اخلاق ورزشي در رسانه

مشخصات كتاب

سرشناسه: حسيني هرندي، سيد محسن، 1349 -

عنوان و نام پديدآور: اخلاق ورزشي در رسانه/پژوهشگر سيد محسن حسيني هرندي.

مشخصات نشر: قم: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي، 1392

مشخصات ظاهري: 295 ص.؛ س م.21/5×14/5.

ISBN: 978–964–514–330–3 90000 ريال؛.

وضعيت فهرست نويسي: فيپا

يادداشت: كتابنامه: ص. 289 - 295؛ همچنين به صورت زيرنويس.

موضوع: ورزش -- جنبه هاي اخلاقي

موضوع: رسانه هاي گروهي و ورزش

موضوع: اسلام و ورزش

موضوع: ورزش -- جنبه هاي اجتماعي

موضوع: ورزش براي زنان -- جنبه هاي مذهبي-- اسلام

شناسه افزوده: صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران، مركز پژوهش هاي اسلامي

رده بندي كنگره: 1392 ح 5 الف 3 / 3 / 06 GV

رده بندي ديويي: 175

شماره كتابشناسي ملي: 3434805

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ديباچه

ديباچه

سلامتي جسم و روح، از اموري است كه انسان هميشه در پي آن بوده و هست. دين اسلام، همواره به عنوان دين كامل و جهان شمول به تمامي زواياي زندگي سالم مي انديشد و همه راه هاي منتهي به سعادت دنيا و آخرت را برشمرده است، ارزش تندرستي را بيان مي كند؛ حفظ بهداشت را لازم مي داند و اسلام، ورزش را به عنوان پيشنياز تندرستي تأييد مي كند.

امروزه ورزش در زندگي مردم دنيا نقش مهمي دارد. يك ورزشكار، علاوه بر جسم، به روح نيز بايد توجه كند؛ زيرا ميان تن و روان ارتباط نزديكي وجود دارد. به همين دليل در اسلام، تنها به تربيت و پرورش جسم توجه نشده، بلكه به موازات جسم، به روح نيز توجه شده و دستورات فراواني در زمينه تربيت و تقويت آن آمده است؛ مانند: روزه، نماز، دعا و... و گرنه پرداختن به جسم به تنهايي داراي ارزش و تعالي نبوده و انسان را از محدوده حيوانيت خارج نمي كند.

در كشور ما روح ديني در بيشتر رشته هاي ورزشي تجلي يافته و ورزشكاران با توسل به امير مؤمنان، حضرت علي عليه السلام ، اخلاق را به

ص: 12

قهرماني ترجيح مي دهند و همراه با تقويت بدن، ايمان خود را هم تقويت مي كنند و هر چه بر قدرت بدني آنان افزوده مي شود، تواضع آنان نيز فزوني مي يابد. بنابر آنچه اسلام آموزش داده است، ورزشكاران متوجه مي شوند ورزش هدف نيست، بلكه وسيله اي براي خدمت بيشتر و بهتر به خدا و خلق اوست و مي فهمند كه قوي ترين مردم كسي است كه بر هواهاي نفساني خود غلبه كرده و هنگام خشم، آن را فرو برده و هنگام پيروزي، شكرانه آن را به جا مي آورند.

بنابراين، يكي از روش هاي مؤثر ترويج اخلاق در ورزش، نهادينه كردن فرهنگ پهلواني در ميان ورزشكاران و به ويژه نوجوانان وجوانان است. اين مهم زماني تحقق خواهد يافت كه مسئولان فرهنگي به اين امر توجه ويژه و كافي داشته باشند. از ديگر روش هاي تثبيت اخلاق در ورزش، نقش و جايگاه رسانه هاست. رسانه ها از سويي با معرفي ورزشكاران متخلف و بداخلاق و با ارائه توصيه هايي، مي توانند در ايجاد سياست هاي اعمال قانون و ايجاد نظم نقش عمده اي داشته باشند و از سوي ديگر مي توانند با برجسته نمودن ورزشكاري بااخلاق، موجب شوند تفكر قهرماني همراه اخلاق پرورش يابد.

در نتيجه داشتن اخلاق ورزشي در همه ورزشكاران، امري ضروري است و اين موضوع در ورزشكاراني كه قصد شركت در مسابقات ورزشي خارج از كشور را دارند، بيشتر نمود پيدا مي كند؛ زيرا هنگامي كه ورزشكاري پا به عرصه مسابقات بين المللي مي گذارد، در مقابل ديدگان ميليون ها بيننده و تماشاگر به عنوان نماينده يك ملت و سفير فرهنگ و تمدن كشورش، به شمار مي آيد.

بنابراين، اخلاق ورزشي مي تواند براي برنامه سازان و برنامه ريزان

ص: 13

رسانه ملي به عنوان يكي از پر مخاطب ترين رسانه ها، به خصوص در زمينه ورزش بسيار مهم باشد. اميد است تمامي اصحاب رسانه بتوانند از اين پژوهش كه پژوهشگر محترم جناب آقاي سيد محسن حسيني هرندي زحمات فراواني در تدوين و تهيه آن كشيده است بهره كافي را ببرند.

اداره كل پژوهش

گروه اخلاق و رسانه

ص: 14

ص: 15

پيشگفتار

پيشگفتار

عصر حاضر و دوره كنوني را «عصر اطلاعات»، دانش و مديريت ناميده اند؛ زمانه اي كه انقلاب در ارتباطات باعث شده حجم بالايي از اطلاعات و آگاهي هاي جديد از طريق شبكه هاي اطلاعاتي به سهولت در دسترس عموم قرار مي دهد.

بنابراين، در دوران حاكميت رسانه ها و به وجود آمدن دهكده جهاني، شناخت رسانه و سمت وسوي آن و چگونگي بهره وري از آن به عنوان يكي از راهبردهاي اساسي فراروي فرهنگ كشورهاست. رسانه ها وسايلي هستند كه پيام را از پيام دهنده به پيام گيرنده مي رسانند و رسانه هاي جمعي مجموعه ابزارها و روش هايي است كه براي ايجاد ارتباط با مخاطبان انبوه به كار گرفته مي شوند.

بر اين اساس، براي رسانه ها بايد جايگاهي ويژه و كاركردي گسترده در نظر گرفت. كه چنين نيز هست. عرصه هاي گوناگون سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي حوزه هايي هستند كه كاركرد رسانه در آنها گستره وسيعي دارد.

در حقيقت، اگر دانشگاه يعني مجموعه اي كه آموزش مي دهد و

ص: 16

افكار و عقايد را پرورش داده و جهت مي بخشد، بدون ترديد رسانه ها و در اين جا راديو و تلويزيون را بايد گسترده ترين، كارآمدترين و مؤثرترين دانشگاهي دانست كه بدون هيچ محدوديتي همه افراد جامعه را پوشش مي دهد. به عبارت ديگر، راديو و تلويزيون آموزشگاهي است كه شاگردان آن فارغ از هر مانع و سدي، با هر ايده و عقيده اي و در هر سن و سالي به فراگيري و آموختن مشغولند.

كوتاه سخن آنكه رسانه ها فرهنگ سازان جامعه اند و فرهنگ بانان جامعه بايد بر آن حكمروايي و حكمفرمايي كنند.

از سوي ديگر ورزش به عنوان بديهي ترين و فراگيرترين جلوه اوقات فراغت، در فراروي نسل هاي جامعه از كودك تا نوجوان و از جوان تا بزرگسال قرار دارد. شايد بتوان گفت بدون ترديد بيشتر جوانان و نوجوانان هر جامعه در رويارويي با مقوله ورزش يا حاضرند يا ناظر، يا ورزشكارند يا ورزش دوست.

بنابراين، مي توان دريافت وقتي رسانه با آن توانايي ها و ورزش با اين ويژگي ها با هم تلفيق شوند و برنامه اي ورزشي از رسانه پخش شود، بايدها و الزامات زيادي در برابر آن قرار دارد.

در اينجا سخن از جامعه اي اسلامي و ارزشي است كه در آن رسانه، مجموعه اي مؤثر است و ورزش برنامه اي قابل توجه، كه اين نيز چنين است، بايسته و شايسته است در تمامي برنامه ها اعم از توليدي و زنده، مستند و گزارش، گفت وگو و مصاحبه و حتي خبر ورزشي، اخلاق و رويكرد ارزشي فرهنگ اسلامي نه تنها مدنظر است كه ملاك و معيار برنامه ها قرار گيرد.

ص: 17

نوشتار حاضر تلاشي است ناقص و گامي است نخست در تبيين جايگاه مؤثر و نقش آفرين اخلاق در برنامه هاي ورزشي رسانه ملي.

بديهي است اخلاقي شدن مجموعه اي از پرمخاطب ترين برنامه هاي راديو و تلويزيون از يك سو الگويي است فرا راه ساير برنامه ها و برنامه سازان و از سوي ديگر گامي است بلند و اساسي در اخلاقي شدن سطح عمومي جامعه. در مجموعه پيش رو كه در هشت فصل تدوين شده، پس از ارائه كلياتي در باب ورزش و اخلاق ورزشي، جايگاه ورزشِ مبتني بر اخلاق در رسانه از ابعاد گوناگون بررسي شده و در ادامه، ضمن بيان وظايف و محورهاي كلان، مجموعه اي از سفارش ها و پيشنهادات اساسي و راهبردي به دست اندركاران رسانه ارائه شده است. اميد كه برنامه نويسان و دست اندركاران رسانه ملي از اين پژوهش بهره كافي ببرند.

ص: 18

ص: 19

فصل اول: كلي__ات

اشاره

فصل اول: كلي__ات

ص: 20

ص: 21

1. طرح و تبيين مسئله

ورزش به عنوان اساسي ترين و عملي ترين راه كار ايجاد و حفظ سلامت در جامعه است. آن گاه كه ورزش با موازين ارزشي و نمادهاي اخلاقي آميخته شود، مي تواند افزون بر سلامت جسم و شادابي ظاهري جامعه، سبب سلامت روح و روان و در نهايت، سعادت واقعي فرد فرد اعضاي اجتماع شود.

حاكميت اخلاق ورزشي و نهادينه شدن آن در ميان ورزشكاران، يكي از مهم ترين راه هاي ايجاد الگو و ارائه آن از طريق رسانه ملي است. به سخن ديگر رسانه ملي در پرتوِ غلبه اخلاق بر پيكره ورزشي جامعه، مي تواند ورزشكاران را به عنوان نمونه جوان مسلمان به اجتماع معرفي كند.

2. تعريف مفاهيم تحقيق

الف) ورزش

الف) ورزش

ورزش در لغت، «رسم، دستور عادت، شغل، كار، محنت، سعي و كوشش و جهد، فايده، حاصل و منفعت و پرهيز و اجتناب و زهد» معني شده است.(1)


1- فرهنگ نفيسي، ذيل «ورزش».

ص: 22

ورزش در اصطلاح، به معني «رياضت و حركات و اعمال مخصوص است كه براي قوّت اَعمال بدني، همه روزه آن را به جاي مي آورند».(1)

فرهنگ عميد پس از بيان معاني مختلف، مي گويد: «ورزش، به معناي ورزيدن و حركت دادن پياپي اعضاي بدن براي تقويت اعصاب و عضلات، به منظور حفظ سلامتي (تندرستي)، به تنهايي يا دسته جمعي است».(2)

در لغت «ورزش» به معناي «كوشش و تلاش» و نيز «پرهيز» است و در اصطلاح «رياضت و حركات و اعمالي است كه براي قوّت بدن و سلامت جسم» انجام مي شود.

ب) اخلاق

ب) اخلاق

اخلاق، مَلَكه اي نفساني است، به گونهاي كه رفتارهاي آدمي، مطابق با آن ملكه، از وي سر مي زند و مي توان در اصطلاح از «حُسن سلوك و رفتارهاي متعارف» به عنوان اخلاق ياد كرد. شهيد مطهري مي گويد: «چيزهايي كه مربوط است به خلق و خوي انسان «اخلاق» خوانده شده است».(3) در جاي ديگر «دستورهايي كه به رابطه انسان با خودش مربوط است»، اخلاق بيان شده است.(4)

ج) اخلاق ورزشي

ج) اخلاق ورزشي

1. نهادينه شدن تعهد و پا ي بندي به مقررات و ارزش ها در ميان اهالي ورزش، كه امري فراتر از رقابت ورزشي است، اخلاق ورزشي ناميده مي شود.


1- فرهنگ نفيسي، ذيل «ورزش».
2- فرهنگ عميد، ذيل «ورزش».
3- مرتضي مطهري، مجموعه آثار سه، ص 58.
4- مرتضي مطهري، اسلام و مقتضيات زمان، ج 2، ص 42.

ص: 23

2. پذيرش حق تقدم سبب عدالت، همكاري و رفاقت در ميدان رقابت مي شود كه همان اثر اخلاق در ورزش است.

3. رعايت اخلاق ورزشي راه كار ساخته شدن الگوي سالم و معرفي آن به نسل جوان و الگوپذيري در پرتوِ مسابقهها و فعاليت هاي ورزشي است.

4. نماد بيروني رفتار و گفتار ورزشكاران حرفه اي كه موازين اخلاقي تعريف شده را در شخصيت ورزشي و اجتماعي خود عملي كرده اند معرف شخصيت ورزشكار بااخلاق است.

5. بازي جوانمردانه از اثرهاي اخلاق ورزشي است كه به معني رقابت متهورانه (عاري از سستي) و محترمانه (بدون پرخاش) است كه روح را بالاتر از صفات رذيله فريبكاري، تكبر، انتقام جويي پرواز مي دهد و فراتر از افراط هاي ناسيوناليستي و فارغ از تعلقات تيمي و نژادي از رقابت لذت بردن است.

انديشمندان، همواره به دنبال آن بوده اند در تعريف اخلاق ورزشي، به معيارها و كدهايي دست يابند كه ميان همه فرهنگ ها و هويت ها مشترك باشد. در اين صورت اگر معياري بتواند اين جهان شمولي را بيان كند، همان قاعده طلايي است.

بر اساس اين قاعده «كاري را كه نمي خواهي با تو بكنند، با ديگري مكن.» به نظر اين افراد، اين قاعده است كه همه ورزشكاران حرفه اي بايد مطابق آن رفتار كنند كه البته اين گونه هم رفتار مي كنند. براي مثال: اگر فوتباليست ها از قاعده بازي جوانمردانه پيروي مي كنند، اين قاعده، در واقع مبتني بر قاعده طلايي است.

د) رسانه

د) رسانه

تمام ابزارهاي ارتباطي كه به وسيله آن پيام هاي سمعي و بصري به طور

ص: 24

مستقيم به مخاطبان انتقال مي يابند، شكل هاي متنوعي دارند اما بايد دانست رسانه ملي، كاربردي ترين و مؤثرترين وسيله اثرگذار در جامعه است. به عبارت ديگر، رسانه دانشگاهي است كه بيشترين بهره گيري و بهره دهي و فراگيرترين دامنه را از آن خود كرده است.

ه) اخلاق ورزشي در رسانه

ه) اخلاق ورزشي در رسانه

اين نوع از اخلاق، سمت و سويي دارد كه رسانه، در همه جنبههاي ورزش و زندگي ورزشكاران به آن توجه مي كند و رسانه ملي آن را به عنوان ساختار شخصيتي الگوهاي ورزشي و فضاي حاكم بر جامعه ورزش و ورزشدوستان معرفي مي كند.

بنابراين، منظور از اخلاق ورزشي در رسانه، ايده آل هاي ارزشي و اسلامي ورزش نظير پهلواني، جوانمردي، فروتني، غيرت، رضايت مندي خالق، احترام به حريف و پيشكسوت، دوري از رذايل اخلاقي نظير تقلب، دوپينگ و خطاي فني و... است كه رسانه بايد بكوشد در قالب برنامه هاي ورزشي، آن بايسته ها را براي عوامل ورزشي و مخاطبان خود تبيين كند.

3.كاربرد تحقيق در صدا و سيما

صدا و سيما، رسانه اي است كه افزون بر مسئوليتهاي بي شمار خود (اعم از اطلاع رساني، آگاهي بخشي و ...) وظيفه دارد براي نسل جوان و جوياي الگو، از يك سو، راه كارهايي براي سلامت جسماني عرضه كند و از سوي ديگر، با تبيين كاربرد اخلاق در ورزش و عملي شدن آن نزد ورزشكاران، فعاليت هاي ورزشي درست و هدفمندِ ورزش دوستان را گسترش دهد.

ص: 25

4. پيشينه تحقيق

مقالهها و نوشتارهايي در زمينه اخلاق ورزشي نگاشته شده است. «ورزش از ديدگاه اسلام» موضوعي است كه نويسندگان، كتاب هاي بسياري درباره آن نوشتهاند و به مسائلي چون جوانمردي، منش پهلواني، فتوّت و رادمردي پرداخته اند و نيز الگوهايي چون پورياي ولي، كه نمونه اي از تلاقي و تلفيق ورزش و اخلاق در جامعه است، ارائه كرده اند. در ميان آثاري كه به مسئله ورزش از ديدگاه اسلام با رويكرد اخلاقي نگاشته شده، كتابي ديده نشد كه درباره اخلاق ورزشي در رسانه، باشد. هر چند كتاب هاي ترجمه شده اي مانند «اخلاق ورزشي» كه «جي مورگان» آن را جمع آوري كرده است. اما ايشان اخلاق از منظر غرب را مطرح كرده و به نقش و ارتباط آن با رسانه توجه نكرده است.

5. مسائل مهم و اساسي اخلاق در ورزش

در بررسي مسائل اخلاقي در ورزش، ابتدا بايد دانست كه خود ورزش به تنهايي زمينه ساز نتيجههاي اساسي و مقدمه اي بر دست آوردهاي بزرگ است. بر اين اساس، ابتدا آثار و فايدههاي ورزش را بررسي ميكنيم و سپس به نقش رسانه در ورزش مي پردازيم.

الف) اطاعت و بندگي

الف) اطاعت و بندگي

با توجه به دعاها و سخنان پيشوايان معصوم عليهم السلام پي مي بريم ورزشِ درست و جهت دار، مي تواند وسيله اي براي غلبه بر نفس و اطاعت و بندگي خداوند رحمان باشد.

ص: 26

ب) تقويت سيستم عصبي و شادابي روح و روان

ب) تقويت سيستم عصبي و شادابي روح و روان

ورزش متعادل، سيستم عصبي انسان را تقويت مي كند؛ استعدادهاي فكري و نظري وي را شكوفا مي سازد. نيروي ابتكار و خلاقيت انسان، با ورزش تقويت مي شود.(1)

ج) آثار افراط در ورزش

ج) آثار افراط در ورزش

زيادهروي در ورزش، يعني: استفاده بيش از اندازه از فرصت و انرژي، به گونه اي كه انسان را از هدفهاي مورد نظر و سازنده دور سازد. طبيعي است، كسي كه در ورزش به قهرماني مي انديشد، نسبت به فردي عادي كه ورزش را تفريح و عامل تندرستي مي داند، وقت و انرژي بيشتري صرف مي كند و چون اين وقت و توان اضافي، صرف هدفي مي شود كه لازمه آن، توجه بيشتر است، در اين جا زيادهروي نيست. البته همين ورزشكار كه ورزش قهرماني را دنبال مي كند، اگر بيشتر از حالت متعارف، كه نسبت به هر رشته و هر شخصي متفاوت است، به ورزش بپردازد، كار وي، عملي غيرمعقول و غيراخلاقي به شمار ميآيد؛ زيرا ديگر ورزش براي او هدف شده است؛ نه وسيله.

افراط و زياده روي در ورزش آثار منفي بر فرد و جامعه مي گذارد كه به آن اشاره مي شود.

يك _ اختلال در يادگيري

دكتر گورنابورگ، روان شناس سوئدي مي گويد: «ورزش هاي سنگين، اگر


1- نك: حسين حق جو، ورزش و ورزش كار، صص 27 و 28.

ص: 27

در فاصله كوتاهي بعد از شنيدن، خواندن يا ديدن مطلبي علمي باشد، در يادگيري، اثر معكوس مي گذارد».(1)

دو _ توقف رشد رواني

دكتر الكسيس كارل عقيده دارد: «زياده روي در تغذيه و ورزش، از رشد رواني بدن جلوگيري مي كند و با حذف تلاش هاي عضلاني در زندگي روزانه، بدون آنكه خود متوجه باشيم، سيستم هاي عصبي انسان را از تمرين هايي كه براي حفظ تعادل محيط داخلي لازم است، بي بهره ساخته ايم».(2)

سه _ بيماري هاي جسمي

اگر ورزش و حركات بدني از حد خود بگذرد، مواد زايدي زير پوست جمع مي شود كه پس از مدتي پوست را مي تركاند و سبب پديد آمدن زخم و عفونت در پوست مي شود.

زيادهروي در ورزش، ورزش بي هنگام يا ورزش با شكم پُر، سبب سردرد و اختلال در كبد نيز مي شود.(3)

اگر انسان در ورزش زيادهروي كند، افزون بر بروز بيماريهاي ذكر شده، به كل جامعه نيز آسيب ميرساند؛ اولويت ها و ارزش ها را نيز در جامعه تغيير ميدهد و حركت جامعه به سوي تعالي را كُند مي كند، چراكه به اين شكل، ورزش در جامعه هدف ميشود و سرمايه هاي ملي


1- سيد رضا پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 14، ص 115.
2- الكسيس كارل، انسان موجود ناشناخته، ص 117.
3- محمدحسين توحيدي اقدم، درآمدي بر ورزش در اسلام، ص 36.

ص: 28

بيشتر به سوي ورزش سوق مي يابد و اين امر سبب بروز ناهنجاري هاي اجتماعي مي شود و چه بسا كه امنيت ملي را نيز به خطر بيندازد.

چهار _ اختلال در همه فعاليت ها

پروفسور هولمن مي گويد: «ورزشكار، در صورت افراط در ورزش، هميشه دچار نارضايتي و ناآرامي دروني است و احساس خستگي دايمي و حساسيت فوق العاده مي كند؛ از بي خوابي مي نالد و از شدت اشتياق او كاسته مي شود؛ تمركز او كم مي شود و كليه مهارت هاي جسماني او تضعيف مي شود و دچار ناهماهنگي عصبي در سيستم بدني مي شود. چنان چه زمان استراحت ورزشكار كافي نباشد، به هماهنگي و جبران كسري اكسيژن گيري لطمه وارد مي آيد و ... اين حالت، موجب اختلال در ارتباط با تحريك و جواب گويي به تحريك مي گردد».(1)

با توجه به عاقبت خطرناكِ زيادهروي در ورزش، رسانه ملي بايد در حالي كه مخاطبان را به ورزش تشويق مي كند، آنان را از بروز پيش آمدهاي ناگوار حتمي يا احتمالي زياده روي در ورزش آگاه كند.


1- فصل نامه ورزش، ش 6، ص 101.

ص: 29

فصل دوم: بايدها و نبايدهاي ورزش در اسلام

اشاره

فصل دوم: بايدها و نبايدهاي ورزش در اسلام

ص: 30

ص: 31

1. ورزش و اخلاق ورزشي از ديدگاه مربيان جامعه اسلامي

اسلام، مكتب تعالي بخش و كمال آفريني است كه در همه جنبهها مي كوشد تا انسان را و در نهايت بشريت را به تعالي و تكميل روحي و رواني برساند. تربيت اخلاقي، يكي از بزرگ ترين علل برانگيختگي پيامبران، به ويژه حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله است، بهگونهاي كه ايشان فرموده اند: «برانگيخته شدم براي اكمال مكارم اخلاقي».(1)

آن كمال روحي و كسب مكارم اخلاقي در عرصه زندگي فردي و اجتماعي، افزون بر زمينه ها و بايدهاي روحي و رواني، نيازمند وجود سالم و جسم تندرست است تا بتواند آدمي را در مسير دست يابي به اخلاق اجتماعي و فردي ياري رساند.

در اين بخش برآنيم نمونه هاي كوتاه و گزيدههاي اندكي از ديدگاه مربيان و بزرگان جامعه اسلامي بيان كنيم تا چراغي فراراه جويندگان اخلاق در جامعه باشد.

الف) قرآن

الف) قرآن

بي شك قرآن مجيد به عنوان يكي از مربيان جامعه اسلامي، معيار و


1- «اني بُعِثْتُ لِاُتَمِمَ مَكارِمَ الاَخْلاقْ»، بحارالانوار، ج 71، ص 373.

ص: 32

مرجع معتقدان به آن معجزه جاويدان است. سفارش خداوند مبني بر فراهم ساختن قوا و آمادگي دفاعي در برابر دشمنان، از مواردي است كه در اين كتاب آسماني بدان اشاره شده است.(1)

در داستان نبرد طالوت و جالوت، آن جايي كه اشموييلِ پيامبر دو ويژگي را براي طالوت بيان مي دارد، در كنار علم طالوت، به قدرت جسمي او اشاره مي كند. علامه طباطبايي رحمه الله در تفسير آيه 248 سوره مباركه بقره مي فرمايد:

منظور از فرمان روايي اين است كه هر فرد به كمال لايق خود برسد و موانع پيشرفتش برطرف گردد و براي اين امر، دو چيز لازم است: يكي علم به تمام مصالح و مقام زندگي و ديگري، نيروي جسماني براي اجراي نظريات اصلاحي؛ و طالوت داراي اين دو صفت بود.(2)

بديهي است يكي از راه هاي اصلي تندرستي و حفظ نيروي جسماني، ورزش است. در داستان حضرت يوسف عليه السلام و برادرانش در قرآن مي خوانيم: «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَدًا يرْتَعْ وَ يلْعَبْ وَ إِنا لَهُ لَحافِظُونَ؛ فردا او را با ما بفرست تا در چمن و مراتع بگردد و بازي كند و البته ما نگهبان اوييم.» (يوسف: 12)

ارزش حفظ قواي جسماني و وجود آن تا جايي است كه يكي از نعمت هاي خدا كه حضرت هود عليه السلام براي قوم خود برمي شمارد، فزوني در جسم است.(3)


1- انفال: 60.
2- ترجمه الميزان، ترجمه: محمدتقي مصباح، ج 2، ص 404.
3- نك: اعراف: 69.

ص: 33

حضرت هود عليه السلام در اين آيه، درشتي هيكل و نيروي بدني فراوان را كه خداوند به آنها ارزاني داشته، از نعمت هاي الهي برشمرده است.(1)

خداوند بلندمرتبه در آيات بسياري، خود را «قوي» مي نامد. بر اين اساس، قوّت و قدرت، يكي از صفتهاي كمال است. براي مثال: «أَن الْقُوةَ لِلهِ جَميعاً؛ تمامي قدرت و توانايي از آنِ خداوند است.» يا: «اِن الله عَلي كل ِ شَي ءٍ قَديرٌ؛ همانا خداوند بر هر چيزي تواناست.» (بقره:165)

«قدير»، از اسماي حُسناي الهي است كه چهل و پنج بار در قرآن آمده است.

دانستيم قوّت و قدرت و تندرستي، صفت كمال الهي و محبوبِ اوست و يكي از راه هاي اصلي پديد آمدن و حفظ آن، ورزش و تمرين هاي بدني است. همان گونه كه اشاره شد و در روايتها نيز بدان پرداخته شده است، قدرت بدني بايد همراه با تهذيب نفس و اخلاق مداري باشد. ازاين رو، رسانه بايد اخلاق و معنويت را در كنار ورزش رواج دهد.

يكي از نكته هايي كه از آيه يادشده استفاده مي شود، اين است كه بازي و جنب و جوش و سرگرمي، به صورت كلي، خود نوعي ورزش و براي كودكان ضروري است. به همين علت هنگامي كه برادران حضرت يوسف عليه السلام به بهانه بازي كردن، ايشان را از پدرش جدا مي كنند، حضرت مخالفتي نمي كند و آن را مي پذيرد.

خداوند در قرآن در دو مورد ديگر كه مربوط به حضرت موسي عليه السلام است، به نيرومندي و قواي جسماني اشاره مي كند. نتيجه اين اشارات قرآني اين است كه: قدرت از ويژگي هاي محبوب خداست و شرطي


1- الميزان، ترجمه: بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي=، ج 8، ص 247.

ص: 34

است كه حضرت موسي عليه السلام پس از به دست آوردن آن، لايق عنايت خداوند مي شود. پروردگار سبحان در قرآن كريم، درباره حضرت موسي عليه السلام مي فرمايد:

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَي آتَينَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ هنگامي كه (موسي عليه السلام ) نيرومند و كامل شد، به او حكمت و دانش داديم و نيكوكاران را اين گونه پاداش مي دهيم. (قصص: 14)

خداوند، در داستانِ از چاه آب كشيدن حضرت موسي عليه السلام براي دختران حضرت شعيب عليه السلام نيز به قدرت جسماني و قوّت بدني حضرت اشاره مي كند و آن را برجسته و ممتاز نشان مي دهد. در جايي كه چوپانان، سنگ بزرگي را براي نگه داري از چاه بر رويش مي گذاشتند كه براي برداشتنش، به گفته برخي، نيروي هفت و به گفته بعضي ده و بنا بر نظر شماري ديگر، چهل نفر لازم بود، موسي عليه السلام سنگ را به تنهايي از روي چاه برداشت و سطل آبي را كه چندين نفر با هم از چاه بالا مي كشيدند، به تنهايي بالا كشيد و گوسفندان دختران حضرت شعيب عليه السلام را سيراب كرد.(1)

در ادامه داستان، خداوند از زبان دختران حضرت شعيب عليه السلام ، به نيرومندي حضرت موسي عليه السلام به عنوان ويژگي ممتاز اشاره مي كند و مي فرمايد: «إِنَّ خَيرَ مَنْ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِي الْأَمِينُ؛ همانا بهترين كسي كه مي تواني استخدام كني، كسي است كه نيرومند و امين باشد». (قصص: 25) از اين كلامِ بسيار ظريف و دقيق، درمييابيم صفت نيرومندي، زماني ارزشمند است كه همراه با مكارم اخلاق باشد؛ به گونه اي كه در اين جا، «امين» بودن را در كنار نيرومندي بيان مي كند.


1- نك: امين الدين ابوعلي طبري، تفسير جوامع الجامع، ج 3، ص 215.

ص: 35

ب) ورزش و اخلاق ورزشي در كلام معصومان عليهم السلام

ب) ورزش و اخلاق ورزشي در كلام معصومان عليهم السلام

يك _ رسول اكرم صلي الله عليه و آله

«المؤمنُ القَوي خَيرٌ و أحَب مِنَ مؤمنٍ ضَعيفٌ؛ مؤمنِ قوي و نيرومند از مؤمن ضعيف و ناتوان، بهتر و دوستداشتني تر است».(1)

«طوبي لِمَنْ اَسْلَمَ و كانَ عَيشُهُ كِفافاً وَ قُواهُ شِداداً؛ خوش بختي براي كسي است كه آيين اسلام را پذيرفته [است] و درآمدش، مخارج زندگي او را تأمين مي كند و داراي بدني توانا و نيرومند است».(2)

«أحَب اللَّهو إلي الله تَعالي إجراءُ الخَيلِ و الرمي؛ بهترين بازي ها و ورزش ها در نظر خداوند متعال، مسابقه اسب سواري و تيراندازي است».(3)

«أتَحْسَبُونَ الشدةَ في حَمْلِ الحِجارَة، إنما الشدَة أن يمتَلِي أحَدُكُمْ غَيظاً ثُم يغْلِبَهْ؛ آيا گمان مي داريد نيرومندي و قدرت در بردن و بلند كردن سنگ است؟ نيرومندي آن است كه يكي از شما، ظرف جانش مملو از خشم گردد و او بر خشم خويش غالب آيد».(4)

«إن الشديد لَيسَ مَنْ غَلَبَ الناس وَ لكِن الشديد مَنْ غَلَبَ عَلي نَفْسِه؛ همانا شجاع و پهلوان، كسي نيست كه بر مردم پيروز شده است، بلكه كسي است كه بر نفس سركش خود پيروز شده باشد».(5)

«عَلِّموا أبْنائَكُمْ الرَّمْيَ وَ السَّباحَةَ؛ به فرزندان خود تيراندازي و شنا بياموزيد».(6)


1- كنزالعمال، ج 1، ح 540.
2- بحارالانوار، ج 72، ص 67.
3- كنزالعمال، ج 4، ص 344.
4- نهج الفصاحه، ج 28، ص 6
5- مجموعه ورام به نقل از: ميزان الحكمه، ج10، ص 387.
6- فروع كافي، ج 6، ص 47.

ص: 36

«خيرُ لَهْوِ المؤمِنِ السّباحَةُ؛ بهترين سرگرمي مؤمن، شنا كردن است».(1)

دو _ حضرت علي عليه السلام

«قَوِّ عَلي خِدْمَتَكَ جوارحي و أشْدُدْ عَلي العزيمة جَوانحي؛ [پروردگارا!] اعضا و اندام مرا در طريق خدمت به خودت نيرومند گردان و اعصاب و افكارم را بر عزم و استواري محكم فرما».(2)

«إذا قَدَرْتَ عَلي عَدوِّكْ فَاَجْعَلِ العَفْوَ عَنْهُ، شُكْراً لِلْقُدْرَة عَلَيهْ؛ آن گاه كه بر دشمنت فايق آمدي، پس به خاطر شكر نعمتِ قدرتمندي و توانايي، او را عفو كن».(3)

«زكاةُ الظَفَر الْإحْسانْ؛ زكات پيروزي، نيكي و احسان است».(4)

«يا رَبِّ قُوِّ عَليٰ خِدْمَتِكَ جَوارِحِي؛ خدايا؛ مرا براي خدمت براي خودت قوي گردان».(5)

«اَلْعَفْوُ زَكاةُ الظَفَرْ؛ زكات پيروزي، عفو است».(6)

«زَكاةُ الْقُدْرَةِ الْأِنْصافُ؛ زكات قدرت، انصاف و دادگري است».(7)

«زَكاةُ الشَّجاعَةِ الجِهادُ فِي سَبيلِ اللهِ؛ زكات شجاعت، جنگيدن در راه خداست».(8)

«تَواضَعُوا لِمَن تَتَعَلَّمُوا مِنْهُ الْعِلْم؛ در برابر كسي كه از او دانشي فراگرفته ايد، فروتني كنيد».(9)


1- ميزان الحكمه، ح 1869.
2- مفاتيح الجنان، فرازي از دعاي كميل.
3- نهج البلاغه، حكمت 10.
4- غررالحكم، ج 4، ح 5450.
5- مفاتيح الجنان، فرازي از دعاي كميل.
6- غرر الحكم، ج 1، ح 97.
7- غرر الحكم، ج 4، ح 5448.
8- غرر الحكم، ج 4، ح 5455.
9- ميزان الحكمه، ج 3، ح 2083.

ص: 37

«اِضٰاعَةُ الْفُرصَةِ غُصَّةٌ؛ از ميان بردن فرصت ها موجب حسرت است».(1)

سه _ امام صادق عليه السلام

«عَدُوٌ الْعَمَلِ اَلْكَسَلُ؛ تنبلي و كسالت، دشمن كار و تلاش است».(2)

«إنهُ كانَ يحْضُرُ الرمْي و الرهانَ؛ از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه آن حضرت (پيامبر) در مسابقه تيراندازي حاضر مي شدند و شاهد شرط بندي بود».(3)

«حَقُ الوَلَد عَلي والدِه أنْ يعَلِّمَهُ الكِتابَةَ و السَّباحَةْ و الرَّمايه و أن لايرْزُقَهْ اِلا طَيبا؛ حق فرزند بر پدرش آن است كه نوشتن، شنا كردن و تير انداختن را به او بياموزد و او را جز با غذاي خوب و حلال تغذيه نكند».(4)

ج) ورزش و اخلاق ورزشي در سيره معصومان عليهم السلام

اشاره

ج) ورزش و اخلاق ورزشي در سيره معصومان عليهم السلام

يك _ توصيه پيامبر صلي الله عليه و آله

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بلند مرتبه ترين انسان و معلم اولِ مكتب رسالت، علاوه بر فرمايش هاي گهربار، در عمل نيز به ترويج اوامر و نهي از نواهي مي پرداخت. اينك نمونه اي از تأييد رسول اكرم صلي الله عليه و آله نسبت به ورزش را بيان مي كنيم:

روزي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از محلي عبور مي كرد كه دو نفر كشتي مي گرفتند. ايشان آنها را از كشتي گرفتن منع نكرده و آنها را براي اين كارشان، سرزنش و توبيخ نكردند:

«مَرَّ النَّبي بِرَجُلَينِ كانا يتَصارَعانِ. فَلَمُ يُنْكرْ عَلَيهِما؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از


1- وسائل الشيعه، ج 16، ص 84، ح 21045.
2- وسائل الشيعه، ج 17، ص 59، ح 21976.
3- وسائل الشيعه، ج 13، ص 348.
4- كنزالعمال، ج 16، ص 443.

ص: 38

كنار دو مردي كه با يكديگر كشتي مي گرفتند، عبور كرد و آنها را سرزنش نكرد».(1)

همچنين پيامبر صلي الله عليه و آله شبي وارد خانه حضرت زهرا عليها السلام شد و امام حسن و امام حسين عليهما السلام كه در سنين كودكي بودند، همراه ايشان بودند. آن حضرت خطاب به آن دو فرمود: «به پا خيزيد و با يكديگر كشتي بگيريد.» آنها نيز برخاسته و به كشتي گرفتن پرداختند.

دو _ ورزش حضرت علي عليه السلام

يكي از عادات حضرت ابوطالب عليه السلام ، پدر گرامي حضرت علي عليه السلام و عموي ارجمند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، اين بود كه همه پسران خود و تمامي برادرزاده هايش را جمع مي كرد و آنها را به كشتي گرفتن، تشويق مي كرد. حضرت علي، همه آنها را بدون استثنا شكست مي داد و هر بار پدرش مي گفت: «ظَهَرَ عَليُّ!؛ علي پيروز شد.» ازاين رو او را «ظهير» يعني «هميشه پيروز» ناميد.(2)

آداب مسابقه در بيان اميرمؤمنان، علي عليه السلام

آداب مسابقه در بيان اميرمؤمنان، علي عليه السلام

امام علي عليه السلام در حديثي زيبا، خطاب به اسب دوان، آداب برگزاري اين مسابقه را اين گونه شرح ميدهد:

هرگاه به نقطه آغاز مسابقه رسيدي، اسب ها را به صف كن و فرياد برآور: آيا كسي هست كه اسب خود را لگام نزده باشد يا كودكي به همراه داشته باشد يا اسب خود را زين


1- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 103، ص 189.
2- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 41، ص 375.

ص: 39

نكرده باشد؟ (اين پرسش ها براي اطمينان از آمادگي مسابقه دهندگان بود.) اگر كسي پاسخ نداد، سه بار تكبير بگو و با تكبير سوم، فرمان حركت بده. خداوند هركه را خواهد پيروز مي گرداند.

آن حضرت خود در نقطه پايان مسابقه مي نشست و خطي مي كشيد و دو مرد را، رودررو، در دو طرف خط مي نشاند به گونه اي كه خط، روبه روي انگشت شصت پاي آنان بود و اسب ها از ميان دو نفر عبور مي كردند. سپس به آن دو مرد مي فرمود:

اگر يكي از اسب ها، يا دو گوش، يا يك گوش، يا افسار آنها از خط گذشت، سواركارِ آن را برنده بدانيد و جايزه را به وي بدهيد. اگر ترديد داشتيد، هر دو را برنده بدانيد و جايزه را تقسيم كنيد. اگر دو اسب با هم به خط پايان رسيدند، كوچك تر بودن اسب را ملاك پيروزي قرار دهيد. بدانيد كه در اسلام، جَلَبْ (آزار دادن اسب و فرياد زدن بر سرش براي افزودن بر سرعتش) و جَنَبْ (اسب يدك به همراه داشتن كه در نيمه مسابقه از آن استفاده كنند) و شِغار (كمك كردن به يكي از مسابقه دهندگان) منع شده است.(1)

از اين روايت مي توان چندين درس اخلاقي و نكتههاي فني دقيقي آموخت كه چند نمونه از آنها را بيان ميكنيم:

1. ائمه معصوم عليهم السلام به صورت عملي به تشويق ورزش مي پرداختند.

2. مسابقه، جزء جداييناپذير ورزش است و بدون دستورالعمل و قرارداد نمي توان آن را عملي ساخت.


1- به نقل از: سنن كبري، ج 10، ص 37.

ص: 40

3. در مسابقه بايد مساوات رعايت شود؛ يعني همه شرايط يكسان داشته باشند. براي مثال: همه اسب ها در شرايط يكساني مسابقه دهند (اشاره به لگام و زين آماده داشتن).

4. سلامت افراد جامعه، فداي مسابقه ورزشي نشود.

5. در مسابقات ورزشي، بايد نام خداوند برده شود و چه زيباست بزرگي پروردگار را با ذكر «الله اكبر» يادآور شويم.

6. قهرماني و ناكامي را مشيت الهي بدانيم.

7. در مسابقه، بيش از يك داور، قضاوت را به عهده گيرند. (نشاندن دو مرد، رودررو، در دو طرف خط)

8. دقت در قضاوت (خط، روبه روي انگشت شصت پاي آنان باشد).

9. مقام قهرماني تنها مخصوص يك نفر نيست؛ دو يا سه نفر نيز مي توانند با هم قهرمان شوند. (تقسيم جايزه)

10. رعايت همه نكتهها براي رسيدن به عدالت. (اگر دو اسب با هم به خط رسيدند، كوچك تر بودن اسب، ملاك پيروزي است.)

11. در مسابقهها، افزون بر رعايت حقوق انسان ها، به حيوانات نيز نبايد ستم شود. (پرهيز از «جَلَبْ»)

12. هدف، وسيله را توجيه نمي كند. براي قهرمان شدن، حتي به حيوان نيز نبايد آزار رساند.

13. در اسلام، هر گونه تقلب رد شده است. (زودتر شروع كردن مسابقه يا «جَنَبْ» ممنوع است).

14. اسلام، اِعمال نفوذ در مسابقهها را رد كرده است. (شِغار ممنوع است).

ص: 41

سه _ امام محمدباقر عليه السلام

در جريان مسافرت امام محمدباقر عليه السلام به شام «مركز حكومت بني اميه و بني مروان» روزي هشام بن عبدالملك(1) براي تحقير امام عليه السلام تصميم گرفت يك مسابقه تيراندازي برگزار كند تا شايد امام عليه السلام در مسابقه شكست بخورد و در نظر مردم كوچك شود. ازاين رو، به گروهي از درباريان خود دستور داد تا نشانه اي نصب كنند و مشغول تير انداختن به سوي آن شوند. در اين هنگام امام باقر عليه السلام وارد مجلس شد. هشام بدون مقدمه رو به امام كرد و گفت: آيا تمايل داريد در مسابقه تيراندازي شركت كنيد؟ امام فرمود: من ديگر پير شده ام، مرا از اين كار معاف دار. هشام با مشاهده اجتناب امام از اين كار، پنداشت فرصت خوبي براي سركوب و تحقير امام به دست آورده است؟ ازاين رو، بر پيشنهاد خود پافشاري كرد و امام را به خدا و پيامبرش سوگند داد كه بايد اين كار را بكند و به يكي از بزرگان دربار اشاره كرد كه تير و كمان را به امام بدهد. امام تير را بر چله قرار داد و كمان كشيده، تير را درست وسط هدف زد. (با اصرار هشام) آنگاه تير ديگري پرتاب كرد و اين بار تير بر چوبه تير قبلي نشست و آن را شكافت و به وسط هدف رسيد. تير سوم نيز به وسط تير دوم اصابت كرد و به همين ترتيب تا نه تير پرتاب كرد كه هركدام به وسط چوبه قبلي مي خورد و آن را مي شكافت. اين عمل امام، حاضران را به شدت تحت تأثير قرار داد و شگفتي هشام و ديگران را برانگيخت. هشام بي اختيار گفت: آفرين بر تو اي ابا جعفر! تو سرآمد تيراندازان عرب و عجم هستي! چگونه مي گفتي پير شده ام!؟ سپس سرش را پايين انداخت و لحظه اي به فكر فرورفت. آنگاه امام باقر عليه السلام و فرزندش


1- خليفه به ناحق مسلمين.

ص: 42

جعفر عليه السلام را كه همراه امام بود در جايگاه ويژه اي نزد خود نشاند و احترام كرد و گفت: قريش از پرتو وجود بزرگ سروري چون تو به عرب و عجم شايستگي پيدا كرد. اين گونه تيراندازي را چه كسي به تو ياد داده و كي آن را فرا گرفته اي؟ امام عليه السلام فرمود: مي داني كه اهل مدينه با اين كار مأنوس اند. من نيز در ايام جواني ام به اين كار علاقه داشتم و به آن سرگرم بودم و هرگز نمي پندارم چنين تيراندازي در جهان وجود داشته باشد. آيا جعفرت نيز به سان تو چيره دست است؟ امام عليه السلام فرمود: «ما خاندان كمال رساننده دين و برفروزنده آفتاب نعمتيم و از يكديگر ارث مي بريم و زمين هرگز از وجود ما خالي نمي ماند».(1)

چهارده برداشت اخلاقي از داستان تيراندازي امام محمدباقر عليه السلام

چهارده برداشت اخلاقي از داستان تيراندازي امام محمدباقر عليه السلام

1. در مقابل ظالم كرنش نكنيم.

2. عزت مؤمن اقتضا مي كند هر گونه دعوتي در هر شرايطي را اجابت نكند.

3. ورزشكار مؤمن هميشه آماده حضور در مسابقه است.

4. ورزشكار مؤمن بايد هميشه وضعيت جسمي خود را لحاظ نمايد.

5. ورزشكار مؤمن براي نام مقدس پيامبر صلي الله عليه و آله و ساير ائمه عليهم السلام احترام خاصي قائل شود.

6. وقتي مجالي براي قدرت نمايي مؤمن پيش مي آيد قدرت خود را به رُخ جبهه باطل بكشد.

7. بايستي ورزشكاران نسبت به آموزش فرزندان خود اهتمام ورزند.

8. بايد همراه با موفقيت و قهرماني پاي بندي به رفتارهاي اسلامي


1- بحارالانوار، ج 46، ص 306.

ص: 43

نشان داده شود. (سجده شكر، بيان الطاف الهي، استفاده از لباس هاي منقوش به اسماء متبركه)

9. اثبات حقانيت: در پرتو پيروزي، زمينه بهتري براي اثبات و ترويج حق فراهم مي آيد. بنابراين، بايستي ورزشكاران مؤمن، همواره مترصد فراهم آمدن چنين فرصت هايي بوده، به شايستگي از جبهه حق دفاع كنند.

10. در مقابل تملق ديگران و يا تمجيد ديگران خود را نبازد. (افزايش ظرفيت وجودي)

11. در ورزش هم نبايد دچار «كيش شخصيت» شد. كسي را كه استحقاق ستايش و تعريف ندارد تحسين ننمايد.

12. بايد مسلمان از دوران نوجواني به ورزش كردن اقدام كند؛ زيرا: اَلْعِلْمُ في الصِغَرْ كالنَفْشِ فِي الْحَجَر(1) يعني علم آموزي و آموزش در كودكي مانند نقشي كه بر سنگ مي ماند ماندگار است.

13. ممارست در تمرين شرط موفقيت است. همه الطاف و موفقيت ها از ناحيه خداست ولي سعي و تلاش، لازمه موفقيت است و عنايت الهي به سعي و كوشش انسان تعلق مي گيرد. (وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَي)(2)

14. ورزش و مهارت ورزشي مي تواند ظالم و ستمگر را مجبور به كرنش و عقب نشيني كرده، باعث شكست روحي دشمنان اسلام شود.


1- علي نقي فيض الاسلام، بنا در البحار، ص 144.
2- النجم: 39.

ص: 44

د) ورزش از ديدگاه امام خميني رحمه الله

د) ورزش از ديدگاه امام خميني رحمه الله

_ «عقل سالم در بدن سالم است».(1)

_ «همان طوري كه كوشش مي كنيد جسمتان قوي باشد، كوشش كنيد روحتان قوي باشد».(2)

_ «من اميد دارم كه شما ورزشكاران، همان طوري كه قدرت بدني براي خودتان تحصيل مي كنيد، همان طور به علي عليه السلام اقتدا كنيد».(3)

_ «من خودم ورزشكار نيستم، اما ورزشكارها را دوست دارم».(4)


1- صحيفه نور، ج 6، ص 146.
2- صحيفه نور، ج 7، ص 2555.
3- صحيفه نور، ج 4، ص 125.
4- صحيفه نور، ج 16، ص 80.

ص: 45

_ «از قديم ورزشكاران ايران به ياد خدا و حضرت علي عليه السلام بوده اند و اين از برجستگي هاي آنان بوده است. ... اميدوارم از حيث اخلاقي هم قهرمان باشيد كه بحمدالله اخلاق خوب در ورزشكاران بسيار ديده مي شود».(1)

_ «آنها كه جنبه ورزشكاري و مادي را دارند، آنها جوان هايي هستند كه قواي جسمي شان به خاطر همين ورزش، نشاط و آمادگي پيدا مي كند».(2)

_ «شما [ورزشكاران] بينتان محبت رايج است و مردانگي».(3)

_ «ورزشكارها هميشه اين طور بوده اند كه يك روح سالمي داشتند، از باب اينكه توجه به شهوات نداشتند، توجه به لذات نداشتند».(4)

_ «از قديم ورزشكاران ايران به ياد خدا و علي عليه السلام بوده اند».(5)

_ «پهلوانها از سابق ايام، اينها كه در زورخانه هاي آن وقت (ورزش) مي كردند، توجه خاصي به اسلام داشتند، مخصوصاً در صحبت هايشان، در كارهايشان، همه با ذكر خدا و ذكر اميرمؤمنان عليه السلام توأم بود».(6)

ه) ديدگاه هاي مقام معظم رهبري

ه) ديدگاه هاي مقام معظم رهبري

_ «تأثير عامل معنوي در كسب موفقيت ها، بسيار زياد است و در امر ورزش نيز نبايد خود را از اين عامل مهم محروم كنيم».(7)

_ «محيط ورزش در كشور ما بايد محيطي معنوي و آكنده از جوانمردي، پهلواني، تقوا، پاكدامني، پارسايي و درخشندگي هاي اخلاقي و روحي باشد».(8)

_ «در ورزش، تكيه بر ارزش هاي اسلامي و رعايت موازين اخلاقي ضروري است».(9)

_ «يك ورزشكار متعهد آگاه و بااخلاقِ صحيح مي تواند سفير انقلاب اسلامي در ميدان هاي ورزشي باشد».(10)

_ «ورزش در زنجيره حركات انسان در محيط اسلامي و در جامعه اي كه زيرساز نظام ارزشي آن، اسلامي است؛ يك نردبان براي تكامل است».(11)


1- صحيفه نور، ج 18، ص 125.
2- صحيفه نور، ج 7، ص 158.
3- صحيفه نور، ج 7، ص 261.
4- صحيفه نور، ج 16، ص 80.
5- صحيفه نور، ج 18، ص 151.
6- صحيفه نور، ج 15، ص 422.
7- روزنامه جمهوري اسلامي، 25/6/1374.
8- روزنامه ايران، 16/6/1376.
9- جزوه مروري بر سياست هاي ورزش در جمهوري اسلامي، مركز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما.
10- جزوه مروري بر سياست هاي ورزش در جمهوري اسلامي، مركز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما.
11- جزوه مروري بر سياست هاي ورزش در جمهوري اسلامي، مركز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما.

ص: 46

_ «يكي از مهم ترين كارهاي ورزش اين است كه دايم ميدان هاي تازه و افق هاي تازه اي را باز مي كند و قابليت هاي جسم انسان و قدرت پروردگار را در به وجود آوردن اين جسم، در خلق اين شيء بديع كه نامش انسان است، نشان مي دهد.

هر ورزشكار ما كه در عرصه اي از عرصه هاي ورزش حضور پيدا مي كند و چشم هايي را در سر تا سر دنيا به سوي خود جلب مي كند، در واقع، ترجمه اي است از احساسات ملي و هويت اسلامي كشور و ملت ما؛ هر چه در اين زمينه ها تلاش كنيد، تلاش باارزشي كرده ايد.

يك جهت لطيف و بسيار مهم ديگر در كار مجموعه قهرمان هاي ما كه بحمدالله نشان داده شده، نشان دادن دينداري و علاقه مندي به ارزش هاي اسلامي است. اين خيلي باارزش است؛ هم در ورزش جانبازان و معلولان، انسان اين مسئله را مشاهده مي كند، هم در ورزش قهرمان هاي ديگر. وقتي يك قهرمان كشور ما جلو چشم ميليون ها و شايد صدها ميليون جمعيت دنيا، بعد از پيروزي خودش، خدا را شكر مي كند و دستش را به آسمان بلند مي كند يا سجده مي كند، اين را دست كم نگيريد؛ اين پيام معنويت را در دنيا پخش مي كند؛ دنيايي كه با ميلياردها دلار سعي شده [است] كه معنويت در آن بي فروغ شود و چراغ معنويت آن خاموش شود. مي دانيد صهيونيست ها در اين صد سال اخير و به خصوص در اين ده ها سال اخير چه خرجي كرده اند تا انسان ها را بدون هويت معنوي بار بياورند و به بي بند و باري و بي اعتقادي و لاابالي گري در عقيده و ايمان ديني بكشانند؟ شما وقتي بعد از پيروزي، روي تشك كشتي يا محل وزنه برداري يا در هر نقطه ديگري، دستتان را بلند مي كنيد، خدا را

ص: 47

شكر مي كنيد، به سجده مي افتيد يا نام بزرگان دين را بر زبان مي آوريد. در واقع داريد همه سرمايه اي را كه آنها خرج كرده اند، با يك حركت ساده دور مي كنيد. خداي متعال به شما كمك مي كند كه اين كار را انجام بدهيد. حتماً اين حسين آقاي رضازاده، آن روز اولي كه فرياد كشيد «يا ابوالفضل عليه السلام » نمي دانست كه اين چه قدر اثر مي گذارد! او احساس ديني خودش را بروز داد. يا آن برادري كه سجده مي كند يا آنكه دستش را بلند مي كند _ كه من بارها در ورزش هاي قهرماني خودمان اين صحنه را از تلويزيون ديده ام _ اينها در حقيقت، معنويت را القا مي كنند».(1)

_ «يك بعد ديگر اين كار، جنبه معنوي و رواني قضيه است. همچنان كه عروج و صعود به قله هاي بزرگ از سوي نخبگان، افراد متوسط را به دامنه ها مي كشاند _ من بارها اين را گفته ام _ و لذا احترام به قهرمان، شخص پرستي نيست، تشويق انسان هاست براي حركت به اين سمت، كه فوايدي براي كشور دارد. در زمينه هاي معنوي هم همين طور است؛ يعني وقتي ما اراده و عزم يك جوان مسلمان يا يك بانوي مسلمان را تجسم مي دهيم و نشان مي دهيم كه چه عزم راسخي او را به اين عرصه كشانده [است]؛ اين، تقويت اراده را در سطوح متوسط جامعه زمينه سازي مي كند. البته در اين كار، فضايل اخلاقي ديگري هم وجود دارد: كار دسته جمعي، توكل، اعتماد به نفس، همه اينها خصوصياتي است كه آميخته اي از همه اين خصوصيات در وجود يك ورزشكار كه چنين كارهاي بزرگي را انجام مي دهد، نشان داده مي شود؛ يعني در واقع يك مجموعه در هم تنيده اي از احساسات درست، از خُلقيات والا در يك


1- سخنراني مقام رهبري، 14/7/1383.

ص: 48

ورزشكاري كه به يك چنين ورزش بزرگي و كار بزرگي دست مي زند، هست».(1)

_ «در ميدان هاي ورزشي با اخلاق انساني و با جوانمردي ظاهر شويد.

_ قهرمانان ملي مروّج اخلاق و سنن ايراني باشند.

_ قهرمانان و مدال آورانِ ما قدر خود را بدانند.

_ ورزشكارِ ما بعد از پيروزي، شعار «يا حسين» سر مي دهد، سجده و شكرگزاري مي كند. اين خيلي كار اثرگذار و مهمي است.

_ همه بايد از قهرمانان ورزش، جانبازان و معلولان تجليل كنند.

_ بي اخلاقي در رسانه ملي متوقف شود.

_ مغرور نشدن، مردمي ماندن، جوانمرد ماندن، براي مردم دل سوزاندن. (از صفات ورزشكاران بايد باشد)

_ مراقب خطرهاي اخلاقي ناشي از توجه افكار عمومي باشيد».(2)

و) احكام ورزشي

و) احكام ورزشي

گسترش اخلاق ورزشي و نهادينه سازي آن در جامعه به وسيله رسانه، مي تواند از راه تبيين و توضيح احكام فقهي ورزشي و مسائل شرعي مربوط با آن نيز انجام پذيرد. در واقع، وجود پرسشهاي بسيار و پاسخ هايي كه بزرگان و كارشناسان دين (مراجع عظام تقليد) به چند و چون رفتار و كردار ورزشي داده اند، خود به نوعي زمينه ساز فراگير شدن اخلاق در جامعه، به وسيله الگوها و افرادِ بنامي است كه رسانه آنها را به جامعه و نسل جوان معرفي مي كند.


1- سخنان مقام معظم رهبري، 30/8/1384.
2- ديدار با مسئولان وزرات ورزش و جوانان و قهرمانان ورزشي 21/12/1391.

ص: 49

حكم شرعي ورزش كردن

_ ورزش، في نفسه، مانعي ندارد (جايز است)(1)، الا اينكه اولاً: نوع خاص ورزش در شريعت اسلامي حرام شمرده شده باشد، ثانياً: مستلزم فعل حرامي باشد؛ مثلاً لمس و نظر به نامحرم از لوازم آن باشد.

_ ورزش مشروع، كه براي پرورش و تربيت قواي جسماني و همچنين براي آمادگي نظامي و رزمي جوانان براي مقابله با دشمنان اسلام مفيد، مطلوب و در بعضي موارد تا حدودي واجب و لازم است.

حكم استفاده از مواد نيروزا

_ استفاده از مواد نيروزا و مكمل هاي غذايي، اگر ضرر قابل ملاحظه اي (حتي در طولاني مدت) داشته باشد، جايز نيست و همچنين اگر استفاده از مواد نيروزا (مواد نيروزاي خاص) خلاف مقررات مسابقات ورزشي باشد، چون تخلف از شرط است و از طرفي، عنوان تقلب و تدليس پيدا كرده، حرام است.

حكم خوراك ورزشكاران در كشورهاي غيرمسلمان

_ بايد از خوردن غذاهاي حرام اجتناب كنند.

_ سفر ورزشي به كشورهاي خارجي (غير مسلمان) اشكال ندارد، اما اگر از اول مي دانند نماز يا عبادات آنها مشكل پيدا مي كند يا مجبور به استفاده از غذاي حرام مي شوند، سفر و شركت در مسابقات خارجي جايز نيست.(2)


1- فاضل لنكراني، جامع المسائل، ج 1، ص 634، مسئله 2219.
2- حسن هاشمي نوربخش، ورزش از ديدگاه اسلام، ص 251.

ص: 50

_ استفاده از سبزيجات و ميوه ها به شرط پاك بودن جايز است.

حكم ورزش با آلات قمار

_ هر نوع بازي و ورزشي كه در آن شرط كنند كه شخص برنده از بازنده، پول يا چيز ديگري بگيرد، قمار است. قماربازي، برد و باخت و شرط بندي است كه مفهوم آن در عرف، معلوم و غالب مصاديقش مشخص است.(1)

_ در بازي قمار، «شرط بندي» و «برد و باخت» نقش اساسي دارند.

_ بازي با آلات قمار، چه با شرط بندي و چه بدون شرط بندي، حرام است.(2)

_ خريد و فروش آلات قمار و تعليم و تعلم قمار و تشويق و مساعدت و انتشار و رونق قمار حرام است.(3)

نكته: متأسفانه، چون كه برخي بازي هايي را كه با آلات قمار انجام مي گيرد، با عنوان «ورزش هاي فكري» نام مي برند، به احكام فقهي و شرعي قمار و آلات آن اشاره كرديم.

ورزش بانوان و احكام شرعي آن

_ نفس ورزش براي بانوان (در محافل زنانه يا در خلوت) مانعي ندارد.(4)


1- جامع الاحكام، ج 1، صص 301 و 302.
2- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 143
3- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 144.
4- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 190.

ص: 51

ورزش بانوان با حفظ حجاب كامل در مكان هاي عمومي و مردانه

_ چون در مراكز و معابر عمومي و در منظر نامحرمان انجام مي پذيرد، به ملاحظه مفاسدي كه بر آن مترتب است، جايز نيست.(1)

ورزش يا مسابقه زنان و مردان نامحرم به صورت مشترك جايز نيست. (حرام است.)(2)

موتورسواري و دوچرخه سواري بانوان در مكان هاي عمومي

_ دوچرخه سواري و موتورسواري بانوان و اجراي اين گونه برنامه هاي خلافِ عفت و غيرت، علاوه بر آنكه جذابيت هاي بدن بانوان را به مردان اجنبي نمايش مي دهد، مستلزم فتنه و ترويج فحشا و منكَرات و مفاسد عظيمه براي جامعه اسلامي است. بنابراين، به دليل پي آمدهاي سويي كه اين گونه ورزش ها دارند، جايز نيست.(3)

حكم دست دادن مردان و زنان نامحرم با يكديگر

- در پايان مسابقهها، در داوري ها، اعطاي جوايز و در معرفي و خوش آمدگويي، ممكن است زنان و مردان بخواهند با يكديگر دست بدهند. در اين صورت، اين پرسش پيش مي آيد كه اگر يكي از دو طرف و يا هر دو مسلمان باشند و نامحرم، حكم شرعي اين كار چيست؟ به فتواي جميع مراجع تقليد، اين عمل، حرام است.(4)


1- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 191.
2- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 192.
3- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 195.
4- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 197.

ص: 52

پرسش: هرگاه در منطقه يا محيطي، رسم بر اين باشد كه هنگام برخورد با يكديگر مصافحه مي كنند (حتي زنان با مردان) و اگر اين كار را ترك كنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب مي شود حكم دست دادن زن و مرد با اين فرض چيست؟

همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم جائز نيست و شعائر ديني بايد حفظ شود و با بيان حكم شرعي، حمل آن بر اسائه ادب از بين مي رود.(1)

حكم تماشاي مسابقه مردان و زنان

1. تماشاي مسابقات مردان (با رعايت پوشش كامل) براي بانوان، اگر بدون قصد ريبه و مفسده باشد، بلامانع است.

2. تماشاي مسابقات مردان با كمترين پوشش مانند: شورت شنا، دوبنده كشتي و ...، با داشتن مفسده، به اتفاق اكثريت مراجع جايز نيست.

3. تماشاي مسابقات زنان با هيئت و نوع مسابقه مناسب، مانند تيراندازي، كوه نوردي و ... بدون ريبه و مفسده، بلامانع است.

4. تماشاي مسابقات زنان غيرمسلمان با پوشش مناسب، بدون ريبه و مفسده، بلامانع است.(2)

پرسش: آيا نمايش دادن ورزش زنان از تلويزيون يا چاپ عكس هاي آنها در مطبوعات، از نظر شرعي جايز است؟ آيا نمايش دادن موجب از بين رفتن حجب و حياي زنان نمي شود؟


1- سيد مجتبي حسيني، رساله دانشجويي ش 16، صص 231.
2- ورزش ديدگاه اسلام، ص 208.

ص: 53

پاسخ: به دليل داشتن مفسده و پي آمدهاي منفي، جايز نيست.(1)

حكم تماشاي مسابقات يا ورزش زنان غيرمسلمان و بي حجاب

1. چون در معرض مفسده است، جايز نيست.

2. اگر موجب ريبه و فساد و تهييج شود، حرام است.

3. اگر بهطور غيرمستقيم (نه پخش زنده) و بدون قصد لذت و ريبه باشد و خوف ارتكاب گناه و فساد در ميان نباشد، اشكال ندارد.(2)

حكم خمس و جايزه هاي دريافتي

در معرفي الگوهاي ورزشي و ارتباط شخصيت ورزشي، اجتماعي و ديني آنها، ابتدا به چند مسئله بر ميخوريم كه يكي از آنها، خمس است. بايد دانست پرداخت خمس يكي از واجبات اسلامي است و اعتقاد به آن، از امور ضروري دين به شمار مي آيد.

نظر مراجع عظام تقليد درباره اينكه: «آيا پرداخت خمس ِ جوايز و هدايا واجب است يا نه؟» در دو گروه دسته بندي مي شود:

1. هدايا و جوايز خمس ندارند.

2. پس از گذشت يك سال، اگر هدايا و جوايز موجود بودند، پرداخت خمس آنها واجب است. (3)

بر اين اساس، هر كسي بايد در اين زمينه به نظر مرجع تقليد خود عمل كند.


1- مسائل جديد، ج4، ص87.
2- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 215.
3- توضيح المسائل مراجع، ج 2، مسئله 1753.

ص: 54

حكم به گردن آويختن نشان طلا براي آقايان(1)

_ اگر زنجير آن از طلا باشد، استعمال به گردن آويختن و استمرار در آن جايز نيست.

_ اگر براي چند لحظه باشد، اشكالي ندارد.

_ به مقدار ضرورت مانعي ندارد.

_ اگر مدال طلا با زنجير غيرطلا باشد، صدق لَبْس(2) نمي كند و جايز است.

حكم ورزش و روزه داري

تمرين و مسابقه ورزشي، هرگز، مجوز براي روزه خوردن نيست.

_ براي اينكه ورزشكار در ماه رمضان با حالت غيرروزه، مسابقه دهد و تمرين كند، يك مسافرت تا مسافت شرعي برود و بازگردد. (توضيح مسئله در رساله هاي علميه آمده است).(3)

_ اگر ورزشي سبب ضعف ورزشكار روزه دار شود، جايز است؛ اما مكروه.

حكم اشياي پيدا شده در ورزشگاه

اگر انسان چيزي پيدا كند، هر چند برداشتن آن مكروه است، ولي اگر بردارد، ملزم است كه به حكم مربوط به اشياي پيداشده عمل نمايد:

1. مسئله: مالي كه انسان پيدا كند، اگر نشانه اي نداشته باشد كه به


1- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 223.
2- لَبْس: پوشش.
3- فاضل لنكراني، جامع المسائل، ص 143، مسئله 523..

ص: 55

واسطه آن، صاحبش معلوم شود؛ احتياط واجب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد.(1)

2. مسئله: اگر ارزش آنچه پيدا شده، كمتر از يك درهم(2) است، مي تواند براي خود بردارد. (به شرطي كه صاحبش معلوم نباشد.)

3. مسئله: اگر قيمتش يك درهم و بيشتر باشد، بايد اعلام كند و پي صاحبش بگردد و اگر صاحبش پيدا نشد، بين اين سه كار مخير است؛ به هر كدام بخواهد مي تواند عمل كند.

الف) براي خودش بردارد، ولي اگر صاحبش پيدا شد، بايد به او برگرداند.

ب) به فقيري صدقه بدهد، ولي اگر صاحبش پيدا شد آن را يا مانند يا قيمتش را به او بدهد.

ج) به طور امانت، براي صاحبش نگهداري كند.(3)

براي اطلاع بيشتر از شرايط مسئله، به رساله هاي توضيح المسائل يا كارشناسان فقه مراجعه شود.

حكم اشياي جا مانده در ورزشگاه

وسائلي كه جا مانده، اگر صاحب آنها مجهول باشد و سراغ آنها نيايند، بعد از اعلام كردن و مأيوس شدن، بنا بر احتياط واجب، صدقه بدهند.

حكم تشويق (دست زدن)

_ كف زدن، في حد نفسه مانعي ندارد.


1- امام خميني=، توضيح المسائل، مسئله 2570.
2- درهم: 6/12 نخود نقره يا 419/2 گرم نقره سكه دار است. پاييز1391 حدود 4000 تومان است.
3- تحريرالوسيله، ج2، ص 225، مسئله 6.

ص: 56

_ دست زدن (كف زدن) به طور متعارف، اگر لهوي نباشد و مفسده اي بر آن مترتب نباشد، اشكالي ندارد.(1)

حكم شرط بندي در ورزش

شرط بندي هايي كه در اسلام جايز شمرده شده، به مسابقهدهندگان (متسابقين) محدود ميشود.

_ شرط بندي در مسابقات سواركاري (اسب دواني) جايز است.

_ شرط بندي در مسابقات تيراندازي (تير و كمان، تپانچه) اشكال ندارد.

_ شرط بندي بينندگان روي بازيكنان جايز نيست.(2)

حكم پيش بيني مسابقه

_ پيش بيني مسابقات و شركت در مسابقات پيامكي تلويزيون به منظور تعيين تيم برنده، يا اعلام نتيجه مسابقه كه جوايزي داشته باشد، اشكال دارد. (أكل مال به باطل است.)(3)

مثال: نتيجه ديدار دو تيم فوتبال را پيش گويي كنيد و آن را پيامك بزنيد. به پاسخ هاي درست به قيد قرعه، جوايزي اهدا مي شود.

شركت در نظرسنجي هاي ورزشي كه از طريق رسانه انجام مي شود و برنده شدن و دريافت جايزه، جايز است.


1- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 228.
2- ورزش از ديدگاه اسلام، ص 125.
3- سايت تابناك، كد خبر 111856، 11 مرداد 1389، تحت عنوان «اشكالات شرعي پيش بيني پيامكي مسابقات فوتبال».

ص: 57

مثال: مسابقه پيامكي درباره اينكه كدام يك از گل هاي زده شده در نيم فصل دوم را به عنوان بهترين گل انتخاب مي كنيد؟ يا: شما طرف دار كدام يك از تيم هاي ورزشي هستيد؟ يا: به نظر شما بهترين راه حل مشكلات ورزش چيست؟

اين گونه نظرسنجي ها و اختصاص جايزه به آن، از نظر شرعي حلال بوده و اشكال شرعي ندارد.

در آخر، به دو نكته فقهي كه خود رسانه بايد آنها را رعايت كند، مي پردازيم.

حكم موسيقي در برنامه هاي ورزشي

موزيك تند برخي برنامه هاي ورزشي، به خصوص برنامه هاي «راديو ورزش»، شائبه حرمت شرعي دارند و در برخي ديگر از برنامه ها براي آنكه موسيقي لهوي محسوب مي شوند، حرمت دارند.(1)

حكم نقل قول اخبار و شنيده ها

نقل اخبار، تحت عنوان «شنيده ها» و نقل قول كه سبب بروز اتهام به افراد حقيقي و حقوقي مي شود، مصداق تهمت و آبروريزي افراد است گناه كبيره و عملي حرام است كه متوليان رسانه و عوامل دخيل، بايد از نظر شرعي، از فرد يا افراد متهم كسب رضايت كنند، حلاليت بطلبند و اعاده حيثيت كنند؛ هر چند آن افراد، مطلب را نشنيده و يا شكايتي نداشته باشند.

لازم است درباره صحت و سقم مطالب منتشرشده، تحقيق شود تا به


1- توضيح المسائل مراجع، ج 2، مسائل متفرقه، ص 781 و 803.

ص: 58

كسي تهمتي زده نشود و آبروي افراد، بي جهت در معرض آسيب قرار نگيرد.

2. اخلاق ورزشي از ديدگاه اسلام

اسلام در تبيين جامع الاطراف بودن رفتارهاي اخلاقي بشر و توجه انسان به جنبههاي گوناگون كارها و رفتار خود و نيز آثاري كه كردار و رفتار او بر جاي مي گذارد، به نكتههايي اشاره مي كند كه در بررسي اخلاق ورزشي مي توان به آنها اشاره كرد.

در اين ديدگاه، هر رفتار ورزشي كه پسنديده و مشروع باشد، رفتار اخلاقي شمرده مي شود. برخي از اين ويژگي هاي نيك و پسنديده عبارت است از:

الف) ايمان با مراحل سه گانه آن

الف) ايمان با مراحل سه گانه آن

امام علي عليه السلام در اين باره ميفرمايد: «اَلايمانُ مَعْرِفَةٌ بِالقَلْبِ وَ اِقْرارٌ بِاللِسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْاَرْكانِ؛ ايمان، عبارت است از: شناخت قلبي، اعتراف و اقرار به زبان، عمل به اعضاء و جوارح بدن.»(1) شايسته است ورزشكار مسلمان براي جلوگيري از لغزش، خود را به مراتب ايمان مجهز سازد.

ب) امين بودن

ب) امين بودن

اين ويژگي، شامل امانت داري در اموال و اَعراض و اسرار است. منظور از «اعراض»، آبروي افراد است، به گونهاي كه اگر اشتباه يا گناهي از كسي سرزد و ورزشكار از آن آگاه شد، در صورتي كه شخص خطاكار


1- منهاج البراعة، ج 1، ص 295.

ص: 59

توبه كرد و پشيمان شد و ديگر بر آن پافشاري نكرد، نبايد با بيان آن اشتباه، آبروي وي را به خطر انداخت. رسانه ملي نيز نبايستي از طريق ورزشكاران، اقدام به افشاي اسرار نموده، آبروي افراد را ببرد. بدانيم بر اساس روايات، مجالس امانات هستند. افشاي مسائل رخ داده در جلسات فدراسيون ها و رختكن بازيكنان و غيره، با حفظ امانت مغاير است.

ج) دانش و بينش

ج) دانش و بينش

دانش و بينش، يعني درباره هر خبر و پديده اي جستوجو كند و تا نسبت به آن آگاهي كامل پيدا نكرده است، آن را باور نكند و ديگران را نيز از آن آگاه نسازد. نسبت به پيش آمدهاي اطراف خود نيز دقت كند و بر آگاهي خود بيفزايد. بسيار اتفاق افتاده ورزشكار يا مدير ورزشي به خاطر يك خبر كذب يا ناقص به موضع گيري نسنجيده اقدام كرده و متأسفانه رسانه ها نيز بدون توجه به صحت خبر و نيز فارغ از عواقب التهاب آفرين پخش اين مسائل، اقدام به انعكاس قضيه كرده است. در صورتي كه اگر رسانه و فردي كه موضع گرفته، كمي بينش نسبت به عواقب انعكاس خبر يا دانش نسبت به اصل خبر داشتند، به گونه اي شايسته عمل مي نمودند.

د) پيشي گرفتن در كار خير

د) پيشي گرفتن در كار خير

انجام دادن كارهاي نيكو و خيرخواهانه، از سجاياي اخلاقي شمرده مي شود كه در شرع مقدس اسلام و عرف جامعه، از عمل كننده به آن، به نيكي ياد ميشود. افزون بر نفس عمل نيك، كه ستوده و پذيرفتني است، در مباني فكري و اعتقادي ما، به انجام دادن سريع و بهنگامِ كار خير

ص: 60

سفارش شده است. پروردگار متعال در قرآن كريم بر انجام دادن سريع كار نيك تأكيد ميكند تا مبادا شيطان با وسوسههايش، فرد را دچار سستي كند.(1) حضور ورزشكاران در جشن گلريزان و كمك به ايتام و مستمندان و نيز سركشي ورزشكاران و پيشكسوتان ورزشي از مناطق زلزله زده رودبار، بم و آذربايجان گوشه اي از اخلاق ورزشي است كه انعكاس شايسته اي را از طرف رسانه جهت ترويج حس نوع دوستي و سبقت در كار خير مي طلبيد.

ه) حمايت از ستم ديده

ه) حمايت از ستم ديده

اميرمؤمنان، حضرت علي عليه السلام در سفارش خود به امام حسن و امام حسين عليهما السلام مي فرمايد: «كونا لِلْظالِمِ خَصْما و لِلْمَظلومِ عَوْنا؛ پسرانم! هميشه دشمن ظالمان باشيد و ياريگر و مددرسانِ مظلومان».(2)

چه خوب است ورزشكاران ايران اسلامي در رفتار فردي و اجتماعي خود، همواره ياريگر ستم ديده باشند و در طلب حقوق ستم ديدگان تا آن جا كه مي توانند بكوشند. اين حمايت از مظلوم به صورت هاي مختلفي مي تواند پديدار شود: از كمك هاي مالي تا حمايت هاي معنوي.

در اين جا شايسته است از ورزشكاراني كه در رويارويي با ورزشكاران رژيم اشغالگر قدس، به نشانه حمايت از مردم مظلوم فلسطين، از مسابقه خودداري مي كنند، به صورت ويژه سپاس گزاري كنيم. رسانه ملي نيز بايد نسبت به انعكاس اين حركت جوانمردانه، كه به


1- مائده: 48.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج 4، ص 603، ح 7153.

ص: 61

سبب آن، در بسياري از موارد، ورزشكار ايران اسلامي از به دست آوردن نشان طلا بازمانده و با محروميت هاي قانوني نيز روبهرو شده اند، همت گمارد و اين ويژگي پسنديده و منش پهلواني را بارها و بارها، به مناسبت هاي مختلف به تصوير بكشد.

و) گذشت و بخشش

و) گذشت و بخشش

از ويژگي رادمردان و بزرگان، گذشت و بخشش است. در تعاليم انسان ساز اسلام يكي از ويژگيهايي كه افكار عمومي و تك تك افراد جامعه، از ورزشكاران انتظار دارند و به عنوان صفت مشخص ورزشكاران و منش پهلواني قلمداد ميشود، چشمپوشي از ستم و كاستيهايي است كه نسبت به او شده است. خداوند خطاب به پيامبر گرامي اسلام درباره امر به عفو مي فرمايد: «خُذِ الْعَفوَ وَ اْمُرْ بِالْعُرفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلين؛ عفو پيشه كن و به نيكوكاري امر كن و از مردم نادان روي بگردان».(1)

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «عفو، مايه عزت است؛ عفو كنيد تا خداوند شما را عزت دهد».(2)

حضرت علي عليه السلام نيز فرموده است: «بخشش و گذشت، زينت قدرت و توانايي است.»(3) يا: «هر كه را قدرت مجازات بيشتر است، عفو از او پسنديدهتر است.»(4) نتيجه اين سخن حضرت، همان جمله معروف است كه ميگويد:

ما از گناه خصم تجاوز كنيم از آنك

در عفو لذتي است كه در انتقام نيست ج


1- اعراف: 199.
2- محمد ري شهري، منتخب ميزان الحكمه، ص 386، ح 4326.
3- غررالحكم، ج 1، ص 198، ح 772.
4- غررالحكم، ج 2، ص 435، ح 3184.

ص: 62

امام موسي كاظم عليه السلام در دوري از كينه توزي و سفارش به بخشش فرموده است: «اگر كسي در گوش راست شما بدي بگويد و در گوش چپ شما عذرخواهي كند، عذرش را بپذيريد و از او درگذريد.»

گشتيم سالها به بيابان و كوه و دشت

چيزي نيافتيم كه باشد به از گذشت

وز انتقام نيز نبرديم لذتي

ما را به سير خويش همين بود سرگذشت

ز) فروتني

اشاره

ز) فروتني

تواضع، اصل هر شرف و بزرگي است و نردبان ترقي انسان بر آن استوار است. تواضع، آن است كه انسان، سخن حق هر كسي را بپذيرد. نيز، نرمي و فروتني با كسي كه مرتبهاش پايينتر است و بزرگ داشت آنكه مقامش بالاتر است و خشم خود فروخوردن، در حالي كه شكرگزار درگاه الهي باشيم، تواضع است.

خداوند به پيامبر گرامي اسلام ميفرمايد: «فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرْ الْمُخْبِتِينَ؛ خداي شما خدايي است يكتا. همه تسليم فرمان او باشيد و متواضعان را (به سعادت ابدي،اي محمد!) بشارت ده». (حج: 34)

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: «تواضع، مايه بلندي است؛ تواضع كنيد تا خدا شما را بلندي بخشد».(1)

امير مؤمنان، حضرت علي عليه السلام نيز ميفرمايد: «خود را از پايهاي كه


1- مجموعه ورّام، ج 1، ص 126.

ص: 63

داري، فروتر آر تا مردم تو را از پايهات فراتر برند.»(1) يا: «فروتني، صيدگاهي است كه در آن، شرف و بزرگي شكار كنند».(2)

از اشعاري كه ورزشكاران گذشته، همواره آن را سرمشق كارهاي خويش قرار مي دادند، اين بيت است:

افتادگي آموز اگر طالب فيضي

هرگز نخورد آب زميني كه بلند است(3)

دامنه تواضع:

دامنه تواضع:

1. تواضع نسبت به استاد.

2. نسبت به هم تيمي.

3. نسبت به رقيب خود.

4. نسبت به شاگرد.

5. نسبت به مردم.

6. نسبت به پيشكسوتان.

ح) پرهيز از غرور

ح) پرهيز از غرور

پرهيز از غرور، مقدمه اي بر تواضع است. تا غرور از انسان دور نشود، شخص نمي تواند خود را به صفت پسنديده تواضع آراسته سازد.

ط) راستي و درست كاري

ط) راستي و درست كاري

اگر هدف از ورزش، الهي باشد؛ افزون بر سلامتي جسم، فرد را شايسته اجر و پاداش اخروي نيز مي كند.


1- آمدي تميمي، غررالحكم و دررالكلم، ج 2، ص 434، ح 3179.
2- آمدي تميمي، غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 389، ح 1505.
3- پورياي ولي.

ص: 64

ز نيرو بود مرد را راستي

ز سستي كژي آيد و كاستي

ي) آراستگي ظاهر و باطن

ي) آراستگي ظاهر و باطن

ورزشكاران از جمله نخبگاني هستند كه همواره جامعه به خصوص قشر تأثيرپذيرتر آن؛ يعني جوانان به آنها توجه مي كنند و احترام مي گذارند. بنابراين بايستي دقت كرد حُسن ظاهر آنان در الگودهي به مخاطب اثر مثبتي داشته باشد. ازاين رو، ورزشكاران بايد نسبت به نوع پوشش و صورت ظاهري خود بيشتر دقت كنند، به گونه اي كه همواره ديگران او را تكريم و تمجيد مي كنند. البته رسانه ملي بايد به شيك پوشي و انتخاب مدل هاي موقر و وزين ورزشكار توجه كند و موارد جلف و زننده و مدل هاي سخيف غربي را كه گاهي در ظاهر ورزشكاران ديده مي شود از پوشش رسانه اي خارج سازد. به اين ترتيب رسانه بايد به آراستگي باطني كه در رفتار و گفتار ورزشكار هويدا مي شود، بيشتر توجه كند.

ك) نيك رفتاري

ك) نيك رفتاري

شامل اَعمالي است كه جامعه آنها را قبول دارد و منطبق با فرهنگ ديني و ملي است. جامعه از يك ورزشكار انتظار دارد همواره كردار او همسو با فرهنگ فاخر كشور بوده، خلاف عرف و شرع مقدس نباشد. اين رفتار شامل عملكرد شخصي او و نيز ارتباط او با اجتماع است. توقع جامعه از نخبگان، تمايل به صفات پسنديده و حميده شامل گفتار خوب و اعمال شايسته است. بنابراين، بايد صدا و سيما نسبت به بزرگنمايي اين گونه رفتارها و پاسداشت اين گونه ورزشكاران، اهتمام ويژه اي بورزد.

ص: 65

ل) تعهد به احكام شرعي

ل) تعهد به احكام شرعي

اخلاق هر فرد در هر جامعه اي با تفكرات مكتبي آن فرد و جامعه گره خورده است، فردي كه به عقايد و احكام مكتب مورد قبولش ملزم نباشد، اصلي ترين شاخصه اخلاقي يعني صداقت را ندارد. فردي كه عقيده اي را مي پذيرد بايد صادقانه پيرو آن مكتب باشد كه البته از الزامات هر مكتبي تعبد به احكام شرعي آن آيين است.

اگر ورزشكاري ملزم به احكام شرعي نباشد، در مرحله اول با خودش و سپس با جامعه صادق نيست؛ چراكه از بايدهاي هر ديني، تعهد به احكام شرعي آن دين است. مگر مي شود كسي اعلام كند آييني را پذيرفته ولي نسبت به اعمال ديني آن آيين بي توجه باشد؟

رسانه ملي وظيفه دارد افزون بر بيان احكام شرع مبين، جلوه هايي از عمل به احكام ديني توسط ورزشكاران را به تصوير بكشد و موارد خلاف شرع مقدس اسلام را كه گاهي عوامل ورزشي ناخواسته و جاهلانه انجام مي دهند منعكس نكند.

م) احترام به پيشكسوت

م) احترام به پيشكسوت

از آنجايي كه دين مبين اسلام بر اساس گفتار شريف نبوي(1) بر مبناي اخلاق پايه گذاري شده است و از شاخصه ها و توصيه هاي اسلامي احترام به «سابقين»(2) و «بزرگ ترها»(3)ست. بايد ورزشكاران، سابقين و


1- اني بُعِثْتُ لِاُتمِمَ مكارِمَ اْلاَخلاقْ؛ به درستي كه من براي تكميل نيكويي هاي اخلاق به پيامبري انتخاب شدم. (بحارالانوار، ج 71، ص 373).
2- السابقون السابقون، اولئك المقربون. (واقعه: 10 و 11)
3- وَقرِّوا كباركُم و ارحموا صِغاركم. (حضرت علي7)، (شيخ صدوق، امالي صدوق، مجلس بيستم، ص 94).

ص: 66

بزرگ ترهاي ورزش را كه به نام پيشكسوت ورزشي ناميده شده اند احترام و تكريم نمايند. اگر اين پيشكسوت افزون بر سابقه و سن بيشتر حق معلمي و مربيگري داشته باشد، احترام ورزشكار به او دوچندان مي شود. وظيفه رسانه ملي است كه اين توصيه اسلامي و اين بديهي اخلاقي را جدّي گرفته، آن را تبيين كند و در راستاي ترويج اين شاخصه اخلاق ورزشي علاوه بر انعكاس اخبار و تهيه گزارش ها و برگزاري ميزگردها، مستندهايي توليد و پخش نمايد.

ن) جوانمردي

اشاره

ن) جوانمردي

هرگاه صحبت از اخلاق در ورزش مي شود، اولين واژه كه به ذهن متبادر مي شود، بازي جوانمردانه است. اين واژه در تعاريف و مفاهيم توصيف شد. اما هرگاه صحبت از بازيكن بااخلاق و يا منش پهلوانانه در ورزش مي شود واژه زيباي «جوانمردي» به ميان مي آيد. حتي اميرمؤمنان علي عليه السلام مي فرمايد: «انسان به زينتي زيباتر از جوانمردي آراسته نشده است».(1)

امير بيان حضرت علي عليه السلام در توضيح و تعريف جوانمردي مي فرمايد:

«قوام جوانمردي به اين است كه انسان لغزش ها و اشتباهات برادران ديني خود را تحمل كند و از آنها درگذرد و با هم جوارانِ خود به خوبي رفتار كند».(2)

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله علاوه بر توصيه به گذشت و عفو، در بياني شيوا اثر


1- غررالحكم و دررالكلم، ج 9، ص 37.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج 9، ص 37.

ص: 67

گذشت و عفو را اين گونه بيان مي فرمايد: «بر شما باد عفو و گذشت كه اين دو صفت، جز بر عزت انسان نيفزايد پس از يكديگر درگذريد تا خداوند به شما عزت دهد».(1)

توجه به ويژگي ها و بايسته هاي ذكرشده، نشان دهنده تأكيد اسلام بر جنبه اخلاقي رفتارهاي فردي و اجتماعي انسان، از جمله، ورزش است. ازاين رو، رسانه ملي كه قرار است در جايگاه دانشگاهي اسلامي در جامعه ايفاي نقش كند، لازم است از رويدادهاي ورزشي و رفتارهاي پسنديده ورزشكاران در ميدان مسابقه و خارج از ميدان ورزش، تصويرها و مجموعه هايي تهيه كند و اين حركتها را هنجارهاي اخلاقي اي به جامعه معرفي كند و آن ورزشكاران را به مثابه الگو، به جوانان و نوجوانان بشناساند.

3. مفاهيم و عناصر اخلاقي موجود در ورزش

در پايان اين فصل، بار ديگر به برخي عنوانهاي اخلاقي موجود در ورزش اشاره مي كنيم، به اين اميد كه مسئولان و برنامه ريزان صدا و سيما، به ويژه در بخش ورزشي، در نهادينه كردن مفاهيم اخلاقي و زدودن عناصر مخالف با اخلاق در برنامه هاي ورزشي بكوشند.

الف) وسيله بودن ورزش نه هدف بودن آن.

ب) بازي جوانمردانه و داشتن گذشت.

ج) احترام به مربي، پيشكسوت، داور و هم تيمي.

د) فروتني و مردم دوستي.

ه) معنويت و عبادت.


1- ديلمي، ارشاد القلوب، ص 133.

ص: 68

و) دانش و بينش.

ز) راستگويي و درست كاري.

ح) شركت در امور عام المنفعه.

ط) حمايت از ستم ديده.

ي) يتيم نوازي.

ك) احسان و بخشش.

ل) مسابقه و مبارزه عادلانه.

م) ساده زيستي و پرهيز از تجمل گرايي.

ن) غيرت، حيا، عفت.

4. مفاهيم و عناصر غيراخلاقي در ورزش

الف) افراط در ورزش.

ب) تفرقه.

ج) تعصبات تيمي، باشگاهي، اقليمي و مذهبي.

د) تبعيض و بي عدالتي.

ه) منفعت طلبي.

و) غرور و خودبزرگ بيني.

ز) چاپلوسي.

ح) كوته فكري و پرداختن به امور جزيي.

ط) رانت خواري و باندبازي.

ي) مواد نيروزاي غيرمجاز (دوپينگ)، تقلب و تخلف.

ك) رقابت ناسالم و تباني.

ل) خشونت گرايي در گفتار و رفتار.

ص: 69

م) اظهار نظر غيركارشناسي گزارشگران و مجريان.

ن) بزرگ نمايي اشخاص يا آسيب زدن به اعتبار افراد.

س) رواج ورزش هاي طبقه اشراف.

ع) گزارش هاي تصويري از ورزش بانوان و مصاحبه از نماي نزديك و در برخي موارد، خلاف شئون شرعي.

ف) رعايت نكردن خطوط قرمز. (سياسي و اعتقادي)

ص) غيبت، تهمت، دروغ.

ق) نظرسازي به جاي نظرسنجي در برنامه هاي ورزشي رسانه.

ر) پيش داوري و اظهارنظر ناعادلانه گزارشگران و مجريان برنامه هاي ورزشي.

ش) تجمل گرايي ورزشكاران و رواج آن به وسيله رسانه ملي.

5. حقوق استاد و شاگردي از ديدگاه معصومان عليهم السلام

ورزش و جامعه ورزشي، مانند دانشگاهي است كه همه ورزشكاران، طرف داران و تماشاچيان در آن پاي نهاده اند تا اوقات فراغت خويش را بگذرانند و البته چنين مجموعه گسترده اي، با داشتن مربيان و بازيكنان، محلي براي فراگرفتن و آموختن است.

مربيان در جامعه ورزشي، معلماني هستند كه با همه وجود مي كوشند داشته ها و دانسته هاي خود را بياموزند و «علم ورزش» را در عمل به اجرا درآورند. از سوي ديگر، بازيكنان، همان شاگرداني هستند كه اين بار نه در پشت نيمكت، بلكه در ميدان بازي و در فضايي كاملاً متفاوت با فضاهاي آموزشي، حضور مي يابند تا آنچه مربيان در پرتو تجربه يا تحصيلات كلاسيك به دست آورده اند،

ص: 70

بياموزند و آن علومِ عملي را كه بايد در ميدان مسابقه به كار گيرند، فراگيرند.

بازيكنان در هر مسابقه ورزشي، در واقع آزموني را پشت سر مي گذارند و در وراي حضور در صحنه مسابقه و آسوده خاطر از نتيجه آن، درسي را كه فراگرفته اند، به استاد خويش، كه مربي ورزشي است، پس مي دهند. بنابراين، همه آن بايدها و نبايدهايي كه ميان معلم و شاگرد برقرار است، اينجا نيز حاكم است؛ يعني توجه معلم به شاگرد و احترام شاگرد به استاد؛ و در يك كلام، حقوق متقابل ميان اين دو.

اسلام به عنوان آخرين دين الهي، به اين مسئله نيز توجه كرده است. امام سجاد عليه السلام فرموده است:

حق معلم آن است كه او را بزرگ داري؛ و مجلسش را محترم شماري؛ و درست به گفتارش گوش دهي؛ و به او توجه كني؛ و وي را در تربيت علمي خود، كه به آن محتاجي، كمك دهي. اين اعمال از آن روست كه فكرت را فارغ و ذهنت را حاضر سازي و با چشم پوشي از لذت ها و كاستن شهوت ها، قلب را پاك كني و چشم را جلا دهي؛ و بداني كه در آن درس ها كه به تو مي آموزد، پيك او هستي كه به هر جاهلي برمي خوري، پيام او را نيكو به گوشش برساني؛ و چون اين رسالت را به عهده گيري، بايد در ابلاغ و اداي آن خيانت نورزي.(1)

_ وظايف شاگرد نسبت به استاد

_ وظايف شاگرد نسبت به استاد

با استفاده از كلام گُهربار امام زين العابدين، حضرت سجاد عليه السلام ، وظايف


1- ابن شعبه حراني، تحف العقول، ص 260.

ص: 71

شاگرد نسبت به استاد، يا به تعبيري وظايف بازيكن نسبت به مربي را با توضيحاتي بيان مي كنيم.

الف) تواضع در مقابل استاد

الف) تواضع در مقابل استاد

بيان اين نكته ضروري است كه عالِم با همه مراتب و درجات، اگر بر كرسي تدريس و تعليم و آموزش قرار بگيرد، افزون بر ارزشمند بودن علم و دانايي او، معلم و مربي بودنش نيز شايسته احترام است. در حقيقت، كسي كه در جايگاه تعليم و تدريس قرار مي گيرد، لزوم احترام گذاشتن به وي، دو چندان ميشود. در واقع، بزرگ داشت عالم، گرامي داشتن خداوند متعال است. به تعبير امام علي عليه السلام : «مَنْ وَقرَ عالِماً فَقَدْ وَقرَ رَبهُ؛ كسي كه به عالمي احترام بگذارد، در حقيقت خداوند را احترام كرده است».(1)

در آموزههاي دين ما، چاپلوسي، فروتني و خواري بيش از اندازه در مقابل ديگران، از صفات ناپسند اخلاقي به شمار ميآيد. «لَيسَ مِنْ أخلاقِ المؤمِنِ التَّمَلُّق؛ چاپلوسي از اخلاق مؤمن نيست.»(2) اين مسئله، در پيشگاه معلم و آموزش يار، نه تنها ناپسند نيست، بلكه پسنديده و سفارش شده است. در واقع، حرمت گذاري و فروتني در مقابل مربي، فضيلتي اخلاقي است.

اگر قرار باشد موازين اخلاقي خود را بر اساس اخلاق الهي اصلاح كنيم و شكل دهيم، بايد بدانيم خلق و خوي الهي اين است كه اگر عالمي گناه كار هم باشد، حساب مجازاتش در جاي خود محفوظ


1- تصنيف غررالحكم، ص 47، ح 218.
2- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 467، ح 10032.

ص: 72

است، ولي در پيشگاه الهي، تحقير نمي شود. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد:

لاتُحَقرَنَّ عَبْداً آتاهُ اللهُ عِلماً، فَأن اللهَ لَمْ يحقرْهُ حينَ آتاهُ اِياهُ.(1)

كسي حق ندارد آن بنده اي را كه مورد عنايت خدا قرار گرفته و علم آموخته است، تحقير كند؛ چراكه خداوند وقتي به او علم عطا كرد، او را كوچك نشمرد.

ب) سكوت و فراگيري مطالب

ب) سكوت و فراگيري مطالب

خوب گوش كردن و خوب فهميدن، از اموري است كه رعايت آن در محضر استاد ضروري است و اين گونه است كه خوب شنيدن و دقت در كلام استاد هم امري آموختني است و انسان بايد اين امر ستوده را تمرين كند تا بتواند بيشترين بهره را از مربي خود ببرد. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «لاتَقْطَعْ عَلي أحَدٍ حَديثَهُ؛ وقتي او (استاد) سخن مي گويد، كلام او را قطع نكني.»(2) در نتيجه، يكي از راه هاي علم آموزي و رعايت حق استاد، سكوت و خوب شنيدن است.

ج) شرف يابي به محضر استاد

ج) شرف يابي به محضر استاد

امام سجاد عليه السلام فرموده است: «براي آموختن بايد به سوي او (استاد) بروي و نسبت به او اقبال داشته باشي.»(3) از اين كلام مشخص مي شود در روابط بازيكن


1- بحارالانوار، ج 2، ص 44، حديث 18.
2- مستدرك الوسائل، ج 9، ص 51، ح 10123.
3- مير سيد محمد يثربي، سيري در رساله حقوق امام سجاد7، ص 517.

ص: 73

و مربي، اگر مربي محل تمرين را مشخص كرد، حق استادي و اخلاق اسلامي و ادب ورزشكار حكم مي كند كه وي به دنبال مربي خود برود.

د) ياري و كمك خواستن در فراگيري علم

د) ياري و كمك خواستن در فراگيري علم

يكي از حقوق ديگر استاد، اين است كه به تعبير امام سجاد عليه السلام : «او (استاد) را ياري كني تا بتواند تو را آموزش دهد.»(1) ايشان ياري دادن مربي در امر آموزش را اين گونه بيان مي فرمايد: «بِأنْ تُفْرِغَ لَهُ عَقْلَكْ؛ عقل و انديشه ات را كه نيروي خدادادي است و ذات ربوبي در اختيار تو گذاشته، فارغ كني».(2)

فهم و زيركي «شاگرد» و پاكيزگي «وليّ»، به تعبير امام، از راه هايي است كه مي تواند استاد را در امر آموزش ياري رساند. آنچه مهم است، چگونه شاگردي كردن و كيفيت يادگيري بازيكن و نيت قلبي و صفاي باطن اوست كه به رابطه دوسويه ميان او و مربي ميانجامد و اين پديده اخلاقي در نهايت، امر آموزشي را ارتقا مي دهد.

ه) انتقال درست آموخته ها به ديگران

ه) انتقال درست آموخته ها به ديگران

يكي ديگر از حقوق اخلاقي استاد نسبت به شاگرد، اين است كه: «أنْ تَعْلَمَ أنكَ فيما ألْقَي إلَيكَ رَسُولُهُ إلي مَنْ لَقِيكَ ...؛ بايد همانند فرستاده، ميان او و افراد نادان عمل نمايي و پيام استاد را به وجهي نيكو به ايشان برساني.»(3)


1- مير سيد محمد يثربي، سيري در رساله حقوق امام سجاد7، ص 517.
2- ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل، ج 1، ص 517.
3- ابن شعبه حرّاني، تحف العقول، ص 260.

ص: 74

در مجموعه اي ورزشي، سطح بازيكنان يكسان نيست و كيفيت فني افراد با يكديگر متفاوت است، به گونهاي كه برخي به سبب سابقه كمتر، بهره كمتري از فنون و آداب فني استاد خود برده اند. ازاين رو، بازيكنان پيشكسوتي كه كيفيت فني بالايي دارند، بايد دانش و فنون و تكنيكي را كه از مربي خود فرا گرفته اند، با كسب اجازه از مربي خود، به ديگران انتقال دهند.

و) پرهيز از سخن گفتن با صداي بلند

اشاره

و) پرهيز از سخن گفتن با صداي بلند

از نمونه هاي بزرگ داشت افراد اين است كه: انسان با پدر، مادر، استاد يا هر كسي كه حقي بر گردن وي دارد، با صداي بلند سخن نگويد. بديهي است كمترين بي احترامي و اهانت، سخن گفتن بلند با مخاطب است.

ازاين رو، فروتني و تواضعي كه لازمه حرمت نهادن به استاد است، اقتضا مي كند با او اين گونه رفتار شود. آرام سخن گفتن و صدا را به روي استاد بلند نكردن، از نمونه هاي خضوع، فروتني و حفظ حرمت اوست.

از ديگر مواردي كه مي توان از حقوق استاد نسبت به شاگرد دانست، «پوشاندن عيوب استاد و دوستي با دوستان و دشمني با دشمنان وي»(1) است. مشخص است عيب هاي هر كسي را بايد به صورت محترمانه و منصفانه، تنها با خود آن فرد، به مصداق نهي از منكر در ميان گذاشت.

«در محضر استاد با ديگران سخن نگفتن، بدون اجازه استاد سخن نگفتن و دفاع از مربي و استاد در جايي كه در حضور شاگرد از معلم به


1- شهيد ثاني، منيةالمريد، صص 135 _ 139، 144، 159.

ص: 75

زشتي ياد مي شود» نيز، از نظر شهيد ثاني و برگرفته از كلام امام سجاد عليه السلام از حقوق استاد نسبت به دانش آموز است. (1)

_ حق دانش آموز بر استاد

و اما حق آنان كه در علم، رعاياي تو هستند، اين است كه: بداني خداوند بزرگ به سبب علمي كه به تو داده و گنجينه اي كه بر تو گشوده است، تو را قيم و سرپرست ايشان قرار داده است. پس اگر آنان را به خوبي تعليم دهي و آن گونه كه امين و كليددار خزانه، با صبر و متانت و از سرِ دوستي و صدق، اموال مولايشان را ميان بندگان محبوب او صرف مي كند، برايشان تندي نكردي و خشم نگرفتي، خداوند از فضل خود، علم تو را بيفزايد؛ زيرا كه با اعتقاد و اميدواري، به هدايت آنان اهتمام كرده اي. اگر دانش و علم خود را از مردم دريغ؛ يا هنگام آموختن به ايشان، درشتي كردي، در امانت الهي خيانت ورزيده اي و به بندگان او ستم روا داشته اي و حق خداست كه دانش و جمالش را از تو باز گيرد و رتبه و جايگاه تو را از دل ها ساقط كند.(2)

در فرمايش امام سجاد عليه السلام نكته اي هست. ايشان مي فرمايد: خداوند، تو (استاد) را قيم آنها (شاگردان) قرار داده است. «قيم» در لغت، به چيزي گفته مي شود كه خودش از ثبات و استواري برخوردار است و مي تواند موجب ثبات و استواري چيز ديگري شود. استواري و ثبات معلم، به


1- سيري در رساله حقوق امام سجاد7، ج 2، ص 565؛ منية المريد، ص 115
2- سيري در رساله حقوق امام سجاد7، ج 2، ص 565

ص: 76

دانش و معلومات اوست؛ يعني دانش، موجب استحكام و قوّت انسان مي شود. عالِم و استاد، زماني مي تواند تكيه گاه علمي ديگران هم قرار بگيرد كه خود را در معرض و دست رس آنها قرار دهد.(1)

به تعبير اميرمؤمنان، علي عليه السلام : «نه تنها قوام محصل به عالِم و استاد است، بلكه قوام دنيا با استاد است».(2)

_ وظايف استاد در برابر دانش آموز از نگاه امام سجاد عليه السلام

1. او را به تدريج، با آداب درست و خلق و خوي پسنديده انس دهد و تربيت كند. نخستين چيزي كه در اين مسير بايد در نظر استاد باشد، اين است كه به دانش آموز بفهماند در امر يادگيري، اخلاق، مهمترين نكته است و به او بياموزد كه اگر كار براي غيرخدا باشد، ارزش و دوامي نخواهد داشت.

2. مربي بايد در تشويق شاگرد به يادگيري، تا آن جا كه ميتواند بكوشد، به گونهاي كه حس اشتياق به يادگيري را در وي به وجود آورد. دست يابي به اين امر از راه هاي مختلفي امكانپذير است كه يكي از راه هاي آن، بيان فضيلت و ارزش علم (فنون) و عالم (مربي) است.

3. سلوك و رفتار مربي با شاگرد بايد به گونه اي باشد كه دوست دارد ديگران با او رفتار كنند.

4. معلم وظيفه دارد در برابر مسائل اخلاقي و عملي شاگرد حساس باشد؛ او را از سوء اخلاق، انجام دادن گناه و بدخلقي نسبت به ديگران بازدارد و حتي به او بياموزد نسبت به كارهاي ناپسند حساس باشد.


1- سيري در رساله حقوق امام سجاد7، ج 2، ص 565
2- نك: نهج البلاغه، حكمت 372.

ص: 77

آموزش هاي اخلاقي استاد نبايد آشكار و بي پرده باشد، بلكه بايد حريم استاد و شاگرد رعايت شود؛ يعني مستقيم به او نگويد، بلكه با كنايه و اشاره و به صورتي بگويد كه هيبت و حرمت استاد حفظ شود.

5 . استاد و مربي از بزرگ نمايي پرهيز كند و روح تواضع و فروتني را عملاً به شاگرد بياموزد و خود عامل به صفات اخلاقي باشد.

6 . استاد در آموختن نبايد بخل بورزد.

حقوق استاد و شاگرد در كلام بزرگان

از انديشمندان مسلمان، افرادي مانند ابن خلدون، ابوعلي سينا (در كتاب قانون در طب)، خواجه نصيرالدين طوسي (در كتاب اخلاق ناصري)، و شيخ شجاع (در كتاب انيس الناس)، دكتر سيد رضا پاك نژاد (در كتاب اولين دانشگاه، آخرين پيامبر) و ملاحسين واعظ كاشفي (صاحب كتاب روضه الشهدا) نظرهايي در تأييد و توصيه به ورزش و اخلاق ورزشي آورده اند كه به نمونه هايي از آن اشاره مي شود:

يك _ ملا حسين كاشفي

اشاره

يك _ ملا حسين كاشفي

مولانا واعظ كاشفي، كشتي را يادگار انبيا و اوليا دانسته است و در اين باره مي گويد:

اگر بپرسند كه اين هنر از كه مانده؟ بگو: از اولاد يعقوب پيامبر عليه السلام كه يعقوب اين علم را مي دانست و فرزندان خود را تعليم مي داد و مي گفت: بدانيد كه اين علم، شما را به جهت دفع دشمن به كار آيد. و گفته اند: آدم عليه السلام از جمله 440 هنر كه مي دانسته، يكي اين بوده است.

ص: 78

نقل است: حمزه، سيدالشهدا، با كافران غالباً به صنعتِ كشتي گرفتن جنگ مي كرد. و ديگر نقل است كه امام حسن و امام حسين عليهما السلام با يكديگر در خدمت رسول اكرم صلي الله عليه و آله كشتي مي گرفتند؛ و حاصل سخن اينكه: اين علم را به انبيا و اوليا نسبت مي دهند.(1)

شرايط مربيان كشتي از نظر واعظ كاشفي

شرايط مربيان كشتي از نظر واعظ كاشفي

واعظ كاشفي، درباره ويژگي هاي مربيان و استادان كشتي مي گويد: «اگر پرسند: آداب استادان كشتي چند است؟ بگو: دوازده.

اول _ آنكه خود پاك و بي علت بُوَد.

دوم _ شاگردان را به پاكي، ارشاد و هدايت كند.

سوم _ بخيل نباشد و چيزي از شاگرد دريغ نكند.

چهارم _ مشفق بر شاگردان باشد.

پنجم _ طمع مال به شاگردان نداشته باشد. به عبارتي ديگر، حرص و طمع به مال و منالِ مُتربي نداشته باشد؛ يا اينكه در آموزش هنر، كاهلي نمايد تا روز ديگر اين هنر را با اجرت فرا گيرد!

ششم _ هر يك را به قدر قابليت آنها تعليم دهد.

هفتم _ دورويي و ريا و تظاهر به ريا نكند.

هشتم _ اگر كسي بد كشتي گرفت، تضعيف روحيه او نكند. به او نگويد: تو بد كشتي گرفتي، بلكه بايد به نرمي با او سخن گويد تا دل او را به دست آورد و او را تشويق كند كه در دفعات بعدي، بهتر عمل كند.

نهم _ اگر تعليم گويد در معركه، پوشيده گويد كه خصم، واقف نگردد.


1- عباس قنبري نياكي، تربيت بدني از ديدگاه انديشمندان اسلامي، ص 150.

ص: 79

دهم _ بايد از علم كشتي باخبر باشد.

يازدهم _ براي شاگردان خود بد نخواهد.

دوازدهم _ در هيچ معركه، ذكر پير و استاد خود را فراموش نكند و از آن افراد قدرداني و سپاس بنمايد».(1)

ويژگي هاي كشتي گير مسلمان از نظر واعظ كاشفي

ويژگي هاي كشتي گير مسلمان از نظر واعظ كاشفي

آن چه كشتي گير مسلمان بايد رعايت كند و جزو اعمال اسلامي و وظايف مسلماني است، به نظر واعظ كاشفي چنين است.

اگر پرسند: آداب شاگرد چند است؟ بگو: دوازده است.

اول _ آنكه درست باشد و با راستي و درستي برخورد كند. ناباب نباشد. (ناخالص نباشد).

دوم _ پارسا بُوَد و نيك. (معاش را از راه حلال ارتزاق كند.) اگر بتواند از راه حلال ارتزاق كند، هرگز زور و قدرتش در خدمت نابابان نيايد.

سوم _ نيكوسيرت و پاكيزه اخلاق باشد.

چهارم _ نيك نيت باشد. (در يادگيري صنعت (ورزش) نيت هاي بد نداشته باشد. سوء استفاده هايي را كه بعداً مي تواند از آن فنون بنمايد، مدنظر نداشته باشد، بلكه نيتش خير و درستي باشد.)

پنجم _ در اطاعت الهي كوتاهي نكند.

ششم _ خدمت استادان به صدق كند.

هفتم _ بر هيچ كس حسد نبرد.

هشتم _ هر چه دارد، فداي پير كند.


1- عباس قنبري نياكي، تربيت بدني از ديدگاه انديشمندان اسلامي، صص 151 _ 153.

ص: 80

نهم _ با ديگران و شاگردان، از نظر دل و زبان، توافق داشته باشد. (دورنگ و نيرنگ باز نباشد. ظاهر و باطنش را با آنان يكي كند).

دهم _ به زور خود مغرور نشود.

يازدهم _ به شكست خصم، دل خوش نباشد».(1)

نكته: اين شرايط كه در بيان واعظ كاشفي درباره كشتي و عوامل آن آمده، به طور طبيعي، مي تواند به عنوان توصيه نامه اي براي ديگر رشته هاي ورزشي و ساير مربيان و ورزشكاران نيز استفاده شود. در واقع، واعظ كاشفي، با استفاده از مفاد آيات و روايات و سيره اولياي الهي، اين آيين نامه اخلاقي را تنظيم كرده است.

دو _ حقوق شاگرد از ديدگاه شهيد ثاني

دو _ حقوق شاگرد(2) از ديدگاه شهيد ثاني

اگر شاگرد به هر علتي چند روزي از محضر درسي (و تعليم) او غيبت كند، استاد موظف است كه از طريق ديگر شاگردان حال او را بپرسد يا اگر غيبت او طولاني شد، خود به عيادت او برود و از وضع او باخبر شود؛ اگر مشكلي دارد، در حد توان حل كند و اگر مشكلي ندارد، براي او دعا كند.

استاد موظف است در برخورد اول با دانش آموز و شاگردانش، اسامي آنها را سؤال كند و آنها را با اسم و خصوصيات (اخلاقي، رفتاري، خانوادگي) شناسايي كند و بر حالات آنها مراقبت داشته باشد و آنها را با القاب و اسامي مورد علاقه شان صدا بزند، نه با اسامي و القابي كه شايد به آن مشهور شده اند، ولي به آنها علاقه اي ندارند.(3)


1- عباس قنبري نياكي، تربيت بدني از ديدگاه انديشمندان اسلامي، صص 154 و 155.
2- شاگرد و استاد در حيطه ورزش را مي توان همان ورزشكار و مربي دانست.
3- منية المريد، ص 100.

ص: 81

كساني كه امروزه پرچم دار فرهنگ و مدنيت هستند به نكته هاي ظريفِ موجود در موازين اخلاقي شرع مقدس اسلام، بايد توجه كنند. در ذيل به بعضي ديگر از اين حقوق اشاره مي شود:

1. استاد بكوشد شاگردش را از پرداختن به اموري كه سبب گمراهي او از مسائل آموزشي مي شود، بازدارد.

2. او را هدايت كند تا اوقاتش را صرف يادگيري و فراگيري كند و از هدر دادن وقت بپرهيزد.(1)

3. استاد در پاسخ به پرسشها، حق تقدم پرسشكنندگان را رعايت كند.(2)

4. استاد نبايد دانش آموز يا دانش آموزاني را نسبت به ديگر شاگردان برتري دهد؛ زيرا اين كار سبب كينه ورزي و حسادت در افراد مي شود.(3)

5. استاد بايد نسبت به سطح آموزشي و توان فراگيري شاگردانش، حساس باشد. اگر استاد احساس كند شاگردش توان آموزشي تا اندازه مورد نظرش را ندارد، بايد سطح آموزشي را پايين بياورد، تا وي آزار نبيند.

6. استاد و مربي هرگز به سبب جهل و بي خبري خويش، شاگردان را از يادگيري و فراگرفتن رشته هاي ديگر باز ندارد.

اميرمؤمنان، حضرت علي عليه السلام ، مي فرمايد: «النّاسُ أعْداءُ مَا جَهِلوُا؛ انسان ها دشمن آن چيزي اند كه به آن جاهل اند.»(4) به عبارت ديگر، اگر استاد


1- صحيفه سجاديه (دعاي بيستم).
2- بحارالانوار، ج 2، ح 15.
3- بحارالانوار، ج 2، ح 15.
4- نهج البلاغه، حكمت 172 و 438.

ص: 82

چيزي نمي داند، نبايد از رفتن شاگردش نزد استاد ديگر براي يادگيري فنون و رشته هاي مختلف جلوگيري كند. چه بسا شاگرد، فنوني را كه اين استاد نمي تواند به وي بياموزد، نزد استاد ديگري بهتر فراگيرد.

برخي اساتيد به سبب اينكه نتوانسته اند خود را از نظر شخصيتي و اخلاقي به كمال لازم برسانند، از اينكه شاگرد آنها نزد ديگري بياموزد، آزرده مي شوند كه البته اين نگرش، از سيئات اخلاقي به شمار ميرود.

7. از حقوق و آداب ديگر، اين است كه اگر استاد در شاگرد خود، استعداد بازگويي و آموزش آموخته ها را دريافت، او را به تدريس و آموزش ديگران تشويق كند. (اين همان رسم و كار پسنديده اي است كه در برخي رشته ها، شاگردان نوپا و تازه وارد را از نظر آموزشي به ارشد كلاس مي سپارند تا به آنها آموزش دهد.) شايد بتوان اين مطلب را اين گونه تفسير كنيم وقتي معلم احساس كند شاگرد از آموزش و فراگيري بينياز است، او را تشويق كند تا به كار مفيدتري بپردازد كه براي اجتماع سود و بازدهي دارد.

با توجه به نكات يادشده، بديهي است وظيفه رسانه ملي در تبيين اخلاقِ بايسته ميان مربي و بازيكنان در خلال پخش برنامه هاي ورزشي و نقد و ارزيابي مسابقهها مي تواند به نهادينه سازي اخلاق اسلامي در آن جامعه گسترده بينجامد.

6. اهداف تربيت بدن از نظر اسلام

هدفهاي تربيت بدن، از نظر اسلام، بدين شرح است:

الف) هدفهاي بهداشتي.

ب) هدفهاي پرورشي و اخلاقي.

ص: 83

ج) هدفهاي رواني و اجتماعي.

د) هدفهاي حركتي، مهارتي.

الف) هدف هاي بهداشتي

الف) هدف هاي بهداشتي

سلامتي، از عواملي است كه در رشد و تعالي انسان نقش مؤثري دارد؛ به گونهاي كه اگر گوهر گرانبهاي سلامتي از دست بشر بيرون برود، وي قدرت پيمودن راه كمال را نخواهد داشت. به ديگرسخن، انجام اعمال عبادي مانند: نماز، روزه، حج و جهاد، كه وسيله تقرب الي الله هستند، هنگامي امكان دارد كه بدن سالم باشد. بدن نيز، وقتي سلامتي و نشاط دارد كه ورزش را در دستور كار روزانه اش قرار دهد. حضرت علي عليه السلام در اين باره فرموده است: «الصحةُ أفْضَلُ النِعَمْ؛ صحت و سلامتي از برترين نعمت ها است».(1)

با توجه به اين امر، بايد گفت: بخش قابل توجهي از سلامتي و شادابي، در سايه ورزش به دست مي آيد، به سخن ديگر: ميوه شيرين سلامتي را بايد از درخت ورزش چيد.

_ آيا نبايد از سلامتي به مثابه ارزشمندترين نعمت پاس داري كرد؟

_ در صورتي كه پاس داري از سلامتي با ورزش تأمين شود، آيا نبايد ورزش را چون ارزشي گرانبها در متن زندگي وارد كرد؟

_ در حالي كه به جا آوردن بخشي از اعمال عبادي و واجبات ديني، به سلامت بدني ارتباط دارد و ورزش ميتواند اين سلامتي را تأمين كند، آيا نمي توان آن را به عنوان مقدمه واجب، واجب دانست؟


1- آمدي تميمي، غررالحكم، ج 1، ص 263.

ص: 84

پاسخ همه اين پرسش ها مثبت است. افزون بر اين، بدن سالم و نيرومند در برابر بيماري هاي گوناگون از مقاومتي بيشتر برخوردار خواهد بود.(1)

اينك به فهرستي از هدفهاي بهداشتي ورزش اشاره مي كنيم.

1. تأمين سلامت و بهداشت بدن و آماده ساختن آن در برابر بيماري ها.

2 . تأمين و تسهيل شرايط رشد و تقويت بدن تا اندازه امكان، توان و با رعايت جنبه اعتدال.

3 . بهرهمندي از قدرت، سرعت، چابكي و مهارت.

4. قدرت حفظ ارادي اعضاي بدن.

5. بازسازي بدن به منظور برطرف ساختن نارسايي هاي فيزيكي و افزايش ميزان كارايي آن.

ب) هدف هاي پرورشي و اخلاقي

ب) هدف هاي پرورشي و اخلاقي

يكي از آثار توسعه صنعتي، كه زندگي بشر را با دگرگوني هايي روبه رو كرده است، ايجاد رفاه بيشتر و در نتيجه، افزايش اوقات فراغت انسان است. ازاين رو، اگر براي گذران اوقات فراغت نسل پرانرژي اجتماع، راه كاري نينديشيم و اين اوقات را با سرگرمي هاي مناسب و سازنده پر نكنيم، بايد در انتظار فرجام خطرناكي باشيم كه فرسودگي روحي و انحطاط اخلاقي را در پي خواهد داشت.

در چنين شرايطي، ورزش، بهترين و سالم ترين وسيله سرگرمي براي پر كردن اوقات فراغت به شمار مي رود و از اين راه، مي توان جلوِ بسياري از لغزش ها و انحرافها را گرفت. مهمترين هدفهاي پرورشي و اخلاقي از ديدگاه اسلام چنين است:


1- سيد رضا تقوي، چهل حديث ورزشي، در مقدمه كتاب.

ص: 85

1. پرورش رواني و ايجاد زمينه استقلال شخصيت، سعه صدر، همت بلند، ايثار و فداكاري.

2. دست يابي به مراتب قوّت قلب، جرئت، شهامت، استقامت و پايداري و تقويت روحيه.

3. رشد و پرورش آرزو هاي مثبت و جهت دهي آنها به سوي خير و كمال.

4. توجه به كرامت و والايي خود و ايجاد مقاومت و خويش تن داري و افزايش ميزان تحمل و عادت دادن آدمي به صبر و استقامت در برابر سختي ها، نا به ساماني ها و بدي ها.

5. شناخت مسئوليت هاي انساني و اسلامي و كوشش در به جا آوردن هر چه بهتر تكاليف و وظايف خود.

6. افزايش توان و قدرت تصميم گيري هاي سريع، صحيح و عادلانه.

7. رشد و پرورش توجه دقت مقايسه و تشخيص و جهت دادن به آن ها.

8. خودداري از پذيرش تحميلي افكار و عقيدههاي نكوهيده و ارشاد و هدايت ديگران به راه مستقيم.(1)

ج) هدف هاي رواني و اجتماعي

ج) هدف هاي رواني و اجتماعي

اثرگذاري جسم و جان بر يكديگر، از مسائل بسيار مهمي است كه هميشه مورد نظر مربيان بزرگ بشري بوده است. روح سالم و بانشاط، بدن را سرشار از طراوت و شادابي مي سازد و بدن سالم، روح و جان را در رسيدن به كمال ياري مي دهد. با توجه به ارتباطي كه ميان جسم و جان وجود دارد، ورزش مي تواند تعادل مناسبي را ميان تن و روان به وجود آورد و اين نكته، روشن است كه تعادل شخصيت رواني، اساس


1- محمدحسين توحيدي اقدم، درآمدي بر ورزش در اسلام، ص 28.

ص: 86

دست يابي به كمال معنوي به شمار مي آيد؛ پس اگر چنين تعادلي نباشد، تكاملي وجود نخواهد داشت.

از سويي ديگر، ايجاد نشاط و سرور در روح و جان انسان، زندگي را با شيريني و شادي آميخته مي گرداند. انسان هايي كه از سرمايه ارزشمند نشاط بي بهره اند، هيچ گونه لذتي را از زندگي خود نمي برند.

خوشيها، كدورت هاي دروني و ملالت هاي بيروني را از ميان مي برد؛ روح انسان را سبك بال مي سازد؛ و شكوفه هاي ذوق و ابتكار و صفا و صميميت، محيط زندگي را از عطر عواطف پاك و سازنده آكنده مي سازد.

پيشواي هفتم شيعيان، حضرت امام كاظم عليه السلام مي فرمايد: «اوقات شبانه روز خود را به 4 قسمت تقسيم كنيد: بخشي را براي عبادت خداوند، بخشي را براي تأمين معاش، ساعتي را هم براي تعليم و تعلم و رفع عيب[قرار دهيد]» و نسبت به قسمت چهارم مي فرمايد: «و ساعتي را براي تفريح و ايجاد لذت و نشاط اختصاص دهيد و با اين ساعت، براي انجام وظايف ساعات ديگر، نيروي لازم را تأمين كنيد».(1)

ورزش خستگي را از تن مي زدايد و اسباب تجديد قوا را فراهم مي سازد.

برخي از هدفهاي رواني و اجتماعي ورزش عبارتند از:

1. تقويت روان و افزايش توانمندي آن در مبارزه با هواي نفس و غلبه بر عادت هاي زشت، مانند: دروغ، غيبت، سخن چيني و تقلب.

2. اعتدال عواطف و حاكم نشدن حالتهايي چون خشم، ستيز و ترس.


1- محمدباقر، مجلسي، بحارالانوار، ج 75، ص 321.

ص: 87

3. تعديل رقابت و پذيرش اصول و ضوابط معقول در زندگي روزمره.

4. پرورش فردي هوش و قوه كنجكاوي و ديگر اندوختههاي وجودي انسان.

5. تمرين تشكل و تحزب و تعاون براي پيش برد هدفها و عادت به انضباط و دقت در امور.

6. افزايش توان رزمي انسان براي مبارزه با ستم و بي داد.

به جز اين موارد، هدفهاي ديگري نيز وجود دارد كه به منظور اختصار از بيان آنها صرف نظر مي كنيم.

د) هدف هاي حركتي و مهارتي

د) هدف هاي حركتي و مهارتي

نخستين فايده ورزش در اين است كه به دنبال تمرين و تكرارِ حركت هاي منظم اعضا و اندام، جسم انسان ورزيده ميشود و توانايي خاصي به دست ميآورد و اين توانايي به او كمك ميكند تا كارهاي سخت زندگي را در چارچوب احكام الهي به سادگي انجام دهد و در برابر مشكلات بايستد.

اصل توانمندي، يكي از اصول مورد علاقه اسلام است. قرآن كريم از مسلمانان مي خواهد براي برابري با دشمنان اسلام، در پي كسب توانايي هاي لازم باشند: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ؛ آن مقدار كه مي توانيد در برابر دشمنان، توانايي كسب كنيد».(1)

بنابراين، كسي كه خود را در برابر سختيهاي زندگي و دشمنان مختلف آماده سازد تا با قدرت به جنگ آنها بشتابد، محبوب خداوند است. دو نمونه از اين هدف ها عبارتند از:


1- انفال: 59.

ص: 88

1. شناخت استعدادهاي حركتي و پرورشي و شكوفايي آنها و نيز شناخت ديگر قابليت ها و توانايي هاي فطري و استعدادهاي خدادادي.

2. تمجيد فرهنگي و تقويت حس زيبايي شناسي در حركت ها.

7. كاركردهاي ورزش

كاركردهاي عمده ورزش را با توجه به ماهيت متفاوت آن در جهان امروز، مي توان در چند دسته خلاصه كرد:

الف) كاركرد اقتصادي

الف) كاركرد اقتصادي

اين كاركرد، به صورت ثانوي و با واسطه از ورزش حاصل مي شود. اين كاركرد، كه از نفس ورزش قابل دست يابي است، به منافع اقتصادي برمي گردد. مكان هاي ورزشي براي رفاه بيشتر تماشاگر و افزايش گنجايش و زيبايي طراحي مي شوند؛ قوانين ورزشي به منظور جذب بيشتر و بهتر تماشاگر تغيير مي كنند؛ تهيه عكس و خبر و تصويرهاي تلويزيوني، به شكل جذاب و گوناگون، هدف اصلي مي شوند. از نگاهي ديگر، براي گروه هايي كه در توليد ورزش دست دارند، اشتغال زايي اقتصادي ايجاد مي شود.

ب) كاركرد اجتماعي _ فرهنگي

ب) كاركرد اجتماعي _ فرهنگي

پُر كردن اوقات فراغت، جهت دادن به ارزش ها و آرزوهاي جوانان و نوجوانان، مبارزه با مفاسد اجتماعي، مانند: اعتياد و بزه كاري، عموميت دادن فرهنگ هاي خاص به سطح جهان، جذب مخاطب به منظور القاي پيام هاي فرهنگي و استفاده از ورزش در آموزش و پرورش، براي دست يابي به هدفهاي آن، از موارد عمده اين كاركرد است.

ص: 89

ج) كاركرد بهداشتي

ج) كاركرد بهداشتي

در اين دسته، مواردي چون پيشگيري از بيماري ها، افزايش توان جسمي و ايجاد روحيه نشاطِ رواني و روحي قرار مي گيرد.

د) كاركرد سياسي

د) كاركرد سياسي

از عمده ترين كاركردهايي كه در اين دسته قرار مي گيرند، زدودن سياست هاي خاص از جامعه، بي توجه كردن جامعه نسبت به مشكلات سياسي و اقتصادي، ايجاد وحدت ملي، ايجاد كشمكشهاي دروغين و سرگرم كننده ميان باشگاه ها به سود منافع گروه هاي سياسي، بهره برداري سياسي احزاب و مؤسسه هاي ملي و جهاني از چهر ه هاي محبوب ورزشي و جذب مخاطب بيشتر از سوي رسانه ها براي انتقال هم زمان پيام هاي سياسي.

با توجه به تبيين كاركردهاي مختلف ورزش، به نظر مي رسد صدا و سيما كه همگاني ترين رسانه موجود در جامعه ماست، ظاهراً تحت تأثير سياست يا كاركرد اقتصادي قرار گرفته است كه اين امر، نتيجه زيادهروي رسانه ملي در ورزش است.

توجه گسترده و روزافزون به ارضاي مخاطب، كه حجم كاركرد اقتصادي رسانه را بالا مي برد و نيز جذب مخاطب، كه در واقع، ارتقاي كاركرد اقتصادي است و در همه سطوح (مانند تبليغ به سود ستاره سازي و تبليغ مصرفي)، خود را نشان مي دهد؛ در ظاهر محور اصلي و اساسي رسانه ملي در رويكردش به ورزش است.

از نگاه ديگر، اگر بگوييم چنين مسئله اي، سياست فرضي صدا و سيما درباره ورزش نيست (كه در حقيقت هم نيست)، نمي توانيم بگوييم

ص: 90

با شيوه معمول و رايج در صدا و سيما، كاركرد ديگري جز اين مسئله حاصل مي شود.

در واقع، مسئله همان چيزي است كه در بُعد فرهنگ ورزش در غرب هم ديده ميشود. (مانند برنامه ورزشي «نود» كه كپي برداري صِرف از برنامه اي مشابه در تلويزيون ايتاليا است).

به سخن ديگر: ظاهراً فرهنگ جهاني ورزش، در فرهنگ سازي ورزشي، بر صدا و سيماي ما چيره شده است و اين رسانه، در اين زمينه، به پيروي محض از مشابه غربي خود پرداخته است.

گرايش روزافزون رسانه به هيجان بخشي ورزشي، تبليغ، ترويج و ايجاد هيجان هاي كاذب، ستاره سازي و تحليل هاي نادرست، از رويدادهاي ورزشي، حجم گسترده پخش مسابقات جنجالي و حاشيه هاي آنها كه نشانه توجه به خواستي گذرا و سطحي است، از مشكلاتِ توجهِ بيش از اندازه رسانه به ورزش است.

ص: 91

فصل سوم: عوامل مؤثر بر بروز بداخلاقي هاي ورزشي

فصل سوم: عوامل مؤثر بر بروز بداخلاقي هاي ورزشي

ص: 92

ص: 93

مقدمه

يكي از بايسته هاي فرهنگي در جامعه تلاش در رواج اخلاق و ارزش هاي انساني است. بدون شك، جوامع بشري در مسير تعالي خود علاوه بر راهنمايان الهي كه افق هاي روشن را فرا راه مردم قرار مي دهند، از يك سو به الگوهاي قابل دسترسي و دست يافتني نياز دارند و از ديگر سو بايد روند جامعه به سويي برده شود كه از فراهم آمدن زمينه هاي ايجاد بد اخلاقي و حاكميت ضد ارزش ها پيشگيري شود.

لازمه اين معنا شناخت عواملي است كه در بروز و ظهور بداخلاقي ها مؤثرند. اين مسئله در ابعاد گوناگون اجتماعي، فرهنگي، سياسي و نيز بُعد ورزشي قابل بررسي است كه به چند عاملِ آن به اختصار پرداخته مي شود.

1. ضعف ايمان

از اصلي ترين دلائل بروز بداخلاقي توسط افراد، ايمان ضعيف آنان است. ايمان و قوّت آن در وجود آدمي سبب تقويت باورهاي ديني مي شود. اين باورها مي گويد بايستي صفات مذموم و به اصطلاح ناهنجاري هاي رفتاري و اخلاقي را بايد ترك كرد. ايمان به انسان مي آموزد به ثواب و عقاب بايد باور داشت.

ص: 94

و باورِ به اين دو باعث مي شود كه رفتارهاي انسان كنترل شده باشد.

شخصي كه به صفت ايمان متصف است نسبت به دستورات ديني متعهد مي باشد و بايدهايي كه در قرآن و عترت عليهم السلام آمده عملي مي كند و از نبايدها، پرهيز مي نمايد.

در تعريف ايمان گفته شد «ايمان شناخت قلبي، اقرار به زبان و عمل»(1) مي باشد. ورزشكارِ مؤمنِ بامعرفتي كه نسبت به خداوند متعال و دين عزيز اسلام و پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله ايمان دارد در عمل هم پاي بند به قواعد و قوانين شريعت مقدس است و اين تقيد موجب مي شود هر آنچه از او صادر مي شود براساس دستورات اسلامي است؛ چراكه كتاب آسماني و احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله و عترت عليهم السلام همگي امر به حسن خلق و رعايت سجاياي اخلاقي مي كند.

اگر ايمان در وجود شخصي قرار گرفت. به صورت مَلكي و مَلكه اي، همواره او را كنترل و به سوي خير و خوبي هدايت مي كند. در ميدان عمل هم مي بينيم كه ورزشكاراني كه چهره ديني دارند و نيز به دينداري معروف هستند كمتر مرتكب بد اخلاقي هاي ورزشي و رفتاري مي شوند. شايسته است اين نسبتِ بين ايمان و رفتارهاي مثبت و نيز ارتباط بين ضعف ايمان و بداخلاقي هاي ورزشي، به شكلي لطيف و مدبّرانه از طريق رسانه به جامعه منعكس شود و نوع برنامه هاي ورزشي نيز به گونه اي باشد كه سمت و سوي آن تقويت ايمان و باورهاي مذهبي ورزشكاران و مخاطبان باشد.

ورزشكاري كه فاقد ايمان راسخ به دين و آيين و معاد و كيفر و


1- ميرزا حبيب الله خوئي، منهاج البراعه، في شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 295.

ص: 95

عقاب است، به راحتي دروغ مي گويد، تقلب مي كند براي او تباني و زد و بند، امري عادي و نوعي زرنگي است. غيبت در تمرين و غيبت از مربي را بدون واهمه از عقاب مرتكب مي شود. ناسزاگويي و هتك حرمت افراد را جزئي از رفتارهاي كلامي خود قرار مي دهد. براي بُردن و قهرماني متوسل به خشونتِ رفتاري و گفتاري مي شود.

در صورتي كه ورزشكارِ مؤمن مي داند در مقابل اين رفتارهاي ناپسند در قيامت پاسخگوست و «حق الناس» و رعايت آن را از باورها و بايسته هاي اخلاقي و اعتقادي مي شمرد. شايع ترين گناه و بدرفتاري اخلاقي دروغ گويي است كه به تعبير روايات، كليد گناهان به حساب مي آيد. اين رفتار زشت در اثر نبود ايمان بروز پيدا مي كند. پيشواي ششم شيعيان امام جعفر صادق عليه السلام مي فرمايد: «هيچ بنده اي طعم ايمان را نمي چشد، مگر آنكه دروغ گويي را، خواه شوخي و خواه جدي ترك كند».(1)

يعني اگر ايمان نباشد دروغ گويي هست و هرگاه دروغ گويي عادت و شيوه فردي شود، انجام گناهان ديگر و بداخلاقي هاي ديگر براي او كاري ساده و عادي مي شود.

امام صادق عليه السلام در جايگاه يكي از ائمه بر حق دوازده گانه شيعيان و شخصيتي كه به راستي مفسّر كلام وحي (قرآن) و بيان كننده احكام الهي بوده و از كرسي تدريس ايشان قريب به چهار هزار شاگرد بهره علمي مي برند ارتباط ميان ايمان و خوش اخلاقي را اين گونه بيان مي فرمايد:


1- محمد كليني، اصول كافي، ج 2، ص 34.

ص: 96

«كامل ترين مؤمنان از نظر ايمان، كساني هستند كه خوش اخلاق تر باشند».(1)

2. فقر شخصيت

از ديگر عوامل بروز بد اخلاقي هاي ورزشي، ضعف شخصيت افراد بد اخلاق است. شخصيت يعني؛ شرافت، رفعت، بزرگواري، مرتبه، درجه، وجود.(2)

در اصطلاح روان شناسي مجموع نفسانيات (احساسات، افكار، عواطف...) هركسي است.(3)

اشخاص به دليل تولد و رشد در محيط هاي مختلف و نيز در اثر تربيت درست يا تربيت نادرست، داشتن بينش صحيح يا نداشتن نگرش درست به زندگي، ندانستن يا دانستن چيستي و چرايي زندگي، داراي شخصيت و هويت متفاوتي مي شوند.

خانواده سالم و ريشه دار و تربيت صحيح به همراه نگرش درست به زندگي، انساني متعالي و داراي شخصيتِ بالا مي سازد. اين شخصيت باعث مي شود فرد در اثر فراز و نشيب زندگي، عقايد و باورهاي خود را حفظ كند، تغييري در آداب و رفتارش به وجود نيايد.

ورزشكار باشخصيت نبايد ورزش را هدف غايي قلمداد كند بلكه وسيله اي بداند براي رسيدن به اهداف متعالي؛ يعني ورزش و قهرماني در آن را براي رضايت خدا بخواهد ازاين رو، براي رسيدن به قرب الي


1- ديلمي، ارشاد القلوب، ص 133.
2- علي اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 9، حرف ش.
3- علي اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 9، حرف ش.

ص: 97

الله، به هر شيوه اي متوسل نمي شود و هر بد رفتاري و بد اخلاقي را انجام نمي دهد.

ورزشكارانِ بي اصل و نسب و داراي سوء تربيت كه هدف از خلقت را درك نمي كنند و حضور در زندگي را چيزي جز اهداف كوچك نمي دانند، از ورزش چيزي جز قهرماني، سَكّو و بُرد نمي خواهند و نمي فهمند، دچار فقر شخصيت هستند و هويتي ندارند، در فراز و نشيب زندگي ورزشكاري شان، دچار بداخلاقي هايي مانند غرور، تكبر، خودبزرگ بيني، تفاخر، پرخاشگري، تقلب، دروغ گويي، تباني و فساد اخلاقي و رفتاري مي شوند.

پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد:

«دروغگو جز به خاطر بي شخصيتي و خودكم بيني دروغ نمي گويد».(1)

افراد بي شخصيت به دليل نداشتن تكامل روحي و اجتماعي وقتي در پي ورود به ورزش با اقبال عموم مردم و پول سرشار (دولت) روبه رو مي شوند، خودِ واقعي را فراموش مي كنند؛ چراكه ظرفيت آنان كم بوده، توان پذيرش توجه مردم و ثروت بادآورده شان را ندارند، به طغيان و عصيان و سركشي مبتلا مي شوند.

دهخدا مي گويد:

براي هر شخصيّت دو ركن است؛ 1. وحدت 2. هويت. وحدت يعني نفسانياتش سلسله واحدي را تشكيل مي دهند و هويت محفوظ ماندن وحدت است كه شخص همواره حس مي كند همان است كه قبلاً (ديروز _ سال قبل) بوده است. به


1- شيخ مفيد، الاختصاص، ص 232.

ص: 98

عبارت ديگر هويت، تفاوت معنوي، اخلاقي و جسماني با ديگران است.(1)

پس مي توان اين گونه بيان كرد ورزش و انگيزه هاي موجود در ورزش [برد _ قهرماني _ كسب پول _ حضور تورنمنت هاي بين المللي] گاهي سبب مي شود ركن اول شخصيت افراد كه وحدت است مخدوش گردد. و گاهي ركن دوم شخصيت كه هويت است، فرو مي ريزد و بي هويتي به بي شخصيتي منتهي مي شود و نهايتاً فرد بي شخصيت اِبائي از بي اخلاقي و بدرفتاري ندارد.

3. فقر فرهنگي

برخي از بداخلاقي هاي ورزشكاران مستقيماً مربوط مي شود به «فقر فرهنگي». ورزشكاري كه هنگام بُرد يا قهرماني يا باخت و ناكامي، نداند چه بگويد و چه نگويد يا چگونه بگويد گفتارش و رفتارش واجد صفات اخلاقي نيست، هنجارشكني مي كند، خطوط قرمز اخلاقي و سياسي و اعتقادي را مي شكند. هرچند ممكن است بدون قصد و عمد اين ناهنجاري ها و بداخلاقي ها را مرتكب شود.

ورزشكاري كه براي مسابقه به خارج كشور مي رود يا در رويارويي با ورزشكارانِ غير ايراني در تورنمنت هاي مختلف شيفته و دلباخته نام و مليت بيگانگان مي شود، براي گرفتن عكس و امضاي يادگاري يا درخواست پيراهن ورزشي رفتاري ذليلانه نشان مي دهد، از فقر فرهنگي رنج مي برد. او از سابقه فرهنگي و تمدن ايراني و افتخارات و مفاخر اين مرز و بوم اطلاعي ندارد. از شرافت اسلامي و كرامتي كه اسلام به


1- علي اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 9، حرف «ش»، ص 14183.

ص: 99

انسان ها داده غافل است. او نمي داند عزت مسلمان و تمدن ايراني را نمايندگي مي كند، پس بايد محافظ اين عزّت و تمدن باشد. نقش خانواده، مربيان، مديران و به خصوص رسانه ملي در اين فقر فرهنگي داراي اهميت است و همگان در قبال بداخلاقي هاي اتفاق افتاده ساليان گذشته و احتمالي آينده مسئوليم.

نمونه هاي ديگري از نماد فقر فرهنگي در بين ورزشكاران وجود دارد كه سبب بروز بداخلاقي ورزشي مي شود كه به دليل اختصار از ذكر آنها صرف نظر مي كنيم.

ص: 100

ص: 101

فصل چهارم: اخلاق ورزشي در رسانه

فصل چهارم: اخلاق ورزشي در رسانه

ص: 102

ص: 103

مقدمه

از آنجا كه پرداختن به اخلاق ورزشي در رسانه، ارتباط مستقيمي با اخلاق حرفهاي دارد و عوامل رسانه ملي، به عنوان ناظر و مجري اخلاق ورزشي، بايد ابتدا خود به اخلاق صنفي آراسته باشند، تعريفي از اخلاق حرفهاي در رسانه بيان ميكنيم.

اخلاق حرفه اي در رسانه، نقطه تلاقي عمل رسانه و وسايل ارتباط جمعي با علم اخلاق است.(1)

شامسي،(2) اصول اخلاق حرفهاي رسانهاي را اين گونه بيان ميكند: مجموعهاي از هنجارها كه لازم است عوامل رسانه به آنها پاي بند باشند و با رعايت آنها و مقدس شمردنشان، فعاليت حرفهاي خود را به شكلي ضابطه مند ادامه دهند.(3)

در نهايت، ميتوان گفت: منظور از اخلاق حرفهاي در رسانه، مجموعهاي از قواعد و اصول است كه اصحاب رسانه بايد آنها را رعايت كنند و از اين نظر، با حقوق و قوانين رسانه كاملاً تفاوت دارد. چه بسا


1- حسن خجسته و عبدالحميد احمدي، «اصول اخلاق حرفهاي خبرنگاران و رسانههاي ارتباط جمعي در مديريت بحران»، فصل نامه پژوهشهاي ارتباطي، ش 56، صص 47 _ 68.
2- Shamsi.
3- فصل نامه پژوهشهاي ارتباطي، ش 67، ص 15.

ص: 104

بسياري از رفتارهاي رسانهاي، به ظاهر با هيچ اصل و بند و تبصرهاي اختلاف ندارند، ولي از نظر اصول اخلاقي قابل پذيرش نيستند.

در حال حاضر، بسياري از انجمنهاي رسانه اي در سراسر جهان، قواعدي حرفهاي بر اساس اصول اخلاقي را تصويب كردهاند كه ميتوان مبناي همگي آنها را در چهار مورد خلاصه كرد:

1. رعايت اصول كلي اخلاقيات بشري در رسانهها، همچون: راست گويي و انصاف.

2. اخلاقشناسي خاص رسانه، مانند: شرافت فردي و پرهيز از دريافت رشوه.

3. بهرهگيري از ابزارهاي درست و صادقانه براي كسب اطلاعات.

4. وظايف جنبي حرفه رسانه، همانند: پاسخ گويي، پذيرش مسئوليت هاي اجتماعي و پرهيز از هرزهگويي و هرزهنويسي.(1)

1. موانع توسعه اخلاق حرفه اي در رسانه هاي ورزشي

تحقيقي به نام «رتبه بندي موانع توسعه اخلاق حرفه اي در رسانه هاي ورزشي» انجام گرفته است كه به بررسي مشكلات توسعه اخلاق حرفه اي در رسانه ها پرداخته و 28 مانع را نام برده است. از ميان اين موانع، چهار مانع نسبت به موانع ديگر، اهميت بيشتري دارند كه عبارتند از:

1. نبود نظام جامع اخلاقي ناظر بر عملكرد رسانههاي ورزشي.

2. نارضايتي شغلي كاركنان (نبود امنيت شغلي، وجود فساد اداري).


1- اي. وايت رابرت، «عوامل اجتماعي و سياسي توسعه اخلاق ارتباطات» ترجمه: اسماعيل بشري فصل نامه رسانه، ش 66، صص 137 _ 168.

ص: 105

3. نبود تحصيلات و تخصص كافي در ميان كاركنان رسانههاي ورزشي.

4. پوشش بسياري از تخلفهاي اخلاقي با قوانين موجود.(1)

آنچه مشخص است كه نظارت بر عملكردِ كاركنان رسانه، تنها با تنظيم، تدوين و ابلاغ اصول اخلاق حرفهاي ممكن است. ابهام در ارزشها، ضرورتهاي حرفهاي و مشكلات اجرايي، مانعهايي براي ورود اخلاق به صحنه رسانه است.(2) ازاين رو، به نظر ميرسد نخستين گام در راه رشد و گسترش اخلاق حرفهاي در رسانهها، تدوين اصول اخلاق حرفهاي است. طبق آمار، دو مانعِ «نارضايتي شغلي كاركنان» و «نبود تحصيلات و تخصص كافي در ميان كاركنان و عوامل اجرايي و مديريتي»، سبب عقب ماندگي اخلاق در رسانهها شده است. بر همين اساس، مي توان نتيجه اين تحقيق علمي را براي برنامههاي ورزشي رسانه ملي نيز در نظر گرفت.

به كارگيري مديران ارزشي و اخلاقمحور و تضمين شغلي براي آنان كه بتوانند نقشه راهِ برنامههاي ورزشي صدا و سيما را با توجه به ويژگي هاي اخلاق اسلامي و فرهنگ ملي ترسيم كنند، از لوازم رواج اخلاق در برنامه هاي ورزشي رسانه ملي است. هنگامي كه فضاي اداري، سالم باشد و مدير، متخصص و متعهد به اصول و آرمانهاي اسلامي باشد، قوانين موجود را كه سبب نفوذ بداخلاقي و رواج ناهنجاريهاي اخلاقي و رفتاري در برنامههاي ورزشي و در نهايت، همه برنامه هاي رسانه ميشود، تغيير خواهد داد و به آن قوانين، سمت و سويي آرماني مي دهد.


1- مهدي سليمي، فصل نامه پژوهش هاي ارتباطي، ش 68، ص 23.
2- محمدتقي سبحاني، موانع حضور اخلاق در صحنه مطبوعات، برگرفته از فصل نامه پژوهش هاي ارتباطي، ش 68، ص 25.

ص: 106

به منظور ارتقاي اخلاق حرفه اي در رسانه كه با رواج اخلاق ورزشي در صدا و سيما، رابطهاي مستقيم دارد، اقدامات زير بررسي مي شود:

1. تهيه و ترسيم نقشه راه براي رسيدن به آرمانهاي اصيل اسلامي و اخلاقي از طريق برنامههاي ورزشي.

2. تنظيم و تصويب منشور اخلاقي بر اساس نقشه ترسيم شده و كدهاي اخلاقي واقع بينانه، به منظور ابلاغ به مديران و برخورد با تخلف كنندگان در رسانه ملي.

3. حمايت معنوي از مديران ارزشمدار و اخلاقمحور، به منظور پيش برد نقشه راه و عملياتي كردن منشور اخلاق.

4. تشويق و حمايت مالي از عواملي كه در عملي كردن نقشه راه و منشور اخلاقي مي كوشند يا سبب نوآوري و ابتكار و تحول در روش و فرهنگسازي برنامههاي ورزشي رسانه ملي شدهاند.

5. توبيخ و سلب مسئوليت از كساني كه بدون توجه به آرمانهاي انقلاب اسلامي و نقشه راه، براي جذب مخاطبان بيشتر، برنامههاي سليقه اي و مخاطب محور ميسازند و با اين كار، سبب تخريب فرهنگ ملي _ اسلامي و رواج بداخلاقي و ناهنجاري ميشوند.

6. ايجاد يك نظام جامع و كنترلي براي نظارت بر عملكرد اخلاق حرفه اي كاركنان و مديران برنامههاي ورزشي، بر اساس استانداردهاي پذيرفته شده و موجود.

7. برگزاري كارگاههاي آموزش ويژه، به منظور افزايش سطح دانش، تخصص و تعهد عوامل رسانه با هدف آگاهيبخشي نسبت به موقعيت ارزشمند و حساس آنان.

8. برگزاري نشستهاي علمي سالانه، با هدف آسيبشناسي برنامه هاي

ص: 107

ورزشي رسانه و نگاه انتقادي به اين برنامهها، نه فقط تعريف و تمجيد كه در برخي موارد، هدفهاي شخصي نيز در آنها دنبال ميشود!

2. نقش رسانه در گسترش ورزش

يكي از عواملي كه سبب ميشود رسانهها در گسترش ورزش، نقش مهمي داشته باشند، عوامل فرهنگي _ اجتماعي است. بديهي است رسانه هاي گروهي، ابزار بسيار قدرتمندي در گسترش ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي هستند. از ميان مهمترين موضوعات اجتماعي _ فرهنگي، مي توان به الگوسازي، مليگرايي، جامعهپذيري، همبستگي ملي، فرهنگ، بهداشت، اخلاق و گسترش آن و پر كردن اوقات فراغت اشاره كرد.

بر اين اساس، ميتوان وظيفه رسانههاي گروهي را، كوشش براي ايجاد همبستگي، تبادل عقايد و بهبود شاخصهاي فرهنگي، همراه با شكلدهي عقايد عمومي درباره موضوعات مختلف اجتماعي دانست.

رسانهها، باعث فراگير شدن، مجازي شدن، عقيدتي و جهاني شدن و كالايي شدن (اقتصادي شدنِ) ورزش ميشوند. رسانهاي شدن ورزش، تنها به علت قدرت تأثير رسانهها بر همه عرصههاي زندگي نيست، بلكه به علت قابليتها و جذابيتهاي مختلفي است كه ورزش در خود دارد.

رُو(1) استدلال ميكند: ورزش در سه سطح نهادي، نمادي و ارتباطي، با رسانهها پيوندي ناگسستني دارد و اين دو به صورت متقابل بر يكديگر اثر ميگذارند. به اعتقاد رو: در هر سه سطح، نوعي بازي قدرت و منافع اقتصادي و سياسي ميان دو نهاد ورزش و رسانه وجود دارد. ازاين رو، هر


1- 7.Rows.

ص: 108

يك از اين دو نهاد، جذابيتهاي اقتصادي و سياسي مشخصي براي يكديگر دارند. همچنين او معتقد است: انواع ورزشها، از جمله فوتبال، براي رسانهها مخاطب جذب ميكند. مخاطب، مهمترين نياز رسانه است؛ زيرا بدون مخاطب، هيچ رسانهاي نميتواند به حيات خود ادامه دهد. هر قدر مخاطب بيشتر باشد، رسانه، موفقتر و قدرتمندتر است.(1)

3. وضع ايده ٱل ورزش در رسانه

وضع ايده آل ورزش در رسانه را مي توان در چند مورد خلاصه كرد و اگر از اين هنجار عام، كه به نوعي مي تواند ايده آل ترين وضع ورزش در رسانه باشد، بگذريم، و آن را ناديده بگيريم، نتيجهاي جز ناهنجاري در ورزش و فرهنگ سازي ورزشي رسانه نخواهد داشت. با اين حال مي توان وضع ايده آل ورزش در رسانه را در موارد زير خلاصه كرد:

الف) پرداختن به آموزش ورزش (در همه رشته ها، نه رشته خاصي) و ايجاد فرهنگ ورزش دوستي و داشتن روحيه ورزشي.

ب) تبليغ، پخش و رواج همراه با اعتدال همه رشته هاي ورزشي و دوري كردن از بي اعتدالي در موارد خاص.

ج) رواج ندادن فرهنگ هاي نادرست ورزشي، مانند ستاره سازي و جنجال آفريني و مقدس سازي ورزش.

د) ارضاي درست مخاطب و جنبش و نشاط بخشيدن به او به منظور گرايش به ورزش، نه تماشاي صرف برنامه هاي ورزشي كه نتيجه آن، تنها تخليه هيجان موجود در مخاطب است و ديگر براي ورود به دايره فيزيكي ورزش گرايش و انگيزه اي نمي ماند.


1- مجله پژوهش هاي ارتباطي، ش 68، زمستان 1390، ص 74.

ص: 109

ه) اطلاع رساني ورزشي و دادن اطلاعات درست و به روز، براي جلوگيري از پردازش نادرست و به احتمال، مغرضانه اطلاعات، به وسيله مطبوعات خاص. (نشريات زرد)

و) رعايت عدالت و مساوات در مقدار پخش برنامه هاي ورزشي (در همه رشته ها).

آن چه بيان كرديم، كليات مسائل ورزش در رسانه است، ولي اينكه همه آنچه گفتيم، به مرحله اجرا درآيد؛ راهي طولاني و سخت را فراروي تهيه كنندگان و سياست گذاران ورزش رسانه قرار مي دهد؛ زيرا از يكسو توجه به خواست عامه اي است كه گرايش نادرستي را در او ايجاد كرده ايم و از سوي ديگر، توجه به فرهنگ سازي سالم، ورزشي است كه در واقع اين دو، به نوعي دو نقطه متضاد هستند كه جمع ميان آنها كوششي بايسته را مي طلبد.

در پايان بايد گفت: ايجاد فرهنگ سالم ورزشي به دور از جنجال و هياهو، كه هم فايده داشته باشد، هم چهره زيبايي از ورزش ترسيم كند، هم مخاطبِ خواهان جنجال و هياهو و هيجان را ارضا كند و هم درونمايه اي داشته باشد كه بتوان آن را بر فرهنگ ملي و اسلامي كشورمان منطبق ساخت، مسئله اي است كه بايد با نظر كارشناسي و سپري كردن مراحل مختلف و نيز توجه به ديگر انگاره ها، از جمله انگاره هاي اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در جامعه پديدار شود و اگر در اين مسئله، آنگونه كه اكنون كم و بيش به چشم مي خورد، كوتاهي صورت گيرد؛ توابع و نتايج خاصي به دنبال خواهد داشت كه جوامع غربي امروز نمونه كامل آن است.

به اميد روزي كه با كوشش روزافزون مسئولان صدا و سيما و ورزش، چهره واقعي ورزش ما در رسانه انعكاس پيدا كند.

ص: 110

4. نقش رسانه ها در ورزش

بيشك رسانه هاي ورزشي، الگوهايي را در فرهنگ مدرن ايجاد مي كنند كه ادراكات مشترك اجتماعي را گسترش مي دهند، آگاهي عامه جامعه را واقعيت مي بخشند و قهرمان مي سازند، به گونه اي كه الگوها را در جامعه به عنوان مدل هاي اخلاقي ورزشي مطرح مي كنند و گاه اين اسطوره ها را از شكل مفهوم فرهنگي، به فهم عاميانه تبديل مي كنند.

مثال زنده اين توجه، شادروان غلام رضا تختي است. در دوره اي كه يكي _ دو نشريه ورزشي بيشتر نداشتيم، كيهان ورزشي از تختي الگويي دست نيافتني، اما مردمي ساخت. البته او اسطوره اي از پهلواني و جوانمردي در جامعه بي قهرمان ما شد؛ به گونه اي كه اين نشريه، شخصيت معمولي تختي را به شكل سحرآميزي ترسيم كرد و ناگهان تختي به پهلوان اسطوره اي بدل شد و تا امروز، پس از گذشت 40 سال، همچنان قهرماني بيرقيب باقي مانده است. اين نشريه در آن زمان، تختي را الگويي قابل فهم در تاريخ معرفي كرد و آن را در ميان توده هاي مردم به شكل فرا اجتماعي جا انداخت تا به اثرگذاري رسانه ها در ورزش بيشتر پي ببريم.

رسانه هاي ورزشي، ما را از طريق تيم يا كشوري كه تشويقش مي كنيم، در فضاي فرهنگي و معرفتي آن كشور قرار مي دهند. از اين روش مي خواهيم به اهميت فرهنگي ورزش در جامعه نقب بزنيم و از طريق آن، به نقش الگوها در رسانه ها و اجتماع برسيم.

رسانه ها، الگوسازي مي كنند؛ قهرمان مي سازند و نمونه هاي اجتماعي معرفي مي كنند و تماشاگران ورزشي به دنبال نوعي الگوبرداري براي پرورش شخصيت خود هستند. روان شناسي اجتماعي نشان مي دهد

ص: 111

چگونه همسان سازي شخصي با يك گروه، هنگامي كه فرد در تشخيص هويت خود، گروه بزرگتري را مرجع قرار مي دهد، به وقوع مي پيوندد؛ سپس اين همسان سازي، تعميم مي يابد و هويت گروهي، هنجاري براي فعاليت اجتماعي مي شود.

در اين جا، نقش رسانه ها بيشتر پديدار مي شود؛ چون آنها مي توانند همين نيازهاي شناختي يا عاطفي را به نوعي منطقي به سوي يك مسابقه سوق دهند و تماشاگران را به نوعي با ستاره هاي خود همسان سازند. در بخش هاي ديگر نيز مي توان با رسانه هاي ورزشي، بسترهاي تازه اي براي پرورش فرهنگ معرفي كرد.

كوبرتن، بنيان گذار المپيك نوين، از روزنامه نگاران و دستگاه هاي تبليغاتي خواست شرافت و اخلاقيات در ورزش را سرآمد همه فعاليت ها تبليغ كنند. او معتقد بود: ورزش، با اخلاقيات پيوستگي تنگاتنگي دارد، به گونهاي كه ورزش نيز چون مذهب، به انسان اطمينان و خشنودي خاطر مي بخشد و به همين سبب، قابليت هاي فرهنگي نو را در خود دارد.

در ورزش، سختي، تمرين، رياضت و خودسازي وجود دارد و در جايي كه «رياضت باشد، ريا نيست.» استفاده تبليغاتي از ورزش نيز تنها به وسيله رسانه ها امكان پذير است؛ از تبليغات نژادپرستانه و سياسي تا تبليغات افراد و كالاها و تبليغ فرهنگي.

آن چه امروز به عنوان يك رسالت اجتماعي بر دوش نويسندگان ورزشي ما گذاشته شده است، حفظ اصالت ها و نقش فرهنگ در نوشته ها و مقالهها و گزارش هاست. رسانه ها مي توانند در ورزش امروز جهان و ايران، در جايگاه عامل پيش برنده فرهنگي و ورزشي معرفي شوند. گريز از اخلاقيات و فرهنگ در ورزش و دست يازيدن به خبرها

ص: 112

و پيش آمدهاي بي ارزشِ جاري در سطح زيرين ورزش، نسل امروز ما را در همان كلاس و سطح معمول نگه خواهد داشت و سبب ركود فرهنگي در جامعه ما خواهد شد.(1)

5. ونداليسم و فوتبال رسانه اي

برخي عوامل بروز رفتارهاي ضد اجتماعي در ورزش، از يادگيريهاي اجتماعي ناشي ميشود كه در پي مشاهده آن، رفتار شكل ميگيرد. لازم است يادآوري شود در انتقال اين رفتارها، رسانهها اهميت قابل توجهي دارند.

از ميان رشتههاي مختلف ورزشي، فوتبال، براي جامعه و نيز براي رسانه، جايگاه ويژهاي دارد. فوتبال، براي رسانهها، به ويژه رسانههاي تصويري، ويژگيهايي دارد كه بر توجه آنها به اين بازي ميافزايد. به عبارت ديگر، بازي فوتبال، بازنمايي رسانهاي بسيار بالايي دارد و به گونهاي است كه با بيشتر كاركردهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي رسانهها سازگار است.

«نمايش زوايا و جوانب مختلف سنتي و نو و پردازش رسانهاي اين رشته را، «فوتبال رسانه اي» گويند.»(2) فوتبال رسانهاي، بر تماشاچيان اثرگذار است. شور و هيجاني كه پس از برنده شدن در يك مسابقه، ميان هواداران رخ ميدهد، سبب بروز رفتارهاي مختلفي ميشود كه گاهي برخي از آنها با رفتارهاي ضد اجتماعي يا آسيب هاي اجتماعي همراه است. يكي از انواع رفتارهاي ضد اجتماعي كه در گروه رفتارهاي پرخاشگرانه طبقهبندي مي شود «ونداليسم» است.


1- جهانگير كوثري، برگرفته از: «نقش رسانه ها در ورزش»، مجله الكترونيكي ويستا.
2- يونس شكرخواه، «فوتبال رسانهاي»، هفته نامه بزرگراه فن آوري، 1385.

ص: 113

در بيشتر تعريفهاي بيان شده درباره مفهوم «ونداليسم»، در بحث انحرافها و آسيبهاي اجتماعي، پژوهشگران و صاحب نظران، از اين پديده به عنوان رفتار معطوف به تخريب و خرابكاري اموال، تأسيسات و وسايل عمومي نام بردهاند. در هر حال، «ونداليسم» همچون ديگر انحرافهاي اجتماعي، ميتواند از ناسازگاريهاي حاكم بر روابط فرد و جامعه، ضعف و فروپاشي اقتدار اخلاقي در تنظيم روابط ميان افراد و تزلزل نهادهاي جامعه در انتقال ارزشهاي اجتماعي ناشي شده باشد.

«به زعم صاحبنظران، كشاكش ميان اخلاق، رسوم، ارزشها و منافع گروههاي اجتماعي، زمينه را براي ظهور انواع بزه كاري، گرفتاري و يا آسيب هاي اجتماعي فراهم مي كند».(1)

اكنون كه علل بروز «ونداليسم» مشخص شد، به بررسي اين موضوع كه «رسانهها، تا چه اندازه در گسترش رفتارهاي خشونت آميز و غيراخلاقي يا برعكس، در كنترل خشونت و نمايش رفتارهاي غيراخلاقي نامناسب نقش دارند؟»، ميپردازيم.

امروزه فوتبال، يكي از پر مخاطبترين رشته هاي ورزشي است. همچنين ورزش رسانه ها مي تواند براي ترويج ارزشهاي اخلاقي، معنويت و روحيه جوانمردي ايفاي نقش كند و با به تصوير كشيدن الگوهاي رفتاري مطلوب و پذيرفته شده، به رشد و گسترش اخلاق كمك شاياني كند و زيربناي رفتار نوجوانان و جوانان را اخلاق قرار دهد؛ يا برعكس با پررنگ كردن بداخلاقيها و به صورت كلي، با به نمايش گذاردن و به گزارش درآوردن رويدادها و مصاحبهها و شعارهاي خاص، سبب بروز بداخلاقي و رواج آن در ميان تماشاچيان شود.


1- علي رضا محسني تبريزي، ونداليسم، تهران، 1383.

ص: 114

انعكاس رفتارها و گفتارهاي نامطلوب، سبب ميشود مخاطبان رسانه، پيوسته پريشان خاطر باشند و در برخي فرصتها، آنچه در فكر برخي از آنان انباشت شده است، به فعليت برسد و به آشوبهايي در استاديومها و خيابانهاي اطراف و مكانهاي عمومي كه بر سر راه هواداران تيم ها است، بينجامد. اين ناآرامي در بسياري از موارد، سبب بروز مشكلات اجتماعي و سياسي و امنيتي ميشود. اين جاست كه نقش آموزش و خطدهي و اثرگذاري رسانه، توجه ما را به خود جلب ميكند؛ زيرا دامن زدن به مسائل حاشيهاي و نمايش اوباشگري شماري تماشاگرنما، نه تنها زشتي اين رفتار را نشان نميدهد، بلكه انگيزهاي مي شود براي تكرار آنها از سوي عده اي ديگر كه ديروز مخاطب رسانه بودهاند و امروز در استاديوم تماشاگر هستند.

البته عوامل مختلف ديگري در بروز پرخاشگري تماشاچيان تأثير دارد كه از آن جمله ميتوان به رفتار مسئولان، بازيكنان، داوران و عوامل فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و نيز ويژگيهاي فردي تماشاگران اشاره كرد. لازم است بدانيم همين عوامل، بيشتر از طريق رسانهها، از جمله رسانه ملي منعكس ميشود. براي مثال: هنگامي كه رسانه نتواند عوامل فرهنگي و اجتماعي مطلوب را به مخاطب منتقل كند و سطح آگاهيهاي اجتماعي او را بالا ببرد، اين، خود عامل غيرمستقيمي در بروز پرخاشگري و بداخلاقيهاي ميداني، مانند: خراب كردن اموال و مكان هاي عمومي، توهين به افراد و پرتاب اشياء به داخل زمين مسابقه و كارهايي مانند اينها است.

زماني فرهنگ عمومي فاخر و ارزشمند ما بروز ميكند كه سطح آگاهي هاي اجتماعي _ اخلاقي كه برگرفته از فرهنگ ديني و ملي ماست،

ص: 115

بالا رود و اين كار، يعني ارتقاي سطح آگاهيهاي اجتماعي، زماني امكانپذير است كه به صورت فرهنگ عمومي، همواره از طريق وسايل ارتباط جمعي، از جمله رسانه ملي، بيان و به جامعه منتقل شود. به همين علت، نقش برجسته نهادهاي اجتماعي، از خانواده تا رسانه فراگير ملي، در شكلگيري و انتقال اخلاق اجتماعي و كنترل آشوبگري و پرخاشگري، به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان بيشتر مشخص ميشود.

«فرهنگ عمومي عبارت است از: انديشهها و معرفت مشترك جامعه كه تحت تأثير عناصر مختلفي نظير: جهانبيني، ارزشها، گرايش ها، كنشها، نمادها و فن آوري قرار ميگيرد».(1)

«اخلاق اجتماعي، به عنوان بخشي از فرهنگ عمومي، از طريق سه ساز و كار «يادگيري، فرهنگپذيري و جامعهپذيري» انتقال مييابد. در نتيجه انتقال اخلاق اجتماعي و فرهنگ عمومي، الگوهاي رفتاري كه ممكن است ادراكي، احساسي و عملي (رفتاري) باشند، در ذهن افراد حك مي شوند. فرآيند انتقال اخلاق اجتماعي، در بر گيرنده تأثيرات متفاوتي است كه در طول زندگي بر فرد تأثير ميگذارد. اين چهار عامل عبارتند از: خانواده، مدرسه، گروه همسالان و وسايل ارتباط جمعي».(2)

در دهه اخير، پژوهشها و تحقيقات مختلفي درباره پديده «ونداليسم» انجام گرفته و ديدگاههاي گوناگوني درباره آن بيان شده است كه در بخش معرفي كتاب، آنها را بيان خواهيم كرد. در پژوهشي كه به تازگي


1- عماد افروغ، فضا و نابرابري اجتماعي ارائه الگويي براي جدايي گزيني فضايي و پي آمدهاي آن. به نقل از: فصل نامه پژوهش هاي ارتباطي، ش 68.
2- غلام رضا خوش فر، بررسي تأثير وسائل ارتباط جمعي بر اخلاق اجتماعي، به نقل از: فصل نامه پژوهشهاي ارتباطي، 1387، ش 68.

ص: 116

انجام شده است، پژوهشگران و صاحبنظران مديريت ورزشي، به صورت مشخص، به نقش رسانه در بروز اين پديده و نيز جايگاه رسانه در ارتقاي اخلاق در جامعه با انتقال ارزشهاي اخلاقي پرداختهاند.

اين پژوهش، «نقش رسانه در انتقال ارزش هاي اخلاقي و رابطه آن با ونداليسم در فوتبال» نام دارد(1) و پژوهشگران آن عبارتند از: دكتر سارا كشكر،(2) دكتر غلامعلي كارگر،(3) آقاي رضا خورشيدي.(4) اين پژوهش، در جامعه آماري بيست هزار نفري، از ميان هوادار تيمهاي ملوان بندر انزلي و پيروزي تهران انجام شده و هدف اين بوده است كه «رسانهها با نمايش برنامهها و مسابقههاي ورزشي و حواشي آن، به ويژه مسابقه فوتبال كه بيشترين مخاطب را در كشور و جهان دارد، تا چه اندازه در انتقال ارزشهاي اخلاقي به جامعه توفيق داشتهاند؟ آيا انتقال اين ارزش ها، سبب كنترل هيجانهاي پرخاشگرانه تماشاچيان فوتبال شده است؟ آيا ويژگيهاي فردي تماشاچيان در چگونگي بروز رفتارهاي پرخاشگرانه و جذب ارزشهاي اخلاقي پنهان در ورزش رسانهاي نقشي داشته است؟»

تمايل به ونداليسم، به دو شكلِ «تمايل به آسيبرساني به رقيب و نيز اموال عمومي»، تحت تأثير نمايش رفتارهاي ونداليستي تماشاچيان و ديگر عوامل مسابقههاي فوتبال در رسانهها، با در نظر گرفتن ويژگيهاي فردي هواداران، توجه اين تحقيق را به سوي خود كشانده است.

اين تحقيق با روش پيمايشي و بر اساس جدولها و استانداردهاي


1- فصل نامه علمي _ پژوهشي پژوهشهاي ارتباطي، 1390، ش 84 ، صص 71 _ 105.
2- دكتراي مديريت ورزش، استاديار دانشگاه علامه طباطبايي=.
3- دكتراي مديريت ورزش، استاديار دانشگاه علامه طباطبايي=.
4- كارشناس ارشد تربيت بدني، دانشگاه علامه طباطبايي=.

ص: 117

علمي و ابزار سنجش دقيق و بهروز انجام شده است. يكي از يافته هاي قابل تأمل در اين پژوهش، اين است كه 29درصد از افراد جامعه معتقدند: رفتارهاي مبتني بر ارزشهاي اخلاقي، با نمايش فوتبال در رسانهها به جامعه منتقل ميشوند، در حالي كه 68 درصد ديگر عقيده دارند نمايش فوتبال در رسانه ها سبب ميشود رفتارها و ضد ارزش هاي اخلاقي، به جامعه انتقال يابد؛ يعني بيشتر افراد جامعه تحقيق معتقدند: نمايش ورزش در رسانهها رفتارهاي مبتني بر ارزشهاي اخلاقي را منتقل نميكند.

اين امر موضوع بسيار قابل توجهي است كه نياز دارد اربابان رسانه، با نمايش رفتارهاي اخلاقي در رشتههاي مختلف ورزشي به ويژه فوتبال، كه پر مخاطبترين رشته ورزشي است، در انتقال مفاهيم و ارزشهاي اخلاقي بكوشند.

بيش از نيمي از هواداران جامعه تحقيق، معتقد بودند: رسانه، الگوهاي اخلاقمدار را به خوبي نمايش ميدهد. معنا و مفهوم اين يافته، آن است با وجود اينكه بسياري از بازيكنان فوتبال به عنوان چهرهها و الگوهاي اخلاق مدار، شايستگي معرفي به جامعه را دارند، اگر اين بازيكنان در شرايط مختلف، رفتارهايي مخالف با ارزشهاي اخلاقي داشته باشند، بزرگ نمايي آنها در رسانهها، سبب رواج يافتن رفتارهاي غيراخلاقي در ميان هواداران خواهد شد. اين امر، تأييدكننده ديدگاه هاي صنايع فرهنگي و نيز يادگيري اجتماعي است كه هر دوي آنها تأكيد دارند: هواداران، تحت تأثير رفتار بازيكنان محبوب، به الگوپذيري و تقليد از آنان ميپردازند.

نتيجههاي به دست آمده از اين پژوهش، نشان داد: بروز ونداليسم،

ص: 118

تحت تأثير رسانهها، با ويژگيهاي فردي تماشاچيان ارتباط مستقيم دارد. به نظر ميرسد افراد تحصيلكرده، متأهل، مسن و كارمندان، كمتر تحت تأثير نفوذ رسانهاي قرار ميگيرند و در حقيقت، كنترل بيشتري بر رفتارهاي پرخاشگرانه خود دارند. اين امر را مي توان ناشي از پختگي، بلوغ فكري و اجتماعي و تجربه رويارويي با امور دشوار و تنش زا دانست.

يادگيريهايي كه در محيطهاي آموزشي، از جمله دانشگاه، به سبب تعامل بيشتر با افراد مختلف وجود دارد در كاهش اين تأثير نيز نقش دارد. اين عوامل، در نظريههاي ارتباطات، مانند: نظريه هاي يادگيري اجتماعي، تمايز اجتماعي و سازمانبندي اجتماعي، كه بر تفاوتهاي فردي و محيطي افراد در اثرپذيري آنها از رسانهها، تأكيد دارند، تأييد شده است.

از ميان افراد جامعه پژوهش، 55درصد معتقدند: نمايش فوتبال در رسانه ها مي تواند سبب معرفي الگوهاي اخلاقمدار به جامعه شود و 43 درصد عقيده دارند نمايش فوتبال نميتواند الگوهاي اخلاق مدار را به جامعه، به ويژه جوانان و نوجوانان معرفي كند.

به يقين، رسانه ملي، بايد الگوهاي اخلاق محور را معرفي كند و مديران رسانه ملي و شبكههاي اجتماعي و ورزش رسانه، بر رواج يافتن اخلاق و معنويت، معرفي و الگوهاي ورزشي اهتمام ورزند؛ چراكه درصد بيشتري از جامعه مخاطب (بيش از 55 درصد)، اعتقاد بر اين داشتند كه: رسانه ميتواند الگوهاي مثبتي به جامعه معرفي كند.

مطابق اين پژوهش، در مورد كنترل آسيب رساندن به حريف و ورزشگاه و اموال عمومي، ميان افراد متأهل و مجرد و نيز دانشآموزان

ص: 119

و گروه كارمندان، رابطه معناداري وجود دارد، به گونهاي كه افراد مجرد و دانش آموزان، كنترل كمتري بر تمايلات آشوبگرانه خود دارند و از سويي، افراد متأهل و گروه كارمندان، كمتر تحت تأثير نمايش رسانهاي فوتبال و تمايل به ونداليسم قرار دارند.

يافتههاي بيان شده، بيانگر و تأييدكننده فرضيههاي «قدرت محدود رسانه» و «قدرت مشروط رسانه» هستند. طبق نظريه قدرت محدود رسانه، انسانها در زمينه خواستهها، هوش و استعداد، عشق و تنفر و مسائلي از اين دست، تفاوتهاي بسياري با يكديگر دارند و ممكن است محتواي رسانهاي براي برخي از آنها، جذاب و جالب توجه و براي برخي ديگر، كسلكننده و نفرت انگيز باشد. اين، واقعيتي است كه ارتباطگران و پيامسازان همواره بايد در نظر داشته باشند.

بر اساس ديدگاه قدرت مشروط رسانه، مخاطبان رسانه، افراد اثرپذيري نيستند، بلكه خود ميتوانند با تصميمگيري، ميزان نفوذ رسانه را انتخاب كنند.

نكته قابل توجه در اين يافتهها، اين است كه: طبق نظريه «گلوله جادويي»(1) و نيز نظريه «تزريقي»،(2) نفوذ رسانه بر شيوه تفكر، احساسات و شكل رفتار مخاطبان، تأييد ميشود، ولي تفاوت در نوع تمايلات


1- طبق نظريه گلوله جادويي، همان گونه كه يك تفنگ سرپر، هنگام شليك به سوي فوجي پرنده، ساچمههايش در طيف وسيعي، به آنها اصابت ميكند، به همان صورت هم، پيامهايي كه از طريق يك رسانه شليك ميشود، بر مخاطباني كه آن را دريافت ميكنند، اثر ميگذارد (تقي غفاري، جزوه «نظريهها و مفاهيم ارتباطات جمعي».
2- نظريه تزريقي را ميتوان اين گونه بيان كرد كه: پيامهاي رسانهاي، همانند آمپولهايي هستند كه به طور مستقيم در بدن مخاطبان منفعل تزريق ميشوند و بر آنها سريع اثر ميگذارند. در اين نظريه، رسانه، منبع قدرتمند و خطرناك تلقي ميشود، زيرا گيرنده يا مخاطب، در مقابل تأثير پيام، ناتوان است (علي احمدي، نظريههاي ارتباطي).

ص: 120

پرخاشگرانه هواداران، همان گونه كه اشاره شد، تأييدكننده اين نكته است كه هواداران فوتبال، تحت تأثير نمايش هاي رسانهاي، ميتوانند به صورت هاي گوناگون بينديشند، تصميم بگيرند و متناسب با آن عمل كنند. به همين علت، برخي هواداران (جامعه آماري پژوهش) بيان داشته اند: تمايلات پرخاشگرانه خود را كه حاكي از برداشتهاي نامطلوب رفتار ونداليستها در فوتبال است مي توانند كنترل كنند و اين امر، تأييدكننده ديدگاه قدرت مشروط رسانه است.

ديدگاهي ديگر، به آثار مشروط رسانه با توجه به برداشتهاي مخاطبان اشاره دارد. همين موضوع، تأييدكننده نظريه «باندور»(1) است. وي ميگويد: مشاهده نتايج نامطلوب رفتارهاي پرخاشگرانه، خود عاملي بازدارنده از بروز رفتار مشابه در مشاهدهگران ميشود. از سويي ديگر، مشاهده رفتارهاي پرخاشگرانه بازيكنان محبوب، عاملي براي الگوپذيري و تقليد رفتارهاي آنان از سوي تماشاچيان است.(2)

يافتههاي اين پژوهش نشان داده است، موقعيت اجتماعي و اقتصادي افراد، در برداشت آنان از پيام رسانه مؤثر است. به عبارت ديگر، كارمندان به علت لزوم رعايت ضوابط ارتباطي در محيط كار و عادت به كنترل هيجان هاي خود در اين محيط، بيش از ديگر اقشار شغلي در جامعه اين پژوهش، توانايي دارند رفتارهاي پرخاشگرانه را با برداشت از نمايش رسانه اي اين نوع رفتارها در ورزش كنترل كنند، در حالي كه طبق نظريه تمايز اجتماعي، دانشآموزاني كه هم از نظر سني و هم به لحاظ


1- 20.. Bandura.
2- 21.فصل نامه پژوهش هاي ارتباطي، ش 84، 1390، صص 71 _ 105.

ص: 121

نياز، بيشتر به گروه هاي اجتماعي همسالان تعلق دارند، بيشتر تحت تأثير پيام هاي رسانه اي و رفتارهاي جمع قرار مي گيرند.

بر اساس نظريه صنايع فرهنگي(1) نيز، ورزش به عنوان پديده اي فرهنگي سبب مي شود جوانان، بيش از ديگر قشرهاي جامعه، تحت تأثير الگوهاي ورزشي قرار گيرند؛ الگوهاي محبوبي كه جوانان، رفتارهاي اخلاقي و غيراخلاقي آنان را مي پذيرند.

ازاين رو، بزرگنمايي رفتارهاي پرخاشگرانه و غيراخلاقي بازيكنان محبوب فوتبال در رسانه ملي سبب مي شود جوانان از آنها الگو بپذيرند. بنابراين، رسانهها بايد در نمايش رفتارهاي بازيكنان و مسئولان فوتبال، موشكافانه و مسئولانه دقت كنند.

همان گونه كه اشاره شد، رسانهها در ايجاد فرهنگ و الگوهاي اجتماعي، نقش انكارناپذيري دارند و نمايش ورزش در رسانهها، با توجه به جلوههاي جوانمردي و اخلاقي پنهان در آن، ميتواند به حركتهاي سازنده و مثبت اجتماعي و معرفي الگوهاي اخلاقي و ارزشي به جامعه، به ويژه جوانان و نوجوانان بينجامد، ولي نكته قابل توجه اين است كه: در عمل، شاهد رخ دادهايي هستيم كه خلاف اين ادعا را اثبات ميكند. نمايش رسانهاي مسابقههاي فوتبال، نه تنها شناساننده اخلاقيات و ارزشهاي پذيرفته شده در فرهنگ و اعتقادات ما را نشان مي دهد، بلكه سبب هيجانهاي منفي و رفتارهاي ضد اجتماعي و آشوبگرانه علاقه


1- نظريه صنايع فرهنگي: بر اساس نظريه صنايع فرهنگي، اين دسته از صنايع مانند رسانه هاي جمعي، ورزش و سينما نقش اساسي در اجتماعي كردن افراد به ويژه جوانان دارند، الگوهاي رفتاري، سبك زندگي، عقايد، ارزش ها و شيوه انديشيدن از طريق صنايع فرهنگي انتقال مي يابند و روي رفتار جوانان اثر مي گذارند. (مقاله صنايع فرهنگي، بهروز سعيدي، وبلاگ فرشيد خدادوست)

ص: 122

مندان به آن ميشود؛ به گونهاي كه سال هاست نه تنها در داخل كشور، بلكه در كشورهاي ديگر جهان، كم و بيش، شاهديم كه چه رفتارهاي ضد اجتماعي و پرخاشگرانهاي از سوي بازيكنان، كادر فني و تماشاچيان اين رشته رخ ميدهد.

با توجه به اينكه ورزش ميتواند اثرهاي مهمي مانند: رواج دادن ارزشها، ايجاد همبستگي و احساس افتخار ملي بر مردم داشته باشد؛ و اين اثرها از طريق رسانه ها و به ويژه رسانه ملي به جامعه منتقل ميشود؛ و از سويي، رسانهها در ايجاد الگوهاي رفتاري مناسب و نامناسب نقشي اساسي دارند؛ هر فردي كه در رسانه و ورزش، به ويژه فوتبال، حضور دارد؛ بايد در برابر ايجاد فضاي اخلاقي در ورزش احساس مسئوليت كند، زيرا رفتارهاي اخلاقي و حفظ ارزشها، بيشتر از قوانين و مقررات ورزشي ارزش دارند. اين مسئوليت، بيشتر از همه، متوجه مديران و ورزشكاران است. ازاين رو، مسئولان رسانه نبايد اخلاق را فداي قوانين ورزشي و حتي فداي قوانين رسانه كه با اصول اخلاقي در برخي موارد مخالف است، بكنند.

يكي از مشكلاتي كه تيمها و عوامل ورزشي براي رعايت نكتههاي اخلاقي با آن روبهرو هستند، تفاوتهاي فردي و تعيين اخلاقي يا غيراخلاقي بودن رفتارهاست؛ در حالي كه در شرع مقدس اسلام و فرهنگ غني ملي ما، اصول اخلاقي، مشخص و موجود است و مشخص بودن اين اصول، جزو نكتههاي اوليه اخلاقي است. بنابراين، در زمينه اخلاق ورزشي، مسئولان، مديران و مربيان وظيفه دارند قوانين و اصول اساسي اخلاق و منش و روش اخلاقمحور را مشخص سازند و در تعامل با مسئولان رسانه ملي، نسبت به رواج يافتن و تثبيت اين قوانين بكوشند.

ص: 123

از سويي ديگر، لازم است رسانه ملي افزون بر رعايت اساس نامه و آييننامههاي موجود، براي برنامههاي ورزشي خود، منشوري اخلاقي تدوين كند، تا برنامههاي پرمخاطب ورزشي، اين چنين افسارگسيخته، ناهنجاريهاي ورزشي را رواج ندهند، بلكه به صورت ضابطهمند و در مدار اخلاق و معنويت، به توليد و پخش برنامههاي ورزشي بپردازند.

جذابيتها و پويايي ورزش به ويژه فوتبال، علت مهمي براي جذب تعداد بيشماري از تماشاچيان و مخاطبان است. همين امر، توجه بيشتر مسئولان و عوامل آموزش و پرورش، فرهنگ، مسئولان ورزش و رسانه هاي گروهي، به ويژه رسانه ملي را ميطلبد تا ارزشهاي اخلاقي و انساني را با نمايش ورزش و نخبگان اخلاقمدار ورزشي، در رسانههاي جمعي نهادينه سازند.

بر همين اساس، لازم است رسانههاي گروهي، به ويژه تلويزيون، كه پرمخاطبترين رسانه كشور است، در نمايش ورزش، به ويژه فوتبال، كه محبوبترين ورزش كشور به شمار ميآيد، به ارزشهاي اخلاقي ورزش و نيز ارزشهاي موجود در جامعه توجه ويژه داشته باشند و به جاي نمايش دادن و اهميت دادن به بداخلاقيهاي ورزشي و حاشيههاي منفي و مچگيري از مديران و بازيكنان؛ و به اصطلاح «نمايش زرد رسانهاي» و افشاي اسرار اشخاص حقيقي و حقوقي و ديگر زشتيهاي ورزش، بر ارزشهاي اسلامي موجود در ورزش تأكيد ورزند.

صفات مثبت و رفتارهاي جوانمردانه، مانند: احسان و نيكوكاري ورزشكاران، زيباييهاي اخلاق ورزش، كه البته كم هم نيستند؛ و معرفي الگوهاي اخلاقمحور بايد در رسانه، بزرگ و برجسته جلوه داده شود.

ص: 124

انعكاس جريمه و تنبيه متخلفان ميتواند افزون بر عبرتآموزي، سبب يادگيريهاي اجتماعي در كسب رفتارهاي مبتني بر اخلاقيات و دوري از رفتارهاي ضد اجتماعي و پرخاشگرانه شود.

6. آسيب هاي برنامه هاي ورزشي در رسانه از بعد اخلاقي

پس از پرداختن به نقش رسانه ها در ورزش، اينك مي توان نمونه هايي از آسيب هاي اخلاقي رسانه در ورزش را ذكر نمود.

الف) كم توجهي به ورزش هاي پايه (در كليه رشته ها)، ورزش مادر (دوميداني) و ورزش شهرستان ها كه نوعي تبعيض محسوب مي شود.

چنان چه رسانه ملي در عوض پخش مسابقات غير مهم ليگ هاي اروپايي و يا پخش مسابقات رالي اتومبيل در مالزي و ايتاليا و ... رالي موتورسواري در كشورهاي گوناگون، مسابقات شهرستان ها و رشته هاي مختلف ورزشي را پخش كند، مي تواند به ورزش كشور كمك كند. اين امر مي تواند به صورت هاي گوناگوني عملي شود:

يك _ تشويق نوجوانان و جوانان به شركت در رشته هاي مختلف سبب بروز استعدادهاي نهفته آنان مي شود و آن گروه از نوجوانان و جواناني كه به علل مختلف از حضور در تيم هاي فوتبال بازمانده اند، فرصت حضور در ديگر رشته ها را پيدا كنند. اين بدان معناست كه رسانه ها، از نظر موظفند از يك سو، جامعه و به ويژه نسل جديد و نوپاي آن را به سوي ورزش راه نمايي كنند و از ديگر سو، در برنامه هاي متعدد و متنوع خويش، ويژگي ها و نتايج گرايش به ورزش هاي مختلف را توضيح دهند و آنان را به سمت ورزش هايي سوق دهند كه استعدادهاي شان در آن شكوفا مي شود.

ص: 125

دو _ وقتي مسابقات شهرستان ها و رشته هايي به غير از فوتبال، آن هم فقط ليگ برتر، از رسانه ملي به تصوير درآيد، شركت هاي تبليغاتي و صنايع، به عنوان حامي مالي و به اصطلاح اسپانسر، به حضور و شركت در ورزش تشويق مي شوند. همچنين با شركت در تبليغات ميداني، هم به معرفي و عرضه كالاي خود مي پردازند و هم از محل پرداخت حق تبليغ، به رشته ورزشي و مكان ورزشي موردنظر كمك مي كنند. اين كار، علاوه بر كمك به توليد ملي، سبب تقويت ديگر تيم ها و به طور كلي سبب حضور بخش خصوصي در ورزش مي شود و در نهايت به پيشرفت ورزش كشور كمك شاياني خواهد كرد. اين جاست كه رسانه ملي، در پويايي جامعه و نشاط آن كه جامعه اي عاري از چالش هاي اجتماعي است، نقش آفرين مي شود.

بديهي است پر كردن اوقات فراغت، با به تصوير درآوردن ورزش شهرستان ها و رشته هاي مختلف ورزشي و نيز تشويق افراد جامعه به ورزش، باعث پاكي بيشتر جامعه از فساد نظير: اعتياد، فحشا و ... مي شود. رسانه ملي، اين گونه مي تواند در زدودن پستي ها در جامعه و حاكميت اخلاق در اجتماع ايفاي نقش كند.

ب) مسئله ديگر صداهايي است كه هنگام پخش مسابقه و يا بعد از آن، از محيط به گوش مي رسد. پخش برخي سخنان سخيف و بي پايه و اَعمال برخي تماشاگرنماها، كه ناشي از هيجان است آسيب هايي را در بر دارد.

به اين موارد، مي توان صحبت هاي برخي مربيان، مديران و بازيكنان را افزود كه معمولاً بعد از مسابقه انجام مي شود. متأسفانه، برخي مربيان، به علل گوناگوني رشته كلام و زمام بيان را از دست مي دهند و

ص: 126

حرف هايي مي زنند كه نه تنها در شأن آنها، در جايگاه مربي و معلم نيست، بلكه سخناني است كه ممكن است آثار سويي براي آنان داشته باشد.

7. رويكرد افراطي به ورزش

جوانان ما، كه قشر عظيمي از جامعه را تشكيل مي دهند، داراي گرايشي هستند كه محور عمده آن، هيجان آوري و جنجالي بودن و ورزشِ همراه با فعاليت هاي شديد جسمي است. شايد در اثرگذاري از اين گروه است كه اين گرايش، به گرايش بيشتر افراد جامعه، تبديل شده است.

ميان اين گرايش و رسانه ملي، رابطه اي دوسويه برقرار است؛ به گونهاي كه هر چه اين گرايش قوي تر شود، رسانه ملي به آن بيشتر مي پردازد و در اين صورت، اين گرايش طرف داران بي شماري پيدا مي كند. ازاين رو، لازم است برنامه ريزان و برنامه سازان رسانه ملي، از عواقب منفي نگرش افراطي به اين گرايش غافل نباشند.

در حقيقت، رسالت رسانه، انعكاس درست، آموزش اصولي، فرهنگ سازي متناسب با نيازها و بالا بردن تخصص مخاطبان در موضوعاتي پرفايده است.

آنچه مسلم است رسانه نبايد تحت تأثير گرايش هاي دروغين و گذرا، سياست و رسالت خود را تغيير دهد. همچنين نبايد سياست هاي گروهي خاص را درباره ورزش دنبال كند. گرايش به خواست گذرا و نه چندان معقول جامعه، در برهه هاي خاص زماني را، نيز نمي توان سياست گذاري كلان رسانه درباره ورزش دانست.

آن چه اهميت رسالت رسانه را دوچندان مي كند، اين است كه: طيف

ص: 127

گسترده مخاطبان رسانه و هوادارانِ چنين برنامه هايي، با خواسته هاي يكسان، در ظاهر، رسانه را تحت تأثير قرار داده اند؛ تا آنجا كه، رسالت رسانه، به بيان پاسخي مناسب با خواسته هاي مردم تبديل شده است! زشتي اين كار، در اين زمان بيشتر نمايان شده است؛ زيرا ورزش امروز ما، ديگر شباهت ريشه اي چنداني با ورزش سنتي و ملي ما ندارد. آنچه در جامعه ما به اسم ورزش شناخته ميشود، تقليد كاملي از ورزش هاي غربي است.(1)

لازم است رسانه ملي در برنامه هاي ورزشي خود رويكرد پهلوان پروري به جاي قهرمان پروري را سرلوحه قرار دهد و به جاي تقليد صرف از سبك برنامه سازي غربي، آيين هاي سنتي و ملي ورزش را از نظر دور ننمايد.


1- فرهنگ ورزشي در سيما، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1377.

ص: 128

ص: 129

فصل پنجم: بايدها و نبايدهاياخلاق ورزشي بانوان در رسانه

اشاره

فصل پنجم: بايدها و نبايدهاياخلاق ورزشي بانوان در رسانه

ص: 130

ص: 131

1. ورزش بانوان در اسلام

اگر ورزش براي حفظ و كسب سلامتي و مقاومت در برابر بيماري ها است، زن و مرد در امر ورزش تفاوتي ندارند، اما همان گونه كه اسلام براي ورزش مردان شرايطي قرار داده و نيز سازمان هاي ورزشي، مقررات و قوانين و محدوديت هايي را براي هر ورزشي انديشيده اند، اسلام براي ورزش بانوان نيز شرايطي را مطرح كرده است.

از نظر اسلام، پرداختن بانوان به ورزش هاي گوناگون، تا آن جايي كه براي آنها ضرري نداشته باشد و مستلزم فعل حرام ديگري نباشد، جايز است؛ زيرا هر كاري، تا زماني كه دليلي بر حرمت آن نداشته باشيم، جايز خواهد بود.

اسلام نمي خواهد زنان را از ورزش منع كند، بلكه همان گونه كه از فرمايش هاي حضرت علي عليه السلام خطاب به امام حسن عليه السلام فهميده مي شود،(1) مي خواهد تماس مردان نامحرم را با زنان به حداقل برساند؛ زيرا هر چه اين تماس بيشتر باشد، خطر به فساد و سقوط كشيده شدن زنان و در نتيجه جامعه، بيشتر خواهد بود.


1- نهج البلاغه، ترجمه: فيض الاسلام، نامه 31.

ص: 132

2. مخالفان ورزش بانوان

شهيد دكتر سيد رضا پاك نژاد(1) مي گويد: «متخصصان امر عقيده دارند 50 درصد زنان ورزشكار، روحيه زنانه خود را از دست مي دهند و چون براي رسيدن به مقام قهرماني بين المللي، متحمل ممارست و تمرين هاي مداوم و مشكلي شده اند، خواه ناخواه خشن، بار آمده اند و به درشتي حرف مي زنند. زنان نبايد فوتبال و راگبي بازي كنند. اينها ورزش هاي ظريف و زنانه نيستند، آنها بايد واليبال و بسكتبال بازي كنند، بدون اينكه لطف زنانه خود را از دست بدهند».(2)

نويسنده كتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر در ادامه، درباره ورزش زنان مي نويسد: روزنامه ديلي ميرور در انگلستان، اعلام كرد، از نظر علمي ثابت شده است كه: ورزش، زنان و دختران را بدتركيب و زشت مي كند. زنان و دختراني كه ورزش مي كنند، زيبايي اندام و برجستگي هاي زنانه خود را از دست مي دهند و اندام و جثه اي قوي مانند مردان پيدا مي كنند.

كسي كه اين نظريه را از ابتدا در نظر داشته و اخيراً آن را به اثبات رسانيده است، پروفسور دكتر لودويك پروكوپ، كارشناس پزشكي و ورزشي، است. اين پزشك معروف، در مسابقات المپيك مكزيك، 911 دختر ورزشكار را معاينه و مشاهده كرد بيش از نيمي از اين دختران، زيبايي اندام خود را از دست داده و شبيه مردان شده اند.(3)


1- نماينده دوره اول يزد در مجلس شوراي اسلامي كه در حادثه انفجار حزب جمهوري اسلامي ايران در تيرماه سال 1360 به شهادت رسيد.
2- سيد رضا پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 14، صص 164 و 165.
3- سيد رضا پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 14، صص 166 _ 169.

ص: 133

از ديگر مخالفان ورزش بانوان، كه خود از مسئولان ارشد ورزش در سطح بين المللي است، آقاي خوزه كاليگال، رئيس انجمن بين المللي مدارس عالي تربيت بدني است كه مي گويد:

من با مسابقات و رقابت هاي علني و آشكار بين زن و مرد مخالفم.... . من معتقدم، ضمن اينكه به هر عقيده مخالف ديگري نيز احترام مي گذارم، كه يكي از بزرگ ترين دلايل زيستن ما در اين عالم، آن است كه زن و مرد با يكديگر تفاوت دارند.(1)

مشخص شد ورزش كنترل شده، براي شادابي، صحت جسم و روح زن مفيد است و اشكال شرعي ندارد، ولي همه اينها بايد در پوشش و حجاب لازم، محيط سالم و امن و تحت كنترل و مراقبت انجام بگيرد.

با توجه به احكام شرعي اي كه ذكر كرديم، ميتوان نتيجه گرفت: ورزشكاران كه خود بخشي از جامعه اسلامي هستند، ميتوانند در مقام عمل به اعتقادات خود، اين مسائل را در نظر بگيرند و رسانه ملي نيز كه به شهرت و اعتبار آنان كمك مي كند، با تكيه و تأكيد بر اين مسائل، الگوهاي ورزشي مناسبي را به جوانان جامعه اسلامي معرفي مي كند.

با توجه به انعكاس حضور بانوان در ورزش از طريق رسانه ملي، دست اندركاران اين رسانه و نيز بانوان ورزشكار بايد به قواعد و مسائلي توجه كنند كه مبتني بر فرهنگ اسلامي و دستورالعمل هاي صنفي رسانه است.

در اين فصل به برخي از آنچه شايسته زنان ورزشكار است و


1- فصل نامه ورزش، شماره سوم، صص 42 و 43.

ص: 134

همچنين رفتارهايي كه اين بانوان بايد از آن پرهيز كنند به همراه دستاوردهايي كه اين بايدها و نبايدها دارند و وظيفه رسانه در پوشش دادن يا پوشش ندادن اين موارد را يادآور مي شويم.

3. بايدهاي اخلاق ورزشي بانوان

خانواده كوچك ترين واحد اجتماعي است و اگر بناست فرهنگ جامعه سالم بماند و ارتقاء يابد، بايد نظام خانواده تثبيت شده، محكم تر گردد و در اين واحد كوچك اجتماعي، زن محور اصلي است.

توجه بيش از اندازه به ورزش بانوان و ترويج ورزش قهرماني زنان بدون توجه به نقش اساسي آنان در استحكام بنيان خانواده مي تواند ريشه هاي جامعه را سست كند و به تدريج باعث تغيير فرهنگ و زوال آداب و رسوم شايسته موجود در جامعه اسلامي ايران شود. رهبر نظام، ورود زنان بر عرصه هاي مختلف اشتغال را امري لازم و ضروري مي دانند اما شرايطي را نيز براي آن قائل هستند. اين شرايط در بيان ايشان عبارتند از: «1. تحت الشعاع قرار نگرفتن وظايف اصلي زن از قبيل همسرداري، نقش مادري و... 2. جدي گرفتن مسئله محرم و نامحرم».(1)

رسالت رسانه ملي اين است كه به كمك كارشناسان امور خانواده و نيز از طريق معرفي خانم هاي ورزشكارِ موفق به تبيين وظايف همسري، خانه داري، فرزندپروري براي زنان ورزشكار و بيان جايگاه آنان در خانواده بپردازد:


1- بخشي از بيانات مقام معظم رهبري، 14/10/1390.

ص: 135

الف) توجه به ارتباط خوب بانوان ورزشكار و خانواده

الف) توجه به ارتباط خوب بانوان ورزشكار و خانواده

انعكاس حضور بانوان در عرصه ورزش بايد به گونه اي باشد كه آنان مجرد از خانواده و فعّال ما يشاء معرفي نشوند و همواره حضور خانواده زنانِ ورزشكار به عنوان تشويق كننده، حامي، ناظر و مشاور در كنار آنان در برنامه هاي رسانه لحاظ شود. واضح و مشخص است اگر زنان جامعه اسلامي ما اراده حضور در ورزش [تفريحي _ قهرماني] را داشته باشند، هماهنگي و همراهي خانواده آنان، نقش اصلي در تحقق اين خواسته و موفقيت هاي بعدي دارد. علاوه بر اين مطلب، مي تواند از به هم گسيختگي خانواده و ايجاد ناهنجاري هايي كه بر اثر حضور بدون حد و مرز بانوان در فعاليت هاي اجتماعي، فرهنگي و ورزشي به وجود مي آيد جلوگيري شود.

توجه به خانواده و استفاده از حضور خانواده در كنار فعاليت هاي هر فرد، به خصوص ورزشكار و خصوصاً ورزشكاران بانو نه تنها امري اخلاقي است بلكه منتهي به رفتارهاي اخلاق مدار مي شود.

ب) بازتاب صفات پسنديده و شايسته بانوانِ ورزشكار

ب) بازتاب صفات پسنديده و شايسته بانوانِ ورزشكار

ادب، تواضع، وظيفه شناسي، ايثار، تعاون، اطاعت از والدين، احترام به مربي و پيشكسوت و اهتمام به تعليم و تربيت و تمكين از همسر از ويژگي هاي شايسته و بايسته بانوان ورزشكار است.

بانوان ورزشكاري كه از اين اوصافِ پسنديده برخوردارند بايد در جايگاه شاخصِ زنِ مسلمانِ ايراني ورزشكار معرفي شوند؛ چراكه قابليت الگو شدن براي ديگران را دارند.

تهيه كنندگان، كارگردانان و مصاحبه گيران با پشتيباني مادي و معنويِ

ص: 136

مديران مياني و ارشد سازمان صدا و سيما بايستي اين گونه ايده آل هاي اخلاقي را كه در رفتار و گفتار و كردارِ زنان ورزشكار ظهور و بروز پيدا كرده، مبناي گزارش ها، مصاحبه ها و مستندهاي خود قرار دهند تا گامي براي رسيدن به جامعه آرماني بردارند.

ج) ترويج سبك زندگي اسلامي _ ايراني

ج) ترويج سبك زندگي اسلامي _ ايراني

هويت هر شخص، جزئي جدانشدني از اوست، يعني انسان فاقد هويت همواره سرگشته، حيران و فاقد روش و منش مشخص است. اين هويت به اعتقادات ديني و فرهنگ هر جامعه باز مي گردد. ورزشكاران محترم ايران اسلامي داراي پشتوانه اي غني از فرهنگ و سنن و آداب با سابقه اي بيش از 4000 سال هستند و از نظر معنوي و ديني، مكتبي را كه پيامبر خاتم، حضرت محمد صلي الله عليه و آله ، منادي آن است، قبول كرده اند؛ پس همواره بايد بر اين هويت متكي باشند و به آن ببالند. اين هويت در شيوه و نوع زندگي، نوع تكلم، نحوه پوشش و آرايش افراد جامعه اثر مي گذارد. ورزشكاري كه به هويت خود افتخار مي نمايد، بايستي اين افتخار را همواره به همراه خود در حركات، رفتار و گفتار نشان بدهد و در عرصه هاي بين المللي به عنوان نماينده فرهنگ غني اسلامي _ ايراني، انعكاسي از سبك و نوع زندگي خود را نمايش داده و مدافع فرهنگ متعالي خودش باشد و در مواجهه با دوربين رسانه ها و گزارش هاي رسانه اي از سبك زندگي اسلامي _ ايراني دفاع و آن را تبليغ كرده و ترويج دهد.

نكته:تهيه ويژه برنامه هايي مخصوص بانوان ورزشكار كه در آن آسيب ها و خطراتي را كه از طريق ورزش متوجه آنان مي شود بررسي

ص: 137

كند و به بانوانِ ورزشكار، خطراتي كه در حيطه مسائل آناتوميك فيزيولوژي، رفتار، اخلاق و امكان تضعيف حس زنانگي آنان وجود دارد را هشدار و اخطار دهد.

اين ويژه برنامه هاي توصيه شده و نكات مورد تذكر در راستاي تحقق يكي از اصلي ترين اصول اخلاقي يعني سلامتي و «حفظ الصحة»(1) است كه شرع مقدس بر آن تأكيد مي كند.

د) كنترل احساسات و غلبه بر هيجان ها

د) كنترل احساسات و غلبه بر هيجان ها

از ويژگي بارز اغلب بانوان، احساسات شديد و بروز واكنش هاي احساسي، هيجاني و عاطفي نسبت به وقايع اتفاق افتاده پيرامون ايشان است.

اين غلبه هيجان در برخي موارد تدبير و خردورزي شان را تحت تأثير خود قرار مي دهد و در شرايط بروز خشم يا شَعف و ذوق به اظهارنظرهاي احساسي يا رفتارهاي خارج از عرف و شأن مي انجامد و ناگوارتر آنكه اين گونه اظهار احساسات كه اغلب خارج از اخلاقيات است از طريق رسانه منعكس شود.

در كلامي منسوب به امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام آمده، كه مي فرمايد: «به هنگام خشم، نه تصميم، نه تنبيه، نه دستور».(2)

در مراتب شديدتر و مذموم تر اينكه سخنان خصوصي و طبقه بندي شده كه ورزشكار از آن مطلع است، در مواقع هيجان و غلبه احساسات بازگو شده كه از دو جهت خلاف شرع و خلاف اخلاق است: يكي


1- الصحةُ افضل النعم؛ سلامتي بالاترين نعمت مي باشد. تميمي آمدي، غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 263.
2- سايت راهكار مديريت، 28/7/1387.

ص: 138

اينكه إفشاء سرّ گناه است و ديگر اينكه به تعبير روايات مجالس ، امانات(1) هستند و بايد حفظ امانت شود و نبايستي عصبانيت و هيجان، منتهي به افشاء سرّ و امانت شود و بر اثر افشاء و بازگويي مطالب مطرح شده «خيانت در امانت» اتفاق بيفتد.

از طرفي در صورت نيل به قهرماني و افتخارات ورزشي و كسب سهميه هاي مسابقات مختلف، برخي افراد و به خصوص بانوان محترم، به دليل خصوصيات روحي، چنان دچار ذوق زدگي و شوق زائدالوصفي مي شوند كه امكان دارد اين هيجان شورآفرين، آنان را به مدح و ثناي بي حد و مرز از فدراسيون مربوطه و يا اشخاص و سازمان هاي گوناگون بكشاند و اين گونه اي از تملّق است كه به شدت از نظر اخلاقي و شرعي ناپسند شمرده شده است.(2) يا اينكه در اثر غرور و پيروزي فرصت انتقام گيري مناسبي از افراد حقيقي و يا سازمان هايي كه با اين ورزشكار بي مهري نموده اند به دست مي آيد. در هر حال بايستي ورزشكاران عزيز و به خصوص بانوان محترم در همه حال و مخصوصاً در پي شكست ها يا پيروزي هاي غرورآفرين، مسائل اخلاقي را كه ريشه در شريعت مقدس اسلام دارد رعايت بنمايند.

وظيفه ورزشكاران اين است كه هنگام حضور در رسانه ملي مراقبت بيشتري نسبت به گفتار و رفتار خود داشته باشند؛ چراكه در برنامه اي كه بيننده و شنونده آن زياد است، خطا و اشتباه بيشتر است.


1- پيامبر اكرم9: المجالس بالأمانة و إفشاءُ سِرِّ أخيكَ خيانَةٌ؛ محمدتقي مجلسي، بحارالانوار، ج 77، ص 89، ح 3.
2- لَيْسَ مِنْ أخلاقِ المؤمنِ التَمَلُّقْ؛ چاپلوسي از اخلاق مؤمن نيست: ميرزا حسين نوري، مستدرك الوسائل، ج 8، ص 467، ح 10032.

ص: 139

وظيفه رسانه هم اين است كه از مرحله ضبط و انجام مصاحبه تا مرحله پخش، همواره مصاحبه كننده تا مدير شبكه، همگي مراقب عدم انعكاس سيّئات اخلاقي بوده و اين گونه ثابت كنند كه خود از اخلاق اسلامي و آداب اجتماعي برخوردار و با رعايت «اصول كلي» برنامه سازي سازماني و رعايت «خط مشي كلي» و مقررات موجود در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، گونه اي از اخلاق رسانه اي را كه تبعيت از قوانين صنفي است به نمايش گذارند.

بدين ترتيب گامي در راستاي تحقق اخلاق ورزشي بانوان در رسانه برداشته مي شود.

مصاحبه ها و گفت وگوهاي بي شماري از بانوان ورزشكار و قهرمانان ورزشكارِ زن ضبط و پخش شده و موجود است كه همگي حاوي رعايت آداب گفت وگو، تواضع، حق شناسي، قدرداني، متانت و حُجب و حياي اين دسته از ورزشكاران را دارد. بايسته است رسانه ملي اين گونه گزارش ها را تحت عنوان «مستند» يا «تاريخ ورزشي بانوان» بازنمايي و بازپخش كند تا علاوه بر قدرداني از اين گراميان، نسبت به فرهنگ سازي و نيز گسترش فرهنگ حجاب و عفاف و معرفي الگوهاي ورزشي زن موفق، وظيفه اخلاقي و صنفي خود را به طور شايسته عملي سازد.

ه) حفظ حجاب

اشاره

ه) حفظ حجاب

از ديگر بايدهاي اخلاقي بانوان ورزشكار كه بايستي در جامعه، به ويژه در رسانه ملي رعايت كنند حفظ حجاب و حياست و صدا و سيما بر اساس تصريحات قانوني و صنفي (كه در ادامه به فهرست آن اشاره

ص: 140

مي كنيم) بايد از توليد و پخش هرگونه برنامه اي كه منافي عفت، حيا و حجاب بانوان است جلوگيري كند.

توان بالاي رسانه ملي و وظيفه او اقتضا مي كند كه به روش هاي مختلف و در برنامه هاي گوناگون و به خصوص برنامه هايي كه اثر بيشتري بر مخاطب مي گذارد، به بيان لزوم حفظ حجب و حيا و عفت همت گمارد و با الگوسازي مناسب از بانوان موفقي كه توانسته اند در عرصه هاي مختلف اجتماع با رعايت حدود شرعي به موفقيت برسند فرهنگ حجاب را تقويت كند و سرانجام، جامعه سالم و آرماني را به وجود آورند.

برلسون(1) و جان ويتس(2) در رابطه با اثرگذاري وسايل ارتباط جمعي مي نويسند:

اثرگذاري وسايل ارتباط جمعي بسيار وسيع و گوناگون مي باشد. اين آثار ممكن است در درازمدت يا در كوتاه مدت بروز نمايد. ممكن است قوي يا ضعيف باشد. اين آثار ممكن است رواني، سياسي، اقتصادي و اجتماعي باشد و همچنين احتمال دارد به روي عقايد، ارزش ها، مهارت ها سليقه ها و رفتارهاي ظاهري تأثير بگذارد.(3)

آنچه مسلّم است راديو و تلويزيون (رسانه ملي) به دليل فراگيري و جذابيت ها و سهل الوصول بودن مي تواند سهم بيشتري در الگوسازي و فرهنگ آفريني ايفا نمايد. پس رسانه ملي مي تواند با حذف رسانه اي زنانِ


1- Berelson.
2- Jan witz.
3- كاظم معتمدنژاد، وسايل ارتباط جمعي، ص 31.

ص: 141

ورزشكار كه نسبت به اين واجب الهي (حجاب) بي توجه بوده و بر اثر ارشاد و راهنمايي متوليان امر حاضر نيستند حريم شرعي و باورهاي اعتقادي جامعه اسلامي را رعايت كنند، از ترويج منكر از سوي اين ورزشكاران جلوگيري كند. در مقابل با بزرگ نمايي و ارزشي جلوه دادن بانوان محجب و عفيف، كه خوشبختانه در عرصه ورزش بسيارند، به الگوسازي مناسب و گسترش فرهنگ حجاب كمك كند و اين سجيه اخلاقي و فضيلت رفتاري بانوان ورزشكار را ارج نهد و از جهت اشاعه معروف در مناسبت هاي مختلف، پوشش خبري دهد و به مصاحبه، تهيه مستند، برگزاري نشست هاي فرهنگي، معرفتي با اين دسته از بانوان ورزشكار، اقدام كند.(1)

يك _ حجاب در شريعت اسلامي

لزوم پوشش و حفظ حجاب براي زنان از ضروريات (بديهيات _ واجبات) دين است كه ريشه وجوب آن در قرآن(2) و روايات و سيره معصومان عليهم السلام است. كتاب هاي تفسير و اعتقادي، درباره اين موضوع مفصل بحث كرده اند. درباره ميزان پوشش زنان (خودپوشي زن از نامحرم)، در رساله هاي عمليه كه راهنماي فقهي و شرعي مؤمنان است، حد واجب آن پوشاندن تمام بدن به جز قرص صورت و دو دست از مچ به پايين از نامحرم بيان شده است. علاوه بر حجاب كه پوشاندن محسوب مي شود بايد شرم، عفاف و حيا و


1- مقام معظم رهبري مي فرمايند: همه بايد قلباً از زنان ورزشكارمان كه در ميدان ها، با حجاب و عفاف و با متانت و با وقار حاضر مي شوند تشكر كنند. (30/12/91) نكته: تشكر رسانه مي تواند با پوشش خبري و رسانه اي و ... صورت پذيرد.
2- نور: 30 و 31.

ص: 142

حفظ حريم زن از نامحرم كه اصل عدم تبرّج(1) كه اصلي قرآني است لحاظ شود. بنابراين شهيد مطهري اين گونه عنوان مي كند: «پوشش و حجاب زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت با مردان خود را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد».(2)

پس مقصود از حجاب اسلامي، پوششي است كه داراي دو ويژگي باشد:

1. حدود شرعيِ پوشش در آن رعايت شده باشد؛ به گونه اي كه طبق دستور قرآن كريم زيبايي بدن آشكار نشود.(3) بنابراين، لباس هاي تنگ و چسبان كه اندام زن در آن به خوبي نمايان است با وجود اينكه در ظاهر امر، بدن او را پوشانده ولي چون شكل و حجم و اندام بدن را نمايان مي سازد، نمي تواند حجاب و پوشش اسلامي به شمار آيد.

2. با خودنمايي و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد.

به عبارت ديگر، حجاب به معناي پوشش اسلامي بانوان داراي دو بُعد ايجابي و سلبي است. بُعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبي آن حرام بودن خودنمايي به نامحرم است و اين دو بُعد بايد در كنار هم قرار گيرند تا حجاب اسلامي محقق شود.(4)


1- تَبَرُّج: به معناي به جلوه در آوردن و زيبايي خود را نشان دادن است، مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 14، ص 439؛ نشان دادن زينت و محاسن خود به مردان، دهخدا، ج 4، ص 6363.
2- مرتضي مطهري، مسئله حجاب، ص 62.
3- قرآن كريم در سوره نور آيه 31 خطاب به زنان مؤمن مي فرمايد: «لايُبدينَ زِينَتَهُنَّ؛ زينت هايشان را آشكار نسازند»: مفسران مصداق زينت در آيه شريفه را بدن زن مي دانند كه وَجه (صورت) و كفين (دست ها تا مچ) از پوشاندن استثنا شده است. نك: ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 14، ص 439.
4- فريده پيشوايي و مريم رضايي، حجاب و عفاف در سيما، ص 16.

ص: 143

دو _ عفاف

بيان شد از بايسته هاي اخلاقي بانوان ورزشكار در مواجهه با دوربين هاي رسانه و حضور در رسانه ملي، حفظ حجاب به همراه عفاف است: بنابراين، ضروري است درباره مفهوم و انواع عفاف توضيح مختصري داده شود تا هم براي ورزشكاران محترم و نيز تهيه كنندگان و كارگردانان صدا و سيما يادآوري شود.

اول _ مفهوم عفاف

اول _ مفهوم عفاف

عفاف «حالت نفساني است كه انسان را از غلبه شهوت باز مي دارد»(1) و اين واژه در قرآن به معناي خودنگهداري يا «خويشتن داري» آمده كه خويشتن داري از شهوات (نور: 33) و خويشتن داري در استفاده از مال حرام يا شبهه ناك (نساء: 6) و عفت ورزي فقرا (بقره: 273) در دامنه معاني لغت قرار مي گيرند. دهخدا اين گونه اين واژه را تعريف مي كند: عفاف يعني پارسايي، پرهيزگاري، نهفتگي، پاكدامني، خويشتن داري.(2)

عفاف كه امري دروني است، مانند حجاب اختصاص به بانوان ندارد و شامل مردان هم مي شودولي چون زنان مظهر زيبايي، جمال و جاذبه هستند حفظ عفت از آنان بيشتر انتظار مي رود.

دوم _ دامنه عفت

دوم _ دامنه عفت

1. عفت در فكر: عالي ترين مرتبه عفت كه متصف به آن در درجات بالاي تقوي قرار دارد عفت در فكر است، به گونه اي كه انسان حتي فكر گناه نكند و تمايلات قلبي و انديشه خود را از گناه حفظ كند.


1- علي اكبر قرشي، قاموس قرآن، ج 5، ص 18.
2- علي اكبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج 30، ص 332.

ص: 144

2. عفت در نگاه: خداوند به مردان و زنان مؤمن دستور مي دهد چشمان خود را از نامحرم بپوشانند،(1) چراكه نگاه آلوده زمينه ساز فحشا و آلودگي هاي اجتماعي است. همان گونه كه اميرمؤمنان، علي عليه السلام ، تأكيد دارد: «اَلْعُيونُ مَصائِدُ الشيطان؛ چشم ها، دام هاي شيطان هستند.»(2) بنابراين فرموده است: «غَضُّ الطَّرْفِ مِنْ أفْضَلِ الوَرَعْ؛ پايين انداختن چشم از برترين پارسايي هاست».(3)

سوم _ عفاف در گفتار

سوم _ عفاف در گفتار

با توجه به مفهوم عفت، گستره اين بايد اخلاقي در كلام و گفت وگو نيز كشيده مي شود. خطاب قرآن كريم به همسران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله اين است:

پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته بگوييد. (احزاب: 32)

به عقيده مفسران قرآن كريم هرچند خطاب كلام الله به همسران پيامبر است ولي بر اساس سياق آيات قرآن و سيره و گفتار خود پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله اين حكم عام است.(4) زنان مسلمان نبايد به گونه اي هوس انگيز سخن بگويند تا كساني كه در دلشان مرض است در آنان طمع كنند. به عبارت ديگر، گفتاري كه سبب به گناه افتادن ديگران باشد خلاف گفتار عفيفانه بوده و حرام است.

پس لازم است بانوان ورزشكار كه در رسانه ملي به اَشكال مختلف


1- نور: 30 و 31.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 235.
3- غررالحكم و دررالكلم، ج 4، ص 381.
4- ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 17، ص 290.

ص: 145

حضور دارند، از هرگونه سخن گفتن با ناز و غمزه صدا و همراه با تغيير صدا به شكل تحريك آميز، كه زمينه ساز انحراف افراد شهوت ران است پرهيز نمايند و بدانند كه چون اغلب مخاطبان برنامه هاي ورزشي جوانانند و آنها بيشتر در معرض وسوسه هاي شياطين هستند و از نظر كميّ هم تعداد قابل ملاحظه اي را تشكيل مي دهند، سخن گفتن با شرايط ذكر شده چيزي جز معصيت الهي و برانگيختن خشم خداوند و ظلم به اين دسته از مخاطبان را به همراه ندارد. هرچند يقين نداشته باشند كه مخاطب به گناه مي افتد ولي در همين حد كه احتمال عقلايي مبني بر به گناه انداختن بيننده و شنونده داشته باشند خلاف شرع است.(1)

چهارم _ رفتار عفيفانه

اشاره

چهارم _ رفتار عفيفانه

بخشي از حضور زنان در ورزش همراه است با معاشرت با مردان نامحرم. اسلام اجازه حضور بانوان در عرصه هاي اجتماعي را مي دهد ولي شرايطي براي آن قائل است كه بايستي بانوان محترم (كه اصول و قواعد اسلام را پذيرفته) آن را رعايت نمايند. اين شرايط عبارتند از:

الف) صحبت و معاشرت در حد ضرورت

الف) صحبت و معاشرت در حد ضرورت

در داستان حضرت موسي عليه السلام و دختران حضرت شعيب مي خوانيم كه وقتي حضرت موسي عليه السلام از دختران شعيب پيامبر پرسيد: شما اينجا چكار مي كنيد؟ و كار شما چيست؟ در جواب خيلي كوتاه گفتند: ما منتظريم تا ديگر چوپانان، گوسفندان خود را سيراب كنند و پس از اينكه از محل


1- در فقه اسلامي احتمال عقلايي به اطمينان تفسير مي شود و اطمينان در حكم يقين مي باشد.

ص: 146

آب دور شدند ما گوسفندانمان را ببريم و سيراب كنيم». (قصص: 23) و در توجيه اينكه چرا و به چه دليل ما وظيفه چراندن گوسفندان را به عهده گرفته ايم گفتند: «و در حالي كه پدر ما مردي سالخورده و از كار افتاده مي باشد». (قصص: 23)

همان گونه كه از ظاهر آيات بر مي آيد گفت وگوي جناب موسي عليه السلام با دختران شعيب به دليل زير بوده است:

نخست _ بر اساس ضرورت بوده؛

دوم _ به مقدار ضرورت و كم انجام گرفته؛

سوم _ جواب دختران نيز كوتاه و به مقدار ضرورت بوده است؛

چهارم _ اينكه علت كار كردن خود (حضور در عرصه اجتماع و اشتغال) را سالخوردگي و ناتواني پدر خود عنوان نموده اند (ضرورتِ حضور در فعاليت هاي اجتماعي _ اقتصادي)

ب) معاشرت همراه با متانت

ب) معاشرت همراه با متانت

برخي در رفتار و معاشرت خود هنگام صحبت نمودن از «زبان بدن» استفاده مي نمايند كه شامل حركات موزون و نيز حركات معني دار اندام هاي بدن است. استفاده از حركات ابرو، چشم، صورت و بالا انداختن شانه ها و... در مواقع انكار و تعجب و تأييد و تأكيد مطلب، امري متداول در «ديالوگ هاي» روزمره است. بنابراين، لازم است زنان ورزشكار در استفاده از «زبان بدن» به حداقل اكتفا نموده، اگر احساس مي نمايند و احتمال مي دهند اين گونه استفاده نمودن از بدن منجر به تحريك ديگران مي شود، حكم رفتار غير عفيفانه را دارد كه علاوه بر اينكه خلاف شأن و كرامت بانويي وارسته است، فعلي حرام به شمار مي آيد.

ص: 147

قرآن كريم در همان داستان حضرت موسي عليه السلام مي فرمايد: «يكي از دختران شعيب نزد موسي عليه السلام آمد در حالي كه «حركت مي كرد با كمال حيا» تَمشي عَليٰ اسْتِحْيا؛ با كمال حيا نزد موسي آمد». (قصص: 25)

از اين آيه استفاده مي شود علاوه بر حفظ حجاب و كوتاهي سخن در برابر نامحرم، مي بايست حتي راه رفتن زنان و حضور آنان همراه با عفاف و حيا باشد. قرآن با اشاره به اين موضوع، پيام خاصي را به جامعه مخاطب منتقل مي كند. يعني قيد «حيا» كه در آيه آمده عاري از حكمت نيست و خداي حكيم بي جهت كلمه اي را در آيه اي نمي آورد.(1)

ج) پرهيز از خلوت با نامحرم

ج) پرهيز از خلوت با نامحرم

يكي از دام ها و گام هاي شيطان كه قرآن از آن به عنوان (خُطُوات) ياد مي كند هنگامي است كه مرد و زني در خلوت با هم قرار مي گيرند حضور در چنين موقعيتي خلاف «عفت رفتاري» بوده و طبق احكام فقهي به دليل اينكه احتمال فساد و فحشاء وجود دارد عملي حرام است.(2) پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد:

بر زنان است كه دوست نداشته باشند در خلوت با مردان بنشينند.(3)

بر بانوان ورزشكار لازم است كه با تعبّد به احكام شرعي، تعهد خود به اخلاق اسلامي را به اثبات برسانند و رسانه ملي در پوشش خبري و تصويري خود دقت لازم را مبذول دارد؛ حتي از مواضعي كه شخص در «مظان اتهام» واقع مي شود بايد احتراز نمايد. اميرمؤمنان، علي عليه السلام ،


1- نك: تفسير الميزان و نمونه و نور ذيل تفسير سوره قصص آيه 25.
2- سيد مجتبي حسيني، رساله دانشجويي ش 16، ص 230 و توضيح المسائل مراجع، مسئله 2445.
3- شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 133.

ص: 148

مي فرمايد: «إتَّقْ مِنْ مَواضِعِ التُّهَم حتّيٰ التُهَمْ؛ از رفتارهايي كه شما را در معرض اتهام قرار مي دهند بپرهيزيد».(1)

د) دست ندادن

د) دست ندادن

لمس بدن زن و مرد نامحرم چه مسلمان و چه كافر براي مسلمان جايز نيست.(2) چنانچه بانوان ورزشكار ميهن اسلامي ما در مسابقات خارج از كشور شركت كنند طبق معمولِ مسابقات بين المللي، داوران و برگزاركنندگان و مسئولان كنفدراسيون ها و فدراسيون هاي جهاني، بيش تر مرد هستند و هنگام مسابقه يا اهداي جوايز با ورزشكاران دست مي دهند كه طبق نظر فقهيِ ذكر شده(3) مصافحه زنان مسلمان، فعلي حرام است. بنابراين شايسته است مسئولان ورزشي با تهيه بولتن ها و جزواتي، علاوه بر معرفي فرهنگ ديني اسلام، مخاطبان را نسبت به محدوديت شرعي اين رفتار توجيه و آگاه نمايند تا خداي ناكرده برداشت هاي سوئي صورت نپذيرد. همچنين بانوان مسلمان نسبت به اين احتمال و سبك و شيوه برخورد محترمانه با متوليان مسابقات بايستي آگاهي يافته، توجيه شوند و آموزش ببينند. بانوان ورزشكار با پرهيز از دست دادن با مردان نامحرم، امر الهي را انجام داده، رضايت


1- شرح مصباح الشريعه، ص 252.
2- نك: استفتائات مراجع و مكارم شيرازي، استفتائات جديد، ج 2، ص 305، م 1024 و 1025.
3- پرسش: هرگاه در منطقه يا محيطي رسم بر اين باشد كه هنگام برخورد با يكديگر مصافحه مي كنند (حتي زنان با مردان) و اگر اين كار را ترك كنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب مي شود، حكم دست دادن زن و مرد با اين فرض چيست؟ پاسخ: (همه مراجع): دست دادن با زن نامحرم جائز نيست و شعائر ديني بايد حفظ شود و با بيان حكم شرعي حمل آن بر اسائه ادب از بين مي رود. (رساله دانشجويي، ش 16، ص 231)

ص: 149

حضرت حق را فراهم آورده اند و بايد به اين شيوه عملكرد رفتاري و اعتقادي _ اخلاقي خود ببالند.

رسانه ملي بايستي حضور نجيبانه بانوان ايران اسلامي را كه در عرصه هاي مختلف ورزشي، حافظ دين خود و معرّف فرهنگ اسلام عزيز هستند در قاب تصوير به نمايش بگذارد و با بازپخش چنين صحنه هايي افزون بر ارج نهادن به عفت پيشگي بانوان اسلامي كه پرچمدار اخلاق اسلامي در ورزش هستند، به ارزشي جلوه دادن و احياء امر حجاب و عفاف در ميان بانوان (و به خصوص جامعه زنان ورزشكار) همت بگمارد. در ناپسندي مصافحه با نامحرم، پيامبر خدا فرموده:

هركس به طور حرام با زني مصافحه كند (با او دست بدهد) غضب حق تعالي را براي خود خريده است.(1)

يادآوري اين نكته قابل توجه است كه «پاي بندي اشخاص به اعتقاداتشان و عدم استحاله فرهنگي» در هر مكتب و از هر منظري، امري پسنديده و اخلاقي به حساب مي آيد. شايسته است ورزشكاران و رسانه ملي به عنوان تريبون رسمي نظام جمهوري اسلامي ايران، علاوه بر حفظ اعتقادات ديني و رسوم ملي در برابر سيل تهاجم فرهنگي و بلكه به تعبير رهبري «شبيخون فرهنگي» مقاومت نمايند، شاهد نمايش دادن صحنه هايي از حجاب و عفاف در اين رسانه فراگير باشيم.

ه) پرهيز از خودنمايي «تَبَرُّجْ»

ه) پرهيز از خودنمايي «تَبَرُّجْ»

جلوه گري و خودنمايي و خودآرايي به وسيله گفتار، رفتار، طريقه


1- حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 14، ص 133.

ص: 150

پوشش كه نوعي عقده حقارت و كمبود شخصيت است،(1) از نظر شرع مقدس اسلام، حرام شمرده شده است.(2) چه بسا زناني كه محدوده حجاب شرعي را رعايت مي كنند ولي به همراه آرايش غليظ و پوشيدن لباس هاي بدن نماست و از زيورآلات استفاده مي كنند و با كلمات و نوع گفتار خود، جلوه گري و به تعبير ديگر عشوه گري مي كنند. در قرآن كريم اين پديده مذموم، نهي شده است. (احزاب: 33)

پيامبر اكرم مي فرمايد: هر زني كه خود را خوشبو كند و از خانه خارج شود، مورد لعنت قرار مي گيرد تا زماني كه به خانه باز مي گردد.(3)

شايسته است رسانه ملي جلوه هايي از خودنمايي كه برخي زنان ورزشكار [ناخواسته] در معرض بينندگان قرار مي دهند حذف كند و عوامل دوربين و پخش نسبت به حفظ و اجراي احكام شرعي و اخلاق اسلامي توجيه شده، مواظبت بيشتري اِعمال نمايند.

سه _ حيا

اين واژه در فارسي معادل شرم و آزرم آورده شده است.(4) امام علي عليه السلام مي فرمايد:


1- نك: غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، سيد رضا پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، احمد صبور اردوباري، پوشاك در اسلام و ديگر كتب پيرامون حجاب و حيا.
2- سيد مجتبي حسيني، رساله دانشجويي، صص 220 و 221 (همه مراجع) و صص 223 _ 225 همه مراجع عظام تقليد.
3- محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 103، ص 247.
4- علي اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 18، ص 843.

ص: 151

شرم و حيا، جامه اي است دربرگيرنده و حجابي است بازدارنده (از گناه) و پوششي است نگاه دارنده از بدي ها. حيا گوهري است همراه با دين، برانگيزنده مهر و محبت و چشمي است مراقب و ازبين برنده فساد و تباهي و بازدارنده از فحشا و زشتي ها.

بانوان ورزشكار به دليل اينكه بيشتر در معاشرت با مردان نامحرم و ارتباط مستمر با مسئولان فني و اداري ورزش مربوطه هستند و از طرفي اقبال و توجه عموم مردم به آنها بيشتر است، بايستي اين گوهر گرانبها را بيش از پيش حفظ كنند چراكه:

هنگامي كه ملكه حيا در نفس انسان راسخ شود، در پي آن مهارت ِ پاكدامني و دوري از گناه در فرد به وجود مي آيد و فرد مي تواند براي عدم بروز هيجان و احساس خاص خود در برابر نامحرم، نوعي كنترل ارادي بر رفتارش داشته باشد.(1)

زنان ورزشكار در مواجهه با عوامل رسانه بايستي با رفتار و گفتار خويش حياي خود را كه يادگاري از ايران باستان و فرهنگ كهن ملي ماست و مكتب انسان ساز اسلام بر آن تأكيد و سفارش مي كند به منصه ظهور برسانند؛ چراكه جامعه اسلامي ما، مي خواهد الگوهايش پاكدامن و با كرامت باشد و لازمه پاكدامني، تقويت قوه حيا در درون است. اميرالمؤمنين، علي عليه السلام ، مي فرمايد: «علت پاكدامني حياست».(2)

به دليل اينكه قوه حيا امري فطري است، هر مقدار كه ورزشكاران ما باحياتر باشند، مخاطب بيشتر توجه اقبال و تحسين مي كند و رسانه ملي


1- حجاب و عفاف در سيما، ص 23.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج 3، ص 326.

ص: 152

مي تواند و بايد الگوهايي را كه متصف به اين صفت اخلاقي هستند شناسايي و به جامعه معرفي نمايد.

اگر بر اساس دستورالعمل ها و آيين نامه ها و نيز قانون اساسي قرار است صدا و سيما مروّج حجاب باشد، لازم است به مفهوم «حيا» هم توجه نمايد.

هنگامي كه ملكه حيا در جامعه اي در قلب مردم رسوخ كرد در پي آن عفاف و خودنگهداري دروني ايجاد مي شود و سپس ثمره هاي عفاف يعني حفظ حريم ها و حدود آشكار مي شود. در اين هنگام است كه مي توان شاهد فرهنگ عفاف و حجاب و پوشش صحيح بود. زماني مي توان حجاب حقيقي و پايدار را در جامعه مشاهده نمود كه شالوده هاي آن يعني «حيا» و «عفاف» به خوبي استوار شده باشد. در واقع ارتباط بين اين سه، ارتباطي متوالي است نه متوازي؛ يعني از پايين به بالا هر سطح پيش نياز و مقدمه ايجاد سطح بعدي است.(1)

با توجه به استدلال فوق و تجربه هاي اجتماعي مي گوييم براي به ثمر رسيدن تلاش هاي رسانه براي گسترش حجاب و عفاف بايستي فرهنگ حيا تعميق يابد، به اين بيان كه با عميق شدن «حيا» در بدنه اجتماع، فرهنگ عفاف رشد نموده، تقويت مي گردد و ثمره عفاف، خودپوشي يا حجاب است.

نكته: اگر چهره زنان ورزشكاري كه پوشش غيرمعمولي و غير متجانس با فرهنگ و دين رسمي كشور داشته باشند، از دريچه دوربين رسانه ملي ضبط و از جعبه جادويي پخش شود، رسانه دو عمل غير


1- ناهيد طيبي، مقاله «هرم عفاف از حيا تا حجاب»، نشريه پيام زن، سال 15 ش 5، مرداد، 1385.

ص: 153

اخلاقي و غير مشروع انجام داده است. اول: نمايش تصاوير غير شرعي دوم: اشاعه فحشا و منكر.

و اگر دو عمل ياد شده منتهي به زدودن قبح نمايش تصاوير غيرمتعارف (كه حدود شرعي حجاب را رعايت نكرده اند) و معروف (پسنديده) جلوه دادن اين گونه نمايش ها شود، رسانه همزمان سه عمل ضد اخلاقي مرتكب شده و اگر اين گونه زنان را الگو معرفي كند نيز خلاف شرع چهارم را مرتكب شده است.

امام خميني رحمه الله در تقبيح بدحجابي و حضور همراه با آرايش، تذكري دلسوزانه به بانوان داده اند. چون دوربين هاي خبري و رسانه ها به بانوان ورزشكار توجه بيشتري دارند و نيز محلِ توجه عموم مردم هستند بايستي متنبّه و متوجه بوده و سعي بيشتري در حفظ حجاب و عفاف خود بنمايند. ايشان مي فرمايند:

خداوند شما را با كرامت خلق كرده است، خداوند همان طوري كه قوانين را براي محدوديت مردها در حدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد، در زن هم دارد. همه براي اصلاح شماست. همه قوانين اسلامي براي صلاح جامعه است. آنها كه مي خواهند زنان را ملعبه (بازيچه) مردان و ملعبه جوانان فاسد قرار بدهند، خيانتكارند. زن ها نبايد گول بخورند. زن ها نبايد گمان كنند كه اين مقام زن است كه بايد بَزَكْ(1) كرده بيرون برود يا سرِ باز و لخت. اين عروسكِ بازي است، نه زن.(2)


1- بَزَكْ: آرايش كردن، دهخدا، ج 3، ص 4712.
2- صحيفه نور، ج 11، ص 254.

ص: 154

چهار _ وظايف صدا و سيما پيرامون عفاف و حجاب

قبل از حضور برخي بانوان ورزشكار در رسانه كه از نظر حجاب و عفاف وضعيت نامطلوب دارند و حضور آنان در رسانه سبب ايجاد چالش مي شود و از طرفي اشاعه منكر و فعلي حرام است، مديران رسانه بايستي از طريق دعوت بانوان ورزشكار محجبه و عفيف و نيز استفاده از نظرات كارشناسيِ كارشناسان ديني و روان شناسان و با كمك تهيه كنندگان و برنامه سازان، اقداماتي را انجام دهند كه به طور خلاصه به آن اشاره مي كنيم:

اول _ قهرمان سازي

اول _ قهرمان سازي

در متن فيلم نامه يا در جريان تهيه سريال ها و مجموعه هاي تلويزيوني مي توان شخصيت هاي قهرمان و نمونه اي را طراحي كرد و به عنوان الگو به مخاطب ارائه نمود و بر اساس اصل هم ذات پنداري و نظريه هاي ارتباط جمعي تأثير مثبت در ذهن مخاطب گذاشت. و چون موضوع اين برنامه ها و يا خود اين سوژه ها بانوي ورزشكار است، بانوان ورزشكار رغبت و توجه بيشتري به اين گونه برنامه ها نشان مي دهند.

دوم _ آموزش و اطلاع رساني

دوم _ آموزش و اطلاع رساني

اولين قدم براي هر اقدام، آموزش و آگاهي دادن است. پيرامون اين موضوع يادشده، هم عوامل رسانه و هم افرادي كه از طريق رسانه مطرح مي شوند (ورزشكاران) بايستي پيرامون مفاهيم، نظريات، محاسن و شيوه هاي رعايت حجاب و عفاف و نيز معايب و عواقب بي توجهي به اين واجب الهي آموزش يافته، آگاهي كافي پيدا كنند.

ص: 155

سوم _ الگودهي

سوم _ الگودهي

با استفاده از بانوان بي شماري كه در عرصه ورزش، همراه با رعايت حجاب و عفاف در ميادين ورزشي حضور دارند مي توان به نسل جديد ورزشكاران زن، الگوهايي عيني و همجنس ارائه كرد.

چهارم _ تكريم الگوهاي مثبت ورزشي

چهارم _ تكريم الگوهاي مثبت ورزشي

تكريم فضيلت اخلاقي و تشكر از فاعلِ آن فضيلت، امري اخلاقي است. بايد مديران و رؤساي سازمان ورزش و مربيان ورزشي از بانوان ورزشكارِ عفيف تشكر كنند و رسانه ها، به خصوص صدا و سيما با استفاده از سازوكارهاي موجود و اِعمال سليقه هاي مثبت مانند برگزاري نشست هاي فرهنگي، برگزاري همايش ها و نيز دعوت از اين بانوان در رسانه و برنامه هاي گفت وگو محور به تكريم و تجليل از فضيلت اخلاقي و عاملِ آن بپردازند. در مقابل كساني كه با لجاجت و تمرد نسبت به احكام ديني و باورهاي فرهنگي جامعه، چهره جامعه و نظام اسلامي را مخدوش كرده، رهنمودهاي ائمه معصومان عليهم السلام ، امام خميني رحمه الله و رهبري را ناديده انگاشته و به سُخره مي گيرند، بايد تحقير و مطرود شوند. به عبارت ديگر، همان گونه كه تجليل و تكريم فاعلِ فضيلت، عملي اخلاقي است، تقبيح و تخريب و تحقير گناه (به عنوان يكي مراحل نهي از منكر) نيز عملي در راه گسترش فضايل اخلاقي است.

پنجم _ جهت دهي افكار جامعه

پنجم _ جهت دهي افكار جامعه

رسانه با استفاده از نظرات قشر فرهيخته و مصاحبه با اقشار مختلف جامعه و خانواده هاي محترم شهدا و جانبازان جنگ تحميلي و نخبگان

ص: 156

جامعه، منجر به حمايت و اقبال عمومي جامعه زنان درباره حجاب شود؛ موضوعي كه بتواند همه را همراه خود سازد، علاوه بر فراگير بودن، هزينه و زمان كمتري دارد نسبت به آثار مثبت و فراواني كه در بر خواهد داشت. از جمله اين نخبگان و اقشار جامعه، زنان ورزشكار متعهد و باحجاب هستند كه مي توانند در اين جريان سازي به خصوص براي ديگر ورزشكاران، حضوري مؤثر داشته باشند.

پنج _ قوانين و بخشنامه ها

جهت آشنايي با سياست هاي عفاف و حجاب در جمهوري اسلامي ايران و وظيفه صدا و سيما نسبت به اين موضوع، عوامل رسانه ملي را به قوانين، مقررات، سياست هاي كلي و ابلاغ شده به عوامل اجرايي ارجاع مي دهيم. بخشي از اين آيين ها و مصوبات به قرار ذيل مي باشد:

1. قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران؛

2. سند چشم انداز 20 ساله كشور در افق 1404؛

3. مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي _ مصوبه جلسه 566 مورخ 4/5/1384؛

4. اصول سياست فرهنگ كشور؛

5. سياست هاي شوراي فرهنگ عمومي براي صدا و سيما مصوب 13/10/1384؛

6. سياست هاي شوراي فرهنگ عمومي براي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.

وظايف رسانه ملي درباره حفظ و ترويج فرهنگ حجاب در موارد ذكر شده آشكارا اشاره شده است و در برخي موارد، الزامي بودن اين مصوبات را برجسته نموده است.

ص: 157

نويسنده معتقد است: جايگاه اين مقررات و مصوبات و ابلاغيه ها در صدا و سيما، همان جايگاه نقش مدير فني در تيم هاي ورزشي مي باشد.

4. نبايدهاي اخلاقي ورزش بانوان

زن مظهر جمال و جلال خداوند است و بايستي قدر اين فضيلت و عنايت الهي را بداند. متأسفانه شناخت كم از خود (كه مورد توصيه و تأكيد شريعت اسلامي است)(1) باعث مي شود زن از گوهر وجودي خويش اطلاع دقيقي نداشته باشد و شأن و شخصيت خود را كمتر از آنچه اسلام برايش قائل است بداند. پيامبر اكرم مي فرمايد: «اَكْثَرُ الْخَيرِ في النسَاء.»(2) پيامبر صلي الله عليه و آله با اين بيان از مقام زن تجليل كرده است و بايد بانوان متوجه منزلت خويش باشند. فعاليت هاي ورزشي جزيي از آن دسته رفتارهاست كه مي تواند مسير غلط و آدرس اشتباه به ورزشكاران و به خصوص بانوان گرامي براي زندگي بدهد.

دوري از خانواده و انس و الفت كمتر با خانواده (به خصوص مادر) بر اثر حضور مداوم در باشگاه و تمرين و مسابقات ورزشي از طرفي انگيزه رقابت، غلبه و برتري طلبي براي رسيدن به سكوي قهرماني از مسيرها و اهدافي هستند كه به مرور زمان زن را از آنچه بايد باشد دور و دورتر مي كند و به تدريج ارزش او به عنوان گوهر گرانبها به موجودي ستيزه جو، برتري طلب و به دور از تربيت تبديل مي شود.


1- مَنْ عَرَف نفسه فَقَد عَرَفَ رَبَّهْ؛ كسي كه خود را شناخت، خداوند را شناخته است. (محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 2، ص 32).
2- بيشترين خوبي نزد زنان است. حر عاملي، وسايل الشيعه، ج 14، ص 11.

ص: 158

بر اثر ممارست ورزش، به خصوص برخي ورزش هاي رزمي و قهرماني، بعضي از خصوصيات روحي و جسمي بانوان تغيير مي كند كه اين اتفاق نمي تواند رويكردي مطلوب باشد.

بايد بدانيم از نظر مكتب آسماني اسلام ورزش و قهرماني هدف نيست، بلكه وسيله اي است براي سلامتي روح و جسم و در نهايت ابزاري براي «قرب الي الله» و اين هدف متعالي با وظيفه شناسي و رعايت احكام شرعي و اخلاقي محقق مي شود.

شايسته است بانوان گرامي و ورزشكار، دقت كنند ويژگي هاي روحي زنانه آنان كه موهبتي الهي است حفظ شود؛ چراكه در زندگي آينده آنان و تأثيراتي كه بر اجتماع مي گذارند مؤثر مي باشد. برخي از ويژگي هاي مخصوص بانوان عبارتند از: تواضع، مهرباني، عاطفه، مهرورزي، ايثار، تعاون و... كه همه اين صفات از شاخص هاي برجسته اخلاقي هستند.

در اينجا به مواردي از نبايسته هاي اخلاقي در عرصه ورزش بانوان اشاره مي گردد:

الف) پرهيز از ورزش هاي خشن

الف) پرهيز از ورزش هاي خشن

ورزش هاي سخت و خشن و نيز مردانه (نظير فوتبال) كه همراه با وارد آوردن ضربات سهمگين پا و دست است يا قوانين آن مختص توان مردان طراحي شده، براي زنان مناسب نيست و ترويج الگوي نامناسب، است.

رشته هاي ورزشي مانند تيراندازي با تفنگ و تپانچه و تير و كمان(1) كه لازمه آن صبر، شكيبايي و دقت است و با روحيه زن همسو و با اين حال


1- افتخارآفريني بانوان المپيكي و پاراالمپيكي در لندن در رشته هاي تيراندازي با تفنگ و تير و كمان در مقايسه با رشته هاي پُر هزينه و فاقد افتخار تأييد اين ادعاست.

ص: 159

با كرامت زن و حفظ حجاب شرعي او سازگار است و نيز رشته هاي توپي انفرادي مانند پينگ پنگ، تنيس و بدمينتون كه شرع و عرف و نظام اسلامي آنها را تأييد مي كنند، از سوي رسانه ترويج شود. علاوه بر نكات ياد شده، اين گونه رشته ها عاري از رذائل اخلاقي است و سازگارتر با اخلاق و شئون خانم هاست. در اين ورزش ها، مبارزه براي غلبه بر حريف، همراه با ضربه زدن هاي متوالي يا ايجاد صدمات جسماني كه با خُلق و خوي زنانه و روح لطيف او ناسازگار است، وجود ندارد.

ب) پرهيز از آسيب رساني بر كرامت زن

ب) پرهيز از آسيب رساني بر كرامت زن

از ويژگي هاي اخلاق ورزشي براي بانوان بايد اين موضوع باشد كه آنان كرامت جان و سلامت جسم و ديانت خود را به عنوان شاخصه هاي اخلاقي حفظ كنند و در توسعه كرامت و سلامت و ديانت خود و اطرافيان بكوشند.

رسانه ملي بايد رشته هاي متناسب با شرايط روحي و جسمي بانوان را تبليغ كند تا اخلاق ورزشي اين قشر از جامعه را تقويت و جهت دهي نمايد.

افراط و اصرار در انجام ورزش قهرماني و خشن و انعكاس رسانه اي آن مي تواند در بلندمدت باعث بروز ناهنجاري اجتماعي و اخلاقي شود. به خصوص كه آموزش، تربيت و نظارت بايسته عموماً اِعمال نمي شود.

ج) دوري از حسد

ج) دوري از حسد

بديهي است شيطان براي هر گروه سني و هر يك از دو گروه زن و مرد و نيز براي هر شغل و صنفي لغزشگاه هايي را بيشتر مدنظر قرار داده

ص: 160

است. از جمله صفات ناپسندي كه بانوان را بيشتر در معرض آن قرار داده حسد است. (حداقل بر اين باوريم كه هرچند مردان حسود هم زيادند ولي بروز اين صفت در زنان بيشتر مشاهده مي شود).

اين ويژگي ناپسند به خصوص در مواقعي كه بحث رقابت و برتري جويي و افتخار و شهرت در ميان باشد نمود بيشتري دارد.

اگر هنگام تهيه گزارش يا انجام مصاحبه، هوشمندي لازم صورت نگيرد، چه بسا با زبان صراحت يا كنايه، ورزشكاري نسبت به ديگري حسادت ورزيده، او را تحقير و يا متهم مي كند. دقت بالاتر در بين مصاحبه ميان دو رقيب بايد صورت پذيرد كه اگر حسادتي در بين باشد، افتخار رقيب و قهرماني او مهم تلقي نشده و با استفاده از واژه هاي مختلف، هم تيمي يا حريف خود و زحمات او را بي اهميت مي انگارد يا به استهزاء مي كشد.

در مذمت اين صفت ناپسند روايت داريم: «اَلْحَسَدُ يَأكُلُ الايمان كَما يَأكُلُ النّارَ الْحَطَبْ».(1)

يكي از راه هاي مقابله با حسد، باور موفقيت محسود و نيز اقرار و اعتراف به برتري ديگران و تلقين اين مطلب به خود است كه براي موفقيت بايد تلاش بيشتري انجام داد و نيز قبول شكست و عدم توفيقِ خود از روش هاي ديگر مقابله با حسد مي باشد.

رسانه ملي نبايد با تهيه گزارش ها و مصاحبه هاي ورزشي كه بانوانِ ناموفق و شكست خورده رگه هايي از اين ويژگي منفي را نمايان مي سازند به اين آسيب دامن بزند.


1- حسد ايمان را مي خورد (از بين مي برد) همان گونه كه آتش چوب را مي خورد (مي سوزاند). محمد كليني، اصول كافي، ج 2، ص 306.

ص: 161

البته اينكه ورزشكاري آرزو كند، جايگاه بالاتري داشته باشد يا جايگاه قهرماني رقيب خود را آرزو كند «غبطه»(1) ناميده مي شود كه در علم اخلاق ناپسند نيست اما اگر جايگاه بهتر را فقط براي خود بخواهد و تحمل موفقيت ديگران و پيشي گرفتن از خود را نداشته باشد «حسد» ناميده شده و ناپسند است.

رسانه بايد رفتارهاي كريمانه بانوان و گفتارهاي صادقانه آنان را كه حاكي از تجليل و تمجيد رقيب و اذعان به ضعف خود است در پخش و نمايش شنيداري و ديداري برجسته تر سازد تا علاوه بر رفع اتهام از خود و ديگر بانوان به نوعي فرهنگ سازي كند، به گونه اي كه احترام به رقيب و بزرگ شمردن حريف و قبول استحقاق تصاحب جايگاه برتر توسط غيره امري متداول، معمول و ارزشي شود.

د) پرهيز از مُدگرايي زنان ورزشكار

د) پرهيز از مُدگرايي زنان ورزشكار

آنچه امروزه بخشي از جامعه ما (به خصوص بانوان) را به خود مشغول نموده است توجه به مُد است.

«به طور كلي (مد) از نظر لغوي به معني سليقه، اسلوب، روش، شيوه، رسم، موافق رسم و باب روز است».(2)

ولي از نظر اصطلاحي پديده اي اجتماعي است كه بنا به دلايلي (اقتصادي، فرهنگي، اعتقادي و حتي سياسي) در يك بستر زماني گسترش مي يابد. البته برخي آن را نمي پذيرند و برخي تمايلات كمي


1- 2غِبطه: آرزو بردن به حال كسي به نيكويي. دهخدا، ج 11، ص 16599.
2- محمد بهشتي، فرهنگ صبا، ص 971.

ص: 162

نسبت به آن پيدا مي كنند و برخي به شدت متمايل به اين گونه الگوها و اسلوب ها مي شوند.

به خودي خود مُد چه جنبه مادي و چه جنبه غيرمادي داشته باشد نه ارزش است و نه ضد ارزش و مدگرايي نه بار اخلاقي دارد و نه عملي ضد اخلاق است. بلكه چون از نظر ارزش هاي جامعه اسلامي هر چه با شرع مقدس هم سو بوده و با ارزش هاي ديني جامعه مغاير نباشد، غير شرعي و غير اخلاقي نيست، پس ملاك قبولي و رد مُد و مُدگرايي سنجش آن با اسلام ناب است.

براي نمونه مدهايي كه با هنجارهاي فرهنگي جامعه و ارزش هاي ملي و ديني كشور هم سو باشند، ضد ارزش نيستند. چه بسا تحسين برانگيز نيز باشند، مدهايي كه جوشيده از درون جامعه ديني و منطبق با معيارهاي فرهنگ اصيل اسلامي _ ايراني است براي همگان قابل قبول و مورد پسند است.

چنانچه در تاريخ آمده «روزي حضرت اميرمؤمنان، علي عليه السلام ، دو جامه (لباس) خريد، جامه بهتر و زيباتر و گران تر را به غلام جوان خويش (قنبر) داده و فرمود: تو جواني و مانند ديگر جوانان به زيبايي رغبت بسيار داري».(1)

مد اگر تازگي، تنوع و نوآوري به همراه داشته باشد خوشايند است به شرطي كه برخاسته از تفكر غلط و فرهنگ باطل و ناشي از ضعف هاي روحي انسان همچون احساس كمبود و حقارت نباشد. اگر پيام مُد اِبراز برتري از نظر ثروت و اَبزار حسادت و رقابت باشد، ناپسند است. «فرد


1- شيخ طبرسي، مكارم الاخلاق، ج1، ص 224.

ص: 163

وقتي نتواند از راه هاي منطقي و معقول، خود را ممتاز و مشخص كند به هر اقدام ديگري دست مي زند تا خود را متمايز از ديگران نشان دهد.»(1) و پناه جستن به مد يكي از اين روش هاي غير اخلاقي است.

رسول خدا فرمود: «هركه جامه اي (لباسي) بپوشد كه بدان مباهات كند و مردم بدو نگرند، خدا به او ننگرد تا آن لباس را بركَنَد».(2)

پيشواي ششم شيعيان امام صادق عليه السلام نيز فرمود:

«در خواري انسان، همين بس كه لباسي به تن كُنَد يا مركبي سوار شود كه او را مشهور و انگشت نما سازد».(3)

علاوه بر مطالبي كه گذشت، اگر مدگرايي باعث اسراف، بروز شكاف طبقاتي و تقليد كوركورانه از فرهنگ بيگانه باشد، پديده اي ضد ارزش و غير اخلاقي است. بديهي است تقليد كوركورانه نتيجه اي جز پوچي و پستي براي افرادِ مُدگرا نخواهد داشت. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

تا زماني كه جامعه اسلامي از الگوي مصرف بيگانگان تقليد نكند، در مسير كمال و نيك بختي است حال آنكه، اگر به شيوه بي دينان لباس بپوشد و خوراك بخورد، به ذلت مي افتد.(4)

اين ذلت و پوچي به قدري آشكار و اسفبار است كه گاهي خود «مُدل»ها متأسف و متعجب مي شوند.

آنجلا كورمن يكي از اين مدل هاست. او مي گويد:


1- غلام علي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 44.
2- مرتضي فريد تنكابني، نهج الفصاحه موضوعي (راهنماي انسانيت)، ص 491، ح 882.
3- محمد كليني، فروع كافي، به نقل از: فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 45.
4- آقا جمال خوانساري، ترجمه و شرح غررالحكم و درر الكلم، ج 1، ص 544.

ص: 164

گاهي من جوانان شما را مي بينم كه شكل و شمايل ما را به خود داده اند، واقعاً حيرت مي كنم. جوانان شما نيازي به اين كارها ندارند... من با جواني در تهران آشنا شدم كه از خانواده مهمي بود ولي اگر قيافه او را نگاه مي كرديد فرقي ميان او و من نمي يافتيد. او به ظاهر كاملاً شبيه ما بود، ولي وقتي درونش را مي كاويدي، تهي و پوچ بود.(1)

براساس آيه شريفه قرآن «ما تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِه علم»(2) پيروي از چيزي كه به آن علم نداريم ناپسند شمرده شده و نهي گرديده است. متأسفانه بر اثر تبليغات سوء دشمنان كم كاري در حوزه فعاليت هاي فكري و فرهنگي، عده اي كوركورانه به دنبال مدگرايي و تغيير هر روزه خود بر اساس الگوهايي هستند كه بيگانگان به جوانان ايران اسلامي ارائه مي كنند و با اين روش درصددند شبيخون فرهنگي را تحقق بخشند.

بر اساس آنچه بيان شد وظيفه اخلاقي و شرعي بانوان ورزشكار اين است كه در همه عرصه هاي اجتماعي و به خصوص در ميادين ورزشي و در رويارويي با دوربين هاي وسايل ارتباط جمعي به حفظ هويت اسلامي _ ايراني خود كه همواره پيام آور عفاف، پاكدامني و متانت بوده تأكيد ورزند و از نماياندن جلوه هاي مُد غربي و باطل در چهره، رفتار و گفتار و نوع پوشش خودداري ورزند. متوليان رسانه ملي نيز با هوشياري و عِرق ديني، مانع از ضبط و پخش صحنه هايي شوند كه مروّج مدهاي غير شرعي و مبتذل است.


1- مصطفي زماني، نردبان ترقي، ص 46.
2- اسراء: 26.

ص: 165

د) پرهيز از سياست زدگي

د) پرهيز از سياست زدگي

آنچه مسلّم است ورزش امروزه در اغلب موارد وسيله اي در دست سياست بازان و دستمايه سياست بازي افراد و گروه هاي سياسي شده است. از طرفي اين افراد به ورزشكاران كه جزيي از طيف اثرگذار بر جامعه هستند توجه اين گونه دارند. زنان ورزشكار به دليل اثرپذيري نسبتاً زياد از جريانات سياسي و همچنين به دليل اثرگذاري بيشتر به خصوص روي قشر همجنس خود، در معرض سوء استفاده از شهرتشان هستند. جهت گيري سياسي لَه يا عليه شخصي يا گروه خاصي اگر همراه با بينش صحيح نباشد روشي غير اخلاقي و خارج از اصول و قواعد و ارزش هاي اسلامي است و چه بسا باعث تقويت باطل و تضعيف جبهه حق مي شود كه امري نامشروع از نظر ديني و مذموم از نظر اخلاقي است.

ازاين رو، از اصول اخلاقي ورزشكاران و به خصوص زنانِ ورزشكار، بالا بردن بينش سياسي خود و اتخاذ مواضع صحيح و منطبق با آرمان هاي اسلامي است و بايد در شرايط حضور در رسانه؛ چه به صورت حضور در استوديو يا شركت در مصاحبه ها و اماكن و ميادين ورزشي، بصيرت سياسي خود را نشان داده يا دست كم اگر هنوز به شناخت لازم نرسيده اند، اخلاق فردي و نيز اخلاق صنفي و رسانه اي حكم مي كند كه ورود به اين گونه مباحث ننمايند. امير مؤمنان، علي عليه السلام ، مي فرمايد: «لاتَقُلْ ما لا تَعْلَمْ بَل لاتَقُلْ كُلَّ ما تَعْلَمْ؛ آنچه نمي داني مگو، بلكه همه آنچه را مي داني نيز مگو».(1)


1- نهج البلاغه قصار الحكم، ص 722، حكمت 382.

ص: 166

رسانه نيز در اين موارد بايد حساسيت هاي لازم را براي بازتاب اين گونه سخنان و تأثيرات را به خرج دهد.

5. دست آوردهاي بانوان ورزشكار و اخلاق محور

الف) گسترش فرهنگ ديني و باور حجاب

الف) گسترش فرهنگ ديني و باور حجاب

حضور بانوان عفيف با حجاب اسلامي و حياي ايراني مي تواند اين باور را نهادينه سازد كه فعاليت هاي ورزشيِ زن مسلمان همراه با حجاب و عفت امكان دارد و توفيقات ورزشي نيز به همراه دارد و مي تواند باعث گسترش فرهنگ ديني و معرفي اسلام به عنوان آيين برتر شود.

درباره حضور عفيفانه و محترمانه بانوان در مسابقات آسيايي و جهاني، رهبر انقلاب مي فرمايد:

حضور بانوان و دختران ورزشكار با رعايت حجاب شرعي، در ميدان هاي بين المللي اقدامي فوق العاده و بسيار مهم و باارزش است.(1)

ايشان اضافه مي كنند:

همه بايد قلباً قدردان زنان ورزشكاري باشند كه با حجاب و متانت و وقار در ميدان هاي بين المللي ورزشي حاضر مي شوند.(2)

مشخص است مخاطب كلام رهبري «همه» هستند. مسئولان فدراسيون ها و وزارت ورزش و جوانان به گونه اي و رسانه ملي به گونه اي فراتر و اثرگذارتر بايد با طراحي برنامه هايي اين قدرداني قلبي را به منصه ظهور برسانند. تهيه مستندهاي ورزشي، گزارش هاي ورزشي،


1- در ديدار با جمعي از پيشكسوتان، مديران و مسئولان وزارت ورزش و جوانان، 21/12/1391.
2- در ديدار با جمعي از پيشكسوتان، مديران و مسئولان وزارت ورزش و جوانان، 21/12/1391.

ص: 167

پوشش هاي خبري و گنجاندن حضور بانوان با حجاب ورزشكار در آرم ابتدايي يا انتهايي اخبار ورزشي و برنامه هاي پُر مخاطب ورزشي مي تواند بخشي از قدرداني رسانه ملي از اين ورزشكاران باشد.

قدرداني از فاعلِ فعلِ خوب، خوب است و سپاس گزاري از عاملِ به عمل اخلاقي، عملي اخلاقي است كه رسانه بايد به آن اهتمام ورزد.

در اهميت حضور بانوان با حجاب اسلامي در مسابقات بين المللي رهبر انقلاب با اشاره به موارد قتل، تعرض و تهديد رسمي زنان محجبه در اروپا اظهار داشتند:

در شرايطي كه يك زن مسلمان ايراني و داراي حجاب برتر (چادر) بر سكوي قهرماني ايستاده و همه را وادار به تكريم مي كند، كار با عظمتي انجام شده است.(1)

شايسته است كه صدا و سيماي جمهوري اسلامي به عنوان بلندگوي نظام و رسانه تحت اشراف رهبر معظم، منويات رهبري را مدنظر قرار داده عملي نمايد و با پوششي تلويزيوني و راديوييِ اين رويدادها [در حد مطلوب] خواسته رهبري را عملي نمايد كه: «از همه ورزشكاران زن كه عفاف ديني را رعايت مي كنند صميمانه تشكر مي كنم».(2)

ب) حفظ هويت فردي، اسلامي و ملي

ب) حفظ هويت فردي، اسلامي و ملي

از ديگر دستاوردهاي حضور بانوان ورزشكار در رسانه كه در شرايط گوناگون، اخلاق ورزشكاري خود را به اثبات رسانده اند تثبيت و ترويج اين باور است كه حضور بانوي اسلامي در فعاليت هاي اجتماعي


1- در ديدار با جمعي از پيشكسوتان، مديران و مسئولان وزارت ورزش و جوانان، 21/12/1391.
2- در ديدار با جمعي از پيشكسوتان، مديران و مسئولان وزارت ورزش و جوانان، 21/12/1391. تشكر رسانه بايد ترويج تفكر و عملكرد اسلامي اين بانوان باشد.

ص: 168

(ورزشي) نمي تواند مانع عمل كردن به رسالت اصلي خود باشد. به عبارت ديگر، نمايش زنان ورزشكار متخلق به اخلاق كه جايگاه جنسيتي خود را خوب درك نموده و از آن محافظت مي كنند و در پي شناخت موقعيت اجتماعي خويش، وظايف فردي و اجتماعي و خانوادگي خود را به خوبي عمل مي نمايند، مي تواند الگوي مناسبي براي زنان باشد.

يعني ورزش هدفمند و متعارف و در عين حال التزام به رعايت مباني شرعي، نه تنها نامشروع نيست بلكه منافاتي با زندگي روزمره و انجام وظايف زنانه ندارد. به عبارت ديگر، اخلاق ورزشي در زنان حكم مي كند اين باور را داشته باشند كه زنان در عين اينكه در عرصه هاي ورزشي شركت مي كنند و سكوهاي قهرماني و افتخارات جهاني را به دست مي آوردند، بايد رسالت هاي خاص زنانه خود را عملي نمايند.

زن مسلمان ايراني مي تواند با حفظ هويت اسلامي و انجام وظايف خانوادگي، به عرصه هاي فرهنگي اجتماعي نظير ورزش ورود موفقي داشته باشد. گسترش اين باور بايد از طريق رسانه ملي صورت پذيرد.

ج) مقابله با تبليغات فمنيستي غرب

ج) مقابله با تبليغات فمنيستي غرب

در مقابل بزرگ نمايي شركت زنان غير مسلمان و مكشفه در ميادين ورزشي و تبليغ پيرامون برتري نگاه غرب و فرهنگ غرب به زن بايستي نگاه ابزاري غرب به جنس زن و فلسفه ترويج فرهنگ فمنيستي در غرب بيان شود. اينكه زنان در غرب اجازه يافتند بدون محدوديت در رشته هاي مختلف ورزشي به رقابت بپردازند، نه براي حفظ سلامتي آنان و نه از سرِ خيرخواهي براي آنان است، بلكه زن به دليل جاذبه هاي جنسيتي كه دارد مخاطب بيشتري به ورزش جلب كند و مُبلِّغ بهتري براي كالاها و

ص: 169

خدمات غول هاي اقتصادي و استثمارگر است كه امروزه گردش چرخ ورزش به دست آنان است. برگزاري مسابقات مختلط مردان و زنان كه به گفته كارشناسان تربيت بدني، حتي در غرب نيز فاقد وجاهت ورزشي است، مؤيد اين مطلب است.

حضور همراه با معنويت و رعايت نكات اخلاقي و حفظ كرامت و شرافت زنان ورزشكار مسلمان و رسانه اي كردن اين رويداد خط بطلاني بر ادعاي غرب مبني بر اهميت به زن مي كشد؛ چراكه غرب زن را ابزاري براي استثمار و منافع شخصي و اقتصادي مي بيند، در صورتي كه حضور بانوان محجبه و با اخلاق اسلامي و كرامت انساني در عرصه هاي مختلف اجتماعي، نگاه متعالي اسلام به زن را نشان مي دهد كه ضمن حضور در اجتماع، حافظ عفت و ديانت مورد تأييد اسلام است.

ص: 170

ص: 171

فصل ششم: راهكارهاي ترويج اخلاق ورزشي در رسانه

اشاره

فصل ششم: راهكارهاي ترويج اخلاق ورزشي در رسانه

ص: 172

ص: 173

براي ترويج اخلاق ورزشي، رسانه بايد به موضوعات متعددي اهتمام داشته باشد كه برخي از مهم ترين آنها عبارتند از:

1. ورزش همگاني

الف) موانع و مشكلات اجتماعي در شكل گيري ورزش همگاني

الف) موانع و مشكلات اجتماعي در شكل گيري ورزش همگاني

يك _ ناآگاهي و بي توجهي نسبت به جنبه هاي گوناگون ورزش

متأسفانه براي بيشتر مردم، ورزش، تنها موضوعي سرگرم كننده است؛ در حالي كه بي ترديد ورزش، آثار مثبت فراواني براي روح و جسم و زندگي اجتماعي انسان دارد.

دو _ كمبود امكانات

بايد دانست بدون فراهم بودن امكانات ضروري ورزش، انتظار شكلگيري ورزش همگاني، انتظار نابه جايي است. به عبارتي ديگر، بدون دست رسي به فضاهاي مناسب براي بانوان و آقايان و امكانات اوليه ورزشي و نيز با توجه به مشكلات و ماهيت زندگي شهرنشيني و آپارتمان نشيني، شكلگيري ورزش همگاني امكانپذير نمي شود.

ص: 174

سه _ كم توجهي به ورزش مدارس

ساعت هاي مشخصي كه براي ورزش مدرسهها در نظر گرفته شده است، بايد همراه با برنامه درست و هدفمند باشد تا بيشترين استفاده از آن بشود. هر دانش آموز، حدود 12 سال و در هر هفته، 1 ساعت، فرصت ورزش دارد. اگر اين زمان كه به نسبت، زمان زيادي است، در فضاي مناسب، همراه با آگاهي بخشي صورت گيرد، بخشي از هدف بلندِ ورزش همگاني برآورده مي شود.

چهار _ توجه بيش از اندازه به ورزش قهرماني

هر چند ورزش قهرماني بر ورزش همگاني اثرگذاري سازندهاي دارد و سبب ميشود شمار بيشتري از جوانان به ورزش روي آورند، ولي اگر بيش از اندازه به آن توجه و برايش سرمايه گذاري شود، در بيشتر موارد، همچون عاملي منفي در برابر گسترش ورزش همگاني قرار مي گيرد؛ زيرا بخش زيادي از بودجه ورزشي كشور و سازمان هاي مربوط به آن را به خود اختصاص مي دهد و در نتيجه، سهم ناچيز براي ورزش همگاني باقي خواهد ماند.

با اين روند، همچنين احتمال بروز ناهنجاري هاي اخلاقي و ورزشي، كه متأسفانه در ورزش قهرماني دنيا معمول و متداول است، در فضاي ورزشي كشور بيشتر خواهد شد و در نتيجه، نگرش برخي مردم به ورزش، منفي خواهد شد.

همچنين ممكن است شمار زيادي از علاقه مندان ورزش، از آنجا كه آرمان خويش را در ورزش قهرماني مي بينند و از سويي ديگر، رسيدن به

ص: 175

قهرماني را براي خود ناممكن مي دانند، ديگر به ورزش نپردازند و همانند بسياري از مردم، تنها به تماشاي مسابقات و برنامه هاي ورزشي بسنده كنند.

پنج _ هزينه بالا، زمان كم

مشكلات اقتصادي، گراني خدمات و بالا رفتن سطح انتظار مردم، سبب شده است افراد از روي ميل يا به ناچار، همه وقت خود را براي تأمين و بهبود زندگي خود صرف كنند.

شش _ نگرش منفي نسبت به مكان هاي ورزشي

در گذشته، مكانهاي ورزشي از نظر حاكميت ارزش ها و باورهاي اسلامي و انساني، بسيار نامناسب بودند. بسياري از مردم نه تنها به اين مكان ها پاي نمي گذاشتند، بلكه از حضور فرزندان خود در اين مكانها نيز جلوگيري مي كردند. مسئولان ورزشي و مديران بايد اين مكانها را به گونهاي آماده سازند كه رضايت و اطمينان كامل مردم را به همراه داشته باشد.

هفت _ مشغله فراوان مسئولان و مديران

چند شغل داشتن و اضافه كاري، فرصت انديشيدن به ورزش و رفتن به سوي آن را از انسان مي گيرد. برخي اوقات، ديده مي شود افرادي از صبح زود تا شامگاه، حتي در روزهاي تعطيل، مشغول كار هستند.

عوامل بيان شده، بيشتر مربوط به مشكلات اجتماعي است، ولي

ص: 176

عواملي مانند تنبلي، سستي، بي حوصلگي و ميل به راحت طلبي، از عوامل فردي شكل نگرفتن ورزش همگاني است.

ب) راه كارهاي شكل گيري ورزش همگاني

ب) راه كارهاي شكل گيري ورزش همگاني

يك _ آشنا كردن مردم با جنبه ها و آثار گوناگون ورزش

رسانه هاي گروهي، ابزار مناسبي براي آشنا ساختن مردم با جنبههاي مختلف ورزش است. بيشتر جرايد و شبكه هاي مختلف صدا و سيما، بخشي از فعاليت هاي خود را به ورزش اختصاص داده اند كه البته بيشترِ فعاليت آنها در انعكاس خبرهاي ورزشي خلاصه مي شود. چنانچه در كنار اخبار ورزشي، مسائل ديگر ورزشي و فايدههاي فردي و اجتماعي آن بيان شود، بي شك اثر خوبي در گرايش مردم به ورزش خواهد داشت.

دو _ فراهم كردن مكان هاي ورزشي

زمين هاي خالي و بي استفاده و پراكنده اي كه در گوشه و كنار شهرها فراوان ديده مي شوند، با هزينه كردن كمترين بودجه، قابليت تبديل شدن به مكانهاي ورزشي مناسب و قابل استفاده را دارند. در اين راه، صدا و سيما مي تواند با اطلاع رساني، سازمان هاي مسئول را آگاه سازد تا امكانات لازم براي آماده سازي و بهره وري از اين فضاها را فراهم آورند. در همين زمينه، رسانه ملي مي تواند اخبار و ديدگاههاي مردم را منعكس سازد.

سه _ توجه به ورزش بانوان

زنان نيمي از جمعيت جامعه هستند بايد بتوانند در فضاهايي كه امنيت

ص: 177

اخلاقي آنها تأمين است، ورزش كنند و تا فضايي مناسب براي اين نيروي مولد جامعه آماده نشود، نمي توان انتظار داشت در جامعه مذهبي و سنتي ما، ورزش همگاني بانوان شكل گيرد؛ زيرا بر اساس فرهنگ ملي و ديني ما، پاك دامني و حجب و حياي بانوان، مقدم بر ورزش است كه در فصلي مستقل به آن پرداخته شده است.

چهار _ رسيدگي بيشتر به ورزش مدارس و مراكز آموزشي عالي

بخش زيادي از وقت مردم در مكان هايي همچون مدرسه، دانشگاه، كارخانه و اداره، به صورت جمعي سپري مي شود. تهيه و اجراي برنامه هاي ورزشي در چنين اجتماعهايي مي تواند ما را به مقصود برساند. افزون بر اينكه مزيت ها و فايدههاي ديگري هم در برخواهد داشت. پر نمودن اوقات فراغت، ايجاد و حفظ تندرستي افراد و تخليه انرژي نهفته در بدن افراد، در كنار هدف اصلي كه ارتقاء سطح يادگيري و علم آموزي است از جمله اين فوايد است.

پنج _ گسترش ورزش همگاني

ورزش در شهرستان هاي كوچك و روستاها، در مقايسه با امكانات ورزشي شهرهاي بزرگ، به ويژه تهران، با تنگناهاي جدي تر و بيشتري روبه رو است. يكي از راه كارهاي گسترش ورزش، رسيدگي هر چه بيشتر به ورزش شهرستان ها، به ويژه مناطق و شهرستان هايي است كه با توجه به شرايط اقليمي و طبيعي خود، آمادگي گسترش رشته ورزشي خاصي را دارند. ازاين رو، وظيفه رسانه ملي اقتضا مي كند براي تعديل و رواج ورزش همگاني، در اين زمينه توجه كافي داشته باشد.

ص: 178

شش _ احياي ورزش هاي بومي و محلي

يكي از راه كارهاي رواج اخلاق در رسانه و نيز گسترش ورزش همگاني، توجه به ورزش هاي محلي است. كشور ما، داراي بازي هاي زيبا و پرنشاط بومي است كه ويژگي هاي مثبت فراواني در خود گرد آورده اند؛ زيرا هم نوعي بازي و سرگرمي به شمار ميآيند و هم باعث پرورش جسم و روح و هم گسترش فتوت و مردانگي مي شوند و با ارزش هاي ديني و ملي ما سازگارترند. وظيفه رسانه ملي، شناسايي و رواج اين گونه ورزش هاست.

هفت _ توجه منطقي به ورزش قهرماني

هنگامي كه موفقيت ورزشكاران خود در رقابت هاي جهاني را مينگريم، احساس شادي و افتخار مي كنيم. شايد جوانان آرزو كنند كه: «اي كاش ما نيز چنين بوديم!» در نتيجه، تحت تأثير قرار گيرند و وارد ميدان ورزش شوند. ازاين رو، ورزش قهرماني، عامل مؤثري است كه بر جذابيت ورزش مي افزايد.

هشت _ گسترش رشته هاي ورزشي

گوناگوني رشته هاي ورزشي، در واقع، پاسخي به سليقه هاي مختلف و غريزه تنوع طلبي انسان است. هر اندازه كه شمار رشته هاي ورزشي بيشتر شود، گروه هاي بيشتري از مردم، به ويژه جوانان، تحت تأثير قرار ميگيرند. البته بايد توجه داشت برخي رشته هاي متداول در جهان، با امكانات و شرايط و در برخي موارد، با فرهنگ و ارزش هاي ما در تضادند و به هيچ روي نميتوان آنها را رواج داد.

ص: 179

نه _ بسيج همگاني

شكلگيري هر موضوع مهمي كه در زندگاني همه افراد جامعه مؤثر است، بدون مشاركت، يعني «بسيج همگاني» امكان پذير نيست. خوش بختانه در كشور ما نمونه هاي فراواني از بسيج همگاني در زمينه هاي گوناگون ديده ميشود كه ما نتيجه ارزنده آن را بارها به چشم خود ديده ايم.

وظيفه سازمان ها، به ويژه رسانه هاي گروهي و در اين ميان، صدا و سيما، بسيار قابل توجه است؛ زيرا فراگيرترين و مؤثرترين ابزار انتقال پيام، رسانه ملي است.

2. راهكارهاي رواج اخلاق ورزشي از طريق رسانه ملي

روش هاي رواج اخلاق در رسانه ملي، مي تواند محتوايي، قالبي و ... باشد. رواج اخلاق به عنوان يك پيام، بايد در دل هر نوع قالب بنشيند. قالب بايد ساده باشد. قالب بايد براي اثرگذاري بيشتر، واقع گرا باشد و پيام اخلاقي، محور قرار بگيرد و در قسمت هاي مختلف به آن توجه شود.

اين قالبها، شامل: فيلم(مستند، سينمايي، سريال)، داستان و حتي طراحي دكور و ... است.

الف) فيلم

الف) فيلم

شامل فيلم هايي با موضوع مستقل ورزش و اخلاق و فيلم هايي با موضوع اجتماعي، با اشاره به مطالب اخلاقي در ورزش است. در فيلم داستاني، محتواي داستان الگوساز و رواج دهنده الگوهاي مثبت موجود است و همچنين ارزش هاي موجود را كه دربردارنده بايدهاي اخلاقي در ورزش است، معرفي كند.

ص: 180

ب) داستان

اشاره

ب) داستان

بديهي است ورزش نيز همچون هر پيام مستقيم يا غيرمستقيم ديگر، بايد در دل داستان بنشيند كه البته اين امر، همت والاي هنرمندان رسانه را مي طلبد. موارد زير پيشنهادهايي است كه نويسندگان و برنامه سازان محترم مي توانند بيشتر به آنها توجه كنند.

1. ورزش و شخصيت هاي داستان

1. ورزش و شخصيت هاي داستان

اول _ مي توان بروز مشكلات جسمي و روحي را با مسئله بي توجهي به ورزش در ارتباط دانست.

دوم _ مي توان در تحول شخصيت افراد و رشد و تعالي اجتماعي آنان، از ورزش بهره گرفت.

سوم _ مي توان ميان علل زوال شخصيت منفي داستان و ترك ورزش، ارتباط برقرار كرد؛ براي مثال: ميان كسلي و خمودي، كه خود نمونه اي از عوارض منفي در جامعه است، با بي تحركي، ارتباط مستقيمي برقرار ساخت يا ميان ترك اعتياد و ورزش، ارتباط معناداري را نشان داد.

چهارم _ مي توان چنين نشان داد كه شخصيت هاي غيرمحوري داستان يا بي تأثير در اصل داستان، نيز به ورزش تمايل دارند.

پنجم _ در طول داستان، ورزش كردن امري فراگير باشد، به گونهاي كه شخصيت هاي داستان، همواره در پي فرصتي براي ورزش كردن باشند و در مكان هاي مناسب با استفاده از فرصت موجود در داستان، ورزش كنند.

ششم _ روند داستان به گونه اي است كه آمادگي جسماني قهرمان

ص: 181

داستان، تأثير مستقيمي در موفقيت او داشته باشد؛ زيرا ورزش، تأثير قابل توجهي در ارتقاي جايگاه شخصيتهاي داستان دارد.

هفتم _ در روند داستان، بر شادابي، اميدواري و رشد معنوي شخصيت هاي مثبت ورزشي تأكيد شود.

2. الگوسازي در داستان

2. الگوسازي در داستان

يكي از شيوه هاي مؤثر در نهادينه كردن پيام، استفاده از الگو است. الگوهاي زير يا مشابه آن، مي تواند در قالب داستان يا در حاشيه داستان بيان شوند.

اول _ رخ دادهاي ورزشي ماندگار، مانند داستان معروف زندگي پورياي ولي، قهرماني هاي جهان پهلوان تختي و شكستن ركوردهاي وزنه برداري دنيا به دست حسين رضازاده.

دوم _ تأكيد بر شهداي ورزشكاري همچون مجيد طوقاني، قهرمان رشته پهلواني و زورخانه اي، شهيد حيدريان، شهيد ابراهيم هادي و نيز تيم فوتبال زمين خاكي دزفول و شهادت آنها به وسيله موشك رژيم بعثي.

سوم _ ورزش كردن و نقش آن در روحيه اسيران ايراني در اردوگاه هاي عراق در زمان جنگ.

چهارم _ بهره گيري از ورزش هاي عمومي در پارك ها، ادارهها و كوه پيمايي سالمندان و روحانيان.

پنجم _ توجه شخصيت هاي مهم مملكتي و مذهبي مانند رهبر انقلاب و برخي مراجع تقليد به ورزش.

ششم _ نمايش بُعد عبادي ورزشكاران معروف و سجده شكر مربيان

ص: 182

و ورزشكاران در موقعيت هاي بزرگ و توجه به جنبه هاي عاطفي و نوع مخاطب در انتخاب الگوها.

هفتم _ توجه به جذابيت نمايش قهرماني ورزشكاران مسلمان، به ويژه ورزشكاران ايراني در داستان به عنوان الگو.

هشتم _ اشاره به نمايش جذاب و قهرماني ورزشكاران تازه مسلمان.

نهم _ نمايش و يادآوري ورزش معلولان، جانبازان و سالمندان در متن داستان به عنوان الگو.

دهم _ گنجاندن تصاوير ورزش كردن در مكان هاي عمومي در خلال داستان.

3. توجه به ارزش و اهميت ورزش در داستان

اشاره

3. توجه به ارزش و اهميت ورزش در داستان

اول _ در ساختار و ماجراهاي داستان، تنبلي و بيتحركي سبب بروز ناهنجاري هاي روحي و اخلاقي شود.

دوم _ در روند داستان، جوان يا نوجواناني ترسيم شوند كه نسبت به ورزش اهتمام دارند و ورزش را وسيله اي براي پيشرفت خود قرار داده اند.

سوم _ در داستان، تأكيدها و تشويقهاي پدران و مادران به ورزش در مدنظر قرار گيرد.

چهارم _ نقش بازيكنانِ بااخلاق در انسجام تيم ها برجسته شود. اين نقش مي تواند از راه ايجاد همدلي، تقويت روحيه و اراده، جلب حمايت هوادار و ديگر امور صورت پذيرد.

چند داستان

اينك به چند داستان واقعي كه در بر دارنده نقش تربيتي و الگوبخشي ورزشكاران است، اشاره ميكنيم.

ص: 183

پهلوان جوانمرد

پهلوان جوانمرد

يكي از كشتي هاي قابل توجه غلام رضا تختي، با پنكوف سيراكف، قهرمان نام دار بلغارستان است. غلام رضا در اين كشتي، از حريف زير گرفت و او را خاك كرد و پاي او را در كشكك، تحت فشار قرار داد. دقيقه سوم كشتي، فشار كشكك موجب ناراحتي شديد پاي سيراكف شد؛ او با دست به پايش اشاره كرد. تختي كه متوجه ناراحتي او شده بود، سيراكف را رها كرد و از جا بلند شد. فرياد اعتراض تماشاچيان بلند شد كه چرا اين كار را كردي؟ سيراكف كه اين عمل جوانمردانه را از حريف ديد، منتظر داور نشد و دست تختي را به عنوان برنده بلند كرد.

روايتي ديگر از پهلواني

روايتي ديگر از پهلواني

يكي از حريفان تختي، كولايف روسي بود. شب قبل از مسابقه، انگشتان دست كولايف لاي آسيب ديد. در روز مسابقه، تختي حتي يك بار هم به دست مجروح او كوچك ترين فشاري وارد نكرد.

ارزشمندترين نشان

ارزشمندترين نشان

تختي، مرد جاودانه كشتي، در دفتر افتخارات خود، 10 نشان را ثبت كرده است. با اين حال، نزد او شادي قلب يك انسان، ارزشمندتر از نشان هاي دريافتي بود. ماجراي زير بيانگر اين موضوع است. پس از دريافت نشان طلاي ملبورن، خبرنگاري از تختي سؤال كرد: باارزش ترين نشاني كه تاكنون گرفته اي كدام است؟ او پاسخ داد: «بزرگ ترين پاداش و عالي ترين هديه اي كه گرفتم نشان طلا و نقره نبود؛ قلب يك انسان بيش از هزار نشان طلا ارزش دارد و من مي دانم كه هزاران نفر از مردم حق شناس

ص: 184

ميهنم در قلب مهربان خودشان جاي كوچكي هم براي من ذخيره كرده اند».

حضور در هيئت هاي مذهبي و احترام پدر

حضور در هيئت هاي مذهبي و احترام پدر

آل حسيني، بچه محل قديمي تختي كه اكنون در خانه قديمي تختي در نارمك زندگي مي كند، درباره حضور غلام رضا تختي در هيئتهاي مذهبي مي گويد: «يادم هست ايام ماه مبارك رمضان بود و من و تختي در جلسات هيئت مذهبي خاني آباد شركت مي كرديم ولي او به من مي گفت: اول بيا برويم بيمارستان به بابا سري بزنيم، بعد برويم هيئت».(1)

عشق و ارادت تختي به اهل بيت عليهم السلام

عشق و ارادت تختي به اهل بيت عليهم السلام

تختي يك بار در پاسخ به ابراز محبت روحاني مسجد كه بالاي منبر از او تجليل كرد گفت: «آقا! از شما تشكر مي كنم كه به من محبت كرديد. اين را بدانيد كه من نه تنها به علت اينكه اسمم غلام رضا است، غلامِ حضرت رضا عليه السلام هستم، بلكه غلام همه ائمه اطهارم و از خدا مي خواهم كه تا پايان عمر توفيق انجام دادن فرايض مذهبي را داشته باشم و يك مسلمان واقعي باشم».(2)

ساده مثل هميشه

ساده مثل هميشه

«تختي در سال 1329 در مسابقات قهرماني كشور كشتي گرفت و در هر


1- محمدعلي سفري، حماسه جهان پهلوان تختي، ص 100.
2- محمدعلي سفري، حماسه جهان پهلوان تختي، ص 98.

ص: 185

دو رشته آزاد و فرنگي اول شد. با كسب اين مقام، ساقه هاي اميد در دل قهرمان جوان ريشه دواند و رؤياي بزرگش جان گرفت. با اين حال، در روحيه و رفتار متواضعانه غلام رضا هيچ تغييري به وجود نيامد. اين را مي شد از جمله اي كه او در دفترچه اش نوشته بود، فهميد: «متوجه شدم هيچ كاري نكرده ام. چيزي هم به من اضافه نشده؛ فقط آنهايي كه به من سلام مي كردند، بيشتر شده اند!» تختي بعدها مدارج رشد و پيشرفت را يك به يك پشت سر نهاد، اما هيچ گاه منشور پهلواني را از پيش رو برنداشت».(1)

اين گونه تختي، الگوي ورزشكاران ما مي شود و همواره از او به نيكي ياد مي كنيم و جامعه ما به پاس منش پهلواني اش او را گرامي ميدارد و كمتر شهري يافت مي شود كه نام تختي در خيابان ها، ميدانها و ورزشگاه هاي آن ندرخشد. تختي نشان داد افزون بر قهرمان ورزشي، يك قهرمان اخلاقي است كه مقام و نشان، او را دچار خودبزرگ بيني نمي كند و درخت پُرباري است كه هر چه بر او افزوده شود، فروتني آن بيشتر مي گردد.

نماز و قرآن

نماز و قرآن

از سجاياي اخلاقي ورزشكاران ما، اهميت دادن آنها به نماز و اُنس با قرآن است. اين رفتار پسنديده، متأسفانه كمتر انعكاس يافته و گزارش آن در رسانه هاي ما مغفول مانده است. قهرماني ها و احياناً ناكامي ورزشكاران و حواشي اي كه رسانه ها به ويژه رسانه ملي بيشتر به آن مي پردازند، باعث كم رنگ جلوه گر شدن فضايل اخلاقي ورزشكاران ايران اسلامي شده است.


1- عبدالله نيازي، مقاله «علت مرگ بعداً تعيين مي شود!»، ماه نامه ديدار آشنا، 1386، ش 88. ص 50.

ص: 186

اسطوره هاي بزرگ ورزش ما هيچ گاه از مقدسات دور نبوده و علاوه بر تمسك به قرآن و نماز نسبت به ائمه اطهار عليهم السلام نيز ارادت خاصي داشته اند و اين ارادت، علاوه بر اينكه افتخار همنامي با بزرگان دين بوده ذكر لبشان يا لباس رسمي ورزشي شان نيز مزين به اسم هاي مقدسه بوده است.

به ذكر دو خاطره كوتاه، ولي خواندني از جهان پهلوان تختي در اين باره مي پردازيم. «مشهدي علي دلال باشي، سرايدار سالن كشتي مي گويد: همين كه تمرين غلام رضا تمام مي شد، مهر و لنگ مخصوص را مي داد دست او، بعد بي اعتنا به كساني كه آنها را زيرچشمي مي پاييدند، مي ايستادند به نماز. در المپيك ملبورن استراليا هم كه آمريكايي ها و روس ها را شكست داد و طلا گرفت، هنگام برگشت، وقتي در فرودگاه مهرآباد خبرنگاري بي مقدمه از او پرسيد: آقاي تختي شنيده ام شما و خانواده تان اعتقادات مذهبي محكمي داريد، آيا از اين نظر چيزي همراه خودتان به ملبورن برديد؟» صورت جهان پهلوان تختي به يك باره باز شد و گفت: «من هميشه با خودم قرآن دارم».(1)

كظم غيظ (فروخوردن خشم)

كظم غيظ (فروخوردن خشم)

گاهي پيش مي آيد قهرمانان ورزشي با سوءاستفاده از شهرت و قدرت خود، به حقوق ديگران تجاوز مي كنند و با سوءاستفاده از جايگاه اجتماعي و نفوذ خود، افزون بر زياده خواهي، ستم به ديگران را نيز امري معمول مي پندارند، ولي پهلوانان آراسته به اخلاق اسلامي، اين گونه عمل نمي كنند؛ زيرا مردم داري، صبر و جوانمردي و گذشت، شيوه رفتاري آنان


1- عبدالله نيازي، مقاله «علت مرگ بعداً تعيين مي شود!»، ماه نامه ديدار آشنا، 1386، ش 88. ص 50.

ص: 187

است. پيش آمدي كه براي پهلوان نامدار ايران اسلامي اتفاق افتاد، نمونه اي از اين گذشت و صبوري بود.

«سلاخ ها حال طبيعي نداشتند. مست بودند و داشتند تشت جگرها را هم مي زدند كه مرد آمد جلو پيش خوان و گفت: احمدآقا! بي زحمت دو تا جگري را كه سفارش داده بوديم، بياور! يكي از سلاخ ها خودش را به مرد رساند، يك كشيده محكم خواباند توي گوشش و همان طور يك ريز به او فحش داد. يكي از همراهان مرد پريد جلو، سلاخ را محكم كوبيد [به ديوار] و داد زد: «مرتيكه! تو گوش آقاتختي مي زني؟!» اسم تختي كه آمد، انگار مستي سلاخ از سرش پريد! تختي اما آن طرف نشسته بود روي زمين، دو تا دست هايش را گذاشته بود روي صورتش و زير لب چيزي مي گفت تا غيظش بخوابد. سلاخ ها حلقه زدند دورش و خواستند دستش را ببوسند، ولي پهلوان پيش دستي كرد و صورت آنها را بوسيد و برخاست».(1)

پلاستيك به جاي ساك ورزشي

پلاستيك به جاي ساك ورزشي(2)

حدود سال 1354، مشغول تمرين بوديم كه ابراهيم وارد سالن شد و يكي از دوستان هم بعد از او به سالن آمد و بي مقدمه گفت: «داداش ابراهيم! تيپ و هيكلت خيلي جالب شده، وقتي داشتي تو راه مي آمدي، دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف مي زدن. شلوار و پيراهن شيكي كه پوشيده بودي و از ساك ورزشي كه دستت بود، كاملاً مشخص بود كه ورزشكاري.»


1- عبدالله نيازي، مقاله «علت مرگ بعداً تعيين مي شود!»، ماه نامه ديدار آشنا، 1386، ش 88. ص 50.
2- سلام بر ابراهيم (زندگي نامه و خاطرات شهيد ابراهيم هادي)، ص 41.

ص: 188

ابراهيم با شنيدن اين حرف ها يك لحظه جا خورد. انگار توقع چنين حرفي را نداشت و خيلي تو فكر رفت. ابراهيم از آن روز به بعد پيراهن بلند و شلوار گشادي مي پوشيد و هيچ وقت هم ساك ورزشي همراه نمي آورد و لباس هايش را داخل كيسه پلاستيكي مي ريخت. هر چند خيلي از بچه ها مي گفتند: «بابا! تو ديگه چه جور آدمي هستي؟! ما باشگاه مي آييم تا هيكل ورزشكاري پيدا كنيم. تو با اين هيكل رو فرم، اين چه لباس هايي است كه مي پوشي؟!» ابراهيم هم به حرف هاي آنها اهميتي نمي داد و به دوستانش توصيه مي كرد: «اگر ورزش را براي خدا انجام بدين، عبادت است و اما اگر به هر نيت ديگري باشين، ضرر خواهيد كرد».

واليبال

واليبال

ابراهيم به قدري واليبال را خوب بازي مي كرد و سرويس هاي محكم و قدرتمندي مي زد كه همواره تيم برنده، تيم او بود. يك بار تك نفره در مقابل يك تيم شش نفره بازي كرد؛ فقط اجازه داشت سه ضربه به توپ بزند! همه ما، از جمله معلم ورزش ما، شاهد بوديم كه چه طور پيروز شد.

يك بار چند ميني بوس از متوليان ورزش و ورزشكاران براي بازديد از مناطق جنگي به گيلان غرب آمدند كه مسئول آنها، آقاي داوودي، رئيس سازمان تربيت بدني بود. ايشان مقداري وسايل ورزشي به ابراهيم داد و گفت: «هر طور صلاح مي دانيد، مصرف كنيد.»

آقاي داوودي گفت: «چند تا از بچه هاي هيئت واليبال تهران با ما هستند؛ نظرت با برگزاري مسابقه چيست؟» ساعت سه عصر مسابقه

ص: 189

شروع شد. پنج نفر كه سه نفرشان واليباليست حرفه اي بودند، يك طرف و ابراهيم به تنهايي يك طرف. ابراهيم طبق معمول با پاي برهنه و پاچه هاي بالازده شلوار كُردي و زيرپيراهني، مقابل آنها قرار گرفت. به قدري خوب بازي كرد كه كمتر كسي باور مي كرد. بازي آنها يك نيمه بيشتر نداشت و با اختلاف ده امتياز به پايان رسيد. آنها با ابراهيم عكس يادگاري گرفتند و باورشان نمي شد كه رزمنده ساده، مثل حرفه اي ترين ورزشكاران بازي كند.(1)

شرط بندي

شرط بندي

تقريباً سال 1354 بود. يك روز صبح جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفر غريبه آمدند، گفتند: «ما از بچه هاي غرب تهرانيم. ابراهيم كيه؟» بعد گفتند: «بيا بازي سر 200 تومان!» دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تك و آنها سه نفر، ولي به ابراهيم باختند! همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم، سر هفتصد تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و سريع برنده شديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند. يك دفعه گفت: «آقا! يكي بياد تكي با من بازي كنه، اگر برنده شد، پول نمي گيريم!» يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم ضعيف بازي كرد، آن قدر كه بازنده شد و حريف برنده. همه آنها خوشحال از آن جا رفتند.

من هم كه خيلي عصباني بودم، به ابراهيم گفتم: «چرا اين جوري بازي كردي؟» با تعجب نگاهم كرد و گفت: «مي خواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!»


1- سلام بر ابراهيم (زندگي نامه و خاطرات شهيد ابراهيم هادي)، ص 30.

ص: 190

هفته بعد، دوباره همان بچه هاي غرب با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازي كردند. ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي مي كرد. آن چنان بازي مي كرد، آن چنان به توپ ضربه مي زد كه هيچ كس نمي توانست آن را جمع كند. آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد. با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، روحاني مسجد احكام مي گفت. از شرط بندي و پول حرام مي گفت كه پيامبر مي فرمايد: «هر كس پول نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست مي دهد.»(1) و نيز فرموده: «كسي كه لقمه اي حرام بخورد، نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نمي شود».(2)

ابراهيم با دقت به صحبت ها گوش مي كرد. بعد رفتيم پيش حاج آقا و گفت: «من امروز سر واليبال 500 تومان شرط بندي برنده شدم.» و گفت: «البته اين پول را به يك خانواده مستحق بخشيدم.» حاج آقا هم گفت: «از اين به بعد مواظب باش؛ ورزش بكن، اما شرط بندي نكن!»

هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قوي تر، بعد گفتند: «اين دفعه بازي سر هزار تومان!» ابراهيم گفت: «من با شرط بندي بازي نمي كنم!» آنها هم شروع كردند به مسخره كردن و تحريك. يكي مي گفت: ابراهيم «مي دونه مي بازه!» يكي ديگه گفت: «پول نداره!» و ... ابراهيم برگشت و گفت: «شرط بندي حرومه! پول شما را هم دادم به فقير. اگر دوست دارين بدون شرط بندي بازي مي كنيم.»

با اينكه بعد از آن ابراهيم هادي به ما بسيار توصيه مي كرد كه


1- سيد محمد ابن حسن، مواعظ عدديه، ص 25.
2- كنزالعمال، ج4، ص 15.

ص: 191

شرط بندي نكنيد، اما يك بار با بچه هاي نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم. آخر بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شرط بندي از دست ما عصباني شد. از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شد، ابراهيم جلو آمد و گفت: «كسي هست كه بياد و تك به تك بزنيم؟» از بچه هاي نازي آباد كسي بود. بنام «ح. ق.» كه عضو تيم ملي و كاپيتان تيم برق بود با غرور خاصي آمد جلو و گفت: «سَر چي؟!» ابراهيم گفت: «اگه باختي، از اين بچه ها پول نگيري.» او هم قبول كرد. ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد، اما بعد از آن حسابي با ما دعوا كرد.

ورزش وسيله است

ورزش وسيله است

ابراهيم كشتي را در وزن 53 كيلوگرم در باشگاهي در اطراف ميدان خراسان شروع كرد. آقايان گودرزي و محمدي، مربيان خوب ابراهيم در آن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلي دوست مي داشت و آقاي گودرزي خيلي خوب كشتي را به ابراهيم مي آموخت. خيلي مواقع مي گفت: «يه روز اين پسر را تو مسابقات جهاني مي بينيد. مطمئن باشيد.» اسمش را گذاشته بود «پلنگ خفته»! در 15سالگي در سال هاي اول دهه 50، در مسابقات قهرماني نوجوانان تهران شركت كرد و براي مسابقات كشوري انتخاب شد.

در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها شركت كرد و قهرمان شد. در سال بعد، وقتي ديد دوست صميمي خودش در وزن او يعني 68كيلوگرم شركت كرده است، يك وزن بالاتر رفت و در 74

ص: 192

كيلوگرم شركت كرد. اين جوان 18ساله، قهرمان 74كيلوگرم آموزشگاه ها شد.

يك روز ابراهيم چند كشتي در مسابقات تهران گرفت و به نيمه نهايي رسيد. بلندگو اعلام كرد: كشتي نيمه نهايي وزن 74كيلو آقايان ابراهيم هادي و تهراني. ابراهيم سمت تشك رفت. ما حسابي داد مي زديم و تشويق مي كرديم. مربي ابراهيم هم داد مي زد كه: چه كاري بكن چه كاري نكن؛ ولي ابراهيم فقط دفاع مي كرد. مربي كه خيلي عصباني شده بود، داد زد: «ابراهيم! چرا كشتي نمي گيري؟! بزن ديگه!» ابراهيم هم با يك فن زيبا حريف را از روي زمين بلند كرد و يكي _ دو دور چرخيد و محكم او را روي تشك كوبيد.

هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشك خارج شد. در راه برگشت صحبت مي كرديم، گفت: «آدم بايد ورزش را براي قوي شدن انجام بده، نه قهرمان شدن! من هم اگر تو مسابقات شركت مي كنم براي ياد گرفتن فنون مختلف است؛ هدف ديگري ندارم.» گفتم: «مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه، همه بشناسنش؟!» بعد از چند لحظه اي سكوت، گفت: «هر كسي ظرفيت مشهور شدن را نداره. از مشهور شدن مهمتر اينه كه آدم بشيم!» آن روز ابراهيم به فينال رسيد، اما قبل از مسابقه نهايي، همراه ما به خانه برگشت. او عملاً ثابت كرد كه رتبه و مقام برايش اهميت ندارد!(1)

قهرمان

قهرمان

مسابقات قهرماني 74كيلوگرم باشگاه ها بود. ابراهيم در نيمهنهايي خيلي


1- سلام بر ابراهيم، ص 32.

ص: 193

بد كشتي گرفت. بالاخره با يك امتياز كشتي را واگذار كرد. آن سال ابراهيم مقام سوم را كسب كرد، اما سال ها بعد، همان پسري كه حريف نيمه نهايي ابراهيم بود، آمده بود به ابراهيم سر بزند. آن آقا از خاطرات خودش با ابراهيم تعريف مي كرد. همه ما هم گوش مي كرديم تا اينكه رسيد به ماجراي آشنايي خودش با ابراهيم و گفت: «آشنايي ما برمي گردد به مسابقات نيمه نهايي وزن 74كيلوگرم باشگاه ها. قرار بود من با ابراهيم كشتي بگيرم... .» اما هر چه خواست آن ماجرا را تعريف كند، ابراهيم بحث را عوض مي كرد. آخر هم نگذاشت كه ماجرا را تعريف كند. روز بعد همان آقا را ديدم و گفتم: «اگه مي شه قضيه كشتي خودتان را تعريف كنيد.» او هم نگاهي به من كرد، نفس عميقي كشيد و گفت: «آن سال من در نيمه نهايي، حريف ابراهيم شدم، اما يكي از پاهايم آسيب ديده بود. به ابراهيم كه تا آن موقع نمي شناختمش گفتم: رفيق! اين پاي من آسيب ديده؛ هواي ما را داشته باش! ابراهيم گفت: باشه داداش! چَشم. بازي هاي او را ديده بودم؛ توي كشتي استاد بود. با اينكه شگرد ابراهيم فنهايي بود كه روي پا مي زد، اما اصلاً به پاي من نزديك نشد، ولي من با كمال نامردي يه خاك ازش گرفتم و خوش حال از اين پيروزي به فينال رفتم! ابراهيم با اينكه راحت مي تونست من رو شكست بده و قهرمان بشه، ولي اين كار را نكرد.» بعد ادامه داد: «البته فكر مي كنم او از قصد كاري كرد كه من برنده بشم. از شكست خودش هم ناراحت نبود».

بي جهت نبود كه در مقر سپاه گيلان غرب روي يكي از ديوارها براي هر كدام از رزمنده ها جمله اي نوشته بودند. در مورد ابراهيم نوشته بودند: ابراهيم هادي، رزمنده اي با خصايص پورياي ولي.(1)


1- سلام بر ابراهيم، ص 35.

ص: 194

پورياي ولي

پورياي ولي

مسابقات قهرماني باشگاه ها بود. سال 55 مقام اول مسابقات، هم جايزه نقدي مي گرفت، هم به انتخابي كشور مي رفت. ابراهيم در اوج آمادگي بود. هر كس يك مسابقه از او مي ديد، اين مطلب را تأييد مي كرد. مربيان مي گفتند امسال در 74 كيلوگرم كسي حريف ابراهيم نيست.

مسابقات شروع شد. ابراهيم يكييكي همه را از پيش رو برمي داشت. با چهار كشتي كه برگزار كرد، به نيمه نهايي رسيد. كشتي ها را يا ضربه مي كرد يا با امتياز بالا مي برد. در ديدار نيمه نهايي با اينكه حريفش خيلي مطرح بود، ولي برنده شد. ابراهيم با اقتدار به فينال رفت.

حريف پاياني او، محمود. ك بود. ايشان همان سال، قهرمان مسابقات ارتش هاي جهان شده بود. قبل از شروع فينال، پيش ابراهيم در رخت كن رفتم و گفتم: «من مسابقه هاي حريف را ديده ام؛ خيلي ضعيفه. فقط ابرام جون! تو رو خدا دقت كن. خوب كشتي بگير. من مطمئن هستم امسال براي تيم ملي انتخاب مي شي.» مربي آخرين توصيه ها را به ابراهيم گوشزد مي كرد، در حالي كه ابراهيم بندهاي كفشش را مي بست. بعد با هم سمت تشك رفتند. من سريع رفتم ميان تماشاگران نشستم. ابراهيم روي تشك رفت. حريف ابراهيم هم وارد شد. داور هنوز نيامده بود. ابراهيم جلو رفت و با لبخند به حريفش سلام كرد و دست داد.

حريف ابراهيم چيزي گفت كه متوجه نشدم، اما ابراهيم سرش را به علامت تأييد تكان داد. بعد هم حريف او جايي را در بالاي سالن ميان تماشاگرها به او نشان داد. من هم برگشتم و نگاه كردم. ديدم پيرزني تنها تسبيح به دست بالاي سكوها نشسته. نفهميدم چه گفتند و چه شد، اما ابراهيم خيلي بد كشتي را شروع كرد؛ همه اش دفاع مي كرد. بيچاره مربي

ص: 195

ابراهيم اين قدر داد زد و راهنمايي كرد كه صدايش گرفت. ابراهيم انگار چيزي از فريادهاي مربي و حتي داد زدن هاي من را نمي شنيد. فقط وقت را تلف مي كرد! حريف ابراهيم با اينكه در ابتدا خيلي ترسيده بود، اما جرئت پيدا كرد؛ مرتب حمله مي كند. ابراهيم هم با خونسردي مشغول دفاع بود. داور اولين اخطار و بعد دومين اخطار را به ابراهيم داد. در پايان، ابراهيم باخت و حريف ابراهيم قهرمان وزن 74 كيلوگرم شد. وقتي داور دست حريف ابراهيم را بالا مي برد، ابراهيم خوش حال بود. انگار خودش قهرمان شده! بعد هر دو كشتي گير يكديگر را بغل كردند.

حريف ابراهيم در حالي كه از خوشحالي گريه مي كرد، خم شد و دست ابراهيم را بوسيد. دو كشتي گير در حال خروج از سالن بودند. از بالاي سكوها پريدم پايين. با عصبانيت سمت ابراهيم آمدم، داد زدم و گفتم: «آدم عاقل! اين چه وضع كشتي بود؟!» بعد هم از زور عصبانيت با مشت زدم به بازوي ابراهيم و گفتم: «آخه اگه نمي خواهي كشتي بگيري، بگو ما رو هم معطل نكن!» ابراهيم خيلي آرام با لبخند هميشگي گفت: «اين قدر حرص نخور!» بعد سريع رفت تو رخت كن، لباس هايش را پوشيد، سرش را پايين انداخت و رفت. از زور عصبانيت به در و ديوار مشت مي زدم. يك گوشه نشستم. نيم ساعتي گذشت. كمي آرام شدم، راه افتادم كه بروم.

جلوي در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حريف فينال ابراهيم با مادر و كلي از فاميل ها دور هم ايستاده بودند. خيلي خوشحال بودند. يك دفعه همان حريف من را صدا كرد. برگشتم و با اخم گفتم: «بله!» آمد به سمت من و گفت: «شما رفيق آقاابرام هستيد؛ درسته؟» با عصبانيت گفتم: «فرمايش؟!» بي مقدمه گفت: «آقا! عجب رفيق بامرامي داريد! من

ص: 196

قبل از مسابقه به آقاابراهيم گفتم: شك ندارم كه از شما مي خورم؛ اما هواي ما را داشته باش! مادر و برادرم بالاي سالن نشسته اند. كاري كن كه خيلي ضايع نشيم!» بعد ادامه داد: «رفيقتون سنگ تموم گذاشت؛ نمي دوني مادرم چه قدر خوش حاله.» بعد هم گريه اش گرفت و گفت: «من تازه ازدواج كرده ام. به جايزه نقدي مسابقه هم خيلي احتياج داشتم. نمي دوني چه قدر خوش حالم!» مانده بودم كه چه بگويم. كمي سكوت كردم و به چهره اش نگاه كردم. بعد گفتم: «رفيق جون! اگه من جاي داش ابرام بودم، با اين همه تمرين و سختي كشيدن، اين كارو نمي كردم. اين كار، مخصوص آدم هاي بزرگي مثل آقاابرامه!» از آن پسر خداحافظي كردم. در راه به كار ابراهيم فكر مي كردم. اين طور گذشت كردن، اصلاً با عقل جور درنمي آيد.

با خودم فكر مي كردم پورياي ولي وقتي فهميد حريفش به قهرماني در مسابقه احتياج دارد و حاكم شهر آنها را اذيت كرده، به حريفش باخت، اما ابراهيم ... .

ياد تمرين هاي سختي اقتادم كه ابراهيم در اين مدت انجام داده بود. ياد لب خندهاي پيرزن و خوشحالي آن جوان. يكدفعه گريه ام گرفت. «عجب آدميه اين ابراهيم!»(1)

توپ و توپخانه

توپ و توپخانه

شهيد حسن غازي در سال 1338 در اصفهان به دنيا آمد. خوب درس مي خواند و خوب فوتبال بازي مي كرد. توي محل، برا سرش دعوا مي كردند كه در كدام تيم بازي كند. به هر تيمي كه مي رفت، برد آن تيم


1- سلام بر ابراهيم (زندگي نامه و خاطرات شهيد ابراهيم هادي)، ص 30.

ص: 197

حتمي بود. در دوران دبيرستان هم، جزو تيم نوجوانان اصفهان بود و در شانزده سالگي كاپيتان تيم جوانان سپاهان شد.

***

اعضاي تيم، به خاطر بازي خوب و اخلاق جوانمردانه اش دوستش داشتند. بعد از ديپلم، رشته پزشكي قبول شد؛ اما دانشگاه را رها كرد و رفت كردستان و با شروع جنگ خود را به خوزستان رساند.

***

دوره امدادگري را گذرانده بود؛ كارهاي فرهنگي انجام مي داد و در جنگ، مسئول آتش بار توپ خانه شد. اولين گروه توپ خانه سپاه را راه اندازي و فرماندهي كرد.

در جنگ هم، سر و كارش با توپ بود. هم فوتبال بازي مي كرد و پا به توپ بود و هم با توپ خانه، دشمن را مستأصل مي كرد. سرانجام در عمليات خيبر (اسفندماه 1362) از پروردگارش جام قهرماني را دريافت كرد.

***

دهه اول محرم، نواي «يا ابن الحسن» پيچيده بود توي كوچه. صداي گريه نوزاد با صدايي كه از «بيت الزهرا عليها السلام »(1) مي آمد، قاطي شد. زن، چشم هايش داشت بسته مي شد. توي خواب و بيداري فكر كرد اسمش را مي گذارم «حسن».

***

_ «حسن» كه عضو باشگاه سپاهان شد، ناراحت شدم. گفتم: «ديگر نمي آيد توي محل بازي كنيم، برايش افت دارد!» اسم خيابانمان «مَلِك»


1- نام حسينيه اي در اصفهان.

ص: 198

بود. وقتي آمد و گفت: «تيم راه مي اندازيم. اسمش را مي گذاريم تيم پاس ملك.»؛ سر و صورتش را بوسيدم. گفتم: «خيلي آقايي!»

***

_ گفتم: «مادر چرا اين قدر با لات و لختي ها مي ري و مي آي؟ تو كه اين قدر رفيق خوب داري!»

گفت: «با اون ها هم مي رم و مي آم! اما اين بچه ها هم فطرتشون پاكه. اگه اينها رو رها كنم، ممكنه دنبال چيزهاي ديگه برند.»

***

خسته و كوفته از فوتبال برگشته بود خانه. كارگر داشتند. گفت: «ناهار اين كارگرها را بدهيد ببرم.»

مادرش جواب داد: «بيا تو ناهارت را بخور. به آنها ناهار نمي دهيم.»

لبخندش محو شد. راهش را كشيد كه برود: «من هم ناهار نمي خورم!»

مادر خنديد: «شوخي كردم. ناهار كارگرها را برادرت برده.» دوباره خنده آمد روي لب هايش. برگشت توي آشپزخانه

***

گفت: «اين چه وضعي است؟! مملكت ماست، اما فقط خارجي ها حق دارند از پياده روي جلوي هتل رد بشن!»

پريد روي چرخ. جلوي هتل عباسي(1) جلو چشم پاسبان ها تك چرخ زد، ويراژ داد و فرار كرد. تا سر خيابان چهارباغ بيشتر نتوانستند تعقيبش كنند.


1- معروف ترين و گران ترين هتل اصفهان.

ص: 199

***

بعد از تمرين، مثل هميشه نبود. گرفته به نظر مي رسيد. ايستاد و دستش را گرفت به پايش. شروع كرد به ماساژ دادن. گفتم: «چي شده؟ مشكلي داري؟»

گفت: «پايم ناراحت است. درد دارد.»

گفتم: «قبل از تمرين مي گفتي.» همان طور كه از درد اخم كرده بود، خنديد. گفت: «خجالت كشيدم بهانه بياورم.»

***

گفتم: «مادر! آخر توي اين سنّ و سال، چه قدر نماز و دعا مي خواني! گريه مي كني! تو جواني، هنوز گناه نكرده اي!»

گفت: «مادر! اينها عصاي دست پيري است!»

***

مسابقات فوتبال نوجوانان بود. صبح روز اول، همه با صداي اذان پسربچه اي از خواب بيدار شدند.

رئيس شهرباني دزفول، مسئولان تيم نوجوانان اصفهان را خواسته و به آنها با تندي گفته بود: «شما نبايد بگذاريد بچه هاتون مزاحم خواب بقيه بشوند».

***

_ همه بچه هاي اصفهان مي دانستند كار چه كسي است، اما صدايشان درنمي آمد. مسئولان برگزاري مسابقه، كلافه شده بودند. ساواك دست از سرشان برنمي داشت. هر روز چند نفري مي آمدند و مي رفتند. مربي تيم نوجوانان سپاهان بيشتر از همه نگران بود. نمي خواست كاپيتان تيمش را

ص: 200

از دست بدهد؛ اما كاپيتان، انگار نه انگار، باز هم صبح ها روي ماسه هاي ساحل مي نوشت: «مرگ بر شاه».

***

نگاه مي كنم به كتابخانه اش. يك عالمه كتاب. عجب حال و حوصله اي دارد اين حسن. يك طرف اصول كافي، منتهي الآمال، شرح كشف الاسرار و ... يك طرف تاريخ فلسفه در ايران، بررسي نظريه فرويد، نقدي بر ماركسيسم و ... .

اسمش را گذاشته ايم «شيخ حسن». مامان هميشه بهش مي گويد «مي خواهي دكتر بشوي؟»

***

چند روز بيشتر نيست كه متوجه شده ام حسن اين طوري نماز مي خواند. در ازاي هر نماز واجب، يك نماز دو ركعتي. «شايد نافله است. بايد از خودش بپرسم.» دارد جانمازش را جمع مي كند.

_ «حسن! اين نمازها چيه مي خوني؟ نماز مستحبيه؟»

نگاه مي كند به چشم هايم. لبخند مي زند. سرش را مي اندازد پايين: «مي دوني، هر نمازي كه مي خونم دو ركعت هم براي بابا مي خونم. هر چي باشه اين اتاق، اين خونه مال باباست».

***

گفتم: «دوباره كه اينها را پوشيدي! مگه ديروز لباس نخريدم برات؟»

گفت: «با همين قديمي ها راحت ترم.»

گفتم: «تو گفتي و من هم باور كردم! اين دفعه لباس هايت را به كي دادي؟»

سرخ شد. بلند شد و رفت لباس هاي نو را آورد، گذاشت جلويم.

ص: 201

مرتب و تاكرده. گفت: «هنوز كسي را پيدا نكرده ام. شما زحمتش را بكش بده به يك مستحق!».

***

روزنامه دست به دست مي چرخد. بچه ها اسم «غازي» را پيدا كرده اند. توي مدرسه، مثل توپ صدا كرده. «پزشكي اصفهان!»

روزنامه اي در كار نيست. خبر دهان به دهان مي چرخد.

_ غازي قيد پزشكي را زده!!!

_ چرا؟!

_ رفته جبهه.

_ پزشكي را رها كرد؛ رفت امدادگر شد. كردستان كه رفت امدادگري را هم رها كرد رفت معلم شد. دبستان راهنمايي و دبيرستان. همه جا ديني درس مي داد. گفت: «اين جا به يك مبلّغ شيعه كه فكر مردم را درمان كند، بيشتر احتياج است تا امدادگري كه فقط به جسم مردم بپردازد!»

***

پست هافبك بازي مي كرد. كاپيتان تيم بود. وقتي رفت جبهه دروازه بان شد. بچه ها مي گفتند: «توپ خانه مثل دروازه است. اگر گلي زده شود، كسي اسمي از دروازه بان نمي برد؛ اما وقتي گلي خورده مي شود، مي گويند دروازه بان گل خورد».

توپ هاي غنيمت گرفته شده، پراكنده بودند توي گردان ها. دستور جمع آوري شان رسيد. چند تا از بچه هاي سپاه هم فرستاده شدند ارتش، براي ديدن آموزش توپ خانه. به همين سادگي، اولين گروه توپ خانه سپاه شكل گرفت و حسن غازي هم شد فرمانده اش. چند وقت بعد،

ص: 202

غازي مدام مأموريت داشت. هر دفعه يك جا به خاطر راه اندازي يك توپ خانه.

***

گفتم: «حسن جان! مدير قبلي تربيت بدني استعفا داده. هنوز هم هيچ كس جايش را نگرفته. همه هم مي گويند: فقط غازي به درد اين كار مي خورد».

قبول نكرد. گفت: «امام گفته اند: جنگ در رأس امور است!»

***

بعد از عمليات مهران بود. روحيه ها خراب، بدن ها خسته و مجروح. فرستاد بچه ها يك جاي خوش آب و هوا پيدا كردند. كنار رودخانه گيلان غرب، سرسبز و پردرخت. بيست روزي گردان را مستقر كرد آنجا. هم فوتبال و هم كوه نوردي و ماهي گيري، هم دعا و برنامه هاي عقيدتي _ سياسي. خستگي از تن همه درآمد. آن بيست روز را هيچ كدام فراموش نكرديم.

***

پشت موضع توپ خانه مان يك ميدان ورزشي بود. عصرها كه مي شد، بچه ها را جمع مي كرد. آن جا هم دست بردار نبود. فوتبال راه مي انداخت. ده دقيقه مانده به اذان مغرب، بازي را تمام مي كرد. همه آن هايي كه باهاش بازي مي كردند، وضو مي گرفتند و مي آمدند مي ايستادند پشت سرش به نماز.

هميشه دفترچه اش همراهش بود. همه چيز توي آن مي نوشت. از شعر و آيات قرآن گرفته تا نظرهايش در مورد توپ خانه. توي همان دفترچه اش چيزهايي نوشته بود كه بعضي بعد از قطع نامه فهميدند! «اين توپ خانه بايد موشكي شود» و خيلي چيزهاي ديگر.

ص: 203

***

بچه ها را جمع مي كرد؛ مي نشستيم دور هم، دايره وار. مي گفت: «بسم الله. هر كس هر چي به ذهنش مي رسد، بگويد.» خودش هم اول شروع مي كرد. بچه ها هر كدام چيزي مي گفتند. كم كم نطق همه باز شد. جواب بچه ها را با يك بيت شعر مي داد. همه قانع مي شدند. مشتش پر بود از اين شعرها. دو تا چيز هميشه همراهش بود، يكي همين شعرها، يكي هم لب خند گوشه لبش.

***

_ بازيكنان تيم سپاهان كه وارد زمين شدند، پارچه بزرگي دستشان بود: «حسن جان! شهادتت مبارك.» فكر كردم: «حيف كه رفت، اگر مانده بود حتماً رفته بود تيم ملي.» از فكر خودم خجالت كشيدم: «خوش به حالش كه رفت».

***

در اصفهان پدر و مادري هستند كه از اسفند 62 تا امروز فرزندشان را نديده اند. از او جز چند صفحه مصاحبه با مربيان و بازيكنان فوتبال هيچ نشانه ديگري نمانده است. آنها مي دانند كه فرزندشان از مال دنيا، حتي قبر را هم از خود مضايقه كرد.(1)

3. نقش فرد و اجرا در ترويج اخلاق ورزشي از رسانه

الف) گوينده

اشاره

الف) گوينده

حضور گوينده در برنامه به عنوان عامل مستقيم ارتباط ميان مخاطب و


1- دروازه بان، خاطرات حسن غازي، صص 55 _ 66.

ص: 204

ورزش، بسيار بااهميت است. گوينده، كه يكي از عوامل كليدي رسانه است، نقش ارتباط دهنده ميان مخاطب و ورزش را ايفا مي كند.

مخاطبان پُرشمار راديو و تلويزيون از سويي و محبوبيت ورزش در جامعه، از سوي ديگر، سبب اثرگذاري بيشتر مجري شده است. مجري به اين افراد گفته مي شود:

_ گوينده اخبار ورزشي راديو و تلويزيون؛

_ مجري برنامه هاي ورزشي راديويي و تلويزيوني (گوينده، نه گزارشگر ورزشي راديو و تلويزيون). اجراكننده و اداره كننده يك برنامه ورزشي در رسانه؛

_ كارشناس _ مجري ورزشي راديو و تلويزيون (خبرنگار ورزشي راديو تلويزيون)؛

_ گوينده و گزارشگر ورزشي تلويزيون؛

_ متن خوان ورزشي (كسي كه متن مربوط به تصاوير برنامه هاي ورزشي را مي خواند)؛

_ خبرنگار ورزشي تلويزيون. (گزارش گير مسابقه ها و مراسم ورزشي).

اول _ نكته هايي درباره گويندگان

اول _ نكته هايي درباره گويندگان

يك _ استفاده از گويندگان آراسته به اخلاق نيكو؛

دو _ استفاده مجري از ادبيات متناسب با فرهنگ فاخر اسلامي، ايراني؛

اول _ پرهيز از به كارگيري ادبيات سخيف؛

دوم _ پرهيز از به كارگيري كلمههاي بيگانه (جز اصطلاحات رايج ورزشي)؛

ص: 205

سه _ وارد نشدن به مسائل حاشيه اي و جنجالي كه براي اخلاق و ورزش زيان بار است؛

چهار _ پرهيز از مجادله با ميهمان و رعايت ادب و احترام نسبت به او؛

پنج _ استفاده از ادبيات معنوي؛

اول _ يادآوري مناسبت هاي مذهبي.

دوم _ استفاده از كلام بزرگان دين و نظام.

سوم _ به جا آوردن حمد و سپاس و ستايش خداوند با كلمههاي گوناگون و به مناسبت هاي مختلف.

چهارم _ رواج اخلاق و معنويت به هنگام اجرا.

شش _ پرهيز از برجسته كردن افراد خاص بدون هيچ گونه برجستگي اخلاقي؛

هفت _ پرهيز از بزرگ نمايي منكرات و زدودن قُبح ناهنجاري هاي ورزشي؛

هشت _ استفاده از پوشش مناسب؛

نه _ استفاده مناسب از زبان بدن؛

ده _ پوزش خواستن صادقانه در صورت بروز اشتباه؛

يازده _ حذف گويندگاني كه با مديران و عوامل ورزش، ارتباط ناسالم دارند؛ مانند:

اول _ خراب كردن وجهه اجتماعي مدير، مربي يا ورزشكار به سفارش ديگران.

دوم _ برجسته و مطرح كردن مدير، مربي يا ورزشكار به سفارش ديگران.

دوازده _ استفاده مناسب از آهنگ صدا.

ص: 206

دوم _ آسيب شناسي اجراي گويندگان

دوم _ آسيب شناسي اجراي گويندگان

يك _ حذف نام (سانسور خبري) عوامل ارزشي در ورزش.

دو _ يادآوري نكردن رويدادهاي مثبت در ورزش.

سه _ برجس_ته ك__ردن بازيكن_ان، مربيان و مديران جنج_ال_ي و بي اخلاق.

چهار _ تعبير و تفسير غيرواقعي صحنه هاي ورزشي يا خراب كردن غيرواقعي وجهه افراد.

پنج _ منعكس نكردن نظر مردم و سليقه اي عمل كردن نسبت به آن.

شش _ نظرسازي به جاي نظرسنجي. (در نظرسنجيهاي پيامكي بيشتر ديده ميشود.)

هفت _ قطع مداوم كلام كارشناس يا ميهمان برنامه.

هشت _ سوق دادن برنامه به سوي هدف هاي غيراخلاقي.

نه _ ورود به مسائل مديريتي و فني كه خارج از وظيفه و تخصص مجريان است.

ده _ بيانصافي و بيعدالتي در تقسيم زمان.

يازده _ تبعيض نسبت به تيمها، شهرها، بازيكنان، مديران و رشته هاي ورزشي.

خلاصه آنچه در باب مجري و كارشناس _ مجري آمد، مي توان اين گونه مطرح نمود كه: اجرا و مجري، داراي جايگاهي خاص هستند و عملكرد آنها از لحاظ اخلاقي هم، زير ذره بين نگاه بينندگان است؛ بينندگاني كه معمولاً اين سري برنامه ها را پي مي گيرند. بر اين اساس، تأثيرپذيري مثبت برنامه هاي ورزشي از يكديگر و از طرفي،

ص: 207

تأثيرپذيري منفي از يكديگر، نمونه اي از بداخلاقي هاي اين گونه برنامه هاست.

براي مثال: در برخي برنامه هاي ورزشي، كارشناس خبره حاضر مي شود و مجري برنامه، علاوه بر اينكه فرصت كافي در اختيار وي قرار مي دهد، كلام او را قطع نمي نمايد. همچنين نسبت به كارشناس حاضر در برنامه و يا كارشناس تلفني برنامه يا افرادي كه نامي از آنها به ميان مي آيد، از الفاظ وزين (آقا، آقاي، شما و ...) و پسوند جمع و ... استفاده مي نمايد. اين روش بسيار پسنديده و منطبق بر اخلاقيات است كه شايسته است تهيه كنندگان و مجريان، در اين گونه برنامه ها، از همديگر الگو بگيرند.

همچنين، در نقطه مقابل قضيه فوق، در بعضي برنامه ها كارشناس دعوت مي شود و نه تنها فرصت كافي به او داده نمي شود، بلكه به دفعات متعدد، مجري كلام وي را قطع مي كند و مي كوشد آنچه مجري يا تهيه كننده اراده كرده، بازگو شود يا اينكه مجري نسبت به كارشناس مربوط، آداب اجتماعي (اصول اخلاقي) را رعايت نمي كند؛ كه كمترينِ اين بي احترامي، ياد كردن نام او به شكلي غيرمحترمانه است؛ و متأسفانه بايد بگوييم: اين نوع بداخلاقي، رو به گسترش است.

بنابراين، افراد حاضر در برنامه و يا اشخاص مخاطب در برنامه ها، علاوه بر شخصيت حقيقي اي كه دارند، شخصيت حقوقي نيز دارند؛ مثلاً رئيس فدراسيوني يا مدير ورزشي يا چهره اي ملي (مربي، بازيكن) هستند كه نماينده و منتخب مردم به حساب مي آيند و وجاهت خاصي دارند كه بايد شأن آنان محفوظ بماند.

ص: 208

ب) مصاحبه ها

اشاره

ب) مصاحبه ها

مصاحبه، از متداول ترين شيوههاي كسب خبر و انتقال پيام است. اخبار ورزشي كه در سطح رسانه ها منتشر مي شود، بيشتر شامل مصاحبه و گفت وگو با مسئولان و شخصيت هاي ورزشي است. ازاين رو، ميتواند يكي از قسمتهاي جنجالي برنامههاي ورزشي باشد.

در مصاحبهها، با سه ركن اساسي روبهرو هستيم كه عبارتند از:

الف) مصاحبه كننده؛

ب) مصاحبه شونده؛

ج) موضوع مصاحبه.

در مصاحبههاي ورزشي، هر سه ركن بايد ويژگي هاي اخلاقي مربوط به خود را داشته باشد.

اول _ مصاحبه كننده

اشاره

اول _ مصاحبه كننده

مصاحبهكننده، بايد مصاحبه را با آداب اسلامي و فرهنگي آغاز كند. آغاز سخن با سلام باشد و سپس تعارفهاي معمول اجتماعي (بيان تبريك مناسبتها يا تسليت ايام سوگواري.) مصاحبهكننده براي پاسخ گويي به مصاحبه شونده، از كلمات محترمانه و خواهشي استفاده كند، نه الفاظ آمرانه و تند.

مصاحبهكننده بايد پوششي وزين و متناسب با فرهنگ اسلامي _ ايراني داشته باشد و از مسخره كردن افراد يا حركتهاي اضافي دست و بدن براي ابراز شگفتي خود بپرهيزد.

موارد ديگري كه فرد مصاحبه كننده بايد در نظر داشته باشد، عبارتند از:

ص: 209

يك _ رعايت ادب دو _ گفتار و رفتار نيكو

يك _ رعايت ادب دو _ گفتار و رفتار نيكو

مصاحبهكننده بايد خوش برخورد و خوش سخن و داراي روابط عمومي خوب باشد؛ زيرا شيوايي در گفتار، هنگامي كه با روابط عمومي بالا همراه باشد، سبب ميشود مصاحبه شونده با انگيزه بيشتر و اطمينان خاطر بالاتر در مصاحبه حاضر شود و شنوندگان يا بينندگان، شوق بيشتري نسبت به ديدن و شنيدن مصاحبه از خود نشان دهند. از سويي ديگر، اين رفتار در كردار و گفتار مصاحبهشونده و در نهايت، رواج حسن سلوك و آموزش آداب معاشرت كه از ويژگيهاي اخلاق است، اثر دارد.

سه _ دوري از چاپلوسي

سه _ دوري از چاپلوسي

رعايت احترام، نبايد به اندازهاي باشد كه به چاپلوسي بينجامد. گاهي متأسفانه مصاحبه كننده براي رسيدن به پاسخ مطلوب خود، اقدام به چاپلوسي و بزرگنماييهايي مي كند كه در شأن رسانه ملي نيست. رعايت احترام به مخاطب بايد همراه با اعتدال باشد تا به چاپلوسي نينجامد. گاهي مصاحبه كننده هنگام روبهرو شدن با مصاحبهشونده، دچار شيفتگي ميشود و جايگاه صنفي خود را فراموش مي كند و در تعريف از طرف مقابل زيادهروي ميكند.

آموزههاي ديني، اين صفت زشت را نكوهش ميكند. اينك، به اختصار به چند مورد آن اشاره ميكنيم تا مسئولان نسبت به گسترش اين پديده نكوهيده در رسانه دقت بيشتري بكنند.

پروردگار متعال در قرآن كريم مي فرمايد:

بعضي مردم از گفتار دلفريب خود، تو را به شگفت آوردند كه

ص: 210

از چرب زباني و دروغ، به متاع دنيا رسند و از راه نادرستي، خدا را بر خود گواه گيرند و اين كس بدترين دشمن است. (بقره: 204)

رسول گرامي اسلام فرمود: «هر نابه كاري را كه بستايند، عرش خدا به لرزه درافتد و پروردگار خشمگين شود».

_ حضرت علي عليه السلام فرموده است:

بپرهيز از كسي كه تو را ستايش كند به آنچه كه در تو نيست؛ زيرا روزي تو را متهم ميكند به آنچه كه در تو نيست! بپرهيز از اينكه كسي را به آنچه در او نيست، ستايش كني؛ زيرا كردار او، حقيقت را آشكار ميكند و دروغ تو پيدا ميشود.

_ پيشواي ششم، امام صادق عليه السلام فرموده است: «آن كس كه فريب ستايشگران و چاپلوسان خورد، كه زشتِ او را به زيبايي بيارايند، از جمله نادانان است».

_ كنفوسيوس، حكيم چيني ميگويد: «تملق با كرامت اخلاق به ندرت در يك جا جمع مي شود».(1)

چهار _ استفاده از ادبيات و الفاظ مناسب

چهار _ استفاده از ادبيات و الفاظ مناسب

استفاده از ضميرهاي جمع و پيشوندها و پسوندهاي فاخر نسبت به مصاحبه شونده و افرادي كه اسم آنها در مصاحبه بيان مي شود، از وظايف ديگر مصاحبه كننده است.


1- يحيي برقعي، چكيده انديشه ها، صص 141 و 142.

ص: 211

پنج _ دادن فرصت مناسب به مصاحبه شونده براي پاسخ گويي

پنج _ دادن فرصت مناسب به مصاحبه شونده براي پاسخ گويي

يكي از نمونه هاي بداخلاقي كه در برخي مصاحبهها، ديده ميشود در اصطلاح «سؤال پيچ كردن» مخاطب است كه گاهي هدفهاي خاصي در آن دنبال ميشود. براي مثال: مصاحبهشونده در ميان پاسخ هايش مطلبي را در اصطلاح «درز» دهد يا اينكه مطلبي خلاف واقع بيان كند تا سوژههاي ديگري براي گزارش پديد آورد. مصاحبه كننده پس از بيان پرسش، بايد اجازه دهد مصاحبهشونده كلامش را به پايان برد و اگر قانع نشد، بار ديگر بپرسد يا پرسش بعدي را بيان كند.

شش _ استفاده نكردن از پرسش هاي تكراري

شش _ استفاده نكردن از پرسش هاي تكراري

پرسش تكراري، يا نشانه بيتوجهي پرسش گر نسبت به پاسخهايي پيشين است يا مصاحبه كننده در پي آن است كه پاسخي متضاد آن پاسخ قبلي بشنود تا در اصطلاح از مخاطب «مچگيري» كند در هر دو صورت، خلاف اخلاق حرفهاي و مخالف با آموزشهاي اسلامي است.

هفت _ وارد نشدن به حريم شخصي مصاحبه شونده

هفت _ وارد نشدن به حريم شخصي مصاحبه شونده

ورود به حريم شخصي افراد، افزون بر اينكه بر اساس موازين شرعي كه تجسس و افشاي راز را گناه كبيره ميداند، ممنوع است،(1) از جمله جرايم حرفهاي رسانهاي نيز به شمار ميآيد. قانون براي شخصي كه به حريم خصوصياش وارد شدهاند، حق شكايت و پيگيري در نظر گرفته است.(2)


1- حجرات: 12.
2- رجوع شود به: اعلاميه حقوق بشر ماده 12.

ص: 212

هشت _ وارد نكردن مصاحبه شونده در مسائل شخصي و حاشيه اي

هشت _ وارد نكردن مصاحبه شونده در مسائل شخصي و حاشيه اي

اگر مصاحبه از پيش طراحي شده و موضوع آن مشخص باشد و پرسش نيز هدفمند باشد، مصاحبه به سوي مسائل شخصي نميرود.

نه _ آگاهي داشتن مصاحبه كننده نسبت به پرسش هاي مصاحبه

نه _ آگاهي داشتن مصاحبه كننده نسبت به پرسش هاي مصاحبه

مصاحبه كننده بايد آگاهي لازم از پرسش هاي مصاحبه داشته باشد؛ زيرا در غير اين صورت، نوعي توهين به مصاحبهشونده و مخاطبان مصاحبه است. بنا بر اين، از جمله موارد زشتِ اخلاقي برخي از برنامه هاي ورزشي، كم بود آگاهي مجري يا گزارشگر يا مصاحبهگر است. ازاين رو، مسئولان رسانه بايد در جذب افراد آگاه بكوشند يا با برگزاري كارگاه و اجبار افراد به شركت در آن، توان آنها را ارتقا بخشند.

ده _ گسترش دايره لغت مصاحبه كننده

ده _ گسترش دايره لغت مصاحبه كننده

مصاحبه كننده بايد در بهرهگيري از لغتها، توانايي لازم را داشته باشد؛ زيرا به كارگيري لغتهاي سخيف، در شأن رسانه ملي نيست.

يازده _ رابطه مستقيم ميان سطح آگاهي مصاحبه شونده و مصاحبهگر

يازده _ رابطه مستقيم ميان سطح آگاهي مصاحبه شونده و مصاحبهگر

آنچه در عرصه رسانه متداول است، اين است كه براي مصاحبه با شخصيتهاي بزرگ، بايد از خبرنگاراني بهره گرفت كه ورزيدگي لازم و اعتبار بينالمللي و رسانهاي كافي داشته باشند. مانند مصاحبه حسنين هيكل، روزنامه نگار كهنهكار مصري و مصاحبه اوريانا فالاچي ايتاليايي با امام خميني رحمه الله .

در برخي مصاحبه هاي ورزشي، ديده ميشود عوامل تازهكار كه

ص: 213

پختگي و ورزيدگي لازم را ندارند، با مديران ارشد ورزشي مصاحبه مي كنند. اخلاق حرفهاي و ادب اجتماعي حكم ميكند هر چه سطح مصاحبه شونده و مصاحبه كننده از سطح و توان يكساني برخودار باشند.

دوازده _ شناسايي كارشناسان پيش از مصاحبه (تعدد مصاحبه شونده)

دوازده _ شناسايي كارشناسان پيش از مصاحبه (تعدد مصاحبه شونده)

شرط انصاف و شيوه اداره مصاحبه و اطلاع رساني درست، اقتضا ميكند گزينههاي متفاوتي براي يك موضوع واحد در نظر گرفته شوند تا هم نسبت به كارشناسان عدالت رعايت شود و هم محتواي مصاحبه و قضاوت و پيام مصاحبه، يكجانبه نباشد. تعدد مصاحبهشونده، سبب مي شود:

اول _ اگر بر سر موضوعي اختلافي بود، يعني شماري موافق و برخي مخالف طرح يا برنامهاي بودند، هر دو گروه، نظر خود را بيان كنند و رسانه تنها پيام يك گروه را بازتاب ندهد.

دوم _ اگر كارشناس در آخرين لحظه از مصاحبه سر باز زد، گزينه هاي ديگري وجود داشته باشند.

سوم _ اگر پاسخ كارشناس كافي نبود و شنونده را قانع نكرد، از ديگر كارشناسان استفاده شود.

چهارم _ اگر پاسخهاي مصاحبهشونده يا چهره و ادبيات او قابل استفاده در رسانه نبود، گزينههاي جايگزين وجود داشته باشند.

سيزده _ يادآوري مناسبتهاي ملي _ مذهبي در خلال مصاحبه

سيزده _ يادآوري مناسبتهاي ملي _ مذهبي در خلال مصاحبه

اگر ضبط يا پخش مصاحبه با ايام مذهبي يا مناسبتهاي ملي هم زمان باشد و در خلال مصاحبه، به آن اشاره نشود، نوعي بيتوجهي به آن

ص: 214

رويداد، قلمداد ميشود كه از نظر عرف اجتماعي و اخلاق، پذيرفتني نيست؛ زيرا در اصل، ورزش وسيله است و مصاحبه ورزشي هم ميتواند وسيلهاي براي رساندن پيامهاي مذهبي و تربيتي باشد. بنابراين، هم زماني مناسبتها با ضبط و پخش مصاحبه، فرصت مناسبي براي رسيدن به اين هدف است.

چهارده _ برداشت هاي اخلاقي از مصاحبه

چهارده _ برداشت هاي اخلاقي از مصاحبه

هر چند اصل مصاحبه، فني و ورزشي است، ولي مصاحبهگرِ كاردان و باهوش كه انگيزه هاي اخلاقي را در مصاحبه در نظر دارد، ميتواند سمت و سوي كلام كارشناس يا مصاحبهشونده را به اشارههاي اخلاقي، هر چند از بُعد فني و آييننامهاي ببرد.

دوم _ مصاحبه شونده

دوم _ مصاحبه شونده

يك _ در پاسخ گويي، ادب را رعايت كند؛

دو _ متين و باادب و آشنا به شئونات ملي و اسلامي باشد؛

سه _ پوشش مناسبي داشته باشد (هم بانوان و هم آقايان)؛

چهار _ نسبت به پرسش و ورزش مورد مصاحبه، آگاهي لازم را داشته باشد؛

پنج _ از به كارگيري الفاظ و اصطلاحهاي سخيف بپرهيزد؛

شش _ مشكلات اخلاقي و رفتاري نداشته باشد؛

هفت _ خطوط قرمز مصاحبه را رعايت كند (در برنامه هاي زنده)؛

هشت _ شفاف گويي، راستي در گفتار و درستي آمار داده شده، از ديگر ويژگيهاي مصاحبه شونده است.

ص: 215

سوم _ موضوع مصاحبه

سوم _ موضوع مصاحبه

_ هدف خاص و پسنديده اي را دنبال كند؛

_ در مكان مناسب انجام شود. (دور از جنجال و هياهو و سوءاستفاده ديگران)؛

_ ضروري باشد؛

_ مصاحبه، سبب ناهنجاري و بداخلاقي نشود؛

_ ضبط و پخش آن، در زمان مناسب صورت گيرد؛

ج) گزارش هاي ورزشي

اشاره

ج) گزارش هاي ورزشي

منظور از گزارش ورزشي در رسانه ها، بيان اخبار و رويدادهايي است كه مخاطب در قالب متن يا تصوير از طريق راديو و تلويزيون، از آنها آگاه مي شود.

اول _ گزارشگران

اول _ گزارشگران

همه مواردي كه مجريان ورزشي بايد رعايت كنند تا برنامه هاي ورزشي به سوي اخلاق محوري حركت كنند، درباره گزارشگران نيز صادق است:

يك _ از ادبيات و اصطلاحهايي كه سبب بروز قوم گرايي مي شود، بايد بپرهيزند و به ياد داشته باشند گزارشي كه از رسانه پخش مي شود، گزارشي ملي است كه مربوط به منطقه و قوم خاصي نميشود.

دو _ كلمهها و ادبياتي كه برخي گزارشگران ورزشي به كار مي برند، سبب جنگ لفظي رسانه اي با كشورهاي همسايه مي شود كه از اين امر به عنوان اخلاق نكوهيده ورزشي در رسانه ياد ميشود.

ص: 216

دوم _ گزارش هاي ورزشي تصويري و شنيداري

دوم _ گزارش هاي ورزشي تصويري و شنيداري

يك _ به تصوير كشيدن حوادث مثبت در ورزش مانند: خواندن قرآن مجيد در آغاز مسابقهها؛

دو _ توكل عوامل ورزشي و هيئت هاي ورزشي به خداوند و توسل به پيشوايان معصوم عليهم السلام در قالب گزارش منعكس شود؛

سه _ پرهيز از تخريب چهره هاي ورزشي (مدير، مربي و بازيكن) با تصاوير ضبط شده يا گزارش هاي منتشرشده؛

چهار _ عدم پخش موضع گيري هاي شخصي و هدفدار؛

پنج _ تجليل از پيشكسوتان؛ بهويژه آن دسته از پيشكسوتاني كه در دوران ورزشي خود، نمادي از اخلاق مداري بوده يا رفتارهاي ارزشي و اخلاقي خاصي داشته اند؛

شش _ گزارش ساخت مكانهاي ورزشي به دست افراد نيكوكار؛

هفت _ گزارش ورزش همگاني و رواج آن به عنوان يك عمل نيك و معروف؛

هشت _ احسان ورزشكاران در كارهاي خير مانند: جشن نيكوكاري، كمك به قحطيزدگان و سيل زدگان و زلزله زدگان؛

نه _ برجسته كردن خوبي ها و ارزش هاي موجود در ورزش، مانند: ترسيم شعارهاي ارزشي در ورزشگاه ها، نشان دادن عكس شهدا به منظور زنده نگه داشتن ياد آنان، نمايش حضور جانبازان در استاديوم هاي ورزشي، برگزاري مراسم مذهبي در ورزشگاه ها و نمايش نمازخانه هاي ورزشگاه ها و استقبال تماشاچيان از نمازخانه، نصب پرچم هاي آراسته به اسماي مقدس در ورزشگاه ها، ديوارنويسي ها و نوشتن شعارهاي انقلابي ارزشي در مكانهاي ورزشي؛

ص: 217

ده _ تهيه گزارش ورزشي از قشرهاي مختلف مردم، مانند: سالمندان، نابينايان، جانبازان، روحانيان، نمايندگان مجلس، كارگران و معلولان ذهني و جسمي؛

يازده _ حذف صحنه هايي كه در آنها بي بند و باري رواج داده مي شود. براي مثال: نمايش حضور خانم ها با حجاب زننده در ميان تماشاگران يا تصوير ورزشكاران زن از نماي نزديك كه سبب گسترش فحشا مي شود؛

دوازده _ در گزارش هاي راديويي بايد گزارشگر به توضيح صحنه هايي بپردازد كه در بر دارنده نكتههاي اخلاقي است، و اين رويدادها را براي شنونده، پردازش كند. براي مثال: اشاره به فضاي ورزشگاه و شعارها و تراكت هاي اخلاقي _ ارزشي موجود در محيط ورزشي، دست دادن ورزشكاران با يكديگر، در آغوش گرفتن مربيان دو تيم، تبريك گفتن مربي تيم بازنده به مربي تيم برنده، تشويق عوامل تيم برنده و تماشاگران حاضر در ورزشگاه تيم بازنده، سجده شكر مربي يا ورزشكاران و احترام به پيشكسوتان؛

سيزده _ گزارش ورزشي بايد با هدف تحكيم وحدت ملي صورت گيرد. در حقيقت، يكي از هدفهاي ورزش، انسجام ملي و نمايش همدلي مردم است. متأسفانه برخي گزارش هاي ورزشي يا انعكاس برخي شعارهاي موجود در سكوهاي ورزشگاه ها، سبب قوميت گرايي و حمايت از قوم و زبان خاصي مي شود. ازاين رو، وظيفه رسانه ملي، حذف شعارهاي ناسيوناليستي است كه برخي اوقات به صورت افراطي بيان مي شوند كه اين كار رسانه، كمك به تحكيم وحدت است؛

چهارده _ حذف صحنه هاي غيراخلاقي مانند: نشان دادن چهره هاي

ص: 218

بزك كرده كه دون شأن ملت بافرهنگ ايران اسلامي و خلاف عرف جامعه است و نيز حذف چهره هايي كه نمي توانند الگوي مناسبي براي گروه مخاطب باشند. نمايش چهره ها و صحنه هايي كه نشانه غربزدگي و بي هويتي فرهنگي است و از عناصر بداخلاقي به شمار ميآيند، نيز موضوع ديگري است كه مديران مياني و حوزه توليد رسانه بايد نسبت به آن حساس باشند؛

پانزده _ شعارهاي مذهبي و ارزشي كه در ورزشگاه ها هست، كمتر به تصوير كشيده مي شود. ورزشكاران، به ويژه تيم هاي ليگ برتر فوتبال، قبل از مسابقه، براي شنيدن قرآن در كنار هم قرار مي گيرند و بيشتر به مناسبت هايي كه در آن هفته وجود دارد، پيام هاي تبليغاتي كه نظير تبريك، تسليت، حمايت و ... است در دست دارند، متأسفانه انعكاس حداقلي هم ندارند. از اين نمونه كم توجهي ها در رسانه بسيار مشاهده مي شود. براي مثال: زماني كه قرآنسوزي و توهين به ساحت مقدس پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله توسط صهيونيسم جهاني صورت گرفت، باشگاه ها، ورزشكاران، كانون هاي هواداري و تماشاگران ورزشي، هر كدام به نحوي اين اعمال را محكوم كردند كه متأسفانه اين اقدامات، بازتاب مناسبي در رسانه ملي نداشت؛ در صورتي كه رسانه ملي مي توانست و مي بايد اين رفتار كاملاً اخلاقي _ ارزشي را كه ورزشكاران، ورزش دوستان و در يك سخن «جامعه ورزشي» انجام دادند، نه تنها حين پخش مستقيم، بلكه در كلام مجري و گزارشگر و نيز در برنامه هاي مختلفِ حتي غيرورزشي، بازتاب دهد.

شانزده _ بي توجهي به رفتارهاي ارزشي و پسنديده اي كه اركان مختلف ورزش انجام مي دهد، عملي ضد اخلاقي است كه

ص: 219

برنامه ريزان، تهيه كنندگان و كارگردانان برنامه هاي ورزشي در قبال اين سهل انگاري مسئولند از آن جا كه وظيفه رسانه ملي، فرهنگ سازي و ترويج فرهنگ ديني است، مي بايد محور اصلي اين برنامه ها، اخلاق باشد و در كنار آن، سرگرمي مدنظر قرار گيرد؛ چراكه جامعه سرگرمِ بدون اخلاق، هيچ گاه راه كمال را طي نميكند.

سوم _ كارشناسان

اشاره

سوم _ كارشناسان

زير فصل ها

1. تعريفي از كارشناس ورزش

2. ويژگي ها و شرايط كارشناس

1. تعريفي از كارشناس ورزش

1. تعريفي از كارشناس ورزش

به متخصصيني كه درباره علوم تربيت بدني و رشته هاي ورزشي، اطلاعات كافي دارند و با قوانين و ساختار ورزش آشنا هستند، كارشناس ورزشي گفته مي شود.

گاهي در برخي از برنامه هاي ورزشي، از افرادي به عنوان كارشناس ورزشي استفاده مي شود كه هيچ گونه سابقه فني و مديريتي در ورزش ندارند و فقط به سبب اينكه ورزشي نويس هستند، ديدگاه هاي كارشناسانه آنان به جامعه منتقل مي شود. متأسفانه، ديده مي شود افرادي به عنوان كارشناس به اظهارنظر فني و مديريتي مي پردازند كه ميانگين سني آنان حتي به 25 سال هم نمي رسد. اين گونه كارها سبب مي شود اصحاب جرايد، فراتر از بعد نظارتي _ حمايتي، به عنوان كارشناس فني در ورزش كشور اثرگذار شوند كه اين اتفاق، هم از نظر حرفه اي، غيرقابل قبول است و هم اينكه باعث پسرفت ورزش كشور مي شود.

چنين كارهايي، همچنين بي احترامي و توهين به پيشكسوتان ورزش مربوط است؛ چراكه يك روزنامه نگار، مي تواند به عنوان كارشناس، به اظهار نظر فني بپردازد، در حالي كه موسفيدها و استخوان خردكرده هاي

ص: 220

ورزش، از دايره صاحب نظران دور مانده اند. اين تضييع حقوق كارشناسان واقعي ورزش، از بي اخلاقي هاي برنامه هاي ورزشي است كه عوامل برنامه ساز، يا از روي روابط با همكاران رسانه اي خود يا به سبب دسترسي آسان به اصحاب رسانه، زحمت هماهنگي و دست رسي به پيشكسوت كارشناس را براي حضور در برنامه به خود نمي دهند.

2. ويژگي ها و شرايط كارشناس

2. ويژگي ها و شرايط كارشناس

حضور كارشناس در برنامه، براي بهبود كيفي برنامه ورزشي و جذب مخاطب و اقناع مخاطبان است، ضمن اينكه اگر حضور اين كارشناس، بار آموزشي و فني برنامه را بالا ببرد برنامه ورزشي، مطلوب تر مي شود.

براي اينكه برنامه ورزشي و شبكه مربوط و به طور كلي رسانه ملي، وجاهت خود را حفظ و ارزش خود را بالاتر ببرد، لازم است دقت ها و ملاحظات متعددي در همه جوانب بشود. به عبارت ديگر، كارشناس حاضر در برنامه يا كارشناس غيرحضوري، بايد شرايطي را دارا باشد. از جمله ويژگي هاي كارشناس مطلوب براي برنامه هاي ورزشي رسانه، عبارتند از: (براي تبيين شروط ذكرشده، درباره هر كدام از موارد، توضيح مختصري نيز داده مي شود).

الف) جزو نخبگان رشته ورزشي مربوط باشد. (نه الزاماً قهرمان ورزشي)

الف) جزو نخبگان رشته ورزشي مربوط باشد. (نه الزاماً قهرمان ورزشي)

حضور فرد عادي ورزشي در برنامه، اثرهايي نامطلوب به همراه خواهد داشت، از آن جمله، مي توان يادآور شد:

_ امكان انتقال اطلاعات غلط به مخاطب افزايش مي يابد؛

ص: 221

_ جاي گزيني فرد صالح به جاي اصلح، عملي است ناپسند و خلاف بديهيات؛

_ سبب پايين آمدن جايگاه برنامه نزد مخاطب خاص و حتي عام خواهد شد؛

_ سبب دل خوري و كدورتِ خاطر نخبگان ورزش مربوط مي شود؛

_ سبب بروز و ظهور بي انصافي و بي عدالتي در رسانه ملي مي شود؛

_ اعتماد مخاطبان به برنامه، پايين مي آيد؛

_ كارشناسان ورزشي به سطح معمولي خود اكتفا مي كنند و به ارتقاي معلومات و دانش تشويق نمي كنند.

_ منجر به گسترش ارتباط ناسالم اصحاب رسانه ملي با بدنه ورزش كشور مي شود.

منظور از «نخبه ورزشي»، ورزشكار، مدير، مربي و اصحاب جرايد هستند كه به لحاظ امتيازاتي كه دارند، مي توانند در جامعه اثرگذار باشند. به عبارتي ديگر، وقتي هر ورزشكار، به سبب كسب عناوين مختلف قهرماني و پهلواني و همچنين هر مدير، به لحاظ بهبود كيفيت و كميت مجموعه تحت مديريتش، در جامعه مدير موفق قلمداد مي شوند، جزو نخبگان هستند. بنابراين، معلوم مي شود كارشناس نخبه، الزاماً نبايد ورزشكار باشد. همچنين ورزشي نويسان، خبرنگاران، سردبيران و مديران مسئول رسانه هاي مكتوب و رسانه ملي و در يك كلام، «اصحاب رسانه» هم مي توانند جزو نخبگان ورزشي قرار گيرند؛ فقط دامنه نظردهي و كارشناسي آنان بايد مسائلي باشد كه در آن تخصص داشته باشند، نه اينكه يك ورزشي نويس، صرف ارتباط با تهيه كننده يا قلم شيوايي كه دارد، جايگاه كارشناس داوري را بگيرد يا به تحليل و بررسي مسابقه بپردازد.

ص: 222

ب) آگاهي از اطلاعات فني و معلومات پيرامون رشته مربوطه

ب) آگاهي از اطلاعات فني و معلومات پيرامون رشته مربوطه

ويژگي كارشناس موفق اين است كه علاوه بر دانش فني، نسبت به قوانين، مقررات، آمار و ركوردها و سابقه آن ورزش و نيز جايگاه ورزش مربوط در سطح آسيا و جهان مطلع باشد. كارشناسي كه از اين مطالب بي بهره است يا بهره كمي از دانشِ پيراموني داشته باشد، با حضور خود در رسانه، علاوه بر پايين آوردن سطح برنامه، به سبب اتلاف وقت مردم حقوق آنان را نيز تضييع مي كند كه بدي و نتايج ناخوش آيند اين عمل، علاوه بر كارشناس مربوط، متوجه مسئولان رسانه نيز مي شود.

ج) آشنايي با ساختار ورزش در سطح كشور، آسيا و جهان

ج) آشنايي با ساختار ورزش در سطح كشور، آسيا و جهان

منظور از ساختار، چارت سازماني و نمودار تشكيلاتي است كه هر نهادي براي مشخص كردن شرح وظايف اركان همان سازمان ترسيم مي كند. برخي كارشناسان ورزشي كه از پيشكسوتان و ورزشكاران محترم نيز هستند، به سبب به روز نبودن، از تغييرات ساختار و شرح وظايف جديد سازمان و نيز نهادهاي تازه تأسيس سازمان هاي ورزشي در ايران و در سطح كنفدراسيون هاي آسيايي و فدراسيون هاي جهاني اطلاع دقيقي ندارند.

اين ضعف اطلاع كه گاه بر اثر اشراف نداشتن به ساختار ورزش نيز هست، وقتي در اظهار نظر كارشناسانه بروز پيدا كند، ابتدا موجب خجالت زدگي خود كارشناس مي شود، سپس باعث اعتراض مسئولان ارشد ورزش مي شود، در نهايت با دادن اطلاع ناصحيح به مخاطب، علاوه بر سلب اعتماد از وي، در برخي موارد باعث جوانه زدن التهاباتي در جامعه

ص: 223

ورزشي مي شود. پس بهتر است براي جلوگيري از اين خجالت زدگي و كدورت خاطر، كه شايد به ناراحتي و دشمني هم كشيده مي شود، تهيه كنندگان برنامه هاي ورزشي، از اشراف كامل كارشناس نسبت به اين امور آگاه باشند.

د) قدرت بر انتقال و بيان مطالب و نظريات كارشناس

د) قدرت بر انتقال و بيان مطالب و نظريات كارشناس

آگاهي از مقررات، قوانين، ركوردها و ساختار ورزش، براي هر كارشناس شرط لازم است، ولي شرط كافي نيست. در اين ميان، توان انتقال اين آگاهي ها و قدرت تفهيم آنها به مخاطب نيز لازم است. كارشناسي كه اين ويژگي را نداشته باشد، براي رسانه ملي مناسب نيست، بلكه مي توان از او به عنوان مشاور و محقق يا در بخش هاي ديگر استفاده كرد. شايسته است كارشناس از ميان افرادي انتخاب شود كه جامع جهات باشد.

مشاور به افرادي گفته مي شود كه در برنامه حضور ندارند و به طور مستقيم با مخاطب روبه رو نيستند، ولي مديريت علمي و نظارت محتوايي برنامه را بر عهده دارند.

محقق به افرادي گفته مي شود كه سامان دهي و پشتوانه علمي برنامه را بر عهده دارند و نتيجه كارشان به صورت نوشتاري در اختيار برنامه سازان قرار مي گيرد.

ه ) استفاده نكردن از اصطلاحات بيگانه (غير از اصطلاحات رايج ورزشي)

ه ) استفاده نكردن از اصطلاحات بيگانه (غير از اصطلاحات رايج ورزشي)

گاهي شنيده مي شود كارشناس، براي فخرفروشي يا از سر غفلت و از آن رو كه در حوزه ورزش، شخصيتي دانشگاهي يا بين المللي است،

ص: 224

از لغات و اصطلاحاتي استفاده مي كند كه معاني آنها دور از ذهن شنونده است. استفاده از اصطلاحات غيرمتداول در برنامه هايي كه مخاطبان غيرتخصصي دارند، عملي شايسته نيست و زيبنده است در رسانه اي فراگير همچون صدا و سيما، با زبان عامه مردم سخن گفته شود.

و) عدم حضور اصحاب ورزش كه داراي شخصيتي غيرموجه هستند در برنامه هاي رسانه

و) عدم حضور اصحاب ورزش كه داراي شخصيتي غيرموجه هستند در برنامه هاي رسانه

حضور افراد محكوم و مجرم به فساد، تباني، باندبازي و ارتباط ناسالم و... همان گونه كه در ورزش كشور داراي مسئله و پي آمدهاي نامطلوب است در رسانه ملي نيز مي تواند به قيمت مخدوش شدن شأن رسانه تمام شود.

تطهير و پاك سازي شخصيت افراد ناسالم در ورزش، به وسيله رسانه ملي، از بي اخلاقي ها و بي مروتي هايي است كه رسانه در معرض آن قرار گرفته و مي گيرد.

از اين رو نبايد چنين افرادي به عنوان ميهمان يا كارشناس و حتي جهت دفاع از اعمال غيراخلاقي خويش به برنامه هاي رسانه دعوت شوند.

ز) رعايت آداب معاشرت در گفتار و رفتار

ز) رعايت آداب معاشرت در گفتار و رفتار

_ از نمادهاي آداب معاشرت اسلامي كه در فرهنگ ديني و ملي ما جايگاه ويژه اي دارد، احترام به مخاطب است. كارشناس بايد كلام خود را با نام و ياد خدا آغاز كند و پس از سلام و احترام به مخاطب، اگر آن

ص: 225

برنامه، بعد از رويدادي يا در آستانه مناسبتي (مذهبي، ملي، جهاني) پخش مي شود، به اندازه لازم به يادكرد آن مناسبت بپردازد.

_ در پاسخ به سؤالات مخاطبان يا مجري برنامه، جواب هاي مبهم و نامربوط ندهد.

_ از الفاظ و ادبيات متناسب با فرهنگ غني اسلامي _ ايراني استفاده كند.

_ رعايت انصاف و مروت را بكند و از غيبت، تهمت و نشر خلاف واقع بپرهيزد.

_ نوع پوشش و ظاهر او متناسب با فرهنگ كشور باشد.

_ گفتار او مروج فرهنگ اباحه گري يا مكاتب نوظهور نباشد.

_ بتواند با مخاطب ارتباطي عاطفي و دوسويه برقرار كند.

_ از تكنيك هاي «روابط عمومي» به خوبي استفاده كند.

ح) وابسته نبودن به جريان هاي سياسي و دسته بندي هاي ورزشي

ح) وابسته نبودن به جريان هاي سياسي و دسته بندي هاي ورزشي

حضور كارشناسان ورزشي كه وابستگي تشكيلاتي يا عملي با احزاب سياسي دارند، موجب جبهه گيري ديگر گروه هاي سياسي مي شود و واكنش هاي منفي آنان، باعث به چالش كشيده شدن رسانه و ورزش مي شود.

حضور كارشناسان ورزشي كه عملكردي سياسي دارند، باعث سياسي شدن ورزش مي شود و ورزش در خدمت سياست قرار مي گيرد، كه متأسفانه در همه سطوح ملي، جهاني و المپيك اين گونه شده است كه در نهايت باعث افت ورزش كشور مي شود؛ چراكه عزل و نصب هاي ورزشي همگي سياسي مي شود، نه بر اساس لياقت و شايستگي.

ص: 226

ط) رعايت عدالت و مروت

ط) رعايت عدالت و مروت

در بيان كارشناسي و نقد و انتقادش، رعايت عدالت، مروت (احترام به نظر ديگران و تحميل نكردن نظر خود) و انصاف (رعايت زمان در اختيارش) را بكند؛

_ از اصول مسلّم اخلاقي، رعايت عدالت فردي و اجتماعي است. مروت، صورتي از عدالت است و انصاف، صفتي ممتاز است و شخصي كه متصف به اين صفات باشد، محبوب قلوب مي شود. در نتيجه، سخنش نافذ است. اگر كارشناسي در تحليل و بررسي رويدادي ورزشي يا تشريح مسابقه اي يا نقد وضعِ فني ورزشكاري، حب و بغضِ غيرمنطقي بورزد و آنچه مطابق با ميل و خواهش نفساني خويش است، بيان كند:

الف) از مرز عدالت و انصاف خارج شده است؛

ب) اعتبار خود نزد اهل خبره را از دست مي دهد؛

ج) مرتكب گناه و معصيت بزرگي مي شود، چراكه ذهن صدها هزار يا ميليون ها مخاطب را با مطالب غيرواقع (هر چند ورزشي) منحرف ساخته است؛

د) از حسن ظن رسانه ملي سوءاستفاده نموده است؛

ه) به اعتماد مسئولان برنامه ورزشي خيانت كرده است؛

و) بايد نسبت به كساني كه به ايشان اتهام زده يا در حقشان بي انصافي كرده است، حلاليت بطلبد.

_ كارشناس ورزشي، براي رعايت اصول اخلاقي، بايد به نظر مخالفان احترام بگذارد و با دليل منطقي و مستند، حرف مخالفان را رد كند و اگر نظر مخالفان صحيح باشد، متواضعانه و به صراحت آن را بپذيرد.

_ اگر كارشناسي غيراز او در برنامه حضور دارد، علاوه بر احترام به

ص: 227

شخصيت حقيقي و ورزشي او، تمام وقت برنامه را با اظهارات خود نگيرد، بلكه به همكار خود هم فرصت اظهارنظر بدهد.

ي) رعايت مراتب حضور در رسانه

ي) رعايت مراتب حضور در رسانه

ترتيب حضور كارشناس در رسانه، بر اساس قاعده اين گونه است ابتدا به صورت غيرحضوري در برنامه هاي شنيداري (راديو) حضور يابد و سپس در برنامه زنده راديويي و آن گاه به صورت غيرزنده در سيما حضور يابد و در بالاترين مرحله و رتبه، در برنامه زنده تلويزيوني حاضر شود. توصيه مي شود در عين اينكه اين ترتيب از نظر نوع رسانه و پخش مستقيم رعايت مي شود، به لحاظ كميت مخاطب هم مدنظر قرار گيرد.

كارشناسي كه اين سلسله مراتب حضور در رسانه را رعايت كند، وقتي در برنامه پرمخاطب زنده تلويزيوني حضور مي يابد، اشتباهات فني، رفتاري و گفتاري اش كاهش مي يابد. ضمن اينكه به خاطر تجارب قبلي مي تواند از مدت زماني كه به او اختصاص داده اند، بهترين استفاده را كند.

ك) دارا بودن ضوابط عمومي كارشناس از نظر رسانه ملي

ك) دارا بودن ضوابط عمومي كارشناس از نظر رسانه ملي

هر سازماني براي به كارگيري افراد، قواعد و ضوابطي را تدوين مي كند. رسانه ملي نيز در آيين نامه ها و اساس نامه و ديگر مقررات داخلي خود، شروطي تحت عناوين مختلف، براي حضور افراد در رسانه، دارد. برخي ضوابط كلي كه هر كارشناس بايد داشته باشد، بدين قرار است:

_ معتقد به نظام جمهوري اسلامي باشد و از گروه هاي معاند نظام نباشد.

ص: 228

_ مجرم قضايي نباشد، سوءسابقه نداشته باشد. (مبرا از اعتياد، رشاء و ارتشاء و فساد اخلاقي باشد.)

_ حضور فرد در رسانه، موجب تضعيف نظام نباشد.

_ وابسته به فرقه هاي ضاله نباشد.

ل) عدم استفاده دائم از كارشناسان دولتي و مسئول

اشاره

ل) عدم استفاده دائم از كارشناسان دولتي و مسئول

_ استفاده از افرادي به عنوان كارشناس، كه در بدنه ورزش مسئوليتي دارند و اظهار نظر يك طرفه ايشان كه بيشتر به حمايت از دستگاه و سياست گذاري هاي ورزشي و توجيه تصميم ها و عملكردهاي سازمان مربوط مي پردازند، همانند مثال «يك طرفه قاضي رفتن» است! براي عادلانه بودن كارشناسي برنامه، لازم است كارشناسي ديگر كه مستقل و غيروابسته است، در آن برنامه حاضر باشد و با دلايل و توجيهات مناسب، از تحليل هاي غلط، كه در حقيقت نوعي بي احترامي به مخاطب است، مانع شود.

نكاتي درباره كارشناسي ورزشي و ارتباط آن با اخلاق ورزشي

نكاتي درباره كارشناسي ورزشي و ارتباط آن با اخلاق ورزشي

اول _ استفاده از افرادي كه در بدنه ورزش، مسئوليت هاي اثرگذاري دارند، گاهي باعث حضور متقابل مجري يا تهيه كننده در ورزش شده است. اين رابطه دوطرفه، اغلب ناسالم و غيرورزشي است.

دوم _ حضور كارشناساني منصف و واقع بين، باعث افزايش اعتبار رسانه و جلب اعتماد مخاطب مي شود و در نهايت به ورزش كشور كمك شاياني مي شود.

سوم _ بيشتر وقت ها بعد از شكست هاي تيم هاي ملي يا شكست هاي

ص: 229

قهرمانان در رشته هاي فردي، كارشناساني دعوت مي شوند كه منتقد فدراسيون و مربي ناكام مربوط هستند. برخي اين فرصت را براي تخريب و هتك حرمت و انتقام گيري و نقد غيرمنصفانه مناسب مي بينند و با استفاده از يأس و سرخوردگي جامعه و ايجاد زمينه براي انتقاد، به نقد و تحليل غير واقعي اقدام مي كنند.

از طرف ديگر، چون ناكامان مورد بحث، در استوديو يا كشور حضور ندارند، فرصت دفاع از خود را ندارند و اين نوع ظلم، غيبت، تهمت و در كل، خلاف شرع و بداخلاقي فردي و رسانه اي است.

چهارم _ كارشناس بايد از قبل بداند كه چه مي گويد و مخاطب از او چه توقعي دارد. اگر آنچه از كارشناس توقع است، بيان نكند، در حق بيننده و شنونده جفا كرده است.

پيشنهاد درباره بخش كارشناسي

پيشنهاد درباره بخش كارشناسي

صدا و سيما در جايگاه گسترده ترين و فراگيرترين رسانه ارتباطي، همانند دانشگاهي است كه در گسترش آگاهي و رشد جامعه در زمينه هاي گوناگون فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي نقش بسزايي دارد. (نگاه به فصول سوم تا هفتم «قانون خط مشي كلي و اصول برنامه هاي صدا و سيما» ضرورت مطلب فوق را البته به عنوان دستورالعمل صنفي يادآور مي شود. وظيفه اركان مختلف رسانه ملي است كه اين اصول را در برنامه ريزي رعايت و عملي سازند.) ورزش هم از مقوله فرهنگ و هم مرتبط با مسائل اجتماعي و اقتصادي است؛ پس براي تحقق اين امر، مي توان با بهره گيري نظام مند از كارشناسان آگاه و توانا، در كنار برنامه سازان متعهد، براي مديريت و هدايت افكار عمومي جامعه، اقدام

ص: 230

به جهت دهي مؤثر و كارآمد برنامه ها و انتقال رساترين پيام در بهترين قالب به مخاطب كرد.

براي تأمين اين نياز، پيشنهاد مي گردد «بانك اطلاعات كارشناسان، مشاوران، و محققان ورزشي» در رسانه ملي با اهداف زير تشكيل گردد.

1. شناسايي كارشناسان، مشاوران و محققان علوم تربيت بدني؛

2. ايجاد زمينه هاي لازم براي به كارگيري نظام مند و بهينه اين افراد در برنامه هاي رسانه؛

3. طبقه بندي كارشناسان بر اساس نياز رسانه (نوع برنامه، نوع شبكه، نوع رسانه و ...)؛

4. پيش گيري از استفاده افراد غيرمتخصص در برنامه هاي صدا و سيما؛

5. پيش گيري از اِعمال سليقه و ارتباط ناسالم عوامل رسانه با عوامل ورزشي؛

6. ايجاد زمينه لازم براي آشنايي كارشناسان با مقتضيات رسانه و ايجاد انگيزه براي مشاركت آنها در برنامه هاي صدا و سيما؛

7. پاسخ گويي به نياز واحدهاي برنامه ساز و مديران سازمان به كارشناسان تربيت بدني.

د) تعامل ورزش با ديگر برنامه ها

اشاره

د) تعامل ورزش با ديگر برنامه ها

زير فصل ها

يك _ ورزش و برنامه كودك و نوجوان

دو _ ورزش و گزارش هاي خبري

نكته هاي اخلاقي در خبرنويسي

سه _ ورزش و برنامه هاي مستند اول _ مستند ورزش و ورزشكاران

دوم _ مستند رويدادهاي ورزشي

سوم _ مستند مكان ها و سازمان هاي ورزشي

چهار _ پرداختن به ورزش با مفاهيم اخلاقي در برنامه هاي اجتماعي رسانه ملي

پنج _ گفت وگوهاي مردمي درباره ورزش

يك _ ورزش و برنامه كودك و نوجوان

يك _ ورزش و برنامه كودك و نوجوان

بسياري بر اين باورند ورزش بايد از سنين كودكي و نوجواني آغاز شود. از سويي، اقتضاي سن كودك و نوجوان، حكم مي كند مفاهيم اخلاقي مانند: ايثار، جوانمردي، بخشش و فروتني در خلال برنامه هاي ورزشي

ص: 231

كودكان به آنان آموزش داده شود تا پايه هاي معنويت و اخلاق در ذهن و روح آنان محكم شود.

نمايش برنامه هاي آموزشي ويژه كودك و نوجوان، برنامه هاي تصويري ويژه كودك و نوجوان (گزارش تصويري) و برنامه هاي مسابقه اي و بازي ويژه كودك و نوجوان، از موارد ديگري است كه مي تواند مناسب اين گروه سني باشد.

دو _ ورزش و گزارش هاي خبري

دو _ ورزش و گزارش هاي خبري

آگاهي بخشي، يكي از نقش هاي برجسته رسانه ملي است. يكي از راه هاي اصلي اطلاع رساني، توليد و انتشار اخبار است. خبرهاي ورزشي منتشرشده در صدا و سيما، بايد اولويت و اهميت خاصي داشته باشند. اخباري كه به رواج فرهنگ ملي و اسلامي كه شامل اخلاق و معنويت است، ميپردازند، بايد در اولويت قرار گيرند و جاي آنها خبرهايي مانند اخبار مسابقه هاي مثلاً ليگ برتر بلژيك، آن هم مسابقههاي نه چندان مهم، يا بسكتبال اِن بي اي (NBA) آمريكا پخش شود. خبرهايي بيارزش مانند: «لغو مسابقه تيم هاي فيورنتينا با پارما از سري A ايتاليا به سبب بارش برف» يا اخبار مسابقات بسكتبال كنفدراسيون شرق يا گزارش مفصّل خبري از مسابقات رالي موتورسواري در كشورهاي مختلف و به صورت كلي، خبرهايي از اين دست نيز بايد حذف شود.

به صورت معمول، اخبار ورزشي به 4 روش، به آگاهي مخاطبان مي رسد كه بايد در هر 4 روش، نكتههاي اخلاقي رعايت شود:

_ گزارش هاي خبري مربوط به ورزش؛

ص: 232

_ گزارش هاي خبري مربوط به مكانهاي ورزشي؛

_ گزارش هاي خبري مربوط به ورزشكاران؛

_ گزارش هاي خبري مربوط به سازمان ها و نهادهاي ورزشي؛

نكته هاي اخلاقي در خبرنويسي

نكته هاي اخلاقي در خبرنويسي

يك _ بيان منبع خبر؛

دو _ رعايت حريم خصوصي افراد؛

سه _ پرهيز از تهمت به ديگران: مشاهده شده كه در برخي برنامه ها و اخبار ورزشي، نقل قول هايي از برخي سايت ها، به عنوان استناد خبر، بيان مي شود كه در حقيقت، اصل خبر يا كذب محض است يا اينكه سايت مزبور، خبر را به گونه اي بازگو كرده كه قطعاً منظور از آن، چيزي غير از انعكاس صرف خبر است. به عبارت ديگر، برخي اصحاب جرايد، با تقطيع كلمات، خبر را تغيير مي دهند يا فقط بخش منفي و جنجالي مصاحبه يا خبر را منعكس مي كنند.

متاسفانه در برخي موارد نيز پس از آن كه خبري تكذيب مي شود، خبر تكذيب آن منعكس نمي گردد؛ در صورتي كه از حقوق اصلي افراد اين است كه از طريق همان رسانه اي كه به آنان تهمت زده شده يا هتك حرمت شده اند، اعاده حيثيت نمايند. (رجوع كنيد به قانون مطبوعات).

به عنوان نمونه جريان سازي براي بركناري مربي يا مدير ورزشي كه گاهي در برخي برنامه هاي ورزشي صورت مي گيرد، تهمت و افترا و غيبت به شمار مي آيد. اين فشار رواني و تبليغاتي، كه با نظرسنجي و نظرسازي از طريق پيامك و پخش نظر مخالفان فرد يادشده و برجسته كردن نقاط ضعف و سوابق وي، نمايش شعارهاي مخالف كه از روي

ص: 233

سكوها انجام مي شود و در شكل هاي مختلف ديگر صورت مي گيرد، نوعي باج خواهي رسانه اي در درون اين جريان سازي به حساب مي آيد كه از منظر شرع مقدس اشكال دارد.

سه _ ورزش و برنامه هاي مستند اول _ مستند ورزش و ورزشكاران

سه _ ورزش و برنامه هاي مستند اول _ مستند ورزش و ورزشكاران

يك _ مستندسازي براي ورزشكاران فعلي و پيشكسوتان؛ مانند: شرح حال دوران ورزشي آنان (از آغاز تا قهرماني)، بيان نام مربيان و مشوقان آنان، نام و تاريخ تورنمنت ها و مسابقههاي كشوري و جهاني و مقام هاي به دست آمده آنها و بيان حواشي مثبت و خاطره هاي مربوط به آنها و سفارش هايي پندآموز به ورزشكاران جوان.

دو _ مستندسازي براي پهلوانان و نام آورانِ درگذشته؛ مانند: پهلوانان تهران كه پادشاهان قاجار بازوبند پهلواني به دست آنها مي بستند، پهلوان ناصر خراساني، پهلوان رضا يزدي و جهان پهلوان تختي (با بهرهگيري از تاريخ معاصر و تاريخ گويان زبردست).

سه _ مستندسازي براي ورزشكاراني كه دوران قهرماني ورزشي خود را سپري مي كنند مانند: بيان شرححال كودكي و نوجواني آنان، مربيان و استادان ايشان، نوع برخورد آنان با مردم، نمايش گوشه هايي از مسابقهها و قهرماني هاي آنان، مصاحبه با مربيان و هم تيمي هاي آنها و برجسته كردن ويژگيهاي مثبت اخلاقي آنان.

چهار _ مستندسازي براي نشان دادن تمرين هاي تيم هاي مختلف ملي و مصاحبه با مربيان تيم ها با روي كرد آموزشي، مانند: بيان نوع تمرين هاي پيش از مسابقه، مرور تاكتيك ها، تغذيه و تمرينهاي بازيابي (ريكاوري).

ص: 234

پنج _ مستندسازي براي نشان دادن عبادت، توسل و ديگر ويژگي هاي مذهبي ورزشكاران، نمايش حضور در نمازهاي جماعت، خواندن قرآن و ادعيه، زيارت مكانهاي مقدس (عتبات عاليات، مشهد مقدس و قم).

شش _ مستندسازي براي ورزش قشرهاي مختلف مردم مانند ورزش حوزويان، ورزش نمايندگان مجلس، ورزش جانبازان و معلولان، ورزش نابينايان.

هفت _ مستندسازي براي معرفي ورزش هاي بومي و ملي، مانند چوگان، ورزش باستاني و ورزش هاي محلي. با جهاني شدن مسابقه هاي ورزشي و اهميت سياسي _ اقتصادي ورزش هاي جهاني، اين نگراني وجود دارد كه ورزش هاي محلي كشور ما، ورزشهايي كه نماد هويت ملي و پشتوانه فرهنگ ما هستند، فراموش شوند. با توجه به اينكه در ورزش هاي بومي، رفتارهاي اخلاقي نيكي نهفته است، لازم است صدا و سيما، براي زنده كردن يا زنده نگه داشتن اين ورزش ها همت بيشتري گمارد.

هشت _ مستندسازي براي ورزشكاراني كه با داشتن شايستگي، از حضور در مقابل ورزشكاران رژيم اشغالگر قدس خودداري كردند و از كسب مقام و نشان بيبهره ماندند.

نه _ تهيه مستندي درباره اهداي نشان ها و لوح هاي قهرماني ورزشكاران كه به موزه آستان قدس رضوي عليه السلام اهدا شده است.

ده _ تهيه مستندي درباره هيئت عزاداري ورزشكاران كه متشكل از قهرمانان و ورزشكاران و مربيان و ساير عوامل ورزشي است و در آستانه مناسبت هاي مذهبي پخش شود.

يازده _ مستندسازي براي جشن گل ريزان كه به همت برخي قهرمانان

ص: 235

و پهلوانان، براي جمع آوري كمك به زندانيان بي گناه و نيز افراد بي بضاعت انجام مي گيرد.

دوازده _ مستند درباره حضور مرحوم سيد احمد خميني رحمه الله در مسابقات ورزشي (فوتبال) و برجستگي هاي اخلاقي نامبرده هنگام ورزش، قبل و بعد از آن.

دوم _ مستند رويدادهاي ورزشي

دوم _ مستند رويدادهاي ورزشي

يك _ ساخت مستندِ بازي فوتبال دو تيم پرسپوليس _ تاج (استقلال) در سال 1352 با نتيجه ماندني 6 _ 0 و نمايش پشت صحنه هاي آن، مصاحبه با بازيكنان هر دو تيم و مراجعه به جرايد و اصحاب رسانه در اين زمينه. [لازم به يادآوري است كه همان مسابقه از منظر اخلاقي ويژگي هاي ممتازي داشته كه مي توان نسبت به واكاوي آن و برجسته سازي آن رفتارهاي اخلاقي، اقدام و برنامه سازي نمود.]

دو _ مستندسازي صعود ايران به جام جهاني 1998فرانسه و بازي «پلي آف» با تيم قدرتمند استراليا و حوادث مربوط به بركناري سرمربي وقت تيم، و رئيس وقت فدراسيون، با نظر به كتاب خاطرات محمد مايلي كهن و مهندس هاشمي طبا، رئيس وقت سازمان ورزش، مراجعه به جرايد و خاطرات فوتباليست هاي آن تيم و استفاده از خاطرات مردم و نمايش همدلي و شور و نشاط پس از صعود.

سه _ تهيه مستند ركوردشكني پهلوان حسين رضازاده در المپيك آتن با استفاده از خاطرات وي، مسئولان، اصحاب رسانه و پخش دوباره ركوردشكني هاي وي، تمرينها، نوع تغذيه و شيوه هاي ركوردزني او و يادآوري توكل او به خداوند و توسل وي به معصومان عليهم السلام .

ص: 236

چهار _ ساخت مستندِ تاريخچه ورزش در ايران معاصر (توضيح درباره نخستين كلوپ هاي ورزشي، تشكيل تيم ها و سازمان هاي تربيت بدني).

پنج _ مستند حضور بانوان ورزشكار با حجاب اسلامي در ميادين ورزشي و سكوهاي قهرماني.

سوم _ مستند مكان ها و سازمان هاي ورزشي

سوم _ مستند مكان ها و سازمان هاي ورزشي

يك _ معرفي مكانهاي مهم ورزشي و تاريخچه آنها، رويدادهاي اتفاق افتاده در آنها و نيز كاربري هاي آن ها.

دو _ معرفي آن دسته از مكانهاي ورزشي كه آنها را افراد نيكوكار ساخته اند. (به منظور ارج نهادن به نيت خير آنان و تشويق ديگران براي ساخت ساختمان هاي ورزشي ديگر).

سه _ مستندسازي براي مكان هاي ورزشي اي كه بر اثر بي تدبيري به خرابه اي تبديل شده يا كاربري آنها تغيير يافته است.

چهار _ مستندسازي براي مكانهاي ورزشي نيمه سازي كه سال ها پيش كلنگ ساخت پروژه آنها زده شده، ولي سال هاست كه ساخت و ساز آنها راكد مانده است.

پنج _ ساخت مستندي درباره كاركردهاي مكان هاي ورزشي، مانند: وفاق ملي، همدلي و دل جويي از محرومان جامعه.

شش _ ساخت مستندي درباره وضعيت نمازخانه ها، آب خوري ها، سرويس هاي بهداشتي و بوفه ها، بيان كاستيها و مزيتهاي آن ها.

هفت _ ساخت مستندي براي معرفي مكانهاي مدرن و امكانات پيشرفته ورزشي خارج از كشور.

ص: 237

هشت _ ساخت مستندي براي بيان حوادث مثبتي كه در مكانهاي ورزشي رخ مي دهد؛ مانند: شروع تمرينها و مسابقهها با خواندن قرآن، رفع كدورت ميان مربيان و بازيكنان، بازي جوانمردانه و استفاده از تصويرهاي شهدا يا انعكاس شعارهاي ارزشي و وجود نظم و انضباط در ورزشكاران.

نه _ تهيه مستندي درباره عملكرد فرهنگي سازمان و وزارت ورزش و جوانان و نيز كميته هاي فرهنگي فدراسيون ها و باشگاه هاي فرهنگي _ ورزشي.

ده _ ساخت مستندي درباره «منشور اخلاقي» فوتبال و تأثير آن در تغيير رفتار بازيكنان و مربيان و همچنين معرفي وظايف كميته هاي فرهنگي و انضباطي و آيين نامه ها و بخش نامه هاي فرهنگي و كار گاه ها و جلسات فرهنگ محور كه در بدنه ورزش اتفاق مي افتد.

چهار _ پرداختن به ورزش با مفاهيم اخلاقي در برنامه هاي اجتماعي رسانه ملي

چهار _ پرداختن به ورزش با مفاهيم اخلاقي در برنامه هاي اجتماعي رسانه ملي

اول _ گفتارهاي مجري؛

دوم _ گزارش هاي اجتماعي مرتبط با ورزش؛

سوم _ مصاحبه هاي مردمي يا مصاحبه با كارشناسان اجتماعي درباره جامعه و ارتباط آن با ورزش.

پنج _ گفت وگوهاي مردمي درباره ورزش

پنج _ گفت وگوهاي مردمي درباره ورزش

اول _ اهميت ورزش و فايدههاي جسمي و روحي آن؛

دوم _ آسيب هاي ورزش (هدف واقع شدن ورزش، ارتباطهاي ناسالم ورزشي، ورزش و كم رنگ شدن ارزش ها)؛

ص: 238

سوم _ طرح ها و پيشنهادهايي براي گسترش ورزش همگاني، پهلواني و قهرماني؛

چهارم _ خواستههاي مردم از مسئولان در زمينه:

يك _ گسترش ورزش.

دو _ بي اهميت شدن ورزش.

سه _ مبارزه با فساد و باندبازي در ورزش (ورزش پاك).

و) تيتراژ «آرم برنامه»

و) تيتراژ «آرم برنامه»

در تعريف «تيتراژ» گفته اند: «هر كلمه اي كه روي پرده ظاهر شود و جزيي از صحنه نباشد، بلكه تمهيدي براي رساندن اطلاعات به تماشاگر باشد.»(1) به نظر مي رسد، تيتراژهاي برنامه ها و اخبار ورزشي، كه به آن آرم برنامه نيز مي گويند در شروع و پايان، بدون برجستگي اخلاقي است. در تيتراژها، مي توان از سجده هاي شكر ورزشكاران پس از پيروزي ها و نيز ركوردشكني ها يا حضور خواهران محجبه در ميادين ورزشي استفاده كرد. همچنين اهتزاز پرچم مقدس جمهوري اسلامي كه نمايش عزت ايران اسلامي و باعث افتخار ملي است، مي تواند در تيتراژ برنامه ها جاي گيرد.

نمايش تصاويري از جهان پهلوان تختي يا مرحوم نام جو و محمد نصيري (در وزنه برداري) و نيز هادي ساعي (پرافتخارترين ورزشكار المپيكي)، آرش ميراسماعيلي (پرافتخارترين جودوكار ايران)، سيد مهدي سيدصالحي (كه همواره پس از گل زني، از خداوند شكرگزاري مي كند) و


1- آيرا كينگزبرگ، فرهنگ كامل فيلم، ص923.

ص: 239

ديگران، از نظر اخلاقي مي تواند نشانه تشكر از زحمات اين قهرمانان باشد كه هم مصداق «مَنْ لَمْ يشْكُرِ المَخْلُوق لَمْ يشْكُرِ الخَالِقْ» (1) است و هم مي تواند به عنوان الگوهاي ورزشي به جامعه معرفي گردند.

ز) زيرنويس ها و كلام مجري

اشاره

ز) زيرنويس ها و كلام مجري

با استفاده از زيرنويس ها، افزون بر انتقال پيام به صورت مكتوب، كه مزيتها و ويژگي هاي خاص خود را دارد، مي توان از فضاي تصويري بيشترين بهره را برد. زيرنويس بايد كوتاه، رسا و روان باشد. اگر نوع پيام و محتواي زيرنويس، با برنامه در حال پخش متناسب باشد، پيام زيرنويس رساتر و اثرگذارتر خواهد بود. گويندگان و گزارشگران مي توانند در خلال اجرا و گزارش خود، از پيام هاي زيرنويس استفاده كنند و اجرا و گزارش خود را پربارتر سازند. به بخشي از زيرنويس هايي كه در سه گروه احاديث، كلام بزرگان و سفارش متخصصان بهداشت و سلامت بيان شده است، اشاره مي كنيم.

سخن بزرگان درباره ورزش

سخن بزرگان درباره ورزش

_ ورزشكاران بايد به علي عليه السلام اقتدا كنند. (امام خميني رحمه الله )(2)

_ من ورزشكار نيستم، ولي ورزشكاران را دوست دارم. (امام خميني رحمه الله )(3)

_ ورزش، همان طور كه بدن را تربيت مي كند و سالم مي كند، عقل را هم سالم مي كند. (امام خميني رحمه الله )(4)


1- «كسي كه شكرگزار الطاف بندگان خدا نباشد، نمي تواند شكرگذار نعمت هاي الهي باشد».
2- صحيفه نور، ج 4، ص 145، (23/2/1358).
3- صحيفه امام، ج 16، ص 80، (16/12/1360).
4- صحيفه نور، ج 4، ص 144، (23/2/1358).

ص: 240

_ امر به ورزش، امر به معروف است. (مقام معظم رهبري)(1)

_ ورزش، دروازه طلايي صدور معنويت است. (مقام معظم رهبري)(2)

_ سفارش من به جوانان اين است: تحصيل، تهذيب، ورزش.(3)

_ ورزش همگاني موجب نشاط، تحرك و آمادگي بيشتر جامعه براي تلاش و پيشرفت فردي و عمومي است.(4)

_ ورزشكاران بايد به بردباري آراسته باشند.

_ يكي از بيماري هاي ورزش، «شهرت طلبي» است.

_ ورزش، ابزار موفقيت هاي اجتماعي است.

_ سلامتي جسم مقدم بر تحصيل و شغل است.

_ «حفظ الصحة» (سالم نگه داشتن خود)، از اصول اسلام و دستور دين است.

_ در ورزش، «قصد قربت» ما را به خداوند نزديك تر مي كند.

_ در دعاي ابوحمزه ثمالي مي خوانيم كه: «خدايا! به من صحت و سلامت در جسم و قدرت در بدن عطا فرما».

_ هدف هاي عمده تربيت بدني عبارتند از: حفظ سلامت، تعميم بهداشت، تقويت قواي جسمي، كسب شادابي و نشاط، ايجاد ميل به موفقيت در وظايف حرفه اي و شغلي.

_ ورزش، حركتي تابع اراده است. (ابن سينا)(5)


1- سايت وزارت ورزش و جوانان.
2- سايت وزارت ورزش و جوانان.
3- بيانات مقام معظم رهبري، 7/2/1377.
4- بيانات مقام معظم رهبري، 1/1/1388.
5- حسين صبوري، ورزش در اسلام، ص 25.

ص: 241

_ بدانيد از اينكه قواي خود را تقويت كنيد، در هيچ كاري پشيمان نمي شويد. (سقراط)(1)

_ اسلام، مشوّق ورزش است. (شهيد بهشتي)

_ اسلام، آييني است كه به سلامت و رشد تن و روان اهميت مي دهد. (شهيد بهشتي)

_ ما به ورزش سازنده اهميت مي دهيم. (شهيد بهشتي)

_ ورزش تن، اگر با ورزش روح، همراه گردد، نتيجه اش عالي مي شود.(2)

و جملاتي ديگر:

_ ايمان و پرواپيشگي، عفو و گذشت از اخلاق باارزش هر ورزشكار است.

_ دورانديشي، تواضع و فروتني، از مرام ورزشكاري است.

_ ميانه روي و بردباري، ويژگي مثبت هر ورزشكار و از رمزهاي موفقيت اوست.

_ از زيورهاي ارزنده ورزشكار، صبر، حوصله و ميانه روي است.

_ تأمين سلامت بدن در سايه ورزش.

_ استفاده از فرصت ها، در موفقيت هر ورزشكار، بسيار كارساز است.

_ در هر روز، براي ورزش، زمان خاصي را در نظر بگيريد.

_ اگر دچار بيماري خاصي هستيد، پيش از شروع ورزش با پزشك خود مشورت كنيد.

_ از ورزش در ساعت هاي بسيار گرم روز بپرهيزيد.


1- محمدحسين توحيدي اقدم، درآمدي به ورزش در اسلام، ص 24.
2- شهيد بهشتي، روزنامه جمهوري اسلامي، 6/4/1373.

ص: 242

_ با پوشيدن لباس هاي نخي در هواي گرم، كارايي ورزشي خود را افزايش دهيد.

_ از ورزش در محيط هاي آلوده و ساعت هاي پرترافيك روز خودداري كنيد.

_ اگر مشكل مَفصل داريد، از زانوبند و مچ بند استفاده كنيد.

_ در ايران باستان ورزش و مسئوليت اخلاقي همواره همراه و مكمل هم بوده اند.

_ يكي از ويژگي هاي ورزشكار مسلمان ياري ستمديدگان است.

_ غرور، آفت پيروزي و توانايي است.

_ ورزشكار مسلمان بايد امين باشد.

_ ورزشكار مسلمان بايد رفتار و كردار ائمه معصوم عليهم السلام را هميشه در نظر داشته باشد.

_ ورزش بايد براي يك مسلمان وسيله اي براي بالا بردن خلق و خوي نيكو باشد.

_ ورزشكار مسلمان بايد اخلاق و رفتارش مطابق موازين شرع مقدس باشد.

_ ورزشكار مسلمان بايد از جهت علمي نيز توانا و نيرومند باشد.

_ ورزشكار مسلمان بايد به مسابقه در امور خيريه و برنده شدن در آن بيش از برنده شدن در مسابقات اهميت دهد.

_ ورزشكار قوي كسي است كه با درس و عبرت گرفتن از تاريخ در خدمت كلمه الله باشد و حق را در جامعه اعتلاء بخشد.

_ يكي از ويژگي هاي ورزشكار مسلمان تقويت قواي روحي براي خودسازي و رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي است.

ص: 243

_ ورزش مي تواند نقش مهمي در هويت فردي ايفا كند پس ما به عنوان يك مسلمان بايد اخلاق و منش ائمه عليهم السلام را در نظر داشته باشيم.

_ ورزش وسيله اي است براي خدمت به خلق خدا.

_ ورزشكاران بايد بعد از تقويت اخلاق اسلامي به فكر تقويت بُعد قهرماني در ورزش باشند.

_ يكي از مهم ترين انتظارات از قهرمانان ورزشي، توسعه و گسترش اخلاق و معنويات در ورزش است.

_ رعايت اخلاق اسلامي از ويژگي هاي ورزشكاران متقي است.

_ ورزشكار مسلمان بايد داراي دانش و بينش وسيع باشد.

_ عاقبت غرور، شكست و سقوط است.

_ خشونت در ورزش بر اثر ضعف اخلاقي به وجود آمده است.

_ يك ورزشكار مسلمان بايد آراسته به بهترين اخلاق جوانمردي باشد.

_ ورزش بايد براي بالا بردن خلق و خوي نيكو باشد.

_ همچنان يك ورزشكار مسابقه ورزشي مي دهد در اعمال خير نيز بايد سبقت بگيرد.

_ اولين خصوصيت يك ورزشكار مسلمان، ايمان و تقواي اوست.

_ نيرومند بودن به تنهايي از نظر اسلام ارزشي ندارد. آنچه معيار ارزش است، تقوا است.

_ در روايات اسلامي به دانش پژوهي ورزشكار اهميت داده شده است.

_ پيش از هر چيز، ورزشكار بايد باايمان باشد.

_ ورزشكار مسلمان بايد امين باشد.

ص: 244

_ علم آموزي و بينش وسيع و صحيح از صفات ورزشكار مسلمان است.

_ آفت پيروزي و توانايي غرور است.

_ شكرانه بازوي توانا گرفتن دست ناتوان است.

_ ورزشكار بايد در همه امور ميانه روي پيشه نمايد.

_ امام علي عليه السلام در توصيه اي مي فرمايد: «سيره زندگي مؤمن ميانه روي و روش او بالندگي است».(1)

_ با برنامه ريزي و نظم مي توان به موفقيت هاي بيشتري نائل آمد.

_ امام علي عليه السلام مي فرمايد: غيرت، ثمره و حاصل شجاعت و قهرماني است.(2)

_ حضور ورزشكاران مسلمان ايراني در ميدان هاي بين المللي، تبليغ جهاني ارزش ها و صفات برجسته ملت ايران است.

_ حضور يك زن مسلمان ايراني و داراي حجاب در ميدان هاي ورزشي بين المللي و ايستادن بر سكوي قهرماني در شرايطي كه قتل، توهين و تهديد رسمي زنان مسلمان محجبه در اروپا صورت مي گيرد نشان عظمت روح ايراني است.

_ قهرمانان و پهلوانان ورزشي كشور سفيران هويت، تشخص، عزم راسخ، هوش بالا، ايمان و پاي بندي به شريعت ملت ايران هستند.

_ زنده نگه داشتن شعائر ديني و معنوي در ميدان هاي بين المللي توسط ورزشكاران قهرمان يكي از نشانه هاي اقتدار ملت ايران است.


1- ميزان الحكمه، ج 10، ص 489.
2- غررالحكم و دررالكلم، ج 4، ص 311.

ص: 245

_ انصراف ورزشكاران ايراني از مسابقه با ورزشكاران رژيم صهيونيستي مشتي است محكم بر دهان دشمنان انسان و اسلام.

_ حضور مؤمنانه در مسابقات بين المللي ورزش، تجلي حضور تعاليم انسان بخش اسلام است.

_ يكي از مهم ترين وظايف ورزشكاران در عرصه مسابقات جهاني، حفظ آبرو و عزت ملي و ديني است.

_ جوانان ورزشكار در عرصه بين المللي به عنوان الگو و نماد جمهوري اسلامي، پاسدار دستاوردهاي انقلاب بزرگ ايران و خون شهيدانند.

_ اخلاق اسلامي ورزشكاران مسلمان بهترين تبليغ براي اسلام است.

_ ورزشكاران ايراني در رعايت اخلاق اسلامي، الگوي همه ورزشكاران دنيا هستند.

_ ورزشكاران ايراني در فتوت، جوانمردي و رعايت اخلاق اسلامي سرآمد همه ورزشكاران دنيا هستند

_ جوانان منتخب در بازي هاي ورزشي بين المللي نمايندگان فرهنگ و آداب و رسوم اصيل ايرانند.

_ جوانان منتخب در مسابقه هاي ورزشي بين المللي، سمبل عزت و ايمان و عظمت پرچم سه رنگ جمهوري اسلامي ايرانند.

_ هر جوان ورزشكار با حضور در عرصه هاي بين المللي، مي تواند آينه صداقت، شجاعت و جوانمردي باشد.

_ زن مسلمان با حفظ حجاب و عفاف خود همچون سفيري توانا، در مجامع ورزشي شركت مي كند.

_ حضور بانوان محجبه ايراني در عرصه مسابقه هاي بين المللي بسيار اثرگذار است.

ص: 246

_ حضور بانوان محجبه، تصوير واقعي بانوي ايراني را به همه جهان نشان مي دهد.

_ بر زبان آوردن نام امامان معصوم عليهم السلام و نقش بستن نام زيبايشان بر پيراهن ورزشكاران، نشانه ايمان راسخ و عشق به اسلام است.

ح) اشعار ورزشي

ح) اشعار ورزشي

شعر، بيان لطيفِ يك پيام است. از ديرباز، شعر در فرهنگ مردم جايگاه خاصي داشته است. برخي شاعران، كم و بيش به نيرومندي و قدرت و جوانمردي كه از ويژگي هاي ورزش و ورزشكار است، اشاره كرده اند. ازاين رو، مجري يا گزارشگر بايد شعرهاي ورزشي را پيش از پخش برنامه، زمان پخش يا بعد از پخش برنامه، در زمان مناسب بخواند يا به صورت زيرنويس درآيد تا مخاطب در هر صورت از آن بهره برد.

ز نيرو بُود مرد را راستي

ز سستي كژي آيد و كاستي(1)

***

شكرانه بازوي توانا

بگْرفتن دست ناتوان است

***

برو قوي شو اگر راحت جهان طلبي

كه در ديار طبيعت، ضعيف پامال است

***

چيست ورزش؟ رشد جسم و رشد روح

پاي داري در حوادث، همچو نوح

***


1- فردوسي.

ص: 247

ورزش انسان را پرستو مي كند

آشناي كوي بي سو مي كند

هست ورزش سيره پيغمبران

اهل بيت عصمت آن نام آوران

ورزش اين دارو و درمان مفيد

اهل خود را مي كند بس روسفيد

ورزش اين سرگرمي نوع بشر

رافع سستي و بي حالي شر

ورزش و تن پروري از هم جداست

روح ورزش سلم در نزد خداست

ز غرور و از مني خالي شدن

بنده بودن جمله رباني شدن

پيشتازي سوي نيكي ها و علم

اهل ايمان و امانت روح علم

دستگيري از ضعيفان دم به دم

رفع ظلم ظالم و اهل ستم

پهلوان را اين چنين خلقي نكوست

چون پي شرع منوّر مو به موست

در دل او غير حق خُرد است و ريز

باشد او را از هواهايش گريز

بهره مندي از غذاهاي حلال

دوري از انديشه اهل ضلال

فرد كامل بودن و صبر تمام

ناتمامان را كند جمله، تمام(1)

***

مردي، گمان مبر كه به پنجه است و زور كتف

با نفس اگر برآيي، دانم كه شاطري(2)

***

بر دامن «گل» دست توسل نزديم

از حرف به ميدان عمل «پُل» نزديم

افسوس كه فرصت به تماشا بگذشت

صد «گيم» تمام گشت و ما «گل» نزديم!(3)

***


1- درآمدي بر ورزش در اسلام.
2- شاطر: زرنگ و چابك و توانا.
3- جواد محدثي.

ص: 248

بگذشت زمان، دست به كاري نزدي

بر گردن لحظه ها مهاري نزدي

صد «توپ» زدي، تمام را كردي «اوت»

صد «پاس» گرفته، آبشاري نزدي!(1)

***

گر بر سر نفس خود اميري مردي

بر كور و كر ار نكته نگيري مردي

مردي نبود فتاده را پاي زدن

گر دست فتاده اي بگيري مردي(2)

نكته: اشعار فراواني در طي قرون متمادي توسط شاعران و غزل سرايان درباره ورزش و رعايت اخلاق و پهلواني در ورزش و اهميت آن سروده شده كه مي توان به ديوان هاي مربوطه و نرم افزارهاي تهيه شده مراجعه كرد.

ارتباط بين جسم و جان: با توجه به ارتباطي كه بين جسم و جان وجود دارد، ورزش مي تواند تعادل مناسبي را بين تن و روان به وجود آورد و اين نكته، روشن است كه تعادل شخصيت رواني، اساس دست يابي به كمالات معنوي به شمار مي آيد و اگر چنين تعادلي نباشد، تكاملي وجود نخواهد داشت.

اين ديدگاه را شاعري خوش ذوق به شعر درآورده كه به صورت مناظره بين دو پهلوان بيان شده است.

دو تن پهلوان سخن در ميان،

سخن بودشان از تن و از روان

يكي گفت: بايست نيروي تن

كه گفتار فردوسي است اين سخن

«ز نيرو بود مرد را راستي

ز سستي كژي زايد و كاستي»


1- جواد محدثي.
2- پورياي ولي.

ص: 249

يكي گفت: پرورد بايد روان

كه فرمود آن شاعر پاك جان

«توانا بود هر كه دانا بود

ز دانش، دل پير برنا بود»

سخن بس به پيرايه آراستند

خود از بنده، سنجيدنش خواستند

بگفتم كه در اين ره، آن رهروان،

بسي ره سپردند اندر جهان

دو رهرو كه مانند ايشان كم است

همانا كه فردوسي و رستم است

ببينيم از اين هر دو در روزگار،

چه مانْد از هنر سال ها يادگار؟

ببينيم باشد كه را برتري

ز تن پروري وز روان پروري؟

برِ مرد دانا، روان، دانش است

تن ار پروري، بهر دانش خوش است

نگويم مپرور تن اي پهلوان!

بپرور، ولي هم تن و هم روان

نبود ار كه فردوسي نيك خوي،

چه نامي بُد از رستم جنگ جوي؟!(1)

ط) قطعه هاي ادبي در كلام مجري

ط) قطعه هاي ادبي در كلام مجري

روز را با ورزش مي توان آغاز كرد. آهنگ ورزش، يعني آهنگ سلامت و آهنگ سلامت، يعني آهنگ حركت؛ حركت براي رسيدن؛ رسيدن به پايان يك راه و آغاز راهي جديد.

( با ورزش، مي توان قله هاي بلند سلامت را فتح كرد. با ورزش، مي توان پشت حريف سرسخت سستي را به خاك ماليد. با ورزش مي توان ... . اما سلامت فقط با ورزشِ تن حاصل نمي شود؛ گاه روح هم به دنبال سلامت است. گاه روح نيز به دنبال فتح قله هاي بلند است. گاه روح نيز به دنبال جام قهرماني و قهرمان شدن است.

( زندگي، مثل يك زمين بازي است. زميني كه هم مي تواند بزرگ


1- صغير اصفهاني، ديوان شعر، ص 421.

ص: 250

باشد هم كوچك، هم خاكي باشد و هم چمن، هم پر از تماشاچي باشد و هم خالي از تماشاچي. زندگي مثل يك زمين بازي است كه در آن، يك طرف مي برد و يك طرف مي بازد.

( زندگي، مثل يك زمين بازي است كه مي توان در آن هم به جنگ با نفس رفت و هم به جنگ با سستي.

( زندگي، مثل يك زمين بازي است كه مي توان در چمن سبز آن، به تمرين اراده پرداخت. مي توان به اوج قله هاي سعادت فكر كرد.(1) مي توان با خدا آشتي كرد؛ آشتي كرد و سالم ماند.

( پس بيا تا دير نشده، تا داور سوت پايان بازي زندگي مان را نزده، به عوض كردن نتيجه بازي فكر كنيم. بيا فرصت ها را از دست ندهيم. بيا با كسب حتي يك امتياز، زمين بازي زندگي مان را ترك كنيم.(2)

ي) كتاب شناسي (معرفي كتاب)

ي) كتاب شناسي (معرفي كتاب)

احمد صبور اردوباري، ورزش و تندرستي.

احمد مسكويه، تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق.

اسماعيل شفيعي سروستاني، داستان ورزش غرب (سير تحول تاريخي و ورزشي غرب).

امين انورالخولي، ورزش و جامعه، ترجمه: حميدرضا شيخي.

پروين كديور، روان شناسي اخلاق.

تژا ميرفخرايي، ذهنيت اجتماعي در گفتمان ورزشي.


1- نك: غررالحكم، ج 1، ح 78.
2- لعياي اعتمادي، نشريه گل برگ.

ص: 251

حسن هاشمي نوربخش، ورزش از ديدگاه اسلام.

حسين حق جو، ورزش و ورزشكار.

حسين صبوري، اخلاق در كاراته.

_______________، ورزش در اسلام.

دكتر رجبعلي مظلومي، تربيت ورزشي، اداره كل آموزش و پرورش تهران.

_______________، بازنگري بر فعاليت هاي ورزشي، تهران، نشر آفاق، بهمن 1370.

دكتر غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، سروش، 1374.

رضي الدين طَبْرِسي، مكارم الاخلاق، ترجمه: حيدري.

ريموند توماس، روا نشناسي ورزش.

سيد رضا تقوي، تربيت بدني از ديدگاه انديشمندان اسلامي.

_______________، چهل حديث ورزشي.

سيد رضا پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر.

عباس قنبري نياكي، تربيت بدني از نگاه انديشمندان غرب.

_______________، نگاهي به تاريخ تربيت بدني جهان.

عبدالحميد سلامة، الرياضة و مظاهرها: السياسية و الأجتماعيه و التربويه، يونسكو.

عبدالعظيم كريمي، مراحل شكل گيري اخلاق در كودك.

عبدالفتاح لطفي و ابراهيم سلامة، المدخل في اصول التربية الرياضية و تاريخها.

ص: 252

عصام عبدالوهاب الهلالي، العوامل البدنيه و النفسيه و الاجتماعية المرتبط بالمكانة الاجتماعيه في الجماعات الرياضيه.

علي شريعت مداري، تعليم و تربيت اسلامي.

علي شلاچيان، «اخلاق و ورزش»، مجموعه مقالات سمينار فرهنگ و تبليغات در ورزش.

گروهي از نويسندگان، زن و ورزش.

گزارش نظرسنجي تلفني بررسي ديدگاه هاي مردم تهران درباره پي آمدهاي بازي هاي جام جهاني فوتبال، پژوهشگاه فرهنگ، هنر، ارتباطات.

لُعبت درخشاني، كتابشناسي اخلاق در ورزش، كميته ملي المپيك، 1385.

مباني تربيت بدني، ترجمه: احمد آزاد.

محمدعلي محمد، وقت الفراغ في المجتمع الحديث.

محمدباقر حجتي، تعليم و تربيت در اسلام، شرح و تفسير كتاب «منية المريد»، نوشته: شهيد ثاني.

محمدتقي مصباح، اخلاق كاربري.

محمدحسين توحيدي اقدم، درآمدي بر ورزش در اسلام.

محمدصادق شجاعي، بازي كودك در اسلام.

ورزش و فرهنگ ورزشي در سيما مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما.»

مورگان، ويليام جي، اخلاق در ورزش، ترجمه: سيد محمد رضوي، انتشارات كميته ملي المپيك.

هوشنگ فتحي، فوتبال، خشونت و سياست.

ص: 253

______________، ورزش و تبليغات.

مريم سقلاطوني، پويش (پيام هاي كوتاه و زيرنويس)، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما.

4. بيان وظايف، محورهاي كلي و سفارش هاي اساسي به برنامه سازان

در نوشتار حاضر، هر گاه ورزش و نقش اثرگذار آن در ورزش بررسي شد، راه كارهايي نيز براي آن بيان شد. با اين حال، در اين فصل وظايف، محورهاي كلي و سفارش هاي اساسي به برنامه سازان بيان مي شود، اميد كه مورد قبول افتد.

الف) محورهاي قابل توجه در برنامه ريزي كلان رسانه

اشاره

الف) محورهاي قابل توجه در برنامه ريزي كلان رسانه

يك _ اولويت دادن به ورزش

با نگاهي به احاديث پيامبر و سيره نبوي، به جايگاه سلامت جسم و اهميت تربيت بدني در رسيدن به هدف بلند سلامت جسم و روح پي مي بريم.

سفارش پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله ، پيشوايان معصوم عليهم السلام و نيز بزرگان دين به حفظ سلامتي، به گونه اي است كه در مسائل فقهي «حفظ الصِّحة» از واجبات شمرده مي شود. در اين ميان، ورزش ارتباط مستقيمي با حفظ سلامت دارد كه متأسفانه در برنامه هاي صدا و سيما به اين بعد كمتر توجه شده است. برجسته كردن اين دستور اسلامي در خلال برنامه هاي اجتماعي و خانواده و حتي، ورزشي، رسالتي بزرگ براي تهيه كنندگان و برنامهريزان رسانه ملي است.

ص: 254

دو _ يادآوري پيوسته جايگاه ورزش به مديران، كارمندان، تهيه كنندگان و عوامل ديگر برنامه ساز

روزمر گي و سرگرم شدن به مشاغل و گرفتاري هاي شغلي و غيرآن، عامل فراموشي و فاصله گرفتن مديران از اهتمام به امر ورزش است. در جوامع ماشيني امروز كه جنب و جوش و فعاليت بدني به كمترين مقدار خود رسيده است، توجه به تربيت بدني افزون بر حفظ سلامت جسم كارمندان و مديران، سبب نشاط روحي و افزايش كارايي مجموعه تحت نظارت آنان مي شود.

يكي از رسالت هاي برنامه ريزان و تهيه كنندگان صدا و سيما، اين است كه همواره اهميت ورزش را از جنبه هاي گوناگون به مديران كشور يادآور شوند و نقش ورزش در افزايش راندمان و بهره وري واحد صنعتي يا مديريتي را با استفاده از مصاحبه ها و گزارش هاي علمي و تجربههاي ديگرواحدها نشان دهند. البته اين مهم تحقق نخواهد يافت مگر اينكه خود مديران ارشد رسانه ملي از نقش تربيت بدني در ارتقاي روحي، جسمي و اقتصادي جامعه آگاهي يابند. به نظر مي رسد در اين زمينه، نقش مديران ورزشي رسانه ملي بسيار اهميت دارد.

سه _ توجه به ورزش در برنامه هاي گوناگون

ورزش، به عنوان نماد پويايي، بايد در برنامه هاي گوناگون صدا و سيما جاي گيرد؛ زيرا امروزه كاركردهاي ورزش فراتر از حفظ سلامت فردي است و زمينه هاي مختلفي همچون اقتصاد، سياست و امنيت را نيز شامل مي شود. به همين علت، نه تنها در همه نوع

ص: 255

برنامه اي مي تواند مطرح شود، بلكه بايد با در نظر گرفتن ابعاد مختلف آن، از اين واقعيت اجتماعي، استفاده بهينه شود.

به عبارت ديگر: ورزش، اين قابليت را خواهد داشت كه در همه سال و هر گونه شبكه و برنامه اي با توجه به كاركرد همان زمان و موضوع مطرح شود. براي مثال: در برنامه هاي اقتصادي، نقش ورزش و پشتيبان هاي مالي، تحليل و بيان شود كه چه ارتباطي ميان ورزش و رشد اقتصادي فرد و جامعه وجود دارد؟ يا راه هاي اقتصادي كردن و پول سازي ورزش بررسي شود.

همچنين در مناسبت هاي خاص، مانند: ايام سوگواري حضرت امام حسين عليه السلام ، حضور ورزشكاران و نقش آنان به تصوير كشيده شود يا جهت گيري ها سياسي آنان در رويدادهايي همچون 12بهمن، روز جهاني قدس يا روبهرو نشدن ورزشكاران ايراني با ورزشكاران رژيم اشغالگر قدس، منعكس شود.

به كارگيري صحنه هاي ماندگار ورزشي در تيتراژهاي برنامههاي مختلفِ حتي غيرورزشي، مانند: ركوردزني پهلوان حسين رضازاده، پهلوان علي رضا سليماني و شكست دادن حريف آمريكايي خود، اهتزاز پرچم مقدس جمهوري اسلامي بالاتر از ديگر كشورها و نيز حماسه ملبورن و گلهاي خداداد عزيزي و حميد استيلي به استراليا و آمريكا در بازي هاي مقدماتي جام جهاني و خود آن جام، كه سبب افتخار ملي و افزايش خودباوري مردم و ورزشكاران شد.

چهار _ پرهيز از پخش برنامه هاي ورزشي هم زمان با پخش اذان

نماز، اصلي ترين دستور ديني ما مسلمانان است. توجه به نماز و رواج

ص: 256

فرهنگ نماز، سبب رشد و بالندگي معنوي جامعه مي شود. شعار نماز، اذان است و با نداي اذان، دعوت به نماز به ذهن متبادر مي گردد. مسئولان رسانه ملي مي توانند به هنگام يكي شدن زمان پخش مستقيم مسابقه ها و رويدادهاي ورزشي با زمان پخش اذان لحظاتي صدا يا حتي تصوير گزارش ورزشي را قطع و به جاي آن صداي اذان يا تصوير نماز جماعت تيم هاي ورزشي يا نماز جماعتي كه برخي از ورزشكاران در آن حضور دارند را پخش كنند.

پنج _ معرفي ورزش به عنوان يك ارزش و تأكيد بر آن

ناهنجاري، پديده اي شوم است كه بر سر جوامع سايه افكنده است. متأسفانه هر چه جوامع بشري از نظر صنعتي و اقتصادي بيشتر پيش مي روند، مشكلات روحي و رفتاري آنها بيشتر مي شود. اين جاست كه سرپرستان جامعه بايد به روش هاي مختلف، ناهنجاري ها را كنترل كنند. يكي از ابزارهاي مهم در غلبه بر نابه ساماني هاي اجتماعي، ورزش است. اگر ورزش در جامعه ما به عنوان امري پسنديده معرفي شود و اهتمام به آن، كاري نيكو جلوه كند، كمك شاياني به سرپرستان جامعه مي شود. سمت و سوي برنامه هاي رسانه ملي بايد به سمت برجسته كردن مزيت ها و فايده هاي توجه به امر تربيت بدني باشد. براي نمونه: نشان دادن ميزان كم بزه كاري در ميان ورزشكاران. موارد زير مي تواند ورزش را به عنوان هنجار معرفي كند.

اول _ وحدت و همدلي مردم

اول _ وحدت و همدلي مردم

در رخ دادهاي مهم ورزشي، توجه عامه مردم به سوي موفقيت و سربلندي ورزشكار يا تيم ورزشي موردنظر خود است.

ص: 257

دوم _ برجسته شدن عِرق ديني و ملي

دوم _ برجسته شدن عِرق ديني و ملي

عشق و علاقه به وطن، دستور پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله است، كه در روايتها از آن به عنوان «حب الوطن» ياد ميشود. هنگامي كه مسابقه اي ورزشي در پيش است، وطن دوستي و اعتلاي پرچم مقدس جمهوري اسلامي سبب مي شود همگان متوجه اين رويداد شوند و حتي آن هايي كه هيچ رابطه اي با ورزش و ارتباطي با آن ورزش خاص ندارند، سربلندي تيم يا ورزشكار موردنظر را از درگاه پروردگار خواستارند. براي نمونه: بازي مرحله پلي آف جام جهاني 1998 ميان تيم فوتبال جمهوري اسلامي ايران و تيم ملي استراليا كه همه ملت، حتي زنان خانه دار و هم وطنان غيرمسلمان هم آرزوي پيروزي تيم فوتبال ايران را داشتند و چه بسيار ادعيه و نذر كه مردم سراسر ايران انجام دادند.

شش _ پرهيز از بي توجهي به ورزش

برنامه ريزان بايد در كنار سفارش و توجه به امر تربيت بدني، نسبت به پي آمدهاي ناشي از بي تحركي و تنبلي نيز برنامه هايي مستند و علمي تهيه كنند. براي نمونه مي توان با استفاده از متخصصان تغذيه، قلب و عروق و نيز استفاده از كارشناسان تربيت بدني، رابطه مستقيم چاقي و سكته هاي قلبي و كم تحرّكي را نشان داد. نيز مي توان تجربه افراد چاق و مشكلات آنان يا كساني را كه توانسته اند با ممارست در ورزش از چاقي مفرط و پي آمدهاي آن مانند ساييدگي زانوها و جا به جايي مهره كمر رهايي يابند، به تصوير كشيد. مي توان در برنامه اي علمي، ضربان قلب و كاركرد ديگر اندام بدن ورزشكار

ص: 258

را با فردي كه نسبت به ورزش بيتوجه است، مقايسه كرد و هشدارهاي لازم را به مخاطبان داد. از ديگر راه كارهايي كه مي توان در نظر داشت، اين است كه: بسياري از افسردگي ها و ناهنجاري هاي فردي و اجتماعي، مانند: اعتياد و ناآراميها، از اوقات فراغت و تنهايي و بي كاري ناشي مي شود كه مي توان با ورزش آن را جبران كرد.

در هر حال، آنچه مهم است، جدي نشان دادن خطر بي توجهي مديران جامعه و عموم مردم به ورزش است كه بايد در رأس كارهاي برنامه ريزان، كارگردانان و تهيه كنندگان رسانه ملي قرار گيرد.

هفت _ ايجاد و تقويت انگيزه

هنگامي كه قرار است پديده اي در جامعه نهادينه شود و گسترش يابد، بايد از روش هاي مختلف بهره گرفت. تشويق و برجسته كردنِ پي آمدهاي بي توجهي به آن پديده، دو ضلع اين مثلث و ايجاد انگيزه، ضلع سوم اين مثلث است كه پيوسته مي تواند با توجه به دو گزينه ديگر، به گسترش آن پديده اجتماعي كمك شاياني كند.

اگر قرار است ورزش به عنوان نوعي هنجار به جامعه معرفي شود و گسترش يابد، افزون بر بيان امتيازهاي آن، به عنوان تشويق و يادآوري خطر بي توجهي به آن، به عنوان هشدار، بايد با روش هاي گوناگون ديگري، انگيزه لازم براي عمل به ورزش را در افراد ايجاد كنيم. رسانه ملي مي تواند اين انگيزه ها را به شيوه آشكار و مستقيم يا در قالب مصاحبه ها، مستندها، تيزرها، زيرنويس ها يا شكل هاي ديگري، در زمينه هاي مختلفي مانند: انگيزه هاي مالي و اقتصادي،

ص: 259

خيرخواهانه، اشتهار، ديني (اِن الله يحب الرجل القوي)،(1) سياسي و ترويج دهد.

آنچه مهم است، اين است كه: بايد انگيزه هاي مختلف، با روش هاي متفاوت و براي گروه هاي مختلف ايجاد شود. به عبارتي ديگر، بايد براي هر گروه از مخاطبان، بر اساس روان شناسي همان گروه انگيزه ايجاد شود. براي مثال: براي گروه ميان سال و بزرگ سال، انگيزه هايي مانند: حفظ سلامتي؛ و براي گروهي ديگر، بايد انگيزه هاي مالي و اقتصادي را برجسته ساخت.

نمايش و گزارش امور خير و عام المنفعهاي كه به دست ورزشكاران بنام انجام مي پذيرد، ميتواند انگيزه اي براي افراد نيكوكار به شمار آيد؛ يا براي قشرهاي مذهبي مانند: طلاب و روحانيان، انگيزه هاي ديني، كه همان قصد قربت و «حفظ الصحه» است، بسيار مناسب است. بنابراين، ايجاد انگيزه بايد متناسب با شرايط سني و اقليمي مخاطب باشد تا استمرار يابد.

هشت _ افزايش سطح آگاهي عمومي نسبت به ورزش و ارتباط آن با سلامت جسمي

سفارش به امر تربيت جسماني، زماني سودمند است كه با آموزش همراه باشد. به عبارتي، تنها، تشويق به ورزش، بدون توجه به افزايش سطح آگاهي مخاطب نسبت به ورزش، چه بسا زيانبار هم باشد و هدف مورد نظر حاصل نيايد؛ يعني اگر برنامهسازان، مسائل عمومي


1- بحارالانوار، ج 61، ص 184.

ص: 260

تربيت بدني را آموزش ندهند و مخاطب، بدون كمترين دانش نسبت به شرايط جسم و تن و نوع ورزش، به آن بپردازد، نتيجه اي در بر نخواهد داشت. منظور از آگاهي عمومي، اطلاع رساني درباره امور اوليه ورزش است كه افراد بايد آن را در نظر داشته باشند. برخي آگاهي هاي عمومي در ورزش كه بايد از طريق صدا و سيما به مخاطب داده شود، بدين قرار است:

الف) استفاده از مشاور ورزشي؛

ب) در نظر گرفتن شرايط سني؛

ج) مدنظر گرفتن شرايط جوي (فصل تابستان يا زمستان)؛

د) لباس و كفش متناسب؛

ه) گرم كردن و سرد كردن بدن؛

و) مدت زمان فعاليت ورزشي؛

ز) نداشتن بيماري هاي جسماني (مشورت با پزشك)؛

ح) علايم هشداردهنده ورزشي (تپش قلب، عطش، گرمازدگي و مانند اينها)؛

ط) آسيب هاي ورزشي و چگونگي مداواي اوليه آنها؛

ي) روش آغاز و پايان تمرينها و فعاليت هاي ورزشي؛

ك) آموزش استفاده از تجهيزات ورزشي موجود در فضاهاي عمومي و پارك ها.

انتقال اين آگاهي هاي عمومي مي تواند در برنامه هاي مستقل، در خلال نمايش فيلم يا به عنوان سفارش هاي ورزشي در خلال برنامه هاي پر بينندهاي همچون اخبار صورت پذيرد كه به برخي ازاين روش هاي انتقال در ذيل اشاره مي شود:

ص: 261

1. تهيه برنامه هاي مستقل با همين رويكرد؛

2. از طريق فيلم و نمايش نامه (به صورت مستقيم)؛

3. از طريق فيلم و سريال و نمايش نامه به صورت غيرمستقيم؛ (شخصيت فيلم، مشغول گرم كردن بدن يا به پايان بردن تمرين است.)

4. در خلال برنامه هاي پُر بيننده مانند اخبار؛ (بيان نظر محققان و متخصصان ورزشي درباره موضوع)؛

5. پيش از شروع برنامه هاي پُر بيننده مانند: اخبار يا سريال هاي تلويزيوني؛

6. به صورت زيرنويس؛

7. به عنوان بخشي از آگهي هاي تبليغاتي؛

8. از طريق برنامه هاي راديويي؛

9. پخش نماهنگ؛

10. پخش برنامه هاي مستند (تمرين رشته هاي مختلف ورزشي، يا مستند ورزش در پارك ها)؛

11. بيان خاطرههاي پيشكسوتان و مربيان ورزشي.

نه _ نقش آفريني خانواده و دوستان

در جامعه اسلامي و ملي ما، خانواده، نقش مهمي در پرورش و آموزش فرزندان دارد. رفتار و گفتار و تشويقهاي خانواده، مي تواند فرزند را به سمت و سويي خاص حركت دهد. از نظر ورزشكاران، يكي از عوامل مهم موفقيت آنان، حمايت ها و دل گرمي هاي خانواده، به ويژه پدر خانواده است. بسياري از نشان آوران مسابقههاي جهاني و المپيك، در كنار ديگر عوامل ديگر، قهرماني خود را مديون خانواده مي دانند. اين

ص: 262

تأثير بر دوستان و همسالان، به ويژه در دوران نوجواني و جواني نيز ديده مي شود.

تهيهكنندگان و برنامه ريزان مي توانند با استفاده از فيلم و سريال، تهيه مستند، مصاحبه با ورزشكاران و جامعه شناسان، توجه تك تك افراد جامعه را به اين سو بكشانند كه آنان نيز ميتوانند نقش آفرين باشند. انعكاس اين مطلب بسيار مهم است كه هر حركتي كه به پشتوانه خانواده باشد، به موفقيت نزديك تر است؛ همچنين بايد پدران و مادران را، به عنوان راه نماياني كه نسبت به فرزندان، از افق ديد بالاتري برخوردارند، به اين نكته توجه كرد كه بايد نسبت به تشويق فرزندان به ورزش بكوشند. اين كار، مقدمه اي براي ورود خود والدين به عرصه ورزش خواهد بود.

ده _ تك بُعدي نبودن ورزش

اين نكته مهم بايد به مخاطب القا شود ورزش، تنها پرورش جسم نيست، بلكه ورزش عملي جامع و كامل است.

فايدههاي ورزش عبارتند از:

الف) پر كردن اوقات فراغت؛

ب) پرهيز از كسلي؛

ج) توجه به ابعاد روحي و رواني ورزش؛

د) فرار از دام اعتياد و تباهي؛

ه) تأثير مثبت در افزايش هوش؛

و) ارتقاي ارتباط عمومي و جامعيت پيدا كردن فرد؛

ز) تأثير مثبت در كارنامه تحصيلي (به شرط اينكه: ورزش با هدف و برنامهاي خاص انجام پذيرد)؛

ص: 263

ح) تقويت ايمان و اراده؛

ط) درآمدزايي؛

ي) افزايش سلامت؛

ك) مبارزه با چاقي و عوارض آن.

برنامه ريزان و كارگردانان بايد خود به همه اين موارد توجه كنند و توجه جامعه را نيز به ابعاد گوناگون ورزش جلب نمايند.

يازده _ توجه همه جانبه به عوامل ترك يا سهل انگاري در ورزش

تهيه كنندگان برنامه هاي اجتماعي و ورزشي بايد از راه مشورت با كارشناسان تربيت بدني و معلمان ورزش و مربيان و مديران ورزشي، عوامل جدايي ورزشكار از ورزش را ريشه يابي كنند، مديران مياني، راه كار آن را بيان كنند و صدا و سيما، به عنوان حلقه واسط ميان مديران مياني ورزش و مقامات ارشد و مسئول نظام عمل كند. افزون بر عوامل جدايي ورزشكار از ورزش، يا به تعبير ديگر، مشكلات موجود بر سر راه ورزشكاران، عوامل بي توجهي و دل سردي عموم مردم نسبت به امر تربيت بدني نيز كالبد و موشكافي شود كه در ذيل به برخي از اين عوامل اشاره مي شود.

يك _ هزينه بالاي ورزش؛ (تجهيزات، اجاره سالن و زمين ورزشي، كم بود فضاهاي متناسب، گراني هزينه ورودي مكانهاي ورزشي و آموزش ورزش.)

دو _ ناامني اخلاقي در برخي فضاهاي ورزشي؛

سه _ ناهنجاري هاي ورزشي؛ (مانند: تباني، رشوه گيري، سكوهاي پرآشوبِ به دور از مسائل اخلاقي و تبعيض.)

ص: 264

چهار _ مشغله كاري مردم و گرفتار روزمرگي بودن؛

پنج _ آسيبها و صدمات ورزشي؛

شش _ نبودن انگيزه يا از دست رفتن آن.

برنامه ريزان ميتوانند با تهيه سلسله برنامه هايي، هر يك از عوامل ترك ورزش يا دل زدگي از ورزش را بيان كنند و از مديران مربوط بازخواست كنند و در پايان، با استفاده از نظرها، تجربهها و اطلاعات علمي و آماري موجود، راه كاري مناسب براي آن عامل بيان؛ و در برنامه هاي بعدي آن را پي گيري كنند.

دوازده _ پيام رساني دايمي

امر به ورزش، بايد پيوسته و متناسب با شرايط مخاطب باشد. رايج ترين و در دسترس ترين نوع پيام رساني در رسانه ملي، استفاده از زيرنويس هاست؛ به گونهاي كه مي توان در ميان پخش هر برنامه اي، زيرنويس متناسب با آن برنامه و مخاطبان آن پخش شود. براي مثال: در برنامه هاي آشپزي صدا و سيما، زيرنويس هاي ورزشي در زمينه چاقي براي گروه مخاطب خانم هاي خانه دار يا در برنامه كودك و نوجوان، زيرنويس هاي مناسب برنامه و گروه مخاطب كودك پخش شود.

ميتوان از گويندگان محبوب و اثرگذار برنامه ها، براي رساندن پيام هاي ورزشي و تشويق به آن، به گونهاي شايسته بهره گرفت. براي مثال: «عمو پورنگ» و يا «برنامه آشپزي بهونه»، پيام هاي كوتاهي به مخاطب بدهند كه اين كار، قطعاً تأثير بسياري دارد. نمونه اي از زيرنويس ها و پيام ها در قسمت هاي پيشين آمده است.

ص: 265

سيزده _ فراخواندن مخاطبان ورزشي به حضور در مكان هاي مذهبي

با نظر به اينكه بيشتر مخاطبان برنامه هاي ورزشي، گروه نوجوان و جوان هستند و تربيت ديني و تعليم معنويت در فرهنگ اسلامي ما، مقدم بر ورزش است، بايد با استفاده از روش هاي به دور از هياهو و غيرمستقيم، و در برخي موارد آشكارا، مخاطبان را به نماز فراخوانيم (البته با توجه به زمان پخش برنامه با زمان اداي نماز).

اين دعوت، مي تواند با نمايش نمازگزاران مسلمان حاضر در ليگ هاي فوتبال اروپا و بسكتبال امريكا، يا با تصوير كشيدن نماز جماعتِ تيم هاي ورزشي كشورمان همراه شود كه در اين صورت، نتيجه بسيار مثبتي بر بيننده دارد.

چهارده _ تشكيل دبيرخانه شوراي عالي ورزش در رسانه

با توجه به مطالبي كه در اين مجموعه به آن اشاره شد، به ويژه با نظر به نقش اثرگذار رسانه، مي توان دريافت ايجاد پُست و مسئوليتي كه شاهد حاكميت اخلاق در فعاليت هاي ورزشي رسانه باشد، لازم است. در حقيقت، مي توان مسئوليت اين نهاد را سياست گذاري كلان، رصد رفتارهاي ارزشي و نهايتاً استفاده از تشويق و تنبيه دانست. بر اين اساس، تشكيل دبيرخانه شوراي عالي ورزش صدا و سيما، امري ضروري است و يكي از اعضاي اين تشكل، بايد با عنوان مسئول كميته اخلاق ورزش رسانه، پيوسته افزون بر رصد فعاليت هاي ورزشي رسانه ملي، مصوبات قانو نمند و اخلاق محور شوراي عالي ورزشي صدا و سيما را در برنامه هاي رسانه ملي به اجرا درآورد.

در واقع، صدا و سيما، مهمترين ابزار تبليغي و ارتباطي نظام است كه

ص: 266

با آن، مي توان گرايش مردم را به امور مختلف كم يا زياد كرد. افزون بر مطالب بيان شده پيشين درباره وظايف صدا و سيما، بايد به اين موارد نيز توجه داشت.

پانزده _ هدف دهي درست

رسانه ملي بايد مردم را با هدف هاي درست، به سوي ورزش سوق دهد و از قهرمان پروري هاي كاذب، ايجاد حب و بغض هاي غيرالهي، گروهي، شهري، قومي، باشگاهي، جوسازي ها و ايجاد تب ورزشي، ايجاد خودپسندي در قهرمان ورزشي و مسائلي از اين دست بپرهيزد. به مخاطبان نيز بفهماند ورزش براي سلامت جسم، تجديد روحيه براي فعاليت دوباره، تمرين همكاري اجتماعي، صدور فرهنگ انقلاب و مبارزه با مفاسد اجتماعي است. به همين علت، ورزش، ابزاري در خدمت هدفهاي بالاتر است و نبايد خود، هدف بشود و مردم، به ويژه جوانان را از امور اساسي كشور و هدفهاي بلند اسلامي و انساني غافل سازد. بايد ميان ورزش كردن و طرفداري از ورزش خاص يا ورزشكار خاص تفاوت گذاشت.

بايد به مخاطب القا شود آنچه مطلوب است ورزشكاري است، نه ورزش دوستي. بايد در ذهن بيننده و شنونده گزارش ورزشي گنجانده شود. تماشاي مسابقهها يا شنيدن گزارش ورزشي، جاي ورزش كردن را نمي گيرد.

نوجوانان و جوانان، از طريق رسانه ملي بايد بياموزند هدفهاي درست ورزش براي آنان، در ورزش كردن محقق مي شود، نه پرداختن به مسائل حاشيه اي آن.

ص: 267

شانزده _ كميت مناسب

در رسانه ملي، پرداختن به ورزش بايد ميزان مناسبي داشته باشد؛ يعني ميزان كمي پخش برنامه هاي ورزشي با برنامه هاي ديگر، به گونه اي تناسب داشته باشد تا صدا و سيما را از دانشگاه عمومي به وسيلهاي براي وقت گذراني تبديل نسازد (هرچند شبكه اي به نام «ورزش» ايجاد شود). به عبارتي، پخش برنامه ها و مسابقههاي ورزشي، بايد بار آموزشي و تشويقي داشته باشد تا مخاطب را آموزش دهد و گروهي ديگر را به سوي ورزش بكشاند.

بايد گفت، هم بر ورزش و هم بر سياست هاي ورزشِ صدا و سيما، بايد سياست هاي واحد و پسنديدهاي حاكم باشد و از هرج ومرج و روزمره گي و پي روي از جو جهاني يا حتي داخلي به شدت پرهيز شود. كميت و كيفيت هر برنامه، بايد با سياست هاي تعيين شده مناسب داشته باشد. پس از هر دوره برگزاري بازي هاي ورزشي، يا تبليغ و نمايش ورزشي در صدا و سيما، بايد با شاخص هاي مناسب، به تجزيه و تحليل نتيجههاي به دست آمده، همت گماشت تا بدانيم آيا هدفها تحقق يافته اند يا خير؟

هفده _ الگوسازي مناسب

رسانه ملي، بايد در معرفي قهرمانان، دقت لازم را به كار برد تا افراد ضعيف النفس، خودخواه و مغرور را به جاي قهرمانان واقعي به مردم، به ويژه به جوانان و نوجوانان معرفي نكند. در ورزش هاي قهرماني، بايد بر صفات پهلواني همچون: جوانمردي، درست كاري و ايثار ورزشكار تأكيدي ويژه داشت.

ص: 268

هجده _ آموزش هاي ورزشي

رسانه مي تواند با آموزش درست ورزشي، ورزش دوستان را با اصول درست ورزش كردن آشنا سازد تا به روح و جسم آنان آسيبي نرسد.

بدين وسيله، مي توان ورزش هاي خاص، از جمله ورزش هاي اسلامي و ملي را گسترش داد و پرورش روحي را با آموزش درآميخت تا ورزشكار، از همان ابتدا با ورزش رابطه درستي داشته باشد و با منش پهلواني انس بگيرد.

نوزده _ خبرهاي ورزشي مناسب

اخبار نيز يكي از قالب هاي مفيد براي جهت دهي به امر ورزش و ايجاد گرايش درست در ورزشكاران است. نكته مهم در اين باره، اين است كه بايد به اخبار ورزش بانوان نيز توجه شود. ازاين رو، اگر تصاوير خبري تهيه شده از مسابقهها، با شئون زن مسلمان مخالف نباشد، مي توان اين اخبار را پخش كرد.

ب) سفارش هاي اساسي به برنامه سازان

اشاره

ب) سفارش هاي اساسي به برنامه سازان

با وجود اينكه ورزش، به عنوان يكي از عوامل پيش گيري از فساد، اعتياد و تن پروري در عرف امروز شناخته شده است، ولي بايد ديد دامن زدن و ايجاد بحران در ميان قشر جوان، تا چه اندازه به صلاح جامعه و تضمين كننده سلامت رواني و اجتماعي است.

وظيفه رسانه فراگيري همچون صدا و سيما، در زنده كردن ارزش ها و آمادگي روحي و رواني جامعه، اين است كه بداند چگونه و با چه شيوه هايي افكار جامعه را متوجه اين امر سازد كه ورزش،

ص: 269

وسيله اي است تا ورزشكاران و ورزش دوستان ما از هدف اصلي بازنمانند و هميشه ورزش را هدفي مناسب و اوليه در خدمت مردم بدانند، نه آنكه هيجان هاي ورزشي، همه فضاي زندگي آنان را اشغال كند و هدف اصلي و متعالي را به فراموشي بسپارند.

وظيفه برنامه ريزان، تهيه كنندگان و كارگردانان در برابر اصول برنامه هاي سازمان صدا و سيما

تهيه كنندگان، برنامه ريزان و كارگردانان، بايد براي ضابطه مند كردن توليدات اخلاق محور خود، «خط مشي كلي و اصول برنامه هاي سازمان صدا و سيما» را رعايت كنند. اكنون به گزيدهاي از اصول برنامه هاي سازمان صدا و سيما اشاره مي كنيم.

گزيده قانون «خط مشي كلي و اصول برنامه هاي سازمان صدا و سيما»

ماده 1: حاكميت اسلام بر كليه برنامه ها و پرهيز از پخش برنامه هايي كه مخالف معيارهاي اسلامي باشد.

ماده 2: حاكميت روح انقلاب و قانون اسلامي بر برنامه ها كه در شعار استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي متبلور است.

ماده 5: صدا و سيما بايد به مثابه يك دانشگاه عمومي، به گسترش آگاهي و رشد جامعه در زمينه هاي گوناگون مكتبي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي كمك كند.

ماده 6: ارج نهادن به حيثيت انساني افراد و پرهيز از هتك حرمت آنان طبق ضوابط اسلام.

ماده 8: به موجب آيه شريفه: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعًا وَ لا

ص: 270

تَفَرقُوا»(1) حركت كلي صدا و سيما بايد براي وحدت و انسجام هر چه بيشتر جامعه و بر حذر داشتن مردم از پراكندگي و تفرقه باشد.

ماده 9: پذيرش انتقادات و نظرات سازنده مردم و ايجاد رابطه متقابل با جامعه.

ماده 12: تقويت روحيه اميد، اعتماد، تلاش، ايثار و استقامت در جامعه و توجه به نيازهاي معنوي و روحي مردم.

ماده 19: در كليه برنامه ها، به ويژه اخبار، مسائلي كه حاوي نكات زير باشد، قابل پخش نيست:

1. جزو اسرار نظامي و ... باشد؛

2. تهمت به نهادها و ارگان هاي رسمي كشور و گروه ها و جمعيت ها و... باشد؛

3. پخش آن موجب فساد اخلاقي و هتك حرمت جامعه شود؛

4. انتشار آن موجب لطمه زدن به احساسات ديني، وحدت ملي و ايجاد تشنج در جامعه گردد؛

ماده 21: بالا بردن سطح بينش اسلامي مردم و آشنا ساختن اقشار مختلف جامعه با اصول و مباني و احكام اسلام به شيوه هاي رسا و بدون ابهام.

ماده 29: كوشش در ايجاد محيط مساعد براي تعالي انسان و رشد فضايل اخلاقي، تزكيه نفس و بسط معنويت در جامعه.

ماده 33: بالا بردن سطح دانش عمومي و ... .

ماده 35: اجراي برنامه هاي تفريحي سالم و شادي آفرين به منظور بارور ساختن اوقات فراغت مردم و تأمين شادابي و سلامت تن و روان.


1- آل عمران:103.

ص: 271

ماده 36: اولويت دادن به ورزش هايي كه علاوه بر سلامتي جسم، نقش مقدماتي براي تمرين هاي رزمي و آمادگي دفاعي دارند.

ماده 37: پرهيز از ترويج ورزش ها و سرگرمي هايي كه با معيارهاي اسلامي مخالفت دارد.

ماده 47: تأكيد بر آموزش عمومي مردم، نسبت به اصول بهداشت و شيوه هاي پيش گيري درماني.

با توجه به خط مشي كلي سازمان، كه به گزيده اي از آن اشاره شد و نيز ماده 9 اساس نامه و قانون اداره سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، عوامل مسئول در صدا و سيما، وظيفه دارند اخلاق و معنويت را از راه هاي مختلف بهويژه ورزش، رواج و گسترش دهند.

ماده 9 اساس نامه و قانون اداره سازمان صدا و سيما

ماده 9 اساس نامه و قانون اداره سازمان صدا و سيما

هدف اصلي سازمان به عنوان يك دانشگاه عمومي، نشر فرهنگ اسلامي، ايجاد محيط مساعد براي تزكيه و تعليم انسان، رشد فضايل اخلاقي و شتاب بخشيدن به حركت انقلاب اسلامي در سراسر جهان است. اين هدف ها در چارچوب برنامه هاي ارشادي، آموزشي، خبري و تفريحي تأمين مي شود.

5. چكيده اي از چند راهكار عملي و برنامه اي

الف) نگاه تخصصي و علمي و در عين حال اسلامي به مقوله اخلاق و تربيت در ورزش توسط رسانه ملي

الف) نگاه تخصصي و علمي و در عين حال اسلامي به مقوله اخلاق و تربيت در ورزش توسط رسانه ملي

زير فصل ها

ب) نهادينه كردن فرهنگ عاشورايي، مذهبي در جامعه ورزشي

ب) نهادينه كردن فرهنگ عاشورايي، مذهبي در جامعه ورزشي

عاشورا از رويدادها و پديده هاي اثرگذار و غير قابل انكار در رفتار و بينش حتي غير مسلمانان است.

ص: 272

پيام هاي عاشورا واضح، عميق و كارساز است. تمسك به اين فرهنگ در طول تاريخ نجات بخش و احياگر و در عين حال اصلاح كننده بوده است. هنر رسانه اين است كه از اين فرصت به گونه شايسته اي استفاده مي كند و به گسترش فضائل اخلاقي در جامعه كمك مي كند. حتي استفاده از «شور حسيني» كه بيشترين اثر را بر عواطف و احساسات مخاطب مي گذارد و از پرنفوذ ترين و مقبول ترين روش هاي گسترش اخلاق است.(1) البته جامعه ورزش، هواداران و طرفداران ورزش نيز خود از ارادتمندان به سالار شهيدان حضرت «حسين بن علي عليه السلام » بوده، اثرپذيري بالايي از فرهنگ عاشورايي دارند.

ج) رسانه اي كردن ورزشكاران متخلق به اخلاق و برجسته نمودن ويژگي رفتاري اين گونه ورزشكاران

ج) رسانه اي كردن ورزشكاران متخلق به اخلاق و برجسته نمودن ويژگي رفتاري اين گونه ورزشكاران

در راستاي الگودهي و نيز اشاعه معروف و رسالت صدا وسيما، رسانه ملي بايد با استفاده از اطلاعاتي كه از مراكز مربوطه دريافت مي كند و البته مشورت با اهل خبره و برنامه ريزي دقيق و اتخاذ سازوكاري واحد و متقن و رعايت جوانب امر، اين شاخص هاي فرهنگي را به تصوير كشد و در گزارش به مخاطب، بياورد.

وسائل ارتباط جمعي با توجه به الگوپذيري نوجوانان و جوانان در اين دوران، نقش اساسي آموزش اطلاع رساني و سرگرمي را ايفا مي كند.


1- كاهش مراجعه به محاكم قضايي در ماه هاي رمضان و محرم جهت تشكيل پرونده هاي كيفري خود گوياي تأثير مثبت فضاي معنوي جامعه بر رفتارهاي افراد جامعه و آرامش رواني آنان است.

ص: 273

رسانه ها به ويژه تلويزيون به علت جاذبه و اثرگذاري خود مي تواند ارتباط برتري با مخاطبان خود برقرار كرده، نيازهاي آموزش آنها را به طور غير مستقيم برطرف سازند. تلويزيون از منابع عمده تقليد به شمار مي رود؛ زيرا گستردگي و فراگيري آن بيشتر است و از طرفي ارتباط بيشتر و نزديك تر با مقاطع گوناگون سني داشته و دست يافتني تر است.

جدايي جوان ايراني از فرهنگ اصيل اسلامي و تغيير نظام ارزشي جوانان ايران اسلامي از عمده ترين اهداف بلندمدت امپرياليسم غرب است كه با برنامه هاي دقيق و بلندمدت خود و غفلت متوليان فرهنگ و نفوذ عناصر مُعاند در حال اجرا شدن است. همان گونه كه رهبري نظام اشاره كردند اين عمليات غرب به شكل شبيخون فرهنگ ملت مسلمان ما را مورد تهاجم قرار داده است.

_ از روش هاي اين تهاجم الگودهي و اسطوره سازي نامناسب براي جوانان است.

_ صدا و سيما بايد ضعف نظام تربيتي و پرورشي ما در آموزش و پرورش و دانشگاه ها و نهادهاي فرهنگي را با فراگير كردن افراد با اخلاق و رفتارهاي همراه با فضيلت جبران نمايد.

_ تأكيد و اصرار رسانه در ارائه الگوهاي بومي به گونه اي بايد باشد كه الگوها و مدل هاي غربي جايي در ذهن و رفتار جواني فرهيخته نداشته باشد.

_ اگر قرار است جوان ايراني مدگرا باشد كه بخشي از اين نيز ميل فطري است چه بهتر كه با رعايت حريم شرعي(1) و مدلي بومي باشد.


1- منظور از حريم شرعي رعايت احكام فقهي مترتب بر مدگرايي است. اين احكام شامل مسائلي نظير اسراف، تبذير و فخر فروشي و تشبث به كفار است.

ص: 274

رهبري نظام مي فرمايد: «در همه برنامه ها، جهت كلي مقابله با تهاجم تبليغاتي و فرهنگي و خبري استكبار باشد».(1)

د) توجه ويژه به سيره و اخلاق شهداي ورزشكار

د) توجه ويژه به سيره و اخلاق شهداي ورزشكار

جامعه ورزشي، همانند ديگر اقشار ملت، همزمان با جنگ تحميلي در جبهه هاي مبارزه با دشمن و دفاع از آرمان هاي اسلام و انقلاب حضور چشم گيري داشته است. متأسفانه اين بُعد از ورزش كه شامل پيام هاي اخلاق ورزشي يعني حمايت از حق و مبارزه با ظلم و جانفشاني در راه عقيده است از سوي بيشتر متوليان ورزشي و رسانه، ناديده گرفته، يا حداقل مورد كم توجهي واقع شده است. (البته اخيراً برنامه هايي مانند نمايشگاه عكس و تجليل از شهداي وزشكار اجرا گرديده و مي توان آنها را گامي هايي نخست در اين زمينه دانست كه جاي تشكر از متوليان امر دارد).

برجستگي هاي رفتاري شهيدان در عرصه ورزش نيز بايد مدنظر باشد: تواضع، جوانمردي، رعايت احكام شرعي، ايثار و نوع دوستي و ... ضمن اينكه آنها داراي صفات برجسته و پسنديده ديگر نيز بوده اند ولي به دليل خصلت ورزشكار بودن و منش پهلواني، بروز صفات عاليه انساني آنها در ويژگي هاي ياد شده است.

از طرفي مشكل جوان امروزي ما، نداشتن الگو و اسطوره متناسب با زمان و سن اوست و از سوي ديگر بر اساس دستور العمل هاي ابلاغيه در صدا و سيما، وظيفه اين رسانه ترويج فرهنگ و ارائه الگوهاي اسلامي و بومي است. همان گونه كه در ماده 46 از اصول كلي برنامه هاي سياسي


1- حكم انتصاب آقاي علي لاريجاني به سمت رياست سازمان صدا وسيما 24/11/72.

ص: 275

و اجتماعي سازمان صدا و سيما مصوب سال 1361 آمده است.(1) پس رسانه ملي به خوبي مي تواند از اين شهدا، الگو و اسطوره هايي بسازد كه مخاطب ورزشي به علت هم جنس بودن [ورزشي بودن] و هم سن بودن [جوان بودن] و [حاكميت رسانه ها] و نزديكي به زمان معاصر اثرپذيري لازم را داشته باشد. ترويج ندادن هويت ديني و ملي كه پشتوانه اي از وحي الهي و تاريخ متمدن و كهن ايران دارد باعث شده كه جوان امروزي در پي يافتن الگوي خود در ميان بيگانگان باشد.

ه) تهيه مستندها و برنامه هاي ويژه ورزشي با محور اخلاق

ه) تهيه مستندها و برنامه هاي ويژه ورزشي با محور اخلاق

برنامه هاي مستند معمولاً مخاطبان خاصي دارند و چون با استناد به رويدادهاي واقعي تهيه مي شوند بي پيرايه و تأثيرگذارترند. واژه هايي نظير جوانمردي، پهلواني، مرام ورزشكاري، بازي جوانمردانه fair play تحت اين ويژه برنامه ها مي تواند بازتعريف شود و مخاطب و ورزشكاران را به شكل محسوس با رفتارهاي مثبت ورزشي آشنا سازد.

و) مبارزه جدي و روشنگرانه رسانه با پديده هاي مذموم در ورزش

و) مبارزه جدي و روشنگرانه رسانه با پديده هاي مذموم در ورزش

پديده هايي نظير دوپينگ، تقلب، تباني، باندبازي، رشاء و ارتشاء علاوه بر مردود بودن در شريعت اسلامي از نظر حقوقي و كيفري جرم محسوب شده و از نظر حقوق بين الملل ورزشي، اعمالي غير اخلاقي و قابل تعقيب است. رسانه بايد از طريق برنامه هايي چون گفت وگو با


1- ارج نهادن به فضيلت ها و فداكاري ها و زنده نگاه داشتن خاطره غرورآفرين شهيدان اسلامي و جانبازان انقلاب كه سازنده و تداوم بخش انقلاب اسلامي بوده و بر تارك افتخارات اسلامي و ايران مي درخشد.

ص: 276

كارشناسان ديني و ورزشي و همچنين حقوق دانان عواقب و مخاطرات و مضرات اين گونه رفتارهاي غير اخلاقي را به مديران ورزشي و عوامل درگير در اين پديده هاي مجرمانه بشناساند.

ز) نقدپذيري رسانه ملي

ز) نقدپذيري رسانه ملي

به حكم شرع «قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ» (تحريم: 6) و اخلاق، رسانه بايستي اصلاح و تربيت را از خود شروع كند بازنگري در روند برنامه ها، تفكرِ حاكم بر برنامه سازي، ارشاد مجريان و عوامل اجرايي برنامه هاي ورزشي و حذف افراد ناسالم از برنامه هاي مرتبط با ورزش امري لازم و اجتناب ناپذير است.

طبق توصيه هاي اسلامي محاسبه و مراقبه و نقدِ خود همواره راهگشا بوده و مسير كمال را هموار مي سازد. حركت كلي برنامه هاي صدا و سيما از جمله برنامه هاي ورزشي بايستي به سمت تكامل اخلاقي و فرهنگي باشد.

در ماده 40 از اصول كلي برنامه هاي سياسي، اجتماعي سازمان صدا و سيما آمده است:(1) در جهت تحقق رسالت «امر به معروف و نهي از منكر» در جامعه، صدا و سيما بايد روحيه انتقاد سالم و سازنده و انتقاد پذيري متواضعانه در بين مردم، مسئولان و دست اندركاران ايجاد كند، انتقادهاي مردم از مسئولان و توقعات آنها از مردم را بازگو نمايد و با نفي روش هاي تخريبي و ضد اسلامي، زمينه مناسبي براي جلسات بحث و


1- جزوه: سياست ها و اصول پيشنهادي برنامه سازي _ گروه مطبوعات واحد پژوهش معاونت سياسي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، مهر 1377.

ص: 277

گفت وگوي آزاد و برخورد سالم انديشه ها فراهم آورد تا مردم خود به انتخاب «احسن» اقدام نمايند.

در بررسي ماهيت انتقاد به دو نكته اساسي بايد توجه داشت. 1. حقانيت انتقاد؛ 2. بيان انتقاد. در ايراد انتقاد يا توصيه به انتقادپذيري مقصود اين نيست كه همواره انتقادها حق هستند ولي قائل هستيم كه در بسياري از موارد سازنده هستند.

دلسوزان فرهنگي هيچ منافعي در رسانه ندارند، منصفانه تر قضاوت كرده و مي كنند. گفته شد كه در صورت پذيرش، انتقاد عمل به رفتاري اخلاقي مي شود و به عبارت شيواتر، انتقادپذيري فضليت است.

اين ادعا داراي دو دليل اصلي است نخست اينكه نوعي اعتراف به نقص و محدوديت دانشي و معرفتي پذيرنده انتقاد است و ديگر اينكه نشان از كمال جويي آن شخص دارد كه هر دو بر اساس تعاليم اسلامي جزء صفات پسنديده به حساب مي آيند.

اميرمؤمنان، علي عليه السلام ، در بياني مي فرمايد: «شَرُ الامور الرضا عنِ النفس؛ بدترين چيزها ازخودراضي بودن است».(1)

و باز ايشان فرمود: «العُجب رأس الجهل؛ خودشيفتگي ريشه جهل است».(2)

انساني كه واقع بين بوده و از خودشيفتگي به دور باشد بيشتر متوجه نقصان وجودي خويش است و اين به سير كمالي او كه مطلوب آفريدگار است كمك مي نمايد.


1- غرر الحكم، 1366، سخن 5723
2- غرر الحكم، 1366، سخن 414.

ص: 278

امام صادق عليه السلام فرمود: «اَحَبُّ اِخواني اِلَيَّ مَن اَهديٰ اِلَيَّ عُيوبي؛ محبوب ترين برادرانم نزد من كسي است كه عيب هايم را به من هديه نمايد».(1)

بدين ترتيب يكي از لوازم فضيلت انتقادپذيري است اين كه انسان خود را كامل ندانسته و همواره در پي رشد و بازآموزي و دانش افزايي خويش باشد.

ح) توليدات فرهنگي

ح) توليدات فرهنگي

توليد و اجراي تيزرها و نماهنگ هايي با مضامين مذهبي و فرهنگي كه در مناسبت هاي يادشده از رسانه پخش مي شود، مي تواند بر فضاي ذهني مخاطب اثر گذارد. اين اتفاق مثبت چندين بار در رسانه مشاهده و شنيده شده كه گوياي وجود دغدغه هاي فرهنگي بيشتر عوامل رسانه ملي است. تيزرهايي با محتواي مولودي خواني، مراثي و ادعيه كه بين گزارش هاي ورزشي يا مسابقات ورزشي پخش مي شود شاهد بر اين ادعا است. اثرات روحي مثبت و اثرگذار اين گونه از تبليغات مذهبي در رسانه ملي زياد است.

ط) يارانه فرهنگي

ط) يارانه فرهنگي

رسانه ملي مي تواند با تصويبِ تخفيف ويژه براي تبليغات بازرگاني، كالاها و خدمات فرهنگي كه هنگام برنامه ها پخش مي شود و به تعبير ديگر اختصاص يارانه فرهنگي براي اين گونه تبليغات، فضاي برنامه ها را


1- محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، 1365، ج 2، ص 639.

ص: 279

فرهنگي و در نهايت اخلاقي تر نموده، حضور فرهنگ و اخلاق در رسانه را ملموس تر نمايد.

ي) آموزش فرهنگي

ي) آموزش فرهنگي

تهيه برنامه هايي كه چيستي ورزش، تفاوت نگاه به ورزش در مكاتب الهي و غير الهي و نيز نگاه متعالي اسلام به ورزش و همچنين فلسفه مربي گري و ورزشكاري را براي مخاطب تبيين كند، راهكاري براي ارزشي كردن و ارزشمند نمودن ورزش در جامعه است و مي تواند اثرات مستقيم رفتاري روي طيف هاي مختلف موجود در دايره ورزش بگذارد.

ك) معرفت ورزشي

ك) معرفت ورزشي

طراحي و تهيه برنامه هايي ويژه مديران، مربيان و ورزشكاران كه به صورت اختصاصي به بيان مسائل اخلاقي و معرفتي پيرامون آنان بپردازد و در آخر لازم است در چند بازه زماني كيفيت به معناي واقعي بر كميت مقدم دانسته شود؛ يعني اصل بر كيفي سازي برنامه ها در عمل قرار داده شود. اين راه كار روش خاصي را مي طلبد كه آن بازنگري دوره اي روي كل برنامه ها از نظر محتوا، هدف، اجرا، تأثير و بازخورد است و ديگر آنكه در همه كارها و فعاليت هاي رسانه اي قصد قربت به ذات باري تعالي و اخلاص در نيت مي تواند اثر معنوي توليدها را ارتقا دهد و اين اصيل ترين راه كار جهت ترويج اخلاق در ورزش است.

ص: 280

ص: 281

جمع بندي

جمع بندي

در اين نوشتار، پس از شناخت ورزش و تعريفها و جايگاه آن از ديدگاه اسلام، به آثار مهم و اساسي ورزش همچون: اطاعت و بندگي و تقويت روح و جسم پرداختيم. در ادامه، كوشيديم تا اخلاق ورزشي و تعامل آن با رسانه را بررسي كنيم و در اين مسير به راه كارهاي بسياري همچون داستان، فيلم، اجرا، گزارش و زيرنويس اشاره كرديم. سرانجام، در 14 بند، محورهاي قابل توجه برنامهسازان بيان شد.

با اين حال، به نظر ميرسد مطالب ذكرشده، به يك جمعبندي كلي نياز داشته باشد. به ويژه آنكه از تلفيق و جمع مسائلي مستقل، مانند رسانه، ورزش و اخلاق در مقام عمل، بحث «الگوسازي» به ميان مي آيد. پس بهتر آنكه در اين زمينه مطالبي بيان كنيم تا تفاوت ورزش در دنياي بدون رسانه و جهان معاصر معلوم شود.

اين كه افراد خود را ورزشكار مي دانند به اين دلايل كه ساعت هاي فراغت يا تعطيلي آخر هفته خود را با تماشاي مسابقه فوتبال از تلويزيون مي گذرانند يا به اين خاطر كه اسم همه بازيكنان مطرح بازي هاي المپيك را مي دانند! در اين مورد، نوعي هم ذات پنداري با بازيگر مطرح است، به اين علت كه شغل ورزشكار در سلسله مراتب

ص: 282

اجتماعي خاصي كه مبناي اسطورهاي دارد، قرار ميگيرد. بيترديد شوق توده مردم براي تماشاي ورزش، چيز جديدي نيست. اين شوق را مي توان در جوامع اوليه ديد كه مراسم و آداب رقابتها در بين آنان، در عين حال تماشايي نيز هست.

با اين حال، ويژگي عصر جديد «ستاره شدن» و «حرفهاي شدنِ» قهرمانان است. سر و كار ما با تمدني است كه در آن، از قدرتهاي بدني، تنها در عالم فراغت يا ميدان بازي استفاده نمي شود، بلكه اين قدرتها در رقابت موجود در زندگي واقعي نيز نقش اساسي دارند.

در عصر جديد، تماشاي ورزش نيز مانند گذشته نيست، بهرهبرداري از سادگي مردم، بازرگاني و صنعتي شدن ورزش، اهميت بياندازه افتخارهاي ورزشي، همه مسائلي هستند كه به خوبي خود را نشان مي دهند.

مسئله، نفي فوايد ورزش تمرين بدني نيست و ضرب المثل قديمي «عقل سالم در بدن سالم است»، هنوز سر زبان هاست. ميتوان نوعي زيبايي يا نوعي عظمت در روحيه المپيكي، به شرحي كه يونانيان به آن باور داشتند، در ورزش سراغ گرفت؛ زيرا در اين مجموعه شرايط، صحنه تماشا از فرهنگ اساسي جامعه جدا نيست.

مسئله اين نيست كه شايستگي قهرمانان را نفي كنيم؛ زيرا كسي كه در هر زمينهاي تلاش ميكند تا به موفقيتي دست يابد، شايسته تحسين است. اشتباه از وقتي آغاز ميشود كه اين تحسين، بر تفكر و شخصيت وي غلبه ميكند؛ و اين همان مسئله قهرمانپرستي است.

اين روند، (قهرمان پرستي) كه اهميت بياندازهاي در اجتماع ما پيدا كرده است، مبتني بر گرايش الگوسازي است. به عبارتي: پهلوانان و

ص: 283

بازيگران مشهور، به شخصيتهايي دستنيافتني تبديل مي شوند؛ يعني نيمه خداياني كه عقيده آنان در زمينه دنيا، سياست و اخلاق در نظر گرفته ميشود. مردم به زندگي خصوصي آنها علاقه نشان ميدهند، موقعيت آنها را در خانواده توجيه ميكنند يا با علاقه بسياري درباره ماجراهاي عاشقانه آنها سخن ميگويند.

ايتالياييها در مراسم سنتي «كامپيونيسيمو»(1) مثال جالب توجهي از اين بت پرستي عجولانه را ترسيم كرده اند. اگر بخواهيم دقيق شويم، بايد بگوييم در كشورهاي ديگر نيز وضع، كم و بيش، همين گونه است و قهرمان ورزشي، سرنوشت ديگر ستارگان را دارد، چه در زمينه سينما و چه در زمينه موسيقي. قهرمان ورزشي، ويژگي خاص ديگري نيز دارد: وي به علت قدرت بدني، مقام بالايي پيدا كرده و شهرت او به اين است كه زيباترين و باهوشترين فرد است؛ حتي اين خطر وجود دارد كه بيش از ستارگان ديگر تحسين شود؛ زيرا اعتبار وي در عمل، با ابتداييترين لايههاي عالم تخيل سر و كار دارد.

در اين زمينه، مطبوعات، تكيه زيادي بر اين گونه ارزشها ميكنند؛ براي مثال: حساب كردهاند شمار سطرهاي درشتي كه در مطبوعات به يك قهرمان دوميداني اختصاص داده شده بود، بيش از هر هنرپيشه سينما در آن زمان بود. اين موارد كم نيست. اگر راديو و تلويزيون را نيز به حساب بياوريم، موارد بسياري مي شود.

افكار عمومي، كه به اين شكل، با تكيه بر وسايل انتشار جمعي، حالت شرطي پيدا ميكند و به دلايلي كه گفتيم، زمينه را براي تورم تماشاي ورزشي آماده ميكند، به يقين در اين بازي دخالت اساسي دارد.


1- Campionissimo.

ص: 284

براي نمونه: نشان دادهاند زماني كه در كوبا مسابقههاي جهاني انجام مي شد، گفتوگوها در خيابان و مترو در مجموع روي مسابقهها دور ميزد.

ستاره عاليمقامِ الگو براي همه و پهلوان و قهرمان از هر نظر، در رديف بالاي سلسله مراتب اجتماعي قرار ميگيرد. وي مشهور است، تحسين مي شود، با افتخار زندگي ميكند و نيز ثروتمند است، بي آنكه وي را بدين سبب سرزنش كنند؛ حتي با وجود ثروت، محبوبيت نيز دارد.

خلاصه آنكه قهرمانپرستي در عالم ورزش نشان ميدهد چگونه تحول طبيعي بازي و نمايش و زندگي جديد ميتواند سلسله مراتب اجتماعي جديدي از ارزشها را به وجود آورد و چگونه اين ارزشها از ضد و نقيضهاي موجود در موفقيت و ارتقا در زمينههاي ديگر بر كنار ميمانند. بدين ترتيب، فرهنگ با اينكه در مشاركت موجود در فعاليت هاي گذرانِ اوقات فراغت دگرگون ميشود، سرشار از مفاهيم نو ميشود.

طبيعي است كه گروه بسياري علاقهمند شوند، رقابتهاي ورزشي را پي گيرند و اين نمايشي است كه از يك نظر ممكن است با ديگر نمايش ها رقابت كند. آنچه در زمينه روابط ميان سلسله مراتب فرهنگي و اجتماعي، ابهام و پيچيدگي به وجود مي آورد، آن است كه مردم فراموش ميكنند كه مسئله بيان شده، تنها نمايش است. اين ورزشكاران را مي توانند از طريق اعتبار اجتماعي و ثروت، به مراتب نخست اجتماعي صعود كنند: كساني كه هيچ سهمي در پيشرفت جامعه بشري ندارند، ولي مقامي در رديف اساطير پيدا ميكنند. با

ص: 285

توجه به اين، به تحولي برمي خوريم كه در حال تغيير مسير است، بي آنكه كسي به آن توجه داشته باشد؛ يعني مسئله ساختهاي جديد اجتماعي.

مطلب آخر

چكيده اي از آنچه در ورزش و رسانه از بعد اخلاقي بايد مورد توجه واقع شود، به همراه اهميت موضوع و چند نمونه راهكار ديگر را در پايان كتاب بيان مي نماييم:

_ در كنار رشد و پيشرفت ورزشي بايد اخلاق در ورزش نيز توسعه يافته و مورد توجه رسانه باشد.

_ از شاخصه هاي اخلاق ورزشي كه بايد در رسانه رعايت شود بُعد نظارتي رسانه است. رسانه ها و به خصوص رسانه ملي هرگاه كه حركت ورزشي كشور دچار انحراف، ركود و يا افراط شد، موظف است به وظيفه اخلاقي خود كه نظارت بر حركت صحيح ورزش است عمل و مديران ارشد جامعه و ورزش را آگاه كند.

_ تشكيل كارگروه براي تدوين مباني فرهنگي و اخلاقي در حوزه ورزش از ضروريات رسانه ملي است و نگارش منشور اخلاق ورزشي ويژه رسانه ملي نيز بايد در رسانه ملي و براي رسانه انجام پذيرد.

_ توجه جدي به تقويت اخلاق، فرهنگ و معنويت در ورزش، محور مطالبه جامعه ورزش و مسئولان ارشد نظام است كه بر طبق قانونِ «خط مشي و اصول برنامه هاي صدا و سيما» و همچنين ماده 9 اساس نامه و قانون اداره سازمان صدا و سيما، وظيفه رسانه ملي پاسخ به اين مطالبه به حق و شايسته است.

ص: 286

_ با توجه به آموزه هاي ديني، اخلاق ورزشي در ايران فراتر از اخلاق ورزشي در دنياست و اين مسئله اهتمام ويژه رسانه ملي را مي طلبد بنابراين لازم است تغيير نگرش در ورزش و اخلاق بر اساس مباني اسلامي و باورهاي ديني هم در دستگاه ورزش و هم در رسانه صورت پذيرد.

_ مثلث مديران، ورزشكاران و رسانه مي توانند ورزش را اخلاق محور نمايند.

_ از آنجايي كه تأثير برنامه هاي رسانه در هدايت جامعه و مخاطب به سوي اخلاق مداري انكارناپذير است، نخست _ برنامه هاي ورزش اخلاق مدار باشند نه به خاطر جذب مخاطب بيشتر اخلاق گريز. دوم _ رعايت آداب و احترام از سوي مجريان، گزارشگران و مصاحبه كنندگان به طور شايسته صورت پذيرد. و در پايان از انعكاس گفتار و رفتار كساني كه رعايت مسائل اخلاقي و فرهنگي را نمي نمايند جلوگيري شود و... .

اكنون، جاي آن است كه پرسشهايي را فرا روي خود و ديگران قرار دهيم و ببينيم:

1. آيا ورزش ما تنها مجموعه حركتهايي براي سلامت جسم است؟

2. آيا ورزش ما در پي قهرمانسازي و نشانآوري است يا پهلوان شناسي و الگوسازي؟

3. آيا ميان ورزشكاران و اخلاق، رابطه اي وجود دارد؟

4. آيا ورزشكاران به مناسبت وجهه مناسب اخلاقي يا ضد اخلاقي خود به جامعه معرفي مي شوند؟

ص: 287

5. آيا رسانههاي گوناگون اعم از مكتوب و شفاهي، در الگوسازي با محوريت پهلوانان اخلاقي عرصه ورزش، كوشيدهاند؟

6. آيا رسانه ملي، خود را موظف به الگوسازي (در بحث حاضر) در عرصه ورزش ميداند؟

7. آيا رسانه ملي، ميتواند الگوهاي ورزشي معرفي شده از طريق خود را نماد اخلاق در جامعه ديني بداند؟

ص: 288

ص: 289

منابع

منابع

الف) كتاب

قرآن كريم

نهج البلاغه

آمدي تميمي، عبدالواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم، ترجمه: جلال الدين حسيني، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1366.

برقعي، يحيي، چكيده انديشه ها، قم، انتشارات حكمت، [بي تا]

بهشتي، محمد، فرهنگ صبا، نشر صبا، تهران، 1366.

بيهقي، احمد بن حسين، سنن كبري، دارالكتب العلميه، بيروت.

پاك نژاد، سيد رضا، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، تهران، كتاب فروشي اسلاميه 1354.

پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، تهران، اشرفي، 1379.

پيشوايي، فريده و مريم رضايي، حجاب و عفاف در سيما، مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، قم، 1386.

تقوي، سيد رضا، چهل حديث ورزشي، تهران، انتشارات نخيل، 1387.

توحيدي اقدم، محمدحسين، درآمدي بر ورزش در اسلام، قم، دارالثقلين، چاپ اول، 1378.

ص: 290

حداد عادل، غلامعلي، فرهنگ برهنگي، برهنگي فرهنگي، انتشارات سروش، چاپ ششم، تهران، 1374.

حر عاملي، محمدبن حسن، وسائل الشيعه، تهران، كتابفروشي اسلامي، 1362.

حراني، ابن شعبه، تحف العقول، ترجمه: پرويز اتابكي، تهران، فرزان روز، 1376.

حسيني، سيد مجتبي، رساله دانشجويي، دفتر نشر معارف، پاييز 1390.

حق جو، حسين، ورزش و ورزشكار، قم، مركز فرهنگ المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، 1376.

خميني، سيد روح الله، تحريرالوسيله، ترجمه: علي اسلامي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، [بي تا].

_________________ ، صحيفه نور.

خوئي، ميرزا حبيب الله، منهاج البراعه في شرح نهج البلاغه، قم، بنياد فرهنگي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ،1372.

دهخدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، تهران، سازمان دهخدا، 1341.

ديلمي احمد و مسعود آذربايجاني، اخلاق اسلامي، قم، دفتر نشر و پخش معارف، 1379.

ديلمي، حسن بن محمد، ارشاد القلوب، تهران، انتشارات اسلاميه، 1377.

زماني، مصطفي، نردبان ترقي، نشر تهران، تهران [بي تا]

پير، ژانه، اخلاق، ترجمه: بدرالدين كتابي، اصفهان، اداره كل آموزش و پرورش، اصفهان، 1373.

سبحاني، محمدتقي، موانع حضور اخلاق در صحنه مطبوعات، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها، 1375.

ص: 291

سفري، محمدعلي، حماسه جهان پهلوان تختي، تهران، نشر نامك، 1376.

سيد محمد بن حسن، الاثني عشريه في مواعظ عدديه، آستان قدس رضوي، مشهد، 1390.

شهيد ثاني، زين الدين بن علي، منية المريد في ادب المفيد و المستفيد، ترجمه: سيد روح الله طاهري، قم، نشر الهادي، چاپ اول، 1380.

شيخ شجاع، تصحيح: ايرج افشار، ناشر: علمي، فرهنگي، 1374.

صافي گلپايگاني، لطف الله، جامع الاحكام، قم، انتشارات حضرت معصومه عليها السلام ، 1380.

صبوري، حسين، ورزش در اسلام، قم، انتشارات صبوري، چاپ چهارم، 1389.

صدوق، محمد، امالي صدوق، تهران، نشر كتابچي، 1376.

صغير اصفهاني، محمد حسين، ديوان اشعار، اصفهان، انتشارات صغير، چاپ هفدهم، 1379.

طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ترجمه: بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، 1364.

طبرسي، امين الدين ابوعلي، تفسير جوامع الجامع، ترجمه: صاحبي، عبدالعلي، مشهد، آستان قدس رضوي، 1377.

عطايي، زينب، دروازه بان، كنگره سرداران و 23 هزار شهيد اصفهان، اصفهان، فدك، 1386.

عميد، حسن، فرهنگ عميد، تهران، مؤسسه انتشارات اميركبير، 1369.

فاضل لنكراني، محمد، جامع المسائل، قم، اميرالعلم، 1380.

فريد تنكابني، محمد، نهج الفصاحه موضوعي (راهنماي انسانيت).

قرشي، علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ هشتم، 1378.

ص: 292

قنبري نياكي، عباس، تربيت بدني از ديدگاه انديشمندان اسلامي، تهران، سازمان تربيت بدني جمهوري اسلامي ايران، 1367.

كارل الكسيس، انسان موجود ناشناخته، تهران، شركت افست تهران، 1354.

كليني، محمدبن يعقوب، فروع الكافي، تهران، اهل البيت عليهم السلام ، 1363.

كنيگز برگ، آيرا، فرهنگ كامل فيلم، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، 1379.

گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي، سلام بر ابراهيم، تهران، انتشارات پيام آزادي، 1390.

متقي علي بن حسام الدين، كنز العمال، بيروت، مؤسسه الرسالة، 1372.

مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالكتب الاسلاميه.

محسني تبريزي، علي رضا، ونداليسم، تهران، نشر آن.

محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ترجمه: حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث، 1379.

مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، ورزش و فرهنگ ورزشي در سيما، قم، تيرماه 1377.

_________________ ، ويژهنامه ورزش، قم، مهرماه 1377.

مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان (جلد 2)، تهران، صدرا، 1372.

_________________ ، مجموعه آثار (جلد 3)، تهران، صدرا، 1370.

_________________ ، مسئله حجاب، تهران، صدرا، 1375.

مظفري، اميراحمد و حسين پورسلطاني زرندي، اصول و فلسفه تربيت بدني، تهران، بامداد كتاب، 1386.

معتمدنژاد، كاظم، وسايل ارتباط جمعي، دانشگاه تهران، دانشكده علوم ارتباطات، 1355.

ص: 293

مفيد، شيخ محمد، الاختصاص، مكتبه صدوق، تهران، 1379 ه .ق.

مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.

_________________ ، استفتائات جديد، انتشارات علي ابن ابيطالب عليه السلام ، قم، 1390.

_________________ ، زندگي در پرتوِ اخلاق، قم، سرور، 1384.

نوري طبرسي، ميرزا حسين، مستدرك وسائل الشيعه، تحقيق مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، بيروت، انتشارات آل البيت عليهم السلام لإحياءالتراث، 1408 ه .ق.

ورام، مسعود بن عيسي، تنبيه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعه ورام)، مشهد، آستان قدس رضوي، 1369.

هاشمي نوربخش، حسن، ورزش از ديدگاه اسلام، قم، انتشارات سبط النبي صلي الله عليه و آله ، چاپ دوم، 1388.

يثربي كاشاني، مير سيد محمد، سيري در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام ، قم، انتشارات فرهنگ آفتاب، چاپ دوم، 1383.

ب) نشريه

اي. وايت رابرت، «عوامل اجتماعي و سياسي اخلاق ارتباطات»، ترجمه: اسماعيل بشري، فصل نامه رسانه، شماره 66.

جبلي، پيمان، «اخلاق حرفه اي خبر در اسلام»، مجله پژوهشي دانشگاه امام صادق عليه السلام ، شماره 21، بهار 1383.

جعفري مقدم، سعيد، «ورزش رسانهاي»، فصل نامه فرهنگ عمومي.

جعفري نژاد، ابوالفضل، «بررسي برخي از حيطههاي اخلاق حرفهاي و رسانه»، مجله رسانه، شماره 66، تابستان 1385.

خجسته، حسن و عبدالحميد احمدي، «اصول اخلاقي حرفه اي خبرنگاران و

ص: 294

رسانه هاي ارتباط جمعي در مديريت بحران، فصل نامه، پژوهش هاي ارتباطي، ش 56.

خوش فر، غلامرضا، «بررسي تأثير وسايل ارتباط جمعي بر اخلاق اجتماعي»، فصل نامه پژوهش هاي ارتباطي، 1387، شماره 68.

رحماني نيا، فرهاد و رحيم رمضاني نژاد و اعظم فضلي درزي، «تأثير حضور تماشاچيان مرد و زن بر ميزان بروز رفتارهاي پرخاشگرانه ورزشكاران»، مجله حركت. تابستان 1388.

ژانورن، پاتريس، «ونداليسم، بيماري خراب كاري»، مجله دانشمند، ترجمه: فرخ ماهان، 1367.

شكرخواه، يونس، «فوتبال رسانهاي»، هفته نامه بزرگ راه فن آوري، تهران، 1385، ص 100.

طيبي، ناهيد، «هرم عفاف از حيا تا حجاب»، نشريه پيام زن، سال 15، ش 5، مرداد 1385.

عنبري، موسي، «بررسي علل خشونتگرايي در ميان تماشاگران فوتبال»، اداره كل مطالعات اجتماعي ناجا.

غلامعلي كارگر و سارا كشكر و رضا خورشيدي، «نقش رسانه ها در انتقال ارزش هاي اخلاقي و رابطه آن با «ونداليسم» در فوتبال»، فصل نامه علمي، پژوهشي، پژوهش هاي ارتباطي، 1390، شماره 84.

فاضلي، نعمت الله، «نگاهي به رسانه اي شدن فوتبال در ايران»، فصل نامه انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات. سال دوم، شماره 6.

فتحي نيا، محمد، عبدالرحمان علي زاده، «خشونتگرايي تماشاگران فوتبال و نقش رسانهها در كنترل آن»، مجله سنجش و پژوهش، 1384.

نيازي، عبدالله، «علت مرگ بعداً تعيين مي شود»، ماهنامه ديدار آشنا، 1386، شماره 88.

ص: 295

ج) سايت

سايت آفتاب، پيشگامان جامعه شناسي ورزشي، ليدا فخري، 8/9/1386.

سايت ابنا «خبرگزاري اهل بيت»، 13/9/1390.

سايت تابناك، كد خبر 16472، 7/4/1389

سايت تشريفات برتر

وبلاگ hejab، 1/6/1390.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109