جلد 1

مشخصات کتاب

سرشناسه : سجادی، سیداحمد، 1344 -

عنوان و نام پدیدآور : فرهنگ نامه موضوعی صحیفه سجادیه/ سیداحمد سجادی، با همکاری جمعی از محققان ؛ پژوهش مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان.

مشخصات نشر : اصفهان: حوزه علمیه اصفهان، مرکز تحقیقات رایانه ای، 1392.

مشخصات ظاهری : 3 ج.

شابک : 600000 ریال: دوره:978-600-6146-37-9 ؛ ج. 1:978-600-6146-34-8 ؛ ج. 2:978-600-6146-35-5 ؛ ج. 3:978-600-6146-36-2

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : چاپ قبلی: موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا (س) ، 1385.

یادداشت : چاپ سوم.

یادداشت : فروست پشت جلد: مجموعه منشورات؛ 12،11

یادداشت : کتابنامه.

مندرجات : ج.1.آ-خ.-ج.2.د-گ.-

موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق . صحیفه سجادیه -- فهرست مطالب

موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق . صحیفه سجادیه

موضوع : دعاها

شناسه افزوده : حوزه علمیه اصفهان. مرکز تحقیقات رایانه ای

رده بندی کنگره : BP267/1/ع 8ص 3075 1392

رده بندی دیویی : 297/772

شماره کتابشناسی ملی : 3130928

ص: 1

اشاره

ص : 2

ص : 3

ص : 4

سر آغاز

بسم الله الرحمن الرحمن الرحیم

اول: صحیفه مبارکه سجادیه، یکی از عظیم ترین و درخشان ترین اخترهای فروزان معنویت اسلامی است و فروغ بی پایان و ابدی این کتاب مقدس، برای همیشه چراغ راه همه معنویت خواهان و حق طلبان خواهد بود.

البته در یک نگاه، شاید این معنا به نظر برسد که صحیفه سجادیه، منحصراً به معنویت دینی و اسلامی اختصاص دارد و کتاب نیایشی است که مشام جان های شیفته معنویت را از عطر پاکت راز و نیاز و دعا و گفتگو با حق تعالی، انباشته و معطر میگرداند. ورای این نگاه اولیه، اما، حقیقتی بزرگ نهفته است. اگر امام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام در این کتاب مقدس بر معنویت و امور معنوی، آن هم در قالب و شکل مناجات تأکید می ورزند، از آن جهت است که در این اثر بی بدیل، بر گرایش ها و نگرشهایی تکیه می شود که در بیرون از متن و زمینه معنوی، نمی توان آن را به درستی درک کرد.

بی تردید در صحیفه سجادیه، تعالیمی بلند و عمیق ارائه می شود که در بسیاری از سطوح، از امور کلامی الهیاتی - در عام ترین معنای این اصطلاح - گرفته تا امور اجتماعی و سیاسی، و از امور فرهنگی و علمی گرفته تا امور اقتصادی و معیشتی نیز کاربرد دارد. از این رو اگر چه در محتوای عمیق صحیفه سجادیه، معنویتی بی پایان و قداستی ژرف نهفته است و با صورت و محتوای نیایشی، بر درونی ترین و معنوی ترین بعد اسلام تأکید می رود، ولی در عین حال، امام سجاد البته به کزات از بیرونی ترین ابعاد اسلام نیز در عام ترین معنای آن سخن میگویند. تحلیل مفضل هر یک از سطوح و ابعاد مختلفی که در صحیفه مبارکه سجادیه از آن به تصریح یا اشارت سخن رفته است، نیازمند پژوهشهایی پر برگ و بار است. دوم: پژوهش حاضر -که یکی از برنامه های صحیفه پژوهی مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان بوده و پیشنهاد آن از چند سال پیش مطرح و سپس کار عملیاتی آن به وسیله محققان محترم آن مرکز آغاز گردیده بود و اینک در آغاز سالی که به نام مبارک پیامبر اعظم و نبی مکزم و رسول خاتم غیی مزین گردیده و در ایام ولادت با سعادت آن حضرت، به زیور طبع آراسته می شود -گامی

برای ارائه و تبیین هرچه بهتر سطوح و ابعاد گوناگون و چه بسا ناشناخته یا کمتر شناخته صحیفه سجادیه است.

ص : 5

در این فرهنگ واره موضوعی -که قریب به یازده هزار موضوع اصلی و فرعی را در بردارد - تلاش شده است تا زوایای مختلف تعالیم بلند این کتاب مقدس، از متن کلام امام همام زین العابدین علیه السلام، استخراج گردیده و بر اساس ساختار درختی، تنظیم و تبویب گردد.

به دیگر بیان، تمامی موضوعات این فرهنگ واره از منطوق کلمات و بیانات امام سجاد علیه السلام استخراج گردیده و هیچ چهارچوبه ذهنی خاضی برای محتوای کتاب، از پیش تعیین نگردیده است. از این رو بر خلاف بسیاری از فرهنگ های موضوعی که پیرامون کتابهای مقدس اسلامی نگاشته شده، موضوعات طرح شده، در فضای تعیینی ذهن محققان گرفتار نیامده، بلکه به صورت کاملاً عینی و تجربی، متن بیانات امام علیه السلام مورد توجه قرار داده شده و موضوعات کلی و جزئی و اصلی و فرعی، از متن کلمات آن حضرت استخراج گردیده است.

این کار در سطح خود، یک پژوهشی ویژه و نو به شمار می رود و امید است مورد قبول ارباب فضل و صحیفه پژوهان و همه دانشیان ارادتمند به آستان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام واقع گردد.

سوم: خداوند کارساز بنده نواز را، سپاس بی حد و قیاس می گزاریم که توفیق انجام این اقدام پژوهشی را به مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان و محققان آن عنایت فرمود. نیز از الطاف بزرگ امام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام، سپاسگزاریم که مددکار پژوهشگران و دست اندرکاران این طرح بوده اند.

این قلم نیز بر خود فرض می داند که از یکایک محققان و متصدیانی که اتمام این کار، مرهون اهتمام و تلاش وافر آنهاست، به ویژه حجهالاسلام والمسلین سید احمد سجادی صمیمانه تقدیر و تشکر نماید.

امید است این خدمت به آستان صحیفه مبارکه سجادیه، مورد قبول و پذیرش امام همام علی بن الحسین علیهماالسلام قرار گیرد. ان شاء الله.

و آخر دعوانا آن الحمدلله رب العالمین و صلین الله علی سید نا محمد و آله الطاهرین.

عید سعید هفدهم ربیع الاول 1427 قمری - بیست و هفتم فروردین 1385 شمسی.

حوزه علمیه اصفهان

دفتر حضرت آیه الله العظمی مظاهری

محمّد حسن مظاهری

ص : 6

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

صحیفه مبارکه سجادیه، اثر و یادگار سیدالساجدین حضرت امام علی بن الحسین علیهمالسلام است و در بردارنده پنجاه و چهار دعا میباشد که آن حضرت در جلسه ای نورانی آن را برای دو فرزند برومندشان، حضرت امام باقر علیه السلام و زید بن علی علیهمالسلام نقل کرده و هر دو را امر به کتابت و محافظت از این اثر بی بدیل و سترگ نموده است.

پیشوای بزرگ شیعیان، حضرت امام صادق علیه السلام - که در سنین کودکی در این جلسه نورانی حضور داشته است-، فرزندش اسماعیل را به حفظ و حراست از این کتاب گران مایه فرمان داده و از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام (محمد و ابراهیم که فرزندان عبدالله بن حسن بودند) می خواهد هیچ یک، این کتاب بی بدیل را از مدینه خارج نکنند. چرا که خوف آن می رود با کشته شدن آن دو، کتاب نیز از بین برود.

اوامر امام صادق علیه السلام بر حراست از این اثر باقی و جاودانه امام سجاد علیه السلام از یک طرف، و از منظری دیگر، مفاهیم بی مانند آن که در قالب مناجات نامه با خالق بی همتاست، عالمان و اندیشمندان شیعی را بر آن داشت تا هر یک به نوبه خود بر محافظت و نگهبانی از «زبور آل محمد صلی الله علیه و آله»، سخت بکوشند.

نمونه های این تلاشی را میتوان در طول قرن های متمادی در روایت، درایت، قرائت، تدریس، استنساخ نسخ و مراقبت در تصحیح، کتابت و نقل آن و نگارش ده ها تعلیقه، حاشیه، ترجمه و شرح که بر این مناجات نامه شیعی نگاشته شده، یافت و علاوه بر آن بعضی از اندیشمندان و محدثین، بر این کتاب گرانقدر مستدرکاتی نگاشته اند که با اسناد و طرق مختلف به دعاهای سقط شده اشاره کرده و دعاهای دیگر منسوب به امام سجاد علیه السلام را نیز ذکر

ص : 7

نموده اند.

بزرگانی همچون شیخ حر عاملی، میرزا عبدالله افندی، میرزا حسین نوری طبرسی، حسین محسن امین عاملی و شیخ محمد صالح مازندرانی-رحمه الله علیهم اجمعین- به جمع آوری دعاهای امام زین العابدین علیه السلام از میان متون کتاب های حدیثی پرداخته و به نگارش کتابهایی با عنوان «الصحیفه الثانیه» تا «الصحیفه السادسه» پرداخته اند.

در سال های اخیر نیز با استفاده از صحیفه کامله سجادیه و مستدرکات پنجگانه. اثر جدید. به نام «الصحیفه السجادیه الجامعه» ارانه گردید که در آن، دعاهای صحیفه به 270 دعا افزایش داده شده و به شکل نموداری، سلسله اسناد دعاها. در پایان کتاب آمده است.

تمامی این تلاش ها، اولاً به آن خاطر است که حفظ احادیث و کلمات نورانی ائمه معصومین علیهم السلام و رساندن آنها به دیگران، در بین مسلمانان - خاصه مکتب حقه تشیع-، جایگاهی ویژه و بس رفیع داشته است و بزرگان در نقل و تصحیح آن اهتمامی خاص نموده اند و حتی در این مسیر، هر که را لایق نقل حدیث می یافتند، اجازه روایت حدیث اعطا می کردند. و ثانیاً دعا و نیایش، بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ اسلامی است که به شکلی زیبا و دقیق و در آوازی مناجات گونه، به تفهیم و تعلیم بسیاری از معارف دینی پرداخته است. از این رو دعاهای منسوب و مأثور از ائمه معصومین علیهم السلام خصوصاً حضرت سید الساجدین علیه السلام، یکی از ذخایر عظیم و پر ارج فرهنگ ناب مکتب تشیع می باشد.

جای بسی تأسف آست که در زمان حاضر تصور عامه مردم از دعاهای روایت شده از ائمه معصومین علیهم السلام، تنها خواندن و زمزمه نمودن آن است و تلاشی در جهت فهم آن و درک معانی آنچه بر زبان جاری می سازند، نمی نمایند. حتی برخی از اندیشمندان دینی نیز به کتاب های دعایی و صحیفه مبارکه سجادیه، به دید یکی از عمیق ترین مأخذ معارف الهی نظر نکرده و در مباحث مطروحه: به جملات و فرازهای آن ارجاعی نداشته اند و از این رو ستمی

ص : 8

بس عظیم به بخش وسیعی از معارف منحصر به فرد فرهنگ آل البیت علیهم السلام رفته است.

در بررسی اجمالی که از چند کتاب موضوعی حدیث که در سالهای اخیر نگاشته شده به عمل آمد، مشخص گردید ارجاعات و استنادات به صحیفه سجادیه، بسیار کم است. در کتابی که 1770 روایت، حدیث و گفتار ائمه معصومین علیهمالسلام، به صورت موضوعی بیان شده، فقط پانزده ارجاع به صحیفه سجادیه وجود داشت (کمتر از یک درصد). در کتاب دیگری که 479 گفتار معصوم را بیان کرده بود، فقط دو بار به صحیفه سجادیه مراجعه شده بود (کمتر از نیم درصد). و این در حالیست که در بسیاری از موضوعات، می توان از فرازهای صحیفه سجادیه نیز استفاده برد. ولی نویسندگان آن کتاب ها به دلیل عدم موضوع بندی جامع بر صحیفه مبارکه سجادیه، نتوانسته اند از آن استفاده موضوعی نمایند.

لذا ضروری است اندیشمندان حوزه دین و عالمان بلند همت، دعا را نه فقط به عنوان زمزمه ای عارفانه، بلکه به عنوان منبعی غنی در القای ظریف ترین معارف الهی، به مردم معرفی کرده، به تبیین و تفسیر این کلمات آسمانی بپردازند.

در این مسیر نخستین گام برای زدودن غبار غربت از دعاهای روح افزای معصومین علیهم السلام خصوصاً صحیفه سجادیه، تهیه معاجم و فرهنگ نامه هایی برای تسریع در دستیابی به محتوا و مضامین فرازهای ادعیه است.

نباید از نظر دور داشت که صحیفه سجادیه دارای دو شأنیت است: اول آنکه در جمع احادیث شیعی قرار گرفته و به آن نگاهی روایی شده و همانند دیگر روایات مأثوره، دارای سلسله اسناد و اجازات است و بزرگان اخبار آن را در کتاب های روایی خود آورده اند و بعضاً به شرح بعضی از لغات آن در همان کتاب پرداخته اند.(1) برخی عالمان نیز به نقل اسناد صحیفه

ص : 9


1- 1) علامه بزرگوار مجلسی خانه درصد فحه 59 جلد 110 بحارالانوار، به نقل اسناد صحیفه پرداخته و میگوید:«روایات صحیفه با بیش از آن است که به شمارش آید.» مرتضی زبیدی حنفی که از عالمان بنام قرن دوازده هجری می باشد نیز در صفحه 480 جلد 4 کتاب «اتحاف السادهالمت قین» با سندی خاص، به نقلیدعای چهل و هفتم صحیفه پرداخته است.

پرداخته، در سلسله اسناد آن همانند دیگر روایات نقد و بررسی کرده و راویان آن را توثیق نموده اند. تمامی این تلاش ها حکایت از آن دارد که صحیفه را به صورت یک روایت، همانند دیگر روایات دیده اند.

دومین شأنیت صحیفه سجادیه آن است که دعاهای این کتاب در جمع دعاهای پربار و زیبای شیعی قرار دارد و بزرگان بدان نگاهی مناجاتی کرده و آن را راهی برای راز و نیاز با خالق بیهمتا برشمرده اند.(1)

ولی متأشفانه با آنکه صحیفه دارای دو شأنیت است، نه موضوع نگاری جامعی بر دعاهای مأثوره از ائمه معصومین طالقان از جمله صحیفه سجادیه صورت گرفته و نه برای تمامی روایات و احادیث روایت شده و کتاب های روایی، نمایه زنی شده است. البته از دیر زمان عالمان دینی در تدوین کتاب های حدیثی به دسته بندی و تبویب دست ورزیده اند که اولین اثر آن را می توان کتاب شریف «کافی» اثر باقی ثقهالاسلام ابی جعفر محمّد بن یعقوب کلینی (م 328 ه_. ق) دانست و از آن پس نیز مؤلفان، عموماً کتابهای خود را در فصل ها و عنوان هایی هر چند محدود، تدوین می نمودند. به تدریج هر چه زمان می گذشت و احساس نیاز به موضوع بندی احادیث تقویت می شد، نویسندگان در تدوین احادیث و روایات از

عنوان، فصل و باب های بیشتری در تنظیم کتاب های -خورد استفاده کردند.(2)

ص : 10


1- 1)شهید ثانی در کتاب «ا للمعه الدمشقیه»، در اعمال روزعرفه، خواندن دعای چهل هفتم صحیفه را سفارش کردهاست. محقق بحراز ی نیز در صفحه 390جلد 16 کتاب «الحدائق الناضره» میگوید:«مستحب است در روزعرفه دعا خواندن و بهتراست دعای عرفه امام حسین ایالا و دعای عرفه امام سجاد ایالا هر صحیفه کامله، خوانده شود.
2- 2)نگاهی به کتاب فقهی «تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه» نوشته شیخ ابی جعفر محم ادبن حسن طوسی (م 460 ه. ق) و کتاب «وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه» تألیف شیخ محمدبن حسن حر عاملی (م 1104 ه ق) بازگوی این حقیقت است که کتاب او لکه در قرن پنجم تألیف شده، دارای 395 باب است. درحالی که کتاب دو مکه در اواخرقرن یازدهم نگارش یافته، دارای 7081 باب می باشد.

اما این روش، هرگز نتوانست همه آنچه را که در لابهلای متون حدیث و دعاهای ائمه معصومین علیهم السلام بود، در مقابل دیدگان محققین قرار دهد. چون در بسیاری از احادیث و روایات، چندین موضوع مطرح شده که باید در چندین باب و فصل قرار میگرفت یا حداقل به آن ارجاع داده می شد، در حالی که تنها در یک فصل از یک باب، آن روایت وارد شده و چنانچه دعاها آورده می شد، فقط به عنوان ادعیه و در کتاب مزار ذکر می گردید.

تلاش برخی از نویسندگان کتاب های حدیثی از این بالاتر رفته و کتاب هایی به صورت موضوعی و دارای زیر موضوع های متعدد و وابسته به یکدیگر با ذکر آیات قرآن، احادیث و فرازهایی از بعضی دعاها، به همراه ترجمه فارسی و آدرس منبع، نگاشته شد. از آن جمله می توان به کتاب هایی نظیر «میزان الحکمه» و «آثار الصادقین» اشاره کرد. در اینگونه کتاب ها به گوشه هایی از صحیفه سجادیه و فرازهایی از آن در موضوعات مختلف اشاره شده است. ولی نویسندگان اینگونه کتاب ها نیز اولاً بسیاری از احادیث ائمه معصومین علیهم السلام و فرازهای صحیفه سجادیه را ذکر ننموده اند و ثانیاً بنا نداشته اند به تمامی معانی و مفاهیم حدیثی که ذکر نموده اند، توجه داشته باشند و آن روایت را در موضوعات متعدد ذکر نمایند. چرا که این خود، امری غیرممکن است و از طرفی نیز هر مفهوم و عبارت ممکن است چندین احتمال معنایی داشته باشد و نگارندگان این کتاب ها، بنایی بر عنوان بندی تمامی محتوای حدیث و فرازهای دعاهای صحیفه سجادیه نداشته اند.

با نگارش کتاب های معجم لفظی(1) برای صحیفه مبارکه سجادیه و بعضی از کتابهای حدیث، روش جدیدی برای تکمیل اطلاعات و تسهیل و دقت در دسترسی به مضامین و

ص: 11


1- 1) شاید این نام برگرفته ازا حادیثی باشد که از حروف الفبا به «معجم» یادکرده. همانند احادیث «من لا یحضره الفقیه»، ج4، ص 13 او «تهذیب الاحکام»، ج 10، ص 263.

اطلاعات آن کتاب، عرضه شد که این کار در رساندن محقق به موضوعات، بسیار با اهمیت، مفید و ارزنده بود.

امروزه ما به وسیله رایانه، کامل ترین معاجم لفظی از قرآن و کتابهای حدیثی از جمله نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را در اختیار داریم که با توجه به آنکه شکل کلمات برای محققان اهمیت ویژه ای دارد از روشهای کارگشا و کم نقص محسوب می شود و با توجه به اینکه زمان زیادی از ارائه آن نمی گذرد، برای تأمین قسمتی از نیاز محققان، هنوز جایگزینی مناسب برای آن یافت نشده است. علاوه بر آنکه بعضی از این معجم ها به چاپ رسیده، بسیاری از برنامه های رایانه ای نیز وجود دارند که دارای معجم و امکان جستجوی لفظی با دقت بسیار بالا می باشند.

دیگر روشی که در سده های اخیر جهت تسریع در دستیابی به محتوا، مورد توجه و اهتمام دانشمندان قرار گرفته، فهرست نگاری موضوعی، یا تهیه کشف المطالب است. اکنون پژوهشگران اسلامی فهرست نگاری های متعددی بر قرآن و کتاب های حدیثی تألیف کرده اند. پس از نگارش کشف المطالب ها و کشف الایاتهای بسیاری بر قرآن کریم، موضوع نگاری های متعددی بر نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و بعضی از کتاب های حدیثی صورت گرفته است. از آن جمله می توان به «خورشید بی غروب نهج البلاغه»،(1) «الدلیل علی موضوعات نهج البلاغه»(2) و «الدلیل الی موضوعات الصحیفه السجادیه»(3) اشاره کرد.

در این روش ابتدا نویسنده، چهارچوبی ذهنی برای محتوای کتاب می سازد و تلاش میکند، محتوای کتاب را در این چهارچوب پیش ساخته جای داده و سپس برخی از این

ص : 12


1- 1) نوشته عبدالمجید معادیخواه، سال 1372، ده جلد.
2- 2)نوشته علی انصاری، سال 1357، یک جلد.
3- 3) نوشته محمد دحسین مظفر، سال 1362، یک جلد.

محتواها را موضوع و برخی را زیر موضوع موضوعات قرار می دهد. این روش گرچه مخاطب را با موضوعات و زیر موضوع های کتاب آشنا می کند، ولی در بعضی از موارد هیچ ارتباطی بین متن و موضوع خود ساخته ذهنی مؤلف نمی بینیم و از طرفی بسیاری از محتوای منطوقی و مفهومی متن در قالب موضوع، ارائه نشده است. یعنی از جهتی، جامع تمامی موضوعات کتاب نبوده و از سوی دیگر، بسیاری از موضوعات، با اصل کتاب مطابقت نمی کند و از این مشکل تر آنکه، موضوعات در چهارچوبه زمان و مکان نویسنده گرفتار آمده و مؤلف با توجه به مباحثی که در جامعه مطرح است، به موضوع نگاری متن پرداخته و سعی دارد اینگونه القا کند که این مطالب در کتاب وجود دارد.(1)

جدیداً بعضی از نویسندگان فرهنگ نامه های موضوعی، بر این باورند که نبایستی در مفاهیم کتاب سیر نمود و در چهارچوب ذهنی خود اسیر گشت و یا با توجه به موقعیت زمانی و مکانی به موضوع نگاری پرداخت، بلکه موضوعات می باید از منطوق کلمات استخراج شود.

در این روش، مؤلف بدون هیچ پیش فرض ذهنی و طرح قبلی، مستقیماً به صورت تجربی و عینی به سراغ متن رفته و با استفاده از واژه های متن و در بعضی از موارد ایجاد رابطه میان کلمات، به ساخت موضوع می پردازد و سپس موضوعات را به ترتیب الفبایی، منظم کرده، مجموعه اطلاعات هر موضوع که از این یک واژه خاصی برگرفته شده است را در زیر یکدیگر نوشته و زیر موضوعاتی را پدید می آورد و سپس با واژه های کمکی و تکمیلی، مجموعه اطلاعاتی را به صورت شکل یافته، فراهم نموده، به کاربران و پژوهشگران عرضه می دارد.

این روش هر چند از اعمال سلیقه کمتری برخوردار است و محققان ارجمندی نیز قرآن و

ص : 13


1- همچون موضوعاتی که اخیراً یکی از موضوع نگاران بر کتاب شریف نهج البلاغه، نگاشته و آن کتاب را حاوی موضوعاتی همچون «فوتوریسم»، «فورمالیسم»، «فیزیوئومی»، «فیزیولوژی» و ... دانسته است.

صحیفه جامعه سجادیه را اینگونه موضوع یابی نموده اند،(1) ولی این روش برای کسانی که با زبان عربی آشنایی دارند، مفید می باشد. زیرا موضوعات، برخاسته از متن عربی است و افراد بیگانه با آن زبان، قادر به بهره برداری از آن نیستند و چنانچه نویسنده موضوعات را ترجمه نماید، به منظور خود که استفاده از منطوقی کلمات است، دست نیافته است. زیرا در ترجمه موضوعات و زیر موضوعات باز چهارچوبه ذهنیت مترجم کارساز است و موضوعات اسیر ذهن و زمان نگارش میگردد و از طرفی سردرگمی مراجعه کننده غیر آشنا به زبان عربی را به دنبال دارد. چرا که او به دنبال همه واژه های به کار رفته در آن موضوع است و با ترجمه آن نمی تواند تمامی موضوعاتی که بدان معنا است، یکجا بیابد. و از طرفی در این فرهنگها، هر چند کلمات همان کتاب به کار رفته، اما موضوعات ساخته شده معادل نیز فراوان بوده و مؤلف از زبان فارسی و عربی به صورت ادغامی بهره گرفته است.

اشکال دیگری که به روش فرهنگ نویسی آنان وارد است این است که نویسندگان محترم این گونه فرهنگ واره ها بنا بر آن داشته اند که از منطوق و عین کلمات به سراغ جملات آن کتاب رفته، به موضوعات دسترسی یابند. در حالی که به تأویل، تفسیر و همچنین در مورد فرهنگ نامه های قرآنی، به شأن نزول بعضی از آیات نیز توجه کرده اند و برخی موضوعات را با توجه به تفسیر، تأویل و شأن نزول ساخته اند، که این کار حتی از کسانی که با توجه به چهارچوبه ذهن خود به ایجاد موضوع میپردازند نیز سر نزده است.

با توجه به مطالبی که گذشت، نیاز به موضوع نگاری صحیفه مبارکه سجادیه، بیشتر احساس

می شد. زیرا پیرامون قرآن کریم حداقل ده ها کشف المطالب و کشف الایات با تمامی محشنات

ص : 14


1- 1) «فرهنگ موضوعی قرآن مجید » اثر خرمشاهی وفانی /انتشارات فرهنگ معاصر سال 1364. «نمایه نامه موضوعی صحیفه سجادی ه» اثر مصطفی درایتی .

و کاستیها موجود بود(1) و پیرامون کتاب شریف نهج البلاغه نیز فرهنگ نامه های متعددی وجود داشت.(2) اما در مورد کتاب گران بار صحیفه مبارکه سجادیه، تنها اثر مهمی که به عنوان فرهنگ نامه موضوعی نگاشته شده بود، کتاب «الدلیل الی موضوعات الصحیفه السجادیه» است که مؤلفب آن، فارغ از واژه ها و الفاظ موجود در صحیفه سجادیه، به بررسی آن پرداخته و هر آنچه را که به عنوان موضوعی قابل طرح یافته، در 328 صفحه، 19 موضوع و 197 زیر موضوع گرد آورده است. موضوعاتی که نویسنده برگزیده، عبارت اند از: توحید، نبوت، امامت، معاد، اسلام، ملائکه، اخلاق، طاعات، ذکر و دعا، سیاست، اقتصاد، انسان، هستی، جامعه، علم، زمان، تاریخ، سلامتی و امور نظامی. با بررسی دقیق این موضوعات، به این نتیجه میرسیم که اکثر این موضوعات، عناوینی است ساخته مؤلف، که این عنوان ها در صحیفه کامله سجادیه به چشم نمی خورد. زیژموضوعات نیز تابع هیچ مشخصه ای نیست و نویسنده محترم آن، در بسیاری از موارد سلیقه ای عمل کرده است.

کتاب «نمایه نامه موضوعی صحیفه سجادیه» که در دو جلد انتشار یافته، علی رغم محشناتی که دارد، به موضوع نگاری صحیفه مبارکه سجادیه که شامل 54 دعاست نپرداخته، بلکه صحیفه جامعه سجادیه، که دارای 270 دعا می باشد را موضوع نگاری نموده است. این فرهنگ دارای 7500 مدخل اصلی و 3500 مدخل ارجاعی بوده و قابل تطابق و استفاده برای صحیفه کامله سجادیه نیست. چرا که صحیفه جامعه در بسیاری از موارد، از جمله در شماره دعاها با صحیفه کامله پنجاه و چهار دعایی اختلاف دارد. به طور مثال، دعاهای یکم تا دهم صحیفه کامله، در صحیفه جامعه به شماره های 1، 9، 12، 14، 15، 21، 24، 26، 30،

32 آمده است.

ص : 15


1- 1) بنگرید به « کتابشناسی جهانی قرآن کریم»/خانه کتاب قم/1382، ج 1، صص 38-14.
2- 2) بنگرید به «امام علی در آینه قلم»/ج 1، صص 557-550.

احساس نیاز به وجود فرهنگ واره ای جامع برای صحیفه کامله سجادیه (با توجه به اینکه موضوع نگاری دعا و مناجات از ویژگی و حساسیت خاضی برخوردار است)، ما را بر آن داشت تا با سبکی جدید به موضوع نگاری صحیفه مبارکه سجادیه بپردازیم. طی سالهای اخیر در مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، اقدامات پژوهشی و تحقیقی متعددی چه به شکل نرم افزار رایانه ای و چه به صورت مکتوب، برنامه ریزی شده که تاکنون برخی از آنان به مرحله تولید رسیده و برخی دیگر در حال تکمیل می باشد.

یکی از این برنامه ها که به شکل مکتوب ارائه میگردد، فرهنگ نامه موضوعی صحیفه سجادیه است. در تدوین و تنظیم این فرهنگ نامه در مرحله اول، صحیفه سجادیه ای که توشط مرحوم حجهالاسلام سید علی نقی فیض الاسلام قدس سره تصحیح و فرازبندی شده بود را به عنوان متن اصلی انتخاب کرده، بدون هیچ قالب پیش ساخته ذهنی یا خارجی، به اصل متن صحیفه مراجعه و کلمه به کلمه متن را بررسی نمودیم و پس از گزینش واژه هایی که دارای بار موضوعی خاصی بود، با استفاده از رایانه، آنها را به صورت الفبایی و معجمی، مرتب نمودیم. با بررسی دقیقی کلمات انتخاب شده، به این نتیجه رسیدیم که واژههای انتخابی بر دو قسم هستند: یک قسم کلماتی بودند که علاوه بر دارا بودن بار موضوعی، در متن محور سخن و یا مطلبی بودند که بدون شک این واژه ها در ترکیب موضوعی قرار میگرفتند. نظیر موضوعات «آب»، «آتش»، «آسمان» و.... قسم دوم واژه هایی بودند که بار موضوعی داشتند، اما محور سخن یا مطلبی نبودند. در اینجا کلماتی که می توانست محقق را در رساندن به مطالب یاری دهد، ذکر نمودیم. همچون موضوعات «رسیدن»، «روگردانی»، «روی آوری»، «همانند» و.... سپس واژه هایی را که علی رغم داشتن بار موضوعی، نمیتوانست در راستای منظور محقق نقش آفرینی نماید، ذکر نکردیم. نظیر موضوعات «آبشخور»، «سقالبها»، «معوذتین» و.... زیرا بر این باور بودیم که چنین موضوعاتی برای مراجعه کننده نه تنها مفید

ص : 16

نخواهد بود، بلکه ممکن است گیج کننده و ملالآور باشد. (البته چنین مواردی نسبت به کل موضوعات مطرح شده، بسیار نادر بود.) در این میان به کلماتی برخوردیم که محور سخن نبودند و در بعضی فرازهای دعا، دارای بار موضوعی و در برخی از جملات، فاقد بار موضوعی بودند که با بررسیهای دقیق، مواردی که دارای بار موضوعی بود، ذکر شده و از فرازهایی که کلمه در آن فاقد بار موضوعی بود، چشم پوشی شد. زیرا فرهنگ نامه موضوعی باید هدایتگر به واژه هایی باشد که راهنمای موضوع بحث در متن قرار گیرد و مراجعه کننده را به مطلبی در اطراف آن موضوع، راهنمایی کند و چنانچه او به دنبال همه واژه های به کار رفته در تمامی فرازهای دعا است، باید برای رفع نیاز خود به معجم لفظی صحیفه مبارکه سجادیه مراجعه کند نه به فرهنگ نامه موضوعی که بنای خود را بیان موضوع قرار داده نه بیان تمامی الفاظ به کار رفته در صحیفه سجادیه.

سپس آن واژه ها را (با توجه به جمله ای که آن واژه در آن به کار رفته بود،) ترجمه کردیم. توجه به جمله ای که آن کلمه عربی در آن به کار رفته، به این خاطر است که بعضی از کلمات دعا در زبان فارسی، معانی متعددی دارد و یا از کلمات مترادفی است که دارای مصادیق متعدد است و باید دید، منظور امام علیه السلام از این کلمه در این فراز چه بوده است. البته در بسیاری از موارد به شرح نیز مراجعه می شد. در این میان کلماتی بودند که می توانست به مصادیق متعدد، تطبیق یابد و یا به چند معنی ترجمه شود و شارحین و مترجمین صحیفه سجادیه، به تمامی آن معانی و یا مصادیق، آن فراز را ترجمه و تطبیق کرده بودند. لذا ما آن کلمه را در تمامی آن معانی و مصادیق در ذیل موضوعات متعدد ذکر کرده، به مقتضای موضوع، آن کلمه را ترجمه نمودیم. به عنوان مثال از کلمه «جازیاً» در عبارت «کفی بک جازیا»، (1) در موضوع «پاداش» و همچنین در موضوع «کیفر» استفاده کردیم و یا از واژه «کلفتنی» در عبارت «اللهم

ص : 17


1- 1) بخشی از فراز سوم دعای پنجاهم.

ائلی کلفتی من نفیی ما آنت آمللف به منی»،(1) در موضوعات «تکلیف» و «گماشتن» بهره بردیم. نیز موضوعات استخراج شده را پس از ترجمه فارسی، به صورت الفبایی چینش نمودیم و موفق به تفکیک مناسب موضوعات از یکدیگر شدیم. مثلا موضوعات «عفو»، «آمرزش» و «گذشت» (علی رغم تشابه معنای ظاهر) در سه موضوع جداگانه، به تناسب عبارت عربی فراز و نیز لحاظ نمودن ترجمه در آن، قرار گرفت. در این هنگام متوجه واژه هایی که دارای معنای یکسان (و یا مشابه) بود شده، تمامی آنها را با در نظر گرفتن مشخصه هایی خاص، یک موضوع دانسته و تحبت موضوعی واحد قرار دادیم. مثلا کلماتی که به «حتمی» ، «لازم»، «لزوم»، «واجب» و «وجوب» ترجمه شده بود، تحت موضوع «واجب» در نظر گرفته شد.

در این میان واژه هایی وجود داشت که احتمال وجود معانی متعدد از آن بعید نبود. مانند موضوع «مژده» که واژه های معادل «بشارت»، «تبشیر» و «نوید» از آن استنباط و به موضوع «مژده)) ارجاع داده شد. همچنین در این فرهنگ، موضوعاتی داشتیم که جهت تکمیل بحث، ارجاع آنها به دیگر موضوعات مشابه، خالی از لطف نبود. پس با چنین ارجاعاتی نیز، موضوعات ارجاعی پدید آوردیم.

حال قطع نظر از موضوعات ارجاعی، سایر موضوعات هر یک دارای فرازهای متعددی از دعاهای مختلف بود. در بعضی موارد، تعدد فرازها چنان بود که رجوع به آنها، جز سردرگمی در میان انبوه فرازها، چیز دیگری نداشت. لذا بر آن شدیم، جهت تسهیل در فهم و نجات از سردرگمی، برای هر یک از فرازها، عنوانی برخاسته از منطوق فراز قرار دهیم. توجه به این نکته ضروریست که این عناوین (که در فرهنگنامه موضوعی، بر اساس شماره دعا و فراز، تحت موضوعات قرار دارند)، به عنوان زیر موضوع نیستند، بلکه بر اساس تسهیل در فهم موضوعی فراز در نظر گرفته شده اند. به همین دلیل، این عناوین که بیشترین حجم

ص : 18


1- 1) قسمتی از اولین فراز دعای بیست و دوم.

فرهنگ نامه را به خود اختصاص داده اند، بر اساس ترتیب الفبایی چینش نشده و تنها موضوعات دارای چینش الفبایی اند.

سپس جهت سهولت دستیابی مراجعه کننده به دعاها و فرازهایی که عناوین از آنها استخراج شده، به چینش فرازهای تقطیع شده، بر اساس ترتیب عددی دعا و نیز شماره فراز، اقدام نمودیم.

از آنجایی که مراجعه کنندگان به چنین فرهنگ نامه هایی، عموماً فارسی زبان هستند، جهت تسهیل در فهم مراجعین، تمامی دعاهای صحیفه سجادیه ترجمه شد و ترجمه هر فراز و عبارت تقطیع شده، در زیر فراز مربوطه قرار گرفت تا معنای فراز دعا، در دسترس و مفهوم عنوان استنباطی از آن فراز، کاملا مشخص و واضح گردد.

با توجه به اینکه در برخی موارد از واژه های زبان عربی در زبان فارسی، معانی مختلفی استنباط می شود و ما قائل به از دست ندادن موضوعات و عناوین در حد توان بودیم، لذا با توجه به موضوعات، ترجمه های متفاوتی از لغات برداشت کرده و به تناسب موضوع، از آن بهره جستیم. نظیر عبارت «لا تفتفی» که در جمله «ولا تفتنی بالسعه»(1)، به عبارت «گمراهم نکن» و نیز «آزمایشم نکن» ترجمه شده و یا واژه «المانی» که در عبارت «آنا الجانی علی نفسه»،(2) به کلمات گنهکار» و در جایی دیگر به «جنایتکار، ترجمه گردیده است.

در پایان چینش موضوعات و فرازهای دعاها، ( پایان جلد سوم) دعاهای صحیفه سجادیه به همراه ترجمه آن قرار داده شد تا مراجعه کننده برای پی بردن به قبل و بعد هر عبارت و فراز تقطیع شده که همراه با موضوعات ذکر گردیده، ناچار به مراجعه به چاپهای دیگر صحیفه

(که چه بسا فراز بندی نشده) نباشد.

در این فرهنگ، بیش از 900 موضوع اصلی وجود دارد و تعداد 794 موضوع ارجاعی

ص : 19


1- 1) بخشی از فراز بیست و دوم دعای بیست.
2- 2)فراز هشتادودوم از دعای چهل وهفتم.

تعبیه گردیده است. در زیرساخت موضوعات اصلی آن، عناوینی برای فرازهای دعا نگاشته شده که تعداد آن عناوین نیز 9226 عنوان می باشد.

نظر به اینکه فرهنگنامه حاضر، علی رغم دقت و تلاش انجام شده، خالی از عیب نیست، لذا نقادی اهل فن، در بهتر طی نمودن این مسیر، قطعا کارگشا و مثمر ثمر خواهد بود.

در پایان، خداوند منان را حمد و سپاس میگوییم که توفیق عطا فرمود تا در حول محور صحیفه مبارکه سجادیه، این اقدام پژوهشی انجام و آن را به پیشگاه حضرت امام سجاد علیه السلام تقدیم داریم.

همچنین از عنایات ویژه مرجع عالیقدر و زعیم حوزه علمیه اصفهان، حضرت آیه الله العظمی مظاهری «مدظل به العالی» - که تأسیس مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، از برکات وجودی معظم له است - سپاس گزاری و قدردانی می نماییم.

در تدوین فرهنگ نامه ای که پیش روی دارید، شش تن از پژوهشگران مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، برای به دست آوردن سبکی موضوع نگا ری ادعیه و ترتیب آن، و استخراج موضوعات و عناوین، و همچنین تقطیع و عنوان نگاری فرازها و نیز ترتیب چینش آنها و ویرایش متن، مساعدت های فراوانی نمودند که بر خود لازم می دانم از تک تک آنان تشکر نمایم.

اللهم لک الحمد بدیع السماوات و الارض

سید احمد سجادی

مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان

فروردین ماه 1385

ص : 20

آ

آب

شناساندن سنجش آب ها، به فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که وزن آب ها رابه آنان شناسانده ای.16و11و10/3

فرشتگان ساکن آب

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سُکَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و ساکنان هوا و زمین و آب.23و11و10/3

آغاز نمودن بندگان، از آبی ناچیز

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا

خداوندا و تو از آب ناچیز آغازمان نموده ای.

5/9

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من، اگر در مدّت زندگی ام، آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

فرشتگان و آب رسانی سودمند، به بندگان

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ... بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ...

و فرشتگانت را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

آب رساندنی سودمند، با فراوانیِ دائم

أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ

فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که فراوانی اش همیشگی، جاری شدنش بسیار، سخت، تند و شتابان باشد - آماده ساز.2/19

نتایج آب دادن خداوند، به بندگان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ، وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ، وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ، وَ تُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ، وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ، وَ تَزِیدُنَا بِهِ قُوَّهً إِلَی قُوَّتِنَا

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را

ص : 21

جاری گردانی و چاه ها را از آن پر کنی و رودخانه ها را با آن روان سازی و درخت ها را به وسیله آن برویانی و با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی و چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری و روزی های پاکیزه را با آن برایمان کامل گردانی و کشت ها را به وسیله اش برایمان برویانی و پستان حیوان را با آن پر (شیر) سازی و به وسیله آن نیرویی بر نیروی ما بیفزایی، سیراب نما.5/19

شور نگرداندن آب ابرها

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَیْنَا أُجَاجًا

خداوندا آب آن (ابر) را بر ما شور و تلخ نگردان.6/19

درآمیختن آب های مشرکان، به وبا

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

آبی پست و بی ارزش

وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ...

و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.

23/32

آب جوش و ساکنان دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَسقِی أَهْلَهَا حَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که اهلش را آب جوشان می نوشاند.30و29/32

زایل نمودن خشکی شهرها، با آب (باران)

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشکسالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

دشمن، و نوشاندن آبی تلخ به بنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که آب بسیار تلخِ زهرآگین را جرعه جرعه به من نوشاند.4/49

آباد

آباد گشتن، با بندگی خدا

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ، وَ تَجَرُّدِی بِسُکُونِی إِلَیْکَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ، وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ، وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و تنها بودنم به شب زنده داری برای تو، و کوشش کردنم برای خو گرفتن با تو و درخواست نمودن حاجت هایم از تو و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد

ص : 22

ساختنم از آتشت و حفظ نمودنم از عذابت که سزاوارش [دوزخیان]، در آن به سر می برد، آباد گردان.123/47

آبرو

ریختن آبروی دیگران

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... شَتْمِ عِرْضٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از آبروریزی، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

حفظ نمودن آبروی بنده، با توانگری

وَ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ

و آبرویم را با توانگری حفظ کن.26/20

حفظ آبروی جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ رَعَی لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَهً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ...

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را هم سنگ و هم گون پاداش او، پاداش ده.16/27

وامی آبروبَرنده

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ تُخْلِقُ بِهِ وَجْهِی

و مرا معاف دار، از وامی که با آن آبرویم را ببری.1/30

آبرومندترین پیامبر

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا... وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَکَ جَاهًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و آبرومندترین آنان نزد خود قرار ده.18/42

حفظ آبروی بنده، از درخواست نمودن از جهانیان

وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

آبروی بنده، آماج تیرهای حسودان

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ

و چه بسیار حسودی که آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد.

9/49

ص : 23

آتش

رهاندن تابعین، از همیشه ماندن در آتش دوزخ

تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ کَبَّهِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِیهَا

ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش و همیشه ماندن در آتش است، عافیت بخشی.

18/4

آتش دوزخ، سرانجام دعوت شیطان

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ... مُنْتَهَی دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ

و من در همان هنگام باور دارم که پایان دعوت او به سوی آتش است.24/16

آتش دوزخ، جزای معصیت کار

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ... إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّارَ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود.31/16

خاموش کردن آتش دشمنی

حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ... فِی... إِطْفَاءِ النَّائِرَهِ

مرا در فرونشاندن (آتش) کینه، به زینت شایستگان بیارا.10/20

آتش دوزخ، (ابزاری برای) وعده عذاب الهی

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، وعده عذاب داده ای.29/32

آتش دوزخ (ابزار) سخت گیری بر نافرمان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.

29/32

زنهارخواهی جهت دوری از آتش دوزخ

وَ أَسْتَهْدِیکَ لِمَا بَاعَدَ مِنْهَا، وَ أَخَّرَ عَنْهَا

و از تو راهنمایی می خواهم، برای آنچه از آن (آتش) دور سازد و عقب گردانَد.31/32

وَ أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

و مرا به بسیاری رحمتت از آن (آتش) ایمن ساز.32/32

ص : 24

درخواست برای آزادی از آتش دوزخ

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد ساختنم از آتشت، آباد گردان.123/47

ویژگی های آتش دوزخ:

أ. سختی اش

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ کَبَّهِ النَّارِ

و ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش است، عافیت بخشی.18/4

ب. شکنجه آن

وَ قِنِی (بِرَحْمَتِکَ) عَذَابَ النَّارِ

و مرا به رحمت خود از عذاب آتش، حفظ فرما.30/20

وَ أَعِذْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ

و ما را از شکنجه آتش پناه ده.

12/25

وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ

و از شکنجه آتش نگاهمان دار.

13/25

ج. روی هم غلطیدن پاره های آن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ یَأْکُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ، وَ یَصُولُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که پاره هایش یکدیگر را می خورد و برخی بر برخی دیگر حمله می برد.29/32

د. تاریک و نزدیک بودنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَهٌ... وَ بَعِیدُهَا قَرِیبٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که نورش تاریکی، و دورش نزدیک است.29/32

ه_. دردناک بودن آن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... هَیِّنُهَا أَلِیمٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که آسایشش دردناک است.29/32

و. پوساننده استخوان بودنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که استخوان ها را می پوساند.

30و29/32

ز. ناتوانی اش از سبک کردن خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

ص : 25

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست.30و29/32

ح. دیدار آن، با دوزخیان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَلْقَی سُکَّانَهَا بِأَحَرِّ مَا لَدَیْهَا مِنْ أَلِیمِ النَّکَالِ وَ شَدِیدِ الْوَبَالِ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با ساکنان خود با سوزان ترین کیفرِ دردناک و عواقب سخت روبرو می شود.

30و29/32

ط. نامهربان بودنش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ لَا تُبْقِی عَلَی مَنْ تَضَرَّعَ إِلَیْهَا، وَ لَا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که بر زاری کنندگانش مهربان نیست و به مهرجویانش رحم نمی کند.30و29/32

ی. گرمی آن

...فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ

...پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

آخِر پایان

آخرت

محبوبیّت عمل برای آخرت، نزد تابعین

وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ

و عمل برای آخرت را در نظرشان محبوب کنی.16/4

عامل کامل گرداندن نیکی دنیا و آخرت، برای بنده

نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ فِی أَیَّامِ الْمُهْلَهِ... أَکْمِلْ لِی بِهَا خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. و در روزهای مهلتِ عمرم، به طاعت خود بگمار. و بدین وسیله، خیر دنیا و آخرت را برایم کامل نما.29/20

درخواست عطای حسنه، در دنیا وآخرت

وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً

و در دنیا نیکی و در آخرت هم نیکی، عطایمان کن.13/25، 30/20

خدا دانا به صلاح بنده، در امر دنیا و آخرت

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

ص : 26

نگهداری بنده از خطا، در دنیا و آخرت

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ...

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

جدایی نینداختن بین بنده و تندرستی، در دنیا و آخرت

وَ لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

تندرستی دنیا و آخرت

عَافِنِی عَافِیَهً... تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.2/23

اصلاح حال بنده، در دنیا و آخرت

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی...

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، بر من ارزانی دار.9/25

درخواست برای دنیا و آخرت، از خدا

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ

الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش.12/25

نزدیکی زمان رحلت به سوی آخرت

وَ دَنَا مِنَّا إِلَی الْآخِرَهِ رَحِیلٌ وَ انْطِلَاقٌ

و کوچ کردن و رفتن ما به جهان دیگر نزدیک شود.13/42

درخواست محل رسوایی نبودنِ آخرت

وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ

و آن زمان که مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت مرا (در مقام رسوایی) به پا ندار.120/47

اعطای خیری از دنیا و آخرت، به مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

ص : 27

امید نداشتن به غیر خدا، برای امر دنیا و آخرت

فَإِنِّی... لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ

پس به درستی که برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.4/48

پیوسته ساختن فضل خدا در دنیا، به نیکی آخرت

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ... وَ صِلْ ذَلِکَ بِخَیْرِ الْآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا. و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان.28/48

محروم نساختن بنده، از خیر دنیا و آخرت

إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَی لِقِلَّهِ شُکْرِی

خدای من، پس مرا به خاطر سپاس اندکم، از خیر آخرت و دنیا بی بهره نگردان.13/51

مهربانی خدا، در دنیا و آخرت

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا

ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو.1/54

آدم انسان

آدم علیه السلام

گماشتن راهنما، از زمان آدم علیه السلام تا محمّد صلی الله علیه و آله

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - .2/4

آذوقه

رساندن آذوقه به مرزداران اسلام

وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ

و آذوقه یشان را پیاپی برسان.2/27

آذوقه های مشرکان،در دورترین سرزمین

وَ اجْعَلْ مِیَرَهُمْ فِی أَحَصِّ أَرْضِکَ وَ أَبْعَدِهَا عَنْهُمْ

و آذوقه هایشان را در بی برکت ترین و دورترین (نقاط) زمین خود قرار ده.12/27

آرا احکام

آراستگی

نفْس بنده، و آراستن حاجت خواهی از

ص : 28

حاجتمند

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید.15/13

شیطان و آراستن باطل

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان.7/17

آراستن بنده، به زیور شایستگان

وَ حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ

و مرا به زینت شایستگان بیارا.10/20

آراستن مجلس والدین، به فرزندان

وَ زَیِّنْ بِهِمْ مَحْضَرِی

و مجلس مرا به وسیله ایشان آراسته نما.

4/25

آراسته شدن خطا، با اندیشه بد

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

آراستن اوقات ماه رمضان، به طاعت بنده

وَ زَیِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَکَ

و اوقاتش را به طاعت ما برای خود، زینت ده.

17/44

آراستن مناجات بندگان

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

آراستن بنده، به زیور پرهیزکاران

وَ حَلِّنِی حِلْیَهَ الْمُتَّقِینَ

و مرا به زیور پرهیزکاران بیارای.127/47

آراستگی باغ های بهشت

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

آرام آهسته و نیز آرامش

آرامش آسایش

شب و آرام گرفتن از حرکات خسته کننده

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

ص : 29

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

دربر کردن جامه راحت و آرامِ شب

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند.

5/6

وارد شدن موجوداتِ آرام، در صبح

وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا، سَاکِنُهُ وَ مُتَحَرِّکُهُ...

و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی، از آرام و جنبنده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

آرام گرفتن، به فضل الهی

فَضْلُکَ آنَسَنِی

فضل تو مرا آرام نمود.25/13

نبودِ آرامش دهنده ای برای ترس بنده، از دیدار خدا

أَشْرَفْتُ عَلَی خَوْفِ لِقَائِکَ. فَلَا مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی

به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.1/21

آرامش دل بنده، به خدا و نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.

12/21

سبب دریافتن آرامش دل

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.

11/22

تهی ساختن دل دشمنان، از آرامش

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا، دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

مرگ، آرامشگاه نیکوکاران

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی

ص : 30

وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِی نَأْنَسُ بِهِ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی که مرگ برای ما محل انسی باشد که به آن انس گیریم.3/40

آرام گیرندگان در سایه (حمایت) قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْکُنُ فِی ظِلِّ جَنَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که در سایه بال (حمایت) آن ساکن می شوند.7/42

گورها، آرامگاه مردگان

وَ کَانَتِ الْقُبُورُ هِیَ الْمَأْوَی إِلَی مِیقَاتِ یَوْمِ التَّلَاقِ

و گورها تا هنگام قیامت، جایگاه (آرامگاه) ماندن باشد.13/42

آرام گرفتن در استراحتگاهی نزد خدا

اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنًّا

برایم نزد خود استراحتگاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، قرار ده.129/47

آرام ساختن دل بنده، به آنچه نزد خداست

وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقًا بِمَا عِنْدَکَ

و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن (و آرام) گردان.

130/47

فراهم نمودن آرامش، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ... الطُّمَأْنِینَهَ

و آرامش را برایم فراهم ساز.130/47

آرام نگرفتن کینه دشمن

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.

6/49

آرمیدن رگ ها و بی خبری تن

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده.8/52

آرایش آراستگی

آرزو

آرزوی دراز

وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ... نَمُدَّ فِی آمَالِنَا

و پناه می بریم به تو از اینکه آرزوهایمان را دراز کنیم.5/8

اعتماد به آرزوهای شیطان

ص : 31

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ

خداوندا ما از اطمینان به آرزوهای او به تو پناه می بریم.1/17

تبدیل آرزوی القا شده شیطان، به ذکر عظمت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ...

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

پابرجایی آرزوی بنده، در امید به رحمت الهی

وَ حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی

و آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق بخش.28/20

جز خدا راهی به آرزوها نیافتن

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر فضل بزرگت را از من بازداری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

آرزو، و خلف وعده شیطان درباره آن

وَ إِنْ مَنَّانَا أَخْلَفَنَا

و اگر ما را آرزومند گردانَد، خلف وعده کند.

7/25

آزمودن بندگان، به آرزوی دراز

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا... فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ

خداوندا همانا تو ما را در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی.1/29

آرزو، سبب طمع در عمرِ کهنسالان

وَ طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ

و با آرزوهایمان، در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.1/29

آرزومندی نسبت به خداوند

فَأَقْبَلَ نَحْوَکَ مُوءَمِّلًا لَکَ

پس (با آرزوی) امیدوارانه به تو، به سویت روی آورده.8/31

کردار اندک و آرزوی بزرگ

وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا

و من بنده ای هستم که عملش ضعیف و آرزویش بزرگ است.9/32

بریده شدن رشته آرزوهای بنده، جز عفو الهی

وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِکَ

ص : 32

و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.9/32

در زمره ناامیدترین گروهِ آرزومند

وَ لَا أَکُنْ... أَقْنَطَ وُفُودِکَ الْآمِلِینَ

و مبادا من از ناامیدترین گروه های آرزومندت باشم. 15/32

عطای آرزوی بنده

وَ هَبْ لِی أَمَلِی

و آرزویم را به من ببخش.16/37

بازداشتن بندگان، از آرزوی دراز داشتن

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ...

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل راستین، آن را از ما کوتاه کن.1/40

عامل بازداشته نشدن بندگان از کار، به سبب آرزو

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ... حَتَّی... تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز، تا ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند و آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد.9/42

پیامبر صلی الله علیه و آله و آرزومندی بهترین خیر و

بخشش الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

نزدیک بودن آرزوها، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ

درود بر تو ماهی که آرزوها در آن نزدیک شد.

25/45

آرزوها و رسیدن به پایان کرم خدا

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

محروم نماندن آرزومندان، از خدا

لَا یَخِیبُ مِنْکَ الْآمِلُونَ

آرزومندان از (درگاه) تو بی بهره نمی شوند.

15/46

انعام آمرزش، به آرزومند خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به

ص : 33

کسی که آرزومند توست، به خاطر آمرزشت ارزانی می داری.70/47

ناامید نگرداندن بنده، از آرزومندی به خدا

وَ لَا تُوءْیِسْنِی مِنَ الْأَمَلِ فِیکَ فَیَغْلِبَ عَلَیَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِکَ

و از آرزومندی به خود ناامیدم نکن، که ناامیدی از رحمتت بر من چیره شود.101/47

آرزومند عفو الهی

فَلَوْ لَا الْمَوَاقِفُ الَّتِی أُوءَمِّلُ مِنْ عَفْوِکَ الَّذِی شَمِلَ کُلَّ شَیْءٍ لَأَلْقَیْتُ بِیَدِی

پس اگر جایگاهی که از بخشایشت آرزومندم نبود، خود را هلاک می ساختم.3/50

آرزوی دراز، سبب اشتغال به کار بیهوده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش، به بیهوده کاری مشغول شده.

8/52

چیره گشتن آرزو، بر بنده

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست

می کنم، درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته است. 9و8/52

آرمان آرزو

آز حرص و نیز طمع

آزاد

عامل آزاد شدن از آتش دردناک خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.15و10/1

آزاد نمودن گردن های بندگان، از عذاب الهی

...وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِکَ

و گردن های ما را از عذابت آزاد کن.2/5

آزاد کردن گردن بنده، با عفو خدا

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِکَ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به گذشت خود آن را آزاد کن.29/16

ص : 34

بنده، آزادشده رحمت خداوند

وَ اجْعَلْنِی... عَتِیقَ رَحْمَتِکَ

و مرا آزادگردیده رحمتت قرار ده.33/16

آزادی از قید عدالت خدا، با احسان او

فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.10/39

عفو الهی، آزادکننده بنده، در شب های رمضان

وَ إِذَا کَانَ لَکَ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ لَیَالِی شَهْرِنَا هَذَا رِقَابٌ یُعْتِقُهَا عَفْوُکَ... فَاجْعَلْ رِقَابَنَا مِنْ تِلْکَ الرِّقَابِ

و چنانچه در هر شب از شب های این ماه ما، برای تو بندگانی باشد، که عفو تو، آنها را آزاد می کند، پس ما بندگان را از آن بندگان قرار ده.

14/44

کثرت آزادشدگان خدا، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو!.30/45

درخواست، جهت آزاد شدن از آتش

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ مُنَازَلَتِی إِیَّاکَ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد ساختنم از آتشت، آباد گردان.123/47

آزار

آزار رساندن به والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا، وَ عُلُوًّا فِی دَرَجَاتِهِمَا، وَ زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان و بلندی درجات ایشان و افزایش نیکی هایشان قرار ده.8/24

برگرداندن آزار و زیان ابرها، از بندگان

أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا، وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

بازداشتن بنده، از آزار مسلمانان ومؤمنان

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ، وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان و به هر مرد و زن مسلمان بازدار.1/39

جبران اذیّت و آزار بنده، به دیگران

ص : 35

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ، أَوْ مَسَّهُ مِنْ نَاحِیَتِی أَذًی... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده یا از ناحیه من به او آزاری رسیده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.

4/39

آزار رساندن حسود، با نیش زبانش

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ

و چه بسیار حسودی که با زبان تیزش مرا آزرد.9/49

آزرم شرم

آزمایش

آزمودن فرمانبری بندگان

ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا

سپس ما را فرمان داد تا اطاعت پذیریمان را بیازماید. 21/1

رومّان، آزمایش کننده اهل قبور

...وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ

...و رومانْ آزمایش کننده (مردگان) قبرها.

18/3

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و آزمایش الهی

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً... وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند...3/4

رهایی یافتن تابعین، از عواقب آزمایش

تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا...

ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک است، عافیت بخشی.18/4

آزمودن اخبار (اعمال و کردار) بندگان

بِکُلِّ ذَلِکَ... یَبْلُو أَخْبَارَهُمْ

بدین گونه اخبار آنها را می آزماید.7/6

آزمودن بندگان، با بدگمانی در روزی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی.1/29

آزمودن بندگان، به آرزوی دراز

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا... فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتَّی... طَمِعْنَا بِآمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمَّرِینَ

خداوندا همانا تو ما را در مدّت زندگی هایمانْ به آرزوی دراز، آزمودی. تا جایی که با آرزوهایمان،

ص : 36

در عمرهای کهنسالان، طمع کردیم.1/29

خلوت، و آزمایش الهی

وَ لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

و تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن.131/47

آزمایش های گمراه کننده

وَ نَجِّنِی مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ

و مرا از آزمایش های گمراه کننده نجات ده.

8/54

درخواستِ آزمایش نشدن به:

أ. ناامیدی از عدل الهی

اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ

خداوندا مرا به ناامیدی از عدلت آزمایش نکن.12/14

ب. آسودگی به سبب نادانی (به کیفر)

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ

خداوندا او (ستمگر) را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن.12/14

ج. نگاه کردن (چشم به راه بودن)

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ

و مرا به نگاه کردن (چشم به راه بودن)، آزمایش نکن.3/20

د. یاری خواستن از غیر خدا

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ

و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام آزمایش نکن.

12/20

ه_. فروتنی در مقابل غیر خدا

وَ لَا تَفْتِنِّی... بِالْخُضُوعِ لِسُوءَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ

و مرا به فروتنی برای درخواست از دیگران به هنگام نیازم، آزمایش نکن.

12/20

و. زاری نزد غیر خدا

لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ

مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن.12/20

ز. آنچه (دارایی) به (ثروتمندان) داده

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن.2/35

ح. آنچه از بنده بازداشته

وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی...

و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز.2/35

ص : 37

آزمودن آزمایش

آسان

آسان گرداندن راه رستاخیز، بر بندگان

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن راه رستاخیز را بر ما آسان سازد.12و10/1

امّت پیامبر صلی الله علیه و آله و مکلّف شدن به کارهای آسان

وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْرًا

و ما را جز به کار آسان نگماشته.23/1

آسان نمودن اندوه تابعین، در هنگام جان کندن

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

آسان نمودن زحمت بنده، بر نویسندگان اعمال

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

عامل آسان شدن کارهای دشوار

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ

سختی ها به توانایی تو آسان شد.2/7

نبودِ آسان کننده ای، برای آنچه خدا دشوار نموده

وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ

و برای آنچه دشوار کردی، آسان کننده ای نیست. 7/7

آسان بودن خواسته ها و حاجت ها، برای خدا

...وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ

...و (برآوردن) آن (حوائج) بر تو آسان است.

13/21، 16/12

...وَ هُوَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ

...و آن بر تو آسان است.30/31

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا، وَ تَیْسِیرِ ذَلِکَ عَلَیْکَ

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به

ص : 38

قدرتی که بر آن داری و آسان بودن آن بر تو، به عهده گیر.4/48

یاری بنده، با آسان ساختن دشواری ها

تَوَلَّنِی... بِتَیْسِیرِکَ لِیَ الْعَسِیرَ

با آسان کردن سختی برای من یاری ام فرما.

23/13

آسان نساختن ستم ستمگر، به بنده

وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی

و ستم کردن او را بر من آسان نگردان.

7/14

آسانی اندوه و پیشامد غضب الهی

وَ کُلُّ مَرْزِئَهٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِکَ

و هر گرفتاری ای با غضب تو هموارشدنی است. 9/14

آسان بودن راهنمایی بنده، برای خدا

وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدَایَتِی

و (چنان کن که) گمراه نگردم، در حالی که می توانی هدایتم کنی.14/20

راهی آسان، به سوی محبّت خدا

وَ انْهَجْ لِی إِلَی مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَهً

و راهی آسان به سوی محبّتت، برایم هموار گردان. 29/20

روا نمودن درخواست بنده، در سختی یا آسانی

وَ لَا تَجْعَلْنِی نَاسِیًا لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِی... فِی... شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ

و مرا فراموشکارِ یادت در آنچه به من عطا نمودی، قرار نده، در تنگی باشم یا فراخی.

8/21

عبارت قرآن و آسان شدن سختی زبان ها

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش آسان کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

ماه نو، ماه آسانی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه آسانیِ نیامیخته با دشواری قرار دهد.5و4/43

آسانی راه خدا

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ... وَ سَبِیلِکَ الَّذِی سَهَّلْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به راهت که

ص : 39

آن را آسان نمودی، هدایت کردی.19/45

ناامیدی (مغرور به کرم خدا)، از به آسانی رهایی یافتن

وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَهِ الْمَ_خْرَجِ...

و چه ناامید است از به آسانی رهایی یافتن!

20/46

گشایشی آسان، برای ولیّ خدا

وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحًا یَسِیرًا

و برای او پیروزی به آسانی بگشای.61/47

آنچه بنده از خدا می خواهد بر او آسان گرداند:

أ. عفوش

فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَکَ بِمَنِّکَ

پس به منّت خود، بخشایشت را بر ما آسان گردان.2/10

ب. آنچه بر بنده فرود آورده

وَ یَسِّرْ لِی مَا أَحْلَلْتَ بِی

و آنچه بر من وارد نموده ای، برایم آسان کن. 6/15

ج. راه های رسیدن به خوشنودی اش

سَهِّلْ إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی

راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما.28/20

د. راه به دست آوردن روزی

وَ أَسْأَلُکَ فِی أَنْ تُسَهِّلَ إِلَی رِزْقِی سَبِیلًا

و از تو درخواست می کنم که راهی آسان برای روزی ام، (فراهم) نمایی.28/32

ه_. آنچه از قضای الهی دشوار می داند

وَ سَهِّلْ عَلَیْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ

و آنچه از حکمت که سخت می شماریم، بر ما آسان گردان.4/33

و. سختی جان کندن

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ، وَ جَهْدَ الْأَنِینِ، وَ تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ...

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن و سختی ناله و خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان.

13/42

ز. راه خیرات

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ، وَ الْمُشَاحَّهَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدْتَ

و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای و رقابت در آنها را آنگونه که تو خواسته ای،

ص : 40

برای من آسان گردان.94/47

آسایش آرامش

روانه ساختن تابعین، به آسایشگاه متّقین

وَ تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

خواب، (مایه) آسایش و نشاط بندگان

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَیَکُونَ ذَلِکَ لَهُمْ جَمَامًا وَ قُوَّهً

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند، که خواب برای آنان نشاط و نیروآور است.5/6

روانه شدن به سوی آسایش فرج

وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَ_خْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ

و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.1/7

رهایی یافتن از اندوه، با رفتن به سوی آسایش

وَ اجْعَلْ... خَلَاصِی مِنْ کَرْبِی إِلَی رَوْحِکَ

و رهایی از گرفتاریم را به بخشایشت قرار ده.

6/15

عطای خاطری آسوده، به بنده

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ

و آسودگی خاطر به من عطا فرما.22/20

آرزو نمودن آسایشی بهتر از آسایش خلق

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی... سَعَهٍ أَوْ رَخَاءٍ إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در گشایش یا رفاه داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

هنگام آسایش، خدا را از روی اخلاص خواندن

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

کامیاب نمودن بنده، از شیرینی آسایش

وَ أَوْجِدْنِی... حَلَاوَهَ رَحْمَتِکَ وَ رَوْحِکَ وَ رَیْحَانِکَ

و مرا از شیرینی رحمتت و آسودگی و آسایش کامیاب گردان.125/47

ص : 41

فراهم ساختن آسایش، در زندگی

وَ اجْمَعْ لِیَ الْغِنَی وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَهَ...

و بی نیازی و پاکدامنی و آسایش را، برایم فراهم ساز.130/47

شتاب خدا، به آسایش محمّد صلی الله علیه و آله وآل او

وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ... لَهُمْ

و در فرج و آسایش آنان، شتاب فرما.

11/48

آستان درگاه

آسمان

اهل آسمان ها، پیرو جبرئیل

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ، الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ

جبرئیل امین وحی توست، فرمانروا در میان اهل آسمان هایت است.4/3

فرشتگان ساکن آسمان ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ: مِنْ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند، و در آسمان هایت ساکنند.

6/3

جای دادن فرشتگان، در درون طبقه های آسمان ها

وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

و آنها را در دل طبقه های آسمان هایت، سکونت داده ای.11/3

وارد شدن آسمان، در صبح

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و همه از آنِ تو هستیم.9/6

گواه گرفتن آسمان و ساکنان آن

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم. 21/6

چشم نینداختن به اطراف آسمان، از شرمندگی

یَا إِلَهِی لَوْ... ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِی إِلَی آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْیَاءً مِنْکَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، سپس از شرمندگی

ص : 42

تو، چشم از کرانه های آسمان برندارم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

روزی دادن به بندگانْ از برکات آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ... ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا ما را از برکات آسمان ها و زمین روزی عطا فرما.7/19

عدم اذن بارش، به آسمان دشمنان مرزداران اسلام

...لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ

آسمانشان را در باریدن، اذن نده.6/27

روزیِ بندگان، در آسمان

...وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ

و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.4/29

سوگند به پروردگار آسمان

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ...

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین...»5/29

شنواندن گفتار خود، به آسمان و ساکنان آن

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا...

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است، بشنود.26/31

درودی پُرکننده زمین و آسمان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً... تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که آسمان و زمین را پر کند.34/32

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... مِلْ ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ

پروردگار من، بر ایشان به گنجایش آسمان هایت و آنچه در بالای آنهاست، درود فرست. 59/47

سپاسی پُرکننده زمین و آسمان

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.6/36

خدا، پدیدآورنده آسمان ها

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

اللَّهُمَّ... بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

ص : 43

خداوندا، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.

2/48

سُبْحَانَکَ... فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ

پاک و منزّهی! آفریننده آسمان.31/47

پوشیده نبودن چیزی در آسمان و زمین، بر خداوند

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.3/50

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

آسودگی آسایش

آسیاب

به گردش درآوردن آسیاب عذاب

وَ أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ

و آسیاب کیفرت را برای ملحدان به گردش درآور.3/36

آشامیدن

بی نیاز بودن فرشتگان، از خوردنی و

آشامیدنی

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من، اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

گواراتر از آشامیدن تشنه

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا... أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ...

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده. 5/24

گوناگونی آشامیدنی های بهشت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَهِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَهِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای، از جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

زیادی آشامیدنی مادر، خوراک جنین

ص : 44

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی.24/32

آب جوش، آشامیدنی ساکنان آتش

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... تَسقِی أَهْلَهَا حَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که اهلش را آب جوشان می نوشاند.30و29/32

ویژگی آشامیدنی ساکنان آتش

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا، وَ یَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند و دل هایشان را برمی کَنَد، به تو پناه می برم.31/32

منع آشامیدنی ها، در ماه رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

نوشاندن طاعت خدا، به دل بنده

وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَکَ

و دلم را هنگام غفلتِ عقل ها، به طاعت خود

سیراب کن.130/47

آشتی

توفیق آشتی کردن بنده، با دشمنش

وَ وَفِّقْنَا لِأَنْ... نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِیَ فِیکَ وَ لَکَ

و ما را توفیق ده که با کسی که با ما دشمنی کرده، مسالمت نماییم. مگر آنان که در راه تو و برای تو با آنها دشمنی شده.10/44

آشفتگی

عدم آشفتگی پیروان صحابه، در پیروی از آثار اصحاب

وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

عدم آشفتگی پیروان صحابه، در اقتدا به نشانه های هدایت صحابه

وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی... الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ

و تردیدی ایشان را از اقتدا به چراغ هدایت آنها آشفته نساخت.11/4

دور ساختن آشفتگی شکّ، از بنده

ص : 45

فَأَزِحْ عَنَّا رَیْبَ الِارْتِیَابِ

پس آشفتگیِ تردید را از ما دور گردان.

2/33

آشکار

آشکار بودن نعمت های خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا... أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

مَا أَفْشَی فِینَا نِعْمَتَکَ

چه آشکار است در (جمع) ما نعمت تو!

18/45

آشکار گشتن دشمنی خویشان پیامبر صلی الله علیه و آله ، با او

وَ کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ

و در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.6/2

آشکار بودن درون اخبار، بر خدا

وَ یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ

و ای کسی که اخبار پنهانی نزد او آشکار است. 6/5

آشکار نکردن زشتی های بنده

وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی...

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

آشکارا یافتن مژده الهی

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ بُشْرَی أَعْرِفُهَا، وَ عَرِّفْنِی فِیهِ عَلَامَهً أَتَبَیَّنُهَا

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده. مژده ای که آن را بشناسم و در آن مرا از نشانه ای آگاه کن که آن را آشکارا بیابم.33/16

آشکار ساختن راهی به سوی محبّت خدا

وَ انْهَجْ لِی إِلَی مَحَبَّتِکَ سَبِیلًا سَهْلَهً

و راهی آسان به سوی محبّتت، برایم هموار گردان. 29/20

آشکار شدن دوستی بنده، نسبت به همسایگان

ص : 46

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَیْبِ مَوَدَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که در نبودشان دوستی را، آشکار سازم.3/26

آشکار ساختن اموری، در برابر چشمان مرزداران اسلام

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای، از خانه های همیشگی و سراهای کرامت و حوریان زیباروی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

آشکار نمودن راز خود، برای خدا

وَ أَبَثَّکَ مِنْ سِرِّهِ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعًا

و با خضوع، از رازهایش - آنچه را که خود به آن داناتری - برایت آشکار کرده.9/31

توبه از گناهان پنهان و آشکار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... بَوَاطِنِ سَیِّئَاتِی وَ ظَوَاهِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان پنهان و آشکارم، به درگاهت توبه می کنم.14/31

آشکار ساختن پشیمانی خود، برای خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ

لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا أَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، پشیمانی ای که به پیشگاهت آشکار نمودم را بشنود. 26/31

آشکار بودن هر پوشیده ای، بر خدا

وَ انْکَشَفَ کُلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِکَ

و هر پوشیده ای نزد آگاهی تو، آشکار است.

11/32

توانایی خدا، بر آشکار ساختن بدی ها و خطاهای بندگان

کَمْ... سَیِّئَهٍ اکْتَسَبْنَاهَا، وَ خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ... الْقَادِرَ عَلَی إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِینَ

چه بسیار بدی ای که آن را کسب کردیم و خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بیشتر از همه قدرتمندان بر آشکار کردنش قادر بودی.2/34

آشکار بودن کرم خدا، در رفتار با نافرمان

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ....

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی

ص : 47

کرده است.10/37

آشکار گشتن عیب مؤمن، بر بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ عَیْبِ مُوءْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از عیب مؤمنی که برای من آشکار شد، پس آن را نپوشاندم.

1/38

آشکار نکردن حال بنده، در پیش چشم بزرگان

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان، علنی نکن.2/41

آشکار نساختن راز

وَ لَا تُبْرِزْ مَکْتُومِی، وَ لَا تَکْشِفْ مَسْتُورِی

و رازم را آشکار مکن و (عیب) پوشیده ام را نمایان نساز.2/41

آشکار شدن احکام، به واسطه قرآن

جَعَلْتَهُ... قُرْآنًا أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ...

آن را قرآنی قرار دادی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی.2و1/42

پناه بردن به دلیل های آشکار قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.4/42

آشکار گشتن راه خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا... أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و چنان که به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.8/42

عامل آشکار ساختن آراستگی ظاهری بندگان

وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا

و با قرآنْ ظاهرِ نیک ما را آشکار ساز.

11/42

آشکار شدن فرشته مرگ

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

آشکار ساختن مبهمات

آمَنْتُ بِمَنْ... أَوْضَحَ بِکَ الْبُهَمَ

ص : 48

ایمان آوردم به کسی که با تو مبهمات را واضح نمود.2/43

نشانه های آشکار قرآن

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ، هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان را، (یکی) از آن راه ها قرار داد. که در آن قرآن فروفرستاده شد که برای مردم هدایتگر و نشانه های آشکار از هدایت و جدا سازی (حقّ از باطل) است.3/44

آشکار گرداندن فضیلت ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها آشکار ساخت.

4/44

قرار دادن وقتی آشکار، برای ماه رمضان

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود.4/44

آمرزش گناهان آشکار و نهان

اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ

گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.48/45

(قرآن)، آشکارسازنده حقّ

مَا... أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَکَ

چه آشکارکننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!22/47

مطابق بودن ظاهر سپاس الهی، با نهانش

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد.43و36/47

آشکار ساختن (گناهان)، در برابر خداوند

أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ

منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار نمودم.79/47

توبه و باقی نماندن گناهان آشکار و پنهان

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا... لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا سَرِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

روزِ آشکار گشتن پنهانی ها

وَ لَا تُهْلِکْنِی یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ

و در روزی که پنهان ها آشکار می شود هلاکم نکن. 129/47

آنچه برای بنده آشکار می شود

ص : 49

...ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَکَ

...سپس دعا کن آنچه را برایت آشکار شد.

28/48

زمان آشکار گشتن چاپلوسی ستمگر

...وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ

...در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد.7/49

آشکار ساختن عذر بنده

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... أَظْهِرْ فِیهَا عُذْرِی

خداوندا خواسته من این است. عذرم را در آن آشکار فرما.7/54

آغاز

ابتدایی بودن نعمت های خدا

...وَ إِذْ کُلُّ نِعَمِکَ ابْتِدَاءٌ

...و چون همه نعمت های تو ابتدا است.

3/12

مِنَّتُکَ ابْتِدَاءٌ

بخشش تو ابتدا(یی و بدون مقدّمه) است.

4/45

خداوندِ آغازکننده (آفریننده)

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده، ستوده، آغازگر، بازگرداننده، انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی. 18/27

بندگی خدا، از آغاز تا پایان ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه و به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

آنچه خدا آن را آغاز می کند:

أ. آفرینش بندگان، از آب بی ارزش

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا

خداوندا و تو از آب ناچیز آغازمان نموده ای. 5/9

ب. نعمت های بزرگ

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ابْتِدَائِکَ بِالنِّعَمِ الْجِسَامِ

پس سپاس تو را که نعمت های بزرگ را آغاز نمودی.28/32

ج. یاری کردن بنده

فَابْتَدَأْتَنِی بِنَصْرِکَ

پس به یاری کردنم آغاز نمودی.6/49

ص : 50

د. بخشش پیش از درخواست

وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ

و از تو درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی.14/49

ه_. نیکی و احسان به بنده

لَکِنَّکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالْإِحْسَانِ

ولی تو احسانت را در حقّ من آغاز نمودی.2/51

آفت

نرساندن آفتی در ابرها، به بندگان

وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

و در آنها آفتی به ما نرسان.2/36

نفرستادن آفتی، بر روزیِ بندگان

وَ لَا تُرْسِلْ عَلَی مَعَایِشِنَا عَاهَهً

و زیانی بر معیشت ما نفرست.2/36

آفت، و فرورفتن زبان در باطل

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

و قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از آفتی باشد قرار ده.10/42

ماه نو، ماه ایمنی از آفات

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها قرار دهد.5و4/43

آفتاب

ناتوانی بشر، از (تحمّل) گرمی آفتاب

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

آفریدگار

خدا، آفریدگارِ:

أ. شب و روز

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

ص : 51

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند. 5/6

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا...

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید.

6/6

ب. بندگان

فَإِنَّکَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَیْتَنَا

همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی نموده ای. 6/25

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... خَالِقِی وَ خَالِقَکَ... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدایی که آفریننده من و آفریننده تو است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

ج. ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... خَالِقِی وَ خَالِقَکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که آفریننده من و آفریننده تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

د. هر آفریده ای

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... خَالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ

خداوندا سپاس برای توست، آفریدگار آفریدگان. 2/47

ه_. آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

سُبْحَانَکَ... فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ

پاک و منزّهی! آفریننده آسمان.31/47

اللَّهُمَّ... بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.

2/48

و. جان ها

سُبْحَانَکَ... بَارِئَ النَّسَمَاتِ

پاک و منزّهی! پدیدآورنده جان ها.

31/47

ز. حمد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجْمَعُ مَا خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ

سپاس برای توست. سپاسی که آنچه از سپاس ها آفریدی را گرد آورد.46و36/47

ح. درود

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تُنْشِئُ مَعَ ذَلِکَ صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْکَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا

ص : 52

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی. 55/47

آفریدگان

زندگی در بین آفریدگان سپاس گزار خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، بین آفریدگان سپاس گزارش، عمر طولانی نماییم.

11و10/1

درود خدا، بر فرشتگان ناظر بر خلق

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ... مَنْ مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که هر کدام از آنان بر خلق مشغولند.23و20و11و10/3

گواه گرفتن آفریدگان

وَ أُشْهِدُ... سَائِرِ خَلْقِکَ...

و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم.21/6

محمّد صلی الله علیه و آله برگزیده خدا از بین آفریدگان

وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

و همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.22/6

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ...

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود، درود فرست.5/34

وَ صَلِّ عَلَی... مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

و بر محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد انتخاب شده خود از آفریدگانت درود فرستی.

3/48

درود فرستادن خدا، بر بعضی آفریدگانش

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، أَکْثَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود

ص : 53

فرست بیش از آنچه بر کسی از آفریدگانت فرستادی.23/6

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست، همانند برترین درودی که پیش از او بر کسی از آفریدگانت فرستادی.30/20

سبب ستایش خدا، توسّط آفریدگان

وَ یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ

ای آنکه با گذشت نیک، آفریدگانش را به سپاس خود واداشته است.10/12

بی نیازی خدا، از آفریدگانش

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَی عَنْهُمْ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.11/13

روی آوردن به آفریدگان، برای حاجت خود

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده. 14/13

نعمت خدا، بر مخلوقات

وَ أَنْتَ الَّذِی جَعَلْتَ لِکُلِّ مَخْلُوقٍ فِی نِعَمِکَ سَهْمًا

و تو آنی که برای هر آفریده ای در نعمت هایت بهره ای مقرر داشته ای.

6/16

وَ فَشَتْ نِعْمَتُکَ فِی جَمِیعِ الْمَ_خْلُوقِینَ

و نعمتت در همه آفریدگان پراکنده است.

14/39

گنجیدن همه آفریدگان، در قدرت خدا

وَ أَنْتَ الَّذِی اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ فِی وُسْعِهِ

و تویی آنکه همه آفریدگان در گستره قدرتش گنجیده اند. 10/16

آب، موجب سرِ پا داشتن آفریدگان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ

خداوندا ما را با بارانی که چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری، سیراب نما. 5/19

پوشاندن (جامه) وحشت از بدکاران خَلق به بنده

وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

واگذاری امور بنده، به خدا و نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ... کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

ص : 54

...بلکه کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.12/21

واگذار نکردن بنده، به خلق خدا

وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی خَلْقِکَ

و مرا به خلقت وانگذار.2/22

نتیجه واگذاری کار بنده، به خلق

إِنْ وَکَلْتَنِی إِلَی خَلْقِکَ تَجَهَّمُونِی

اگر مرا به آفریدگانت واگذاری، با من ترش رویی کنند.3/22

ادا نمودن (حقِّ) آفریدگان خدا

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ...

و مرا به انجام آنچه برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.6/22

رشک نبردن به هیچ یک از آفریدگان

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّی لَا أَحْسُدَ أَحَدًا مِنْ خَلْقِکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا به هیچ یک از آفریدگانت حسد نبرم.12/22

واجب گرداندن حقّی ( برای امّت اسلام ) ، بر خلق

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَی الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ

و بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه به سبب او برای ما حقّی بر خلق واجب نمودی.

4/24

فضل خداوند به همه آفریدگان

وَ أَخَذَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ

و با همه آفریدگانش با فضل رفتار کرد.

1/35

رشک بردن به آفریدگان

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ... فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن، که بر آفریدگانت حسد برم.2/35

اعتراف آفریدگان، به ستمکار نبودن خدا

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنَّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ

پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی.8/37

آماده سازی کیفرهایی، برای مخلوقات

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.14/37

ص : 55

ماه، آفریده ای فرمانبردار

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ

ای آفریده فرمانبردار.1/43

راهنمایی آفریده ای، توسّط آفریده دیگر

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ...

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.17/45

فرمانبری همه مخلوقات، از خدا

وَ انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَکَ کُلُّ خَلْقِکَ

و همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده اند.26/47

سپاسی که آفریده ای مانند آن، خدا را سپاس نگزارده باشد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَمْ یَحْمَدْکَ خَلْقٌ مِثْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که هیچ آفریده ای مانند آن، تو را ستایش نکرده باشد.44و36/47

درودِ انواع آفریدگان خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ

کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

54/47

عزیز گرداندن بنده، در نزد آفریدگان

وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِکَ

و مرا در نزد آفریدگانت عزیز دار.118/47

مضحکه آفریدگان خدا نشدن

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت قرار نده.

124/47

رفتن به سوی مخلوق، به امید صله و عطای او

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ...

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطای او نائل شود.

5/48

ناامیدی از شفاعت مخلوقی جز محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

ص : 56

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

ترسوترین، افتاده ترین و خوارترین خلق خدا

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست. و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست. و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.2/52

مرگ، مقدّر برای همه مخلوقات

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت رقم زده ای.5/52

واجب بودن حقّ خدا، بر همه مخلوقات

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

زایل شدن نام بنده، از میان آفریدگان

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا... امَّحَی مِنَ الْمَ_خْلُوقِینَ ذِکْرِی

مولای من! هنگامی که یادم از میان آفریدگان محو گردد، به من رحم کن.5/53

رها نساختن دین خدا، در اثر ترس از آفریدگان

وَ اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

و مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

آفرینش

صرف روزهای بنده، در آنچه برای آن آفریده شده

وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ

و سراسر روزهایم را در آنچه مرا برای آن

ص : 57

آفریدی صرف نما.3/20

آفرینشی دیگر برای (جنین)

ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ کَمَا شِئْتَ

آنگاه مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.23/32

عدم دفع زیان از خدا، با آفرینش انسان

أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - نَفْسِیَ الَّتِی لَمْ تَخْلُقْهَا لَِتمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ

ای خدای من از تو بخشش نفسم را می خواهم که آن را نیافریدی تا به سبب آن از زیان حمایت شوی.7/39

هدف از آفرینش انسان

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

متّهم نبودن خدا در آفرینش

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت متّهم نیستی.9/48

ویژگی های آفرینش انسان:

أ. برگزیدن نیکویی های آفرینش، در

خلقت او

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ

و سپاس خدایی را که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید.17/1

ب. آفرینش او از ناتوانی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا

خداوندا و تو ما را از ناتوانی آفریده ای.

5/9

ج. نعمت دادن به او، پیش و پس از آفرینشش

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ

خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده ای. 67/47

د. درست اندام بودنش

اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی سَوِیًّا

خداوندا، تو مرا بی عیب و نقص آفریدی. 1/50

ویژگی های آفرینش:

أ. با قوّت و قدرت

ص : 58

ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعًا

به قدرت خویش آفریدگان را بی هیچ نمونه ای آفرید.3/1

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

ب. با هدف

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجًا بِهَا عَلَی شَکْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود و بدین سبب بر (آفرینش) شبیه آن، دلیل آوردی.7/39

ج. بی اصل و بنیاد

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی أَنْشَأْتَ الْأَشْیَاءَ مِنْ غَیْرِ سِنْخٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که اشیا را بدون هیچ اصلی آفریدی.

12/47

د. بدون مانند و نمونه

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که نوپیداها را بدون پیروی (از الگویی)

پدید آوردی.12/47

أَنْتَ الَّذِی ابْتَدَأَ، وَ اخْتَرَعَ

تویی آنکه بدون نمونه آفرید و اختراع نمود. 21/47

ه_. به اندازه معلوم

أَنْتَ الَّذِی قَدَّرْتَ کُلَّ شَیْءٍ تَقْدِیرًا

تویی آنکه هر چیزی را اندازه معلوم زدی.

13/47

أَنْتَ الَّذِی... قَدَّرْتَ کُلَّ شَیْءٍ تَقْدِیرًا

تویی آنکه هر چیز را به اندازه معلوم ایجاد نموده ای.17/47

و. بدون شریک، وزیر، شاهد و ناظر

أَنْتَ الَّذِی لَمْ یُعِنْکَ عَلَی خَلْقِکَ شَرِیکٌ، وَ لَمْ یُوَازِرْکَ فِی أَمْرِکَ وَزِیرٌ، وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ مُشَاهِدٌ وَ لَا نَظِیرٌ

تویی آنکه در آفریدنت، شریکی یاری ات نداد و در کارت، وزیری تو را کمک نکرده و برای تو بیننده و مانندی نبوده است.

14/47

ز. نیک بودن

أَنْتَ الَّذِی... أَحْسَنَ صُنْعَ مَا صَنَعَ

تویی آنکه آفرینش آنچه را که آفرید، نیک گردانْد.21/47

ص : 59

ح. بدون ابزار

أَنْتَ الَّذِی... ابْتَدَعَ

تویی آنکه تازه آفرید.21/47

ط. پنهان نبودن آفریده، بر خدا

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ، وَ کَیْفَ یَخْفَی عَلَیْکَ یَا إِلَهِی مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ؟

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست. و چگونه آنچه را که خود آن را آفریده ای - ای خدای من - بر تو پنهان باشد؟ 1/52

ی. احاطه بر آفریده

وَ کَیْفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ؟

و چگونه آنچه را که خود ساخته ای، شمار آن را ندانی؟1/52

آقا سیّد

آگاهی

نفخه صور، آگاهی دهنده مردگان

إِسْرَافِیلُ... الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ، فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، همان که منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را

بیدار کند.2/3

آگاه گشتن بنده، از غفلت خویش

انْتَبَهْتُ بِتَذْکِیرِکَ لِی مِنْ غَفْلَتِی

با یادآوری تو، از غفلتم آگاه شدم.16/13

بیماری، عامل آگاهی بنده به توبه

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا... تَنْبِیهًا لِتَنَاوُلِ التَّوْبَهِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی تا برای فراگرفتن توبه آگاهی باشد.4/15

اندک بودن آگاهی بنده، از تهدید خدا به کیفرش

...بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَقَلُّ لِوَعِیدِکَ انْتِبَاهًا وَ ارْتِقَابًا مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

...بلکه من - ای خدای من - نسبت به تهدیدهایت کم هوشیارتر و نامراقب تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

آگاه گرداندن بنده، در اوقات غفلت

وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ

و مرا در اوقات غفلت، برای یاد خود بیدار کن. 29/20

ص : 60

آگاهی خدا، از مشرکان بی نام و نشان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ... وَ قَدْ... أَشْرَفْتَ عَلَیْهِمْ بِقُدْرَتِکَ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است و به توانایی ات بر آنان اشراف داری.

9/27

آگاهی خداوند، از کارهای پنهان

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است. 11/32

آشکار بودن هر پوشیده ای، در برابر آگاهی خدا

وَ انْکَشَفَ کُلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِکَ

و هر پوشیده ای نزد آگاهی تو، آشکار است.

11/32

عافیت بخشیدن خدا، پس از آگاهی اش

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی... مُعَافَاتِکَ بَعْدَ خُبْرِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر عافیت بخشی ات پس از آگاهی ات.1/34

آگاه ساختن بندگان، از فرمان الهی

کَمْ... أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَیْهِ فَتَعَدَّیْنَاهُ

چه بسیار امری که ما را بر آن آگاه کردی، پس ما از آن تعدّی نمودیم.2/34

آگاه نساختن ستمگر، به ارتکاب هایش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی... لَا تَقِفْهُ عَلَی مَا ارْتَکَبَ فِیَّ

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند، او را به خاطر آنچه درباره من انجام داد، آگاه نکن.

2/39

آگاه گرداندن بنده، از اوقات، واجبات و شرایط نماز

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی و وظایف آن که معین نمودی و اوقاتش که تعیین گرداندی، آگاه فرما.8/44

خبیر و آگاه بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْقَدِیمُ الْخَبِیرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. قدیم آگاه.7/47

ص : 61

پوشاندن آنچه خدا از بنده آگاه است

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی...

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان.

119/47

آگاه گرداندن بنده، از اجابت دعا

لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی، وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجَابَهَ فِی دُعَائِی

ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی و از روا شدن دعایم آگاهم نمایی.

14/48

آل خاندان

آلات ابزار

آلودگی چرکی

آماده

آمادگی برای پس از مرگ

وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ... الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ

و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی16/4

آماده ساختن کیفرها

صَوِّرْ فِی قَلْبِی مِثَالَ مَا... أَعْدَدْتَ لِخَصْمِی مِنْ جَزَائِکَ وَ عِقَابِکَ

نمونه مجازات و کیفری که برای دشمنم آماده کردی، در دلم بگذار.15/14

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.14/37

آماده سازی بندگان، برای (دور کردن) شیطان

اللَّهُمَّ... بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ، وَ أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ

خداوندا ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن. و آنچه برای (دور ساختن) او باید آماده سازیم، به ما الهام فرما.7/17

آماده ساختن فرشتگان، جهت آب رسانی

أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

آماده نمودن اموری در بهشت، برای بنده

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از خانه های همیشگی و سراهای کرامت و حوریان

ص : 62

زیباروی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

آماده نمودن کار، برای جنگجویان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ وَ هَیِّئْ لَهُ الْأَمْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، پس او را با آسانی روبرو کن و کارش را آماده ساز.13/27

آماده بودن کرامت الهی، در آخرت

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ... إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ، وَ أَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ کَرَامَتِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای و از بزرگی ات برایش آماده کرده ای، برسد.16/27

آماده ساختن پاداش بنده، قبل از طاعت

وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ

و تو پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند.7/37

جایگاه هایی آماده، برای دوستان خدا

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

آمادگی رفتن به سوی مخلوق، به امید عطا

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ... فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إِعْدَادِی وَ اسْتِعْدَادِی

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته و ساز و برگ تهیه نموده تا به سوی تو آیم.

5/48

آمادگی رفتن به سوی خدا، به امید عفو و احسانش

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ، فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إِعْدَادِی وَ اسْتِعْدَادِی رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِکَ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ

ص : 63

بخشش و احسان او نائل شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا و آماده گشته و ساز و برگ تهیه نموده تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.5/48

آمدن

قصد آمدن به درگاه خدا

فَهَا أَنَا ذَا أَوءُمُّکَ بِالْوِفَادَهِ

پس اینک منم که آهنگ آمدن به درگاه تو را نمودم. 25/46

حالتِ آمدن بنده، به درگاه خدا

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... أَتَیْتُکَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِی أَمَرْتَ أَنْ تُوءْتَی مِنْهَا

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی از همان درهایی که فرمان داده ای از آنها وارد شوند، نزد تو آمده ام. 72/47

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی، أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم. به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم.

7/48

آمرزش عفو و نیز گذشت

طواف آمرزش جویان، به گرد خداوند

یَا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ

ای مهربانی که آمرزش خواهان گرد او می گردند. 9/12

طلب آمرزش الهی

...وَ اغْفِرْ ذَنْبِی

...و گناهم را بیامرز.16/12

وَ اغْفِرْ لِی

و مرا بیامرز.26/48، 15/32

رَبَّنَا... اغْفِرْ لَنَا

پروردگارا، ما را بیامرز.11/45

أَسْتَغْفِرُکَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی

برای گناهان گذشته ام از تو آمرزش می خواهم.

26/48

إِلَهِی... فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ

خدای من پس آمرزش خواستم و تو درگذشتی.

1/49

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام.

7/51

اغْفِرْ لِی مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِی

گناهانی را که از من می دانی، بیامرز.13/51

ص : 64

خداوند، اهل آمرزش

إِنَّکَ... أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ

زیرا تو سزاواری که بیامرزی.16/12

أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّهَ لَکَ، وَ أَنَّکَ... أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ

می دانم دلیل روشن از آنِ توست و سزاواری که بیامرزی.116/47

آمرزش بنده و عدم شایستگی او

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست.31/16

اللَّهُمَّ... إِلَی عَفْوِکَ قَصَدْتُ... وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ، وَ لَا فِی عَمَلِی مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَکَ

خداوندا به سوی بخشایش تو آهنگ نموده ام. در حالی که آنچه موجب آمرزیدن تو گردد، در من نیست و در عملم چیزی که سزاوار عفو تو شوم وجود ندارد.15/20

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند.4/37

چشاندن شیرینی آمرزش، به بنده

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ

و شیرینی آمرزش را به من بچشان.33/16

آمرزش والدین، به سبب مهربانی به فرزند

وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَهً حَتْ_مًا

و ایشان را به خاطر نیکی یشان بر من، آمرزشی حتمی عنایت کن.14/24

آمرزش فرزند، به سبب دعا به والدین

وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا...

و مرا به (برکت) دعایم برای آنان، بیامرز.

14/24

آمرزش والدین و شفاعتشان در حقّ فرزند

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان.15/24

آمرزش فرزند و شفاعتش در حقّ والدین

اللَّهُمَّ... وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا

خداوندا و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما.15/24

گرد آمدن والدین و فرزندان، در محلّ آمرزش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی

ص : 65

دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.15/24

بزرگ نبودن آمرزش گناه بزرگ، بر خدا

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَتَعَاظَمُهُ غُفْرَانُ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ

...زیرا تویی پروردگار کریمی، که آمرزش گناه بزرگ در نظر تو بزرگ نیست.10/31

رو آوردن خدا به بنده، با آمرزش

وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِکَ کَمَا لَقِیتُکَ بِإِقْرَارِی

و با آمرزش خود به من روآور، همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم.12/31

آمرزش آنچه خدا از بنده می داند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز.

17/31

درخواست آمرزش، سبب ریختن گناهان

وَ إِنْ یَکُنِ الِاسْتِغْفَارُ حِطَّهً لِلذُّنُوبِ فَإِنِّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ

و اگر درخواست آمرزشْ سبب ریختن گناهان است، پس من به درگاه تو از آمرزش خواهانم.

28/31

اعتماد کردن به خدا، برای آمرزش خود

وَ وَثِقْتُ بِکَ رَبِّ فِی الْمَغْفِرَهِ لِی، وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ وُثِقَ بِهِ

و پروردگار من، در آمرزش - برای خود - به تو اعتماد نمودم و تو سزاوارترین کسی هستی که به او اعتماد شد.22/32

احسان الهی و آمرزش گناهان

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ... فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِکَ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند. پس هر کس را آمرزیدی، از احسان توست.5و4/37

عدم سخت گیری، در ابزار رسیدن به آمرزش

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

طلب آمرزش برای دیگران

ص : 66

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.

2/39

مرگ، دری از درهای آمرزش خدا

وَ اجْعَلْهُ بَابًا مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِکَ

و آن را دری از درهای آمرزشت قرار ده.

4/40

کامل ساختن کرامت بنده، با آمرزش

وَ أَکْمِلْ کَرَامَتِی بِغُفْرَانِکَ

و به آمرزشت، کرامت مرا کامل گردان.

4/41

آمرزش گناهان پنهان و آشکار بنده

وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِیَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ

و گناهان پنهان و آشکار ما را بیامرز.

48/45

آمرزش خواهان و عذاب الهی

وَ لا یَشْقَی بِنَقِمَتِکَ الْمُسْتَغْفِرُونَ

و آمرزش خواهان به کیفرت تیره بخت نمی شوند. 15/46

انعام آمرزش، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می کند ارزانی می داری.

70/47

توبه کننده و طلب آمرزش

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ... عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِبًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.86/47

طلب آمرزش، در عید قربان و روز جمعه

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تَغْفِرَ لَنَا وَ لَهُمْ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما و ایشان را بیامرزی.3/48

اطمینان بنده، به آمرزش الهی

إِنِّی بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ أَوْثَقُ مِنِّی بِعَمَلِی، وَ لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی

همانا اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است و آمرزش و رحمت تو، از گناهانم وسیع تر است.4/48

ص : 67

گشایش دادن به بنده، با آمرزش

وَ تَوَسَّعْ عَلَیَّ بِمَغْفِرَتِکَ

و به آمرزشتْ به من گشایش ده.8/48

رحمت الهی و آمرزش بنده

وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

و اگر بیامرزی، پس تو بخشاینده ترین بخشایندگانی. 14/51

آمرزنده

خدا، آمرزنده (گناهان) بزرگ

إِنَّکَ أَنْتَ... الْغَافِرُ لِلْعَظِیمِ

به درستی که تو آمرزنده برای (گناه) بزرگ هستی. 24/6

خداوند، آمرزنده بنده گریان

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... غَافِرٌ لِمَنْ بَکَاکَ فَأُسْرِعَ فِی الْبُکَاءِ؟

ای خدای من آیا تو گریه کننده ات را می آمرزی تا من در گریستن شتاب نمایم؟

15/16

آمرزنده بودن خداوند

إِنَّکَ... غَفُورٌ...

همانا تو آمرزنده ای.12/25

خدا، بهترین آمرزنده

إِنَّکَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ

به درستی که تو بهترین آمرزندگانی.

15/32

إِنَّکَ أَنْتَ... خَیْرُ الْغَافِرِینَ

همانا تو بهترین آمرزندگانی.65/47

خدا، آمرزنده همه گناهان

إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

به درستی که خدا همه گناهان را می آمرزد.

2/50

نیافتن آمرزنده ای جز خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ... لِذَنْبِهِ غَافِرًا غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که بخشاینده ای برای گناهانش جز تو نمی یابد.3/54

آموختن

آموختن نادانسته های مرزداران، به آنان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا یَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا یَعْلَمُونَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست و آنچه را نمی شناسند، به آنان بشناسان و آنچه نمی دانند، به ایشان بیاموز.3/27

ص : 68

آموختن روش نیکو (در معیشت)، به بنده

اللَّهُمَّ... عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ

خداوندا روش نیکو را به من بیاموز.3/30

آموختن ستایش، به بنده

وَ تُکَافِئُ مَنْ حَمِدَکَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَکَ

و هر که تو را سپاس گزارد، جزا دهی و حال آنکه سپاس گزاری را تو به او آموخته ای.7/45

آموخته علم

آمیختن

آمیختگی کارها

وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا

و آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها توفیقم ده.21/20

آمیختگی آب های مشرکان، به وبا

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

آمیخته شدن خوراک مشرکان، با بیماری

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ... أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ

خداوندا و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز. 12/27

جامی آمیخته به زهر مرگ

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ... وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

نیامیختن آسانی، با دشواری

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُسْرٍ لَا یُمَازِجُهُ عُسْرٌ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه آسانیِ نیامیخته با دشواری قرار دهد.5و4/43

نیامیختن عطای خدا، با منّت

إِنْ أَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَکَ بِمَنٍّ

اگر عطا کنی، عطایت را با منّت نیامیخته ای.

5/45

نیامیختن کارهای نیک، با معصیت

لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، باطل نکن.131/47

آمیختن لبه تیغ، با زهرهای کشنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ... وَ دَافَ لِی

ص : 69

قَوَاتِلَ سُمُومِهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و آن را برای من با زهرهای کشنده اش درهم آمیخت.4/49

آوازه شهرت

آوازه ای نیک، در بین آیندگان

وَ اجْعَلْ لِی... ذِکْرًا نَامِیًا فِی الْآخِرِینَ

و برای من آوازه نیک در آیندگان قرار ده.

127/47

آویختن

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ، آویختنْگاهِ اصحاب

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً... الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد و آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند...6و3/4

آویختن به عصمت قرآن

وَ لا تَنَالُ أَیْدِی الْهَلَکَاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَهِ عِصْمَتِهِ

و هر که به دستاویز عصمت آن چنگ زد، دست هلاکت به او نمی رسد.3/42

آهسته

صدای آهسته، در برابر والدین

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی

خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز.

6/24

آیات

دلالت آیات قرآن، به رحمت خداوند

إِنَّ ذَلِکَ... لَا یَؤُودُکَ فِی جَزِیلِ هِبَاتِکَ الَّتِی دَلَّتْ عَلَیْهَا آیَاتُکَ

بدرستی که این در برابر بخشش های بسیارت که نشانه هایت بر آن دلالت دارد بر تو سنگین نمی باشد. 34/16

گردن نهادن در برابر آیات محکم قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، رساننده آیات قرآن

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ، وَ أَدَّی مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را

ص : 70

ابلاغ نمود و آیه هایت را رساند، پاداش ده.22/42

تلاوت آیات قرآن و هراس بنده

اجْعَلْ... رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهِ آیَاتِکَ

هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

122/47

آیندگان

داشتن نام نیک، در بین آیندگان

وَ اجْعَلْ لِی... ذِکْرًا نَامِیًا فِی الْآخِرِینَ

و برای من آوازه نیک در آیندگان قرار ده.

127/47

دشمنانِ جانشینان خدا، از پیشینیان و آیندگان

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

آینده

رسیدن به (سود) آینده

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ... وَ یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ، وَ دَرَکُ الْآجِلِ فِی أُخْرَاهُمْ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند و در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا و یافتن سود آینده در آخرت.6/6

عطا نمودن خواسته ها، در آینده

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش.12/25

رساندن عمرها، به ماه رمضان آینده

وَ ابْلُغْ بِأَعْمَارِنَا مَا بَیْنَ أَیْدِینَا مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُقْبِلِ

و عمر ما - که در پیش روی ماست - را، به ماه رمضان آینده برسان.46/45

آیین دین

ص : 71

ص : 72

الف

ابتدا آغاز

ابتکار اختراع

ابتهال دعا

ابر

فرشتگانِ سرعت دهنده ابرها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که حرکت دهندگان ابرند.13و11و10/3

به شنا درآمدن ابر خروشان

وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

و آنگاه که با خروش او (فرشته)، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14/3

باران فراوان ابر

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ، وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ

خداوندا ما را از باران سیراب نما و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران.1/19

بیان ویژگی های ابرِ (مطلوب)

...سَحَابًا مُتَرَاکِمًا هَنِیئًا مَرِیئًا طَبَقًا مُجَلْجَلًا، غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ

...ابری درهم فشرده، گوارا، خوش، فراگیر، غرّنده. نه ابری پیوسته بارانی و نه ابری جهنده و بی باران. 3/19

کنار رفتن ابرهای کوری (گمراهی)، از مقابل (دیدگان) بنده

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی، وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحَائِبُ الْعَمَی... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد و ابرهای کوری از مقابلش کنار رفت، پس گناه بزرگش را بزرگ دانست.7/31

ابر، نشانه ای از خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

ص : 73

ابر، خدمت گزار خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ... هَذَیْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ

خداوندا همانا این دو، دو خدمت گزار از خدمت گزاران تو هستند.1/36

رخت بلا نپوشاندن بر بندگان، به وسیله ابر

اللَّهُمَّ... لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ

خداوندا به سبب آن دو (ابر و آذرخش)، جامه بلا بر ما نپوشان.1/36

ابر، شتابنده به فرمانبری خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ بِرَحْمَهٍ نَافِعَهٍ أَوْ نَقِمَهٍ ضَارَّهٍ

خداوندا همانا این دو، به رساندن رحمتی سودمند یا کیفری زیان بار، به طاعتت می شتابند.

1/36

فرستادن سود و برکت ابرها، برای بندگان

وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا

و سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور.

2/36

برداشتن زیان ابرها، از بندگان

وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

نفرستادن بیماری، به وسیله ابرها

وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

و در آنها آفتی به ما نرسان.2/36

ابرهای کیفر

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ

و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی و ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی. 11/49

دور نمودن ابرهای ناخوشایند، از بنده

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی

و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی.11/49

فرستادن ابرهای نعمت، بر بنده

وَ کَمْ مِنْ... سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا

و چه بسیار ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی.

11/49

ص : 74

ابراهیم

ابراهیم علیه السلام و آل او، از برگزیدگان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ... عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودهایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.11/48

درود، برکات، و تحیّات خدا بر ابراهیم علیه السلام و آل او

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.

11/48

ابزار

ابزار بسط، در (بدن) انسان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

و سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست.20/1

ابزار قبض، در (تن) انسان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ

و سپاس خدای را که افزارهای قبض و در هم کشیدن را برای ما قرار داد.20/1

ابزار رسیدن به آمرزش الهی

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها، به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

ابطال

ابطال مکر و حیله شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَبْطِلْ کَیْدَهُ

خداوندا و فریبش را باطل فرما.13/17

ابلیس شیطان

ابهام شکّ

اتّصال پیوستگی

اتقان استواری

اتّهام تهمت

اثبات

اثبات قدرت خدا، در آفریدن

ص : 75

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

اثر نشانه

اجابت

نزدیکی به پیامبر صلی الله علیه و آله ، با اجابت (دین خدا)

وَ قَرَّبَ الْأَقْصَیْنَ عَلَی اسْتِجَابَتِهِمْ لَکَ

و دورتران را بر اثر پذیرفتنشان - برای تو - نزدیک نمود.10/2

وعده خدا، به اجابت بیچارگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

اللَّهُمَّ... عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَهِ الْمُضْطَرِّینَ

خداوندا اجابتی که بیچارگان را وعده داده ای، به من بشناسان.12/14

خدا و اجابت نمودن هر که او را خوانده

إِنَّکَ... مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ

به درستی که تو برای هر که تو را صدا زند، اجابت کننده ای. 5/11

خداوند، ضمانت کننده اجابت دعا

یَا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ

ای آنکه روا شدن خواسته ها را برای ایشان ضمانت کرده است.10/12

وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی، وَ لَا تَمْنَعْنِی الْإِجَابَهَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِی

و حاجت هایم را برآور و اجابت (دعا) را از من دریغ نکن، که خود آن را ضمانت کرده ای.

9/25

طلب اجابت دعا

وَ أَنْجِحْ طَلِبَتِی... آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

و درخواستم را برآور. بپذیر، پروردگار جهانیان.16/12

آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

12/48، 4/41، 4/26، 16/14

وَ اسْمَعْ لَنَا مَا دَعَوْنَا بِهِ... آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

و آنچه خواسته ایم بشنو. پروردگار جهانیان اجابت فرما.16/17

وَ أَنْجِحْ مَطْلَبِی

و مطلبم را برآور.4/21

...آمِینَ

(این دعا را) اجابت فرما.3/25

وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی...

ص : 76

و حاجت هایم را برآور.9/25

وَ اسْتَجِبْ دُعَائِی

و دعایم را مستجاب کن.25/46

وَ اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ

و همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام، برایم مستجاب فرما.28/48

غیر خدا را سبب برآوردن حاجت قرار دادن

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

خداوندِ اجابت کننده

کُنْ لِدُعَائِی مُجِیبًا

درخواستم را اجابت کن.21/13

إِنَّکَ... مُجِیبٌ...

همانا تو اجابت کننده ای.12/25

یاری نمودن بنده، با برآوردن حاجتش

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی

و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم مرا یاری فرما.23/13

سبب اجابت دعای بندگان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی وَ سَبَبًا لِنَجَاحِ طَلِبَتِی

و بر محمّد و خاندانش درود فرست و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده.

24/13

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً... یُسْتَجَابُ لَهَا دُعَاوءُنَا

و بر او و خاندانش درود فرست، درودی که دعای ما به سبب آن مستجاب گردد.56/45

پیوند دادن دعای بنده، به اجابت

صِلْ دُعَائِی بِالْإِجَابَهِ

درخواست مرا به روا شدن متّصل گردان.

11/14

اجابت نکردن دعوت شیطان

وَ لَا نَسْتَجِیبُ لَهُ إِذَا دَعَانَا

و هرگاه که (شیطان) ما را فراخواند، پاسخش ندهیم. 14/17

اجابت درخواست بنده، به قدرت الهی

اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ

خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور.25/20

ناامید نگشتن، از اجابت الهی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی

ص : 77

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده.8/21

وعده اجابت

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ... مُتَنَجِّزًا وَعْدَکَ فِیما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَهِ، إِذْ تَقُولُ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که وفا به وعده ای را که پیرامون اجابت داده ای، خواستارم. زیرا که می فرمایی: «مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم.»11/31

وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ

و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»15/45

أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئًا حِینَ تَدْعُونِی

تو را می خوانم، پس مرا اجابت می کنی و اگر چه هنگامی که مرا می خوانی، کُند هستم.

11/51

درود اجابت کنندگان ، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

پذیرفتن اجابت حاجت بنده، از جانب خدا

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

تأخیر مرگ، تا زمان اجابت دعا

لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی، وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجَابَهَ فِی دُعَائِی

ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی و از روا شدن دعایم آگاهم نمایی.

14/48

اعتماد بنده، به اجابت سریع الهی

فَنَادَیْتُکَ... وَاثِقًا بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ

پس تو را خواندم، در حالی که به اجابت سریع تو اطمینان داشتم.10/49

اجابت دعا، هنگام اضطرار

أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی

تویی که هنگام بیچارگی، دعایم را اجابت نمودی. 4/51

اجازه اذن

عدم اجازه الهی، در پیش انداختن زمان ماه رمضان

ص : 78

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ...

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود.4/44

اجتماع

اجتماع با پیامبران، در بهشت

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و گرد آوردن مردم، بر (دین) خدا

...وَ بِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَیْکَ

و مردمان را بر تو گرد آوردند.7/4

اجتماع آفریدگان، تحت اراده خدا

...وَ تَضُمُّنَا مَشِیَّتُکَ

و اراده توست که ما را جمع می کند.10/6

گرد آمدنِ (خوی های زشت)

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه بر او گرد آمده، ترسان است.12/12

رستاخیز، محل گرد آمدن دشمنان

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی... تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ... أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

گرد نیامدن با دوری گزیننده از خدا

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُجَامَعَهِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ

و مرا به سستی در عبادتت و گرد آمدن با کسی که از تو دوری نموده، گرفتار نساز.11/20

گرد آمدن والدین و فرزندان، در محل آمرزش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر

ص : 79

آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.15/24

گرد آمدن مشرکان علیه مسلمانان

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ... وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ... أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ عَلَیْهِمْ، فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

عامل گردآورنده کارهای پراکنده بندگان

وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا

و با آن (قرآن) کارهای پراکنده ما را گرد آور.

11/42

گرد آوردن بندگان، در گروه پیامبر صلی الله علیه و آله (در قیامت)

وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ

و ما را در گروه او محشور کن.20/42

عید فطر، روز اجتماع مسلمانان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِکَ مَجْمَعًا وَ مُحْتَشَدًا -

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی و برای اهل دینتْ محل اجتماع و گردهمایی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم.

52/45

درودی گردآورنده درود آفریدگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَجْتَمِعُ عَلَی صَلَاهِ کُلِّ مَنْ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درود هر که آفریده ای و ایجاد نموده ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

54/47

اجتماع مسلمانان، در روز عید قربان و جمعه

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند. 1/48

اجتناب دوری

اجر پاداش

ص : 80

اجرا انجام دادن

اجرا نمودن درخواست بنده، از خدا

وَ اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ... وَ أَمْضِهِ

و همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما و آن را اجرا کن.28/48

اجمال

نزول اجمالی قرآن، بر محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

احتجاج حجّت

احترام حرمت

احتیاج نیاز

احسان نیکی

احصا شمار

احضار فراخوانی

احکام فرمان

نظارت خدا به (رفتار) بندگان، در مورد

احکامش

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْکَامِهِ

و می نگرد آنها در اوقات طاعت و جاهای واجبات و موارد احکامش چگونه اند.7/6

تجاوز نمودن، از احکام و حدود الهی

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

وَ أَبَیْتُ إِلَّا... تَعَدِّیًا لِحُدُودِکَ

و من جز تعدّی از حدود تو کاری نداشته ام.

14/49

آشکار شدن راه های احکام الهی

وَ جَعَلْتَهُ... قُرْآنًا أَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائِعِ أَحْکَامِکَ

و آن را قرآنی قرار دادی که با آن راه های احکامت را روشن ساختی.2و1/42

بازداشتن بندگان، از تجاوز نمودن از احکام

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.12/42

ص : 81

حدود و احکام نماز

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی، آگاه فرما.8/44

انجام دستورات ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیَامِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حدودش را آن طوری که حقّش بوده به پا داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

به پا داشتن احکام و حدود الهی

وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ...

و کتاب خود و احکامت را به وسیله او به پا دار. 62/47

احیا

پیامبر صلی الله علیه و آله و احیای دین خدا

وَ قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

و در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

اخبار آگاهی

آشکار بودن درون اخبار، بر خدا

یَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ

ای کسی که اخبار پنهانی نزد او آشکار است.

6/5

آزمودن اخبار (اعمال) بندگان

بِکُلِّ ذَلِکَ... یَبْلُو أَخْبَارَهُمْ

بدین گونه اخبار آنها را می آزماید.7/6

روزِ آشکار گشتن اخبار بندگان

یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ

روزی که اخبار بندگانت را آشکار می کنی...

4/11

پنهان نبودن اخبار دادخواهان، از خدا

یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ

ای کسی که خبرهای دادخواهان بر او پنهان نیست. 1/14

اختراع آفرینش، آفریدگار و نیز آفریدگان

اختراع و ایجاد خلق

ص : 82

وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعًا

و ایشان (آفریدگان) را به خواست خود از هیچ، به وجود آورد.3/1

بدعت گذاران و اختراع اندیشه

أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ... وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمخْتَرَعِ

این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی و فروگذاردن اهل بدعت و هر که به رأی ساختگی خود عمل می کند، کامل گردان.10/20

خدا، مخترع و آفریننده

أَنْتَ الَّذِی ابْتَدَأَ، وَ اخْتَرَعَ

تویی آنکه بدون نمونه آفرید و اختراع نمود.

21/47

اختصاص

اختصاص فرشتگان، به خدا

...وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ

...و گروه های فرشتگانی که به خود اختصاصشان داده ای.11/3

اختصاص بهترین ها، برای محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ

الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

اختصاص والدین، به کرامت الهی

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود اختصاص ده.2/24

اختصاص والدین، به برترین امور

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

اختصاص خدا، به دعای بنده

أَنْتَ الْمَ_خْصُوصُ قَبْلَ کُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِی

تویی مخصوص به خواندن من، پیش از آنکه کسی را بخوانم.9/28

اختصاص اسلام، به امّت محمّد صلی الله علیه و آله

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... اخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ

و سپاس خدای را که ما را به آئین خویش

ص : 83

اختصاص داد.2/44

اختصاص داشتن نیکی الهی، به بندگان

مَا... أَخَصَّنَا بِبِرِّکَ

چه مخصوص گشته است نیکی ات به ما!.

18/45

اختصاص دادن درجه رفیع، به ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ... فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی.9/48

اختلاط آمیختن

اختیار

برگزیدن نیکویی های آفرینش، برای بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ

و سپاس خدایی را که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید.17/1

وانگذاشتن بندگان، به اختیار خود

وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا

و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود

وامگذار. 4/9

اختیار باطل، مگر به توفیق الهی

...فَإِنَّهَا مُخْتَارَهٌ لِلْبَاطِلِ إِلَّا مَا وَفَّقْتَ

...چون آن (نفس) باطل را برمی گزیند مگر تو توفیق دهی. 4/9

اطمینان به آنچه خدا اختیار نموده

...وَ اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ، وَ ثِقَتِی بِمَا تَخَیَّرْتَ

...و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی و اعتمادم به آنچه انتخاب کرده ای قرار ده.

15/14

الهام شناخت اختیار، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما.

2/33

ناتوانی در شناخت اختیار خداوند

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم.

3/33

عدم برگزیدن ناپسند الهی

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی... لَا

ص : 84

نَتَخَیَّرَ مَا کَرِهْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا آنچه را ناپسند داشته ای، اختیار نکنیم.5/33

ماه رمضان، از جمله کارهای برگزیده، از جانب خداوند

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْکَ الْوَظَائِفِ... شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِی اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ

خداوندا و تو از کارهای برگزیده، ماه رمضان را قرار دادی. همان که آن را از بقیه ماه ها مخصوص داشتی.20/45

برگزیدگان خدا:

أ. محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... نَجِیبِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا بر محمّد - برگزیده از آفریدگانت و دوست تو از بندگانت - درود فرست.3/2

وَ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ

و همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است.22/6

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ...

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او درود فرست.

5/34

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَی... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که برگزیده و اختیار شده اند، برترین درودهایت را بفرست.50/47

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِمَنِ اصْطَفَیْتَهُ لِنَفْسِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای و آنکه برای خودت پسندیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده و انتخاب شده خود از آفریدگانت، درود فرستی.

3/48

صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی

درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا که برگزیده است باد.9/54

ص : 85

ب. اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ، مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ

خداوندا بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او درود فرست.5/34

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی.56/47

ج. پیامبران

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ... أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی. 22/42

د. بندگان شایسته و نیکوکار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ... مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ... عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن (ماه)، تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی،

یا بنده صالحی که او را برگزیدی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

ه_. دین اسلام

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی هدایت کردی. 19/45

و. ماه رمضان

وَ تَخَیَّرْتَهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَزْمِنَهِ وَ الدُّهُورِ

و از همه زمان ها و روزگارها برتری اش دادی. 20/45

ز. امّت محمّد صلی الله علیه و آله

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را - نه اهل آئین های دیگر را - برگزیدی.21/45

ح. جایگاه امامت

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ...

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت است.9/48

انعام خداوند به برگزیدگانش:

أ. بهشتی آراسته

ص : 86

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

ب. درود، برکات و تحیّات

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودها و برکت ها و تحیّت هایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.11/48

اخگر آتش

اخلاص

اخلاص در توحید و یگانگی خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ

و سپاس خدای را که ما را به اخلاص در یگانگی اش راهنمایی نمود.10/1

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... أَخْلَصَ لَکَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر

که به یگانگی ات اخلاص ورزید، اجابت فرما.

11/17

خالص گرداندن توبه

وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

و خالصانه برای تو توبه می کند.8/12

از روی اخلاص رفتار نمودن

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از سرِ اخلاص برخورد کنم.9/20

خدا را از روی اخلاص خواندن

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

محبّت به همسایگان، از روی اخلاص

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَهِ عِنْدَهُمْ نُصْحًا

و خداوندا مرا بر آن دار که از سرِ اخلاص، بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم.3/26

خالص گرداندن خود، با پیوستن به خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ

خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل

ص : 87

بریده و به تو پیوسته ام.1/28

الهام نمودن اطمینان خالص، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

و اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

با اخلاص، خدا را قصد کردن

وَ قَصَدَکَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصًا

و از سَر اخلاصْ با ترس، آهنگ تو نمود.

8/31

یقین و باور مخلصان

وَ أَیِّدْنَا بِیَقِینِ الْمُ_خْلِصِینَ

و ما را به یقینِ اهل اخلاص، توانا فرما.

2/33

خالص گرداندن کردار از ریا وشهرت طلبی

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ، وَ سُمْعَهِ الْمُسْمِعِینَ

سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران و شهرت جویی شهرت طلبان، خالص گردان.

7/44

خالص گرداندن دارایی ها

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ

و ما را توفیق ده، که دارایی هایمان را از مظالم

خالص گردانیم.10/44

خالص گرداندن بندگان، از بدی ها

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ... أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و با گذشتن روزهایش، سختی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که در آن از بدی ها خالصمان نموده ای.15/44

اخلاق

پناه بردن به خدا، از تندخویی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَکَاسَهِ الْخُلْقِ

خداوندا به تو پناه می برم از بدخلقی.1/8

خصلت های بازدارنده بنده، از طلب درخواست از خدا

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ... یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ. فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ. فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ، وَ نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد. بازمی دارد مرا، امری که به آن فرمان دادی و من در انجام آن کندی کردم، و کاری که مرا از آن بازداشتی و من به سوی آن شتافتم و نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی

ص : 88

کردم. 2و1/12

خصلت ترغیب کننده بنده، به درخواست از خدا

اللَّهُمَّ... تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ... یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

خداوندا یک خصلت مرا بر آن (درخواست از تو) می راند. وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3و1/12

وانگذاشتن بنده، در خوی زشت

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

وانگذاشتن بنده، در خوی پسندیده ناتمام

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ... أُکْرُومَهً فِیَّ نَاقِصَهً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا

خداوندا مرا در خوی پسندیده ای که در من ناقص باشد وامگذار، مگر آنکه کاملش فرمایی.

6/20

نرم نمودن اخلاق فرزند، در برابر والدین

وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِیکَتِی

و خویم را برایشان نرم نما.6/24

سالم داشتن اخلاق فرزند، برای والدین

وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ

و بدن و دین و اخلاقشان را برای من سالم بدار. 2/25

همسایگان و اخلاق نیک الهی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ...

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت توفیق ده.2/26

بخشیدن اخلاق نیکوکاران، به بندگان

وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ

و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش.

9/42

دور گرداندن اخلاق پست، از بندگان

وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ وَ مَدَانِیَ الْأَخْلَاقِ

و با آن (قرآن)، ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن.12/42

حسود، و نسبت دادن خصلت های خود، به دیگران

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ

و چه بسیار حسودی که ویژگی هایی را که همیشه در خود او بود، به من نسبت داد.9/49

ادا انجام دادن

ناتوانی بشر، از ادای سپاس الهی

ص : 89

فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ؟ أَمْ مَتَی نُوءَدِّی شُکْرَهُ؟

پس چگونه سپاس او را به جا آوریم یا چه زمان توانیم شکرش گزاریم؟19/1

ادای حقّ بنده، بی کم و کاست

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.4/39

ادای نماز، بر طبق سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ...

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

ادای حقّ ماه رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ... الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او، حقّ ادا نماییم.23/45

ادای اندکی (از عبادات)، در ماه رمضان

أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ

در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.44/45

ادات ابزار

ادب

ادب آموختن والدین، به فرزندان

وَ أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ

و مرا بر تربیت و ادب آموختن ایشان یاری نما. 5/25

ادراک دریافت

اذن اجازه

اسرافیل، منتظر اذن و دستور خداوند

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست.2/3

بارش و رویش، به اذن خدا

لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ، وَ لَا لِأَرْضِهِمْ فِی نَبَاتٍ

آسمانشان را در باریدن و زمینشان را در روییدن، اذن نده.6/27

فرود آمدن فرشتگان در شب قدر، به اذن الهی

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

ص : 90

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

اذیّت آزار

اراده خواسته، قصد و نیز میل

وجود، به اراده خداوند

وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَی مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعًا

و ایشان (آفریدگان) را به خواست خود از هیچ، به وجود آورد.3/1

مخلوقات، در راه اراده خدا

سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ

آنها را در راهی که می خواست روان ساخت.

4/1

اراده پیامبر صلی الله علیه و آله از هجرت نمودن

إِرَادَهً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِینِکَ

با این خواسته که دین تو را عزّت دهد.

16/2

گرد آمدن بندگان، تحت اراده خدا

وَ تَضُمُّنَا مَشِیَّتُکَ

و اراده توست که ما را جمع می کند.10/6

به کار گرفتن اشیا، به اراده خداوند

وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ

و اشیاء بر وفق اراده تو تحقق یافته اند.

2/7

فرمان برداری اشیا، به اراده خداوند

فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُوءْتَمِرَهٌ

پس آن اشیا به خواست تو بدون سخنت فرمانبردارند.3/7

اراده خدا، بر عفو یا کیفر بندگان

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست و اگر بخواهی ما را عذاب کنی، از عدالت توست.1/10

شبیه ترین چیزها به اراده الهی

وَ أَشْبَهُ الْأَشْیَاءِ بِمَشِیَّتِکَ... رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ

و شبیه ترین چیزها به اراده ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته و کمک به کسی است که از تو کمکی طلبیده.5/10

فعل خدا، بر اساس اراده او

إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ، وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ

بدرستی که تو آنچه می خواهی انجام می دهی و آنچه اراده نمایی حکم می کنی.34/16

ص : 91

إِنَّکَ... الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی.18/27

تَفْعَلُ مَا تُرِیدُ

آنچه بخواهی انجام دهی.6/33، 33/32

تَقْضِی بِمَا أَرَدْتَ فِیمَنْ أَرَدْتَ

به آنچه خواستی، بر هر کس خواستی، فرمان می رانی.5/36

إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو هر آنچه را که بخواهی، به جا می آوری.19/44

کاستن برخی نیکی های بنده، به اراده الهی

فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی... یَوْمَ أَلْقَاکَ

پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی، در روزی که تو را دیدار می کنم.7/22

مانعی در برابر اراده قصدکننده جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا مانعی در راه اراده اش ایجاد شد؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.

17/27

توبه نمودن از امور مخالف اراده الهی

إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

همانا من از هر چه مخالف خواسته تو، به درگاهت توبه می کنم.22/31

آفرینش انسان، به اراده خداوند

أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ کَمَا شِئْتَ

مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.

23/32

شتاب ماه، به سوی اراده خدا

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ... فِی کُلِّ ذَلِکَ أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ، وَ إِلَی إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ

و تو را با فزونی و کاستی و طلوع و غروب، به خدمت گرفت. و در همه آن حالات، تو مطیع او هستی و به سوی خواسته اش، شتابنده ای.2/43

نزول فرشتگان در شب قدر، بر هر که خدا بخواهد

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ

ص : 92

در آن فرشتگان و روح، به فرمان پروردگارشان بر هر یک از بندگانش که بخواهد، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

عدم اراده خداوند، بر رسوایی بندگان

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی.8/45

عدم اراده الهی، بر محروم نمودن بنده

تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ

می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی.8/45

اراده خدا، بر سود بردن بندگان

تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ

می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند. 12/45

اراده خدا، بر چندین برابر نمودن

اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند. 13/45

اراده خدا و به سختی نیفتادن او

إِنَّکَ غَیْرُ ضَائِقٍ بِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو آنچه بخواهی، برایت سخت

و دشوار نیست.25/46

حتمی بودن آنچه خدا اراده کرده

أَنْتَ الَّذِی أَرَدْتَ فَکَانَ حَتْ_مًا مَا أَرَدْتَ

تویی آنکه اراده کردی و اراده ات حتمی شد.

15/47

اراده و عزم الهی

سُبْحَانَکَ... إِرَادَتُکَ عَزْمٌ

پاک و منزّهی! اراده ات حتمی است.

29/47

عدم وجود بازگرداننده مشیّت الهی

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای نیست.30/47

اراده خدا، بر پاک گرداندن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

راه خیر و اراده الهی

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ... وَ الْمُشَاحَّهَ فِیهَا عَلَی مَا أَرَدْتَ

و راه خیرات به سوی خود و رقابت در آنها را

ص : 93

آنگونه که تو خواسته ای، برای من آسان گردان.

94/47

برآورده شدن خواسته های بنده

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که آنچه می خواهم فراهم گردد.117/47

اراده خدا، بر تباهی یا گرفتاری قومی

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

متّهم نبودن خدا، در اراده و خواستش

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ وَ لَا لِإِرَادَتِکَ

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت و اراده ات متّهم نیستی.9/48

تدبیر قطعی و اراده الهی

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ

از تدبیر قطعی تو، به هر گونه و هر زمان که بخواهی نمی توان درگذشت.9/48

برنگشتن به امور ناپسند، به خواست خدا

فَإِنِّی لَنْ أَعُودَ لِشَیْءٍ کَرِهْتَهُ مِنِّی إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ

پس به درستی که اگر تو بخواهی، من هرگز به چیزی که آن را از من نپسندیده ای، برنمی گردم.

27/48

خدا را اراده نمودن

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ... مُنْقَبِضًا حِینَ أَرَدْتُکَ

خدای من، هنگامی که قصد تو نمودم، تو را درهم کشیده ندیدم.5/51

خواستِ هر حاجتی، از خدا

وَ أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی

و هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم.11/51

ارتش لشکر

ارتکاب

ارتکاب گناه و بد جدا شدن روز، از بنده

وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ، أَوِ اقْتِرَافِ صَغِیرَهٍ أَوْ کَبِیرَهٍ

و از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی یا مرتکب شدن گناه صغیره یا کبیره، حفظمان کن.13/6

اعتراف به ارتکاب گناهان بزرگ

هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟

ص : 94

آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه (گناهی که) مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟6/12

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.69/47

مرتکب نواهی الهی شدن

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... نَهَیْتَنِی فَرَکِبْتُ

خداوندا همانا تو مرا نهی نمودی، پس مرتکب شدم.16/32

ارتکاب گناه و خطا، و پرده پوشی خداوند

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا، وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام و گناهان بزرگی انجام داده ام.

18/32

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا، وَ زَاجِرًا عَنْ... اقْتِرَافِ الْخَطِیئَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و بازدارنده از خطاکاری قرار ده.3/34

ارتکاب کار زشت و رسوا ننمودن آن، از جانب خدا

فَکُلُّنَا قَدِ اقْتَرَفَ الْعَائِبَهَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ، وَ ارْتَکَبَ الْفَاحِشَهَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ

چرا که هر کدام از ما کار ناپسند انجام داد، او را مشهور (در بدکاری) نکردی و کردار زشت به جا آورد، پس او را رسوا ننمودی.1/34

ارتکاب خطا و آگاهی خدا از آن

کَمْ... خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا

چه بسیار خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی.2/34

عدم شتاب الهی، در کیفر مرتکبِ نواهی

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی.

14/37

مرتکب خطا شدن فردی، در مورد بنده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ... لَا تَقِفْهُ عَلَی مَا ارْتَکَبَ فِیَّ

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی، او را به خاطر آنچه درباره من انجام داد، سرزنش نکن.2/39

تاوان نگرفتن خدا، از مرتکب گناه

ص : 95

وَ لَا تُقَاصَّنِی بِمَا اجْتَرَحْتُ

و مرا به خاطر آنچه انجام دادم، تقاص نکن.

2/41

ارتکاب گناه در ماه رمضان و پرده پوشی خدا

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ، أَوْ وَاقَعْنَا فِیهِ مِنْ ذَنْبٍ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ، وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا گناهی که در آن انجام دادیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان و به عفو خود از ما درگذر.

47/45

زندگی پاکیزه و عدم ارتکاب نواهی

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً... مِنْ حَیْثُ... لَا أَرْتَکِبُ مَا نَهَیْتَ عَنْهُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار. در صورتی که آنچه را نهی نموده ای، مرتکب نشوم.

117/47

ارتکاب به خشم آورنده خدا

وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ

و آن مرا از ارتکاب آنچه تو را به خشم می آورَد، جلوگیری ننمود.13/49

عوامل بازدارنده بنده، از ارتکاب گناه:

أ. قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا

و قرآن را مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، قرار ده.10/42

ب. ملکه عصمت

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَقْطَعُنِی عَنْ رُکُوبِ مَحَارِمِکَ

و به من عصمتی بخش که از انجام دادن حرامت بازم دارد.111/47

ارث میراث

ارحام خویشان

ارزان

آب، ارزان کننده قیمت ها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ

خداوندا ما را با بارانی که با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی، سیراب نما.

5/19

ارکان

محافظت از ارکان نماز

ص : 96

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْحَافِظِینَ لِأَرْکَانِهَا

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که ارکانش را محافظت نموده اند.9/44

ارمغان

بیماری، ارمغان الهی

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی؟

4-2/15

ارمغان کوچک به خدای بزرگ

یَا مَنْ یَجْتَبِی صَغِیرَ مَا یُتْحَفُ بِهِ

ای کسی که تحفه خردی را که به او داده می شود، برمی گزیند.6/46

درخواست ارمغانی از خداوند

أَتْحِفْنِی بِتُحْفَهٍ مِنْ تُحَفَاتِکَ

تحفه ای از تحفه هایت را به من ارمغان ده.

125/47

اسارت

اسیر نمودن مشرکان و دشمنان

أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا

آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.8/27

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند.9/27

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ... أَنْ یَجْهَدَ بِهِمُ الْأَسْرُ...

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که با اسیری، ایشان (دشمن) را به سختی افکنده است.15/27

بنده، اسیر رنج و سختی خود

فَأَنَا الْأَسِیرُ بِبَلِیَّتِی

...از این رو من اسیر بلای خود هستم.

1/53

اسباب ابزار

ص : 97

استجابت اجابت

استحباب مستحب

استحقاق شایستگی

استخوان

از جا کنده شدن استخوان پشت، با رکوع بسیار

یَا إِلَهِی لَوْ... رَکَعْتُ لَکَ حَتَّی یَنْخَلِعَ صُلْبِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر برای تو رکوع کنم تا استخوان پشتم کَنده شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

خشک گرداندن استخوان های صلب مردان دشمن

یَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ

صلب (تیره کمر) مردانشان را خشک نما.

6/27

درهم و تنگ بودن استخوان های صلب

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و

راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.

23/32

پوسیدن استخوان ها، با آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که استخوان ها را می پوساند.30و29/32

رسیدن جان ها، به استخوان های بالای سینه

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

ضعف استخوان بنده و ناتوانی از (تحمّل) آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی

ص : 98

آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

استطاعت توانایی

استعانت یاری

استعجاب شگفتی

استعلا برتری

استعمار آبادانی

استعمال گماشتن

استغاثه فریادرسی

استغنا بی نیازی

استغفار آمرزش و نیز توبه

استقامت استواری

استکبار تکبّر

استکبار ورزیدن در فرمانبری خدا

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

استکبار نورزیدن بنده و محبوبیّت او نزد خدا

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... أَحَبَّ

عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ تَرَکَ الاِسْتِکْبَارَ عَلَیْکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که بر تو گردنکشی نکند.13و12/12

بیزاری جستن از استکبار

وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَنْ أَسْتَکْبِرَ

و من از گردنکشی بر تو سخت بیزارم.

14/12

استکبار نامیده شدن ترک عبادت

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی. 15/45

وارد دوزخ گشتن مستکبران

إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.

15/45

معصیت و استکبار

نَهَیْتَهُ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَخَالَفَ أَمْرَکَ إِلَی نَهْیِکَ... لَا اسْتِکْبَارًا عَلَیْکَ

او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت

ص : 99

مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی گردنکشی کردن بر تو.68/47

استماع شنیدن

استماع نوای قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

و آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

استمرار همیشگی

استنصار یاری

استواری

استواری کتاب خدا

فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ...

پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده است.9/1

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری.

15/31

استوار گرداندن اندام کردارها، در بنده

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ

و سپاس خدای را که اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت.20/1

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، و استوار نمودن پیامبری او

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ... وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند، و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند...4و3/4

پایدارترین افراد، به احکام الهی

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَقْوَمَهُمْ بِمَا شَرَعْتَ مِنْ شرَائِعِکَ

و ما را از پایدارترین آنها به آئینی که مقدر نموده ای قرار ده.20/6

پایداری و استقامت، در راه راست

فَأَیِّدْنَا بِتَوْفِیقِکَ، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِیدِکَ

پس ما را به توفیق خود توانایی ده و به راه راست خود ثابت قدم گردان.6/9

وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی

مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم

ص : 100

گردانْد، توفیق ده.8/20

أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ

مرا به توفیق و راهنمایی ات به راه راست، نیرو ده.113/47

پایداری در راه راست و برگشتن از لغزش

وَ رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدِیدِکَ عَنْ عَثْرَتِی

و با استواری اتْ برگشته و از لغزشم دست برداشتم.16/13

استواریِ سست و شکننده

اللَّهُمَّ... انْقُضْ مَا أَبْرَمَ

خداوندا آنچه (شیطان) استوار نمود، درهم شکن. 12/17

پابرجایی یقین

اللَّهُمَّ... صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی

خداوندا یقینم را به آنچه نزد توست درست گردان.2/20

در زمره استوارکاران

وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ

و مرا از درستکاران قرار ده.18/20

پابرجایی آرزوی بنده

حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی

آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق

بخش.28/20

استوار ساختن بازوی والدین، به وسیله فرزندان

اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی

خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان.4/25

پابرجا قرار دادن فرزندان، برای (کمک به) والدین

وَ اجْعَلْهُمْ... مُسْتَقِیمِینَ لِی

و آنان را به راه من مستقیم قرار ده.4/25

استوار ساختن مرزهای مسلمانان

اللَّهُمَّ... حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ

خداوندا به عزّت خود، مرزهای مسلمانان را استوار فرما.1/27

محکم گرداندن حومه مرزداران اسلام

وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ

و حومه آنان را نفوذناپذیر کن.2/27

استوار نمودن شهرهای مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِیَارَهُمْ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش و شهرهایشان را استوار ساز.7/27

ص : 101

پابرجایی در قصد طاعت الهی

اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیَّتِی

خداوندا و نیّت مرا در فرمانبرداریت، ثابت بدار. 13/31

شفاعتی استوار

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی

پس دعایی از او به من رسد، یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است.27/31

ثابت و پابرجا گشتن اندام جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهِ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی و در من اندام ها را پابرجا کردی.23/32

استواری آیات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

ناتوانی کوه های استوار از فهم قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.

10/42

عامل پابرجایی آراستگی ظاهر بندگان

أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا

با قرآن ظاهرِ نیک ما را آشکار ساز.11/42

پا بر جا گرداندن گام های بندگان، هنگام گذشتن از پل دوزخ

ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

ثابت و پابرجا ساختن بنده، بر توبه خالص

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا... وَ ثَبِّتْنَا عَلَیْهَا

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را

ص : 102

از ما بپذیر و ما را بر آن ثابت گردان.52/45

پایداری سلطنت خداوند

حُجَّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُکَ ثَابِتٌ لَا یَزُولُ

حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود و سلطنت تو ثابت و بی زوال است.19/46

محکم و استوار گرداندن پشت ولیّ خدا

وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ

و پشتش را محکم ساز.61/47

استوار ساختن پشت بنده، به قوّت الهی

وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ

و به توانایی ات پشتم را نیرومند ساختی.

6/49

استهزا مسخره

اسرار راز

اسراف

پناه بردن به خدا، از اقدام بر اسراف

نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ

پناه می بریم به تو از انجام اسراف.7/8

بازداشتن بنده، از اسراف

وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ

و مرا از اسرافکاری بازدار.23/20

وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ

و مرا از اسراف باز دار.3/30

خواب آلودگیِ اسرافکاران

نَبِّهْنِی مِنْ... سِنَهِ الْمُسْرِفِینَ

مرا از خواب آلودگی اسراف کاران، بیدار فرما.

91/47

ناامید نشدن اسراف کنندگانِ به خود، از رحمت الهی

یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ

ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید.2/50

اسراف بر خود و خوار گشتن

أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی ذَلِیلٌ

من به خاطر زیاده روی بر خود، خوار گشته ام.

7/52

اسرافیل

اسرافیل، صاحب صور ومنتظر فرمان الهی

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ

ص : 103

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست.2/3

اسکان

اسکان فرشتگان، در درون طبقه های آسمان

وَ أَسْکَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِکَ

و آنها را در دل طبقه های آسمان هایت، سکونت داده ای.11/3

اسکان شیطان، در سینه ها

أَسْکَنْتَهُ صُدُورَنَا

او (شیطان) را در سینه های ما جا دادی.

6/25

اسکان جنین، در رحِم مادر

...الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا، وَ أَوْدَعْتَنِی قَرَارَ رَحِمِهَا

...همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی و مرا در قرارگاه رحم او سپردی.

24/32

اسلام

توفیق حفظ و نگهداری اسلام

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ حِیَاطَهِ الْإِسْلَامِ

و ما را برای انجام نیکی و حفظ اسلام، توفیق ده. 18/6

جزای مسلمانِ نگران اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

ماه نو، ماه اسلام (فرمانبری)

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... سَلَامَهٍ وَ إِسْلَامٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامت و اسلام قرار دهد.5و4/43

رمضان، ماه اسلام (اطاعت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه اسلام و ماه پاکی را، (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

اسم نام

ص : 104

اسیری اسارت

اشتباه خطا و نیز لغزش

اشتیاق شوق

اشک

غرق گشتن گونه های تائب، در اشک

غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیْهِ

دو گونه اش غرق اشک شده.9/12

روان شدن اشک بنده، از ترس خداوند

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی، فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِکَ

ای خدای من، ریزش اشکم را از ترس خود می بینی. 19/16

اصحاب

ویژگی های اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ وَ الَّذِینَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِی نَصْرِهِ، وَ کَانَفُوهُ، وَ أَسْرَعُوا إِلَی وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا إِلَی دَعْوَتِهِ، وَ اسْتَجَابُوا لَهُ حَیْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّهَ رِسَالَاتِهِ. وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِی إِظْهَارِ کَلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِهِ. وَ مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ. وَ الَّذِینَ هَجَرَتْهُمْ الْعَشَائِرُ إِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ، وَ انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ

قَرَابَتِهِ.

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند و آنان که در یاری او از آزمایش خوب برآمدند و به وی کمک رساندند و به سوی پیامش شتافتند و به سوی دعوتش پیشی گرفتند و هنگامی که دلیل رسالت های خود را به گوششان رساند اجابت کردند، و در راه آشکار نمودن دین او، از زنان و فرزندان خود جدا شدند و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند، و به همراه او پیروز شدند، و آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند، و آنان که چون به دسته آن حضرت آویختند، قبیله هایشان از آنها دوری نمودند و آنگاه که در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند...6-3/4

درخواست هایی از خدا، برای اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و بیان علّت درخواست ها

فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ، وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ، وَ بِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَیْکَ، وَ کَانُوا مَعَ رَسُولِکَ دُعَاهً لَکَ إِلَیْکَ. وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ، وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ، وَ مَنْ کَثَّرْتَ فِی إِعْزَازِ دِینِکَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ.

پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها

ص : 105

کردند برای آنان از نظر دور ندار و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز که مردمان را بر تو گرد آوردند و برای تو با پیامبرت دعوت کننده به سوی تو بوده اند. و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشان هجرت کردند و از زندگی راحت به سختی افتادند و آن افراد بسیاری را که به خاطر ارجمند ساختن دینت ستم ها دیدند پاداش عنایت کن.8و7/4

پیروان نیکوکار اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

ویژگی های پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَ مَضَوْا عَلَی شَاکِلَتِهِمْ. لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ، وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ، وَ الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ. مُکَانِفِینَ وَ مُوَازِرِینَ لَهُمْ، یَدِینُونَ بِدِینِهِمْ، وَ یَهْتَدُونَ بِهَدْیِهِمْ، یَتَّفِقُونَ عَلَیْهِمْ، وَ لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ.

آنان که راه ایشان را قصد نمودند و به سوی جهت آنها روآوردند و به روش آنها رفتار نمودند. آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها و اقتدا به چراغ هدایت ایشان آشفته نساخت. در حالی که بر

ایشان یاری کننده و کمک دهنده می باشند، دین آنان را پیروی می کنند، به راهنمایی آنها راه می یابند، با ایشان موافقت دارند و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.12-10/4

قرار دادن اصحابی برای مجاهد مسلمان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ... وَ تَخَیَّرْ لَهُ الْأَصْحَابَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، پس او را با آسانی روبرو کن و برای او یارانی برگزین.13/27

اصحاب یمین

وَ انْظِمْنِی فِی أَصْحَابِ الَْیمِینِ

و مرا در جماعت یاران دست راست درآور.

4/41

اصحاب و یاران رمضان

اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ

ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.14/44

اصرار

پناه بردن به خدا، از اصرار بر گناه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِصْرَارِ عَلَی الْمَأْثَمِ

ص : 106

خداوندا به تو پناه می برم از پافشاری بر گناه.

2و1/8

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ

و از اصرار (بر گناه) به تو پناه می برم.

14/12

دور گرداندن بندگان، از اصرار (بر گناه)

أَزِلْنَا عَنْ مَکْرُوهِکَ مِنَ الْإِصْرَارِ

ما را از اصرار بر آنچه ناپسند توست، دور بدار. 1/9

أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِکَ إِلَیْکَ مَنْ... جَانَبَ الْإِصْرَارَ

همانا محبوب ترین بندگانت نزد تو کسی است که پافشاری (بر گناه) را ترک کند.13/12

پافشاری و اصرار بر ستم

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ، فَیُصِرَّ عَلَی ظُلْمِی

خداوندا او (ستمگر) را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن، تا به ستم نمودن بر من پافشاری کند. 12/14

میراندن بندگان، و عدم اصرار (بر گناه)

أَمِتْنَا... تَائِبِینَ غَیْرَ عَاصِینَ وَ لَا مُصِرِّینَ

ما را توبه کنندگانِ غیر گنهکار و اصرارنکننده، بمیران.5/40

ناامید نگشتن اصرارکنندگانِ به درگاه خدا

وَ یَا مَنْ لَا یُخَیِّبُ الْمُلِحِّینَ عَلَیْهِ

و ای کسی که اصرارکنندگانِ خود را ناامید نمی کند.4/46

اصلاح

اصلاح حال بندگان، در پرتو آفرینش شب و روز

بِکُلِّ ذَلِکَ یُصْلِحُ شَأْنَهُمْ

بدین گونه حالِ ایشان را اصلاح می نماید.

7/6

توبه و اصلاح تباهی های بندگان

یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ

ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده است. 10/12

دور بودن از اصلاح نفس

...مَنْ أَبْعَدُ مِنِّی مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ

کیست که به صلاح نفس خود از من دورتر باشد؟23/16

اصلاح گنهکاران

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی طَمَعًا فِی رَأْفَتِکَ الَّتِی بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِینَ

تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش

ص : 107

می کنم، چون طمع در مهربانی تو دارم - که اصلاح کار گناهکاران به آنست - .28/16

اصلاح نمودن بنده، با تندرستی

وَ اسْتَصْلِحْنِی بِالْعَافِیَهِ

و صلاحم را با تندرستی بخواه.33/16

اصلاح نمودن گیاه شکسته (پژمرده)، با باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا... تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ

خداوندا ما را از بارانی که به وسیله آن گیاه پژمرده را اصلاح کنی، سیراب گردان.4/19

خداوند اصلاح کننده آنچه تباه شده

اللَّهُمَّ... اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی

خداوندا امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.2/20

عِنْدَکَ... لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ

اصلاح آنچه تباه شده، نزد توست.20/20

خدا و اصلاح هر خوی زشتی، در بنده

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

اصلاح فساد در بین مردم

حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ... فِی... إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَیْنِ

مرا در اصلاح بین مردم، به زینت شایستگان بیارا.10/20

به جا گذاشتن امور مسبّب اصلاح نفس بنده

اللَّهُمَّ... أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا

خداوندا از من برایم، آنچه را که اصلاحم نماید، باقی گذار.19/20

اصلاح بنده، به کرم و بخشش خدا

أَصْلِحْنِی بِکَرَمِکَ

به کرم خویش، مرا اصلاح فرما.21/20

دانایی خدا و اصلاح امر دنیا و آخرت بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

اصلاح نمودن فرزندان، برای والدین

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ... بِإِصْلَاحِهِمْ لِی

خداوندا و بر من به اصلاح نمودن ایشان (فرزندانم) برای من، منّت گذار.1/25

اصلاح بنده، در دنیا و آخرت

ص : 108

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، بر من ارزانی دار.9/25

قرار دادن بنده، در زمره اصلاحگران

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ

و مرا در همه آن (امور)، از شایسته کاران قرار ده.10/25

خدا، اصلاح کننده کردار تبهکاران

یَا... مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِینَ

ای خواهان اصلاح عمل تبهکاران.5/40

اصلاحِ حال دوستداران ائمه علیهم السلام

وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ

و احوالشان را برای آنها اصلاح نما.65/47

دست نیافتن به اصلاح نفس، بدون احسان خداوند

وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ... إِصْلَاحَ نَفْسِی

و اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه اصلاح خویش را نمی یافتم.

2/51

اضطراب تپش

اضطرار بیچارگی

اطاعت فرمانبری

اطراف

درود بر فرشتگان اطراف آسمان ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَ_مَامِ وَعْدِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که بر اطراف آن آسمان هایند، آنگاه که فرمان تمام شدن وعده ات نازل شود.12و11و10/3

چشم نینداختن به اطراف آسمان

یَا إِلَهِی لَوْ... ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی، ثُمَّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِی إِلَی آفَاقِ السَّمَاءِ اسْتِحْیَاءً مِنْکَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، سپس از شرمندگی تو، چشم از کرانه های آسمان برندارم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

روان بودن ابرها، در اطراف زمین

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ، الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِکَ، الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ

ص : 109

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابری که برای رویاندن گیاهِ چشم انداز در همه نواحی زمینت روان است، بر ما بگستران.1/19

مشرکان و دست درازی به نواحی مسلمین

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِینَ

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان و از چیرگی به نواحی مسلمانان، بازدار.10/27

اطلاع آگاهی

اطمینان آرامش

اعتدال میانه روی

اعتراف

سود و نجات در اعتراف به بدی ها

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟ وَ هَلْ یُنْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْتُ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟ و آیا اعترافم در درگاه تو به زشتی آنچه مرتکب شده ام، مرا رها می نماید؟ 6/12

تبدیل القائات شیطان، به اعتراف به نیکی خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... اعْتِرَافًا بِإِحْسَانِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، اعتراف به نیکی ات را قرار ده.

13/20

اعتراف نمودن دشمن، به وحدانیّت خدا

أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

روی آوری بنده به خدا، با اقرار

وَ الْقَنِی بِمَغْفِرَتِکَ کَمَا لَقِیتُکَ بِإِقْرَارِی

و با آمرزش خود به من روآور، همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم.12/31

جایگاهی برای اقرارکننده، نزد خدا

فَهَذَا... مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَکَ

پس اینْ محل اعتراف کننده برای توست.

15/32

ص : 110

اقرار همگان، به ناتوانی خود

وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّقْصِیرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ

و همگی به تقصیر خود در ادای آنچه تو شایسته آنی، اقرار دارند.8/37

مقام امامان علیهم السلام ، و اعتراف دوستان ایشان به آن

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقام ایشانند، درود فرست.64/47

بیان حال بنده، پس از اعتراف

...وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ، وَ مِثْلُ الذَّرَّهِ أَوْ دُونَهَا

...و من بعد از این، کمترین کمتران و خوارترین خواران و مانند ذرّه ای یا کمتر از آنم.

75/47

وارد شدن در صبحگاه و شامگاه، در حال اعتراف به گناه

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی... مُعْتَرِفًا بِذَنْبِی، مُقِرًّا بِخَطَایَایَ

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که به گناهم اعتراف دارم و به خطاهایم اقرار می کنم.7/52

درخواست از خداوند، همراه با اعتراف به خطاها

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته، و به خطایش اعتراف نموده است.

9و8/52

اعتراف و اقرارهای بنده به:

أ. بی بهره نبودن از احسان الهی، در همه حالات

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی... لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام.5/12

ب. فرمان نبردن از خدا، جز خودداری از معصیت

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام.

5/12

ص : 111

ج. ناتوانی و بیچارگی خویش

أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّهِ حِیلَتِی

به ضعف قوّتم و کمی چاره اندیشی ام اعتراف دارم.7/21

د. گناه و بدکرداری خویش

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَارًا بِالْإِسَاءَهِ، وَ اعْتِرَافًا بِالْإِضَاعَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بدکرداری، اقرارکننده و به سهل انگاری، اعتراف کننده ایم.45/45

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.

69/47

أَنَا... الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

منم اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم.7/48

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی

زیرا من به گناه خود، اقرار داشته و به

خطای خویش، اعتراف می کنم.4/53

ه_. نیک بودن قضا و قدر الهی

وَ هَبْ لِیَ الثِّقَهَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلَّا بِالْخِیَرَهِ

و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم.

3/35

و. ستمکار نبودن خدا

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنَّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ

پس همه آفریدگان اعتراف می کنند که تو هر که را عقوبت نمودی، ستمگر نیستی.

8/37

ز. بیّنات (محکمات) و متشابهات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.4/42

ح. از جانب خدا بودن قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.

6/42

ص : 112

ط. درماندگی (در سپاس گزاری خدا)

وَ قُصَارَایَ الْإِقْرَارُ بِالْحُسُورِ

و نهایت تلاش من اقرار به درماندگی است.24/46

ی. عنایت خدا، به او

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ... أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَیْتَهُ إِلَیَّ

و به من الهام کن که به آنچه به من عنایت نموده ای، اعتراف نمایم.114/47

ک. فراوانی نعمت های الهی

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده است.15/49

اعتزال تنهایی

اعتقاد

تابعین و اعتقاد به امید داشتن به خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی.15و14و13/4

اعتقاد و تسلیم در برابر آیات قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

اعتماد

اعتماد به خداوند

أَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجَائِی بِالثِّقَهِ بِکَ

با اعتماد به تو، امیدم را به سوی تو فرستادم.

18/13

وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ

با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است.8/31

وَ بِکَ أَثِقُ

و به تو اعتماد می کنم.11/52

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

اعتماد بنده به آنچه خدا برایش برگزیده

وَ اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ، وَ ثِقَتِی بِمَا تَخَیَّرْتَ

...و آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر

ص : 113

نمودی و اعتمادم به آنچه انتخاب کرده ای قرار ده.

15/14

اعتماد به آرزوهای شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ... مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ

خداوندا ما از اطمینان به آرزوهای او به تو پناه می بریم.1/17

خواب غفلت، سبب اعتماد به شیطان

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.

7/17

اعتماد بنده، به فضل الهی

اللَّهُمَّ... بِفَضْلِکَ وَثِقْتُ

خداوندا به احسان تو اعتماد کرده ام.

15/20

الهامِ اعتماد و اطمینان خالص، به بنده

أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدَّهِ النَّصَبِ

اطمینانی خالص در دلمان بینداز، که با آن ما را از سختی رنج معاف داری.2/29

خدا، سزاوارترین مورد اعتماد

أَنْتَ أَوْلَی مَنْ وُثِقَ بِهِ

تو سزاوارترین کسی هستی که به او اعتماد

شد.22/32

اعتماد نمودن بنده به خدا، در آمرزش

وَ وَثِقْتُ بِکَ رَبِّ فِی الْمَغْفِرَهِ لِی

و پروردگار من، در آمرزش - برای خود - به تو اعتماد نمودم.22/32

اعتماد نکردن بنده، به رازپوشی همسایه و خویشاوند

لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَیَّ

پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم.22/32

استوار نبودن اعتماد بنده، به روزی دادن خداوند

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ... وَ لَا تَتَأَکَّدُ مَعَ ذَلِکَ ثِقَتِی

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی. و با این همه اعتمادم به تو محکم نمی شود.26/32

بخشیدن اعتماد به بنده و اقرار او به نیکی قضای الهی

وَ هَبْ لِیَ الثِّقَهَ لِأُقِرَّ مَعَهَا بِأَنَّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلَّا بِالْخِیَرَهِ

و به من اعتمادی بخش تا به اینکه قضای تو

ص : 114

جز به نیکی جاری نگشته، اعتراف کنم.3/35

اعتماد خدا، به دوام ملک خود

أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَهً بِدَوَامِ مُلْکِکَ

از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری.17/46

اعتماد به گذشت الهی، سبب نافرمانی بنده

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ... وَاثِقًا بِتَجَاوُزِکَ

پس با علم به تهدیدت و اعتماد به گذشتت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

اعتماد به آنچه نزد خداست

ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ... وَ الثِّقَهِ بِمَا عِنْدَکَ

سپس بازگشت به سوی تو و اعتماد به آنچه نزد توست را، در پی آن روانه ساخته ام.73/47

وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقًا بِمَا عِنْدَکَ

و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن قرار ده.

130/47

اعتماد بنده به آمرزش الهی، بیش از اعتمادش به کردار خویش

إِنِّی بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ أَوْثَقُ مِنِّی بِعَمَلِی

همانا اطمینانم به آمرزش و رحمت تو، از (اطمینانم به) عملم بیشتر است.4/48

عدم اعتماد به اعمال شایسته خود

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو نیامده ام.6/48

اعتماد به اجابت سریع الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثًا بِکَ، وَاثِقًا بِسُرْعَهِ إِجَابَتِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که از تو یاری خواسته و به اجابت سریع تو اطمینان داشتم.10/49

اعراض روگردانی

اعضا اندام و نیز بدن

اعلی علّیّین

سپاسی بالارونده، تا اعلی علّیّین

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود.13و10/1

اغراق

اغراق در ستایش خداوند

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی... إِغْرَاقًا فِی الثَّنَاءِ

ص : 115

عَلَیْکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته، ثنای فراوانت را قرار ده.13/20

اغماض گذشت

افتادن

افتادگان در گروی گورها و دمیدن در صور

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ... فَیُنَبِّهُ بِالنَّفْخَهِ صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه توست، تا با دمیدنیْ مردگانِ گروِ گورها را بیدار کند.2/3

دفع آنچه بنده در آن افتاده

أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی... دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ

و تو بر برطرف کردن آنچه در آن افتاده ام توانایی.10/7

شرمندگی تائب، از آنچه در آن افتاده

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... خَالِصِ الْحَیَاءِ مِمَّا وَقَعَ فِیهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه در آن افتاده،

سخت شرمنده است.12/12

بازگشت بنده از افتادن

وَ اجْعَلْ... مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِکَ

و بازگشت از به زمین افتادنم را به گذشت خود قرار ده.6/15

افتادن در پیشگاه خدا

هَا أَنَا ذَا یَا رَبِّ مَطْرُوحٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

ای پروردگار من اینک منم که در پیش روی تو افتاده ام.13/16

گریستن بسیار، تا افتادن پلک ها

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

بلند کردن بنده، از افتادنْگاه های گناهان

وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کَمَا وَضَعْتُ لَکَ نَفْسِی

و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه خود را برای تو فروافکنده ام.12/31

به زمین انداختن بنده، توسّط شیطان

ص : 116

فَأَوْقَعَنِی وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَهٍ

پس در حالی که از گناهان کوچکِ هلاکت بار به سویت می گریختم، مرا بر زمین زد.13/32

افتادن در لغزش ها و پشیمان شدن

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ... تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که در آن افتاده ام، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد. 3/38

افتادنْ گاه های خطاکاران

اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ

مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی.10/39

افتادن از چشم حفظ و نگهداری خداوند

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

افتادنی همچون افتادن پرت شوندگان (در عذاب)

لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ

مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از سقوط پرت شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).

104/47

دستگیری خداوند، از افتادگان

کَمْ مِنْ... صَرْعَهٍ أَنْعَشْتَ

چه بسیار به زمین خوردن هایی که بلند کردی.

12/49

درگذشتن خدا از لغزش بنده، هنگام افتادن (در گناه)

أَنْتَ الَّذِی... أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِی

تویی که هنگام (به گناه) افتادن، از لغزشم درگذشتی. 4/51

افتادن بنده، با تمام رخسارش

مَوْلَایَ ارْحَمْ کَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی

مولای من! بر به رو افتادنم با تمام رخسارم، رحم کن.4/53

افترا تهمت

افراد مردم

افراط

افراط در خواهش نفس

ص : 117

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از زیاده روی شهوت. 1/8

افراط نکردن خدا، در کیفر گنهکاران

وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُفْرِطُ فِی عِقَابِ مَنْ عَصَاهُ

و تویی آنکه در کیفر گناهکاران زیاده روی نمی کند. 12/16

افروختن

چراغ افروختن، از چراغ قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از نور چراغ آن، روشنی می افروزند.7/42

افزار ابزار

افزایش

نبودِ افزاینده ای، برای هر که خدا از او کاسته

لَا یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ

از کسانی که (خدا) کاسته، افزاینده ای نمی افزاید.5/1

نبودِ کاهنده ای، برای هر که خدا به او

فراوانی داده

لَا یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ

از کسی که (خدا) به او فراوانی داده، کاهنده ای نمی کاهد.5/1

سپاسی چندین برابر هریک از نعمت های الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَهً أَبَدًا سَرْمَدًا

پس سپاس او را، به جای هر یک از آنها به شماره چندین برابر، همیشه و جاوید.27/1

فزونی بخشیدن امّت اسلام

کَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ

ما را با احسان خود، بر کسانی که اندک بودند، فزونی بخشید.2/2

تبدیل بدی ها، به چندین برابرش از خوبی ها

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.26/2

درودی فزاینده کرامت و تقرّب فرشتگان

وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ کَرَامَهً عَلَی کَرَامَتِهِمْ وَ طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِمْ

ص : 118

و بر آنان درود فرست، درودی که کرامتی بر کرامتشان و پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.25/3

اقرار به افزایش گناهان خود

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ. الَّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده، سخن می گویم. آنکه گناهانش بزرگ و رو به فزونی است.8و7/12

درودی فزاینده، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً دَائِمَهً نَامِیَهً

بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی پیوسته و فزاینده.24/13

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... عَدَدَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ، وَ أَضْعَافَ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِی لَا یُحْصِیهَا غَیْرُکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. به عدد درودی که بر دیگران درود فرستاده ای، و چندین برابر همه آن به چندین برابر که جز تو شمار آنها را نداند.19/44

صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً نَامِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ أَنْمَی مِنْهَا

بر او درود فرست، درود فراوانی که درودی فراوان تر از آن نباشد.51/47

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ، صَلَاهً... تُنْشِئُ مَعَ ذَلِکَ

صَلَوَاتٍ تُضَاعِفُ مَعَهَا تِلْکَ الصَّلَوَاتِ عِنْدَهَا، وَ تَزِیدُهَا عَلَی کُرُورِ الْأَیَّامِ زِیَادَهً فِی تَضَاعِیفَ لَا یَعُدُّهَا غَیْرُکَ

و بر او و بر خاندانش درود فرست، درودی که با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی و آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.55/47

افزایش بدی های بنده، در قیامت

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی، أَوْ تُضَاعِفَ بِهِ مِنْ سَیِّئَاتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ یَا رَبِّ

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی، یا بر بدی هایم بیفزایی، در روزی که تو را دیدار می کنم. ای پروردگار من.7/22

دادن تندرستی فزاینده، به بنده

عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً

به من عافیت ده. عافیتی کافی، بهبودی بخش، عالی و روزافزون.2/23

ص : 119

افزایش حسنات والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ... زِیَادَهً فِی حَسَنَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب افزایش نیکی هایشان قرار ده.

8/24

افزایش عمر فرزندان، برای والدین

إِلَهِی... زِدْ لِی فِی آجَالِهِمْ

خداوندا در مدّت عمرشان برایم بیفزا.

2/25

افزودن شماره (تبار)، به وسیله فرزندان

اللَّهُمَّ... کَثِّرْ بِهِمْ عَدَدِی

خداوندا تعداد مرا به وسیله آنها (فرزندانم) بیفزا. 4/25

افزایش بینش همسایگان، نسبت به حقّ امام علیه السلام

...وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی، وَ مَعْرِفَهً بِفَضْلِی حَتَّی یَسْعَدُوا بِی وَ أَسْعَدَ بِهِمْ

و بر حق بینی و فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا. تا آنان به وسیله من، نیک بخت شوند و من به وسیله آنها، نیک بخت گردم.4/26

بازداشتن بنده، از زیاده روی

وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِیَادِ

و مرا از اسراف و زیاده روی باز دار.3/30

افزودن هدایت الهی

وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

و هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

به خدمت گماشتن ماه، با فزونی و کاستی (نور او)

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ

و تو را با فزونی و کاستی، به خدمت گرفت.

2/43

رستگاری بنده و افزونی یافتن از خدا

تُرِیدُ... فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَهِ عَلَیْکَ، وَ الزِّیَادَهِ مِنْکَ

می خواهی در آمدن به سوی تو و افزونی یافتن از جانب تو، رستگار شوند.12/45

خدا و افزودن بها در داد و ستد با بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

اراده خدا، بر افزودن

اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر

ص : 120

می کند. 13/45

وام دادن به خدا و افزایش آن

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟.13/45

نزول آیاتِ بیانگر افزایش حسنات

وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ

و مانندهای آن (آیه هایی) که از افزایش های نیکی ها در قرآن فروفرستادی.13/45

سپاس الهی و افزایش

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

اگر شکر گزارید، شما را فزونی دهم.14/45

صدقه دادن، جهت افزایش نعمت های الهی

تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ

جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند.16/45

افزایش ایمان، در ماه رمضان

وَ ضَاعَفْتَ فِیهِ مِنَ الْإِیمَانِ

و ایمان را در آن، چندین برابر نمودی.

20/45

افزایش گنجینه های الهی

إِنَّ خَزَائِنَکَ لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ

همانا گنجینه های تو کم نمی شود، بلکه فزونی می یابد. 50/45

عطایی افزون و چند برابر

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما.50/45

خداوند، افزایش دهنده نیکی ها

یَا مَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَهَ حَتَّی یُنْمِیَهَا

ای کسی که نیکی را بارور می کند، تا آن را بیفزاید. 11/46

سپاسی افزاینده خوشنودی خداوند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.35/47

ص : 121

افزایش های پی درپی (حمد)

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَتَضَاعَفُ عَلَی کُرُورِ الْأَزْمِنَهِ، وَ یَتَزَایَدُ أَضْعَافًا مُتَرَادِفَهً

سپاس برای توست. سپاسی که با گردش زمان ها، چندین برابر شود و پیوسته، چندین برابر افزایش یابد.39و36/47

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی درپی پیوند دهی.

48و36/47

سپاسی فزونی گیرنده، بر نوش_ته های نویسندگان

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یَزِیدُ عَلَی مَا أَحْصَتْهُ فِی کِتَابِکَ الْکَتَبَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده اند، افزونی یابد.40و36/47

حمد و افزایش (نعمت)

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوجِبُ بِکَرَمِکَ الْمَزِیدَ بِوُفُورِهِ

سپاس برای توست. سپاسی که با بسیاری اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد.

48و36/47

درودی فزاینده خوشنودی خداوند

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً تُرْضِیکَ و تَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً لَا تَرْضَی لَهُ إِلَّا بِهَا

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی اش بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود کند و بر خوشنودی ات برای او بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که برای او جز به آن راضی نشوی.52/47

درودهای فزاینده، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای مبارک، پاک، فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.

64/47

افزایش فقر و نیاز بنده، به درگاه خدا

وَ زِدْنِی إِلَیْکَ فَاقَهً وَ فَقْرًا

و بر فقر و نیازم به درگاهت بیفزا.118/47

افزودن فضل الهی

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا.28/48

عدم افزایش ملک خدا، با عذاب بنده

ص : 122

لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ، وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید. و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

افزودن افزایش

افزون افزایش

افسار مهار

افسوس حسرت

افشا

(توفیق) فاش کردن خیر و نیکی

حَلِّنِی بِحِلْیَهِ الصَّالِحِینَ... فِی... إِفْشَاءِ الْعَارِفَهِ

مرا در آشکار کردن نیکی، به زینت شایستگان بیارا.10/20

افکندن پرت کردن

افکندن خود در:

أ. اختیار خداوند

أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَیْنَ یَدَیْکَ

چون خویش را در پیشگاه تو افکنده ایم،

بی نیازمان گردان.5/10

ب. درّه های فساد و تباهی

تَقَحَّمْتُ أَوْدِیَهَ الْهَلَاکِ، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

در وادی های هلاکت رفتم و به درّه های نابودی وارد شدم.2/49

ج. محرّمات

أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

من جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام. 14/49

اقامت ماندن

اقتدا پیروی

اقتدا به نشانه های هدایت و رستگاری اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ، وَ الاِْئْتِ_مَامِ بِهِدَایَهِ مَنَارِهِمْ

تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها و اقتدا به چراغ هدایت ایشان آشفته نساخت.

11/4

اقتدا نمودن به روشنایی قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَقْتَدِی بِتَبَلُّجِ إِسْفَارِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به درخشش

ص : 123

روشنایی آن اقتدا می کنند.7/42

اقتدا به امامت ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُوءْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اقتداکنندگان به امامت ایشانند، درود فرست.64/47

اقدام

اقدام بر تکلّف و کار با مشقّت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... تَعَاطِی الْکُلْفَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از انجام دادن کارِ با مشقّت. 2و1/8

اقدام به اسراف

نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ

پناه می بریم به تو از انجام اسراف.7/8

بیماری و اقدام به توبه

فَمَا أَدْرِی... أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَنْبِیهًا لِتَنَاوُلِ التَّوْبَهِ

نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا برای فراگرفتن توبه آگاهی باشد؟4-2/15

اقدام بنده به بدی، زمان قرار گرفتن بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی؟ حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

اقدام نکردن جز به نگه دارنده از کیفر الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَعَاطَی إِلَّا الَّذِی یَقِی مِنْ عِقَابِکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا جز آنچه از کیفر تو نگاه دارد، انجام ندهیم.7و6/44

اقدام به عبادتی شایسته خداوند

فَإِذَا بَلَّغْتَنَاهُ فَأَعِنَّا عَلَی تَنَاوُلِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ مِنَ الْعِبَادَهِ

پس چون ما را به آن رساندی، ما را بر انجام عبادتی که تو شایسته آنی، یاری فرما.46/45

اقدام به نافرمانی خدا، با علم به تهدید او

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ

پس با علم به تهدیدت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

ص : 124

علّت اقدام به نواهی و گناهان:

أ. غرور

تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا

با غرور، آنچه از آن نهی نموده ای، انجام داده.6/31

ب. جرأت در برابر خدا

أَنَا الَّذِی أَقْدَمَ عَلَیْکَ مُجْتَرِئًا

منم آنکه از روی جرأت، در برابر تو (به گناه) اقدام نمود.77/47

اقرار اعتراف

اکنون

پارسایی در فراخی (زندگی) کنونی

وَ تُزَهِّدَهُمْ فِی سَعَهِ الْعَاجِلِ

و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی.

16/4

گردش در زمین، برای رسیدن به سود کنونی دنیا

یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ

در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود

کنونی از دنیا.6/6

بشارت ایمنی از خشم خدا، (در دنیای) کنونی

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ، وَ بَشِّرْنِی بِذَلِکَ فِی الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس و هم اکنون (دنیا) پیش از آینده (آخرت)، مرا به آن مژده ده.

33/16

عطای درخواست بنده، در دنیای کنونی

أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَهِ

به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، در دنیای کنونی و آخرت آینده ببخش. 12/25

الحاح اصرار

الحاد کفر

عذاب خدا، بر ملحدان و کفّار

أَدِرْ رَحَی نَقِمَتِکَ عَلَی الْمُلْحِدِینَ

آسیاب کیفرت را برای ملحدان به گردش

ص : 125

درآور. 3/36

دور گرداندن بندگان از الحاد و کج روی در:

أ. امر خداوند

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ

و سپاس خدای را که ما را از کج روی و شک در امر خود، دور ساخت.10/1

ب. توحید

جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ

ما را از کجروی در یگانگی ات دور گردان.

13/44

الطاف لطف

الفت انس و نیز دوستی

القا آموختن

القائات شیطان، به بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد

بزرگی ات را قرار ده.13/20

الهام

الهام شکرگزاری، به بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... أَلْهَمَنَا مِنْ شُکْرِهِ

و سپاس خدای را که شکرش را به ما الهام نمود. 10/1

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی... إِلْهَامِکَ الشُّکْرَ عَلَی الْإِحْسَانِ وَ الْإِنْعَامِ

پس سپاس تو را که شکرگزاری بر نیکی کردن و نعمت دادنت را به من الهام کردی.28/32

تَشْکُرُ مَنْ شَکَرَکَ، وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُکْرَکَ

هر که تو را شکر کرد، قدردانی کنی و حال آنکه شکرگزاری را تو به او الهام کرده ای.6/45

الهام نمودن دانش قرآن، به پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجَائِبِهِ مُکَمَّلًا

و علم به شگفتی هایش را به صورت کامل، به او الهام کردی.5/42

الهام نمودن شکرگزاری، به ولیّ خدا

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِیهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و مانند آن (شکر)

ص : 126

را در نعمت، به ما الهام نما.61/47

آنچه بندگان از خدا می خواهند که به ایشان الهام نماید:

أ. وسایل دور ساختن شیطان

اللَّهُمَّ... أَلْهِمْنَا مَا نُعِدُّهُ لَهُ

خداوندا آنچه برای (دور ساختن) او باید آماده سازیم، به ما الهام فرما.7/17

ب. پرهیزکاری

وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی

و پرهیزکاری در دلم افکن.16/20

ج. دانستن آنچه درباره والدین، واجب است

وَ أَلْهِمْنِی عِلْمَ مَا یَجِبُ لَهُمَا عَلَیَّ إِلْهَامًا

و آموختن آنچه را که در حقّ آنان بر من واجب است، به من الهام کن.3/24

د. اطمینان خالص و پاک

أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً

اطمینانی خالص در دلمان بینداز.

2/29

ه_. شناخت (امر) خیر

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما.

2/33

و. فرمانبری نسبت به مشیّت الهی

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما.5/33

ز. سپاس گزاری از نعمت و عطای خدا

وَ أَوْزِعْنَا فِیهِ شُکْرَ نِعْمَتِکَ

و در آن (ماه) شکر نعمتت را به ما الهام کن.7/43

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِیَ بِمَا أَوْلَیْتَنِیهِ

و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده ای، ثنا (ی تو را) گویم.114/47

ح. شناخت برتری و حرمت ماه رمضان

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

امام پیشوا و نیز ولیّ

امامت

اقتدا به امامت (ائمه علیهم السلام )

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُوءْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ

ص : 127

خداوندا و بر دوستان آنها که اقتداکنندگان به امامت ایشانند، درود فرست.64/47

امانت دار

غصب کردن رتبه امانت داران

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت و جایگاه امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی، (و دشمنان آن را) ربودند.9/48

امانت داران الهی:

أ. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست.3/2

ب. جبرئیل

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ

جبرئیل امین وحی توست.4/3

ج. فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ

دُونِهِمْ مِنْ... أَهْلِ الْأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.6/3

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ الْمُوءْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که بر وحی تو امانت دارند.10/3

امّت

بی بهره بودن امّت های گذشته، از وجود محمّد صلی الله علیه و آله

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، نه بر امّت های گذشته.1/2

شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله درحقّ مؤمنان امّتش

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش

ص : 128

و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ، پنددهنده به امّتش

أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا

او را به نصیحت کردن امّتش دستور دادی، پس آنها را نصیحت کرد.22/6

پاداش الهی به پیامبران، از جانب امّت آنها

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَکْرَمَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ أَنْبِیَائِکَ عَنْ أُمَّتِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.23/6

درخواست اسارت و کشته شدن امّت های مشرک

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ... حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا... اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در

زمینت برانند. خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک.9و8/27

برگزیدن امّت محمّد صلی الله علیه و آله ، بر همه امّت ها

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی.21/45

امتحان آزمایش

امتناع بازداشتن

امداد یاری

امر فرمان

امن ایمنی

امنیّت ایمنی

امید آرزو، اعتماد و نیز انتظار

امید اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به تجارتی کسادناپذیر

وَ مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ

و آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند.

5/4

ص : 129

امید نیکو به خداوند

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی.15و14و13/4

امید به آمرزش الهی

فَإِنَّکَ... مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَهِ

همانا برای آمرزش، امیدواری به توست.

15/12

امید و اعتماد به خداوند

فَقَصَدْتُکَ، یَا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ، وَ أَوْفَدْتُ عَلَیْکَ رَجَائِی بِالثِّقَهِ بِکَ

پس ای خدای من از روی میلْ آهنگ تو کرده و با اعتماد به تو امیدم را به سوی تو فرستادم.

18/13

قطع نشدن امید بنده، از خدا

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی عَنْکَ

و از خود ناامیدم نکن.22/13

امیدواری به رحمت الهی

إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ

تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش

می کنم، چون امیدواری به رحمت تو می باشد.

28/16

قطع امید شیطان، از بنده

اللَّهُمَّ... اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا

خداوندا امیدش را از ما قطع کن.9/17

محرومیّت بنده و امیدگاه بودن خداوند

أَنْتَ مُنْتَجَعِی إِنْ حُرِمْتُ

اگر ناامید گردم، امید من به توست.

20/20

پابرجایی آرزوی بنده و امید به رحمت الهی

اللَّهُمَّ... حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی

خداوندا آرزویی را که در امید به رحمتت دارم تحقّق بخش.28/20

امید به داشتن نعمتی، بهتر از نعمت خلق

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.12/22

ص : 130

شریک نشدن کسی با خدا، در امید بنده

لَا یَشْرَکُکَ أَحَدٌ فِی رَجَائِی

هیچ کس در امید من، با تو شریک نیست.

9/28

نگذشتن امید امیدواران، از خدا

یَا مَنْ لَا یُجَاوِزُهُ رَجَاءُ الرَّاجِینَ

ای کسی که امید امیدواران، از او نمی گذرد.

2/31

خدا، سزاوارترین امیدگاه بنده

وَ أَنْتَ أَوْلَی مَنْ رَجَاهُ

و تو سزاوارترین کسی هستی که به او امید است.20/32

عطا نمودن آنچه بنده به آن امید دارد

فَأَعْطِنِی یَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ

پس ای پروردگار من، آنچه را امید دارم، به من عطا کن.20/32

ناامیدی از نجات، استوارتر از امید به رهایی

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی... بِمَنْ یَأْسُهُ مِنَ النَّجَاهِ أَوْکَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ناامیدی اش از نجات، محکم تر از امیدش به

رهایی است.12/39

توبه نصوح، و امید به زدوده شدن بدی ها

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید.

10/45

رمضان، مایه امید

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ

درود بر تو مایه امیدی که فراقش رنج آور بود.

26/45

ناامید نگشتن اصرارکنندگانِ به درگاه خدا

وَ یَا مَنْ لَا یُخَیِّبُ الْمُلِحِّینَ عَلَیْهِ

و ای کسی که اصرارکنندگانِ خود را ناامید نمی کند. 4/46

امید به عفو خداوند

فَأَقْدَمَ عَلَیْهِ عَارِفًا بِوَعِیدِکَ، رَاجِیًا لِعَفْوِکَ

پس با علم به تهدیدت و امیدواری به بخشایشت، بر آن نافرمانی ها اقدام کرد.68/47

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر)

ص : 131

خطاکاران گذشتی.7/48

ناامید نشدن از خدا

وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِکَ الَّذِی قَلَّ مَا یَخِیبُ عَلَیْهِ رَاجِیکَ

و آن را جفت امید به تو کردم. همان (امیدی) که با وجود آن، امیدوار به تو کمتر ناامید می شود.

73/47

جز به خدا امید نداشتن

فَإِنِّی... لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ سِوَاکَ

پس به درستی که برای کار آخرت و دنیایم به احدی جز تو امید ندارم.4/48

إِلَهِی لَمْ تَفْضَحْنِی بِسَرِیرَتِی... فَلَا أَدْعُو سِوَاکَ، وَ لَا أَرْجُو غَیْرَکَ

خدای من، به (ناپاکی) درونم مرا رسوا نکردی. پس جز تو را نمی خوانم و به جز تو امیدوار نیستم.11/51

روز عید قربان و جمعه، و امید به عفو الهی

فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی... رَجَاءَ عَفْوِکَ

پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش تو نائل شوم.

5/48

ناامید نکردن امید بنده، در روز قربان و جمعه

لَا تُخَیِّبِ الْیَوْمَ ذَلِکَ مِنْ رَجَائِی

امروز این امید مرا ناامید نکن.6/48

به خدا امید داشتن

وَ إِیَّاکَ أَرْجُو

و فقط به تو امیدوارم.11/52

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

امید به غیر خدا

مَنْ أَصْبَحَ لَهُ ثِقَهٌ أَوْ رَجَاءٌ غَیْرُکَ

هر کس صبح کرد، در حالی که اعتماد یا امیدش به جز تو بود.8/54

امین امانت دار

انابه توبه

انانیّت تکبّر

انباشته متراکم

انتخاب اختیار

انتظار

خدا، در انتظار بازگشت بندگان

...وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْمًا

...و به مهربانی اش از روی بردباری، بازگشت

ص : 132

ما را انتظار کشید.21/1

اسرافیل، در انتظار فرمان خدا

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست.2/3

از روی ملاطفت نبودنِ انتظار خدا

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... وَ لَا انْتِظَارُکَ مُدَارَاهً

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است و به تأخیر انداختنت نه از روی نرمی کردن است.

22/46

در انتظار ایّام (دولت) ائمّه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که منتظران روزهای (دولت) ایشانند، درود فرست.64/47

انتظار ستمگر، و فرصت مناسب شکار

وَ کَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِی بِمَکَایِدِهِ... وَ أَضْبَأَ إِلَیَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِیدَتِهِ انْتِظَارًا لِانْتِهَازِ الْفُرْصَهِ لِفَرِیسَتِهِ

و چه بسیار ستمگری که با نیرنگ هایش به من ستم کرد و همانند در کمین نشستن درنده ای برای شکارش، با چشم به راهی برای غنیمت دانستن وقت مناسبی برای شکار، در کمین من نشست.

7/49

انتقال جابه جایی

انتقال یابنده بودنِ همه در صفات، جز خدا

وَ مَنْ سِوَاکَ... مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ

و غیر تو، در صفاتش دگرگون می باشد.

11/28

یاری الهی، در حرکت و انتقال

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

انتقام کینه

عدم شتاب خداوند، در انتقام گرفتن

...لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ

...در سرکوب ما عجله ننمود.21/1

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ کَمَا تَأَنَّیْتَنِی عَنِ الِانْتِقَامِ مِنِّی

و مرا با پوشش خود بپوشان، آنگونه که در انتقام از من درنگ فرمودی.12/31

قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَیْسَ... فِی نَقِمَتِکَ عَجَلَهٌ

دانسته ام که در انتقام تو شتاب، نیست.

15/48

خیر بنده، در انتقام نگرفتن از ستمگر

ص : 133

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی وَ تَرْکِ الِانْتِقَامِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم و به کیفر نرسیدن ستمگرم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

درآمدن به درگاه انتقام الهی، توسّط شیطان

...وَ أَخْرَجَنِی إِلَی فِنَاءِ نَقِمَتِکَ طَرِیدًا

...و مرا رانده شده، به سوی درگاه انتقامت درآورد. 13/32

علّت شتاب نکردن خدا، در انتقام

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.

14/37

عدم توانایی تحمّل انتقام الهی

فَإِنَّ قُوَّتِی لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِکَ

پس به درستی که نیروی من تاب انتقام تو را ندارد.5/39

انتقام گرفتن (از دشمنان خدا)، برای خدا

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا مُمْتَهَنًا إِلَّا بِالِانْتِقَامِ لَکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت قرار نده و جز برای انتقام گرفتن برای تو، خدمت گزارم نگردان.

124/47

نشانه انتقام خدا نگشتن

لَا تَجْعَلْنِی... لِنَقِمَتِکَ نَصَبًا

مرا نشانه انتقام خود نگردان.16/48

بینایی خدا به ناتوانی بنده، از انتقام گرفتن

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ

ای خدای من، پس تو عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده، مشاهده کردی.

5/49

پناهنده شدن به پناهگاه انتقام الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی

ص : 134

مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه انتقام تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

انتها پایان

انجام دادن اجرا و نیز اقدام

مورد سؤال واقع نشدن خدا، از آنچه انجام می دهد

لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ

از آنچه او انجام می دهد، بازخواست نشود و ایشان (آفریدگان) بازخواست شوند.7/1

لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ

تو از آنچه انجام می دهی، بازخواست نخواهی شد.13/49

خدا، انجام دهنده آنچه بخواهد

إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ

همانا تو آنچه می خواهی انجام می دهی.

34/16

إِنَّکَ... الْفَعَّالُ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو انجام دهنده هر چه بخواهی می باشی.18/27

إِنَّکَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ

به درستی که تو هر آنچه را که بخواهی، به جا می آوری.19/44

انجام خدمت گزاریِ والدین

وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدْمَتِهِمَا

و من وظیفه خدمت گزاری ایشان را انجام نداده ام.11/24

انحراف کجی

انداختن افکندن

اندازه تقدیر

اندازه گیری

شناساندن اندازه آب ها، به فرشتگان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که وزن آب ها را به آنان شناسانده ای.16و11و10/3

به اندازه ذرّه ای به پادشاهی خدا نیفزودنِ عذاب بنده

وَ لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ

و عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید.6/50

ص : 135

اندام بدن

استوار گرداندن اندام کردارها، در بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ

و سپاس خدای را که اعضای (کار و) کردارها را در ما ثابت ساخت.20/1

فرونبردن اندام های بندگان، در معصیت خدا

لَا تَجْعَلْ لِشَیْءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذًا فِی مَعْصِیَتِکَ

اعضای ما را در نافرمانی ات نفوذناپذیر کن.

6/9

حرکت اندام، در مسیر جلب پاداش الهی

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمحَاتِ أَعْیُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و رازهای دل هایمان و جنبش های اعضایمان و نگاه های زیرچشمی دیدگانمان و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

اندام ها در مسیر طاعت خداوند

وَ اشْغَلْ... جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَنْ کُلِّ طَاعَهٍ

و اعضای ما را به اطاعت خود از هر اطاعتی مشغول ساز.1/11

رنج نبردن اندام، در ثبت برخی اعمال

پاکیزه

فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ... وَ لَا جَارِحَهٌ تَکَلَّفَتْهُ

در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که نه دلی در آن اندیشیده و نه اندامی آن را با مشقّت انجام داده. 5/15

لرزش اندام بنده از شکوه خداوند

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیْبَتِکَ

ای خدای من، ناتوانی اندامم را از هیبت خود می بینی.19/16

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... اضْطِرَابَ أَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِکَ

خداوندا، پس به لرزش اندامم از شکوهت، رحم فرما.23/31

سنگین نگرداندن اندام بنده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی... لَا تَثْقُلَ أَرْکَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیما أَلْهَمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود.3/24

سالم داشتن اندام فرزندان

عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ

آنان را در جان و اعضا تندرستی ده.2/25

ص : 136

سست نمودن اندام دشمن، از جنگ

أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

اندامشان را از جنگیدن با مردان سست گردان. 11/27

سالم ماندن اندام، از کیفر الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

ثابت نمودن اندام، در تن بنده

أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ...

در من اندام ها را پابرجا کردی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی.23/32

عامل بازدارنده اندام، از ارتکاب گناه

اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا

قرآن را مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، قرار ده.10/42

روزه و بازداشتن اندام از گناهان

أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ

ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان

و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما.6/44

از هم پاشیدن اندام

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا... تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که اعضایم گسسته شود، رحم کن.6/53

اندرز پند

اندک

فزونی بخشیدن امّت مسلمانان، بر کسانی که اندک اند

وَ کَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَی مَنْ قَلَّ

و ما را با احسان خود، بر کسانی که اندک بودند، فزونی بخشید.2/2

اندک بودن درخواست بسیار بنده، نزد خدا

وَ عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

و دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

اندک بودن هر ناپسندی، در برابر خشم خدا

ص : 137

فَکُلُّ مَکْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ

پس هر ناپسندی در مقابل خشم تو اندک است.9/14

اندک نبودن آنچه پایانش همیشگی است

وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ

و آنچه فرجامش بقاست، کم نیست.3/18

کم و ناگوار بودن بخشش خویشان

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند.

3/22

اندک دانستن نیکوکاری خود، درباره والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَقِلَّ بِرِّی بِهِمَا وَ إِنْ کَثُرَ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی خود را درباره ایشان - اگرچه بسیار باشد - اندک بدانم.5/24

بسیار شمردن نیکویی اندک والدین

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ

رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أَسْتَکْثِرَ بِرَّهُمَا بِی وَ إِنْ قَلَّ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا نیکی ایشان را درباره خود - اگرچه اندک باشد - بسیار شمارم.5/24

اندک نمایی دشمن، در چشم مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما.15/27

اندکیِ طاعت بنده، از خدا

قَلَّ عِنْدِی مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

طاعتی که به شمار آورم، نزد من کم است.

10/32

خدا، پاداش دهنده سپاس اندک

إِنَّکَ... الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ، الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ

همانا تو قبول کننده سپاس اندک، (و) پاداش دهنده شکر کم، هستی.7/36

پاداش خداوند، به طاعت کم

وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ

و بر اندکْ طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی.6/37

جزای خداوند، به عمل اندک

ص : 138

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی.

6/37

یَا مَنْ... یَشْکُرُ یَسِیرَ مَا یُعْمَلُ لَهُ

ای کسی که اندک عملی را که برای او انجام می شود، سپاس می دارد.6/46

یَا مَنْ یَشْکُرُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ یُجَازِی بِالْجَلِیلِ

ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.7/46

خوشنودی خدا، به کمتر از استحقاقش

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ... تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ، وَ رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای، ترک کردن حقّ خود و راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

اندکیِ نیکی های بنده، در بین بدی هایش

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

ادای اندکی (از عبادات)، در ماه رمضان

وَ أَدَّیْنَا فِیهِ قَلِیلًا مِنْ کَثِیرٍ

و در آن اندکی از بسیار را انجام دادیم.

44/45

احسان فراوان خداوند و شکر اندک بنده

إِحْسَانُکَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُشْکَرَ عَلَی أَقَلِّهِ

احسان تو افزون تر از آنست که بر کمترین آن شکر توان کرد.23و22/46

کمترین کمتران بودن بنده، پس از اعتراف

وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ

و من بعد از این، کمترین کمترانم.75/47

اندک بودن قدر و منزلت بنده

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُؤٌ حَقِیرٌ، وَ خَطَرِی یَسِیرٌ

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم، و منزلتم اندک است.6/50

اندک شمردن کردار خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

اندک بودن اندیشه بنده

ص : 139

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.8/52

اندوخته ذخیره

اندوه

آسان نمودن اندوه جان کندن

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا کَرْبَ السِّیَاقِ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، دشواری جان کندن را بر ما آسان گردان.13/42

شکست دادن تسلّط غم و اندوه

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

غم و اندوه، بازدارنده عمل به واجبات و مستحبّات

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِ_مَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ

و مرا به سبب غم و اندوه از رعایت واجبات و انجام سنّت خود بازمدار.9/7

توانایی خداوند، بر دفع اندوه بنده

وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمًّا، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ

و از آنچه برایم رخ داده از غم و اندوه پر گشته ام و تو بر دفع آنچه به آن گرفتار شده ام توانایی.10/7

رهایی یافتن از اندوه

وَ اجْعَلْ... خَلَاصِی مِنْ کَرْبِی إِلَی رَوْحِکَ

و رهایی از اندوهم را به بخشایشت قرار ده.

6/15

خدا، شادی هر اندوهگین

وَ یَا فَرَجَ کُلِّ مَکْرُوبٍ کَئِیبٍ

و ای گشایش دهنده هر دلتنگ اندوهگین.

4/16

خدا، یاور بنده اندوهگین

اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ

خداوندا اگر اندوهگین شوم، مایه دلخوشی ام تویی. 20/20

ص : 140

غم های سخت بنده و فریادرسی خداوند

وَ بِکَ اسْتِغَاثَتِی إِنْ کَرِثْتُ

و اگر اندوه مرا فراگیرد، از تو فریادرسی خواهم. 20/20

اندوهگین نشدن بنده، از منع الهی

وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ... حَتَّی... لَا أَحْزَنَ عَلَی مَا مَنَعْتَنِی فِیهَا

و ستایش مرا ویژه خودت قرار ده. تا به آنچه مرا از آن بازداشته ای، غمگین نگردم.9/21

روزی بنده نمودنِ اندوه کیفر

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) را روزی ام فرما.9/22

رهاندن مجاهد، از غمِ تنهایی

وَ أَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَهِ

و او را از اندوه تنهایی حفظ کن.13/27

پاداش اندوهگینی مسلمان، از گرد آمدن مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ... أَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ أَهْلِ الشِّرْکِ عَلَیْهِمْ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که اجتماع مشرکان بر ضدّ ایشان، اندوهگینش نمود، پس نام او را در

عبادت کنندگان بنویس.17/27

پناه بردن به خدا، از اندوه قرض

وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از اندوه و اندیشه وام.2/30

نجات از اندوه، در روز رستاخیز

وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ...

و ما را به وسیله آن (قرآن)، در روز رستاخیز از هر اندوهی نجات ده.15/42

اندوهناک شدن روزه داران، از رفتن ماه رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که رفتنش از (میان) ما، اندوهگین و بیمناکمان می سازد.23/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ

درود بر تو که پیش از از دست رفتنش، بر آن اندوه خورند.38/45

پناه بردن به خدا، از اندوه عقاب

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ... حَتَّی نَجِدَ... کَأْبَهَ مَا نَسْتَجِیرُکَ مِنْهُ

ص : 141

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان. تا اندوه آنچه از آن به تو پناه می بریم، دریابیم. 53/45

اندوهگین نمیراندن بنده

وَ لَا تُهْلِکْنِی یَا إِلَهِی غَمًّا حَتَّی تَسْتَجِیبَ لِی

و ای خدای من، مرا اندوهگین نمیران، تا اینکه اجابتم کنی.14/48

خدا، دورکننده غم و اندوه

وَ نَفِّسْنِی

و اندوهم را برطرف کن.16/48

وَ افْرُجْ هَمِّی، وَ اکْشِفْ غَمِّی

و اندوه مرا برطرف کن و غمم را بزدا.

1/54

غصّه و اندوه، گلوگیر حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ

و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوهش گلوگیر او شد.9/49

خداوند، بردارنده پرده های اندوه

وَ کَمْ مِنْ... غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا

و چه بسیار پرده های اندوه که برداشتی.

11/49

شِکوه نمودن به خدا، از بسیاری اندوه ها

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی... کَثْرَهَ هُمُومِی

ای خدای من، از بسیاری اندوه هایم، به تو شکایت می کنم.10/51

اندیشه

ناتوانی اندیشه ها، از توصیف خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی... عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ

سپاس خدای را، همان که پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.2و1/1

نیندیشیدن درباره اعمال پاکیزه ثبت شده، هنگام بیماری

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ، مَا لَا قَلْبٌ فَکَّرَ فِیهِ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند، که دلی در آن نیندیشیده.5/15

تفکّر در قدرت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَفَکُّرًا فِی قُدْرَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، اندیشه در قدرتت را قرار ده.13/20

ص : 142

اندیشه در مالی فتنه انگیز

وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ

و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن.4/27

وام و پراکندگی فکر بنده

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَتَشَعَّبُ لَهُ فِکْرِی

و مرا معاف دار، از وامی که فکرم برای آن پریشان گردد.1/30

اندیشه قرض

وَ أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از اندوه و اندیشه وام.2/30

اندیشیدن در مخالفت با پروردگار

وَ فَکَّرَ فِیما خَالَفَ بِهِ رَبَّهُ

و در آنچه با آن پروردگارش را مخالفت کرده، اندیشید. 7/31

توبه از اندیشه بد

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ، أَوْ زَالَ عَنْ مَحَبَّتِکَ مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِی، وَ لَحَظَاتِ عَیْنِی

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته تو یا دور از دوستی توست؛ از اندیشه های دلم و نگاه های چشمم، به درگاهت

توبه می کنم.22/31

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... مِنْ کُلِّ... خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ

خداوندا ما از هر اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

اندیشه در کبریایی خداوند

وَ حَارَتْ فِی کِبْرِیَائِکَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

و تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته. 7/32

آراسته شدن خطا، با اندیشه بد

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

قرآن، حافظ بندگان از خطور اندیشه های وسوسه انگیز

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

قرآن را نگهبان ما، از وسوسه های شیطان و از اندیشه های بد، قرار ده.10/42

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

راهنمایی خداوند، و رسیدن اندیشه ها به

ص : 143

حقایق

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ... لَمْ تَلْحَقْهُ أَوْهَامُهُمْ

و تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، اندیشه هایشان به آن نمی رسید.

14/45

درماندن اندیشه ها، از ادراک ذات خدا

أَنْتَ الَّذِی قَصُرَتِ الْأَوْهَامُ عَنْ ذَاتِیَّتِکَ

تویی آنکه اندیشه ها از حقیقت ذات تو قاصرند. 18/47

کمین گرفتن دشمن، و تفکّر ننمودن بنده درباره آن

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی، وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلَاءِ فِیما لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده و برای گرفتار ساختنم در آنچه درباره آن نیندیشیده ام، در کمین نشسته، مشاهده کردی.

5/49

اندیشیدن ستمگر و دام او

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

اندیشه اندک بنده، نسبت به آخرت

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.8/52

انذار

بیم داشتن از انذار الهی

اجْعَلْ... حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِکَ وَ إِنْذَارِکَ

بیم مرا از مهلت دادن ها و ترساندنهایت، قرار ده. 122/47

انزوا تنهایی

اُنس

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، از محل انسش

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ... مَأْنَسِ نَفْسِهِ

و از جای انس گرفتنش، به محل دور هجرت نمود.16/2

ص : 144

انس گرفتن مرزداران اسلام، با یکدیگر

وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ

و جمعشان را الفت ده.2/27

انس گرفتن با:

أ. خداوند

یَا أُنْسَ کُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَرِیبٍ

ای آرامِ دل هر وحشت زده دور از وطن.

4/16

وَ هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ

و انس با خودت را به من ببخش.

11/21

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود قرار ده.

12/21

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ تَجَرُّدِی بِسُکُونِی إِلَیْکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و کوشش کردنم برای خو گرفتن با تو، آباد گردان.123/47

ب. دوستان خدا و پیروان او

هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.11/21

ج. نیکان خلق

...بَلِ اجْعَلْ سُکُونَ قَلْبِی وَ أُنْسَ نَفْسِی وَ اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه آرامش دلم و انس جانم و بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.12/21

د. مرگ

وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِمًا

و ما را به آن تازه وارد (مرگ)، انس ده.

4/40

ه_. قرآن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده.10/42

و. رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ

درود بر تو همدمی که چون روی آورد، دل ها را آرام نمود و شادمان ساخت.27/45

انسان

پناه بردن به خدا، از شرّ هر جنّ و انس

ص : 145

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

درود جنّ و انس، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

انسانیّت

حدود انسانیّت و مرز حیوانیّت

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

انصاف عدل

انفاق

اثر و نتیجه انفاق

وَ أَصِبْ بِی سَبِیلَ الْهِدَایَهِ لِلْبِرِّ فِیما أُنْفِقُ مِنْهُ

و مرا در آنچه از آن دارایی انفاق می کنم، به راه رستگاری برسان.23/20

انفاق در راه های خیر

وَ وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی

و انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر قرار ده.

3/30

انفاق کنندگان اموال، در راه خدا

وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ، وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

و فرمودی: «داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.»13/45

انقضا گذشته

انقطاع بریدن

انقیاد فرمانبری

انکار

ائمه علیهم السلام ، گواه بر منکران (دین)

ص : 146

جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی مَنْ جَحَدَ

ما را بر کسانی که انکار کرده اند، شاهد گردانْد.

2/2

نزدیکان محمّد صلی الله علیه و آله و انکار خداوند

وَ أَقْصَی الْأَدْنَیْنَ عَلَی جُحُودِهِمْ

و نزدیکان را بر اثر انکارشان، دور نمود.

9/2

انکار کردار شیطان

اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ

خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز.8/17

منکر احسان الهی

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا... کَالْمُنْکِرِ فَضْلَ إِحْسَانِکَ إِلَیْهِ...

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده. مانند انکارکننده بسیاری فضل تو به خودش.

7و6/31

کیفر بنده و انکار نکردن عدل الهی

لَا یُنْکِرُ یَا إِلَهِی عَدْلَکَ إِنْ عَاقَبْتَهُ

ای خدای من، اگر او را عقوبت دهی، عدل تو را انکار نمی کند.10/31

بنده و عدم انکار شایستگی کیفر الهی

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا یَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که شایستگی عقوبت تو را انکار نمی کند.11/39

اوّل

اوّل بودن خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ

سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده است.1/1

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش نیست.4/32

کَذَلِکَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیَّتِکَ

چنین است که تو خدایی هستی که در اوّلیتِ خود اوّلی.8/32

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَوَّلُ قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. نخستین پیش از هر کس.9/47

اوّلین درخواست کننده از خدا

فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

ص : 147

پس من اوّلین روآورنده نیستم که به تو روآورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است.20/13

آتش، جزای اوّلین معصیت

وَ إِنْ کُنْتَ تَغْفِرُ لِی حِینَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَکَ... فَإِنَّ ذَلِکَ غَیْرُ وَاجِبٍ لِی بِاسْتِحْقَاقٍ... إِذْ کَانَ جَزَائِی مِنْکَ فِی أَوَّلِ مَا عَصَیْتُکَ النَّارَ

و اگر مرا بیامرزی هنگامی که مستوجب آمرزش تو باشم، پس بدرستی که آن از سزاوار بودن من نیست. زیرا کیفر من در نخستین گناهی که کردم، آتش بود.31/16

اوّلین توبه کننده

وَ إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

و اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من نخستین بازگشت کننده ام.28/31

سزاواری همه کیفرها، با اوّلین معصیت

وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقُّ فِی أَوَّلِ مَا هَمَّ بِعِصْیَانِکَ کُلَّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ

و حال آنکه او در آغاز که همّت نافرمانی تو نمود، همه عقوبت های تو را که برای همه آفریدگانت آماده ساختی، سزاوار می شد.

14/37

درخواست دوام (نعمت) اوّل

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ

سپاس برای توست. سپاسی که دوام اوّلین، به وسیله آن درخواست گردد.38و36/47

درودی با آغازی بی حدّ، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش نباشد.58/47

جفت کردن اوایل نعمت های الهی، با اواخر آنها

وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا

و برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن توأم ساز.121/47

اولی الارحام خویشان

اولی الامر پیشوا

اهانت

تغییر معاشرتِ اهانت آمیز، به معاشرت نیک

أَبْدِلْنِی... مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَهِ

درباره من اهانت معاشران را به معاشرتِ نیک مبدّل فرما.7/20

ص : 148

اهتمام کوشش

مورد اهتمام خدا قرار گرفتن

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای.105/47

اهل خویشان

اهل بیت علیهم السلام

درود خداوند، بر محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد و بر خانواده پاک و پاکیزه او درود فرست.15/17

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد و بر خاندان پاکش درود فرست.1/24

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو

نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

برپایی جنگ علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

درود خداوند، بر پاکیزه تران اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ...

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست.56/47

امید به شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم السلام

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَهِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَهَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ سَلَامُکَ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم و شفاعتِ آفریده ای که به او امید بسته باشم به درگاه تو نیامده ام، جز شفاعت محمّد و خانواده او - که

ص : 149

درود تو بر او و بر ایشان باد - .6/48

ایجاد اختراع

ایستادن قیام

در ملک خدا بودنِ هر ایستاده ای

وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ... مُقِیمُهُ وَ شَاخِصُهُ

و صبح کردند همه چیز از ثابت و رونده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

ایستادن به درگاه خدا

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِیلِ

پس ای خدای من، به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام.4/12

...فَقَامَ إِلَیْکَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِیٍّ

...پس با دلی پاک و پاکیزه به سوی تو برخاسته. 8/12

إِلَهِی... لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ

خدای من در حالی که در پیشگاه تو ایستاده ام دست رد بر پیشانی ام نزن.17/16

ایستادن بنده، بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ

دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ...

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم؟23/16

ایستادن در برابر خدا، تا ورم کردن پاها

یَا إِلَهِی لَوْ... قُمْتُ لَکَ حَتَّی تَتَنَشَّرَ قَدَمَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر در برابر تو بایستم تا پاهایم ورم کند، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

ایستادن در برابر خدا، با زاری

فَمَثَلَ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَضَرِّعًا

پس زاری کنان در پیشگاهت ایستاده است.

9/31

به پا ایستادن بنده، با امید به خدا و ترس از او

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَاقِفًا بَیْنَ الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.19/32

ایستادگی بر احکام خدا

ص : 150

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیَامِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حدودش را آن طوری که حقّش بوده به پا داشته؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

ایمان

حقیقت ایمان و علاقه به پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ... فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند، پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2و1/4

طلب آمرزش، برای برادران ایمانی

الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ...

همانها که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.

9/4

کامل ترین ایمان

بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ

ایمان مرا به کامل ترین ایمان برسان.1/20

به خدا ایمان آوردن

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِکَ الظُّلَمَ

ایمان آوردم به کسی که به وسیله تو ظلمت ها را نورانی ساخت.2/43

آمَنْتُ بِکَ

به تو ایمان آوردم.6/52

وَ بِکَ أُومِنُ

و تنها به تو ایمان دارم.11/52

ماه نو، ماه ایمان

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ وَ إِیمَانٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی و ایمان قرار دهد.5و4/43

ماه رمضان، و ایمانی چند برابر

وَ ضَاعَفْتَ فِیهِ مِنَ الْإِیمَانِ

و ایمان را در آن، چندین برابر نمودی.

20/45

قرار گرفتن در زمره اهل ایمان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود قرار ده.12/48

ص : 151

ایمان آورندگان

شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله ، برای مؤمنان

وَ عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

و او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

پناه بردن مؤمنان، به خدا

وَ أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ

و مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده.10/8

وَ أَعِذْنَا... وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

و ما و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

مردان و زنان مؤمن، در پناهگاه الهی

اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَوْلَادَنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ ذَوِی أَرْحَامِنَا وَ قَرَابَاتِنَا وَ جِیرَانَنَا مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

پدران، مادران، فرزندان، خانواده، خویشان، نزدیکان و همسایگان ما از مردان و زنان باایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده

و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

درخواست قرار گرفتن در مراتب مؤمنان

...وَ صَیِّرْنَا بِذَلِکَ فِی دَرَجَاتِ الصَّالِحِینَ وَ مَرَاتِبِ الْمُوءْمِنِینَ

...و به وسیله آن ما را در مرتبه های نیکوکاران و جایگاه های اهل ایمان قرار ده.

16/17

تبدیل غیبت کردن از مؤمن، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... اغْتِیَابِ مُوءْمِنٍ غَائِبٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از غیبت مؤمن غائب، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

درجه و مقام والدین مؤمنان

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

طلب درخواست از خداوند، برای تمامی مؤمنان

ص : 152

وَ أَعْطِ جَمِیعَ... الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

عذرخواهی از ادا نکردن حقّ مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُوءْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از حقِّ لازم حقدار مؤمنی که تمامش را ادا نکردم.1/38

عذرخواهی از نپوشاندن عیب مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ عَیْبِ مُوءْمِنٍ ظَهَرَ لِی فَلَمْ أَسْتُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از عیب مؤمنی که برای من آشکار شد، پس آن را نپوشاندم.

1/38

بنده، و آزار نرساندنش به فرد مؤمن

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان بازدار.1/39

قرار دادن محبّت بنده، در دل های اهل ایمان

وَ اجْعَلْ لَنَا فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ وُدًّا

و دوستی ما را در سینه های مؤمنان، قرار ده.

16/42

خوار نگرداندن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان، در روز قیامت

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

شُکوه رمضان، در دل های مؤمنان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ

درود بر تو. چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!. 32/45

روز فطر، روز عید و سرور مؤمنان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا - الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُوءْمِنِینَ عِیدًا وَ سُرُورًا

خداوندا ما در روزِ فطرمان که آن را برای اهل ایمانْ عید و شادی قرار دادی، به درگاه تو توبه می کنیم. 52/45

امام علیه السلام ، پناه مؤمنان

فَهُوَ عِصْمَهُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُوءْمِنِینَ

پس او نگهدارنده پناهندگان و پناهگاه مؤمنان است.60/47

ص : 153

برکندن کینه مؤمنان، از سینه بنده

وَ انْزَعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُوءْمِنِینَ

و کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه ام بر کن.

127/47

تقسیم خیر بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

شریک بودن در دعای مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.3/48

توکّلِ مؤمنان

أَسْأَلُکَ... تَوَکُّلَ الْمُوءْمِنِینَ عَلَیْکَ

توکّل مؤمنان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ایمنی

روانه ساختن تابعین، به جایگاهی امن

وَ تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

ستمگر، و ایمنی از کیفر

اللَّهُمَّ... لَا تَفْتِنْهُ بِالْأَمْنِ مِنْ إِنْکَارِکَ

خداوندا او را به ایمنی از کیفرت آزمایش نکن. 12/14

بخشیدن ایمنیِ روز معاد، به بنده

وَ هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ

و مرا آسایشِ روز بازگشت ببخش.20/20

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

عدم وجود ایمن کننده ای، هنگام ترس از خدا

وَ مَنْ یُوءْمِنُنِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَخَفْتَنِی؟

و چه کسی مرا از تو امان بخشد، در حالی که تو مرا ترسانده ای؟2/21

غالب ایمنی دهنده مغلوب

لَا یُوءْمِنُ إِلَّا غَالِبٌ عَلَی مَغْلُوبٍ

شکست خورده را جز پیروز، امان نمی بخشد.

3/21

ص : 154

هنگام ایمنی و دریافت آرامش دل

...حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ...

...تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

ایمن گشتن دشمن، از ظلم بنده

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ، حَتَّی یَأْمَنَ عَدُوِّی مِنْ ظُلْمِی وَ جَوْرِی

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم. تا دشمنم از ظلم و ستم من ایمن باشد.13/22

ایمنی، منّت خدا بر بنده

امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ...

با تندرستی و ایمنی بر من منّت گذار.

3/23

شیطان، ایمن سازنده بندگان از کیفر الهی

یُوءْمِنُنَا عِقَابَکَ، وَ یُخَوِّفُنَا بِغَیْرِکَ

(شیطان) ما را از کیفر تو ایمنی می دهد و از غیر تو می ترساند.6/25

ایمنی بنده، در پرتو عفو الهی

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

نبود پناه دهنده ای برای ایمن ساختن بنده، در برابر خدا

وَ لَا خَفِیرٌ یُوءْمِنُنِی عَلَیْکَ

و نه پناه دهنده ای هست که برایم از تو امان گیرد. 14/32

بردن بنده در راه های ایمن شدگان

وَ وَجِّهْنِی فِی مَسَالِکِ الْآمِنِینَ

و مرا به سوی راه های ایمن شدگان بفرست.

4/41

ماه نو، هلال ایمنی از آفات

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها قرار دهد.5و4/43

ص : 155

از خدا ایمن گشتن و از بندگان ترسیدن

أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ

منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.80/47

طلب ایمنی از:

أ. خشم خداوند

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... أَمْنًا مِنْ غَضَبِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که ایمنی از خشمش باشد.29و27/1

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس.

33/16

ب. نفْس

وَ آمِنْ خَوْفَ نَفْسِی

و ترس وجودم را ایمنی ده.16/12

ج. گناهان

وَ آمَنَ مِنَ السَّیِّئَاتِ فَرَقًا وَ خَوْفًا

و از نواهی از روی ترس و بیم ایمن بمانم.

8/22

د. شرّ و بدی

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی اش ایمن سازی.

8و7/23

ه_. سخت گیری های دردناک خداوند

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

و. آنچه بنده از آن می ترسد

وَ آمِنِّی مَا حَذِرْتُ

و از آنچه ترسیده ام، مرا ایمنی ده.

20/32

ز. بدی آرزو

وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ

و ما را از شرورش ایمن ساز.2/40

ح. آفات

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ أَمْنٍ مِنَ الْآفَاتِ

ص : 156

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه ایمنی از آفت ها قرار دهد.

5و4/43

ط. عذاب الهی

وَ أَسْأَلُکَ أَمْنًا مِنْ عَذَابِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ آمِنِّی

و ایمنی از عذابت را از تو می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا ایمن ساز.19/48

ی. عقاب الهی

وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِکَ

و به وسیله آن، از کیفرت ایمن گردم.

17/49

ص : 157

ص : 158

ب

باد

فرشتگان زمامدار خزانه های باد

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و زمامداران بر گنجینه بادها.15و11و10/3

باد گرم

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُومًا

خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان قرار نده.6/19

بادیه بیابان

باران

فرشتگان، خزانه دار باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ... خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که خزانه داران باران و حرکت دهندگان ابرند.13و11و10/3

فرشتگانِ فرود آمده با دانه های باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و فرودآمدگان به همراه قطره های نازل شده باران.15و11و10/3

فرشتگان آشنا با پیمانه های باران

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ... کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگانی که پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.16و11و10/3

رحمت الهی و باران فراوان

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ...

و رحمتت را با بارانِ فراوان، بر ما بگستران.

1/19

ص : 159

سیراب گرداندن بندگان، به باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ

خداوندا ما را از باران سیراب نما.1/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش سیراب گردان.4/19

درخواست همیشگی نبودن باران ابر

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا... غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، نه ابری پیوسته بارانی.3و1/19

آب رسانی سودمند، با بارانی سخت و تند

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ. بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود - که فراوانی اش همیشگی، جاری شدنش بسیار، سخت، تند و شتابان باشد - آماده ساز.2/19

عذاب نگرداندن ریزش باران، بر بندگان

اللَّهُمَّ... لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَیْنَا رُجُومًا

خداوندا باریدنش را بر ما تیر بلا قرار نده.

6/19

فرمان ریزش باران ندادن، به آسمان

لَا تَأْذَنْ لِسَمَائِهِمْ فِی قَطْرٍ

آسمانشان را در باریدن، اذن نده.6/27

نباراندن باران زیان آور، بر بندگان

فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ

پس به سبب آن دو (ابر و آذرخش)، باران زیانبار بر ما نباران.1/36

باراندن ابرهای نعمت، بر بنده

وَ کَمْ مِنْ... سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ

و چه بسیار ابرهای نعمت افزایی که بر من باراندی.11/49

بارز آشکار

بارو قلعه

بارور

بارور نمودن نیکی ها، از جانب خداوند

وَ یَا مَنْ یُثْمِرُ الْحَسَنَهَ حَتَّی یُنْمِیَهَا

و ای کسی که نیکی را بارور می کند، تا آن را بیفزاید.11/46

باریک

باریک گشتن گردن بنده، با گناهان

ص : 160

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده.29/16

بازداشتن

عدم بازداشتن بندگان، از معرفت حمد خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ... لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ...

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

سپاسی جلوگیر از معصیت

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... حَاجِزًا عَنْ مَعْصِیَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که مانعی از معصیتش باشد.29و27/1

بازداشتن تابعین، از مکر شیطان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ کَیْدِ الشَّیْطَانِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که

به سبب آن آنان را از حیله شیطان بازداری.

14و13/4

عطای الهی و منع منع کنندگان

اللَّهُمَّ... مَنْ أَعْطَیْتَ لَمْ یَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِینَ

خداوندا هر که را تو عطا فرمودی، جلوگیری کردن منع کنندگان از او نکاست.12/5

ناامید نساختن بندگان، با منع نمودن ایشان

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن.3/10

خصلت های بازدارنده بنده، از طلب درخواست از خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ... یَحْجُبُنِی أَمْرٌ أَمَرْتَ بِهِ. فَأَبْطَأْتُ عَنْهُ، وَ نَهْیٌ نَهَیْتَنِی عَنْهُ. فَأَسْرَعْتُ إِلَیْهِ، وَ نِعْمَهٌ أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَیَّ. فَقَصَّرْتُ فِی شُکْرِهَا

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد. بازمی دارد مرا، امری که به آن فرمان دادی و من در انجام آن کندی کردم، و کاری که مرا از آن بازداشتی و من به سوی آن شتافتم و نعمتی که به من بخشیدی و من در شکرگزاری آن کوتاهی کردم.2و1/12

سزاوار منع بودن بنده و عطای خدا به او

ص : 161

فَمَا أَنَا بِأَوَّلِ رَاغِبٍ رَغِبَ إِلَیْکَ فَأَعْطَیْتَهُ وَ هُوَ یَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

پس من اوّلین روآورنده نیستم که به تو روآورده و به او بخشش کردی، با اینکه سزاوار منع است.20/13

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ کِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْکَ لِلْفَضِیحَهِ وَ الْمَنْعِ...

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی، و می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی. و حال آنکه هر دو از جانب تو سزاوار رسوایی و محرومیّتند.

8/45

منع الهی، از هتک حرمت دیگران

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا... انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از من حرمت هایی شکسته که تو ممنوع کرده ای.5/14

طلب بازداشتن ستمگر از ستم

وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ

و ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار.6/14

بخشش خدا، افزون تر از منع او

وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاوءُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ

و تویی آنکه عطا و بخشش او بیش از محروم

نمودنش است.9/16

بازداشتن شیطان از حرص، نسبت به بندگان

وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا

و او (شیطان) را از حریص بودن به ما باز دار.

9/17

پناهگاه بازدارنده از شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا... مِنْهُ فِی... کَهْفٍ مَانِعٍ

و پدرانمان را، از (شرّ) او در پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

بازداشتن شیطان، از تصمیم خود

اللَّهُمَّ... ثَبِّطْهُ إِذَا عَزَمَ

خداوندا هر تصمیمی (شیطان) گرفت، از اقدامش بازدار.12/17

منع الهی از رحمت خویش

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ... فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ

و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم.

12/20

توانایی خدا بر بازداشتن بنده (از ستم)

ص : 162

وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ مِنِّی

و (چنان کن که) بر کسی ستم نکنم، در حالی که تو قادری بازم داری.14/20

به دست خدا بودنِ عطا و منع

أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ

تو عهده دار بخشیدن و بازداشتنی، نه آنها.

26/20

بازداشتن فضل خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... مَنَعْتَنِی فَضْلَکَ الْجَسِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر فضل بزرگت را از من بازداری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

اندوهگین نشدن، با بازدارندگی خدا

وَ اجْعَلْ ثَنَائِی عَلَیْکَ... حَتَّی... لَا أَحْزَنَ عَلَی مَا مَنَعْتَنِی فِیهَا

و ستایش مرا ویژه خودت قرار ده. تا به آنچه مرا از آن بازداشته ای، غمگین نگردم.9/21

بازنداشتن روزی بنده، از او

فَلَا تَحْظُرْ عَلَیَّ رِزْقِی

پس روزی ام را از من بازمدار.2/22

بازداشتن شرّ بدخواهان، از بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و شرش را از من بازدار.7/23

شیطان، بازدارنده از قصد عمل صالح

إِنْ هَمَمْنَا بِعَمَلٍ صَالِحٍ ثَبَّطَنَا عَنْهُ

چنانچه قصد کار شایسته ای کردیم، (شیطان) ما را از آن بازدارد.7/25

دعا، سبب بازداشتن شیطان از بنده

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ حَتَّی تَحْبِسَهُ عَنَّا بِکَثْرَهِ الدُّعَاءِ لَکَ...

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او را از ما دور کن، تا اینکه با دعای زیاد ما، او را از ما بازداری.

8/25

بازنداشتن بنده، از دعا

وَ لَا تَمْنَعْنِی الْإِجَابَهَ وَ قَدْ ضَمِنْتَهَا لِی، وَ لَا تَحْجُبْ دُعَائِی عَنْکَ وَ قَدْ أَمَرْتَنِی بِهِ

و اجابت (دعا) را از من دریغ نکن، که خود آن را ضمانت کرده ای و دعایم را از خود بازندار، که خود مرا به آن امر فرموده ای.9/25

منع نشدن از جانب خدا، با توکّل بر او

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ غَیْرِ الْمَمْنُوعِینَ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم

ص : 163

از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند. که با توکّل بر تو، (از لطفت) بازداشته نشدند.10/25

درآمدن مانعی بین بندگان و گناهان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_حَالِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به قدرت تو میان آنها و گناهان فاصله افتاده، قرار ده.

11و10/25

جلوگیری از فقر و نیازمندی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... سَدِّ خَلَّتِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در برطرف کردن کم و کاستشان، توفیق ده.2/26

بازداشتن دست دشمنان مرزداران اسلام، از گشودن

وَ اقْبِضْ أَیْدِیَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ

و دست هایشان را از گشودن بازدار.5/27

بازداشتن مشرکان، از گرد آمدنشان علیه مسلمانان

وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

بازداشتن قلعه های زمین، از مشرکان

وَ امْنَعْ حُصُونَهَا مِنْهُمْ

و پناهگاه های آن (زمین) را از آنها بازدار.

12/27

پیش آمدن مانعی برای جهاد مسلمان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ إِرَادَتِهِ مَانِعٌ فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا مانعی در راه اراده اش ایجاد شد؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

عصمتی بازدارنده (از گناهان)

وَ تَوَلَّنِی بِعِصْمَهٍ مَانِعَهٍ

و به نگهداری بازدارنده، سرپرستی ام کن.

19/31

عدم وجود محلِّ بازدارنده بنده، از خدا

وَ لَا حِصْنٌ یَحْجُبُنِی عَنْکَ

و نه جای استواری است که مرا از تو بازدارد.

14/32

ص : 164

عامل بازدارنده از بدخویی

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا، وَ زَاجِرًا عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ، وَ اقْتِرَافِ الْخَطِیئَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده و بازدارنده از بدخویی و خطاکاری، قرار ده.

3/34

آزمایش و بازداشته شدن توسّط خداوند

وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی...

و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز.2/35

سپاس از خدا، برای بازداشته هایش از بنده

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَی مَا خَوَّلْتَنِی

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی بیش از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

3/35

عدم (توانایی) امتناع و بازداشتن غلبه الهی

وَ لَا بِأَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِکَ امْتِنَاعٌ

و هیچ کس از غلبه ات امتناع نتواند کرد.

5/36

شکرگزاری، و توانایی خودداری از آن

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

منع الهی بر ریختنِ آبروی دیگران

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ... انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که آبرویی از من برد که بر او ممنوع ساخته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.2/39

بازنداشتن فضل الهی، از بندگان

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی لَا یَمْنَعُ أَحَدًا فَضْلَهُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که فضل خود را از کسی بازنمی دارد.13/39

عامل بازدارنده گام ها، از رفتن به سوی گناه

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا

ص : 165

و قرآن را نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، قرار ده.10/42

عامل بازدارنده اندام، از انجام گناه

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِرًا

و قرآن را مانع برای اندام های ما از انجام گناهان، قرار ده.10/42

بازدارنده بودن مَثَل های قرآن (از گناه)

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ...

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را به دل های ما برسانی.10/42

قرآن، بازدارنده از تجاوز از احکام الهی

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.

12/42

منع خوردنی و آشامیدنی، در ماه رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

روزه و بازداشتن اندام از گناهان

أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ

ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان، یاری فرما.6/44

نرفتن به سوی منع شده ها (در ماه رمضان)

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَی مَحْجُورٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان، یاری فرما. تا با پاهایمان به سوی هیچ حرامی نرویم.7و6/44

از روی ستم نبودن بازدارندگی خدا

إِنْ مَنَعْتَ لَمْ یَکُنْ مَنْعُکَ تَعَدِّیًا

اگر منع کنی، منع داشتنت از روی ستم نیست.

5/45

بازایستادن از نهی امام علیه السلام

وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْیِهِ

و فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و از نهی های او بازایستند.60/47

منع نمودن خدا و بازنایستادن بنده

زَجَرْتَهُ فَلَمْ یَنْزَجِرْ

او را بازداشتی، پس بازنایستاد.68/47

بازداشته نشدن بنده از خدا، توسّط مانعی

ص : 166

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُوقِنًا أَنَّهُ... لَا یَمْنَعُنِی مِنْکَ مَانِعٌ

و اینک منم در پیشگاه تو، باوردارنده به اینکه هیچ بازدارنده ای مرا از (بلای) تو بازنمی دارد.

69/47

بازنداشتن و برنگرداندن نازپروردگان

فَیَا مَنْ... لَا یَنْدَهُ الْمُتْرَفِینَ

پس ای آنکه نازپروردگان را نمی رانی.

75/47

بازداشتن بنده، از قصد نمودن آنچه نزد خداست

وَ أَعِذْنِی مِمَّا... یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ

و از چیزی که مرا از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.93/47

مانعی بین بنده و سود او

وَ أَعِذْنِی مِمَّا... یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ

و از چیزی که میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، مرا نگهدار.93/47

ایجاد مانعی بین بنده و خواهش نفسش

وَ حُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَدُوٍّ یُضِلُّنِی، وَ هَوًی یُوبِقُنِی، وَ مَنْقَصَهٍ تَرْهَقُنِی

و میان من و دشمنی که مرا گمراه می کند، و

خواهش نفس که مرا هلاک می گرداند، و نقیصه ای که مرا فرامی گیرد، جدایی انداز.99/47

بازایستادن از بدی های زشت

وَ أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ

و دلم را به خودداری از بدی های زشت، بپوشان.107/47

دوستی دنیا، منع کننده از آنچه نزد خداست

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

و دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد را از دلم بَر کن.109/47

بازداشته نشدن آمرزش الهی، از گنهکاران

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

مانع و جلوگیرِ خدا نبودنِ هیچ کس

وَ إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ

و اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود؟.15/48

بازداشته نشدن خدا، از اتمام احسانش

ص : 167

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ

بدکرداری من تو را از تمام نمودن احسانت بازنداشت.13/49

امتناع خداوند و امتناع بنده

أَبَیْتَ یَا مَوْلَایَ إِلَّا إِحْسَانًا وَ امْتِنَانًا وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَامًا، وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

تو ای مولای من، جز احسان و بخشش و لطف و انعام کاری نکرده ای و من هم جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام.14/49

منع قضا و قدر ترسناک الهی، از بنده

وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ

و مقدّراتی که موجب ترس است را از من بازداشتی. 2/51

عدم توانایی بنده، بر منع قدرت الهی

وَ لَا یَمْتَنِعُ مِنْکَ مَنْ کَذَّبَ بِقُدْرَتِکَ

و کسی که قدرت تو را تکذیب نمود، نمی تواند خود را از تو بازدارد.3/52

خدا، بازدارنده بنده از:

أ. ستم

وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِکَ

و ما را از کج روی در عظمت خود بازدار.

1/5

ب. اسراف و زیاده روی

وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ

و مرا از اسرافکاری بازدار.23/20

وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِیَادِ

و مرا از اسراف و زیاده روی باز دار.

3/30

ج. گناهان

وَ احْصُرْنِی عَنِ الذُّنُوبِ

و از گناهان بازم دار.5/22

أَسْتَعْصِمُکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اعْصِمْنِی

از تو می خواهم که مرا (از گناه) بازداری، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا (از گناه) باز دار.27/48

د. آزار رساندن به مؤمنان

وَ امْنَعْنِی عَنْ أَذَی کُلِّ مُوءْمِنٍ وَ مُوءْمِنَهٍ، وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ

و مرا از آزار رساندن به هر مرد و زن با ایمان و به هر مرد و زن مسلمان بازدار.

1/39

ه_. آرزوی دراز

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ

و ما را از آرزوی دراز بازدار.1/40

و. در دل گذراندن اندیشه های بد

ص : 168

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن (قرآن)، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

ز. درخواست آنچه نزد فاسقان است

وَ ذُبَّنِی عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ

و مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.131/47

ح. سختی

فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ

پس تو به قدرت خویش، مرا از سختی و نیروی او بازداشتی.10/49

بازگرداندن بازگشت

بازگشت

بازگشت تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، در حال خواهان و ترسان بودن از خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به

خود برانگیزی. بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی.

16-13/4

عدم بازگرداننده ای، برای آنچه خدا به بنده رسانَد

فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ

پس برای آنچه به من رساندی، بازگرداننده ای نیست.7/7

عدم وجود بازگرداننده ای، برای آنچه خدا متوجّه ساخته

وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ

و برای آنچه بر من فرستادی، دورکننده ای نیست.7/7

پناه بردن به خدا، از بدی بازگشت

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... سُوءِ الْمَآبِ

و پناه می بریم به تو از بدی سرنوشت.9/8

شادمان برگشتن نویسندگان نیکی ها، از نزد بندگان

وَ یَتَوَلَّی کُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا

و نویسندگان خوبی ها - به سبب آنچه از نیکی های ما نوشته اند - شادمان برگردند.2/11

ص : 169

بازگشت از به سر درآمدن (در گناه)

رَجَعْتُ وَ نَکَصْتُ بِتَسْدِیدِکَ عَنْ عَثْرَتِی

با راهنمایی تو برگشته و از لغزشم دست برداشتم. 16/13

ناامید برنگرداندن بنده، از درگاه خدا

فَأَسْأَلُکَ... أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم مرا ناامید برنگردانی.

25/13

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... دَاعِیًا فَلَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که خواهانم، به سوی تو گریخته ام، پس مرا ناامید برنگردان.8/51

بازگشت از گناه را، روزی بنده نمودن

وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْإِنَابَهِ

و نیکی بازگشت از گناه را روزی ام فرما.

33/16

بازگرداندن آنچه از دست رفته، با باران

وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ

و با آن آنچه را که از دست رفته، برگردانی.

3/19

بازگشت گیاه (سبز پیشین)، با باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا... تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ

خداوندا ما را از بارانی که با آن گیاه روینده را بازگردانی، سیراب گردان.4/19

بازنگرداندن دعا و درخواست بنده، به خودش

وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَیَّ رَدًّا

و دعایم را به خودم بازنگردان.22/20

بازگرداندن بدخواه، از بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز.7/23

برگرداندن مکر و فریب شیطان، از بنده

وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنَّا کَیْدَهُ یُضِلَّنَا

و اگر فریب او را از ما بازنداری، گمراهمان کند.7/25

وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ فِی صَرْفِ کَیْدِهِ عَنِّی

و به درگاه تو زاری می کنم، تا فریبش را از من بازگردانی.27/32

خدا، بازگرداننده همگان (در قیامت)

إِنَّکَ الْمَنَّانُ الْحَمِیدُ الْمُبْدِئُ الْمُعِیدُ...

به درستی که تو بسیار نعمت دهنده، ستوده، آغازگر، (و) بازگرداننده هستی.18/27

در دل نگذراندن بازگشت به گناه

ص : 170

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ... لَا یُضْمِرُ أَنْ یَعُودَ فِی خَطِیئَهٍ

خداوندا من به درگاهت توبه می کنم، توبه کسی که قصد بازگشت به خطا را ندارد.14/31

بازنگشتن به امر ناپسند

وَ لَکَ یَا رَبِّ شَرْطِی أَلَّا أَعُودَ فِی مَکْرُوهِکَ

و ای پروردگار من، با تو قرار می گذارم، در کاری که ناپسند توست، برنگردم.16/31

توبه و بازگشت به گناه و خطای خویش

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

بازنگرداندن بنده، به ناامیدی از رحمت الهی

وَ لَا تَرْجِعْنِی مَرْجِعَ الْخَیْبَهِ مِنْ رَحْمَتِکَ

و مرا به ناامیدی از رحمتت بازنگردان.

29/31

بازگشتی گرامی

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً، وَ أَکْرَمُ مَصِیرًا

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر و سرانجامش گرامی تر است، ختم کن.6/33

بازگرداندن زیان ابرها، از بندگان

وَ اصْرِفْ عَنَّا أَذَاهَا وَ مَضَرَّتَهَا

و آزار و زیانشان را از ما برگردان.2/36

دیر شمردن بازگشت به سوی خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِیرَ إِلَیْکَ

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن بازگشت به سوی تو را کُند شماریم.3/40

خوار نکردن بنده، با برگرداندنش از (درگاه) خدا

وَ لَا تَسُمْنِی بِالرَّدِّ عَنْکَ

و با دست رد زدن بر سینه ام، مرا خوار نساز.

1/41

بازگشت بنده، نزد آنکه از بنده دوری گزیده

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا

ما را در آن ماه توفیق ده، که به کسی که از ما دوری نموده، بازگردیم.10/44

برگشتن بنده از حقّ و بازگرداندن او به حقّ

ص : 171

وَ إِنْ مِلْنَا فِیهِ فَعَدِّلْنَا

و اگر در آن (ماه) کجروی کرده ایم، پس ما را بازگردان.16/44

ترس دل ها، از بازگشت به سوی خدا

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... الَّذِینَ یُوءْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ، أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که آنچه را بخشیدند، در حالی می بخشند که دل هایشان از بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است.

18/44

رمضان و بازگشت بدی ها، از بندگان

کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا

چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد!.39/45

بازگشت به طاعت و فرمانبری خداوند

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ... قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.

54/45

کرم الهی و برگشتن آرزوها با خواسته ها

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با

حاجت ها برآورده شده است.12/46

بازگشت بندگان، به فرمان الهی

وَ إِنَّمَا تَأَنَّیْتَ بِهِمْ لِیَفِیؤُوا إِلَی أَمْرِکَ

و همانا از این رو با آنان درنگ کرده ای، تا به فرمان تو بازگردند.17/46

عذاب همیشگی در صورت برگشتن از خدا

فَالْوَیْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْکَ

پس افسوس همیشگی، برای کسیست که از تو برگشته.19/46

بازگشت پی درپی (مغرور به کرم خدا)، در کیفر الهی

وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِکَ

و چه طولانی است پی درپی بازگشتنش، در کیفرت!20/46

نبودِ بازگرداننده ای برای مشیّت الهی

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای نیست.30/47

بی زیان گشتن بازگشت بنده (به قیامت)

وَ اجْعَلْ... کَرَّتِی غَیْرَ خَاسِرَهٍ

و بازگشتنم (به قیامت) را بی زیان قرار ده.

126/47

ص : 172

خداوند، تنها بازگرداننده بدی از بنده

فَإِنِّی... لَمْ یَصْرِفْ عَنِّی سُوءًا قَطُّ أَحَدٌ غَیْرُکَ

پس به درستی که هیچ کس جز تو بدی ای را از من برنگردانده است.4/48

برنگشتن بنده به ناپسند الهی

فَإِنِّی لَنْ أَعُودَ لِشَیْءٍ کَرِهْتَهُ مِنِّی إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ

پس به درستی که اگر تو بخواهی، من هرگز به چیزی که آن را از من نپسندیده ای، برنمی گردم.

27/48

شناخت نسبت به آنچه (گناهانی که) خدا برگردانده

ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِیهِ

سپس چون آگاهم کردی، آنچه را برگردانده بودی شناختم.1/49

بازگرداندن نشانه گیری دشمن، به خودش

وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُودًا عَلَیْهِ

و آنچه آن را نشانه گرفته بود، بر خودش برگرداندی.6/49

برگرداندن دشمن و عدم بهبودی خشمش

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.6/49

بازگرداندن ستمگر، در پرتگاه گودالش

رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ

او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی.8/49

بازگرداندن سختی بلا، از بنده

وَ صَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ

و سختی گرفتاری را از من دور کردی.2/51

إِلَهِی فَکَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّی

خدای من، پس چه بسیار بلاهای سختی که از من برگرداندی!3/51

ناتوانی از بازگرداندن فرمان الهی

وَ لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ

و کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند.3/52

اندک بودن اندیشه بنده، نسبت به آنچه به سویش بازمی گردد

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که اندیشه اش برای آنچه به سوی آن بازمی گردد، اندک است.8/52

بازگشت بنده، در میان یاران خدا

وَ اجْعَلْ... فِی أَحِبَّائِکَ مَصْدَرِی

ص : 173

و بازگشتم را در میان یارانت، قرار ده.7/53

بازگشت بندگان به سوی:

أ. خوشنودکننده خداوند

فَمِلْ بِنَا إِلَی مَا یُرْضِیکَ عَنَّا

پس ما را به آن کار که تو را از ما خوشنود می سازد برگردان.3/9

ب. گذشت الهی

وَ اجْعَلْ... مُتَحَوَّلِی عَنْ صَرْعَتِی إِلَی تَجَاوُزِکَ

و بازگشت از به زمین افتادنم را به گذشت خود، قرار ده.6/15

ج. آنچه خداوند دوست دارد

وَ اصْرِفْنِی بِقُدْرَتِکَ إِلَی مَا أَحْبَبْتَ

و به قدرت خود، مرا به آنچه دوست داری، بازگردان.17/31

د. خداوند

إِلَیْکَ الْمَصِیرُ

بازگشت (همه) به سوی توست.7/36

وَ اُمُورُهُمْ آئِلَهٌ إِلَی أَمْرِکَ

و کردارشان به فرمان تو بازمی گردد.

18/46

وَ أَکْرِمْ مِنْ عِنْدِکَ مُنْصَرَفِی، وَ إِلَیْکَ مُنْقَلَبِی

و رفتنم را از نزدت و بازگشتم را به

سویت، گرامی دار.25/46

وَ کُلٌّ صَائِرٌ إِلَیْکَ

و همه به سوی تو برگشت کننده اند.

5/52

ه_. حکم خداوند

کُلُّهُمْ صَائِرُونَ، إِلَی حُکْمِکَ

همه ایشان به حکم تو می رسند.18/46

و. بسیاریِ کرامت و رحمت خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که با رحمت خویش مرا به بسیاریِ بخشش خود بازگردانی. 10/52

بازماندن

بازماندن چشم ها، از دیدن خدا

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

بازو

استوار نمودن بازوی والدین، به وسیله

ص : 174

فرزندان

اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی

خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان.4/25

توانایی بخشیدن به بازوی ولیّ خدا

وَ قَوِّ عَضُدَهُ

و بازویش را قوّت ده.61/47

باطل

پناه بردن به خدا، از اختیار نمودن باطل

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ

خداوندا به تو پناه می برم از برتری دادن باطل بر حق.2و1/8

نفْس و اختیار نمودن باطل

وَ لَا تُخَلِّ فِی ذَلِکَ بَیْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِیَارِهَا، فَإِنَّهَا مُخْتَارَهٌ لِلْبَاطِلِ إِلَّا مَا وَفَّقْتَ

و در آنگاه، نفوس ما را به اختیار خود وامگذار، چون آن باطل را برمی گزیند مگر تو توفیق دهی.4/9

فرورفتن در باطل و نادرستی

وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْرًا فِی الْبَاطِلِ... مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

و چه کسی از من در نادرستی فرورونده تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

بی باکی در باطل

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّرًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - در انجام باطل گستاخ تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

باطل آرایی شیطان، برای بندگان

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان.7/17

تبدیل گواهی باطل بنده، به سپاس الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... أَوْ شَهَادَهِ بَاطِلٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت یا گواهی نادرست، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

شیطان و نمایاندن باطل، به صورت حقّ

وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ

ص : 175

و اگر او (شیطان)، باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.9/37

عامل بازدارنده زبان ها، از فرو رفتن در باطل

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِی الْبَاطِلِ مِنْ غَیْرِ مَا آفَهٍ مُخْرِسًا

و قرآن را بندآورنده زبان هایمان از فرورفتن در باطل، بی آنکه از بیماری باشد، قرار ده.

10/42

باطل نشدن برهان الهی

وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْکِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُکَ

و از جهت شتاب نکردن در عذاب آنان، برهان تو باطل نشده است.18/46

پابرجایی حجّت الهی و باطل نشدن آن

حُجَّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدْحَضُ

حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود.

19/46

باطن درون

باغ

تابعین و باغ های بهشتی

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی.

14و13/4

بالا بلند

بامداد صبح

باور یقین

بخت بدبختی و نیز خوش بختی

بخشایش آمرزش و نیز عفو

بخشش کرم

بخشش نعمت های پی درپی، به بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ...

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر بخشش های پی درپی که به ایشان داده و نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.8/1

بخشش الهی و بی نیازی از دیگران

ص : 176

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ... حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ

خداوندا ما را با عطای خود، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن، تا با بخشش تو از دیگران درخواست نکنیم.7/5

وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ

و به یاری خود ما را از غیر خود بی نیاز گردان.

13/5

بخشندگی دیگران

وَ إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ

و به درستی که بخشندگان از زیادی عطای تو می بخشند.11/5

نبودن خیری برای بندگان، جز آنچه خدا عطا نموده

لَیْسَ لَنَا... مِنَ الْخَیْرِ إِلَّا مَا أَعْطَیْتَ

برای ما از خیر، چیزی جز آنچه تو بخشیدی نیست. 11/6

شاکرترین بندگان، نسبت به عطای الهی

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَشْکَرَهُمْ لِمَا أَوْلَیْتَ مِنْ نِعَمِکَ

و ما را از شکرگزارترین آنان بر نعمتی که ارزانی داشته ای قرار ده.20/6

شیرینی بخشش الهی

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

و شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

عدم وجود منّت، در بخشش های الهی

وَ یَا مَنْ لَا یُکَدِّرُ عَطَایَاهُ بِالِامْتِنَانِ

و ای آنکه با منّت گذاشتن، بخشش هایش را تیره نمی سازد.4/13

إِنْ أَعْطَیْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَکَ بِمَنٍّ

اگر عطا کنی، عطایت را با منّت نیامیخته ای.

5/45

عطایا و بخشش های الهی

وَ عَلِمْتُ... أَنَّ یَدَکَ بِالْعَطَایَا أَعْلَی مِنْ کُلِّ یَدٍ

و دانستم که دستِ عطای تو از هر دستی بالاتر است.19/13

وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِکَ

و سهم مرا از بخشش ها به لطف خود فراوان کن.129/47

وَ وَفِّرْ عَلَیَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِکَ

و نصیب مرا از احسان، به فضل خود فراوان گردان.129/47

بخشنده بودن خداوند

إِنَّکَ... الْوَهَّابُ الْکَرِیمُ

همانا تویی بسیار بخشنده که عطایت تمام

ص : 177

نمی شود.7/15

خداوند، عطاکننده نعمت های بزرگ

إِنَّکَ... الْمُتَطَوِّلُ بِالِامْتِنَانِ

همانا تویی که بدون استحقاق نعمت بزرگ می بخشی.7/15

إِنَّکَ... الْوَهَّابُ لِعَظِیمِ النِّعَمِ

همانا تو بخشنده نعمت های عظیمی.7/36

افزونی بخشش خداوند، نسبت به منع او

وَ أَنْتَ الَّذِی عَطَاوءُهُ أَکْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ

و تویی آنکه عطا و بخشش او بیش از محروم نمودنش است.9/16

نیافتن عطاکننده ای، جز خدا

إِلَهِی لَا تُخَیِّبْ مَنْ لَا یَجِدُ مُعْطِیًا غَیْرَکَ

خدای من کسی را که جز تو بخشنده ای نمی یابد ناامید نکن.16/16

توفیقِ با بخششْ پاداش دادن بنده، به محروم کننده اش

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ

و مرا توفیق ده تا به آنکه محرومم نموده، با بخشش پاداش دهم.9/20

ترک بخشش، به غیر مستحق

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... تَرْکِ... الْإِفْضَالِ عَلَی غَیْرِ الْمُسْتَحِقِّ

و زیور پرهیزکاران را در احسان نکردن به کسی که شایسته احسان نیست، به من بپوشان.

10/20

به دست خدا بودن بخشش و منع

أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِیُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ

تو عهده دار بخشیدن و بازداشتنی، نه آنها.

26/20

بنده و ستایش نمودن از شخص عطاکننده

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ... فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِی

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. آنگاه به ستایش آنکه به من عطا کرده، گرفتار شوم.

26/20

طلب عطا و بخشش، از افراد پست

صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ

آبرویم را با توانگری حفظ کن و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم و از آفریدگان بدت، عطا طلبم.26/20

ص : 178

عطای کمِ خویشان، به بنده

وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِیلًا نَکِدًا

و اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند و اگر عطا کنند، اندک و ناگوار عطا کرده اند.

3/22

عطای الهی، و فروگذاری تکلیف از بنده

فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ

پس آن (تکلیف) را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا کن.7/22

فرزند و بخشش به والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

درخواست عطای الهی، برای مؤمنان

وَ أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

و به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.12/25

عطا فرمودن خواسته های بندگان

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

سودرسانی همسایگان، با بخشش فراوان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در رسیدگی با ثروت و بخشش فراوان به آنان، توفیق ده.2/26

همسایگان و عطای قبل از درخواست

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّوءَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.

2/26

فراوان گرداندن عطایای مرزداران اسلام

اللَّهُمَّ... أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ

خداوندا از دارایی خویش، بخشش های آنان را فراوان ساز.1/27

روگرداندن بنده از نیازمند به بخشش خداوند

وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یَحْتَاجُ إِلَی رِفْدِکَ

ص : 179

و از آنکه نیازمند عطای توست، روگرداندم.

3/28

آنچه از مال دنیا، به بنده ارزانی شده

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا... بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ...

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، وسیله رسیدن به جوار خود قرار ده.

6/30

خداوند، عطاکننده و بخشنده ترین کس

وَ أَنْتَ... أَعْطَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

و تو بخشنده ترین کسی می باشی که از او درخواست شد.22/32

إِنَّکَ تُفِیدُ الْکَرِیمَهَ، وَ تُعْطِی الْجَسِیمَهَ

به درستی که تو عطای گرانمایه می دهی و (نعمت) بزرگ می بخشی.6/33

خداوند، عطاکننده حسنه و نیکی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... تُعْطِی الْحَسَنَهَ

خداوندا همانا تو نیکی عطا می کنی.

33/32

آزمایش الهی و عطای او (به ثروتمندان)

لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ

مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن.2/35

سپاس گزاری از خدا، برای بخشش های او

وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَی مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَی مَا خَوَّلْتَنِی

و شکرگزاری مرا، به آنچه از من گرفتی بیش از شکرم به آنچه به من مرحمت کردی، قرار ده.

3/35

وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلَی مَا خَوَّلْتَنَا مِنَ النَّعْمَاءِ...

و شکر تو راست، بر آنچه از نعمت هایت که به ما بخشیدی.6/36

إِلَهِی أَحْمَدُکَ... عَلَی... جَزِیلِ عَطَائِکَ عِنْدِی

خدای من، تو را سپاس گزارم بر بسیاری عطاها و بخشش هایت درباره من.1/51

عطا و بخشش خداوند، به فرمانبر و گنهکار

أَعْطَیْتَ کُلًّا مِنْهُمَا مَا لَمْ یَجِبْ لَهُ

هر یک از آن دو (فرمانبر و گنهکار) را چیزی عطا کرده ای که برایش لازم نبود.11/37

بالاترین عطایای تقرّب جویان

وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ... أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و گذشت از ایشان را که من کردم، و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.2/39

عطای دین، به بندگان

ص : 180

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَبَانَا بِدِینِهِ

و سپاس خدای را که دین خود را به ما هدیه کرد.2/44

نیکی کردن به خویشان، با صله و بخشش

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم.10/44

دل جویی از همسایگان، با عطا و احسان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم.10/44

عدم پشیمانی خداوند، از عطا و بخشش

وَ یَا مَنْ لَا یَنْدَمُ عَلَی الْعَطَاءِ

و ای کسی که بر عطا (و بخشش) پشیمان نمی شود.2/45

بخشش خدا و (توانایی او بر) منع نمودن

وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ

و می بخشی بر کسی که اگر می خواستی، محرومش می کردی.8/45

پوشاندن بندگان، به نعمت و بخشش

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ، وَ غَمَرَهُمْ

بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای و با بخشش و نعمت، ایشان را پوشانده ای.18/45

بخشندگی خداوند و فضل او

وَ أَنْتَ... الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِکَ

و تو بخشنده هر آنچیزی هستی که از فضلت درخواست گردد.21/45

إِنَّکَ... أَعْطَی مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ

به درستی که تو بخشنده تر کسی هستی که از فضل او درخواست شده.56/45

گوارا بودن عطا و بخشش خداوند

إِنَّ عَطَاءَکَ لَلْعَطَاءُ الْمُهَنَّا

به درستی که عطای تو، عطایی گواراست.

50/45

عطایی چند برابر

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش و از فضلت، چندین برابر آن را به ما عطا فرما.50/45

زیاد شدن جود و بخشش الهی

ص : 181

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

روا بودن جود و بخشش خداوند، برای درخواست کنندگان

وَ جُودُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ

و بخشش تو برای درخواست کنندگان، روا است.14/46

ناامید نگشتن از عطا و بخشش خداوند

وَ لَا یَیْأَسُ مِنْ عَطَائِکَ الْمُتَعَرِّضُونَ

و آنان که به تو پرداختند، از عطایت مأیوس نمی گردند.15/46

درخواست عطا و بخشش نیکو، از خدا

وَ أَسْأَلُکَ حُسْنَ الرِّفَادَهِ

و پذیرایی نیکو از تو می خواهم.25/46

خدا، بخشنده ای با توانگری بسیار

سُبْحَانَکَ مِنْ... جَوَادٍ مَا أَوْسَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بخشنده که بسیار توانگری!

24/47

فراوانی بخشش های الهی، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او علیهم السلام

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ، وَ تُکْمِلُ لَهُمُ الْأَشْیَاءَ مِنْ عَطَایَاکَ وَ نَوَافِلِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و چیزهایی از عطاها و بخشش هایت را برای آنها کامل گردانی.57/47

بسیاری بخشش الهی، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... أَجْزَلْتَ فِیهِ عَطِیَّتَکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که عطایت را در آن فراوان نموده ای.66/47

بخشش به بنده تسلیم شونده خدا

وَ جُدْ عَلَیَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ - عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیَدِهِ إِلَیْکَ - مِنْ عَفْوِکَ

و به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می بخشی.

70/47

عدم بخشش الهی، در صورت عدم طاقت بنده

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

ص : 182

پی درپی رساندن بخشش خدا، به بنده

وَ ظَاهِرْ لَدَیَّ فَضْلَکَ وَ طَوْلَکَ

و فضل و بخشش خود را بر من پوسته گردان.

112/47

ستایش الهی و عطای او

وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِیَ بِمَا أَوْلَیْتَنِیهِ

و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده ای، ثنا (ی تو را) گویم.114/47

مواهب و بخشش های خداوند، به بنده

وَ سُقْ کَرَائِمَ مَوَاهِبِکَ إِلَیَّ

و بخشش های گرامی ات را به سوی من روان فرما.128/47

عطایای بزرگ الهی (در بهشت)

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

درخواست از خدا، به سبب بخشش او

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

عطا نمودن نیکی دنیا و آخرت، به بندگان

أَسْأَلُکَ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تُعْطِیهِمْ بِهِ خَیْرًا مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، یا خیری از خیرهای دنیا و آخرت را به ایشان عطا می کنی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

درخواست بخشش و عطای خداوند

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ... لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ، فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی... رَجَاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ طَلَبَ نَیْلِکَ وَ جَائِزَتِکَ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا می کند تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ بخشش و احسان او نائل شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم. بدین امید که به آمرزش و صله و درخواستِ بخشش و احسان تو نائل شوم.5/48

عطای الهی، و کم نشدن از (گنجینه) خدا

یَا مَنْ... لَا یَنْقُصُهُ نَائِلٌ

ای کسی که هیچ بخششی، (گنج های) او را نمی کاهد.6/48

ص : 183

عطای الهی، و نیک بختی بنده

وَ أَسْعِدْنِی بِمَا تُعْطِینِی مِنْهُ

و مرا به آنچه از آن عطا می کنی، نیک بخت گردان.28/48

عطای نیکوی الهی

وَ أَبْلَیْتَ الْجَمِیلَ فَعَصَیْتُ

و عطای نیکو نمودی، پس نافرمانی کردم.

1/49

درخواست از خداوند و عطای او

وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ

و چون از تو درخواست شد، پس عطا کردی و درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی.

14/49

بخشنده یافتن خدا، نسبت به خواسته ها

...بَلْ وَجَدْتُکَ... لِمَطَالِبِی مُعْطِیًا

...بلکه تو را برای خواسته هایم، بخشنده یافتم.5/51

توکّل و اعتماد بر جود و بخشش خدا

وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتَّکِلُ

و تنها بر بخشش و بزرگواری تو دل می بندم.

11/52

بخشش خداوند، در دنیا و آخرت

یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا

ای بخشنده در دنیا و آخرت و مهربان در آن دو.1/54

از خدا درخواست نمودنِ بخششِ:

أ. رحمت و گشایش بی رنج

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَ فَرَجًا هَنِیئًا

و از جانب خویش رحمت و گشایشِ گوارا به من ببخش.8/7

ب. آسودگی روز معاد

وَ هَبْ لِی أَمْنَ یَوْمِ الْمَعَادِ

و مرا آسایشِ روز بازگشت ببخش.

20/20

ج. راهنمایی حقیقی

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الْإِرْشَادِ

و خوب ارشاد کردن را به من عطا نما.

20/20

وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایَهِ

و مرا هدایت راستین ببخش.22/20

د. زندگی آسوده

وَ امْنِحْنِی حُسْنَ الدَّعَهِ

و زندگیِ آسوده نیکو به من عطا فرما.

22/20

ص : 184

ه_. توان و نیرو

وَ هَبْ لِی قُوَّهً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِیعَ مَرْضَاتِکَ

و به من نیرویی عنایت کن تا بتوانم همه خوشنودی ات را حمل کنم.11/21

و. خو گرفتن باخدا، دوستان و پیروان او

هَبْ لِیَ الْأُنْسَ بِکَ وَ بِأَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

انس با خودت و دوستانت و فرمانبرانت را به من ببخش.11/21

ز. نور هدایت

وَ هَبْ لِی نُورًا أَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ

و مرا نوری بخش که با آن در بین مردم راه روم.8/22

ح. تندرستی

وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ

و عافیتت را به من ببخش.1/23

ط. فرزند پسر

وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ مَعَهُمْ أَوْلَادًا ذُکُورًا

و از نزد خود افزون بر ایشان، پسران دیگری به من ببخش.5/25

ی. همه درخواست ها

اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کُلَّ سُوءْلِی

خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن.9/25

ک. حسنه و نیکی در دنیا و آخرت

وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً، وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً

و ما را در دنیا نیکی و در آخرت نیکی عطا کن.13/25

ل. یقین صادق

وَ هَبْ لَنَا یَقِینًا صَادِقًا...

و ما را یقینی راستین ببخش.2/29

م. آنچه بنده به آن امیدوار است

فَأَعْطِنِی یَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ

پس ای پروردگار من، آنچه را امید دارم، به من عطا کن.20/32

ن. آرزو

وَ هَبْ لِی أَمَلِی

و آرزویم را به من ببخش.16/37

س. چیزی که بخشیدن آن، از خدا نمی کاهد

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - مَا لَا یُنْقِصُکَ بَذْلُهُ

خداوندا، ای خدای من، همانا من از تو

ص : 185

بخششی می خواهم که بخشیدن آن از تو چیزی نمی کاهد.6/39

ع. خوی های نیکوکاران

وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ

و زیبایی خوهای نیکوکاران را به ما ببخش.9/42

ف. سلطنتی پیروزمند، به ولیّش

وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا

و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما.61/47

ص. مهربانی ولیّ خدا

وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ

و محبّت او را به ما روا دار.63/47

ق. عصمت

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ

و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند.111/47

ر. گشایش و فرج

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا

و ما را - ای خدای من - از جانب خود گشایش ده.13/48

ش. رحمت و توفیق همیشگی الهی

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.17/49

ت. توکّل و اعتماد صادق

وَ هَبْ لِی صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و توکّل راستین به خود را، به من ارزانی دار.4/54

بخیل

بخیل نیافتن خدا، هنگام درخواست از او

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ

خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم.5/51

بدبختی

نافرمانی خدا و بدبخت شدن

فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ

پس بدبخت از ما کسی است که به خاطر

ص : 186

نافرمانی او هلاک شود.24/1

بدترین بدبختی

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... أَشْقَی الشَّقَاءِ

و پناه می بریم به تو از بدترین تیره بختی.

9/8

وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَی لِمَنِ اغْتَرَّ بِکَ

و بدبخت ترین بدبختی برای کسیست که به تو مغرور گشته.19/46

سبب بدبخت گشتن نیک بختی خواه

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ أَشْقَیْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه کسی که از تو نیک بختی خواسته، بدبخت کرده ای.3/10

روی آوردن بدبخت، به درگاه الهی

فَتَکُونَ قَدْ أَشْقَیْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِکَ... فَإِلَی مَنْ حِینَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْکَ؟ وَ إِلَی أَیْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِکَ؟

...وگرنه کسی که از تو نیک بختی خواسته، بدبخت کرده ای. پس در این هنگام از جانب تو به چه کسی رو آوریم؟ و از درِ خانه تو به کجا رویم؟

4و3/10

بدبخت شدن، به سبب دوست داشتنی ها

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ، فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ...

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم.1/18

بدبختی و به هلاکت افتادن

وَ مَنْ أَشْقَی مِمَّنْ هَلَکَ عَلَیْکَ؟

و شقی تر از کسی که بر اثر نافرمانی ات به هلاکت افتاده، کیست؟16/37

بدبختی و مهمانی مرگ

وَ لَا تُشْقِنَا بِضِیَافَتِهِ

و در پذیرایی از او ما را به شقاوت میفکن.

4/40

بدبختی، و نعمت الهی

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد.9/45

محرومیّت بدبختان، از شناخت وقت ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی... وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ

ص : 187

جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ، وَ حُرِمُوا لِشَقَائِهِمْ فَضْلَهُ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند و بر اثر شقاوتشان، از فضل آن ماهْ محروم گشتند.

43/45

عدم بدبختی آمرزش خواهان

وَ لا یَشْقَی بِنَقِمَتِکَ الْمُسْتَغْفِرُونَ

و آمرزش خواهان به کیفرت تیره بخت نمی شوند.15/46

لایق بدبختی بودن

مَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَهِ خَذَلْتَهُ لَهَا

هر که از شقاوتمندان باشد، او را از آن جهت خوار می کنی.17/46

بدبختان، و جرأت نمودن به (نافرمانی) خدا

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی... مَوْقِفَ الْأَشْقِیَاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیْکَ

خود را در جایگاه بدبختانی که بر تو جرأت یافته اند، واداشته ام.2/53

بدر

روز جنگ بدر و لشکری از فرشتگان

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر.

11/27

بدرفتاری بدی

مبدّل شدن بدرفتاری خویشاوندان، به خوش رفتاری

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّهَ

و درباره من بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری مبدّل فرما.7/20

بدرفتاری با والدین

وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ

و مرا از بدرفتاری کنندگان با پدران و مادران قرار نده.11/24

بدخویی و بدخُلقی

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... زَاجِرًا عَنْ سُوءِ الْخُلُقِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، بازدارنده از بدخویی قرار ده.3/34

بدرود وداع

ص : 188

بدعت

توفیق ترک بدعت ها

وَ وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ مُجَانَبَهِ الْبِدَعِ

و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و ترک بدعت ها، توفیق ده.

18/6

واگذاشتن بدعت گزاران

أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ... وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ

این (اوصاف) را برای من با اطاعت همیشگی و فروگذاردن اهل بدعت، کامل گردان.10/20

بدگمانی گمان

بدن اندام

مشقّت های وارده بر بدن پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ عَرَّضَ فِیکَ لِلْمَکْرُوهِ بَدَنَهُ

و به خاطر تو، بدنش را در معرض سختی قرار داد.5/2

بیرون شدن جان ها، از بدن ها

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر

اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

آسایش بدن، در سپاس گزاری از نعمت الهی

وَ اجْعَلْ... فَرَاغَ أَبْدَانِنَا فِی شُکْرِ نِعْمَتِکَ

و آسایش تن هایمان را در سپاس گزاری نعمت خود قرار ده.14/5

سلامت پیشین بدن و بیماری کنونی آن

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی، وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بِی مِنْ عِلَّهٍ فِی جَسَدِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم. و تو را سپاس بر بیماری ای که در جسمم پدید آوردی.1/15

به کار بردن بدن، در آنچه خدا از بنده می پذیرد

وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِی فِیما تَقْبَلُهُ مِنِّی

و بدنم را در آنچه از من می پذیری به کار گیر.

9/21

ضعف بدن، از انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ... وَ إِنْ ضَعُفَ عَنْ ذَلِکَ بَدَنِی

و مرا به انجام آنچه بر من لازم و واجب

ص : 189

نموده ای، توفیق ده و گرچه بدنم از (انجام) آن ناتوان باشد.6/22

تندرستی در بدن بنده

وَ عَافِنِی... عَافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و به من عافیت ده. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.2/23

سلامتی در جسم و دین

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم بر من منّت گذار.3/23

سلامت بدن فرزندان

وَ أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ...

و بدنشان را برای من سالم بدار.2/25

بدن های دشمنان و تواناییشان

اللَّهُمَّ أَخْلِ... أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ

خداوندا، تن هایشان را از قوّت تهی دار.

11/27

بدن و عمر بنده، در راه طاعت الهی

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تَجْعَلَ مَا ذَهَبَ مِنْ جِسْمِی وَ عُمْرِی فِی سَبِیلِ طَاعَتِکَ

و از تو درخواست می کنم که آنچه از جسم و عمرم سپری شده در راه طاعتت قرار دهی.28/32

عدم دگرگونی جسم بنده

وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْمًا

و تنم را دگرگون نکن.124/47

جسم بنده، سپاس گزار خداوند

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند.6/51

آرمیدن رگ ها و غافل بودن بدن

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ... بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که تن او به خاطر آرامش رگ هایش، غافل مانده.8/52

عافیت تن بنده و حاجت خواهی از خدا

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... عَافِ فِیهَا جَسَدِی

خداوندا خواسته من این است. تنم را در آن عافیت بخش.7/54

بدی

جزا دادن به بدی کردار بنده

ص : 190

لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا

تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد.

7/6، 6/1

خداوند، تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.8/24، 26/2

بدی دام های شیطان

وَ اکْفِنَا... شَرَّ مَصَایِدِ الشَّیْطَانِ

و ما را از شرّ دام های شیطان نگهدار.10/5

توفیق دوری از بدی

وَ وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ

و ما را برای انجام نیکی و ترک بدی، توفیق ده.18/6

بدرفتاری با زیردستان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا

خداوندا به تو پناه می برم از بدرفتاری با زیردستان.3و1/8

بدی بازگشت (به دوزخ)

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... سُوءِ الْمَآبِ

و پناه می بریم به تو از بدی سرنوشت.9/8

سبب باقی نماندن کار بدِ بنده

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی... لَا تَبْقَی لَنَا سَیِّئَهٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَکَ

و رازهای دل هایمان و سخنان زبان هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار بدی که به وسیله آن مستوجب عذاب تو شویم برای ما نماند.7/9

فرشتگان نویسنده بدی ها و عدم ذکر بدی

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

اعتراف به بدی و بدکرداری

فَهَلْ یَنْفَعُنِی، یَا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ؟

ای خدای من آیا نزد تو اقرار به بدی ای که انجام داده ام، مرا سود می دهد؟6/12

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَارًا بِالْإِسَاءَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بدکرداری، اقرارکننده ایم.45/45

ص : 191

أَنَا الْمُسِیءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

أَتَیْتُکَ مُقِرًّا بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَهِ إِلَی نَفْسِی

به درگاه تو آمده ام، در حالی که اقرار به گناه و بدی بر خود دارم.7/48

پناه دادن بنده، از آنچه بدکرداران از آن ترسانند

وَ أَجِرْنِی مِمَّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَهِ

و از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده.

15/12

بدرفتاری ستمگر، با بنده

وَ أَبْدِلْنِی بِسُوءِ صَنِیعِهِ بِی رَحْمَتَکَ

و به جای بدرفتاری اش، رحمتت را به من عطا کن.9/14

پناه بردن به خدا، از خواهش بد

وَ أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ...

و از خواهش بد پناهم ده.15/14

سبب پاکی بنده، از بدی ها

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَطْهِیرًا لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا از بدی هایی که در آن فرورفته ام پاکم سازد؟4-2/15

شرمندگی از خدا، به سبب بدرفتاری

...کُلُّ ذَلِکَ حَیَاءٌ مِنْکَ لِسُوءِ عَمَلِی

همه اینها از روی شرمی است که از بدکرداری خود دارم.20/16

بدی بنده و همسایگان او

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

مهربانی های خدا و بدی های بنده

ثُمَّ لَمْ یَنْهَنِی ذَلِکَ عَنْ أَنْ جَرَیْتُ إِلَی سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنِّی

آن همه (عنایت) مرا از شتافتن به سوی بدی - که تو از من می دانی - بازنداشت.22/16

اقدام به بدی، هنگام ایستادن بین دعوت خدا و شیطان

وَ مَنْ... أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ

ص : 192

دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

و چه کسی از من بر اعمال زشت بی باک تر است، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟23/16

بازداشتن خود، از بدی های خوارکننده

وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی... لِأَنْ... أُقْلِعَ عَنْ سَیِّئَاتِیَ الْمُ_خْلِقَهِ

و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من است. برای اینکه از بدی های - خوارکننده ام - جدا شوم.26/16

از بین بردن (محو) بدی های بنده

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

بدی جایگاه بنده

فَارْحَمْ... سُوءَ مَوْقِفِی

پس بر بدی جایگاهم رحم کن.32/16

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند.27/31

چشم پوشی از بدی

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ

و مرا توفیق ده تا از بدی (دیگران) چشم پوشی کنم.9/20

بخشش طلبیدن، از مردمان بدکردار

لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ، فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِکَ، وَ أَسْتَعْطِیَ شِرَارَ خَلْقِکَ

شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز، تا از کسانی که روزی خوار تو هستند، روزی بخواهم. و از آفریدگان بدت، عطا طلبم.26/20

وحشت از بدکاران خَلق

وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

سبب نیفزودن بر بدی های بنده در قیامت

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی مِنْ جَزِیلِ عَطِیَّتِکَ وَ کَثِیرِ مَا عِنْدَکَ... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ... تُضَاعِفَ بِهِ مِنْ سَیِّئَاتِی یَوْمَ أَلْقَاکَ

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از عطای بزرگ و فراوانی که نزد توست، از جانب من ادا

ص : 193

کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن بر بدی هایم بیفزایی، در روزی که تو را دیدار می کنم.7/22

سبب ایمن و آسوده شدن از بدی ها

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی... آمَنَ مِنَ السَّیِّئَاتِ فَرَقًا وَ خَوْفًا

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا از بدی ها، از روی ترس و بیم ایمن بمانم.8/22

پناه بردن به خدا، از شرّ و بدی اموری

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ و الْعَامَّهِ وَ اللَّامَّهِ، وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ... وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده و از شرّ جانور زهردار نکشنده و جانور زهردار کشنده و سایر جانوران و چشم زخم و از شرّ هر شیطانِ سرکش و از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

دفع بدی بدخواه، از بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ ادْرَأْ عَنِّی شَرَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و شرش را از من بازدار.7/23

ایمن فرمودن بنده، از بدی بدخواه

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ...

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی اش ایمن سازی.8و7/23

همسایگان بدکردار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

درخواست بخشش بدی کردار خود، از خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی... أَسْتَوْهِبُکَ سُوءَ فِعْلِی

خداوندا، به درستی که من از زشتی کردارم، از تو بخشش می طلبم.21/31

گفتار بنده و بدکرداری او

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست.26/31

بدی بنده و دشوار نبودن عفو او بر خدا

وَ لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ وَ إِنْ أَسَاءَ

و گذشت از بنده ات گر چه بد کرده، بر تو دشوار نیست.10/32

ص : 194

بدی کردار بنده و خشم خداوند

...وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ

...و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم.

13/32

اندیشه بد و آراستن نادرستی برای بنده

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

بدی مجاورت و همسایگی شیطان، با بنده

فَأَنَا أَشْکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی

پس از بدهمسایگی او با من، به تو شکایت می کنم.27/32

اکتساب بدی های بسیار

کَمْ... سَیِّئَهٍ اکْتَسَبْنَاهَا... کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا

چه بسیار بدی ای که آن را کسب کردیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی.2/34

بنده و نپذیرفتن عذرخواهی بدکردار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ مُسِیءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از بدکرداری که از من عذرخواهی کرد، پس عذر او را نپذیرفتم.1/38

قصد بنده، بر به جا نیاوردن بدی

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

بسیاری رحمت خدا، به بدکاران

فَکَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُکَ بِالْمُسِیئِینَ

پس چه بسیار رحمتت که به بدکاران رسید.

9/39

اندک بودن نیکی های بنده، در مقابل بدی هایش

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

بدی های آرزو

وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ

و ما را از شرورش ایمن ساز.2/40

ص : 195

ماه نو، ماه سلامتی از بدی ها

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... سَلَامَهٍ مِنَ السَّیِّئَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامتی از بدی ها قرار دهد.5و4/43

خالص گشتن از بدی ها، در ماه رمضان

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ... أَخْلَصْتَنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که در آن از بدی ها خالصمان نموده ای.15/44

زدودن بدی ها، از بندگان

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید.

10/45

همانندی کیفر، با کار بد بنده

وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا

و هر کس کار بدی کند، جز مانند آن جزا داده نمی شود.12/45

برگرداندن بدی ها از بنده، به سبب ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا

درود بر تو. چه بسیار بدی ها که به سبب تو، از ما برطرف شد!.39/45

خروج از بدی ها، با پایان ماه رمضان

وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا

و با بیرون رفتنش، ما را از بدی هایمان بیرون بر.49/45

توبه از کار بد و اندیشه بد

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... مِنْ کُلِّ... سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ

خداوندا ما در روزِ فطرمان از هر بدی ای که در گذشته انجام داده ایم یا اندیشه بدی که در دل داشته ایم، به درگاه تو توبه می کنیم.52/45

درگذشتن خدا، از بدی

وَ یَا مَنْ... یَتَجَاوَزُ عَنِ السَّیِّئَهِ حَتَّی یُعَفِّیَهَا

و ای کسی که از بدی درمی گذرد، تا آن را محو کند.11/46

عادت خدا، احسان به بدکاران

عَادَتُکَ الْإِحْسَانُ إِلَی الْمُسِیئِینَ

عادت تو احسان به بدکاران است.16/46

عدم شتاب خدا، در کیفر بدکاران

ص : 196

فَیَا مَنْ لَمْ یُعَاجِلِ الْمُسِیئِینَ

پس ای آنکه بر (کیفر) بدکاران شتاب نمی کنی.

75/47

بازایستادن از بدی ها

أَشْعِرْ قَلْبِیَ الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیِّئَاتِ

دلم را به خودداری از بدی های زشت بپوشان.

107/47

نجات از بدی و فتنه

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

برگرداندن بدی، از بنده

فَإِنِّی... لَمْ یَصْرِفْ عَنِّی سُوءًا قَطُّ أَحَدٌ غَیْرُکَ

پس به درستی که هیچ کس جز تو بدی ای را از من برنگردانده است.4/48

گریزگاه بدکار

وَ إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسیءِ

و گریزگاه بدکار به سوی توست.3/49

بدکرداری بنده و احسان خداوند

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ

بدکرداری من تو را از تمام نمودن احسانت

بازنداشت.13/49

وَ عُدْ... بِإِحْسَانِکَ عَلَی إِسَاءَتِی

و با احسانت بر بدکرداری ام تلافی کن.

4/53

پناه دادن بنده، از شرّ آنچه از آن پناه طلبد

وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا

و به وسیله آنان، به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی.16/49

بدی آنچه نوشته شده و گذشته

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

و از بدی آنچه نوشته شده و گذشته، به تو پناه می برم.5/54

بذل بخشش

برّ نیکی

برآوردن حاجت اجابت

برابر

عدم برابری رتبه کسی، با پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی لَا یُسَاوَی فِی مَنْزِلَهٍ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت

ص : 197

بالا بر. تا آنکه کسی در منزلت با او یکسان نباشد.

24و23/2

عدم برابری هیچ فرشته مقرّب و پیامبر مرسلی، با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ... إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ حَتَّی... لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ

خداوندا، او را به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. تا آنکه نزد تو هیچ فرشته مقرّبی و پیامبر فرستاده شده ای با او برابری نکند.24و23/2

یکسان بودن حال بنده، در خشم و رضا

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ... فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم.13/22

عدم برابری طاقت بنده، با خشم الهی

وَ إِنَّ طَاقَتِی لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِکَ

و همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند.

5/39

عدم همسانی در پاداشِ (عمل)

وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ

و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.3/45

عدم برابری دیگر روزهای سال، با روزهای ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ

درود بر تو ماهی که روزها(ی دیگر) با آن برابری نمی کند.33/45

سپاسی برابر با لطف و احسان خدا، از او

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یُوَازِی صُنْعَکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.34/47

سپاسی برابر با عرش الهی، از خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ وَ یُعَادِلُ کُرْسِیَّکَ الرَّفِیعَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد، و با کرسی بلندپایه ات برابری نماید.41و36/47

برادران

برادران پیشی گیرنده در ایمان

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ...

پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر

ص : 198

ما پیش قدم شدند بیامرز.9/4

درخواست پناه دادن برادران، از خدا

وَ أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا... مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

و ما و خویشاوندان و برادرانمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

براندازی

براندازی شوکت دشمن

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ... تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت بفرست. تا بدین سبب، سختی و صلابتشان را براندازی.

11/27

برانگیختن

برانگیختن آفریدگان، در طریق دوستی خدا

وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ

و آنها را در راه دوستی به خود، برانگیخت.

4/1

برانگیخته شدن حرص و آز

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص.1/8

برانگیخته شدن بنده، با درخواست ازخدا

وَ یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

و وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3/12

برانگیختن لشکری از فرشتگان الهی

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ...

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت بفرست.

11/27

برانگیختن ابرها برای عذاب

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

برانگیخته شدن بندگان، از قبور

وَ نَوِّرْ بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنَا

و پیش از برانگیخته شدن، تاریکی قبرهایمان را با آن (قرآن)، روشن ساز.15/42

ص : 199

برانگیخته شدن بندگان، برای دیدار خدا

وَ لَا تُخْزِنِی یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ

و روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز.114/47

برپا داشتن

برپا داشتن راهنما، برای مردمان هر زمان

فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا، وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا...

در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی و برای اهل آن راهنمایی گماشتی...2/4

خدا، به پادارنده عدالت

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ... قَائِمٌ بِالْقِسْطِ

همانا من شهادت می دهم که تو برپادارنده عدلی.21/6

برپا داشتن سنّت الهی

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت توفیق ده.

2/26

اقامه قرآن، در ساعات شبانه روز

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ...

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

عدم عذر و بهانه، با برپا داشتن راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

به پا داشتن امام علیه السلام ، به عنوان نشانه ای برای بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

به پا داشتن کتاب و احکام الهی

وَ أَقِمْ بِهِ کِتَابَکَ وَ حُدُودَکَ وَ شَرَائِعَکَ وَ سُنَنَ رَسُولِکَ

و کتاب خود و احکامت و قوانینت و روش های پیامبرت را، به وسیله او (ولیّ خود) به پا دار.

62/47

برج قلعه

ص : 200

برتری

برتری دادن انسان، بر همه آفریدگان

جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ

با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد.18/1

سپاسی برتر از هر سپاس

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ...

و سپاس خدای را، سپاسی که بر سایر سپاس ها برتری یابد.26و25/1

برتری پروردگار، بر همه آفریدگانش

حَمْدًا یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ

...سپاسی که بر سایر سپاس ها، برتری یابد، همانند برتری پروردگارمان، بر همه آفریدگانش.

26/1

برترین همراه

وَ اجْعَلْهُ... أَفْضَلَ صَاحِبٍ صَحِبْنَاهُ

و آن (روز) را برترین همراهی که با آن همراه شده ایم قرار ده.19/6

پناه بردن به خدا، از برتری دادن باطل

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ

خداوندا به تو پناه می برم از برتری دادن باطل بر حق.2و1/8

برترین یقین

اللَّهُمَّ... اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ

خداوندا یقینم را برترین یقین قرار ده.

1/20

برترین راه

اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَی

خداوندا مرا به بهترین راه ببر.17/20

برترین درودها، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست، همانند برترین درودی که پیش از او بر کسی از آفریدگانت فرستادی.30/20

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ... وَ أَفْضَلَ مِنْ ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ، صَلَاهً تَبْلُغُنَا بَرَکَتُهَا

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست. همچنانکه بر فرشتگان مقرّبت درود فرستادی. و برتر از آن ای پروردگار جهانیان، درودی که برکت آن به ما رسد.56/45

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد برترین درودهایت را بفرست.

50/47

ص : 201

برترین را برای خود آرزو نمودن

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ...

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در دین یا دنیا داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

برتری دادن رضای خدا، بر غیر رضای او

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم.13/22

برترین رحمت ها، نیکی ها، و درودها

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

برتری دادن مِیل والدین، به میل خود

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی أُوثِرَ عَلَی هَوَایَ هَوَاهُمَا

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا میل ایشان را بر میل خود برتری دهم.

5/24

اختصاص والدین، به برترین امور

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

همسایگان و دوستان آشنا به حقّ ائمه علیهم السلام ، و برترین یاری الهی

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما و مخالف با دشمنان ما هستند، به بهترین

ص : 202

وجه یاری فرما.1/26

افزایش معرفت همسایگان ائمه علیهم السلام ، به برتری ایشان

وَ زِدْهُمْ... مَعْرِفَهً بِفَضْلِی...

و بر فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا.

4/26

برتری اعمال مستحبّی

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ...

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم.18/32

گمان برتر بودن ثروتمند

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

برتری ندادن نیازمند درخواست کننده، بر خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ ذِی فَاقَهٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیازمندی که از من درخواست کرد، پس او را بر خود برتری ندادم.1/38

برتری قرآن، بر هر سخن خداوند

وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ

و آن را بر هر سخنی که حکایت کرده ای، برتری دادی.1/42

برتری آل محمّد صلی الله علیه و آله

وَ فَضَّلْتَنَا عَلَی مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ

و ما را بر کسی که به علم آن نادان بود، برتری بخشیدی.5/42

شناساندن برتری قرآن، به امّت مسلمان

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

رساندن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به برترین فضل الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

برترین پاداش الهی، برای محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را

ص : 203

ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود دادی.22/42

سبب برتری ماه رمضان، بر دیگر ماه ها

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان آشکار ساخت.4/44

برتری های آشکار ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ... الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به فضایل مشهور آشکار ساخت.4/44

برتری شبی از شب های ماه رمضان

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد.5/44

الهام برتری ماه رمضان، بر امّت اسلام

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ...

و شناختِ فضیلتش را به ما الهام کن.

6/44

سبب برتری ماه رمضان، بر همه اوقات سال

وَ آثَرْتَهُ عَلَی کُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَهِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِیهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ

و آن را بر همه زمان های سال برگزیدی. به سبب آنچه در آن ماه از قرآن و نور نازل کردی.

20/45

برتری امّت مسلمان، بر دیگر امّت ها

ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَی سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَیْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ

سپس ما را بر بقیه امّت ها به وسیله آن (ماه)، برتری دادی و به فضیلت آن ما را - نه اهل آئین های دیگر را - برگزیدی.21/45

أَنْتَ وَلِیُّ مَا آثَرْتَنَا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ

تویی مولایی که ما را به وسیله شناخت آن، برتری دادی.44/45

سودمند گشتن به برترین سودها

وَ قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ... وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ

و این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند نمود.22/45

درود بر فضل و برتری ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ

درود بر تو و بر فضیلتت که از آن محروم

ص : 204

شدیم.42/45

سپاسی که تنها خدا برتری آن را شناسد

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ سِوَاکَ فَضْلَهُ

سپاس برای توست. سپاسی که احدی جز تو، فضیلت آن را نداند.44و36/47

رحمت الهی و برتری دادن بنده

إِلَهِی أَحْمَدُکَ... عَلَی مَا فَضَّلْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ

خدای من، تو را سپاس گزارم بر رحمتت که مرا به وسیله آن برتری دادی.1/51

برخاستن قیام

بردباری

بردباری خدا، و منتظر بازگشت بندگان بودنش

وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْمًا

و به مهربانی اش از روی بردباری، بازگشت ما را انتظار کشید.21/1

شگفت از بردباری خدا

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است.

26/16

بردباری خدا و فضل او

وَ حَلُمْتَ عَنِّی بِتَفَضُّلِکَ فَلَمْ تُغَیِّرْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ

و به فضل خود درباره من بردباری نمودی و نعمتت را بر من تغییر ندادی.32/16

به رنج نیفتادن خداوند، در بردباری اش

إِنَّ ذَلِکَ... لَا یَتَصَعَّدُکَ فِی أَنَاتِکَ

بدرستی که این در برابر بردباری ات دشوار نیست.34/16

بردباری خداوند، با عصیان گران

وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاکَ بِالْحِلْمِ

و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی.9/45

حلیم و بردبار بودن خدا

وَ عَائِدَهً مِنْ عَطْفِکَ یَا حَلِیمُ

و (این همه) سودی از مهربانی توست، ای بردبار!.9/45

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ

معبودی جز تو نیست، بردبارِ بزرگوار.

2/48

بردباری خدا، نسبت به دشمنش

وَ حِلْمُکَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاکَ

و حلمت به کسی که با تو دشمنی نموده،

ص : 205

پرداخته است.16/46

قدرت و بردباری خدا

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

خشم و بردباری خداوند

اللَّهُمَّ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ

خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد.13/48

نادانی بنده و بردباری خداوند

وَ عُدْ بِحِلْمِکَ عَلَی جَهْلِی

و با بردباری ات بر نادانی ام تلافی کن.

4/53

بردگی اسارت

بردن

عامل بازدارنده گام های بنده، از بردن او به سوی گناه

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَی الْمَعَاصِی حَابِسًا

و قرآن را نگهدار گام های ما از حرکت به سوی گناهان، قرار ده.10/42

بردن آلودگی خطایا، از بنده

وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا

و آلودگیِ خطاها را از من ببَر.112/47

از خدا درخواست نمودنِ بردن بنده به سوی:

أ. راه اراده و خواست خدا

ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ

سپس آنها را در راهی که می خواست روان ساخت.4/1

ب. راه حق

وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَ الْحَقِّ بِإِرْشَادِکَ

و به راهنمایی خود ما را به راه حق رهسپار ساز.13/5

ج. راه پرهیزکاری

وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَی

و برخلاف راه هلاکت بار او (شیطان)، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.5/17

ص : 206

د. بهترین راه

اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَی

خداوندا مرا به بهترین راه ببر.17/20

ه_. راه پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ اسْلُکْ بِنَا سَبِیلَهُ

و ما را به راه او ببر.20/42

برزخ

سپاسی روشن کننده تاریکی های برزخ

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یُضِیءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، تاریکی های برزخ را برای ما روشن نماید.12و10/1

برطرف کردن

خدا و برطرف کردن دشواری ها

...وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ

و از آنها جز آنچه تو برطرف کنی، برطرف نمی شود.4/7

برطرف ساختن نیازمندی بندگان

فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِکَ

پس نیاز ما را به توانگری خود برطرف کن.

3/10

برطرف ساختن گرفتاری رنج دیدگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ... أَهْلُ السُّوءِ الَّذِینَ وَعَدْتَ الْکَشْفَ عَنْهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما گرفتارانیم که رفع گرفتاری آنها را وعده داده ای.4/10

برطرف کردن احتیاج از خود، به وسیله خدا

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.13/13

خدا، برطرف کننده اندوه هر اندوهگین

وَ یَا فَرَجَ کُلِّ مَکْرُوبٍ کَئِیبٍ

و ای گشایش دهنده هر دلتنگ اندوهگین.

4/16

بار سنگینِ برطرف نشدنی

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ، وَ وِزْرٍ لاَ یَرْتَفِعُ فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ

و اگر این تندرستی، که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد و گناهی که برداشته

ص : 207

نمی شود باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

خدا، برطرف کننده ابرهای مصیبت بار

وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی

و چه بسیار ابرهای مصیبت باری که از من برطرف نمودی.11/49

خدا، برطرف کننده اندوه پناهنده به او

وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِکَ

و غم و اندوه را از کسی که به تو پناه آورده، برطرف می کنی.12/51

خدا، برطرف کننده غم و اندوه

یَا فَارِجَ الْهَمِّ، وَ کَاشِفَ الْغَمِّ

ای برطرف کننده اندوه و ازبین برنده غم.

1/54

برطرف ساختن غم و اندوه بنده

وَ افْرُجْ هَمِّی، وَ اکْشِفْ غَمِّی

و اندوه مرا برطرف کن و غمم را بزدا.

1/54

برف

درود بر فرشتگان همراه برف

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و همراهی کنندگان برف و تگرگ.15و11و10/3

برق

درخشش شعله های برق ها و خروش ابرها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

فریبنده نبودن برق ابر

وَ انْشُرْ عَلَیْنَا رَحْمَتَکَ بِغَیْثِکَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ... وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَابًا مُتَرَاکِمًا... غَیْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ

و رحمتت را با بارانِ فراوان از ابر، بر ما بگستران. و با آن روزی ها فراخی دهی. ابری درهم فشرده، نه ابری پیوسته بارانی و نه ابری جهنده و

ص : 208

بی باران.3و1/19

برق، نشانه ای از نشانه های خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

برق، خدمت گزار و شتابان در فرمان خدا

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ... عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِکَ، یَبْتَدِرَانِ طَاعَتَکَ...

خداوندا همانا این دو (ابر و آذرخش)، دو خدمت گزار از خدمت گزاران تو هستند، که به طاعتت می شتابند.1/36

برکت

محمّد صلی الله علیه و آله ، کلید برکت

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... مِفْتَاحِ الْبَرَکَهِ

خداوندا بر محمّد - کلید برکت - درود فرست.3/2

برکات آسمان ها و زمین

اللَّهُمَّ... ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا ما را از برکات آسمان ها و زمین روزی عطا فرما.7/19

برکت در دارایی

وَ وَفِّرْ مَلَکَتِی بِالْبَرَکَهِ فِیهِ

و دارایی ام را با برکت، افزون ساز.23/20

برکت دادن خدا، به رزق و نعمتش

وَ بَارِکْ لِی فِیما رَزَقْتَنِی وَ فِیما خَوَّلْتَنِی وَ فِیما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ

و برایم در آنچه روزی ام نمودی، و به من ارزانی داشته ای، و به من نعمت داده ای، برکت ده.

5/22

برکات خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - .

4/23

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

و درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

22/42

بهترین برکات خدا، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ

ص : 209

الطَّاهِرِینَ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ سَلَامِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست و ایشان را به برترین رحمت ها و برکات و سلام خویش، اختصاص ده.

1/24

برکت ابرها

وَ أَنْزِلْ عَلَیْنَا نَفْعَ هَذِهِ السَّحَائِبِ وَ بَرَکَتَهَا

و سود و برکت این ابرها را بر ما فرود آور.

2/36

پر خیر و برکت بودن خدا

فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ

پس والاتر (پر خیر و برکت تر) از آنی که جز به احسان وصف شوی.16/37

یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ...

ای خدای مبارک و والای من...8/49

فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ

پس تو مبارک و برتری.5/52

مبارک گرداندنِ فرود در قبر

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

مبارک گرداندنِ طول ماندن بنده، در بین

طبقات خاک

وَ بَارِکْ لَنَا فِی... طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

ماه نو، ماه برکت

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ...

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... یُمْنٍ لَا نَکَدَ مَعَهُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه برکتی بی گرفتاری با آن، قرار دهد.5و4/43

ادامه برکت شب قدر، تا طلوع فجر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَهِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ...

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند. آن شبِ سلام (به همراه) برکتی است که تا برآمدن سپیده دم دوام دارد.5/44

بابرکت بودن نام خدا

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ...

پس تو که نامت مبارک است، فرمودی...

10/45

فَقُلْتَ تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ...

ص : 210

پس تو که نامت مبارک و بلندمرتبه است، فرمودی...12/45

برکات و نیکی های ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ

درود بر تو همان طور که با برکت ها بر ما وارد شدی. 36/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ... وَ عَلَی مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ

درود بر تو و بر نیکی های گذشته ات که از دست دادیم.42/45

برکت روز عید فطر

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان.

48/45

رسیدن برکت صلوات خدا، به بندگان

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً تَبْلُغُنَا بَرَکَتُهَا

و بر او و خاندانش درود فرست، درودی که برکت آن به ما رسد.56/45

کامل ترین برکات الهی، برای محمّد صلی الله علیه و آله

وَ بَارِکْ عَلَیْهِ أَتَمَّ بَرَکَاتِکَ

و کامل ترین برکت هایت را بر او روان ساز.

50/47

درودهای با برکت، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای مبارک بفرست.64/47

ازبین برنده برکات

وَ طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا... یَذْهَبُ بِالْبَرَکَاتِ

و طوقِ دست برداشتن از آنچه برکت ها را از بین می برد، به گردنم انداز.106/47

عید قربان و روز جمعه، روزهای با برکت

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ

خداوندا این روزیست مبارک و خجسته.

1/48

تقسیم برکت، بین مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ أَوْ بَرَکَهٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت یا برکت قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

تقدیری مبارک و نیک

وَ خِرْ لِی فِیما تَقْضِی مِنْهُ، وَ بَارِکْ لِی فِی ذَلِکَ

و به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده و آن را برای من مبارک کن.28/48

ص : 211

برکناری

برکناری از شمار دوستان شیطان

وَ اعْزِلْنَا عَنْ عِدَادِ أَوْلِیَائِهِ

و ما را از شمار دوستانش برکنار فرما.

14/17

برکناری خودنمایی، از جنگجوی مسلمان

وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّیَاءَ

و خودنمایی را از او دور کن.14/27

برکناری قدرت از بنده

وَ لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی، أَوْ تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی یا مرا ناگزیر می ساختی، به نیروی خود پناه برم؛ همانا توان از من کناره می گرفت.25/32

برگزیدن اختیار

برگشتن بازگشت

برندگی تیزی

برهان حجّت

بریدن

سپاسی قطع نشدنی، از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که مدّتش نامقطوع می باشد.28و27/1

قطع نشدن درخواست های نیازمندان، از خدا

وَ یَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمحْتَاجِینَ

و ای آنکه درخواست های نیازمندان از او قطع نمی گردد.9/13

قطع نکردن امید بنده، از خدا

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی عَنْکَ

و از خود ناامیدم نکن.22/13

نالیدن با آواز بلند، تا قطع شدن صدا

یَا إِلَهِی لَوْ... انْتَحَبْتُ حَتَّی یَنْقَطِعَ صَوْتِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر چنان شیون کنم تا صدایم قطع شود، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

بلا و گرفتاری قطع نشدنی

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ...

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از

ص : 212

گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

پیوستن بنده، به فرد بریده از او

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ

و مرا توفیق ده تا کسی را که از من جدا شده به پیوستن مکافات دهم.9/20

بریده شدن رشته اتّصال الهی، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ... قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَکَ لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر رشته (رحمت) خود را از من ببری، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.5/21

درودی قطع نشدنی، بر محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... صَلَاهً...لَا یَنْقَطِعُ عَدَدُهَا

خداوندا بر محمّد درود فرست، درودی که شماره اش قطع نگردد.18/27

بریدن از دیگری و پیوستن به خدا

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ

خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل بریده و به تو پیوسته ام.1/28

قطع اهتمام بنده، به رزق ضمانت شده

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا

لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.

3/29

بریده شدن رشته های آرزوها

وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِکَ

و رشته های آرزو از من بریده، جز بخشایشت که به آن چنگ زده ام.9/32

عدم قطع احسان الهی، از بندگان

وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کَافَّتِنَا مَادَّهَ بِرِّکَ

و اصل احسانت را از جمع ما قطع نساز.

4/36

بریده شدن گفتار بنده

وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی

و گفتارم قطع گردیده.1/53

بریده شدن نشان و اثر بنده، از دنیا

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْیَا أَثَرِی

مولای من! هنگامی که اثرم از دنیا قطع شود، به من رحم کن.5/53

درخواست قطع و بریده شدنِ:

ص : 213

أ. نشانه پای شیطان، از بندگان

وَ اقْطَعْ عَنَّا إِثْرَهُ

و اثرش را از ما قطع کن.4/17

ب. امید شیطان، از بندگان

اللَّهُمَّ... اقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَّا

خداوندا امیدش را از ما قطع کن.

9/17

ج. کمک به دشمنان مرزداران اسلام

وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ

و کمک رسانی را از ایشان قطع کن.

5/27

د. نسل چهارپایان دشمنان

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

ه_. ریشه دشمنان

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ بِبَأْسٍ مِنْ بَأْسِکَ کَفِعْلِکَ یَوْمَ بَدْرٍ، تَقْطَعُ بِهِ دَابِرَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را با عذابی از عذاب هایت بفرست. مانند کارت در روز بدر. تا بدین سبب، ایشان را ریشه کن سازی.

11/27

و. نیازمندی بنده به دنیا

وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْیَا حَاجَتِی

و نیازم را از دنیا قطع کن.4/54

بزرگان

فاش نساختن حال بنده، نزد بزرگان

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان، علنی نکن.2/41

بزرگداشت بزرگی

بزرگواری بزرگی

بزرگی

بزرگواری خدا و همراهی اش با گنهکاران

...وَ لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّمًا

...و در سرکوب ما عجله ننمود. بلکه به رحمتش از روی کرامت، به ما مهلت داد.21/1

بزرگی احسان و فضل الهی، بر بندگان

وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا

و احسانش بر ما بزرگ و فضلش بر ما تمام است.

22/1

ص : 214

فرشتگان، و تعظیم و بزرگداشت خدا

وَ الَّذِینَ... لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ...

و همانها که فراموشیِ غفلت ها، آنها را از تعظیم تو جدا نمی سازد...7/3

فروتنی فرشتگان، در پیشگاه عظمت خدا

الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِکَ وَ جَلَالِ کِبْرِیَائِکَ

(آنان) در پیشگاه با عظمت، بزرگ و بلند توْ فروتنند.8/3

شگفتی های عظمت خدا

یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ

ای کسی که شگفتی های بزرگی او پایانی ندارد.

1/5

بازداشتن بندگان، از ستم در عظمت خدا

وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِکَ

و ما را از کج روی در عظمت خود بازدار.

1/5

سلامتی دل ها و یاد عظمت و بزرگی خدا

وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ

و سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود قرار ده.14/5

خدا، بخشنده نعمت بزرگ

إِنَّکَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْجَسِیمِ

به درستی که تو بسیار بخشنده نعمتِ بزرگ هستی. 24/6

خدا، آمرزنده گناه بزرگ

إِنَّکَ أَنْتَ... الْغَافِرُ لِلْعَظِیمِ

به درستی که تو آمرزنده برای (گناه) بزرگ هستی. 24/6

عرش بزرگ الهی

یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ

ای صاحب عرش و تخت بزرگ.10/7

بزرگ داشتن طاعت و بندگی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

بزرگواری خداوند و سزاوارترین کارها

وَ أَوْلَی الْأُمُورِ بِکَ فِی عَظَمَتِکَ رَحْمَهُ مَنِ اسْتَرْحَمَکَ

و سزاوارترین کارها به بزرگواری ات، بخشش است بر آنکه از تو رحمت خواسته.5/10

بزرگی یاد خدا، برای یادکنندگان

یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ

ای که یاد او برای یادکنندگان بزرگی است.

1/11

ص : 215

خدا، صاحب عظمت و بزرگواری

إِنَّکَ... ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

همانا تویی دارای بزرگواری و احترام.

7/15

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

خداوندا سپاس برای توست، دارای بزرگواری و کرم.2/47

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ، وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایشی.

11/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَ_جْدِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْحَمْدِ

پاک و منزّهی! ای بلندمرتبه که بسیار بلندمرتبه ای! تویی دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایش.24/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

معبودی جز تو نیست، دارای بزرگواری و احترام.2/48

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

ای دارای بزرگواری و کرم، بر محمّد و خاندانش درود فرست.28/48

تَجَاوَزْ عَنِّی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ

از من درگذر، ای دارای بزرگی و کرم.7/50

یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ

ای صاحب عظمت و کرامت! از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری.3/54

لرزش اندام بنده، از شکوه و بزرگی خدا

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... انْتِقَاضَ جَوَارِحِی مِنْ هَیْبَتِکَ

ای خدای من، ناتوانی اندامم را از هیبت خود می بینی.19/16

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... اضْطِرَابَ أَرْکَانِی مِنْ هَیْبَتِکَ

خداوندا، پس به لرزش اندامم از شکوهت، رحم فرما.23/31

مبدّل ساختن القائات شیطانی، به ذکر عظمت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

تبدیل سخن زشت، به بزرگ دانستن خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَهِ فُحْشٍ... ذَهَابًا فِی تَمْجِیدِکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از سخن زشت، اقدام به

ص : 216

بزرگ دانستنت را قرار ده.13/20

به پا داشتن بنده، به عظمت الهی

وَ بِعَظَمَتِکَ فَانْعَشْنِی

و به عظمت خویش به پایم دار.4/22

بزرگ و عظیم بودن خداوند

إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ

به درستی که تو ستوده بزرگواری.

11/48، 14/22

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی.13/39

وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

و هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ، الْکَبِیرُ الْمُتَکَبِّرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. عظیم در نهایت عظمت، بزرگ در نهایت بزرگی.

4/47

یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ

ای بزرگ، ای بزرگ.8/48

پناه بردن به خدا، از شرّ هر کوچک و بزرگ

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر کوچک و بزرگی پناه ده.6/23

پناه بردن به خدا، از شرّ هر بزرگوار و پست

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه ای پناه ده.6/23

درهم شکستن بزرگی بدخواهِ بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَکْسِرَ جَبَرُوتَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا بزرگی اش را بشکنی.8و7/23

بزرگی و شرافت مسلمانان، به واسطه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، چنانکه ما را به وسیله او شرافت دادی.4/24

والدین، بزرگ ترین نعمت الهی بر فرزند

فَهُمَا... أَعْظَمُ مِنَّهً لَدَیَّ مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس نعمتشان نزد من بزرگ تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

ص : 217

بردن شوکت و بزرگی دشمنان اسلام

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ... تَحْصُدُ بِهِ شَوْکَتَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را بفرست. تا بدین سبب، سختی و صلابتشان را براندازی.

11/27

بزرگ دیدن گناه بزرگ خود

فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا وَ جَلِیلَ مُخَالَفَتِهِ جَلِیلًا

پس گناه بزرگش را بزرگ و ناسازگاری سترگش را سترگ دانست.7/31

بزرگ نشمردن عفو خداوند، (نسبت به سعه رحمتش)

وَ لَا یَسْتَعْظِمُ عَفْوَکَ إِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ

و اگر از او گذشتی و به او رحم آوردی، گذشتت را بزرگ نشمارد.10/31

بزرگ نبودن آمرزش گناه بزرگ، نزد خدا

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَتَعَاظَمُهُ غُفْرَانُ الذَّنْبِ الْعَظِیمِ

...زیرا تویی پروردگار کریمی، که آمرزش گناه بزرگ در نظر تو بزرگ نیست.10/31

کبریایی خدا و سرگردانی اندیشه ها در آن

وَ حَارَتْ فِی کِبْرِیَائِکَ لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ

و تصوّرهای دقیق در بزرگواری ات سرگردان گشته.7/32

طاعت خدا و بزرگوار شدن

فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ

پس به درستی که شرافتمند کسی است که اطاعت تو شریفش گردانْد.4/35

بزرگواری خدا، در رفتار با فرمانبردار و گنهکار

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است.10/37

بزرگی و شرافت آل محمّد صلی الله علیه و آله

وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت بخشی.5/42

شناخت بزرگی و برتری قرآن

اللَّهُمَّ فَکَمَا... عَرَّفْتَنَا بِرَحْمَتِکَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

خداوندا، پس همچنان که به رحمت خود

ص : 218

شرافت و فضیلت آن را به ما آموختی، پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

پیامبر صلی الله علیه و آله و بزرگ ترین منزلت در قیامت

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا... وَ أَجَلَّهُمْ عِنْدَکَ قَدْرًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و بزرگوارترین آنها نزد خود، قرار ده.18/42

بزرگ گرداندن برهان محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برهان او را عظمت بخش.19/42

بزرگی فضل خدا

إِنَّکَ ذُو رَحْمَهٍ وَاسِعَهٍ، وَ فَضْلٍ کَرِیمٍ

به درستی که تو دارای رحمت گسترده و فضل بزرگ هستی.21/42

بزرگداشت رمضان و حرام کردن حلال ها، در آن

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

شناخت بزرگداشت حرمت ماه رمضان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

و شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

کوتاهی در بزرگداشت خدا

وَ جَنِّبْنَا... الْتَّقْصِیرَ فِی تَمْجِیدِکَ

و ما را از کوتاهی در بزرگ داشتنت دور گردان.

13/44

بزرگ گرداندن شب قدر

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

رمضان، بزرگ ترین ماه خدا

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ

درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا.23/45

بزرگ بودن احترام و گرامیداشت رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

بزرگی ماه رمضان، در دل های مؤمنان

ص : 219

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُوءْمِنِینَ

درود بر تو. چه با هیبت بودی، در سینه های مؤمنان!.32/45

بزرگی دادن (به امّت اسلام)، به وسیله ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

عمل اندک بنده و پاداش بزرگ خداوند

وَ یَا مَنْ یَشْکُرُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ یُجَازِی بِالْجَلِیلِ

و ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.7/46

خدا و بزرگ ترین بزرگی

فَلَکَ... الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ کُلِّ جَلَالٍ

پس بزرگ ترین بزرگی بر فوق هر بزرگی برای توست.12/46

خرد بودن هر بزرگی، در برابر خدا

کُلُّ جَلِیلٍ عِنْدَکَ صَغِیرٌ

هر بزرگی نزد تو کوچک است.13/46

خواری هر بزرگواری، در برابر بزرگواری خدا

وَ کُلُّ شَرِیفٍ فِی جَنْبِ شَرَفِکَ حَقِیرٌ

و هر بزرگواری در کنار بزرگواری ات حقیر است.13/46

دلیل خدا، بزرگ تر از توصیف شدن

حُجَّتُکَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِکُلِّهَا

حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود.23/46

بزرگی خدا و حقیقت آن

وَ مَجْدُکَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ

و بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت آن به حدّی درآید.23/46

درمانده شدن از بزرگداشت خدا

وَ فَهَّهَنِیَ الْإِمْسَاکُ عَنْ تَمْجِیدِکَ

و خودداریْ (از سخن)، مرا از بزرگ داشتن تو درمانده کرده.24/46

بی مانندی خدا، در عظمت و بزرگی

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْعَظِیمُ الْمُتَعَظِّمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. عظیم در نهایت عظمت.4/47

بزرگی مرتبه خداوند

سُبْحَانَکَ! مَا أَجَلَّ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو!

22/47

ص : 220

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو!4/52

فروتنی برای عظمت خداوند

وَ خَشَعَ لِعَظَمَتِکَ مَا دُونَ عَرْشِکَ

و آنچه زیر عرش تو است، برای بزرگی تو خاشع شد.26/47

سپاسی همسنگ عرش بزرگ خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُوازِنُ عَرْشَکَ الْمَ_جِیدَ

سپاس برای توست. سپاسی که با عرش بزرگ تو همسنگ باشد.41و36/47

سپاسی شایسته بزرگی ذات خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَجِبُ لِکَرَمِ وَجْهِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که سزاوار ذاتِ کریم تو باشد.49و36/47

سپاسی برابر با غلبه عظمت خدا

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُقَابِلُ عِزَّ جَلَالِکَ

سپاس برای توست. سپاسی که با غلبه بزرگی ات برابر باشد.49و36/47

بزرگداشت روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.66/47

اقرار بنده، به گناهان بزرگ

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.69/47

بزرگ نبودن انعام آمرزش، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ - بِمَا لَا یَتَعَاظَمُکَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَی مَنْ أَمَّلَکَ - مِنْ غُفْرَانِکَ

و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می کند ارزانی می داری.

70/47

عامل رهایی از گرفتار شدن به گناهان بزرگ

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَفُکَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ

و به من عصمتی بخش که از بند گناهان بزرگ رهایم سازد.111/47

توبه و گناهان کوچک و بزرگ

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.

126/47

ص : 221

پوشاندن بنده، به عطایای بزرگ

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

بنده را با گناهان بزرگ نسنجیدن

وَ لَا تُقَایِسْنِی بِعَظِیَماتِ الْجَرَائِرِ

و مرا با گناهان بزرگ مَسَنج.129/47

اصرار ورزیدن بر گناه بزرگ

ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ عُکُوفِهِمْ عَلَی عَظِیمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ

سپس اصرار بسیارِ آنان بر جرم های بزرگ، تو را از اینکه به ایشان رحمت و آمرزش ببخشی، بازنداشت.7/48

بزرگی گذشت الهی

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر) خطاکاران گذشتی.7/48

فَیَا مَنْ... عَفْوُهُ عَظِیمٌ

پس ای کسی که گذشتش بزرگ است.8/48

برتری بزرگ خداوند

وَ قَدْ تَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوًّا کَبِیرًا

و تو - ای خدای من - از این (امور) برتر و والاتری.15/48

بزرگی سلطنت خداوند

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ... مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

نزد بنده بودنِ احسان بزرگ الهی

وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَهٍ کَرِیمَهٍ لَکَ عِنْدِی

و چه بسیار نیکیِ بزرگ، که برای تو نزد من است!3/51

سوگند به اسم بزرگ خدا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ... وَ بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به نام بزرگت و به بزرگی ذات بزرگوارت، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

بزرگ گرداندن رغبت بنده، نسبت به حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت

ص : 222

مرا در آن افزون گردان.7/54

بستر

گستردن بسترهای کرامت الهی، برای بنده

أَفْرِشْنِی مِهَادَ کَرَامَتِکَ

بسترهای کرامتت را برای من بگستر.1/41

بستن

بستن درِ نیازمندی بنده، به سوی بندگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست.19/1

نبودِ گشاینده، برای آنچه خداوند بسته

وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ

و برای آنچه بستی، گشاینده ای و برای آنچه گشودی، بستنده ای نیست.7/7

خدا، گشاینده آنچه شیطان ببندد

اللَّهُمَّ... افْتُقْ مَا رَتَقَ

خداوندا آنچه (شیطان) بست، بگشا.12/17

بستن زبان دشمنان، از گفتار

وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ

و زبان هایشان را از گفتن ببند.5/27

بسط گسترش

بسیاری فراوانی

بشارت مژده

بشر انسان

بشره پوست

بغض کینه

بقا

بندگان گذشته و باقی مانده

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَهٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَی جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ...

پس سپاس او را، به جای هر نعمتی که او بر ما و بر همه بندگانش - گذشتگان و باقی ماندگان - دارد.27/1

عفو الهی، در (زیان) ماندگارتر

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَهَ فِی أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

2/9

ص : 223

پایانی باقی

وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ

و آنچه فرجامش بقاست، کم نیست.3/18

باقی نماندن (تکلیفی)، بر عهده بنده

هُوَ، یَا رَبِّ، مِمَّا قَدْ أَحْصَیْتَهُ عَلَیَّ وَ أَغْفَلْتُهُ أَنَا مِنْ نَفْسِی، فَأَدِّهِ عَنِّی... حَتَّی لَا یَبْقَی عَلَیَّ شَیْءٌ مِنْهُ تُرِیدُ أَنْ تُقَاصَّنِی بِهِ مِنْ حَسَنَاتِی

آن (تکلیف) ای پروردگار من، از چیزهایی است که بر من به حساب آورده ای و من خودسرانه از آن غافل شدم. پس آن را از جانب من ادا کن. تا چیزی از آن بر من نمانَد که بخواهی به سبب آن از نیکی هایم بکاهی.7/22

حجّ و عمره، و باقی و زنده بودن بنده

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ... أَبَدًا مَا أَبْقَیْتَنِی...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره، همیشه تا هنگامی که زنده ام.4/23

باقی ماندن فرزندانِ والدین

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِبَقَاءِ وُلْدِی

خداوندا و بر من به بقای فرزندانم منّت گذار.

1/25

بقای نعمتِ همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُحِبُّ بَقَاءَ النِّعْمَهِ عِنْدَهُمْ نُصْحًا

و خداوندا مرا بر آن دار که خیرخواهانه بقای نعمت را نزدشان دوست بدارم.3/26

بقای گنجینه های خداوند

وَ مَا زَوَیْتَ عَنِّی مِنْ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْفَانِیَهِ فَاذْخَرْهُ لِی فِی خَزَائِنِکَ الْبَاقِیَهِ

و آنچه از کالای دنیایِ فانی، از من گرفتی، پس آن را برای من در گنجینه های جاوید خود ذخیره فرما.5/30

توبه و سلامتی در آنچه (از زندگی) باقی مانده

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ... تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَهِ فِیما بَقِیَ

پس این توبه ام را توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است، قرار ده.

20/31

بقای عزّت الهی

اللَّهُمَّ یَا ذَا... الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ

خداوندا ای عزیزی که با سپری شدن روزگارها، ماندگار است.3و1/32

آخرت، سرای هستی و بقا

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

ص : 224

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

بقای سپاس گزاری از خدا

فَلَکَ الْحَمْدُ... مَا بَقِیَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ، وَ مَعْنًی یَنْصَرِفُ إِلَیْهِ

پس ستایش برای توست، تا آنجا که برای ستایش کلمه ای که با آن ستایش شوی باقی ماند و مقصودی که به آن بازگردد، وجود داشته باشد.

17/45

درودی پیوند خورده به بقای الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... یَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که اتّصالش به بقای تو پیوند خورد.53/47

توبه و باقی نگذاشتن گناهان

وَ تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً

و توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاری.126/47

(انجام) حجّ و عمره، در باقی مانده عمر

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

بلا گرفتاری

بلند

بالا رفتن سپاس بنده، به اعلی علّیّین

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیِّینَ...

سپاس خدای را، سپاسی که از ما به سوی بالاترین مرتبه ها(ی بهشتی) بالا رود.13و10/1

بلند گردیدن «کلمه اللّه»

...عَلَتْ کَلِمَتُکَ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

...سخن تو بلند گردید، اگر چه مشرکان نمی پسندیدند.22/2

پیامبر صلی الله علیه و آله و بالاترین مقام بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.23/2

میکائیل، بلندمرتبه در نزد خدا

ص : 225

مِیکَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَکَ، وَ الْمَکَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِکَ

میکائیل نزد تو دارای مقام والا است، و از اطاعتت جایگاهی بلند دارد.3/3

در ملک خدا بودنِ آنچه در هوا بالا رود

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا عَلَا فِی الْهَوَاءِ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در هوا بالا رفته و همه از آنِ تو هستیم.9/6

بالاتر بودن دست خدا از هر دستی، در بخشش

وَ عَلِمْتُ... أَنَّ یَدَکَ بِالْعَطَایَا أَعْلَی مِنْ کُلِّ یَدٍ

و دانستم که دستِ عطای تو از هر دستی بالاتر است.19/13

بالاتر بودن بخشش خدا، از کیفرش

وَ أَنْتَ الَّذِی عَفْوُهُ أَعْلَی مِنْ عِقَابِهِ

و تویی آنکه بخشایش او از کیفرش برتر است.

7/16

دادن تندرستی بالاتر، به بنده

عَافِنِی عَافِیَهً... عَالِیَهً... عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیتی عالی، عافیت دنیا و

آخرت.2/23

سبب بلندی درجات والدین

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ... عُلُوًّا فِی دَرَجَاتِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب بلندی درجات ایشان قرار ده.

8/24

والاترین درود

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَاهً عَالِیَهً عَلَی الصَّلَوَاتِ، مُشْرِفَهً فَوْقَ التَّحِیَّاتِ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست، درودی بالای همه درودها و مشرف بر همه تحیّت ها.18/27

بلندی خواستن و پست شدن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

والایی و بلندمرتبگی خداوند

لَکَ یَا إِلَهِی... دَرَجَهُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَهِ

خداوندا درجه والایی و بلندی، از آنِ توست.

10/28

ص : 226

...تَبَارَکَ اسْمُکَ وَ تَعَالَیْتَ

...نامت مبارک و بلندمرتبه است.12/45

وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

و هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ...

ای خدای مبارک و والای من...8/49

فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

پس تو مبارک و برتری. جز تو معبودی نیست. یگانه ای هستی که برای تو شریکی نمی باشد.

5/52

خدا والاتر از داشتن همتا

فَتَعَالَیْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ

پس تو از داشتن مانندها و همتاها برتر بودی.

12/28

بلندپایه بودن پادشاهی خدا

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

5/32

بالاترین عطایای تقرّب جویان

وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ... أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ

و گذشت از ایشان را که من کردم، و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، بالاترین بخشش های تقرّب جویان قرار ده.2/39

بالایی ذکر خدا

تَعَالَی ذِکْرُکَ عَنِ الْمَذْکُورِینَ

یاد تو از یادشدگان برتر است.14/39

خوشنودی خدا و بلندمرتبه نمودن بنده

شَرِّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ

درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده.

4/41

بالا بردن درجه و مرتبه محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درجه اش را رفیع گردان.19/42

سزاواران بالاترین مرتبه

وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی بِرَحْمَتِکَ

و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.

12/44

بلندترین بلندی

ص : 227

فَلَکَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَی فَوْقَ کُلِّ عَالٍ، وَ الْجَلَالُ الْأَمْجَدُ فَوْقَ کُلِّ جَلَالٍ

پس بلندترین بلندی بر فوق هر بلندی، و بزرگ ترین بزرگی بر فوق هر بزرگی برای توست.

12/46

بالاتر بودن بزرگی خداوند، از به حدّی (پایانی) درآمدن حقیقتش

وَ مَجْدُکَ أَرْفَعُ مِنْ أَنْ یُحَدَّ بِکُنْهِهِ

و بزرگی تو بالاتر از آنست که حقیقت آن به حدّی درآید.23/46

بلندمرتبه بودن خدا، در منتهای بلندی

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْعَلِیُّ الْمُتَعَالِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بلندمرتبه در نهایت بلندیِ مرتبه.5/47

خداوند، نزدیک و بلندمرتبه

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الدَّانِی فِی عُلُوِّهِ، وَ الْعَالِی فِی دُنُوِّهِ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. با وجود بلندی خودْ نزدیک، و با وجود نزدیکی خودْ بلندی.10/47

شگفت از بلندی منزلت خداوند

سُبْحَانَکَ! مَا... أَسْنَی فِی الْأَمَاکِنِ مَکَانَکَ

پاک و منزّهی! چه بلند است در مکان ها، مکان (منزلت) تو!22/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... رَفِیعٍ مَا أَرْفَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بلندمرتبه که بسیار بلندمرتبه ای!24/47

کرسی بلندپایه خداوند

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... یُعَادِلُ کُرْسِیَّکَ الرَّفِیعَ

سپاس برای توست. سپاسی که با کرسی بلندپایه ات برابری نماید.41و36/47

درخواست از خدا و بلندی خواهی

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُتَعَالِیًا بِدَالَّهِ الْمُطِیعِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. نه از روی بلندی خواهیْ به گستاخی و اعتمادِ فرمانبران.74/47

درخواست از خدا و بلندپروازی

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُسْتَطِیلًا بِتَکَبُّرِ الْمُتَکَبِّرِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نه از روی برتری جستنْ (و بلند پروازی) به تکبّر متکبّران.74/47

بلندمرتبه گشتن، در میان بندگان

ص : 228

وَ ارْفَعْنِی بَیْنَ عِبَادِکَ

و مرا در میان بندگانت سربلند فرما.

118/47

داشتن درجه ای بلند، در درگاه خدا

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَکَ دَرَجَهً... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، یا درجه ای را که از ایشان نزد خود بالا می بری، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

برتری و بلندمرتبگی خداوند

وَ قَدْ تَعَالَیْتَ یَا إِلَهِی عَنْ ذَلِکَ عُلُوًّا کَبِیرًا

و تو - ای خدای من - از این (امور) برتر و والاتری.15/48

بلند مرتبه گردیدن توسّط خدا، و پست نشدن

إِلَهِی إِنْ رَفَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَضَعُنِی

خدای من، اگر تو مرا بلندمرتبه گردانی، پس کیست آنکه مرا پست نماید؟.15/48

بلند مرتبه نشدن بنده، در صورت پست شدنش از جانب خدا

إِنْ وَضَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْفَعُنِی

اگر مرا پست کنی، پس کیست آنکه بلندمرتبه ام گرداند؟.15/48

منزلت بلندپایه محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی، به سوی تو نزدیکی می جویم.16/49

بند

ایمن ساختن بنده از بندها و دام ها

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ... حَبَائِلِهِ وَ مَصَایِدِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه بندها و دام های او ایمن سازی.8و7/23

کندن بندِ دل دشمنان

وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ

و رگ های دلشان را بکن.5/27

آزاد شدن از بند عدالت خدا، با احسان او

فَأَصْبَحَ... عَتِیقَ صُنْعِکَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِکَ

پس به واسطه نیکی ات از بند دادگری ات، آزاد شده است.10/39

ص : 229

درآمدن دشمن، در بند دام

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

بندگان

رفتار خدا با بنده

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

کردار اندک و آرزوی بزرگ بنده

أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا

من بنده ای هستم که عملش ضعیف و آرزویش بزرگ است.9/32

دشوار نبودن عفو بنده، بر خدا

لَنْ یَضِیقَ عَلَیْکَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِکَ وَ إِنْ أَسَاءَ

گذشت از بنده ات گر چه بد کرده، بر تو دشوار نیست.10/32

ناتوانی شاکرترین بندگان، از شکر خدا

فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ

پس شکرگزارترین بندگانت از شکر تو، عاجز است.3/37

کوتاهی عابدترین بندگان، از اطاعت خدا

أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ

عابدترین آنان از اطاعتتْ مقصر است.3/37

لزوم پاداش الهی، بر سپاس گزاری بندگان

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

دعا در حقّ بنده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ، وَ انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته بودی و آبرویی از من برد که بر او ممنوع ساخته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.

2/39

ص : 230

خوشنود ساختن بنده و ادای حقّش، از جانب خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.4/39

شرح کتاب الهی، برای بندگان

وَ جَعَلْتَهُ... کِتَابًا فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِکَ تَفْصِیلًا

و آن را کتابی قرار دادی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی.2و1/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، بنده خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود درود فرست.

17/42

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود درود فرستی.3/48

پند دادن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به بندگان

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... نَصَحَ لِعِبَادِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه بندگانت را نصیحت کرد، پاداش ده.22/42

شب قدر و فرود آمدن فرشتگان بر بندگان

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ

در آن فرشتگان و روح، بر هر یک از بندگانش که بخواهد، فرود می آیند.5/44

کوشش در بندگی خدا، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ: مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ... عَبْدٍ صَالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا بنده صالحی که او را برگزیدی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

در زمره بندگان صالح قرار گرفتن

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده.18/44

ص : 231

خدا و جزای بنده

وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ

و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.3/45

گشودن دری به سوی عفو الهی، برای بندگان

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای.10/45

خدا، و داد و ستد با بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

بندگان و راهنمایی خداوند

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد.

17/45

نیکی و فزونی خداوند، بر بندگان

یَا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی عِبَادِهِ بِالْإِحْسَانِ وَ الْفَضْلِ

ای آنکه با احسان و تفضّل، مورد ستایش بندگانت قرار گرفته ای.18/45

درود خدا، بر بندگان صالحش

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

رحم بندگان و رحم الهی

یَا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لَا یَرْحَمُهُ الْعِبَادُ

ای کسی که رحم می کند، به آنکه بندگان به او رحم نمی کنند.1/46

درودی دربرگیرنده درودهای بندگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ وَ أَهْلِ إِجَابَتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود.

54/47

حجّت های خدا بر بندگان

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... حُجَجَکَ عَلَی عِبَادِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را حجّت های خویش بر بندگانت قرار دادی.56/47

ص : 232

امامان، علامت (راهنما) برای بندگان

أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

او را نشانه برای بندگانت به پا داشتی.60/47

روز عرفه و احسان الهی بر بندگان

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده ای.66/47

نعمت الهی به بنده، پیش و پس از آفرینش او

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ قَبْلَ خَلْقِکَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِکَ إِیَّاهُ

خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده ای.

67/47

نعمت های خدا به بندگان

کَانَ أَحَقَّ عِبَادِکَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَیْهِ أَلَّا یَفْعَلَ

حال آنکه با آن عنایت هایی که به او داشته ای، سزاوارترین بندگانت بود که نافرمانی ات را نکند.

68/47

بنده، و آشکار نمودن (گناهان) نزد خدا

أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ

منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و

نزد تو آشکار نمودم.79/47

ترس داشتن از بندگان خدا

أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ

منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.80/47

بلندمرتبه ساختن بنده، در میان بندگان

وَ ارْفَعْنِی بَیْنَ عِبَادِکَ

و مرا در میان بندگانت سربلند فرما.118/47

تقسیم خیر، تندرستی، برکت و هدایت بین بندگان مؤمن

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

شریک شدن در دعای بندگان با ایمان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُشْرِکَنَا فِی صَالِحِ مَنْ دَعَاکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که ما را در درخواست شایسته هر که از بندگان با ایمانت که در این روز تو را می خواند، شریک گردانی.3/48

زنده گشتن بندگان مرده

ص : 233

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی، گشایش ده.13/48

بندگان، و هلاکت الهی

إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ

اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود؟.15/48

خدا و بشارت به بندگان

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

بندگی عبادت

بنیان

بنیان انسان، بر وهن و سستی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ... عَلَی الْوَهْنِ بَنَیْتَنَا

خداوندا و تو ما را بر سستی بنا نهاده ای.

5/9

بلند ساختن بنیان محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ شَرِّفْ بُنْیَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و بنیاد او را شرافت ده.19/42

افعال خدا، بر بنیان احسان

أَنَّکَ بَنَیْتَ أَفْعَالَکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

همانا تو کارهایت را بر تفضّل قرار داده ای.

8/45

بها

عدم فروش نعمت ها، به ازای قیمت ها

یَا مَنْ لَا یَبِیعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ

ای که نعمت هایش رابه بها نمی فروشد.3/13

ارزان ساختن نرخ ها، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ

خداوندا ما را با بارانی که با آن قیمت ها را - در همه شهرهای بزرگ - ارزان کنی، سیراب نما.

5/19

ص : 234

خدا و افزودن بها در داد و ستد با بندگان

أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی نَفْسِکَ لِعِبَادِکَ

تویی آنکه در داد و ستد با بندگانت، در بهای آن بر خود افزوده ای.12/45

بهانه

جای بهانه نگذاشتن، برای بندگان

...وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّهً وَ لَا عُذْرًا

...و برای احدی از ما، برهان و عذری به جا ننهاده.23/1

بدبختی، و بسیاری عذر

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او و پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او.9/45

بهانه نداشتن غافل، بعد از به پا داشتن راهنما

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

گناهکار بودن، و ناتوانی از عذر آوردن

أَسْأَلُکَ أَنْ... تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ

از تو می خواهم که بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم.7/51

بهبودی

بهبودی یافتن بنده، با خشم بر ستمگر

أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

دادن تندرستی بهبودی دهنده، به بنده

عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً...

به من عافیت ده. عافیتی کافی و بهبودی بخش.

2/23

قرآن، شفا و بهبودی

وَ جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

و آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق

ص : 235

به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

خشم بهبودی نیافته دشمن

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.

6/49

به پا خاستن قیام

به پایان بردن انجام دادن

بهتر

رساندن بهترین پاداش الهی، به تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

بهترین زمان بودنِ هر روز از زندگی

وَ اجْعَلْهُ... خَیْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنَا فِیهِ

و آن (روز) را بهترین زمانی که در آن به سر برده ایم قرار ده.19/6

خدا، بهترین کسی که از او یاری خواسته

شود

أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ

مرا یاری ده. ای بهترین کسی که به وسیله او یاری خواسته شده.11/24

خدا، بهترین آمرزندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ

به درستی که تو بهترین آمرزندگانی.

15/32

إِنَّکَ أَنْتَ... خَیْرُ الْغَافِرِینَ

همانا تو بهترین آمرزندگانی.65/47

خداوند، بهترین روزی دهندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ

به درستی که تو بهترین روزی دهندگانی.

28/32

خدا، بهترین پناه دهندگان

...یَا خَیْرَ الْمُ_جِیرِینَ

...ای بهترین پناه دهندگان.32/32

قبرها، بهترین منزل ها

اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

رساندن پیامبر صلی الله علیه و آله به بهترین نیکی و خیر

ص : 236

الهی

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُبَلِّغُهُ بِهَا أَفْضَلَ مَا یَأْمُلُ مِنْ خَیْرِکَ وَ فَضْلِکَ وَ کَرَامَتِکَ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که با آن او را به برترین خیر و فضل و کرامتی که آرزو دارد، برسانی.21/42

در زمره بهترین اصحاب ماه رمضان بودن

اجْعَلْنَا لِشَهْرِنَا مِنْ خَیْرِ أَهْلٍ وَ أَصْحَابٍ

ما را برای ماه مان از بهترین خویشان و یاران قرار ده.14/44

شب قدر، بهتر از هزار ماه

وَ أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه.40/45

رمضان، بهترین ماه

السَّلَامُ عَلَیْکَ... یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ

درود بر تو، ای بهترین ماه در روزها و ساعت ها.24/45

روز عید فطر، بهترین روزها

بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا، وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا

برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان. و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده.48/45

خدا، بهترین نعمت دهندگان

إِنَّکَ خَیْرُ الْمُنْعِمِینَ

به درستی که تو بهترین نعمت دهندگانی.

132/47

مقدّر نمودن بهترین عاقبت امور، برای بنده

فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا، فَاقْضِ لِی بِخَیْرِهَا عَاقِبَهً

پس من صبح کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی. پس آنچه سرانجامش بهترین است را برایم مقدّر فرما.8/54

بهت زدگی سرگردانی

به جا آوردن ادا و نیز انجام دادن

به دست آوردن کسب

ص : 237

به دوش کشیدن

به دوش کشیدن معصیت

وَ کَثُرَ عَلَیَّ مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و معصیتت که بر دوش کشم، بر من زیاد است.

10/32

بهروزی خوش بختی

بهره

بهره مندی از نسیمِ (خوشِ) زندگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیَاهِ

و سپاس خدای را که ما را به نسیم های زندگی بهره مند ساخت.20/1

قرار دادن بهره ای در رحمت الهی، برای بندگان

اجْعَلْ لَنَا نَصِیبًا فِی رَحْمَتِکَ

از رحمت خود برای ما بهره ای قرار ده.

3/5

صبح و بهره مندی از روشنی روز

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی و با آن ما را از روشنی روز

بهره مند گرداندی.8/6

بهره ای از بندگان خدا، برای بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظًّا مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، بهره ای از بندگانت قرار ده.16/6

بهره ای از سپاس گزاری خدا، برای بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ... نَصِیبًا مِنْ شُکْرِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، سهمی از سپاس گزاری ات قرار ده.

16/6

بهره ای برای هر آفریده، در نعمت های الهی

...جَعَلْتَ لِکُلِّ مَخْلُوقٍ فِی نِعَمِکَ سَهْمًا

برای هر آفریده ای در نعمت هایت بهره ای مقرر داشته ای.6/16

غفلت بنده، نسبت به بهره خود

مَنْ أَغْفَلُ مِنِّی عَنْ حَظِّهِ؟

چه کسی از بهره خود فراموشکارتر از من است؟23/16

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا... الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

ص : 238

اگر کیفر کنی، این من هستم که واگذارنده بهره خویشم.14/51

بهره مندی از رستگاری

أَمْتِعْنَا مِنَ الْهُدَی بِمِثْلِ ضَلَالَتِهِ

ما را به اندازه گمراهی او (شیطان)، از رستگاری ات بهره مند گردان.5/17

رحمت الهی و بهره بنده

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده.1/18

بهره مند گرداندن بنده، به میانه روی

مَتِّعْنِی بِالِاقْتِصَادِ

مرا به میانه روی، بهره مند گردان.18/20

نعمت بهره بردن از فرزندان

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ... بِإِمْتَاعِی بِهِمْ

خداوندا و بر من به بهره مندی ام از آنان، منّت گذار.1/25

کامل ترین بهره های همسایگان

وَ اجْعَلْ لِی أَوْفَی الْحُظُوظِ فِیما عِنْدَهُمْ

و از آنچه ایشان (همسایگان) دارند، کامل ترین بهره ها را برای من قرار ده.4/26

آسوده خاطریِ بنده، از بهره اش نزد خدا

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ... لَا تَتَأَکَّدُ مَعَ ذَلِکَ ثِقَتِی فَأَتَفَرَّغَ لِمَا هُوَ أَحْظَی لِی عِنْدَکَ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی. با این همه اعتمادم به تو محکم نمی شود، تا برای آنچه که برای من نزد تو بهره دهنده تر است آسوده خاطر شوم.26/32

خوشنود ساختن بنده، نسبت به بهره اش

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُرْضِیَنِی بِحِصَّتِی فِیما قَسَمْتَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به بهره ام در آنچه برایم قسمت کرده ای، راضی نمایی.28/32

بهره مندی از ثروتی همیشگی

مَتِّعْنَا بِثَرْوَهٍ لَا تَنْفَدُ

ما را به ثروتی که نابود نشود، بهره مند نما.

5/35

بهره بندگان، در ترغیب الهی

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ وَ تَرْغِیبِکَ الَّذِی فِیهِ حَظُّهُمْ عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، و با ترغیب نمودنت که بهره آنان را دربر دارد، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، دیدگانشان آن را درنمی یافت.

14/45

ص : 239

بهره مندترین افراد، از ماه رمضان

اجْعَلْنَا مِنْ... أَجْزَلِهِمْ قِسْمًا فِیهِ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظًّا مِنْهُ

و ما را از پرنصیب ترین آنان در آن ماه و از بهره مندترین ایشان از آن قرار ده.49/45

نعمت الهی، و بهره محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُجْزِلُ لَهُمْ بِهَا مِنْ نِحَلِکَ وَ کَرَامَتِکَ... وَ تُوَفِّرُ عَلَیْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوَائِدِکَ وَ فَوَائِدِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و بهره یِ آنان را از نعمت ها و سودهایت فراوان گردانی.57/47

بهره ای از خوشنودی خدا

اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.71/47

مانعی بین بنده و بهره او

أَعِذْنِی مِمَّا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ، وَ یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ

از چیزی که مرا از تو دور می کند و میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، مرا نگهدار.93/47

بهره هایی از عطای الهی

أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِکَ

سهم مرا از بخشش ها به لطف خود فراوان کن.129/47

فراوانی بهره بنده

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

تباه کردن بهره خود

وَ إِلَیْکَ... مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

احسان الهی و بهره بنده

لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی

اگر احسان تو به من و فراوانی نعمت هایت بر من نبود، هیچگاه به بهره خود نمی رسیدم.

2/51

بهشت

سپاس الهی و راهی به سوی بهشت

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... طَرِیقًا إِلَی جَنَّتِهِ

ص : 240

پس سپاس او را، سپاسی که راهی به سوی بهشتش باشد.29و27/1

پیامبر صلی الله علیه و آله و بالاترین مقام بهشت

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر.23/2

تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، و باغ های بهشت

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی.

14و13/4

بهشت، سرانجام دعوت خدا

أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَی دَعْوَتِکَ إِلَی الْجَنَّهِ

من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت تو به سوی بهشت است.24/16

جایگاهی در بهشت

وَ اجْعَلْ فِی جَنَّتِکَ مَثْوَایَ

و سرای مرا در بهشتت مقرّر گردان.11/21

بهشت، در برابر چشمان مرزداران اسلام

وَ اجْعَلِ الْجَنَّهَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ

و بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده.

4/27

رابطه دارایی دنیوی، با بهشت

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا... ذَرِیعَهً إِلَی جَنَّتِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله دست یابی به بهشتت قرار ده.6/30

فرود آمدن در میان بهشت

أَحْلِلْنِی بُحْبُوحَهَ جَنَّتِکَ

مرا در میان بهشتت جای ده.1/41

قرآن، پیشوایی به سوی بهشت

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.

12/42

میراث بران بهشت

وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الَّذِینَ یَرِثُونَ

ص : 241

الْفِرْدَوْسَ...

و ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که بهشت را ارث می برند.18/44

توبه نصوح و درآمدن در بهشت ها

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، راه بهشت

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ... وَ جَعَلْتَهُمُ... الْمَسْلَکَ إِلَی جَنَّتِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنها را راهی به سوی بهشتت قرار دادی.56/47

کامیاب گشتن بنده، از بهشت

أَوْجِدْنِی... جَنَّهِ نَعِیمِکَ

مرا از بهشت پر نعمتت، کامیاب گردان.

125/47

همسایگی در بهشت

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ

و در بهشت ها، مرا با پاک ترین دوستانتْ

همسایه گردان.128/47

آراستن بهشت، برای برگزیدگان خدا

جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

در بهشت هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه گردان.128/47

به هم پیوستگی

به هم پیوستگی استخوان های پشت

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.23/32

بیابان

تنها ماندن در بیابان خشم الهی

...فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِکَ فَرِیدًا

...پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود.

13/32

ص : 242

بی ارزشی پستی

بیان

بیان احکام الهی، (به وسیله پیامبرانش)

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَقْوَمَهُمْ بِمَا شَرَعْتَ مِنْ شرَائِعِکَ

و ما را از پایدارترین آنها به آئینی که مقدر نموده ای قرار ده.20/6

بیان وعده و نوید الهی، در وحی

وَ اجْعَلْ مَا صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ... قَاطِعًا لِاهْتِ_مَامِنَا بِالرِّزْقِ الَّذِی تَکَفَّلْتَ بِهِ...

و وعده های آشکاری را که در وحی خود بیان نموده ای، موجب قطع اهتمام ما به روزی ای که خود کفالت کرده ای قرار ده.3/29

زبان بنده و نیکو بیان نمودن قرآن

اللَّهُمَّ فَإِذْ... سَهَّلْتَ جَوَاسِیَ أَلْسِنَتِنَا بِحُسْنِ عِبَارَتِهِ، فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که زبان های خشن ما را به نیکویی عبارتش نرم کردی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

پیامبر صلی الله علیه و آله ، بیان کننده فرمان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... کَمَا... صَدَعَ بِأَمْرِکَ

خداوندا بر محمّد درود فرست. همچنانکه

فرمانت را با صدای رسا بیان کرد.17/42

گویا نشدن زبان، جز به آنچه خدا بیان فرموده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا زبان هایمان جز به آنچه تو بیان کرده ای، سخن نگوید.7و6/44

بیان دلیل ها، از جانب خداوند

فَقَدْ... أَبْلَیْتَ الْأَعْذَارَ

پس به تحقیق عذرها را، بیان نموده ای.

21/46

عدم عجز الهی، از بیان و سخن فصیح

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یُعْیِکَ بُرْهَانٌ وَ لَا بَیَانٌ

تویی آنکه دلیل روشن و سخن آشکاری، تو را عاجز نکرده است.16/47

بی باکی

بی باکی بنده، در باطل و نادرستی

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَشَدُّ فِی الْبَاطِلِ تَهَوُّرًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - در انجام باطل

ص : 243

گستاخ تر از آنم که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.27/16

بی پروا

دست رد نزدن خدا، بر پیشانی بی پروایان

یَا مَنْ لَا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّهِ عَلَیْهِ

ای کسی که دست رد بر پیشانی بی پروایان نمی زند.5/46

علوّ و بلندی خواهی، به بی پروایی و ناز

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُتَعَالِیًا بِدَالَّهِ الْمُطِیعِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نه از روی بلندی خواهیْ به بی پروایی و گستاخیِ فرمانبران.74/47

بی تاب

رفتن ماه رمضان و بی تابی دوستان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ... أَوْحَشَ مُنْقَضِیًا فَمَضَّ

درود بر تو همدمی که چون سپری شد، بیمناک ساخت و بی تاب گردانْد.27/45

گرمی آفتاب و جان بی تاب بنده

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ

الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

جان و استخوان بی تاب بنده، و گرمی آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

بیت المعمور

فرشتگانِ طواف کننده بیت المعمور

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ

ص : 244

قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و طواف کنندگان بیت المعمور.18و11و10/3

بیچارگی

اقرار به بیچارگی و اضطرار خویش

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

خدا و اجابت دعای بیچارگان

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

عَرِّفْنِی مَا وَعَدْتَ مِنْ إِجَابَهِ الْمُضْطَرِّینَ

اجابتی که بیچارگان را وعده داده ای، به من بشناسان.12/14

أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی

تویی که هنگام بیچارگی، دعایم را اجابت نمودی.4/51

بیچارگان و ذکر احسان الهی

یَا مَنْ إِلَی ذِکْرِ إِحْسَانِهِ یَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ

ای کسی که بیچارگان به یاد نیکی اش پناه

می برند.2/16

هنگام بیچارگی و یاری طلبیدن از غیرخدا

لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ

مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام، آزمایش نکن.12/20

خواندن خدا، در حال اضطرار و بیچارگی

أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّهِ حِیلَتِی

به ضعف قوّتم و کمی چاره اندیشی ام اعتراف دارم.7/21

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ... مُضْطَرًّا إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بیچاره درگاه تو هستم.9/51

در هنگام خوشی و بیچارگی، خدا را خواندن

وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوکَ مُخْلِصًا فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُ_خْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ

و مرا از کسانی قرار ده که هنگام رفاه تو را خالصانه می خوانند. خواندن خالصانِ بیچاره، در نیایش برای تو.14/22

خدا، بینا به بیچارگی بنده

...فَقَدْ تَرَی ضَعْفِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی وَ تَضَرُّعِی إِلَیْکَ

...زیرا ناتوانی و بیچارگی و زاری ام را به

ص : 245

درگاه خود می بینی.16/48

بیچارگی بنده و رحم الهی

مَوْلَایَ... ارْحَمْ... قِلَّهَ حِیلَتِی

مولای من! بر بیچارگی ام رحم کن.4/53

بی خبری غفلت

بی خوابی

بی خوابیِ ناشی از وام

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ... شُغْلِ الدَّیْنِ وَ سَهَرِهِ

به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از کار قرض و بی خوابی اش.2/30

بیداری

اطاعت خدا و سستی بیداری بنده

بَلْ أَنَا یَا إِلَهِی... أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِکَ تَیَقُّظًا... مِنْ أَنْ أُحْصِیَ لَکَ عُیُوبِی، أَوْ أَقْدِرَ عَلَی ذِکْرِ ذُنُوبِی

بلکه من - ای خدای من - بیداری ام هنگام طاعتت سست تر از آن است که زشتی های خود را برای تو بشمارم، یا بر یادآوری گناهانم توانا باشم.

27/16

بیداری برای بندگی خدا

اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ

شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، آباد گردان.123/47

از خدا درخواست نمودنِ بیداری از:

أ. خواب غفلت

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.7/17

ب. خواب بی خبران

نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْغَافِلِینَ

مرا از خواب غافلان، بیدار فرما.

91/47

ج. خواب آلودگی اسرافکاران

نَبِّهْنِی مِنْ... سِنَهِ الْمُسْرِفِینَ

مرا از خواب آلودگی اسراف کاران، بیدار فرما.91/47

د. چرت زدن خوارشدگان

نَبِّهْنِی مِنْ... نَعْسَهِ الْمَ_خْذُولِینَ

مرا از چرت خوارشدگان، بیدار فرما.

91/47

ص : 246

بیراهه

بیراهه نرفتن زبانه ترازوی عدل قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

و آن را ترازوی عدلی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود، قرار دادی.3/42

بیزاری

بیزاری جستن از سرکشی نمودن نزد خدا

أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ أَنْ أَسْتَکْبِرَ

من از گردنکشی بر تو سخت بیزارم.

14/12

بیزاری شیطان، از بنده

...وَ تَوَلَّی الْبَرَاءَهَ مِنِّی

...و از من بیزاری جست.13/32

بیزاری از گناه

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

بیزاری از پرستش گرِ غیر خدا

بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاکَ

از هر که جز تو را پرستید، بیزاری جستم.

6/52

بیگانه

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و بیگانه پنداشته شدن توسّط خویشانشان

وَ الَّذِینَ... انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ

و آنان که چون در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند.

6/4

بیم ترس

بیماری

سپاس گزاری از خدا، برای بیماری

وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا أَحْدَثْتَ بِی مِنْ عِلَّهٍ فِی جَسَدِی

و تو را سپاس بر بیماری ای که در جسمم پدید آوردی.1/15

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ وَ الصِّحَّهِ وَ السَّقَمِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی و تندرستی و بیماری به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق

ص : 247

را روزی ام فرما.11/22

رهاندن بنده (از گناهان)، هنگام بیماری

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی؟4-2/15

خروج از بیماری، با عفو و بخشایش الهی

وَ اجْعَلْ مَخْرَجِی عَنْ عِلَّتِی إِلَی عَفْوِکَ

و بیرون شدنم از بیماری را به عفو و گذشتت قرار ده.6/15

توفیق عیادت از همسایگان بیمار

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... عِیَادَهِ مَرِیضِهِمْ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عیادت بیمارشان، توفیق ده.

2/26

آمیخته شدن خوراک مشرکان، با بیماری

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ، وَ أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز.12/27

دچار بیماری مهلک نشدن، با ابرها

وَ لَا تُصِبْنَا فِیهَا بِآفَهٍ

و در آنها آفتی به ما نرسان.2/36

بینایی

بازماندن دیده ها، از دیدن خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُوءْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ

سپاس خدای را، همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر است.2و1/1

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ...

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

خشوع و بینایی

...الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ...

(آنان که) دیدگان را به زیر افکنده و قصد نگریستن سوی تو را ندارند، پس بر ایشان درود فرست.10و8/3

بینایی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و شکّ

لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ

آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند.11/4

ص : 248

بیناکننده بودن روز، برای بندگان

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند.6/6

بینایی به جاهای به دست آمدن روزی

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ... وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی، و ما را از جایی که بتوان روزی به دست آورد بینا نمودی.8/6

بینایی بندگان و فریفتن شیطان، توسّط آنها

اللَّهُمَّ... بَصِّرْنَا مَا نُکَایِدُهُ بِهِ

خداوندا ما را به راه فریب دادنش، آگاه کن.

7/17

منّت گذاشتن بر بنده و (ایجاد) بینایی در دلش

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْبَصِیرَهِ فِی قَلْبِی

و با تندرستی و بینایی در دلم بر من منّت گذار.3/23

دانایی و بینایی

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی لَا یَفُوتَنِی

اسْتِعْمَالُ شَیْءٍ عَلَّمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا انجام دادن آنچه به من آموختی، از دستم نرود.3/24

فرزندان بنده، در زمره بینایان (راه حقّ)

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ

و آنان را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده.3/25

افزایش بینایی همسایگان امام علیه السلام ، در حقّ او

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی

و بر حق بینی آنان نسبت به من بیفزا.4/26

بینا ساختن مرزداران اسلام

وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا یُبْصِرُونَ

و به آنچه بینایی ندارند، بینایشان ساز.

3/27

استوار ساختن بینایی بنده، در عبادت خدا

وَ أَحْکِمْ فِی عِبَادَتِکَ بَصِیرَتِی

و بینش مرا در بندگی ات، استوار گردان.

13/31

بینا ساختن بندگان، به تقرّب نزد خدا

ص : 249

وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَهَ لَدَیْکَ وَ الْوُصُولَ إِلَی کَرَامَتِکَ

و ما را به (راه) نزدیکی نزد خودت و رسیدن به کرامتت، بینا نمودی.19/45

بینا و بصیر بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، السَّمِیعُ الْبَصِیرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. شنوای بینا.7/47

بینوایی

رحم نمودن به بینوایی بنده

فَارْحَمْ... شِدَّهَ مَسْکَنَتِی

پس بر شدّت نیازم رحم کن.32/16

ارْحَمْ... مَسْکَنَتِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی

بر نیازمندی ام و بیچارگی ام رحم کن.4/53

زاری به درگاه خدا، هنگام بینوایی

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام تهی دستی، به درگاه تو زاری کنم.12/20

مسکین و بینوای درگاه خدا بودن

فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ...

پس به درستی که من بنده بینوا و زار توام.

7/21

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا، مُسْتَکِینًا... إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا و فروتنِ درگاه تو هستم.9/51

روز جمعه، و فرود آوردن بینوایی خود به درگاه خدا

اللَّهُمَّ... بِکَ أَنْزَلْتُ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

خداوندا، در این روز، تنگدستی و نیازمندی و بی چیزی ام را به سوی تو فرود آوردم.4/48

تغییر بینوایی و مسکنت بنده

وَ کَمْ مِنْ... مَسْکَنَهٍ حَوَّلْتَ

و چه بسیار نیازمندی هایی را که تغییر دادی.

12/49

بی نیازی توانگری

بی نیاز بودن فرشتگان، از خوردنی و آشامیدنی

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

بی نیازی بی نیازان، به قوّه الهی

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی

ص : 250

نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

درخواستِ بی نیاز گشتن

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنَا

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را بی نیاز گردان.11/5

وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ

و مرا بی نیاز گردان و روزی ات را بر من بگستر.

3/20

وَ أَسْتَکْفِیکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنِی

و از تو کفایت می خواهم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا کفایت کن.23/48

بی نیاز شدن با گواهی خداوند (از گواهی دیگران)

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیدًا

خداوندا من تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است.21/6

خدا، بی نیاز بی نیازان

یَا غَنِیَّ الْأَغْنِیَاءِ

ای بی نیازترین بی نیازان.3/10

نیاز به خدا و بی نیازی به وسیله او

وَ یَا مَنْ یُسْتَغْنَی بِهِ وَ لَا یُسْتَغْنَی عَنْهُ

و ای که به او بی نیاز می گردند و از او بی نیاز

نمی شوند.5/13

خدا و بی نیازی از آفریدگانش

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای.

11/13

شایسته بودن خدا، به بی نیازی از بندگان

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِکَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَی عَنْهُمْ

خود را به بی نیازی از آفریدگانت ستوده ای و خود شایسته بی نیازی از آنهایی.11/13

نفْس، و جلوه گری حاجت خواهی از آنکه از خدا بی نیاز نیست

سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ، وَ لَا یَسْتَغْنِی فِی طَلِبَاتِهِ عَنْکَ، وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ

نفس من رفع آن (حاجت) را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده و در خواسته هایش از تو بی نیاز نیست، برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران است.

15/13

پرسش از خدا، درباره بی نیاز شدن

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُغْنٍ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، فَقْرَهُ تَوَکُّلًا؟

ای خدای من آیا تو هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد،

ص : 251

بی نیاز می سازی؟15/16

بی نیاز نشدن بنده، جز به وسیله خداوند

إِلَهِی... لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا یَسْتَغْنِی عَنْکَ بِأَحَدٍ دُونَکَ

خدای من کسی را که از غیر تو بی نیاز نمی گردد، خوار نگردان.16/16

بی نیازی از کاری که بنده را از عبادت بازمی دارد

وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِ_مَامُ بِهِ

و مرا از آنچه اهتمام به آن مشغولم می سازد کفایت کن.3/20

بی نیازی بنده، به واسطه خداوند

وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی

و (چنان کن که) فقیر نگردم، در حالی که دارایی ام از نزد تو می باشد.14/20

...بَلِ اجْعَلْ... اسْتِغْنَائِی وَ کِفَایَتِی بِکَ وَ بِخِیَارِ خَلْقِکَ

...بلکه بی نیازی ام و کفایتم را به خود و آفریدگان خوبت قرار ده.12/21

تاج بی نیازی

وَ تَوِّجْنِی بِالْکِفَایَهِ

و تاج بی نیازی بر سرم گذار.22/20

بی نیازی از کسب روزی، با رنج

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار.24/20

خدا، بی نیازکننده ناتوان

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان.1/21

درخواست از خدا، در حال نیازمندی و بی نیازی

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی... فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ... أَوْ فَقْرٍ أَوْ غِنًی

و مرا ناامید از اجابتت قرار نده، در خوشی باشم یا سختی، یا تهی دستی یا ثروت.8/21

تندرستیِ بی نیازکننده

وَ عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً...

و به من عافیت ده. عافیتی کافی.2/23

بی نیاز نمودن والدین، به وسیله فرزندان

وَ أَعِنِّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتِی

و در برآمدن نیازم به وسیله آنان یاری ام ده.

4/25

به بی نیازی خدا، از فقر توانگر گشتن

ص : 252

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُغْنَیْنَ مِنَ الْفَقْرِ بِغِنَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به توانگری تو از فقر به بی نیازی رسیده اند، قرار ده.

11و10/25

بی نیاز نبودن از فضل الهی

وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِکَ

و درخواستم را از آنکه از فضلت بی نیاز نبود، بازگرداندم.4/28

تواناییِ کافی و بی نیازکننده

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ، فَقَوِّنِی بِقُوَّهٍ کَافِیَهٍ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از گناهان برایم ممکن نیست. پس با قوّتِ کافی، مرا قوی ساز.19/31

رفتار خدا با بنده، مانند توانگر بی نیازکننده فقیر

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ... غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ

و با من همانند توانگری که بنده بینوایی پیش او آمده، پس او را بی نیاز کرده، رفتار نما.

24/31

بی نیاز نبودن جنین

وَ لَمْ أَسْتَغْنِ عَنْ غِیَاثِ فَضْلِکَ

و از فریادرسی فضلت بی نیاز نبودم.24/32

بی نیاز شدن، به وسیله خداوند

فَإِنَّ الْغَنِیَّ مَنْ أَغْنَیْتَ

پس همانا توانگر کسی است که تو توانگر ساختی.4/36

خدا، بی نیازکننده ترین کس

إِنَّکَ... أَکْفَی مَنْ تُوُکِّلَ عَلَیْهِ

به درستی که تو بی نیازکننده تر کسی هستی که بر او اعتماد شده.56/45

بی نیاز ساختن بنده، از فرد بی نیاز از او

وَ أَغْنِنِی عَمَّنْ هُوَ غَنِیٌّ عَنِّی

و از کسی که از من بی نیاز است، بی نیازم گردان.118/47

فراهم نمودن بی نیازی، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ الْغِنَی...

و بی نیازی را برایم فراهم ساز.130/47

بی نیازی خدا، از بنده

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا... وَ بِفَقْرِی إِلَیْکَ، وَ غِنَاکَ عَنِّی

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری و به نیازمندی من به تو و به بی نیازی تو از من، به عهده گیر.4/48

ص : 253

بی نیازی خدا، از هر جزادهنده و حسابگر

وَ کَفَی بِکَ جَازِیًا، وَ کَفَی بِکَ حَسِیبًا

و از هر جزادهنده و حسابگری، بی نیازی.

3/50

روزی بنده نمودنِ بی نیازی در کارها

وَ رَزَقْتَنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا الْکِفَایَهَ

و بی نیازی را در همه کارهایم به من روزی دادی.2/51

اسباب بی نیازی:

أ. فضل الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ

و سپاس خدای را که ما را به فضل خود، بی نیاز گردانْد.20/1

فَبِفَضْلِکَ، اللَّهُمَّ، فَأَغْنِنِی

پس به فضل خود، خداوندا بی نیازم گردان.4/22

ب. صله و بخشش خداوند

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ

خداوندا ما را با عطای خود، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن.7/5

وَ أَغْنِنَا عَنْ غَیْرِکَ بِإِرْفَادِکَ

و به یاری خود ما را از غیر خود بی نیاز گردان.13/5

ج. واگذاشتن خود، در اختیار خداوند

أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَیْنَ یَدَیْکَ

چون خویش را در پیشگاه تو افکنده ایم، بی نیازمان گردان.5/10

د. عافیت الهی

وَ أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ

و مرا به عافیتت بی نیاز فرما.1/23

ه_. عبادت و بندگی خدا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ بِعِبَادَتِکَ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که مرا به وسیله بندگی ات از هر چیزی بی نیاز گردانی.

10/52

بینی

به خاک مالیدن بینی شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ

ص : 254

خداوندا و بینی اش را به خاک بمال.

13/17

بیهوده باطل

سبب گوش ندادن به لغو و بیهوده

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ حَتَّی لَا نُصْغِیَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَی لَغْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما. تا با گوش هایمان هیچ لغوی گوش ندهیم.6/44

ص : 255

ص : 256

پ

پا قدم

پابرجایی استواری

پاداش

پاداش سرشار و کیفر ترسناک خداوند

حَتَّی إِذَا... اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که (آفریده) حساب زندگی اش را بستانَد، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.

6/1

جزا دادن به بدکرداران و نیکوکاران

...لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاوءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی

تا بدکاران را بر وفق کار و کردارشان جزا دهد و نیکوکاران را پاداش نیکو عنایت کند.

7/6، 6/1

روزِ به جزا رسیدن

یَوْمَ تُجْزَی کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ

روزی که هر کس به آنچه کسب کرده، جزا داده شود.11/24، 12/1

پاداش خداوند، به اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ...

و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشانشان هجرت کردند پاداش عنایت کن.

8/4

پاداش الهی، به تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

سبب از دست نرفتن کار نیکِ سزاوار پاداش

وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ، حَتَّی لَا تَفُوتَنَا حَسَنَهٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَکَ

و رازهای دل هایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده، تا کار نیکی که به سبب آن سزاوار پاداش تو شویم از دستمان نرود.7/9

نعمت دادن و پاداش نخواستن خداوند

ص : 257

وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یَرْغَبُ فِی جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ

و تویی آنکه به هر که نعمت داد، پاداش نمی خواهد.11/16

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

1/45

توفیق پاداش دادن بنده، به برخی افراد

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ... أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ، وَ أُثِیبَ مَنْ حَرَمَنِی بِالْبَذْلِ، وَ أُکَافِیَ مَنْ قَطَعَنِی بِالصِّلَهِ

و مرا توفیق ده تا آنکه از من دوری کرده را به نیکی جزا دهم. و به آنکه محرومم نموده، با بخشش پاداش بخشم. و کسی را که از من جدا شده به پیوستن مکافات دهم.9/20

میل بنده، به پاداش وعده داده شده الهی

وَ ارْزُقْنِی... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

و اشتیاقِ پاداشِ وعده ها(ی بهشتی) را روزی ام فرما.9/22

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان.53/45

پاداش حجّ، عمره و زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا، مَشْکُورًا...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت. و آن را پذیرفته شده و پاداش داده شده قرار ده.4/23

پاداش خدا به والدین، برای تربیت فرزند

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن.7/24

پاداش خدا به والدین، جهت گرامیداشت فرزند

اللَّهُمَّ... أَثِبْهُمَا عَلَی تَکْرِمَتِی

خداوندا آنها را بر گرامی داشتنم، پاداش ده.

7/24

پاداش اوامر الهی

فَإِنَّکَ خَلَقْتَنَا وَ أَمَرْتَنَا وَ نَهَیْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو ما را آفریدی و امر و نهی نموده ای و در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان و از کیفر نافرمانی خود بیممان داده ای.6/25

پاداش نیکو دادن، به همسایگان بدکردار

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

ص : 258

پاداشی همانند پاداش مسلمان جنگجو

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

تباه نشدن پاداش نیکوکاران

یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُ_حْسِنِینَ

ای کسی که پاداش نیکوکاران، نزد او تباه نمی شود.3/31

خدا، پاداش دهنده سپاس کم

إِنَّکَ... الشَّاکِرُ قَلِیلَ الشُّکْرِ

همانا تو پاداش دهنده شکرِ کمی.7/36

پاداش الهی، به فرمانبری و طاعت کم

وَ تُثِیبُ عَلَی قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ

و بر اندکْ طاعتی که از تو شود، پاداش می دهی.6/37

وجوب پاداش، بر شکرگزاری بندگان

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ... حَتَّی کَأَنَّ شُکْرَ عِبَادِکَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ... أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی. تا اینکه گویا شکرگزاری بندگانت - که پاداش آنها را لازم گرداندی - کاری است که آنان بدون تو، توانایی خودداری از آن را داشتند. پس از این رو آنها را مزد داده ای.6/37

پاداش خدا، به عمل اندک

تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ

اندک کاری را که پذیرفتی، جزا می دهی.

6/37

یَا مَنْ... یَشْکُرُ یَسِیرَ مَا یُعْمَلُ لَهُ

ای کسی که اندک عملی را که برای او انجام می شود، سپاس می دارد.6/46

آماده نمودن پاداش بندگان، پیش از فرمانبری

وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ

و پاداششان را آماده نموده ای، پیش از آنکه در طاعتت وارد شوند.7/37

پاداش فرمانبر

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ تَشْکُرُ لِلْمُطِیعِ مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَهُ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است، از فرمانبر در آنچه تو برایش فراهم

ص : 259

نموده ای، تشکّر می کنی.10/37

فرمانبر و نیافتن پاداش الهی

وَ لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَی مَا أَنْتَ تَوَلَّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ

و اگر (بنا بود) فرمانبر را بر آنچه تو او را بر آن گماشته ای، جزا دهی، چه بسا پاداش تو را از دست می داد.12/37

پاداش بلندمدّت، به کردار کوتاه مدت

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَی الْمُدَّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدَّهِ الطَّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عمل کوتاه مدّتِ زودگذر، پاداش درازمدّتِ همیشگی دادی.12/37

سزاوار پاداش الهی نبودن

فَمَتَی کَانَ یَسْتَحِقُّ شَیْئًا مِنْ ثَوَابِکَ؟ لَا! مَتَی؟!

پس کی (چنین بنده ای) مستحقّ ثوابی از سوی تو می شد؟ نه! هیچ گاه!13/37

فروگذاردن پاداش بنده

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

خدا، ضامن پاداش نیکوکاران

یَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُ_حْسِنِینَ

ای ضامن پاداش نیکوکاران.5/40

قرآن، عاملی جهت پاداش یافتن بندگان

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سَبَبًا نُجْزَی بِهِ النَّجَاهَ فِی عَرْصَهِ الْقِیَامَهِ

و قرآن را دستاویز پاداش ما به صورت نجات در عرصه قیامت قرار ده.8/42

پاداش خداوند، به پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود و پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی.22/42

پاداش شاکران و نیکوکاران

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ... لِیَجْزِیَنَا عَلَی ذَلِکَ جَزَاءَ الْمُ_حْسِنِینَ

سپاس خدای را که ما را از اهل سپاس قرار داد. تا ما را بر آن، پاداش نیکوکاران دهد.1/44

رنج نکشیدن، جز برای پاداش الهی

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَتَکَلَّفَ إِلَّا مَا یُدْنِی مِنْ ثَوَابِکَ

ص : 260

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا خود را جز در آنچه به پاداش تو نزدیک کند، به رنج نیندازیم.7و6/44

عدم همسانی در پاداشِ (عمل)

وَ یَا مَنْ لَا یُکَافِئُ عَبْدَهُ عَلَی السَّوَاءِ

و ای کسی که بنده خود را همسان (عملش) جزا نمی دهد.3/45

خدا، پاداش دهنده ستایشگر

تَشْکُرُ مَنْ شَکَرَکَ

هر که تو را شکر کرد، قدردانی کنی.6/45

وَ تُکَافِئُ مَنْ حَمِدَکَ

و هر که تو را سپاس گزارد، جزا دهی.

7/45

روزه و قیام وسیله دست یابی به پاداش الهی

فَصُمْنَا بِأَمْرِکَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِکَ لَیْلَهُ... وَ تَسَبَّبْنَا إِلَیْهِ مِنْ مَثُوبَتِکَ

پس به فرمان تو روزش را روزه گرفتیم و به یاری تو شبش را به پا خاستیم. و آن را وسیله پاداش تو قرار دادیم.21/45

طلب پاداش، در ماه رمضان

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْرًا

نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل پسندیده را دریابیم.45/45

پاداشی همانند روزه دار و عابد

وَ اکْتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ، أَوْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

و برای ما مانند پاداش کسانی که روزه گرفته اند یا در این ماه تا روز قیامت تو را عبادت می کنند، بنویس.51/45

پاداشی بزرگ، به عملی اندک

وَ یَا مَنْ یَشْکُرُ عَلَی الْقَلِیلِ وَ یُجَازِی بِالْجَلِیلِ

و ای کسی که (عمل) کم را سپاس می گذارد و پاداش بزرگ می دهد.7/46

سپاسی با پاداش کامل و فراگیر

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکْمُلُ لَدَیْکَ ثَوَابُهُ، وَ یَسْتَغْرِقُ کُلَّ جَزَاءٍ جَزَاوءُهُ

سپاس برای توست. سپاسی که پاداش آن نزد تو کامل باشد، و جزایش همه جزاها را فراگیرد.

42و36/47

خداوندِ پاداش دهنده

وَ کَفَی بِکَ جَازِیًا

و همین بس که تو جزادهنده ای.3/50

ص : 261

پادشاه

تلخی غلبه پادشاه

وَ اکْفِنَا... مَرَارَهَ صَوْلَهِ السُّلْطَانِ

و ما را از تلخی قهر و غلبه پادشاه نگهدار.

10/5

ستم نمودن پادشاه، بر بندگان

نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ

پناه می بریم به تو از اینکه پادشاه به ما ستم کند. 6/8

پناه بردن به خدا، از شرّ پادشاه ستمگر

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر پادشاهِ ستمگری پناه ده.6/23

ترسیدن از والدین، همانند ترسیدن از پادشاه ستمکار

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. 5/24

پادشاهی

خدا، دارنده هر ملک و پادشاهی

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ... مَالِکُ الْمُلْکِ

همانا من شهادت می دهم که تو صاحب هر ملکی.21/6

سلطه الهی و فرود آمدن (سختی) به بنده

وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ... وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ

و ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است و تو به سلطه خویش آن را بر من فرستادی.6/7

شکست دادن پادشاهی غم

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

رها کردن بندگان، در پادشاهی جاویدان (بهشت)

وَ اسْرَحْنَا فِی مُلْکِ الْأَبَدِ

و ما را در سلطنت ابدی، رها کن.5/35

ماه، نشانه ای از نشانه های پادشاهی خدا

وَ جَعَلَکَ آیَهً مِنْ آیَاتِ مُلْکِهِ، وَ عَلَامَهً مِنْ عَلَامَاتِ سُلْطَانِهِ

و تو را نشانه ای از نشانه های پادشاهی اش و علامتی از علامت های سلطنتش قرار داد.2/43

ص : 262

عطا نمودن سلطنت، به ولیّ خدا

وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا

و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما.61/47

پادشاهی برای خداست

اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ

خداوندا، ای پروردگار ما، به درستی که پادشاهی برای توست.2/48

اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَ الْحَمْدَ

خداوندا به درستی که پادشاهی و سپاس مختص به توست.3/48

عدم افزایش ملک خدا، با عذاب نمودن بنده

لَیْسَ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ

عذاب من، چیزی نیست که ذرّه ای بر پادشاهی تو بیفزاید.6/50

عذاب بنده و پادشاهی خدا

وَ لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

و اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

ویژگی های پادشاهی خدا:

أ. دارای مدّتی بی پایان

وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّهُ مُلْکِهِ

و ای کسی که زمان پادشاهی او به پایان نمی رسد.2/5

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا... لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که پایانی برای آخرش نیست.4/32

ب. فراگیرنده بر بندگان

یَحْوِینَا مُلْکُکَ وَ سُلْطَانُکَ

سلطه و فرمانروایی توست که ما را فرامی گیرد.10/6

ج. عدم رهایی از آن

وَ لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

و مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست. 6/21

کَیْفَ یَنْجُو مِنْکَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غَیْرِ مُلْکِکَ؟

چگونه از تو رهایی یابد، کسی که در غیر قلمرو تو، راهی برایش نمی باشد؟1/52

د. ثبات

اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمُلْکِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

ص : 263

خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید. 1/32

وَ سُلْطَانُکَ ثَابِتٌ لَا یَزُولُ

و سلطنت تو ثابت و بی زوال است.

19/46

ه_. بدون لشکر و پشتیبان بودن

اللَّهُمَّ یَا ذَا... السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَیْرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ

خداوندا ای فرمانروای استوارِ بدون لشکریان و یاران.2و1/32

و. چیرگی و استواری

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیَّهٍ، وَ لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که حدّی برای اوّلش و پایانی برای آخرش نیست.

4/32

ز. بلندپایگی

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود. 5/32

ح. همیشگی بودن

أَمْهَلْتَهُمْ ثِقَهً بِدَوَامِ مُلْکِکَ

از آن جهت مهلتشان داده ای که به دوام پادشاهی خود اعتماد داری.17/46

لَکِنْ... مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی پادشاهی ات پایدارتر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

ط. قوی و توانا

سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ

پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری!24/47

ی. بزرگ بودن

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ... مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.

6/50

ک. عدم کاهش و نقص آن

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ، وَ مُلْکُکَ أَدْوَمُ مِنْ أَنْ... تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِیَهُ الْمُذْنِبِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر و پادشاهی ات پایدارتر از آن است که نافرمانی گنهکاران (چیزی) از آن بکاهد.6/50

ص : 264

لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ، وَ کَذَّبَ رُسُلَکَ

کسی که به تو شرک آورَد و پیامبرانت را دروغگو شمارد، از فرمانروایی ات نمی کاهد.

3/52

ل. قهر و غلبه

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ، وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو! و چه غالب است پادشاهی ات!4/52

پارسایی زهد

پاره پاره

پاره پاره شدن روده های ساکنان دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند، به تو پناه می برم.

31/32

پاره پاره شدن مفاصل بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا... تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که مفاصلم پاره پاره شود، رحم کن.6/53

پاسداری نگهداری

پاشیدگی پراکندگی

پافشاری اصرار

پاکدامنی خویشتن داری

پاکدامنی، و فروبستن چشم از همسایگان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَغُضُّ بَصَرِی عَنْهُمْ عِفَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که با پاکدامنی، دیده از ایشان فروبندم.3/26

فراهم نمودن پاکدامنی، برای بنده

وَ اجْمَعْ لِیَ... الْعَفَافَ

و پاکدامنی را برایم فراهم ساز.130/47

پاکی و پاکیزگی

پاک و منزّه بودن نام های خداوند

تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُهُ

نام هایش مقدّس است.7/1

تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُکَ عَنِ الْمَنْسُوبِینَ

نام هایت از نسب داران مقدّس تر است.

14/39

بندگان و روزی های پاک

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... أَجْرَی عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

ص : 265

و سپاس خدایی را که روزی های پاکیزه را برایمان جاری ساخت.17/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... غَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

و سپاس خدای را که با روزی های پاکیزه، پرورشمان داد.20/1

پاکی محمّد صلی الله علیه و آله و اهل بیت و خاندان او

عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ أُمَّتِهِ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش و مؤمنان امّتش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک، پاکیزه، نیکوکار و شریف ترین اند، درود فرست.24/6

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد و بر خانواده پاک و پاکیزه او درود فرست.15/17

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّاهِرِینَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و بر خاندان پاکش درود فرست.1/24

وَ صَلِّ عَلَی... مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

و بر محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و درود بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.22/42

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.7/43

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ... وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47

أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ

از تو درخواست می کنم که بر محمّد و بر خاندان محمّد که نیکوکارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی.3/48

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ... وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد و بر خاندان

ص : 266

پاکش باد.9/54

فرشتگان، و تقدیس و پاک دانستن خدا

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ... لَا یَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِیسِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تقدیس تو دلتنگ نمی شوند...1/3

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

خدا را به پاکی یاد کردن

سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ

منزّهی تو، ما آنگونه که شایسته پرستش تو بود، تو را پرستش نکردیم.9/3

سُبْحَانَکَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ

پاک و منزّهی تو! ما درماندگانیم که اجابت آنها را واجب گردانده ای.4/10

سُبْحَانَکَ

پاک و منزّهی تو.7/12

لَیْسَ... لِذَنْبِی غَافِرٌ غَیْرُکَ، حَاشَاکَ

برای گناهم غیر از تو آمرزنده ای ندارم. تو از عیوب منزّه و دوری.15/12

سُبْحَانَ رَبِّی...

منزّه است پروردگارم.17/13

اللَّهُمَّ... لَا أَسْتَعِینُ بِحَاکِمٍ غَیْرِکَ، حَاشَاکَ

خداوندا از حکم کننده ای جز تو یاری نمی جویم. پاک و منزّهی.11/14

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم.25/16

فَسُبْحَانَکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

پس تو منزّهی. معبودی جز تو نیست.

12/28

فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ...

پس منزّهی تو! چه آشکار است کرم تو در رفتار با کسی که تو را اطاعت کرده یا نافرمانی کرده است.10/37

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

سُبْحَانَکَ! مَا أَجَلَّ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو!

22/47

سُبْحَانَکَ مِنْ لَطِیفٍ مَا أَلْطَفَکَ

پاک و منزّهی! ای لطیفی که چه بسیار لطیفی!

23/47

سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ

پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری!

24/47

ص : 267

سُبْحَانَکَ بَسَطْتَ بِالْخَیْرَاتِ یَدَکَ

پاک و منزّهی! دستت را به نیکی ها گشوده ای.

25/47

سُبْحَانَکَ خَضَعَ لَکَ مَنْ جَرَی فِی عِلْمِکَ

پاک و منزّهی! هر که در علم تو قرار گرفت، برای تو فروتن گشت.26/47

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی.27/47

سُبْحَانَکَ سَبِیلُکَ جَدَدٌ

پاک و منزّهی! راه تو هموار است.28/47

سُبْحَانَکَ قَولُکَ حُکْمٌ

پاک و منزّهی! گفتارت حکمت است.

29/47

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای نیست.30/47

سُبْحَانَکَ بَاهِرَ الْآیَاتِ

پاک و منزّهی! ای که نشانه هایت آشکار است.

31/47

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست.2/52

سُبْحَانَکَ لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ

پاک و منزّهی! کسی که به تو شرک آورَد، از

فرمانروایی ات نمی کاهد.3/52

سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ

پاک و منزّهی! چه بزرگست مرتبه تو!4/52

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت رقم زده ای.5/52

سُبْحَانَکَ أَیَّ جُرْأَهٍ اجْتَرَأْتُ عَلَیْکَ

پاک و منزّهی! به کدامین جرأت بر تو تجرّی نمودم؟3/53

افزایش پاکی فرشتگان

وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ صَلَاهً تَزِیدُهُمْ... طَهَارَهً عَلَی طَهَارَتِهِمْ

و بر آنان درود فرست، درودی که پاکی ای بر پاکیشان بیفزاید.25/3

برخاستن در پیشگاه خدا، با دلی پاک و پاکیزه

...فَقَامَ إِلَیْکَ بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِیٍّ

...پس با دلی پاک و پاکیزه به سوی تو برخاسته.8/12

روزی های پاک و تندرستی بنده

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ...

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا

ص : 268

وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی؟3و2/15

عامل پاکی از بدی ها

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا، وَ النِّعَمِ الَّتِی أَتْحَفْتَنِی بِهَا... تَطْهِیرًا لِمَا انْغَمَسْتُ فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی و نعمت هایی را به من هدیه نمودی تا از بدی هایی که در آن فرورفته ام پاکم سازد.4/15

نوشته شدن کردارهای پاک، برای بنده

وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ مَا کَتَبَ لِیَ الْکَاتِبَانِ مِنْ زَکِیِّ الْأَعْمَالِ

و در بین آن بیماریْ نویسندگان اعمال، کردارهای پاکیزه ای را برای من نوشتند.5/15

پاک ساختن بنده، از پلیدی اعمالِ پیش فرستاده اش

وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ

و مرا از پلیدی آنچه پیش فرستاده ام، پاک نما.6/15

پاک شدن از چرکی گناه

وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ

و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش.

112/47

حفظ نمودن و پاک گرداندن بنده

اعْصِمْنِی وَ طَهِّرْنِی

مرا حفظ کن و پاک گردان.2/54

پاک نمودن بنده، با توبه

وَ طَهِّرْنِی بِالتَّوْبَهِ

و با توبه پاکم گردان.33/16

آب وسیله به کمال رساندن روزی های پاک

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ

خداوندا ما را با بارانی که روزی های پاکیزه را با آن برایمان کامل گردانی، سیراب نما.5/19

پاکیزه ترین روش ها

وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَی

و مرا به پاکیزه ترین روش توفیق ده.16/20

پاکیزه ترین اعمال

وَفِّقْنِی... إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا

هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها توفیقم ده.21/20

پاکیزه ترین بخشش های بخشندگان

وَ اجْعَلْ مَا... تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَهِ عَلَیْهِمْ أَزْکَی صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ

ص : 269

و بخششی که بی هیچ عوضی به آنان دادم، پاکیزه ترین صدقه های صدقه دهندگان قرار ده.

2/39

منزّه ندانستن نفس، از سزاواری انتقام الهی

إِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی تَفْعَلْهُ بِمَنْ... لَا یُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِیجَابِ نَقِمَتِکَ

ای خدای من، به درستی که تو اگر چنین کنی، آن را درباره کسی انجام می دهی، که نفس خود را از سزاواری انتقامت، مبرّا نمی داند.

11/39

پاک نمودن بندگان، با تطهیر قرآنی

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ... حَتَّی تُطَهِّرَنَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِیرِهِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی.9/42

ماه نو، ماه طهارت و پاکی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... طَهَارَهٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه طهارتی قرار دهد، که گناهان آن را آلوده نکند.

4/43

پاکیزه ترین بینندگان ماه نو

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَزْکَی مَنْ نَظَرَ إِلَیْهِ

و ما را از پاک ترین کسانی که به سوی آن (ماه) نگریسته(اند) قرار ده.6/43

رمضان، ماه پاکیزگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْکَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ... شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ الَّتمْحِیصِ

و سپاس سزاوار خداییست که ماه خود، ماه رمضان، ماه پاکی و ماه پاکسازی را (یکی) از آن راه ها قرار داد.3/44

به جا آوردن نماز، با کامل ترین طهارت

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا... عَلَی أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را با پاکی تمام و فراگیر به جا آورده اند.

9/44

زکات و پاک نمودن دارایی ها

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که آن (دارایی ها) را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

پاک ساختن بندگان از گناهان، با کردارهای پاکیزه

ص : 270

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی.11و10/44

ماه رمضان و پاک شدن از خطاها

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ

و با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای.15/44

درودهای پاکیزه، بر دوستان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الصَّلَوَاتِ... الزَّاکِیَاتِ

خداوندا و بر دوستان آنها درودهای پاک بفرست.64/47

زنده داشتن بنده، به زندگی پاکیزه

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار.117/47

همسایگی با پاکیزه ترین دوستان خدا

وَ جَاوِرْ بِیَ الْأَطْیَبِینَ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَیَّنْتَهَا لِأَصْفِیَائِکَ

و در باغ هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته ای، مرا با پاک ترین دوستانتْ همسایه

گردان.128/47

پایان

آخِر بودن خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ

سپاس خدای را، آخِری که پس از او آخری نباشد.1/1

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْآخِرُ بَعْدَ کُلِّ عَدَدٍ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. آخرین بعد از هر شمار.9/47

پایانی معیّن، برای آفریدگان

وَ نَصَبَ لَهُ أَمَدًا مَحْدُودًا

و برای او (آفریده اش) زمانی محدود قرار داد.6/1

به پایان رسیدن عمر

حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَقْصَی أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که به پایان عمرش رسد و حساب زندگی اش را بستاند، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.6/1

حَتَّی إِذَا رَأَی... غَایَهَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ...

تا اینکه می بیند مدّت عمر به پایان رسیده.

8/12

ص : 271

سپاسی بی پایان، از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ... وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که حدّش بدون انتها و آخِرش بدون نهایت می باشد.28و27/1

پایان ناپذیری شگفتی های عظمت خدا

یَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ

ای کسی که شگفتی های بزرگی او پایانی ندارد.

1/5

به آخر نرسیدن مدّت پادشاهی خدا

وَ یَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّهُ مُلْکِهِ

و ای کسی که زمان پادشاهی او به پایان نمی رسد.2/5

پایان معیّن، برای شب و روز

وَ جَعَلَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدًّا مَحْدُودًا، وَ أَمَدًا مَمْدُودًا

و برای هر یک پایانی معین و زمانی معلوم مقرر فرمود.3/6

خدا، منتهای درخواستِ حاجت ها

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.1/13

درودی پایان ناپذیر

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً... لَا انْقِطَاعَ لِأَبَدِهَا وَ لَا مُنْتَهَی لِأَمَدِهَا

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که روزگار آن سپری نشود و مدّتش به پایان نرسد.

24/13

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... صَلَاهً لَا یَنْتَهِی أَمَدُهَا

خداوندا بر محمّد درود فرست، درودی که مدّتش پایان نپذیرد.18/27

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی

و درود خدا بر او و خاندانش. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست.35/32

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ صَلَاهً لَا أَمَدَ فِی أَوَّلِهَا، وَ لَا غَایَهَ لِأَمَدِهَا، وَ لَا نِهَایَهَ لِآخِرِهَا

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش و زمانی برای پایانش و نهایتی برای آخرش نباشد.58/47

بهشت، سرانجام دعوت خدا

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ مُنْتَهَی دَعْوَتِکَ إِلَی الْجَنَّهِ

و من در همان هنگام باور دارم که فرجام دعوت تو به سوی بهشت است.24/16

آتش، سرانجام دعوت شیطان

وَ أَنَا حِینَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنَّ... مُنْتَهَی دَعْوَتِهِ إِلَی النَّارِ

و من در همان هنگام باور دارم که پایان دعوت او به سوی آتش است.24/16

نوشیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

ص : 272

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی، وَ ذَکَرْتُکَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ حَتَّی یَکِلَّ لِسَانِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، و در این مدّت (آنقدر) ذکر تو را گویم تا زبانم از کار بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

عفو الهی و پایان عمر بنده

اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی

خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده.

28/20

شکست دادن مشرکان، تا پایان خاک در زمین

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ...

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.

8/27

مجاهد مسلمان و پایانی نیک

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ...

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.

15/27

به پایان رسیدن وقت بنده، و فضل الهی

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ، إِلَی أَنْ یَنْتَهِیَ بِهِ الْوَقْتُ إِلَی مَا أَجْرَیْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِکَ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند. تا آنگاه که زمان او به پایان رسد، به آنچه از فضلت برای او روان ساخته ای، برسد.

16/27

خدا، انتهای ترس عبادت کنندگان

وَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی خَوْفِ الْعَابِدِینَ

و ای کسی که انتهای ترس عبادت کنندگان است.4/31

خدا، پایان بیمِ پرهیزکاران

وَ یَا مَنْ هُوَ غَایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقِینَ

ص : 273

و ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

5/31

نبودِ پایانی، برای سلطنت الهی

عَزَّ سُلْطَانُکَ عِزًّا... لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیَّهٍ

فرمانروایی تو، چنان با عزّت است، که پایانی برای آخرش نیست.4/32

فروماندن هر چیز، پیش از رسیدن به پایان ملک خدا

وَ اسْتَعْلَی مُلْکُکَ عُلُوًّا سَقَطَتِ الْأَشْیَاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ

و سلطنت تو، چنان بلندمرتبه است، که همه چیز پیش از رسیدن به پایان آن، ساقط شود.

5/32

پایانی ستوده

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر است، ختم کن.6/33

نرسیدن به غایت و نهایت شکر خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد.1/37

کردار بنده و پایانی زایل شدنی

...لَکِنَّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ... عَلَی الْغَایَهِ الْقَرِیبَهِ الزَّائِلَهِ بِالْغَایَهِ الْمَدِیدَهِ الْبَاقِیَهِ

...ولی تو او را با کرمت در برابر عملی با پایانی نزدیک و زوال پذیر، پاداشی درازمدّت پایدار عطا نموده ای.12/37

عبادت خدا، از آغاز تا پایان ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

پایان یافتن وقت ماه رمضان

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش و به سر آمدن مدّتش، از ما جدا شد.22/45

آرزوها، خواسته ها و پایان جود و بخشش الهی

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

پایان کارِ سزاوارِ نیک بختی

فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا

ص : 274

پس هر که از سعادتمندان باشد، برایش به سعادت پایان دهی.17/46

گشایشی در پایانِ (کارِ) بنده مغرور به کرم الهی

وَ مَا أَبْعَدَ غَایَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ

و چه دور است که در پایان (کار) او گشایش حاصل شود!20/46

به پایان نرساندن روز بنده، با ناامیدی

وَ لَا تَخْتِمْ یَوْمِی بِخَیْبَتِی

و روزم را به ناامیدی به پایان نرسان.

25/46

قرار دادن پایان، برای هر چیز

أَنْتَ الَّذِی... جَعَلْتَ لِکُلِّ شَیْءٍ أَمَدًا

تویی آنکه برای هر چیز پایانی قرار داده ای.

17/47

نبودِ پایانی برای خدا

أَنْتَ الَّذِی لَا تُحَدُّ فَتَکُونَ مَحْدُودًا

تویی آنکه حدّی نداری، تا محدود باشی.

19/47

دوام اوّل و آخِر

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ یُسْتَدْعَی بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ

سپاس برای توست. سپاسی که دوام اوّلین و بقای آخِرین، به وسیله آن درخواست گردد.

38و36/47

منتها درجات بنده مورد عنایت الهی

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ

و مرا به منتها درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای.105/47

چشیدن مزه عافیت، تا پایان زندگی

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

سپاس، و منتهای خوشنودی خدا از بنده

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی... حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد.6/51

رحم خدا بر به پایان رسیدن روزها(ی زندگی)

ارْحَمْ شَیْبَتِی، وَ نَفَادَ أَیَّامِی

بر پیری ام و به آخر رسیدن روزهایم رحم کن.

4/53

ص : 275

پایداری استواری

پایندگی بقا

پایه مرتبه

پایین

فرشتگانی (در مرتبه) پایین تر

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ...

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند.6/3

نرسیدن وصف واصفان، به پایین ترین مرتبه الهی

وَ لَا یَبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ

و آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای که به خود اختصاص داده ای، نمی رسد.

6/32

پدر و مادر والدین

پیکار اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، با پدران خود

وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند.4/4

درخواست بنده از خدا، برای پدر و مادر

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ...

و پدران و مادرانمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده قرار ده.

10/17

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی...

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم از یادم نبر.

13/24

وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا، وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَهً حَتْ_مًا، وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًی عَزْمًا، وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السَّلَامَهِ

و مرا به (برکت) دعایم برای آنان، بیامرز. و ایشان را به خاطر نیکی یشان بر من، آمرزشی حتمی عنایت کن. و به میانجیگری من از آنها یکسره خوشنود شو. و ایشان را با کرامت به جایگاه های سلامتی رسان.14/24

اللَّهُمَّ... وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ...

خداوندا و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو گرد آییم.15/24

عاق شدگانِ پدران و مادران

وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ

ص : 276

و مرا در زمره عاق شدگان پدران و مادران قرار نده.11/24

پاداش پدر و مادر بنده

وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ

و پدر و مادر مرا به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان با ایمانت را به آن امتیاز داده ای، اختصاص ده.12/24

گذشت خداوند، از پدران و مادران

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ

خداوندا از پدران و مادران ما، تا روز رستاخیز درگذر.55/45

پدیدار آشکار

پذیرش

پذیرش مقدّرات الهی، بر سود و زیان خود

اللَّهُمَّ... وَفِّقْنِی لِقَبُولِ مَا قَضَیْتَ لِی وَ عَلَیَّ

خداوندا مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم.13/14

پذیرش دعوت شیطان

وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْرًا فِی الْبَاطِلِ، وَ أَشَدُّ إِقْدَامًا عَلَی السُّوءِ

مِنِّی حِینَ أَقِفُ بَیْنَ دَعْوَتِکَ وَ دَعْوَهِ الشَّیْطَانِ فَأَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ...

و چه کسی از من در نادرستی فرورونده تر و بر اعمال زشت بی باک تر، هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان می ایستم، دعوت او را می پذیرم؟

23/16

به کار گرفتن بدن، در آنچه خدا می پذیرد

وَ اسْتَعْمِلْ بَدَنِی فِیما تَقْبَلُهُ مِنِّی

و بدنم را در آنچه از من می پذیری به کار گیر.

9/21

پذیرفته شدن حجّ، عمره و زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ، از بنده

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت. و آن را پذیرفته شده قرار ده.

4/23

خدا و عدم پذیرش تأخیر در وقت ماه رمضان

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا... لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

و برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که نمی پذیرد از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

ص : 277

پذیرش کتاب خدا

وَ قَبِلْتُ کِتَابَکَ

و کتابت را پذیرفتم.6/52

خدا پذیرنده:

أ. عذرآورنده به پیشگاهش

وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ

و من نکوهیده تر از عذرآورنده به پیشگاهت که تو عذرش را پذیرفته ای، نیستم.

11/12

ب. توبه

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ... فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کَمَا وَعَدْتَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری. پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر.

15/31

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را از ما بپذیر.52/45

ج. سپاس اندک

إِنَّکَ... الْقَابِلُ یَسِیرَ الْحَمْدِ

همانا تو قبول کننده سپاس اندکی.

7/36

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا

و سپاس خدای را. سپاسی که آن را از ما بپذیرد.2/44

د. شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و شفاعت او را بپذیر.19/42

ه_. بازگشت بندگان به طاعتش

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ... قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.

54/45

و. کسی که اهل شهرها، او را نپذیرند

وَ یَا مَنْ یَقْبَلُ مَنْ لَا تَقْبَلُهُ الْبِلَادُ

و ای کسی که می پذیرد، آن را که (اهل) شهرها او را نمی پذیرند.2/46

ز. هر چیز خرد

ص : 278

وَ یَا مَنْ یَجْتَبِی صَغِیرَ مَا یُتْحَفُ بِهِ

و ای کسی که تحفه خردی را که به او داده می شود، برمی گزیند.6/46

پراکندگی

فرشتگان و نپاشیدن کوه ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و گمارده شدگان به کوه ها تا فرونپاشد.15و11و10/3

آنچه در آسمان و زمین پراکنده شده

وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا

و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی و همه از آنِ تو هستیم.9/6

(توفیق) گرد آوردن پراکندگان

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَهِ

و زیور پرهیزکاران را در پیوند دادن پراکندگان، به من بپوشان.10/20

پراکنده ساختن دشمنان

وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...

و با (شکست) ایشان، پشت سری هایشان را پراکنده ساز.5/27

وَ ابْعَثْ عَلَیْهِمْ جُنْدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ... تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ

و بر آنان سپاهی از فرشتگانت را بفرست. تا بدین سبب، تعدادشان را از هم بپاشی.11/27

پراکنده ساختن مشرکان، از گرد آمدن علیه مسلمانان

وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَهِ عَنِ الِاحْتِشَادِ عَلَیْهِمْ

و با تفرقه افکنی میان آنان، از گرد آمدن بر ضدّ مسلمانان بازشان دار.10/27

وام و پراکندگی اندیشه

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَتَشَعَّبُ لَهُ فِکْرِی

و مرا معاف دار، از وامی که فکرم برای آن پریشان گردد.1/30

پراکندگی نعمت خدا، در بین آفریدگان

وَ فَشَتْ نِعْمَتُکَ فِی جَمِیعِ الْمَ_خْلُوقِینَ

و نعمتت در همه آفریدگان پراکنده است.

14/39

آنچه فاش و پراکنده کردنش ننگ است

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا یَکونُ نَشْرُهُ عَلَیَّ عَارًا

ص : 279

آنچه انتشارش (مایه) ننگ من می باشد را، از آنان پنهان کن.3/41

قرآن، گردآورنده کارهای پراکنده بنده

وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا

و با آن کارهای پراکنده ما را گرد آور.

11/42

پراکندگی و گستردگی کردار (شایسته)، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ... نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ

درود بر تو ماهی که اعمال در آن گسترده گشت.

25/45

پراکندگی و از هم پاشیدگی اندام

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی... حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی، وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِی

مولای من! بر حال من، هنگامی که جسدم پوسیده گردد، و اعضایم گسسته شود، رحم کن.

6/53

پرت کردن

سقوطِ پرت شدگان (در عذاب)

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ... مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیْهِ الْخِزْیُ مِنْ عِنْدِکَ، بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ سَقْطَهِ الْمُتَرَدِّینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده. بلکه از سقوط پرت شدگان، دستم را بگیر (نجاتم ده).

104/47

دور افتادن از دیده مراقبت الهی

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

ستمگر در پرتگاه گودالش

رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ

او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی.8/49

پرده

فرشتگان حجاب ها و پرده ها

الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِکَهِ الْحُجُبِ

روح، همان که او بر فرشتگان حجاب ها گماشته شده.5/3

برنداشتن پرده، در برابر گواهان قیامت

وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْرًا سَتَرْتَهُ عَلَی رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ

و در برابر گواهان، پرده ای که با آن ما را پوشانده ای کنار نزن.4/11

علم خداوند به پرده دری دیگران، درباره

ص : 280

حرمت بنده

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا... انْتَهَکَهُ مِنِّی مِمَّا حَجَزْتَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از من حرمت هایی شکسته که تو ممنوع کرده ای.5/14

در پرده داشتن گناهان بنده

وَ کَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّیْتَهُ عَلَیَّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی

و چه بسیار گناهانی که برای من در پرده داشتی و (به آن) مشهورم ننمودی.21/16

به جا آوردن زشتی و عدم پرده دری خدا

وَ کَمْ مِنْ شَائِبَهٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِکْ عَنِّی سِتْرَهَا

و چه بسیار زشتی هایی که به جا آوردم و پرده مرا ندریدی.21/16

پرده (عفو) الهی

إِلَهِی فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِی بِسِتْرِکَ فَلَمْ تَفْضَحْنِی...

خدای من، اکنون که مرا به پرده (عفو) خود پوشاندی و رسوایم نکردی...32/16

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ...

و مرا با پوشش خود بپوشان.12/31

وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ

و مرا به پرده خویش بپوشان.24/31

وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

قرار دادن پرده ای میان بندگان و شیطان

وَ اجْعَلْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ سِتْرًا لَا یَهْتِکُهُ

و میان ما و او پرده ای افکن که نتواند آن را چاک زند.3/17

پرده عافیت الهی

اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیَتِکَ تَفَضُّلًا

با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

21/31

پوشش بودن عافیت الهی، از رسوایی های گناهان

وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، کَانَتْ عَافِیَتُکَ لِی مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْرًا

و گناهان بزرگی انجام داده ام که عافیت داشتن تو از رسوایی های آن، برای من پوششی گردید.

18/32

پرده دری بنده

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

پوشاندن رحِم، به پرده ها

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست

ص : 281

(بودم)، از صلبی به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

عافیت الهی، پرده ای پیش چشم ناظران

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَابًا دُونَ أَبْصَارِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان قرار داد.2/34

منع الهی و پرده دری بندگان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ... انْتَهَکَ مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیْهِ... فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی

خداوندا و هر بنده ای که از من پرده دری نمود که بر او ممنوع ساخته بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.2/39

آمدن فرشته مرگ، از پرده های پنهانی ها

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

پرده دری، و نسیان و فراموشی

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا، أَوِ انْتَهَکْنَا بِهِ حُرْمَهً مِنْ غَیْرِنَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم یا با آن حرمت دیگری را

پرده دری نمودیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

پرده های اندوه

وَ کَمْ مِنْ... غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا

و چه بسیار پرده های اندوه که برداشتی.

11/49

پرده ها و پوشاندن جمال و نیکویی خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

پرده پوشی خدا، و عدم رسوایی بنده

فَلَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ

پس اگر پرده پوشی تو (از موجبات) شرمندگی ام نبود، هر آینه از رسواشدگان بودم.

7/51

پرده پوشی پرده

پرده دری پرده

ص : 282

پرستش

پرستش شده ای جز خدا نیست

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

همانا من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست.21/6

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

معبودی جز تو نیست.

3و2/48، 7/36، 12/28

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست.

12-3/47

لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

جز تو معبودی نیست.5/52

خدا، پرستیده شده هر پرستیده ای

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ... إِلَهَ کُلِّ مَأْلُوهٍ

خداوندا سپاس برای توست، خدای خدایان.

2/47

پُر کردن

دو طرف روز بنده (اوّل تا آخرش) را با اموری پر کردن

وَ امْلَأْ لَنَا مَا بَیْنَ طَرَفَیْهِ حَمْدًا وَ شُکْرًا وَ أَجْرًا وَ ذُخْرًا وَ فَضْلًا وَ إِحْسَانًا

و دو طرف آن (روز) را برای ما از سپاس و ستایش و پاداش و ذخیره و فزونی و نیکی پر ساز.

14/6

پر ساختن نامه های (اعمال) بندگان، از نیکی ها

وَ امْلَأْ لَنَا مِنْ حَسَنَاتِنَا صَحَائِفَنَا

و نامه های اعمال ما را از نیکی هایمان پر کن.

15/6

پر گشتن و لبریز شدن از غم

وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمًّا

و از آنچه برایم رخ داده از غم و اندوه پر گشته ام.10/7

پر ساختن چاه ها، با آب باران

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ

خداوندا ما را با بارانی که چاه ها را از آن پر کنی، سیراب نما.5/19

پر ساختن دل دشمنان، از ترس

وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ

و دل هایشان را از ترس پر ساز.5/27

درودی پرکننده زمین و آسمان

وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... صَلَاهً تَشْحَنُ الْهَوَاءَ، وَ تَمْلَأُ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ

ص : 283

و بر محمّد و خاندانش درود فرست. درودی که هوا را آکنده سازد و آسمان و زمین را پر کند.

34/32

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... مِلْ ءَ سَمَاوَاتِکَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ

پروردگار من، بر ایشان به گنجایش آسمان هایت و آنچه در بالای آنهاست، درود فرست.59/47

سپاسی پرکننده زمین و آسمان

فَلَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَمْلَأُ أَرْضَهُ وَ سَمَاءَهُ

پس سپاس تو راست، سپاسی که زمین و آسمانش را پر سازد.6/36

پر ساختن ماه رمضان، از عبادت بندگان

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ

خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان.17/44

بخشش الهی و پر شدن جام حاجات

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

پر ساختن دست بنده، از سودهای الهی

امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِکَ یَدِی

دستم را از سودهای خود پر نما.128/47

پروردگار

گشودن درهای علم به پروردگاری خدا، بر بنده

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ

و سپاس خدای را که درهایی از علم به پروردگاری اش را بر ما گشود.10/1

خدا، پروردگار جهانیان

آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

4/26، 16/17، 16/14، 16/12

12/48، 4/41

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

پس تو را بر همه اینها سپاس. ای پروردگار جهانیان.14/39

...یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

...ای پروردگار جهانیان.

3/48، 133/47، 56/45

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

1/47

یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

ای پروردگار جهانیان.7/53

ص : 284

خواندن خدا به اسم ربّ (پروردگار)

وَ مِنْ حَاجَتِی یَا رَبِّ کَذَا وَ کَذَا

ای پروردگار من و از جمله خواسته ام چنین و چنان است.25/13

هَا أَنَا ذَا یَا رَبِّ مَطْرُوحٌ بَیْنَ یَدَیْکَ

ای پروردگار من اینک منم که در پیش روی تو افتاده ام.13/16

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ

به تو پناه می برم، ای پروردگارم.2/30

لَمْ أَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِی السِّتْرِ عَلَیَّ

پروردگار من، در رازپوشی بر من، به آنها اعتماد ندارم.22/32

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست.57و54-51/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست.

55/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ...

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست.56/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ

پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست.

58/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ زِنَهَ عَرْشِکَ وَ مَا دُونَهُ

پروردگار من، بر ایشان هم وزن عرش خود و آنچه زیر آن است، درود فرست.59/47

اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ

خداوندا، ای پروردگار ما، به درستی که پادشاهی برای توست.2/48

یَا رَبِّ یَا رَبِّ...

ای پروردگار من، ای پروردگار من...

28/48

إِنْ تُعَذِّبْنِی فَإِنِّی لِذَلِکَ أَهْلٌ، وَ هُوَ یَا رَبِّ مِنْکَ عَدْلٌ

اگر مرا عذاب نمایی، پس به درستی که من سزاوار آنم و آن -ای پروردگار من- از جانب تو عدل است.4/50

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ تَائِبًا فَتُبْ عَلَیَّ

پروردگار من، از آن (گناهان)، با حال توبه به سوی تو گریخته ام، پس توبه ام را بپذیر.

8/51

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا... إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوای درگاه تو هستم.9/51

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده.

1/53

گواهی به پروردگاری خدا

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر

ص : 285

که به پروردگاری ات گواهی داد، اجابت فرما.

11/17

شناخت علم های پروردگار

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... اسْتَظْهَرَ بِکَ عَلَیْهِ فِی مَعْرِفَهِ الْعُلُومِ الرَّبَّانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که در راه شناخت علم های خدایی از تو یاری خواست تا بر ضدّ او اقدام کند، اجابت فرما.

11/17

پرورده شده و پروردگار

لَا یُجِیرُ، یَا إِلَهِی، إِلَّا رَبٌّ عَلَی مَرْبُوبٍ

ای خدای من، پرورده را جز پروردگار، پناه نمی دهد.3/21

خدا، پروردگار بزرگ

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی.13/39

پروردگار انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

فرود فرشتگان و روح، به اذن پروردگار

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

زدودن بدی های بنده، از جانب پروردگار

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید.

10/45

نبودِ پروردگاری، جز خدا

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَیْرُکَ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که پروردگاری برای او جز تو نیست.9و8/52

پرونده اعمال کتاب اعمال

پرهیزکاری زهد

جلوداران اهل تقوا و پرهیزکاری

أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی، وَ قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ

برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی از امامانِ رستگاری و پیشوایان اهل

ص : 286

پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - .2/4

آسایشگاه پرهیزکاران (در بهشت)

وَ تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

و آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

خدا، سزاوار تقوا و پرهیزکاری

إِنَّکَ أَهْلُ التَّقْوَی

زیرا تو سزاواری که از تو پروا کنند.16/12

وَ أَنَّکَ... أَهْلُ التَّقْوَی

و شایسته ای که از تو بترسند.116/47

یَا أَهْلَ التَّقْوَی

ای سزاوار پرهیزکاری.7/51

دادنِ توشه پرهیزکاری، به بندگان

وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ

و بر ضدّ گمراهی او (شیطان)، ما را از پرهیزکاری توشه ده.5/17

زیور پرهیزکاران

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ

و زیور پرهیزکاران را به من بپوشان.

10/20

حَلِّنِی حِلْیَهَ الْمُتَّقِینَ

مرا به زیور پرهیزکاران بیارای.127/47

الهام نمودن پرهیزکاری، به بنده

وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی

و پرهیزکاری در دلم افکن.16/20

پرهیزکاری از روی میانه روی

وَ ارْزُقْنِی... وَرَعًا فِی إِجْمَالٍ

و مرا پرهیزکاریِ از روی میانه روی، روزی فرما.27/20

پوشاندن دل بنده، به جامه پرهیزکاری

أَشْعِرْ قَلْبِی تَقْوَاکَ

قلبم را به جامه پرهیز از خود بپوشان.9/21

پرهیز از کیفر خدا، توشه بنده از دنیا

وَ اجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی

و پرهیزکاری را توشه من از دنیا قرار ده.

11/21

پرهیزکار ساختن بنده، از حرام ها

وَرِّعْنِی عَنِ الْمَ_حَارِمِ

و مرا از حرام ها پرهیز ده.5/22

آرزو نمودن بهترین پرهیزکاری

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ... حَتَّی لَا أَرَی نِعْمَهً مِنْ نِعَمِکَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فِی... تَقْوَی... إِلَّا رَجَوْتُ لِنَفْسِی أَفْضَلَ ذَلِکَ بِکَ وَ مِنْکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا

ص : 287

نعمتی از نعمت هایت را که به هر یک از آفریدگانت در پرهیزکاری داده ای، نبینم، مگر آنکه بهتر از آن را برای خود، به وسیله تو و از تو آرزو کنم.

12/22

پرهیزکار قرار دادن فرزندان

وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَارًا أَتْقِیَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِینَ مُطِیعِینَ لَکَ

و آنان را نیکوکارانی پرهیزکار و دانا و شنوا و فرمانبر خود قرار ده.3/25

تقوا، و نگه داشتن بنده از گناه و لغزش

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو، از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

خدا، منتهای بیم پرهیزکاران

یَا مَنْ هُوَ غَایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقِینَ

ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

5/31

خدا، شایسته تقوا

أَنْتَ... أَحَقُّ مَنْ خَشِیَهُ وَ اتَّقَاهُ

تو شایسته ترین کسی می باشی که باید از او ترسید و از او پرهیز نمود.20/32

پرهیز از گناهان در ماه رمضان، به طور شایسته

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... اتَّقَی ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس از گناهان خویش به طوری که حقِّ پرهیز کردن بوده پرهیز نموده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.

50/45

سامان یافتن کردارِ دوستان ائمه علیهم السلام ، بر پایه تقوا

وَ اجْمَعْ عَلَی التَّقْوَی أَمْرَهُمْ

و کردارشان را بر پرهیزکاری سامان ده.

65/47

پری جنّ

پریشانی آشفتگی

پزشک طبیب

پس

نبودنِ آخِری، پس از خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ

سپاس خدای را، آخِری که پس از او آخری نباشد.1/1

ص : 288

ناتوانی جانداران از تأخیرِ آنچه خدا جلو انداخته

لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیرًا عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ

آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، ندارند.4/1

خیر بنده، در با تأخیر گرفتن حقّش

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر و محل جمع شدن دشمنان می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.

14/14

مقدّم انداختن آنچه به تأخیر افتاده

فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ

پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی، دوست نداشته باشیم.5/33

به تأخیر انداختن آنچه مقدّم شده

وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

2/18

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ... تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم.5/33

قصد جهاد و تأخیرداران

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا حادثه ای او را (از جهاد) عقب انداخت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

نتیجه به تأخیر انداختن کیفر بنده

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ، وَ رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای،

ص : 289

ترک کردن حقّ خود و راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

پیش یا پس انداختن ماه رمضان

جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود و نمی پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

پیش انداختن هشدار الهی، و به تأخیر انداختن (کیفر)

قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِیدِ... وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ

هشدارها را، پیشتر داده ای و با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای.

21/46

پیش و پس نیفتادن از امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ... وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد و هیچ بازمانده ای از او بازنماند.60/47

پستان

پر (شیر) ساختن پستان چهارپایان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ

خداوندا ما را با بارانی که پستان حیوان را با آن پر (شیر) سازی، سیراب نما.5/19

پستی خواری

آغاز نمودن انسان، از آب پست

إِنَّکَ... مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ابْتَدَأْتَنَا

همانا تو از آب ناچیز آغازمان نموده ای.

5/9

سرفرازی نزد مردم و پستی در مقابل نفس خود

وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا

و در میان مردم درجه مرا بالا نبر، مگر آنکه به همان مقدار در نظر خودم فرود آوری.

4/20

اقرار به پستی خود

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْدًا دَاخِرًا لَکَ

خدای من، صبح و شام را به سر کردم ، در حالی که بنده خوار توام.7/21

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِرًا ذَلِیلًا خَاضِعًا

و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن.69/47

ص : 290

شرّ افراد پست

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه ای پناه ده.6/23

قصد بلندی کردن و پست شدن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

پست ساختن خود، برای خدا

وَ ارْفَعْنِی عَنْ مَصَارِعِ الذُّنُوبِ کَمَا وَضَعْتُ لَکَ نَفْسِی

و مرا از افتادنْگاه های گناهان، بلند گردان، چنانکه خود را برای تو فروافکنده ام.12/31

آبی پست و صلبی با استخوان های تنگ

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

گمان پست بودن فقیر

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً

و مرا از اینکه به فقیری گمانِ پستی برم، حفظ فرما.4/35

دور ساختن بنده، از اخلاق پست

وَ جَنِّبْنَا بِهِ الضَّرَائِبَ الْمَذْمُومَهَ وَ مَدَانِیَ الْأَخْلَاقِ

و با آن (قرآن)، ما را از خوی های نکوهیده و اخلاق پست، دور کن.12/42

پست بودن دنیا

انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ

دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد را از دلم بَر کن.109/47

گرفتار نساختن بنده، به پستی

وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَهً یَصْغُرُ لَهَا قَدْرِی

و پستی ای را که با آن، مرتبه ام خُرد گردد، دچارم مساز.121/47

پست گرداندن بنده

إِلَهِی إِنْ رَفَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَضَعُنِی، وَ إِنْ وَضَعْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْفَعُنِی

خدای من، اگر تو مرا بلندمرتبه گردانی، پس کیست آنکه مرا پست نماید؟ و اگر مرا پست کنی، پس کیست آنکه بلندمرتبه ام گرداند؟

15/48

ص : 291

پسندیده خوشنودی

سپاس خدا و پسندیده ترین ستایشگران

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ... أَرْضَی حَامِدِیهِ لَدَیْهِ

و سپاس خدای را، به هر سپاسی که پسندیده ترین سپاس گویانش، او را ستوده اند.

25/1

آنچه خدا برای بنده پسندیده

حَبِّبْ إِلَیَّ مَا رَضِیتَ لِی

آنچه برایم پسندیده ای را محبوب من گردان.

6/15

گماشتن بنده، به کار پسندیده تر

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَرْضَی

و مرا به پسندیده ترین رفتار وادار.16/20

توفیق (پیروی از) پسندیده ترین مذهب

وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

پسندیده گرداندن صدای فرزند، برای والدین

اللَّهُمَّ... أَطِبْ لَهُمَا کَلَامِی

خداوندا، سخنم را با آنها خوشایند فرما.

6/24

پایانی پسندیده

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِی هِیَ أَحْمَدُ عَاقِبَهً

و کار ما را به آنچه عاقبتش ستوده تر است، ختم کن.6/33

راهنمایی بندگان، به آئین مورد پسند خداوند

هَدَیْتَنَا لِدِینِکَ الَّذِی اصْطَفَیْتَ، وَ مِلَّتِکَ الَّتِی ارْتَضَیْتَ

ما را به دینت که آن را برگزیدی و به آئینت که آن را پسندیدی، هدایت کردی.19/45

پسندیده زیستن ماه رمضان، در میان مسلمانان

قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ

این ماه در بین ما (در) مقام پسندیده اقامت کرد.22/45

درودی پسندیده، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... صَلَاهً مَرْضِیَّهً لَکَ وَ لِمَنْ دُونَکَ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد.

55/47

یاری کردن بنده، به گفتار پسندیده

ص : 292

أَعِنِّی عَلَی... مَرْضِیِّ الْقَوْلِ

بر (داشتن) گفتار پسندیده یاری ام فرما.

113/47

پشت

سوار شدن بر پشت (مرکب های) نهی الهی

فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ

پس از راه فرمانش، مخالفت کردیم و بر پشت (مرکب)های نهیش سوار شدیم.21/1

پشت کردن روزگار، به بنده

أَدْبَرَتْ أَیَّامُهُ فَوَلَّتْ

روزگارش پشت کرده و سپری شده.8/12

بیماری، سبک کننده گرانباریِ پشت بنده

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَخْفِیفًا لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَیَّ ظَهْرِی مِنَ الْخَطِیئَاتِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا خطاهایی را که پشت مرا سنگین کرده سبک نماید.

4/15

سنگین گشتن پشت بنده، با خطاها

أَنَا الَّذِی أَوْقَرَتِ الْخَطَایَا ظَهْرَهُ

من همانم که خطاها پشتش را سنگین کرده.

14/16

هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا

این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده.29/16

فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایَا

پس با وجودی فروتن و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست.19/32

مرزداران اسلام و پشت نکردن به دشمن

وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیَاهُمُ الْخَدَّاعَهِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ... حَتَّی لَا یَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ

و هنگام برخورد با دشمن، یاد دنیای فریبنده گول زننده را از خاطرشان ببر و اندیشه مال فتنه انگیز را از دلشان برطرف کن، تا هیچ یک از آنان آهنگ پشت کردن (به دشمن) نکند.4/27

پراکنده ساختن پشت سری (پشتیبان)های دشمن

شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَکِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ

با (شکست) ایشان، پشت سری هایشان را پراکنده ساز و آنان را برای کسانی که در پس ایشانند، عبرت گردان.5/27

شهادت بنده، پس از پشت کردن و شکست خوردن دشمن

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ... أَنْ یُوَلِّیَ عَدُوُّکَ

ص : 293

مُدْبِرِینَ

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت روگردانده، فرار نموده است.

15/27

حفظ آبروی جنگجو، در پشت سر او

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ رَعَی لَهُ مِنْ وَرَائِهِ حُرْمَهً، فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا آبرویش را در نبود او نگهداشت؛ پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

پشت کردن و فرار کردن شیطان

...إِذَا قَارَفْتُ مَعْصِیَتَکَ... أَدْبَرَ مُوَلِّیًا عَنِّی، فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِکَ فَرِیدًا

...همین که به نافرمانی ات پرداختم، پشت کنان از من فرار کرد. پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود.13/32

پشت کردن به خدا و خوانده شدن به سوی او

یَا مَنْ یَدْعُو إِلَی نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ

ای کسی که به سوی خود می خواند کسی را که، از او روی گردانَد.9/46

پشت کردن و فرار کردن دشمن

أَدْبَرَ مُوَلِّیًا قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.6/49

پشتیبان

سپاسی پشتیبان اطاعت از خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... ظَهِیرًا عَلَی طَاعَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که پشتیبانی بر طاعتش باشد.29و27/1

دفاع و پشتیبانی از امام علیه السلام

وَ اجْعَلْنَا لَهُ... إِلَی نُصْرَتِهِ وَ الْمُدَافَعَهِ عَنْهُ مُکْنِفِینَ

و ما را در مدد نمودنش و دفاع از او، یاری کنندگان قرار ده.63/47

پشتیبان ستمگران

لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیرًا

مرا پشتیبان ستمگران قرار نده.132/47

پشیمانی

پشیمانی بنده و توبه

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ مِنْهُ

ص : 294

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است.12/12

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ، وَ عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

آشکار ساختن پشیمانی خود، برای خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا أَظْهَرْتُ لَکَ مِنَ النَّدَمِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، پشیمانی ای که به پیشگاهت آشکار نمودم را بشنود.

26/31

پشیمان ترین پشیمانان

اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ

خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم.28/31

عذرخواهی از خدا، از روی پشیمانی

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ...

ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی.2/38

روز پشیمانی و ندامت

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

پشیمان نشدن خدا، از عطا و بخشش

یَا مَنْ لَا یَنْدَمُ عَلَی الْعَطَاءِ

ای کسی که بر عطا (و بخشش) پشیمان نمی شود.2/45

پشیمانی حقیقی دل ها، برای خداست

وَ لَکَ مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ

و پشیمانی قطعی دل هایمان، برای توست.

45/45

پل

لرزیدن پل دوزخ، در روز گذشتن از آن

ص : 295

ثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرَابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْمَ_جَازِ عَلَیْهَا زَلَلَ أَقْدَامِنَا

هنگام لرزیدن پل دوزخ، در آن روز که بر آن عبور می کنیم، لغزش گام های ما را به وسیله آن (قرآن)، پابرجا گردان.15/42

پلک

گریستن تا افتادن پلک های چشمان

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

پلیدی چرکی

پاکی اهل بیت علیهم السلام ، از هر گونه پلیدی

طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

پناه

سپاسی پناه دهنده از عذاب الهی

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... خَفِیرًا مِنْ نَقِمَتِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که پناه دهنده ای از عذابش باشد.29و27/1

خدا، پناهگاه سختی ها

أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ

تویی خوانده شده برای دشواری ها.4/7

پناه دادن بنده و همه مؤمنان، به رحمت الهی

أَعِذْنِی مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ

مرا و همه مردان و زنان با ایمان را به رحمتت از آنچه گفته شد پناه ده.10/8

پناهگاهی برای بنده

أَیْقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنْکَ، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْکَ

باور کرده که پناهگاه و گریزگاهی از تو برایش نیست.8/12

وَ لَا مَلَاذٌ أَلْجَأُ إِلَیْهِ مِنْکَ

و نه پناهگاهی است که از تو بدان پناه برم.

14/32

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ... لَا مَلْجَأَ لَهُ مِنْکَ، إِلَّا إِلَیْکَ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که پناهگاهی برای او از

ص : 296

تو، جز به سوی تو نیست.9و8/52

پناه بردن بیچارگان، به یاد احسان خدا

یَا مَنْ إِلَی ذِکْرِ إِحْسَانِهِ یَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ

ای کسی که بیچارگان به یاد نیکی اش پناه می برند.2/16

پناهگاه های نگهدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

و پدران و مادرانمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

ویران ساختن پناهگاه شیطان

اللَّهُمَّ... وَ اهْدِمْ کَهْفَهُ

خداوندا و پناهگاهش را ویران ساز.13/17

پروردگار، و پناه دادن به پرورده

لَا یُجِیرُ، یَا إِلَهِی، إِلَّا رَبٌّ عَلَی مَرْبُوبٍ

ای خدای من، پرورده را جز پروردگار، پناه نمی دهد.3/21

پناه دادن گریز بنده

أَجِرْ هَرَبِی

گریزم را پناه ده.4/21

پناهندگی بنده، به خدا

فَإِنِّی عَبْدُکَ... الْمُسْتَجِیرُ

پس به درستی که من بنده پناه گیرنده توام.

7/21

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... مُتَعَوِّذًا فَأَعِذْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که پناهنده ام، به سوی تو گریخته ام، پس پناهم ده.

8/51

وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِکَ

و غم و اندوه را از کسی که به تو پناه آورده، برطرف می کنی.12/51

وَ إِلَیْکَ أَلْجَأُ

و تنها به سوی تو پناه می برم.11/52

بنده را در هر حال، پناه داده شده قرار دادن

وَ اجْعَلْنِی فِی کُلِّ حَالَاتِی... مُعَاذًا، مُجَارًا

و مرا در همه حالت هایم، پناه داده شده، (از عذاب الهی) امان داده شده قرار ده.5/22

خو گرفتن به پناه بردن به خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَوَّدِینَ بِالتَّعَوُّذِ بِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به پناه بردن به تو خو گرفته اند، قرار ده.11و10/25

پناه بردن به عزّت و توانایی خدا

ص : 297

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_جَارِینَ بِعِزِّکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به عزّت تو پناه آورده اند، قرار ده.11و10/25

پناه دهنده بنده

اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْکَ فَلْیَخْفُرْنِی عِزُّکَ

خداوندا برای من پناه دهنده ای از (عقوبت) تو نیست، پس باید عزّتت مرا پناه دهد.25/31

هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُوقِنًا أَنَّهُ لَا یُجِیرُنِی مِنْکَ مُجِیرٌ

اینک منم در پیشگاه تو، باوردارنده به اینکه هیچ امان دهنده ای مرا از تو امان نمی دهد.69/47

توبه و پناه بردن به خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا... لَجَأْتُ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ التَّوْبَهِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، توبه ای که به سبب آن به درگاهت پناه بردم را بشنود.26/31

پناه آورنده به خدا

فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ

پس این جایگاهِ پناهنده شده به توست.

15/32

خدا، بهترین پناه دهندگان

...یَا خَیْرَ الْمُ_جِیرِینَ

...ای بهترین پناه دهندگان.32/32

پناه برندگان به دلیل های روشن قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَفْزَعُ إِلَی الْإِقْرَارِ بِمُتَشَابِهِهِ، وَ مُوضَحَاتِ بَیِّنَاتِهِ

پس ما را از کسانی قرار ده که خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار می دهند.4/42

به پناهگاه محکم قرآن پناه بردن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَأْوِی مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَی حِرْزِ مَعْقِلِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از متشابهات به پناهگاه محکمش پناه می برند.7/42

اندوه و پناه بردن به خدا

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ... حَتَّی نَجِدَ... کَأْبَهَ مَا نَسْتَجِیرُکَ مِنْهُ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان. تا اندوه آنچه از آن به تو پناه می بریم، دریابیم.53/45

امام علیه السلام ، پناه اهل ایمان

فَهُوَ عِصْمَهُ اللَّائِذِینَ، وَ کَهْفُ الْمُوءْمِنِینَ

پس او نگهدارنده پناهندگان و پناهگاه

ص : 298

مؤمنان است.60/47

پناهندگی بنده، به عفو و رحمت خدا

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُسْتَجِیرًا بِصَفْحِکَ، لَائِذًا بِرَحْمَتِکَ

و اینک منم در پیشگاه تو، پناهنده به بخشایشت، پناه خواه به رحمتت.69/47

درخواست از خدا، از روی پناه خواهی

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... وَ مَعَ ذَلِکَ... تَعَوُّذًا وَ تَلَوُّذًا

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. و با آن احوال، درخواستم به همراه پناه خواهی و پناه جویی است.74/47

پناه آوردن به آمرزش خدا

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ... عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِبًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.86/47

پناهندگی به خدا و نجات یافتن

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

خدا، پناهگاه پناهنده

وَ إِلَیْکَ... مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

پناهنده شدن به پناهگاه انتقام الهی

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه انتقام تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

پناه خواستن از شرّ هر چیز بد

فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ، وَ الْعَلَوِیَّهِ الْبَیْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی و مقام گرامی علوی، به سوی تو نزدیکی می جویم و به وسیله آنان به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی.16/49

خدا، پناه بنده در هنگام ناتوانی

یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ

ای پناه من، وقتی که راه ها مرا ناتوان می کند و راه نمی نماید.7/51

به خدا پناه بردن از:

ص : 299

أ. افراط در شهوت و عصبیّت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ، وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ

خداوندا به تو پناه می برم از زیاده روی شهوت و غلبه عصبیّت.1/8

ب. کمی قناعت و تندخویی

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلْقِ

خداوندا به تو پناه می برم از کاستی قناعت و بدخلقی.1/8

ج. تندی خشم، غلبه حسد و ضعف صبر

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سَوْرَهِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ

خداوندا به تو پناه می برم از شدّت خشم و چیرگی حسد و سستی شکیبایی.1/8

د. حرص و آز

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص.1/8

أَعِذْنِی مِنْ... هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ

از آز حریصان پناهم ده.15/14

ه_. پیروی هوس و مخالفت با رستگاری

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَهِ الْهَوَی، وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَی

خداوندا به تو پناه می برم از پیروی هوا و هوس و مخالفت رستگاری.2و1/8

و. سهل انگاری و کار با زحمت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سِنَهِ الْغَفْلَهِ، وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از خواب غفلت و انجام دادن کارِ با مشقّت.2و1/8

ز. بزرگ شمردن طاعات

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از بزرگ شمردن طاعت و بندگی.2و1/8

ح. برتری دادن باطل بر حقّ

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَی الْحَقِّ

خداوندا به تو پناه می برم از برتری دادن باطل بر حق.2و1/8

ط. کوچک شمردن گناه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از کوچک شمردن نافرمانی.2و1/8

ص : 300

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ... احْتِقَارِ الصَّغِیرَهِ

و پناه می بریم به تو از ناچیز شمردن گناه کوچک.6/8

ی. اصرار بر گناه

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِصْرَارِ عَلَی الْمَأْثَمِ

خداوندا به تو پناه می برم از پافشاری بر گناه.2و1/8

أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ

از اصرار (بر گناه) به تو پناه می برم.

14/12

ک. فخر کردن ثروتمندان و حقیر کردن تهی دستان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ

خداوندا به تو پناه می برم از فخرفروشی ثروتمندان و تحقیر کردن تهی دستان.

3و1/8

ل. بدرفتاری با زیردستان و ناسپاسی از هدیه دهنده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سُوءِ الْوِلَایَهِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا، وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا

خداوندا به تو پناه می برم از بدرفتاری با زیردستان و ناسپاسی از کسی که به ما نیکی

کرده است.3و1/8

م. یاری نمودن ستمگر و خوار گرداندن ستم دیده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ نَعْضُدَ ظَالِمًا، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفًا

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستمگری را کمک کنیم یا آنکه ستم دیده ای را خوار گردانیم.4و1/8

ن. خواستن افزون بر حقّ خود، و گفتارِ بدون علم

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه آنچه حقّ ما نیست بخواهیم یا بدون داشتن آگاهی سخن بگوییم.4و1/8

س. خیانت، خودپسندی در اعمال، و آرزوهای بلند

وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَی غِشِّ أَحَدٍ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا، وَ نَمُدَّ فِی آمَالِنَا

و پناه می بریم به تو از اینکه قصد خیانت به کسی داشته باشیم و در کارهایمان خودپسند باشیم و آرزوهایمان را دراز کنیم.

5/8

ص : 301

ع. بددلی، چیره شدن شیطان و ستم پادشاهان

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَهِ... وَ أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ، أَوْ یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ

و پناه می بریم به تو از نیّت بد و اینکه شیطان بر ما دست یابد یا زمانه ما را دچار سختی نماید یا پادشاه به ما ستم کند.6/8

ف. اسراف و نیافتن روزی به اندازه کافی

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ

و پناه می بریم به تو از انجام اسراف و از نیافتن روزی کافی.7/8

ص. زندگی سخت و مرگ بدون آمادگی

وَ نَعُوذُ بِکَ... مِنْ مَعِیشَهٍ فِی شِدَّهٍ، وَ مِیتَهٍ عَلَی غَیْرِ عُدَّهٍ

و پناه می بریم به تو از زندگی در سختی و از مرگ ناگهانی.8/8

ق. شماتت و سرزنش دشمنان

نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

پناه می بریم به تو از سرزنش دشمنان.

8/8

أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ

مرا از سرزنش دشمنان پناه ده.

119/47

ر. حسرت عظیم و مصیبت بزرگ

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمَی، وَ الْمُصِیبَهِ الْکُبْرَی

و پناه می بریم به تو از حسرت بزرگ و بزرگ ترین مصیبت.9/8

ش. بدترین تیره بختی و بازگشت بد

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... أَشْقَی الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ

و پناه می بریم به تو از بدترین تیره بختی و بدی سرنوشت.9/8

ت. محرومیّت از ثواب و فرود آمدن کیفر

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ... حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ

و پناه می بریم به تو از بی بهرگی از پاداش و فرود آمدن کیفر.9/8

ث. آنچه بدکرداران از آن ترسانند (کیفر)

أَجِرْنِی مِمَّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَهِ

از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده.

15/12

ص : 302

خ. خواهش بد

وَ أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ

و از خواهش بد پناهم ده.15/14

ذ. شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - به تو پناه می بریم.1/17

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر شیطانِ سرکش پناه ده.6/23

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

و من و فرزندانم را از شیطانِ رانده شده پناه ده.6/25، 6/23

ض. آنچه از ترس آن، پناه خواسته شود

أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِکَ مِنْ خَوْفِهِ

ما و خویشاوندان و برادرانمان و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده. و از آنچه از ترس آن از تو ایمنی طلبیدیم، امانمان ده.15/17

ظ. پادشاه ستمگر

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر پادشاهِ ستمگری پناه ده.6/23

غ. شرّ انسان ها و جن ها

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ شَرِیفٍ وَ وَضِیعٍ... وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر بلندمرتبه و فرومایه و از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

أ ب. شرّ حیوانات

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

أ ج. شرّ امور زهرآگین، مردمان (جاهل) و چشم زخم

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ السَّامَّهِ وَ الْهَامَّهِ و الْعَامَّهِ وَ اللَّامَّهِ

و من و فرزندانم را از شرّ جانور زهردار نکشنده و جانور زهردار کشنده و سایر جانوران و چشم زخم پناه ده.6/23

ص : 303

أ د. ظلم و ستم

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_جَارِینَ مِنَ الظُّلْمِ بِعَدْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از ستم (دیگران) به عدل تو پناه آورده اند، قرار ده.11و10/25

أ ه_. آتش دوزخ و عذاب آن

أَعِذْنَا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ

ما را از شکنجه آتش پناه ده.12/25

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.29/32

أَجِرْنِی مِنْهَا بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

مرا به بسیاری رحمتت از آن (آتش) ایمن ساز.32/32

أ و. قرض و وام

أَعُوذُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّیْنِ وَ فِکْرِهِ، وَ شُغْلِ الدَّیْنِ وَ سَهَرِهِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِی مِنْهُ، وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِی الْحَیَاهِ، وَ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاهِ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

و به تو پناه می برم - ای پروردگارم - از

اندوه و اندیشه وام و از کار قرض و بی خوابی اش، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا از آن پناه ده. و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از خواری آن در زندگی و از پیامد آن پس از مرگ، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن نجات ده.2/30

أ ز. توبه شکستن

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.

20/31

أ ح. رسوایی های سرای آخرت

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

ص : 304

أ ط. کژدم ها و مارهای آتش دوزخ

أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَقَارِبِهَا الْفَاغِرَهِ أَفْوَاهُهَا، وَ حَیَّاتِهَا الصَّالِقَهِ بِأَنْیَابِهَا

از عقرب های آن که دهانشان گشوده است و از مارهای آن که با نیش هایشان می زنند، به تو پناه می برم.31/32

أ ی. آشامیدنی های آتش دوزخ

وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... شَرَابِهَا الَّذِی یُقَطِّعُ أَمْعَاءَ وَ أَفْئِدَهَ سُکَّانِهَا

و از آشامیدنی اش که روده و دلِ ساکنانش را پاره پاره می کند، به تو پناه می برم.31/32

أ ک. غضبش

فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.

3/36

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِی

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و پناهم ده.17/48

أ ل. دورگرداننده بنده، از خدا

وَ أَعِذْنِی مِمَّا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ

و از چیزی که از تو دورم می کند، مرا

نگهدار.93/47

أ م. مانع شونده میان بنده و بهره اش

أَعِذْنِی مِمَّا... یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ حَظِّی مِنْکَ

از چیزی که میان من و بهره ام از تو، مانع می شود، مرا نگهدار.93/47

أ ن. بازدارنده بنده از قصدش، نزد خدا

أَعِذْنِی مِمَّا... یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ

از چیزی که مرا از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.93/47

أ س. مؤاخذه مهلت دادن

أَجِرْنِی مِنْ أَخْذِ الْإِمْلَاءِ

از مؤاخذه مهلت دادن پناهم ده.98/47

أ ع. فتنه و بدی ای که خدا برای قومی بخواهد

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَهً أَوْ سُوءًا فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذًا بِکَ

و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی ای (فروفرستی)، پس مرا که به تو پناه برده ام، نجات ده.120/47

أ ف. خشم و سخط او

أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ سَخَطِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِی

ص : 305

امروز از خشمت به تو پناه آورده ام، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست، و مرا پناه ده.18/48

أ ص. بدی آنچه نوشته شده و گذشته

أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از بدی آنچه نوشته شده و گذشته، به تو پناه می برم.5/54

پنجگانه

اوقات نمازهای پنجگانه

وَ قِفْنَا فِیهِ عَلَی مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ

و ما را در آن بر اوقات نمازهای پنجگانه، با حدودش که مشخص نمودی و واجباتش که واجب کردی، آگاه فرما.8/44

پند

اشتغال پیامبر صلی الله علیه و آله ، به نصیحتِ پذیرندگان دعوت الهی

شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِکَ

خود را به نصیحت کردن به پذیرندگانِ دعوتت مشغول ساخت.15/2

پند دادن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به امّت

أَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِأُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَهَا

او را به نصیحت کردن امّتش دستور دادی، پس آنها را نصیحت کرد.22/6

پنددهندگانِ دوستان خداوند

وَ اجْعَلْهُمْ... لِأَوْلِیَائِکَ مُحِبِّینَ مُنَاصِحِینَ

و آنان (فرزندانم) را دوستدار و پنددهنده دوستانت قرار ده.3/25

توفیق همسایگان، به پند دادن

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی ...مُنَاصَحَهِ مُسْتَشِیرِهِمْ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در پند دادنِ مشورت کننده شان، توفیق ده.2/26

عبرت قرار دادن دشمن

...نَکِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ

آنان را برای کسانی که در پس ایشانند، عبرت گردان.5/27

پند گرفتن دوراندیش

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد.

7/28

ص : 306

پنهان نمودن بدی های بنده و پنددهنده بودنش

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده قرار ده.3/34

عذرخواهی از روی پشیمانی و پنددهنده بودنش

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ یَکُونُ وَاعِظًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ

ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی، که از مانند آنها مرا در آینده ام، پنددهنده باشد.

2/38

قرآن، منتشرکننده پندها

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِرًا

و قرآن را ناشر پندهایی که غفلت از دید ما می پوشاند، قرار ده.10/42

پند دادن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به بندگان خدا

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... کَمَا... نَصَحَ لِعِبَادِکَ

خداوندا بر محمّد درود فرست. همچنانکه بندگانت را نصیحت کرد.17/42

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... نَصَحَ لِعِبَادِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه بندگانت را نصیحت کرد، پاداش ده.22/42

پند گرفتن پندپذیران

وَ لَا تَجْعَلْنِی عِظَهً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَکَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ

و مرا پندِ پندگیران و درس عبرت پذیران، قرار نده.124/47

پند دادن خدا و سخت دل گشتن بنده

إِلَهِی... وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ

خدای من، پند دادی، پس سنگدل گشتم.

1/49

پندار گمان

پنهان

درود خدا بر حاملان غیب

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِکَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و آنها که رسانندگان اخبار نهانی بر رسولانت می باشند.10/3

ایمان آوردن به پیامبران، به طور پنهانی

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ

ص : 307

الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین...1/4

آنچه در زیر خاک پنهان است

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا کَنَّ تَحْتَ الثَّرَی

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در زیر زمین پنهان است و همه از آنِ تو هستیم.9/6

شمارش کارهای پنهانی خویش

سُبْحَانَکَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَی نَفْسِی، وَ أُعَدِّدُهُ مِنْ مَکْتُومِ أَمْرِی

پاک و منزّهی تو، شگفتا از این گواهی که بر خود می دهم. و کار پنهانی خویش را می شمارم.

25/16

غیبت کردن از مؤمن غائب

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... اغْتِیَابِ مُوءْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از غیبت مؤمن غائب یا ناسزا به شخص حاضر و مانند اینها، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

ارزانی داشتن امور پنهان، به بنده

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِکُلِّ مَا یُصْلِحُنِی فِی دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی مَا ذَکَرْتُ مِنْهُ وَ مَا نَسِیتُ، أَوْ أَظْهَرْتُ أَوْ أَخْفَیْتُ

و هر چه در دنیایم و آخرتم به صلاحم است، چه آن را به یاد آوردم یا آنچه فراموش کردم، و اظهار کردم یا پنهان نمودم، بر من ارزانی دار.

9/25

کتمانِ رازها و عیب های همسایگان

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... کِتْ_مَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در کتمان اسرارشان و پوشاندن عیب هایشان، توفیق ده.2/26

دوستی همسایگان، در پنهان

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُسِرُّ لَهُمْ بِالْغَیْبِ مَوَدَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که در نبودشان دوستی را، آشکار سازم.3/26

پنهان بودن نام و نشان برخی مشرکان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و

ص : 308

دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است.9/27

توبه نمودن از گناهان پنهان و آشکار

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... بَوَاطِنِ سَیِّئَاتِی وَ ظَوَاهِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان پنهان و آشکارم به درگاهت توبه می کنم.14/31

توبه شکستن و علم غیب خداوند

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

دانایی خدا بر کارهای پنهان

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است.11/32

پنهان نمودن بدی های خود، از همسایه

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ... مِنْ جَارٍ کُنْتُ أُکَاتِمُهُ سَیِّئَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از همسایه ای که بدی هایم را از او نهان می داشتم، مرا ایمن ساز.21/32

خدا، پنهان کننده بدی و زشتی

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا...

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده، قرار ده.

3/34

آشکار نساختن (عیوب) پنهانِ بنده

وَ لَا تُبْرِزْ مَکْتُومِی

و (عیب) پوشیده ام را نمایان نساز.

2/41

پنهان داشتن امور ننگینِ بنده

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا یَکونُ نَشْرُهُ عَلَیَّ عَارًا

آنچه انتشارش (مایه) ننگ من می باشد را، از آنان پنهان کن.3/41

پنهان داشتن امور رسواکننده بنده

وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا یُلْحِقُنِی عِنْدَکَ شَنَارًا

و آنچه نزد تو مرا رسوا می نماید، از آنان بپوشان.3/41

ص : 309

آشکار شدن فرشته مرگ، از پرده های پنهان

تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ

فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد.13/42

سخن خدا از (عالم) غیب و نهان

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود راهنمایی کردی.14/45

مطابق بودن آشکار سپاس، با نهان آن

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا ظَاهِرُهُ وَفْقٌ لِبَاطِنِهِ، وَ بَاطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّیَّهِ

سپاس برای توست. سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.43و36/47

پنهان نمودن (گناهان خود)، از بندگان

أَنَا الَّذِی اسْتَخْفَی مِنْ عِبَادِکَ وَ بَارَزَکَ

منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار نمودم.79/47

توبه و وانگذاشتن گناهان آشکار و نهان بنده

تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا... وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا

سَرِیرَهً

توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

زشتی پنهان کاری های دشمن

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی... قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیْهِ، أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که - ای خدای من - زشتی آنچه در دل داشت، ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

بر خدا پنهان نبودنِ:

أ. اخبار شکوه کنندگان

یَا مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ

ای کسی که خبرهای دادخواهان بر او پنهان نیست.1/14

ب. کارهای اندک و رازهای نهانی

لَا تَنْطَوِی عَنْکَ دَقَائِقُ الْأُمُورِ، وَ لَا تَعْزُبُ عَنْکَ غَیِّبَاتُ السَّرَائِرِ

کارهای ریز و کوچک، از تو پنهان نمی ماند و رازهای نهان، از تو غایب نیست.

11/32

ج. علم و دانستنی های هر چیز

ص : 310

لَا یَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَیْءٍ

چیزی از علم او پنهان نیست.2/47

د. هیچ چیز نهانی، در زمین و آسمان

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.3/50

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

ه_. آفریدگان و آنچه خود تدبیر نموده

کَیْفَ یَخْفَی عَلَیْکَ یَا إِلَهِی مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ؟ وَ کَیْفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ؟ أَوْ کَیْفَ یَغِیبُ عَنْکَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ؟

چگونه آنچه را که خود آن را آفریده ای - ای خدای من - بر تو پنهان باشد؟ و چگونه آنچه را که خود ساخته ای، شمار آن را ندانی؟ یا چگونه از تو پنهان شود، آنچه که خود آن را تدبیر می نمایی؟1/52

پوزش

پوزش خواهی به پیشگاه خدا و پذیرش

پوزش

وَ مَا أَنَا بِأَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ

و من نکوهیده تر از عذرآورنده به پیشگاهت که تو عذرش را پذیرفته ای، نیستم.11/12

عذر خواهی از خدا، به سبب نپذیرفتن پوزش عذرخواه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ مُسِیءٍ اعْتَذَرَ إِلَیَّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از بدکرداری که از من عذرخواهی کرد، پس عذر او را نپذیرفتم.1/38

پوزش خواستن از خدا، از روی پشیمانی

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ...

ای خدای من، از آنها و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی.2/38

پوزش خواستن از روی راستی و برای خدا

وَ لَکَ... مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ

و عذر خواستن راستین زبان هایمان، برای توست.45/45

پوزش خواهی بنده از خدا، برای:

ص : 311

أ. جهل و نادانی خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ جَهْلِی

خداوندا، به درستی که من از نادانی ام، در پیشگاه تو عذر می خواهم.21/31

ب. گناهان

أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ یَا إِلَهِی مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ اعْتِذَارَ نَدَامَهٍ یَکُونُ وَاعِظًا لِمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنْ أَشْبَاهِهِنَّ

ای خدای من، از آنها (گناهان) و نظایر آنها از تو عذر می خواهم، عذرخواهیِ از روی پشیمانی، که از مانند آنها مرا در آینده ام، پنددهنده باشد.2/38

وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی

و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته، پوزش می طلبم.8/51

پوست

سیاه شدن پوست ها

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

14و10/1

پوسیدگی

پوسیدن استخوان ها، با آتش دوزخ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ تَذَرُ الْعِظَامَ رَمِی_مًا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که استخوان ها را می پوساند.30و29/32

فرود به خانه پوسیده (قبر)

اللَّهُمَّ... بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

خداوندا فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

پوسیدن تن بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، و حالم هنگامی که جسدم پوسیده گردد، بر من رحم کن.6/53

پوشاندن

پوشاندن (گناهان بندگان) در قیامت

وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْرًا سَتَرْتَهُ عَلَی رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ

و در برابر گواهان، پرده ای که با آن ما را پوشانده ای کنار نزن، روزی که اخبار بندگانت را

ص : 312

آشکار می کنی.4/11

خدا، پوشاننده عیب ها و زشتی های بنده

فَکَمْ مِنْ عَائِبَهٍ سَتَرْتَهَا عَلَیَّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی

چه بسیار عیب هایی که بر من پوشاندی و رسوایم نکردی.21/16

پوشاندن بنده، به پرده و ستر الهی

إِلَهِی فَإِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنِی بِسِتْرِکَ فَلَمْ تَفْضَحْنِی...

خدای من، اکنون که مرا به پرده (عفو) خود پوشاندی و رسوایم نکردی...32/16

وَ اسْتُرْنِی بِسِتْرِکَ کَمَا تَأَنَّیْتَنِی عَنِ الِانْتِقَامِ مِنِّی

و مرا با پوشش خود بپوشان، آنگونه که در انتقام از من درنگ فرمودی.12/31

وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ

و مرا به پرده خویش بپوشان.24/31

وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

و ما را به پرده خود بپوشان.47/45

پوشاندن زره های محافظت کننده از شرّ شیطان، به مؤمنان

وَ أَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَنًا وَاقِیَهً

و بر اندام آنان زره های بازدارنده از آزار و اذیّت او بپوشان.10/17

پوشاندن زیور پرهیزکاران، به بنده

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ

زیور پرهیزکاران را به من بپوشان.10/20

(توفیق) پوشاندن عیب و زشتی

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... سَتْرِ الْعَائِبَهِ

زیور پرهیزکاران را در پوشاندن عیب، به من بپوشان.10/20

پوشاندن خوشنودی خدا، بر بنده

جَلِّلْنِی رِضَاکَ

خوشنودی ات را بر من بپوشان.21/20

پوشاندن دل بنده، به (جامه) تقوا

أَشْعِرْ قَلْبِی تَقْوَاکَ

قلبم را به جامه پرهیز از خود بپوشان.

9/21

پوشاندن (جامه) وحشت از بدکاران خَلق بر دل بنده

وَ أَلْبِسْ قَلْبِیَ الْوَحْشَهَ مِنْ شِرَارِ خَلْقِکَ

و دلم را به وحشت از بدکاران خلقت بپوشان.

11/21

بنده را در هر حال، پوشیده قرار دادن

وَ اجْعَلْنِی فِی کُلِّ حَالَاتِی مَحْفُوظًا، مَکْلُوءًا، مَسْتُورًا، مَمْنُوعًا، مُعَاذًا، مُجَارًا

و مرا در همه حالت هایم، محفوظ، نگاه داشته،

ص : 313

(گناهانم را) پنهان شده، (در برابر دشمنانم) حمایت شده، پناه داده شده، (از عذاب الهی) امان داده شده قرار ده.5/22

پوشاندن عافیت، بر بنده

أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ

لباس عافیتت را بر من بپوشان.1/23

أَلْبِسْنَا فِیهِ جُنَنَ الْعَافِیَهِ

در آن (ماه) پوشش های عافیت را به ما بپوشان.7/43

سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ

لباس عافیت خود را به من بپوشان.

112/47

کَمْ مِنْ... عَافِیَهٍ أَلْبَسْتَهَا

چه بسیار (جامه های) تندرستی ای که (بر من) پوشاندی.11/49

إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا... أَلْبَسْتَنِی عَافِیَتَکَ

اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که عافیت خویش را بر من پوشانده ای.4/50

توفیق پوشاندن عیب های همسایگان

وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در پوشاندن عیب هایشان، توفیق ده.2/26

پوشاندن بنده، به پرده عافیت الهی

اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیَتِکَ تَفَضُّلًا

با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

21/31

پوشاندن بنده در دنیا، به عفو و فضل الهی

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ، وَ تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی و (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

پوشاندن رحِم، به پرده ها

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ، حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده و راه های تنگ، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

پوشاندن (خطا توسّط) خدا، پس از علم او

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی سِتْرِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر (خطا) پوشاندنت پس از علمت.1/34

ص : 314

خدا، پوشاننده عیب ها

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... وَاعِظًا لَنَا...

پس آن عیب ها که پوشاندی، برای ما پنددهنده قرار ده.3/34

به رحمت نپوشاندن بنده و تباه شدنش

فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی، وَ إِلَّا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِکَ تُوبِقْنِی

زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم. و اگر مرا به رحمتت نپوشانی، تباهم.5/39

پوشاندن جامه های امان، به بندگان

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

پوشاندن (گناه) بنده و رسوا نکردنش

تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ

می پوشانی بر کسی که اگر می خواستی، رسوایش می نمودی.8/45

امید به پوشاندن بدی، از جانب پروردگار

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید

است که پروردگارتان بدی هایتان را بپوشاند.

10/45

عدم دریافت (حقایقِ) پوشانده شده از بنده

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی دیدگانشان آن را درنمی یافت.

14/45

رمضان، پوشاننده زشتی ها

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ... أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ

درود بر تو. چه پوشنده بودی، انواع عیب ها را!.31/45

عطا نمودن پوشش، به بنده

فَعُدْ عَلَیَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ - عَلَی مَنِ اقْتَرَفَ - مِنْ تَغَمُّدِکَ

پسْ بر من از پوششت، همان چیزی را که به کسی که گناه کرده می دهی، عطا کن.70/47

پوشاندن بنده زاری کننده به درگاه خدا

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که

ص : 315

پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

پوشاندن یا آشکار ساختن (گناه)

أَنَّکَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْکَ إِلَی أَنْ تَشْهَرَ

به درستی که تو به پرده پوشی نزدیک تری تا اینکه آشکار سازی.116/47

پوشاندن آنچه خدا از بنده می داند

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان.

119/47

پوشاندن بنده و توانایی بر سخت گرفتن بر او

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

پوشاندن بنده، به عطایای بزرگ الهی

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

بازگشت بنده (به گناه)، و پوشاندن خدا

فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ

پس (باز به نافرمانی) برگشتم و تو پوشاندی.

1/49

پوشیده شدن جمال و نیکویی خداوند

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

پوشیده پنهان

پهن پهناور

پهناور

بارانی پهناور و عریض

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا مَرِیعًا مُمْرِعًا عَرِیضًا وَاسِعًا غَزِیرًا

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش، خرّمی بخش، سرسبزکننده، پهناور، دامنه دار و پُر آب، سیراب گردان.4/19

ص : 316

پیادگان

ایمن ساختن بنده از پیادگان و سواران بدخواه

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ... رَجِلِهِ وَ خَیْلِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از نیروهای پیاده و سواره اش ایمن سازی.

8و7/23

جنگیدن دشمن با پیادگان (مسلمان)

أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

اندام آنها (مشرکان) را از جنگیدن با مردان (پیاده نظام) سست گردان.11/27

پیام

خستگی پیامبر صلی الله علیه و آله ، در تبلیغ پیام خدا

أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِی تَبْلِیغِ رِسَالَتِکَ

در تبلیغ پیام تو، خود را به رنج انداخت.

13/2

فرشتگان، امانت داران پیام خداوند

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ، وَ عَلَی الْمَلَائِکَهِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ... أَهْلِ الْأَمَانَهِ عَلَی رِسَالَاتِکَ

...پس بر آنها درود فرست، و نیز بر فرشتگانی که از آنان پایین ترند و بر رساندن پیام هایت امانت دارند.6/3

برهان رسالت و پیام های پیامبر صلی الله علیه و آله

اسْتَجَابُوا لَهُ حَیْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّهَ رِسَالَاتِهِ

هنگامی که دلیل رسالت های خود را به گوششان رساند، اجابت کردند.3/4

پیامبر صلی الله علیه و آله و رساندن پیام خدا

أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ و خِیَرَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ، حَمَّلْتَهُ رِسَالَتَکَ فَأَدَّاهَا

همانا محمّد بنده تو و فرستاده ات و برگزیده تو از بین آفریدگانت است، رسالت خود را بر او دادی، پس آن را انجام داد.22/6

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

پاداش ابلاغ پیام های خدا

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده.

22/42

ص : 317

پیامبری

گرد آمدن با پیامبران خدا، در بهشت

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم و با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

منّت گذاشتن خدا بر مسلمانان، به خاطر پیامبر صلی الله علیه و آله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد بر ما منّت نهاد.1/2

برابری نداشتن هیچ پیامبر مرسلی، با محمّد صلی الله علیه و آله

...لَا یُسَاوَی فِی مَنْزِلَهٍ، وَ لَا یُکَافَأَ فِی مَرْتَبَهٍ، وَ لَا یُوَازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ

...کسی در منزلت با او (محمّد)، یکسان و در مقام همتا نباشد و نزد تو هیچ فرشته مقرّبی و پیامبر فرستاده شده ای با او برابری نکند.24/2

استوار کردن پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله

قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند.4/4

پاداش محمّد صلی الله علیه و آله ، برترین پاداش خدا به پیامبران

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْزِهِ عَنَّا أَفْضَلَ وَ أَکْرَمَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ أَنْبِیَائِکَ عَنْ أُمَّتِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و از طرف ما بهترین و گرامی ترین پاداشی را که به پیامبرانت از جانب امّتش دادی، به او پاداش ده.23/6

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ... أَفْضَلَ مَا جَزَیْتَ أَحَدًا مِنْ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ، وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ الْمُصْطَفَیْنَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده. بهترین پاداشی که به یکی از فرشتگان نزدیک خود و پیامبران فرستاده شده برگزیده ات دادی.22/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، خاتم پیامبران

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران - درود فرست.15/17

مردن بر آیین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ نَبِیِّکَ: مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ

ص : 318

إِذَا تَوَفَّیْتَنِی

و هنگامی که مرا میراندی، بر دین خود و دین پیامبرت محمّد - که درود بر او باد - بمیران.

13/31

نزول وحی، بر پیامبر خدا؛ محمّد صلی الله علیه و آله

جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

نزدیک ترین پیامبران به خدا، در روز رستاخیز

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

پیامبران فرستاده شده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ مِنِ ابْتِدَائِهِ إِلَی وَقْتِ فَنَائِهِ: مِنْ مَلَکٍ قَرَّبْتَهُ، أَوْ نَبِیٍّ أَرْسَلْتَهُ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ کسانی که در آن، از آغاز آن تا پایانش تو را بندگی کرده اند؛ از فرشته ای که او را مقرّب ساختی، یا پیامبری که او را فرستادی، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

خوار نشدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، در روز رستاخیر

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

درود خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله ، پیامبر مسلمانان

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا...

خداوندا بر محمّد پیامبرمان درود فرست.

56/45

درود خدا، بر پیامبران مرسل

صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ

بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی.56/45

درودی جمع کننده درودهای پیامبران

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلَائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَهْلِ طَاعَتِکَ

ص : 319

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبران تو را فراگیرد.54/47

ترک شدن سنّت های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله

یَرَوْنَ... سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَهً

می بینند روش های پیامبرت ترک شده است.

9/48

پیاپی (پی درپی)

پی درپی بودن نعمت های خدا

تَظَاهَرَتْ آلَاوءُهُ

نعمت هایش آشکار و پی درپی است.7/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَی مَا... أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ

و سپاس خدای را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسش بر نعمت های آشکار که برای آنها تمام کرده بازمی داشت، آنها نعمت هایش را صرف می نمودند و او را سپاس نمی گزاردند.

8/1

پی درپی رساندن آذوقه مرزداران اسلام

وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ

آذوقه یشان را پیاپی برسان.2/27

نفَس زدن های پی درپی محتضر، در وقت جان کندن

هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

حجّت های پی درپی

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر بعد از عذرهای فراوان بر او و پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او.9/45

پی درپی ساختن ارجمندی های نعمت، نزد بنده

تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِکَ، عَلَیَّ، وَ ظَاهِرْ کَرَامَاتِهَا لَدَیَّ

فراخی نعمتت را بر من تمام کن، و کرامت های آن را نزد من پیوسته گردان.128/47

پیدا آشکار

پیرایه زیور

ص : 320

پیروان

ایمان واقعیِ پیروان پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

روبرو شدن پیروان پیامبران، با تکذیب ستیزه جویان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ - مِنْ - أَهْلِ الْأَرْضِ بِالْغَیْبِ عِنْدَ مُعَارَضَهِ الْمُعَانِدِینَ لَهُمْ بِالتَّکْذِیبِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پنهانیِ پیامبران از اهل زمین، در هنگامی که با تکذیب ستیزه جویان روبرو می شدند...1/4

بهترین پاداش الهی، به پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان.9/4

ویژگی های پیروان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ

سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ خَیْرَ جَزَائِکَ

همان (تابعین) که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.9/4

الَّذِینَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَ تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَ مَضَوْا عَلَی شَاکِلَتِهِمْ

آنان که راه ایشان را قصد نمودند و به سوی جهت آنها روآوردند و به روش آنها رفتار نمودند.

10/4

لَمْ یَثْنِهِمْ رَیْبٌ فِی بَصِیرَتِهِمْ، وَ لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

آنان که عقیده اشان را شکّی برنگرداند و تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

یَدِینُونَ بِدِینِهِمْ، وَ یَهْتَدُونَ بِهَدْیِهِمْ، یَتَّفِقُونَ عَلَیْهِمْ، وَ لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ

...دین آنان را پیروی می کنند، به راهنمایی آنها راه می یابند، با ایشان موافقت دارند و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.12/4

درود خدا، بر پیروان پیامبران علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین درود فرست.13/4

ص : 321

درخواست از خدا، برای پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِی رِیَاضِ جَنَّتِکَ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ کَیْدِ الشَّیْطَانِ، وَ تُعِینُهُمْ بِهَا عَلَی مَا اسْتَعَانُوکَ عَلَیْهِ مِنْ بِرٍّ، وَ تَقِیهِمْ طَوَارِقَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را از معصیت نگه داری و در باغ های بهشتت بر ایشان وسعت دهی، و آنان را از حیله شیطان بازداری، و بر خواسته های نیک آنانْ کمک رسانی و آنها را از حوادث شب و روز - مگر خیری که پیش آید - حفظ نمایی.14و13/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ، وَ الطَّمَعِ فِیما عِنْدَکَ وَ تَرْکِ التُّهَمَهِ فِیما تَحْوِیهِ أَیْدِی الْعِبَادِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به تو و طمع در آنچه نزد تو است و ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.

15و14و13/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ، وَ تُزَهِّدَهُمْ فِی سَعَهِ الْعَاجِلِ، وَ تُحَبِّبَ إِلَیْهِمُ الْعَمَلَ لِلْآجِلِ، وَ الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس

از خویش بازگردانی و در گشادگی دنیا آنان را بی میل نمایی، و عمل برای آخرت و آمادگی برای بعد از مرگ را در نظرشان محبوب کنی.

16و13/4

تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

در آن روز که جان ها از تن بیرون می رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا، وَ کَبَّهِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِیهَا

ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک و سختی آتش و همیشه ماندن در آتش است، عافیت بخشی.

18/4

تُصَیِّرَهُمْ إِلَی أَمْنٍ مِنْ مَقِیلِ الْمُتَّقِینَ

آنها را به جایگاهی آسوده که استراحتگاه پرهیزکاران است روانه کنی.19/4

دوستان ائمه علیهم السلام ، پیروان راه ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که پیروان راه روشن ایشانند، درود فرست.64/47

لعنت خدا، بر پیروان دشمنان برگزیدگان خدا

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

ص : 322

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

پیروزی

پیروزی اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، به همراه او

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ... انْتَصَرُوا بِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که به همراه او پیروز شدند...4و3/4

پیروز گرداندن بنده، بر دشمنش

وَ اجْعَلْ لِی... ظَفَرًا بِمَنْ عَانَدَنِی

و برایم بر آنکه با من ناسازگاری نمود، پیروزی ای قرار ده.8/20

وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ

و مرا بر او پیروز نمودی.6/49

قرار گرفتن در زمره پیروزشدگان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند.10/25

اسباب پیروزی

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ هِیَ أَسْمَعُ لَدَیْکَ مِنْ دُعَائِی، أَوْ

شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا... فَوْزَتِی بِرِضَاکَ

پس دعایی از او به من رسد که از دعای من نزد تو شنیدنی تر است، یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که پیروزی من به وسیله خوشنودی ات حاصل شود.27/31

فَذَکَرُوکَ بِمَنِّکَ، وَ شَکَرُوکَ بِفَضْلِکَ، وَ دَعَوْکَ بِأَمْرِکَ، وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ... فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ

پس با نعمتِ خودت، تو را یاد کردند و با تفضّلت، تو را شکر گزاردند و به فرمانت، تو را خواندند و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها، پیروزیشان به خوشنودی ات نهفته بود.16/45

پناهنده شدن به پناهگاه پیروزی خدا

فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی... عَالِمًا أَنَّهُ... لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ

ای خدای من، پس تو را خواندم، در حالی که می دانستم هر که به پناهگاه پیروزی تو پناهنده شود، هراسی ندارد.10/49

ناتوانی از پیروزی

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام.

ص : 323

زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم.7/51

پیروی

پیروی تابعین اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از نشانه های صحابه

لَمْ یَخْتَلِجْهُمْ شَکٌّ فِی قَفْوِ آثَارِهِمْ

تردیدی ایشان را از پیروی نشانه های آنها آشفته نساخت.11/4

توفیق پیروی از سنّت ها

وَفِّقْنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا وَ لَیْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِی جَمِیعِ أَیَّامِنَا، لِاسْتِعْمَالِ... وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ

و در امروز ما و امشب ما و در همه روزهایمان، ما را برای انجام نیکی و پیروی از سنّت ها، توفیق ده.18/6

پیروی از هوس

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُتَابَعَهِ الْهَوَی

خداوندا به تو پناه می برم از پیروی هوا و هوس.2و1/8

دور شدن از پیروی شیطان

نَعِظُ عَنْ مُتَابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنَا

هر کس نهی ما را پذیرفت، از پیروی او

(شیطان) بازداریم.14/17

توفیق پیروی از راهنما

وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی

مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گرداند و پیروی از کسی که ارشادم کرد، توفیق ده.

8/20

پیروی از نور قرآن

جَعَلْتَهُ نُورًا نَهْتَدِی مِنْ ظُلَمِ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَهِ بِاتِّبَاعِهِ

آن را نوری قرار دادی که ما با پیروی از آن، از تاریکی های گمراهی و نادانی ره یابیم.3/42

پیروی از روشنی جویندگانِ از نور قرآن

وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ اسْتَضَاؤُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ

و ما را در پی کسانی گردانی که از نور آن، روشنی جستند و آرزو، آنان را از کار (نیک) سرگرم نکرد.9/42

پیروی از نشانه های به پادارندگان قرآن

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند.

9/42

ص : 324

خدا و پدید آوردن نوپیداشده ها، بدون پیروی (از دیگران)

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که نوپیداها را بدون پیروی (از الگویی) پدید آوردی.12/47

پیروی از راه روشن ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که پیروان راه روشن ایشانند، درود فرست.64/47

پیرو خوشنودی خدا بودن

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا تَبَعًا إِلَّا لِمَرْضَاتِکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت و جز پیرو خوشنودی ات قرار نده.124/47

پیری

روزی خدا و هنگام پیری

اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِکَ عَلَیَّ إِذَا کَبِرْتُ

فراخ ترین روزی ات را بر من، زمانی که پیر شدم قرار ده.11/20

رحم نمودن خدا، بر پیری بنده

مَوْلَایَ... ارْحَمْ شَیْبَتِی

مولای من! بر پیری ام رحم کن.4/53

پیش

نبودنِ اوّلی، پیش از خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ

سپاس خدای را، اوّلی که پیش از او اوّلی نبوده است.1/1

ناتوانی جانداران از به تأخیر انداختن آنچه خدا پیش انداخته

لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیرًا عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ

آنها تواناییِ عقب انداختن آنچه (خدا) آنان را به سوی آن جلو انداخته، ندارند.4/1

محو ساختن اعمال بدی که بنده پیش از این انجام داده

وَ امْحُ عَنِّی شَرَّ مَا قَدَّمْتُ

و از من زشتی آنچه پیش فرستاده ام را بزدای.

6/15

مقدّم انداختن آنچه به تأخیر افتاده

فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ

پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز.2/18

ص : 325

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تأخیر آنچه را پیش انداختی، دوست نداشته باشیم.5/33

به تأخیر انداختن آنچه مقدّم شده

وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

2/18

أَلْهِمْنَا الِانْقِیَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَیْنَا مِنْ مَشِیَّتِکَ حَتَّی لَا نُحِبَّ... تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ

گردن نِهی بر خواسته ات را - که بر ما وارد ساختی - به ما الهام فرما، تا تعجیل آنچه را که به تأخیر انداخته ای، دوست نداشته باشیم.5/33

پیش انداختن خوشنودی پدر و مادر، بر خوشنودی خود

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أُقَدِّمَ عَلَی رِضَایَ رِضَاهُمَا

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا خوشنودی آنان را بر خوشنودی خود مقدّم اندازم.5/24

سود آنچه پیش از این انجام شده

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ، وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوَضًا حَاضِرًا یَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ مَا قَدَّمَ وَ سُرُورَ مَا أَتَی بِهِ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده و کارش را عوضِ نقد عطا کن که سود آنچه پیش فرستاده و شادی آنچه را انجام داده، به زودی دریافت کند.16/27

پیش انداختن مُتاع دنیا، برای بنده

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا، وَ عَجَّلْتَ لِی مِنْ مَتَاعِهَا بُلْغَهً إِلَی جِوَارِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، و هم اکنون به دستم رسانده ای، وسیله رسیدن به جوار خود قرار ده.6/30

پیش یا پس انداختن ماه رمضان

جَعَلَ لَهُ وَقْتًا بَیِّنًا لَا یُجِیزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ یُقَدَّمَ قَبْلَهُ، وَ لَا یَقْبَلُ أَنْ یُوءَخَّرَ عَنْهُ

برای آن، زمان آشکاری قرار داد، که خداوند عزیز و جلیل روا نمی دارد که پیش انداخته شود و نمی پذیرد که از آن وقت به تأخیر افتد.4/44

پیش انداختن هشدار الهی، و به تأخیر

ص : 326

انداختن (کیفر)

قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعِیدِ... وَ أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ

هشدارها را، پیشتر داده ای و با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای.

21/46

پیش و پس نیفتادن از امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ... وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا یَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد و هیچ بازمانده ای از او بازنماند.60/47

پیش فرستادن ایمان به یگانگی خدا

إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ وَ نَفْیَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْکَ

همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو و نفی شریکان و همتایان و مانندهایی از تو را، پیش فرستاده ام.72/47

کردار شایسته پیش فرستاده شده

فَإِنِّی لَمْ آتِکَ ثِقَهً مِنِّی بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ

پس به درستی که من با اطمینان به عمل شایسته ای که پیش فرستاده باشم، به درگاه تو

نیامده ام.6/48

دانایی خدا به آنچه پیش از این از بنده سرزده

قَدْ تَقَدَّمَ مِنِّی مَا قَدْ عَلِمْتَ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی

پیش از این از من (گناهانی) سر زده که تو می دانی و از من به آنها داناتری.2/50

پیشامد

پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله و پیشامد نیک

وَ تَقِیهِمْ طَوَارِقَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقًا یَطْرُقُ بِخَیْرٍ

و آنها را از حوادث شب و روز - مگر خیری که پیش آید - حفظ نمایی.14/4

پیشامدهای بلا و سختی ها

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ،... وَ وَقَیْتَنَا فِیهِ مِنْ طَوَارِقِ الْآفَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی و در آن ما را از پیشامدها و بلاها نگهداشتی.8/6

پیشامد آرامش دل

...حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ

...تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت

ص : 327

به آنچه رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

پیشامد به تأخیراندازنده مجاهد، از جنگ

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... أَوْ أَخَّرَهُ عَنْهُ حَادِثٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ، وَ أَوْجِبْ لَهُ ثَوَابَ الْمُ_جَاهِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت، یا حادثه ای او را (از جهاد) عقب انداخت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس و پاداش مجاهدان را برای او واجب گردان.17/27

پیشامد آزمایش الهی

لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم پیش می آید، باطل نکن.131/47

پیشانی

دست ردّ نزدن بر پیشانی بنده

إِلَهِی... لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ

خدای من در حالی که در پیشگاه تو ایستاده ام دست رد بر پیشانی ام نزن.17/16

یَا مَنْ لَا یَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّهِ عَلَیْهِ

ای کسی که دست رد بر پیشانی آنان که به محبّت او اعتماد دارند، نمی زند.5/46

وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ فِی مَسْأَلَتِی

و در خواهشم، دست رد بر پیشانی ام نزن.

25/46

لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَکَ

همانگونه که دست رد بر پیشانی ستیزه جویان با خود زده ای، دست رد بر پیشانی ام نزن.

116/47

پیشانی به خاک گذاردن برای خدا

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ، وَ حَصِّنْ بِهِ دِیَارَهُمْ... حَتَّی... لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَهٌ دُونَکَ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش و شهرهایشان را استوار ساز، تا پیشانی هر یک از آنان جز در برابر تو به خاک گذاشته نشود.7/27

پیشتازی

پیش افتادن از پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و عفو الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او،

ص : 328

پیشی گیریم.11و10/1

پیشی گیرندگان به ایمان

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ، الَّذِینَ یَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان. همانها که می گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را، که در ایمان، بر ما پیش قدم شدند بیامرز.9/4

پیشی گرفتن رحمت خدا، بر غضبش

أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ

تو آنی که رحمتش بر غضبش پیشی می گیرد.

8/16

پیشی گرفتن به فضیلت

أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ، فِی... وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَهِ

زیور پرهیزکاران را در پیشی گرفتن به فضیلت، به من بپوشان.10/20

پیشی گرفتن آمرزش خدا بر والدین یا فرزندان

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی

گرفت، پس آنان را شفیع من گردان. و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما.15/24

پیشی گیرندگان به نیکی ها

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... مِنَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. از آنان که در نیکی ها می شتابند و ایشان برای آن پیشی می گیرند.18/44

پیشی نگرفتن بر امام علیه السلام

أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ... وَ أَلَّا یَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ

فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و هیچ پیشی گیرنده ای از او پیشی نگیرد.60/47

پیشی گرفتن به راه نیکویی ها

وَ سَهِّلْ لِی مَسْلَکَ الْخَیْرَاتِ إِلَیْکَ، وَ الْمُسَابَقَهَ إِلَیْهَا مِنْ حَیْثُ أَمَرْتَ

و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده ای، برای من آسان گردان.94/47

پیشرفت

پیشرفت نمودن در کارها

ص : 329

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ النَّفَاذِ فِی أُمُورِی

و با تندرستی و پیشرفت در کارهایم بر من منّت گذار.3/23

پیشوا

محمّد صلی الله علیه و آله ، پیشوای رحمت

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ... وَ صَفِیِّکَ مِنْ عِبَادِکَ، إِمَامِ الرَّحْمَهِ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت و دوست تو از بندگانت، آن پیشوای رحمت - درود فرست.

3/2

پیشوایان هدایت و رستگاری

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی...

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از امامانِ رستگاری...2/4

تأیید گشتن دین اسلام، به امام و پیشوا

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

قرار گرفتن در زمره امامان و پیشوایان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، وَ الْأَئِمَّهِ الَّذِینَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ

خداوندا و مرا از باورداران به پیامبرت و امامانی که اطاعتشان را واجب نمودی، قرار ده.

12/48

پیشینیان گذشتگان

پیکار جنگ

پیمان

عهد بنده با خدا، دوری نمودن از معاصی

وَ لَکَ یَا رَبِّ... عَهْدِی أَنْ أَهْجُرَ جَمِیعَ مَعَاصِیکَ

و ای پروردگار من، با تو عهد می بندم، از همه نافرمانی های تو، دوری گزینم.16/31

پیمان با رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَ_حْفُوظُ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او پیمان نگه داریم.23/45

پیمان امام علیه السلام و حبل الهی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ... بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای

ص : 330

بندگانت به پا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود پیوستی.60/47

وفا نمودن به عهد و پیمان خداوند

تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ

تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده.

88/47

پیمانه

پیمانه باران و فرشتگان

...وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ... کَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا

...و آنها که پیمانه باران های شدید و رگبارهای متراکم را به آنان شناسانده ای.16/3

پیوستگی

به هم پیوستن ابزار بسط، در بدن

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ

سپاس خدای را که آلات بسط و گشادن را در ما به هم پیوست.20/1

پیوستن دعای بنده، به اجابت

صِلْ دُعَائِی بِالْإِجَابَهِ

درخواست مرا به روا شدن متّصل گردان.

11/14

پیوستن به خدا

لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُجَامَعَهِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْکَ، وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ

مرا به سستی در عبادتت و گرد آمدن با کسی که از تو دوری نموده و جدایی از آنکه به تو پیوسته، گرفتار نساز.11/20

پیوستن به قرب الهی

وَ اجْعَلْ مَا خَوَّلْتَنِی مِنْ حُطَامِهَا... وُصْلَهً إِلَی قُرْبِکَ

و آنچه از کالای آن (دنیا)، که به من ارزانی داشته ای، وسیله پیوستن به قربت قرار ده.6/30

پیوستگی، و رحمت خداوند

خَرَجَتْ مِنْ یَدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُکَ

اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده.9/32

سبب آرزو ننمودن پیوستگیِ نفَسی به نفَس دیگر

وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّی... لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ

و ما را از آرزوی دراز بازدار و با عمل

ص : 331

راستین، آن را از ما کوتاه کن، تا بدانجا که پیوستگی نفسی را به نفسی و در پی هم آمدن گامی را به گامی، آرزو نکنیم.1/40

پیوستن حمد بنده، به افزونی

لَکَ الْحَمْدُ... حَمْدًا... تَصِلُهُ بِمَزِیدٍ بَعْدَ مَزِیدٍ طَوْلًا مِنْکَ

سپاس برای توست. سپاسی که تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی درپی پیوند دهی.

48و36/47

پیوستگی درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، به بقای الهی

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... یَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که اتّصالش به بقای تو پیوند خورد.53/47

پیوستگی درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، به دیگر درودها

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً... مُتَّصِلَهً بِنَظَائِرِهِنَّ أَبَدًا

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که تا ابد به مانندهای آن (درودها) متّصل باشد.

59/47

پیوستگی پیمان امام علیه السلام ، به پیمان خدا

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ... بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود پیوستی.60/47

پیوستگی اطاعت از محمّد صلی الله علیه و آله ، به طاعت الهی

بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ کسی که اطاعت از او را به اطاعت خود پیوند زده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.

86/47

پیوستن زندگی بنده، به خواسته هایش

فَأَحْیِنِی حَیَاهً طَیِّبَهً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ

پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که به آنچه می خواهم پیوسته گردد.117/47

پیوستن فضل خدا در دنیا، به خیر آخرت

وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ... وَ صِلْ ذَلِکَ بِخَیْرِ الْآخِرَهِ وَ نَعِیمِهَا

و برایم از فضل و فراخی آنچه نزد توست، بیفزا. و آن را به خیر آخرت و نعمت فراوانش پیوسته گردان.28/48

ص : 332

ت

تابش درخشش

تابعین پیروان

تأخیر پس

تاریکی تیرگی و نیز ظلمت

تازه

روز نو و تازه

هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ

این روزی نو و تازه است.12/6

لغزش های گذشته و تازه

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ... سَوَالِفِ زَلَّاتِی وَ حَوَادِثِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از لغزش های گذشته و تازه ام، به درگاهت توبه می کنم.14/31

ماه نو، ماهی نو برای کاری نو

جَعَلَکَ مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ

تو را کلید ماهی نو برای کاری نو قرار داد.

3/43

خدا و تازه های خلقت

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعَاتِ بِلَا احْتِذَاءٍ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که نوپیداها را بدون پیروی (از الگویی) پدید آوردی.12/47

درودی دربردارنده هر درود گذشته و تازه

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُحِیطُ بِکُلِّ صَلَاهٍ سَالِفَهٍ وَ مُسْتَأْنَفَهٍ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه ای را فراگیرد.

55/47

سودهای دیرینه و تازه الهی

اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِیمَ فَوَائِدِکَ بِحَوَادِثِهَا

برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن و سودهای دیرینت را، با تازه های آن توأم ساز.

121/47

تأنی مهلت

ص : 333

تاوان قصاص

تباهی هلاکت

توبه و اصلاح تباهی ها

یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ

ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده است. 10/12

تبهکاری های شیطان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - به تو پناه می بریم.1/17

إِلَّا تَقِنَا خَبَالَهُ یَسْتَزِلَّنَا

اگر ما را از تبهکاری اش نگه نداری، به لغزشمان اندازد.7/25

راه شیطان، راه تباهی

وَ اسْلُکْ بِنَا مِنَ التُّقَی خِلَافَ سَبِیلِهِ مِنَ الرَّدَی

و برخلاف راه هلاکت بار او (شیطان)، ما را به راه پرهیزکاری ببَر.5/17

اصلاح آنچه تباه شده

اللَّهُمَّ... اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی

خداوندا امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.2/20

عِنْدَکَ... لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ

اصلاح آنچه تباه شده، نزد توست.20/20

تباه نساختن عبادت بنده

عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ

مرا به عبادت خود وادار ولی بندگی ام را با خودپسندی تباه نگردان.3/20

حفظ روزی از تباه گشتن

حَصِّنْ رِزْقِی مِنَ التَّلَفِ

روزی ام را از تلف شدن نگهدار.23/20

تباه گشتن حقّ پدر و مادر

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... أَوْ ضَاعَ قِبَلِی لَهُمَا مِنْ حَقٍّ فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده یا حقّی از آنها نزد من ضایع شده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان قرار ده.8/24

تباه شدن حقّ فرزند

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... أَوْ ضَیَّعَاهُ لِی مِنْ حَقٍّ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند یا حقّی را از من ضایع ساخته اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

تباه نشدن پاداش نیکوکاران، نزد خدا

یَا مَنْ لَا یَضِیعُ لَدَیْهِ أَجْرُ الْمُ_حْسِنِینَ

ص : 334

ای کسی که پاداش نیکوکاران، نزد او تباه نمی شود. 3/31

کارهای بزرگ تباه کننده

فَأَوْقَعَنِی وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ مِنْ صَغَائِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَهٍ، وَ کَبَائِرِ أَعْمَالٍ مُرْدِیَهٍ

پس (دشمن تو) در حالی که از گناهان کوچکِ هلاکت بار و از کردارهای بزرگِ نابودکننده به سویت می گریختم، مرا بر زمین زد.13/32

تباه ساختن واجبات

...حَاشَا فُرُوضِکَ الَّتِی مَنْ ضَیَّعَهَا هَلَکَ

...مگر واجبات تو، که هر که آن را انجام نداد، به هلاکت رسد.17/32

نپوشاندن بنده به رحمت الهی و تباه شدنش

وَ إِلَّا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِکَ تُوبِقْنِی

و اگر مرا به رحمتت نپوشانی، تباهم.

5/39

اصلاح کردار تبهکاران

یَا... مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِینَ

ای خواهان اصلاح عمل تبهکاران.5/40

عامل محافظِ بنده از تبهکاری های شیطان

اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا... مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِسًا

قرآن را نگهبان ما از تبهکاری های شیطان و از اندیشه های بد، قرار ده.10/42

رسوایی با گناهان تباه سازنده

لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.14/42

اعتراف بنده، به تباه نمودن

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ... اعْتِرَافًا بِالْإِضَاعَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به تباه نمودن، اعتراف کننده ایم.45/45

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ... وَ شَهِدَ عَلَی نَفْسِهِ بِالتَّضْیِیعِ

این جایگاه کسی است که به فراوانی نعمت ها اعتراف کرده و به تباه ساختن (نعمت ها)، به ضرر خود گواهی داده است.15/49

إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَیِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی

اگر کیفر کنی، این من هستم که ستمکار، سهل انگار، تباه کننده، گنهکار، مقصّر، اهمال کننده، واگذارنده بهره خویشم.14/51

فرود آمدن به درگاه غیر خدا و تباه شدن

ص : 335

وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلَّا بِکَ

و آنان که بر درگاه جز تو فرود آمدند، ضایع شدند.13/46

حسنات تباه شده

طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ

طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده، به گردنم انداز.106/47

تباه نساختن حسنات بنده، با معصیت

لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی ات، باطل نکن.131/47

تنهایی بنده، و آزمایش های تباه کننده

لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن.131/47

ورود به درّه های تباهی

حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ

به درّه های نابودی وارد شدم.2/49

تباه شدن بهره بنده

إِلَیْکَ مَفَرُّ الْمُسیءِ، وَ مَفْزَعُ الْمُضَیِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

گریزگاه بدکار و پناهگاه آنکه بهره اش را تباه کرده و پناهنده گشته، به سوی توست.3/49

تباهی و فساد قصد دشمن

فَلَمَّا رَأَیْتَ یَا إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ... أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ

پس همین که -ای خدای مبارک و والای من- تباهی باطن او را ملاحظه کردی، او را با مغز سر در گودالش (که برای شکار کنده بود)، سرنگون نمودی.8/49

گناهان تباه سازنده بنده

أَسْتَقِیلُکَ عَثَرَاتِی، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی

از تو می خواهم که از لغزش هایم درگذری و به درگاه تو از گناهانم که تباهم ساخته، پوزش می طلبم.8/51

تبذیر ولخرجی

تبشیر مژده

تبعات

تبعات و وبال های کسب

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ، وَ لَا أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ

و مرا بی حساب روزی ده، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم و زیر بار پیامدهای بدِ کسب نروم.24/20

ص : 336

تبعات وام، پس از مرگ

أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ... مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاهِ

و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از پیامد آن (وام) پس از مرگ.2/30

سپری شدن گناهان و به جا ماندن تبعاتش

...مِنْ ذُنُوبٍ أَدْبَرَتْ لَذَّاتُهَا فَذَهَبَتْ، وَ أَقَامَتْ تَبِعَاتُهَا فَلَزِمَتْ

از گناهانی که لذّت هایش سپری شد و گذشت، و پیامدهای آن به جای ماند و پایدار شد.9/31

تبعات و گرفتاری های بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام.18/31

در پیش چشم خدا بودنِ تبعات بنده

کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ، وَ عِلْمِکَ الَّذِی لَا یَنْسَی

و همه آنها (گرفتاری ها) پیش چشم تو که نمی خوابد و در علم تو که فراموش نمی کند، قرار دارد. 18/31

تبعات و آثار گناه

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِیعِ تَبِعَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک و دلیل هایش درباره همه تبعاتش (و گناهانش) ضعیف است.12/39

خالص نمودن اموال، از تبعات

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم.10/44

رمضان و کاستن تبعات (کارهای) بندگان

اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ

با گذشتن روزهایش تبعاتمان (سختی هایمان) را از ما بکن.15/44

تبعیت پیروی

تپش

خدا، بینا به دلهره و تپش قلب بنده

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

ص : 337

ای خدای من، نگرانی دلم را از بیم خود می بینی.19/16

تپش قلب بنده، از ترس خداوند

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

خداوندا، پس به تپیدن دلم از ترست، رحم فرما.23/31

تپّه

باران و روان شدن تپّه ها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را جاری گردانی، سیراب نما.5/19

تجارت

تجارتی بدون کسادی

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ... مَنْ کَانُوا مُنْطَوِینَ عَلَی مَحَبَّتِهِ، یَرْجُونَ تِجَارَهً لَنْ تَبُورَ فِی مَوَدَّتِهِ

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنها که محبّت او را در دل پرورانده، در دوستی اش امید به تجارتی بدون کساد داشتند...

5و3/4

تجارت با خداوند

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الرَّابِحِینَ فِی التِّجَارَهِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) در تجارت با تو سود کرده اند، قرار ده.11و10/25

تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَکَ

می خواهی در تجارت کردنشان با تو، سود برند.12/45

سودمند گرداندن تجارت بنده

وَ اجْعَلْ تِجَارَتِی رَابِحَهً

و تجارت (اخروی) مرا سودمند قرار ده.

126/47

تجاوز

تعدّی از مواضع احکام الهی

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

تجاوز از فرمان خداوند

کَمْ نَهْیٍ لَکَ قَدْ أَتَیْنَاهُ، وَ أَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنَا عَلَیْهِ فَتَعَدَّیْنَاهُ

چه بسیار نهی نمودنی که آن را انجام دادیم و امری که ما را بر آن آگاه کردی، پس ما از آن تعدّی نمودیم. 2/34

ص : 338

عامل بازدارنده بنده، از تجاوز از حدود الهی

اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ... حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.12/42

رابطه رحمت خدا و تجاوزکنندگان از حد

سُنَّتُکَ الْإِبْقَاءُ عَلَی الْمُعْتَدِینَ

روش تو مهربانی با تجاوزکنندگان است.

16/46

درودی متجاوز از خوشنودی خدا

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً تُجَاوِزُ رِضْوَانَکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد.

53/47

تجاوز از حدود و احکام الهی

لَا تُوءَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ، وَ تَعَدِّی طَوْرِی فِی حُدُودِکَ، وَ مُجَاوَزَهِ أَحْکَامِکَ

مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت و تعدّی کردنم در حدودت و تجاوز از احکامت کیفر نکن.

89/47

أَبَیْتُ إِلَّا... تَعَدِّیًا لِحُدُودِکَ

من جز تعدّی از حدود تو کاری نداشته ام.

14/49

تدبیر قطعی خدا، و عدم تجاوز از آن

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّی شِئْتَ

از تدبیر قطعی تو، به هر گونه و هر زمان که بخواهی نمی توان درگذشت.9/48

تجاهل نادانی

تجمّع اجتماع

تحریف

تحریف واجبات الهی

یَرَوْنَ... فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَهً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ

می بینند واجباتت از جهاتی که قانون نهاده ای، تحریف شده است.9/48

تحریک برانگیختن

تحفه ارمغان

تحیّر سرگردانی

تخیّل اندیشه

تداوم همیشگی

ص : 339

تدبیر

تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله

اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِی أَوْلِیَائِکَ

آنچه او درباره دوستانت می اندیشید، برایش کامل گردید.18/2

تصرّف بندگان، در حیطه تدبیر خدا

نَتَصَرَّفُ عَنْ أَمْرِکَ، وَ نَتَقَلَّبُ فِی تَدْبِیرِکَ

از روی فرمان توست که دست به کاری می زنیم و به تدبیر توست که در کارها تصرّف می کنیم.10/6

برهم زدن تدبیر شیطان

اللَّهُمَّ... افْسَخْ مَا دَبَّرَ

خداوندا آنچه (شیطان) اندیشید، باطل کن.

12/17

القائات شیطانی و تدبیر در (کار) دشمن خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَدْبِیرًا عَلَی عَدُوِّکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، تدبیر علیه دشمنت را قرار ده.13/20

مرزداران اسلام و تدبیر نمودن کار ایشان

اللَّهُمَّ... دَبِّرْ أَمْرَهُمْ

خداوندا امرشان را تدبیر فرما.2/27

ماه و فلک تدبیر

أَیُّهَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ

ای که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی و در فلک تدبیر تصرّف می کنی.1/43

تدبیر خدا، در امر (آفرینش) ماه

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِکَ!

پاک و منزّه است او. چه شگفت انگیز است، آنچه در امر تو تدبیر نمود!3/43

تدبیر خدا برای ماسِوای خود

أَنْتَ الَّذِی... دَبَّرْتَ مَا دُونَکَ تَدْبِیرًا

تویی آنکه ماسِوای خود را اداره نمودی.

13/47

تدبیر قطعی خداوند

لَا یُجَاوَزُ الْمَ_حْتُومُ مِنْ تَدْبِیرِکَ

از تدبیر قطعی تو، نمی توان درگذشت.

9/48

تدبیر الهی، و پنهان نگشتن امور از خدا

کَیْفَ یَغِیبُ عَنْکَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ؟

چگونه از تو پنهان شود، آنچه که خود آن را تدبیر می نمایی؟1/52

ص : 340

ترازو

ترازوی عدل الهی و کردار بنده

لَا تَحْمِلْ عَلَی مِیزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِی

عملم را در ترازوی انصاف نگذار.2/41

قرآن، ترازوی عدل

جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

آن را ترازوی عدلی که زبانه اش از راستی به بیراهه نمی رود، قرار دادی.3/42

سنگین ساختن ترازوی محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ ثَقِّلْ مِیزَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و میزانش را سنگین گردان.19/42

تربیت

تربیت فرزند و سپاس الهی

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن.7/24

بسیاری و طول کار والدین، برای تربیت فرزند

فَهُمَا أَوْجَبُ حَقًّا عَلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ... أَیْنَ

إِذًا یَا إِلَهِی طُولُ شُغْلِهِمَا بِتَرْبِیَتِی؟!

پس حقّ ایشان بر من واجب تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم. ای خدای من، در این هنگام کجاست درازی کار آنها، در پرورش دادن من؟!10/24

پرورش دادن فرزندان خردسال، برای والدین

إِلَهِی... رَبِّ لِی صَغِیرَهُمْ

خداوندا خردسالشان را برای من پرورش ده.

2/25

یاری کردن والدین، در تربیت فرزندان

أَعِنِّی عَلَی تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِمْ

مرا بر تربیت و ادب آموختن و نیکی به ایشان یاری نما.5/25

پرورش دادن بنده، در کوچکی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ... رَبَّیْتَنِی صَغِیرًا

خداوندا، تو مرا در کوچکی پرورش دادی.

1/50

تردّد

تردّد ماه

أَیُّهَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ

ص : 341

ای که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی.1/43

تردید شکّ

ترس

پاداش سرشار و کیفر ترسناک خداوند

اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ قَبَضَهُ إِلَی مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ

زمانی که (آفریده) حساب زندگی اش را بستانَد، او را گرفته، به سوی آنچه فراخوانده بود، از پاداش فراوان یا کیفر ترسناک خود روانه سازد.

6/1

خواهان و ترسان بودن از خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَکَ... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که به سبب آن ایشان را بر اعتقاد به امیدی نیکو به خود برانگیزی. بدین جهت که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی.

16-13/4

رهاندن تابعین، از آزمایش های ترسناک

وَ تُعَافِیَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَهُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا

و ایشان را از آنچه که به وجودآورنده آزمایش هایی از امور ترسناک است، عافیت بخشی.18/4

ترس بنده، از دوری گزینندگان از او

اکْفِنَا وَحْشَهَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ

با پیوستن به خود، ما را از وحشتِ دوری کنندگان، نگهدار.7/5

فضل الهی، و نهراسیدن بنده (از دوری گزیدن دیگران)

لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ

با احسانت از کسی نهراسیم.7/5

نهیی که خدا از آن ترسانده

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَوْقَفَهُمْ عَمَّا حَذَّرْتَ مِنْ نَهْیِکَ

و ما را از خوددارترین ایشان از حرام هایی که از آن بیم داده ای قرار ده.20/6

لرزش پاهای بنده، از ترس خدا

قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیَتُهُ رِجْلَیْهِ

ترس پاهایش را به لرزه انداخته.9/12

توبه پشیمانِ ترسان

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ

ص : 342

مِنْهُ، مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَیْهِ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است. و از آنچه بر او گرد آمده، ترسان است.12/12

پناه دادن بنده، از آنچه بدکرداران از آن ترسانند

أَجِرْنِی مِمَّا یَخَافُهُ أَهْلُ الْإِسَاءَهِ

از آنچه بدکاران وحشت دارند پناهم ده.

15/12

نهراسیدن بنده بر خود، مگر از خدا

وَ لَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی إِلَّا إِیَّاکَ

و من بر خود جز از تو نمی ترسم.16/12

نتیجه نترسیدن از کیفر الهی

قَدْ عَلِمْتَ، یَا إِلَهِی، مَا نَالَنِی مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ مِمَّا حَظَرْتَ... وَ اغْتِرَارًا بِنَکِیرِکَ عَلَیْهِ

ای خدای من، تو می دانی از فلان کس فرزند فلان کس چیزهایی به من رسیده که تو نهی نموده ای و این از بی باکی او از کیفر تو می باشد.

5/14

گریستن خطاکاران، از ترس خداوند

وَ یَا مَنْ لِخِیفَتِهِ یَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ

و ای کسی که خطاکاران از ترس او سخت می گریند. 3/16

روان شدن اشک بنده، از ترس خداوند

قَدْ تَرَی یَا إِلَهِی، فَیْضَ دَمْعِی مِنْ خِیفَتِکَ

ای خدای من، ریزش اشکم را از ترس خود می بینی. 19/16

پناه خواهی از خدا، از ترس اموری

أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ جَمِیعَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ، وَ أَجِرْنَا مِمَّا اسْتَجَرْنَا بِکَ مِنْ خَوْفِهِ

ما و خویشاوندان و برادرانمان و همه مردان و زنان با ایمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده. و از آنچه از ترس آن از تو ایمنی طلبیدیم، امانمان ده.15/17

تلخی ترس از ستمکار و شیرینی ایمنی از او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ مَرَارَهِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَهَ الْأَمَنَهِ

و درباره من تلخی بیم از ستمگران را به شیرینی امنیّت مبدّل فرما.7/20

سلامتی یافتن، از عامل ترساننده

هَبْ لِی... سَلَامَهً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی

مرا از آنکه تهدیدم نمود، سلامتی بخش.

8/20

ص : 343

ترسیدن، و زاری در نزد غیر خدا

وَ لَا تَفْتِنِّی... بِالتَّضَرُّعِ إِلَی مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ

و مرا به زاری به درگاه دیگران هنگام ترسم، آزمایش نکن.12/20

پناه دادن بنده، از ترس

وَ أَجِرْنِی بِعِزَّتِکَ مِمَّا أَرْهَبُ

و به عزّت خود، از آنچه می ترسم، ایمنی ام ده.25/20

ترس از دیدار خدا

أَشْرَفْتُ عَلَی خَوْفِ لِقَائِکَ. فَلَا مُسَکِّنَ لِرَوْعَتِی

به ترس دیدارت نزدیک گشته ام و آرامش دهنده ای برای ترسم ندارم.1/21

خدا، نگهدار (بندگان) از چیز ترسناک

اللَّهُمَّ یَا... وَاقِیَ الْأَمْرِ الْمَ_خُوفِ

خداوندا ای نگهدارنده از هر چیز ترسناک.

1/21

عدم وجود ایمن کننده ای، هنگام ترس از خدا

وَ مَنْ یُوءْمِنُنِی مِنْکَ وَ أَنْتَ أَخَفْتَنِی؟

و چه کسی مرا از تو امان بخشد، در حالی که تو مرا ترسانده ای؟2/21

بنده ترسان و زینهارخواه خدا بودن

فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الضَّرِیرُ الْحَقِیرُ الْمَهِینُ الْفَقِیرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِیرُ

پس به درستی که من بنده بینوا، زار، ضعیف، بدحال و خوار، ناچیز، پست، فقیر، ترسان و پناه گیرنده توام.7/21

بلندمرتبگی دلِ بنده، با ترس از خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ انْعَشْهُ بِخَوْفِکَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به خوف و ترس از خود بلندمرتبه کن.10/21

ترس، و ایمنی از نواهی

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی حَتَّی... آمَنَ مِنَ السَّیِّئَاتِ فَرَقًا وَ خَوْفًا

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان. تا از نواهی از روی ترس و بیم ایمن بمانم.8/22

ترس از اندوهِ (کیفر)

وَ ارْزُقْنِی خَوْفَ غَمِّ الْوَعِیدِ

و ترسِ اندوهِ وعده ها(ی عذاب) را روزی ام فرما. 9/22

یافتن آرامش دل، هنگام ترس و ایمنی

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ...

ص : 344

و هنگامی که در شکرت کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

منّت گذاردن بر بنده، با ترس از خداوند

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی... وَ الْخَشْیَهِ لَکَ، وَ الْخَوْفِ مِنْکَ...

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم و بیم و هراس از خودت بر من منّت گذار.

3/23

ترس از والدین، همانند ترس از پادشاه ستمگر

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. 5/24

ترساندن بندگان، از کیفر

فَإِنَّکَ... رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو از کیفر نافرمانی خود بیممان داده ای.

6/25

خواهان پاداش الهی و ترسان از کیفر او

فَإِنَّکَ... رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا وَ رَهَّبْتَنَا عِقَابَهُ

همانا تو در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان و از کیفر نافرمانی خود بیممان داده ای.

6/25

ترس از خدا و نگه داشته شدن از خطا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

ترسان ساختن دل های دشمنان

وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ

و دل هایشان را از ترس پر ساز.5/27

ترساندن دشمن، از پیکار با دلاوران اسلام

جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقَارَعَهِ الْأَبْطَالِ

ایشان (مشرکان) را از پیکار با دلاوران بترسان. 11/27

سالم ماندن مرزدار، از ترس

وَ أَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ

و از ترس، سالمش دار.14/27

خدا، انتهای ترس عبادت کنندگان

ص : 345

وَ یَا مَنْ هُوَ مُنْتَهَی خَوْفِ الْعَابِدِینَ

و ای کسی که انتهای ترس عبادت کنندگان است.4/31

خدا، پایان بیمِ پرهیزکاران

وَ یَا مَنْ هُوَ غَایَهُ خَشْیَهِ الْمُتَّقِینَ

و ای کسی که نهایت هراس پرهیزکاران است.

5/31

با ترس، خدا را قصد نمودن

قَصَدَکَ بِخَوْفِهِ إِخْلَاصًا

از سَر اخلاصْ با ترس، آهنگ تو نمود.

8/31

از کسی جز خدا نهراسیدن

وَ أَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِوَاکَ

و ترسش از هر که - جز تو - از او بترسند، برطرف شد.8/31

ترس بیدادگران، از قهر الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ، وَ تَأْمَنُ مِمَا یَخَافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ أَلِیمِ سَطَوَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد و از قهرهای دردناکت که بیدادگران می ترسند، در امان باشد.22/31

تپش قلب بنده، از ترس خداوند

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ... وَجِیبَ قَلْبِی مِنْ خَشْیَتِکَ

خداوندا، پس به تپیدن دلم از ترست، رحم فرما.23/31

ترسیدن بنده، از خطاهایش

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

بنده، ایستا بین میل به خدا و ترس از او

هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَاقِفًا بَیْنَ الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.19/32

ترس بنده و ایمن نمودن او

وَ آمِنِّی مَا حَذِرْتُ

و از آنچه ترسیده ام، مرا ایمنی ده.

20/32

خدا، شایسته ترسیدن از او

وَ أَنْتَ... أَحَقُّ مَنْ خَشِیَهُ وَ اتَّقَاهُ

و تو شایسته ترین کسی می باشی که باید از او ترسید.20/32

ص : 346

انجام معصیت و نترسیدن از ستم الهی

لَا یُخْشَی جَوْرُکَ عَلَی مَنْ عَصَاکَ

بیمی از آن نیست که بر کسی که تو را معصیت کرد، ستم کنی.16/37

نترسیدن از غفلت خدا، درباره پاداش دادن به خوشنودکننده اش

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

ترس از عدل الهی

وَ کَرُمْتَ أَنْ یُخَافَ مِنْکَ إِلَّا الْعَدْلُ

و کریم تر از آنی که جز از عدالتت ترسند.

16/37

علّت کمی طمع به خدا، نسبت به ترس از او

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ...

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست، نه اینکه طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک است.

12/39

قیامت، روزِ ترسی عظیم

وَ اکْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ یَوْمَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ فِی نُشُورِنَا

و با آن (قرآن)، ما را در سهمناک ترین روز، هنگامی که از قبرها سربرمی آوریم، به جامه های امان بپوشان.11/42

کمان مرگ و تیرهای ترس از فراق

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها) از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان مرگ ها نشانه گیرد.

13/42

نجات از ترس و اندوه روز قیامت

وَ نَجِّنَا بِهِ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ شَدَائِدِ أَهْوَالِ یَوْمِ الطَّامَّهِ

و ما را در روز رستاخیز از هر اندوهی و از ترس های سخت روز قیامت، به وسیله آن (قرآن)، نجات ده.15/42

ترسان بودن دل ها، از بازگشت به سوی خدا

اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ... الَّذِینَ یُوءْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ، أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ

ما را از بندگان صالحت قرار ده. آنان که آنچه

ص : 347

را بخشیدند، در حالی می بخشند که دل هایشان از بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است.

18/44

سپری شدن ماه رمضان و بیمناکی دوستان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ... أَوْحَشَ مُنْقَضِیًا فَمَضَّ

درود بر تو همدمی که چون سپری شد، بیمناک ساخت و بی تاب گردانْد.27/45

ترس از کیفرِ بیم داده شده

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان.53/45

خواهش نفس و خواندن بنده به آنچه خدا از آن ترسانده

...بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَی مَا زَیَّلْتَهُ وَ إِلَی مَا حَذَّرْتَهُ

...بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن بازداشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش.68/47

اعتراف بنده ترسان (از خدا)، به گناهانش

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِرًا ذَلِیلًا خَاضِعًا خَاشِعًا خَائِفًا، مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام.69/47

درخواست بنده نیازمندِ ترسان، از خدا

وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ

و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند، ترسان، پناهنده.

74/47

درخواست از خدا، از روی ترس و زاری

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ... الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ، وَ مَعَ ذَلِکَ خِیفَهً وَ تَضَرُّعًا وَ تَعَوُّذًا وَ تَلَوُّذًا

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ ترسان، پناهنده. و با آن احوال، درخواستم به همراه ترس و زاری و پناه خواهی و پناه جویی است.74/47

ایمن گشتن از خدا و ترسیدن از بندگان

أَنَا الَّذِی هَابَ عِبَادَکَ وَ أَمِنَکَ

منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.80/47

هراسان نبودن از عذاب الهی

أَنَا الَّذِی... لَمْ یَخَفْ بَأْسَکَ

منم آنکه از عذابت نهراسیده ام.81/47

نهراسیدن بنده، از قهر و غلبه الهی

أَنَا الَّذِی لَمْ یَرْهَبْ سَطْوَتَکَ

منم آنکه از قهر (و غلبه) تو نترسیده ام.

81/47

ص : 348

دستگیری بنده، از ترسیدن (همانند) گمراهان

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ... بَلْ خُذْ بِیَدِی مِنْ... وَهْلَهِ الْمُتَعَسِّفِینَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده. بلکه از وحشت گمراهان، دستم را بگیر (نجاتم ده).104/47

عصمتی نزدیک کننده به ترس از خدا

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیَتِکَ

و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند.111/47

ترس (از عذاب) و ناامیدی (از عفو)

لَا تَرُعْنِی رَوْعَهً أُبْلِسُ بِهَا

مرا چنان وحشت نده که ناامید گردم.

122/47

ترس، هنگام خواندن آیات قرآن

اجْعَلْ... رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهِ آیَاتِکَ

هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

122/47

ترس از تهدید الهی

اجْعَلْ هَیْبَتِی فِی وَعِیدِکَ

هراس مرا در تهدیدهایت قرار ده.122/47

بیم داشتن از مهلت دادن خداوند

اجْعَلْ... حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِکَ وَ إِنْذَارِکَ

بیم مرا از مهلت دادن ها و ترساندنهایت، قرار ده.122/47

هراسان شدن، در برابر بیم الهی

لَا تَرُعْنِی... خِیفَهً أُوجِسُ دُونَهَا

مرا چنان بیم نده که همیشه هراسان باشم.

122/47

ترساندن بنده، از مقام الهی

وَ أَخِفْنِی مَقَامَکَ

و مرا از مقامت بترسان.126/47

مسلمانان طالب، راغب و ترسان

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند.1/48

شتاب، و ترس از فوت وقت

وَ إِنَّمَا یَعْجَلُ مَنْ یَخَافُ الْفَوْتَ

و همانا کسی شتاب می کند که از گذشتن فرصت می ترسد.15/48

قضا و قدر ترسناک

ص : 349

وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ

و مقدّراتی که موجب ترس است را از من بازداشتی.2/51

ترس پادشاهان، از قهر و غلبه های خدا

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند و از قهرها و غلبه های او ترسانند.7/51

خواندن خدا، در حال ترسان بودن به درگاه او

دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِینًا، مُسْتَکِینًا، مُشْفِقًا، خَائِفًا، وَجِلًا، فَقِیرًا، مُضْطَرًّا إِلَیْکَ

تو را خواندم - ای پروردگار من - در حالی که بینوا، فروتن، حذرکننده، ترسان، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاه تو هستم.9/51

خدا و بیم دادن دشمنانش (از عذاب)

أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ... الْمُ_جَانَبَهِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ

ای خدای من، از ناتوانی نفْسم در دوری نمودن از آنچه دشمنانت را به آن بیم داده ای، به تو شکایت می کنم.10/51

ترسوترین، افتاده ترین و خوارترین خلق خدا

سُبْحَانَکَ أَخْشَی خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

پاک و منزّهی! ترسنده ترین آفریدگانت از تو، آگاه ترین آنها به (کبریایی) توست. و خاضع ترین آنان از تو، عمل کننده ترین ایشان به فرمان توست. و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.2/52

ترس از خدا، و دوری از دنیا

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ

خدای من، از تو می خواهم که مرا با ترس از خود، در دوری از دنیا، تسلّی بخشی.10/52

گریختن به سوی خدا و ترس داشتن از او

فَإِلَیْکَ أَفِرُّ، و مِنْکَ أَخَافُ

پس فقط به سوی تو می گریزم و تنها از تو می ترسم.11/52

درخواست ترس عبادت کنندگان، از خدا

أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَکَ

ترس عبادت کنندگان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ترسی همانند ترس دوستان خدا

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... رَهْبَتِی مِثْلَ رَهْبَهِ أَوْلِیَائِکَ

خداوندا، ترسم را مانند ترس اولیائت قرار

ص : 350

ده.6/54

رها نکردن دین خدا، بر اثر ترس از کسی

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

ترک

توفیق ترک بدعت ها

وَفِّقْنَا... لِاسْتِعْمَالِ الْخَیْرِ... وَ مُجَانَبَهِ الْبِدَعِ

ما را برای انجام نیکی و ترک بدعت ها، توفیق ده.18/6

ترک کنندگان معصیت

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... التَّارِکِینَ لِکُلِّ مَعْصِیَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) همه نافرمانی هایت را ترک کرده اند، قرار ده.

11و10/25

توبه و ترک معصیت

إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من

نخستین بازگشت کننده ام.28/31

ترک فرمان الهی

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنِی فَتَرَکْتُ

خداوندا همانا تو مرا امر کردی، پس ترک گفتم.16/32

ترک حقّ خدا

فَجَمِیعُ مَا... أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.

15/37

توبه قرار گرفتنِ عزمِ ترک بدی ها

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد. 3/38

استکبار و ترک دعا

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی.15/45

ترک روزه، پس از ماه رمضان

ص : 351

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

37/45

ترک سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله

یَرَوْنَ... سُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَهً

می بینند روش های پیامبرت ترک شده است.

9/48

ترک نکردن چیزی از دین خدا

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

تساوی برابر

تسبیح پاکی و پاکیزگی

فرشتگان و تسبیح خداوند

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند...1/3

وَ الَّذِینَ... لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِکَ الشَّهَوَاتُ...

و همانها که خواهش های نفسانی، آنها را از تسبیح تو باز نمی دارد...7/3

پیامبر صلی الله علیه و آله ، تسبیح گوی خدا به نام بزرگش

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن نام بزرگت که پیامبرت را فرمان دادی که تو را با آن تسبیح گوید، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

تسلّط غلبه

تسلیم

معرفت اختیار و تسلیم حکم خدا شدن

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا وَ التَّسْلِیمِ لِمَا حَکَمْتَ

معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی و تسلیم به آنچه حکم نمودی، قرار ده.2/33

تسلیم شدن، در برابر آیات محکم قرآن

فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَدِینُ لَکَ بِاعْتِقَادِ التَّسْلِیمِ لِمُ_حْکَمِ آیَاتِهِ

ص : 352

پس ما را از کسانی قرار ده که با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دینداری می کنند.

4/42

تسلیم و گردن نهادن به (فرمان) خدا

انْقَادَ لِلتَّسْلِیمِ لَکَ کُلُّ خَلْقِکَ

همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده اند.26/47

تسلیم فرمان ائمه علیهم السلام بودن

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که تسلیم شدگانِ فرمان ایشانند، درود فرست.64/47

تسلیم شونده خدا و عفو الهی

جُدْ عَلَیَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ - عَلَی مَنْ أَلْقَی بِیَدِهِ إِلَیْکَ - مِنْ عَفْوِکَ

به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می بخشی.

70/47

تشنگی

گواراتر از رفع تشنگی

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ... أَثْلَجَ لِصَدْرِی مِنْ شَرْبَهِ الظَّمْآنِ

و اطاعت از پدر و مادرم را برای سینه ام از نوشیدن تشنه کام، مطبوع تر قرار ده.5/24

عامل سیراب گشتن تشنگی بندگان

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن (قرآن)، تشنگی شدید ما را در جاهای گرم در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما.11/42

تصدیق

ایمان واقعیِ تصدیق کنندگان پیامبران

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

تصدیق قرآن

جَعَلْتَهُ... شِفَاءً لِمَنْ أَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْدِیقِ إِلَی اسْتَِماعِهِ

آن را شفایی برای کسی که با فهم و تصدیق به آن گوش فرا داد و استماعش نمود، قرار دادی.

3/42

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی لَا یُعَارِضَنَا الشَّکُّ فِی تَصْدِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به

ص : 353

اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا شکّی جلودار تصدیق ما نشود.6/42

تصدیق کنندگان رسول خدا صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ... التَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ

خداوندا و مرا از باورداران به پیامبرت قرار ده.12/48

تصدیق نمودن پیامبران خدا علیهم السلام

صَدَّقْتُ رُسُلَکَ

پیامبرانت را تصدیق نمودم.6/52

تصرّف

تصرّف بندگان

نَتَصَرَّفُ عَنْ أَمْرِکَ، وَ نَتَقَلَّبُ فِی تَدْبِیرِکَ

از روی فرمان توست که دست به کاری می زنیم و به تدبیر توست که در کارها تصرّف می کنیم.10/6

تصرّف ماه، در فلک تدبیر

أَیُّهَا... الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَکِ التَّدْبِیرِ

ای که در فلک تدبیر تصرّف می کنی.1/43

تصمیم قصد

تضرّع زاری

تعبّد عبادت

تعجّب شگفتی

تعجیل شتاب

تعدّی تجاوز و نیز ستم

تعصّب حمیّت

تعقّل اندیشه

تغذیه خوردنی

تغییر

تغییر نیافتن سرای کرامت (بهشت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی... مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در محل کرامتی که همیشگی است.16و10/1

خدا، تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها

یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

ای تبدیل کننده بدی ها به چندین برابر آن از خوبی ها.8/24، 26/2

تائب و صدای تغییریافته اش

...دَعَاکَ بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِیٍّ

...با صدای آهسته پنهانی تو را می خواند.

8/12

ص : 354

تغییر نیافتن حکمت الهی

یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

ای آنکه ابزارها، حکمتش را دگرگون نمی کند.

8/13

همراه ساختن شکایت بنده، با دگرگونی

اقْرِنْ شِکَایَتِی بِالتَّغْیِیرِ

دادخواهیم را با دگرگونی پیوند ده.11/14

خدا و تغییر نعمت

حَلُمْتَ عَنِّی بِتَفَضُّلِکَ فَلَمْ تُغَیِّرْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ

به فضل خود از من درگذشتی و نعمتت را بر من تغییر ندادی.32/16

یَا مَنْ لَا یُغَیِّرُ النِّعْمَهَ، وَ لَا یُبَادِرُ بِالنَّقِمَهِ

ای کسی که نعمت را تغییر نمی دهد و به کیفر سخت، شتاب نمی کند.10/46

تغییر دشمنی دشمنان، به دوستی

وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَهِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمحَبَّهَ

و درباره من کینه توزی دشمنان را به محبّت مبدّل فرما.7/20

تغییر زشتی ها

اللَّهُمَّ... عِنْدَکَ... فِیما أَنْکَرْتَ تَغْیِیرٌ

خداوندا تغییر آنچه زشت دانسته ای، نزد توست.20/20

تغییر حالِ معصیت، به حال توبه

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند و نهی تو را به جا آورد، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.

14/37

عدم تغییر کلمات خداوند

سُبْحَانَکَ لَا رَادَّ لِمَشِیَّتِکَ، وَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ

پاک و منزّهی! برای مشیّت تو بازگرداننده ای، و برای کلماتت تغییردهنده ای نیست.30/47

تغییر ندادن نام و جسم بنده

لَا تُغَیِّرْ لِی اسْمًا، وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْمًا

نامم را تغییر نده و تنم را دگرگون نکن.

124/47

تغییر یافتن حکم خدا

یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا

می بینند که احکامت تغییر یافته است.9/48

خدا، تغییردهنده بی چیزی ها

کَمْ مِنْ... مَسْکَنَهٍ حَوَّلْتَ

چه بسیار نیازمندی هایی را که تغییر دادی.

12/49

ص : 355

تغییر نیافتن بزرگی ذات خداوند

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ، الَّذِی لَا یَبْلَی وَ لَا یَتَغَیَّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفْنَی، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن بزرگی ذات بزرگوارت که کهنه و دگرگون نمی شود، و تغییر حال نمی دهد، و نابود نمی گردد، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

رحم الهی و دگرگون شدن چهره بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، بر من رحم کن.6/53

تفاخر فخرفروشی

تفحّص جستجو

تفریط کوتاهی

تفسیر

آل محمّد علیهم السلام ، تفسیرکنندگان قرآن

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا... وَ وَرَّثْتَنَا عِلْمَهُ مُفَسَّرًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی و علم آن را تفسیرشده،

به ما ارث دادی.5/42

تفصیل

تفصیل و شرح قرآن، برای بندگان

جَعَلْتَهُ... کِتَابًا فَصَّلْتَهُ لِعِبَادِکَ تَفْصِیلًا

آن را کتابی قرار دادی که برای بندگانت با تفصیل بیان نمودی.2و1/42

تفضّل لطف و نیز نیکی

رابطه روی آوردن به خداوند و تفضّل او

یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3/12

وعده پاداش نیکو و تفضّل الهی

یَا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ

ای آنکه ایشان را به فضل خود، پاداش نیک وعده داده است.10/12

کرم و تفضّل الهی

احْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

به فضل خویش با من به احسان رفتار نما.

20/13

ص : 356

تفضّل نمودن خدا، به احسان و نیکی

إِنَّکَ الْمُتَفَضِّلُ بِالْإِحْسَانِ

همانا تویی که بدون سبب به نیکی رفتار می کنی.7/15

بردباری خداوند و تفضّل او

أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ... تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ...

شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از تفضّل تو بر من است.26/16

حَلُمْتَ عَنِّی بِتَفَضُّلِکَ فَلَمْ تُغَیِّرْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ

به فضل خود از من درگذشتی و نعمتت را بر من تغییر ندادی.32/16

تفضّل الهی و عافیت بخشی به آفریدگان

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ... شَاهِدَهٌ بِأَنَّکَ مُتَفَضَّلٌ عَلَی مَنْ عَافَیْتَ

پس همه آفریدگان گواهند که تو هر که را عافیت بخشی، به فضل رفتار نموده ای.8/37

تفضّل الهی، بر فرمانبر و گنهکار

تَفَضَّلْتَ عَلَی کُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا یَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ

به هر یک از آنان (فرمانبر و گنهکار)، چیزی تفضّل نموده ای که عملش کمتر از آن است.

11/37

از روی تفضّل بودنِ عفو الهی

مِنَّتُکَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُکَ تَفَضُّلٌ

بخشش تو ابتدا(یی و بدون مقدّمه) و بخشایشت از روی تفضّل است.4/45

بر تفضّل بنا شدن افعال الهی

أَنَّکَ بَنَیْتَ أَفْعَالَکَ عَلَی التَّفَضُّلِ

همانا تو کارهایت را بر تفضّل قرار داده ای.

8/45

تفضّل الهی، در روز عرفه

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ... تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَی عِبَادِکَ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده ای.66/47

مهلت دادن خداوند و تفضّل او

یَا مَنْ... یَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ

ای آنکه با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می دهی.75/47

استجابت و تفضّل نمودن بر بنده

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ... وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِهِ

همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما و با آن بر من تفضّل نما.28/48

سبب تفضّل الهی، بر بنده

وَ خِرْ لِی فِیما تَقْضِی مِنْهُ، وَ بَارِکْ لِی فِی ذَلِکَ، وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِهِ

ص : 357

و به من در آنچه از آن برایم حکم می کنی، خیر ده و آن را برای من مبارک کن و با آن بر من تفضّل نما.28/48

تقدیر

خدا، تقدیرکننده شب و روز

یُولِجُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ، فِیما یَغْذُوهُمْ بِهِ

بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی دهد.

4/6

تقدیر الهی و اراده بنده

لَیْسَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ إِلَّا مَا قَضَیْتَ

برای ما از اراده و خواسته، چیزی جز آنچه تو حکم کردی نیست.11/6

قدرت و تقدیر الهی

وَ جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ

و تقدیر به قدرت تو اجرا شد.2/7

مقدّر شدن فراغت از کارها، برای بنده

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را

نگیرد. 2/11

نیکی تقدیر خدا، درباره همه امور بنده

تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی... وَ حُسْنِ تَقْدِیرِکَ لِی فِی جَمِیعِ الْأُمُورِ

به برآورده گشتن خواسته ام و نیکی تقدیرت برای من، در تمامی امور یاری ام فرما.23/13

توفیق پذیرفتن تقدیر الهی

اللَّهُمَّ... وَفِّقْنِی لِقَبُولِ مَا قَضَیْتَ لِی وَ عَلَیَّ

خداوندا مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم.13/14

خوشنودی به تقدیر الهی

اجْعَلْ ذَلِکَ سَبَبًا لِقَنَاعَتِی بِمَا قَضَیْتَ

آن را وسیله راضی شدنم به آنچه مقدّر نمودی قرار ده.15/14

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا

معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی، قرار ده.2/33

نیکویی تقدیر الهی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ

خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی، تو را سپاس.1/18

ص : 358

تقدیر و عدل الهی

عَدْلٌ فِیَّ قَضَاوءُکَ

آنچه برای من تقدیر نمودی، عادلانه است.

6/21

تقدیر شهادت، برای مجاهد مسلمان

فَإِنْ... قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ

پس اگر شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.

15/27

آموختن تقدیر نیکو (در معیشت)، به بنده

عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ

تقدیر و روش نیکو را به من بیاموز.3/30

قانع به تقدیر الهی

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُقَنِّعَنِی بِتَقْدِیرِکَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به آنچه برایم مقدّر فرموده ای، قانع سازی.28/32

تقدیر خیر و نیکی، برای بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِی بِالْخِیَرَهِ

خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ

خیر دارم. پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و برایم به خیر حکم فرما.1/33

بندگان و نپسندیدن تقدیر الهی

حَبِّبْ إِلَیْنَا مَا نَکْرَهُ مِنْ قَضَائِکَ

آنچه از مقدّراتت که نمی پسندیم، نزد ما محبوب فرما.4/33

آسان گرداندن قضای الهی

سَهِّلْ عَلَیْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُکْمِکَ

آنچه از حکمت که سخت می شماریم، بر ما آسان گردان.4/33

علّت سبک شمردن تقدیر الهی

لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ... فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ، وَ أَغْمَطَ حُکْمَکَ

مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن، که بر آفریدگانت حسد برم و حکم تو را سبک شمارم.2/35

فراخیِ سینه بنده، نسبت به مقدّرات

وَسِّعْ بِمَوَاقِعِ حُکْمِکَ صَدْرِی

سینه ام را به احکام (مقدّرات) خود، فراخ ساز.3/35

آمد و شد ماه، در منزلگاه های مقدّر

أَیُّهَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ

ص : 359

ای که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی.1/43

خدا، تقدیرکننده انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ... وَ مُقَدِّرِی وَ مُقَدِّرَکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو، و تقدیرکننده من و تقدیرکننده تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.

4/43

تقدیر الهی و شب قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ... عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ

در آن فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، بر هر یک از بندگانش که بخواهد، با آنچه از تقدیرش که محکم نموده، برای هر کاری فرود می آیند.5/44

لیله القدر، شبی از شب های ماه رمضان

ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَهً وَاحِدَهً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّ_اهَا لَیْلَهَ الْقَدْرِ

آنگاه یک شب از شب های آن را بر شب های هزار ماه برتری داد، و آن را شب قدر نامید.5/44

بزرگی شب قدر، در ماه رمضان

أَجْلَلْتَ فِیهِ مِنْ لَیْلَهِ الْقَدْرِ (الَّتِی هِیَ) خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

شب قدر را که از هزار ماه بهتر است، در آن بزرگ داشتی.20/45

لیله القدر، بهتر از هزار ماه

السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی لَیْلَهِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

درود بر تو و بر شب قدر که بهتر است از هزار ماه. 40/45

خدا، تقدیرکننده (غصب خلافت)

أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِکَ

تویی که چنین تقدیر کرده ای.9/48

خواست بنده، و تقدیر الهی

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ... وَ أَرِدْهُ وَ قَدِّرْهُ وَ اقْضِهِ وَ أَمْضِهِ

همه آنچه را که از تو خواسته ام، برایم مستجاب فرما و آن را بخواه و مقدّر کن و فرمان ده و اجرا کن.28/48

قضا و قدر ترسناک

وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ

و مقدّراتی که موجب ترس است را از من بازداشتی. 2/51

ص : 360

تقدیر نمودن مرگ، برای همه آفریدگان

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت رقم زده ای.5/52

تقدیر انجام بهترین کارها، برای بنده

فَاقْضِ لِی بِخَیْرِهَا عَاقِبَهً

پس آنچه سرانجامش بهترین است را برایم مقدّر فرما.8/54

تقدیم پیش

تقرّب نزدیکی

تقسیم

تقسیم عادلانه معیشت ها

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

فراوان ساختن بهره بنده، از تقسیم نموده خداوند

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، ای پروردگار ما، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی

قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

تقصیر کوتاهی

تقوا پرهیزکاری

تکبّر استکبار

دچار نکردن بنده، به کبر

أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ

مرا گرامی دار و به خود بزرگ بینی گرفتارم نساز.3/20

برهم زدن کبرِ بدخواهِ بنده

مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تَفْسَخَ کِبْرَهُ

هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا کبرش را بر هم زنی.8و7/23

تکبّر خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْکَبِیرُ الْمُتَکَبِّرُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بزرگ در نهایت بزرگی.4/47

درخواست از خدا، و تکبّر متکبّران

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ... لَا مُسْتَطِیلًا

ص : 361

بِتَکَبُّرِ الْمُتَکَبِّرِینَ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال. نه از روی برتری جستنْ به تکبّر متکبّران.74/47

تکبّر و بلندی جویی ستمگر

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

تکلیف

طاقت و تکلیف

لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعًا

(خداوند) جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده.23/1

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای (و تکلیف نموده ای)، بشکنی.

102/47

توانایی خداوند و تکلیف نمودن بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی

خداوندا مرا - درباره خودم - به کاری مکلّف ساختی، که تو از من به آن تواناتری.1/22

تکیه گاه

ولیّ خدا و تواناترین تکیه گاه الهی

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ... وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما. و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما.61/47

تگرگ

فرشتگانِ همراه با تگرگ

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و همراهی کنندگان برف و تگرگ.15و11و10/3

تلاوت

کمک نمودن بندگان، به تلاوت قرآن

ص : 362

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ... فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

هراس داشتن هنگام تلاوت آیات قرآن

اجْعَلْ... رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَهِ آیَاتِکَ

هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

122/47

تلخی

تلخی غلبه پادشاه

اکْفِنَا... مَرَارَهَ صَوْلَهِ السُّلْطَانِ

ما را از تلخی قهر و غلبه پادشاه نگهدار.

10/5

تلخیِ ترس از ستمگر و شیرینیِ ایمنی از او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ مَرَارَهِ خَوْفِ الظَّالِمِینَ حَلَاوَهَ الْأَمَنَهِ

و درباره من تلخی بیم از ستمگران را به شیرینی امنیّت مبدّل فرما.7/20

نوشیدن آب تلخ

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که آب بسیار تلخِ زهرآگین را جرعه جرعه به من نوشاند.4/49

تلقین

تلقین برهان بنده به او، در خواسته و حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... لَقِّنِّی فِیهَا حُجَّتِی

خداوندا خواسته من این است. حجّتم را در آن به من بفهمان.7/54

تمام کامل

تمرّد سرکشی

تمسخر مسخره

تمسّک

تمسّک جویان به قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان آن چنگ می زنند.7/42

امام علیه السلام ، دستاویز چنگ زنندگان

فَهُوَ... عُرْوَهُ الْمُتَمَسِّکِینَ

پس او دستاویز چنگ زنندگان است.60/47

ص : 363

تمسّک جویان به ولایت ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که چنگ زنندگان به دستاویزشان و تمسّک جویان به ولایت ایشانند، درود فرست.64/47

تمسّک به خداوند

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... مُعْتَصِمًا فَلَا تُسْلِمْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که چنگ زننده ام، به سوی تو گریخته ام، پس رهایم نکن.8/51

وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ

و هر کس را که به (رشته) تو دست آویزد، می رهانی.12/51

تملّق چاپلوسی

تن اندام و نیز بدن

تن آسایی کاهلی

تناقض

تناقض مذاهب، و پسندیده ترین آئین ها

وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

تنبلی کاهلی

تندرستی

نگهداری شدن توسّط خدا و سالم ماندن

إِنَّ مَنْ تَقِهِ یَسْلَمْ

همانا هر کس را که حفظ کنی، سالم می ماند.

9/5

إِنَّ السَّالِمَ مَنْ وَقَیْتَ

همانا سالم کسی است که تو نگهداری نمودی.

4/36

سلامتی دل ها، در ذکر عظمت الهی

وَ اجْعَلْ سَلَامَهَ قُلُوبِنَا فِی ذِکْرِ عَظَمَتِکَ

و سلامتی دل های ما را در یاد بزرگی خود قرار ده.14/5

فراغت از کار، همراه با سلامتی

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد.2/11

گماشته شدن به امور سالم

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا هُوَ أَسْلَمُ

و مرا به آنچه سالم تر است، بگمار.

13/14

ص : 364

سپاس گزاری از خدا، برای تندرستی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم.1/15

توفیق اطاعت خدا، با تندرستی

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ؟

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

تندرستی و گوارایی روزی ها

أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ الَّتِی هَنَّأْتَنِی فِیهَا طَیِّبَاتِ رِزْقِکَ...

آیا وقت تندرستی که در آن روزی های پاکیزه ات را بر من گوارا نمودی؟...3/15

تندرستی و شادمانی

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

تندرستی بنده و گشایش الهی

وَ اجْعَلْ... سَلَامَتِی مِنْ هَذِهِ الشِّدَّهِ إِلَی فَرَجِکَ

و تندرستی ام از این سختی را به گشایشت قرار ده.6/15

شیرینی تندرستی

أَوْجِدْنِی حَلَاوَهَ الْعَافِیَهِ

مرا از شیرینی تندرستی کامیاب فرما.6/15

گوارایی سلامت

أَذِقْنِی بَرْدَ السَّلَامَهِ

گوارایی سلامتی را به من بچشان.6/15

سازگار نمودن بنده، با سلامت و تندرستی

وَ اسْتَصْلِحْنِی بِالْعَافِیَهِ

و صلاحم را با تندرستی بخواه.33/16

تندرستی، بهره ای از رحمت خدا

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده.1/18

بلا و گرفتاری شدن تندرستی، برای بنده

وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ، أَوْ بِتُّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَهِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ... فَقَدِّمْ لِی مَا أَخَّرْتَ، وَ أَخِّرْ عَنِّی مَا قَدَّمْتَ

و اگر این تندرستی که روز را در آن به سر برده ام یا شب را در آن به سر رسانده ام، پیش از گرفتاری ای که قطع نمی گردد باشد، پس آنچه برایم به تأخیر انداخته ای، پیش انداز و آنچه از من پیش انداخته ای، پس انداز.

2/18

ص : 365

بلا و عافیت

فَامْنُنْ عَلَیَّ قَبْلَ الْبَلَاءِ بِالْعَافِیَهِ

پس پیش از گرفتاری، با تندرستی بر من منّت گذار.20/20

تندرستی در عبادت

ارْزُقْنِی صِحَّهً فِی عِبَادَهٍ

مرا تندرستی در عبادت، روزی فرما.

27/20

اجابت درخواست بنده، در تندرستی و گرفتاری

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ، أَوْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ، أَوْ عَافِیَهٍ أَوْ بَلَاءٍ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در خوشی باشم یا سختی، یا تنگی یا فراخی، یا تندرستی یا گرفتاری.8/21

رضای الهی و تندرستی بنده

خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی فِی عَافِیَهٍ

رضای خود را از من در حال عافیت دریافت نما.1/22

نعمت تندرستی و بیماری

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فِی الْیُسْرِ وَ الْعُسْرِ وَ الصِّحَّهِ وَ السَّقَمِ

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که در آسانی و سختی و تندرستی و بیماری به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما.11/22

فروبردن بنده، در تندرستی

جَلِّلْنِی عَافِیَتَکَ

مرا با عافیتت فراگیر.1/23

نگاه داشتن بنده، به تندرستی

حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ

به عافیتت حفظم کن.1/23

عطا کردن و بخشیدن تندرستی، به بنده

تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، وَ هَبْ لِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را به من صدقه ده و عافیتت را به من ببخش.1/23

بی نیاز شدن بنده، با تندرستی

أَغْنِنِی بِعَافِیَتِکَ

مرا به عافیتت بی نیاز فرما.1/23

گستراندن تندرستی، برای بنده

أَفْرِشْنِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را برایم بگستران.1/23

سامان دادنِ تندرستی، برای بنده

ص : 366

أَصْلِحْ لِی عَافِیَتَکَ

عافیتت را بر من سامان ده.1/23

جدایی نینداختن بین بنده و تندرستی

لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

گرامی ساختن بنده، به تندرستی

أَکْرِمْنِی بِعَافِیَتِکَ

به عافیتت گرامی ام دار.1/23

پوشاندن لباس عافیت، به بنده

أَلْبِسْنِی عَافِیَتَکَ

لباس عافیتت را بر من بپوشان.1/23

اسْتُرْنِی بِسِتْرِ عَافِیَتِکَ تَفَضُّلًا

با فضل خویش، مرا به پرده عافیتت بپوشان.

21/31

أَلْبِسْنَا فِیهِ جُنَنَ الْعَافِیَهِ

در آن (ماه) پوشش های عافیت را به ما بپوشان.7/43

سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیَتِکَ، وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِکَ

لباس عافیت خود را به من بپوشان و ردای تندرستی ات را بر تنم کن.112/47

کَمْ مِنْ... عَافِیَهٍ أَلْبَسْتَهَا

چه بسیار (جامه های) تندرستی ای که (بر من) پوشاندی.11/49

وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَقَدِیمًا شَمَلَنِی عَفْوُکَ، وَ أَلْبَسْتَنِی عَافِیَتَکَ

و اگر از من درگذری، پس از دیرزمانیست که بخشایشت مرا فراگرفته و عافیت خویش را بر من پوشانده ای.4/50

تندرستی ای، با ویژگی های خاص

عَافِنِی عَافِیَهً کَافِیَهً شَافِیَهً عَالِیَهً نَامِیَهً، عَافِیَهً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِیَهَ، عَافِیَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

به من عافیت ده. عافیتی کافی، بهبودی بخش، عالی و روزافزون. عافیتی که در جسمم عافیت زایَد، عافیت دنیا و آخرت.2/23

تندرستی و سلامتی در دین و بدن

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَهِ فِی دِینِی وَ بَدَنِی

و با تندرستی و ایمنی و سلامتی در دینم و جسمم بر من منّت گذار.3/23

سالم داشتن تن فرزندان، برای والدین

إِلَهِی... أَصِحَّ لِی أَبْدَانَهُمْ وَ أَدْیَانَهُمْ وَ أَخْلَاقَهُمْ

خداوندا بدن و دین و اخلاقشان را برای من سالم بدار.2/25

عافیت بخشیدن به جان و اندام فرزندان

عَافِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ وَ فِی جَوَارِحِهِمْ وَ فِی کُلِّ مَا عُنِیتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِمْ

ص : 367

آنان را در جان و اعضا و کارهایشان - که برای من مهم است - تندرستی ده.2/25

مجاهد مسلمان، و عافیت و سلامتی

تَوَلَّهُ بِالْعَافِیَهِ، وَ أَصْحِبْهُ السَّلَامَهَ

تندرستی اش را به عهده گیر و رهایی از آفت ها را، همراهش فرما.14/27

توبه و سلامتی (از معاصی)

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ... تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَهِ فِیما بَقِیَ

پس این توبه ام را توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است، گردان.

20/31

سالم ماندن اندام، از کیفرهای الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

عافیت الهی، پوششی از رسوایی های گناهان

وَ کَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، کَانَتْ عَافِیَتُکَ لِی مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْرًا

و گناهان بزرگی انجام داده ام که عافیت داشتن تو از رسوایی های آن، برای من پوششی گردید.

18/32

سبب متمایل شدن به راه خلافِ عافیت

لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ... نَجْنَحَ إِلَی الَّتِی هِیَ... أَقْرَبُ إِلَی ضِدِّ الْعَافِیَهِ

ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و به آنچه که به ضدّ عافیت نزدیک تر است، تکیه نماییم.3/33

عافیت بخشیدن به بنده، پس از آگاهی

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی... مُعَافَاتِکَ بَعْدَ خُبْرِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر عافیت بخشی ات پس از آگاهی ات.1/34

اثر عافیت بخشیدن به بندگان

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَابًا دُونَ أَبْصَارِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان قرار داد.2/34

تفضّل الهی و عافیت بخشی به آفریدگان

فَکُلُّ الْبَرِیَّهِ... شَاهِدَهٌ بِأَنَّکَ مُتَفَضَّلٌ عَلَی مَنْ عَافَیْتَ

پس همه آفریدگان گواهند که تو هر که را عافیت بخشی، به فضل رفتار نموده ای.8/37

ص : 368

قرآن و رسیدن به جایگاه سلامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... سُلَّمًا نَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلِّ السَّلَامَهِ

و قرآن را نردبانی برای عروجمان به محل سلامت، قرار ده.8/42

ماه نو، ماه سلامتی از بدی ها

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... سَلَامَهٍ مِنَ السَّیِّئَاتِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامتی از بدی ها قرار دهد.5و4/43

ماه نو، ماه سلامت و اسلام

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ... سَلَامَهٍ وَ إِسْلَامٍ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سلامت و اسلام قرار دهد.5و4/43

رمضان، ماه سلامت و بی گزند

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ

درود بر تو ماهی که از هر چیز سلامت است.

34/45

سرای سلامت (بهشت)

اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین

مهربانان.65/47

درخواست تندرستی، از خداوند

اجْمَعْ لِیَ... الْمُعَافَاهَ وَ الصِّحَّهَ وَ السَّعَهَ وَ الطُّمَأْنِینَهَ وَ الْعَافِیَهَ

سلامتی و تندرستی و فراخی و آرامش و عافیت را، برایم فراهم ساز.130/47

فراوان ساختن بهره بنده، از تندرستی

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.

2/48

چشاندن طعم تندرستی، به بنده

أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

عافیت تن بنده، در حاجت درخواست شده از خدا

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... عَافِ فِیهَا جَسَدِی

خداوندا خواسته من این است. تنم را در آن عافیت بخش.7/54

ص : 369

از خدا درخواست نمودن سلامتی از:

أ. آنکه بنده را می ترساند

هَبْ لِی... سَلَامَهً مِمَّنْ تَوَعَّدَنِی

مرا از آنکه تهدیدم نمود، سلامتی بخش.

8/20

ب. حسد

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان.

12/22

ج. فریب آرزو

سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ

ما را از فریبش سلامتی ده.2/40

د. اندیشه های وسوسه انگیز در دل

وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّهِ ضَمَائِرِنَا

و با آن، خاطره های وسوسه انگیز را از درون سالم ما بازدار.11/42

ه_. آنچه غلامان و کنیزان به آن دچارند

وَ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِیدِکَ وَ إِمَائِکَ

و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده ای، عافیت بخش.105/47

تنگ دستی فقر

فرو نریختنِ شکوه بنده، با تنگ دستی

لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ

شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز.26/20

اجابت درخواست بنده، در تنگ دستی و توانگری

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی... جِدَهٍ أَوْ لَأْوَاءَ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در توانگری باشم یا تنگدستی.8/21

والدین و تنگ دستی

أَیْنَ إِقْتَارُهُمَا عَلَی أَنْفُسِهِمَا لِلتَّوْسِعَهِ عَلَیَّ؟!

تنگی هایی که آن دو (پدر و مادرم) برای گشایش من بر خود گرفته اند، چه می شود؟

10/24

تنگی

تنگ ساختن جای فرشتگان

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، جا را بر فرشتگان مقرّب تنگ نماییم.16و10/1

ص : 370

اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، و تنگی و سختی در زندگی

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ

و ایشان را به خاطر آنکه از زندگی راحت به سختی افتادند، پاداش عنایت کن.8/4

ضیق نبودن کرم الهی

أَنَّ کَرَمَکَ لَا یَضِیقُ عَنْ سُوءَالِ أَحَدٍ

همانا بخشش تو از درخواست کسی تنگ نمی گردد.19/13

ضیق نبودن احسان خداوند

فَهَذَا مَقَامُ الْعَائِذِ بِکَ... فَلَا یَضِیقَنَّ عَنِّی فَضْلُکَ

پس این جایگاهِ پناهنده شده به توست. پس مبادا فضل تو از من تنگی نماید.15/32

تنگی رحِم مادر

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده، به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

تنگی سوراخِ مهره های پشت

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ... حَرِجِ الْمَسَالِکِ إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با راه های تنگ به سوی رحمی تنگ، سرازیر نمودی.23/32

رحمت الهی و فراخ گرداندن تنگی لحد

وَ افْسَحْ لَنَا بِرَحْمَتِکَ فِی ضِیقِ مَلَاحِدِنَا

و به رحمتت، تنگی لحدهایمان را برای ما گشاد گردان.14/42

تنهایی

خدا، فریادرس هر تنها

یَا غَوْثَ کُلِّ مَخْذُولٍ فَرِیدٍ

ای فریادرس هر خوارشده تنها.4/16

خدا، کفایت کننده تنها و ناتوان

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان.1/21

خطاکاری، و تنها ماندن

أَفْرَدَتْنِی الْخَطَایَا فَلَا صَاحِبَ مَعِی

خطاها مرا تنها گردانده و همراهی ندارم.

1/21

ص : 371

تنها گذاردن بنده

مَنْ یُسَاعِدُنِی وَ أَنْتَ أَفْرَدْتَنِی؟

چه کسی مرا یاری دهد، در حالی که تو مرا تنها گذاشته ای؟2/21

خدا، تنها برآورنده حاجت بنده

... بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی

...بلکه درخواستم را به تنهایی روا کن.

2/22

خدا، برگزیننده تنهایی برای خود

وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

یگانه و بی شریکی.12/22

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ

تویی خدایی که معبودی جز تو نیست. تنهای بی نظیر.3/47

خدا، تنها کارگزار سختی های مرزداران

تَوَحَّدْ بِکِفَایَهِ مُوءَنِهِمْ

سنگینی هایشان را به تنهایی کفایت فرما.

2/27

مسلمانان و تنهایی گزیدن با خدا

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَهِ بِکَ حَتَّی لَا یُعْبَدَ فِی بِقَاعِ الْأَرْضِ غَیْرُکَ

و خاطرشان را از سرگرمیِ به جنگ با دشمن،

برای عبادت خویش و کارزار با آنان، برای خلوت با خودت آسوده ساز، تا در همه جای زمین، جز تو پرستش نشود.7/27

رحم خدا، به تنهایی بنده

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْکَ

خداوندا، پس به تنهایی ام در برابرت، رحم فرما.23/31

شیطان، و تنها رها کردن بنده، در بیابان گمراهی

فَأَصْحَرَنِی لِغَضَبِکَ فَرِیدًا

پس مرا تنها در بیابان خشمت رها نمود.

13/32

به تنهایی (احسان و نیکی کردن) خدا، به بنده

تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَی بِعَهْدِکَ

تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده.

88/47

تنها به سر بردن بنده، به مناجات با خدا

وَ زَیِّنْ لِیَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ

و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.110/47

ص : 372

تنها به سر بردن (و خلوت کردن) با خدا

وَ ضَعْنِی إِذَا خَلَوْتُ بِکَ

و چون با تو خلوت کردم، مرا فروتن گردان.

118/47

تنهایی، و شب زنده داری برای خدا

اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَکَ

شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و تنها بودنم به شب زنده داری برای تو، آباد گردان.

123/47

تنهایی، و آزمایشِ فسادانگیز

لَا تُحْبِطْ... خَلَوَاتِی بِمَا یَعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِکَ

تنهایی هایم را با آزمایش های فسادانگیزت که برایم آشکار می شود، باطل نکن.131/47

بینایی خدا به تنهایی بنده، در برابر دشمن

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی

ای خدای من، پس تو تنهایی ام را در برابر (سپاهیانِ) بی شمار کسی که با من دشمنی کرده، مشاهده کردی.5/49

تنها گذاشتن دشمن

وَ صَیَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِیدٍ وَحْدَهُ

و پس از آنکه در گروهی بسیار بود، او را تنها گذاشتی.6/49

تواضع فروتنی

توانایی

توانایی، عامل برتری انسان بر آفریدگان

جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَهَ بِالْمَلَکَهِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ

با دادن قدرت به ما، (ما را) بر همه آفریدگان برتری داد.18/1

ناتوانی امّت مسلمان و برداشتن وظیفه از آنها

لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ

از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته.23/1

تکلیف و توان

لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعًا

(خداوند) جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده.23/1

قدرت و توانایی خدا

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَیْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ

ص : 373

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که از چیزی - اگر چه بزرگ باشد - ناتوان نیست.1/2

نرهیدن چیزی، از قدرت و توانایی خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی... لَا یَفُوتُهَا شَیْءٌ وَ إِنْ لَطُفَ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که چیزی - اگر چه خرد باشد - از او رهایی نمی یابد.1/2

توانایی محمّد صلی الله علیه و آله ، به یاری خدا

فَنَهَدَ إِلَیْهِمْ... مُتَقَوِّیًا عَلَی ضَعْفِهِ بِنَصْرِکَ

پس با قوّت بخشیدن ضعف خود به کمک تو، به سوی آنان تاخت.19/2

بی نیازی بی نیازان، به فضل قوّه الهی

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

فراگیر بودن توانایی خداوند

یَحْوِینَا مُلْکُکَ وَ سُلْطَانُکَ

سلطه و فرمانروایی توست که ما را فرامی گیرد.

10/6

خشم الهی و سست نمودن توان بندگان

أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا

توانمان را از کاری که تو را بر ما خشمگین می سازد سست کن.3/9

توانایی خدا و جنبش بنده

فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِکَ

پس جنبشی برای ما جز به قدرت تو نیست.

5/9

توانایی دادن به بنده، با یاری کردنش

وَ لَا قُوَّهَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِکَ

و نیرویی برای ما جز به یاری تو نیست.

5/9

یَا مُوءَیِّدِی بِالنَّصْرِ

ای نیرودهنده با یاری نمودن.7/51

توانا ساختن بنده بر اطاعت خدا، هنگام تندرستی

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

قرار گرفتن آفریدگان، در قدرت الهی

أَنْتَ الَّذِی اتَّسَعَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ فِی وُسْعِهِ

تویی آنکه همه آفریدگان در گستره قدرتش گنجیده اند.10/16

ص : 374

توانایی خدا و روا ساختن درخواست بنده

إِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُسْعِکَ، وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ

به درستی که این (خواسته های من) در برابر گستره توانایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت سخت نمی باشد.34/16

فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ، وَ لَا یَتَکَأَّدُکَ فِی قُدْرَتِکَ

پس به درستی که این (کار) در برابر دارایی ات بر تو دشوار نیست و در برابر قدرتت بر تو سخت نمی باشد.16/49

توانا ساختن بنده، هنگام درماندگی اش

اجْعَلْ... أَقْوَی قُوَّتِکَ فِیَّ إِذَا نَصِبْتُ

قوی ترین توانایی ات را در من، هنگامی که درمانده شدم قرار ده.11/20

تبدیل القائات شیطانی، به تفکّر در قدرت الهی

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی... تَفَکُّرًا فِی قُدْرَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان در دل من می افکند، اندیشه در قدرتت را قرار ده.13/20

نبودِ نیرودهنده ای برای بنده، در برابر خشم خدا

ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِکَ فَلَا مُوءَیِّدَ لِی

در برابر خشم تو ناتوان شده ام و یاری دهنده ای ندارم.1/21

توانا ساختن دل بنده، به رغبت داشتن به سوی خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَهِ إِلَیْکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به رغبت به سوی خود، توانایی ده.10/21

توانایی یافتن بر اطاعت از فرمان خدا

وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالصِّحَّهِ... وَ الْقُوَّهِ عَلَی مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِکَ

و با تندرستی و توانایی بر انجام طاعتت - که مرا به آن فرمان داده ای - بر من منّت گذار.3/23

پناه بردن به خدا، از ناتوان و توانا

أَعِذْنِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ شَدِیدٍ

مرا از شرّ هر ناتوان و توانا پناه ده.6/23

توانمندی فرزندان

إِلَهِی... قَوِّ لِی ضَعِیفَهُمْ

خداوندا ناتوانشان را برایم نیرومند نما.

2/25

توانمند ساختن تدبیر مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

ص : 375

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

تهی ساختن تن مشرکان، از توانایی

اللَّهُمَّ أَخْلِ... أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ

خداوندا، تن هایشان را از قوّت تهی دار.

11/27

توانمندی جنگجویان اسلام

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ جَاهَدَهُمْ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ... وَ ارْزُقْهُ الشِّدَّهَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی که با ایشان جهاد نماید، پس او را با آسانی روبرو کن و نیرومندی را روزی اش نما.14و13/27

خدا دارای قدرت کامل و کمال توانایی

لَکَ یَا إِلَهِی... مَلَکَهُ الْقُدْرَهِ الصَّمَدِ، وَ فَضِیلَهُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّهِ

خداوندا تسلّط قدرتِ همیشگی و کمال توان و نیرو، از آنِ توست.10/28

جهل بنده به توانایی خدا بر او

فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِیطًا، وَ تَعَاطَی مَا نَهَیْتَ عَنْهُ تَغْرِیرًا. کَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ

پس با سهل انگاری از آنچه امر کرده ای کوتاهی کرده و با بی باکی آنچه از آن نهی نموده ای، انجام

داده. مانند نادان به قدرت تو بر خودش.

7و6/31

توانا شدن بنده، به تواناییِ بی نیازکننده

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ، فَقَوِّنِی بِقُوَّهٍ کَافِیَهٍ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست. پس با قوّتِ کافی، مرا قوی ساز.19/31

وانگذاشتن بنده، به قدرت و توان خود

لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی، أَوْ تَضْطَرُّنِی إِلَی قُوَّتِی لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا، وَ لَکَانَتِ الْقُوَّهُ مِنِّی بَعِیدَهً

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی یا مرا ناگزیر می ساختی، به نیروی خود پناه برم؛ همانا توان از من کناره می گرفت و نیرو از من دور می شد.

25/32

لَا تَکِلْنِی إِلَی حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ

مرا به توانایی و نیروی خودم بدون توانایی و نیروی خودت وامگذار.113/47

ناتوانی آتش دوزخ، از سبک کردن خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ... لَا تَقْدِرُ عَلَی التَّخْفِیفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَهَا وَ اسْتَسْلَمَ إِلَیْهَا

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که

ص : 376

قادر بر سبک کردن (شعله ها) از کسی که برایش فروتنی نماید و تسلیم او گردد، نیست.

30و29/32

توان خداوند و توان بنده

مَلَکْتَ - یَا إِلَهِی - أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ

ای خدای من، تو زمام امرشان را به دست داشته ای، پیش از آنکه بر عبادت تو توانایی داشته باشند.7/37

توانایی بر اطاعت خدا، با خوردن رزق او

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی.13/37

قدرت خدا و آفرینش بشر

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود.7/39

توانایی دادن به آل محمّد صلی الله علیه و آله (بر فهم قرآن)

وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت

بخشی.5/42

محمّد صلی الله علیه و آله ، تواناترین پیامبر

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا، وَ أَمْکَنَهُمْ مِنْکَ شَفَاعَهً

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود و تواناترین شفاعت کنندگان ایشان قرار ده.18/42

توانی نیست، جز به یاری خداوند

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ

هیچ حرکت و نیرویی نیست، مگر به یاری خداوند بلندمرتبه بزرگ.25/46

توانایی نداشتن تسلّط و غلبه ای، بر تسلّط الهی

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ یَقُمْ لِسُلْطَانِکَ سُلْطَانٌ

تویی آنکه در برابر سلطه و غلبه ات، سلطه و قدرتی، توانایی ندارد.16/47

توانایی بسیار خداوند

سُبْحَانَکَ مِنْ مَلِیکٍ مَا أَمْنَعَکَ

پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری!

24/47

توانایی بخشیدن به بازوی ولیّ خدا

ص : 377

وَ قَوِّ عَضُدَهُ

و بازویش را قوّت ده.61/47

ولیّ خدا و تواناترین تکیه گاه

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ... وَ أَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْأَعَزِّ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما و او را به تواناترین تکیه گاه (نیروی) خود، یاری فرما.61/47

عدم بخشش الهی، در صورت عدم طاقت بنده

وَ لَا تَمْنِحْنِی بِمَا لَا طَاقَهَ لِی بِهِ فَتَبْهَظَنِی مِمَّا تُحَمِّلُنِیهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِکَ

و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی ات که بر دوشم گذارده ای، بشکنی.102/47

توانا نساختن دشمن، بر بنده

لَا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقِی

او را بر من توانا نساز.14/48

خدا، توانایی مغلوب نشدنی

فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ

پس خدای من، سپاس برای توست. توانایی که شکست نمی خورد.14/49

مصون نماندن تکذیب کننده توانایی خدا، از او

لَا یَمْتَنِعُ مِنْکَ مَنْ کَذَّبَ بِقُدْرَتِکَ

کسی که قدرت تو را تکذیب نمود، نمی تواند خود را از تو بازدارد.3/52

شگفت از شدت توانایی خداوند

سُبْحَانَکَ مَا... أَشَدَّ قُوَّتَکَ

پاک و منزّهی! چه شدید است قدرت تو!

4/52

سست بودن توانایی بنده

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ... سُوءَالَ مَنْ لَا یَجِدُ... لِضَعْفِهِ مُقَوِّیًا... غَیْرَکَ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند، و نیرویش ضعیف است. درخواست کسی که نیرودهنده ای برای ضعفش جز تو نمی یابد.3/54

خدا، توانا بر:

أ. آفرینش خلق

ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعًا

به قدرت خویش آفریدگان را بی هیچ نمونه ای آفرید.3/1

ب. فرمانبری مخلوقات از انسان

ص : 378

فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَهٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ

پس به قدرت او، همه آفریدگانش برای ما فرمانبردارند.18/1

ج. منّت گذاشتن بر امّت مسلمان، به وجود محمّد صلی الله علیه و آله

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... بِقُدْرَتِهِ الَّتِی لَا تَعْجِزُ عَنْ شَیْءٍ وَ إِنْ عَظُمَ

سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد، به قدرتش که از چیزی - اگر چه بزرگ باشد - ناتوان نیست.1/2

د. آفرینش شب و روز

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خدای را که شب و روز را به توانایی خود آفرید.1/6

ه_. فرق گذاشتن بین شب و روز

مَیَّزَ بَیْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ

به قدرت خویش بین آن دو فرق گذاشت.

2/6

و. آسان شدن کارهای دشوار

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ

سختی ها به توانایی تو آسان شد.2/7

ز. انجام شدن قضا

جَرَی بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ

تقدیر به قدرت تو اجرا شد.2/7

ح. رساندن (گرفتاری) به بنده

قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ... وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ، وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ

ای پروردگار من، بر من چیزی فرود آمده که سنگینی آن بر من دشوار است و تو به قدرتت آن را بر من وارد نمودی و به سلطه خویش آن را بر من فرستادی.6و5/7

ط. شکست دادن تسلّط غم، از بنده

وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به توانایی ات سلطه غم و اندوه را بر من بشکن.8/7

ی. عفو و بخشایش

فَإِنَّکَ مَلِیءٌ بِالْعَفْوِ

همانا تو بر بخشایش نمودن توانایی.

15/12

ک. بازداشتن ستم کننده و دشمن، از بنده

خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ

ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار.6/14

ص : 379

ل. شکستن برندگی دشمن

افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ

با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار.

6/14

م. هر چیز

أَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

تو بر هر چیزی توانایی.

56/45، 6/33، 33/32، 16/14

16/49، 25/46

إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

بدرستی که تو بر هر چیزی توانایی.

11/45، 30/31، 13/21، 34/16

3/48

إِنَّکَ عَزِیزٌ قَدِیرٌ

به درستی که تو پیروزِ توانایی.8/23

ن. اصلاح امورِ تباهِ بنده

اللَّهُمَّ... اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی

خداوندا امور تباهم را به توانایی خود، اصلاح نما.2/20

س. روا ساختن حاجت بنده

اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ

خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور.25/20

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

ع. اصلاح نفس بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی، وَ قُدْرَتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیَّ أَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتِی

خداوندا مرا - درباره (اصلاح) نفسم - به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری و قدرت تو بر آن و بر من، از توانایی من چیره تر است.1/22

ف. ایجاد مانع میان بنده و گناهان

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُ_حَالِ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به قدرت تو میان آنها و گناهان فاصله افتاده، قرار ده.11و10/25

ص. یاری دادن مرزداران

اللَّهُمَّ... أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ

خداوندا به قدرت خویش، نگهبانان آن (مرزها) را یاری ده.1/27

ق. آگاهی بر مشرکان

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ وَ الرُّومِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ، الَّذِینَ تَخْفَی

ص : 380

أَسْمَاوءُهُمْ وَ صِفَاتُهُمْ... وَ أَشْرَفْتَ عَلَیْهِمْ بِقُدْرَتِکَ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و روم و دیگر امّت های مشرک، که نام ها و نشانه هایشان پنهان است و به توانایی ات بر آنان اشراف داری.9/27

ر. بازگرداندن بنده، به آنچه خدا دوست دارد

وَ اصْرِفْنِی بِقُدْرَتِکَ إِلَی مَا أَحْبَبْتَ

و به قدرت خود، مرا به آنچه دوست داری، بازگردان.17/31

ش. خودداری دادن بنده، از خطا

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست.19/31

ت. آشکار ساختن خطاهای بنده

کُنْتَ... الْقَادِرَ عَلَی إِعْلَانِهَا فَوْقَ الْقَادِرِینَ

تو بیشتر از همه قدرتمندان بر آشکار کردنش قادر بودی.2/34

ث. گذشت

أَنَّکَ... أَجْرَیْتَ قُدْرَتَکَ عَلَی التَّجَاوُزِ

همانا تو قدرتت را بر گذشت، جاری

ساخته ای.8/45

خ. درخواست شده ها به درگاهش

أَنْتَ الْمَلِیءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیْکَ

تو توانا بر هر آنچیزی هستی که از درگاهت خواسته شود.21/45

ذ. شتاب و پیش دستی نمودن

أَخَّرْتَ وَ أَنْتَ مُسْتَطِیعٌ لِلمُعَاجَلَهِ، وَ تَأَنَّیْتَ وَ أَنْتَ مَلِیءٌ بِالْمُبَادَرَهِ

با آنکه بر شتاب نمودن توانایی، (عذاب را) به تأخیر انداخته ای و با آنکه به پیش دستی کردن قادری، درنگ نموده ای.

21/46

ض. سخت گیری

تَغَمَّدْنِی فِیما اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنِّی بِمَا یَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَی الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ

مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری اش نبود (خطاها را ظاهر می کرد).

119/47

ظ. شمارش درود بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ صَلَاهً لَا یَقْوَی عَلَی إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ

ص : 381

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود و بر خاندان محمّد که نیکوکارانِ پاکانِ برگزیده اند، درود فرستی. درودی که جز تو کسی بر شمردن آن توانایی نداشته باشد.3/48

غ. زنده کردن مردگان

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی بِهَا تُحْیِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن بندگان مرده را زنده می کنی، گشایش ده.13/48

أ ب. زندگی بخشیدن به سرزمین های مرده

وَ هَبْ لَنَا یَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْکَ فَرَجًا بِالْقُدْرَهِ الَّتِی... بِهَا تَنْشُرُ مَیْتَ الْبِلَادِ

و ما را - ای خدای من - از جانب خود به توانایی ای که با آن سرزمین های مرده را زندگی می بخشی، گشایش ده.13/48

أ ج. استوار گرداندن پشت بنده

شَدَدْتَ أَزْرِی بِقُوَّتِکَ

به توانایی ات پشتم را نیرومند ساختی.

6/49

أ د. بازداشتن بنده، از نیروی حسود

فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ

پس تو به قدرت خویش، مرا از سختی و نیروی او بازداشتی.10/49

ناتوانی بنده:

أ. در رسیدن به حاجاتش

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم.15/13

ب. در خروج از سلطنت خداوند

لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست.6/21

ج. در تجاوز از قدرت الهی

لَا أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَهَ قُدْرَتِکَ

نمی توانم از قدرت تو بگریزم.6/21

د. بر فقر

اللَّهُمَّ ... لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْفَقْرِ

خداوندا تحمّل فقر ندارم.2/22

ه_. در انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ أَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ إِنْ

ص : 382

ضَعُفَ عَنْ ذَلِکَ بَدَنِی، وَ وَهَنَتْ عَنْهُ قُوَّتِی، وَ لَمْ تَنَلْهُ مَقْدُرَتِی

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت یا برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده و گرچه بدنم از (انجام) آن ناتوان و نیرویم از آن سست و توانایی ام به آن نرسد.

6/22

و. در مقابل خشم خدا

إِنَّ طَاقَتِی لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِکَ

همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند.5/39

ز. از تحمّل انتقام الهی

فَإِنَّ قُوَّتِی لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِکَ

پس به درستی که نیروی من تاب انتقام تو را ندارد.5/39

ح. در گریز از خداوند

لَوْ أَنَّ أَحَدًا اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَکُنْتُ أَنَا أَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْکَ

اگر کسی می توانست از پروردگار خود بگریزد، من به گریختن از تو سزاوارتر بودم.

3/50

کَیْفَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَهْرُبَ مِنْکَ مَنْ لَا حَیَاهَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِکَ؟

چگونه می تواند از تو بگریزد، آنکه جز به وسیله روزی اتْ زندگی برایش نیست؟

1/52

ط. از (تحمّل) گرمی آفتاب

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد.5/50

ی. از (تحمّل) آتش دوزخ

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ، الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ حَرَّ شَمْسِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ حَرَّ نَارِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی گرمی آفتابت را ندارد، پس چگونه گرمای آتشت را توانایی دارد؟5/50

ص : 383

ک. از (تحمّل) آواز رعد و غرّش ابر

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد.5/50

ل. از (تحمّل) بانگ خشم خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را توانایی دارد؟

5/50

م. در پیروز شدن

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئًا فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّهٍ فَأَنْتَصِرَ

از تو می خواهم که مرا ببخشایی و بیامرزی ام. زیرا من بی گناه نیستم تا عذری داشته باشم و دارای توانی نمی باشم تا پیروز شوم.7/51

ن. در برابر بازگرداندن فرمان خدا

لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ

کسی که حکم تو را نپسندید، نمی تواند فرمانت را بازگرداند.3/52

توانگری بی نیازی

بخشندگان، و بخشش از زیادیِ توانگری خداوند

إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ

به درستی که بخشندگان از زیادی عطا (و توانگری) تو می بخشند.11/5

برطرف ساختن نیاز بندگان، به توانگری خدا

فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِکَ

پس نیاز ما را به توانگری خود برطرف کن.

3/10

ص : 384

خواسته های بنده و توانگری خداوند

عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

توانگری بنده، از خداست

وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَیَنَّ وَ مِنْ عِنْدِکَ وُجْدِی

و (چنان کن که) فقیر نگردم، در حالی که دارایی ام از نزد تو می باشد و سرکشی نکنم، در حالی که توانایی ام از نزد توست.14/20

عطای توانگری به بنده، قبل از خواهش او

فَامْنُنْ عَلَیَّ... قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَهِ

پس پیش از درخواست، با توانگری بر من منّت گذار.20/20

توانگری خدا و آزمایش بنده

لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَهِ

به توانگری آزمایشم مکن.22/20

حفظِ آبروی بنده، به توانگری

اللَّهُمَّ... صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ

خداوندا آبرویم را با توانگری حفظ کن.

26/20

روا ساختن درخواست بنده، در توانگری و تنگ دستی اش

وَ لَا تَجْعَلْنِی... آیِسًا مِنْ إِجَابَتِکَ لِی وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی، فِی... جِدَهٍ أَوْ لَأْوَاءَ

و مرا ناامید از اجابتت - گرچه دیر شود - قرار نده، در توانگری باشم یا تنگ دستی.

8/21

توانگری خدا و گشودن دست بنده

بِسَعَتِکَ فَابْسُطْ یَدِی

به توانگری ات گشاده دستم گردان.4/22

توانگر و بخشنده بودن خداوند

فَإِنَّکَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ

زیرا تو توانگرِ بخشنده ای.28/48، 7/22

توانگری نسبت به همسایگان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... الْعَوْدِ عَلَیْهِمْ بِالْجِدَهِ وَ الْإِفْضَالِ

آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در رسیدگی با ثروت و بخشش فراوان به آنان، توفیق ده.2/26

رهاندن بنده از ذلّت وام، با توانگری

أَجِرْنی مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ کَفَافٍ وَاصِلٍ

مرا با ثروتِ فراوان و روزیِ کافی، از آن

ص : 385

(قرض) نجات ده.2/30

توانگری خدا و بخششِ پاداش به بندگان

فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

شگفت از توانگری بسیار خدا

سُبْحَانَکَ مِنْ... جَوَادٍ مَا أَوْسَعَکَ

پاک و منزّهی! ای بخشنده که بسیار توانگری!

24/47

توانگری خدا، و چشاندن مزه فراغت به بنده

أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهٍ مِنْ سَعَتِکَ

به وسیله توانگری ای از توانگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری، به من بچشان.125/47

توانگری و پناه دهی خداوند

وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِهِمَا أَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ کَذَا وَ کَذَا، فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَضِیقُ عَلَیْکَ فِی وُجْدِکَ

و به وسیله آنان، به درگاهت رومی آورم که مرا از شرّ این و آن پناه دهی. پس به درستی که این (کار) در برابر توانایی ات بر تو دشوار نیست.

16/49

توبه

راهنمایی بندگان، به (حقیقت) توبه

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَی التَّوْبَهِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ

و سپاس خدای را که ما را به توبه ای ره نمود که جز به فضل او، آن را به دست نیاوردیم.22/1

پیشینیان و توبه

فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَهِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ

البته روش او در (قبول) توبه، برای کسانی که پیش از ما بودند، این چنین نبوده و از (دوش) ما آنچه به آن طاقت نداریم برداشته.23/1

توبه، محبوب خداوند

صَیِّرْنَا إِلَی مَحْبُوبِکَ مِنَ التَّوْبَهِ

ما را به سوی توبه پسندیده خود ببر.1/9

توبه الهی (بازگشت خدا از کیفر بنده)

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التَّوْبَهَ فِی أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است و بازگشت را در آنکه دوامش طولانی است قرار ده.

2/9

ص : 386

ناامید نشدن از خدا، با وجود درِ توبه

سُبْحَانَکَ، لَا أَیْأَسُ مِنْکَ وَ قَدْ فَتَحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَهِ إِلَیْکَ

پاک و منزّهی تو، از تو که درِ توبه را به رویم گشوده ای، ناامید نمی شوم.7/12

رو آوردن به خدا، با توبه خالص

تَلَقَّاکَ بِالْإِنَابَهِ، وَ أَخْلَصَ لَکَ التَّوْبَهَ

با توبه به تو روی آورده و خالصانه برای تو توبه می کند.8/12

عادت کردن بندگان، به توبه پذیری خدا

یَا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَهِ

ای آنکه بندگانش را به قبول پشیمانی عادت داده است.10/12

توبه و اصلاح تباهی های بندگان

یَا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَهِ

ای آنکه فاسد ایشان را با توبهْ اصلاح کرده است.10/12

احسان الهی به توبه کننده

مَا أَنَا بِأَظْلَمِ مَنْ تَابَ إِلَیْکَ فَعُدْتَ عَلَیْهِ

من ستمکارتر از توبه کننده به درگاهت که تو به او نیکی نموده ای، نمی باشم.11/12

ویژگی های توبه

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ نَادِمٍ عَلَی مَا فَرَطَ مِنْهُ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که از آنچه از او سر زده، پشیمان است.12/12

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهَ مَنْ لَا یُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِیَهٍ

خداوندا من به درگاهت توبه می کنم، توبه کسی که نافرمانی از ذهنش نمی گذرد.14/31

آگاه نمودن بنده، برای توبه

...أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ الَّتِی مَحَّصْتَنِی بِهَا... تَنْبِیهًا لِتَنَاوُلِ التَّوْبَهِ

...یا وقت بیماری که مرا با آن نجات دادی تا برای فراگرفتن توبه آگاهی باشد.4/15

پاک کردن بنده، با توبه

وَ طَهِّرْنِی بِالتَّوْبَهِ

و با توبه پاکم گردان.33/16

پذیرفتن توبه بنده

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِکَ... فَاقْبَلْ تَوْبَتِی کَمَا وَعَدْتَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه بندگانت را می پذیری. پس همانگونه که وعده دادی، توبه ام را بپذیر.15/31

ص : 387

وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی

و توبه ام را قبول کن.29/31

فَارْحَمْنِی... وَ تُبْ عَلَیَّ

پس بر من رحم کن و توبه ام را بپذیر.7/50

خدا، دوستدار توبه کنندگان

وَ قَدْ قُلْتَ یَا إِلَهِی فِی مُحْکَمِ کِتَابِکَ إِنَّکَ... تُحِبُّ التَّوَّابِینَ

و ای خدای من، در کتاب استوارت فرموده ای همانا توبه کنندگان را دوست می داری.15/31

یَا مُحِبَّ التَّوَّابِینَ

ای دوستدار توبه کنندگان.3/38

وفای به توبه، با عصمت الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَهِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ

خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست.19/31

توبه شکنی و بازگشت به گناه

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

توبه و نتایج آن

فَاجْعَلْ تَوْبَتِی هَذِهِ تَوْبَهً لَا أَحْتَاجُ بَعْدَهَا إِلَی تَوْبَهٍ تَوْبَهً مُوجِبَهً لَِمحْوِ مَا سَلَفَ، وَ السَّلَامَهِ فِیما بَقِیَ

پس این توبه ام را توبه ای گردان که پس از آن، به توبه ای نیازمند نشوم. توبه ای سبب محو آنچه گذشته و سلامتی در آنچه مانده است.20/31

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً تَسْلَمُ بِهَا کُلُّ جَارِحَهٍ عَلَی حِیَالِهَا مِنْ تَبِعَاتِکَ

خداوندا و همانا من به درگاهت توبه می کنم. توبه ای که با آن هر عضوی به سهم خود از کیفرهایت سالم مانَد.22/31

وَ اجْعَلْ... عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

توبه و پناه بردن به خدا

فَمَا کُلُّ مَا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنِّی بِسُوءِ أَثَرِی... لَکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوءُکَ وَ مَنْ فِیهَا وَ أَرْضُکَ وَ مَنْ عَلَیْهَا مَا... لَجَأْتُ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ التَّوْبَهِ

پس هر چه گفتم، از جهل به بدی کردارم نیست. بلکه برای آن است که آسمانت و هر که در آن است و زمینت و هر که بر روی آن است، توبه ای که به سبب آن به درگاهت پناه بردم را

ص : 388

بشنود.26/31

تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ... عَاذَ بِاسْتِغْفَارِکَ تَائِبًا

در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.86/47

از نخستین توبه کنندگان بودن

إِنْ یَکُنِ التَّرْکُ لِمَعْصِیَتِکَ إِنَابَهً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ

اگر ترک معصیت تو، بازگشت است، پس من نخستین بازگشت کننده ام.28/31

توبه و پشیمانی به سوی خدا

اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ

خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم.28/31

پذیرش توبه گنهکاران

إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ عَلَی الْمُذْنِبِینَ

همانا تو توبه گنهکاران را می پذیری.29/31

ناامیدترین توبه کننده

وَ لَا أَکُنْ أَخْیَبَ عِبَادِکَ التَّائِبِینَ

و مبادا من بی بهره ترین بندگانِ توبه کننده ات باشم.15/32

کوشش برای توبه نابودکننده(ی بدی)

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ، وَ أَخْفَیْتَ مِنَ الدَّخِیلَهِ وَاعِظًا لَنَا... وَ سَعْیًا إِلَی التَّوْبَهِ الْمَاحِیَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی و بدی ها که پنهان نمودی، برای ما پنددهنده و کوشش به توبه محوکننده قرار ده.3/34

رغبت به خداوند و توبه به درگاه او

إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ

زیرا ما به سوی تو راغب هستیم و از گناهان، توبه کننده ایم.4/34

توبه، پشیمانی از لغزش و عزمِ ترک بدی

وَ اجْعَلْ نَدَامَتِی عَلَی مَا وَقَعْتُ فِیهِ مِنَ الزَّلَّاتِ، وَ عَزْمِی عَلَی تَرْکِ مَا یَعْرِضُ لِی مِنَ السَّیِّئَاتِ تَوْبَهً تُوجِبُ لِی مَحَبَّتَکَ

و پشیمانی ام را از لغزش هایی که به آن دچار شدم، و عزمم را بر ترک بدی هایی که برایم پیش آید، توبه ای قرار ده که دوستی تو را نسبت به من لازم گردانَد.3/38

مردن به همراه توبه

أَمِتْنَا... تَائِبِینَ غَیْرَ عَاصِینَ وَ لَا مُصِرِّینَ

ما را توبه کنندگانِ غیر گنهکار و اصرارنکننده، بمیران.5/40

توفیق توبه کردن، در هر ماه نو

ص : 389

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَهِ

و ما را در آن (ماه) برای توبه توفیق ده.

6/43

کیفر معصیت کار و توبه

وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاکَ بِالْحِلْمِ... وَ تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ

و با کسی که نافرمانی ات را نموده، با بردباری رفتار می کنی و تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی.9/45

فرمان خدا، به توبه نصوح

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا...

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص.10/45

توبه، دری گشوده شده به سوی عفو الهی

أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَابًا إِلَی عَفْوِکَ، وَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَهَ

تویی آنکه برای بندگانت، دری به سوی بخشایشت گشوده ای و آن را توبه نامیده ای.

10/45

توبه نمودن در روز عید فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک

باشد.52/45

توبه کنندگان و دوستی خدا برای آنها

وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَکَ، وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَهَ طَاعَتِکَ

و ما را در نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که دوستی ات را برای آنها واجب نموده ای، و بازگشت به طاعتت را از آنان پذیرفته ای.

54/45

پذیرش توبه دوستداران ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... وَ تُبْ عَلَیْهِمْ

خداوندا و بر دوستان آنها درود فرست و توبه آنان را بپذیر.65و64/47

توبه پذیر بودن خداوند

إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

به درستی که تویی توبه پذیرِ بسیار مهربان.

7/50، 65/47

توبه و طلب قرب الهی

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی

ص : 390

جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو را، در پی آن روانه ساخته ام.

73و72/47

پذیرش توبه نصوح، از بنده

تُبْ عَلَیَّ تَوْبَهً نَصُوحًا لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوبًا صَغِیرَهً وَ لَا کَبِیرَهً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیَهً وَ لَا سَرِیرَهً

توبه ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاشته و با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.126/47

گشودن درِ توبه، به سوی بنده

افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِکَ...

درهای توبه ات را بر من بگشای.132/47

توبه کنان، از گناهان گریختن

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ تَائِبًا فَتُبْ عَلَیَّ

پروردگار من، از آن (گناهان)، با حال توبه به سوی تو گریخته ام، پس توبه ام را بپذیر.8/51

توبه نمودن بنده از:

أ. گناهان کوچک و بزرگ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم به درگاهت توبه می کنم.

14/31

ب. انجام امور خلاف اراده الهی

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته توست، به درگاهت توبه می کنم.

22/31

توبیخ سرزنش

توجّه روی آوری و نیز اهتمام

نبودِ دورکننده ای برای آنچه خدا متوجّه ساخته

لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ

برای آنچه بر من فرستادی، دورکننده ای نیست.7/7

توجّه به غیر خدا

لَا تُوَجِّهْنِی فِی حَاجَتِی هَذِهِ وَ غَیْرِهَا إِلَی سِوَاکَ

در این حاجت و دیگر حاجتها، مرا به غیر خود متوجّه نساز.22/13

توجّه خدا، به درخواست های بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَکُنْ بِحَوَائِجِی حَفِیًّا

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را

ص : 391

اصلاح می کند می دانی. پس به درخواست هایم عنایت فرما.10/22

متوجّه گرداندن انفاق بنده، در راه خیر

وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی

انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر متوجّه ساز.

3/30

خواهش خود را به سوی خدا متوجّه گرداندن

وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ

با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است.8/31

توجّه رحمت الهی، بر بنده

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ... عَطَفَتْ رَحْمَتَکَ عَلَیْهِ، فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که رحمتت را به او برگردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

توحید

اخلاص در توحید

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا... دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ

و سپاس خدای را که ما را به اخلاص در یگانگی اش راهنمایی نمود.10/1

اخلاص داشتن در وحدانیّت خدا

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... أَخْلَصَ لَکَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به یگانگی ات اخلاص ورزید، اجابت فرما.

11/17

دشمن و اعتراف به یگانگی خدا

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

خدا و یکتایی در عدد

لَکَ یَا إِلَهِی وَحْدَانِیَّهُ الْعَدَدِ

خداوندا یگانگیِ شمار از آنِ توست.10/28

یگانگی خداوند

إِنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ

به درستی که تو تنها یکتایی.5/35

ص : 392

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ

تویی خدایی که معبودی جز تو نیست. یکتای یگانه تنهای بی نظیر.3/47

سُبْحَانَکَ قَضَیْتَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ مَنْ وَحَّدَکَ وَ مَنْ کَفَرَ بِکَ

پاک و منزّهی! مرگ را برای همه آفریدگانت - آنکه تو را یگانه دانست و آنکه به تو کفر ورزید - رقم زده ای.5/52

یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ

ای یگانه، ای یکتا، ای بی نیاز، ای که نزائیده و زائیده نشده ای و برای او همتایی نبوده است.

2/54

دور گرداندن بندگان، از الحاد در توحید

وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِکَ

و ما را از کجروی در یگانگی ات دور گردان.

13/44

بنده، و پیش فرستادن یگانه دانستن خدا

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِیدَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو را، پیش فرستاده ام.72/47

قرار گرفتن در زمره یکتاپرستان

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود قرار ده.12/48

یگانه دانستن خدا، دستاویز بنده به سوی او

وَ وَسِیلَتِی إِلَیْکَ التَّوْحِیدُ

و وسیله من به سویت یگانه دانستن توست.

3/49

توسعه گسترش

توسّل

عمل مستحبّی و توسّل بنده به خدا

وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَضْلِ نَافِلَهٍ مَعَ کَثِیرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِکَ

و من هیچ گاه با فضیلتِ (عمل) مستحبّ به سویت توسّل نمی جویم، با آنکه از بسیاری از شرایط واجبات غفلت نمودم.18/32

توشه آذوقه

توشه تقوای بندگان

ص : 393

وَ زَوِّدْنَا مِنَ الْتَّقْوَی ضِدَّ غَوَایَتِهِ

و بر ضدّ گمراهی او (شیطان)، ما را از پرهیزکاری توشه ده.5/17

توشه بنده، از دنیا

وَ اجْعَلْ تَقْوَاکَ مِنَ الدُّنْیَا زَادِی

و پرهیزکاری را توشه من از دنیا قرار ده.

11/21

دشمنان و توشه آنها

وَ بَاعِدْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَزْوِدَتِهِمْ

و میان آنها و زاد و توشه اشان جدایی انداز.

5/27

توصیف

عجز از توصیف خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی... عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ

سپاس خدای را، همان که پندارهای وصف کنندگان از وصفش عاجز است.2و1/1

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَ بُلُوغِ نَعْتِکَ الصِّفَاتُ

و توصیف ها پیش از رسیدن به وصف تو، از هم گسیخته اند.12/46

توصیف حیوان صفتان، در قرآن کریم

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ، فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنْ هُمْ إِلّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»9/1

شیرینی زبان بندگان، در توصیف خدا

وَ اجْعَلْ... انْطِلَاقَ أَلْسِنَتِنَا فِی وَصْفِ مِنَّتِکَ

و خوش سخنی هایمان را در بیان نعمت بزرگ خود قرار ده.14/5

خدا و توصیف نمودن خود به رحمت

أَنْتَ الَّذِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِالرَّحْمَهِ

تویی آنکه خود را به رحمت وصف نموده ای.

18/16

برنیامدن توصیف کنندگان، از وصف خدا

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِینَ

خداوندا ای کسی که توصیف وصف کنندگان، او را نمی ستاید.1/31

منتهای توصیف واصفان، و پایین ترین مرتبه وصف الهی

ص : 394

وَ لَا یَبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ

و آخرین وصفِ ستایندگان، به پایین ترین مرتبه ای که به خود اختصاص داده ای، نمی رسد.

6/32

توصیف جنین، در کتاب خدا

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: (نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ) کَمَا شِئْتَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی، آنگاه مرا آنچنانکه خواستی، آفرینشی دیگر دادی.23/32

توصیف نشدن خدا، جز به احسان

فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلَّا بِالْإِحْسَانِ

پس والاتر از آنی که جز به احسان وصف شوی.16/37

وصف گشتن مخلوق

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقًا مِنْ نَفْسِهِ عَلَی مِثْلِ الَّذِی دَلَلْتَ عَلَیْهِ عِبَادَکَ مِنْکَ کَانَ مَوْصُوفًا بِالْإِحْسَانِ، وَ مَنْعُوتًا بِالِامْتِنَانِ

و اگر آفریده ای از جانب خودش آفریده ای را، به مانند آنچه تو با آن بندگانت را از جانب خود راهنمایی فرموده ای، راهنمایی می کرد، به احسان وصف می شد و به بخشندگی تعریف می گشت.17/45

توصیف حجّت و دلیل الهی

حُجَّتُکَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِکُلِّهَا

حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود.23/46

توفیق

توفیق دادنِ بنده، از جانب راهنماترین کس

وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَی مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ

و مرا توفیق ده. ای راهنماترین کسی که به او رغبت شده.11/24

اطاعت خدا و توفیقْ یافتن در راه راست

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوَفَّقِینَ لِلْخَیْرِ وَ الرُّشْدِ وَ الصَّوَابِ بِطَاعَتِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با فرمانبری تو به کار خیر و رشد و صواب، موفّق گشته اند، قرار ده.

11و10/25

ص : 395

درخواست توفیق برای همسایگان

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا... وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما هستند، یاری فرما. و آنان را برای به پا داشتن سنّتت توفیق ده.2و1/26

پند گرفتن دوراندیش و توفیق وی

فَصَحَّ بِمُعَایَنَهِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ

پس (شخص) دوراندیش، با دیدن امثال ایشان سالم ماند. پند گرفتنش سبب توفیق او شد.

7/28

رسیدن به توفیق در کردار

وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَی التَّوْفِیقِ فِی عَمَلِی

و هدایت خود را برایم بیفزا، که با آن به توفیق در عملم برسم.16/37

دوام توفیق

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ دَوَامِ تَوْفِیقِکَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، از رحمتت و توفیق همیشگی ات مرا چیزی ببخش که آن را نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.

17/49

از خدا درخواست نمودن توفیقِ:

أ. پذیرش مقدّرات

وَ وَفِّقْنِی لِقَبُولِ مَا قَضَیْتَ لِی وَ عَلَیَّ

خداوندا مرا توفیق ده تا آنچه بر سود و زیانم مقدّر نمودی، پذیرا باشم.13/14

ب. فرمانبری و پیروی از راهنما

وَ وَفِّقْنِی لِطَاعَهِ مَنْ سَدَّدَنِی، وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی

و مرا به اطاعت از آنکه به راه راست استوارم گرداند و پیروی از کسی که ارشادم کرد، توفیق ده.8/20

ج. رفتار خالصانه با خیانتکار

وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

و مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از روی خیرخواهی برخورد کنم.

9/20

د. داشتن روشی پاکیزه تر

وَ وَفِّقْنِی لِلَّتِی هِیَ أَزْکَی

و مرا به پاکیزه ترین روش توفیق ده.

16/20

ه_. (آشنا شدن با) درست ترین کارها

وَ وَفِّقْنِی إِذَا اشْتَکَلَتْ عَلَیَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا

و آنگاه که کارها بر من درهم گشت، به راست ترین آنها توفیقم ده.21/20

ص : 396

و. (انجام) پاکیزه ترین کردارها

وَفِّقْنِی... إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْکَاهَا

هنگامی که اعمال شبیه (یکدیگر) گردید، به پاکیزه ترین آنها توفیقم ده.21/20

ز. (پیروی از) پسندیده ترین مذاهب

وَ وَفِّقْنِی... إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا

و زمانِ تناقض آئین ها، به پسندیده ترین آنها توفیقم ده.21/20

ح. انجام واجبات

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ أَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِکَ

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت یا برای آفریده ای از آفریدگانت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.6/22

ط. انجام آنچه بنده به آن بینا شده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ...

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده.3/24

ی. انجام اعمال شوینده چرکی خطایا

وَ وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایَا عَنِّی

و مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من بشویی، توفیق ده.13/31

ک. توبه نمودن در هر ماه نو

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِلتَّوْبَهِ

و ما را در آن (ماه) برای توبه توفیق ده.

6/43

ل. انجام اموری در ماه رمضان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّهِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم و با فضل و عطا، همسایگانمان را دلجویی نماییم. و دارایی هایمان را از مظالم خالص گردانیم و آن را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

م. (عبادت) در ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی... وَفَّقْتَنَا بِمَنِّکَ لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیَاءُ وَقْتَهُ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را برای آن به وسیله نعمتت، توفیق دادی، آنگاه که تیره بختان، وقت آن را نشناختند.43/45

ص : 397

آنچه به توفیق الهی انجام می شود:

أ. برخاستن از لغزش ها

وَ نَهَضْتُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ زَلَّتِی

و با توفیق تو از لغزیدنم برخاستم.

16/13

ب. اطاعت خداوند

قَوَّیْتَنِی مَعَهَا عَلَی مَا وَفَّقْتَنِی لَهُ مِنْ طَاعَتِکَ

با آن (تندرستی) بر طاعت خود توفیقم داده، توانایم گرداندی.3/15

ج. یاری شدن بر مخالفت با شیطان

اللَّهُمَّ... أَحْسِنْ بِتَوْفِیقِکَ عَوْنَنَا عَلَیْهِ

خداوندا به توفیق خود ما را بر ضدّ او، نیکو یاری نما.7/17

د. عطا فرمودن خواسته های بندگان

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

ه_. رهایی یافتن از مهلکه های گنهکاران

اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ

مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از منجلاب های مجرمان، رهاندی.10/39

و. روزه و به پا خاستن، در ماه رمضان

وَ قَدْ تَوَلَّیْنَا بِتَوْفِیقِکَ صِیَامَهُ وَ قِیَامَهُ عَلَی تَقْصِیرٍ

و ما را -با (همه) کوتاهیْ (کردن هایمان)- توفیق دادی تا روزه اش و به پا خاستنش (در شبانگاه) را عهده دار شویم.44/45

ز. ادای حقّ الهی

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که برای ادای حقّ خود، به وی توفیق دادی.67/47

ح. نیرومند ساختن بنده

وَ أَیِّدْنِی بِتَوْفِیقِکَ وَ تَسْدِیدِکَ

و مرا به توفیق و راهنمایی ات، نیرو ده.

113/47

توکّل

بی نیاز کردن شکایت کننده متوکّل

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُغْنٍ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، فَقْرَهُ تَوَکُّلًا؟

ای خدای من آیا تو هر کس را که از تهی دستی اش با توکّل، به سوی تو شکایت کرد، بی نیاز می سازی؟15/16

بازداشته نشدن کامیابان (اجابت شدگان)، با توکّل

ص : 398

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ غَیْرِ الْمَمْنُوعِینَ بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند. که با توکّل بر تو، (از لطفت) بازداشته نشدند.10/25

توکّل به بی نیازکننده ترین کس

إِنَّکَ... أَکْفَی مَنْ تُوُکِّلَ عَلَیْهِ

به درستی که تو بی نیازکننده تر کسی هستی که بر او اعتماد شده.56/45

روی آوردن خدا، به توکّل کننده

وَ تَلْقَی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ

و به کسی که بر تو اعتماد کرده، رو می آوری.

12/51

توکّل به خدا، و جود و بخشش او

وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ، وَ عَلَی جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتَّکِلُ

و فقط بر تو توکّل می کنم و تنها بر بخشش و بزرگواری تو دل می بندم.11/52

بخشیدن صدق توکّل، به بنده

وَ هَبْ لِی صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ

و توکّل راستین به خود را، به من ارزانی دار.

4/54

یقین توکّل کنندگان و توکّل مؤمنان

أَسْأَلُکَ... یَقِینَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ، وَ تَوَکُّلَ الْمُوءْمِنِینَ عَلَیْکَ

یقین توکّل کنندگان بر تو و توکّل مؤمنان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

توهین اهانت

تهاجم حمله

تهجّد شب زنده داری

تهمت

مورد تهمت نبودن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

وَ لَا یَتَّهِمُونَهُمْ فِیما أَدَّوْا إِلَیْهِمْ

و به آنچه آنها رساندند، تهمت نمی زنند.

12/4

تهمت نزدن پیروان اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

صَلَاهً... تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَی... الطَّمَعِ فِیما عِنْدَکَ وَ تَرْکِ التُّهَمَهِ فِیما تَحْوِیهِ أَیْدِی الْعِبَادِ

درودی که به سبب آن ایشان را بر طمع در آنچه نزد تو است و ترک تهمت در آنچه که در دست بندگان است، برانگیزی.15و14/4

متّهم نبودن خدا

ص : 399

...لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلَی خَلْقِکَ وَ لَا لِإِرَادَتِکَ

...برای اینکه تو به آن داناتری و در آفریدنت و اراده ات متّهم نیستی.9/48

تهمت زدن حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ

و چه بسیار حسودی که با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت.9/49

تهی خالی

تهی دستی تنگ دستی

تیر

تیرهای ترس از فراق

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد.

13/42

دشمن و آماج تیرهایش

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ

پس چه بسیار دشمنی که تیرهای هدف گیری خود را، به سوی من نشانه گرفت.4/49

آبروی بنده، هدف تیرهای حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ

و چه بسیار حسودی که آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد.9/49

تیرگی ظلمت

تیره ننمودن بخشش، با منّت

وَ یَا مَنْ لَا یُکَدِّرُ عَطَایَاهُ بِالِامْتِنَانِ

و ای آنکه با منّت گذاشتن، بخشش هایش را تیره نمی سازد.4/13

تیره نساختن احسان الهی، بر بنده

وَ لَمْ تُکَدِّرْ مَعْرُوفَکَ عِنْدِی

و نیکی ات را به من تیره نساختی.32/16

تیزی

شکسته شدن تندی و تیزی سختی ها

وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ

و ای کسی که شدّت دشواری ها با او آرام می گردد.1/7

تندی غضب

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سَوْرَهِ الْغَضَبِ

خداوندا به تو پناه می برم از شدّت خشم.

1/8

ص : 400

شکستن برندگی و تیزی دشمن

وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ، وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ

و ستم کننده به من و دشمنم را با نیروی خود از ستم کردن به من بازدار. و با توانایی خود برّندگی اش را از من بردار.6/14

ثُمَّ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ

سپس تیزی (تیغ) او را برای من شکستی.

6/49

سلاح هایی برنده

وَ أَعْطِهِمْ عَلَیْهِ أَسْلِحَهً مَاضِیَهً

و سلاح های برنده بر ضدّ او (شیطان) به آنان عطا فرما.10/17

تیز ساختن سلاح مرزداران اسلام

وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ

و سلاح (جنگی)شان را تیز کن.2/27

تیزی لبه تیغ دشمن

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ

پس چه بسیار دشمنی که لبه تیغش را برای من تیز نمود و طرف تیز آن را برایم نازک کرد.

4/49

حسود و تیزی زبانش

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ

و چه بسیار حسودی که با زبان تیزش مرا آزرد.9/49

ص : 401

ص : 402

ث

ثبات همیشگی

ثروت دارایی

فخرفروشی ثروتمندان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مُبَاهَاهِ الْمُکْثِرِینَ

خداوندا به تو پناه می برم از فخرفروشی ثروتمندان.3و1/8

پناه خواهی از شرّ ثروتمند خوشگذران

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مُتْرَفٍ حَفِیدٍ

و من و فرزندانم را از شرّ هر مُرفّه نازپرورده پناه ده.6/23

ثروت طلبیدن، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند.6/28

برتر پنداشتن ثروتمند

وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ... أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا

و مرا از اینکه به ثروتمندی گمانِ فضل برم، حفظ فرما.4/35

ثروتی همیشگی

وَ مَتِّعْنَا بِثَرْوَهٍ لَا تَنْفَدُ

و ما را ثروتی که نابود نشود، ببخش.5/35

ثمره میوه

ثنا سپاس

ثواب پاداش

ص : 403

ص : 404

ج

جابه جایی

علّت جابه جا نشدن کوه ها

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ الْمُوَکَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و گمارده شدگان به کوه ها تا جابه جا نگردد.15و11و10/3

جاری روان

جالب

جالب ترین روزها

وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا، وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیْرِ یَوْمٍ مَرَّ عَلَیْنَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ

و برای ما روز عید و فطرمان را مبارک گردان. و آن را از بهترین روزهایی که بر ما گذشته است قرار ده که جالب ترین روز، برای عفو باشد.

48/45

جام

فرشته مرگ و جام زهرآگینش

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ، وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

سیرابی از جام پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ

و به حوض او واردمان کن و از جام او سیرابمان ساز.20/42

جام های حاجات

وَ امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

و ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

جامه لباس

جانشین

جانشینی جنگجو، در امور خانه اش

ص : 405

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

جانشینان خداوند، در زمین

رَبِّ صَلِّ عَلَی أَطَائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذِینَ اخْتَرْتَهُمْ لِأَمْرِکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ... خُلَفَاءَکَ فِی أَرْضِکَ

پروردگار من، بر پاکیزه تران خانواده اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را جانشینان خود در زمینت قرار دادی.56/47

جانشینان خدا و مقامِ (نماز عید قربان و جمعه)

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت است.9/48

از دست رفتن حقّ جانشینان خداوند

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ مَقْهُورِینَ مُبْتَزِّینَ

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب و شکست خورده شده، حقوقشان به غارت رفت.

9/48

جانشینان الهی و آنچه دیده اند

...حَتَّی عَادَ صِفْوَتُکَ وَ خُلَفَاوءُکَ مَغْلُوبِینَ... یَرَوْنَ حُکْمَکَ مُبَدَّلًا، وَ کِتَابَکَ مَنْبُوذًا...

...تا اینکه برگزیدگان و جانشینان تو، مغلوب شده. می بینند که احکامت تغییر یافته و کتاب تو دور افتاده است.9/48

جاوید همیشگی

جایگاه

جایگاه گواهان

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، منزلت ما را در جایگاه های گواهان، شرافت (و آبرو) دهد.

12و10/1

جایگاه پر برکت همیشگی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است و محل کرامتی که همیشگی است.

16و10/1

ص : 406

هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله از قدمگاه (پرورشگاه) خود، به جای دور

وَ هَاجَرَ إِلَی... مَحَلِّ النَّأْیِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ، وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ

و از جایگاه اقامتش و قدمگاهش، به محل دور هجرت نمود.16/2

جایگاه واجبات

وَ یَنْظُرُ کَیْفَ هُمْ فِی أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ

و می نگرد آنها در اوقات طاعت و جاهای واجباتش چگونه اند.7/6

جای دادن آفریدگان، در آسمان و زمین

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ وَ مَنْ أَسْکَنْتَهُمَا مِنْ مَلائِکَتِکَ وَ سَائِرِ خَلْقِکَ...

و آسمانت و زمینت و آنچه در آن دو جای دادی از فرشتگان و سایر آفریدگانت را شاهد می گیرم.21/6

گواه گرفتن جایگاه بنده، در شهادت به یکتایی خدا

وَ أُشْهِدُ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ... فِی یَوْمِی هَذَا... وَ مُسْتَقَرِّی هَذَا، أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

و آسمانت و زمینت را در این روز و این جایگاه شاهد می گیرم که من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست.21/6

بدی جایگاه بنده

فَارْحَمْ... سُوءَ مَوْقِفِی

پس بر بدی جایگاهم رحم کن.32/16

آماده نساختن جایگاهی، برای شیطان

اللَّهُمَّ... لَا تُوطِنَنَّ لَهُ فِیما لَدَیْنَا مَنْزِلًا

خداوندا او را در آنچه نزد ماست، منزل نده.

6/17

جایگاهی استوار از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ آبَاءَنَا وَ أُمَّهَاتِنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ

و پدران و مادرانمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم قرار ده.10/17

قرار دادن جای بنده، در بهشت

وَ اجْعَلْ فِی جَنَّتِکَ مَثْوَایَ

و سرای مرا در بهشتت مقرّر گردان.11/21

رساندن والدین به جایگاه آسایش (در بهشت)

وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَهِ مَوَاطِنَ السَّلَامَهِ

و ایشان را با کرامت به جایگاه های سلامتی رسان.14/24

جایگاه آمرزش الهی

وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ

ص : 407

و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو و محل آمرزش و رحمتت گرد آییم.15/24

نمایان ساختن جاهای همیشگی (بهشتی)

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ مَسَاکِنِ الْخُلْدِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از خانه های همیشگی، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

نمایان ساختن منازل کرامت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از سراهای کرامت، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.

4/27

جایگاه بنده، جایگاه مغلوب شده شیطان

هَذَا مَقَامُ مَنْ... اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِ الشَّیْطَانُ

این مقام کسی است که شیطان بر او چیره گشته.6/31

گناهان و ماندگار نمودنِ بنده، در جایگاه رسوایی

فَقَدْ أَقَامَتْنِی یَا رَبِّ ذُنُوبِی مَقَامَ الْخِزْیِ بِفِنَائِکَ

پس ای پروردگار من، گناهانم به درگاهت، مرا در جایگاه رسواییْ ماندگار نموده.23/31

بدیِ جایگاه بنده

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند.27/31

مواضع احکام و حدود الهی

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

جایگاه حاضران و رسوایی های بنده

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان، مرا ایمن ساز.21/32

جایگاه رضای خداوند

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و مورد رضایت تو را ناپسند داریم.3/33

ص : 408

نردبان رسیدن به جایگاه سلامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ، وَ سُلَّمًا نَعْرُجُ فِیهِ إِلَی مَحَلِّ السَّلَامَهِ

و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت و نردبانی برای عروجمان به محل سلامت، قرار ده.8/42

جایگاهی در پیشگاه الهی

وَ أَرْوِ بِهِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا

و با آن، تشنگی شدید ما را در جایگاهی که در پیشگاه توست، سیراب فرما.11/42

وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

بهترین جایگاه، پس از دنیا

وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

و قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

تردّد ماه، در منزلگاه های مقدّر

أَیُّهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ... الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ

ای آفریده فرمانبردار که در منزل های قرارداده شده، آمد و شد می کنی.1/43

غفلت از آمدن به جایگاه (بهشت)

فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِکَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَهِ الدَّلِیلِ

پس - بعد از گشودن درْ و به پا داشتن راهنما - عذر آنکه از ورود به آن منزل غفلت نماید چیست؟!11/45

جایگاه رسوایی

وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَهٍ فِی دُنْیَاکَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِکَ

و آن زمان که مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت مرا (در مقام رسوایی) به پا ندار.120/47

مقام و جایگاه دوستان خدا

جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِکَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّهِ لِأَحِبَّائِکَ

در مکان هایی که برای دوستانت آماده کرده ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.128/47

جایگاه بنده، نزد خدا

وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ... مَثَابَهً أَتَبَوَّوءُهَا

و برایم نزد خود جایگاهی که در آن اقامت گزینم، قرار ده.129/47

جایگاه درستکاران

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا

خداوندا، به درستی که این مقام، برای

ص : 409

جانشینان و برگزیدگانت و جایگاه امانت دارانت است، در درجه والایی که به ایشان اختصاص دادی.9/48

جایگاه خواران گنهکار و بدبختان

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ: مَوْقِفَ الْأَشْقِیَاءِ الْمُتَجَرِّینَ عَلَیْکَ

خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار، جایگاه بدبختانی که بر تو جرأت یافته اند، واداشته ام.

2/53

جایگاه بنده، در جوار خداوند

وَ اجْعَلْ... فِی جِوَارِکَ مَسْکَنِی

و خانه ام را در جوار خود قرار ده.7/53

جایگزینی عوض

جبران

جبران فقر بنده

وَ اجْبُرْ بِالْقُرْآنِ خَلَّتَنَا مِنْ عَدَمِ الْإِمْلَاقِ

و به وسیله قرآن، تنگدستی ما را به نداشتن نیازمندی جبران کن.12/42

وَ کَمْ مِنْ... عَدَمٍ جَبَرْتَ

و چه بسیار کمبودهایی که جبران نمودی.

12/49

جبران اندوه از دست رفتن ماه رمضان

اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا

مصیبت ما را در (رفتن) ماه مان جبران کن.

48/45

جبرئیل

جبرئیل، امین وحی خدا

جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِکَ

جبرئیل امین وحی توست.4/3

جبرئیل، پیروی شده در آسمان ها

جِبْرِیلُ... الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِکَ

جبرئیل فرمانروا در میان اهل آسمان هایت است.4/3

جبرئیل، ارجمند و مقرّب درگاه الهی

جِبْرِیلُ... الْمَکِینُ لَدَیْکَ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَکَ

جبرئیل ارجمند در پیشگاه تو و مقرّب نزد توست.4/3

جدا کردن بریدن

جدال

زبانی (برهانی)، برای جدال

ص : 410

وَ اجْعَلْ لِی... لِسَانًا عَلَی مَنْ خَاصَمَنِی

و برایم بر کسی که با من جدال کرد، زبانی قرار ده.8/20

جدال نشدن، با خدا

سُبْحَانَکَ... لَا تُجَارَی وَ لَا تُمَارَی

پاک و منزّهی! نه با کسی کشمکش داری و نه بگو مگو می کنی.27/47

جدایی

جدا نشدن فرشتگان، از تعظیم خداوند

وَ الَّذِینَ... لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِکَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ...

و همانها که فراموشیِ غفلت ها، آنها را از تعظیم تو جدا نمی سازد...7/3

فاصله انداختن خدا، بین شب و روز

...خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَیَّزَ بَیْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ

شب و روز را به توانایی خود آفرید و به قدرت خویش بین آن دو فرق گذاشت.2و1/6

جدا شدن روز، از بندگان

وَ هَذَا یَوْمٌ حَادِثٌ جَدِیدٌ... إِنْ أَحْسَنَّا وَدَّعَنَا بِحَمْدٍ، وَ إِنْ أَسَأْنَا فَارَقَنَا بِذَمٍّ

و این روزی نو و تازه است. اگر نیکی کردیم، با سپاس ما را بدرود گوید و اگر بدی کردیم، با

نکوهش از ما جدا شود.12/6

بدی جدا شدن بنده، از روزها(ی سال)

وَ اعْصِمْنَا مِنْ سُوءِ مُفَارَقَتِهِ بِارْتِکَابِ جَرِیرَهٍ

و از بدیِ جدایی از آن (روز)، بر اثر انجام گناهی حفظمان کن.13/6

رستاخیز، روز جدایی (حقّ و باطل)

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر می باشد، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

جدا شدن از بدی های خوارکننده

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی... لِأَنْ... أُقْلِعَ عَنْ سَیِّئَاتِیَ الْمُ_خْلِقَهِ

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من است. برای اینکه از بدی های - خوار کننده ام - جدا شوم.26/16

جدایی از آنکه به خدا پیوسته

ص : 411

وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکَسَلِ عَنْ عِبَادَتِکَ... وَ لَا مُفَارَقَهِ مَنِ اجْتَمَعَ إِلَیْکَ

و مرا به سستی در عبادتت و جدایی از آنکه به تو پیوسته، گرفتار نساز.11/20

جدایی نینداختن بین بنده و تندرستی

لَا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

در دنیا و آخرت بین من و عافیتت جدایی نینداز.1/23

جدا ساختن ناخن های دشمنان

وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ

و چنگالشان را از آنان جدا کن.5/27

جدایی افکندن بین دشمنان و سلاحشان

وَ فَرِّقْ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَسْلِحَتِهِمْ

و میان آنان و سلاح هایشان جدایی انداز.

5/27

عامل جداکننده حلال و حرام

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

جدا نشدن از راه راست قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی... لَا یَخْتَلِجَنَا الزَّیْغُ عَنْ قَصْدِ طَرِیقِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست. تا انحرافی ما را از راه راستش جدا نسازد.6/42

فرشته مرگ و ترس (بنده)، از جدایی

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ، وَ رَمَاهَا عَنْ قَوْسِ الْمَنَایَا بِأَسْهُمِ وَحْشَهِ الْفِرَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن (جان ها)، از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و آن را با تیرهای وحشت جدایی از کمان آرزوها نشانه گیرد.

13/42

جدایی از دنیا و بهترین منزل ها

اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْیَا خَیْرَ مَنَازِلِنَا

قبرها را پس از فراق از دنیا، بهترین خانه های ما قرار ده.14/42

زمان جدا شدن ماه رمضان، از بندگان

ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ

سپس هنگام تمام شدن وقتش، از ما جدا شد.

22/45

دشواریِ جدایی از ماه مبارک رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَیْنَا

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که فراقش بر ما دشوار است.23/45

ص : 412

رنج جدایی از ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ... مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ

درود بر تو مایه امیدی که فراقش رنج آور بود.

26/45

جدا کردن سختی، از راه خدا

وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِیلِکَ

و به سبب او سختی را از راهت جدا کن.

62/47

جدید تازه

جرات دلیری

جرم گناه

جزا پاداش

جستجو (خواسته)

طلبیدن آسایش و رهایی از گرفتاری

وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَ_خْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ

و ای کسی که رهایی و رفتن به سوی آسایشی فراخ، از او درخواست می شود.1/7

همسایگان و جستجوی عیب های بنده

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند - آشکار نکردی.

21/16

جوینده (طالب)، تنها یاری گرِ مطلوب

لَا یُعِینُ إِلَّا طَالِبٌ عَلَی مَطْلُوبٍ

طلب شده را جز طلب کننده، یاری نمی رساند.

3/21

طلب روزی، از روزی خواران

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ... حَتَّی الَْتمَسْنَا أَرْزَاقَکَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِینَ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی. تا جایی که روزی های تو را از روزی خواران درخواست نمودیم.1/29

جستجو نمودن رستگاری، در قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... لَا یَلْتَمِسُ الْهُدَی فِی غَیْرِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که در غیر آن، هدایت را نمی جویند.7/42

در جستجوی خدا بودن

فَمَنِ الَْتمَسَکَ لِدِینٍ أَوْ دُنْیَا وَجَدَکَ

پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می یابد.25/47

درک نشدن خدا، با کاوش

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی.

27/47

ص : 413

طلب ننمودن آنچه نزد فاسقان است

وَ ذُبَّنِی عَنِ الِْتمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ

و مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.131/47

گماشتن جستجو و مراقبت ستمگر، بر بنده

کَمْ مِنْ بَاغٍ... وَکَّلَ بِی تَفَقُّدَ رِعَایَتِهِ

چه بسیار ستمگری که مراقبت و جستجویش را بر من گماشت.7/49

خدا طالب و جوینده بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ طَالِبِی إِنْ أَنَا هَرَبْتُ

خداوندا، همانا تو جویای منی، اگر بگریزم.

4/50

جسم اندام و نیز بدن

جفا ستم

جفت

جفت گرداندن امید به خدا (با طلب قرب او)

...وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِکَ الَّذِی قَلَّ مَا یَخِیبُ عَلَیْهِ رَاجِیکَ

...و آن را جفت امید به تو کردم. همان (امیدی) که با وجود آن، امیدوار به تو کمتر ناامید می شود.73/47

جفت گرداندن اوایل نعمت ها، با اواخر آنها

وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِکَ بِأَوَاخِرِهَا

و برای من اولین نعمت هایت را، با آخِرین آن توأم ساز.121/47

جلد پوست

جلودار

محمّد صلی الله علیه و آله ، جلودار نیکی

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... قَائِدِ الْخَیْرِ

خداوندا بر محمّد - رهبر خیر - درود فرست.

3/2

جلودارانِ اهل تقوا

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا مِنْ... قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ

و برای اهل آن راهنمایی گماشتی، از پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - ...2/4

جایگاه بنده، جایگاه آنکه مهار خطاها او را از پی خود کشیده

هَذَا مَقَامُ مَنْ... قَادَتْهُ أَزِمَّهُ الْخَطَایَا

این مقام کسی است که مهارهای خطاها او را

ص : 414

از پیِ خود کشیده.6/31

قرآن، جلودار بندگان در قیامت

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.

12/42

جلوگیری بازداشتن

جماعت گروه

جنّ

پناه بردن به خدا، از شرّ هر جنّ و انس

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند پناه ده.6/23

درودی محاط بر درودهای جنّ و انس

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً... تَشْتَمِلُ عَلَی صَلَوَاتِ عِبَادِکَ مِنْ جِنِّکَ وَ إِنْسِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود

فرست، درودی که درودهای بندگانت از جن و اِنست را شامل شود.54/47

جنایت گناه

جنبش

جنبش های رنج آور

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

به صبح وارد شدن جنبنده

أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا، وَ مَا بَثَثْتَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا، سَاکِنُهُ وَ مُتَحَرِّکُهُ

صبح کردیم و صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش، و آنچه در این دو پراکنده ساختی، از آرام و جنبنده و همه از آنِ تو هستیم.9/6

جنبش های اندام بندگان و ثواب الهی

وَ اجْعَلْ... حَرَکَاتِ أَعْضَائِنَا... فِی مُوجِبَاتِ ثَوَابِکَ

و جنبش های اعضایمان را در آنچه باعث پاداش تو شود قرار ده.7/9

جنّت بهشت

ص : 415

جنگ

جنگیدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با قبیله اش

وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ

و در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

7/2

جنگیدن پیامبر صلی الله علیه و آله ، با دشمنان خدا

فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ

پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

20/2

جنگیدن اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، با پدران و فرزندان خود

وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِی تَثْبِیتِ نُبُوَّتِهِ

و در پایدار ساختن نبوّت او با پدران و فرزندانشان جنگیدند.4/4

جنگ به پا کردن جنّ و انس

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِکَ وَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ حَرْبًا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنّ و انس که برای پیامبرت و خاندان او جنگی به پا نمودند، پناه ده.6/23

آسوده شدن، از جنگ با دشمنان

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ، وَ عَنْ مُنَابَذَتِهِمْ

لِلْخَلْوَهِ بِکَ...

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش و کارزار با آنان، برای خلوت با خودت آسوده ساز.7/27

فرستادن مسلمانان، به جنگ با مشرکان

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

سست شدن اندام دشمنان، از جنگیدن

وَ أَوْهِنْ أَرْکَانَهُمْ عَنْ مُنَازَلَهِ الرِّجَالِ

و اندامشان را از جنگیدن با مردان (مسلمان) سست گردان.11/27

پاداش خداوند به مسلمان، در قصد جنگ علیه مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

ناتوانی بنده، بر انتقام گیری از قصدکننده جنگ

ص : 416

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی... عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ

ای خدای من، پس تو عجزم را از انتقام گرفتن از کسی که قصد جنگ با من نموده، مشاهده کردی.

5/49

جنگجو

جانشینی جنگجو، در امور خانه اش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

جوارح اندام و نیز بدن

جود بخشش

جور ستم

جوی

جاری گشتن جوی ها

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ

خداوندا ما را با بارانی که رودخانه ها را با آن

روان سازی، سیراب نما.5/19

جوی های نوشیدنی های گوناگون بهشتی

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ... الْأَنْهَارِ الْمُطَّرِدَهِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَهِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از جوی هایی که به نوشیدنی های گوناگون روان شده، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

توّابین، و بهشت هایی با جوی های روان

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص. امید است که پروردگارتان بدی هایتان را از شما بزداید و شما را به بهشت هایی داخل کند که نهرها از زیر آن جاری است.10/45

جوی های رحمت الهی

کَمْ مِنْ... جَدَاوِلِ رَحْمَهٍ نَشَرْتَهَا

چه بسیار جوی های رحمتی که روان نمودی.

11/49

جهاد

مجاهد و جهاد با مشرکان

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ، أَوْ مُجَاهِدٍ

ص : 417

جَاهَدَهُمْ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد و هر مجاهدی که با ایشان جهاد نماید، پس او را با آسانی روبرو کن.13/27

واداشتن جنگجو، به جهاد

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... أَوْ شَحَذَهُ عَلَی جِهَادٍ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا او را بر جهاد تشویق کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

پاداش مسلمان، در قصد جهاد نمودن

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا، أَوْ هَمَّ بِجِهَادٍ فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ...

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، و آهنگ جهاد نمود، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

جهاد کردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، در راه خدا

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا... جَاهَدَ فِی سَبِیلِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه در راه تو مجاهدت کرد، پاداش ده.22/42

جهانیان

خدا، پروردگار جهانیان

آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

اجابت فرما، پروردگار جهانیان.

4/26، 16/17، 16/14، 16/12

12/48، 4/41

فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی ذَلِکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

پس تو را بر همه اینها سپاس. ای پروردگار جهانیان.14/39

یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ

ای پروردگار جهانیان.

7/53، 3/48، 133/47، 56/45

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

1/47

رمضان و بهترین سودهای جهانیان

قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ... وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ

این ماه در بین ما اقامت کرد و ما را به برترین سودهای جهانیان، سودمند نمود.22/45

امام علیه السلام ، ارجمندیِ جهانیان

فَهُوَ... بَهَاءُ الْعَالَمِینَ

پس او ارجمندیِ جهانیان است.60/47

ص : 418

درخواست نمودن از جهانیان

وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

جهت

روی آوردن تابعین، به سَمت اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله

الَّذِینَ... تَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ

آنان که به سوی جهت آنها روآوردند.10/4

حفظ نمودن بندگان، از همه جوانب

وَ احْفَظْنَا... مِنْ جَمِیعِ نَوَاحِینَا حِفْظًا عَاصِمًا مِنْ مَعْصِیَتِکَ

و ما را از همه اطرافمان نگهداری کن، نگهداری ای که ما را از نافرمانی تو بازدارد.

17/6

انجام آنچه از جهتی بر بنده واجب گشته

وَ اقْضِ عَنِّی کُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِیهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَیَّ لَکَ فِی وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِکَ...

و مرا به انجام آنچه که در جهتی از جهات طاعتت، بر من لازم و واجب نموده ای، توفیق ده.

6/22

گمراه ساختن دشمنان، از جهتشان

وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ

و از جهتشان گمراهشان نما.5/27

جنگ مسلمانان هر ناحیه، با مشرکان

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

انفاق در جهات گوناگون نیکی

وَ وَجِّهْ فِی أَبْوَابِ الْبِرِّ إِنْفَاقِی

و انفاق نمودنم را در مسیرهای خیر قرار ده.

3/30

تغییر یافتن واجبات، از جهات تشریع شده

یَرَوْنَ... فَرَائِضَکَ مُحَرَّفَهً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِکَ

می بینند واجباتت از جهاتی که قانون نهاده ای، تحریف شده است.9/48

جهل نادانی

جهنّم دوزخ

ص : 419

ص : 420

چ

چاپلوسی

خوش رویی و چاپلوسی ستمگر

...وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ

...در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد.7/49

چارپایان چهارپایان

چاره جویی

چاره جویی های بنده و حاجت های او

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِیَلِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم و چاره جویی های زیرکانه ام در برابر آن گسسته است.15/13

نیرومند ساختن تدبیر مسلمانان

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

بی خبر ساختن دل های دشمنان، از تدبیر و چاره جویی

وَ أَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الِاحْتِیَالِ

و قلب هایشان را از چاره جویی بی خبر ساز.

11/27

طول کشیدن کار بنده، در چاره وام

وَ هَبْ لِیَ الْعَافِیَهَ مِنْ دَیْنٍ... یَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ شُغْلِی

و مرا معاف دار، از وامی که کارم در چاره آن طول کشد.1/30

چانه

فرشتگانی با چانه های به زیر انداخته

...النَّوَاکِسُ الْأَذْقَانِ... فَصَلِّ عَلَیْهِمْ...

(آنان که) چانه ها را به زیر انداخته اند، پس بر ایشان درود فرست.10و8/3

چاه

پر گرداندن چاه ها، با آب

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ

خداوندا ما را با بارانی که چاه ها را از آن پر

ص : 421

کنی، سیراب نما.5/19

چراغ

چراغ افروختن، به چراغ قرآن

وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ... یَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ

و ما را از کسانی قرار ده که از نور چراغ آن، روشنی می افروزند.7/42

چراگاه

عمر بنده، چراگاه شیطان

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ...

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد، مرا به سوی خود بازگردان.5/20

چرب زبانی چاپلوسی

چرت

پناه بردن به خدا، از چرت غفلت

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سِنَهِ الْغَفْلَهِ

خداوندا به تو پناه می برم از خواب غفلت.

2و1/8

بیداری از چرت غفلت

اللَّهُمَّ... أَیْقِظْنَا عَنْ سِنَهِ الْغَفْلَهِ بِالرُّکُونِ إِلَیْهِ

خداوندا ما را از خواب غفلت و فراموشی، که به سبب میل و اعتماد به اوست، بیدار گردان.

7/17

خوش تر از خوابِ خواب آلوده

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. 5/24

بیداری از چرت اسراف کاران

نَبِّهْنِی مِنْ... سِنَهِ الْمُسْرِفِینَ

مرا از خواب آلودگی اسراف کاران، بیدار فرما.

91/47

بیداری از چرت خوارشدگان

وَ نَبِّهْنِی مِنْ... نَعْسَهِ الْمَ_خْذُولِینَ

و مرا از چرت خوارشدگان، بیدار فرما.91/47

چرکی

چرکی کردارهای پیشین بنده

وَ طَهِّرْنِی مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ

و مرا از پلیدی آنچه پیش فرستاده ام، پاک نما.

6/15

ص : 422

اعمال شوینده چرکیِ خطایا

وَ وَفِّقْنِی مِنَ الْأَعْمَالِ لِمَا تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطَایَا عَنِّی

و مرا به کارهایی که با آن چرکی خطاها را از من بشویی، توفیق ده.13/31

سبب پاک نمودن بندگان، از چرکی

وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِینَ قَامُوا لَکَ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّی تُطَهِّرَنَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِیرِهِ

و ما را در پی کسانی گردان که در ساعت های شب و اطراف روز، قرآن را برای تو به پا داشتند، تا به پاک کنندگی آن، ما را از هر آلودگی پاک کنی.

9/42

قرآن، شوینده چرکی دل ها

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا

و به وسیله آن (قرآن)، چرکی دل هایمان را بشوی.11/42

چرکی گناهان و ماه نو

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ... طَهَارَهٍ لَا تُدَنِّسُهَا الْآثَامُ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه طهارتی قرار دهد، که گناهان آن را آلوده نکند.

4/43

رمضان، شوینده چرکی خطاها

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا... غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ

درود بر تو همان طور که چرکی خطاها را از ما شستی. 36/45

زدودن ناپاکی، از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَ الدَّنَسِ تَطْهِیرًا بِإِرَادَتِکَ

و به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی.56/47

چرکی گناه و معصیت

وَ هَبْ لِیَ التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیَانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا

و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش و آلودگیِ خطاها را از من ببَر.112/47

چشم

بازماندن دیده ها، از دیدن خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُوءْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ

سپاس خدای را، همان که چشم های بینندگان از دیدنش قاصر است.2و1/1

وَ یَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُوءْیَتِهِ الْأَبْصَارُ...

و ای کسی که چشم ها از دیدن او ناتوان است.

4/5

ص : 423

خیره شدن چشم ها

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود. 14و10/1

کور گرداندن چشم دل بندگان، از امور خلاف دوستی خدا

وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَکَ

و چشم دل ما را از آنچه برخلاف دوستی توست کور گردان.6/9

بیرون زدن سیاهی چشمان از حدقه، بر اثر سجده

یَا إِلَهِی لَوْ... سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

افتادن پلک های چشمان، بر اثر گریستن

یَا إِلَهِی لَوْ بَکَیْتُ إِلَیْکَ حَتَّی تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَیْنَیَّ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنچنان در پیشگاهت بگریم تا پلک های چشمانم بیفتد، باز هم با آن همه،

سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.

30/16

کوری کردن چشم بدخواهِ بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی تُعْمِیَ عَنِّی بَصَرَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا چشمش را از (دیدن) من کور سازی.8و7/23

چشم پوشاندن از همسایگان، با پاکدامنی

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أَغُضُّ بَصَرِی عَنْهُمْ عِفَّهً

و خداوندا مرا بر آن دار که با پاکدامنی، دیده از ایشان فروبندم.3/26

بهشت، در برابر چشمان مرزداران اسلام

اجْعَلِ الْجَنَّهَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ

بهشت را در مقابل چشمانشان قرار ده.4/27

اندک نمایاندن دشمن، در پیش چشم مجاهد

فَإِذَا صَافَّ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فِی عَیْنِهِ

پس هرگاه با دشمن تو و دشمن خودش روبرو شد، آنها را در چشمش اندک نما.15/27

نتیجه گشودن چشم هدایتِ منکر احسان الهی

ص : 424

...حَتَّی إِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُ الْهُدَی... أَحْصَی مَا ظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ... فَرَأَی کَبِیرَ عِصْیَانِهِ کَبِیرًا

...امّا همین که چشم هدایت برای او گشوده شد، آنچه با آن به خود ستم کرده، شمرد. پس گناه بزرگش را بزرگ دانست.7/31

با فروتنی، چشم به زمین افکندن

وَ غَمَّضَ بَصَرَهُ إِلَی الْأَرْضِ مُتَخَشِّعًا

و دیده اش را با سرافکندگی به زمین دوخته.

9/31

پیش چشم خدا بودنِ گرفتاری های بنده

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است و همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد، قرار دارد.18/31

عافیت الهی، پرده ای پیش چشم ناظران

کَانَتْ عَافِیَتُکَ لَنَا حِجَابًا دُونَ أَبْصَارِهِمْ

عافیت بخشیدن تو برای ما پرده ای پیش چشمانشان قرار داد.2/34

فاش نساختن حال بنده، در پیش چشم بزرگان

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم

بزرگان، علنی نکن.2/41

سبب نشتافتن چشم ها، به سوی لهو

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَی لَهْوٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با چشم هایمان به سوی هیچ لهوی نشتابیم.6/44

چشم و دریافت حقایق

وَ أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ... عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

و تویی آنکه ایشان را راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی، دیدگانشان آن را درنمی یافت.14/45

قرار ندادن (گناه) بنده، در پیش چشم شماتت کنندگان

لَا تَنْصِبْنَا فِیهِ لِأَعْیُنِ الشَّامِتِینَ

ما را در آن (ماه)، پیش چشمان شماتت کنندگان قرار نده.47/45

دیده ها و نیافتن جای خداوند

أَنْتَ الَّذِی... لَمْ تُدْرِکِ الْأَبْصَارُ مَوْضِعَ أَیْنِیَّتِکَ

تویی آنکه دیده ها جا و مکان تو را درنیافتند.

18/47

ص : 425

حفظ ولیّ خدا، به دیده (مراقبت) الهی

وَ رَاعِهِ بِعَیْنِکَ

و به دیده (مراقبت) خود، از او نگهداری کن.

61/47

چشم دوختن دوستان ائمه علیهم السلام ، به سوی (ظهور دولت) ایشان

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ... الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که منتظران روزهای (دولت) آنان، و چشم دوختگان به ایشانند، درود فرست.64/47

افتادن از چشم حفظ و نگهداری خداوند

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَیْنِ رِعَایَتِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده.104/47

روشن شدن چشم بنده، به آرامگاهی نزد خدا

اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنًّا، وَ مَثَابَهً أَتَبَوَّوءُهَا، وَ أَقَرُّ عَیْنًا

برایم نزد خود استراحتگاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، و بازگشتگاهی که در آن اقامت گزینم و چشم را روشن سازمْ قرار ده.129/47

نخفتن چشم دشمن

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که چشم نگهبانی اش از من نخفت.4/49

کور گشتن چشم مصائب

وَ کَمْ مِنْ... أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا

و چه بسیار چشم های مصیبت آفرینی که کور گرداندی.11/49

روشن ساختن چشم بنده، به نعمت وافر

وَ کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی

و چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی!3/51

چشم افروز

روشن شدن چشم ها، به سپاس گزاری

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود.14و10/1

روشن شدن چشم بنده، به آرامگاهی نزد خدا

اجْعَلْ لِی عِنْدَکَ مَقِیلًا آوِی إِلَیْهِ مُطْمَئِنًّا... وَ أَقَرُّ

ص : 426

عَیْنًا

برایم نزد خود استراحتگاهی که آسوده خاطر در آن آرام گیرم، و چشم را روشن سازمْ قرار ده.

129/47

روشن ساختن چشم بنده، به نعمت

وَ کَمْ مِنْ نِعْمَهٍ سَابِغَهٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی

و چه بسیار نعمت فراخی که دیده ام را به آن روشن نمودی!3/51

چشم به راهی انتظار

چشم پوشی

چشم پوشی خدا، از جرم های بسیار زشت

أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا تَوْبَهَ... عَالِمٍ بِأَنَّ... احْتِمالَ الْجِنَایَاتِ الْفَاحِشَهِ لَا یَتَکَأَّدُکَ

در این مکان (که ایستاده ام) به سوی تو بازمی گردم، بازگشت کسی که می داند چشم پوشی از جرم های بسیار زشت بر تو سخت نمی باشد.

13و12/12

توفیق چشم پوشی از بدی

سَدِّدْنِی لِأَنْ... أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ

مرا توفیق ده تا از بدی (دیگران) چشم پوشی کنم.9/20

چشم زخم

پناه بردن به خدا، از چشم زخم

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ... اللَّامَّهِ

و من و فرزندانم را از شرّ چشم زخم پناه ده.

6/23

چشیدن

چشیدن از جام زهرآلود

وَ تَجَلَّی مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِهَا مِنْ حُجُبِ الْغُیُوبِ... وَ دَافَ لَهَا مِنْ ذُعَافِ الْمَوْتِ کَأْسًا مَسْمُومَهَ الْمَذَاقِ

و فرشته مرگ برای گرفتن آن از پرده های پنهانی ها آشکار گردد و برای آن (جان ها)، جامی از شوکران مرگ - که چشیدن آن زهرآلود است - آمیخته سازد.13/42

چشنده مرگ

وَ کُلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتَ

و همه چشنده مرگ هستند.5/52

آنچه بنده از خدا درخواست می کند که به او بچشاند:

أ. شیرینی بخشش خداوند

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

ص : 427

و شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

ب. شیرینی آمرزش

وَ أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الْمَغْفِرَهِ

و شیرینی آمرزش را به من بچشان.

33/16

ج. مزه فراغت برای انجام آنچه خدا دوست دارد

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَهٍ مِنْ سَعَتِکَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِیما یُزْلِفُ لَدَیْکَ وَ عِنْدَکَ

و به وسیله گشایشی از گشایشگری ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری و (طعم) کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان.

125/47

د. مزه تندرستی و عافیت

وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْعَافِیَهِ إِلَی مُنْتَهَی أَجَلِی

و طعم عافیت را تا پایان مدّت زندگی ام به من بچشان.14/48

چگونگی حال و نیز کیفیّت

چهارپایان

گمراه تر از چهارپایان

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ، فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: إِنْ هُمْ إِلّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند. پس چنان بودند که (خداوند) در کتاب محکم خود وصف کرده: «آنها جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه آنان گمراه ترند.»9/1

آب، مایه سرِ پا داشتن چهارپایان

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا... تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ

خداوندا ما را با بارانی که چهارپایان و سایر آفریدگان را به وسیله آن سرِ پا بداری، سیراب نما.

5/19

مقطوع النسل نمودن چهارپایان دشمن

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

چهره

سفید گشتن چهره بندگان

ص : 428

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که چهره هایمان با آن سفید گردد، هنگامی که پوست ها سیاه می گردد.

14و10/1

نتیجه گرداندن روی نیکوی خدا، از بنده

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ

خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

سیاهی چهره های ستمگران

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

روسفید نمودن حضرت محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روسفیدش فرما.19/42

صورت بخشی به انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... مُصَوِّرِی وَ مُصَوِّرَکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدایی که صورتگر من و صورتگر تو است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

صورت نگاری خدا، بدون هیچ نمونه ای

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الَّذِی... صَوَّرْتَ مَا صَوَّرْتَ مِنْ غَیْرِ مِثَالٍ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که صورت ها را بدون نمونه نگاشتی.12/47

به زمین افتادن بنده، با تمام رخسارش

مَوْلَایَ ارْحَمْ کَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی

مولای من! بر به رو افتادنم با تمام رخسارم رحم کن.4/53

رحم خدا، هنگام دگرگونی چهره بندگان

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، بر من رحم کن.6/53

چیرگی غلبه

ص : 429

ص : 430

ح

حاجت

خدا، و بستن درِ حاجت خواهی، جز به سوی خود

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَهِ إِلَّا إِلَیْهِ

و سپاس خدایی را که درِ نیازمندی را جز به سوی خود، بر ما بست.19/1

روا ساختن حاجات بنده

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ حَاجَتِی

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و حاجتم را روا کن.16/12

وَ اقْضِ لِی حَوَائِجِی

و حاجت هایم را برآور.9/25

خدا، منتهای درخواست حاجت ها

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.1/13

حاجت های نیازمندان

وَ یَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمحْتَاجِینَ

و ای آنکه درخواست های نیازمندان از او قطع نمی گردد.9/13

درخواست حاجت، در جایگاهش

فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ... فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که دفع فقرش را از تو جوید، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.

13/13

طلب حاجت از آفریدگان و ناامیدی

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحَاجَتِهِ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِهَا دُونَکَ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمَانِ

و هر که برای حاجتش به یکی از آفریدگانِ تو رو آورد یا سبب روا شدن آن را غیر تو قرار دهد، بی گمان خود را در معرض ناامیدی قرار داده.

14/13

حاجت خواهی بنده، از حاجت برنده نزد خدا

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید.15/13

ص : 431

چگونگی حاجات

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِیَلِی

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم و چاره جویی های زیرکانه ام در برابر آن گسسته است.15/13

وانگذاردن حاجت بنده، به غیر خدا

وَ لَا تُوَجِّهْنِی فِی حَاجَتِی هَذِهِ وَ غَیْرِهَا إِلَی سِوَاکَ

و در این حاجت و دیگر حاجتها، مرا به غیر خود وانگذار.22/13

یاری بنده، در برآوردن حاجتش

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی...

و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم مرا یاری فرما.23/13

عرضه کردن حاجت، به درگاه خدا

وَ مِنْ حَاجَتِی یَا رَبِّ کَذَا وَ کَذَا. وَ تَذْکُرُ حَاجَتَکَ...

ای پروردگار من و از جمله خواسته ام چنین و چنان است. و حاجت خود را نام می بری...

25/13

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی، وَ أَظْهِرْ فِیهَا عُذْرِی، وَ لَقِّنِّی فِیهَا حُجَّتِی، وَ عَافِ فِیهَا جَسَدِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان و عذرم را در آن آشکار

فرما و حجّتم را در آن به من بفهمان و تنم را در آن عافیت بخش.7/54

درخواست از خدا، هنگام حاجت

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام نیازمندی از تو درخواست کنم.12/20

وانگذاردن حاجت بنده، به گنهکار و کافر

وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا کَافِرٍ عَلَیَّ مِنَّهً... وَ لَا بِی إِلَیْهِمْ حَاجَهً

و برای بدکار و کافر، بر من منّت و مرا به سوی آنها حاجت، قرار نده.12/21

خدا، تنها برآورنده حاجت

وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی خَلْقِکَ، بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِی...

و مرا به خلقت وانگذار. بلکه درخواستم را به تنهایی روا کن.2/22

عنایت خداوند، به حوائج بنده

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی فَکُنْ بِحَوَائِجِی حَفِیًّا

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی. پس به درخواست هایم عنایت فرما.10/22

یاری شدن والدین در حاجت هایشان، به

ص : 432

وسیله فرزندان

أَعِنِّی بِهِمْ عَلَی حَاجَتِی

در برآمدن حاجتم به وسیله آنان یاری ام ده.

4/25

خدا، رواکننده حاجت

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ... دُونَ کُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ وَلِیُّ حَاجَتِی

پس - ای سرور من - صاحب حاجتم تویی، نه هر که از او طلب شود.8/28

خوار نگرداندن حاجتمندان

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَهِ إِلَیْهِ

و ای کسی که حاجتمندانش را خوار و پست نمی شمارد. 3/46

(روا شدن) حاجت، پیش از رسیدن به پایان کرم خداوند

انْصَرَفَتِ الْآمَالُ دُونَ مَدَی کَرَمِکَ بِالْحَاجَاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به پایان کرمت، با حاجت ها برآورده شده است.12/46

عدم حاجتمندی خدا، به (طاعت) بنده

وَ لَا تُرْسِلْنِی مِنْ یَدِکَ إِرْسَالَ مَنْ لَا خَیْرَ فِیهِ، وَ لَا حَاجَهَ بِکَ إِلَیْهِ

و مرا از نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسی که در او خیری نیست و تو را با او کاری نیست.103/47

درخواست نمودن حاجات، از درگاه الهی

وَ اعْمُرْ لَیْلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِکَ... وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِکَ

و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی ات، و درخواست نمودن حاجت هایم از تو، آباد گردان.

123/47

خدا، بینا به حاجات

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.1/48

قصد نمودن حاجت، به سوی خدا

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِی

خداوندا، برای نیازم به سوی تو قصد نمودم.

4/48

خدا، متکفّل روا کردن هر حاجت بنده

وَ تَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَهٍ هِیَ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا

و برآوردن هر درخواستی را برای من، به قدرتی که بر آن داری، به عهده گیر.4/48

درخواست نمودن هر حاجتی، از خدا

ص : 433

وَ أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی

و هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم.11/51

قطع حاجت بنده، از دنیا

وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْیَا حَاجَتِی

و نیازم را از دنیا قطع کن.4/54

حال

اصلاح نمودن حال بندگان

...بِکُلِّ ذَلِکَ یُصْلِحُ شَأْنَهُمْ

بدین گونه حالِ ایشان را اصلاح می نماید.

7/6

احسان خدا به بنده، در همه حال

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی... لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام.5/12

قرار نگرفتن در حال ستمگر

...وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ، وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ

و مرا از انجام مانند کارهای او بازدار و در مانند حال او قرار نده.7/14

شایسته ترین حالت سپاس گزاری

فَمَا أَدْرِی، یَا إِلَهِی، أَیُّ الْحَالَیْنِ أَحَقُّ بِالشُّکْرِ لَکَ؟... أَ وَقْتُ الصِّحَّهِ... أَمْ وَقْتُ الْعِلَّهِ

ای خدای من نمی دانم کدام یک از این دو حال، به سپاس گزاری برای تو سزاوارتر است؟ آیا وقت تندرستی یا وقت بیماری؟4-2/15

غیر خدا، و گوناگونی حالات

وَ مَنْ سِوَاکَ... مَغْلُوبٌ عَلَی أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَی شَأْنِهِ، مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ

و غیر تو، در کار خود مغلوب، در امورش زیردست، در حالاتش گوناگون می باشد.11/28

دل سوزی نمودن بر بدحالی بنده

فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِکَ یَرْحَمُنِی لِسُوءِ مَوْقِفِی، أَوْ تُدْرِکُهُ الرِّقَّهُ عَلَیَّ لِسُوءِ حَالِی

شاید برخی از آنها به رحمتتْ بر بدی جایگاهم، به من رحم کند یا بخاطر بدی حالم، بر من دلسوزی نماید.27/31

از حالی به حال دیگر گرداندن جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ حَتَّی انْتَهَیْتَ بِی إِلَی تَمَامِ الصُّورَهِ، وَ أَثْبَتَّ فِیَّ الْجَوَارِحَ

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. تا اینکه مرا به صورت کامل رساندی و در من اندام ها را پابرجا کردی.23/32

به خود وانگذاشتن جنین، در حالات

ص : 434

مختلف

وَ لَوْ تَکِلْنِی یَا رَبِّ فِی تِلْکَ الْحَالَاتِ إِلَی حَوْلِی... لَکَانَ الْحَوْلُ عَنِّی مُعْتَزِلًا

و ای پروردگار من، اگر مرا در آن احوال به توانایی خودم وامی گذاردی؛ همانا توان از من کناره می گرفت.25/32

تغییر حال معصیت، به حال توبه

فَأَمَّا الْعَاصِی أَمْرَکَ... فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَی طَاعَتِکَ

و امّا آنکه امر تو را سرپیچی کند، پس به کیفرش شتاب نکردی، تا حال خود را در نافرمانی ات به حال طاعتت عوض کند.14/37

فاش نگرداندن حال بنده

وَ لَا تُعْلِنْ عَلَی عُیُونِ الْمَلَإِ خَبَرِی

و حال (و چگونگی) مرا در پیش چشم بزرگان، علنی نکن.2/41

درود خدا بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او، در هر حال

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، فِی کُلِّ وَقْتٍ وَ کُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ...

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست، در هر وقت و هر آن و بر هر حال.19/44

اصلاح احوال دوستداران ائمه علیهم السلام

وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُؤُونَهُمْ

و احوالشان را برای آنها اصلاح نما.65/47

شکرگزاری و حالات فراموشی

وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُکْرَکَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِکَ

و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی توجّهی، هنگام فراموشی های نادانان به نعمت هایت، با من همراه گردان.

114/47

فراوان یافتن نعمت های خدا، در هر حال از حالات بنده

وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیَّ سَابِغَهً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی

و نعمت هایت را بر خود، در هر حالی از حالم و هر وقتی از اوقاتم، گسترده یافتم.5/51

دگرگون شدن حال و چگونگی بنده

مَوْلَایَ وَ ارْحَمْنِی عِنْدَ تَغَیُّرِ صُورَتِی وَ حَالِی إِذَا بَلِیَ جِسْمِی

مولای من! هنگام دگرگون شدن صورتم، و حالم هنگامی که جسدم پوسیده گردد، بر من رحم کن.6/53

ص : 435

حالا اکنون

حبشه

دشمنان خداوند، در حبشه

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ مِنَ الْهِنْدِ... وَ الْحَبَشِ... وَ سَائِرِ أُمَمِ الشِّرْکِ

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند از هند و حبشه و دیگر امّت های مشرک.

9/27

حتمی قطعی

حجّ

منّت گزاردن بر بنده، با حجّ

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ...

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره.

4/23

قرار دادن باقیمانده عمر بنده، در حجّ

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

حجاب پرده

حجّت

نبودن هیچ برهان و حجّتی، برای بندگان

لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعًا، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْرًا، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّهً وَ لَا عُذْرًا

جز به اندازه توان، بر ما تکلیف ننموده و ما را جز به کار آسان نگماشته و برای احدی از ما، برهان و عذری به جا ننهاده.23/1

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِی، فَلَا حُجَّهَ لِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده و گفتارم قطع گردیده. پس برای من هیچ حجّتی نیست. 1/53

حجّتی بر آفریدن شبیه انسان

...لَکِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتًا لِقُدْرَتِکَ عَلَی مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجًا بِهَا عَلَی شَکْلِهَا

...بلکه آن را آفریدی، تا قدرتت بر (آفریدن) مثل آن ثابت شود و بدین سبب بر (آفرینش) شبیه آن، دلیل آوردی.7/39

سستی دلیل های بنده

تَفْعَلْ ذَلِکَ یَا إِلَهِی بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْکَ أَکْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِیکَ... لَا أَنْ یَکُونَ... طَمَعُهُ اغْتِرَارًا، بَلْ لِقِلَّهِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَیِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِیعِ تَبِعَاتِهِ

ای خدای من، با کسی چنین رفتار می کنی که ترسش از تو، بیش از طمعش از توست. نه اینکه

ص : 436

طمعش از روی فریب خوردن باشد. بلکه برای آنست که نیکی هایش میان بدی هایش اندک و دلیل هایش درباره همه گناهانش ضعیف است.

12/39

خاموش نشدن (روشنایی) حجّت قرآن

وَ جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

و آن را نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدانْ خاموش نمی شود، قرار دادی.3/42

بزرگ گرداندن برهان پیامبر صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برهان او را عظمت بخش.19/42

بدبختی بدبخت، و آوردن حجّت های پی درپی بر او

تَتْرُکُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَهِ لِکَیْلَا... یَشْقَی بِنِعْمَتِکَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا... بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّهِ عَلَیْهِ

تا هنگام توبه، شتاب در کیفر ایشان را ترک می کنی، تا بدبختشان به وسیله نعمت تو، بدبخت نگردد. مگر پس از حجّت های پیاپی آوردن بر او.

9/45

پابرجایی و عدم ابطال حجّت خداوند

لَمْ یَهِنْ عَلَی طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطَانُکَ، وَ لَمْ یَدْحَضْ لِتَرْکِ مُعَاجَلَتِهِمْ بُرْهَانُکَ

درازی زمانِ ایشان، حجّت تو را سست نکرده و از جهت شتاب نکردن در عذاب آنان، برهان تو باطل نشده است.18/46

حُجَّتُکَ قَائِمَهٌ لَا تُدْحَضُ

حجّت تو پابرجاست که باطل نمی شود.

19/46

پی درپی و آشکار بودن حجّت های الهی

فَقَدْ ظَاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ أَبْلَیْتَ الْأَعْذَارَ

پس به تحقیق حجّت ها را، پی درپی آشکار کرده ای و عذرها را، بیان نموده ای.21/46

رساتر گشتن حجّت خدا

لَمْ تَکُنْ أَنَاتُکَ عَجْزًا... بَلْ لِتَکُونَ حُجَّتُکَ أَبْلَغَ

درنگ نمودن تو از روی ناتوانی نبوده است. بلکه برای آنست که حجّت تو رساتر باشد.22/46

بزرگ بودن حجّت خداوند

حُجَّتُکَ أَجَلُّ مِنْ أَنْ تُوصَفَ بِکُلِّهَا

حجّت تو بزرگ تر از آنست که به همه آن وصف شود.23/46

امامان علیهم السلام ، حجّت های الهی

وَ جَعَلْتَهُمْ... حُجَجَکَ عَلَی عِبَادِکَ

و آنان را حجّت های خویش بر بندگانت قرار دادی.56/47

حجّت و دلیل برای خداست

ص : 437

أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّهَ لَکَ

می دانم دلیل روشن از آنِ توست.116/47

آموختن برهان به بنده، برای حاجت خواستن

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی... لَقِّنِّی فِیهَا حُجَّتِی

خداوندا خواسته من این است. حجّتم را در آن به من بفهمان.7/54

حدّ مرز

حدقه

بیرون آمدن حدقه چشمان، از کاسه

یَا إِلَهِی لَوْ... سَجَدْتُ لَکَ حَتَّی تَتَفَقَّأَ حَدَقَتَایَ... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر آنقدر برایت سجده نمایم تا سیاهی چشمانم از کاسه بیرون آید، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

حدود احکام

حراست نگهداری

حرام

پرهیزکاری بنده، از محارم

وَ وَرِّعْنِی عَنِ الْمَ_حَارِمِ

و مرا از حرام ها پرهیز ده.5/22

دریدن پرده های محرّمات

وَ تَعَدَّیْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِکَ إِلَی حُرُمَاتٍ انْتَهَکْتُهَا

و از به پا داشتن حدود تو تجاوز کرده، پرده حرام ها را دریده ام.18/32

بازداشتن خواهش نفس، از هر چیز حرام

وَ اکْسِرْ شَهْوَتِی عَنْ کُلِّ مَحْرَمٍ

و خواهش نفس مرا، از هر حرامی بشکن.

1/39

قرآن، جداکننده حلال و حرام

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

گواهی قرآن، به حرام دانستن حرام خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لِمَا عِنْدَکَ بِتَحْلِیلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِیمِ حَرَامِهِ شَاهِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا شاهد ما به آنچه نزد توست به حلال دانستن حلالش و حرام شمردن حرامش، باشد.12/42

بزرگ داشت ماه رمضان، و حرام نمودن

ص : 438

حلال ها در آن

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

به سوی حرام نرفتن گام ها

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی... لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَی مَحْجُورٍ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا با پاهایمان به سوی هیچ حرامی نرویم.7و6/44

عصمتی بازدارنده از حرام

وَ هَبْ لِی عِصْمَهً... تَقْطَعُنِی عَنْ رُکُوبِ مَحَارِمِکَ

و به من عصمتی بخش که از انجام دادن حرامت بازم دارد.111/47

خود را در محرّمات افکندن

وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّمًا لِحُرُمَاتِکَ

و من جز وارد شدن در حرام های تو کاری نداشته ام.14/49

حرص طمع

برانگیخته شدن حرص و آز

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص.1/8

حرص آزمندان

وَ أَعِذْنِی مِنْ... هَلَعِ أَهْلِ الْحِرْصِ

و از آز حریصان پناهم ده.15/14

بازداشتن شیطان از حرص به بندگان

وَ ادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنَا

و او (شیطان) را از حریص بودن به ما باز دار.

9/17

حرص ورزیدن بنده، به گناه

وَ ازْوِ حِرْصِی عَنْ کُلِّ مَأْثَمٍ

و حرص مرا از هر گناهی دور کن.1/39

حرص داشتن، بر زود رسیدن به خدا

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ...

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم.

3/40

حرص بر ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ!

درود بر تو. دیروز چه بسیار بر تو حریص بودیم!. 41/45

ص : 439

حرص ورزی بر اندوخته، و عوض ستاندن پاداش

فَأْجُرْنَا... أَجْرًا... نَعْتَاضُ بِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الذُّخْرِ الْمَ_حْرُوصِ عَلَیْهِ

پس ما را پاداش ده. پاداشی که با آن اندوخته های گوناگون که بر آن حریص و آزمند شده ایم را عوض بستانیم.45/45

حرکت جنبش

حرمت

عدم رعایت حرمت پروردگار

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَهِ رَبِّهِ

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده و حرمت پروردگارش را سبک شمرده سخن می گویم.7/12

حرمت مقرّر الهی، برای ماه رمضان

فَأَبَانَ فَضِیلَتَهُ عَلَی سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَهِ

پس فضیلت آن را بر سایر ماه ها، به حرمت های فراوان آشکار ساخت.4/44

الهام بزرگداشت حرمت ماه رمضان، به بندگان

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ

و شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش را به ما الهام کن.6/44

سهل انگاری به حرمت الهی

وَ جَنِّبْنَا... الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِکَ

و ما را از سهل انگاری حرمتت دور گردان.

13/44

لزوم رعایت حرمت ماه رمضان

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ... الْحُرْمَهُ الْمَرْعِیَّهُ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او حرمت رعایت کنیم.

23/45

بزرگی حرمت ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُودًا

درود بر تو همنشینی که تا بودی، احترامش بزرگ بود.26/45

هتک حرمت بندگان، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... أَوْ عَلَی نِسْیَانٍ ظَلَمْنَا فِیهِ أَنْفُسَنَا، أَوِ انْتَهَکْنَا بِهِ حُرْمَهً مِنْ غَیْرِنَا، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم یا فراموشی ای که در آن به خود ستم کردیم یا با آن حرمت دیگری را

ص : 440

پرده دری نمودیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عفو خود از ما درگذر.47/45

نتیجه احترام گذاشتن به ماه رمضان:

أ. نیک بختی

مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَی حُرْمَتَکَ بِکَ!

چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.30/45

ب. خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا... أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس حرمتش را آن طوری که حقّ بوده نگه داشته یا به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

حزب گروه

حزن اندوه

حس حواس

حساب

ستاندن حساب عمرِ بنده

وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ...

و حساب زندگی اش را بستاند.6/1

حمد بی حساب

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا... لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که عددش بی حساب می باشد.28و27/1

روزی بی حساب خداوند

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ

و مرا بی حساب روزی ده.24/20

حسابگری خداوند

وَ کَفَی بِکَ حَسِیبًا

و همین بس که تو حسابگری.3/50

حسادت حسد

حَسَب و نَسَب

حسب و نسب داران، و نام های خداوند

وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاوءُکَ عَنِ الْمَنْسُوبِینَ

و نام هایت از نسب داران مقدّس تر است.

14/39

حسد

چیرگیِ رشک و حسد

ص : 441

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... غَلَبَهِ الْحَسَدِ

خداوندا به تو پناه می برم از چیرگی حسد.

1/8

آشکار نساختن نعمت های عطا شده به بنده، بر حسودان

...وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعَایِبِی مِنْ جِیرَتِی، وَ حَسَدَهِ نِعْمَتِکَ عِنْدِی

و بدی های مرا پیش همسایگانم - که در جستجوی عیب های من می باشند و حسودانِ نعمتِ تو بر منند - آشکار نکردی.21/16

تغییر دادن حسد، به دوستی

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْیِ الْمَوَدَّهَ

و درباره من حسد متجاوزان را به دوستی مبدّل فرما.7/20

افکندن حسد، به دل بنده

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو و خیال بافی و رشک، در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

رهایی از حسدورزی

وَ خَلِّصْنِی مِنَ الْحَسَدِ

و مرا از حسد، رهایی ده.5/22

حسد ورزیدن قصد بد کننده، نسبت به بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُوءْمِنَنِی مِنْ جَمِیعِ ضَرِّهِ وَ شَرِّهِ... وَ حَسَدِهِ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا مرا از همه زیان و بدی و حسدش ایمن سازی.

8و7/23

چگونگی حال حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ، وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضًا لِمَرَامِیهِ، وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ، وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ، وَ قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ

و چه بسیار حسودی که به خاطر من اندوهش گلوگیر او شد و سختی خشمش از من، گلویش را گرفت و با زبان تیزش مرا آزرد و با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت. و آبروی مرا هدف تیرهای خود قرار داد و ویژگی هایی را که همیشه در خود او بود، به من نسبت داد. و با مکر خویش بر من خشم نمود و با نیرنگش آهنگ من کرد.9/49

سبب رشک نبردن به آفریدگان:

ص : 442

أ. تهی گرداندن سینه بنده، از حسد

وَ ارْزُقْنِی سَلَامَهَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتَّی لَا أَحْسُدَ أَحَدًا مِنْ خَلْقِکَ عَلَی شَیْءٍ مِنْ فَضْلِکَ

و سلامت سینه از حسد را روزی ام گردان. تا به هیچ یک از آفریدگانت، بر آنچه از فضلت به آنان داده ای، حسد نبرم.12/22

ب. آزمایش نشدن نسبت به آنچه خدا به ثروتمندان بخشیده

وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ، وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ

و مرا به آنچه به آنان (دنیاداران) عطا کردی، آزمایش نکن و آنان را به آنچه از من منع داشتی، دچار آزمون نساز که بر آفریدگانت حسد برم.2/35

حسرت

بزرگ ترین حسرت

وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمَی

و پناه می بریم به تو از حسرت بزرگ.9/8

سفید گرداندن چهره ها، در روز حسرت

وَ بَیِّضْ وُجُوهَنَا یَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَهِ فِی یَوْمِ الْحَسْرَهِ وَ النَّدَامَهِ

و در روز حسرت و پشیمانی، روزی که چهره های ستمگران سیاه می شود، رخسارهای ما را سفید گردان.16/42

حسنه نیکی

حصن قلعه

حضور

احضار فرمودن بندگان

وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا

و ما را دعوت تو - که چاره ای جز پذیرفتن آن نیست - فراخواند...3/11

یاری نمودنی حاضر و آماده، به بنده

وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

و مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

حاضر ساختن فرشتگان، جهت آب رسانی

وَ أَشْهِدْ مَلَائِکَتَکَ الْکِرَامَ السَّفَرَهَ بِسَقْیٍ مِنْکَ نَافِعٍ

و فرشتگانِ بزرگوارِ نویسنده ات را به فرستادن آبی سودمند از جانب خود، آماده ساز.2/19

ناسزاگویی بنده، به شخص حاضر

ص : 443

اللَّهُمَّ اجْعَلْ... مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ... سَبِّ حَاضِرٍ... نُطْقًا بِالْحَمْدِ لَکَ

خداوندا به جای آنچه او (شیطان) بر زبانم جاری ساخته از ناسزا به شخص حاضر، سپاس برای خودت را قرار ده.13/20

پوشاندن (گناه) بنده، در حضور دیگران

اللَّهُمَّ وَ إِذْ... تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ

خداوندا و اکنون که (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.

21/32

حاضر نمودن مرگ، بر بندگان

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَیْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرًا

پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان.4/40

رسوا نساختن بنده، در برابر حاضران در قیامت

وَ لَا تَفْضَحْنَا فِی حَاضِرِی الْقِیَامَهِ بِمُوبِقَاتِ آثَامِنَا

و ما را با گناهان هلاک کننده مان، در برابر حاضرانِ قیامت، رسوا نکن.14/42

سبب حاضر نکردن طاعت بنده، از جانب

فرشتگان

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نَتَقَرَّبَ إِلَیْکَ فِیهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاکِیَهِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ... حَتَّی لَا یُورِدَ عَلَیْکَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِکَتِکَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَهِ لَکَ، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَهِ إِلَیْکَ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که در آن با اعمال شایسته به سوی تو تقرّب می جوییم که بدین وسیله ما را با آن، از گناهان پاک کنی. تا هیچ یک از فرشتگانت به درگاهت حاضر نسازد، مگر کمتر از طاعت های گوناگون برای تو و انواع تقرّبی که به سوی تو انجام می دهیم.11و10/44

حضور سائل، طالب، راغب و راهب، روز قربان و جمعه

وَ الْمُسْلِمُونَ فِیهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

و در آن، مسلمانان در اطراف زمینت گرد هم می آیند، درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.1/48

حاضر بودن امور پنهانی، در قیامت

وَ أَنْتَ لَا تَخْفَی عَلَیْکَ خَافِیَهٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ إِلَّا أَتَیْتَ بِهَا

و تویی که هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان

ص : 444

بر تو پنهان نیست، مگر آن را حاضر نموده ای.

3/50

حفظ نگهداری

حقد کینه

حقوق

ادای حقّ والدین

فَهُمَا أَوْجَبُ حَقًّا عَلَیَّ... مِنْ أَنْ أُقَاصَّهُمَا بِعَدْلٍ

پس حقّ ایشان بر من واجب تر از آن است که با عدل از آنان تقاص گیرم.10/24

هَیْهَاتَ مَا یَسْتَوْفِیَانِ مِنِّی حَقَّهُمَا

هیهات! آنها تمامی حقّشان را از من نمی گیرند.

11/24

آگاه بودن دوستان امام علیه السلام ، به حقوق او

وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِیَّ الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا... بِأَفْضَلِ وَلَایَتِکَ

و مرا درباره همسایگانم و دوستانم که دانا به حقّ ما هستند، به بهترین وجه یاری فرما.1/26

افزودن بینایی خود، به حقوق امام علیه السلام

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی

و بر بینایی آنان نسبت به حقِّ من بیفزا.4/26

چشم پوشی خدا، از حقّ خود

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النَّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقِّکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای و هر کیفر و عقابی که در انجام آن کُندی نموده ای، ترک کردن حقّ خودت بوده است.15/37

ادا نکردن حقِّ صاحب حقّ مؤمن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ حَقِّ ذِی حَقٍّ لَزِمَنِی لِمُوءْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از حقِّ لازمِ حقدار مؤمنی که تمامش را ادا نکردم.1/38

پایمال کردن حقّ دیگران

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ... لَحِقَهُ بِی أَوْ بِسَبَبِی ظُلْمٌ فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که به دست من یا به وسیله من، ستمی به او شده، پس حقّش را تباه کرده ام، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان و حقّ او را به تمامی از نزد خودت بپرداز.4/39

حقّ خداوند

...لِأَنَّکَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی... لَا یَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ

...زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که حقّ خود

ص : 445

را از کسی طلب نمی کنی.13/39

سوگند دادن خداوند، به حقّ ماه رمضان

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه و به حقّ کسانی که در آن تو را بندگی کرده اند، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

ادای حقّ ماه رمضان و وداع با آن

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ... لَزِمَنَا لَهُ... الْحَقُّ الْمَقْضِیُّ

پس آن را وداع می گوییم، وداع از کسی که بر ما لازم است برای او، حقّ ادا نماییم.23/45

تقصیر از (ادای) حقّ خدا، در ماه رمضان

وَ أَوْجِبْ لَنَا عُذْرَکَ عَلَی مَا قَصَّرْنَا فِیهِ مِنْ حَقِّکَ

و (قبول) عذر ما را که در آن (ماه) بر حقّت کوتاهی کرده ایم، بر ما لازم گردان.46/45

سبب به دست آوردن حقّ خدا، در ماه رمضان

وَ أَجْرِ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْعَمَلِ مَا یَکُونُ دَرَکًا لِحَقِّکَ فِی الشَّهْرَیْنِ مِنْ شُهُورِ الدَّهْرِ

و از اعمال شایسته، آنچه را که سبب دریافتن حقّ تو در دو ماه (رمضان گذشته و آینده) از

ماه های روزگار باشد، برای ما پیوسته گردان.

46/45

توفیق ادای حقّ الهی

فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ... وَفَّقْتَهُ لِحَقِّکَ

پس او را از کسانی قرار دادی، که برای ادای حقّ خود، به وی توفیق دادی.67/47

قسم دادن خدا، به حقِّ (پیامبر صلی الله علیه و آله )

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِکَ... تَغَمَّدْنِی فِی یَوْمِی هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَارَ إِلَیْکَ مُتَنَصِّلًا

به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده.86/47

کوتاهی نمودن بنده، در حقّ خداوند

وَ لَا تُوءَاخِذْنِی بِتَفْرِیطِی فِی جَنْبِکَ

و مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت، کیفر نکن.

89/47

سوگند دادن خدا، به حقّ خودش

إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، به آن حقّ واجب خود که بر همه آفریدگانت داری، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

ص : 446

حقیقت

پیامبر صلی الله علیه و آله ، و حقیقت ایمان

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... عِنْدَ... الِاشْتِیَاقِ إِلَی الْمُرْسَلِینَ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران هنگامی که مشتاقانه با ایمانی واقعی به پیامبران روی آوردند...1/4

دشمنی با شیطان، از روی حقیقت

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ... عَادَاهُ لَکَ بِحَقِیقَهِ الْعُبُودِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به سبب حقیقتِ بندگی تو، با او دشمنی کرد، اجابت فرما.11/17

حقیقت بودنِ گفتار خداوند

فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ الْأَصْدَقُ... وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ

پس فرمودی و فرموده تو بر حقیقت و درست ترین است: «و روزی شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است.»4/29

ثُمَّ قُلْتَ: فَوَ رَبِّ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ

سپس فرمودی: «پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (سخن) حقّ و درست است، مانند آنچه شما سخن می گویید.»5/29

شیطان و نمایاندن باطل، به صورت حقّ

وَ لَوْ لاَ أَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقِّ مَا ضَلَّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ

و اگر او (شیطان)، باطل را برای ایشان به صورت حق جلوه نمی داد، هیچ گمراهیْ از راه تو گمراه نمی شد.9/37

به حقیقت مکافات دادن بنده و هلاکت او

فَإِنَّکَ إِنْ تُکَافِنِی بِالْحَقِّ تُهْلِکْنِی

زیرا اگر تو مرا به حقّ مکافات دهی، هلاکم.

5/39

برنگشتن ترازوی عدل، از حقیقت

وَ جَعَلْتَهُ... مِیزَانَ قِسْطٍ لَا یَحِیفُ عَنِ الْحَقِّ لِسَانُهُ

و آن را ترازوی عدلی که زبانه اش از حقیقت به بیراهه نمی رود، قرار دادی.3/42

قرآن، آشکارکننده حق

سُبْحَانَکَ! مَا... أَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقَانَکَ!

پاک و منزّهی! چه آشکارکننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!22/47

قرار دادن راهی در حق، برای بنده

وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقًا مِنْ کُلِّ رَحْمَهٍ

و برای من در راستای حقّ، از هر رحمتی راهی قرار ده.

129/47

ص : 447

به حقیقت پیوستن گمان های نیک

وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ

و چه بسیار گمان نیکو که به حقیقت پیوستی.

12/49

حقیقت شکر و سپاس

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی، حَمْدًا یَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِیقَهَ الشُّکْرِ

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به کمال و حقیقت ستایش رسد.6/51

دست یافتن، به حقّ الیقین

أَسْأَلُکَ... یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

از تو یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.3/54

حکم احکام و نیز فرمان

حکمت

تغییر نیافتن حکمت الهی

یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ

ای آنکه ابزارها، حکمتش را دگرگون نمی کند.

8/13

حکیم بودن خداوند

وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ... الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ

و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دانای حکیم.6/47

سُبْحَانَکَ مِنْ... حَکِیمٍ مَا أَعْرَفَکَ

پاک و منزّهی! ای حکیمی که چه بسیار آگاهی!

23/47

حکیمانه بودن گفتار خداوند

سُبْحَانَکَ قَولُکَ حُکْمٌ

پاک و منزّهی! گفتارت حکمت است.

29/47

حلال

فراخ گشتن روزی حلال، بر بنده

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُوسَعِ عَلَیْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلَالُ مِنْ فَضْلِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) از فضلت روزی حلال برای آنان سرشار شده، قرار ده.

11و10/25

روزی بنده، و وسایل حلال

أَجْرِ مِنْ أَسْبَابِ الْحَلَالِ أَرْزَاقِی

روزی هایم را از اسباب حلال، پیوسته گردان.

3/30

ص : 448

قرآن، جداکننده حلال و حرام خداوند

وَ جَعَلْتَهُ... فُرْقَانًا فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَ حَرَامِکَ

و آن را جداکننده ای قرار دادی که به وسیله آن بین حلال و حرامت را جدا کردی.2و1/42

قرآن و حلال دانستن حلال حکم خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لِمَا عِنْدَکَ بِتَحْلِیلِ حَلَالِهِ وَ تَحْرِیمِ حَرَامِهِ شَاهِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا شاهد ما به آنچه نزد توست به حلال دانستن حلالش و حرام شمردن حرامش، باشد.12/42

حرام نمودن حلال ها، در ماه رمضان

فَحَرَّمَ فِیهِ مَا أَحَلَّ فِی غَیْرِهِ إِعْظَامًا

پس در آن به خاطر بزرگ داشتش، آنچه در غیر آن حلال بود، حرام کرد.4/44

در شکم جا دادنِ (روزی های) حلال

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ... حَتَّی لَا تَعِیَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان یاری فرما. تا شکم هایمان جز آنچه تو حلال نموده ای در خود جای ندهد.7و6/44

حلاوت شیرینی

حلم بردباری

حمد سپاس

حمل

حمل چیزی و واماندن

وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

و به من امری وارد شده که تحمّل آن مرا به مشقّت انداخته.5/7

زیر بار زیان های عواقب کسب نرفتن

وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا... أَحْتَمِلَ إِصْرَ تَبِعَاتِ الْمَکْسَبِ

و مرا بی حساب روزی ده، تا زیر بار پیامدهای بدِ کسب نروم.24/20

گرانبار نشدن خدا، با برداشتن بار (گناه) بنده

وَ أَسْتَحْمِلُکَ مَا لَا یَبْهَظُکَ حَمْلُهُ

و از تو حمل باری را خواهم که حملش برای تو سنگین نیست.6/39

حمل گناهان

وَ أَسْتَحْمِلُکَ مِنْ ذُنُوبِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ

و از تو می خواهم گناهانم را از من برداری که حملش بر من فشار می آورد.8/39

رحمت الهی و حملی گران

ص : 449

وَ وَکِّلْ رَحْمَتَکَ بِاحْتَِمالِ إِصْرِی

و رحمتت را به تحمّل بار سنگینم بگمار.

9/39

ائمه علیهم السلام و توانایی زیر بارِ فهم قرآن رفتن

وَ قَوَّیْتَنَا عَلَیْهِ لِتَرْفَعَنَا فَوْقَ مَنْ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ

و ما را بر (دریافت) آن قوّت دادی، تا بدین سبب بر کسی که طاقت تحمّل آن را نداشت، رفعت بخشی.5/42

انداختن بار سنگین گناهان، با قرآن

وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ

و به (عظمت) قرآن، سنگینی گناهان را از ما فرو ریز.9/42

ناتوانی کوه ها، از زیر بار فهم قرآن رفتن

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِی ظُلَمِ اللَّیَالِی مُونِسًا... حَتَّی تُوصِلَ إِلَی قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَی صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ

و قرآن را مونس ما در تاریکی های شب قرار ده. تا درک شگفتی های آن و مَثل های بازدارنده اش را که کوه های استوار با محکمیشان از تحمّل آن ناتوانند، به دل های ما برسانی.10/42

ناتوانی بنده، از تحمّل رنج های دشوار

فَنَظَرْتَ یَا إِلَهِی إِلَی ضَعْفِی عَنِ احْتَِمالِ الْفَوَادِحِ

ای خدای من، پس تو ناتوانی ام را از تحمّل مصیبت های سخت، مشاهده کردی.5/49

حمله

هجوم بردن پیامبر صلی الله علیه و آله ، به دشمنان خدا

وَ هَجَمَ عَلَیْهِمْ فِی بُحْبُوحَهِ قَرَارِهِمْ

و در میان قرارگاهشان، بر آنان هجوم برد.

21/2

حمله آوردن به (یاری) خدا، در هنگام اضطرار

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که به وقت ضرورت، به (یاری) تو حمله آورم.12/20

حمله پاره ای از آتش دوزخ، به پاره دیگر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... یَصُولُ بَعْضُهَا عَلَی بَعْضٍ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که برخی بر برخی دیگر حمله می برد.29/32

حمیّت

پناه بردن به خدا، از غلبه حمیّت و عصبیّت

ص : 450

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ

خداوندا به تو پناه می برم از غلبه عصبیّت.

1/8

حواس

درک نشدن خدا، با حواس

سُبْحَانَکَ لَا تُحَسُّ وَ لَا تُجَسُّ

پاک و منزّهی! نه حس می شوی و نه قابل جستجو هستی.27/47

حوض

وارد ساختن بندگان، به حوض پیامبر صلی الله علیه و آله

وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ

و به حوض او واردمان کن و از جام او سیرابمان ساز.20/42

حیا شرم

حیات زندگی

حیثیّت آبرو

حیرت سرگردانی

حیله فریب

حیوان

روی آوردن به مرز حیوانیّت

وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

پناه بردن به خدا، از شرّ هر حیوانی

وَ أَعِذْنِی وَ ذُرِّیَّتِی... مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا

و من و فرزندانم را از شرّ هر جنبنده ای که زلفش در اختیار توست، پناه ده.6/23

مقطوع النسل نمودن حیوانات دشمن

وَ اقْطَعْ نَسْلَ دَوَابِّهِمْ وَ أَنْعَامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفند و شترانشان را قطع کن.6/27

ص : 451

ص : 452

خ

خاک

به صبح درآمدن آنچه در زیر خاک پنهان است

...أَصْبَحَتِ الْأَشْیَاءُ کُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَکَ: سَمَاوءُهَا وَ أَرْضُهَا... وَ مَا کَنَّ تَحْتَ الثَّرَی

صبح کردند همه چیز از آسمان و زمینش و آنچه در زیر خاک پنهان است و همه از آنِ تو هستیم.9/6

با خواری، روی خود به خاک مالیدن

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَکَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا؟

ای خدای من آیا تو از آنکه به خواری برای تو روی خود را به خاک مالید، درمی گذری؟

15/16

خوردن خاک زمین، و سزاوارِ محوِ بدی نشدن

یَا إِلَهِی لَوْ... أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر همه عمرم خاک زمین خورم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

به خاک مالیدن بینی شیطان

اللَّهُمَّ... وَ أَرْغِمْ أَنْفَهُ

خداوندا و بینی اش را به خاک بمال.13/17

پیشانی به خاک گذاردن، تنها برای خدا

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحَارَبَتِهِمْ لِعِبَادَتِکَ... حَتَّی... لَا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَهٌ دُونَکَ

و خاطرشان را از سرگرمی به جنگ با دشمن، برای عبادت خویش آسوده ساز تا پیشانی هر یک از آنان جز در برابر تو به خاک گذاشته نشود.

7/27

راندن مشرکان، به انتهای خاک (محلّ بی آبادانی) در زمین

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ...

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند.

8/27

ص : 453

طول اقامت بندگان، در بین طبقات خاک

وَ بَارِکْ لَنَا فِی... طُولِ الْمُقَامَهِ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَی

و ماندن طولانی در میان طبقه های خاک را برای ما مبارک گردان.14/42

خاکسترآلود

آشامیدن آب خاکسترآلود، تا پایان عمر

یَا إِلَهِی لَوْ... شَرِبْتُ مَاءَ الرَّمَادِ آخِرَ دَهْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر در مدّت زندگی ام آب خاکسترآلود بنوشم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

خالص گردیدن اخلاص

خالی

تهی ساختن بنده از بدی ها

وَ أَخْلِنَا فِیهِ مِنَ السَّیِّئَاتِ

و ما را در آن (روز) از بدی ها تهی ساز.

14/6

نامه ای خالی از یاد گناهان

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ... حَتَّی یَنْصَرِفَ عَنَّا کُتَّابُ السَّیِّئَاتِ

بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیِّئَاتِنَا

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد. تا نویسندگان بدی ها با نامه ای خالی از کردار زشت از نزد ما بازگردند.2/11

خالی نبودن بنده، از احسان الهی

مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی... لَمْ أَخْلُ فِی الْحَالَاتِ کُلِّهَا مِنِ امْتِنَانِکَ

اقرار می کنم به اینکه در همه حال از احسان تو بی بهره نبوده ام. 5/12

خالی گرداندن دل، برای دوستی خدا

وَ فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ

و دلم را برای دوستی ات خالی گردان.

10/21

تهی ساختن قلوب دشمنان، از آرامش

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا، دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

تهی ساختن تن های دشمنان، از توانایی

اللَّهُمَّ أَخْلِ... أَبْدَانَهُمْ مِنَ الْقُوَّهِ

خداوندا، تن هایشان را از قوّت تهی دار.

11/27

خالی بودن طمع بنده از هر کس، جز خدا

ص : 454

قَدْ خَلَا طَمَعُهُ مِنْ کُلِّ مَطْمُوعٍ فِیهِ غَیْرِکَ

در حالی که طمعش از هر که - جز تو - در او طمع کنند، خالی است.8/31

دست خالی برنگرداندن بنده

وَ لَا تَرُدَّنِی صِفْرًا مِمَّا یَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَکَ مِنْ عِبَادِکَ

و مرا تهی دست از آنچه بندگانِ پرستشگرت با (دستی پر از) آن بازمی گردند، بازنگردان.

71/47

خاموش

خاموش کردن آتش دشمنی

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... إِطْفَاءِ النَّائِرَهِ

و زیور پرهیزکاران را در فرونشاندن (آتش) کینه، به من بپوشان.10/20

(توفیق) فرونشاندن خشم

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... کَظْمِ الغَیْظِ

و زیور پرهیزکاران را در فرو بردن خشم، به من بپوشان.10/20

خاموش کردن گرمی آرزوی مجاهد

وَ أَطْفِ عَنْهُ حَرَارَهَ الشَّوْقِ

و گرمی آرزو را از او فرونشان.13/27

قرآن نور هدایتگر، با حجّت و برهانی خاموش نشدنی

وَ جَعَلْتَهُ... نُورَ هُدًی لَا یَطْفَأُ عَنِ الشَّاهِدِینَ بُرْهَانُهُ

و آن را نور هدایتی که برهانش از (دید) شاهدانْ خاموش نمی شود، قرار دادی.3/42

خاموش گشتن بنده، به خاطر گناهانش

رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوبِی

ای پروردگار من، گناهانم خاموشم نموده.

1/53

خاندان

درخواست کردن از خدا، به حقّ خاندان محمّد صلی الله علیه و آله

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

خاندان محمّد صلی الله علیه و آله ، گنجینه داران قرآن

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

ص : 455

درود خدا، بر خاندان ابراهیم علیه السلام

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... کَصَلَوَاتِکَ... عَلَی أَصْفِیَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ

خداوندا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست. مانند درودهایی که بر برگزیدگانت: ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی.11/48

درود و تحیّت بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندانش

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست.3/2

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ... فِی کُلِّ دَهْرٍ وَ زَمَانٍ أَرْسَلْتَ فِیهِ رَسُولًا... مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگانِ پیامبران، در هر عصر و زمانی که رسولی فرستادی، از دوران آدم تا محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - ... 2و1/4

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

بر محمّد و خاندانش درود فرست.

24/13، 3/18، 1/11، 6-1/5 28/48، 34/32، 30/31، 4/24

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.20/13، 7/9، 23/6، 8/5 12/31، 6/15، 6/14

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.

3/11، 6/10، 8/7، 13 و 11 و 8/5 4/21، 15/20، 29و18/16، 14و11/14 28/32، 29/31، 2/30، 2/29، 11/24 3/38، 16/37، 5/35، 1/33 25/46، 47/45، 8/42، 10و9و4/39 27-17/48

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

10/8، 19-17و13/6، 15و14و10و9/5 13و9و8/14، 21/13، 15/12، 1/9 و11-8و4و3و1/20، 10و9و5و4/17، 33/16 10-8/21، 30و29و27و26و24-21و18و14/20 7و2و1/23، 13و12و9و8و6و5/22، 13/21 3و1/30، 4-1/27، 4و1/26، 14و4و3/24 2/36، 3و2/35، 34و32/32، 30و24/31 6/43، 14-9و7/42،1/41،1/40، 1/39 51و48/45، 19و16-13و8و6/44

ص : 456

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ

پس بر محمّد و خاندانش که پاک اند، درود فرست.24/6

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

16/12

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

7/14

إِلَهِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خدای من بر محمّد و خاندانش درود فرست.

17/16

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

19/42، 11/22، 7و5/20، 7/19 4/54، 16و11/48

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ، وَ زِیَارَهِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ (وَ آلِ رَسُولِکَ) عَلَیْهِمُ السَّلَامُ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره و زیارت قبر پیامبرت - که درودهایت بر او و رحمتت و برکاتت بر او و بر خاندانش باد - و خاندان پیامبرت - که درود بر ایشان باد - .

4/23

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست.18/27

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا صَلَاهً لَا حَدَّ لَهَا وَ لَا مُنْتَهَی

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن. درودی که حدّ و نهایتی برایش نیست.35/32

وَ جَعَلْتَهُ... وَحْیًا أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَنْزِیلًا

و آن را وحیی قرار دادی که بر پیامبرت محمّد - که درودهای تو بر او و خاندانش باد - به تدریج نازل فرمودی.2و1/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون

ص : 457

تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ، وَ عَلَی آلِهِ الْخُزَّانِ لَهُ

پس بر محمّد که با آن (قرآن) سخن راند و بر خاندانش، گنجینه داران آن، درود فرست.6/42

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

21/42

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و درود بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.22/42

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدا درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و

پاکیزه اند، درود فرستد.7/43

وَ أَنْزِلْنَا فِیهَا مَنْزِلَهَ... الْمُوءَدِّینَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَی مَا سَنَّهُ عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و ما را درباره نماز، همچون کسانی قرار ده که آن را در اوقات خود - به (همان) سنّتی که بنده و رسول تو [که درودهایت بر او و خاندانش باد[ قرار داد - به جا آورده اند.9/44

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست.56/45

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر پیامبران فرستاده شده ات درود فرستادی.

56/45

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ

و بر او و خاندانش درود فرست، همچنانکه بر بندگان شایسته ات درود فرستادی.56/45

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ... أَفْضَلَ صَلَوَاتِکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد، برترین درودهایت را بفرست.50/47

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود

ص : 458

فرست.57و54-51/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست.

55/47

وَ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ

و بر او و بر خاندانش درود فرست.55/47

وَ أَقِمْ بِهِ... سُنَنَ رَسُولِکَ، صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و روش های پیامبرت را - خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد - به وسیله او (ولیّ خود) به پا دار.62/47

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47

فَأَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ...

از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده

خود و بر خاندان محمّد، درود فرستی.3/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

4/48

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.6/48

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

8/48

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

13/48

وَ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّهٍ

و بر محمّد و خاندانش هزار بار درود فرست.

28/48

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

1/54

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا

ص : 459

که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.9/54

خانواده

پناهگاهی بازدارنده از شرّ شیطان، برای خانواده بنده

وَ اجْعَلْ... أَهَالِیَنَا... مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ، وَ کَهْفٍ مَانِعٍ

و خانواده ما را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده و پناهگاهی بازدارنده قرار ده.10/17

بردن یاد خانواده، از خاطر مجاهد

وَ أَنْسِهِ ذِکْرَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ

و یاد خانواده و فرزند را فراموشش ساز.

13/27

نگهداری از خانواده جنگجو یا مرزدار

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ، أَوْ تَعَهَّدَ خَالِفِیهِ فِی غَیْبَتِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، یا در نبود او خانواده اش را نگهداری کرد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.16/27

درود خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و خانواده او

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ: مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَهِ مِنْ بَرِیَّتِکَ الطَّاهِرِینَ

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود؛ محمّد و خانواده او که از آفریدگان پاک تو هستند، درود فرست.5/34

خانه

گرد آمدن با رسولان، در سرای جاودانی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَهِ الَّتِی لَا تَزُولُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن، با پیامبران فرستاده اش گرد آییم، در سرای ماندگاری که جاودانی است.16و10/1

جنگیدن پیامبر صلی الله علیه و آله با دشمنان، در میان خانه هایشان

فَغَزَاهُمْ فِی عُقْرِ دِیَارِهِمْ

پس در وسط دیارشان به جنگ آنها رفت.

20/2

فرزندان و والدین، در سرای کرامت

وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّی نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ

ص : 460

و اگر آمرزشت برای من پیشی گرفت، پس مرا شفیع آنان فرما. تا به مهر تو در سرای کرامت تو گرد آییم.15/24

جانشین جنگجو شدن، در امور خانه اش

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

پوشاندن (گناه) بنده، در سرای نیستی

اللَّهُمَّ وَ إِذْ... تَغَمَّدْتَنِی بِفَضْلِکَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ بِحَضْرَهِ الْأَکْفَاءِ فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

خداوندا و اکنون که (گناه) مرا به فضلت در سرای فانی در حضور همانندانم نهان داشتی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.

21/32

رسوایی های سرای هستی

فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ، وَ الرُّسُلِ الْمُکَرَّمِینَ

پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و پیامبران بزرگوار، مرا ایمن ساز.21/32

وسیله قدم نهادن بر نعمتِ سرای اقامت

وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ... ذَرِیعَهً نَقْدَمُ بِهَا عَلَی نَعِیمِ دَارِ الْمُقَامَهِ

و قرآن را وسیله ای برای قدم نهادن ما بر نعمتِ سرای اقامت، قرار ده.8/42

فرود آمدن بنده، به خانه کهنه (قبر)

وَ بَارِکْ لَنَا فِی حُلُولِ دَارِ الْبِلَی

و فرود آمدن در خانه پوسیدن (قبر) را برای ما مبارک گردان.14/42

بودن با دوستداران ائمه علیهم السلام ، در سرای سلامت

وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

و ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان ترین مهربانان.65/47

خبر اخبار

ختم

خاتم (امّت ها)، امّت اسلام

فَخَتَمَ بِنَا عَلَی جَمِیعِ مَنْ ذَرَأَ

پس به وسیله ما به همه آفریدگانش پایان داد.

2/2

ص : 461

خاتم پیامبران، محمّد صلی الله علیه و آله

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ...

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران - درود فرست.15/17

ختم نمودن کتاب خداوند

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

خجلت شرم

خدا

حمد و سپاس برای خداست

الْحَمْدُ لِلَّهِ

سپاس برای خداست.

1/47، 1/44، 1/35، 1/6، 1/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ

و سپاس خدای را.

3و2/44،1/2،25و22و20و19و17و10و8/1

رستن از آتش خدا، و رهسپاری در جوار رحمتش

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کَرِیمِ

جِوَارِ اللَّهِ

و سپاس خدای را، سپاسی که به سبب آن از آتش دردناک خداوند آزاد شده، به جوار ارجمند خدا، واصل شویم.15و10/1

درود خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

و سپاس خدایی را که به پیامبرش محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد - بر ما منّت نهاد.

1/2

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود.

35/32

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ

و خدا بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه اند، درود فرستد.133/47، 7/43

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفَی وَ عَلَی آلِهِ الطَّاهِرِینَ

و درود خدا بر سرور ما، محمّد، فرستاده خدا

ص : 462

که برگزیده است و بر خاندان پاکش باد.9/54

خدا را به نام مبارک «اللّه» خواندن

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ

خداوندا بر محمّد - امین وحیت - درود فرست. 3/2

اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ إِلَی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنْ جَنَّتِکَ

خداوندا، او را به سبب رنجی که در راه (دین) تو کشید، به بالاترین درجه از بهشتت بالا بر. 23/2

اللَّهُمَّ وَ حَمَلَهُ عَرْشِکَ الَّذِینَ لَا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِکَ

خداوندا و حاملان عرشت که از تسبیح تو سستی نمی کنند...1/3

اللَّهُمَّ وَ إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی مَلَائِکَتِکَ وَ رُسُلِکَ... فَصَلِّ عَلَیْنَا بِمَا فَتَحْتَ لَنَا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِمْ

خداوندا و آنگاه که بر فرشتگان و رسولانت درود فرستادی، پس بر ما به سبب گفتار نیکو که درباره ایشان بر (زبان) ما روان ساخته ای، درود فرست. 26/3

اللَّهُمَّ وَ أَتْبَاعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ...

خداوندا و پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران...

2و1/4

اللَّهُمَّ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّهً الَّذِینَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَهَ...

خداوندا و بخصوص یاران محمّد، آنان که همراهانی نیکو بودند...3/4

...فَلَا تَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ مَا تَرَکُوا لَکَ وَ فِیکَ

پس خداوندا آنچه را برای تو و در راه تو رها کردند برای آنان از نظر دور ندار.7/4

اللَّهُمَّ وَ أَوْصِلْ إِلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ... خَیْرَ جَزَائِکَ

خداوندا و بهترین پاداش خود را به تابعینِ نیکوکارِ ایشان برسان9/4

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ مِنْ یَوْمِنَا هَذَا إِلَی یَوْمِ الدِّینِ

خداوندا و از امروز ما تا روز قیامت بر تابعین درود فرست.13/4

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَهِ الْوَهَّابِینَ

خداوندا ما را، از بخشش بخشندگان بی نیاز کن.7/5

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.20/13، 7/9، 23/6، 8/5 12/31، 6/15، 6/14

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

10/8، 19-17و13/6، 15و14و10و9/5 13و9و8/14، 21/13، 15/12، 1/9 و11-8و4و3و1/20، 10و9و5و4/17، 33/16

ص : 463

10-8/21، 30و29و27و26و24-21و18و14/20 7و2و1/23، 13و12و9و8و6و5/22، 13/21 3و1/30، 4-1/27، 4و1/26، 14و4و3/24 2/36، 3و2/35، 34و32/32، 30و24/31 6/43، 14-9و7/42،1/41،1/40، 1/39 51و48/45، 19و16-13و8و6/44

اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ

خداوندا به درستی که بی نیازان به فزونی نیروی تو بی نیاز می شوند.11/5

اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنْ وَالَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ

خداوندا هر کس را که تو یاری نمودی، خواری خوارکنندگان به او زیان نرساند.12/5

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی.8/6

اللَّهُمَّ یَسِّرْ عَلَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ مَؤُونَتَنَا

خداوندا زحمت ما را بر نویسندگان (فرشتگان) گرامی آسان ساز.15/6

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا فِی کُلِّ سَاعَهٍ مِنْ سَاعَاتِهِ حَظًّا مِنْ عِبَادِکَ

خداوندا برای ما در هر ساعتی از ساعت های این روز، بهره ای از بندگانت قرار ده.16/6

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیدًا

خداوندا من تو را گواه می گیرم و گواهی تو کافی است.21/6

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ

خداوندا به تو پناه می برم از برانگیخته شدن حرص. 1/8

اللَّهُمَّ وَ مَتَی وَقَفْنَا بَیْنَ نَقْصَیْنِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا، فَأَوْقِعِ النَّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً

خداوندا و هرگاه بین دو زیان قرار گرفتیم در دین یا دنیا، پس زیان را در آن که زودگذر است قرار ده.2/9

اللَّهُمَّ وَ إِنَّکَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا

خداوندا و تو ما را از ناتوانی آفریده ای.

5/9

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ

خداوندا اگر خواهی ما را ببخشایی، از احسان توست.1/10

اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَایَعْنَاهُ عَلَی مَعْصِیَتِکَ

خداوندا چون بر نافرمانی از تو، شیطان را همراهی نمودیم، او ما را شماتت کرد.6/10

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ...

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد... 1/12

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.

1/13

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِی

ص : 464

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که توان انجامش را ندارم.15/13

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و بر محمّد و خاندانش درود فرست.

7/14

اللَّهُمَّ فَکَمَا کَرَّهْتَ إِلَیَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِی مِنْ أَنْ أَظْلِمَ

خداوند همچنان که ستم کشیدن را در نظرم ناپسند نمودی، مرا از ستم نمودن حفظ کن.

10/14

اللَّهُمَّ لَا أَشْکُو إِلَی أَحَدٍ سِوَاکَ

خداوندا به کسی جز تو شکوه نمی کنم.

11/14

اللَّهُمَّ لَا تَفْتِنِّی بِالْقُنُوطِ مِنْ إِنْصَافِکَ

خداوندا مرا به ناامیدی از عدلت آزمایش نکن. 12/14

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کَانَتِ الْخِیَرَهُ لِی عِنْدَکَ فِی تَأْخِیرِ الْأَخْذِ لِی... إِلَی یَوْمِ الْفَصْلِ... أَیِّدْنِی مِنْکَ بِنِیَّهٍ صَادِقَهٍ وَ صَبْرٍ دَائِمٍ

خداوندا و اگر خیر من نزد تو در تأخیر گرفتن حقّم تا روز رستاخیر می باشد، پس مرا به نیّت صادقانه و شکیبایی دائم یاری ده.14/14

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِیهِ مِنْ سَلَامَهِ بَدَنِی

خداوندا ترا سپاس بر تندرستی تنم که همواره از آن برخوردار هستم.1/15

اللَّهُمَّ یَا مَنْ بِرَحْمَتِهِ یَسْتَغیثُ الْمُذْنِبُونَ

خداوندا ای کسی که گناهکاران به رحمت او فریادرسی می جویند.1/16

اللَّهُمَّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِی قَدْ أَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

خداوندا و این گردن من است که گناهان آن را باریک نموده.29/16

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ

خداوندا ما از وسوسه های شیطان - رانده شده - به تو پناه می بریم.1/17

اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ

خداوندا او را از ما - به سبب عبادت و بندگی ات - دور کن.3/17

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ لَهُ فِی قُلُوبِنَا مَدْخَلًا

خداوندا برای او در دل های ما راه ورودی قرار نده.6/17

اللَّهُمَّ وَ مَا سَوَّلَ لَنَا مِنْ بَاطِلٍ فَعَرِّفْنَاهُ

خداوندا و آنچه از باطل برای ما آراسته، به ما بشناسان.7/17

اللَّهُمَّ وَ أَشْرِبْ قُلُوبَنَا إِنْکَارَ عَمَلِهِ

خداوندا و دل های ما را از انکار او سیراب ساز. 8/17

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ مَنْ شَهِدَ لَکَ بِالرُّبُوبِیَّهِ

خداوندا و همه این خواسته ها را در حقّ هر که به پروردگاری ات گواهی داد، اجابت فرما.

11/17

ص : 465

اللَّهُمَّ احْلُلْ مَا عَقَدَ

خداوندا آنچه (شیطان) گره زد، باز کن.

12/17

اللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ

خداوندا و لشکرش را شکست ده.13/17

اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ أَعْدَائِهِ

خداوندا ما را در گروه دشمنانش قرار ده.

14/17

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ...

خداوندا بر محمّد - آخِر پیامبران - درود فرست.15/17

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی حُسْنِ قَضَائِکَ

خداوندا بر سرنوشت نیکی که برایم تقدیر کردی، تو را سپاس.1/18

اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیْثَ

خداوندا ما را از باران سیراب نما.1/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش سیراب گردان.4/19

اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْیًا تُسِیلُ مِنْهُ الظِّرَابَ

خداوندا ما را با بارانی که از آن تپه ها را جاری گردانی، سیراب نما.5/19

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَیْنَا سَمُومًا

خداوندا سایه آن (ابر) را بر ما گرم و سوزان قرار نده.6/19

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.

19/42، 11/22، 7و5/20، 7/19 4/54، 16و11/48

اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی

خداوندا به لطف خود نیّت مرا کامل گردان.

2/20

اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَهً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا

خداوندا مرا در خصلتی عیبناک وانگذار، مگر آنکه اصلاحش نمایی.6/20

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که به وقت ضرورت، به (یاری) تو حمله آورم.12/20

اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ الَّتمَنِّی... ذِکْرًا لِعَظَمَتِکَ...

خداوندا به جای آنچه شیطان از آرزو در دل من می افکند، یاد بزرگی ات را قرار ده.13/20

اللَّهُمَّ إِلَی مَغْفِرَتِکَ وَفَدْتُ

خداوندا به سوی آمرزشت روی آورده ام.

15/20

اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی

خداوندا و مرا به هدایت گویا کن.16/20

اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِیَ الطَّرِیقَهَ الْمُثْلَی

خداوندا مرا به بهترین راه ببر.17/20

ص : 466

اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا

خداوندا برای خود از من، آنچه را که رهایی ام دهد، بگیر.19/20

اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ

خداوندا اگر اندوهگین شوم، مایه دلخوشی ام تویی. 20/20

اللَّهُمَّ فَأَطْلِبْنِی بِقُدْرَتِکَ مَا أَطْلُبُ

خداوندا پس به قدرت خویش، آنچه طلب می کنم، برایم برآور.25/20

اللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی

خداوندا زندگیِ مرا با آمرزش خود پایان ده.

28/20

اللَّهُمَّ یَا کَافِیَ الْفَرْدِ الضَّعِیفِ

خداوندا ای کفایت کننده (شخص) تنهای ناتوان. 1/21

اللَّهُمَّ إِنَّکَ إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَکَ الْکَرِیمَ... لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیْءٍ مِنْ أَمَلِی غَیْرَکَ...

خداوندا اگر روی کریمت را از من برگردانی، راهی به سوی هیچ یک از آرزویم، غیر تو نیابم.

5/21

اللَّهُمَّ إِنَّکَ کَلَّفْتَنِی مِنْ نَفْسِی مَا أَنْتَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی

خداوندا مرا - درباره خودم - به کاری گماشتی که تو از من به آن تواناتری.1/22

اللَّهُمَّ لَا طَاقَهَ لِی بِالْجَهْدِ

خداوندا طاقت رنج کشیدن ندارم.2/22

فَبِفَضْلِکَ، اللَّهُمَّ، فَأَغْنِنِی

پس به فضل خود، خداوندا بی نیازم گردان.

4/22

اللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مَا یُصْلِحُنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی...

خداوندا تو آنچه کار دنیای من و آخرتم را اصلاح می کند می دانی.10/22

اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ

خداوندا و بر من منّت گذار به حجّ و عمره.

4/23

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست.1/24

وَ اخْصُصِ اللَّهُمَّ وَالِدَیَّ بِالْکَرَامَهِ لَدَیْکَ

و خداوندا، پدر و مادر مرا به کرامتِ نزد خود اختصاص ده.2/24

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَهَابُهُمَا هَیْبَهَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که از هر دو (پدر و مادرم) همچون ترس از پادشاه خودکامه، بیمناک باشم. 5/24

اللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِی

خداوندا، صدایم را برای ایشان آهسته ساز.

6/24

اللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُمَا تَرْبِیَتِی

خداوندا از آنان به پاس پرورش دادن من، قدردانی کن.7/24

ص : 467

اللَّهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّی مِنْ أَذًی... فَاجْعَلْهُ حِطَّهً لِذُنُوبِهِمَا...

خداوندا و هر آزاری که از من به آنان رسیده، پس آن را سبب ریزش گناهانشان قرار ده.8/24

اللَّهُمَّ وَ مَا تَعَدَّیَا عَلَیَّ فِیهِ مِنْ قَوْلٍ... فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُمَا...

خداوندا و آنچه بر من در سخن گفتن، تعدّی نموده اند، پس آن را به ایشان بخشیدم.9/24

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ

خداوندا بر محمّد و خاندان او و نسل او درود فرست.12/24

اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی

خداوندا یاد آنان را بعدِ نمازهایم از یادم نبر.

13/24

اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِیَّ

خداوندا و اگر آمرزشت برای ایشان پیشی گرفت، پس آنان را شفیع من گردان.15/24

اللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَیَّ بِبَقَاءِ وُلْدِی

خداوندا و بر من به بقای فرزندانم منّت گذار.

1/25

اللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدِی

خداوندا بازوی مرا به وسیله آنان محکم گردان. 4/25

اللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطَانَهُ عَنَّا بِسُلْطَانِکَ...

خداوندا با سلطه خود، تسلّط او (شیطان) را از ما دور کن.8/25

اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کُلَّ سُوءْلِی

خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن.

9/25

اللَّهُمَّ أَعْطِنَا جَمِیعَ ذَلِکَ بِتَوْفِیقِکَ وَ رَحْمَتِکَ

خداوندا به توفیق و رحمتت همه آن (درخواست ها) را به ما عطا فرما.12/25

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ أَجْزِی بِالْإِحْسَانِ مُسِیئَهُمْ

و خداوندا مرا بر آن دار که بدکارشان را به نیکی پاداش دهم.3/26

اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِکَ عَدُوَّهُمْ

خداوندا بدین وسیله، دشمنانشان را درهم شکن. 5/27

اللَّهُمَّ عَقِّمْ أَرْحَامَ نِسَائِهِمْ

خداوندا رحم زنانشان را عقیم گردان.

6/27

اللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذَلِکَ مِحَالَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ

خداوندا و به وسیله آن، تدبیر مسلمانان را قوّت بخش.7/27

اللَّهُمَّ اغْزُ بِکُلِّ نَاحِیَهٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَی مَنْ بِإِزَائِهِمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

خداوندا مسلمانان هر ناحیه را به جنگ با مشرکانی که در مقابل آنند، گسیل دار.8/27

اللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذَلِکَ أَعْدَاءَکَ فِی أَقْطَارِ الْبِلَادِ...

خداوندا و همه دشمنانت را بدین سرنوشت دچار کن، در هر شهری که باشند.9/27

ص : 468

اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِکِینَ بِالْمُشْرِکِینَ...

خداوندا مشرکان را به مشرکان مشغول گردان.

10/27

اللَّهُمَّ أَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْأَمَنَهِ

خداوندا دل هایشان را از آرامش تهی دار.

11/27

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِیَاهَهُمْ بِالْوَبَاءِ

خداوندا و آب هایشان را به وبا درآمیز.

12/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِکَ... فَلَقِّهِ الْیُسْرَ

خداوندا و هر رزمنده ای از اهل دینت که با آنها بجنگد، پس او را با آسانی روبرو کن.

13/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ خَلَفَ غَازِیًا أَوْ مُرَابِطًا فِی دَارِهِ... فَآجِرْ لَهُ مِثْلَ أَجْرِهِ وَزْنًا بِوَزْنٍ وَ مِثْلًا بِمِثْلٍ

خداوندا و هر مسلمانی که جنگجویی یا مرزداری را، در (امور) خانه اش جانشین شد، پس وی را همسنگ و همگون پاداش او، پاداش ده.

16/27

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا مُسْلِمٍ أَهَمَّهُ أَمْرُ الْإِسْلَامِ... فَنَوَی غَزْوًا... فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ... فَاکْتُبِ اسْمَهُ فِی الْعَابِدِینَ

خداوندا و هر مسلمانی که امر اسلام او را نگران ساخت، از این رو قصد جنگ کرد، امّا ناتوانی او را بازداشت؛ پس نام او را در عبادت کنندگان بنویس.17/27

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات و خاندان محمّد درود فرست.18/27

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیْکَ

خداوندا همانا من خالصانه از دیگران دل بریده و به تو پیوسته ام.1/28

اللَّهُمَّ إِنَّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظَّنِّ

خداوندا همانا تو ما را در روزی هایمانْ به بدگمانی، آزمودی.1/29

اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ صُحْبَهَ الْفُقَرَاءِ

خداوندا، همنشینی نیازمندان را نزد من محبوب گردان.4/30

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَصِفُهُ نَعْتُ الْوَاصِفِینَ

خداوندا ای کسی که توصیف وصف کنندگان، او را نمی ستاید.1/31

اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُکَ مُطِیعًا لِأَمْرِکَ فِیما أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ

خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمده ام، در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نموده ای، اطاعت کرده ام.11/31

اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِکَ نِیَّتِی

خداوندا و نیّت مرا در فرمانبرداریت، ثابت بدار. 13/31

اللَّهُمَّ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا مِنْ کَبَائِرِ ذُنُوبِی وَ صَغَائِرِهَا

ص : 469

خداوندا من در این جایگاهم، از گناهان بزرگ و کوچکم به درگاهت توبه می کنم.14/31

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِی مَا عَلِمْتَ

خداوندا به درستی که تو به کارهایم، داناتری. پس آنچه (گناه) از من می دانی، بیامرز.

17/31

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِیتُهُنَّ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است که به یاد دارم و گرفتاری هایی است که فراموش کرده ام.18/31

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ لَا وَفَاءَ لِی بِالتَّوْبَهِ إِلَّا بِعِصْمَتِکَ

خداوندا مرا جز به نگهداری تو، وفای به توبه نیست.19/31

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ... فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود ولی در علم پنهانت، توبه شکن باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ جَهْلِی

خداوندا، به درستی که من از نادانی ام، در پیشگاه تو عذر می خواهم.21/31

اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَتُوبُ إِلَیْکَ مِنْ کُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَکَ

خداوندا و همانا من از هر چه مخالف خواسته توست، به درگاهت توبه می کنم.22/31

اللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتِی بَیْنَ یَدَیْکَ

خداوندا، پس به تنهایی ام در برابرت، رحم فرما. 23/31

اللَّهُمَّ لَا خَفِیرَ لِی مِنْکَ فَلْیَخْفُرْنِی عِزُّکَ

خداوندا برای من پناه دهنده ای از (عقوبت) تو نیست، پس باید عزّتت مرا پناه دهد.25/31

اللَّهُمَّ إِنْ یَکُنِ النَّدَمُ تَوْبَهً إِلَیْکَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِینَ

خداوندا اگر پشیمانی، توبه به درگاه توست، پس من پشیمان ترین پشیمانانم.28/31

اللَّهُمَّ فَکَمَا أَمَرْتَ بِالتَّوْبَهِ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی

خداوندا، پس چنانکه به توبه فرمان دادی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و توبه ام را قبول کن.29/31

اللَّهُمَّ یَا ذَا الْمُلْکِ الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ

خداوندا ای صاحب پادشاهی پاینده جاوید.

1/32

اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَی خَفَایَا الْأَعْمَالِ عِلْمُکَ

خداوندا علم تو بر اعمال پنهان ما، آگاه است. 11/32

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَمَرْتَنِی فَتَرَکْتُ

خداوندا همانا تو مرا امر کردی، پس ترک گفتم. 16/32

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ...

ص : 470

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، مرا ایمن ساز.21/32

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَدَرْتَنِی مَاءً مَهِینًا مِنْ صُلْبٍ مُتَضَایِقِ الْعِظَامِ... إِلَی رَحِمٍ ضَیِّقَهٍ سَتَرْتَهَا بِالْحُجُبِ

خداوندا و تو مرا (آن هنگام که) آبی پست (بودم)، از صلبی با استخوان های درهم تنیده به سوی رحمی تنگ که آن را با پرده ها پوشاندی، سرازیر نمودی.23/32

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَی مَنْ عَصَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن به هر که تو را نافرمانی کرده، سخت گرفتی.

29/32

اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَقِی الْکَرِیهَهَ

خداوندا همانا تو از ناخوشایندی ها نگهداری می کنی.33/32

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ

خداوندا، همانا من به علمت از تو درخواستِ خیر دارم.1/33

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَی سِتْرِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ

خداوندا سپاس تو را، بر (خطا) پوشاندنت پس از علمت.1/34

وَ صَلِّ عَلَی خِیَرَتِکَ اللَّهُمَّ مِنْ خَلْقِکَ...

خداوندا و بر برگزیده ات از آفریدگان خود

درود فرست.5/34

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَیْنِ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِکَ

خداوندا همانا این دو، دو نشانه از نشانه های تو هستند.1/36

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.

3/36

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشکسالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَدًا لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً

خداوندا همانا کسی به نهایت شکرگزاری ات نمی رسد. 1/37

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِی فَلَمْ أَنْصُرْهُ

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از ستم دیده ای که در حضور من به او ستم شد، پس او را یاری نکردم.1/38

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیْهِ...فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی...

خداوندا و هر بنده ای که به من آسیبی رساند (و از من چیزی گرفت) که بر او جایز ندانسته

ص : 471

بودی، پس او را از آنچه بر من روا داشت، بیامرز.

2/39

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ...

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، او را با توانگری خود، از من خوشنود گردان.4/39

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْهِبُکَ - یَا إِلَهِی - مَا لَا یُنْقِصُکَ بَذْلُهُ

خداوندا، ای خدای من، همانا من از تو بخششی می خواهم که بخشیدن آن از تو چیزی نمی کاهد. 6/39

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَهُ نُورًا

خداوندا به درستی که تو مرا بر ختم کتابت یاری فرمودی، همان (کتابی) که آن را به عنوان نور نازل کردی.1/42

اللَّهُمَّ فَإِذْ أَفَدْتَنَا الْمَعُونَهَ عَلَی تِلَاوَتِهِ... فَاجْعَلْنَا مِمَّنْ یَرْعَاهُ حَقَّ رِعَایَتِهِ

خداوندا، پس هنگامی که ما را بر تلاوتش یاری نمودی، پس ما را از کسانی قرار ده که آن را آنچنان که باید رعایت می کنند.4/42

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُجْمَلًا

خداوندا همانا تو قرآن را بر پیامبرت محمّد - که درود خدا بر او و خاندانش باد -، بدون تفصیل و شرح نازل کردی.5/42

اللَّهُمَّ فَکَمَا جَعَلْتَ قُلُوبَنَا لَهُ حَمَلَهً... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ... وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ یَعْتَرِفُ بِأَنَّهُ مِنْ عِنْدِکَ...

خداوندا، پس همچنان که دل های ما را حامل آن (قرآن) قرار دادی، پس بر محمّد درود فرست و ما را از کسانی قرار ده که اعتراف می کنند به اینکه؛ قرآن از جانب توست.6/42

اللَّهُمَّ وَ کَمَا نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّدًا عَلَمًا لِلدَّلَالَهِ عَلَیْکَ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَهً لَنَا إِلَی أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَهِ...

خداوندا و چنان که به وسیله قرآن، محمّد را نشانه ای برای راهنمایی به خود نصب نمودی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و قرآن را برای ما سبب رسیدن به شریف ترین منزل های کرامت، قرار ده.8/42

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ کَمَا بَلَّغَ رِسَالَتَکَ

خداوندا بر محمّد بنده خود و فرستاده ات درود فرست. همچنانکه رسالت تو را ابلاغ کرد.

17/42

اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِیَّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَقْرَبَ الْنَّبِیِّینَ مِنْکَ مَجْلِسًا

خداوندا پیامبر ما را - که درودهای تو بر او و بر خاندانش باد - روز رستاخیز، نزدیک ترین پیامبران در مجلس خود قرار ده.18/42

صَلِّ اللَّهُمَّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

ص : 472

خداوندا بر محمّد و خاندانش درود فرست.

21/42

اللَّهُمَّ اجْزِهِ بِمَا بَلَّغَ مِنْ رِسَالَاتِکَ

خداوندا او را به سبب اینکه پیام های تو را ابلاغ نمود، پاداش ده.22/42

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الشَّهْرِ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم به حقّ این ماه، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.

12/44

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیَّاکَ

خداوندا این (ماه) را از عبادت های ما، پر گردان. 17/44

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِی سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَیَّامِ کَذَلِکَ مَا عَمَّرْتَنَا

خداوندا و ما را تا زمانی که عمر می دهی در بقیه ماه ها و روزها، این چنین قرار ده.18/44

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

1/45

اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَایَا تِلْکَ الْوَظَائِفِ... شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِی اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ

خداوندا و تو از کارهای برگزیده، ماه رمضان را قرار دادی. همان که آن را از بقیه ماه ها مخصوص داشتی.20/45

اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ

خداوندا، همانا ما اهل این ماه هستیم، که ما را به وسیله آن شرافت دادی.43/45

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ إِقْرَارًا بِالْإِسَاءَهِ

خداوندا، پس سپاس برای توست، در حالی که به بدکرداری، اقرارکننده ایم.45/45

اللَّهُمَّ وَ مَا أَلْمَمْنَا بِهِ فِی شَهْرِنَا هَذَا مِنْ لَمَمٍ أَوْ إِثْمٍ... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِکَ

خداوندا و گناه کوچک یا بزرگی که در این ماه به آن نزدیک شدیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و ما را به پرده خود بپوشان.

47/45

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور. 49/45

اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَی هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایَتِهِ... أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس رعایت کرده این ماه را، به طوری که حقّ رعایتش است، یا به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.

50/45

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا...

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه

ص : 473

می کنیم. 52/45

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ

خداوندا ترسِ کیفرِ هشدارداده شده را روزی ما گردان.53/45

اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا...

خداوندا از پدران و مادران ما درگذر.

55/45

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ نَبِیِّنَا وَ آلِهِ

خداوندا بر محمّد پیامبرمان و خاندانش درود فرست.56/45

اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ

خداوندا سپاس برای توست، پدیدآورنده آسمان ها و زمین.2/47

اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَیَّدْتَ دِینَکَ فِی کُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَمًا لِعِبَادِکَ

خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده ای، که او را نشانه ای برای بندگانت به پا داشتی.60/47

اللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ

خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده ای، الهام فرما.61/47

صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد.

62/47

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِینَ... وَ إِلَیْکَ وَ إِلَی رَسُولِکَ

صَلَوَاتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذَلِکَ مُتَقَرِّبِینَ

و ما را برای او شنوندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت - که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست - قرار ده.63/47

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ

خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقام ایشانند، درود فرست.64/47

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمُ عَرَفَهَ یَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده ای.

66/47

اللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُکَ الَّذِی أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ...

خداوندا و من آن بنده تو هستم که او را نعمت داده ای.67/47

اللَّهُمَّ هَذَا یَوْمٌ مُبَارَکٌ مَیْمُونٌ

خداوندا این روزیست مبارک و خجسته.

1/48

اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ

خداوندا، ای پروردگار ما، به درستی که پادشاهی برای توست.2/48

اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَ الْحَمْدَ

خداوندا، به درستی که پادشاهی و سپاس مختص به توست.3/48

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِی

ص : 474

خداوندا، برای نیازم به سوی تو قصد نمودم.

4/48

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ... فَإِلَیْکَ یَا مَوْلَایَ کَانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتِی...

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود. پس ای سرور من، امروز مهیّا گشته تا به سوی تو آیم.5/48

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، پس بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست.6/48

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِکَ وَ أَصْفِیَائِکَ

خداوندا، به درستی که این مقام، برای جانشینان و برگزیدگانت است.

9/48

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان لعنت کن.10/48

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ التَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِکَ

خداوندا و مرا از یکتاپرستان و ایمان آورندگان به خود قرار ده.12/48

اللَّهُمَّ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ

خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد.13/48

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم.

17/48

اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْمُ_حَمَّدِیَّهِ الرَّفِیعَهِ

خداوندا، پس من به منزلت بلندپایه محمّدی، به سوی تو نزدیکی می جویم.16/49

اللَّهُمَّ إِنَّکَ خَلَقْتَنِی سَوِیًّا

خداوندا، تو مرا بی عیب و نقص آفریدی.

1/50

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ... أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.»2/50

اللَّهُمَّ إِنَّکَ طَالِبِی إِنْ أَنَا هَرَبْتُ

خداوندا، همانا تو جویای منی، اگر بگریزم.

4/50

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب رحم نمایی.

5/50

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُوءٌ حَقِیرٌ

ص : 475

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی حقیرم.6/50

لَکِنْ سُلْطَانُکَ اللَّهُمَّ أَعْظَمُ... مِنْ أَنْ تَزِیدَ فِیهِ طَاعَهُ الْمُطِیعِینَ

ولی خداوندا، سلطنت تو بزرگ تر از آن است که طاعتِ فرمانبران بر آن بیفزاید.6/50

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که عملم را اندک می بینم.

7/52

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند است.3/54

اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِی مَسْأَلَتِی مِثْلَ رَغْبَهِ أَوْلِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِمْ

خداوندا، رغبت مرا در درخواستم، همانند رغبت اولیای خود در خواسته هایشان قرار ده.

6/54

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان.7/54

اللَّهُمَّ مَنْ أَصْبَحَ لَهُ ثِقَهٌ أَوْ رَجَاءٌ غَیْرُکَ، فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا

خداوندا، هر کس صبح کرد، در حالی که اعتماد یا امیدش به جز تو بود. پس من صبح

کردم، در حالی که اعتماد و امیدم در همه کارها تویی.8/54

فرشتگان و عدم نافرمانی از خدا

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِینَ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ، وَ یَفْعَلُونَ مَا یُوءْمَرُونَ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنان که خدا را در آنچه به آنان امر کرده، سرپیچی نمی کنند و آنچه به آنان فرمان داده شده، انجام می دهند.

19و11و10/3

گواهی دادن به خدایی و یکتایی خدا

أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

همانا من شهادت می دهم تویی خدایی که جز تو خدایی نیست.21/6

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

ص : 476

أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ

تویی خدایی که جز تو معبودی نیست.

12-3/47

پیکار با دشمنان، تا اعترافشان به خدایی و یکتایی خدا

وَ أَمْدِدْهُمْ بِمَلَائِکَهٍ مِنْ عِنْدِکَ مُرْدِفِینَ حَتَّی یَکْشِفُوهُمْ إِلَی مُنْقَطَعِ التُّرَابِ قَتْلًا فِی أَرْضِکَ وَ أَسْرًا، أَوْ یُقِرُّوا بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ

و آنان (مسلمانان) را از جانب خود با فرشتگانی که پی درپی آیند، یاری فرما. تا با کشتن و اسیر گرفتن، آنها (مشرکان) را به انتهای خاک در زمینت برانند، یا به یکتایی تو که معبودی جز تو نیست، تنها و بی شریک هستی، اقرار نمایند.

8/27

اوّل بودن خدا، در اوّلیّتش

کَذَلِکَ أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیَّتِکَ

چنین است که تو خدایی هستی که در اوّلیتِ خود اوّلی.8/32

رضایت داشتن، به حکم خداوند

الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًی بِحُکْمِ اللَّهِ

سپاس خدای را که راضی به حکم اویم.

1/35

تقسیم عادلانه معیشت، توسّط خدا

شَهِدْتُ أَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ

گواهی می دهم که خدا روزی های بندگانش را عادلانه تقسیم نمود.1/35

رحمت خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

و درود و رحمت و برکات فزاینده خداوند، بر او و بر خاندان او که پاکیزگان و پاکانند، باد.

22/42

خدا، پروردگار انسان و ماه

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکَ... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من و پروردگار تو است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار دهد.4/43

توبه نمودن، به درگاه خدا

تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا...

به سوی خدا توبه کنید. توبه خالص.10/45

خدا، و خوار نکردن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

خدا و چندین برابر نمودن (نعمت ها)

ص : 477

وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ

و خدا برای هر که بخواهد، چندین برابر می کند.13/45

قرض نیکو دادن، به خداوند

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَهً

کیست آنکه به خدا وام دهد، وامی نیکو. که خدا آن را برایش به چندین و چند برابر افزون نماید؟. 13/45

انفاق اموال، در راه خدا

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ...

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد.

13/45

ماه رمضان، ماه خدا

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ

درود بر تو، ای بزرگ ترین ماه خدا.23/45

کثرت آزادشدگان خدا، در ماه رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ!

درود بر تو. چه بسیار است آزادشدگان (از عذاب) خدا در تو!.30/45

خدا، آمرزنده گناهان

إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا

به درستی که خدا همه گناهان را می آمرزد.

2/50

ناامید نشدن از رحمت خداوند

اللَّهُمَّ إِنِّی وَجَدْتُ فِیما أَنْزَلْتَ مِنْ کِتَابِکَ، وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبَادَکَ أَنْ قُلْتَ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ...

خداوندا، همانا من در کتابت که فروفرستاده ای و بندگانت را به آن مژده داده ای، یافتم که فرمودی: «ای بندگان من که درباره خود اسراف کرده اید، از رحمت خدا ناامید نشوید.»2/50

پوشیده نبودن چیزی، بر خداوند

یَا اَللَّهُ الَّذِی لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ

ای خدایی که چیزی در زمین و آسمان بر تو پنهان نیست.1/52

خداحافظی وداع

خدعه فریب

خدمت

خدمت گزاران بهشت ها

ص : 478

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... وَ سَدَنَهِ الْجِنَانِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان و خدمت گزاران بهشت ها.18و11و10/3

خدمت در آنچه به بنده الهام شده

وَ وَفِّقْنِی لِلنُّفُوذِ فِیما تُبَصِّرُنِی مِنْ عِلْمِهِ حَتَّی... لَا تَثْقُلَ أَرْکَانِی عَنِ الْحَفُوفِ فِیما أَلْهَمْتَنِیهِ

و مرا برای انجام آنچه به دانستنش بینایم می کنی، توفیق ده. تا اعضایم از انجامِ آنچه آن را به من الهام فرموده ای، سنگین نشود.3/24

به جا آوردن خدمت و چاکری والدین

وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَهَ خِدْمَتِهِمَا

و من وظیفه خدمت گزاری ایشان را انجام نداده ام.11/24

به خدمت گرفتن ماه

وَ امْتَهَنَکَ بِالزِّیَادَهِ وَ النُّقْصَانِ

و تو را با فزونی و کاستی، به خدمت گرفت.

2/43

به خدمت گرفتن بنده، جهت انتقام گرفتن برای خدا

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا مُمْتَهَنًا إِلَّا بِالِانْتِقَامِ

لَکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت قرار نده و جز برای انتقام گرفتن برای تو، خدمت گزارم نگردان.

124/47

خذلان خواری

خُرخُر

عامل آسان نمودن خُرخُرهای زمان جان کندن

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْآنِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلَی أَنْفُسِنَا... تَرَادُفَ الْحَشَارِجِ إِذَا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّرَاقِیَ

و به وسیله قرآن هنگام مرگ، خرناسه های پی درپی زمان جان کندن را بر ما آسان گردان، آن زمان که جان ها به گلوگاه می رسد.13/42

خُرد اندک و نیز کوچک

خرده گیری و سخت گیری

عدم سخت گیری خدا، در ابزار رساندن بنده به آمرزش

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَی الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الَّتِی تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَی مَغْفِرَتِکَ

و از او نسبت به ابزاری که با به کار بردن آنها،

ص : 479

به آمرزش تو نائل شد، حسابکشی سخت نکردی.

13/37

خرده گیری نکردن خدا، بر بنده

وَ لَا تُنَاقِشْنِی بِمَا اکْتَسَبْتُ

و به آنچه کسب کردم، بر من سخت مگیر.

2/41

خرّم

بارانی خرّمی بخش و سرسبزکننده

اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا مَرِیعًا مُمْرِعًا...

خداوندا ما را از بارانی ثمربخش، خرّمی بخش و سرسبزکننده سیراب گردان.4/19

خُرناس خُر خُر

خروج

خارج شدن از حدود انسانیّت

...وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ

و اگر چنین بودند، از مرزهای انسانیّت خارج شده، به مرز حیوانیّت رومی آوردند.9/1

خروج از فراخی معیشت

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی... خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَهِ الْمَعَاشِ إِلَی ضِیقِهِ

و ایشان را به خاطر آنکه از زندگی راحت به سختی افتادند، پاداش عنایت کن.8/4

روزِ خروج جان ها، از تن ها

وَ تُهَوِّنَ عَلَیْهِمْ کُلَّ کَرْبٍ یَحُلُّ بِهِمْ یَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا

و در آن روز که جان ها از تن بیرون رود، هر اندوهی را بر ایشان آسان گردانی.17/4

خارج نمودن آنچه آمدنیست (گیاه)، با باران

وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ

و به وسیله آن آنچه که آمدنی است، بیرون آوری.3/19

ناتوانی بنده، از خارج شدن از سلطنت خدا

وَ لَا قُوَّهَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِکَ

و مرا نیرویی برای خروج از سلطنت تو نیست.6/21

خارج شدن اسباب پیوندها، از دست بنده

خَرَجَتْ مِنْ یَدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُکَ

ص : 480

اسباب پیوندها از دستم بیرون رفته، جز آنچه به رحمتت وصل شده.9/32

خارج کردن زکات از مال

وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ... نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ

و ما را در آن ماه توفیق ده، که آن (دارایی ها) را با بیرون کردن زکات ها پاک کنیم.10/44

ماه رمضان، و خروج بنده از بدی

أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیِّئَاتِنَا

با بیرون رفتنش، ما را از بدی هایمان بیرون بر.

49/45

خروش

به شنا درآمدن ابر خروشان

...فَصَلِّ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ... وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِکَهِ... الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ، وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَهُ السَّحَابِ الْتمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ

...پس درود فرست بر ایشان و بر روحانیّان از فرشتگانت و بر گروه های فرشتگان، آنکه با صدای راندنش، بانگ رعدها شنیده می شود و آنگاه که با خروش او، ابر به حرکت درآید، شعله های برق می درخشد.14و11و10/3

خزانه گنجینه

خسارت زیان

خستگی

رو نیاوردن خستگی، به فرشتگان

وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَهٌ مِنْ دُؤُوبٍ، وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ...

و همانها که از کوشش دائمی دلتنگ نمی شوند، و از خستگیِ زیاد، وامانده و سست نمی گردند...7/3

شب و آرمیدن از حرکات خسته کننده

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ مِنْ حَرَکَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ

پس شب را برای آنان آفرید تا از حرکت های خسته کننده و جنبش های سخت بیاسایند.5/6

درخواست رو نیاوردن خستگی، به بنده

فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغًا مِنْ شُغْلٍ. فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ، لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَهٌ

و اگر برای ما فراغت از کار مقدّر نموده ای، پس آن را با تندرستی قرار ده که در آن گناهی ما را نگیرد و خستگی ای به ما نرسد.2/11

از روی خستگی نبودن وداع با رمضان

السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَمًا وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَمًا

درود بر تو. نه آنکه وداع با او از روی دلتنگی

ص : 481

باشد. و نه آنکه ترک روزه اش از سر ملالت باشد.

37/45

خسیس بخیل

خشکی

خشک گرداندن پشت های مردان دشمن

وَ یَبِّسْ أَصْلَابَ رِجَالِهِمْ

و صلب مردانشان را خشک نما.6/27

قحطی و خشک سالی شهرهای دشمنان

وَ ارْمِ بِلَادَهُمْ بِالْخُسُوفِ... وَ افْرَعْهَا بِالْمُ_حُولِ

و شهرهایشان را در زمین فروبر و آن را به قحطی و خشک سالی دچار ساز.

12/27

زایل گرداندن خشکی شهرها، با باران

اللَّهُمَّ أَذْهِبْ مَحْلَ بِلَادِنَا بِسُقْیَاکَ

خداوندا خشک سالیِ شهرهای ما را، با آبیاری خویش برطرف ساز.4/36

جستن فضلِ غیر خدا، و دچار خشک سالی گشتن

وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلَّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ

و جویندگان که غیر از فضل تو جویا شدند، دچار خشک سالی گردیدند.13/46

خشم

پناه بردن به خدا، از تندی غضب

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... سَوْرَهِ الْغَضَبِ

خداوندا به تو پناه می برم از شدّت خشم.

1/8

تصمیمی به خشم آورنده خداوند

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا...

و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد...3/9

سستی نیروی بندگان، از به خشم آوردن خدا

وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا یُسْخِطُکَ عَلَیْنَا

و توانمان را از کاری که تو را بر ما خشمگین می سازد سست کن.3/9

عامل بهبودی خشم بنده، علیه ستمگر

وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَی حَاضِرَهً، تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً

و مرا در مقابل او یاری کن. یاری نمودنِ آماده ای که خشم من با آن بهبودی یابد.8/14

اندک بودن هر ناپسندی، در برابر خشم خدا

ص : 482

فَکُلُّ مَکْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِکَ

پس هر ناپسندی در مقابل خشم تو اندک است.9/14

هموار بودن هر اندوهی، با پیشامد غضب الهی

وَ کُلُّ مَرْزِئَهٍ سَوَاءٌ مَعَ مَوْجِدَتِکَ

و هر گرفتاری ای با غضب تو هموارشدنی است.9/14

پیشی گرفتن رحمت خدا، بر غضبش

وَ أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ

و تو آنی که رحمتش بر غضبش پیشی می گیرد.

8/16

معصیت به خشم آورنده خدا

وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی، وَ تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ الْمُسْخِطَهِ

و شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من و از تفضّل تو بر من است. برای اینکه از نافرمانی - برانگیزنده خشم تو - دست بردارم.

26/16

ایمنی از خشم خداوند

وَ اکْتُبْ لِی أَمَانًا مِنْ سُخْطِکَ

و ایمنی از خشمت را برایم بنویس.33/16

میراندن بنده و استواری خشم خدا

فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعًا لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ... یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ

پس چنانچه عمرم چراگاهی برای شیطان شد - پیش از آنکه خشمت بر من استوار گردد - مرا به سوی خود بازگردان.5/20

(توفیق) فرونشاندن خشم

وَ أَلْبِسْنِی زِینَهَ الْمُتَّقِینَ فِی... کَظْمِ الغَیْظِ

و زیور پرهیزکاران را در فرو بردن خشم، به من بپوشان.10/20

ناتوان شدن بنده، در برابر خشم الهی

ضَعُفْتُ عَنْ غَضَبِکَ فَلَا مُوءَیِّدَ لِی

در برابر خشم تو ناتوان شده ام و یاری دهنده ای ندارم.1/21

به خشم نیامدن از آنچه موجب رضای خداست

وَ لَا أَسْخَطَ شَیْئًا مِنْ رِضَاکَ

و از چیزی که خوشنودی توست، خشمگین نشوم. 9/21

سبب دوست نداشتن به خشم آورنده خدا

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی عَنْ کُلِّ مَا یَرِدُ عَلَیَّ حَتَّی لَا

ص : 483

أُحِبَّ شَیْئًا مِنْ سُخْطِکَ

و مرا از هر چه به من برسد، به طاعت خویش مشغول دار. تا چیزی که تو را به خشم می آورد، دوست نداشته باشم.9/21

یافتن آرامش دل، در هنگام خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ وَ الرِّضَا وَ السُّخْطِ...

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی و خوشنودی و خشم رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

خطاها و لغزش ها، در خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

عامل سزاوار خشم خدا گشتن

...وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْیِی سَخْطَتَکَ

...و با زشتی کردارم، خشمت را سزاوار گشتم.

13/32

خشم نمودن بنده، بر نفس خود

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْهَا

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت و بر خود خشمگین است.

19/32

گرداندن خشم خدا، به سوی کفّار

فَمِلْ بِالْغَضَبِ إِلَی الْمُشْرِکِینَ

پس خشم را به سوی مشرکان بگردان.

3/36

فرستادن ابرها، از روی خشم

اللَّهُمَّ وَ إِنْ کُنْتَ بَعَثْتَهَا نِقْمَهً وَ أَرْسَلْتَهَا سَخْطَهً فَإِنَّا نَسْتَجِیرُکَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا و اگر آن (ابرها) را برای کیفر برانگیخته ای و از روی خشم فرستاده ای، پس ما از خشمت، از تو امان می خواهیم.3/36

نیروی بنده و خشم خداوند

وَ إِنَّ طَاقَتِی لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِکَ

و همانا طاقت من، با خشم تو برابری نمی کند. 5/39

ص : 484

رها شدن از خشم خدا، به واسطه عفو او

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ... خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِیقِکَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُ_جْرِمِینَ، فَأَصْبَحَ طَلِیقَ عَفْوِکَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که به توفیق خود، او را از منجلاب های مجرمان، رهاندی. پس به واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده است.10/39

خوشنود نشدن خدا، پس از خشمش

لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِکَ

از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی شوی.100/47

عامل بازگرداننده خشم خداوند

اللَّهُمَّ لَیْسَ یَرُدُّ غَضَبَکَ إِلَّا حِلْمُکَ، وَ لَا یَرُدُّ سَخَطَکَ إِلَّا عَفْوُکَ

خداوندا، غضب تو را جز بردباری ات دور نمی سازد، و خشم تو را جز بخشایشت فرونمی نشاند. 13/48

پناه بردن به خدا، از خشم او

أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ

خداوندا امروز از غضبت به تو پناه می آورم.

17/48

زنهار جستن از خشم الهی

أَسْتَجِیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ سَخَطِکَ

امروز از خشمت به تو پناه آورده ام.18/48

بهبودی نیافتن خشم دشمن

فَرَدَدْتَهُ لَمْ یَشْفِ غَیْظَهُ، وَ لَمْ یَسْکُنْ غَلِیلُهُ

پس در حالی که خشمش را بهبودی نداده و کینه اش قرار نگرفته بود، او را بازگرداندی.6/49

با خشم نگریستن ستمگر، به بنده

وَ یَنْظُرُنِی عَلَی شِدَّهِ الْحَنَقِ

و با خشم سخت به من می نگریست.7/49

سختی خشم حسود

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ

و چه بسیار حسودی که سختی خشمش از من، گلویش را گرفت.9/49

خشم حسود، و تهمت زدن عیوب خود بر دیگری

وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ... وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ... وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ

و چه بسیار حسودی که با نسبت دادن عیب های خود به من، سینه اش را از خشمِ بر من پر ساخت. و با مکر خویش بر من خشم نمود.

9/49

نیکی خدا، و انجام به خشم آورنده او

ص : 485

لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ، وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ

بدکرداری من تو را از تمام نمودن احسانت بازنداشت. و آن مرا از ارتکاب آنچه تو را به خشم می آورَد، جلوگیری ننمود.13/49

بانگ خشم خدا

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ... الَّتِی لَا تَسْتَطِیعُ صَوْتَ رَعْدِکَ، فَکَیْفَ تَسْتَطِیعُ صَوْتَ غَضَبِکَ؟

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی، که توانایی صدای غرش ابرت را ندارد، پس چگونه بانگ خشمت را توانایی دارد؟5/50

عوامل رهایی بنده، از خشم خداوند:

أ. شفاعت اهل زمین و آسمان

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا نَجَاتِی مِنْ غَضَبِکَ

پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رهایی من از خشمت به وسیله آن حاصل

شود.27/31

ب. عفو الهی

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ... فَأَصْبَحَ طَلِیقَ عَفْوِکَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِکَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی. پس به واسطه عفوت از قید و بند خشمت، رها گردیده است.10/39

اللَّهُمَّ لَیْسَ... یَرُدُّ سَخَطَکَ إِلَّا عَفْوُکَ

خداوندا خشم تو را جز بخشایشت فرو نمی نشاند. 13/48

ج. قرآن

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ... لَنَا فِی الدُّنْیَا عَنْ سُخْطِکَ وَ تَعَدِّی حُدُودِکَ ذَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در دنیا بازدارنده ما از خشم تو و تجاوز از حدودت باشد.12/42

د. سپاس گزاری از خدا و صدقه دادن

وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ

ص : 486

و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها نجات ایشان از خشمت نهفته بود.16/45

ه_. سپاسی خوشنودکننده خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی... حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی، فَنَجِّنِی مِنْ سُخْطِکَ

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد. پس مرا از خشم سختت نجات ده.

6/51

خشوع فروتنی

خصلت اخلاق

خصوصیّات صفات

خضوع فروتنی

خطا گناه

نفْس و جلوه دادن لغزش خطاکاران

اللَّهُمَّ وَ لِی إِلَیْکَ حَاجَهٌ قَدْ... سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی رَفْعَهَا إِلَی مَنْ یَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَیْکَ... وَ هِیَ زَلَّهٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِینَ

خداوندا و به سوی تو حاجتی دارم که نفس من رفع آن را از کسی که حاجت هایش را از تو طلب کرده برایم می آراید. و این لغزشی از لغزش های خطاکاران است.15/13

گریستن خطاکاران، از ترس خداوند

وَ یَا مَنْ لِخِیفَتِهِ یَنْتَحِبُ الْخَاطِئُونَ

و ای کسی که خطاکاران از ترس او سخت می گریند. 3/16

سنگین گشتن پشت بنده، به واسطه خطاها

أَنَا الَّذِی أَوْقَرَتِ الْخَطَایَا ظَهْرَهُ

من همانم که خطاها پشتش را سنگین کرده.

14/16

وَ هَذَا ظَهْرِی قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَایَا

و این پشت من است که خطاها آن را سنگین کرده.29/16

سبب رهایی گردن خطاکاران

وَ إِنَّمَا أُوَبِّخُ بِهَذَا نَفْسِی... رَجَاءً لِرَحْمَتِکَ الَّتِی بِهَا فَکَاکُ رِقَابِ الْخَاطِئِینَ

و تنها از این رو خود را به این صورت سرزنش می کنم، چون امیدواری به رحمت تو - که رهایی گردن های خطاکاران است - می باشد.

28/16

نگهداری بنده از خطاها، روزی خدا به او

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا

و خودداری از خطاها را روزی ام کن.

13/22

خطاکار نگرداندن فرزندان، برای والدین

ص : 487

وَ اجْعَلْهُمْ لِی... غَیْرَ عَاصِینَ... وَ لَا خَاطِئِینَ

و آنان را نسبت به من سرکش و خطاکار قرار نده. 4/25

ترس از خدا و نگه داشته شدن از خطا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمَعْصُومِینَ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَاءِ بِتَقْوَاکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) با ترس از تو، از گناهان و نادرستی و خطا نگه داشته شده اند، قرار ده.11و10/25

کشیده شدن بنده، با مهارِ خطاها

هَذَا مَقَامُ مَنْ... قَادَتْهُ أَزِمَّهُ الْخَطَایَا

این مقام کسی است که مهارهای خطاها او را از پیِ خود کشیده.6/31

عامل خودداری بنده، از خطایا

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطاها برایم ممکن نیست.19/31

توبه شکستن و بازگشتن به خطا

اللَّهُمَّ أَیُّمَا عَبْدٍ تَابَ إِلَیْکَ وَ هُوَ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ فَاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ، وَ عَائِدٌ فِی ذَنْبِهِ وَ خَطِیئَتِهِ، فَإِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَکُونَ کَذَلِکَ

خداوندا، هر بنده ای که به درگاهت توبه نمود

ولی در علم پنهانت، توبه شکن و بازگشت کننده به گناه و خطایش باشد، پس همانا من به تو پناه می برم که اینچنین باشم.20/31

کرم خدا، شفیع در خطاها

وَ شَفِّعْ فِی خَطَایَایَ کَرَمَکَ

و کرمت را شفیع خطاهایم گردان.24/31

ترسیدن بنده، از خطاهایش

وَ قَدْ أَوْجَلَتْنِی خَطَایَایَ فَلْیُوءْمِنِّی عَفْوُکَ

و خطاهایم مرا ترسانده، پس باید بخشایشت مرا ایمن گرداند.25/31

مهربانی خدا، بر خطاکاران توبه کننده

إِنَّکَ أَنْتَ... الرَّحِیمُ لِلْخَاطِئِینَ الْمُنِیبِینَ

همانا تو بر خطاکارانِ توبه پیشه، مهربانی.

29/31

اندیشه بد، آراینده خطا برای بنده

وَ سَوَّلَ لِیَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه بدْ خطا را برای من آراست، پس (از فرمان تو) کوتاهی نمودم.16/32

آمدن به درگاه خدا، با پشتی گرانبار از خطا

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَایَا

ص : 488

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتن و پشتی گرانبار از (بار) خطاها، پیش روی توست.

19/32

آگاهی خدا، از خطاهای بندگان

کَمْ... خَطِیئَهٍ ارْتَکَبْنَاهَا کُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَیْهَا دُونَ النَّاظِرِینَ

چه بسیار خطایی که مرتکب شدیم، (و) تو بر آن مطّلع بودی نه (دیگر) بینندگان.2/34

بازدارنده بندگان، از خطاکاری

فَاجْعَلْ مَا سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَهِ... زَاجِرًا عَنْ... اقْتِرَافِ الْخَطِیئَهِ

پس آن عیب ها که پوشاندی، بازدارنده از خطاکاری قرار ده.3/34

افتادنْ گاه های خطاکاران

وَ اجْعَلْنِی أُسْوَهَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِکَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ

و مرا اسوه کسی گردان که با گذشت خود، او را از افتادنْ گاه های خطاکاران بلند کردی.10/39

پایان رمضان و پاکی از خطا

وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَیَّامِهِ حَتَّی یَنْقَضِیَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّیْتَنَا فِیهِ مِنَ الْخَطِیئَاتِ

و با گذشتن روزهایش سختی هایمان را از ما

بکن. تا (این ماه) در حالی از ما بگذرد که ما را در آن از خطاها پاکیزه ساخته ای.15/44

رمضان، شوینده چرکی خطاها

السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا... غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ

درود بر تو همان طور که چرکی خطاها را از ما شستی. 36/45

درگذشتن خدا از خطا، در ماه رمضان

اللَّهُمَّ وَ مَا... اکْتَسَبْنَا فِیهِ مِنْ خَطِیئَهٍ عَلَی تَعَمُّدٍ مِنَّا... فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِکَ

خداوندا و خطایی که ما در آن (ماه) از روی عمد زیر بارش رفتیم؛ پس بر محمّد و خاندانش درود فرست و به عفو خود از ما درگذر.47/45

سپری شدن رمضان و درگذشتن از خطای بنده

اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایَانَا

خداوندا با گذشتن این ماه، ما را از خطاها درآور. 49/45

بازنگشتن به خطا، با توبه روز عید فطر

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا... تَوْبَهَ مَنْ... لَا یَعُودُ بَعْدَهَا فِی خَطِیئَهٍ

خداوندا ما در روزِ فطرمان به درگاه تو توبه می کنیم. توبه کسی که پس از توبه به خطایی بازنمی گردد. 52/45

ص : 489

اقرار به خطا

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ... مُعْتَرِفًا بِعَظِیمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ، وَ جَلِیلٍ مِنَ الْخَطَایَا اجْتَرَمْتُهُ

و اینک منم در پیشگاه تو، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده ام.69/47

اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی... مُعْتَرِفًا بِذَنْبِی، مُقِرًّا بِخَطَایَایَ

خداوندا، من شب را به صبح و صبح را به شام می آورم، در حالی که به گناهم اعتراف دارم و به خطاهایم اقرار می کنم.7/52

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که گناهانش را بسیار دانسته، و به خطایش اعتراف نموده است.

9و8/52

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی

زیرا من به گناه خود، اقرار داشته ام.4/53

مهلت دادن خدا، به خطاکاران

وَ یَا مَنْ... یَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِینَ

و ای آنکه با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می دهی. 75/47

خطاکار بودن بنده

أَنَا الْمُسِیءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ

منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزشکار.

76/47

بردن آلودگی به خطاها، از بنده

وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایَا

و آلودگیِ خطاها را از من ببَر.112/47

سبب گذشتن خدا، از خطاکاران

أَتَیْتُکَ أَرْجُو عَظِیمَ عَفْوِکَ الَّذِی عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِینَ

به درگاه تو آمده ام، در حالی که به بخشایش بزرگت امیدوارم، بخشایشی که با آن از (تقصیر) خطاکاران گذشتی.7/48

مردّد بودن، در خطای خویش

فَأَنَا... الْمُتَرَدِّدُ فِی خَطِیئَتِی

از این رو من مردد در خطای خود هستم.

1/53

خطبه

با قرآنْ خطبه خواندن محمّد صلی الله علیه و آله

فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ الْخَطِیبِ بِهِ

پس بر محمّد که با آن سخن راند، درود فرست.6/42

ص : 490

خلاصی رهایی

خُلف وعده

خلف وعده شیطان

وَ إِنْ مَنَّانَا أَخْلَفَنَا

و اگر به ما نوید دهد، خلف وعده کند.7/25

دشمن، و خلف وعده کردن سپاهیانش

وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیًا قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَایَاهُ

و پشت کرده، فرار نمود. در حالی که سپاهیانش از آنچه گفته بودند، تخلّف کردند.

6/49

خلقت آفرینش

خلوت تنهایی

خلود همیشگی

خلوص اخلاص

خَم

خم گشتن بنده، برای خدا

قَدْ تَطَأْطَأَ لَکَ فَانْحَنَی

با حال فروتنی برای تو خم شده.9/12

درختانِ خم شده به انواع میوه، در بهشت

وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِیهَا مِنْ...

الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّیَهِ بِصُنُوفِ الَّثمَرِ...

و آنچه را در آن (بهشت) آماده ساخته ای از درختانی که شاخه هایشان به انواع میوه ها خم گشته، در مقابل دیدگانشان نمایان ساز.4/27

خواب

آرامش و خوابِ شبانه

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّیْلَ... وَ جَعَلَهُ لِبَاسًا لِیَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ

پس شب را برای آنان آفرید و آن را پوشش ساخت تا جامه راحتی و خواب را دربر کنند.

5/6

فرمانبری از والدین، خوش تر از خواب خواب آلوده

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. 5/24

به خواب نرفتن چشم خدا

اللَّهُمَّ وَ عَلَیَّ تَبِعَاتٌ... وَ کُلُّهُنَّ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ

خداوندا و مرا (از حقوق مردم) گرفتاری هایی است و همه آنها پیش چشم تو که نمی خوابد،

ص : 491

قرار دارد.18/31

بیدار نمودن بنده، از خواب بی خبران

وَ نَبِّهْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْغَافِلِینَ

و مرا از خواب غافلان، بیدار فرما.91/47

نخفتن چشم حراست دشمن، از بنده

فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ... لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ

پس چه بسیار دشمنی که چشم نگهبانی اش از من نخفت.4/49

خواری پستی

شرطِ زیان ندیدن بنده، از خواری خوارکنندگان

اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنْ وَالَیْتَ لَمْ یَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِینَ

خداوندا هر کس را که تو یاری نمودی، خواری خوارکنندگان به او زیان نرساند.

12/5

خوارشده توسّط خدا، و یاری نشدنش

وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ

و برای آنکه خوار نمودی، یاری دهنده ای نیست. 7/7

خوار شمردن فقرا و نیازمندان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ

خداوندا به تو پناه می برم از تحقیر کردن تهی دستان. 3و1/8

خوار گرداندن ستم دیده

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَخْذُلَ مَلْهُوفًا

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه ستم دیده ای را خوار گردانیم.4و1/8

ایستادن در پیشگاه خدا، همانند فرمانبری خوار

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی. وَاقِفٌ بِبَابِ عِزِّکَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّلِیلِ

پس ای خدای من، به درگاه عزّت تو همچون فرمانبری خوار، ایستاده ام.4/12

بنده خوارِ ستم کننده به خود

...بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ...

...بلکه همانند بنده ای خوار که به خود ستم نموده سخن می گویم.7/12

خدا، فریادرس هر خوارشده

وَ یَا غَوْثَ کُلِّ مَخْذُولٍ فَرِیدٍ

و ای فریادرس هر خوارشده تنها.4/16

رو به خاک مالیدن با خواری، برای خدا

ص : 492

هَلْ أَنْتَ، یَا إِلَهِی... مُتَجَاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَکَ وَجْهَهُ تَذَلُّلًا؟

ای خدای من آیا تو از آنکه به خواری برای تو روی خود را به خاک مالید، درمی گذری؟

15/16

خوار نگرداندن بنده نیازمند به خدا

إِلَهِی... لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا یَسْتَغْنِی عَنْکَ بِأَحَدٍ دُونَکَ

خدای من کسی را که از غیر تو بی نیاز نمی گردد، خوار نگردان.16/16

وَ لَا تَخْذُلْنِی عِنْدَ فَاقَتِی إِلَیْکَ

و هنگام نیازمندی ام به سویت خوارم نساز.

116/47

بازداشتن بنده، از بدی های خوارکننده

أَعْجَبُ مِنْ ذَلِکَ أَنَاتُکَ عَنِّی... وَ لَیْسَ ذَلِکَ مِنْ کَرَمِی عَلَیْکَ، بَلْ تَأَنِّیًا مِنْکَ لِی، وَ تَفَضُّلًا مِنْکَ عَلَیَّ لِأَنْ... أُقْلِعَ عَنْ سَیِّئَاتِیَ الْمُ_خْلِقَهِ

شگفت تر از آن بردباری تو با من است و این نه از گرامی بودن من نزد توست. بلکه از بردباری تو بر من و از تفضّل تو بر من است. برای اینکه از بدی های - خوارکننده ام - جدا شوم.26/16

شیطان، و خوار کردن بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ یُطْمِعَ نَفْسَهُ فِی إِضْلَالِنَا عَنْ طَاعَتِکَ، وَ امْتِهَانِنَا بِمَعْصِیَتِکَ

خداوندا ما از اینکه او (شیطان) در گمراه کردن ما از طاعتت و خوار نمودن ما به نافرمانی ات طمع کند، به تو پناه می بریم.

2و1/17

عامل خوار نمودن شیطان، توسّط بنده

وَ اکْبِتْهُ بِدُؤُوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ

و با کوشش مستمر ما - در دوستی ات - او را خوار نما.3/17

خواری پنهان بنده، پیش نفسش

وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزًّا ظَاهِرًا إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا

و عزّتی آشکار برایم پدید نیاور، مگر آنکه به همان اندازه ذلّتی پنهانی در نزد خودم پدید آوری. 4/20

تبدیلِ خواری بنده، به یاری نمودن او

وَ أَبْدِلْنِی... مِنْ خِذْلَانِ الْأَقْرَبِینَ النُّصْرَهَ

و درباره من خوار گرداندن خویشان را به یاری نمودن مبدّل فرما.7/20

سبب سزاوار خواری شدن

وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَهِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ... فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ

و مرا به یاری خواستن از دیگران به وقت درماندگی ام، آزمایش نکن. تا به سبب آن، سزاوار

ص : 493

خواری و بی بهرگی و روی گرداندن تو شوم.

12/20

خوار نگرداندن شکوه بنده، با تنگ دستی

وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ

و شکوهم را با تنگدستی، فرو مریز.26/20

بنده خوارِ خدا بودن

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیْتُ عَبْدًا دَاخِرًا لَکَ

خدای من، صبح و شام را به سر کردم ، در حالی که بنده خوار توام.7/21

خوار نمودن قصدبدکننده درباره بنده

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُذِلَّ عِزَّهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا عزّتش را به ذلّت تبدیل نمایی.8و7/23

فرو آوردن گردن قصد بد دارنده درباره بنده، با خواری

وَ مَنْ أَرَادَنِی بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنِّی... وَ اجْعَلْ بَیْنَ یَدَیْهِ سُدًّا حَتَّی... تُذِلَّ رَقَبَتَهُ

و هر کس قصد دارد با من بدی کند، از من منصرفش ساز و در مقابل او سدّی قرار ده، تا گردنش را به خواری فروآوری.8و7/23

از ذلّت به عزّت رسیدن، به وسیله خدا

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ... الْمُعَزِّینَ مِنَ الذُّلِّ بِکَ

و مرا در همه آن (امور) از (آنان که) به یاری تو از ذلّت به عزّت رسیده اند، قرار ده.11و10/25

خوار ساختن دشمن، و قطع طمع پسینیان آنها

وَ اقْطَعْ بِخِزْیِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ

و با خواری آنان، طمع آیندگانشان را قطع نما. 5/27

عزّت طلبیدن از غیر خدا، و خوار گشتن

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

ذلّت و خواری وام

وَ أَسْتَجِیرُ بِکَ، یَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِی الْحَیَاهِ

و پناه از تو می جویم - ای پروردگار من - از خواری آن (وام) در زندگی.2/30

سر به زیر افکندنِ با خواری

...وَ طَأْطَأَ رَأْسَهُ لِعِزَّتِکَ مُتَذَلِّلًا

و با خواریْ برای عزّتت سرش را به زیر افکنده. 9/31

ص : 494

رفتار خدا و زاری نمودن بنده خوار

وَ افْعَلْ بِی فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ

و با من همچون رفتارِ عزیزی که بنده ذلیلی پیش او زاری کرده، پس به او مهربانی نموده، رفتار نما.24/31

خوار ساختن بنده

وَ لَا تَخْذُلْنِی یَا خَیْرَ الْمُ_جِیرِینَ

و مرا خوار نساز. ای بهترین پناه دهندگان.

32/32

خوار نساختن بندگان، از دیدار مرگ

وَ لَا تُخْزِنَا بِزِیَارَتِهِ

و از دیدارش ما را خوار نساز.4/40

خوار نکردن بنده، با برگرداندنش از (درگاه) خدا

وَ لَا تَسُمْنِی بِالرَّدِّ عَنْکَ

و با دست رد زدن بر سینه ام، مرا خوار نساز.

1/41

قرآن، و خواری مقام بندگان

وَ ارْحَمْ بِالْقُرْآنِ فِی مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَیْکَ ذُلَّ مَقَامِنَا

و به (برکت) قرآن، در جای ایستادن که به پیشگاهت عرضه می شویم، بر خواری ما رحم کن.

15/42

خواری در برابر خدا، در ماه رمضان

وَ أَعِنَّا... فِی لَیْلِهِ عَلَی الصَّلَاهِ... وَ الذِّلَّهِ بَیْنَ یَدَیْکَ

و ما را در شبش بر نماز و خواری در پیشگاهت، یاری نما.17/44

خوار نساختن پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنانش

...یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ

...روزی که خداوند، پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده اند را خوار نمی کند.11/45

ورودِ خفّت بارِ سرکشان، در دوزخ

وَ قُلْتَ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ، إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

و فرمودی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. همانا کسانی که از عبادت من کبر می ورزند، به زودی با خواری داخل جهنّم خواهند شد.»

15/45

تهدید الهی به ورود در دوزخ، با خواری

فَسَمَّیْتَ دُعَاءَکَ عِبَادَهً، وَ تَرْکَهُ اسْتِکْبَارًا، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَی تَرْکِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ

پس دعا کردن را عبادت و ترک آن را استکبار نامیدی و بر ترک آن، داخل شدن در جهنّم با خواری را هشدار دادی.15/45

خوار نگرداندن نیازمندان

ص : 495

وَ یَا مَنْ لَا یَحْتَقِرُ أَهْلَ الْحَاجَهِ إِلَیْهِ

و ای کسی که حاجتمندانش را خوار و پست نمی شمارد. 3/46

خوار بودن در برابر ارجمندی خدا

وَ کُلُّ شَرِیفٍ فِی جَنْبِ شَرَفِکَ حَقِیرٌ

و هر بزرگواری در کنار بزرگواری ات حقیر است. 13/46

خواریِ شقاوتمندان

مَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَهِ خَذَلْتَهُ لَهَا

هر که از شقاوتمندان باشد، او را از آن جهت خوار می کنی.17/46

ناامیدیِ خوارکننده

وَ الْخَیْبَهُ الْخَاذِلَهُ لِمَنْ خَابَ مِنْکَ

و یأس ذلّت بار برای کسیست که از تو ناامید شده. 19/46

اقرار به خواری

وَ هَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ صَاغِرًا ذَلِیلًا خَاضِعًا خَاشِعًا خَائِفًا

و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان.69/47

فَهَا أَنَا ذَا بَیْنَ یَدَیْکَ خَاضِعٌ ذَلِیلٌ رَاغِمٌ

پس اینک منم در پیشگاهت فروتن، خوار، زبون. 4/50

خواری و زاری در پیشگاه خدا، در طلب قرب او

وَ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ فَقَدْ... تَقَرَّبْتُ إِلَیْکَ بِمَا لَا یَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْکَ إِلَّا بِالتَّقَرُّبِ بِهِ. ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِکَ بِالْإِنَابَهِ إِلَیْکَ، وَ التَّذَلُّلِ وَ الِاسْتِکَانَهِ لَکَ

و همانا گرچه من کارهای شایسته ای را که آنها پیش فرستاده اند، پیش نفرستادم، ولی به آنچه احدی نزدیک نمی شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته ام. سپس بازگشت به سوی تو و فروتنی و زاری برای تو را، در پی آن روانه ساخته ام.73و72/47

درخواست فرد خوار، از خدا

وَ سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ

و از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال.74/47

خوارترین خواران

وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّینَ، وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّینَ

و من بعد از این، کمترین کمتران و خوارترین خوارانم. 75/47

چرت زدن خوارشدگان

وَ نَبِّهْنِی مِنْ... نَعْسَهِ الْمَ_خْذُولِینَ

و مرا از چرت خوارشدگان، بیدار فرما.

91/47

ص : 496

خواریِ دربرگیرنده بنده، از جانب خدا

وَ لَا تَرْمِ بِی رَمْیَ... مَنِ اشْتَمَلَ عَلَیْهِ الْخِزْیُ مِنْ عِنْدِکَ

و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده.104/47

خوار نساختن بنده، در روز بر انگیخته شدن

وَ لَا تُخْزِنِی یَوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِکَ

و روزی که مرا برای دیدارت برمی انگیزی، خوارم نساز.114/47

خواری در درگاه خدا و ارجمندی نزد آفریدگان

وَ ذَلِّلْنِی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِکَ

و مرا در پیشگاهت ذلیل کن و در نزد آفریدگانت عزیز دار.118/47

پناه بردن به خدا، از ذلّت

وَ أَعِذْنِی... مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ

و مرا از خواری و سختی پناه ده.119/47

خوار نشدن بنده، در صورت گرامی داشته شدنش توسّط خدا

وَ إِنْ أَکْرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یُهِینُنِی

و اگر مرا گرامی داری، پس کیست آنکه خوارم کند؟15/48

مکرم نبودن بنده، در صورت خوار شدن از جانب خدا

إِنْ أَهَنْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یُکْرِمُنِی

اگر مرا خوار کنی، پس کیست آنکه گرامی ام دارد؟15/48

با خواری درآمدن ستمگر، در دام خود

وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا

و او را در پرتگاه گودالش بازگرداندی، تا پس از آن همه گردن کشی، با خواری در بند دامی که در نظر داشت مرا در آن ببیند، درآمد.8/49

ذلّت بنده، سبب رحم نمودن خدا بر او

فَارْحَمْنِی اللَّهُمَّ فَإِنِّی امْرُوءٌ حَقِیرٌ

پس خداوندا، بر من رحم کن. زیرا من فردی زبونم.6/50

پادشاهان و یوغ ذلّت و خواری

یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّهِ عَلَی أَعْنَاقِهَا

ای کسی که پادشاهان برای او یوغ خواری بر گردن هایشان نهاده اند.7/51

زنهارخواهی از خدا، و خوار نگشتن

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... مُسْتَجِیرًا فَلَا تَخْذُلْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که زنهارخواهنده ام، به سوی تو گریخته ام، پس

ص : 497

خوارم نکن.8/51

خوارترینِ خلق، نزد خدا

وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ

و پست ترین آنها نزد تو، کسیست که تو او را روزی می دهی و او غیر تو را می پرستد.

2/52

علّت خوار و ذلیل شدن بنده

أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَی نَفْسِی ذَلِیلٌ

من به خاطر زیاده روی بر خود، خوار گشته ام.

7/52

واداشتن نفْس، در جایگاه خواران

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأَذِلَّاءِ الْمُذْنِبِینَ

خود را در جایگاه خوارانِ گناهکار، واداشته ام.2/53

خواسته اراده

مورد سؤال قرار گرفتن بندگان

...وَ هُمْ یُسْأَلُونَ

...و ایشان (آفریدگان) بازخواست شوند.

7/1

مورد سؤال واقع نشدن خدا

لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ

از آنچه او انجام می دهد، بازخواست نشود.

7/1

لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ

تو از آنچه انجام می دهی، بازخواست نخواهی شد.13/49

آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله درباره دشمنان خواسته

...حَتَّی اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِی أَعْدَائِکَ

سرانجام آنچه درباره دشمنانت می خواست، برایش به دست آمد.17/2

رغبت فرشتگان، در آنچه نزد خداست

الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیما لَدَیْکَ

آنهایی که به آنچه در نزد توست، مشتاق بودنشان بسیار است.8/3

راغبْ بازگرداندن تابعین، به سوی خدا

اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی التَّابِعِینَ... صَلَاهً... لِتَرُدَّهُمْ إِلَی الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

خداوندا و بر تابعین درود فرست، درودی که آنان را به درخواست سوی خود و ترس از خویش بازگردانی.16و14و13/4

طلب فضل خدا، در روز

خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرًا لِیَبْتَغُوا فِیهِ مِنْ فَضْلِهِ

و روز را برای ایشان روشن گر آفرید تا در آن فضل او را طلب کنند.6/6

ص : 498

گردش در زمین و طلب خواسته ها

یَسْرَحُوا فِی أَرْضِهِ، طَلَبًا لِمَا فِیهِ نَیْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْیَاهُمْ

در زمین به تکاپو افتند، برای رسیدن به سود کنونی از دنیا.6/6

مکان های به دست آوردن روزی

اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَی مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ... وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ

خداوندا حمد و سپاس برای توست که صبح را برای ما شکافتی، و ما را از جایی که بتوان روزی به دست آورد بینا نمودی.8/6

چشاندن شیرینی بخشش به بنده، در آنچه درخواست نموده

أَذِقْنِی حَلَاوَهَ الصُّنْعِ فِیما سَأَلْتُ

شیرینی احسانت را در آنچه درخواست نمودم به من بچشان.8/7

طلبیدن غیرِ حقّ خود، توسّط بندگان

اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ... أَنْ... نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ

خداوندا به تو پناه می برم از اینکه آنچه حقّ ما نیست بخواهیم.4و1/8

خصلت های وادارنده و بازدارنده بنده، از درخواست از خدا

اللَّهُمَّ إِنَّهُ یَحْجُبُنِی عَنْ مَسْأَلَتِکَ خِلَالٌ ثَلَاثٌ، وَ تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ

خداوندا سه خصلت مرا از درخواست از تو بازمی دارد و یک خصلت مرا بر آن می راند.

1/12

خصلت وادارنده، به درخواست از خدا

اللَّهُمَّ... تَحْدُونِی عَلَیْهَا خَلَّهٌ وَاحِدَهٌ... یَحْدُونِی عَلَی مَسْأَلَتِکَ تَفَضُّلُکَ عَلَی مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ

خداوندا یک خصلت مرا بر آن (درخواست از تو) می راند. وادار می کند مرا به درخواست از تو، تفضّل تو به آنکه رو به تو آورَد.3و1/12

چگونگی درخواست از خدا

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... سَائِلُکَ عَلَی الْحَیَاءِ مِنِّی سُوءَالَ الْبَائِسِ الْمُعِیلِ

پس ای خدای من، با وجود شرمندگی ام همانند تهی دستی عیالمند از تو درخواست دارم.

4/12

سَأَلْتُکَ مَسْأَلَهَ الْحَقِیرِ الذَّلِیلِ الْبَائِسِ الْفَقِیرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِیرِ

از تو درخواست می نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند، ترسان، پناهنده.

74/47

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُوءَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَهٌ لِطُولِ أَمَلِهِ

پس - ای مولای من - از تو درخواست

ص : 499

می کنم، درخواست کسی که نفس او به خاطر آرزوهای درازش سرگرم شده.8/52

فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ... سُوءَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ

پس - ای مولای من - از تو درخواست می کنم، درخواست کسی که آرزو بر او چیره گشته است. 9و8/52

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ سُوءَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ

خداوندا من از تو می خواهم، (مانند) درخواست کسی که سخت نیازمند است.3/54

روا ساختن خواسته بنده

أَنْجِحْ طَلِبَتِی... إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، وَ ذَلِکَ عَلَیْکَ یَسِیرٌ

درخواستم را برآور. زیرا تو به هر چیز توانایی و آنچه خواستم بر تو آسان است.

16/12

أَنْجِحْ مَطْلَبِی

مطلبم را برآور.4/21

خدا، منتهای درخواست حاجت ها

اللَّهُمَّ یَا مُنْتَهَی مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ

خداوندا ای نهایت درخواستِ نیازها.

1/13

نزد خدا بودنِ رسیدن به خواسته ها

یَا مَنْ عِنْدَهُ نَیْلُ الطَّلِبَاتِ

ای آنکه رسیدن به خواسته ها نزد اوست.

2/13

فانی نگشتن خزائن الهی، با درخواست از خدا

یَا مَنْ لَا تُفْنِی خَزَائِنَهُ الْمَسَائِلُ

ای آنکه درخواست ها، گنجینه های او را فانی نمی سازد. 7/13

خواستن حاجات، در جایگاهش

فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِکَ... فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِی مَظَانِّهَا

پس هر که دفع فقرش را از تو جوید، بی گمان نیازمندی اش را در جایگاه بایسته طلب کرده.

13/13

درآمدن به مطلب خویش، از راهش

فَمَنْ... رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِکَ فَقَدْ... أَتَی طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا

پس هر که برطرف کردن احتیاجش را به وسیله تو بخواهد، بی گمان از راهش به مراد خود رسیده.13/13

بی نیاز نبودن از خدا، در خواسته ها

لَا یَسْتَغْنِی فِی طَلِبَاتِهِ عَنْکَ

در خواسته هایش از تو بی نیاز نیست.15/13

ص : 500

درخواست نیازمند از نیازمند

سُبْحَانَ رَبِّی کَیْفَ یَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجًا؟

منزّه است پروردگارم چگونه نیازمند از نیازمند درخواست کند؟17/13

رَأَیْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُ_حْتَاجِ إِلَی الْمُ_حْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ

دانستم، درخواست نیازمند از نیازمند، از سبکی اندیشه است.5/28

قصد خدا نمودن، از روی رغبت

فَقَصَدْتُکَ، یَا إِلَهِی بِالرَّغْبَهِ

پس ای خدای من از روی میلْ آهنگ تو کردم.

18/13

تنگ نشدن بخشش الهی، از درخواست بنده

أَنَّ کَرَمَکَ لَا یَضِیقُ عَنْ سُوءَالِ أَحَدٍ

همانا بخشش تو از درخواست کسی تنگ نمی گردد.19/13

توانگری خدا، و اندک بودن درخواست بنده

عَلِمْتُ أَنَّ کَثِیرَ مَا أَسْأَلُکَ یَسِیرٌ فِی وُجْدِکَ

دانستم هر چه از تو زیاد درخواست کنم نزد (دارایی) تو اندک است.19/13

اوّلین درخواست کننده از خدا نبودن

فَمَا أَنَا... بِأَوَّلِ سَائِلٍ سَأَلَکَ...

پس من نخستین سؤال کننده که از تو درخواست کرده نیستم.20/13

یاری بنده، در رسیدن به خواسته اش

وَ تَوَلَّنِی بِنُجْحِ طَلِبَتِی وَ قَضَاءِ حَاجَتِی

و به برآورده گشتن خواسته ام و روا شدن حاجتم مرا یاری فرما.23/13

سبب برآمدن خواسته بنده

صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْ ذَلِکَ عَوْنًا لِی وَ سَبَبًا لِنَجَاحِ طَلِبَتِی

بر محمّد و خاندانش درود فرست. و آن را کمکی برای من و وسیله روا شدن حاجتم قرار ده.

24/13

درخواست از خدا، به حقّ پیامبر صلی الله علیه و آله

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

خواهش و خواسته بد

أَعِذْنِی مِنْ سُوءِ الرَّغْبَهِ

از خواهش بد پناهم ده.15/14

ص : 501

درخواست خوشنودی خدا

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

نعمت دادن خدا و پاداش نخواستنش

أَنْتَ الَّذِی لَا یَرْغَبُ فِی جَزَاءِ مَنْ أَعْطَاهُ

تویی آنکه به هر که نعمت داد، پاداش نمی خواهد.11/16

اللَّهُمَّ یَا مَنْ لَا یَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ

خداوندا ای کسی که پاداش نمی خواهد.

1/45

آنچه خدا فردا از آن سؤال می نماید

اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَدًا عَنْهُ

مرا به کاری که فردا از آن بازپرسی می نمایی وادار.3/20

خواستن از خدا، در هنگام نیازمندی

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَهِ

خداوندا مرا چنانم کن که هنگام نیازمندی از تو درخواست کنم.12/20

فروتنی برای درخواست از غیر خدا

لَا تَفْتِنِّی... بِالْخُضُوعِ لِسُوءَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ

مرا به فروتنی برای درخواست از دیگران به

هنگام نیازم، آزمایش نکن.12/20

طلب روزی و بازماندن از عبادت

وَ اکْفِنِی مَؤُونَهَ الِاکْتِسَابِ، وَ ارْزُقْنِی مِنْ غَیْرِ احْتِسَابٍ، فَلَا أَشْتَغِلَ عَنْ عِبَادَتِکَ بِالطَّلَبِ

و به دست آوردن روزی با زحمت بسیار را از من بردار. و مرا بی حساب روزی ده، تا به جای عبادت تو سرگرمِ روزی جستن نشوم.24/20

یاری مطلوب، تنها به وسیله طالب

لَا یُعِینُ إِلَّا طَالِبٌ عَلَی مَطْلُوبٍ

طلب شده را جز طلب کننده، یاری نمی رساند.

3/21

توانا ساختن دل بنده، به رغبت به سوی خدا

فَرِّغْ قَلْبِی لَِمحَبَّتِکَ... وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَهِ إِلَیْکَ

دلم را برای دوستی ات خالی گردان و به رغبت به سوی خود، توانایی ده.10/21

رغبت بنده، به آنچه نزد خداست

اجْعَلْ... رَغْبَتِی فِیما عِنْدَکَ

و رغبتم را در آنچه نزد توست قرار ده.

11/21

رغبت در عمل برای آخرت

وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَهَ فِی الْعَمَلِ لَکَ لِآخِرَتِی

ص : 502

و برای آخرتمْ رغبت در عمل برای تو را، روزی ام گردان.8/22

درخواست رفع گرفتاری، برای والدین

فَقَدْ... رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِی وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُمَا

...پس از تو می خواهم، گرفتاری را از آنها برداری.9/24

خواهان پاداش نمودن بندگان

فَإِنَّکَ... رَغَّبْتَنَا فِی ثَوَابِ مَا أَمَرْتَنَا

همانا تو در پاداش آنچه ما را امر کردی، رغبتمان داده ای.6/25

عطا کردن همه درخواست های بنده

اللَّهُمَّ أَعْطِنِی کُلَّ سُوءْلِی

خداوندا همه خواسته هایم را به من عطا کن.

9/25

درخواست از خدا و کامیابی بنده

وَ اجْعَلْنِی فِی جَمِیعِ ذَلِکَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ بِسُوءَالِی إِیَّاکَ، الْمُنْجِحِینَ بِالطَّلَبِ إِلَیْکَ

و مرا در همه آن (امور) به خاطر درخواستم از تو، از شایسته کارانی قرار ده که با درخواست از تو، کامیاب شدند.10/25

عطا به همسایگان، قبل از درخواستشان

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَهِ سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی... إِعْطَاءِ مَا یَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّوءَالِ

و آنان را برای به پا داشتن سنّتت و فراگیری آداب نیکویت در عطا کردن آنچه برای آنان ضروری است پیش از درخواست آنان، توفیق ده.

2/26

برگرداندن خواهش خود، از نیازمند به فضل خدا

قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِکَ

درخواستم را از آنکه از فضلت بی نیاز نبود، بازگرداندم. 4/28

بلندی خواستن، از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند و بلندی خواستند و پست گشتند.6/28

طلب عزّت، به وسیله غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیْرِکَ فَذَلُّوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو عزّت خواستند و خوار گشتند.6/28

ص : 503

طلب دارایی از غیر خدا

فَکَمْ قَدْ رَأَیْتُ یَا إِلَهِی مِنْ أُنَاسٍ... رَامُوا الثَّرْوَهَ مِنْ سِوَاکَ فَافْتَقَرُوا

ای خدای من، چه بسیار از مردمی دیدم که از غیر تو ثروت خواستند و نیازمند شدند.6/28

خدا، درخواستگاه بنده

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ دُونَ کُلِّ مَسْؤُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِی

پس - ای سرور من - جایگاه درخواستم تویی نه هر که از او درخواست شود.8/28

خدا، رواکننده حاجت است، نه هر که از او طلب شود

فَأَنْتَ یَا مَوْلَایَ... دُونَ کُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیْهِ وَلِیُّ حَاجَتِی

پس - ای سرور من - صاحب حاجتم تویی، نه هر که از او طلب شود.8/28

متوجّه گرداندن خواهش خود، به خدا

وَجَّهَ رَغْبَتَهُ إِلَیْکَ ثِقَهً بِکَ

با اعتماد به تو، خواهشش را به سوی تو گردانده است.8/31

بنده، ایستا بین درخواست از خدا و ترس از او

هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ... فَتَلَقَّاکَ بِنَفْسٍ خَاشِعَهٍ... وَاقِفًا بَیْنَ الرَّغْبَهِ إِلَیْکَ وَ الرَّهْبَهِ مِنْکَ

این جایگاه کسی است که درباره خویش، از تو شرمنده گشت. پس با وجودی فروتنْ پیش روی توست، در حالی که میان (دو راهیِ) میل به تو و ترس از تو ایستاده است.19/32

درخواست از بخشنده ترین کس

إِنَّکَ أَکْرَمُ الْمَسْؤُولِینَ

همانا تو بخشنده ترین کسی هستی که از آنها درخواست می شود.20/32

إِنَّکَ... أَعْطَی مَنْ سُئِلَ مِنْ فَضْلِهِ

به درستی که تو بخشنده تر کسی هستی که از فضل او درخواست شده.56/45

خواهان بودن بندگان، به سوی خدا

إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ

زیرا ما به سوی تو راغب هستیم.4/34

درخواست عفو الهی

نَبْتَهِلُ إِلَیْکَ فِی سُوءَالِ عَفْوِکَ

برای درخواست بخششت، به سوی تو زاری می کنیم.3/36

برتری ندادن نیازمند درخواست کننده، بر خود

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعْتَذِرُ إِلَیْکَ... مِنْ ذِی فَاقَهٍ سَأَلَنِی فَلَمْ أُوثِرْهُ

ص : 504

خداوندا من به درگاه تو عذر می آورم از نیازمندی که از من درخواست کرد، پس او را بر خود برتری ندادم.1/38

نطلبیدن مقصودی، جز خدا

ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِینَ... لَا نَبْتَغِی فِیهِ مُرَادًا سِوَاکَ

سپس همه آن را از خودنمایی ریاکاران خالص گردان. که جز تو در آن مرادی را نطلبیم.

7/44

ترغیب الهیِ دربردارنده بهره

أَنْتَ الَّذِی دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِکَ مِنْ غَیْبِکَ وَ تَرْغِیبِکَ الَّذِی فِیهِ حَظُّهُمْ عَلَی مَا لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِکْهُ أَبْصَارُهُمْ

تویی آنکه ایشان را با سخن غیبی خود و با ترغیب نمودنت که بهره آنان را دربر دارد، راهنمایی به چیزی کردی که اگر آن را از نظرشان می پوشاندی دیدگانشان آن را درنمی یافت.

14/45

درخواست افزودن نعمت

تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ

جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند.16/45

ترغیب نمودن بندگان، به قیام (در شب)

وَ رَغَّبْتَ فِیهِ مِنَ الْقِیَامِ

و در آن (ماه)، به برپا خاستن (شب) ترغیب نمودی.20/45

توانایی خدا، به آنچه خواسته شود

أَنْتَ الْمَلِیءُ بِمَا رُغِبَ فِیهِ إِلَیْکَ

تو دارنده هر آنچیزی هستی که از درگاهت خواسته شود.21/45

درخواست نزدیکی به خدا

وَ أَنْتَ... الْقَرِیبُ إِلَی مَنْ حَاوَلَ قُرْبَکَ

و تو نزدیک به هر آن کسی هستی که برای قرب به تو کوشد.21/45

درخواست از فضل خداوند

وَ أَنْتَ... الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِکَ

و تو بخشنده هر آنچیزی هستی که از فضلت درخواست گردد.21/45

رمضان، ماهِ درخواست شده

السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ

درود بر تو که پیش از زمان آمدنش، طلب شده.38/45

دریافت نیکی درخواست شده، در ماه رمضان

ص : 505

فَأْجُرْنَا عَلَی مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْرًا نَسْتَدْرِکُ بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ

پس ما را بر آنچه از کوتاهی در آن ماه به ما رسیده، پاداش ده. پاداشی که با آن فضل درخواست شده را دریابیم.45/45

دریافت خوشی آنچه بندگان از خدا خواهانند

اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا... شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ، حَتَّی نَجِدَ لَذَّهَ مَا نَدْعُوکَ بِهِ

خداوندا شوقِ پاداشِ وعده داده شده را روزی ما گردان. تا خوشی آنچه از تو می خواهیم، دریابیم.53/45

پر شدن جام های خواسته ها

امْتَلَأَتْ بِفَیْضِ جُودِکَ أَوْعِیَهُ الطَّلِبَاتِ

ظرف خواسته ها با زیادی جودت، پر گشته است.12/46

جز خدا را درخواست نمودن

وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَکَ

و آنان که از غیر تو درخواست نمودند، زیان دیدند.13/46

باز بودن در خدا، به روی خواهانان

بَابُکَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِینَ

درِ تو برای آنان که خواهانند، باز است.

14/46

روا بودن بخشش، بر درخواست کنندگان

جُودُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ

بخشش تو برای درخواست کنندگان، روا است.14/46

ناامید نگشتن درخواست کنندگانِ عطای الهی

لَا یَیْأَسُ مِنْ عَطَائِکَ الْمُتَعَرِّضُونَ

آنان که از تو درخواست نمودند، از عطایت مأیوس نمی گردند.15/46

لطف خدا، در ترغیب نمودن (به پاداش)

وَ قَدْ... تَلَطَّفْتَ فِی التَّرْغِیبِ

و با لطف خود، ترغیب نموده ای.21/46

دست رد نزدن، بر خواهش بنده

وَ لَا تَجْبَهْنِی بِالرَّدِّ فِی مَسْأَلَتِی

و در خواهشم، دست رد بر پیشانی ام نزن.

25/46

بازداشته شدن بنده، از طلب آنچه نزد خداست

أَعِذْنِی مِمَّا... یَصُدُّنِی عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَیْکَ

ص : 506

از چیزی که مرا از آنچه نزد تو می خواهم، بازم می دارد، مرا نگهدار.93/47

تباه ساختن طالب دشمنی خدا

وَ لَا تُهْلِکْنِی مَعَ مَنْ تُهْلِکُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِینَ لِمَقْتِکَ

و مرا همراه هلاک شوندگانی که دشمنی تو را می طلبند، هلاک نگردان.96/47

سبب بازداشتن بنده، از طلب دستاویز به سوی خدا

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیَا دَنِیَّهٍ، تَنْهَی عَمَّا عِنْدَکَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِیلَهِ إِلَیْکَ

و دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی دارد و از طلبیدن دستاویز به سوی تو، منع می کند را از دلم بَر کن.109/47

درخواست به سوی جهانیان

صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ

آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن.131/47

حجّ و عمره، و درخواست رضای خدا

اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

باقی زندگی ام را برای درخواست رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

حاجات درخواست کنندگان

یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ... وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ

درخواست کننده و جویا، آنان همگی حاضر می شوند و تو بیننده بر نیازهایشان هستی.

1/48

آسان بودن درخواست ها، بر خدا

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ... هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخششت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

درخواست از خدا، به سبب کرمش

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

مسلمانان سائل و خواهان

یَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ

درخواست کننده و جویا و خواهان و ترسان، آنان همگی حاضر می شوند.1/48

درخواست احسان از مخلوق

اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوَفَادَهٍ إِلَی مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَیْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ

خداوندا، هر کسی خود را مهیّا و آماده می کند

ص : 507

و ساز و برگ تهیه می نماید تا بر مخلوقی وارد شود، بدین امید که به صله و عطا و درخواستِ بخشش و احسان او نائل شود.5/48

به رنج نیفتادن خدا، از درخواست بنده

یَا مَنْ لَا یُحْفِیهِ سَائِلٌ

ای کسی که درخواست کننده ای او را به رنج نمی اندازد.6/48

سؤال نشدن از خدا، درباره هلاکت بنده

إِنْ أَهْلَکْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَعْرِضُ لَکَ فِی عَبْدِکَ، أَوْ یَسْأَلُکَ عَنْ أَمْرِهِ

اگر مرا نابود کنی، پس کیست آنکه درباره بنده ات معترض تو شود یا درباره کار او، تو را بازخواست کند؟15/48

استجابتِ آنچه از خدا درخواست شده

اسْتَجِبْ لِی جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ طَلَبْتُ إِلَیْکَ وَ رَغِبْتُ فِیهِ إِلَیْکَ

همه آنچه را که از تو خواسته ام و طلب کرده ام و به آن میل نموده ام، برایم مستجاب فرما.

28/48

درخواست شدن از خدا و بخشیدن او

لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ

چون از تو درخواست شد، پس عطا کردی.

14/49

بخشش خدا، با وجود عدم درخواست از او

وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ

و از تو درخواست نشد، پس به بخشش آغاز نمودی.14/49

عذاب بنده و درخواست شکیبایی بر آن

لَوْ أَنَّ عَذَابِی مِمَّا یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ لَسَأَلْتُکَ الصَّبْرَ عَلَیْهِ

اگر عذاب من چیزی بود که در پادشاهی ات می افزود، هر آینه شکیبایی بر آن را از تو می خواستم.6/50

بخشنده یافتن خدا، برای خواسته ها

...بَلْ وَجَدْتُکَ... لِمَطَالِبِی مُعْطِیًا

...بلکه تو را برای خواسته هایم، بخشنده یافتم. 5/51

درخواست از خدا و بخیل نیافتن او

إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ

خدای من، هنگامی که از تو درخواست نمودم، تو را بخیل نیافتم.5/51

سائل بودن بنده و محروم نفرمودن وی

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِی

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که درخواست کننده ام، به سوی تو گریخته ام، پس

ص : 508

بی بهره ام نگردان.8/51

بنده خواهان، و ناامید برنگرداندن او

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ... دَاعِیًا فَلَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پروردگار من، از آن (گناهان)، در حالی که خواهانم به سوی تو گریخته ام، پس مرا ناامید برنگردان. 8/51

رغبت بنده، در شوق دیدار خداوند

وَ اجْعَلْ فِیما عِنْدَکَ رَغْبَتِی شَوْقًا إِلَی لِقَائِکَ

و در آنچه نزد توست، رغبتم را، آرزومندی دیدارت قرار ده.4/54

رغبت دوستان خدا در خواسته هایشان

اللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتِی فِی مَسْأَلَتِی مِثْلَ رَغْبَهِ أَوْلِیَائِکَ فِی مَسَائِلِهِمْ

خداوندا، رغبت مرا در درخواستم، همانند رغبت اولیای خود در خواسته هایشان قرار ده.

6/54

بزرگ گرداندن رغبت بنده، در حاجتش

اللَّهُمَّ هَذِهِ حَاجَتِی فَأَعْظِمْ فِیهَا رَغْبَتِی

خداوندا خواسته من این است. پس رغبت مرا در آن افزون گردان.7/54

آنچه بنده از خدا درخواست می کند:

أ. ناامید برنگرداندن او

فَأَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِمْ، أَن لَا تَرُدَّنِی خَائِبًا

پس از تو می خواهم به حقّ خودت و به حقّ محمّد و خاندانش - که درودهای تو بر ایشان باد - مرا ناامید برنگردانی.25/13

ب. یاری شدن از جانب فرزندان

وَ اجْعَلْهُمْ لِی عَوْنًا عَلَی مَا سَأَلْتُکَ

و ایشان را برای من، بر آنچه از تو خواستم، مددکار قرار ده.5/25

ج. شمول خواسته اش در حقّ همه مسلمانان و مؤمنان

أَعْطِ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِثْلَ الَّذِی سَأَلْتُکَ لِنَفْسِی وَ لِوَلَدِی...

به همه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، مانندِ آنچه برای خود و فرزندانم از تو درخواست نمودم، ببخش.

12/25

د. با برکت بودن ماه نو

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی... أَنْ یَجْعَلَکَ هِلَالَ بَرَکَهٍ

پس از خدایی که پروردگار من است، درخواست می کنم که تو را ماه با برکتی قرار

ص : 509

دهد.4/43

ه_. درود فرستادن خدا، بر محمّد صلی الله علیه و آله و آل او

فَأَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی... أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از خدایی که پروردگار من است، درخواست می کنم که بر محمّد و خاندانش درود فرستد.4/43

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.12/44

فَأَسْأَلُکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُکَ عَلَیْکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

پس از تو می خواهم به بخشش و کرمت و آسانی آنچه درخواست نمودم بر تو، که بر محمّد و خاندانش درود فرستی.1/48

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ... وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ

خداوندا، از تو درخواست می کنم که بر محمّد بنده خود و بر خاندان محمّد درود فرستی. 3/48

إِلَهِی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

خدای من، از تو می خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی.10/52

و. در صف سزاوارانِ بالاترین مرتبه

قرار گرفتن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَی بِرَحْمَتِکَ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی و ما را در صف کسانی که به واسطه رحمت تو، مستحقّ بالاترین مرتبه گشته اند، قرار ده.12/44

ز. سزاوار کرامت های خداوند شدن

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی و ما را در این (ماه) به کرامت خود که به دوستانت وعده داده ای، سزاوار نما.12/44

ح. برای او لازم شدنِ آنچه در رمضان، برای فرمانبران واجب گشته

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ... أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَهِ فِی طَاعَتِکَ

خداوندا، همانا من از تو می خواهم بر محمّد و خاندانش درود فرستی و برای ما در این (ماه)، آنچه برای کوشش گران در طاعتت لازم کرده ای، لازم گردان.12/44

ط. عطا و بخشش نیکو، از خدا

ص : 510

وَ أَسْأَلُکَ حُسْنَ الرِّفَادَهِ

و پذیرایی نیکو از تو می خواهم.

25/46

ی. بسیار گرداندن نصیب و بهره او، از قسمت شونده میان مؤمنان

أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ... مَهْمَا قَسَمْتَ بَیْنَ عِبَادِکَ الْمُوءْمِنِینَ مِنْ خَیْرٍ أَوْ عَافِیَهٍ... أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِیبِی مِنْهُ

خداوندا، از تو درخواست می نمایم که هرگاه میان بندگان با ایمانت، نیکی یا عافیت را قسمت می نمایی، بهره و نصیب مرا از آن زیاد گردان.2/48

ک. ایمنی از عذاب خدا

أَسْأَلُکَ أَمْنًا مِنْ عَذَابِکَ

ایمنی از عذابت را از تو می خواهم.

19/48

ل. رحم خدا، به جان بی تاب و استخوان ضعیف او

فَأَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِالْمَ_خْزُونِ مِنْ أَسْمَائِکَ، وَ بِمَا وَارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهَائِکَ، إِلَّا رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَهَ، وَ هَذِهِ الرِّمَّهَ الْهَلُوعَهَ

پس خداوندا، به نام های پنهان شده ات و به زیبایی ات که پرده ها آن را پوشانده، از تو می خواهم که بر این جان بی تاب و

این استخوان پوسیده بیقرار رحم نمایی.5/50

م. عفو و آمرزش الهی

أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی

از تو می خواهم که مرا ببخشایی.

7/51

ن. هر حاجت و خواسته اش

أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی

هر حاجتی که می خواهم، از تو درخواست می کنم.11/51

س. عمل و یقینی، با ویژگی های خاص

أَسْأَلُکَ عَمَلًا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَ یَقِینًا تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقِینِ فِی نَفَاذِ أَمْرِکَ

از تو عملی را درخواست می کنم که به سبب آن هر کسی را که آن را انجام دهد، دوست داری. و یقینی می خواهم که به وسیله آن هر کس را که به نافذ بودن امر تو حقیقتاً یقین پیدا کند، سود می دهی.3/54

ع. ترس عبادت کنندگان

أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَکَ

ترس عبادت کنندگان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ف. نیکی آنچه (درباره او) نوشته شده

ص : 511

أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتَابٍ قَدْ خَلَا

از تو نیکی آنچه نوشته شده و گذشته را درخواست می نمایم.5/54

ص. پرستش فروتنان

أَسْأَلُکَ... عِبَادَهَ الْخَاشِعِینَ لَکَ

پرستش فروتنان برای تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

ق. یقین اعتمادکنندگان به خدا

أَسْأَلُکَ... یَقِینَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ

یقین توکّل کنندگان بر تو را، از تو درخواست می نمایم.5/54

خواندن خدا دعا

خواهش نفسانی شهوت

خودپسندی

خودپسندی در اعمال

نَعُوذُ بِکَ... أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا

پناه می بریم به تو از اینکه در کارهایمان خودپسند باشیم.5/8

تباه نساختن عبادت بنده، به خودپسندی

عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ

مرا عبادت خود وادار ولی بندگی ام را با

خودپسندی تباه نگردان.3/20

خودداری

تنها درباره خودداری از معصیت، از خدا فرمان بردن

فَهَا أَنَا ذَا یَا إِلَهِی... مُقِرٌّ لَکَ بِأَنِّی لَمْ أَسْتَسْلِمْ وَقْتَ إِحْسَانِکَ إِلَّا بِالْإِقْلَاعِ عَنْ عِصْیَانِکَ

پس ای خدای من، اقرار می کنم به اینکه هنگام احسانت، جز با خودداری از معصیت تو، فرمان نبرده ام. 5و4/12

خودداری از خطایا

اللَّهُمَّ وَ إِنَّهُ... لَا اسْتِمْسَاکَ بِی عَنِ الْخَطَایَا إِلَّا عَنْ قُوَّتِکَ

خداوندا جز به قدرت تو، خودداری از خطایا برایم ممکن نیست.19/31

از روی بی خبری نبودنِ خودداری خدا

لَمْ تَکُنْ... إِمْسَاکُکَ غَفْلَهً

خودداری ات از روی غفلت نبوده است.

22/46

خودداری (ناشی از ناتوانی) بنده

فَهَّهَنِیَ الْإِمْسَاکُ عَنْ تَمْجِیدِکَ

و خودداریْ (از سخن)، مرا از بزرگ داشتن

ص : 512

تو درمانده کرده.24/46

خودداری نمودن از مبطل حسنات

طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ

طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی ها را باطل کرده، به گردنم انداز.106/47

خودنمایی ریا

خوردنی

بی نیاز کردن فرشتگان، از خوردنی

وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِکَ

و آنان را به ذکر تقدیس خود، از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز نموده ای.11/3

روزی بندگان و گماشتگی شب و روز

یُولِجُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی صَاحِبِهِ، وَ یُولِجُ صَاحِبَهُ فِیهِ بِتَقْدِیرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ، فِیما یَغْذُوهُمْ بِهِ

بنا به تقدیرش هر یک از شب و روز را جای یکدیگر قرار می دهد تا برای بندگان روزی دهد.

4/6

خاک زمین خوردن، و سزاوارِ محوِ بدی نشدن

یَا إِلَهِی لَوْ... أَکَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمْرِی... مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِکَ مَحْوَ سَیِّئَهٍ وَاحِدَهٍ مِنْ سَیِّئَاتِی

ای خدای من اگر همه عمرم خاک زمین خورم، باز هم با آن همه، سزاوار از بین بردن بدی ای از بدی هایم نیستم.30/16

آمیختگی خوردنی دشمن، به بیماری

اللَّهُمَّ وَ امْزُجْ... أَطْعِمَتَهُمْ بِالْأَدْوَاءِ

خداوند و خوردنی هایشان را به امراضْ درآمیز. 12/27

قرار دادن خوراک، برای جنین

جَعَلْتَ لِی قُوتًا مِنْ فَضْلِ طَعَامٍ وَ شَرَابٍ أَجْرَیْتَهُ لِأَمَتِکَ الَّتِی أَسْکَنْتَنِی جَوْفَهَا

از زیادی خوردنی و آشامیدنی که برای کنیزت مقرّر فرموده بودی، برایم خوراک قرار دادی. همان (مادری) که مرا در درون او جای دادی. 24/32

غذا و خوراک دادن خدا، به بنده

فَغَذَوْتَنِی بِفَضْلِکَ غِذَاءَ الْبَرِّ اللَّطِیفِ

پس به فضل خودت مرا مانند نیکوکاری مهربانْ خوراک دادی.26/32

خورده شدن پاره آتش، توسّط پاره دیگر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ... مِنْ نَارٍ یَأْکُلُ بَعْضَهَا بَعْضٌ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که پاره هایش یکدیگر را می خورد.29/32

ص : 513

خوردن روزی و توانایی طاعت

لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیما أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الَّذِی یَقْوَی بِهِ عَلَی طَاعَتِکَ

از او در آنچه از روزی تو خورد، و بر طاعتت نیرو گرفت، تقاص نخواستی.13/37

منع کردن خوردنی ها، در ماه رمضان

وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِکْرَامًا

و از جهت گرامی داشتش، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن ممنوع نمود.4/44

خورشید آفتاب

خوشایند پسندیده

خوش بختی

رو آوردن به خدا، سبب خوش بختی

السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیْهِ

نیک بخت از ما کسی است که به سوی او رغبت ورزد.24/1

کامروا گشتن در بین دوستان نیک بخت خدا

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که با آن در بین سعادتمندان از دوستانش به سعادت برسیم.

30و27/1

سبب بدبخت کردن طالب خوش بختی

وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِکَ، فَتَکُونَ قَدْ أَشْقَیْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِکَ

و به منع خویش، ما را ناامید مکن. وگرنه کسی که از تو نیک بختی خواسته، بدبخت کرده ای.

3/10

سبب خوش بختی دیگران و بدبختی بنده

فَلَا تَجْعَلْ حَظِّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجَّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ، فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ

پس بهره مرا از رحمتت، تندرستی ای که اکنون برای من پیش انداخته ای، قرار مده که به سبب آنچه دوست دارم، بدبخت شوم و دیگری به سبب آنچه دوست ندارم، خوشبخت شود.

1/18

سبب نیک بختی امام علیه السلام و همسایگان وی

وَ زِدْهُمْ بَصِیرَهً فِی حَقِّی، وَ مَعْرِفَهً بِفَضْلِی حَتَّی یَسْعَدُوا بِی وَ أَسْعَدَ بِهِمْ

و بر حق بینی و فضیلت شناسی آنان نسبت به من بیفزا. تا آنان به وسیله من، نیک بخت شوند و من به وسیله آنها، نیک بخت گردم.4/26

پایان دادن زندگی مجاهد، به نیک بختی

فَإِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ قَضَیْتَ لَهُ بِالشَّهَادَهِ فَبَعْدَ

ص : 514

أَنْ یَجْتَاحَ عَدُوَّکَ بِالْقَتْلِ...

پس اگر (زندگی اش را) برای او به خوش بختی پایان دادی و شهادت را برایش رقم زدی، بعد از آن باشد که دشمنت را با کشتن نابود نموده است.15/27

سبب نیک بخت شدن ستم دیده و ستمگر

عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَکَ، وَ مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَکَ حَتَّی یَسْعَدَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِکَ

به جای گذشتم از ایشان، گذشت خودت را و به جای دعایم بر آنان، رحمتت را به من عوض ده. تا هر یک از ما به فضل تو، سعادتمند شود.

3/39

نیک بخت ساختن بندگان، با مرگ

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَیْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِرًا

پس هنگامی که آن را نزد ما وارد نمودی و آن را بر ما فرود آوردی، ما را به زیارت آن سعادتمند گردان. 4/40

ماه نو، ماه سعادت و نیک بختی

فَأَسْأَلُ اللَّهَ... أَنْ یَجْعَلَکَ... هِلَالَ سَعْدٍ لَا نَحْسَ فِیهِ

پس از خدا درخواست می کنم که تو را ماه سعادتمندی بی تیره بختی قرار دهد.5و4/43

خوش بخت ترین عابدان، در ماه نو

وَ اجْعَلْنَا مِنْ... أَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیهِ

و ما را از نیک بخت ترین کسانی که تو را در آن (ماه) بندگی نموده(اند)، قرار ده.6/43

رعایت حرمت ماه رمضان، و نیک بختی

مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَی حُرْمَتَکَ بِکَ!

چه نیک بخت است کسی که به سبب تو، حرمتت را رعایت کند!.30/45

نیک بخت ترین اهل ماه رمضان

اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ

و به وسیله آن، ما را از سعادتمندترین اهل آن قرار ده.49/45

نیک بخت گرداندن پایان کارِ بنده شایسته خوش بختی

فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَهِ خَتَمْتَ لَهُ بِهَا

پس هر که از سعادتمندان باشد، برایش به سعادت پایان دهی.17/46

سبب نیک بخت میراندن بنده

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ عُنِیتَ بِهِ... وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیدًا، وَ تَوَفَّیْتَهُ سَعِیدًا

و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته ای و از او خوشنود گشته ای پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته و نیک بخت میرانده ای.

105/47

ص : 515

خوش بختی بنده، با عطای خواسته هایش

أَسْعِدْنِی بِمَا تُعْطِینِی مِنْهُ

مرا به آنچه از آن عطا می کنی، نیک بخت گردان. 28/48

خوش رفتاری

تغییر بدرفتاری خویشان به خوش رفتاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّهَ

درباره من بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری مبدّل فرما.7/20

تغییر اهانت معاشران، به خوش رفتاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ رَدِّ الْمُلَابِسِینَ کَرَمَ الْعِشْرَهِ

درباره من اهانت معاشران را به خوش رفتاری مبدّل فرما.7/20

خوش رفتاری با والدین، همانند مادری مهربان

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی... أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّؤُوفِ

خداوندا مرا چنان گردان که با آن دو (پدر و مادرم) همانند خوش رفتاریِ مادری مهربان، خوش رفتاری کنم.5/24

خوش رفتار بودن خدا

إِنَّکَ... الْمُ_حْسِنُ الْمُ_جْمِلُ

همانا تو نیکوکارِ خوش رفتار هستی.7/36

خوش رویی

خوش رویی و چاپلوسی ستمگر

...وَ هُوَ یُظْهِرُ لِی بَشَاشَهَ الْمَلَقِ

...در حالی که چاپلوسانه برایم خوش رویی می کرد.7/49

خوش گمانی گمان

خوشنودی پسندیده

سبقت گرفتن، در خوشنودی خدا

الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا... نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ

سپاس خدای را، سپاسی که با آن، بر پیشی گرفتگان به سوی خوشنودی و بخشایش او، پیشی گیریم.11و10/1

سپاسی موجب خوشنودی خداوند

ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ... حَمْدًا یَکُونُ... سَبَبًا إِلَی رِضْوَانِهِ

پس سپاس او را، سپاسی که سببی به سوی خوشنودی اش باشد.29و27/1

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا یَتَقَبَّلُهُ مِنَّا، وَ یَرْضَی بِهِ عَنَّا

و سپاس خدای را. سپاسی که آن را از ما

ص : 516

بپذیرد و به سبب آن از ما خوشنود شود.2/44

مبارزه در (راه) خوشنودی خدا

وَ حَارَبَ فِی رِضَاکَ أُسْرَتَهُ

و در (راه) خوشنودی تو، با قبیله اش جنگید.

7/2

پیشوایان هدایت، و خوشنودی خداوند

وَ أَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَلِیلًا... مِنْ أَئِمَّهِ الْهُدَی، وَ قَادَهِ أَهْلِ التُّقَی عَلَی جَمِیعِهِمُ السَّلَامُ، فَاذْکُرْهُمْ مِنْکَ بِمَغْفِرَهٍ وَ رِضْوَانٍ

و برای اهل آن (عصر و زمان) راهنمایی گماشتی، از امامانِ رستگاری و پیشوایان اهل پرهیزکاری - که بر همه آنها درود باد - پس به آمرزش و خوشنودی، از آنها یاد کن.2/4

خوشنودی اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از خوشنودی خدا

وَ أَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِکَ

و به خوشنودی خود ایشان را خوشنود ساز.

7/4

خوشنودترین کسان از آفریدگان

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ مَرَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ مِنْ جُمْلَهِ خَلْقِکَ

و ما را از خوشنودترین آفریدگانت که شب و روز بر آنها گذشته قرار ده.20/6

تصمیمی خوشنودکننده خداوند

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّیْنِ یُرْضِیکَ أَحَدُهُمَا عَنَّا، وَ یُسْخِطُکَ الْآخَرُ عَلَیْنَا...

و چون بر دو کار تصمیم گرفتیم، یکی تو را از ما خوشنود می سازد و دیگری تو را بر ما به خشم می آورد...3/9

برگشت به تصمیم خوشنودگرداننده خدا

...فَمِلْ بِنَا إِلَی مَا یُرْضِیکَ عَنَّا

پس ما را به آن کار که تو را از ما خوشنود می سازد برگردان.3/9

فزونی خوشنودی خدا، از خشم او

وَ یَا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ

و ای کسی که خوشنودی او از خشمش افزون تر است.9/12

خوشنودی خدا، از کردار اندک بندگان

وَ یَا مَنْ رَضِیَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیَسِیرِ

و ای آنکه از کردار اندک ایشان، خرسند شده است. 10/12

خوشنود گرداندن بنده، به آنچه از او سلب شده

وَ رَضِّنِی بِمَا أَخَذْتَ لِی وَ مِنِّی

و مرا به آنچه برای من و از من گرفتی،

ص : 517

خوشنود گردان.13/14

شادمانی بنده و خوشنودی خدا

نَشَّطْتَنِی بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِکَ وَ فَضْلِکَ

مرا به وسیله آن (تندرستی) برای درخواستِ خوشنودی و احسانت شادی بخشیدی.3/15

خوشنود ساختن پیوسته خداوند

وَ أَنَا یَا إِلَهِی عَبْدُکَ الَّذِی أَمَرْتَهُ بِالدُّعَاءِ، فَقَالَ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ

و من - ای خدای من - بنده توام که او را به نیایش کردن فرمان دادی. پس گفت: اطاعت می کنم و گوش به فرمانم.13/16

پوشاندن خوشنودی خدا، بر بنده

وَ جَلِّلْنِی رِضَاکَ

و خوشنودی ات را بر من بپوشان.21/20

آسان نمودن راه ها، برای رسیدن به خوشنودی خدا

وَ سَهِّلْ إِلَی بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی

و راه هایم را برای رسیدن به خوشنودی ات، آسان فرما.28/20

عوامل رسیدن به خوشنودی خدا

وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاکَ، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَکَ إِلَّا بِطَاعَتِکَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِکَ

و توانایی (جلب) رضایتت را ندارم. و نائل به آنچه نزد توست نیستم، جز با اطاعت (از) تو و به فزونیِ رحمتت.6/21

خشمگین نگشتن از آنچه خوشنودکننده خداست

وَ اشْغَلْ بِطَاعَتِکَ نَفْسِی... حَتَّی... لَا أَسْخَطَ شَیْئًا مِنْ رِضَاکَ

و مرا به طاعت خویش مشغول دار. تا از چیزی که خوشنودی توست، خشمگین نشوم.

9/21

نیرویی به دوش کشنده خوشنودی خدا

وَ هَبْ لِی قُوَّهً أَحْتَمِلُ بِهَا جَمِیعَ مَرْضَاتِکَ

و به من نیرویی عنایت کن تا بتوانم همه خوشنودی ات را حمل کنم.11/21

ورود به خوشنودی خداوند

وَ اجْعَلْ... فِی مَرْضَاتِکَ مَدْخَلِی

و ورود مرا در خوشنودی ات قرار ده.

11/21

انجام آنچه خوشنودکننده خداست

وَ امْنُنْ عَلَیَّ... بِالْعَمَلِ لَکَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی

و عمل - برای خودت - به آنچه دوست داری و خوشنود می شوی را به من ارزانی دار.13/21

ص : 518

رضای خدا از بنده، در حال تندرستی

وَ خُذْ لِنَفْسِکَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِی فِی عَافِیَهٍ

و رضای خود را از من در حال عافیت دریافت نما.1/22

عطای آنچه موجب خوشنودی خداست، به بنده

فَأَعْطِنِی مِنْ نَفْسِی مَا یُرْضِیکَ عَنِّی

پس آنچه تو را از من راضی می گرداند، به من عطا فرما.1/22

رضایت بنده، در آنچه از خدا به او رسد

وَ اجْعَلْ... رِضَایَ فِیما یَرِدُ عَلَیَّ مِنْکَ

و خوشنودی ام را، در آنچه از تو به من می رسد قرار ده.5/22

سبب آرامش یافتن، در هنگام خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصِیرِی فِی الشُّکْرِ لَکَ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ... حَتَّی أَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسِی رَوْحَ الرِّضَا وَ طُمَأْنِینَهَ النَّفْسِ مِنِّی بِمَا یَجِبُ لَکَ فِیما یَحْدُثُ فِی حَالِ الْخَوْفِ وَ الْأَمْنِ وَ الرِّضَا وَ السُّخْطِ...

و هنگامی که در شکر به نعمت هایی که به من ارزانی داشته ای کوتاهی نمودم، (اعتراف به) حق را روزی ام فرما، تا نسیم خوشنودی و آرامش خود را نسبت به آنچه در حال ترس و ایمنی و

خوشنودی و خشم رخ می دهد، و شکر آن برای تو واجب است، دریابم.11/22

سبب برگزیدن رضایت خداوند

وَ ارْزُقْنِی... الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، حَتَّی أَکُونَ بِمَا یَرِدُ عَلَیَّ مِنْهُمَا بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ... مُوءْثِرًا لِرِضَاکَ عَلَی مَا سِوَاهُمَا فِی الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَعْدَاءِ

و مرا در حال خوشنودی وخشم، خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده. تا به آنچه از آن دو (خوشنودی و خشم) به من می رسد، حالی یکسان داشته باشم. درباره دوستان و دشمنان، خوشنودی تو را بر غیر آن دو (ناخوشنودی و نافرمانی تو) مقدّم شمارم.

13/22

نگهداری از لغزش، در حال خوشنودی و خشم

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فِی حَالِ الرِّضَا وَ الْغَضَبِ

و مرا در حال خوشنودی و خشم، خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

مقدّم شمردن خوشنودی والدین، بر خوشنودی خود

ص : 519

وَ اجْعَلْ طَاعَتِی لِوَالِدَیَّ وَ بِرِّی بِهِمَا أَقَرَّ لِعَیْنِی مِنْ رَقْدَهِ الْوَسْنَانِ... حَتَّی... أُقَدِّمَ عَلَی رِضَایَ رِضَاهُمَا...

و اطاعت از پدر و مادرم و نیکوکاری به آن دو را در نظرم، از خوابِ خواب آلوده، خوش تر قرار ده. تا خوشنودی آنان را بر خوشنودی خود مقدّم اندازم.5/24

خوشنودی خدا از والدین، با شفاعت فرزند

وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضًی عَزْمًا

و به میانجیگری من از آنها یکسره خوشنود شو.14/24

رستگار شدن بنده، با خوشنودی خدا

فَیَنَالَنِی مِنْهُ بِدَعْوَهٍ... أَوْ شَفَاعَهٍ أَوْکَدُ عِنْدَکَ مِنْ شَفَاعَتِی تَکُونُ بِهَا... فَوْزَتِی بِرِضَاکَ

پس دعایی از او به من رسد یا شفاعتی کند که از شفاعت من نزد تو کارسازتر است، که رستگاری ام به خوشنودی ات به وسیله آن حاصل شود.27/31

خشم گرفتن بر نفس خود، و خوشنودی از خدا

وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْیَا لِنَفْسِهِ مِنْکَ، وَ سَخِطَ عَلَیْهَا، وَ رَضِیَ عَنْکَ

و این جایگاه کسی است که درباره خویش، از

تو شرمنده گشت و بر خود خشمگین و از تو خوشنود است.19/32

خوشنودی بنده، به بهره مقدّر برای او

وَ أَسْأَلُکَ... أَنْ تُرْضِیَنِی بِحِصَّتِی فِیما قَسَمْتَ لِی

و از تو درخواست می کنم که مرا به بهره ام در آنچه برایم قسمت کرده ای، راضی نمایی.

28/32

روگرداندن از خوشنودی خدا، و تهدید او

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَارٍ... تَوَعَّدْتَ بِهَا مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضَاکَ

خداوندا، همانا به تو پناه می آورم از آتشی که با آن هر که را از خوشنودی تو روی گردانْد، تهدید نمودی.29/32

درودی خوشنودکننده محمّد صلی الله علیه و آله و آلش

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَرْضَی، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضَا

درود خدا بر او تا اینکه خوشنود شود و درود خدا بر او و خاندانش، پس از خوشنود شدن.

35/32

وسیله خوشنودی بندگان، به مقدّرات

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ الِاخْتِیَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ ذَرِیعَهً إِلَی الرِّضَا بِمَا قَضَیْتَ لَنَا

ص : 520

و معرفت (کار) خیر را به ما الهام فرما و آن را وسیله خوشنودی به آنچه برای ما مقدّر فرمودی، قرار ده.2/33

سبب ناپسند شمردن آنچه مورد رضای خداست

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَهِ عَمَّا تَخَیَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَکَ، وَ نَکْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاکَ

و ما را دچار عجز از شناخت آنچه اختیار نموده ای نساز، تا قدْر تو را سبک شماریم و مورد رضایت تو را ناپسند داریم.3/33

رضایت بنده، به حکم الهی

الْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًی بِحُکْمِ اللَّهِ

سپاس خدای را که راضی به حکم اویم.

1/35

خوشنود ساختن بنده، به قضا و قدر الهی

وَ طَیِّبْ بِقَضَائِکَ نَفْسِی

و مرا به قضای خود، خوشنود گردان.

3/35

خوشنودی خدا، و عدم شایستگی بنده

لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَ لَا أَنْ تَرْضَی عَنْهُ بِاسْتِیجَابِهِ

هیچ کس در حدّی نیست که به سبب

استحقاقش آمرزشت را ایجاب کند و شایستگی اش رضایت تو را لازم سازد.4/37

فضل خدا، سبب رضایت او از بندگان

وَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ

و از هر که راضی شوی، از فضل توست.

5/37

خوشنودی خدا به کمتر از استحقاق خود

فَجَمِیعُ مَا أَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ... رِضًی بِدُونِ وَاجِبِکَ

پس هر عذابی که از او به تأخیر انداخته ای، راضی شدن به کمتر از شایستگی خودت بوده است.15/37

فروگذاری پاداش خوشنودگرداننده خدا

وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ

و ترسی نیست که پاداش آنکه تو را خوشنود گردانْد، فروگذاری.16/37

خوشنود نمودن بنده رنج دیده از دیگری، با توانگری خدا

اللَّهُمَّ وَ أَیُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَدْرَکَهُ مِنِّی دَرَکٌ... أَرْضِهِ عَنِّی مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر بنده ای از بندگانت که ناروایی از من به او رسیده، او را با توانگری خود، از من

ص : 521

خوشنود گردان.4/39

شرافت دادن درجه بنده، با رضای الهی

شَرِّفْ دَرَجَتِی بِرِضْوَانِکَ

درجه مرا به خوشنودیت، شرافت ده.

4/41

آشکار ساختن راه های خوشنودی خدا

اللَّهُمَّ وَ کَمَا... أَنْهَجْتَ بِآلِهِ سُبُلَ الرِّضَا إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ

خداوندا و چنان که به وسیله خاندانش، راه های خوشنودی به سوی خود را آشکار ساختی، پس بر محمّد و خاندانش درود فرست.8/42

قرآن، جلودار بندگان به سوی خوشنودی خدا

وَ اعْصِمْنَا بِهِ مِنْ هُوَّهِ الْکُفْرِ وَ دَوَاعِی النِّفَاقِ حَتَّی یَکُونَ لَنَا فِی الْقِیَامَهِ إِلَی رِضْوَانِکَ وَ جِنَانِکَ قَائِدًا

و با آن (قرآن)، ما را از (سقوط در) گودال کفر و انگیزه های دورویی نگهدار. تا در قیامت جلودار ما به سوی خوشنودی تو و بهشت هایت باشد.

12/42

خوشنودترین افراد، در هنگام طلوع ماه

وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَرْضَی مَنْ طَلَعَ عَلَیْهِ

و ما را از خوشنودترین کسانی که ماه بر او

طلوع کرده، قرار ده.6/43

دست یافتن (امّت محمّد صلی الله علیه و آله )، به رضای الهی

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی... سَبَّلَنَا فِی سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُکَهَا بِمَنِّهِ إِلَی رِضْوَانِهِ

و سپاس خدای را که ما را در راه های احسانش، راهی نمود، تا در آن (راه ها)، به وسیله نعمتش به سوی خوشنودی اش رویم.2/44

روزه ماه رمضان، و خوشنودی خداوند

وَ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ بِکَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِیکَ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِیهِ بِمَا یُرْضِیکَ

و ما را بر روزه اش، با نگهداری اعضا از گناهان و به کار بردنش در آن ماه به آنچه تو را خوشنود می سازد، یاری فرما.6/44

سبب دست یافتن به خوشنودی خدا

وَ تَصَدَّقُوا لَکَ طَلَبًا لِمَزِیدِکَ، وَ فِیهَا کَانَتْ نَجَاتُهُمْ مِنْ غَضَبِکَ، وَ فَوْزُهُمْ بِرِضَاکَ

و جهت طلبِ افزودن (نعمت) تو، برای (رضای) تو صدقه دادند و در (همه) اینها نجات ایشان از خشمت و دست یافتنشان به خوشنودی ات نهفته بود.16/45

خوشنودی خدا از بنده، در ماه رمضان

ص : 522

اللَّهُمَّ وَ مَنْ... تَقَرَّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَهٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ... فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ

خداوندا و هر کس به وسیله عمل تقرب آوری به سوی تو تقرب جسته، که خوشنودی تو را برای او لازم گردانده؛ پس از (توانگری) نزد خودت، مانند آن را به ما ببخش.50/45

خوشنود شدن خدا، با توبه نصوح بندگان

اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ... تَوْبَهً نَصُوحًا خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا، وَ ارْضَ عَنَّا

خداوندا ما به درگاه تو توبه می کنیم. توبه خالصی که از تردید و دودلی پاک باشد. پس آن را از ما بپذیر و از ما خوشنود باش.52/45

سپاسی فزاینده خوشنودی خداوند

وَ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدًا یَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ

و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی ات بیفزاید.35/47

درودی خوشنودکننده

صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً رَاضِیَهً لَا تَکُونُ صَلَاهٌ فَوْقَهَا

بر او درود فرست، درود خوشنودکننده ای که درودی بالاتر از آن نباشد.51/47

درودی فزاینده خوشنودی خداوند

وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلَاهً تُرْضِیکَ و تَزِیدُ عَلَی رِضَاکَ لَهُ

و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود

کند و بر خوشنودی ات برای او بیفزاید.52/47

خوشنود ساختن محمّد صلی الله علیه و آله

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلَاهً تُرْضِیهِ وَ تَزِیدُ عَلَی رِضَاهُ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی اش بیفزاید.52/47

رَبِّ صَلِّ عَلَیْهِمْ... صَلَاهً... تَکُونُ لَکَ وَ لَهُمْ رِضًی

پروردگار من، بر ایشان درود فرست. درودی که برای تو و برای ایشان پسندیده باشد.59/47

درودی متجاوز از خوشنودی خداوند

رَبِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلَاهً تُجَاوِزُ رِضْوَانَکَ

پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد.

53/47

امام علیه السلام ، سبب خوشنودی خدا

جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَهَ إِلَی رِضْوَانِکَ

او را سبب رسیدن به خوشنودی ات قرار دادی.60/47

کوشش در (کسب) خوشنودی ولیّ خدا

وَ اجْعَلْنَا... فِی رِضَاهُ سَاعِینَ

و ما را کوشا در خوشنودی او قرار ده.

63/47

ص : 523

بهره ای ویژه از خوشنودی خدا

وَ اجْعَلْ لِی فِی هَذَا الْیَوْمِ نَصِیبًا أَنَالُ بِهِ حَظًّا مِنْ رِضْوَانِکَ

و در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره ای ویژه از خوشنودی ات برسم.

71/47

کوشش، در کسب خوشنودی خداوند

وَ تَوَحَّدْنِی بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ... أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِی ذَاتِکَ، وَ أَجْهَدَهَا فِی مَرْضَاتِکَ

و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می کنی با کسی که برای تو خود را به سختی انداخته و در خوشنودی ات کوشیده.

88/47

خوشنود نشدن خدا، پس از خشمش

لَا تُعْرِضْ عَنِّی إِعْرَاضَ مَنْ لَا تَرْضَی عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِکَ

از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی شوی.

100/47

درجات بنده، و خوشنودی خدا

وَ بَلِّغْنِی مَبَالِغَ مَنْ... رَضِیتَ عَنْهُ

و مرا به درجات کسی رسان که از او خوشنود گشته ای.105/47

بازماندن از امرِ خوشنودگرداننده خدا

وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِکُهُ إِلَّا بِکَ عَمَّا لَا یُرْضِیکَ عَنِّی غَیْرُهُ

و مرا به چیزی که آن را درنمی یابم، مگر به (کمک) تو، مشغول منما، تا از چیزی که جز آن تو را از من خوشنود نمی کند، باز مانم.108/47

بنده، پیرو خوشنودی خدا

وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُوًا لِخَلْقِکَ... وَ لَا تَبَعًا إِلَّا لِمَرْضَاتِکَ

و مرا سبب خنده آفریدگانت و جز پیرو خوشنودی ات قرار نده.124/47

انجام حجّ و عمره، و خوشنودی خداوند

وَ اجْعَلْ بَاقِیَ عُمْرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ

و باقی زندگی ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده.133/47

خوشنودی از اعمال دشمنان ائمه علیهم السلام

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ، وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ

خداوندا، دشمنان ایشان را از گذشتگان و آیندگان و هر که را به کردارشان خوشنود می شود و دوستان و پیروانشان را لعنت کن.10/48

نردبانی به سوی خوشنودی خدا

فَهَبْ لِی یَا إِلَهِی... مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّمًا أَعْرُجُ بِهِ إِلَی رِضْوَانِکَ

پس ای خدای من، مرا چیزی ببخش که آن را

ص : 524

نردبانی به سوی خوشنودی ات قرار داده، از آن بالا روم.17/49

سپاسی نشانگر منتهای خوشنودی خدا

تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی... حَمْدًا یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی

تنم و زبانم و عقلم، تو را سپاس گزاری می کنند. سپاسی که به اندازه خوشنودی تو از من باشد. 6/51

واداشتن بنده، در (راه) خوشنودی خدا

اسْتَعْمِلْنِی فِی مَرْضَاتِکَ عَمَلًا لَا أَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئًا مِنْ دِینِکَ مَخَافَهَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ

مرا در (راه) خوشنودی ات به کاری بگمار که با آن چیزی از دین تو را، به خاطر ترس کسی از آفریدگانت رها ننمایم.6/54

خوشه

داستان دانه ای رویاننده هفت خوشه

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ

داستان کسانی که دارایی هایشان را در راه خدا می بخشند، مانند داستان دانه ایست که هفت خوشه رویانده، که در هر خوشه صد دانه باشد.

13/45

خوشی لذّت

خون

روان نمودن شیطان، در رگ های خون بندگان

أَجْرَیْتَهُ مَجَارِیَ دِمَائِنَا

او (شیطان) را در رگ های خونمان روان نمودی. 6/25

خون بسته شده، یکی از مراحل تکوین جنین

تُصَرِّفُنِی حَالًا عَنْ حَالٍ... کَمَا نَعَتَّ فِی کِتَابِکَ: (نُطْفَهً ثُمَّ عَلَقَهً ثُمَّ مُضْغَهً ثُمَّ عَظْمًا ثُمَّ کَسَوْتَ الْعِظَامَ لَحْمًا، ثُمَّ أَنْشَأْتَنِی خَلْقًا آخَرَ)

مرا از حالی به حال دیگر می گرداندی. همچنانکه در کتاب خود وصف نمودی. نخست نطفه سپس خونِ بسته شده و سپس پاره گوشت، سپس استخوان آفریدی، سپس استخوان ها را با گوشت پوشاندی، آنگاه مرا آفرینشی دیگر دادی.

23/32

خوی اخلاق

خویشان

دشمنی پیامبر صلی الله علیه و آله با خویشانش، و دعوت

ص : 525

به سوی خدا

کَاشَفَ فِی الدُّعَاءِ إِلَیْکَ حَامَّتَهُ

در دعوت به سوی تو با خویشانش، آشکارا به ستیز پرداخت.6/2

دوری پیامبر صلی الله علیه و آله از خویشانش، و احیای دین الهی

قَطَعَ فِی إِحْیَاءِ دِینِکَ رَحِمَهُ

در برپا داشتن دین تو، از ارحامش گسست.

8/2

شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله ، درباره خویشانش

عَرِّفْهُ فِی أَهْلِهِ الطَّاهِرِینَ... مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَهِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

او را از شفاعت نیکو درباره خانواده پاکش، بیش از آنچه به او وعده داده ای، آگاه کن.25/2

گسستن پیوند خویشاوندی

وَ الَّذِینَ... انْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَابَاتُ إِذْ سَکَنُوا فِی ظِلِّ قَرَابَتِهِ

و آنان که چون در سایه خویشی او ساکن شدند خویشاوندان، آنها را بیگانه دانستند.

6/4

دوری اصحاب محمّد صلی الله علیه و آله ، از شهر ارحام خود

وَ اشْکُرْهُمْ عَلَی هَجْرِهِمْ فِیکَ دِیَارَ قَوْمِهِمْ

و ایشان را به خاطر آنکه در راه تو از شهرهای خویشانشان هجرت کردند پاداش عنایت کن.

8/4

خویشان مؤمن بنده، در محلی نگهدارنده از شرّ شیطان

وَ اجْعَلْ... ذَوِی أَرْحَامِنَا... مِنَ الْمُوءْمِنِینَ وَ الْمُوءْمِنَاتِ مِنْهُ فِی حِرْزٍ حَارِزٍ، وَ حِصْنٍ حَافِظٍ

و خویشان ما از مردان و زنان با ایمان را، از (شرّ) او در جایگاهی محکم و دژی نگهدارنده قرار ده.10/17

پناه دادن خویشان بندگان، از آنچه از آن پناه برده اند

أَعِذْنَا وَ أَهَالِیَنَا... مِمَّا اسْتَعَذْنَا مِنْهُ

ما و خویشاوندانمان را، از آنچه از آن پناه بردیم، پناه ده.15/17

تبدیل بدرفتاری خویشان، به نیکوکاری

أَبْدِلْنِی... مِنْ عُقُوقِ ذَوِی الْأَرْحَامِ الْمَبَرَّهَ

درباره من بدرفتاری خویشان را به نیکوکاری مبدّل فرما.7/20

خویشان، ناامیدکننده بنده

إِنْ أَلْجَأْتَنِی إِلَی قَرَابَتِی حَرَمُونِی

ص : 526

اگر مرا به خویشانم محتاج سازی، محرومم کنند.3/22

درباره همسایگان لازم دانستن آنچه برای خویشان واجب است

وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ... أُوجِبُ لَهُمْ مَا أُوجِبُ لِحَامَّتِی

و خداوندا مرا بر آن دار که آنچه را برای خویشانم لازم می دانم، برای آنها لازم بدانم.

3/26

رسوایی بنده، در برابر خویشانش

اللَّهُمَّ وَ إِذْ سَتَرْتَنِی بِعَفْوِکَ... فَأَجِرْنِی مِنْ فَضِیحَاتِ دَارِ الْبَقَاءِ عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ... وَ مِنْ ذِی رَحِمٍ کُنْتُ أَحْتَشِمُ مِنْهُ فِی سَرِیرَاتِی

خداوندا و اکنون که مرا به بخشایشت پوشاندی، پس از رسوایی های سرای باقی، نزد جایگاه های شاهدان؛ از فرشتگان ارجمند و از خویشاوندی که در کارهای مخفی خود از او شرم می نمودم، مرا ایمن ساز.21/32

مرگ، خویشاوند نزدیک بنده

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا... نَحْرِصُ لَهُ عَلَی وَشْکِ اللَّحَاقِ بِکَ حَتَّی یَکُونَ الْمَوْتُ... حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا

و از اعمال شایسته، عملی برای ما قرار ده که با آن به زود رسیدن به تو حرص ورزیم. تا جایی

که مرگ برای ما (همانند) خویشاوند نزدیک ما باشد که نزدیک شدن به او را دوست داریم.

3/40

بخشش به خویشان

وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَهِ

ما را در آن ماه توفیق ده، که با نیکی و بخشش، به خویشاوندانمان نیکی کنیم.10/44

خویشاوندان خویشان

خویشتن داری پاکدامنی

خویشتن داری از خطاها، روزی خدا به بنده

وَ ارْزُقْنِی التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطَایَا، وَ الِاحْتِرَاسَ مِنَ الزَّلَلِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ

و مرا خودداری از خطاها و خویشتن داری از لغزش ها، در دنیا و آخرت روزی ده.13/22

الهام نمودن خویشتن داری به بنده

أَلْهِمْنَا مَعْرِفَهَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِیهِ

شناختِ فضیلتش، و بزرگ داشتِ احترامش، و خویشتن داری از آنچه را که در آن (ماه) حرام نموده ای، به ما الهام کن.6/44

ص : 527

خیال اندیشه

خیانت

قصد خیانت نمودن

نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَی غِشِّ أَحَدٍ

پناه می بریم به تو از اینکه قصد خیانت به کسی داشته باشیم.5/8

مخلصانه رفتار کردن، با خیانت کار

سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ

مرا توفیق ده تا با آنکه با من نادرستی نموده، از روی خیرخواهی برخورد کنم.9/20

خیر نیکی

خیرگی

خیرگی دیده های مردم (در قیامت)

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ... حَمْدًا تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ

و سپاس خدای را، سپاسی که به وسیله آن چشمانمان روشن شود، هنگامی که دیده ها، خیره می شود.14و10/1

خیره ماندن صاحب صور، در انتظار امر الهی

إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ، الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْکَ الْإِذْنَ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ

اسرافیل، صاحب صور، همان که چشم گشوده، منتظر اجازه و رسیدن فرمان توست.

2/3

ص : 528

ص: 529

ص: 530

ص: 531

ص: 532

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9

مقدمه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، از سال 1385 هـ .ش تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن فقیه امامی (قدس سره الشریف)، با فعالیت خالصانه و شبانه روزی گروهی از نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.

مرامنامه:
موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان در راستای تسهیل و تسریع دسترسی محققین به آثار و ابزار تحقیقاتی در حوزه علوم اسلامی، و با توجه به تعدد و پراکندگی مراکز فعال در این عرصه و منابع متعدد و صعب الوصول، و با نگاهی صرفا علمی و به دور از تعصبات و جریانات اجتماعی، سیاسی، قومی و فردی، بر مبنای اجرای طرحی در قالب « مدیریت آثار تولید شده و انتشار یافته از سوی تمامی مراکز شیعه» تلاش می نماید تا مجموعه ای غنی و سرشار از کتب و مقالات پژوهشی برای متخصصین، و مطالب و مباحثی راهگشا برای فرهیختگان و عموم طبقات مردمی به زبان های مختلف و با فرمت های گوناگون تولید و در فضای مجازی به صورت رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

اهداف:
1.بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام)
2.تقویت انگیزه عامه مردم بخصوص جوانان نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی
3.جایگزین کردن محتوای سودمند به جای مطالب بی محتوا در تلفن های همراه ، تبلت ها، رایانه ها و ...
4.سرویس دهی به محققین طلاب و دانشجو
5.گسترش فرهنگ عمومی مطالعه
6.زمینه سازی جهت تشویق انتشارات و مؤلفین برای دیجیتالی نمودن آثار خود.

سیاست ها:
1.عمل بر مبنای مجوز های قانونی
2.ارتباط با مراکز هم سو
3.پرهیز از موازی کاری
4.صرفا ارائه محتوای علمی
5.ذکر منابع نشر
بدیهی است مسئولیت تمامی آثار به عهده ی نویسنده ی آن می باشد .

فعالیت های موسسه :
1.چاپ و نشر کتاب، جزوه و ماهنامه
2.برگزاری مسابقات کتابخوانی
3.تولید نمایشگاه های مجازی: سه بعدی، پانوراما در اماکن مذهبی، گردشگری و...
4.تولید انیمیشن، بازی های رایانه ای و ...
5.ایجاد سایت اینترنتی قائمیه به آدرس: www.ghaemiyeh.com
6.تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و...
7.راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی
8.طراحی سیستم های حسابداری، رسانه ساز، موبایل ساز، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک، SMS و...
9.برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم (مجازی)
10.برگزاری دوره های تربیت مربی (مجازی)
11. تولید هزاران نرم افزار تحقیقاتی قابل اجرا در انواع رایانه، تبلت، تلفن همراه و... در 8 فرمت جهانی:
1.JAVA
2.ANDROID
3.EPUB
4.CHM
5.PDF
6.HTML
7.CHM
8.GHB
و 4 عدد مارکت با نام بازار کتاب قائمیه نسخه :
1.ANDROID
2.IOS
3.WINDOWS PHONE
4.WINDOWS
به سه زبان فارسی ، عربی و انگلیسی و قرار دادن بر روی وب سایت موسسه به صورت رایگان .
درپایان :
از مراکز و نهادهایی همچون دفاتر مراجع معظم تقلید و همچنین سازمان ها، نهادها، انتشارات، موسسات، مؤلفین و همه بزرگوارانی که ما را در دستیابی به این هدف یاری نموده و یا دیتا های خود را در اختیار ما قرار دادند تقدیر و تشکر می نماییم.

آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109