دانستنيهاي نوروز

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان،1388

عنوان و نام پدیدآور:دانستنيهاي نوروز/ واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان .

مشخصات نشر:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان ، 1388.

مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

موضوع : مناسبت ها

عيد در فرهنگ اسلامى

نويسنده

سيد عباس رفيعى پور علوى

ماهنامه فرهنگ كوثر.

عيد در فرهنگ اسلامى

به بهانه عيد نوروز و يكصدومين سال تولد حضرت امام خمينى(ره) مطالبى پيرامون موضوع فوق، تقديم خوانندگان گرامى مى شود:

واژه «عيد» در اصل از فعل عاد (عود) يعود است و براى آن معانى مختلفى گفته اند: از جمله «خوى گرفته»، «روزفراهم آمدن قوم» و «هر روز كه در آن، انجمن يا تذكار فضيلتمند يا حادثه بزرگى باشد.»

گويند از آن رو به اين نام خوانده شده است كه هر سال شادى نوينى باز آرد. [1]

و برخى برآن هستند كه اصل واژه «عيد» از «عادت» است. زيرا آنان (قوم) و فاميل و خانواده ها برگرد آمدن دورهم در آن روز عادت كرده اند. [2]

در لغتنامه تاج العروس درباره عيد آورده است: عيد در نزد عرب، زمانى است كه در آن شاديها و يا اندوه ها، باز مى گردد و تكرار مى شود. [3]

و در فرهنگ معين در اين باره آمده است: عيد، روز مباركى است كه در آن مردم جشن مى گيرند و شادى مى كنند و در اين روز به همديگر عيدى مى دهند از قبيل هديه، پول، خلعت. [4]

واژه عيد در قرآن

واژه عيد در قرآن فقط يك بار آمده است.

(اللهم انزل علينا مائده من السمإ تكون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آيه منك). [5]

خدايا! نازل كن براى ما مائده اى از آسمان كه براى اولين و آخرين از ما عيد باشد و نشانه اى از تو.

در تفسير اين آيه آمده است: عيد در لغت از ماده عود به معنى بازگشت است. به روزهايى كه مشكلات از قوم و جمعيتى برطرف مى شود و بازگشت به پيروزيها و راحتى هاى نخستين مى كنند، عيد گفته مى شود. و در اعياد

اسلامى به مناسبت اين كه در پرتو اطاعت يك ماه مبارك رمضان و يا انجام فريضه بزرگ حج، صفا و پاكى فطرى نخستين به روح و جان باز مى گردد و آلودگى ها كه برخلاف فطرت است از ميان مى رود «عيد» گفته شده است و از آنجا كه روز نزول مائده، روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است؛ حضرت مسيح(ع) آن را «عيد» ناميده است. [6]

عيد از منظر حضرت على(ع)

عيد از نظر على(ع) اين است كه: هر روزى كه در آن روز، معصيت خدا نشود و گناهى انجام نگيرد، آن روز را عيد خوانده است.

«كل يوم لا يعصى الله تعالى فيه فهو يوم عيد»

و اين فرمايش اميرمومنان(ع) اشاره به اين موضوع دارد كه روز ترك گناه، روز پيروزى و پاكى و بازگشت به فطرت نخستين است. [7]

از سويد بن عفله نقل شده است كه گفت: در روز عيد بر اميرالمومنين(ع) وارد شدم و ديدم كه نزد حضرت نان گندم و خطيفه (نان شيرمال) و ملبنه (حلوا شكرى) است. پس به آن حضرت عرض كردم:

روز عيد و خطيفه؟!

حضرت فرمود: «انما هذا لمن عيد من غفرله»؛ اين عيد كسى است كه آمرزيده شده است. [8]

در خبر است: چيزى به رسم هديه نوروزى خدمت اميرالمومنين(ع) تقديم شد، حضرت پرسيد: اين چيست؟ عرض كردند: يا اميرالمومنين! امروز نوروز است. فرمود: هر روز را براى ما نوروز سازيد. [9]

عيد نوروز از منظر امام صادق(ع)

امام صادق(ع) به يكى از اصحابش به نام معلى بن خنيس در باره عيد نوروز فرمود:

«ان يوم النيروز هواليوم الذى اخذ فيه النبى(ص) لاميرالمومنين(ع) العهد بغديرخم... و هواليوم الذى ظفرفيه باهل النهروان... و هواليوم الذى يظفرفيه قائمنا اهل البيت» . [10]

نوروز، روزى است كه پيامبراكرم (ص) در غديرخم براى ولايت اميرالمومنين(ع) از مردم پيمان گرفت؛ روزى است كه آن حضرت برخوراج نهروان پيروز شد و روزى است كه قائم ما اهل بيت(عليهم السلام) ظهور خواهد كرد.

امام كاظم(ع) و جلوس عيد نوروز

از آنجايى كه عيد نوروز ريشه در سنتهاى ما ايرانى ها دارد و اين موضوع به زمانهاى بسيار دور برمى گردد، پس از اسلام، بنا به نوشته مورخين، با اندك تغييراتى كه در آن به عمل آمده است، تاكنون در بين ايرانيان جاودانه است، بنابراين در صدر اسلام ايرانى هايى كه در مركز خلافت به سر مى بردند، طبق سنت ملى شان به اين عيد پاى بند بودند و هداياى نوروزى را براى سلاطين خود مى بردند. پس ازامويان، عباسيان مورد توجه بعضى از مردم بودند و ايرانى ها با مراجعه به دربار آنها، هدايايى را به آنها تقديم مى كردند.

در بحارالانوار روايت ذيل آمده است:

«ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر (ع) بالجلوس للتهنيه فى يوم النيروز و قبض ما يحمل اليه...». [11]

منصور دومين خليفه عباسى به امام كاظم(ع) پيشنهاد كرد عيد نوروز جلوس نمايد تا مردم نوروز را به او تبريك گويند و هداياى آنها را دريافت نمايد... و امام(ع) با اكراه پذيرفت.

بنابراين عيد نوروز مانند بسيارى از سنتهاى ملى كه با شئون اسلامى مخالفتى نداشته است، پس از اسلام درميان ايرانيان باقى مانده است.

نوروز از نظر دانشوران اسلامى

سيدبن طاووس (يكى از دانشمندان بزرگ شيعه است.) كه در باره نوروز مى نويسد:

هنگامى كه آغاز آفرينش جهان هستى در مثل چنين روزى است، شايسته است اين روز به عنوان روز عيد و شادى تلقى گردد.

ابن فهد حلى در اين زمينه مى نويسد:

«يوم النيروز، يوم جليل القدر»، نوروز، روزى گرانمايه و با منزلت است.

حضرت امام(ره) به مناسبت عيد نوروز هرسال پيامى داشت و در ديوان شعرش، ابياتى ويژه درباره عيد نوروز سروده است كه در پى خواهد

آمد.

و مقام معظم رهبرى در پيام نوروزى سال 1369 شمسى فرمودند:

«تحويل سال جديد شمسى كه مصادف با نوعى تحول در عالم طبيعت مى باشد، فرصتى است براى اين كه انسان به تحول درونى و به اصلاح امور روحى، معنوى و مادى خود بپردازد، ايجاد تحول كار خداست... اما ما موظفيم كه براى اين تحول در درون خود، در زندگى خود و در جهان اقدام كرده وهمت و تلاش به عمل آوريم.»

سنت هاى نوروزى

يكى از سنت هاى حسنه و با ارزش عيد نوروز كه تا روز سيزده رايج است، ديد و بازديدها است كه ميان فاميل، دوستان انجام مى گيرد و در كتب روايى ما به عنوان «صله رحم»نام برده شده است.البته لازم است، در اين باره به اولويت هايى توجه داشت:

1. ديدار از خانواده شهدا و جانبازان.

2. ديدار از بستگان نزديك.

3. ديدار از دوستان.

4. عيدى دادن مخصوصا به نونهالان.

5. آشتى دادن برادران وخواهران دينى و رفع كدورت از بين آنها.

پى نوشتها

[1]. لغتنامه دهخدا، ذيل واژه عيد.

[2]. لسان العرب، ابن منظور، ج 3، ص 319.

[3]. همان، ج 8، ص 43.

[4]. فرهنگ معين، واژه عيد و عيدى

[5]. سوره مائده، آيه 114.

[6]. تفسير نمونه، ج 5، ص 131.

[7]. تفسير نمونه، ج 5، ص 131.

[8]. بحارالانوار، ج 40، ص 326.

[9]. وسائل الشيعه، ج 12، ص 214.

[10]. بحارالانوار، ج 56، ص 119.

[11]. همان، ج 98، ص 419.

نوروز در فرهنگ شيعه

نويسنده

سرشناسه : جعفریان، رسول

عنوان و نام پديدآور : نوروز در فرهنگ شیعه : مروری بر جایگاه عید نوروز در تاریخ و فرهنگ تشیع/رسول جعفریان

منشا مقاله : زائر ،ش 162 ، خرداد 1387 : ص 2 - 3

توصیفگر : عید نوروز

توصیفگر : تشیع

توصیفگر : احادیث

توصیفگر : اسلام

توصیفگر : صفویان

توصیفگر : فقیهان

توصیفگر : جشن های ملی

توصیفگر : آداب ورسوم

نوروز در فرهنگ شيعه

نوروز يا روز نو، در همه تقاويم، در همه دوره ها و در ميان همه فرهنگها، با اسامى گوناگون مطرح بوده و هست. گردش زمين به دور خورشيد و پديد آمدن روز و شب و فصول سال و نيز حركت ماه بر گرد زمين، بشر را به محاسبه واداشته و به طور طبيعى تقويم را پديد آورده است. آغاز هر سال، شروع جديدى است كه خود به نوعى انسان را با احساسى تازه و تولدى نو به حركت در مى آورد. اين آغاز همراه با شادى و سرور بوده و در هر فرهنگى آيينهاى ويژه اى براى نشان دادن خوش حالى و شادى تعبيه شده است. در ميان ايرانيان، اين روز نو، روزى بود كه شاه جديد ساسانى به تخت مى نشست. خواهيم ديد كه آخرين نوروز ايرانى، كه طى آن آيينهاى ويژه اى را اجرا مى كردند، [1] روزى در اواخر خردادماه بود كه يزدگرد سوم بر تخت نشست و از آن پس، اين نوروز، هر سال، با توجه به عدم محاسبه كبيسه و اهمال آن، در هر چهار سال يك روز به عقب مى افتاد. پس از آمدن اسلام، سنت نوروز، پابرجا ماند و اين بدان دليل بود كه مردم ايران، به سرعت اسلام را نپذيرفته و تا يكى دو سه قرن، بسيارى از آنان

بر آيين كهن خود بودند. حتى اگر اسلام را پذيرفتند، نتوانستند به آسانى آن را ترك كنند. دانسته است كه اسلام دو عيد را با عنوان عيد فطر و اضحى با آيينهاى ويژه مطرح كرد، هر چند آنها آغاز سال نبود اما به هر روى عيد طبيعى مسلمانان به شمار مى آمد. در برابر، نه از سوى اهل سنت و نه امامان شيعه، موضعگيرى روشن و شناخته شده مفصلى نسبت به نوروز مطرح نشد. آنچه در اين باره گفته شده پس از اين اشاره خواهيم كرد.

بحث از نوروز، در فرهنگ شيعه، از قرن پنجم به بعد مطرح شد و تا آنجا كه به منابع برجاى مانده ارتباط مربوط مى شود، نخستين بار در مختصر مصباح شيخ طوسى از آن ياد شد. پس از آن در منابع ديگر هم وارد گرديد. در اين مقال سير ورود آن را در منابع شيعه و موضعگيرى فقهاى شيعه در باره آن را توضيح خواهيم داد. نكته جالب توجه آنكه در دوره صفوى، آثار فراوانى در زمينه عيد نوروز نوشته شد. شيخ آقابزرگ ذيل مدخل نوروزيه، از بيش از پانزده رساله كه در دوره صفوى تاليف شده ياد كرده است. در اين مقال برآنيم تا بر چند رساله نوروزيه كه در اين دوره تاليف شده شرحى به دست دهيم.

مبناى محاسبه روز نوروز

نوروز نخستين روز فروردين ماه شمسى به حساب مى آيد. محاسبه سال شمسى تا پيش از پيدايش تاريخ جلالى در سال 467 يا 471، بدين ترتيب بود كه سال را دوازده ماه سى روزه تقسيم مى كردند كه جمعا 360 روز مى شد. پنج روز باقى مانده را در پايان آبان ماه يا اسفندماه بر

آن مى افزودند كه جمعا 365 روز مى شد. با اين حال پنج ساعت و 48 دقيقه و 51/45 ثانيه باقى مى ماند. اين زمان، در هر چهار سال يك روز مى شد و از آنجا كه در محاسبه نمى آمد، روز اول فروردين در فصول سال تغيير مى كرد. بنابر اين ماههاى شمسى نيز در آن زمان، مانند ماههاى قمرى در فصول سال متغير بود. معناى اين سخن آن است كه نوروز در ابتداى فروردين واقعى، يعنى نقطه آغاز اعتدال ربيعى قرار نداشت.

زمانى كه يزدگرد سوم، آخرين شاه ساسانى، در سال 632 ميلادى به تخت نشست، روز نخست سال، يعنى اول فروردين در آن تاريخ، مطابق بود با شانزدهم حزيران (ژوئن) (مطابق با 27 خرداد). پس از آن با محاسبه بالا، روز نوروز يا اول فروردين، هر چهار سال، يك روز به عقب مى آمد.

در سال 467، روز نوروز مطابق دوازدهم حوت يا اسفند بود. در اين سال، ملكشاه سلجوقى، دستور داد تا منجمان، محاسبه دقيقى از سال شمسى انجام داده و روز اول فروردين را معين كنند. بر اساس محاسبه خواجه عبدالرحمان خازنى، منجم مرو، عوض آن كه بر اساس محاسبه قبلى، روز واقعى دوازدهم اسفند را اول فروردين دانسته شود، اول فروردين را هيجده روز جلوتر برده و در ابتداى اعتدال ربيعى، يعنى فروردين واقعى قرار داد. در محاسبه جديد، هر سال را در چهار نوبت، 365 روز محاسبه كرده (دوازده سى روز به ضميمه پنج روز كه در آخر ماه آبان يا اسفند افزوده مى شد) و سال پنجم را 366 روز محاسبه كردند. البته پس از هر هشت دوره چهارساله، سال پنجم را 366 قرار مى دادند. در اين

محاسبه آن پنج ساعت و اندى نيز در محاسبه مى آمد. بدين ترتيب، روز نوروز، به عنوان نخستين روز فروردين ماه، از آن سال ثابت ماند.

بنابر اين، نخستين سالى كه روز اول فروردين آن دقيقا مطابق آغاز زمان اعتدال ربيعى بود، سال 467 (يا 471) بوده است. [2]

نوروز در فرهنگ شيعه

دانسته است كه سال قمرى، به عنوان سالشمار پذيرفته شده در آيينهاى دينى در دين مبين اسلام پذيرفته شده و در ميان مردم و كتابهاى تاريخى مرسوم بوده است. در كنار آن سال شمسى، به دليل ثبات آن در تعيين فصول، هميشه به عنوان سال مورد استفاده در امر كشاورزى و خراج و جز آن، اهميت خود را حفظ كرده و در تقاويم محاسبه و ياد مى شده است. تطبيق اين دو روز شمار با يكديگر در فرهنگهاى مختلف هميشه مورد بحث واقع شده و راه حلهاى مختلفى براى آن عرضه شده است. سيرى از اين تطبيقها در ميان تاريخ قمرى و شمسى را تقى زاده مورد بحث قرار گرفته است. [3]

در سال 1304 شمسى (1343 قمرى مطابق 1925 ميلادى) در ايران، تقويم شمسى، به عنوان تقويم رسمى پذيرفته شد. محاسبه پيشين كه دقيق بود مراعات شد و تنها عوض افزودن پنج روز به سال، شش ماه نخست سال را سى و يك روز، و پنج ماه دوم را سى روز و اسفند را بيست و نه روز قرار دادند كه هر چهار سال، سى روز محاسبه مى شد. سالى كه اسفند آن سى روز بود، آن را سال كبيسه ناميدند. [4] در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نيز مبناى محاسبه سال شمسى بوده و سال قمرى نيز در كنار آن به عنوان

تقويم دينى مورد تاكيد قرار گرفت.

اين بود اجمالى از نوروز در تقويم شمسى. مهمترين نكته آن، اين است كه نوروز تا سال 467 درسال متغير بوده وپس ازآن درآغازاعتدال ربيعى قرارگرفته واز آن پس تغييرى نيافته است.

نوروز در منابع كهن شيعى

در آغاز بايد اشاره كنيم كه مقصود از منابع كهن منابعى است كه تا زمان شيخ طوسى تاليف شده است. آنچه كه در باره نوروز در اين منابع آمده، به شرح زير است:

نخست آن كه نجاشى ذيل شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجارى نوشته است كه وى از ثقات اصحاب است و كتابهايى داشته از جمله كتاب ما روى فى يوم النيروز. [5] روشن نيست حجم رواياتى كه وى در اين كتاب جمع آورى كرده چه اندازه بوده است. گفتنى است كه صاحب بن عباد كه بايد او را با احتياط شيعه معتزلى دانست، كتابى با عنوان كتاب الاعياد و فضائل النيروز داشته است. [6]

در منابع كهن، چند روايت نيز در باره نوروز آمده، كه به اين ترتيب است:

1- نخست روايتى از ابراهيم كرخى كه ضمن آن از امام صادق عليه السلام سؤال شده كه شخصى مزرعه بزرگى دارد. در روز مهرگان يا نوروز، هدايايى (از طرف كسانى كه بر روى آن كار مى كنند) به او داده مى شود. آيا بپذيرد؟ حضرت فرمود: آنها كه هديه مى دهند مسلمانند؟ ابراهيم مى گويد: آرى. حضرت فرمود: هديه آنها را بپذيرد. [7]

2- روايت ديگر چنين است كه در روز نوروز به اميرالمؤمنين عليه السلام گفته شد: اليوم النيروز. حضرت فرمودند: اصنعوا كل يوم نيروزا هر روز را نوروز كنيد. [8] و نقل ديگر همان روايت آن كه

حضرت فرمود: نيروزنا كل يوم. [9] اين همان روايتى است كه در آن گفته شده در روز نوروز به آن حضرت، فالوذج هديه كردند و حضرت اين پاسخ را دادند. در حاشيه نسخه اى از فهرست ابن نديم آمده كه ثابت بن نعمان بن مرزبان، پدر ابوحنيفه، يا جد او همان كسى بود كه فالوذج به امام على عليه السلام هديه كرد و حضرت فرمود: نوروزنا كل يوم يا مهرجونا كل يوم. [10] تعبيرى كه صاحب دعائم آورده قدرى متفاوت است. در آنجا آمده: وقتى فالوذج به امام اهدا شد، حضرت دليلش را پرسيد؛ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: فنيروزا ان قدرتم كل يوم. يعنى تهادوا و تواصلوا فى الله. [11] اين روايت را بخارى نيز در التاريخ الكبير آورده است. [12]

به جز آنچه از من لايحضر نقل شد، در آثار صدوق، اشاره اى به نوروز نشده است. تنها در عيون اخبارالرضا عليه السلام ضمن اشاره به داستان زيدالنار آمده كه جعفر بن يحيى برمكى بعد از كشتن ابن افطس علوى، سر وى را همراه هداياى نوروز نزد هارون فرستاد. [13] صدوق هيچ اشاره ديگرى به نوروز نكرده است. [14] گفتنى است كه در آثار شيخ مفيد نيز، كلمه نوروز يا نيروز يافت نشد. [15]

3- اشاره شد كه در تهذيب شيخ طوسى، به بحث هديه در روز نوروز و مهرجان [16] اشاره شده بود. جداى از آن شيخ طوسى در مصباح المتهجد، براى نخستين بار بحث از روز نوروز، به عنوان روزى متبرك كه روزه استحبابى و نماز دارد، كرده است. آنچه در مصباح (به نقل از بحار) آمده چنين است:

روى المعلى بن خنيس عن مولانا الصادق

عليه السلام فى يوم النيروز قال: اذا كان يوم النيروز فاغتسل و البس انظف ثيابك و تطيب باطيب طيبك و تكون ذلك اليوم صائما فاذا صليت النوافل و الظهر و العصر، فصل اربع ركعات، تقرا فى اول ركعة فاتحة الكتاب و عشر مرات انا انزلناه و... [17] گفتنى است كه شيخ روز روز نوروز را نه در مصباح و نه در مختصر مصباح معين نكرده است.

4- ابن ادريس (598) در سرائر مى نويسد: شيخ ما ابوجعفر در مختصر مصباح آورده از چهار ركعت نماز مستحب در نوروز فرس سخن گفته اما روز آن را معين نكرده، چنانكه ماه آن را از ماههاى رومى يا عربى مشخص نكرده است. آنچه برخى از اهل حساب و علماى هيئت و اهل فن در كتابش گفته، اين است كه روز نوروز دهم ماه ايار (دهم ماه مه مطابق دوم ارديبهشت) كه سى و يك روز است مى باشد. زمانى كه نوروز از آن گذشت، روز نوروز فرا مى رسد. گفته شده نيروز و نوروز دو لغت است. اما نيروز معتضد كه به آن نوروز معتضدى مى گويند، روز يازدهم حزيران (يازدهم ژوئن مطابق سوم خرداد) است. مردمان سواد و زارعين، در باره امر خراج به وى شكايت كردند و اين كه قبل از رسيدن محصول، خراج گفته مى شود و همين سبب بدهكارى آنهاست كه خود عامل اجحاف به رعاياست. او مصصم شد كه پيش از يازدهم حزيران خراج از كسى مطالبه نكنند. شعرى نيز در باره اين عمل او سروده شد... همه اين مطلب را صولى در كتاب الاوراق آورده است. [18]

در دو كتاب دعا كه به فارسى در قرن ششم

تاليف شده ياد از حديث معلى بن خنيس در اعمال روز نوروز كه مهمترين آنها، گرفتن روز، پوشيدن لباس نيكو و نماز مخصوص است، شده است. اين دو مورد از دو متن فارسى شيعى قرن ششم قابل توجه است جز آن كه به احتمال قريب به يقين برگرفته از شيخ طوسى است.

5- در كتاب ذخيرة الاخره كه مشتمل بر ادعيه بوده و در نيمه نخست قرن ششم تاليف شده، فصلى تحت عنوان عمل روز نوروز فارسيان آمده است. در شرح آن حديث معلى بن خنيس به اين ترتيب نقل شده است:

روايت كند معلى بن خنيس از صادق عليه السلام كه گفت: چون روز نوروز بود، روزه دار و غسل كن و جامه پاكترين درپوش و بوى خوش بكار دار و چون نماز پشين و ديگر و سنتهاى آن بگذارده باشى، چهار ركعت نماز كن به دو سلام و بخوان در ركعت اول الحمد و ده بار انا انزلناه فى ليلة القدر و در ركعت دويم الحمد و ده بار وده بار قل يا ايها الكافرون و در ركعت سيم الحمد و ده بار قل هو الله احد ودرچهارم ركعت الحمد و ده بار معوذتين. و چون از نماز فارغ گردى تسبيح زهرا عليهما السلام بگوى. چون چنين بكنى خداى تعالى شصت ساله گناه تو بيامرزد. و دعااين است:... [19]

6- در كتاب نزهة الزاهد نيز كه در نيمه دوم قرن ششم يا نيمه نخست قرن هفتم نوشته شده آمده است: نوروز فرس: امام جعفر صادق عليه السلام گفت: چون روز نوروز در آيد غسل كن و جامه پاك ترين در پوش و بوى خوش بكار دار و

روزه فراگير و پس از نماز پيشين و ديگر، چهار ركعت نماز كن به دو سلام. پس از الحمد در اول ركعت، ده بار انا انزلناه بخوان و در دوم ده بار قل ياايها الكافرون و در سوم ده بار قل هو الله احد و در چهارم ده بار هر دو قل اعوذ. و چون فارغ شوى سجده شكر كن و اين دعا بخوان تا تو را گناه شصت ساله بيامرزد. و دعا اين است: اللهم صل على محمد و ال محمد الاوصياء المرضيين و صل على جميع انبياءك و رسلك بافضل صلواتك و بارك عليهم بافضل بركاتك ... [20]

7- قطب الدين راوندى (م 573) حديثى در باره نوروز، در كتاب لب اللباب خود آورده است: عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : ابدلكم بيومين يومين، بيوم النيروز و المهرجان، الفطر و الاضحى. دوروز رابراى شما جانشين دوروز كردم. عيد فطر وقربان را بجاى عيدنوروز و مهرگان قرار دادم. [21]

مناسب است در اينجا بيفزايم كه مراسم نوروز در شهرهاى شيعه نيز برپا بوده است. حداقل دو قصيده از سيدضياءالدين ابوالرضا فضل الله راوندى از قرن ششم در دست داريم كه عيد نوروز را به برخى از بزرگان آن ناحيه تبريك گفته است. در يكى از اين اشعار آمده:

هذا الربيع و هذه ازهاره وافى سواء ليله و نهاره. [22]

8- ابن شهر آشوب (م 588) در مناقب خبرى در برخورد منصور با امام كاظم عليه السلام آورده است. وى مى نويسد: منصور از امام خواست تا در عيد نوروز، بجاى او در مجلسى نشسته و هدايايى را كه آورده مى شد از طرف او بگيرد. امام در

پاسخ چنين گفت:

انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم فلم اجد لهذا العيد خبرا؛ انه سنة للفرس محاها الاسلام و معاذ الله ان نحيى ما محاه الاسلام. [23]

من اخبارى را كه از جدم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم وارد شده بررسى كردم و خبرى در رابطه با اين عيد پيدا نكردم. اين عيد از سنن ايرانيان است كه اسلام بر آن خط بطلان كشيده است. به خدا پناه مى برم از اينكه چيزى را كه اسلام آن را از ميان برده دوباره آن را زنده كنم.

صاحب جواهر با توجه به نقل شيخ، ابن فهد، شهيد اول و ديگر متاخرين، بر مسلم بودن استحباب روزه روز نوروز تاكيد كرده است. سپس نقل بالا را از امام كاظم عليه السلام آورده و گفته است كه اين نقل نمى تواند معارض ادله استحباب باشد، به علاوه كه محتمل است كه بر اساس تقيه صادر شده باشد؛ شايد هم مقصود نوروزى جز نوروزى باشد كه متفق عليه است. [24] بايد توجه داشت كه مستند همه، روايت معلى بن خنيس است. به علاوه، اگر تقيه اى در كار بود، بايد امام همان ابتدا موافقت مى كرد نه مخالفت. نكته سوم وى نيز واضح البطلان است، زيرا به هر روزى در آن روزگار، يك نوروز بيشتر وجود نداشته است.

اين بود آنچه در منابع شيعه تا قرن ششم در باره نوروز نقل شده است. در اين باره، مهم همان روايت معلى بن خنيس است و جز آن، چيزى در باره تاييد نوروز به چشم نمى خورد. منشا آنچه در آثار بعدى در باره استحباب غسل روز

نوروز و نماز و دعاى مربوطه آمده، همين نص است و بس. البته مطالب ديگرى نيز افزوده شده كه منشا آنها را اشاره خواهيم كرد.

نوروز در منابع اهل سنت

در اينجا بى مناسب نيست، اشاره اى به آنچه در منابع اهل سنت در باره روز نوروز آمده داشته باشيم. بطور كلى بايد گفت كه اين عيد، از پس از اسلام مورد توجه حكام اموى و عباسى بوده و بويژه در حوزه شرق، هداياى نوروز به طور مرتب از طرف حكام از كدخدايان دريافت مى شده است. افزون بر آن كار گرفتن خراج نيز بر اساس نوروز بوده و يكى دوبار در عهد متوكل [25] و معتضد عباسى، [26] نوروز تا تيرماه به تاخير افتاده تا مردم در پرداخت آن گرفتار مشكل نشوند، زيرا در اين وقت محصول به دست مى آمده است. در زمان مقتدر نيز اين مشكل به عنوان نوعى ظلم در حق رعايا مطرح بوده است. [27]

به گزارش يعقوبى، معاويه پس از رسيدن به خلافت، به عبدالرحمن بن ابى بكره نوشته است تا هداياى نوروز و مهرگان براى وى ارسال شود. [28] عمر بن عبدالعزيز، در رديف كارهاى اصلاحى خود اين امر را متوقف كرده [29] و نامه اى به يكى از حكام خويش نوشته تا از گرفتن هداياى نوروز و مهرگان خوددارى كند. [30] بعد از وى، يزيد بن عبدالملك بار ديگر گرفتن هداياى نوروزى را باب كرده است. [31] در زمان نصر بن سيار نيز گرفتن هدايا در خراسان مرسوم بوده، [32] چنانكه در سال 236 در فارس. [33] در باره نوروز و مهرگان در ادب عربى، مقالاتى در زبانهاى فرنگى نوشته شده است. [34]

در تمام اين دوران، روز نوروز

به عنوان يك روز معين براى مسلمانان شرق شناخته شده بوده و به دليل درگير بودن آن با امر خراج، موقعيت خود را حفظ كرده است. شاعرى در سال 220 هجرى، روز نوروز را در رديف دو عيد فطر و اضحى قرار داده است:

فابكوا على التمر ابكى الله اعينكم فى كل اضحى و فى فطر و نيروز

شواهد وجود دارد كه در اواخر قرن سوم، توده مردم در اين نواحى، در ايام نوروز به آتش بازى و ريختن آب مى پرداخته اند. حكومت نيز به احتمال تحت تاثير فقهاى اهل سنت، با آن مقابله مى كرده است.

در حوادث سال 282 آمده است كه در اين سال، مردم از آنچه در نوروز عجم، از آتش بازى و ريختن آب و جز آن انجام مى دادند، منع شدند. [35]

در حوادث سال 284 آمده است كه روز چهار شنبه، سوم جمادى الثانيه، يازدهم حزيران (ماه ژوئن)، در چهارسوها و بازارهاى بغداد، اعلام شد كه كسى در شب نوروز حق روشن كردن آتش و ريختن آب را ندارد. روز پنجشنبه نيز همين اعلان، اعلام شد. اما در عصر روز جمعه، در خانه سعيد بن يكسين، رئيس شرطه بغداد، در بخش شرقى بغداد، اعلام شد كه خليفه، مردم را در روشن كردن آتش و ريختن آب آزاد گذاشته است. پس از آن توده مردم، حتى بيش از حد به اين كار پرداختند به طورى كه بر روى اصحاب شرطه نيز در مجلس جسر (پل) آب ريختند. [36]

برگزارى مراسم نوروز نه تنها در شرق اسلامى، بلكه در غرب نيز رواج يافته است. به نقل مقريزيه در سال 363 هجرى، المعزلدين الله، خليفه فاطمى مصر،

دستور داد تا از روشن كردن آتش در شب نوروز و همچنين ريختن آب خوددارى كنند. در همانجا آمده است كه در سال 361، آتش بازى گسترده اى در قاهره انجام شده و اين كار سه روز ادامه يافته است. بدنيال بود، معز فاطمى مردم را از روشن كردن آتش و ريختن آب منع كرده و كسانى را نيز گرفته و حبس كردند. [37] همو آورده است كه در سال 517 هجرى نيز در روز نوروز هداياى گرانبهايى از طرف امرا تقديم شده كه بسيار بسيار مفصل و گرانقيمت بوده است. [38] همو در سالهاى بعد از آن روز، كه از آن با عنوان نوروز قبطى ياد شده، از گستردگى بازى و كارهاى ضد اخلاق و گرفتن هديه توسط امير نوروز و جز آن سخن گفته است. [39] در منابع فقهى اهل سنت هم، مخالفت با نوروز ديده مى شود. از جمله غزالى در كيمياى سعادت بر ضد نوروز سخن گفته است. [40] در منبع ديگرى، گفته شده است: روزه گرفتن روز شنبه، كراهت دارد چون تشبه به يهود است. نيز روزه گرفتن نوروز و مهرگان، چرا كه آن هم تشبه به مجوس است.[41]

ابن قدامه نيز نوشته است: روزه گرفتن نوروز و مهرگان كراهت دارد، زيرا اين ها، روزهايى است كه كفار آن را بزرگ مى شمرند. [42] گفتنى است كه گروه طالبان كه در حال حاضر بر افغانستان حاكم اند، امسال (1376) اعلام كردند كه برگزارى مراسم نوروز بر خلاف اسلام بوده و نبايد تعطيل شود.

نوروز در منابع شيعى قرن هفتم به بعد

همانگونه كه گذشت، منابع بعدى، با تكيه بر سخن شيخ، به بيان اعمال روز نوروز در كنار اعياد ديگر پرداخته اند. اما

بحث مهم از اين زمان به بعد، بحث از تعيين روز نوروز است . كسانى از فقيهان براى تعيين روز نوروز كوششهايى كرده اند. از آن جمله شهيد اول (م 786) در كتاب ذكرى الشيعة است. وى در آنجا با اشاره به روايت معلى بن خنيس نوشته است كه مقصود از نوروز يا اول سال فارسيان يا وارد شدن خورشد در برج حمل (فروردين) و يا دهم ايار (دوم ارديبهشت) است. بدين ترتيب سه قول دراين باره نقل كرده كه تفصيل آن درسخن ابن فهد آمده است. [43]

عبارت مفصل در تعيين روز نوروز از احمد بن محمد بن فهد حلى (م 841) است. وى با اشاره به سخن شيخ طوسى در مختصر مصباح المتهجد و چهار ركعت نماز مستحبى آن مى نويسد: «يوم النيروز جليل القدر اما تعيين روز آن از سال مشكل است. اين در حالى است كه چون متعلق عبادت الهى شده شناخت آن مهم است و با اين حال، از علماى ما جز آنچه ابن ادريس گفته متعرض بيان آن نشده است.» سپس ابن فهد سخن ابن ادريس وشهيد را آورده است.

آنگاه در باره سخن شهيد كه گفته روز نوروز يا اول سال فارسيان يا رفتن خورشيد به برج حمل است مى نويسد: قول نخست وى كه اول سال فارسيان باشد همان است كه در ميان فقهاى عجم مشهور است. آنها نوروز را زمان وارد شدن خورشيد به برج جدى اين همان است كه نويسنده كتاب الانواء آن را گفته است. [44] پس از آن سخن صاحب الانواء را نقل كرده. آنگاه مى افزايد: آنچه از اين تفاسير درست تر است، آن كه نوروز همان زمان وارد شدن خورشيد به برج حمل (فروردين) است. سپس دلائلى براى آن ذكر

مى كند. مهمترين دليل آن كه شناخت اين روز به عنوان نوروز ميان مردم رايج است و طبعا خطاب بايد راجع به همين عرف باشد. آنگاه خود دو اشكال بر اين دليل آورده؛ يكى آن كه در همه مناطق عجم، نوروز بر روز اول ورود خورشيد در حمل اطلاق نمى شود و دوم آن كه نوروز بودن روز نخست ماه حمل، نوروز سلطانى است و جديد است. اين اشاره به تغيير روز نوروز در زمان سلطان ملكشاه سلجوقى است. پاسخ ابن فهد آن است كه وقتى عرف مختلف شد، عرف شرعى بايد مراعات شود. اگر چنين عرفى در كار نبود، عرف نزديكترين بلاد به شرع بايد مراعات شود. افزون بر آن، هر دو تفسير از نوروز - اعم از سلطانى و غير آن - مربوط به پيش از اسلام است! [45]

نكته مهم در مطالب ابن فهد آن است كه روايت معلى بن خنيس را به گونه اى ديگر نقل كرده و شكل مفصل آن را آورده است. وى از نسابه معاصر خود علامه بهاءالدين على بن عبدالحميد نسابه - و او به سند خود تا معلى بن خنيس - روايت مفصلى را در باره روز نوروز آورده است. اين روايت پيش از اين زمان، در منابع ديگر شيعى نبوده است. روايت چنين است كه معلى نقل كرده كه امام صادق عليه السلام فرمود: روز نوروز، روزى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم، براى امام على عليه السلام در غدير پيمان گرفت و مردم به ولايت او اعتراف كردند. خوشا به حال كسى كه بر آن پيمان باقى ماند و بدا به حال كسى كه آن عهد

را شكست. روز نوروز، روزى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم امام على عليه السلام را به وادى جن فرستاد و او بر آنها عهدها و پيمانها گرفت. روز نوروز، روزى است كه امام على عليه السلام بر خوارج غلبه يافت و ذوالثديه را كشت. روز نوروز، روزى است كه قائم ما از اهل بيت عليهم السلام قيام خواهد كرد و خداوند او را بر دجال پيروز خواهد نمود و دجال را بر كناسه كوفه بدار خواهد زد. هيچ نوروزى نخواهد آمد جز آن كه ما انتظار فرجى در آن داريم. اين از روزهاى متعلق به ماست كه فارسيان آن را حفظ كردند و شما (عربها) آن را ضايع كرديد. يكى از انبياى بنى اسرائيل از خدايش خواست تا قومى را كه چندين هزار بودند و از ترس مرگ از ديارشان خارج شده بودند و خداوند آنها را ميرانده بود، زنده كند. خداوند به وى فرمود: بر قبرهاى آنان آب بريز. او در اين روز، بر قبور آنها آب ريخت و آنها كه سى هزار تن بودند زنده شدند. همين امر سبب شد تا ريخت آب در روز نوروز سنت شود، امرى كه سبب آن را جز راسخان در علم نمى دانند. روز نوروز، اول سال فارسيان است. معلى مى افزايد: آن حضرت اين مطالب را بر من املا كرد و من از املاى آن حضرت آن را نوشتم. [46]

ابن فهد، به دنبال آن، روايت ديگرى از معلى نقل كرده است. در اين روايت آمده است كه امام صادق عليه السلام در صبحگاه نوروزى كه معلى به خدمت آن حضرت رسيده بود، از ايشان شنيد كه:

روز نوروز، روزى است كه خواند از بندگانش پيمان گرفت تا او را عبادت كرده به وى شرك نورزند و به انبياى او، حجج او و اولياى او ايمان بياورند. روز نوروز، نخستين روزى است كه خورشيد در آن طلوع كرد و بادها وزيدن گرفت و در زمين شكوفه پديد آمد (و خلقت فيه زهرة الارض .... ). روز نوروز، روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى فرونشست و روزى است كه خداوند كسانى را كه از ترس مرگ از سرزمينشان خارج شده و مرده بودند زنده كرد. و روزى است كه جبرئيل بر رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم فرود آمد. و روزى است كه ابراهيم بتهاى قومش را شكست. و روزى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم امام على عليه السلام را بر دوش گرفت تا بتهاى قريش را در مسجد الحرام شكست. [47]

ابن فهد به چهار نكته در اين دو روايت توجه كرده.

يكى: تطبيق روز نوروز با روز غدير يعنى هيجده ذى حجه سال دهم هجرت است.

دوم: سنت آب ريختن كه در بهار معنا دارد نه در ماه جدى (دى ماه).

سوم: خلقت خورشيد در اين روز كه با سخن منجمان سازگار است .

چهارم: شكوفه دادن زمين كه باز در فروردين است نه در دى ماه. [48] بدين ترتيب وى خواسته تا از اين روايت نتيجه بگيرد كه روز نوروز همان زمان ورود خورشيد به حمل يعنى آغاز فروردين ماه است. به نظر مى رسد اين قديمى ترين بحثى است كه در كتابهاى فقهى شيعه در تعيين روز نوروز شده و بعد از آن در دوره صفوى

مكرر مورد نقد و ايراد قرار گرفته است.

مشكل اين دو حديث آن است كه در منابع كهن شيعه نيامده است. افزون بر آن، روايات مزبور كه در اصل بايد يكى باشد، حاوى دو نوع آگاهى در باره روز نوروز است كه اين خود منشا شبهه در باره آن شده و احتمال جعل آن را تقويت مى كند. افزون بر آن، دانسته است كه، ابن غضائرى گفته: غاليان رواياتى را به معلى بن خنيس نسبت داده و نمى توان بر اخبار وى اعتماد كرد. [49] در اين صورت، اين روايت كه بى گرايش غاليانه يا نگرش افراطى هم نيست، از همان دسته مجعولاتى باشد كه غاليان به معلى نسبت داده اند. بايد اين نكته را نيز يادآورى كرد كه گفته شده قرامطه - گرايشى وابسته به مذهب افراطى اسماعيليه - دو روز را در سال كه نوروز و مهرگان بوده، روزه مى گرفته اند. [50] بلافاصله بايد تاكيد كنيم كه مجوسيان، نه تنها نوروز را روزه نمى گرفته اند، بلكه به نقل بيرونى، اساسا «مجوس را روزه اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد گناه كرده است.» [51]

ياد از اين نكته لازم است كه بخش ريخت آب روى مردگان كه به يكى از انبياى بنى اسرائيل نسبت داده شده، در روايتى از ابن عباس آمده است. [52] در همانجا آمده كه وقتى از مامون در باره سنت آب پاشى در روز نوروز سؤال شد، نوروز را همان روزى دانست كه آن مردگان از قوم بنى اسرائيل در آن زنده شدند. تواند بود كه اين روايت از اسرائيليات نيز باشد كه در جامعه اسلامى به نوعى با عقائد رايج پيوند داده شده است.

از همه اينها گذشته،

شايد تاويل ديگرى براى اين روايت بتوان جستجو كرد و آن اين كه - در صورت درستى صدور آن از امام صادق عليه السلام - شايد امام، خواسته اند بفرمايند كه اصولا هر روزى كه نشانى از پيروزى آيين الهى در آن باشد، نوروز است. درست همان طور كه در يكى از روايات سابق الذكر آمده بود كه امام على عليه السلام فرمود: هر روز ما را نوروز كنيد. اين معنا براى نوروز، كاملا مطابق تعبير ايام الله است كه در قرآن به روزهاى متعلق به خداوند اطلاق شده است. البته با اين تاويل بايد، آنچه در روايت در باره نوروز فارسيان آمده، قدرى اصلاح شود.! در گزارش برخى از رساله هاى دوره صفوى، اشكالات ديگرى بر متن اين خبر وارد شده كه به موقع اشاره خواهيم كرد.

نوروز و نوروزيه هاى دوره صفوى

چنين به نظر مى رسد كه نوروز، در فرهنگ مسلمانان شرقى، حتى با وجود مخالفتهاى برخى از فقهاى سنى مذهب، دوام آورده است. عجيب آن كه برخى از آداب و رسوم خاص آن مانند چهارشنبه سورى و سيزده بدر كه از پيش از اسلام وجود داشته، و بى پايگى آن از نگاه اسلام بر همه روشن بوده، به دليل همسويى نوروز با طبيعت و نيز دخالت آن در تعيين خراج سالانه، همچنان حفظ شده است. حضور اين عيد در بخش وسيعى از دنياى اسلام در حال حاضر، از نواحى عراق و تركيه گرفته تا جمهورى آذربايجان، جمهوريهاى آسياى ميانه، افغانستان، پاكستان و طبعا ايران، نشان آن است كه پيش از تشكيل دولت صفوى، اين عيد مورد اعتناى كامل بوده است. در اينجا بايد دو نكته را مورد توجه قرار داد:

نكته

نخست: آن كه در دوره صفوى، تاريخ قمرى و شمسى رواج داشته و طبعا مراسم نوروز برگزار مى شده است. اولئاريوس در آن عهد چنين نوشته: «ايرانى ها سال خود را برحسب حركت خورشيد و ماه تعيين و تنظيم مى كنند و به همين جهت داراى دو نوع سال شمسى و قمرى مى باشند. سال قمرى از نظر مذهبى برايشان اهميت دارد كه اعياد و روزهاى سوگوارى خود را برحسب آن سال تعيين مى كنند.» وى پس از آن اشاره كرده كه ايرانيان، عمر خود را برحسب سال شمسى محاسبه كرده و مثلا مى گويند كه فلان مقدار نوروز از عمر آنها گذشته است. [53] وى چهارشنبه آخر سال را كه چهارشنبه سورى بوده، از ايام مورد توجه مردم ياد كرده و گفته است كه مردم آن را بدترين روزهاى سال دانسته كار را تعطيل مى كنند «از خانه كمتر خارج شده و حتى المقدر كمتر حرف مى زنند و سعى مى كنند به كسى پولى ندهند ... عده اى هم كوزه هاى خود را برداشته ... به خارج شهر رفته و وزه را از آب پر كرده و آن را مى آورند و به خانه و اطاقهاى خود مى پاشند و عقيده دارند كه چون آب، صاف و پاك است، پليديها و بدبختيها را از خانه شسته با خود مى برد...» [54] تاورنيه نيز از عيد نوروز به با اين عبارت كه از اعياد بزرگ ايرانيان است سخن گفته و مى نويسد: در اين روز تمام بزرگان براى سلام شاه به دربار حاضر مى شوند و هر كس به اندازه شانش بايد ارمغان و پيشكشى به شاه بدهد ... و در اين روز شاه ثروت گزافى به دست مى آورد ... براى

روز اول سال، اگر يك ايرانى اتفاقا پول نداشته باشد كه قباى نو تدارك نمايد، اگر بايد تن خود را گرو بگذارد مى گذارد و قباى نو را حتما به دست مى آورد. [55] شواهد فراوانى در باره اهميت برگزارى مراسم نوروز در ميان ايرانيان در دوره صفوى در دست است كه نيازى به نقل آنها نيست.

نكته دوم: آن كه اين مساله را بايد از زاويه ديگرى نيز مورد توجه قرار داد و آن اين كه با پيدايش دولت شيعى، طبيعى بود كه روزهايى كه در فرهنگ فقهى و تاريخى شيعه، از اهميتى برخوردار است بزرگ داشته شده و به عنوان شعائر شيعى بزرگ داشته شود. اين روزها، يا روزها عزا و مصيبت بودند و يا روزهاى شادى و فرح. نوع ديگر، روزهايى بود كه در تقويم مذهبى، عباداتى براى آنها در نظر گرفته شده بود. با توجه به اختلافاتى كه در تعيين اين روزها وجود داشت، لازم بود تا تحقيقى در باره تعيين روز دقيق آنها صورت گيرد. به عنوان نمونه چندين رساله مولوديه نوشته شد تا اثبات شود تولد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در دوازدهم ربيع الاول بوده يا در هفدهم آن. [56] همينطور رساله اى به دستور شاه سلطان حسين صفوى نوشته شد با عنوان هداية الصالحين دراثبات آن كه تولدامام على عليه السلام در سيزدهم رجب بوده و ساير اقوال نادرست است. [57]

به علاوه، مردم نياز به تقويمهايى داشتند تا به معرفى اين روزها پرداخته و آداب و عبادات ويژه آنها را بيان كند. نمونه آن كتاب تقويم المحسنين فى معرفة الساعات و الايام و الاسبوع از فيض كاشانى (م 1091) و اختيارات علامه

مجلسى (م 1110) است. بايد اعتقاد به خوبى و بدى ساعات را هم به اين مطالب افزود و رساله هايى كه به اين مسائل هم پرداخت به آنچه گذشت، اضافه كرد. مجموع اين مسائل، جريانى را در تاليف پديد آورد كه به نوعى با بحث تقويم ارتباط مى يافت.

با توجه به آنچه در آغاز بحث در باره تفاوت نوروز قديم با نوروز جلالى گفته شد، بحث از تعيين روز نوروز و اين كه آيا نوروز وارد شده در روايات، همين نوروز مرسوم است يانه، در ميان علما بالا گرفت. پيش از آن نيز، همانطور كه گذشت، ابن فهد در قرن نهم، نسبتا مفصل به آن پرداخته بود. استدلالهايى كه در اين قبيل رساله ها آمده، به طور عمده بر پايه مطالب نجومى، تاريخى و نيز رواياتى است كه به آنها اشاره كرديم. افندى با اشاره به رساله ميرزا ابراهيم حسينى مى نويسد: او رساله اى نوشت كه نوروز، درست همين روزى است كه اكنون مرسوم است. آقا رضى قزوينى رساله اى در انكار اين مطالب نوشت. همين طور محمدحسين بن ميرزا ابوالحسن قائنى و ميرزا رضى الدين محمد مستوفى خاصه اصفهان دو رساله در تاييد تطبيق روز نوروز وارد شده در روايات با آنچه مرسوم است نوشتند. افندى مى نويسد: و قد صارت هذه المسالة مطرحا لاراء الفضلاء. [58]

در اين دوره افزون بر بحثهاى نجومى و اصولى و فقهى در اين باره، يكى دو روايت ديگر در باره نوروز كه در منابع پيشين شناخته شده نيامده، مطرح گرديد. يك روايت را مرحوم علامه مجلسى در بحار بدون آن كه نام منبعش را ياد كند، با اين عبارت كه: رايت فى بعض الكتب المعتبرة

آورده و سندى بر آن از همان كتاب نقل كرده است. راوى اين روايت معلى بن خنيس است اما نه در حد چند سطرى كه در مصباح شيخ آمده و يا يكى دو صفحه اى كه در المهذب ابن فهد آمده، بلكه ده صفحه بحار را به خود اختصاص داده است. [59] آنچه در اين روايت افزون بر نقل ابن فهد آمده، تفصيلى است كه معلى از امام خواسته تا نامهاى فارسى سى روز ماه را بيان كند. به دنبال آن سى نام فارسى همچون هرمزد روز، بهمن روز، اردى بهشت روز و... آمده است. علامه مجلسى روايت مزبور را بار ديگر از منبع ديگرى آورده اما در آن جا نيز نام منبع ياد نشده، بلكه آمده است: وجدت فى بعض كتب المنجمين مرويا عن الصادق عليه السلام... در اين نقل، بخش اول سخن امام با معلى نيامده بلكه تنها نامهاى ايرانى سى روز آمده است. [60] نيز همان روايت را نقل كرده بدون نام منبع و تنها با عبارت: و روى ايضا فى بعض الكتب ... [61] جالب آن كه علامه پس از نقل اين سه روايت مى نويسد: اين روايات را ما از كتابهاى منجمان نقل كرديم، زيرا از ائمه ما روايت كرده بودند اما من بر آنها اعتمادى ندارم. در نسخ آنها نيز اختلافاتى زيادى وجود دارد كه به برخى از آنها اشاره كردم. حقيقت آن است كه اين اسامى براى سى روز از منجمان بوده و روشن نيست به چه دليل به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است. علامه مجلسى به نقل از ابوريحان - و قاعدتا از الاثار الباقيه - آن نامهاى ايرانى

را آورده است. [62]

افزون بر اين روايت، نقل ديگرى هم در دوره صفوى مطرح بوده و آن اين است كه هفت سلام به مشك و زعفران نوشتن و غساله آن را نوشيدن و چهل مرتبه سوره يس را بر انار خواندن و شصت مرتبه اين دعا را خواندن كه يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال. اين نقل را آقارضى قزوينى آورده و افزوده كه در جايى معتبر به نظر نرسيده است. [63]

فهرست نوروزيه ها

1- النوروزيه، مؤلف ناشناخته. تاليف شده به نام شاه طهماسب. ملامحمد جعفر فرزند محقق سبزوارى از آن نقل كرده است. ذريعه 24 / 382، ش 2054

2- النوروز، محمد ابراهيم الحسينى المدرس الخادم، (رد بر نوروزيه آقا رضى قزوينى) ذريعه، 24 / 379، ش 2040 و نك : ش 2049

3- نوروز، همان رساله به فارسى.

4- نوروزيه، محمد تقى بن محمد رضا رازى. تاليف شده به اسم شاه صفى ( سلطنت از 1038 - 1052). نسخه اى از آن در كتابخانه مركزى دانشگاه (فهرست 12 / 2517) و كتابخانه ملك موجود است. ذريعه، 24 / 383، ش 2053

5- نوروز و سى روز، فيض كاشانى (م 1091)، در شرح فارسى حديث معلى بن خنيس. فيض چندين رساله در تقويم دعايى دارد. از جمله تقويم المحسنين و معيار الساعات. رساله نوروز وسى روز را دكتر معين همراه گفتارى تحت عنوان روز شمارى در ايران باستان در سال 1325 شمسى (توسط انجمن ايران شناسى) چاپ كرده است. ذريعه 24 / 380، ش 2048

6- نوروزيه، اسماعيل بن محمد باقر خاتون آبادى (م 1116)، تاليف شده به نام شاه سليمان صفوى در يك

مقدمه، دوازده باب و يك خاتمه. ذريعه، 24 / 2051

7- نوروزيه، محمد باقر بن اسماعيل خاتون آبادى (م 1127)، تاليف شده به نام شاه سلطان حسين صفوى. نسخه آن در دانشگاه تهران (فهرست 2 / 1266) موجود است. ذريعه 24 / 379، ش 2042

8- نوروزيه، ملاباقر بن اسماعيل كجورى. گفته شده در اين رساله، مؤلف ميرمخدوم شريفى را كه در نواقض الروافض بر ضد غدير و نوروز سخن گفته رد كرده است. آقابزرگ نسخه اى از آن نشناسانده است. ذريعه، 24 / 382، ش 2052

9- نوروزيه، ملامحمد جعفر بن محمد باقر سبزوارى. نسخه اى شخصى از آن را آقابزرگ ديده و عبارت نخست آن را آورده است. ذريعه 14 / 382، ش 2055

10- نوروزيه، مؤلف ؟ نسخه اى از اين رساله به شماره 1015 در كتابخانه آيةالله مرعشى موجود است و در آن تاريخ 1084 آمده است.

11- نوروزيه، آقارضى قزوينى. بسيارى بر اين رساله رد نوشته اند. نسخه اى از آن به خط مؤلف در كتابخانه ملى موجود است. ذريعه 24 / 383، ش 2058

12- نوروزيه، ميرمحمد حسين بن محمدصالح خاتون آبادى. نسخه اى از آن در كتابخانه حضرت عبدالعظيم عليه السلام موجود است. ذريعه 24 / 383، ش 2056

13- نوروزيه، ميرزا محمد حسين بن ميرزا ابوالحسن قائنى. ردى است بر رساله آقارضى قزوينى. ذريعه 24 / 383، ش 2057

14- نورزويه، رضى الدين محمد مستوفى در رد بر آقا رضى. آقابزرگ نسخه اى از آن نشناسانده است. ذريعه 24 / 383، ش 2059

15- نوروزيه، محمد باقر مجلسى، بحار الانوار ، ج 56، صص 91 - 143 . اين مدخل، گرچه رساله مستقلى نيست، اما،

به دليل آن كه مرحوم مجلسى مفصل در اين باره سخن گفته، در اينجا معرفى شد.

16- رساله در فضيلت روز نوروز، مؤلف ؟ نسخه اى از آن در نه برگ در كتابخانه مسجد اعظم (فهرست، ص 459) موجود است.

17- نوروزنامه، مؤلف ؟ نسخه آن در كتابخانه مسجد اعظم (فهرست، ص 572) موجود است.

18- نوروزنامه ، مؤلف ؟ نسخه آن در كتابخانه آيةالله گلپايگانى (فهرست، 3 / 79) موجود است.

19- نوروزيه، عماد الدين محمود بن مسعود. تاليف شده بنام سلطان حمزه ميرزا. نسخه اى از آن در كتابخانه وزيرى يزد (فهرست، 4 / 1167 ، ش 2107) موجود است. در آنجا از مؤلف به عنوان جالينوس ثانى ياد شده است. نيز مطالب آن در رساله خواجويى كه ناظر به آن رساله تاليف شده آمده است.

20- نوروزيه، ملا اسماعيل خواجويى (م 1173). شرح و نقدى است بر رساله عمادالدين بن مسعود. ذريعه 24 / 381 ، ش 2050 (اين رساله را آقاى سيدمهدى رجايى در ميراث اسلامى ايران دفتر چهارم چاپ كرده است.)

21- نظم حديث معلى بن خنيس منسوب به خواجه در كتاب سى روز و نوروز فيض كاشانى آمده و بيت اول آن چنين است:

بقول جعفر صادق خلاصه سادات ز ماه فارسيان هفت روز مذموم است [64]

22- نوروزيه، ميرزا محمد مهدى بن هدايةالله خراسانى ( 1152 - 1217) ردى است بر رساله خواجويى. نسخه اى از آن در كتابخانه مجلس (فهرست 9 / 322 - 326 . فهرست نويس محترم به تفصيل گزارش آن را آورده) موجود است. ذريعه 24 / 384، ش 2062

23- نوروزيه، غياث الدين اديب كاشانى، معاصر ناصرالدين شاه قاجار. در

اين رساله اقوال پيشينيان آمده و بررسى شده است. نسخه اى از آن در كتابخانه ملى (فهرست 1 / 399) موجود است. ذريعه 24 / 384، ش 2060

در فهرست نسخه هاى خطى فارسى 1 / 367 چندين رساله نوروزيه كه مؤلف آنها ناشناخته است، معرفى شده است.

گزارش رساله آقارضى قزوينى

از رساله هاى نورزيه كوتاه اين دوره كه مورد انتقاد برخى قرار گرفته، رساله نوروزيه آقارضى قزوينى است كه آن را در سال 1062 هجرى نگاشته است. عقيده وى آن است كه نوروز در روايات، به هيچ يك از اقوالى كه در باب تعيين نوروز گفته شده قابل تطبيق نيست. عجيب آن كه وى به هر روى راه حل صريحى به دست نداده است. در اينجا مهمترين بخش رساله را كه به طور عمده در انكار تطبيق نوروز رايج با نوروز ياد شده در روايات است مى آوريم.

آقارضى ابتدا حديث معلى بن خنيس را، آن گونه كه شيخ آورده نقل كرده؛ آنگاه با نقل روايت مربوط به دعاى يا محول الحول و الاحوال، و ياد از اين نكته كه در جاى معتبرى آن را نديده، مى نويسد: با اشاره به استحباب اعمال مذكوره در نوروز و اين كه اين اعمال موقته است و در امثال اين عبادات اگر التزام وقت خاص نشود و در اوقات ديگر به عمل آيد بدعت باشد مى افزايد: «بنابر اين تعبد به اين عمل مكلفى تواند كه لااقل ظنى به تعيين وقت مذكور تحصيل كرده باشد و تحصيل اين ظن لامحاله از امارات شرعيه و عرفيه تواند بود. و چون در عرف به اعتبار اختلاف اصطلاحات حسابيه، نوروز متعدد است، چنانكه بعضى از آن بعد از اين مذكور مى گردد،

و اشهريه بعضى به بعضى ازمنه اماره نمى شود و در ظاهر قرآن چيزى در اين باب نيست، اماره آن از روايات و اخبار تتبع بايد نمود.» وى آنگاه نقلى را كه ابن فهد در المهذب آورده و ضمن آن به تطبيق روز غدير با نوروز و همينطور روز شكستن بتها با آن شده آورده و در پايان ترجمه آن نقل مى نويسد: «روز اول سال فرس كه صريح خاتمه حديث است، چنانكه با اماره اى كه در صدر حديث مذكور است موافق باشد، صعوبتى تمام دارد و وجهش عن قريب ظاهر خواهد شد.»

پس از آن سخن ابن ادريس را در تعيين روز نوروز آورده كه گفته است اين روز همان دهم ماه ايار رومى است. آقارضى به تفصيل در نادرستى اين نظر سخن مى گويد. وى مى نويسد: و آنچه از بعضى از محصلين نقل كرده، اگر مراد اين باشد كه نوروز عبارت از روز دهم ايار است ظاهر البطلان است چه اطلاق لفظ نوروز بر آن به هيچ اصطلاح متعارف نيست. و اگر مطلب اين باشد كه در سالى از سالها مطابق دهم ايار بوده كلام بى فائده است. و اگر مراد اين باشد كه هميشه مطابق دهم ايار است اين نيز باطل است. و تفصيل بيان آن كه اهل فرس به اتفاق علماى هيئت و حساب، تا ظهور جلال الدين ملكشاه سلجوقى در سال شمسى دو اصطلاح داشته اند. اول اصطلاح قديم كه مبدا آن از زمان حمشيد بوده و بناء حساب آن بر رصدى موافق رصد ابرخس است كه مدت يك دوره شمس را به حركت خاصه 365 روز و ربعى يافته و طريق آن بوده كه هر

سال از 119 سال را 365 روز گيرند و در سال 120 به جهت كبيسه و اصلاح ربع، يك ماه افزايند كه آن سال 395 روز شود. و نقل كرده اند كه جلوس هر پادشاهى در هر وقت كه اتفاق افتادى، مبدا ساختندى و به تتمه سابق نپرداختندى و ضبط سال به اين اصطلاح در زمان ما بلكه از زمان يزدجرد متروك است. ديگر اصطلاح جديد كه اليوم به تاريخ قديم مشهور است و در تقاويم ضبط مى كنند و مبدا آن از جلوس يزدجرد شهريار است كه در ربيع الاول احدى عشر من الهجره بوده است و هر سال ايشان 365 روز است بى زياده و نقصان و دست از اصطلاح كسر بالكليه برداشتند و لهذا اول سال ايشان در جميع فصول اتفاق مى افتد و در عهد سلطان ملكشاه بناء حساب سال را بر رصد بطليموس ... كه سال شمسى را 365 روز و پنج ساعت و نيم و كسرى يافته اند نهادند و روز جمعه دهم رمضان سنه 471 كه شمس قبل از وصول به نصف النهار از حوت نقل به حمل كرده بود اول فروردين ماه و روز نوروز ناميدند. و به سبب اعتبار كه در هر سال نوروز از داير بودن در فصول يا اجزاى آن چنانچه از اصطلاحين سابقين لازم مى آيد ضبط كردند و اشهر اصطلاحات نوروز در زمان ما اين است اما هيچ يك از اين اصطلاحات ثلاثه با حساب روم موافق نيست، چه اصطلاح روم كه ابتداى آن از عهد اسكندر است يا دوازده سال بعد آن، اگرچه در اين معنى كه نزد ايشان رصد ابرخس معتبر است با اصطلاحين اولين موافق است اما در طريق

اصلاح كسر با هيچ يك موافقت ندارد، چه در طريق ايشان، چنانكه الحال نيز مشهور است و منجمان در تقاويم ضبط مى كنند هر سال را 365 گيرند تا سه سال و سال چهارم را 366. پس تعيين نوروز فرس با يكى از ايام مشهور سال رومى كه مخالف جميع اصطلاحات فرس است خطا باشد.

و قطع نظر از اين مخالفت با آنچه در صدر حديث سابق مذكور شد كه در اين روز پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم عهد گرفت به غدير خم جهت اميرالمؤمنين(ع) از روى حساب درست نمى آيد بيانش آن كه از تاريخ هيجدهم ذى الحجة الحرام سال دهم از هجرت كه به اتفاق نص غدير خم در آن روز واقع شده تا هيجدهم ذى الحجة سال 1062 ، 1052 سال قمرى است و هر سال قمرى به اتفاق عبارت است از 354 روز و كسرى و اين كسر به اتفاق، در هر سى سال، 11 روز مى شود بى زياده و نقصان. بنابر اين به قواعد حسابيه مدت مذكوره 372794 روز است و چون اين عدد بر عدد ايام سال شمسى به اصطلاح روم كه 365 روز و ربعى است قسمت كنيم، خارج قسمت 1020 سال رومى و 39 روز مى شود. پس اگر روز غدير حجة الوداع دهم ايار ماه بودى، در سال 1062 بايستى دهم ايار ماه رومى، در پانزدهم شهر ربيع الثانى باشد و حال آن كه در اين سال، در اواسط شهر جمادى الاخره است. و اگر بالفرض مطابق نيز بودى، بيش از اين لازم نيامدى كه نوروز فرس در حجةالوداع، چنانكه مطابق 18 ذى الحجه عربى بوده با دهم ايار ماه رومى نيز

موافق افتاده و از اين موافقت لازم نيايد كه نوروز فرس را هميشه آن روز اعتبار كنند و اين معنا بسيار ظاهر است.

و از اين حساب معلوم توان نمود كه نوروز فرس مطابق نوروز جلالى كه در ميان ما معروف است نيست، چه سال جلالى از سال رومى بنابر ارصاد معتبره در مدت مذكوره قريب به هشت روز ناقص است. پس اگر هيجدهم ذى الحجه با نوروز فرس به اين اصطلاح مطابق بودى، بايستى كه در اين سال نوروز جلالى در هفتم ربيع الثانى باشد و حال آن كه در نهم شهر مذكور است. با آن كه قطع نظر از حساب مذكور، معلوم است كه حدوث اين اصطلاح به چند قرن بعد از زمان حضرت رسول و اهل بيت عليهم السلام بوده. پس چون تواند بود كه بناى احكامى كه از ايشان مروى است بر اين اصطلاح باشد؟

و از اين بيان روشن مى شود كه نوروز فرس مذكور، مطابق نوروز يزدجردى نيز نيست، چه حدوث آن چنانكه مذكور شد، قريب به سه ماه بعد از غدير حجة الوداع است و قطع نظر از آن، حساب مذكور مبطل آن است، چه هر گاه عدد ايام مذكوره را بر سال يزدجرى كه 365 روز است قسمت كنند، خارج قسمت 1021 سال و 129 روز باشد، پس اگر غدير حجةالوداع با نوروز يزدجردى موافق بودى، بايستى كه نوروز مذكور در سال 1062 بر 18 ذى حجه اين سال، به 129 نوروز مقدم بودى، يعنى در نهم شعبان اتفاق افتادى و حال آن كه در اين سال، اول فروردين ماه ايشان كه به نوروز كبرا اشتهار دارد، مطابق دهم

ذى القعدة الحرام و اول آذرماه ايشان كه بعد از خمسه آبان است و اعتبار اول سال در اين نيز احتمالى هست در نهم رجب واقع است. پس هيچكدام نوروزمعتبرشرعى كه به نص حديث مطابق روزغدير حجةالوداع بوده باشد، نباشد.

اما نوروز جمشيدى، چنان كه مذكور شد در زمان ما بكه از زمان يزدجرد مضبوط نيست و ماههاى كبيسه آن مجهول است. ليكن اين قدر معلوم است كه تفاوت آن از سال رومى، اگر مبدا يكى باشد، هرگز زياده از يك ماه نشود و اين قدر در تعيين آن در زمان ما كافى نيست. و العلم عندالله. [65]

گزارش رساله خواجويى

محمد اسماعيل خواجويى (متوفاى 1173) از علماى بعد از فتنه افغان است كه رساله هاى فراوانى در زمينه هاى مختلف علوم اسلامى دارد. [66] يكى از رساله هاى وى شرحى است كه وى در باب مساله نوروزيه نگاشته و نگاه وى به طور عمده به رساله شخص ديگرى است با نام محمد بن مسعود. [67] عقيده وى در اين باب آن است كه نوروز مذكور در روايات با اولين روز آبان كه نوروز قديم فرس بوده تطبيق مى كند.

وى در آغاز رساله خود مى نويسد:« و در تعيين روز نوروز شرعى ميان اهل شرع خلاف بود، بعض اصحاب كياست و زكى از اين شكسته بى دست و پا العبد الجاني محمدبن الحسين المشتهر باسماعيل المازندرانى عفى عنه التماس نموده و استدعا فرموده كه اشاره اجماليه به اختلاف فقها و مختار علما در باب نوروزفيروز نموده، اشاره فى الجمله به مختار خويش نيز نمايد». نوشته وى، همانگونه كه در آغاز آورده ناظر به رساله محمد بن مسعود است.

در ادامه آمده: «فقير گويد: صاحب رساله (همان محمد

بن مسعود) گفت كه چون اين معلوم شد گوييم: روز نوروز روزى است كه در اول آن روز يا قبل از نصف النهار آن روز يا در نصف النهار و بعد از نصف النهار پيش از آن روز به واسطه آفتاب به نقطه اول نزول كند. فقير بى بضاعت گويد: مشهور بين المنجمين آن است كه اگر تحويل جرم آفتاب از آخر حوت به اول حمل قبل از زوال واقع شود آن روز روز نوروز است، و اگر بعد از زوال واقع شود روز ديگر نوروز است.» از نظر وى، در تعيين روز نوروز، ملاك همان عرف است زيرا:« پس اهل شرع نوروز روزى را گويند كه اهل عرف آن روز را نوروز گويند نه اول روز كه آفتاب در تمام آن روز به حمل انتقال كرده باشد.»

پس از آن در تعيين روز نوروز به نقل صاحب رساله، روايت معلى بن خنيس را كه به دو صورت در مصادر آمده نقل كرده آنگاه مى افزايد: «فقير بى بضاعت گويد: به حسب ظاهر ميان اين حديث و حديث سابق تناقض است، چه در حديث سابق مذكور است كه پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم در روز نوروز امير المؤمنين عليه السلام را به دوش مبارك برداشته تا بتان قريش را از فوق كعبه به زير انداخته شكست و فانى ساخت، و اين بلا شبهه در سال فتح مكه معظمه بود، چنانچه اخبار بسيار از طرق خاصه و عامه دلالت بر اين دارد.... و فتح مكه معظمه در ماه مبارك رمضان سال هشتم هجرت واقع شد، چنان كه شيخ مفيد و شيخ طبرسى و ابن شهر آشوب و ديگران روايت كرده اند، و احاديث معتبره بر

اين دلالت كرده است، و اكثر بر آنند كه در روز سيزدهم ماه بوده، و بعضى بيستم هم گفته اند، و حركت حضرت از مدينه در روز جمعه دوم ماه مبارك رمضان بعد از نماز عصر بوده، و روز غديرخم در سال دهم هجرت در حجة الوداع در روز هجدهم ذي الحجة الحرام بود. پس چگونه تواند بود كه هر دو در روز نوروز باشد، چه نوروز از قرار حساب گذشته بعد از شش هفت سال از فتح مكه معظمه بلكه بيشتر به ذى الحجه خواهد رسيد نه بعد از يك سال، چنانچه مقتضاى اين دو حديث است.»

وى ادامه مى دهد:« و چون هر دو به يك طريق از معلى منقول است ... پس ترجيح احدهما بر ديگرى من حيث السند متصور نيست، و بنابر اين مضمون هيچ يك حجت نخواهد بود، و بر آن اعتماد نشايد كرد، و به او استدلال نتوان نمود، چه تناقض در كلام معصومين غير واقع است. پس از اينجا فهميده مى شود كه اين دو حديث كلاهما او احدهما از معصوم متلقى نگرديده، و چون از او نباشد حجيت را نشايد و سند شرعى نتواند بود، فافهمه. و عجب است آنكه صاحب رساله و عالى حضرت مستدل شيخ ابن فهد و سائر علماى سلف رحمهم الله در اين مدت متمادى كه قريب به هزار و صد سال است، يعنى از زمان ورود حديث الى زماننا هذا متفطن به آنچه گفتيم نشده اند. و از اين حديث استدلال بر تعيين روز نوروز شرعى نموده اند و فرموده اند كه آن روزى است كه آفتاب به اول حمل رفته باشد چنانچه خواهد رسيد مع ما فيه.»

خواجويى ادامه

مى دهد: «حقير بى بضاعت گويد: پوشيده نيست كه كلام معلى (بن خنيس) كه اين قدر مى دانم كه عجم اين روز را تعظيم مى كنند و مبارك مى دانند، و قول حضرت صادق - عليه السلام - كه اين روز را اهل فرس ضبط كرده اند، و قول آن حضرت كه روز نوروز اول سال فارسيان است چنانچه خواهد رسيد، دلالت بر آن كند كه اين روز غير نوروزى بوده است كه منسوب به سلطان جلال الدين ملك شاه. چه اين نوروز در بلاد و لغات اعاجم آن زمان و مكان شايع و معروف نبوده است، و ايشان ضبط آن نكرده بوده اند، و اول سال ايشان نبوده است، بلكه بعد از مدتهاى متمادى به وضع گماشته گان سلطان حدوث يافته، و به مرور شهور و دهور ذايع و شايع شد. و آنچه در ميان اعاجم آن زمان مشهور و معروف بوده اول سال فارسيان بوده، چنانچه حضرت صادق - عليه السلام - در آخر حديث معلى اشاره به آن خواهد فرمود، و اول سال ايشان اول جلوس يزدجردبن شهريار بود كه اول فروردين ماه قديم است نه جلالى، و آن روزى است كه آفتاب به اول عقرب رفته باشد. و ظاهرا صاحب رساله و احمدبن فهد حلى و محمد صالح الحسينى (خاتون آبادى) اول سال فارسى را عبارت از اول حمل كه مبدء سال تاريخ ملكى است گرفته اند، و اين به غايت بعيد بل اشتباه شديد است.»

خواجويى اين نظر را پذيرفته است كه نوروز موجود در روايات، اولين روز سال فرس قديم است كه در اصل ابتداى حلول خورشيد به برج عقرب يعنى آبان ماه مى باشد. وى مى نويسد: «پوشيده نيست كه كلام شيخ

شهيد - رحمه الله - صريح است در اين كه اول سال فارسيان كه روز نوروز است نزد ايشان چنانچه حديث معلى ناطق است بر آن غير نوروز سلطانى است كه در آن روز آفتاب به اول حمل نزول مى كند، و در كلام امام عليه السلام تصريح است به اين كه روز نوروز اول سال فارسيان است .. چه اين عيد از اعياد قديمه متداوله ميان عجم است در بلاد ايشان، چنانچه از كلام معلى كه اين قدر مى دانم كه عجم تعظيم اين روز مى كنند و آن را مبارك مى دانند، و از قول امام به حق ناطق جعفربن محمد صادق عليها السلام كه اين روز از قديم الايام مكرم و محترم بوده مستفاد مى شود ... به خلاف وضع تاريخ ملكى و نوروز سلطانى كه مسبوق است به چهار صد و پنجاه و كسرى تقريبا بر ورود اين اخبار، پس ورود اين بر وفق آن به غايت بعيد است. ... و سابقا مذكور ساختيم كه آخوند فيض در رساله مذكوره آورده كه روز نوروز نزد فارسيان اول فروردين ماه قديم است كه اول عقرب باشد، و گفته كه اين است مختار صاحب انواء و مشهور ميان فقهاى عجم در بلاد ايشان.

وى سپس به نقد آنچه ابن فهد در تاييد مطابقت نوروز در روايات با نوروز به معناى آغاز بهار گفته، پرداخته است. وى در باره استدلال ابن فهد به عرف مى نويسد: «شهرت اين تاريخ و عرف اين اصطلاح در ميان مردم در زمان عالى حضرت مستدل و ما بعد آن الى هذه الاوان مسلم است و لكن مفيد مطلوب نيست، بلكه بايد كه اين عرف قبل از ورود شرع، يا

در وقت ورود آن مشهور و معروف باشد تا احكام شرعيه از عبادات و ادعيه بر وفق آن وارد تواند شد. چه متابعت شرع عرفى را كه بعد از آن به چهار صد و پنجاه و كسرى تخمينا حادث و بعد از حدوث به مدتهاى متمادى به مرور شهور و دهور ذايع و شايع شود بى معنى است. و چون تواند بود كه شارع گويد كه روزه مثلا در روز نوروز سنت است و اهل شرع آن زمان و مكان ندانند كه مراد وى از نوروز چه روزاست». دليل ديگر ابن فهد آن بود كه «از امام عليه السلام منقول است كه روز نوروز بعينه روز غديرخم است، و روز غدير در سال دهم هجرت بوده، و حساب كرده اند موافق اول نزول آفتاب به حمل بوده در نوزدهم ذى حجه به حساب تقويم و هلال را در مكه در شب سى ام نديده بودند و در روز هجدهم ذى الحجه بود به رؤيت.» وى اين دليل را نيز نمى پذيرد زيرا كه «سابقا دانسته شد كه بين الحديثين تناقض است، و تناقض در كلام معصوم روا نيست، دانسته شد كه استدلال بهما قبل رفع التناقض بينهما غير صحيح است، بلكه بر مستدل لازم است كه اول رفع تناقض نمايد تا استدلال او صحيح و كلام او مقبول شود.» وى محاسبه ابن فهد را هم نپذيرفته و مى افزايد: «مؤيد آنچه گفته شد اين است كه از راويان حديث غدير كه در روز غديرخم در غدير حاضر و ناظر بوده اند منقول است كه آن روز به غايت گرم و با حرارت بوده است. و معلوم است كه در اول نزول آفتاب به

حمل با وصف سابقه دست برد برد العجوز اگر هوا در جحفه و ما بين الحرمين در فصل نوروز سلطانى در غايت اعتدال نباشد به غايت گرم نخواهد بود، چنان كه از حضار غديرخم مروى است.»

وى دلايل ديگر ابن فهد را نيز رد كرده و در نهايت از روى احتياط مى نويسد:« چون فهميده شد كه اين مساله خلافى است و دلائل هيچ يك افاده يقين بل ظن به خصوص روزى نمى كند، پس احوط آن است كه اعمال روز نوروز در اين دو روز كه روز نزول آفتاب به اول حمل و اول عقرب باشد كرده شود، چه از اصحاب سائر مذاهب دليل اقناعى هم به نظر نرسيد. ولكن قول شيخ شهيد عليه الرحمه كه نوروز اول سال فرس است يا حلول آفتاب در برج حمل يا دهم ايار ياد از آن مى دهد كه او در تعيين روز نوروز مردد است ميان اين سه روز، پس اگر اعمال نوروز در دهم ايار ماه رومى هم كرده شود بهتر خواهد بود».

وى در نهايت با تمسك به تسامح در ادله سنن، چنين حكم مى دهد كه «پس كردن اين اعمال در اين روز خالى از اجر نخواهد بود.»

فصل بعدى وى در بيان برخى از اعمال روز نوروز است كه در روايت وارد شده است. يك روايت كه در مباحث گذشته از آن ياد نشد چنين است: « و نقل كرده اند كه هر كه در اين روز سيصد و شصت بار آية الكرسى را تا و هو العلي العظيم بخواند بعد از آن سيصد و شصت بار بگويد: اللهم هذه سنة جديدة و انت ملك قديم اسالك خيرها و خير ما فيها، و اعوذ

بك من شرها و من شر ما فيها، و استكفيك مؤونتها و شغلها يا ذا الجلال و الاكرام، تا آخر سال از جميع بلاها و آفتها محفوظ باشد.»

و روايت ديگرى كه پيش از اين گذشت چنين است كه «و از سيدنا امير المؤمنين سلام الله عليه مروى است كه هر كه اين هفت آيه مشتمله بر هفت سلام را در روز نوروز بر كاسه چينى به مشك و زعفران بنويسد و به گلاب بشويد، هر كه از آن آب بخورد تا سال ديگر هيچ المى و دردى به وى نرسد، و اگر گزنده اى وى را گزد زهر بر او كار نكند به قدرة الله تعالى: سلام على نوح في العالمين، سلام قولا من رب الرحيم، سلام على ابراهيم، سلام على موسى و هارون، سلام على آل يس، سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين، سلام هي حتى مطلع الفجر.

و در پايان نيز مى نويسد: «و چون سائر ادعيه و اعمال شرعيه روز نوروز كه در كتب اصحاب نقل شده سندى كه في الجمله اعتمادى بر آن باشد ندارد، لهذا به همين قدر اكتفا نمود و بالله التوفيق.

پى نوشت ها

[1]. فهرستى از آنها را ابوريحان در آثارالباقيه (ترجمه اكبر داناسرشت، تهران، اميركبير، 1363) از منابع زردشتى آورده است. ر، ك: صص 325 - 333.

[2]. مجموع آنچه گذشت، از مقالات تقى زاده (گاه شمارى در ايران» ، ج 10، صص 3 - 6، (به كوشش ايرج افشار، تهران، 1357) مقاله همو تحت عنوان نوروز در مجله يادگار سال چهارم، ش 7، و مدخل نوروز در لغتنامه دهخدا گرفته شده است. در باره اختلاف در اينكه نوروز سلطانى در

سال 467 بوده يا 471 نك : مقالات، ج 10، ص 168 پاورقى. توضيحات محيط طباطبائى در باره سير تقويم در ايران نيز قابل توجه است. وى مشكل سال 467 يا 471 ، مساله افزودن پنج روزه زائده را به آخر آبان و اسفند را نيز حل كرده است. نك : تاريخ تحولات تقويمى در ايران از نظر نجومى، ميراث جاويدان، شماره 14 - 15، صص 101 - 108.

[3]. مقالات تقى زاده، ج 10 «گاه شمارى در ايران قديم»، فصل پنجم، ص 153 به بعد.

[4]. متن تصويبنامه مجلس شوراى ملى را كه در شب 11 فروردين ماه 1304 شمسى انجام شده و اسناد ديگر در اين باره را ببينيد در: پيدايش و سير تحول تقويم هجرى شمسى، محمدرضا صياد، مجله ميراث جاويدان، ش 14 ، 15 ، صص 19 - 118

[5]. رجال النجاشى، ص 428

[6]. الفهرست، ابن النديم، ص 190.

[7]. الكافى، ج 5، ص 141 ؛ كتاب من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 300 ؛ التهذيب، ج 6، ص 378.

[8]. كتاب من لايحضره الفقيه، ج 3 ، ص 300.

[9]. همان.

[10]. الفهرست ابن النديم، ص 256 ؛ الانساب، ج 3، ص 37.

[11]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 326.

[12]. التاريخ الكبير، ج 4، ص 201.

[13]. عيون اخبار الرضا (ع)، ص 550.

[14]. اين استقصاء بر اساس كار رايانه اى است كه ضمن آن همه آثار صدوق در برنامه اى توسط مركز كامپيوترى علوم اسلامى قابل جستجو است.

[15]. اين جستجو نيز بر همان اساسى است كه در پاورقى پيشين گذشت.

[16]. عيد مهرگان، روز شانزده هم مهرماه برگزار مى شده است.

ر، ك: آثار الباقيه، ص 337.

[17]. مصباح المتهجد، ص 591 ؛ بحار الانوار، ج 59 ، ص 101 ؛ وسائل الشيعة، ج 7، ص 346.

[18]. السرائر، ج 1، ص 315.

[19]. ذخيرة الاخره، ص 152.

[20]. نزهة الزاهد، 285.

[21]. مستدرك الوسائل ، ج 6، ص 152 از لب اللباب.

[22]. ديوان السيد ضياءالدين ابوالرضا فضل الله راوندى (تصحيح محدث ارموى، تهران، 1374 ق)، ص 65 و شعرى ديگر در 131، و نيز در ص 196.

[23]. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ص 379 ؛ مسند الامام كاظم عليه السلام، ج 1 صص 52 - 51.

[24]. جواهر الكلام، ج 5، ص 40.

[25]. تاريخ الطبرى، ج 9، ص 218 (حوادث سال 245).

[26]. همانجا، ج 10، ص 39.

[27]. همانجا، ج 11، ص 203 (حوادث سال 301).

[28]. تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 306.

[29]. همانجا، ج 2، ص 306.

[30]. تاريخ الطبرى، ج 6، ص 659 (حوادث سال 101).

[31]. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 313.

[32]. تاريخ الطبرى، ج 7، ص 277.

[33]. همانجا، ج 9، ص 184 (حوادث سال 236).

[34]. مقالات تقى زاده، ج 10، ص 155.

[35]. تاريخ الطبرى، ج 10، ص 39.

[36]. همانجا، ج 10، ص 53.

[37]. الخطط المقريزية، ج 1، ص 268.

[38]. همانجا، صص 268 - 269.

[39]. همانجا، ص 269.

[40]. ر.ك: مقالات تقى زاده، ج 10، ص 153.

[41]. بدائع الصنايع، ج 2، ص 79.

[42]. المغنى، ج 3، ص 99.

[43]. در اصل بايد گفت درست آن، آن است كه اول سال فرس، اول برج عقرب يا آبان ماه بوده است.

[44]. تاكنون بر ما روشن نشده كه اين كتاب كه در باره دانش نجوم بوده، از كيست. دهها كتاب با اين نام در فهرست ابن نديم شناسانده شده است. محتمل است كه مقصود كتاب الانواء احمد بن عبدالله ثقفى (م 319) باشد.

[45]. المهذب البارع فى شرح المختصر النافع، ج 1، صص 191 - 193 (چاپ انتشارات اسلامى، قم 1414.

[46]. المهذب، ج 1، صص 194 - 195.

[47]. المهذب، ج 1، صص 195 - 196.

[48]. المهذب، ج 1، ص 196.

[49]. مجمع الرجال، قهپائى، ج 6، ص 110.

[50]. تاريخ الطبرى، ج 10، ص 26.

[51]. آثار الباقيه، ص 357.

[52]. الخطط المقريزية، ج 1، ص 268 ؛ آثار الباقيه، ص 325. متن حديث را بيرونى چنين آورده: نقل شده كه در نوروز جامى سيمين كه پر از حلوا بود، براى پيغمبر(ص) به هديه آوردند و آن حضرت پرسيد كه اين چيست؟ گفتند: امروز روز نوروز است. پرسيد كه، نوروز چيست؟ گفتند: عيد بزرگ ايرانيان است. فرمود: آرى، در اين روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسيدند: عسكره چيست؟ فرمود: عسكره هزاران مردمى بودند كه از ترس مرگ ترك ديار كرده و سر به بيابان نهادند و خداوند به آنان فت بميريد و مردند. سپس آنان را زنده كرد و ابرها را امر فرمود كه به آنان ببارد. از اين روست كه پاشيدن آب در اين روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را ميان اصحاب خود قسمت كرده و گفت: كاش هر روزى براى ما نوروز بود.

[53]. سفرنامه اولئاريوس، (ترجمه حسين كردبچه، تهران، كتاب براى همه، 1369)

ج 2، ص 690.

[54]. سفرنامه اولئاريوس، ج 2، ص 466.

[55]. سفرنامه تاورنيه، (ترجمه ابوتراب نورى، تهران، سنايى، 1336) ص 635.

[56]. ذريعه ج 23 ، صص 275 - 276.

[57]. فهرست كتابخانه مجلس، ج 10، ص 1737. به احتمال قوى اين رساله از محمدباقر بن اسماعيل خاتون آبادى (م 1127) بايد باشد.

[58]. رياض العلماء ، ج 1، ص 6.

[59]. بحارالانوار، ج 59، ص 91 - 100.

[60]. همانجا، ج 59، صص 101 - 105.

[61]. همانجا، ص 107.

[62]. همانجا، ص 11.

[63]. مرحوم شيخ عباس قمى هم آن را به نقل از «كتب غيرمشهوره» آورده و صورت ديگر آن را يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل و النهار يا محول الحول و الاحوال حول حالنا الى احسن الحال ياد كرده است.

[64]. ذريعه، ج 24، ص 209، ش 1087.

[65]. نوروزيه آقارضى، نسخه خطى شماره 8755 كتابخانه مرعشى، برگهاى 48 - 51.

[66]. مجموعه اى از رساله هاى وى را آقاى سيدمهدى رجايى چاپ كرده اند.

[67]. اين رساله به كوشش سيدمهدى رجايى در ميراث اسلامى ايران دفتر چهارم به چاپ رسيده است.

عيد نوروز

نويسنده

مرتضى عبدالهى

ماهنامه کوثر

ارزشها و ضد ارزشهاى

نوروز روز نو، روز تازه و روز جديدى است اول فروردين، روز نو سال جديد آغاز مى گردد و كهنگى سال قبل كه با سرما، خستگى و تكرار كارها و روزها همراه بوده، با نوروز به روز نو و سال جديد كه طراوت طبيعت آن را ترو تازه ساخته تبديل مى گردد. اين روز براى بسيارى از ملتها روز عيد محسوب مى شود. عيد به معنى بازگشت است كه از ريشه «عود» گرفته شده است.

به گفته راغب اصفهانى [1] عيد به معناى بازگشت به وضعيت مطلوب گذشته است و به روزهاى سرور و شادى نيز گفته مى شود.

عيد يكى از بزرگترين و مهيج ترين مظاهر حيات اجتماعى يك ملت است.

با ما باشيد تا پيرامون عيد بيشتر بدانيد.

اعياد چهار نوع است

اول، اعياد دينى مانند عيد فطر و عيد قربان كه مسلمانان جهان اين روزها را عيد مى گيرند.

دوم، اعياد مذهبى مانند عيد غدير و عيد نيمه شعبان كه شيعيان جشن مى گيرند.

سوم، اعياد ملى مانند روز آزادى و استقلال برخى از ملتها از چنگ استعمار.

چهارم، عيد طبيعى و تكوينى مانند عيد نوروز كه در آغاز بهار و سال نو مطرح مى شود.

در اسلام روزهايى به عنوان عيد اعلام گرديده است كه مهمترين آنها عبارتند از: اول شوال (عيد فطر)، دهم ذيالحجه (عيد قربان)، هيجدهم ذى الحجه (عيد غدير)، بيست و هفت رجب (روز مبعث) و جمعه و تمام اين روزها به نوعى بازگشت به خويشتن و احساس مسووليت و به انگيزه تحول و انقلاب درونى است نه صرف شادى و شادمانى.

بنابراين عيد نه جامه رنگارنگ پوشيدن است كه اين عيد كودكان است. نه شربت و شيرينى و غذاهاى

متنوع خوردن است كه اين عيد شكمبارگان است. نه به سياحت و تفرج بى محتوى پرداختن است كه اين عيد ولگردان است. نه بى بندوبارى و هرزگى و عياشى كردن است كه اين عيد بوالهوسان است. نه قاه قاه خنديدن و همديگر را به مسخره گرفتن است كه اين عيد غافلان است و نه سبزه روياندن و سفره هفت سين چيدن و آتش بازى كردن است كه اين عيد خرافه پرستان است.

هيچ كدام از اينها مفهوم عيد از ديدگاه اسلام نيست كه عيد اسلامى براى موفقيت در راه انجام وظيفه و تطهير نفس و تصفيه جان از ناپاكيها و تمرين صبر و استقامت و شكستن غرور و خودخواهى است.

و اگر بخواهيم عيد نوروز براى ما يك عيد واقعى باشد بايد به ارزشهاى اسلامى اين عيد كه در سايه تعاليم اسلامى رنگ دينى پيدا كرده توجه نموده و از ضد ارزشهاى عيد كه احياى ارزشهاى جاهلى و از سنتهاى دوران آتش پرستى است دورى نماييم در اين جا مرورى داريم به ارزشها و ضد ارزشهاى عيد نوروز.

نظافت و خانه تكانى

از ارزشهاى عيد نوروز نظافت و خانه تكانى است كه مردم قبل از رسيدن سال نو تحولى در زندگى خود ايجاد مى كنند و با خريد لباس نو تغيير ظواهر زندگى نشاط خاصى را به زندگى خود مى دهند.

غسل عيد

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: در نوروز غسل كن و تميزترين لباسهاى خود را بپوش و به بهترين عطر خود را خوشبو كن و اين روز را روزه بگير. [2]

و به استناد اين دستور بسيارى از فقها همچون: مرحوم نائينى، صاحب جواهر، آيت الله حكيم و امام خمينى(ره) غسل روز عيد نوروز را به عنوان يك تكليف مستحبى و يك دستور اخلاقى و بهداشتى مورد توصيه قرار داده اند. [3]

نماز عيد

شيخ طوسى(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را كه خواندى چهار ركعت نماز با دو سلام (دو ركعت دو ركعت) مى خوانى ركعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» ركعت دوم پس از حمد ده بار سوره «كافرون» ركعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحيد» ركعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتين). و در پايان نماز سجده شكر بجاآور و در آن دعاكن تا خداوند گناهان 50 ساله ات را ببخشد. [4]

نظافت و لباس تميز

نظافت و رعايت بهداشت و نيز پوشيدن لباس تميز و استفاده از عطر و بوى خوش در صورت امكان از وظايف اخلاقى و اجتماعى نوروز است. از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «و البس انظف ثيابك و تطيب باطيب طيبك». [5]

تميزترين لباست را بپوش و با بهترين عطرت خود را خوشبوى ساز.

ديد و باز ديد

يكى از ارزشهاى عيد نوروز ديدوبازديد از بستگان، دوستان، همسايگان و بزرگان شهر و روستااست و ديدار جمعى از مصيبت ديدگان در سال گذشته.

در اين ديدوبازديدها از غمها و مشكلات يكديگر آشنا مى شوند. چه بسيار كدورتهايى كه در اين ايام با نگاهى دوباره فرو مى ريزد و به عشق و محبت مبدل مى گردد و به قول حافظ:

درخت دوستى بنشان كه كام دل به بارآرد نهال دشمنى بركن كه رنج بى شمارآرد

در اين رابطه امام خمينى(ره) در يك سفارشى مى فرمودند: در ايام نوروز به مريضخانه ها برويد و احوال اينها را بپرسيد. [6]

هديه و عيدى

هديه و عيدى دادن از رسوم معمول عيدهاست و در ميان مردم معمول بوده است. در روايتى آمده است كه شخصى هديه اى براى امام على(ع) آورد و عرض كرد: اين هديه به مناسبت نوروز است. حضرت فرمود: «نيروزناكل يوم»؛ هر روز براى ما نوروز و روز نوى است.

اى خواجه چه جويى زشب قدر نشانى هرشب شب قدر است اگر قدر بدانى

آقاى رحيميان در كتاب سايه آفتاب مى نويسد: در روز عيد نوروز به خدمت امام خمينى(ره) رسيديم. حضرت امام با نشاطتر از روزهاى گذشته و متبسم و با قباى نو وارد شدند و به افراد حاضر چندبار «مبارك باشد.» گفتند. سپس خودشان سراغ سكه هاى يك ريالى را گرفتند و در كف دست قرار دادند. افراد حاضر نيز بعد از دست بوسى هر كدام چند عدد برداشتند. مشابه اين برنامه در نوروز سالهاى ديگر نيز تكرار مى شد. [7]

منتهى در اين باب مى بايست از افراط و تفريط و اجحاف و تكلف خوددارى شود و شرايط اقتصادى افراد و

جامعه اسلامى بايد مورد توجه قرار گيرد. [8]

توجه به قرآن

حضور قرآن به صورت ثابت و گسترده در آداب اجتماعى نوروز به گونه اى كه قرآن اين كتاب آسمانى مسلمانان، امروز جزو يكى از اركان سفره عيد است و نيز قرائت قرآن و بوسيدن آن در ساعات تحويل سال از جمله آداب سال تحويل است.

دعا

براى روز اول سال، دعا و درخواست خير وبركت، موفقيت و سعادت و بالاخره تقاضاى تعالى و رشد فضايل انسانى از جمله آداب اين روز مقرر گرديده است.

علامه مجلسى(ره) خواندن اين دعا را در نوروز مناسب دانسته است:

«اللهم هذه سنه جديده و انت ملك قديم اسإلك خيرها و خيرمافيها و اعوذبك من شرها و شرمافيها و استلفيك موونتها و شغلها يا ذالجلال و الاكرام.»

بارالها! اين سال جديد است و تو خدايى ازلى و قديم هستى. خير اين سال و خير آنچه را در اين سال پيش مى آيد، از تو خواستارم و از شر اين سال و شرآنچه در اين سال پيش خواهد آمد، به تو پناه مى برم...

محدث قمى رضوان الله عليه براى هنگام تحويل و لحظه حلول سال جديد اين دعا را از برخى بزرگان نقل كرده است:

«يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال». [9]

روزه گرفتن

روزه گرفتن در عيد نوروز يكى ديگر از دستورهاى اسلامى مطلوب و مستحب در اين روز است. امام صادق(ع) با عبارت «تكون ذلك اليوم صائما» آن را [10] بيان داشته است. امام خمينى(ره) و سيد محمد كاظم يزدى و بسيارى از فقهايى كه بركتابهاى آنان حاشيه نوشته اند، روزه گرفتن مستحبى نوروز را مورد سفارش و تإييد قرار داده اند. [11]

زيارت اهل قبور

رفتن به زيارت اهل قبور در آغازين روزهاى سال نو و نيز برگزارى مراسم تحويل سال در كنار قبور شهدإ از ديگر آداب دينى نوروز است.

تشرف و حضور در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزارى مراسم تحويل سال نو در آن مكانها نيز از جمله آداب نوروز مى باشد.

و بسيارى از ارزشهاى مثبت ديگر.

البته در حواشى اين عيد باستانى خرافاتى وجود دارد كه بايد زدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سورى و آتش افروزى، ترقه بازى، هفت سين، شب نشينى ها و تشكيل جلسات آلوده اى كه بسيارى از مردم به بهانه شبهاى عيد در عيش و نوش و بى خبرى به سر مى برند. جلساتى كه در آن پر است از زمينه هاى گناه: اختلاط محرم و نامحرم. آن هم با شرايط مبتذل، پخش موسيقى هاى مبتذل، مسابقه خودنمايى و تفاخر در لباس و زينت، ريخت و پاش و اسرافكارى و بسيارى از ضد ارزشهايى كه در اين ايام مطرح مى شود.

در خاتمه لازم است به نكاتى چند توجه شود:

1. هر تشكيلاتى در پايان سال حساب كار خود را مى كند و به بررسى كم وكاستيها و ضعفها و قوتها مى پردازد. لازم است ماهم به حساب خود برسيم و يك بازنگرى همه

جانبه به گذشته خويش داشته باشيم. شخصى در روز عيد نوروز مى گفت: اين روز را به شما تبريك و تسليت مى گويم. تبريك به جهت فرصتى جديد كه خدا به شما داده و تسليت براى از دست دادن فرصتهايى كه داشته اى.

2. بايد از گذران عمر و زمان و طبيعت درس گرفت. طبيعت بيدار شد و فعاليتش را دوباره آغاز كرد آيا ماهم بيدارشديم، آيا درماهم تحول ايجاد شد؟ خانه ها از گردوغبار و آلودگيها پاكسازى شد، آيا قلبهاى ما نيز از زنگارهاى گناه و رذايل اخلاقى پاكسازى شد...؟

3. بايد توجه نمود كه در سال جديد چه طرحى براى خودسازى خويش داريم؟

پى نوشتها

[1]. مفردات راغب.

[2]. «روى المعلى بن خنيس عن الصادق(ع) فى يوم النيروز، قال: اذاكان يوم النيروز فاغتسل و البس انظف ثيابك و تطيب بإطيب طيبك و تكون ذلك اليوم صائما... » (وسايل الشيعه، ج 8، ص 172 و ؛173 ميزان الحكمه، ج 7، ص 133.)

[3]. تحريرالوسيله، ج 1، ص؛95 جواهر، ج 5، ص 41.

[4]. سى مقاله،رضااستادى،انتشارات اسلامى،ص 376.

[5]. بحارالانوار، ج 56، ص 101.

[6]. صحيفه نور، ج 16، ص 80.

[7]. درسايه آفتاب، حسن رحيميان، ص 228.

[8]. سى مقاله، ص 377.

[9]. همان؛ مفاتيح الجنان.

[10]. بحار، ج 56، ص 101.

[11]. تحريرالوسيله، ج 1، ص ؛288 العروه الوثقى، ص 277.

نوروز در روايات اسلامى

نويسنده

شماره کتابشناسی ملی : ایران 79-7985

سرشناسه : مهریزی ، مهدی

عنوان و نام پديدآور : نوروز در روایات اسلامی / مهریزی ، مهدی

منشا مقاله : ، علوم حدیث ، سال 5، ش 1 ، (بهار 1379): ص 2 - 33.

توصیفگر : عید نوروز

توصیفگر : احادیث

توصیفگر : کتاب المهذب البارع

توصیفگر : کتاب المناقب

توصیفگر : کتاب بحارالانوار

توصیفگر : احادیث اهل سنت

توصیفگر : تشیع

توصیفگر : مصباح ، محمدتقی

توصیفگر : مجلسی ، محمدباقربن محمدتقی

توصیفگر : ابن فهدحلی ، احمدبن محمد

توصیفگر : ابن شهرآشوب ، محمدبن علی

نوروز در روايات اسلامى

دين جهانى، با آداب و سُنن ملّى چه رفتارى دارد؟ آيا آنها را كنار مى نهد و خود به ساختن آداب و رسوم تازه مى پردازد؟ يا آنها را تأييد مى كند و در كنار خويش مى نشاند؟ و يا از ميان آنها گزينش مى كند؟

نخست بايد دانست كه دين كامل، آن نيست كه خود، همه چيز را برعهده گيرد و به جاى همه استعدادهاى آدمى و همه نهادهاى مدنى بنشيند؛ بلكه دين كامل، دينى است كه همه اينها را در جاى خود، به درستى مى بيند و جهتى كلّى به آنها مى دهد و آنچه را از توان (قُواى فردى) و (نهادهاى جمعى) خارج است، بر عهده مى گيرد و اين، فلسفه اى عميق دارد؛ زيرا چنان كه دين، فعل تشريعى خداوندى است، قواى آدمى و لوازم تابعه آن (مانند نهادهاى جمعى) نيز فعل تكوينى الهى اند و هيچ گاه تكوين و تشريع، ناسازگارى ندارند؛ چرا كه از مبدأ واحدى دستور مى گيرند.

اگر با اين پيش زمينه عقلى به منابع و مصادر دينى بنگريم، مى يابيم كه خواست دين، برچيدن بساط سُنن ملّى قومى نيست؛ بلكه بر آن است كه اين سنّت ها را سَمت و سوى

عالى بخشد و دين، تنها آنچه را كه با فطرت آدمى مغايرت دارد، برمى چيند. چنان كه قرآن كريم، حرمت و احترام ماه هاى حرام را كه رسمى جاهلى بود پاس داشت:

فإذا انسلخ الأشهر الحُرم فاقتلوا المشركين. [1]

پس چون ماه هاى حرامْ سپرى شدند، مشركان را بكشيد.

يا أيها الذين آمنوا! لاتحلّوا شعائر اللّه ولا الشهر الحرام. [2]

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! حرمت شعائر خدا و ماه حرام را نگه داريد.

رسول خدا فرموده است:

مَنْ سَنَّ سُنَةً حَسَنَةً عُمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ، كانَ لَهُ أجُرهُ وَ مِثْلُ اُجورهِم مِنْ غَيْرِ أنْ يَنْقُصَ مِنْ اُجورِهِمْ شَيْئاً وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ، كانَ عَلَيْهِ وِزْرهُ وَ مِثْلُ أوزارِهِمْ مِنْ غَيرِ أنْ يَنْقُصَ مِنْ أوزارِهِمْ شَيْئا. [3]

آن كه سنّتى نيك را پايه گذارى كند و بدان عمل شود، پاداش عمل خودش به اندازه پاداش ديگر عاملان، به وى داده مى شود، بدون آن كه از پاداش عاملان كم شود؛ و آن كه سنّتى بد را پايه گذارَد و بدان عمل شود، وَبال عمل خودش و ديگران برعهده اوست، بدون آن كه از وِزْر و وَبال ديگران كاسته شود.

اميرالمؤمنين به مالك اشتر فرمود:

ولاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَاجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَة وَصَلُحَتْ عليها الرعِيَّةُ وَلاتَحْدُثَنَّ سنّةً تَضُرُّ بشى ء مِنْ ماضى تلكَ السُّنَنِ فيكونُ الأجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَالوِزْرُ عليكَ بِما نَقَضْتَ مِنها. [4]

آيين پسنديده اى را بر هم مريز كه بزرگان اين امتْ بِدان رفتار نموده اند و به وسيله آن، مردم به هم پيوسته اند، و رعيّت با يكديگر سازش كرده اند؛ و آيينى مگذار كه چيزى از سنّت هاى نيك گذشته را زيان رسانَد تا

پاداش از آنِ نهنده سنّت باشد و گناه شكستن آن بر تو مانَد.

از سوى ديگر ،به نمونه هايى از سنّت هاى پيش از اسلام (جاهلى) برمى خوريم كه مورد تأييد اسلام قرار گرفته اند:

1) ديه در جاهليت، صد شتر بود. پيامبر(ص) آن را امضا نمود. [5]

2) زنان حائض، در جاهليت از شركت در اعياد مذهبى و مراسم قربانى ممنوع بودند و اسلام نيز آن را حفظ كرد. [6]

3) پيامبر(ص) در «حِلفُ الفضول» در سن 25 سالگى شركت كرد و بعدها بدان افتخار مى كرد و مى فرمود: (اگر بار ديگر بدان پيمان دعوت شوم، مى پذيرم). [7]

4) تحريم لباس شُهرت در فقه، شاهدى ديگر بر پذيرش سنّت هاى ملّى صالح است. [8] روشن است كه لباس شهرت در هر جامعه اى با آداب و رسوم همان جامعه مشخّص مى گردد.

5) ارجاع مسائلى چند به عُرف، گواه ديگرى بر اين موضوع است: مقدار نَفَقه، [9] استطاعت در حج [10] و زكات [11] اين شواهد، گواهى مى دهند كه آيين اسلام، بر محو همه سنّت ها توصيه نمى كند؛ بلكه آنچه را كه خير و صلاحى در پى دارد، و يا اين كه مفسده اى به دنبال ندارد، مى پذيرد و جز آن را طرد مى كند كه مى توان از اين نمونه ها نام بُرد:

1) سنّتى كه نشانگر يك آيين باطل باشد. حرمت حمل و ساخت و نگهدارى صليب، از اين قبيل است. [12] رسول خدا وقتى عَديّ بن حاتم را ديد كه صليب به گردن دارد، فرمود: «اين بت را كنار بگذار». [13]

2) سنّتى كه ترويج خُرافه باشد. حليمه سعديه، وقتى در كودكيِ پيامبر(ص)، خواست مهره

اى به بازوى رسول خدا ببندد، با اعتراض پيامبر(ص) رو به رو شد. رسول خدا فرمود: «خداوند، نگهدار ماست و از اين مهره، كارى ساخته نيست». [14]

3) سنّتى كه با احكام شرعْ ناسازگار باشد. پيامبر(ص) با زينب، همسر زيد (پسر خوانده خود) ازدواج كرد تا نشان دهد اين سنّت جاهلى كه: «نمى توان با زنِ پسر خوانده ازدواج كرد»، غلط است. [15]

حال كه نظرگاه كلّى دين در باب آداب و سنن بومى و ملّى روشن شد، به يكى از رسم هاى كهن و ريشه دار ايرانى، يعنى نوروز، مى نگريم.

اگر در باب نوروز، دستورى خاص از سوى دين در تأييد يا رد، به دست ما نمى رسيد، براساس همان قاعده نخست مى گفتيم نوروز به عنوان رسمى ايرانى كه مردمانى آن را از ديربازْ حرمت مى نهاده اند، جاى مذمّت و منع ندارد؛ چرا كه اصل «نوروز» به عنوان نشانى از آيين هاى باطل، مورد تكريم و احترام نيست؛ بلكه رنگ و بوى ملّى و بوميِ آن، منظور نظر مردمان است. بلى؛ اگر در آن، ناشايستى نهفته باشد، يا ترويج خُرافه اى صورت گيرد، بايد آن را وانهاد.

ليك، احاديثى در مصادر شيعه و اهل سنّتْ روايت شده اند كه برخى بر آن، مُهر تأييد مى زنند و برخى ديگر، قهر مى ورزند و با آن مى ستيزند. اين دوگانگيِ روايت ها سبب شده است كه از ديرباز، عالمان حوزه دين، به چگونگيِ حلّ اين تعارض بينديشند؛ برخى جانب تأييد را گرفته، از آن دفاع كنند و برخى ديگر، جانب رد را اختيار نمايند.

رسالت اين نوشتار، نخست، گزارش تلاش عالمان در برخورد با اين روايت هاست و

در پس آن مى كوشد از منظر ديگرى بِدان بنگرد. شايد ثمر بخشد!

پيش از طرح ديدگاه ها سزاوار است روايت ها نقل شوند. بر اين اساس، مباحث اين نوشتار، در سه بخشْ تنظيم مى گردد: نوروز در روايات، ديدگاه ها، و ارزيابى نهايى.

يك. نوروز در روايات

چنان كه گذشت، روايت ها در زمينه نوروز، به دو گروه تقسيم مى شوند: گروهى به تصريح يا اشاره، آن را تأييد كرده اند و گروهى ديگر، آن را مذمّت مى كنند.

1- روايات موافق

الف. احاديث شيعه

الف. احاديث شيعه

1. كلينى (م 329ق) در «الكافى» چنين روايت مى كند:

عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زياد و أحمد بن محمد جميعاً، عن ابن محبوب، عن ابراهيم الكرخى، قال: سألتُ أباعبداللّه(ع) عن الرجل تكون له ضيعة، فإذا كان يوم المَهرَجان أو النَّيروز، أهدوا اليه الشى ء ليس هو عليهم، يتقرّبون بذلك اليه. فقال(ع): «أليس هم مُصلّين؟». قلتُ: بلى. قال: فليقبل هديّتهم و لْيُكافِهِم؛ فإنّ رسول اللّه(ص) قال: «لو أهدى اليّ كراع لقبلتُ، و كان ذلك من الدين، ولو أنّ كافراً أو منافقاً أهدى اليّ وسقاً ما قبلت، و كان ذلك من الدين. أبى اللّه عزّ وجلّ لى زبد المشركين والمنافقين وطعامهم». [16]

ابراهيم كرخى مى گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم كه: شخصى مزرعه اى دارد. روز مهرگان يا نوروز، هدايايى به او داده مى شود و قصد تقرّب جُستن به وى را ندارند [آيا بپذيرد؟ ]. فرمود: آيا نمازگزار هستند؟ گفتم: آرى. فرمود: بايد هديه آنان را بپذيرد و تلافى كند. به درستى كه رسول خدا فرمود: اگر برايم ران بُزى هديه آورند، مى پذيرم و اين، جزو ديندارى است و اگر كافر يا منافقى ران گاو يا گوسفندى برايم هديه آورد، نخواهم پذيرفت و اين هم جزو ديندارى است. خداوند، خوراك و دستاورد مشرك و منافق را براى ما روا نداشته است.

2. شيخ صدوق (م 381ق) در «كتاب من لايحضره الفقيه» آورده است:

أتى على(ع) بهدية النَّيروز، فقال(ع): «ما هذا؟». قالوا: يا أميرالمؤمنين! اليوم النَّيروز. فقال(ع): «إصنعوا لنا

كلّ يوم نَيروزاً». [17]

براى على(ع) هديه نوروز آوردند. فرمود: «اين چيست؟». گفتند: اى اميرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازيد!

3. همو نقل مى كند: روى أنّه قال (ع): نيروز ناكل يوم. [18]

روايت شده است كه على(ع) فرمود: هر روزِ ما نوروز است.

4.نعمان بن محمد تميمى (م 363ق ) در كتاب «دعائم الاسلام» روايت مى كند:

عنه [على ](ع) أنّه اُهدى اليه فالوذج، فقال: «ماهذا». قالوا: يوم نيروز. قال: فَنَيرزوا إن قدرتم كلَّ يومٍ [يعنى تهادوا و تواصلوا فى اللّه ]. براى على(ع) فالوده هديه آوردند. فرمود: «اين چيست؟». گفتند امروز، نوروز است. فرمود: اگر مى توانيد، هر روز را نوروز سازيد [يعنى به خاطر خداوند، به يكديگر هديه بدهيد و به ديدار يكديگر برويد]. [19]

5. شيخ طوسى (م 460ق) در «مصباح المتهجّد» چنين آورده است: عن المُعلَّى بنِ خُنيس، عن مولانا الصادق(ع) فى يوم النَّيروز، قال(ع): إذا كان يوم النيروز، فاغتسل و البس أنظف ثيابك و تطيب بأطيب طيبك و تكون ذلك اليوم صائماً، فإذا صلّيت النوافل والظهر والعصر فصلّ بعد ذلك أربع ركعات، تقرأ فى أوّل كلّ ركعة فاتحة الكتاب و عشر مرّاتٍ «إنّا أنزلناه فى ليلة القدر»، و فى الثانية فاتحة الكتاب و عشر مرّات «قل يا أيها الكافرون»، وفى الثالثة فاتحة الكتاب و عشر مرّاتٍ «قل هو اللّه أحد»، و فى الرابعة فاتحة الكتاب و عشر مرّاتٍ «المعوّذتين»، و تسجد بعد فراغك من الركعات سجدة الشكر و تدعو فيها، يغفر لك ذنوب خمسين سنة. [20]

امام صادق(ع) در روز نوروز فرمود: هنگامى كه نووز شد، غسل كن و لباس پاكيزه بپوش و خودت را خوشبو ساز و آن روز را روزه

بدار. پس هنگامى كه نماز ظهر و عصر و نافله هاى آن را به جاى آوردى، نمازى چهار ركعتى بگزار كه در ركعت اوّل آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره قدر را مى خوانى. در ركعت دوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره كافرون را مى خوانى. در ركعت سوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره توحيد را مى خوانى و در ركعت چهارم، سوره حمد را با سوره هاى فلق و ناس. پس از نماز هم سجده شكر مى گزارى و دعا مى كنى. [بدين ترتيب، ] گناهان پنجاه ساله ات بخشوده مى شود.

6. ابن فهد حلّى (م 841ق) در كتاب «المهذّب البارع» چنين آورده است:

و ممّا ورد فى فضله و يعضد ما قلناه، ما حدّثنى به المولى السيد المرتضى العلاّمة بهاء الدين على بن عبدالحميد النسّابة دامت فضائله ، ما رواه بإسناده إلى المعلّى بن خُنيس عن الصادق(ع): إنّ يوم النوروز، هواليوم الّذى أخذ فيه النّبى(ص) لأميرالمؤمنين(ع) العهد بغديرخم، فأقرّوا له بالولاية، فطوبى لمن ثبت عليها والويل لمن نكثها، وهو اليوم الّذى وَجَّه فيه رسول اللّه(ص) عليّاً(ع) إلى وادى الجن، فأخذ عليهم العهود والمواثيق. وهو اليوم الذى ظفر فيه بأهل النَّهروان، و قتل ذَا الثَدْية. وهو اليوم الذى يظهر فيه قائمنا أهل البيت وولاة الأمر و يظفّره اللّه تعالى بالدجّال، فيصلبه على كناسة الكوفة. و ما من يوم نوروز إلاّ و نحن نتوقّع فيه الفرج؛ لأنه من أيّامنا حفظه الفرس وضيَّعتموه. ثم إنَّ نبيّاً من أنبياء بنى إسرائيل سأل رَبَّه اَنْ يُحييَ القوم الّذين خرجوا من ديارهم وهم اُلوف حذر الموت فأماتهم اللّه تعالى، فأوحى إليه أنْ «صُبِّ عليهم الماء فى مضاجعهم»،

فصَبَّ عليهم الماء فى هذا اليوم، فعاشوا وهم ثلاثون ألفاً، فصار صبُّ الماء فى يوم النيروز سنّة ماضيةً لايعرف سببها إلاّ الراسخون فى العلم. وهم أوّل يوم ٍ من سنة الفرس.

قال المعلّى: وأَملى عليّ ذلك، فكتبته من إملائه. [21]

از آنچه در فضليت نوروزْ روايت شده و گفته ما را تأييد مى كند، حديثى است كه علامه سيد بهاءالدين على بن عبد الحميد، با سند خود از مُعلّى بن خُنيس نقل كرده است كه: روز نوروز، همان روز است كه پيامبر(ص) در غديرخم براى اميرالمؤمنين(ع) بيعت گرفت و مسلمانان به ولايت وى اقرار كردند. خوشا به حال آنان كه به اين بيعت، استوار ماندند و واى بر آنان كه آن را شكستند. و اين، همان روزى است كه پيامبر(ص) على(ع) را به منطقه جنّيان روانه ساخت و از آنان عهد و پيمان گرفت. و همان روز است كه على(ع) بر نهروانيان پيروز شد و ذوالثديه (صاحب پستان) را به قتل رساند. و همان روز است كه قائم ما و صاحبان حكومت، ظهور مى كنند و خداوند، او را بر دجّالْ پيروز مى گرداند و دجّال را در زباله دان كوفه به دار مى آويزد. ما در هر نوروز، اميد فرج داريم؛ چرا كه نوروز، از ايّام ماست كه پارسيانْ آن را پاس داشتند و شما آن را تباه نموديد.

همچنين پيامبرى از پيامبران بنى اسرائيل، از خداوند خواست كه گروهى چند هزار نفره را كه از بيم مرگ، ديار خويش را ترك گفتند و گرفتار مرگ شدند، زنده سازد. خداوند، بر آن پيامبر، وحى فرستاد كه بر محل گورستان آنان آب بپاشد. پيامبر در روز نوروز، چنين

كرد. سپس زنده شدند و تعدادشان سى هزار نفر بود. از همين روز، پاشيدن آب در نوروز، سنّتى ديرينه شد كه سبب آن را جز آنان كه دانشى پايدار دارند، ندانند و همان، آغاز سال پارسيان است.

معلّى گويد: امام صادق(ع) اين سخنان را بر من املا كرد و من نوشتم.

7. علاّمه مجلسى (م 1111ق) در «بحارالأنوار» آورده است:

رأيت في بعض الكتب المعتبرة، روى فضل اللّه بن على بن عبيد اللّه بن محمد بن عبداللّه بن محمد بن محمد بن عبيد اللّه بن الحسين بن على بن محمد بن الحسن بن جعفر بن الحسن بن الحسن بن على بن أبى طالب، عن أبي عبداللّه جعفر بن محمد بن أحمد بن العباس الدوريستي، عن أبي محمد جعفر بن أحمد بن علي المونسي القمي، عن علي بن بلال، عن أحمد بن محمد بن يوسف، عن حبيب الخير، عن محمد بن الحسين الصائغ، عن أبيه، عن مُعَلّى بن خُنَيس، قال: دخلت على الصادق جعفر بن محمد(ع) يوم النَّيروز، فقال(ع): «أتعرف هذا اليوم؟». قلت: جعلت فداك، هذا يومٌ تعظّمه العجم وتتهادى فيه. فقال أبو عبداللّه الصادق(ع): «والبيت العتيق الذي بمكة، ما هذا إلاّ لأمر قديم اُفسّره لك حتى تفهمه». قلت: يا سيدي! إن علم هذا من عندك أحب إليّ من أن يعيش أمواتي و تموت أعدائي. فقال: «يا مُعلّى! إن يوم النيروز هو اليوم الذي أخذ اللّه فيه مواثيق العباد أن يعبدوه و لا يشركوا به شيئاً، و أن يؤمنوا برسله و حججه، و أن يؤمنوا بالأئمة(ع)». وهو أوّل يوم طلعت فيه الشمس، و هبت به الرياح، و خلقت فيه زهرة الأرض. وهو اليوم الذي استوت فيه سفينة نوح(ع) على الجودي.

و هو اليوم الذي أحيى اللّه فيه الذين خرجوا من ديارهم و هم ألوفٌ حذر الموت، فقال لهم اللّه موتوا ثمّ أحياهم. وهو اليوم الذي نزل فيه جبرئيل على النبي(ص). و هو اليوم الذي حمل فيه رسول اللّه(ص) أميرالمؤمنين(ع) على منكبه حتى رمى أصنام قريش من فوق البيت الحرام فهشمها، و كذلك إبراهيم(ع). و هو اليوم الذي أمر النبى(ص) أصحابه أن يبايعوا علياً(ع) بإمرة المؤمنين. و هو اليوم الذي وجه النبي(ص) علياً(ع) إلى وادي الجن يأخذ عليهم البيعة له. وهو اليوم الذي بويع لأميرالمؤمنين(ع) فيه البيعة الثانية. و هو اليوم الذي ظفر فيه بأهل النهروان و قتل ذا الثديّة. وهو اليوم الذي يظهر فيه قائمنا و ولاة الأمر. وهو اليوم الذي يظفر فيه قائمنا بالدجال فيصلبه على كناسة الكوفة. و ما من يوم نَيروز إلاّ و نحن نتوقّع فيه الفرج؛ لأنه من أيامنا وأيام شيعتنا، حفظته العجم وضيّعتموه أنتم.

وقال(ع): (إن نبياً من الأنبياء سأل ربه كيف يحيي هؤلاء القوم الذين خرجوا، فأوحى اللّه إليه أن يصب الماء عليهم في مضاجعهم في هذا اليوم، وهو أول يوم من سنة الفرس، فعاشوا و هم ثلاثون ألفاً، فصار صب الماء في النيروز سنّة).

فقلت: يا سيدي! ألا تعرّفني جعلت فداك أسماء الأيام بالفارسية؟ فقال(ع): «يا مُعَلّى! هي أيام قديمة من الشهور القديمة، كلّ شهر ثلاثون يوماً لا زيادة فيه ولا نقصان». [22]

مُعلّى پسر خُنَيس گويد: در روز نوروز، بر امام صادق(ع) وارد شدم. فرمود: «آيا اين روز را مى شناسى؟». گفتم: قربانت گردم! اين روز را فارسيانْ گرامى مى دارند و به يكديگر هديه مى دهند. فرمود: «سوگند به خانه كعبه كه اين، رمزى ديرينه دارد و برايت روشن

مى سازم تا آگاه گردى». گفتم: سرورم !آموختن اين امر از شما برايم بهتر از آن است كه مردگان زنده شوند و دشمنانم بميرند.

آن گاه فرمود: «اى معلّى! روز نوروز، همان روز است كه خداوند از بندگان پيمان گرفت او را بپرستند و به او شرك نورزند، به پيامبران و حجت هايش بگروند و به امامان ايمان آورند. اين همان روز است كه خورشيد طلوع كرد، بادها وزيدن گرفت و گل هاى زمين روييدند. اين همان روزى است كه كشتى نوح(ع) بر ساحل جودى آرامش يافت و همان روزى است كه خداوند، گروهى چند هزار نفره را كه از ترس مرگ از خانه ها بيرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن كه آنان را ميرانده بود. اين، روز فرود جبرئيل بر پيامبر اسلام است و روزى است كه پيامبر(ص) امام على(ع) بر دوش گرفت تا بت هاى قريش را در مسجد الحرام شكست و در همين روز، ابراهيم، بت ها را شكست. اين همان روزى است كه پيامبر به يارانش دستور داد با على(ع) بيعت كنند و در همين روز، على را براى بيعت گرفتن از جنيان فرستاد. در همين روز، دومين بيعت با اميرالمؤمنين انجام شد. در همين روز بر نهروانيان پيروز شد و ذوالثديه (صاحب پستان) را به قتل رساند. در اين روز، قائم ما و صاحبان حكومتْ قيام كنند و در همين روز، قائم ما بر دجّال پيروز گردد و او را در زباله دان كوفه به دار آويزد. در هر روز نوروزى، ما آرزوى فرج داريم؛ چرا كه آن از روزهاى ما و شيعيان ماست. فارسيان، آن را گرامى داشتند

و شما آن را ضايع كرديد.»

و فرمود: يكى از پيامبران بنى اسرائيل از خداوند پرسيد چگونه مردمانى را كه خارج شدند، زنده مى كند. خداوند بدو وحى كرد كه در نوروز، آب بر قبر آنان بپاشد و آن، اولين روز سال فارسيان است و آنها زنده شدند، در حالى كه سى هزار نفر بودند. از همين جا پاشيدن آب در نوروز، سنّت شده است.

گفتم: آيا نام هاى روزهاى فارسى را به من تعليم نمى دهى؟ فرمود: اى معلّى! اينها روزهايى كهن از ماه هايى كهن است. هر ماه، سى روز است، بدون كم و كاست.

گفتنى است ابن فهد نيز بخشى از اين روايت را پيش از علاّمه مجلسى در كتاب «المهذّب البارع» آورده است. [23]

8. مُحدث نورى (م 1320ق) در «مستدرك الوسائل» به نقل از كتاب حسين بن همدان آورده است:

عن المفضّل بن عمر، عن الصادق(ع)، قال له فى خبر طويل فى جملة كلامه(ع):أ فأوحى اللّه اليه: «يا حزقيل! هذا يوم شريف عظيم قدره عندى، و قد آليت أن لايسألنى مؤمن فيه حاجة الا قضيتها فى هذا اليوم و هو يوم نيروز». [24]

مفضّل، فرزند عمر از امام صادق(ع) نقل مى كند كه: خداوند بر حزقيلْ وحى فرستاد كه: «اين روز، روزى گرامى و بلند مرتبه نزد من است. با خود عهد كرده ام هر مؤمنى در اين روز از من حاجتى بخواهد آن را برآورده سازم و آن روز، نوروز است».

ب.احاديث اهل سنت

9. بخارى (194-256ق) در «التاريخ الكبير» چنين روايت مى كند:

حمّاد بن سلمة بن على بن زيد، عن السعر التميمى: أتى عليٌّ بفالوذج. قال: «ما هذا؟». قالوا: اليوم النيروز. قال: فنَيرِزوا كل يوم! [25]

سعر تميمى گويد: براى

على(ع) فالوده آوردند. فرمود: «اين چيست؟». گفتند: امروز نوروز است. فرمود: هر روز را نوروز كنيد!

10. بيرونى (م 440ق) در «الآثار الباقية» آورده است:

أو قسّم الجام بين أصحابه و قال: ليت لنا كلّ يومٍ نوروز! [26]

[از آن جا كه نسخه عربى مورد استفاده ما افتادگى دارد، ترجمه حديث را از جديدترين كتاب كه بر اساس برخى نسخه ها كامل شده است، در اين جا مى آوريم: ] آورده اند كه در نوروز، جامى سيمين، پر از حلوا، براى پيغمبر(ص) هديه آوردند. آن حضرت پرسيد: «اين چيست؟». گفتند: امروز، روز نوروز است. پرسيد: «نوروز چيست؟» گفتند: عيد بزرگ ايرانيان است. فرمود: «آرى در اين روز بود كه خداوند، عسكره را زنده كرد». پرسيدند: عسكره چيست؟ فرمود: «عسكره، هزاران مردمى بودند كه از ترس مرگ، ترك ديار كرده، سر به بيابان نهادند و خداوند به آنان فرمود: "بميريد" پس مردند. پس آنان را زنده كرد و ابرها را امر فرمود كه بر آنان ببارند. از اين روست كه سنّت آب پاشيدن [ در نوروز ]، رواج يافته است». آن گاه از حلوا تناول كرد و جام را ميان اصحابْ قسمت كرد و فرمود: كاش هر روز براى ما نوروز بود! [27]

11. فيروز آبادى (729-817ق) در «القاموس» آورده است:

قدم الى على شى ء من الحلاوى، فسأل عنه، فقالوا: «للنيروز»، فقال: «نيروزنا كل يوم!» و فى المهرجان قال: مَهرِجونا كل يوم! [28]

مقدارى حلوا براى على(ع) آوردند. پرسيد كه چيست. گفتند: براى نوروز است. فرمود: هر روز ما نوروز است.

و در مهرگان گفت: هر روز را براى ما مهرگان كنيد!

2- روايات مخالف

الف. احاديث شيعه

الف. احاديث شيعه

12. قطب الدين راوندى (م 573) در كتاب «لبّ اللباب» آورده

است:

عن رسول اللّه(ص): أبدلكم بيومين يومين: بيوم النيروز و المهرجان، الفطر والأضحى. [29]

دو روز را براى شما جانشين دو روز كردم: عيد فطر و قربان را به جاى عيد نوروز و مهرگان.

13. ابن شهرآشوب (م 588ق) در كتاب «المناقب» روايت مى كند:

و حكي أن المنصور تقدّم إلى موسى بن جعفر(ع) بالجلوس للتهنئة في يوم النيروز و قبض ما يحمل إليه فقال (ع): «إني قد فتشت الأخبار عن جدي رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله فلم أجد لهذا العيد خبراً وإنه سنة للفرس و محاها الإسلام، و معاذ اللّه أن نحيي ما محاه الإسلام». فقال المنصور: «إنما نفعل هذا سياسةً للجند، فسألتك باللّه العظيم إلاّ جلست»؛ فجلس و دخلت عليه الملوك والأمراء والأجناد يهنؤونه، و يحملون إليه الهدايا و التحف، و على رأسه خادم المنصور يحصي ما يحمل، فدخل في آخر الناس رجل شيخ كبير السنّ، فقال له: يا ابن بنت رسول اللّه! إنني رجل صعلوك لا مال لي أتحفك ولكن أتحفك بثلاثة أبيات قالها جدّي في جدّك الحسين بن على(ع):

عجبت لمصقول علاك فرنده يوم الهياج وقد علاك غبار

ولأسهم نفذتك دون حرائر يدعون جدّك والدموع غزار

ألاّ تغضغضت السهام وعاقها عن جسمك الإجلال والإكبار

قال: «قبلت هديتك، اجلس بارك اللّه فيك»، و رفع رأسه إلى الخادم و قال: «امض إلى أميرالمؤمنين و عرّفه بهذا المال، و ما يصنع به». فمضى الخادم وعاد وهو يقول: «كلها هبة منى له، يفعل به ما أراد». فقال موسى للشيخ: اقبض جميع هذا المال فهو هبة منى لك. [30]

آورده اند كه منصور به امام كاظم(ع) پيشنهاد كرد كه نوروز را براى تبريك و شاد باش و گرفتن هدايا جلوس

كنند.

حضرت كاظم در جواب فرمود: من در ميان روايت هاى جدّم رسول خدا(ص) جستجو كردم و تأييدى براى اين عيد نيافتم. همانا اين سنّت فارسيان است كه اسلام، آن را نابود ساخته است و پناه مى برم به خدا كه آنچه را اسلامْ نابود ساخته، زنده بدارم.

منصور گفت: «اين كار را جهت اداره نظاميان انجام مى دهيم و شما را به خداوند سوگند مى دهم كه جلوس داشته باشيد». آن گاه حضرت پذيرفت و فرمانروايان و لشكريان، براى تبريك آمدند و هدايايى با خود آوردند. خدمتگزار منصور، بالاى سر حضرت ايستاده بود و هدايا را مى شمرد. آخرين نفر، مردى كهن سال بود. به امام كاظم(ع) گفت: «اى فرزند دختر پيامبر خدا! من مردى تهى دستم و مالى ندارم تا هديه دهم؛ ولى چند بيت شعر كه جدّ من درباره جدّتان حسين(ع) سروده، به شما هديه مى كنم».

حضرت فرمود: «هديه ات را پذيرفتم. بنشين. خداوند به تو بركت دهد!».

آن گاه حضرت، سر بلند كرد و به خدمتگزار منصور گفت كه نزد منصور روانه شود و اين هدايا را برايش بازگو كند. خدمتگزار رفت و باز گشت و گفت منصور گفته است: «اين هدايا از آنِ شماست. هر چه مى خواهيد با آنها انجام دهيد». امام كاظم(ع) هم به پيرمرد فرمود: «اين اموال را به عنوان هديه براى خودت بردار».

ب. احاديث اهل سنّت

14. بخارى (م 256ق) در «التاريخ الكبير» آورده است:

أيوب بن دينار، عن أبيه: «إنّ عليّاً لا يقبل هدية النيروز». حدّثنى ابراهيم بن موسى عن حفص بن غياث، وقال أبو نعيم: حدّثنا أيوب بن دينار أبو سليمان المكتب، سمع علياً بهذا. [31]

ايوب بن دينار گويد: على(ع) هديه نوروز

را نمى پذيرفت.

15. آلوسى (م 1342ق) در «بلوغ الارب» مى گويد:

قدم النبى(ص) المدينة ولهم يومان يلعبون فيهما، فقال: «ما هذا اليومان؟». فقالوا: «كنّا نلعب فيهما فى الجاهلية. فقال: قد أبدلكم اللّه تعالى بهما خيراً منهما يوم الأضحى و يوم الفطر». قيل: هما النيروز والمهرجان. [32]

پيامبر(ص) وارد مدينه شد. مردمان مدينه دو عيد داشتند كه در آنها به سرگرمى و خوشى مى پرداختند. رسول خدا فرمود: «اين دو روز چيست؟». گفتند دو يادگار جاهليت است. فرمود: «خداوند، بهتر از آنها را جايگزين كرده است: عيد قربان و عيد فطر». گفته شده كه آن دو روز، نوروز و مهرگان بود.

تا اين جا شانزده حديث از مصادر مختلف شيعه و سنّى در تأبيد يا ردّ نوروز گرد آمد. تلاش ما در اين بخش، فحص كامل و استقصاى همه روايت ها بود و تلاش شد روايت ها براساس تاريخ ثبت و كتابتْ تنظيم گردد؛ چنان كه كوشيديم هر روايت را مصدريابى كرده، به منابع گوناگونش ارجاع دهيم. حال، پس از نقل روايت ها به بيان ديدگاه ها و ارزيابى نهايى رو مى كنيم.

دو. ديدگاه ها

اشاره

ترديدى نيست كه روايت هاى متفاوت، زمينه شكل گيرى آراى متفاوت اند و جستجو در كتب فقه و حديث، اين امر را روشن مى سازد.

پاره اى از دانشوران، به نقد روايت هاى نوروز پرداخته و با ذكر خلل ها و سستى هايى كه در آنهاست، آنها را قابل اعتنا و اتكا نشمرده اند؛ چنان كه در مقابل، بيشتر فقيهان به مضمون روايت هاى دسته نخستْ فتوا داده و آدابى را براى نوروز در كتب فقهى خويش برشمرده اند. اينان ضمن فتوا دادن به محتواى روايات، در مقام پاسخگويى به

ناقدان و منتقدان نيز برآمده اند.

اينك مرورى بر اين دو ديدگاه مى افكنيم.

الف. مخالفان

الف. مخالفان

ناقدان و مخالفان احاديث نوروز، بسيار نيستند. اينان كوشيده اند خلل هاى موجود در روايت هاى دسته نخست را برملا سازند و در نتيجه به محتواى دسته دوم از روايت ها ملتزم شده اند؛ گرچه كوشش آنان در تصحيح و تأييد دسته دوم متمركز نيست.

اينان براى روايت هاى موافق، ضعف ها و كاستى هايى از اين دست برشمرده اند:

1. ضعف سند،

2. تناقض و تهافت در روايت هاى معلّى،

3. ذكر نشدن روايت هاى معلّى در مصادر كهن،

4. عدم تطبيق وقايع ذكر شده در روايت ها با واقعيت هاى تاريخى،

5. معلوم نبودن نوروز ايرانى،

6. ترويج شعائر مجوس.

مخالفان، بر پايه اين ايرادها، روايات موافق را بى اعتبار مى دانند و به هيچ رو گراميداشت نوروز را روا نمى انگارند. اينان بر اين باورند كه آداب و سنن ذكر شده در اين روايت ها قابل اخذ و عمل نيست و نمى توان با قاعده «تسامح در ادلّه سنن» از ضعف و سستى اينها چشم پوشيد؛ چرا كه با محذور بزرگى چون ترويج شعائر مجوسى روبه رور هستيم. در اين جا پاره اى از اين ديدگاه ها را مى آوريم:

آقا رضى قزوينى (در رساله اى كه در سال 1062قمرى نگاشته)، شايد نخستين كسى باشد كه به تفصيل، نوروز را نقد كرد. وى به طور عمده منكر تطبيق نوروز رايج با نوروز ياد شده در روايات است و از اين طريق بر روايت هاى مؤيد، خرده مى گيرد و پس از نقل روايت معلّى مى نويسد:

با توجه به استحباب اعمال مذكوره در نوروز و اين كه اين اعمال، موقته است و در امثال اين عبادات، اگر التزام

وقت خاص نشود و در اوقات ديگر به عمل آيد، بدعت مى باشد، بنابراين، تعبد به اين عمل [را ] مكلّفى تواند كه لااقل ظن به تعيين وقت مذكور تحصيل كرده باشد. تحصيل اين ظن، لامحاله از امارات شرعيه و عرفيه تواند بود و چون در عرف به اعتبار اختلاف اصطلاحات حاليه نوروز متعدد است چنان كه بعضى از آن، بعد از اين مذكور مى گردد و اشهريت بعضى به بعضى ازمنه اماره نمى شود و در ظاهر قرآنْ چيزى در اين باب نيست، اماره آن از روايات و اخبارْ تتبّع بايد نمود. [33]

محمد اسماعيل خواجويى (م 1173ق) تناقض هاى روايت هاى معلّى را دليل ناتمام بودن آن مى داند و مى نويسد:

فقير بى بضاعت گويد: به حسب ظاهرى ميان اين حديث و حديث سابق تناقض است؛ چه، در حديث سابق مذكور است كه پيغمبر(ص) در روز نوروز، اميرالمؤمنين(ع) را به دوش مبارك برداشته تا بتان قريش را از فوق كعبه به زير انداخته، شكست و فانى ساخت، و اين، بلاشبهه در سال فتح مكه معظمه بود، چنان كه اخبار بسيار از طرق خاصه و عامه دلالت بر اين دارد و فتح مكه معظمه در ماه مبارك رمضان سال هشتم هجرت واقع شد، چنان كه شيخ مفيد و نيز طبرسى و اين شهرآشوب و ديگرانى روايت كرده اند، و احاديث معتبره بر اين دلالت كرده است، و اكثر برآن اند كه در روز سيزدهم ماه بوده، و بعضى بيستم هم گفته اند، و حركت حضرت از مدينه در روز جمعه دوم ماه مبارك رمضان، بعد از نماز عصر بوده، و روز غدير خم در سال دهم

هجرت در حجة الوداع در روز هجدهم ذى الحجة الحرام بود. پس چگونه تواند بود كه هر دو در روز، نوروز باشد؟ چه، نوروز، از قرار حساب گذشته، بعد از شش هفت سال از فتح مكه معظمه، بلكه بيشتر، به ذى الحجة خواهد رسيد، نه بعد از يك سال، چنان كه مقتضاى اين دو حديث است. [34]

وى ادامه مى دهد:

و چون هر دو به يك طريق از معلّى منقول است، پس ترجيح احدهما بر ديگرى من حيث السند متصور نيست، و بنابراين، مضمون هيچ يك حجت نخواهد بود، و بر آن، اعتماد نشايد كرد، و به او استدلال نتوان نمود؛ چه، تناقض در كلام معصومين(ع) غير واقع است. پس، از اين جا فهميده مى شود كه اين دو حديث، كلاهما او احدهما از معصوم تلقى نگرديده، و چون از او نباشد، حجيت را نشايد و سند شرعى نتواند بود. [35]

استاد محمد تقى مصباح در حاشيه بر «بحارالأنوار»، ذيل اين روايت ها نگاشته است:

در باب نوروز، دو دسته روايت مختلف روايت شده است. يكى را معلّى از امام صادق(ع) آورده و بر عظمت و ارزش نوروز دلالت دارد و ديگرى حديث امام كاظم(ع) است كه آن را از سنّت هاى پارسيان دانسته كه اسلام، آن را از ميان برداشته است.

بايد دانست كه هيچ يك از آنها صحيح نيست و از اعتبار برخوردار نمى باشد تا بتوان بر پايه آن، حكم شرعى را اثبات كرد. گذشته از آن كه روايت معلّى، ايرادهاى ديگرى دارد، از جهت تطبيق نوروز بر مناسبت هاى ماه هاى عربى. [36]

آن گاه مى نويسد:

ظاهر روايت منصور، حرمت بزرگداشت نوروز است؛ چرا كه اين

كار، بزرگداشت شعائر كفار و زنده داشتن سنّت هايى است كه اسلام، آنها را ميرانده است. اين روايت گرچه واجد شرايط حجّيت نيست اما مطلب كلى اى كه در آن آمده (يعنى حرمت بزرگداشت شعائر كفار)، با ادلّه عامه به اثبات رسيده است و اين كه نوروز از آن آداب و رسوم است، به وجدانْ اثبات مى شود.

و اما فتواى فقيهان، مبنى بر استحباب غسل و روزه در نوروز، مبتنى بر قاعده تسامح در ادلّه سنن است؛ ولى اين جا محل اجراى آن قاعده نيست؛ زيرا قاعده تسامح در ادلّه سنن، از مواردى كه احتمال حرمت تشريعى دارند، انصراف دارد. [37]

جناب آقاى سيد جواد مدرّسى در مقاله اى در مجلّه «نور علم» مى نويسد: با وجود تضارب روايات و عدم توجه قدما و كدورت متن و عدم صحت سند، فتواى به مشروعيت نوروز، و تعيين روز آن، مشكل است. راهى كه باقى مى ماند، تمسك به ادلّه «تسامح در ادله سنن» است؛ و لكن تعيين روز، گفتار بعض فقهاست نه مضمون روايت؛ و ادله مذكور، شامل كلام فقها نمى شود.

از جهت ديگر، عيد نوروز از شعائر مجوسى و محتمل الحرمه است و ادله تسامح در سنن چنان كه بعضى گفته اند از چنين موردى منصرف است. [38]

آقاى رسول جعفريان نيز در اين باره گفته است: اين بود آنچه در منابع شيعه قرن ششم درباره نوروزْ نقل شده است. در اين باره، مهم، همان روايت معلّى بن خنيس است و جز آن، چيزى درباره تاييد نوروز به چشم نمى خورد. منشأ آنچه در آثار بعدى درباره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعاى مربوطه آمده،

همين نص است و بس. البته مطالب ديگرى نيز افزوده شده كه منشأ آنها را اشاره خواهيم كرد. [39]

و در جاى ديگر گفته است:

و مشكل اين دو حديث (منظور، دو حديثى است كه ابن فهد حلّى در تأييد نوروز از معلّى نقل كرده است)، آن است كه در منابع كهن شيعه نيامده است. افزون بر آن، روايات مزبور كه در اصل بايد يكى باشد، حاوى دو نوع آگاهى درباره روز نوروز است كه اين، خود، منشأ شبهه درباره آن شده و احتمال جعل آن را تقويت مى كند. افزون بر آن، دانسته است كه، ابن غضايرى گفته: «غاليان رواياتى را به معلّى بن خنيس نسبت داده اند و نمى توان بر اخبار وى اعتماد كرد». در اين صورت، اين روايت كه بى گرايش غاليانه يا نگرش افراطى همه نيست ، از همان دسته مجعولاتى مى باشد كه غاليان به معلّى نسبت داده اند. بايد اين دو نكته را نيز يادآورى كرد كه گفته شده قرامطه (گرايشى وابسته به مذهب افراطى اسماعيليه) دو روز را در سال كه نوروز و مهرگان بوده روزه مى گرفته اند. بلافاصله بايد تأكيد كنيم كه مجوسيان، نه تنها نوروز را روزه نمى گرفته اند، بلكه به نقل بيرونى اساساً «مجوس را روزه اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد، گنه كرده است». [40]

ب. موافقان

آداب نوروز از قبيل روزه، نماز، ادعيه، در كتب حديثى و فقهى، از زمان شيخ طوسى در ميان عالمان شيعه رواج داشته است.

شيخ طوسى (م 460ق) در «مصباح المتهجد)، [41] پس از او ابن ادريس (م 598ق) در «السرائر) [42] و سپس يحيى بن سعيد (م 589ق) در «الجامع

للشرائع) [43] و پس از وى، شهيد اول (م 786ق) در «القواعد و الفوائد) [44] و نيز «الدروس) [45]و «البيان) [46] و «الذكرى) [47] و «اللمعة) [48] بدان اشاره دارد.

ابن فهد (م 841ق) در «المهذّب البارع) [49] و محقق كَرَكى (م 940ق) در «جامع المقاصد) [50] و شهيد ثانى (م 966ق) در «المسالك) [51] و «شرح اللمعة) [52] و محقق اردبيلى(م 993ق) در «مجمع الفائدة و البرهان) [53] و شيخ بهايى(م 1030ق) در «جامع عباسى) [54] و «الحبل المتين) [55] و فاضل هندى(م 1137ق) در «كشف اللثام) [56] و شيخ يوسف بحرانى (م 1186ق) در «الحدائق الناضرة) [57] و كاشف الغطاء (م 1228ق) در «كشف الغطاء) [58] و نراقى (م 1245ق) در «مستند الشيعة) [59] و صاحب جواهر در (م 1266ق) «جواهر الكلام) [60] و شيخ انصارى (م 1281ق) در «كتاب الطهارة) [61] بدين آدابْ فتوا داده اند.

همچنين در كتب فتوايى و فقهى معاصر، چون: العروة الوثقى، [62] جامع المدارك، [63] المستند [64] فتوا بدين آداب به چشم مى خورد.

در كتب روايى نيز چنان كه در بخش نخست آورديم ، آداب نوروز، در: مصباح المتهجّد، وسائل الشيعة و بحارالأنوار، ياد شده است؛ چنان كه روايت هايى نيز كه به گونه اى ضمنى نوروز را تأييد مى كنند در: الكافى، كتاب من لايحضره الفقيه و دعائم الاسلام منقول است.

شايد همين كثرت فتواها و نقل ها سبب شده است كه صاحب «جواهر» بگويد:

غسل روز نوروز، نزد متأخران مشهور است؛ بلكه مخالفى در آن نديديم. [65]

بجز اين، تلاش محدّثان و فقيهان در پاسخگويى به ديدگاه مخالفان نيز درخور درنگ است. علامه مجلسى در «بحارالأنوار»، بيشترين كوشش را در اين باره به انجام رسانده و شبهه هاى مخالفان را پاسخ گفته است؛

وى در قسمتى از نوشتار مفصلش در نقد روايت ابن شهرآشوب (در مذمت نوروز)، مى نويسد:

اين حديث، با روايت هايى كه معلّى بن خنيس آورده مغايرت دارد و بر جايگاه نداشتن نوروز در شريعتْ دلالت دارد؛ ليك روايت هاى معلّى از نظر سند، قوى تر و نزد اصحاب ،مشهورتر ند.

از سوى ديگر مى توان گفت كه اين، حديث تقيه است؛ چرا كه در روايات «مناقب»، مطالبى ذكر شده كه زمينه تقيه دارد. [66]

پس از وى نيز عالمان ديگرى به پاسخگويى اجمالى يا تفصيلى گام برداشته اند.

شيخ انصارى در نقد روايت «مناقب» مى گويد:

روايت «مناقب» نمى تواند با احاديث معلّى معارضه كند؛ زيرا روايت معلّى نزد اصحاب، از شهرت بيشترى برخوردار است و احتمال تقيّه در روايت «مناقب» وجود دارد. [67]

همچنين صاحب «جواهر» در دفاع از روايت هاى معلّى و نقد حديث «مناقب» مى نويسد:

روايت معلّى جاى مناقشه در سند و دلالت ندارد؛ چنان كه حديث «مناقب» نمى تواند با آن معارضه كند؛ چرا كه با سستى اى كه در آن مشهود است، احتمال تقيه نيز در آن مى رود. [68]

گفتنى است حمل روايت «مناقب» بر تقيه بعيد نيست؛ چرا كه اهل سنّت، روزه نوروز را مكروه مى دانند. [69] و بدين جهت، در تعارض روايت هاى معلّى و «مناقب»،

جانب روايات معلّى رجحان مى يابد.

بجز اينها، رساله ها و كتبى نيز در تأييد فضيلت نوروز و روايات معلّى تدوين شده، كه برخى به چاپ رسيده و برخى ديگر، خطى باقى مانده>اند. [70]

سه ارزيابى نهايى

چنان كه پيش از اين ياد شد، اين نوشتار، نوروز را از منظر حديث و روايت مى كاود و از تاريخ و تقويم

نگارى و فقه، تنها آن را برمى رسد كه به گونه اى با حديث و روايتْ مرتبط شود و در نقد يا تأييد آن، سودمند افتد.

اينك نكته هايى درباب اين رواياتْ آورده مى شود تا پس از آن به جمع بندى نهايى نزديك شويم.

يكم: در نقد نوروز، چهار حديث آورديم. اين احاديث، به هيچ رو قابل تصحيح و اعتبار نيستند؛ زيرا:

1. روايت اول و چهارم، مضمونى واحد دارند كه اوّلى در مصادر شيعه و دومى در مصادر اهل سنّت ياد شده است. روايت شيعى را به قطب راوندى (از عالمان قرن ششم) نسبت داده اند كه در كتاب «مستدرك الوسائل» حاجى نورى (م 1320ق) روايت شده است. اين روايت، گذشته از آن كه در مصادر كهنْ موجود نيست، مضمون آن را هم نمى توان تأييد كرد؛ زيرا چگونه دو عيد باستانى ايرانى در جزيرة العرب در سال هاى نخستين اسلام، رايج و مرسوم بود كه پيامبر(ص) آنها را با فطر و اضحى منسوخ بدارد؟! بى ترديد، نوروز و مهرگان، از آيين هايى باستانى ايرانيان اند كه آوازه شان، پس از ارتباط اعراب با ايرانيان، بدان سرزمين رفته است و پيش از آن، آن چنان مقبول مردمان نبوده اند كه پيامبر(ص) آنها را با اعياد اسلامى نسخ كند.

حديث ديگر، آن است كه آلوسى آورده است و تعبيرهاى «نوروز» و «مهرگان» در متن آن نيست و ظاهراً راويان، اين دو را از روى احتمال (نه قطع و يقين)، به روايت افزوده اند. بدين رو آلوسى پس از نقل حديث مى گويد: «قيل: هما النيروز والمهرجان». گفتنى است كه برخى نويسندگان، اين اضافه را به آلوسى نسبت داده اند

كه جزو حديث آورده است:

آلوسى در «بلوغ الارب»(ج 1، ص 364، قاهره، 1925م) نقل مى كند كه انصار، عيد نوروز و مهرگان را بر حضرت رسول(ص) عرضه كردند. حضرت فرمودند: خداوند متعال، بهتر از آن را (فطر و اضحى را) به من داده است. [71]

چنان كه پيش از اين آورديم، روايت آلوسى چنين است:

قدم النبى(ص) المدينة و لهم يومان يلعبون فيهما. فقال: «ما هذا اليومان؟». فقالوا: كنّا نلعب فيهما فى الجاهلية. فقال: «قد أبدله اللّه تعالى بهما خيراً منهما: يوم الأضحى و يوم الفطر». قيل: هما النيروز و المهرجان.

2. روايت «مناقب»، گذشته از آن كه مرسل است و با تعبير «حُكيَ (آورده اند)» نقل شده است، نه حاكى آن معلوم است و نه مصدر نقل ابن شهرآشوب.

3. روايت بخارى كه على(ع) هديه نوروز را نمى پذيرفت، گذشته از آن كه با روايت ديگر بخارى كه على(ع) هديه نوروز را مى پذيرفت معارضه دارد، با نقل هاى بسيار ديگر شيعى نيز ناسازگار است و نمى توان به آن، استناد جُست.

دوم: در ارزيابى سندى روايت هاى موافق، مى توان چنين گفت:

1. روايت كلينى از سند معتبر برخوردار است.

2. روايت شيخ طوسى از معلّى، اگر چه بدون سند است، ليكن وى در كتاب «فهرست» به كتاب معلّى سند معتبر دارد. [72] محتمل است آن روايت، براساس همين سند باشد.

3. علامه مجلسى در« زاد المعاد» مى گويد: «به اسانيد معتبره از معلّى بن خنيس كه از خواص حضرت صادق(ع) بوده است، منقول است) [73] و سپس روايتى را نقل مى كند كه ذيل آن، مطابق روايتى است كه شيخ در «مصباح» آورده است.

4. نقل اين روايت ها در مصادر كهنى چون:

الكافى، كتاب من لا يحضره الفقيه، مصباح المتهجّد و دعائم الاسلام، مى تواند شاهدى بر اعتبار آنها باشد.

بر اين پايه مى توان گفت از مجموع احاديث دوازده گانه مى توان اين مطلب را به پيشوايان دينى نسبت داد كه رفتار ايرانيان در گراميداشت نوروز، در مرأى و منظر آنان بوده و نه تنها مخالفتى با آن نكرده اند، بلكه نسبت به اصل آن و پاره اى رفتارهاى ضمنى آن، روى خوش نشان داده و تشويق كرده اند.

بلى؛ ما معتقديم كه بر پايه اين احاديث و بدون شواهد تاريخى ديگر، نمى توان خصوصيت هاى موجود در آنها را به اثبات رساند و اشارات تاريخى موجود در آنها را تأييد كرد. چنان كه به جهت برخى نكات تاريخى نامعلوم در آنها نمى توان اين كليّت را تضعيف كرد و ناديده انگاشت.

سوم: بررسى مصادر كهن، نشان مى دهد كه نوروز به عنوان يك آيين ايرانى، در فرهنگ مسلمانان و شيعيانْ رواج داشته است.

اينك شواهد اين امر را بجز روايات ياد شده، بازگو مى كنيم:

1. به اعتقاد برخى متخصصان تبديل گاه شمار، در جلسه مشورتى خليفه دوم براى تعيين تقويم، هرمزان تازه مسلمانْ شركت داشت و تقويم ايرانى را براى حاضران شرح كرد و خليفه، آن تقويم را براى امور ديوانى و خراج پذيرفت [74] و روشن است كه نوروز، جزئى از تقويم ايرانى به شمار مى رود.

2. نجاشى در شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجارى نوشته است كه وى از ثقات شيعيان است و كتاب هايى دارد، از جمله: «كتاب ما روى فى يوم النيروز». [75]

همچنين ابن نديم درباره صاحب بن عبّاد، آورده است كه «كتاب

الأعياد و فضائل النيروز» نگاشته است. [76]

در دوره صفويه نيز نوروزيه هايى بسيار به قلم علماى دينْ تحرير شد. [77]

3. خراج در دوره عباسيان بر اساس نوروز تنظيم مى شده است. [78]

4. خلفاى اموى و عباسى هداياى نوروز را مى پذيرفته اند؛ بلكه دستور مى داده اند تا برايشان ارسال گردد. [79]

گفتنى است در برخى مناطق، حاكمان اهل سنّت، گرفتن هداياى نوروز را منع مى كردند؛ چنان كه از برگزارى مراسم نوروز، ممانعت به عمل مى آوردند. [80]

5. از ديرباز تاكنون، نوروز در سروده هاى شاعران تازى گو و پارسى زبانْ حضور جدّى دارد و اين نيز شاهدى گويا بر حضور نوروز در فرهنگ ايرانيان مسلمان است. [81]

با توجه به اين شواهد و امور ديگر، نوروز را در دوره اسلامى از شعائر مجوسى دانستن، سخنى نا صواب است؛ چنان كه آن را ترويج آيين آتش پرستان انگاشتن، واقعيت خارجى ندارد. گذشته از اينها در روايات اسلامى و سخن فقيهان، فضيلت روزه نوروز مطرح است و به نقل بيرونى: «مجوس را روزه اى نيست و هر كس از ايشان روزه بگيرد، گناه كرده است». [82]

گيريم روزگارى نيز نوروز چنان بود؛ ولى زمانى كه در عرف ايرانيان مسلمان، آن حالت از ميان رفت، ديگر ذَمّى بر آن نيست. همان گونه كه امام خمينى فتوا داد كه شطرنج، اگر روزى ابزار قمار نباشد، حرمتى در بازى با آن نيست [83] و استاد مطهرى، مجسمه سازى را مجاز دانست؛ چرا كه فلسفه حرمت آن،به جهت فاصله گرفتن از دوران بت پرستى، از ميان رفته است [84] و نمونه هاى بسيار ديگر.

اصوليان را قاعده اى است كه در اين جا

به كار آيد. آنان گويند اگر در ميان مردمان، آداب و رسومى رواج داشت و در جان و دل آنان رسوخ يافته بود، چنانچه شرع با آن روى خوشى ندارد و مى خواهد آن را طرد سازد، بايد ادله اى روشن و قوى كه همپاى سيره باشد، ارائه دهد وگرنه نمى توان گفت شارع از آن سيره بيزار است و آن را طرد كرده است. به تعبير ديگر، سيره هاى راسخ و استوار را نمى توان با عمومات يا ادلّه سست بنيان طرد كرد؛ بلكه دليل مانع و رادع بايد به اندازه قوت سيره، قوت داشته باشد.

بر اين اساس و با توجه به آنچه در ريشه دارى نوروز و گذشته اش در ميان ايرانيان گفته شد، دليلى بر منع و ردع آن از سوى شرع در دست نيست؛ چرا كه ادلّه خاص چنان كه ياد شد موهون است كه وجهش گذشت و عمومات را نيز در چنين مواردى ياراى رويارويى نخواهد بود.

چهارم: اگر بپذيريم كه روايت هاى موافقْ قابل اعتماد نيستند و نمى توان بر پايه آنها رأى و حكمى را اثبات كرد، همچنان كه نمى توان بر دسته دوم از احاديث تكيه زد، در اين فرض بايد حكم نوروز را با اصل اوّلى و قاعده عام دينى نشان داد.

همان گونه كه در ابتداى مقاله گذشت، اسلام كه دينى جهانى است و همه انسان ها را به سوى خود فراخوانده است، به اقتضاى خصلت جهان شمولى اش، هيچ گاه به معارضه سنّت ها و آداب و رسوم ملّى نرفته، مگر آن جا كه ترويج باطل باشد يا به تثبيت خرافه اى انجامد و يا ملازم

با محرّمات شرعى گردد.

آيين نوروز، قرن هاست در ايران اسلامى بر پاداشته مى شود و مسلمانان، نه به عنوان ترويج آيين مجوس، بلكه به عنوان آيينى ملّى بدان مى نگرند. بمانَد كه رسم نوروز، پيش از آيين زردتشت نيز در ايران برپا بوده است. [85]

از سوى ديگر، نوروز، تثبيت خرافه اى باطل كه با دين ناسازگار باشد، نيست و در سرشت خود، محرّمات شرعى را به همراه ندارد؛ ولى اگر كسى يا كسانى آن را به محرّمات بيالايند، اين بدان ماند كه ساير كردارهاى مباح و حتى امور شرعى را با محرّمات شرعى همراه كنند، كه طبعاً معنايش ناپسند شدن آن امر مباح يا شرعى نيست؛ بلكه آنان كه چنين مى كنند، قابل سرزنش و مذمت اند.

از سوى ديگر، بسيارى از رفتارهاى پسنديده، چون: پاكيزگى و آراستگى، سير و سفر، ديد و بازديد، بخشش و دلجويى، هديه دادن در اين رسم و آيين به انجام مى رسد كه از نگاه شرع و عقل، ستودنى است.

با اين وصف، ايستادگى در برابر اين آيين ملّى، از زاويه شرع و دين، مستندى محكم ندارد و نشايد بدان دامن زد.

پنجم: آنچه تأييد شده يا مورد ردع قرار نگرفته، چيزى است كه در عرف عمومى ايرانيان، نوروز ناميده مى شود. اگر در طول زمان، تغييراتى در آن صورت گرفته است كه همين عرف عمومى آنها را برمى تابد، خللى در اين امضا يا عدم ردع شرعْ وارد نمى سازد.

بر اين پايه، ايرادى كه برخى فقيهان و نويسندگان در اين موضوع گرفته اند (كه نامعلوم بودن روز نوروز و تغيير آن، به شرعى بودنش لطمه مى زند)، پذيرفتنى نيست.

حاصلْ آن كه

1. روايت

هاى وارد شده در مخالفت با نوروز، به هيچ روى قابل تأييد و اعتبار نيستند.

2. در روايت هاى موافق، به جهت شواهد و قرائن ياد شده، مى توان گفت كه اصل آيين نوروز، مورد امضا و تأييد است؛ گرچه خصوصيت هاى ياد شده در احاديث را نمى توان تأييد كرد.

3. از آن رو كه نوروز در ميان ايرانيان در دوره اسلامى رايج بود و به عنوان سيره اى عمومى استمرار داشت، نمى توان طرد و ردع آن را از سوى شارع با قواعد كلّى يا ادلّه سست پذيرفت؛ بلكه ردع چنين سيره هايى نيازمند ادلّه خاص و قوى است.

4. اگر بپذيريم كه ادلّه موافق و مخالف، هيچ كدام قابل اعتماد و تأييد نيست، اقتضاى قواعد عمومى دينى، عدم مخالفت با نوروز است. [86]

پى نوشت ها

[1]. سوره توبه، آيه 5.

[2]. سوره مائده، آيه 2.

[3]. كنزالعمّال، ج 15، ص 78.

[4]. نهج البلاغة، تحقيق: صبحى صالح، ص 431.

[5]. وسائل الشيعة، ج 19، ص 142.

[6]. دائرة المعارف الاسلامية، ج 8، ص 165.

[7]. تاريخ سياسى اسلام، ج 1، ص 72.

[8]. بحارالأنوار، ج 70، ص 251.

[9]. جواهر الكلام، ج 16، ص 59.

[10]. نظرية العرف، ص 96.

[11]. شرح اللمعة، ج 1، ص 308.

[12]. تحريرالوسيلة، ج 1، ص 496.

[13]. بحارالأنوار، ج 9، ص 98.

[14]. فروغ ابديت، ج 1، ص 33.

[15]. بحارالأنوار، ج 43، ص 234.

[16]. الكافى، ج 5، ص 141؛ كتاب من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 300؛ تهذيب الأحكام، ج 6، ص 378؛ وسائل الشيعة، ج 12، ص 215.

[17]. كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 300؛ وسائل الشيعة، ج 12، ص 213.

[18]. كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 300؛ وسائل الشيعة، ج 12، ص 213.

[19]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 326 .

[20]. مصباح المتهجّد، ص 591؛ وسائل الشيعة، ج 12، ص 428 و ج 5، ص 288 و ج 7، ص 346.

[21]. المهذّب البارع، ج 1، ص 194-195.

[22]. بحارالأنوار، ج 56، ص 91.

[23]. المهذّب البارع، ج 2، ص 195-196.

[24]. مستدرك الوسائل، ج 1،ص 471؛ (چاپ سنگى)

ج 6، ص 354 (چاپ آل البيت).

[25]. التاريخ الكبير ،البخارى، ج 1، ص 414.

[26]. الآثار الباقية، بغداد: مكتبة المثنّى، ص 230 .

[27]. القاموس، ج 2، ص 279 (داراحياء التراث العربى).

[28]. آثار الباقيه، ترجمه: اكبر داناسرشت، تهران: اميركبير، 1363، ص 325.

[29]. مستدرك الوسائل، ج 6، ص 152 (چاپ آل البيت).

[30]. المناقب، ج 4، ص 319، ج 3، ص 433؛ بحارالأنوار، ج 48، ص 108-109 و ج 95، ص 419.

[31]. التاريخ الكبير، ج 4، ص 201.

[32]. بلوغ الارب، ج 1، ص 364.

[33]. نامه مفيد، ش 9، ص 215.

[34]. همان، ص 218.

[35]. همان جا.

[36]. بحارالأنوار، ج 56، ص 100(پاورقى).

[37]. همان جا.

[38]. نور علم، ش 20، ص 115.

[39]. نامه مفيد، ش 9، ص 206.

[40]. همان، ص 210.

[41]. مصباح المتهجد، ص 591.

[42]. السرائر، ج 1، ص 315.

[43]. الجامع للشرائع، ص 33.

[44]. القواعد و الفوائد، ج 1، ص 3.

[45]. الدروس، ص 2.

[46]. البيان، ص 4.

[47]. الذكرى، ص 23.

[48]. اللمعة، ص 34.

[49]. المهذّب البارع، ج 1، ص 194-195.

[50]. جامع المقاصد، ج 1، ص 75.

[51]. شرح اللمعة، ج 1، ص 316.

[52]. مسالك الأفهام، ج 1، ص 171.

[53]. مجمع الفائدة والبرهان، ج 2، ص 73.

[54]. جامع عباسى، ص 11 و 78.

[55]. الحبل المتين، ص 80.

[56]. كشف اللثام، ج 1، ص 11.

[57]. الحدائق الناضرة، ج 4، ص 212.

[58]. كشف الغطاء، ص 324.

[59]. مستند الشيعة، ج 1، ص 208.

[60]. جواهر الكلام، ج 5، ص 40.

[61]. كتاب الطهارة، ص 328.

[62]. العروة الوثقى، ج 1، ص 461 و ج 22، 242.

[63]. جواهر الكلام، ج 5، ص 40.

[64]. جامع المدارك، ج 3، ص 182.

[65]. المستند، ج 17، ص 299.

[66]. بحارالأنوار، ج 56، ص 100.

[67]. كتاب الطهارة، ص 328.

[68]. جواهر الكلام، ج 5، ص 40.

[69]. بدائع الصنائع، ج 2، ص 79؛ المغنى، ج 3، ص 99.

[70]. چاپ شده ها مانند: رساله نوروزيه، سيد هاشم نجفى يزدى، 1371قمرى. براى نسخه هاى خطى بنگريد به: الذريعة الى تصانيف الشيعة، ج 24، ص 379-384؛ نامه مفيد، ش 9، ص 213-215، مقاله« نوروز در فرهنگ شيعه».

[71]. نور علم، ش 8، ص 108.

[72]. الفهرست، شيخ طوسى، ص 193.

[73]. زاد المعاد، ص 482.

[74]. گاهشمارى هجرى قمرى و ميلادى، دكتر رضا عبداللهى، ص 25-26.

[75]. رجال النجاشى، ص 428.

[76]. الفهرست، ابن النديم، ص 190.

[77]. بنگريد: الذريعة، ج 24، ص 379-348؛ نامه مفيد، ش 9،

ص 213-215، مقاله (نوروز در فرهنگ شيعه).

[78]. تاريخ الطبرى، ج 9، ص 218 و ج 10، ص 39 و ج 11، ص 203.

[79]. تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 306 و 313؛ عيون أخبار الرضا(ع)، ص 550.

[80]. نامه مفيد، ش 9، ص 208-207.

[81]. نوروزگان، ص 167-197؛ نامه مفيد، ش 9، ص 207-206؛ نور علم، ش 20، ص 104، 106، 107.

[82]. الآثار الباقية، ص 230، آثار الباقيه، ص 357.

[83]. صحيفه نور، ج 21، ص 15.

[84]. تعليم و تربيت در اسلام، ص 46 .

[85]. آيين ها و جشن هاى كهن در ايران امروز، محمود روح الامينى، تهران: آگاه، ص 38-36.

[86]. جهت آگاهى بيشتر، بنگريد به: بحارالأنوار، ج 59، ص 91-143؛ زادالمعاد، ص 485-842؛ المهذّب البارع، ج 1؛ بلوغ الارب، ج 1، ص 348-357؛ الخطط المقريزية، ج 1، ص 369-367؛ الآثار الباقية، ص 212-33؛ رساله نوروزيه، سيد هاشم نجفى يزدى ( يزد: پاينده)؛ نوروز در تاريخ و دين، سيد عبدالرضا شهرستانى (نجف: مطبعة الآداب)؛ النوروزه أثره فى الادب العربى، فؤاد عبدالمعطى الصياد (جامعة بيروت، 1972م)؛ نوروز، تاريخچه و مرجع شناسى، پرويز اذكايى (وزارت فرهنگ و هنر، 1353)؛ النوروز فى مصادر الفقه والحديث، مركز المعجم الفقهى (قم)؛ نوروزگان، مرتضى هنرى (سازمان ميراث فرهنگى، 1377)؛ «نوروز در فرهنگ شيعه»، رسول جعفريان (نامه مفيد، ش 9، ص 201220)؛ «نوروز در تاريخ و اسلام»، سيد جواد مدرسى (نور علم، ش 20، ص 115-103)؛ (عيد نوروز و صبغه هاى اسلامى آن)، ابراهيم شكورزاده (مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه مشهد، سال 15، ش 1و2، ص 258 242)؛ «نوروز ايرانى در تقويم اسلامى»، ابوالفضل نبئى (مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه مشهد، سال 15، ش 4، ص 738 703).

نگاهى عميق به عيد نوروز

نويسنده

على نجفى

ماهنامه درسهايي از مكتب اسلام

نگاهى عميق به عيد نوروز

عيد نوروز از جمله اعياد بسيار كهن است كه حرفهاى ضد و نقيض زيادى درباره آن گفته شده است: عده اى آن را عيد آتش پرستان دانسته [2] و عده اى بر اين باورند كه نوروز يكى از اعياد اسلامى است. هركدام از اين دو گروه براى خود ادله اى دارند كه در جاى خود از آن بحث خواهيم نمود. اين مطلب و چند عامل ديگر ما را بر آن داشت كه در اين موضوع مطالعاتى داشته باشيم:

عامل اول: وجود اين عيد به عنوان يكى از بزرگترين و با شكوه ترين اعياد در بين مردم كشور ما و برخى از كشورهاى همسايه.

عامل دوم: وجود احاديث كثيره در اين خصوص كه بى شك مى توان ادعاى تواتر آنها را نمود. بخصوص ما به احاديثى بر خورديم كه علل پيدايش اين عيد را بيان مى كنند.

عامل سوم: ما هيچ كتاب فقهى را نيافتيم مگر اين كه در مورد اعمال نوروز از قبيل استحباب غسل، روزه، نماز در اين روز سخن گفته است.

اينها مطالبى نيست كه بتوان به آسانى از آنها گذشت، لااقل هر انسان خردمندى را وامى دارد كه ببيند اين عيد، كه آوازه آن، همه جا را فرا گرفته و يكى از اعياد رسمى كشور اسلامى مان است، از جنبه اسلامى و تاريخى پاى آن به كجا بند است؟

آيا عيدى است كه روز تاج گذارى و به قدرت رسيدن جمشيد، پادشاه ايران باستان را تداعى مى كند؟

يا عيدى است كه از اولين روز آفرينش و روزى كه از همه انسانها در روز الست به يگانگى خداوند متعال و نبوت

پيامبر اسلام(ص) و ولايت امامان معصوم(عليهم السلام) عهد و پيمان گرفته شد، تداعى مى كند؟

عامل چهارم: عامل ديگرى كه ما را به اين كار واداشت، و حتى دل خوشى ما هم همين بود، مى ديديم كه اين روز به على و اولاد آن حضرت (عليهم السلام) منتسب است به نحوى كه نوروز را نام مبارك على(ع) و اين روز را روز اهل بيت و شيعيان آنها مى نامند.

بخصوص در سالى تنفس كرديم كه بنا به فرموده مقام معظم رهبرى، هم در آغاز و هم در پايان خود، مزين به عيد مبارك غدير است، خيلى مناسب است كه ما اين سال را به اين مناسبت سال امام اميرالمومنين على بن ابى طالب(ع) بدانيم و بناميم و خودمان را به آن بزرگوار نزديك كنيم. [3] اين مطلب ما را مصمم به تحقيق در اين مهم كرد كه شايد قدمى هرچند كوچك براى نزديكى به زواياى وجودى آن حضرت باشد. ان شإ الله.

به يارى خداوند متعال در اين نوشتار طى مباحثى مختلف از قبيل بحث روائى، فقهى، اصولى، تاريخى و رجالى پيرامون نوروز بحث مى نماييم.

گزيده اى از روايات در شإن و عظمت نوروز

1- به على(ع) هديه نوروزى عطا شد، فرمود: اين (هديه) چيست؟

گفتند: يا اميرالمومنين(هديه) روز نوروز است پس على(ع) فرمود: «هر روز را براى ما نوروز بسازيد». [4]

2- محمد بن سيرين مى گويد:به على (رضى الله عنه) هديه نوروزى عطا شد، فرمود: «هر روز را روز پيروزى قرار دهيد».

ابو اسامه مى گويد: (على) اكراه داشت از اين كه بگويد: (هر روزى) نوروز است». [5]

3- اسماعيل بن حماد بن ابى حنيفه گفت: من اسماعيل پسر حماد پسر ابى حنيفه پسر نعمان پسر مرزبان از

فرزندان آزاده فارس هستم. خدا اصلا ما را بنده قرار نداده است، جدم در سال هشتاد متولد شد، و او را پيش على بن ابى طالب(رضى الله عنه) بردند در حالى كه او كوچك بود، پس على براى جدم دعا كرد كه خداوند به او و به ذريه اش بركت بدهد و ما اميدواريم از جانب خدا كه اين دعا در حق ما به خاطر على مستجاب شده باشد.

اسماعيل بن حماد گفت: نعمان بن مرزبان، آن همان كسى است كه فالوذج را در روز نوروز به على هديه داد، پس على(ع) فرمود: هر روزى نوروز ماست». [6]

4- نيز از او(على(ع» نقل شده است كه به آن حضرت پالوده هديه دادند، فرمود:

به چه مناسبت است؟ گفتند: به مناسبت روز نوروز، فرمود: اگر قدر بدانيد پس هر روزى نوروز است». [7]

روايات ديگرى هم در اين خصوص داريم كه نشان مى دهد در آن زمان بسيارى از مردم به خدمت على(ع) هديه نوروزى مى برده اند و آن حضرت قبول مى فرمودند.

هديه ها غالبا عبارت بودند از شكر، پالوده، سمنو و گاه لباسهاى گرانبهاى زرباف كه در ظرفهايى از نقره مى گذاشتند و به خدمت آن حضرت مى بردند.

5- معلى بن خنيس از امام صادق(ع) نقل مى كند كه فرمود:

همانا نوروز، همان روزى است كه پيامبر(ص) براى على(ع) در غدير خم از مردم عهد گرفت پس مردم اقرار كردند به ولايت پس خوشا به حال كسى كه به عهد خود ثابت قدم ماند و واى به حال كسى كه آن را شكست.

و آن همان روزى است كه رسول خدا(ص) على(ع) را به سوى وادى جن روانه كرد پس

از آنها عهد و پيمان گرفت.

و آن همان روزى است كه على(ع) در آن روز بر اهل نهروان غالب شد و ذوالثديه را كشت.

و آن همان روزى است كه قائم ما اهل بيت و صاحب امر ظاهر خواهد شد و خداوند او را به دجال غلبه مى دهد، پس آن حضرت دجال را بر كناسه كوفه به دار مى كشد. و هيچ نوروزى نيست مگر آن كه ما در آن انتظار فرج را داريم، براى اين كه نوروز از ايام ماست، ايرانيان آن را حفظ كرده اند، و شما(عرب ها) آن را ضايع كرده ايد.

پس پيامبرى از پيامبران بنى اسرائيل از خداوند خواست كه زنده كند قومى را كه از ترس مرگ از خانه هايشان بيرون رفتند و آنها هزاران نفر بودند و خداوند همه آنها را بميراند.

پس خداوند به آن پيامبر وحى كرد كه در گورهاى آنها آب بريزيد، پس ريختن آب به آنها در همين روز بود پس زنده شدند و حال اين كه سى هزار نفر بودند پس آب ريختن در روز نوروز سنت قديمى گرديد، اما هيچ كس علت آن را نمى داند مگر راسخان در علم و آن اولين روز از سال ايرانيان است. [8]

اين حديث و حديث بعدى كه معلى از امام صادق(ع) نقل كرده است، در چند كتاب روائى و فقهى آمده است كه در آنها اختلافاتى ديده مى شود ما در ميان اين چند كتاب به كتاب «المهذب البارع» اعتماد كرديم و حديث را از آنجا نقل كرديم به چند علت كه بعد در بحث سندى احاديث بيان مى شود و مرحوم مجلسى در بحار اين دو حديث

را به يك سند متصلا نقل كرده است.

معلى گفت: امام(ع) اين حديث را به من املإ كرد و من از املإ امام نوشتم.

6- و همچنين روايت شده از معلى گفت: وارد شدم بر ابى عبدالله(ع) در بامداد روز نوروز پس (حضرت) فرمودند:

اى معلى آيا اين روز را مى شناسى؟

گفتم: نه. و لكى روزيست كه ايرانيان از آن تجليل مى كنند و در آن به همديگر تبريك گفته و دعاى خير مى كنند.

فرمود: اين چنين نيست قسم به خانه كهن(كعبه) كه در دل (شهر) مكه است نيست اين روز مگر براى يك امر قديمى كه آن را براى تو تفسير مى كنم. تا اين كه از آن مطلع شو.

پس گفتم: اگر اين علمى را كه نزد شما را فرا گيرم براى من دوست داشتنى تر است از اين كه تا ابد زندگى كنم، و خداوند دشمنان شما را نابود كند.

فرمود: اى معلى روز نوروز همان روزيست كه خداوند در آن از بندگانش عهد گرفت كه او را عبادت كنند و هيچ چيزى را شريك او ندانند و اين كه به رسولان و انبيإ و اوليايش ايمان بياورند و آن اولين روزيست كه خورشيد در آن طلوع كرده، و بادهاى باردار كننده در آن وزيده است و گلها و شكوفه هاى زمين آفريده شده است. و آن روزيست كه كشتى نوح(ع) به كوه جودى قرار گرفته. و آن روزى است كه در آن قومى كه از ترس مرگ از خانه هاى خود خارج شدند و آنها هزارها نفر بودند پس خداوند آنها را ميراند و سپس آنها را در اين روز زنده كرد. و آن روزيست كه جبرئيل

بر پيامبر(ص) نازل گرديد.

و آن همان روزيست كه ابراهيم(ع) بتهاى قوم خود را شكست. و آن همان روزيست كه رسول خدا(ص) اميرالمومنين على(ع) را بر دوش خود سوار كرد تا بتهاى قريش را از بالاى خانه خدا به پائين انداخت و آنها را خرد كرد. [9]

7- معلى بن خنيس از آقا امام صادق(ع) درباره نوروز روايت كرد فرمود:

هر وقت نوروز شد، پس غسل كن، و پاكيزه ترين لباسهايت را بپوش و خوش بو كن خود را با بهترين عطرهايت.

و آن روز را روزه بدار.

پس زمانى كه نافله هاى (نمازهاى ظهر و عصر) و خود نمازهاى ظهر و عصر را خوانديد پس بعد از اينها چهار ركعت نماز بخوان (به اين نحو:) در اول هر چهار ركعت سوره فاتحه الكتاب بخوان و ده بار سوره «انا إنزلناه فى ليله القدر» و در ركعت دوم فاتحه الكتاب و بعد ده مرتبه «قل يا ايها الكافرون» و در ركعت سوم فاتحه الكتاب و بعد ده مرتبه «قل هو الله إحد» و در ركعت چهارم فاتحه الكتاب و بعد ده مرتبه سوره «ناس و خلق» را بخوان.

و بعد از خواندن اين چهار ركعت (كه به رو ركعت بايد خوانده شود) سحده شكر كن و در سجده دعا كنه(برا يخودت) كه گناه پنجاه سال تو آمرزيده شود. [10]

8- روايت شده از نبى اكرم(ص) كه فرمود: براى على(ع) هفده اسم است.

پس ابن عباس گفت: يا رسول الله به ما خبر بده كه آن اسمإ چه هستند؟

پس پيامبر(ص) فرمود: اسم او نزد عرب «على» و نزد مادرش «حيدره» و در تورات «اليا» و در انجيل «بريا» و در زبور «قريا» و نزد

روم «بظرسيا» و نزد فرس «نيروز» و نزد عجم «شميا» و نزد ديلم «فريقيا» و نزد كرور «شيعيا» و نزد زنج «حيم» و نزد حبشه «تبير» و نزد ترك «حميرا» و نزد ارمن «كركر» و نزد مومنين «سحاب» و نزد كافرين «مرگ سرخ» و نزد مسلمين «وعد» و نزد منافقين «وعيد» و نزد من «طاهر مطهر» است و اوست جنب خدا و نقس خدا و دست راست خداى عزوجل. بعد پيامبر(ص) به اين دو آيه شريفه استشهاد كرد قول خداوند:

«خداوند شما را از نفس خود بيم مى دهد» و قول خداوند: «بل دستان او بازند، هر جور كه بخواهد ، انفاق مى كند». [11]

شرح و توضيح مراد احاديث

در واقع ائمه اطهار(عليهم السلام) نوروز را به روزى كه خداوند در آن معبود و مسجود شده و دين و امر خداوند در آن ظاهر و غالب شده، تفسير كرده اند.

و اين معنا از احاديثى كه از اميرالمومنين على(ع) روايت شده است، كاملا به دست مى آيد چنانكه آن حضرت فرمودند: «هر روز ما نوروز است». [12] چون پيداست كه ائمه اطهار(عليهم السلام) همواره به طاعت و پرستش خداوند مشغولند.

و يا در حديثى ديگر فرمودند: «هر چيزى را براى ما اختيار كنيد كه در اين صورت هر روزتان نوروز است». [13] و يا در حديثى ديگر فرمودند: «اگر قدر بدانيد هر روزى نوروز است». [14] يعنى اگر معصيت خداوند نكنيد و قدر عمر خود را بدانيد و هر روزى پيشرفتى داشته باشيد، آن روزتان نو و تازه است و الا اگر پيشرفت نداشته باشيد و درجا بزنيد پيداست كه اين روز همان روز گذشته مى شود و در اين صورت نه نوروز بلكه

كهنه روز خواهد بود.

و چنانكه در حديث آمده است كه «هركس دو روزش باهم مساوى باشد،زيان كرده است». [15]

و بالاخره كلام گهربار على(ع) كه فرمود: «هر روزى كه در آن معصيت نكنيد، آن روز عيد است». [16] در مورد نوروز هم همين حكم صادق است.

بنابراين از ديدگاه ائمه اطهار(عليهم السلام) هر روزى كه در آن معصيت خداوند نشود و بلكه در آن روز امر دين خداوند ظهور و تبلور داشته باشد آن روز نوروز است و به همين خاطر امام صادق(ع) آن ايام را نوروز مى خواند چون در غدير خم امر خداوند ظاهر و غالب شد و دين او كامل شد و يا در بيعت دومى با على(ع) [17] و يا در جنگ نهروان كه على(ع) پيروز شد در واقع دين خدا پيروز شد و به اين سبب خداوند عبادت شد.

و يا روز نزول جبرئيل به پيامبر اكرم(ص) به اين خاطر نوروز است كه سرآغاز توحيد و عبادت خداوند و دورى از شرك و جهالت است.

و بالاخره اگر روز ظهور مهدى(ع) نوروز ناميده مى شود، به خاطر پيروزى كامل دين و امر خداوند بر شرك و نفاق مى باشد و به همين خاطر روزى تازه و نو ناميده مى شود چون دنيا روزى تازه را شروع مى كند و در تمام اين امور كه در حديث ذكر شده، اگر نوروز ناميده مى شود به خاطر اين است كه دنيا با اين اتفاقات مهم روزى جديد و تازه را آغاز مى كند و به همين اعتبار 22 بهمن 57 را هم بايد نوروز بناميم.

بنابراين به اين نتيجه مى رسيم كه نوروز در احاديث، يك روز

خاصى از سال نمى باشد پس احاديث نمى توان براى اثبات مدعاى خود تمسك بجوييم چه مدعاى ما نوروز معروف و مشهور در موقعى خاص از سال است.

نوروز سند افتخار ايرانيان

اما تحقيق مطلب اين است كه هر چند در نظر ابتدائى از اين احاديث چنين مطلبى استفاده مى شود بخصوص از احاديث امام على(ع). اما با توجه به سوال و جواب راويان اين احاديث به نظر مى رسد كه مقصود از نوروز، همان روز خاص است. مثلا «معلى» مى گويد:

«در روز نوروز بر امام صادق(ع) وارد شدم امام سوال مى كرد: «آيا اين روز را مى شناسى؟».

معلى: «اين روزى است كه ايرانيان آن را تعظيم مى كنند و در آن به همديگر هديه مى دهند».

امام: «قسم به خانه كعبه كه در مكه است، اين روز نمى باشد مگر به خاطر يك امر كهن». و يا جملات پايانى حديث امام(ع) كه مى فرمايند:

«هيچ روز نوروزى نمى باشد الا اين كه ما در آن انتظار فرج را داريم براى اين كه آن از ايام ما و ايام شيعيان ما است [18] كه ايرانيان آن را حفظ كرده اند و شما (اعراب) آن را تباه كرده ايد».

همه اينها شاهد بر اين مطلب است كه از نوروز روز خاصى را اراده كرده اند كه همان اول سال ايرانيان باشد و حتى در بعضى از احاديث تصريح شده است كه آن نوروز اول سال ايرانيان است.

پيداست آن نوروزى كه ايرانيان آن را از قديم الايام حفظ كرده اند، غير از همان عيد نوروز معروف و مشهور چيز ديگرى نمى باشد.

پس اين شبهه كه منظور از نوروز در احاديث، نوروز «وصفى» است، نه

نوروز «علمى» بى مورد است.

همين جواب را مى شود در مورد احاديث مروى از على(ع) هم داد چون على(ع) اين سخنان را براى كسى كه در روز نوروز براى حضرت فالوده برده بود، بيان داشتند. مطلبى كه از اين احاديث استفاده مى شود، اين است كه نوروز در طول اعصار مختلف به وسيله وقوع تحولات بزرگ دينى و اجتماعى در آن همواره روح و حيات تازه اى به خود گرفته است به نحوى كه آن تحولات كه در نوروز واقع شده اند، شايسته اين بوده اند كه آن روز را نوروزى ديگر بناميم.

شايد كسانى كه جلوس جمشيد به پادشاهى [19] و يا ورود او را به آذربايجان [20] علت پيدايش نوروز مى دانند همين مطلب را در نظر داشته اند يعنى چون تجديد آئين ايزد پرستى در روزگارى كه صابئيت حتى پادشاه زمان را هم به پيروى از خود وادار كرده بودند، در نظر مردم بسيار با اهميت و بزرگ جلوه كرد آن روز را نوروز خواندند.

و همين باعث شد، كسانى كه اطلاع دقيقى از تاريخ پيدايش نوروز نداشتند، آن روز را علت پيدايش نوروز بدانند غافل از اين كه نوروز از زمان حضرت آدم(ع) موجود بوده است.

در واقع منظور از خواندن چنين ايامى به «نوروز» نه اين بوده كه آنها اين امر را منشإ پيدايش نوروز بدانند، بلكه فقط خواسته اند، اهميت و عظمت آن روز را بيان و معرفى كنند.

بنابراين با كمى دقت به اين نتيجه مى رسيم كه احاديث، نوروز را به روزى كه براى تمام انسانها روزى نو و تازه است تفسير كرده اند نه روزى نو و تازه براى هر

فردى كه در طول شب و روز فردى مومن و موفقى بوده است، يعنى احاديث -همانطور كه از مواردى كه برشمرده اند، به دست مى آيد- به افراد و جزئيات زندگى روز مره آنها نظرى ندارند، بلكه به تحولات اجتماعى و سياسى كه به تمام انسانها و عقايد آنها حكومت دارد، نظر داشته و نوروز را از اين حيث و جهت تعريف و تفسير مى كند.

نوروز آئينه تمام نماى ولايت على(ع)

اشكال: استظهار مذكور با احاديث مروى از على(ع) مخالف است چون احاديث ظهور در امور جزئى و فردى دارند نه امور كلى و عام.

جواب: امام على(ع) در زمانى نبوده اند كه بتوانند واقعيت مطلب را آن جور كه هست، بيان كنند يعنى چنانكه از قرائن به دست مى آيد، دشمنان على(ع) و اولاد آن حضرت با نوروز مخالف بوده اند و علت مخالفتشان هم با نوروز نه به خاطر اين بوده كه نوروز را از رسوم مجوسيان و كفار مى دانسته اند، بلكه علت مخالفتشان اين بوده است كه آنها مى ديده اند.

اين روز از قديم الايام در عالم به نام على(ع) و اولاد آن حضرت معروف و مشهور بوده است يعنى مى ديدند كه از اول خلقت خداوند سكه اين روز را به نام نامى على(ع) و پيروان آن حضرت زده است لذا با اين روز مخالفت مى كردند.

دليل ما همان حديثى است كه «ابن عباس» از پيامبر اكرم(ص) نقل مى كند و همانطور كه ملاحظه نموديد، در اين حديث پيامبر اكرم(ص) نوروز را نام و اسم على(ع) مى داند و مى فرمايد: در ميان ايرانيان اسم على(ع) نوروز است يعنى ايرانيان در زمان هاى گذشته على را به

نام نوروز مى شناخته اند. و عيد بزرگ خود را متبرك و متصف به نام على(ع) كرده اند هرچند حقيقت و مقصود اين عيد چيزى غير از على(ع) و اولاد آن حضرت نمى باشد.

البته ايرانيان اين عيد را نسل اندر نسل از پيامبران و طبق حديثى كه از امام باقر(ع) نقل خواهيم كرد، از حضرت آدم(ع) به ارث برده اند.

بنابراين علت مخالفت اهل سنت با عيد نورووز كاملا روشن مى شود و آن اين كه آنها چون از پيامبر اكرم(ص) اين حديث و دهها حديث مشابه ديگر را درباره نوروز و على(ع) شنيده بودند، با اين روز مخالفت مى كردند.

آنها مى دانستند كه اگر با نوروز مخالفت و مقابله نكنند، بايد مقام خلافت و سرپرستى مسلمانان را كه به بهاى دين و آخرت خود به دست آورده اند، از كف بدهند چون مى ديدند حيات و گسترش اين عيد حيات و گسترش على(ع) و ياران آن حضرت را به دنبال خواهد داشت.

پيداست كه اين يك پيام بزرگ داشت و آن اين كه از اول خلقت و آغاز حيات اولاد آدم(ع) على (ع) را به عنوان وصى و كامل كننده دين پيامبر آخرالزمان مى شناختند و به او اعتقاد داشته اند.

و الا اگر آنها با سنت كنار مخالف بودند در نماز تكتف. [21] نمى كردند.

لذا آنها با نوروزى كه به روز ميثاق و پيمان به توحيد و نبوت و امامت ائمه اطهار(عليهم السلام) تفسير شده است، مخالف هستند نه با نوروزى كه به هر روز پر خير و سعادت تفسير شود، بنابراين على(ع) ناچار بود كه از تعريف نوروز واقعى دست بردارد و نوروز را جورى تفسير و

تعريف كند كه با مذاق آنها سازگار آيد.

پس على(ع) در واقع در كلام خودشان تقيه كرده اند و در صدد بيان نوروز واقعى نبوده اند و از جمله دلائلى كه دلالت بر تقيه بخصوص در زمان على(ع) مى كند، عبارت از حديث امام صادق(ع) است كه فرمود: «شما (اعراب) نوروز را ضايع كرديد».

مخالفت اهل سنت با نوروز در كتب فقهى

مخالفت اهل سنت با نوروز در كتب فقهى آنها هم كاملا آشكار است كه ما در اينجا قسمتى از چند كتاب معتبير فقهى آنها ذكر مى كنيم:

در بدائع الصنائع: ج 2، ص 79 گفته است: «روزه گرفتن در روز شنبه به تنهائى كراهت دارد چون تشبه به يهود است و همچنين روزه گرفتن در «نيروز» و «مهرجان» بدان اين كه تشبه به مجوس است».

و در المغنى ج 3، ص 99 گفته است: «روزه گرفتن روز «نيروز» و روز «مهرجان» به تنهائى كراهت دارد براى انى كه آن روزها روزهايى هستند كه كفار آنها را بزرگ مى شمارند».

از جمله دلائل ديگر كه دلالت مى كند كه ائمه اطهار(عليهم السلام) بخصوص على(ع) تقيه مى كردند حديثى است كه قبلا از «سنن بيهقى» نقل كرديم. در پايان اين حديث «ابو اسامه» مى گويد: «على كراهت داشت بگويد نيروز» و به جاى نيروز گفت: «فيروز».

آيا امام نوروز را تفسير كردند يا تحريف؟

در اين جا اين سوال پيش مى آيد كه چرا امام صادق(ع) در هر دو روايت فرمودند: «افسره لك حتى تفهمه» و نفرمودند: «اخبره لك» و يا «اقوله لك»؟ با توجه به اين كه امام(ع) در مقام اخبار از گذشته بودند.

به تعبير ديگر: مى بايست امام(ع) مى فرمودند علت حدوث نوروز را براى تو نقل و يا بيان مى كنم نه اين كه بفرمايند علت حدوث نوروز را براى تو تفسير مى كنم و چون كلمه تفسير ظهور در اين دارد كه بدون اين كه به علت پيدايش اين روز و يا حتى خود اين روز در نظر ديگران كارى داشته باشيم، بيائيم آن را بر محمل مورد نظر خود حمل كنيم يعنى در واقع بگوئيم

نوروزى كه آنها مى گويند، و به آن اعتقاد دارند، نوروز نيست، بلكه نوروز اين است كه من براى تو تفسير و بيان مى كنم بخصوص با توجه به اين كه امام(ع) در جواب معلى كه گفت: روزى است كه عجم از آن تجليل مى كنند و در آن به همديگر تبريك مى گويند فرمود: نه اين چنين نيست با اين كه معلى هم مى دانست كه نوروز در چه موقعى از سال است و رسم و رسوم آن را هم مى دانست و براى امام(ع) تعريف كرد و اتفاقا تعريف معنى كاملا منطبق بر نوروز بود ولى با اين حال امام اين تعريف را رد فرمودند و اين دليل بر اين است كه امام خواسته اند نوروز را كه به معنى روز نو و تازه است، بنا به نظر و معتقدات خودشان تعريف و تفسير كنند؟

جواب: تفسير به معنى پرده برداشتن و ظاهر نمودن حقيقت و واقعيت چيزى است و گويا معنايى كه مجمل است، آن را با يك پرده و پارچه اى پوشانده اند و همين امر، سبب اجمال و دورى از معنى واقعى آن مى شود، و تفسير اين است كه اين پرده كنار زده شده و معنى واقعى آشكار گردد.

نوروز هم گذشت زمان بر آن يك پرده ضخيم و تاريك انداخته كه ماهيت و حقيقت واقعى آن را از ما پوشانيده بود، و همين باعث شده كه مردم از نوروز و علت حدوثى آن برداشتها و تفسيرهاى مختلف و نادرستى بكنند. ولى در اين ميان اين امام(ع) است كه با علم الهى خود از نوروز و علت حدوث آن به درستى

خبر مى دهد چون به اعتقاد ما شيعيان امام(ع) چنان كه اين كه از گناه به دور است، همچنين از اشتباه و خطا كه ناشى از جهل و غفلت و غيره است، نيز به دور مى باشد. در حديث، كلمه و يا قرينه اى دال به اين كه منظور از نوروز غير از نوروز معروف و مشهور در نزد ايرانيان است وجود ندارد مگر «كلما» كه صرف ردع و منع است اما منظور امام اين نيست كه با اين جواب باور ايرانيان در مورد نوروز را رد كند، بلكه مى خواهد از علت واقعى نوروز خبر دهد توضيح اين كه اگر امام تعريف معلى را رد كردند نه به خاطر اين بود كه تعريف معلى نادرست بود و يا اين كه امام(ع) مى خواست نوروز مورد اعتقاد و منظور خود را بيان كند ولى معلى از نوروز مورد اعتقاد ايرانيان خبرداد و امام هم رد فرمود، بلكه اگر امام اين تعريف را رد فرمودند به خاطر اين بود كه اين تعريف يك تعريف سطحى و تعريف به رسم و رسوم بود و در اين تعريف هيچ اشاره به علت وجودى نوروز نشده است و خود معلى در صدر حديث هم بيان داشت كه من اين روز را نمى شناسم اما ايرانيان چنين برخوردى با اين روز دارند و گويا معلى مى خواست از اين طريق نوروز را بشناساند كه امام معلى را از چنين تعريف منع و بازداشتند و خود در صدد تعريف واقعى آن برآمدند كه گذشت زمان باعث فراموشى علت واقعى نوروز و مراسم آن شده است.

حقيقت و جان مايه نوروز

حال امام مى خواهند با اين بيان

ما را متوجه علت واقعى نوروز بكنند كه نوروز يك تحويل سال و يا ابتداى فصل بهار به تنهائى نيست، بلكه اگر نوروز را نوروز مى خوانند اين به خاطر وقايع و تحولات بزرگى چون غدير و ظهور امام زمان در چنين روزى مى باشد و همين تحولات عظيم و بزرگ باعث بزرگى و عظمت اين روز شده است و الا همه روزها در اين كه يك روز هستند، هيچ فرقى باهم ندارند و عباراتى چون «براى اين كه نوروز از ايام ماست، ايرانيان آن را حفظ كردند و شما آن را ضايع كرديد» و يا آن اولين روز از سال ايرانيان است و يا پس آب پاشيدن در نوروز سنت شرعى گشت همه اين عبارات كه در احاديث آمده است، دلالت مى كند كه منظور از نوروز همان نوروز مورد اعتقاد ايرانيان است نه چيز ديگر.

بنابراين با اطمينان كامل مى توانيم بگوئيم كه احاديث، نوروز را به عنوان روزى خاص از سال كه همان اول سال ايرانيان باشد، به روزى كه امر دين و قدرت خداوند در ميان مردم و جامعه ظهور و تبلور يافته و استوار مى شود، تفسير نموده اند.

دنباله دارد

پى نوشت ها

[1]. اگر خواننده گرامى در محتواى مقاله نظرى داشته باشد، براى ما ارسال بدارد تا در مجله منعكس شود.

[2]. المنجد، اقرب الموارد، معجم مفردات الفاظ القرآن، معجمع الفروق اللغويه، مجمع البيان، فرهنگ بزرگ جامع نوين، تحريم النوروز به نقل از كتاب «نوروز چه روزى است».

[3]. روزنامه جمهورى اسلامى 11/1/79 پيام رهبرى به مناسبت سال. گفتنى است كه اين مقاله در سال 79 نوشته شده است.

[4]. «و اتى على (ع) بهديه النيروز، فقال:

ما هذا؟ قالوا: يا اميرالمومنين اليوم النيروز، فقال: اصنعوا لنا كل يوم نيروزا» (من لا يحضره الفقيه: ج 3، ص 300).

[5]. «اخبرنا ابوعبدالله الحافظ، ثنا ابوالعباس محمد بن يعقوب، ثنا الحسن بن على بن عفان ثنا ابو اسامه عن حماد بن زيد، عن هشام عن محمد بن سيرين قال: اتى على(رضى الله عنه) بهديه النيروز، فقال: ما هذه؟ قالوا: يا اميرالمومنين هذا يوم النيروز. قال: فاصنعوا كل يوم فيروز» قال ابو اسامه كره إن يقول نيروز» (سنن بيهقى: ج 1، ص 234).

توضيح : اين كه ابو اسامه مى گويد: على اكراه داشت از اين كه بگويد «نيروز است» برداشت نادرستى است چون ابواسامه در محضر على نبوده تا بگوئيم از چهره و يا كفيت كلام آن حضرت اين مطلب را فهميده است چون او اين حديث را به سه واسطه نقل مى كند بلكه على مى خواسته بگويد: «پيروزيد» اما چون حرف «پ» در كلام فصيح عرب به كار نمى رود، لذا تعبير به «فيروز» نمودند.

[6]. قال اسماعيل بن حماد بن ابى حنيفه انا اسماعيل بن حماد بن ابى حنيفه بن النعمان بن المرزبان من ابنإ فارس الاحرار و الله ما وقع علينا رق قط، ولد جدى سنه ثمانين(نسخه اى كه نگارنده ديده، «ثمانين» مى باشد. ولى احتمال هست كه در اصل «ثلاثين» باشد؛ زيرا اگر ثمانين باشد با دوران زندگانى اميرالمومنين(ع) سازگار نيست) و ذهب به الى على بن ابى طالب و هو صغير فدعا له بالبركه فيه و فى ذريته و نحن نرجو من الله إن يكون قد استجاب لعلى. قال : و النعمان بن المرزبان هو الذى اهدى الى على بن ابى طالب

الفالوذج فى يوم النيروز، فقال على «نوروزنا كل يوم». (الانساب: ج 2، ص 37).

[7]. دعائم الاسلام: ج 2، ص 326.

[8]. حدثنى المولى السيد المرتضى العلامه بهإ الدين على بن عبدالحميد الساريه باسناده الى المعلى بن خنيس عن الصادق ان يوم الينروز هو اليوم الذى اخذ فيه النبى لاميرالمومنين على العهد بغدير خم فاقروا فيه بالولايه فطوبى لمن ثبت عليها و الويل لمن نكثها و هو اليوم الذى وجه فيه رسول الله عليا الى وادى الجن فإخذ عليهم العهود و المواثيق. و هو اليوم الذى ظفر فيه بإهل النهروان و قتل ذا الثديه. و هو اليوم الذى يظهر فيه قائمنا إهل البيت و ولاه الامر، و يظفره الله تعالى بالدجال فيصلبه على كناسه الكوفه. و ما من نيروز الا و نحن نتوقع فيه الفرج لانه من ايامنا حفظه الفرس و ضيعتموه ثم ان نبيا من انبيإ بنى اسرائيل سإل ربه إن يحيى القوم الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت فإماتهم الله فإوحى اليه ان صب عليهم المإ فى مضاجعهم، فصب عليهم المإ فى هذا اليوم فعاشوا و هم ثلاثون الفا. فصار صب المإ فى يوم النيروز سنه ماضيه لا يعرف سببها الا الراسخون فى العلم و هو اول يوم من سنه الفرس قال المعلى و املى على ذلك و كتبته من املائه. و عنه انه اهدى اليه فالوذج فقال: ما هذا؟ قالوا: يوم نيروز قال: فنيروزا ان قدرتم كل يوم يعنى تمادوا و تواصلوا فى الله. (عوالى اللئالى: ج 3، ص 41 - المهذب البارع، بحارالانوار: ج 56، ص 116 - وسائل الشيعه: ج 5، ص 288).

[9]. و روى عن المعلى ايضا قال: دخلت على ابى عبدالله عليه

السلام فى صبيحه يوم النيروز، فقال: يا معلى اتعرف هذا اليوم؟ قلت لا. و لكنه يوم يعظمه العجم و تتبارك فيه قال: كلا، و البيت العتيق الذى ببطن مكه، ما هذا اليوم الا لامر قديم، افسره لك حتى تعلمه. فقلت: لعلمى هذا من عندك احب الى من إن اعيش ابدا. و يهلك الله اعدائكم. قال: يا معلى يوم النيروز، و هو اليوم الذى اخذ الله فيه ميثاق العباد إن يعبدوه و لا يشركوا به شيئا و ان يدينوا فيه برسله و حججه و اوليائه، و هو اول يوم طلعت فيه الشمس و هبت فيه الرياح اللواقح، و خلقت فيه زهره الارض، و هو اليوم الذى استوت فيه سفينه نوح على الجودى. و هو اليوم الذى احيا الله فيه القوم الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم. و هو اليوم الذى هبط فيه جبرئيل على النبى و هو اليوم الذى كسر فيه ابراهيم اصنام قومه. و هو اليوم الذى حمل فيه رسول الله اميرالمومنين على عليه السلام على منكبيه حتى رمى اصنام قريش من فوق بيت الحرام فهشمها. (مدرك قبل).

[10]. عن المعلى بن خنيس عن مولانا الصادق(ع) فى يوم النيروز قال: اذا كان يوم النيروز فاغتسل و البس انظف ثيابك و تطيب باطيب طيبك، و تكون ذلك اليوم صائما. فاذا صليت النوافل و الظهر و العصر فصل بعد ذلك إربع ركعات، تقرإ فى اول كل ركعه فاتحه الكتاب و عشر مرات «انا انزلناه فى ليله القدر» و فى الثانيه فاتحه الكتاب و عشر مرات «قل يا ايها الكافرون» و الثالثه فاتحه الكتاب و عشر مرات «قل و الله

احد» و فى الرابعه فاتحه الكتاب و عشر مرات المعوذتين و تسجد بعد فراغك من الركعات سجده، الشكر و تدعوا فيها يغفر لك ذنوب خمسين سنه. (مصباح المتهجد ص 591، وسائل ج 5، ص 288).

[11]. قد روى عن النبى(ص) انه قال: لعلى(ع) سبعه عشر اسما فقال ابن عباس اخبرنا ما هى يا رسول الله؟ فقال: اسمه عند العرب على و عند امه حيدره و فى التوراه اليا و فى الانجيل بريا و فى الزبور قريا و عند الروم بظرسيا و عند الفرس نيروز و عند العجم شميا و عند الديلم فريقيا و عند الكرور شيعيا و عند الزنج حيم و عند الحبشه تبير و عند الترك حميرا و عند الارمن كركر و عند المومنين السحاب و عند الكافرين الموت الاحمر و عند المسلمين وعد و عند المنافقين وعيد و عندى طاهر مطهر و هو جنب الله و نفس الله و يمين الله عزوجل قوله «و يحذركم الله نفسه» و قوله: «بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشإ» (الفضائل تإليف شاذان بن جبرئيل قمى، ص 175).

[12]. الفقيه: ج 2، ص 300 ح 4074 قال(ع) : «نيروزنا كل يوم».

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. بحارالانوار: ج 71، ص 173 ح 5، باب 64.

[16]. بحار: ج 91، ص 136، ح 5، باب 5.

[17]. اين قسمت در حديث بحار موجود است ولى در ساير نسخ احاديث موجود نيست.

[18]. اين قسمت حديث در بحار موجود است «لانه من ايامنا و ايام شيعتنا»ج 56، ص 91.

[19]. بحارالانوار: ج 56، ص 141، المحاسن و الاضداد، ص 27.

[20]. التفهيم لاوائل صناعه التنجيم: ص 253.

[21]. تكتف يعنى دو دست را رويهم بر سينه گذاشتن، عملى است كه اهل سنت هنگام نماز به آن معتقدند.

مى گويند بزرگ اهل سنت(عمر) اين عمل را از مجوسان ايرانى اقتباس كرد و دستور داد از اين پس همه مسلمانان هنگام نماز، به عنوان خضوع در برابر خدا (همچون خضوع ايرانيان در برابر پادشاه) به آن ملزم شوند.

عيد نوروز

رستاخيز طبيعت

به شيدايي بهار است، اگر نگاه شوخ گل و ناله بلبل به هم پيوند مي خورد؛ از نسيم بهار است، اگر گل ها زيباييِ عريان خويش را به ديده تماشاگران هديه مي کنند؛ حاصل مستي بهار است، اگر چکاوک با موسيقي رود، سرود سبز زيستن مي سرايد.

چه زيباست در اين رستاخيز طبيعت، نقش بندهاي قشنگ نقاش آفرينش را با تأملي ژرف بنگريم و در زايش بي امان زمين و دگرگوني مقتدرانه زمان، دگرگوني دروني خويش را از خالق نوروز آرزو کنيم.

پلي به فردا

بهار، قطع نامه اي است که عليه سردي و خشونت، انجماد و خواب، سکون و سکوت و رخوت و يخ زدگي صادر مي شود. پلک بسته سبزه ها باز مي شود. خاک خميازه مي کشد و گل به تبسم و خنده مي ايستد. بهار که مي آيد صولت زمستان مي شکند و ناز و تنعم خزان پيش پاي باد فرو مي ريزد. آب ها در سفر طولاني خويش، شکفتن را در گوش درختان زمزمه مي کنند. در قيامت شگفت خاک، رازهاي پنهان زمين آشکار مي شود و گل ها و شکوفه هاي لرزان به پاي مي ايستند تا من و تو، پلي به فرداي ناگزير ببنديم تا غبار برانگيخته ديروز و امروز، فردا را از ما نگيرد.

فرصت ها را غنيمت شماريم

اينک 365 روز، فرصت شکوه مند را پشت سر نهاده ايم، و روزهايي که هرکدام مي توانند يک قرن شکفتن و باليدن همراه داشته باشند، پيش روي ماست. چه کسي مي گويد همه روزها و لحظه ها برابرند؟ گاه يک لحظه ما، ارج و عظمت يک قرن را مي يابد و گاه يک قرن زيستن، به يک لحظه نمي ارزد. مگر نيستند آنان که شبي را آن سان مي گذرانند که از هزار ماه برتر و والاتر است. اينک سالي نو، با روزهايي سبز، با لحظه هايي که مي توانند پيک بهاراني بزرگ، فرداهايي شورانگيز و آينده هايي آينه رنگ باشند، پيش روي ماست. پس فرصت ها را غنيمت شماريم.

طرح دوستي با خود و خدا

همواره گفته اند سالي که نکوست از بهارش پيداست. اگر اوّلين روز سال، با خودمان آشتي کنيم و با خدا طرح دوستي استوارتر بريزيم و با ديگران نيکوتر شويم، سال نيکويي را آغاز کرده ايم، و اگر جز اين چهار فصل، زندگي را زمستاني و خزان زده پسنديده ايم، بياييم بهار را در خويش جشن بگيريم و آن گاه لبخند بزنيم که ستاره لبخند بر آسمان چهره ديگران بدرخشد.

تقاضاي سبز شدن

نوروز، حکايت نو شدن و نوخاستن است، حکايت بهار، حکايتِ سر زدن حيات پس از مرگ زمستاني و حکايتِ سبز سرسبز شدن و سبز ماندن؛ نوروز، سرفصل کتاب سبز آفرينش است که در هر سال با تجديد مطلع خود، شور حيات را در گوش جان هستي با ترنمي دل نشين مي نوازد؛ نوروز آغاز است، آغاز بهار و آغاز حيات. آغازي که درختان با زباني سبز و بانگي بلند آن را اعلام مي کنند؛ نوروز، برهان رستاخيز است و مجالي براي بازگشت و رجعت به اصل شکفتن و سبز برخاستن؛ نوروز، تقاضاي سبز شدن است که: «يا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الي احسن الحال.»

آبشار مهر

نوروز، فرصت آشتي انسان هاست با طبيعت، پس از چشيدن سوز زمستان؛ روزي است که ما در آن زبان به هم دلي مي گشاييم؛ فرصت زُدودن کينه ها از سينه هاست؛ زمان تابش آفتاب مهرباني بر سرزمين قلب هاي مردمان است؛ هنگام تداعي پاکي و طهارت در ذهن زمين و زمان است؛ و آبشار مهري است که بايد در جانمان سرازير شود و در دستمال جاري.

نوروز، نشان مليّت و پذيرفته شده مذهب

عيد نوروز، عيدي ملّي و باستاني است که هم زمان با نخستين روز از اوّلين ماه شمسي برگزار مي شود. اين روز، ريشه در آيين ها و سنت هاي کهن ايرانيان دارد و از قديمي ترين دوران تاريخي اين مرز و بوم، تا کنون پاينده و پايدار مانده است. بي شک، در ميان همه عيدها و آيين هاي قومي و مذهبي، نمي توان رويدادي را به مانند نوروز، جست وجو کرد که هم پذيرفته شده مذهب باشد و هم نشان مليّت. از اين روست که اين عيد در ميان ايرانيان که آموزه هاي ديني را باور دارند و به سنت هاي ملّي وفادار بوده اند، ارزشي ماندگار يافته است.

روز بزرگ اميد

آغاز سال، هميشه با اميدها و آرزوهاي فراوان همراه بوده و لحظه وا نهادن غم ها و رنج هاست؛ بنابراين، شروع سال نو و آمدن بهار و تحولي که در طبيعت ايجاد مي شود، انسان را به آينده اي دگرگون، دل بسته مي سازد که سرشار از اميد به زندگي است و از اين روست که آن را نوروز، روز نيک بختي و روز بزرگ اميد ناميده اند.

نوروز جشني ديرينه

بي ترديد، سنت هاي ملي و آداب و رسوم قومي، ريشه در باورها و اعتقادهاي مردم دارند و طبعا نياکان ما، نوروز را به همين دليل، در هاله اي از تقدس، فال نيک، فرخندگي و نيک روزي قرار داده اند، و براي توجيه تقدس و خجستگي آن، داستان ها و افسانه ها ساخته اند. از مجموع اين داستان ها مي توان به ديرينگي نوروز، اهميت و خجستگي آن پي برد و نقش آن را در تعميم عدالت، مهرباني، دستگيري از ناتوانان و رفع دشمني ها و زشتي ها باز شناخت.

پيدايي نوروز

در بيشتر نوشته ها درباره جشن نوروز، پيدايي اين عيد را به «جمشيد» پادشاه هخامنشيان نسبت داده اند؛ بدين صورت که «جم» پادشاه آن زمان، پس از در نورديدن سرزمين هاي بسيار، وقتي که به آذربايجان رسيد، دستور داد تخت جواهر نشاني را بر مکان بلندي به سمت مشرق بگذارند و خود نيز تاج جواهر نشاني را بر سر گذاشت و بر آن تخت نشست. همين که پرتو خورشيد بر تاج افتاد، شعاعي در نهايت روشنايي به وجود آمد، مردم شاد شده و گفتند: امروز، روز «نو» است و به اين دليل که به زبان پهلوي، شعاع نور را «شيد» مي گفتند، از آن روز اين کلمه را بر نام جم افزودند و او را «جمشيد» ناميدند و جشن بزرگي برپا کردند.

ماندگاري و استمرار نوروز

همواره در طول تاريخ، مردمان به جشن نوروز توجه مي کرده اند. حوادث روزگار، اگرچه گهگاه آن را از شور و گرمي مي انداخته، اما هرگز به فراموشي سپردن آن نينجاميده است. در ميان جشن هاي ملي ايران: نوروز، مهرگان و سَده از ديگر جشن ها پر رونق تر بوده است ؛ اما به تدريج، مهرگان و سده، در ميان ايرانيان رونق خود را از دست داد. اين جشن ها در دوران پس از اسلام، نه تنها عموميت و آوازه نوروز را نيافت، بلکه رفته رفته کم رنگ تر شد و تدريجا برخي از آداب آن ها در نوروز حل شد و خود نيز عملاً منحل شده اند. تنها نوروز توانست، هم چنان عيد بزرگ ايرانيان به جا بماند و حتي به دليل بعضي از رسوم متناسب با آداب اسلامي، نوعي تقدس و

اهميت نيز بيابد.

معناي لغوي عيد

«عيد» از ريشه «عاد يَعود» و به معناي بازگشت است. هم عيدهايي که بشر در تاريخ خود ثبت کرده، در اين خصوصيت مشترکند؛ از اعياد کهن گرفته تا عيدهاي ملي و مذهبي، همه حکايت از واقعه اي خاص و شايان توجه دارند؛ واقعه اي ارزش مند که انسان ها از يادآوري آن به وجد مي آمده اند و لذت مي برده اند.

عيد نوروز نيز از سنت ها و باورهاي کهن ايرانيان و فصل شور و شادي و شعف آنان بوده است.

معناي اصطلاحي عيد

اگرچه «عيد» به جشن سالانه اي گفته مي شود که هرسال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد يا ملتي باز مي گرداند، معناي ژرف تر آن، بازگشت انسان به ريشه آسماني خويش و رجعت روحي و معنوي به مبدئي است که او را آفريده و از او پيمان گرفته است تا شأن بندگي و اطاعت را رعايت کند. آداب مذهبي و معنوي، همانند غسل و نماز و روزه مستحبي نوروز، به همين امر توجه مي دهد که عيد را فرصتي براي غفلت از خدا و غرق شدن در بازي هاي دنيا نپنداريم؛ چه آن که جشن حقيقي انسان، زماني است که بتواند شيطان را از حريم خويش براند و به گونه دروني و معنوي به سوي خداي خويش بازگردد.

نماد هويت يک ملّت

عيدها و جشن ها، افتخار ملي هر قوم و سرزمين، و نشان ساختار و پيشينه فرهنگي و تمدن آنان است. اعيادي که از نظر ديرينگي تاريخي و مذهبي ريشه دار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آداب و رسوم ملت ها در هم آميخته، جلوه و جايگاه ويژه اي دارند و بي آن هيچ ملتي هويت واقعي ندارد و به بيگانگي از خود دچار خواهد شد. عيد نوروز از اين جهت که اعتقادها و باورهاي مذهبي و سنن کهن ملي، در آن به هم آميخته، اهميتي گسترده يافته است.

عامل هم بستگي احساسات ملي

عيد نوروز و ديگر جشن هاي ملي و ميهني، جداي از تربيت هاي اوّليه اجتماعي و سياسي، هم بستگي احساسات ملي را هدف قرار مي دهند. ويژگي نمادين اين جشن ها، برخاستن از روح هم بسته عواطف ملي و هم دلي همه مردمان است. عيد نوروز، تصويري روشن از فرهنگ ملي و مذهبي ايرانيان و عامل مهمي در هم بستگي احساسات آنان مي نمايد.

نوروز عمومي ترين و ديرپاترين جشن مردم ايران

«نوروز» که به نام ها و اوصاف بسيار، چون: عيد نوروز، جشن فروردين، نوروز جمشيدي، نوروز سلطاني و نوروز جلالي مشهور شده، مهم ترين، عمومي ترين و ديرپاترين جشن ملي مردم ايران است. اين جشن، قرن هاي متمادي است که توجه مردم کشور ما و سرزمين هايي را که با ما ديرينه فرهنگي مشترکي دارند، به خود جلب کرده است.

نوروز، عمومي ترين جشن ملي ايرانيان هم هست؛ زيرا مرزي نمي شناسد و از هر ديواري در ايران زمين وارد مي شود و تمام اقوام، مذاهب و گروه هاي فکري و عقيدتي را که در اين مرز و بوم مقدس زندگي مي کنند يک سال شادمان مي کند .

اسلام و آداب و رسوم پيشينيان

منطق فرهنگ غني اسلام، منطق خردورزي، گفت وگو و داد و ستد با آداب و رسوم و فرهنگ هاي گذشته و هم عصر خود است، و تا با سنتي غير اخلاقي و غير عقلاني رو در روي نگردد، سنت ها را در دل خود جاي مي دهد و آن ها را به رنگ الهي در مي آورد. عيد نوروز نيز از آن جا که سنتي ديرپا و هماهنگ با عقل سليم انساني بود، نه تنها مهر تأييد اسلام را گرفت، بلکه بر آداب وسنت هاي پسنديده اسلامي آن نيز تأکيد شد.

اسلام، نوروز را به رسميت مي شناساند

نوروز و آداب و رسوم آن، از سنت هاي باستاني ايراني است. اسلام اين سنت نيکو را با صبغه و رنگ ديني درآميخت و دعاها و اعمال مستحب بسيار را در آن گنجاند ؛ در واقع اسلام، نوروز را به رسميت شناخت و محتواي انساني و معنوي به آن بخشيد.

اسلام وا حترام به سنت هاي قومي

مرحوم دکتر زرين کوب، در کتاب کارنامه اسلام، درباره اين که مسلمانان و حکومت اسلامي، آداب و رسوم هر منطقه را محترم مي شمرد، آورده است: «ضمن اين که حوزه وسيعي، تحت حکومت و شريعت اسلامي اداره مي شد، سنت هاي هر محل تا آن جا که با شريعت سازگاري داشت، حفظ مي شد و ادامه مي يافت؛ در شام و مصر، سنت رومي و در عراق و فارس، سنت ساساني. فرهنگ و آداب و رسوم خاص هر قوم تا آن جا که در تضاد با روح اسلام و توحيد و يگانگي خدا نباشد، ملحوظ و محترم است».

روايات نوروز

بيشتر رواياتي که در کتاب هاي حديث درباره نوروز آمده است، به نوعي به تأييد اين واقعه و موقعيت تاريخي اشاره دارد. شايد مهم ترين و مفصل ترين روايتي که در تأييد نوروز مورد استفاده قرار مي گيرد، روايتي است که «مُعلّي بن خُنيس» که يکي از ياران امام جعفر صادق عليه السلام بوده، از آن حضرت نقل کرده است. در اين روايت به چندين واقعه بزرگ و مهم در نوروز اشاره شده و به گونه اي ضمني، بر احترام به اين روز سفارش شده است.

جايگاه نوروز در ميان روزهاي ديگر

«مُعلي بن خنيس»، از ياران امام صادق عليه السلام ، مي گويد: در روز نوروز به خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم، حضرت فرمودند: «آيا اين روز را مي شناسي؟» گفتم: «فداي تو گردم، اين روزي است که عجم آن را تعظيم مي کند ود ر اين روز هديه ها براي يک ديگر مي فرستند». سپس حضرت به توصيف نوروز پرداخته و فرمودند: «اي معلي! نوروز، روزي است که خداوند از بندگان خود عهد گرفت که او را به يگانگي بپرستند و چيزي را شريک او قرار ندهند و ايمان به پيامبران و امامان آورند. و آن روز، نخستين روز طلوع خورشيد است و در اين روز، گل ها و شکوفه هاي زمين آفريده شد.»

هم زماني نوروز با بسياري از رخدادهاي تاريخي

يکي از دلايل ارجمندي نوروز، هم زماني اين روز با بسيار از رخدادهاي تاريخ ساز و ارزشمند ديني است. در روايت معلّي بن خُنيس از امام صادق عليه السلام آمده است که نوروز، روز استقرار کشتي نوح بر کوه جودي، نزول جبرئيل بر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ، شکسته شدن بت هاي کعبه به دست ابراهيم عليه السلام و حضرت علي عليه السلام ، روز بيعت اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم با علي عليه السلام به دليل اميرمؤمنان شدنش و روز پيروزي ايشان بر اصحاب نهروان بوده است.

اعمال مستحبي عيد نوروز

معلي بن خُنيس، در روايتي از امام صادق عليه السلام نقل کرده است که ايشان مي فرمايند: «هنگام نوروز غسل کن و پاکيزه ترين لباست را بپوش و به خوش بوترين عطر، خود را معطر ساز و آن روز را روزه بدار.» از اين روايت، مبارکي عيد نوروز در فرهنگ ديني به روشني مشخص مي شود.

امير مؤمنان شيريني نوروز را پذيرفت

در فرهنگ اسلامي، بر تأييد نوروز، دلايل عقلي و نقلي بسيار آورده اند؛ از جمله آن که مقداري شيريني، خدمت حضرت علي عليه السلام تقديم کردند. حضرت از علت آن پرسيدند، در پاسخ گفتند: اين شيريني به سبب نوروز است. حضرت فرمودند که نوروز ما هر روز است و در نقلي ديگر فرموده اند که هر روز را براي ما نوروز قرار دهيد. پذيرفتن شيريني و شوخي آن حضرت که چون هر روز ما نوروز است پس براي ما شيريني بياوريد، مي تواند تأييد ضمن نوروز نيز پنداشته شود.

جنبه هاي آموزنده و مثبت نوروز

نوروز، هم گام با نسيم بهاري، رويش شکوفه ها، زنده شدن زمين و در کنار اين همه، صله رحم، ديد و بازديدها، خانه تکاني و بهداشت و نظافت، فراهم آمدن زمينه آشتي ها و پيوندهاو مجموعه اي ازخوبي ها و نيکي هاست که هر خردمندي آن را مي پسندد و تأييد مي کند. بي شک اگر هيچ روايت و سند صريحي در تأييد و نکوداشت نوروز وجود نداشته باشد، توجه به جنبه هاي مثبت و آموزنده نوروز، اين اطمينان را پديد مي آورد که بزرگداشت نوروز را بايد اسلام تأييد کند .

بهار، درس خداشناسي و نوروز آغاز بهار

بهار، درس خداشناسي و معاد و تحول و رشد و تکامل است. اگر انسان ها از اين طبيعت زيبا، درس بياموزند، در حقيقت اعتقاد به رستاخيز را آموخته اند. در اين صورت بايد سرآغاز چنان بعثتي را روز برتر و نوروز ناميد و آن را جشن گرفت. اگر مراسم نوروزي بر اين اساس پي ريزي گردد و انسان ها خود را با محتواي دعاي آغاز سال که بيان کننده تحول و نغمه توحيدي است هم گام و هم گون سازند. چنين نوروزي سرشار از مبارکي و ميمنت خواهد بود.

نوروز، فرصت مغتنم موحدان

آنان که طعم توحيد را چشيده اند، در ايام دل انگيز و پرنشاط آغاز بهار، به پيروي از امامان، آياتي از قرآن کريم هم چون آيه 190 سوره آل عمران را تلاوت کرده و مفاهيم آن را دراعماق جانشان دريافت مي کنند که: «همانا در خلقت آسمان ها و زمين و آمد وشد شب و روز، نشانه هايي براي صاحبان انديشه است.» هرگاه در مراسم نوروزي، به دنبال اين چنين مفاهيم آموزنده و ارزنده اي باشيم، بي ترديد حقيقت نوروز، اين رستاخيز عظيم طبيعت را دريافته ايم.

حضور گسترده قرآن کريم در مراسم نوروز

از مهم ترين تحولاتي که فرهنگ اسلامي در آداب جشن نوروزي پديد آورده، حضور ثابت و گسترده قرآن کريم در اين مراسم است؛ قرار گرفتن قرآن کريم بر سر سفره سال نو (هفت سين)، خواندن قرآن در ساعات متصل به لحظه تحويل سال، قرآن بوسي يکايک افراد گردآمده در اطراف سفره عيد، قرار دادن پول در بين صفحات قرآن و هديه دادن آن به دليل تبرّک و برکت يافتن مال و دارايي افراد خانواده

و...، همه نشاني از احترام و تقدس بخشي مردم، به اين سنت باستاني است.

نمادهاي تأثير فرهنگ اسلامي در مراسم نوروز

بعد از ورود اسلام به ايران، مراسم نوروز تأثير يافته از فرهنگ اسلامي، آداب ويژه اي يافت.

حضور قرآن بر سفره سال نو و قرائت آن در هنگام تحويل سال؛ اجتماع مردم در مساجد و زيارت گاه ها و نيايش هاي اسلامي به صورت دسته جمعي در هنگام تحويل سال؛ رفتن به ديدار سادات و علماي محل بعد از تحويل سال؛ صلحه رحم در نخستين روزهاي سال نو؛ و بعضي ديگر از آداب و سنت هاي نوروز، الهام گرفته از فرهنگ غني اسلامي است.

ديدار با دوستان و آشنايان

از آموزه هاي ديني درباره آداب نوروز، سنت حسنه ديدار با دوستان و آشنايان است. از موجبات گسترش دوستي و محبت و از عوامل توسعه مودت و ديگرخواهي در جامعه آن است که مرد م همديگر را فراموش نکنند و گاه و بي گاه به ديدار هم بشتابند. بر اين امر، در فرهنگ اسلامي سفارش بسيار شده و بر اين عمل خداپسندانه و نيکو، پاداش هاو آثار فراواني ذکر شده است؛ پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم مي فرمايند: «زيارت و ملاقات، دوستي و محبت را در دل مي روياند». و هم چنين فرموده اند: «ديدار برادران ديني، هم چون افطار و تهجد آخر شب، مايه فرج و شادماني مؤمن است».

احسان و نيکوکاري

از سنت هاي نيکوي سال نو، احسان به مردمان و دستگيري از نيازمندان است. اين امر، در ميان آموزه هاي ديني، جايگاه ويژه اي به خود داده است. در قرآن کريم آمده است: احسان و خوبي کنيد که خداوند محسنان و نيکوکاران را دوست دارد. ودر آيه اي ديگر آمده: ما به محسنان و مردمان نيکوکار پاداشي افزون خواهيم داد.

اسلام در شيوه هاي خاص خود در زمينه تعليم و تربيت مي کوشد که انسان ها را در يک سطح عالي از انديشه و عمل قرار دهد. اسلام در عين حال که افراد توان مند جامعه را به احسان و نيکوکاري درباره ديگران ترغيب و تشويق مي کند، مردمان فقير و مستمند را نيز به عفت و بلندنظري و غناي نفس فرا مي خواند.

صله رحم

از آداب نوروز، صله رحم و ديدار خويشاوندان و نزديکان است، اين سنت اسلامي که در مراسم نوروز جلوه خاصي يافته، در روايات اسلامي نيز از اهميت بسياري برخوردار است.از مجموعه آيات و رواياتي که به موضوع رسيدگي به خويشاوندان و صله رحم اشاره دارند، نتيجه مي گيريم که احسان و خوبي به خويشاوندان، گاه به اندازه پرستش خدا واطاعت والدين، اجر و پاداش دارد و از اهميتي برابر برخوردار است. ارتباط عاطفي با خويشاوندان نزديک، کار مؤمناني است که به مقام بلندي از ايمان دست يافته و از حساب سخت قيامت بيم دارند. مؤمنان واقعي، از بهترين اموال و دوست داشتني ترين دارايي شان براي ارحام فقير و مستمند خود، انفاق و احسان مي کنند.

سال نو فرصتي براي تزکيه نفس

رهبر کبير انقلاب حضرت امام خميني رحمه الله ، تحويل سال را آغازي براي دگرگوني دروني در خويش مي دانست و فرموده است: «ما اميدواريم که ملت ما در اين سال نو به طوري عمل بکند که سيره انبيا بوده است، به طوري عمل بکند که سيره اوليا بوده است و عمده اين است که هواهاي نفس از بين برود. انسان در طول عمر،: مبتلاي به اين هواي نفس است که محتاج به رياضت است... من اميدوارم که ملت ايران و همه مسلمانان دنيا يک تحولي پيدا کنند در اين سالن نو، که براي خداکار کنند، براي سلطه خودشان نباشد، براي هواهاي نفساني نباشد و خداوند ان شاءاللّه همه را توفيق بدهد که در راه خداي تبارک و تعالي مجاهدت کنند و ان شاءاللّه اين روز بر همه مبارک باشد و خداوند همه مسلمين را با هم متفق کند

در مقابل کفر جهاني».

کارنامه

سالي ديگر هم به پايان رسيد، با همه تلخي ها و شيريني هايش، با همه فرازها و نشيب هايش، رنج ها و شادي هايش، ترس ها و اميدهايش. سال گذشته، براي عده اي سال رشد و پيشرفت و تکامل بود و براي عده اي ديگر، سال عقب گرد، يا در جا زدن و رکود بود. کساني آبرو يافتند و کساني آبرو باختند. کساني عزيز شدند، و ديگراني خوار و حقير گشتند. ما در کجاي زمان ايستاده ايم؟ پيش رو و زير پايمǙƘ̠پشت سر و اطرافمان و در افق هاي دور دست ونزديک چيست و چه مي گذرد؟

بياييد و برگرديم و نگاهي به خويشتن کنيم، به کارها و رفتارمان، به اخلاق و عملکردمان، به آموخته ها و اندوخته هايمان، به حرف ها و نيت هايمان، به هدف ها و آرزوهايمان، به دوستي ها و دشمني هايمان، به ديده ها و گفته ها و شنيده هايمان، بياييم در آغاز سال نو، کارنامه مان را باري ديگر مرور کنيم.

هنگام محاسبه

«طي شدن عمر، سب افزوده شدن سن و سال ما نمي گردد، بلکه عمر ما کاهش مي يابد و هر روز، قدمي به «خط پايان» نزديک مي شويم و هر لحظه يک گام به انتهاي فرصت دنيايي پيش مي گذاريم. وقتي يک کشاورز، در فصل برداشت، محصول خود را حساب مي کند، من چرا برداشت خود را در مزرعه زندگي حساب نکنم؟ مگر نه اين که دنيا مزرعه است و من، دهقان بذر وجودي خويشم؟ پس بايد ببينم چه کاشته ام و چه درو مي کنم؟

وقتي يک تاجر و کاسب و حتي دست فروش ساده، براي خود حساب سال

و دفتر کل و جزء

دارد و سود و زيان و دخل و خرج خويش را مي سنجد، چرا من در بازار دنيا، که کالاي عمر و متاع فرصت را مي دهم، به دستاورد خود نينديشم و سود و زيان خود را محاسبه نکنم؟»

خبر آمدن گل

گل جامه دران بار دگر سر به در آورد

وز حال رفيقان گذشته خبر آورد

رخساره سروي و خط سبز نگاري است

هر لاله و سنبل که سر از خاک برآورد

ساقي قدح با ده گلرنگ به چرخ آر

چون گل خبر از نغمه مرغ سحر آورد

هر گوهر اشکي که دلم داشت نهاني

چشمم چو تو را ديد روان در نظر آورد

از عمر، خيالي به جز اين بهره ندارد

کاندر قدم يار گرامي به سر آورد

خيالي بخارايي

اشاره

مدت ها بود که ضرورت پرداختن به مباحث و معارف قرآني را در مجله احساس مي کرديم، اگرچه به دليل هايي موفق به انجام آن نگرديده بوديم. سپاس خداوند را که از هم اکنون به بعد، در بخش مقالات ثابت، مقاله اي با عنوان آشنايي با قرآن تقديم مي گردد. در اين بخش، خواهيم کوشيد که پس از آشنايي با قرآن، از نگاه قرآن و معصومان عليه السلام و انديش مندان مسلمان و غير مسلمان، به تدريج مباحثي را درباره برخي موضوعات قرآني ارائه دهيم.

آنان تحت نظارت آن حضرت، آيات قرآن را به همان ترتيب که نازل مي شد، مي نوشتند. در حدود سال بيست و هشت هجري، در عصر خلافت عثمان، اين معجزه جاودان الهي، مدوّن شد که با سوره فاتحه آغاز مي گردد و با سوره ناس به پايان مي رسد و صد و چهارده سوره را در بر مي گيرد.

اعمال عيد نوروز

اعمال عيد نوروز

حضرت صادق عليه السلام به معلى بن خنيس تعليم فرمود : چون روز نوروز شود، غسل كن و پاكيزه ترين جامه هاى خود را بپوش و به بهترين بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار. پس چون از نماز پيشين و پسين و نافله هاى آن فارغ شوى چهار ركعت نمازبگذار (يعنى هر دو ركعت به يك سلام) و در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره «انا انزلنا» بخوان و در ركعت دوم، بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل يا ايها الكافرون» و در ركعت سوم، بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» و در ركعت چهارم، بعد از حمد ده مرتبه «قل اعوذ

برب الفلق و قل اعوذ برب الناس» بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو و اين دعا بخوان:

«اللّهمَّ صلِّ على محمد و آل محمد الاوصياء المرضيين و على جميع انبيائك و رسلت بافضل صلواتك و بارك عليهم بافضل بركاتك وصل على ارواحهم و اجسادهم. اللهم بارك على محمد و آل محمد و بارك لنا فى يومنا هذا الذى فضّلته و كرّمته و شرّفته و عَظّمت خطره. اللهم بارك لى فيما انعمت به علىّ حتى لا اشكر احداً غيرك و وسّع علىَّ فى رزقى يا ذاالجلال و الاكرام. اللهم ما غاب عنّى فلا يغيبنَّ عنى عونك و حفظك و ما فقدتُ من شى ءٍ فلا تفقد نى عونك عليه، حتى لا اتكلَّف ما لا احتاج اليه يا ذاالجلال و الاكرام» چون چنين كنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزيده شود .

و بسيار بگو: «يا ذالجلا ل و الاكرام». [1]

پى نوشت

[1]. مفاتيح الجنان، ص 496

تفسير نمادهاي هفت سين

تزئين سفره هفت سين, تاريخچه عيد نوروز

در آيين هاي باستاني ايران براي هر جشن و يا مراسم مذهبي خواني گسترده مي شد که در آن علاوه بر آلات و اسباب

نيايش مانند : آتشدان ، ماهروي و برسم ، فراوردهاي فصل و خوراکي هاي گوناگوني نيز بر سر خوان نهاده مي شد.

زيرا خوردن خوراک مذهبي يکي از رسم هاي ديني بود عدد هفت از هفت امشاسپند در دين زرتشتي (اورمزد، وهمن، )

ارديبهشت، شهريور، سپندامذ، خورداد و اَمُرداد) گرفته شده خانواده هاي ايراني هفت سين مي چينند که حاوي مجموعه اي از نمادهاي استقبال از بهار است. هفت سين حداقل بايد حاوي هفت عنوان باشد که با حرف سين شروع مي شوند

سبزه: تولد دوباره ، حيات نو و سبز بودن

سمنو: ثروت و فراواني و وفور

سنجد: عشق

سير: دارو و درمان و بعنوان ماده اي گندزاد مي باشد

سيب: زيبايي و سلامت

سماق: رنگ طلوع آفتاب

سرکه قرمز : سن و صبر و عقل

سنبل: آمدن بهار و نشان دهنده زيبائي

سکه زرد : ثروت

همچنين برسرسفره هفت سين شمع هايي روشن دربرابر آينه قرارمي دهند که نشان دهنده آينده اي روشن است .

تخم مرغ رنگ شده نيز نشانه باروري است .

آينه نيز نمادي از خلقت است .

ماهي قرمز نشانه زندگي است

از ديگر چيزهايي که بر سر سفره ي ايرانيان بوده نان به نماد فراواني،شير تازه به نشان غذاي نوزادي که تازه متولد شده و شمعدان که شمع ها را به احترام آتش روشن مي کردند مي توان نام برد.

درشب عيد، در بيشتر خانه هاي ايرانيان ، غذاي مخصوص عيد يعني سبزي پلو با ماهي تهيه مي شود.

تخم مرغ

براي طراحي تخم مرغ هاي رنگي بعد از آنکه آنها را به هر طريقي رنگ کرديدمي توانيد

با نوارهايي که به شکل زيگزاگ هستند و يا ريشه هاي رنگي ( کهبراي تولدها در تزيين ديوار استفاده مي کنيم ) که قدري آنها را کوتاهکرديد لباس سرخ پوستي تن تخم مرغ ها کنيد و بعد با ماژيک صورت بچه هايآفريقايي يا سرخ پوست را روي آن بکشيد

براي تزيين سبزه و گيلاس ها يا ظروفي که وسايل هفت سين را روي آن گذاشتيد هم از اين ريسه ها استفاده کنيد ( نقره اي طلايي سرخابي سبز آبي )

براي تزيين سفره ي هفت سين مي توانيد ايده هاي خوبي هم از تزيين دستمال سفره بويژه آنهايي که در گيلاس ها هستند بگيريد منتها به جاي دستمال هاي ساده با خريد ساتن يا تافته يا حتي تورهاي ساده و گل دار که اين روزها پرده فروشي ها و پارچه فروشي ها پارچه هاي ته توپ را به قيمت مناسبتري ميفروشند اين تزيينات را استفاده کنيد و يا حتي با دستمال هاي سفره اي طرحدار که اين روزها ايراني و ترکيه اي آن در اکثر جاها عرضه مي شود

براي سفره هم مي توانيد از حرير هاي شيشه اي که به صورت پراکنده پولک هايدرشت رنگي روي آن چسبانديد ويا تافته که به صورت چروک روي ميز بچينيد و ياروميزي هاي ترمهبراي تزيين سفره ي هفت سين مي توانيد با روبان گل رز درست کنيد

روبان سايز متوسط را برداشته و يک لبه ي آن را با سوزن کوک بزنيد وبعد نخ را بکشيد تا چين بخورد يک مفتول باريک را در نظر بگيريد واين روبانچين خورده را مانند گل رز دور آن ببپيچيد و انتهايش را با اضافي

نخ و چسب مهار کنيد اين کار تمرين زياد مي خواهد

روش ديگر اين است که دوتا نوار روبان هم سايز در نظر بگيريد يکسر آنها رابهم وصل کنيد و بعد يکي در ميان روي هم بگذذاريد مثا اول روبان راست راروي روبان چپ بگذاريد و بعد روبان چپ را روي روبان راست و همي طور تا آخرروبان ها بعد يکي از روبان ها را بگيريد بکشيدروبان ديگر در بالا به شکل رز جمع مي شود اين کار را با نوارهاي پارچه اي حرير هم مي توانيد انجامدهيد

پاپيون با روبان

طريقه ي در ست کردن پاپيون با روبان براي تزيين سفره ي هفت سين روبان رادور 4 انگشت بسته ي دستتان بپيچيد بعدروبان را از دستتان در آورده و از وسط نصف کنيد با يک قيچي از دو طرف روبان سه گوش ببريد به طوريکه وقتي که تاي روبان را باز مي کنيد

وسط آن يک فرو رفتگي از لبه ي بالايي و يک فرو رفتگي از لبه ي پاييني دارد با يک نخ يا قيطان يک گره روي وسط رو بان محکم بزنيد حالامي توانيد ورق هاي روبان را يکي يکي از هم باز کنيد اگر روبان را ? بار دور انگشتتان پيچيديد حالا يک گل شش پر داريد

تخم مرغ تمام رنگي

از آن جا که رنگ کردن تخم مرغهاي سفره هفت سين، هنري سنتي است. شما مي توانيد با استفاده از رنگهاي ساده و طبيعي اين عمل را انجام دهيم. به عنوان نمونه اگر تخم مرغ را همراه با علف سبز مانند چمن، اسفناج يا سبزي بجوشانيد، سبز مي شود.

اگر با پوست پياز بجوشانيد، زرد رنگ يا (پوست پيازي) مي شود. اگر با چغندر بجوشانيد، سرخ رنگ مي شود و اگر تخم مرغ را در پارچه اي که رنگ

پس مي دهد، بگذاريد و روي آن نخ بپيچيد و بجوشانيد، شکل زيبايي حاصل مي شود.

اگر با مداد شمعي، روي تخم مرغ نقاشي رسم کنيد و چند ثانيه داخل رنگ بگذاريد، از آن شکل زيبايي به دست مي آيد.

ابتدا به وسيله مداد شمعي تصاويري از گل روي تخم مرغ نقاشي کنيد و قسمت مياني پوسته تخم مرغ را به صورت نواري سفيد بگذاريد و دو سر تخم مرغ

را درون رنگ

بنفش روشن فرو کنيد.

همچنين مي توانيد به وسيله مداد شمعي روي بدنه تخم مرغ خطوط عمودي رسم کنيد و آن را درون رنگ زرد فرو ببريد.

تزيين تخم مرغ به شکل خرگوش

براي تزيين تخم مرغ به شکل خرگوش، ابتدا چهره خرگوش را با مداد شمعي نقاشي کنيد و سپس آن را درون رنگ صورتي فرو ببريد و از کاغذ صورتي به شکل دوگوش ببريد و اين گوشها را با چسب به قسمت بالاي تخم مرغ بچسبانيد و دو چشم مشکي و يک بيني نقاشي کرده و آن را داخل يک تخم مرغ خوري که زياد گود نباشد، بگذاريد، سپس روباني صورتي را به شکل پاپيون در آوريد و به لبه يا پايه تخم مرغ خوري وصل کنيد.

تزيين تخم مرغ به شکل خروس

براي تزيين تخم مرغ به شکل خروس، ابتدا تخم مرغ را درون رنگ زرد فروکنيد و سپس با کاغذ قرمز به شکل تاج خروس بريده، بالاي تخم مرغ بچسبانيد و با کاغذ نارنجي يک نوک و با کاغذ قرمز زايده زير گلوي خروس را بچسبانيد. سپس با استفاده از کاغذ آبي و يا سبز دمي قيچي کنيد و روي تخم مرغ بچسبانيد. براي کشيدن چشم خروس هم مي توانيد از يک مرواريد مشکي استفاده کنيد و يا با روان نويسي مشکي چشم آن را رسم کنيد.

اين آقا خروس را داخل تخم مرغ خوري که مقداري شکر يا نمک در آنريخته ايد، قرار دهيد و با روبان ريش، ريش شده به پايه آن گره بزنيد.

تغذيه در عيد نوروز

شيريني ها

يکي از مهم ترين مواد غذايي که زينت بخش ميهماني هاي نوروز است، انواع شيريني هاست. مصرف شيريني در ديد و بازديدهاي عيد رواج زيادي دارد. به طور کلي در انواع ميهماني ها، شيريني يکي از مهم ترين موادي است که مورد استفاده قرار مي گيرد. افراط در مصرف شيريني مي تواند لطمات فراواني به سلامت انسان وارد سازد. يکي از زيان هاي مهم مصرف زياد شيريني، چاقي و عوارض و اختلالات ناشي از آن است. مواد قندي و نشاسته اي به آساني تبديل به چربي شده و در بدن ذخيره مي شوند و ايجاد چاقي مي کنند.

ضمنا افراط در مصرف شيريني به سلامت دندان ها لطمه وارد کرده و موجب پوسيدگي دندان ها مي شود. همچنين باعث افزايش فشار خون و چربي هاي نامطلوب خون شده که در نهايت سلامت قلب و عروق را دچار اختلال مي نمايد.

بنابراين بهتر است در ايام نوروز و اصولا در همه اوقات زندگي از افراط در مصرف شيريني

و انواع مواد شيرين خودداري نماييم. برخي از هموطنان مان تصور مي کنند در ايام جشن ها و مراسم خاص، مجاز به تغيير گسترده در برنامه غذايي معمول روزانه هستند و مي توانند در اين اوقات، در مصرف برخي موادي که براي سلامت انسان مضر است، افراط کنند.

مواد غذايي حاوي فيبر

يکي ديگر از عوارضي که معمولا بعد از تعطيلات نوروز گريبان گير اشخاص مي شود، يبوست و اختلالات گوارشي است. علت مهم بروز اختلالات گوارشي، افراط در مصرف غذا و نيز استفاده زياد از غذاهاي چرب و سرخ کرده است. يکي ديگر از مهم ترين دلايل يبوست، عدم يا کمبود استفاده مواد فيبري داراي باقيمانده است.

در ايام تعطيلات نوروز معمولا افراد از ميوه، سبزي، سالاد، حبوبات و ساير مواد غذايي حاوي فيبر، کمتر استفاده مي کنند. اين قبيل مواد خوراکي علاوه بر فيبر، حاوي مواد مغذي مفيدي هستند که تاثير قابل توجهي در جهت سلامت انسان دارد. يکي از مهم ترين خواص فيبري غذايي، پيشگيري از يبوست و نيز درمان اين اختلال شايع قرن حاضر است.

مواد غذايي حاوي فيبر، باعث تسريع عبور غذا از دستگاه گوارش شده و از بروز يبوست پيشگيري مي نمايند. ضمنا خواص مهم ديگري نيز در بردارند، از جمله آن که موجب کاهش چربي هاي نامطلوب خون و تنظيم تعادل فشار خون مي شوند و در پيشگيري از بيماري هاي قلبي عروقي و سرطان به خصوص سرطان کولون(روده بزرگ) موثرند.

مصرف آب کافي

اختلال ديگري که در ايام نوروز به طور معمول در برنامه غذايي افراد رخ مي دهد، کمبود مصرف آب است. در تعطيلات عيد به علت آنکه افراد بيشتر اوقات خود را به سفر مي گذرانند و يا صرف ديد و بازديد دوستان و اعضاء فاميل مي کنند، به طور معمول کمتر آب مصرف مي نمايند. کمبود مصرف آب مي تواند اختلالات مهمي در سلامت انسان به جا گذارد؛ از جمله آن که موجب بروز يبوست و ناراحتي هاي گوارشي ناشي از آن شود.

کمبود مصرف آب در انجام واکنش هاي بيوشيميايي حياتي که در

داخل بدن انجام مي شود، اختلال ايجاد مي کند. آب در حفظ سلامت، شادابي و طراوت پوست تاثير مهمي دارد و کمبود مصرف آن باعث کاهش رطوبت و طراوت پوست شده و يکي از عوامل موثر در خشکي و پژمرده شدن پوست و پيري و چروک شدن آن است.

ضمنا مصرف آب کافي، باعث فعاليت بهتر و مناسب تر کليه ها در تصفيه خون و دفع مواد زائد از بدن مي شود. پس مصرف آب کافي را در برنامه غذايي روزانه خود فراموش نکنيم. اين موضوع بايد در تمام اوقات زندگي، اعم از روزهاي عادي و يا ايام خاص مانند نوروز، مسافرت و غيره رعايت شود. برخي از افراد فقط در تابستان و روزهاي گرم سال آب ميل مي کنند و در فصل سرد، به علت آنکه تشنه نمي شوند، آب کافي مصرف نمي کنند. توجه داشته باشيم که در تمام اوقات و روزهاي زندگي، ما نياز به مصرف آب داريم و هرگز نبايستي ميزان آب مصرفي را کاهش دهيم، مگر در بيماري هاي خاصي که پزشک مصرف آب را ممنوع يا محدود کرده باشد.

انجام ورزش و پياده روي

مشکل ديگري که به هنگام تعطيلات عيد معمولا در زندگي افراد رخ مي دهد، کمبود تحرک و فعاليت جسمي مانند پياده روي، ورزش و غيره است. به همين علت بسياري از اشخاص، بعد از ايام نوروز افزايش وزن پيدا مي کنند و يا افراد در سنين بالاتر مبتلا به افزايش فشار يا چربي هاي خون مي شوند.

ورزش و تحرک جسمي مناسب روزانه براي همه افراد اعم از زن و مرد، بزرگ و کوچک و پير و جوان ضروريست. فعاليت جسمي علاوه بر آن که موجب کاهش چربي هاي نامطلوب خون مي شود و در تنظيم تعادل

فشار خون موثر است، از افزايش وزن و چاقي نيز پيشگيري کرده و در سلامت قلب و عروق تاثير مهمي دارد. علاوه بر آن، روحيه سازي و حفظ شادابي، نشاط و نيز پيشگيري از افسردگي، بي حوصلگي و احساس کسالت بسيار موثر است.

توصيه هاي مهم

با نگاهي اجمالي بر نکات مورد بررسي در اين مجموعه، مي توانيم موارد زير را به طور خلاصه، جهت برخورداري از تغذيه صحيح و حفظ هر چه بيشتر سلامت، در ايام نوروز به خوانندگان محترم، پيشنهاد نماييم:

- در مصرف مغزها اعتدال را رعايت کنيم و از آجيل بدون نمک استفاده کنيم. به خصوص از مصرف آجيل در اوقات نزديک وعده هاي اصلي غذايي خودداري شود.

- از ميوه ها به خصوص ميوه هاي داراي پوست مثل مرکبات، کيوي و امثال آن در ديد و بازديدهاي عيد استفاده کنيم. در صورت استفاده از ميوه هايي که با پوست مصرف مي شوند (مانند سيب، انگور و...) بهتر است از شست وشو و ضدعفوني کردن آنها مطمئن شويم.

- از مصرف سبزي خوردن و سالاد در خارج از خانه خودداري نماييمريال ولي حتما از اين مواد غذايي در ايام نوروز، در خانه به مقدار کافي استفاده کنيم.

- در مصرف شيريني و مواد شيرين به هيچ وجه نبايد افراط کنيم. سعي نماييم مصرف شيريني را در ايام عيد به حداقل برسانيم.

- مصرف غذاهاي سرخ کرده و پرچرب به هيچ وجه براي سلامت انسان مفيد نيست و بهتر است از مصرف اين قبيل غذاها خودداري نماييم.

- مصرف حبوبات را در ايام نوروز و به طور کلي در تمام اوقات زندگي فراموش نکنيم.

- در مصرف آب کافي کوتاهي نکنيم و روزانه حدود 6 تا 8 ليوان آب استفاده نماييم. البته

در سفرها بايد از سالم و بهداشتي بودن آب اطمينان داشته باشيم.

- ورزش و پياده روي در ايام نوروز نبايستي فراموش شود، زيرا در حفظ سلامت و شادابي بدن و پيشگيري از بروز چاقي، يبوست و افزايش چربي هاي نامطلوب خون بسيار مفيد است.

- توجه داشته باشيم که ديد و بازديدها و سفرهاي نوروز نظم خواب ما را بر هم نزند، زيرا اختلال در نظم خواب، سلامتي بدن را به خطر مي اندازد.

SMS تبريک سال نو(عيد نوروز)

پیامک 1

زکوي يار مي آيد نسيم باد نوروزي

از اين باد از مدد خواهي، چراغ دل بر افروزي

نوروز مبارک

پیامک 2

نوروز شعر بي غلطي است که پايان روياهاي ناتمام را تفسير مي کند.

پیامک 3

نوروز پيامبر مهر است که مرا وامي دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را ياد بگيرم.

پیامک 4

کارگرداني است نوروز که مي گويد نور ..صدا...حرکت و من براي به دست اوردنت همه نقشهاي عالم را بازي مي کنم.

پیامک 5

سلامت

سعادت

سيادت

سُرور

سَروري

سبزي

و سَرزندگي

هفت سين سفره ي زندگيتان باد

پیامک 6

امروز دو نفر از من ادرس و شماره تو رو گرفتن..منهم بهشون دادم..يکي خوشبختي..يکي موفقيت

تو سال جديد هر روز ميان سراغت

پیامک 7

فرخنده باد بر همگان مقدم بهار

نوروز , جاودانه ترين جشن روزگار

------------------

افسوس مي خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو..............بهار مي ايد ؟...امدي در سرماي زمستان... به سردي زمستان بودي..... به غم انگيزي شبهاي تنهايي..... به خشکي برف ...مي روي..... بهار مي ايد ...به نظر معامله خوبي است....اميد ان دارم بهار گلي بر چهره ات بنشاند ...چه اميد مبهمي...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هيچ گاه بهار را نمي بيند...

پیامک 8

سلام، ببخشيد اين موقع شب بيدارت كردم.

.

.

.

.

خواستم يادآوري كنم: سال نو شده.

.

.

.

.

. كم كم بايد از خواب زمستوني بيدار بشي

پیامک 9

دنيا رو برات شاد شاد و شادي و برات دنيا دنيا آرزو ميکنم *** عيدت مبارک عزيزم***

پیامک 10

اين بار مي خواهم هفت سين عيد را با ياد تو بچينم

سبزه را با ياد روي سبزه ات

سمنو به ياد شيريني لبخندت

سايه دانه به رنگ چشم هايت

سرکه با ياد ترشي مهربانيت

سيب با ياد ترديه گونه هايت

سکه با ياد درخشش قلبت

سير با ياد تندي کلامت

با همه خوبي ها و بدي هايت ... دوستت دارم

پیامک 11

چند روز ديگه بهار مياد و همه چيز رو تازه مي كنه، سال رو، ماه رو،

روزها رو، هوا رو، طبيعت رو، ولي فقط يك چيز كهنه ميشه كه به

همه اون تاز گي مي ارزه، «دوستيمون»!

پیامک 12

><(((>

><(((>

><(((>

من اولين کسي بودم که براي تو ماهي عيد فرستادم.

سال نو مبارک

پیامک 13

بهار بهترين بهانه براي آغاز، وآغاز بهترين بهانه براي زيستن است

آغاز بهار بر شما مبارک

پیامک 14

سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت

بادت اندر شهرياري برقرار و بر دوام

سال خرم، فال نيكو، مال وافر، حال خوش،

اصل ثابت، نسل باقي، تخت عالي، بخت رام

********سال نو مبارك********

پیامک 15

با آرزوي

12 ماه شادي،

52 هفته پيروزي،

365 روز سلامتي،

8760 ساعت عشق،

525600 دقيقه برکت،

3153000 ثانيه دوستي.

سال نو مبارک باد

پیامک 16

مثل ماهي زنده مثل سبزه زيبا مثل سمنو شيرين مثل سمبل خوشبو مثل سيب خوشرنگ و مثل سکه با ارزش باشيد.

پیامک 17

باز باران با ترانه مي خورد بر بام خانه آمد آن روز باراني گفت كه آمد روز عيد گفت هر لحظه تنها مانده در اين شب رويايي گفت كه شايد دل عيد شده اسير باز بهار آمد در اين خانه ي تنهاي ما همه گفتيم عيد آمد بوي بهار آمد(ببخشيد كه كمي گيج شديم منظور همان عيد شما مبارك است)

پیامک 18

چهارشنبه سوري نزديکه.يه وقت نري از رو آتيش بپري.آخه تجربه ثابت کرده اگه جيگر بره رو آتيش کباب ميشه.

پیامک 19

نرم نرمک مي رسد اينک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها، خوش بحال دانه ها و سبزه ها، خوش بحال غنچه هاي نيمه باز

پیامک 20

اگر چه يادمان مي رود که عشق تنها دليل زندگي است اما خدا را شکر که نوروز هر سال اين فکر را به يادمان مي اورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند

پیامک 21

پيام نوروز اين است.دوست داشته باشيد و زندگي کنيد.زمان هميشه از ان شما نيست.

پیامک 22

payamak sale 88 باران عشق هميشه مي بارد اما در نوروز قطره هاي باران طلايي رنگند.از خدا مي خواهم که هميشه زير اين باران خيس شوي.

پیامک 23

اگر در نوروز کسي برات اس ام اس خالي فرستاد ناراحت نشو بدون انقدر دوستت داره نمي دونه چي بگه.

پیامک 24

شيشه مي شکند و زندگي مي گذرد.نوروز مي ايد تا به ما بگويد تنها محبت ماندني است پس دوستت دارم چه شيشه باشم چه اسير سرنوشت.

پیامک 25

زندگي وزن نگاهي است که در خاطر ما مي ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد.

پیامک 26

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم.سال تحويل دلم مي گيرد با تو تا اخر خط بيدارم.

پیامک 27

از نوروز مي اموزيم که هيچ وقت کسي را نا اميد نکنيم شايد اميد تنها دارايي اش باشد.نوروزتان مبارک باد

پیامک 28

مهربان من درشکفتن جشن نوروز برايت در همه ي سال سر سبزي جاودان وشادي ،انديشه اي پويا و ازادي و برخورداري از همه نعمتهاي خدادادي ارزومندم.

پیامک 29

جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادي و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را مي خواهم.

پیامک 30

نوروز پاسداشت عشقهاي کوچکي است که زنده مانده اند و روز تعظيم در برابر عشق هاي بزرگي که عظمت را کوچک مي دانند.پس به تو در نوروز سلام مي کنم که بزرگترين عشق اين کوچکي.

پیامک 31

نوروز ايين رفاقت را نگاهباني مي کند که باور کنيم قلبهامان جاي حضور دوستانمان هستند.

پیامک 32

در اين نوروز باستاني خيال امدنت را به اغوش خسته مي کشم .

پیامک 33

آلبرت انيشتين، زکرياي رازي، اسحاق نيوتن، پروفسور حسابي، من و ساير دانشمندان، سال خوشي را براي شما آرزومنديم

پیامک 34

بهار يک نقطه دارد نقطه آغاز

بهار زندگيتان بي انتها باد

سال نو مبارک

پیامک 35

دنيا را برايتان شاد شاد و شادي را برايتان دنيا دنيا آرزومندم .

نوروز مبارک

پیامک 36

دستان پرنوازش بهار ، طبيعت خفته را از خواب بيدار مي سازد، و زمين و درخت رازهاي رنگارنگ و عطرآگين خويش را نثار نگاه ما مي كنند. در سال جديد خورشيدي، سبزي ، شادي ، كاميابي، بهره وري، اثربخشي فعاليتها و بهروزيتان را از درگاه ايزد منان آرزومندم.

پیامک 37

دوست ندارم مثله همه از خدا بخوام که توي زندگي هيچ غمي نباشه، چرا که شاديها در کنار غمهاست که معنا پيدا ميکنه و زيبا ميشه. تنها از خدا ميخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توي لحظه هاي زندگي به همه ي مخلوقاتش عطا کنه، که اون وقته که هيچ مشکلي توان شکستن ما رو نداره. سال نو با ديدِ نو به زندگي و فرصتي دوباره براي بهتر زيستن بر شما و خانواده تان خجسته باد.

پیامک 38

بوي باران ; بوي سبزه ; بوي خاک

شاخه هاي شسته ; باران خورده ; پاک

آسمان آبي و ابر سفيد , برگهاي سبز بيد

عطر نرگس , رقص باد نغمه شوق پرستوهاي شاد

پیامک 39

خلوت گرم کبوترهاي مست

نرم نرمک مي رسد اينک بهار

خوش به حال روزگار

پیامک 40

با خوبي ها و بدي ها، هرآنچه که بود؛ برگي ديگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ ديگري از درخت زمان بر زمين افتاد، سالي ديگر گذشت روزهايت بهاري و بهارت جاودانه باد

پیامک 41

بنگر به رستاخيز طبيعت که چه زيباست .

و هر سال رستاخيزي ديگر را تجربه مي کنيم

و چه زيباتر رستاخيز انسان در اين عصر آهن وتباهي

پیامک 42

اي کاش هر روزمان نو روز باشد تا نو شويم خودمان ، انديشه هايمان و عشقمان به همه زيبايي ها. سال نو مبارک

پیامک 43

سال نو ، از آغوش مطهر خداوند فرا ميرسد

وقلب من نيايش مي کند:

خدايا! مرا متبرک کن

تا هر روز که در راه رسيدن به «تو» گام بر ميدارم

پیامک 44

براستي رسيدن اين عيد سعيد باستاني همراه با روئيدن جوانه ها و درختان و نو شدن جسم ها و جانهاي عاشقان را تبريک و تهنيت گوييم . دلهامان را نزديک ، دستهامان را به همديگر بدهيم و در سال جديد با ياري هم منظري زيبا و زندگي خاطره انگيز خلق کنيم .

پیامک 45

برآمد باد صبح و بوي نوروز

به کام دوستان و بخت پيروز

مبارک بادت اين سال وهمه سال

مبارک بادت اين روز وهمه روز

پیامک 46

اي خداي دگرگون کننده دلها و ديده ها

اي تدبير کننده روز و شب

اي دگرگون کننده حالي به حالي ديگر

حال مارا به بهترين حال دگرگون کن

سال نو مبارک

پیامک 47

نوروز مبارک

پیامک 48

با آرزوي 12 ماه شناخت صحيح 52 هفته معرفت آسماني 365 روز صداقت 8760 ساعت مهرباني 52500 دقيقه توکل به خدا 3105000 ثانيه غرق در لذت بخش ترين عشق هستي......

سال نو مبارک

پیامک 49

مثل لحظه اي که باغ, در ترنم ترانه شکوفا ميشود, غرق در شکوفه ميشود

روزگارتان به_ار

لحظه هايتان پر از شکوف_ه باد.

سال ن_و مبارک

پیامک 50

باز كن پنجره را

كه بهاران آمد

كه شكفته گل سرخ

به گلستان آمد

سال نو مبارک

پیامک 51

اميدواريم عيد با بوسه هايش ، بهار با گلهايش و سال نو

با اميدهايش برتو اي عزيز ترين مبارک باشد.

پیامک 52

و بر آمد بهاري ديگر

مست و زيبا و فريبا ، چون دوست

سبدي پيدا کن ،

پر کن از سوسن و سنبل که نکوست

همره باد بهاري بفرست :

پيک نوروزي و شادي بر دوست !

پیامک 53

تبريک و تهنيت

نوروز و سال نو

همواره مستجاب

بادا دعاي تو

پیامک 54

لحظه اي که سال تحويل ميشه ... تنها لحظه ايه که بي منت به من لبخند ميزني ... کاش هر ثانيه براي من سال تحويل باشه تا لبخند هميشه مهمون لباي سرخت بمونه... سال نو مبارک گلم

پیامک 55

آسمان را مي خواهم براي عبور . جاده باريک است ! ماه را مي خواهم براي نور را تاريک است ! تو را مي خواهم براي نظافت عيد نوروز نزديک است !

پیامک 56

بهار،ن_يم بهار،رب_ع ب_هار، بهار را قسمت کردند؛بازارشان سکه شد! دوست عزيز سبز ترين و هميشگي ترين بهار ها را برايت آرزو مندم

پیامک 57

نزديک عيده، توي خونه تکونيه دلت، مارو بيرون نکني!!!

پیامک 58

مي دونم اگه بگم سال نو مبارک حالت از شنيدن اين جمله کليشه اي بهم مي خوره. پس سال نو مبارک!

پیامک 59

باتبريک سال نو

عاقبت زمستان رفت و رو سياهيش براي ما موند

.

..

...

حاجي فيرو

پیامک 60

ساقيا آمدن عيد مبارک بادت

وان مواعيد که دادي مرواد از يادت

سال نو و نوروز باستاني مبارک

پیامک 61

سايه حق

سلام عشق

سعادت روح

سلامت تن

سرمستي بهار

سکوت دعا

سرور جاودانه

اين است هفت سين آريايي

نوروز مبارک

پیامک 62

يک شاخه رز سفيد تقديم تو باد

رقصيدن شاخ بيد تقديم تو باد

تنها دل ساده ايست دارايي ما

آن هم شب عيد تقديم تو باد

پیامک 63

به علت نبودن چرت و پرت از هم اکنون سال نو را به شما تبريک عرض مينماييم...

از طرف انجمن بيکاران اس ام اس باز ايران

پیامک 64

خواستم برات سبزه عيد بفرستم...

گفتم شايد طاقت نياري و تا عيد بخوريش...

پیامک 65

يا صاحب الزمان

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه بنشين کنار جويي

پیامک 66

آيا مي دانيد

پیامک 67

اس ام اس عيد نوروز 89 لحظه اي که سال تحويل ميشه ... تنها لحظه ايه که بي منت به من لبخند ميزني ... کاش هر ثانيه براي من سال تحويل باشه تا لبخند هميشه مهمون لباي سرخت بمونه... سال نو مبارک گلم

پیامک 68

نوروز يعني هيچ زمستاني ماندني نيست اگر چه کوتاهترين شبش يلدا باشد

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109