اينگونه باشيم

مشخصات كتاب

سرشناسه : محدثی، جواد، 1331 -

عنوان و نام پديدآور : این گونه باشیم/ جواد محدثی.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1389.

مشخصات ظاهری : 59 ص.؛ 5/9 × 19 س م.

شابک : 4000ريال: 978-964-540-251-6

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه: ص. 59.

موضوع : مسافرت-- آداب و رسوم -- جنبه های مذهبی -- اسلام

موضوع : مسافرت -- جنبه های مذهبی -- اسلام-- احادیث

موضوع : اخلاق اسلامی

رده بندی کنگره : BP254/6/م33الف9 1389

رده بندی دیویی : 297/655

شماره کتابشناسی ملی : 2080501

ص: 1

اشاره

اى زائر عزيز! اكنون كه توفيق زيارت، رفيق و دعوت حق، شاملت شد و قصد مسافرت به خانه خدا را دارى، نيك انديشه كن كه چه راهى در پيش دارى و به چه سرزمينى رهسپار مى شوى. تو به خانه اى دل بسته اى كه اولين بناى ساخته شده براى مردم است. (1) سرزمينى كه از


1- إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ آل عمران: 96.

ديباچه

ص: 2

صبر هاجر در برابر سختى ها حكايت مى كند؛ شاهد همكارى ابراهيم و اسماعيل در بناى مجدد كعبه و ايثار ابراهيم در قربانى كردن فرزند، براى اجابت فرمان خدا بوده است، گوياى شكوه حلم محمد، فداكارى خديجه و فاطمه (س) و جان نثارى على در يارى كردن رسول خدا است.

و تو اى حاجى! بايد ابراهيم را الگوى خود قرار دهى كه قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَة حَسَنَة فِى إِبْراهِيمَ (ممتحنه: 4) و از محمد، رفتار نيكو بياموزى كه لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: 21) و در برخوردها، گفت وگوها و ارتباطها، احياگر اخلاق اسلامى باشى.

اثر پيش رو، با عنوان «اين گونه باشيم» تأليف استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمين «جواد محدثى»، يادآور نكاتى اخلاقى و اجتماعى است كه رعايت آنها سفر را شيرين، لذت بخش و سازنده خواهد كرد؛ اميدواريم كه زائران عزيز، از اين اثر بهره وافى گيرند.

انه ولى التوفيق

گروه اخلاق و اسرار

مركز تحقيقات حج

ص: 3

مقدمه

اخلاق و رفتار هر كس، آينه شخصيت اوست.

گاهى خصلت هاى درونى و صفات پنهانى اشخاص، در حالت هاى غير طبيعى آشكار مى شود. مسافرت، براى انسان وضع و شرايطى پيش مى آورد كه برخى صفات ناپسند، همچون بخل، خودخواهى، راحت طلبى، خشم و عصبانيّت، تكبرّ و غرور، ناسازگارى و كم طاقتى، بروز مى كند و مايه رنجش خاطر همراهان و همسفران مى گردد.

بعضى هم برعكس، شرايط سفر را زمينه اى براى همكارى، كمك، مردانگى، گذشت و مدارا، خوش اخلاقى و مهرورزى مى بينند و با رفتار شايسته خود، خاطره اى زيبا در دل همسفران

ص: 4

باقى مى گذارند.

سفر حج و حضور در كنار ديگر زائران و محدوديت هاى جا و وسيله و امكانات رفاهى و تنگناهاى خود مسافرت و شرايط دورى از خانه و زندگى، ايجاب مى كند كه زائران خانه خدا و حرم نبوى، رفتارى شايسته تر، صبورانه تر و زيباتر داشته باشند، تا اين سفر به كامشان شيرين آيد و زمينه بهره هاى معنوى از حضور در اماكن مقدس و حرمين شريفين فراهم گردد.

آنچه مى خوانيد، نكاتى كاربردى و مورد ابتلا در اين سفر است. چه خوب است با مراعات اين نكات كه فشرده و گذرا مطرح شده است. روزهاى پربار و به ياد ماندنى در كنار همسفران خود داشته باشيم.

مهمانان خداى كريم و زائران پيامبر اعظم شايسته است كه از آن رسول رحمت و مهربانى الگو بگيرند و با مهربانى و عاطفه و گذشت و ايثار، به خداى رحمان تقرّب جويند.

جواد محدثى

ص: 5

حُسن خُلق

«حسن خلق» يك گوهر است.

قيمت اين گوهر، در سفر بيشتر آشكار مى شود و در سفر زيارتى حج، باز هم بيشتر.

برخورد خوب، ادب در گفتار، متانت در حركات، همكارى در امور، روحيه گذشت و ايثار، نداشتن حالت جدال و جرّ و بحث با همسفر، پرهيز از مشاجرات لفظى، تواضع و فروتنى، خدمت رسانى به ديگران و بسيارى از اين گونه امور، نمونه هايى از حسن خلق است.

در حديثى امام باقر مى فرمايد: كسى كه به حج مى رود و راهى اين مسافرت مى شود، اگر سه خصلت نداشته باشد، چندان مورد توجه خدا قرار نمى گيرد و از اين سفر بهره معنوى لازم نمى برد:

1. ورع و پرهيزكارى، كه او را از معصيت هاى

ص: 6

خدا باز دارد.

2. حلم و بردبارى كه هنگام غضب، بتواند خويشتن دارى كند.

3. رفتار خوب و مناسب با مصاحبان و همراهان «... وَ حُسنُ الصُّحبَةِ لِمَنْ صَحِبَهُ». (1)

در اين سفر، عواملى مى تواند انسان هاى كم ظرفيّت و ضعيف را ناراحت و عصبانى كند و مشكلات مسافرت مى تواند زائر را به ستوه آورد و در نتيجه، بداخلاق شود و رفتارش با همراهان از حدّ متعارف و مرز «اخلاق حسنه» فراتر رود و پرخاشگرى ها سبب كاهش ثواب حجّ او گردد.

خوش اخلاقى در سفر، سبب مى شود هم به خود انسان خوش بگذرد، هم ديگران از همراهى و همسفرى با او، خاطره خوشى داشته باشند.

امام صادق فرمود: (در سفر حج) خودت را آماده ساز تا با هركس همراه مى شوى همنشين خوب و خوش اخلاقى براى او باشى. زبانت را نگاه دار، خشم خود را فرو بنشان، از كارهاى


1- كافى، ج 4، ص 286.

ص: 7

بى فايده و لغو كم كن، عفو و بخشايش خود را براى ديگران بگستران و سخاوتمند و گشاده دست باش. (1)

كسى به حضور پيامبر خدا رسيد و از آن حضرت نصيحت و توصيه اى خواست.

پيامبر خدا سفارش هايى به او كرد، از جمله اين توصيه كه:

«با برادر دينى ات با روى گشاده برخورد كن»

حسن خلق در سفر، كارى است بى خرج و زحمت، اما آثار و بركات فراوانى دارد. اخلاق خوب، سفر زيارتى را براى زائران شيرين و سرشار از خاطرات خوب مى سازد.


1- كافى، ج 4، ص 286.

ص: 8

سازگارى اخلاقى

«جنبه داشتن» و تحمل، سختى ها را بر انسان هموار مى سازد. همسفرى را براى ديگران نيز، خوشايند مى گرداند.

بعضى ها تندخود و كم ظرفيت اند، نه طاقت تحمل مشكلى را دارند، نه انتقادى را مى پذيرند، نه تندى ديگرى را برمى تابند، نه با تنگى جا و سرو صداى ديگران و ديرشدن غذا و ... مى سازند، و نه با اخلاقشان، با هم كاروانى و هم اتاقى همگام مى شوند.

سختى هاى سفر را با «سازگارى» مى توان آسان ساخت.

بدخلقى و كج خلقى و عصبانيت، نه تنها مشكلى را حل نمى كند، كه بر مشكلات يك جمع، مى افزايد.

ص: 9

خود افراد بداخلاق و ناسازگار هم گاهى به مرز انفجار نزديك مى شوند.

در سفر حج، كه سفر زيارت و عبادت و بهره هاى معنوى و صفاست، به «سازگارى اخلاقى» نيازمندتريم.

پيامبر اكرم در يكى از سفرها كه قصد حج داشت، فرمود: «هركس بداخلاق است، و هر كه بدرفتار با همراه و همسايه است، با ما همراه نشود!» (1)

سازگار بودن يعنى:

تندخويى ديگران را تحمل كردن، با حرف هاى نسنجيده ديگرى از كوره در نرفتن، به خاطر غذا و ميوه و چاى و نوشابه، سر و صدا راه نينداختن، وقت خواب و بيدارى خود را با جمع، هماهنگ كردن، به خاطر همراهان و به سبب كمبودها در سفر، كنار آمدن با همسفران و با خوش اخلاقى رفتار كردن.

اينگونه سازگارى، سفرى خوش و پرخاطره برايمان به ارمغان مى آورد.


1- «مَن كانَ سَيّئَ الخُلقِ وَ الجَوارِ فَلا يَصحَبنا» بحارالانوار، ج 73، ص 273.

ص: 10

همكارى

تقسيم كار در سفر، هم از مشكلات مى كاهد، هم موجب پيشرفت كار مى شود.

كسانى پيوسته از كار مى گريزند، حتى كار خود را به دوش ديگران مى اندازند.

گروهى نيز، با روحيه بالا، در كارها تعاون و مشاركت مى كنند.

آنان كجا و اينان كجا؟!

رسول خدا در مسافرتى، درباره كسى كه پيوسته در طول سفر، ذكر مى گفت و حتى در علوفه دادن به شترش و تهيه غذاى خودش هم همكارى نمى كرد، به همراهان او فرمود: همه شما از او بهتريد! (1)

در يك كار جمعى يا مسافرت گروهى،


1- مكارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسى، ص 265.

ص: 11

كارهاى مختلفى وجود دارد كه بعضى آسان است و بعضى دشوار. كسانى در پى راحت ترين كار مى روند، كسانى هم از سخت ترين كارها استقبال مى كنند.

آنان كجا و اينان كجا؟!

باز هم از اخلاق وسيره حضرت رسول در سفر بگوييم:

در يكى از سفرها كه آن حضرت با اصحاب خود بود، گوسفندى ذبح كردند تا غذاى جمع را تهيه كنند. يكى ذبح گوسنفد را به عهده گرفت، ديگرى پوست كندن گوسفند را عهده دار شد، كسى هم گفت: من هم گوشت ها را تكه تكه مى كنم. چهارمى هم بنا شد آن را بپزد.

رسول خدا نيز فرمود: جمع كردن هيزم از صحرا هم (كه سخت ترين كارها در اين برنامه بود) با من.

ياران هرچه خواستند وى را از اين كار بازدارند و خودشان به آن بپردازند، حضرت قبول نكرد و فرمود: خداوند دوست ندارد كه وقتى كسى با جمعى سفر مى كند، گوشه اى بنشيند و

ص: 12

كار نكند. آنگاه برخاست و به جمع آورى هيزم پرداخت. (1)

اين خصلت، نشانه اى از اخلاق متواضعانه نيز به شمار مى رود.

همكارى در كارها، از سنگينى آن مى كاهد، مايه دلگرمى ديگران مى شود و روح تكبر و خود برتربينى را هم از بين مى برد.

در سفر زيارتى حج، «همكارى» و كمك كردن به ديگران، نزد خداوند اجر و پاداش دارد.

هر چند كسانى به عنوان خدمتگزار زائران در كاروان ها حضور دارند، اما نبايد از ثواب «همكارى و تعاون» محروم ماند.


1- بحارالأنوار، ج 76، ص 273

ص: 13

گذشت و چشم پوشى

از چيزهايى كه نبايد فراموش كرد، «نيكى» ديگرى به ماست و از چيزهايى كه بايد به فراموشى سپرد، «بدى» ديگرى به ماست.

سفر، گاهى كسى را به پرخاش يا بدرفتارى يا تندخويى مى كشاند.

نبايد گذاشت بدى هاى ديگران، صفحه دل را تيره و غبارآلود سازد و ما را از نيكى و محبّت و مساعدت به آنان دور كند.

دل را بايد صاف كرد، تا صفا و دوستى و احسان از آن بجوشد و به مردم برسد.

آنچه غبار از دل مى زدايد و تيرگى از خاطر مى شويد، «گذشت» است، يعنى ناديده گرفتن بدى هاى ديگران، قبول عذرخواهى و پوزش از خطاكاران، كينه به دل نگرفتن از قصور و كوتاهى

ص: 14

و بى ادبى و گستاخى افراد، لغزش هاى ديگران را با بزرگوارى عفو كردن، پرهيز از پرونده سازى براى خطاهاى ديگران.

اگر كسى «سعه صدر» داشته باشد، مى تواند با عفو و گذشت، حوزه اى از جاذبه پيرامون خود به وجود آورد و با اين اخلاق و برخورد، خيلى ها را به راه خير و صلاح بكشاند.

گشودن حساب ويژه براى شمارش لغزش هاى ديگران و پرونده سازى براى خطاهاى مردم، با صفت والاى «گذشت» منافات دارد و با روح ايمان هم ناسازگار است.

در حديثى از حضرت صادق روايت شده است: «نزديك ترين حالت و وضعيت يك فرد به كفر و بى ايمانى، آن است كه با كسى دوستى و رفاقت كند، تا خطاهاى او را به شمارد و روزى به خاطر آن عيوب و خطاها وى را ملامت و سرزنش كند.» (1)

اين شيوه، دشمنى و تفرقه مى آورد، دوستى ها


1- كافى، ج 2، ص 354.

ص: 15

را به هم مى زند و گاهى آبروى مؤمنان را مى ريزد.

در سخن ديگرى از پيامبر اسلام نقل شده است كه فرمود: «اى كسانى كه به زبان اسلام آورده ايد، ولى ايمان در دل هاى شما نفوذ نكرده است! مسلمانان را نكوهش نكنيد و به دنبال عيوب آنان نباشيد، كه هركس چنين كند، خداوند عيب هاى او را پيگيرى مى كند و هركس كه خداوند در پى عيوب او باشد، رسوايش مى كند، هر چند درون خانه اش باشد». (1)

خصلت گذشت، خصلت جوانمردان بزرگوار است.

به خصوص در سفر، جوّ آرام و با صفايى را ميان همراهان پديد مى آورد.


1- كافى، ج 2، ص 354.

ص: 16

تواضع و فروتنى

به همان اندازه كه تكبر و خود بزرگ بينى، انسان را از چشم ها مى اندازد و منفور و مطرود مى سازد، فروتنى و خاكسارى محبوبيّت مى آورد.

تواضع، نعمتى است كه هيچ كس بر آن حسد نمى ورزد!

اين سخن، مضمون يك حديث ناب است كه از امامان نقل شده است.

بناى سفر، برهمكارى و مساعدت و تلاش جمعى است. براى آنكه كسى همسفر خوب باشد، بايد هر چه بيشتر خود را نديده بگيرد و خود را در جمع، ذوب كند، تا روحيه تعاون و يارى در او زنده تر شود. اين خصلت در سايه فروتنى پديد مى آيد.

تواضع نشانه هاى مختلفى دارد:

ص: 17

يكى، سلام كردن به هر كس كه بر مى خوريم، ديگرى، نشستن در جايى پايين تر از موقعيت و شأن خود، سوم، هم صحبتى و همنشينى با تهيدستان و محرومان، چهارم، قبول نصيحت و تذكّر از ديگران، انتقادپذيرى، پنجم، مشورت با ديگران در كارها و پرهيز از استبداد به رأى، ششم، احترام به بزرگان و تكريم سالخوردگان و پدر و مادر و ... نمونه هايى از اين دست، كه در روايات ما آمده است.

امام صادق فرمود: «احترام به مرد سالخورده، احترام به خداست». (1)

در سفر و در كاروان و در رفت و آمدها، هواى بزرگ ترها را داشتن، به آنان كمك كردن، حمل وسايل آنان هنگام سوار شدن و پياده شدن، راهنمايى در كارهايى كه نيازمند به راهنمايى صبورانه است، از جمله نشانه هاى چنين احترام و تواضع است.

حتى سلام كردن به دوستان كاروان و


1- كافى، ج 2، ص 658.

ص: 18

همسفران، نشانه فروتنى است. به فرموده پيامبر، بخيل ترين مردم كسى است كه از سلام دادن بخل ورزد. (1)

سيره آن پيامبر بزرگ اين بود كه به هركس مى رسيد سلام مى داد، حتى به كودكان سلام مى كرد و مى فرمود: مى خواهم پس از من به عنوان يك سيره و روش باقى بماند. (2)

كمك در جمع كردن ظروف و سفره، مشاركت در تميز كردن اتاق، خدمت رسانى به زائران خانه خدا، ارشاد و امداد گمشدگان، پذيرايى از تازه واردين، برخورد محبت آميز با مردم، نوعى «تواضع در رفتار» به شمار مى رود.

هر چه ثروت و مقام و موقعيّت انسان بيشتر و بالاتر باشد، تواضع و فروتنى از او، زيباتر و ارزشمندتر و خداپسندتر است.

نظركردن به درويشان، بزرگى كم نگرداند سليمان با همه حشمت، نظرها داشت با موران

مثبت نگرى

سفر گروهى، هم خوشى هايى دارد، هم ناراحتى هايى.

گاهى صفات شايسته و خوبى ها و فضيلت هاى اخلاقى همراهان براى انسان در طول مسافرت آشكار مى شود.

گاهى هم نقاط ضعف، عيب هاى اخلاقى و جنبه هاى منفى افراد، روشن مى شود و بروز مى كند.

توصيه اولياى دين آن است كه هم سختى ها و مشقت ها و رنج هاى سفر را براى اين و آن نقل نكنيم، هم اگر بدى ها و عيوبى از همسفران در طول سفر براى ما معلوم شد، آن را براى ديگران بازگو نكنيم.

هم برخورد بزرگوارانه نسبت به سختى هاى


1- ميزان الحكمه، ج 1، ص 234.
2- بحارالانوار، ج 76، ص 10.

ص: 19

سفر، هم روش رازدارى و حفظ آبروى ديگران.

بعضى ها وقتى از مسافرت بر مى گردند، آنچه به عنوان خاطره يا حوادث سفر براى ديگران نقل مى كنند، مشكلات و اختلافات و درگيرى ها و كاستى هاست و نگاه بدبينانه و انتقادگرانه به همه چيز و همه كس. و اگر مطالبى هم از افراد بازگو مى كنند، نقل اشتباهات و خلاف ها و عيب هاى آنان است.

اين شيوه، نه جوانمردانه است، نه منطبق با دستورهاى دينى.

در حديثى از حضرت صادق آمده است كه: جوانمردى نيست كه انسان پيشامدهاى ناگوار سفر را براى ديگران بازگو كند. (1)

در حديث ديگرى مى فرمايد:

از نشانه هاى فتوت و جوانمردى در سفر، آن است كه اسرار را كتمان كنى و راز همسفران را پس از جداشدن از ايشان، براى ديگران برملا نسازى. (2)


1- مكارم الاخلاق، ج 1، ص 541.
2- آثار الصادقين، ج 8، ص 492.

ص: 20

درست است كه ما در سفر، خلق و خوى و روحيات و ويژگى هاى رفتارى و خصلت هاى مثبت و منفى افراد را بهتر مى شناسيم و براى شناخت يك فرد، يك راه مطمئن و مفيد، همسفر شدن با اوست، اما حفظ اسرار و آبرودارى و مثبت نگرى، يكى از فضايل اخلاقى است.

اگر هم مى خواهيم نسبت به برادران و همسفران «آينه» باشيم، اين آينه تنها در برابر خود او بايد قرار گيرد، تا اشتباهاتش را ببيند و بشناسد و برطرف سازد، نه آينه بودن پشت سر و از بين بردن آبروى او.

ص: 21

نيكو سخن گفتن، مؤدبانه حرف زدن، پرهيز از حرف هاى ركيك و ناهنجار، در همه جا خوب است و در سفر، خوب تر.

گاهى مردم از كسى مى ترسند، نه به خاطر مقام و موقعيتش، يا قدرت و زورگويى اش، بلكه به خاطر بددهانى و تندگويى و هتّاكى و فحّاشى او. اين گونه افراد، به تعبير حضرت رسول از بدترين خلايق اند، چون مردم براى مصون ماندن از شرارت و بدزبانى آنان، در ظاهر تحويلشان مى گيرند و احترامشان مى كنند، نه به خاطر فضيلت و ارزش وجودى ايشان.

كسى كه ناگهان صدايش را پرخاشگرانه بلند مى كند و به زمين و زمان ناسزا مى گويد و مراعات ادب و حيا را نمى كند، همسفران و

ص: 22

همراهان را در فشار روحى و اخلاقى قرار مى دهد. حتّى گاهى بلند حرف زدن و داد كشيدن هم نوعى بى عفّتى در گفتار است و از ديگران سلب آرامش و آسايش مى كند.

حضرت لقمان به پسرش توصيه مى كند: فرزندم! صداى خودت را پايين بياور (و فرياد نزن)، چرا كه زشت ترين و ناخوشايندترين صداها صداى الاغ هاست. (1)

رعايت ادب و عفاف در گفتار، نشانه خردمندى است.

داد كشيدن بر سرديگرى، به خصوص اگر دوست و همكار و همراه و همسفر باشد، رشته هاى پيوند را مى گسلد و كينه و كدورت پديد مى آورد.

امام سجاد در يكى از دعاهاى صحيفه از خداوند درخواست مى كند كه: «خدايا صدايم را براى پدر و مادرم ملايم و سخنم را براى آنان خوشايند گردان». (2)


1- لقمان: 19.
2- دعاى 24.

ص: 23

نزاكت و ادب، نشانه خردمندى و كمال عقل است. گفتار مؤدبّانه و محترمانه، گوينده را محبوب و مورد احترام قرار مى دهد.

صاحبان زبان هاى تند و تيز و عادت كردگان به بدزبانى و ناسزاگويى كه نسبت به «ادب گفتار» بى مبالاتند و از لغويّات و سخنان ركيك پروايى ندارند، شخصيت خود را پيش ديگران پايين مى آورند.

خردمندان، به خاطر داشتن شرم و حيا (اين گوهر گرانبها) از بعضى حرف ها پرهيز مى كنند و آن را در شأن يك فرزانه فهيم نمى دانند.

زير پا گذاشتن حيا، نه تنها به «بى عفّتى در گفتار» مى انجامد، بلكه زمينه ساز بسيارى از گناهان نيز خواهد شد.

ص: 24

مناعت طبع

بلندى همت و روحيه بزرگوارانه و اخلاق كريمانه، از نشانه هاى كمال در انسان است. همسفرى با ديگران، خصلت هاى درونى را بروز مى دهد و نيك و بدافراد و حقارت نفس و مناعت طبع اشخاص را نشان مى دهد.

«عزت نفس»، سبب مى شود كه مسافر، در ميان همراهانش محبوب گردد.

برعكس، طمع ورزى و بخل و حرص، مايه رنجش ديگران مى شود.

برخى در سفر، نه تنها ره توشه مورد نياز خود را با خود بر مى دارند تا كم و كسرى نداشته باشند، بلكه بيش از نياز شخصى هم وسايل و امكانات و توشه و غذا و پول بر مى دارند، تا به ديگران نيز كمك كنند. توكلشان هم برخداست و

ص: 25

از او چشمداشت پاداش اخروى دارند.

بعضى هم سعى مى كنند خود را كَلّ بر ديگران كنند و سر سفره اين و آن بنشينند و چيزى خرج نكنند و خيرى به ديگران نرسانند. نام آن را هم به غلط، «توكّل» مى گذارند.

در كتب تفسير نقل شده است: گروهى از باديه نشينان عرب، در سفر حج بدون همراه داشتن غذا و خوراكى به راه افتاده بودند و سخنشان اين بود كه: ما اهل توكل بر خداونديم. بعضى شان مى گفتند: ما حج خانه خدا را انجام مى دهيم، چطور ممكن است خدا به ما طعام نرساند؟

با اين تفكر و روش، بار خود را بر دوش ديگران مى گذاشتند، بى آنكه بارى از دوش ديگران بردارند.

اخلاق كريمانه اقتضا مى كند كه حاجى (و هر مسافر ديگر) در سفر خويش دست و دل باز باشد و از سخاوت و بذل و بخشش خويش، همراهان را برخوردار سازد. خسّت نفس و روحيه حقير و كوچك داشتن، زيبنده يك مسلمان نيست،

ص: 26

به خصوص در سفر حج، كه سفر متمكنان و اهل استطاعت است و خداوند از كسانى كه توانگر مالى باشند. دعوت كرده و بر آنان واجب ساخته كه به فريضه حج بپردازند.

او كريم و بزرگوار است. دوست دارد مهمانش هم خلق و خوى بزرگوارانه و مناعت طبع داشته باشد.

ص: 27

جوانمردى

فتوّت و جوانمردى، آميخته به نوعى ايثار، گذشت، بزرگوارى و كرامت نفس است. زمينه بروز خصلت جوانمردى در مسافرت بيشتر پديدار مى شود.

در اينكه مروّت و جوانمردى چيست و چه نشانه هايى دارد، در روايات ما نكات سودمندى مطرح شده است. در حديثى از رسول خدا روايت است كه فرمود: تلاوت قرآن، ساختن مسجد، دوستى با مؤمنان به خاطر خدا، بخشيدن غذاى خود به ديگران، خوش خلقى و شوخ طبعى و مزاح بدون ارتكاب معصيت، از نشانه هاى «جوانمردى در سفر» است. (1)


1- بحارالانوار، ج 73، ص 266.

ص: 28

موارد ياد شده، برخى زمينه ساز ارتباط با خداوند است، برخى در قلمرو مودت و دوستى شايسته با بندگان خدا.

در سفر، برخى تنها به راحتى و رفاه خود مى انديشند و اينكه ديگران در چه شرايطى به سر مى برند اصلًا برايشان مطرح نيست.

بعضى هم حاضرند براى آسايش ديگران، خودشان در زحمت باشند، براى راحت خوابيدن ديگران، خودشان بى خوابى بكشند، براى سير شدن و سيراب شدن ديگران خود گرسنه و تشنه بمانند.

در اتاق و اتوبوس و محل استراحت، جاهاى بهتر و راحت را در اختيار ديگران مى گذارند، در استفاده از آسانسور، تخت، وسيله نقليه، ديگران را بر خودشان مقدّم مى دارند.

اينها نشانه هايى از «اخلاق جوانمردى» است.

طبق آنچه در احاديث آمده، اگر كسى از همفسران در سفر حج، عهده دار حفاظت از اموال و اثاثيه ديگران شود، تا آنان با خاطرجمعى به حرم و زيارت مشرّف شوند، آن كس كه نگهبانى و

ص: 29

حفاظت مى كند، پاداش او كمتر از ديگران نيست.

گرچه همه دوست دارند به حرم مشرّف شوند و فيض ببرند، اما آنكه پيشگام مى شود و در نگهدارى وسايل ديگران، نوعى گذشت و جوانمردى از خودش نشان مى دهد، پاداش او نزد خداوند محفوظ است.

پيامبر اكرم فرمود: «سيّدُ القومِ خادِمُهم فى السّفر». (1)

سرور و سالار يك گروه، كسى است كه در مسافرت به آنان خدمت كند.

روزهاى سخت ترى در پيش داريم. وقوف در عرفات، شب مشعر، ايام تشريق در منا، قربانى و رمى جمرات و اعمال بعدى حج تمتّع، نياز به «اخلاق كريمانه» و «رفتار جوانمردانه» دارد.

هر كه خدمت و ايثارش بيشتر باشد، نزد خداوند عزيزتر و مقرّب تر است.

خدمت به زائران خدا را «عبادت» بدانيم و با قصد قربت كار كنيم.


1- محجه البيضاء، ج 5، ص 61.

ص: 30

خيررسانى به مردم

بهره رساندن به ديگران، عامل جذب دل هاست.

در مسافرت، اگر كسى از خود سخاوت و مردانگى و ايثار نشان دهد و داشته هاى خود را در اختيار ديگران نيز قرار دهد و با آنان «مواسات» داشته باشد، در دل ها جا باز مى كند. ديگران نيز دعاگو و خيرخواه او خواهند بود.

زاد و توشه را برخى به تنهايى مصرف مى كنند، بعضى هم ديگران را سر سفره احسان خود مى نشانند.

خداوند، چنين سنت نهاده كه دل ها را به سمت و سوى خيررسانان و خادمان و نيكوكاران بكشاند و محبوبيت را در گرو خدمت و نيكى قرار دهد.

مُعلّى بن خُنيس، يكى از اصحاب امام صادق (ع)، هنگام سفر براى خداحافظى خدمت آن حضرت رسيد.

حضرت فرمود: اى معلّى! به وسيله خدا عزت بطلب، تا خداوند عزيزت سازد.

ص: 31

پرسيد: چگونه، يابن رسول الله؟

امام صادق (ع) فرمود: اى معلّى، از خداوند متعال بترس تا همه از تو بترسند.

اى معلّى، با بخشش به برادرانت، به آنان اظهار دوستى كن، زيرا خداوند، بخشش را وسيله دوستى قرار داده و عطا نكردن و بخل را وسيله دشمنى قرار داده است.

به خدا قسم، اگر شما از من چيزى بخواهيد و آن را به شما ببخشم، براى من بهتر از آن است كه از من چيزى درخواست نكنيد و من نيز آن را به شما ندهم و در نتيجه، مرا دشمن بداريد.

هرگاه خداى عزّوجلّ، به دست من خيرى جارى كند و به دست شما برسد، همان مورد پسند و ستايش خداوند است. (1)

پيشگام شدن در نيكى به ديگرى، يك «امتياز اخلاقى» است و عطا و بخشش قبل از سؤال، امتيازى ديگر. دست و دل بازى و اخلاق كريمانه در سفر، محبوبيت مى آورد، هم نزد خدا و هم پيش بندگان خدا.


1- امالى طوسى، ص 304.

ص: 32

مراعات حقوق مسلمانى

مسلمان، بر برادر دينى حقوقى دارد كه مراعات و اداى آنها، بسيارى از اختلاف ها را مى كاهد و روابط اجتماعى را در جامعه اسلامى تقويت مى كند.

شناخت اين حقوق و وظايف، گام اول است، مراعات و اداى آنها، گام دوم و مراعات متقابل و دو جانبه آنها گام سوم.

در هر يك از اين سه مرحله خلل پيش آيد، آن هدف ياد شده تأمين نمى شود.

حديثى كه نقل مى شود، گوشه اى از اين حقوق را بيان مى كند:

ابان بن تغلب، به امام صادق (ع) عرض كرد: مرا از حقّى كه مؤمن به گردن ديگرى دارد آگاه نماييد.

ص: 33

حضرت ابتدا طفره رفت و جواب نداد و فرمود: آنها را واگذار و پاسخش را نخواه.

اما ابان با اصرار زياد، از امام خواست كه آن حقوق را بيان نمايد.

حضرت فرمود: اى ابان، تا آنجا حق دارد كه نيمى از مالت را به او بدهى.

سپس فرمود: اگر تو مالت را با او قسمت كنى، او را بر خود مقدّم نداشته اى بلكه او را برابر با خود داشتى. وقتى او را مقدّم مى دارى كه آن نيمه ديگر را كه براى خويش نگه داشته اى نيز به او بدهى. (1)

اين جلوه اى از حقّ مسلمان بر گردن ماست، يعنى «ايثار»، كه فراتر از «مواسات» است.

در حديث ديگرى، نقل شده كه كسى به امام باقر (ع) گفت: شيعيان شما نزد ما فراوانند.

حضرت فرمود: آيا ثروتمندان به مستمندان كمك مى كنند؟

آيا نيكوكاران، از بدرفتاران مى گذرند و


1- كافى، ج 2، ص 171.

ص: 34

گذشت مى كنند؟

آيا با هم برابرى و مساوات دارند؟

پاسخ داد: نه.

امام فرمود: پس اينان كه گفتى «شيعه» نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد. (1)

اگر وظايف خود را نسبت به برادران دينى خود ندانيم، ممكن است قصور و كوتاهى از ما صورت بگيرد و به خاطر آن مورد مؤاخذه قرار گيريم.

اهميت مسأله تا بدان حدّ است كه امام سجاد (ع) در حديث مفصّل و بلندى كه به «رسالةالحقوق» معروف است، اين وظايف و تكاليفى را كه نسبت به ديگران داريم برشمرده است. (2)

شناخت و مراعات اين حقوق نيز از «اخلاق سفر» به شمار مى آيد.


1- كافى، ج 2، ص 173.
2- مكارم الاخلاق، باب دوازدهم.

ص: 35

توفيق خدمت رسانى

گاهى مشكلات پيش بينى نشده، سفر را به كام انسان تلخ مى سازد.

مثلًا كسى بيمار مى شود، ره توشه اش تمام مى گردد، پول خود را گم مى كند، بى خانه و مسكن مى ماند، گرفتار رهزنان و شيّادان مى شود و ... اين گونه حوادث.

حق برادرى ايجاب مى كند كه همراهان، بارى از دوش او بردارند و غبار غم و اندوه از چهره اش بزدايند و با يارى خويش، خاطر او را شاد سازند.

پيشقدمان در اين مسأله، به خلق و خوى اسلامى و آيين مسلمانى نزديك ترند.

ابان بن تغلب گويد: با امام صادق (ع) مشغول طواف بودم.

ص: 36

مردى از ياران ما پيش آمد و با اشاره خواست تا براى انجام كارى همراه او بروم.

من به خاطر همراهى با امام صادق (ع)، دوست نداشتم حضرتش را رها كنم و دنبال او بروم. بار دوم آمد و اشاره كرد. حضرت كه او را ديد، به من فرمود: آيا اين مرد با تو كار دارد؟ گفتم: آرى.

پرسيد: آيا با تو هم مذهب و هم مرام است؟

گفتم: آرى. فرمود: پيش او برو.

گفتم: طواف را قطع كنم؟

فرمود: آرى. پرسيدم: اگرچه طواف واجب باشد؟

فرمود: آرى. (1)

وى براى انجام كار برادر دينى اش رفت، و پاداشى بيشتر از طواف، نصيب او شد.

در ميان تربيت شدگان پيامبر اكرم و اصحاب ائمه، چنين كسانى بسيار يافت مى شدند كه همت خود را صرف رفع نياز از نيازمندان و كمك به مددجويان مى كردند.


1- اصول كافى، ج 2، ص 171.

ص: 37

آن قدر در روايات اسلامى بر فضيلت «قضاى حاجت» و رفع نياز برادر مؤمن تأكيد شده است كه بُهت آور است.

مسافرت، صحنه بروز اين گونه نيازهاست.

اگر كسى توفيق داشته باشد كه گرهى از مشكلات ديگران بگشايد، يا برادران دينى اش براى رفع نيازهايشان به او روى آورند، اين موهبت الهى و نعمت بزرگى است كه خداوند براى او فراهم ساخته است.

بايد قدرش را بداند و از خدمت رسانى كوتاهى نكند.

ص: 38

تداوم آشنايى

بسيارى از دوستى هاى ريشه دار و درازمدت، نتيجه يك برخورد و آشنايى در سفرهاست.

سفر، اگر طولانى باشد، زمينه كسب دوستى و آشنايى هم بيشتر خواهد بود.

سفر حج نيز يكى از اين گونه سفرهاست.

مجموعه اى كه در قالب يك كاروان به سفر زيارتى مى روند، اغلب، آشنايى هاى عميق و روابط قبلى ميان افراد نيست و در طول همراهى و همسفرى، كسانى با هم آشنا و دوست و همدم و هم اتاق مى شوند، با روحيات هم آشنا مى گردند، از سوابق يكديگر كسب اطلاع مى كنند و از همين رهگذر «رفاقت» تداوم مى يابد.

دوام يافتن و استمرار دوستى، همسفران را از بركات اين گونه آشنايى ها در طول عمر

ص: 39

برخوردار مى سازد.

اگر در روايات، تأكيد شده كه با هم خوشرو و خوشخو باشيد، تا دوستى هايتان پا برجا شود. يا آنان كه حسن خلق و خوش رفتارى داشته باشند، دوستانشان فراوان مى شوند، يا به تعبير حضرت امير (ع): «خوش رويى و گشاده رويى، رشته پيدايش دوستى است» (1)، اينها همه، علاوه بر تأكيد بر اخلاق والا و شايسته به عنوان زيربناى روابط اجتماعى خوب، بر ارزشمند بودن تداوم دوستى ها دلالت مى كند.

با اين حساب، نبايد آشنايى هاى به دست آمده در طول سفر را به فراموشى سپرد و از تداوم آن غفلت كرد.

«مكاتبه و نامه نگارى»، يكى از راه هاى استمرار رفاقت هاست، آنجا كه دو همسفر، از دو شهر باشند.

«ديدار و رفت و آمد»، راه ديگرى براى تداوم دوستى است، وقتى همسفران، همشهرى يا


1- نهج البلاغه، حكمت 6.

ص: 40

هم روستايى باشند.

«تماس تلفنى» و احوال پرسى هاى دورادور نيز مى تواند مانع گسسته شدن رشته رفاقت گردد.

امام صادق (ع) مى فرمايد:

التَّواصُلُ بَينَ الإخوانِ فِى الحَضَرِ التَّزاوُرُ وَ فِى السَّفَرِ التَّكاتُب. (1)

عامل پيوند بين برادران دينى در حَضر و شهر و وطن، «ديدار» است و در مسافرت، «نامه نگارى».

امروز كه افراد با دوربين از يكديگر عكس يادگارى مى گيرند يا فيلم تهيه مى كنند، ارسال نمونه اى از عكس يا فيلم يادگارى از سفر، مى تواند عامل تحكيم پيوندهاى دوستى باشد.

آشنايى و دوستى، ارمغانِ سفر است.

آن را حفظ كنيم و از تباه شدن يا گسسته شدنش جلوگيرى كنيم.


1- آثار الصادقين، ج 8، ص 493.

ص: 41

منابع

1. آثار الصادقين، صادق احسان بخش، رشت، ستاد برگزارى نماز جمعه گيلان، 1374 ه. ش.

2. الامالى، محمد بن حسن طوسى، قم، انتشارات دار الثقافه، 1414 ه. ق.

3. بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه. ق.

4. الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365 ه. ش.

5. محجة البيضاء، ملا محسن فيض كاشانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1417 ه. ق.

6. مكارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسى، قم، انتشارات شريف رضى، 1412 ه. ق.

7. ميزان الحكمه، محمد محمدى رى شهرى، چاپ اول، دارالحديث، 1416 ه. ق.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109