ام هانی : خواهر گرامی امیر مومنان علیه السلام

مشخصات كتاب

سرشناسه : قرائتی، حامد، 1359 -

عنوان و نام پديدآور : ام هانی : خواهر گرامی امیر مومنان علیه السلام/حامد قرائتی ؛[تهیه و تنظیم] حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت. مرکز تحقیقات حج.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1389.

مشخصات ظاهری : 53 ص.؛9×19/5 س م.

فروست : زنان اسوه؛ 11.

شابک : 4000 ریال:978-964-540-273-8

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع : ام هانی، فاخته بنت ابی طالب، - 40؟ق.

شناسه افزوده : حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت. مرکز تحقیقات حج

رده بندی کنگره : BP52/2 /الف9 ق4 1389

رده بندی دیویی : 297/979

شماره کتابشناسی ملی : 2114021

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ديباچه

ص: 7

شناخت و پيروى از اسوه هاى دينى جايگاه مهمى در تعليم و تربيت اسلامى دارد و سعادت واقعى انسان و شرط پويايى جوامع بشرى در سايه شناخت و كارآمد كردن سيره اولياى الهى است. پر آشكار است كه سيره اولياى الهى به ويژه اهل بيت خاندان وحى (عليهم السلام) به عنوان متقن ترين آموزه هاى تربيتى و اساسى ترين مؤلفه در فرهنگ اسلامى است. شناخت واقعيت هاى زندگى آنان و بهره گيرى از روش و منش و رفتار و گفتارشان مى تواند زمينه هاى تعالى و سعادت واقعى انسان را فراهم سازد، از اين رو پژوهش در آثار اولياى الهى به ويژه جست وجو در احوال خاندان پاك نبوت كه در دامان پر مهر آنان كامل ترين انسان ها پرورش يافته اند به منظور الگوگيرى از آنان ضرورت انكارناپذير مراكز پژوهشى است.

گروه تاريخ و سيره مركز تحقيقات حج در راستاى

ص: 8

ايفاى رسالت خود براى ترويج فرهنگ اصيل اهل بيت (عليهم السلام) دست به انتشار شرح حال عده اى از مردان و زنان انسان ساز زده است كه از جمله آنان شرح حال امّ هانى خواهر گرامى امير مؤمنان (ع) است. اميد است كه اين نوشته مورد قبول آن بانوى بزرگوار قرار گيرد.

در پايان مركز تحقيقات حج لازم مى داند كه از تلاش پژوهشگر محترم آقاى حامد قرائتى و همه كسانى كه در به ثمر رسيدن اين اثر تلاش نموده اند، سپاسگزارى نمايد.

انه ولى التوفيق

مركز تحقيقات حج

گروه تاريخ و سيره

ص: 9

مقدمه

با مطالعه تاريخ اسلام به شخصيت هايى برمى خوريم كه گرچه مورد غفلت واقع شده و كمتر مورد توجه محققان و دانشمندان قرار گرفته اند، اما از چنان درخششى در تاريخ، انديشه و تمدن اسلامى برخوردارند كه نمى توان منكر نقش آفرينى آنها در عرصه هاى مختلف اجتماعى، سياسى و مذهبى تاريخ اسلام شد.

زنان، در ميان ستارگان تاريخ اسلام، مهجور مانده اند؛ زيرا با وجود محدوده وسيع تأثيرگذاريشان در عرصه هاى مختلف، بروز و نمود كمترى در اجتماع داشته اند. برخى از اين محدوديت ها به خاطر ويژگى هاى خاص زنان و برخى متأثر از برداشت هاى نادرست از نصوص دينى است. به هرحال، نقش زنان، در بسيارى از وقايع مبارك يا نامبارك تاريخ اسلام، انكارناپذير است؛ چنان كه حمايت

ص: 10

مادى و معنوى حضرت خديجه (س) از رسول گرامى اسلام (ص) در روزگار سختى و مشقت يا شهادت سميه، در راه حمايت از پيامبر (ص) و دين اسلام در مكه، از جلوه هاى برجسته تاريخ اسلام است.

در مقابل، نقش ام جميل، در تحريك همسرش ابولهب، در فاصله گرفتن از بنى هاشم و رسول خدا (ص) (1) يا هند، همسر ابوسفيان، در تحريك براى انتقام جويى، پس از شكست جنگ بدر (2)، قابل چشم پوشى نيست.

پس از رحلت پيامبر (ص) نيز اين نقش آفرينى ادامه يافت. چنان كه اولين جنگ داخلى مسلمانان در تاريخ اسلام، با محوريت يك زن شعله ور شد و در مقابل، سخنان دختر گرامى رسول خدا (ص) در ماه هاى نخستين رحلت پيامبر (ص) و خطبه هاى حضرت زينب (س) پس از واقعه كربلا از اسناد تاريخى معتبرى است كه بيانگر انديشه ها و جريان هاى نامحسوس فكرى دوره هاى تاريخى و مميز حق از باطل است.

هر چند همه زنان تاريخ ساز مظلوم واقع شده اند، اما برخى از آنان مظلوميت بيشترى دارند. از ايشان به دليل شناخت و رويارويى با جريان هاى انحرافى و نفاق آلود،


1- انساب الاشراف، بلاذرى، ج 1، ص 246.
2- مغازى، واقدى، ج 1، ص 124.

ص: 11

كمتر در منابع تاريخى سخن گفته شده است.

زرداران و زورمداران، در طول تاريخ، تمام همت خود را براى خاموش كردن نور هدايت به كار گرفتند تا از رسيدن زلال ايمان به قلب هاى تشنه حقيقت، جلوگيرى كنند. پس از رحلت پيامبر (ص)، به دليل حسادت ها و كينه هاى ديرين، اين دشمنى دو چندان شد. ازاين رو، سال ها فضايل خاندان رسالت را پنهان كردند. از روش هايى كه آنها در رسيدن به اين مقصود بهره مى بردند، نپرداختن به چهره هايى بود كه هم محبوب و مورد تأييد رسول خدا (ص) بودند و هم مطرح شدنشان در منابع تاريخى، يادآور برترى هاى بنى هاشم و اهل بيت (عليهم السلام) دانسته مى شد.

اما اهميت و نقش آفرينى شخصيت هايى چون ام هانى در عصر نبوى و پس از آن به گونه اى است كه مى توان آنها را الگوهاى عينى در راست باورى و عمل به انديشه هاى اصيل دينى دانست.

واكاوى ابعاد مختلف شخصيت ام هانى، از جهات مختلفى اهميت دارد كه از جمله آنها، ولايت پذيرى و پيروى از اسوه هاى آسمانى اى چون رسول خدا (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام) است.

ص: 12

ص: 13

خانواده

مورخان و نسب شناسان در تعيين نام «ام هانى» متفق نبوده و او را، فاطمه (1)، فاخته (2)، عاتكه (3) و هند (4) ناميده اند. نام پدر وى عبد مناف بود (5) كه بيشتر با كنيه اش ابوطالب شناخته مى شد. (6) ابوطالب، عموى رسول خدا (ص) پس از درگذشت عبدالمطلب سرپرستى حضرت (ص) را بر عهده گرفت. رسول خدا (ص) تا پانزده سالگى در خانه ابوطالب و تحت تكفل او بود. (7) ابوطالب پس از بعثت نيز به عنوان مهم ترين حامى رسول خدا (ص) دانسته مى شود. او به دليل


1- اسدالغابه، ابن اثير، ج 6، صص 228 و 404.
2- الطبقات الكبرى، محمد بن سعد، ج 8، ص 120.
3- الاصابه، ابن حجر، ج 8، ص 346.
4- المغازى، ج 2، ص 848؛ السيرة النبويه، ابن هشام، ج 2، ص 420.
5- الاستيعاب، ابن عبدالبر، ج 1، ص 28.
6- الطبقات الكبرى، ج 8، صص 38 و 178.
7- الاستيعاب، ج 1، ص 34.

ص: 14

جايگاه اجتماعى و قبيلگى اش در ميان قريش و ضرورت استفاده از اين جايگاه براى حمايت از رسول خدا (ص) ايمانش را آشكار نمى كرد. ابوطالب در مقاطع مختلفى مانند افشاى توطئه ترور پيامبر (ص) (1) و محاصره همه جانبه پيامبر (ص) و بنى هاشم در شعب ابوطالب- كه سه سال به طول انجاميد- (2) در زمره مهم ترين مدافعان و حاميان رسول خدا (ص) به شمار مى رود. (3) ام هانى نه تنها از جانب ابوطالب، بلكه از طرف مادرى نيز داراى افتخاراتى است؛ چرا كه مادر او فاطمه بنت اسد، تنها ادامه دهنده نسل اسدبن هاشم (4) و اولين زن هاشمى اى است كه به ازدواج مردى از فرزندان هاشم درآمده و صاحب فرزندى شده است. (5)

فاطمه بنت اسد سرپرست پيامبر (ص) در كودكى، از ايمان آورندگان و مهاجران نخستين و از جمله زنانى است كه نزد رسول خدا (ص) از احترام خاصى برخوردار بود، به طورى كه رسول خدا (ص) در تشييع جنازه او شركت كرد و لباس خود را براى تكفين او در نظر گرفت و فرمودند:


1- الكافي، كلينى، ج 8، صص 276- 277؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، ج 22، صص 265- 266.
2- انساب الاشراف، بلاذرى، ج 1، ص 230.
3- الاستيعاب، ج 4، ص 1891؛ انساب الاشرف، ج 2، ص 35.
4- الاصابه، ج 6، ص 218.
5- الاستيعاب، ج 4، ص 1891.

ص: 15

«بعد از ابوطالب، هيچ كس براى من خيرخواه تر از فاطمه بنت اسد نبود». (1) طالب، عقيل، جعفر و على (ع) برادران ام هانى مى باشند (2) كه از اين ميان، على بن ابى طالب (ع) به عنوان اولين مرد مسلمان (3) و وصى و جانشين رسول خدا (ص) (4) دانسته شده است. جعفر نيز سرپرستى مهاجران مسلمان به حبشه را بر عهده داشت و از شهداى جنگ موته است. (5)او همچنين داراى دو خواهر به نام هاى «جُمانَة» و «رَيطَة» مى باشد. (6)


1- الاستيعاب، ج 4، ص 1891.
2- الطبقات الكبرى، ج 8، صص 38- 178.
3- كشف الغمه، اربلى، ج 1، ص 80؛ السيرة النبويه، ج 1، ص 427.
4- الكافي، ج 1، ص 88؛ الامالى، شيخ صدوق، ص 652.
5- الاستيعاب، ج 1، ص 243.
6- الطبقات الكبري، ج 8، ص 178.

ص: 16

ص: 17

آيين ام هانى قبل از بعثت

در خصوص دين و آيين ام هانى قبل از بعثت، اگرچه گزارش قابل توجهى وجود ندارد، ولى با توجه به اعتقاد و گرايش بزرگان بنى هاشم به دين حنيف ابراهيم (ع)، نمى توان دليلى بر جدا نمودن ام هانى از ايشان و اعتقاد وى به بت پرستى يافت.

در غالب منابع تاريخى به گزارشى اشاره شده است كه مى توان آن را بهترين عامل، در شناخت شخصيت فكرى و اجتماعى ام هانى دانست. در اين منابع به علاقه رسول خدا (ص) به او و خواستگارى حضرت از وى اشاره شده است. (1)

هر چند كه اين ازدواج به دليل روابط خانوادگى و قبيله اى ابوطالب با «هُبيرة بن ابي وَهَب مَخزومي» به


1- انساب الاشراف، ج 1، ص 459.

ص: 18

سرانجام نرسيد و ام هانى به ازدواج هبيره درآمد (1)، اما اين خواستگارى را مى توان شاهدى بر صحت اعتقادات و بنيان هاى فكرى ام هانى از ديدگاه رسول خدا (ص) دانست.


1- المحبر، ابن حبيب، صص 97- 98؛ الطبقات الكبري، ج 8، ص 120.

ص: 19

ازدواج و فرزندان ام هانى

چنانچه گذشت، زندگى خانوادگى ام هانى پيش از بعثت و با ازدواج با «هبيره» آغاز شد. از هبيره- همسر وى- در منابع تاريخى به نيكى ياد نشده است. برخى او را در زمره آزاردهندگان رسول خدا (ص) برشمرده اند (1) و برخى مفسران نخستين، مانند «مُقاتِل بن سُلَيمان» (متوفى 150 ه. ق) شأن نزول آيات 1 تا 7 سوره ماعون را درباره او و «عاص بن وائل»- پدر عمروعاص- دانسته اند. (2) اگرچه برخى هبيره را از كشته شدگان جنگ خندق مى دانند (3)، ولى اكثر مورخان بر اين عقيده اند كه او پس از


1- انساب الاشراف، ج 10، ص 242.
2- تفسير، مقاتل بن سليمان، ج 3، ص 527.
3- انساب الاشراف، ج 10، ص 242.

ص: 20

فتح مكه، به «يمن» (1) يا «نجران» (2) گريخته و در آنجا در حال كفر درگذشته است. حاصل ازدواج ام هانى و هبيره، تولد فرزندانى با نام هاى «هانى»، «عمر»، «يوسف» و «جَعدَه» بود. (3) جعده از چهره هاى برجسته شيعيان و از ياران امام على (ع) در جنگ صفين بوده است. (4) او كارگزار امام در خراسان، در سال هاى 35 تا 40 ه. ق بود. (5) فرزندش عبدالله فاتح نيز از كارگزاران امام در مناطقى از خراسان از جمله «قندهار» بود. (6) وى همسر ام الحسن، دختر امام على (ع) است (7) و نايب حضرت در اقامه نماز جماعت در كوفه مى باشد. (8) خاندان جعده نيز از خاندان هاى شيعى و تأثيرگذار كوفه بودند و از دعوت كنندگان و زمينه سازان حضور امام حسين (ع) در كوفه، در سال هاى 60 و 61 ه. ق مى باشند. (9) خانه ام هانى نقش مهمى در تحليل تاريخ اجتماعى مكه دارد، به طورى كه اولين منبع بهره مندى از آب- پس


1- المحبر، ص 396؛ الانساب الاشراف، ج 2، ص 41.
2- مغازى، ج 2، ص 848.
3- الاستيعاب، ج 4، ص 1965.
4- وقعة الصفين، نصر بن مزاحم، ص 465.
5- الاخبار الطوال، دينورى، ص 173.
6- شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 18، ص 308.
7- زين الاخبار، گرديزى، ص 232.
8- الكامل، ابن اثير، ج 3، ص 390.
9- انساب الاشراف، ج 3، صص 151- 152؛ ج 6، ص 413.

ص: 21

از چاه زمزم- چاهى به نام «عجول» بود كه توسط «قُصَي بن كِلاب» حفر شده بود و در خانه ام هانى قرار داشت. (1) ابن عباس نيز در خانه ام هانى از نگهدارى پرنده اى به نام ابابيل- كه مكه و اهل آن را از خطر ابرهه رهانيده بود- خبر داده است. (2)


1- تاريخ يعقوبى، يعقوبى، ج 1، ص 240؛ معجم البلدان، ياقوت حموى، ج 4، ص 87.
2- جوامع الجامع، طبرسى، ج 3، ص 845؛ الدرالمنثور، جلال الدين سيوطى، ج 6، ص 396.

ص: 22

ص: 23

پذيرش اسلام

در مورد زمان اسلام آوردن ام هانى، اگرچه دانشمندانى مانند «قاضى نعمان» (متوفى 363 ه. ق) او را قديم الاسلام دانسته اند و پيشينه هرگونه شركى را در مورد او نمى پذيرند (1)، ولى در اكثر منابع تاريخى، اظهار ايمان وى را در سال هفتم و پس از فتح مكه نوشته اند. (2)

البته در مقابل اين دسته از منابع، شواهد متعددى بر ايمان وى قبل از فتح مكه (سال هفتم هجرى قمرى) و پيش از هجرت رسول خدا (ص) از مكه به مدينه وجود دارد. از مهم ترين اين شواهد، اعتراف وى به رسالت پيامبر (ص) و همراهى او با پيامبر (ص) در اقامه نماز عشاء مى باشد.

«ابن هشام» (متوفى 218 ه. ق) و «محمد بن سعد»


1- شرح الاخبار، قاضى نعمان، ج 1، ص 119؛ ج 2، ص 375.
2- الاستيعاب، ج 4، صص 1889- 1963.

ص: 24

(متوفى 230 ه. ق) از مهم ترين مورخين عامه، واقعه معراج را چنين گزارش مى كنند:

پس از آنكه رسول خدا (ص) نماز عشاء را به اتفاق گروهى از جمله ام هانى و در خانه وى اقامه نمودند، سفر الهى ايشان به بيت المقدس و پس از آن به آسمان ها آغاز شد و حضرت پس از بازگشت و اقامه نماز صبح به همراه ام هانى، او را از اين سفر مطلع ساختند. (1) همچنين در ادامه اين گزارش ها ام هانى، حضرت را با عنوان «يا نبى الله» نام مى برد و حضرت او را از افشاى اين سفر نزد ديگران برحذر داشت. (2) تعيين سهمى از غنايم خيبر، براى وى در محرم سال هفتم هجرى و قبل از فتح مكه (3) نيز از ديگر شواهد اسلام آوردن ام هانى قبل از فتح مكه است. در مقام حل اين اختلاف نظرها در مورد زمان اسلام آوردن ام هانى، شايد بتوان بيعت رسمى او به همراه ديگر زنان قريش با رسول خدا (ص) پس از فتح مكه (4) را منشأ چنين اشتباهى براى دسته اى از منابع تاريخى دانست.


1- السيرة النبويه، ج 1، ص 402؛ الطبقات الكبري، ج 1، ص 167.
2- همان.
3- مغازى، ج 2، ص 694.
4- الكامل، ج 2، ص 252.

ص: 25

ام هانى و واقعه معراج

يكى از مهم ترين حوادث زندگى ام هانى، واقع شدن معراج پيامبر (ص) در خانه او مى باشد. (1) اين واقعه در شب هفدهم ماه رمضان سال يازدهم بعثت اتفاق افتاده و از چند جهت قابل توجه است؛ از جمله رفت و آمد رسول خدا (ص) در دوران سخت و مشقت بار پيش از هجرت، به خانه ام هانى (2) و همچنين اقامه نماز در خانه او و به همراه او است (3) كه بيانگر اهميت و جايگاه او در نزد پيامبر (ص) بوده است. وقوع چنين واقعه مهمى در خانه ام هانى- كه از نشانه هاى نبوت نيز دانسته شده است- تأييدى ديگر بر اين واقعيت خواهد بود كه ام هانى از


1- السيرة النبويه، ج 1، ص 402؛ الطبقات الكبري، ج 1، ص 167.
2- المستدرك، حاكم نيشابورى، ج 4، ص 54.
3- السيرة النبويه، ج 1، ص 402.

ص: 26

مسلمانان نخستين و همانند برادر خود على بن ابى طالب، در زمره افرادى است كه محرم اسرار و مورد اطمينان رسول خدا (ص) بوده است.

گروهى از علما با توجه به آيه اول سوره اسراء سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ محل معراج را مسجدالحرام دانسته اند، نه خانه ام هانى (1)؛ اما دسته اى ديگر از مورخان و مفسران، با ارائه نظراتى اين آيه را متعارض با گزارش هاى وقوع معراج در خانه ام هانى نمى دانند. همچنان كه گروهى، مراد از مسجدالحرام در اين آيه را مجازاً كل محدوده مكه و حرم دانسته اند (2) و يا اينكه معتقدند كه سفر معراج چند بار اتفاق افتاده است. (3) منابع تاريخى به يكى از اين سفرها كه در خانه ام هانى روى داده است، اشاره دارند.

البته برخى گزارش ها مبنى بر شروع اين سفر از شعب ابوطالب (4) را نمى توان با گزارش گفته شده در تعارض


1- تاريخ الاسلام، ذهبى، ج 1، ص 245.
2- تفسير، ثعلبى، ج 6، ص 55؛ التبيان، طوسى، ج 6، ص 446.
3- الميزان، محمدحسين طباطبايى، ج 13، ص 32؛ مناقب آل ابى طالب، ابن شهرآشوب، ج 1، ص 153.
4- الطبقات الكبري، ج 1، ص 214.

ص: 27

دانست؛ چرا كه خانه ام هانى در آن دوره در محدوده شعب ابوطالب قرار داشت. (1) در ادامه گزارش هاى معراج، چنين آمده است:

ابوطالب كه با اطلاع از غيبت رسول خدا (ص) به سران قريش سوء ظن برده بود، با فراخوان بنى هاشم تصميم داشت در صورت نيافتن پيامبر (ص) هفتاد تن از سران قريش را به هلاكت برساند. با پياده شدن رسول خدا (ص) از براق [مركب پيامبر در معراج] در مقابل درب خانه ام هانى، نگرانى ابوطالب برطرف شده، خوشحالى او را موجب شد. (2) «يعقوبى» (متوفى 292 ه. ق)، از مشهورترين مورخان تاريخ اسلام معتقد است:

اين تصميم ابوطالب باعث شد كه تا زمان حيات ابوطالب، هيچ كس نتواند نظر سوئى نسبت به رسول خدا (ص) را از خاطر بگذراند. (3) در اين دوره ام هانى نه تنها حافظ اسرار و مورد اعتماد پيامبر (ص) بود بلكه خانه او نيز محل امنى براى استقرار و


1- الميزان، ج 13، ص 32.
2- تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 26؛ مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص 156.
3- همان.

ص: 28

عبادت و حتى وقوع معجزاتى چون معراج بود. خانه او به لحاظ موقعيت مكانى، فاصله چندانى با خانه پيامبر (ص) نداشت. چنانچه ام هانى در گزارشى مى گويد: «شب هنگام كه در بستر خوابيده بودم صداى تلاوت قرآن پيامبر (ص) را مى شنيدم». (1) علاوه بر دوران خفقان پيش از هجرت، پس از آن و به خصوص در فتح مكه نيز حضور پيامبر (ص) در خانه ام هانى تأكيد شده است؛ همچنان كه ام هانى از كيفيت طهارت و نماز حضرت در خانه خود (2) و رواياتى در مورد احكام عباداتى مانند روزه خبر مى دهد. (3) ام هانى در اين مقطع از تاريخ اسلام، از وجهه ديگرى نيز به نقش آفرينى پرداخته است، به طورى كه او گزارشگر رويدادها و حوادثى است كه در آغاز بعثت و در مكه رخ داده است. او در گزارشى از شكنجه شدن «عمار»، همچنين برادرش «عبدالله»، پدرش «ياسر» و مادرش «سُمَيَّه» در حالى كه پيامبر (ص) آنها را دعوت به صبر كرده و به بهشت بشارت مى داد، خبر مى دهد. (4)


1- دلائل النبوه، بيهقى، ج 6، ص 257.
2- المعجم الكبير، طبرانى، ج 24، ص 406.
3- السنن الكبري، بيهقى، ج 4، ص 278.
4- انساب الاشراف، ج 1، ص 160.

ص: 29

جايگاه ام هانى پس از هجرت

ام هانى هر چند موفق به هجرت به مدينه به همراه رسول خدا (ص) و ديگر صحابه نشد، منزل او پناهگاه پيامبر (ص) در شبى بود كه حضرت با اطلاع از توطئه مشركان مكه، تصميم به هجرت به مدينه گرفته بود. در اين شب پس از آنكه امام على (ع) در بستر رسول خدا (ص) خوابيد، حضرت از خانه خارج شده و به خانه ام هانى رفت و در سحرگاه به سوى مدينه رهسپار شد. (1) «سيد هاشم بحرانى» (متوفى 1107 ه. ق) در روايتى چنين نقل مى كند:

پس از آنكه رسول خدا (ص) به امر خداوند [از توطئه مشركان آگاهى يافت] از خانه خود خارج شد و على (ع) در بستر رسول خدا (ص) خوابيد.


1- كنزالفوائد، ابوالفتح كراجكى، ص 206.

ص: 30

پيامبر (ص) به خانه ام هانى رفته، تا صبح در آنجا اقامت نمود. صبح هنگام رسول خدا (ص) به واسطه جبرئيل از نجات يافتن على بن ابى طالب (ع) مطلع شده، ام هانى را بشارت دادند. (1) از اين زمان به بعد تا روز فتح مكه گزارش چندانى از ام هانى در منابع به چشم نمى خورد؛ اما نقش آفرينى او در برخى از حوادث فتح مكه، به دقت مورد توجه مورخان قرار گرفته است؛ چنانچه «ابن ابى شَيبة كوفى» (متوفى 235 ه. ق) و «طبرانى» (متوفى 360 ه. ق) و گروهى ديگر از مورخان، خانه ام هانى را محل استقرار پيامبر (ص) در روز فتح مكه دانسته اند. (2) «بيهقى» (متوفى 458 ه. ق) نيز در گزارشى آورده است كه پيامبر (ص) هنگام فتح مكه، به خانه ام هانى وارد شد و ام هانى روزه خود را با باقيمانده آبى كه حضرت نوشيده بود، افطار نمود. (3) در منابع ديگر به غسل و اقامه نماز ام هانى توسط پيامبر (ص) در خانه وى اشاره شده است. (4) از ديگر شواهد احترام و جايگاه ام هانى در منظر رسول خدا (ص) پذيرفتن


1- حلية الابرار، بحرانى، ج 1، ص 137.
2- المصنف، ابن ابى شيبه كوفى، ج 4، ص 361؛ المعجم الكبير، ج 24، ص 406.
3- السنن الكبري، ج 4، ص 278.
4- المعجم الكبير، ج 24، ص 406؛ دلائل النبوه، ج 5، ص 81.

ص: 31

شفاعت او در حق دو تن از مشركان، به نام هاى «حارث بن هاشم» و «عبدالله بن ابى ربيعه» (و بنا به نقلى زهير بن ابى اميه) (1) مى باشد. (2) در جريان فتح مكه، على بن ابى طالب اين دو نفر را تعقيب كرد (3)، ولى پس از شفاعت ام هانى نزد رسول خدا (ص) نجات يافتند. در اين ماجرا، پيامبر (ص) با شنيدن شفاعت ام هانى، فرمودند: «قَد أجَرنا مَن أجَرتِ وَأمَّنّا مَن أمَّنتِ» (4)؛ «هر كس در پناه ام هانى باشد در پناه من است».

از ديگر گزارش هايى كه حكايت از اهميت شخصيت ام هانى مى كند، خواستگارى مجدد پيامبر (ص) از او مى باشد؛ چرا كه همسر او هبيرة بن ابى وهب، پس از اصرار بر شرك و پس از فرار از مكه درگذشت (5) و حضرت پس از گذشت چند سال مجدداً از ام هانى خواستگارى نمودند. ام هانى پس از ابراز ايمان و با وجود علاقه به رسول گرامى اسلام (ص) (6)، از پذيرش خواسته حضرت به چند دليل عذر آورد: نخست، نزول آيه:


1- السيرة النبويه، ج 2، ص 411.
2- مغازى، ج 2، ص 829؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 59.
3- مغازى، ج 2، ص 830.
4- الطبقات الكبري، ج 2، ص 110؛ سنن ابى داود، ابن اشعث سجستانى، ج 1، ص 628.
5- مغازى، ج 2، ص 848.
6- الطبقات الكبري، ج 8، ص 120؛ المحبر، صص 97- 98.

ص: 32

يا ايُّهَا النَّبِي إِنَّا احْلَلْنا لَكَ ازْواجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ اجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا افاءَ اللهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللَّاتِي هاجَرْنَ مَعَكَ (احزاب: 50)

اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته اى براى تو حلال كرديم و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو داده است مالك شده اى و دختران عموى تو و دختران عمه ها و دختران دايى تو و دختران خاله ها كه با تو مهاجرت كردند [ازدواج با آنها براى تو جايز است].

و ام هانى از مهاجران همراه نبى (ص) نبود. (1) دليل دوم، احتمال تضييع حقوق پيامبر (ص) به عنوان همسر، به دليل ضرورت نگهدارى از فرزندان خردسالش بود. (2) پيامبر (ص) اين عذر او را پذيرفتند و اين دغدغه او را خصلت ممتاز زنان قريش دانستند (3)؛ ولى عالمان بزرگى چون «آيت الله خويى» (متوفى 1411 ه. ق) و «شهاب الدين نويرى» (متوفى 733 ه. ق)، ام هانى را در زمره همسران پيامبر (ص) دانسته اند. (4)


1- الطبقات الكبري، ج 8، ص 121؛ تاريخ طبرى، طبرى، ج 16، ص 619.
2- الطبقات الكبري، ج 8، ص 120.
3- انساب الاشراب، ج 1، ص 459؛ الكافى، ج 5، ص 326.
4- معجم رجال الحديث، خويى، ج 24، ص 207؛ نهاية الارب فى فنون الادب، شهاب الدين نويرى، ج 18، ص 8.

ص: 33

ام هانى پس از فتح مكه به همراه پيامبر (ص) به مدينه مهاجرت كرد و در اين شهر اقامت گزيد. (1) وى در مدينه به دليل برخوردارى از فضايل معنوى و خويشاوندى اش با رسول خدا (ص) نزد ديگران احترام خاصى داشت و همين امر حسادت و درشت گويى برخى از صحابه، از جمله عمربن خطاب را در پى داشت. او به ام هانى گفت: «گمان مى برى كه انتسابت به رسول خدا (ص) تو را سودى خواهد بخشيد».

پيامبر (ص) با اطلاع از اين سخن، اندوهگين شدند و خطبه اى قرائت نمودند؛ حضرت نه تنها ام هانى را از اهل و عشيره خود دانستند، بلكه كسانى را كه منكر شفاعت پيامبر (ص) در حق اهل بيت خود بودند را سرزنش نمودند. (2) ام هانى در اين دوره به دليل همراهى اش با رسول خدا (ص) و سكونتش در مدينه، از حوادث و جريان هاى ميان صحابه، آگاهى يافت و مى توان او را از معدود راويانى دانست كه در ثبت و نقل روايات، از امانت و دقت بيشترى برخوردار است. از جمله رواياتى كه از وى ثبت شده، حديث گران سنگ ثقلين مى باشد كه پيامبر فرمود:


1- تذكرة الخواص، سبط بن الجوزى، ص 22.
2- المعجم الكبير، ج 24، ص 434.

ص: 34

«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي». (1)

از ديگر گزارش هاى او، حديث پر ارزش غدير مى باشد؛ چرا كه او از شركت كنندگان در «حجةالوداع» و واقعه عظيم «غدير» بوده است. علامه امينى وى را از راويان مهم حديث غدير دانسته است. (2)


1- مسند الرضا ع، داود بن سليمان، ص 209؛ خلاصة عبقات الانوار، سيد حامد النقوى، ج 1، ص 30.
2- الطرائف، سيد ابن طاووس، ص 141؛ الغدير، علامه امينى، ج 1، ص 18.

ص: 35

نقش آفرينى ام هانى پس از رحلت پيامبر (ص)

نقش آفرينى ام هانى در تاريخ اسلام به دوره حيات رسول خدا (ص) محدود نشد. او پس از رحلت پيامبر (ص) نيز با نقل احاديث و دستورهاى پيامبر (ص) و موضع گيرى در مواجهه با جريان هاى انحرافى پس از رسول خدا (ص) به ايفاى نقش پرداخت. نقل احاديث پيامبر (ص) در فضيلت برخى صحابه، از جمله على بن ابى طالب (ع) و مطاعن برخى ديگر، مانند «معاويه» و «عمرو عاص»، بخشى از اقدامات وى بود. (1) گزارش اين دسته از روايات توسط ام هانى از چنان اهميتى برخودار بود كه پس از مدت كوتاهى از رحلت پيامبر (ص)، خلفا و برخى صحابه، سعى كردند اين دسته از روايات را كتمان و محو نمايند؛ گويا دولتمردان، فرمان


1- مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 7.

ص: 36

نانوشته اى براى بازگو نشدن اين احاديث، كه آثار اجتماعى و سياسى عميقى در جامعه اسلامى داشت، صادر كرده بودند.

ام هانى همچنين با نقل برخى از وقايع سرنوشت ساز آن دوره از تاريخ اسلام، توانست روايتگر گوشه اى از اين حوادث باشد؛ وقايعى كه بيانگر شكافى بود كه برخى، از گذشته تا به حال سعى در انكار آن داشته و دارند؛ گزارش احتجاج حضرت فاطمه (س) با ابوبكر درباره تصرف غاصبانه «فدك»، نارضايتى حضرت از دو خليفه نخست (1)، از جمله اين گزارش ها است.

در حوزه روايات نبوى، ام هانى با نقل چهل و هشت حديث در موضوع هاى مختلف فقهى، اعتقادى و به ويژه تاريخى- كه در منابعى چون صحاح سته نيز آمده اند- (2) نقش آفرين بوده است. اين احاديث، يكى از منابع مهم در دسترسى به آموزه ها و انديشه هاى رسول گرامى اسلام (ص) مى باشد.

همچنين وجود بردگان آزاد شده او در منابع حديثى، بيانگر بعد ديگرى از تأثيرگذارى او در تاريخ صدر اسلام مى باشد؛ از جمله اين بردگان، «ابوصالح» (باذان و يا باذام (3)،


1- الطبقات الكبري، ج 2، ص 240؛ فتوح البلدان، بلاذرى، ج 1، ص 35.
2- اسد الغابه، ج 5، ص 624.
3- المعارف، ابن قتيبه، ص 479.

ص: 37

صاحب كتاب تفسيرى كه از ابن عباس شنيده بود) (1)، «محمد بن عمران» (2)، «ذَكوان» (3)، «ابي مُرَّة» (يزيد) (4)، «ابوالجَهْم» (ثُوَيْر بن ابى فاخته، از تابعين و از اصحاب امامان سجاد، باقر و صادق (عليهم السلام) بوده است) (5) و «ام راشد» (6) مى باشند. علاوه بر اين بردگان آزاد شده، شخصيت ها و راويانى مانند فرزندش جَعده، «عبدالله بن عباس»، «عبدالله بن حارث»، «عبدالرحمن بن ابي ليلي»، «عطاء بن ابي رَباح»، «كريب مولي ابن عباس»، «مجاهد» و «عُروة بن زبير» نيز از او نقل روايت كرده اند. (7)


1- الطبقات الكبري، ج 6، صص 299- 300؛ تفسير القرآن، الصنعانى، ج 3، ص 246.
2- رجال، طوسى، ص 291.
3- مستدركات علم رجال الحديث، على نمازى شاهرودى، ج 3، ص 378.
4- شرح مسلم، النووى، ج 4، ص 28.
5- معجم رجال الحديث، ج 4، ص 321.
6- المحاسن، احمد بن خالد برقى، ج 2، ص 547؛ رجال، صص 111- 174.
7- الاصابه، ج 8، ص 486؛ سير اعلام النبلاء، ذهبى، ج 2، ص 311.

ص: 38

ص: 39

نقش ام هانى در دوره خلافت امام على (ع)

ام هانى در دوره خلافت امام على (ع) نيز با دقت و اهتمام به شناسايى جريان ها و گروه ها مى پردازد و در مقابل برخى از آنها موضع گيرى مى كند. وى در گزارشى، با تكيه بر مشاهده هاى خود به نفاق «طلحه» و «زبير» اشاره مى كند و مى گويد:

پس از آنكه طلحه و زبير براى خروج از مدينه و انجام عمره از على بن ابى طالب (ع) اجازه گرفتند و از محضر وى خارج مى شدند، به يكديگر گفتند كه ما با دستانمان با على (ع) بيعت كرده ايم، نه با قلب هايمان. (1) او در جريان فتنه اهل جمل، صراحتاً موضع گيرى كرده، مى گويد: «اصحاب جمل لعنت شدگان توسط


1- الجمل، شيخ مفيد، ص 233؛ شرح الاخبار، ج 1، ص 396.

ص: 40

پيامبر (ص) هستند». (1) امام على (ع) نيز در نامه اى كه پس از جنگ جمل براى ام هانى نگاشته اند، به نتايج و ثمرات اين جنگ اشاره نموده اند. (2) وجود چنين نامه اى، صرف نظر از محتواى آن، بيانگر جايگاه سياسى و اجتماعى ام هانى مى باشد؛ چرا كه در اين جريان، خليفه مسلمين در نامه اى اختصاصى، ام هانى را از نتيجه اين جنگ آگاه كرده است.


1- فضل بن شاذان، الايضاح، ص 82.
2- الجمل، ص 212.

ص: 41

وفات ام هانى

ام هانى نه تنها مورد احترام رسول خدا (ص) و ديگر مسلمانان بود، بلكه اهل بيت (عليهم السلام) نيز به انتسابشان به او، مباهات مى كردند. پيامبر (ص) در روايتى فرمودند:

آيا شما را راهنمايى نكنم به كسى كه از طرف عمو و عمه بهترين مردمان است. صحابه گفتند: بله. پيامبر (ص) فرمود: ايشان حسن (ع) و حسين (ع) مى باشند؛ چرا كه عموى ايشان، جعفر بن ابوطالب و عمه ايشان، ام هانى بنت ابوطالب است. (1) همچنين فرمودند: «خداوندا! تو مى دانى كه حسن (ع) و حسين (ع)، والدينشان، عمو و عمه شان همه از اهل بهشت


1- انساب الاشراف، ج 5، ص 31؛ كفاية الاثر، خزاز قمى، ص 98.

ص: 42

مى باشند». (1) ام هاني از صحابه (2)، بيعت كنندگان (3) و راويان مورد اعتماد شيعه و اهل سنت است. او از چنان شهرتى در تاريخ مكه برخوردار بود كه يكى از درب هاى مسجدالحرام به نام وى شهرت يافته و «باب ام هانى» خوانده مى شود (4) و خانه او سكونت گاه امام على (ع) (5) و برخى ديگر از صحابه، همچون عبدالله بن عباس (6) در سفرهايشان به مكه بوده است.

برخلاف گفته برخى از منابع، كه وفات ام هانى را چند روز پس از شهادت امام على (ع) دانسته اند (7)، دسته اى ديگر از منابع، با تكيه بر گزارشى، بر حيات وى تا سال 60 ه. ق تأكيد دارند. در اين گزارش، زنان بنى هاشم با اطلاع از تصميم امام حسين (ع) مبنى بر خروج از مدينه، ام هانى را مطلع ساخته اند و او با چشمانى اشك بار، سيدالشهدا (ع) را با اشعارى از ابوطالب بدرقه نموده است:

وَأبيضُ يُستسقَي الْغَمامُ بِوَجهِه ثِمالُ الْيتامَي عِصْمةٌ لِلأرامِلِ

تَطوفُ به الهُلّاكُ مِن آلِ هاشِمٍ فَهم عِندَه فِي نِعمةٍ وَفَواضِلِ (8)

وى پس از اينكه امام حسين (ع) او را دعوت به صبر و پذيرش تقدير خداوند كرد، خود چنين سرود:

وَما امُ هاني وَحدَها ساءَ حالُها خروجِ الْحسينِ عَن مدينةِ جَدِّه

وَ لكنَّمَا الْقبرُ الشَّريفُ وَ مَن بِه وَمنبرِه يَبْكُون مِنْ اجلِ فَقْدِه (9)


1- شرف النبى، خرگوشى، ص 264؛ المناقب، خوارزمى، ص 289.
2- المحبر، ص 406؛ تاريخ طبرى، ج 11، ص 671.
3- الكامل، ج 2، ص 252.
4- شرف النبى، ص 406.
5- السيرة النبويه، ج 2، ص 665؛ تاريخ طبرى، ج 3، ص 214.
6- المصنف، ج 2، ص 442.
7- امتاع الاسماع، مقريزي، ج 7، ص 269.
8- موسوعة كلمات الامام الحسين ع، جمعى از محققان، صص 359- 369.
9- موسوعة كلمات الامام الحسين ع، جمعى از محققان، صص 359- 369.

ص: 43

ص: 44

كتابنامه

1. اسد الغابة، على بن ابى الكرم الشيبانى (ابن اثير)، بيروت، دارالكتب العربية، بى تا.

2. الاخبار الطوال، احمد بن داود الدينوري، تحقيق: عبد المنعم عامر، قم، رضى، 1368 ه. ش.

3. الاستيعاب، ابوعمر يوسف بن احمد بن عبد البر النمري، تحقيق: على محمد البجاوي، بيروت، دارالجيل، اول، 1412 ه. ق.

4. الاصابة، احمد بن على بن حجر عسقلانى، تحقيق: عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1415 ه. ق.

5. الامالى، محمد بن على بن بابويه (شيخ صدوق)، قم، مؤسسة البعثة، اول، 1417 ه. ق.

6. الايضاح، فضل بن شاذان، تحقيق: سيد جلال الدين حسينى الارموي، تهران، دانشگاه، 1363 ه. ش.

ص: 45

7. التبيان، محمد بن حسن طوسى، تحقيق: احمد حبيب قصير العاملى، بيروت، دارالاحياء التراث العربى، اول، 1409 ه. ق.

8. الجمل، محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، قم، مكتبة الداوري، بى تا.

9. الدرالمنثور، جلال الدين سيوطى، بيروت، دارالمعرفة، بى تا.

10. الدلائل النبوة، بيهقى، تحقيق: عبدالمعطى قلعجى، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1405 ه. ق.

11. السنن الكبري، احمد بن حسين بيهقى، بيروت، دارالفكر، بى تا.

12. السيرة النبوية، اسماعيل بن كثير، بيروت، دارالمعرفة، 1396 ه. ق.

13. السيرة النبوية، عبدالملك بن هشام الحميري، تحقيق: محمد محى الدين عبدالحميد، قاهرة، مكتبة محمد على صبيح، 1383 ه. ق.

14. الطبقات الكبري، محمد بن سعد، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، اول، 1410 ه. ق.

15. الطرائف، سيد ابن طاووس، قم، خيام، اول، 1399 ه. ق.

16. الغدير، عبدالحسين امينى، بيروت، دارالكتب العربية، چهارم، 1397 ه. ق.

ص: 46

17. الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تصحيح: على اكبر غفارى، تهران، دارالكتب الاسلامية، سوم، 1367 ه. ش.

18. الكامل فى التاريخ، على بن عبدالواحد الشيبانى (ابن اثير)، بيروت، دار صادر، 1385 ه. ق.

19. المحاسن، احمد بن خالد برقى، تحقيق: سيدجلال الدين حسينى، تهران، دارالكتب الاسلامية، اول، 1330 ه. ش.

20. المحبر، محمد بن حبيب، تحقيق: ايليزه ليختن شتيتر، بيروت، دارالآفاق الجديدة، بى تا.

21. المستدرك، حاكم نيشابورى، بى جا، بى تا.

22. المصنف، ابن ابى شيبة كوفى، تحقيق: سعيد اللحام، بيروت، دارالفكر، اول، 1409 ه. ق.

23. المعارف، عبدالله بن مسلم بن قتيبة، تحقيق: ثروَة عكاشة، قاهرة، الهيئة المصرية، دوم، 1992 م.

24. المعجم الكبير، سليمان بن احمد الطبرانى، تحقيق: حمدى عبدالحميد السلفى، بيروت، دارالاحياء التراث العربى، بى تا.

25. المناقب، الموفق الخوارزمى، تحقيق: مالك المحمودي، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، دوم، 1414 ه. ق.

26. الميزان، محمدحسين طباطبايى، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، بى تا.

27. امتاع الاسماع، احمد بن محمد مقريزي، تحقيق: محمد عبدالحميد النميسى، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1420 ه. ق.

ص: 47

28. انساب الاشراف، احمد بن يحيى بلاذري، تحقيق: سهيل زكار، بيروت، دارالفكر، اول، 1417 ه. ق.

29. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، بيروت، الوفاء، دوم، 1403 ه. ق.

30. تذكرة الخواص، سبط بن جوزي، قم، انتشارات رضى، 1418 ه. ق.

31. تاريخ الاسلام، شمس الدين محمد ذهبى، تحقيق: عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالكتب العربية، دوم، 1413 ه. ق.

32. تاريخ الطبري، محمد بن جرير طبرى، تحقيق:

محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، دوم، 1387 ه. ق.

33. تاريخ يعقوبى، احمد بن واضح يعقوبى، بيروت، دار صادر، بى تا.

34. تفسير القرآن، عبدالرزاق الصنعانى، تحقيق: مصطفى مسلم محمد، عربستان، الرشد، اول، 1410 ه. ق.

35. تفسير مقاتل بن سليمان، مقاتل بن سليمان، تحقيق: احمد فريد، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1424 ه. ق.

36. تفسير ثعلبي، ثعلبى، تحقيق: ابى محمد بن عاشور، بيروت، دارالاحياء التراث العربى، اول، 1422 ه. ق.

37. جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسى، قم، موسسة النشر الاسلامى، اول، 1421 ه. ق.

ص: 48

38. حلية الابرار، سيد هاشم بحرانى، تحقيق: غلام رضا مولانا البروجردي، قم، المعارف الاسلامية، اول، 1411 ه. ق.

39. خلاصة عبقات الانوار، سيدحامد النقوي، تهران، البعثة، 1405 ه. ق.

40. دلائل النبوة، بيهقى، تحقيق: عبدالمعطى قلعجى، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1405 ه. ق.

41. رجال، محمد بن حسن طوسى، تحقيق: جواد قيومى، قم، موسسة النشر الاسلامى، اول، 1415 ه. ق.

42. زين الاخبار، گرديزى، تحقيق: عبدالحى حبيبى، تهران، دنياى كتاب، اول، 1363 ه. ش.

43. سنن ابى داود، ابن الاشعث سجستانى، تحقيق: سعيد محمد اللحام، بيروت، دارالفكر، اول، 1410 ه. ق.

44. سير اعلام النبلاء، شمس الدين محمد ذهبى، تحقيق: شعيب الارنؤوط، بيروت، مؤسسة الرسالة، نهم، 1413 ه. ق.

45. شرح الاخبار، قاضى نعمان، تحقيق: سيدمحمد حسين جلالى، قم، موسسة النشر الاسلامى، دوم، 1414 ه. ق.

46. شرح مسلم، النووي، بيروت، دارالكتب العربى، 1407 ه. ق.

47. شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد، تحقيق: محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، اول، دار احياء الكتب العربية، 1378 ه. ق.

48. شرف النبى، خرگوشى، تحقيق: محمد روشن، تهران، بابك، 1361 ه. ش.

ص: 49

49. كشف الغمة، ابن ابى الفتح اربلى، بيروت، دارالاضواء، دوم، 1405 ه. ق.

50. كفاية الاثر، خزاز قمى، تحقيق: سيد عبداللطيف الحسينى، قم، بيدار، 1401 ه. ق.

51. كنزالفوائد، ابوالفتح كراجكى، قم، مكتبه مصطفوى، دوم، 1369 ه. ق.

52. فتوح البلدان، احمد بن يحيى بلاذرى، قاهرة، مكتبة النهضة المصرية، 1965 م.

53. مستدركات علم رجال الحديث، على نمازى، تهران، حيدرى، 1414 ه. ق.

54. مسند الرضا (ع)، داود بن سليمان الغازي، تحقيق: محمد جواد حسينى جلالى، مكتب الاعلام الاسلامى، اول، 1418 ه. ق.

55. معجم البلدان، ياقوت حموى، بيروت، دارصادر، دوم، 1995 م.

56. معجم رجال الحديث، ابوالقاسم خوئى، بى جا، پنجم، 1413 ه. ق.

57. مغازى، محمد بن عمر واقدى، تحقيق: مارسدنس جونس، بيروت، موسسة الاعلمى، سوم، 1409 ه. ق.

58. مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، نجف، مكتبة حيدرية، 1376 ه. ق.

59. موسوعة كلمات الامام الحسين (ع)، جمعى از محققان، بى جا، دارالمعروف، سوم، 1416 ه. ق.

ص: 50

60. نهاية الارب فى فنون الادب، شهاب الدين النويري، قاهرة، دارالكتب والوثائق القومية، اول، 1423 ه. ق.

61. وقعة الصفين، نصر بن مزاحم، قاهرة، مؤسسة العربية الحديثة، دوم، 1382 ه. ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109