356 حديث از حضرت امام رضا عليه السلام

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1393

عنوان و نام پديدآور:356 حديث از حضرت امام رضا عليه السلام/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان .

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1393.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه ، رايانه و كتاب

موضوع: احاديث شيعه -- قرن ‫ 13ق. ، خاندان نبوت -- احاديث ، خاندان نبوت -- فضايل

از1تا200

حديث1

امام رضا عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لا يَنزِلَنَّ بِكَ أمرٌ رَضيتَهُ أو كَرِهتَهُ إلاّ جَعَلتَ فِي الضَّميرِ مِنكَ أنَّ ذلِكَ خَيرٌ لَكَ . قالَ : أمّا هذِهِ فَلا أقدِرُ أن اُعطِيَكَها دونَ أن أعلَمَ ما قُلتَ إنَّهُ كَما قُلتَ . قالَ : يا بُنَيَّ ، فَإِنَّ اللّه َ قَد بَعَثَ نَبِيّاً ، هَلُمَّ حَتّى نَأتِيَهُ فَعِندَهُ بَيانُ ما قُلتُ لَكَ . قالَ : اِذهَب بِنا إلَيهِ . قالَ : فَخَرَجَ وهُوَ عَلى حِمارٍ ، وَابنُهُ عَلى حِمارٍ ، وتَزَوَّدوا ما يُصلِحُهُم مِن زادٍ ، ثُمَّ سارا أيّاماً ولَيالِيَ حَتّى تَلَقَّتهُما مَغارَةٌ ، فَأَخَذا اُهبَتَهُما لَها ، فَدَخَلاها فَسارا ما شاءَ اللّه ُ أن يَسيرا حَتّى ظَهَرا وقَد تَعالَى النَّهارُ ، وَاشتَدَّ الحَرُّ ، ونَفَدَ الماءُ وَالزّادُ ، وَاستَبطَئا حِمارَيهِما ، فَنَزَلَ لُقمانُ ونَزَلَ ابنُهُ ، فَجَعَلا يَشتَدّانِ عَلى سَوقِهِما . فَبَينا هُما كَذلِكَ إذ نَظَرَ لُقمانُ أمامَهُ ، فَإِذا هُوَ بِسَوادٍ ودُخانٍ ، فَقالَ في نَفسِهِ : السَّوادُ سَحَرٌ

الرضا عن اللّه ، ابن أبى الدنيا _ به نقل از سعيد بن مُسيَّب _ : لقمان به پسرش گفت: «[بكوش تا] هيچ كار خوش آيند و ناخوش آيندى براى تو پيش نيايد ، مگر اين كه در باطن خود ، آن را خيرى براى

خوش بشمارى» . پسر لقمان گفت: به اين سفارش تو نمى توانم عمل كنم ، مگر بدانم كه مطلب ، همان گونه است كه گفتى . لقمان گفت: «اى پسرم! همانا خداوند عز و جل پيامبرى را مبعوث كرده است . بيا تا پيش او برويم كه بيان آنچه برايت گفتم ، نزد اوست» . پسر لقمان گفت: ما را پيش او ببر . لقمان و پسرش ، هر كدام سوار بر الاغ جداگانه ، به راه افتادند و هر چه زاد و توشه لازم داشتند ، با خود برداشتند. روزها و شب ها راه رفتند تا به غارى رسيدند و خود را براى سفر به درون آن غار ، مهيّا كردند . داخل غار شدند و به اندازه اى كه خداوند خواسته بود ، در آن راه رفتند ، تا اين كه از غار بيرون آمدند ، در حالى كه روز ، بالا آمده بود و گرما شدّت گرفته بود و آب و توشه تمام شده بود. الاغ ها ايستاندند . لقمان و پسرش پياده شدند و الاغ ها را از پشت سر ، به سرعت راندند. وقتى لقمان جلو را نگاه كرد ، ديد سياهى و دودى ، از دور پيداست. پيش خود گفت: «سياهى، درخت است و دود هم آبادى و مردم» . در حالى كه در حركت بودند ، پاى پسر لقمان ، روى استخوان تيزى رفت . استخوان ، از كف پا فرو رفت و از بالاى آن بيرون آمد. پسر لقمان ، بى هوش به زمين افتاد . لقمان ، وقتى متوجّه شد كه پسرش به زمين افتاده ،

به سويش پريد و او را به سينه اش چسباند . استخوان را با دندان هايش بيرون آورد و دستارى را كه همراه داشت ، پاره كرد و به پاى او پيچيد . سپس به چهره پسرش نگريست . چشمانش پر از اشك شد و قطره اى از اشكش بر چهره فرزندش افتاد . پسر ، متوجّه اشك پدر شد و ديد كه پدرش گريه مى كند. گفت: پدر جان! دارى گريه مى كنى و با اين حال ، مى گويى : «اين براى تو خير است» ؟! چه طور اين برايم خير است ، در حالى كه تو مى گريى؟ در حالى كه آب و غذا تمام شده و من و تو ، در اين جا مانده ايم؟ اگر بروى و مرا رها كنى ، تا زنده اى ، در غم و اندوه به سر مى برى و اگر با من بمانى ، هر دو مى ميريم. پس چه طور اين برايم خير باشد ، در حالى كه تو مى گريى؟ لقمان گفت : «گريه ام _ اى پسرم! _ از آن روست كه من دوست دارم همه دنيايم را فداى تو بكنم ؛ من پدرم و دل پدر ، نازك است . اما اين كه گفتى : چه طور اين كار برايم خير است؟ شايد آنچه از تو دور شده ، بزرگ تر از اين بلايى باشد كه بدان گرفتار آمده اى و شايد آنچه بدان گرفتار شده اى ، آسان تر از آن باشد كه از تو دور شده است» . لقمان ، در اين حال كه با پسرش حرف مى زد

، بار ديگر جلوى خود را نگاه كرد ؛ ولى آن دود و سياهى را نديد و پيش خود گفت : «مگر آن جا چيزى نديديم؟» و گفت: «حتما ديدم ؛ ولى شايد خداوند ، براى آنچه ديدم ، چيز تازه اى پيش آورده باشد!» . در همين فكر بود كه جلوى خود را نگاه كرد . ديد شخصى سوار بر اسب ابلق ، به طرف او مى آيد و لباس سفيد و دستار سفيدى دارد كه هوا را صاف و روشن مى كند. پيوسته با گوشه چشم ، به او نگاه مى كرد تا اين كه نزديك شد ؛ ولى از او پنهان شد . سپس فرياد زد و گفت: آيا تو لقمانى؟ گفت: «آرى» . گفت: حكيم تويى؟ گفت: «چنين مى گويند ، و پروردگارم مرا چنين وصف كرده است» . گفت: اين پسر سفيه تو ، چه مى گويد؟ گفت: «اى بنده خدا! تو كيستى كه من سخن تو را مى شنوم ، ولى روى تو را نمى بينم؟» . گفت: من جبرئيل هستم . مرا كسى جز فرشته مقرّب و پيامبر مرسَل نمى بيند. اگر اين نبود ، مرا مى ديدى. اين پسر سفيه تو ، چه مى گويد؟ لقمان ، پيش خود گفت: «اگر تو جبرئيلى ، خودت به آنچه پسرم گفته ، آگاهى» . جبرئيل عليه السلام گفت: من وظيفه اى نداشتم جز اين كه شما را حفظ كنم . با من بياييد . پروردگارم به من فرمان داد كه اين شهر و اطراف آن را و هر چه را در آن است ، فرو برم . آن گاه

، مرا خبر كردند كه شما مى خواهيد به اين شهر بياييد . از اين رو ، از خدا خواستم كه هر طور خود اراده مى كند ، شما را از برخورد با من باز دارد . پس خداوند عز و جل شما را با آنچه پسرت بدان گرفتار شد ، از برخورد با من بازداشت و اگر آن گرفتارىِ پسرت نبود ، شما را هم با ديگران فرو مى بردم . سپس جبرئيل عليه السلام به پاى پسر لقمان دست كشيد ، او به پا خاست ، و به ظرف غذا دست كشيد، پر از غذا شد ، و به ظرف آب دست كشيد، پر از آب شد . سپس آن دو و الاغ هايشان را حمل كرد و مانند پرنده پروازشان داد تا به خانه اى رسيدند كه چند شبانه روز بود از آن خارج شده بودند.

في الدرّ المنثور : «شجر» بدل «سحر» ، وهو الأنسب .

حديث2

امام رضا عليه السلام :

طَعمُ الماءِ طَعمُ الحَياةِ ؛

امام رضا عليه السلام : مزه آب ، مزه زندگى است .

بحار الأنوار ، ج 49 ، ص 99 .

حديث3

امام رضا عليه السلام :

طَبائِعُ الجِسمِ عَلى أربَعَةٍ : فَمِنها الهَواءُ الَّذي لاتَحيَا النَّفسُ إلاّ بِهِ و بِنَسيِمِهِ ؛

امام رضا عليه السلام :طبيعت جسم بر چهار گونه است : يكى از آنها هوا است كه جان با آن و با نسيمش زنده مى شود .

الكافى ، ج 8 ، ص 230 .

حديث4

امام رضا عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأنبياءِ التَّنظُّفُ ؛

امام رضا عليه السلام :پاكيزگى از اخلاق پيامبران است .

بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 335 .

حديث5

امام رضا عليه السلام :

مَن أرادَ أن لايُؤذِيَهُ مِعدَتُهُ فَلا يَشرَب بَينَ طَعامِهِ ماءً ؛

امام رضا عليه السلام :هر كه مى خواهد معده اش آزارش ندهد ، در بين غذا آب نخورد .

بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 323 .

حديث6

امام رضا عليه السلام :

شُربُ الماءِ البارِدِ عَقيبَ الشَّى ءِ الحارِّ أوِ الحَلاوةُ يَذهَبُ بِالأسنانِ ؛

امام رضا عليه السلام :نوشيدن آب سرد ، پس از خوردن چيز گرم ، يا [خوردن] شيرينى دندان ها را از بين مى برد .

مستدرك الوسائل ، ج 16 ، ص 458 .

حديث7

امام رضا عليه السلام :

كُلُّ نافِعٍ مُقوٍّ لِلجِسمِ فيهِ قُوَّةٌ لِلبَدَنِ فَحَلالٌ و كُلُّ مُضِرٍّ يَذهَبُ بِالقُوّةِ أو قاتِلٌ فَحَرامٌ ؛

امام رضا عليه السلام :هر چيز سودمند و نيروزا براى جسم كه موجب تقويت بدن مى شود ، حلال است ، و هر چيز زيان آور كه نيروى آدمى را مى گيرد ، يا كشنده است ، حرام است .

فقه الرّضا عليه السلام ، ص 254 .

حديث8

امام رضا عليه السلام :

فَانظُر ما يُوافِقُكَ و يُوافِقُ مِعدَتَكَ و يُقَوَّى عَلَيهِ بَدَنُكَ ويَستَمرِئُهُ مِنَ الطَّعامِ فَقَدِّرهُ لِنَفسِكَ وَاجعَلهُ غَذائَكَ ؛

امام رضا عليه السلام :بنگر چه چيزى با تو و معده تو سازگار است ، و بدنت از آن نيرو مى گيرد و آن را گوارا مى داند ؛ چنين غذايى را براى خود برگير و آن را خوراك خود بدان .

. بحار الأنوار ، ج 62 ، ص 310 .

حديث9

امام رضا عليه السلام :

إجتَهِدوا أن يَكونَ زَمانُكُم أربَعَ ساعاتٍ : ساعَةً مِنهُ لِمُناجاةِ اللّه ِ و ساعَةً لِأمر المَعاشِ و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخوانِ و الثِّقاتِ و الَّذينَ يُعَرِّفُونَ عُيُوبَكُم و يَخلِصونَ لَكُم فِي الباطِنِ و ساعَةً تَخلُونَ فِيها لِلَذّاتِكُم و بِهذِهِ السّاعَةِ تَقدِروُن عَلَى الثَّلاثِ ساعاتٍ ؛

امام رضا عليه السلام :بكوشيد كه زمانتان را به چهار بخش تقسيم كنيد : زمانى براى مناجات با خدا ؛ زمانى براى تأمين معاش ؛ زمانى براى معاشرت با برادران و معتمدانى كه عيب هايتان را به شما مى شناسانند و در دل شما را دوست دارند ، و ساعتى براى كسب لذّت هاى حلال با بخش چهارم توانايى انجام دادن سه بخش ديگر را به دست مى آوريد. .

فقه الرّضا عليه السلام ، ص 337 .

حديث10

امام رضا عليه السلام :

إنَّ يَومَ الحُسَينِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا و أذَلَّ عَزيزَنا ؛

امام رضا عليه السلام : روز شهادت حسين عليه السلام ديدگان ما را مجروح ، اشك هاى ما را روان و عزيز ما را خوار كرد .

. الأمالى، صدوق ، ص 190 .

حديث11

امام رضا عليه السلام :

مَن كانَ يَومُ عاشوراءَ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ وبُكائِهِ ، يَجعَلُ اللّه ُ يَومَ القيامَةِ يَومَ فرحِهِ و سُرورِهِ ؛

امام رضا عليه السلام :هر كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه اش باشد ، خداوند روز قيامت را روز شادى و سرورش مى گرداند .

. ميزان الحكمه ، ح 13011 .

حديث12

امام رضا عليه السلام :

مَن تَركَ السَّعيَ في حَوائجِهِ يَومَ عاشُوراءَ قَضَى اللّه ُ لَهُ حَوائجَ الدُّنيا و الآخِرَةِ ؛

امام رضا عليه السلام :هر كه در روز عاشورا كار و كسب خود را فرو گذارد ، خداوند حاجت هاى دنيا و آخرت او را بر آورده سازد .

علل الشرائع ، ص 227 .

حديث13

امام رضا عليه السلام :

فَإذا كانَ اليَومُ العاشِرُ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ و بُكائِهِ و يَقُولُ : هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ ؛

امام رضا عليه السلام :روز عاشورا ، روز مصيبت و حزن و گريه [امام كاظم عليه السلام] بود و مى فرمود : «در چنين روزى بود كه حسين عليه السلامكشته شد .»

الأمالى ، صدوق ، ص 128 .

حديث14

امام رضا عليه السلام :

إن بَكَيتَ عَلَى الحُسَينِ حَتّى تَصيرَ دُموعُكَ عَلى خدَّيكَ غَفَرَاللّه ُ لَكَ كُلَّ ذَنبٍ أذنَبتَهُ ؛

امام رضا عليه السلام :اگر بر حسين بگريى ، چندان كه اشك هايت بر گونه ات جارى شود ، خداوند تمام گناهانت را مى آمرزد .

. همان ، ج 44 ، ص 286 .

حديث15

امام رضا عليه السلام :

كانَ أبي إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لايُرى ضاحِكا . . . فَإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ و بُكائِهِ ؛

امام رضا عليه السلام :چون ماه محرّم مى رسيد ، كسى پدرم را خندان نمى ديد . . . چون روز دهم فرا مى رسيد آن روز ، روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود .

. وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 505 .

حديث16

امام رضا عليه السلام :

إنَّ لِكُلِّ إمامٍ عَهدا في عُنُقِ أولِيائِهِ و شيعَتِهِ و إنَّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بِالعَهدِ و حُسنِ الأداءِ زيارَةَ قُبورِهِم ؛

امام رضا عليه السلام :دوست داران و شيعيان هر امامى را با او عهدى است ، و تمامت وفاى به عهد و نيكويى انجام دادن آن ، زيارت قبر ايشان است .

وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 322 .

حديث17

امام رضا عليه السلام :

كُلُّ طِينٍ حَرامٌ [أكلُهُ] كَالمَيتَةِ و الدَّمِ . . . ما خَلاطِينَ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلامفَإنَّهُ شِفاءٌ مِن كلِّ داءٍ ؛

امام رضا عليه السلام : [خوردن] هر خاكى ، مانند مردار و خون . . . ، حرام است ، غير از تربت مزار امام حسين عليه السلام كه دواى هر دردى است .

الأمالى ، طوسى ، ص 319 .

حديث18

امام رضا عليه السلام :

كانَ [الامام الكاظم عليه السلام ]عَقلُهُ لاتُوازي بِهِ العُقُولُ و رُبَّما شاوَرَ الأسوَدَ مِن سُودانِهِ ؛

امام رضا عليه السلام :هيچ انديشه اى با انديشه او برابرى نمى كرد و [با اين حال] چه بسا با يكى از خادمان سياه خود مشورت مى كرد .

مكارم الأخلاق ، ج 2، ص 99 .

حديث19

امام رضا عليه السلام :

ما زارَني أحَدٌ مِن أوليِائي عارِفا بِحَقّي إلاّ شُفِّعتُ فيهِ يَومَ القِيامَةِ ؛

امام رضا عليه السلام :هيچ يك از دوستانم مرا با شناخت حقّم زيارت نمى كند مگر اين كه در روز قيامت شفاعتم از او پذيرفته مى شود .

وسائل الشيعه ، ج 13 ، ص 552 .

حديث20

امام رضا عليه السلام :

مَن جَلَسَ مَجلِسا يُحيى فيهِ أمرُنا ، لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوُبُ ؛

امام رضا عليه السلام : هر كه در مجلسى بنشيند كه در آن ياد ما (اهل بيت) زنده مى شود ، قلبش ، در روزى كه قلب ها مى ميرند ، نمى ميرد .

. همان ، ج 44 ، ص 278 .

حديث21

امام رضا عليه السلام :

لَيسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لِدِينِهِ و دِينَهُ لِدُنياهُ ؛

امام رضا عليه السلام :از ما نيست آن كه دنياى خود را براى دينش و دين خود را براى دنيايش ترك گويد .

. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 346 .

حديث22

امام رضا عليه السلام :

أَجمِل مُعاشَرَتَكَ مَعَ الصَّغير و الكَبيرِ ؛

امام رضا عليه السلام :نشست و برخاست خود را با كوچك و بزرگ نيكو گردان .

مستدرك الوسائل ، ج 8 ، ص 354 .

حديث23

امام رضا عليه السلام :

مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ ؛

امام رضا عليه السلام :هر كس اندوه مؤمنى را بزدايد ، خداوند در روز قيامت ، غم از دلش مى زدايد .

. الكافى ، ج 2 ، ص 200 .

حديث24

امام رضا عليه السلام :

صاحِبُ النِّعمَةِ يَجِبُ أن يُوَسَّعَ عَلى عِيالِهِ ؛

امام رضا عليه السلام :آن كه صاحب نعمت است بايد كه بر هزينه خانواده اش وسعت بخشد .

. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 335 .

حديث25

امام رضا عليه السلام :

مَن لَم تُتابِعِ رأيَكَ في صَلاحِهِ فلاتَصغَ إلى رأيِهِ وَ انتَظِر بِهِ أن يُصلِحَهُ شَرٌّ ؛

امام رضا عليه السلام :تو نيز از رأى كسى كه از نظر مصلحت انديشانه تو پيروى نكرد ، پيروى نكن ؛ منتظر باش ؛ حادثه اى ناخوشايند او را اصلاح خواهد كرد .

. همان ، ص 353 .

حديث26

امام رضا عليه السلام :

مَن زارَها بِقُمَّ كَمَن زارَني ؛

امام رضا عليه السلام :هر كس (حضرت معصومه عليهاالسلام) را در قم زيارت كند ، چنان است كه مرا زيارت كرده است .

كامل الزيارات ، ص 536 .

حديث27

امام رضا عليه السلام :

مَن زارَها عارِفا بِحَقِّها فَلَهُ الجَنَّةُ ؛

امام رضا عليه السلام :هر كس او را با شناخت زيارت كند ، بهشت پاداش او خواهد بود

. بحار الأنوار ، ج 102 ، ص 266 .

حديث28

امام رضا عليه السلام :

[هُوَ] الصّادِقُ و الصّابِرُ وَ الفاضِلُ و قُرَّةُ أعيُنِ المُؤمِنينَ و غَيظُ المُلحِدينَ ؛

امام رضا عليه السلام :او راستگو ، شكيبا ، داراى فضيلت ، نورچشم مؤمنان و مايه خشم ملحدان است .

عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 250 .

حديث29

امام رضا عليه السلام :

يُقتَلُ [الامامُ الجَوادُ عليه السلام] غَصبا فَيبكِي لَهُ و عَلَيهِ أهلُ السَّماءِ و يَغضَبُ اللّه ُ عَلى عَدوِّهِ و ظالِمِهِ فلا يَلبَثُ إلاّ يَسيرا حَتّى يُعَجِّلُ اللّه ُ بِهِ إِلى عَذابِهِ الأَليمِ و عِقابِهِ الشَّديدِ ؛

امام رضا عليه السلام :امام جواد عليه السلام مظلومانه كشته مى شود ، و ساكنان آسمان بر او مى گريند و مرثيه مى سرايند . خداوند بر دشمن و ستم كننده بر او خشم مى گيرد ، و [پس از كشتن او] زمانى كوتاه در دنيا نمى ماند ، تا آن كه خداوند به زودى دشمن او را به عذابى دردناك و كيفرى سخت گرفتار مى كند .

بحار الأنوار ، ج 5 ، ص 14 .

حديث30

امام رضا عليه السلام :

إنَّ اللّه َ أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللّه َ ؛

امام رضا عليه السلام :خداوند به سپاس گزارى از خود و پدر و مادر فرمان داده است ؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاس گزارى نكند ، خداوند را سپاس نگفته است .

الخصال ، ص 156 .

حديث31

امام رضا عليه السلام :

هذا [الامام الجواد عليه السلام] المَولُودُ الّذي لَم يُولَد مَولُودٌ أعظَمُ بَرَكَةً عَلى شيعَتِنا مِنهُ ؛

امام رضا عليه السلام :اين مولودى است كه پر بركت تر از او براى شيعه ما به دنيا نيامده است .

الكافى ، ج 1 ، ص 321 .

حديث32

امام رضا عليه السلام :

زيارَةُ قَبرِ أبي مِثلُ زِيارَةِ قَبِر الحُسَينِ ؛

امام رضا عليه السلام :زيارت قبر پدرم ، موسى بن جعفر عليه السلام ، مانند زيارت قبر حسين عليه السلاماست .

كامل الزيارات ، ص 499 .

حديث33

امام رضا عليه السلام :

إنَّما جُعِلَ يَومُ الفِطرِ العِيدَ لِيَكونَ لِلمُسلِمينَ مُجتَمَعا يَجتَمِعُونَ فيهِ و يَبرُزونَ لِلّهِ فَيُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَيهِم ؛

امام رضا عليه السلام :روز فطر از اين رو عيد قرار داده شد تا روز گردهمايى مسلمانان باشد، و در اين روز گرد هم آيند و براى خدا به صحرا (فضايى باز) درآيند و خداوند را بر منّتى كه بر آنها نهاده است ستايش و به بزرگى ياد كنند.

. همان ، ص 522 .

حديث34

امام رضا عليه السلام :

المُسلِمُ الَّذي يَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و يَدِهُ ولَيسَ مِنّا مَن لَم يَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ

حضرت عبد العظيم عليه السلام از امام رضا چنين روايت مى كند :مسلمان كسى است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نيست آن كه همسايه اش از شرّ او در امان نباشد .

عيون أخبار الرّضا عليه السلام ، ج 1، ص 24 .

حديث35

امام رضا عليه السلام :

مَن طَلَبَ الأمرَ مِن وَجهِهِ لَم يَزِلَّ ، فَإن زَلَّ لَم تَخذُلهُ الحِيلَةُ ؛

امام رضا عليه السلام :آن كه كار را از راهش بجويد نمى لغزد ، و اگر بلغزد راه چاره در پيش رو دارد .

. بحار الأنوار، ج 71، ص 340 .

حديث36

امام رضا عليه السلام :

مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ ؛

امام رضا عليه السلام : هر كس از خدا توفيق بخواهد و تلاش نكند ، خود را مسخره كرده است .

. ميزان الحكمه ، ح 2790 .

حديث37

امام رضا عليه السلام :

إيّاكَ أن تَتبَعَ النَّفسَ هَواها فَإنَّ في هَواها رَداها ؛

امام رضا عليه السلام :مبادا از هواى نفس پيروى كنى كه در آن نابودى نهفته است .

. مشكاة الأنوار ، ص 455 .

حديث38

امام رضا عليه السلام :

أفضَلُ المالِ ما وُقِىَ بِهِ العِرضُ ؛

امام رضا عليه السلام :بهترين مال آن است كه آب رو با آن محفوظ بماند .

. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 352 .

حديث39

امام رضا عليه السلام :

مَن لَقِيَ فَقيرا مُسلِما فَسَلَّمَ عَلَيهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الأغنياءِ لَقِي اَللّه َ يَومَ القِيامَةِ و هُوَ عَلَيهِ غَضبانٌ ؛

امام رضا عليه السلام :هر كس مسلمان فقيرى را ديدار كند و برخلاف سلامى كه به ثروتمندان مى كند، به او سلام كند ، روز قيامت در حالى به ديدار خدا مى رود كه بر او خشگمين است.

. عيون أخبار الرّضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 52 .

حديث40

امام رضا عليه السلام :

لَم يَخُنكَ الأمينُ و لكِن ائتَمَنتَ الخائنَ ؛

امام رضا عليه السلام :امين به تو خيانت نمى كند ، امّا تو خائن را امين مى شمارى .

. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 335 .

حديث41

امام رضا عليه السلام :

مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إلاّ نُصِرَ أعظَمُهُما عَفوا ؛

امام رضا عليه السلام :از ميان دو گروهى كه با هم روبه رو مى شوند ، پيروزى با گروهى است كه بخشش بيشترى داشته باشد .

. همان ، ج 71 ، ص 452 .

حديث42

امام رضا عليه السلام :

النّاسُ ضَربانِ : بالِغٌ لايَكتَفِي و طالِبٌ لايَجِدُ ؛

امام رضا عليه السلام :مردم دو گونه اند : يابنده اى كه [به يافته اش] بسنده نمى كند، و جوينده اى كه نمى يابد.

. همان ، ج 78 ، ص 253 .

حديث43

امام رضا عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عَزَّوَجلَّ... أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ و لِلوالِدَينِ فَمَن لم يَشكُر والِدَيِهِ لَم يَشكُرِ اللّه َ؛

امام رضا عليه السلام :خداوند به سپاسگزارى از خود و پدر و مادر فرمان داده است ؛ پس هر كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند ، خداوند را سپاس نگفته است.

الخصال، ص 156.

حديث44

امام رضا عليه السلام :

بِرُّ الوالِدَينِ واجِبٌ وإن كانا مُشركَينِ ولا طاعَةَ لَهُما في مَعصِيَةِ الخالِقِ؛

امام رضا عليه السلام :نيكى كردن به پدر و مادر واجب است ، اگر چه مشرك باشند و نبايد در معصيت خالق از آنان اطاعت كرد.

بحار الأنوار، ج 74، ص 72.

حديث45

امام رضا عليه السلام :

غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ سُنَّةٌ ؛

امام رضا عليه السلام :غسل روز جمعه سنّت است .

. همان ، ص 305 .

حديث46

امام رضا عليه السلام :

اِنّا اَهلُ بَيْتٍ نَرى وَعدَنا عَلَينا دَينا كَما صَنَعَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ؛

ما اهل بيت، وعده هاى خود را براى خودمان، بدهى و دِين حساب مى كنيم، چنانكهرسول اكرم صلي الله عليه و آله چنين مى كردند.

تحف العقول، ص 446

حديث47

امام رضا عليه السلام :

اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ يَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَيُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَليمٍ، لايُحِبُّ أَنْ يَأْتىَ إِلى أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مايُؤْتى إِلَيْهِ، إِنْ رَأى سَيِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، كاظِمُ الْغَيْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه ُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ؛

تواضع درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه انسان اندازه خود را بشناسد و با طيبخاطر خود را در آن جايگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار كندكه انتظار دارد با او رفتار كنند، اگر بدى ديد آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

كافى، ج 2، ص 124، ح 13

حديث48

امام رضا عليه السلام :

إنَّ بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ أقرَبُ إلَى اسْمِ اللّه ِ الأْعظَمِ مِن سَوادِ الْعَينِ إلى بَياضِها؛

بسم اللّه الرحمن الرحيم، به اسم اعظم نزديك تر است از سياهى چشم به سفيدى اش.

عيون أخبار الرضا، ج 1، ص 8

حديث49

امام رضا عليه السلام :

مَعنى قَولِ القائِلِ بِسمِ اللّهِ أَىْ أَسِمُ عَلى نَفسى سِمَةً مِن سِماتِ اللّه ِ وهِىَ الْعِبادَةُ؛

معناى گفته كسى كه بسم اللّه مى گويد، يعنى نشانى از نشانه هاى خداوند را بر خودمى گذارم و آن عبادت است.

التوحيد، ص 229

حديث50

امام رضا عليه السلام :

... الجُمُعَةُ مَشْهَدٌ عامٌ فَاَرادَ اَنْ يَكونَ لِلاِْمامِ سَبَبٌ اِلى مَوعِظَتِهِمْ وَتَرغيبِهِم فِى الطّاعَةِ وَ تَرهيبِهِم مِنَ الْمَعْصيَةِ وَ فِعْلِهِمْ وَ تَوفيقِهِمْ عَلى ما اَرادوا مِنْمَصْلَحَةِ دينِهِمْ وَ دُنْياهُم وَ يُخْبِرَهُمْ بِما وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ الآْفاتِ و مِنَ الاَْحْوالِ الَّتى لَهُم فيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ ؛

جمعه روز اجتماع عموم مردم است. خداوند خواست تا امام از رهگذر خطبه نمازجمعه، آنان را موعظه كند و به اطاعت تشويقشان نمايد و از معصيت و ارتكاب آن برحذرشان دارد و آنان را بر آنچه در جهت مصلحت دين و دنياى خويش اراده كرده اند موفّقسازد و از زيان هايى كه ديده اند و حالاتى كه براى آنان زيان آور يا سودآور است، با خبر كند.

علل الشرايع، ج 1، ص 265، ح 9

حديث51

امام رضا عليه السلام :

جَفَّ الْقَلَمُ بِحَقيقَةِ الكِتابِ مِنَ اللّه ِ بِالسَّعادَةِ لِمَن آمَنَ وَ اتَّقى وَالشَّقاوَةِ مِنَ اللّه ِ تَبارَكَ و تَعالى لِمَن كَذَّبَ وَ عَصى؛

قلم تقدير خداوند بر خوشبختى كسى رقم خورَدْ كه ايمان آورد و تقوا پيشه كند. و بربدبختى كسى رقم خورَدْ كه ايمان نياورد و نافرمانى كند.

قرب الإسناد، ص 355، ح 1270

حديث52

امام رضا عليه السلام :

مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّه ِ كانَ اللّه ُ عِنْدَ ظَ_نِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضىَ بِالْقَليلِمِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللّه ُ مِنْهُ الْيَسيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِخَفَّت مَؤُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ اَهْلُهُ ، وَ بَصَّرَهُ اللّه ُ داءَ الدُّنيا وَ دَواءَها ، وَ اَخْرَجَهُ مِنْها سالِمااِلى دارِ السَّلامِ ؛

هر كس به خدا خوش گمان باشد، خداوند مطابقِ گمان او، با وى رفتار مى كند و هركس به روزىِ كم راضى باشد، خداوند عمل كم را از او مى پذيرد و هركس به روزىحلال اندك خشنود باشد، هزينه زندگى اش سبك مى شود و خانواده اش در نعمتخواهند بود و خداوند، او را از بيمارى و درمان دنيا آگاه مى كند و به سلامت، از دنيا بهخانه سلامت (آخرت) بيرون مى بَرد.

كافى ، ج 8 ، ص 347، ح 546

حديث53

امام رضا عليه السلام :

إِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى لَمْ يُبِحْ اَكْلاً وَ لاشُرْبا اِلاّ لِما فيهِ الْمَنْفَعَةُوَ الصَّلاحُ وَ لَمْ يُحَرِّمْ اِلاّ ما فيهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسادُ، فَكُلُّ نافِعٍ مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فيهِقُوَّةٌ لِلْبَدَنِ فَهُوَ حَلالٌ؛

خداوند تبارك و تعالى هيچ خوردنى و نوشيدنى را حلال نكرده است، مگر آن كه درآن منفعت و صلاحى بوده و هيچ خوردنى و نوشيدنى را حرام ننموده، مگر آن كه در آنضرر و مرگ و فسادى بوده است. پس هر چيز مفيد و مقوّى بدن، كه باعث تقويت آنشود، حلال شده است.

مستدرك الوسايل، ج 16، ص 333، ح 2

حديث54

امام رضا عليه السلام :

اَلسِّواكُ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يَذْهَبُ بِالدَّمْعَةِ؛

مسواك زدن، نور چشم و رشد مو را زياد و آبريزش چشم را برطرف مى كند.

بحارالأنوار، ج 76، ص 137

حديث55

امام رضا عليه السلام :

اَلتّينُ يَذْهَبُ بِالْبَخْرِ وَيَشُدُّ الْعَظْمَ وَيُنْبِتُ الشَّعْرَ وَيَذْهَبُ بِالدّاءِوَلايُحْتاجُ مَعَهُ إِلى دَواءٍ؛

انجير بوى بد دهان را برطرف، استخوان ها را محكم، رويش مو را زياد و بيمارى رابرطرف مى كند و با وجود آن احتياجى به دارو نيست.

وسائل الشيعة، ج 17، ص 133، ح 1

حديث56

امام رضا عليه السلام :

شُرْبُ الْماءِ الْبارِدِ عَقيبَ الشَّىْ ءِ الحارِّ وَ عَقيبَ الحَلاوَةِ يَذْهَبُبِالاَْسْنانِ... وَ مَنْ اَرادَ اَلاّ يَفْسُدَ اَسْنانُهُ فَلا يَأكُلْ حُلْوا اِلاّ بَعْدَ كَسْرَةِ خُبزٍ؛

خوردن آب سرد بعد از چيزهاى گرم و شيرينى، دندان ها را از بين مى برد ... هر كسمى خواهد دندان هايش فاسد نشود، شيرينى نَخورد، مگر پس از خوردن لقمه اى نان.

بحارالأنوار، ج 62، ص 321، ح 325

حديث57

امام رضا عليه السلام :

اِنَّما جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لاَِنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ فَاَرادَ اَنْيَكونَ لِلاَْميرِ سَبَبٌ اِلى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغيبِهِمْ فِى الطّاعَةِ وَ تَرْهيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصيَةِ وَ تَوْقيفِهِمْ عَلى ما اَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دينِهِمْ وَ دُنْياهُمْ وَ يُخْبِرَهُمْ بِما وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَالاْفاقِ وَ مِنَ الاَْهوالِ الَّتى لَهُمْ فيها الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ؛

فلسفه خطبه نماز جمعه اين است كه: چون جمعه، روز حضور عامه مردماست، حاكم وسيله اى براى پند و اندرز آنان داشته باشد و مردم را به طاعت تشويق كند واز معصيت بر حذر دارد و از تصميم خود درباره مصالح دين و دنيايشان آگاه سازد و ازآنچه از گوشه و كنار مى رسد و حوادثى كه در آنها براى مردم سود و زيانىهست خبردار كند.

وسائل الشيعة، ج 5، ص 39، ح 6

حديث58

امام رضا عليه السلام :

اِنَّما جُعِلَتِ الْجَماعَةُ لِئَلاّ يَكونَ الاِْخْلاصُ وَ التَّوْحيدُ وَ الاِْسْلامُ وَالْعِبادَةُ لِلّه اِلاّ ظاهِرا مَكْشوفا مَشْهورا؛

علت تشريع نماز جماعت آن است كه اخلاص، يكتاپرستى، تسليم حق بودن وبندگى براى خداوند، آشكار و بى پرده و نمايان باشد.

وسائل الشيعة، ج 5، ص 372، ح 9

حديث59

امام رضا عليه السلام :

أنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى لَمْ يُبِحْ اَكْلاً وَلا شُرْبا اِلاّ ما فيهِ الْمَنْفَعَةُوَالصَّلاحُ وَ لَمْ يُحَرِّمْ اِلاّ ما فيهِ الضَّرَرُ وَالتَّلَفُ وَالْفَسادُ، فَكُلُّ نافِعٍ مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فيهِقُوَّةٌ لِلْبَدَنِ فَهُوَ حَلالٌ وَ كُلُّ مُضِرٍّ يَذْهَبُ بِالْقُوَّةِ أوْ قاتِلٍ فَحَرامٌ؛

خداوند تبارك و تعالى هيچ خوردنى و نوشيدنى را حلال نكرده است مگر آن كه درآن سود و صلاحى بوده و هيچ خوردنى و نوشيدنى را حرام ننموده، مگر آن كه در آ نزيان و نابودى و فسادى بوده است، پس هر چيز سودمندى نيرو بخش جسم، كه باعثتقويت بدن است حلال شده است و هر چيزى كه قواى جسمانى را از بين ببرد و ياموجب مرگ شود حرام است.

مستدرك الوسائل، ج 16، ص 333، ح 2

حديث60

امام رضا عليه السلام :

اِثْنانِ عَليلانِ اَبَدا: صَحيحٌ مُحْتَمٍ وَ عَليلٌ مُخَلِّطٌ ؛

دو گروه هميشه مريضند: سالمى كه پرهيز مى كند و مريضى كه پرهيز نمى كند.

فقه الرضا، ص 340

حديث61

امام رضا عليه السلام :

اِذا جُعْتَ فَكُل وَاِذا عَطِشْتَ فَاشْرَبْ وَ اِذا هاجَ بِكَ البَولُ فَبُلْ، وَ لاتُجامِعْ اِلاّ مِنْ حاجَةٍ، وَ اِذا نَعَسْتَ فَنَم، فَاِنَّ ذلِكَ مَصَحَّةٌ لِلْبَدَنِ؛

چون گرسنه شدى بخور، چون تشنه شدى بنوش، چون ادرار بر تو فشار آورد، ادراركن، جز از سر نياز، با همسرت نزديكى مكن و چون احساس خواب آلودگى كردى،بخواب، كه اينها مايه تن درستى است.

فقه الرضا، ص 340

حديث62

امام رضا عليه السلام :

مَنْ اَرادَ اَلاّ يَشْتَ_كىَ مَثانَ_تَهُ، فَلا يَحْبِسِ الْبَولَ وَ لَو عَلى ظَهْرِ دابَّتِهِ؛

هر كس مى خواهد مثانه اش به بيمارى اى مبتلا نشود، ادرار خود را نگه ندارد، حتىاگر بر پشت مَركب خود، نشسته باشد.

طب الرضا عليه السلام، ص 35

حديث63

امام رضا عليه السلام :

دُخولُ الحَمّامِ عَلَى البِطنَهَ يُوَلِّدُ القولنجَ. الاِغتِسالُ بِالماءِ البارِدِ بَعدَاَكلِ السَّمَكِ يورِثُ الفالِجَ... و اِتيانُ المَرأَةِ الحائِضِ يورِثُ الجُذامَ فِى الوَلدِ و الجِماعُمِن غَيرِ اهراقِ الماءِ عَلى أَثَرِهِ يوجِبُ الحَصاةَ. الجِماعُ بَعدَ الجِماعِ مِن غَيرِ فَصلٍ بَينَهُما بِغُسْلٍ يورِثُ لِلوَلَدِ الجُنونَ وَ كَثرَةُ اَكلِ البَيضِ و اِدمانُهُ يُوَلِّدُ الطَّحالَ و رِياحافى رَأسِ المَعِدَةِ. و الاِمْتِلاءُ مِنَ البَيضِ المَسلوقِ يورِثُ الرَّبوَ وَ الاِنبِهارَ. اَكلُ اللَّحمِالنَّىِّ يُوَلِّدُ الدُّودَ فِى البَطنِ. و اَكلُ التّينِ يَقْمَلُ مِنهُ الجَسَدُ اِذا اَدْمَنَ عَلَيهِ. و شُربُ الماءِالبارِدِ عَقيبَ الشَّى ءِ الحارِّ وَ الحَلاوَةِ يَذهَبُ بِالاَسنانِ. و الاِكثارُ مِن اَكلِ لُحومِالوَحشِ وَ البَقَرِ يورِثُ تَغَيُّرَ العَقلِ وَ تَحَيُّرَ الفَهمِ وَ تَبَلُّدَ الذِّهنِ وَ كَثرَةَ النِّسيانِ؛

حمام رفتن با شكم پُر باعث قولنج مى گردد. شستشو با آب سرد بعد از خوردنماهى، باعث فلج مى شود. همبسترى در حال حيض باعث جذام فرزند مى شود.همبسترى اى كه در پى آن دفع مَنى و ادرار نباشد باعث سنگ كليه و مثانه مى شود.جماع پى درپى بدون غسل باعث جنون فرزند مى شود. زياد خوردن تخم مرغ و استمراربر آن، باعث بيمارى طحال و گاز معده مى شود. انباشته كردن شكم از تخم مرغ آب پز باعث گرفتگى قلب و تنگى نفس مى شود.خوردن گوشت نپخته، باعث توليد كرم در معده مى شود. پيوسته

انجير خوردن باعثچاقى مى شود. نوشيدن آب سرد بعد از غذاى داغ و شيرينى، باعث خرابى دندانمى گردد و زياد خوردن گوشت حيوانات وحشى (حلال گوشت) و گاو باعث تغيير(به هم ريختگى) عقل و سرگردانى فهم و كندذهنى و فراموشى مى شود.

طب الرضا، ص 75

حديث64

امام رضا عليه السلام :

وَ مَنْ اَرادَ اَلاّ تُؤذِيَهُ مَعِدَتُهُ فَلا يَشْرَبْ بَينَ طَعامِهِ ماءً حَتّى يَفْرُغَ وَمَنْ فَعَلَ ذلِكَ رَطِبَ بَدَنُهُ، و ضَعُفَتْ مَعِدَتُهُ وَ لَمْ تَأخُذِ العُروقُ قُوَّةَ الطَّعامِ فَإِنَّهُ يَصيرُفِى الْمَعِدَةِ فِجّا اِذا صُبَّ الْماءُ عَلَى الطَّعامِ اَوَّلاً فَاَوّلاً؛

هر كس مى خواهد معده اش او را آزار نرساند، نبايد ميان غذا آب بنوشد تا غذاخوردن را به پايان رساند. هر كس ميان غذا آب خورد بدنش به رطوبت گرايد، معده اشضعيف گردد و رگ هايش قوّت غذا را به خود جذب نكند؛ زيرا هرگاه پى درپى روى غذاآب ريخته شود در معده نارسايى پديد آيد.

طب الرضا، ص 52

حديث65

امام رضا عليه السلام :

اِذا اَرادَ اللّه ُ اَمْرا سَلَبَ الْعِبادَ عُقولَهُمْ فَاَنْفَذَ اَمْرَهُ وَ تَمَّتْ اِرادَتُهُ فَاِذااَنْفَذَ اَمْرَهُ رَدَّ اِلى كُلِّ ذى عَقْلٍ عَقْلَهُ فَيَقولُ كَيْفَ ذا؟ وَ مِنْ اَيْنَ ذا؟؛

هر گاه خداوند چيزى را بخواهد، عقل هاى بندگان را از آنها مى گيرد و حكم خود رااجرا مى كند و خواسته خود را به پايان مى رساند. همين كه حكم خود را اجرا كرد، عقلِهر صاحب عقل را به او بر مى گرداند، آنگاه او مرتب مى گويد: چگونه و از كجا چنين وچنان شد.

تحف العقول، ص 442

حديث66

امام رضا عليه السلام :

اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِبى، اِنْ خَيْرا فَخَيْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا؛

به خداوند خوش گمان باش، زيرا خداى عزوجل مى فرمايد: من نزد گمان بنده مؤمنخويش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى كنم و اگر به منبدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى كنم.

كافى، ج 2، ص 72، ح 3

حديث67

امام رضا عليه السلام :

لا تَقْرَبِ النِّساءَ في اَوَّلِ اللَّيْلِ لا شِتاءً وَ لا صَيْفا وَ ذلِكَ اَنَّ الْمَعِدَةَوَ الْعُروقَ تَ_كونُ مُمْتَلِئَةً وَ هُوَ غَيْرُ مَحْمودٍ ، يُتَخَوَّفُ مِنْهُ الْقولَنْجُ وَ الفالِجُ ، وَ الْلَّقْوَةُوَ النِّقرِسُ ، وَ الْحَصاةُ وَ التَّقْطيرُ ، وَ الْفَتْقُ وَ ضَعْفُ الْبَصَرِ وَ الدِّماغِ. فَاِذا اُريدَ ذلِكَ فَلْيَكُنْفى آخِرِ اللَّيْلِ؛ فَاِنَّهُ اَصَحُّ لِلْبَدَنِ ، وَ اَرْجى لِلْوَلَدِ ، وَ اَذْكى لِلْعَقْلِ فِى الْوَلَدِ الَّذى يُقْضىبَيْنَهُما؛

آغاز شب ، چه در زمستان و چه در تابستان ، با زنان آميزش مكن ، اين بدان جهت است كه معده و رگ ها پُرند و اين وضعيت مناسبى [براى آميزش] نيست و بيم قولنجو فلج و لقوه چانه و نِقرس و سنگ [كليه ]و تقطير (چكايش) بول وفتق و ضعفدر بينايى و ذهن مى رود . پس اگر قصد آميزش دارد ، بايد در پايان شب انجام دهد، كهبراى بدن ، صحت افزاتر و براى فرزنددار شدن اميدبخش تر و براى باهوش شدنفرزندى كه در اين ميان پديد مى آيد ، بهتر است .

طب الامام الرضا عليه السلام ، ص 64

حديث68

امام رضا عليه السلام :

مَنِ اتَّقَى اللّه َ يُتَّقى وَ مَنْ اَطاعَ اللّه َ يُطاعُ؛

هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مى شود و هر كس خدا را اطاعت كند،اطاعت مى شود.

كافى، ج 1، ص 137، ح 3

حديث69

امام رضا عليه السلام :

اَنَّ رَجُلاً اَتَى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَقالَ يا رَسولَ اللّه ِ عَلِّمْنى خُلُقايَجْمَعُ لى خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ فَقالَ صلي الله عليه و آله لا تَكْذِبْ؛

مردى نزد سرور ما رسول خدا صلي الله عليه و آله آمد و عرض كرد: به من اخلاقى بياموزيد كه خيردنيا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو.

فقه الرضا عليه السلام، ص 354

حديث70

امام رضا عليه السلام :

اِنَّ رَجُلاً سَاَلَ الْعالِمَ اَنْ يُعَلِّمَهُ ما يَنالُ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَ لايُطَوِّلَ عَلَيْهِ فَقالَ لا تَغْضَبْ؛

شخصى از امام كاظم صلي الله عليه و آله درخواست نمود كه در كلامى كوتاه، چيزى به او بياموزد كهبا آن خير دنيا و آخرت را به دست آورد. حضرت فرمودند: خشمگين مشو.

بحارالأنوار، ج 73، ص 265، ح 13

حديث71

امام رضا عليه السلام :

دَعاهُ رَجُلٌ فَقالَ لَهُ عَلىٌّ عليه السلام: قَد أجَبْتُكَ عَلى اَنْ تَضْمَنَ لى ثَلاثَخِصالٍ . قالَ: وما هِىَ يا اَميرَالمُؤمِنينَ ؟ قالَ: لاتُدْخِلْ عَلَىَّ شَيْئا مِنْ خارِ جٍ وَ لا تَدَّخِرْعَنّى شَيْئا فِى الْبَيْتِ، وَ لا تُجحِفْ بِالْعِيالِ . قالَ : ذاكَ لَكَ يا اَميرَ الْمُؤمِنينَ ، فَاَجاب_َهُعَلىُّ بنُ اَبى طالِبٍ عليه السلام ؛

مردى، امير المؤمنين عليه السلام را به ميهمانى دعوت كرد . حضرت فرمودند :مى پذيرم بهشرط اين كه سه قول به من بدهى . عرض كرد : چه قولى اى امير المؤمنين؟ فرمودند : ازبيرون چيزى براى من تهيه نكنى ، حاضرى خانه ات را از من دريغ ننمايى و به زنو فرزندنت زور نگويى . عرض كرد : قبول مى كنم اى امير المؤمنين . پس على بن ابىطالب عليه السلام دعوت را پذيرفتند .

عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 45، ح 138

حديث72

امام رضا عليه السلام :

اَلسَّخىُّ يَأكُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِيَاْكُلوا مِنْ طَعامِهِ ، وَ البَخيلُ لا يَاْكُلُمِنْ طَعامِ النّاسِ لِئَلاّ يَأكُلوا مِنْ طَعامِهِ؛

سخاوتمند، از غذاى مردم مى خورد، تا مردم از غذاى او بخورند، اما بخيل از غذاىمردم نمى خورد تا آنها نيز از غذاى او نخورند.

عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 15، ح 26

حديث73

امام رضا عليه السلام :

وَقِّرُوا كِبارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغارَكُمْ وَ صِ_لُ_وا اَرْح_امَ_كُمْ؛

به بزرگترهايتان احترام بگذاريد و با كوچكترها مهربان باشيد و صله رحم نماييد.

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 265

حديث74

امام رضا عليه السلام :

عَجِبْتُ لِمَنْ يَشْتَرِى الْعَبيدَ بِمالِهِ فَيُعْتِقُهُم كَيْفَ لا يَشْتَرِى الاَحْرارَبِحُسْنِ خُلقِهِ؛

در شگفتم از كسى كه بندگان را با ثروت خويش مى خرد تا رهايشان كند، چگونه باخوش اخلاقىِ خويش آزادگان را نمى خرد.

فقه الرضا، ص 354

حديث75

امام رضا عليه السلام :

رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحيا اَمْرَنا ... يَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ يُعَلِّمُهَا النّاسَ ، فَاِنَّ النّاسَلَوْ عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا؛

رحمت خدا بر بنده اى را كه امر ما را زنده كند... دانش هاى ما را فرا گيرد و به مردمبياموزد. اگر مردم زيبايى هاى سخنان ما را مى دانستند، از ما پيروى مى كردند.

معانى الأخبار ، ص 180، ح 1

حديث76

امام رضا عليه السلام :

اِعْلَمْ أَنَّ مَنِ اسْتَدانَ دَيْنا وَنَوى قَضاءَهُ، فَهُوَ فى أَمانِ اللّه ِ حَتّىيَقْضيَهُ، فَإنْ لَمْ يَنْوِ قَضاءَهُ فَهُوَ سارِقٌ؛

كسى كه قرض بگيرد در صورتى كه تصميم داشته باشد آن را پس دهد در امانخداست تا آن را اداء كند ولى اگر تصميم نداشته باشد آن را به صاحبش برگرداند، دزدمحسوب مى شود.

فقه الرضا، ص 268

حديث77

امام رضا عليه السلام :

اِعْلَمْ _ يَرْحَمُكَ اللّه ُ _ اَنَّ الرِّبا حَرامٌ سُحتٌ، مِنَ الكَبائِرِ وَ مِمّا قَدْ وَعَدَاللّه ُ عَلَيْهِ النّارَ فَنَعوذُ بِاللّه ِ مِنْها، وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلى لِسانِ كُلِّ نَبىٍّ وَفى كُلِّ كِتابٍ؛

خدايت رحمت كند! بدان كه ربا حرام و از گناهان كبيره است و خداوند بر آن وعدهآتش داده است پس پناه مى بريم به خدا از آتش. ربا را همه پيامبران و همه كتاب هاىآسمانى حرام كرده اند.

فقه الرضا، ح 256

حديث78

امام رضا عليه السلام :

لَيْسَ بَيْنَ الْوالِدِ وَ وَلَدِهِ رِبا وَ لا بَيْنَ الزَّوْجِ وَ الْمَرأَةِ رِبا؛

بين پدر و فرزند و بين شوهر و همسرش ربا (حرام) نيست.

فقه الرضا، ص 258

حديث79

امام رضا عليه السلام :

إِنَّ اللّه َ يُؤَخِّرُ إِجابَةَ الْمُؤْمِنِ شَوْقا إلى دُعائِهِ وَيَقُولُ: صَوتٌ اُحِبُّ أَنْأَسْمَعَهُ، وَيُعَجِّلُ إجابَةَ دُعاءِ الْمُنافِقِ وَيَقُولُ: صَوْتٌ أَكْرَهُ سَماعَهُ؛

خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد ومى گويد: «صدايى است كه دوست دارم آن را بشنوم» و در اجابت دعاى منافق عجلهمى كند و مى گويد: صدايى است كه از شنيدنش بدم مى آيد.

فقه الرضا عليه السلام، ص 345

حديث80

امام رضا عليه السلام :

و مَنِ اغْتَسَلَ مِنَ الْماءِ الَّذى قَدِ اغْتُسِلَ فيهِ فَاَصابَهُ الْجُذامُ فَلايَ_لومَنَّ اِلاّ نَفْسَهُ ؛

هر كس با آبى غسل كند كه پيش تر در آن غسل شده است و به جذام مبتلا شود،كسى را جز خود سرزنش نكند.

كافى، ج 6، ص 503، ح 38

حديث81

امام رضا عليه السلام :

عَلَيْكَ بِالاِثْمِدِ فَاِنَّهُ يَجْلُو الْبَصَرَ وَ يُنْبِتُ الاَْشْفارَ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَيَزيدُ فِى الباه؛

سرمه سياه بِكشيد، چرا كه ديده را جلا مى دهد، مژه ها را مى روياند، دهان را خوشبومى كند و بر توان جنسى مى افزايد.

مكارم الاخلاق، ص 46

حديث82

امام رضا عليه السلام :

مِنْ اَخْلاقِ الاَْنبياءِ التَّنَظُّفُ؛

پاكيزگى از اخلاق پيامبران است.

كافى، ج 5، ص 567، ح 50

حديث83

امام رضا عليه السلام :

اَروى اَنَّ جَبْرَئيلَ عليه السلام اُهْبِطَ اِلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، اِنَّاللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقْرَاُ عَلَيْكَ السَّلامَ وَ يَقولُ لَكَ : اِقْرَأ : بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ «لاَ تَمُدَّنَّعَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ اَزْو جا مِنْهُمْ» الآيَةَ. فَاَمَرَ النَّبىُّ صلي الله عليه و آله مُناديا يُنادى: مَنْ لَمْ يَتَاَدَّبْبِاَدَبِ اللّه ِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ عَلَى الدُّنْيا حَسَراتٍ ؛

روايت مى كنم كه جبرئيل عليه السلام به نزد پيامبر خدا فرود آمد و گفت : اى پيامبر خدا!خداوند تو را سلام مى رساند و به تو مى فرمايد : بخوان به نام خداى مهرگسترِ مهربان،هرگز به آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرده ايم ، چشم مدوز كه زيور زندگىدنياست تا ايشان را بيازماييم . و بدان كه روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است ، پسپيامبر خدا صلي الله عليه و آله به كسى فرمود تا جار بزند : هر كس [با عمل به اين آيه ]به ادب خداآراسته نگردد ، روحش با حسرت از دنيا جدا مى شود.

فقه الرضا، ص 364

حديث84

امام رضا عليه السلام :

... فَاِن قالَ قائِلٌ : فَلِمَ وَجَبَ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَالاِْقْرارُ بِهِموَالاِْذعانُ لَهُم بِالطّاعَةِ؟ قيلَ : لاَِن_َّهُ لَمّا اَنْ لَمْ يَكُنْ فى خَلْقِهِمْ وَ قُواهُم ما يُكْمِلونَ بِهِمَصالِحَهُم وَ كانَ الصّانِعُ مُتَعاليا عَنْ اَنْ يُرى وَ كانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ اِدْراكِهِظاهِرا ، لَمْ يَكُنْ بُدٌّ لَهُمْ مِنْ رَسولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ مَعْصومٍ ، يُؤَدّى اِلَيْهِم اَمْرَهُ وَ نَهْيَهُوَ اَدَبَهُ ، و يَقِفُهُمْ عَلى ما يَكونُ بِهِ اجْتِرارُ مَنافِعِهِمْ

وَ مَضارِّهِم ؛

اگر كسى بگويد : چرا شناخت پيامبران و اعتراف به آنها و اقرار به (لزوم)اطاعت از آنان ، بر مردم واجب است؟ در پاسخ گفته شود : چون در وجود مردمو قواى آنان ، چيزى نيست كه با آن ، مصالحشان را كامل سازند و آفريدگار نيزبرتر از آن است كه ديده شود ، سستى و ناتوانى آنان از ادراك او آشكار است ،پس چاره اى جز اين نيست كه ميان خداوند و مردم ، پيام آورى معصوم باشد كه اوامرو نواهى و ادب (و آموزه هاى) او را به ايشان برساند و آنها را به آنچه مايه سودو زيانشان است ، آگاه سازد.

عيون اَخبار الرضا ، ج 1، ص 107 ح 1

حديث85

امام رضا عليه السلام :

كَثْرَةُ اَكْلِ الْبَيْضِ وَ اِدْمانُهُ يورِثُ الطُّحالَ وَ رياحا فى رَأسِ الْمَعِدَةِ وَالاِْمْتِلاءُ مِنَ الْبَيْضِ الْمَسْلوقِ يورِثُ الرَّبوَ وَ الاِْبْتِهارَ؛

زياد خوردن تخم مرغ و معتاد شدن به آن، بيمارى ورم طحال مى آورد و ايجادكننده بادهايى در سرِ معده است و زياد خوردن تخم مرغ آب پز، نفَس تنگى و نفَسبريدگى مى آورد.

بحارالأنوار، ج 59، ص 321

حديث86

امام رضا عليه السلام :

يَنْبَغى اَنْ تَحْذَرَ... اَنْ تَجْمَعَ فى جَوفِكَ الْبَيضَ وَ السَّمَكَ فى حالٍواحِدَةٍ، فَاِنَّها اِذَا اجْتَمَعا وَلَّدا القُولَنْجَ و رياحَ الْبَواسيرِ، وَ وَجَعَ الاَْضْراسِ؛

بپرهيز از اين كه... تخم مرغ و ماهى را هم زمان بِخورى، چرا كه هرگاه اين دو بايكديگر خورده شوند، قولنج، باد بواسير و دندان درد مى آورند.

حياة الامام الرضا، ج 1، ص 222

حديث87

امام رضا عليه السلام :

_ لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ _ : اِسْتَ_كْثِروا لَنا مِنَ الباذَن_ْجانِ، فَاِنَّهُ حارٌّ فى وَقْتِالْبَرْدِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْحَرِّ، مُعْتَدِلٌ فِى الاَْوقاتِ كُلِّها جَيِّدٌ فى كُلِّ حالٍ؛

به يكى از پيشكاران خود _ : براى ما، بادمجان زياد تهيه كنيد، چرا كه در هنگام سرما،گرم و در هنگام گرما، سرد است، در همه اوقات، معتدل و در هر حال، خوب است.

طب الائمة، ص 139

حديث88

امام رضا عليه السلام :

اَلْحِمَّصُ جَيِّدٌ لِوَجَعِ الظَّهْرِ؛

نخود براى كمر درد مفيد است.

كافى، ج 6، ص 343، ح 4

حديث89

امام رضا عليه السلام :

صاحِبُ النِّعمَةِ يَجِبُ أن يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ؛

بر صاحب نعمت واجب است كه به نانخورَش گشايش رساند.

حديث90

امام رضا عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأنبِياءِ التَّنَظُّفُ؛

پاكيزگى از اخلاق پيامبران است.

حديث91

امام رضا عليه السلام :

لَم يَخُنكَ الأَمينُ ولكِنِ ائتَمَنتَ الخائِنَ؛

امين به تو خيانت نمى كند ؛ بلكه اين تويى كه به خائنى امانت سپرده اى.

حديث92

امام رضا عليه السلام :

اَلصَّمتُ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ إنَّ الصَّمتَ يَكسِبُ المَحَبَّةَ ، إنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيرٍ؛

خاموشى درى از درهاى حكمت است . خموشى محبّت آورد و بر هر خيرى رهنماست.

حديث93

امام رضا عليه السلام :

إذا ذَكَرتَ الرَّجُلَ وهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهُ وإذا كانَ غائباً فَسَمِّهُ؛

چون شخص حاضرى را نام برى ، [از جهت احترام] كنيه او را بگو ، و اگر غايب باشد ، نامش را بگو.

حديث94

امام رضا عليه السلام :

صَديقُ كُلِّ امرِى ءٍ عَقلُهُ وعَدُوُّهُ جَهلُهُ؛

دوست هر كس ، خِرد او و دشمن هركس ، نادانىِ اوست .

حديث95

امام رضا عليه السلام :

اَلتَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ نِصفُ العَقلِ؛

اظهار دوستى با مردم ، نيمى از خِرد است.

حديث96

امام رضا عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يُبغِضُ القِيلَ وَالقالَ وإضاعَةَ المالِ وكَثرَةَ السُؤالِ؛

خداوند ، بگو مگو [و پُر حرفى] و ضايع كردن مال و خواهش بسيار(سماجت) را دشمن دارد.

حديث97

امام رضا عليه السلام :

سُئِلَ عَنَ حَدِّ التَّوَكُّلِ؟ فَقالَ عليه السلام : أن لاتَخافَ أحَدا إلاَّ اللّه َ ؛

از حضرت تعريف توكّل را پرسيدند . فرمود : «اين است كه جز از خدا نترسى».

حديث98

امام رضا عليه السلام :

صِل رَحِمَكَ وَلَو بِشَربَةٍ مِنَ الماءِ وأفضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأذى؛

پيوند خويشى نگه دار [و صله رحم به جاى آر] ، گرچه با جرعه اى آب باشد . بهترين وسيله اى كه با آن صله رحم به جاى آورده مى شود ، خوددارى از آزار رساندن به خويشاوندان است.

حديث99

امام رضا عليه السلام :

إنَّ الَّذي يَطلُبُ مِن فَضلٍ يَكُفُّ بِهِ عِيالَهُ أعظَمُ أجرا مِنَ المُجاهِدِ في سَبيلِ اللّه ِ؛

كسى كه در جستجوى روزىِ بيشتر كوشد تا نانخورِ خود را كفايت رساند ، مزدش از مجاهد در راه خدا بزرگ تر است.

حديث100

امام رضا عليه السلام :

مَا التَقَت فِئَتانِ قطُّ إلاّ نُصِرَ أعظَمُهُما عَفوا؛

دو گروه هرگز با يكديگر درگير نشوند ، مگر آن كه با گذشت ترينِ آن دو پيروز شود.

حديث101

امام رضا عليه السلام :

اَلسَّخِيُّ يَأكُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِيَأكُلوا مِن طَعامِهِ وَالبَخيلُ لايَأكُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِئَّلاّ يَأكُلُوا مِن طَعامِهِ؛

سخاوتمند از خوراك مردم بخورد تا مردم از خوراكش بخورند ، و بخيل از خوراك مردم نخورَد تا از خوراكش نخورند.

حديث102

امام رضا عليه السلام :

عَونُكَ لِلضَّعيفِ مِن أفضَلِ الصَّدَقَةِ؛

يارىِ تو به ناتوان ، از بهترينِ صدقه هاست.

حديث103

امام رضا عليه السلام :

إنَّ شَرَّ النّاسِ مَن مَنَعَ رِفدَهُ وأكَلَ وَحدَهُ وجَلَدَ عَبدَهُ؛

بدترينِ مردم ، كسى است كه از ميهمانش دريغ دارد و تنها بخورد وبنده اش را تازيانه زند.

حديث104

امام رضا عليه السلام :

أحسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَإنَّ مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّه ِ كانَ اللّه ُ عِندَ ظَنِّهِ؛

به خداوند خوش گمان باش ؛ زيرا هر كه به خدا خوش گمان است ، خدا با همان گمانى كه به خدا دارد ، با اوست.

حديث105

امام رضا عليه السلام :

لَيسَ لِبَخيلٍ راحَةٌ ، ولا لِحَسودٍ لَذَّةٌ ، ولا لِمُلوكٍ وَفاءٌ ، ولا لِكَذوبٍ مُرُوَّةٌ؛

بخيل را آسايش نيست ، و حسود را لذّت نيست ، و پادشاهان را وفا نيست ، و دروغزن را مروّت نيست.

حديث106

امام رضا عليه السلام :

مَن رَضِيَ بِالقَليلِ مِنَ الرِّزقِ قُبِلَ مِنهُ اليَسيرُ مِنَ العَمَلِ؛

هر كس به اندكْ روزى خرسند است ، اندك كردارى از او پذيرفته شود.

حديث107

امام رضا عليه السلام :

عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام ، عَن اُمِّ سَلَمَةَ قالَت : نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ في بَيتي وفي يَومي ، كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله عِندي فَدَعا عَلِيًّا وفاطِمَةَ والحَسَنَ والحُسَينَ ، وجاءَ جَبرَئيلُ فَمَدَّ عَلَيهِم كِساءً فَدَكِيًّا ثُمَّ قالَ :

اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَيتي ، اللّهُمَّ أذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهِّرهُم تَطهيرًا . قالَ جَبرَئيلُ : وأنَا مِنكُم يا مُحَمَّدُ ؟ فَقالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله : وأنتَ مِنّا يا جَبرَئيلُ .

قالَت اُمُّ سَلَمَةَ : فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وأنَا مِن أهلِ بَيتِكَ ، وجِئتُ لِأَدخُلَ مَعَهُم ، فَقالَ : كوني مَكانَكِ يا اُمَّ سَلَمَةَ، إنَّكِ إلى خَيرٍ ، أنتِ مِن أزواجِ نَبِيِّ اللّه ِ .

فَقالَ جَبرَئيلُ : اِقرَأْ يا مُحَمَّدُ : «إنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» فِي النَّبِيِّ وعَلِيٍّ وفاطِمَةَ والحَسَنِ والحُسَينِ عليهم السلام

امام رضا عليه السلام : به نقل از پدرانش به نقل از امام سجّاد به نقل از امّ سلمه: اين آيه در خانه من و در روزى كه پيامبر در خانه من بود نازل شد. پيامبر صلي الله عليه و آله نزد من بود كه على، فاطمه، حسن و حسين را فرا خواند. جبرئيل هم آمد و پيامبر

عباى فدكى را بر آنها گستراند و سپس فرمود: 0پروردگارا! اينان اهل بيت

من هستند، خدايا! هرگونه پليدى را از آنها دور كن و كاملاً پاكشان گردان. جبرئيل گفت: اى محمّد! آيا من هم از شمايم؟ پيامبر فرمود: تو نيز از مايى اى جبرئيل.

امّ سلمه: عرض كردم: يا رسول اللّه ! من هم از اهل بيت تو هستم و پيش رفتم تا در كنار آنها باشم. پيامبر فرمود: در جاى خود باش اى امّ سلمه، تو به سوى خير هستى، تو از همسران پيامبر خدايى. جبرئيل گفت: اى محمّد بخوان: «إنّما يريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطْهيراً» ، كه در حقّ پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلاماست.

أمالي الطوسيّ : 368 / 783 عن عليّ بن عليّ بن رزين .

حديث108

امام رضا عليه السلام :

_ في زِيارَةِ قُبورِ الأَئِمَّةِ عليهم السلام _ : السَّلامُ عَلى مَحالِّ مَعرِفَةِ اللّه ِ ... مَن عَرَفَهُم فَقَد عَرَفَ اللّه َ ، ومَن جَهِلَهُم فَقَد جَهِلَ اللّه َ

امام رضا عليه السلام _ در زيارت قبور ائمّه _ : سلام بر جايگاههاى شناخت الهى... هر كه ايشان را شناسد خداى را شناخته است و هر كه ايشان را نشناسد خداى را نشناخته است.

الكافي : 4 / 578 / 2 ، كامل الزيارات : 315 كلاهما عن عليّ بن حسّان .

حديث109

امام رضا عليه السلام :

مَن ماتَ ولَم يَعرِفهُم [أي الأَئِمَّةَ مِن أهلِ البَيتِ عليهم السلام] ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً

امام رضا عليه السلام : هر كه بميرد و ايشان _ امامان اهل بيت عليهم السلام _ را نشناسد مرده است چونان در جاهليت.

عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 122 / 1 عن شاذان بن جبرئيل ، وراجع الكافي : 1 / 376 باب من مات وليس له إمام من أئمّة الهدى و 371 / 5 و 378 / 2 و 397 / 1 ، و : 8 / 146 / 123 ، المحاسن : 1 / 251 باب 22 من لا يعرف إمامه ، البحار : 23 / 76 باب 4 وجوب معرفة الإمام ، وراجع القسم الخامس / مذهب أهل البيت عليهم السلام / الفصل الأوّل ص 346 / 535 .

حديث110

امام رضا عليه السلام :

إنَّ الإِمامَةَ خَصَّ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ بِها إبراهيمَ الخَليلَ عليه السلام بَعدَ النُّبُوَّةِ والخُلَّةِ ، مَرتَبَةً ثالِثَةً ، وفَضيلَةً شَرَّفَهُ بِها وأشادَ بِها ذِكرَهُ ، فَقالَ : «إنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إمامًا» ، فَقالَ الخَليلُ عليه السلام سُرورًا بِها : «ومِن ذُرِّيَّتي» ؟ قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : «لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمينَ

امام رضا عليه السلام : خداوند عزّوجل پس از پيامبرى و دوستى، امامت را در مرتبه سوم به ابراهيم خليل اختصاص داد و اين را فضيلتى قرار داد كه او را بدان مشرّف گردانيد و با آن ستودش و فرمود: «من تو را پيشواى مردم گردانيدم» . ابراهيم خليل عليه السلام از سرِ شادى عرض كرد: «فرزندانم

را هم» ؟ خداوند در پاسخ او فرمود: «پيمان من ستمكاران را در بر نگيرد» . بدين ترتيب اين آيه، امامت هر ستمگرى را تا روز رستاخيز باطل گرداند و امامت، تنها در برگزيدگان خواهد بود. سپس خداوند او را چنين گرامى داشت كه امامت را در نسل او كه اهل طهارت و برگزيدگى بودند قرار داد و فرمود: «و به او اسحاق و فرزند زاده اى چون يعقوب را بخشيديم وهمه را از شايستگان گردانيديم وهمه را پيشوايانى ساختيم كه به امر ما هدايت مى كردند و انجام دادن كارهاى نيك و بر پاى داشتن نماز و دادن زكات را به آنها وحى كرديم و همه پرستنده ما بودند» .

البقرة : 124 .

حديث111

امام رضا عليه السلام :

الأَئِمَّةُ خُلَفاءُ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ في أرضِهِ

امام رضا عليه السلام : امامان، جانشينان خداوند عزّوجل در زمين هستند.

الكافي : 1 / 193 / 1 عن الجعفريّ .

حديث112

امام رضا عليه السلام :

_ في صِفَةِ الإِمامِ _ : ناصِحٌ لِعِبادِ اللّه ِ ، حافِظٌ لِدينِ اللّه ِ

امام رضا عليه السلام _ در توصيف امام _ : خير خواه بندگان خدا و پاسدار دين الهى است.

الكافي : 1 / 202 / 1 عن عبدالعزيز بن مسلم .

حديث113

امام رضا عليه السلام :

_ في خُطبَةٍ لَهُ _ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي حَمِدَ فِي الكِتابِ نَفسَهُ ... وصَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النُّبُوَّةِ ، وخَيرِ البَرِيَّةِ ، وعَلى آلِهِ آلِ الرَّحمَةِ ، وشَجَرَةِ النِّعمَةِ ، ومَعدِنِ الرِّسالَةِ ، ومُختَلَفِ المَلائِكَةِ

امام رضا عليه السلام _ در خطبه اى _ : سپاس مر خدايى را كه خود را در كتابش ستوده است... و درود خدا بر محمّد خاتم نبوّت و بهترين مردم و بر خاندان او كه خاندان رحمت و شجره نعمت و كان رسالت و جايگاه آمد و شد فرشتگان هستند.

الكافي : 5 / 373 / 7 ، عوالي اللآلي : 3 / 297 / 77 كلاهما عن معاوية بن حكيم .

حديث114

امام رضا عليه السلام :

بِنا فَتَحَ اللّه ُ الدّينَ ، وبِنا يَختِمُهُ

امام رضا عليه السلام : خداوند، دين را با ما آغازيده و با ما پايان مى بخشد.

تفسير القمّيّ : 2 / 104 عن عبداللّه بن جندب .

حديث115

امام رضا عليه السلام :

نَحنُ حُجَجُ اللّه ِ في خَلقِهِ ، وخُلَفاؤُهُ في عِبادِهِ ، واُمَناؤُهُ عَلى سِرِّهِ . ونَحنُ كَلِمَةُ التَّقوى، والعُروَةُ الوُثقى

امام رضا عليه السلام : ما حجّتهاى خداييم در ميان خلايق و جانشينان او در ميان بندگانش و معتمدان او در اسرارش. ما كلمه تقوا هستيم و دستاويز استوار.

كمال الدين : 202 / 6 ، إرشاد القلوب : 417 كلاهما عن إبراهيم بن أبي محمود .

حديث116

امام رضا عليه السلام :

نَحنُ آلَ مُحَمَّدٍ النَّمَطُ

امام رضا عليه السلام : ما خاندان محمّديم و بر راه ميانه اى قرار داريم كه نه تندرو به ما مى رسد و نه آن كه از پس مى آيد، از ما پيشى مى گيرد.

النمط : الطريقة من الطرائق ، والضرب من الضروب . (النهاية : 5 / 119) .

حديث117

امام رضا عليه السلام :

إنّا أهَلُ بَيتٍ يَتَوارَثُ أصاغِرُنا عَن أكابِرِنا القُذَّةَ بِالقُذَّةِ

امام رضا عليه السلام : ما خاندانى هستيم كه كوچكترهاى ما از بزرگترهامان ارث مى برند، بى هيچ گونه تفاوتى.

القذّة _ بضمّ القاف وفتح الذال _ : ريش السهم ، جمعها : القُذَذ ، يضرب مثلاً للشيئين يستويان ولا يتفاوتان . (النهاية : 4 / 28) .

حديث118

امام رضا عليه السلام :

لَنا أعيُنٌ لا تُشبِهُ أعيُنَ النّاسِ ، وفيها نورٌ لَيسَ لِلشَّيطانِ فيهِ نَصيبٌ

امام رضا عليه السلام : ما چشمهايى داريم كه به چشمهاى مردم نمى مانَد و در آن نورى است كه شيطان را در آن بهره اى نيست.

أمالي الطوسيّ : 245 / 427 عن أبي هاشم داود بن إسحاق الجعفريّ ، بصائر الدرجات : 419 / 1 عن محمّد بن مقرن .

حديث119

امام رضا عليه السلام :

إنّا عَنِ اللّه ِ وعَن رَسولِهِ نُحَدِّثُ

امام رضا عليه السلام : ما از سوى خدا و پيامبر او حديث مى گوييم.

رجال الكشّيّ : 2 / 490 / 401 عن يونس بن عبد الرحمن .

حديث120

امام رضا عليه السلام :

إنَّ الأَنبِياءَ والأَئِمَّةَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِم يُوَفِّقُهُمُ اللّه ُ ويُؤتيهِم مِن مَخزونِ عِلمِهِ وحُكمِهِ ما لا يُؤتيهِ غَيرَهُم، فَيَكونُ عِلمُهُم فَوقَ عِلمِ أهلِ الزَّمانِ في قَولِهِ تَعالى : «أفَمَن يَهدي إلَى الحَقِّ أحَقُّ أن يُتَّبَعَ أمَّن لا يَهِدِّي إلاّ أن يُهدى فَما لَكُم كَيفَ تَحكُمونَ

امام رضا عليه السلام : خداوند، پيامبران و امامان صلوات عليهم را توفيق داده است و از گنجينه علم و حكمت خود، بديشان آن بخشيده كه به ديگران نداده است. علم آنها برتر از علم مردم زمان ايشان است، چه، خداوند مى فرمايد: «آيا آن كه به حقّ هدايت مى كند براى پيروى سزاوارتر است يا كسى كه هدايت نمى كند مگر خود هدايت شود؟ پس شما را چه شده كه اين گونه قضاوت مى كنيد» و «هر كه حكمت داده شده خير فراوانى بدو داده شده است» و فرموده او در حقّ طالوت: «خداوند او را بر شما برگزيده و به دانش و توان او افزوده است. خداوند ملك خويش را به هر كس بخواهد مى بخشد. خداوند گشايشگرى داناست» .

يونس : 35 .

حديث121

امام رضا عليه السلام :

أوَلَيسَ اللّه ُ يَقولُ : «عالِمُ الغَيبِ فَلا يُظهِرُ عَلى غَيبِهِ أحَدًا * إلاّ مَنِ ارتَضى مِن رَسولٍ

امام رضا عليه السلام : آيا چنين نيست كه خداوند مى فرمايد: «او داناى غيب است و غيب خود را بر هيچ كس آشكار نمى سازد، مگر بر آن پيامبرى كه از او خشنود باشد» و پيامبر صلي الله عليه و آله ، نزد خدا برگزيده است و ما

وارثان پيامبرى هستيم كه خداوند او را بر هر چه از غيبش بخواهد آگاه مى كند و او ما را از آن چه بوده و تا روز رستاخيز خواهد بود آگاه كرده است.

الجنّ : 26 و 27 .

حديث122

امام رضا عليه السلام :

_ فيما كَتَبَ إلى عَبدِاللّه ِ بنِ جُندَبٍ _ : أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ مُحَمَّدًا كانَ أمينَ اللّه ِ في خَلقِهِ، فَلَمّا قُبِضَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله كُنّا أهلَ البَيتِ وَرَثَتَهُ، فَنَحنُ اُمَناءُ اللّه ِ في أرضِهِ، عِندَنا عِلمُ المَنايا والبَلايا، وأنسابُ العَرَبِ، ومَولِدُ الإِسلام

امام رضا عليه السلام _ در نامه اى خطاب به عبداللّه بن جندب _ : امّا بعد، محمّد، امين خدا در ميان مردم بود و چون رحلت فرمود ما اهل بيت وارثان او گشتيم و اينك ماييم امينان خدا بر زمين و آگاهى از مرگ و ميرها و بلاها و نَسَبهاى عرب و زادگاه اسلام، در ميان ماست.

تفسير القمّيّ : 2 / 104 ، مختصر بصائر الدرجات : 174 ، بصائر الدرجات : 267 / 5 .

حديث123

امام رضا عليه السلام :

_ في بَيانِ عَلاماتِ الإِمامِ _: يَكونُ عِندَهُ الجَفرُالأَكبَرُ والأَصغَرُ _ إهابُ ماعِزٍ وإهابُ كَبشٍ _ فيهِما جَميعُ العُلومِ حَتّى أرشُ الخَدشِ ، وحَتَّى الجَلدَةِ ونِصفِ الجَلدَةِ وثُلُثِ الجَلدَةِ ، ويَكونُ عِندَهُ مُصحَفُ فاطِمَةَ عليهاالسلام

امام رضا عليه السلام _ در بيان نشانه هاى امام _ : جفر اكبر و اصغر _ پوست بز وپوست قوچ _ نزد اوست كه در اين دو، همه علوم، حتى ديه كوچكترين خراش و يك تازيانه و نيم تازيانه و يك سوم تازيانه وجود دارد و مصحف فاطمه عليهاالسلامنزد اوست.

الفقيه : 4 / 419 / 5914 عن الحسن بن فضّال .

حديث124

امام رضا عليه السلام :

إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ ، وألهَمَهُ العِلمَ إلهامًا ، فَلَم يَعيَ بَعدَهُ بِجَوابٍ ، ولا يَحيرُ فيهِ عَنِ الصَّوابِ ، فَهُوَ مَعصومٌ مُؤَيَّدٌ ، مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ ، قَد أمِنَ الخَطايا والزَّلَلَ والعِثارَ ، يَخُصُّهُ اللّه ُ بِذلِكَ لِيَكونَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ ، وشاهِدَهُ عَلى خَلقِهِ ، و «ذلِكَ فَضلُ اللّه ِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ واللّه ُ ذُو الفَضلِ العظيمِ

امام رضا عليه السلام : هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد و علم را به كمال بر او الهام كند و از اين پس ديگر در پاسخى درمانده نگردد و در (تشخيص) صواب، سرگشته نشود. او معصوم است و تأييد شده (از جانب خدا) و توفيق يافته و رهنمون گشته

و از خطا و لغزش و افتادن در امان است. خداوند او را به اين امور اختصاص داده تا حجّت او بر بندگان خدا و گواه او بر خلقش باشد و «و اين فضل خداست كه به هر كه خواهد، دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است».

الجمعة : 4 ، الحديد : 21 .

حديث125

امام رضا عليه السلام :

إنّي اُحِبُّ أن تَجمَعَ لي مِنَ الحَلالِ والحَرامِ والفَرائِضِ والسُّنَنِ ، فَإِنَّكَ حُجَّةُ اللّه ِ عَلى خَلقِهِ ومَعدِنُ العِلمِ . فَدَعَا الرِّضا عليه السلام بِدَواةٍ وقِرطاسٍ وقالَ عليه السلاملِلفَضلِ : اُكتُب :

حَسبُنا شَهادَةُ أن لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ ، أحَدًا صَمَدًا ، لَم يَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدًا ، قَيّومًا ، سَميعًا بَصيرًا ، قَوِيًّا قائِمًا ، باقِيًا نورًا ، عالِمًا لا يَجهَلُ ، قادِرًا لا يَعجَزُ ، غَنِيًّا لا يَحتاجُ ، عَدلاً لا يَجورُ ، خَلَقَ كُلَّ شَيءٍ ، لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، لا شِبهَ لَهُ ولا ضِدَّ ولا نِدَّ ولا كُفوَ .

وأنَّ مُحَمَّدًا عَبدُهُ ورَسولُهُ وأمينُهُ وصَفوَتُهُ مِن خَلقِهِ ، سَيِّدُ المُرسَلينَ

وخاتَمُ النَّبِيّينَ ، وأفضَلُ العالَمينَ ، لا نَبِيَّ بَعدَهُ ، ولا تَبديلَ لِمِلَّتِهِ ولا تَغييرَ . وأنَّ جَميعَ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلي الله عليه و آله أنَّهُ هُوَ الحَقُّ المُبينُ ، نُصَدِّقُ بِهِ وبِجَميعِ مَن مَضى قَبلَهُ مِن رُسُلِ اللّه ِ وأنبِيائِهِ وحُجَجِهِ . ونُصَدِّقُ بِكِتابِهِ الصّادِقِ «لا يَأتيهِ الباطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ ولا مِن خَلفِهِ تَنزيلٌ مِن حَكيمٍ حَميدٍ

روايت شده است كه مأمون، فضل بن سهل ذوالرياستين را به سوى امام رضا عليه السلامفرستاد. او به امام عليه السلام عرض

كرد: دوست دارم حلال و حرام و فريضه ها و سنن را يكجا براى من گرد آورى، چه تو حجّت خدا براى مردم و كان دانشى. امام رضا عليه السلامدوات و كاغذى طلبيد و به فضل گفت بنويس:

بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

ما را همين بس كه گواهى دهيم خدايى جز «اللّه » نيست و اوست يكتا و صمد، نه همسرى دارد و نه فرزندى، قائم به ذات است و بينا، نيرومند و برپا و نورى پاينده است ، دانايى است كه نادانى نمى كند، توانايى است كه ناتوانى از او دور است، توانگرى است كه نياز نمى يابد، دادگرى است كه ستم نمى كند، همه چيز را او آفريده است، همچون او و شبيه او چيزى نيست، نه ضدّى دارد و نه مانند و همسنگى.

محمّد، بنده و فرستاده او و امين و برگزيده اش در ميان بندگان اوست كه

سرور رسولان و خاتم پيامبران است. او برترينِ جهانيان است كه پيامبرى پس از او نيايد، آيين او تحوّل و دگرگونى نپذيرد و هر آن چه محمّد صلي الله عليه و آله به ارمغان آورده، حقّ آشكار است. ما هر آن چه را محمّد آورده تصديق داريم و به وجود رسولان الهى و پيامبران پيشين و حجّتهاى خدا اعتراف داريم و كتاب صادق او را تصديق مى كنيم: «نه از پيش روى، باطل بدو راه يابد و نه از پس، از جانب خداوندى حكيم و ستودنى نازل شده است» و اين كه قرآن، پاسدار همه كتابهاى آسمانى ديگر است و از آغاز تا انجام آن، حقّ خالص مى

باشد. به محكم و متشابه و خاص و عامّ و وعده و وعيد و ناسخ و منسوخ و اخبار آن، ايمان داريم و كسى از آفريده ها نمى تواند مانند آن را بياورد و اين كه راهنما و حجّت پس از او، براى مؤمنان و عهده دار امور مسلمانان و قرآن گويا و داناى به احكام آن، برادر و جانشين و وصىّ او، يعنى اميرمؤمنان كه براى حضرت صلي الله عليه و آله همچون هارون نسبت به موسى بود، او امام پرهيزگاران و جلودار سپيدرويان دست و پا سفيد و راهبر مؤمنان و برترينِ جانشينان پس از هر پيامبرى است و پس از او، حسن و حسين عليهماالسلام يكى پس از ديگرى كه تا امروز ادامه دارد و همه از خاندان پيامبر هستند و به كتاب و سنّت، از همه آگاهتر و در داورى، از همه دادگرتر و در هر عصر و زمانى، از همگان به امامت شايسته ترند. آنها استوارترين دستاويز و امامان هدايت و حجّت اهل دنيايند تا آن گاه كه خداوند، زمين و هر آن چه را بر آن است به ارث بَرَد كه او بهترين ارث برنده است و اين كه هركس با ايشان (اهل بيت) به مخالفت برخيزد، گمراهِ رهزن است و حقّ و هدايت را كنار نهاده، تنها ايشان بيان كننده قرآن و گويندگان بيان نبوى هستند. هركس بميرد و آنها را نشناسد و مشخّصاً با نام آنها و پدرانشان بديشان محبّت نورزد به مرگى جاهلى مرده است.

فصّلت : 42 .

حديث126

امام رضا عليه السلام :

إنّا أهلُ بَيتٍ وَرِثنَا العَفوَ مِن آلِ يَعقوبَ ،

ووَرِثنَا الشُّكرَ مِن آلِ داودَ

امام رضا عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه گذشت را از آل يعقوب و سپاسگزارى را از آل داود، به ارث برده ايم.

الكافي : 8 / 308 / 480 عن محمّد بن الحسين بن يزيد . وقال عليّ بن أسباط بعد ذكر الحديث عن محمّد بن الحسين : زعم أنّه كان كلمة اُخرى ونسيها محمّد ، فقلت له : لعلّه ، قال : وورثنا الصبر من آل أيّوب ! فقال : ينبغي .

حديث127

امام رضا عليه السلام :

_ في كِتابِهِ لِلفَضلِ بنِ سَهلٍ _ : إنَّ مِن دينِهِم [أيِ الأَئِمَّةِ عليهم السلام] الوَرَعَ وَالعِفَّةَ ، وَالصِّدقَ وَالصَّلاحَ وَالاِجتِهادَ ، وأداءَ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ ، وطولَ السُّجودِ ، وَالقِيامَ بِاللَّيلِ ، وَاجتِنابَ المَحارِمِ ، وَانتِظارَ الفَرَجِ بِالصَّبرِ ،

وحُسنَ الصُّحبَةِ ، وحُسنَ الجِوارِ ، وبَذلَ المَعروفِ ، وكَفَّ الأَذى، وبَسطَ الوَجهِ ، وَالنَّصيحَةَ ، وَالرَّحمَةَ لِلمُؤمِنينَ

امام رضا عليه السلام _ در نامه اش به فضل بن سهل _ : جزو دين ايشان [امامان عليه السلام ]است پاكدامنى و عفّت، راستى و صلاح و سخت كوشى، اداى امانت به نيكوكار و

تبهكار، سجده طولانى، عبادت شبانه، دورى از حرام، انتظار گشايش با شكيبايى، نيكو همنشينى و نيك همسايگى، نيكى كردن، دست از آزار شستن، گشاده رويى، خيرخواهى و رحمت براى مؤمنان.

تحف العقول : 416 .

حديث128

امام رضا عليه السلام :

إنّا أهلُ بَيتٍ نَرى وَعدَنا عَلَينا دَينًا كَما صَنَعَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله

امام رضا عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه چونان رسول خدا صلي الله عليه و آله پيمان خود را، بدهى خويش مى دانيم.

تحف العقول : 446 ، مشكاة الأنوار : 173 وفيه «ما وعدنا» .

حديث129

امام رضا عليه السلام :

لَنا أهلَ البَيتِ عِندَ نَومِنا عَشرُ خِصالٍ

امام رضا عليه السلام: ما اهل بيت، هنگام خواب ده خوى و خصلت داريم: طهارت، خوابيدن به طرف راست، سى و سه بار تسبيح خدا گفتن، سى و سه بار حمد خدا گفتن، سى و چهار بار تكبير گفتن، رو به قبله بودن چهره، خواندن سوره حمد و آية الكرسى وآيه «شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو» تا پايان آن ... هر كه چنين كند بهره خود را از شبش برده است.

قال عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن محمّد الطاووس : هكذا وجدتُ هذا الحديث ، فإنّ الراوي ذكر عشر خصال ثمّ عدّد تسع خصال ، فلعلّه سها في الجملة أو التفصيل ، والظاهر أنّه في التفصيل لأنّ خصالهم عند النوم أكثر من تسع كما رويناه . ولعلّه قد وقع السهو عن ذكر قراءة «قل هو اللّه أحد» أو قراءة «إنّا أنزلناه» . (البحار : 76 / 210) .

حديث130

امام رضا عليه السلام :

_ لِعَبدِ العَظيمِ الحَسَنِيِّ _ : يا عَبدَ العَظيمِ ، أبلِغ عَنّي أولِيائِيَ السَّلامَ، وقُل لَهُم أن لا يَجعَلوا لِلشَّيطانِ عَلى أنفُسِهِم سَبيلاً ، ومُرهُم بِالصِّدقِ فِي الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ ، ومُرهُم بِالسُّكوتِ ، وتَركِ الجِدالِ فيما لا يَعنيهِم ، وإقبالِ بَعضِهِم عَلى بَعضٍ ، وَالمُزاوَرَةِ ، فَإِنَّ ذلِكَ قُربَةٌ إلَيَّ . ولا يَشغِلوا

امام رضا عليه السلام _ به عبدالعظيم حسنى _ : اى عبدالعظيم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو كه شيطان را به خود راه ندهند؛ و ايشان را به راستگويى

و امانتدارى سفارش كن. به آنان توصيه كن كه خاموشى گزينند و بحث و جدلهاى بيهوده را رها كنند، به يكديگر روى آورند و به ديدن هم بروند؛ زيرا كه اين امور، باعث نزديك شدن به من مى شوند، خود را سرگرم تكه پاره كردن يكديگر نكنند؛ زيرا من به جان خودم سوگند ياد كرده ام كه هركس چنين كند و دوستى از دوستان مرا خشمگين سازد، از خدا بخواهم كه در دنيا، سخت ترين عذاب را به او بچشاند و در آخرت، از زيانكاران باشد. به آنان بگو كه خداوند، نيكوكار ايشان را آمرزيده و از بدكارشان گذشت كرده است، مگر كسى كه بدو شرك آورد يا دوستى از دوستان مرا آزار دهد و يا نسبت به او قصد بدى داشته باشد؛ زيرا [در اين صورت ] خداوند او را نمى بخشد تا زمانى كه از اين كارها [يا از اين بدانديشى] دست بردارد و اگر دست برنداشت، روح ايمان از دلش كنده شود و از ولايت و دوستى من خارج گردد و نصيبى در ولايت ما نداشته باشد، پناه مى برم به خدا از اين امر.

في المصدر «يشتغلوا» والصحيح ما أثبتناه كما في بحارالأنوار : 74 / 230 / 27 .

حديث131

امام رضا عليه السلام :

كَمالُ الدّينِ وَلايَتُنا وَالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا

امام رضا عليه السلام: كمال دين در ولايت ما و بيزارى جستن از دشمن ماست.

مستطرفات السرائر : 149 / 3 .

حديث132

امام رضا عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يَنظُرَ إلَى اللّه ِ بِغَيرِ حِجابٍ ويَنظُرَ اللّه ُ إلَيهِ بِغَيرِ حِجابٍ ، فَليَتَوَلَّ آلَ مُحَمَّدٍ ، وَليَتَبَرَّأ مِن عَدُوِّهِم ، وَليَأتَمَّ بِإِمامِ المُؤمِنينَ مِنهُم ، فَإِنَّهُ إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ بِغَيرِ حِجابٍ ونَظَرَ إلَى اللّه ِ بِغَيرِ حِجابٍ

امام رضا عليه السلام: هر كه خوشحال مى شود كه خدا را بى پرده و حجابى ببيند و خدا نيز بى پرده به او بنگرد، پس ولايت آل محمّد را بپذيرد و از دشمنان آنان بيزارى جويد و از ايشان كه پيشواى مؤمنان هستند پيروى كند. در اين صورت، چون روز قيامت شود، خداوند بى پرده به او بنگرد و او نيز خدا را بدون پرده و حجابى مشاهده كند.

المحاسن : 1 / 133 / 165 عن بكر بن صالح .

حديث133

امام رضا عليه السلام :

مَن تَذَكَّرَ مُصابَنا وبَكى لِمَا ارتُكِبَ مِنّا كانَ مَعَنا في دَرَجَتِنا يَومَ القِيامَةِ . ومَن ذَكَرَ بِمُصابِنا فَبَكى وأبكى لَم تَبكِ عَينُهُ يَومَ تَبكِي العُيونُ . ومَن جَلَسَ مَجلِسًا يُحيي فيهِ أمرَنا لَم يَمُت قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ

امام رضا عليه السلام: هركس مصيبت ما را به ياد آورد و به خاطر ستمهايى كه بر ما رفته است بگريد، روز قيامت با ما در يك درجه باشد و هر كه ياد مصيبت ما كند و بگريد و بگرياند، در آن روزى كه چشمها مى گريند چشم او نگريد و هركس در مجلسى بنشيند كه ياد و نام ما در آن زنده مى شود در آن روزى كه دلها مى ميرند دل

او نميرد.

أمالي الصدوق : 68 / 4 عن عليّ بن فضّال ، وراجع عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 294 / 48 ، مكارم الأخلاق : 2 / 93 / 2663 .

حديث134

امام رضا عليه السلام :

_ في حَديثٍ _ : فَقُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، فَما مَعنَى الخَبَرِ الَّذي رَوَوهُ : إنَّ ثَوابَ لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ النَّظَرُ إلى وَجهِ اللّه ِ تَعالى ؟ فَقالَ عليه السلام : يا أبَا الصَّلتِ ، مَن وَصَفَ اللّه َ تَعالى بِوَجهٍ كَالوُجوهِ فَقَد كَفَرَ ، ولكِن وَجهُ اللّه ِ تَعالى أنبِياؤُهُ ورُسُلُهُ وحُجَجُهُ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِم ، هُمُ الَّذينَ بِهِم يُتَوَجَّهُ إلَى اللّه ِ عَزَّوجَلَّ وإلى دينِهِ ومَعرِفَتِهِ ، وقالَ اللّه ُ تَعالى : «كُلُّ مَن عَلَيها فانٍ * ويَبقى وَجهُ رَبِّكَ ذُو الجَلالِ وَالإِكرامِ

عبدالسلام بن صالح هروى از حضرت رضا عليه السلام _ در حديثى _ : عرض كردم: يابن رسول اللّه ، اين خبرى كه روايت كرده اند: «ثواب لا اله الا اللّه [گفتن ]نگاه كردن به چهره خداى متعال است». به چه معناست؟ حضرت فرمود: اى اباصلت، هر كه براى خداى متعال چهره اى مانند اين چهره ها قائل باشد كافر است، بلكه چهره خداى متعال، همان پيامبران و فرستادگان و حجّتهاى اويند، صلوات اللّه عليهم. به واسطه اينان است كه به جانب خداى عز و جلوبه دين او ومعرفت او، روى آورده مى شود. خداى متعال فرموده است «هرچه بر روى زمين است، فانى شونده است. و وجه [ذات ]با شكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند» . و

نيز فرموده است: «جز وجه او، همه چيز نابود شونده است» . پس، نظر كردن به پيامبران خداى متعال و فرستادگان و حجّتهاى او، با درجاتى كه دارند، در روز قيامت ثواب بزرگى براى مؤمنان در بردارد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده است: هركه اهل بيت و عترت مرا دشمن دارد، در روز قيامت نه او مرا ببيند و نه من او را مى بينم.

الرحمن : 26 و 27 .

حديث135

امام رضا عليه السلام :

الحَمدُ للّه ِِ الَّذي حَفِظَ مِنّا ما ضَيَّعَ النّاسُ ، ورَفَعَ مِنّا ما وَضَعوهُ ، حَتّى لَقَد لُعِنّا عَلى مَنابِرِ الكُفرِ ثَمانينَ عامًا ، وكُتِمَت فَضائِلُنا ، وبُذِلَتِ الأَموالُ في الكَذِبِ عَلَينا ، وَاللّه ُ تَعالى يَأبى لَنا إلاّ أن يُعلِيَ ذِكرَنا ، ويُبَيِّنَ فَضلَنا . وَاللّه ِ ، ما هذا بِنا وإنَّما هُوَ بِرَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وقَرابَتِنا مِنهُ ، حَتّى صارَ أمرُنا وما نَروي عَنهُ أنَّهُ سَيَكونُ بَعدَنا مِن أعظَمِ آياتِهِ ودَلالاتِ نُبُوَّتِهِ

امام رضا عليه السلام: سپاس و ستايش خدايى را كه آن چه را مردم نسبت به ما تباه كردند، او حفظ كرد و آن چه را آنان نسبت به ما پست كردند، او رفعت بخشيد، تا جايى كه ما هشتاد سال بر روى منبرهاى كفر لعنت شديم و فضايل ما كتمان گرديد و در راه دروغ بستن به ما، پولها خرج شد، اما خداوند متعال براى ما جز اين نخواست كه نام ما را بلند آوازه گرداند و فضيلت ما را آشكار سازد. به خدا قسم؛ اين نه به خاطر شخص ما، بلكه به

واسطه وجود رسول خدا صلي الله عليه و آله و خويشاوندى ما با اوست، تا جايى كه قضيّه ما و آن چه از او روايت مى كنيم، به زودى پس از ما، از بزرگترين آيات و نشانه هاى نبوت او خواهد شد.

عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2/164/26 عن محمّد بن أبي الموج بن الحسين الرازيّ عن أبيه عمّن سمعه عليه السلام .

حديث136

امام رضا عليه السلام :

_ كان يَأمُرُ لِصاحِبِ الأَمرِ بِهذَا الدُّعاءِ _ : اللّهُمَّ ادفَع عَن وَلِيِّكَ وخَليفَتِكَ وحُجَّتِكَ عَلى خَلقِكَ ، ولِسانِكَ المُعَبِّرِ عَنكَ النّاطِقِ بِحُكمِكَ ، وعَينِكَ النّاظِرَةِ بِإِذنِكَ ، وشاهِدِكَ عَلى عِبادِكَ ، الجَحجاحِ المُجاهِدِ ، العائِذِ بِكَ ، العابِدِ عِندَكَ ، وأعِذهُ مِن شَرِّ جَميعِ ما خَلَقتَ وبَرَأتَ وأنشَأتَ وصَوَّرتَ ، وَاحفَظهُ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ وعَن يَمينِهِ وعَن شِمالِهِ ومِن

فَوقِهِ ومِن تَحتِهِ بِحِفظِكَ الَّذي لا يَضيعُ مَن حَفِظتَهُ بِهِ ، وَاحفَظ فيهِ رَسولَكَ وآباءَهُ أئِمَّتَكَ ودَعائِمَ دينِكَ ، وَاجعَلهُ في وَديعَتِكَ الَّتي لا تَضيعُ ، وفي جِوارِكَ الَّذي لا يُخفَرُ ، وفي مَنعِكَ وعِزِّكَ الَّذي لا يُقهَرُ ، وآمِنهُ بِأَمانِكَ الوَثيقِ الَّذي لا يُخذَلُ مَن آمَنتَهُ بِهِ ، وَاجعَلهُ في كَنَفِكَ الَّذي لا يُرامُ مَن كانَ فيهِ ، وَانصُرهُ بِنَصرِكَ العَزيزِ ، وأيِّدهُ بِجُندِكَ الغالِبِ ، وقَوِّهِ بِقُوَّتِكَ ، وأردِفهُ بِمَلائِكَتِكَ ، ووالِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وألبِسهُ دِرعَكَ الحَصينَةَ ، وحُفَّهُ بِالمَلائِكَةِ حَفًّا .

اللّهُمَّ اشعَب بِهِ الصَّدع ، وَارتُق بِهِ الفَتقَ ، وأمِت بِهِ الجَورَ ، وأظهِر بِهِ العَدلَ ، وزَيِّن بِطولِ بَقائِهِ الأَرضَ ، وأيِّدهُ بِالنَّصرِ ، وَانصُرهُ بِالرُّعبِ ، وقَوِّ ناصِريهِ ،

وَاخذُل خاذِليهِ ، ودَمدِم مَن نَصَبَ لَهُ ، ودَمِّر مَن غَشَّهُ ، وَاقتُل بِهِ جَبابِرَةَ الكُفرِ وعَمَدَهُ ودَعائِمَهُ ، وَاقصِم بِهِ رُؤوسَ الضَّلالَةِ وشارِعَةَ البِدَعِ ومُميتَةَ السُّنَّةِ ومُقَوِّيَةَ الباطِلِ ، وذَلِّل بِهِ الجَبّارينَ ، وأبِر بِهِ الكافِرينَ وجَميعَ المُلحِدينَ في مَشارِقِ الأَرضِ ومَغارِبِها وبَرِّها وبَحرِها وسَهلِها وجَبَلِها حَتّى لا تَدَعَ مِنهُم دَيّارًا ولا تُبقِيَ لَهُم آثارًا .

اللّهُمَّ طَهِّر مِنهُم بِلادَكَ ، وَاشفِ مِنهُم عِبادَكَ ، وأعِزَّ بِهِ المُؤمِنينَ ، وأحيِ بِهِ سُنَنَ المُرسَلينَ ، ودارِسَ حُكمِ النَّبِيّينَ ، وجَدِّد بِهِ مَا امتَحى مِن دينِكَ وبُدِّلَ مِن حُكمِكَ حَتّى تُعيدَ دينَكَ بِهِ وعَلى يَدَيهِ جَديدًا غَضًّا مَحضًا صَحيحًا لا عِوَجَ فيهِ ولا بِدعَةَ مَعَهُ ، وحَتّى تُنيرَ بِعَدلِهِ ظُلَمَ الجَورِ ، وتُطفِئَ بِهِ نيرانَ الكُفرِ ، وتَوضِحَ بِهِ معاقِدَ الحَقِّ ومَجهولَ العَدلِ ، فَإِنَّهُ عَبدُكَ الَّذِي استَخلَصتَهُ لِنَفسِكَ وَاصطَفَيتَهُ عَلى غَيبِكَ وعَصَمتَهُ مِنَ الذُّنوبِ وبَرَّأتَهُ مِنَ

العُيوبِ وطَهَّرتَهُ مِنَ الرِّجسِ وسَلَّمتَهُ مِنَ الدَّنَسِ .

اللّهُمَّ فَإِنّا نَشهَدُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ ويَومَ حُلولِ الطّامَّةِ أنَّهُ لَم يُذنِب ذَنبًا ، ولا أتى حوبًا ، ولَم يَرتَكِب مَعصِيَةً ، ولَم يُضِع لَكَ طاعَةً ، ولَم يَهتِك لَكَ حُرمَةً ، ولَم يُبَدِّل لَكَ فَريضَةً ، ولَم يُغَيِّر لَكَ شَريعَةً ، وأنَّهُ الهادِيُ المُهتَدِيُ الطّاهِرُ التَّقِيُّ النَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ .

اللّهُمَّ أعطِهِ في نَفسِهِ وأهلِهِ ووُلدِهِ وذُرِّيَّتِهِ واُمَّتِهِ وجَميعِ رَعِيَّتِهِ ما تُقِرُّ بِهِ عَينَهُ وتَسُرُّ بِهِ نَفسَهُ ، وتَجمَعُ لَهُ مُلكَ المَملَكاتِ كُلِّها قَريبِها وبَعيدِها وعَزيزِها وذَليلِها ، حَتّى يُجرِيَ حُكمَهُ عَلى كُلِّ حُكمٍ ويَغلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ باطِلٍ .

اللّهُمَّ اسلُك بِنا عَلى يَدَيهِ مِنهاجَ الهُدى وَالمَحَجَّةَ العُظمى وَالطَّريقَةَ الوُسطَى الَّتي يَرجِعُ إليَها الغالي ويَلحَقُ بِهَا

التّالي ، وقَوِّنا عَلى طاعَتِهِ ، وثَبِّتنا عَلى مُشايَعَتِهِ ، وَامنُن عَلَينا بِمُتابَعَتِهِ ، وَاجعَلنا في حِزبِهِ القَّوّامينَ بِأَمرِهِ الصّابِرينَ مَعَهُ الطّالِبينَ رِضاكَ بِمُناصَحَتِهِ ، حَتّى تَحشُرَنا يَومَ القِيامَةِ في أنصارِهِ وأعوانِهِ ومُقَوِّيَةِ سُلطانِهِ .

اللّهُمَّ وَاجعَل ذلِكَ لَنا خالِصًا مِن كُلِّ شَكٍّ وشُبهَةٍ ورِياءٍ وسُمعَةٍ ، حَتّى لا نَعتَمِدَ بِهِ غَيرَكَ ولا نَطلُبَ بِهِ إلاّ وَجهَكَ ، وحَتّى تُحِلَّنا مَحِلَّهُ وتَجعَلَنا فِي الجَنَّةِ مَعَهُ ، وأعِذنا مِنَ السَّأَمَةِ وَالكَسَلِ وَالفَترَةِ ، وَاجعَلنا مِمَّن تَنتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ وتُعِزُّ بِهِ نَصرَ وَلِيِّكَ ، ولا تَستَبدِل بِنا غَيرَنا ؛ فَإِنَّ استِبدالَكَ بِنا غَيرَنا عَلَيكَ يَسيرٌ وهُوَ عَلَينا كَثيرٌ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى وُلاةِ عَهدِهِ وَالأَئِمَّةِ مِن بَعدِهِ ، وبَلِّغهُم آمالَهُم ، وزِد في آجالِهِم ، وأعِزَّ نَصرَهُم ، وتَمِّم لَهُم ما أسنَدتَ إلَيهِم مِن أمرِك لَهُم ، وثَبِّت دَعائِمَهُم ، وَاجعَلنا لَهُم أعوانًا وعَلى دينِكَ أنصارًا ؛ فَإِنَّهُم مَعادِنُ كَلِماتِكَ وخُزّانُ عِلمِكَ وأركانُ تَوحيدِكَ ودَعائِمُ دينِكَ ووُلاةُ أمرِكَ وخالِصَتُكَ مِن عِبادِكَ وصَفوَتُكَ مِن خَلقِكَ وأولِياؤُكَ وسَلائِلُ أولِيائِكَ وصَفوَةُ أولادِ نَبِيِّكَ ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وعَلَيهِم ورَحمَةُ اللّه ِ وبَرَكاتُهُ

امام رضا عليه السلام به خواندن اين دعا براى حضرت صاحب الامر دستور مى داد: بار خدايا، دور گردان (بلاها را) از ولّى خودت و جانشينت و حجّت تو بر خلقت و آن كه زبان گوياى توست و سخنگوى حكم تو و ديده توست كه به اذن و اجازه تو مى نگرد و گواه تو بر بندگانت مى باشد، سرور است و مجاهد، پناه برنده به توست و عبادت كننده تو؛ او را از شرّ هر آن چه آفريده اى و ساخته اى و پديد آورده

اى و صورت بخشيده اى، در پناه خود بدار و با نگهداشت خود، او را از پيش رو و راست و چپ و بالاى سر و زير پايش نگه

دار، نگهداشتى

كه هركس را با آن حفظ كنى، از بين نرود و با حفظ او [راه و رسم ]رسول خودت و پدران او را كه امامان تو و اركان تو هستند، حفظ فرما و او را در وديعه خود گير؛ وديعه اى كه [چون تو امانت دار آن هستى ]هرگز تباه نمى شود و او را در امان و زنهار ناشكستنى خويش و در پناه حمايت و قدرت مقهور ناشدنى خود، قرار ده و با امان استوارت او را امان ده؛ امانى كه هركس را بدان امان دهى، هرگز تنها و بى ياور نماند و اورا در سايه حمايت و رحمت خويش نگه دار؛ سايه حمايتى كه هركس در آن باشد، گزندى نبيند؛ با يارى عزّتمند خويش، او را يارى رسان و با سپاه همواره چيره ات، تأييدش فرما و بانيروى خويش او را نيرو بخش و [شكر ]فرشتگانت را پشت سر او قرار ده و دوستدار او را دوست بدار و با دشمن او دشمن باش و زره محكم خويش را بر قامت او بپوشان و او را در حلقه اى از انبوه فرشتگان، محفوظ بدار.

بار خدايا، به وسيله او، از هم گسيختگى [ما] را به پيوستگى و تفرقه و جدايى را به همبستگى مبدل گردان و ستم را نابود كن و عدل و داد را آشكار گردان و زمين را به طول عمر او، آراسته گردان و او را

نصرت عطا فرما و از طريق ايجاد رعب [در دل دشمنانش]، او را يارى و پيروزى ده و يارانش را قدرت بخش و كسانى را كه تنها و بى ياورش گذارند، تنها گذار و هركه را كمر به دشمنى او بندد، نابود كن و هر كه را با او دغلى و ناراستى كند، واژگون ساز و سران و استوانه ها و اركان كفر را با دست او، از ميان بردار و سردمداران گمراهى و بدعت گزاران و از بين برندگان سنّت [پيامبر] و تقويت كنندگان باطل را به وسيله او، درهم شكن و جبّاران را به دست او، خوار گردان و كافران و همه ملحدان را در شرق و غرب عالم و خشكى و دريا و دشت و كوه، به دست او هلاك گردان تا جايى كه احدى از آنان نگذارى و نشانى از آنها برجاى ننهى.

بار خدايا! شهرهايت را از (لوث وجود) آنان پاك گردان و انتقام بندگانت را از ايشان بگير و به وسيله او (امام زمان) مؤمنان را بر سرير عزّت (و قدرت) بنشان و سنتهاى فرستادگان را به دست او زنده بگردان و حكمتها (و تعاليم) پيامبران را آموزش ده و از دين و احكامت، آن چه را كه محو و تحريف گشته است، به دست او تجديد گردان، تا اين كه دينت را به وسيله او و با دست او، دوباره نو و تازه و ناب و درست و عارى از كژى و بدعت

سازى و ظلمت ستم را به نور عدالتش روشن گردانى و آتشهاى كفر را به دست او فرو نشانى و حقّ را

كه پيچيده و مبهم گشته و عدالت را كه ناشناخته مانده

است، روشن سازى؛ زيرا او، بنده توست كه وى را براى خودت برگزيده اى و بر عالم غيب خويش، ترجيحش داده اى و از گناهان، مصونش داشته اى و از هر گونه عيبى، مبرّايش ساخته اى و از پليدى، پاكش كرده اى و از آلودگى، سالم نگهش داشته اى.

بار خدايا، در روز قيامت و در روز فرا رسيدن آن هنگامه بزرگ، ما براى او گواهى مى دهيم كه هيچ گناهى نكرد و هيچ معصيتى مرتكب نشد و كمترين طاعتى از تو را فرو نگذاشت و حرمت تو را زير پا ننهاد و هيچ فريضه اى از فرايض تو را تغيير ندارد و هيچ شريعتى از شرايع تو را عوض نكرد و او هدايتگر و هدايت شده و پاك و پرهيزگار و پاكيزه و پسنديده و وارسته است.

بار خدايا! به او و همسر و فرزندان و ذريّه و امّت و همه رعيتش، آن عطا فرما كه مايه روشنى ديدگان او و شادمانى جانش گردد و سراسر گيتى را، از نزديك و دور و قدرتمند و ضعيف، در قلمرو او در آور تا فرمان او بر هر فرمانى جارى گردد و با حقّ خود بر هر باطلى چيره آيد.

بار خدايا، ما را به دست او، سالك طريق هدايت و شاهراه [رستگارى ]و راه ميانه كه تندرونده پيش افتاده، بدان بر مى گردد و واپس مانده، به آن ملحق مى شود، قرارده و قدرت فرمانبرى از او عطايمان فرما و در پيروى از او استوارمان بدار ونعمت

پيروى از او را به ما ارزانى دار، ما را در حزب او در آور و از آنان قرارمان ده كه فرمان او را برپا مى دارند و در ركاب او شكيبايى مى ورزند و با خيرخواهى و خلوص نسبت به او، خشنودى تو را مى جويند، تا اين كه روز قيامت ما را در زمره ياران و مددكاران و تقويت كنندگان قدرت و سلطنت او، محشور فرمايى.

بارخدايا! ما را در اين امر، از هر گونه شكّ و شبهه و ريا و شهرت طلبى خالص گردان، تا در آن جز به تو تكيه نكنيم و چيزى جز رضاى تو نطلبيم، تا اين كه ما را در جايگاه او قرار دهى و در بهشت، ما را در كنار او جاى دهى، ما را از بى حوصلگى و تنبلى و سستى نگهدار و از كسانى قرارمان ده

كه به واسطه آنان دينت را يارى مى دهى و يارى دادن به ولىّ خود را تقويت مى كنى؛ (بار خدايا) ديگران را جايگزين ما مگردان؛ زيرا كه قرار دادن ديگران به جاى ما براى تو آسان است، اما براى ما بسى گران باشد.

بار خدايا، بر وليعهدان وى و پيشوايان پس از او، درود فرست و آنان را به آرمانهايشان برسان و بر عمرشان بيفزاى و يارى و نصرت خود به آنان را افزون گردان و فرمان خود را كه به دست آنان سپرده اى، برايشان به اتمام رسان و پايه هايشان را استوار بدار و ما را يار آنان و ياور دينت قرار بده؛ زيرا ايشان معدن هاى كلمات تو و خزانه

داران دانش تو و اركان توحيد تو و تكيه گاههاى دين تو و زمامداران امر تو و بندگان منتخب تو و برگزيدگان از خلق تو و اولياى تو و سلاله اولياى تو و برگزيدگان فرزندان پيامبران تو هستند، سلام و رحمت و بركات خدا بر او و آنان باد.

مصباح المتهجّد : 409 ، المصباح للكفعميّ : 548 ، جمال الاُسبوع : 307 كلّها عن يونس بن عبدالرحمن .

حديث137

امام رضا عليه السلام :

نَحنُ آلَ مُحَمَّدٍ النَّمَطُ الأَوسَطُ الَّذي لا يُدرِكُنا الغالي ولا يَسبِقُنَا التّالي

امام رضا عليه السلام: ما خاندان محمّد، تكيه گاه ميانه ايم كه تندرونده [غالى ]به ما نمى رسد [مگر اين كه به سوى ما باز گردد] و كند رونده از ما پيشى نمى گيرد.

الكافي : 1 / 101 / 3 عن إبراهيم بن محمّد الخزّاز ومحمّد بن الحسين .

حديث138

امام رضا عليه السلام :

_ كانَ يَقولُ في دُعائِهِ _ : اللّهُمَّ إنّي أبرَأُ مِنَ الحَولِ وَالقُوَّةِ فَلا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِكَ . اللّهُمَّ إنّي أبرَأُ إلَيكَ مِنَ الَّذينَ ادَّعَوا لَنا ما لَيسَ لَنا بِحَقٍّ ، اللّهُمَّ إنّي أبرَأُ إلَيكَ مِنَ الَّذينَ قالوا فينا ما لَم نَقُلهُ في أنفُسِنا . اللّهُمَّ لَكَ الخَلقُ ومِنكَ الأَمرُ وإيّاكَ نَعبُدُ وإيّاكَ نَستَعينُ . اللّهُمَّ أنتَ خالِقُنا وخالِقُ آبائِنَا الأَوَّلينَ وآبائِنَا الآخِرينَ ، اللّهُمَّ لا تَليقُ الرُّبوبِيَّةُ إلاّ بِكَ ، ولا تَصلُحُ الإِلهِيَّةُ إلاّ لَكَ ، فَالعَنِ النَّصارَى الَّذينَ صَغَّروا عَظَمَتَكَ ، وَالعَنِ المُضاهينَ لِقَولِهِم مِن بَرِيَّتِكَ .

اللّهُمَّ إنّا عَبيدُكَ وأبناءُ عَبيدِكَ ، لا نَملِكُ لِأَنفُسِنا ضَرًّا ولا نَفعًا ولا مَوتًا ولا حَياةً ولا نُشورًا . اللّهُمَّ مَن زَعَمَ أنَّنا أربابٌ فَنَحنُ إلَيكَ مِنهُ بُرَآءُ ، ومَن

زَعَمَ أنَّ إلَينَا الخَلقَ وعَلَينَا الرِّزقَ فَنَحنُ إلَيكَ بُرَآءُ مِنهُ كَبَراءَةِ عيسى عليه السلاممِنَ النَّصارى . اللّهُمَّ إنّا لَم نَدعُهُم إلى ما يَزعُمونَ ، فَلا تُؤاخِذنا بِما يَقولونَ ، وَاغفِر لَنا ما يَزعُمونَ ، و «رَبِّ لا تَذَر عَلَى الأَرضِ مِنَ الكافِرينَ دَيّارًا * إنَّكَ إن تَذَرهُم يُضِلّوا عِبادَكَ ولا يَلِدوا إلاّ فاجِرًا كَفّارًا

امام

رضا عليه السلام در دعاى خود مى گفت: بار خدايا، من (به خودى خود) فاقد حركت و نيرويم؛ زيرا كه هيچ حركت و نيرويى جز به مدد تو نيست؛ بار خدايا، من از كسانى كه در حقّ ما چيزى را ادعا مى كنند كه سزاوار ما نيست، به درگاه تو بيزارى مى جويم؛ بار خدايا، من از كسانى كه درباره ما مطالبى مى گويند كه ما خود در حقّ خويش نگفته ايم، به درگاه تو اعلام بيزارى مى كنم؛ بار خدايا، آفريدگار تويى و فرمانروا تو، تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم. بار خدايا، تويى آفريدگار ما و آفريدگار پدران نخستين و پدران آخرين ما. بار خدايا، ربوبيّت، سزاوار كسى جز تو نيست و الوهيّت، شايسته كسى جز تو نباشد؛ پس لعن و نفرين خود را نثار نصارا كن كه عظمت تو را

پايين آوردند و لعن و نفرين خود را نثار ديگر مردمانى كن كه اعتقادى همچون آنان دارند.

بار خدايا! ما بندگان تو و زاده بندگان تو هستيم؛ نه مالك سود و زيانى در حقّ خود هستيم و نه اختيار مرگ و زندگى و حشر و نشر خود را داريم؛ بار خدايا، هركس بگويد ما خدا هستيم، به پيشگاه تو از او بيزارى مى جوييم. و هركس معتقد باشد كه كار آفريدن و روزى دادن در دست ماست، به پيشگاه تو از او اعلام بيزارى مى كنيم، همان گونه كه عيسى عليه السلاماز نصارا بيزارى جست؛ بار خدايا، ما آنان را به چنين عقايدى فرا نخوانده ايم؛ پس به واسطه عقايد و گفته هاى

آنان، ما را مؤاخذه مفرما و آن چه را درباره ما مى گويند بر ما ببخش و «پروردگارا هيچ كس از كافران را بر روى زمين مگذار؛ زيرا اگر آنان را باقى بگذارى بندگانت را گمراه مى سازند و جز پليدكارِ ناسپاس نزايند» .

الاعتقادات للصدوق : 99 .

حديث139

امام رضا عليه السلام :

مَن قالَ بِالتَّشبيهِ وَالجَبرِ فَهُوَ كافِرٌ مُشرِكٌ ، ونَحنُ مِنهُ بُرَآءُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . يَا بنَ خالِدٍ ، إنَّما وَضَعَ الأَخبارَ عَنّا فِي التَّشبيهِ وَالجَبرِ الغُلاةُ الَّذين صَغَّروا عَظَمَةَ اللّه ِ تَعالى ، فَمَن أحَبَّهُم فَقَد أبغَضَن_ا ، ومَن أبغَضَهُم فَقَد أحَبَّنا ، ومَن والاهُم فَقَد عادانا ، ومَن عاداهُ_م فَقَد والان_ا ، ومَن وَصَلَهُم فَقَد قَطَعَنا ، ومَن قَطَعَهُ_م فَقَد وَصَلَنا ، ومَن جَفاهُ_م فَقَد بَرَّن_ا ، ومَن بَرَّهُم فَقَد جَفانا ، ومَن أكرَمَه_ُم فَقَد أهانَنا ، ومَن أهانَهُم فَقَد أكرَمَنا ، ومَن قَبِلَهُم فَقَد رَدَّنا ، ومَن رَدَّهُم فَقَد قَبِلنَا ، ومَن أحسَنَ إلَيهِم فَقَد أساءَ إلَينا ، ومَن أساءَ إلَيهِم فَقَد أحسَنَ إلَينا ، ومَن صَدَّقَهُم فَقَد كَذَّبَنا ، ومَن كَذَّبَهُم فَقَد صَدَّقَنا ، ومَن أعطاهُم فَقَد حَرَمَنا ، ومَن حَرَمَهُم فَقَد أعطانا . يَا بنَ خالِدٍ ، مَن كانَ مِن شيعَتِنا فَلا يَتَّخِذَنَّ مِنهُم وَلِيًّا ولا نَصيرًا

حسين بن خالد از حضرت رضا عليه السلام: هر كه معتقد به تشبيه و جبر باشد، كافر و مشرك است و ما در دنيا و آخرت از او بيزاريم. اى پسر خالد، غاليان، اخبار مربوط به تشبيه و جبر را از قول ما جعل كرده اند، همانان كه عظمت خداى بزرگ را پايين آورده اند.

پس، هر كه دوستدار آنان باشد، دشمن ماست و هركه دشمن آنان باشد، دوستدار ماست، هر كه به آنان محبّت ورزد، با ما دشمنى كرده است و هر كه با آنان دشمنى كند، به ما محبّت ورزيده است، هر كه با آنان پيوند برقرار كند، از ما بريده است و هركه از آنان ببرد، با ما پيوند برقرار كرده است، هر كه از آنان دورى كند، با ما دوستى كرده و هر كه با آنان دوستى كند، از ما دورى كرده است، هر كه به آنان احترام گذارد، به ما بى احترامى كرده است و هركه به آنان بى احترامى كند، به ما احترام گذاشته است، هركه آنان را بپذيرد، دست ردّ به سينه ما زده است و هركه دست ردّ به سينه آنان زند، ما را پذيرفته است، هركه به آنان خوبى كند، به ما بدى كرده است و هركه به آنان بدى كند، به ما خوبى كرده است، هركه آنان را تصديق كند، ما را تكذيب كرده است و هركه آنان را تكذيب كند، ما را تصديق كرده است. هر كه به آنان عطا كند، ما را محروم كرده است و هركه آنان را محروم كند، به ما عطا كرده است. اى پسر خالد، كسى كه شيعه ماست هرگز از اين جماعت، دوست و ياورى براى خود نگيرد.

عيون أخبارالرضا عليه السلام : 1 / 143 / 45 ، التوحيد : 364 ، الاحتجاج : 2 / 400 .

حديث140

امام رضا عليه السلام :

مَن واصَلَ لَنا قاطِعًا أو قَطَعَ لَنا واصِلاً أو مَدَحَ لَنا عائِبًا أو أكرَمَ لَنا مُخالِفًا

فَلَيسَ مِنّا ولَسنا مِنهُ

امام رضا عليه السلام: هركس با كسى كه از ما بريده است پيوند برقرار كند، يا از كسى كه با ما پيوند و رابطه دارد، ببرد، يا نكوهش گر ما را ستايش كند، يا مخالف ما را گرامى دارد، از ما نيست و ما از او نيستيم.

صفات الشيعة : 85 / 10 عن ابن فضّال .

حديث141

امام رضا عليه السلام :

نَروي أنَّ رَجُلاً أتى سَيِّدَنا رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ عَلِّمني خُلُقا يَجمَعُ لي خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

فَقالَ : لا تَكذِب .

قالَ الرَّجُلُ : وكُنتُ عَلى حالَةٍ يَكرَهُهَا اللّه ُ فَتَرَكتُها خَوفا مِن أن يَسأَلَني سائِلٌ عَنها عَمِلتَ كَذا وكَذا ، فَأَفتَضِحَ أو أكذِبَ ، فَأَكونَ قَد خالَفتُ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فيما حَمَلَني عَلَيهِ .

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : روايت مى كنم كه مردى خدمت سرورمان پيامبر خدا آمد و گفت: اى پيامبر خدا! مرا اخلاقى بياموز كه خير دنيا و آخرتِ مرا در خود داشته باشد.

فرمود: «دروغ مگو».

آن مرد گفت: من در وضعيتى خداناپسند قرار گرفتم ، ولى مرتكب آن نشدم؛ چون ترسيدم كه كسى از من بپرسد چنين و چنان كردى؟ و من [يا بايد راستش را بگويم و] رسوا شوم و يا دروغ بگويم كه در اين صورت ، با توصيه پيامبر خدا به من مخالفت كرده باشم.

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 354 ، معدن الجواهر : ص 21 نحوه

.

حديث142

امام رضا عليه السلام :

: الحَمدُ ِللّه ِ رِضىً بِحُكمِ اللّه ِ ، شَهِدتُ أنَّ اللّه َ قَسَمَ مَعايِشَ عِبادِهِ بِالعَدلِ ، وأخَذَ عَلى جَميعِ خَلقِهِ بِالفَضلِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ ، ولا تَفتِنّي بِما أعطَيتَهُم ، ولا تَفتِنهُم بِما مَنَعتَني ؛ فَأَحسُدَ خَلقَكَ ، وأغمَطَ

امام زين العابدين عليه السلام _ در دعا در مقام رضا ، هنگامى كه چشمش به دنياداران مى افتاد _ : ستايش ، خداوند را از سر خشنودى به حكم خدا. گواهى مى دهم كه خداوند ، روزى هاى بندگانش را به عدالت تقسيم كرده، و با همه آفريدگانش به احسان ، رفتار نموده است.

بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا با آنچه به دنياداران داده اى ، در بوته امتحان ميفكن، و آنان را به خاطر آنچه به من نداده اى [و به آنان داده اى] ، ميازماى، كه در نتيجه بر آفريدگانت رشك برم و تقدير تو را به ديده حقارت بنگرم.

بار خدايا! بر محمّد و آل او درود فرست، و جان مرا به قضاى خودت شاد بدار، و سينه ام را براى [پذيرش] جايگاه هاى حُكمت (تقديرت) بگشاى، و مرا چنان اعتمادى [به خودت] ببخش تا به سبب آن ، اقرار كنم كه قضاى تو ، جز به نيكى روان نگشته است، و مرا بر نداده هايت به من ، سپاس گزارتر از داده هايت به من ، قرار ده.

و مرا از اين كه به خاطر نادارى ، گمان پستى برم ، يا دارايى را برتر بپندارم، مصون بدار؛

زيرا بزرگ ، كسى است كه طاعت تو بزرگش كرده است، و عزيز ، كسى است كه عبادت تو عزّتش بخشيده است. پس بر محمّد و آل او درود فرست، و ما را از ثروتى پايان ناپذير برخوردار كن، و با عزّتى از دست ناشدنى ، تأييدمان فرما، و ما را در مُلك جاويدانْ رها گردان، كه تويى خداى يگانه يكتاى بى نياز، كه نه فرزندى دارى و نه فرزند كسى هستى، و تو را هيچ همتايى نيست.

غَمَِطَ الناسَ _ كضَرَبَ وسَمِعَ _ : استحقرَهُم ، والعافيَةَ : لم يشكُرها، والنعمةَ : بَطِرَها (القاموس المحيط : ج 2 ص 376 «غمط») .

حديث143

امام رضا عليه السلام :

سَأَلتُ العالِمَ عليه السلام عَن أزهَدِ النّاسِ ، فَقالَ : الَّذي لا يَطلُبُ المَعدومَ حَتّى يَنفَدَ المَوجودُ .

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : از عالم (امام كاظم) عليه السلام درباره زاهدترينِ مردم پرسيدم . فرمود: «كسى كه تا آنچه دارد ، تمام نشود ، در پىِ آنچه ندارد ، بر نيايد».

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 371 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 315 ح 19 .

حديث144

امام رضا عليه السلام :

: مُتَبَلِّغٌ

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به پرستش از ويژگى زاهد _ : به كمتر از قُوت خويش بسنده مى كند، براى روزِ مرگش آماده است، و از زنده ماندن خود ، دل تنگ است.

تَبَلَّغَ بكذا : أي اكتفى به (الصحاح : ج 4 ص 1317 «بلغ») .

حديث145

امام رضا عليه السلام :

بِالزُّهدِ فِي الدُّنيا أرجُو النَّجاةَ مِن شَرِّ الدُّنيا .

امام رضا عليه السلام : با زهد در دنياست كه به رهايى از شرّ دنيا اميدوارم.

عيون أخبار الرضا : ج 2 ص 139 ح 3 ، علل الشرائع : ص 237 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 125 ح 115 ، روضة الواعظين : ص 246 كلّها عن أبي الصلت الهروي ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 362 عن أبي الصلت وياسر وغيرهما ، بحار الأنوار : ج 49 ص 129 ح 3 .

حديث146

امام رضا عليه السلام :

قالَ عيسَى بنُ مَريَمَ _ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ _ لِلحَوارِيّين : يا بَني إسرائيل ، لا تَأسَوا عَلى ما فاتَكُم مِنَ الدُّنيا كَما لا يَأسى أهلُ الدُّنيا عَلى ما فاتَهُم مِن دينِهِم إذا أصابوا دُنياهُم .

امام رضا عليه السلام : عيسى بن مريم _ كه درودهاى خداوند بر او باد به حواريان گفت : «اى بنى اسرائيل! براى از دست دادن چيزى از دنيا افسوس مخوريد، چنان كه دنياپرستان هر گاه به دنيايشان مى رسند ، براى از دست دادن چيزى از دينشان افسوس نمى خورند».

الكافي : ج2 ص137 ح25 عن الوشّاء ، الأمالي للصدوق : ص585 ح805 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 51 ح 137 كلاهما عن الحسن بن عليّ الخزّاز ، مشكاة الأنوار : ص 469 ح 1568 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 80 ح 41 .

حديث147

امام رضا عليه السلام :

كانَ جُلوسُ الرِّضا عليه السلام فِي الصَّيفِ عَلى حَصيرٍ وفِي الشِّتاءِ عَلى مِسحٍ

عيون أخبار الرضا : _ به نقل از ابو عبّاد _ امام رضا عليه السلام در تابستان ، روى حصير و در زمستان ، روى پلاس مى نشست، و جامه درشت مى پوشيد، و وقتى در برابر مردم ظاهر مى شد ، آراسته مى گشت .

المسح : ثوب من الشعر غليظ (تاج العروس : ج 4 ص 205 «مسح») .

حديث148

امام رضا عليه السلام :

_ في تَفسيرِ قَولِهِ تَعالى : «وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ...»

امام رضا عليه السلام : _ در تفسير آيه شريف «و سوگند به شب ، آن گاه كه فرو پوشد ...» _ : مردى در باغ يكى از انصار ، درخت خرمايى داشت و اين امر موجب آسيب رسانى [و مزاحمتِ [وى براى مرد انصارى شده بود . مرد انصارى ، از اين موضوع به پيامبر خدا شكايت كرد .

پيامبر صلي الله عليه و آله او را فرا خواند و فرمود : «درخت خرمايَت را به درخت خرمايى در بهشت به من بفروش!» ، و[لى] مرد نپذيرفت.

اين خبر به گوش مردى ديگر از انصار (معروف به ابو الدَّحداح) رسيد . پس ، نزد صاحب نخل آمد و گفت : درخت خرمايت را به باغ خرمايم مى خرم . او بدين صورت ، باغش را فروخت و سپس نزد پيامبر خدا آمد

و گفت : اى پيامبر خدا! نخل فلانى را به [بهاى] باغم خريدم.

پيامبر خدا به او

فرمود : «به جاى آن ، يك نخل در بهشت از آنِ توست» .

پس ، خداوند متعال ، اين آيه را بر پيامبرش صلي الله عليه و آله نازل فرمود : «و سوگند به آن كه نر و ماده را آفريد ، همانا تلاش شما پراكنده است . امّا آن كه عطا كرد ...» يعنى درخت خرما را « ...و پروا داشت و پاداش نيكوتر را تصديق كرد ...» يعنى وعده پيامبر خدا را « ...به زودى راه آسانى را پيش پاى او خواهيم گذاشت» .

الليل : 1.

حديث149

امام رضا عليه السلام :

الاِستِكثارُ مِنَ الأَصدِقاءِ فِي الحَياةِ يُكثِرُ الباكينَ بَعدَ الوَفاةِ .

امام رضا عليه السلام : افزودن بر شمار دوستان در زندگى ، گريه كنندگان پس از مرگ را افزايش مى دهد .

أعلام الدين : 308 ، بحار الأنوار : 78 / 358 / 12 .

حديث150

امام رضا عليه السلام :

مِن عَلاماتِ الفِقهِ الحِلمُ ، وَالعِلمُ ، وَالصَّمتُ . إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ . إنَ الصَّمتَ يَكسبُ المَحَبَّةَ . إنَّهُ دَليلٌ عَلى كُلِّ خَيرٍ .

امام رضا عليه السلام : بردبارى ، دانش و خاموشى ، از نشانه هاى فهم است . خاموشى ، درى از درهاى حكمت است . خاموشى ، دوستى را نصيب [انسان] مى كند و راهنمايى به سوى هر نيكى است .

الكافي : 2 / 113 / 1 ، الخصال : 158 / 202 ، قرب الإسناد : 369 / 1321 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 258 / 14 وفيه «الفقيه» بدل «الفقه» كلّها عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر ، تحف العقول : 445 وفيه «الحلم والعلم ، والصمت بابٌ . . .» و ص 442 ، الاختصاص : 232 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 71 / 276 / 8 ، وراجع مشكاة الأنوار : 175 .

حديث151

امام رضا عليه السلام :

: الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ ، وَالوالِدُ الشَّفيقُ ، وَالأَخُ الشَّقيقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ .

امام رضا عليه السلام _ در تعريف «امام» _ : امام ، همدم و رفيق است و پدر مهربان ؛ و برادرِ همسان است و مادر نيكوكار به فرزند كوچكش .

الكافي : 1 / 200 / 1 ، الغيبة للنعماني : 219 / 6 ، تحف العقول : 439 نحوه وفيه «الولد» بدل «الوالد» ، كمال الدين : 678 / 31 ، معاني الأخبار : 98 / 2 ، الأمالي

للصدوق : 776 / 1049 والثلاثة الأخيرة نحوه إلى «الشقيق» وكلّها عن عبد العزيز بن مسلم ، بحار الأنوار : 25 / 123 / 4 .

حديث152

امام رضا عليه السلام :

مَن تَبَسَّمَ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً ، و مَن كَتَبَ اللّه ُ لَهُ حَسَنَةً لَم يُعَذِّبهُ .

امام رضا عليه السلام : هركه به روى برادر مؤمن خود لبخند بزند ، خداوند برايش ثوابى خواهد نوشت و هركه خداوند برايش ثوابى بنويسد ، او را عذاب نخواهد داد .

مصادقة الإخوان : 157 / 1 .

حديث153

امام رضا عليه السلام :

: التَّجَرُّعُ لِلغُصَّةِ ، و مُداهَنَةُ الأَعداءِ ، و مُداراةُ الأَصدِقاءِ .

امام رضا عليه السلام _ چون از ايشان پرسيدند كه عقل چيست ، فرمود _ : اندك اندك فرو خوردن غصه ، مسالمت با دشمنان و مداراى با دوستان .

الأماليللصدوق : 358/441 عن الحسين بن خالد، روضة الواعظين: 8 ، بحار الأنوار : 75/393/3 .

حديث154

امام رضا عليه السلام :

حَضَرنا مَجلِسَ عَلِيِّ بنِ موسى عليه السلام ، فَشَكا رَجُلٌ أخاهُ ، فَأَنشَأَ يَقولُ :

اِعذِر أخاكَ عَلى ذُنوبِهوَاستُر وغَطِّ عَلى عُيوبِه

وَاصبِر عَلى بَهتِ السَّفيهولِلزَّمانِ عَلى خُطوبِه

ودَعِ الجَوابَ تَفَضُّلاًوكِلِ الظَّلومَ إلى حَسيبِه

عيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از حسين (كاتب ابو فياض) _ : در مجلس امام رضا عليه السلامبوديم كه مردى از برادرش شكايت كرد . حضرت [در پاسخ ]اين اشعار را برخواند:

برادرت را در گناهانش معذور دار/

و عيب هايش را بپوشان

در برابر دروغ زنى و تهمت زدن بى خرد/

و گرفتارى هاى روزگار ، شكيبا باش

و از سرِ بزرگوارى ، پاسخ مده/

و ستمكار را به حسابرس او واگذار كن .

عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 176 / 4 ، بشارة المصطفى : 78 عن إبراهيم بن هاشم ، إعلام الورى : 318 وفيه من «شكا رجل . . . إلخ» ، بحار الأنوار : 49 / 110 / 5 .

حديث155

امام رضا عليه السلام :

سَأَلتُ الرِّضا عليه السلام فَقُلتُ لَهُ : ... جُعِلتُ فِداكَ ، أشتَهي أن أعلَمَ كَيفَ أنَا عِندَكَ ؟

قالَ : اُنظُر كَيفَ أنَا عِندَكَ .

عيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از حسن بن جَهْم _ : از امام رضا عليه السلام پرسيدم : فدايت گردم ! خوش دارم بدانم كه نزدت چه جايگاهى دارم .

حضرت فرمود : «نگاه كن كه من چه جايگاهى نزدت دارم [كه جايگاه تو در نزد من

نيز مانند آن است]» .

عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 50 / 192 ، الأمالي للصدوق: 312/360 ، تنبيه الخواطر : 2/165، روضه الواعظين : 418 ، إرشاد القلوب : 135 وفيه «اُحبّ أن أعرف» بدل «أشتهي أن أعلم» ، بحار الأنوار : 70 / 54 / 20 .

حديث156

امام رضا عليه السلام :

قُلتُ لِأَبِي الحَسَنِ عليه السلام : لا تَنسَني مِنَ الدُّعاءِ .

قالَ : (أ)وَتَعلَمُ أنّي أنساكَ ؟

فَتَفَكَّرتُ في نَفسي وقُلتُ : هُوَ يَدعو لِشيعَتِهِ وأنَا مِن شيعَتِهِ ، قُلتُ : لا ، لا تَنساني .

قالَ : وكَيفَ عَلِمتَ ذلِكَ ؟

قُلتُ : إنّي مِن شيعَتِكَ ، وإنَّكَ لَتَدعو لَهُم .

فَقالَ : هَل عَلِمتَ بِشَيءٍ غَيرِ هذا ؟

قُلتُ : لا .

قالَ : إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ ما لَكَ عِندي فَانظُر (إلى) ما لي عِندَكَ .

الكافى _ به نقل از حسن بن جَهْم _ : به امام رضا عليه السلامگفتم : مرا از دعا فراموش مكن .

حضرت فرمود : «گمان مى كنى كه من فراموشت مى كنم ؟».

اندكى در خودم انديشيدم و با خود گفتم : او براى شيعيانش دعا مى كند و من نيز از شيعيانش هستم . آن گاه گفتم : نه ، فراموشم نمى كنى .

فرمود : «از كجا فهميدى ؟» .

گفتم : من از شيعيانت هستم و تو برايشان دعا مى كنى .

فرمود : «آيا متوجّه چيز ديگرى جز اين شدى ؟».

گفتم : نه .

فرمود

: «هرگاه خواستى بدانى كه نزد من چه جايگاهى دارى ، ببين من نزدت چه جايگاهى دارم» .

الكافي : 2 / 652 / 4 .

حديث157

امام رضا عليه السلام :

الحُبُّ داعِي المَكارِهِ .

امام رضا عليه السلام : دوستى ، دعوتگر ناخوشى هاست .

العدد القويّة : 299 / 35 ، أعلام الدين : 308 ، بحار الأنوار : 78 / 355 / 9 .

حديث158

امام رضا عليه السلام :

قالَ السَّجّانُ لِيوسُفَ : إنّي لاَُحِبُّكَ ، فَقالَ يوسُفُ : ما أصابَني بَلاءٌ إلاّ مِنَ الحُبِّ ؛ إن كانَت عَمَّتي أحَبَّتني فَسَرَّقَتني ، وإن كانَ أبي أحَبَّني فَحَسَدوني إخوَتي ، وإن كانَتِ امرَأَةُ العَزيزِ أحَبَّتني فَحَبَسَتني .

امام رضا عليه السلام : زندانبان به يوسف عليه السلامگفت : من تو را دوست دارم .

يوسف عليه السلامپاسخ داد : «هر بلايى كه به من رسيده از دوستى است . عمّه ام مرا دوست داشت . مرا دزديد . پدرم مرا دوست داشت . در نتيجه ، برادرانم به من حسادت كردند و زنِ عزيز [مصر] ، مرا دوست داشت . پس به زندانم افكند» .

تفسير القمّي : 1 / 354 ، تفسير العيّاشي : 2 / 175 / 21 كلاهما عن العبّاس بن هلال نحوه وفيه «لا تقل هكذا» بدل «ما أصابني بلاء إلاّ من الحبّ» ، بحار الأنوار : 12 / 247 / 12.

حديث159

امام رضا عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يَكرَهُ شُهرَةَ العِبادَةِ ، وشُهرَةُ النّاسِ .

امام رضا عليه السلام : خداوند ، انگشت نما شدن در عبادت و انگشت نما شدن در برابر مردم را ناخوش مى دارد .

الأمالي للطوسي : 649 / 1348 عن الحسن بن عليّ بن فضّال.

حديث160

امام رضا عليه السلام :

حُبُّ أولِياءِ اللّه ِ تَعالى واجِبٌ ، و كَذلِكَ بُغضُ أعداءِ اللّه ِ وَ البَراءَةُ مِنهُم و مِن أئِمَّتِهِم .

امام رضا عليه السلام : دوست داشتن اولياى خداوند متعال ، واجب است . همچنين ، دشمنى با دشمنان خدا و بيزارى از آنان و پيشوايانشان ، واجب است .

عيون أخبار الرضا عليه السلام : 2 / 124 / 1 عن الفضل بن شاذان .

حديث161

امام رضا عليه السلام :

لِكُلِّ أخَوَينِ فِي اللّه ِ لِباسٌ وهَيئَةٌ يُشبِهُ هَيئَةَ صاحِبِهِ ، وهُم يُعرَفونَ بِذلِكَ ، حَتّى يُدخَلوا في دارِ اللّه ِ عز و جل ، فَيَقولُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : مَرحَبا بِعَبيدي وخَلقي وزُوّاري وَالمُتَحابّينَ فِيَّ في مَحَلِّ كَرامَتي .

امام رضا عليه السلام : براى هريك از دو برادر (دوست) در راه خدا ، لباس و هيئتى است همانند هيئت دوستش كه هر دو بدان شناخته مى شوند ، تا آن كه به سراى خداوند عز و جل وارد شوند . پس خداوند متعال مى فرمايد : «اى بندگان و آفريدگان و زائران من كه در راه من يكديگر را دوست مى داشتيد ! به جايگاه كرامت من ، خوش آمديد !» .

جامع الأخبار : 323 / 911 .

حديث162

امام رضا عليه السلام :

مَنِ استَفادَ أخا فِي اللّه ِ عز و جل استَفادَ بَيتا فِي الجَنَّةِ .

امام رضا عليه السلام : هركه در راه خداوندْ برادرى به دست آورَد ، در بهشت ، خانه اى به دست آورده است .

ثواب الأعمال : 182 / 1 ، مصادقة الإخوان : 150 / 2 كلاهما عن محمّد بن زيد ، الأمالي للمفيد : 316 / 8 ، الأمالي للطوسي : 84 / 124 كلاهما عن داود بن سليمان الغازي ، بحار الأنوار : 74 / 276 / 4 ؛ تاريخ بغداد : 3 / 55 عن محمّد بن زيد عن الإمام الجواد عليه السلام .

حديث163

امام رضا عليه السلام :

إنّا أهلُ بَيتٍ نَرى ما وَعَدْناعلَينا دَينا كَما صَنَعَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .

امام رضا عليه السلام : ما خاندانى هستيم كه وعده خود را دَينى بر گردن خويش مى بينيم، چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين كرد.

بحار الأنوار : 75/97/20.

حديث164

امام رضا عليه السلام :

_ لَمّا سألَهُ ابنُ الجَهمِ : ما حَدُّ التَّواضُعِ الّذي إذا فَعَلَهُ العَبدُ كانَ مُتَواضِعا ؟ _ : التَّواضُعُ دَرَجاتٌ : مِنها أن يَعرِفَ المَرءُ قَدرَ نَفسِهِ فيُنزِلَها مَنزِلَتَها بقَلبٍ سَليمٍ ، لا يُحِبُّ أن يأتيَ إلى أحَدٍ إلّا مِثلَ ما يُؤتى إلَيهِ ؛ إن رأى سَيّئةً دَرأها بِالحسَنَةِ ، كاظِمُ الغَيظِ ، عافٍ عَنِ النّاسِ ، واللّه ُ يُحِبُّ المُحسِنينَ .

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به ابن جهم كه ازايشان پرسيد: حدّ و مرز تواضع كه هرگاه بنده آن را به كار بندد فروتن است، چيست؟ _ فرمود: فروتنى درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه انسان اندازه خود را بشناسد و با طيب خاطر خود را در آن جايگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار كند كه انتظار دارد با او رفتار كنند، اگر بدى ديد آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فرو خورد و از مردم درگذرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.

الكافي : 2/124/13.

حديث165

امام رضا عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن حَدِّ التَّواضُعِ _ : أن تُعطِيَ النّاسَ مِن نَفسِكَ ما تُحِبُّ أن يُعطوكَ مِثلَهُ .

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه تعريف فروتنى چيست؟ _ : با مردم آن گونه رفتار كنى كه دوست دارى مانند آن با تو رفتار كنند .

عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2 / 50 / 192 .

حديث166

امام رضا عليه السلام :

التَّواضُعُ أن تُعطِيَ النّاسَ ما تُحِبُّ أن تُعطاهُ .

امام رضا عليه السلام : فروتنى آن است كه با مردم چنان رفتار كنى كه دوست دارى با تو رفتار شود.

الكافي : 2/124/13.

حديث167

امام رضا عليه السلام :

_ في عِلَّةِ الوُضوءِ _ : لأنّهُ يَكونُ العَبدُ طاهِرا إذا قامَ بَينَ يَدَيِ الجَبّارِ عِندَ مُناجاتِهِ إيّاهُ ، مُطيعا لَهُ فيما أمَرَهُ ، نَقِيّا مِن الأدناسِ والنَّجاسَةِ ، مَع ما فيهِ مِن ذَهابِ الكَسَلِ وطَردِ النُّعاسِ ، وتَزكِيَةِ الفُؤادِ لِلقِيامِ بَينَ يَدَيِ الجَبّارِ .

امام رضا عليه السلام _ درباره حكمت وضو _ فرمود: براى اينكه بنده وقتى براى مناجات باخداوند جبّار در برابر او مى ايستد، پاك باشد، فرمان او را اطاعت كرده باشد و از آلودگى ها و نجاست پاكيزه باشد، به علاوه اينكه وضو باعث از بين رفتن حالت كسالت و زدودن خواب آلودگى و پاك ساختن دل براى ايستادن در حضور خداوند جبّار است.

علل الشرائع : 257/9.

حديث168

امام رضا عليه السلام :

_ أيضا _ : عِلَّةُ إعطاءِ النِّساءِنِصفَ ما يُعطَى الرِّجالُ مِن المِيراثِ لأنَّ المرأةَ إذا تَزَوَّجَت أخَذَت والرّجُلُ يُعطي ، فلِذلكَ وُفِّرَ علَى الرِّجالِ . وعِلَّةٌ اُخرى في إعطاءِ الذَّكَرِ مِثلَي ما يُعطَى الاُنثى ، لِأنَّ الاُنثى في عِيالِ الذَّكَرِ إنِ احتاجَت ، وعلَيهِ أن يَعُولَها وعلَيهِ نَفَقَتُها ، ولَيسَ علَى المَرأةِ أن تَعُولَ الرَّجُلَ ، ولا يُؤخَذُ بنَفَقَتِهِ إنِ احتاجَ ، فوَفَّرَ اللّه ُ تعالى علَى الرِّجالِ لِذلكَ ، وذلكَ قَولُ اللّه ِ عزّوجلّ : «الرِّجالُ قَوّامُونَ علَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّه ُ بَعْضَهُمْ على بَعْضٍ وبِما أنفَقوا مِن أمْوالِهِم»

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به همين پرسش _ فرمود : علت اينكه از ميراث به زنان نصف سهم مردهاداده مى شود اين است كه زن چون ازدواج كند، مى گيرد ولى مرد

دهنده است. به همين جهت بر سهم مردها افزوده شده است و علت ديگر اينكه سهم مرد دو برابر سهم زن مى باشد، اين است كه زن اگر احتياج پيدا كند تحت كفالت مرد است و مرد مكلّف است امور معاش او را تأمين كند و نفقه اش را بپردازد، اما زن نه مكلّف است معاش مرد را تأمين كند و نه وظيفه دارد در صورتى كه مرد محتاج شود نفقه او را بپردازد. به اين دلايل است كه خداوند متعال بر سهم مردها افزوده است و اين سخن خداوند عز و جل است كه مى فرمايد: «مردان قيّم زنان هستند، بدان سبب كه خداوند بعضى از آنان (انسان ها) را بر برخى ديگر برترى داده و [نيز ]بدان سبب است كه [مردان] از اموال خود هزينه مى كنند».

النساء : 34 .

حديث169

امام رضا عليه السلام :

حَرَّمَ اللّه ُ التَّعَرُّبَ بَعدَ الهِجرَةِ للرُّجوعِ عَنِ الدِّينِ وتَركِ المُوازَرَةِ للأنبياءِ والحُجَجِ عليهم السلام ، وما في ذلِكَ مِن الفَسادِ وإبطالِ حَقِّ كُلِّ ذي حَقٍّ لِعِلَّةِ سُكنَى البَدوِ ؛ ولذلكَ لَو عَرَفَ الرّجُلُ الدِّينَ كامِلاً لَم يَجُزْ لَهُ مُساكَنَةُ أهلِ الجَهلِ، والخَوفِ علَيهِ؛ لأنّهُ لا يُؤمَنُ أن يَقَعَ مِنهُ تَركُ العِلمِ، والدُّخولُ مَع أهلِ الجَهلِ والتَّمادِي في ذلكَ .

امام رضا عليه السلام : خداوند تعرّب بعد از هجرت را حرام فرمود؛ چون باعث برگشتن از دين و دست شستن از يارى پيامبران و حجّتها[ى خدا] عليهم السلام و نيز تباهى و از بين بردن حقّ هر صاحب حقّى مى شود، چون با باديه نشينان همنشين مى شود و همچنين اگر كسى

دين را كاملاً شناخت، براى او جايز نيست در ميان مردمان نادان و بى خبر [از دين و معارف آن ]سكونت كند؛ چون بيم آن مى رود كه دست از علم بردارد و با نادانان در آيد و در جهل غوطه ور شود.

وسائل الشيعة : 11 / 75 / 2.

حديث170

امام رضا عليه السلام :

إنَّ النَّومَ سُلطانُ الدِّماغِ ،وهُو قِوامُ الجَسَدِ وقُوَّتُهُ .

امام رضا عليه السلام : خواب، سلطان مغز است و مايه قوام و نيروى بدن.

بحار الأنوار : 62 / 316.

حديث171

امام رضا عليه السلام :

اِستِعمالُ العَدلِ والإحسانِ مُؤْذِنٌ بِدَوامِ النِّعمَةِ .

امام رضا عليه السلام : به كار بستن عدالت و نيكوكارى، خبر از دوام نعمت مى دهد.

عيون أخبار الرِّضا : 2 / 24 / 52 .

حديث172

امام رضا عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأنبياءِ التَّنَظُّفُ .

امام رضا عليه السلام : پاكيزگى از اخلاق پيامبران است.

بحار الأنوار : 78 / 335 / 4.

حديث173

امام رضا عليه السلام :

_ مِمّا كَتَبَ في جَوابِ مَسائلِ محمّدِ بنِ سِنانٍ _ : وحُرِّمَ النَّظَرُ إلى شُعورِ النِّساءِ المَحجوباتِ بالأزواجِ وإلى غَيرِهِنَّ مِن النِّساءِ ؛ لِما فيهِ مِن تَهييجِ الرِّجالِ ، وما يَدعو التَّهييجُ إلَيهِ مِن الفَسادِ والدُّخولِ فيما لا يَحِلُّ ولايَجمُلُ ، وكذلكَ ما أشبَهَ الشُّعورَ ، إلّا الّذي قالَ اللّه ُ تعالى : «والقَ_واعِدُ مِ_ن النِّس_اءِ ال_لاتي لا يَ_رجُونَ نِكاحا ...»

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به يكى از پرسش هاى محمّد بن سنان _ فرمود : نگاه كردن به موى زنان شوهردار و ديگر زنان به اين علّت حرام شده است كه باعث تحريك مردها مى شود و اين تحريك به فساد و ارتكاب اعمال حرام و ناشايست مى انجامد. همچنين است چيزهايى كه [به لحاظ تحريك كنندگى ]مانند مو باشد. مگر در مواردى كه خداى متعال فرموده است «والقواعد من النساء اللاتى لا يرجون نكاحا... ؛ و زنان از كار افتاده اى كه اميد به ازدواج ندارند ...» ... نگاه كردن به موهاى اين گونه زنان اشكالى ندارد.

النور : 60 .

حديث174

امام رضا عليه السلام :

_ فيما احتَجَّ بهِ على جاثلِيقِ النَّصارى _ : إنّ اليَسَعَ قد صَنَعَ مِثلَ ما صَنَعَ عيسى عليه السلام : مَشى علَى الماءِ ، وأحيا المَوتى ، وأبرَأ الأكمَهَ والأبرَصَ ، فلَم تَتَّخِذْهُ اُمّتُهُ رَبّا .

امام رضا عليه السلام _ در مباحثه خود با جاثليق نصرانى _ فرمود : يَسَع نيز همان كارهاى عيسى عليه السلام را مى كرد : روى آب راه مى رفت، مردگان را زنده مى كرد، كور مادرزاد

و پيس را شفا مى داد؛ با اين حال امّتش او را به خدايى نگرفتند.

الاحتجاج : 2/407/307 .

حديث175

امام رضا عليه السلام :

إنّ الخضرَ شَرِبَ مِن ماءِالحَياةِ فهُو حَيٌّ لا يَموتُ حتّى يُنفَخَ في الصُّورِ ، وإنّهُ لَيأتِينا فيُسَلِّمُ فنَسمَعُ صَوتَهُ ولا نَرى شَخصَهُ ، وإنّهُ لَيَحضُرُ حيثُ ما ذُكِرَ ، فمَن ذكَرَهُ مِنكُم فلْيُسَلِّمْ علَيهِ ، وإنّهُ لَيَحضُرُ المَوسِمَ كُلَّ سَنةٍ فيَقضي جَميعَ المَناسِكِ ويَقِفُ بعَرَفَةَ فيُؤمِّنُ على دُعاءِ المؤمِنينَ ، وسيُؤنِسُ اللّه ُ بهِ وَحشَةَ قائمِنا في غَيبَتِهِ ، ويَصِلُ بهِ وَحدَتَهُ .

امام رضا عليه السلام : خضر از آب حيات نوشيد و از اين رو زنده است و تا روزى كه در صور دميده شود نمى ميرد. او نزد ما مى آيد و سلام مى كند و ما صدايش را مى شنويم امّا خودش را نمى بينيم. هرجا اسمش برده شود، حاضر مى شود. بنابراين، هريك از شما نام او را برد، به وى سلام دهد. هر سال در موسم حج حاضر مى شود و تمام مناسك را به جا مى آورد و در عرفه مى ايستد و براى دعاى مؤمنان آمين مى گويد. زودا كه خداوند او را انيس تنهايى قائم ما، در زمان غيبتش قرار دهد و به وسيله او، وى را از تنهايى به در آورد.

كمال الدين : 390/4 .

حديث176

امام رضا عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأنبياءِ التَّنَظُّفُ .

امام رضا عليه السلام : يكى از خصلت هاى پيامبران پاكيزگى است.

تحف العقول : 442 .

حديث177

امام رضا عليه السلام :

الطِّيبُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ .

امام رضا عليه السلام : به كار بردن بوى خوش، از اخلاق پيامبران است.

الكافي : 6/510/1 .

حديث178

امام رضا عليه السلام :

خَيرُ مالِ المَرءِ ذَخائِرُالصَّدَقَةِ .

امام رضا عليه السلام : بهترين دارايى انسان، اندوخته هاى صدقه است.

تنبيه الخواطر : 2/182 .

حديث179

امام رضا عليه السلام :

لا يَجتَمِعُ المالُ إلّا بخِصالٍ خَمسٍ : بِبُخلٍ شَديدٍ ، وأمَلٍ طَويلٍ ، وحِرصٍ غالِبٍ ، وقَطيعَةِ الرَّحِمِ ، وإيثارِ الدُّنيا علَى الآخِرَةِ .

امام رضا عليه السلام : مال و ثروت جمع نشود، مگر با داشتن پنج خصلت : بخل شديد، آرزوى دراز، آزمندى چيره [بر جان]، رسيدگى نكردن به خويشان و برگزيدن دنيا بر آخرت.

الخصال : 282/29 .

حديث180

امام رضا عليه السلام :

_ في عِيادَةِ رجُلٍ مِن أصحابهِ _ : كيفَ تَجِدُكَ ؟ قالَ : لَقِيتُ المَوتَ بَعدَكَ ! _ يُريدُ ما لَقِيَهُ مِن شِدَّةِ مَرَضِهِ _ فقالَ : كيفَ لَقِيتَهُ ؟ فقالَ : أليما شَديدا ، فقالَ : ما لَقِيتَهُ ، إنّما لَقِيتَ ما يُنذِرُكَ بهِ ويُعرِّفُكَ بعضَ حالِهِ ...

امام رضا عليه السلام _ هنگام عيادت از مردى از اصحاب خود _ : حالت چگونه است ؟ عرض كرد : بعد از (رفتن) شما ، مرگ را ديدم ! _ منظورش درد و رنجى بود كه از شدّت بيماريش مى كشيد _ حضرت فرمود : آن را چگونه ديدى ؟ عرض كرد : سخت و دردناك . فرمود : تو مرگ را نديده اى ، بلكه هشداردهنده مرگ و چيزى را ديده اى كه پاره اى از احوال آن را به تو مى شناساند ... .

معاني الأخبار : 289 / 7 .

حديث181

امام رضا عليه السلام :

عِلّةُ تَحريمِ الذُّكرانِ للذُّكرانِ والإناثِ للإناثِ ؛ لِما رُكِّبَ في الإناثِ وما طُبِعَ علَيهِ الذُّكرانُ ، ولِما في إتيانِ الذُّكرانِ الذُّكرانَ والإناثِ الإناثَ مِنِ انقِطاعِ النَّسلِ ، وفَسادِ التَّدبيرِ ، وخَرابِ الدُّنيا .

امام رضا عليه السلام : علّت تحريم روى آوردن مردان به مردان و زنان به زنان، يكى ساختار وجودى زنان و سرشت وجودى مردان است [كه هر يك براى جنس مخالف آفريده شده است] و ديگر اين كه روى آوردن مردان به مردان و زنان به زنان سبب از بين رفتن نسل [بشر ]و برهم خوردن نظم و تدبير [جامعه ]و نابودى دنيا

مى شود.

علل الشرائع : 547/1.

حديث182

امام رضا عليه السلام :

كانَ جُلوسُ الرِّضا عليه السلام فيالصَّيفِ على حَصيرٍ ، وفي الشِّتاءِ على مِسْحٍ

عيون أخبار الرضا : حضرت رضا عليه السلام در تابستان روى حصير و در زمستان روى پلاس مى نشست. لباسش از پارچه درشت بود. اما هرگاه در ميان مردم ظاهر مى شد، خود را مى آراست.

المِسحُ : الكساء من الشعر (لسان العرب : 2/596) .

حديث183

امام رضا عليه السلام :

إنّ أهلَ الضَّعفِ مِن مَوالِيَّيُحِبّونَ أن أجلِسَ علَى اللُّبُودِ وألبَسَ الخَشِنَ ، ولَيس يَتَحَمّلُ الزَّمانُ ذلكَ .

امام رضا عليه السلام : دوستداران كوته انديشِ من دوست دارند كه من روى نمد بنشينم و لباس درشت بپوشم، درحالى كه زمانه [ما ]اين را نمى پذيرد.

مكارم الأخلاق : 1/220/648.

حديث184

امام رضا عليه السلام :

إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً وإدبارا ، ونَشاطا وفُتورا ، فإذا أقبَلَت بَصُرَت وفَهِمَت ، وإذا أدبَرَت كَلَّت ومَلَّت ، فَخُذُوها عِندَ إقبالِها ونَشاطِها ، واترُكُوها عِندَ إدبارِها وفُتورِها .

امام رضا عليه السلام : همانا دلها را رويكردى استو روى گردى، نشاطى است و ضعفى. پس هر گاه رو كنند، با فهم و بصيرت شوند و هر گاه پشت كنند، خسته و ملول گردند. بنابراين، به گاه روى آورى و نشاطشان، به آنها چنگ زنيد [و در عبادات به كارشان كشيد] و به گاه رويگردانى و ضعفشان، آنها را به حال خود رها سازيد.

بحار الأنوار : 78/353/9.

حديث185

امام رضا عليه السلام :

_ في ذكرِ سيرة الإمام الرِّضا عليه السلام وقد صَحبَه إلى خراسان _ : يُكثِرُ باللَّيلِ في فِراشِهِ مِن تِلاوَةِ القرآنِ ، فإذا مَرَّ بآيَةٍ فيها ذِكرُ جَنّةٍ أو نارٍ بَكى وسَألَ اللّه َ الجَنّةَ وتَعَوَّذَ بهِ مِن النارِ .

عيون أخبار الرضا _ به نقل از رجاء بن ابى ضحاك در بيان سيره امام رضا عليه السلام در سفر به خراسان _ : شبها در بسترش بسيار قرآن مى خواند و هرگاه به آيه اى كه در آن از بهشت يا آتش ياد شده بود مى رسيد، مى گريست و بهشت را از خدا مسئلت مى كرد و از آتش به او پناه مى برد.

عيون أخبار الرضا : 2/182/5.

حديث186

امام رضا عليه السلام :

حَرَّمَ اللّه ُ قَتلَ النفسِ لِعِلَّهِ فَسادِ الخَلقِ في تَحليلِهِ لو أحَلَّ ، وفَنائهِم وفَسادِ التَّدبيرِ .

امام رضا عليه السلام : خداوند قتل نفس را حرام فرمود؛ چون اگر اين كار را روا مى شمرد، موجب نابودى مردم و هرج و مرج در جامعه مى شد.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/565/4934.

حديث187

امام رضا عليه السلام :

مِن علاماتِ الفِقهِ الحِلمُ والعِلمُ والصَّمتُ .

امام رضا عليه السلام : از نشانه هاى فقاهت، بردبارى و دانش و خاموشى است.

الاختصاص : 232 .

حديث188

امام رضا عليه السلام :

مَن لَقِيَ فقيرا مُسلِما فَسَلَّمَ علَيهِ خِلافَ سَلامِهِ علَى الغَنيِّ ، لَقِيَ اللّه َ عَزَّوجلَّ يَومَ القِيامَةِ وهُو علَيهِ غَضبانُ .

امام رضا عليه السلام : هر كس با مسلمانى فقير رو به رو شود و به او سلامى متفاوت با سلامى كند كه به ثروتمند مى كند، روز قيامت خداوند عز و جل را ديدار كند در حالى كه خدا از او در خشم است.

الأمالي للصدوق : 527/714.

حديث189

امام رضا عليه السلام :

مِن الفَسادِ قَطعُ الدِّرهَمِ والدِّينارِ وطَرحُ النَّوى .

امام رضا عليه السلام : از جمله فساد (اسراف) است شكستن درهم و دينار [سالم براى مصرفى ديگر] و دور انداختن هسته ميوه.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/167/3625.

حديث190

امام رضا عليه السلام :

إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام عادَصَعصَعةَ بنَ صُوحانَ في مَرَضِهِ ، فلمّا قامَ مِن عندِهِ قالَ : يا صَعصَعةُ ، لا تَفتَخِرَنَّ على إخوانِكَ بعِيادَتي إيّاكَ واتَّقِ اللّه َ .

امام رضا عليه السلام : امير المؤمنين از صعصعة بن صوحان كه بيمار بود عيادت كرد . وقتى برخاست كه برود ، فرمود : اى صعصعه! مبادا از اين كه من به عيادت تو آمده ام بر برادرانت فخر بفروشى؛ و از خدا بترس.

مستدرك الوسائل : 12/90/13599.

حديث191

امام رضا عليه السلام :

مَن تَجاوَزَ بأميرِ المؤمنينَ عليه السلام العُبوديَّهَ فهُو مِن المَغضوبِ علَيهِم ومِنَ الضالِّينَ .

امام رضا عليه السلام : كسى كه اميرالمؤمنين را از مرز عبوديت خدا فراتر برد، از شمار كسانى است كه مورد خشم خدايند و از گمراهان است.

بحار الأنوار : 25/274/20.

حديث192

امام رضا عليه السلام :

الغُلاةُ كُفّارٌ ، والمُفَوِّضَةُ مُشرِكونَ ... .

امام رضا عليه السلام : غلات كافرند و قائلان به تفويض مشرك ... .

بحار الأنوار : 25/273/19

حديث193

امام رضا عليه السلام :

مَنِ استَغفَرَ بلِسانِهِ ولم يَندَمْ بقَلبِهِ فَقدِ استَهزَأ بنفسِهِ .

امام رضا عليه السلام : هر كه به زبانش آمرزش بخواهد و در دلش [از گناه خود ]پشيمان نباشد، خودش را ريشخند كرده است.

بحار الأنوار : 78/356/11.

حديث194

امام رضا عليه السلام :

المُستَغفِرُ مِن ذَنبٍ ويَفعَلُهُ كَالمُستَهزئَ بربِّهِ .

امام رضا عليه السلام : كسى كه از گناهى استغفار مى كندو باز آن را انجام مى دهد، مانند كسى است كه پروردگارش را ريشخند كند.

الكافي : 2/504/3.

حديث195

امام رضا عليه السلام :

دَخَلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يومَ فَتحِ مكَّةَ والأصنامُ حَولَ الكعبَةِ ، وكانَت ثلاثَمِائةٍ وسِتِّينَ صَنَما ، فَجَعَلَ يَطعَنُها بِمِخصَرَةٍ في يَدِهِ ويقولُ : «جاءَ الحَقُّ وزَهَقَ الباطلُ إِنَّ الباطلَ كانَ زَهُوقا» ، جاءَ الحَقُّ ومايُبدِئُ الباطِلُ ومايُعيدُ . فَجَعَلَت تُكَبُّ لِوَجهِها .

امام رضا عليه السلام : روزى كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله مكه را فتح كرد، بتها كه تعدادشان سيصد و شصت عدد بود پيرامون كعبه نصب شده بودند.آن حضرت با چوبى كه در دستش بود به آنها مى زد و مى فرمود : حق آمد و باطل نابود شد، براستى كه باطل نابود شدنى است. حق آمد و باطل ديگر آغاز نمى شود و بر نمى گردد. در اين هنگام بتها يكى يكى به رو در مى افتادند.

بحار الأنوار : 21/116/11

حديث196

امام رضا عليه السلام :

_ وقَد قالَ عَبدُ اللّه ِ بنُ أبانَ لَهُ : إنَّ قَوما مِن مَواليكَ سَألوني أن تَدعُوَ اللّه َ لَهُم _ : وَاللّه ِ إنّي لَأعرِضُ أعمالَهُم عَلَى اللّه ِ في كُلِّ يَومٍ .

امام رضا عليه السلام _ وقتى عبد اللّه بن ابان عرض كرد : گروهى از دوستان شما از من خواسته اند كه از شما تقاضا كنم برايشان دعا كنيد _ فرمود : به خدا قسم هر روز اعمال آنها را بر خدا عرضه مى كنم.

وسائل الشيعة : 11/392/25.

حديث197

امام رضا عليه السلام :

صَديقُ كُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ وعَدُوُّهُ جَهلُهُ .

امام رضا عليه السلام : دوست هر آدمى ، خرد اوست و دشمن او بى خردى اش .

الكافي : 1/11/4.

حديث198

امام رضا عليه السلام :

_ في قَولِه تَعالى : «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ» _ : عَفوٌ مِن غَيرِ عُقوبَةٍ، ولا تَعنيفٍ ، ولا عَتبٍ .

امام رضا عليه السلام _ درباره آيه : «پس گذشت كن گذشتى نيكو» _ فرمود : مقصود، گذشت بدون كيفر دادن و نكوهش و سرزنش است.

أعلام الدين : 307.

حديث199

امام رضا عليه السلام :

. . . فهُوَ مَعصومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ ، قَدأمِنَ مِنَ الخَطايا والزَّلَلِ والعِثارِ ، يَخُصُّهُ اللّه ُ بِذلكَ لِيَكونَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ وشاهِدَهُ عَلى خَلقِهِ .

امام رضا عليه السلام : ... پس، امام معصوم است و تأييدو تقويت شده و توفيق يافته و استوار گشته [از جانب خدا]. از هر گونه خطا و لغزش و اشتباه در امان است. خداوند اين خصوصيات را به او مى بخشد تا حجت او بر بندگانش و گواه او بر آفريدگانش باشد.

الكافي : 1/203/1 .

حديث200

امام رضا عليه السلام :

الإمامُ : المُطَهَّرُ مِنَ الذُّنوبِ ، والمُبَرَّأُ عَنِ العُيوبِ .

امام رضا عليه السلام : امام، از گناهان پاك و از عيبهابركنار است.

الكافي : 1/200/1

از201تا356

حديث201

امام رضا عليه السلام :

فَعَلى مِثلِ الحُسَينِ فَليَبكِ الباكونَ ؛فإنَّ البُكاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ . ... كانَ أبي عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا ، وكانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتّى تَمضِيَ عَشرَةُ أيّامٍ ، فإذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ ، ويَقولُ : هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ عليه السلام .

امام رضا عليه السلام : بر كسى چون حسين بايد كه گريندگان بگريند؛ زيرا كه گريستن بر او گناهان بزرگ را مى زدايد. ... چون ماه محرّم مى رسيد كسى پدرم عليه السلام را خندان نمى ديد. غم و اندوه بر او چيره بود تا آن كه ده روز مى گذشت. روز دهم روز سوگوارى و اندوه و گريه او بود و مى فرمود: اين روزى است كه حسين عليه السلام در آن كشته شد.

وسائل الشيعة : 10/394/8.

حديث202

امام رضا عليه السلام :

مَن كانَ يَومُ عاشوراءَ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائهِ ، يَجعَلِ اللّه ُ عزَّوجلَ يَومَ القِيامَةِ يَومَ فَرَحِهِ وسُرورِهِ .

امام رضا عليه السلام : هر كه روز عاشورا روز سوگوارى و اندوه و گريه اش باشد، خداوند عز و جل روز قيامت را روز شادى و سرور او قرار دهد.

علل الشرائع : 227/2.

حديث203

امام رضا عليه السلام :

_ في تَعزِيَتِهِ لِلحَسَنِ بنِ سَهلٍ _ : التَّهنِئَةُ بِآجِلِ الثَّوابِ أولى مِن التَّعزِيَةِ عَلى عاجِلِ المُصيبَةِ .

امام رضا عليه السلام _ در تسليت به حسن بن سهل _ فرمود : تبريك گفتن براى ثواب آخرت، سزاوارتر از تسليت گفتن براى سوگوارى دنياست.

بحار الأنوار : 78/353/9 .

حديث204

امام رضا عليه السلام :

المَشيئَةُ والإرادَةُ مِن صِفاتِ الأفعالِ، فمَن زَعَمَ أنَّ اللّه َ تَعالى لَم يَزَلْ مُريدا شائيا فلَيسَ بِمُوَحِّدٍ .

امام رضا عليه السلام : مشيّت و اراده از صفات فعلند؛بنابراين هر كس خيال كند كه خداوند متعال هميشه مريد و خواهنده بوده است موحّد نيست.

التوحيد : 338/5.

حديث205

امام رضا عليه السلام :

أمّا اللَّطيفُ فلَيسَ عَلى قِلَّةٍ وقَضافَةٍ وصِغَرٍ ، ولكِنَّ ذلِكَ عَلَى النَّفاذِ في الأشياءِ ، والامتِناعِ مِن أن يُدرَكَ ، أمّا الخَبيرُ فالّذي لا يَعزُبُ عَنهُ شَيءٌ ولا يَفوتُهُ ، لَيسَ لِلتَّجرِبَةِ ولا لِلاعتِبارِ بِالأشياءِ ، فعِندَ التَّجرِبَةِ والاعتِبارِ عِلمانِ ، ولَولاهُما ما عَلِمَ ؛ لأنَّ مَن كانَ كذلِكَ كانَ جاهِلاً .

امام رضا عليه السلام : لطيف بودن خدا به معناى كمى و باريكى و خُردى نيست بلكه به معناى نفوذ [علم و قدرت او ]در اشياء و غير قابل درك بودن است ، اما خبير بدين معناست كه چيزى بر او پوشيده و از نظرش پنهان نمى ماند. آگاه بودن خدا [از اشياء ]ناشى از آزمودن و نتيجه گيرى نيست؛ زيرا آزمودن و نتيجه گيرى (رسيدن از علمى به علم ديگر) دو علم است و اگر اين دو نبود علم و دانشى وجود نداشت؛ چه، كسى كه چنين باشد (علم و دانشش از طريق تجربه و كسب به دست آيد) قبلاً جاهل بوده است [و آگاهى خدا چون از اين دو طريق به دست نمى آيد، پس هميشه آگاه بوده است] .

الكافي : 1/122/2 .

حديث206

امام رضا عليه السلام :

لَمّا لَم يَخفَ عَلَيهِ خافِيَةٌ مِن

أثَرِ الذَّرَّةِ السَّوداءِ ، عَلَى الصَّخرَةِ الصَّمّاءِ ، في اللَّيلَةِ الظَّلماءِ ، تَحتَ الثَّرى وبحار الأنوار ، قُلنا : بَصيرٌ .

امام رضا عليه السلام : از آن جا كه هيچ امر پنهانى حتّى

همچون ردپاى مورى سياه بر روى خرسنگى تيره در شبى تار در زير زمين و درياها بر او پوشيده

نيست، مى گوييم: او بيناست.

التوحيد : 65/18 .

حديث207

امام رضا عليه السلام :

ظاهِرٌ لا بِتأويلِ المُباشَرَةِ ،مُتَجَلٍّ لا بِاستِهلالِ رُؤيَةٍ ، باطِنٌ لا بِمُزايَلَةٍ .

امام رضا عليه السلام : آشكار است، اما نه به واسطه حواسّ و تماس حسّى؛ پيداست اما نه پيدايى ناشى از ديدن با چشم؛ نهان است اما نه به سبب دور بودن.

التوحيد : 37/2 .

حديث208

امام رضا عليه السلام :

الحَمدُ للّه ِِ فاطِرِ الأشياءِ إنشاءً ، ومُبتَدِعِها ابتِداءً بِقُدرَتِهِ وحِكمَتِهِ ، لا مِن شَيءٍ فَيَبطُلَ الاختِراعُ ، ولا لِعِلَّةٍ فلا يَصِحَّ الابتِداعُ ، خَلَقَ ما شاءَ كَيفَ شاءَ .

امام رضا عليه السلام : ستايش خداى را سزد كه با قدرت و حكمت خويش اشياء را آفريد و ابداع كرد نه از چيزى ديگر كه اختراع صادق نيايد و نه به علّتش تا در نتيجه، ابداعى در كار نباشد. او آفريد هر آنچه كه خواست و هر گونه كه خواست.

التوحيد : 98/5 .

حديث209

امام رضا عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «لا تُدرِكُهُ الأبصارُ ...» _ : لا تُدرِكُهُ أوهامُ القُلوبِ ، فكَيفَ تُدرِكُهُ أبصارُ العُيونِ ؟ !

امام رضا عليه السلام _ درباره آيه «ديدگان او را در نمى يابند...» _ فرمود : اوهام دلها او را در نمى يابند، چگونه نگاه چشمها دريابندش؟!

الأمالي للصدوق : 495/673 .

حديث210

امام رضا عليه السلام :

أوَّلُ عِبادَةِ اللّه ِ مَعرِفتُهُ،

وأصلُ مَعرِفةِ اللّه ِ جلَّ اسمُهُ تَوحيدُهُ ، ونِظامُ تَوحيدِهِ نَفيُ التَّحديدِ عَنهُ ؛ لِشَهادَةِ العُقولِ أنَّ كلَّ مَحدودٍ مَخلوقٌ .

امام رضا عليه السلام : نخستين گام در بندگى خدا شناخت اوست و پايه شناخت خداوند بلند نام، يگانه دانستن اوست و نظام توحيدش نفى حدّ و

حدود از اوست؛ زيرا خردها بر اين گواهى مى دهند كه هر موجود محدودى مخلوق است.

الأمالي للطوسي : 22/28 .

حديث211

امام رضا عليه السلام :

كُنهُهُ تَفريقٌ بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ .

امام رضا عليه السلام : كنه او، عامل جدائى ميان او وآفريدگان اوست.

التوحيد : 36/2

حديث212

امام رضا عليه السلام :

_ في صِفَةِ اللّه ِ سُبحانَهُ _ : هُوَ أجَلُّ مِن أن يُدرِكَهُ بَصَرٌ ، أو يُحيطَ بِه وَهمٌ ، أو يَضبِطَهُ عَقلٌ .

امام رضا عليه السلام _ در وصف خداوند سبحان _ فرمود : او والاتر از آن است كه ديده اى دريابدش، يا در وهمى بگنجد، يا خردى فراچنگش آورد.

التوحيد : 252/3 .

حديث213

امام رضا عليه السلام :

لَيسَتِ العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَالصَّلاةِ، وَإنَّما العِبادَةُ كَثرَةُ التَّفَكُّرِ في أمرِ اللّه ِ .

امام رضا عليه السلام : عبادت به فراوانى روزه و نماز نيست بلكه عبادت به بسيار انديشيدن در امور مربوط به خداست .

تحف العقول : 442.

حديث214

امام رضا عليه السلام :

الطِّيبُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ .

امام رضا عليه السلام : عطر زدن از اخلاق پيامبران است .

الكافي : 6/510/1

حديث215

امام رضا عليه السلام :

_ مِمّا كَتَبَ إلى محمّدِ بنِ سِنانٍ فيعِلَّةِ الطلاقِ ثلاثا _ : وعِلَّةُ الطلاقِ ثلاثا لِمافيهِ مِن المُهلَةِ فيما بينَ الواحِدَةِ إلى الثلاثِ؛ لرَغبَةٍ تَحدُثُ أو سُكونِ غَضَبٍ إن كانَ، ولِيَكُونَ ذلكَ تَخويفا وتَأديبا للنِّساءِ وزَجِرا لهُنَّ عن مَعصيَةِ أزواجِهِنَّ فَاستَحَقَّتِ المرأةُ الفُرقَةَ والمُبايَنَةَ لدُخُولِها فيما لا يَنبَغي مِن مَعصيَةِ زَوجِها، وعِلَّةُ تَحريمِ المرأةِ بعدَ تِسعِ تَطليقاتٍ فلا تَحِلُّ لَهُ أبدا عُقوبَةً؛ لئلّا يُتَلاعَبَ بِالطلاقِ، ولا تُستَضعَفَ المرأةُ، ولِيَكُونَ ناظِرا في اُمورِهِ مُتَيَقِّظا مُعتَبِرا، ولِيَكونَ يائسا لَها مِن الاجتِماعِ بعدَ تِسعِ تَطلِيقاتٍ .

امام رضا عليه السلام _ به محمّد بن سنان درباره علت سه بار طلاق _ نوشت : علت مقرر شدن سه بار طلاق اين است كه از طلاق اوّل تا سوم فرصتى است براى آن كه ميل و رغبتى به از سر گرفتن زندگى زناشويى پيش آيد يا اگر عصبانيت و خشمى در كار بوده فروكش كند و نيز براى آن كه زنان ترسان و متنبّه شوند و از نافرمانى شوهرانشان باز ايستند ؛ زيرا زن از اين رو مستحق جدايى و طلاق شده است كه مرتكب عمل ناشايستِ نافرمانى از شوهرش گرديده است . علت حرمت ابدى زن بر مرد بعد از نُه طلاق اين است كه مرد، طلاق را بازيچه قرار ندهد و به زن زورگويى نكند و در كارهاى خود با چشم باز عبرت آموز بنگرد و بداند كه بعد از نُه طلاق از

زندگى كردن با او براى هميشه محروم خواهد شد .

علل الشرائع : 507/1 .

حديث216

امام رضا عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن العلّةِ التي من أجلِها لا تَحِلُّ المُطَلَّقَةُ لِلعِدَّةِ لِزَوجِها حتّى تَنكِحَ زَوجا غيرَهُ _ : إنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى إنّما أذِنَ في الطلاقِ مَرَّتَينِ، فقالَ عَزَّوجلَّ : «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساكٌ بِمَعْروفٍ أَوْ تَسْريحٌ بِإِحْسانٍ»

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه چرا زن مطلّقه به طلاق عدّى ، براى شوهر خود حلال نيست ، مگر اين كه با كس ديگرى ازدواج كند؟ _ فرمود : خداوند تبارك وتعالى تا دوبار اجازه طلاق داده است و فرموده : «طلاق، دو بار است ، آن گاه به شايستگى نگهداشتن يا به نيكى رها كردن» كه همان طلاق سوم است . از آن جا كه مرد با سوّمين طلاق، كارى كرده كه خداوند عز و جلخوش ندارد ، پس خداوند، آن زن را بر وى حرام كرد و ديگر بر او حلال نيست، مگر اين كه با مرد ديگرى ازدواج كند، تا مردم طلاق را سبك نگيرند و زنان زيان و لطمه نبينند.

البقرة : 229 .

حديث217

امام رضا عليه السلام :

دَعا رجُلٌ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام فقالَ لَهُ : قد أجَبتُكَ على أن تَضمَنَ ليثلاثَ خِصالٍ . قال : وما هِيَ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قال : لا تُدخِلْ عَلَيَّ شيئا مِن خارِجٍ ، ولا تَدَّخِرْ عَنّي شيئا في البيتِ، ولا تُجحِفْ بالعِيالِ . قالَ : ذاكَ لكَ يا أميرَ المؤمنينَ ، فأجابَهُ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام .

امام رضا عليه السلام : مردى امير المؤمنين عليه السلام را به ميهمانى دعوت كرد

. حضرت فرمود : مى پذيرم به شرط اين كه سه قول به من بدهى . عرض كرد : چه قولى اى امير المؤمنين؟ فرمود : از بيرون چيزى براى من تهيه نكنى ، آن چه را در خانه دارى از من دريغ نكنى، و در حقّ زن و بچّه ات اجحاف ننمايى . عرض كرد : قبول مى كنم اى امير المؤمنين . پس على بن ابى طالب عليه السلام دعوت او را پذيرفت .

عيون أخبار الرِّضا : 2/42/138 .

حديث218

امام رضا عليه السلام :

إنَّ الصَّمتَ بابٌ مِن أبوابِ الحِكمَةِ، إنَّ الصَّمتَ يُكسِبُ المَحَبَّةَ إنّه دَليلٌ على كُلِّ خَيرٍ .

امام رضا عليه السلام : خاموشى، يكى از درهاى حكمت است ، خاموشى، محبّت مى آورد ، خاموشى، راهنماى آدمى به هر خير و خوبى است .

الكافي : 2/113/1 .

حديث219

امام رضا عليه السلام :

صَديقُ الجاهِلِ في تَعَبٍ .

امام رضا عليه السلام : دوستِ آدم نادان، در رنج است .

بحار الأنوار : 78/352/9

حديث220

امام رضا عليه السلام :

مَن شَهَرَ نفسَهُ بِالعِبادَةِ فاتَّهِمُوهُ على دِينِهِ ؛ فإنَّ اللّه َ عز و جل يُبغِضُ شُهرَةَ العِبادَةِ وشُهرَةَ اللِّباسِ .

امام رضا عليه السلام : هر كه خود را به عبادت شهره سازد ، به دين (و ديندارى) او بدگمان باشيد ؛ زيرا خداى عز و جل از شهرت عبادت و شهرت لباس نفرت دارد .

بحارالأنوار : ج 70 ص 252 ح 5 .

حديث221

امام رضا عليه السلام :

مَن لَم يَشكُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقينَ لَم يَشكُرِ اللّه َ عَزَّوجلَّ .

امام رضا عليه السلام : هركه در قبال خوبى مردم تشكر نكند ، از خداوند عز و جل هم تشكّر نكرده است .

عيون أخبار الرِّضا : 2/24/2 .

حديث222

امام رضا عليه السلام :

السِّواكُ يَجلُو البَصَرَ ، ويُنبِتُ الشَّعرَ ، ويَذهَبُ بِالدَّمعَةِ .

امام رضا عليه السلام : مسواك زدن ، نور چشم را زياد مى كند ، مو را پرپشت مى كند ، و آبريزش چشم را برطرف مى سازد .

بحار الأنوار : 76/137/48 .

حديث223

امام رضا عليه السلام :

كانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام لا يَنامُ ثلاثَ ليالٍ : لَيلةَ ثلاثٍ وعِشرِينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، ولَيلةَ الفِطرِ ، ولَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ ، وفيها تُقسَمُ الأرزاقُ والآجالُ وما يَكونُ في السَّنَةِ .

امام رضا عليه السلام : امير المؤمنين عليه السلام سه شب نمى خوابيد : شب بيست و سوم ماه رمضان ، شب عيد فطر و شب نيمه ماه شعبان ؛ در اين شبها روزيها تقسيم و مدت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد ، تعيين مى شود .

بحار الأنوار : 97/88/15 .

حديث224

امام رضا عليه السلام :

إنَّ الإمامَةَ اُسُ الإسلامِ النامي،وفَرعُهُ السامي .

امام رضا عليه السلام : امامت، ريشه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است .

الكافي : 1/200/1 .

حديث225

امام رضا عليه السلام :

لَقَد خَرَجنا إلى نُزهَةٍ لَناونَسِيَ بعض الغِلمانُ المِلحَ فَذَبَحُوا لَنا شاةً مِن أسمن ما يكونُ فمَا انتَفَعنا بِشَيءٍ حتّى انصَرَفنا .

امام رضا عليه السلام : روزى به گردشى خودمانى رفتيم ، ولى يكى از خدمتكاران فراموش كرد نمك بياورد ؛ از اين رو ، از گوسفند چاقى كه برايمان ذبح كردند ، هيچ استفاده اى نكرديم و بازگشتيم .

الكافي : 6 / 326 / 7 .

حديث226

امام رضا عليه السلام :

حَرَّمَ اللّه ُ السَّرِقَةَ لِما فِيه[ا]مِن فَسادِ الأموالِ وقَتلِ النَّفسِ لَو كانَت مُباحَةً ، ولِما يَأتي في التَّغاصُبِ مِنَ القَتلِ والتَّنازُعِ والتَّحاسُدِ ، وما يَدعُو إلى تَركِ التِّجاراتِ والصِّناعاتِ في المَكاسِ_بِ ، واقتِناءِ الأموالِ إذا كانَ الشَّيءُ المُقتَنى لا يكونُ أحَدٌ أحَقَّ بِهِ مِن أحَدٍ ...

وعِلَّةُ قَطعِ اليَمينِ مِنَ السّارِقِ ؛ لأ نّهُ يُباشِرُ الأشياءَ بِيَمِينِهِ ، وهِي أفضَلُ أعضائهِ وأنفَعُها لَهُ ، فَجُعِلَ قَطعُها نَكالاً وعِبرَةً لِلخَلقِ لِئلّا يَبتَغُوا أخذَ الأموالِ مِن غَيرِ حِلِّها ، ولأ نّهُ أكثَرَ ما يُباشِرُ السَّرِقَةَ بيَمينِهِ .

امام رضا عليه السلام : خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم كشى مى شد و نيز به خاطر اين كه غصب اموال يكديگر ، موجب كشتار و درگيرى و حسدورزى به يكديگر مى شود . و همچنين موجب ترك تجارت و پيشه ورى ، و كسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى گردد ...

علّت بريدن دست راست دزد آن است كه وى با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست،

بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست . پس بريدن آن كيفرى براى دزد و درس عبرتى است براى ديگران تا درصدد تصرّف اموال، از راه ناروا نيايند و نيز چون بيشتر با دست راست دزدى مى كند .

نور الثقلين : 1/627/183 .

حديث227

امام رضا عليه السلام :

مَن فَرَّجَ عن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللّه ُ عن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ.

امام رضا عليه السلام : هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد،خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد .

الكافي : 2/200/4.

حديث228

امام رضا عليه السلام :

لا يَكونُ المؤمنُ مؤمنا حتّى يَكونَ فيهِ ثلاثُ خِصالٍ: سُنَّةٌ مِن رَبِّهِ ، وسُنَّةٌ مِن نَبِيِّهِ ، وسُنَّةٌ مِن وَلِيِّهِ ، فالسُّنَّةُ مِن رَبِّهِ كِتمانُ سِرِّهِ ، قالَ اللّه ُ عزّوجلّ : «عالِمُ الغَيْبِ فلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَدا * إلّا مَنِ ارْتَضى مِن رسولٍ»

امام رضا عليه السلام : مؤمن ، مؤمن نباشد مگر اين كه سه خصلت در او باشد : خصلتى از پروردگارش و خصلتى از پيامبرش و خصلتى از وليّش . خصلت پروردگارش راز پوشى است . خداوند عز و جل فرموده است : «داناى غيب و نهان است و هيچ كس را بر غيب خود آگاه نمى سازد ، مگر پيامبرى را كه پسنديده باشد» .

الجنّ : 26 و 27 .

حديث229

امام رضا عليه السلام :

السَّخِيُّ يَأكُلُ مِن طَعامِ الناسِ لِيَأكُلُوا مِن طَعامِهِ ، والبَخيلُ لا يَأكُلُ مِن طَعامِ الناسِ لِئَلّا يَأكُلُوا مِن طَعامِهِ .

امام رضا عليه السلام : شخص بخشنده از غذاى مردم مى خورد ، تا مردم از غذاى او بخورند ، اما شخص خسيس از غذاى مردم نمى خورد تا آنها نيز از غذاى او نخورند .

بحار الأنوار : 71/352/8 .

حديث230

امام رضا عليه السلام :

مَن زارَنِي عَلَى بُعدِ دارِي ، أتَيتُهُ يَومَ القِيامَةِ في ثلاثِ مَواطِنَ حتّى اُخَلِّصَهُ مِن أهوالِها : إذا تَطايَرَتِ الكُتُبُ يَمينا وشِمالاً ، وعِندَ الصِّراطِ وعِندَ المِيزانِ .

امام رضا عليه السلام : هر كه مرا در ديار غربت زيارت كند ، روز قيامت در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيهاى آنها نجاتش مى دهم : وقتى كه نامه هاى اعمال از راست و چپ پراكنده شوند و هنگام گذشتن از صراط و موقع سنجيدن ميزان [اعمال] .

عيون أخبار الرِّضا : 2/255/2 .

حديث231

امام رضا عليه السلام :

ما زارَنِي أحَ_دٌ مِن أولِيائي عارِفا بِحَقِّي إلّا تَشَفَّعتُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ .

امام رضا عليه السلام : هيچ يك از دوستان من كه عارف به حق و مقام من باشد زيارتم نكند مگر اين كه در روز قيامت شفاعتش كنم .

عيون أخبار الرِّضا : 2/258/ 16

حديث232

امام رضا عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ ابنُ سِنانٍ : ما لِمَن زارَ أباكَ ؟ _ :لَهُ الجَنَّةُ فَزُرْهُ .

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به ابن سنان كه پرسيد : ثواب كسى كه پدر شما را زيارت كند چيست؟ _ فرمود : پاداش او بهشت است ؛ پس آن بزرگوار را زيارت كن .

بحار الأنوار : 102/1/3 .

حديث233

امام رضا عليه السلام :

فَضلُ زيارَةِ قَبرِ أميرِ المؤمنينَ على زيارَةِ قَبرِ الحُسينِ كَفَضلِ أميرِ المؤمنينَ عَلَى الحُسينِ .

امام رضا عليه السلام : برترى قبر امير مؤمنان بر زيارت قبر حسين همچون برترى خود امير مؤمنان بر حسين است .

بحار الأنوار : 100/262/14

حديث234

امام رضا عليه السلام :

نَزَلَ جَبرئيلُ على النبِيّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا محمّدُ ، إنّ رَبَّكَ يُقرِئُكَ السلامَ ، ويقولُ : إنّ الأبكارَ مِنَ النساءِ بمَنزِلَةِ الثَّمَرِ على الشَّجَرِ ، فإذا أينَعَ الثَّمرُ فلا دَواءَ لَهُ إلّا اجتِناؤهُ وإلّا أفسَدَتْهُ الشَّمسُ ، وغَيَّرَتْهُ الرِّيحُ ، وإنّ الأبكارَ إذا أدرَكنَ ما تُدرِكُ النساءُ فلا دَواءَلَهُنَ إلّا البُعُولُ، وإلّا لَم يُؤمَنْ علَيهِنَّ الفِتنَةُ ، فَصَعِدَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله المِنبَرَ فَجَمَعَ الناسَ ثُمّ أعلَمَهُم ما أمَرَ اللّه ُ عزّوجلّ بِهِ .

امام رضا عليه السلام : جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفت : اى محمّد! پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى فرمايد : دوشيزگان همچون ميوه روى درخت هستند . ميوه چون برسد براى آن دارويى جز چيدن نباشد وگرنه بر اثر آفتاب و باد خراب مى شود . دوشيزگان نيز هرگاه به مرحله زنان برسند آنان را دارويى جز شوهر دادن نباشد وگرنه از گمراهى و فساد ايمن نخواهند بود . پس ، رسول خدا صلى الله عليه و آله بر منبر رفت و مردم را جمع كرد و فرمان خداوند عز و جل را به آگاهى آنان رساند .

بحار الأنوار : 16/223/22

حديث235

امام رضا عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن صِفَةِ الزاهِدِ _ : مُتَبَلِّغٌ بِدُونِ قُوتِهِ ، مُستَعِدٌّ لِيَومِ مَوتِهِ ، مُتَبَرِّمٌ بحَياتِهِ .

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به پرسش از صفت زاهد _ فرمود : كسى كه به كمتر از قُوت خود بسنده مى كند ،

براى روز مرگش آماده است و از زنده ماندن خود دلتنگ است (شوق آخرت و ديدار خدا را دارد) .

بحار الأنوار : 78/349/6 .

حديث236

امام رضا عليه السلام :

حُرِّمَ الزِّنا لِما فيهِ مِنَ الفَسادِمِن قَتلِ الأنفُسِ ، وذَهابِ الأنسابِ ، وتَركِ التَّربيَةِ للأطفالِ ، وفَسادِ المَوارِيثِ ، وما أشبَهَ ذلكَ مِن وُجُوهِ الفَسادِ .

امام رضا عليه السلام : زنا به علّت مفاسدى كه در بردارد ، مانند قتل نفس ، از بين رفتن و مخدوش شدن اصل و نسب ، ترك تربيت كودكان ، تباه شدن موضوع ارث و ميراث و امثال اين مفاسد ، حرام شده است .

بحار الأنوار : 79/24/19

حديث237

امام رضا عليه السلام :

أنشَدَنِيالرِّضا عليه السلام لعبدِالمُطَّلِبِ:

يَعِيبُ الناسُ كُلُّهُمُ زَمانا وما لِزَمانِنا عَيبٌ سِوانا

نَعِيبُ زَمانَنا والعَيبُ فِينا ولو نَطَقَ الزَّمانُ بِنا هَجانا

وإنَّ الذِئبَ يَترُكُ لَحمَ ذِئبٍ ويَأكُلُ بَعضُنا بَعضا عِيانا

لَبِسْنا لِلخداعِ مسوكَ طِيبٍ ووَيلٌ لِلغَرِيبِ إذا أتانا.

عيون أخبار الرضا عليه السلام _ به نقل از ريّان بن صلت _ : حضرت رضا عليه السلام اين ابيات را از عبدالمطّلب براى ما خواند :

تمام مردم از زمانه ايراد مى گيرند

حال آن كه زمانه را عيبى جز ما نيست

ما از زمانه خود ايراد مى گيريم حال آن كه عيب در خود ماست

اگر زمانه زبان داشت ما را هجو مى كرد

گرگ گوشت گرگ را نمى خورد

ولى ما آشكارا يكديگر را مى خوريم

فريبكارانه پوستهاى فريبا بر تن مى كنيم

و واى بر غريبى كه نزد ما آيد.

عيون أخبار الرِّضا : 2/177/5 .

حديث238

امام رضا عليه السلام :

إذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ المَواشِي .

امام رضا عليه السلام : هرگاه زكات پرداخته نشود ، چارپايان دچار مرگ و مير شوند .

بحار الأنوار : 73/373/8 .

حديث239

امام رضا عليه السلام :

إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا أصبَحَ قالَ لأصحابِهِ : هل مِن مُبَشِّراتٍ؟ يَعنِي بهِ الرُّؤيا .

امام رضا عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله صبح كه مى شد به اصحابش مى فرمود : آيا كسى نويد دهنده اى دارد؟ منظور آن حضرت رؤيا بود.

الكافي : 8/90/59 .

حديث240

امام رضا عليه السلام :

_ بعد ما ذَكَرَ الإمامُ عليه السلام رجُلاً وقالَ: إنَّهُ يُحِبُّ الرئاس_ةَ _ : ما ذِئبانِ ضارِيانِ في غَنَمٍ قد تَفَرَّقَ رِعاؤها بِأضَرَّ في دِينِ المُسلمِ مِنَ الرئاسةِ .

امام رضا عليه السلام _ پس از آن كه نام مردى را برد و گفت : او رياست طلب است _ فرمود : اگر دو گرگ درنده به يك رمه بى شبان حمله كنند خسارتى كه مى زنند بيشتر از خسارتى كه جاه طلبى به دين مسلمان وارد مى كند ، نيست .

الكافي : 2/297/1 .

حديث241

امام رضا عليه السلام :

مَن لم يَقدِرْ على ما يُكَفِّرُ بهِ ذُنوبَهُ فَلْيُكثِرْ مِنَ الصَّلاةِ على محمّدٍ وآلِهِ فإنّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدماً .

امام رضا عليه السلام : هر كه نمى تواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و خاندان او بسيار درود فرستد ؛ زيرا صلوات گناهان را ريشه كن مى كند .

الأمالي للصدوق: 131/123.

حديث242

امام رضا عليه السلام :

ما أحَدٌ مِن شيعَةِ عَليٍّ أصبَحَ صَبيحةً أتى بِسيّئةٍ أو ارتَكَبَ ذنباً إلّا أمسى وقد نالَهُ غَمٌّ حَطَّ عَنهُ سَيِّئَتَهُ ، فكيف يَجرِي علَيهِ القَلمُ ؟!

امام رضا عليه السلام : هيچ يك از شيعيان على نيست كه روز مرتكب عمل زشتى يا گناهى شود ، مگر آن كه شب اندوهى به او رسد كه آن گناه را فرو ريزد ؛ پس ، چگونه قلم براى نوشتن گناهان چنين كسى به كار افتد؟!

بحار الأنوار : 68/146/94 .

حديث243

امام رضا عليه السلام :

إذا كَذَبَ الوُلاةُ حُبِسَ المَطَرُ ،وإذا جارَ السُّلطانُ هانَتِ الدَّولةُ ، وإذا حُبِسَتِ الزكاةُ ماتَتِ المَواشي .

امام رضا عليه السلام : هر گاه حكمرانان دروغ بگويند ، باران نمى بارد و هر گاه سلطان ستم كند، دولت سست و بى اعتبار شود و هر گاه زكات داده نشود چارپايان بميرند .

الأمالي للمفيد : 310/2

حديث244

امام رضا عليه السلام :

الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الكبائرِ ، ومَن لَم يَخَفِ اللّه َ في القَليلِ لَم يَخَفْهُ في الكثيرِ .

امام رضا عليه السلام : گناهان كوچك راههايى به سوى گناهان بزرگند وكسى كه ازخداوند دراندك ترس نداشته باشد، در زياد نيز از اونمى ترسد.

بحار الأنوار : 73/353/55 .

حديث245

امام رضا عليه السلام :

المُذِيعُ بالسيّئةِ مَخذُولٌ ، والمُستَتِرُ بالسيّئةِ مَغفورٌ لَهُ .

امام رضا عليه السلام : كسى كه گناه[خود] را آشكار كند به حال خود وانهاده شود و كسى كه گناه را پوشيده بدارد ، آمرزيده گردد .

بحار الأنوار : 73/356/67

حديث246

امام رضا عليه السلام :

مَن ذَكَرَ اللّه َ ولم يَستَبِقْ إلى لِقائهِ فَقدِ استَهزَأ بنَفسِهِ .

امام رضا عليه السلام : هركه خدا را ياد كند اما به ديداراو شتاب (شوق) نشان ندهد، خود را ريشخند كرده است .

بحار الأنوار : 78 / 356 / 11

حديث247

امام رضا عليه السلام :

لادِينَ لِمَن لاوَرَعَ لَهُ .

امام رضا عليه السلام : كسى كه پارسايى ندارد، دين ندارد .

كمال الدين : 371/5 .

حديث248

امام رضا عليه السلام :

مَن لَم يَخَفِ اللّه َ في القَليلِ لَم يَخَفْهُ في الكَثيرِ .

امام رضا عليه السلام : كسى كه در [گناهِ] اندك از خدا نترسد در [گناهِ] بسيار هم از او نمى ترسد .

بحار الأنوار : 71/174/10 .

حديث249

امام رضا عليه السلام :

حَرّمَ اللّه ُ الخَمرَ لِما فيها مِن الفَسادِ ، ومِن تَغْييرِها عُقولَ شارِبِيها ، وحَمْلِها إيّاهُم على إنْكارِ اللّه ِ عزّوجلّ ، والفِرْيَةِ علَيهِ وعلى رُسُلِهِ ، وسائرِ ما يكونُ مِنهُم مِن الفَسادِ والقَتلِ .

امام رضا عليه السلام : خداوند شراب را حرام فرمود ؛زيرا شراب تباهى مى آورد ، عقل شرابخواران را دگرگون مى كند و آنان را به انكار خداى عز و جل و دروغ وتهمت بستن به او و پيامبرانش وا مى دارد و ديگر اعمالى چون تبهكارى و قتل كه از شرابخواران سر مى زند .

عيون أخبار الرِّضا: 2/98/2 .

حديث250

امام رضا عليه السلام :

لا يَكونُ الرّجُلُ عابِدا حتّى يكونَ حَليما .

امام رضا عليه السلام : آدمى عابد نباشد، مگر آن كه بردبار باشد .

الكافي : 2/111/1 .

حديث251

امام رضا عليه السلام :

حَرّمَ اللّه ُ الفِرارَ مِن الزَّحْفِ ؛ لِمافيهِ مِن الوَهْنِ فيالدِّينِ ، والاسْتِخْفافِ بالرُّسُلِ والأئمّهِ العادِلةِ عليهم السلام .

امام رضا عليه السلام : خداوند فرار از ميدان جهادرا حرام كرده است ؛ چون باعث ضعف دين و خفيف شدن پيامبران و پيشوايان عادل عليهم السلام است .

عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/92/1 .

حديث252

امام رضا عليه السلام :

إنَّ في أخْبارِنا مُتَشابِهاكمُتَشابِهِ القُرآنِ ، ومُحْكَما كمُحْكَمِ القُرآنِ ، فَرُدّوا مُتَشابِهَها إلى مُحْكَمِها ، ولا تَتَّبِعوا مُتَشابِهها دُونَ مُحْكَمِها فتَضِلّوا .

امام رضا عليه السلام : در اخبار ما نيز، همچون قرآن، محكم و متشابه وجود دارد. پس، اخبار متشابه ما را به محكمات آن ارجاع دهيد وبدون توجه به محكمات آن از متشابهاتش پيروى مكنيد كه گمراه مى شويد.

عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 1/290/39 .

حديث253

امام رضا عليه السلام :

إنَّما اُمِروا

امام رضا عليه السلام : از آن رو مردم به احرام بستن فرمان داده شده اند كه، پيش از وارد شدن به حرم خدا و حوزه امنيت او، دلهايشان خاشع گردد وبه هيچ چيز از اموردنيا و زيورها ولذّتهاى آن دل نبندند و در آن حال و وضعى كه دارند جدى و كوشا باشند و آهنگ او كنند و با تمام وجود رو به سوى او آورند.

في الطبعة المعتمدة «يأمروا» وما أثبتناه من طبعة مؤسسة آل البيت عليهم السلام .

حديث254

امام رضا عليه السلام :

فإنْ قالَ : فَلِمَ أمرَ بالحَجِّ؟ قيلَ :لِعلَّةِ الوِفادَةِ إلى اللّه عزّوجلّ وطَلَبِ الزِّيادَةِ... مَع ما فيهِ مِن التَّفَقُّهِ ونَقْلِ أخْبارِ الأئمّةِ عليهم السلام إلى كُلِّ صُقْعٍ وناحِيَةٍ .

امام رضا عليه السلام : اگر [كسى] بپرسد: چرا فرمان حجّ داده شده است؟ در پاسخ گفته شود : علتش وارد شدن بر خداوند عز و جل و طلب فزونى از اوست ... و نيز آگاه شدن از مسائل دينى و رساندن اخبار امامان عليهم السلام به هر سو و ناحيه اى .

عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/119/1 .

حديث255

امام رضا عليه السلام :

ليسَ مِنّا مَن لَمْ يأمن جارُهُ بَوائقَهُ .

امام رضا عليه السلام : از ما نيست كسى كه همسايه اش از شرّ او در امان نباشد.

عيون أخبار الرِّضا عليه السلام : 2/24/2 .

حديث256

امام رضا عليه السلام :

مَن سألَ اللّه َ الجَنّةَ ولَم يَصْبِرْعلى الشَّدائدِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ .

امام رضا عليه السلام : هر كس [از خدا] بهشت بخواهد و در برابر سختيها شكيبايى نورزد، بى گمان خود را ريشخند كرده است.

بحار الأنوار : 78/356/11.

حديث257

امام رضا عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا بَعثَ جيشا فاتَّهَم أميرا ، بَعثَ مَعهُ مِن ثِقاتِهِ مَن يتَجَسَّسُ لَه خَبرَهُ .

امام رضا عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه سپاهى را گسيل مى داشت و به فرماندهى بدگمان بود يكى از افراد مورد اعتماد خود را به عنوان جاسوس همراه او مى فرستاد .

وسائل الشيعة : 11/44/4.

حديث258

امام رضا عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تعالى : يابنَ آدمَ ،بِمَشِيَّتي كُنتَ أنتَ الّذي تَشاءُ ، وبِنِعْمَتي أدَّيْتَ إلَيَّ فَرائضي، وبِقُدرَتي قَوِيتَ على مَعْصيَتي، خَلَقتُكَ سَميعا بَصيرا ، أنا أوْلى بحَسَناتِكَ مِنكَ ، وأنتَ أوْلى بسَيّئاتِكَ مِنّي .

امام رضا عليه السلام : خداوند متعال فرمود: اى زاده آدم! با خواست من است كه تو مى خواهى و با نعمت من است كه واجباتم را براى من انجام مى دهى و با قدرت من است كه بر نافرمانى و گناه من توانا گشتى. من تو را شنوا و بينا آفريدم. من به نيكيهايت از تو سزاوارترم و تو به بديهايت سزاوارترى تا من.

بحار الأنوار: 5/4/3 و ص56/99 و ص57/ 104

حديث259

امام رضا عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عن عِلّةِ إغْراقِ اللّه ِ فِرْعَونَ وق_د آمَنَ بهِ وأقَرَّ بتَوحي_دِهِ _ : لأنَّهُ آمنَ عندَ رُؤي_ةِ البَأْسِ ، والإيمانُ عندَ رُؤيَةِ البَأْسِ غيرُ مَقبولٍ .

امام رضا عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه: چرا خداوند فرعون را با آن كه ايمان آورد و به يگانگى او اقرار كرد غرق ساخت؟ _ فرمود : زيرا او هنگامى ايمان آورد كه عذاب را مشاهده كرد و ايمان آوردن به هنگام مشاهده عذاب پذيرفته نيست.

بحار الأنوار : 6/23/25.

حديث260

امام رضا عليه السلام :

لا يَعْدَمُ المرءُ دائرةَ السّوءِمَعَ نَكْثِ الصَّفْقةِ .

امام رضا عليه السلام : آدم پيمان شكن از پيشامد بد در امان نيست.

بحار الأنوار : 67/186/4.

حديث261

امام رضا عليه السلام :

رأيتُ أبي عليه السلام في المَنامِ فقالَ : يا بُنَيَّ ، إذا كُنتَ في شِدّةٍ فأكْثِرْ أنْ تقولَ : «يا رؤوفُ يا رحيمُ»، والّذي تَراهُ في المَنامِ كما تَراهُ في اليَقَظةِ .

امام رضا عليه السلام : پدرم را در خواب ديدم فرمود: پسرم! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله «يا رؤوف يا رحيم» را فراوان بگو و آنچه در خواب مى بينى چنان است كه در بيدارى مى بينى.

مُهج الدعوات : 397.

حديث262

امام رضا عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يُبغِضُ القِيلَ والقالَ ، وإضاعَةَ المالِ ، وكَثْرَةَ السُّؤالِ .

امام رضا عليه السلام : خداوند از قيل و قال و بر باد دادن مال و خواهش بسيار نفرت دارد.

بحار الأنوار : 78 / 335 / 16.

حديث263

امام رضا عليه السلام :

البُخلُ يُمَزِّقُ العِرْضَ .

امام رضا عليه السلام : بخل، آبرو را بر باد مى دهد.

بحار الأنوار : 78 / 357 / 12

حديث264

امام رضا عليه السلام :

الاسْتِرسالُ بالاُنسِ يُذهِبُ المَهابةَ .

امام رضا عليه السلام : انس زياد، ابّهت را از ميان مى برد.

أعلام الدين : 307 .

حديث265

امام رضا عليه السلام :

لا يكونُ المؤمنُ مؤمنا حتّى تكونَ فيه ثلاثُ خِصالٍ : سُنّةٌ مِن ربِّهِ ، وسُنّةٌ مِن نبيِّهِ صلى الله عليه و آله ، وسنّةٌ مِن وليِّهِ عليه السلام ؛ فأمّا السُّنَّةٌ مِن ربّهِ فكِتْمانُ السِّرِّ ، وأمّا السُّنَّةُ مِن نبيِّه صلى الله عليه و آله فمُداراةُ النّاسِ ، وأمّا السُّنَّةُ مِن وليِّهِ عليه السلام فالصَّبرُ في البَأْساءِ والضَّرّاءِ .

امام رضا عليه السلام : تا سه خصلت در مؤمن نباشد، مؤمن نيست: خصلتى از پروردگارش، خصلتى از پيامبرش صلى الله عليه و آله و خصلتى از ولىّ خدا . امّا خصلت پروردگارش، نهفتن راز است؛ و خصلت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، ملايمت با مردم است؛ و خصلت ولىّ خدا، شكيبايى در تنگنا و سختى است.

تحف العقول : 442 .

حديث266

امام رضا عليه السلام :

إنّما يَجيءُ الفَرَجُ على اليَأْسِ .

امام رضا عليه السلام : همانا فرج و گشايش ، پس از نوميدى مى آيد.

بحار الأنوار : 52 / 110 / 17 .

حديث267

امام رضا عليه السلام :

ما رَأيتُ أبا الحَسَنِ الرّضا عليه السلام جَفا أحَدا بِكَلِمَةٍ قَطُّ وَلا رَأيتُهُ قَطَعَ عَلى أحَدٍ كَلامَهُ حَتَّى يَفرُغَ مِنهُ ، وَمارَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ يَقدِرُ عَلَيها وَلا حَدَّ رِجلَهُ بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ وَلا اتَّكى بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ ، وَلا رَأيتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَواليهِ وَمَماليكِهِ قَطُّ ، وَلا رَأيتُهُ تَفَلَ وَلا رَأيتُهُ يُقَهقِهُ في ضِحكِهِ قَطُّ ، بَل كانَ ضِحكُهُ التَّبَسُّمُ ، وَكانَ إذا خَلا وَنَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلى مائِدَتِهِ مَماليكَهُ وَمَواليهِ حَتَّى البَوّابَ السّائِسَ .

عيون أخبار الرضا _ به نقل از ابراهيم بن العباس _ : هرگز نديدم كه امام رضا عليه السلام به كسى سخن تندى بگويد ، و يا پيش از آن كه كسى سخنش تمام شود سخن او را قطع كند . اگر مى توانست حاجت كسى را برآورد ، هرگز او را دست خالى برنمى گرداند ؛ هيچ گاه در برابر كسى پاى خود را دراز نمى كرد ، و چنانچه كسى در حضور او نشسته بود ، تكيه نمى كرد . هرگز نديدم كه به يكى از غلامان و خدمتكارانش ناسزا بگويد ؛ هرگز نديدم كه آب دهان بيندازد ، و يا هنگام خنديدن قهقهه سر دهد ، بلكه خنده اش تبسّم بود . هرگاه سفره اش را پهن مى كرد غلامان و خدمتكاران خود و

حتى دربان [و ]مِهتر اسبان را با خود سر سفره مى نشاند .

عيون أخبار الرضا : 2 / 184 / 7 .

حديث268

امام رضا عليه السلام :

إنّ المأمونَ قالَ للرِّضا عليه السلام : يابنَ رسولَ اللّه ِ ... إنّي قد رأيتُ أنْ أعزِلَ نَفْسي عنِ الخِلافةِ ، وأجْعَلَها لكَ واُبايِعَكَ !

فقالَ له الرِّضا عليه السلام : إنْ كانتْ هذهِ الخلافةُ لكَ واللّه ُ جَعلَها لكَ فلا يَجوزُ لكَ أنْ تَخْلَعَ لِباسا ألبَسَكَهُ اللّه ُ وتَجْعلَهُ لِغَيرِكَ ، وإنْ كانتِ الخِلافةُ لَيستْ لكَ فلايَجوزُ لكَ أن تَجْعلَ لِي ما ليسَ لكَ.

فقالَ له المأمونُ : يابنَ رسولِ اللّه ِ ، فَلابُدَّ لكَ مِن قَبولِ هذا الأمرِ! فقالَ : لَستُ أفْعَلُ ذلك طائعا أبدا ... تُريدُ بذلكَ أن يَقولَ النّاسُ : إنّ عليَّ بنَ موسى الرِّضا لم يَزْهَدْ في الدُّنيا بل زَهِدَتِ الدُّنيا فيهِ ! ألا تَرَونَ كيفَ قَبِلَ وِلايةَ العهدِ طمَعا في الخِلافة ؟ ! فغَضِبَ المأمونُ ثُمَّ قالَ : ... فباللّه ِ اُقسِمُ لَئنْ قَبِلْتَ وِلايةَ العهدِ وإلّا أجْبَرتُكَ على ذلكَ ، فإنْ فَعلتَ وإلّا ضَرَبتُ عُنُقَكَ .

عيون أخبار الرضا : مأمون به حضرت رضا عليه السلام گفت: اى پسر رسول خدا! ... من صلاح ديدم كه خود را از خلافت عزل كنم و آن را به تو بسپارم و با تو بيعت كنم!

حضرت رضا عليه السلام فرمود: اگر اين خلافت از آنِ توست و خدا به تو داده است كه روا نيست جامه اى را كه خدا بر قامت تو پوشانده از تن به درآورى و به ديگرى بپوشانى و اگر خلافت

از آنِ تو نيست ، حق ندارى آنچه را از آنِ تو نيست به من واگذارى.

مأمون گفت: اى فرزند رسول خدا! بايد اين كار را بپذيرى . امام فرمود: من با ميل خود هرگز اين كار را نمى كنم ... تو با اين كار مى خواهى مردم بگويند: على بن موسى به دنيا پشت نكرده بود، بلكه دنيا به او پشت كرده بود، مگر نمى بينيد كه چگونه به طمع خلافت ، ولايتعهدى را پذيرفت؟! مأمون در خشم شد و گفت: ... به خدا سوگند اگر ولايتعهدى را نپذيرى تو را به پذيرفتن آن مجبور مى كنم. اگر اين كار را كردى چه بهتر و گرنه گردنت را مى زنم.

عيون أخبار الرضا : 2 / 139 / 3 .

حديث269

امام رضا عليه السلام :

كانَت لأبي الحَسَنِ موسَى بنِ جَعفَرٍ عليهماالسلام بِضعَ عَشَرهَ سِنَةٍ كُلَّ يَومٍ سَجدَةٌ بَعدَ ابيضاضِ الشَّمسِ إلى وَقتِ الزَّوالِ قالَ : فَكانَ هارونُ رُبَّما صَعَدَ سَطحا يُشرِفُ مِنهُ عَلى الحَبسِ الَّذي حَبَسَ فيهِ أبا الحَسَنِ عليه السلام فَكانَ يَرى أبا الحَسَنِ عليه السلام ساجِدا فَقالَ للرَّبيعِ : ما ذاكَ الثَّوبُ الَّذي أراهُ كُلَّ يَومٍ في ذلك المَوضِعِ؟ قالَ : يا أميرَالمُؤمِنينَ ما ذاك بِثَوبٍ وإنّما هُوَ موسَى بنُ جَعفَرٍ عليهماالسلاملَهُ كُلُّ يَومٍ

سَجدَةٌ بَعدَ طُلوعِ الشَّمسِ إلى وَقتِ الزَّوالِ ، قالَ الرَّبيعُ : فَقالَ لي هارونُ : أما إنَّ هذا من رُهبانِ بَني هاشِمٍ ، قُلتُ : فَما لَكَ فَقَد ضَيَّقتَ عَليهِ في الحَبسِ ؟! قالَ : هَيهاتَ لابُدَّ مِن ذلك .

عيون أخبار الرضا _ به نقل از ثوبانى _ : ابوالحسن

موسى بن جعفر عليهماالسلام ، به مدّت ده سال و اندى ، هر روز پس از بالا آمدن آفتاب به سجده مى رفت و تا هنگام ظهر در سجده بود. گاهى اوقات هارون روى بامى كه مشرف بر زندان امام كاظم عليه السلام بود مى رفت و حضرت را در حال سجده مى ديد . يك بار به ربيع گفت : اين جامه اى كه هر روز در آن جا مى بينم چيست ؟ ربيع گفت : اى امير المؤمنين ! آن جامه نيست بلكه موسى بن جعفر عليهماالسلاماست كه هر روز بعد از طلوع خورشيد تا هنگام ظهر به

سجده مى افتد . ربيع گفت : هارون به من گفت : براستى كه او از راهبان بنى هاشم است . من گفتم : پس چرا در زندان عرصه را بر او تنگ كرده اى ؟ ! گفت : هيهات كه چاره اى جز اين نيست .

عيون أخبار الرضا : 1 / 95 .

حديث270

امام رضا عليه السلام :

إنّ العبدَ إذا اختارَهُ اللّه ُ عزّ وجلّ لاُمورِ عبادِهِ شَرحَ صَدرَهُ لذلكَ ، وأودَعَ قلبَهُ يَنابِيعَ الحِكمةِ، وألْهَمهُ العِلمَ إلهاما ، فلَم يَعْيَ بعدَهُ بجوابٍ ولا يَحيرُ فيهِ عنِ الصّوابِ .

امام رضا عليه السلام : هرگاه خداوند عز و جل بنده اى را براى [اداره ]امور بندگانش برگزيند براى اين امر به او شرح صدر عطا مى كند، چشمه هاى حكمت را در دلش جارى مى سازد و به او علم و دانش الهام مى فرمايد كه از آن پس ، از پاسخ هيچ چيز درنمى ماند و

در يافتن راه درست سرگردان نمى شود.

الكافي : 1 / 202 / 1 .

حديث271

امام رضا عليه السلام :

_ في صِفَةِ الإمامِ _ : مُضْطَلِعٌ بالإمامةِ ، عالِمٌ بالسِّياسَةِ .

امام رضا عليه السلام _ در بيان ويژگى امام _ فرمود : در امامت ، توانمند و از سياست ، آگاه است.

الكافي : 1 / 202 / 1 .

حديث272

امام رضا عليه السلام :

إنّ الإمامةَ زِمامُ الدِّينِ ، ونِظامُ المُسلِمينَ، وصَلاحُ الدُّنيا، وعِزُّالمُؤمِنينَ .

امام رضا عليه السلام : امامت، زمام دين است و رشته مسلمانان و اصلاح و آبادانى دنيا و عزّت مؤمنان.

الكافي : 1/200/1 .

حديث273

امام رضا عليه السلام :

إنَّ الإمامةَ اُسُّ الإسلامِ النّامي، وفَرْعُهُ السّامي .

امام رضا عليه السلام : امامت ريشه بالنده اسلام و شاخه برافراشته آن است.

الكافي : 1 / 200 / 1

حديث274

امام رضا عليه السلام :

وأنْزَلَ في حِجَّةِ الوَداعِ وَهِيَ آخِرُ عُمْرِهِ صلى الله عليه و آله «اليَومَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» وأمرُ الإمامةِ مِنْ تَمامِ الدِّينِ .

امام رضا عليه السلام : خداوند آيه «امروز دينتان را براى شما كامل كردم» را در حجّة الوداع كه در پايان عمر پيامبر صلى الله عليه و آله بود نازل كرد و امر امامت از جمله كمال دين است .

الكافي : 1 / 199 / 1

حديث275

امام رضا عليه السلام :

إنَّ في تَسمِيَةِ اللّه ِ عزّ وجلّ الإِقرارُ بِرُبوبِيَّتِهِ وتَوحيدِهِ .

امام رضا عليه السلام : در ناميدن خداوند عز و جل به اللّه ، اقرار به ربوبيت و يگانى او نهفته است .

عيون أخبار الرضا : 2/93/1 .

حديث276

امام رضا عليه السلام :

مَنْ أرادَ أنْ يَكُونَ صَالِحا خَفِيفَ الجِسْمِ (وَاللّحْمِ) فَلْيُقَلِّلْ مِنْ عَشائِه بِاللَّيْلِ .

امام رضا عليه السلام : هر كه مى خواهد تندرست و داراى بدنى لاغر و چابك باشد، از شام شبش كم كند .

بحار الأنوار : 62/324.

حديث277

امام رضا عليه السلام :

مُرِ الصَّبيَّ فلْيَتَصدَّقْ بيدِهِ بالكِسْرةِ والقَبْضةِ والشَّيءِ وإنْ قَلَّ ، فإنَّ كلَّ شيءٍ يُرادُ بهِ اللّه ُ _ وإنْ قَلَّ _ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّيّةُ فيهِ عظيمٌ .

امام رضا عليه السلام : به كودك دستور ده كه بادست خودش صدقه بدهد، اگر چه به اندازه تكّه نانى يا يك مشت چيز اندك باشد؛ زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده مى شود، هر چند كم، اگر با نيّت پاك باشد زياد است.

الكافي : 4/4/10.

حديث278

امام رضا عليه السلام :

إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ ... أمَرَ بِالشُّكرِلَهُ ولِلوالِدَين ، فمَن لَم يَشكُرْ والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللّه َ .

امام رضا عليه السلام : خداوند عز و جل... به سپاسگزارى ازخود و پدر و مادر فرمان داده است. پس هر كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند، از خداوند سپاسگزارى نكرده است.

الخصال : 156/196.

حديث279

امام رضا عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِ اللّه ِ لإبراهيمَ: «أوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى ولكِنْ لِيَطْمَئنَّ قَلْبي»

امام رضا عليه السلام _ درباره اين سخن خداوند به ابراهيم كه: «آيا ايمان ندارى؟ گفت: چرا، اما براى اينكه دلم آرام گيرد» سؤال شد كه: مگر در دل او شك بود؟ _ فرمود : نه، او يقين داشت، اما از خداوند خواست به يقين او بيفزايد.

البقرة : 260 .

حديث280

امام رضا عليه السلام :

بِرُّ الْوالِدَيْنِ واجِبٌ وَ اِنْ كانا مُشْرِكَيْنِ، وَ لا طاعَةَ لَهُما فى مَعْصيَةِ الْخالِقِ؛

نيكى كردن به پدر و مادر، واجب است، حتّى اگر مشرك باشند، ولى نبايد در نافرمانى خداوند، از آنها اطاعت كرد.

بحار الأنوار، ج 74، ص 72، ح 55.

حديث281

امام رضا عليه السلام :

لا تَقْرَبِ النِّساءَ فى اَوَّلِ اللَّيْلِ لا شِتاءً وَ لا صَيْفا وَ ذلِكَ اَنَّ الْمَعِدَةَ وَ الْعُروقَ تَ_كونُ مُمْتَلِئَةً وَ هُوَ غَيْرُ مَحْمودٍ ، يُتَخَوَّفُ مِنْهُ الْقولَنْجُ وَ الفالِجُ ، وَ الْلَّقْوَةُ وَ النِّقرِسُ ، وَ الْحَصاةُ وَ التَّقْطيرُ ، وَ الْفَتْقُ وَ ضَعْفُ الْبَصَرِ وَ الدِّماغِ. فَاِذا اُريدَ ذلِكَ فَلْيَكُنْ فى آخِرِ اللَّيْلِ؛ فَاِنَّهُ اَصَحُّ لِلْبَدَنِ ، وَ اَرْجى لِلْوَلَدِ ، وَ اَذْكى لِلْعَقْلِ فِى الْوَلَدِ الَّذى يُقْضى بَيْنَهُما؛

آغاز شب ، چه در زمستان و چه در تابستان ، با زنان آميزش مكن ، اين بدان جهت است كه معده و رگ ها پُرند و اين وضعيت مناسبى [براى آميزش] نيست و بيم قولنج و فلج و لقوه چانه و نِقرس و سنگ [كليه ]و تقطير (چكايش) بول وفتق و ضعف در بينايى و ذهن مى رود . پس اگر قصد آميزش دارد ، بايد در پايان شب انجام دهد، كه براى بدن ، صحت افزاتر و براى فرزنددار شدن اميدبخش تر و براى باهوش شدن فرزندى كه در اين ميان پديد مى آيد ، بهتر است .

طب الامام الرضا عليه السلام ، ص 64.

حديث282

امام رضا عليه السلام :

اِنَّما جُعِلَتِ الْجَماعَةُ لِئَلاّ يَكونَ الاِْخْلاصُ وَ التَّوْحيدُ وَ الاِْسْلامُ وَ الْعِبادَةُ لِلّه اِلاّ ظاهِرا مَكْشوفا مَشْهورا؛

علّت تشريع نماز جماعت آن است كه اخلاص، يكتاپرستى، تسليم حق بودن و بندگى براى خداوند، آشكار و بى پرده و نمايان باشد.

وسائل الشيعة، ج 5، ص 372، ح 9 .

حديث283

امام رضا عليه السلام :

جَفَّ الْقَلَمُ بِحَقيقَةِ الكِتابِ مِنَ اللّه ِ بِالسَّعادَةِ لِمَن آمَنَ وَ اتَّقى وَ الشَّقاوَةِ مِنَ اللّه ِ تَبارَكَ و تَعالى لِمَن كَذَّبَ وَ عَصى؛

قلم تقدير خداوند بر خوشبختى كسى رقم خورَدْ كه ايمان آورد و تقوا پيشه كند. و بر بدبختى كسى رقم خورَدْ كه ايمان نياورد و نافرمانى كند.

قرب الإسناد، ص 355، ح 1270.

حديث284

امام رضا عليه السلام :

مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى ما يُكَفِّرُ بِهِ ذُنوبَهُ فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَواتِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّها تَهْدِمُ الذُّنوبَ هَدْما؛

هر كس نمى تواند كارى كند كه به سبب آن گناهانش آمرزيده شود، بر محمّد و آل او بسيار صلوات فرستد؛ زيرا كه آن، گناهان را ريشه كن مى كند.

أمالى صدوق، ص 131.

حديث285

امام رضا عليه السلام :

اَلتّينُ يَذْهَبُ بِالْبَخْرِ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ وَ يُنْبِتُ الشَّعْرَ وَ يَذْهَبُ بِالدّاءِ وَ لايُحْتاجُ مَعَهُ إِلى دَواءٍ؛

انجير، بوى بد دهان را برطرف، استخوان ها را محكم، رويش مو را زياد، بيمارى را برطرف مى كند و با وجود آن احتياجى به دارو نيست.

وسائل الشيعه، ج 17، ص 133، ح 1.

حديث286

امام رضا عليه السلام :

حَرَّمَ اللّه ُ قَتْلَ النَّفْسِ لِعِلَّةِ فَسادِ الخَلقِ فى تَحليلِهِ لَوْ اُحِلَّ، وَ فَنائِهِمْ، وَ فَسادِ التَّدْبيرِ293. اجراى احكام خدا، آرامش بخش است

خداوند، كشتنِ انسان را بِدان جهتْ حرام فرمود كه اگر آن را حلال مى كرد، باعث نابودى مردم و هرج و مرج در اداره جامعه مى شد.

من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 565، ح 4934.

حديث287

امام رضا عليه السلام :

فَاِن قالَ: فَلِمَ اَمَرَ بِالْحَج؟ قيلَ: لَعَلَّةُ الوِفادَةُ الَى اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَ_لَبِ الزّيادَةِ... مَعَ ما فيهِ مِنَ التَفَقُّهِ و نَقلِ اَخبارِ الأئمَّةِ عليهم السلامالى كُلِّ صَقْحٍ و ناحيةٍ كما قالَ اللّه ُ تعالى «فَلولا نَفَر مِن كُلِّ فِرقَةٍ مِنهُم طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهوا فِى الدينِ...»و «لِيَشهَدوا مَنافعَ لَهُم»؛

اگر گفته شود: چرا خداوند فرمان به حج داده؟ در پاسخ گفته مى شود: به خاطر مهمان خدا شدن، و درخواست زيادى از خدا... اضافه بر اينها آشنايى با دين و ياد گرفتن احكام و گفت و شنود احاديث امامان عليهم السلام و نقل احاديث به چهارگوشه جهان، چنانچه خداى متعال مى فرمايد: «چرا از هر گروهى از آنان طايفه اى كوچ نمى كنند تا در دين و معارف آگاهى يابند و فرموده است [مردم را به حج بخوان...] تا منافع خويش را بيابند».

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 119، ح 1.

حديث288

امام رضا عليه السلام :

حَرَّمَ اللّه ُ السَّرِقَةَ لِما فيهِ مِنْ فَسادِ الاَْمْوالِ وَ قَتْلِ النَّفُسِ لَوْ كانَتْ مُباحَةً، وَ لِما يَأْتِى فِى التَّغاصُبِ مِنَ الْقَتلِ وَ التَّنازُعِ وَ التَّحاسُدِ وَ ما يَدْعو اِلى تَرْكِ التِّجاراتِ وَ الصِّناعاتِ فِى الْمَكاسِبِ وَ اقْتِناءِ الاَْمْوالِ اِذا كانَ الشَّىْ ءُ الْمُقتَنى لا يَ_كونُ اَحَدٌ اَحَقَّ بِهِ مِنْ اَحَدٍ وَ عِلَّةُ قَطْعِ الْيَمينِ مِنَ السّارِقِ لاَ نَّهُ يُباشِرُ الاَْشْياءَ بِيَمينِهِ، وَ هِىَ اَفْضَلُ اَعْضائِهِ وَ اَ نْفَعُها لَهُ، فَجُعِلَ قَطْعُها نَ_كالاً وَ عِبْرَةً لِلْخَلْقِ لِئَلاّ يَبْتَغوا اَخْذَ الاَْمْوالِ مِنْ غَيْرِ حِلِّها، وَ لاَ نَّهُ اَكْثَرُ ما يُباشِرُ السَّرِقَةَ بِيَمينِهِ؛

خداوند، دزدى را حرام فرمود؛ چرا كه اگر مُجاز

بود، باعث ضايع شدن اموال و آدم كشى مى شد و نيز به اين خاطر كه غصب اموال يكديگر، مايه كشتار و درگيرى و حسد ورزى نسبت به يكديگر مى شود و در نتيجه، تجارت و توليد و كسب و كار، ترك مى گردد و اموال به ناحق به دست مى آيد. علّت قطع دست راستِ دزد، آن است كه او با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست، بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست. پس قطع آن، مجازاتى براى دزد و درس عبرتى براى ديگران است كه در صدد تصرّف اموال [ديگران] از راه غير حلال نباشند و نيز علّت ديگر [قطع دست راست دزد]، آن است كه دزد، بيشتر با دست راستش مرتكب دزدى مى شود.

تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 627، ح 183.

حديث289

امام رضا عليه السلام :

اِنَّ نوحا قالَ: «رَبِّ اِنَّ ابْنى مِنْ اَهْلى وَ اِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ اَ نْتَ اَحْكَمُ الحاكِمينَ»، فَقالَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ: «يا نوحُ اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ اَهْلِكَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» فَاَخْرَجَهُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ اَنْ يَ_كونَ مِنْ اَهْلِهِ بِمَعْصيَتِهِ؛

نوح عليه السلام گفت: «پروردگارا! پسر من هم از خانواده من است و وعده تو حق است [كه نجات خانواده مرا تضمين فرمودى] و البته تو بهترينْ قضاوت كننده اى». خداوند _ عزّ و جلّ _ فرمود: «اى نوح! آن پسر، از خانواده تو نيست؛ چرا كه [فرزندى] ناصالح است». بدين ترتيب، خداوند، آن پسر را به خاطر گناهانش، از خانواده نوح، بيرون كرد.

بحار الأنوار، ج 11، ص 321، ح 28.

حديث290

امام رضا عليه السلام :

عَنِ الرِّضا عليه السلام قالَ: قُلْتُ لَهُ: لاَِىِّ عِلَّةٍ اَغْرَقَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ الدُّنْيا كُلَّها فى زَمَنِ نوحٍ عليه السلاموَ فيهمُ الاَْطْفالُ، وَ فيهِمْ مَنْ لا ذَ نْبَ لَهُ؟ فَقالَ عليه السلام: ما كانَ فيهِمُ الاَْطْفالُ لاَِنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ اَعْقَمَ اَصْلابَ قَوْمِ نُوحٍ عليه السلاموَ اَرْحامَ نِسائِهِمْ اَربَعينَ عامّا، فَانْقَطَعَ نَسْلُهُمْ، فَغَرِقوا وَ لا طِفْلَ فيهِمْ، وَ ما كانَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُهْلِكَ بِعَذابِهِ مَنْ لا ذَ نْبَ لَهُ. وَ اَمَّا الْباقونَ مِنْ قَوْمِ نوحٍ عليه السلامفَاُغْرِقُوا لِتَ_كْذِيبِهِم لِنَبىِّ اللّه ِ نُوحٍ عليه السلام، وَ سائِرُهُمْ اُغْرِقوا بِرِضاهُمْ بِتَ_كْذيبِ الْمُكَذِّبِينَ وَ مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضىَ بِهِ كانَ كَمَنْ شَهِدَهُ وَ اَتاهُ؛

شخصى مى گويد: از امام رضا عليه السلام سؤال كردم: چرا خداوند _ عزّ و جلّ _ همه دنيا را

در زمان نوح عليه السلام غرق كرد، در حالى كه كودكان و مردمِ بى گناه نيز در ميان آنها بودند. امام رضا عليه السلام فرمودند: كودكان در ميان آنها نبودند؛ زيرا خداى _ عزّ و جلّ _ ، تا چهل سال، مردان قوم نوح را عقيم و زنان آن قوم را نازا نمود و نسل آنها منقطع گرديد. بدين ترتيب، آنها در حالى غرق شدند كه خُردسال در ميانشان نبود. به علاوه، خداوند _ عزّ و جلّ _ بنا ندارد كه بى گناهان را عذاب كند؛ امّا از قوم نوح، تنها كسانى غرق شدند كه يا پيامبر خدا را تكذيب [و نبوّتش را انكار] نموده بودند و يا به رفتار تكذيب كنندگان، راضى [و در برابر آن، ساكت] بودند، و هر كس كه در كارى سهيم نباشد، امّا به آن رضايت دهد، همانندِ كسى است كه در آن، سهيم بوده و آن را انجام داده است.

بحار الأنوار، ج 11، ص 320، ح 25.

حديث291

امام رضا عليه السلام :

اَوَّلُ عِبادَةِ اللّه ِ، مَعرِفَتُهُ؛

آغاز بندگى خدا، شناخت اوست.

التوحيد، ص 34، ح 2.

حديث292

امام رضا عليه السلام :

فى بَيانِ عِلَّةِ الْعِبادَةِ: لِئَلاّ يَكونوا ناسينَ لِذِكْرِهِ، و لا تارِكينَ لاَِدَبِهِ، و لا لاهينَ عَنْ اَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ، اِذ كانَ فيهِ صَلاحُهُم و قِوامُهُم، فَلَو تُرِكوا بغَيرِ تَعَبُّدٍ، لَطالَ عَلَيْهِمُ الاَْمَدُ، فَقَسَتْ قُلوبُهُم؛

در توضيح علّت عبادت، مى فرمايد: تا اين كه مردم، ياد خدا را فراموش نكنند و آداب او را ترك ننمايند و از امر و نهى او _ كه اصلاح كننده آنان و مايه استوارى كارشان است _ غافل نشوند و اگر بدون عبادت، به حال خود رها مى شدند، زمانى بر آنها مى گذشت و دل هايشان سخت مى شد.

عيون أخبار الرضا7، ج 2، ص 103، ح 1.

حديث293

امام رضا عليه السلام :

اِنَّما جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، لاَِنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ، فَاَرادَ اَنْ يَكونَ لِلاَْميرِ سَبَبٌ اِلى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغيبِهِمْ فِى الطّاعَةِ وَ تَرْهيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصيَةِ وَ تَوْقيفِهِمْ عَلى ما اَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دينِهِمْ وَ دُنْياهُمْ وَ يُخْبِرَهُمْ بِما وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ الاْفاقِ وَ مِنَ الاَْهْوالِ الَّتى لَهُمْ فيها الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ؛

فلسفه خطبه نماز جمعه اين است كه: چون جمعه، روز حضور عامه مردم است، حاكم، وسيله اى براى پند و اندرز آنان داشته باشد و مردم را به طاعت، تشويق كند و از معصيت، بر حذر دارد و از تصميم خود درباره مصالح دين و دنيايشان، آگاه سازد و از آنچه از گوشه و كنار مى رسد و حوادثى كه در آنها براى مردم سود و زيانى هست، خبردار كند.

وسائل الشيعة، ج 5، ص 39، ح 6.

حديث294

امام رضا عليه السلام :

اِنَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دينِنا وَ عَلى عِيالاتِنا وَ عَلى مَوالينا وَ ما نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرى مِنْ اَعْراضِنا مِمَّن نَخافُ سَطْوَتَهُ فَلاتَزووهُ عَنّا وَ لاتَحْرِموا اَنْفُسَكُم دُعاءَنا ما قَدَرْتُم عَلَيهِ، فَاِنَّ اِخْراجَهُ مِفْتاحُ رِزْقِكُم وَ تَمْحيصُ ذُنوبِكُم وَ ما تَمْهِدونَ لاَِنْفُسِكُم لِيَومِ فاقَتِكُم؛

در حقيقت، خمس، كمكى به ما براى اهداف دينى ما و خانواده ها و دوستان ما و وسيله حفظ آبروى ما در برابر آنانى است كه از قدرتشان بيم داريم. پس خمس را از ما دريغ نداريد و حتى المقدور خويشتن را از دعاى ما محروم نسازيد؛ چرا كه خارج كردن خمس از [سرمايه] ، كليد روزى شما و مايه پاك شدن گناهانتان و اندوخته شما براى روز نيازتان در آخرت خواهد بود.

كافى، ج 1،

ص 547، ح 25.

حديث295

امام رضا عليه السلام :

رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحْيا اَمْرَنا ... يَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ يُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا؛

رحمت خدا بر بنده اى كه امر ما را زنده كند ... دانش هاى ما را فرا گيرد و به مردم بياموزد. اگر مردم، زيبايى هاى سخنان ما را مى دانستند، از ما پيروى مى كردند.

معانى الأخبار، ص 180، ح 1.

حديث296

امام رضا عليه السلام :

مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ اِلاّ نُصِرَ اَعْظَمُهُما عَفْوا؛

هرگز دو گروه با هم روياروى نشدند، مگر اين كه با گذشت ترين آنها پيروز شد.

كافى، ج 2، ص 108، ح 8.

حديث297

امام رضا عليه السلام :

فى قَوْلِهِ تَعالى: (فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميلَ) _: عَفْوٌ مِنْ غَيْرِ عُقوبَةٍ وَ لا تَعْنيفٍ وَ لا عَتْبٍ؛

درباره آيه «پس گذشت كن، گذشتى زيبا...» فرمودند: مقصود، گذشت بدون مجازات و تندى و سرزنش است.

أعلام الدين، ص 307.

حديث298

امام رضا عليه السلام :

... فَاِنْ قالَ قائِلٌ: فَلِمَ وَجَبَ عَلَيْهِمْ مَعْرِفَةُ الرُّسُلِ وَ الاِْقْرارُ بِهِم وَ الاِْذعانُ لَهُم بِالطّاعَةِ؟ قيلَ: لاَِن_َّهُ لَمّا اَنْ لَمْ يَكُنْ فى خَلْقِهِمْ وَ قُواهُم ما يُكْمِلونَ بِهِ مَصالِحَهُم وَ كانَ الصّانِعُ مُتَعاليا عَنْ اَنْ يُرى وَ كانَ ضَعْفُهُمْ وَ عَجْزُهُمْ عَنْ اِدْراكِهِ ظاهِرا، لَمْ يَكُنْ بُدٌّ لَهُمْ مِنْ رَسولٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُمْ مَعْصومٍ، يُؤَدّى اِلَيْهِم اَمْرَهُ وَ نَهْيَهُ وَ اَدَبَهُ، و يَقِفُهُمْ عَلى ما يَكونُ بِهِ اجْتِرارُ مَنافِعِهِمْ وَ مَضارِّهِم؛

اگر كسى بگويد: چرا شناخت پيامبران و اعتراف به آنها و اقرار به (لزوم) اطاعت از آنان، بر مردم واجب است؟ در پاسخ گفته شود: چون در وجود مردم و قواى آنان، چيزى نيست كه با آن، مصالحشان را كامل سازند و آفريدگار نيز برتر از آن است كه ديده شود، سستى و ناتوانى آنان از ادراك او آشكار است، پس چاره اى جز اين نيست كه ميان خداوند و مردم، پيام آورى معصوم باشد كه اوامر و نواهى و ادب (و آموزه هاى) او را به ايشان برساند و آنها را به آنچه مايه سود و زيانشان است، آگاه سازد.

عيون اَخبار الرضا، ج 1، ص 107 ح 1.

حديث299

امام رضا عليه السلام :

اِسْتِعْمالُ الْعَدْلِ وَ الاِْحْسانِ، مُؤْذِنٌ بِدَوامِ النِّعْمَةِ؛

عدالت پيشگى و نيكوكارى، باعث دوام نعمت هاى خداست.

عيون أخبار الرضا7، ج 2، ص 24، ح 52.

حديث300

امام رضا عليه السلام :

اِعْلَمُوا اَ نَّ_كُم لاتَشْكُرونَ اللّه َ تَعالى بِشَىْ ءٍ بَعْدَ ايمانٍ بِاللّه ِ وَ بَعْدَ الاِْعْتِرافِ بِحُقوقِ اَولياءِ اللّه ِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهاَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ مُعاوَنَتِكُم لاِِخْوانِكُمُ الْمُؤْمِنينَ عَلى دُنْياهُم؛

بدانيد كه بعد از ايمان به خدا و بعد از اعتراف به حقوق اولياء اللّه از آل محمّد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله، هيچ شكرى نزد خدا خوشايندتر از اين نيست كه برادران مؤمن خود را در امور دنيايشان يارى رسانيد.

عيون أخبار الرضا7، ج 1، ص 180.

حديث301

امام رضا عليه السلام :

اِعْلَمْ _ يَرْحَمُكَ اللّه ُ _ اَنَّ الرِّبا حَرامٌ سُحْتٌ، مِنَ الْكَبائِرِ وَ مِمّا قَدْ وَعَدَ اللّه ُ عَلَيْهِ النّارَ فَنَعوذُ بِاللّه ِ مِنْها، وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلى لِسانِ كُلِّ نَبىٍّ وَ فى كُلِّ كِتابٍ؛

خدايت رحمت كند! بدان كه ربا، حرام و از گناهان كبيره است و خداوند، بر آن وعده آتش داده است. پس پناه مى بريم به خدا از آتش. ربا را همه پيامبران و همه كتاب هاى آسمانى حرام كرده اند.

فقه الرضا7، ح 256.

حديث302

امام رضا عليه السلام :

اِذا كَذِبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ وَ اِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ وَ اِذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى؛

هرگاه حاكمان دروغ بگويند، باران، بند مى آيد و هرگاه سلطان ستم كند، دولت، سست و بى اعتبار مى شود و هرگاه زكات داده نشود، چارپايان، بميرند.

امالى مفيد، ص 310.

حديث303

امام رضا عليه السلام :

كُلَّما اَحْدَثَ الْعِبادُ مِنَ الذُّنوبِ ما لَمْ يَكونوا يَعْمَلونَ، اَحْدَثَ اللّه ُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما لَمْ يَكونوا يُعْرِفونَ؛

هرگاه بندگان، مرتكب گناهانى شوند كه قبلاً انجام نمى دادند، خداوند، بلاهايى را برايشان پديد آورد كه سابقه نداشته است.

كافى، ج 2، ص 275، ح29.

حديث304

امام رضا عليه السلام :

أروي أنَّهُ لَوكانَ شَيءٌ يَزيدُ فِيالبَدَنِ لَكانَ الغَمزُ يَزيدُ ، وَاللَّيِّنُ مِنَ الثِّيابِ ، وكَذلِكَ الطّيبُ ، ودُخولُ الحَمّامِ ، ولَوغُمِزَ المَيِّتُ فَعاشَ لَماأنكَرتُ ذلِكَ.

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : روايت مى كنم اگر چيزى بر توانمندى بدن بيفزايد ، مشت و مال چنين است ، و نيز لباس نرم ، بوى خوش و رفتن به حمّام . اگر مُرده مُشت و مال داده شد و زنده گشت ، آن را انكار نمى كنم .

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 346.

حديث305

امام رضا عليه السلام :

إنَّ إبليسَ كانَ يَأتِي الأَنبِياءَ عليهم السلام مِن لَدُن آدَمَ عليه السلامإلى أن بَعَثَ اللّه ُ المَسيح َ عليه السلام يَتَحَدَّثُ عِندَهُم ويُسائِلُهُم ، ولَم يَكُن بِأَحَدٍ مِنهُم أشَدُّ اُنسا مِنهُ بِيَحيَى بنِ زَكَرِيّا ، فَقالَ لَهُ يَحيى : يا أبا مُرَّةَ إنَّ لي إلَيكَ حاجَةً .

فَقالَ لَهُ : أنتَ أعظَمُ قَدراً مِن أن أرُدَّكَ بِمَسأَلَةٍ فَسَلني ما شِئتَ ، فَإِنّي غَيرُ مُخالِفِكَ في أمرٍ تُريدُهُ .

فَقالَ يَحيى : يا أبا مُرَّةَ اُحِبُّ أن تَعرِضَ عَلَيَّ مَصائِدَكَ وفُخوخَكَ الَّتي تَصطادُ بِها بَني آدَمَ .

فَقالَ لَهُ إبليسُ : حُبّا و كَرامَةً ، وواعَدَهُ لِغَدٍ ، فَلَمّا أصبَحَ يَحيى عليه السلامقَعَدَ في بَيتِهِ يَنتَظِرُ المَوعِدَ وأجافَ عَلَيهِ البابَ إغلاقا فَما شَعَرَ حَتّى ساواهُ من خَوخَةٍ كانَت في بَيتِهِ ، فَإِذا وَجهُهُ صورَةُ وَجهِ القِردِ ، وَجَسَدُهُ عَلى صورَةِ الخِنزيرِ ، وإذا عَيناهُ مَشقوقَتانِ طولاً ، وفَمُهُ مَشقوقٌ طولاً وإذا أسنانُهُ وفَمُهُ عَظما واحِدا بِلا ذَقَنٍ ولا لِحيَةٍ ،

ولَهُ أربَعَةُ أيدٍ : يَدانِ في صَدرِهِ ويَدانِ في مِنكَبِهِ ، وإذا عَراقيبُهُ قَوادِمُهُ ، و أصابِعُهُ خَلفَهُ ، وَعلَيهِ قَباءٌ وقَد شَدَّ وَسَطَهُ بِمِنطَقَةٍ فيها خُيوطٌ مُعَلَّقَةٌ بَينَ أحمَرَ و أخضَرَ وأصفَرَ وَجميعِ الأَلوانِ ، وإذا بِيَدِهِ جَرَسٌ عَظيمٌ ، وعَلى رَأسِهِ بَيضَةٌ ، وإذا فِي البَيضَةِ حَديدَةٌ مُعَلَّقَةٌ شَبيهَةٌ بِالكُلاّبِ .

فَلَمّا تَأَمَّلَهُ يَحيى عليه السلام قالَ لَهُ : ما هذِهِ المِنطَقَةُ الَّتي في وَسَطِكَ؟

فَقالَ : هذِهِ المَجوسِيَّةُ ، أ نَا الَّذي سَنَنتُها وزَيَّنتُها لَهُم .

فَقالَ لَهُ : فَما هذِهِ الخُيوطُ الأَلوانُ؟

قالَ : هذِهِ جَميعُ أصباغِ النِّساءِ ، لا تَزالُ المَرأَةُ تَصبَغُ الصِّبغَ حَتّى تَقَعَ مَعَ لَونِها ، فَأَفتَتِنَ النّاسَ بِها .

فَقالَ لَهُ : فَما هذَا الجَرَسُ الَّذي بِيَدِكَ؟

قالَ : هذا مَجمَعُ كُلِّ لَذَّةٍ مِن طُنبورٍ و بَربَطٍ ومِعزَفَةٍ وطَبلٍ ونايٍ وصُرنايٍ ، وإنَّ القَومَ لَيَجلِسونَ عَلى شَرابِهِم فَلايَستَلِذّونَهُ فَاُحَرِّكُ الجَرَسَ فيما بَينَهُم ، فَإِذا سَمِعوهُ استَخَفَّهُمُ الطَّرَبُ ، فَمِن بَينِ مَن يَرقُصُ ومِن بَينِ مَن يُفَرقِعُ أصابِعَهُ ، ومِن بَينِ مَن يَشُقُّ ثِيابَهُ .

فَقالَ لَهُ : وأيُّ الأَشياءِ أقَرُّ لِعَينِكَ ؟

قالَ : النِّساءُ ، هُنَّ فُخوخي ومَصائِدي ، فَإِنّي إذَا اجتَمَعَت عَلَيَّ دَعَواتُ الصّالِحينَ ولَعَناتُهُم صِرتُ إلَى النِّساءِ فَطابَت نَفسي بِهِنَّ .

فَقالَ لَهُ يَحيى عليه السلام : فَما هذِهِ البَيضَةُ الَّتي عَلى رَأسِكَ؟

قالَ : بِها أتَوَقّى دَعوَةَ المُؤمِنينَ .

قالَ : فَما هذِهِ الحَديدَةُ الَّتي أراها فيها؟

قالَ : بِهذِهِ اُقَلِّبُ قُلوبَ الصّالحِينَ .

قالَ يَحيى عليه السلام : فَهَل ظَفِرتَ بي ساعَةً قَطُّ؟

قالَ : لا ، ولكِن

فيكَ خَصلَةٌ تُعجِبُني .

قالَ يَحيى : فَما هِيَ ؟

قالَ : أنتَ رَجُلٌ أكولٌ ، فَإِذا أفطَرتَ أكَلتَ وبَشِمتَ فَيَمنَعُكَ ذلِكَ مِن بَعضِ

صَلاتِكَ وقِيامِكَ بِاللَّيلِ .

قالَ يَحيى عليه السلام : فَإِنّي اُعطِي اللّه َ عَهدا أنّي لا أشبَعُ مِنَ الطَّعامِ حَتّى ألقاهُ .

قَالَ لَهُ إبليسُ : وأ نَا اُعطِي اللّه َ عَهدا أنّي لا أنصَحُ مُسلِما حَتّى ألقاهُ ، ثُمَّ خَرَجَ فَما عادَ إلَيهِ بَعدَ ذلِكَ .

امام رضا عليه السلام _ به نقل از پدرانش _ : شيطان ، از زمان آدم عليه السلام تا هنگامى كه خداوند ، مسيح عليه السلام را برانگيخت ، سراغ پيامبران مى آمد ، با آنان سخن مى گفت و از آنان سؤال مى كرد و بيش از همه با يحيى بن زكريا عليه السلام مأنوس بود . [روزى ]يحيى به وى گفت : «اى ابا مُرّه (پدر تلخى ها)! از تو خواسته اى دارم» .

شيطان گفت : تو برتر از آنى كه خواسته ات را رد كنم . هرچه مى خواهى بپرس . به راستى كه من ، در كارى كه تو بخواهى ، مخالف تو نيستم .

يحيى عليه السلام گفت : «اى ابا مُرّه! دوست دارم برايم دام ها و تله هايت كه با آنها آدميان را به دام مى اندازى ، بيان كنى» .

شيطان گفت : [چشم ،] با علاقه و احترام! و وعده فردا را داد .

چون صبح شد ، يحيى عليه السلام در خانه نشست و منتظر قرار بود و در را محكم بست تا

اين كه با او از روزنه خانه ، مواجه شد كه صورتش صورت بوزينه و بدنش ، بدن خوك بود . چشمان و دهانش از طول شكافته بود . دندان ها و دهانش يك استخوان بدون چانه و ريش بود و چهار دست داشت : دو دست در سينه و دو دست در شانه ، پىِ پاهايش در جلو و انگشتانش در پشت بود . قبايى به تَن داشت كه وسطش را با كمربندى كه خط هاى رنگارنگ داشت ، بسته بود . زنگى بزرگ در دست داشت . كلاه خُودى روى سرش بود و در آن ، آهنى آويزان بود ، شبيه چنگال آهنين . وقتى يحيى در وى نگريست ، به وى گفت : «اين كمربندِ وسط [قبا] چيست؟» .

گفت : اين ، نشان مَجوسيّت (زُنّار) است . من آن را بنياد كردم و برايشان آرايش دادم .

پرسيد : «اين خط هاى رنگى چيست؟» .

گفت : اين ، نماى رنگ هاى زنان است . زن با آن ، رنگ عوض مى كند تا مردم را بدان بفريبد .

پرسيد : «اين زنگ در دست تو چيست؟» .

گفت : اين ، در بر دارنده همه خوشى ها از قبيل : تار ، عود ، ساز ، دُهُل ، نِى و كَرناست . مردمان ، وقتى بر سفره شراب مى نشينند و از آن لذّت مى برند ، اين زنگ را در ميان آنان به صدا درمى آورم . وقتى آن را بشنوند ، طرب ، آنان را سُست مى گرداند . برخى مى رقصند ،

برخى بِشكن مى زنند و برخى لباسشان را پاره مى كنند .

پرسيد : «چه چيز ، [مايه] چشم روشنى توست؟» .

گفت : زنان . آنها تله ها و دام هاى من اند . هرگاه دعاى صالحان و نفرين آنها بر من سرازير شود ، سراغ زنان مى روم و آرامش مى گيرم .

يحيى عليه السلام گفت : «اين كلاه خُود روى سرت چيست؟» .

گفت : با آن خود را ، از دعاى مؤمنان ، نگه مى دارم .

گفت : اين آهنى كه داخل آن است ، چيست؟

گفت : با آن ، دل صالحان را دگرگون مى سازم .

يحيى عليه السلام گفت : «آيا تاكنون بر من پيروز شده اى؟» .

گفت : نه؛ ولى در تو خصلتى است كه خوشم مى آيد .

يحيى عليه السلام گفت : «آن خصلت چيست؟» .

گفت : تو مردى پُرخورى . وقتى افطار مى كنى و مى خورى و پُرخورى مى كنى ، تو را از نماز و شب زنده دارى باز مى دارد .

يحيى عليه السلام گفت : «با خدا پيمان مى بندم كه از اين پس ، از غذا سير نشوم تا خدا را ملاقات كنم» .

شيطان گفت : و من هم با خدا عهد مى بندم كه مسلمانى را نصيحت نكنم تا خدا را ملاقات كنم .

پس ، از نزد يحيى عليه السلام بيرون رفت و ديگر برنگشت .

الأمالي للطوسي : ص 339 ح 692 .

حديث306

امام رضا عليه

السلام :

قالَ السَّجّانُ لِيوسُفعَ : إنّي لاَُحِبُّكَ .

فَقالَ يوسُفعُ : ما أصابَني بَلاءٌ إلاّ مِنَ الحُبِّ أن كانَت خالَتي أحَبَّتني

فَسَرَّقَتني ، وأن كانَ أبيأحَبَّني فَحَسَدوني إخوَتي ، وأن كانَتِ امرَأَةُ العَزيزِ أحَبَّتني فَحَبَسَتني ، قالَ : وشَكا يوسُفعُ فِي السِّجنِ إلَى اللّه ِ ، فَقالَ : يا رَبِّ ، بِماذَا استَحقَقتُ السِّجنَ ؟ فَأَوحَى اللّه ُ إلَيهِ : أنتَ اختَرتَهُ حينَ قُلتَ : «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إِلَيْهِ» ، هَلاّ قُلتَ : العافِيَةُ أحَبُّ إلَيَّ مِمّا يَدعونَني إلَيهِ؟!

امام رضا عليه السلام : زندانبان به يوسف عليه السلام گفت : من ، تو را دوست دارم .

يوسف عليه السلام گفت : «هر بلايى به من رسيده ، از دوست داشتن است . خاله ام مرا دوست داشت، مرا دزديد. پدرم مرا دوست داشت، برادرانم به من حسادت ورزيدند . همسر عزيز مصر ، مرا دوست داشت ، مرا به زندان انداخت» .

يوسف عليه السلام در زندان به خداوند شكوه كرد و گفت : پروردگارا! من به چه جرمى گرفتار زندان شدم؟

خداوند بر يوسف عليه السلام وحى فرستاد : «تو آن را انتخاب كردى ، آن هنگام كه گفتى : «پروردگارا! زندان ، برايم دوست داشتنى تر است از آنچه مرا بدان مى خوانند» . چرا نگفتى : سلامتى و رهايى برايم دوست داشتنى تر است از آنچه مرا بدان مى خوانند؟» .

تفسير القمّي : ج 1 ص 354 . بيان : سرقتني بتشديد الراء. قال الفيروزآبادي : التسريق : النسبة إلى السرقة (القاموس المحيط : ج 3 ص

244) .

حديث307

امام رضا عليه السلام :

حديث308

امام رضا عليه السلام :

عليه السلام : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ و تَعالى إذا أَرادَ بِعَبدٍ خَيرا لَم يُمِتهُ حَتّى يُرِيَهُ الخَلَفَ.

امام رضا عليه السلام : بى ترديد ، هرگاه خداوند _ تبارك و تعالى _ خير بنده اى را بخواهد ، او را نمى ميرانَد تا جانشينش (فرزند صالح) را به او نشان دهد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 481 ح 4690 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 472 ح 1615.

حديث309

امام رضا عليه السلام :

الكافى _ به نقل از خراسانى _ : خوردن انار شيرين ، منىِ مرد را

افزايش مى دهد و فرزند را زيبا مى گردانَد .

عمرو بن إبراهيم في كتب الرجال من أصحاب الصادق و الظاهر المراد بالخراساني الرضا عليه السلامو روايته عنه في غاية البعد (هامش المصدر).

حديث310

امام رضا عليه السلام :

أطعِمُوا حَبالاكُم ذَكَرَ اللُّبان، فَإِن يَكُ في بَطنِها غُلامٌ خَرَجَ ذَكِيَ القَلبِ ، عَالِما، شُجاعا، و إن تَكُ جارِيَةً حَسُنَ خَلقُها و خُلُقُها، و عَظُمَت عَجيزَتُها، و حَظِيَت عِندَ زَوجِها.

امام رضا عليه السلام : به زنان باردارتان كُندُر نر بدهيد كه اگر در شكم او پسر باشد ، هوشمند ، دانا و دلير خارج مى شود و اگر دختر باشد ، خوش رو و خوش خو مى گردد و سَرين او بزرگ مى شود و مورد علاقه شوهرش قرار مى گيرد .

الكافي : ج 6 ص 23 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 440 ح 1758 كلاهما عن محمّد بن سنان ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 424 ح 1443.

حديث311

امام رضا عليه السلام :

الجِماعُ بَعدَ الجِماعِ مِن غَيرِ أن يَكونَ بَينَهُما غُسلٌ يُورِثُ لِلوَلَدِ الجُنونَ.

امام رضا عليه السلام : آميزش پس از آميزش ، بدون اين كه ميان آنها غسل باشد ، ديوانگى را براى فرزند در پى مى آورد .

طبّ الإمام الرضا عليه السلام : ص 28 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 321.

حديث312

امام رضا عليه السلام :

لا تَقرَبِ النِّساءَ في أوَّلِ اللَّيلِ لا شِتاءً و لا صَيفا، و ذلِكَ أنَّ المَعِدَةَ وَ العُروقَ تَكونُ مُمتَلِئَةً و هُوَ غَيرُ مَحمودٍ ، يُتَخَوَّفُ مِنهُ القولَنجُ

امام رضا عليه السلام : آغاز شب ، چه در زمستان و چه در تابستان ، با زنان آميزش مكن .اين ، بدان جهت است كه معده و رگ ها پُرند و اين ، وضعيت مناسبى [براى آميزش] نيست و بيم قولنج و فلج و لرزش چانه و نِقرس و سنگ [كليه ]و تقطير (چكايش) بول وفتق و ضعف

در بينايى و ذهن مى رود . پس اگر اراده آميزش دارد ، بايد در پايان شب باشد كه براى بدن ، سالم تر و براى فرزند [آوردن] ، اميدوارتر و براى افزونى هوش فرزندى كه در اين ميان پديد مى آيد ، بهتر است .

القُولَنجُ : مرض معوي مؤلم، يُعسر معه خروج الثفَلُ والريح (مجمع البحرين : ج 3 ص 1525 «قولنج»).

حديث313

امام رضا عليه السلام :

: وحَنِّكهُ بِماءِ الفُراتِ إن قَدَرتَ عَلَيهِ أو بِالعَسَلِ ساعَةَ يولَدُ .

امام رضا عليه السلام _ در كتاب فقه منسوب به ايشان _ : هنگامى كه فرزند ، زاده مى شود ، كام او را اگر توانستى با آب فرات ، و گرنه با عسل بردار .

الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : ص 239 ، مستدرك الوسائل : ج 15 ص 138 ح17783 .

حديث314

امام رضا عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل ... أمَرَ بِالشُّكرِ لَهُ ولِلوالدَينِ، فَمَن لَم يَشكُر والِدَيهِ لَم يَشكُرِ اللّه َ.

امام رضا عليه السلام : بى ترديد ، خداوند عز و جل . . . انسان را به سپاس گزارى از خدا و پدر و مادر ، فرمان داده است . پس كسى كه سپاس گذارِ (قدرشناسِ) پدر و مادرش نباشد ، از خدا سپاس گزارى نكرده است .

الخصال : ص 156 ح 196، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 1 ص 258 ح 13 كلاهما عن الدلهاث .

حديث315

امام رضا عليه السلام :

كودك در دوران شيرخوارگى ، داراى دو حقّ اساسى است :

1 . تغذيه مناسب

بر پايه رهنمودهاى پيشوايان اسلام ، بهترين غذا براى كودك ، شير مادر است . هيچ چيز براى كودك ، جاى شير مادر را نمى گيرد . بنا بر اين ، كودك حق دارد كه در صورت امكان ، از شير مادر استفاده كند .

مادرانى كه مايل باشند به اين وظيفه مادرى به طور كامل عمل كنند ، قرآن كريم تصريح مى كند كه دو سال تمام بايد به فرزندان خود شير دهند ، و يا براى برخوردارى كودك از اين حقّ طبيعى ، طبق فرمايش امام رضا7 ، 21 ماه به فرزند خود شير دهند كه هر چه از اين مدّت كاسته گردد، در حقّ كودك، ستم شده است.

امّا در صورتى كه به هر دليل ، كودك نمى تواند از شير مادر استفاده كند ، پدر موظّف است دايه اى

شايسته براى شير دادن وى ، انتخاب نمايد ؛ دايه اى كه از زيبايى ظاهرى و باطنى برخوردار باشد ، چه اين كه شير در پرورش جسم و جان كودك ، نقش دارد . از اين رو ، روايات اسلامى نسبت به انتخاب دايه هايى كه از نظر اعتقادى و يا عملى و يا اخلاقى انحراف دارند و يا دچار بيمارى هستند ، هشدار داده اند .

2 . احترام به احساسات

نكته مهم ديگرى كه در سيره پيامبر خدا در مورد رعايت حقوق كودكان

شيرخوار ، شگفت انگيز است ، احترام به احساسات آنهاست . در حديث است كه روزى پيامبر خدا ، بر خلاف روش هميشگى ، نماز خود را كه با جماعت مى خواند ، كوتاه كرد . به قدرى پيامبر9 با سرعت نماز خود را تمام كرد كه مسلمانان ، تصوّر كردند كه دستور جديدى از جانب خداوند متعال در اين باره به ايشان رسيده است ؛ امّا وقتى از ايشان ، علّت اين كار را پرسيدند ، با تعجّب پاسخ شنيدند كه : «مگر صداى گريه كودك را نشنيديد ؟» .

معلوم شد كه دليل كوتاه شدن نماز پيامبر9 ، گريه كودكى بوده كه در كنار نمازگزاران ، بى تابى مى كرده و ايشان ، براى زودتر آرام كردن كودك ، نماز را كوتاه كرده است .

مكرّر اتّفاق مى افتاد كه كودكى را خدمت پيامبر خدا مى آوردند كه براى او دعا كند . ايشان ، او را در بغل مى گرفت و هنگامى كه مشغول دعا خواندن مى شد ، كودك ، لباس ايشان

را آلوده مى كرد . مى خواستند او را از ايشان ، جدا كنند تا مانع آلوده شدن بيشتر لباس هاى ايشان شوند ؛ امّا آن حضرت نمى گذاشت .

پيامبر خدا ، با اين گونه برخوردهاى حكيمانه ، ضمن دلجويى از خانواده كودك ، مانع جريحه دار شدن احساسات كودك مى شد ؛ چرا كه مى دانست بى احترامى به احساسات كودك ، آثار نامطلوبى براى آينده وى در پى خواهد داشت .

حديث316

امام رضا عليه السلام :

حديث317

امام رضا عليه السلام :

لا يَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الايم_انِ

حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ث_َلاثٌ:

اَلت_َف_َق_ُّهُ فىالدّينِ،

وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَةِ

وَالصَّبْرُ عَ_لَى الرَّزايا.

امام رضا عليه السلام فرمود:

هي_چ بنده اى به كمال حقيقى ايمان نمى رسد،

تا اينكه اين سه خصلت در او باشد:

دين ش_ناسى.

اندازه و برنامه ريزى در زندگى.

شكيبايى بر سختيها و ناملايمات.

تحف العقول، ص 446.

حديث318

امام رضا عليه السلام :

اَلاْءيم_انُ ه_ُوَ مَعْرِف_َةٌ بِالْق_َلْبِ

وَ اِقْرارٌ بِالّلِسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأرْكانِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

ايمان عبارت است از:

شناخت قلبى، اعتراف زبانى، عمل با اعضاء وجوارح

تحف العقول، ص 422.

حديث319

امام رضا عليه السلام :

اَلْمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ عَنْ حَقٍّ،

وَ اِذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فى باطِلٍ،

وَ اِذا قَدَرَ لَمْ يَأْخُذْ اَكْثَرَ مِنْ حَقِّهِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

مؤمن، هرگاه خشمگين شود، غضبش او را از حق بيرون نمى برد و هرگاه خرسند شود، خوشنوديش او را به باطل نمى كشاند و هرگاه قدرت يابد، بيش از حق خودش بر نمى دارد.

بحار الانوار، ج 75، ص 355.

حديث320

امام رضا عليه السلام :

لايُحِبُّنا كافِرٌ وَلا يُبْغِضُنا مُؤْمِنٌ، وَ مَنْ ماتَ

وَهُوَ يُحِبُّنا كانَ عَلَى اللّه ِ حَقّا اَنْ يَبْعَثَهُ مَعَنا.

امام هشتم عليه السلام فرمود:

هيچ كافرى ما را دوست نمى دارد و هيچ مؤمنى دشمن ما نمى شود. هركس با محبّت ما اهل بيت بميرد، بر خداوند حتمى است كه او را در قيامت با ما برانگيزد.

مسند الامام الرضا عليه السلام ، ج 1، ص 358.

حديث321

امام رضا عليه السلام :

اِنَّ الإمامَةَ زِمامُ الدّينِ وَ نِظامُ الْمُسْلِمينَ

وَ ص_َلاحُ الدُّني_ا وَ عِ_زُّ الْم_ُؤْمِنينَ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

امامت و رهبرى، رشته دارى دين

و نظام بخشى مسلمانان است

و م_وجب اص_لاح دني_ا

و عزّت و سربلندى مؤمنان است.

اصول كافى، ج 1، ص 200.

حديث322

امام رضا عليه السلام :

اِنَّ زُوّارَ قَبْرى لَأَكْرَمُ الْوُفُودِ عَلَى اللّه ِ يَوْمَ الْقِيامَةِ،

وَ ما مِنْ مُؤْمِنٍ يَزُورُنى فَيُصيبُ وَجْهَهُ مِنَ الْماءِ

اِلاّ حَرَّمَ اللّه ُ تَعالى جَسَدَهُ عَلَى الن_ّارِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

زائران قبرم از گرامى ترين گروههايى اند كه روز قيامت، بر خدا وارد مى شوند.

هيچ مؤمنى نيست كه مرا زيارت كند و در راه زيارتم بر چهره اش قطره آبى بچكد، مگر آنكه خداى متعال، بدن او را بر آتش دوزخ حرام مى كند.

عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 248.

حديث323

امام رضا عليه السلام :

ح_ُبُّ اَوْلِياءِ اللّه ِ واجِبٌ وَ كَذلِكَ

بُغْضُ اَعْدائِهِمْ وَ الْبَرائَةُ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَئِمَّتِهِمْ.

امام رضا عليه السلام در نوشته خود به مأمون، فرموده است:

دوستى با دوستان خدا واجب است، همچنين دشمن داشتن و بيزارى جستن از دشمنان دوستان خدا و سران آنان واجب است.

وسائل الشيعه، ج11، ص433.

حديث324

امام رضا عليه السلام :

مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى زِيارَتِنا فَلْيَزُرْ صالِحى مَوالينا

يُكْتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا.

از امام رضا عليه السلام روايت است:

هركس نت_واند ما را زي_ارت كن_د،

دوستان و پيروان شايسته ما را زيارت كند،

ت_ا پاداش زي_ارت م_ا برايش نوش_ته ش_ود.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 2، ص 254.

حديث325

امام رضا عليه السلام :

اَلَّذينَ اِذا اَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا،

وَاِذا اَساؤُوا اسْتَغْفَرُوا،

وَ اِذا اُعْطُوا شَكَرُوا،

وَ اِذَا ابْتَلَوْا صَبَرُوا،

وَ اِذا غَضِبُوا عَفَوا.

از حضرت رضا عليه السلام درباره بهترين بندگان پرسيدند.

حض_رت ف_رم__ود:

آنان كه هرگاه نيكى مى كنند، خوشحال مى شوند،

هرگاه بدى مى كنند، استغفار مى كنند،

هرگاه چيزى به آنان داده مى شود، سپاس مى گويند،

هرگاه مبتلا و گرفتار مى شوند، شكيبايى مى كنند،

و هرگاه خشمگين مى شوند، عفو و گذشت مى كنند.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1 ص 284.

حديث326

امام رضا عليه السلام :

سِ_عَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الْمُحِ_بّينَ.

از حضرت رضا عليه السلام پرسيدند: بهترين خوشى و لذّت دنيا چيست؟ ف__رم_ود:

خ_انه وس_يع و بس_يارى دوس_تان.

بحار الانوار، ج 71، ص 177.

حديث327

امام رضا عليه السلام :

مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقينَ،

لَمْ يَشْكُرِ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

هركس كه صاحبان نعمت و نيكى را از مردم،

تش_كّر و س_پاس ن_كن_د،

خداى متعال را هم سپاس نكرده است.

عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 27.

حديث328

امام رضا عليه السلام :

مَ_وَدَّةُ عِشْ_رينَ سَنَ_ةً قَرابَ_ةٌ.

ابراهيم بن عباس مى گويد شنيدم كه حضرت رضا عليه السلاممى فرمود:

دوس_تى بيست س_ال،

در حكم خويشاوندى است.

بحار الانوار، ج 71، ص 175.

حديث329

امام رضا عليه السلام :

تُعْرَضُ عَلى رَسُولِ اللّه ِ عَلَيْهِ وَآلِهِ السَّلامُ

اَعْمالُ اُمَّتِهِ كُلَّ صَباحٍ اَبْرارِها وَ فُجّارِها،

فَاحْ_ذَرُوا.

از امام رضا عليه السلام روايت شده است:

كارهاى امّت پيامبر صلي الله عليه و آله، چه نيكان و چه بدكاران، هر بامداد به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آلهگزارش و عرضه مى شود ، پس حذر كنيد!

مسندالامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 339.

حديث330

امام رضا عليه السلام :

لا يَجْتَمِعُ الْمالُ اِلاّ بِخِصالٍ خَمْسٍ:

بِبُخْلٍ شَديدٍ

وَ اَمَلٍ طَويلٍ

وَ حِرْصٍ غالِبٍ

وَقطيعَةِ الرَّحِمِ

وَ ايثارِ الدُّنْيا عَلَى الآخِرَةِ.

از سخنان امام رضا عليه السلام:

ه_رگز ثروت جمع و اندوخته نمى گردد، مگر ب_ا پن_ج خ_صلت:

بخ_ل ش_ديد،

آرزوى دور و دراز،

ح_رصِ غالب،

قطع رح_م

و برگزيدن دنيا بر آخ_رت.

كشف الغمّه، ج 3، ص 84.

حديث331

امام رضا عليه السلام :

اِجْعَلُوا لِأَنْفُسِكُمْ حَظّا مِنَ الدُّنْيا،

بِاِعْطائِها ماتَشْتَهى مِنَ الْحَلالِ

وَ مالَمْ يَنَلِ المُرُوَّةَ وَلاسَرَفَ فيهِ،

وَاسْتَعينوُا بِذلِكَ عَلى اُمُورِالدّينِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

براى خودت_ان بهره اى از دني_ا قرار ده_يد،

به اينكه خواسته هاى دل را از حلال به آن بدهيد،

تا حدّى كه مروّت را از بين نبرد و اسراف در آن نباشد،

و بدين وسيله، بر كارهاى دين، كمك بجوييد.

فقه الرضا عليه السلام، ص 337.

حديث332

امام رضا عليه السلام :

كُلَّما اَحْدَثَ الْعِبادُ مِنَ الذُّنُوبِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ،

اَحْدَثَ اللّه ُ لَهُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ.

از عباس بن هلال شامى است كه، شنيدم امام رضا عليه السلاممى فرمود:

ه_رگاه كه بندگان، گناهان تازه پ_ديد آورن_د كه قبلاً مرتكب نمى شدند، خداوند بلاى تازه اى برايشان پيش مى آورد كه قبلاً نمى شناختند.

وسائل الشيعه، ج 11، ص 240.

حديث333

امام رضا عليه السلام :

ما اَفادَ عَبْدٌ فائِدَةً خَيْرا مِنْ زَوْجَةٍ صالِحَةٍ اِذا رَآها

سَرَّتْهُ وَ اِذا غابَ عَنْها حَفِظَتْهُ فى نَفْسِها وَ مالِهِ.

از امام رضا عليه السلام روايت است:

بنده مؤمن، هيچ بهره اى نبرده كه بهتر از همسر خوب و شايسته اى باشد كه هنگام حضور شوهر، مايه خوشحالى او باشد و در غياب شوهر، نگهدار ناموس و مال او باشد.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 2، ص 256.

حديث334

امام رضا عليه السلام :

عَلَيْكَ بِطاعَةِ الأَبِ وَ بِرِّهِ وَ التَّواضُعِ وَ الخُضُوعِ

وَالاْءعْظامِ وَ الاْءكْرامِ لَهُ وَ حَفْضِ الصَّوْتِ بِحَضْرَتِهِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

بر تو باد كه از پدر، فرمانبردارى كنى، به او نيكى كنى، در برابرش فروتنى و كرنش و بزرگداشت و احترام داشته باشى و صدايت را در حضور او پايين بياورى.

فقه الرضا عليه السلام، ص 334.

حديث335

امام رضا عليه السلام :

يَنْبَغى لِلرَّجُلِ اَنْ يُوَسِّعَ عَلى عِيالِهِ

لِئ_َلاّ يَتَم_َنَّوْا م_َوْت_َهُ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

سزاوار است كه مرد، در هزينه ها و خرجها

بر خانواده خود توسعه و گشايش دهد،

تا آرزوى مرگش را نداشته باشند.

من لا يحضره الفقيه، ج 23، ص 68.

حديث336

امام رضا عليه السلام :

اِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّديقَ بِالتَّواضُعِ،

وَ الْع_َدُوَّ بِالْح_َذَرِ، وَ الْعامَّةَ بِالْبِشْ_رِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

با حاكم، با احتياط همنشينى كن،

با دوس_ت ه_مراه با تواض_ع،

با دشمن، همراه با هشيارى و پرهيز،

و با عم_وم م_ردم با خوش_رويى.

بحار الانوار، ج 75، ص 355.

حديث337

امام رضا عليه السلام :

عَوْنُكَ لِلضَّعيفِ مِنْ اَفْضَلِ الصَّدَقَةِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

از به_ترين ن_وع ص_دق_ه،

يارى كردن تو نسبت به ناتوان است.

تحف العقول، ص 446.

حديث338

امام رضا عليه السلام :

مَ_نْ فَ_رَّجَ ع_َنْ مُ_ؤمِنٍ

فَرَّجَ اللّه ُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.

از امام رضا عليه السلام روايت است:

كسى كه گِره از كار مؤمنى بگشايد و شادش كند،

خداوند هم در روز قيامت، كارِ بسته او را مى گشايد.

اصول كافى، ج 2، ص 200.

حديث339

امام رضا عليه السلام :

بِرُّ الْوالِدَيْنِ واجِبٌ وَاِنْ كانا مُشْرِكَيْنِ

وَ لا طاعَةَ لَهُما فى م_َعْصِيَةِ الْخ_الِقِ.

در نوشته امام رضا عليه السلام به مأمون آمده است:

نيكى به پدر و مادر واجب است، هرچند مشرك باشند،

ولى در راه معصيت آفريدگار، اطاعتى از آن دونيست.

بحار الانوار، ج 71، ص 72.

حديث340

امام رضا عليه السلام :

ي_َكُونُ الرَّج_ُلُ يَصِلُ رَحِمَهُ

فَيَكُونُ قَدْ بَقِىَ مِنْ عُمْرِهِ ثَلاثُ سِنينَ،

فَيُصَيِّرُهَا اللّه ُ ثَلاثينَ سَن_َةً

وَ يَفْع_َلُ اللّه ُ ما يَش_اءُ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

گ_اهى كسى ص_له رح_م مى كن_د،

در حالى كه از عمرش سه سال باقى است.

خ_داون_د (ب_ه خ_اطر اي_ن عم_ل)

باقى مانده عمر او را سى سال مى كند

و خ__دا آنچ_ه بخ_واهد مى كن_د.

اصول كافى، ج 2، ص 150.

حديث341

امام رضا عليه السلام :

مِنْ اَخ_ْلاقِ الأَنْبِياءِ الت_َّنَظ_ُّفُ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

تمي_زى و پاك_يزگى

از اخ_لاق پ_يامبران است.

تحف العقول، ص 442.

حديث342

امام رضا عليه السلام :

مَنْ حاسَبَ نَفْسَهُ رَبِحَ

وَ مَنْ غَفِلَ عَنْها خَسِرَ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

هركس به حساب خودش رسيدگى كند، سود مى برد

وهركس از خود (و اعمالش) غافل شود، زيان مى كند.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 302.

حديث343

امام رضا عليه السلام :

ماذِئْبانِ ضارِيانِ فى غَنَمِ قَوْمٍ قَدْ تَفَرَّقَ رُعاؤُها

بِاَضَرَّ فى دينِ الْمُسلِمِ مِنَ الرِّئاسَةِ.

معمر بن خلاّد، نزد آن حضرت از مردى ياد كرد و گفت او رياست طلب است. حضرت فرمود:

دو گرگ درنده در گله بى چوپان، به اندازه

رياست طلبى در دين يك مسلمان زيانبار نيست!

اصول كافى، ج 2، ص 297.

حديث344

امام رضا عليه السلام :

مَنْ سَأَلَ اللّه َ التَّوفيقَ وَ لَمْ يَجْتَهِدْ،

فَق_َدِاسْت_َهْزَءَ بِن_َفْسِهِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

هركس از خداوند، توفيق بطلبد ولى تلاش نكند،

او خ_ود را مس_خره ك_رده اس_ت.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 283.

حديث345

امام رضا عليه السلام :

مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِىَ بِهِ

كانَ كَ_مَنْ شَهِ_دَهُ وَ اَت_اهُ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

كسى كه از صحنه كارى غايب باشد،

اما به آن كار (چه نيك و چه بد) راضى باشد،

همچون كسى است كه در صحنه عمل حاضر بوده

و آن را انج_ام داده اس_ت.

توحيد، صدوق، ص 392.

حديث346

امام رضا عليه السلام :

لاتَدَعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الإجْتِهادَ فى الْعِبادَةِ،

اتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ محمّدٍ عليهم السلام.

از سخنان امام رضا عليه السلام چنين روايت است:

كار شايسته و كوشش در پرستش و عبادت را، تنها به اعتماد و پشت گرمىِ محبّت آل محمّد صلي الله عليه و آلهرها نكنيد.

فقه الرضا عليه السلام، ص 339.

حديث347

امام رضا عليه السلام :

مَنْ لَقِىَ فَق_يرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ

خِلافَ س_َلامِهِ ع_َلَى الأَغ_ْنِياءِ

لَقِىَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ

وَ ه_ُوَ عَلَي_ْهِ غ_َض_ْبانٌ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

هركس مسلمان تهيدستى را ديدار كند و به او سلام دهد، اما متفاوت با سلامى كه به ثروتمندان مى دهد، روز قيامت، خداوند را ديدار مى كند، در حالى كه خدا بر او خشمگين است.

عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 57.

حديث348

امام رضا عليه السلام :

كَلامُ اللّه ِ لا تَ_تَجاوَزُوهُ

وَلاتَطْلُبُوا الْهُدى فىغَيْرِهِ فَتَضِلُّوا.

ريّان بن صلت مى گويد:

از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم: اى پسر پيامبر! درباره قرآن چه مى فرمايى؟ فرمود:

ق_رآن كلام خ__داست، از آن ف_راتر ن_روي_د

و هدايت را در غير قرآن مجوييد كه گمراه مى شويد.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 308.

حديث349

امام رضا عليه السلام :

اِعْلَمْ اَنَّهُ لا وَرَعَ اَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحارِمِ اللّه ِ

وَالْكَ_فِّ عَنْ اَذَى الْمُ_ؤمِنِ.

از امام رضا عليه السلام روايت شده است:

بدان كه هيچ ورع و پرهيزگارى، سودمندتر از پرهيز از حرامهاى خدا و اجتناب از اذيّت مؤمن نيست.

فقه الرضا عليه السلام، ص 356.

حديث350

امام رضا عليه السلام :

مَنْ قَصَدَ اِلَيْهِ رَجُلٌ مِنِ اخْوانِهِ

مُسْتَجيرا بِهِ فى بَعْضِ اَحْوالِهِ

فَلَمْ يُجِرْهُ بَعْدَ اَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ،

فَقَدْ قَطَعَ وِلايَةَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ.

از امام رضا عليه السلام روايت است:

كسى كه يكى از برادران دينى اش براى كارى به او پناه آورد ولى او، با آنكه مى تواند، پناه ندهد و كارى برايش نكند، رشته ولايت خداى متعال را بريده است.

بحار الانوار، ج 72، ص 181.

حديث351

امام رضا عليه السلام :

لَتَأمُرَنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهَنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ،

اَوْ لَ_يَسْتَ_عْمِلَنَّ عَلَ_يْكُمْ شِ_رارُكُمْ

فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

حت_ما امر به معروف و نهى از منكر كنيد،

وگرنه اشرارتان بر شما مسلّط و حاكم مى شوند،

آن_گاه خوبانت_ان هم دع_ا مى كنند،

امّا دع_ايشان مستج_اب نمى ش_ود.

وسائل الشيعه، ج 11، ص 394.

حديث352

امام رضا عليه السلام :

اِذا كَذِبَ الوُلاةُ حُبِسَ الْم_َطَرُ،

وَ اِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ،

وَاِذا حُبِسَتِ الزَّكاةُ ماتَتِ الْمَواشى.

از امام رضا عليه السلام روايت شده است:

هرگاه زمامداران دروغ بگويند، خشكسالى مى شود.

هرگاه حاكم، ستم كند، ح_كومت سست مى شود.

و هرگاه زكات نپ_ردازند، چه_ارپايان مى م_يرند.

امالى، شيخ مفيد، ص 310.

حديث353

امام رضا عليه السلام :

اَلصَّغائِرُ مِنَ الذُّن_ُوبِ طُ_رُقٌ اِلَى الْكَبائِرِ

ومَنْ لَمْ يَخَفِ اللّه َ فِى الْقَليلِ، لَمْ يَخَفْهُ فِى الْكَثيرِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

گناهان كوچك، راهى به سوى گناهان كبيره است.

هر كس ك_ه در گن_اهان كوچ_ك از خ__دا نترس_د،

در مورد گناهان بزرگ و بسيار هم از او نمى ترسد.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 290.

حديث354

امام رضا عليه السلام :

اِنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ:

مُسْتَريحٌ بِالْمَوْتِ وَ مُسْتَراحٌ مِنهُ بِهِ.

امام رضا عليه السلام هنگام عيادت از يكى از اصحابش فرمود:

مردم دو دسته اند:

يكى آنكه با م_رگ، آس_وده مى شود.

ديگرى آنكه مردم با مرگش از دست او آسوده مى شوند.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 263.

حديث355

امام رضا عليه السلام :

اَلسَّخِىُّ يَأْكُلُ مِنْ طَعامِ النّاسِ

لِي_َأْك_ُلُوا مِنْ ط_َع_امِهِ،

وَالْبَخيلُ لايَأكُلُ مِنْ طَعامِ النّاسِ

لِ_ئَلاّ ي_َأْك_ُلُوا مِنْ ط_َع_امِهِ.

امام رضا عليه السلام فرمود:

بخشنده و سخاوتمند، از غذاى مردم مى خورد،

ت_ا از غ_ذايش بخ_ورن_د،

ولى بخيل از غذاى ديگران نمى خورد،

ت_ا از غ_ذاى او نخورن_د.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 295.

حديث356

امام رضا عليه السلام :

مَنْ رَضِىَ بِالْيَسيرِ مِنَ الْحَلالِ

خ_َفَّتْ م_َؤُنَت_ُهُ وَ تَنَع_َّمَ اَه_ْل_ُهُ

وَ بَصَّرَهُ اللّه ُ داءَ الدُّنْيا وَ دَوائَها

وَ اَخْرَج_َهُ مِنْها سالِما

امام رضا عليه السلام فرمود:

كسى كه به مال حلال اندك، راضى شود، مخارجش سبك مى شود، خانواده اش برخوردار مى گردند، خداوند او را به درد و درمان دنيا بينا مى كند و ا و را سالم و بى گناه از دنيا به دارالسلام بهشت بيرون مى برد.

مسند الامام الرضا عليه السلام، ج 1، ص 269.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109