سرشناسه : مهدوی، مصلح الدین، 1294-1374.
عنوان و نام پدیدآور : اعلام اصفهان / مصلح الدین مهدوی ؛ تصحیح ، تحقیق و اضافات غلام رضا نصراللهی؛ [برای] سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل ، ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام.
مشخصات نشر : اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386 -
مشخصات ظاهری : 5 ج.
شابک : 65000 ریال : ج .1 : 978-964-2588-48-0 ؛ 100000 ریال : ج.2 : 978-964-2947-47-8 ؛ 100000 ریال : ج.3 : 978-600-1320-27-9 ؛ ج.4 978-600-132-130-6 :
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : ج.2 (چاپ اول: 1387).
یادداشت : ج.3 (چاپ اول : 1389) (فیپا).
یادداشت : ج.4 (چاپ اول: 1392) (فیپا).
یادداشت : کتابنامه.
یادداشت : نمایه.
مندرجات : ج. 1. آ - الف.- ج. 2. ب - ذ.- ج .3. ر - ظ.- ج.4. ع
موضوع : مشاهیر -- ایران -- اصفهان-- سرگذشتنامه
موضوع : اصفهان --سرگذشتنامه
شناسه افزوده : نصرالهی، غلامرضا
شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان
شناسه افزوده : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان. مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل
شناسه افزوده : ستاد نکوداشت اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام
رده بندی کنگره : DSR2001 /ص725 م9 1386
رده بندی دیویی : 955/93
شماره کتابشناسی ملی : م85-42964
ص: 1
ص: 2
ص: 3
اعلام اصفهان
جلد چهارم
«ع»
دانشمند محقّق، زنده یاد
سیّدمصلح الدّین مهدوی
(1294 _ 1374ش)
تصحیح، تحقیق و اضافات
غلامرضا نصراللّهی
1391
ص: 4
ص: 5
پس از دو سال تلاش پی گیر خانواده مرحوم مهدوی، مصحح محترم، همکاران ارجمند مرکز اصفهان شناسی و انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان جلد چهارم «اعلام اصفهان» آماده انتشار شده است.
در آغاز یک بار دیگر از خداوند متعال برای مرحوم استاد مصلح الدین مهدوی طلب غفران می نماییم و امیدواریم روح آن فرهیخته تلاشگر با اجداد طاهرینش محشور شود. استاد مهدوی بدون هیچ حمایت خاصی برای تهیه کتاب «اعلام اصفهان» زحمات فراوان متحمل شد؛ اما بزرگی ذخیره های دینی، علمی و هنری اصفهان به گونه ای است که شایسته است دانشنامه ای بزرگ با مشارکت همه نهادهای علمی، فرهنگی و اجرایی به معرفی چهره های اصفهان بپردازد. ان شاء اللّه انتشار کامل «اعلام اصفهان» مقدمه ای برای تهیه «دانشنامه اصفهان» شود.
در پایان به استحضار خوانندگان عزیز می رسانیم که ترتیب موردنظر استاد مهدوی در درج مطالب رعایت شده است؛ اما فهرست مطالب برای استفاده بیشتر با اصلاحاتی ارائه می شود. یادآوری این نکته نیز لازم است که اضافات مصحح محترم، که در کتاب با علامت * مشخص شده است، بخش دیگری از شخصیت های اصفهان را معرفی نموده است؛ اما همچنان بسیاری از عزیزان، به خصوص در دوره معاصر، ضروری است. از این بابت از همه پوزش می خواهیم.
در پایان لازم است از جناب آقای دکتر سقائیان نژاد، شهردار محترم اصفهان، جناب
ص: 6
آقای مهندس عباس حاج رسولیها، رئیس محترم شورای اسلامی شهر اصفهان؛ جناب آقای تحویل پور، معاون محترم فرهنگی اجتماعی شهردار، و جناب آقای بیک، مدیرعامل سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، به خاطر حمایت فراوان از مرکز اصفهان شناسی و از همکاران این مرکز آقایان محمّدحسین ریاحی و علیرضا مساح و خانم ها پورعصار و خواجه و نیز خانم قپانچی، مدیر انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری، به خاطر تلاش در انتشار این کتاب تشکر و قدردانی نمایم.
احمد زمانی
رئیس مرکز اصفهان شناسی و خانه ملل
ص: 7
بسم اللّه الرحمن الرحیم
با عنایات حضرت باری تعالی که همیشه و هر لحظه همراه ما بوده و هست، کار تکمیل و تحقیق چهارمین جلد از کتاب ارجمند «اعلام اصفهان» (که حرف «ع» را دربرمی گیرد) به پایان رسید. خرسندیم که توانستیم امانتی که به ما سپرده شده بود را تا این مرحله به سامان برسانیم. امید که مورد قبول حضرت حق تعالی واقع شود و روح مرحوم استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی مؤلّف فقید کتاب، از ما راضی باشد.
در سال های پس از رحلت مؤلّف کتاب، کتاب ها و مقالات فراوانی درباره شرح حال بزرگان و مفاخر اصفهان به چاپ رسیده و ما در حدّ توان، و داشتن وقت و امکان دسترسی به آن منابع، از آنها برای تکمیل کتاب استفاده کرده ایم و امیدواریم که در پایان متن کتاب، در قسمت استدراک، شرح حال چهره هایی که از قلم افتاده اند و یا مدخل هایی که نیاز به تکمیل و تصحیح دارند را از منابع جدید به کتاب اضافه کنیم.
در این جلد از کتاب، مصاحبه استاد مهدوی با مجلّه رشد معلّم در سال 1372ش که با همکاری فرهنگی ارجمند آقای عباس دهکردی صورت گرفته است را مجدّدا به چاپ می رسانیم تا بار دیگر یادکردی از مؤلّف گرانقدر کرده باشیم.
بار دیگر لازم به یادآوری است که کتاب براساس اسم کوچک اشخاص و نام پدر
ص: 8
آنها به ترتیب الفبایی تنظیم گردیده است و در آخرین جلد کتاب فهرست های فنی شامل فهرست اشخاص (براساس شهرت) ، اماکن، کتاب ها، فرقه های و گروه ها خواهد آمد و در پایان متن کتاب تکمله مطالب کتاب و شرح حال های جدید افزوده خواهد شد.
در پایان از همه کسانی که در کلیه مراحل تهیه، حروف نگاری و چاپ و نشر کتاب ما را یاری داده اند و در مقدمه جلدهای قبلی به نام آنها اشاره کرده ایم مجددا تشکر می نمائیم.
درضمن یادآور می شویم فصل ششم از کتاب تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر یا بیان سبل الهدایة فی ذکر أعقاب صاحب الهدایة تألیف مرحوم علاّمه سیّد مصلح الدّین مهدوی رحمه الله درضمن مجموعه کتاب های همایش مرجع بیداری اسلامی با نام زندگی نامه آیت اللّه العظمی آقانجفی اصفهانی به کوشش آقای رحیم قاسمی در تابستان 1390 تجدید طبع شده است.
و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
دوشنبه 13 رجب 1433ه . ق.
پانزدهم خرداد 1391 ه . ش.
ص: 9
پژوهشگر غیور تاریخ و فرهنگ اصفهان(1)
پیش درآمد
در سال های پیش از انقلاب یک بار که به اصفهان رفته بودم، طبق معمول، روزی را به پرسه زدن در کتاب فروشی های شهر اختصاص دادم. بدان امید که اثر یا آثاری از شاعران و نویسندگان ناشناخته آن دیار بیابم و با مردان صاحب قلم شهر، دیداری مکتوب داشته باشم. در همین گشت و گذار بود که نخستین بار با نام استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی آشنا شدم. تذکره شعرای معاصر اصفهان اولین اثری بود که مرا با حضرتش آشنا کرد و ماه ها انیس و مونسم بود. بعدها آثار دیگر این عزیز را نیز یافتم و با مطالعه و تورّق آنها دریافتم که او مردی صاحبدل و دانشمند است که قدرش چنان که باید شناخته نیست؛ پانزده سال بعد که یاد ماندگار راه اندازی شد، با تحقیقی متوجه شدم که ایشان نیز جوانی را صرف تعلیم و تربیت کرده و در حال، بازنشسته آموزش و پرورش است. این بود که شوق دیدارش، چون آتش زیر خاکستر، زبانه کشید و در پاییز 1371 مرا پروانه وار به محضرش رهنمون ساخت. در این دیدار، دو عزیز اصفهانی با من همراه بودند: آقای ربانی، مدیرکل اسبق دفتر انتشارات کمک آموزشی و جناب دهکردی، معلم خوبی که راهنمای ما در این سفر بود. با سپاس از ایشان، با هم در محضر پیر معلمان اصفهان می نشینیم و درس می پرسیم.
ص: 10
آقای مهدوی، با سلام و تشکر از این که لطف کردید و به ما اجازه دادید که خدمتتان برسیم، طبق معمول مصاحبه هایی از این دست، از زندگی خودتان شروع می کنیم. لطفا در این باره مقداری توضیح بفرمایید.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم. من مصلح الدّین مهدوی فرزند سیّد شهاب الدّین در نوزدهم محرم سال 1334 قمری در اصفهان، در یک خانواده علمی و روحانی به دنیا آمدم. پدرم از علمای معروف شهر و از متمکّنین و متنفّذین ایشان بود. جدّم مرحوم سیّد محمّدحسن مجتهد اصفهانی صاحب تألیفات متعدّد و مادرم دختر مرحوم آخوند ملاّ حسین کرمانی، یکی از علمای متنفّذ و روحانی های مجاهد این شهر بود که علاوه بر تدریس و اقامه جماعت، اجرای حدود شرعی هم می کرد. محضرش محضر قضاء شرعی بود و در زمان خودش، با وجودی که در آن زمان اصفهان مرکز علمی بود، عنوان و شهرت کاملی داشت. در همان اوایل کودکی پدرم از دنیا رفت و من تحت سرپرستی برادرانم، که همه اهل علم بودند، بزرگ شدم. هفت ساله بودم که به مدرسه «اقدسیه» رفتم. در آن هنگام مرحوم شیخ محمّدحسین مِشکات زفره ای مدیر مدرسه بود. میرزا نورعلی باستی هم ناظم بود. معلمی داشتم به نام سیّد حسن حکیمیها که بسیار مرد محترم و بزرگواری بود. واقعا علاقه مند به شغل و نمونه یک فرد مسلمان بود. بعدها من به دلایلی از آن مدرسه بیرون آمدم و به مدرسه گلبهار، که در آن زمان از بهترین مدارس اصفهان بود، رفتم که زیر نظر مرحوم سیّد هاشم عدنانی اداره می شد. معلمان این مدرسه همه خوب و خوب تر بودند. مثل: مرحوم آقا سیّد هاشم جبل عاملی، مرحوم شوندی همدانی و دیگر معلمان. در آن جا تا کلاس دوم دبیرستان را طی کردم. بعدا به «مدرسه سعدی»، که در آن وقت زیر نظر مرحوم محمّدتقی خان صدری اداره می شد، رفتم. ناظم این مدرسه، مرحوم سیّد علی خان نوربخش آزاد از شعرا و محترمین اصفهان بود. این مدرسه هم معلمان بسیار عالی داشت. مثل مرحوم ملاّ محمّد همامی که از هم دوره ای ها
ص: 11
و هم درسان آیت اللّه ارباب بود. من در طول سال های معلمی و شاگردی خودم معلمی جامع تر و کامل تر از مرحوم ملاّ محمّد همامی ندیدم. این مرد، جامع تمام صفات یک انسان کامل بود. مردی ادیب، فقیه و شاعر و کلاس او کلاس انس بود. اگر محصّلی به او می گفت آقای همامی، ذاتا ناراحت می شد! همه به او می گفتند: «آقا جان» چون واقعا برای ما مثل پدر بود.
در خارج از دبیرستان هم در «مدرسه صدر» در خدمت بعضی از بزرگان کم و بیش تحصیلاتی کردم. بعد در سال 1315 به دانشسرای عالی تهران رفتم. در آن جا از مرحوم آقا سیّد کاظم عصّار و محمّدحسین [فاضل] تونی و مرحوم دکتر رضازاده شفق و دیگران، که متأسفانه اسامی شان را فراموش کرده ام، استفاده کردم. بعد هم در سال 1316 یا 1317 خدمت نظام رفتم، افسر وظیفه شدم و در پادگان اصفهان خدمت کردم. دوره ای که من خدمت کردم، اوّلین دوره ای بود که خدمت وظیفه افسرها از یک سال و نیم به دو سال تبدیل شده بود. بعد از آن هم، همین جوری سال ها به مطالعه و تحصیل در اصفهان و تهران ادامه دادم تا این که در سال 1331 خورشیدی، در آموزش و پرورش تهران استخدام شدم. مدتی در دبیرستان «پهلوی» تهران تدریس کردم. بعدها به اصفهان منتقل شدم که بیشتر از همه در دبیرستان «ادب» کار کردم. تقریبا 15 سال دبیر دبیرستان ادب بودم.
یاد همه استادانی که آن جا تدریس می کردند به خیر! خدا رحمت کند مرده هایشان را و سلامت بدارد زنده هایشان را. محیط بسیار خوبی بود. مرحوم عُریضی معلمی علاقه مند و متدیّن بود. دلش می خواست که مدرسه یک مدرسه واقعا دینی بشود. برنامه صبحگاهی مدرسه ایشان، سرمشق بعضی از دبیرستان های دیگر شد. آنها هم صبح ها مراسمی می گذاشتند، آیاتی از قرآن خوانده می شد و موعظه می شد. البته در دبیرستان «گلبهار» که بودیم، تمام کلاس ها روزی نیم ساعت تلاوت قرآن داشتند.
ص: 12
آنچه من از قرآن یاد گرفتم از آن دوره هاست.
تحصیلاتتان در دانشسرای عالی در چه رشته ای بود؟
فلسفه و امور تربیتی.
تا مقطع لیسانس؟
بله، ولی وسط کار رها کردم. به مسائلی برخوردم که دیگر ادامه ندادم. یعنی هم نخواستم و هم نتوانستم.
از مرحوم پدرتان بیشتر بگویید.
من زیاد حیات پدر را درک نکردم. ولی می دانم که در سال 1263 قمری به دنیا آمدند و تحصیلات عمده ایشان پیش آقا سیّد محمّد شهشهانی و حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی و بالاخص سیّد اسداللّه بیدآبادی معروف به حجت الاسلام دوم بود. ملاّ حسینعلی تویسرکانی از علمای بزرگ اصفهان و از استادان معروف آن زمان بودند و بسیاری از علمای بزرگی که در اصفهان تحصیل کرده اند، از شاگردان ایشان هستند. تألیفاتی هم دارند و شرح حال اجمالی ایشان در تذکرة القبور مرحوم گزی و روضات الجنّات مرحوم خوانساری هست. همچنین در کتاب های دانشمندان و بزرگان اصفهان و سیری در تاریخ تخت فولاد که اخیرا چاپ شده هم اجمالاً موجود است.
اگر درباره مسائل و حوادث اجتماعی زمان مرحوم پدرتان، که ظاهرا معاصر «ظل السّلطان» بوده اند، توضیح بیشتری بدهید ممنون می شویم.
ظلّ السلطان را کم و بیش همه شناخته اند که چه حاکم قلدر، جابر و ظالمی بوده و تنها کسی که مردانه در برابر او ایستاده، مرحوم آقانجفی است. اگر وجود آقانجفی در اصفهان نبود، شاید اصفهان از دست ظلم و ستم ظلّ السّلطان بدترین شهرهای ایران که سهل است، یکی از بدبخت ترین شهرهای دنیا می شد. این موجود شرور هر کجا که حس می کرد ممکن است منافع مادی داشته باشد، دست می گذاشت و آن جا را تصرّف
ص: 13
می کرد. املاک مردم، ناموس مردم، همه و همه در اختیار او بود. فقط و فقط قدرت روحانیت و آن عمدتا آقانجفی بوده که تا حدودی آن را کنترل یا منع می کرد. چون در هر زمانی یک عده از روحانی ها هستند که گوشه نشین اند و کاری با تشکیلات دولتی ندارند. یک عده هم خودشان را به دستگاه حکومت نزدیک می کنند به قصد این که شاید از این راه ضمن دفع شر حکّام، کمکی هم به مردم بکنند. یعنی به قصد خدمت این کار را می کنند. یک عده هم هستند که آشکارا و مردانه در برابر این قدرت های استبدادی ایستادگی می کنند که همیشه هم مورد اذیّت و آزار و تهمت و افترا بوده اند. کما این که مرحوم آیت اللّه نجفی هنوز هم در مظانّ تهمت است. علّتش هم این است که در مقابل آن دستگاه ستم ایستاده بود و عمله اکره آنها شب و روز برایش تهمت می تراشیدند و شایعه درست می کردند و به عناوین گوناگون در بین مردم منتشر می کردند.
آقای مهدوی، راجع به آثارتان هم توضیح بفرمایید. اوّلین کاری که چاپ کردید چه بود؟
از زمانی که به دبستان می رفتم، ذوق و شوق نوشتن کتاب در من بود. خوب به خاطر دارم که کلاس سوم یا چهارم دبستان کاغذهای بزرگ را تا می زدم و به صفحات کوچک تر تقسیم می کردم و فهرست کتاب های تاریخ و جغرافیا را تویش می نوشتم. بعدا کتابی در شرح حال علما دیدم، ظاهرا کتاب شمس التّواریخ بود که مال شیخ اسداللّه ایزدگشسب گلپایگانی است. من این کتاب را در عالم بچگی خیلی دوست داشتم. در آن سنین چندین مرتبه از اوّل تا آخر آن را خواندم. هنوز بعد از گذشت شصت و چند سال رئوس مطالبش در خاطرم هست.
مرحوم شیخ اسداللّه ایزدگشسب آن زمان معلم روزمزد مدرسه «گلبهار» بود و بعدها به استخدام رسمی فرهنگ درآمد و مدیر دبستان شد و چندی بعد دبیر شد و این اواخر مرشد و شیخ صوفی های «گنابادی ها» شده بود. با این همه او مردی بسیار دانشمند،
ص: 14
عارف، و شاعر و کارآمد بود. خوب یادم است که یک روز توی کلاس مطلبی مطرح کرد و من چون کتاب شمس التواریخ ایشان را خوانده بودم، اظهار نظری کردم که خیلی خوشش آمد. به طوری که همان جا توی کلاس جلو آمد و مرا بوسید! می دانید که این کار مرسوم نبود و نیست و نباید هم باشد. اما به قدری از جواب من لذت برد که بی اختیار این کار را کرد. همین عمل ایشان باعث شد که من در این راه بیفتم. سال های زیادی هم با مرحوم معلم حبیب آبادی محشور بودم و از ایشان استفاده علمی، اخلاقی و دینی کردم، هفته ای دو یا سه روز در مدرسه «کاسه گران»، که ایشان آن جا حجره داشت و عصرها درس سیوطی می گفت، سر درس ایشان حاضر می شدم، البته استفاده ای که در خارج از حجره درس می شد، خیلی مهم تر از دروس رسمی بود.
اوّلین چیزی که چاپ کردم حاشیه هایی بود که بر تذکرة القبور مرحوم آخوند گزی زدم و اسمش را گذاشتم رجال اصفهان یا تذکرة القبور که از نوشته های مرحوم معلم حبیب آبادی استفاده کردم. وقتی که این کتاب را می نوشتم، نامه ای خدمت مرحوم آیت اللّه نجفی مرعشی نوشتم. چون ایشان یک سفری آمده بودند اصفهان و مطالعاتی روی مقابر اصفهان داشتند. از ایشان خواهش کردم مرا راهنمایی کنند و ایشان با کمال بزرگواری و سعه صدر تمام یادداشت های خودشان را فرستادند برای من و من به اسم خود ایشان در آن کتاب چاپ کردم و...
بفرمایید که این کتاب چند بار چاپ شده و این چاپ ها چه تفاوت هایی با هم دارند؟
این کتاب چند مرتبه چاپ شده و چاپ دومش به اسم دانشمندان و بزرگان اصفهان درآمده است. مرحوم آخوند گزی تذکرة القبور را در سال 1324 قمری چاپ کرده اند و حواشی من در سال 1363 قمری منتشر شد. وقتی هم به اصفهان آمدم اوّلین کتابی که نوشتم و چاپ کردم تذکره شعرای معاصر اصفهان بود. ظاهرا 1333 یا 1334 خورشیدی بود. پس از آن دانشمندان و بزرگان اصفهان را درآوردم که همین چاپ سوم
ص: 15
یا دوم تذکرة القبور است. با این تفاوت که تذکرة القبور مرحوم آخوند جمعا حدود صد نفر را ذکر می کند و من در رجال اصفهان حدود هفتصد نفر را ذکر کرده ام و در کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان قریب به دو هزار نفر از بزرگان اصفهان معرفی شده اند. البته «مرحوم آخوند» منحصرا علما را ذکر کرده اند و من در این کتاب شعرا و عرفا و صوفیه و غیره را هم آورده ام و خیال می کنم کتاب خوبی شده باشد و عده زیادی از دوستان، که در جریان کار بوده اند، مرا تشویق می کردند که آن را تکمیل کنم. اتفاقا از آن سال یعنی حدود سال 35 و 36، تاکنون مطالب زیادی در همان موارد یادداشت کرده ام و عده دانشمندان اصفهان تاکنون بیشتر از بیست و دو یا بیست و سه هزار نفر شده است که اجمالاً شرح حالشان را نوشته ام و بعضی هم که نوشته نشده نشانی داده شده است که باید به چه کتاب هایی مراجعه شود.
نمی خواهید چاپش کنید؟
چرا؛ از تهران، قم، اصفهان و بعضی جاهای دیگر هم ناشران پیشنهاد کرده اند که آماده چاپش بکنم. امّا خوب، فعلاً حال مقتضی نیست و کار هم سنگین است. دست تنها مشکل است. در این میان هم موضوع خراب کردن «تخت فولاد» پیش آمد. شهردار قبلی اصفهان، که نمی دانم درباره اش چه بگویم، داشت خرابش می کرد. دیدم وظیفه شرعی من دفاع کردن از حقوق مسلمان هاست. مقاله ای نوشتم و این طرف و آن طرف سر و صدایی راه انداختم که در روزنامه های محلی و مجلاّت قم منعکس شد. اما خوب، آقای شهردار به کار خودش ادامه داد! تا سرانجام کتابی به اسم لسان الارض یا سیری در تاریخ تخت فولاد نوشتم که آقا! این زمین مربوط به زمان اسلام هم نیست. از دو هزار سال پیش از اسلام هم این جا موردنظر بوده است و وجود قبر جناب یوشع پیغمبر در این جا دلیل بر این است که قدمت این محل متّصل است به زمانی که یهود را به اصفهان منتقل کرده اند و این قبر تاکنون هست.
ص: 16
هرچند که متأسفانه در زمان های اخیر این قبر را با زمین برابر کرده اند و اسمش را هم اشتباه نوشته اند. حال هم یک قبر خیلی مختصری برایش درست کرده اند، یک کهنه سبز هم رویش می اندازند و این قبر جناب یوشع است. در این کتاب ذکر کرده ام که در زمان «دیالمه» این جا چه وضعیتی داشته است. جشنی که مردآویج در اصفهان می خواست بگیرد، در این محل بوده و آثارش وجود داشته است. ساختمانی داشته، آثار دیلمی در این جا بوده است که خراب کرده اند. مسجدی هم به اسم «مسجد مصلاّ» داشته است. البته مصلاّی اصفهان در این جا تشکیلاتی داشته از محراب و منبر که قبل از صفویه خرابش کرده اند و باقی را در همین دوره اخیر خراب کردند. سطح مسجد را کوچک کردند و آن را از حالت مسجدی خارج کردند و...
از کتابهایتان می گفتید.
در این کتاب لسان الارض یا سیری در تاریخ تخت فولاد تمام علمایی را که در این گورستان قدیمی مدفون هستند، فهرست وار ذکر کرده ام. کتاب های دیگری هم که در شرح احوال و تراجم رجال نوشته ام، اینهاست. یکی، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر که درباره خانواده معروف نجفی اصفهانی است در سه جلد. دیگری بیان المفاخر که شرح مفصل زندگی و خانواده مرحوم سیّد محمّدباقر حجت الاسلام شفتی بیدآبادی است در دو جلد. همچنین شرح حال مرحوم بحرالعلوم میردامادی عالم عارف و اخلاقی معاصر اصفهان و نیز شرح حال سیّد هاشم بحرانی، که در ابتدای کتاب لوامع الامور ایشان چاپ شده است. همین طور شرح حال مرحوم شهید حاج میرزا ابوالحسن شمس آبادی و شرح حال مرحوم آیت اللّه بهبهانی که تابستان ها وقتی اصفهان تشریف می آوردند، در محضرشان حاضر می شدم و به قدر فهم خودم استفاده علمی و اخلاقی می کردم. کتاب دیگری هم به نام عطیّة الجواد درباره زندگانی حضرت جواد علیه السلام نوشته ام. علاوه بر اینها، در مطبوعات قم و تهران و بیشتر اصفهان، مقالاتی در شرح
ص: 17
احوال علما و بزرگان معاصر نوشته ام. مثل شرح حال مرحوم آیت اللّه مرعشی که از مشایخ اجازات بنده بودند یا شرح حال مرحوم حاج شیخ مرتضی مظاهری و سیّد کریم نیکزاد حسینی و حاج آقا حسین عمادزاده و دیگران که فعلاً حافظه ام یاری نمی کند. مثل مرحوم شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی و خانم امین و... .
از «خانم امین» اسم بردید. اگر اجازه بدهید بپرسم که ایشان را چگونه شناختید؟
من با مرحوم حاج آقا جلال آیت نجف آبادی فرزند مرحوم آیت اللّه حاج سیّد علی نجف آبادی دوست و هم مباحثه بودم. آن وقت ها خانم امین شاگرد حاج آقای نجف آبادی بودند و من از همین طریق با ایشان آشنا شدم، حدود پنجاه سال قبل. البته هنوز مراتب فضل و آگاهی شان را به درستی نمی شناختم تا این که اوّلین کتابشان اربعین هاشمیّه منتشر شد و دیدم عدّه ای از علمای بزرگ اجتهاد ایشان را تصدیق کرده و اجازاتی برایشان نوشته اند که بعضی در مقدمه همان کتاب چاپ شده است.
آیا پس از آن با ایشان ارتباط داشتید؟
بله، ولی نه خیلی زیاد. گاهی به مناسبتی تلفن می زدم و بعد می رفتم خدمتشان و مقداری صحبت می کردیم. البته این دیدارها کم تر به مسائل علمی و فقهی مربوط می شد. حقیقتش پسر ایشان یک کارخانه روغن نباتی در نزدیکی منزل ما داشت که در مجموع باعث اذّیت ما بود. چون شکایت به اداره های مربوطه نتیجه ای نداد، ناچار دست به دامن خانم امین شدیم که ایشان را نصیحت کنند. شاید مشکل حل بشود که نشد.
چه قدر از کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان به زنانی مثل «خانم امین» اختصاص دارد؟ آیا اصلاً زن ها جایی در میان دانشمندان داشته اند؟
بله، زن ها هم حضور دارند. هرچند به دلیل شرایط خاص اجتماعی ما عده آنها با مردان برابری نمی کند. در همین کتابی که اسم بردید، یکی فصل مربوط به زن هاست.
ص: 18
البته شاید هیچ کدامشان شأن و مقام علمی و عملی خانم امین را نداشته باشند؛ ولی حدود یکصد و بیست نفری می شوند. نخستین زن اصفهانی را که در تاریخ می شناسیم، زنی است که حافظ ابونعیم اصفهانی صاحب کتاب ذکر اخبار اصفهان نام می برد و می نویسد: «وقتی که سلمان فارسی وارد مدینه شد و سراغ پیامبر را گرفت، یک زن مسلمان اصفهانی او را به خدمت پیامبر برد.» در زمان حاضر هم خانم هایی هستند که وجودشان مایه مباهات مردم است. مثل همین خانم همایونی که واقعا شایسته احترام است. همچنین دخترعموی خانم امین که متأسفانه فوت شدند. ایشان هم زن دانشمندی بود. باز هم کسانی هستند که یا نامشان را در حافظه ندارم یا این که خیلی نمی شناسمشان.
از بزرگانی که اجازه روایتی به شما داده اند هم نامی ببرید و یادی بکنید.
ده نفر از بزرگان علما و مجتهدین به بنده اجازه روایتی داده اند که عبارت اند از: مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی، مرحوم حاج آقابزرگ تهرانی، مرحوم حاج سیّد علی علاّمه فانی، مرحوم حاج سیّد مصطفی صفایی خوانساری، مرحوم حاج سیّد محمّدعلی عراقی معروف [به اراکی]، آقای حاج سیّد اسماعیل هاشمی، آقای سیّد ضیاء علاّمه و آقای شیخ محمّدباقر کمره ای. دو نفر از آقایان هم نوشته اند فلانی، یعنی من، مجتهد است. ولی خودم می دانم که از این خبرها نیست!
آقای مهدوی، از دیگر معلمان اصفهانی که اهل شعر و ادب و قلم و تألیف و تصنیف بودند، کسانی را که می شناسید، اگر می شود مختصر توضیحی هم درباره آنها بدهید.
یکی از این معلمان، مرحوم برجیس بود که در شعر و ادب دستی توانا داشت. دیوان شعری هم دارد که متأسفانه چاپ نشده است. دیگری مرحوم عریضی بود که قبلاً از او نام بردیم. ایشان مدیر دبیرستان ما بودند. نویسنده و مترجم خوبی بود. بعضی از آثارشان منتشر شده است که از آن جمله ترجمه سفرنامه شاردن است. وقتی از دنیا
ص: 19
رفت، تجلیل فراوانی از ایشان به عمل آمد. آنچنان که خیلی از معلمان شور و شوق مردن پیدا کردند!! می گفتند: «این مردم که تا زنده ایم قدر ما را نمی دانند بگذار تا بمیریم شاید بعد از مرگمان ما را بشناسند!» البته این هم از خوش شانسی های مرحوم عریضی بود. و گرنه هنگامی که مرحوم بدرالدّین کتابی از دنیا رفت، با این که مرد متدین و ملاّیی بود و علاوه بر آموزش و پرورش در دانشگاه ها هم تدریس داشت و آثار متعددی هم نوشته بود، چنان که باید و شاید از وی تجلیل نشد.
فکر می کنم باز هم کسانی هستند که باید ذکر خیری از آنها بشود مثل آقای «نوابخش» و مرحوم «همایی» و...
بله، آقای جعفر نوابخش از دوستان صمیمی بنده هستند. البته ایشان آن وقت ها خیاطی می کردند. ولی بعدها در آموزش و پرورش کار گرفتند و معلم شدند. حال هم پس از سی سال تدریس، بازنشسته اند.
ظاهرا دیوانشان به اسم «نوای آشنا» چاپ و منتشر شده است.
همین طور است. آن وقت ها دکان خیاطی ایشان محفل شعرای اصفهان بود. من هم به سابقه دوستی و رفاقتی که با ایشان و شعرای دیگر داشتم به آن جا رفت و آمد می کردم. از نزدیکی های غروب تا دو سه ساعت از شب رفته، دوستان شاعر یکی یکی می آمدند و توی همان دکان به بحث و جدل های ادبی می پرداختند و شعرهای تازه خود را می خواندند. آقای نوابخش در جمع آوری و تألیف تذکره شعرای اصفهان هم به من کمک کرده اند و باید از ایشان اظهار تشکر بکنم.
با مرحوم «کتابی» چه قدر ارتباط داشتید؟ اگر می شود از خصوصیات معلمی ایشان هم چیزهایی بگویید.
با ایشان از زمان تحصیل آشنا بودم. سال 1309 یا 1310 به دبیرستان سعدی آمدند. بعد هم به دبیرستان صارمیه منتقل شدند. از همان ایام تا آخرین روزهای
ص: 20
حیاتشان با هم ارتباط داشتیم. ایشان در کلاس حالت استادی به خود نمی گرفت و با بچّه ها رفیق می شد. رفتارش با آنها مثل رفتار پدر و پسر بود. خیلی ملایم بود. در طول آشنایی یاد ندارم که ایشان عصبانی شده باشند. بسیار خوددار بود و ناراحتی هایش را بروز نمی داد. مشکلات کلاس را دوستانه حل می کرد. آقای کتابی مدت ها مدیر دبیرستان «ادب» بود که من آن وقت در تهران بودم. بعد مدّتی معاون فرهنگ اصفهان شدند. البته در دانشگاه هم تدریس می کردند. آدم جامعی بودند و اگر کسی سؤالی می کرد، ایشان تمام جوانب مسأله را طرح می کردند و پاسخ می دادند. به طوری که طرف دیگر نیازی به سؤال مجدد نداشت. من سعی می کردم از نظر اخلاقی و کلاس داری به ایشان نزدیک شوم. در تمام سال های تدریسم عمد داشتم که پشت میز معلم ننشینم! معمولاً سر پا بودم و کار می کردم. وقتی هم که خسته می شدم، می رفتم آخرهای کلاس، روی نیمکت بچّه ها، کنار آنها می نشستم و خیلی دوستانه رفتار می کردم. البته مثل آقای کتابی در عین رفاقت و دوستی و ملایمت، فاصله معلم و شاگردی را هم حفظ می کردم.
با مرحوم «همایی» هم آشنا بودید؟ اگر ممکن است با نقل خاطره، ذکر خیری هم از آن عزیز بکنید.
با مرحوم همایی هم دوست بودم. در تهران که بودم، مکرّر خدمتشان می رسیدم. ایشان هم که به اصفهان می آمدند، بنده نوازی می کردند و به دیدن ما می آمدند. بعضی از کتاب هایی را که می نوشتم، می دادم خدمت ایشان و راهنمایی می کردند. گاهی حواشی می زدند و برمی گرداندند. از آثار و تألیفات خودشان هم گاهی به رسم هدیه برای بنده می آوردند و یا می فرستادند. یادم است زمانی که من در دبیرستان پهلوی تهران درس می دادم، یک روز مرحوم همایی برای بازرسی به آن جا آمدند. آن سال ها ایشان دیگر تدریس نمی کردند و بازپرس مدارس شده بودند. وقتی آمدند آن جا و فهمیدند که من در آن دبیرستان هستم، خیلی خوشحال شدند. از آن به بعد چند باری به اسم بازرسی به
ص: 21
آن مدرسه آمدند که البته بازرسی تبدیل می شد به این که دو تایی توی دفتر بنشینیم و گپ بزنیم. خدا رحمتش کند که مرد بزرگی بود و مسؤولان وقت قدرش را نشناختند.
ظاهرا بعضی از مقامات دانشگاهی آن روزگار، به بهانه این که مدرک دکترا ندارند، مایل نبودند ایشان در دانشگاه تدریس کنند و کارشکنی می کردند.
بله، معروف است. چون ایشان از خیلی ها صالح تر بود. مرحوم همایی واقعا آدم دانشمند و روحانی ملاّیی بود. شاعر هم بود. در سال 1359 شمسی فوت کرد. شرح حالش را دو سه جایی نوشته ام. شعرهایش در مجلّه آموزش و پرورش اصفهان و بعضی از ماهنامه های آن روزگار منتشر می شد. در جلسات ادبی، که با شعرا و معلمان اهل ذوق در دبیرستان ادب داشتیم، داماد مرحوم همایی هم که خودش معلم فرزانه ای بود شرکت می کرد و گاهی اشعاری از پدرخانمش را در جمع ما می خواند. اینها غالبا فوت کرده اند. الآن نمی دانم از بستگانشان کسی در اصفهان هست یا نه.
آقای مهدوی، چون مجله رشد معلم بیشتر به مراکز تربیت معلم و دانشسراها و مدارس می رود و همکاران معلم غالبا آن را مطالعه می کنند، اگر ارشاد و رهنمودی به معلمان جوان بفرمایید ان شاء اللّه مفید خواهد بود.
من خودم احتیاج به ارشاد دارم. امّا آنچه مسلم است، شغل معلمی والاترین مشاغل است. هیچ شغلی بالاتر از شغل معلمی نیست. حالا اگر اجتماع آن طور که باید و شاید قدر معلم را نمی شناسد و ارزش واقعی او را درک نمی کند، لااقل معلمان باید خودشان مقام خودشان را بشناسند و بدانند چه وظیفه و مسؤولیتی دارند. مسؤولیتی بالاتر از تربیت افراد این مملکت نیست و این معلمان هستند که باید مردم را اصلاح کنند. گرچه اصلاحات ظاهرا به دست افراد دیگری است امّا پایه گذار این اصلاحات معلمان هستند. آنها شاگردان را تربیت می کنند و این شاگردان بعدا هرکدام در مشاغل گوناگونی قرار می گیرند. اگر وظایفشان را در کلاس های درس از معلمان خودشان
ص: 22
بدرستی آموخته باشند و به آن عمل کنند، همه چیز درست می شود. پس بزرگ ترین وظیفه معلم وظیفه شناسی است. من نمی خواهم راجع به خودم چیزی گفته باشم. اما به جرأت می توانم ادعا کنم که در طول سی و چند سال معلمی، جمعا ده بار نشد که سر وقت به کلاس نرسیده باشم. تمام وقت هم در کلاس با وضو بودم. چون شغل معلمی را عبادت می دانستم و با وضو بودن در عبادات ثواب بیشتری دارد. سعی هم می کردم هر درسی را که می دهم، چون هم ادبیات داشتم، هم عربی و هم روان شناسی می گفتم و هم فلسفه و... در هر درسی به مناسبت، مطلبی هم درباره دین و مذهب و اخلاق بگویم. در تمام سال ها به مدیر دبیرستان می گفتم که من حداقل باید دو ساعت در برنامه ام تعلیمات دینی داشته باشم. چون این موضوع را علاوه بر این که خودم وظیفه خودم می دانستم، شرطی هم بود که مرحوم «آیت اللّه بروجردی» با من کرده بودند. اوایلی که می خواستم استخدام بشوم برای گرفتن اجازه استخدام و استفاده از حقوق دولتی نامه ای به محضرشان نوشتم. ایشان در جواب مرقوم فرموده بودند: به شرطی که تعلیمات دینی هم درس بدهید و من هم به این شرط تا روز آخر عمل کردم.
حرف دیگری ندارید؟
نه، عرض دیگری ندارم. فقط دنباله آن حرف هایی که برای معلمان گفتم، این را هم اضافه کنم که: «معلمان باید کار را برای رضای خدا انجام بدهند و کاری به این نداشته باشند که مردم می فهمند یا نه و آیا دانش آموزان می خواهند یا نه؟ ما باید وظیفه خودمان را بشناسیم و به آن عمل کنیم. فقط و فقط هم خدا را در نظر داشته باشیم و لا غیر.»
ما که از محضر شما سیر نشدیم. ولی چون وقت تنگ است و شما هم خسته شده اید، اگر اجازه بفرمایید خداحافظی کنیم. ان شاء اللّه که سال های سال زنده و سلامت باشید و باز هم با زبان و قلم برای جامعه معلمان ما افتخار بیافرینید. خدانگهدار.
ص: 23
اعلام اصفهان
ص: 24
ص: 25
میرعابد حسینی اردبیلی، از علمای ساکن اصفهان در اواخر قرن یازدهم هجری. در اصفهان نزد جمعی از فضلاء به تحصیل مشغول بود. او کتاب «من لا یحضره الفقیه» را نزد میر سیّد محمّدعلی بن میرم حسینی اردبیلی در اصفهان قرائت نموده و استاد در آخر ذی القعده 1083ق اجازه ای جهت او نوشته است. این نسخه به شماره 5056 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
قوام الدّوله والدین عابد اصفهانی، در سال 732ق وزیر و حاکم قم بوده و شمس فخری مؤلّف معیار جمالی به خدمتش رسیده و از او اکرام یافته است.(2)
عابد اصفهانی، شاعر ادیب. معاصر شاه طهماسب بوده و غزل می سروده است. از احوالش بیش از این چیزی به دست نیامد.(3)
عادل بن مراد اردستانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از شاگردان میرداماد است. [او مجموعه ای از چند رساله از جمله «الرواشح السّماویه» تألیف: میرداماد را کتابت کرده و استادش در سال 1010ق بر روی یکی از اوراق این کتاب، برای او اجازه نوشته
ص: 26
است. این مجموعه نزد مجدالدین نصیری فرزند صدرالافاضل میرزا لطفعلی شیرازی در تهران موجود بوده است.(1) ]
عارضی اصفهانی، از شعرای اواخر قرن دهم هجری است. در اصفهان ساکن بود و این بیت از اوست:
غنچه این باغ را باد به تاراج داد غیر دلِ خون چکان در کف بلبل نماند(2)
عارف اصفهانی، از غزل سرایان قرن دهم هجری بوده و در اصفهان به بیماری فلج درگذشته است.(3)
عارف تبریزی معروف به «عارفا» [از شعرای قرن یازدهم هجری] از تبارزه [تبریزیان] ساکن عباس آباد اصفهان است. در خدمت صائب بوده و دیوان او را می نوشته [است.] در سفر هند مورد تاراج افاغنه واقع شده و مراجعت کرد. از اشعار اوست:
دوران شراب محنت و دردم به جام ریخت دندان شکوفه وار ز باد و کام ریخت(4)
ص: 27
[از جمله آثار او «بیاض بزرگ صائب» است که در تاریخ 1088ق تحریر کرده است. نسخه ای از آن در کتابخانه مدیر مجله ارمغان (حسن وحید دستگردی) موجود است.(1) ]
ابونجیح عاصم بن رجاء بن محمّد بن محمّد بن عبدالوهاب اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری.] ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(2)
ابوالمؤدّب عاصم بن علی بن فضل بن علی بن ممویه مؤدب اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری.] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و دیگران حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی مقدار اندکی از وی استماع حدیث کرده است.(3)
ابوالمعالی عاصم بن محمّد بن غانم بن محمّد بن غانم بن محمّد بن عبدالواحد بن عبیداللّه بن احمد بن فضل بن شهریار اصفهانی، [از محدّثین قرن ششم هجری.]
از اهالی محلّه «باب دریه» اصفهان بوده و سمعانی از او به عنوان «شیخ بهی المنظر جمیل الظّاهر من اولاد المحدّثین» یاد کرده است.
از ابومنصور محمّد بن احمد بن شکرویه و ابومسعود سلیمان بن ابراهیم حافظ
ص: 28
حدیث شنیده است. تولّدش قبل از سال 480ق در اصفهان و فوت او روز پنج شنبه 28 محرم سال 533ق بوده است.(1)
عاقلی یزدی، از سخنوران و هزّالان اوایل قرن یازدهم هجری. در یزد متولّد شده و تحصیل کرده بود امّا در اصفهان بود و در دربار شاه عباس صفوی در شمار هزّالان و دلقکان آن پادشاه در اصفهان روزگار می گذراند و در زمان پادشاهی شاه عباس فوت شد. این رباعی از اوست:
من عاقلیم، اگرچه جاهل شده ام در جاهلیم، اگرچه عاقل شده ام
نه عاقلیم، جاهل مطلق باشم یک لحظه اگر ز دوست غافل شده ام(2)
ابومحمّد عامر بن ابراهیم بن عامر مؤذّن اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری است.] از پدرش و ابراهیم بن محمّد بن مروان عتیق روایت کرده و ابوغالب نضر بن عبداللّه ازدی کوفی و ابووهب حُمید بن وهب قرشی اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.
عامر بن ابراهیم در سال 306ق وفات یافت.(3)
عامر بن ابراهیم بن واقد بن عبداللّه اصفهانی، مولای ابوموسی اشعری، [از محدّثین
ص: 29
عامّه در قرن دوم هجری.]
از مالک بن انس، حمّاد بن سلمه، مبارک بن فضاله و یعقوب قمی حدیث شنوده و در سال 201 یا 202ق وفات نموده است. نوه اش عامر (بن ابراهیم بن عامر) گوید: جدّم بر یعقوب قمی وارد شده و یک ماه در خانه او بماند و از نوشته های او حدیث نوشت.
عامر چوب فروش بود اما به علّت فقر به کاتبان نعمان بن عبدالسلام که مردی دولتمند و صاحب ثروت بود پیوسته برای او نویسندگی و کتابت می کرد.(1)
ابوعمر عامر بن اُسید بن واضح سنبلانی اصفهانی، معروف به «واضحی»، [از محدّثین قرن سوم هجری.] اهل محله «سُنبلان» اصفهان و امام مسجد ایوب بن زیاد بوده و از محمّد بن صباح بزّاز، سفیان بن عینیه، یحیی قطان و جمعی دیگر از محدّثین روایت می کند و احمد بن محمود بن صُبیح، حسین بن اسحاق بن ابراهیم خلاّل و محمّد بن احمد بن یزید زهری از او حدیث نقل کرده اند.(2)
عامر بن حمدویه مشتلی عابد (زاهد) اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری.] از اهالی قریه «مشتله» (به فتح میم و ت) اصفهان بوده و در شمار زاهدان و از راویان عارف مشهور سفیان ثوری است. همچنین از شعبه و عامر بن یساف و عبدالوهاب
ص: 30
بن مندلت حدیث شنیده و ابراهیم بن ایوب و عقیل بن یحیی از او روایت می کنند.(1)
عامی اصفهانی، از شعرای اصفهان در اوایل قرن یازدهم هجری. گرچه از عوام النّاس بود امّا در شعر و ادب ترقّی کرده بود. طبعی تنگ نظر و خسیس داشت و باوجود مکنت و ثروت فراوان، روزگار به عُسرت و سختی می گذراند. عاقبت برای تجارت به دکن هند رفته و چندی بعد به اردوی جهانگیر پادشاه پیوست اما مورد غضب پادشاه قرار گرفته و در سال 1026ق در قلعه ای محبوس شده و به اندک روزی در آنجا وفات یافت. از اوست:
این زمزمه با تار دگر سنج، کزین بیش قانون دلم طاقت مضراب ندارد(2)
سیّد مجدّالدین ابی الفضائل عبّاد بن احمد بن اسماعیل بن علی بن حسن بن شرفشاه گلستانه اصفهانی، [از فقهاء و محدّثین عالیقدر شیعه در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری] در اصفهان منصب قضاوت داشته و معاصر علاّمه حلّی و سلطان محمّد خدابنده (اُلجایتو) بوده است.
کتاب های زیر از اوست:
1. «توضیح الوصول» در شرح «تهذیب الاصول» علاّمه حلّی، که در زمان حیات مؤلّف تهذیب و به خواهش شاگرد علاّمه و خودش، ابوالمحاسن محمود بن محمّد بن
ص: 31
علی بن یوسف طبری (پدر مؤلف «نفایس الفنون») در عصر شنبه ربیع الاوّل 707ق تألیف آن را به پایان برده است. این نسخه که نظام الدّین عربشاه در سال 822ق آن را کتابت کرده است به شماره 6491 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است. [همچنین نسخه دیگری از آن به شماره 3083 در کتابخانه وزیری یزد موجود است که کاتب و تاریخ کتابت ندارد.](1) «کاشف المعانی فی شرح غرر التمانی»(2)
ابوروح عَبّاد بن احمد بن عمر بن محمّد بن عبداللّه بن محمّد بن علی بن اسحاق غازی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از خاندان علم و حدیث بوده و از ابوعلی حداد استماع حدیث کرده است.(3)
ابوالحسن عَبّاد بن عبّاس بن احمد بن ادریس طالقانی، [از محدّثین و دانشمندان و متکلمین شیعه در قرن چهارم هجری] در طالقان متولّد گردیده و نزد عدّه ای از علماء و محدّثین اصفهان و غیره تحصیل کرده تا به مقامات عالیه رسید.
او از: فریانی، ابوخلیفه فضل بن حُباب، ابوعبداللّه بن جعفر بن محمّد اُشنانی، محمّد بن حیّان مازنی، محمّد بن عبدالوهاب و ابراهیم بن احمد مروزی نقل حدیث کرده و
ص: 32
فرزندش اسماعیل (صاحب بن عباد) ، ابواسحاق بن حمزه، ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه، حافظ ابی الشیخ عبداللّه بن محمّد بن جعفر اصفهانی، محمّد بن ابراهیم بن علی و محمّد بن حیان مازنی از او روایت می کنند.
او ابتدا معلم رکن الدّوله حسن بن بابویه دیلمی بوده و چون رکن الدّوله به سلطنت رسید، وی را منصب کتابت و وزارت داد و تا سال 335ق که وفات یافت در این مقام بود.(1)
[وی کتابی درباره «احکام قرآن» نوشته و با حسن بن عبدالرّحمان حماد قاضی مکاتبه داشته است. منشآت او را مدون کرده بودند و در آن روزگار شهرتی داشت. عباد طالقانی در کلام، حدیث، فقه و ادب زبردست بوده است.]
ابونهشل عَبّاد بن ابی غالب محمّد بن ابی محمّد عبداللّه بن ابی الرّجاء محمّد بن علی بن احمد بن جعفر بن سلیمان بن حیّان تمیمی معدل، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] او از خانواده علم و حدیث بوده و از ابوطاهر احمد بن محمّد بن عمر نقاش، ابومحمّد عبداللّه بن ابی الرّجاء قاضی (جدّ خود) و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در سال 531ق از او استماع حدیث کرده است. او از شیوخ ابوموسی مدینی اصفهانی است.(2)
ص: 33
ابوالقاسم عَبّاد بن محمّد بن محسن جعفری اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن پنجم و ششم هجری] از خاندان اهل علم و فضل بوده و از ابوسعد عبدالرّحمان بن احمد صفار، ابوبکر محمّد بن ابوالقاسم عبدالجبّار بن علی بن محمّد اصفهانی، ابواحمد محمّد بن علی بن مکفوف و ابوالقاسم علی بن مهران مدینی استماع حدیث کرده و در ذیقعده سال 510ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.
او در روز دوشنبه 22 رجب سال 514ق وفات یافته است.(1)
سیّد عَبّاد بن یحیی بن عبّاد بن احمد بن اسماعیل بن علی بن حسن بن شرفشاه حسینی گلستانه اصفهانی، از محدّثین و فقهای شیعه در قرن هشتم هجری. وفات او بعد از سال 790ق واقع شده است.(2)
دکتر عباس ادیب، استاد دانشگاه و داروشناس دانشمند معاصر. در سال 1304ش در قریه حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطّه، در سال 1324ش به دانشکده پزشکی تهران وارد شده و با درجه دکتری در سال 1330ش فارغ التحصیل شد و به عنوان دستیاری رشته فیزیولوژی و سپس به عنوان دانشیار رشته داروشناسی به تدریس پرداخت تا اینکه به مرتبه استادی رسید. تحصیلات
ص: 34
تخصصی او در فرانسه در رشته فارماکولوژی در دانشکده بوردو در سال 1339ش پایان پذیرفت و در دانشکده پزشکی اصفهان به تدریس پرداخت. او چندی معاون اداری و مالی دانشگاه اصفهان و مدتی معاون دانشکده پزشکی بود. همچنین عضو انجمن فارماکولوژی ایران و عضو انجمن بین المللی فارماکولوژی بوده است.
آثار او اعم از ترجمه و تألیف عبارتند از:
1. «داروهای مؤثر بر سلسله اعصاب نباتی»2. «آسیب شناسی روانی»3. «فارماکولوژی پزشکی»4. «روشنگری در پزشکی کهنه و نو»5. «کلسترول و سکته های قلبی»6. «بهداشت از کودکی تا کهنسالی»7. ترجمه «تشخیص و درمان بیماری ها» که در سال 1362 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و لوح تقدیر از طرف رئیس جمهور به مترجم اهداء شد.8. ترجمه «بیماری های کودکان»9. ترجمه «بیماری های زنان و مامایی»10. ترجمه «کتاب پزشکی سیسیل» 11. ترجمه «فارماکولوژی پایه و بالینی» (2 جلد) با همکاری دکتر تقی قفقازی 12. ترجمه «مقدمات جراحی شواتز» 13. «تشخیص و درمان طبّی بیماری ها» 14. ترجمه «بیماری های هلیکوباکتر پیلوری» با همکاری دکتر حمید کلانتر و دکتر محمّد جلالی.(1)
ابوالفضل عباس بن ابراهیم بن عباس صوفی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از احمد بن محمّد بن سَکَن روایت می کند و حافظ ابراهیم اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.
ص: 35
او در سال 370ق وفات یافته است.(1)
استاد عباس شکوهی پور فرزند ابوالقاسم، معمار چیره دست و توانای معاصر اصفهان در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد.
از نوجوانی به بنّایی و معماری روی آورد تا استادی ماهر و معماری زبردست شد و به احداث و یا مرمّت خانه هایی با معماری سنّتی پرداخت. از سال 1347ش به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان مشغول شد و مسجد جامع، مسجد شیخ لطف اللّه، عمارت چهلستون، عمارت عالی قاپو و عمارت هشت بهشت را مرمّت کرد. همچنین با سازمان میراث فرهنگی اصفهان همکاری نمود تا اینکه در سال 1373ش بازنشسته شد. او در گچبری، مقرنس سازی، رسمی بندی و داربست زنی مهارت داشت و به فنون معماری و مرمّت بناهای قدیمی آگاه و تا آخرین ساعات عمر خود، به مرمّت آثار تاریخی مشغول بود.
وی در 8 اسفند 1379ش درگذشت و در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
مرمّت و تعمیر گچبری کاخ چهلستون، کاخ عالی قاپو، عمارت هشت بهشت، مسجد جامع و مسجد شیخ لطف اللّه در اصفهان، محراب مسجد جامع تبریز و قم، مقرنس کاری بقعه علی بن سهل در اراک، ورودی مسجد جامع دزفول، گچبری امامزاده عبداللّه شوشتر، تعمیرات طاق و ایوان مسجد میرعماد کاشان، گچبری مدرسه فیضیه قم و خانه قاضی نور (پیرنیا) در نائین، مرمّت مدرسه قدسیّه، خانه نیلفروشان، خانه آیت اللّه بهبهانی، خانه
ص: 36
سیف اللّه قاسمی و چند خانه تاریخی دیگر در اصفهان از آثار هنرمندانه او در مرمّت و احیاء آثار تاریخی به شمار می روند.(1)
شیخ عباس بن احمد خوانساری اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان نزد حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی به تحصیل پرداخته است. او کتاب «تأویل الآیات» تألیف سیّد شرف الدّین علی حسینی استرآبادی را به فارسی ترجمه کرده است.(2) همچنین جلد 17 «بحارالأنوار» و «اصول کافی» را هم ترجمه کرده که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
تصحیح جلد بیستم «بحارالأنوار» که در کتابخانه عمومی اصفهان وجود داشته است نیز از آثار اوست.(4)
استاد آقامیرزا عباس خان دهکردی متخلّص به «شیدا» فرزند اسحاق، ادیب شاعر و نویسنده محقّق [از شعراء و دانشمندان عالیقدر قرن چهاردهم هجری] در 14 ذیحجه 1299ق در دهکرد [شهرکرد فعلی] متولّد شد. پدرش در خدمت خوانین بختیاری به عنوان نایب الحکومه و منشی به خدمت مشغول بود.
استاد شیدا در اصفهان خدمت جمعی از بزرگان علم و ادب در فقه و اصول، صرف و
ص: 37
نحو، منطق و فلسفه، معانی و بیان و ریاضی به تحصیل پرداخته [است] که از آن جمله است: آخوند کاشی، آقا شیخ مرتضی ریزی، میرزا حسین همدانی [و جهانگیرخان قشقائی[ در خط هم نزد فتح اللّه جلالی خط نستعلیق را مشق نمود. او خطوط نسخ و نستعلیق را در کمال استادی می نوشت.
[شیدا در اصفهان به جمع مشروطه خواهان پیوسته و یار و همراه آنان بود. لذا در سال 1325ق به عضویت انجمن بلدیّه اصفهان در آمد و اوّلین شماره مجلّه «بلدیه اصفهان» را در پنج شنبه 4 ذیحجه 1325ق منتشر کرد. پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی به دستور محمّدعلی شاه و دستگیری و کشتار مشروطه خواهان، شیدا هم از بیم جان مدّتی در خانه شیخ محمّدتقی آقانجفی پنهان شد. پس از یورش بختیاری ها به اصفهان و فتح این شهر به همراه آنان به تهران رفت و در فتح تهران شرکت داشت. چندی بعد به چهارمحال و بختیاری بازگشت و به منشی گری در دستگاه رضاقلی خان سردار ظفر بختیاری پرداخت. او پس از مدت کوتاهی آن کار را رها کرده و در اصفهان ساکن شد.]
در سال 1333ق در اصفهان انجمن ادبی دانشکده را تأسیس کرد که به انجمن شیدا معروف شد و قریب یکصد تن از شعرای اصفهان در آن انجمن حضور یافتند. این انجمن قریب 14 سال ادامه یافت و شیدا در آن انجمن به ترویج شعر و ادب و تصحیح اشعار گویندگان پرداخت و در سال 1303ش مجله «دانشکده اصفهان» را برای نشر اشعار انجمن منتشر ساخت. [امّا پس از انتشار 7 شماره به علت بیماری شیدا، مجله دانشکده از انتشار بازماند.
9 سال بعد بار دیگر شیدا مجله «دانشکده اصفهان» را به صورت ماهانه منتشر کرد که آن هم بعد از انتشار 5 شماره برای همیشه تعطیل شد.]
انجمن شیدا بعد از 14 سال به عللی که یکی از آنها علّت مادی بود، تعطیل شد. شیدا
ص: 38
برای این انجمن همه ثروت و سرمایه مالی خود را صرف کرد. با این حال در اواخر عمر با ضعف مزاج و انواع امراض در فقر و تنگدستی به سر برد و چون دارای استغنای طبع و همت بلند بود هرگز زیر بار احسان دیگران نرفت [و از راه کتابت امرار معاش می نمود که آن هم در اواخر عمر به علت مطالعه زیاد و نگارش به ضعف باصره مبتلا شده و از کتابت بازماند و باقی عمر را به استغناء و صبر سپری نمود.]
او پس از یک عمر خدمت به علم و ادب در شب سه شنبه 24 جمادی الاولی 1369ق (مطابق 23 اسفند 1328ش وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
[بسیاری از شعرای اصفهان در رثای او شعر و ماده تاریخ گفته اند از جمله عبدالمجید اوحدی متخلص به «یکتا» این مادّه تاریخ را جهت او گفته است:
نوشت خامه «یکتا» ز بهر تاریخش «ز تاب جلوه معشوق داد دل شیدا»
شیدا کتاب «محرم نامه» که مجموعه ای از شعرهای شاعران اصفهان است را در سال 1342ق فراهم آورد که چاپ سنگی شد.
«دیوان شیدا» در سال 1379ش به کوشش مرید محمّدی در شهرکرد به چاپ رسید.
از اوست:
سرمست چون به بزم درآیی قدح به دست آهسته رو که شیشه عمرم به دست توست
عارف ز خانه سوی خرابات شد چو دید پیمانه سرخوش از تو و میخانه مست توست(1) ]
ص: 39
عباس باباعلی خواجوئی متخلّص به «عشقی» فرزند اسداللّه از شعرای معاصر اصفهان در سال 1305ش متولّد شده، تحصیلات کمی کرده و بعدا به کسب و کار مشغول شد. از اعضاء انجمن ادبی پروانه بود و در شعر طبعی روان داشت.(1)
[عشقی به سال 1303ش (مطابق سنگ نوشته مزارش) در اصفهان متولّد شده و از سن 9 سالگی به کار تلاش برای امرار معاش پرداخت. او از 16 سالگی به شعر و ادب روی آورد و سال ها زیر نظر اساتیدی همچون میرزا عباس خان شیدا و محمّدرضا شمشیری (شکیب) به فراگیری فنون شعر و ادب اهتمام ورزید. به سال 1336ش به حاج شیخ محمّدحسن گنابادی ملقّب به «صالح علی شاه» و بعد از فوت او به فرزندش حاج سلطان حسین تابنده ملقّب به «رضاعلی شاه» دست ارادت داد. او در سال های آخر عمر در انجمن های ادبی مشتاق و حافظ شرکت می کرد. مجموعه اشعار او به عنوان «جلوه عشق» به چاپ رسیده است.(2) عشقی در 22 مرداد 1374ش وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(3) ]
از اوست:
شانه مویت به رخ آینه گون می ریزد یا که بهر دل ما طرح جنون می ریزد
ص: 40
تیغ ابروی تو را هر که ببیند داند خون صاحب نظران چشم تو چون می ریزد
عباس بن اسماعیل قمشه ای، از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری است. در طهران ساکن بوده و در تاریخ دهم ربیع الاوّل سال 1261ق در مدرسه فخریه طهران، نسخه ای از کتاب «منهاج الهدایه» حاجی کلباسی را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 7376 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
عباس بن جعفر اصفهانی، [از فضلاء و ادبای اصفهان]، در کتاب «الوزراء و الکُتّاب» گوید که: دیدم به خط ابی علی احمد بن اسماعیل که نقل کرده بود از عباس بن جعفر اصفهانی که گفت عبدالحمید بن یحیی کاتب را می خواسته و با ابن مقفع رفیق بود و هر دو در یک خانه بودند. موقعی که مأمورین جهت گرفتن او به آن خانه وارد شدند گفتند: عبدالحمید کدامید؟ هر دو گفتند: من. از آن جهت که شما را به رفیق او ضرری نرسد» الخ.(2)
عباس بن جمال فریدنی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری بوده و در سال 1300ق نسخه ای از کتاب «ارشاد القاری» تألیف: مصطفی بن ابراهیم تبریزی را به خط
ص: 41
نستعلیق نوشته [است.] کتاب به شماره 3046 در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران موجود است.(1)
عباس کرباسیون فرزند حسن فرزند عباس، هنرمند توانای طرّاحی فرش و کاشی اصفهان در سال 1301ش در محلّه چهارسو علیقلی آقای اصفهان متولّد شد. پدرانش از معماران و بنّایان اصفهان بودند.
او تا ششم ابتدایی تحصیل کرد سپس به هنر طراحی روی آورد و مدّتی شاگرد حاج حسین مصورالملکی بود. آنگاه نزد استاد احمد ارچنگ طراحی فرش را فرا گرفت و از سن 18 سالگی به طور مستقل به طراحی فرش و کاشی مشغول شد. او در طراحی از سبک های هنری کاشیکاری و فرش از طرح های سنّتی ایرانی پیروی می کرد و خصوصا در طراحی اسلیمی و خطائی زبردست بود.
طرح های کاشیکاری او در ده ها ابنیه مذهبی و اداری و تاریخی وجود دارد که می توان به برخی از آنها اشاره کرد:
1. مرقد مطهر حضرت زینب (سلام اللّه علیها) در سوریه 2. صحن حضرت ابوالفضل العباس در کربلا3. حرم حضرت امام حسین علیه السلام4. حرم مطهر امام رضا علیه السلام و صحن قدس5. گنبد و محراب مسجد طباطبائی در قم6. قسمتی از میدان نقش جهان7. مسجد گوهرشاد مشهد8. حسینیّه طوقچی اصفهان9. حسینیّه عمادزاده اصفهان10. مسجد الهادی اصفهان 11. حسینیّه رضوی اصفهان 12. مسجد سیّد اصفهان 13. مسجد رحیم خان اصفهان 14. سردر وزارت خارجه در تهران.(2)
ص: 42
تعدادی از طراحان فرش و کاشی اصفهان از شاگردان و دست پروردگان او هستند. استاد عباس کرباسیون در 9 خرداد 1371ش از دنیا رفت و در قطعه 10 قبرستان باغ رضوان به خاک سپرده شد.
حاج شیخ عباس مصباح دستگردی فرزند ملاّ حسین درویش بن محمّدعلی «آرستم»، عالم فاضل، واعظ خبیر و مفسر جلیل، از علمای [معاصر] اصفهان. در حدود سال 1328ق در قریه دستگرد برخوار اصفهان متولد شد و با تشویق آخوند ملاّ عبدالکریم گزی و حاج میرزا محمّدرضا کلباسی به علوم دینی روی آورد.
مقدمات را نزد حاج میرزا رضا کلباسی فرا گرفت. سپس به اصفهان آمده و نزد [علمای عالیقدر] حاج آقا جمال الدّین خوانساری، سیّد آقاجان نوربخش، آقا شیخ محمّدرضا محمودآبادی، حاج شیخ محمود مفید و آقا سیّد محمّدرضا خراسانی، مقدمات سطوح را به همراه دروس منطق و حکمت فرا گرفت و آنگاه در درس خارج ففه و اصول [حضرات آیات] آقا سیّد عبداللّه ثقة الاسلام، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای، حاج میر سیّد علی بهبهانی و حاج آقا حسین خادمی حاضر شد.
او عالمی عادل و پرهیزگار بود. نماز جماعت را در مسجد پناهی و مسجد امیرالمؤمنین در خیابان فروغی اصفهان اقامه می کرد و به خواندن دعای کمیل نیز اهتمام داشت. گاهی نیز در دستگرد نماز جماعت را اقامه می نمود. سرانجام در چهارشنبه 22 جمادی الاولی سال 1408ق در اصفهان وفات یافت و جنازه وی به زادگاهش منتقل و
ص: 43
در رواق غربی امامزاده ادهم دستگرد مدفون گردید.
او چندین کتاب و رساله تألیف نموده و به چاپ رسانده که از آن جمله است:
1. «اربعین» یا «نورالیقین» 2. «تعلیمات دینی»، وظیفه همگانی: برای عموم مکلفین به ویژه نوباوگان3. «تعلیمات دینی» به اختصار و به زبان ساده4. «جلوه حقیقت» در موضوع اصول عقاید5. «جواهر العرفان» در تفسیر قرآن که 7 جلد آن به چاپ رسیده و یک جلد آن آماده چاپ بوده است.(1)
میرزا عباس خان ذوالفنون، سومین فرزند (دومین پسر) میرزا حسین خان بن آقانصراللّه خان بن میرزا محمّدخان، هنرمند و عتیقه شناس کم نظیر معاصر در سال 1262ش متولّد شد.
پدر و نیایش از مالکین و ساکنین «اسفرجان» و پدرِ نیایش از همراهان عالم مجاهد حاج ملاّ محمّدشفیع خوئی به اصفهان بوده که با فرزند رضاقلی بیگ بن محب علی خان (از حفاد فتحعلی خان اعتمادالدّوله داغستانی) ازدواج کرده است و همسر میرزا عباس خان، دخترزاده آقامیرزا محمّدجعفر محلّه نویی (حفید ملاّ محمّدشفیع) و داماد میرزا شکراللّه خان بن رضاقلی خان بن محمّدقلی بیگ بود.
میرزا عباس خان و دو برادرش میرزا نصراللّه خان و حاج میرزا اسداللّه خان از عتیقه شناسان و هنرآگاهان کشور بودند.(2) میرزا عباس خان در اصفهان هنرکده ای تأسیس کرد که انواع صنایع دستی در آن تعلیم داده می شد که بعدا هرکدام از هنرآموزان آن از قبیل حاج میرزا آقا امامی، حاج میرزا محمّدعلی خان نقاش و حسین خوشنویس زاده
ص: 44
از استادان نامی گردیدند. میرزا عباس خان جزو بزرگ ترین هنرمندان سوخت مُعَرَّق بود و برای ساختن آلیاژها و مایه خمیرهای مجسمه سازی آزمایش هایی انجام داد. همچنین وی در زمینه علم شیمی اطلاعاتی به دست آورد و برای رنگ سازی آزمایش هایی انجام داد.
او در سال 1309ش برای یک نمایشگاه بزرگ در انگلستان سردربی به سبک سردرب مسجد امام اصفهان بر روی پوست و کاغذ مخصوص کاشی کاری و نقاشی دوره صفویّه به صورت سوخت و معرّق تهیه و در محلّ ورودیّه نمایشگاه نصب نمود که تحسین و اعجاب هنرمندان و مقامات داخلی و خارجی را برانگیخت و در ایران به اخذ مدال درجه یک علمی نائل شد.
استاد ذوالفنون در روز شنبه اوّل بهمن 1328ش وفات یافت و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
این آثار هنری بازمانده از پنجه های زبردست و قریحه خلاّق اوست:
1. «قندیل» جهت آرامگاه فردوسی که در سال های 1313 تا 1317ش و براساس اشعار فردوسی در شاهنامه ساخته شد و مجسمه های فراوان از شکارگاه ها و سواران و در وسط آن مجسمه فردوسی دیده می شود. روی این مجسمه با مینیاتورکاری زینت یافته است.
2. تابلویی با سوخت معرق که به مناسبت جشن های هزاره حکیم ابوالقاسم فردوسی تهیه شد و در کاخ موزه سلطنتی سابق در تهران موجود است.(1)
ص: 45
مرشد عباس زریری فرزند حسین از مشاهیر نقّالان و شاهنامه خوانان معاصر اصفهان در سال 1327ق (مطابق 1288ش) در محلّه مستهلک اصفهان متولّد شد. در کودکی بر اثر قحطی پدر و مادر و بستگان خود را از دست داد و برای امرار معاش به شغل های مختلفی روی آورد. در جوانی به نقّالی در قهوه خانه های اصفهان پرداخت و کم کم شهرت و مهارت زیادی یافت، تا جایی که از شهرهای دیگر برای شاهنامه خوانی از او دعوت می شد. او روایات نقالان قدیم از شاهنامه و سایر کتاب های اساطیری ایران را که سینه به سینه به دوره او رسیده بود از حفظ داشت و با بیانی گیرا و جذّاب در جمع کثیر مستمعین حاضر در قهوه خانه ها با حرکات دست و پا و عصا روایت می کرد و صحنه های رزم و بزم را برای حاضرین مُجَسّم می ساخت. از داستان های زیبای شاهنامه رزم رستم و سهراب بود که در نقالی به سهراب کشان ختم می شد و پس از بیان آن، مرشد شاهنامه خوان به ماجرای عاشورا و شهادت جوان رعنای امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام گریز می زد و مجلس را به گریه می آورد.
مرشد عباس طومارهایی از روایت نقّالان قدیم از داستان های شاهنامه گردآوری کرده بود که از میان آنها «داستان رستم و سهراب» با تصحیح و ویرایش دکتر جلیل دوستخواه، ادیب و شاهنامه پژوه معاصر، در سال 1369ش به چاپ رسید.
مرشد عباس در 30 تیر 1350ش در سن 62 سالگی در اصفهان درگذشت و در تکیه زرگرها در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. بر سر مزار او بقعه کوچکی بنا کردند.(1)
ص: 46
عباس بن حمدان بن عباس بن مافرّوخ (مافروخی) مدینی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از ابراهیم بن ناصح، احمد بن مهدی، احمد بن یونس، نضر بن هشام و یونس بن حبیب روایت نموده و حسین بن محمّد بن علی زعفرانی از او نقل حدیث کرده است.(1)
ابوالفضل عباس بن حمدان بن محمّد بن سلم حنفی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] او را از جمله راویان ثقه و از صلحاء عهد خویش دانسته اند.
قاضی ابواحمد محمّد بن احمد بن ابراهیم عسال، طبرانی و عبدالجبار بن علاء از او نقل حدیث کرده اند و خود او از حاتم بن بکر صیرفی، و محمّد بن خالد بن خداش و یوسف بن محمّد بن سابق روایت کرده است. کتاب «مسند» را تألیف کرده و در جمادی الآخر سال 294ق در اصفهان وفات یافته است.(2)
عباس بن حیدر قمی اصفهانی از فضلای قرن یازدهم هجری است. از آثار او:
1. «شرح الفوائد الغیاثیة» در بلاغت به عربی که در سه دهه اوّل جمادی الثانی 1085ق از شرح کتاب فراغت یافته و به شماره 327 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
ص: 47
(1) «دُرَرُ الأسرار فی تَعدُّد فرق اته النّبی المختار» در اعتقادات به عربی که در 6 شوال 1069ق آن را به پایان رسانده است و به شماره 721 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)
همچنین صاحب عنوان در 6 جمادی الاوّل 1063ق نسخه ای از کتاب «التبصره فی علم الهیئة» تألیف ابوبکر محمّد بن احمد بن ابی بشر مروزی را به خط نستعلیق نوشته و میکروفیلم آن ضمن مجموعه ای در دانشگاه طهران موجود است.(3)
عباس بهشتیان [فرزند حیدرعلی]، فاضل ارجمند، عضو انجمن آثار ملی، مؤلف «بخشی از [گنجینه] آثار ملی» و غیره. فوت 1408ق مدفون در تکیه میر در تخت فولاد.(4)
[وی در سال 1305ش در محلّه دومنار دردشت اصفهان به دنیا آمد. پدرش از اهالی ریز (زرین شهر کنونی) بود. بهشتیان در مدرسه قدسیه به تحصیل پرداخت. او برای امرار معاش به کشاورزی و باغداری مشغول شد و اغلب اوقات را به تحقیق و جستجوی آثار تاریخی اصفهان و نوشتن و مطالعه کتاب گذراند.
او عاشق اصفهان بود. کوچه ها و محله های شهر را قدم به قدم کاویده بود و برای آگاه کردن مردم و مدیران شهری و جلوگیری از تخریب و انهدام خانه ها، کاروانسراها، حمام ها، تیمچه ها، زورخانه ها، عصاری ها، زیارتگاه ها و... خون دل می خورد، نامه نگاری می کرد، اعتراض می کرد و تا رسیدن به مقصود و حفظ آن آثار از پای نمی ایستاد. شجاعت و جسارت او به قدری بود که از هیچ قدرتی پروا نداشت و برای
ص: 48
حفظ آثار تاریخی همه گونه سختی را به جان می خرید. او از اعضای فعّال انجمن آثار ملی اصفهان بود و بارها هم قدم با استاد فقید سیّد مصلح الدّین مهدوی و مرحوم دکتر هنرفر به جستجو و شناسایی آثار تاریخی ناشناخته اصفهان پرداخت.
از اقدامات ارزنده او بررسی و ارائه اسامی قدیمی گذرها، میدان ها، محلّه ها و ابنیه تاریخی اصفهان بود که اغلب مورد استفاده شهرداری اصفهان قرار گرفت. همچنین پیگیری مرمّت و احیای مزار صائب تبریزی و بازار بلند و چند اثر تاریخی دیگر و جلوگیری از رفت و آمد اتومبیل از پل های تاریخی زاینده رود از دیگر فعالیّت های اوست.
بهشتیان در بین چهره های فرهنگ و ادب اصفهان محبوبیّت فراوانی داشت و با اغلب آنان از جمله: صغیر، شکیب، الفت، سپنتا، تاج اصفهانی، قدسی و خاکشیر مصاحبت و معاشرت می نمود. وی در روز 11 اسفند 1366ش بدرود حیات گفت و بنا به وصیت خودش در صحن تکیه میر در تخت فولاد به خاک سپرده شد.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «بخشی از گنجینه آثار ملّی»2. «تاریخ تخت فولاد»3. «عصارخانه های اصفهان»4. «کبوترخانه های اصفهان»5. «آثار باستانی گمنام اصفهان».(1) ]
عباس احمدی شاپورآبادی فرزند رجبعلی از شعرای معاصر اصفهان [در پنجم اردیبهشت 1324ش در روستای «شاپورآباد» برخوار اصفهان متولد شد. از 15 سالگی به سرودن شعر پرداخت که اغلب در باب مضامین اجتماعی، مذهبی و اخلاقی است. او
ص: 49
سال ها به عنوان کارمند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صادقانه خدمت کرد. گاهی در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن حافظ شرکت می کرد. او نام خانوادگی خود «احمدی» را برای تخلّص خود برگزیده بود. وی سرانجام در 2 خرداد 1386ش وفات یافت و در قطعه نام آوران در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.
کتاب ها و منظومه های زیر از اوست:
1. «آیینه انقلاب» منظوم2. «آیینه حج» منظوم3. «بیوگرافی منظوم سرداران شهید استان اصفهان»4. «ترجمه منظوم نهج الفصاحه»5. «تخت فولاد در شعر فارسی»6. «جلوه نماز در شعر فارسی» (چاپ شده است) 7. «خاطرات منظوم جبهه» در 2 جلد8. «دائرة المعارف شعراء و عرفای استان اصفهان»9. «زاینده رود در شعر فارسی» (چاپ شده است) 10. «سفرنامه منظوم» 11. «نظم اللئالی» که ترجمه منظوم کلّ قرآن مجید است. 12. «همگام با پیامبران» یا «قصص قرآن» (چاپ شده است) .
از اوست:
همچو پروانه گرد شمع شب ها سوختم تا الفبایی ز درس عاشقی آموختم
در بطالت عمر خود را طی نکردم روز و شب در خراب آباد دل گنجینه ای اندوختم
روز و شب مانند نی نالیدم از سوز فراق تا که در نیزار دل ها آتشی افروختم(1) ]
شاه عباس اوّل، فرزند سلطان محمّد خدابنده صفوی و پنجمین پادشاه سلسله
ص: 50
صفویّه، در اوّل رمضان 978ق در هرات به دنیا آمد. در دوره کودکی اسما حکومت خراسان را داشت. مرشد قلی استاجلو، حاکم تربت حیدریّه، او را تحت حمایت خود گرفت و در ذیقعده 996ق وی را به عنوان شاه عباس در قزوین به تخت سلطنت نشاند و پدرش، سلطان محمّد خدابنده، را برکنار و زندانی کرد.
شاه عباس پس از سرکوب سران یاغی قزلباش، در سال 998ق با دولت عثمانی صلح کرد و به خراسان تاخت و ازبک ها را که خراسان را عرصه تاخت و تاز خود کرده بودند شکست داد و عقب نشاند. آنگاه در سال 1000ق پایتخت دولت صفویّه را از قزوین به اصفهان منتقل و با دعوت از کارشناسان نظامی انگلیسی (برادران شرلی) ارتش ایران را به سلاح های جدید مجهز کرد. وی در سال 1011ق با دولت عثمانی وارد جنگ شد و سرزمین های اشغالی ایران و قسمت عمده ای از عراق عرب را به تصرّف خود درآورد. پس از آن، سپاه ایران به فرماندهی اللهوردی خان با اشغالگران پرتغالی که بنادر جنوبی ایران را در تصرّف خود داشتند وارد جنگ شد و آنان را در سال 1023ق از بندر گمبرون (بندرعباس) و در سال 1031ق از جزیره هرمز بیرون راند.
در آن زمان اصفهان، پایتخت صفویه، به اوج شهرت و رونق رسید. در زمان شاه عباس میدان نقش جهان، مسجد شیخ لطف اللّه، کاخ عالی قاپو، بازار قیصریه، پل اللهوردی خان و ده ها مدرسه و مسجد و بنای دیگر ساخته شد. شاه عباس برای رونق دادن به صنعت و تجارت در اصفهان ارامنه را از ارمنستان، که مورد حمله عثمانی ها بود، به اصفهان انتقال داد و محلّه جلفای نو را برای اقامت آنان بنا کرد. همچنین تبریزیان را که در فنون زرگری و صنایع ظریفه استاد بودند به اصفهان منتقل و محلّه تبریزآباد (عباس آباد) را برای آنان احداث کرد. در آن دوره، هند و ماوراءالنهر و بسیاری از کشورهای اروپایی در ایران تجارتخانه و نمایندگی سیاسی داشتند. شاه عباس به
ص: 51
بازسازی راه های اصلی کشور پرداخت و ده ها کاروانسرا در مسیر این راه ها بنا کرد.
شاه عباس دوستدار علم و فرهنگ بود. به تشویق او بسیاری از علمای جبل عامل، عراق عرب و شهرهای مختلف ایران به اصفهان آمدند و ده ها مدرسه علمیه بنا شد و فقه، اصول، کلام، ادبیات، حکمت و عرفان رونق گرفت و روحانیون مناصبی مانند صدارت و شیخ الاسلامی را به دست آوردند. شاه عباس به هنرمندان و شعرا ارج می نهاد. علیرضا عباسی و صادقی افشار و بسیاری از ادبا و فضلا در کتابخانه سلطنتی به فعالیت های ادبی و هنری مشغول بودند.
شاه عباس احترام و ارادت زیادی برای علما و سادات قائل بود و برای مرمّت و توسعه آستان قدس رضوی و بقاع متبرکه هزینه می کرد و پای پیاده به مشهد مقدّس می رفت، با این حال مردی سخت گیر و بی رحم بود. او پدر خود را محبوس کرد، دو تن از برادران خود را نابینا ساخت، پسر ارشد خود، صفی قلی میرزا، را از سر بدگمانی به قتل رساند و در حمله به گرجستان بیش از 70000 نفر از گرجیان را قتل عام کرد. در سراسر سلطنت او بساط شکنجه های وحشیانه و زجر و آزار برپا بود.
شاه عباس در 24 جمادی الاولی 1038ق پس از ابتلا به یک بیماری سخت در شهر اشرف مازندران درگذشت و ظاهرا در مقبره حبیب بن موسی در کاشان مدفون شد.(1)
شاه عباس گاهی شعر می سرود. این بیت از اوست:
نه ز هر شمع و گلم چون بلبل و پروانه داغ یک چراغم داغ دارد یک گلم در خون کشد(2)
ص: 52
عباس کاظمی کبوترآبادی فرزند محمّدصادق، شاعر و ادیب و موسیقی دان معاصر اصفهان. در سال 1310ش در اصفهان متولّد شده [و از نوجوانی به شعر و موسیقی روی آورد. او نی را از استاد حسین یاوری و آواز را از میرزا علی قاری آموخت و در کنار آن به فراگیری ردیف ها و گوشه های موسیقی ایرانی پرداخت.] گاهی نیز شعر می سرود. [او در 15 فروردین 1381 وفات یافته و در قطعه نام آوران در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.]
از اوست:
دوش از میخانه دل عزمش سوی گلزار بود جام بر کف مست و شیدا با بُتی عیّار بود
بلبلی را دید بر شاخ گلی مسکین صفت بینوا اندر درونش ناله های زار بود(1)
عباس غازی اصفهانی، فرزند صفرعلی، هنرمند موسیقی دان معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. در جوانی به فراگیری موسیقی و نواختن نی پرداخت و از اساتید فن خصوصا استاد حسین یاوری بهره برد. وی با هنرمندانی چون اصغر سامع، عباس مدینه ای و نکوزاده همکاری داشت. استاد غازی علاوه بر نواختن نی، گوشه ها و ردیف های موسیقی ایرانی را خوب می شناخت و در سرودن شعر، خوشنویسی و عتیقه شناسی مهارت به سزایی داشت.(2) وی در روز 17 اسفندماه 1385ش بدرود
ص: 53
حیات گفت و در قطعه هنرمندان واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
شاه عباس دوّم، فرزند شاه صفی بن محمّدباقر میرزا (صفی میرزا) بن شاه عباس اوّل، هفتمین پادشاه صفویه است. او در جمادی الثانیه سال 1043ق متولّد شد و در ماه صفر 1052ق در حالی که کمتر از 10 سال داشت، پس از مرگ پدر به تخت پادشاهی ایران تکیه زد.
در آغاز سلطنت چون هنوز به سن رشد نرسیده بود، ظاهرا تحت نفوذ و تربیت وزرا یک چند، تقوی و درستی نشان داد و میخوارگی را منع کرد. امّا وقتی به سن رشد رسید، خود در عشرت و میخوارگی افراط نمود. او میل زیاد داشت که همچون جدّ خود شاه عباس به آبادانی و عمران کشور بپردازد. در دوران سلطنت او ابنیه و کاخ های متعددی (از جمله کاخ چهلستون اصفهان و پل شاهی = پل خواجو) ساخته شد. رفتار او با شاهزادگان اُزبک که به دربار او پناه آوردند، همراه با جوانمردی و بزرگواری بود.
در سال 1075ق (1664م) در زمان آلکسی میخایلوویچ، امپراطور روسیه و پدر پطر کبیر، هیأتی با 800 نفر و دو مأمور سیاسی به ایران آمدند و مورد استقبال دربار صفویه قرار گرفتند امّا وقتی معلوم شد آنان برای فرار از مالیات، از پوشش مأمورین سیاسی استفاده کرده اند، از دربار اخراج شدند. امپراطور روسیه از این واقعه خشمگین شد و به دستور او عده ای از لشکریان روس به مازندران تاختند و به قتل و غارت پرداختند، امّا سربازان صفویه آنها را از آنجا بیرون راندند. فرانسه هم به دربار ایران سفیر فرستاد که مورد استقبال دربار صفوی واقع شد. مورّخان و سیّاحان اروپایی رفتار شاه عباس نسبت به نمایندگان سیاسی، تُجّار و عیسویان را همراه با مدارا و احترام دانسته و او را
ص: 54
ستوده اند.
شاه عباس چند بار (در سال های 1059، 1064 و 1068ق) بر سر قندهار با لشکریان پادشاه هند جنگ کرد و جز 6 ماه (در سال 1068ق) که قندهار در تصرّف هندیان بود، همواره فاتح بود. شاه جهان، پادشاه هند، در سال 1056ق سفیری برای ایجاد روابط دوستی نزد شاه عباس فرستاد و او نیز در 1075ق به همین منظور سفیری به دربار اورنگ زیب روانه کرد.
شاه عباس دوم به شعرا و علما احترام می گذاشت و آنان در دولت او دارای جایگاهی بلند بودند. خود او هم اهل شعر و ادب بود. گاهی شعر می سرود و «ثانی» تخلّص می کرد. وی سرانجام در شب سه شنبه 25 ربیع الاوّل 1077ق در بازگشت از خراسان، زمانی که به خسروآباد دامغان رسیده بود بر اثر بیماری درگذشت و در مقبره پدرش (جنب مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) ) مدفون شد. کتیبه های این بقعه از استاد محمّدرضا امامی است.(1)
این شعر از اوست:
به یاد قامتی در پای سروی گریه سر کردم چو مژگان برگ برگش را به خون دیده تر کردم(2)
آقامیرزا عباس نحوی فرزند میرزا عبدالجواد بن میرزا عبدالحسین بن محمّدتقی بن
ص: 55
حاج محمّدحسین نایب الصدر بن آقا محمّدجعفر هرندی اصفهانی، ادیب فاضل، از بنیان گذاران فرهنگ جدید در اصفهان در قرن چهاردهم هجری در سال 1300ق در اصفهان متولّد شده، [تا 25 سالگی نزد اساتید علوم قدیمه به تحصیل ادبیات، نحو، صرف، منطق، معانی و بیان، بدیع، فقه و اصول مشغول بود که از آن جمله است آخوند ملاّ عبدالکریم گزی.
او در آغاز جوانی در مدرسه قدسیه تدریس را آغاز کرد و سپس مدرسه دیانت را با همکاری عموزاده اش، عبدالرسول نحوی، تأسیس کرد. او چندین سال مدیریت دبستان های شهشهان، فردوسی، حکیم نظامی و عصر پهلوی را برعهده داشت و سال ها در دبیرستان های سعدی و صارمیه و دانشسرای دختران و پسران تدریس کرد. مدّتی هم ریاست تحقیق اوقاف و کفالت اداره فرهنگ استان دهم را برعهده داشت.]
او یک سال قبل از فوت از فعالیت های فرهنگی بازنشسته شده و در شب 4 جمادی الثانیه 1371ق [مطابق آذرماه 1330ش] وفات یافت و در تکیه مجاور تکیه ملک در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.
از آثار او کتابی در صرف و نحو [به نام «تلخیص الصّرف»] و کتابی در شرعیات است که جهت محصّلین مدارس تألیف نموده و هر دو به طبع رسیده است. همچنین رساله مختصری در «شرح حال نحوی های هرندی» نوشته است.(1)
استاد عباس فرزند استاد عبدالرحیم، از حجّاران هنرمند قرن چهاردهم هجری است. ظاهرا از اهالی محلّه بیدآباد بوده است. او نقوش گل و بتّه و شکل فرشته و نقوش
ص: 56
هندسی و اسلیمی را با ظرافت و مهارت قابل توجّهی بر روی سنگ حجّاری و آثار زیبا و هنرمندانه ای را خلق می کرده است.
برخی از آثار او که در تخت فولاد اصفهان مشاهده شده اند عبارتند از:
1. حجاری سنگ قبر مرمر حسین شهناز در سال 1318ه.ش.
2. حجاری سنگ قبر حاج محمّدحسن بنکدار در سال 1342ق با رقم «عمل استاد عباس ولد استاد عبدالرّحیم حجار».
3. حجاری سنگ قبر استاد مهدی زادهوش، در سال 1324ه.ش با رقم «عمل استاد عباس ولد استاد رحیم».(1)
عباس سالاری، فرزند عبدالعلی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1322ش در روستای «اسفه سالار» شهرضا متولّد شد. در کودکی با خانواده به آبادان رفت و تحصیلات ابتدایی و سیکل را در آنجا به اتمام رساند. سپس در شهرضا تحصیلات در مقطع متوسطه را تا اخذ دیپلم ادامه داد. در سال 1346ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در مدارس شهرضا تدریس آغاز کرد. او از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و برخی از اشعارش در مطبوعات چاپ شد. در شعر «سالاری» تخلّص دارد.(2) از آثار او «مرآت صفا» (دیوان اشعار) و «شیفتگان وصال» (مجموعه اشعار مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام ) به چاپ رسیده است.
این شعر از اوست:
ما زورق شکسته دریاچه غمیم آماج بی قراری طوفان عالمیم
ص: 57
در دشت بی کران بلاخیز روزگار پیوسته ما شمع بلادیده با همیم
بر ما مگیر خرده که در سنگلاخ دهر مردانه بر ادامه این ره مصمّمیم
استاد عباس بانی، فرزند استاد عبداللّه معمار، از معماران و مرمّت گران آثار تاریخی اصفهان در عصر حاضر در حدود سال 1251ش در اصفهان متولّد شد و از نوجوانی نزد پدر حرفه معماری را به خوبی آموخت و در ردیف اساتید زبردست درآمد. پس از تأسیس بلدیه (شهرداری) اصفهان مسابقه ای برگزار شد و هرکس می توانست در ابتدای خیابان کمال اسماعیل فعلی یک ایوان بنا کند که در بالای آن یک قطاربندی به سبک صفوی باشد برتر شناخته می شد. استاد بانی این کار را به نحوی شایسته انجام داد و به عنوان نفر نخست این مسابقه برگزیده شد. درنتیجه پادگان سازی برای ارتش در اصفهان و خیابان کشی و شهرسازی به وسیله شهرداری اصفهان به او محوّل شد.
از جمله اقدامات قابل ذکر او معماری هتل شاه عباس اصفهان، معماری ساختمان بی بی زینب (مزار زینبیه) اصفهان، بازسازی مسجد آب بخشان (شهداء) ، مرمت و بازچینی گنبد چهارسو شاه (یکی از زیباترین گنبدهای بازار از لحاظ آجرچینی و شکل های هندسی) که با وجود ضعف در بینایی، با لمس دست، طرازبندی گنبد و طرح های هندسی را به انجام رسانید، و همچنین افزودن 6 دهانه به دهانه های پل جویی و تعمیر و بازسازی منارجنبان اصفهان بود.
وی سرانجام در سال 1353ش وفات یافت و در تکیه گلزار واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)
ص: 58
حاج عباس بیاض، فرزند عبدالوهاب، از هنرمندان فلزکار و علامت ساز اصفهان در قرن چهاردهم هجری در اصفهان متولّد شد. او در ساختن اشکال پرنده و حیوان از فلز که در علامت استفاده می شد مهارت داشت. او ابتدا در بازار دواتگرها و سپس در کاروانسرای فخر و در اواخر عمر در منزل به علامت سازی مشغول بود. او مدتی در کار علامت سازی با حاج طاهر و حاج محمّدحسن از علامت سازان زبردست اصفهان همکاری می کرد.
او سرانجام در 14 صفر 1380ق در حدود 95 سالگی وفات یافت و در قبرستان فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
آقا سیّد عباس صفی دهکردی بن سیّد علی بن سیّد محمّدتقی حسینی دهکردی، عالم عابد فاضل کامل در سال 1304ق در قریه «اشکفتک» در یک فرسنگی شهرکرد متولّد شد. پدرش از علمای محل و مورد احترام عموم اهالی چهارمحال بود.
سیّد عباس مقدمات را نزد آقا جلال الدّین بت شکن دهکردی خواند. سپس به اصفهان آمد و نزد [علمای عالیقدری چون] آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، جهانگیرخان قشقایی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، حاج شیخ عبدالحسین محلاتی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی به تحصیل فقه و اصول و منطق و ادبیات و کلام و حکمت پرداخت و در طب نیز نزد حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی حاضر شد و از اساتید خود و مراجع نجف اشرف به دریافت اجازات روایتی و اجتهاد
ص: 59
مفتخر گردید.
[او سال های طولانی در مدرسه جده بزرگ اصفهان به تدریس دروس سطح و فلسفه و رجال و درایه مشغول بود و شاگردان بسیاری تربیت کرد.] آن مرحوم در مسجد یزدآباد و مسجد کرمانی اصفهان به اقامه نماز جماعت می پرداخت. سرانجام در ذی القعده 1394ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
عباس اسپه پور، فرزند علی بن عباس خان بن غلامعلی خان بن علی بن غلامحسین خان بختیاری، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1315ش متولّد شده. وی در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن حافظ شرکت نموده است. از اوست:
سحر از جانب حق آن مه تابان آمد روشنی بخش جهان نور دل و جان آمد
جلوه ایزد یکتا به جهان کرده طلوع آنکه مهرش همه آفاق گرفت آن آمد(2)
میرزا عباس خان صفاءالسلطنه [فرزند میرزا علی خان صفاءالسلطنه (مشتاقی) بن ملاّ میرزا محمّدهادی راثی نائینی اصفهانی] شعر نیکو می سروده و یکصد و پانزده سال عمر کرده و در حدود سال 1358ق در طهران وفات یافته و در قم مدفون گردید.(3)
ص: 60
[صفاءالسلطنه ثانی، در سال 1282ق در تهران متولّد شد. در جوانی در خدمت پدر، به مشاغل دولتی پرداخت. در سال 1301 منصب خلاصه نویسی عرایض متظلّمین به او تفویض شد و همچنان به خدمات انشاء مشغول بود و تا سال 1317ق سررشته دار توپخانه شد. در سال 1318ق با پدر خود به زیارت عتبات رفت. در مراجعت پس از مرگ پدر ملقب به لقب پدر خود گردید و در وزارت خانه امور خارجه به سمت منشی گری مشغول کار شد. وی شعر می گفت و نستعلیق را خوش کتابت می کرد.(1) به ادبیات فارسی مسلط بود و به زبان فرانسوی آشنایی داشت. در شعر «صفا» تخلّص می کرد و «دیوان اشعار»ی دارد.(2)
از آثار خطوط او «دیوان مشتاقی» (دیوان پدر خود) که در سال 1322ق و قسمتی از «حدائق السحر» که در سال 1321ق در تهران چاپ سنگی شده است.(3)
این شعر از سروده های اوست:
ز نارت نورم اندر دیده آمد سرورم در دل غمدیده آمد
ز دشنامت نرنجیدم ولیکن ز هر نیت دلم رنجیده آمد(4) ]
درویش عباس گزی متخلّص به «جزی» فرزند علی اُلیک از شعرای قرن سیزدهم هجری در سال 1264ق در قریه «گز» از توابع «بُرخوار» اصفهان متولّد شد. وی در 7 سالگی به مکتبخانه رفت و نزد ملاّ عبداللّه گزی تحصیل کرد اما به علت فقر ترک
ص: 61
تحصیل کرده همراه پدر به مُقنّی گری پرداخت و در کنار آن به مطالعه مشغول شد. در سال های نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. وی در جوانی به دراویش گز پیوسته و به خانقاه آنان رفت و آمد نمود. او سرانجام در سال 1323ق وفات یافته و در زاویه شرقی بقعه شاه نعمت اللّه در روستای گز مدفون شد. اغلب اشعارش به لهجه محلّی گزی (از لهجه های مرکزی ایران و معروف به «بِشِه بوره») سروده شده است. منتخبی از غزلیات با زبان محلّی که از کتاب «ارشاد الولد» درویش عباس انتخاب شده است به عنوان غزلیات درویش عباس گزی (به لهجه گزی) در سال 1371ش به چاپ رسیده است.(1) اشعاری هم در هزل و هجو داشته که هنوز چاپ نشده است.
آقا میرزا عباس بن حاج میرزا علی اکبر شیخ الاسلام [از علماء و خطبای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از علماء و مدرّسین این شهر تحصیل نموده تا فردی فاضل و کامل گردید و سپس به وعظ و ارشاد پرداخت. [او] چون صدایی گیرا و آهنگی دلنواز داشت و در ذکر مصیبت و موعظه نیز مهارت و استادی یافته بود مورد توجه و علاقه عموم مستمعین بود.
[سرانجام] قبل از سال 1370ق در اصفهان وفات یافته، در اطاقی مخصوص در تکیه شیخ مرتضی ریزی [در تخت فولاد] مدفون گردید.(2)
ص: 62
مرشد عباس ملقب به «نثارعلی» فرزند علی همت، از عرفای اصفهان در عصر حاضر در اصفهان متولّد شد. او مرید مرشد حسین لُنبانی (سروعلی شاه) از عرفای سلسله خاکسار جلالی بود. او از نقالان و پرده خوانان قدیم اصفهان بود و مجال نقل و شاهنامه خوانی او در قهوه خانه حاج رضا سنگتراش در کوی نارون [خیابان طالقانی[ اصفهان مورد توجه مردم بود.
وی در سال 1348ش وفات یافته و در قبرستان بزرگ جنب مصلای تخت فولاد مدفون شد.(1)
حاج میرزا عباس سهیلیان شمس آبادی متخلّص به «فایض» فرزند محمّدعلی سهیلی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان و سخنوران معاصر] در سال 1308ق در محله «شمس آباد» واقع در شمال شهر اصفهان متولّد شد. [پدرش تاجر بوده و طبع شعر داشته است. فایض در اصفهان نزد جمعی از علماء عالیقدر همچون جهانگیرخان قشقایی، میر سیّد علی نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّدباقر درچه ای و حاج آقا رحیم ارباب به تحصیل پرداخت و در فنون ادب و فقه و اصول و منطق و حکمت مهارت یافت. بسیاری از فضلاء و شعراء از خرمن فضل و ادب او خوشه برگرفته اند. در ادبیات استادی مسلّم و در شعر صاحب قریحه ای وقّاد بود. او شاعری روشن ضمیر بود که عمر را به استغناء و پرهیز از شهرت و و زخارف دنیوی سپری نمود.]
ص: 63
او از اعضای انجمن ادبی شیدا بود و گاهی در انجمن کمال شرکت می کرد.
[مرحوم فایض نماز جماعت را در مسجد صاحب الزمان باب الدشت و مسجد ام البنین شمس آباد اقامه می کرد و مورد اعتماد و احترام فضلاء و ادباء و عموم مردم بود. «دیوان اشعار» او در سال 1384ش به چاپ رسیده است.]
او در روز 23 ذی القعده 1389ق [مطابق با 11 بهمن 1348ش] وفات یافته و در صحن تکیه درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. [شاعر توانا آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی (برنا) مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
کلک «بُرنا» سال فوتش را نوشت: «جای فایض جنّت جاوید باد»
از اوست:
عمر اگر مرحله پیمای هوی و هوس است تا به این حد که بازیچه تلف گشت بس است
هر حریصی که بَرَد رنج که جمع آرد گنج عنکبوتیست که خوشدل به شکار مگس است
نفسی صحبت اهل دلی ار دست دهد حاصلی دارد اگر عمر همان یک نفس است(1) ]
عباس مهوری حبیب آبادی اصفهانی متخلّص به «محور» فرزند غلامرضا بن عباس، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1314ش متولّد شده و تحصیلات مقدماتی را در حبیب آباد بُرخوار نزد حاج شیخ عباسعلی ادیب، سیّد محمّد مرتضوی و حاج محمّدعلی
ص: 64
محسنی طی نمود. در 13 سالگی پدرش را از دست داد و جهت امرار معاش به کار پرداخت.
در نوجوانی لب به گفتن اشعار گشوده و ابتدا «یم موج» تخلّص می نمود و بعدا آن را به «محور» تغییر داد.او در انجمن های ادبی اصفهان همچون کمال، صائب، سعدی، حافظ و صغیر شرکت می کرد. سرانجام در سال 1383ش وفات یافته و در قبرستان عمومی حبیب آباد (معروف به «بهشت زینب (س) » مدفون شد.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «دیوان محور» که در سال 1372ش چاپ شده است. 2. «فانوس عشق»3. «نونهال اسلام»4. «نهج البلاغه منظوم»(1)
[از اوست:
عقل را با آن درایت ره به کوی عشق نیست با جنون رفتن به سوی محمل لیلا خوش است]
شاطر عباس زمانی فرزند شاطر غلامحسین، از شاعران معاصر اصفهان در سال 1295ش در اصفهان متولّد شده و چون پدر به شغل نانوایی پرداخته است. در شعر طبعی متوسط داشته است. از اوست:
ببخش جرم خلایق به دنیی ار خواهی به روز حشر رضا گردد از تو رب غفور
به هر بلا که رسد از خدا تو صابر باش بدان که روضه رضوان بود جزای صبور(2)
ص: 65
استاد عباس گیاهی [فرزند غلامحسین، شاعر و هنرمند معاصر] در سال 1301ش در اصفهان متولّد شده و اندکی تحصیل نموده و پس از آن ترک تحصیل کرده و ضمن کارهای روزانه به مطالعه کتب و دواوین شعراء مشغول گردید. او برحسب اقتضای طبع خداداد گاهی اشعاری می سرود و در آن «گیاهی» تخلّص می نمود [ولی] در انجمن های ادبی اصفهان خیلی کم شرکت می کرد.(1) [در جوانی در محضر شاعر و ادیب فرزانه میرزا علی مشفقی مداحی و ادبیات فارسی و عرب را تا حدودی آموخته و هنر قلمکار را به عنوان کسب و کار و وسیله امرار معاش خود برگزیده بود و از اساتید این هنر در اصفهان به شمار می رفت. اشعارش اغلب در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام و پند و اندرز است که با نام «نغمه های ولا یا دیوان گیاهی» در سال 1383ش به چاپ رسیده است. استاد گیاهی سرانجام روز 23 مهر 1389ش وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در آرامستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.
این چند بیت از یکی از اشعار اوست:
به که امشب دل یاران گرامی شاد است جان ما از غم و اندوه و اَلَم آزاد است
بزم ما روح فزا گشته، تو گویی ز بهشت خازن خُلد، دری بر رُخ ما بگشاد است
رشک فردوس برین آمده یکسر این بزم چون که زَ احباب پر از وَرد و گل و شمشاد است
ص: 66
آن چنان بزم شریفی که ز شیرینی آن مات صد خسرو پرویز و دوصد فرهاد است(1) ]
عباس بن قربانعلی کزازی، از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری در شوال 1219ق کتاب «قوانین المحکمه» میرزای قمی را به خط نسخ در اصفهان نوشته و کتاب به شماره 4512 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)
عباس حبیب آبادی متخلّص به «محزون» فرزند کریم بن حسین بن محسن [از شعرای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری و از اهالی قریه «حبیب آباد بُرخوار» اصفهان] متوفی در صبح روز سه شنبه 2 شوّال سال 1350ق در قریه حبیب آباد.
او در واقعه فوت شیخ محمّدتقی آقانجفی گوید:
آقای آیت اللّه رفت از جهان فانی بر ما حرام گردید ای شیعه زندگانی
قُمری به آه و شیون طوق عزا به گردن با حالت پریشان می کرد نوحه خوانی
«محزون» به آه و ماتم، در یم غم صبح و مسا بگرید، بر آن دُر معانی(3)
شیخ عباس ایزدی نجف آبادی فرزند محمّد، عالم فاضل متقّی مجاهد فی سبیل اللّه
ص: 67
در سال 1301ش در نجف آباد متولّد شد. در نوجوانی نزد شیخ احمد حججی، شیخ غلامحسین منصور، شیخ ابراهیم ریاضی در نجف آباد و حاج آقا رحیم ارباب و شیخ احمد فیاض و مجدالعلماء نجفی در اصفهان به تحصیل مشغول شد. در قم نیز محضر حضرات آیات مرعشی نجفی، محقّق داماد، امام خمینی، بروجردی، گلپایگانی و علاّمه طباطبایی فقه، اصول، کلام، تفسیر، فلسفه و اخلاق را آموخت.
او پس از 20 سال تحصیل، در سال 1338ش به نجف آباد مراجعت کرده و به تدریس علوم دینی، حل و فصل مشکلات شرعی و اجتماعی مردم و تبلیغ دین مشغول شد. او هنگام ورود به نجف آباد نماینده مراجع عظام بروجردی و امام خمینی در آن حدود بود. او طی سالیان متمادی در حکومت پهلوی به ترویج و حمایت از مبارزات امام خمینی در نجف آباد مشغول بود و در تبلیغ مرجعیت ایشان و جمع کردن و جهت دادن به مبارزان مسلمان آنجا نقشی مهم و تأثیرگذار داشت تا جایی که از سوی مأموران امنیتی حکومت پهلوی دستگیر و به زابل تبعید شد و مدّتی نیز زندانی شد.
او قبل از پیروزی انقلاب نماز جمعه را اقامه کرده و پس از پیروزی انقلاب، از سوی امام خمینی به امامت جمعه نجف آباد منصوب شد. در سال های جنگ ایران و عراق، او در جبهه های نبرد و در میان رزمندگان ایرانی حاضر می شد و به آنان روحیه می داد و در پشت جبهه برای کمک به رزمندگان تلاش می کرد و در این راه فرزند برومند خود احمد را تقدیم نمود و این فرزند در 26 دی 1365 در جبهه های نبرد به شهادت رسید.
از اقدامات ارزنده مرحوم شیخ عباس ایزدی همکاری در ساختن حوزه علمیه فاطمیه جهت بانوان و همکاری در راه ساختن حوزه علمیه (جامعة الإمام المنتظر) در نجف آباد را می توان نام برد.
او شاگردان زیادی تربیت کرد و سخنرانی ها و بیانات او در میان عموم طبقات مردم نجف آباد مورد توجّه واقع می شد. او عالمی متواضع و خیرخواه و اسوه اخلاق حسنه
ص: 68
بود و زاهدانه زندگی ساده ای داشت.
او سرانجام در جمعه 8 خرداد 1371ش وفات یافته و پس از تشییع باشکوه مردم نجف آباد در «جنّت الشهداء» مدفون شد.
کتب و آثار زیر از اوست:
1. «شوق دیدار» قصه حضرت موسی در قرآن 2. «آینه حریم» در شرح و تفسیر خطبه اوّل نهج البلاغه3. «کلیات اخلاق»4. «شرح و تفسیر دعای افتتاح» و غیره.(1)
مولی عباس مولوی متخلّص به «ناسخ» فرزند محمّدبیگ بن زیاد اوغلی قاجار، عالم فاضل، حکیم عارف و شاعر ادیب در محله عباس آباد اصفهان ساکن بوده [و نزد حکیم ملاّ رجبعلی تبریزی و سایر فضلاء اصفهان به تحصیل مشغول شده و پس از تکمیل تحصیلات خود به تدریس حکمت پرداخته است.] میرزا محمّدطاهر نصرآبادی که معاصر اوست می نویسد: «نهایت صلاح و سداد را دارد، چنانچه سنتی کم از او فوت می شود. حقا که ملکی است در لباس بشر».(2)
او در شعر طبعی لطیف داشته و قصایدی در مدح حضرات ائمه معصومین علیهم السلام سروده و در معماگویی نیز مهارت داشته است. [سال فوتش به دست نیامد. او تا سال 1101ق در قید حیات بوده است.]
کتب زیر از تألیفات اوست:
ص: 69
1. «انوار سلیمانی» در علم کلام و اثبات حقانیّت شیعه بر سایر فرق، در 62 فصل که تألیف آن در سال 1097ق شروع و در روز سه شنبه 24 ذیقعده 1101ق به پایان رسیده و به نام شاه سلیمان نامیده شده است. نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران(1) [و نسخه ای در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(2) ] موجود است. 2. «تأویلیّه» قصیده ای که در مدح اهل بیت علیهم السلام سروده شده و جمعی از فضلاء بر آن شرح نوشته اند. محمّدامین وقاری یزدی بر آن مقدّمه نوشته و در کتاب خود «گلدسته اندیشه» وارد ساخته است.(3) [3. «اصول الفوائد» در حکمت که نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4) ] 4. «مناظرات» [5. «تقویم سعیدی» ترجمه فارسی «تقویم المحسنین» فیض کاشانی است که به درخواست حاجی محمّدسعید بن لطف اللّه آن را ترجمه کرده است.(5) 6. «مصابیح الولایة فی انوار الولایة» در تفسیر به فارسی که در سال 1099ق آن را نوشته و نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(6) 7. «مصباح الهدایة» که سیّد ابوالقاسم موسوی خوانساری روایات فضائل اهل بیت علیهم السلام را از آن منتخب نموده است.(7)
این بیت از اوست:
در وادیی که قافله سالار، عشق توست گلبانگ خضر از جرسش می توان شنید]
ص: 70
عباس بن محمّد بن علی الحسینی المازندرانی از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در 16 ربیع الاوّل 1012ق کتاب «خلاصة الاقوال» علاّمه حلّی را به خط نسخ در اصفهان نوشته و کتاب به شماره 6589 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)
سیّد عباس حسامی متخلّص به «احساس» فرزند سیّد محمّد شاعر ادیب و خطاط معاصر اصفهان است. او در سال 1330ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته است. او علاوه بر فضل و کمال در شعر و ادب، در زمینه خط نیز به تعلیم پرداخته و به درجه ممتاز در خط نستعلیق نائل شده است و اکنون از مدرسان انجمن خوشنویسان اصفهان به شمار می رود. او علاوه بر نوشتن قطعات به کتابت قرآن مجید و کتب ادبی و عرفانی نیز پرداخته است و برخی از آنها به چاپ رسیده است که از آن جمله است: «اشک قلم»، «اشک شوق» (دیوان شاهی اصفهانی) ، «دیوان شوقی اصفهانی»، «معلم شمع جمع بشریت» یادنامه «استاد شهریار»، «یادنامه سیّد صمصام». همچنین مجموعه ای از اشعار او با عنوان «ساغر حال» چاپ شده است.
این دو بیت از شعری است که در مدح امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) سروده است:
جلوه ات دیدن و روی تو ندیدن تا کی کو به کو بهر وصال تو دویدن تا کی
ص: 71
عاشق روی تو تا چند ملامت بیند هم از اغیار بگو طعنه شنیدن تا کی(1)
سیّد عباس بن سیّد محمّد طباطبایی فشارکی، عالم فاضل و فقیه محقّق معاصر. پدرش از اعاظم فقهاء و دانشمندان عصر خود بود. صاحب عنوان در نجف اشرف متولّد شده و پس از تحصیل دروس مقدماتی و سطح در درس آیات عظام آقا ضیاء عراقی و میرزا حسین نائینی حاضر شد.
او پس از مهاجرت به ایران در تهران ساکن شد و صبیه عالم ربانی میرزا محمّدحسن آشتیانی را به همسری خود برگزید. سال ها در مدرسه مروی تهران تدریس می نمود و به «جناب آقازاده» معروف بود.
وی سرانجام در اوّل ربیع الاوّل 1400ق در تهران وفات یافت.(2)
عباس بخشیان فرزند مرتضی از شعرای معاصر اصفهان در سال 1330ش در روستای «لنج» لنجان، از توابع مبارکه متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اصفهان طی کرد. این شعر از اوست:
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است گفتا تو در حجابی، ور نه رُخَم عیان است
گفتم من از که پرسم، جانا نشان کویت گفتا نشان چه پرسی، آنجا که بی نشان است(3)
ص: 72
عباس حقانی پناه متخلّص به «پناه» فرزند مهدی شاعر ادیب عارف [در 19 مهر 1328ش در اصفهان متولّد شد. در آغاز جوانی به شعر و عرفان علاقمند شد و به خانقاه سلسله نعمت اللهی در اصفهان راه یافت و به «محبوب علی» ملقّب شد.
او در 20 شهریور 1370ش بر اثر حادثه تصادف به دیار باقی شتافت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.] استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:
به سوی وادی ایمن و مقام حقّانی «پناه برد به محبوبش از جهان عباس»
[مجموعه ای از اشعار او به نام «بر شاخه زمان سیب رسیده ام» در سال 1371ش چاپ شده است و این شعر از آنجاست:
شب ها که روز گشته فراموش کوچه ها می خوانمت به ناله در آغوش کوچه ها
از بس غم تو با در و دیوار گفته ام پیچیده است نام تو در گوش کوچه ها
یادت شبی گذشته از این رهگذر هنوز بوی تو می دهند بر و دوش کوچه ها
در انتظار تو همه شب تا طلوع صبح میخانه گرد شهرم و مِی نوش کوچه ها
شب ها پگاه می شود امّا نمی شود شبگردی «پناه» فراموش کوچه ها(1) ]
ابوالفضل عباس بن ولید بن شجاع [از محدّثین عامه اصفهان در قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری] از احمد بن منصور مروزی و محمّد بن یحیی نیشابوری حدیث نقل
ص: 73
کرده و در سال 320ق وفات یافته است.(1)
ابوالفضل عباس بن ولید بن مِرداس جُلَکی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری] از ابوالعباس احمد بن یونس بن مسیّب ضبی، اصرم بن حوشب، قتیبة بن مهران آزادانی و قاسم بن حَکَم عُرَنی روایت کرده است.(2)
[«جُلَک» از دهات قدیمی اصفهان بوده ولی اکنون اطلاعی از آن در دست نیست.]
آقا میرزا عباس پاقلعه ای (صابرعلی شاه سوم) فرزند میر محمّدهادی (هادی علی شاه) بن حاج میرزا محمّد حسینی خاتون آبادی، عارف کامل [در قرن چهاردهم هجری در اصفهان متولّد شده و مراحل سیر و سلوک را نزد پدر که از مشایخ نعمت اللهی پاقلعه اصفهان بود طی کرد و پس از وفات میر محمّد اسماعیل (صابر علی شاه دوم) از طرف «وفاعلی شاه» به لقب «صابرعلی» ملقّب و ارشاد سالکان و طالبان به او محوّل شد. او حدود 27 سال در منطقه اصفهان شیخ طریقت نعمت اللهی شمرده می شد و بسیاری از سالکان طریق عرفان از مریدان او بودند.(3) ]
او در حسن سلوک و بسط ید و اخلاق و ملکات فاضله از بسیاری از معاصرین ممتاز بود و سرانجام در سه شنبه 5 ربیع الاوّل 1350ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه
ص: 74
آغاباشی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1) [استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
«صغیر»ش خواست تاریخ وفات آرد خرد گفتا: «بقطب سالکین حیدر شدی صابرعلی واصل»]
و میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی نیز گوید:
سر برون کرد یکی ناگه و گفت: «ز جهان عارف ربانی رفت»(2)
او «دیوان نورعلی شاه اصفهانی» را در سال 1312ق به امر ظل السلطان به خط نستعلیق کتابت کرده و در کتابخانه عمومی اصفهان به شماره 11582 نگهداری می شود.(3)
عباس سروری، هنرمند موسیقی دان معاصر در سال 1289ش در اصفهان متولّد شد. در سال 1329ش مدّتی به تهران رفت و هفته ای یک بار در رادیو تهران به تک نوازی پرداخت. در اواسط همین سال با تأسیس رادیو اصفهان به زادگاه خود بازگشت و ارکستر رادیو اصفهان را تأسیس کرد.
او در نواختن تار سبک مخصوصی داشت. سروری در سال 1352ش به علّت بیماری سرطان از دنیا رفت.(4)
ص: 75
سیّد عباس شاهزاده - که گاهی او را «سید عباس آقا میری» نیز می گویند - از اساتید فنّ نقاشی در اوایل قرن چهاردهم هجری در اصفهان می زیسته و پس از فوت در بقعه درب امام مدفون گردید. از آثار او نقاشی های داخل بقعه جناب زید و داخل بقعه هارون ولایت می باشد.(1)
آقا سیّد عباس طباطبائی خوراسکانی، عالم فاضل معاصر در فزوه [به ضمّ «ف» و کسر «و»] از قُراء مجاور خوراسکان متولّد گردیده و در اصفهان نزد بسیاری از بزرگان از آن جمله آقا شیخ محمّدرضا نجفی تحصیل کرده و در یکی از مساجد محل خود اقامه جماعت می فرمود و مردم را به حقایق و مسائل دینی با بیان احکام و مواعظ ارشاد و هدایت می نمود. سرانجام در 25 محرم الحرام سال 1395ق وفات یافته و در تکیه ملک (واقع در تخت فولاد) مدفون گردید.(2)
مرشد عباس ظهیری معروف به «مرشد برزو» از نقالان مشهور اصفهان و از پیشکسوتان هنر نقالی است. سال ها در اصفهان به شاهنامه خوانی مشغول بود. سپس به تهران رفت و در قهوه خانه های معتبر تهران مانند قهوه خانه قوام السلطنه و قهوه خانه حاج قاسم در میدان شوش به اسکندرنامه خوانی پرداخت.(3)
ص: 76
میرزا عبّاس برکت متخلّص به «فنائی» از شعرای معاصر اصفهان در سال 1315ش متولّد گردیده و از سن 10 سالگی لب به گفتن اشعار گشوده است. از کودکی به شعر و ادب علاقمند بوده و در سال های بعد ارادتی عجیب به خواجه شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی یافته و در حلقه دراویش حافظی وارد شد و چون قطب این سلسله خواجه شفیع الدّین محمّد فنائی است تخلّص خود را از نام قطب سلسله خود گرفت. این بیت از اوست:
این چه رِندی است که بی باده و ساغر مستی بی تأمل دل خود بر سر زلفش بستی(1)
آقا عباس قلمدان ساز، از هنرمندان زبردست اصفهان در دوره قاجاریه است. در نگارگری و قلمدان سازی مهارت داشته و قلمدان های ساخت او شهرت زیادی داشته است.(2)
حاج مرشد عباس کسرائی، از شاهنامه خوانان ماهر اصفهان است. مردی درویش مسلک و اهل ادب بوده و با پوشیدن زره و کلاهخود و چکمه و داشتن ریش دوفاق و شمشیر (همانند رستم) در قهوه خانه های اصفهان به نقّالی و شاهنامه خوانی می پرداخته و
ص: 77
شهرتی به سزا داشته است. شاهنامه خوان های اصفهان از جمله مرشد میرزا حسن عمرانی شاگرد او بوده اند.
سرانجام در 27 صفر 1370ق وفات یافته و نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:
نمود از جمع بیرون هاتفی سر ناگهان گفت: «بگلزار جنان کرد آشیان عباس کسرائی»(1)
عباس مجنون سیچانی اصفهانی، شاعر و ادیب در سال 1271ش در قریه «سیچان» اصفهان متولّد شد و کمی درس خوانده، به شغل زراعت و کشاورزی پرداخت. در سال 1321ش قسمتی از دیوانش به نام «نامه مجنون» به طبع رسید. شاعری زنده دل و صاحب طبع روان و قدرت بیان بود اشعارش بیشتر مثنوی و قطعه است. غزل را نیز خوب می گفت.(2)
[او در سال 1367ق وفات یافته و در قبرستان بزرگ مصلی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را محمّدباقر انواری متخلّص به «لمعه» چنین سروده است:
ص: 78
بیفزود «آه» و گفتا «لمعه» تاریخ: «دل مجنون ما شوریده تر بود»
1367=6+1361(1) ]
از اوست:
یک امشب آن صنم آفتاب رو اینجاست گر آفتاب نهان شد چه غم که او اینجاست
چگونه به شکر چنین نعمتی کنم ای دوست از آنکه به دل بودم آرزو اینجاست
عباس مدینه ای، هنرمند توانای معاصر، در سال 1317ش در اصفهان متولّد شد. نواختن نی را از استاد حسین یاوری آموخت و نزد استاد علی ساغری نیز شاگردی کرد. صدای نی او صدایی خاص بود. او از کسی تقلید نمی کرد و سبک خاصی در نی نوازی داشت و سال ها با رادیو اصفهان و تهران همکاری نمود. او هنرمندی متواضع، آراسته و عاشق موسیقی بود. او به استخدام سازمان تأمین اجتماعی درآمد و به تهران رفت و مدتی بعد به اصفهان منتقل شد. امّا مجال هنرنمایی بیشتر را نیافت و در سال های جوانی عمر به سن 38 سالگی در جمعه 7 مرداد 1354ش (مطابق 29 رجب 1395ق) از دنیا رفت و در تکیه جویباره ای ها در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش چنین است:
نایی طبع سال وفاتش چنین سرود: «نی تا ابد به ناله برای مدینهایست»(2)
ص: 79
عباسعلی معروف به «حکیم آذری» [متخلّص به «آذر» از شعرای معاصر اصفهان [از اهالی چالشتر [در چهارمحال و بختیاری] در سال 1320ق متولّد شده و در «چالشتر» و اصفهان تحصیل نموده و علاوه بر علوم عربی و ادبیات، در فنون حکاکی، قلمزنی، نقاشی، مجلّدسازی و صحافی نیز زحمت کشیده و اطلاعاتی اندوخته است.
از اوست:
تا شدم پابست عشقت روزگارم شد سیاه جز که دارم مهرت اندر دل، کدامستم گناه
بر سرم پیوسته ز ابرو تیغ خونریزکشی نی مجال آنکه از دل برکشم یک لحظه آه(1)
عباسعلی صناعی فرزند ابراهیم، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1308ش. در «سهرو فیروزان» اصفهان متولّد شد و پس از مدّتی تحصیل به شغل سنگ تراشی پرداخت. از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و گاهی در انجمن ادبی صائب شرکت می کرده است.(2) مجموعه ای از اشعار او با عنوان «نغمه های شورانگیز» در سال 1380ش چاپ شده است. این دو بیت از اوست:
نرگس که در چمن به صفا صف کشیده است گویا دو چشم دلبر ما را ندیده است
ص: 80
بوی بهشت از سر زلفش همی جهد یارم مگر بهشت خدا را خریده است
استاد عباسعلی پورصفا فرزند باقر از نقاشان معروف معاصر اصفهان در سال 1300ش متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان علیّه به پایان رساند. سپس وارد هنرستان هنرهای زیبا شد و به مدت 6 سال زیر نظر اساتید آنجا نورمحمّد معیّری و محمّد ناصر صفا و خصوصا استاد عالیقدر طراحی و نقاشی و رئیس هنرستان استاد عیسی بهادری در رشته نقاشی تحصیل کرد و در سال 1322ش با رتبه اوّل از آن هنرستان دیپلم گرفت. سپس به دعوت استاد بهادری به تدریس در هنرستان هنرهای زیبا مشغول شد.
او برای تکمیل معلومات خود و تحقیق و بررسی درباره نقاشی در اروپا، به چند کشور اروپایی سفر کرد و با بازدید از نمایشگاه ها و موزه ها به آفاق وسیع تری در نقاشی دست یافت.
استاد پورصفا در زمینه های متنوع نقاشی همچون طبیعت سازی و دورنما، صورت سازی، آبرنگ، پاستل و پرداز مهارت دارد. از ابتکارهای او صراحی به صورت نقطه چین برای انتقال نقاشی به فرش است. با این ابتکار مشکل سایه روشن ها و تنوع رنگ ها که مانع استفاده از نقاشی در نقوش قالی می شد، به کلّی رفع می گردد.
تابلوهای نقاشی استاد پورصفا در بسیاری از نمایشگاه های خارج از کشور همچون نمایشگاه بین المللی بروکسل و نمایشگاه رُم به نمایش درآمده است.
استاد پورصفا امروزه از اساتید درجه اوّل نقاشی اصفهان به شمار می رود.(1)
ص: 81
عباسعلی موزون فرزند برات علی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1314ق در اصفهان متولّد شده، اندکی تحصیل کرد. از اعضاء انجمن ادبی مرحوم شیدا بود. روزگار به سراجی در کارخانه ریسباف می گذراند. یک قسمت از اشعارش به نام «اندوه نامه» در مناقب و مراثی در اصفهان به قطع کوچک در 94 صفحه به طبع رسیده است.(1) ] ابتدا در بازار اصفهان به سراجی و سپس کلاهدوزی مشغول بوده و به مناسبت مجاورت با مدرسه ملاّ عبداللّه، به مصاحبت و معاشرت با اهل فضل و ادب می پرداخت. پس از آن در کارخانه ریسباف استخدام شد. او با شعرای عارف مسلک همچون صغیر، شکیب و شوقی، مصاحب و معاشر بود و عاقبت به محضر آقا میرزا عباس پاقلعه ای (صابرعلی شاه) رسیده و در جرگه ارادتمندان او درآمد. او در حدود 65 سالگی بازنشسته شد و باقی عمر را به شعر و شاعری و مداحی و نوحه سرایی اهل بیت علیهم السلام گذرانید تا این که در شنبه 5 فروردین 1351ش (مطابق با 9 صفر 1392ق) وفات یافت(2) و در تکیه آغاباشی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفات او را «شکیب اصفهانی» در مرثیه ای چنین سروده است:
«شکیب» سر زده، دل گفت بهر تاریخش: «مقیم جنّت موعود روح موزون شد»
دیوان اشعار او در سال 1372ش به چاپ رسیده است.
این دو بیت از اوست:
دل دیوانه در زنجیر زلف یار می خندد ز غربت در وطن هرکس گشاید بار می خندد
ص: 82
اگر از شام هجران خون بگرید دیده عاشق ولی صبح وصال از دولت دیدار می خندد]
سرهنگ عباسعلی بهرامیان سیچانی [فرزند تقی] از شعرای معاصر اصفهان [در سال 1287ش] در محله سیچان اصفهان متولّد شد. [تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود گذراند و متوسطه را در دبیرستان نظام اصفهان به پایان رساند. دوره دانشکده افسری را در تهران طی کرد و پس از عمری خدمت صادقانه با درجه سرهنگی بازنشسته شد. در شعر طبعی روان داشت و «بهرام» تخلّص می کرد و در برخی انجمن ها از جمله انجمن ادبی صائب شرکت می نمود. اشعارش در برخی کتاب ها و مجلّات از جمله کتاب «دویست شاعر» به چاپ رسیده است.
سرهنگ بهرامیان در روز 4 مرداد 1354ش در اصفهان وفات نمود و در صحن تکیه بروجردی (درکوشکی) در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.
از اوست:
تا که شمع رخ او محفل ما روشن کرد باکم از سوختن خویش چو پروانه نبود
چشم او گر ز ازل معنی مستی می گفت تا ابد هیچ سخن از می و میخانه نبود(1) ]
حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی فرزند حاج محمّدجعفر، عالم فاضل، ادیب
ص: 83
شاعر، زاهد متّقی، از علماء و مجتهدین عالیقدر معاصر اصفهان
در روز [جمعه] 13 جمادی الاولی سال 1315ق در قریه حبیب آباد بُرخوار متولّد شده و مقدمات علوم و ادبیات را نزد شیخ محمّدعلی معلم حبیب آبادی تحصیل کرد. سپس به اصفهان آمد و سطوح و خارج فقه و اصول به همراه منطق و کلام و ادبیات را نزد میرزا احمد مدرس، آخوند ملاّ حسین فشارکی، شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی، میرزا محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد عبدالحسین سیّدالعراقین، آقا سیّد مهدی درچه ای، حاج آقا نوراللّه نجفی و میرزا یحیی مدرس بیدآبادی تحصیل کرد. در حکمت نیز از شیخ محمّد حکیم خراسانی بهره برد. ریاضیات و هیأت را نیز با مطالعه و تحقیق فراگرفت. [برخی از اساتید ایشان همچون شیخ محمّدرضا نجفی و آخوند فشارکی و نیز حضرات آیات سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد محمّدحجت کوه کمری و میرزا محمّدرضا کلباسی به ایشان اجازه داده اند. اجازه اجتهاد صادره از سوی آخوند فشارکی توسط مرجع عالیقدر سیّد ابوالحسن اصفهانی تنفیذ شده است.]
سپس به تدریس در مدارس نیم آورد، ناصری، صدر، چهارباغ، جدّه بزرگ و مسجد ذوالفقار مشغول شد. او به فارسی و عربی نیکو شعر می گفته و سابقا «نادم» تخلّص می نموده و پس از آنکه نام خانوادگی خود را «ادیب» قرار داد این کلمه را نیز تخلّص خود گردانید. [در فقه، اصول، کلام، منطق، حکمت، ادبیات، ریاضیات و هیأت مهارت داشت.
او عالمی خوش محضر، خلیق و رئوف بود و به حال نیازمندان رسیدگی می نموده و در رفع حوائج مردم کوشا بود.] از آثار او احیاء و تجدید ساختمان مسجد مقابل مقبره صاحب بن عَبّاد در محله طوقچی اصفهان و اقامه جماعت و موعظه و ارشاد و هدایت مؤمنین در این مسجد، و احیاء نماز عیدین در مصلای تخت فولاد پس از وفات مرحوم
ص: 84
شیخ محمّدباقر زندکرمانی بوده است.
وی سرانجام در چهارشنبه 2 ذیقعدة الحرام 1412ق [مطابق با 14 خرداد 1371ش] وفات یافته و در مقبره صاحب بن عَبّاد مدفون شد. [استاد اعتمادی خوئی (برنا) در مادّه تاریخ وفات او گوید:
برای سال وفاتش نوشت خامه برنا «فقیه بود و منجم ادیب و افهم و فاضل»]
1412
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «احسن التقاویم» در اوقات شرعی اصفهان، طهران و کاشان، که قسمت اصفهان چندین بار به طبع رسیده است.2. «تطبیقیه» در تطبیق سال های قمری به شمسی و به عکس3. «دیوان اشعار فارسی و عربی»4. «ارث الشیعه» رساله مفصل در ارث به فارسی، مطبوع5. «رساله در توبه»6. «رساله در فضیلت علم»7. «زیارات مدینه طیّبه»، مفصّل، که به ضمیمه «مناسک حج» آیت اللّه حکیم به طبع رسیده است.8. «وظائف الشیعه» در شرح دعای ندبه، به فارسی، مطبوع9. «قبلة البلدان» یا «معرفة القبله» در طرز تعیین قبله شهرهای ایران از روی آفتاب در طول سال10. «قطبیّه» در تعیین اوقات نقاط واقع در قطبین 11. «ملحقات کتاب قضاوت های امیرالمؤمنین علیه السلام » مطبوع 12. «هدیة العباد» در شرح حال صاحب بن عَبّاد، مفصل، به فارسی، مطبوع 13. «مناسک الشیعه» در مناسک حج.(1)
[این رباعی از اوست:
یا رب تو ز اخلاق بَدَم پاک نما جان طائر سیر کوی افلاک نما
ص: 85
در معرفت ذات و صفات و افعال یا رب تو دلم قابل ادراک نما]
حاج عباسعلی برهانی پور فرزند محمّدرضا، از دانشمندان و محقّقان معاصر اصفهان، در سال 1311ش در اصفهان متولّد شد.
او پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه و دانشسرا، به تهران رفت و در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت. آنگاه در دبیرستان ها و مراکز آموزش عالی به تدریس مشغول شد تا اینکه به افتخار بازنشستگی نائل گردید.
وی از معلّمان انقلابی و متدیّن و دلسوز اصفهان بود که در عصر حکومت پهلوی برای ارشاد جوانان و مبارزه با رژیم روشنگری می نمود و مورد تعقیب مأموران امنیتی قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب نیز با سخنرانی و نوشتن مقاله و کتاب به بیان معارف اسلامی و هدایت نسل جوان پرداخت. فرزند برومند او محمّدرضا در جریان جنگ ایران و عراق در بهمن ماه 1365ش در جبهه شلمچه به شهادت رسید.
این آثار از تألیفات اوست:
1. «جامعه شناسی انقلاب»2. «خواسته های انسانی از پژوهش های کیهانی»3. «ژئوفیزیک قرآن»4. «محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر کهکشان ها» که قسمتی از آن در سال های 1367 و 1368 در هفته نامه «نوید اصفهان» به چاپ رسیده است.(1)
میرزا عباسعلی ادیب وخشوری متخلّص به «محزون» فرزند میرزا صادق طبابت خانی، شاعر و ادیب معاصر، در 27 رجب 1316ق متولّد شده و در 26 رمضان 1387 (مطابق
ص: 86
با 6 دی ماه 1346) وفات یافته و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
او از اهالی محلّه طوقچی بوده و کوچه ای در نزدیکی میدان طوقچی به نام «ادیب» و منسوب به اوست.(1)
حاج عباسعلی بن عبدالباقی خوانساری اصفهانی طهرانی، از تُجّار نیک نهاد معاصر شاعر ادیب متخلّص به «ظریف».
عباسعلی حافظ پرست فرزند علی شاعر ادیب معاصر متخلّص به «آرام» در سال 1293ش متولّد شده و از سال 1312ش در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن کمال [و انجمن ادبی و هنری سعدی] شرکت داشته است. به قلمزنی مشغول بوده و در کنار آن به کتابفروشی می پرداخته است. سرانجام در شوال 1410ق [مطابق اردیبهشت 1369] وفات یافت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.
از اشعار اوست:
خواهی که سمر شوی به نیکونامی باید که به دل تخم محبّت کاری
با اهل زمانه هیچ دانی چه کنی آن کن که به خویشتن روا می داری(2)
ص: 87
حاج شیخ عباسعلی معین الواعظین معروف به «معین الحسینی» فرزند ملاّ علی محمّد گورتانی اصفهانی، عالم فاضل و محدّث، واعظ زاهد ادیب شاعر متخلّص به «ذاکر» [از وعاظ معروف اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در سال 1287ق [در قریه «گورتان» از بلوک ماربین اصفهان که اکنون به شهر اصفهان پیوسته است] متولّد شده و در اصفهان و نجف نزد فضلای آنجا تحصیل نموده و سال ها در اصفهان به وعظ و خطابه مشغول بوده و پیوسته مستمعین خویش را با نقل احادیث صحیحه ارشاد می نمود.
سرانجام در چهارشنبه سوم ربیع الثّانی 1360ق وفات یافته و در صحن تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید. برادران او نیز از اهل فضل و کمال و از منبریان اصفهان بوده اند.
وی کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:
1. «تسلیة الفقراء [و تذکرة الاغنیاء» که در سال 1353ق چاپ سنگی شده است.[2. «دیوان اشعار»3. «زاد العاصین»4. «علائم الظهور»5. «فوائد الصلوات» [که در سال 1353ق در اصفهان چاپ سنگی شده است.]6. «مجازاة النّسوان»7. «وقائع الظهور و علائمه» معروف ترین تألیف صاحب عنوان [که در یک مقدمه، 14 باب و یک خاتمه در نیمه شعبان 1346ق تألیف شده و ملاّ علی فنا بن اسماعیل اصفهانی به خط نسخ آن را کتابت نموده و چاپ سنگی شده است.]8. «هدیة الوالدین» [که به عنوان جلد دوم «وقایع الظهور» تألیف شده و به خط محمّدعلی مدرس زاده در اصفهان چاپ سنگی شده است.]
از اشعار اوست:
حبّ دنیا منشاء کل خطاست آنچه از حق می رسد لطف و عطاست
ص: 88
کی شود مضطر کسی کو قانع است وانکه کارش جملگی با صانع است(1)
عباسعلی ملکی نجف آبادی فرزند غلامحسین، از علمای معاصر نجف آباد در سال 1313ش متولّد شد. تحصیلات علوم دینی را در نجف آباد و اصفهان نزد شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ غلامحسین منصور، سیّد محمود مدرس و شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی انجام داد و برای تکمیل آن به قم رفته و در درس حضرات آیات سلطانی، طباطبایی، محقّق داماد، بروجردی، امام خمینی، منتظری و علاّمه طباطبایی حاضر شد. او پس از آن به نجف آباد مراجعت کرده و به تدریس و تبلیغ و اقامه جماعت پرداخت.
او از فعالان و مبارزان علیه رژیم پهلوی بود و مورد تعقیب مأموران ساواک قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب یکی از فرزندانش مصطفی ملکی در جبهه های جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.(2)
شیخ عباسعلی علویجه ای فرزند غلامرضا، عالم فاضل و فقیه جامع در غرّه شعبان 1283ق در علویجه از بلوک عربستان اصفهان متولّد گردیده و در اصفهان مقدمات علوم را فرا گرفته و در سال 1308ق به نجف اشرف مهاجرت نمود و به درس حاج میرزا حسین خلیلی و جمعی دیگر حاضر شد و به آیت اللّه آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی
ص: 89
اختصاص یافت.
در حُسن خُلق و تقوی و زهد معروف بود. سرانجام در 7 شعبان 1355ق وفات یافته و در وادی السلام مدفون گردید.(1)
[در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم نسخه ای از «حقایق الأخبار» تألیف عباسعلی کرونی موجود است که در سال 1319ق تألیف شده که شاید همان شیخ عباسعلی علویجه ای باشد.(2) ]
میرزا عباسعلی خُرم لنبانی [فرزند کاظم از شعرای اواخر دوره قاجاریّه] در سال 1237ق متولّد شده [و از 15 سالگی به سرودن شعر پرداخته و «خرم» تخلّص نمود. مصحح کتاب دشت خرم سال تولّدش را با توجه به برخی اشعارش 1234ق تعیین کرده است. خرم ظاهرا در لنجان و اردستان دارای مناصب اداری و از جمله تحویلداری بوده است. او برخی از بزرگان روزگار خود مانند میرزا سلیمان خان رکن الملک، حاج آقانوراللّه نجفی و حسینقلی خان ایلخان بختیاری را مدح کرده است. همچنین اشعاری در مدح ناصرالدین شاه و ظلّ السلطان دارد.] دیوان اشعار او با نام «دشت خرم» در سال 1311ق چاپ سنگی شده [و بار دیگر با تصحیح آقای علیرضا لطفی (حامد اصفهانی) در سال 1387ش چاپ حروفی گردیده است.
خرم لُنبانی در سال 1324ق در اصفهان وفات یافته و در تکیه میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
ص: 90
از اوست:
بستی به سرزلف دلا را که تو داری پای دل هر عاشق شیدا که تو داری
دانند همه خلق که خوبان زمانه زشتند بر طلعت زیبا که تو داری
صد گل به گلستان همه دیدیم و ندیدیم یک گل به از آن روی دل آرا که تو داری(1) ]
عباسعلی اسکندری فرزند یداللّه، از هنرمندان معاصر اصفهان. در سال 1325ش در اصفهان زاده شد. تا پایان مقطع ابتدایی تحصیل کرد. آموختن قلمزنی را از نوجوانی نزد برادرش استاد محمّد اسکندری آغاز کرد و با علاقه بسیار، دوازده سال از استادانی چون اسداللّه خسروانی، علی خسروانی و محمّدتقی ذوفن تعلیم گرفت و ضمن شاگردی، در کنار ایشان کار نیز می کرد.
اسکندری حدود سی سال است که به طور مستقل کار می کند. نوع کار وی قلمزنی برجسته است بویژه قلم زدن بر تابلوهای گل و مرغ، گلدان های برجسته، کار بر روی ضریح امام زاده ها، خط های کوفی و قرآنی و جز آن. وی، به سبب فعالیت های هنری اش در این رشته، تقدیرنامه هایی نیز از سازمان صنایع دستی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته است، از جمله در اولین نمایشگاه آثار برگزیده صنعتگران صنایع دستی کشورهای آسیا و اقیانوسیه در سال 1372ش، در نمایشگاه آثار هنری ماه مبارک
ص: 91
رمضان در نگارستان امام خمینی در سال 1381ش و نیز در نخستین نمایشگاه صنایع دستی کشور. اسکندری در چند نمایشگاه داخلی شرکت کرده است که عبارتند از: نمایشگاه ایران گردی و جهان گردی در پارک قیطریه تهران و نخستین نمایشگاه سراسری صنایع دستی کشور به مناسبت تشکیل چهاردهمین اجلاس آسیایی شورای جهانی صنایع دستی در باغ چهلستون اصفهان. وی همچنین تعدادی از آثارش را با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شرکت در نمایشگاه های خارجی به چین، ژاپن و آلمان ارسال کرده است. تصویربرداران ژاپنی، از آثار و نمونه کارهای او فیلمی تهیه کرده اند.
اسکندری هنر قلمزنی را به طور خصوصی و عمومی تعلیم می دهد و با سازمان صنایع دستی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز همکاری می کند. وی در حال حاضر در اصفهان مغازه ای دارد و به قلمزنی مشغول است.
از آثار وی می توان به این موارد اشاره کرد:
1. درِ حرم حضرت رضا علیه السلام با همکاری محمّدتقی ذوفن، (یک لنگه آن) 2. درِ حرم حضرت معصومه (س) ، با همکاری استادانش3. ضریح حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام ، با همکاری استادانش4. ضریح حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام ، با همکاری استادانش5. ضریح مشهد اردهال شاهزاده محمّد، با همکاری استادانش.(1)
دکتر عباسعلی موحّدیان، از اساتید پزشکی اصفهان، در سال 1305ش متولّد شده و پس از اخذ دیپلم طبیعی از دبیرستان سعدی در سال 1326ش به دانشکده پزشکی
ص: 92
طهران راه یافته و در سال 1332 موفق به اخذ درجه دکترا شد. سپس در دانشکده پزشکی اصفهان به تدریس رشته اعصاب و روان مشغول شد.(1)
عباسقلی خان نوری ملقّب به «سیف الملک» فرزند میرزا زکی نوری خوشنویس و ادیب دانشمند در قرن سیزدهم هجری. پسرعموی میرزا آقاخان صدراعظم نوری است. آقاخان پس از مرگ نیکلای اوّل امپراطور روسیه، او را با رتبه میرپنجی به مترجمی نظر آقا یمین الدوله به سن پطرزبورگ (دربار الکساندر دوم) فرستاد.(2) او عاقبت به اصفهان آمده و نزد حاج محمّداسماعیل اصفهانی، از حکماء و علمای عالیقدر اصفهان به تحصیل پرداخته و از جمله کتاب «مفاتیح الغیب» را نزد او خوانده است.(3) کتاب «سفرنامه سن پطرزبورگ» که نسخه ای از آن در کتابخانه ملّی ایران(4) و «منتخب التّجارب» در علم طب که در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است از تألیفات اوست.(5)
سیف الملک به خطوط نستعلیق و شکسته و رقاع و تعلیق آشنا بوده و نستعلیق را خوش و رقاع را عالی می نوشته و تاریخ کتابت او از سال 1250 تا 1287ق بوده است. در سال 1286 در اواخر عمرش حکومت طوالش را به عهده گرفته و پس از آن تاریخ درگذشته است.
ص: 93
این آثار به خط او در کتابخانه ها موجود است: 1. «تحفه سلیمانیّه» تألیف: محمّدنصیر بن میرزا قاضی اردکانی یزدی، به خط شکسته که در سال 1250ق در کرمانشاه آن را کتابت کرده و به شماره 6551 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1) 2. مجموعه ای شامل «کلمات طریفه» فیض کاشانی، «مفاتیح الغیب» ملاّصدرای شیرازی و «شرح حدیث رأس الجالوت»
از: ملاّ محمّداسماعیل بن محمّدجعفر اصفهانی که در دومین دفتر از نشریه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران معرفی شده است. 3. «جلوات ناصریه» از: ملاّ محمّداسماعیل بن محمّدجعفر اصفهانی به خط شکسته در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.4. «اکسیر العارفین» ملاّصدرا، به خط شکسته نستعلیق در جمعه 18 رمضان 1280ق موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران5. «الحکمة العرشیه» ملاّصدرا، به خط شکسته نستعلیق، در سه شنبه 16 شعبان 1280ق، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران(2) 6. «ترجمه تاریخ یمینی» از: جرفاذقانی، به خط نستعلیق در سال 1271ق موجود به شماره 1508ف در کتابخانه ملّی ایران.(3)
عباسقلی ترابی [فرزند محمّدقلی] از شعرای معاصر اصفهان [در سال 1305ش در دهستان «درغوک» از توابع آباده متولّد شده و] پس از تحصیل به استخدام اداره فرهنگ درآمده و چندی در شهرضا به شغل آموزگاری مشغول بود [و در سال 1357ش بازنشسته شد. شاعری خوش مشرب، شوخ طبع و بااستعداد بود و در اغلب انجمن های ادبی از جمله انجمن کمال و انجمن حافظ شرکت می کرد و اشعارش در نشریات اصفهان همچون «اولیاء» و «نوید اصفهان» به چاپ می رسید. مجموعه اشعار او با عنوان
ص: 94
«جلوه های عرفانی» در سال 1381ش به چاپ رسیده است.
او در روز 5 اردیبهشت سال 1384ش در اصفهان از دنیا رفت و در قبرستان جدید اصفهان (باغ رضوان) به خاک سپرده شد.
از اوست:
ز چشمش تا به مژگان خواب ریزد به جام دل شراب ناب ریزد
به گیسویش وزد هر دم نسیمی از آن صدها دل بی تاب ریزد
ز رخسارش فروغ عالم آرا درون چشمه مهتاب ریزد(1) ]
عباسی، از سادات و شعرای اصفهان در قرن یازدهم هجری بوده و به خاطر منادمت شاه عباس اوّل «عباسی» تخلّص می کرد. سفری به هند رفته و اوحدی بلیانی در سال 1005ق در «اجمیر» هند او را دیده است.
از اوست:
جز حرف قتلم آن بت بدخو نمی کرد با من سخن به جز خم ابرو نمی کند(2)
میرزا عبدالأئمه طوسی فرزند میرزا علینقی ملاّباشی، فاضل محترم. از وکلاء مبرّز دادگستری، متوفی 20 جمادی الثّانی 1368ق مدفون در تکیه بروجردی در تخت فولاد
ص: 95
اصفهان.(1)
عبدالباقی اصفهانی [خوشنویس هنرمند خط نسخ] در سده دوازدهم هجری، نسخه ای از «صحیفه سجّادیّه» را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 82 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(2)
میرزا عبدالباقی موسوی اصفهانی متخلّص به «باقی» شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری. مدّتی کلانتری اصفهان را داشته [است. از آن منصب] استعفا نموده و به عتبات رفته و پس از مراجعت، ندیم شاهزاده علی میرزا [قاجار] شده و در سال 1238ق در کرمانشاه وفات یافته [است.] دیوانش قریب به چهار هزار بیت است.(3)
«مدایح امینیه» یا «مدایح حسینیه» تذکره ای مشتمل بر شرح حال شاعران مدح کننده میرزا محمّدحسین خان صدر اعظم اصفهانی ملقب به «امین الدّوله» است که [نسخه خطی آن به شماره 13219 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) ]
در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران [هم] نسخه ای از «مدایح حسینیه» یا «مدایح
ص: 96
امینیه» که در سال 1222ق نوشته شده، به شماره 2969 موجود است.(1)
[از اوست:
ز گلبن تو نباشد گلی هوس ما را همین که غیر نچیند گل تو بس ما را]
میر عبدالباقی امامی، از شعرای اصفهان در قرن دهم هجری است. از مصاحبان و رفقای میر روزبهای صبری اصفهانی بوده و در شعر و شاعری طبعی خوش داشته است. این بیت از اوست:
تا به کی من چو ببوسم لب او را به خیال بود آزرده لبش چون نگرم روز وصال(2)
سیّد عبدالباقی بختیاری، تعزیه خوان و خواننده مذهبی است، معین البکاء اصفهان، بختیاری و شیراز بود و از ردیف های موسیقی اطلاع کامل داشته و در عهد ناصرالدین شاه، تعزیه هایی را ترتیب می داده و به تربیت تعزیه خوان ها می پرداخته و در بعضی از آنها شبیه حضرت عباس می شده است.(3)
عبدالباقی بن بدیع الزمان [گنابادی تونی]، از فضلای قرن یازدهم هجری و از شاگردان ملاّ محمّدتقی مجلسی است. [او در سال 1056ق نسخه ای از «تهذیب
ص: 97
الاحکام» (از «زکوة» تا «زیارات») را به خط نسخ کتابت کرده و آن را نزد ملاّ محمّدتقی مجلسی خوانده است. این نسخه در کتابخانه دانشکده حقوق تهران موجود است.(1) همچنین نسخه ای از کتاب «من لا یحضره الفقیه» را در اصفهان کتابت کرده و ملاّ محمّدتقی مجلسی أنهایی برای او نوشته است. این نسخه در کتابخانه مدرسه نواب مشهد موجود است.(2) ]
ملاّ عبدالباقی تبریزی معروف به «دانشمند» و «صوفی» [فرزند بیرام خان، از مشاهیر خوشنویسان و از عرفاء و شعرای قرن یازدهم هجری. در تبریز متولّد شده و نزد ملاّعلی لنگ به مشق خط پرداخت. سپس به درس ملاّ میرزاجان راه یافته و چندی بعد به هند رفت عاقبت در بغداد رحل اقامت افکنده و در خانقاه مولوی ها با دده مصطفی مربوط شد ولی عاقبت به اجبار به دستور شاه عباس به اصفهان آورده شد.] او خطوط ثلث و نسخ را عالی می نوشته و برخی از کتیبه های مسجد شاه [مسجد امام [اصفهان به خط زیبای اوست. وفات او در سال 1039ق روی داده است.
[همچنین کتاب های زیر را کتابت کرده است:
1. «صد کلمه امیرالمؤمنین» (صد کلمه جاحظ) به خط ثلث موجود به شماره 1729 در کتابخانه آستان قدس رضوی 2. «مرقع» (قصیده بُرده) که در 1036ق کتابت شده و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد.3. «رقعه ای» به خط ثلث و نسخ خوش، موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی]
او شعر می سروده و «باقی» تخلّص داشته است. [این کتاب ها و آثار از اوست:
ص: 98
1. «دیوان اشعار» 2. «منهاج الولایه» در شرح نهج البلاغه که به وسیله آقای حبیب اللّه عظیمی تصحیح شده و در 2 جلد به چاپ رسیده است.3. نامه ای عرفانی به میرزا ابراهیم همدانی که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.4. «تفسیر قرآن کریم» به روش عرفانی5. «شرح صحیفه سجادیه»
از اوست:
محنت کش روزگار خویشتنم چه کنم؟ درمانده اضطراب خویشتنم چه کنم؟
دور است ز جبر، اختیارم امّا مجبور به اختیار خویشتنم چه کنم؟(1) ]
عبدالباقی بن حاجی میرزا تقی اصفهانی، از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری بوده و در ذی الحجه 1252ق نسخه ای از «دلائل الاحکام فی شرح شرایع الاسلام» تألیف سیّد محمّدابراهیم موسوی قزوینی را به خط نسخ نوشته و به شماره 4429 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)
میر عبدالباقی خاتون آبادی بن میر محمّدحسین بن میر محمّدصالح بن میر عبدالواسع حسینی خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل و مجتهد بارع، از اکابر علمای اصفهان در قرن
ص: 99
دوازدهم هجری.
[در اصفهان متولّد شده] و نزد میرزا ابوالقاسم مدرس و شیخ یوسف بحرینی [و ملاّ محمّدجعفر کشمیری] و جمعی دیگر از فحول علماء تحصیل کرده سال ها امام جمعه اصفهان بود. در علوم معقول و منقول استاد بود و تدریس فرمود.
[جمعی از علماء از او روایت می کنند که از آن جمله هستند: سیّد بحرالعلوم، میرزا حیدرعلی مجلسی، آقا سیّد علی کربلائی و حاجی میر محمّدحسین خاتون آبادی (فرزندش) .]
وی در سال 1207ق در اصفهان وفات یافته و در نجف در ایوان علماء مدفون گردید.(1)
وی را تألیفاتی است از جمله:
1. «اکمال الاعمال» در استکمال کتاب «اقبال» سیّد بن طاووس [مؤلف آن را از بخش «مزار» از کتاب «بحارالأنوار» در تکمیل کتاب «اقبال» جمع آوری و در 2 فصل مرتب ساخته است. نسخه ای از آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی(2) و نسخه ای دیگر در کتابخانه حاج شیخ محمّدسلطان المتکلمین در طهران(3) وجود دارد[ 2. «الجامع» در اعمال ماه مبارک رمضان [در یک فاتحه و 7 باب و یک خاتمه، به فارسی که در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است.(4) ] 3. «ریاض رضوان» در آداب و زیارات حضرت رضا علیه السلام که محمّدعلی صبوح اصفهانی در چهارشنبه 26 جمادی الثانی 1184ق در مدرسه کاسه گران کتابت کرده و در کتابخانه حقیر [سیّد
ص: 100
مصلح الدین مهدوی] موجود است.
میر عبدالباقی خاتون آبادی معروف به «صغیر» فرزند میر محمّدحسین بن میر عبدالباقی (کبیر) بن میر محمّدحسین خاتون آبادی، از علمای اجلاّ مانند دو برادرش میر علینقی و حاج میرزا حسن امام جمعه در اصفهان می زیسته و در سال 1225ق وفات یافته و در داخل بقعه مجلسی مدفون شده است. بر سنگ قبر او اشعاری در مرثیه و ماده تاریخ صاحب عنوان منقور بود و این مصرع مادّه تاریخ وفات اوست: «در جنان شد میر عبدالباقی از دنیای دون». قبر او در تعمیرات اخیر [حدود 1400ق] از بین رفت.(1)
حاج ملاّ عبدالباقی بن محمّدحسین بن حاج عبدالرزاق کاشانی [عالم فاضل از علمای قرن سیزدهم هجری.]
ملاّ حبیب اللّه کاشانی در «لباب الالقاب» درباره او می نویسد: «... کان فقیها متتبّعا فی الأخبار فاضلاً جامعا للمعقول و لا سیّما الریاضیات...»
[وی در کاشان متولّد شده و در آنجا] نزد سیّد محمّدتقی کاشانی و در اصفهان نزد حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی تحصیل کرده است. مرحوم سیّد حجة الاسلام در ربیع الاوّل 1260ق اجازه ای جهت او مرقوم فرموده و در آن به اجتهاد و عدالتش گواهی فرموده و مردم کاشان را به مراجعه او سفارش نموده است. این اجازه ضمن مجموعه اجازات مرحوم حجة الاسلام در کتابخانه مولی محمّدعلی خوانساری در
ص: 101
نجف اشرف می باشد.(1)
عبدالباقی بن حسین حسینی اصفهانی، [عالم فاضل جلیل، جامع معقول و منقول] از فضلای قرن دوازدهم هجری و متوفای حدود سال 1131ق. مؤلف: 1. «ذخیرة یوم المحشر فی شرح الباب الحادی عشر» به فارسی (تاریخ تألیف: پنج شنبه 12 ربیع الثّانی 1109ق) 2. «شرح باب حادی عشر»، به عربی. این دو نسخه به خط مؤلف به شماره 3708 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) [3. «القیود الوافیه» در شرح «کافیه» و «وافیه»4. «حاشیه حاشیه خفری بر شرح تجرید» که در سال 1130ق تألیف شده است.(3) ]
میرزا عبدالباقی موسوی طبیب اصفهانی فرزند میرزا محمّدرحیم حکیم باشی بن میرزا محمّدباقر بن میرزا رضا بزرگ بن حکیم احمد بن حکیم سلمان موسوی اصفهانی. شاعر ادیب در قرن دوازدهم هجری. از سلسله سادات حکیم سلمانی است که اصل آنها از جهرم فارس بوده و نسب سادات شاپورآباد اصفهان نیز به حکیم سلمان می رسد.
در سال 1127ق در اصفهان متولّد شده و پدرش به دستور افاغنه در سال 1137ق کشته شده است. طبیب اصفهانی در طبابت، ماهر و حاذق بوده و در رکاب نادرشاه به عنوان حکیم باشی و ندیم او به هند رفته و در آنجا با علیقلی خان لگزی متخلّص به
ص: 102
«واله» مؤلف تذکره «ریاض الشعراء» ملاقات نموده است. طبیب از معاشرین و مصاحبین مشتاق اصفهانی است.
او در سال 1171ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب لسان الارض [تکیه شهداء کنونی] مدفون گردید.
مادّه تاریخ وفاتش را «صهبا» گوید:
کلک «صهبا» از پی تاریخ فوتش زد رقم «بزم جنّت منزل آن زبده سادات باد»
دیوان اشعاری دارد حاوی قریب دو هزار بیت که نمونه بهترین شعر فارسی است. [و به چاپ رسیده است. نسخه خطی دیوان طبیب در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.] مثنوی به نام «محمود و ایاز» نیز گفته است.
از اوست:
غمت در نهانخانه دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه ام ناقه در گل نشیند
خَلَد گر به پای خاری آسان برآرم چه سازم به خاری که در دل نشیند
پی ناقه اش رفتم آهسته، ترسم غباری به دامان محمل نشیند(1)
ص: 103
دکتر عبدالباقی نواب فرزند میرزا محمّدرضا خان بن میرزا علی خان مستوفی چهارسو شیرازی اصفهانی، طبیبی حاذق، ادیب شاعر و خوشنویس هنرمند معاصر.
در سال 1296ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، به دانشکده پزشکی طهران راه یافته و موفق به اخذ درجه دکترا شده است. او سال ها به تدریس در آموزشگاه عالی بهداری اصفهان و دانشکده پزشکی اصفهان مشغول بوده و درجه D.TM and H. را از دانشکده بیماری های گرمسیری و بهداشت لندن اخذ نموده است.
وی در پست های اداری مانند ریاست دانشکده داروسازی، معاونت دانشگاه اصفهان و معاونت دانشکده پزشکی به خدمت پرداخته و در سال 1339ش به سمت نمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای ملی انتخاب شده است.(1)
دکتر نواب مردی ادیب و دانشمند و شاعر بوده و خط شکسته را خوش می نوشته و در محافل و انجمن های ادبی شرکت می نموده است. او طبیبی خوش محضر، نیک سیرت و خوش رفتار، آشنا به انساب و حالات بسیاری از مردم اصفهان بالاخص علماء و سادات و به خصوص خاندان های بهشتی و فشارکی و روضاتی و در قدرت حفظ احاطه به جزئیات کم نظیر و دارای محاسن اخلاق و لطافت طبع و ظریف بوده است.
وی در شب اربعین (20 صفر) 1403ق (سال 1361ش) در طهران وفات یافته، جنازه به اصفهان منتقل گردیده و در مجاورت خاندان بهشتی [واقع در شمال مصلای تخت فولاد] مدفون گردید.(2)
ص: 104
[مرحوم استاد حسن بهنیا متخلّص به «متین» مادّه تاریخ وفاتش را چنین سروده است:
پی سال تاریخ فوتش «متین» بگفت: «ای دریغ از مسیحای ما»(1)
همچنین شاعر گرامی آقای میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) چنین گفته است:
سال فوتش را رقم بنمود «برنا» با دو هجری هر یکی در بیتی از طبع روان نکته دانی
«جانب جانان جاوید و جهان جاودانی کرده عبدالباقی نواب روی از دار فانی» 1403
«جان عبدالباقی نواب شد از دار فانی جانب جانان جاوید و جنان جاودانی» 1361]
این شعر از دکتر نواب است:
باغبانی گل امید به گلزار نشاند بهر پروردن او خون دل از دیده فشاند
گشت پروانه اش عاشق ولی از جور خزان عاقبت زان گل و پروانه یکی خاطره ماند
کتاب «بیماری های عفونی» از تألیفات اوست که دکتر عبدالرحیم امامی جمع آوری و در اصفهان به طبع رسانیده است.
آقا عبدالباقی مازندرانی بن ملاّ محمّدصالح ساروی مازندرانی بن احمد، عالم فاضل
ص: 105
کامل [از علمای قرن دوازده هجری.]
مادرش صبیّه ملاّ محمّدتقی مجلسی است. آقا احمد کرمانشاهی در مرآت الاحوال از او به عنوان «جامع الفضائل و حاوی الفواضل و عالم العامل و الفقیه الکامل» یاد کرده است. از او پسری به نام محمّدصالح و معروف به آقابزرگ که اهل علم و فضل بوده به جا مانده است.(1)
امیر عبدالباقی بن میر عبدالباقی [بن سیّد رضی الدّین محمّد آرتیمانی همدانی اصفهانی، عالم فاضل جلیل و شاعر ادیب اریب، از محدّثین و فضلای قرن یازدهم هجری است. جدّش از اهالی «آرتیمان» همدان و از شعرای معروف بوده است. خود او در اصفهان ساکن بوده و گاهی شعر می سروده و «باقی» تخلّص می کرده است.(2) ] از شاگردان علاّمه محمّدباقر مجلسی است.(3)
او نسخه ای از کتاب «کافی» را در سال 1089ق نوشته و ظاهرا نزد علاّمه مجلسی قرائت نموده و علاّمه مجلسی در پایان جزء اوّل جهت او اجازه مرقوم داشته است. این نسخه در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(4)
همچنین امیر عبدالباقی کتاب «تهذیب الاحکام» را نزد علاّمه مجلسی خوانده و استاد در چندین محل کتاب اَنهاء جهت او نوشته که تاریخ آخرین آن 28 رجب
ص: 106
1092ق است. نسخه به شماره 3183 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)
[کتاب «فوائد علیّه و تصحیح النّیّه» یا «نیّات عبادات» از تألیفات اوست که به فارسی و یک مقدمه، 7 مقصد و یک خاتمه در سال 1110ق به نام شاه سلطان حسین صفوی نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 4/7326 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی و نسخه ای دیگر به شماره 2147 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(2) این شعر از اوست:
به کف آورده ام از گلشن بی خار غمت گل داغی که نصیب دل آگاه شود]
میرزا عبدالباقی بن میرزا محمّدعلی بن حاج میر سیّد جعفر بن حاج آقا میرزا بن سیّد حسین نائینی اصفهانی عالم و فاضل بوده و در قرن چهاردهم هجری می زیسته و در اوان جوانی در اصفهان بلاعقب وفات یافت.(3)
عبدالباقی فرزند معینای اصفهانی، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. در هند ساکن بوده و از معتمدان جهانگیر پادشاه است. گاهی در کابل و گاهی در سند به خدمت مشغول بوده و در شعر طبعی خوش داشته است. این شعر از اوست:
با زَهر غم او تریاک ندارم می میرم و از مردن خود باک ندارم
ص: 107
کیخسرو تجریدم و جمشید قناعت پروای شکوه جم و ضحّاک ندارم(1)
عبدالباقی حسینی [ظاهرا از علمای قرن یازدهم هجری] و از جمله شهود وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان بوده و سجح مهر او: «عبده عبدالباقی الحسینی» است.(2)
ملاّ عبدالباقی سبزواری [عالم فاضل، از فضلای قرن دوازدهم هجری] شاگرد و مجاز از ملاّ محمّدفاضل سراب تنکابنی است. [در اصفهان ساکن بوده و] فاضل سراب در اوراق آغاز «مشیخه» از کتاب «من لا یحضره الفقیه» در اوّل جمادی الاوّل 1106ق جهت او اجازه نوشته است. این کتاب به شماره 7474 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
سیّد عبدالباقی سیفی قزوینی، [از علمای اواخر دوره قاجاریه] از سادات سیفی قزوین، از اجلّه علمای اصفهان و از مدرسین معروف عهد خویش بوده و در مسجد سرخی امامت می فرموده است. در سال 1316ق وفات یافته و در یکی از حجره های تکیه آقا سیّد رضی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(4)
ص: 108
عبدالباقی قهپائی، از فضلای قرن سیزدهم هجری و از اهلی قهپایه اصفهان است. او مجموعه ای را شامل «حاشیة الرسالة الالفیه» و «الجعفریه» هر دو از تألیفات شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) را به خط نستعلیق در سال 970ق کتابت کرده است. این مجموعه در کتابخانه آقای حسین مفتاح در تهران موجود بوده است.(1)
میر عبدالباقی اصفهانی متخلّص به «مقبول» از معاصرین شاه اسماعیل اوّل صفوی بوده و در انواع فنون و هنر ماهر بوده. علاوه بر ادب و شعر و خط، در طباخی استاد بوده و چون در قزوین جهت شاه غذایی طبخ کرد که مقبول واقع شد، «مقبول» را تخلّص خود قرار داد.(2)
[مرحوم عبدالمحمّد ایرانی در کتاب «پیدایش خط و خطاطان» این میر عبدالباقی طبّاخ را با عبدالباقی صوفی تبریزی خطاط مشهور عصر صفوی و کاتب کتیبه های مسجد شاه اصفهان (مسجد امام فعلی) یکی دانسته که قطعا اشتباه است. و این میر عبدالباقی مقبول، به خوشنویسی معروف نبوده است. صاحب عنوان مثنوی در تتبع «سبحة الابرار» جامی و مثنوی در «تصوف اهل سنت» سروده است.]
از اوست:
ص: 109
نازکی بین لب او را چون ببینم به خیال لبش آزرده شود چون نگرم روز وصال
عبدالباقی نائینی متخلّص به «باقی» شاعر، ادیب و موسیقیدان هنرمند قرن یازدهم هجری.
در حدود سال 1003ق در نائین متولّد شده و در نوجوانی به اصفهان آمده و نزد فضلای این شهر به تحصیل علم و ادب مشغول شد و از جمله از محضر حکیم شرف الدّین حسن شفائی اصفهانی، شاعر و طبیب معروف عهد شاه عباس صفوی برخوردار شد. آنگاه به خراسان رفته و با آنان مصاحبت و مراوده ادبی نمود. پس از آن به مناطق و شهرهای هند از جمله: اجمیر، دکن، پتنه و بنارس سفر کرد و به مدح وزراء، شاهزادگان و صاحب منصبان هند پرداخت و به دریافت صله های فراوان مفتخر شد. در سال 1046ق در دهلی به دربار شاه جهان، پادشاه هند راه یافته و قصیده ای در وصف نوروز گفت که به دستور پادشاه به زر کشیده شد. او عاقبت هند را به قصد زیارت بیت اللّه الحرام ترک گفته و پس از انجام حج به اصفهان مراجعت نمود و مدتی بعد در این شهر وفات یافت. سال فوتش معلوم نشد. ظاهرا قبل از سال 1055 (آغاز سلطنت شاه عباس ثانی) از دنیا رفته است.
او از موسیقی دانان زبردست عهد صفویه است. علاوه بر موسیقی ایرانی، با موسیقی هندی نیز آشنا بوده و در تصانیف و آهنگ های خود از موسیقی هند تأثیر پذیرفته است. او «رساله ای در موسیقی» تألیف کرده است.
این شعر از اوست:
ص: 110
یار هشیار آمد و از صحبت ما مست رفت حیف چون عمری که در غم بگذرد از دست رفت
«باقیا» بر هر گلی مانند بلبل دل مبند عمر چون باد بهاری تا که گوئی هست رفت(1)
ابوالقاسم عبدالجبّار بن ابی غالب بن ابی زید بن محمّد بن احمد زعفرانی اصفهانی [از محدّثین عامه در قرن ششم هجری که] از ابوبکر محمّد بن احمد بن حسن بن ماجه ابهری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی جزئی از احادیث «لوین» را از او استماع کرده است.(2)
ابوعبداللّه عبدالجبّار بن حسین بن محمّد بن احمد بن محمّد بن حسین بن ماجه ابهری [از محدّثین عامه اصفهان در قرن ششم هجری] جدّش محمّد بن احمد ابهری به «ابن ماجه» معروف بوده و از محدّثین قریه «ابهر» جی اصفهان است.
عبدالجبّار از جدّش حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.(3)
ص: 111
سیّد عبدالجبّار بن محمّد شفیع رضا توفیقی الحسینی الکوه کیلویه ای [از فضلای قرن دوازدهم هجری] نسخه ای از رساله «شرح احادیث طینت» تألیف آقا جمال الدّین محمّد خوانساری را در زمان حیات مشارالیه کتابت نموده است.
این نسخه جزء متون فارسی در معارف اسلامی به شماره 3 به چاپ رسیده است. احتمالاً مشارالیه از شاگردان آقاجمال بوده است.
فایده: سادات رضا توفیقی تاکنون به همین شهرت در اصفهان ساکن و عموما در حدود محلّه درب امام می باشند و بدین لحاظ به درب امامی شهرت دارند. منهم: العلاّمة الفقیه الادیب البارع الحاج المیرزا بدیع درب امامی.
مشار الیهم از سادات موسوی می باشند و عموما سادات موسوی حسینی امضاء می کرده اند. لا یخفی علی المتتبع البصیر
سیّد مصلح الدّین مهدوی 21/6/59
ابواحمد عبدالجبّار بن عصمت بن شیبان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان محتسب اصفهانی [از محدّثین عامه اصفهان در قرن ششم هجری] عموزاده شیبان که از ابوعلی حداد، ابوالعباس احمد بن عبدالغفار بن اشته حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی احادیث کمی از او استماع کرده است.(1)
ص: 112
ابوبکر عبدالجبّار بن عبداللّه بن محمّد بن فورویه صفّار اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری] ابوالرّضا یحیی بن زید بن خلیفه حسنی ساوه ای (468-541ق) از او استماع حدیث کرده است.(1)
ابوالطیّب عبدالجبّار بن فضل بن محمّد بن احمد جاری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابی عبداللّه محمّد بن ابراهیم جرجانی نقل حدیث کرده و حافظ ابوالقاسم هبة اللّه بن عبدالوارث شیرازی و اسماعیل بن محمّد بن فضل حافظ اصفهانی و ابوالخیر محمّد بن احمد بن محمّد بن عمر بن باغبان از او روایت کرده اند.(2)
[جار = کار = گار از روستاهای شرق اصفهان است و یک مناره تاریخی از دوره سلاجقه در آنجا هنوز باقی است.]
ابوسعد عبدالجبّار بن محمّد بن ابوالقاسم اصفهانی هرّاس. معروف به «خطبه» [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوعبداللّه قاسم ثقفی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(3)
ص: 113
ابو احمد عبدالجبّار بن محمّد بن احمد صندوقی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] از ابوالمعمّر شیبان بن عبداللّه بن احمد بن شیبان محتسب حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی مقدار اندکی از وی استماع حدیث کرده است.(1)
ابوالفضل عبدالجبّار بن محمّد تاجر اصفهانی [از محدّثین و فضلای قرن ششم هجری] که حسین بن مسعود بغوی شافعی و ابومحمّد عبدالرّحمان بن عبداللّه بن عبدالرّحمان بن حسین بن محمّد بن حسین بن عمر بن حفص بن یزید نیهی مرورودی شافعی (متوفی 548ق) از او حدیث شنیده اند.(2)
شیخ عبدالجلیل بن زین العابدین اصفهانی، طبیب مخصوص ناصرالدّین شاه و عالمی فاضل و حکیمی ماهر بوده [است.] در سال 1288ق در رودخانه جاجرود غرق شده و جسدش را در سر قبر آقا در طهران دفن کردند. پدرش از خطاطین آن روزگار است.(3)
ابومطیع عبدالجلیل بن ابوعدنان بن محمّد بن احمد بن مطهر بن ابونزار بن محمّد بن علی بن محمّد بن احمد عبدی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری
ص: 114
[ سمعانی از او با عبارت «شیخ صالح مستور من بیت الحدیث» یاد کرده است. در سال 470ق در اصفهان متولّد گردیده و از ابوالفضل مطهر بن عبدالواحد بُزانی، ابوالطیّب محمّد بن محمّد بن ابراهیم بن سلیمان اصفهانی معروف به «سله» حدیث شنیده است.
برادرش ابوتمیم عبدالمغیث هم از محدّثین اصفهان است.(1)
شیخ عبدالجلیل بن عبدالرضا بن اسماعیل، خطاط نسخ نویس [در قزن یازدهم هجری] از آثارش جلّد دوم کتاب «کشف الغمه» اربلی که در سه شنبه 9 رمضان 1099ق نوشته و به شماره 18 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2)
حافظ ابومسعود عبدالجلیل بن محمّد بن عبدالواحد بن محمّد بن ابراهیم بن شهرمرد بن مهرة بن کهیار اصفهانی معروف به «ابن کوتاه» جوباری. [از محدّثین عامه در قرن ششم هجری.]
سمعانی درباره او می نویسد: «من اولاد المحدّثین له معرفة تامة بالحدیث و هو حسن السیرة مرضیّ الطریقة مکرما للغرباء فقیر قنوع (اوحد وقته فی علمه) .
او از حافظ ابوالقاسم اسماعیل بن فضل بن محمّد، ابومحمّد رزق اللّه تمیمی، ابوالفوارس طرّاد بن محمّد زینبی، ابوبکر بن ماجدالدّین، ابومطیع مصری، ابوالحسن احمد بن عبدالرّحمان ذکوانی و ابوعبداللّه محمّد بن احمد بن حسین فرمیشکانی فقیه ادیب ساکن بیضاء حدیث شنیده است. ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع
ص: 115
حدیث کرده است.
[در تاریخ وفاتش اختلاف است. برخی نوشته اند] در اواخر سال 555 و یا اوایل سال 556 وفات یافته است و آخر رجب یا شعبان 553 و یا شب پنج شنبه شعبان 553ق هم نوشته اند.(1)
میرزا عبدالجواد بن ابراهیم معتمد الذّاکرین عالم فاضل و خطیب ماهر، از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. وی نزد جمعی از علمای اصفهان از جمله شیخ محمّدعلی نوری فشارکی تحصیل کرده است. نوری فشارکی در سوم رمضان المبارک 1347ق جهت او اجازه روایت نوشته است.(2)
میرزا عبدالجواد بن ابی القاسم اصفهانی، مؤلّف کتاب «حدیقة الطّب» است. نسخه آن به شماره 426 در کتابخانه ملّی فرهنگ در طهران و نسخه ای دیگر در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(3)
آقا عبدالجواد فرزند حاج محمّدجعفر آباده ای. [عالم فاضل از علمای اواخر دوره قاجاریه] به جای پدر، پس از فوت او در مسجد ایشان [مسجد حاج محمّدجعفر در
ص: 116
اصفهان] امامت می نموده و پس از سال 1310ق در سفر عتبات در کربلا وفات یافت و در وادی السلام نجف مدفون شد.(1)
[کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «تشریح الصلاة» که در سال 1279ق آن را نوشته است.
2. «تفسیر سوره واقعه» که در سال 1280ق تألیف شده است.(2) ]
پرفسور عبدالجواد حکیمی معروف به «فلاطوری» فرزند حسین فیلسوف دانشمند و اسلام شناس کم نظیر معاصر از اعقاب حکیم ملاّ اسماعیل اصفهانی (واحدالعین) در روز سوم فروردین 1304ش در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شد. تحصیل در مقطع ابتدایی را در دبستان اقدسیه و دبستان ایران طی کرد و در مقطع متوسّطه در سال 1322ش از هنرستان صنعتی اصفهان دیپلم گرفت و سپس با خانواده به تهران رفت.
در اصفهان از محضر شیخ محمّدتقی قمشه ای و در مدرسه مروی تهران از محضر آیة اللّه حاج شیخ محمّدعلی شاه آبادی بهره گرفت. در سال 1326ش به مشهد رفت و در مدرسه حاج حسن حجره گرفت و در فقه و اصول و ادبیات در محضر علمای عالیقدر آنجا همچون شیخ محمّدتقی ادیب نیشابوری (ادیب ثانی) ، حاج میرزا احمد مدرس یزدی، شیخ کاظم دامغانی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ هادی کدکنی، شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ محمّدرضا کلباسی، حاج شیخ محمّدرضا ترابی خراسانی به کسب فیض مشغول شد. در سال 1326 حاج شیخ محمّدرضا کلباسی جهت او اجازه اجتهاد نوشت. و به تدریس در مشهد مقدّس پرداخت.
ص: 117
در سال 1330ش به تهران بازگشت و برای تکمیل معلومات خود نزد شیخ محمّدتقی آملی، آقا میرزا احمد آشتیانی، میرزا مهدی آشتیانی و سیّد احمد خوانساری حاضر شد. و همزمان به تحصیل در دانشکده الهیات دانشگاه تهران مشغول شد و با «ترجمه مشاعر» ملاّصدرا با درجه ممتاز از آن دانشکده لیسانس گرفت.
در سال 1333 برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در شهرهای «ماینس»، «کلن» و «بُن» در رشته های فلسفه، روان شناسی، علوم تربیتی، علوم اجتماعی و تطبیق ادیان در دانشکده فلسفه تحصیلات خود را پی گرفت و در سال 1338ش از دانشگاه کلن مدرک گرفت و به عنوان استادیار در دانشگاه هامبورگ به تدریس زبان و ادبیات فارسی و فلسفه اسلامی پرداخت. او در سال 1340ش با ارائه پایان نامه ای با عنوان «تفسیر اخلاق کانت در پرتو احترام» دکترای خود را از دانشگاه «بن» اخذ کرد.
او در سال 1343ش مرکز تحقیقات علوم و عقاید شیعی را تأسیس نموده و بیش از هشت هزار جلد کتاب درباره شیعه را برای کتابخانه آنجا فراهم کرد. آنگاه در دانشگاه کلن به تدریس پرداخت. در سال 1349 رساله «دگرگونی بنیادین فلسفه یونانی در اثر برخورد با اندیشه اسلامی» را ارائه داد و به درجه استادی نائل شد.
از خدمات ارزنده او اصلاح و تدوین کتاب های درسی 17 کشور اروپایی در باب اسلام است. او کاستی ها و اشتباهات و تحریفاتی که در کتاب های درسی مدارس اروپایی وجود داشت را به خوبی اصلاح نمود. برگزاری کنگره های متعدد درباره اسلام با حضور و سخنرانی مستشرقان و اسلام شناسان و نوشتن ده ها مقاله در باب فرهنگ و تمدن و فلسفه اسلامی و تطبیق آن با فلسفه غرب از اقدامات ارجمند او برای معرفی اسلام پیشرو به مردمان مغرب زمین بود. همچنین در سال 1355ش آکادمی علوم اسلامی را تأسیس نمود.
پرفسور فلاطوری در روز یکشنبه 9 دی ماه 1375ش در آلمان وفات یافته و جنازه
ص: 118
به اصفهان حمل و در گلستان شهدا نزدیک مزار عالم ربّانی حاج آقا رحیم ارباب مدفون شد.
کتاب های زیر از آثار اوست:
1. «ترجمه ایران در زمان پیش از اسلام» نوشته: برتولد اشپولر (که بهترین ترجمه سال شناخته شد) 2. «فهرست کتاب های آکادمی اسلامی» که در سال 1374ش به چاپ رسید3. «اسلام در دیالوگ» در دو جلد4. «جانشینان محکوم» ترجمه «الاستغاثه فی بدعة الثلاثه» در دو جلد5. تألیف 6 جلد کتاب درسی درباره اسلام برای مدارس6. «نصاب آموز»7. «آلمان و کشورهای اروپایی»8. «جبهه اسلامی آزاد». تعدادی از مقالات و مصاحبه های او در کتاب «فلاطوری» (جلد دوّم) به چاپ رسیده است.(1)
حاج میرزا عبدالجواد اخوت فرزند میرزا رضا، از تجّار و اطبّای ماهر قرن چهاردهم هجری. در ماه اسفند 1267ش (مطابق 1306ق) در اصفهان متولّد شد و در نوجوانی در بازار به کار پرداخت. در جوانی با شاهزاده محمّدحسن میرزا که در اصفهان ساکن بود آشنا شد و از او طب آموخت. چندی بعد به شیراز رفته و در کنار طبابت، به تجارت پرداخت. او پس از 10 سال اقامت در شیراز به تهران رفت و در آنجا اقامت نمود تا این که در روز یکشنبه 3 رمضان 1364ق (مطابق 21 مرداد 1324ش) وفات یافته و در مزار ابن بابویه در شهرری مدفون شد. او خاطرات خود را از تولّد تا 31 سالگی (تا سال
ص: 119
1337ق) نوشته که با عنوان «از طبابت تا تجارت» در سال 1386ش به کوشش آقای مهدی نفیسی به چاپ رسیده است و منبع ارزشمندی در شناخت مردم ایران در عصر مشروطیت است.(1)
میرزا عبدالجواد نحوی بن میرزا عبدالحسین بن محمّدتقی بن حاج محمّدحسین نایب الصدر بن آقا محمّدجعفر بن حاج ملاّ مهدی بن حاج محمّد ظهیر هرندی اصفهانی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری.]
در ذیقعده 1280ق متولّد شده و مقدّمات علوم را از صرف و نحو و معانی و بیان و فقه نزد فضلای اصفهان تحصیل نمود، و خط نستعلیق را در کمال استادی می نوشته است. [مع الاسف] در محرم 1305ق در عنفوان جوانی وفات یافته و در قبرستان سر قبر آقا در اصفهان مدفون شد.(2)
میرزا عبدالجواد متخلّص به «لا اَدری» بن عبدالحمید بن مؤمن بن ملاّ محراب گیلانی، شاعر و ادیب خوش خط [در اواخر دوره قاجاریه] از آثارش کتابت نسخه ای از قرآن مجید است که به وسیله رکن الملک به چاپ رسیده است. تاریخ کتابت نسخه سال 1307ق [است.(3) ]
ص: 120
حاج ملاّ عبدالجواد بن عبدالرحیم باغبادرانی اصفهانی، [عالم عامل متبحّر، نحریر کامل، متکلم خبیر، از وعاظ و دانشمندان اواخر دوره قاجاریه] اصلاً از کوهگیلویه بوده ولی در باغبادران [که سابقا از دهات بزرگ لنجان بوده و به «باغ وردان» معروف است و اکنون به شهر تبدیل شده است] متولّد شده و در اصفهان نزد علماء و فضلاء این شهر کسب فیض نموده است. [او در اصفهان به وعظ و خطابه و تألیف و تحقیق مشغول بوده و سرانجام در شب ششم ماه مبارک رمضان 1335ق در اصفهان وفات یافته و در نزدیکی مقبره ملاّ اسماعیل خواجویی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مرثیه وفات او را شاعر خطاط و خطیب مشهور «میرزا عبدالجواد خطیب» چنین گفته و بر سنگ مزار او نقر گردیده است:
در پناه رحمت حق شد جواد رحتمش پیوسته بادا بر نهاد
جوهر انسان، جهان مردمی مردم بنیائی اهل رشاد
عالم نحریر حبر بی عدیل کز کمال و فضل و معنی داد داد
بود نشر مذهب اثنی عشر داعیش در منبر و مسجد مراد
بود گنجی از هنر چنگ اجل چون گهر بر بود و در خاکش نهاد
جست تاریخش «خطیب عبدالجواد» تا که تقدیم روان وی کناد
آمد از مجمع یکی بیرون و گفت «در پناه رحمت حق شد جواد»(1) ]
کتب زیر از تألیفات اوست:
[1. «بحر المعجزات» 2. «ریاض المناقب»(2) 3. «شجرة المحمّدیه» که در سال
ص: 121
1314ق به فارسی تألیف شده و در کتابخانه ملک تهران موجود است.(1) [ 4. «الصاحب» درباره امام زمان علیه السلام به عربی در 3 جلد که به شماره های 248 و 249 و 250 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.5. «مقتل الآل» به عربی، از مقتل حضرت علی تا حضرت رضا علیهماالسلام که به شماره 385 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.6. «موقظ الغافلین»، ردّ بر بابیه و صوفیه در 3 جلد که به شماره های 646 و 647 و 653 در کتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری می شود.(2) 7. «نسائم الرّحمه» [به فارسی در اخلاق] که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه مفضال جناب آقای حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است. [نسخه دیگری که شامل باب نخست کتاب است، به شماره 2/12863 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) ]
گاهی شعر می سروده است. از اوست:
زینب چو دید رأس برادر به تشت زر نالان کشید آه شرربار از جگر
در بر درید جامه صبر و شکیب را گاهی به سینه می زد و می زد گهی به سر
می گفت ای شهید به خود غرقه یا حسین ای گوشه پاره جگر سیّد بشر
ای نور چشم حیدر و ای زاده بتول جسمت جدا فتاده و رأست به تشت زر(4)
ص: 122
میرزا عبدالجواد خطیب فرزند ملاّ عبداللّه بن ملاّ محمّدحسین بن حسن ریزی لنجانی، ملقب به «لسان الدّین» [از علماء و خطبای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه] عالم فاضل، خطیب ادیب و شاعر ماهر. در [ماه شوال] 1279ق متولّد گردیده و نزد فضلاء اصفهان تحصیل نموده و از طرف امام جمعه اصفهان منصب خطابت یافته و در اعیاد و مجالس فاتحه خطبه می خواند و جهت بسیاری از علماء و بزرگان اصفهان مادّه تاریخ گفته [بود.] طبع شعر روانی داشت. اشعار مصیبت زیادی سروده است. [خط نستعلیق را خوب می نوشت. معلم خط مدرسه قدسیه بود. نمونه خط او در سر درب مدرسه صدر بازار و مسجد رکن الملک و سر درب آب انبار کازرونی تخت فولاد موجود است. او در خط شاگرد عبدالرحیم افسر و فتح اللّه جلالی است.]
او در سه شنبه 21 ربیع الاوّل 1359ق [مطابق با 10 اردیبهشت 1319ش] وفات یافته و جنب آب انبار کازرونی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
اشعارش حدود سه هزار بیت است. این شعر از اوست:
معراج علی فراز او اَدنی شد در خم چو به دست مصطفی بالا شد
قوسین ز قامت نبی بیش نبود ره طی شد و او بر افق اعلی شد(1)
ص: 123
آقا میرزا عبدالجواد شیخ الاسلامی بن حاج میرزا علی [بن میرزا محمّدرحیم بن میرزا عبداللّه بن میرزا محمّدرحیم بن میرزا مرتضی بن شیخ عبدالمطلب بن میرزا محمّدرحیم شیخ الاسلام بن ملاّ محمّدجعفر شریف سبزواری بن ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری]، عالم فاضل و ادیب کامل [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در اصفهان متولّد و هم در این شهر نزد علماء تحصیل کرده [بود] عالمی خلیق و مهربان و دوستدار علماء بود.
نویسنده مکرّر ایشان را شب ها در مسجد سیّد حجة الاسلام مشاهده و ملاقات می کردم که با مرحوم ملاّ شیخ محمود مفید گاهی به مباحثات علمی اشتغال می جست و مرحوم مفید به او احترام می گذاشت. او داماد عموی خود بوده [است.(1) ]
[وی در 14 رجب 1374ق وفات یافته و در صحن تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مؤلف فقید، به خطا مزارش را در تکیه ریزی نوشته است.(2) ]
میرزا عبدالجواد حکیمی فرزند ملاّ علی (معروف به «آخوند شیخی») پدرش از شیخیه خراسان بوده که به امر حاج میرزا باقر قهی، جانشین حاج محمّدکریم خان، به نائین آمده و میرزا عبدالجواد در آنجا متولّد شد.
او در نائین و اصفهان تحصیل کرده و بالاخره در پوده از دهات سمیرم ریاست شیخیه آن حدود را داشته و در سال 1332ش به سن هفتاد سالگی در آنجا وفات
ص: 124
یافت.(1)
حاج ملاّ عبدالجواد (یا محمّدجواد) آدینه ای [فرزند حاجی ملاّ محمّدعلی (مدعو به حاجی آدینه) معروف به «نیلفروش» و «رنّاسی»] حکیم فقید زاهد [از علماء و حکمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.]
از مبرّزین شاگردان جهانگیرخان قشقائی بوده و خود از مدرسین حکمت در اصفهان می باشد. در مدرسه صدر تدریس می فرمود و جمعی کثیر از محضرش مستفیض می شدند. [از جمله: استاد مهدی حجازی فروشانی، شیخ محمّدعلی کرمانی، شیخ محمّدرضا جرقویه ای (دستگردی) ، شیخ محمّدرضا جرقویه ای (حسین آبادی) ، میرزا محمّد طبیب زاده، میرزا حسن خان جابری انصاری، آقا سیّد روح اللّه کشفی، حاج میرزا فتح اللّه درب امامی و استاد جلال الدّین همائی] سرانجام در رجب 1339ق وفات یافته و در تکیه آقا شیخ مرتضی ریزی در اطاق سوم مدفون گردید. در ماه رجب این سال سه عالم بزرگوار از علمای اصفهان: حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای، آقا جمال الدّین چهارسوقی و حاج میرزا محمّدرضا رضوی خوانساری وفات یافتند. حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در مادّه تاریخ آنها گفت:
تاریخ گفت «جابری» از نصّ خبر: «اینک عجب سه ثلمه باسلام در رجب»(2)
[استاد همایی در وصف مرحوم آدینه ای می نویسد: «از اساتید معقول و ریاضیات که
ص: 125
در محاورات او را حاجی ملاّ جواد می گفتند وی در تدریس سلیقه ای بسیار خوب مستحسن داشت. مطالب را بسیار منقّح و خالی از حشو زواید بیان می فرمود. متون معقول و منقول مثل «شرح منظومه» و «شرح کبیر» و «قوانین» و احیانا «شرح نفیسی» و هیأت و نجوم را تدریس می کرد. خطی پخته و شیرین می نوشت و بیشتر کتب درسی خود را با همان خط خویش تحشیه کرده بود. من بخشی از «شرح منظومه» و «شرح کبیر» فقه و یک دوره کامل فنّ نجوم و «معرفة التّقویم» را از روی متن کتاب خاتون آبادی نزد آن بزرگوار تحصیل کردم. محلّ تدریس و امامت جماعت او مسجد ذوالفقار بود. کتاب خاتون آبادی را هم در ماه رمضان بعد از نماز ظهر و عصر در همان مسجد برای ما تدریس می کرد. هنوز قیافه باوقار و صدای دلنشین او در چشم و گوش من است».(1)
علاوه بر فضائل و مکارم علمی و اخلاقی در خوشنویسی نیز دستی توانا داشته و خط نسخ را خوش می نوشته است.
از نمونه آثار مرحوم آدینه ای «میزان الحساب» قوشچی و «حاشیه حاشیه تهذیب» تألیف: علیرضا تجلّی اردکانی است که آن را در سال 1292ق به خط شکسته نستعلیق کتابت کرده و ضمن مجموعه شماره 6313 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران نگهداری می شود.(2) ]
آخوند ملاّ عبدالجواد مدرس خراسانی فرزند ملاّ محمّدعلی بن ملاّ احمد تونی خراسانی، از علماء و مدرّسین حکمت در اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] از خراسان
ص: 126
به اصفهان آمده [و در مدرسه شاهزاده ها ساکن شده] و نزد آخوند ملاّ علی نوری و جمعی دیگر از علماء و حکماء [از جمله حاج محمّد ابراهیم کلباسی و شیخ محمّدتقی رازی صاحب حاشیه(1) ] تحصیل نموده و به قول مؤلّف «المآثر و الآثار»: «در فقه، اصول، طب، ریاضیات و ادبیّات جمله مهارت کلّی و تَدَرُّبی عظیم داشت.»(2)
سال ها در اصفهان به تدریس حکمت، ریاضیات و طب مشغول بوده [و جمعی کثیر از علماء و حکماء از جمله: میرزا علی انصاری، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا عبدالحمید فریدنی، میرزا محمّدحسین عنقای شیرازی اصفهانی، ملاّ حیدرعلی صبّاغ لنجانی، آخوند ملاّ محمّد کاشی، میرزا محمّدباقر حکیم باشی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، میرزا عبدالباقی پاقلعه ای و سیّد شهاب الدّین نحوی نزد او تحصیل کرده اند.(3)
«گوبینو» وزیرمختار فرانسه در ایران درباره او می نویسد: «از قراری که می گویند در اصول علمی نیز ورزیده است و تار را خوب می نوازد، ولی نظر به این که دین اسلام این کار را حرام دانسته، تاکنون کسی تار زدن او را ندیده است.»(4) ]
سرانجام در غرّه صفر 1281ق وفات یافت.(5) میرزا علی جابری انصاری این مصرع را مادّه تاریخ فوت او یافته است: «مات الجواد و مات العلم و العمل»(6)
ص: 127
عبدالجواد زفره ای فرزند ملاّ محمّدعلی رجاء بن حسن زِفرِه ای کوهپائی اصفهانی، شاعر ادیب متخلّص به «اختر» [از شعرای اوایل قرن چهاردهم هجری.]
در 25 رمضان 1316ق در قریه «زِفرِه» متولّد شده و نزد پدر دانشمند خود علم و ادب آموخته و در نوجوانی لب به سرودن اشعار گشود. اما در جوانی در 17 ربیع الاوّل 1343ق وفات یافته و در قبرستان زِفرِه مدفون شد.(1)
حاج میرزا عبدالجواد بن حاج ملاّ محمّدعلی نوری، عالم فاضل و فقیه محقّق، معروف به «شیخ العلماء» وی داماد حاج محمّدابراهیم کلباسی بوده و نزد سیّد محمّد شهشهانی [و آقا محمّدمهدی کلباسی، حاج محمّدجعفر آباده ای و شیخ محمّدباقر نجفی[ به تحصیل پرداخته و پس از آن مرجع حل مشکلات مردم و رفع خصومات و مرافعات بوده است. اهل زهد و عبادت و تَهَجُّد بوده و کراماتی به او منسوب است. مسجد دروازه نو اصفهان به همت او بنیاد شد و او و فرزندان و نوادگانش تا اواسط قرن چهاردهم هجری در آن مسجد اقامه جماعت می نمودند. او عمر طولانی یافته و بسیار پیر و معمّر شده و سرانجام در شب سه شنبه 20 شوال المکرّم 1323ق وفات یافت و در بقعه بابا رکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.
کتب و رسائلی تألیف نموده که از آن جمله است:
1. «رساله فقه استدلالی»2. «رساله در نمازهای مستحبّی»3. «رساله عملیّه»
ص: 128
4. «رساله در نماز شب» مطبوع5. «رساله در صلاة»6. «رساله در نکاح»7. «رساله در تجارت»8. «کتابی در اصول» و غیره.(1)
عبدالجواد بن عنایت اللّه [از علمای گمنام اصفهان در قرن یازدهم هجری] از جمله علمایی است که صیغه وقفیّت مدرسه نوریّه در حضور او اجراء گردیده و مشارٌ الیه وقفنامه را تسجیل نموده است.(2)
آخوند ملاّ عبدالجواد بن ملاّ محسن بن ملاّ عبدالصمّد، از علمای اصفهان در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری. متوفی در 22 جمادی الثّانی سال 1317ق. مدفون در نزدیکی مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان.(3)
حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی فرزند ملاّ محمّد، از علمای معاصر اصفهان در سال 1323ق در سده ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شد، پدرش و اجدادش از علمای آن
ص: 129
سامان بوده و از اعقاب شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) به شمار می رفته اند.
او در سده و اصفهان نزد شیخ محمّدرضا رهنانی، شیخ محمّدرضا جرقویه ای، حاج میرزا علی آقا شیرازی، جلال الدّین همایی، حاج آقا رحیم ارباب، شیخ علی مدرس یزدی، شیخ محمود مفید، حاج سیّد علی مجتهد نجف آبادی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میرزا احمد مدرس اصفهانی و سیّد مهدی درچه ای به تحصیل پرداخت سپس به قم رفته و در درس خارج حضرات آیات حائری یزدی، سیّد محمّد حجّت، سیّد محمّدتقی خوانساری، صدر، بروجردی و شیخ محمّدعلی اراکی شرکت کرد و به اجتهاد نائل آمد. در سال 1335ش به امر آیت اللّه بروجردی جهت تبلیغ دین و ترویج احکام شرعی به همراه حاج آقا امام سدهی و شیخ عطاءاللّه اشرفی اصفهانی به کرمانشاه رفت. چندی بعد به قم مراجعت نموده و سال ها به تدریس فقه و اصول مشغول بود و علاوه بر آن از اصحاب استفتاء آیت اللّه گلپایگانی به شمار می رفت.
او عالمی وارسته و خلیق و مهربان بود و عمر را به قناعت و زهد گذراند. [به همت او مسجد جامع ورنوسفادران سِدِه بازسازی شده و حسینیه ای جهت زائرین سِدِه (خمینی شهر) در مشهد مقدس بنا شد.]
سرانجام او در فروردین 1368ش وفات یافت.(1)
میرزا عبدالجواد فرزند ملاّ محمّد رجالی [از خوشنویسان و نقاشان هنرمند اوایل قرن چهاردهم هجری قمری] عمده شهرتش در نقاشی است. از آثارش اطاق نقاشی
ص: 130
وزارت آموزش و پرورش در طهران است. مشارٌ الیه پدر خطاط هنرمند اسداللّه رجالی است.(1)
[از اساتید طراحی و نقشبندی بوده که برای قالی و پارچه های منقّش و کاشیکاری و غیره نقوش و تصاویر رسم می کرده و نمونه کارهای سوزن زده او چند قطعه در تملّک استاد همایی بوده است. او در حجرات فوقانی مسجد سیّد بیدآباد همه روزه به تعلیم خط و طرح نقشه ها اشتغال داشته و در حدود 1340ق فوت نموده و در مقبره سر قبر آقای اصفهان دفن شده است و اکنون آثاری از قبر او باقی نیست.(2) ]
حاج میرزا عبدالجواد کلباسی بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل جلیل [از علمای اواخر دوره قاجاریه در اصفهان.]
نزد پدر خود و جمعی دیگر از علماء تحصیل نموده [و در نجف اشرف نزد مجتهدین و مراجع عالیقدر به تکمیل تحصیلات خود پرداخته و از جمله از ملاّ محمّد ایروانی اجازه دریافت نموده است.] و پس از فوت پدر در مسجد حکیم امامت نموده است.
مادرش دختر حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی است.(3) او در ایام تحصیل نزد پدر کتاب «تذهیب الاصول» در شرح «تهذیب الاصول» علاّمه حلّی را در 29 شعبان 1278ق تألیف نموده است، نسخه ای از آن که احتمالاً نسخه اصل می باشد و حواشی مؤلف به تاریخ 25 محرم 1281ق در آن مشهود است به شماره 709 در کتابخانه
ص: 131
مدرسه فیضیه قم وجود دارد.(1) [و نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
از دیگر تألیفات صاحب عنوان «منور العیون» است و آن شرح مزجی بر کتاب «عیون الاصول» پدرش است و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(3) نسخه دیگری از آن به خط مؤلف در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان موجود است.(4) ]
وی در سال 1314ق وفات نموده و نزد پدر و جدّش در مقبره حاجی کلباسی [مقابل در شرقی مسجد حکیم اصفهان] مدفون شد.
حاج میرزا عبدالجواد بن حاج میرزا محمّدهاشم بن میرزا عبدالجواد بن میرزا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل [از علمای قرن چهاردهم هجری.]
مادرش صبیّه حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام نجفی است. در ماه رمضان 1319ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخت. او از زمره مردانی بود که زندگانیش را به عبادت خالق و خدمت به مخلوق گذرانید و در حقیقت پشت و پناه مردم و درصدد کمک و یاری آنها و رفع گرفتاری از مسلمان ها بود.
او نماز جماعت را در مسجد حکیم اقامه می نمود. سرانجام در روز شنبه 19 جمادی الاولی سال 1387ق در اثر حادثه تصادف ماشین در بین راه اصفهان و قم وفات یافت.
ص: 132
جنازه در اصفهان تشییع شده و به قم منتقل و در یکی از حجره های صحن مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم مدفون شد. [شاعر گرانمایه استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ فوتش را چنین سروده است:
بهر تاریخ وفاتش مصرعی برنا نوشت: «از جهان رفت در جمادی میرزا عبدالجواد»]
1387
از آثارش کتابی به نام «منهاج السالکین» در آداب حج و زیارت مدینه منوّره به طبع رسیده است.(1)
میرزا عبدالجواد حسینی شهشهانی، فاضل خطاط و ادیب قرن چهاردهم هجری در اصفهان است و عدّه ای از فضلاء نزد او مشق کرده اند که از آن جمله است حاج میرزا علیرضا نیّری طباطبائی زوّاره ای.(2)
از آثار مرحوم شهشهانی:
1. کتابت نسخه ای از کتاب «تاریخ آسیای وسطی» تألیف: فرنسیس هنری اسکرین و ادوارد نیس راس، معلّمین زبان فارسی در دارالعلوم لندن (به زبان انگلیسی) در دو مُجلّد. جلد اوّل: ترجمه محمّدحسن بن یوسف آشتیانی به امر ظل السّلطان در ربیع الثانی 1321ق و جلد دوم ترجمه میرزا احمدخان سرتیپ در ذیحجه 1320ق، موجود در کتابخانه عمومی اصفهان.(3)
ص: 133
2. «منتخبات مسعودی» تألیف طغرل اصفهانی که در اواخر ذیقعده 1313ق به خط نستعلیق خوش نوشته و در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)
[3. «تذکرة الاولیاء» عطار نیشابوری، که به خط نستعلیق خوش در سال 1315ق کتابت شده و به شماره 5968 در کتابخانه ملی ملک در تهران وجود دارد.(2) ]
میرزا عبدالجواد شیرازی، عالم فاضل و عارف کامل از بزرگان حکمت و عرفان در قرن سیزدهم هجری.
در اصفهان ساکن بود و نزد آقا محمّد بیدآبادی و ملاّ علی نوری کسب فیض نمود. وی در اصفهان سال ها به تدریس عرفان مشغول بود و آقا محمّدرضا قمشه ای (حکیم صهبا) از دست پروردگان مجلس درس و بحث اوست.(3)
حاج میرزا عبدالجواد مشکی تاجر اصفهانی، ساکن مصر مؤلف کتاب «العدل الشاهد فی تاریخ المشاهد» مطبوع.(4)
خاندان مشکی اصفهان، از تجار خوشنام و معتبر اصفهان بوده و به نیکوکاری و دیانت معروف بوده اند.
ابوطاهر عبدالحاکم بن ظفر بن احمد بن محمّد بن احمد بن محمود ثقفی جوهری
ص: 134
البیع اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] از خاندان علم و حدیث بوده و از ابوالخیر محمّد بن احمد بن عبداللّه بن هارون بن رزاء و ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و غیر آنان حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.
فوت [او] روز سه شنبه سلخ شعبان 564ق(1) [واقع شد.]
سیّد عبدالحجّه بلاغی نائینی فرزند سیّد حسن بن سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّدتقی بن میر صدرالدّین حسینی عریضی، عالم فاضل محقّق و شاعر ادیب عارف [از نویسندگان و دانشمندان معاصر.]
در سال 1313ق در نائین متولّد شده و در نائین نزد میرزا محمّدباقر خان ادیب، حاج ملاّ حسن نائینی، میرزا محمّدحسین بن میرزا عبدالمحمّد نائینی، ملاّ محمّدرضا، مولی علی محمّد معروف به سیّد صالح، میرزا محمّد بن ابوطالب نظام العلماء و میرزا محمّد بن محمّدعلی مشعل العلماء تحصیل کرد.
آنگاه به اصفهان آمده و نزد آقا میرزا احمد مدرّس، آقا شیخ محمّدجواد فریدنی، آقا شیخ محمّد رضا نجفی، حاج آقا نوراللّه نجفی، [شیخ حسن دشتکی و شیخ فضل اللّه اعضادی خوانساری] تلمّذ نمود و در قم نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد. همچنین از حضرات آیات شیخ آقابزرگ طهرانی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّدباقر زند کرمانی، حاج شیخ محمّدحسین کاشف الغطاء، سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی، آقا صدرالدّین صدر و آقا سیّد محمّدحجّت کوهکمری اجازه دریافت نمود.
سپس در طهران به خدمت شمس العرفاء رسید و بعدا به خدمت حاج ذوالریاستین
ص: 135
وارد شد و از آنان اجازه ارشاد و دستگیری یافت [و لقب «حجت علی شاه» گرفت.] و پس از فوت ذوالریاستین خود را قطب سلسله نعمت الهی معرّفی نمود.
[او در طهران در سال 1309ش روزنامه «جامع» را منتشر کرد و مدّتی بعد به استخدم اداره ثبت درآمد. بلاغی در فقه، اصول، ادبیات، تفسیر، عرفان، حدیث و تاریخ مهارتی به سزا داشت.] و سرانجام در دوشنبه 4 صفر 1397ق [مطابق با 4 بهمن 1355ش] وفات یافته و در [قبرستان باغ بهشت] قم مدفون شد. شعر می سرود و گاهی «حجت» و گاهی «بلاغی» تخلّص می کرد.
کتب زیر از تألیفات اوست:
[1. «الاسرار الالهیه فی الاذکار و الاوراد و الادعیة السّریّه»]2. «انساب خاندان های مردم نائین»3. «تاریخ طهران» در 2 جلد4. «تاریخ مختصر پیامبران اولوالعزم» در 2 جلد5. «تاریخ مقابر اصفهان»6. «تاریخ نائین»7. «مدینة العرفاء» در 2 جلد7. «تاریخ نجف اشرف و حیره» در 2 جلد8. «تاریخ و جغرافیای کاشمر» [9. «ترجمه صحیفه سجادیه»]10. «تفسیر قرآن» موسوم به «حجة التفاسیر» به فارسی در چندین جلد شامل سوره های حمد و بقره 11. «دیوان اشعار» [12. «رساله شعریه» در جبر و تفویض] 13. «زندگانی علی بن سهل اصفهانی» [14. «شطرنج العرفاء» در 5 جلد[ 15. «تاریخ فرهنگ نائین» 16. «فرهنگ سمات» در شرح دعای سمات [17. «کشکول بلاغی» 18. «گلزار بلاغی» 19. «گل نرگس» درباره حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) ] 20. «مقالات الحنفاء فی مقامات شمس العرفاء» 21. «مقامات العرفاء یا زندگانی شمس العرفاء» 22. «مقلاد الرّشاد فی المؤنثات السّماعیة و الاضداد» [24. «نقد الروضات»(1) ]
ص: 136
سیّد محمّد عبدالحسیب بن میر کمال الدّین احمد بن زین العابدین علوی حسینی عاملی، عالم فاضل محقّق کثیر التألیف. [از علمای قرن یازدهم و دوازدهم هجری[ مادرش دختر میرداماد است.
در اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخته و مدتی امام جماعت مسجد شاه [مسجد امام فعلی] بوده است. در فقه، اصول، حدیث، تفسیر، ادبیات و حکمت مهارت داشته و عالمی عابد و زاهد و مقدس بوده و در سال 1121ق وفات یافته و در تخت فولاد (تکیه آقا سیّد رضی شیرازی) مدفون گردید. آثار قبر اکنون ظاهر نیست. سجع مهر او: «ان اللّه کان علی کلّ شیئیٍ حسیبا» است.(1)
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «رساله در ارث» که در 28 رجب 1060ق تألیف شده و نسخه ای از آن ضمن مجموعه شماره 66760 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) [2. «ترجمة الصّلاة» به فارسی در 9 معرفت که در سال 1085ق کتابت شده و در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) ] 3. «تقدیس الانبیاء و تمجید الاولیاء» درباره عصمت پیامبران و ائمه علیهم السلام که نسخه آن به شماره 353 در کتابخانه مرکزی
ص: 137
دانشگاه طهران موجود است.(1) 4. «الجواهر المنثورة فی الادعیة المأثورة»، به عربی که نسخه ای از آن در کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد(2) و نسخه ای دیگر به شماره 11894 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس(3) و نسخه ای هم در کتابخانه آیت اللّه سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(4) 5. «حواشی بر الهیات شفا» 6. «سدرة المنتهی و العطیة العظمی»، در اصول دین، به فارسی که به روش عرفانی در سال 1062ق برای عبداللّه قطبشاه نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 667 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(5) یک میکروفیلم از آن نیز در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران وجود دارد(6) در کتابخانه فاضل خوانساری در خوانسار نیز نسخه ای موجود است و نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد.(7) این کتاب به چاپ رسیده است. 7. «شرح دعای سیفی» که نسخه ای از آن نزد سیّد جمال الدّین میردامادی موجود است.(8) 8. «شرح دعای صباح» 9. «صراط الزاهدین» 10. «عرش الایمان فی شرح تقویم الایمان» که به شماره 62284 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(9) 11. «عرش سماء التّوفیق» تفسیری است به فارسی که تألیف آن در سه شنبه 15 رجب 1069ق آغاز شده است. نسخه ای از جلد اوّل آن (از آغاز تا آخر سوره بقره) در کتابخانه مدرسه بروجردی کرمانشاه و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است.(10) نسخه ای
ص: 138
نیز نزد آیت اللّه روضاتی در اصفهان و نسخه ای دیگر در موزه بریتانیا وجود دارد.(1) 12. «غوامض الصلاة» به فارسی، در فقه که در سال 1061ق تألیف شده و نسخه آن به شماره 8697 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2) 13. «الفرائض» که نسخه ای از آن در کتابخانه جامع گوهرشاد موجود است.(3) 14. «الفطرة الملکوتیه فی شرح الاثنی عشریه» متن از شیخ بهائی است و شامل طهارة و صلاة می باشد. سیّد عبدالحسیب آن را در سال 1058ق تألیف کرده است، نسخه ی از آن به شماره 517 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران و میکروفیلم آن نیز در همان دانشگاه موجود است.(4) نسخه ای دیگر نیز به شماره 2792 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس وجود دارد.(5) 15. «قواعد السّلاطین» که در جمعه 28 ربیع الثانی 1081ق به نام شاه سلیمان تألیف شده و نسخه اصل آن در کتابخانه مجلس شورای ملّی و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(6) 16. «الکبائر» به فارسی که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(7) 17. «مسلک النجاة» 18. «مناهج الشارعین» در اعتقادات و اخلاق، به فارسی که در سال 1068ق تألیف شده که نسخه ای از آن به شماره 517 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران(8) و نسخه ای در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی(9) و نسخه ای دیگر به شماره 224 در کتابخانه آقا میرزا محمّد کاظمینی در یزد(10) و بالاخره نسخه ای به شماره 314 در کتابخانه مسجد اعظم قم
ص: 139
موجود است.(1) 19. «مخزن الدّعوات» به فارسی، که نسخه ای از آن به شماره 6029 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
میر عبدالحسین اصفهانی، عالم عامل [از علمای قرن یازدهم هجری.] مدرسه سمیعیه (یا مدرسه ملاّ محمّدباقر) در مشهد مقدس به سال 1083ق به اهتمام وی بنا شده است.(3)
عبدالحسین اصفهانی، از خطاطین قرن سیزدهم هجری بوده و آثاری چند به خط نستعلیق نوشته که از آن جمله است:
1. «برهان قاطع» که در سال 1227ق به خط نستعلیق آن را نوشته و به شماره 816 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار طهران موجود است.(4) 2. حواشی «قرآن مجید» به خط شکسته در سال 1241ق که او آن را نوشته و در کتابخانه عمومی فرهنگ در طهران موجود است.(5) 3. «تریاق اعظم» تألیف: عبدالکریم بن عبدالعلی گیلانی، که آن را در یکشنبه 6 ذی الحجه 1250ق کتابت کرده و به شماره 7154 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(6) 4. «دیوان حافظ» که به خط نستعلیق نوشته و به شماره 5140 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران است.(7)
ص: 140
عبدالحسین احمدی فرزند ابوالفتح خان احمد خسروی بختیاری [از شعرای معاصر[ در سال 1321ق متولّد شده و در بختیاری و اصفهان و طهران کسب فضائل و معلومات کرده وارد خدمات دولتی شد [نخست با سمت مترجمی در وزارت دارایی و سپس دادگستری به خدمت مشغول شد و به مقام مستشاری دیوان عالی کشور رسید.] دیوان اشعاری دارد حاوی چندین هزار بیت از غزل و قصیده، رباعی و مثنوی که به طبع نرسیده و عموما دارای مضامین عالی است.(1)
[به زبان های فرانسوی و انگلیسی مسلط بود و در جوانی به ترجمه آثار نویسندگان بزرگ خارجی پرداخت. ترجمه بخشی از اشعار لامارتین و آثاری از راسین و کرنی، نویسندگان کلاسیک فرانسه و همچنین ترجمه «شاتو دو شیفیون» از اوست. اشعارش در مجلاّت ارمغان و مهر در تهران به چاپ می رسید. او سرانجام در پایان اسفندماه 1361ش در تهران درگذشت.(2) ] این بیت از اوست:
گر لب جانانه جانفزاست چرا جان در عوض بوسه خواهد او به غدامت
حاج میرزا عبدالحسین بن میرزا ابوالقاسم نوری، عالم فاضل و واعظ کامل [در اواخر دوره قاجاریه] در 10 رجب 1335ق ق وفات یافته و در تخت فولاد [تکیه شهشهانی[ مدفون گردید.(3)
ص: 141
سیّد عبدالحسین شهشهانی اصفهانی متخلّص به «نیسان» [فرزند میرزا ابوالقاسم بن محمّد]؛ عالم فاضل، مجتهد اصولی، شاعر و ادیب عارف [از دانشمندان معاصر در سال 1269ق در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف رفت و نزد مجتهدین و مراجع عظام آن دیار تحصیل کرد. او بعد از مراجعت به ایران در مشهد مقدس ساکن شد [و روزنامه «ادب» را انتشار داد. سپس به هند رفته و به سیاحت پرداخت و «سیر تمدن» را در روزنامه «حبل المتین» به چاپ رسانید] در دور اوّل انتخابات مجلس شورای ملّی، از خراسان به عنوان نماینده ملّت در مجلس شرکت نمود. [بعد از به توپ بسته شدن مجلس ابتدا به مشهد] و سپس همدان رفت. در آنجا دست ارادت به سیّد محمّد غمام همدانی داد. شعر نیز می سرود [و در انجمن های ادبی همدان حضور داشت.
او سرانجام در سال 1355ق در همدان وفات یافته و در قبرستان عمومی آنجا مدفون شد.
از اوست:
نبودی عاشقان را زندگانی نبود از جلوه های گاه گاهش
خوش آن بخت سفید و رای روشن که شد مفتون چشمان سیاهش(1) ]
ص: 142
عبدالحسین بن احمد اصفهانی، از مردم قرن نهم هجری. مؤلّف کتاب «البثاء» در موسیقی. نسخه خطی آن به شماره 132 در کتابخانه بودلیان موجود است. عکس یکی از نقوش کتاب نامبرده (کرنا و نقاره) در کتاب «تاریخ موسیقی نظامی ایران» موجود است.(1)
عبدالحسین خیام باشی فرزند احمد [از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در سال 1314ش در اصفهان متولّد گردیده است. او طبع روانی داشته و گاهی بر حسب اقتضای حال اشعاری می سروده است.(2)
عبدالحسین خاکسار اصفهانی متخلّص به «خاکی» فرزند اسماعیل از شعرای معاصر اصفهان در دی ماه 1329ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی متوسطه را در این شهر گذراند و به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد. از نوجوانی ذوق شعر و ادب داشت و با پدرش به انجمن های ادبی می رفت. این چند بیت از یک مثنوی او انتخاب شد:
ساقیا بشنو از این دل نای من ماجرای امشب و فردای من
ساغر من هستی من جام توست این دل دیوانه ام در دام توست
ساقیا مستم کن از جام الست تا شوم با جرعه ای مِی مستِ مست(3)
ص: 143
میر عبدالحسین خاتون آبادی فرزند میر محمّدباقر بن میر محمّداسماعیل (شاه مراد) بن میر عمادالدّین محمّد حسینی افطسی خاتون آبادی اصفهانی [از علمای قرن یازدهم هجری] علاّمه جلیل، محدّث، مفّسر موّرخ نسابه. از شاگردان ملاّ محمّدتقی مجلسی و ملاّ محمّدباقر سبزواری است. در شعبان 1037ق متولّد و در 1097ق یا 1100 وفات یافته، در مزار بابا رکن الدّین مدفون گردید.
کتب زیر از اوست:
1. «شرح بر شاطبیه» در علم تجوید2. «شرح بر شافیه» ابن حاجب3. «وقایع السّنین و الاعوام» که مشهورترین تألیفات اوست.(1) 3. «ترجمه حقائق الایمان» که در سال 1098ق ترجمه شده و در کتابخانه حقیر [مهدوی] موجود است.
[مطابق نوشته خود صاحب عنوان در «وقایع السنین و الاعوام» در 8 شبعان 1039ق متولّد شده است. او نزد ملاّ میرزا شیروانی، محقّق سبزواری، میرزا رفیعا، ملاّ محمّدتقی مجلسی، ملاّ محمّدباقر مجلسی، ملاّ احمد تونی و ملاّ عبداللّه تونی فقه، حدیث کلام و تفسیر را آموخته و در ذیحجه 1069ق از ملاّ محمّدتقی مجلسی و در 27 جمادی الثانی 1076ق از محقّق سبزواری اجازه دریافت نموده است. همچنین سیّد محمّدمؤمن بن دوست محمّد حسینی مجاور مکّه معظمه به او اجازه داده است.
میر عبدالحسین خاتون آبادی در سال 1077ق به حج رفته و در طول عمر خود از بسیاری سرزمین های اسلامی چون یمن، عتبات عالیات، مصر و اسلامبول دیدار کرده است. او مردی ادیب و دانشمند بوده و کتاب «وقایع السنین و الاعوام» که یک تاریخ
ص: 144
عمومی از آغاز تا زمان مؤلف است را در 3 مقصد و 11 فصل تألیف کرده است. او وقایع را تا سال 1097ق به رشته تحریر درآورده و فرزندان و نوادگان او وقایع سال های بعد را به کتاب افزوده اند.
نسخه اصل کتاب در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود بوده و یک نسخه عکسی هم از روی همین نسخه گرفته شده و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. به دستور آیت اللّه مرعشی در سال 1353ق از روی نسخه دیگری از «وقایع السنین» که نسخه آن ظاهرا از ایران خارج شده، نسخه ای را کتابت کرده اند که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. این کتاب در سال 1352ش با مقدمه آیت اللّه مرعشی و آیت اللّه شیخ ابوالحسن شعرانی و به همت آقای محمّدباقر بهبودی به چاپ رسیده است.(1)
فرزندان مؤلف واقعه وفات پدر خود میر عبدالحسین را چنین ثبت نموده اند:
«سال وفات سیّد سند مدقّق الخیّر الفاضل سنه هزار و صد و پنج و قبر وی در قبرستان بابا رکن الدّین قرب مقبره علاّمه زمان و یگانه دوران آقا حسین خوانساری در مقبره ای که خودشان ساخته بودند»(2)
تذکر: «مزار بابا رکن الدّین» نامی بوده که به قبرستان جنوبی شهر اصفهان و در حاشیه زاینده رود از قرن هشتم تا یازدهم هجری اطلاق می شده است. این قبرستان وسیع که دارای تکایا و مقابر متعددی از عصر صفویه تا آخر دوره پهلوی است اکنون به تخت فولاد شهرت دارد. اوّلین منابعی که به جای «مزار بابا رکن الدّین» از «تخت فولاد» استفاده کرده اند ولی قلی بیگ شاملو در کتاب «قصص الخاقانی» و «سفرنامه شاردن»
ص: 145
اثر سیّاح فرانسوی شوالیه شاردن است.
اما قبر میر عبدالحسین خاتون آبادی در ضلع جنوبی بقعه آقا محمّد بیدآبادی و پایین پای فرزندش میرمعصوم بوده ولی در یک قرن اخیر آثاری از این قبر مشاهده نشده است.]
حاج سیّد عبدالحسین طیّب فرزند آقا سیّد محمّدتقی [میر محمّد صادقی] بن سیّد ابوالقاسم بن علینقی بن میر محمّدباقر بن میر محمّداسماعیل واعظ مسجد شاه، عالم عامل، واعظ بصیر و محدّث مفسّر [از علمای معاصر اصفهان.]
در سال 1311ق (1272ش) در اصفهان متولّد گردید و در اصفهان و قم و نجف نزد حجج اسلام و آیات عظام تحصیل نموده و به مقام عالیه اجتهاد نائل گردیده و به اصفهان مراجعت نمود. وی در مدرسه صدر به تدریس پرداخته و در ضمن آن به امامت جماعت و موعظه و ارشاد مردم و بیان و توضیح احادیث و تفسیر قرآن مشغول بود.
از اساتید ایشان در اصفهان: حاج شیخ ابوالقاسم زفره ای معروف به حاج آخوند، آقا سیّد احمد خوانساری، آقا شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا میر محمّدتقی مدرس، آقا شیخ حسن یزدی، حاج میر محمّدصادق خاتون آبادی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آقا شیخ محمّدعلی دزفولی و آقا سیّد مهدی درچه ای و [حضرات آیات] حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قم و آقا شیخ محمّدجواد بلاغی، آقا شیخ محمّدحسین اصفهانی، حاج شیخ محمّدحسین اصفهانی معروف به کمپانی، آقا میرزا محمّدحسین نائینی، آقا ضیاءالدّین عراقی، [آقا حسین رجائی و سیّد اسماعیل ریزی] در نجف اشرف [بوده اند.]
همچنین از آیات عظام آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج شیخ عبدالکریم حائری
ص: 146
یزدی، آقا میرزا حسین نائینی، آقا ضیاءالدّین عراقی، میرزا آقا سیّد محمّدابراهیم اصطهباناتی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، حاج آقا حسین قمی، شیخ محمّدکاظم شیرازی و آقا محمود طهرانی اجازه روایت و گواهی اجتهاد دریافت نمود.
سرانجام [این عالم ربّانی] پس از یک قرن که در تحصیل علم و کسب فضائل و ترویج دین و ارشاد و هدایت مسلمین و تدریس و تألیف و امامت جماعت سپری کرد، در 8 محرم 1412ق وفات یافته و در روز یکشنبه نهم محرّم پس از یک تشییع شایسته در اطاق مسجد کازرونی در خیابان میر اصفهان مدفون گردید.
تألیفات ایشان عبارت است از:
1. «اطیب البیان» در تفسیر قرآن در 14 مجلّد که دو بار به چاپ رسیده است.2. «رساله در خلل صلوة» رساله اجتهادی که به دستور استاد ایشان تنظیم و تألیف شده است، غیر مطبوع3. «العمل الصّالح فی العقاید و الاخلاق»، مطبوع.4. «الکلم الطیّب» در اعتقادات، در سه مجلد، مطبوع5. «تقریرات فقهی و اصولی» اساتید ایشان.(1)
[شاعر توانا استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مرثیه ای برای مرحوم طیّب سروده که این مادّه تاریخ از آنجاست:
برنا سه بیت گفت به تاریخ فوت او تا هرکدام سال وفاتش دهد نشان
«طیّب که بود عبد حسین او بنام و جان شد در مه محرم از این وادی جهان» 1412
ص: 147
«عبدالحسین طیّب عالم شد از جهان ساکن شده بمینوی وادی جاودان» 1412
«طیّب که بود عبد حسین و علی و آل همچون حسین شد بمحرم از این جهان» 1370]
میرزا عبدالحسین خوشنویس فرزند حاج میرزا محمّدتقی بن حاج محمّدحسین نایب الصّدر بن آقا محمّدجعفر بن حاج ملاّ مهدی بن حاج محمّد ظهیر بن حاج محمّدسمیع هرندی اصفهانی، [از خوشنویسان اواخر دوره قاجار و]از اساتید فنّ خط بوده و در سال 1253 متولّد و در 1326ق وفات یافته، و در بقعه سر قبر آقای اصفهان مدفون شد.(1)
میرزا عبدالحسین معروف به «حکیم» فرزند حاج میرزا تقی بن میرزا محمّدحسین (شیخ الاسلام) اردستانی زواره ای، از فضلاء و هنرمندان اردستان و از سادات محلّه رامیان بود. او علاوه بر طب در نوشتن انواع خطوط خصوصا شکسته استاد بود و حتّی این هنر را بر طبابت ترجیح می داد. نمونه خط او در یک نسخه خطی «دیوان حافظ» نزد فرزندش دکتر سیّد مسیح جلوه موجود بوده است.
او در 5 اسفند 1287 (مطابق با سال 1327ق) در اردستان وفات یافته و در قبرستان محلّه رامیان به خاک سپرده شد.(2)
ص: 148
آقا میرزا عبدالحسین خوئی فرزند آقا میرزا محمّدجعفر محلّه نویی بن آقا عبدالحسین امین العلماء اصفهانی بن حاجی ملاّ محمّدشفیع خوئی، از فضلاء و صلحاء و اهل علم معاصر اصفهان.
جدّ اعلای او ملاّ محمّدشفیع خوئی از علمای بزرگ عهد قاجاریه و مقیم اصفهان بود و اجدادش اغلب از اهل علم و فضل بوده اند که شرح زندگانی آنان در این کتاب مذکور است.
وی در حدود سال 1258ش در اصفهان متولّد شده و خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را از آخوند ملاّ علی اصغر مکتبدار فرا گرفت. مقدمات و سطح را از آقا کمال الدین خوانساری به طور اختصاصی آموخت و سپس در حوزه علمیه اصفهان نزد علمای فاضل و عالیقدری چون میرزا حسین نائینی (از مدرسین مدرسه میرزا حسین بیدآباد) و آخوند ملاّ محمّد کاشی ادامه تحصیل داد و از حضرات آیات میرزا عبدالحسین سیّد العراقین و آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی اجازه کسب نمود.
پس از آن وی در میان مردم و علماء به خاطر اصابت و شرافت نسب و مراتب علم و فضل دارای احترام و اکرام بود و مردم در حلّ مرافعات و مشکلات از او استمداد می نمودند. در قضایای قحطی و گرانی سال 1336ق او بدون اینکه بخواهد تظاهر و ریاکاری نماید آنچه داشت در طبق اخلاص نهاده و به یاری مردم گرسنه و نیازمند شتافت.
او در اسب سواری ماهر بود و به نگاهداری و پرورش اسب های اصیل علاقه داشت و نسبت به حیوانات با ترحّم و مهربانی رفتار می نمود و از صید و شکار آنان خودداری می کرد.
ص: 149
در زمان سلطنت رضاشاه و اجرای قانون اتحاد شکل، با آنکه از طرف مرحومین سیّد العراقین و فشارکی مجاز به استفاده از روحانیت بود، از لباس روحانیت خارج شد.
او در اواخر عمر به خاطر فوت فرزند و عیال و داماد خود انزوا اختیار کرد تا اینکه در جمعه 23 رمضان سال 1367ق (مطابق 8 مرداد 1327ش بر اثر فجأة (مرگ ناگهانی) در قریه کرچکان لنجان وفات یافت و در مقبره خانوادگی در جنوب تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
واعظ ادیب مرحوم سیّد حسن رئیس زاده متخلّص به «صفا» ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:
گفتا «رئیس» سال وفات وی از «صفا»: «عبدالحسین بجنّت مینو شدی روان»
عیال او دخترخاله اش صبیه میرزا رضا قلی خان اعتمادی (از اعقاب فتحعلی خان اعتمادالدوله صدراعظم اواخر دوره صفویه) بود و فرزندش استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» شاعر توانای معاصر می باشد.(1)
حاج میرزا عبدالحسین نجفی فرزند آقا جلال الدّین فرزند حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی، عالم فاضل. [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1312ق در اصفهان از دختر آقا سیّد محمّدرضا روضه خوان متولّد گردید. در زمان حیات پدر در مسجد شاه [مسجد امام فعلی] به امامت پرداخت. [وی] نزد جمعی از بزرگان این شهر تحصیلاتی نمود و در مسجد شاه نیز خود حوزه تدریس تشکیل داد و جمعی از فضلاء و مجتهدین گمنام را در نزد خود نگهداشته و به وسیله آنان به فصل
ص: 150
خصومات و رسیدگی به دعوات مردم پرداخت (یکی از فضلاء و مجتهدین حاضر در جلسات او حاج ملاّ اسداللّه معروف به حاج فاضل بیدآبادی بوده است) .
مرحوم بلاغی در اعلاط در انساب به نقل از نسب نامه الفت می نویسد: «بمساعی پدرش جانشین آقانجفی شد و با شور و شعفی مسجد و محراب و منبر و موعظه و کرسی تدریس و تولیّت اوقاف او را تصاحب نمود و آمال و آرزوهای بسیار داشت» (انتهی ملخصا) .
او در شب 22 رجب سال 1348ق در اصفهان وفات یافته، نخست در مقبره آقانجفی مدفون و پس از 3 سال جسد او را به مشاهد مشرّفه ائمه عراق علیهم السلام حمل کردند. صاحب عنوان دختر آقا محمّدجواد قزوینی دردشتی را به زوجیّت داشته و از این مخدّره چهار فرزند پسر و چهار فرزند دختر یافت. [اسامی پسران] حاج شیخ محمّدعلی، حاج شیخ محمّدحسین، حاج شیخ محمّدتقی و حاج آقا نورالدّین.(1)
میرزا عبدالحسین قالب تراش فرزند آقا محمّدجواد تاجر اصفهانی از هنرمندان قرن چهاردهم هجری. در سال 1264ق در اصفهان متولّد شد. در یکی از حجره های فوقانی کاروانسرای ساروتقی در بازار اصفهان دکّه داشت و به قالب تراشی معروف بود. خطوط نسخ و نستعلیق را استادانه می نوشت و در نقاشی، حکاکی، مقواسازی، صحّافی و معرّق سازی نیز استادی و مهارت داشت. به علاوه صاحب ذوق ادبی بود و اشعار بسیار از بر داشت که اکثرش منتخب گفته های شاعران بود. لغز و معمّای ادبی نیز فراوان از بر داشت.
ص: 151
در اواخر عمر بینائی او رو به کاهش گذاشت و وضع معیشت او به اختلال گذشت تا اینکه به فقر و فلاکت و درماندگی (بعد از سال 1348ق) جان سپرد و غریبانه او را به خاک سپردند.(1)
حاج سیّد عبدالحسین روضاتی فرزند حاج میرزا حبیب اللّه روضاتی بن میرزا هدایة اللّه بن میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات) ، عالم فاضل جلیل معاصر.
در ماه شهریور سال 1305ش (برابر با 1345ق) در محلّه چهارسو شیرازی های اصفهان متولّد شد. تحصیل در مدرسه جدید را در دبستان و سپس در دبیرستان فرهنگ ادامه داد. سپس به تحصیلات حوزوی روی آورد. مقدمات را نزد پدر و حاج آقا فخرالدّین روضاتی، شیخ محمّدجواد فریدنی، سیّد رضا ابوالبرکات، شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی و شیخ محمّدحسین فاضل کوهانی فرا گرفت. «مُغنی اللبیب» را نزد سیّد احمد مقدّس، «معالم» را نزد سیّد مجتبی میر محمّدصادقی، «شرح لمعه» را نزد حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و «کفایة الاصول» را نزد عموی بزرگوارش سیّد اسداللّه روضاتی آموخت. همچنین از درس حاج شیخ علی مشکوة سِدِهی بهره گرفت. دروس خارج را نزد حضرات آیات: سیّد محمّدرضا خراسانی، حاج آقا حسین خادمی، سیّد مصطفی مهدوی، حاج میر سیّد علی بهبهانی (هنگام اقامت در اصفهان) و حاج میر سیّد علی علاّمه فانی (هنگام اقامت در اصفهان) آموخت.
او پس از وفات پدر، مراسم احیاء و قرائت دعای کمیل و مناجات سحر در تکیه کازرونی و اقامه نماز جماعت در مسجد خیابان (مسجد حاج میرزا حبیب اللّه روضاتی) را
ص: 152
به جای پدر برعهده گرفته و اقامه جماعت مغرب و عشاء در مسجد ستّاری را نیز تاکنون برعهده داشته است. او علاوه بر وعظ و خطابه و رسیدگی به مشکلات اجتماعی و شرعی مردم، به خدمات اجتماعی و امور خیریه اهتمام نموده است.
وی از حضرات آیات عظام: خوئی، گلپایگانی، میر سیّد علی بهبهانی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی و سیستانی دارای اجازه روایت و یا امور حسبیه است.
فرزندش مرحوم سیّد محمّدهادی روضاتی از فضلاء و روحانیون ممتاز و باتقوای اصفهان بود که در جوانی وفات نمود.
حاج آقا عبدالحسین روضاتی کتابی در حج و کتابی در ادعیه تألیف نموده و کتابی در احادیث اخبار به نام «طُرَف الاحادیث» نوشته است.(1)
آقا سیّد عبدالحسین مقدّس بن سیّد حسن بن حاج سیّد ابراهیم حسینی سبزواری ساوجی اصفهانی، عالم زاهد معمر [از علمای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری] عالم زاهد معمّر، از ائمه جماعت محله بیدآباد، پدر دو عالم جلیل القدر حاج آقا حبیب مقدس و آقا سیّد محمّد مقدس.
او در حدود سال 1350ق وفات یافته، در مقبره سر قبر آقا مدفون و سپس به اعتاب مقدسه نقل شد.(2)
ص: 153
عبدالحسین بن میرزا محمّدحسن خواجوی اصفهانی، از فضلاء و ادبای قرن سیزدهم هجری بوده و در سال 1278 رساله ای عرفانی به فارسی تألیف کرده، که نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی در تهران موجود است.(1)
عبدالحسین شیخ زین الدّینی متخلّص به «صفائی» فرزند میرزا محمّدحسن شیخ زین الدّین واعظ، از شعرای معاصر اصفهان. نسب آنان به شیخ زین الدّین ابن عین علی خوانساری عالم معروف اواخر زمان صفویه می پیوندد.
در سال 1288ش در اصفهان متولّد شده و تا به سن 22 سالگی به کسب علم و دانش از قدیم و جدید پرداخت. بعدا جهت کسب معاش چندین سال در خارج اصفهان بود. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و به حسابداری مشغول شد. گاهی اشعاری می سرود. این بیت از اوست:
حرف بگذار و عمل پیشه نما زانکه به حرف هیچ شیرین نشود کام تو از گفتن قند(2)
میرزا عبدالحسین منشی باشی متخلّص به «نصرت» بن محمّدحسن مستوفی
ص: 154
شمس آبادی اصفهانی، شاعر و ادیب و نویسنده. در سال 1289ق متولّد شده و به سن 7 سالگی از اصفهان به اتفاق پدر به خراسان رفته و در آنجا ساکن گردید. «مثنوی فروزنده» او در مشهد به طبع رسیده است. کتابی به نثر نیز در ردّ بهایی ها به نام «فرازنده» نوشته است. «تقویم سال 1286» یا «سعد و نحس ماه ها و...» از آثار اوست که به شماره 161 در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد موجود است.(1)
[میرزا عبدالحسین نصرت در مشهد از محضر میرزا حبیب اللّه خراسانی، محمّدصادق حکمی سبزواری، میرزا محمّدعلی فاضل، غلامحسین شیخ الاسلام و میرزا محمّد خادم باشی، در فقه و اصول، کلام، ادبیات و فلسفه تحصیل کرد. سپس به همراه محمّدتقی میرزا رکن الدوله قاجار به شیراز رفت و منشی گری او را برعهده گرفت. در معیّت او به مشهد مراجعت کرد. مدّتی هم حاکم کاشمر و درگز بود. برخی از فضلاء از او بهره علمی گرفته اند. نصرت از اعضاء مؤسس انجمن ادبی خراسان بود و سرانجام در روز 15 خرداد 1334ش در مشهد مقدس وفات یافت. «جامع المتفرقات» از دیگر آثار اوست. همچنین «دیوان اشعار» او در سال 1347ش به همت فرزندش عبدالرضا نصرت در تهران چاپ شده است.]
این بیت از اوست:
پای تا سر نگار من ناز است از نکویان به ناز ممتاز است
ص: 155
شیخ عبدالحسین حائری اصفهانی فرزند شیخ محمّدحسین صاحب فصول، عالم فاضل. [از علمای قرن سیزدهم هجری] ظاهرا در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از بزرگان این شهر و همچنین پدر علاّمه خود تحصیل نموده تا به مقامات عالیه علم و کمال رسید. ظاهرا به همراه پدر به عتبات عالیات رفته و از محضر شیخ محمّدحسن صاحب جواهر کسب فیض نمود. عاقبت به کربلای معلا مهاجرت فرموده و در آن شهر مقدس سکونت نموده است. تا سال 1294ق زنده بوده و پس آن سال وفات یافته است.(1)
میرزا عبدالحسین خان بن حاجی محمّدحسین خان صدر اصفهانی، [ادیب فاضل و طبیب ماهر، در قرن سیزدهم هجری] مدّتی حکومت سمنان را داشته و مردی خلیق و فاضل و خوش خط و تیزهوش بوده و در علم طب نیز شهرت و مهارت داشته است. قبرش در نجف در سرداب مدرسه صدر.(2)
[از آثار او کتابت «شرح قصیده لامیة اعشی باهلی» است که به خط نستعلیق در حدود 1250ق آن را کتابت کرده و به شماره 14/8951 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) ]
ص: 156
میرزا عبدالحسین متخلّص به «احقر» فرزند حاجی حمزه کوشکی، از شعرای قرن چهاردهم هجری در سال 1295ق متولّد شده و در اصفهان تحصیل کرد. طبع شعر داشته و از اعضای قدیمی انجمن ادبی مرحوم شیدا بود و اشعارش در مجلّه دانشکده به طبع می رسید.(1) او در 14 ذی الحجة الحرام 1360ق وفات یافته [و در شمال مقبره ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]
از اوست:
گشته ام آشفته یاران! کو بُت زنجیر مو؟ تا که اندر بند آرد این دل دیوانه را
عبدالحسین بنان زاده معروف و متخلّص به «ادیب فرهمند» فرزند خلیل خان بنان السّلطنه، شاعر ادیب، جامع فضائل انسانی و حاوی جمیع کمالات [از سخنوران قرن چهاردهم هجری.]
در ماه صفر 1317ق در بروجن متولّد شد. جهت تحصیل به اصفهان آمده و در این شهر علم و ادب آموخت و به واسطه قریحه خدادادی لب به گفتن شعر باز کرده و ابتدا «دبیر» تخلّص نموده و به انجمن ادبی شیدا راه یافت. وی طبق فرمانی از طرف احمدشاه قاجار در ماه ربیع الثّانی 1341ق به لقب «ادیب الممالک» ملقّب شد.(3)
پس از تعطیل شدن انجمن شیدا، به اذن مرحوم شیدا در منزل خود انجمن تأسیس
ص: 157
نمود و تقریبا مدت 7 سال آن انجمن دایر بود.(1)
او به عنوان سردبیر به همکاری با روزنامه «اختر مسعود» به مدیریت «عبدالوهاب گلشن ایرانپور» پرداخت. در شعبان 1340ق (مطابق برج حمل 1301ش) مجله «تحفة الادباء» را منتشر کرد که پس از 10 شماره در پایان همان سال تعطیل شد. در سال 1306ش امتیاز روزنامه «مداین» و ماهنامه «همایون» را کسب نموده و آنها را منتشر ساخت که خیلی زود از انتشار آن جلوگیری شد. در سال 1309ش مدیریت روزنامه «گیتی نما» به صاحب امتیازی «مهدی اژه ای» را پذیرفت.(2)
ادیب فرهمند در شب جمعه 9 رجب 1353ق در اصفهان وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه ملک [که اکنون در تکیه شهداء واقع شده است] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)
مادّه تاریخ وفاتش را «گلشن ایرانپور» گوید:
از بهر سال وفاتش نوشت خامه «گلشن»: «بچرخ ادیب فرهمند پای زد چو مسیحا»(4)
اشعار او دارای حلاوت مخصوصی بوده و به طرز قدیم و جدید شعر و تصنیف سروده است. از آثار او رساله «جشن جغدها» به نظم به طبع رسیده است.
از اوست:
من آن نیم که به یک توبه ترک باده کنم به سادگی نخورم باده ترک باده کنم
ص: 158
مقدّسم ولی از بهر آنکه هر سحری نماز نافله باده را اعاده کنم(1)
حاج شیخ عبدالحسین بغدادی فرزند حاج داود حدیدی، عالم جلیل [از علمای اواخر دوره قاجاریه] اصلش از بغداد و پدرش سنّی مذهب بوده، به اصفهان مهاجرت نموده و زنی از آنجا گرفته و فرزندش از او حاصل شده و به مذهب ما در گروید.
در کاظمین و بغداد تحصیل نموده، مدّتی در سامرا به درس میرزای بزرگ شیرازی و آقا سیّد محمّد فشارکی اصفهانی حاضر شده و در زمان حیات استاد به اصرار جمعی از تجّار اصفهان و بستگان مادرش به اصفهان مهاجرت نموده و به ترویج دین و نشر احکام پرداخته و هم در این شهر وفات یافته است.(2)
عبدالحسین بن حاج محمّدربیع اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در شوال 1262ق کتابت نسخه ای از «فقه» مجلد طهارت تألیف: میرزا سیّد حسن [ظاهرا: مدرس میر محمّد صادقی محلّه نوئی]و به دستور آخوند ملاّ شریف اشرفی را به خط نسخ و نستعلیق به انجام رسانیده است. کتاب به شماره 1572 (22510) در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(3)
ص: 159
شیخ عبدالحسین بن محمّدرضا کلباسی اصفهانی، از فضلاء قرن چهاردهم هجری. مؤلف: «تحفة المجالس» در یک مقدمه و دوازده مجلس و خاتمه. نسخه به شماره 239 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
مولی عبدالحسین بن محمّدزمان نصیری طوسی، از علماء قرن یازدهم هجری بوده و تا سال 1025ق زنده بوده است.(2)
[کتاب «منتخب حبیب السیر» از آثار اوست که نزد مرحوم مهدی بیانی موجود بوده است.(3) او بر روی برگی از نسخه «نهج الحق» علاّمه حلّی که محمّدکاظم بن شکراللّه دزمانی در سال 1025ق کتابت کرده بود یادداشت تملّک نوشته است.(4) ]
عبدالحسین بن شیخ سلطان حویزی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] در تاریخ 1147ق برگ آخر نسخه ای از تفسیر «مجمع البیان» را در اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 3231 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(5)
آقا عبدالحسین امین العلماء فرزند حاج ملاّ محمّدشفیع خوئی بن ملاّ محمّد بن ملاّ
ص: 160
ابوالقاسم بن ملاّ احمد بن ملاّ علی چورسی بن ملاّ دولتعلی بن ملاّ علی محمّد قراچه داغی، از اجلّه فضلاء و محترمین اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] بوده و تحصیلاتش در نزد پدر و مرحوم سیّد حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی [و آخوند ملاّ علی نوری و آقا سیّد محمّد شهشهانی] و جمعی از علماء عراق عرب بوده و در سال 1293ق وفات یافته و در جوار پدر خود در مقبره کوچک مقابل مقبره مرحوم حجة الاسلام شفتی در دالان مسجد سیّد [اصفهان] مدفون گردید.(1)
[فرزند ارشد و از لحاظ علمی افضل فرزندان ملاّ محمّدشفیع خوئی بوده و صاحب مکنت و املاک فراوان و خدم و حشم و دیوان خانه و کتابخانه بوده و صاحب نفوذ و معتبر به شمار می رفته و از جمله عمارت سه طبقه زیبایی در قریه «کرچکان» از بلوک آیدغمش لنجان اصفهان داشته است. وی در مراجعت از زیارت حضرت ثامن الحجج علیه السلام از مشهد مقدّس، در تهران مورد عنایت ناصرالدّین شاه قرار گرفته و چهار سال در تهران ماند و امام جمعه تهران طی مکتوبی، نسبت به حفظ احترام و تکریم او به حشمت الدّوله حاکم وقت اصفهان سفارش نمود.
کتابخانه او دارای کتب فراوان و نفیس بوده که بسیاری از آنان از پدران دانشمند و اجداد اهل فضل او، به وی به ارث رسیده بود که متأسفانه در جریان نقل و انتقال مورد غارت قرار گرفته و پراکنده شده است.
آقا عبدالحسین عالمی صالح و اهل فضل و ماهر در علوم گوناگون خاصّه فقه و اصول بوده و در یاری مردم تنگدست و حل مشکلات شرعی مردم روزگار خود اهتمام فراوان و همت عالی داشته است.(2) ]
ص: 161
شیخ عبدالحسین بن عبدالرضا کاظمینی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از علمای قرن یازدهم هجری] در 6 شوال 1071ق در کربلا متولّد و در بغداد تحصیل نمود. ساکن اصفهان بود. و در این شهر تحصیلات خویش را به پایان رسانید.
از آثارش کتاب: «العابدیّه» در نظم «جعفریه» در نماز (از آثار محقّق کرکی) است. سال وفاتش به دست نیامد.(1)
دکتر عبدالحسین حکمتیان [فرزند عبدالوهاب جرّاح] از اطباء معروف و از شاگردان دارالفنون طهران و ساکن محله احمدآباد اصفهان در ربیع الثّانی 1382ق [مطابق 11 شهریور 1342ش] وفات یافت. [و در تکیه آقا باقر دردشتی (خلیلیان) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]
عبدالحسین بن علی اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند اواخر دوره قاجاریه است. خطوط نستعلیق و شکسته را خوش می نوشته است. او «جُنگ الادعیه» گردآوری شده به دست: نصیر بن احمد نصیر الاطبّاء محلاّتی را به خط شکسته نستعلیق در سال 1331ق کتابت نموده و به شماره 1/2009 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(3)
ص: 162
شیخ عبدالحسین محلاتی بن علی (میرزا بابا) بن حسین بن احمد بن محمّدشفیع اصفهانی (آخوند شفیعا خوش ابرو) .
عالم فاضل، ادیب شاعر، محقّق جامع [از علمای عالیقدر اصفهان در اواخر دوره قاجاریّه.] در حدود سال 1270ق در محلاّت متولّد گردیده، در قم و اصفهان و نجف [و کاشان نزد میرزا حبیب اللّه شریف کاشانی و در تهران نزد سیّد ریحان اللّه کشفی بروجردی[ تحصیل نموده و از سیّد علی اصغر جاپَلَقی اجازه دریافت نمود و مدّت ها به درس حاج میرزا حبیب اللّه رشتی [در نجف] حاضر شده و پس از نیل به مقام اجتهاد به اصفهان مهاجرت کرده [و در آنجا به درس میرزا محمّدحسن نجفی حاضر شد.] و خواهر علاّمه فقیه حاج آقا منیرالدّین بروجردی را به زوجیّت گرفته و در مدرسه صدر خارج تدریس می فرموده و جمعی از افاضل به درس او حاضر می شده اند.
[از جمله شاگردان مشهور او: مرجع عالیقدر آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّدباقر احمد آبادی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، سیّد عباس صفی دهکردی، میرزا محمّدباقر فقیه ایمانی و سیّد محمّدعلی ابطحی بوده اند.
او با وجود علم و فضل بسیار و مقام عالی تقوا، در فقر و تنگدستی به سر می برد و حتّی مجبور بود کتب مورد نیاز خود را استنساخ کند.]
او عالمی ادیب و شاعری ماهر بود و به عربی و فارسی شعر می سرود از جمله این دو بیت از اوست:
دلا تا کی به خود گرمی؟ ز خود قطع تمنّا کن ز خودبینی به خود آی و به خود، خود را هویدا کن
ص: 163
ز غفلت تا به کی مستی؟ به خود تا چند پا بستی کزین سختی ره رستی، ز هستی، دل معرّا کن
وی سرانجام در روز جمعه 22 ذی الحجه 1323ق وفات یافته و در تخت فولاد حوالی قبر فاضل هندی مدفون گردید.(1)
کتب زیر از اوست:
1. «مسافت سفر» 2. «الشرط ضمن العقد» [این دو رساله ضمن مجموعه شماره 1474 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است. این نسخه ها به خط مؤلف است.(2) 3. «المانة الغدیریه» قصیده ای عربی که در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و واقعه غدیرخم سروده شده و به خط مؤلف و در تاریخ ذیحجه 1302ق تحریر شده و به شماره 11475 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) ] 4. «بیان زیارت عاشورا» [به فارسی که به خط شکسته نستعلیق و نسخ مؤلّف به شماره 11546 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.5. «مشرق الظلام» در شرح رساله «لآلی الکلام» در علم اعراب، تألیف: اسداللّه بن محمّد محلاّتی، که در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) ]6. «حواشی بر قوانین»7. «حواشی بر رسائل» (حواشی بر فرائد») 8. «دیوان اشعار عربی و فارسی»9. «رساله در قاعده تأخیر»10. «رساله در عدالت» 11. «رساله در سجده سهو» 12. «رساله در لباس مشکوک» 13. «رساله در بلوغ» 14. «رساله در نماز جماعت» 15. «رساله در قاعده اشتغال» 16. «رساله در اصل
ص: 164
برائت» 17. «رساله در قاعده فحص» 18. «رساله در تعریف علم اصول» 19. «رساله در سهو نماز» 20. «رساله در تطهیر به آب قلیل» 21. «رساله در قاعده بیّنه» 22. «رساله در اصل تعارض» 23. «رساله در تیمّم» 24. «رساله در اصل لزوم عقد» 25. «شرح بر اصول کشف العظاء» 26. «مغتنم الدرر» در سه جزء: 1- در تفسیر 2- در روایات 3- در متفرقات(1) [که در بین سال های 1314 تا 1321ق آن را تألیف کرده است نزد مرحوم میرزا حبیب اللّه نیّر موجود بوده و نسخه ای از آن در مجله شهاب (شماره 22) معرفی شده است.] 27. «تسلیت نامه» [که آن را مرحوم محلاّتی جهت دلجوئی و تسلای یک عالم اهل عربستان که وهابی بوده و سپس شیعه شده است، نوشته است.]
حاج عبدالحسین ندیم شهرکی چهارمحالی ملقب به «ندیم الشعراء» فرزند علی محمّد، شاعر ادیب در نیمه نخست قرن چهاردهم هجری. در سال 1291ق در «شهرک» از توابع چهارمحال متولّد شده و پس از تحصیلات مقدماتی در مکتب خانه مولد خود به اصفهان رفته و به تکمیل معلومات خود پرداخت. سپس به وطن خود مراجعت نموده و به زراعت و گیوه دوزی مشغول شد. در سرودن انواع شعر و مادّه تاریخ مهارت داشته و غیر از مجموعه اشعار، «سفرنامه منظوم مکه و مدینه» و «منظومه خواب نامه» از آثار اوست.
وی عاقبت در سال 1354ق در زادگاه خود وفات یافت. از اوست:
ما در میان زلف رخ یار دیده ایم ما آفتاب را به شب تار دیده ایم
دیوانه وار سر به بیابان نهاده ایم تا چین زلف آن بت عبار دیده ایم(2)
ص: 165
میرز عبدالحسین ملقّب به «فیض علی شاه» فرزند ملاّ محمّدعلی طبسی، عارف سالک، از متصوفه اصفهان در قرن دوازدهم هجری.
پدرانش اهل قریه «رقه» تون بوده و پدرش امام جمعه طبس بوده است. در اصفهان متولّد و در این شهر تحصیل نموده و در شیراز خدمت سیّد معصوم علی شاه رسیده و به توبه و تلقین ارشاد یافت. ریاضت ها کشیده و از مرتبه ارادت به خلافت رسیده و لقب «فیض علی شاه» یافت و به اتفاق مراد خود به اصفهان آمد. علیمراد خان زند نسبت به او ارادت یافته، تکیه فیض را به نام او بنا نمود. در آنجا به ارشاد هدایت پرداخته تا سال 1194ق وفات یافته در تکیه خود مدفون شد.(1)
آقا میرزا عبدالحسین خوشنویس معروف و متخلّص به «قدسی» فرزند میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی بن محمّد، شاعر ادیب و خوشنویس فاضل در قرن چهاردهم هجری. در شب 4 رمضان المبارک 1287ق در اصفهان متولّد گردید. و در خدمت آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ محمّد کاشانی و سایر علمای اصفهان تحصیل کرد. انواع خطوط خصوصا نسخ و رقاع را خوش می نوشت. او در ربیع الاوّل 1326ق مدرسه قدسیه را در اصفهان افتتاح کرد و باید او را از پیشروان فرهنگ جدید و خدمتگزاران واقعی علم و ادب نامید.
ص: 166
قدسی جامع فضائل و کمالات صوری معنوی بود و در انواع فنون شعر خصوصا غزل و مادّه تاریخ مهارت داشت. او در راستی و درستی و صداقت و پاکدامنی به حدّ کمال و در نگاهداشت دوستی بی اندازه باوفا و ثابت قدم بود.
[او ده ها جلد کلام اللّه مجید را کتابت کرد.]
قدسی سرانجام در 5 صفر 1366ق [مطابق با 8 دی 1325ش] وفات یافته و در صحن تکیه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون شد.
خواهرزاده اش ادیب دانشمند میرزا حبیب اللّه نیّر نیز مادّه تاریخ وفاتش را چنین گفته است:
لما فقدت ادیبا قل لرحلته: «عبدالحسین انّی فی جنّة القدس»
از آثار مرحوم قدسی کتاب «تحفة الفاطمیه» و کتاب «شرعیات» جهت مدارس جدید به طبع رسیده است.(1)
از اوست:
گر عرش شود فرش ره سم سمندش بر خویش ببالد ز چنین بخت بلندش
ماه نو و بدر فلک و خوشه پروین عکسی بود از فعل و سم و میخ سمندش
عبدالحسین بن محمّدعلی حسنی اصفهانی مجموعه ای از 5 کتاب (شامل: «السماع
ص: 167
الطبیعی»، «السماء و العالم»، «الکون و الفساد»، «الآثار العلویه» و «تهافت التّهافت» همه از تألیفات: ابن رشد را در سال 1052ق به خط نستعلیق فراهم آورده که به شماره 62404 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(1)
میرزا عبدالحسین حکیم الهی بن غلامرضا، عالم فاضل و ادیب محقّق در قمشه (شهرضا) متولّد شده و در اصفهان تحصیل نمود. سپس در مدرسه گلبهار به تدریس پرداخت و مدّتی بعد به عنوان وکیل دعاوی در دادگستری به خدمت مشغول شد. گاهی شعر نیز می سروده و مردی عارف و ادیب بوده است.
[سرانجام در 23 شوال 1352ق وفات یافته و در تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.]
وی کتابی مختصر و جامع درباره «تاریخ اسلام» تألیف نموده که در سال 1355ق به طبع رسیده است. همچنین او حواشی مفیدی بر قرآن مجید دارد.(2)
عبدالحسین سپنتا فرزند غلامرضا [شیروانی] ادیب، نویسنده و شاعر توانا، در سال 1282ش (مطابق 1321ق) در طهران متولّد شده و در طهران و اصفهان تحصیلات خویش را به پایان رسانیده، سفری به هندوستان رفته و ده سال در آن حدود ساکن [بود.] و در خدمت دانشمند معروف دینشاه ایرانی به تکمیل فضائل و معلومات خویش
ص: 168
پرداخته و کتب چندی در تاریخ ادبیات ایران باستان ترجمه و انشاء کرده و در چندین فیلم نیز از محصولات هندوستان به عنوان نویسنده و رژیستور شرکت نموده [است.[ سپس به ایران مراجعت کرده و در اصفهان متوطن شده، سرانجام در شب جمعه 9 محرم الحرام 1389ق به مرض سکته وفات یافته و در جنب تکیه بابارکن الدّین در تخت فولاد مدفون شد.
مادّه تاریخ وفاتش را آقای عبدالکریم بصیر گوید:
«بصیرا» بگو از پی سال فوتش: «سپنتای آگاه روشن روان کو
کتب زیر از اوست:
1. «اخلاق ایرانیان باستان»2. «اسرار جنگل»3. «ایران و اهمیت آن»4. «پرتوی از فلسفه ایرانیان باستان»5. «تاریخچه اوقاف اصفهان» مطبوع6. «دیوان اشعار»، مطبوع7. «ترجمه دیوان عارف» به انگلیسی [و همچنین] روزنامه های «دورنمای ایران» در بمبئی و روزنامه «سپنتا» در اصفهان(1) .
[سپنتا تحصیلات خود را در مدرسه سن لوئی و مدرسه زرتشتیان تهران و استیورت موریال کالج اصفهان و کالج آمریکایی ها در تهران انجام داد. او اوّلین فیلم ناطق فارسی را در سال 1312ش در کمپانی امپریال فیلم بمبئی ساخت.
پس از آن او فیلم های «فردوسی»، «شیرین و فرهاد» «چشم های سیاه» و «لیلی و مجنون را در هندوستان ساخت. همچنین در آنجا روزنامه «دورنمای ایران» و سپس روزنامه «جنگل» را منتشر کرد که هر کدام پس از مدت کوتاهی متوقّف شدند. آخرین روزنامه او در هند «پیام راستی» نام داشت. او برای ادامه فیلم سازی به تهران آمد ولی به علت موانع و مشکلاتی که وجود داشت به ناچار در اصفهان ساکن شد و به نویسندگی
ص: 169
مشغول شد و روزنامه «سپنتا» را منتشر کرد.
مزار او در حاشیه خیابان آب دویست و پنجاه و مقابل مصلای تخت فولاد است.(1) ]
از اوست:
شتاب دارد و یار از کنار می گذرد ببین که عمر عجب برق وار می گذرد
گرفته شاخ شکوفه به دست و می گوید پیاله گیر که فصل بهار می گذرد
تو خواب نازی و پروین و ماه می دانند چه ها به عاشق شب زنده دار می گذرد
میرزا عبدالحسین صنیع همایون [فرزند آقا محمّدکاظم نقاش فرزند آقانجف اصفهانی]، نقاش و قلمدان ساز هنرمند قرن چهاردهم هجری. [در صورت سازی و منظره استاد بوده و قلمدان ها و تابلوهای زیادی را با نقاشی های استادانه خود مزیّن می کرده است او سال ها در کارگاه خود واقع در بالاخانه کاروانسرای حاج علینقی (جنب دروازه اشرف) در بازار بزرگ اصفهان به فعالیّت هنری مشغول بوده و جمعی از هنرمندان از جمله شکراللّه صنیع زاده از او تعلیم می گرفته اند. لقب «صنیع همایون» را مظفرالدّین شاه قاجار به او عطا کرد.]
صنیع همایون در روز سه شنبه 12 محرم 1341ق [در سن متجاوز از هفتاد سالگی[ وفات یافته و در تکیه شهشهانی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
ص: 170
سیّد عبدالحسین همتیار فرزند حاج میر سیّد محمّد بن حاج میرزا حسن بن میر سیّد علی وزیر طباطبائی اصفهانی، ادیب و شاعر فاضل. از دانشمندان معاصر اصفهان. در سال 1259ش (برابر با 1297ق) در اصفهان متولّد شده و تحصیلات خویش را در مدرسه باقریه و مدرسه اسقف (کالج انگلیسی ها) در اصفهان و کالج آمریکائی ها در طهران به پایان رسانیده وارد مشاغل دولتی شد و به ترتیب در وزارت دادگستری و مالیه و فرهنگ مشغول انجام وظیفه گردید. مدّت ها ریاست فرهنگ بنادر جنوب و زمانی ریاست فرهنگ ساوه در مدّتی ریاست فرهنگ شهرستان سمنان را داشته و در این اواخر ریاست دانشسرای مقدّماتی پسران اصفهان بر عهده او بود.
در سال 1329ش بازنشسته شده و در این موقع که فراغتی یافت به تکمیل علوم غریبه که سال ها در آن رنج برده بود پرداخت و به مقاماتی رسید. پیش بینی ها و غیب گوئی های وی در این مورد معروف است. سرانجام در شب چهارشنبه 14 ذیحجة الحرام سال 1385ق [برابر با 17 فروردین 1345ش] وفات یافته، در تخت فولاد، جنب تکیه ملک در لسان الارض [تکیه شهدای کنونی] مدفون گردید.(1)
مادّه تاریخ وفاتش را استاد جلال الدّین همایی (سنا) چنین گوید:
ص: 171
از «سنا» تاریخ پرسیدم نوشت «رحمت یزدان به همتیار باد»(1)
شاعر توانا استاد اعتمادی (برنا) نیز گوید:
زد رقم «برنا» بشمسی سال فوت: «یار همّت یار لطف و مهر حق»
1345
سال وفات ورا خامه «برنا» نوشت «بود بمحشر حسین شافع عبدالحسین»
1385
این دو بیت از اوست:
تا خدا دارد خدایی و شهنشاهی در عالم تا شهنشاهی در این کاخ زبرجد بار دارد
نام شاه دین علی در صفحه تاریخ عالم همچو خورشید رخشان جلوه در انظار دارد
آقا عبدالحسین بن محمّد اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. خطوط شکسته و نستعلیق را خوش می نوشته و تا حدود سال 1290ق در قید حیات بوده است.
او نسخه ای از «کلیات سعدی» را به خط نستعلیق خوش خود نوشته که نزد حاج سیّد نصراللّه تقوی اخوی موجود بوده است. همچنین ترجمه فارسی «شرح نهج البلاغه» ابن ابی الحدید، به تاریخ 1273ق از نمونه خطوط خوش نستعلیق اوست که استاد همایی آن را دیده است.(2) همچنین او بخش منطق کتاب «حل مشکلات الاشارات و
ص: 172
التنبیهات» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی را به خط نستعلیق خوش در سال 1264ق کتابت نموده که به شماره 28 در کتابخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان موجود است.(1)
عبدالحسین بن محمّد مشکنانی، از کاتبان و فضلای قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «صافی» فیض کاشانی را به خط نسخ در دوشنبه 14 ذی الحجه سال 1132ق کتابت کرده که به شماره 58 در کتابخانه مؤسّسه امام صادق علیه السلام قم موجود است.(2) یکی از مُجَلَّدات «صافی» فیض که در سال 1125ق کتابت شده، به شماره 11813 در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(3)
مشکنان از روستاهای قدیمی شرق اصفهان بین کوهپایه و نائین است. ناصر خسرو در قرن پنجم هجری این روستا را دیده و در سفرنامه خود از آن یاد کرده است.
میرزا عبدالحسین صدر فرزند میرزا محمود صدر المحدّثین بن ملاّ عبداللّه خوانساری، از وعاظ معروف ایران [در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد جمعی از فضلاء این شهر تحصیل نمود. [سپس] به طهران رفته، آنجا نیز چندین سال به تحصیلات قدیم و جدید پرداخته و به ترویج دین مشغول شد. [او صدایی خوش، قدرت بیان عالی و اطلاعات وسیع داشت و آواز دو دانگ را در حدّ اعلی می خواند] او در نهضت تجددخواهی و دگرگونی وضع قدیم به صورت تمدن جدید و تشکیل شرکت ها و تأسیس کارخانجات در اصفهان و سایر شهرهای ایران،
ص: 173
مردم را با بیانات شافیه و سحر کلام خویش مشغول می داشت.
[او در ایام اقامت در اصفهان در مدارس جدید به شغل معلمی می پرداخته و در کنار آن نزد شیخ محمود مفید فلسفه می خوانده است.]
در اواخر عمر [زودرنج و حساس شد، و مزاج او تغییر یافته بود و در سخنرانی ها تندروی می کرد. حکومت وقت (نظمیه رضاخان پهلوی) او را به شیراز تبعید نمود.[ سودا بر مزاج ایشان غلبه یافته و در حدود سال 1367ق خود را در چاه انداخته و وفات یافت(1) [و در یکی از امامزاده های شیراز مدفون شد.]
آقا عبدالحسین بن ملاّ محمّدمهدی پاشنه طلائی یزدی [بن محمّداسماعیل بن محمّدابراهیم بن ملاّ محمّدصادق اردستانی]، عالم فاضل [در قرن سیزدهم هجری] از اعقاب آخوند ملاّ محمّدصادق اردستانی. پدرش در یزد ساکن بوده و خود او در اصفهان سکونت نموده و پس از وفات در تکیه حاج محمّدجعفر آباده ای در تخت فولاد مدفون شد.(2)
[او نسخه ای از «حاشیه بر بهجة المرضیه» از: شیخ علی اکبر یزدی را در سال 1275ق کتابت کرده و آن را نزد پدر دانشمند خود خوانده و تعلیقاتی بر این نسخه نوشته است.(3) ]
ص: 174
حاج میرزا عبدالحسین سیّد العراقین فرزند آقا میر محمّدمهدی بن حاج میرمعصوم بن حاج میرزا محمّدعلی بن میر محمّداسماعیل بن میر محمّدباقر بن میر محمّداسماعیل خاتون آبادی [از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری] عالم فاضل مجتهد بارع و فقیه عادل اجدادش از علمای اصفهان و ساکن محلّه پاقلعه بوده و بدین مناسبت به سادات پاقلعه معروف بوده اند. [جدّ اعلای او میر محمّداسماعیل بانی مدرسه و تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد و فرزند میر محمّداسماعیل: میر محمّدباقر بوده و منصب ملاّباشی شاه سلطان حسین صفوی را داشته است.]
مرحوم سیّد العراقین در سال 1294ق در اصفهان متولّد شده و مقدّمات علوم را در این شهر آموخته سپس جهت تکمیل به عراق عرب رفت و سال ها از محضر اساتید بزرگ آنجا [همچون آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی، آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی، حاج آقا رضا همدانی، ملاّ علی نهاوندی، آقا سیّد محمّد طباطبائی فشارکی و میرزا محمّدتقی شیرازی] در فقه و اصول استفاده نموده [و از بزرگانی چون: میرزا حسین محدّث نوری اجازه دریافت نمود] و به درجه اجتهاد نائل گردید. [او به هنگام بازگشت به خواهش آخوند خراسانی در مسیر راه با بیانات و سخنان گرم خود مردم را به حمایت از نهضت مشروطیت دعوت می کرد.] او پس از مراجعت به اصفهان به اقامه جماعت و تدریس و حلّ مشکلات مردم و پاسخ به مسائل شرعی آنان مشغول شده و تولیت مدرسه چهارباغ را هم به عهده گرفت.
او آخرین مدرس معروف مدرسه چهارباغ بود و پس از فوت او [به خاطر مخالفت رضاشاه با روحانیت] سال ها مدرسه چهارباغ تعطیل و خالی از طلبه و محصّل بوده و امورات وقفی آن زیر نظر اداره اوقاف اداره می شد تا پس از وقایع شهریور 1320ش
ص: 175
مجددا مدرسه به تصرف وقف درآمده و طلاب و فضلاء در آن ساکن شده و به تحصیل و تدریس مشغول شدند.
[مرحوم سیّد العراقین در انجمن معارف اصفهان عضو بوده و از اعضاء هیئت علمی اصفهان نیز بود و در حفظ حوزه علمیه اصفهان و رونق بخشیدن به آن تلاش بسیار کرده و رنج فراوان را به جان خرید. پس از آنکه روس ها به اصفهان حمله کردند و صدماتی به مدرسه چهارباغ وارد شد، او به عنوان متولّی مدرسه، به مرمت گنبد و مناره ها و سایر قسمت های مدرسه اهتمام ورزیده و آن را از خطر نابودی نجات داد.] همچنین از متولّی مدرسه صدر پاقلعه نیز بود.
سرانجام در شب چهارشنبه 10 شوال 1350ق وفات یافته و در تخت فولاد [جنب مقبره میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی] مدفون شد. سپس بر سر مزار آن دو بقعه ای ساخته و تکیه ای بنا نمودند که به تکیه سیّد العراقین معروف شد و جمعی از علماء، شعراء و وعاظ اصفهان در بقعه و صحن و حجره های تکیه مدفون شدند.
مادّه تاریخ وفاتش را استاد همایی چنین گفته است:
لمّا تهدم رکن الفضل و الادب قال المورّخ رکن الفضل منهدم
که به خط آقا شیخ محمّدرضا حسام الواعظین بر سنگ قبر او نوشته شده است.
مرحوم میرزا حسن خان جابری نیز مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:
تو هم پا بکش از عراق و بگو «عراقین بی سیّد و سرور است»(1)
ص: 176
حاج میرزا عبدالحسین سمسارزاده فرزند حاج محمّدمهدی سمسار اصفهانی، بازرگان نیکوکار و [معاصر که سرمایه خود را صرف ترویج علم و تبلیغ شریعت نموده و] به همت او کتاب های: «ترتیب التهذیب»، «جواهر الاخلاق»، «حجة الاسلام» در شرح «شرایع الاسلام» و «منتخب مفاتیح الجنان» به طبع رسیده است.
مشارٌ الیه در شعبان سال 1409ق وفات یافته در بقعه تکیه مرحوم تویسرکانی [در تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(1)
میرزا عبدالحسین قیصر بن نواب میرزا مهدی قزلباش اصفهانی شاعر ادیب، از سخنوران قرن سیزدهم هجری و از احفاد صفویه است. مدت 14 سال سیاحت کرده و خدمت بزرگان رسیده است. از انواع علوم با بهره بوده و غزل و قصیده را خوب می گفته است. در محلّه بیدآباد اصفهان ساکن بوده و تا سال 1280ق حیات داشته است.
از اوست:
ز گیسوی تو تاری وام کردند به عالم صد هزاران دام کردند
نثار اندر رهت عشاق دلخون سر و جان را به اوّل گام کردند(2)
ص: 177
حاج عبدالحسین مشفقی متخلّص به «مشفق» فرزند میرزا، شاعر ادیب [در قرن چهاردهم هجری.]
در سال 1310ق در اصفهان متولّد شده و کمی تحصیل نمود. بعدا به شغل پدری خویش اشتغال جست. در شعر و ادب دارای طبعی روان و ذوقی سرشار بود. دیوان اشعاری بالغ بر چهار هزار بیت دارد. مقداری از اشعارش در طبع سوم «مصیبت نامه صغیر» و مقدار دیگری در «خزائن شکن» تألیف برادرش میرزا علی مشفقی به طبع رسیده است.
مشفق در روز 29 ربیع الاوّل سال 1363ق در اصفهان وفات یافته، در تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد مدفون شد.(1) [مادّه تاریخ او را محمّدحسین صغیر اصفهانی چنین سروده است:
گفت تاریخ وفاتش را «صغیر»: «کرد مشفق جا بفردوس برین»
1362
این دو بیت از اشعار اوست:
بر اسب ناز مکان کردی و شهان جهان را تو مات از رخت ای شهسوار کردی و رفتی
به روی همچو قمر زلف همچو مشک افکندی به دهر، روز مرا شام تار کردی و رفتی(2) ]
ص: 178
میرزا عبدالحسین متخلّص به «ظفر» از شعرای قرن سیزدهم هجری. دیوان بیگی در سال 1294ق او را در طهران دیده که در کار تحصیل بوده و جوانی معقول و مؤدب به شمار می رفته است.
از اوست:
اگر برای غمت شیشه دلم تنگ است بزن به سنگ که این شیشه قابل سنگ است
مرا دلی است خروشان چو چنگ از غم تو تو را به محفل اغیار گوش بر چنگ است(1)
مشهدی عبدالحسین متخلّص به «عبدی» از شعراء متوسّط و معاصر اصفهان بود. کتابی از او به نام «دُرَر المصائب» مشتمل بر حدود هزار بیت در سال 1368ق به طبع رسیده است.
او در ماه ربیع الاوّل سال 1372ق به سن 75 سالگی در اصفهان وفات یافت. از اوست:
زلف پر چین را خم اندر خم مکن از خمش یک عالمی درهم مکن
از خمار چشم میگون و لعل خویش حسرت ساقی و جام جم مکن(2)
ص: 179
عبدالحسین فریدنی [از خطاطین و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در سال 1254ق کتاب «میزان الاوزان» تألیف: محمّد بن حسن مشهدی (متوفی 1222) را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 3768 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
میرزا عبدالحسین فاضل اژه ای، عالم فاضل واعظ کامل [از وعاظ اواخر دوره قاجاریّه] در صبح چهارشنبه 17 صفر سال 1329ق وفات یافته و در مزار اژه ای ها در تخت فولاد مدفون شد.(2)
حاج شیخ عبدالحسین فقیه ایمانی، واعظ زاهد عادل [از شاگردان آیة اللّه سیّد ابوالقاسم دهکردی] در 20 شوّال 1387ق به سنّ متجاوز از هشتاد وفات یافته و در قسمت شمالی آب انبار حاج ملاّ حسن سمائیان [شمال تکیه فاضلان] در تخت فولاد مدفون گردید.(3)
ص: 180
میرزا عبدالحسین متخلّص به «قشمشم» از شعرای اواخر دوره قاجاریّه. طبعش به هجو و هزل مایل بوده و با آنکه سواد خواندن و نوشتن نداشته، شعر می سروده است. او دکّه کوچکی جنب مسجد جامع داشته و از راه خرید و فروش قند و چای و تنباکو امرار معاش می کرده(1) و سرانجام در سال 1318ق به سن 75 سالگی وفات یافته است.(2)
از اشعار او جز یکی دو قطعه چیزی باقی نمانده است.
ملاّ عبدالحسین مازندرانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن و به تحصیل مشغول بوده و «تهذیب شیخ طوسی» را نزد علاّمه مجلسی در سال 1092ق قرائت و مقابله نموده و علاّمه در پایان کتاب نکاح کتاب «تهذیب» در 26 ذی القعده 1096ق برای او اجازه نوشته است و از او با عنوان «المولی الفاضل الصّالح الفالح الرّضی» یاد کرده است.
این نسخه از «تهذیب» در کتابخانه فقیه محقّق معاصر حاج شیخ رضا استادی طهرانی در قم موجود است.(3)
میرزا سیّد عبدالحسین خوانساری ملقّب به «معین الاسلام» و معروف به «زاینده رود» ادیب فاضل نویسنده و مدیر روزنامه «زاینده رود» از روزنامه های منتشره اصفهان
ص: 181
مدفون در تخت فولاد.(1)
[او مدّتی در یزد و نیشابور و برخی مناطق دیگر سمت ریاست عدلیّه را داشته و عاقبت ریاست عدلیّه اصفهان را بدست آورده است. در محرم 1327ق نشریه هفتگی «زاینده رود» را منتشر ساخته و تا سال 1332ق به انتشار آن ادامه داده است. او در سال 1334ق با وقوع جنگ جهانی و بروز نااَمنی در اصفهان، به سرزمین بختیاری پناه برد. سال فوت او به دست نیامد.(2) ]
حاج سیّد عبدالحسین میرلوحی موسوی یزدآبادی، عالم فاضل متقی از دوستان و ارادتمندان مرحوم آقا سیّد زین العابدین طباطبائی ابرقوئی. او امام جمعه در قریه «یزدآباد» لنجان اصفهان بوده و از کسانی است که خدمت حضرت ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) مشرّف گردیده است.(3) فرزندانش از جمله مرحوم سیّد ابوالفضل میرلوحی و حاج سیّد حبیب اللّه میرلوحی از علمای محل و مورد ارادت و علاقه مردم بوده و هستند.
حاج سیّد عبدالحسین واعظ اصفهانی معروف به عرب ساکن طهران [از وعاظ اواخر دوره قاجاریه] در ماه های مبارک رمضان در مسجد شاه طهران پس از نماز امام جمعه در زمان مظفرالدّین شاه به منبر می رفت و شهرتی داشت.(4)
ص: 182
مولانا عبدالحق قهپایه ای متخلّص به «منصف» فرزند ملاّ کمال الدّین پیشنماز قهپایه ای، از شعراء و فضلای قرن دهم هجری. به هند رفته و در آنجا سکونت گزید. شعر بسیاری سروده ولی کیفیت آن مطلوب نبوده است. مثنوی لیلی و مجنون از آثار اوست. این بیت از اوست:
زان نرخ جنس غمزه گران بسته ای که من محتاج این متاعم و آن در دکان توست(1)
ملاّ عبدالحق ورنوسفادرانی اصفهانی، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. در کمال فضیلت و حالت معنوی بود. در فن موسیقی و لغز و معما ماهر بود. در سال 1063ق وفات یافت.
از اشعار اوست:
لعل لب تو را چه زیان از غبار خط مور ار ز کوثر آب خورد کم نمی شود(2)
شیخ عبدالحمید اصفهانی [از عرفای قرن هشتم هجری] از مریدان شاه نعمت اللّه ولی کرمانی بوده است.(3)
ص: 183
حاج سیّد عبدالحمید موسوی خواجوئی بن سیّد محمّدحسین بن سیّد محمّدتقی مستجاب الدّعوه بن سیّد محمّدسعید بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّدصادق موسوی اصفهانی، عالم فاضل متّقی [از علمای اواخر دوره قاجاریّه.] در حدود سال 1250ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علمای اصفهان از آن جمله: حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی، آقا میر سیّد حسن مدرس (محلّه نوئی) تحصیل نموده و سرانجام در 6 رمضان المبارک 1316ق وفات یافته و جنب پدر و جد خویش نزدیک تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «حواشی بر سیوطی» نامدون که نسخه آن نزد نگارنده موجود است. 2. «شرح دعای: یا من ارجوه» که در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است. [3. «شرح دعای رجبیه» که در 16 جمادی الاولی 1296ق به خط نسخ آن را نوشته و به شماره 15346 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1) ]
صاحب عنوان عموزاده پدر حقیر: سیّد مصلح الدّین بن سیّد شهاب الدّین بن سیّد محمّدحسن مجتهد بن سیّد محمّدتقی مستجاب الدّعوه است.
عبدالحمید عطاری، هنرمند موسیقیدان [معاصر] مدفون در صحن تکیه سیّد محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) فوت در سال 1385ق.(2)
ص: 184
[عبدالحمید عطاری دار معروف به پاینده، هنرمند ارجمند و موسیقی دان شهیر اصفهان، در خیابان شیخ بهائی دارای بنگاه معاملاتی بود و اهل نواختن و شرکت در مجالس نبود و تنها به آموزش قرائت و رعایت قوانین صدا می پرداخت و عدّه ای از اهل منبر و مدّاحان را نیز تعلیم می داد. مادّه تاریخ وفات او چنین است:
پاینده صاحب هنر و ذوق آنکه داشت عطاری دار شهرت و عبدالحمید نام
هم ذکر حق و نام نبی داشت بر زبان هم داشت نام حیدر و اولاد در کلام
«برنا» به شمسی و قمری سال فوت او بنوشت هر کدام به یک مصرع تمام
«پاینده» در جهان بقا کرده است روی» «عبدالحمید کرد بهشت جنان مقام»(1) ] 1344ش 1385ق
عبدالحمید سیاوش دستجردی فرزند سیف اللّه، از خوشنویسان توانای معاصر اصفهان در سال 1333ش متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشته مکانیک ادامه تحصیل داده و فارغ التحصیل شد. و در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت.
او خط را از استاد فضائلی و استاد معین آموخت و پس از آن به تعلیم و تدریس خوشنویسی پرداخت و شاگردان بسیاری تربیت کرد. استاد سیاوش علاوه بر اخذ مدرک ممتاز از انجمن خوشنویسان ایران، از شورای هنرمندان کشور نیز مدرک درجه 2 هنری دریافت نمود. آثار او در بسیاری از نمایشگاه های کشور به نمایش درآمده است.
وی اکنون از مدرسین انجمن خویشنویسان اصفهان است.(2)
ص: 185
عبدالحمید اوحدی معروف به «حمید» و متخلّص به «شهدی» فرزند آقا محمّد کریم بن آقا عباس بن میرزا اسماعیل اصفهانی، از شعرای معاصر اصفهان. در طلوع فجر جمعه 24 رجب المرجب 1337ق در اصفهان متولّد شده. او پس از تکمیل دوره دبیرستان در اصفهان به طهران منتقل گردید. در شاعری صاحب طبعی لطیف بود.
از اوست:
سر زلف پر تابت، چو خرد بدید گفتا نکنم گمان که کس از خم آن رهیده باشد(1)
میرزا عبدالحمید شریف بن میرزا محمّد اصفهانی حائری، از فضلاء اوایل قرن چهاردهم هجری است. او مجموعه ای شامل: «نوادر الاثر بعلیٌ خیر البشر» تألیف: جعفر بن احمد بن علی قمی رازی و «کتاب العروس» از همو را در سال 1337ق به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 9704 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)
سیّد عبدالحمید موسوی اصفهانی بن سیّد محمّد [بن سیّد علی بخش بن سیّد محمّد موسوی، از علمای ازکیاء [در قرن سیزدهم هجری] و از شاگردان شیخ محمّدحسن
ص: 186
صاحب جواهر بوده و پس از مراجعت از نجف اشرف در اصفهان و لنجان ساکن شده و هم در این شهر وفات یافته [است.] وی را شرحی است بر کتاب «شرایع الاسلام» تألیف محقّق حلّی (علیه الرّحمه) .(1)
[ظاهرا او همان است که] در ذیقعده 1263ق برگه استشهادی را امضاء کرده و خود را چنین معرفی نموده است: «عبدالحمید موسوی النجفی مسکنا و مدفنا انشاءاللّه».
[تقریرات درس فقه شیخ موسی کاشف الغطاء به قلم او موجود است و آن شرح استدلالی بر کتاب مواریث «شرایع الاسلام» است.(2) ]
سیّد عبدالحمید شورابی چهارمحالی اصفهانی نوربخش، شاعر معاصر صاحب «مصیبت نامه» مطبوع.
عبدالحمید نجّار اصفهانی متخلّص به «نجار» از شعرای معاصر اصفهان است که در 15 شعبان 1389ق وفات یافته و در صحن تکیه شهشهانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شده است.(3)
میرزا عبدالحمید هوشیار، از ادباء و فضلای معاصر در حوزه علمیه نجف آباد تحصیل کرده و سپس در قم در محضر اساتید آن شهر به کسب فیض پرداخته است. او در سال
ص: 187
1370ش درگذشت.
از اوست:
در خاک نجف تجلّی خدا می بینم بی پرده ز نور مرتضی می بینم
بر سینه آدم صفی باب علوم از خاتم انبیا به جا می بینم(1)
ملاّ عبدالحی بن محمّدرفیع دیهوکی طبسی گیلکی، عالم فاضل جلیل. [از علمای قرن دوازدهم هجری] در اصفهان به تحصیل پرداخته و در فقه و اصول، ادبیات عرب و منطق و کلام مهارت یافته و به تدریس پرداخته است. ملاّ محمّدعلی بن محمّدرضا رقیّ تونی از افاضل شاگردان او است. [که ملاّ عبدالحی در هامش نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» که اکنون در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است جهت او اجازه نوشته و در آنجا آمده که از میرزا محمّد مشهدی (از مجازین ملاّ احمد و ملاّ عبداللّه تونی) اجازه دریافت نموده است. ملاّ محمّدعلی تونی در ذیل این اجازه نوشته است که استادش[ ملاّ عبدالحی در شب یکشنبه دوم محرم 1133ق وفات یافته و در مقبره ستّی فاطمه اصفهان مدفون شده است.(2)
عبدالخالق خان اصفهانی، از هنرمندان اصفهان و از پیشگامان صنعت عکاسی اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است و قدری از دوره سلطنت رضاشاه پهلوی را نیز درک کرده است. در محلّه لنبان اصفهان متولّد شد. از تسلط او به زبان فرانسوی شاید بتوان نتیجه گرفت که احتمالاً از جوانانی بوده که به منظور تحصیل راهی اروپا شده و
ص: 188
شاید عکاسی را در آنجا فرا گرفته باشد.
در جوانی به دلیل تسلط به عکاسی به عنوان عکاس باشی مخصوص دربار ظل السّلطان موفق به دریافت مدال مخصوص از او می شود. اغلب عمر او به عکاسی در اصفهان گذشته امّا مدّتی برای دایر کردن عکاسی در شیراز به سر برده و در عکاسخانه مرکزی لشکر جنوب شیراز کار می کرده و در این دوران مکاتباتی با میرزا مهدی خان چهره نما داشته است. روزهای آخر عمر وی گویا در تهران سپری شده است. امّا تاریخ دقیق فوت او به دست نیامد.
عبدالخالق خان در موسیقی هم دستی داشته و از شاگردان نایب اسداللّه در اصفهان بوده است.
مجموعه عکس هایی که توسّط او درنهایت دقّت و مهارت فنّی گرفته شده، در آلبوم های شخصی ظل السّلطان موجود است.(1)
عبدالخالق بن حاجی محمّدتقی اژه ای [از خطاطین خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری] در روز یکشنبه 29 ربیع الاوّل سال 1242ق کتابت نسخه ای از «انوار سهیلی» را به خط نستعلیق شکسته به پایان رسانیده و کتاب به شماره 28 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)
ص: 189
ابوهاشم عبدالخالق بن حیدر بن علی بن حسن بن علی بن حسن بن علی علوی معروف به «برطله شریف» [از محدّثین اصفهان] از حافظ ابوعمر و عبدالوهاب بن محمّد بن منده حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(1)
میرزا عبدالخالق لنجانی فرزند حاج میرزا رضا از خوشنویسان نسخ و ثلث در نیمه اوّل قرن چهاردهم هجری است. از راه کتابت امرار معاش می کرد و برای چاپ سنگی هم کتاب می نوشت.
از آثار او:
1. کتابت قسمتی از اجزاء کتاب «وافی» فیض کاشانی که در 11 رجب 1332ق کتابت کرده و چاپ سنگی شده است.(2) 2. دو قطعه به خط نسخ و رقاع خوش در مجموعه امیرقلی امینی در تاریخ جمادی الثانی 1305ق.(3)
عبدالخالق بن محمّدشفیع قائنی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و احتمالاً از شاگردان علاّمه مجلسی است. در تاریخ دوشنبه جمادی الثّانیه 1081ق کتابت مجلد دوم «بحارالانوار» را به خط نسخ به پایان رسانیده و در کتاب
ص: 190
علامت مقابله و حواشی به خط علاّمه مجلسی دارد. نسخه به شماره 4515 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
میرزا عبدالخالق خوراسگانی، از خوشنویسان نازک کار اصفهان در قرن سیزدهم هجری و از اقران آقا هاشم و حسن حدّاد است که عصر خوشنویسی او حدود یک قرن قبل از عبدالخالق لنجانی است.
قرآن نفیس به خط او تملک آقای حاج علیرضاخان فاطمی اصفهانی که تاریخ کتابتش سال 1248ق است به رؤیت استاد همائی رسیده است.(2)
عبدالخضر بن زباره فرج آل حسینی جزائری اصفهانی، از نویسندگان کتب است. در تاریخ 1084 کتاب «الدروع الواقیة من الاخطار» تألیف سیّد رضی الدّین علی بن طاوس را نوشته و کتاب به شماره 3317 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3)
مولانا عبدالرّحمان، برادرزاده قاضی امین الدّین فضل اللّه [از بزرگان علماء اصفهان در قرن نهم هجری.] مقتول در ساوه به دستور شاهرخ در رمضان 850ق.(4)
شرح گرفتاری او و شاه علاءالدّین محمّد نقیب و خواجه افضل الدّین محمّد ترکه و
ص: 191
دیگران را در تاریخ باید مطالعه کرد.
عبدالرّحمان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از مختار بن عبداللّه بن ابی لیلی روایت می کند.(1)
ابوالقاسم عبدالرّحمان بن ابی بکر بن احمد ذکوانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] فوت 403ق. از حافظ ابی الشیخ اصفهانی و قباب استماع حدیث کرده است.(2)
عبدالرّحمان بن ابی لیلی یسار اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از مختار بن عبداللّه بن ابی لیلی روایت می کند و محمّد بن عبداللّه بن ابی لیلی یسار برادرزاده او، از او استماع حدیث کرده است.(3)
ابواسماعیل عبدالرّحمان بن ابی کریمه سُدّی اصفهانی [از محدّثین قرن دوم هجری ساکن اصفهان] مولای قیس بن مَخربه بوده و از پدرش نقل حدیث کرده است.
ص: 192
فرزندش اسماعیل سُدّی هم از محدّثین مشهور بوده و از پدر روایت می کند.(1)
[وفاتش در سال 127ق واقع شد.]
ابوسعید عبدالرّحمان بن احمد اصفهانی [از ادبای اصفهان است] در بغداد سکونت داشته و این تألیفات از اوست:
1. «ادب الکاتب» 2. «تهذیب الفصاحه» 3. «رسائل الابهری» 4. «الندیم»(2)
سال فوتش به دست نیامد.
ابوالفضل عبدالرّحمان بن احمد بن حسن رازی الموتی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری] از جعفر بن عبداللّه بن یعقوب نقل حدیث نموده و ابوسهل محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن سعدویه زکی اصفهانی و ابوبکر عبدالغفار بن محمّد شیروی جنابدی [گنابادی] در اصفهان از او استماع حدیث کرده اند.(3)
عبدالرحمان بن احمد بن محمّد بن ابی بکر بن علی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن هفتم هجری] پدر شمس الدّین محمود اصفهانی مؤلّف: «شرح تجرید» و استاد جمعی از علماء زمان از آن جمله فرزندش شمس الدّین ابوالثناء محمود بوده است.(4)
ص: 193
نورالدّین عبدالرّحمان بن نظام الدّین احمد بن شمس الدّین محمّد دشتی اصفهانی، شاعر ماهر و ادیب عارف صوفی. پدر و جدّش در محلّه دشت اصفهان ساکن و خود جامی در جام متولّد گردیده و در اوایل «دشتی» تخلّص داشته و بعدا «جامی» را انتخاب نموده است.
در عموم کتب رجال و تذکره های شعراء نام و تألیفاتش مذکور است و «بهارستان» او که به سبک «گلستان» تألیف شده معروف [است.]
در 23 شعبان 817ق متولّد و در محرم 898ق در هرات وفات یافته [است.]
قریب 40 مُجلَّد کتاب و رساله به نظم و نثر تألیف نموده [است.] از تألیفات معروف او «نفحات الانس» در شرح حال 614نفر از مشایخ صوفیه است. برای اطلاع بیشتر از حالات او به تذکره های شعراء و تاریخ ادبیات مراجعه شود.(1)
جامی هیچ گاه در اصفهان نبوده و فقط پدر و جدّش اصفهانی بوده اند. در سال های اخیر شهرداری اصفهان یکی از خیابان های فرعی اصفهان حدّ فاصل خیابان چهارباغ پایین و خیابان خرم را به نام «جامی» نامگذاری کرده است.]
ابومحمّد عبدالرّحمان بن حسن بن موسی بن محمّد ضرّاب اصفهانی، از بزرگان محدّثین و ثقات آن [در قرن سوم هجری] در کوفه و بغداد و واسط کسب حدیث نموده و کتاب های «مسند» و «الابواب» را تألیف کرده است.
از عصام بن حکم عکبری، یحیی بن ورد بن عبداللّه و حسن بن منصور واسطی روایت
ص: 194
حدیث می کند و ابوالحسن علی بن محمود بن مالک مدینی، محمّد بن احمد بن ابراهیم، سلیمان بن احمد و ابومحمّد بن حیّان از وی اخذ حدیث کرده اند.(1)
[پدرش نیز از محدّثین بوده و شرح حال او را در اعلام اصفهان، ج2، ص557 آورده ایم.]
ابوسعد عبدالرّحمان بن حسن نیشابوری [از محدّثین و حفّاظ قرن سوم هجری] اصل او از اصفهان است ولی در نیشابور ساکن بوده و در سال 307ق وفات یافته است. کتاب های «مسند» و «شرف المصطفی» از اوست.(2)
حافظ ابوصالح عبدالرّحمان بن سعید بن هارون اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری] در بغداد ساکن بوده و در آنجا در جمادی الآخر 324ق وفات کرده است.
از ابوسعد احمد بن فرات رازی و محمّد بن عیسی عطار و عبدالرّحمان بن رسته نقل حدیث کرده و ابوالحسن علی بن عمر بن مهدی دار قطنی، محمّد بن مظفر و محمّد بن جعفر بن حسین [بغدادی] از او استماع حدیث کرده اند.(3)
ص: 195
عبدالرّحمان بن سلیمان بن اصفهانی جهنی [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری است. ثقه و صالح بوده] و در کوفه می زیسته و در اصفهان تجارت می کرده و اهل محلّه سنبلان است. او در کوفه وفات یافت و اولاد و اهل بیت او در کوفه باقی ماندند.
اسماعیل بن ابوخالد، شُعبه، ثوری، عمرو بن ابوقیس، شریک و ابوعوانه، محمّد بن سعید بن اصفهانی و محمّد بن سلیمان بن اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند و خود عبدالرّحمان از عکرمه، شُعبی، ابی حازم، ابوصالح، عبداللّه بن مَعقِل، انس بن مالک و مجاهد روایت کرده است.(1)
عبدالرّحمان بن عبداللّه کوفی [از محدّثین عامّه اصفهان است و] از عبدالرّحمان بن ابی لیلی روایت می کند و شُعبة بن حجاج از او نقل حدیث می نماید. در زمان حکومت خالد بر عراق وفات یافت.(2)
حافظ ابومسعود عبدالرّحمان بن ابی الوفاء علی بن احمد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] فوت سال 565ق.(3)
ص: 196
ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد بن سیاه دشتی اصفهانی مذکر [از محدّثین عامّه در قرن سوم و چهارم هجری و از اهالی محلّه دشت اصفهان.] از ابراهیم بن زهیر جلودی (حلوانی) استماع حدیث کرده و ابوبکر بن مردویه و ابویحیی عبدالرّحمان بن محمّد بن سلم رازی (ابن سلم) از او روایت می کنند.
او در آخر رجب 346ق در بلخ فوت شده است.(1)
ابونصر (یا ابومحمّد) عبدالرّحمان بن محمّد بن احمد سمسار اصفهانی [از محدّثین عامه اصفهان در قرن پنجم هجری] فوت: محرم 490ق.(2)
ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن جعفر بن حیّان مؤدب اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری] برادر حافظ ابومحمّد عبداللّه معروف به «حافظ ابی الشیخ اصفهانی» است. و در سال 359ق به عارضه سکته وفات یافته [است.]
از ابراهیم بن متویه، احمد بن علی خزاعی و ابوجعفر محمّد بن زکریا بن عبداللّه قرشی روایت کرده و حافظ ابونعیم اصفهانی مؤلّف «ذکر اخبار اصفهان» از وی روایت کرده است.(3)
ص: 197
ابوالحسن عبدالرّحمان بن محمّد بن عبداللّه اصفهانی [از محدّثین قرن چهارم هجری[ از سلیمان بن احمد طبرانی روایت می کند و حافظ ابوبکر احمد بن علی بن ثابت از وی نقل حدیث می نماید.(1)
عبدالرّحمان بن محمّد بن علی اصفهانی [از دانایان قرائت و تجوید در قرن هشتم هجری] قراآت سبعه را در خدمت صدرالدّین ابوالخطاب محمّد بن محمود بن محمّد شیرازی (متوفی 776ق) تحصیل کرده است.(2)
ابوالقاسم عبدالرّحمان بن محمّد بن فضل بن محمّد بن احمد حداد اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] از ابومحمّد رزق اللّه بن عبدالوهاب تمیمی، ابوبکر محمّد بن علی بن جوله ابهری و ابونصر احمد بن محمّد بن صاعد قاضی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.(3)
ابوالفتوح عبدالرّحمان بن محمّد بن محمّد سلمونی، از علماء و زهاد و از اهالی
ص: 198
نیشابور است. مؤلفین از او به عنوان «امامٌ ورعٌ جامع بین العلم و الزهد» یاد کرده اند.
سَلمونی به کرمان مهاجرت کرده، سپس به اصفهان آمده و در «مدینه» (شهرستان) جی در سال 530ق وفات یافته است. او از ابومنصور کراعی و ابونصر عبدالرحیم بن ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری روایت می کند.(1)
ابویحیی عبدالرّحمان بن محمّد بن سلم رازی، از راویان و حفّاظ حدیث در قرن سوم هجری است. امام جامع اصفهان بوده و کتاب های «مسند» و «تفسیر» را نوشته است.
از سهل بن عثمان و عبدالعزیز بن یحیی و حسین بن عیسی زهری و طبقه ایشان روایت نموده و ابواحمد عسال، حافظ ابوالشیخ اصفهانی و طبرانی و دیگران از او نقل حدیث کرده اند. وفاتش در سال 261ق واقع شد.(2)
ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد بن مسلم دارگانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.
مصحح «التّحبیر» در پاورقی گوید: «دارکان» یکی از قرای مرو است. نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] گوید: «دارکان» یا «دارجان» از قرای لنجان اصفهان است و تاکنون به همین اسم مشهور است.(3)
ص: 199
ابومسلم عبدالرّحمان بن محمّد صیدلانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از عبداللّه بن بُندار باطرقانی روایت نموده و ابوبکر بن مقری از او نقل حدیث کرده است.(1)
صیدلانی به معنی داروفروش است.
عبدالرّحمان بن یوسف بن معدان، از محدّثین عامّه اصفهان و چون برادرش محمّد بن یوسف معروف به «شیخ یوسف بنّا» از زهّاد و صلحای عهد بوده و در محله جورجیر اقامت داشته است.
از عثمان بن زائده روایت کرده و ابوسفیان صالح بن مهران، عبدالرّحمان بن عمر رسته و حفص بن معدان و محمّد بن عاصم حدیث شنوده و در سال 260ق وفات یافته است.(2)
نجم الدّین عبدالرّحمان بن یوسف شافعی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] ساکن مکّه. وی در سال 677ق متولّد و در آخر ایام تشریق در منی به سال 750ق فوت نموده است. «المختصر الروضه» (در 2جلد) از آثار اوست.(3)
ص: 200
عبدالرحیم اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. او خط نسخ را زیبا می نوشته و «شرح کتابی در نحو» را در چهارشنبه دهم ذیحجه 1289ق کتابت نموده که به شماره 197 در کتابخانه میرزا محمّد کاظمینی در یزد موجود است.(1)
عبدالرحیم اصفهانی شیرازی، از شاعران قرن هشتم سراینده داستان «سعد و همایون». و در آن از جشن آب مرغان در سه شنبه های ماه رجب و همچنین عشرت دوستی مردم شیراز وصف شده است.
آغاز نسخه:
به نام آن که عالم آفریده است محمّد بر خلایق برگزیده است
خداوندی که روزی داد ما را همی داند نهان و آشکارا
انجام نسخه:
سراسر گفته شد این دوستانم چو گفتم جمله تاریخش بخوانم
بذ و الحجه بود از اوّل ماه که ختم این سخن کردم به ناگاه
به تاریخ این حدیث نغز و شیرین سنه سبعمائه با سبع و تسعین
797
نسخه به شماره 1/3075 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
ص: 201
[آب مرغان از تفرّج گاه های شیراز است.]
ملاّ عبدالرّحیم کوشکی بن ملاّ ابراهیم، عالم فاضل. [از علماء اواخر دوره قاجاریه، از اهلی قریه «کوشک» در نزدیک اصفهان] متوفی [10] محرم الحرم 1317ق مدفون در تکیه فاضلان واقع در تخت فولاد اصفهان.(1)
عبدالرحیم بن محمّدابراهیم ورنوسفادرانی [از نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در چهارشنبه 26 شوال 1237ق نسخه ای از کتاب «گلدسته اندیشه» تألیف: محمّدامین وقاری یزدی را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 7284 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
عبدالرّحیم بن ابوالحسن اصفهانی خطاط نسخ نویس [در قرن دوازدهم هجری] از آثارش: «جلاء العیون» علاّمه مجلسی، مورخ به سال 1024ق (ظاهرا 1124 باشد زیرا تاریخ تألیف 1089ق می باشد) به شماره 15566 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3)
وی همچنین در دهه آخر رجب 1127ق نسخه ای از کتاب «ملاذ الاخیار» علاّمه
ص: 202
مجلسی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 239 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
احتمالاً وی از شاگردان علاّمه مجلسی می باشد.
عبدالرحیم بن محمّدباقر فرقانی کرونی اصفهانی، از خوشنویسان قرن چهاردهم هجری است. او یک نسخه قرآن کریم را به خط نسخ در سال 1353ق کتابت کرده که در همان سال در تهران به همت محمّدحسن علمی چاپ سنگی شده است.(2)
میرزا عبدالرحیم حکیم ملقب به «مؤتمن الحکماء» فرزند میرزا حبیب [روحبخش] بن میرزا بزرگ بن میرزا کوچک طبیب اصفهانی، طبیب حاذق و دانشمند فاضل.(3)
[در محله جوباره اصفهان متولّد شده و در مدرسه دارالفنون تهران طب را آموخت. سپس به اصفهان آمده و به طبابت پرداخت. ظل السّلطان حاکم اصفهان لقب «مؤتمن الحکماء» را به او داد. وی طبیبی مردم دار و متدیّن و رئوف به حال مستمندان بود. سرانجام در غرّه جمادی الاوّل 1367ق وفات یافته و در تکیه خلیلیان واقع در تخت فولاد مدفون شد.(4) ]
ص: 203
وی کتاب «مرض نقرس و معالجات آن» را جهت ظل السّلطان تألیف کرده که نسخه اصل در کتابخانه عمومی اصفهان به شماره 11568 موجود است.(1)
[وی رساله «شیخ و شوخ» را در سال 1315ق کتابت کرده است. این نسخه نزد میرزا عبدالرزاق خان مهندس بغایری در تهران بوده است.(2) ]
حاج میرزا عبدالرحیم قاضی فرزند حاج میرزا محمّدحسن، عالم فاضل، از اعقاب محقّق سبزواری.(3)
[از علمای فاضل خاندان قاضی و ساکن در محلّه علیقلی آقای اصفهان بوده و در فروردین 1325ش وفات یافته و در تکیه حاج آقا مجلس در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(4)
وی کتاب «نهایة الآمال» تألیف: محمّدتقی هروی را در 25 صفر 1322ق به خط نسخ کتابت نموده که به شماره 3517 در کتابخانه ملی ملک در تهران موجود است.(5) ]
عبدالرّحیم بن حسن بن محمّد بن احمد اصفهانی [از نویسندگان کتب و کاتبان قرن یازدهم هجری] در چهارشنبه 23 ربیع الاوّل 1016ق کتابت کتاب «منتهی المطلب» تألیف علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 2841 در کتابخانه
ص: 204
مجلس شورای ملّی موجود است.(1)
ابوالفتح عبدالرحیم ملقّب به «بهاءالملک» فرزند خواجه نظام الملک حسن طوسی [از دولتمردان عهد سلجوقی در قرن پنجم هجری] در زمان وزارت عزّالملک ابوعبداللّه حسین بن نظام الملک و سلطنت بَرکیارُق متصدی دیوان طغرا و مردی بی کفایت و شرابخوار بوده و در سال 487ق در مراسم بیعت با مستظهر عباسی شرکت داشته است.(2)
سیّد عبدالرحیم میرفروغی قهفرخی متخلّص به «فروغی» فرزند سیّد محمّدحسین، از شعرای معاصر از قریه قهفرخ [فرخ شهر کنونی] چهارمحال اصفهان است. [در سال 1335ش] قریب شصت سال از سن او گذشته بود و به امور زراعتی روزگار می گذراند. گاهی شعر می سرود و در آن «فروغی» و «میر فروغی» تخلّص می نمود. از اوست:
دارم عجب که در دل سختش اثر نکرد آن تیر آه کز دل سوزان کشیده ام(3)
میرزا عبدالرّحیم بن میرزا محمّدرضا بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، عالم فاضل زاهد [از علمای عالیقدر اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.]
در 9 شعبان 1254ق متولّد شده [و کودکی را تحت نظر عمّ بزرگوارش شیخ جعفر طی نموده و در اصفهان از محضر علمای این شهر خصوصا میرزا محمّدباقر چهارسوقی
ص: 205
(صاحب روضات) و حاج میرزا محمّدهاشم چهارسوقی بهره گرفت.(1) او سفری به مشهد مقدس نموده و سه سفر به عتبات عالیات نمود که در سفر سوم هفت سال آنجا به تحصیل مشغول شد.(2)
اساتید او در عتبات میرزا حبیب اللّه رشتی(3) ، میرزا حسین خلیلی، ملاّ محمّد ایروانی، ملاّ لطف اللّه مازندرانی حائری، میرزا ابوالقاسم طباطبائی نجفی و شیخ زین العابدین مازندرانی بوده اند(4) و از برخی از اساتید خود اجازه گرفته است. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به ارشاد مردم پرداخت. او در بیانات منبری تسلط شایانی داشت. در 10 سال آخر عمر به زهد و استغنا طی روزگار نموده و اموال خویش را بر فرزندانش تقسیم نمود. او خط نسخ را خوش می نوشت و اجزائی از قرآن مجید و کتاب «الفیه» را به خط زیبای خود نوشته بود.]
او در [عصر پنج شنبه] 9 شعبان 1335ق وفات یافته و در یکی از حجره های تکیه میرزا ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(5)
بر سنگ مرمر نفیس مزار میرزا عبدالرحیم که به خط ثلث نوشته شده است، این دو بیت در مادّه تاریخ وفات او بر روی سنگ نقر گردیده است:
عبدالرّحیم در بر ربّ رحیم رفت زاد معاد خویش ز قلب سلیم برد
دل در میانه آمد و تاریخ فوت شد عبدالرّحیم سر بجوار رحیم برد(6)
کتب ذیل از اوست:
ص: 206
1. «تعلیقه بر رسائل» شیخ انصاری 2. «تفسیر و معنی قرآن» [در حاشیه قرآن[3. «رساله در تیمّم» [که شرحی بر مقصد پنجم کتاب جدّش «منهاج الهدایه» است.[4. «کشف الحجاب» در شرح «خلاصة الحساب» [علاّمه شیخ بهائی که در واقع شرح بر ترجمه فارسی «خلاصة الحساب» شیخ جواد کاظمینی است ولی ادلّه و براهین آن حذف شده است. این شرح در 20 شوال 1283ق به پایان رسیده و به خط مؤلف به شماره 2040 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1) ]5. «مجموعه ای در اجازات» [خود از علمای اعلام]6. مجموعه ای در مطالب متفرقه [یا «جُنگ»7. کتابی در «مواعظ»
ابوالفضل عبدالرّحیم بن عاصم بن عبدالواحد بن عبدالکریم معدل اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] امام جامع جوجیر در اصفهان و از محدّثین عالم و اهل عدالت و اصلاح بوده و در ماه صفر سال 536ق فوت شده است.
او از ابوعمر عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق بن منده عبدی و ابومحمّد رزق اللّه تمیمی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(2)
حاج شیخ عبدالرّحیم حائری فرزند شیخ عبدالحسین شیخ محمّدحسین صاحب فصول عالم فاضل و ادیب شاعر. [از علمای قرن چهاردهم هجری.]
ص: 207
در دوم ربیع الاوّل 1294ق در کربلا متولّد شده و نزد آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، شیخ زین العابدین مازندرانی [و شیخ اسماعیل بروجردی] و دیگران تلمّذ نموده و از اساتید خود و جمعی دیگر از علماء موفق به اخذ اجازه اجتهاد گردید. او سال ها در طهران ساکن و به وظایف روحانیت، از تبلیغ و ارشاد و اقامه جماعت و رسیدگی به امور شرعی مردم و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر شئونات روحانیت پرداخت.
او از علماء معروف و خوش فکر طهران بود که به واسطه تشکیل جمعیت اخوان اسلامی، خوی و صفات و مسلمانان صدر اسلام را تجدید کرد.
وی سرانجام در شب 6 ذیقعده 1367ق در طهران وفات یافت و در خیابان سلسبیل هاشمی مدفون گردید.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «بدایع الاحکام در شرایع اسلام»2. «بدر التّنجیم» در تقویم3. «جامع الشّتات» در متفرّقات4. «داستان سلامان و ابسال»5. «دیوان اشعار» به عربی و فارسی6. «رساله در افضلیّت نماز بر ذکر»7. «رساله در بیع وقف»8. «رساله در حکم تشریع احکام دین»9. «رساله در اینکه شریعت سرّ طبیعت است»10. «رساله در این که مراد از ذکر در آیه شریفه «و لذکر اللّه اکبر» نماز است» 11. «رساله در احکام ساکنین قطبین» 12. «غنائم التّبیان» در تفسیر قرآن 13. «رسائل در ردّ صوفیه» 14. «مجمع الاسرار» منظومه در عرفان، مطبوع 15. «مشرق الانوار» منظومه فارسی در ذکر اسرار قرآن، مطبوع 16. «شرح رساله حیّ بن یقظان» مطبوع 17. «ملخص المقال فی احوال الرّجال» مطبوع 18. «ملخص المقال فی نظم مختصر خلاصة الاقوال» مطبوع 19. «منظومه مناسک حج» مطبوع 20. «منظومه درایه و رجال» 21. «موجز المقال» در درایه، مطبوع 22. «ودایع الاسرار و بدایع الأخبار» در مراتب یقین و درجات
ص: 208
ایمان.(1)
حاج شیخ عبدالرّحیم ملکیان قمشه ای فرزند حاج میرزا عبدالکریم، عالم فاضل و ادیب شاعر، از دانشمندان معاصر شهرضا. [در سال 1302ش (مطابق 1342ق) در شهرضا متولّد شد. پس از طی کردن دبستان به تحصیل در حوزه علمیه مشغول شد. سپس به اصفهان رفته و نزد میرزا علی آقا شیرازی، آقا صدر کوپائی، حاج شیخ عباسعلی ادیب و سیّد جواد غروی به فراگیری فقه، اصل و ادبیات مشغول شد. آنگاه برای تکمیل معلومات خود به قم رفت و نزد حضرات آیات حاج آقا حسین بروجردی، علاّمه طباطبائی، سیّد محمّد حُجّت، شیخ محمّد فکور یزدی، میرزا محمّد مجاهد تبریزی و شهید شیخ مرتضی مطهری تحصیلات خود را دنبال نمود. در سال 1341ش به زادگاه خود بازگشته و نزد شیخ محمّدهادی فرزانه کسب فیض نمود. همچنین سال ها در محضر شیخ مهدی الهی قمشه ای حاضر می شد.
اکنون بیش از 45 سال است که در شهرضا به تدریس و وعظ و ارشاد و حلّ مشکلات مردم مشغول است. به ادبیات فارسی و خصوصا اشعار مولوی، حافظ، سعدی و نظامی علاقه و الفت داشته و اوقات خود را به مطالعه اشعار آنان گذرانده است. خود نیز طبع شعر داشته و «ناصح» تخلّص می کند و از جوانی تا امروز به سرودن شعر پرداخته است. دیوان اشعارش در سال 1376ش در تهران به چاپ رسیده است از دیگر
ص: 209
آثار او «گنج گوهر» یا «اربعین نامه» (در شرح 40 حدیث) و «گوهر مراد» (در شرح حدیث حقیقت) را می توان نام برد.(1) ] این دو بیت از اوست:
بر شمع رُخَت جانا، عالم همه پروانه سرگشته و حیران است، هر عاقل و دیوانه
از غیر تو بگسستند، صاحب نظران دل را آن کس که تو را بشناخت، شد از همه بیگانه
ابومسعود عبدالرحیم بن علی بن احمد معدّل اصفهانی از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری. از ابوعلی حسن بن احمد بن حسن مقری نقل احادیث می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او روایت می نماید.(2)
ابواحمد عبدالرّحیم بن علی بن مرزبان طبیب اصفهانی [از دانشمندان قرن سوم هجری] دانا به علوم طبیعی و علوم شریعت. در دولت آل بویه مقام و منزلتی داشته و در خوزستان و شوشتر قاضی بوده و ریاست امور بیمارستان بغداد را یافته و در جمادی الاولی سال 396ق در تستر (شوشتر) وفات یافته است.(3)
ص: 210
میرزا عبدالرحیم ربّانی فرزند آقا ملاّ علی ربّانی خوراسکانی اصفهانی، عالم فاضل معاصر. در سال 1270ش در خوراسکان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدّماتی نزد حضرات آیات: آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، شیخ محمّدرضا نجفی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا سیّد مهدی درچه ای و حاج آقا رحیم ارباب به تحصیل پرداخت.
او به امر مرحوم ارباب به اقامه نماز جمعه در خوراسکان می پرداخت و سال ها به وعظ و ارشاد و حل مشکلات مردم مشغول بود. او عالمی زاهد و قانع، دائم الذکر و یاور فقرا و نیازمندان بود.
وفات او در سحرگاه 28 شعبان 1407ق واقع شد و پیکرش را در داخل بقعه امامزاده ابوالعباس خوراسکان مدفون ساختند.(1)
حاج ملاّ عبدالرّحیم بن ملاّ علی نجف آبادی، عالم فاضل و مجتهد فقیه اصولی [از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری] در اصفهان و نجف اشرف تحصیل نموده، عمده تحصیلاتش نزد شریف العلماء مازندرانی بوده و پس از مراجعت به اصفهان مورد وثوق حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی واقع شد. در محل تولّد خود ساکن و حوزه درس و بحث داشته [است.] و در سال 1279ق جهت مرحوم حاج شیخ عبدالنّبی تویسرکانی مؤلّف «لئالی الأخبار» اجازه مرقوم داشته که در آخر کتاب «حقائق الاصول» با اجازه حاج محمّدجعفر آباده ای جهت همو به چاپ رسیده است.
ص: 211
اجازه صاحب عنوان به شیخ عبدالنّبی تویسرکانی در پشت نسخه ای از «فصل الخطاب» تألیف: ملاّ حسینعلی تویسرکانی هم نوشته شده و نسخه به شماره 1495 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.
صاحب عنوان تا سال 1286ق زنده بوده و بعد از این سال وفات یافته، جنازه حسب الوصیّه به نجف اشرف نقل شده و در ایوان طلای حضرت مدفون گردیده [است.[ از او دو فرزند عالم [به نام های] حاج ملاّ محمّدباقر و حاج ملاّ محمّد باقی مانده [است.] بیشتر اولاد ایشان تاکنون در لباس اهل علم و روحانیت و به فامیل های «تدین» و «فاضل» مشهور و مورد وثوق علماء و مردم نجف آباد می باشند و ریاست علمی و روحانی آنجا را دارند.
کتاب «حقائق الاصول» در علم اصول ایشان در سال 1286ق به طبع رسیده [است.
همچنین کتابی در فقه داشته که نزد نوه اش حاج شیخ جعفر موجود بوده و گاهی مرحوم حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی آن را به امانت می گرفته و استفاده می کرده است.]
از آثار او مسجدی است بزرگ در محلّه حکیم نجف آباد که فعلاً در کنار خیابان حکیم خاقانی قرار دارد.(1)
ص: 212
شیخ عبدالرحیم بن کرمعلی پاچناری اصفهانی، از علماء و فضلای گمنام و صاحب تألیف در قرن سیزدهم هجری است. اهل ذوق و ادب بوده و گاهی شعر می سروده و در تألیفات خود به اشعار عرفاء و صوفیّه استشهاد می کرده است. سال وفات او به دست نیامد. او ظاهرا از اهالی محلّه پاچنار از توابع محلّه بزرگ بیدآباد اصفهان است.(1)
کتاب های زیر از تألیفات اوست:
1. «حیات دنیا و حقیقت آن» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان 2. «الدّرة الرّضویّه فی شرح الزّیارة الجوادیّه» به فارسی، موجود در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم3. «رساله تبرّائیه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم4. «رساله رزقیّه» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان5. «رساله رؤیتیّه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی6. «شرح بعض فقرات زیارت اربعین» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان7. «رساله طاهریّه» موجود در کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان8. «رساله عصمتیّه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی9. «رسال کلبیه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی10. «رساله نخلیّه» موجود در کتابخانه آیت اللّه مرعشی(2)
عبدالرّحیم بن محمّدکریم هرندی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری.]
ص: 213
در 18 ربیع الثّانی 1246 رساله «سؤال و جواب» جلد اوّل و دوم تألیف: سیّد حجّة الاسلام بیدآبادی را به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 5199 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.
وی ظاهرا از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی است.(1)
ابومحمّد عبدالرحیم بن محمّد بن فضل بن محمّد بن احمد حدّاد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] برادرش عبدالرّحمان هم از محدّثین است. عبدالرحیم در شوال 541ق فوت نموده است.
او از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی، قاسم ثقفی و کریمه دختر احمد بن حسین کردی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث کرده است.(2)
سیّد عبدالرحیم بن محمّد حسینی موسوی شهرستانی [از فضلاء و سادات شهرستانی اصفهان در اواخر عهد صفویه است] در سه شنبه 15 ربیع الاوّل سال 1104ق کتابت نسخه ای از کتاب «المختصر النافع» تألیف: محقّق حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 6531 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
صاحب عنوان کتاب «ثواب الاعمال» شیخ صدوق را به نام شاه سلیمان صفوی به فارسی ترجمه کرده است.(4)
ص: 214
در پایان نسخه «کافی» میرمحمّدصالح خاتون آبادی در روز دحو الارض سال 1100ق انهائی جهت میرزا عبدالرحیم بن میرزا سیّد محمّد موسوی نوشته است که به احتمال قوی همین صاحب عنوان است. نسخه به شماره 7239 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) خاتون آبادی در این نوشته از شاگرد خود چنین یاد کرده است:
«السیّد السنّد، الاجلّ الاکمل صاحب حسب الفاخر و النّسب الظّاهر جامع محامد الخصال حاوی محاسن الخلال المتخلی عن ربقة الجهل المتحلّی بحلیة الفضل...»(2)
عبدالرّحیم بن ملاّ محمّدیار ریزی لنجانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1272ق جلد دوّم کتاب «شرایع الاسلام» محقّق حلّی را نوشته است. نسخه به شماره 446 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(3)
ملاّ عبدالرّحیم بن محمّد یونس دماوندی اصفهانی حائری، عالم فاضل و حکیم عارف [از دانشمندان و عرفای قرن دوازدهم هجری.]
در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله ملاّ محمّدصادق اردستانی و آقا خلیل اصفهانی تلمّذ نموده و در علوم زمان خویش چون فقه، حدیث، کلام، حکمت، ادبیات و عرفان مهارت داشت. وی از مشایخ عرفاء سلسله نوربخشیه بوده و عاقبت به کربلا
ص: 215
مهاجرت نموده و به تألیف و تحقیق و اقامه جماعت پرداخته و بعد از سال 1162ق در آن ارض اقدس وفات یافته و مدفون شد.
این کتب از تألیفات اوست:
1. «حاشیه بر صافی»2. «حدوث العالم» که در سال 1137ق تألیف شده است.3. «شرح حدیث الحقیقه»4. «شرح حدیث رأس الجالوت»5. «شرح حدیث صور عاریة عن المواد» [یا «شرح حدیث العالم العلوی» که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.]6. «القدر فی الافعال القضاء و القدر»، در فلسفه و احکام به عربی که در ماه ربیع الاوّل 1244ق کتابت شده و در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد موجود است.7. «الفیوضات الحسینیه»8. «مفتاح اسرار الحسینی» در تصوف و عرفان به فارسی، [که نسخه ای از آن به خط حسین بن احمد گرجی و موّرخ به سال 1272 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نسخه ای دیگر به خط محمّدباقر حسین و موّرخ 1243ق در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. این رساله در کتاب «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران» چاپ شده است.(1) ]
عبدالرحیم جزایری، از خوشنویسان معروف اواخر عهد صفویّه است. برخی از خطوط مدرسه چهارباغ که به خط ثلث جلی و نستعلیق نوشته شده، از نوشته های
ص: 216
اوست و از سال 1104ق شروع و تا تاریخ 1123ق می رسد.(1)
[علاوه بر کتیبه های مدرسه چهارباغ اصفهان، کتیبه های مدرسه آقا کمال خازن (به سال 1108ق) و مدرسه شمس آباد (1125ق) نیز به خط ثلث زیبای اوست. مرحوم مهدی بیانی هم دو قطعه خوشنویسی به خط ثلث زیبای او به تاریخ های 1111ق و 1121ق در تملک داشته است. عبدالمحمّد ایرانی در کتاب خود تصویر نمونه ای از خطوط عبدالرحیم جزایری را به چاپ رسانده که در ایام محاصره اصفهان در سال 1134ق نوشته شده است و ظاهرا آخرین اثر شناخته شده اوست.(2) ]
میرزا عبدالرحیم سمیرمی از خوشنویسان زبردست و هنرمند قرن سیزدهم هجری است. تعلیم خط از محمّدباقر سمسوری و میرزا علی اکبر محلاّتی گرفته است. خط نستعلیق را نیکو می نوشت و در کتیبه نگاری استاد بود و در تهذیب نفس و تزکیه کوشیده بود و از علوم ادبی و دینی هم بابهره بود.
در اواخر عمر به تهران رفت و در سلک خوشنویسان دربار ناصرالدّین شاه قرار گرفت و ضمنا به تعلیم خط دیگران نیز پرداخت. ولی شاگردان را فقط در خانه خود می پذیرفت. تاریخ وفات او را هدایت اللّه لسان الملک سپهر 1280ق نوشته ولی فرزند سمیرمی، میرزا محمّدحسین جعفری معروف به «ادیب اصفهانی» سال فوت پدر را 1305ق دانسته است. کتیبه سردر شمس العماره (که اکنون در جای خود نیست) و کتیبه
ص: 217
آرامگاه میرزا یوسف مستوفی الممالک در ونک شمیران به خط اوست. قطعه ای هم در مجموعه مرحوم مهدی بیانی به خط زیبای نستعلیق، شکسته نستعلیق او وجود داشته است.(1)
همچنین خطوط کتیبه سنگ قبر مرمر میرزا محمّدخان، که در حرم حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) وجود داشته و اکنون به موزه آستانه حضرت معصومه منتقل شده است، نیز از نمونه خطوط زیبای اوست.(2)
سیّد عبدالرّحیم حسینی قاضی عسکر اصفهانی [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل. از شاگردان محضر مرحوم حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی.(3)
سیّد عبدالرحیم موسیقی دان اصفهانی فرزند سیّد عباس، از هنرمندان قرن چهاردهم هجری. در سال 1232ش در محلّه کوشک اصفهان متولّد شد و از ابتدای جوانی به خاطر داشتن صدای خوش به شغل روضه خوانی پرداخت و ردیف دستگاه های موسیقی را از ابراهیم آقاباشی آموخت.
او مردی وارسته و درویش مسلک بود و از راه تعلیم موسیقی و تار امرار معاش می کرد. بسیاری از هنرمندان اصفهان همچون تاج اصفهانی، سلیمان کلانتری، ادیب
ص: 218
خوانساری، حبیب شاطرحاجی، حسین شهنازی و ملاّ حسین یزدی، حسین ادیب تخت فولادی، قاضی عسکر و آزاد شهشهانی فنون و اصطلاحات موسیقی را از او آموختند. حسین غضنفری و حسین طاهرزاده نیز غیرمستقیم از تعلیمات او بهره گرفته اند.
آواز او در ملاحت و رسائی و گیرائی از مواهب آسمانی شمرده می شد. محفوظات بسیار داشت و اشعار مناسب دستگاه ها و گوشه ها را به مقدار فراوان در حفظ داشت و در مناسب خوانی کم نظیر بود.
اواخر عمر او به فقر وفاقه گذشته تا اینکه در جمعه 22 شوال 1354ق (مطابق 26 دی 1314ش) وفات یافته و در قبرستان بزرگ جنب مصلی (در تخت فولاد اصفهان) مدفون شد.(1)
مولی عبدالرّزاق، از فضلاء اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او کتاب «الروضة البهیة فی شرح اللّمعة الدّمشقیّه» را نزد علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی خوانده و علاّمه مجلسی اَنهائی در ماه رجب 1077ق برای او نوشته و از او با القاب «المولی الفاضل الصّالح التّقی و الذّکی...» یاد کرده است.(2)
ملاّ عبدالرّزاق اصفهانی [از پیشگامان صنعت چاپ ایران] در قرن سیزدهم هجری
ص: 219
چاپخانه ای در اصفهان داشته که «رساله نخبه» حاجی محمّدابراهیم کلباسی را در سال 1246ق در آن جا طبع کرده است. نسخه به شماره 8329 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
میرزا عبدالرّزاق اصفهانی متخلّص به «افسر» شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری. در غالب علوم زمان خویش مهارت داشته و در کلکته هندوستان ساکن و تا سال 1277ق در قید حیات بوده است.
از اوست:
سرم سودائی آن طُرّه عنبر فشانستی دلم آماجگاه تیر آن ابرو کمانستی(2)
ابی الشیخ عبدالرّزاق بن ابی محمّد [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری[ پدرش ابوعبداللّه محمّد بن جعفر بن حیّان از محدّثین و متوفی 319ق است.
عبدالرّزاق از ابی علی صحاف و محدّثین هم طبقه او روایت می کند. در سال 350 و اندی در مراجعت از مکّه در «نباج» [منزلگاهی در راه مکّه به بصره] وفات یافته است.(3)
میرزا عبدالرزاق نجف آبادی فرزند میرزا محمّدتقی، از علمای قرن دوازدهم هجری و
ص: 220
قاضی نجف آباد بوده و پدرش داماد ملاّ نورالدّین محمّد بن ملاّ محمّدصالح مازندرانی است.(1)
عبدالرزاق بن عبدالباقی تبریزی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. او در مدرسه ملاّ عبداللّه اصفهان ساکن بوده و کتاب «المحاکمات بین شرحی الاشارات» تألیف: قطب الدّین رازی را به خط نسخ در سال 1094ق در آن مدرسه کتابت کرده است. این نسخه به شماره 5048 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. آقا حسین خوانساری بر این نسخه حاشیه نوشته است.(2)
آقا میرزا عبدالرزاق احمدآبادی فرزند سیّد عبدالجواد بن سیّد مهدی بن میر قاضی بن سیّد محمّد نایب الصّدر بن میر محمّدتقی موسوی وزیر شاه صفی (که بعدا شاه سلیمان نامیده شد) ، عالم فاضل ادیب، امام جماعت مسجد امامزاده اسماعیل، از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی و ملاّ محمّدتقی هروی حائری بوده و دختر حاج میرزا حسین نایب الصّدر خاتون آبادی را به زوجیّت اختیار نموده است.
وی در سال 1319ق در اصفهان پس از یک عمر خدمت به دین و جامعه، از نشر احکام و بیان مسائل حلال و حرام و اقامه جماعت وفات یافته و در تخت فولاد [نزدیک تکیه سال الارض] مدفون شد.(3)
ص: 221
از آثارش کتابت نسخه ای از کتاب «ارث» ملاّ محمّدتقی هروی است که آن را با دو رساله دیگر از همین مؤلّف و چند رساله دیگر به خط نسخ و نستعلیق کتابت نموده و از آن مجموعه ای فراهم ساخته که به شماره 303 در کتابخانه حضرت آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است. تاریخ برخی از این رساله ها تا 25 ماه ربیع الثّانی 1306ق می باشد.(1)
[صاحب عنوان از آخوند ملا محمّدباقر فشارکی اجازه اجتهاد داشته(2) و از میرزا محمّدهاشم چهارسوقی روایت می کرده است. خط زیبایی داشته و مجموعه ای را در سال 1306ق کتابت کرده است.(3) ]
ابوالفتح عبدالرّزاق بن عبدالکریم [بن عبدالواحد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان] حسن آبادی اصفهانی، از خاندان تصوف و حدیث در اصفهان.
از ابی بکر احمد بن موسی مردویه حافظ [و ابی عبداللّه محمّد بن ابراهیم بن جعفر جرجانی در اصفهان و اباالحسین علی بن محمّد بن بشران سکری و اباالحسن محمّد بن مخلد در بغداد و ابامحمّد جناح بن نذیر بن جناح قاضی در کوفه] استماع حدیث کرده و ابوالقاسم اسماعیل بن محمّد بن فضل و ابوالوفا اسماعیل بن عبدالرّزاق طرقی در اصفهان [و ابونصر احمد بن نظام الملک حسن بن علی بن طوسی در بغداد و ابومحمّد هبة اللّه بن احمد بن طاوس مقری در دمشق] از او حدیث شنیده اند.
او در ربیع الآخر سال 484ق فوت گردیده است.(4)
ص: 222
ابی محمّد عبدالرّزاق بن عبداللّه بن احمد اصفهانی [از محدّثین قرن چهارم هجری[ برادر حافظ ابونعیم مؤلف «ذکر اخبار اصفهان» که چون حج به جای آورده و در سال 395ق در برگشت از حج در بادیه وفات یافته [است.]
از طبرانی و شعّار و در عراق عجم و عرب و کوفه و بصره و حرمین شریفین استماع حدیث نموده و غَرباء در بغداد و دیگران از او حدیث نقل کرده اند.(1)
میرزا عبدالرّزاق محدّث حائری همدانی فرزند علیرضا بن عبدالحسین بن ابی طالب بن عبدالکریم بن یحیی بن محمّدشفیع بن محمّدرفیع بن فتح اللّه قزوینی، عالم فاضل و ادیب محقّق [از دانشمندان اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]
در سال 1291ق در اصفهان متولّد شده و خدمت جمعی کثیر از فضلای این شهر همچون حاج میرزا بدیع درب امامی، آخوند کاشی، حاج آقا منیر بروجردی، آخوند گزی و آقانجفی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و در همدان از سیّد عبدالمجید گروسی بهره برد و در نجف به درس جمعی از بزرگان حاضر شد. سپس به همدان مهاجرت نموده و تا آخر عمر به ترویج دین و نشر احکام، از راه تألیف و تصنیف و منبر و محراب پرداخت. او سرانجام در اوایل شوال 1383ق در همدان وفات یافت.
تألیفات او بالغ بر هفتاد مجلّد کتاب و رساله است که از آن جمله است:
1. «بدایل المنطقیّه»2. «تنقیح الحجاب»3. «رساله جواز نقل الموتی»
ص: 223
4. «الخلافیّه بین الشیخیّه و سائر الامامیه»5. «رساله در درایه»6. «ذریعة المعاد» در شرح «نجاة العباد»7. «دلایل امامت از اسلام و خلافت»، در سال 1337ش در همدان چاپ شده است.8. «زید و زینب و قضیتهما»9. «سلاسل الحدید فی عنق الفرید» در ردّ بر کتاب «اسلام و رجعت» عبدالوهاب فرید، چاپ شده در سال 1318ش در طهران10. «سؤال و جواب» در ردّ شیخیّه 11. «سیف القاطع فی ابطال الرّکن الرّابع» 12. «الشّهب الثّاقبه» 13. «الغدیریه» 14. «رساله در غناء» 15. «الفیصل» در تحریف کتاب 16. «فهرس عقائد الشیخیّه» 17. «القرآن و الحجاب» مطبوع 17. «کشکول» 19. «مختصر المقالة الجوابیه» 20. «المقالة الاسلامیة»، در رد بر نصارا 21. «مناظرات و مقالات» در احوال سیّد الشهداء علیه السلام و اصحابش 22. «المواعظ المنبریّه» 24. «مواکب الحسینیّه» که در سال 1375ق در طهران چاپ شده است. 25. «الوجیزه» [به عربی در علم رجال و درایه، که نسخه اصل به خط مؤلّف در کتابخانه مؤسسه دارالحدیث قم و نسخه ای دیگر به شماره 1/13116 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) ]
میرزا عبدالرّزاق بن ملاّ علی محمّد لنگرودی رشتی اصفهانی، عالم فاضل. [در اواخر دوره قاجاریه] از اهالی لنگرود بوده و در اصفهان تحصیل نموده و امام جماعت مسجد پای گلدسته در محلّه دردشت بوده است.
او در 12 ربیع الثّانی 1320ق وفات یافته و در قبرستان سر قبر آقا مدفون شد و پس
ص: 224
از خرابی قبرستان مزبور به وسیله شهرداری، استخوان ها به تخت فولاد منتقل گردیده و جنب آب انبار مرحوم حاج ملاّ حسین سمائیان [شمال مزار فاضلان] در تخت فولاد مدفون شد.(1)
حاج آقا جلال صحاف فرزند او و دکتر کمال شکوهی نوه او هستند.
میرزا عبدالرّزاق بن آقا علینقی بن آقا محمّدتقی بن آقا محمّدهادی بن ملاّ صالح مازندرانی اصفهانی، از علمای قرن سیزدهم هجری است.
در کتاب «مرآة الاحوال» او را متولی امور شرعی در اصفهان دانسته است. او تا سال 1223ق زنده بوده است.(2)
عبدالرزاق رجائی متخلّص به «اخضر» فرزند میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای، شاعر ادیب معاصر در روز 27 ربیع الثانی 1330ق در روستای «زفره» از دهات کوهپایه اصفهان متولّد شده و در خدمت پدر و جمعی دیگر از فضلای محل تحصیلاتی کرده است. وی در سال 1319ق وفات یافت و در قبرستان عمومی زفره مدفون شد.
کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:
1. «حسن المنظر در اشعار اخضر» 2. «فصول اربعه» در تاریخ زفره 3. «میزان الحساب» در نظم حساب علیخان.(3)
ص: 225
ابویعلی عبدالرّزاق بن عمر بن ابراهیم طبرانی (طهرانی) حافظ، [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری.]
شیخ ادیب، در سال 473ق از احمد بن موسی بن مردویه استماع حدیث کرده است. ابوعلی حداد از او حدیث شنیده است.(1)
ابوالطیّب عبدالرّزاق بن عمر بن موسی بن شمه تاجر [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] ابوالقاسم بن... عبدالواحد دقاق از وی استماع حدیث کرده است.(2)
حاج میرزا عبدالرّزاق رشتی بن حاج میرزا محمّدکاظم بن حاج محمّدجعفر بن حاج محمّدصادق لنگرودی رشتی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریّه.]
از شاگردان آقا سیّد محمّد شهشهانی، حاج شیخ محمّدباقر نجفی و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی بوده و داماد حاج سیّد جعفر بیدآبادی (فرزند حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی) است. و فرزندانش حاج آقا مرتضی و حاج میرزا قوام الدّین رشتی که هر دو از فضلاء و اخیار اصفهان هستند. صاحب عنوان در سال 1319ق در سفر عتبات
ص: 226
عالیات در نجف اشرف وفات یافته و در آن ارض مقدّس مدفون گردید.(1)
[او نسخه ای از «فرحة الغری» تألیف: سیّد بن طاوس را کتابت کرده و آن را در سال 1308 مقابله نموده است.(2) ]
سرتیپ میرزا عبدالرّزاق خان بغایری بن ملاّ محمّدمحسن بن کرمعلی بن فتحعلی بن محمّدقاسم خان بغایری [شمتابادی سبزواری] عالم ادیب ریاضی محقّق رجالی [جغرافی دان و دانشمند عالیقدر قرن چهاردهم هجری] در [چهارشنبه 22 محرم] سال 1286ق در اصفهان [و به نوشته برخی نویسندگان در سبزوار] متولّد شده [در کودکی به همراه خانواده به طهران آمد. قواعد ادبیات عرب را از پدر آموخت و] در دارالفنون تحصیل کرده [و به خصوص از میرزا عبدالغفار نجم الدوله از اساتید آن مدرسه بهره بسیار گرفت و در رشته مهندسی] فارغ التحصیل شد. [سپس به تدریس در مدرسه علوم سیاسی و نظام مشغول شد] و مدرسه خرد را تأسیس کرد [او با زهرا خانم دختر میرزا محمّدحسین فروغی ازدواج کرد. وی پس از ساختن یک کره جغرافیایی و اهداء آن به ناصرالدّین شاه به درجه سرتیپی نائل شد. از مهم ترین اقدامات او: ساختن کره جغرافیایی و سماوی، ترسیم نقشه ایران، ترسیم نقشه جامع تهران، کمک به استخراج تقویم دارالفنون که در پاریس چاپ می شد، استخراج قبله 1400 نقطه شهرهای معروف جهان، ثبت آب و هوای ایران با بارومتر و سانتی گراد به مدت 45 سال، و تعیین انحراف قبله بود.] او سال ها در سرحدات مأمور تعیین خط مرزی و ترسیم نقشه آنها بود.
میرزا عبدالرزاق خان بغایری [در ادبیات، نجوم، ریاضیات، جغرافیا و تاریخ مهارت
ص: 227
داشت و سرانجام در شنبه 5 شعبان] سال 1372ق وفات یافت [و در آرامگاه خانوادگی فروغی در ابن بابویه در شهر ری مدفون شد. پدرش از عرفای عهد و از نوادگان دختری ملاّ محراب گیلانی بود.(1) ]
وی کتب چندی تألیف نموده که از آن جمله است:
[1. «اسامی و اصطلاحات کره جغرافیایی» مطبوع] 2. «اصول علم جغرافیا» [چاپ شده در سال 1327ق] 3. «تاریخ جدولی» [از تمام سلسله های خلفاء، پادشاهان، امراء و رجال دوره اسلامی5. «تطبیق تقویم های شمسی و قمری و میلادی]6. «جغرافیای ابتدائی» [یا «جغرافیای پنج قطعه عالم برای مدارس ابتدائی و متوسطه» که در سال 1327ق چاپ شده است7. «جغرافیای مفصّل برای مدارس عالی» مطبوع[8. «فرهنگ جغرافیایی ایران» در 32 جلد9. «فهرست اقالیم خمسه» که ترجمه ای از یک کتاب جغرافیایی از نویسنده ای آمریکایی است و میکروفیلم آن به ضمیمه کتاب «افضل التواریخ» در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) 10. «قبله» (جدول انحراف قبله در شهرها و ممالک دنیا) [11. «لغات متفرقه» که فرهنگ لغات لهجه های مرزهای ایران است و به خط مؤلّف به شماره 9690 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) ] 12. «ما مهندس داریم» 13. «معرفة القبله» [که در سال 1372ق چاپ شده و مؤلّف شرح حال خود را در آن کتاب آورده است.] 14. «نقشه
ص: 228
ایران» [که در سال 1356ق چاپ شده است. 15. «نقشه تفصیلی سرحدات ایران»]
ابوالفتوح عبدالرزاق بن محمّد بن ابوالفتوح قصری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از محلّه «باب کوشک» [اصفهان بوده و] از ابومحمّد رزق اللّه بن عبدالوهاب تمیمی، ابوعبداللّه قاسم تمیمی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی حدیث ابن کرامه (ابوجعفر محمّد بن عثمان بن کرامه، متوفی 254 یا 256 در کوفه) را از وی شنیده است.
«قصر» و «باب کوشک» از محلاّت یهودیه اصفهان است.(1)
ملاّ عبدالرّزاق بن مختار گیلانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری.] در روز دوشنبه 9 رمضان 1082ق نسخه ای از کتاب «کافی» را به خط نسخ کتابت نموده و نزد علاّمه مجلسی قرائت کرده است. و در ذی القعده 1083ق علاّمه مجلسی جهت او اَنهائی مرقوم داشته است. نسخه به شماره 4592 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)
علاّمه میر عبدالرزاق رضوی کاشانی بن محمّدیوسف طبیب بن میر محمّدرضا بن میر زین العابدین رضوی، عالم فاضل، و حکیم جامع از علمای قرن یازدهم هجری.
ص: 229
در اصفهان خدمت جمعی از دانشمندان خصوصا سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان و میر ابوالقاسم فندرسکی به تحصیل پرداخته و در فقه، اصول، ادبیات، منطق، کلام، فلسفه، ریاضیات و طب مهارتی به سزا یافت و چندی در اصفهان به تدریس مشغول شد. عاقبت به کاشان مراجعت نموده و بساط تدریس و تعلیم را در آنجا برپا داشت. او از عواید مستغلات موروثی امرار معاش می کرد و از پذیرش مقرری و هدایای ارباب حکومت پرهیز داشت.(1)
او در 5 شعبان 1046ق نسخه ای از «شرح هدایة الاثیریه» ملاّ صدرا را کتاب کرده که جزو کتب اهدایی آقای سیّد محمّد مشکاة به کتابخانه دانشگاه تهران موجود است.(2)
پسرعمویش میر محمّدهادی در کاشان به طبابت مشغول بوده و ملاّ محمّدعلی واحد قمی هم از شاگردان میر عبدالرزاق در اصفهان است.(3) رمضان بن علی نیز از شاگردان اوست که نزد او کتاب «الهدایا لشیعة ائمة الهدی» تألیف: میرزا محمّد مجذوب تبریزی، که شرح مفصل «کافی» ثقة الاسلام کلینی است را نزد او خوانده و در سال 1088ق در حضور استاد آن را مقابله کرده و از استاد چنین یاد کرده است: «استادنا المحقّق و النّحریر المدقّق السیّد الاجل الرّضوی سیّد عبدالرزاق بن محمّدیوسف الکاشانی» این نسخه در کتابخانه سیّد ضیاءالدّین علاّمه در اصفهان موجود است.(4)
حاج عبدالرزاق اصفهانی معروف به «مخترع نوظهور» نقاش و تذهیب کار و جلدساز
ص: 230
عهد محمّد شاه قاجار است. وی در آبرنگ و رنگ روغن استاد بوده و خط نستعلیق را نیکو می نوشته است. او در صحافی در فنّ لایه چینی استاد بوده و آثار ارزنده ای پدید آورده است.
این آثار از اوست:
1. تصویر انداختن ابراهیم در آتش 2. تصویر یک حمام که در کاتالوگ «کل ناقی» لندن به چاپ رسیده است. 3. تصویر شاه عباس در یک مجلس ملاقات با سفیر هند که در 1276ق کشیده شده است.4. جلد لایه چینی و رنگ روغنی که در سال 1274ق کشیده شده و اکنون در مجموعه آقا فرخ محبوبیان است.(1)
میرزا عبدالرزاق طبیب اصفهانی متخلّص به «مشرب» ادیب فاضل و شاعر [در قرن دوازدهم هجری] مؤلف کتاب «الطّب».(2)
[در اکثر علوم از جمله طبابت مهارت داشت. در عهد عالمگیر پادشاه به هندوستان رفت و چندی در کشمیر به سر برد. در اواخر عمر در تَتِه می زیست و سرانجام در سال 1127ق وفات یافت این رباعی از اوست:
یک چند در این شهر پریشان گشتیم گفتیم گران شویم ارزان گشتیم
در طالع ما کساد بازاری بود کآئینه فروش شهر کوران گشتیم(3) ]
ص: 231
میرزا عبدالرزاق تبریزی اصفهانی متخلّص به «نشئه» از شعرای قرن دوازدهم هجری. سخن شناس بود و عمر در صحبت با شعراء و شعر صرف نموده بود و آنچه می گفت درست و سنجیده بود. در اصفهان وفات یافت.
در پای خمی دیده پیمانه ضیا یافت کوری به قدمگاه می ناب شفا یافت(1)
[بیت فوق متعلق به سراجای نقاش اصفهانی است.(2)
درباره او نوشته اند که سلسله نسبش به جهانشاه ترکمان می رسد. نسخه ای از دیوان اشعار او به شماره 14761 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3) ]
شیخ عبدالرسول اصفهانی [از علمای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری] از شاگردان آخوند خراسانی بوده و «شرح خطبه: اوّل الدّین معرفته» را از تقریرات استاد خویش تألیف نموده است. و در حدود سال 1356ق در نجف وفات یافته است.(4)
شیخ عبدالرّسول الیادرانی چهارسوقی، عالم فاضل معاصر [فرزند حاج حسین، از اهالی محلّه «الیادران» اصفهان. ابتدا در مدرسه صدر حجره داشت و به تحصیل مشغول بود و در کنار تحصیل با تلاش و کار امرار معاش می کرد. عاقبت به عتبات عالیات رفته
ص: 232
و به تحصیل پرداخت و در سامرا ساکن شد. او چون دیگران را با لفظ «اخوی» مخاطب قرار می داد، به شیخ عبدالرّسول اخوی شهرت یافته بود.]
حاج سیّد عبدالرّسول شجره متخلّص به «بزمی» [فرزند حاج سیّد اسماعیل و از نوادگان «شجره، ذاکر اصفهانی»] شاعر عارف ادیب و واعظ. [در قرن چهاردهم هجری[ در سال 1285ق در اصفهان متولّد شده، از غزل سرایان اصفهان و از اعضاء قدیمی و محترم انجمن ادبی شیدا بود. ارادت خدمت آقا میرزا عباس صابرعلی پاقلعه ای داشت. و علاوه بر فضل و ادب در علم تجوید و قرائت به سبک مرحوم محمّدعاصم کاشانی مهارت داشت و در شناخت آثار هنری خصوصا نقاشی صاحب نظر بود. در سال 1355ق [12 آبان 1312 مطابق سنگ مزار او] وفات یافت و در تخت فولاد [تکیه آغاباشی] مدفون شد.
از اوست:
با یاد دوست سر به گریبان که می برد زین باغ برگ عیش به دامان که می برد
جز یاد غنچه دهنت ای گل مراد ما را به سیر باغ و گلستان که می برد(1)
سیّد عبدالرّسول بن حسن حسینی اعرجی عبیدلی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم
ص: 233
هجری. او در پشت نسخه ای از «ارشاد القلوب» دیلمی، را نوشته است. بر حسب دستور او بهاءالدّین محمّد بن محمّدصالح مازندرانی در سال 1127ق بر این کتاب حواشی نوشته است. این کتاب به شماره 577 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
حاج شیخ عبدالرّسول بن حاج شیخ غلامرضا پناهنده گزی بُرخواری اصفهانی، عالم فاضل، از علمای معروف شهر گز، پس از تحصیل مقدمات به قم رفته و در درس حضرات آیات شیخ حسین نوری، ستوده، شیخ یحیی انصاری، شیخ نعمت اللّه صالحی نجف آبادی، مکارم شیرازی و سلطانی طباطبائی حاضر شد. سپس از درس خارج آیات عظام گلپایگانی، محقّق داماد و سیّد محمّدصادق روحانی بهره گرفت. آنگاه به اصفهان مراجعت نمود. اغلب در اصفهان در مدرسه ملاّ عبداللّه و مدرسه ذوالفقار تدریس می نمود و در گز به راهنمایی و ارشاد مردم می پرداخت.
او از مخالفین رژیم پهلوی بود و فعالیت های سیاسی او برای مبارزه مورد استقبال و حمایت مردم زادگاهش قرار داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در دو دوره به عنوان نماینده مردم بُرخوار و میمه به مجلس شورای اسلامی راه یافت. وی سرانجام در ماه شهریور 1380ش وفات یافته و در گلزار شهدای گز به خاک سپرده شد. کتاب «اسلام و آزادی» و چندین حاشیه بر کتب فقهی از آثار اوست.(2)
ص: 234
حاج شیخ عبدالرّسول قائمی فرزند شیخ فرج اللّه دیزیچه ای اصفهانی، از علمای معاصر اصفهان.
در 3 رمضان 1316ق در روستای «دیزیچه» اصفهان متولّد شد. مقدمات را در زادگاه خود نزد شیخ فرج اللّه دیزیچه ای آموخت. سپس به اصفهان رفته و سطوح را نزد میر سیّد احمد مدرس و شیخ علی مدرس یزدی به پایان رساند و دروس خارج را نزد سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و سیّد محمّدرضا خراسانی فرا گرفت. آنگاه به حوزه علمیه قم رفته و در درس حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد. او در سال 1349ق به نجف اشرف مشرّف شده و از درس حضرات آیات میرزا محمّدحسین نائینی، شیخ ضیاءالدّین عراقی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره گرفت. در سال 1360ق پس از مراجعت از سفر حج به امر آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و درخواست اهالی شهر به آبادان رفت و در آنجا به تبلیغ دین و خدمت به مردم مبادرت ورزید و نماز جماعت را در مسجد نو آن شهر اقامه نمود.
از اقدامات مؤثر او مبارزه با بدعت ها و عقاید انحرافی همچون عقاید کسروی و بیان روشن و مستدل حقایق اسلام به مردم بود. از خدمات اجتماعی او احداث و یا تعمیر برخی از مدارس و مساجد همچون مسجد نو، مدرسه قائمیه و دارالایتام و حوزه علمیه در آبادان و مسجد ولیعصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) در جزیزه خارک است.
او پس از آغاز جنگ ایران و عراق در سال 1359ش به اصفهان مراجعت نموده و در مسجد باب الرّحمه واقع در دروازه دولت به اقامه جماعت مشغول شد و در کنار آن به ارشاد مردم و رفع گرفتاری های نیازمندان پرداخت.
ص: 235
این عالم جلیل القدر سرانجام در صبح روز شنبه 23 شعبان 1412ق (مطابق 16 بهمن 1372ش) در اصفهان وفات یافته و پیکر او به قم منتقل و در یکی از اطاق های صحن بزرگ مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) مدفون گردید.
از تألیفات او: 1. «رساله ای در حدیث غدیر»2. «شرح برخی از خطب نهج البلاغه»3. «یادداشت هایی در فقه» را می توان نام برد.(1)
سیّد عبدالرّسول حجازی دهاقانی فرزند سیّد هاشم بن میرزا بابا حسینی دهاقانی، عالم فاضل جلیل. در سال 1265ش در دهاقان متولّد شد و جهت تحصیل به اصفهان آمد. او هشت سال از محضر عالم ربانی و حکیم عارف آخوند ملاّ محمّد کاشانی کسب فیض نمود و تربیت شد. همچنین از درس حکیم جهانگیرخان قشقائی، میرزا احمد مدرس، آقا سیّد مهدی درچه ای و سیّد عبداللّه ثقة الاسلام بهره گرفت.
وی سرانجام در دی ماه 1358ش وفات یافته و در تکیه سیّدالعراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. او از شاگردان و رفقای صمیمی حاج آقا رحیم ارباب بود که پس از نابینائی مرحوم ارباب به جای ایشان امامت مسجد گرگ یراق ها را به عهده گرفت. همچنین مرحوم حجازی از دوستان صمیمی حاج میرزا آقا دهکردی امام جماعت مسجد سرخی اصفهان بود. و پس از آنکه مرحوم دهکردی به بیماری مبتلا شد، به جای او در مسجد سرخی اقامه جماعت نمود.
او صاحب مکنت بود و به فقراء و طلاب کمک و مساعدت می نمود. از ایشان سقاخانه ای در سرای ساروتقی به یادگار مانده است. وی در اواخر عمر در مسجد کرمانی
ص: 236
امامت می نمود.(1)
عبدالرّسول منتصر، شاعر ادیب متخلّص به «حقیقت» کارمند بازنشسته بانک ملّی ایران و کارشناس رسمی حسابداری دادگستری اصفهان. وی در روز شنبه 5 ذیقعده 1411ق وفات یافته و در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.
این شعر از اوست:
شدم سخت درمانده از کرد خویش پشیمان ز کرد کار و گشتم پریش
بکردم همی روز و شب را تَبَه سراسر بود نامه ام پر گُنَه
«حقیقت» ره رادمردان را بگیر تو تا زنده ای دست افتاده گیر(2)
میرزا عبدالرّسول مداح شوشتری، شاعر ادیب و مرثیه سرای معروف. [در اوایل قرن سیزدهم هجری] مقبره او در قبرستان سر قبر آقای اصفهان بوده که پس از تخریب و تسطیح قبرستان، قبر او هم از بین رفت.(3)
عبدالرّسول طبیبیان متخلّص به «ناطق» [فرزند سیّد هادی] شاعر ادیب و طبیب حاذق
ص: 237
در سال 1283ش در شهرضا متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در [شهرضا] و اصفهان به پایان رسانید و در ضمن تحصیل، علوم قدیمه همچون صرف و نحو و معانی و بیان را آموخت [در طب نیز نزد دکتر احمدخان محیی، دکتر مسیح اللّه خان حافظ الصحّه و میرعلائی تحصیل کرد.] در سال 1311ش پس از موفقیت در آزمون پزشکی، در بهداری شهرضا به فعالیت پرداخت. او در هنگام تحصیل در اصفهان در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و [سرانجام در 12 بهمن 1364ش وفات یافته و در صحن امامزاده شهرضا مدفون شد. او از شعرای نامدار دیار خود بود. و در شعر کتاب های «گلچین ناطق»، «رضانامه» و «مادر» را نوشته است.(1) ]
این ابیات از او (به مناسبت میلاد مسعود پیامبر اسلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است:
امروز درخشان شده یک کوکب بس تابان کز پرتو نور آن روشن شده هر ایوان
از جانب یزدان گشت، این نور هویدا بین تا محو شود ظلمت، معدوم شود حرمان
عبدالرشید بن محمّد مقیم [از فضلای قرن یازدهم هجری] از شاگردان علاّمه مجلسی است. او نسخه ای از جلد یکم «بحارالأنوار» را در سال 1093ق کتابت نموده و در کتابخانه دانشمند عالیقدر جناب آقای دکتر سیّد احمد تویسرکانی در اصفهان موجود است.
ص: 238
حاج عبدالرّضا بن شکراللّه بن عارف بن محمّد موغاری اردستانی [از کاتبان و فضلاء قرن دهم هجری] در بامداد روز جمعه 28 محرم 973ق کتابت نسخه ای از «مجموعه ورام» را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 5388 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
[موغار از روستاهای اردستان اصفهان است.]
میرزا عبدالرّضا اصفهانی متخلّص به «متین» فرزند عبداللّه بن عبدالعال بن شیخ حسین نجفی مالکی، شاعر ادیب در قرن دوازدهم هجری. پدرش از نجف اشرف به اصفهان آمده و او در سال 1103ق در اصفهان متولّد شد. در 16 سالگی به هند رفته و به واسطه قریحه و ذوق شعر و ادب مورد توجه اعیان و بزرگان آنجا قرار گرفت. عاقبت در سال 1175ق به بنگاله رفته و در همان سال وفات یافت. دیوان اشعار او قریب به دوازده هزار بیت دارد.
از اوست:
به عزم گلشن امشب برق بی تابانه می آید خسی باقی است پنداری ز خاک آشیان من(2)
ص: 239
مولی عبدالرّضا کاشانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از شاگردان علاّمه مجلسی است. او در شوّال 1077ق جلد دوم «بحارالأنوار» را در اصفهان به خط نسخ کتابت نموده و آن را نزد علاّمه مجلسی قرائت کرده و مجلسی در تاریخ ربیع الاوّل 1078ق گواهی قرائت و اجازه روایت جهت او مرقوم نموده است و با القاب «المولی الفاضل الصّالح التّقی و الزّکی» از او یاد کرده است.(1)
عبدالسّلام اصفهانی، از اصحاب حضرت جواد علیه السلام است.(2)
ابوالغنائم عبدالسّلام بن عبدالصّمد بن احمد بن فضل بن احمد بن علی عنبری اصفهانی. [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] شیخ صالح از اولاد محدّثین بوده و از ابوالقاسم عبدالرّحمان بن منده، ابوعمرو عبدالوهاب بن مندة و جز آنها حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده است.(3)
عنبری منسوب به «بنی عنبر» (عنبر بن عمرو بن تمیم) و طائفه ای از بنی تمیم می باشند.
عبدالسّلام بن ماجد اصفهانی، معروف به «کمال» از ادبای قرن یازدهم هجری. از
ص: 240
آثار او: «مناظره بغداد و اصفهان» به نظم و نثر فارسی.(1)
ابوالخیر عبدالسّلام بن محمود بن محمّد بن احمد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان حسن آبادی جرواآنی معروف به «ابن ابی عیسی» [از محدّثین قرن ششم هجری.] از اهالی محله «جرواآن».
از حفاظ حدیث و شیخ فاضل و صالح و صادق و از خاندان محدّثین بوده و در سال 449ق متولّد شده است.
از ابومنصور شجاع بن علی بن شجاع مصقلی، ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد بن ابی عیسی حسن آبادی (عموزاده صاحب عنوان) و ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی و جز آنان حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی در محله جیران (جرواآن) او را ملاقات کرده و از او حدیث شنوده است.
سرانجام در 25 صفر 534ق در اصفهان وفات یافت.(2)
عبدالسّمیع اصفهانی، از علماء کاملین در قرن دهم هجری بوده و حافظ حسین کربلائی مؤلف «روضات الجنان» گوید: در شهر صفر سال 956ق در اصفهان به خدمت او رسیده است.(3)
ص: 241
شیخ عبدالصالح بن آقا محمّدمهدی پاشنه طلائی یزدی [بن محمّداسماعیل بن محمّدابراهیم بن ملاّ محمّدصادق اردستانی]، عالم فاضل [در اواخر دوره قاجاریّه] از نوادگان ملاّ محمّدصادق اردستانی است و در یزد سکونت داشته است.(1)
ابونهشل عبدالصّمد بن احمد بن فضل بن احمد بن علی بن یحیی بن ابان بن حکم بن مرثد بن جابر بن خیوان بن اخرم بن ذهل بن ذؤیب عنبری ادیب، [از محدّثین و ادباء و فضلای قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]
در سال 427ق متولّد شده و از ابوالفضل هارون بن محمّد بن احمد بن عبداللّه بن هارون اصفهانی، ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن زیده ضبّی، ابوالحسن احمد بن محمّد بن حسین بن فادشاه اصفهانی، ابوذر محمّد بن ابراهیم بن علی صالحانی و ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شاذان اعرج و جز آنان حدیث شنیده است.
ابونهشل عنبری در سال 510ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه تمام مسموعاتش را نوشته است. او در ذیحجه 517ق وفات یافته است.(2)
شیخ عبدالصّمد بن حسین محلاّتی، فاضل ادیب [در قرن سیزدهم هجری] سال ها در
ص: 242
اصفهان ساکن بوده و از علمای این شهر کسب فیض می نموده و به کتابت کتب علمی و ادبی می پرداخته است.
در اصفهان نزد [ملاّ محمّدباقر فشارکی و میرزا یحیی بیدآبادی و(1) ] حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی فقه و اصول را آموخته و در فن قرائت از ملاّ خدابخش بهره گرفته است.(2)
او در 17 جمادی الاولی سال 1273ق کتابت نسخه ای از «عروض» سیفی شاعر بُخاری را در اصفهان به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه ضمیمه مجموعه شماره 623 کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)
همچنین در تاریخ 20 ربیع الثانی 1284ق کتابت «رساله ای در معما» از: ملاّ حاجی را در مدرسه میرزا حسین جنب مسجد سیّد حجة الاسلام به پایان رسانیده است. رساله ضمن مجموعه شماره 623 در کتابخانه دانشکده الهیات مشهد موجود است.(4)
محلاّتی مجموعه ای شامل کتاب های «اشکال الاربعه»، «تعدیل المیزان» و «شرح تهذیب المنطق» را در سال های 1281 و 1291ق در اصفهان به خط نسخ و نستعلیق کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. مُهر بیضوی او «عبده الرّاجی عبدالصمد» و تاریخ تملک او بر این نسخه شوال 1295ق است.(5) او تا این سال در قید حیات بوده است.
عبدالصّمد بن عاشور تبریزی از فضلاء قرن یازدهم هجری در سال 1101ق «شرح شرایع» را به فارسی ترجمه کرده و آن را «سفینه توفیق» نام نهاده و کتاب را به نام شاه سلیمان و در مدرسه سلیمانیه اصفهان نوشته است. نسخه این کتاب به خط مؤلّف نامبرده
ص: 243
به نظر مرحوم تربیت رسیده است.(1)
نسخه ای از کتاب «سفینه توفیق» در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2)
شیخ نورالدّین عبدالصّمد بن علی اصفهانی نطنزی از مشایخ اقطاب صوفیه است. [در علوم دینی علوم خود مهارت داشته و مراتب سیر و سلوک را نزد مشایخ طریقت طی نموده] و از شیخ نجیب الدّین بزغش خرقه پوشیده است. [شیخ عزّالدّین محمود نطنزی کاشانی و] شیخ کمال الدّین عبدالرّزاق کاشانی [سال ها نزد او عرفان نظری آموخته و از مقام علمی و معنوی او کسب فیض نموده و] از او خرقه پوشیده اند.
شیخ نورالدّین در نطنز ساکن بوده و خانقاه داشته و همانجا در سال 699ق وفات یافته و به خاک رفته و مریدانش بقعه ای عالی بر سر مزار او بنا کرده اند.(3)
عبدالصّمد شریف بن موسی (بن) رضا امامی، عالم فاضل [از محدّثین و دانشمندان قرن یازدهم هجری] از شاگردان علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی بوده و کتاب «من لا یحضره الفقیه» را نزد او خوانده و در پایان کتاب الصلاة، علاّمه مجلسی اَنهائی را در ذیحجه 1095ق به نام او مرقوم فرموده است. همین عبدالصّمد می نویسد که در دهه آخر سال 1090ق کتاب را در مدرسه سلیمانیه مقابله کرده است. کاتب نسخه
ص: 244
محمّدقاسم بن میرزا علی رازی است و کتاب به شماره 3603 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
صاحب عنوان ظاهرا شارح «توحید مفضل» است.
«شرح توحید مفضل» که در سال 1095ق نگاشته شده ضمن مجموعه شماره 3514 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
همچنین او مجموعه ای شامل: «اثبات حدوث العالم» تألیف: شیخ حسین تنکابنی و «الالهیات» تألیف: شمس الدّین محمّد خفری را برای استادش شیخ بهاءالدّین (محمّدفاضل هندی) در سال 1089 کتابت نموده که به شماره 94 در کتابخانه آقای افشین عاطفی در کاشان موجود است.(3)
ابوعبداللّه عبدالصّمد بن یزید (مردویه) از مصاحبین فضیل بن عیاض [است.] صاحب عنوان به «مردویه صائغ» شهرت داشته است. فوت او در سال 235ق(4) [واقع شد.]
عبدالصّمد نَقنِه ای [خطاط نستعلیق نویس قرن سیزدهم هجری.] در روز جمعه 19 شوال 1268ق نسخه ای از کتاب «تحفه نظامیّه» تألیف: عبدالقادر رویانی را به خط نستعلیق نوشته است. کتاب به شماره 577 در کتابخانه جامع گوهرشاد در مشهد مقدّس
ص: 245
موجود است.(1)
[«نقنه» به فتح نون و سکون قاف و کسر نون دوّم، از روستاهای سمیرم اصفهان است.]
عبدالظهیر بن معصوم کرهرودی [خطاط قرن یازدهم هجری] نسخه ای از «ترجمه الهیات شفا» را که سیّد علی امامی اصفهانی ترجمه کرده بود را به خط تعلیق نوشته و نسخه جزو کتاب های اهدایی آقای مشکوة به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)
سیّد عبدالعال بن سیّد حسین حسینی کرکی عاملی، از علمای اصفهان در قرن یازدهم هجری است. او از جمله کسانی است که در وقف نامه مدرسه نوریه، به وقف شهادت داده است. و سجع مهر او عبارت: «الواثق برحمة الغنی عبدالعال بن حسین الحسینی» است.(3)
شیخ عبدالعال بن محمّد مقیم فریدنی خوانساری، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن دوازدهم هجری است، ظاهرا از شاگردان علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی بوده و در
ص: 246
اصفهان به تدریس و تحقیق و تألیف مشغول شده است. او تا سال 1149ق در قید حیات بوده و سال وفاتش معلوم نیست. جمعی از فضلاء نزد او تحصیل کرده اند از جمله فرزندش علی و نظام الدّین خوانساری و محمّدرضا بن سلطان احمد قاری خوانساری(1) ] به دستور او در جمادی الثّانیه 1107ق، نظام الدّین محمّدفاضل تونی کتاب «الروضة البهیّه» را نوشته و صاحب عنوان آن را با نسخه ای که به نظر علاّمه مجلسی رسیده و تصحیح شده است، مقابله و تصحیح کرده است. تاریخ مقابله 1119ق است. این نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
شیخ عبدالعال «مصباح» کفعمی [موسوم به «جنة الامان الواقیه»] را به فارسی ترجمه کرده [و آن را به شاه طهماسب ثانی تقدیم داشته است.] نسخه ای از این کتاب به خط علی بن عبدالعال (فرزند مترجم) و موّرخ شوال 1108ق با حواشی مترجم، به خط نستعلیق و نسخ، به شماره 1259 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3) [نسخه دیگری از این کتاب به شماره 2509 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد.(4)
از آثار او کتابی در «ادعیه» مشتمل بر 40 باب به فارسی نوشته و تاریخ کتابت 6 جمادی الاوّل 1121ق است. نسخه به شماره 15353 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(5) ]
او همچنین در حواشی «تفسیر جوامع الجامع» طبرسی، حواشی از «تفسیر بیضاوی» نقل نموده و تعلیقاتی در نقد آن از خود افزوده و کتاب را در 17 رجب 1149ق وقف
ص: 247
نموده است. نسخه به شماره 241 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم نگهداری می شود.(1)
[شیخ عبدالعال «صحیفه سجادیه» را ترجمه کرده و شاگردش نظام الدّین خوانساری در سال 1110ق آن را کتابت کرد. سپس به امر او شاگرد دیگرش محمّدرضا خوانساری در 10 رمضان 1110 ملحقاتی بر «صحیفه سجادیه» را کتابت نمود و مترجم حواشی مفیدی به فارسی به آن کتاب افزود. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه مرحوم شیخ مهدی مجدالعلماء نجفی در اصفهان موجود است.(2) ]
میر عبدالعال متخلّص به «نجات» فرزند میر محمّدمؤمن حسینی کوه گیلویه ای. شاعر ادیب و نویسنده ماهر در قرن یازدهم و دوازدهم هجری. پدرش در دستگاه میرزا حبیب اللّه صدر بوده، سپس مستوفی کوه گیلویه و بعدا استرآباد شد. فرزندش در عداد منشیان دستگاه سلاطین صفویه بوده [و مدتی در کتابخانه سلطنتی کار می کرده و خط خوشی داشته است.]
فوتش در سال 1141ق به سن متجاوز از 90 سال روی داده قبرش در تکیه آقا حسین خوانساری است. مادّه تاریخ وفاتش را [میرزا شفیعای] اثر شاعر گوید:
چون میر نجات از جهان کرد عبور شد جای غزل مرثیه خوانی دستور
در ضمن دعا «اثر» به تاریخش گفت: «با سیّد کائنات گردد محشور»
فوتش را در سال 1121ق نیز گفته اند.
شعر خوب می گفته و در آن «نجات» تخلّص می نموده است. دیوانش قریب به ده هزار بیت است. [نسخه هایی از «دیوان نجات» در کتابخانه آکادمی علوم شوروی در
ص: 248
لنینگراد، و کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است. «مثنوی مسیر الطّالبین» که در سال 1085ق سروده شده و حدود هزار و دویست بیت است و «مثنوی گل کشتی» در آداب و رسوم و فنون کُشتی که در سال 1112ق سروده شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه ملّی تبریز، موزه بریتانیا، کتابخانه ملّی ملک، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه آکادمی علوم شوروی در لنینگراد و کتابخانه دانشگاه پنجاب لاهور در پاکستان موجود است. مقبره «میر نجات» تا سال های اخیر باقی بود و در تعمیراتی که در سال 1373ش توسط شهرداری اصفهان در تکیه آقا حسین خوانساری صورت گرفت مقبره او را از بین بردند.]
از اوست:
می خواست سوی من نگرد سوی خویش دید خوش نوش کرد شربت بیمار خویش را(1)
شیخ عبدالعال فریدنی متخلّص به همایون، از احفاد شیخ علی بن عبدالعالی کرکی (محقّق ثانی) و خود از شعرای قرن سیزدهم هجری است. در غزل سرائی صاحب طبعی خوش بوده و با هجو دیگران را می آزرده است. عاقبت در سال 1229ق او را در هنگام خواب کشتند.
ص: 249
از اوست:
بگذشته ز ابروان تو مژگان و من ز جان باید ز جان گذشت چو تیر از کمان گذشت(1)
شیخ عبدالعالی فرزند علاّمه فقیه شیخ نورالدّین علی (محقّق ثانی) [بن حسین بن علی بن محمّد بن عبدالعالی] کرکی عاملی، عالم فاضل، فقیه محقّق. [از علمای قرن دهم هجری.] متولّد در شب جمعه 19 ذیقعده سال 926ق و متوفی به سال 993ق. مدفون در مزار متبرک درب امام اصفهان و پس از گذشت سی سال استخوان ها به مشهد مقدّس رضوی منتقل و در دارالسیاده مبارکه مدفون شد.(2)
[مادّه تاریخ وفاتش عبارت «ابن مقتدای شیعه» است. او از پدرش روایت می کند و جمعی از فضلاء همچون: معانی تبریزی، قاضی حبیب اللّه بن علی طوسی، نورالدّین محمّد نسّابه اصفهانی، محمّد بن احمد اردکانی، ابوالحسن شریف قائنی، حسین بن حیدر بن قمر کرکی، شیخ بهائی، میرداماد، یونس جزایری، قاضی معزالدّین حسین اصفهانی و دیگران از او روایت کرده اند.
کتاب ها و رساله های زیر از اوست:
1. «اللّمعه فی عدم عینیة الجمعه» 2. «حاشیة ارشاد الاذهان» که در کتابخانه مدرسه
ص: 250
مروی تهران نسخه خطی آن وجود دارد. 3. «رسالة فی البلوغ و بیان حدّه»4. «النّظامیّه»5. «رسالة فی القبلة» خصوصا قبله خراسان6. «مناظرات مع مخدوم الشّریفی السُّنّی»7. «شرح الفیه» شهید(1) ]
ابوبکر عبدالعزیز بن احمد بن علی تاجر معروف به «آدمی» از محدّثین [عامّه در قرن چهارم هجری] و از بازرگانان مشهور و به امانت معروف بوده و سال 386ق وفات یافته [است.]
از ابومحمّد عبداللّه بن خالد بن محمّد بن رستم رازانی روایت می کند.(2)
ابوالحسن عبدالعزیز بن احمد جزری اصفهانی، [از محدّثین عامّه در قرن سوم هجری[ وی از فقهاء ظاهری و از اصحاب ابوسلیمان داود بن علی بن خلف اصفهانی قاضی «ربع اسفل» از سمت مشرق بغداد از طرف عضدالدّوله دیلمی بوده است.
او مؤلف «مسائل الخلاف» است و بعد از سال 270ق فوت شده است.(3)
ص: 251
ابومحمّد عبدالعزیز بن احمد مافرّوخی از دانشمندان و محدّثین خاندان مافرّوخ اصفهان.(1)
ابوعبداللّه عبدالعزیز بن عبداللّه بن ابی سلمه تیمی ماجشون، [از محدّثین عامّه در قرن دوم هجری] اصلاً از اهالی اصفهان و از حفاظ حدیث و ثقه بوده و در فقه هم مهارت داشت. در مدینه (یثرب) ساکن بوده و سپس به بغداد رفته و در سال 164ق در آنجا وفات کرده [و در مقابر قریش دفن شد] تألیفاتی در احکام دارد.
او از جعفر بن محمّد بن علی (امام صادق علیه السلام ) و عبداللّه بن دینار و عمر بن عبداللّه بن دلف روایت می کند و احمد بن عبداللّه بن یونس و عبداللّه بن صالح از او روایت می کنند.(2)
سکة ماجشون (کوی ماجشون) در اصفهان به او منسوب بوده و ماجشون به معنی «ماه گون» است.
ابوالقاسم عبدالعزیز بن عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز دارکی اصفهانی، از بزرگان فقهاء و محدّثین شافعیه [در قرن چهارم هجری.]
ص: 252
پدرش (عبداللّه) و نیای مادری او (حسن بن محمّد دارکی) از محدّثین اصفهان بوده اند. عبدالعزیز در نیشابور و بغداد تحصیل کرده از ابواسحاق مروزی فقه و حدیث آموخته و ابوحامد اسفراینی نزد او بهره علمی برده است. این اسفراینی در حق او گوید:
«فقیه تر از او در روزگار ما ندیدیم.» سال ها در بغداد تدریس می نموده و از اکابر فقهاء شافعیه شمرده می شد. تا اینکه در شوال یا ذیقعده 375ق وفات یافته و در مقبره شونیزیه بغداد مدفون شده است.
او از نیای خود حسن دارکی روایت می کند و ابومنصور احمد بن حسین بن علی بن عمر حربی سکری از او روایت می کند.(1)
[«دارک» از قریه های بلوک قُهاب جی اصفهان است و اکنون در شمال شهر اصفهان واقع شده و به شهر پیوسته است.]
ابومحمّد عبدالعزیز بن محمّد بن عبدالعزیز کسائی مقری، [از محدّثین عامّه اصفهان[ از ابی علی صحّاف، ابی عمرو بن حکیم، عبداللّه بن ابراهیم بن صباح، محمّد بن عمر بن حفص و احمد بن عثمان ابهری روایت نموده و در سال 388ق وفات کرده است.(2)
ابومحمّد عبدالعزیز بن محمّد بن عبید بن ابوعبیده درآوردی جهنی مدنی اصفهانی،
ص: 253
[از محدّثین عامّه اصفهان در قرن دوم هجری] از اهالی اصفهان و ساکن «مدینه» است. «زِرِکلی» در «الاعلام» او را به قریه «درآورد» از قراء خراسان منسوب می دارد. امّا حافظ ابونعیم در «اخبار اصفهان» می نویسد: چون شخص می خواست وارد شود می گفت «اندرون» اهالی «مدینه» او را «درآوردی» می گفتند.
او از ابراهیم بن عقبه، صفوان بن سلیم، حرب بن حسن طعان، نعیم بن حداد، عثمان بن عبیداللّه بن ابی رافع، علاء رقی، مکحول، هشام بن عروه، یحیی بن سعید انصاری، عمرو بن ابی عمرو، سهیل بن ابی صالح و زید بن اسلم روایت کرده است و عبداللّه بن عبدالوهاب، سعید بن منصور، احمد بن حنبل و یحیی بن سعین و دیگران از او استماع حدیث کرده اند.
او در سال 186ق [و یا به قولی در سال 182ق] وفات کرد.(1)
شیخ ابوالمبارک عبدالعزیز بن محمّد بن منصور بن ابراهیم بن مرداس آدمی شیرازی، از بزرگان و محدّثین و علمای قرن ششم هجری و ساکن شیراز بوده و در عهد اتابک زنگی بن مودود در جامع شیراز به خطابت مشغول بود و در سال 559ق در شیراز وفات یافت و قبرش در مقابل مسجد خبازه بوده است.
عبدالعظیم اصفهانی، از فضلاء اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری و
ص: 254
مؤلّف «شرح فرائد» است. در میان این کتاب اجازه ای از «محمّدعلی بن محمّدباقر» (ظاهرا حاج شیخ محمّدعلی ثقة الاسلام فرزند حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی) موجود است که در سال 1304ق برای عبدالعظیم نوشته است. «شرح فرائد» به شماره 3262 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)
همچنین او رساله ای اجتهادی در بیع وجوه و غنا و پاره ای از مسائل اصول مانند تقلید و غیره به عربی را تألیف نموده و محمّدعلی گواری در سال 1301ق به خط نستعلیق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 3869 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
حاج ملاّ عبدالعظیم بن محمّدتقی بیدگلی کاشانی زوّاره ای، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
در حدود سال 1170ق در «بیدگُل» کاشان متولّد شده و نزد میرزا ابوالقاسم قمی و ملاّ احمد نراقی به تحصیل پرداخته و به اجتهاد نائل شد. عاقبت در اردستان و زوّاره ساکن شده و به اقامه جماعت و تدریس و وعظ و خطابه پرداخت و در آن حدود صاحب نفوذ و اعتبار شد و هنگامی که لطفعلی خان ترشیزی مدرسه ای را در زوّاره احداث کرده و رقباتی را برای آن وقف نمود، ملاّ عبدالعظیم را به تولیت آن مدرسه و موقوفات معیّن نمود.
حاج ملاّ عبدالعظیم خط نسخ را خوش می نوشته و به کتابت قرآن مجید می پرداخته و نسخه ای از قرآن مجید را در سال 1248ق کتابت نموده است. [همچنین در سال
ص: 255
1228ق نسخه ای از کتاب «آئینه شاهی» را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 1/7542 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1) ] سال فوتش به دست نیامد. فرزندان و اعقاب او از علمای زوّاره و اصفهان بوده اند.(2)
سیّد عبدالعظیم بن حسن موسوی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری.] کتاب «المیراث» تألیف: حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی را به همراه علی میرزا در سال 1294ق در اصفهان تصحیح و مقابله کرده است. همچنین او در رجب 1293 کتابی در «امامت» تألیف: حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی را مقابله و تصحیح کرده است.(3)
سیّد عبدالعظیم بن سیّد علیرضا حسینی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل محقّق [حکیم و ادیب شاعر، از دانشمندان قرن سیزدهم هجری.] از شاگردان میرزای قمی، سیّد محمّد مجاهد کربلائی و آقا سیّد علی طباطبائی (صاحب ریاض) بوده و خود عالمی جلیل و فقیهی بارع بوده [است. او پس از تحصیل در عتبات عالیات به هند رفته و در حیدرآباد ساکن شده و به تبلیغ پرداخته تا اینکه در شهر «لکهنو» هند] پس از سال 1231ق وفات یافته است.(4) [فرزند سیّد محمّد متخلّص به «صفا» هم از شعراء بوده است.]
کتب زیر از اوست:
ص: 256
1. «تحفة الاصحاب» رساله عملیه به صورت سؤال و جواب و در آن از فتاوای میرزای قمی و آقا سیّد علی (طباطبائی) استاد خود نقل نموده [است. مؤلف آن را از کتاب دیگر خود «الضیاء اللاّمع» استخراج کرده و به فارسی به رشته تحریر درآورده است. کتاب در سال 1231ق تألیف شده و نسخه آن به خط حاج آقا بابا تبریزی خوئی و مورخ 24 ذیقعده 1264ق در کتابخانه سیّد محمّد جزائری در نجف اشرف موجود بوده است.(1) ]
2. «ضیاء اللاّمع» در شرح مختصر الشرایع 3. «المسطح السنی فی الرّد علی المنسطح الدکنی»، به عربی موضوع کتاب گفتگو و ردّ و ایرادی است بین مؤلّف و یکی از علماء حیدرآباد، پیرامون ربط حادث و قدیم. تاریخ تألیف 22 شوال 1228ق می باشد. نسخه گویا به خط مؤلف است و به شماره 3740 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) 4. «نور العرفاء فی شرح الهیات الشّفاء» در فلسفه به عربی، این کتاب محاکمه ای است بین حاشیه «ملاّ صدرای شیرازی» و حاشیه «آقا حسین خوانساری» بر «الهرات شفا» جلد اوّل آن به شماره 3960 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) [5. «عین الاصول»(4) 6. «شرح صمدیه»، به عربی، که محمّدصالح بن احمد بیدگلی در سال 1219ق کتابت کرده است و نسخه آن در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(5) ]
ص: 257
ملاّ عبدالعظیم کاشانی، از فضلاء ساکن اصفهان در قرن یازدهم هجری و شاگرد علاّمه مجلسی است. علاّمه مجلسی اجازه مختصری در اواسط ربیع الثانی 1068ق جهت او در جزء سوم «من لا یحضره الفقیه» نوشته است. این نسخه در کتابخانه مرحوم شیخ عباس قمی در مشهد مقدس موجود بوده است.(1)
شیخ عبدالعلی اصفهانی نجفی، از بزرگان علماء و زاهد و عابد و صاحب کشف و کرامات بوده [و در قرن سیزدهم هجری می زیسته است.] وی را تألیفاتی بوده است که پس از مرگش از بین رفته است. وی دایی حاج عبدالمطلب تاجر بوده که حاجی مزبور دایی جدّ مادری مؤلّف احسن الودیعه است.
صاحب عنوان در نجف اشرف در محضر صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری به تحصیل پرداخته و سپس در آن شهر مقدس تدریس نموده است. سیّد ابوتراب خوانساری و میرزا محمود بن حسن بن میرزا خلیل طبیب رازی نزد او تحصیل کرده اند. وی در حدود سال 1300ق در شهر نجف وفات یافته و مدفون شده است.(2)
[مرحوم شیخ محمّد امامی خوانساری وی را از احفاد آقا محمّد بیدآبادی نوشته است. سیّد ابوتراب خوانساری درباره استاد خود میرزا عبدالعلی اصفهانی گوید:
ص: 258
«انّه کان جامعا للمعقول و المنقول و مصرّحا باجتهاده استاد الکل الشیخ مرتضی الانصاری»(1) ]
حاج عبدالعلی باقی، از فضلاء و محقّقین معاصر در فروردین 1304ش. در شهرضا متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را نزد ملاّ علی نوری (اعمی) و سیّد فضل اللّه حجازی انجام داد. سپس به اصفهان رفت و در مدرسه جده و چندی بعد در مدرسه چهارباغ ساکن شد و نزد حضرات آیات شیخ محمّدباقر نجفی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی فقه و اصول را خواند. همچنین در درس «نهج البلاغه» میرزای علی آقا شیرازی و «شرح تجرید» حاج آقا صدر کوپائی حضور یافت. پس از آن یک سال در قم بود و از آنجا راهی تهران شد و در دانشکده معقول و منقول نزد اساتید آنجا الهی قمشه ای، مشکاة، بهمنیار، عصار، فاضل تونی و راشد تحصیل نمود. در کنار این تحصیلات، دروس حوزوی را نزد علمای تهران: استاد محمود شهابی تربتی، محمّدتقی آملی و سیّد احمد خوانساری تکمیل نمود.
او پس از اتمام تحصیل در کاشمر به تدریس پرداخت و مزار شهید سیّد حسن مدرس در آنجا را تعمیر کرد. در سال 1333ش به خاطر زدن تلگراف به حکومت وقت و اعتراض به بعضی مسائل (به همراه 9 نفر دیگر) به 4 سال زندان محکوم شد و از ادامه فعالیت او در اداره فرهنگ جلوگیری شد. پس از مدّتی به دعوت دکتر علی اکبر شهابی رئیس اوقاف کشور، در اداره اوقاف به کار پرداخت و در اراک، اصفهان و قم خدمت کرد در سال 1354ش بنا به نظر مرحوم آیة اللّه سیّد محمّدهادی میلانی مرجع عالیقدر،
ص: 259
رئیس اوقاف خراسان شد. مدّتی بعد به خاطر اختلاف با استاندار خراسان (ولیان) به مازندران منتقل شد. در سال 1355ش به خاطر اینکه با تعرضات ثابتی و نصیری در موقوفات نوشهر مخالفت کرد، به فعالیت او در اوقاف خاتمه داده شد.(1)
او نویسنده ای توانا و شاعری خوش قریحه است و تألیفاتی را به رشته تحریر درآورده است از جمله:
1. «بهار ادب» مطبوع 2. «مدرس مجاهدی شکست ناپذیر» مطبوع3. «کلید نگارش»4. «رمز پیروزی»5. «تاریخ منظوم خراسان»6. «شکوفه های ایمان»7. «کارنامه اوقاف»
این بیت از اوست:
چه خوش است حال مرغی که اسیر درد باشد به قفس ترانه خواند به زبان بی زبانی(2)
سیّد عبدالعلی عقدائی فرزند سیّد احمد، عالم فاضل جلیل. در عقدای یزد متولّد شده و مقدمات علوم دینی را در مدرسه کاسه گران و نیم آورد اصفهان تحصیل کرده. آنگاه به محضر آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی و آخوند ملاّ عبدالکریم گزی حاضر شد و کسب فیض نمود.
سال ها در اصفهان به شغل محضرداری مشغول بود. او متولّی مدرسه نیم آورد بود و در بین مردم به تواضع مشهور و عالمی خلیق و مهربان و زیرک و کاردان بود و در کمک به ایتام و فقراء تلاش می نمود. وی در 8 صفر 1371ق (برابر با 16 آبان 1330ش) وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
ص: 260
مادّه تاریخ وفاتش چنین است:
سر از بهشت بشیری بلند کرد و گفت: «شدی روانه بفردوس روح عقدایی»(1)
1371
حاج میرزا عبدالعلی مرندی فرزند سیّد احمد بن سیّد حسین، عالم فاضل زاهد [از علمای نیمه نخست قرن چهاردهم هجری] پدرش از اهالی «مرند» در آذربایجان بوده و به اصفهان آمده است. صاحب عنوان، از شاگردان آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آقا شیخ مرتضی ریزی بوده و در شب سه شنبه 21 ربیع الثانی 1354ق وفات یافته، در بقعه تکیه مرحوم ریزی مدفون گردید.(2)
عبدالعلی نصراصفهانی متخلّص به «نصر» فرزند محمّدباقر، از نوجوانی لب به سرودن شعر گشوده و از محضر استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی بهره گرفته است. سال ها در اداره راه به فعالیت مشغول بوده تا اینکه بازنشسته شده است. در انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کند.(3)
میرزا عبدالعلی نحوی فرزند میرزا محمّدتقی بن حاج محمّدحسین نایب الصّدر
ص: 261
هرندی اصفهانی، عالم فاضل ادیب [از ادباء و دانشمندان قرن سیزدهم هجری.]
در سال 1222ق متولّد شده و در اصفهان نزد علمای عالیقدری چون شیخ محمّدتقی رازی ایوان کیفی و حاج محمّدابراهیم کلباسی تحصیل کرد و به فراگیری فقه و اصول و ادبیات فارسی و عرب مشغول شد و خصوصا در ادبیات عرب مهارت به سزایی به دست آورد تا جایی که به «نحوی» مشهور شده و به تدریس از مقدمات تا شرح لمعه پرداخت. او عالمی گوشه نشین و دور از شهرت و ریاست بود و علیرغم وسعت علم و فضل ناشناخته بود.
وی در ربیع الاوّل 1306ق وفات یافته و در بقعه سر قبر آقا در محلّه خوابجون اصفهان مدفون شد.(1)
کتب زیر از تألیفات اوست:
1 و 2. دو «شرح بر سیوطی» یکی سی هزار بیت و دیگری شصت هزار بیت 3. «رساله صیغ العقود» در فقه به فارسی که ملاّ عبدالصمد بن ملاّ علی در سال 1308ق به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 1151 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(2) 4. «رساله عیدیه»5. «صحیفة المیراث من عدیم الاثاث» در فقه، به فارسی، در احکام ارث، در یک مقدمه و 12 باب و یک خاتمه، که در جمعه 18 جمادی الاولی 1270ق از تألیف آن فراغت یافته و نسخه به شماره 1810 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3) 6. رساله در «اوزان نصاب غلاّت چهارگانه» که جمعه 20 رجب 1309ق نوشته شده و ضمن مجموعه شماره 663 در کتابخانه دانشکده الهیات و
ص: 262
معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(1) 7. شرح دعای «یا من ارجوه» از ادعیه ماه مبارک رجب8. حواشی بر «شرح لمعه» و «قوانین».
میرزا عبدالعلی بن میرزا محمّدحسین نائینی اصفهانی از خطاطان قرن سیزدهم هجری است. در نائین بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته است.
او در 5 جمادی الاولی 1277ق در تبریز «ترجمه عهدنامه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام » تألیف: محمّدکاظم (محمّدفاضل مشهدی) را نوشته است. نسخه آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
ترجمه کتاب «بحارالأنوار» را هم به خط نستعلیق در سوم رجب سال 1297ق کتابت کرده است که به شماره 6549 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
همچنین ترجمه جلد نهم «بحارالأنوار» (که شیخ محمّدتقی آقانجفی آن را به فارسی ترجمه کرده) را درشب نهم ربیع الثانی سال 1297ق به خط نستعلیق به پایان رسانیده و نسخه به شماره 7077 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(4)
عبدالعلی شریف بن محمّدرضا خوزانی اصفهانی، خطاط خط نسخ. کتاب های چندی به خط او به چاپ رسیده است.
ص: 263
عبدالعلی مُذَهِّب اصفهانی فرزند میرزا رضا، نقاش و تذهیب کار عهد ناصرالدّین شاه قاجار است.
از کارهای وی تذهیب و تشعیر کتاب «امتحان الفضلاء» میرزا سنگلاخ است که در احوال خط و خطاطان نوشته و تصویر سیاه قلمی خود میرزا سنگلاخ در اوّل کتاب آمده است و تاریخ 1291ق دارد.(1)
عبدالعلی بن محمّدرفیع جزی [گزی]، از هنرمندان قرن دوازدهم هجری است. از اهالی روستای گز از بلوک بُرخوار اصفهان بوده و در ساختن اسطرلاب مهارت به سزایی داشته است. از آثار او اسطرلابی است که با همکاری برادرش محمّدباقر در سال 1124ق ساخته است.(2)
استاد عبدالعلی خسروی متخلّص به «خسرو» و «خسرو قائد» فرزند غلامحسین بن رستم بن خسرو بن محمّدعلی بن میر قائد بابادی بختیاری، شاعر توانا و محقّق و نویسنده پرتلاش معاصر در 12 مهر 1307ش در ایذه خوزستان متولّد شد.
تحصیلات ابتدائی را در ایذه و هفتگل طی کرد و تحصیلات متوسطه را در اهواز به پایان برد و به استخدام اداره راه آهن درآمد و از آن اداره مأمور به تحصیل در رشته
ص: 264
بهداشت گردید. در دانشگاه تهران تا مقطع لیسانس تحصیل نمود. پس از آن به اداره فرهنگ و هنر خوزستان منتقل شده و به عنوان معاون نگارش و کتابخانه ها به فعالیّت مشغول شد و در این پست مصدر خدماتی گردید از جمله چندین کتابخانه تأسیس و سایر کتابخانه های استان خوزستان را تجهیز نمود و در طی این سال ها در حمایت و تقویت انجمن های ادبی و هنری خوزستان نقش به سزایی داشت.
استاد خسروی از کودکی ذوق و قریحه شاعری داشت و به سرودن شعر می پرداخت. او در سال 1360ش بازنشسته شد و در سال 1365ش به اصفهان مهاجرت کرد و تا امروز در این شهر اقامت دارد. در اصفهان ابتدا در انجمن ادبی صائب و انجمن خانه هنرمندان شرکت می کرد. سپس به همراهی ده ها تن از ادباء و شعرای بختیاری مقیم اصفهان انجمن ادبی پژمان بختیاری را تأسیس کرد. چندی بعد انجمن ادبی داراب افسر بختیاری را به همراهی جمعی دیگر از شاعران بختیاری در اصفهان تأسیس کرد و ریاست آن را برعهده گرفت.
وی به سبک شعرای قدیم ایران شعر می سراید ولی با شاعران نوگرای شعر نیمایی همچون نیما یوشیج، نادرپور، تولّلی و مشیری همدلی و احساس نزدیکی می کند و شعر آنان را می پسندد. او محقّقی کوشا در گردآوری و احیاء فرهنگ قوم بختیاری است و چندین جلد کتاب در این موضوع به چاپ رسانده است.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «گلبهار» (مجموعه شعر به گویش محلّی) 2. «آتش در نخلستان» (مجموعه شعر) 3. «عروس دالانکوه» مجموعه شعر4. «تاریخ و فرهنگ بختیاری» (در 7 جلد) 5. «در انتظار سپیده دمان»6. «فرهنگ سیاسی عشایر جنوب ایران»7. «گویش بختیاری»8. «بلوط زاگرس» 9.«یادداشت های قرن بیستم»10. «دیوان قائد بختیاری»
ص: 265
از این کتاب ها تنها دو مورد آخر به چاپ نرسیده اند.(1)
این چند بیت از یکی از مدایح استاد خسروی است:
قبر امام هشتم دین قبله من است زیرا که تربتش ز گل خاک میهن است
آن کس که خوانده زار و غریبش در این دیار با همّت غریب نوازانه دشمن است
تا تربتش به دیده ما همچو توتیاست او را به جام مردمک دیده مسکن است
ایران اگر که بارگهش را به زر نهاد نقش کرامتی ز کریمان مبرهن است
[... ]
ما میزبان حیله گر کوفه نیستیم نام علی رضای دل و قوّت من است
نام رضا به قامت ایمان ما رساست دیوان او به شعر دل و جان مدون است(2)
عبدالعلی غفوری فرزند فضل اللّه، از شعراء و نویسندگان معاصر اصفهان. در مهرماه 1329ش در «وَرزَنه» متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در زادگاه خود به پایان برد.
ص: 266
سپس در دبیرستان ادب اصفهان دوره متوسّطه را گذراند و دیپلم ادبی گرفت. سپس در دانشگاه اصفهان تحصیلات عالی را طی نمود و لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت. وی پس از استخدام در آموزش و پرورش در سال 1351ش به تدریس در دبیرستان های اصفهان همچون دبیرستان هاتف و هنرستان سروش پرداخت و در سال 1379ش بازنشسته شد. وی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در سرودن غزل و رباعی و مثنوی مهارت دارد و در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن ادبی حافظ شرکت می کند. این کتاب ها از آثار اوست:
1. «داستان های شاهنامه» در 17 جلد، که 3 جلد از آنها در سال 1373ش چاپ شده است. 2. «شازده کوچولو» از آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسنده فرانسوی (به صورت منظوم) 3. «بوسه بر مهتاب» (مجموعه شعر) 4. «مژده آفتاب» (مجموعه شعر) (1)
از اوست:
به سست عهدی سخت زمانه می خندم فسانه بوده جهان، بر فسانه می خندم
نشسته دجله اشکم به خشکسالی و من به جای گریه و آه شبانه می خندم(2)
عبدالعلی بن محمّدکاظم اصفهانی، [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] نسخه ای از «قوانین المحکمه» را کتابت نموده و به شماره 469 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم
ص: 267
موجود است.(1)
ملاّ عبدالعلی بن محمّد هرندی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری] کتابی در منطق، که شامل حواشی بر «تهذیب المنطق» است را در سال 1279ق تألیف کرده و آن را «طرائف الحبیب» نامیده است. نسخه به شماره 68 در کتابخانه مدرسه رضویه قم موجود است.(2)
عبدالعلی برومند متخلّص «ادیب» فرزند مصطفی قلی خان شاعر ادیب و نویسنده محقّق. [در 21 خرداد 1303ش] در قصبه «گز» از بلوک برخوار اصفهان متولّد شد. خواندن و نوشتن و یادگیری خط را در زادگاه خود انجام داد. سپس به اصفهان رفت و [در مدرسه ملّی فرهنگ تا سوم متوسطه را طی کرد آنگاه به دبیرستان صارمیّه رفته و[ دیپلم گرفت. او در تهران در رشته حقوق ادامه تحصیل داده و در سال 1324ش از دانشگاه تهران لیسانس گرفت و به حرفه وکالت روی آورد.
[از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و به مطالعه اشعار شاعران بزرگ فارسی مشغول شد و اغلب از اشعار «ملک الشعراء بهار» و «ایرج میرزا» پیروی نمود. در سال 1323ش اولین مجموعه شعر خود: «ناله های وطن» را چاپ کرد و از سال بعد اشعارش در مطبوعات تهران به چاپ می رسید. او در فعالیت های سیاسی ملی شدن نفت نقش فعالی داشت و عضو جبهه ملّی بود و در این اواخر پس از مرحوم پرویز ورجاوند رهبری
ص: 268
این جبهه به او سپرده شد.]
این کتاب ها از او به چاپ رسیده است:
1. «افکار امروز» 2. «ناله های وطن» (نظم و نثر) 3. «سرود رهایی» (شعر) 4. «درد آشنا» (غزلیات) [5. «پیام آزادی» (شعر) 6. «راز پرواز» (اشعار مذهبی) 7. «مثنوی اصفهان»8. «هنر قلمدان» (پژوهش هنری) 9. «به پیشگاه فردوسی» (مجموعه سخنرانی و شعر) 10. «مجموعه مقالات» 11. تصحیح «دیوان حافظ» 12. تصحیح «داستان سیاوش و رفتن گیو به ترکستان»، از شاهنامه 13. تصحیح «خردنامه» تألیف: ابوالفضل یوسف بن علی مستوفی 14. تصحیح «تذکره خلاصة الاشعار» 15. «حاصل هستی» (مجموعه شعر)
برخی از آثار چاپ نشده وی نیز اینهاست:
16. «گرامی داشت ها» (شعر) 17. «پراکنده ها» (اشعار در قالب های گوناگون) 18. «اشعار توصیفی» (درباره تجلیّات طبیعت و آثار هنری) 19. «سوگ یادهای خانوادگی» 20. «دیداری از زادگاه»
ادیب برومند به عنوان شاعری مردمی و استاد در اشعار سنّتی و مسلط بر ادبیات فارسی، شهرت به سزایی دارد و همیشه اشعارش با استقبال مخاطبان مواجه بوده است.
این شعر از اوست:
در بهاران سیر گلگشت و چمنزاران خوش است سیر گلگشت و چمن با لاله رخساران خوش است
در کنار جویباران صحبت جانان نکوست در میان سبزه زاران بزم دلداران خوش است(1) ]
ص: 269
عبدالعلی بن ملاّ محمّد نبی محمّدآبادی جرقویه ای [خطاط نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری] در چهارشنبه 25 جمادی الثّانیه 1252ق کتابت «دیوان مجنون عامری» را به خط نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 1627 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)
[از آثار او کتابت یک جلد قرآن کریم است که آن را به خط نسخ زیبا در 15 ذیحجه سال 1245ق کتابت کرده است.(2) ]
شیخ عبدالعلی ماسوله ای رشتی [از علمای قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل. در اصفهان ساکن بوده و تدریس می نموده و جمعی از فضلاء از محضر درس او مستفیض می شده اند. شیخ محسن بن محمّدرفیع رشتی اصفهانی از او اجازه گرفته است.
صاحب عنوان در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(3)
شیخ عبدالعلی قدسی نجفی، از علمای معاصر اصفهان [پس از تحصیل علوم دینی، به قضاوت در دادگاه پرداخته و] داماد میرزا ابوالحسن بروجردی بوده است. سرانجام در [14 رمضان] 1390ق وفات یافته و در بقعه تکیه بروجردی در تخت فولاد مدفون شد.(4)
ص: 270
عبدالعلی نگارنده، از شعراء و سخنوران معاصر در سال 1278ش در اصفهان متولّد شد و نزد اساتید شعر و ادب به تحصیل پرداخت. سپس به بین النهرین رفته و در فقه و اصول و ادبیات عرب نزد دانشمندان آن دیار ادامه تحصیل داد. آنگاه به ایران بازگشته و به استخدام ارتش درآمد و به خدمت پرداخت تا اینکه در سال 1336ش با درجه سرگردی بازنشسته شد.
او سال ها مقیم مشهد بود و در سال 1326ش انجمن ادبی فردوسی را تأسیس کرد که بسیاری از شعراء و ادبای مشهور خراسان عضو آن بودند. خود او ابتدا «سرباز» تخلّص می کرد ولی آن را به «نگارنده» تغییر داد.
وی سرانجام در سال 1346ش وفات یافته و در مزار ابن بابویه در شهرری مدفون شد. این کتاب ها از آثار اوست:
1. «شرار اندیشه» که در سال 1344ش به چاپ رسید.2. «الفبای شعر»3. «آیین من»
این شعر از اوست:
اشکم به یادروی تو چون ریخت روی گل هم شرح حال من شد و هم آبروی گل
هر جا که هست بلبل شوریده ای چو من دارد هماره با دل خود گفتگوی گل(1)
ص: 271
میر عبدالغفار اردستانی، از سخنوران و شعرای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری. ظاهرا از سادات زوّاره است. اغلب در زوّاره و اردستان بود. این رباعی از اوست:
شیرین دهنت گران شکر می ریزد رویت که از آن سنبل تر می ریزد
خوشحال کسی که صبح از بستر خواب سروی چو تو در کنار بر می خیزد(1)
میرزا عبدالغفار پاقلعه ای اصفهانی متخلّص به «سحاب» فرزند محمّدحسن، [خطاط، شاعر و منجم دانشمند اواخر دوره قاجاریه، جامع فضائل علمی و اخلاقی، از اهالی محلّه پاقلعه اصفهان بوده و فقه و اصول را از میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، هیئت و نجوم را از میرزا حسن بن دوست محمّد منجم و ادبیات را نزد رضاقلی خان همای شیرازی آموخت.
او سال ها در محله پاقلعه به تدریس مشغول بود. در انشاء و تحریر اسناد معاملات و قباله مناحکات دستی توانا داشت و خطوط نسخ و نستعلیق را خوش می نوشت. در شعر و شاعری نیز ماهر بود.(2) ] وی در سن قریب به هشتاد سالگی در ماه شوال 1336ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3)
میرزا عبدالغفار پاقلعه ای نسخه ای از «دیوان همای شیرازی» را به خط نسخ عالی
ص: 272
کتابت کرده و در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1) همچنین کتاب «جنگ روسیه و فتح ترکستان» را در 15 محرم 1301ق کتابت کرده که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(2)
حاج میرزا عبدالغفار بن سیّد محمّدحسین تویسرکانی، عالم فاضل جلیل و مجتهد بارع. [از علمای عالیقدر اواخر دوره قاجاریه] در تویسرکان متولّد شده و در سال 1266ق به اصفهان مهاجرت نمود. و نزد ملاّ حسینعلی تویسرکانی، آقا سیّد حسن مدرس و دیگران تحصیل کرده و از استاد اوّل و آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) اجازه دریافت نموده است.
او هم درس صاحب روضات بوده و از مشوقین او در تألیف کتاب «روضات الجنّات» است. جمعی از خواصّ طلاّب و تُجّار و اخیار اصفهان مرید او بودند و خود او در مسجد حاج محمّدجعفر آباده ای اقامه جماعت می نمود. سرانجام در 22 ربیع الثّانی 1319ق وفات یافته و در تخت فولاد در تکیه ای مخصوص مدفون شد.(3)
مادّه تاریخ وفاتش این است:
او پای خود نهاد به جمع و چنین سرود: «افسوس افقه العلماء از جهان برفت»
کتب زیر از تألیفات اوست:
ص: 273
1. «بشارة المذنبین» در اعتقادات به فارسی، که نسخه آن به شماره 7325 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1) 2. «حقیقت ایمان» در اعتقادات، به فارسی، که به شماره 7550 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) 3. «الجراب» کتابی کشکول مانند.
عبدالغفار بن عبداللّه اصفهانی [خوشنویس ادیب در اوایل قرن سیزدهم هجری] در یکم رجب لوی ئیل 1211ق «دیوان عاشق اصفهانی» را به خط نستعلیق نوشته که به شماره 5204 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)
[او همچنین «جهانگشای نادری» تألیف: میرزا محمّدمهدی استرآبادی را به خط نستعلیق در 19 رمضان 1223ق کتابت کرده که به شماره 8333 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(4) ]
میرزا عبدالغفار نجم الدّوله فرزند میرزا علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی [دانشمند گرانمایه، منجم، ریاضیدان و جغرافیدان نامدار دوره قاجاریه] از مفاخر علمی ایران، در ذیقعده 1259ق [و به نوشته برخی از نویسندگان: ربیع الاوّل 1255ق] متولّد شده و تحصیلات خود را نزد پدر انجام داده و بسیاری از علوم را با مطالعه آموخت [او قبل از
ص: 274
20 سالگی به تدریس در مدرسه دارالفنون مشغول شد و در آن مدرسه حساب، هندسه، مثلثات، جبر، نقشه کشی، مسّاحی، پل سازی، تدابیر جنگی و جغرافیا را تدریس کرد. از اقدامات او تهیه اولین آمار جمعیت شهر طهران در سال 1284ق و تهیه نقشه شهر طهران در سال 1309ق بود. همچنین در سال 1299ق جهت بررسی اوضاع خوزستان جهت احداث سد در اهواز، با جمعی از مهندسین، به خوزستان رفت که حاصل آن کتاب «سفرنامه عربستان» (خوزستان) است.
او در دربار ناصرالدّین شاه منصب منجم باشی را پذیرفته و در سال 1290ق لقب «نجم الملک» و سپس نجم الدّوله را دریافت کرد. کتاب های او اغلب در مدرسه دارالفنون تدریس می شدند. نجم الدّوله از بنیان گذاران علوم جدید در ایران خصوصا جغرافیا به شمار می رود.]
او سرانجام در 14 جمادی الاولی 1326ق در طهران وفات یافته [و در مقبره صفائیه شهرری مدفون شد.(1) ]
کتب زیر از تألیفات اوست:
[1. «ابعاد مابین بلاد» که در سال 1279ق تألیف شده و به شماره 4248 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم نگهداری می شود.(2) ] 2. «اصول مثلثات مستقیم الخطوط»3. «اصول علم جغرافیا» که در سال 1289ق چاپ سنگی شده است.
ص: 275
4. «اطلس تازه جغرافیا» 5. «بدایة الجبر» مطبوع 6. «بدایة الحساب»، مطبوع 7. «بدایة الهندسه»، در سال 1322ق در طهران چاپ سنگی شده است. [8. «اصول هندسه» یا «کفایة الهندسه» که به شماره 5/10320 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1) ] 9. «بدایة النّجوم» 10. «ترجمه آسمان» تألیف: «کیلمن» فرانسوی، موجود به شماره 3638 در کتابخانه ملک طهران(2) 10. «ترجمه اصول حکمت فلسفه» تألیف: «موسیو لابه ادوارد بارب»، موجود در کتابخانه دانشکده حقوق طهران(3) [11. «تشخیص نفوس دارالخلافه» یا «آمار جمعیت طهران» که به شماره 5/9813 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) ] 12. «تطبیقیّه» 13. «حساب جدید» [14. «حل مسائل سبع» در حال مسائل هفت گانه مذکور در کتاب «خلاصة الحساب» مطبوع [14. «فروع علم جغرافیا» 15. «قانون ناصری» در هیئت جدید نسخه ای از آن در کتابخانه مؤسسه کاما _ گنجینه مانکجی، در شهر بمبئی هند(5) و نسخه ای دیگر در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 9884 موجود است.(6) 16. «سفرنامه خوزستان» که به چاپ رسیده [و نسخه های خطی متعددی از آن در کتابخانه های مجلس سنای سابق و مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(7) ] 17. «کافی در ترسیم کانونی نقشه های توپوگرافی» موجود به شماره 939 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران.(8) 18. «کفایة الجغرافی» که در سال 1319ق چاپ سنگی شده است. 19. «کفایة الحساب» که در
ص: 276
سال 1291ق چاپ سنگی شده است. 20. «مثلثات البسیطه» 21. «نهایة الحساب» 22. «وسیط الحساب» 23. «هیئت جدید» 24. «جدول لگاریتم»
عبدالغفار اصفهانی متخلّص به «فریب» فرزند فتحعلی، خوشنویس شاعر و ادیب دانشمند در قرن سیزدهم هجری. در اغلب علوم زمان خود خصوصا طب مهارت داشته و در اصفهان به طبابت مشغول بوده است. خط نستعلیق را نیکو می نوشته و بدین مناسبت ابتدا «خطاط» تخلّص می نمود سپس آن را به «فریب» تغییر داد.
«رساله ای در طب» به عربی و منظومه ای در «تشریح» به فارسی نوشته و تا سال 1288ق در قید حیات بوده است.(1)
از اوست:
این نکویان که به زیبایی و خوبی سمرند حیف و صد حیف کز آیین وفا بی خبرند
ملاّ عبدالغفار بن محمّد بن یحیی رشتی جیلانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از تلامذه میرداماد است. و «رساله لوایح» جامی را در سال 1020ق. کتابت نموده و در کتابخانه دانشکده حقوق طهران موجود است.(2)
[در اصفهان به تحصیل و تحقیق مشغول بوده و اغلب، تألیفات میرداماد را کتابت
ص: 277
می نموده و گاهی در حواشی مطالبی می نوشته است. از جمله «حاشیة الایماضات» که حواشی اوست بر کتاب «ایماضات» استادش میرداماد و در کتابخانه مرحوم مجدالعلماء نجفی در اصفهان موجود بوده است. او همچنین «حاشیة التقدیسات» و «معلّقات علی السّبع الشّداد» (که به شماره 1868 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است) هر دو از تألیفات میرداماد را کتابت کرده است.(1) ]
از دیگر تألیفات ملاّ عبدالغفار «حاشیة علی حاشیة خفریه علی شرح جدید تجرید» است که میرزا عبداللّه افندی (صاحب «ریاض العلماء») آن را نزد احفادش در رشت دیده بوده است.(2)
آقا عبدالغفار شیرازی، از خوشنویسان خط نسخ در قرن سیزدهم هجری. اصلش از شیراز و توطّن او در محلّه لنبان اصفهان و شغلش کتابت قرآن و از معاشران و مصاحبان آقا محمّدکاظم واله بوده است.
میرزا فضل اللّه خاوری شیرازی در سفری که به سال 1222ق (عهد فتحعلی شاه) به اصفهان آمده و مهمان واله بوده است از وی نام می برد و می گوید: «آقا عبدالغفار شیرازی در منزل رجبعلی خان لنبانی مشغول کتابت قرآن است.»(3)
ملاّ عبدالغفار کرمانی متخلّص به «لوائی» از فضلاء و ادبای قرن سیزدهم هجری
ص: 278
است. در علوم زمانه خود مهارت داشته و در اصفهان به تدریس می پرداخته است. شعر بسیار گفته که اغلب در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام است. تا سال 1270ق در قید حیات بوده است.(1)
حاج عبدالغفور قزوینی اصفهانی متخلّص به «عالی» فرزند حاج محمّدباقر، شاعر ادیب در قرن سیزدهم هجری. جدّش حاج عبدالغفور از تجار معروف و اصلاً از قزوین بوده و سلسله او در اصفهان به حاج غفوری شهرت داشته اند. میرزا عبدالغفور در اصفهان متولّد شده و جهت تحصیل به عتبات عالیات رفت و پس از مدتی تحصیل به اصفهان مراجعت کرد. گاهی به اقتضای حال شعر می گفت و در سال هزار و دویست و هشتاد و اندی وفات یافت.
از اوست:
دوش آشفته دل از زلف تو سودا می کرد تا سحر خون به دل عنبرسا می کرد(2)
میرزا عبدالغفور [شمس الشرق فرزند علی محمّد، معروف به] شمس القُرّاء از اساتید فن قرائت و تجوید در اصفهان [بود] و در این اواخر استاد مسلّم و وحید به شمار می رفت. تجوید و قرائت را از شیخ محمّد بن محمّدباقر عاصم کاشانی و سیّد علی
ص: 279
زنجیره فروش فرا گرفت و در مسجد آقانور جلسه قرائت منعقد نموده و در برخی منازل و مساجد دیگر نیز جلساتی داشت و عموم قرّاء کنونی اصفهان از شاگردان او می باشند.
[دارای صدایی بسیار خوب و جذاب و غرّاء بود و در تیمچه ملک در بازار اصفهان، منشی حاج عبدالعلی فیض بود و در خیابان ابن سینا سکونت داشت. او در اواخر عمر بینایی خود را از دست داد و] در شب سه شنبه 18 شوال 1383ق [مطابق با 18 اسفند 1342ش] به سن قریب به 90 سالگی وفات یافته و در تخت فولاد [صحن تکیه سیّد العراقین] مدفون گردید.
او کتاب استادش محمّدعاصم کاشانی: «وجیزة التّجوید» را کتابت و تصحیح کرده که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
ملاّ عبدالغفور بن عنایت اللّه رویدشتی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و به احتمال قوی فرزند ملاّ عنایت اللّه قهپائی رویدشتی (صاحب مجمع الرّجال) است. در اصفهان به تحصیل علم مشغول بوده و ظاهرا نزد میر محمّداسماعیل خاتون آبادی کسب فیض می نموده است.
او نسخه ای از «تلخیص المقال» را در سه شنبه 8 شعبان 1072ق کتابت نموده و سپس با دقّت آن را مقابله کرده است.(2) او در 20 محرم الحرام 1085ق نسخه ای از «کافی» تألیف: شیخ کلینی را کتابت نموده که به شماره 4160 در کتابخانه وزیری یزد وجود دارد.(3) همچنین کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را در پنج شنبه غرّه ربیع الاوّل سال 1088ق کتابت نموده که در کتابخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان وجود
ص: 280
دارد.(1)
میر عبدالغنی اصفهانی، عالم فاضل، فقیه محدّث و محقّق مدقّق از علمای قرن دوازدهم هجری. در کام فیروز فارس ساکن بود. شیخ محمّدعلی حزین در سفر خود به فارس، او را دیده و مدتی معاشر او بوده است. حزین می نویسد: «رساله ای در مواریث نوشته بود، به نظر فقیر رسانید و به غایت منقّح نوشته بود.»(2)
[مرحوم شیخ علی دوانی نام او را «میر عبدالنّبی اصفهانی» ضبط کرده، ولی در «تاریخ حزین» چاپ اصفهان، نام او «میر عبدالغنی» ضبط شده است.]
سیّد عبدالغنی بن عبدالغفار حسین دهدشتی [از فضلاء قرن دوازدهم هجری] در پنجم رجب 1122ق در اصفهان کتابت مجموعه ای از سه کتاب را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و کتاب به شماره 525 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
میر عبدالغنی بن میرمعصوم بن میرعبدالحسین خاتون آبادی، عالم فاضل. در 23 رجب 1100ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرده و شیخ الاسلام
ص: 281
اصفهان بوده است. مشارالیه در روز دوشنبه غرّه شهر رمضان المبارک سال 1161ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد [پای دیوار بقعه آقا محمّد بیدآبادی] مدفون شد.(1)
میر عبدالغنی تفرشی، [از شعراء و ادبای قرن دوازدهم هجری] از احفاد میر عبدالغنی تفرشی (اوّل) [به قول میرزا محمّدعلی حزین که معاصر اوست] «فقیر به شعرفهمی و سخن شناسی او کسی ندیده ام. در ذکاء و استقامت سلیقه بی نظیر و تحصیل متداولات علوم نموده، در جوانی وداع دیر ناسوتی نموده، داغ جدایی بر دل مستمند گذاشت. اگر فرصت می یافت یکی از افاضل اعلام می شد. طبع مشکل پسندش به گفتن شعر کم تر التفات می نمود.»(2)
[جدّش میر عبدالغنی تفرشی (اوّل) در شیراز نزد میر ابوالقاسم کازرونی تحصیل کرد. از مریدان ملاّ محمّد صوفی بود. و در عصر شاه عباس اوّل وفات نمود.(3)
میر عبدالغنی تفرشی اوّل «شرح البدایة و الهدایة» از شهید ثانی را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 4426 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4) ]
این شعر از او [عبدالغنی تفرشی دوّم] است.
ص: 282
عمری به ره وفا نشستیم عبث دل جز تو به دیگری نبستیم عبث
در کوی تو قرب هر سگی بیش از ماست ما این همه استخوان شکستیم عبث
حاج سیّد عبدالغنی [اصفهانی] متخلّص به «غنی» از شعرای قرن چهاردهم هجری. از اعضای قدیمی و محتوم انجمن ادبی شیدا بود و اشعارش در مجلّه دانشکده به طبع می رسید. غزل را به سبک قدما نیکو می ساخت. از اشعار اوست:
کسی به جز دلدار از حال دلم آگاه نیست زانکه در این خانه غیر از او کس را راه نیست
از در میخانه گر زاهد عنان تابد چه باک چون که هر بیگانه ای محرم در این اسرار نیست(1)
سیّد عبدالغنی نوحی متخلّص به «نوح» فرزند سیّد فتح اللّه از شعرای معاصر. در سال 1272ش در چادگان متولّد گردید و تحصیلات قدیمه و جدیده خویش را در اصفهان انجام داده و از سال 1302ش به خدمت دولت وارد گردید. مدّتی در فریدن و زمانی در دادگستری اصفهان و اخیرا در طهران در بانک ملّی ایران انجام وظیفه می نمود. در حدود سه هزار بیت شعر از غزل و قصیده و رباعی سروده و برخی از آنها را در جراید
ص: 283
طهران به طبع رسانیده است.
از اشعار اوست:
دل داده ام ز دست و ندانم به دست کیست دانم که جز تو دلبری اندر زمانه نیست
از پیچ و تاب زلف گره گیرت ای صنم پیداست مرغ گمشده من به دام کیست(1)
عبدالغنی یزدی [از دانشمندان قرن یازدهم هجری] در 24 محرم 1043ق در اصفهان کتاب «تحریر اقلیدس» را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 9866 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
سیّد عبدالفتاح خلیفه سلطانی بن ضیاءالدّین محمّد بن میر محمّدصادق بن میر محمّدطاهر بن سیّد علی نواب بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، عالم فاضل محقّق در قرن سیزدهم هجری. مؤلف کتاب های:
1. «التبر المذاب» 2. «جهان نما»، در جغرافیای اصفهان3. «خلد برین» در مواعظ4. «خلوتخانه» به فارسی در ردّ صوفیه5. «رازنشان» در ردّ جمیع فرق صوفیه6. «تذییل تذکرة الشعراء»7. «جوشن داود» در ادعیه [8. «الحسبیّة» در فقه9. «حواشی
ص: 284
المجدی» در انساب
شعر نیز می سروده و «نبوی» تخلّص می کرده است.(1) ]
عبدالقادر اصفهانی، از معماران چیره دست قرن نهم هجری است. او در سال 848ق مسجد دباغ خانه را در آنقره (آنکارا) در سرزمین عثمانی (ترکیه امروزی) ساخته است.(2)
خواجه عبدالقادر بسینانی اصفهانی، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. از اهالی قریه «بسینان» از توابع اصفهان بوده و پدرانش همه از بزرگان و رؤسای آنجا بوده اند. خودش مردی کریم الطبع و سخی بوده و محفل او محلّ اجتماع فضلاء و ادباء و اهل حال بود. چندی به سودای کیمیا سرمایه خویش را هزینه کرد. عاقبت به هند سفر کرده و در سال 1025ق در سن 90 سالگی وفات یافت. این بیت از اوست:
نکردم جان نثار قاصد و شرمنده ام از وی که در اوّل سخن بیهوش کرد از ذوق پیغامم(3)
ص: 285
ابوالغنائم عبدالقادر بن محمّد بن شجاع بن محمّد بن علی بن ابراهیم معلّم اصفهانی ] از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] پدرش از اهالی «لفتوان» اصفهان است. خود او از: عبدالواحد بن محمّد بن احمد بن هیثم و شتج، ابی الحسین علی بن هاشم بن طاهر بن علی طباطبائی، ابوعبداللّه هیثم بن محمّد بن هفیم سلمی و غیره استماع حدیث کرده و در سال 531ق ابوسعد سمعانی از او در خدمت پدرش استماع حدیث کرده است.(1)
میرزا عبدالقادر تونی خراسانی اصفهانی، از شعراء و ادبای قرن یازدهم هجری. از بزرگان ناحیه «تون» خراسان بوده و مدّتی وزیر آنجا بود. در حدود سال 1078ق به اصفهان آمده و چون پسرش را به داشتن آلات و ادوات سحر متهم نموده و کور کردند، او هم از غصه و اندوه در اصفهان وفات یافت.
مثنوی «فتح نامه قندهار» که جهت شاه عباس دوم سروده و «دیوان اشعار» از آثار اوست.(2)
حاج عبدالقادر عاشق آبادی، عارف کامل، از مشایخ صوفیه [در قرن دوازدهم
ص: 286
هجری] بوده. و عده ای کثیر مرید داشته [است.] قبرش در تخت فولاد در کنار جاده و به فاصله قریب به پنجاه متر خارج از بقعه آقا محمّد بیدآبادی قرار داشت و قبری بلند بسته بود که آن را جهت تعریض جاده خراب کردند و استخوان های او را در صحن تکیه بیدآبادی دفن کردند.(1)
[از مریدان او مولانا شمس الدّین محمّد خلف فاضل مجتهد مولانا محمّدسعید گیلانی است که «بعد از تحصیل بسیاری از فنون علمیّه ذوق سلوک و ریاضات بر و غالب شد و طرفه شوری و استغراقی وی را فرو گرفت. ترک علوم ظاهریه نموده، به حاجی عبدالقادر عاشق آبادی اصفهانی که خود را از مشایخ زمان می دانست و مریدان داشت نسبت ارادت درست کرد». حاج عبدالقادر فرزندی به نام محمّدتقی داشته که در عداد خوشنویسان خط نسخ بوده و بسیار زیبا می نوشته و قرآنی به خط او در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. «عاشق آباد»، از دهات غرب اصفهان در مسیر جاده اصفهان - تهران (جاده انوشیروان) بوده است.(2) ]
عبدالقادر بسطامی اصفهانی متخلّص به «محزون» شاعر و ادیب فاضل در قرن یازدهم هجری.
وی در اصفهان ساکن بوده و در مدرسه سلطان حسین و مدرسه مرتضویه به تحصیل علوم دینی می پرداخته است. او در سال 1114ق جُنگی نزدیک به پانصد بیت و بندهایی به نثر از منشآت و جزآن از آثار خود و دیگران ترتیب داده است. این جُنگ به
ص: 287
شماره 3326 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1) [همچنین منظومه «گلشن خیال» از آثار صاحب عنوان است.(2) ]
مولانا عبدالقادر نائینی اصفهانی، از ادباء و شعرای قرن هفتم و از اقران سعدی است. مردی تارک دنیا بود و همواره به قناعت روزگار می گذرانید.
از اشعار اوست:
با خیال چشم تو رضوان که چشم جنّت است حور در چشمش نیامد چشمه کوثر ندید(3)
میر عبدالکاظم (محمّدکاظم) بن میر محمّدصادق بن میر عبدالحسین خاتون آبادی، عالم فاضل نسابه [در 27 ذیحجه 1094ق متولّد و] در 21 شعبان 1151ق وفات یافته و در صحن نجف اشرف مدفون گردید. وی مؤلف شجره نامه ای است که در آن سادات خاتون آبادی را تا سال 1139ق نام برده است.(4)
ص: 288
حاج شیخ عبدالکبیر جعفری فرزند شیخ عبدالواحد بن شیخ محمّدجعفر وردنجانی چهارمحالی، عالم فاضل صالح معاصر در سال 1316ش متولّد شد. مقدّمات و لمعتین را نزد پدر آموخت سپس به نجف آباد رفته و نزد علمای عالیقدر شیخ نصراللّه قضاوی معروف به «امام» و شیخ غلامحسین منصور ادامه تحصیل داد. آنگاه به قم رفته و نزد حضرات آیات: مشکینی، منتظری و سبحانی به کسب فیض پرداخت. امّا به عللی نتوانست تحصیلات خود را ادامه دهد و به ناچار در اصفهان ساکن شد و نزد حضرات آیات: میر سیّد علی بهبهانی، حاج شیخ عباسعلی ادیب، حاج سیّد مصطفی مهدوی و سیّد ابوتراب مرتضوی به تکمیل معلومات خود پرداخت.
ایشان اکنون علاوه بر تدریس فقه و تفسیر و «نهج البلاغه» در مدرسه نیم آورد، به وعظ و خطابه و ارشاد مردم می پردازد و نماز جماعت را در مسجد میرزا باقر (در محلّه بیدآباد) اقامه می نماید و مورد وثوق قاطبه مؤمنین و متدیّنین اصفهان است.
پدرش شیخ عبدالواحد نیز از فقهاء ناحیه چهارمحال بوده و پس از مدتی تحصیل نزد پدر به نجف اشرف مشرّف گردیده و از درس حضرات آیات: میرزای نائینی، سیّد محمّدکاظم یزدی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره گرفته و بعد از مراجعت به موطن خویش به ترویج دین و بیان مسائل شرعی پرداخته است. او در حکمت از شاگردان عارف الهی شیخ مرتضی طالقانی بوده و از تربیت معنوی او کامیاب گشته است. شیخ محمّدجعفر از علماء و فضلای دوره قاجاریه بوده و از موطن خود قریه «وردنجان» از توابع چهارمحال به اصفهان مهاجرت نموده و در مدرسه الماسیه (در چهارسو مقصود) ساکن شده و نزد علمای اصفهان خصوصا شیخ محمّدتقی آقانجفی به تحصیل پرداخته است. او پس از تحصیل به چهارمحال مراجعت کرده و مرجع مسائل شرعی مردم آن
ص: 289
حدود و مورد وثوق علماء و اهالی آنجا بوده تا اینکه وفات یافته است.(1)
ملاّ عبدالکریم بیرجندی متخلّص به «اشراق»، شاعر ادیب، عالم فاضل و حکیم عارف [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری.]
سال ها در اصفهان سکونت داشته و از درس آقا محمّد بیدآبادی و سایر علمای اصفهان بهره برده و سپس به وطن خود مراجعت نموده است.
وی چندی به مسافرت در کابل و کشمیر و هند پرداخته و عاقبت در سال 1229ق وفات یافته و در زادگاه خود بیرجند مدفون گردید.
دیوان اشعار او به ضمیمه منشآت و مراسلات او (از جمله مراسلات او با ملاّ حمزه گیلانی و آقا محمّد بیدآبادی و شعر در مدح بیدآبادی) نزد مرحوم شیخ محمّدحسین آیتی بیرجندی موجود بوده است. همچنین یک مجموعه «ادعیه» به خط او که در سال 1193ق کتابت نموده بود در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.
از اوست:
رشک خورشید و قمر چهره زیبایی هست نور انجم ز رُخ آینه سیمایی هست
چهره لاله عذاران جهان بین و بگوی گل رخسار بتان را چمن آرائی هست(2)
ص: 290
میر عبدالکریم اصفهانی، از شعرای قرن دهم هجری و برادر میر عبدالباقی متخلّص به «مقبول» است. در کسب کمال زحمت کشیده و در علم رمل وقوفی کامل داشته است.
از اوست:
مه من شیوه یاری و دلداری نمی داند طریق مهر و آیین وفاداری نمی داند(1)
عبدالکریم بن ابوالحسن خوراسکانی، از علمای قرن سیزدهم هجری است و دارای خطی نیکو بوده است. در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران آثاری به خط او و مورّخ به سال 1214ق موجود است. که عبارت است از:
مجموعه ای در ادعیه (مانند «مصباح الشریعه» منسوب به حضرت صادق علیه السلام ، «قاطعة الّلجاج» محقّق کرکی و «من لا یحضره التقویم» فیض کاشانی) که به شماره 903 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
[او همچنین نسخه ای از «زاد المعاد» را به خط نسخ در سال 1220ق کتابت نموده که به شماره 12463 در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(3) ]
ص: 291
عبدالکریم خان سالار ارفع بختیاری متخلّص به «آشفته» [فرزند اسفندیارخان سردار اسعد، از شعرای قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق متولّد شد. او اهل شعر و ادب بوده و با فضلاء و ادباء چهارمحال و بختیاری مصاحبت داشت و خود نیز نیکو شعر می سرود. او سرانجام در سال 1363ق [مطابق با 1323ش] وفات یافته و در آرامگاه خانوادگی خوانین بختیاری، در تکیه میر (تخت فولاد) اصفهان مدفون شد. این شعر از اوست:
مه جبین چهره پری وار نداری داری عالمی عاشق و بیمار نداری داری
حسن تو برده گرو از همه خوبان جهان شیوه دلبری ای یار نداری داری
وصل سهل است ولی ناز تو شد مشکل من سر آزار من زار نداری داری(1)
میرزا کریم (عبدالکریم) طبیب [فرزند حاج اسماعیل از اطباء حاذق قرن چهاردهم هجری] اصلاً از مردم پوده سمیرم و در اصفهان ساکن [بوده] و خصوصا در امراض چشم مهارت داشت. کوچه ای در محله خواجو به نام میرزا کریم به او منسوب است.(2)
ص: 292
[وی در 27 جمادی الآخر 1363ق وفات یافته و در تکیه آغاباشی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. شاعر مشهور استاد صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ او را چنین یافته است:
سالکی سر به جمع کرد و بگفت: «با کریمست جمله کار کریم»(1) ]
ملاّ عبدالکریم بن محمّداسماعیل [گزی]، خطاط و نقاش و ادیب شاعر، از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی [از دانشمندان و ادبای قرن سیزدهم هجری و از اهالی قریه «گز» از بلوک «بُرخوار» اصفهان است. پدرش از دهقانان آن دیار بوده و خود او به اصفهان آمده و به تحصیل مشغول شده است. در اکثر علوم مهارت داشته و اغلب خطوط خصوصا ثلث و نسخ را استادانه می نوشته است. در نقاشی و تذهیب و جدول کشی نیز صاحب ذوق و هنر بوده و برخی از کتب استنساخ شده خود را با نقوش زیبا تذهیب و نقاشی می کرده است. در شعر نیز دستی داشته و در مدح استاد خود مرحوم سیّد حجة الاسلام قصایدی سروده است.(2) ]
او چندین مجلد از «مطالع الانوار» تألیف: سیّد حجة الاسلام را به خط نسخ زیبای خود کتابت کرده است:
جلد اوّل «مطالع» را در پنج شنبه یکم ماه صفر 1254ق کتابت کرده که در کتابخانه فاضل ارجمند حاج سیّد مرتضی شهشهانی موجود بوده است. جلد دوم آن که در شنبه 16 جمادی الاوّل 1241ق کتابت شده در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران نگهداری
ص: 293
می شود.(1)
نسخه دیگری از «مطالع» شامل یک دوره 5 جلدی که دو مجلّد صحّافی شده به شماره 3281 و 3282 و جلد چهارم «مطالع» که در سال 1245ق کتابت شده به شماره 3304 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2) [نسخه دیگری از آن که در چهارشنبه 16 ذیقعده 1263ق کتابت شده که به خط همین عبدالکریم است.(3) ]
این چند بیت در تقریظ کتاب «مطالع الانوار» و مدح مؤلّف آن، از اوست:
رمزی نهاده و عدم آورده در وجود نقشی کشیده و قلم صنع را نگار
عبدالکریم کاتب آن مخزن علوم بر پای این خزانه اسرار جان نثار
خطی در آن نوشته که یاقوت از آن خجل برده هم از طلای تجلّی در آن به کار
جلدی بر آن صحیفه زده چون در بهشت نقشی بر آن کشیده که مانی از آن فکار
رنجی کشیده زین همه صنعت به دست خویش گنجی ربوده زین همه همّت به روزگار(4)
سیّد عبدالکریم بن سیّد محمّدرضا حسینی لاهیجی، از فضلای قرن سیزدهم هجری
ص: 294
است. او در اصفهان به تحصیل مشغول بوده و از درس شیخ محمّدتقی رازی (صاحب هدایة المسترشدین) استفاده کرده است.(1) ظاهرا او از درس سیّد محمّدصادق کتابفروش نیز بهره برده است.
عبدالکریم بصیری متخلّص به «بصیر» فرزند حاج محمّدرضا بن محمّدرحیم خوشنویس بن آقا غلامعلی بن محمّدرحیم اصفهانی، شاعر و ادیب توانای معاصر در سال 1316ق (مطابق سال 1278ش) در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات قدیمه و جدیده وارد کارهای دولتی شد. او از اعضای انجمن های ادبی شیدا، کمال، ادیب فرهمند و صائب بود و از اساتید شعر و ادب به شمار می رفت و در شعر دارای طبعی سرشار بود. سرانجام در ماه رجب 1409ق [مطابق 11 اسفند 1367ش] وفات یافته و در [قطعه نام آوران [گورستان باغ رضوان مدفون گردید.
[استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) در پایان مرثیه ای مفصل، مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
نوشت از پی تاریخ فوت او «برنا»: «بفنّ شاعری عبدالکریم بوده بصیر»]
1409
از اوست:
هر شب اندر بزم من آن رشک مهر و ماه نیست مونسم جز اشک خونین، همدمم جز آه نیست
از صبا می جستم احوال دل گم کرده دوش گفت در گیسوی پرچینش مرا هم راه نیست(2)
ص: 295
عبدالکریم بن شریف اللّه طولی [از فضلاء گمنام قرن یازدهم هجری.] در سال 1013ق در اصفهان نسخه ای از کتاب «حاشیه بر حاشیه لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار» تألیف: مولی میرزاجان باغنوی شیرازی را نوشته و تصحیح نموده [است.] کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 851 موجود است.(1)
عبدالکریم بن محمّدصادق ابهری جی اصفهانی، [خطاط نسخ نویس در قرن یازدهم هجری.] در تاریخ پنج شنبه 26 رجب 1091ق کتابت نسخه ای از «تلخیص الشّافی» شیخ طوسی را به خط نسخ به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 3199 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
عبدالکریم بن عبدالرّحیم، [خطاط نسخ نویس.] در صفر سال 1256ق در «نقنه» سمیرم پائین، «دیوان ادیب صابر» را به خط نسخ خوش نوشته است. کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 712 موجود است.(3)
ص: 296
آخوند حاج ملاّ عبدالکریم دستگردی متخلّص به «سودائی» و معروف به «ادیب الشّریعه» و «حاج آخوند» فرزند ملاّ عبدالرزاق بن اسماعیل، عالم فاضل و ادیب شاعر. از علماء و شعرای قرن چهاردهم هجری. در غرّه محرم 1281ق در قریه «دستگرد خیار» اصفهان متولّد گردیده و در مولد خویش و اصفهان کسب فضائل و علوم از فقه و اصول و صرف و نحو و غیره نموده و نزد آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) و شیخ محمّدتقی آقانجفی و میرزا محمّدحسن نجفی و دیگران تحصیل نموده و از اساتید نامبرده به کسب اجازه مفتخر گردید.
[در ایام تحصیل عمر به قناعت گذرانیده و از راه کتابت اعاشه می نمود.] او پس از اتمام تحصیلات، در زادگاه خود به تدریس در مکتب خانه و یا جهت اهل فضل و حلّ و فصل مشکلات مردم آن حدود مشغول شد. در شعر صاحب قریحه بود و به فارسی و عربی استادانه شعر می گفت و در انجمن های ادبی اصفهان خصوصا انجمن شیدا شرکت می کرد.
سرانجام در [ربیع الاوّل] 1352ق وفات یافته و در قبرستان عمومی روستای دستگرد مدفون شد.
کتب و رسائل زیر از اوست:
1. «اجمالی در احوالات پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله »2. «ترجمة الدّرر» در ترجمه کلمات قصار حضرت علی علیه السلام3. «خسمه طیبه» مجموعه از اشعار اوست در مناقب و مراثی4. «دیوان قصائد مراثی»، [که در سال 1357ش به خط جلی و خوب ناظم در تهران چاپ و منتشر شد.]5. «دیوان غزلیّات و رباعیّات»6. «شمس و قهقهه» به بحر «خسرو و شیرین» نظامی7. «ضیاء الابصار فی احوال الاطهار»8. «دیوان گلزار چند قصیده از
ص: 297
سودائی دستگردی» [که به اهتمام دکتر ابراهیم انواری، فرزند شاعر در سال 1336ش به طبع رسید.]9. «ملتقط اللّغه» که در آن 15 هزار لغت عربی به فارسی ترجمه شده است.10. منظومه «انوار سهیلی» معروف ترین اثر اوست. و به همین جهت به «ناظم السهیلی» معروف بود و نام فامیلی خود را «انواری» نهاد. [این منظومه در سال 1371ش به اهتمام مهندس حسین انواری فرزند دکتر ابراهیم انواری به طبع رسید.]
دو فرزندش دکتر ابراهیم انواری و محمّدباقر لمعه از شعراء و ادبای زمان خویش به شمار می رفته اند.
این شعر از اوست:
راحت و عشرت و فراغت دل نشود جمع با جهان داری
روغن کنجد ار ببینی صاف یادآور ز سنگ عصّاری(1)
ابوطاهر عبدالکریم ابوالفتح بن عبدالرزاق بن عبدالکریم بن عبدالواحد بن محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن سلیمان حسن آبادی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از پدرش و ابوبکر باطرقانی [احمد بن فضل و اباعثمان سعید بن ابی سعید عیار و احمد بن محمود ثقفی در اصفهان و ابامحمّد عبداللّه بن محمّد بن هزارمرد صریفینی در بغداد] روایت می کند [و ابوعبداللّه شهردویر بن حسن فواکهی در طبرستان از او استماع حدیث کرده است.]
ص: 298
او پس از سال 500ق وفات یافته است. دخترش آمنه نیز محدّثه و عالمه است.(1)
ابوالوفاء عبدالکریم بن علی بن عیسی بن نعمان اصفهانی جوهری جوباری، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری و از اهالی محلّه جوباره.] از ابوسعید عبدالواحد بن محمّد معلم اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.(2)
ابوالخیر عبدالکریم بن علی بن محمّد بن علی بن فورجه (فُ - وَ - رَ - جَ - ه) اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
از ابوبکر بن ریذه، ابوالحسین احمد بن محمّد بن فادشاه، ابونصر فضل بن محمّد بن سعد قاشانی، ابومحمّد عبدالعزیز بن احمد بن فاذویه استماع حدیث کرده و در شب دوشنبه 12 شوال 512ق وفات یافته است. تولّدش سال 428ق بوده است.
ابوسعد سمعانی از او به عنوان «شیخٌ سدیدٌ صالح» یاد کرده و از او اجازه روایت گرفته است.(3)
میرزا عبدالکریم متخلّص به «سرمست» و «روحی» فرزند میرزا محمود، ادیب شاعر و
ص: 299
عارف قرن سیزدهم هجری.
در اوائل جوانی به سال 1270ق به طهران منتقل شده و سپس به اصفهان رفته و در دستگاه ظل السلطان حاکم مقتدر آنجا مأمور نظام گردیده است. وی کتاب «حدیقة الانصاف» را در عرفان به طریق سؤال و جواب در سال 1305ق تألیف کرده که در سال 1307ق چاپ سنگی شده است.(1)
آخوند ملاّ عبدالکریم گزی فرزند ملاّ مهدی بن حاج محمّد بن حاج محمّدباقر بن ملاّ علی گزی برخواری اصفهانی. از اجلّه علماء و فقهاء و مدرّسین و مجتهدین بزرگ و مراجع اصفهان. [در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری] بود.
در حدود سال 1260ق متولّد گردیده و در اصفهان خدمت میر محمّدصادق کتابفروش و میرزا محمّدحسن نجفی و در نجف در محضر حاج سیّد حسین ترک، حاج میرزا حسین خلیلی و میرزا حبیب اللّه رشتی تحصیل نمود. [او] پس از مراجعت، در مدرسه نیم آورد [اصفهان] ساکن و به تدریس و تألیف و ترویج اشتغال جسته و در اثر حسن سلیقه و اخلاق پسندیده و صفات حمیده که در بین امثال و اقران خویش بدان ها ممتاز بوده خواص و عوام را به خود جذب نموده و مورد توجّه قاطبه طبقات گردیده و ریاست زاید الوصفی به هم رسانید.
[او] تقریبا مدّت ده سال آخر عمر، مرجع تمام مرافعات و حکومات شرعیّه اصفهان و توابع بوده و چون محضر او از کلیّه پیرایه ها عاری و مبرّا بوده و خود شخصا به امور رسیدگی می فرموده و ملاحظه هیچ کدام از دو طرف دعوا نمی نموده و از رشوه و ارتشاء
ص: 300
به غایت دور بوده و دعوت هر فقیری را از محلاّت بعیده اجابت می فرموده، محبوب القلوب عموم واقع شده [است.]
عالمی خوش بیان [بوده] و مجلس درس و مباحثه و مجالس خصوصی او مشحون از لطایف و ظرایف بوده و شوخی های لطیف و خوش صحبتی ها از او نقل می کنند.
مرحوم گزی در شب پنج شنبه 13 ذیحجة الحرام 1339ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون گردید. سپس مرحوم آقا سیّد محمّدباقر درچه ای را در جنب او دفن کردند و مرحوم حاج محمّدحسین کازرونی جهت ایشان تکیه ای بنیان نهاده که در آن جمعی کثیر از علمای اخیار و فضلاء و تجار مدفون شده اند.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «حاشیه بر طهارت شیخ»2. «دیوان اشعار» با تخلّص «مهدوی»3. رساله ای در اصول دین»4. رساله ای در «صیغ عقود»5. «رساله عملیه»6. رساله در «حجیّت مظنه»7. رساله در «شهرت»8. «تذکرة القبور» که معروف ترین تألیفات ایشان است و در آن شرح حال قریب به یکصد نفر از دانشمندان و علماء و عرفاء و شعرای مدفون در شهر و توابع اصفهان را به طور خلاصه ذکر می کند و کتاب کوچک و مفیدی است و در سال 1328ق در زمان حیات مؤلف به طبع رسیده و از همان روزهای اوّل مورد توجّه واقع شده و جمعی از دانشمندان بر آن حواشی و تتمیم نوشته اند. و نویسنده این کتاب در سال 1369ق برای مرتبه دوم آن را با ملحقات و اضافاتی که چندین برابر اصل کتاب بود به نام «رجال اصفهان» به طبع رسانیدم.(1)
ص: 301
این رباعی از اوست:
امروز درخت صنع آورد ورق امروز رسید شام را صبح و شفق
آمد به وجود مهدی آل رسول یعنی زهق الباطل و قد جاء الحق
سیّد عبدالکریم بن سیّد محمّدهادی حسینی دولت آبادی، عالم فاضل زاهد [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری.] کتابی در ادعیه و زیارات جمع نموده [بود] که نگارنده [سید مصلح الدّین مهدوی] آن را در منزل احفادش دیده بود.(1)
کتاب «جامع الفوائد» در دعا، به فارسی در یک مقدمه و شانزده باب و یک خاتمه و هرکدام دارای چندین قسم و فصل است و دو نسخه از آن به شماره های 3426 و 7306 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
ملاّ عبدالکریم بن محمّدهادی طبسی [عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری[ شاگرد و مجاز او بهاءالدّین محمّد فاضل هندی. اجازه در پشت صفحه نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» نوشته شده است. این نسخه به شماره 6806 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. تاریخ تولد فرزندش ابوالفضل محمّدحسین بن عبدالکریم سال 1124ق بوده است.(3)
ص: 302
میرزا عبدالکریم نطنزی متخلّص به «سیما» شاعر ادیب فاضل و عارف دانشمند. از شعرای قرن سیزدهم هجری. در قریه «طالخانی» (طالخونچه) سمیرم متولّد شده و در اصفهان و گیلان به تحصیل پرداخته و در اغلب علوم همچون ادبیات، حکمت، طب و نجوم مهارت یافت. در رشت به خدمت منوچهرخان معتمدالدّوله رسیده و در وصف او قصیده انشاء نموده و مورد التفات او واقع شد. چندی هم نزد قربانعلی شاه جیلستانی و سپس مجذوب علی شاه به تکیمل مراتب عرفانی و طی سیر و سلوک پرداخت. اغلب در نطنز بسر می برد و برای علماء و عرفا و بزرگان نطنز و کاشان مدایح و مراثی می سرود. [سال وفاتش به دست نیامد. اما تا سال 1281ق در قید حیات بوده است.]
منظومه های زیر از سروده های اوست:
1. «الهی نامه» 2. «ریاض المحبّین»3. «شقایق الحقایق»4. «مشرق الانوار»5. «مجموعه قصاید»(1)
سیّد عبدالکریم حسینی خوزانی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «ترجمة الصلاة» فیض کاشانی را در سال های 1258 تا 1265ق کتابت کرده است. این نسخه به شماره 1276 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
[«خوزان» یکی از محلّه های سه گانه «سده» ماربین اصفهان است و اکنون از محله های «خمینی شهر» به شمار می رود.]
ص: 303
سیّد عبدالکریم حسینی دولت آبادی، [از علمای قرن دوازدهم هجری] جدّ سادات دولت آبادی اصفهان. نسب او به قاضی نوراللّه شوشتری مؤلف کتاب «مجالس المؤمنین» می پیوندد. لکن اتّصال نسب آنها در دست نیست.
سیّد عبدالکریم مجاز از محمّد بن محمّد زمان کاشانی اصفهانی است و اجازه به شماره 3510 در کتابخانه مجلس شورای ملّی در طهران موجود است.(1)
او شوهر خواهر میر محمّدحسین خاتون آبادی است.(2)
حاج شیخ عبدالکریم شیرازی، [عالم فاضل، از علمای قرن سیزدهم هجری.] از اهالی شیراز بوده و بر اثر زلزله سخت شیراز [در سال 1239ق] کسان خود را از دست داده و از شیراز به اصفهان مهاجرت نمود و در این شهر متوطن گردیده و دختر شیخ [محمّدتقی رازی صاحب حاشیه] را به زنی گرفته و از او صاحب دو پسر (شیخ محمّدحسن نظام العلماء و شیخ محمّدحسین واعظ) و یک دختر (خدیجه سلطان زوجه حاج آقا نوراللّه نجفی مسجدشاهی) شد.
شیخ عبدالکریم مردی درویش مسلک و تا اندازه ای متصوّف و سحرخیز بوده و حدود یکصد سال عمر کرده است.(3)
ص: 304
شیخ عبدالکریم مصدق خواه، عالم فاضل زاهد. معروف به «مسأله گو» آخرین فرد روحانی ساکن مدرسه مبارکیه اصفهان. متوفی در شعبان 1390ق و مدفون در تکیه زندکرمانی در تخت فولاد.
کتب زیر از او به چاپ رسیده است:
1. «مخزن گل» 2. «یادآوری بعضی از گوهرهای اسلامیه»(1)
میرزا عبدالکریم ملکیان قمشه ای متخلّص به «سالک» [از شعرای قرن چهاردهم هجری] با وجود آن که طبع روان و ذوق سرشار داشته، از شهرت و عنوان گریزان بوده است. این بیت از اوست:
یار بسیار ولی یار وفادار کم است گل فراوان بود امّا گل بی خار کم است(2)
عبداللطیف [از بزرگان علمای قرن پنجم هجری در اصفهان.] در سال 499ق در اصفهان به دست اسماعیلیه کشته شد.(3)
ص: 305
ابوسعید عبداللطیف اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از ابوعلی حداد روایت می کند.(1)
عبداللطیف اصفهانی متخلّص به «لطیف»، از شعرای اوایل قرن سیزدهم هجری است. او در سلک دبیران نایب السلطنه عباس میرزا قاجار قرار داشته و در طهران ساکن شده است. در شعر طبعی روان داشته و به هزل و هجو مایل بوده است.(2)
پیر عبداللطیف بن پیر احمد اصفهانی [از دانشمندان علم کیمیا و ماهر در ادبیات[ مؤلف کتاب «جامع الفوائد فی تسهیل المقاصد» [که به عربی تألیف شده] و نسخه ای از آن به ضمیمه «المجموعة الکیمیا» که احتمالاً آن هم از تألیفات اوست، در مجموعه شماره 4066 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)
[نسخه دیگری از این کتاب به خط نستعلیق عبدالصمد بن جعفر فسائی که در سال 1264ق کتابت شده، در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد به شماره 1250 موجود است.(4) همچنین نسخه دیگری از این کتاب به شماره 11768 در
ص: 306
کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1) ]
استاد عبداللطیف تبریزی، از زرگران هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او از تبریزیان ساکن محلّه عباس آباد اصفهان بود. این تبریزی ها در فنون زرگری، زرکشی، شبکه کاری طلا و نقره، ملیله کاری و طراحی نقوش زیبا بر طلا و نقره به پیشرفت های زیادی دست یافته بودند. استاد عبداللطیف، بر روی در زیبا و نفیس مدرسه چهارباغ کارهای زرگری، نقاشی، منبّت، ملیله و قاب سازی نموده است و این در سال 1126ق در مدخل مدرسه چهارباغ اصفهان نصب شده است.(2)
میرزا عبداللطیف اصفهانی پنجابی متخلّص به «تنها» شاعر ادیب در اوایل قرن دوازدهم هجری. خواهرزاده میرزا جلال اسیر اصفهانی است. در هندوستان ساکن بوده و حکومت پنجاب را داشته و به سال 1116ق وفات یافته است. دیوان اشعارش در کتابخانه مجلس شورای ملّی است.(3)
از اوست:
به جز ساغر چو موج باده کی گردد زبان من به رنگ از می مغز دارد استخوان من
ص: 307
میرزا سیّد عبداللّه، مترجم زبان روسی در دربار ظل السّلطان حاکم اصفهان بوده است. او کتاب «سفرنامه اکر اوئیلز به ممالک ایران» را در 22 رجب 1307ق به امر ظل السّلطان، از روسی به فارسی ترجمه کرده است. این نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود بوده است.(1)
مولی عبداللّه اردبیلی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و شاگرد آقا حسین خوانساری و مجاز از ایشان و همچنین شاگرد ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری و مجاز از وی و شاگرد و مجاز از علاّمه مجلسی بوده است. اجازه در پشت نسخه ای از شرح لمعه نوشته شده است.(2)
عبداللّه اصفهانی [از نویسندگان کتب و خطاط نسخ نویس در قرن یازدهم هجری] در اواخر شعبان 1083ق کتابت نسخه ای از «شمسیة الحساب» و ذیل آن را در قصبه دلیجان اصفهان به خط نسخ به پایان رسانیده [است.] هر دو کتاب ضمن مجموعه شماره 564 کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)
ص: 308
عبداللّه اصفهانی، قلمدان ساز در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری است و از آثار وی قلمدانی است که منظره پل اللّه وردی خان کلیسای جلفا و تصاویر زنان بر آن نقش بسته و رقم آن: «رقم عبداللّه» است که در مجموعه آقای کریم زاده تبریزی موجود است.(1)
شیخ عبداللّه اصفهانی، از فضلای قرن سیزدهم هجری و از علمای شیخیه است. وی سؤالاتی را از حاج محمّدکریم خان کرمانی مطرح نموده که خان نامبرده رساله «اجوبة مسائل الشیخ عبداللّه الاصفهانی» را در سه شنبه 9 شعبان 1264ق در جواب آنها نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 2392 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
عبداللّه اصفهانی، از علماء و فضلای قرن سیزدهم هجری و مؤلّف «ردّ بر رساله جان ولس عیسوی» است. این نسخه به خط مؤلف و به تاریخ 1267ق، به شماره 10654 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3)
ص: 309
خواجه ظهیرالدّین عبداللّه امامی اصفهانی [از عرفای قرن نهم هجری] شاگرد سیّد زین العابدین علی معروف بن «سید شریف» و مرید «علاءالدّین عطار نقشبندی» بود. او درک محضر شاه نعمت اللّه ولی ماهانی کرمانی مؤسس سلسله نعمت اللهیه را نموده و به او عرض ادب نموده بود.(1)
ملاّ عبداللّه کرمانی، شاعر ادیب متخلّص به «امانی» از شعرای قرن یازدهم هجری.
از اصفهان به هند مسافرت نموده و در آنجا در نزد میرجمله شهرستانی تقرّب یافته و با مُکنت و ثروت زیاد به اصفهان مراجعت نموده است. دیوانش متجاوز از دو هزار بیت است. تا سال 1041ق حیات داشته و در آن سال مادّه تاریخی جهت فوت میرداماد سروده است.(2)
این شعر از اوست:
ای حجاب تو حسن را ناموس ای نصیب از لب خیالت بوس
گرچه زشتیم از توایم آخر پای طاووس باشد از طاووس
میرزا عبداللّه بن حاجی آقاجان خوشنویس اصفهانی [از خوشنویسان ماهر قرن
ص: 310
دوازدهم هجری] در جمادی الثّانیه 1159ق از کتابت «کلیات سعدی» فراغت حاصل نموده است. این نسخه به شماره 2911 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)
عبداللّه بن ابراهیم بن ابوسعید بن ترکان شاه اصفهانی، از ادباء و خوشنویسان قرن نهم هجری، کتاب «دراسة الالفاظ» را در اوایل شعبان 803ق در شهر دزفول کتابت کرده است.(2)
ابوابراهیم عبداللّه بن ابراهیم بن محمّد بن عبداللّه بن حماد طهرانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]
از ابوالعباس احمد بن عمر بن قاسم طهرانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث نموده است.(3)
«طهران» از قرای اصفهان است. در زمان حاضر آنجا را «تیران و آهنگران» گویند. سه محلّه مجاور یکدیگر: تیران، آهنگران، شمس آباد.
شیخ عبداللّه بن ابراهیم مساعد نعامی حویزاوی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن
ص: 311
یازدهم هجری و] از شاگردان شیخ بهائی است. او نسخه ای از «خلاصة الاقوال» را نوشته و نزد شیخ بهائی خوانده و شیخ وی را اجازه داده است. نسخه به شماره 3629 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(1) [او همچنین مجموعه ای شامل «الجبل المتین» در سال 1007ق کتابت کرده که به شماره 6195 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وجود دارد.(2) ]
مولی عبداللّه بن شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی، از وعاظ و محدّثین مسجد جامع اصفهان است. و با خاندان علاّمه مجلسی معاشر و مصاحب [بوده] و احتمالاً در بقعه خاندان مجلسی و مسجد جامع و یا در حوالی آن مدفون است.(3)
ملاّ عبداللّه [بن ابی الحسن]، عالم عامل و فقیه کامل متوفی در [عصر جمعه از ماه ذیقعده] سال 1184ق بوده و قبرش نزدیک قبر [ملاّ اسماعیل] خواجوئی در تخت فولاد است. مادّه تاریخ وفاتش را «صهبا» [تقی صهبای قمی] گوید:
از جهان رفت آه عبداللّه زان در اخلاق و فضل کامل حیف
کلک «صهبا» نوشت تاریخش: «حیف زان زبده افاضل حیف»(4)
[مؤلف فقید مرحوم مهدوی نام پدر او را «حسن» نوشته اند ولی با قرائت سنگ لوح
ص: 312
معلوم شد نام پدر او «ابوالحسن» است. این القاب هم روی سنگ مزار او و در وصف مقام علمی و معنوی او نوشته شده است:
«العالم العامل الفاضل الکامل زبدة الفقهاء و المحدّثین وارث علوم الأئمة المعصومین»(1) ]
ابومحمّد عبداللّه بن ابی الحسن بن ابی الفرج جَیانی شامی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] مردی ثقه و صالح است، در بغداد و اصفهان تحصیل نموده و در اصفهان نزد مسعود ثقفی و ابی الخیر محمّد بن اوربانلبانی [کذا] تلمّذ نموده و در این شهر اقامت کرد.
وفاتش در 3 جمادی الآخر 605ق در اصفهان روی داده است.(2)
ابومحمّد عبداللّه بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم و چهارم هجری.] جدّش مهران از موالی عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه بن جعفر بن ابی طالب بود که مسلمان شد. ابومحمّد در سال 231ق در اصفهان متولّد شد و جهت کسب علم به عراق و شام سفر کرده و به اصفهان مراجعت نمود. او در ماه رجب سال 365ق وفات یافته و در کنار قبر جدّش محمّد بن یوسف بناء صوفی اصفهانی در قبرستان روشاباد اصفهان مدفون گردید.
صاحب عنوان از ابوخلیفه، عبدان، عبداللّه بن ناجیه، جندی، اسحاق خزاعی، ابراهیم بن متویه، محمّد بن یحیی بن منده، ابن اشته، ابوبکر احمد بن محمّد بن عمر لنبانی
ص: 313
روایت می کند.
و فرزندش حافظ ابونعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی مؤلف «ذکر اخبار اصبهان» از او نقل حدیث می نماید.(1)
ابوهمام عبداللّه بن احمد بن قاسم دلال صاحب الخابوطی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی وی را در اصفهان دیده و از او حدیث شنیده و از او اجازه یافته است.(2)
حافظ الدّین ابوالبرکات عبداللّه بن احمد بن محمّد نَسَفی، فقیه، مفسر و محدّث حنفی [در قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری] از اهالی «ایذج» از نواحی اصفهان متوفی سال 710ق در «ایذج».
کتب زیر از اوست:
1. «تفسیر قرآن» یا «مدارک التّنزیل» در 3 جلد 2. «کنز الدّقایق» در فقه، مطبوع 3. «شرح المنار»4. «شرح الوافی» در فروع5. «شرح منظومه ابی حفص نَسَفی» در خلاف به نام «المضی»6. «عمدة العقاید»7. «کافی» در شرح وافی8. «کشف الاسرار» (شرح المنار) مطبوع9. «المناردر اصول فقه10. «الوافی» در فروع(3)
ص: 314
ابومحمّد عبداللّه بن احمد خازن اصفهانی، از مشاهیر ادباء و شعراء عهد دیالمه [در قرن چهارم هجری] و از منسوبان به صاحب بن عباد بوده و با ابوبکر خوارزمی مراسلاتی داشته و اشعارش سلیس اللّفظ و لطیف المعنی بوده و از آن جمله است:
و اسال ابطحها و رویّ خفیّها و سقی جداولها و مدّ حیاضها
و الربح و الموج الطموج تصاحبا متلاطمین کجاهلین تعاضها(1)
[در برخی منابع نام پدرش را محمّد ذکر کرده اند.]
ابومحمّد عبداللّه بن اسحاق بن ابراهیم اعرج خیاط، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از اهالی محلّه ویذآباد (بیدآباد) اصفهان بوده و قبل از سال 360ق وفات یافته است. او از ابوخلیفه فضل بن حُباب روایت می کند.(2)
ابومحمّد عبداللّه بن اسحاق بن یوسف دیلمانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از اهالی «دیلمان» از توابع خُرجان اصفهان بوده و از پدرش اسحاق بن
ص: 315
یوسف خرجانی روایت می کند و ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن جعفر بن حیّان (حافظ ابوالشیخ اصفهانی) و ابو عبداللّه وراق: محمّد بن احمد بن شبویه و ابوعمرو بن حکیم مدنی و ابوعبداللّه عسال: محمّد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.(1)
میرزا عبداللّه خان وزیرزاده فرزند میرزا اسداللّه خان وزیر بن فتح اللّه بن محمّدعلی بن رضاقلی بن محب علی بن فتحعلی خان اعتمادالدّوله، از روزنامه نگاران و معلمان فرهنگ اصفهان [در قرن چهاردهم هجری.] او معلم نقاشی مدارس اصفهان [از جمله از معلمان دبیرستان صارمیه] بوده و در سال 1304ش روزنامه فکاهی «ارژنگ» را به صورت هفتگی منتشر کرد.
[او در اواخر عمر در اداره تحقیق اوقاف اصفهان به خدمت مشغول بود] و سرانجام در سال 1384ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(2)
میرزا عبداللّه بن علاّمه ملاّ محمّدباقر بن ملاّ محمّدتقی مجلسی، عالم فاضل ادیب [از دانشوران قرن دوازدهم هجری.]
از معاشرین و مصاحبین شیخ محمّدعلی حزین بوده و بعد از محاصره اصفهان و سقوط این شهر به دست افاغنه، به خرم آباد مهاجرت نموده و در رمضان 1137ق در آنجا وفات یافته است. «حزین» در مادّه تاریخ وفاتش گوید:
ص: 316
نور دیده و دل مجلس آرای زمان ملاّ عبداللّه فاضل عالی شأن
در ماه مبارک سفرش شد بجنان تاریخ وفات اوست «ماه رمضان»
صاحب عنوان شعر نیز می سروده و «ذرّه» تخلّص داشته است. این رباعی از اوست:
آرایشی بهر خس و خار از بهار ماند نخل حیات ماست که بی برگ و بار ماند
چون شاخ خشک دستم از آغوش گل جداست داغی به دل ز لاله رُخی یادگار ماند(1)
آقا محمّدخلیل بن محمّداشرف قائنی «رساله ای در شرح حدیث عمران صابی» منقول از حضرت رضا علیه السلام را جهت مشار الیه تصحیح کرده است. این رساله به شماره 3339 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)
عبداللّه بن بندار بن ابراهیم بن محتضر بن عَتّاب (غیاث) بن خلیفه بن ایاد بن عبیداللّه اصفهانی باطرقانی ضبّی هلالی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] ثقه و صالح بوده و از: محمّد بن مغیره، ابواسحاق اسماعیل بن عمرو بن نُجیح بَجَلی، ابومسعود سهل بن عثمان بن فارس عسکری، ابوحفص عمرو بن علیّ بن بحر صیرفی، ابوالهیثم موسی بن مساور بن موسی و محمّد بن یحیی بن نَجیح مکّی حدیث شنیده و محمّد بن یحیی بن منده، ابواحمد عسال: محمّد بن احمد بن ابراهیم قاضی، حافظ ابوالشّیخ: عبداللّه بن
ص: 317
محمّد بن جعفر و ابوبکر محمّد بن احمد بن یعقوب از او نقل حدیث کرده اند.
وی در سال 294ق وفات یافت.(1)
عبداللّه بن جعفر اصفهانی، از محدّثین اصفهان است. از یونس بن حبیب روایت نموده و ابن فورک (محمّد بن حسن بن فورک) از او نقل حدیث کرده است.(2)
عبداللّه بن محمّدجعفر اصفهانی، از نسخ نویسان قرن یازدهم هجری است. از آثارش کتابت نسخه ای از «زبدة الاصول» شیخ بهائی [است که] در کتابخانه دانشکده حقوق موجود است.(3)
ابونعیم عبداللّه بن ابوعلی حسن حداد بن احمد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] مؤلف «اطراف الصّحیحین» عابد زاهد فوت 517ق.(4)
ص: 318
میرزا عبداللّه وثوق الحکماء فرزند محمّدحسن خوراسکانی اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان اواخر دوره قاجاریه] مشهور به «ملک النُّحاة» ساکن مدرسه عبداللّه خان در طهران بوده و از فضلای معروف زمان خود به شمار می رفته و مجلس او مجمع فضلاء و دانشمندان بوده است.(1)
کتب زیر از اوست:
1. «عقاید المؤمنین» در اصول دین، مطبوع در سال 1324ق 2. «منظومة العقاید» که به ضمیمه «عقاید المؤمنین» به طبع رسیده است.(2) 3. «قطرات العلوم» در شرح «نصاب الصبیان» که در سال 1324ق به چاپ رسیده است. مؤلف مادّه تاریخ آن را چنین سروده است:
یکی آمد فزون و کرد رقم: «قطرات وثوق» تاریخش(3)
1324=1+1323
[4. «شرح معما» که به شماره 7/898 در کتابخانه مرکزی مطالعات و تحقیقات اسلامی در قم موجود است.5. «رساله در صرف» به فارسی که در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی به شماره 8/898 موجود است.6. «علم المیزان» به فارسی، در شرح «حاشیه تهذیب المنطق» به خط مؤلف در 13 جمادی الاوّل 1312ق
ص: 319
که به شماره 893 در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی موجود است.(1) ]
سیّد عبداللّه بکاء فرزند سیّد حسین بحرانی نجفی. [از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری.] اصل او از بحرین است. اسلافش به اصفهان مهاجرت نموده و در این شهر ساکن بوده اند.
مشارٌالیه از علمای اجلاء و اهل فضل و صلاح بوده و در جسر کوفه ساکن و وکیل حاج میرزا حسین خلیلی بود. در سال 1327ق وفات یافت. جنازه سردست به نجف منتقل و دفن شد.
فرزندش سیّد احمد نیز عالم جلیل و ساکن کوفه بوده و در مسجد پدر امامت می نموده و در روز سه شنبه 30 ربیع الاوّل 1383ق وفات یافت و جنازه به نجف منتقل شده و در آنجا دفن گردید.(2)
میرزا عبداللّه خان امین الدّوله فرزند ارشد میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی، از سیاستمداران و مردمان نیکوکار قرن سیزدهم هجری. در سال 1193ق متولّد شده و پس از تحصیل در کنار پدر به مشاغل اداری و دیوانی روی آورد. [ابتدا بیگلر بیگی اصفهان بود. سپس مستوفی الممالک دولت قاجاریه شد. کمی بعد به لقب «امین الدّوله» ملّقب شد و در سال 1239ق به صدارت عظمای فتحعلی شاه منصوب شد اما یک سال
ص: 320
بعد به خاطر شرارت های برادر همسرش یعنی هاشم خان لُر در اصفهان از صدارت عزل شد. او برای بار دوم در سال 1243ق به صدارت منصوب شد.]
پس از مرگ فتحعلی شاه ابتدا به حمایت از حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس و سپس به حمایت از علی شاه ظل السّلطان که مدعی سلطنت بود پرداخت. ظل السلطان 90 روز حکومت را به دست گرفت امّا قاجاریه به حمایت از محمّد میرزا ولیعهد پرداخته و ظل السّلطان را برکنار کردند و محمّد میرزا به عنوان محمّد شاه به تخت نشست. به این خاطر عبداللّه خان در اصفهان به حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی پناه برد و چندی بعد به کمک «مک نیل» وزیر مختار انگلیس، از محمّد شاه تأمین گرفته و از راه بختیاری راهی عتبات عالیات شد و در پنج شنبه 25 شعبان 1263ق وفات یافته و در مقبره خانوادگی در مدرسه صدر نجف مدفون گردید.
تاریخ وفات او این بیت است:
ثم با قصر العز تاریخه جنة عدن ازلفت بالامین
در کتاب «صدر التّواریخ» درباره او می نویسد: «مروج شریعت سیّد المرسلین که مرحوم شیخ جعفر نجفی و شیخ موسی و حاج سیّد باقر رشتی (اعلی اللّه مقامهم) او را علی بن یقطین خطاب می کردند. در زهد و ورع بی عدیل و در جلالت قدر بی بدیل».
امین الدّوله از مردان خیّر و خدمتگزار و متدیّن [بود] و حقا وی را باید خیرالظّلمه نامید. آثار زیر از او در نجف اشرف به جای مانده است:
1. ترسیم قناتی در نجف2. اتمام دیوار و باروی شهر نجف که پدرش شروع به ساختمان آن کرده بود.3. ساختن دو باب حمام بزرگ در نجف4. ایجاد چند باب دکان و وقف کردن آن در نجف5. ایجاد کاروانسرائی در نجف و وقف آن بر مدرسه صدر و
ص: 321
غیره.(1)
عزّالدین عبداللّه بن حسین شوشتری، عالم فاضل محقّق مدقّق مجتهد بارع، عابد زاهد، از اکابر علماء و مجتهدین قرن یازدهم هجری.
ظاهرا در اواسط قرن دهم هجری در شوشتر متولّد گردیده و جهت تکمیل تحصیلات به عراق عرب مهاجرت نموده و مدت 30 سال در نجف و کربلا اقامت داشته و در خدمت اساتید آن سامان به مقامات عالیه علم و ایقان رسیده و از اساتید خود اجازه دریافت نموده است. از اساتید و مشایخ اجازه او در کتب فقط چهار نفر را نام می برند از این قرار: مولی احمد مقدس اردبیلی، شیخ جمال الدّین احمد بن نعمت اللّه معروف به «ابن خاتون عاملی» و پدرش شیخ نعمت اللّه بن علی بن احمد بن محمّد بن خاتون و شیخ ابوالبرکات واعظ اصفهانی.
سپس به ایران مهاجرت نموده و چندین سال در مشهد مقدس مجاورت اختیار کرد و چون صیت علم و دانش او به گوش شاه عباس رسید، شاه از او تقاضا کرد که در اصفهان ساکن شود. در حدود 1006ق به اصفهان آمده و تا آخر عمر خود، در این شهر به نشر معارف اسلامی اشتغال داشت و در برخی از مسافرت های شاه عباس به مشهد همراه بوده و در تعمیرات بقعه منوّره رضویّه نظارت و سرپرستی کرده است.
قبل از ورود ملاّ عبداللّه شوشتری در اصفهان تعداد طلبه این شهر در داخل و خارج به
ص: 322
پنجاه نفر نمی رسید لکن پس از مهاجرت او به این شهر و توجّه نمودنش به امور طلاّب و تدریس آن، طالبان علم و دانش از اطراف و اکناف به دور شمع وجود او پروانه وار جمع شده و در هنگام مرگ متجاوز از هزار نفر طالب علم در این شهر وجود داشته است.
شاه عباس جهت او مدرسه ای عالی در اوّل بازار [بزرگ اصفهان] بنا نمود که عالم مزبور در آنجا به تدریس علوم اسلامی مشغول بوده و در شبستان آن اقامه جماعت نماید. مرحوم شوشتری در طول 14 سال که در اصفهان تدریس می فرمود، عدّه ای کثیر در نزد او تلمّذ کرده و به مقامات عالیه علم رسیده اند که از آن جمله است: ملاّ محمّدتقی مجلسی، ملاّ حسنعلی (فرزندش) ، قاضی عبدالمؤمن، ملاّ لطف اللّه میسی عاملی، ملاّ شریف الدّین محمّد رویدشتی اصفهانی، میرزا رفیع الدّین محمّد نائینی، شیخ محمود جزائری، سیّد مصطفی تفریشی
درباره او نقل شده است که هیچ یک از نوافل او ترک نمی شد و مقیّد به اداء نماز در اوّل وقت بوده و بیشتر روزها را روزه داشته و لباس و خوراکش درنهایت سادگی و اختصار بوده است. به طوری که در بیشتر مواقع خوراک او غیر از غذاهای گوشتی بوده است.
جناب ملاّ عبداللّه در 24 محرم 1021ق مریض شده و در بستر خوابید و در شب جمعه 26 محرم (نزدیک به صبح) وفات یافت. جنازه او را به مسجد جامع عتیق برده و با آب چاه غسل دادند و میر محمّدباقر داماد بر او نماز خواند سپس جنازه را به امامزاده اسماعیل برده و امانت دفن کردند و پس از یک سال جنازه را که هیچ تغییری نکرده بود به کربلا نقل نموده و در آن ارض اقدس دفن نمودند. ملاّ محمود جزائری از شاگردان او این عبارت عربی را برای ماده تاریخ او گفته است: «مات مجتهد الزّمن» همچنین
ص: 323
شخص دیگری گفته است: «حیف از مقتدای ایران حیف»(1)
کتب زیر از تألیفات صاحب عنوان است:
[1. «اربعون حدیثا» که نسخه ای از آن به شماره 5/140 در مدرسه جعفریه زهان قائن» موجود است.(2) ] 2. «تعلیقه بر استبصار» 3. «جامع الفوائد» در تکمیل «شرح القواعد» تألیف نورالدّین علی محقّق کرکی که آن را در شرح «قواعد» علاّمه حلّی نوشته است. [این کتاب در 7 جلد تنظیم شده و مؤلف در اوائل ذیحجه 1004ق از نوشتن آن فراغت یافته است. نسخه های متعددی از این کتاب در کتابخانه ها وجود دارد از جمله نسخه ای به خط کرمعلی بن محمّدتقی اصفهانی در سال 1085ق که در کتابخانه شیخ مشکور نجفی در نجف موجود بوده است.(3) نسخه ای به خط محمّدیوسف در سال 1014ق به شماره 13418 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(4) نسخه دیگری از «جامع الفوائد» به شماره 2968 در کتابخانه ملّی ملک در تهران وجود دارد.(5) ] 4. «حاشیه شرح ارشاد علاّمه» [که مؤلّف ریاض العلماء در اوایل قرن دوازدهم هجری نسخه ای از آن را دیده بود که شامل کتاب الاجاره تا آخر حدود
ص: 324
بوده است.(1) ] 5. «حاشیه بر الفیه» شهید [که نسخه های متعددی از آن در دست است از جمله: نسخه ای که در سال 1007ق در کربلا کتابت شده و به شماره 2/2694 در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم وجود دارد.(2) نسخه دیگری به خط جان محمّد که در سال 1008ق کتابت شده، به شماره 2375 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد.(3) همچنین نسخه ای به خط ابوالبرکات بن عنایة اللّه حسینی به شماره 1/4968 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(4) ] 6. «حاشیه بر شرح مختصر عضدی» [7. «حاشیه بر رجال ابن داود» که نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ محمّدعلی قمی در کربلا وجود دارد.(5) ] 8. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه» به فارسی [که یکی از شاگردان ملاّ عبداللّه شوشتری به نام مولی عمادالدّین بن یونس در رساله اش مطالبی از آن را آورده و معرّب ساخته است. نسخه ای به خط میرزا بیگ که در سال 1093ق کتابت شده است، به شماره 7055 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(6) [ 9. «شرح بر الفیه شهید» که غیر از «حاشیه بر الفیه» است. [و نسخه ای از آن نزد میرزا عبدالرّزاق واعظ همدانی موجود بوده است.(7) ]10. «شرح تهذیب» شیخ طوسی [که شیخ نعمت اللّه جزایری شوشتری در «شرح تهذیب» خود، مطالبی از آن نقل کرده است.(8) 11. «مقالة فی اصول الدّین» به فارسی، که در آن به بیان اصول عقاید و فروع دین پرداخته و حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» را شرح کرده است. نسخه ای از آن به خط شیخ عبدالوحید بن نعمت اللّه دیلمی که در سال 1025ق کتابت شده است، در
ص: 325
کتابخانه علاّمه جلیل سیّد حسن صدر موجود بوده است.(1) 12. «واجبات» به فارسی، که در رساله عملیه ملاّ عبداللّه شوشتری در طهارت و صلاة و صوم و حج و زکات و خمس» است. و در سال 1017ق تألیف شده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه علاّمه جلیل سیّد حسن صدر(2) و نسخه دیگری به خط شاه محمود زنگی عجمی، به شماره 2436 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(3) همچنین نسخه ای از این کتاب به خط محمّدحسن بن محمّدمؤمن که در اواسط ربیع الاوّل 1122ق کتابت شده است. در کتابخانه الزهراء اصفهان نگهداری می شود.(4) 13. «جواز التنفّل ممن علیه الفریضة» 14. «جواز الفائتة وقت الحاضرة» 15. «الجهر و الاخفات» 16. «خواصّ القرآن» 17. «رسالة فی ادخال قول _ علی ولی اللّه _ فی الشهادة» 18. «رساله فی الاستبراء بالبول» 19. «رسالة فی انّ النّذر یتعلّق بالمباح أم لا؟» 20. «رسالة فی تطوع الصوم لمن علیه فریضة» 21. «رسالة فی التّکبیر و التّهلیل قبل الخطبة فی صلاة الاستسقاء» 22. «رسالة فی تملک الأجیر الاُجرة بالعقد» 23. «رسالة فی طلاق الرّجعی» 24. «رسالة فی الغسل» 25. «رسالة فی المکعب» 26. «رسالة فی کفایة الإصبع الواحدة فی مسح الرأس و الرّجلین» 27. رسالة فی الوصیة بالحج الواجب»(5)
از میان کتاب ها و رساله های فوق، از شماره 13 تا 27 در مجموعه ای در کتابخانه شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی در نجف اشرف نگهداری می شده است. این مجموعه که در سال 1068ق کتابت شده است را بدر جهان خانم از بانوان دربار صفویّه در سال 1108ق وقف نموده و علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی را متولّی وقف قرار داده است.(6) ]
ص: 326
ابومحمّد عبداللّه بن خالد بن محمّد بن رستم رازانی [از محدّثین عامّه اصفهان قرن چهارم هجری] در شهر «خان» لنجان ساکن بوده و از محمّد بن اسماعیل صائغ و عبداللّه بن احمد بن ابی مسرّة (معروف به «ابن اَبی مَسرّه») روایت می کند و ابوبکر احمد بن محمّد بن احمد بن جعفر قصّار حافظ ابونعیم اصفهانی و ابوبکر عبدالعزیز بن احمد بن علی تاجر (آدمی) اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.(1)
[ظاهرا «رازان» از توابع لنجان بوده و آن را نباید با «راران» از دهات جی اصفهان اشتباه گرفت. «خان» از معروف ترین شهرهای لنجان قبل از حمله مغول بوده و امروزه به «خولنجان» معروف است. قلعه «خان» در قرن پنجم هجری محل استقرار فداییان اسماعیلی بوده که سلطان محمّد در سال 570ق آن را ویران کرده است.]
عبداللّه بن درویش علی اصفهانی [خطاط نستعلیق نویس در قرن دوازدهم هجری[ در سال 1155ق نسخه ای از «زاد المعاد» علاّمه مجلسی را به خط نستعلیق خوب نوشته است. نسخه به شماره 57 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(2)
ملاّ عبداللّه بن حاج رحیم بروجردی، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری. در ربیع الاوّل 1191ق وفات یافته و در تکیه مجلسی جنب مسجد جامع [اصفهان] مدفون
ص: 327
گردید. و مزار او در تعمیرات اخیر بقعه از بین رفت.(1)
میرزا عبداللّه سبزواری فرزند میرزا محمّدرحیم شیخ الاسلام، عالم فاضل، از علماء اصفهان و ائمه جماعت و صاحب محراب و منبر بوده و در سلخ ذیحجة الحرام 1275ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه آقاحسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
سیّد عبداللّه میردامادی سدهی بن حاج محمّدرحیم کبیر بن میر مرتضی بن میر محمّداشرف بن میر عبدالحسیب بن میر سیّد احمد علوی عاملی، عالم فاضل جلیل [از دانشمندان قرن سیزدهم هجری.]
در روز چهارشنبه 10 صفر 1165ق متولّد شده و نزد آقا محمّدباقر وحید بهبهانی، میرزا ابوالقاسم قمی و از مصاحبین و مخصوصین حاجی [محمّدابراهیم] کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بوده و در سِدِه [خمینی شهر کنونی] سکونت و امامت می نموده است. در اواخر عمر در اصفهان مقیم شده و در روز 22 محرم 1243ق وفات یافته و پسرش نیز در همین روز وفات نمود و هر دو را در محله خوزان در جایی که به نام خود او به مقبره میر سیّد عبداللّه معروف است [واقع در سِدِه] مدفون ساختند. در این بقعه عدّه ای از بزرگان مدفون می باشند [که] از آن جمله است: 1. شیخ ابراهیم عاملی از
ص: 328
اعقاب محقّق کرکی 2. شیخ شمس الدّین 3. سیّد محمّدصالح مازندرانی4. شیخ محمّدعلی زکی و غیره.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «انیس المحتاجین» 2. «ترصیع السّماء» 3. «رجال مشیخه تهذیب»(1)
عبداللّه بن محمّدرضا اصفهانی [خطاط نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری] در تاریخ 1279ق نسخه ای از کتاب «سرّ العاملین» منسوب به غزالی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 3548 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
عبداللّه شمس نژاد متخلّص به «شمس» فرزند رضا [از شعرای قرن چهاردهم هجری.[ در شهر بابک [در استان کرمان] متولّد گردیده و پس از تحصیل در اصفهان در سمت بازرس استانداری به خدمت مشغول بود. از اوست:
قصه مجنون و لیلی پیش ما افسانه بود زانکه ما خود همچو مجنون ره به کوئی داشتیم(3)
ص: 329
ابومحمّد عبداللّه بن زکریا بن یحیی اصفهانی تمیمی [از محدّثین عامّه اصفهان و[ ساکن کوفه بوده و از حُمید بن جعفر بن حُمید روایت می کند و ابوبکر عبداللّه بن یحیی بن معاویه طلحی از وی نقل حدیث می نماید.(1)
عبداللّه بن سعداللّه بن ابی غالب اصفهانی [از دانشمندان گمنام اصفهان در قرن هشتم هجری.] در روز پنج شنبه 21 ربیع الاولی 725ق در «فیروزان» نسخه ای از «تاریخ نامه» یا «ترجمه تاریخ طبری» را به خط نسخ نوشته و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
[فیروزان از شهرهای قدیمی و معتبر بلوک لنجان اصفهان بوده و امروزه به «سُهروفیروزان» معروف است. ناصرخسرو در اوایل قرن پنجم هجری در سفر طولانی خود از این شهر دیدار کرده است.]
میرزا عبداللّه بن میرزا سلمان جابری، از شعراء و سخنوران اصفهان در قرن دهم هجری. مردی اهل فضل و ادب بوده و شعراء و فضلاء را مورد حمایت قرار می داده است. در زمانی که پدرش وزارت اعظم را بر عهده داشت، او هم وزارت یزد را به عهده گرفته بود. سال وفات او به دست نیامد. همین قدر معلوم است که تا سال 1000ق در
ص: 330
قید حیات بود. از اوست:
عشق تو کجا و سر سودای قیامت با گرمی عشق تو چه پروای قیامت
در حشر چو من از ستمت ناله بر آرم معلوم شود بر همه غوغای قیامت(1)
شمس الدّین عبداللّه بن شاکر بن ابوالمطهر معدانی اصفهانی، از علماء هندسه و نجوم در قرن ششم هجری است. در ادبیات و شعر فارسی و عربی دستی قوی داشت و در حدود 570ق در اصفهان وفات یافت.(2)
ابوالمظفر عبداللّه بن شبیب ضبّی مقری اصفهانی، [از دانشمندان علوم دین در قرن پنجم هجری] در اصفهان به تدریس قرائت و ایراد خطبه و وعظ مشغول بوده و به زهد و صلاح شهرت داشته است.(3)
[روایات قرائت را از بسیاری از قاریان به خصوص ابراهیم بن محمّد لنبانی آموخته و ابوالقاسم هذلی و اسماعیل سراج و عبداللّه بن احمد خرقی نزد او قرائت را فرا گرفته اند.(4) ]
عبداللّه بن شعبان اُشتُرجانی لنجانی اصفهانی، از هنرمندان قرن نهم هجری است. خط
ص: 331
نستعلیق را خوش می نوشته و نسخه ای از «مثنوی معنوی» را در سال 847ق کتابت کرده است. این کتاب به شماره 168 در فهرست آثار موزه رضا عباسی در تهران موجود است.(1)
میرزا عبداللّه مرعشی اصفهانی متخلّص به «عشق» فرزند میرزا محمّدشفیع مستوفی موقوفات [بن میرزا رحمت اللّه بن میرزا ابوالحسن حسینی مرعشی] شاعر و ادیب توانا در قرن یازدهم هجری.
در اصفهان متولّد شده [و در این شهر علم و ادب آموخته و به دامادی یکی از سلاطین صفویه درآمد.] به فارسی و ترکی شعر نیکو می سروده و دیوان او حدود ده هزار بیت شعر داشته است. و نسخه ای از آن در کتابخانه آقای حسین کوهی و نسخه ای در کتابخانه ملک طهران موجود است. [عاقبت در سال 1074ق در سن 30 سالگی وفات یافته و جسدش به مشهد مقدس نقل و در جوار حرم مطهر امام رضا علیه السلام مدفون شد.]
این شعر از اوست:
سیل افتاده است از پا تا خرابم کرده است خورده صد خونابه آتش تا کبابم کرده است
کی توان ز آب و گل عالم مرا تعمیر کرد سیل بی پروای استغنا خرابم کرده است
ص: 332
فیض ها پُر دیدم از نامهربانی های چرخ تلخ کامی ها درین مینا گلابم کرده است(1)
حافظ ابومحمّد عبداللّه بن شیبان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان معلّم محتسب اسدی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] در سال 447ق متولّد شده و در ذیقعده 523ق وفات یافته است.
از صلحاء و نیکوکاران عصر بوده و از پدرش ابومعمر شیبان بن عبداللّه محتسب و ابوالقاسم ابراهیم بن منصور ملنجی خبّاز حدیث استماع کرده است.(2)
ابومحمّد عبداللّه بن طاهر اصفهانی، از محدّثین اصفهان است.در «تفسیر مجمع البیان» [شیخ طبرسی] حدیثی از او روایت می کند.(3)
ابورشید عبداللّه بن طاهر بن حرب بن عبداللّه بن ابی الحسن بن طاهر خزاعی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
از ابوروح یاسین بن سهل بن محمّد قاینی حَسّاب، ابوالبرکات احمد بن عبداللّه بن
ص: 333
طاوس بغدادی و ابوالمظفر سمعانی اجازه داشته است.
ابوسعد سمعانی گوید: «در جامع اصفهان وی را ملاقات کردم و جهت من اجازه ای نوشت.»(1)
عبداللّه بن عاشور رِنانی اصفهانی، از مشاهیر خطاطان قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است. بیشتر از یکصد قرآن غیر از کتب ادعیه و زیارات به خط زیبای خود نوشته و تا سال 1238ق حیات داشته است.(2)
[او به کثرت کتابت معروف است هیچ گاه از اصفهان بیرون نیامد ولی به اشاره فتحعلی شاه قاجار آثار گرانبهایی را به خط زیبای خود پدید آورد و نزد شاه فرستاد. نخستین اثری که در فهرست نسخ خطی به آن اشاره کرده اند به خط اوست: «قرآن مجید» است که در 5 رجب 1201ق کتابت شده و قرآن سی و نهم اوست.(3) ] آخرین قرآن به خط او مورخ 1228ق است و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود.(4)
«رِنان» که امروز آن را «رهنان» می نویسند از دهات بلوک ماربین اصفهان است [که در سال های اخیر به شهر اصفهان پیوسته و یکی از محلّه های غرب آن شهر به شمار می رود.]
ص: 334
ابواحمد عبداللّه بن عبدالوهاب بن ابراهیم انماطی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] در بغداد و عراق از محدّثین استماع حدیث نموده و بعد از سال 390ق وفات یافته است. با حافظ ابونعیم اصفهانی مراوده و معاشرت داشته و ابونعیم از او حدیث شنوده است.(1)
عبداللّه بن عبدالواحد بن محمّد بن محمود ثقفی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم] و از خاندان علم و حدیث بوده و در سال 516ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(2)
ابوعمر عبداللّه بن عبدالوهاب سلمی اصفهان مقری [از مقریان و محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری.] فوت سال 394ق.(3)
ابوطاهر عبداللّه بن عبدربه اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان.] از سلیمان بن عبدالرّحمان روایت می کند و ابوبکر بزّاز در کتاب «مسند علی علیه السلام » از وی روایت
ص: 335
می کند.(1)
عبداللّه بن علی بن اسحاق طوسی، برادر خواجه نظام الملک حسن طوسی وزیر سلطان ملکشاه سلجوقی است. فرزندش عبدالرزاق هم وزارت سنجر را یافته است. عبداللّه در سال 499ق وفات یافت.(2)
ابومحمّد عبداللّه بن علی بن عبداللّه مؤدّب طادی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] در قریه «طاد» لنجان ساکن بوده و از ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عمران و محمّد بن نُصَیر روایت نموده است(3)
«طاد» از قرای لنجان اصفهان است.
ابومحمّد عبداللّه بن علی بن محمّد بن احمد بن حماد اصفهانی ساکن نیشابور، صالح ثقه.(4) [از محدّثین عامّه اصفهان.]
شیخ عبداللّه کفرانی رویدشتی (معروف به «شیخ عبداللّه اصفهانی») فرزند علی بن
ص: 336
محمّد بن قدیر کفرانی رویدشتی اصفهانی، عالم فاضل و فقیه محقّق. پدرانش عموما اهل علم و فضل بوده و اخیرا اولاد ملاّ قدیر جدّ مشار الیه که در بین آنها علماء و صلحاء می باشند نام فامیل خود را «قدیری» نهاده اند.
صاحب عنوان در اصفهان متولّد و در نجف خدمت جمعی از افاضل تحصیل نموده و اخیرا به درس حاج میرزا حبیب اللّه رشتی حاضر شده و سال ها در محضر او تلمُّذ فرموده و به ایشان اختصاص یافت. او مقرّر درس ایشان بوده و پس از فوت استاد، مستقلاً حوزه درس داشته و در مسجد هندی تدریس می نمود و جمعی از افاضل به درس او حاضر می شده اند.
شیخ عبداللّه کفرانی در سال 1317ق در نجف اشرف وفات یافته و در آن ارض اقدس مدفون گردید.(1)
کتب زیر از اوست:
1. «تقریرات اساتید خود» 2. «شرح المکاسب» (تقریرات درس میرزا حبیب اللّه رشتی، در پنج جلد، که سه جلد از آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث ایران به شماره 1344 موجود است.(2) 3. «حاشیه فرائد الاصول» موجود در کتابخانه جمعیت فرهنگ رشت(3)
ابومحمّد عبداللّه بن علی بن مقری ظاهری اصفهانی [از علماء و زهّاد قرن ششم
ص: 337
هجری] استاد شیخ منتجب الدّین بن بابویه قمی بوده و در سال 563ق وفات شده است.(1)
ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای بن محمّدباقر، عالم فاضل و فقیه محقّق [از علمای قرن سیزدهم هجری]
در اصفهان متولّد شده و نزد علمای این شهر و احتمالاً نزد پدرش [و ملاّ علی نوری، حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر شفتی] و دیگران بهره گرفته است. و پس از وفات پدر به اقامه جماعت در مسجد علی اصفهان پرداخته است.
وی در وقت فجر سه شنبه چهارم ربیع الاوّل 1265ق وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک مزار پدرش مدفون شد.
میرزا حسن کفاش اصفهانی مرثیه و تاریخ فوتش را چنین گفته که بر سنگ مزار او نقر گردیده است:
آسمان علم و حلم و فضل از این خاکدان زد قدم از لطف حق سوی بهشت جاودان
چون به مهر اهلبیت مصطفی آن جان پاک باد عیش... جنة المأوی مکان
از پی تاریخ سال رحلتش «کفاش» گفت: «رفته عبداللّه از دنیا بگلزار جنان»
در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی نسخه ای از کتاب «تحفة الخاقانیّة» (شماره
ص: 338
1/5940) تألیف: شیخ عبداللّه بن علی اکبر اصفهانی در اثبات واجب و تعدّد صفات باری تعالی و بحث در نبوت و امامت و معاد در یک مقدمه و سه رکن موجود است. این نسخه را شخصی به نام عبدالعلی به خط نستعلیق در سال 1289ق کتابت کرده است. کتاب از طرف مؤلف به محمّد شاه قاجار اهداء شده است که به احتمال بسیار قوی از همین ملاّ عبداللّه اژه ای است.(1)
حاج میرزا عبداللّه (معروف به آقا میرزا) شیخ الاسلام فرزند میرزا علی اکبر بن محمّدرحیم شیخ الاسلام، عالم فاضل معاصر.
در حدود سال 1302ق در اصفهان متولّد گردیده و مقدمات و سطوح را نزد آقا شیخ ابوالقاسم خادم الاسلام خواند و سپس در درس آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، شیخ محمّدحکیم خراسانی و آقا سیّد محمود کلیشادی (مُغنی) حاضر شد و نسبت به مرحوم شیخ محمّدرضا نجفی اختصاص یافته و تا روزهای آخر عمر آن مرحوم از محضر درس فقه و اصول ایشان استفاده می کرد.
پس از آن ریاست یکی از دفاتر رسمی ثبت اسناد و همچنین دفاتر ثبت ازدواج و طلاق را پذیرفته و متجاوز از 30 سال با کمال امانت و درستی آن را انجام داد و پس از بازنشستگی به عبادت و مطالعه روزگار می گذرانید تا اینکه در شب یکشنبه 11 شعبان المعظم سال 1404ق وفات یافته و در گورستان جدید اصفهان موسوم به باغ رضوان
ص: 339
مدفون گردید.(1)
عبداللّه ارباب فرزند علی پناه، خوشنویس هنرمند قرن چهاردهم هجری. خط نسخ را خوش می نوشت و مردی مؤمن و صالح بود. برادرش حاج آقا رحیم ارباب از اعاظم علماء و مجتهدین اصفهان است. مرحوم مهدی بیانی سه اثر از نمونه کتابت او معرفی کرده است:
1. «التّحفة القوّامیّه» در 2 جلد که در رجب 1347ق به خط نسخ و رقاع خوش نوشته است. 2. «نامه حضرت امیر به مالک اشتر» به خط نسخ خوش در سال 1344ق نوشته شده است.3. «دعای تعقیب صلاة صبح» به خط نسخ خوش در محرم 1354ق.(2)
او در 16 ذیقعده 1298ق متولّد شده و در 20 جمادی الاولی 1379ق وفات یافته و در تکیه مقدس واقع در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
استاد جلال الدّین همائی (سنا) این دو بیت و مادّه تاریخ را برای وفات او سروده است:
چو عبداللّه ارباب از جهان گشت روان زی بارگاه رب الارباب
به شمسی سال تاریخش «سنا» گفت بر حق رفت عبداللّه ارباب
برادر دیگرش حاج عبدالعلی هم از نیکمردان و صلحای روزگار بوده که در ماه
ص: 340
رجب 1384ق وفات نموده و جنب برادر بزرگوارش در تکیه مقدس مدفون شد.(1)
عبداللّه اُشتُرجانی لنجانی اصفهانی معروف به «عبدا» فرزند شیخ محمّدعلی طبعی، از شعراء و سخنوران اصفهان در قرن یازدهم هجری است. شاعر عاشق پیشه و دردمندی بوده و «عبدی» تخلّص می نموده است.(2) نستعلیق را خوش می نوشته و به مطالعه و کتابت و تتبّع دواوین شعرای متقدّم علاقه داشته است. او نسخه ای از «دیوان ابن یمین» را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 2370 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در طهران موجود است.(3)
از اوست:
سیل اشکم گرهی در دل جیحون زده است تیر آهم به صف چرخ شبیخون زده است
لاله از خجلت هم چشمی داغ دل من زین چمن خیمه برون بر دل هامون زده است
عبداللّه بن محمّدعلی سیچانی اصفهانی، نویسنده و نسخ نویس [در قرن یازدهم هجری] در روز پنج شنبه 4 رجب 1056ق از نوشتن کتاب «مونس العابدین» یا «ترجمه نیک بختیه» فراغت حاصل نموده است. این کتاب ترجمه «مصباح» کفعمی و
ص: 341
مترجم: محمود بن میرزا علی است و کاتب آن را جهت آقا نیک بخت نوشته است. نسخه به شماره 2904 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)
[«سیچان» از قرای ناحیه «بَرزرود» جی اصفهان در ساحل جنوبی زاینده رود بوده و اکنون به شهر پیوسته و در شمار محلات جنوبی اصفهان است.]
سیّد عبداللّه بن میرزا محمّدعلی بن سیّد محمّد بن سیّد عبداللّه (موسوی شاهاندشتی مازندرانی) عالم فاضل [از علمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه] در اصفهان نزد علمای اعلام میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی و دیگران به تحصیل پرداخته و سال ها امام مسجد قطبیه بوده است.(2)
سیّد عبداللّه چالشتری چهارمحالی متخلّص به «شیدا» فرزند سیّد محمّدعلی شاکر [از شعرای معاصر چهارمحال] در سال 1296ق در چالشتر متولّد شده و تحصیلات مقدّماتی را نزد ملاّ علی فاضل معروف به «جناب» جدّ مادری خویش به انجام رسانیده [و در جوانی نزد احمدخان سالار ریاحی به منشی گری و رتق و فتق امور مشغول شد. پس از آن سال ها در اصفهان ساکن بود و در انجمن های ادبی این شهر خصوصا انجمن مرحوم میرزا عباس خان شیدا شرکت می کرد] و اشعارش در دوره اوّل نشریه «دانشکده» به طبع می رسید. دیوان اشعار او چندین هزار بیت است. عاقبت در سنین کهولت به
ص: 342
زادگاه خود مراجعت نموده و در آنجا ساکن شد. از اوست:
جانا مرا به تیغ محبّت به ناز کُش قدرت که راست از تو طلب خونبها کند(1)
ابومحمّد عبداللّه بن عمران بن ابوعلی اسدی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از موالی سُراقة بن وهب اسدی اصفهانی است. جدّش ابوعلی در زمان خلافت مراوان بن عبدالملک به اصفهان آمد.
صاحب عنوان چندی در اصفهان به استماع حدیث مشغول بوده و آنگاه به ری رفته و آنجا ساکن شده است. از وکیع در تفسیرش و از ابو داود و یحیی بن ضریس و یحیی بن آدم و جریر و عثّام بن علی روایت کرده و ابوالعباس احمد بن اسحاق بن ابراهیم جوهری (حمویه ثقفی) از او نقل حدیث کرده است.(2)
میرزا عبداللّه متخلّص به «اشتها» و «سرگشته» فرزند حاج فریدون گرجی اصفهانی، شاعر خوش ذوق قرن سیزدهم هجری.
از اعضاء انجمن ادبی ابوالفقراء بوده و به سبک بسحاق اطعمه (ابواسحاق نداف شیرازی) شعر می گفته و بیشتر اشعار او در وصف اطعمه و اشربه است. مرحوم عمان سامانی در قصیده انجمنیّه درباره او گوید:
ص: 343
واندگر سرگشته آن بسحق دانشور که هست شعر روح افزایش حلوائی مذاق مرد و زن
مرحوم اشتها در سال 1245ق متولّد و در جوانی به سال 1289ق وفات یافته است. مرحوم میرزا عباسعلی خرم لنبانی در تاریخ وفات او گوید:
افسوس که اشتهای با فضل و هنر از ملک فنا سوی بقا کرد گذر
گفتا پی تاریخ وفاتش «خرم»: «افسوس که اشتها نداریم دگر»
دیوان اشعار او در اصفهان به چاپ رسیده است.(1) [یک نسخه خطی از آن به خط حسن مصاحبی نائینی که در سال 1356ق کتابت شده است به شماره 1/8831 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد.(2) ]
این شعر از اوست:
انتظاری مده ای دوست به خوان مهمان را گر پلو نیست بکش یخنی و آور نان را
نیم جانی است مرا در سر و در پا فکنم به کسی کآوردم مژده بادنجان را
اگر از نُقل بسازند مرا زنجیری همه عمر به جان می طلبم زندان را
آقا عبداللّه بن ملاّ محمّدقاسم بن ملاّ محمّدشفیع بن ملاّ محمّدعلی استرآبادی، عالم
ص: 344
فاضل [در اصفهان سکونت داشته و در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری زندگی می کرد.] زوجه اش دختر میرزا حیدرعلی شیروانی بوده است.(1)
ملاّ عبداللّه بن محمّدکاظم بن شاه محمّد تبریزی اصفهانی، عالم فاضل محقّق [از دانشمندان قرن دوازدهم هجری است. ظاهرا در محلّه عباس آباد اصفهان ساکن بوده و سپس در نجف اشرف سکونت گزیده است و احتمالاً از شاگردان پدر خود و عمویش (مولی محمّدحسین بن شاه محمّد) بوده است.]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «اهداء الأهبة فی شرح النّخبة» به عربی «نخبه» از تألیفات فیض کاشانی است جلد سوم آن که در جمعه دهم جمادی الآخر 1153ق کتابت شده و نزد سیّد مهدی صدر در نجف اشرف موجود بوده است.(2) [نسخه دیگری از این کتاب به شماره 15639 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) ] 2. «حکم الشّعر فی الشّرع» که نسخه ای از آن در سال 1243ق کتابت شده و در کتابخانه شریعت اصفهانی به نظر علاّمه شیخ آقابزرگ طهرانی رسیده است.(4) [3. «شرح تجرید العقائد» به فارسی که جزء اوّل آن در سال 1116ق تألیف شده است.(5) علاوه بر تألیفات فوق وی «الضوابط فی الشّک و السّهو و النّسیان» فیض کاشانی و چند رساله دیگر را در سال 1137ق در مدینة السادات زواره کتابت کرده که اکنون در کتابخانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نجف اشرف
ص: 345
موجود است.(1) ]
آقا سیّد عبداللّه ثقة الاسلام فرزند آقا سیّد محسن میرمحمّد صادقی بن میر محمّدباقر بن میر سیّد علی، عالم فاضل، فقیه اصولی، متکلم و رجالی محقّق [از دانشمندان اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]
در 12 ربیع الثانی 1285ق [در محلّه نو] اصفهان متولّد گردیده و مقدمات علوم را در اصفهان نزد علمای این شهر آموخت. در سن هیجده سالگی به عتبات عالیات جهت تکمیل تحصیلات مهاجرت نموده، در آن ارض اقدس مدّتی نزد جمعی از دانشمندان تلمّذ نموده که از آن جمله است: میرزا محمّدعلی رشتی، میرزا محمّدحسن شیرازی، حاج میرزا حبیب اللّه رشتی و آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی و آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی. او اغلب تحصیلاتش نزد آخوند خراسانی بوده در سال 1330ق به اصفهان مراجعت نموده و به درس و بحث و اقامه جماعت اشتغال جست. در شعر فارسی و عربی مهارت داشته و گاهی به اقتضای حال اشعاری می سرود.
سرانجام در قبل از ظهر 6 ماه صفر 1382ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی جنب تکیه ملک در تخت فولاد مدفون شد. [مادّه تاریخ وفات آن عالم ربانی را شاعر توانا استاد اعتمادی (برنا) گوید:
پی تاریخ فوتش گفت «برنا»: «مدرس یافته منزل بجنّت»]
1382
کتب زیر از تألیفات اوست:
ص: 346
1. «ارشاد المسلمین» در انساب سادات میر محمّد صادقی [تاریخ تألیف: جمعه 14 ربیع الثّانی 1345ق]2. «انیس العارفین» در احوال برزخ و جنّت و نار [در سال 1380ق چاپ شده است.]3. «تقریرات اصولیه» اساتیدش4. «حاشیه طهارت» شیخ [تا آخر غسل اموات]5. «خلاصة الاصول» از مبعث الفاظ تا مبحث تعادل و تراجیح6. «رساله در اصول دین»7. «رساله در لباس مشکوک»8. «رساله در تقلید اعلم»9. «رساله در عدالت»10. «رساله در قاعده من ملک شیئا» 11. «رساله در قاعده میسور» 12. «رساله در وضو» طبق رساله شیخ اسماعیل مقری 13. «رساله در طرق روایت خود و اجازه آنها به فرزندش فاضل بزرگوار آقا سیّد محمّدکاظم» 14. کتابی در «مجازات معاصی» (حدود و دیات و تقریرات) 15. «لؤلؤ الصّدف» در تاریخ نجف اشرف [که در 1379ق چاپ شده] 16. «مبکی المؤمنین فی اندارس مذهب و الدّین» 17. «مشکول» 18. «مقتصر المقال» در علم رجال 19. «نور الایمان فی اغاصة بحر العرفان» در ردّ بابیه [20. «عنصر المعال» در علم رجال 21. «بیع المؤمنین» 22. «مقالات سیاسی»(1) ]
میرزا عبداللّه بن میرزا معزالدّین محمّد، مردی فقیه و محدّث اصولی بوده و پس از وفات در قبرستان طوقچی مدفون شده است. او جدّ سلسله جلیله آقایان مُعزّی ساکن اهواز و دزفول و کاظمین می باشد. میرزا معزالدّین محمّد از علماء عهد شاه طهماسب اوّل صفوی بوده است و اعقاب صاحب عنوان ظاهرا در فتنه افغان از اصفهان به
ص: 347
خوزستان مهاجرت کرده اند. اعقاب مرحوم میرزا عبداللّه تاکنون در خوزستان ساکن و از علماء و مدرسین آن سامان به شمار می روند. برخی دیگر از آنان در طهران و کاظمین ساکن و به ترویج احکام و اقامه جماعت و تدریس اشتغال دارند.(1)
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از محمّد بن سعید شافعی روایت می کند.(2)
عبداللّه بن محمّد اصفهانی، از اصحاب حضرت هادی علیه السلام است. در «ارشاد» مفید حدیثی از امام هادی علیه السلام به نقل از او نوشته شده است.(3) در «حدیقة الشیعه» وی را از اصحاب حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می شمارد.(4) [بشار بن احمد که از روات شیعه است از او نقل حدیث کرده است.(5) ]
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن یحیی کرونی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری] مفتی اصفهان. در بغداد نزد قاضی ابوالطّیب طبری درس خوانده و از جماعتی حدیث شنیده است. و ابوالقاسم غانم بن خالد بن عبدالواحد دقّاق اصفهانی از
ص: 348
او روایت می کند.
فوت او به سال 469ق بوده است.(1)
ابوالوفاء عبداللّه بن محمّد بن ابی الحسن کاغذی قراطیسی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابوطاهر احمد بن محمّد بن محمّد نقاش اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی در اصفهان استماع حدیث کرده است.(2)
عبداللّه بن حاج محمّد بشرویه ای خراسانی در 15 رمضان 1058ق از کتابت نسخه ای از «مسالک الافهام» شهید ثانی در اصفهان به خط نسخ و نستعلیق فراغت یافته و نسخه به شماره 1726 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)
عبداللّه بن محمّد اصفهانی [از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری] در سال 1235ق نسخه ای از «انوار التّنزیل» بیضاوی را به خط نسخ نوشته و کتاب در کتابخانه جامع گوهرشاد به شماره 73 موجود است.(4)
ص: 349
ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن ابی القاسم بن احمد بن محمّد بن عبداللّه رویدشتی [از دانشمندان گمنام قرن ششم هجری] در تاریخ چهارشنبه 28 رجب 531ق کتاب «الایضاح» تألیف: قوام السّنه اصفهانی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 4011 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن حسن بن اُسید ثقفی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] مقبول القول و کثیر الحدیث بوده و در مدینة النّبی صلی الله علیه و آله حدیث گفته و در سال 310ق وفات یافته است.(2)
از ابومحمّد نضر بن هشام بن راشد مُکتب اصفهانی روایت نموده و زید بن علی بن ابی هلال کوفی از او نقل حدیث می نماید.(3)
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن زکریا بن یحیی بن ابوزکریا (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] مقبول و ثقه و صاحب مصنّفات کثیره بوده و در سال 286ق وفات یافته است.
از سهل بن بکّار، محرز بن سلمه، ابوالولید، ابن جابر رملی، محمّد بن بکر، اسماعیل بن
ص: 350
عمرو بجلی و سعدویه روایت می کند و محمّد بن یحیی بن منده و ابوعبداللّه محمّد بن احمد بن بطه اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.(1)
ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن سهل بن محمّد بن ازهر ضَبّی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] برادرزاده علی بن سهل صوفی [است] از ابراهیم بن مَتّویه، اسحاق بن جمیل، محمّد بن نُصَیر و جز آنان روایت حدیث کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او استماع حدیث کرده است.
وی را کتابی است به نام «اصول». قبل از سال 360ق وفات یافته است.(2) و احتمالاً در بقعه علی به سهل مدفون شده است.
سیّد عبداللّه بن سیّد محمّد بن سیّد محمّدشفیع بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالکریم بن سیّد محمّدجواد بن سیّد عبداللّه بن سیّد نورالدّین بن سیّد نعمت اللّه محدّث جزائری موسوی شوشتری [از فضلای قرن چهاردهم هجری] از علماء و ائمه جماعت اصفهان متوفی در جمعه 4 ربیع الثانی 1357ق.(3)
ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن شهمردان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] صاحب تفسیر [است.] بعد از سال 340ق وفات یافته است. وی از
ص: 351
طاهبر بن اسماعیل خَثعَمی روایت می کند.(1)
مولی عمادالدّین عبداللّه بن محمّد بن عبدالرّزاق [حَسّاب] اصفهانی، از دانشمندان ریاضی در قرن هفتم هجری است که در سال 675ق کتاب «الفوائد البهائیه فی قواعد الحساب الهوائیه» را به نام: خواجه بهاءالدّوله شمس الدّین صاحب دیوان جوینی در اصفهان تألیف نموده است.
مراد از حساب هوائی، حساب به وسیله فکر و دست بدون استفاده از آلات و نوشتن ارقام می باشد.(2)
عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز دارکی اصفهانی از محدّثین قرن چهارم هجری و منسوب به قریه «دارک» از بلوک قَهاب جِی اصفهان است.(3)
عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز زهرانی (اصفهانی) [از محدّثین اصفهان] از جعفر بن سلیمان روایت نموده و اباالحسن احمد بن ابراهیم از او نقل حدیث کرده است.(4)
ص: 352
عبداللّه بن محمّد بن عبداللّه [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در جمادی الاولی سنه 1266 در دارالسلطنه اصفهان مجموعه ای از «تحریر اکر» و «تحریر کتاب المناظر» و «تحریر تکسیر الدّایره» را جهت خود کتابت نموده و این مجموعه به شماره 5428 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)
سیّد عبداللّه بن سیّد محمّد بن سیّد عبداللّه بن سیّد اسماعیل بن سیّد حسین موسوی شاهاندشتی مازندرانی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری] امام مسجد قطبیه اصفهان.(2)
حاج ملاّ عبداللّه هرندی معروف به (حاج آقا) فرزند میرزا محمّد بن حاج ملاّ عبداللّه بن حاج محمّدهادی بن حاج محمّدظهیر بن حاج محمّدسمیع هرندی، عالم فاضل، در حکمت و کلام زحمت ها کشیده و خدمت اساتید از جمله آخوند کاشی رسیده [و صاحب علم و فضل و تقوا بود] در مسجد محلّه شهشهان اقامه جماعت می فرموده و در 14 رجب سال 1349ق وفات یافته و در تکیه ملک جنب قبر استادش آخوند ملاّ محمّد کاشی در تخت فولاد مدفون گردید.(3) [پس از توسعه تکیه شهدا و خراب شدن تکیه ملک، مزار او هم از بین رفت.]
ص: 353
ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن عبداللّه رفاعی اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری] در جمادی الاولی 434ق در واسط بوده و مغازلی: علی بن محمّد شافعی مؤلف: «مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام » از او روایت می کند و ابوالقاسم رفاعی از حسن بن احمد و عبدالغفار بن محمّد بغدادی نقل حدیث کرده است.(1)
ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن عبیداللّه بن علی بن جعفر بن رزیق اسدی مصری حنیعی معروف به «خطیبی» اصفهانی. [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
در دوشنبه 28 ربیع الآخر سال 448ق در خاندان علم و قضا متولّد شده و خطیب مسجد جامع کبیر عتیق اصفهان بوده است.
ابوسعد سمعانی از او حدیث شنیده و از او به عنوان: «کان شیخا فاضلاً عالما حسن السیره، جمیل الامر، ثقةٌ صالحا من اهل الدّین» یاد کرده است.
خطیبی از ابوالطّیب عبدالرّزاق بن شمه، ابوبکر احمد بن فضل باطرقانی، ابوالفضل عبدالواحد بن احمد بن محمّد بن صالح مقری و جز آنان حدیث شنوده [است.]
فوت او در ربیع الآخر 533ق واقع شد.(2)
ص: 354
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عقیل باوردی (ابیوردی) خراسانی [از محدّثین معتزلی مذهب در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری.]
یاقوت حموی گوید: معتزلی و غالی مذهب بوده و در اصفهان سکونت نموده و بعد از سال 420ق وفات یافته است.(1) مؤلّف: میزان الاعتدال» گوید: «کان من بقایاء الشّیوخ باصفهان. ادرکه ابومطیع. قال عبدالرّحمان بن منده قال لی: من لم معتزلیّا فلیس بمسلم»(2)
ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن عمر بن عبداللّه بن حسن قاضی (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبدان و جعفر بن احمد بن سنان و عبداللّه بن محمّد بن عباس روایت نموده و در 21 ربیع الاولی سال 362ق وفات یافته است.(3)
ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن احمد بن محمود بن حریس بن صالح بن ازهر بن عبداللّه بن عامر کزیری کرابیسی اصفهانی نیشابوری سمسار [از محدّثین عامّه است. در اصفهان سکونت داشته و سپس به نیشابور رفته و در محلّه سحور سکونت گزیده است.]
از ابوعمرو بن حمدان، ابی یعلی زبیری، ابی الحسن بحیری، ابی سعید رارانی، ابی بکر طرازی، ابی الحسن صبغی، ابی بکر بن مهران و هم طبقه آنان از محدّثین اصفهان حدیث شنیده و ابوصالح مؤذن از او روایت می کند.(4)
ص: 355
شیخ نجم الدّین عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن علی اصفهانی شافعی [از محدّثین عامّه در قرن هفتم و هشتم هجری.] از اکابر عرفای قرن هفتم هجری است. در سال 643ق متولّد شده و مردی عابد و صالح بوده و پس از تحصیل به تصوّف مایل گشته و مردم به وی اعتقاد زیاد داشته اند. او از شاگردان ابوالعبّاس احمد بن عمر مُرسی انصاری اسکندری بوده است. او پس از وفات استادش ابوالعباس مُرسی به مکّه معظّمه مشرف شده و بیست و چند سال در آنجا مجاورت نموده و در این مدّت هرگز به زیارت مدینه منوّره مشرّف نشد! عاقبت در ماه جمادی الآخر 721ق در مکّه وفات یافت و در نزدیکی مزار فضیل بن عیاض مدفون شد. «الوجیزه» در فقه از تألیفات اوست. یافعی در «مرآت الجنان» حکایات و کراماتی از وی نقل می کند. طالبین مراجعه کنند.(1)
عمو عبداللّه سقلا بن محمّد بن محمود. شیخ عارف و صوفی زاهد [از عرفای قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری] در 17 ذیحجه 716ق وفات یافت. قبرش در مقبره معروف به منارجنبان [واقع در قریه «کارلادان» از قراء ناحیه ماربین] اصفهان است. شرح حال او مانند بسیاری دیگر از عرفاء و دانشمندان مجهول است.
مقبره او جزو آثار باستانی اصفهان است و مناره های او حرکت کردن یکی از آنها به حرکت دادن دیگری مشهور است و علّت آن را دانشمند بزرگوار جناب آقای معزّالدّین مهدوی که از فضلای معروف و نویسندگان نامدار می باشد در رساله ای به نام
ص: 356
«منارجُنبان اصفهان» تشریح نموده اند.(1)
ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن نعمان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از ابونعیم فضل بن دکین روایت می کند و ابوبکر بن قباب (ابی فورک) از او نقل حدیث می نماید.(2)
قاضی ابوبکر عبداللّه بن محمّد تمیمی اصفهانی از فقهاء و محدّثان قرن ششم هجری است. ابوعلی حسن بن حسین بن جعفر خطیب دینارآبادی از او روایت می کند.(3)
جناب عبداللّه بن معاویة بن عبداللّه الجواد بن جعفر طیّار، مدّتی در اصفهان بوده و بعدا به خراسان رفته و آن جا در سال 131ق به دستور ابومسلم خراسانی در شهر هرات در زندان شهید شده است. عبداللّه مردی شاعر، ادیب، شجاع و بخشنده بود. این شعر معروف از اوست:
وَ عَینُ الرِّضا عَن کُلّ عَیبٍ کَلیلَة ولکن عَین السخْطِ تُبدی المَساویا
در قریه آفاران [که اکنون به شهر پیوسته و جزو محلّه های غرب شهر اصفهان است[ امامزاده ای موجود است که شاهزاده عبداللّه می گویند و آن را جناب عبداللّه بن معاویة بن
ص: 357
عبداللّه الجواد بن جعفر طیّار علیه السلام می دانند. تا چندین سال قبل در جلو مقبره بازارچه ای و در سمت شمال آن آثار گورستانی قدیمی وجود داشت که در سال های اخیر گورستان تبدیل به مدرسه و خانه شده و بازارچه برای کشیدن خیابان خراب گردید و اکنون جاده اصلی شهر به رهنان می باشد و امامزاده در سمت جنوب خیابان قرار دارد و بر آن گنبدی عالی با کاشیکاری مردمان خیّر و نیکوکار و متدیّن ساخته اند و از این راه محبّت و دوستی خود را نسبت به خاندان عصمت و طهارت ثابت گردانیده اند.(1)
[عبداللّه بن معاویه در کوفه قیام کرد و چون از والی آن شهر شکست خورد، فرار کرد و جمعی را با خود همراه ساخت و به سال 127ق به شهرهای کوفه، بصره، همدان، ری، قم، قومس، اصفهان و فارس دست یافت و اصفهان را پایتخت خود قرار داد. سفّاح و منصور عباسی به همراه عدّه ای از بنی هاشم نزد وی آمدند. مروان بن محمّد لشکری انبوه به فرماندهی عامر بن ضباره به جنگ عبداللّه فرستاد. عبداللّه چون سستی یاران خود را دید به خراسان نزد ابومسلم فرار کرد و به دستور وی در زندان کشته شد.(2) ]
عبداللّه بن نُمرذ اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از ابراهیم بن محمّد بن حارث معروف به «ابراهیم بن نائله» روایت می کند و محمّد بن علی از او نقل حدیث می نماید.(3)
ص: 358
عبداللّه سامانی متخلّص به «محیط» فرزند نوراللّه عمّان سامانی [بن عبداللّه ذرّه سامانی، از شعرای قرن چهاردهم هجری] در سال 1290ق متولّد شده و نزد پدر و دیگران آداب شاعری و فنون ادب بیاموخت و پس از فوت پدر به شرحی که در تاریخ چهارمحال مذکور است لقب تاج الشّعرایی یافت. مردی با اطلاع و خوش مجلس بوده و در اواخر عمر دچار فقر و پریشانی شده و بالاخره در اواسط جمادی الاولی سال 1355ق وفات یافت و در بالای قبر دهقان در سامان مدفون شد. [مادّه تاریخ وفاتش را جلال فرزانه چنین گفته است:
رقم زد ز پی تاریخ کلک «فرزانه»: «محیط رحمت حق شد محیط عمانی»
1355
این بیت از اشعار اوست:
بهر دل بگذشتن از جان کار مردان است و بس هر که در این ره قدم بنهاد مرد آن است و بس(1) ]
ابویحیی عبداللّه بن ولید قسام اسفیذباآنی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از اهالی قریه «اسپیدباآن» اصفهان بوده و از ابوالحسین محمّد بن بُکیر بن واصل حضرمی و علی بن قرین بن نَهیَش اصفهانی روایت نموده و فرزندش ابوزکریا یحیی از او نقل حدیث کرده است.(2)
ص: 359
ملاّ عبداللّه هرندی فرزند حاج محمّدهادی بن حاج محمّد ظهیر بن حاج محمّدسمیع هرندی، عالم فاضل [فقیه محقّق و مفسر متبحّر از دانشمندان قرن سیزدهم هجری] در حدود سال 1178ق متولّد شده و در هرند اصفهان تحصیل کرد او در سال 1256ق وفات یافته و در امامزاده اسحاق هرند مدفون شد.(1)
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «دلائل الدّین» در اصول دین، به فارسی، در یک مقدّمه و 9 باب و یک خاتمه، جلد اوّل آن به خط محمّدعلی بن محمود هرندی که در سال 1235ق کتابت شده به شماره 187 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی و نسخه ای دیگر از جلد اوّل، به خط محمّدحسن بن ملاّ علی هرندی که در سال 1235ق کتابت شده به شماره 46 در کتابخانه مدرسه صدر خواجو در اصفهان موجود است. همچنین دو نسخه به شماره های 3238 و 2450 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی و نسخه ای به شماره 1421 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد نگهداری می شود.(2) 2. «مجمع الاسرار القرآن» 3. «نور القبور» در کلام از روی آیات قرآن، که نسخه آن به شماره 629 در کتابخانه مسجد گوهرشاد مشهد موجود است.(3)
ص: 360
میرزا عبداللّه متخلّص به «محزون» فرزند محمّدهادی عالم فاضل و ادیب زاهد شاعر [از ادباء و فضلای قرن دوازدهم هجری] از احفاد شاه عباس ثانی صفوی بوده و در سال 1171ق وفات یافت. قبرش در قبرستان آب بخشان بوده است.(1)
[او کتاب «معین الطّلبه» تألیف: محمّدرضا سبزواری را در دوشنبه 10 شوال 1271ق کتابت نموده و به شماره 8681 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
به نظر می رسد در نقل قول تاریخ وفات از سنگ مزار میرزا عبداللّه محزون اشتباهی رخ داده است.]
سیّد عبداللّه حائری اصفهانی متخلّص به «حالی (حسابی) » فرزند سیّد یحیی، [از شعراء و فضلای قرن دوازدهم هجری] از سادات حائری و صاحب فضایل و کمالات باطنی و ظاهری بوده، خط نسخ را نیکو می نوشته و شعر خوب می گفته [است [دیوانش قریب پنج هزار بیت بوده و به سنّ کهولت در سال 1126ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک مسجد مصلی مدفون شده است.(3)
[این بیت از اوست:
زبان خموش و بردن رازم از دل افتاده است ز شمع کشته ام آتش به محفل افتاده است]
ص: 361
خواجه عبداللّه بن رئیس یوسف اصفهانی [از مردان نیکوکار قرن دهم هجری] بانی مسجد کوچکی مقابل امامزاده شوری (امامزاده عبداللّه) در محله دردشت در سال 919ق [است.(1) ]
ابومحمّد عبداللّه بن یوسف بن احمد بن بامویه (بابویه) [صوفی] اردستانی اصفهانی [از محدّثین مشهور و عرفای نامدار قرن چهارم هجری.]
در سال 315ق متولّد شده و در طلب حدیث و کسب علم به هرات، جبال، عراق و حجاز سفر کرده و سال ها در نیشابور بود در مکّه مصاحبت اباسعید بن اعرابی را دریافته و از او حدیث اخذ کرده و در نیشابور به خدمت شیخ اباالحسن پوشنگی (بوشنجی) رسیده و از محضر او بهره گرفته است. همچنین از ابوبکر احمد بن سعید بن فرجیح، ابوبکر محمّد بن عبیداللّه بن فتح (در بغداد) ، ابوبکر محمّد بن حسن بن حسین قطّان، ابوسعید اصفهانی، محمّد بن حسن، محمّد بن عبداللّه و بُکیر بن احمد بن سهیل صوفی روایت می کند.
ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، عبدالرّحمان بن محمّد، محمّد بن اسماعیل بن محمّد قرشی، [ابوبکر بغدادی و ابوبکر احمد بن علی بن خلق شیرازی] از او نقل حدیث کرده اند.
او در ماه رمضان 409ق در نیشابور وفات یافته و در همانجا مدفون شد.(2)
ص: 362
عبداللّه تبریزی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و «حواشی بر قوانین» از آثار او در کتابخانه دانشمند گرانمایه آقای دکتر احمد تویسرکانی در اصفهان موجود است.
عبداللّه تویسرکانی [کاتب نسخ نویس] در روز دهم ذی القعده در اصفهان کتاب «خمسه ضروریّه» تألیف مولی محمّدجعفر بن محمّدطاهر خراسانی [معروف به آخوند کرباسی] را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1325 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)
عبداللّه حسینی، از خوشنویسان اصفهان در قرن دوازدهم هجری است. او کتیبه اطراف محراب کوچک ایوان جنوبی مسجد خان در محلّه احمدآباد اصفهان را در سال 1124ق نوشته است.(2)
ص: 363
آخوند ملاّ عبداللّه خوانساری، از منبریان معروف و روضه خوانان مشهور اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] بوده و در شدّت مرض نیز ترک ذکر مصیبت ننموده، در روز 7 محرم سال 1292ق وفات یافته در تکیه آباده ای در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش را «پرتو» شاعر گوید:
از پی تاریخ آن «پرتو» سرود: «یا حسینی گفت پس دم در کشید»(1)
سیّد عبداللّه متخلّص به «رعنا» از شعرای اصفهان در اوایل حکومت پهلوی است. از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود و غزل را نیکو می سرود.
از اوست:
شبی از دو زلف تو مو، بفتد اگر که به چنگ ما به نشاط و رقص و طلب شود، دل و جان به نغمه چنگ ما
تو اگر ز باده و زعفران،طلبی نشاطی و عشرتی بنگر به سرخی لعل او، بنگر به زردی رنگ ما(2)
حاج سیّد عبداللّه رفیعی علویجه ای (حسنی حسینی طباطبائی) اصفهانی، عالم فاضل
ص: 364
[از علمای قرن چهاردهم هجری.]
در خوانسار و اصفهان تحصیل کرده و در زادگاه خود «علویجه» به ترویج و تبلیغ دین پرداخته و پیشوای دینی اهالی بلوک عربستان کَروَن بود. وی بانی چند مدرسه و حسینیه و مسجد در علویجه است. وفاتش در حدود سال 1396ق یا 1397ق واقع شد.
خواهرزاده اش آقا سیّد اسماعیل رفیعی عالمی جلیل و فاضل بوده و در نجف اشرف تحصیل کرده بود و عاقبت در سال 1372ق در شط العرب غرق شده و وفات یافت. مسجد آقا سیّد اسماعیل [ظاهرا در علویجه] از آثار خیریه اوست.
شیخ عبداللّه قاضی، عالم فاضل، از مشایخ بیدآباد اصفهان در محرم 1291ق وفات یافته و در رواق کربلا جنب ضریح حبیب بن مظاهر مدفون گردید.(1)
ملاّ عبداللّه قمیشه ای از علمای اخیار. متوفی به سال 1261ق. قبرش در صحن تکیه آقا حسین خوانساری.(2)
عبداللّه کاتب اصفهانی، از کاتبان و خوشنویسان هنرمند قرن نهم هجری است. وی
ص: 365
نسخه ای از «جامع التّواریخ» تألیف: ملاّ تاج الدّین حسن شهاب منجم یزدی (ابن شهاب) را در سال 880ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(1)
شیخ عبداللّه گیلانی [از علمای قرن دوازدهم هجری] فاضل نحریر به غایت ستوده خصال بود. در اواخر عهد صفویه در اصفهان وفات یافته است.(2)
[وی در سال 1150ق وفات یافته و شیخ محمّدعلی حزین در رثای او قصیده ای گفته که مادّه تاریخ آن این بیت است:
چون مردمک چشم جهان بود ز عرفان گفتم پی تاریخ که «بینش ز جهان رفت»(3) ]
1150
عبداللّه مصوّر، نقاش و قلمدان ساز اهل اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. وی در رنگ و روغن و آبرنگ و تذهیب کاری مهارت داشته و در حدود سال 1350ق در اصفهان درگذشته است.
این نقاشی ها از آثار اوست:
ص: 366
1. تصویر حضرت علی علیه السلام سال 1330ق 2. قلمدان جعبه ای، موجود در مجموعه آقای کریم زاده تبریزی 3. منظره غدیرخم(1)
ملاّ عبداللّه معلم اصفهانی، خطاط و خوشنویس نسخ و نستعلیق و شکسته [در قرن دوازدهم هجری] در ذیحجه 1113ق از کتابت نسخه ای از «قرآن کریم» فراغت یافته و این نسخه به شماره 1517 در گنجینه قرآن کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(2)
عبداللّه برجیان متخلّص به «مغموم» از شعرای معاصر در سال 1312ق در «بروجن» [از توابع چهارمحال و بختیاری] متولّد شده. مطابق سبک زمان و مکان تحصیلاتی نموده و خط خوبی دارد. مدّتی کارمند دارایی محل بوده و [سپس] از آن کناره گیری کرده به مشاغل آزاد روزگار می گذرانید. اشعار بسیاری گفته [است.] این چند بیت در توحید ضمن منظومه ای از او، نوشته شد:
هر که گردد بنده فرمان او در دو عالم می شود او کامجو
بنده اش شو تا شوی شاه جهان شو گدایش تا نگردی ناتوان(3)
ص: 367
شیخ عبداللّه موسیانی اصفهانی، از علمای معاصر، عالم ربانی و فقه صمدانی، مجتهد عالیقدر در سال 1330ق در قریه «موسیان» متولّد شده و پس از تحصیلات مقدماتی راهی شهر مقدس قم شد و نزد حضرات آیات: سیّد محمّدحجت کوه کمری، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیّد محمّدتقی خوانساری، حاج آقا سیّد حسین طباطبائی بروجردی، شیخ محمّدعلی حائری قمی (صاحب حاشیه بر کفایه) ، شیخ ابوالقاسم کبیر قمی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و میرزا محمّدحسین غروی نائینی (هنگام اقامت اجباری این دو بزرگوار در قم) ، و آقا شیخ محمّدرضا نجفی اصفهانی و همچنین آقا سیّد محمّدرضا گلپایگانی کسب فیض نموده و فقه و اصول را فراگرفت.
او در قم ساکن بود و از راه وعظ و خطابه و خرید و فروش کتاب امرار معاش می کردو هرگز از سهم امام علیه السلام استفاده نمی کرد. عالمی مقدس و وارسته و در کمال زهد و تقوا و در فقاهت صاحب علم و بصیرت بود.
او سرانجام در سال 1425ق (مطابق با 1383ش) وفات یافته و در قبرستان باغ بهشت قم مدفون شد.(1)
شیخ عبداللّه میثمی، از روحانیان مبارز و انقلابی معاصر در سال 1334ش. در محلّه مسجد حکیم اصفهان متولّد شد. تحصیلات خود در دبستان و دبیرستان را در اصفهان طی کرد و برای تحصیل در حوزه علمیه به قم رفت و در مدرسه حقّانی نزد اساتید حوزه
ص: 368
حاضر شد.
او در پی مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی در سال 1354ش دستگیر و زندانی شد و پس از یک سال و نیم به اصفهان منتقل شد و به قم بازگشت و نزد حضرات آیات: قدوسی، خزعلی و حائری شیرازی ادامه تحصیل داد.
او پس از پیروزی انقلاب به سپاه پیوست و برای مبارزه با گروه های مسلح ضدّ انقلاب راهی کردستان شد. مدّتی بعد برای تبلیغ و پیشبرد اهداف انقلاب به یاسوج رفت و به مردم محروم کهگیلویه و بویراحمد خدمات ارزنده ای نمود. او پس از آن از سوی امام خمینی به نمایندگی امام خمینی در سپاه منطقه 9 کشور منصوب شد و مدّتی بعد به عنوان نماینده امام در قرارگاه عملیاتی خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله منصوب شد و در فرماندهی عملیات های رزمندگان در جنگ با عراق نقش فعّالی را ایفا کرد.
شیخ عبداللّه میثمی چند هفته پس از عملیات رزمندگان ایرانی در شرق بصره (عملیات کربلای 5) در روز 12 بهمن 1365ش به شهادت رسید و در تکیه شهدای شهر اصفهان به خاک سپرده شد.(1)
عبداللّه خان نقاش باشی اصفهانی [از نقاشان هنرمند قرن سیزدهم هجری] در «تاریخ قم» موسوم به «مختار البلاد» گوید که: سنگ قبر مرحوم فتحعلی شاه قاجار که تمثال او را نقش نموده اند و در قم می باشد از آثار اوست.(2)
ص: 369
ملاّ عبداللّه یزدی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. از شاگردان علاّمه مجلسی است [در اصفهان ساکن بوده و] علاّمه در اجازه ای که جهت او صادر فرموده، مشارٌ الیه را بدین گونه وصف نموده است: «الاخ الایمانی و الخلیل الرّوحانی جامع مکارم الشیم بمعالی الهمم الآخذ بمجامع الورع و التّقی علی وجه الاتم المولی الرضی الزکی مولانا عبداللّه الیزدی ختم اللّه بالحسنی و جعل آخره خیرا من الاولی...»
مؤلّف «کشف الحجب» نام پدر او را حسین نوشته که محتاج به تحقیق بیشتری است.(1)
عبدالمجیب بن محمّد بن حسن بن عفیف اصفهانی، از ادباء و سرایندگان قرن هشتم هجری است. او مستزادی دارد که در جُنگی که فیلم آن به شماره 573 در کتابخانه دانشگاه طهران می باشد، موجود است. این جُنگ مربوط به قرن هشتم هجری و مورخ ماه ذی الحجه 742ق است.(2)
ابومحمّد عبدالمجید بن ابی طالب بن طاهر بن رجاء بن عبدالواحد بن عبداللّه بن محمّد بن احمد بن محمّد بن عبدویه بن معقل بن منذر بن قولویه اصفهانی [از محدّثین
ص: 370
عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
از خاندان علم و حدیث بوده و از جدّ خود ابوسعد رجاء بن عبدالواحد حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی مقدار کمی از او استماع حدیث کرده است.(1)
عبدالمجید بن محمّدباقر ریزی، [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در پنج شنبه 5 ربیع الثّانی 1123ق در اصفهان کتاب «الحدائق النّاضره» تألیف: شیخ یوسف بحرانی را نوشته و در کتابخانه حقیر [سیّد مصلح الدّین مهدوی] موجود است.(2)
[«ریز» قصبه ای در بلوک لنجان اصفهان بوده و امروز به «زرین شهر» معروف است.]
درویش عبدالمجید طالقانی [فرزند عبداللّه]، شاعر ادیب و خطاط شکسته نویس معروف. از اهل طالقان در سال 1150ق [در روستای «مهران» طالقان] متولّد شده و در لباس فقر و درویشی به اصفهان آمده و در این شهر به درویشی و پرسه زنی می گذرانیده، سپس در اثر عشق و علاقه به دنبال کسب کمال و فضائل رفته و در خط شکسته به مقامی رسید که بر همه استادان در این فن مقدّم گردید و به حدّی ترقی کرد که رونق خط شفیعا را شکست. در «مجمع الفصحاء» گوید: بعضی او را بر شفیعا و میرزا حسن رجحان دادند و برخی مانند ایشان شمردند «حاجب شیرازی» درباره او گوید:
ای گشته مثل ز خوشنویسی ز نخست مفتاح خزائن هنر خامه توست
تا کرده خدا لوح و قلم را ایجاد ننوشت کسی شکسته را چون تو درست
[درویش، در خط شکسته شاگردان بسیاری تربیت کرد که مشهورترین آنان: 1.
ص: 371
خواجه ابوالحسن فسائی2. میرزا ابوالقاسم انجوی شیرازی3. میرزا ابوالقاسم خواجوئی (میرزا کوچک) 4. میرزا محمّدباقر سروش اصفهانی5. شیخ رحیم مایل اصفهانی6. آقا محمّدرضا شکسته نویس اصفهانی (آقا رضای کر) 7. میرزا عبدالوهاب کلانتر (حاکم اصفهان) و8. فضعلی بیگ دنبلی خوئی بوده اند.
از آثار گرانبهای او جز قطعات و مرقعات متعدّد، نسخه ای از «گلستان سعدی» است که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.]
در شعر، در اوایل «خموش» تخلّص می کرد. شخصی در حضور او عمدا یا سهوا «خموش» را «چموش» خواند، مرحوم درویش از آن پس تخلّص خود را تغییر داده و نام خود را تخلّص قرار داد. کم شعر می گفت و استادانه می سرود. از اعضاء انجمن مشتاق بود. دیوانش قریب به دو هزار بیت می باشد [که با مقدمه استاد احمد سهیلی خوانساری به چاپ رسیده است.] نسخه ای از دیوان اشعارش در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.
مرحوم انصاری در «بدایع و نوادر» گوید: غالبا به مالاریا مبتلا بوده و در [چهارشنبه 15 محرم الحرام] سال 1185ق وفات یافته است. آذر بیگدلی ماده تاریخ وفاتش را گوید:
زد رقم از پی تاریخ وفاتش «آذر»: «شده ایوان جنان، منزل درویش مجید»
و در کتاب «دویست سخنور» تألیف شاعر گرانمایه تبریزی آقای علی نظمی این مادّه تاریخ از ایشان به چاپ رسیده است:
درویش مجید طالقانی آن فاضل خوشدل و وفاکیش
آن قدوه اهل دل که در خط آوازه او ز «میر» شد بیش
روزی که گسست دل ز عالم و آسوده از این تلاش و تشویش
تاریخ وفات او عیان شد خواندند، چون «رحمتی به درویش»
ص: 372
درویش عبدالمجید را پس از وفات در قبرستان مقابل تکیه میر فندرسکی [در تخت فولاد اصفهان] دفن کردند و اینک مزارش معلوم و معیّن است.
از اشعار اوست:
نه آدمی است کسی کو تو را پری داند پری کی این همه شوخی و دلبری داند
تو ای متاع محبّت چگونه کالائی که قیمت تو نه بایع، نه مشتری داند
نه من به بندگی خواجه دگر راضی نه خواجه ام روش بنده پروری داند(1)
میرزا عبدالمجید شریعت زاده فرزند آخوند ملاّ عبدالوهاب خرّم [بن حاج مجید[ قهفرخی چهارمحالی، از شعرای معاصر در سال 1284ش. در «قهفرخ» [فرّخ شهر کنونی[ متولّد شد(2) [و مقدمات علوم را در زادگاه خود نزد پدر فرا گرفت. سپس به اصفهان رفته
ص: 373
و نزد علمای عالیقدر آنجا تحصیل کرد و به زادگاه خود بازگشت و به خدمات فرهنگی مشغول شد و چند سال بعد به تهران رفت و در اداره راه استخدام شد. این چند بیت از اوست:
سروی از باد مهرگان ریزد رنگ از روی گلستان ریزد
بلبل از هجر گل به روی چمن بال پژمرده ز آشیان ریزد(1) ]
عبدالمجید اوحدی متخلّص به «یکتا» فرزند محمّدکریم بن عباس بن اسماعیل اصفهانی، شاعر و ادیب توانا، از شعرای معاصر اصفهان در روز یکشنبه 28 صفر 1330ق در اصفهان متولّد شد و در مدارس ابتدایی و متوسطه به تحصیل پرداخت. از ابتدای شباب به سرودن شعر پرداخته و در خدمت عموی بزرگوار خویش حاج محمّدکاظم غمگین قواعد شعر و فنون ادب را آموخت. زبان فرانسه و انگلیسی را نیز فراگرفت. در علم حساب و دفترداری نیز معلوماتی داشت. انواع خطوط را خوب می نوشت و در موسیقی نیز اطلاعات کافی داشت. او شاعری شیرین بیان و ادیبی نکته دان بود و در انجمن های ادبی شیدا، ادیب فرهمند، کمال و صائب شرکت می کرد. ابتدا «فردی» تخلّص داشت و سپس آن را به «یکتا» تبدیل کرد. برخی از اشعارش در مجلات (از جمله مجلّه یغما) و مجموعه ها و تذکره ها به چاپ رسیده است.
او در 26 شعبان 1395ق در اصفهان وفات یافته [و در شمال مقبره ملاّ اسماعیل خواجوئی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.]
مادّه تاریخ وفاتش را استاد جلال الدّین همایی (سنا) گوید:
ص: 374
لاجرم از بهر تاریخش نوشت: «دُرّ یکتای سخن ای اوحدی»
[و استاد منوچهری قدسی نیز گوید:
سال تاریخ تو را «قدسی» سرود «آه رفتی نازنین» یکتای من]
کتب چندی تألیف نموده است که از آن جمله است:
1. «دیوان اشعار» که قسمتی از آن در سال 1319ش به طبع رسیده است.2. ترجمه «تاریخ سلجوقی» تألیف: ادوارد براون3. «تذکره شعرای ایران» از اوایل قرن 14 به بعد4. «رساله در موسیقی»5. «تاریخچه انجمن های ادبی اصفهان» که در چندین شماره از مجله وحید به چاپ رسیده است. مرحوم یکتا دیوان عموی خود غمگین را تصحیح و تحشیه نموده و بر آن مقدمه نوشته و به چاپ رسانده است.(1)
از اوست:
عمری پی مهرویان، رفت این دل سودائی تا نقد نکونامی، شد صرف به رسوائی
رفتند نکورویان چون عمر عزیز از کف من ماندم و رسوائی، دل مانده و شیدائی
میرزا عبدالمجید فریدنی، عالم فاضل، مفسر و ادیب، از علمای اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.
در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله آخوند ملاّ عبدالجواد خراسانی و حاج شیخ محمّدباقر نجفی تحصیل نمود و به اجتهاد رسید. در فقه، ادبیات، تفسیر و تجوید مهارت
ص: 375
داشت و در اصفهان فقه، تجوید و تفسیر تدریس می کرد. عالمی وارسته و قانع و زاهد بود و از راه زراعت امرار معاش می نمود. سرانجام در سال 1313ق پس از مراجعت از سفر حج، در بین راه وفات یافت.(1)
حاج میرزا عبدالمحمّد مؤدب السلطان ایرانی (چهره نما) فرزند علیزاده، ادیب فاضل و شاعر نویسنده و موّرخ [در قرن چهاردهم هجری.]
در حدود 1291ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر مقدّمات علوم را آموخته [و به بوشهر و شیراز و عتبات عالیات سفر کرد و پس از مراجعت، از طرف شرکت اسلامیه در اصفهان به مأموریت بادکوبه رفت و سرانجام] به مصر مهاجرت نموده و تا آخر عمر در آنجا ساکن بوده و از محترمین ایرانیان ساکن مصر بوده و روزنامه «چهره نما» را در آنجا می نوشته. مدّت 32 سال مرتبا انتشار داده است. او در اوّل شعبان 1354ق در قاهره وفات یافته و هم در آنجا مدفون گردید. کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «احقاق الحق» 2. «امان التّواریخ»3. «پیدایش خط و خطاطان»4. «زردشت باستانی و فلسفه او»5. «فؤاد التّواریخ»(2)
حاج عبدالمحمود اصفهانی متخلّص به «محزون» فرزند حیدرعلی، شاعر ادیب، از
ص: 376
شعرای معاصر اصفهان در 26 ذیحجه 1301ق در اصفهان متولّد شده و در نوجوانی و جوانی مدّتی علوم ادب و دین را تحصیل نمود و از آن به بعد در بازار به کسب و کار مشغول شد. او عمر خود را صرف مطالعه کتب شعراء نمود. او شاعری قابل بوده و در انجمن های ادبی اصفهان خصوصا انجمن شیدا شرکت می نمود. [او سرانجام در روز جمعه 5 محرم الحرام 1377ق وفات یافته و در صحن تکیه خلیلیان (یا تکیه دردشتی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «بدایع البیان» در توصیف اصفهان2. «جنگل» که دیوان اشعار اوست.3. «عروج النبی» در معراج حضرت رسول علیه السلام منظوم4. «فضائح الافعال و قبائح الاعمال» که در سال 1344ق به طبع رسیده است.5. «کنز المثال» به نثر6. «گنج العیش» که غزلیات اوست.7. «فصائح الزّمان» منظوم
از اوست:
باز عشق دلبری یکباره ام دیوانه کرد از غم هجران مرا مخمول در کاشانه کرد
آفتاب روی خود را کرد مخفی در سحاب هم زمانم منتظر بر وصل از افسانه کرد(1)
حاج عبدالمحمود ناظری متخلّص به «سرخوش» بن حاج محمّدصادق ناظر، از شعرای قرن چهاردهم هجری. در شوال 1282ق متولّد شده و در اصفهان در علم و ادب
ص: 377
آموخته است. غزل را به طرز قدما نیکو می گفت و در اغلب مسابقه های ادبی طهران و اصفهان شرکت می جست. او از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بود.
از اوست:
نخست ای مه نامهربان چو با تو نشستم گرفتم از همه خوبان دل و به مهر تو بستم
ز توبه توبه نمودم به رغم زاهد و مفتی ببین درستی عهدم که توبه را نشکستم(1)
عبدالمطلّب اصفهانی، رَسّام و نقّاش هنرمند دوره قاجاریه است. وی تعدادی از نقاشی های کتاب «کلیله و دمنه» را نقاشی کرده و رقم او «راقم عبدالمطلّب اصفهانی» است. این کتاب چاپ سنگی شده است.(2)
ملاّ عبدالمطلّب بن حسن بن محمّد اصفهانی، عالم فاضل [از علمای اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری] مؤلف کتاب های ذیل:
1. «ترجمه مهج الدّعوات» که به نام شاه سلطان حسین صفوی نوشته و در کتابخانه فاضل ارجمند آقا سیّد مصطفی حسینی موجود [بوده] است. 2. «هبة الوصال فی ادعیة رویة الهلال» که نسخه ای از آن به شماره 3539 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران نگهداری می شود. 3. «هدیة الاجلة فی ادعیة الاجلّه» که به نام شاه سلطان حسین نوشته و در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3) [4. «نهج البر فی ادعیة السّر» به
ص: 378
فارسی که در سال 1165ق در مشهد مقدس کتابت شده و در کتابخانه خورشید گردیزی در «مُلتان» پاکستان موجود است.(1) نسخه ای دیگر از این کتاب به همراه دو اثر دیگر مؤلف: «هدیة الاجله» و «ذریعة المآرب» به شماره 40 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیه السلام در قم وجود دارد.5. «ذریعة المآرب» در فضیلت و آداب خواندن «دوازده امام» منسوب به خواجه نصیرالدّین طوسی، که ملاّ عبدالمطلّب آن را تصحیح نموده است.(2) ]
حاج عبدالمطلّب بن محمّدحسین عباس آبادی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
او اصلاً اهل محلّه عباس آباد اصفهان است. در عتبات عالیات نزد شیخ احمد احسائی به تحصیل پرداخته و در کاظمین ساکن شده است. از علمای مهم شیخیه در آن عهد بوده و در کتاب های خود به مخالفین شیخیه طعن زیاد وارد می کند. وی تا سال 1277ق زنده بوده و فوتش بعد از این سال رخ داده است.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «الحجة البالغة»، مطبوع 2. «رساله در حجیّت مطنّه» (عنوان هفتم از کتاب «الحجة البالغة» است. 3. «حقائق التّمحید و التّمجید»4. «رساله در بداء» که در سال 1277ق تألیف شده است.5. «نجاة الدّارین فی الامر بین الامرین» که عنوان پنجم از کتاب «الحجة البالغه» است، مطبوع6. «اسرار اعتقادات»(3)
ص: 379
شیخ عبدالمطلب سبزواری فرزند میرزا محمّدرحیم شیخ الاسلام بن میرزا محمّدجعفر بن ملاّ محمّدباقر مجلسی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری.] در اصفهان به تحصیل پرداخته و در عداد فضلاء اهل علم قرار گرفته و سرانجام در سه شنبه 13 رجب 1160ق وفات یافت و در تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
مادّه تاریخ وفاتش را «میرزا جعفر طباطبائی اردستانی» متخلّص به «راهب» چنین گفته است:
کلک «راهب» از پی افسوس گفت: «گلبن باغ جنان از پا فتاد»(1)
ملاّ عبدالمطلب بن ملاّ یحیی طالقانی [از فضلاء و دانشمندان قرن یازدهم هجری.[ از شاگردان میر محمّدباقر استرآبادی (میرداماد) است. او در سال 1020ق کتابت کتاب «شرعة التّسمیه» تألیف: میرداماد را به خط نسخ در اصفهان به پایان رسانیده و کتاب حاشیه نویسی از مؤلّف و علامت بلاغ از مؤلّف دارد و در پایان نسخه انهاء و اجازه ای است که مؤلف جهت کاتب نسخه به تاریخ 1020ق نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 2519 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
وی در سال 1029ق نسخه ای از «ضوابط الرّضاع» تألیف: میرداماد را کتابت کرده و
ص: 380
آن را نزد مؤلّف خوانده و با او مقابله نموده و میرداماد به خط خودش در حاشیه کتاب بلاغ و سماع نوشته است. این نسخه در کتابخانه مدرسه فاضل خان مشهد مقدّس موجود بوده است.(1)
[کتب زیر از تألیفات ملاّ عبدالمطلب طالقانی است:
1. «فوائد المؤمنین» 2. «خلاصة الفوائد» 3. «غنیمة المتعبّدین»(2) ]
میر عبدالمطلب موسوی جزائری [از فضلاء مقیم اصفهان در قرن یازدهم هجری.[ «اصول کافی» را نزد علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی خوانده و در آخر آن، علاّمه مجلسی جهت وی اجازه مرقوم فرموده [است.] تاریخ آن ششم شوال 1074ق [است.] علاّمه طهرانی در «الذریعه» گوید: پنج اجازه دارد همگی مختصر به تاریخ های مختلف از 1074ق تا 1077ق بر اجزاء اصول کافی [و در یکی از آنها از میر عبدالمطلب چنین یاد شده است:] «السیّد الاید الفاضل الموفّق المسدّد میر عبدالمطلب»(3)
سیّد عبدالمطلب زین العابدینی شهیر به «سیّد میرزا» موسوی اصفهانی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در سال 1225ق کتاب «مصابیح القلوب» تألیف: میر محمّدحسین خاتون آبادی [امام جمعه] را کتابت نموده است. نسخه به شماره 1557 در کتابخانه
ص: 381
آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
ابوتمیمی عبدالمغیث بن محمّد بن احمد بن مطهر بن محمّد بن علی بن محمّد بن احمد بن بجیر بن ازهر بن بجیر بن ازهر بن بجیر بن سوید... عبدی خطیب [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
در سال 463ق متولّد شده و در قریه لادان، خطیب بوده و سمعانی از او به عنوان «من بیت الحدیث و اهله. کان شیخا صالحا ثقةٌ صدوقا من اهل الخیر» یاد کرده و نوشته که در قریه «لاذان» اصفهان خطیب بوده و در ماه صفر سال 548ق در اصفهان وفات یافته است.
از ابوسهل محمّد بن احمد بن عمر بن دلکیز صیرفی، ابوالعباس احمد بن محمّد بن حسین خیاط و ابوالفضل مطهر بن عبدالواحد بُزانی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی استماع حدیث کرده است.(2)
[«لادان» از روستاهای بلوک ماربین اصفهان بوده و چند سالی است که به شهر پیوسته و از محلّه های غرب اصفهان است.]
عبدالملک بن حُمَید بن ابی غَنیه کوفی اصفهانی الاصل [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری] از اعمش و ابی الخطّاب هجری روایت می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از
ص: 382
او اخذ حدیث کرده است.(1)
ابواحمد عبدالملک بن محمّد بن عبدالملک بن حسین بن عبدویه بن سعید واعظ عطار مستملی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] سمعانی از او به عنوان «کان شیخا صالحا سلیم الجانب خیرا» یاد کرده است و از او استماع حدیث نموده است.
عبدالملک از ابوعلی حدّاد، ابوالقاسم بُرجی، ابوزکریا بن منده و ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن حارث صحّاف و جز آنان حدیث شنیده است.(2)
ابومنصور عبدالملک بن محمّد بن عبدالملک زاهد انسربی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] سمعانی از او به عنوان «کان شیخا متمیّزا شیخ الخط، یعلم النّاس الخط» یاد کرده و از او استماع حدیث کرده است.
خود عبدالملک از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی و ابوعبداللّه قاسم ثقفی حدیث شنیده است.(3)
ملاّ عبدالمنّان بن محمّدیحیی نصیری طوسی، عالم فاضل زاهد [از دانشمندان اواخر
ص: 383
قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری در اصفهان] در سال 1219ق وفات یافته و قبرش در کنار جاده [قدیم شیراز] واقع در وسط تخت فولاد مدفون شد.
از آثارش:
1. «تعلیقه بر تهذیب»(1) 2. کتابت رساله «ابطال زمان الموهوم» تألیف: مولی اسماعیل خواجوئی است که در روز شنبه دهم صفر سال 1115ق آن را به پایان رسانیده است. نسخه ضمن مجموعه شماره 592 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(2)
[ظاهرا سال کتابت 1215ق است و سال 1115ق هنوز کتاب فوق تألیف نشده بوده است.]
ابوالفتوح عبدالمنعم بن محمّد بن ابراهیم بن محمّد بن احمد بن ابراهیم بن علی بن سعدویه اصفهانی عدل [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوالخیر ررا، ابومسعود سلیمان حافظ و غیر آنان حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در اصفهان از وی حدیث شنیده است.
تولد [او در] 470ق [بوده] و روز سه شنبه 23 شعبان سال 556ق وفات یافته است.(3)
ص: 384
ابوالمطهر عبدالمنعم بن ابی احمد نصر بن یعقوب بن احمد بن علی مقری حُرّانی جوباری شامکانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
اصلاً از محلّه حُرّان از توابع جوباره اصفهان بوده و در سال 451ق متولّد شده و در «شامکان» نیشابور اقامت گزیده و در ماه رجب سال 535ق وفات یافته است. از جدّ مادری خود ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی حدیث شنیده است.(1)
عبدالمولی [دلیجانی اصفهانی متخلّص به «مولی»، شاعر و خوشنویس قرن دوازدهم هجری.] قدوه مستعدّان روزگار. خط نسخ و شکسته را خوب می نوشته و شعر را به حلاوت می گفت. چندین سال قبل از تذکره حزین به کهولت سن وفات یافت.(2)
[آذر بیگدلی گوید: در زمان شاه سلطان حسین صفوی پا به دایره نظم گذاشته و به علوم رسمی مربوط و اکثر خطوط را نیکو می نوشت. در اواخر که سنین عمرش از شصت گذشته بود فقیر (لطفعلی بیگ آذر بیگدلی) به صحبت ایشان فایض شد. خالی از مولوّیتی نبود و در قریه دلیجان من اعمال اصفهان منزوی و کم تر از خانه بیرون می آمد. صحبتش به حدّی شیرین و سخنش به مرتبه ای نمکین بود که اگر هفته ای او را نمی دیدم عمری خود را ملامت می کردم. الحق طبعش وقاد و ذهنش نقّاد بود. شعر را نیکو می شناخت و گاهی شعر می گفت. امّا نظر به انقلاب زمانه، افکارش متداول نشد و در سنه 1162ق وفات یافت.
ص: 385
از اشعار اوست:
شب ها در آب و آتشم از اشک و آه خویش درمانده ام چو شمع به روز سیاه خویش(1) ]
عبدالمولی مولوی فرزند حاج شیخ محمّدحسین مولوی کتابفروش بن ملاّ محمّد بن ملاّ علی خوانساری، از روزنامه نگاران و دوستداران فرهنگ در قرن چهاردهم هجری.
او سال ها در یزد ساکن بوده و در سال 1312ش در یزد روزنامه «گلبهار» به مدیریت او و سردبیری محمّد کیوانفر چاپ سنگی شده و منتشر گردیده است. او همچنین مطبعه گلبهار یزد را تأسیس نموده است.(2)
او سرانجام به زادگاه خود اصفهان مراجعت نموده و در شب 22 ماه رمضان 1374ق وفات یافت و در بقعه کتابفروش خوانساری نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد مدفون شد.(3)
[بقعه کتابفروش ها در جریان بنای آرامگاه خواجوئی در سال 1378ش تخریب شد.]
ص: 386
ابونصر عبدالمؤمن بن عبدالجلیل بن علی بن بنان اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
از ابوبکر محمّد بن احمد بن محمّد بن ماجه ابهری حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی حدیث نوشته است. فوت [او] در محرم 549ق در اصفهان(1) [واقع شد.]
میرزا عبدالمؤمن شهرستانی، شاعر ادیب و فاضل از سادات عالی مقام ناحیه «شهرستان» اصفهان بوده و نزد سلاطین صفوی دارای احترام و اعتبار بوده و در سال 1108ق تولیت آستان قدس رضوی را به عهده گرفت.(2) او اهل فضل و ادب بوده و کتابخانه ای آبرومند داشته و از جمله کتاب های آن «نهایة المرام» علاّمه حلّی بوده که میرزا عبداللّه افندی (صاحب ریاض العلماء) آن را ملاحظه کرده است.(3)
عبدالمؤمن قهپائی [از کاتبان قرن دهم هجری] در سال 996ق نامه علی بن مؤیّد را به شهید اوّل را به دستور تاج الدّین حسین صاعد بن شمس الدّین طوسی، در جُنگی که به نام «دستور» نامیده شده است، به خط خود نوشته است. این مجموعه به شماره 2144 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(4)
ص: 387
عبدالمهدی بن محمود اصفهانی [کتاب نسخ نویس.] کتاب «میزان المقادیر» تألیف: حسام الدّین درویش حلّی نجفی را که در 1056ق تألیف نموده را به خط نسخ نوشته و در رجب 1308ق در بمبئی به چاپ رسیده است.(1)
عبدالواحد اصفهانی [از محدّثین است.] از حمزة بن جعفر بن ابی بکر محمّد بن احمد بن اسحاق آجری روایت نموده و حافظ ابومحمّد بن ابی الفوارس در کتاب «اربعین» از او روایت می کند.(2)
ابوبکر عبدالواحد بن احمد بن محمّد بن عبداللّه بن عباس باطرقانی [از ائمه قراءات و محدّثین مشهور و از اکابر علمای عامّه اصفهان در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری] از ابواحمد حسن عسکری لغوی روایت نموده و در حمله سربازان سلطان مسعود غزنوی در سال 421ق به اصفهان به همراه جمع کثیری از صلحاء و علمای اصفهان به قتل رسیده است.(3)
ابوالقاسم عبدالواحد بن احمد بن محمّد بن یحیی اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه
ص: 388
اصفهان در قرن چهارم هجری] از حافظ ابی الشیخ اصفهانی [مؤلّف «طبقات المحدّثین باصبهان»] حدیث نقل کرده و قتیبة بن سعید بغلانی از او روایت می کند.(1)
عبدالواحد بن شیخ حسن بن تاج الدّین معلّم اصفهانی [از خطاطان قرن دهم یا یازدهم هجری] نسخه ای از کتاب «مختلف الشیعه» (از زکوة تا نکاح) را کتابت کرده و به شماره 113 در کتابخانه مدرسه حجتیّه قم موجود است.(2)
ابوالمظفر عبدالواحد بن حمد بن عبداللّه مقری سکری معروف به «شیذه» اصفهانی [از محدّثین و علمای قراءآت در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] در سال 444ق متولّد شده و از ابومحمّد عبداللّه بن محمّد بن ابراهیم شفعونی کرونی، ابوعثمان عیار، ابوالفتح عبدالجبار بن عبداللّه بن ابراهیم بن رزه جوهری رازی، ابوطاهر عمر بن محمّد بن علی بن یوسف خرقی، ابوبکر محمّد بن ابراهیم بن علی عطار، سیّد ابوطالب علی بن حسین علوی همدانی و جز اینان حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی تمام مسموعات خود را اجازه نوشته است.
قراءآت را از ابونصر محمّد بن عمر بقال فراگرفته است. او در سال 524ق وفات یافت.(3)
ص: 389
ابوالوفاء عبدالواحد بن حمد (حُمید) بن عبدالواحد بن محمود بن صباغ شرابی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]
در سال 446ق در خاندان علم و حدیث متولّد شده و از ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی، ابوالقاسم ابراهیم بن منصور بن علی سلّمی، ابوعثمان سعید عیّار، حافظ ابوبکر محمّد بن ابراهیم عطار، امّ الکرام کریمه بنت ابی سعید عبدالرّحمان بن عمر بن عبداللّه بن ممجه اخذ حدیث کرده و برای نقل حدیث مطالبه اجرت می کرده است. ابوسعد سمعانی نزد او حدیث خوانده و از او حدیث شنیده است.
فوت او در دهه اوّل ماه جمادی الاولی سال 532ق در اصفهان بوده است.(1)
ابوالفضائل عبدالواحد بن سعد بن عبدالواحد بن سعید (اصفهانی) (2) [از محدّثین و دانشمندان اصفهان در قرن پنجم هجری و معاصر مفضل بن سعد مافروخّی است. مافروخی در «محاسن اصفهان» از وی در ردیف دانشمندان معاصر نام برده است.]
ابوعلی عبدالواحد بن عبیداللّه بن احمد بن فضل (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری] حافظ ابونعیم اصفهانی می نویسد: «شیخ دیّنٌ محتشم یرجع الی فضل کثیر و صلابة فی الدّین». او از محدّثین اصفهان و ری نقل
ص: 390
می نموده است و در رجب سال 415ق فوت شده(1) [است.]
ابومسلم عبدالواحد بن محمّد بن احمد بن مرزبان ابهری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از اهالی قریه «اَبهَر» از بلوک جی اصفهان بوده و از جدّش (احمد بن مرزبان) روایت نموده است.(2)
ابوطاهر عبدالواحد بن محمّد بن احمد بن هیثم اصفهانی صبّاغ. معروف به «دشتج» [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری.]
از آخرین اصحاب حافظ ابونعیم احمد بن عبداللّه اصفهانی بوده و از او روایت می کند. همچنین از: عبدالرّحمان بن احمد بن عمر صفار، ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضبّی، ابوالحسن عبداللّه بن معتز بن منصور بن عبداللّه بن حمزه نیشابوری، ابوالوفاء مهدی بن محمّد بن احمد بغدادی و دیگران حدیث شنیده و جهت ابوسعد سمعانی جمیع مسموعات خود را اجازه نوشته است.
تولدش حدود سال 420 و اندی و فوت دوشنبه یازدهم ربیع الاوّل 518ق در اصفهان(3) [بوده است.]
ابوالحسین عبدالواحد بن محمّد بن شاه شیرازی [از محدّثین عامّه در قرن چهارم
ص: 391
هجری] جهت تجارت به اصفهان آمده و در این شهر ساکن شده و هم در این شهر بعد از سال 380ق وفات یافته است. نسبت به صوفیان انفاق و اکرام می نموده و سخنان آنان را می نوشته است. حافظ ابونعیم اصفهانی از او روایت می کند.(1)
استاد ابوالقاسم عبدالواحد بن محمّد بن علی بن حریش اصفهانی. ادیب شاعر. در اصفهان متولّد و در ری متوطّن و در نیشابور مدفون است. در نظم و نثر از مُبَرَّزین زمان خود بود. از اوست:
سألت زمانی و هو بالجهل عالم و للسخف مهتر و بالنقض مختص
فقلت له هل من طریق الی الغبا و قال طریقان الوقاحة و النّقض(2)
ابوسعید عبدالواحد بن معلّم اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] ابوالوفاء عبدالکریم بن علی بن عیسی جوباری جوهری از او حدیث شنیده است.(3)
ابوغریب [عبدالواحد] صوفی اصفهانی، از عرفاء و متصوفّه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری [او با مشایخ عراق و فارس مراودت داشته و با شیخ اجل
ص: 392
ابوعبداللّه بن خفیف رفیق و مصاحب بود. ابوغریب اصفهانی صاحب کرامات بوده و به علّت این که در عشق به عین جمع رسیده بوده و او را «حُلولی» می گفتند] عاقبت به طرطوس رفته و آنجا وفات یافت.(1)
میر عبدالواسع بن میر محمّدصالح بن میر محمّداسماعیل (شاهمراد) حسینی خاتون آبادی اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقّی، از علمای قرن یازدهم هجری.
در اصفهان به تحصیل پرداخته و عمر خویش را صرف تهذیب نفس و عبادت نموده و سرانجام در ماه مبارک رمضان سال 1098ق وفات یافته است. مرحوم معلم حبیب آبادی وفات او را در ماه رمضان 1109ق نوشته و اضافه کرده است که جنازه به نجف اشرف حمل شده و در مرقد مطهر علی علیه السلام مدفون شده است.(2)
میرزا عبدالواسع متخلّص به «صفا» فرزند میرزا محمّدعلی طباطبائی زواره ای (وفا) ، شاعر و ادیب و خوشنویس ماهر در قرن سیزدهم هجری.
در سال 1228ق متولّد شد و در علم و ادب مهارت یافته و خط شکسته را نیز نیکو می نوشت. در اصفهان به خدمت حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی درآمد و کاتب ویژه او شد. پس از وفات مرحوم حجة الاسلام مدّتی در اصفهان و مدّتی در زواره بود تا اینکه در سال 1284ق در زواره وفات یافت و همانجا مدفون شد. غزل و قصیده را نیکو
ص: 393
می سرود. ابتدا «مشرب» تخلّص داشت و سپس آن را به «صفا» تغییر داد. در انشاء و تَرَسُّل نیز مقام استادی داشت. او اشعاری در مدح سیّد حجة الاسلام و میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدّین شاه) دارد.
این آثار از اوست:
1. «دیوان اشعار»2. «انجمن روشن»3. «تحفة الشّعراء»
این چند بیت از قصیده در مدح سیّد حجة الاسلام از اوست:
خدایگان جهان صاحب خجسته خصال ظهیر ملّت و دین، مقتدای اهل کمال
خدایگانی کاندر به عهد دولت او کسی نیافت نشانی و نامی از آمال
سخن ز قدرش اگر، گریه ها که از گردون سرود قهرش اگر، لرزه ها در آجال(1)
ملاّ عبدالواسع دامی همدانی فرزند ملاّ کلب علی. [شاعر و ادیب فاضل. در سال 1164ق متولّد و در 1173ق وفات یافت. قبرش در مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی نرسیده به قبر ملاّ علی اکبر اژه ای [است.]
مادّه تاریخ وفاتش این است:
ص: 394
رقم زد این چنین «کلک رفیق» از بهر تاریخش «بنومیدی ز دنیا رفت عبدالواسع دامی»(1)
[در اصفهان متولّد شده و در این شهر علوم متداول زمان خود خصوصا فقه و حدیث و ادبیات و حکمت و ریاضیات را فرا گرفت و به تدریس مشغول شد. طبعش به سرودن شعر مایل بوده امّا به واسطه بی پروایی در برخی امور و میل به تَجرُّع مورد اتهام واقع می شد. عاقبت در عنفوان جوانی پس از نفرین یکی از اساتید خود وفات یافت. و نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد به خاک رفت. دیوان اشعارش حدود دو هزار بیت شعر داشته است که اکنون در زمان ما نسخه ای از آن شناخته نیست.
بر روی سنگ مرمر او علاوه بر مرثیه 11 بیتی رفیق اصفهانی از «دامی» با این القاب یاد شده است:
«... العالم العامل المحقّق و المهندس الکامل المدقّق افصح الشّعراء بل افضلتهم و اشعر الفضلاء و اکملهم...»(2) ]
این بیت از اوست:
حاج هیچ آشنا نمی پرسی یا همین حال ما نمی پرسی؟
ص: 395
میر عبدالواسع بن میر محمّدمهدی خاتون آبادی، عالم فاضل، در سال 1151ق وفات نموده و در قبرستان آب بخشان [اصفهان] و مجاور قبر شیخ احمد بن ابوتراب گیلانی مدفون شده است.(1) [این قبرستان و قبور فوق، پس از احداث چهارباغ پایین و فلکه پهلوی (میدان شهدای کنونی) از بین رفته اند.]
عبدالوهاب اصفهانی، از فضلای قرن یازدهم هجری است. او شاگرد میرزا محمّد دیلماج اصفهانی بوده و کتاب «من لا یحضره الفقیه» را در سال 1086ق در اصفهان با او مقابله کرده و نزدش فرا گرفته است.(2)
عبدالوهاب اصفهانی، از فضلاء و ادباء بوده و بر اشعار مشکله «دیوان خاقانی» حواشی و تعلیقات نوشته است.(3)
شیخ عبدالوهاب اصفهانی، از فضلاء و حکمای قرن سیزدهم هجری است. از اصفهان
ص: 396
به سبزوار رفته و در مدرسه جدیده سبزوار ساکن شده و از درس حاج ملاّ هادی سبزواری بهره گرفته است.
وی کتاب «شرح غرر الفوائد» تألیف: حاج ملاّ هادی سبزواری را در سال 1273ق به خط نستعلیق در سبزوار کتابت کرده که به شماره 7851 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است. کاتب کتاب را به مُهر بیضوی خود به سجع «یا وهاب» ممهور ساخته است.(1)
سیّد عبدالوهاب اصفهانی [دولت آبادی] فرزند سیّد احمد، عالم فاضل جلیل [در قرن چهاردهم هجری.] پدرش از اهل علم و صلاح بوده و برادرش سیّد محمّدصادق در قریه دولت آباد ساکن و به ترویج دین مشغول بوده و در سال 1345ق وفات یافت.
پس از آن صاحب عنوان به تقاضای اهل محل بدانجا رفته و به ارشاد و هدایت مردم پرداخته در سال 1374ق وفات یافته و در مقبره امامزاده نرمی در قریه زمان آباد بُرخوار مدفون گردید. او تألیفاتی داشت.(2)
سیّد عبدالوهاب بن سیّد محمّدامین حسینی شهشهانی اصفهانی، فاضل ادیب [در قرن سیزدهم هجری] مؤلف کتاب «بحرالجواهر» در سیاق که مکرّر به چاپ رسیده [و
ص: 397
نسخه های خطی آن نیز فراوان است] و مؤلف آن تا سال 1253ق زنده بوده است.(1)
شیخ عبدالوهاب نصرآبادی [فرزند شیخ محمّدجواد]، عالم فاضل زاهد [از فضلای اواخر دوره قاجاریه و از اهالی قریه نصرآباد از توابع ماربین، در حومه اصفهان] در اصفهان نزد جمعی از فضلاء و اعاظم فقهاء و حکماء همچون سیّد محمّدباقر درچه ای، جهانگیرخان قشقائی و حاج سیّد مهدی نحوی تلمّذ نمود. وی در 10 رجب 1338ق وفات یافته و جنب استاد خود جهانگیرخان در تکیه آقا سیّد محمّد ترک واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
میرزا عبدالوهاب خوشنویس فرزند محمّدحسن بن محمّدرحیم بن آقا غلامعلی اوّل بن محمّدرحیم خوشنویس اصفهانی [از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری.] از پیشقدمان تأسیس مدارس جدیده در اصفهان بود. خط نستعلیق را خوش می نوشت و در این فن شاگرد استاد بزرگ نستعلیق نویسان اصفهان میرزا عبدالرحیم افسر بود. وی شایسته ترین و نامدارترین اعقاب آقا غلامعلی خوشنویس است.(3)
[خط نستعلیق را نزد فتح اللّه جلالی فرزند افسر تکمیل کرد. وی برخلاف پدرانش که
ص: 398
در خط نسخ مهارت داشتند، خط نستعلیق را مشق کرد.(1) او مؤسس مدرسه اتحادیه در اصفهان است.(2) ]
عبدالوهاب بن محمّدحسین اصفهانی [خوشنویس خط نستعلیق و شکسته در قرن سیزدهم هجری] در 5 شعبان 1257ق «دیوان حکیم سوزنی سمرقندی» را به خط شکسته نستعلیق نوشته و کتاب ضمن مجموعه شماره 4099 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(3)
[در تذکره ممیز، نسخه شماره 904 کتابخانه مجلس شورای اسلامی می نویسد: «اشعر: نامش میرزا عبدالوهاب، اصلش اصفهانی. همه عمر را به کتابت مشغول بود سنه 1258 در تبریز با او ملاقات شد. قریب به سی و پنج از عمرش گذشته مردی درویش...»(4)
احتمالاً این عبدالوهاب اشعر همان عبدالوهاب اصفهانی فوق الذّکر بوده است. واللّه اعلم]
میرزا عبدالوهاب ایران پور متخلّص به «گلشن» فرزند حاج محمّدحسین بن حاج محمّدعلی اردکانی. شاعر و ادیب نویسنده در قرن چهاردهم هجری در ماه رجب 1296ق در اردکان یزد متولّد شده و در 8 سالگی به اصفهان منتقل شده و نزد فضلای آن
ص: 399
زمان آقا سیّد آقاجان، سیّد یحیی اردکانی و آقا سیّد علی مهریزی یزدی تحصیل کرد و در خط نزد میرزا عبدالرحیم افسر مشق کرده و استفاده نمود و به وسیله او به انجمن شعراء راه یافت و با دهقان و عمان سامانی و دیگر شعراء آشنا شد. دهقان که از استعداد و طبع خوش او مطلع شد تربیت او را برعهده گرفت. در این زمان او به کتابت دواوین شعراء مشغول بود و پدرش که قریحه شاعری او را دید از او خواست تا کتاب «انوار سهیلی» را منظوم سازد. پس از فوت پدرش در خدمت ظل السلطان، به منشی گری [نزد حاجی عبداللّه خان آغاباشی] پرداخت، [امّا آزادگی و استغناء او باعث شد نتواند استبداد و خودرأیی ظل السّلطان را تحمل کند و از آن شغل کناره گرفت و به صف آزادیخواهان هوادار مشروطه پیوست. در مبارزات جنبش مشروطیت حضوری فعال داشت و از جمله در مبارزه با استبداد محمّدعلی شاه و حمله بختیاری ها برای فتح تهران همراه دیگر مشروطه خواهان شرکت نمود. امّا حوادث بعد از آن، او را از مشروطیت دلسرد کرد.] گلشن ایرانپور 8 سال در اداره اوقاف اصفهان به خدمت پرداخت و در اواخر عمر کارمند اداره ثبت اسناد بود و [در کنار آن به نگارش مقالات ادبی و سیاسی در نشریات اصفهان مانند: «پروانه»، «انجمن اصفهان»، «مفتش ایران»، «کاشف اسرار»، «زاینده رود»، «حقیقت»، «عرفان» و «اخگر» مشغول شد.]
او در سال 1298ش روزنامه «اختر مسعود» را منتشر کرد که فعالیت آن تا سال 1313ش ادامه داشت.
وی عمر خود را در تهیدستی و فقر سپری کرد و قناعت و صبر را پیشه خود ساخت. در اواخر عمر به بیماری های مختلفی گرفتار شد تا اینکه پس از یک عمر ناکامی و مشقّت در 27 رجب 1356ق مطابق 14 مرداد 1316ش در اصفهان وفات یافته و در تکیه میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) در تخت فولاد مدفون شد.
او از شاعران زبردست و دارای قدرت طبع و از اساتید مسلم شعر و ادب بود و در
ص: 400
انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد.
کتب و رسایل زیر از اوست:
1. «آلمان نامه»2. «بهرام نامه»3. «جنگ بین الملل»4. «دلکش و پریوش»5. «دیوان اشعار» قریب به شش هزار بیت6. «سفر پنج روزه»7. «عقل و جنون» که در سال 1325ق به طبع رسیده است.8. «مناظره الکل و تریاک»9. «مناظره مرگ و زندگانی»10. «منتخبات اشعار» که در بمبئی به طبع رسیده است. 11. «مشروطه نامه» 12. «نخجیرنامه» 13. «انوار سهیلی» منظوم [14. «بزرگ زاده» 15. «چمنستان» 16. «یادداشت وقایع بیست ساله مشروطیت ایران» 17. «گلشن آرا» در نظم «کلیله و دمنه»]
این شعر از اوست:
خسرو حسنی و شکر لب و شیرین دهنی لاله رخسار و سمن پیکر و گلگون بدنی
نیست پیدا دهنت هیچ و در این حیرانم که تو با هیچ سخن گوئی و شیرین دهنی(1)
ص: 401
میرزا عبدالوهاب کلانتر بن میرزا محمّدرحیم حکیم باشی [از ادباء و بزرگان اصفهان در قرن دوازدهم هجری] برادر کهتر میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی است. او از سلسله سادات حکیم سلمانی اصفهان است و پدر و اجدادش در دربار صفویه به طبابت می پرداخته اند. او پس از استعفای برادر کلانتر اصفهان شد و سپس به حکومت اصفهان رسید. مردی ادب دوست و هنرپرور بوده و در منزل خود انجمن شعراء تشکیل می داد و شاعرانی چون درویش عبدالمجید طالقانی، میر سیّد علی مشتاق، آقا محمّد عاشق، لطفعلی بیگ آذر بیگدلی، ملاّ حسین رفیق و دیگران در آن انجمن شرکت می کرده اند.
[میرزا عبدالوهاب در سال 1184ق وفات یافت.(1) ]
سیّد عبدالوهاب موسوی اصفهانی متخلّص به «نشاط» فرزند میرزا محمّدرحیم کلانتر [بن میرزا عبدالباقی بن میرزا محمّدرحیم حکیم باشی] شاعر ادیب، حکیم عارف فاضل، در سال 1175ق در اصفهان متولّد [و در این شهر علم و ادب آموخته و در سال 1218ق به تهران رفت و مورد توجّه فتحعلی شاه واقع شد و جهت او مدایح و قصایدی گفته و به سمت ریاست دیوان رسایل دربار قاجار منصوب شد. نوشتن مراسلات و فرامین شاه و رتق و فتق امور اداری با او بود لذا شاه به او لقب «معتمدالدّوله» داد. نشاط نخستین وزیر خارجه در تاریخ ایران شمرده می شود.]
او دارای قریحه و استعداد سرشار، و در حکمت ریاضی و علوم ادبی عدیم المثال
ص: 402
بوده [است.] شاعری نیک محضر و عارفی خوش مشرب و حکیمی نکته سنج بود. [در بخشندگی و سخاوت بی نظیر بود و بارها اموال خود را وقف نیازمندان و فضلاء و ادباء نمود.و به تربیت و پرورش صاحبان استعداد و اهل فضل اهتمام داشت و اشخاصی چون سیّد حسین مجمر زوّاره ای به واسطه او به دربار راه یافته و منظور نظر فتحعلی شاه واقع شدند.] وی در نهضت ادبی ایران [بازگشت ادبی] سهم به سزائی دارد. در نظم و نثر به شیوه قدماء استاد است و در قصیده و غزل توانا. و در نظم و نثر به عربی و فارسی [و ترکی] قادر بوده و اقسام خطوط را نیکو می نوشته و به خصوص در خط شکسته مقام استادی داشته است.
نشاط سرانجام در دوشنبه 5 ذی الحجه 1244ق در طهران به مرض سل وفات یافته و در نجف اشرف مدفون شد.
«مصنف قاجار» در تاریخ وفاتش گوید:
«از قلب جهان نشاط رفته»(1)
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «دیوان اشعار» [که به چاپ رسیده و نسخه خطی آن در کتابخانه فاضل خوانساری در خوانسار و کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2) ] 2. «گنجینه» که مجموعه آثار نظم و نثر اوست و در پنج
ص: 403
درج می باشد [که بارها چاپ شده است. نسخه خطی آن در کتابخانه دائرة المعارف بزرگ اسلامی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و برخی از کتابخانه ها موجود است.(1) ]3. «ساقی نامه»4. «کتابی به سبک گلستان»5. «مراسلات و منشآت و مناجات» که به سبک نوشته های درباری است. قسمتی از آن به طبع رسیده و قسمتی در بایگانی وزارت خارجه برخی کشورها موجود است. [در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی نسخه ای از منشآت که مشتمل بر دُرج پنجم «گنجینه» و منشآتی از قائم مقام فراهانی است به شماره 1/11848 موجود است.(2)
از نشاط فرزندانی (از جمله عبدالباقی و عبدالکریم) به جای ماند که در تهران ساکن بوده اند.]
این شعر از اوست:
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
اختران فلکی را اثری در ما نیست حذر از گردش چشم سیهی باید کرد
شب که خورشید جهانتاب نهان از نظر است قطع این مرحله با نور مهی باید کرد
میرزا عبدالوهاب طبیب فرزند میرزا محمّدرفیع اصفهانی معروف به «میرزا کوچک» از
ص: 404
اطبّاء حاذق قرن سیزدهم هجری.
طب را از پدرش آموخته و علاوه بر طبابت به تدریس کُتُب طب مشغول بوده و ملاّ عبدالقادر مولوی طبیب در طب شاگرد او بوده و از او اجازه داشته است. سلسله اجازات صاحب عنوان در طب به بقراط حکیم منتهی می شود.(1)
حاج عبدالوهاب چیت ساز متخلّص به «مظهر» فرزند رمضانعلی، از قاریان قرآن در عصر حاضر. در جلسات تجوید و قرائت قرآن به تدریس مشغول بوده و گاهی نیز شعر می سروده است. وی در بهمن 1362ش وفات یافته و در قطعه 3 قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شده است.(2)
ملاّ عبدالوهاب بن ملاّ محمّدطاهر جوشقانی میمه ای [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در روز دوشنبه هفتم شوّال سال 1278ق کتابت مجموعه ای از «مناسک حج» و «فقه» را به خط نسخ در مدرسه جدّه اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 3047 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(3)
شیخ عبدالوهاب بن عبداللّه لاهیجی [گیلانی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم
ص: 405
هجری] در ربیع الاوّل سال 1235ق رساله «بیست فصل» میرزا نصیر اصفهانی، در تقویم و نجوم را در اصفهان به خط شکسته و نستعلیق کتابت نموده است. او در سال 1236ق رساله «هیئت» تألیف: محمّدباقر نجم ثانی را کتابت نموده [که جزو همین مجموعه است.]
مجموعه به شماره 1177 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)
میرزا عبدالوهاب منجم باشی فرزند میرزا علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی، ریاضیدان و منجم دانشمند در قرن سیزدهم هجری. در 10 ربیع الاوّل 1250ق متولّد گردیده و نزد پدر و دیگران تحصیل نموده و به استخراج تقویم مشغول شد. سال ها منجم باشی مهدعلیا بود و در مدرسه دارالفنون تدریس می نمود. سرانجام در روز 15 ربیع الثّانی 1289ق وفات یافت.
از آثارش: 1. «ترجمه کشف الآیات» از لاتین به فارسی 2. «نجوم القرآن فی اطراف الفرقان» به طبع رسیده است.(2)
آقا سیّد عبدالوهاب بدری بن سیّد محمّدعلی حسینی سینی، واعظ صالح، از فضلاء اهل منبر [در قرن چهاردهم هجری.] متوفی در روز 9 رجب 1377ق. مدفون جنب
ص: 406
برادرش سیّد مهدی در تکیه گلزار (واقع در تخت فولاد) .(1)
ملاّ عبدالوهاب فرزند ملاّ کلب علی همدانی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری. او و برادرش عبدالواسع (متخلّص به «دامی») در اصفهان به تحصیل ادبیات فارسی و عرب، منطق، حکمت، ریاضی و فقه مشغول بوده اند. عبدالواسع در سال 1173 در جوانی وفات یافت ولی عبدالوهاب تا 1185ق زنده بوده و در اصفهان به تحصیل علم و کتابت مشغول بوده است.
او «رساله در معرفت اسطرلاب شمالی و جنوبی را به خط نستعلیق در 11 صفر 1185ق در اصفهان و «رساله در عمل اسطرلاب» را در همان سال کتابت کرده که به شماره 1025 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)
سیّد عبدالوهاب شفیعی اردستانی معروف به «حکیم» و «معین الاطباء» فرزند حاج میرزا محمّد شیخ العلماء بن حاج سیّد باقر بن میر محمّدشفیع اردستانی، طبیب حاذق. از پزشکان نیمه نخست قرن چهاردهم هجری است و نسب او به جناب حسن مُثَنّی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد. او در سال 1274ق در محلّه رامیان اردستان متولّد شده و علوم زمان خود خصوصا طب را در اردستان و اصفهان آموخته و سال ها در مدرسه نیم آورد اصفهان به طبابت پرداخت.(3) تا اینکه در سال 1355ق وفات یافته و نزدیک
ص: 407
مزار فاضلان در تخت فولاد مدفون شد.(1)
عبدالوهاب بن محمّد بن حسن بن عبداللّه کاتب [از کاتبان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری.] در روز پنج شنبه چهارم شعبان 1275ق چندین برگ در آخر مجموعه (شماره 3047 کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم) به خط نسخ نوشته است.(2)
میرزا عبدالوهاب منجم باشی متخلّص به «شکوه» فرزند میرزا محمّد [بن میرزا محمّدحسین بن میرزا بدیع الزمان منجم حسینی گنابادی اصفهانی، شاعر ادیب و منشی، [در قرن چهاردهم هجری. او همشیره زاده تاج الشّعراء شهاب اصفهانی بوده و از او فنون شعر و ادب را فراگرفته است.] او از کارگزاران دستگاه ظل السلطان بوده [و به منشی گری در دیوان خانه دولتی مشغول بوده است. شعر را نیکو می سروده و قصایدی در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام دارد.] وی در 4 ربیع الثّانی 1330ق وفات یافته و در [یکی از اطاق های] تکیه تویسرکانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
مادّه تاریخ وفاتش این است:
میر ادیب، منی نثر، اوستاد نظم عبدالوهاب کز همه خوبان نشان گرفت
ص: 408
چون رفت از این سرای برون، عقل دور بین از سال فوت او خبر از این و آن گرفت
بیرون یکی شد از پی تاریخ فوت و گفت «عبدالوهاب جای بقصر جنان گرفت»(1)
ابوالفرج عبدالوهاب بن محمّد بن عبداللّه اصفهانی بُزانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبداللّه بن حسن بن بندار مدینی حدیث شنیده و حافظ ابوبکر خطیب از او روایت می کند.(2)
شیخ عبدالوهاب بن شیخ محمّد بیدآبادی اصفهانی معروف به «رجالی» [از علمای اواخر دوره قاجاریّه] ادیب شاعر از سلسله مشایخ بیدآباد. متوفی قبل از سال 1320ق وی «الفیه ای در نحو» تألیف نموده است. سیّد ابوالقاسم اصفهانی از شاگردان اوست.(3)
شیخ عبدالوهاب قاضی فرزند شیخ محمّد، عالم فاضل محقّق [از علمای قرن سیزدهم هجری] از سلسله مشایخ بیدآباد بوده و در ماه شعبان 1269ق در اصفهان
ص: 409
وفات یافته و جنب قبر آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد مدفون شده است.(1)
میرزا عبدالوهاب ملقب به «معین العلماء» فرزند سیّد مهدی نحوی بن سیّد محمّدحسن مجتهد اصفهانی بن سیّد محمّدتقی مستجاب الدّعوة بن سیّد محمّد سعید بن سیّد محمّدصادق بن سیّد ابوالقاسم بن سیّد محمّدباقر بن میر محمّدصادق موسوی اصفهانی [از روزنامه نگاران فاضل و دانشمند و] از آزادیخواهان صدر مشروطیت.
در سال 1284ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. [در اصفهان از دوستان سیّد جمال الدّین واعظ بود و تحت تأثیر افکار آزادیخواهانه او قرار داشت. در سال 1320ق به تهران رفت. در سال 1322ق انجمن مخفی به نام «مجمع آزادیخواهان» را در تهران تشکیل داد. به هنگام تحصّن علماء در امامزاده عبدالعظیم شهرری، او در ایجاد ارتباط مردم و علماء و روشنگری در اهداف نهضت نقش مهمی داشت. پس از پیروزی نهضت و صدور فرمان مشروطیت و برگزاری انتخابات مجلس شورای ملّی، در انتخابات اصفهان مشکلاتی به وجود آمد که معین العلماء به اصفهان آمده و آن مشکلات را رفع نمود. او در سال 1325ق در تهران روزنامه «نیّر اعظم» را منتشر ساخت که هفته ای دو شماره منتشر می شد و در آن مقالات بسیاری در دفاع از مشروطیّت و مخالفت با استبداد و دخالت بیگانگان در ایران درج می گردید.
او پس از اینکه مقاله ای در انتقاد به قرارداد 1907م بین روسیه و انگلستان در «نیّر اعظم» به چاپ رساند و شاه را به حمایت از روس ها متهم کرد، روزنامه اش توقیف و خود به یک سال حبس محکوم شد. اما با پادرمیانی بزرگان به عتبات عالیات تبعید شد.
ص: 410
امّا پس از مدّت کوتاهی به ایران بازگشت. پس از آنکه محمّدعلی شاه مجلس را به توپ بست و به تعقیب و دستگیری و قتل آزادیخواهان اقدام کرد، معین العلماء به سفارت عثمانی پناه برد و نامه هایی به علمای اصفهان نوشت و آنان را به حمایت از مشروطه خواهان فراخواند. پس از آنکه محمّدعلی شاه شکست خورد و مشروطه خواهان تهران را فتح کردند، او دستگیر و زندانی شد و کمی بعد آزاد شده و عتبات عالیات رفت ولی بعد از بازگشت به ایران فعالیّت های سیاسی را رها کرد.(1) ]
معین العلماء، پس از تأسیس عدلیّه، وارد خدمات دولتی شده و مدّت ها ریاست عدلیه مازندران، زنجان و گیلان و سپس قضاوت در محاکم عدلیه فارس و ریاست عدلیه آباده و گلپایگان را داشت. [او در آخرین سال عمر به عدلیه اصفهان منتقل شده و] در شب جمعه 6 رمضان المبارک 1358ق [مطابق 27 مهر 1318ش] در اصفهان وفات یافته و در تکیه سادات مهدوی در تخت فولاد جنب مزار پدران خود مدفون شد.(2)
سیّد عبدالوهاب خان مستشار دفتر متخلّص به «مرشد» فرزند سیّد هاشم. از شعرای معروف و فضلای مشهور اصفهان در اوایل قرن چهاردهم هجری. [در سال 1286ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخت. او از اعضای دفتر انشاء و استیفای اصفهان بود و جزو جمع ها را می نوشت. مابین انواع شعر مخصوصا مادّه
ص: 411
تاریخ گوئی طبعی آماده و توانا داشت. دیوان اشعارش حدود پنج هزار بیت شعر داشته که دختر سیّد عبدالوهاب خان آنها را به همراه اشعار سیّد مرتضی (فرزند سیّد عبدالوهاب) به سرهنگ دکتر ریاحی جهت چاپ سپرده بود ولی به چاپ نرسید.[ سرانجام در روز 17 صفر 1343ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه ملک [تکیه شهدای کنونی] در تخت فولاد مدفون شد.
مادّه تاریخ وفاتش این است:
سال تاریخ فوت پرسیدم از مقیمان روضه رضوان
باغبان سر برون نمود و بگفت مستشار آمده مقیم جنان
این شعر از اوست:
همه عشاق بگیرند اگر یار دگر جز تو ما دل نسپاریم به دلدار دگر
بار اوّل چو بدیدم رُخ او مات شدم دیده ای کاش که بیند رُخ او بار دگر
بار عشق تو مرا کشت دم از هجر مزن نیست حاجت که بر این بار نهی بار دگر(1)
شیخ عبدالوهاب فرزند یارعلی ریزی لنجانی اصفهانی، عالم فاضل و مجتهد جامع [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
از اهالی قصبه «ریز» از توابع لنجان بوده و در اصفهان نزد حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی تحصیل کرد. سپس به نجف اشرف رفته و از درس شیخ محمّدحسن نجفی (صاحب جواهر) بهره برد و ظاهرا از آن اساتید اجازه
ص: 412
دریافت نمود. او پس از مراجعت به ایران، به زادگاه خود رفته و به ترویج دین و ارشاد مردم مشغول شده و ظاهرا قبل از سال 1300ق وفات یافته و در همانجا در مسجدی که در آن اقامه جماعت می نمود مدفون شد.
او پدر دو عالم بزرگوار شیخ مرتضی و شیخ ابوالفضل ریزی است.(1)
شیخ عبدالوهاب زاهدی، عالم فاضل ادیب. از فضلاء معاصرین و از سلسله مشایخ بیدآباد.
سال ها در دبیرستان عَلیّه (از مدارس جدید) ادبیات فارسی و عربی و فقه تدریس می نمود و در مسجد سیّد نیز جمعی در خدمت او به تحصیل اشتغال داشتند.(2)
عبدالوهاب سالک اصفهانی، از شعرای قرن سیزدهم هجری است. مدّتی در عداد غلامان و پیشخدمتان هلاگو میرزا قاجار بوده و او را مدح می نموده و هلاگو میرزا در «تذکره خرابات» از او یاد کرده است.(3)
میرزا عبدالوهاب سامانی چهارمحالی متخلّص به «قطره» شاعر ادیب [از شاعران قرن سیزدهم هجری. در چهارمحال متولّد شده و علم و ادب آموخت و خصوصا در انشاء و
ص: 413
حساب و امور دیوانی مهارت یافته و چندی نایب الحکومه چهارمحال شد. سفرهایی به شهرهای مختلف کرده و در نهاوند به خدمت شاهزاده محمود میرزا قاجار درآمده و او را مدح کرد. سپس به طهران رفته و به دربار فتحعلی شاه قاجار راه یافت و اشعارش مورد توجّه و قبول شاه قرار گرفته و قصایدی در مدح شاه انشاء نمود. بعد از فوت او به اصفهان آمده و به مدح حاکم اصفهان منوچهرخان معتمدالدّوله پرداخت. او گاه در اصفهان و گاه در چهارمحال بوده و با شعرا و ادبای معاصر خویش مراوده و معاشرت داشته است. سال فوتش به دست نیامد. «هرمان اته» می نویسد تا سال 1284ق در قید حیات بوده است. فرزندان و نوادگان و احفاد او اغلب از شعراء و ادبای عصر خویش بوده اند که از همه معروف تر نوراللّه خان سامانی است.(1)
کتب زیر از آثار اوست:
1. «دیوان اشعار» که نسخه ای از آن در کتابخانه موزه بریتانیا موجود است.(2) 2. «شمس التواریخ» در تاریخ عمومی ایران و جهان که به نام محمّدشاه قاجار در یک مقدمه 40باب و یک خاتمه تألیف کرده و نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره 3428 موجود است.(3) 3. «غزوات حضرت نبی مختار و حیدر کرار» منظوم4. «فتحنامه» در فتوحات مختار ثقفی، منظوم
از اوست:
ص: 414
نه سنگ جور دلداری، نه بند زلف دلبندی فضای بوستان خرسند کی سازد دل ما را]
میرزا عبدالوهاب کُجانی، ادیب شاعر و خوشنویس ماهر در قرن سیزدهم هجری. در روستای «کُجان» اردستان متولّد شد و در اردستان سکونت گزیده است. مدّتی نزد حاجی محمّدعلی خان عرب عامری از حکام آن نواحی به امور دیوانی مشغول بود و چون نتوانست از این راه مخارج خود را تأمین کند به اصفهان آمده و به خدمت مجتهد و مرجع بزرگ آن عهد حاج سیّد محمّدباقر حجّة الاسلام شفتی درآمد و او را مدح گفت.
او غزل و قصیده را نیکو می گفته و خطوط نسخ و شکسته و نستعلیق را نیکو می نوشته و در فن سیاق مهارت داشته است. او اشعاری در مدح سیّد حجة الاسلام دارد.(1)
میر عبدالوهاب معموری متخلّص به «عنایت»، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. از سادات معموری اصفهان است. در هند ساکن بوده و داخل امراء دربار جهانگیر پادشاه به خدمت مشغول بوده است. مدتی هم در دکن در دیوان شاهزاده سلطان پرویز خدمت می کرد. در اغلب علوم خصوصا سیاق و حساب مهارت و در شعر طبعی روان داشت و اشعار بسیار گفته بود. دیوان غزلیاتش پنج هزار بیت است. دفتری در قصیده دارد و یک مثنوی در بحر فرهاد و شیرین سروده است.
ص: 415
این شعر از اوست:
درین چمن منم از بلبلان زار یکی ولی به زاری من نیست از هزار یکی
هزار عاشق جانباز سربلندی یافت در آن میانه سزاوار شد به دار یکی(1)
عبدالوهاب موسوی [از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن یازدهم هجری.] در رجب 1078ق در محلّه عباس آباد اصفهان کتاب «عیون اخبار الرضا» را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
عبدالوهاب واعظ ملکی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری.] در سال 1027ق کتاب «تنبیه الغافلین» در ترجمه نهج البلاغه تألیف: ملاّ فتح اللّه کاشانی را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 756 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار در طهران موجود است.(3)
شیخ عبدالهادی اصفهانی، از علمای قرن چهاردهم هجری و از مدرسین شهر کربلا است. از جمله شاگردان او شیخ علی حبشی قطیفی است.(4)
ص: 416
ابوالخیر عبدالهادی بن علی بن محمّد بن احمد بن خانبان بن حسن بن علی بن جعفر مؤدّب صوفی اصفهانی [از عرفاء و زُهّاد و محدّثین اصفهان در قرن ششم هجری.]
از مردان اهل خیر و صلاح و علم بود. نیکو وعظ می کرد و به خوبی با مردم سلوک می نمود. در اصفهان به زهد و وعظ معروف بود.
در همدان از ابوبکر عبداللّه بن حسین بن محمّد بن جعفر رودزاوری، حافظ ابوشجاع شیرویه بن شهردار دیلمی، ابوالعلاء محمّد بن محمّد بن احمد حافظ و ابومحمّد عبدالرّحمان بن محمّد بن حسن دونی صوفی و در اصفهان از ابوعلی حداد استماع حدیث کرده است.
تولدش در ماه صفر 419 و فوت در عصر پنج شنبه 16 جمادی الاولی 554ق [بود.[ و روز جمعه در مسجد خود مدفون گردید.(1)
حاج عبدالهادی اصفهانی فرزند مهدی معروف به «جراح» [از کاتبان خط نسخ در قرن سیزدهم هجری] چندین کتاب را به خط نسخ نوشته که از آن جمله است:
1. «الثمرة» للبطلمیوس2. «القضایا فی النجوم» در 14 شعبان 1257ق3. «مدخل» منظوم4. «اختیارات مسیر قمر» در ربیع الثانی 1257ق5. «الصعیحه» شیخ بهائی در 18 رمضان 1268ق
این کتاب ها ضمن مجموعه شماره 4345 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران
ص: 417
محفوظ است.(1)
شیخ عبدالهادی قاضی، عالم فاضل [در قرن سیزدهم هجری.] داماد علاّمه فقیه آقا سیّد صدرالدّین محمّد عاملی بوده و دختر او علویه فاطمه بیگم را به زوجیت داشته است. او ظاهرا شاگرد حاج محمّدابراهیم کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام است. در «گنج شایگان» گوید: وی پنجمین نبیره شیخ محمّدحسن قاضی (اوّلین شخص از این خاندان که در اصفهان به منصب قضاوت نائل شد) است و تا سال 1273ق حیات داشته است. و در مسجد علیقلی آقا اقامه جماعت می نموده است.(2)
عبدان بن محمّد خوزی شاعر فصیح البیان از معاصرین ثعالبی مؤلّف: «یتیمة الدّهر» است. در حدود سال 400 هجری وفات یافته است. از اشعار اوست:
تَرکنا لِخَوفِ الخیل دَوَرنا وللّه صرف الدّهر کیف ترددا
دهالیزنا ضاقت لخوف نزولهم کانّا یهودٌ تدخل الباب سُجّدا
(اشاره به کوتاهی درب خانه های اهل جزیه: یهود) (3)
عبدة بن صالح اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن دوّم هجری] از داود بن سلیمان
ص: 418
از اصحاب حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام روایت می کند.(1)
ابوالعبّاس عبیداللّه بن احمد بن حامد ابهری مؤدب اصفهانی [از محدّثین قرن پنجم هجری] از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری و ابومسلم عبدالواحد بن محمّد بن احمد ابهری نقل حدیث می کند و ابوطاهر احمد بن محمود ثقفی و ابونصر ابراهیم بن محمّد کسائی و محمّد بن احمد بن محمّد آمِدی از او روایت کرده اند.(2)
ابومسلم عبیداللّه بن احمد بن محمّد بن ماهان مؤدّب [از محدّثین عامّه در قرن چهارم هجری] در اصفهان و جز آن از محدّثین استماع حدیث نموده و از سهل بن موسی روایت می کند.(3)
«مؤدب» به وزن «محدّث» یعنی ادب آموز
ابوعمرو عبیداللّه بن احمد بن عُقبة بن مَضرِّ (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری] مستجاب الدّعوه بوده و در شوّال 313ق وفات یافته است.(4)
ص: 419
ابومحمّد عبیداللّه معدّل اصفهانی بن حسن بن محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حفص [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از بزّاز و محدّثین هم طبقه او روایت می کند.(1)
حافظ ابونعیم عبیداللّه حدّاد اصفهانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] تولدش سال 463 و فوت او جمادی الاولی سال 517ق [بوده است.]
ابوعبیداللّه دقاق درباره او گوید:
«جمع ما لم یجمعه من اقرانه من الکتب الکثیرة و السّماعات. صدوقا فی جمعه و کتبه. امینٌ فی قراءته.»
او از عفیفه فارفانی اجازه داشته و از محمّد بن احمد بن محمّد بن عبداللّه ترکه اصفهانی و ابوابراهیم اسعد بن مسعود عتبی نیشابوری نقل حدیث نموده و قاضی ابواسحاق ابراهیم بن علی بن حسین از او روایت می کند.(2)
ابوبکر عبیداللّه خیّاط اصفهانی، نحوی ادیب. وی را دو کتاب در نحو می باشد. یکی بزرگ و دیگری کوچک. در زمانش چنان کتابی بدان جزات نوشته نشده است. اباالفضل
ص: 420
بن محمّد نزد او تلمّذ کرد. ابی مسلم بن حجا الکوفانی در رثای او گوید:
سآتی باکیا شط الفرات لعینی استمد مَدَی حیات
فابکی ثم ابکی ثم ابکی علی من عقد توسّد جندلات
علی قمر الزّمان و زین علم عبیداللّه کنز الفائدات(1)
ابوالحسن عبیداللّه بن طاهر بن حسین روقی [از محدّثین اصفهان در قرن پنجم هجری[ سبط ابوبکر بن فورک. سمعانی درباره او نوشته است: «من وجوه العلماء و الائمة و کانت الیه الفتوی فی مذهب الشجره».
در طابران از شاگردان ابومحمّد جوینی بوده و ابوالمناقب سعد بن عبید طابرانی طوسی از او روایت شنیده است. فوت [صاحب عنوان] در رمضان 496ق(2) [بوده است.]
قاضی القضاة ابواسماعیل عبیداللّه بن علی خطیبی مقتول به سال 502ق به دست باطنیان. از مخالفین سعدالملک آبیو خود مردی جاهل و محیل بود و سبب قتل سعدالملک گردید.(3)
ابوالقاسم عبیداللّه بن فضل بن احمد بن عبداللّه بن محمّد قصری ممیّز اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابراهیم طیّان حدیث شنیده و جهت
ص: 421
ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.
فوت رمضان 533ق در اصفهان.(1)
«باب القصر» محله بزرگی در اصفهان (از محلات یهودیه)
ابوالفضل عبیداللّه بن محمّد بن ابراهیم بن محمّد (سعد) بن احمد بن ابراهیم بن علی بن سعدویه جوزدانی عدل اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.]
سمعانی با القاب عالی از او یاد می کند و می نویسد:
«شیخ فاضل، عالم عاقل، ساکن صالح، سدید السیره، متمیز من اهل العلم و العدل و الخیر و مؤمن بیت الحدیث و العدالة و التّزکیة ملیح الشّیبة بِهی المنظر»
در سال 470ق متولّد و از پدرش ابوسهل محمّد، جدّش ابونصر ابراهیم، ابوالفضل مهطر بن عبدالواحد بُزانی، ابومنصور بن شکرویه، ابومسعود سلیم بن ابراهیم، ابوبکر بن ماجه و عده ای دیگر استماع حدیث کرده و ابوسعد سمعانی «تاریخ اصفهان» ابوبکر احمد مردویه و چندین کتاب دیگر را از او شنیده است.
صاحب عنوان در روز جمعه 12 ذیحجه 538ق در اصفهان وفات یافته است.(2)
ابوزرعه عبیداللّه بن محمّد بن احمد بن راشد (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از پدرش و ابوبکر بن نعمان روایت کرده و بعد از سال 342ق وفات
ص: 422
یافته است.(1)
ابوالحسین عبیداللّه بن محمّد بن احمد بن معدان عُصفُری مقری خلاّل [از محدّثین قرن چهارم هجری]
از محدّثین عراق و اصفهان حدیث شنیده و در سال 375ق وفات یافته است. وی از ابوعبداللّه احمد بن علی جوزجانی روایت می کند و حافظ ابونعیم اصفهانی از او نقل حدیث می کند.(2)
ابوالحسین عبیداللّه بن محمّد بن صالح طیّان قوّال [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] وی از علی بن سعید عسکری روایت می کند.(3)
ابوالقاسم عبیداللّه بن محمّد بن عبید بن قَمِن بن فیل برجی صوفی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن حسین بن ابراهیم خُرجانی روایت می کند و ابوعلی حدّاد از او روایت می نماید.(4)
[«بُرج» و «خُرجان» از دهات شرق اصفهان به شمار می روند.]
ص: 423
ابواحمد عبیداللّه بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم بن محمّد بن جمیل (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] او به طلب حدیث به شهرهای مختلف سفر کرده و به بغداد رسیده و از آنجا به اصفهان مراجعت نموده و در سال 386ق فوت شده است. از حسن بن عثمان فسوی کتاب های یعقوب بن سفیان را روایت می کند.(1)
ابوبکر عتیق بن حسین بن محمّد بن حسن بن محمّد بن حسن قطّان رویدشتی سنبلانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] در حدود سال 450ق متولّد شده و در اصفهان تحصیل نموده و از ابوعثمان سعید بن ابی سعید عیّار صوفی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از وی استماع حدیث نموده است.
فوت او روز عرفه سال 540ق در اصفهان(2) [اتفاق افتاد.] «رویدشت» از قرای اصفهان و «سنبلان» از محلاّت اصفهان [است.]
ابوالفرج عثمان بن احمد بن اسحاق بن بُندار کاتب بُرجی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از ابوجعفر محمّد بن عمر بن حفص جورجیری اصفهانی [و ابوعمرو عثمان بن حکیم و علی بن محمّد بن ابان] حدیث نقل نموده و سهل بن محمّد بُرجی و محمّد بن احمد بن احمد بن عبداللّه امام و سلیمان بن ابراهیم بن سلیمان [ورّاق و
ص: 424
ابوالقاسم بن ابی بکر بن علی و ابوالرّبیع استرآبادی و احمد بن جعفر فقیه] از او روایت کرده اند.
او در عید فطر سال 406ق وفات یافت.(1)
ابوعمرو عثمان بن طلحة بن حسین بن ابوذر محمّد بن ابراهیم صالحانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد اصفهانی حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی او را ملاقات کرده و در مسجد جامع جهت او اجازه نوشته است.(2)
دو برادرش ابوعبداللّه حسین و ابوالخیر سعید صالحانی نیز از محدّثین اصفهان و از اهالی محلّه صالحان بوده اند.
ابوعمرو عثمان بن محمّد (احمد) بن عثمان سنوی (نسوی) اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابومحمّد رزق اللّه تمیمی حدیث شنوده و ابوسعد سمعانی احادیث کمی از او استماع کرده است.(3)
عثمان بن محمّد بن عثمان شهرآبادی یزدی [از فضلای قرن ششم هجری] در سال
ص: 425
600ق کتاب «بیان الحق و معیار الصّدق» لوکری را در اصفهان جهت خود نوشته و نسخه به شماره 876 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران جزو کتب اهدائی مشکوة موجود است.(1)
ابوالحسن عدنان بن عبداللّه بن احمد بن محمّد بن شیبان مؤدّب بُرجی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از احمد بن محمّد بن موسی بن مردویه روایت نموده و ابوعلی حدّاد از او استماع حدیث کرده است.(2)
«بُرج» از دهات اصفهان است.
عرب اصفهانی، از شعرای اصفهان است و ظاهرا در قرن دهم هجری می زیسته است. از اوست:
بوی جگر سوخته دارد دل من خاصیّت خاک کعبه دارد دل من
با این همه اسباب که از غم دارم عمری است که حل نمی شود مشکل من(3)
میرزا عرب تبریزی متخلّص به «ناصح» شاعر ادیب از سخنوران قرن یازدهم هجری. وی مقداری در اصفهان تحصیل نموده و سپس به تجارت پرداخت. مردی صالح و
ص: 426
پرهیزکار بود و طبعش در شعر خالی از لطف نبود وفاتش قبل از سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) واقع شد.
این رباعی از اوست:
از عشق رسید کار هرکس به نظام بی آتش عشقت هوس ها همه خام
در دل عشقت به که بود در سر عقل در خانه چراغ به که مهتاب به بام(1)شد الازار، ص280؛ هزار مزار، ص323.
میر عرفان طهرانی، شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. در اصفهان به کتابفروشی مشغول بود.
از اوست:
تا قیامت لب خمیازه گشاید چو کمان یک بغل هر که تو را تنگ در آغوش کشید2.
شیخ عزالدّین اصفهانی [از دانایان قرائت و تجوید و حافظان قرآن در قرن هفتم هجری] حافظ قرآن با تجوید خوب بوده و به خدمت مشایخ بزرگ رسیده و عدّه زیادی را درک نموده [است.] از آن پس در زاویه ای غنوده و به تعلیم اولاد حسین پرداخت. در اواخر عمر از چشم محروم شده، پس از مدّتی چشمش خوب شد و قرآنی نوشت و دو مرتبه کور شده و سنش از نود (90) گذشته و در سال 790 و اندی وفات یافته و در شیراز مدفون گردید.(3)
ص: 427
عزّالدّین بن تاج الدّین اصفهانی، از فلزکاران و قلمزنان سده هشتم هجری است. از آثار وی یک شمعدانی برنزی طلاکوب است که به نام امیرتیمور گروکانی ساخته شده و این اثر تاریخ رمضان 799ق دارد. در کتاب «احوال و آثار نقاشان قدیم ایران» این تاریخ 792ق آمده است.(1)
حاج شیخ عزّالدّین نجفی بن شیخ محمّدرضا بن شیخ محمّدحسین بن حاج شیخ محمّدباقر نجفی (مسجدشاهی) اصفهانی، از علمای معاصر اصفهان.
[در حدود سال 1330ق] در نجف اشرف متولّد شده و در کودکی به همراه پدر به اصفهان آمد. و نزد علمای این شهر خصوصا شیخ امان اللّه گینکانی [کوجانی] و ملاّ فرج اللّه درّی به تحصیل مشغول شد و پس از آن در درس پدر دانشمند خود و حاج آقا نوراللّه نجفی حاضر شد.
او پس از فراغت از تحصیل به امور اجتماعی و اداره و سرپرستی دفتر ثبت اسناد رسمی اشتغال جست و در محلّه بیدآباد کوچه شیخ ها ساکن شد. او فاضلی نیکونهاد و عالمی خوش اعتقاد، دائم الذکر، خلیق و مهربان و خوش معاشرت بود.
او سرانجام در روز جمعه اوّل شوّال 1399ق [مطابق به دوّم شهریور 1358ش] در سن حدود 69 سالگی وفات یافت. [پیکرش به قم حمل شده و در قبرستان باغ رضوان (جنب قبرستان وادی السّلام) مدفون شد.]
ص: 428
مادرش صبیّه آقا سیّد محمّد امامی خاتون آبادی است. [و خودش صبیه شیخ محمّدعلی بن شیخ جلال الدّین نجفی را به همسری خود اختیار نموده بود.]
از او جزوات و رساله های مختصری به جای مانده است.(1)
عزّالدّین صنمار اصفهانی والی اصفهان در عهد سلطان ارسلان بن طغرل سلجوقی بوده و در «راحة الصّدور» و سایر کتب تواریخ سلجوقی از وی یاد شده است.(2)
عزت اللّه جعفرپور متخلّص به «گویا» فرزند غلامرضا بن نصراللّه. از شعرای معاصر اصفهان در ششم اسفندماه 1318ش متولّد شده و تحصیلات خود را به صورت متفرقه تا ششم ابتدایی به پایان رسانیده است. او به شغل حجاری مشغول بوده و به خوشنویسی نیز علاقمند است.
از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در اواخر عمر مرحوم استاد عباس خان شیدا محضر او را درک نموده و همچنین از محضر استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی بهره مند گردیده و تخلّص «گویا» را به پیشنهاد ایشان برگزیده است. در اکثر انجمن های ادبی اصفهانی خصوصا انجمن های صائب، حافظ، فردوسی و خانه هنرمندان حضور داشته است. دیوان اشعار او هنوز به چاپ نرسیده است. این چند بیت از اشعار اوست:
ای خدای رازدار بندگان در کدامین جا تو را پیدا کنم
ص: 429
تا بیابم پرتوی از نور تو رو به سوی طور چون موسا کنم
همچو مجنون در بیابان وفا این دعا دیوانه را رسوا کنم
هر شب و روز از فراق روی دوست ناله ها در دامن صحرا کنم(1)
عزت اللّه ابوطالبی فرزند فیض اللّه، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1322ش در چادگان متولّد شده و تحصیل در مقطع ابتدایی را در زادگاه خود و متوسطه را در اصفهان گذرانده و پس ادامه تحصیل فوق دیپلم گرفته و به استخدام کارخانه ذوب آهن اصفهان درآمده و بخش تحقیقات آزمایشگاه مرکزی آنجا به کار مشغول شد و در سال 1377ش بازنشسته شد. این شعر از اوست:
خداوندا کریمی مهربانی صفابخش زمین و آسمانی
گناهان مرا نادیده پندار گناه کرده را ناکرده انگار
به روز واپسین یعنی که محشر ز هرچه بد نمودم جمله بگذر
گناهانم ببخش و هرچه دیدی «ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی»(2)
ابوالقاسم عزیز بن احمد بن محمّد مصری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان است و[ از ابوسعید نقاش روایت می کند.(3)
ص: 430
عزیز بن زین العابدین اصفهانی [خطاط نستعلیق نویس در قرن سیزدهم هجری] در 13 جمادی الاولی سال 1240ق کتاب «ابواب الجنان» مولی رفیع قزوینی را به خط نستعلیق نوشته و به شماره 3017 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
میرزا محمّد عزیز فرزند میرزا محمّدرحیم (وزیر توپخانه) از خوشنویسان خط نستعلیق در اواخر قرن یازدهم هجری است. محمّدصالح اصفهانی که معاصر اوست در تذکره خوشنویسان خود گوید:
«قطع نظر از فضیلت و صفای طینت، در هر فنّی از فنون خطّ نستعلیق، نهایت قدرت و تسلّط داشت و پاکیزه و به مزّه می نوشت و خوشنویس بود».(2)
استاد حاج عزیزاللّه عطریان فرزند محمّدابراهیم. از هنرمندان معاصر در سال 1311ش در محلّه طوقچی اصفهان متولّد شد. پدر و عموها و اجداد او از هنرمندان هنر قلمکاری پارچه بوده اند. در کودکی به مکتب خانه رفت و چندی بعد نزد پدر به فراگیری هنر قلمکاری مشغول شد. چند سال بعد نزد استاد عبدالخالق پورصناعی که در هنر قلمکاری و صنعت رنگ سازی سنّتی مهارت داشت و استاد حاج میرزا آقا امامی
ص: 431
استاد هنر مینیاتور و سوخت به تکمیل معلومات خود پرداخت.
او یکی از احیاءگران هنر قلمکاری در عصر حاضر است که در کارهایش از طرح هایی چون نقوش تخت جمشید، شکارگاه، گل و بوته، بتّه جقّه، گل ختائی و سرو استفاده می کرد و تعدادی از علاقمندان این هنر نزد او به فراگیری هنر قلمکاری مشغول بودند. آثار هنری او به بسیاری از کشورها صادر شده و در نمایشگاه دُبی در امارات متحده عربی در سال 1370ش و نمایشگاه جدّه عربستان در سال 1369ش به نمایش درآمد. همچنین در جشن های تخت جمشید و نقش جهان از دست ساخته های ایشان در فرم دهی و پوشش مردان و زنان استفاده شد. استاد عطریان از مؤسسان تعاونی صنف قلمکاران اصفهان و اتحادیه صادرکنندگان صنایع دستی اصفهان بود و در سال 1376ش از اداره تعاون استان اصفهان به عنوان قلمکار نمونه لوح تقدیر دریافت نمود.
وی پس از ابتلاء به بیماری قلبی در شب جمعه 14 دی 1385ش (مطابق 23 شعبان 1417ق) از دنیا رفت و در قطعه نام آوران در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(1)
ملاّ عزیزاللّه بن میرزا محمّدتقی الماسی بن میرزا محمّدکاظم بن مولی عزیزاللّه بن علاّمه مولی محمّدتقی مجلسی اوّل، عالم فاضل و ادیب محقّق.
سال ها در هند اقامت داشته و گاهی شعر می سروده و سرانجام در سال 1163ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه مجلسی (جنب مسجد جامع اصفهان) مدفون شده است. از تألیفات او: «هدایة العاملین» در اصول دین است که برای مؤتمن الملک شجاع الدّین
ص: 432
محمّدخان اسعد جنگ، در مقصودآباد از شهرهای بنگاله در سال 1142ق تألیف شده است. وی همچنین نسخه ای از «حدیقة المتّقّین» جدّش مجلسی اوّل را به خط نستعلیق در سوم صفر 1144 در بندر سورت کتابت نموده که به شماره 2963 در کتابخانه عمومی اصفهان (کتابخانه فرهنگ اصفهان) موجود است. زوجه مشارٌ الیه دختر مولی صالح ثانی مازندرانی معروف به آقابزرگ فرزند مولی عبدالباقی بن علاّمه مولی صالح بوده است.(1)
میرزا عزیزاللّه بن ملاّ محمّدتقی مجلسی، عالم فاضل و محدّث محقّق. از علماء معروف و محقّقین بوده و در سال 1025ق متولّد و در سال 1074 وفات یافته است.
در «الفیض القدسی» درباره او می نویسد: «حاوی کمالات کثیره و در قدس و تقوی و حسن خلق، به حدّ اعلای مراتب رسیده و مستجاب الدّعوه بوده و در تموّل و ثروت نیز از عموم علماء زمان مقدّم بوده»(2) .
نزد پدر و دیگران تلمّذ نموده [است.] کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «انشای وقایع الرّوم»(3) 2. «ترتیب خلاصة الاقوال»، در فهرست کتابخانه رضویّه گوید: «نسخه اصل آن به شماره 8181 در کتابخانه موجود است که در محرم 1071ق نوشته شده و مصحّح و معلّق به حواشی است و در آن اسامی را با رعایت دو حرف اوّل از اسم مرتّب ساخته و در اسامی مشترکه ترتیب حرفی میان اسم دوم (نام پدر) را نیز
ص: 433
رعایت نموده است.(1) 3. «حاشیه بر تهذیب الاحکام» 4. «حاشیه بر مدارک الاحکام» 5. «حاشیه بر من لا یحضره الفقیه»(2) 6. «فوائد متفرقه»
در کتابخانه آستان قدس رضوی نسخه ای از «وجیزه» شیخ بهائی موجود است که ملاّ عزیزاللّه در صدر نسخه یک صفحه فوائد اقتباس از «رجال ابن داود» و در آخر نسخه ده برگ فوائد متفرقه از کتاب «منتقی الجمان» را در تاریخ ظاهرا 1071ق نوشته است.(3)
شیخ عزیزاللّه بیدآبادی فرزند شیخ محمّدحسین بن آقا محمّد بیدآبادی، عالم فاضل و فقیه عارف (از علمای قرن سیزدهم هجری) .
در علم رمل و جفر و اعداد استاد بوده و علاوه بر آنها فقیهی عالیقدر به شمار می رفته، در اواخر قرن سیزدهم وفات یافته است.(4)
نواده اش آقا شیخ عزیزاللّه بن شیخ محمّدحسین بن شیخ عزیزاللّه هم از فضلاء اوایل قرن چهاردهم هجری بوده و در مسجد سیّد اصفهان مکتب خانه داشته است.(5)
ص: 434
میرزا عزیزاللّه خان چادگانی متخلّص به «محتاج» فرزند محمّدحسن [از شعراء و فرهنگیان چادگان در قرن چهاردهم هجری.] در سال 1292ق در «چادگان» متولّد گردید. او دوران کودکی و نوجوانی را به سختی گذرانید و ضمن کار روزانه، شب ها در خدمت آخوند ملاّ علی میرزا (که از علماء و فضلای چادگان بود) درس می خواند. مدّتی نزد دانشمند و عارف و حکیم مشهور مرحوم آخوند ملاّ صالح بن ملاّ ابراهیم چادگانی درس خوانده و بعدا مدّتی در افواج فریدن به نویسندگی اشتغال داشت. از آن پس مدت چهل سال مکتب داری نمود و عدّه زیادی از اطفال محل را علم بیاموخت. [پس از آن که به دستور دولت رضاشاه، مکتب خانه ها برچیده شد و مدارس جدید جای آن را گرفت، او چندین سال خانه نشین بود تا اینکه با نامه نگاری به مقامات دولتی] به خدمت اداره فرهنگ وارد شد و به آموزگاری مشغول گردید. [او از پیشگامان و پیش کسوتان فرهنگ چادگان و از خادمان حقیقی علم و دانش است.]
وی از جوانی لب به گفتن اشعار گشوده و به فارسی و ترکی و لری شعر می گفت و دو دیوان به فارسی و لری داشت.(1)
[وی سرانجام در روز دهم مهرماه 1338ش (مطابق سال 1378ق) پس از تحملّ مصائب گوناگون و از جمله مرگ جوان برومند خود، از دنیا رفت و در قبرستان عمومی چادگان معروف به «سر قبر آقا» مدفون شد. متأسفانه در سال های اخیر این قبرستان به فضای سبز تبدیل شد و آثار قبر او را از بین بردند.
این شعر از اوست:
ص: 435
نکوتر بتاب امشب ای نور ماه که روشن کنی روی این بزمگاه
ببین میگساران به خواب اندرند همه مات و مست رخ دلبرند
بود شمع خاموش و مجلس خراب شکسته دف و نای و چنگ و رباب
حریفان به یکدیگر آمیختند صراحی شکسته قدح ریختند
به موسی بگو خیز و بین بر ملا تجلّی نموده حق در کرب و بلا
مسیحا تا که بیند این رستخیز صلیب و چلیپا کند ریز ریز
محمّد سر از غرفه آرد برون ببیند جگرگوشه اش غرق خون(1) ]
عزیزاللّه مخمور فرزند حسینعلی، شاعر ادیب، از سخنوران معاصر. در سال 1300ش در نجف آباد متولّد شد. او از نوادگان بی بی جان متخلّص به «مخموره» از شعرای اواخر دوره قاجار است. به این خاطر نواده اش «مخمور» تخلّص دارد و از اشعارش دفتری به نام «راز وصال» در سال 1345ش چاپ شده است. از راه خیاطی امرار معاش می کرده و علاوه بر طبع شعر ویولُن را خوش و استادانه می نواخته است. این دو بیت از سروده های اوست:
چشم جادو ز تو و دیده خونبار ز من رخ زیبا ز تو و عشق شرربار ز من
رمز دل بردن از خلق جهانی از تو جستجو کردن و دانستن اسرار ز من2.
ص: 436
سرهنگ عزیزاللّه خان شکیبا فرزند میرزا محمودخان نهچیری، از شعرای معاصر اصفهان. در اصفهان متولّد شده و پس از انجام تحصیلات خود به خدمت ارتش درآمده و تا درجه سرهنگی ارتقاء یافت تا اینکه بازنشسته شد. در کلیه فنون شعر و ادب مهارت داشت و اشعارش در روزنامه ها و مجلات اصفهان و طهران به طبع می رسید. سرانجام در [24 ربیع الاوّل] 1390ق وفات یافته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد مدفون شد.(1) [استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) شاعر توانا مادّه تاریخ وفاتش را چنین گوید:
پی فوت او کلک «برنا» بشمسی رقم زد: «روان شد بجنت شکیبا»
1349 ه . ش
و در مادّه تاریخ دیگری گوید:
پی تاریخ فوتش گفت «برنا»: «شکیبای عزیز از دار دون رفت»
1390 ه . ق]
سیّد عزیزاللّه بن یوسف طباطبائی اردستانی [از فضلای قرن یازدهم هجری] در دوشنبه 13 رجب 1063ق نسخه ای از «عیون اخبار الرّضا علیه السلام » را در اصفهان به خط نسخ کتابت نموده است. در پایان نسخه سیّد محمّدسعید بن محمّدقاسم حسنی حسینی طباطبائی [قهپایه ای] می نویسد که در شب 26 صفر 1065ق مقابله کتاب را در قریه
ص: 437
«خشوقان» (ظاهرا باید جِشوِقان باشد) قهپایه به پایان رسانیده است.
کتاب به شماره 2684 در کتابخانه مرعشی قم موجود است.(1)
عزیزاللّه شریفیان گزی متخلّص به «غلام» از شعرای معاصر در سال 1320ش در روستای گز بُرخوار متولّد شد. او سال ها به حرفه کفاشی مشغول بوده و در فنّ بنّایی نیز مهارت داشته است. از سن 38 سالگی به سرودن شعر پرداخته و دیوان اشعارش در سال 1387ش به چاپ رسیده است.
این شعر از اوست:
مشتاق به دیدار توام لحظه به لحظه کُنج قفسم با پر و بالی که شکسته
سوزد دل بیچاره من در تب عشقت تا آن که گشائی ز دلم عقده بسته(2)
عزیزاللّه مسعودی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1296ش در اصفهان متولّد گردیده و تحصیلات مقدّماتی و متوسّطه خویش را در اصفهان انجام داد و سپس در اداره بهداری استان دهم [اصفهان] مشغول به انجام وظیفه شد. گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می سرود و در آن «مسعودی» تخلّص می نمود. از اوست:
شامگاهان تا سر بر درگهش راز و نیاز هرچه من بیش آورم او ناز را افزون کند(3)
ص: 438
محمّد عسکر بن زین الدّین محمّدرحیم [خوشنویس هنرمند قرن دوازدهم هجری[ در سه شنبه 21 شعبان 1128ق «دیوان میرنجات» را به خط نستعلیق در اصفهان در 185 برگ نوشته و نسخه اصل در موزه آسیائی آکادمی علوم شوروی در لنینگراد و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)
ابوالفوارس عصام بن عثام بن عبدالملک بن عبدالرّحمان بن ابوطاهر محمّد بن احمد بکری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از اعقاب ابوبکر خلیفه اوّل. از مشاهیر اعیان و اعیان اصفهان بوده و از پدرش ابوحرب عثام و قاضی ابوبکر محمّد بن حسن بن محمّد بن سلیم اصفهانی و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در خانه او در اصفهان از وی احادیث کمی مرقوم داشته است.
فوت [او] جمادی الاولی سال 549ق در اصفهان(2) [واقع شد.]
ابوسعید عصام بن یزید بن عجلان بلومی (و گاهی آن را بُرخواری گویند) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن دوم هجری جدّش «عجلان» از قریه «بلومیه» بُرخوار اصفهان بوده و به دست دیلمیان اسیر شد و اسلام آورد و در کوفه صاحب فرزند شد و به وطن
ص: 439
خویش مراجعت کرد. عصام 13 سال مصاحب سفیان ثوری بوده و از او روایت نموده و همچنین] از شعبه و مالک روایت می کد. دو فرزندش محمّد بن عصام و روح بن عصام از او نقل حدیث کرده اند.(1)
عصری تبریزی، از شعرای قرن یازدهم هجری. در یزد ساکن بود و پس از اقامت تبریزیان در محلّه عباس آباد، او هم به اصفهان آمد و در آن محلّه ساکن شده و به زرکشی پرداخت. او معاصر شاه عباس اوّل است.
این شعر از اوست:
آمد آن همه سینه را از داغ ها رنگین کنید پادشاه حُسن آمد شهر را آیین کنید
درد عاشق را دوایی بهتر از معشوق نیست شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید(2)
ملاّ عطاءاللّه، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است و مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی در کتاب «کشکول» گوید:
«برخی از تملکات او را بر تعدادی از کتاب های علمی در اصفهان دیده ام که تاریخ تملک سال 1124ق بوده است.»
ص: 440
سپس می افزاید: «شاید وی مولی عطاءاللّه بن حسان واعظ هروی صاحب (مختارنامه) که به نام محمّد شاه هندی که در سال 1160ق از دنیا رفته است، باشد. این اشعار از اوست:
ای ذات ذوالجلال تو از ماسوی سوی یابد ز خوان مکرمتت بی نوا نوا
اشفاق توست شامل هر خاص و عام عام تشریف توست در بر هر نارسا رسا
گم کردگان بادیه تیه غفلتم راهی ز روی لطف تو ای رهنما نما
از چار موج بحر چه غم دارم ای فلک در کشتی یی که هست در او ناخدا خدا
ما را به غیر جرم و گنه نیست حاصلی یا رب به ما مده تو به روز جزا جزا
از کثرت گناه بود قائلم دو تا می جوید از خزانه غیبت عطا عطا(1)
ملاّ عطاء هروی معروف به «میرزا اعجاز» از شعرای قرن یازدهم هجری. چندی در اصفهان بوده و ربطی به نظم و نثر داشته و در لباس مدح در باب اصفهان شوخی ها نموده بود. میرزا محمّدطاهر نصرآبادی در جواب چند فقره نثر نوشت. عاقبت ملاّ عطاء با نصرآبادی آشتی کرده و عذر خواست. او سفری به هرات رفته و پس از مراجعت در اصفهان فوت شد.(2)
رساله «تعریف اصفهان» از اوست که رساله شیوائی است و در هر عنوان شعری است از خود او و این رساله برای شناخت اصفهان و مردمان آن در روزگار صفویّه بسیار سودمند است. این رساله ضمن مجموعه 3034 در کتابخانه مرکزی دانشگاه
ص: 441
طهران موجود است.(1) این شعر از اوست:
پس از سرگشتگی شد رشته تسبیح زُنّام ز صد منزل گذشتم تا گره افتاد در کارم
عطاء خُشک. اصلاً اصفهانی بوده [و در قرن دوم هجری می زیسته] و در این شهر زاده شده و محلّه «باب عطاء» در اصفهان بدو منسوب است و در خراسان نشو و نما یافته و نزد محدّثین به «عطاء خراسانی» معروف است.(2)
حاج آقا عطاءاللّه فرزند ملاّ اسداللّه سدهی معروف به «اشرفی» امام جمعه کرمانشاه، از علمای معروف و فضلاء مشهور که سال ها به امر مرحوم آیت اللّه بروجردی جهت تأسیس حوزه علمیه و ترویج احکام در کرمانشاه ساکن و به وظایف شرعی اقدام می فرمود و به وسیله مخالفین در جمعه 27 ذی الحجة الحرام 1402 هجری قمری ترور گردید. رحمه الله(3)
[نسب خاندان اشرفی خمینی شهر به ملاّ محمّداشرف ورنوسفادرانی سدهی مؤلّف کتاب «عروة المتّقین» و متوفّی به سال 1135ه.ق می رسد و او بدین طریق از اعقاب شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) است: ملاّ محمّداشرف بن حیدرعلی بن ملاّ کلب علی بن محمّد بن نورا بن محمّد بن نورالدین علی بن عبدالعالی میسی عاملی.
ملاّ اسداللّه اشرفی از علماء سِدِه ماربین (خمینی شهر کنونی) بوده و فرزندش آقا
ص: 442
عطاءاللّه در شعبان سال 1322ق (مطابق سال 1281ش) در سِدِه متولّد شده و پس از تحصیل مقدمات نزد سیّد مصطفی، از فضلاء آن محل، در 12 سالگی به اصفهان آمده و نزد حضرات آیات شیخ محمّدحسین فشارکی، آقا سیّد مهدی درچه ای، میر سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و شهید سیّد حسن مدرس تحصیل کرد و پس از 10 سال تحصیل راهی شهر مقدس قم شد و نزد آیات عظام: سیّد محمّدتقی خوانساری، سیّد صدرالدین صدر، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آقا سیّد محمّد حجّت و حاج آقا حسین بروجردی به تکمیل تحصیلات خود پرداخت تا اینکه در 40 سالگی به اجتهاد نائل و از طرف اساتید خود از جمله مرحوم خوانساری به کسب اجازه مفتخر شد و به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت و مسؤولیت اخذ امتحان طلاب به او و تعدادی از فضلاء مبرّز واگذار شد. او در این سال ها از درس فلسفه حضرت امام خمینی نیز بهره گرفت.
وی پس از سال ها اقامت در قم، از طرف آیت اللّه بروجردی راهی کرمانشاه شد تا ضمن ترویج دین و بیان احکام شرعی و انجام کارهای مربوط به شریعت، اداره حوزه علمیه کرمانشاه و تدریس در آنجا را نیز برعهده گیرد. او تا آخر عمر در کرمانشاه باقی ماند و ابتدا وکالت آیت اللّه بروجردی و سپس وکالت امام خمینی در آن منطقه را پذیرفت. او از روحانیان سیاسی هوادار امام خمینی به شمار می رفت و به خاطر مبارزات خود با رژیم پهلوی مورد تعقیب قرار گرفت و مدّتی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، بازداشت شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358ش از طرف امام خمینی به عنوان امام جمعه کرمانشاه منصوب شد و اقامه نماز جمعه را به عهده گرفت. با شروع جنگ ایران و عراق (شهریور 1359ش) استان کرمانشاه هم درگیر این جنگ شد. آیت اللّه اشرفی با حضور در خط مقدم جبهه به جوانان رزمنده روحیه می بخشید و در کرمانشاه نیز مردم را تشویق به حضور در جبهه و کمک به رزمندگان می نمود و آنان را به پیروی از امام خمینی و مبارزه با جریان های ضد انقلابی هدایت می کرد. بدین خاطر
ص: 443
مورد بغض و خشم سران سازمان مجاهدین خلق (معروف به «منافقین») قرار گرفت و پس از ترور و شهید ساختن ائمه جمعه تبریز (سیّد اسداللّه مدنی در 20 شهریور 1360ش) ، شیراز (سیّد عبدالحسین دستغیب در 20 آذر 1360ش) و یزد (شیخ محمّد صدوقی در 11 تیر 1361ش) یکی از اعضای این گروه با انفجار نارنجک در نماز جمعه روز 23 مهر 1361ش که در مسجد جامع کرمانشاه برگزار می شد، آیت اللّه اشرفی اصفهانی را به شهادت رساند.
پیکر پاک این شهید پس از تشییع در کرمانشاه به اصفهان حمل و پس از تشییع، در تخت فولاد اصفهان، در کنار مزار شهداء به خاک سپرده شد. امام خمینی در پیامی که صادر کردند از مقام علمی و اخلاقی و سابقه مبارزاتی ایشان تجلیل نمودند.
شهید اشرفی اصفهانی در فقه و اصول از علمای مبرّز بود و در اخلاق و تقوا و اخلاص به مقام والایی دست یافته بود و زندگی زاهدانه و ساده ای داشت که تا آخر عمر آن را حفظ کرد.
این کتاب ها از تألیفات و آثار ایشان به طبع رسیده است:
1. «البیان» یا «برهان قرآن»، به فارسی2. «تفسیر قرآن» با استفاده از تفاسیر شیعه و سنّی3. «مجمع الشّتات» در اصول دین و عقاید و کلام، به عربی، در 4 جلد4. «حروف مقطعه قرآن» به فارسی5. «غیبت امام عصر» (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) 6. «غروب آفتاب در محراب جمعه» (مجموعه خطبه های این شهید در نماز جمعه کرمانشاه است که پس از شهادت ایشان در 2 جلد جمع آوری و چاپ شده است.) 7. «تقریرات» فقهی و اصولی اساتید وی در قم.
ایشان در تعمیر مساجد و کمک به نیازمندان در کرمانشاه و خمینی شهر فعالیت های
ص: 444
ارزنده ای انجام داده اند.(1) ]
میرزا عطاءاللّه چهارسوقی فرزند آقا میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات) عالم فاضل زاهد متّقی در روز سه شنبه 29 ربیع الاولی 1266ق متولده شده و نزد پدر جلیل القدر خود و سایر علمای اصفهان تلمّذ نموده و از ایشان و عموی عالی مقام خود میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و همچنین شیخ محمّدتقی آقانجفی و آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی موفق به اخذ اجازه گردیده است.
وی سرانجام در چهارشنبه 6 جمادی الاولی 1335ق وفات یافته و در تکیه آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی جنب پدر بزرگوار خود مدفون گردید. ایشان مؤلّف فهرستی است بر «روضات الجنّات» که آن را «مفتاح الروضات» نامیده است.(2)
آقا عطاءاللّه فرزند حاج محمّدجعفر آباده ای [از علمای در اواخر قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل زاهد متّقی و وارسته. مجاور نجف اشرف بوده و با وجود مریدان فراوان و طالب در اصفهان، اقبال به آمدن به اصفهان نکرده و در ایام طاعون نجف [در حدود سال 1298ق] وفات نموده و در وادی السّلام نجف نزدیک مقام حضرت
ص: 445
صاحب علیه السلام مدفون شد.(1)
عطاءاللّه بن محمّدزکی حسینی اصفهانی [از دانشمندان نجوم و ریاضی قرن دوازدهم هجری] مردی فاضل و ریاضی دان بوده و کتب زیادی در ریاضی داشته است. در مجموعه شماره 3380 کتابخانه مجلس شورای ملّی چندین کتاب به خط اوست: «خلاصة الحساب»، «شرح خلاصة الحساب» و چند رساله دیگر. تاریخ برخی از آنها اواسط محرم 1176ق می باشد.
او یقینا تا سال 1185ق زنده بوده است.(2)
[همچنین او کتاب «اغراض مقالات اقلیدس» را در ربیع الثّانی 1186ق به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 3/14744 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.(3) ]
عطاءاللّه وصال فرزند علی اصغر وصال دهاقانی (مهجور) شاعر و ادیب معاصر در سال 1274ش در دهاقان متولّد شد. و نزد پدر ادیب و دانشمند خود و سایر فضلای دهاقان تحصیل کرد. او در ذوق عرفانی و طبع رسای شعری وارث پدر و مرهون وی بود. وصال در دوران حیات خویش به جمع آوری و ترتیب اشعار پدر همّت گماشت و آن را در قالب «دیوان صبح وصال» به چاپ رسانید.
ص: 446
او در سن 76 سالگی در اردیبهشت 1355ش در مسیر جاده دهاقان به اصفهان بر اثر تصادف اتومبیل مجروح شد.(1) و در 20 اردیبهشت آن سال وفات یافته و در تکیه لسان الارض (تکیه شهدای فعلی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
از بس ز هجر روی تو جانا گریستم امید زندگی به تو دارم که زیستم
از نیستی به عالم هستی چو آمدم نشناختم هنوز خودم را که کیستم
از پرتو جمال تو ای آفتاب حُسن چون ذرّه از اشعه روی تو نیستم(3)
عطاءاللّه بن محمّد عقیلی اصفهانی [از فضلای قرن یازدهم هجری] در سال 1023ق کتاب «جامع المقاصد» علاّمه حلّی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 3387 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(4)
حاج آقا عطاءاللّه درب امامی فرزند حاج میر سیّد محمّد [بن سیّد عبدالباقی بن میرزا بن میر محمّدصادق بن سیّد علی بن میر محمّد بن سیّد اسداللّه بن میر ابوطالب امامی عریضی حسینی اصفهانی] عالم فاضل ماهر و فقیه معاصر.
در اصفهان متولّد شده و نزد بسیاری از بزرگان اهل علم و مدرسین و مجتهدین این شهر از آن جمله آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند کاشی، آقا میرزا احمد مدرس، آقا شیخ محمّدرضا نجفی [و آقا سیّد مهدی درچه ای] تلمّذ نموده [و در نجف اشرف در درس حضرات آیات آقا ضیاءالدّین عراقی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و آقا سیّد محمّد
ص: 447
فیروزآبادی حاضر شد و به اخذ اجازه از آنان و نیز حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی نائل گردید و به مقام عالی اجتهاد دست یافت.]
وی سال ها در مسجد باغچه عباسی اصفهان اقامه جماعت می نمود. [و فقه و اصول را در مدرسه نیم آورد تدریس می کرد.]
او عالمی خلیق و مورد وثوق و اعتماد قاطبه اهل علم و متدیّنین بود و سرانجام در روز پنج شنبه 24 جمادی الاولی سال 1387ق وفات یافته و در یکی از اطاق های تکیه جویباره ای ها (تکیه فاضل سراب) در تخت فولاد مدفون شد.
استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
کلک «برنا» از پی تاریخ فوت او رقم زد: «رفت از دار فنا سیّد عطاءاللّه عالم»(1)
سیّد عطاءاللّه جعفری نژاد متخلّص به «جعفری» از شعرای معاصر اصفهان در دی ماه 1320ش در خوانسار متولّد شده و ابتدایی و متوسطه را در الیگودرز و دوره دانشسرای کشاورزی را در بروجرد طی کرد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد. چندی بعد در رشته روانشناسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت. آنگاه در خوانسار، اصفهان و شاهین شهر به تدریس و فعالیت مشغول شد. او پس از بازنشستگی با جمعی از فرهنگیان آموزشگاه حکیم سنائی را تأسیس کرد. از اوست:
رُخت هر آنچه ز عاشق کشی نمی داند ز چشم شوخ سیاه تو یاد می گیرد
ص: 448
به غیر رخ منما پیش دیده عارف که شعله غمت اندر نهاد می گیرد(1)
سیّد عطاءاللّه حسینی خاتون آبادی [از فضلاء قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری] از شاگردان و مجازین علاّمه مجلسی و مؤلّف کتاب «مجموعة الادعیه و فوائد متفرقة اُخری» است. تاریخ تألیف برخی از قسمت های کتاب 14 ربیع الاولی 1118ق است. در این مجموعه «ترجمه زیارت جامعه» علاّمه مجلسی نقل شده است.(2)
میرزا محمّدعظیم اصفهانی متخلّص به «اکسیر» شاعر ادیب [در قرن دوازدهم هجری] در اصفهان نزد محمّدنصیر فایض ابهری فنون شعر و ادب را آموخته و سپس به هندوستان رفته و ملازمت نظام الملک آصف جاه و صغدر جنگه را اختیار کرده و عاقبت در سال 1169ق در بنگاله وفات یافته است.(3)
دیوان اشعار او شامل 9326 بیت در کتابخانه میرزا جعفر سلطان القرائی تبریزی وجود داشته و شاعر در آخر آن نوشته است: «حرره العبد الفقیر محمّدعظیم الاکسیر فی قریة کالبی من بلاد هند فی 1150»(4) [نسخه دیگری از دیوان اکسیر به شماره 9023 در
ص: 449
کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1) «مثنوی شاهد و مشهود» هم از منظومه های اوست که در کتابخانه معتمدالدّوله فرهاد میرزا وجود داشته است.(2) ]
این بیت از اوست:
جلوه آن سرو قامت دیده ام من به چشم خود قیامت دیده ام
میر عظیم بن عنایت اللّه [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] متوفی به سال 1223ق مدفون در بقعه علاّمه مجلسی جنب مسجد جامع عتیق اصفهان.(3)
ابوصالح عقیل بن یحیی بن اسود طهرانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از سفیان بن عینیه، ابوداود طیالسی، یحیی بن سعید قطّان و ابن مهدی روایت می کند [و یوسف بن محمّد مؤذّن و ابومحمّد بن حیّان = حافظ ابوالشّیخ اصفهانی از او نقل حدیث کرده اند.]
در ماه رمضان سال 258ق وفات یافت.(4)
عقیل الدّین بن رکن الدّین مسعود حسینی کاشانی [عالم فاضل جلیل. از دانشمندان قرن یازدهم هجری و از شاگردان ملاّ محسن فیض کاشانی است. سال ها در حضور
ص: 450
استاد به تحصیل مشغول بوده و در کاشان و اصفهان در خدمت او به سر برده و تألیفات او را کتابت نموده و نزد علم الهدی فرزند فیض نیز تحصیل کرده است.]
او در رمضان 1075 کتابت نسخه ای از کتاب «تسهیل السّجیل» تألیف: فیض را در اصفهان به پایان رسانیده و علم الهدی فرزند فیض آن را با نسخه اصل مقابله نموده است. نسخه به شماره 2312 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
عقیلی اصفهانی، از سخنوران و شاعران اوایل قرن یازدهم هجری. طبعش به هزل مایل و اشعارش متجاوز از بیست هزار بیت بوده است. تا سال 1025ق در قید حیات بوده و این رباعی از اوست:
می رفتم و حسرت از نگاهم می ریخت صد دوزخ تابنده از نگاهم می ریخت
از هجر تو خون دیده در هر قدمی دریا دریا بر سر راهم می ریخت(2)
ابوسعد علاء بن ابراهیم صوفی [از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری] از ابراهیم بن عامر روایت می کند و ابواسحاق سُریجانی از وی نقل حدیث می نماید.(3)
سیّد علاءالدّین مدرس مطلق فرزند سیّد محمّدحسن بن آقا میر سیّد محمّدتقی بن آقا میر سیّد حسن مدرس محله نویی (میر محمّدصادقی) ، عالم فاضل، فقیه محقّق، از علمای
ص: 451
عالیقدر معاصر اصفهان.
در 24 جمادی الثّانی 1344ق در اصفهان متولّد شد و چندی در یکی از حجرات مسجد سیّد ساکن و به تحصیل مشغول شد و از درس علمایی چون شیخ محمّدتقی قمشه ای نجفی، میرزا علی اصغر شریف، آقا سیّد محمّد مقدس، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد علی اصغر برزانی، شیخ هبة اللّه هرندی، حاج آقا صدر کوپائی، شیخ محمود مفید بهره گرفت. پس از آن به شهر مقدس قم مشرّف شده و پنج سال در خدمت حضرات آیات: حاج آقا حسین بروجردی، سیّد محمّدتقی خوانساری، سیّد محمّد حجّت و شیخ محمّدعلی اراکی تلمّذ نمود. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و در مدرسه صدر بازار به تدریس پرداخت و قریب به 35 سال فقه، اصول، منطق و فلسفه تدریس نمود و خارج از مدرسه نیز به تفسیر قرآن پرداخت. مرحوم سیّد علاءالدّین در اواخر عمر به علت بیماری های گوناگون انزوا اختیار نموده و باقی عمر را به عبادت پروردگار و صبر و رضا گذراند و در شب دوشنبه 23 ذیقعده 1413ق وفات یافته و جنب مزار اجداد بزرگوارش در مسجد رحیم خان اصفهان مدفون شد.
یکی از شاگردان ادیبش در مادّه تاریخ رحلت او چنین سروده است:
لهفی لمن کان فی الاحکام مجتهدا من اسمه بعلاءالدّین قد صَعِدا
إذا الحقّ الواحد النّحوی ارّخه انّ المدرّس بالجنّات قد سُعِدا
استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی نیز مادّه تاریخ او را چنین سروده است:
رقم نمود بیتی بهر سال فوت او «برنا» چو امر ارجعی را کرد آن عالم ز حق تکمین
«مکین بادا به عدن وادی عقبا و علیین مدرس زاده سیّد حسن، سیّد علاءالدین»
ص: 452
1413=629+874
از آثار ایشان این دو کتاب به طبع رسیده است:
1. «تذکرة المهدی» که بخش هایی از آن از عربی به فارسی ترجمه شد، و در سال 1412ق با عنوان «منتظر تاریخ» در تهران به طبع رسیده است. 2. «مباحثی پیرامون قرآن» که مجموعه سه بحث از چهارده مبحثی است که در اواخر بهار و اوایل تابستان 1357ش به دعوت آیت اللّه خادمی در مدرسه علوم دینیه احمدیه اصفهان برای جمعی از طلاب و دانشجویان ایراد شده و پس از گردآوری در سال 1373ش چاپ شده است.(1)
علاءالدّین بن حسن بن محمّد سماعی بصری، از دانشمندان قرن دهم هجری در اصفهان است. او در صفر سال 915ق در شهر اصفهان در جُنگ مالک الدّین (المشیخه) یادگاری نوشته است که در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران به شماره 2143 موجود است.(2)
مولانا علاجی اصفهانی، از اطبّاء و ادباء اوایل قرن یازدهم هجری. در عهد شاه عباس اوّل از طبیبان و جرّاحان معروف بوده و گاهی شعری می گفته است. این بیت از اوست:
بر وضع ما به چشم حقارت نظر مکن ما را به خاک تیره محبّت نشانده است(3)
ص: 453
میر علم الهدی قمی، عالم فاضل از علمای اصفهان [در قرن یازدهم هجری] متوفی به سال 1093ق مدفون در صحن امامزاده ستّی فاطمه اصفهان.(1)
علی خان آجرتراش اصفهانی، از بنّایان هنرمند و زبردست قرن یازدهم هجری است، او بر اثر مصاحبت با شاعران و ادباء در قهوه خانه های اصفهان در جُرگه شعراء وارد شد. این بیت از اوست:
تا به ناکامی نمردم، حسرت از یادم نرفت تا نپاشید استخوانم، بند از من برنخاست(2)
علی دروگر از شاعران باذوق اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] است.
از اشعار اوست:
نبود طمع به غیر سه حرف میان تهی انسان شوی بشر اگر از این سه بگذری
یکدانه گوهری و ندانی تو قدر خود باللّه کز آنچه حکم کند فکر برتری(3)
حاج میرزا علی نقشینه، از تُجّار محترم شاعر ادیب معروف به «ادیب التّجار». در شرکت اسلامیه نائب رئیس و در نهضت مشروطه از اعضاء فعّال بوده است. پس از
ص: 454
سال ها که در اصفهان تجارت کرده [بود] به خوزستان مهاجرت نموده و در شهر اهواز (ناصریّه) ساکن و به تجارت اشتغال داشته و هم در این شهر وفات یافته است.
[این شعر را در جشن مشروطیت سروده است:
حضور انجمن خطّه عراق عجم ادیب گوید تبریک و تهنیت توأم
در اصفهان دو سه روز است جشن و شادی و سرور گرفته اند شب و روز مرد و زن با هم
شب از چراغ و گل و سبزه و بساط نشاط زمین چو روضه رضوان شده خوش و خرّم
به روز عید گرفته از وفور سرور نموده اند فراموش جشن سده و جم
زِ هَر کناری پاینده باد مشروطه رسیده است ز غبرا به نیّر اعظم
هزار شکر علی رغم مستبد، مردم تمام دست به مشروطه داده اند به هم(1) ]
علی ادایی اصفهانی، از شعرای قرن دهم هجری. طبعش به غزل مایل بوده و آنچه به خیالش می آمد به نظم می کشید. او بسیار مغرور و خودستا بود و به شاعران هم عصر خود اهمیّتی نمی داد. وی در سال 955ق وفات یافته و در بیرون دروازه حسن آباد
ص: 455
اصفهان مدفون شد.(1) سام میرزا می نویسد: قافیه غلط در شعر او بسیار است.(2) دیوان اشعارش اکنون موجود نیست ولی در خلاصة الاشعار تعدادی از ابیات شعرهای او آمده است.
وی به مطالعه اشعار قدماء علاقه داشته و نسخه ای از «نه سپهر» امیرخسرو دهلوی را به خط نستعلیق در سال 923ق کتابت کرده که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3)
برادرش هم شاعر بوده و «بهاری» تخلّص می کرده است. این بیت از اشعار ادایی اصفهانی است:
در خواب شدم لعل توام پیش نظر بود بیدار شدم دیده پر از خون جگر بود(4)
آقاعلی اصفهانی، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. در کمال دردمندی و نامرادی بوده و به صحبت اهل کمال بسیار رسیده بود. از مخصوصان و مصاحبان میرزا جلال شهرستانی بود. پس از فوت او به نجف آباد رفته و باغ و منزلی فراهم ساخته و ساکن شد و به قناعت و درویشی روزگار سپری نمود. در شعر طبعی روان داشت.
از اوست:
تلاطم چون حبابم داشت در گرداب سرگردان دل از خود یک نفس برداشتم آرام حاصل شد(5)
ص: 456
علی اصفهانی نجفی [از کاتبان اواخر دوره قاجاریّه] در سال 1315ق کتابت نسخه ای از کتاب «کشف الغطاء عن وجوه مراسم الاهتلاء» تألیف: مولی محمّدحسن بن محمّدمعصوم قزوینی را به خط نسخ به پایان رسانیده و مؤلف آن را تصحیح و حاشیه نویسی کرده است. نسخه به شماره 3673 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
دکتر علی اصیلیان مهابادی، از اساتید دانشگاه و پزشکان متخصص پوست و بیماری های آمیزشی، در سال 1335ش در روستای مهاباد اردستان متولّد شد. وی پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، وارد دانشکده پزشکی اصفهان شد و پس از طی دوره عمومی، تخصص بیماری های پوست و آمیزش را از همین دانشگاه اخذ نمود. سپس به ایالات متحده آمریکا رفت و در یکی از دانشگاه های ایالت لوئیزیانا در رشته جراحی پوست تحصیلات خود را انجام داد. آنگاه به ایران مراجعت کرده و ضمن تدریس در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به طبابت و جراحی مشغول شد. او مدّتی معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مدّتی ریاست مراکز پزشکی نور و علی اصغر علیه السلام و مسؤول جراحی پوست و لیزر بیمارستان الزهرا (سلام اللّه علیها) اصفهان بوده و در چندین انجمن علمی متخصصان پوست عضویت دارد.
این کتاب ها از آثار اوست:
ص: 457
1. ترجمه «بیماری های پوستی کودکان و نوزادان»2. ترجمه «بیماری شغلی» در 2 جلد3. ترجمه «پوست انسان»4. «لیشمانیوز جلدی یا سالک»5. «درمان شناسی بیماری های پوست»6. «پرسش و پاسخ در بیماری های پوست و مو»7. «روش نوین درمان بیماری های پوست و مو»8. «درسنامه جامع پوست ایران»9. «درسنامه جامع بیماری های پوست اصفهان»(1)
علی الاعلی (امیر سیّد علی) اصفهانی، از عرفاء و شعراء مشهور حروفیان در قرن هشتم و نهم هجری.
در سال 754ق متولّد شده و در سال 771ق در اصفهان به طرفداران فضل اللّه استرآبادی پیشوای حروفیه پیوست و چندی بعد مورد توجّه او قرار گرفته و یکی از دختران او را به ازدواج خود درآورد. علی الاعلی پس از قتل فضل اللّه در سال 796ق به آسیای صغیر و شام رفت و به تبلیغ حروفی گری پرداخت و سرانجام در سال 822ق به دست عثمانیان به قتل رسید و در قلعه النجق (نزدیک نخجوان) مدفون شد.
او طبع شعر داشته و عقاید خود را به نظم کشیده است. از آثار او:
1. مثنوی «کرسی نامه»، که نسخه ای از آن به شماره 2600 در کتابخانه ملّی ملک در تهران و نسخه ای دیگر به شماره 1/1663 در کتابخانه توپ قاپوسرای استانبول موجود است.2. مثنوی «توحیدنامه» که آن را برای جوانی شیرازی به نام «علی شاه» سروده است.3. مثنوی «فراق نامه»4. مثنوی «قیامت نامه»5. مثنوی «بشارت نامه»6. «عرش نامه» به نثر که نسخه ای از آن به شماره 2/3469 در کتابخانه مرکزی دانشگاه
ص: 458
تهران موجود است.(1)
ملاّ علی اعمی [از حافظان قرآن و اهل ادب در قرن چهاردهم هجری] خادم و مؤذّن مسجد ایلچی. حافظ قرآن و مردی شوخ و بذله گو بود. طبعی روان و حافظه ای قوی داشت و گاهی شعر می گفت. این بیت از اوست:
به رخ چو ماه من برقع ز مُشک ناب می گیرد به چشم اهل دل خورشید عالم تاب می گیرد(2)
سیّد علی امامی بیدآبادی، نقاش و قلمدان ساز هنرمند قرن سیزدهم هجری و از اهالی محلّه بیدآباد اصفهان.(3)
درویش میرزا علی، از صوفیان و عرفای قرن یازدهم هجری است. از اهالی قریه «ایوان کیف» (بین تهران و خوار = گرمسار) بوده و سال ها در اصفهان به عبادت و ریاضت مشغول بوده است.(4) از تولّد تا وفات و مشایخ طریقتی او اطلاعی در دست نیست.
ص: 459
قطب الدّین علی باب الدشتی، از مردان نیکوکار قرن دهم هجری است وی مسجدی که به نام خود او به مسجد قطبیّه معروف است را در سال 950ق در زمان شاه طهماسب صفوی بنا نموده است که در ضلع شمالی خیابان خشک در اصفهان واقع شده است. در موقع تعریض خیابان خشک که بعدا به نام خیابان خوش و اخیرا به نام خیابان طالقانی نامیده شد، سردرب مسجد را خراب کرده و آن را به چهلستون نقل و در ضلع جنوبی، سردربی بنا کرده، آنها را در آنجا قرار دادند. کلیّه کتیبه ها و آثار آن را دانشمند محقّق و دوست بزرگوار جناب آقای دکتر هنرفر در کتاب بسیار نفیس و ارزشمند «گنجینه آثار تاریخی اصفهان» نقل کرده اند، طالبین مراجعه نمایند.
در ضلع شمال شرقی مسجد، در جنب درب ورودی بقعه ای است دارای چهار صفّه و در صفّه شمالی آن قبری است معروف در بین خواص و عوام، قبر بانی مسجد یعنی قطب الدّین علی باب الدشتی می باشد و مورد احترام و زیارت مؤمنین است. لکن در کتیبه این سنگ لوح نام او را: میر مجدالدّین اسماعیل بن امیرمظفر بن امیرمسعود باب الدشتی و تاریخ آن ماه صفر 955 هجری است که به ظنّ یقین از نزدیگان امیرقطب الدّین و شاید برادر مشارٌ إلیه باشد. و العلم عند اللّه.
امیر قطب الدّین نامبرده علاوه بر ساختن مسجد و مقبره، بانی ساختن گنبد چهارسوق شیرازی ها نیز بوده که گنبد را به علّت آن که در مسیر خیابان بود و شهرداری وقت برای استفاده از آجرهای آن، گنبد را خراب کرد.(1)
ص: 460
زین الدّین علی بیگ برنا از بزرگان و رجال معتبر اصفهان در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری در سال 902ق در مجاورت مسجد و مدرسه درکوشک اصفهان سردری زیبا با کاشیکاری نفیس در زمان حکمرانی رستم خان آق قویونلو جهت پدر خود بنا کرد.
از این شخص در کتیبه سردرب درکوشک با القاب «الاشجع الاکرم افتخار الانام و الصّنادید فی العالم مؤیّد (الدّین) سیّد الاملاک و الافلاک زین الدّولة و السّعادة و الدّین علی بیگ برنا» ذکر شده است. کاتب این کتیبه «معین منشی» است.
این سردرب در تاریخ 15/10/1310ش به شماره 97 ثبت آثار تاریخی گردید. لکن شهرداری اصفهان در سال های اخیر، بدون توجّه به قوانین و مقرّرات کشور و ارزش و اهمیت جایگاه آن، شبانه آن را خراب کرد.(1)
میرزا علی بکائی گزی، عالم فاضل جلیل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1280ق در قریه «گز» از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد شده و در گز نزد آقا سیّد ابوتراب حسینی (معروف به «آقا معلّم») تحصیلات خود را شروع نموده و سپس به همراه حیدرعلی خان برومند به اصفهان رفته و در مدرسه صدر ساکن شد و در درس علمای بزرگی چون: شیخ محمّدتقی آقانجفی، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و حاج آقا رحیم ارباب شرکت نمود.
ص: 461
او سرانجام در سال 1347ق وفات یافت.(1)
حاج میرزا علی اصفهانی فرزند میرزا محمّدابراهیم ساغر هنرمند توانای عهد قاجاریه. او از سنتورنوازان مشهور بوده و یکی از نوادگانش میرزا علی ساغری از نوازندگان مشهور تار در اصفهان است.(2)
آقا سیّد علی مقدّس بیدآبادی بن حاج سیّد ابراهیم حسینی ساوجی مختاری سبزواری، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی و حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی و آقا میر سیّد حسن مدرس و دیگران بوده و زوجه اش دختر ملاّ صالح جویباره ای است.
وی در زهد و تقوا زبانزد خاص و عام بوده است. تولّدش در حدود سال 1235ق و وفاتش در حدود 1300 و اندی اتفاق افتاده است و او را جنب مزار پدرش در قبرستان قبله دعای اصفهان دفن کردند. وی در مسجد محلّه شیش بیدآباد اقامه جماعت می نمود.(3)
[او بر کتاب «منوّر العیون» تألیف: میرزا عبدالجواد کلباسی در سال 1291ق تقریظ
ص: 462
نوشته است.(1) ]
آقا میر سیّد علی مقدس فرزند آقا سیّد ابراهیم حسینی، از علماء و ائمه جماعت [در قرن چهاردهم هجری و از شاگردان حاج آقا نوراللّه نجفی مسجدشاهی] در ذیحجه سال 1361ق وفات یافته و در تکیه درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد مدفون شد.(2)
[مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانای معاصر سیّد علی نوربخش (آزاد) چنین سروده است:
خامه «آزاد» زد، به سال فوتش رقم: «مقدّس آرمگه جست بر قدسیان»(3) ]
حاج علی بن میرزا ابراهیم. شاعر اصفهانی معروف به «موسیقار» پدرش مؤلّف «تحفة الحسینیّه» و غیره می باشد.
میرزا علی واعظ بروجردی فرزند میرزا ابوتراب، از وعاظ معروف و محدّثین محترم اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] و از شاگردان حاج آقا نوراللّه نجفی مسجدشاهی بود. او واعظی بلیغ و گوینده ای راست گفتار و مورد اعتماد بود. در بیان فضایل و مناقب و تفسیر و حدیث و تاریخ معصومین علیهم السلام اقوالش عموما مستند و خود در نزد عموم طبقات محترم بود.
ص: 463
[به علت احاطه بر احادیث به محدّث معروف بود و همچون پدر در مسجد محلّه شمس آباد اقامه جماعت می کرد.]
او در 25 ربیع الاوّل 1358ق وفات یافته و در صحن تکیه درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد مدفون شد.(1)
دکتر سیّد علی قاضی نور فرزند ابوتراب بن میرزا محمّدسعید نائینی، از اطبّاء معاصر است. طب را از دکتر احتشام الحکماء اردستانی فراگرفته و در اصفهان طبابت می نموده است.(2)
حاج ملاّ علی ماربینی فرزند مولی ابوتراب، واعظ صالح معمر معاصر. فوت دوشنبه ربیع الثانی 1402ق مدفون در داخل بقعه آقا سیّد محمّد مقدس در تخت فولاد اصفهان.(3)
[وی در سال 1269ش در روستای ماربین اردستان متولّد شد و جهت تحصیل به اصفهان مهاجرت نموده و از حضرات آیات: میرزا احمد مدرس، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردی، آقا شیخ محمّدرضا نجفی، میر سیّد علی بهبهانی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، شیخ محمّدحسین اَشَنی قودجانی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی و شیخ احمد مجتهد بیدآبادی بهره گرفت. همچنین از برخی اساتید همچون فشارکی و نجفی اجازه دریافت نمود.
ص: 464
او عمر خود را صرف ترویج دین و بیان احکام شرعی و ذکر مناقب و مصائب ائمه معصومین علیهم السلام نمود.
وی سال ها در مدرسه درکوشک اصفهان به تدریس برخی کتاب های درسی چون «مغنی»، «معالم»، «شرح تجرید»، «شرح لمعه» و «کفایة الاصول» مشغول بود. برخی از شاگردان او عبارتند از: حاج آقا رضا مظاهری، حاج شیخ مهدی مظاهری، شیخ محمّدرضا ناطق اصفهانی و میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا)
وی سرانجام در روز جمعه 10 ربیع الثّانی 1402ق برابر با 16 بهمن 1360ش (مطابق سنگ نوشته قبر وی) وفات یافت.
شاعر توانا استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
بیتی از بهر سال فوتش گفت طبع «برنا» اگر مکدّر بود
«حاج ملاّ علی ماربینی عالم دوستان حیدر بود»
1402
«حاج ملاّ علی ماربینی یکی از شیعیان جعفر بود»(1)
1360
میرزا علی فخرالواعظین فرزند میرزا ابوطالب چهارسوقی از وعاظ اهل منبر اصفهان. [در قرن چهاردهم هجری.] متوفی 1353ق و مدفون در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد. [مادّه تاریخ وفاتش را آقا محمّدکاظم غمگین ضمن قطعه ای چنین گفته است:
ص: 465
شد ز جنّت یکی برون و بگفت: «فخر بنهاد رو بسوی حسین»(1) ]
سیّد علی علوی متخلّص به «مسرور» فرزند سیّد ابوطالب، از علماء و ادبای قرن چهاردهم هجری. در روز [18 ذیحجه] عید غدیر سال 1313ق در قریه «بُلداجی» از دهات ناحیه گندمان چهارمحال متولّد گردیده و چود در کودکی یتیم شد، حاج محمّدتقی خان بختیاری از اولاد سهراب خان بختیاری که از خوانین و محترمین آن حدود بود و به سادات و علماء اعتقاد داشت او را تحت کفالت و حمایت و تربیت خویش قرار داد. او چندی در مکاتب قدیم درس خواند. بعدا مجالست دانشمندان و فضلاء را اختیار نمود [پس از آن] به شغل مکتب داری (تا قبل از تأسیس مدارس جدید) اشتغال جسته و [در زادگاه خود] صاحب محراب و منبر بود. از سن 9 سالگی لب به شعر گفتن گشود. از اوست:
گو به صرّاف سخندان بیابان جنون که در این راه تمامست عیار من و دل(2)
سیّد علی بن ابی القاسم حسینی بختیاری، از علماء و فضلاء معدود بوده [و در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری] می زیسته و در سال 1312ق در اصفهان وفات یافته است. وی از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر (نجفی) مسجدشاهی بوده و کتب زیر از اوست:
ص: 466
1. «تفسیر سوره آل عمران» 2. «تفسیر سوره انبیاء»3. «تفسیر سوره یوسف»(1)
دکتر علی خان پرتو اعظم فرزند حاج ابوالقاسم اصفهانی [از رجال سیاستمدار و اطباء اواخر دوره قاجاریه] پدرش منشی حاج محمّدحسن امین الضّرب بود. امین الضّرب حاج علی خان را برای تحصیل طب به پاریس فرستاد. او در آنجا به خوبی طب را آموخت و در آنجا با حاج علیقلی خان سردار اسعد رابطه کاملی پیدا کرد. پس از فتح طهران به دست مشروطه خواهان، او به عنوان نماینده به دوره سوم مجلس شورای ملّی راه یافت. پس از تعطیل مجلس در 1329ق به ریاست معارف و اوقاف ایران و همچنین ریاست مجلس حفظ الصحّه منصوب شد.(2)
سال وفاتش معلوم نشد.
سیّد علی ورزنه ای متخلّص به «ثابت» فرزند سیّد ابوالقاسم، از شعرای اواخر دوره قاجاریه است. دیوان اشعارش در سال 1328ق در 346 صفحه به طبع رسیده است.
علی بن ابی حفص بن فقیه محمود اصفهانی، از ادباء و فضلای اصفهان است. ظاهرا در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری می زیسته و در علوم زمان خود خصوصا
ص: 467
ادبیات فارسی و عربی و فقه و حدیث مهارت داشته است. وی کتاب «تحفة الملوک» را در پند و اندرز و آداب و اخلاق به فارسی تألیف نموده که در سال 1382ش با تصحیح آقای علی اکبر احمدی دارانی چاپ شده و در مقدمه نسخه های خطی این کتاب معرفی شده است.
کمال الدّین ابوطالب علی بن احمد بن حرب سمیرمی از وزرای سلطان محمود بن محمّد بن ملکشاه سلجوقی است.
ابتدا عامل سمیرم بوده و سپس مشرف دیوان سلطان محمّد شده [و کمی بعد] به وزارت رسید. به غایت صاحب تمکین و باهمّت بوده، لکن ظلم به افراط می کرد.(1) او سلطان مسعود بن محمود سلجوقی را بر آن داشت که طغرایی را بکشد و طغرایی را به الحاد و زندقه متهم کرد و طغرایی را در سال 513ق کشتند. سه سال بعد [در سلخ صفر[ سال 516ق یکی از غلامان طغرایی، سمیرمی را در چهاربازار بغداد (جلو مدرسه نظامیه) کارد زد و او را غفلتا کشت.(2)
علی بن احمد بن عبدالرّحمان غَزّال اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] علی بن محمّد بن علی اُسواری [اصفهانی] در بصره از او اخذ حدیث و روایت کرده است.(3)
ص: 468
ابوالحسن علی بن احمد بن عبداللّه اُسواری اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری] از مشایخ شیخ صدوق است. شیخ صدوق در کتاب «اکمال الدین» و کتاب «توحید» از او حدیث نقل کرده است. [شیخ آقابزرگ درجایی او را «علی بن احمد بن عبداللّه» و در جایی دیگر «علی بن عبداللّه بن احمد» ضبط نموده است.(1) ]
شیخ علی مُنشار فرزند احمد بن محمّد بن احمد بن محمّد بن هلال کرکی عاملی، فقیه محقّق و محدّث مدقّق [از دانشمندان قرن دهم هجری] از شاگردان شیخ علی کرکی (محقّق ثانی) است. پدرش معروف به احمد منشار بوده است. بنابراین گفتن و نوشتن شیخ علی بن هلال [که در برخی کتب او را بدین نام و نسب آورده اند] از باب نسبت به جدّ است که در بین مؤلّفین و مصنّفین متداول است.
نزد شاه طهماسب صفوی مقرّب بوده و صاحب فتوا و حکم در آن عهد است. بدین خاطر از طرف پادشاه مذکور شیخ الاسلام اصفهان شده و در دوشنبه 13 ربیع الاوّل 984ق در اصفهان وفات یافته و در امامزاده زین العابدین علی (درب امام) مدفون شده و سپس به نجف حمل و در دارالسیاده مبارکه حرم رضوی در مشهد مقدّس مدفون شد.
از صاحب عنوان ظاهرا فقط دختری به جای مانده که اهل علم و فضل بوده و به زوجیّت شیخ بهاءالدّین محمّد عاملی (شیخ بهائی) درآمده است.
کتب زیر از تألیفات اوست:
ص: 469
1. «الدّر الفرید» 2. «رساله در مسائل فقهیه عام البلوی» 3. کتاب در «طهارت»(1)
همچنین او در چهارشنبه 12 جمادی الاولی 923ق کتابت نسخه ای از «ارشاد الاذهان» علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده و محقّق کرکی در شعبان 934ق در مشهد مقدس غروی [نجف اشرف] جهت او اجازه مرقوم داشته است. نسخه به شماره 3400 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)
ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن حسین خُرجانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] پدرش از محدّثین است. خودش از احمد بن محمود خُرناد روایت نموده و ابوالحسن احمد بن محمّد بن معلّم صوفی از او نقل حدیث کرده است.(3)
ابوالحسن علی بن احمد بن محمّد بن علی بن عیسی بن مرده جاری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از ابوبکر قبّاب [معروف به «ابن فورک»: عبداللّه بن محمّد بن محمّد] روایت می کند و علی بن سعد بقّال از او حدیث نوشته
ص: 470
است.(1)
[«گار» که معرّب آن در کتب انساب و رجال «جار» و «کار» آمده، ار روستاهای معروف منطقه «براآن» در شرق اصفهان است و مناره تاریخی و زیبای آجری آن از عهد سلجوقی هنوز پابرجاست.]
مولی شرف الدّین علی بن احمد بهبهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در اوّل جمادی الاولی 1058ق در اصفهان نسخه ای از «تذکرة الواصلین» در شرح «نهج المسترشدین» تألیف: سیّد نظام الدّین عبدالحمید اعرجی (خواهرزاده علاّمه حلّی) را نوشته است.(2)
[نسخه ای که مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی از آن یاد کرده اند اکنون در کتابخانه فاضل خوانساری در شهر خوانسار نگهداری می شود و نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) ]
علی بن احمد سریجانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از ابوالخیر سعد بن عبداللّه سرندینی روایت نموده است.(4)
[«سریجان» از محلّه های مدینه (شهرستان) جِی اصفهان بوده است.]
ص: 471
سیّد علی بن میرزا احمد مستوفی شهشهانی، از ادباء و فضلاء [اواخر دوره قاجاریّه] از خاندان مستوفی های شهشهان، اعقاب شاه علاءالدّین محمّد شهشهانی و متوفی پنج شنبه 4 صفر سال 1311ق می باشد که در قبرستان سر قبر آقا مدفون گردیده است.
عدّه ای از سادات شهشهانی در دوره قاجاریه در اصفهان و غیره مستوفی و نویسنده دفاتر دولتی بوده اند و احتمالاً عدّه ای از آنها در صحن و بقعه شهشهان و جمعی نیز در صحن سر قبر آقا مدفون گردیده اند.(1)
سیّد علی بن احمد حسنی حسینی طباطبائی اصفهانی، فاضل و ادیب شاعر. از اعلام اوایل قرن دوازدهم هجری است. ساکن اصفهان بود و نسخه ای «التّحفة القوّامیّة» تألیف: سیّد قوام الدّین سیفی قزوینی را در اصفهان در 7 جمادی الثّانیه سال 1128ق کتابت کرد و به عربی شعری در تقریظ آن سرود.(2)
کمال الدّین سیّد علی بن خواجه میر احمد محتشم کاشانی [از مشاهیر شعرای قرن دهم هجری] در سال 913ق در کاشان متولّد شده. در سال 996 و یا 1000ق وفات یافته. قبرش در کاشان است. مادّه تاریخ وفات او «محتشم رود» می باشد. وی سراینده دوازده بند معروف در مرثیه حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام می باشد. «منظومه جلالیه» به
ص: 472
ضمیمه دیوان اشعارش در بمبئی و تبریز به طبع رسیده است. محتشم این منظومه را در سال 970ق جهت یکی از رامشگران و مطربان به نام شاطر جلال سروده است. از آثار او 6 رباعی است در تاریخ جلوس شاه اسماعیل ثانی که از آن 1128 تاریخ استخراج می شود.
آثار او عبارت است از:
1. «جامع اللّطایف» نام دیوان اشعار اوست و به چاپ رسیده است. 2. «جلالیه» دیوان غزلیات3. «نقل عشاق» منثور که در 944ق تألیف نموده و در آن وقت سی و یک ساله بوده است.4. «دوازده بند»5. «صبابیّه» و «شبابیّه» مثنوی
دیوانش قریب به پانزده هزار بیت با دیباچه ای از: تقی الدّین محمّد حسینی کاشانی شاگرد او به شماره 2761 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(1)
[این شعر از اوست:
مرا خیال تو شب ها به خواب نگذارد چو تن به خواب دهم اضطراب نگذارد
ز ناز بسته لب امّا به غمزه فرموده که یک سؤال مرا بی جواب نگذارد(2) ]
علی بن احمد نباطی عاملی [از فضلاء و دانشمندان قرن یازدهم هجری] شاگرد شیخ
ص: 473
بهائی [در اصفهان ساکن] بوده و [در ظهر روز پنج شنبه 29 محرم 1012ق کتاب «وجیزه» نوشته است و شیخ به او اجازه داده و مقابله شده است. نسخه شماره 7097 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)
[«نباطی» منسوب است به «نبطّیه» (به فتح نون و باء) از توابع جبل عامل لبنان.]
استاد علی اسفرجانی فرزند اسداللّه از هنرمندان معاصر در سال 1299ش در اصفهان به دنیا آمد. پدرش ذوق و علاقه بسیاری به هنر داشت و در گردآوری و شناسایی نُسَخ قدیمی و مرقعّات صاحب سلیقه بود و مجموعه ای که فراهم آورده بود شوق و انگیزه او را به هنر خصوصا نقاشی و تذهیب برانگیخت. وی نزد عموی هنرمندش استاد عباس اسفرجانی سوخت و معرّق را آموخت و پس از انتقال پدر به تهران در سال 1313ش، به مدرسه صنایع قدیمه (که به همت استاد حسین طاهرزاده بهزاد تأسیس شده بود) رفت. همچنین در این زمان اصول و فنون مینیاتور را از استاد هادی تجویدی و قواعد و قوانین هنر تذهیب را از استاد علی درودی آموخت. پس از آن برای طراحی تمبر و برچسب های دولتی به چاپخانه مجلس دعوت شد. او پس از 7 سال کار در این مکان به اتّفاق برادرش دستگاه چاپ و گراورسازی را وارد کشور کرد و در حوزه چاپ نیز از مهارت های متعددی که داشت بهره برد.
او حتّی در 75 سالگی روزانه 4 ساعت کار می کرد. از این هنرمند توانا بیش از 22 اثر در زمینه سوخت و معرّق، 4 مینیاتور در ابعاد بزرگ شامل بزم خسرو و شیرین، رستم و سهراب، خیام و دلداده، سلطان محمود غزنوی و مراسم انتخاب شعراء. همچنین 13
ص: 474
تابلوی کوچک از اشعار حافظ و سعدی به جای مانده است. از آثار او نمایشگاه های متعددی برپا شده است از جمله نمایشگاه «فستیوال هنر ایران» در «دوسلدورف» آلمان (1370ش) نمایشگاه در کاخ موزه سعدآباد (1371ش) نمایشگاه موزه معاصر (سال 1372) نمایشگاه موزه هنرهای ملّی ایران (1372ش) .
وی سرانجام در سپیده دم 24 دی 1384ش چشم از جهان فرو بست.(1)
شرف الدّین ابوالحسن علی بن اسماعیل اصفهانی [از بزرگان و صاحب منصبان معروف قرن هفتم هجری] از او با القاب «شرف الدّوله»، «عمادالاسلام»، «مجدالملک»، «سلطان الصّدور» و «مرتضی الملوک» یاد کرده اند.
ابوعلی حسن بن ابراهیم بن ابی بکر سلماسی ورّاق چندین کتاب جهت او تألیف کرده است که از آن جمله است: «ترجمه رساله ذهبیه» حضرت رضا علیه السلام ، «رسالة الشرقیّه فی تقسیم العلوم الیقینیّه»، «رسالة فی السیاسة الخاصّة و العامّه» (در سال 614ق) ، «مختصر فی الامثال و الاشعار»، «ترجمه تقویم الصّحه» ابن بطلان(2)
ملاّ علی اصفهانی متخلّص به «فنا» [فرزند اسماعیل] شاعر ادیب و خطاط فاضل [در قرن چهاردهم هجری] در سال 1265ق در اصفهان متولّد شد. از فضلاء اهل منبر بود. خط نسخ را در کمال استادی می نوشت] و در حجره خود در مسجد سرخی به کتابت و
ص: 475
نویسندگی می پرداخت و اذان نیز می گفت. در شعر نیز قریحه ای توانا داشت و از محترمین انجمن ادبی شیدا بود. سرانجام در سال 1350 در سن متجاوز از 85 سالگی وفات یافت.
از اوست:
فلک امروز زند دور به کام دل ما کآمده ماه من از مهر به سر منزل ما
پیش رخسار تو ای مه ندهد شمع فروغ روز روشن شده امشب ز رُخَت محفل ما
عقده از زلف خم اندر خم تو هست به دل بگشاید لب لعل تو مگر مشکل ما
وی کُتُب بسیاری را کتابت کرده که بسیاری از آنها در همان زمان چاپ سنگی شده اند. برخی از آثار کتابت شده به دست او عبارتند از:
1. «عالم نمای مسعودی» تألیف: طغرل چهارمحالی، کتابت در تاریخ پنجم ذیقعده 1313ق به خط نسخ که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)
[ملاّ علی فنا کتاب «علائم الظهور» تألیف: ملاّ عباسعلی معین الواعظین گورتانی را به خط نسخ کتابت کرده که چاپ سنگی شده است.]
حاج سیّد علی احمدی سدهی فرزند حاج سیّد محمّدباقر، عالم فاضل جلیل. در روز 27 شوال 1322ق در سِدِه ماربین (خمینی شهر فعلی) متولّد شد و پس از تحصیل
ص: 476
مقدمات در اصفهان نزد حضرات آیات سیّد محمّدباقر درچه ای و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و دیگران تحصیل کرد. سپس به دعوت اهالی اهواز به خوزستان مهاجرت نموده و سال ها در محلّه لشکرآباد اهواز به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد. وی در کنار فعالیت های مذهبی و اجتماعی در درس حضرات آیات مرعشی و میر سیّد علی بهبهانی در اهواز شرکت می نمود.
این عالم ربّانی در روز 11 ذیقعده 1396ق وفات یافته و در جوار مرقد جناب علی بن مهزیار در اهوار مدفون شد.(1)
حاج شیخ علی بروجنی فرزند حاج ملاّ محمّدباقر، عالم فاضل، محقّق جلیل، در حدود 1265ق متولّد و در اصفهان و نجف تحصیل نموده و پس از مراجعت به اصفهان سال ها در مدرسه الماسیّه ساکن و به تدریس فقه و اصول پرداخته است. او مجتهدی بارع و محقّقی کامل بود. ظاهرا در اواخر عمر به موطن خویش مراجعت نموده و حدود سال 1330ق در آنجا وفات یافته است.(2)
کتب جدیدی تألیف نموده که از آن جمله است:
1. «بحرالجواهر» در شرح جواهر الکلام [که نسخه ای از آن به شماره 250 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(3) ] 2. «تبصرة المتهجدین» که در سال 1323ق در اصفهان به چاپ رسیده و فهرست تألیفات مأخوذ از آنجاست. 3. «تفسیر قرآن» در چندین مجلد4. «رساله در آداب و اعمال شب» از واجب و مستحب که به پیوست
ص: 477
کتاب «تبصره» به چاپ رسیده است.5. «شرح ریاض»6. «شرح بر کتاب نکاح»7. «صلاة المسافر»، رساله استدلالی به فارسی و گاهی به عربی که به خط مؤلف و مورخ محرم 1323ق است که به شماره 1990 در کتابخانه آیة اللّه مرعشی نجفی موجود است.(1)
حاج میر سیّد علی جناب فرزند میر محمّدباقر بن میر محمّدحسین بن میر مرتضی حسینی اصفهانی، ادیب فاضل و دانشمند محقّق [از نویسندگان و مورّخان قرن چهاردهم هجری.]
در جمعه 25 ذیحجه 1287ق در اصفهان متولّد شد. [و مقدمات علوم را از ملاّ مهدی هفشجانی آموخته و سپس نزد آقا میرزا حسن عراقی و جهانگیرخان قشقایی ادامه تحصیل داد. ریاضیات را از میر محمّدعلی حسینی قائنی و هیأت را از ملاّ هادی سدهی فرا گرفت و طب را نزد میرزا محمّدباقر حکیم باشی خواند.]
او در سال 1324ق روزنامه «الجناب» را در اصفهان منتشر کرد و از سال 1343ق تألیف کتاب مهم خود «الاصفهان» را شروع کرد. او در اغلب علوم زمان خود مانند فقه، اصول، ادبیات، حکمت، طب، هیأت، ریاضیات و علوم جدید (اعم از نجوم، ریاضیات و فیزیک) مهارت به سزایی داشت و تمام عمر خود را صرف تحصیل علوم و اشاعه آن و تنویر افکار، از راه کتاب و روزنامه و تدریس فرمود.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «الاصفهان» در 10 مجلّد [که در سال های اخیر با تصحیح خانم رضوان پورعصار
ص: 478
مجلدات: رجال و مشاهیر، فرهنگ عامّه و ابنیه تاریخی آن به چاپ رسیده و جلد اوّل کتاب (معرفی اصفهان و اجمالی از تاریخ آن) بارها چاپ شده است.]2. ترجمه «سفرنامه شاردن» که بخشی از آن در جلد اوّل «الاصفهان» به طبع رسیده است.3. «راهبر برای مسافرین اصفهان» [که در سال 1306ش چاپ شده است.]
او سرانجام در شب جمعه 30 شوّال 1349ق در تهران وفات یافته و در صحن امامزاده عبداللّه شهرری مدفون شد.(1)
حاج میر سیّد علی ابطحی فرزند حاج سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّدعلی ابطحی سِدِهی، عالم فاضل جلیل.
در عصر روز 18 ذیحجة الحرام (عید غدیر) سال 1329ق در اصفهان متولّد گردید. در اصفهان در خدمت حاج سیّد محمّد سدهی (خالوی معظّم خود) ، حاج سیّد محمّدباقر ابطحی (پدر دانشمند خود) ، آقا میرزا احمد مدرس، آقا سیّد مهدی درچه ای، آقا سیّد مدرس نجف آبادی، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا شیخ محمّدرضا ابوالمجد نجفی تحصیل نمود. سپس به قم رفته و در درس حضرات آیات: حاج سیّد محمّدتقی خوانساری و حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی حاضر شد. همچنین از آیت اللّه سیّد محسن حکیم اجازه داشت.
او پس از نیل به مقامات عالیه علم و کمال در اصفهان به اقامه جماعت در مساجد حریری ها در محلّه دردشت و مسجد حاج علی در بازار و بالاخره پس از فوت پدر
ص: 479
علاّمه اش در مسجد جامع اصفهان می پرداخت. او در ایام تحصیل صبح و بعدازظهر در مدرسه کاسه گران سطوح و فقه و اصول [و در مدرسه شفیعیه شرح لمعه] تدریس می نمود و عدّه ای از طلاّب از محضر او مستفید می شدند. مرحوم ابطحی عالمی خلیق و مهربان و خوش محضر و نکته دان، دارای محفوظات زیاد و حاضر الذّهن بود.
او در صبح یکشنبه 11 صفر المظفّر سال 1410ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان جدید (باغ رضوان) مدفون گردید.(1)
علی [بطلانی] اصفهانی متخلّص به «دیوانه» فرزند استاد باقر، شاعر ادیب معاصر در سال 1272ش در اصفهان متولّد گردیده و در آغاز نوجوانی به نانوایی مشغول شد. در جوانی خواندن و نوشتن آموخت و در همان سال ها به سرودن شعر پرداخت. بسیاری از اشعارش مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است. وی در ماه رمضان 1407ق [مطابق با 5 اردیبهشت 1366ش] وفات یافته و در [قطعه 9] قبرستان جدید اصفهان (باغ رضوان) مدفون شد.
[این کتاب ها از اشعار او به چاپ سیده است:
1. «دیوان دیوانه اصفهانی» در سال 1318ش2. «نوبهار دیوانه» در سال 1346ش3. «بوستان غم انگیز کربلا» در سال 1350ش4. «گلشن راز»
این شعر از اوست:
شمع فراق، جامه هستی ز کف بسوخت این سوز جانگداز، ز پروانه آرزوست
ص: 480
چون مرغ خسته دل، به کناری گرفته جای کز دست دوست طعمه بر او دانه آرزوست(1) ]
آقا علی فرزند آقا باقر نقاش، از هنرمندان قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در فن میناکاری از اساتید طراز اوّل عهد خود بوده و اوایل سلطنت محمّدشاه قاجار را نیز درک کرده است.(2)
ملاّ علی بیگ حشمتی بن پرویز علوی خوانساری، از شعرا و خوشنویسان قرن یازدهم هجری. پس از تحصیل از خوانسار به اصفهان آمده و معلّم حوابیگم از شاهزادگان صفویه شد. در قریه نصرآباد ماربین اصفهان نیز بسیاری خواندن و نوشتن و خط را از او آموختند. در پیری در نصرآباد ساکن شده و در سن نود سالگی وفات یافته و نعش او در کربلا مدفون شد. مردی در کمال زهد و صلاح بوده و هفت قلم را خوش می نوشت و به کتابت کلام اللّه مجید امرار معاش می کرد. دیوان اشعارش حدود پنج هزار بیت بوده است.(3)
ص: 481
از آثار او کتابت «تفسیر» به فارسی است که در سال 1077ق کتابت کرده و در مدرسه سلیمان خان مشهد موجود بوده است.(1)
این رباعی از اوست:
رخسار تو باغی است که بی سعی بهار غیرت برد از رونق آن صد گلزار
قدّ تو نهالی است که طولی کردار هر میوه که آرزو کنی آرد بار
علی بن محمّدتقی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] در چهارشنبه 7 شعبان 1296ق نسخه ای از «حاشیه فرائد الاصول» آخوند خراسانی را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 7788 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
ملاّ علی بن ملاّ تقی اصفهانی [از کاتبان اوایل قرن چهاردهم هجری] در تاریخ 16 محرم 1315ق کتابت رساله «ثمرة الفؤاد» تألیف: میرزا زین العابدین بن محمّدعلی سبزواری را به خط نسخ زیبا به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 2404 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
سیّد علی خان نوربخش متخلّص به «آزاد» فرزند میرزا محمّدتقی مستوفی لنجان،
ص: 482
شاعر ادیب [و روزنامه نگار معاصر] در سال 1268ش در اصفهان متولّد شده و تحصیلات قدیمه و جدیده خویش را در این شهر به پایان رسانید و خصوصا در ادبیات فارسی و عربی زحمت زیاد کشید. او پس از تکمیل تحصیلات خود چندین سال دبیر ادبیات و ناظم دبیرستان سعدی اصفهان بوده است. از شعرای خوش قریحه و توانا بوده و در انجمن های ادبی شرکت می کرده و اشعارش در روزنامه های اصفهان از جمله: مجله دانشکده به طبع می رسید. [در سال 1324ش به تهران رفته] در دبیرستان های تهران به تدریس پرداخت. از اعضاء انجمن حکیم نظامی به شمار می رفت و از اشعار ایشان در مجموعه های «جوان سلحشور» و «منتخبات آزاد» به طبع رسیده است.
[او از سال 1325ش مجله هفتگی نوربخش را به مدت یک سال انتشار داده و از سال 1327ش به عنوان عضو اصلی فرهنگستان منصوب شده است. وی سرانجام در سال 1402ق در تهران وفات یافت.]
از اوست:
ای گلفروش دلبر زیباتر از گُلَم دادی گلم نشان و ربودی ز کف دلم
آری ز نرگس و سمن و یاس و ارغوان خوش بسته ای تو دسته گلی در مقابلم(1)
در این شعر از او ایهام لطیفی است.
* * *
در دوره پهلوی به تحقیق روی همه دزدها سیاهست
حتی سر زلف یار کان هم دزد است اگرچه در پناهست
هر دزد که بود شد گرفتار دزد نگرفته پادشاه است
ص: 483
شیخ نورالدّین علی میسی عاملی معروف به «مفتی» فرزند جعفر بن لطف اللّه بن عبدالکریم بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی بن احمد بن مفلح میسی عاملی جعفری حاتمی، از فضلاء قرن یازدهم هجری و از نوادگان شیخ لطف اللّه است که مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان به او منسوب است.
شیخ نورالدّین علی در سال 1044ق در خانه خود که متصل به مسجد جامع جدید عباسی است مجموعه ای فقهی را در سال 1044ق کتابت کرده است و مطالبی فقهی و حدیثی را در آنجا آورده است که به مقام عمل و فضل او گواهی می دهد.(1)
علی بن جعفر مُلحَمی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از اهالی عراق حدیث بسیار نوشته و ثقه بوده و تصانیف او نیکوست. دو برادرش، ابوحامد و محمّد هم از محدّثین بوده اند. خودش از محمّد بن ولید عباسی نقل حدیث کرده و سلیمان بن احمد از او استماع حدیث کرده است.(2)
آخوند ملاّ علی بن جمشید نوری مازندرانی، فیلسوف فقیه و حکیم ادیب و شاعر. از متدیّنین حکمای اسلام و متشرعین فلاسفه است.
ص: 484
[در شهر «نور» مازندران متولّد شده و] مقدمات علوم را در مازندران و قزوین نزد آقا سیّد حسن قزوینی به خوبی فرا گرفته، سپس جهت تکمیل علوم خویش به اصفهان مهاجرت نموده و در این شهر نزد مرحوم آقا محمّد بیدآبادی و آقا میرزا ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی [و ملاّ محمّدابراهیم جدلی] ادامه داد و ضمنا در خدمت درویش عبدالمجید طالقانی خط شکسته را مشق کرد. [همچنین در کنار تحصیل به عبادت و تزکیه نفس مشغول بود.]
بالجمله مرحوم نوری پس از وصول به مقامات عالیه علم و حکمت به تدریس و تصنیف پرداخت [و حدود 70 سال به تدریس کتب فلسفی خصوصا «شوارق»، «مشاعر«: «اسفار» و «شواهد الرّبوبیه» مشغول بود] و در آن [علم] شهرت و عنوانی یافت، به طوری که تدریس فلسفه و حکمت [خصوصا آثار ملاّ صدرا] در زمان او در تمام ایران به او منحصر گردید و عدّه زیادی شاگرد تربیت کرد که هرکدام حکیمی بزرگوار و فیلسوفی نامبردار شدند. مرحوم معلم حبیب آبادی در «مکارم الآثار» نام 8 نفر از شاگردان او را ذکر نموده و نویسنده در جزوه ای مخصوص به نام سی و سه نفر از آنان اشاره نموده ام [که از مشاهیر آنان می توان به: ملاّ محمّداسماعیل واحدالعین، ملاّ عبداللّه زنوری، حاج ملاّ محمّدجعفر لنگرودی، حاج ملاّ هادی سبزواری و فرزند دانشمندش ملاّ محمّدحسن نوری و سیّد رضی لاریجانی اشاره کرد.]
صاحب عنوان با میرزای قمی کمال صداقت و ارادت را داشته و در اصفهان به حاجی کلباسی و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام ارادت می رزیده و در مسجد میرزا باقر بیدآباد به نماز جماعت سیّد حجة الاسلام اقتدا می نموده است. وی صوفیه را تکفیر می نموده و بیش از سایر فقهاء به این امر اهتمام داشته است.
[هنگامی که محمّدحسین خان مروی، مدرسه مروی را در تهران ساخت، از فتحعلی شاه تقاضا کرد ملاّ علی نوری را برای تدریس معقول در این مدرسه، دعوت کند. شاه از
ص: 485
او دعوت کرد و او در جواب نوشت: «متجاوز از هزار محصل مشغول تحصیل هستند که چهارصد نفر از آنها (بلکه بیشتر) شایسته حضور درس این دعاگو هستند و در حوزه درس دعاگو حاضر می شوند. چنان چه به تهران بیایم، این حوزه از هم می پاشد.» شاه مجدّدا از او خواست یکی از بهترین شاگردان خود را برای تدریس در این مدرسه انتخاب کند و او ملاّ عبداللّه زنوری را انتخاب کرد و فرستاد.]
او حکیمی خوش ذوق بوده و گاهی غزل و رباعی می سروده و «نور» تخلّص می نموده است.
وی در [روز 22] رجب 1246ق به سن شیوخیت وفات یافته و سیّد حجة الاسلام بر او نماز خواند و جنازه جهت دفن به نجف اشرف نقل و در عتبه مقدّسه رواق مطهر [حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در باب شیخ طوسی]، مدفون گردید.
این شعر از اوست:
از آفتاب نکوتر فروغ طلعت اوست به حیرتم که در ایام حسن او جمهور
مثل به خوبی خورشید می زند این است یکی ز جمله غلط های در جهان مشهور
* * *
حقّا که علی ولیّ مطلق باشد حقیقت او چو حقّ مطلق باشد
هرکس که کند حقّ علی را انکار از حق مگذر که منکر حق باشد(1)
ص: 486
از ملاّ علی نوری دو فرزند دانشمند به نام حاج میرزا علینقی و میرزا محمّدحسن به جای ماند.
کتب زیر از تألیفات او است:
1. «اجوبة المسائل» و آن 34 سؤال است که میرزای قمی از او نموده و او بدان ها پاسخ داده است. نسخه ضمن مجموعه شماره 1212 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدّس موجود است.(1) [نسخه دیگری از آن که در سال 1277ق به وسیله محمّدخلیل بن محمّدحسین قائنی کتابت شده به شماره 1/899 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(2) ] 2. «جواب سؤالات ابوالحسن بن محمّدکاظم» جاجرمی خراسانی اصفهانی، در موضوع عصمت که در یکی از کتابخانه های بروجرد موجود است.(3) 4. «تفسیر سوره اخلاص»5. «جواب سؤالات آقا محمّدخان قاجار»6. «جواب المسائل العرفانیّه» که در حاشیه «کشف الفوائد» در سال 1305ق به طبع رسیده است.7. «حاشیه بر اسفار»8. «حاشیه شرح فوائد» حاج شیخ احمد احسائی9. «حاشیه بر شواهد الرّبوبیه» که در هامش «شواهد الربوبیه» به طبع رسیده است.10. «حاشیه بر مشاعر» 11. «حواشی بر اسرار الآیات» 12. حاشیه بر «شرح الاصول»
ص: 487
ملاّ صدرا 13. «حجة الاسلام» در رد کتاب «میزان الحق» [تألیف: هنری مارتین، معروف به] پادری نصرانی [که نسخه ای در ربیع الثانی 1232ق (در زمان حیات مؤلف) به وسیله محمّد بن محمّدجعفر حسنی کتابت شده و به شماره 76 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1) نسخه ای دیگر هم که در سال 1233ق کتابت شده به شماره 354د در کتابخانه دانشکده الهیات تهران موجود است.(2) در کتابخانه مرعشی هم نسخه ای به شماره 1062 نگهداری می شود.(3) ] 14. «دیوان اشعار» 15. «رساله در بقای روح» که پاسخ چندین پرسش است و احتمالاً همان کتاب «اجوبة المسائل» است.(4) 16. «الرّقیمة النوریّه» [درباره «وجود» که نسخه ای از آن به خط محمّد بن علینقی، در سال 1297ق در تهران کتابت شده و به شماره 1864ع در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(5) ] 17. «شرح حدیث زینب العطارة» منقول از حضرت صادق علیه السلام در «روضه کافی» [نسخه ای ناقص از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه به شماره 4/3092 و نسخه ای دیگر به شماره 1934 در کتابخانه مجلس شورای ملّی(6) و نسخه دیگری که در سال 1257ق کتابت شده، به شماره 1/2010 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(7) ] 18. «شرح حدیث رأیت رجلاً» منقول از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که ضمن مجموعه شماره 3840 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(8)
ص: 488
ابوالحسن علی بن حامد خُرجانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری] از حافظ ابی اسحاق ابراهیم بن محمّد بن حمزة بن عماره اصفهانی روایت می کند و ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفار بن علی بن اشته اصفهانی از او نقل حدیث می نماید.(1)
«خُرجان» نام یکی از محلاّت اصفهان بوده است.
حاج سیّد علی علاّمه فانی فرزند آقا سیّد محمّدحسن فانی یزدی بن سیّد حسین بن سیّد اسماعیل بن سیّد مرتضی حسینی یزدی، از اکابر علماء و فقهاء و مجتهدین معاصر.
در زوال روز پنج شنبه 26 ربیع الاوّل سال 1333ق در اصفهان متولّد گردیده و نزد حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، شیخ محمّدحکیم خراسانی، حاج سیّد مرتضی خراسانی، آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی به تحصیل اشتغال جسته و در سال 1362ق به نجف اشرف مهاجرت فرموده و ضمن تکمیل مراتب علمی به تدریس فقه و اصول و تفسیر مشغول گردید. او پس از 30 سال توقّف در نجف اشرف در سال 1393ق به ایران مراجعت نموده و در شهر قم سکونت اختیار نمود و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و جمعی از افاضل طلاب و مشتغلین حوزه از محضر درس او مستفیض شدند. او همه ساله در ایام تابستان به اصفهان می آمده و در مدرسه جدّه تدریس و اقامه جماعت می نمود.
ص: 489
وی در روز 23 شوال المکرم 1409ق [مطابق با 8 خرداد 1368ش] وفات یافته و پس از اقامه نماز بر پیکر ایشان از سوی آیت اللّه گلپایگانی در [یکی از حجرات صحن نوی] حرم مطهر حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم مدفون شد.
شیخ آقابزرگ طهرانی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی جهت او اجازه نوشته اند.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «آراء حول القرآن» مطبوع2. «آراء حول مبحث الاراده» مطبوع3. «البداء» مطبوع4. «ترجمه تقویم المحسنین» تألیف: فیض کاشانی، مطبوع5. «ترجمه نصایح الهدی» علاّمه شیخ محمّدجواد بلاغی مطبوع6. «تعلیقات بر عروة الوثقی» مطبوع7. «تفسیر سوره جمعه»8. «تفسیر سوره فاتحه»9. «تقریرات دوره کامل اصول فقه» [که دو جلد آن در مباحث الفاظ چاپ شده است.]10. «حاشیه بر صراط النّجاة» 11. «حواشی بر توضیح المسائل» به زبان های فارسی، عربی و اردو، مطبوع 12. «حواشی بر وسیلة النّجاة» مرحوم آیت اللّه اصفهانی 13. «دستور حج و عمره» به عربی، مطبوع (غیر از کتاب «مناسک حج» اوست) 14. «دیوان اشعار» 15. «رساله در احکام خراج» 16. «رساله در امر به معروف و نهی از منکر» 17. «رساله در جوائز سلطان» 18. «رساله در ذباحه» 19. «رساله در علم امام» 20. «رساله در معاملات ربوی» 21. «رساله در معاصی کبیره» 22. «رسائل فقهی» در موضوعات: زکوة، خمس، صوم، اجاره، وصایا، اجرت بر عبادات، قرعه، منجزات مریض و مکاسب 23. «شرح شرایع در چندین مجلد»، [تقریرات فقه ایشان است و در بیش از ده جلد به طبع رسیده است.] 24. «غالیة البیان» در اثبات عدم تحریف قرآن 25. «فوائد رجالیه» در بیان اصحاب اجماع و جماعتی از رواة 26. «قبسات العقول» در شرح چهل حدیث (اربعین) مطبوع 27. «المعارف العلویّة» (المحمدیّة) در کلام مجموعه ای از چند رساله 28. «مقدّمات تفسیر» 29. «مناسک حج» به فارسی، عربی و اردو، هر سه مطبوع
ص: 490
30. «منظومه چهارده معصوم علیهم السلام » 31. «المختار فی الجبر و الإختیار» تقریر حضرت علاّمه فانی و تحریر عالم جلیل و مجتهد عالی مقام حاج سیّد محمّدعلی صادقی [ رحمه الله [ 32. «المرأة و الاسلام» یا «زن از دیدگاه شریعت اسلام» تقریر حضرت علاّمه فانی و تحریر بانو فاطمه حسینی، هر دو کتاب مطبوع.(1)
علی بن حسن بن سلم اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری] از زیاد بن یحیی قسّام لُنبانی روایت می کند.(2)
میر سیّد علی مدرس فرزند میر سیّد حسن مدرس [بزرگ] بن میر سیّد علی بن محمّدباقر، عالم فاضل صالح [از علمای اواخر دوره قاجاریه در اصفهان] در سال 1253ق متولّد شده و مقدمات علوم را در اصفهان نزد پدر آموخته و سپس به عتبات عالیات مهاجرت نمود و از درس شیخ مرتضی انصاری، [شیخ زین العابدین مازندرانی و فاضل اردکانی] بهره برد و پس از نیل به اجتهاد در سال 1291ق به اصفهان مراجعت نمود و به درس و بحث و اقامه جماعت در مسجد رحیم خان مشغول شد و در سال 1319ق وفات یافته و در بقعه خانوادگی خاندان مدرس در مسجد رحیم خان (جنب مزار پدر) مدفون شد.(3)
ص: 491
[او به خاطر اوج زهد و تقوا، پرهیز از حرام و موارد شبهه ناک به «سلمان الزمان» معروف و در وَرَع و زهد و اخلاق حسنه در اصفهان ضرب المثل بود. کتاب «مداین الفضایل و المعاجز فی احوال المعصومین علیهم السلام » از تألیفات اوست.(1) ]
علی بن حسن بن محمّد بن عبدالسّلام بن عبداللّطیف اصفهانی ملقّب به «علاءالدّین رجائی»، از فضلاء قرن نهم هجری است. وی کتاب «حساب» را به خط نسخ معرّب در جامع الازهر کتابت کرده که به شماره 43 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیهم السلام در قم موجود است.(2)
حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی فرزند سیّد حسن بن محمّد بن محمّد بن حسین بن عزیز بن عظیم بن میر محمّد مؤمن بن محمّدزمان تنکابنی، عالم فاضل جلیل، فقیه و ادیب اریب، مجتهد عالیقدر و مرجع تقلید بزرگوار، عابد زاهد متّقی از علمای بزرگ اصفهان در قرن چهاردهم هجری.
در حدود سال 1275ق در نجف آباد متولّد شده و پس از قدری تحصیل به کسب و کار پرداخت و از 20 سالگی به تحصیل علوم دینی و کسب مقدمات در زادگاه خود پرداخته و قبل از 1300ق به اصفهان آمد و در این شهر به تکمیل علوم زمان همچون صرف و نحو، فقه و اصول و حکمت پرداخت و از جمله در درس حاج میرزا بدیع درب
ص: 492
امامی و حاج سیّد مهدی نحوی حاضر شد.
او در سال 1305ه.ق به عتبات عالیات مهاجرت نموده و از درس مراجع عالیقدر و حضرات آیات: حاج سیّد اسماعیل صدر (در کربلا) ، آقا شیخ زین العابدین مازندرانی (در کربلا) ، حاج ملاّ علی نهاوندی، حاج شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، آقا میرزا محمّدتقی شیرازی، آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی، آقا سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی، آقا سیّد محمّد فشارکی اصفهانی، آقا شیخ هادی طهرانی و حاج آقا رضا همدانی همگی در نجف اشرف بهره گرفت و به اجتهاد نائل شد و در طهران هم در درس حکمت میرزا ابوالحسن جلوه حاضر شد.
او از سال 1320ق تا وفات، در مدارس جدّه بزرگ و صدر بازار، به تدریس فقه و اصول و حکمت و تفسیر مشغول بود و صدها تن از علماء و فضلاء در محضر درس او حاضر می شدند.
او از علمای آگاه و مسؤولیت شناس بوده و در قضایای مشروطیّت، به پیروی از اساتید خود آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی به حمایت از جنبش مشروطیت پرداخته ست. در سال 1329ق که روس ها اصفهان را اشغال کردند، او را زندانی نمودند و او نذر کرد اگر از این مهلکه جان به سلامت ببرد به ذکر مصیبت حضرت سیّد الشهداء بپردازد و پس از آزادی به این نذر عمل می کند و در کنار تدریس و حل مشکلات مردم به منبر رفته و به موعظه و ذکر مصیبت و روضه خوانی می پردازد.
او عالمی زاهد و قانع بود. زندگی ساده ای داشت. از راه کسب و تجارت و زراعت امرار معاش می کرد و از مصرف وجوهات شرعی برای خود پرهیز می کرد. نسبت به رسیدگی به وضع نیازمندان اهتمام فراوان داشت و در برابر شداید و ناملایمات و خصوصا تهمت ها و غیبت های دیگران با صبوری و حلم و بزرگواری رفتار می کرد. او در زندگی معتقد به نظم و ملتزم به رعایت وقت و زمان بود و اوقات خود را اغلب صرف
ص: 493
مطالعه و یا استنساخ کتب می نمود. رفتار او با طلاب پدرانه و دلسوزانه بود و برای حلّ مشکلات آنان از هیچ اقدامی دریغ نداشت.
او تألیف و تحقیقی از خود به جای نگذاشت و تنها حواشی بر «حاشیه کفایة الاصول» تألیف: آقا ضیاءالدّین عراقی از او موجود است.
او در اوائل صفر المظفّر سال 1362ق دچار سکته گردیده و معالجات پزشکان اثری نبخشید و سرانجام در صبح جمعه 13 صفر وفات یافته و به جهان ابدیت پیوست. و پس از تشییع عظیم و بی سابقه مردم اصفهان و نواحی اطراف و دسته های عزادار به تخت فولاد حمل و در بقعه تکیه تویسرکانی مدفون گردید.
کتابخانه مرحوم نجف آبادی از کتابخانه های نفیس و گرانبها و دارای چندین هزار نسخه خطی و چاپی ارزشمند بود [اسامی 71 نسخه خطی از این کتابخانه که برخی از آنها از جمله «الاجزاء» و «الرضاع» و «شرح منظومة الرضاع» به خط مرحوم نجف آبادی (صاحب عنوان) می باشد، در ضمن کتاب «مجتهد نجف آبادی» به چاپ رسیده است.(1) ]
سیّد علی حسامی فرزند سیّد محمّدحسن، از علماء و ادبای معاصر اصفهان در سال 1297ش در محلّه تل واژگان اصفهان متولّد و در حوزه علمیه این شهر تحصیل کرد. پس از آن به تدریس برای اطفال و نونهالان در بلوک کراج اصفهان مشغول بود. در سال
ص: 494
1321ش به اصفهان مراجعت نموده و امامت نماز جماعت مسجد و حسینیه نورباران را به عهده گرفت تا اینکه در سال 1346ش به علت بیماری حنجره وفات یافت و در تکیه آقا سیّد محمّد ترک (تکیه جهانگیر قشقائی) مدفون شد. از او «دیوان شعر»ی باقی مانده است. از اوست:
ای حسین من عاشق روی توام واله و شیدای در کوی توام
آخر ای روح روان خورشید جان قبله ام هستی و من سوی توام(1)
میرزا علی متخلّص به «شریف» فرزند محمّدحسن [از شعرای قرن چهاردهم هجری[ در سال 1286ش در اصفهان متولّد شده و به شغل قنادی روزگار می گذرانید و گاهی برحسب اقتضای حال شعر می سرود. از اوست:
عاشق که بود قبله گهش ابروی جانان دیگر چه کند کیفیّت دیر و حرم را(2)
میرزا علی میر سعیدی معروف به «قاری» و «بیدآبادی» فرزند ملاّ حسن قاری از اساتید فن قرائت و تجوید در قرن چهاردهم هجری.
در قرائت قرآن صوتی دلنشین داشت. اهل محله بیدآباد اصفهان بود و به فنون موسیقی همچون گوشه های موسیقی، آواز و الحان آشنا بود. او جلسات قرائت قرآن را در مسجد سیّد و مسجد علیقلی آقا برپا می کرد و شاگردان علاقمند نزد او تعلیم
ص: 495
می گرفتند. وی سرانجام در شب شنبه 11 ربیع الاوّل 1380ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا محمّد بیدآبادی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
زین الدّین علی بن حسن گیلانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در جمعه 27 جمادی الاوّل سال 1050ق نسخه ای از «حاشیه حاشیه شریف بر شرح مطالع» تألیف: ملاّ جلال الدّین دوانی را در اصفهان کتابت کرده و نسخه به شماره 7759 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
ابوالفضل علی بن حسن علی بن منصور خطیب اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری] از ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث نموده است.(3)
آقا میر سیّد علی [فاتحی] برزانی فرزند سیّد محمّدحسین حسینی بَرزانی، عالم فاضل، زاهد متّقی [مجتهد عالیقدر، از علمای قرن چهاردهم هجری] در یکی از مساجد «بَرزان» اقامه جماعت می نمود و شب های جمعه در تکیه بابارکن الدّین (در تخت فولاد) مراسم قرائت دعای کمیل و احیاء برپا می داشت و الحق جلسه دعای مرغوبی
ص: 496
بود. سرانجام در ماه رجب 1369ق وفات یافته و در بقعه وسط تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
[سیّد علی برزانی در اصفهان از محضر حضرات آیات: شیخ مرتضی ریزی، آخوند ملا محمّدحسین فشارکی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و در نجف اشرف از محضر آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی و دیگران بهره گرفته و به درجه اجتهاد نائل آمد. حضرات آیات: میرزا محمّدعلی شاه آبادی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، سیّد محمّدرضا رضوی خوانساری، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی و سیّد صدرالدّین صدر جهت او اجازه روایت و اجتهاد نوشته اند و او را در مراتب علم و فضل و تقوا و عبادت ستوده اند.
از او رساله ای در «حکم فرار از حقوق» در 112 برگ و کتاب مفصّلی در «اصول فقه» در 660 صفحه باقی مانده است.(2)
سیّد علی بدیع زادگان «هور» ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
«هور» وفاتش نوشت، ز خامه اشک و آه: «نوحه سرا بر علی هست محمّد یقین»
و استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی «برنا» نیز گوید:
سال فوتش را به شمسی خامه «برنا»: «حامی شرع پیمبر بود میر سیّد علی»]
شیخ علی بن حسین بن عارف موغاری [از کاتبان قرن دهم هجری و از اهالی قریه «موغار» اردستان] در سه شنبه 20 شوال 973ق در اصفهان کتاب «حاشیه مختصر
ص: 497
نافع» را کتابت کرده است. نسخه آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)
شیخ علی بن حسین بن عبدالرّزاق بن اسماعیل بن عباس بن حمزة بحرانی اصفهانی معروف به «کاتب» [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] نسخه ای از «مفتاح الکرامه» تألیف: سیّد جواد عاملی را از قسمت «شفعه» تا «بیع» کتابت نموده است، نسخه به شماره 972 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2)
ابوالحسن علی بن حسین بن علی ضریر اصفهانی نحوی معروف به «جامع العلوم» و «جامع باقولی» [از ادباء و دانشمندان قرن ششم هجری] در علم نحو و فنون اعراب از اساتید به شمار می رفته و کتب زیر از اوست:
1. «البیان فی شواهد القرآن» 2. «تفسیر القرآن»3. «الجواهر»4. «شرح اللّمع»5. «علل القرائة»6. «کشف المشکلات و ایضاح المعضلات فی علل القرآن»7. «المجمل»
[یاقوت حموی به نقل از «الوشاح» فرید خراسان ابوالحسن علی بن زید بیهقی پس از معرفی و تجلیل از او گوید: باقولی در نحو و اِعراب به کعبه مانند است که فضلای عصر در درگاه اویند. آنگاه از نامه هایی حکایت می کند که وی به سال 535ق مبنی بر سؤال از معنای شعر فرزدق:
ص: 498
ولیت خراسان الّتی کان خالد بها اسدا اذ کان سیفا امیرها
به فضلای خراسان نوشته و هرکدام به شرح آن شعر پرداخته اند.(1) ]
استاد علی ظریفی اصفهانی فرزند حسین بن غلامعلی، هنرمند توانای معاصر. در روز 2 اردیبهشت 1315ش در محلّه مسجد جامع اصفهانی متولّد شد. در کودکی و نوجوانی به هنر قلمزنی پرداخت و نزد استاد تقی پشوتن آن فن را فراگرفت. وی در این هنر ابتکارها و نوآوری های قابل توجهی انجام داده و نقوش زیبائی را بر فلزات حکاکی کرده است.
استاد ظریفی علاقه خاصی به گیاهان و خصوصا برگ درخت انگور داشته و طرح های خلاقانه زیبائی به وجود آورده و بر اشیاء فلزی قلمزنی کرده است. انگور و حاصل آن یعنی مِی در عرفان ایرانی نماد عشق و تکامل یافتن انسان عارف است.
بسیاری از آثار او در موزه های داخل و خارج کشور نگهداری می شوند. از جمله یک گل لاله که نقوش چنگ و اسلیمی به صورت مُشَبَّک بر روی آن قلمزنی و اجرا شده است و نزد استاد اصغر رستمیان موجود بوده است.
وی چندین سال در دانشکده پردیس (دانشگاه هنر) اصفهان برای هنرجویان تدریس نموده است. از زندگی این هنرمند فرهیخته فیلم مستند «درویش فلزات» به
ص: 499
کارگردانی محمّد یارمحمّدلو ساخته شده است.(1)
نواب میر سیّد علی خلیفه سلطانی فرزند سیّد علاءالدّین حسین سلطان العلماء (خلیفه سلطان) بن رفیع الدّین محمّد حسینی مرعشی، عالم فاضل محقّق زاهد متقی [از علمای قرن یازدهم هجری.]
مادرش مخدّره «جان آغا بیگم» دختر شاه عباس کبیر صفوی بوده است. در اصفهان نزد پدر و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل نموده و هم در این شهر تدریس می کرده و پس از فوت در مزار ستّی فاطمه، جنب برادر مدفون گردید.(2)
استاد علی حیاتی فرزند حسین، از هنرمندان معاصر در سال 1304ش در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه قدسیّه طی کرد. سپس نزد نیای مادری خود استاد اسماعیلِ نجف، گچبری، مقرنس کاری و آئینه کاری آموخت و به همراه پدربزرگ به همدان رفت و در مرمّت گچبری و آئینه کاری بقعه باباطاهر شرکت جُست.
او در تعمیر گچبری و آئینه کاری کاخ چهلستون، کاخ عالی قاپو، مسجد جامع و بسیاری از بناهای تاریخی مهارت خود را نشان داد و مورد تحسین اساتید فن و مقامات مربوطه قرار گرفت. استاد حیاتی مدّتی هم از تجربیات استاد عیسی بهادری مدیر هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بهره برد و درباره نقاشی و مینیاتور معلوماتی به دست
ص: 500
آورد. آنگاه به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان پرداخت و از طرف آن اداره به قم رفت و کار مرمّت، تعمیر و استحکام بخشی آئینه کاری های ایوان و داخل حرم حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) را به انجام رساند. او چند سال در تهران به کارهای ساختمانی و گچبری مشغول بود سپس به اصفهان بازگشت و به استخدام شهرداری اصفهان درآمد و در کنار آن به کار در زمینه گچبری، مقرنس کاری، آئینه کاری و طراحی ادامه داد. در زمینه نقاشی و طراحی نیز تجربیات ارزنده ای اندوخته بود و در سیاه قلم، گل و مرغ و اسلیمی و خطایی مهارت داشت. استاد حیاتی 2 سال در آلمان به معرفی هنر ایرانی مشغول بود. او پس از 25 سال فعالیت در سال 1367ش از کار در شهرداری بازنشسته شده و سرانجام در روز 31 شهریور 1384 پس از مدتی بیماری دار فانی را وداع گفت و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان در اصفهان به خاک سپرده شد.(1)
دکتر سیّد علی دانشور فرزانگان [فرزند سیّد حسین طبیب]، طبیب حاذق. در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به دانشکده پزشکی اصفهان رفته و دکترای پزشکی دریافت کرد و سال ها به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان مشغول بود. او طبیبی متدیّن، خلیق و مهربان و محبوب القلوب خاص و عام بود. سرانجام در 20 ذیحجه 1402ق (مطابق با 16 مهر 1360ش) وفات یافته [و در تکیه شهدا] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. کتاب «انگل شناسی علمی و عملی» از او به چاپ رسیده است.(2)
ص: 501
علی رستمیان فرزند حسین، در سال 1328ش در اصفهان متولّد شد. او از موسیقی دانان و خوانندگان معاصر اصفهان است. از اوایل جوانی با آشکار شدن استعدادش در آواز به محضر استاد علی خان ساغری حاضر شد. در سال 1345ش محضر استاد جلال تاج را دریافته و از او ردیف های موسیقی را آموخت و پس از آن از استاد محمود کریمی بهره گرفت. همچنین از آموزش های استاد محمّدرضا شجریان، استاد حسن کسائی، حسین علیزاده و امیرهوشنگ ابتهاج برخوردار شد.
او با اساتید گرانقدری چون فرامرز پایور، جلیل شهناز، اصغر بهاری، محمّد موسوی، محمّد اسماعیلی و هوشنگ ظریف همکاری داشته است.
او چندین کنسرت در اصفهان و تهران برگزار کرده و سال ها به تعلیم علاقمندان موسیقی و آواز مشغول بوده است. از آثار معروف او: «چهارباغ»، «خزان عشق»، «مویه»، «حکایت دل» و «ارغوان» را می توان نام برد.(1)
سیّد علی سقّائی متخلّص به «سقّا» فرزند سیّد میر حسین، شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام در سال 1309ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد و در شعر و ادب و مدّاحی از میرزا علی مشفقی کسب فیض نمود. از اعضای انجمن ادبی صغیر اصفهانی است. این دو بیت از اوست:
بزن تو بوسه لب جام و دست ساقی را به رغم زاهد خودبین که ادعا دارد
مس وجود طلا کن ز خاک میخانه که خاک میکده در خویش کیمیا دارد(2)
ص: 502
ابوالفتوح علی بن حسین کاتب اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] «ابن جنّی» در کتاب «نوادر الممتّعة» از او روایت کند.(1)
سیّد علی بن حسین موسوی درب امامی اصفهانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] از شاگردان سیّد [محمّدباقر] حجة الاسلام در اصفهان بوده و مشارٌ الیه در شب 10 شعبان سال 1263 کتابت نسخه ای از کتاب «الحلیة اللاّمعة لبهجة المرضیة» یعنی حاشیه مرحوم سیّد حجة الاسلام را بر سیوطی به خط نسخ به پایان رسانیده است.
نسخه به شماره 746 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(2)
سیّد علی بن حسین موسوی اصفهانی گنجوی [عالم فاضل جلیل] متوفی به سال 1335ق مؤلف کتاب های 1. «خیط البیاض» در فقه 2. «مرقاة الایمان» مطبوع به سال 1351ق.(3)
[«گنجه» از دهات بلوک لنجان اصفهان است.]
کیا ابوالفتح علی بن حسین اردستانی طغرایی ملقّب به «مجیرالدّوله» و «مجیرالملک» از وزراء و بزرگان علم و ادب و از خوشنویسان قرن پنجم هجری قمری.
ص: 503
در اردستان متولّد و در آنجا و اصفهان تحصیل کرد و در اندک زمانی در فن ترسّل و انشاء مشهور شد. او در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک، سمت طغرانویسی را برعهده گرفت و به «مجیرالدّوله» ملقّب شد و سمت نایب وزیر رسائل را برعهده گرفت. پس از مرگ ملکشاه به خدمت سنجر درآمد و وزیر او شد و لقب «مجیرالملک» گرفت. عاقبت فخرالملک (فرزند ارشد نظام الملک با تحریک کردن درباریان سنجر و مادر سلطان و سعایت نزد سنجر باعث بدبینی سنجر نسبت به او شد و در سال 490ق سلطان سنجر که به همراه مجیرالملک و فخرالملک برای سرکشی به خراسان و خوارزم می رفت، به محض رسیدن به آنجا مجیرالملک را عزل و فخرالملک را به وزارت منصوب کرد.
مجیرالملک پس از مدت ها حبس، با دادن رشوه به سلطان سنجر به عنوان سفیر او به غزنین رفت و تا آخر عمر آنجا ماند و ندیم بهرام شاه شد. سال درگذشت او معلوم نیست.
امیر معزی در اشعار خود او را مدح کرده و امام محمّد غزإلی سه نامه خطاب به او نوشته که در کتاب «فضائل الإمام فی رسائل حجة الاسلام» آمده است.
برخی منابع به اشتباه نام او را عبدالمجید نوشته اند که صحیح نیست.(1)
علی آزادی فرزند حسینعلی، از شعرای معاصر در سال 1326ش در قریه «گز» (که اکنون به شهر تبدیل شده است) از توابع بلوک بُرخوار اصفهان متولّد شده و به تحصیل مشغول شده و از نوجوانی لب به سرودن شعر گشوده است.
از اوست:
ص: 504
کاش در دل جای غم عشق نگاری داشتم یا به سر وصل گلی یا گلعذاری داشتم(1)
زین الدّین علی بن حسینعلی نیریزی، از خوشنویسان هنرمند اوایل قرن دوازدهم هجری و معاصر میرزا احمد نیریزی و به احتمال زیاد از بستگان نزدیک اوست. در اصفهان ساکن بوده و خطوط ثلث و نسخ را خوش می نوشته است.
او نسخه ای از قرآن مجید را «از سوره مریم تا آخر قرآن مجید» به خط نسخ در رمضان 1125ق کتابت کرده است. و اکنون در کتابخانه الزاهراء اصفهان موجود است.(2)
علی بن حمزة بن عمارة بن حمزة بن یسار بن عثمان اصفهانی، از ادباء و فضلاء اصفهان در قرن چهارم هجری. «یاقوت حموی» گوید: عثمان قبل از اسلام نامش «بنداد هرمزد بهزادان» بوده که پس از اسلام به عثمان نامیده شد و دو پسر داشته: ابومسلم و یسار که جدّ صاحب ترجمه باشد [و ابومسلم خراسانی از کسانی است که باعث سقوط امویان و تأسیس خلافت آل عباس شد.]
بین او و ابوالحسن بن طباطباء اصفهانی مشاعرات و مفاوضاتی بوده است. وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:
1. «ترتیب دیوان ابی تمام حبیب بن اوس طائی» که برحسب انواع شعر مرتّب شده، نه بر حسب حروف و این کتاب چندین مرتبه به طبع رسیده است. 2. «قلائد الشّرف فی مفاخر اصبهان و مفاخرها»3. «فقر البلغاء»4. «کتاب الشّعر»
ص: 505
[به احتمال زیاد او شیعه بوده و رفاقت با ابوالحسن بن طباطباء و ترتیب دادن دیوان ابی تمام طائی (شاعر شیعی) از شواهد این مدعاست.] او در مرثیه وفات ابومسلم محمّد بن بحر اصفهانی شعری سروده و در آنجا گفته است:
و قالوا الا ترنی ابن بحر محمدا فقلت لهم ردوا فؤادی و اسمعوا
فلن یستطیع القول من طار قلبه جریحا قریحا بالمصائب یقرع
و من بان عنه الفه و خلیله فلیس له الا الی البعث مرجع(1)
علی ابریشمکار اصفهانی فرزند حیدرعلی، خوشنویس هنرمند در سال 1293ش در اصفهان متولّد شد. پدرش در کار رنگرزی و جلا دادن ابریشم بود و به ابریشمکار شهرت داشت. مادرش «مرحمت» دختر محمّدحسین مذهبّ (از اساتید هنر تذهیب و تشعیر در اواخر دوره قاجاریه) است.
استاد ابریشمکار در 4 سالگی به مکتبخانه رفت و قرآن و حساب آموخت سپس به قالی بافی پرداخت. او پس از مدّتی وقفه در 16 سالگی ادامه تحصیل داده و دوره ابتدایی را در مدرسه قدسیه طی کرد و در آن مدرسه خوشنویسی را از استاد عبدالحسین قدسی و برادرانش فرا گرفت. سپس به دبیرستان سعدی رفت و در آنجا در خط نزد میرزا عبدالجواد خطیب، مشق خط کرد. در سال 1316ش دوره متوسطّه را به پایان برد. آنگاه برای امرار معاش مدتی قالی بافی و رنگرزی کرد امّا با وقوع جنگ جهانی دوّم و کسادی بازار، ناچار به خوشنویسی روی آورد. مدّتی بعد چون خوشنویسی کفاف
ص: 506
معاش او را نمی کرد در بخش رادیولوژی بیمارستان کازرونی اصفهان استخدام شد. در سال 1333ش به تهران مهاجرت کرد و به استخدام رادیولوژی بیمارستان راه آهن درآمد و دوره آموزشی رادیولوژی را در 2 سال طی کرد. او در سال 1354ش بازنشسته شد. او در کنار فعالیت های روزانه به مشق خط پرداخت و نزد استاد علی اکبر کاوه به تکمیل خط مشغول شد و از سبک استاد خود پیروی کرد و در خط نستعلیق از خفی تا جلّی تبحّر فراوانی به دست آورد. او در خوشنویسی درجه استادی داشت و در اواخر در انجمن خوشنویسان تدریس می کرد.
وی سرانجام در 30 خرداد 1382ش درگذشت.
این آثار از نمونه خطوط زیبای اوست:
1. کتابت «عشق مولانا» تألیف: فرح انتظام2. کتابت «دعای کمیل» با ترجمه منظوم، نوشته: غلامرضا دبیران3. کتابت «دعای صباح» ترجمه و تفسیر: مدرس فتحی4. کتابت «ترجمه منظوم حدیث شریف کساء»5. کتابت مقدمه «اطلس خط»6. خوشنویسی در ورودی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السلام7. خوشنویسی در مدخل حسینیّه کربلایی ها در گلوبندک تهران و خوشنویسی تابلو زیارت وارث که داخل حسینیّه نصب شد.8. کتیبه زیر گنبد مسجد جامع نارمک9. کتیبه مسجد شفای تهران10. کتیبه مسجد عباس آباد (کازرونی) اصفهان 11. کتیبه سنگ مزار آقا محمّدحسین مذَّهب (نیای مادری او) واقع در تکیه مادر شاهزاده در تخت فولاد اصفهان.(1)
میرزا سیّد علی طبیب فرزند سیّد محمّدجعفر، از اطبّاء حاذق و متبحّر قرن چهاردهم
ص: 507
هجری است. سال ها در اصفهان طبابت می نموده و مردی متدیّن و انسان دوست و غمخوار بیماران نیازمند بوده است. وی سرانجام در روز 2 رمضان 1367ق (مطابق با سال 1327ش) وفات یافت و نزدیک تکیه لسان الارض جنب مزار علاّمه جلیل سیّد محمّدتقی فقیه احمدآبادی مدفون شد.
یداللّه تائب (برخوردار) شاعر توانا ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ او را چنین گفته است:
به سال رحلتش از صدق «برخوردار» گفت: «کز صفا فتّاح شد اندر جنان او با ادب»(1)
صائن الدّین علی بن داود بن سلیمان اصفهانی حنبلی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن نهم هجری] متوفی به سال 836ق.(2)
میر علی خان بن میر ذوالفقار جرفادقانی (گلپایگانی) ، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشوران اواخر قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری.]
نصرآبادی در «تذکره» خود گوید: «عمه زاده بندگان مخدومی آقا حسین خوانساری است. شیخ الاسلام جرفادقان است... جوان آراسته قابلی است، درنهایت صلاح. مدّتی در اصفهان خدمت آقا حسین به تحصیل مشغول بود. به تکلیف اهالی آنجا شیخ الاسلام جرفادقان شد. چون خداشناسی دارد مسموع شد که اراده استعفا دارد و از دست مردم جرفادقان به تنگ آمده»
ص: 508
[محدّث نوری] در «الفیض القدسی» [به نقل از أنهایی که علاّمه مجلسی برای او نوشته] گوید: «السیّد الایّد الحسیب النّسیب اللبیب الادیب الفاضل الکامل المتوقّد الزّکی البارع الالمعی الامیر علی خان الجرفادقانی».
اجازه علاّمه مجلسی به او در آخر کتاب «تهذیب» و تاریخ آن جمادی الاولی سنه 1097ق می باشد.
«حزین» در تذکره خود درباره او گوید: «از اعاظم بلده گلپایگان و از مستفیدان از رئیس العلماء آقا حسین خوانساری بود و به فضائل صوری و معنوی آراسته. ذهن دقیقش کشّاف غوامض حقایق و سلیقه مستقیمش در هر فن به استقلال و استحقاق فائق، تعلیقات شریفه و فوائد ارجمند دارد. و در شعر و انشاء افاضت مآب به غایت دقیقه سنج و نکته یاب بود... چند سال هم به صفای خاطر در گلپایگان زندگانی نموده، در همان بلده به جنت جاودان انتقال فرموده».
این تألیفات از اوست:
1. «دو خطبه در تهنیت جلوس شاه سلطان حسین صفوی»، به فارسی2. «دیوان اشعار»3. «شرح قصیده عینیّه» سیّد اسماعیل حمیری: «لِاُمّ عمرو ماللوی مربع» [که نسخه ای از آن به شماره 4694 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.]
صاحب عنوان در حدود سال 1130ق در گلپایگان وفات یافته است.
این اشعار از اوست:
چون صبح در جوانی اگر پیر می شدم مانند آفتاب جهانگیر می شدم
زین بیش بود قابل پرواز شهپرم هم آشیان اگر به پر تیر می شدم
ص: 509
اگرچه هست صراف عمل بینا به هر نقدی ز روی لطف می گیرد زر سرخ خجالت هم(1)
استاد حاج علی پرورش فرزند استاد محمّدرحیم بن استاد نوروز ریزی لنجانی اصفهانی، از صنعتگران هنرمند معاصر در سال 1335ق در قصبه ریز (زرین شهر کنونی) به دنیا آمد و نزد پدر صنعت آهنگری را فرا گرفت. علاوه بر آن در زمینه قرائت و تجوید قرآن مجید نیز به تحصیل پرداخت و به مقامی رسید که بسیاری از اهالی «ریز» نزد او قرآن آموختند. فنّ زرگری را هم در اصفهان آموخت و چندی در آنجا به زرگری مشغول بود، امّا عاقبت به زادگاه خود مراجعت کرد. او سرانجام در 31 تیر 1364ش در زادگاه خود بدرود حیات گفت و در گلستان شهدای آنجا به خاک سپرده شد.
از آثار جالب توجّه و ارزنده او ساختن پل معلق زیبا و هنرمندانه است که آن را با وسایل آهنگری آن روزها ساخت و روی رودخانه زاینده رود در شهر زرین شهر نصب و طی مراسمی با حضور استاندار وقت اصفهان و اهالی زرین شهر در سال 1337ش افتتاح شد. مرحوم صغیر اصفهانی جهت این واقعه شعری سروده و مادّه تاریخ تهیّه و نصب پل فلزی زرین شهر را چنین گفته است:
«صغیر» از اصفهان بهر تماشا در آنجا رفت و تاریخش چنین ساخت
ص: 510
که پا بر روی پل بنهاد و گفتا: «پلی زیبا ز عزم آهنین ساخت»(1)
سیّد علی طاهری سِدِهی متخلّص به «شیوا» فرزند سیّد محمّدرحیم، عالم فاضل و ادیب شاعر [در قرن چهاردهم هجری] از اعقاب سیّد صالح قصیر است. در حدود سال 1320ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر فعلی] متولّد شده و در اصفهان نزد علمای اصفهان [و احتمالاً آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آخوند ملاّ عبدالکریم گزی] به تحصیل پرداخت. او سپس برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف شده و در مدرسه حسن خان کربلا و مدرسه شیخ جعفر در نجف سکونت گزیده و به تحصیل ادامه داد. پس از آن به سیاحت پرداخته و در جنوب و شمال کشور به ترویج دین و تبلیغ شریعت مشغول بود و در کنار آن به تکمیل معلومات ادبی خود پرداخت و از جمله در مشهد مقدس در خدمت ادیب نیشابوری کسب فیض نمود.
او عاقبت در طهران سکونت گزیده و در همان شهر وفات یافت. اشعارش بالغ بر بیست هزار بیت و موضوع آن اغلب در پند و حکمت و انتقاد از اوضاع اجتماعی است. مقداری از اشعار او [با عنوان «دیوان غزلیات و قصاید سیّد علی طاهری سدهی متخلّص به شیوا»] در سال 1333ش در طهران به طبع رسیده است.
از اوست:
گردش چشمان یار، آفت جان و تن است سرو قد آن نگار، روح و روان من است
ص: 511
طُرّه طرّار او، دامِ ره اهل دل نرگس جادوی او، آهوی شیرافکن است(1)
ابوالحسن علی بن رستم بن مطیار طهرانی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری] از محمّد بن سلیمان اصفهانی ملقب به «لوین»، ابوجعفر احمد بن معاویة بن هذیل جَبَّر، عبداللّه بن عمر اخو رُسته، ابوصالح عقیل بن صالح بن اسود طهرانی اصفهانی و دیگران روایت نموده است.
در مسجد جامع اصفهان حدیث می گفته و جمعی از حفّاظ حدیث نزد او حاضر می شده اند. او در سال 303ق در اصفهان وفات یافت.(2)
[«طهران» معروف به «تیران و آهنگران» از دهات حومه شمال اصفهان بوده و در عصر حاضر به شهر پیوسته و از محلّه های اصفهان شمرده می شود.]
حاج میرزا علی هسته ای فرزند محمّدرضا، عالم فاضل و واعظ کامل. [از وعاظ و علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری] از اعقاب شیخ زین الدین بن عین علی خوانساری. [در حدود سال 1295ق در اصفهان متولّد شد و پس از طی دروس مقدمات و سطح نزد حضرات آیات: آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و جهانگیرخان قشقائی تحصیل کرد آنگاه به نجف اشرف رفت و از محضر آیات عظام: ملاّ محمّدکاظم خراسانی، سیّد محمّدکاظم
ص: 512
طباطبائی یزدی و شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی بهره گرفت] و در حدود سال 1325ق به اصفهان مراجعت کرده و سال ها در این شهر امامت و تدریس نمود. سپس به طهران مسافرت کرده و در دستگاه مرحوم حاج شیخ فضل اللّه نوری وارد شده و از خواص آن عالم جلیل القدر واقع شد. پس از واقعه شهادت او به اصفهان آمده و تا آخر عمر گاهی در اصفهان و زمانی در طهران ساکن و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم از راه مواعظ می پرداخت و الحق واعظی شیرین زبان و گوینده ای طلیق اللسان بود. [در عصر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی زیاد در قم مانده و منبر می رفت و عموم مراجع و علماء برای استفاده از بیاناتش شرکت می کردند.]
سرانجام در 16 ربیع الثّانی 1387ق در طهران وفات یافته و در [قبرستان شیخان[ قم مدفون گردید.
از آثار قلمی و حواشی بر «اعتقادات» علاّمه مجلسی [در سال 1339ق] به طبع رسیده است.(1) [وی در سال 1331ق در معیّت سیّد محمّد طباطبائی فرزند آیت اللّه سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی به سفر حج مشرّف شده و سفرنامه ای را در 23 شوال 1332ق نوشته و از خود به عنوان «میرزا علی اصفهانی» یاد کرده است. این سفرنامه با عنوان «سفرنامه مکّه» به تصحیح و تحقیق محقّق و دانشمند پرتلاش دکتر شیخ رسول جعفریان در کتاب «پنجاه سفرنامه حج قاجاری» (ج7، صص 673-738) به چاپ رسیده است.]
ص: 513
علی بن کربلائی رضاقلی ایروانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه جدّه کوچک ساکن بوده و به تحصیل علم می پرداخته است. او در پنج شنبه 16 رجب 1239ق کتاب «حاشیه زبدة الاصول» تألیف: شیخ بهائی را در مدرسه جدّه کوچک اصفهان کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه علاّمه محقّق حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(1)
شیخ علی (معروف به «صغیر») فرزند شیخ زین الدّین بن شیخ محمّد بن شیخ حسن بن شیخ زین الدّین عاملی جزینی (شهید ثانی) از علمای اواخر عهد صفویّه و ساکن اصفهان که بعد از سال 1104ق وفات یافته است. وی را تألیفاتی است.(2)
[از شاگردان عمویش شیخ علی بن محمّد بن حسن صاحب «الدُّر المنثور» بوده و در سال 1085ق از او اجازه گرفته است.(3)
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «حاشیه روضة البهیّه» که نسخه ای از آن به شماره 117 در کتابخانه مؤسسّه امام صادق علیه السلام قم و نسخه ای از آن به شماره 12986 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) 2. «حاشیه بر کافی» که نسخه ای از آن به شماره 73 در کتابخانه فاضل
ص: 514
خوانساری در خوانسار و نسخه عکسی آن در کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(1) 4. «تعلیقات بر رجال کبیر»]
علی بن زین العابدین بن حاج محمّدجعفر اصفهانی عابد [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در دهه دوم رمضان سال 1225ق جُنگی ترتیب داده است این مجموعه به شماره 4216 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
[وی فرزند زین العابدین عابد اصفهانی شاعر دوره قاجاریه است که شرح حالش در جلد دوم این کتاب آمده است.]
دکتر میرزا علی خان بن زین العابدین بن عبدالجلیل اصفهانی طهرانی، از اطباء معروف اواخر دوره قاجاریه. به «اعلم الممالک» و «ناصر الحکماء» شهرت داشته و در طهران سرتیپ اوّل معلم کلّ علوم طب و جراحی و کحالی و حکمت طبیعی است. در سال 1284ق متولّد شده و سال فوت او معلوم نیست. کتاب های «تشریح» به فارسی و «حفظ الصّحه» (در سال 1315ق) به چاپ رسیده است.(3)
ملاّ علی اعلاء فرزند زین العابدین بنّای کوساری اصفهانی، شاعر ادیب و خوشنویس
ص: 515
و موسیقیدان هنرمند [در قرن دوازدهم هجری] از اهالی قریه «کوسار» در یک فرسنگی اصفهان بوده و همه خطوط را خوش می نوشته و علاوه بر حُسن صوت، به علم موسیقی آشنا بوده و از علوم متداول بهره مند و شعر فراوان از بر داشته و به علم قرائت مسلط بوده است.
او از کودکی تا پایان عمر رفیق و معاشر و مصاحب حزین لاهیجی بود. [ظاهرا در فتنه افاغنه در حدود سال 1135ق به همدان پناه برده] و در حمله قوای دولت عثمانی به همدان در سال 1136ق به شهادت رسیده است.
از اوست:
شمع با پروانه یار و گل به بلبل آشناست آن گل آتش طبیعت با تغافل آشناست(1)
حاج شیخ علی مشکوة سِدِهی فرزند حاج زین العابدین، عالم فاضل و فقیه عالی مقام معاصر در سال 1319ق در محلّه خوزان سِدِه ماربین [خمینی شهر] متولّد شده و در اصفهان [نزد میرزا ابوالقاسم (حاج آخوند) زفره ای و سیّد آقاجان نوربخش] دروس مقدماتی و ادبیات را تحصیل کرد و [سطوح را نزد حاج شیخ حسینعلی صدیقین و شیخ محمّدحکیم خراسانی آموخت.] همچنین از درس [آقا سیّد مهدی درچه ای، سیّد مرتضی خراسانی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، شیخ احمد حسین آبادی]، حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا شیخ محمّدرضا نجفی بهره برد. [سپس به قم رفته و در درس حضرات آیات: حائری یزدی، حجت دهکردی و خوانساری حاضر شد.
ص: 516
او جهت تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف مهاجرت نموده و در طی 7 سال اقامت در آن ارض اقدس از درس آیات عظام: آقا ضیاءالدّین عراقی، آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) و سیّد محسن حکیم بهره گرفت و به اجتهاد نائل آمد و از برخی اساتید خود موفّق به اخذ اجازه گردید.
او پس از مراجعت به اصفهان در مسجد قدسیه به اقامه جماعت و در مدرسه صدر بازار و مدرسه چهارباغ به تدریس فقه و اصول مشغول شد و در اواخر هفته در خمینی شهر به اقامه جماعت و ارشاد مردم و حل مشکلات شرعی آنان پرداخت.]
از آثار او مدرسه علمیه مشکوتیّه در سِدِه می باشد که به امر و اجازه مرحوم آیت اللّه بروجردی بنا فرموده است.
وی در روز سه شنبه 18 ذیقعدة الحرام سال 1410ق [مطابق با 22 خرداد 1369ش[ وفات یافته و در تکیه شهداء اصفهان جنب مزار داماد خود سیّد ابوالحسن شمس آبادی (شهید اصفهانی) مدفون گردید.
[از آثار ایشان تقریرات درس آیات عظام اصفهانی و عراقی و حائری یزدی به جای مانده است.(1) ]
شیخ رضی الدّین علی بن سعید بن عبدالجلیل غزنوی جوینی، از بزرگان عرفا [در قرن هفتم هجری] است. گویند: از 164 شیخ خرقه گرفته و در هند صحبت ابوالرّضا بابا رتن جوکی را دریافته، از مریدان شیخ نجم الدّین کبری است در نسب او گویند: عموزاده و یا نوه عموی حکیم سنائی بوده و در سال 643ق وفات یافته [است.]
ص: 517
برخی مدفن او را در حوالی اصفهان دانسته و گویند قبرش به گنبد لالا مشهور بوده است. در ریحانة الادب گوید: مابین روضه سلطان محمود غزنوی به خاک رفته است.(1) ]
شاردن در سفرنامه خود راجع به اراضی جنوبی رودخانه (تخت فولاد) پس از ذکر تکیه بابا لکات و تکیه و خانقاه میرمعز صوفی و میل شاطران و غیره گوید: در سمت چپ همین برج و میل، مقبره عظیمی زیر گنبد گردی واقع شده است که گنبد لاله خوانده می شود. سپس لاله را به معنی و مفهوم بلند تفسیر می کند و دانشمند محترم جناب آقای محمّد عباسی در پاورقی پس از بیانی گوید: شاید هم که لله باشد.
مرحوم انصاری فوت او را به سال 642 و قبرش را در حوالی اصفهان می نویسد. در ریاض العارفین نیز قبر او را در حوالی اصفهان و مشهور به گنبد لالا می داند. در تذکره غنی گوید: در اصفهان فوت کرد و همانجا مدفون شد. بنابراین گنبدی که شاردن می نویسد مربوط به شیخ رضی الدّین لالا غزنوی و گنبد لالا می باشد نه گنبد لاله یا لَلِه. این شعر از اوست:
هم جان به هزار دل گرفتار تو است هم دل به هزار جان خریدار تو است
اندر طلبت نه خواب دارد نه قرار هرکس که در آرزوی دیدار تو است
ص: 518
استاد دکتر سیّد علی میرلوحی فلاورجانی فرزند سیّد سلیمان بن سیّد رضا بن سیّد علی بن سیّد محمّدرضا میرلوحی از علماء، محقّقان و اساتید دانشگاه، در 15 رمضان 1360ق (مطابق با 10 مهر 1320ش) در فلاورجان متولّد شد.
تحصیلات ابتدائی را در دبستان مینوی فلاورجان به پایان رساند. سپس به اصفهان آمد و چندی در مدرسه ناصریه و مدرسه جدّه به تحصیلات حوزوی مشغول شد و از درس علمای عالیقدر آقا سیّد احمد مقدّس، ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، حاج شیخ محمّدحسین فقیه، حاج آقا سیّد حسن امامی، حاج شیخ عباسعلی ادیب، حاج شیخ احمد فیاض، حاج شیخ علی سدهی و حاج شیخ هبت اللّه شریعت هرندی بهره گرفت. چندین سال نیز در قم نزد حضرات آیات ستوده و سبحانی و همچنین حاج شیخ مصطفی اعتمادی ادامه تحصیل داد.
وی در کنار تحصیلات حوزوی، در مدارس جدید ادامه تحصیل داده و دیپلم گرفت و در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران به تحصیل در رشته زبان و ادبیات عرب پرداخت و در سال 1353ش به اخذ درجه دکترا نائل شد. او از سال 1353 تا 1357 در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مشهد به تدریس مشغول بود. پس از آن به دانشگاه اصفهان منتقل شده و در دانشکده زبان های خارجی در گروه زبان و ادبیات عرب تدریس نمود و در سال 1375ش به درجه استادی رسید. او از مؤسسان و رؤسای دانشگاه آزاد اسلامی واحد فلاورجان است. همچنین چندین سال رئیس گروه زبان و ادبیات عرب و مدّتی رئیس دانشکده زبان های خارجی دانشگاه اصفهان بوده و به خاطر فعالیّت های علمی، در سال 1381ش به عنوان استاد نمونه کشور معرفی شده است.
ص: 519
وی علاوه بر تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به عنوان استاد راهنما و مشاور دوره کارشناسی ارشد و دکترا به فعالیّت پرداخته است.
آثار و کتاب های زیر از آثار اوست که به چاپ رسیده است.
1. «مختارات من روائع الادب العربی (العصر الاسلامی) 2. تصحیح و تحقیق: «الذریعة الی مکارم الشریعة» راغب اصفهانی3. تصحیح و تحقیق: «الجمان فی تشبیهات القرآن» ابن ناقیا5. ترجمه: «بدیع القرآن» ابن ابی الاصبع6. «صدر شهادت» در ترجمه: «ذکری استشهاد الامام الصدّر»7. «اعراب نهج البلاغه»(1)
ابوالحسن علی بن سهل بن محمّد بن ازهر اصفهانی [از عرفاء و متصوفه قرن سوم هجری] عالم عارف زاهد از قدمای مشایخ اصفهان. در عموم تذکره ها نامش به عظمت برده شده است.
از اصحاب صوفی مشهور شیخ محمّد بن یوسف بنّااست و به مرتبه ای رسیده که با جنید بن محمّد بغدادی و اقران او مکاتبه می کرد. از یونس به حبیب بن عبدالقاهر در مدینه اصفهان (شهرستان) و احمد بن مهدی حدیث نقل کرده است.
جماعتی کثیر از علماء و عرفاء در حدیث و عرفان نزد او تلمُّذ نموده اند که از آن جمله است: سلیمان بن احمد طبرانی، قشیری، ممشاد دینوری، ابوبکر محمّد بن عبداللّه طبرانی
او در سال 280ق (و بنا به قول مؤلف «ذکر اخبار اصفهان» سال 307ق) وفات یافته و در قبرستان طوقچی مدفون گردید و از حین فوت تاکنون قبرش مورد توجّه عُبّاد و
ص: 520
زُهّاد بوده، در رحله ابن بطوطه و کشکول شیخ بهائی راجع به مزار او مطالبی است، طالبین مراجعه نمایند.
مرحوم رفیعی مهرآبادی از قول ابونعیم اصفهانی نقل می کند که «یوان» قریه ای بود از دهات اصفهان. بر دروازه اصفهان و قبر علی بن سهل صوفی آنجاست. نویسنده گوید: در کتاب ذکر اخبار اصفهان، در این محل و جای دیگر ذکری از محل قبر علی بن سهل که در قریه یوان قرار دارد، نشده است.
مقبره او در قدیم دارای دستگاه بوده و فعلاً از آن اطاقی بیش نمانده [است.] در سال های اخیر یکی از مشایخ خاکساریه آنجا را خانقاه خود ساخته و بساط ارشاد گسترده است.
فرزندش سهل و برادرزاده اش ابوالقاسم عبداللّه بن محمّد بن سهل از عرفاء و محدّثین قرن چهارم هجری هستند که محتمل است در بقعه علی بن سهل دفن شده باشند.(1)
آقا میر سیّد علی بن میر محمّدصادق بن میر محمّدرضا بن میرزا ابوالقاسم مدرس خاتون آبادی، عالم فاضل ادیب در اواخر دوره قاجاریّه در ماه ذیحجة الحرام 1244ق در اصفهان متولّد شد. در اصفهان نزد جمعی از علماء اعلام از جمله ملاّ حسینعلی تویسرکانی به تحصیل پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت و از محضر درس مراجع و
ص: 521
مجتهدین عالیقدر شیخ مرتضی انصاری و شیخ محمّدحسین قزوینی بهره گرفت تا عالمی مبرّز و مجتهدی مُسَلَّم گردید. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده و به تبلیغ دین و حلّ مشکلات مردم مشغول شد.(1)
وی سرانجام در شب 16 جمادی الاولی 1309ق وفات یافت.(2)
«ترجمه تنبیهات علیه» از تألیفات اوست.
این بیت هم از اوست:
اگر آن شوخ بازاری نبودی کسی را با کسی کاری نبودی(3)
علی بن صدرالدّین صفّار، از اساتید هنر کاشی کاری در قرن نهم هجری است. وی کاشی کاری مسجد جامع ورزنه را در سال 884ق انجام داده است.(4)
میر سیّد علی بن محمّدطاهر بن محمّدشاه تستری (شوشتری) ، عالم فاضل و عابد صالح. از علمای قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از علماء خصوصا حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی تحصیل کرده بود.
او حدود سال 1299ق وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد. برای او کراماتی ذکر کرده اند.(5)
ص: 522
دکتر علی پزشکی فرزند عباس (معروف به «ملاّ عباس حکیم») از شعراء و اطبّاء معاصر. در سال 1288ش در نجف آباد متولّد شد. پدرش از اطبّاء قدیمی آنجا بود. خود او تحصیلاتش را تا اخذ دکترای پزشکی ادامه داد و در زادگاه خود به طبابت پرداخت. مدّتی رئیس بهداری نجف آباد و زمانی رئیس درمانگاه امین اصفهان بود. گاهی به اقتضای حال شعر می سرود. این دو بیت از اوست:
عمری اندر طلب راحت مردم بودیم رنج بردیم و نمودیم علاج دل ریش
خدمت خلق چو کردی تو پزشکی همه عمر در دل خاک نداری به دل خود تشویش(1)
علی غفورزاده ورنوسفادرانی متخلّص به «قیام» فرزند حاج عباس، شاعر و ادیب معاصر در [آذرماه] 1306ش در محلّه «زاغ آباد» ورنوسفادران سِدِه [خمینی شهر فعلی[ ماربین متولّد شده، تحصیلات ابتدائی را در [دبستان اسلامی] سده [و دوره متوسطه را در آموزشگاه های شبانه اصفهان] به پایان رسانیده و بعدا در کارخانجات اصفهان وارد کار شد. [در کودکی لب به سرودن شعر گشوده و] در انجمن های ادبی پروانه و کمال [و سعدی و صائب] شرکت می کرده است. او شاعری عارف مسلک بوده و برخی از اشعارش در مجلات و روزنامه های اصفهان به چاپ می رسید. [قیام در آذرماه 1372ش در اصفهان وفات یافته و در صحن امامزاده سیّد محمّد خمینی شهر مدفون
ص: 523
شد. برادرش حاج احمد غفورزاده (طلائی) جهت او مرثیه ای سروده و مادّه تاریخ آن چنین است:
چو شد آزاد از بند قفس روح قیام ما «طلائی» خواست با شمسی کند تاریخ او انشا
«قیام» آورد سر در جمع و خود تاریخ خود گفتا: «قیام آسوده شد از دست این دنیا و مافیها»
1372=100+1272
و استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) نیز سروده است:
«قیام کرد اجل ناگهان بمرگ قیام که بود ادیب و محب علی بنام علی»]
1372
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «صبح امید قیام» مطبوع2. «نوروز و جمشید» مطبوع3. «قیام علی»4. «قیام حسین» مطبوع5. «سرود کوهستان» (دو بیتی به لهجه محلّی) مطبوع6. «دیوان اشعار» متجاوز از سه هزار بیت7. «درس زندگی و ترانه های دل» یا «غوغای عشق»8. «کلمات قصار و منشات»9. «باشکوه ترین روز تاریخ» به نظم و نثر10. «آسمان و زمین» مثنوی، مطبوع 11. «شاهکار قیام»(1)
از اوست:
[دلبرا در آتش عشق تو می سوزم هنوز شمع شد خاموش و من شمع شب افروزم هنوز
ص: 524
سرد شد بزم جهان خورشید افتاد از شرار بی وفا من در تب عشق تو می سوزم هنوز]
علی مظاهری کَروَنی متخلّص به «مظاهر» فرزند عباسقلی، شاعر و ادیب معاصر در سال 1303ش در «تیران» از توابع ناحیه کرون (به فتح کاف و واو) اصفهان متولّد شده و پس از تحصیل در مکتب خانه در 10 سالگی به همراه پدر به اصفهان آمده و روزها به کار و فعالیّت و شب ها به تحصیل پرداخت و [در 18 سالگی] به استخدام اداره آموزش و پرورش درآمده و به عنوان آموزگار [در روستای نهضت آباد (شاهدان) ] تدریس کرد. [سپس به خمینی شهر انتقال یافته و با دریافت مدرک دیپلم ششم ادبی، در دبیرستان های آن شهر به تدریس مشغول شد. چند سال بعد به اصفهان منتقل و به تدریس ادامه داد. در سال 1343 به تحصیل در دانشسرای عالی تهران مشغول شد و لیسانس گرفت. او پس از سال ها تدریس در سال 1369ش بازنشسته شد و در کنار تدریس در دبیرستان ها، در مراکز تربیت معلم و دانشگاه های آزاد اسلامی نجف آباد و خوراسکان و دانشسراها و مراکز آموزش عالی و ضمن خدمت فرهنگیان به تدریس پرداخت.] از 20 سالگی لب به سرودن اشعار گشوده و در انجمن ادبی شیدا و سپس انجمن کمال شرکت کرد. [و از محضر اساتیدی چون میرزا عباس خان شیدا، محمّدحسین صغیر اصفهانی، عبدالکریم بصیری، محمّدرضا شمشیری (شکیب) ، حسن بهنیا (متین) و جعفر نوا در زمینه شعر و ادب بهره گرفت. از اشعار دوره جوانی او در مجموعه ای با عنوان «این لحظه ها» در سال 1349ش به چاپ رسیده و باقی اشعار او هنوز چاپ نشده است. وی سرانجام در 24 اردیبهشت 1387ش وفات یافته و در قطعه هنرمندان در گورستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد. [استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی
ص: 525
(برنا) ضمن مرثیه ای که برای او سروده، مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:
رقم کرد «برنا» به شمسی وفاتش: «مظاهر ادیب نکوطبع ما کو»]
1387
از اوست:
ما پرتو جمال تو در خواب دیده ایم مهتاب را در آینه آب دیده ایم
با سایه دو زلف چلیپا بر ابرویت نقش صلیب در دل محراب دیده ایم
با زلف و روی خنده دندان نمای تو شاخ شکوفه در شب مهتاب دیده ایم(1) ]
میرزا علی خان مستوفی خزانه فرزند عبدالباقی نواب اصفهانی از میرزاهای چهارسو شیرازی ها [در اصفهان.] فاضل و ادیب بوده و در دستگاه ظل السّلطان اهمّیتی داشته و در شب 17 جمادی الثّانیه سال 1309ق به شرحی که مرحوم انصاری در تاریخ اصفهان و ری در وقایع سال مزبور می نویسد مسموما فوت شده است. در شب فوت او «میرزا حبیب اللّه مشیر انصاری، حاج میرزا حسن شیخ الاسلام و میرزا محمّدخان امین الدّوله نیز مسموما وفات یافتند.(2)
از آثار او: 1. «احسن التواریخ» در ترجمه تاریخ سلاطین آل عثمان تألیف: محمّد فریدبیک که در 1332ق در طهران به طبع رسیده است.(3) 2. «هدیه رمضان» ترجمه از کتابی از: امین ارسلان مصری در سال 1307ق در طهران به طبع رسیده است.(4)
ص: 526
مشارٌ الیه جدّ دانشمند شاعر و طبیب فاضل دکتر عبدالباقی نواب فرزند میرزا محمّدرضا بن میرزا عبدالباقی نواب (مستوفی خزانه) است.
میر سیّد علی بدیع زادگان متخلّص به «هور» فرزند حاج میرزا عبدالحسین، شاعر و ادیب معاصر. او نواده دختری عالم جلیل حاج میرزا بدیع درب امامی است. در 5 مرداد 1291ش (برابر با رمضان 1330ق) در اصفهان متولّد گردیده و تا سال 1309ش در مدارس جدید تحصیل کرد و بعدا به جهت تأمین معاش به کارخانه وطن رفته و مکانیسین ماشین آلات بافندگی شد و سپس در کارخانه زاینده رود به کار خود ادامه داد. او در ضمن کار روزانه، به تکمیل تحصیلات خویش همت گماشته و سه زبان عربی، فرانسه و آلمانی را فراگرفت. دارای طبع شعر بوده و در کلیه فنون شعر قادر است. مادّه تاریخ را به خوبی می سروده و 28 قصیده تاریخیّه ساخته که تمام مصرع های آن دارای مادّه تاریخ است. وی سرانجام در 5 شوال 1387ق وفات یافته و در ایوان بقعه تویسرکانی در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ فوتش این مصرع است:
«هور منزل نمود در مینو»
از آثارش جزوه کوچکی به نام «تحفة المسلمین» به طبع رسیده است. [دیوان اشعار او با عنوان «فراتر از شعر» به کوشش دکتر محمّد تویسرکانی در سال 1358ش به چاپ رسیده است.(1) ]
ص: 527
ابوالحسن علی بن عبدالرّحمان بن محمّد سمنجانی [از دانشمندان و زهّاد قرن ششم هجری] «عالم فاضل، حسن السیره، کثیر العبادة، دائم التلاوة» [ساکن اصفهان بوده و] به سال 552ق در اصفهان وفات یافت.(1)
در بخارا از ابوعلی سهل ابیوردی فقه آموخته است و ابوالصّفا ثامر بن سعد بن ثامر بن علی کرجی بلدی از او استماع حدیث کرده است. سمنجانی یکی از فقهای شافعیّه بوده است.(2)
ابوطالب علی بن عبدالرّزاق بن محمّد صغیر اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری] از: ابوطاهر محمّد بن احمد بن محمّد بن عبدالرّحیم کاتب استماع حدیث کرده و در سال 508ق جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است. فوت او در روز یکشنبه 20 جمادی الاولی سال 515ق [واقع شد.(3) ]
دکتر علی عبدالرسولی متخلّص به «ثابت» فرزند ملاّ عبدالرسول فیروزکوهی مازندرانی، ادیب دانشمند و محقّق. در حدود 1298ق متولّد و نزد اساتید معروف تحصیل کرده بود. از دانشمندان و ادباء و شعراء مشهور است. وی علاوه بر تسلط در
ص: 528
علوم عقلی و نقلی خطوط ثلث و شکسته و نسخ را در کمال خوبی و استادی می نوشته و شعر نیکو می گفته است. او در شب جمعه 4 شعبان سال 1362ق در ضمن مسافرت به اصفهان وفات یافته در تکیه سیّد العراقین مدفون گردید.
کتب زیر از اوست:
1. تصحیح «دیوان ادیب نیشابوری»2. تصحیح «دیوان خاقانی»3. تصحیح «دیوان فرّخی»4. «ترجمه رساله شطرنجیه» [از آثار پدرش، مطبوع]5. «دیوان اشعار» و غیره.(1)
[علی عبدالرسولی علاوه بر پدر، از معلومات اساتیدی چون حاج شیخ مسیح طالقانی، سیّد عبدالکریم لاهیجی، میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا عبداللّه ریاضی و سیّد احمد پیشاوری (ادیب پیشاوری) (که حدود 34 سال ملازم و مصاحب او بود) بهره گرفت و خط را نزد سیّد محمّد بقاء اصفهانی (شرف المعالی) مشق کرد و در صرف و نحو، لغت، معانی و بیان و عروض و قافیه، مهارت فراوانی یافت. او در سال 1314ش رساله ای در باب عرفان و تصوف نگاشت و از دانشگاه تهران به اخذ دکترا و مقام استادی نائل گردید. شعر را در کمال استادی می سرود. در غزل پیرو سبک سعدی و در قصیده متمایل به سبک فرّخی سیستانی بود. از نمونه خطوط زیبای وی خطوط «شرح زیارت عاشورا» تألیف پدرش است که به خط او در تهران به چاپ رسیده است. او بسیاری از دیوان های شعرای متقدّم همچون: منوچهری، عنصری، سروش اصفهانی، میرزا ابوالحسن جلوه، ملک شعراء صبای کاشانی، ارزقی هروی و حکیم قطران تبریزی را تصحیح نمود. همچنین مثنوی رزمی حماسی «قیصرنامه» ادیب پیشاوری را به خط زیبای خود کتابت کرده که میکروفیلم آن در کتابخانه مجلس شورای ملّی به شماره 145 موجود است.
ص: 529
از اوست:
آن شب که بی تو باشم شامم سحر ندارد بویی ز صبح وصلت بر من گذر ندارد
از سوز ناله ام تن، چون موی شد به زاری دردا که ناله من در تو اثر ندارد(1) ]
حاج میر سیّد علی بن سیّد عبدالکریم بروجردی بن سیّد علی بن سیّد محمّد بن سیّد عبدالکریم بن سیّد مراد طباطبائی اصفهانی، عالم فاضل کامل [از علمای اواخر دوره قاجاریه] در اصفهان متولّد گردیده و هم در این شهر و نجف تحصیل نمود. مرجع امورات شرعیّه و پشت و پناه مردم بود و در مسجد درب کوشک اقامه جماعت می نمود. از شاگردان حاج ملاّ اسداللّه بروجردی و حاج محمّدجعفر آباده ای و آقا محمّدمهدی کلباسی و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی بوده و در شب شنبه 10 ربیع الاوّل سال 1306ق وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش این است:
رحمت حق از پی تاریخ گفت: «انّ لدنیا لعلی عظیم»
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «اصول فقه» 2. «شرح هدایه» شیخ حر عاملی که هنوز به طبع نرسیده است.(2)
ص: 530
ملاّ علی خان گُرگابی فرزند عبدالکریم، از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در سال 1296ق در قریه «گُرگاب» از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد شده و در مولد خویش و اصفهان مدّت زمانی به کسب علوم و فضایل اشتغال جسته، سپس به مولد خویش مراجعت نمود. او تا آخر عمر گاهی در ده و گاهی در شهر بود. بالاخره در سال 1372ق در اصفهان وفات یافته، در قبرستان تخت فولاد مدفون گردید. گاهی شعر می سرود و در آن اشعار «ذرّه» تخلّص می نمود.
از اوست:
ای طُرّه روی تو یکی روم و یکی زنگ چشمت ز میان تیر کشیده ز پی جنگ
روی تو به صلح است ولی چشم سیاهت جلاد صفت بسته پی قتل، میان تنگ(1)
ابوالحسن علی بن عبداللّه بن احمد بن جابر ابهری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری] از محمّد بن محمّد بن یونس ابهری حدیث نقل می کند و احمد
ص: 531
بن فضل مقری از او استماع حدیث کرده است.(1)
علی بن عبداللّه خطیبی اصفهانی فقیه [از فقهاء و محدّثین عامّه اصفهان است.] در کتاب «فوائد البهیه» در تراجم حنفیه در ضمن شرح حال عبدالجبّار بن عبدالکریم خوارزمی رازی گوید: در خدمت علی بن عبداللّه در اصفهان تحصیل فقه کرده است.(2)
استاد علی مُنشِئی فرزند استاد عبدالمجید، از معماران چیره دست معاصر اصفهان. در سال 1287ش در اصفهان متولّد شد. در نوجوانی نزد پدر و عموهایش فنون بنّایی و معماری سنتی اصفهان را فراگرفت و از سال 1309ش به همکاری با اداره عتیقه جات کشور پرداخت. او در طراحی، اجراء، مهاربندی، شبکه کاری و گره چینی مهارتی به سزا داشت. و سرانجام در سال 1349ش در اصفهان درگذشت. دو پسرش استاد رضا منشئی و مهندس محمود منشئی نزد پدر به یادگیری این هنر پرداخته و در مرمت ابنیه تاریخی کشور منشاء خدماتی شده اند.
استاد علی منشئی آثار ارزنده ای از مرمت و احیاء آثار تاریخی از خود به جای گذاشت از جمله: مرمّت سردر ورودی مسجد جامع، کتیبه گریو گنبد مسجد امام، صفه شاگرد در مسجد جامع، سقف و ستون های عالی قاپو، مهاربندی و استحکام بخشی تالار تیموری، عمارت هشت بهشت همگی در اصفهان و گنبد اصلی مجموعه برسیان (در براآن اصفهان) و قلعه مخصوص چادگان. همچنین در زمینه شبکه کاری، پنجره های مشبک زیادی را طراحی و در حرم امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس نصب نمود.(3)
ص: 532
میرزا علی خلیلیان متخلّص به «رجاء» فرزند عبدالمحمود شاعر ادیب معاصر در سال 1317ق در اصفهان متولّد شده و پس از مدّتی تحصیل به بافندگی مشغول شد. از جوانی لب به گفتن شعر گشوده و در انجمن های ادبی اصفهان مانند شیدا، ادیب فرهمند، پروانه و کمال شرکت می کرده است.
او شاعری خوش ذوق و باقریحه و متدیّن و عارف بوده و عاقبت در ذیقعده 1411ق (برابر با اردیبهشت 1370ش) وفات یافته و در قطعه نام آوران واقع در قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.
[مادّه تاریخ فوتش را «محور اصفهانی» ضمن مرثیه ای گوید:
عارفی خواست وفاتش چو به شمسی گفتم: «بود در جمع از اخلاص و وفا یار ادب»
1370شمسی
این کتاب ها مجموعه اشعار چاپ شده اوست:
1. «اندرزنامه»2. «دیوان رجاء»3. «مناقب الائمه». همچنین قسمتی از اشعار رجاء به ضمیمه «دیوان گلزار» به چاپ رسیده است.
این شعر از اوست:
یوسفا خوارتر از این به عزیزان منگر که تو در اوج جلالی و من اندر چاهم
نرسد دست تمنّا به تو ای نخل بلند سر فرود آر و بده بوسه که من کوتاهم(1) ]
ص: 533
سیّد علی بن عزیزاللّه موسوی جزائری [از فضلاء عصر صفویّه] در تاریخ چهارشنبه 20 ربیع الثّانی 1101ق «شرح شواهد ابن ناظم» تألیف: سیّد محمّد بن علی عاملی را به خط نستعلیق در اصفهان نوشته است. این نسخه به شماره 7429 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
عمادالدّین علی بن عمادالدّین علی بن نجم الدین محمود شریف استرآبادی [از دانایان به قرائت و تجوید در قرن دهم هجری و ساکن اصفهان بوده از عزالدّین حسین بن عبدالصمد عاملی حارثی (پدر شیخ بهائی و ملاّ عبداللّه شوشتری شهید روایت نموده است و خود او برای سالک الدین محمّد یزدی در سال 988ق در یزد اجازه نوشته است.(2) ] کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «اصول قرائت ابن عامر» 2. «اصول قرائت کسائی» 3. «اصول قرائت حمزه» [تألیف در] دهه سوم ماه دهم سال 955ق4. «اصول قرائت ابن عمرو» [تألیف در[ جمعه 22 شعبان 954ق در اصفهان5. «اصول قرائت ابن کثیر» [تألیف در] 6 رمضان 954ق در اصفهان که با برخی مطالب دیگر که ظاهرا از اوست ضمن مجموعه ای نزد آقا حاج سیّد ابوالفضل سعید ریحان یزدی موجود است و میکروفیلم آن به شماره 2475 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران نگهداری می شود.(3)
ص: 534
علی بن علی اصفهانی [از کاتبان قرن دهم هجری] در دهه سوم صفر سال 995ق نسخه ای از «اربعین» شیخ بهائی را به خط نسخ درشت نوشته و شیخ بهائی با خط نستعلیق خویش در تاریخ 9 ربیع الاوّل 995ق در اصفهان نوشته است که برادرم کمال الدّین ابوتراب عبدالصّمد عاملی این «اربعین» را نزد من خوانده است. و سپس برای او اجازه روایت نوشته است. نسخه به شماره 686 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)
علی بن علی اصفهانی نسخه دیگری از «اربعین» شیخ بهائی را به خط نسخ نوشته که به شماره 4672 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)
غیاث الدّین علی بن علی امیران حسینی اصفهانی، از فضلای قرن نهم هجری است در بدخشان ساکن بوده(3) [و در علوم زمان خود خصوصا ریاضیات، هندسه، نجوم و حکمت مهارتی به سزا داشته است. سال وفاتش به دست نیامد امّا ظاهرا تا آخرین سال های قرن نهم زنده بوده است.]
وی را کتب چندی است که از آن جمله است:
(4) «خلاصة التّنجیم و برهان التّقویم» که نسخه ای از آن ضمن مجموعه 1997 به
ص: 535
شماره 46 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1) 2. «دانشنامه جهان» که معروف ترین تألیف اوست و در سال 879ق آن را در حکمت طبیعی در ده فصل و خاتمه به نام سلطان محمود بن ابوسعید بهادرخان بن میرانشاه بن امیرتیمور گورکانی تألیف نموده است. نسخه ای از آن ضمن مجموعه شماره 565 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2) [نسخه های این کتاب فراوان است و در سال 1291ق در هندوستان هم چاپ سنگی شده است.] 3. «قوانین» = «قواعد نجوم» = «سی و شش باب» که در سال 869ق تألیف شده و نسخه ضمن مجموعه شماره 662 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)
[غیر از آثار فوق کتب زیر نیز از تألیفات غیاث الدّین علی امیران اصفهانی است: 4. «آثار حروفی»5. «اسرار الحروف»6. «بازنامه»7. «تدبیرنامه انفس و آفاق»8. «درّة المساحه»9. «مقصد اشیاء وفقی در تحصیل مرام رتقی و فتقی»10. «نزهة الصّنایع»(4) ]
علی بن آقاعلی سیچانی اصفهانی [از کاتبان و نویسندگان کتب در قرن سیزدهم هجری] در دهم شعبان 1241ق کتابت نسخه ای از کتاب «روضة الانوار» تألیف: شرف الدّین حاج حسن بن محمّد یزدی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1092ق
ص: 536
در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
شیخ ابوالقاسم علی بن محمّد بن بهدل اصفهانی، از دانشمندان اصفهان و ظاهرا شیعه امامی است. در آخر کتاب «الاثنی عشریه» تألیف: سیّد محمّد بن محمّد بن حسن حسینی عاملی از یکی از تألیفات او «تحفة الکبرا فی معجم الشّعراء» برخی از اشعار او در مناجات را نقل کرده است.(2)
حاج میرزا علی آقا شیرازی فرزند حاج علی اکبر بن حاج قاسم، عالم فاضل زاهد عابد، ادیب کامل و طبیب ماهر. از نوادر زمان و مفاخر علمی و عملی اصفهان به شمار می رفت. در زهد و تقوا وحید و یگانه بود.
در شعبان 1294ق متولّد و در نزد جمعی کثیر از فضلاء تحصیل نمود که از آن جمله است: شیخ عبدالحسین محلاّتی، حاج آقاحسین بروجردی (در موقع تحصیل در اصفهان) ، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند کاشی و حاج میرزا محمّدباقر حکیم باشی و در نجف از محضر شیخ الشریعه اصفهانی و آقا سیّد محمّدکاظم یزدی و آخوند خراسانی و غیره استفاده ها برد. او پس از مراجعت به اصفهان سال ها به شغل تجارت مشغول بود. سپس مدّتی طبابت می فرمود. پس از آن ترک تجارت و طب گفته و جهت ارشاد مردم به منبر رفته و به مداوای روحی مردم پرداخت.
واعظی بود شیرین بیان و متکلّمی فصیح اللّسان. منابرش شامل مواعظ شافیه و
ص: 537
نصایح کافیه از حدیث و اخبار و تفسیر و تاریخ بود. در مدرسه صدر اصفهان [و در قم[ ادبیات و نهج البلاغه و تفسیر می فرمود و عدّه ای از طلاّب از محضرش مستفید می شدند.
در شب 24 جمادی الاولی 1375ق وفات یافته، جنازه با احترامات لازم به قم منتقل گردیده و در مقبره شیخان مدفون گردید.
از آثارش تصحیح و مقابله قسمتی از تفسیر «تبیان» شیخ طوسی است که به طبع رسیده است.
پدرش از تجّار و فضلاء بوده و در نجف نزد مولی محمّدحسین کاظمینی تحصیل نموده و کتابی در شرح چهل حدیث در فضیلت صلوات بر پیغمبر و آل او نوشته و در سال 1305ق وفات یافته است.(1)
علی پروین متخلّص به «رونق» فرزند حاجی علی اکبر آقاسی شاعر و ادیب معاصر در سال 1327ق در شهرضا متولّد شده و در موطن خویش کسب علم و دانش کرده و مخصوصا از خدمت آقای شیخ محمّدعلی زاهد که از فضلای عصر خود بود درکِ فیوضات نموده و مدّتی در اداره دارایی و از آن پس در اداره ارتش مشغول کار بود. و عاقبت به یزد منتقل شد. [وی مردی خوش مشرب و ملایم طبع بود. اشعارش گیرا و روان است. وی در سال 1356ش وفات یافت.] این بیت از اوست:
ص: 538
گر زنی شانه بر آن طّره خم در خم خویش آنچه هستند در این سلسله آزاد کنی(1)
سیّد علی حسینی رفیعی پور علوی متخلّص به «دلشده» فرزند سیّد محمّدعلی بن سیّد زین العابدین حسینی علویجه ای اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر معاصر در 6 جمادی الاولی 1333ق. در قریه علویجه از دهستان عربستان اصفهان متولّد شده و در مولد خویش و اصفهان مشغول تحصیل علوم قدیمه گردیده [و نزد شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی و شیخ محمود مفید تحصیل کرد. مدّتی هم در قم به تحصیل مشغول بود و سرانجام در پاییز سال 1353ش (سال 1394ق) وفات یافت و در جوار مرقد سیّد شمس الدّین محمّد در علویجه مدفون شد.]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «انبان» در 2 مُجَلَّد، کشکول مانند که نسخه ای از آن در کتابخانه حضرت عبدالعظیم شهرری وجود دارد.2. «همیان» در دو مجلّد، در متفرقات3. «الیواقیت البهیّه» در شرح احادیث نبویّه در شرح چهل حدیث4. «ملتقطات البحار» در شرح کلمات قصار در شرح 110 کلمه از کلمات حضرت امیر علیه السلام بعد چهار کلمه دیگر به آن اضافه شده است. [5. «ارمغان طوس»6. «زورق سیمین»7. «فلک مشحون» (کشکول) ]
گاهی به مقتضای حال شعر می سروده است. این شعر از اوست:
ص: 539
خاک پای تو سر تاجوَری نیست که نیست بنده ات خسرو زرّین کمری نیست که نیست
از دو گیسوی تو بر گردن جانهاست کمند بسته قید تو اهل نظری نیست که نیست(1)
ملاّ علی ساروی مازندرانی متخلّص به «جاوید» [فرزند ملاّ محمّدعلی از شعرای قرن یازدهم هجری. نسب او به بلال حبشی از صحابه مشهور رسول خدا صلی الله علیه و آله باز می گردد. در ساری متولّد شده و جهت تحصیل به مشهد مقدّس رفت. [عاقبت به اصفهان آمده و در سال 1070ق وفات یافت و در بقعه محمّدعلی بیگ ناظر در مزار بابارکن الدّین [تخت فولاد] اصفهان مدفون شد.
ابتدا «دانش» تخلّص داشته و سپس آن را به «جاوید» تغییر داد.(2) [در شعر و ادب خصوصا سرودن قصیده و غزل و طرح معما مهارت داشت. این شعر از اوست:
گذشتن از لبِ میگون به وقت سبزه خط چنان بود که کسی توبه در بهار کند]
ص: 540
علی خدائی فرزند محمّدعلی، از داستان نویسان معاصر اصفهان در روز 13 فروردین1337ش در تهران متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان روش نو و متوسطه تا سیکل اوّل را در دبیرستان البرز در تهران و تا دیپلم را در دبیرستان حکیم سنائی در اصفهان سپری کرد. سپس در رشته علوم آزمایشگاهی در دانشگاه اصفهان ادامه تحصیل داده و به اخذ لیسانس نائل شد.
او پس از مهاجرت خانواده به اصفهان و ادامه تحصیل در این شهر بنا به تشویق استاد محمّدعلی موسوی فریدنی داستان نویسی را آغاز کرد و اولین داستان او چند سال بعد در مجلّه مفید با عنوان «از میان شیشه، از میان مه» به چاپ رسید. از مجموعه داستان های او تاکنون کتاب های زیر به چاپ رسیده است:
1. «از میان شیشه، از میان مه»2. «تمام زمستان مرا گرم کن»3. «کتاب آذر»
تعدادی از داستان های او در نشریات: مفید، دنیای سخن، فصلنامه زنده رود، دوران، عصر پنج شنبه و روزنامه های نشاط، خرداد، نوروز و شرق به چاپ رسیده و برخی نیز هنوز چاپ نشده اند. همچنین کتاب «خاطرات اصفهان» از وی آماده چاپ است.
آقای خدائی علاوه بر داستان نویسی، در داوری برخی جشنواره های ادبی و نگارش فیلمنامه و گفتار فیلم مستند برای صدا و سیما نیز فعالیّت داشته است.(1)
ص: 541
ابوالحسن علی بن عمر بن عبدالعزیز بن عمران فُرسانی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از ابوجعفر محمّد بن سهل بن صباح معدّل و یحیی ذراع حدیث شنیده و در مجالس بیان و ضبط حدیث در اصفهان شرکت می نموده و بعد از سال 270ق وفات یافته است. ابن مردویه در تاریخ (اصفهان) خود از او حدیث نقل کرده است.(1)
معین الدّین علی بن عنایت اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری] در روز سه شنبه 27 ربیع الثّانی 1044ق از کتابت نسخه «مصباح المتهجّد» به خط نسخ فراغت حاصل نموده است. نسخ به شماره 2353 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود می باشد.(2)
آقاعلی بن عین علی فروشانی اصفهانی، شاعر ادیب و فاضل، از سخنوران قرن یازدهم هجری. از اهالی قریه «فروشان» از توابع سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] بود. در اصفهان نزد ملاّ حسنعلی شوشتری فقه و حدیث و نزد حکیم شفائی طب را آموخته و سپس به هند رفته و چندی در خدمت نواب میرزا رستم بود. عاقبت به ایران بازگشته در مشهد مقدس ساکن شده و همانجا وفات یافت. در شعر صاحب قریحه بوده و شعرش
ص: 542
خالی از لطف نبود. «عشرتی» تخلّص داشت. از اوست:
ایّام ریخت در قدح ما ستم کشان خونی که حسن او به دل آفتاب کرد(1)
علی بن فتح اللّه معدانی انصاری اصفهانی معروف به «صابری»، از کاتبان گمنام قرن نهم هجری است. او کتاب «شفاء» ابوعلی سینا را در سال 871ق به خط نستعلیق کتابت کرده است که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2) کتاب «مناظرة اللیل و النهار» هم از تألیفات اوست که در موزه کتابخانه دانشگاه استانبول در ترکیه موجود است.(3)
میر سیّد علی بن میر قاسم حسینی مشهدی [از کاتبان و فضلاء قرن یازدهم هجری] در پنج شنبه 17 ذی الحجه 1079ق کتابت نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در اصفهان به پایان رسانیده است. در این کتاب اجازه علاّمه مجلسی جهت خان محمّد به تاریخ اواخر جمادی الثّانی 1071ق و اجازه مولی عبداللّه، برادر علاّمه مجلسی جهت همین خان محمّد به تاریخ اواخر ربیع الثّانی 1071ق موجود است. نسخه به شماره 2304 در
ص: 543
کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود می باشد.(1)
باتوجّه به سال اجازه و تاریخ ختم کتابت نسخه به نظر می رسد که تاریخ کتابت مربوط به تکمیل و تتمیم کتاب می باشد، نه اصل کتابت. فَتَدَبِّر
حاج میرزا علی قمشه ای شمس آبادی فرزند ملاّ قاسم، واعظ صالح، زاهد عابد، از اعقاب دختری عالم جلیل میرزا حیدرعلی مجلسی [و از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] است.
در اصفهان نزد جمعی از علماء خصوصا شیخ محمّدتقی آقانجفی تحصیل نمود و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول شد.
وی سرانجام در جمعه 18 ذی الحجة الحرام سال 1370ق به سن متجاوز از 80 سالگی وفات یافته و در بقعه میرزا ابوالحسن درکوشکی (بروجردی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
شیخ علی بن قاسم مسکنانی اصفهانی، فقیه اصولی، عالم فاضل از علمای قرن دوازدهم هجری. از اهالی قریه «مسکنان» (که آن را «مشکنان» می گویند) از روستاهای کوهپایه اصفهان بوده است(3) و این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «حاشیه معالم الاصول»، که به شماره 5463 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی
ص: 544
در قم موجود است.(1) 2. «زبدة الاذکار» در ادعیه، به عربی، که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم وجود دارد.(2) 3. «منتخب الصنایع فی شرح مفاتیح الشرایع» که در سال های 1184 تا 1186ق، تألیف شده است و به شماره 5463 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(3)
استاد علی شیخ الاسلام فرزند کمال بن احمد بن حسن بن میرزا عبداللّه بن میرزا محمّدرحیم (دوم) بن میرزا مرتضی بن میرزا عبدالمطلب بن میراز محمّدرحیم (اوّل) شیخ الاسلام بن میرزا محمّدجعفر شریف سبزواری بن ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری.
از هنرمندان توانای معاصر در سوم بهمن 1309ش در اصفهان متولّد شد. وی نزد اساتید فن، هنر ملیله کاری را فراگرفت. او سال های طولانی به این هنر می پرداخت و چندین شاگرد ماهر تربیت کرد. وی سرانجام در 17 شهریور 1388ش از دنیا رفت و در قطعه 7 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(4)
علی بن محمّد اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در سال 1162ق نسخه ای از کتاب «مرآت الزّمان» تألیف: مولی محمّد بن محمّدزمان کاشانی اصفهانی را به خط نسخ خوش نوشته است و کتاب به شماره 873 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران
ص: 545
موجود است.
نسخه به دستور مؤلف نوشته شده است و دارای حاشیه (منه دام ظلّه العالی) می باشد. شیخ جعفر نیز در برگ 140 حاشیه ای به فارسی دارد.(1)
علی بن محمّد بن ملاّ ابوالحسن هرندی، از فضلاء و ادباء قرن سیزدهم هجری. او در 28 ذی الحجّه سال 1248ق نسخه ای از «دیوان مجنون عامری» را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 8764 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)
ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد بن ابی عیسی حسن آبادی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از ابوبکر بن مردویه حدیث شنیده و عموزاده او عبدالسّلام بن محمود حسن آبادی از او حدیث استماع کرده است. صاحب عنوان پس از سال 460ق وفات یافته است.(3)
وجیه الدّین ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد علوی هروی، ساکن اصفهان. از محدّثین قرن ششم هجری. شیخ روایت مولی هاشم بن محمّد مؤلّف کتاب «مصباح الانوار فی فضائل امام الابرار» در دو مجلد در فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام در این کتاب
ص: 546
گوید: «اخبرنا وجیه الدّین ابوالحسن علی بن محمّد بن احمد العلوی الهروی باصفهان فی سابع عشر ذی الحجة 552».(1)
آقا سیّد علی علویجه ای فرزند حاج سیّد میرزا محمّد بن میرزا احمد طباطبائی زوّاره ای، عالم فاضل و فقیه زاهد. از علمای قرن سیزدهم هجری.
او از علوم گوناگون بهره مند بود و در ادبیات، منطق، فقه، اصولِ فقه مهارت داشت. علاوه بر آن، هنروری توانا بود و خطوط نسخ و نستعلیق را بسیار زیبا می نگاشت. چون خواهش ساکنان علویجه اصفهان برای فرستادن عالمی ربّانی بالا گرفت. مرجع پاک رای شهر حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی این عالم وارسته را به آن دیار فرستاد تا راهنمایی مردم را عهده دار شود. او 46 سال در علویجه زندگی کرد و سرانجام در سال 1292ق وفات یافته و همانجا مدفون شد.(2)
سیّد علی امامی فرزند سیّد محمّد بن سیّد اسداللّه بن سیّد ابوطالب بن اسداللّه بن شاه حیدر عریضی اصفهانی.
عالم فاضل و ادیب ماهر [از علمای قرن یازدهم هجری] نسب شریفش به امامزاده واجب التعظیم زین العابدین (معروف به درب امام) مدفون در محلّه چلمان (سنبلستان= سنبلان) اصفهان منتهی می شود.
در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علماء خصوصا آقاحسین خوانساری و علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی و میر ابوالقاسم فندرسکی تلمّذ کرده و ظاهرا با پدرش سفری به
ص: 547
هند رفته است. سال وفات و محل دفن او معلوم نیست. به ظن نویسنده در صحن درب امام یا رواق آنجا مدفون شده است. و علم و روحانیّت تاکنون در خاندان و اعقاب او باقی است.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «تراجیح» در فقه، در چندین مجلد 2. «ترجمه شرح اشارات» خواجه نصیرالدّین طوسی 3. «هشت بهشت» که در آن کتاب های «من لا یحضره الفقیه»، «کافی»، «تهذیب»، «استبصار»، «اکمال الدین»، «امالی»، «علل الشّرایع» و «عیون اخبار الرضا» را به فارسی ترجمه و شرح کرده است. نسخه ای از این کتاب که فقط ترجمه و شرح «من لا یحضره الفقیه» را دارد به شماره 107 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1) 4. «ترجمه مصباح المتهجد»5. «ترجمه مصباح» کفعمی6. «ترجمه شفا» ابن سینا [که نسخه ای از آن به خط محمّدمعصوم بن محمّدباقر در سال 1087ق کتابت شده و به شماره 9081 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2) ]7. «ترجمه مهج الدّعوات» [8. «جامع سلیمانی» به فارسی که آن را پس از «هشت بهشت»، تألیف کرده و نسخه ای از آن در کتابخانه سیّد رضا ابوالبرکات در اصفهان موجود است و در یکی از صفحات آن مهر بیضوی مؤلف: لا اله الا اللّه الحق المبین سیّد علی الحسینی» دیده می شود.(3) ]
ص: 548
ابوالحسین علی بن محمّد بن بابویه اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان] از متموّلین است که متورّع و متدیّن بوده و از ابی عمران موسی بن بیان روایت می کند و ابواحمد کَرَخی از او روایت می نماید.(1)
«اسوار» از دهات حومه شهر اصفهان بوده است.
حاج میر سیّد علی زنجیره فروش فرزند آقا سیّد محمّد بن حسن بن هاشم بن میرزا محمّد موسوی [از اساتید قرائت و تجوید در قرن چهاردهم هجری] سیّد سند و فاضل معتمد. از اساتید فن تجوید و قرائت بوده نزد عاصم کاشانی قراءات ده گانه را بیاموخته و سال ها تدریس «شاطبی» در اصفهان منحصر به او بود و عدّه ای زیاد شاگرد تربیت نموده که هریک استاد فن به شمار رفته اند.
در حدود 1275ق متولّد در 1351ق وفات یافته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی [در تخت فولاد] مدفون و سپس به عتبات مقدّسه منتقل گردید.
پدر و جدّش از علمای اصفهان بوده و جهت امرار معاش به شغل زنجیره بافی مشغول بوده اند.(2)
ص: 549
علی بن محمّد بن حسن خوراسکانی جی اصفهانی [از کاتبان و خوشنویسان پرکار و اهل فضل در قرن یازدهم هجری بوده و حدود نیم قرن به کتابت مشغول بوده است. خط نسخ را خوش می نوشته و تا سال 1037ق در قید حیات بوده است. چندی در اصفهان و چندی در زادگاه خود قصبه «خوراسکان» از بلوک جی در شرق اصفهان ساکن بوده و احتمالاً در همانجا به خاک رفته است.] کتب زیادی را کتابت نموده است که از آن جمله است:
1. «التّوضیع الانور» تألیف: شیخ نجم خضر بن محمّد بن علی رازی حبله رودی که در 12 شوال 1001ق برای سیّد حسین بن حیدر حسینی کرکی عاملی کتابت کرده است. و نسخه اصل به شماره 128 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم نگهداری می شود.(1) 2. «من لا یحضره الفقیه» که در سال 1006ق کتابت کرده و محمّدصالح اصفهانی در سال 1010ق تصحیح و در یکشنبه 22 ربیع الثّانی 1010ق از مقابله کتاب فراغت یافته است. این کتاب در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2) 3. «مختلف الشیعه» تألیف: علاّمه حلّی که در محرّم 1017ق به دستور کلبعلی تبریزی کتابت کرده و به شماره 2198 در کتابخانه ملّی ملک در تهران موجود است.(3) 4. «تهذیب» که در سال 1032ق به خط نسخ کتابت نموده و در کتابخانه مدرسه فاضلیه مشهد مقدّس موجود است.(4) 5. «مسالک الافهام» تألیف: شهید ثانی که از قسمت وقوف تا نکاح آن را در سه شنبه نیمه رمضان 1033ق کتابت کرده و به شماره 819 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم
ص: 550
موجود است.(1) 6. «ایضاح الاشتباه» تألیف: علاّمه حلّی که در جمعه 16 رمضان 1037ق به خط نستعلیق کتابت آن را به پایان رسانیده و ضمن مجموعه شماره 1176 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
ابوالحسن علی بن محمّد بن حمزه بن محمّد بن حمزه بن محمّد فِلکی اصفهانی همدانی [از قاریان و محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] سمعانی از او چنین یاد کرده است: «کان شیخا صالحا حسن السیرة قائی بالیسیر متمیّزا ساکنا حسن الخط، حافظ القرآن، کثیر التّلاؤة».
در حدود 489 یا 490ق در اصفهان متولّد شده و نزد ابوعلی حداد و دیگران حدیث خوانده و در طلب علم و حدیث به شهرهای مختلف سفر کرد و در سال 550ق به سمرقند رسید و سپس به اصفهان مراجعت کرد. ابوسعد سمعانی نزد او حدیث خوانده است.(3)
«فلکی» [به کسر «ف» و فتح «ل»] از وسایل چرخ ریسی است
سیّد علی گلبهار فرزند جلال الدّین محمّد بن حیدر، از سادات عالیقدر و معروف اصفهان در قرن نهم هجری و معاصر شاهرخ فرزند امیرتیمور گورکانی است و در کُتُب تاریخ از اهمیّت و شخصیّت او مطالبی نقل شده است. نسب او به جناب حسن افطس فرزند علی الاصغر بن الإمام سجاد علیه السلام می رسد.
محلّه «گلبار» یا «جلبهار» یا «گلبهار» در اصفهان به جهت سکونت و یا دفن سیّد
ص: 551
علی (صاحب عنوان) است.(1)
سیّد علی بن سیّد محمّد چهارسوقی بن سیّد زین العابدین موسوی اصفهانی خوانساری، عالم فاضل متّقی [از علمای قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری] در سال 1247ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی تحصیل کرد. وی در سال 1326ق وفات یافته و جنازه به نجف اشرف حمل و در مقبره حاج میرزا هاشم چهارسوقی در قبرستان وادی السّلام مدفون گردید. مشار الیه را حاشیه ای است بر «احکام الایمان» که نزد علاّمه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)
ابوالحسن علی بن محمّد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی [از محدّثین شیعه در قرن سوم هجری] از: احمد بن یونس بن مسیّب ضَبّی کوفی، مِنجاب و علی بن حکیم روایت می کند و ابوجعفر احمد بن جعفر بن مَعبد سمسار و ابوبکر عبداللّه بن محمّد بن محمّد بن فورک از او نقل حدیث می کنند.
او به اصفهان آمده و در این شهر سکونت گزیده و در سال 282ق در این شهر وفات
ص: 552
یافته است.(1) او [برادر محدّث عالیقدر «ابراهیم بن محمّد بن سعید ثقفی» مؤلف کتاب «الغارات» است.]
علی بن محمّد بن علی اُسواری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان است.] از علی بن احمد بن عبدالرّحمان غزّال اصفهانی روایت می کند و فرزندش ابوبکر محمّد از او نقل حدیث کرده است.(2)
آقا میر سیّد علی مدرّس هاشمی فرزند میر سیّد محمّد بن میر سیّد علی بن میر سیّد حسن مدرس محله نویی (میر محمّد صادقی) ، عالم فاضل جلیل معاصر.
در شب سه شنبه 8 رمضان المبارک 1320ق متولّد شد و تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوار آغاز کرد و نزد حضرات آیات: حاج آخوند زفره ای، شیخ علی مدرس یزدی، سیّد محمّدکاظم مرتضوی، میرزا حسن داورپناه، سیّد مرتضی خراسانی (جارچی) و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی ادامه تحصیل داد.
او سال ها در مسجد رحیم خان به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. او عالمی خوش خلق، عابد و متقی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود و سرانجام در روز چهارشنبه 28 جمادی الثّانی 1400ق (مطابق با 14 اردیبهشت 1359ش) وفات یافته و در مزار اجداد گرامی خود در مسجد رحیم خان اصفهان مدفون شد.
ص: 553
استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ زیر را جهت فوت ایشان سروده است:
خامه «برنا» به هر دو سال هجری این چنین کرد در بیتی رقم تاریخ فوتش را جلا
«باد از لطف علی جای مدرس هاشمی مینوی جاوید و عدن و وادی ملک علا»
«باد با حبّ علی جای مدرس هاشمی منزل مینوی جاوید عدن بقا(1)
ه . ق 1400=918+482
ه . ش 1359=555+804
ابوالقاسم علی بن محمّد بن علی بن مهران جاری اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از محدّثین اصفهان استماع حدیث کرده و لفتوانی از او روایت می نماید.(2)
علی بن محمّد بن حاجی مقیم ولدان [از کاتبان قرن دهم هجری] در وقت نماز ظهر 24 جمادی الثّانی 902ق «رساله تعریف اراده و قدرت و حیات و حکمت» تألیف:
ص: 554
ابن سینا را به خط نسخ نوشته است. کتاب به شماره 142 ضمن کتب اهدایی آقای مشکوة به دانشگاه طهران موجود است.(1)
«ولدان» از قراء ماربین اصفهان است.
جلال الدّین علی بن جمال الدّین محمّد بن منصور اصفهانی، از بزرگان و دانشمندان اواخر قرن ششم و اواخر قرن هفتم هجری بوده و «ابن اثیر» مؤلف «نهایة اللّغه» در غریب حدیث به موصل آمده نیابت وزیر جلال الدّین اصفهانی را قبول نموده است.
میر سیّد علی طباطبائی نائینی فرزند رفیع الدّین محمّد بن محمّدمهدی بن بهاءالدّین محمّد بن میرزا رفیع الدّین محمّد (میرزا رفیعا) نائینی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری.]
مرحوم معلّم حبیب آبادی در «مکارم الاثار» شرح حال او را مرقوم داشته و پس از شرح حال نسبتا مفصّلی که درباره اجداد او می نویسد گوید: از علماء و فقهاء عصر خود بوده و در نجوم و طب و ریاضیات تسلّط داشته و شعر هم می گفته و در نزد پدر خود درس خوانده و چندین کتاب تألیف کرده است:
1. «حاشیه بر تفسیر بیضاوی»2. «رساله در اثبات این که رجعت از ضروریات مذهب شیعه است»3. «رساله در حرمت ریش تراشیدن»4. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه» و غیره
ص: 555
صاحب عنوان در روز عاشورای سال 1195ق در اصفهان وفات یافته، در قبرستان ستی فاطمه ضلع شمالی کوچه مدفون گردید و قبر او تا این تاریخ موجود و زیارتگاه مؤمنین و مقدّسین می باشد. نویسنده آن را مکرّر زیارت کرده است.(1)
میرزا علی خان منشی نائینی ملقّب به «صفاء السّلطنه» فرزند ملاّ میرزا محمّد بن میرزا محمّدهادی راثی نائینی ادیب و شاعر و منشی متخلّص به «مشتاقی» است. دیوان اشعارش به چاپ رسیده است. او متوفی سال 1328ق در کربلا و مدفون در ایوان صحن مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام(2) [است.]
[در سال 1246ق در نائین متولّد شد و در نوجوانی به اصفهان رفت و نزد آخوند ملاّ حسن نائینی (آرندی) به تحصیل پرداخت. سپس به اتفاق دایی خود میرزا عبدالحسین خان به تهران و سپس رشت رفت. چندی بعد به همراه دایی دیگر خود میرزا علینقی مشیر لشکر نائینی عازم قزوین شد و در آنجا منشی و نایب وزارت خسروخان گرجی (والی قزوین) شد.
او پس از بازگشت به تهران نزد میرزا اسداللّه نائینی که از اساتید خط بود به مشق خط و فراگیری علم و ادب مشغول شد. همچنین دست ارادت به استاد حاج غلامرضا شیشه گر شیرازی ساروی (مشتاق علی شاه) داده و از او لقب «صفاعلی» گرفته و تخلّص خود را از «نایب» به «مشتاقی» تغییر داد. او در خدمت میرزا عبدالجواد عنقای اصفهانی، خوشنویس، شاعر و دانشمند مقیم تهران حاضر شد و خوشنویسی را نزد او تکمیل کرد.
ص: 556
در تهران چندی نیابت وزارت انطباعات را به عهده داشت و با روزنامه های: ملّت سنیّه ایران، ملّتی، ایران، اطلاّع، علمی و مرآت السّفر همکاری کرد و ظاهرا خطوط برخی از این روزنامه ها از اوست. پس از آن نزد میرزا عباس خان معاون الملک (قوام الدّوله) و سپس عباس میرزا ملک آرا به منشی گری پرداخت.
هنگامی که میرزا حسین خان مشیرالدّوله (سپهسالار) فرمانروای خراسان بود، او به همراه دایی خود حاج میرزا علینقی مشیر لشکر که وزیر خراسان شده بود به خراسان رفت و به منشیگری مشغول شد. او پس از اینکه به تهران بازگشت، مدتی در وزارت داخله به فعالیت پرداخت، آنگاه به وزارت خارجه وارد شد و در سال 1314ق از طرف ناصرالدّین شاه به لقب «صفاء السلطّنه» ملقب شد و دو سال بعد به نیابت وزارت خارجه منصوب شد.او سرانجام در سال 1318 به عنوان کارپردازی ایران در کربلا به همراه پسرش میرزا عباس خان به کربلا رفت و در 23 ذیقعده 1318ق در کربلا وفات یافته و در ایوان حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به خاک سپرده شد.
این تألیفات از آثار اوست:
1. «تحفة الفقرا» که گزارش سفر او از مشهد تا تهران و از راه رباطات به نائین و از آنجا به تهران در سال 1300ق است. نسخه های خطی متعددی از این کتاب در دست است که آقای محمّد گلبن براساس برخی از آنها، کتاب را تصحیح و به عنوان «گزارش کویر» به چاپ رسانیده است.2. «کنز المعجزات ناصری» که جهت عالم جلیل حاجی سیّد تقی قزوینی تألیف کرده است. این منظومه در سال 1314ق چاپ سنگی شده است.3. «دیوان مشتاقی» که به خط فرزندش میرزا عباس خان صفاءالسلطنه کتابت شده و در سال 1322ق چاپ سنگی شده است.4. «تحفة الزائرین» به فارسی، در ادعیه و مناقب معصومین علیهم السلام به فارسی که آن را در سال 1298ق به خط نستعلیق نوشته و در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره 3118 موجود است.
ص: 557
این کتاب ها به خط نستعلیق او در کتابخانه ها و مجموعه های شخصی موجود است:
1. «تاریخ طبرستان» به خط نستعلیق خوش در شنبه 11 شعبان 1290ق موجود در کتابخانه سلطنتی سابق2. «ترجمه تاریخ قیاصره» به خط نستعلیق خوش یکشنبه 21 ربیع الاولی 1296ق موجود در کتابخانه سلطنتی سابق3. «صد کلمه» مترجم به خط نستعلیق متوسط در رجب 1274ق موجود در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار تهران4. «قطعه شعری در مدح مظفرالدّین شاه» به خط نستعلیق متوسط در سال 1315ق موجود در کتابخانه آقای سلطان القرائی در تهران5. «حدائق السحر» که به چاپ سنگی رسیده است.6. «رساله فیضیه» که چاپ سنگی شده است.7. «کلیات سعدی»8. «دیوان حافظ»9. «دعای صباح»10. «ترجمان الحق» تألیف: میرزا محمّد مجتهد (پدرش) 11. «مقامات حریری» و «مقامات حمیدی» 12. «نصایح الملوک» 13. «گلشن راز» 14. «شرح دعای صباح» 15. «منظومه «فرخ و گلرخ رومی» 16. دیباچه «یوسف و زلیخا» منسوب به فردوسی 17. «دیوان ناصر خسرو» و چند اثر دیگر.
این دو بیت از اشعار اوست:
به گرد خوان لئیمان مرا حواله نکرد رهین منّت دونان نخواست یار مرا
ز آب دیده کنار ار کنم چو رود رواست که عنقریب کشد خاک در کنار مرا(1) ]
ص: 558
ابوالحسن علی بن محمّد بن هیثم اُسواری اصفهانی، زاهد صوفی [از محدّثین و عرفای قرن پنجم هجری.] کثیر الحدیث بوده و از ابوبکر احمد نهردیری و دیگران نقل حدیث کرده و عبدالرّحمان بن محمّد و اسحاق بن عبدالوهاب بن منده از او روایت می کنند.
وی در سال 437ق وفات یافته است.(1)
علی وحید دستگردی متخلّص به «برزگر» فرزند محمّد. متولّد 1316ش در دستگرد خیار از توابع اصفهان. عضو انجمن ادبی سرای سخنوران [و انجمن های ادبی: صائب، سعدی، حکیم نظامی، حافظ، خانه هنرمندان. از نوجوانی به سرودن شعر و حضور در مراسم تعزیه پرداخته و از راه کشاورزی امرار معاش کرده است.] از آثار او مجموعه شعر: 1. «خوشه ای از خرمن» در سال 1354ش [2. «بهارستان برزگر» در سال 1378ش] به چاپ رسیده است. [«بهار آزادی» و «خوشه دیگر بهارستان» هم از کتاب های اوست.]
از اوست:
هر دل که شود ز نور ایمان زنده شک نیست که چون مهر شود تابنده
ص: 559
آزاد چو من زیست به عالم هرکس بر درگه مرتضی علی شد بنده(1)
شیخ علی بن محمّد رودسری گیلانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] در سال 1075ق از کتابت نسخه ای از کتاب «اصول کافی» در اصفهان فراغت حاصل نموده و حواشی با رمز «ح ق»، «صالح»، «میرزا رفیعا» نشان دارد. نسخه به شماره 270 در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد مقدّس موجود است.(2)
حاج علی زمانی سودرجانی متخلّص به «زمانی» فرزند محمّد. از شعرای معاصر اصفهان در سال 1317ش متولّد شد. او تا ششم ابتدائی تحصیل کرده و پس از سال ها کار در کارخانه سیمان سپاهان بازنشسته شد. از سال 1350ش به بعد به سرودن شعر پرداخته و اشعارش اغلب اشعار مذهبی است. این دو بیت در مدح امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف) از اوست:
عمریست که اندر ره سودای تو هستیم اندر طلب روی دل آرای تو هستیم
در پرده غیبت شده ای نور هدایت از دور همه محو تماشای تو هستیم(3)
مشهدی علی بَرزانی اصفهانی متخلّص به «شاهین» فرزند محمّد، از شعرای معاصر
ص: 560
اصفهان و از اهالی قریه «بَرزان» بود. اگرچه تحصیلاتی نداشت به مقتضای استعداد ذاتی گاهی اشعاری می سرود و دیوان اشعار او حدود سه هزار بیت شعر داشت. او به شغل ماست بندی روزگار می گذراند. این بیت از اوست:
بر در میخانه سرمستم گذارا دوش بود بر فلک از میخواران فریاد نوشانوش بود(1)
سیّد علی بن ضیاءالدّین محمّد طباطبائی اصفهانی، از فضلاء قرن دوازدهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «تهذیب الاحکام» تألیف: شیخ طوسی را در جمعه غرّه ربیع الاوّل 1116ق کتابت کرده است. نسخه از آغاز کتاب تا آخر زیادات کتاب الصلاة را شامل است. این نسخه در کتابخانه علاّمه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)
شیخ علی مدرّس یزدی فرزند آقامحمّد [مسگر یزدی.] عالم فاضل محقّق، زاهد متّقی [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در سال 1278ق در یزد متولّد شده و از سن 7 سالگی تحصیل را آغاز کرد و پس از طی مقدمات به فراگیری ادبیات عرب و منطق مشغول شد و سپس تحصیل فقه را آغاز کرد و در محضر علمای یزد از جمله سیّد علی مدرس یزدی حاضر گردید. در سال 1310ق به اصفهان آمد و در درس خارج عالم جلیل القدر شیخ مرتضی ریزی حاضر شد و به مقام عالیه اجتهاد نائل شد.(3) ]
ص: 561
او تمام سطوح فقه و ادبیات عرب را در مدرسه صدر اصفهان تدریس می فرموده و عدّه ای کثیر از محضرش مستفید می شدند.
[در تدریس صدای خوش و رسائی داشت و صدای خوب او هنگام تدریس در تمام صحن حیاط مدرسه صدر طنین انداز می شد تا جائی که این شعر زبانزد طلاب اصفهان بود:
واقعا مدرسه صدر صفائی دارد بلبلی شیخ علی نام نوائی دارد]
تصحیح برخی از مجلّدات «بحارالانوار» به سعی ایشان انجام یافته است. او عمری را به قناعت و زهد و استغنای طبع گذرانید و از راه تصحیح کتب اعاشه می فرمود. [سرانجام] در جمعه 15 شعبان 1353ق وفات یافته و در یکی از اطاق های شمالی تکیه بروجردی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید.(1)
[مادّه تاریخ وفات او را عالم فرزانه میرزا محمّدعلی معلّم حبیب آبادی سروده است:
پا از ادب نهاد «معلم» درون و گفت: «رفت از جهان مدرس یزدی بسا فسوس»
و شیخ عبدالجواد خطیب نیز گوید:
نوشت از پی تاریخ آن «لسان الدّین»: «علی مدرس بخلد مأوا کرد»]
معین الدّین علی معلّم بن جلال الدّین محمّد یزدی [از مورخان و ادبای قرن هشتم هجری] از شاگردان قاضی عضدالدّین ایجی است. در 745ق در کرمان و در 758ق در اصفهان بوده و کتاب «مواهب الهی» را شروع نموده و در 789ق فوت شده است. کتاب «مواهب الهی» در تاریخ آل مظفراست و تا سال 768ق را شامل می شود. «اساس
ص: 562
السلطنه»، «ترجمه رشف النصائح الایمانیّه» و «نزهة السرور» هم از تألیفات اوست.(1)
وی گرچه اصفهانی نیست ولکن چون شروع کتابش در اصفهان شده و چندین مرتبه به اصفهان به عنوان مأموریّت و یا همراه با امیر مبارزالدّین آل مظفر بدین شهر آمده، نامش ذکر شد.
[علاوه بر ادب و تاریخ، در تمامی علوم زمان خود اعم از عقلی و نقلی مهارت داشته و در سال 755ق به امر امیر مبارزالدّین محمّد مدرس دارالسّیاده میبد شد. شاه شجاع در درس او حاضر می شد. او در سال 760ق واسطه میان شاه شجاع و برادرش شاه محمود شد و آنها را صلح داد.
معین الدّین در محلّه اهرستان یزد مسجدی ساخت و پس از وفات در آن مسجد مدفون شد. در نظم و نثر ماهر بود. این بیت از اشعار اوست:
خون می چکدم به جای آب از دیده کار من و دل هست خراب از دیده
برخیز و بیا که تا تو رفتی رفته است رنگ از رخ و صبر از دل و خواب از دیده(2) ]
در تذکره عرفات العاشقین اشعار فوق به شاعری به نام «معین الدّین دادا» نسبت داده شده است و واله داغستانی او را از متوطّنین یزد نوشته است.(3)
ص: 563
علی بن محمّد موسوی، از کاتبان اصفهان در قرن سیزدهم هجری است. او در چهارشنبه 10 شوال 1268ق از کتابت نسخه ای از کتاب «عیون الاصول» تألیف: ملاّ محمّدمهدی کلباسی (به خط نسخ خوش) فراغت یافته است. این نسخه به شماره 122 در کتابخانه آیت اللّه جلیلی در کرمانشاه موجود است.(1)
شیخ علی بن محمّد نخجوانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری و از شاگردان و مجازین از سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی می باشد. و سیّد شفتی در اجازه ای که برای او نوشته از او به عنوان «العالم الفاضل الکامل عزیزنا شیخ الاجل الاعز الاکمل» یاد کرده است.
نخجوانی جهت تحصیل در اصفهان ساکن بوده است.(2)
حاج میرزا علی انصاری ملقّب به «امین الوزاره» فرزند محمود [مشهور به میرزا آقاسی اصفهانی]، فاضل و ادیب شاعر [از دانشوران قرن سیزدهم هجری در 22 شوال 1248ق در اصفهان متولّد شده و با دوست شفیق و یار و رفیق خود میرزا ابوالحسن جلوه در خدمت میرزا حسن نوری حاضر شد و همچنین] از شاگردان ملاّ عبدالجواد مدرس خراسانی [است.]
ص: 564
[پس از آن به شیراز رفته و نزد ظل السّلطان (فرزند ناصرالدّین شاه) به خدمات دیوانی مشغول شد ولی پس از عزل ظل السّلطان از حکومت فارس، به همراه او به اصفهان آمد و به امور دیوانی پرداخت تا اینکه] در [13 محرّم] سال 1305ق [بر اثر بیماری ایلاوس (=قولنج روده ای) ] وفات یافت.
[او مردی نیکخواه و بخشنده بود و برای رفع گرفتاری مردم و کمک به نیازمندان کوشش بسیار می نمود. فرزندش میرزا حسن خان جابری انصاری از ادباء و مورّخین معروف اصفهان است. میرزا محمّدحسن عنقا این مصرع را مادّه تاریخ فوت او یافته است:
«شده جنّت مقامی انصاری»
و شوریده شیرازی هم گفته است:
یازده تن به علی یار شدند و گفتند: «سوی انصار علی شد علی انصاری»(1)
این شعر از حاج میرزا علی انصاری است:
تا خاک رهگذار تو باشد نشست ما برتر ز نُه رواق بود جای پست ما
ما پا نهاده ایم به دوش جناب عشق دست کسی کجا برسد فوق دست ما
در جام می چو باده وحدت فکنده اند زین مِی رواست، ساقی اگر هست مست ما
ما با فنا خوشیم و چو عود اندر آتشیم در نیستی نمود کند بود و هست ما
گفتیم صد هزار بلی در ملا و باز هر دم صلا زنند به هستِ الست ما(2) ]
ص: 565
ابوالحسن علی بن محمود بن علی بن مالک بن اخطل مدینی اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] ثقه و کثیر الحدیث بوده و مؤلف «اصول» و کتاب های دیگر در حدیث است. عاقبت بعد از سال 360ق وفات یافت.
از محمّد بن ابراهیم بن عامر بن ابراهیم مؤذّن مدینی و ابومحمّد عبدالرّحمان بن حسن بن موسی ضرّاب روایت نموده و حافظ ابونعیم اصفهانی از وی نقل حدیث می نماید.(1)
علی بن محمود بن حاجی محمّد معلم باب الدّشتی اصفهانی [از کاتبان قرن دهم هجری] در سوم صفر 959ق به خط نسخ نسخه ای از کتاب «المنتخب من مسائل الخلاف» یا «منتخب الخلاف» تألیف: شیخ ابوعلی فضل طبرسی را نوشته است. میکروفیلم این نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
ابوالفیض مولی ظهیرالدّین علی تفرشی اصفهانی فرزند ملاّ مراد بن علیخان تفرشی، عالم فاضل، فقیه متکلم، حکیم محقّق، فیلسوف مدقّق و ادیب شاعر، از دانشمندان عهد صفویه.
پدرش از مدرسین علوم دین و حکمت در اصفهان بوده و خود او نزد پدر و علمای اصفهان تحصیل کرد و از طرف شاه سلیمان به منصب وزارت و پیشنمازی ولایت
ص: 566
گرجستان منصوب شد و به همراه شاه نظرخان والی کاخت راهی آنجا شد.(1)
در تفلیس با یکی از مبلغین مسیحیت با نام «پادری گبرائیل افرنجی» (که در اصفهان به تبلیغ مسیحیت مشغول بود و کتابی به فارسی در ردّ دین اسلام نوشته بود و برای بحث با ظهیرالدین به تفلیس آمده بود) مناظره کرد. سپس در تبریز کتابی به عربی به نام «نصرة الحق» در ردّ عقاید «گبرائیل افرنجی» نوشت و چندی بعد به خواهش شاه سلیمان آن را به فارسی ترجمه کرد.(2)
وی پس از بازگشت از گرجستان، مدتی در تبریز بود. در سال 1086ق در قزوین و در سال 1096ق در مشهد مقدس بود.
میرزا محمّدعلی حزین لاهیجی که در کودکی (حوالی سال های 1106 تا 1109ق) به همراه پدر به منزل او می رفته است از او چنین یاد می کند: «... به ذکاء و حدّت فهم و استقامت طبع و جامعیّت فنون علمیّه خصوصا علم حساب و هندسه و هیأت موصوف و بین الافاضل به تبحّر معروف، طبعش محک ناقص و کامل و نقّاد رایج و کاسد، ردّ و قبول او را مسلّم می داشتند.»
حزین اشاره می کند که در اواخر عمر از مناصب دولتی و معاشرت با مردم کناره گرفته و فقط جمعی از خواصّ دوستان در منزلش با و ملاقات می کرده و از فیض سخن او کامیاب می شده اند.(3)
تاریخ دقیق تولّد و وفات او به دست نیامد. امّا ظاهرا تا سال 1110ق زنده بوده است. از فرزندان او تنها از دختری اطلاع داریم که مادر محمّد مؤمنا تفرشی بوده و شاه سلطان حسین طی فرمانی مقداری از نقد و جنس برای او و سایر نوادگان مقرری برقرار
ص: 567
نموده است. این فرمان نزد امام جمعه تفرش موجود بوده است.(1)
مولی ظهیرالدین چندین کتاب را کتابت کرده است. از جمله کتاب «شفا» که در کتابخانه امام جمعه تفرش وجود دارد. همچنین نسخه ای از «تعلیقة السجادیه» را در سال 1093ق به خط نسخ کتابت نموده که به شاره 3953 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(2)
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «اثبات الواجب» به عربی که مؤلف در تعقیب بحث های ملاّ میرزا شیروانی و آقا حسین خوانساری نوشته و از گفته های شیروانی خرده گیری می کند. نسخه ای از آن در ضمن مجموعه شماره 13/1309 کتابخانه آیت اللّه مرعشی وجود دارد که در ربیع الثّانی سال 1128ق به خط نسخ نوشته شده است.(3) در همان کتابخانه نسخه دیگری از «اثبات الواجب» در مجموعه ای به شماره 11/12997 موجود است که در سال 1279ق کتابت شده است.(4) 2. «انوار القرآن و مصباح الایمان» در تفسیر قرآن که در سال 1083ق تألیف نموده و در آن از «صافی» فیض کاشانی مطالب زیادی نقل کرده است. نسخه ای از آن نزد میرزا عبداللّه افندی اصفهانی موجود بوده است.(5) 3. «ترجمه نصرة الحق» که آن را به درخواست شیخ محمّدباقر اصفهانی کربلائی از عربی به فارسی برگردانده است نسخه ای از آن به خط نستعلیق سیّد محمّدمهدی بن سیّد طالب علی که در 11 جمادی الاولی 1299ق کتابت شده است به شماره 10598 در کتابخانه مجلس
ص: 568
شورای اسلامی موجود است.(1) 4. «جواب الشّبهتین» که به عربی نوشته و در محرم 1104ق از آن فراغت یافته است. این نسخه به شماره 44د در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران موجود است.(2) 5. «چمن سخن» که مهدی حسینی در آخر ذیحجه 1092ق آنرا کتابت کرده است و به شماره 84/13443 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) 6. «دیوان اشعار» که نسخه ای از آن در دست نیست ولی برخی از ابیات او در تذکره نصرآبادی و تذکره حزین نقل شده است.(4) 7. «شبنم شاداب» یا «باغ و بهار» در تعریف عباس آباد جدید، به نثر که نسخه ای از آن به خط شکسته زیبای میرزا حسن کرمانی در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(5) همچنین نسخه ای در کتابخانه ملّی و نسخه ای در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. نسخه اخیر را احتمالاً شخصی به نام «محمّد» در بهمن آباد به سال 1133ق به خط نستعلیق کتابت کرده است و در شماره 4118 در آن کتابخانه وجود دارد.(6) این کتاب در لکهنو هندوستان در سال های 1877 و 1899 و 1913ق به همراه «فرهنگ نایاب» چاپ سنگی شده است.(7) 8. «فرهنگ نایاب» 9. «المحاسن» که در سال 1096ق در مشهد مقدس نوشته و به شماره 8947 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(8) 10. «المطالع و المغارب» به فارسی که در روز 20 محرم 1114ق ضیاءالدّین بن محمّدمسیح حسینی خورزنی (شاید: خورزانی؟) کتابت شده و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(9) 11. «منشآت» که تعدادی از آنها در «مجمع الافکار»
ص: 569
تألیف محمّدحکیم هندی نوشته شده و به شماره 210/14209 در کتابخانه مجلس موجود است.(1) 12. «نصرة الحق» که آن را در پاسخ به مبلغ مسیحی «گبرائیل افرنجی» به عربی نوشته است. نسخه ای از آن به شماره 54/244 در کتابخانه سالتیکف شچدرین در روسیه موجود است.(2) نسخه دیگری هم به شماره 258 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد.(3) 13. کتابی در «هیأت» 14. «حاشیه انوار التّنزیل» در کتابخانه علاّمه علی اکبر دهخدا به شماره 6/283 موجود است.(4) 15. «دیباچه هفت بند» غیاث الدین محمّد علوی اصفهانی (خیال) (5) 16. «جُنگ» مجموعه ای ارزنده که در یکی از بندهای آن تاریخ شنبه 3 رمضان 1096ق در مشهد مقدس دارد.(6) 17. «ردّ بر رساله آصفیّه» ملاّ میرزا شیروانی (که احتمالاً همان «اثبات الواجب» است که آن را در هنگام بازگشت از زیارت مشهد مقدس رضوی در اوقات اقامت در قم نوشته و بعدا در ضمن «جُنگ» خود قرار داده و در کتابخانه حاج سیّد مهدی لاجوردی قمی قرار داشته است.(7)
این شعر از اوست:
عرفان به گفتگو نگشاید نقاب را مینا ز سرمه کنند این نقاب را
ناراست را ز مالش دوران گریز نیست از رشته پیچ و تاب برد پیچ و تاب را
گو میرد از خمار و نبیند کسی به چشم ابرو بلند کردن موج سراب را
میخانه را ز مدرسه نتوان شناختن از بس که رهن باده نمودم کتاب را(8)
ص: 570
سیّد علی بن سیّد مرتضی بن نواب میرزا سیّد علی بن سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان حسینی، عالم فاضل [از علمای اوایل قرن دوازدهم هجری] مدفون در قبرستان ستّی فاطمه اصفهان.(1)
استاد میر سیّد علی ظهیر معروف به «ظهیرالاسلام» فرزند سیّد مرتضی ظهیرالاسلام بن حاج سیّد علی زنجیره فروش بن آقا سیّد محمّد موسوی اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند معاصر اصفهان است. در سال 1321ش در محله شیش بیدآباد اصفهان متولّد شد. نیای مادری او میر سیّد محمّدمهدی خلیقی پور از اساتید مسلّم خوشنویسی اصفهان و پدرش از وعاظ مشهور اصفهان است. او با سفارش آنها به خوشنویسی روی آورد و پس از تحصیلات ابتدائی، هنگامی که در مقطع متوسطّه تحصیل می کرد. نزد استاد حبیب اللّه فضائلی به مشق خط پرداخت. او پس از اتمام تحصیلات خود، باتوجّه به ذوق هنری و مهارت در خطاطی، طراحی و نقاشی به استخدام آموزش و پرورش درآمده و به عنوان دبیر هنر به تدریس در مدارس و مراکز تربیت معلّم مشغول شد و برای این آموزشگاه ها نیز دوره های خوشنویسی را برگزار نمود. استاد ظهیر سال ها نزد استاد فضائلی خطوط نسخ، نستعلیق و کتابت نستعلیق را آموخت و دوره عالی را طی نموده و در سال 1364 موفق به اخذ ممتاز گردید. او سال ها در انجمن خوشنویسان اصفهان به آموزش خوشنویسی به علاقمندان مشغول است و صدها شاگرد هنرمند از او تعلیم دیده اند.(2)
ص: 571
او هنرمندی وارسته و متواضع و صاحب خلق نیکو است و هنر را وسیله ای برای تعالی و رسیدن به قرب خدا می داند.
سیّد علی موحّد ابطحی فرزند سیّد مرتضی، عالم فاضل جلیل، معاصر در سال 1359ق (مطابق با 1319ش) در اصفهان متولّد شد. مقدّمات علوم تا پایان شرح لمعه را نزد پدر، شرایع را نزد میرزا محمّد طبیب زاده، رسائل را نزد حاج شیخ محمّدحسن نجف آبادی و هیأت را نزد مرحوم مجدالعلماء فراگرفت. همچنین طب قدیم را نیز از پدرش فراگرفت.
در سال 1379ق (1339ش) جهت تحصیل به قم مشرف شده و جلد اوّل کفایه را نزد شیخ محمّد مجاهدی و جلد دوم آن را نزد حاج سیّد محمّدباقر سلطانی و منظومه را نزد شیخ عبداللّه جوادی آملی، حاج آقا مصطفی خمینی و اسفار را از علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبائی آموخت. مکاسب را نزد حاج سیّد محمّدباقر موحد ابطحی (برادرش) فراگرفت.
پس از آن در درس خارج اصول امام خمینی و آیت اللّه حاج شیخ محمّدعلی اراکی و خارج فقه را نزد حضرات آیات: گلپایگانی (حدود 15 سال) و شریعتمداری (حدود 8 سال) سیّد محمّد داماد (حدود 8 سال) و برادرش حاج سیّد محمّدباقر موحّد ابطحی آموخت. سپس برای تکمیل تحصیلات خود، در حدود 1382ق (1342ش) به نجف اشرف مشرف شده و نزد آیات عظام: حاج سیّد محمود شاهرودی، حاج سیّد ابوالقاسم خوئی، شیخ حسین حلّی و میرزا باقر زنجانی کسب فیض نمود.
وی در ایّام تحصیل در قم، در ایّام تابستان به اصفهان می آمد و از درس حضرات آیات خراسانی، خادمی و بهبهانی استفاده می نمود.
کتب زیر از ایشان به چاپ رسیده است:
ص: 572
1. «آیة التطهیر فی احادیث الفریقین» 4 جلد2. «الإمام الحسین علیه السلام فی احادیث الفریقین» در 6 جلد که 4 جلد آن به طبع رسیده است.3. «حضرت اباالفضل مظهر کمالات و کرامات» در 4 جلد4. «الشیعة فی احادیث الفریقین» 2 جلد5. «غدیر و چشمه های جوشان ولایت»6. «از زلال زمزم غدیر»7. «جلوه های تشیع در مازندران»8. «حدیث کساء و آثار شگفت»9. «زیارت عاشورا و آثار شگفت»10. «خورشید خرابه شام حضرت رقیه» 11. «حدیث کساء گوهر پنهان»
همچنین کتاب های: 1. «شفاء الصّدور فی شرح زیارت العاشورا» تألیف: میرزا ابوالفضل ثقفی طهرانی در 2 جلد2. «مفردات مخزن الادویه» تألیف: میرزا محمّد حسین خان عقلی علوی»، در 4 جلد3. «قانونچه» را تصحیح و منتشر کرده است.
علی بیرژندی متخلّص به «محزون» فرزند مرتضی، از شعرای معاصر. در عید نوروز سال 1316ش متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه قدسیّه به پایان رسانید. گاهی شعر می سرود و در انجمن ادبی کمال شرکت می کرد. از اوست:
هر شب از هجران رویت ای صنم اختر شمارم اخگر سوزان و اشک بی حساب از دیده بارم(1)
سیّد علی بن سیّد مساعد جبل عاملی اصفهانی، معروف به «مهری عرب» و متخلّص به «سیّد» و «مهری». در اواخر عهد صفویّه به اتفاق پدر به اصفهان آمده و در محلّه
ص: 573
عباس آباد سکونت نموده و کمی فارسی آموخته [است.] شعر می گفته و در آن کلمات فارسی را به سبک و اسلوب عربی استعمال می نمود. و این طرز شعر مورد پسند بسیار واقع شد. پدر و پسر در این شهر وفات یافته اند.(1)
کتب زیر از اوست:
1. «دیوان اشعار» که نزدیک به 5600 بیت داشته است به ضمیمه یک «ساقی نامه» عربی _ فارسی که نام بسیاری از جاهای شهر اصفهان در آن مذکور است به شماره 3217 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2) 2. «مثنوی مجمع الشعراء» که در ضمن «دیوان» او در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3) 3. «مثنوی سراپا» یا «آئینه بدن نما» که نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است. نسخه ای دیگر نیز درضمن جُنگی در کتابخانه آستان قدس رضوی که تاریخ کتابت آن بین سال های 1116 تا 1129ق است و نسخه ای هم در کتابخانه ملّی ملک ضمن جُنگی که در سال 1192ق کتابت شده موجود است.(4) 4. «ملمعات»
از اوست:
به روی تازه جوانان به مذهب «سیّد» نگاه، واجب عینی و بوسه تخییری است
ابوالحسن علی بن مظفر اصفهانی بغدادی [از محدّثین عامّه اصفهان] از ابی بکر شافعی
ص: 574
روایت می کند و خطیب از وی روایت می نماید.(1)
میرزا علی بن مظفر جعفری کاتب خاتون آبادی [از کاتبان و خوشنویسان اوایل قرن یازدهم هجری] در 25 شعبان سال 1009ق جلد سوم «حبیب السیّر» را به خط نستعلیق نوشته است. نسخه به شماره 4451 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
میر سیّد علی حسینی کاشانی متخلّص به «قانعی» فرزند میرمعصوم، شاعر و ادیب در قرن یازدهم هجری.
در سال 1041ق متولّد شده و در اصفهان علم و ادب آموخت و با صبیه آقا مؤمن مصنّف ازدواج کرد. در اصفهان ساکن بود و در سال 1074ق وفات یافت. دیوان اشعار او حدود چهل هزار بیت است. این بیت از اوست:
از کدورت پاک کن تا می توانی سینه را خاک بر سر می کند آخر غبار آئینه را(3)
علی بن معین منجم اصفهانی، از ادباء قرن نهم هجری است. او در 19 ذی الحجه 871ق نسخه ای از «کشف الحقایق» تألیف: عبدالعزیز نسفی را به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 14924 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(4)
ص: 575
علی بن محمّد مفید اصفهانی، خطاط (در قرن سیزدهم هجری در سال 1272ق) از کتابت نسخه ای از «شمسیه» در طب (به فارسی) تألیف: شمس الدّین بن نعمت اللّه طبیب فراغت حاصل نموده است. نسخه این کتاب در کتابخانه عمومی معارف موجود بوده است.(1)
شیخ علی مفید فرزند شیخ مفید، عالم فاضل، حکیم زاهد محقّق، از مدرّسین مدرسه صدر. در جمادی الاولی سال 1345ق وفات یافته و در تخت فولاد پای دیوار بقعه آقا محمّد بیدآبادی مدفون گردید.(2)
سیّد علی بن محمّد مقیم تبریزی، خوشنویس و شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. نواده میرشاهمیر از سادات حسینی تبریز و از اهالی محلّه عباس آباد اصفهان بود، پدرش از خوشنویسان خط نستعلیق بود. او و پدرش به هندوستان رفتند. سیّد علی به معلّمی عالمگیر گماشته شد و شاه جهان پادشاه گورکانی هند به او لقب «جواهررقم» داد و چندی بعد در دربار عالمگیر به لقب «خان» و عنوان «هزاری» و سپس «خدمت نویسی» مفتخر گردیده و کتابدار کتابخانه سلطنتی هند شد. او از کسانی بود که در سفر عالمگیر به کشمیر، دکن و سایر مناطق هند در رکاب پادشاه به سفر می رفت. وی سرانجام پس از
ص: 576
یک بیماری در سال 1094ق در اورنگ آباد وفات یافت. جنازه او به شاه جهان آباد حمل و همانجا دفن شد.
در خط نستعلیق استادی توانا بوده و نزد پدر مشق خط کرده بود و شعر را نیکو می سرود و به نام خود (علی) تخلّص می کرد. از او ده ها قطعه خوشنویسی در کتابخانه سلطنتی تهران، موزه دولتی افغانستان در کابل، موزه باستان شناسی دهلی، کتابخانه آقای سلطان القرائی در تبریز، موزه آثار اسلامی ترک در استانبول، کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران و مجموعه مهدی بیانی در تهران موجود است. این بیت از اوست:
چه جلوه بود که در صحن باغ پیدا شد که شاخ گل قفس بلبلان شیدا شد(1)
ابوعلی علی بن منصور بن عبیداللّه خطیبی اصفهانی معروف به «اجل»، ادیب، نحوی، لغوی و فقیه شافعی در قرن ششم هجری. در سال 547ق در بغداد متولّد شده و در مدرسه نظامیه به تحصیل پرداخت. در زمان خود اعلم و افقه از او کسی نبود. خصوصا در لغت کسی را با وی حدّ برابری نبود و اکثر کتب لغت، اشعار و اخبار و کتب دیگر را حفظ بود. [در سال 622ق وفات یافت.]
از اشعار اوست:
ص: 577
لمن غزال یا علی رامه سخا فعاود القلب سکرٌ کان عنه صحا
مقسمٌ بین اضداد فطرته جنح و غرته فی الجنح ضَوء ضحا(1)
علی بن منصور ثقفی اصفهانی [از محدّثین عامّه اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری] ابواسحاق تقی الدّین ابراهیم بن محمّد بن ازهر بن احمد بن محمّد صریفینی عراقی (متوفی 641ق در دمشق) از او استماع حدیث کرده است.(2)
علی بن ملاّ مهدی [اصفهانی]، کاتب نسخ نویس در قرن سیزدهم هجری] در ذیقعده 1215ق نسخه ای از «حاشیه تهذیب» مولی عبداللّه یزدی را در اصفهان به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1707 در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(3)
حاج میر سیّد علی امام جمعه سدهی متخلّص به «ضیائی» و معروف به «حاج آقابزرگ» فرزند سیّد محمّدمهدی بن سیّد اسماعیل بن سیّد حسین دیباجی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل و محقّق جلیل، ادیب شاعر جامع معقول و منقول.
در سال 1264ق در سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد شده و پس از تحصیل
ص: 578
علوم مقدّماتی به اصفهان آمده و در محضر علمای عالیقدر شیخ محمّدتقی آقانجفی، آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی تحصیل کرده [و از مرحومین آقانجفی و چهارسوقی اجازه دریافت نموده و مورد توجّه آقانجفی بوده و زمانی در محضر ایشان به مشورت در امور فقهی می پرداخته] است.
او در علوم مختلفه از فقه و اصول و حکمت و ریاضی و طب زحمت کشیده و خصوصا در علوم جفر و رمل و اعداد و طلسمات شهرتی داشت. او پس از وصول به مقامات عالیه علم و اجتهاد، به سِدِه مراجعت نموده و مرجع شرعی آن حدود گردیده و به اقامه جماعت مشغول بوده و باقی اوقات را صرف عبادت و تزکیه نفس و تألیف و تصنیف می نموده است.
[در سال 1307ق چند نفر از فرقه بابیّه با بعضی از متّهمین از اصفهان اخراج شدند و ناصرالدّین شاه فرمان عودت آنها را داده و مردم سده به ریاست حاجی آقای سدهی (حاج میر سیّد علی امام جمعه) از آنها جلوگیری و در نتیجه یک نفر بابی و شش نفر از متّهمین کشته شدند. او همچنین در قضایای مشروطه از طرفداران حاج آقا نوراللّه نجفی و از مروّجین فکر مشروطیّت بوده و در این راه تلاش بسیاری به خرج داده بود.] امام جمعه سدهی سرانجام در دوشنبه 10 صفر المظّفر 1358ق وفات یافته و در انتهای شبستان مسجد جامع فروشان سده مدفون شد.
فرزندش حاج سیّد حسن امام جمعه معروف به «حاج آقا امام سدهی» جهت او مرثیه ای سروده که بر سنگ مزارش نقر گردیده و دو بیت از آن چنین است:
پیچیده دست گلچین اجل در فصل فروردین بیفکنده قضا نخلی ز پا از جویبار دین
ز روح پنجمین جستم مدد گفتا به تاریخش: «علی آن سائل شرع نبی شد سوی علیین»
ص: 579
وی را کتب و رسایل عدیده ای است که از آن جمله است:
1. «رساله در اخلاق»2. «رساله در تقلید»3. «رساله در خیارات»4. «رساله در ادعیه»5. «رساله در شرط ضمن عقد»6. «رساله در صلح با حقّ رجوع»7. «رساله در مقتل»8. «رساله در منجزات مریض»9. «رساله در ادعیه و ختوم»10. «رسائلی در فقه» 11. «رسائلی در طب و تجربیات خود» و غیره.(1)
این شعر از اوست:
بنمای رخ که روی تو امروز دیدنی است ور تلخ گویی، از لب شیرین شنیدنی است
بار فراق تو شکند کوه را کمر امّا به یاد وصل تو باری کشیدنی است
در بوستان روی تو هر گل که بشکفد آن گل به دست مردمک دیده چیدنی است
آن کو درید جامه یوسف نهفته گفت هر جامه ای که عشق ندارد دریدنی است
جان را به آب و دانه دنیا چه پروری کاین مرغ آخر از قفس تن پریدنی است
ص: 580
ابوالحسن علی بن مهدی بن علی بن مهدی اصفهانی طبری بغدادی معروف به «کسروی» [نحوی، لغوی، متکلم و فقیه شافعی در قرن سوم و چهارم هجری[ خواهرزاده علی بن عاصم بن حریص از علماء و شعراء و نحویّین بوده و در زمان بدر معتضدی در سال 330ق در اصفهان وفات یافت. علم کلام را از ابی الحسن اشعری فراگرفته و سعید بن هاشم طبرانی از او روایت می کند.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «الخصال» و در آن از امثال و اشعار حکم استفاده کرده است.2. «مناقضات»3. «الاعیاد و النوازیر»4. «مراسلات الاخوان و محاورات الخلان»5. «تأویل الاحادیث المشکلات الواردة فی الصّفات»(1)
میر سیّد علی بن محمّدمهدی موسوی درب امامی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری. در سال 1264ق نسخه ای از «فهرست کافی» تألیف: حاج محمّدجعفر آباده ای را به خط نسخ کتابت نموده و حاجی آباده ای مقابله او را گواهی داده است. این کتاب در مجموعه شماره 3208 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است و دو کتاب دیگر: «مشیخه من لا یحضره» و «امل الآمل» در این مجموعه نیز به خط همین درب
ص: 581
امامی می باشد.(1)
[اثر دیگر او کتابت «اختیارات» علاّمه مجلسی است که آن را به خط نسخ در 15 ذی الحجّه 1268ق کتابت نموده و ضمن مجموعه ای در کتابخانه اهدائی مرحوم سیّد محمّد صدر هاشمی در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان موجود است.(2) ]
آقا میرزا علی دهاقانی فرزند مشهدی میرزا، عالم فاضل متّقی، از علمای اوایل قرن چهاردهم هجری است. در اصفهان نزد جمعی از علمای عالیقدر خصوصا جهانگیرخان قشقائی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی کسب فیض نمود. سپس به دهاقان بازگشته و به ارشاد مردم و تبلیغ دین مشغول شد تا اینکه در حدود سال 1355ق (1315ش) وفات یافته و همان جا مدفون شد. او جدّ عالم عالیقدر و فاضل جلیل حاج شیخ نعمت اللّه اسماعیلی دهاقانی است.
میرزا علی مشفقی فرزند مشهدی میرزا، شاعر و ادیب فاضل معاصر [در سال 1279ش در محلّه مسجد حکیم اصفهان متولّد شده و در این شهر به تحصیل پرداخت و نزد حاج آقا رحیم ارباب و سایر علماء کسب فیض نمود و در اغلب علوم زمان چون، ادبیات، ریاضیات، نجوم و تاریخ مهارت یافت و برای تکمیل دانش خود به مشهد مقدّس سفر کرد.] او از آشنایان به علوم ریاضی و دانا به علوم غریبه بود. گاهی شعر
ص: 582
می سروده و سال ها در انجمن ادبی شیدا شرکت می نمود. [وی در جلسات خصوصی و جلسه هیأت مداحان به تدریس ادبیات و خصوصا ادای صحیح شعر جهت مداحان و شعراء می پرداخت و جمعی از مدّاحان و شاعران اصفهان همچون آقایان عباس گیاهی و مهدی داروغه دفتر (فرزانه) از شاگردان او بوده اند. در فن اسطرلاب نیز مهارت داشت. او سال ها در اصفهان به استخراج تقویم مشغول بود و جدول اوقات شرعی و تقویم او به چاپ می رسید. وفات او در 13 ربیع الثّانی 1399ق (برابر با 21 اسفند 1357ش) اتفاق افتاد و پیکرش در تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون شد.]
کتب زیر از اوست:
1. «تذکره شعراء اصفهان» مختصر که به خط خود نوشته و به نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] هدیه کرد.2. «مخزن المصائب» شامل اشعاری که شعراء در مصیبت سروده اند که در سال 1332ش در اصفهان به طبع رسید.3. «دیوان اشعار»
[از اوست:
این بارگاه قدس اعلا که جانفزاست دربار پادشاهی سلطان دین رضاست
این خسروی که خفته در اینجا به عزّ و شأن گرد و غبار خاک درش مایه شفاست
این گنبد مَشَیَّد خورشید تابناک بدر الدُّجی و معنی و الشّمس و الضّحاست
«مشفق» به این مقام مقدّس پناه برد اینجا پناهگاه مساکن و اغنیاست(1) ]
ص: 583
حاج شیخ علی قدیری فرزند نصراللّه بن قاسم به ملاّ علی بن محمّد بن قدیر کفرانی رویدشتی اصفهانی، عالم فاضل معاصر در اصفهان متولّد گردید و در اصفهان [نزد میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی] و قم [نزد امام خمینی و دیگران] و نجف خدمت اساتید و آیات عظام تحصیل نموده و با کسب اجازات به اصفهان مراجعت کرده و به وظائف و شئون روحانیت از تدریس و ارشاد و موعظه و امامت در مسجد «الهادی» (واقع در خیابان سیّد علی خان) پرداخته و سرانجام پس از یک بیماری نسبتا طولانی در [12] جمادی الاولی سال 1407ق [مطابق با 16 دی 1365ش] در اصفهان وفات یافته و [در صحن آستانه حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) ] در قم مدفون گردید. [«حاشیه بر وقایة الاصول» از تألیفات اوست.(1) ]
استاد علی تجویدی فرزند میرزا هادی خان مختار تجویدی بن میرزا محمّدعلی سلطان الکُتّاب اصفهانی، از مشاهیر موسیقی دانان و آهنگسازان معاصر در سال 1298ش در تهران متولّد شد.
پدرش نقاش و موسیقی شناس هنرمند و شاگرد کمال الملک بود و زمینه فعالیت او را در موسیقی فراهم کرد. استاد تجویدی ابتدا نزد استاد پرویز یاحقی و سپس نزد استاد ابوالحسن صبا نواختن ویولن را آموخت و با دستگاه های موسیقی ایرانی آشنا شد. سپس نزد اساتیدی چون روح اللّه خالقی، عبداللّه خان دوامی، اسماعیل خان قهرمانی، اقبال آذر، سلیمان میرقاسمی، طاهرزاده، نورعلی برومند و عدّه ای دیگر به خوبی موسیقی
ص: 584
را آموخت. استاد تجویدی آهنگسازی خبره و چیره دست بود و ویلن و سه تار را استادانه می نواخت.
همکاری با واحد موسیقی رادیو، همکاری با برنامه گلها و اجرای ده ها اثر ماندگار، آهنگسازی برای بسیاری از خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی همچون: استان بنان، استاد قوامی، خواجه امیری، افتخاری و دیگران، تدریس در هنرستان عالی موسیقی دانشگاه هنر و کلاس های خصوصی و نگارش کتاب 10 جلدی: «ردیف و آواز موسیقی سنتی ایران» که 3 جلد آن به چاپ رسیده است، از مهم ترین فعالیت های استاد تجویدی است.
او هنرمندی متواضع و مردمی و خوش مشرب بود و سرانجام در اسفند 1386ش در تهران دیده از جهان فروبست ودر قطعه هنرمندان گورستان بهشت زهرای تهران در خاک آرام گرفت.(1)
علی شیرانی بیدآبادی متخلّص به «صحّت» فرزند هاشم بن کربلائی آقا، از شعرای توانای معاصر اصفهان در روز اوّل بهمن 1325ش در محلّه بیدآباد متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان صدیق اعلم و متوسطه را تا سیکل اوّل در دبیرستان حافظ ابونعیم و تا دیپلم را در دبیرستان کازرونی گذراند. سپس به سربازی رفت. پس از آن به استخدام بانک تجارت درآمد تا اینکه در سال 1377ش بازنشسته شد.
او از حدود 13 سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و تحت تربیت دائی خود عیسی قلی
ص: 585
شیرانی (متخلّص به «سالم») قرار گرفت. سپس به انجمن ادبی سعدی راه یافت و از راهنمایی استاد طلایی مدیر انجمن برخوردار شد. او در اغلب انجمن های ادبی اصفهان مانند سعدی، صائب، بیدل، دکتر سیاسی، مشتاق، فردوسی، حافظ و حکیم نظامی شرکت نموده و اکنون از اعضای فعّال انجمن ادبی صائب است. در شعر خود را پیرو سبک هندی (اصفهانی) می داند و به شعر صائب و شعرای این سبک اشتیاق فراوان دارد. دیوان اشعار او حدود چهل هزار بیت است ولی به چاپ نرسیده است ولی منتخبی از غزلیات او با عنوان «زلال زمزمه ها» به چاپ رسیده است.
او اوقات فراغت خود را به مطالعه خصوصا کتاب های ادبی و دیوان شعرای دوره صفویه می گذراند و در خط نستعلیق مشق می کند. وی حدود سه ماه نزد استاد فضائلی در خوشنویسی تعلیم دیده است.
این غزل از اوست:
ز موج گریه شد دامان ما گلپوش نیلوفر لبالب بود اینجا برکه ها از جوش نیلوفر
پر از عطر سکوتم با بهار ناله رنگین گل شیپوریش بین و لب خاموش نیلوفر
ز بس پیچیده دود آهم اشکم مانده ناپیدا مرا دریاست پنهان در ته سرپوش نیلوفر
فراتر سبز فکران راست فیض از گنبد نیلی میان آب جز آئینه کو بر دوش نیلوفر
زُلالان سحر سِیرند مست بزم سرسبزان به جز شبنم نغلطد صبح در آغوش نیلوفر
ص: 586
بهاری می کند دل را به پای جان دویدن ها تلاشی سبز دارد جوشش پرکوش نیلوفر
ز عشق است آنچنان در وادی ما عالم آبی که چون ما نیست رود نیل هم فرنوش نیلوفر
به چنگ ناز بگرفتست زلفت گردن دل را که شوخ است و دلآرا شاخ بازیگوش نیلوفر
زَ سُکر آبیش دادند دل را سبزی مینا که در پیمانه ما نیست جز سرجوش نیلوفر
به یاد زلف پرپیج و خَمَت در خویش می پیچد به غیر از حلقه شوق تو کو در گوش نیلوفر
خط سبز تو شد سطر سخن مستانه «صحّت» را کسی چون او نشد در این چمن مدهوش نیلوفر(1)
علی بن یحیی بن جعفر اصفهانی [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری] از سلیمان بن احمد طبرانی و ابوالحسن احمد بن قاسم بن ریان (در بصره) روایت نموده و ابوبکر احمد بن علی خطیب بغدادی و محمّد بن قیس اسدی از او نقل حدیث کرده اند.(2)
ص: 587
علی بن یحیی طهرانی اصفهانی [از محدّثین اصفهان در قرن دوم و سوم هجری] از قتیبة بن مهران آزادانی روایت می کند. [او از اهالی قریه «طهران» اصفهان است که امروزه از محلّه های اصفهان است و به «تیران و آهنگران» معروف است.(1) ]
علی بهرامی متخلّص به «بهرام» از شعرای معاصر اصفهان در شرکت پالایش نفت اصفهان به خدمت مشغول است و گاهی شعر می سراید و در شعر از معلومات آقای هادوی فرد (شهیر) بهره برده است. این سه بیت از اوست:
ای غم تو برو ز خانه من آتش مزن آشیانه من
باز آمده ای که خوش نشینی بر سینه پرفسانه من
همراه منی به هر کجا تو ای همسفر شبانه من(2)
میرزا علی قهفرخی ملقّب به «ثابت» از عرفاء و متصّوفه قرن سیزدهم هجری و از اهالی قصبه «قهفرخ» در چهارمحال بوده و از مشایخ سلسله نعمت اللهی است. شعر می سروده و در چهارمحال به دستگیری و ارشاد طالبین سیر و سلوک مشغول بوده است.
ص: 588
او کتابی موسوم به «تراجم» در بیان احوال سلسله تصوف در 87 بیت به نظم کشیده که در کتابخانه آستانه حضرت شاهچراغ در شیراز موجود بوده است.(1)
استاد علی اصفهانی، از هنرمندان زبردست دوره قاجاریه است. در اصفهان به شغل چاقوسازی مشغول بوده و چاقوها و قیچی های ساخته او از نظر ظرافت و استحکام شهرت زیادی داشته است.(2)
حاج سیّد علی حجازی دهاقانی، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1301ش در دهاقان متولّد شده و پس از مدّتی تحصیل، چند سالی آموزگار بوده و در سال 1320ش ضمن تدریس، در کارخانه زاینده رود اصفهان سمت حسابداری کارخانه را به عهده داشت. مردی متدیّن و باتقوا بوده و گاهی شعر می سروده و مجموعه ای از ادعیه و اشعار خود را به خط نستعلیق متوسّط نوشته و به عنوان «بهار قرآن» در سال 1363ش به چاپ رسانده است. از اوست:
به چشمی که شب ها به یادت نخفت به گوشی که حرف تو را می شنفت
به حق زبانی که جز تو نگفت به آن کس که این دُر به یاد تو سفت
مرا در حریم خودت راه ده به دل شوق و بر سینه ام آه ده(3)
ص: 589
علی خان بیگ اصفهانی متخلّص به «حسرت» شاعر ادیب [در قرن سیزدهم هجری[ در جوانی به تحصیل پرداخته و سپس به خدمت شاهزاده محمّدرضا میرزا افسر قاجار رسیده و وزارت او را در حکومت طالش و گیلان داشت. اما از آن مقام معزول و به شیراز رفت. امّا سرانجام از طرف دربار قاجار به طهران فراخوانده شده و راهی آنجا شد.
از اوست:
نزدیک تر از جانی و دوری ز بر ما از مایی و از ما به تو بسیار منازل
یکتایی و از توست ظهور همه اشیاء یک شمعی و از پرتو تو نور مشاعل(1)
سیّد امیر شمس الدّین علی حسینی خلخالی [از دانشمندان و فضلای قرن یازدهم هجری و ساکن اصفهان] شاگرد شیخ بهائی، مؤلف: «شرح خلاصة الحساب»(2) [نسخه ای از این کتاب به شماره 13704 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(3) ]
سیّد علی رامشه ای (رامشنی) جرقویه ای معروف به «سَعَری» خوشنویس هنرمند قرن
ص: 590
سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشته و در علم و ادب شاگرد سیّد حسن طباطبائی (ترسای رامشنی) است. از آثار او کتابت قرآن مجید است که در سال 1296ق آن را نوشته است. ظاهرا وی در اوایل قرن چهاردهم هجری در موطن خود روستای «رامشه» از توابع جرقویه اصفهان وفات یافته است.(1)
شیخ شهاب الدّین علی رجاء اصفهانی، از عرفاء و متصوّفه قرن هفتم هجری و از مریدان شیخ شهاب الدّین ابوحفص عمر سهروردی است. ابن بطوطه جهانگرد مراکشی هنگامی که وارد اصفهان شد به خانقاه علی به سهل آمد و با یکی از نوادگان او: شیخ قطب الدّین حسین بن شیخ ولی اللّه شمس الدّین محمّد بن محمود بن شهاب الدّین علی رجاء اصفهانی ملاقات کرد و مورد احترام و پذیرایی قرار گرفت.(2)
مولانا علی رویدشتی واعظ [از دانشمندان قرن هشتم هجری] از بزرگان دین و در وعظ و خطابه خوش صحبت و متین بود و به غیر از تفسیر و حدیث، شصت هزار بیت فارسی و عربی به یاد داشت. و تمام سلاطین آل مظفر معتقد به او بودند. پس از وفات در مقابر باغ مولائی در خارج یزد نزدیک دروازه کوشک نو مدفون شد.(3)
ص: 591
آخوند ملاّ علی ریزی لنجانی، عالم فاضل و فقیه زاهد، از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری و پیشوای دینی مردم قصبه ریز (زرین شهر فعلی) بوده است. او در برابر قدرتمندان و خوانین محلّی یار و پشت و پناه مردم فرودست بوده و علاوه بر آن مرجع حلّ مشکلات شرعی مردم آن ناحیه به شمار می رفته است. او از رفقاء و دوستان حکیم جهانگیرخان قشقائی بوده و پس از فوت، جهانگیرخان بر پیکر او نماز خوانده و او را در زادگاه خود به خاک سپرده اند.(1)
استاد میرزا علی زرگر، از هنرمندان قرن یازدهم هجری و از تبریزیان محلّه عباس آباد اصفهان است که به هنر زرگری در عهد شاه عباس کبیر شهرت داشت. پسرش میرزا مقیم جوهری از شغل پدری دست کشیده، به تجارت مشغول شد و از سفر هندوستان مکنتی اندوخت و در شاعری «جوهری» تخلّص می کرد.(2)
آقاعلی سیم کش، از شعراء و صنعتگران هنرمند قرن سیزدهم هجری است. او به شغل سیم کشی که عبارت از تهیّه سیم و مفتول از فلزات گرانبهاست (طلا و نقره و...) مشغول بوده و در محله شیش (شهیش) بیدآباد اصفهان سکونت داشته است. او از افراد خاندان
ص: 592
حاجی دوست محمّد (از تجّار معروف و از مریدان عالم مجاهد حاج ملاّ محمد شفیع خوئی) بوده است. او هرچند دیوان اشعاری داشته ولی اثری از آن به جای نمانده است. این شعر از اوست:
شاعری را ایاغ می باید حجره ای رو به باغ می باید
نه که خود را به غصّه بسپردن روی در جِیب غم فرو بردن
یا به اندوه خون دل خوردن سر به دفتر نهادن و مردن(1)
علی شفیعی نیک آبادی، محقّق کوشای معاصر در سال 1332ش در روستای یَنگ آباد (نیک آباد کنونی) در جرقویه متولّد شد. وی پس از طی تحصیلات ابتدائی و سربازی به استخدام کارخانه خودروسازی ایران ناسیونال در تهران درآمد و هم زمان با کار، در آموزشگاه شیخ بهائی تهران دوره راهنمایی تحصیلی را طی کرد. در سال 1356 به اصفهان منتقل گردید و در شرکت برق اصفهان در سمت تکنیسین برق فعالیت نمود و دوره متوسطه را در هنرستان فنی سروش گذراند او در سال 1385ش بازنشسته شد.
کتاب «گرکویه، سرزمینی ناشناخته بر کران کویر» اثر تحقیقی مهم او در شناخت تاریخ و فرهنگ منطقه جرقویه اصفهان در سال 1372 به چاپ رسیده و بار دیگر با حجم بیشتر و تحقیقات وسیع تر در سال 1378 چاپ شده است.
این شعر از اوست:
دیری است همگرایی یارانم آرزوست پیوند دشت و گلشن و جانانم آرزوست
ص: 593
پژمرده گشته باغ دلم زین گسستگی همچون هزار گلبن و بستانم آرزوست
با آن که سرخوشم به نواهای زنده رود پژواک های قاف و زاگرس و تفتانم آرزوست(1)
ابوالحسن علی شیرازی فستجانی [از محدّثین عامّه در قرن پنجم هجری است] به اصفهان وارد شده و نزد ابی المظفر عبداللّه بن شبیب ضبی اصفهانی قرآن آموخته و هم در این شهر وفات یافته است.(2)
دکتر علی صادقی، از پزشکان معاصر اصفهان. در سال 1311ش متولّد شده و دوره متوسطه را در اصفهان تحصیل کرد. سپس به دانشکده پزشکی اصفهان رفته و با اخذ درجه دکترا از آن فارغ التحصیل شده و به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان پرداخت.
کتاب های «تشخیص بالینی سمیولوژی و غدد مترشّح داخلی» و «بیماری های کلیه» از تألیفات اوست.(3)
ص: 594
میر سیّد علی صوتی یزدی، از شعراء و موسیقیدانان قرن یازدهم هجری. در فن موسیقی وارد بوده و سفری به حجاز نموده و سپس به هند رفته، مقتضی المرام به ایران بازگشت و مورد عنایت شاه عباس دوم قرار گرفته و سرانجام در سال 1078ق در اصفهان وفات یافته است.
از اشعار اوست:
از وجود من وجود هر گناهی قائم است می توان گفتن مرا پروردگار معصیت(1)
مولانا علی صورتی اصفهانی، از شعرای اصفهان در اواخر دهم هجری است. در اصفهان به معرکه گیری و صورت خوانی مشغول بود و «صورتی» تخلّص می کرد و صورت خوانی عبارت از نمایش صور ملائکه و عاصیان و شرح ماجرای آنها در حشر است.
علی صورتی، در عمر خود به فراق ناشی از مرگ فرزندش محمّدرضا مبتلا شد.
این شعر از اوست:
من آن صیدم که تیری خورده باشد من آن شامم که صبحش مرده باشد
ص: 595
من آن یعقوب پیر کوربختم که گرگی یوسفش را خورده باشد(1)
حکیم علی صوفی اصفهانی، دانشمند ادیب و فاضل، طبیب ماهر و حاذق، از بزرگان اوایل قرن یازدهم هجری.
در اصفهان به طبابت مشغول بوده و در شعر و ادب دستی داشته و از علوم دینی بابهره بوده است. تاریخ تولد و وفاتش به دست نیامد. این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «خرقه علی» به شکل کتاب کشکول است. 2. «شرح نهج البلاغه»، به فارسی که در سال 1004ق، کتابت شده است. این رباعی از اوست:
ما صورت خود به کاغذی ساخته ایم زین ره به خیال هرکسی تاخته ایم
این نغمه مستانه در این باغ نبود ما گوش به حرف هرکس انداخته ایم(2)
خواجه صدرالدّین علی طبیب، جدّ اعلای میرزا محمّدطاهر نصرآبادی مؤلّف تذکره نصرآبادی است. در اصفهان سمت حکمرانی داشته و بانی مدرسه و خانقاه میرزا ابوالقاسم نصرآبادی در نصرآباد است.(3)
[میرزا طاهر نصرآبادی در شرح حال خود نوشته است که جد اعلای او خواجه
ص: 596
صدرالدّین علی در زمان میرزا سلطان محمّد گورکان (که از طرف شاهرخ حاکم اصفهان بود) دارای اعتبار فراوان بوده و مالک آب و زمین بسیار بوده و سه مدرسه ساخته است: یکی در حوالی مسجد جامع قدیم که دارای کتیبه ای بوده که از بین رفته است. دیگری در محلّه باباقاسم و دیگری در نصرآباد و موقوفاتی بر آن معین نموده که در سردر مدرسه بر روی چوب نوشته و حکّاکی کرده بودند که شامل تمامی نصرآباد و چند محل در اطراف آن و تمامی قریه بیدهند گلپایگان و دودانگ خوانسار.(1)
متأسفانه قسمت های مهمی از کاشیکاری ها، تزئینات و کتیبه های نفیس و ساختمان قدیم خانقاه و مدرسه نصرآباد در تعمیرات و تغییرات سال های اخیر از بین رفته است. شرح مفصّل تزئینات هنری و خصوصیات معماری این اثر را مرحوم استاد دکتر هنرفر در کتاب خود آورده اند.(2) ]
صدرالدّین علی اصفهانی (معروف به «صدرعلیا») از اطباء ماهر عهد صفویه است. از تولّد و وفات و اساتید او اطلاعی در دست نیست. وی مؤلف کتابی در طب به فارسی موسوم به «ادویة العین منتخب از مجرّبات صدرعلیا طبیب اصفهانی» است که به شماره 4/13449 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است و ظاهرا در اواخر قرن دهم هجری کتابت شده است.(3)
ص: 597
از مدفونین امام زاده ابراهیم (در قریه زمان آباد، معروف به نرمی، نزدیک دولت آباد) حاج ملاّ علی عاشق آبادی، از شاگردان آقا سیّد محمّدباقر درچه ای(1) [است.
شیخ علی عاشق آبادی، از علماء و مدرسین فقه و اصول، عالمی بااستعداد و پرحافظه و خوش بیان بود. در مدرسه نیم آورد و جدّه بزرگ فقه و اصول را درس می داد. بسیاری از فضلاء در حوزه درس او حاضر شده و هم اکنون در قم به تدریس اشتغال دارند. خود آن مرحوم نزد شیخ محمّدحسین فشارکی، سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، حاج میرزا محمّدصادق یزدآبادی (خاتون آبادی) و سایر علماء درس خوانده بود.
شیخ هبة اللّه هرندی، شیخ محمّدعلی حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی، شیخ احمد فیاض سدهی، حاج سیّد مصطفی مهدوی،(2) (سیّد نصراللّه درچه ای و سیّد احمد منتظری مهریزی) (3) نزد او درس خوانده اند.
او در سال 1309ش در سن 40 سالگی وفات نمود و در قبرستانی در جاده انوشیروان دفن شد. در زمان محمّدرضا شاه پهلوی جاده را از آن قبرستان گذرانیده، خیابان کشیدند و آن قبرستان از بین رفت.
پسرش شیخ محمّدرضا عاشق آبادی که از وعاظ اصفهان و عاشق آباد است، در سال 1302ش متولّد شده و نزد شیخ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی، فیاض سدهی و سیّد علی اصغر برزانی درس خوانده و فعلاً در مدرسه
ص: 598
چهارباغ حجره دارد و به بیماری قند مبتلا شده است.]
دکتر علی غیور، طبیب و شاعر ادیب معاصر در سال 1309ش در نجف آباد متولّد شد و تحصیلات خود را تا اخذ دکترای پزشکی ادامه داد. در سرودن شعر طبعی روان دارد و «غیور» تخلّص می کند. از اوست:
متاع عشق تو را گر به زر خرید رقیب مکن معامله چون من به جان خریدارم
در این زمانه که هر کسی به سیم و زر دل داد منم که دل به کف آورده پیش دلدارم(1)
خواجه غیاث الدّین علی اصفهانی متخلّص به «فراقی» شاعر و ادیب توانا در اواخر قرن دهم هجری. مردی دیندار و متقّی و پرهیزکار بود. گاهی شعر می سرود.(2) او کتابی در شیوه نامه نگاری و انشاء نوشته که به «دستور نامه نگاری» یا «منشآت» معروف است و نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و نسخه دیگری نزد دکتر اصغر مهدوی در تهران موجود است.(3)
این رباعی از اوست:
تا چند به یاد تو هماغوش شوم تا کی به خیالی ز تو خاموش شوم
ص: 599
ترسم که ز امتداد ایام فراق یکباره ز خاطرت فراموش شوم
آقا شیخ علی فقیه فریدنی، عالم فاضل ادیب [از علمای قرن چهاردهم هجری] در فریدن متولّد شده و نزد ملاّ صالح چادگانی تحصیل نمود. سپس به اصفهان آمد و در درس آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ محمّد کاشانی، جهانگیرخان قشقائی، آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبادی [و شیخ اسداللّه حکیم قمشه ای] حاضر شد و در مدرسه جدّه [«فرائد» و «متاجر» و «شرح تجرید» علاّمه و «منظومه» را] تدریس نمود.
در اواخر عمر در اداره اوقاف به فعالیت پرداخت و رئیس دادگاه تحقیق اوقاف اصفهان شد. او سرانجام در 3 ذیحجه 1373ق وفات یافت و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
ملاّ علی اورگانی لنجانی اصفهانی متخلّص به «فنا»، از شعراء و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری. در نوجوانی به اصفهان آمده به تحصیل پرداخت. همچنین خطوط شکسته، ثلث، رقاع و نسخ را مشق نمود و آنها را خوش نوشت.
او پس از آزارها و سختی هایی که از بدخواهان دید به واسطه آقا میر سیّد محمّد امام جمعه، به دستگاه منوچهرخان معتمدالدوله راه یافت و با سرودن قصایدی او را مدح کرد. همچنین در مدح حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی اشعاری سرود. از سال وفات او اطلاعی در دست نیست.
او «تذکره مدایح المعتمدیه» تألیف میرزا محمّدعلی مُذَهِّب اصفهانی متخلّص به
ص: 600
«بهار» را با مختصر تغییراتی رونویس کرده و به نام خود کرد و به منوچهرخان معتمدالدوله تقدیم داشت!
ملاّ علی (فنا) بن اسماعیل اصفهانی که از خوشنویسان و کاتبان نیمه اول قرن چهاردهم هجری است و در مسجد سرخی اصفهان ساکن بوده به احتمال قوی از نوادگان اوست.(1)
حاج میرزا علی فقیهی خوراسکانی، عالم فاضل صالح متوفی به سال 1380ق و مدفون در تکیه ملک در تخت فولاد اصفهان. این شعر بر سنگ قبر او نوشته شده است و سروده خود اوست:
سمّی شاه ولایت برفت از دنیا به عشق دیدن مولای خود سوی عُقبی
تمام عمر به وعظ و مصائب شه دین بُد اشتغال وی آنکه ز روی صدق و یقین
بُدی نبیره زهرا ز نسل دختر او خدای بخش ز رحمت پدر و مادر او
نداشت توشه ره جز امید غفّور اِله که ما خَلَق همه باشند فقیر آن درگاه
هزار و سیصد و هشتاد بود از هجرت که بار بست به جنّت حَقَّش کند رحمت
حاج سیّد علی قاضی عسکر، از علماء معاصر اصفهان در 5 خرداد 1333ش (مطابق با 23 رمضان 1373ق) در اصفهان متولّد شد و از 15 سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد شهید سیّد حسن بهشتی نژاد و مرحوم حاج آقا طه کافی دروس مقدماتی را
ص: 601
فراگرفت. سپس به قم رفته و نزد حضرات آیات: ستوده، خزعلی، شهید مطهری، مشکینی، فاضل لنکرانی، میرزا جواد تبریزی و جوادی آملی تا مرحله خارج ادامه تحصیل داد.
او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (در سال 1357ش) از مبارزان و فعالان انقلابی و از طرفداران امام خمینی بود و پس از پیروزی انقلاب از کسانی بود که تدوین و تنظیم پیش نویس اساسنامه نهاد نمازجمعه را برعهده داشت. سپس به عنوان عضو شورای مرکزی ائمه جمعه و مسؤول امور فرهنگی دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه و پس از رحلت امام خمینی (سال 1368ش) با حکم رهبر انقلاب به عضویت شورای سیاست گذاری ائمه جمعه منصوب شد.
او در سال 1372ش دانشکده علوم حدیث و کتابخانه تخصصی آن را تأسیس کرد. همچنین سال های متمادی در امور حج فعال بود و در بعثه امام خمینی و رهبری انقلاب آیت اللّه خامنه ای در پست های مختلف به خدمت مشغول بوده است که تأسیس مرکز تحقیقات و کتابخانه تخصصی و موزه حج از فعالیت های مهم او به شمار می روند.
او در سال 1376ش به عنوان امام جمعه موقت اصفهان منصوب شد و تا 5 سال به اقامه نماز جمعه پرداخت. رهبری انقلاب در سال 1388 وی را به عنوان نماینده رهبری و سرپرست حجاج ایرانی منصوب کرد.
آقای قاضی عسکر عالمی دانشمند و محققی پرکار به شمار می رود که علاوه بر تألیف 16 جلد کتاب و نوشتن ده ها مقاله، مجلات تخصصی میقات حج، میقات الحج، فرهنگ زیارت و علوم الحدیث را مدیریت کرده است.(1)
ص: 602
درویش [علی] قائنی، شاعر ادیب در اصفهان ساکن بوده و به تحصیل علوم دینی می پرداخته و به خوش طبعی و سلاست شعر موصوف بوده است و او را «ملاّ درویش» می گفته اند. وفاتش را در سال 1185ق نوشته اند [و این اشتباه است زیرا به همراه معتمدالدّوله نشاط (متوفی 1234ق) در اوایل قرن سیزدهم هجری سفری به شیراز داشته است.
از اوست:
من و رقیب نشستیم هر دو بر راهت به جانب که افتد تا ز راه لطف نگاهت(1) ]
ملال علی کُهیازی (شیخ الاسلام) ، عالم فاضل زاهد متّقی. در روستای کُهیاز اردستان متولّد شد و در اصفهان نزد علمای عالیقدر حوزه شیخ محمّدتقی آقانجفی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، شیخ مرتضی ریزی و آقا سیّد مهدی درچه ای کسب فیض نمود.
او عمر خود را به عبادت خدا و تبلیغ دین و عمل به دستورات قرآن کریم و خدمت به خلق خدا گذراند و سرانجام در سال 1375ق وفات یافته و نزدیک مزار ملاّ اسماعیل خواجوئی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
ص: 603
آخوند ملاّ علی لنجانی اصفهانی متخلّص به «بهمن» و ملقّب به «بهمن علی» [از عرفاء و علماء اواخر دوره قاجاریه.
در جوانی برای تحصیل به عتبات عالیات رفته و در نجف اشرف به اجتهاد نائل شد و سپس به سیاحت پرداخت] و به شیراز رسید و به «رحمت علی شاه» دست ارادت داد. پس از وفات او به «حاج محمّدکاظم سعادت علی شاه اصفهانی» پیوسته و به «بهمن علی» ملقّب شد. [پس از مهاجرت «سعادت علی شاه» جهت تعلیم فرزندانش همراه او راهی تهران شد. و پس از وفات مراد و شیخ خود، با حاج ملاّ سلطان محمّد گنابادی تجدید عهد کرد و] در زاویه حضرت عبدالعظیم در شهرری معتکف گردید و در ماه صفر 1309ق وفات نمود و جنب مزار شیخ خود «سعادت علی شاه» مدفون شد.(1)
[این شعر از اوست:
گر ساکن میخانه و گر سوی کنشتیم ما دامن معشوق خود از دست نهشتیم
در کعبه و بتخانه و در دیر و کلیسا جز یار ندیدیم به هر جای که گشتیم
ما طالب اوییم که اندر تک و پوئیم گر قاعد بحریم و اگر سائر دشتیم(2) ]
مهندس علی محمودیان، از طراحان فرش و مرمّت گران نقاشی در عصر حاضر در سال 1326ش در جونقان از توابع استان چهارمحال و بختیاری متولّد شد و پس از طی
ص: 604
تحصیلات ابتدایی به اصفهان آمد و در هنرستان هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت. ابتدا زیر نظر استاد جزی زاده طراحی را شروع کرد. سپس از اساتیدی چون عیسی بهادری، رضا ابوعطا و مصور الملکی بهره گرفت و در کنار آن در زمینه طراحی فرش نزد استاد احمد ارچنگ شاگردی کرد.
او پس از اتمام سربازی به استخدام دفترفنی سازمان ملّی حفاظت آثار باستانی درآمد و به دنبال همکاری با مؤسسه ایتالیائی ایزمئو، به ایتالیا رفت و در رشته مرمت آثار لیسانس گرفت. او در بسیاری از مرمت ها به عنوان کارشناس مرمّت آثار نقاشی فعالیت نموده و پس از بازنشستگی به رشته طراحی فرش بازگشت.(1)
علی مدرّس شهرضائی از شعرای معاصر است. در جلد دوم تاریخ تجدید حیات ایران این اشعار را بدو نسبت داده است:
می رسد روز سعادت شاد و خرسندیم ما غرقه در خون همچو گل در حال لبخندیم ما
بهر خوشبختی خود طرح نو افکندیم ما ریشه بیگانه از این خانه برکندیم ما
خانه خود را دلازین پس خداوندیم ما(2)
ص: 605
دکتر علی مستشفی در سال 1317ق در قریه حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد گردید. در اصفهان و طهران تحصیل نمود. از اطبای حاذق به شمار می رفت. در شب 11 جمادی الاولی سال 1373ق در طهران وفات یافت.
کتب زیر از اوست:
1. «ازدواج و حفظ الصّحه»2. «وبائیه» که آن را به اتفاق دکتر رضا بصیر نوشته است.(1)
میر سیّد علی حسینی اصفهانی متخلّص به «مشتاق» شاعر ادیب و از بزرگان شعراء و ادباء [در قرن دوازدهم هجری] در حدود سال 1100 متولّد شد. از سادات عباس آباد اصفهان است. انجمن ادبی داشته و در برگشت سبک نامطلوب هندی به سبک عراقی رنج ها برده تا بالاخره به کمک دوستان و شاگردان خود [از جمله: آذر، هاتف، صهبا، صباحی، عاشق، رفیق، نصیر، طبیب، درویش عبدالمجید، صبوح و شعله] موفّق گردیده است.
مشتاق در سال 1171ق وفات یافته است. در مقدمه دیوان مشتاق درباره آرامگاه او گوید: در تکیه شیخ زین الدّین اصفهان به خاک رفت. تاکنون تکیه ای به نام شیخ زین الدّین در اصفهان نمی شناسیم و محل قبر مشتاق را نیز به طور قطع نمی دانیم. در بین مردم مشهور بوده که قبر مشتاق در تکیه آقا رضی (سیّد رضی الدّین محمّد شیرازی) در
ص: 606
تخت فولاد است. ولی آثار قبر مشهود نیست.
مادّه تاریخ وفاتش را «رفیق اصفهانی» چنین گفته است:
بهر تاریخ او نوشت «رفیق» «جای مشتاق در جنان بادا»
دیوان اشعار او حدود سه هزار بیت بوده و آذر و هاتف و صهبا آن را جمع آوری و تنظیم کرده اند. نسخه های زیادی از این دیوان در کتابخانه ها موجود است. آقای حسین مکّی دیوان او را تصحیح کرده که چندین بار به چاپ رسیده است.(1)
این شعر از اوست:
[بس شیشه دل ها که شکستی ای عشق بس رشته جان ها که گسستی ای عشق
دست همه را ز پشت بستی ای عشق دستی ای عشق و پشت دستی ای عشق]
دلم دانسته در دام تو افتاد تو پنداری که صید غافلی بود
تاج الدّین علی معلّم، از خوشنویسان اصفهان در قرن دهم هجری است. از او کتیبه ای به خط ثلث بر روی کاشی در ایوان جنوبی مسجد جامع اصفهان موجود است که در
ص: 607
حدود سال 938ق نوشته شده است.(1)
میرعلی معمار، از هنرمندان و خوشنویسان اصفهان در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است. از او کتیبه ای کاشیکاری به خط ثلث و مورّخ به سال 1002ق وجود دارد که رقم آن «کتبه میرعلی معمار» است. این کتیبه در ایوان جلوی امامزاده ابراهیم در روستای کاج از توابع براآن اصفهان واقع شده است.(2)
ملاّ علی میرزا، کتابفروش فاضل [در اواخر دوره قاجاریه] عموم فضلاء اصفهان خواهان کتاب های او بودند و با او مراوده داشتند. او علاوه بر کتابفروشی در زمان حاج سیّد جعفر بیدآبادی (فرزند سیّد حجة الاسلام) مؤذن مسجد سیّد اصفهان بوده است.(3)
خواجه صدرالدّین علی نصرآبادی، بانی تکیه و خانقاه نصرآباد، که از بین رفته و فعلاً قسمتی از سردرب آن باقی است.(4) میرزا محمّدطاهر نصرآبادی مؤلف «تذکره نصرآبادی» از اعقاب اوست و در مقدمه تذکره از جدّ خود یاد کرده است.
ص: 608
حاج ملاّ علی نوری (اعمی) ، عالم فاضل جلیل القدر از علمای قرن چهاردهم هجری، در قمشه (شهرضا) متولّد گردید و از سن صباوت که خواندن و نوشتن را فراگرفت، فاقد بینائی چشم ظاهری گردید. سپس در فقه و اصول تحصیل کرد. در علوم غریبه نظیر اعداد و طلسمات مهارت داشت. او از فضلاء مورد احترام علمای شهرضا و اصفهان بوده و از جمله آخوند ملاّ حسین فشارکی در سال 1347ق و آقا سیّد محمّدشریف تقوی شیرازی به او اجازه روایت و نقل احادیث داده اند.
وی سال ها در شهرضا به تدریس مقدّمات و سطح مشغول بود. زندگی را با قناعت و شکر و رضا سپری می نمود و در تقویت روح به صوم و سلوک و اذکار قلبی می پرداخت.
ده ها تن از فضلای برجسته شهرضا نزد او تحصیل کرده و کسب معرفت نموده اند از جمله: حاج سیّد علی حجازی و حاج شیخ مظفر فرزانه.
وی سرانجام در سال 1365ق وفات یافته و در صحن مقبره سیّد خاتون شهرضا مدفون شد. مرحوم محمّدحسین مدرسی اسفه ای متخلّص به «قانع» ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
گفت «قانع» بسال تاریخش رفته نوری بجنب نورانی(1)
1365
ص: 609
علی اشرف بن محمّدقاسم اصفهانی [کاتب نستعلیق نویس قرن دوازدهم هجری] در 4 جمادی الثّانی 1174ق کتابت نسخه ای از زادالمعاد علاّمه مجلسی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده و کتاب به شماره 628 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.
روی برگ اوّل این جمله دیده می شود: ««اعمال السنه» للعلامه المیر علی اشرف بن المولی محمّدقاسم الاصفهانی و هو کتاب نفیس جدّا فرغ من تألیفه سنة 1170»(1) و این گفته اشتباه محض است. [و کتاب همان «زادالمعاد» تألیف: علاّمه مجلسی است.]
علی اصغر اصفهانی، از صنعتگران هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او در شمشیرسازی و فلزکاری زبردست بوده است. از آثار او شمشیر بسیار زیبا و هنرمندانه ای است که در سال 1189ق برای کریم خان زند ساخته است.(2)
دکتر علی اصغر اعتمادی دانشمند و محقّق معاصر در سال 1293ش در اصفهان متولّد شد و در این شهر تحصیلات ابتدائی و متوسّطه را انجام داده و سپس در رشته علوم، به تحصیل در دانشگاه تهران مشغول شد و پس از اخذ لیسانس و انجام خدمت سربازی به تدریس در دبیرستان های اصفهان پرداخت. چندی بعد در رشته زیست شناسی در
ص: 610
دانشکده پزشکی اصفهان ادامه تحصیل داده و دکترا اخذ نمود و به تدریس در آنجا پرداخت.
کتاب های: 1. «گیاه شناسی» 2. «راهنمای کارهای عملی زیست شناسی جانوران»3. «کارهای آزمایشگاهی بیولوژی گیاهی» از آثار اوست.
سیّد علی اصغر هاشمی متخلّص به «بقا» از شعرای معاصر اصفهان در سال 1335ش در روستای امین آباد شهرضا متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در شهرضا و متوسطه را در تهران (در کنار کار در کارگاه فرش) انجام داد. در نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. او در سال 1362ش به اصفهان بازگشت.(1)
استاد حاج علی اصغر صنیعی آباده ای فرزند احمد، هنرمند معاصر، در منبّت کاری و معرّق چوب استاد بوده است. در سال 1314ش متولّد شده و در 8 مهرماه 1372ش در اصفهان درگذشت و در قطعه هنرمندان واقع در قبرستان باغ رضوان به خاک سپرده شد. او یکی از هنرمندانی است که به همراه استاد محمّد گلریز خاتمی کارهای منبّت و خاتم کاخ مرمر در تهران را انجام داد.(2)
ص: 611
سیّد علی اصغر میر محمّد صادقی فرزند سیّد جعفر، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریّه] ساکن در قریه زمان آباد بُرخوار اصفهان و امام جماعت و پیشوای اهل محل بود. در جمعه 20 شعبان 1331ق وفات یافته و در حرم امامزاده نرمی [در زمان آباد[ مدفون گردید.(1)
علی اصغر بن حسن فومنی جیلانی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] در سال 1227ق «شرح هیئت» قوشچی تألیف: مصلح الدّین لاری را در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان کتابت نموده است. نسخه به شماره 907 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)
علی اصغر افرهی متخلّص به «کافی» فرزند میرزا حسن خان شیرازی، از کارمندان اداره دارایی اصفهان بوده و گاهی شعر می گفته است.
از اوست:
آن شنیدم که گفت برزگری با خداوند مال بی هنری
کای به جاه و جلال خود مغرور وی شده از طریق معرفت دور
ص: 612
ای نکوهیده خوی بی فرهنگ همچو طبل تهی پر از آهنگ
هیچ دانی ز چیست سیم و زرت این همه حشمت و جلال و فرت
سیمت از اشک دیدگان من است زرت از خون طفلکان من است
صبحگاه آن که خوش به بستر ناز بوده ای با پری رخی دمساز
موسم دی به فصل تابستان بوده ام من به سوی دشت روان
شب و روزم گذشته با غم و رنج تا که حاصل مراشد این همه گنج
چون زنی مایه حیات تو راست اینقدر نخوت و غرور چراست
گر که خواهی که رستگار شوی بایدت نیک و راستکار شوی
نیست مردی و رسم دینداری که دلی را ز خود بیازاری
علی اصغر بن حاج محمّدحسن نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1225ق کتابت سه مُجَلَّد کتاب «تذکرة الفقهاء» علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه به شماره های 3328 و 3329 و 3330 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
آقا سیّد علی اصغر برزانی (مدرس نجفی) فرزند سیّد محمّدحسین حسینی برزانی، عالم فاضل زاهد، فقیه مجتهد محقّق [از علماء و مدرسین عالیقدر اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق در اصفهان متولّد شده و نزد جمعی از علماء اصفهان از
ص: 613
جمله: آقا سیّد محمّدباقر درچه ای تحصیل کرد. سپس در نجف اشرف از محضر درس آیات عظام: آقا ضیاءالدّین عراقی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره برده و به مقام عالی اجتهاد نائل شده و به اصفهان مراجعت نمود.
او سال ها در مدرسه چهارباغ و مدرسه صدر بازار تدریس می نمود. و در تدریس کتاب «قوانین الاصول» استاد منحصر به فرد و بی نظیر و در تدریس «فرائد» فرید و وحید بود.
وی در روز جمعه 17 ذیقعدة الحرام سال 1395ق [مطابق با 30 آبان 1354ش[ وفات یافته و در تکیه صاحب روضات در تخت فولاد مدفون شد.(1)
[مشارٌ الیه داماد شاعر و عالم ادیب ملاّ محمّدکاظم مروّج بیدآبادی است. «بَرزان» قبلاً از دهات ماربین در غرب اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و در شمار محلاّت اصفهان است. «برز» به معنی کشت و زرع و زمین زراعتی است. حاشیه جنوبی اصفهان به «بَرز رود» جِی معروف بوده و دهی به همین نام «برز رود» از توابع شهرستان نطنز است.]
علی اصغر بن زین العابدین نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در ذیقعده 1256ق کتاب «شرح منظومه خلاصة الابحاث» [تألیف:] شیخ محمّدفاضل مشهدی را نوشته است که ضمن مجموعه شماره 4332 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(2)
او در سال 1265ق رساله «عیشة راضیه» مرحوم آقا سیّد محمّد شهشهانی را به خط
ص: 614
نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7340 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
شاید کاتب شاگرد مرحوم شهشهانی باشد.
[همچنین] در قرن 13 مجموعه ای شامل چند رساله را به خط نسخ نوشته که به شماره 3740 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)
علی اصغر بن عبدالجبّار اصفهانی [از فضلای قرن سیزدهم هجری] بین سال های 1265 و 1273ق کتاب «السّامی فی الاسامی» میدانی را با چند نسخه تطبیق نموده و لغات عربی را از «قاموس» و ترجمه آن و لغات فارسی آن را از «برهان» استخراج و تصحیح نموده (و بنا به قول آقای منزوی گاهی تصحیف) و در طهران به چاپ سنگی منتشر ساخته است.(3)
دکتر علی اصغر انصاری [فرزند علی]، طبیب ماهر. [در سال 1300ش در اصفهان متولّد شد. او از دانشگاه اصفهان و شیراز تخصص چشم پزشکی گرفت و دوره طبّ قانونی را در دانشگاه پاریس گذراند و همچنین در رشته قضایی دارالفنون تهران تحصیل کرد. سپس در خدمت دادگستری در مشاغل مختلف از جمله دادستان کل در استان های فارس، کرمانشاه و اصفهان خدمت نمود. آخرین سمت او ریاست یکی از
ص: 615
شعب دیوان عالی کشور و رئیس پزشکی قانونی کشور بود. وی به زبان های انگلیسی و فرانسه کاملاً مسلّط بود و اطلاعات زیادی در تاریخ ادبیات فارسی و علم انساب داشت. از او مقالاتی درباره «تراخم» موجود است.(1) ]
وی در سال 1387ق وفات یافته و در اراضی غربی تکیه بابا رکن الدّین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش را شاعر توانا و ادیب گرانقدر میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (بُرنا) گوید:
زد رقم سال وفاتش «برنا» «دکتر انصاری ما شد ز جهان»(2)
سیّد علی اصغر بن محمّدقاسم [بن علی عسکر بن قاسم بن علی] طباطبائی زواره ای، [عالم فاضل جلیل، از سادات طباطبایی مدینة السادات زواره است. پدرانش از زواره به کاشان مهاجرت کردند و صاحب عنوان در کاشان متولّد شده و جهت تحصیل به اصفهان آمد و نزد عدّه ای از اعلام آن شهر خصوصا ملاّ علی اکبر اژه ای تحصیل کرد. وی در چهارشنبه 20 ذی القعده 1235ق کتاب «مفاتیح الشرایع» را به خط نسخ کتابت کرد.(3) ]
او در سال 1229ق کتاب «زبدة المعارف» استادش اژه ای را به خط نسخ نوشته که به شماره 3952 در کتابخانه مجلس شورای ملی ایران موجود است.(4)
ص: 616
علی اصغر بن محمّدکریم نصرآبادی جرقویه ای، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. او در 13 رجب 1253ق کتاب «جنّات الوصال» نورعلی شاه اصفهانی را به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 6315 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(1)
استاد علی اصغر صانعی پور فرزند آقامحمّد، از هنرمندان توانای معاصر در اول اردیبهشت 1300ش در محلّه «شیش» بیدآباد اصفهان متولّد شد و در این شهر تحصیل در مکتب خانه و سپس ابتدائی و متوسّطه را انجام داد. از حدود 8 سالگی نزد استاد یداللهی به فراگیری رسم و گره (از تزئینات هنری نقاشی) مشغول شده و پس از آن گچبری را آموخت. همچنین نزد استاد حسین خوشنویس زاده، مینیاتور، سوخت، تذهیب و تشعیر را یاد گرفت و از تجارب اساتید نقاشی اصفهان حاج مصور الملکی، میرزا آقا امامی و میرزا عبداللّه مصوّر طاهری بهره گرفت. و در تهیه رنگ و روغن کمان، طلاکوبی نقاشی آبرنگ و رنگ روغن مهارت به سزایی یافت.
او در سال 1318ش به تهران رفت و از تجارب استاد حسین بهزاد بهره گرفت.
او پس از بازگشت به اصفهان در کنار نقاشی، به دکورسازی برای صحنه های نمایش پرداخت و به تئاتر اصفهان خدمات ارزنده ای نمود. همچنین با علاقه ای که به تئاتر داشت، به همکاری با هنرمندان نمایش پرداخت و چندین نمایشنامه نوشت و در
ص: 617
طراحی لباس، گریم و ماکت سازی برای نمایش فعالیّت نمود.
او در نقاشی از رنگ های سنّتی به جای رنگ های شیمیایی و به شیوه سنّتی، از روغن کمان برای نقاشی روغنی استفاده می کرد و در مینیاتور صاحب سبک مخصوص بود و به خاطر آثار هنرمندانه خود چندین تقدیرنامه از مقامات استانی و کشوری دریافت نمود.
استاد صانعی در هفتم آذر 1383ش بدرود حیات گفت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان (قطعه نام آوران) به خاک سپرده شد.
از آثار ارزنده او نقاشی های تزئینی هتل شاه عباس اصفهان است. بسیاری از آثار او در نمایشگاه هایی در ایران، انگلستان، فرانسه، آلمان و ایالات متّحده آمریکا به نمایش گذاشته شده است. او شاگردان زیادی پرورش داده و سال ها در مراکز هنری و دانشگاهی خصوصا دانشکده پردیس اصفهان و دانشگاه هنر تهران به تدریس نقاشی و راهنمایی هنرجویان مشغول بوده است.(1)
سیّد علی اصغر قریشی فرزند سیّد محمّد، عالم فاضل جلیل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1276ش در روستای «ونک» سمیرم متولّد شد. در نوجوانی به اصفهان آمد و نزد علمای این شهر خصوصا حکیم جهانگیرخان قشقائی و آخوند ملاّ محمّد کاشانی تحصیل کرد، آنگاه به دهاقان رفت. او در نواحی سمیرم و بختیاری به تبلیغ دین مشغول بود و از طرف آیت اللّه بروجردی مسؤول پاسخگویی به مسائل شرعی و جمع آوری وجوهات بود.
ص: 618
سرانجام در سال 1322ش در روستای «سونک و بوگر» از توابع لُردگان درگذشت و همانجا مدفون شد.(1)
علی اصغر بن بابا مرتضی اصفهانی [از خوشنویسان قرن یازدهم و دوازدهم هجری[ در سال 1078ق کتاب «الزّوراء» تألیف: ملاّ جلال دوانی را کتابت نموده و نسخه ضمن مجموعه شماره 649 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)
[همچنین در سال 1115ق «گلشن خیال» تألیف: میرزا محمّدطاهر نصرآبادی را کتابت کرده است و به شماره 1/12144 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3) ]
علی اصغر چهارمحالی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در تاریخ شنبه 23 محرّم 1235ق کتابت نسخه ای از «نهایة الوصول الی علم الاصول» تألیف: علاّمه حلّی را به خط نسخ به پایان رسانیده است و نسخه تصحیح شده و به شماره 1927 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)
ص: 619
علی اصغر دهنوی از فضلاء و نویسندگان کتاب در قرن سیزدهم هجری بوده است. از آثارش کتابت نسخه ای است از: «شرح نفیسی» که کتابت آن را در ربیع الاوّل سال 1262ق به خط نسخ به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 22460 (1522) در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد مقدس موجود است.(1)
ملاّ علی اصغر قهپایه ای اصفهانی، شاعر ادیب [از شاعران قرن یازدهم هجری] در شیراز ساکن بوده و همانجا فوت شده است. شاعری ملایم طبع و نمکین و خوش صحبت بوده و در زمان وزارت محمّدخان، تصدی محال حومه شیراز را به عهده گرفته است.
از اوست:
بی وفا دلبر ما حرف وفا نشنیده است جز جفا نام دگر نام خدا نشنیده است(2)
علی اکبر اصفهانی، از خوشنویسان خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری است. از او دو قطعه خوشنویسی، به تاریخ 1266ق به خط نستعلیق خوش در کتابخانه سلطنتی سابق در تهران موجود است.(3)
ص: 620
علی اکبر بیک ارمنی اصفهانی، مؤلّف رساله «شناخت» در شرح آزارهایی که از ارمنیان به او رسیده است. کتاب اعتراف نامه مانند است. نسخه فیلم آن به شماره 3024 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(1)
میرزا علی اکبر اصفهانی قائنی، شاعر ادیب. معاصر نادرشاه افشار بوده و بیرجندی در «بغیة الطالب» (در شرح حال علمای قائن) او را نام برده است.
وی را تألیفاتی است از جمله:
1. «مقامات حسینی» منظومه فارسی در دوازده هزار بیت که نسخه ای از آن در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است. 2. «مناقب الشیعه» منظومه ای به فارسی در دوازده هزار بیت.(2)
آخوند ملاّ علی اکبر بن ابراهیم خوانساری اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقی [از علمای قرن سیزدهم هجری] از خواص اصحاب و شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بوده و از محضر سیّد صدرالدّین محمّد عاملی و حاج سیّد محمّد قصیر در وقتی که در اصفهان سکونت داشته بهره برده و احتمالاً درک محضر مرحوم بحرالعلوم را نیز
ص: 621
نموده است و ظاهرا از آقا شیخ محمّدتقی بن ابی طالب اردکانی نیز بهره های علمی یافته و از مرحوم صدر و آقا سیّد محمّد قصیر مجاز بوده و حاج سیّد شفیع جاپلقی از او اجازه داشته است.
مرحوم جاپلقی در روضة البهیه درباره او می نویسد: «و من مشایخ المعاصرین الّذین استجزت منهم و اجازتی العالم العامل الزّاهد المحقّق المدقّق الاخ المسدّد و الرّفیق الممجد الاکبر آخوند ملاّ علی اکبر الخوانساری اصلاً الاصفهانی موطنا».
مرحوم سیّد حجة الاسلام در اوایل امر در مسجد میرزا باقر (در محلّه بیدآباد) اقامه جماعت می نمود و چون مسجد سیّد را بنا کرد مرحوم مولی علی اکبر را به جای خود نصب نمود و پس از فوت صاحب عنوان، فرزند او آخوند ملاّ حسین و پس از مرگ او مرحوم آقا کمال الدّین فرزندش به جای او امامت می نمود.
او سرانجام در سال 1271ق وفات یافته و جنازه به نجف اشرف منتقل شده و در وادی السّلام مدفون گردید.
کتب و رسایل زیر از تألیفات صاحب عنوان است:
1. «ادعاء المریض الطّلاق فی حال الصّحه» و آن را به دستور استادش سیّد حجة الاسلام تألیف نموده و کتابت نسخه در 24 شعبان 1247ق پایان یافته است.2. «اعطاء بدل المغصوب ان فقد» که در محضر سیّد حجة الاسلام طرح شده و تاریخ نسخه ذی القعده 1264ق می باشد.3. «حجیّت ظن مجتهد مطلق نه مجتهد متجزی» در اصول، به عربی و استدلالی مفصّل در 9 مقدمه و 3 وجه نسخه به خط فرزند مؤلف مولی محمّدحسین بن مولی علی اکبر از روی خط مؤلف نوشته شده است.4. «حجیّت ظن» از تقریرات آقا سیّد محمّدتقی اردکانی5. «الزکوة» فقه استدلالی متوسّطی است.6. «شرح ارشاد الاذهان» فقه استدلالی متوسطی است. دو قسمت آن در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.7. «شرح الجعفریه» شرح مزجی استدلالی متوسّطی است بر
ص: 622
رساله «جعفریّه» محقّق کرکی. نسخه به خط مؤلّف به شماره 89 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.8. «عدم جواز الرّد فی الوقف» فقه، عربی استدلالی بسیار مفصّل9. «عدم جواز مصالحة حق الرّجوع فی العدّة»10. «نکاح بنت المزنی بها من الرّضاعة» فقه، عربی 11. «الوقف علی من یصح و من لا یصح»(1)
سیّد علی اکبر گلستانه ملقّب به «احتشام السادات» فرزند سیّد محمّدابراهیم، از اعاظم خوشنویسان خط شکسته [در دوره قاجاریه] است. در انواع خطوط بالاخص نستعلیق و شکسته مهارت داشته و آن را به شیوه درویش عبدالمجید می نوشته و در تهران ساکن بوده است.
در سال 1274ق متولّد شده و در سال 1319ق ضمن عمل جراحی وفات یافته و در قم مدفون گردید.
[قطعاتی از خطوط زیبای او در کتابخانه سلطنتی سابق و مجموعه خصوصی آقای افخم السّلطنه اعتضادی موجود است. مجموعه ای از قطعات خوشنویسی او با عنوان «گلستان گلستانه» به وسیله انتشارات مجلس شورای اسلامی به چاپ رسیده است.(2) ]
ص: 623
دکتر علی اکبر احتشامی فرزند اسداللّه بیگ، از فضلاء و ادبای قرن چهاردهم هجری. در 18 شعبان 1291ق در شیراز متولّد شد. خاندانش از خانواده های قدیم خوراسکان بودند. پدرش که در دستگاه والی فارس (حسام السلطنه) به نظامی گری می پرداخت، عاقبت به اصفهان آمده و در خوراسکان ساکن شد.
صاحب عنوان پس از طی دروس مقدماتی به مدرسه کاسه گران رفته و ادامه تحصیل داد و در اوایل جوانی به خدمت ظل السلطان درآمد. چندی بعد از آن کار کناره گرفت و دندان پزشکی آموخت و از وزارت فرهنگ و صنایع مستظرفه مدرک دریافت کرد. او گاهی شعر می سرود. سرانجام در 26 بهمن 1331ش وفات یافته و در تکیه میر واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
این شعر از اوست:
اوّل فصل بهار است مه فروردین گشته زمرّدنما، سبزه به روی زمین
قطره باران ز شب، در اوّل آفتاب ز باد موج آورد، به سبزه گندمین
ز احتشامی نشان، اگر ز حشمت دهی این سخن نظم او، توصیه تا واپسین
ز عمر باقی تو را، اگر دو روزی بود به شادمانی گرای، مباش اندوهگین(1)
همسرش قدسیه احتشامی نیز از شعرای آن عهد بوده است.
حاج میرزا علی اکبر موافق علی شاه نعمت اللهی متخلّص به «موافق» فرزند آقا میر
ص: 624
محمّداسماعیل خاتون آبادی اصفهانی (ملقّب به «صابرعلی» ثانی بن میرزا ابوالقاسم مدرس، عالم فاضل عارف کامل، ادیب شاعر [از ادباء و عرفای قرن چهاردهم هجری[ در نیمه شب پنج شنبه 15 شوال المکرّم سال 1288ق در اصفهان متولّد شد. دوره تحصیلات خویش را از فقه و اصول و فلسفه و عرفان و علوم ادب و تفسیر در خدمت اساتید اصفهان به پایان رسانید [و از جمله حکمت را از جهانگیرخان قشقائی آموخت.[ از اوایل جوانی قدم در جاده سیر و سلوک نهاد و در خدمت عمّ بزرگوار خود میر محمّدهادی پاقلعه ای (هادی علی شاه) به تصفیه نفس و تزکیه باطل اشتغال جست و در این راه ریاضت ها کشیده و خدمت ها کرد. [او مدّتی در مشهد مقدّس و زمانی در تهران بود. دو سفر به مکّه معظمه نمود و حج به جای آورد. آنگاه به خدمت میرزا علی ذوالرّیاستین شیرازی (وفاعلی شاه) قطب سلسله نعمت اللهی در آن عهد درآمده و ارادت بدو داد و از او لقب «موافق علی شاه» گرفت و تخلّص شعری خود ر از «فانی» به «موافق» تبدیل کرد و از سوی «وفاعلی شاه» مأمور ارشاد و دستگیری فقرای آباده فارس و نواحی تابعه گردید.]
پس از وفات میرزا عباس پاقلعه ای [ (صابرعلی شاه) در سال 1350ق از سوی میرزا عبدالحسین ذوالرّیاستین شیرازی (مونس علی) ] مأمور دستگیری و ارشاد فقرای اصفهان گردید تا اینکه] در شب سه شنبه 28 شوّال 1352ق وفات یافته و در تکیه آغاباشی جنب تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. [استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین سروده است:
بنوشت «صغیر» از پی تاریخ وفاتش: «شد مونس صابرعلی آن یار موافق»]
«او در فقه و حدیث و تفسیر و کلام ماهر و در علم هیأت و کواکب دستی داشت و منشآتش را کم تر کسی می نگاشت. دارای جزوه ها و رسالات متعدّده است و مخصوصا شرحی در موضوع عهد و میثاق و بیعت تدوین و به زبان قلم، فضل خود را تعیین
ص: 625
فرموده» [است.
دیوان موافق یک بار در سال 1329ش و بار دیگر در سال 1409ق به خط محمّدابراهیم کشوری زاده چاپ افست شده و میرزا عبدالحسین ذوالریاستین مقدّمه ای در شرح حال سراینده دیوان نوشته است.
از اشعار اوست:
خروش ناقه لیلی ز عشق نگذارد صدای ناله مجنون به ساربان برسد
مرا که دل به تو دادم، به راه عشق چه غم از این معامله بر جانم ار زیان برسد
* * *
به تمنّای گل روی تو چون بلبل مست مرغ جان از قفس جسم به پرواز آید(1) ]
سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی فرزند حاج میرزا محمّداسماعیل بن محمّدباقر بن امیراسماعیل حسینی اصفهانی، عالم فاضل. [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
در اصفهان نزد جمعی از علماء همچون حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی تلمّذ نموده است. در اخلاق و زهد و تقوا معروف بوده و سرانجام در سال 1300ق به سن متجاوز از 90 سال در اصفهان وفات یافت.
ص: 626
آقا سیّد عبداللّه ثقة الاسلام میر محمّد صادقی در رساله «ارشاد المسلمین» می نویسد: مؤلف درک آن مرحوم را نمودم در حالی که سن آن مرحوم متجاوز از نود سال بود و چشم هایشان نابینا بود و در اخلاق و زهد یگانه عصر بود.
وی کتبی چند تألیف نموده از آن جمله است:
1. «رساله در اخلاق»2. «رساله در تجوید»3. «رساله در اصول دین»(1)
ملاّ علی اکبر اژه ای فرزند محمّدباقر [از اعقاب ملاّ شریف الدّین محمّد رویدشتی اصفهانی] عالم فاضل محقّق زاهد متّقی [مجتهدی عالیقدر، از اکابر علمای اصفهان در اوایل قرن سیزدهم هجری. از تاریخ تولّد و اساتید او آگاهی نداریم. او به احتمال زیاد از میرزا ابوالقاسم مدرس، آقا محمّد بیدآبادی، میرزا محمّدعلیِ میرزا مظفر، آخوند ملاّ ابراهیم جدلی، آقا محمّد بن شیخ زین الدّین، میر عبدالباقی خاتون آبادی، میرزا حیدرعلی مجلسی و ملاّ حسین تفلیسی کسب فیض نموده است.] سال ها در اصفهان ساکن [بوده] و در مسجد علی امامت و تدریس می نموده و در علم کلام و حکمت و فقه و اخلاق و موعظه کم نظیر بوده است.
[پس از تجاوز روس ها به ایران و اشغال سرزمین مسلمانان ملاّ علی اکبر اژه ای و تعداد دیگری از علمای بزرگ و مجتهدین علیه اشغالگران روسی در سال 1223ق فرمان جهاد صادر کردند.] مرحوم اژه ای عالمی غیور بوده و در برابر جریان های فکری معارض همچون تبلیغات هنری مارتین (پادری نصرانی) ، میرزا محمّد اخباری و شیخ احمد احسائی دست به فعالیت زده و با تألیف کتاب به شبهات آنان پاسخ داده است. [او
ص: 627
عالمی عارف و وارسته و در سیر و سلوک از مریدان درویش کافی نجف آبادی بوده است.]
مرحوم اژه ای در 11 شوال 1232 وفات یافته و در تخت فولاد نزدیک قبر [حکیم عالیقدر ملاّ اسماعیل] خواجوئی دفن گردید. مادّه تاریخ وفات او این مصرع است:
«اکبر اهل علم رفته ز عالم» 1232
در اطراف قبر او عدّه ای از اعقاب او و برخی دانشمندان مدفون شده اند.(1)
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «آداب نماز شب» رساله ای لطیف است به زبان فارسی [که در سال 1328ق به اهتمام یکی از نوادگان مؤلف شیخ علی محمّد بن شیخ محمّدعلی اژه ای چاپ سنگی شده است.] 2. «رساله معراج» [به فارسی] مطبوع3. «رساله در سلام نماز نافله» و آن را حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی رد نموده [است.]4. «رساله در رد رساله آقا سیّد محمّدباقر حجة الاسلام در موضع سلام نافله»5. «رساله در صلوة و زکوة» که بر حسب خواهش حاج محمّدحسین خان صدر نوشته شده است. [نسخه ای از آن در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود بوده است.(2) ]6. «رساله در خمس و زکوة»7. «رساله در قضا و شهادات»8. «رساله در میراث» [نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه جلیل حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.]9. «رساله در
ص: 628
عبادات»10. «رساله در رؤس مسائل عبادات» [که ظاهرا همان «رساله دستورالعمل» است که در کتابخانه سیّد محمّدباقر حجت وجود دارد.] 11. «رساله در رد پادری نصرانی» 12. «رساله در رد شیخ احمد احسائی» 13. «رساله در ردّ اخباریّه» [ردیّه ای است بر نظرات میرزا محمّد اخباری نیشابوری، که در سال 1222ق تألیف شده و نسخه ای از آن به خط احمد بن محمّدصادق خوانساری که در 1227ق کتابت شده، در کتابخانه آیت اللّه مرعشی به شماره 4/12821 نگهداری می شود.(1) ] 14. «زبدة المعارف» در اصول دین و اعتقادات، بسیار مفصّل، از معروف ترین تألیفات مرحوم اژه ای [که یک بار چاپ سنگی و بار دیگر چاپ سربی شده است. نسخه های متعددی از این کتاب که در زمان حیات مؤلّف کتابت شده اند در کتابخانه های آیت اللّه مرعشی، مجلس شورای اسلامی، مرکزی دانشگاه تهران، مدرسه مروی تهران و ملک تهران وجود دارند.(2) ] 15. «شرح اعتقادات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام » که بر امام علی النّقی علیه السلام عرضه داشت. نسخه ای از آن در کتابخانه میرزا محمّد طهرانی در سامرا موجود است. [16. «احکام الحدود» که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه محقّق حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است. 17. «رساله در معارف الهیّه» که نسخه ای از آن را ملاّ علی محمّد شریف اژه ای (از نوادگان مؤلف) در سال 1298ق کتابت نموده و به وسیله فاضل معاصر آقای شیخ مجید هادی زاده تصحیح و در کتاب «نصوص و رسائل» (جلد چهارم) به طبع رسیده است. 18. «تعلیقه بر تفسیر صافی» که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه محقّق آقای حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است. 19. «رساله در تیمّم» که نسخه خطی آن به خط میرزا محمّدحسین بن علی محمّد اژه ای موجود است. 20. «ترجمة الصلاة» که در پایان «آداب نماز شب» به آن اشاره
ص: 629
شده است. 21. «رساله جهادیه» که خلاصه ای از این رساله فارسی را میرزا عیسی قائم مقام فراهانی در کتاب «احکام الجهاد و اسباب الرشاد» آورده است. 22. «رساله در صید و ذباحه» 23. «شرح کافی» 24. «شرح زبدة البیان» مقدّس اردبیلی 25. «شرح مفاتیح الاحکام» فیض کاشانی 26. «شرح اسفار» ملاّ صدرا (جلد اوّل) (1) ]
حاج میرزا علی اکبر فرومند فرزند حاج محمّدباقر، فاضل ادیب معاصر. از معلمین مدارس اصفهان، مؤلّف: 1. «الوان الرّیاحین» 2. «نخبة الاشعار». دو جلد کتاب مجموعه ای از برگزیده اشعار برخی از شاعران، در مدایح و مراثی حضرات معصومین علیهم السلام نسخه آنها در کتابخانه حضرت آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
[وی سرانجام در روز 5 جمادی الاولی سال 1396ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3) ]
مشارٌ إلیه برادر مرحوم آقا میرزا علی اصغر شریف [عالم فاضل ربانی] مدفون در تکیه بروجردی در تخت فولاد است.
حاج علی اکبر بن استاد جون علی بنّا، از حجّاران چیره دست اواخر دوره صفویه است. او در سال 1110ق سنگ عصارخانه ای در میدان میر اصفهان را حجاری کرده است. بر روی این سنگ نقوش زیبائی کنده کاری شده است. این سنگ عصاری هنگام تخریب
ص: 630
عصارخانه در سال 1311ش به اهالی قهفرخ فروخته شده و به آن دیار منتقل شده است.(1)
علی اکبر بروجنی متخلّص به «صهبا» فرزند محمّدجواد [از شعرای قرن چهاردهم هجری] در سال 1277ش (برابر با 1317ق) متولّد شده و در مکاتب قدیم اندکی تحصیل کرده و پس از فوت پدر ناگزیر به ترک تحصیل شده به کسب و کار مشغول گشت. در حدود دو سه هزار بیت شعر از قصیده و غزل سروده است.
از اشعار اوست:
هر دم که یاد از آن مه فرخنده پی کنم دیوانه وار نالم و افغان چو نی کنم
در این امید می گذرد روزگار من شاید شبی نظر به رخ خوب وی کنم(2)
علی اکبر اسماعیل پور متخلّص به «رفیعی» فرزند حسن از شعرای معاصر در سال 1307ش در روستای «طالخونچه» متولّد شد. در سرودن شعر صاحب ذوق قریحه است. بیشتر اشعارش در مدح و منقبت و مرثیه اهل بیت علیهم السلام است. نام آثار او چنین است.
1. «دیوان گنجینة الاحزان» 2. «دیوان غزلیات رفیعی»3. «رباعیات رفیعی»4. «گلستان کربلا»5. «صراط الرّضوان» یا دعای ابوحمزه ثمالی (منظوم) به ضمیمه
ص: 631
«مولودنامه چهارده معصوم»
این شعر از اوست:
ز نقطه بسمله طلب کنم راه را ز رحمن الرّحیم بجویم اللّه را
گناه بخشنده گدا و هم شاه را پس این زمان گوش کن تو قل هو اللّه را
که معنیش را بیان کنم ز راه یقین
قل بگو ای مصطفی خدای بنده نواز واحد و یکتا بود صانع و هم چاره ساز
هست خدای صمد بی بدل و بی نیاز دست خلایق همه به درگه او دراز
که اعطنا رزقنا اللّه و الرّازقین(1)
استاد سیّد علی اکبر ابرقوئی فرزند سیّد حسین، دانشمند فاضل و ادیب ماهر. در سال 1276ش در ابرقو متولّد شد و در اصفهان نزد شیخ محمّدتقی آقانجفی، آخوند ملاّ محمّدحسین فشارکی، شیخ محمّدحسین جزن آبادی و دیگران به تحصیل پرداخت. آنگاه به تدریس در دبیرستان های اصفهان پرداخت. پس از تأسیس دانشگاه اصفهان، برای تدریس فراخوانده شد و سال ها در دانشکده ادبیات، ادبیات عرب را تدریس نمود. همچنین چندین سال ریاست اوقاف اصفهان را برعهده گرفت. او از فعّالان سیاسی و اجتماعی عصر خویش بود و سرانجام در 15 اسفند 1356ش وفات یافته و نزدیک مزار عالم ربّانی شیخ محمّدباقر زند کرمانی در تخت فولاد مدفون گردید.
از او علاوه بر مقالاتی که در برخی از مطبوعات اصفهان به چاپ رسیده است، تصحیح و تعلیق «مقامات حمیدی» است که در سال 1344ش چاپ شده است.(2)
ص: 632
علی اکبر جمشیدیان معروف به «اکبر جمشیدی» و متخلّص به «جمشیدی» فرزند محمّدحسین [از مشاهیر شعرای اصفهان در عصر حاضر] در سال 1301ش در اصفهان متولّد شد. از نوجوانی به کارگری پرداخته و پس از 7 سال در کارخانه دخانیات، به کار در کارخانه پارچه بافی زاینده رود مشغول شد. در شعر از معلومات استاد محمّدحسین صغیر اصفهانی بهره گرفته و عضو انجمن های ادبی شیدا و کمال بوده است. گاهی برحسب اقتضای حال از هزل و جدّ اشعاری می سراید و در فکاهی تسلط دارد.(1)
[بنا بر نوشته مقدمه «شلوغ و پلوغ» در بهار 1301ش متولّد شده و در کودکی پدر را از دست داد و به ناچار به کار مشغول شد. و در کنار کار به فراگیری خواندن و نوشتن پرداخت.
او به دعوت جلال برجیس چندی سال در آموزشگاه فروغ تدریس کرد و سرانجام در 12 اردیبهشت 1382ش از دنیا رفت و در قطعه نام آوران باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. مجموعه ای از اشعار او در این کتاب ها به چاپ رسیده است:
1. «برهنه خوشحال» در سال 1343ش 2. «لبخند» در سال 1347ش3. «شلوغ و پلوغ» در سال 1373ش(2)
از اوست:
تو رفتی و بگذشت از گذشتنت بس ماه ز سینه ام به درآید هنوز ناله و آه
ص: 633
کجا روم به که گویم که از فراق رُخَت شده است روز من دل فسرده شام سیاه]
حاج شیخ علی اکبر فقیه فرزند حاج شیخ محمّدحسین فقیه نطنزی. از علمای معاصر اصفهان، فقیه ماهر و عالم عامل و زاهد صالح. در سال 1326ش در اصفهان متولّد شد. دروس مقدّماتی را نزد پدر خود خواند و بنا به تشویق پدر جهت ادامه تحصیل در مدرسه شیخ محمّدعلی در اصفهان ساکن شد.
او نزد علمای عالیقدر اصفهان حضرات آیات: شیخ احمد فیاض، حاج آقا حسن فقیه امامی، شیخ مجتبی حاتمی لنکرانی، حاج آقا حسین خادمی، سیّد محمّدرضا خراسانی و شیخ حسن صافی تحصیل کرد و به درجه اجتهاد نائل شد.
او سال ها به تدریس فقه و اصول در مدرسه ذوالفقار اصفهان مشغول بود و در تعمیر و احیای این مدرسه سهم مهمی داشت. او عالمی متّقی و زاهد و قانع بود. در اواخر عمر 14 سال بیمار و خانه نشین بود ولی در این سال ها همواره شاکر خداوند بود و از جادّه صبر و رضا خارج نگردید.
این عالم ربانی در روز چهارشنبه 16 شعبان 1431ق (مطابق با 6 مرداد 1389ش) وفات یافته پس از تشییع در امامزاده احمد اصفهان مدفون شد.(1)
سیّد علی اکبر واعظ فرزند سیّد حسین واعظ برزانی، عالم فاضل جلیل. در سال
ص: 634
1324ش در اصفهان متولّد شد. و در نجف اشرف نزد حضرات آیات: شیخ حسین راستی کاشانی، شهید سیّد اسداللّه مدنی تبریزی و حاج سیّد عباس خاتم یزدی تحصیل کرد. او پس از 6 سال به اصفهان آمده و در درس سیّد علی اصغر مدرس نجفی، شیخ علی مشکوة سدهی و ملاّ هاشم جنّتی حاضر شد. سپس به قم رفته و نزد آیات عظام: گلپایگانی و اراکی و حضرات آیات: شیخ مرتضی حائری یزدی، شیخ علی فیض (مشکینی) ، شیخ عبداللّه جوادی آملی و انصاری شیرازی به تکمیل معلومات خود پرداخت.
او عاقبت در سال 1361ش به اصفهان مراجعت کرده و در حوزه علمیه اصفهان و دانشگاه اصفهان به تدریس پرداخت. همچنین از درس خارج مرحوم شیخ حسن صافی بهره گرفت.
او پس از عمری ترویج و تبلیغ دین در 15 بهمن 1382ش (مصادف با 12 ذیحجه 1424ق) بر اثر ابتلاء به بیماری سرطان خون وفات یافت.(1)
حاج میرزا علی اکبر شیخ الاسلام فرزند حاج میرزا محمّدرحیم (سوم) بن میرزا عبداللّه (دوم) بن میرزا محمّدرحیم (دوم) بن میرزا مرتضی بن میرزا عبدالمطلب بن میرزا محمّدرحیم (اوّل) شیخ الاسلام بن ملاّ محمّدجعفر بن آخوند ملاّ محمّدباقر محقّق سبزواری، از علماء و متنفّذین اصفهان [در اواخر دوره قاجاریه.]
قبل از سال 1290ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر تحصیل کرد و از محضر درس علمای عالیقدر حاج میرزا بدیع درب امامی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی و آخوند ملاّ
ص: 635
محمّد کاشی بهره برد سپس دو سال در اعتاب مقدسه ساکن و از محضر علمای آنجا استفاده علمی کرد.
او پس از فوت برادرش میرزا محمّدحسن شیخ الاسلام در سال 1309ق به منصب شیخ الاسلامی در اصفهان رسیده [و در تحولاّت اجتماعی و سیاسی آن دوره در شهر اصفهان نقش مهمّی داشت.] او در نهضت مشروطیت در اصفهان به زعامت حاج آقا نوراللّه نجفی، یار و مددکار بود و از اعضای فعال شرکت اسلامیّه و انجمن ولایتی اصفهان و انجمن مقدس ملّی اصفهان به شمار می رفت. از سال 1342ق به بعد نیز عضو هیئت علمیه اصفهان بود، او پس از استقرار مشروطیت رئیس بلدیه اصفهان بود و در دوره چهارم مجلس شورای ملّی به عنوان نماینده اصفهان به وکالت انتخاب شده و در مجلس شرکت نمود. او در جریان مخالفت حاج آقا نوراللّه نجفی با قانون نظام وظیفه و مهاجرت او و علمای اصفهان به قم همراه معترضین بود. پس از آنکه قانون اتّحاد شکل [تبدیل لباس سنّتی ایران و لباس روحانیت به لباس جدید و متحدالشّکل] به اجراء گذاشته شد. او در سال 1348ق با عدّه ای خانواده از اصفهان به مشهد مقدس مهاجرت کرده و در شب 22 ذی القعده سال 1350ق به عارضه سکته وفات یافت و در مدرسه میرزا جعفر مشهد مقدّس مدفون شد.(1)
علی اکبر بن شمس الدّین کده بونی [اصفهانی، از کاتبان نسخ نویس قرن یازدهم هجری] در سال 1083 نسخه ای از «ترجمه جعفریه» را به خط نستعلیق نوشته است.
ص: 636
مؤلف جعفریّه نورالدّین علی بن عبدالعال کرکی (محقّق کرکی) و مترجم حسن بن عبدالغفار [است که] در حیات مؤلف نوشته است. نسخه به شماره 3112 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
«کته بونی» (یا «کتابونی» یا «کتابونچه» یا «کِتِ بنی» از قُراء اصفهان است.)
علی اکبر بیک بن محمّدصالح بیک، شاعر ادیب، از سخنوران قرن یازدهم هجری. از غلامان خاصّه دربار شاه سلیمان صفوی بوده و به درویشان نیز ارادت داشته و از آنان تعلیم می گرفته است. در شعر طبعی روان داشته و «وجهی» تخلّص می نمود.
از اوست:
رباعی
ای کاش که یار آید و نوروز کنیم از آتش شوق سینه پرسوز کنیم
بر گرد سرش چو گردش لیل و نهار روزی به شب آریم و شبی روز کنیم(2)
شهید شیخ علی اکبر اژه ای فرزند شیخ علی محمّد، عالم فاضل و مبارز انقلابی در سال 1331ش در اصفهان متولّد شده و پس از طیّ تحصیلات ابتدائی و متوسّطه در حوزه علمیّه اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و همزمان در دانشگاه اصفهان در رشته روانشناسی و فلسفه ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ درجه لیسانس گردید. او در قم
ص: 637
نزد جمعی از فضلاء همچون علی اکبر فومنی و محمّدباقر امانی ادامه تحصیل داد و همچنین به طور خصوصی در درس فلسفه شهید دکتر سیّد محمّد بهشتی شرکت می کرد.
وی فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود را از سال 1344ش در کانون علمی تربیتی جهان اسلام شروع کرد و پس از بسته شدن آن در سال 1352ش فعّالیّت های خود را در مسجد امام علی علیه السلام اصفهان متمرکز نموده و همکاری نزدیکی با گروه های انقلابی مهدویون و توحیدی صف داشت. او در سال 1353ش به وسیله ساواک دستگیر و سپس آزاد شد.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمده و به شورای مرکزی حزب راه یافت و در جهت افشاگری جریان های سیاسی ملّی گرا و سازمان مجاهدین (موسوم به منافقین) تلاش فراوان نمود.
وی سرانجام در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران به همراه استادش دکتر بهشتی و جمعی دیگر از اعضای حزب و مسؤولین نظام جمهوری اسلامی در روز 7 تیر 1360ش به شهادت رسید.
این کتاب ها از تألیفات اوست که به چاپ رسیده است:
1. «شب قدر»2. «فقر از دیدگاه اسلام»3. «نقد و بررسی جنبش مسلمانان مبارز»4. «نقش شخصیّت ها در تاریخ»6(1)
علی اکبر بن محمّدعلی ابهری جی اصفهانی [از کاتبان خط نسخ در قرن دوازدهم هجری] در سال 1119ق کتاب «زاد المعاد» علاّمه مجلسی را کتابت نموده و در همین
ص: 638
سال حسن حسینی آن را مقابله کرده است. نسخه به شماره 672 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
مشارٌ الیه احتمالاً از شاگردان علاّمه مجلسی است.
علی اکبر بن محمّدعلی خانعلی زفره [از ادبای قرن سیزدهم هجری و از اهالی قریه «زفره» قهپایه اصفهان] متوفی بعد از سال 1297ق صاحب «حواشی بر نصاب الصبیان» که نسخه آن نزد آقای محمّدحسن رجائی زفره ای موجود بوده است.(2)
حاج سیّد علی اکبر زوّاره ای متخلّص به «فتوحی» فرزند سیّد محمّدعلی حکیم، از شعرای معاصر. در سال 1324ق متولّد شده و در مولد خویش و اصفهان و طهران تحصیل کرده و در طهران مدّتی به شغل وکالت در دادگستری مشغول گردید. سپس سال ها در قصبه حضرت عبدالعظیم (شهرری) ساکن و به کار زراعت و کشاورزی مشغول بود. او مردی فاضل و مطّلع و شخصی متدیّن و باتقوا بوده و گاهی شعر می سرود. این بیت از اوست:
حُسن صورت گر بود زِ آرایش عفّت بَری عقل گوید مر تو را زان حُسن دوری احسن است(3)
ص: 639
علی اکبر محمّد هاشمی حبیب آبادی فرزند غلامرضا، شاعر ادیب معاصر. در سال 1324ش در روستای حبیب آباد بُرخوار متولّد شد و پس از تحصیل به استخدام هوانیروز درآمد. گاهی شعر می سراید و در انجمن های ادبی اصفهان شرکت می کند. اشعارش اغلب در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است.(1)
حاج سیّد علی اکبر فرزند سیّد محسن میر محمّد صادقی بن آقا سیّد محمّدباقر بن میر سیّد علی حسینی، عالم فاضل [از علمای قرن سیزدهم هجری] در سوم جمادی الاولی 1288ق متولّد شده و در نجف از محضر آخوند خراسانی و آقا سیّد محمّدکاظم یزدی استفاده برد. در اصفهان اقامه جماعت در مسجد شیشه و ترویج احکام پرداخته و در اواخر عمر در قریه «گز» به ارشاد و هدایت مشغول بود.
او در چهارشنبه 23 شعبان 1386ق وفات یافته [و در آرامگاه خاندان میر محمّد صادقی، جنب تکیه ملک] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
حاج علی اکبر اصفهانی فرزند حاج ملک محمّد، از مردان نیکوکار ساکن مشهد مقدس است. او در سال 1104ق قسمتی از املاک خود را وقف آستانه مقدسه رضویه نموده که شرح آن در کتاب «آثار الرضویه» تألیف: اسماعیل بن حاج میرزا حبیب اللّه
ص: 640
مستوفی همدانی است.(1)
علی اکبر بن غیاث الدّین منصور اَنداآنی اصفهانی، نویسنده مقدمه «دیوان وحشی جوشقانی کاشانی». او مستوفی و وزیر نظام الدّین اغورلو بیک یوزباشی بوده است. نسخه دیوان با مقدمه در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران می باشد.(2)
[«اَنداآن» از محلّه های خمینی شهر (همایون شهر = سِدِه ماربین) اصفهان است.]
حاج میرزا علی اکبر تابش فرزند حاج میرزا مهدی، ادیب شاعر مقدّس [از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]
او از خاندان میرزا هادی بیدآباد است که نسب آنان به میرزا مهدی اشتهاردی نویسنده عصر نادری و بانی مدرسه میرزا مهدی در بیدآباد می پیوندد.
در حدود سال 1305ق در اصفهان متولّد شده و نزد فضلای اصفهان مقدمات علوم را آموخت. او در انجمن ادبی شیدا شرکت می کرد و در فنون شعر و ادب مهارتی به سزا و در سرودن شعر قریحه ای توانا داشت. همچنین در ادبیات و ریاضی و سیاق ماهر بود. اشعارش در مجلّه دانشکده اصفهان به طبع می رسید. دیوان اشعار او حدود سه هزار بیت است.
وی در روز 15 شعبان 1370ق در طهران وفات یافت و در [قبرستان حاج شیخ] قم مدفون گردید.
ص: 641
از اوست:
در نقاب زمردین زان غنچه پوشد روی خویش تا چو گل بر باد ندهد آب و رنگ و بوی خویش
می شود بازیچه دست حوادث همچو گل غنچه گر بیرون گذارد پای از مشکوی خویش(1)
علی اکبر بن میرزا محمّدمهدی گلستانه [خوشنویس و ادیب قرن سیزدهم هجری] در تاریخ هفتم جمادی الاولی 1277ق نسخه ای از «بحرالجواهر» میرزا عبدالوهاب بن محمّدامین شهشهانی اصفهانی را به خط نستعلیق زیبا نوشته و نسخه به شماره 2299 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
سیّد علی اکبر صدر الاطباء حسینی بن میرزا هادی بن میرزا کوچک طبیب [از پزشکان اواخر دوره قاجاریّه] سال ها در اصفهان به طبابت مشغول بوده و در سال 1335ق نزدیک قبر فاضل هندی در تخت فولاد مدفون شد. «فصول العلاج» از تألیفات اوست.
[در طب از شاگردان میرزا عبدالجواد خراسانی است و میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و شیخ محمّدرضا جرقویه ای حائری از شاگردان او بوده اند.(3) ]
ص: 642
استاد علی اکبر پرورش، فعال سیاسی و نویسنده محقّق معاصر در سال 1321ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و دبیرستان در اصفهان، در دوره دانشسرای عالی شرکت نمود و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته ادبیات و کارآموزی دبیری ادامه داد.
وی قبل از انقلاب دبیر دبیرستان های اصفهان بود که با ایجاد ارتباط با افرادی چون شهید بهشتی نقش به سزائی در سازماندهی جوانان مبارز داشت. در جریان تحصّن منزل آیت اللّه خادمی از گردانندگان اصلی محسوب می گردید که پس از اعلام حکومت نظامی در اصفهان به عنوان یکی از محرّکین دستگیر و مدّتی زندانی گردید. او پس از آزادی به همراه عدّه ای از فرهنگیان اقدام به تأسیس «جامعه معلمان اصفهان» نمود که در سازماندهی اعتصابات و تظاهرات فرهنگیان اصفهان نقش به سزائی داشت.
استاد پرورش در سال 1358ش از طرف مردم اصفهان به نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد و در سال 1359 نیز به مجلس شورای اسلامی راه یافت و در مجلس به عنوان نایب رئیس انتخاب شد و به نمایندگی از مجلس در شورای عالی دفاع شرکت می نمود. و از سال 1360ش به عنوان وزیر آموزش و پرورش در کابینه شهید محمّدعلی رجائی، شهید محمّدجواد باهنر و مهندس موسوی شرکت داشت.(1)
استاد پرورش در سال های اخیر به فعالیت های فرهنگی و تدریس و تحقیق ادامه داده و به عنوان یکی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی در فعالیّت های سیاسی حضور داشته است. این کتاب ها از تألیفات اوست: که به چاپ رسیده است:
ص: 643
1. «اصحاب کهف»2. «بحثی فشرده و کوتاه در زمینه تقوا از نظر اسلام»3. «پدیده جاهلیت از دیدگاه قرآن»4. «قرآن و خطوط نفاق»5. «ما و قرآن»6. «نگرشی به نظام خانواده در اسلام»
آقا علی اکبر فروشانی اصفهانی متخلّص به «پیمان» شاعر و ادیب در قرن سیزدهم 657هجری، برادرِ «پریشان».
از اهالی محلّه «فروشان» سده ماربین (خمینی شهر فعلی) بود. و به شکایت از دست عُمّال صدراعظم اصفهانی میرزا محمّدحسین خان، به تهران رفته و عریضه تقدیم فتحعلی شاه نمود امّا او را عقوبت نموده زبانش را بریدند. اما صدراعظم او را مورد لطف و دلجوئی قرار داد. پس او نیز زبان به اعتذار گشوده و قصیده در مدح صدراعظم انشاء نمود. این دو بیت از آغاز این قصیده است:
شکر خدا که دهر کهن باز شد جوان آمد بهار و رفت ز ملک جهان خزان
سلطان گل فراشت دگر خیمه در چمن بر طرف جویبار دگر سرد شد جمان(1)
سیّد علی اکبر حسینی خارکی نطنزی، شاعر ادیب در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری.
یکی اجدادش از جزیره «خارک» در استان بوشهر به اصفهان آمده و ساکن گردیده و علی اکبر در اصفهان تولد یافته است. وی در اصفهان به تحصیل پرداخته است. او از
ص: 644
جوانی طبع شعر داشته و ظاهرا از محضر هاتف اصفهانی کسب فیض نموده و به افتخار دامادی او نائل آمده و دختر هاتف «رشحه بیگم» که زنی شاعره و اهل ادب بوده را به همسری خویش برگزیده است. حاصل این ازدواج پسری به نام سیّد احمد بوده که او نیز به شعر روی آورده و «کشته» تخلّص نموده است.
صاحب عنوان مدتی در اصفهان و کاشان به سر برده و مدّتی نیز در نطنز به زراعت مشغول بوده و عاقبت پس از عمری طولانی در سال 1237ق در کاشان وفات نموده است.
از اوست:
زین سان که به گل پای من از دیده فرو رفت مشکل که توانم قدمی در پی او رفت(1)
حاج علی اکبر صالحی اصفهانی مؤلّف: «قنات با کاریز» که در سال 1336 تألیف شده است. نسخه آن در کتابخانه الزهراء اصفهان موجود است.(2)
حاج سیّد علی اکبر صدر الشّریعه، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. متولّد در سده ماربین [خمینی شهر فعلی] مردی بود عالم و شجاع و سخی الطبّع و بااستعداد در امر به معروف و نهی از منکر ساعی و جدی مورد ارادت و احترام اتابک اعظم قرار
ص: 645
گرفت و در طهران متوطن شد و با دختر شریف العلماء خراسانی ازدواج کرد.(1)
میرزا علی اکبر محلاّتی، از اساتید خط نستعلیق و شکسته در قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و قبل از سال 1294ق وفات یافته است.(2)
لسان الملک سپهر در تذکره خود سال وفاتش را 1245ق ضبط نموده که صحیح نیست.
استاد علی اکبر معمارباشی اصفهانی، از معماران چابک دست قرن یازدهم هجری است. از آثار وی ساختمان مسجد شاه [مسجد امام] اصفهان است که بنای آن به سال 1025ق به پایان رسیده است. در کتیبه کاشی کاری ثلث سردر این مسجد از او چنین یاد شده است:
«... بمعماریة من فی العمل کالمهندسین و هو النّادر الاوانی استاد علی اکبر الاصفهانی...»(3)
نصرآبادی درباره او می نویسد:
«مرد کدخدائی درنهایت آرام و صلاح و درویشی است.»(4)
ص: 646
استاد علی اکبر علاوه بر هنر معماری، گاهی بنا به اقتضای حال شعری می سروده است. سال فوت او به دست نیامد.
این شعر از اوست:
آن کس که به نفس خود نبردی دارد با خویش همیشه سوز و دردی دارد
گر خاک شود عدو و بر باد رود غافل نشوی که باز گردی دارد(1)
علی اکبر اصفهانی متخلّص به «واضح» از شاعران قرن یازدهم هجری است. به شغل زرکشی مشغول بود. عاقبت به دکن در هند رفته و به سال 1030ق وفات یافت.
از اوست:
پس از ریزش ندارد روی ماندن ابر نیسانی فراری می کند ارباب همّت را پریشانی(2)
سیّد علی اکبر هاشمی طالخونچه ای، عالم فاضل جلیل و سیّد کامل عادل زاهد خلیق [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری] در حدود سال 1310ق در «طالخونچه» از قُرای سمیرم متولّد گردید و در اصفهان و قم تحصیلات خویش را به پایان رسانید. در علم و کمال و خصوصا اخلاق، سرآمد علمای زمان به شمار می رفت. خط نستعلیق را در کمال استادی می نوشت.
سال ها در مولد خود مرجع امور شرعیه بود. تا این اواخر به علّت اختلافات محلّی به
ص: 647
اصفهان مهاجرت نموده، مورد توجّه و عنایت واقع شده، در مسجد سلمان، در خیابان شیخ بهائی امامت می فرمود.
در شب دوشنبه 11 رمضان المبارک 1388ق به عارضه سکته وفات یافته، در تخت فولاد مدفون گردید.(1)
علی جان مصباح فرزند عبداللّه، [از شعرای قرن چهاردهم هجری] در سال 1283ق در قهفرّخ [فرّخ شهر فعلی] متولّد گردیده و در سال 1358ق در همان جا وفات یافت. از اشعار اوست:
آنچه با فرهاد از کین تیشه فولاد کرد یار شیرین با من از سرپنجه فرهاد کرد(2)
علی جان حجارزاده سدهی، از شعرای معاصر اصفهان در سِدِه ماربین [خمینی شهر کنونی] متولّد گردیده، تحصیلات مقدّماتی خویش را در مکاتب قدیم انجام داده و بعدا به کسب اشتغال جُست. گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می گفت. طبع شعر متوسّطی داشت. از اوست:
نباشد به ز دوران جوانی از این نعمت بباید قدردانی
عزیزش دان و میدارش غنیمت همه دانش طلب تا هست فرصت(3)
ص: 648
علیجان معلم، از خوشنویسان قرن دهم هجری است. او کتیبه ای به خط ثلث را در سال 987ق نوشته است که بر سردر مسجد فتح در محله باب الدّشت اصفهان نصب شده است.(1)
باباعلی جعفر امامی اصفهانی واحدالعین، از خوشنویسان هنرمند و شعرای زبردست اوایل قرن یازدهم هجری است. اقسام خطوط خصوصا ثلث و نسخ و رقاع را خوش می نوشت و در مکتب خانه به تعلیم اطفال مشغول بود. مردی عابد و زاهد و صالح و قانع بوده و در حدود 1020ق در اصفهان وفات یافت.(2)
علاوه بر قطعه نویسی، در کتیبه نویسی نیز آثاری دارد از جمله:
1. کتیبه صفه صاحب در مسجد جامع اصفهان به خط ثلث بر سنگ سیاه، شامل فرمانی از شاه طهماسب، بدون تاریخ 2. کتیبه در چوبی سردر باب الدشت مسجد جامع اصفهان، به خط ثلث و به تاریخ 999ق 3. کتیبه سردر مسجد مقصود بیک، به خط ثلث و به تاریخ 1010ق(3)
این شعر از اوست:
دارم ولی از غمت به دو نیمه چو تار چشمی ز ندیدن جمالت خونبار
رویی ز طپانچه در فراقت نیلی جانی ز کشاکش خیالت افگار
ص: 649
علی داد رحیمی متخلّص به «رحیمی» از شعرای معاصر اصفهان. در بهمن 1320ش در «جونقان» چهارمحال و بختیاری متولّد شد. وی پس از مدّتی تحصیل به کارهای ساختمان مشغول شد و با علاقه و پشتکاری که از خود بروز داد، به زودی گواهی معماری منطقه را دریافت کرد. در سال 1350ش به اصفهان آمده و در این شهر سکونت گزید و به طور شبانه ادامه تحصیل داد و تا اخذ مدرک فوق دیپلم آن را دنبال کرد. او به عنوان سرپرست ماشین آلات در کارخانه ذوب آهن اصفهان، سال ها به خدمت مشغول بود.
وی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن های: صائب، پژمان بختیاری، حافظ و داراب افسر شرکت می کند. این چند بیت از اشعار اوست:
بگیر ای آفتاب عشق ملک جسم و جانم را برافروزان به مهر دوست سر تا پا روانم را
نشانی تا به چند از سوز دل در آتش و آبم گدازی تا به کی چون شمع از غم استخوانم را
هنوز از جان و دل روشنگرم بزم حقیقت را به گلگشت محبّت گر کنی خامش زبانم را(1)
ص: 650
علیرضا بیک، از فضلاء و شعرای قرن یازدهم هجری. در خدمت ملاّ محمّدباقر سبزواری به مقابله احادیث پرداخته و مردی صالح و باتقوا بود. مدّتی مستوفی ایروان و زمانی مستوفی شیروان بود. عاقبت استعفا کرده و در اصفهان به عبادت مشغول شد.
[در نسخه تذکره نصرآبادی موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نام او «علیرضا بیک» از ولایت «درین» ضبط شده و در نسخه کتابخانه وزیری یزد «علی میرزا بیگ» از ولایت «درمن» نوشته شده است. و اللّه اعلم]
از اوست:
ای دل چو جرس به هرزه گویا نشوی از موج هوا غنچه صفت و انشوی
در دشت طلب که لخت دل شبنم اوست تا خون نشوی چو نافه بویا نشوی(1)
سیّد علیرضا اصفهانی، از خوشنویسان مسلّم خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری است. از آثار او خوشنویسی در کتاب «شرح نهج البلاغه» ابن ابی الحدید است. متن خطبه ها به خط نسخ زین العابدین اشرف الکتاب و ترجمه فارسی به خط آقا عبدالحسین اصفهانی و شرح عربی آن به خط نستعلیق سیّد علیرضا است. رقم او در این نسخه «اقل السادات علیرضا 1276» و رقم آقا عبدالحسین: «کتبه العبد الفقیر الحقیر الجانی ابن
ص: 651
مرحوم مغفور محمّد عبدالحسین الاصفهانی 1273» بوده است. این نسخه را استاد جلال الدّین همایی دیده است.(1)
میرزا علیرضا اصفهانی صاحب «حاشیه حاشیه بر تهذیب» که مکرّرا در طهران و غیره به طبع رسیده است. و یک نسخه از آن که در سال 1290ق به طبع رسیده در کتابخانه فاضلیه موجود بوده است.(2)
علیرضا اصفهانی خطاط نستعیلق نویس [در قرن سیزدهم هجری] از آثارش: کتابت «دیوان نورعلی شاه» صوفی است که در سال 1207ق نوشته و به شماره 2221 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران است.(3)
ملاّ علیرضا اصفهانی [از فضلاء اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری] به دستور او یوسف بن علی شیرازی در شوال 1301ق رساله «الرّد علی الرّد الشیخیه» حاج محمّدرحیم خان کرمانی را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 6966 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(4)
احتمالاً ملاّ علیرضا اصفهانی از علماء شیخیه در اصفهان بوده است.
ص: 652
سیّد علیرضا موسوی متخص به «انجم» از شعراء و ادبای اصفهان در اواخر عهد قاجاریه است. وی در تاریخ تعمیر امامزاده شاهزاده حسین و شاهزاده ابراهیم در شهرستان به سال 1316ق به وسیله بانوئی به نام افتخارالدّوله چنین گفته است:
افتخارالدّوله از باب کرم گشت باعث بهر تعمیر حرم
«انجم» بیدل به تاریخش بگفت: بود الف و سیصد و شانزده رقم(1)
علیرضا قانونی متخلّص به «صرام» فرزند ابوالقاسم، شاعر ادیب معاصر در سال 1315ق متولّد گردیده و از اعضاء قدیمی انجمن ادبی شیدا بود. در انواع فنون سخن از غزل و قصیده ماهر بود. چندین مثنوی گفته [است.] یکی «حجاب نامه» دیگری به اسم «رمز آفرینش» و غیره. مدّتی در دادگستری وکالت می کرد. سپس به تجارت و چرم فروشی روزگار می گذراند.
از اوست:
تا جلوه کرد رویِ مهِ دلنواز من شد فاش سرّ عشق و عیان گشت راز من
بودم هر آنچه گوهر یکدانه ز اشک چشم در پای دوست ریخت دل پاکباز من(2)
ص: 653
علیرضا حقانی فرزند احمد، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1313ش در اصفهان متولّد شد و در مقطع ابتدائی و متوسطه تحصیل کرد. گاهی شعر می سرود. از اوست:
بهار عمر در عشقت به سر رفت خوشا عمری که با فکرت هدر رفت
شباب عمر و وقت کامیابی بدین بیهوده خوش بودن به سر رفت(1)
علیرضا متخلّص به «رفعت» فرزند احمدی، از شعرای قرن چهاردهم هجری. مدّتی در اصفهان، در خدمت اساتید به کسب علوم قدیمه (از صرف و نحو و فقه) اشتغال داشت. عاقبت در طهران ساکن شده و به شغل خرازی فروشی پرداخت.
گاهی برحسب اقتضای حال اشعاری می سرود. این دو بیت در مدح حضرت ولیعصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) از اوست:
شما را مژده ای یاران که آن آرام جان آید برون از پرده روی مهدی صاحب زمان آید
چو از پشت حجاب غیب ماه من نماید رُخ شب غم طی شود، صبح نشاط دوستان آید(2)
ص: 654
سیّد علیرضا بن سیّد اسداللّه مرعشی حسینی، از فضلاء اصفهان در قرن دوازدهم هجری. یادداشت ملکیّت او بر کتاب «مختصر النّافع» محقّق حلّی در رجب 1191ق مشاهده می شود. نسخه به شماره 6531 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
میرزا علیرضا بن میرزا محمّداسماعیل حسینی قائنی، ادیب شاعر و طبیب حاذق، از دانشوران اواخر دوره قاجاریه.
در اصفهان به تحصیل پرداخت و در علم و ادب، حکمت و طب مهارتی به سزا یافت. او علاوه بر طبابت، شعر نیز می سرود و «صفا» تخلّص می کرد و در انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن ابوالفقراء شرکت داشت. غزل را نیکو می سرود. خط خوشی داشت و نستعلیق و شکسته را خوش می نوشت و در نقاشی صاحب ذوق بود.
وی سرانجام در شنبه 24 ربیع الاوّل 1313ق وفات یافته و در تکیه میرزا رفیعا واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. مزار او پس از احداث فرودگاه قدیم اصفهان از بین رفت.
وی برای نسخه ای از «مثنوی معنوی» که برادرش میرزا محمّدعلی قائنی آن را کتابت نموده بود، نقاشی هایی را کشیده است. دیوان اشعار او به خط نستعلیق و شکسته خوش خود او که در سال 1308ق کتابت شده در کتابخانه «سلطان القرائی» در تبریز موجود
ص: 655
بوده است. نسخه دیگری از دیوان صفا نزد خانواده اش نگهداری می شود.(1) همچنین کتاب «الادوار» تألیف صفی الدین ارموی را به خط شکسته نستعلیق در سال 1275ق کتابت کرده که به شماره 1/28301 در کتابخانه ملک تهران وجود دارد.(2)
از اوست:
هوا عبیرفشان گشت و غالیه بوی مگر که زلف تو امروز در کف باد است
سیّد علیرضا عاملی فرزند میرزا محمّدباقر پیشنماز، عالم فاضل و محقّق جلیل [از علمای قرن دوازدهم هجری.]
امام مسجد شاه اصفهان بوده و در دوشنبه 17 ربیع الثّانی سال 1175ق وفات یافته و جنب پدر در تکیه آقا سیّد رضی الدّین محمّد شیرازی (آقا رضی) مدفون گردید. [بر مزار او لوحه ای مرمرین با خط ثلث خوش است که با القاب عالی از او یاد شده و دو مادّه تاریخ فوت برای او آورده است.]
مادّه تاریخ وفاتش این است:
«رفع منازله الکریم الرّفیع»
«حشره اللّه الجواد مع محمّد و آله الطّاهرین»(3)
حاج میرزا علیرضا نیّری فرزند سیّد محمّدباقر زوّاره ای اردستانی، از بزرگان اخیار و از
ص: 656
خوشنویسان هنرمند زوّاره در قرن چهاردهم هجری است.
در سال 1298ق متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی در زواره، به اصفهان رفت و به تحصیل خود ادامه داد و خط را نزد میرزا عبدالجواد شهشهانی مشق کرد. خط شکسته معروف به «دبیری» را بسیار خوش می نوشت. او در 4 محرم 1364ق در تهران وفات کرد و جنازه اش به زوّاره حمل شده و مدفون گردید.(1)
میرزا علیرضا بن میرزا جعفر طباطبائی نائینی اصفهانی، از فضلاء و ادبای قرن دوازدهم هجری است. در هند سکونت داشته و تا سال 1174ق در قید حیات بوده است.(2)
میرزا علیرضا شیخ الاسلام فرزند میرزا حبیب اللّه صدر بن حسین بن حسن موسوی عاملی کرکی [از کارگزاران دولت صفویه در قرن یازدهم هجری.]
شیخ حرّ عاملی درباره او گوید:
«کان فاضلاً عالما محقّقا فقیها متکلما جلیل القدر عظیم الشأن...»
لکن مؤلّف «ریاض العلماء» درباره او و برادرش و فرزندش میرزا معصوم می نویسد:
«فان عد هولاء من اجلة العلماء و ادخاله فی رجال هولاء الکبراء من وقاحة شنعاء لا سیما مع غایة المدح و الاطرء کما لا یخفی»
مادرش دختر شیخ لطف اللّه میسی عاملی بوده است.
میرزا علیرضا در زمان شاه عباس دوم، در مرض موت پدرش شیخ الاسلام شد. و در مراسم تاج گذاری شاه سلیمان نیز حاضر بوده و تا حدود سال 1074ق این منصب را
ص: 657
برعهده داشته است.
میرزا علیرضا در سال 1091ق وفات یافت.(1) [برخی از فضلاء و شعرای آن دوره مانند: ملاّ محمّدرشید جعفری، شیرازی و حاج محمّدتقی دامغانی و تقیا قهپایه ای در دفترخانه میرزا علیرضا به کارهای اداری و نویسندگی و رسیدگی مراسلات و مکاتبات مشغول بوده اند.(2) ]
ملاّ علیرضا اردکانی شیرازی متخلّص به «تجلّی» فرزند ملاّ کمال الدّین حسین، عالم فاضل زاهد و شاعر ادیب دانشمند از فضلاء و ادبای قرن یازدهم هجری.
در اردکان فارس متولّد شده و در جوانی جهت تحصیل به اصفهان آمد و از درس جمعی از دانشمندان آنجا خصوصا آقا حسین خوانساری بهره گرفت. آنگاه به هندوستان رفته و به تعلیم ابراهیم خان فرزند علیمردان خان مشغول شد. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به تدریس و تألیف مشغول شد و مورد توجّه شاه عباس ثانی واقع شده و تدریس مدرسه والده و سیورغال محلّی از محال اردکان در سال 1072ق به او واگذار شد. در زمان شاه سلیمان نیز مورد توجّه و در یکی از سفرهای شاه در رکاب او بود.
در اواخر عمر از تدریس کناره گرفته و عازم سفر حج شد و سپس به شیراز رفته و در سال 1085ق در آنجا وفات یافت. در نظم و نثر دستی توانا داشته و منشآتی از خود به جا گذاشته و قصیده و غزل و رباعی را نیکو می گفته و به قول برخی از تراجم نویسان
ص: 658
شاعری فضائل و کمالات علمی او را تحت الشّعاع قرار داده بود. او در علوم عقلی و نقلی خصوصا حکمت، منطق، فقه و اصول، کلام و ادبیات فارسی و عربی مهارت داشته و با دانشمندان و ادبای عهد مراوده و مباحثه داشته است.(1)
کتب زیر از اوست:
1. «رساله در امامت» 2. «تفسیر سلیمانی» در تفسیر قرآن مجید به فارسی، که برای شاه سلیمان صفوی نوشته و در کتابخانه دکتر اصغر مهدوی در تهران وجود داشته است.(2) 3. «ترجمه سلطانی» در ترجمه قرآن مجید که در سال 1084ق برای شاه سلیمان تألیف شده و نسخه ای از آن در دارالکتب قاهره موجود است.(3) 4. «حاشیة علی حاشیة علی تهذیب المنطق»، این «حاشیه» را بر «حاشیه» ملاّ عبداللّه یزدی بر «تهذیب» نگاشته و نسخه های فراوانی در کتابخانه های مختلف از این «حاشیه» موجود است. در برخی چاپ های سنگی «حاشیه ملاّ عبداللّه» این «حاشیه» نیز به طبع رسیده است.(4) این حاشیه را هنگام تدریس برای ابراهیم خان در هندوستان نوشته است.5. «دیوان تجلّی» که نسخه ای از آن ضمن مجموعه شماره 191 کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران
ص: 659
موجود است. کاتب این مجموعه علینقی بن عبدالقادر و مورّخ به سال 1108ق است.(1) در این نسخه «مثنوی معراج الخیال» او هم آمده است. نسخه دیگری نیز به شماره 290 در کتابخانه مدرسه چهلستون مسجد جامع تهران موجود است که در سال 1100ق به خط شکسته نستعلیق نوشته شده و نام کاتب معلوم نیست.(2) 6. «صلاة الجمعه» که آن را به فارسی برای شاه سلیمان صفوی نوشته و چون خود معتقد به حرمت اقامه نماز جمعه در عصر غیبت بوده، در آن، کتاب «صلاة الجمعه» ملاّ محمّدباقر سبزواری را که معتقد به وجوب عینی نماز جمعه در عصر غیبت بوده را رد کرده است. نسخه ای از این کتاب که در سال 1082ق کتابت شده در کتابخانه مدرسه جعفریه قائن و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(3) نسخه دیگری از آن به به شماره 4659 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(4) 7. «رد بر رساله صلاة الجمعه» ملاّ محمّدفاضل سراب تنکابنی که به وجوب عینی اقامه نمازجمعه در عصر غیبت معتقد بوده است. این رساله هم در مجموعه 4659 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(5) 8. «ترجمه و شرح عهدنامه مالک اشتر»(6) 9. «سفینة النّجاة» در اصول دین و خصوصا اثبات امامت مشتمل بر سه مقام و یک خاتمه، به فارسی که در روز 7 ربیع الثّانی 1067ق آن را در هنگام اقامت در هند تألیف کرده است. از این کتاب نسخه های فراوانی موجود است که اغلب تاریخ کتابت آنها معلوم نیست. یکی از
ص: 660
نسخه های نزدیک به زمان مؤلف و شاید زمان حیات او، نسخه شماره 378 کتابخانه آستانه حضرت معصومه (سلام اللّه علیها) در قم است که فاقد نام کاتب و تاریخ کتابت است اما مالک آن «عبدالملک بن محمّدابراهیم بواناتی» معاصر موّلف است.(1) 10. «معراج الخیال» که مثنوی عرفانی است. از بین نسخه های فراوانی که در کتابخانه ها از این منظومه موجود است، نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی که ضمن جنگ 14183 و به عنوان پانزدهمین رساله آن محسوب می شود و در سال 1079ق به دست نظر علی بن امیرعلی تبریزی کتابت شده از اقدم نُسخ «معراج الخیال» به شمار می رود.(2) 11. «منشآت» که قسمتی از آن در کتب «مجمع الافکار» آمده و به شماره 14209 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)
این رباعی از اوست:
آن را که منزّه نبود ذات و صفات از درس کلام و حکمتش نیست نجات
در طبع بَدان به جهل بر می گردد علم در طینت مار سم شود آب حیات
ملاّ علیرضا بن رئیس حسین، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. از اهالی روستای «سیچی» بلوک رویدشتین اصفهان بوده و در مکتب خانه با خواندن «دیوان ظهیر فاریابی» طبعش به گفتن شعر مایل گشته است. در شعر روش قدماء را داشته. در هفتاد سالگی پیری زنده دل و خوش صحبت بوده. وی در اصفهان ساکن و معاصر میرزا محمّدطاهر نصرآبادی بوده است.
ص: 661
این دو بیت را خطاب به علاءالدّین محمّد شهرستانی سروده است:
ای خداوندی که پیش دست دریا بخششت هست بی قدر زر، چونان که بی مقدار کاه
نیست مستبعد که گردد قابل نشو و نما از نسیم و خُلق تو در کهگل دیوار کاه(1)
میرزا علیرضا شفیعی متخلّص به «فاتحی» فرزند شیخ محمّدحسین (معروف به «گل و بلبل») از شعراء و خطبای معاصر اصفهان. در سال 1289ش در اصفهان متولّد گردیده و مدتی در مدارس جدید تحصیل نمود و کمی از علوم قدیمه را خواند. او روزگار به آموزگاری می گذراند و در مواقع فراغت روضه می خواند. شاعر خوش طبعی بود و اشعارش عموما فکاهی بود. [این کتاب ها از آثار اوست:]
1. «حقیقت گوئی فاتحی» در سال 1333ش به طبع رسیده است. 2. «تعلیمات دینی منظوم یا سرود مذهبی»3. «ضیاء الابصار» در حالات ائمه اطهار علیهم السلام4. «تذکرة المراثی»(2) [5. «لبخند فاتحی» که در سال 1342ش چاپ شده است.
این شعر از اوست:
یا رب نشود کسی دچار زن بد چون کس نبود بَتَر زِ مار و زن بد
روزی دو سه بار می کشد شوهر خویش مردن به از اینکه زیر بار زن بد]
ص: 662
علیرضا بن میر عبدالفتاح جورتی قهاب [اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری] در جمادی الاوّل 1093ق نسخه ای از «زبدة البیان فی براهین احکام القرآن» تألیف: مقدّس اردبیلی را به خط نسخ نوشته است. کتاب در کتابخانه مسجد جامع گوهرشاد مشهد موجود است.(1)
[«جورت» یا «گورت»، به فتح اوّل و دوّم از دهات بلوک قهاب جی اصفهان است و مزار میر عمادالدّین حسینی خاتون آبادی و قبرستان جدید باغ رضوان در نزدیکی آن واقع شده اند.]
میرزا علیرضا لنجانی اصفهانی متخلّص به «پرتو» و معروف به «آقاجان» فرزند محمّدعلی. شاعر ادیب و خطاط [ماهر و فاضل در قرن سیزدهم هجری] خط نسخ را در کمال استادی می نوشته و دیوان اشعارش به طبع رسیده است. در «المآثر و الآثار» درباره او گوید: «از خطاطین مشهور قلم نسخ است و استاد اجلّ خطاطین اصفهان» او در جمادی الاولی 1304ق به سن 90 سالگی وفات یافته است.(2)
[پرتو اصلاً از اهالی قریه «اُشیان» لنجان بوده و جهت تحصیل به اصفهان آمده و پس کسب علم و ادب نزد میرزا زین العابدین اشرف الکُتّاب به مشق نسخ و ثلث پرداخته و خود استادی هنرمند و ماهر گردید. اغلب در مدرسه نوریّه ساکن بوده و جمعی از شاگردانش نزد او مشق خط می کرده اند و بسیاری از شعراء و فضلاء در حجره او حضور
ص: 663
یافته اند. از شعرای متبحّر اصفهان بوده و در قصیده و غزل و قطعه اشعار خوبی گفته و در مادّه تاریخ گوئی نیز توانا بوده و برای وفات بسیاری از بزرگان عهد خود و بنای مساجد و ابنیه در اصفهان مادّه تاریخ گفته است. روزگارش اغلب به کتابت می گذشته و قطعات و کتاب های بسیاری به خط زیبای او در کتابخانه های مختلف موجود است. از جمله نسخه ای از «قرآن مجید» در کتابخانه سلطنتی سابق، به خط نسخ عالی که در سال 1277ق کتابت کرده و میر علی شیرازی ترجمه آن را به فارسی کتابت نموده و عبدالوهاب مُذهِّب آن را تذهیب کرده و از نفایس آن کتابخانه به شمار است. پرتو به دعوت ناصرالدّین شاه به تهران رفت و سال ها برای دربار قاجار به کتابت مشغول بود تا اینکه وفات یافت. تذکره نویسان او را شاعری نکته دان و خوش طبع و خوش مشرب و مهربان دانسته و اخلاق حمیده او را ستوده اند.(1)
از اوست:
گرفته پرده ز رخ راه شیخ و شاب زده مهی که طعنه جمالش بر آفتاب زده
شکسته نرخ شکّر تا گشوده لب به سخن فزوده رونق گل تا به رخ گلاب زده
تو آفتابی و تا گشته ای ز چشمم دور ز گریه دیده من خنده بر سحاب زده]
ص: 664
علیرضا بن حاج محمّدکاظم اصفهانی [از عرفاء و ادبای اواخر دوره قاجاریّه] در سال 1302ق و 1305ق دو رساله: 1. «زاد المسافرین» از: سیّد حسین هروی 2. «آداب المشق» را به خط نستعلیق زیبا نوشته است. نسخه به شماره 3439 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.
در پایان مجموعه 2 قصیده در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و تاریخ درگذشت حاج محمّدکاظم سعادت علی اصفهانی (پدر کاتب) را در سال 1293ق نوشته است.(1)
علیرضا بن محمّد اصفهانی معروف به آقاجانی. پدرش و خودش از فضلای قرن یازدهم هجری بوده اند. وی نسخه ای از «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی را در ذیقعده 1016ق در مکّه معظّمه مقابله نموده و بلاغ نوشته است. میرزا محمّد استرآبادی در پایان کتاب دیات این کتاب، اجازه ای در اواخر ذیحجه 1016ق برای او نوشته است و از او با القاب «المولی الفاضل الورع خلاصة الافاضل و المتورعین مولانا علیرضا» یاد کرده است. این نسخه به شماره 5319 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
علیرضا [بن زین العابدین] خوانساری [از فضلاء قرن سیزدهم هجری] احتمالاً شاگرد سیّد حجة الاسلام [حاج سیّد محمّدباقر شفتی بیدآبادی] بوده و در سال 1241ق کتاب
ص: 665
«مطالع الانوار» تألیف سیّد [حجة الاسلام] را به خط نسخ زیبا مرقوم داشته است. نسخه به شماره 4554 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)
سیّد علیرضا خاتون آبادی [از علمای اواخر دوره صفویه] در سال 1116ق وفات یافته و در تکیه خاتون آبادی ها در تخت فولاد مدفون شد.(2)
دکتر علیرضا سپاهی، از دانشمندان و اساتید دانشگاه در سال 1317ش در خانواده ای قدیمی از طایفه دِنبِلی در تهران در دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران طی کرد و سپس به لبنان رفت و در رشته کشاورزی در دانشگاه آمریکائی بیروت لیسانس و فوق لیسانس گرفت. چندی بعد به کانادا رفت و در دانشگاه «مک گیل» در رشته «اصلاح نباتات» دکترا گرفت. در سال 1353ش به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد و تدریس را آغاز کرد. دوره دو ساله فوق دکترا در رشته طراحی فضای سبز را در دانشگاه پلی تکنیک کالیفرنیا در آمریکا سپری نمود. او طراحی فضای سبز مجتمع های صنعتی فولاد مبارکه اصفهان، فولاد خراسان، پلی اکریل اصفهان و شهرهای مجلسی، فولادشهر و بهارستان را انجام داده است.
وی مقالات متعددی به زبان انگلیسی در رشته خود تألیف نموده و در مجلات معتبر علمی خارج از کشور به چاپ رسانیده است. او علاوه بر تدریس به راهنمائی دانشجویان در نگارش پایان نامه دوره های فوق لیسانس و دکتری پرداخته و همچنین عضو گروه علوم کشاورزی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بوده است و در
ص: 666
سال 1379ش به عنوان استاد نمونه دانشگاه اصفهان برگزیده شده است.
دکتر سپاهی در هنر نقاشی نیز مهارت دارد و در کودکی و نوجوانی نزد استادانی چون کریمی و پتگر آن را فراگرفته و در خارج از کشور نزد اساتید نقاشی آن را تکمیل کرده است.
او در سال 1380ش به درخواست خود بازنشسته گردید. کتاب های زیر از او به چاپ رسیده است:
1. «کاربرد آمار در تحقیقات کشاورزی» 2. «فرهنگ کشاورزی و منابع طبیعی»3. «اولویّت های تحقیقات کشاورزی در منطقه اصفهان، یزد و چهارمحال و بختیاری»4. «روش ساده درختکاری روی خطوط طراز»5. «تولید سیب زمینی با بذر حقیقی»(1)
ملاّ علیرضا صوفی معمار متخلّص به «علی» از معماران زبردست در عهد شاه عباس اوّل صفوی بوده و در سال 1017ق به هند سفر کرده است. در شعر طبع خوشی داشت. ظرفای شوخ طبع اصفهان تخلّص «سیم گل» را برگزیده و شهرت داده بودند. ولی خاطر او از این تخلّص مُکَدَّر بود. در شعر تتبع کتاب «تحفة العراقین» را نموده و در نثر نیز کتابی دارد. این رباعی از اوست:
یاران سر و برگ باغ هستیم نماند وان دست و دل هواپرستیم نماند
زین خمِّ سفالینه برون آرم سر کش باده خمار داد و مستیم نماند(2)
ص: 667
میرزا علیرضا طبیب اصفهانی، از اطبّاء حاذق و چیره دست قرن دوازدهم هجری است. وی مورد توجه کریم خان زند قرار داشته و همواره در دربار زندیه به طبابت می پرداخته است. سال وفات او معلوم نیست ولی روشن است که تا سال 1192ق زنده بوده است.(1)
علیرضا عباسی تبریزی ملقّب به «شاه نواز» از مفاخر عهد شاه عباس صفوی است. در انواع خطوط و نقاشی و تذهیب و طراحی استادی بی نظیر بوده و برخی از کتیبه های مساجد اصفهان که در عصر شاه عباس بنا شده است به خط اوست. سال وفاتش معلوم نیست.(2)
[او در تبریز شاگرد ملاّ محمّدحسین تبریزی و علاءالدّین محمّد بن محمّد تبریزی (معروف به علاء بیگ) بود. پس از آنکه سپاه عثمانی تبریز را تصرف کرد، وی از تبریز به قزوین رفت و در مسجد جامع آنجا به کتابت مشغول شد و قسمتی از کتیبه های آن مسجد و چند قرآن را در آنجا تمام کرد. او در سال 1001ق به خدمت شاه عباس درآمد و در زمره ندیمان مخصوص وی داخل شد و تا پایان عمر در زمره مقربّان شاه بود و در سفر و حَضَر همراه شاه عباس بود و مورد تفقد و عنایات ویژه او قرار داشت تا جائی که گاهی شاه پهلوی او می نشست و شمعی به دست می گرفت تا علیرضا در روشنایی آن کتابت کند.(3)
ص: 668
در شرح حال او نوشته اند که به مقام و عظمت میرعماد نزد شاه عباس رشک می برده و غبطه می خورده و به واسطه احساس خطر از میر و از دست رفتن جایگاه خود نقشه قتل او را کشیده است. ولی در منابع دست اوّل صفوی چنین مسأله ای دیده نمی شود و علیرضا عباسی با داشتن آن مقام و نفوذ در دربار صفوی نمی توانسته از یک خوشنویس دیگر که از حشر و نشر و رفت و آمد به دربار شاه پرهیز می کرده خطری را احساس کند.
او در سال 1007ق پس از آنکه صادقی بیگ افشار از منصب کتابداری کتابخانه سلطنتی کنار گذاشته شد. به این منصب گماشته شد و تا سال 1025ق در قید حیات بود.(1)
علیرضا عباسی در شعر و ادب هم دستی داشته و گاه اشعاری می سروده است از جمله:
تا خانه نشین شدی تو ای دُرّ خوشاب پیوسته مراست از غمت دیده پر آب
من خانه دل خراب کردم ز غمت تو خانه نشین شدی و من خانه خراب(2)
آثار به جای مانده از او به قرار زیر است:
1. دو کتیبه فوقانی داخل مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان به خط ثلث در سال 1025ق
2. کتیبه سردر مسجد شیخ لطف اللّه اصفهان به خط ثلث در سال 1012ق
ص: 669
3. کتیبه سردر باشکوه مسجد شاه [مسجد امام فعلی] اصفهان به خط ثلث، در سال 1025ق
4. کتیبه محراب مسجد مقصود بیگ در اصفهان به خط ثلث در سال 1011ق(1)
5. کتیبه سردر عمارت عالی قاپوی قزوین به خط ثلث(2) (که قسمتی از کتیبه فرو ریخته و تاریخ کتیبه مشخص نیست.)
6. کتیبه سنگی سردر کاروانسرای گنج علی خان کرمان در سال 1007ق(3)
7. کتیبه ای در صحن عتیق آستان قدس رضوی به خط ثلث
8. کتیبه زیر گنبد حرم مطهر آستان قدس رضوی به خط ثلث بر روی خشت های طلا در سال 1016ق
9. کتیبه داخل بقعه خواجه ربیع در مشهد مقدس به خط ثلث (که قسمتی از کتیبه شامل تاریخ آن فرو ریخته است.) (4)
10. کتیبه سنگی رباط خرگوشی در ندوشن یزد، به خط ثلث در سال 1023ق(5)
11. کتاب «یوسف و زلیخا»یِ جامی که به خط نستعلیق در سال 980ق کتابت کرده و در کتابخانه آقای وحیدنیا در تهران وجود داشته است.(6)
مرحوم استاد مهدی بیانی چندین قطعه از آثار خوشنویسی خط نستعلیق او را که بین سال های 1008 تا 1025ق نوشته شده است و در کتابخانه های سلطنتی سابق، ملک
ص: 670
(تهران) ، ملّی (تهران) ، آستان قدس رضوی، خزینه اوقاف استانبول، ملّی پاریس، عمومی لنینگراد (سن پطرزبورگ روسیه) ، بادلیان و چند مجموعه و کتابخانه خصوصی در تهران موجود است را معرفی کرده اند.(1) ]
علی شاه اردستانی معروف به «ملاّ ذوقی» شاعر عارف [در قرن یازدهم هجری] در اصفهان گیوه دوزی داشته، با حکیم شفائی معاصر بوده و حکیم در هجو او و بیتی بزرگش قریب صد رباعی گفته [است.] در سال 1045ق در اصفهان وفات یافته، در مقبره پیر پینه دوز مدفون گردید.
از اشعار اوست:
نه شکوفه ای نه برگی نه ثمر نه میوه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را(2)
علی صالح خسروی، از طایفه احمد خسروی بختیاری [از شعراء و ادبای قرن چهاردهم هجری] تولّدش به سال 1321ق (1282ش) جوانی بود تحصیل کرده و باذوق. چند سالی پس از اتمام معلومات مقدماتی، در کالج اصفهان به فراگرفتن زبان
ص: 671
انگلیسی مشغول شد و سپس در سال 1309ش چندی به استخدام دادگستری و ثبت نجف آباد درآمد. دارای ذوقی شاعرانه و استعداد سرشاری بود. در سال 1322ش در سن چهل سالگی وفات کرد. از او اشعار زیادی باقی مانده است. از اوست:
تا شد ز چشم سرو قد آن نگار من صد جوی خون روان شده اندر کنار من
این روی زرد و دامن پرخون و چشم تر هستند ترجمان دل داغدار من(1)
آقا علی عسکر اصفهانی شیرازی متخلّص به «شایق» از شعراء و سخنوران قرن سیزدهم هجری است. در بدو عمر از اصفهان به شیراز رفته و مصاحبت اهل حال و اصحاب ذوق و کمال را اختیار کرده است. عاقبت انزوا گزید و در کمال استغناء به دسترنج خیاطی امرار معاش می نمود. او اشعاری در مدح میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی سروده است. «دیوان اشعار» هم داشته است. رضاقلی هدایت در «مجمع الفصحاء» و میرزا عبدالباقی طبیب در «تذکره مدایح الحسینیّه» نام او را «علی اصغر» ضبط کرده اند.
این بیت از اوست:
دور از گل رخسار تو، در دیده دارم خارها خوار آیدم اندر نظر، بی روی تو گلزارها(2)
ص: 672
علیقلی آقا، از خَیّرین نیکوکار اواخر دوره صفوی و از خواجه سرایان حرم شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده است. وی از ریش سفیدان و غلامان خاصّه دربار و برادر خسرو آقا بوده و آثار باقیمانده از وی قدرت و مکنت وی را می رساند. او دارای منصب یوزباشی غلامان خاصّه بوده است. علیقلی آقا بانی مجموعه بناهایی بوده که تاکنون اکثر آنها به صورت اولیّه موجود و مورد استفاده است.
آثار او در محلّه ای که به نام خودش ساخته عبارتند از: چهارسوق و بازارچه و مسجد و حمام، سقاخانه، کاروانسرا، غسالخانه و مقدار زیادی موقوفات دیگر است.(1)
علیقلی خان چالشتری متخلّص به «شاهین» فرزند محمّدزمان خان بن محمّدمهدی خان چالشتری چهارمحالی [از شعرای قرن چهاردهم هجری.] در سال 1305ق در چالشتر متولّد شده و در سال 1362ق وفات یافته است.(2) [چندی در قصبات اصفهان مانند قمیشه و اردستان حکمرانی نموده و عاقبت آن امور را رها کرده و در زادگاه خود به زندگی عادی مشغول شده است.] این بیت از اوست:
از زلف تا فکنده تو به صورت نقاب را گردیده ابر تیره حجاب آفتاب را(3)
ص: 673
علیقلی خان لگزی داغستانی متخلّص به «واله» فرزند محمّدعلی خان بن مهرعلی خان بن الخاص میرزا (ملقب به صفی قلی خان) بیگلر بیگی ایروان شاعر ادیب، از شعرای قرن دوازدهم هجری.
پدر و جدّش از امرای معروف عهد صفوی و مصدر خدمات و صاحب مناصب بوده و نسب آنان به بنی عباس می رسد. و عم پدرش لطفعلی خان معروف به اعتمادالدّوله وزیر شاه سلطان حسین صفوی بوده و در موقع محاصره اصفهان از شغل خود معزول گردید. کوچه اعتمادالدّوله در محلّه بیدآباد اصفهان منسوب به اوست.
علیقالی خان در سال 1124ق متولّد گردید [در دو سالگی به همراه پدر که بیگلر بیگی ایروان بود به ایروان رفت و پس از فوت پدر در سال 1128ق به اصفهان مراجعت کرد.] پس از حمله افاغنه و محاصره اصفهان، از اصفهان فرار کرده [به بندرعباس رفت و از آنجا] به هند رفت و به خدمت سلاطین و امرای آنجا [از جمله محمّد شاه، پادشاه هند] وارد شده [مناصب چهار هزاری و پنج هزاری را به او دادند] و به «ظفرخان» ملقّب گردید.
وی سرانجام در سال 1170ق در شاه جهان آباد (دهلی) وفات یافت. مادّه تاریخ او این عبارت است:
«پیوست واله برحمت»
کتب زیر از اوست:
1. «تذکره ریاض الشّعراء» [که اخیرا در 6 جلد به طبع رسیده و] شرح حال حدود 2500نفر از شعرای پارسی گوی را در بر می گیرد.2. «دیوان اشعار» [که حدود چهار هزار بیت شعر است و نسخه ای از آن در کتابخانه ملک در تهران موجود است.
ص: 674
3. «مثنوی در وصف خدیجه سلطان» دختر علی خان بن مهرعلی خان، دخترعموی خود.(1) [امیر شمس الدّین فقیر دهلوی داستان عشق واله و خدیجه را با اجازه از خود واله به نظم کشیده که نسخه ای از آن در کتابخانه میرزا جعفر سلطان القرائی در تبریز موجود بوده است.]
واله در سرودن غزل و رباعی طبعی روان داشته و به فارسی و ترکی شعر می سروده و در فراق دخترعموی خود اشعار بسیاری سروده است.
این بیت از اوست:
حُسن ز هر کجا کشد دامن ناز بر زمین عشق به پای او نهد روی نیاز بر زمین
علیقلی خان بن قرچقای خان ترکمان [از حکماء و دانشمندان قرن یازدهم هجری] در سال 1020ق متولّد گردیده و از شاگردان آقا حسین خوانساری و شمس الدّین حکیم جیلانی است. او در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان ساکن بوده است.(2)
[او در سال 1049ق با فرمان شاه صفی کتابدار کتابخانه سلطنتی در اصفهان شده است.(3) اغلب کتاب های او درباره حکمت و عرفان است. این کتاب ها از تألیفات اوست:
ص: 675
1. «احوال نفوس انسان» به فارسی، که در سال 1231ق کتابت شده و به شماره 9233 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران موجود است.(1) 2. «احیاء حکمت» به فارسی که نسخه ای از آن به شماره 9261 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) تاریخ تألیف کتاب 9 صفر 1076ق است. «احیاء حکمت» به چاپ رسیده است.(3) 3. «الایمان الکامل» 4. «تمهیدات» 5. «تنقیحات» 6. «چهل حدیث» 7. «خزائن جواهر القرآن» که در رمضان 1083ق تألیف کتاب را شروع کرده است.(4) 8. «زبور عارفین» به فارسی که مؤلّف آن را مختصر کرده و به عربی بازگردانیده و «مزامیر العاشقین» نام نهاده است. 9. «سبعه سماویّه» به فارسی 10. «شرح اثولوجیا» 11. «شوق نامه عباسی» در شرح مثنوی 12. رساله در «علم» 13. «فرقان الرأیین و بنیان الحکمتین» که نسخه ای از آن نزد سیّد محمّدناصر حسینی در تهران موجود بوده است.(5) 14. «کمال محمّدی» 15. «المثل المفارقه» 16. «مرآة الاخوان فی اللّه» در 4 فصل و یک خاتمه که در سه شنبه 16 شوال 1095ق تألیف شده است.(6) 17. «مرآة جنّت و نار» که رضاقلی بن آقابابا در سال 1264ق آن را کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(7) 18. «مرآة الوجود و الماهیة» موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.(8) 19. «منطق» که احتمالاً بخشی از کتاب «احیاء حکمت» است. نسخه ای از آن به شماره 1120 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است.(9) 20. «مزامیر العاشقین» که برگزیده ای از «زبور العارفین»
ص: 676
است و آن را در یک مقدمه و 3 باب تنظیم کرده است. نسخه ای از آن نزد سیّد محمّدمهدی صدر موجود بوده است.(1) 21. «نزهة الزّاهدین و تحفة العابدین» 22. «زبور العارفین و براق العاشقین» به عربی، در یک مقدمه و چهار زبور و یک خاتمه، که ملاّ یارعلی در سال 1247ق کتابت کرده و به شماره 757 در کتابخانه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی قم موجود است.(2) ]
ملاّ علیقلی بن محمّد خلخالی، از علمای ساکن مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان [در قرن یازدهم هجری] مؤلّف «شرح الوقت و القبله» از کتاب «روضة البهیه»(3)
[نحوی فاضل، عالم ادیب و شاعر منشی(4) از شاگردان آقا حسین خوانساری و حکیم شمس الدّین محمّد گیلانی(5) است. همشیره ملاّ نصراللّه واقف خلخالی است. در اغلب علوم زمان خود همچون: صرف و نحو، شعر و ادب، حکمت، معانی بیان و انشاء و نویسندگی مهارت داشت. شعر خصوصا غزل و قصیده را نیکو می سروده و «واقف» تخلّص داشت و در اصفهان به تدریس و افاده مشغول بود.(6) تا اینکه در سال 1115ق بر اثر ابتلاء به مرض استسقاء در اصفهان وفات یافت. کتاب های زیر از تألیفات اوست:
1. «الحاشیة علی الکافیه» یا «شرح الکافیه» 2. «تعلیم مراتب سلوک» 3. «حاشیه بر تفسیر بیضاوی» 4. «شرح الوقت و القبلة من الروضة»(7)
ص: 677
این بیت از اوست:
نیست روشن طینتان را از غم گردون ملال در دل دریا گره کی موج دریا می شود]
علیقلی جدیدالاسلام از علمای شیعه در اواخر دوره صفویه است. او کشیشی پرتغالی بود و اصلاً «آنتونیو دوژزو» نام داشت و برای تبلیغ مسیحیّت به اصفهان آمد و ریاست دیر آگوستین ها را برعهده گرفت. او در 17 ربیع الاوّل 1109ق (14 سپتامبر 1697م به اسلام گروید و نام خود را به «علیقلی» تغییر داد.
او به اخباری گری گرایش داشت و شدیدا مخالف صوفیّه بود. همچنین در نقد عقاید مسیحیان و یهودیان کتاب هایی را تألیف نمود و سرانجام در شوال 1146ق در اصفهان وفات یافت. کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «سیف المؤمنین فی قتال المشرکین» که در سال 1375ش به اهتمام محقّق کوشا دکتر رسول جعفریان به چاپ رسیده است.2. «رد بر جماعت صوفیان» که به کوشش دکتر جعفریان تصحیح و در کتاب «میراث اسلامی ایران» چاپ شده است.3. «هدایة الضّالّین»4. «فوائد ازدواج» که در «میراث اسلامی ایران» چاپ شده است.5. «زبدة الحکمه»(1)
ص: 678
میرزا علیقلی خان مازندرانی اصفهانی [از فضلاء دوره قاجاریه] مؤلف تاریخ قاجاریه موسوم به «تاریخ ملک آرا» به نام شاهزاده محمّدقلی میرزا ملک آرا نوشته شده است. نسخه خطی آن به شماره 416 در کتابخانه ملک طهران موجود است.(1)
ملاّ علیقلی معانی، از گویندگان اوایل قرن یازدهم هجری. در ملازمت کارخانه شاه عباس روزگار به سر می کرد و گاهی شعر می سرود. امّا مابین او و حکیم شفائی کدورت و نقاری حاصل شده بود. این بیت از اوست:
زحمت مکش و روی مگردان ز گناهم بر دیده من پرده بود بخت سیاهم(2)
شیخ علی محمّد [بن ابراهیم] دهاقانی، عالم فاضل [از علمای اواخر دوره قاجاریه است. در سال 1251ش در دهاقان متولّد شد و در نوجوانی پس از خواندن دروس مقدماتی نزد پدر به اصفهان رفت و] نزد حاج ملاّ حسینعلی تویسرکانی، آقا سیّد محمّد شهشهانی، حاج شیخ محمّدباقر مسجدشاهی نجفی تحصیل نمود. [و سپس به عتبات عالیات مشرّف شد و از حضرات آیات شیخ مرتضی انصاری و شیخ عبداللّه مازندرانی کمال استفاده را برده و به درجه اجتهاد نائل شد و به موطن خود مراجعت کرد امّا به دعوت آقانجفی به اصفهان آمده و] در دستگاه آقانجفی به فصل دعاوی و خصومات
ص: 679
پرداخته است. [او در حمایت از جنبش تنباکو رابط بین مرحوم میرزای شیرازی و آقانجفی اصفهانی بود که به همراه آقا منیرالدّین بروجردی که از طرف علمای اصفهان به سامرا رفت.
او سرانجام در سال 1326ق در اصفهان وفات یافته و در تخت فولاد مدفون شد.(1) ]
او پدرِ ادیب دانشمند شیخ نوراللّه دهاقانی مدیر روزنامه «نور شرق» است.
میرزا علی محمّد شرف الواعظین بن ملاّ اسماعیل بن حاج ملاّ محمّدعلی بن حاج ملاّ عبدالعظیم بن محمّدتقی بیدگلی زواره ای از وعاظ اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در اصفهان سکونت نموده و در این شهر وفات یافته است. فرزندش محمّدعلی شرف الواعظین و پدرانش از علماء و وعاظ بوده اند.(2)
علی محمّد بن اسماعیل سِدِهی اصفهانی [از خطاطان نسخ نویس قرن سیزدهم هجری] نیمه دوم جلد پنجم «بحارالانوار» علاّمه مجلسی را در قرن سیزدهم هجری به خط نسخ کتابت نموده و خود نیز آن را مقابله کرده است. کتاب به شماره 7048 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
او در 6 ربیع الثّانی 1225ق کتابت نسخه ای از «المناهج السّویّه» فاضل هندی را به
ص: 680
خط نسخ به پایان رسانیده و کتاب به شماره 1323 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(1)
همچنین در سال 1229ق کتابت نسخه ای از «نقد الرّجال» میر مصطفی [تفریشی] را به خط نسخ به پایان رسانیده است. این کتاب به شماره 1307 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)
در اصفهان دو ناحیه به نام سده معروف است:
1. سِدِه لنجان معروف به سده غلامخاص
2. سِدِه ماربین مشهور به خوزان [و ورنوسفادران و فروشان، سه محلّه از سِدِه قدیم بوده و با پیوستن روستاهای مجاور آن مانند اَندوان، آدریان، هُرِستان به نام «همایون شهر» به شهر تبدیل شده و از سال 1357ش به نام «خمینی شهر» معروف شده است.]
شیخ علی محمّد بن محمّدجعفر بن محمّدرحیم بن محمّدصالح بن محمّدشفیع بن حبیب اللّه نجف آبادی اصفهانی نجفی، عالم فاضل و عابد زاهد. [از علمای قرن چهاردهم هجری] اجدادش از تجار خوشنام و معتبر بودند.
[او در نجف آباد متولّد شد و در اصفهان نزد جهانگیرخان قشقائی و آخوند کاشی تحصیل کرد. سپس به نجف رفت و در درس مرجع عالیقدر شیعه میرزا حسن شیرازی حاضر شد و سال ها از درس او بهره برد. آنگاه به نجف اشرف بازگشته و در مدرسه هندی به تدریس معقول و منقول پرداخت. او از جامعه عزلت و دوری اختیار کرده و تا
ص: 681
آخر عمر بدون همسر و فرزند زندگی کرد و تمام روزهای سال (به جز ایّام عید فطر و قربان که روزه در آن حرام است) روزه می گرفت و همیشه در حال ذکر و مراقبه بود.
او جز کتاب هایش دوست و مصاحبی نداشت. کتابخانه او در نجف بیش از چهار هزار مجلد کتاب داشت. وصی او حاج نظری شوشتری (صاحب حسینیه شوشتری ها، کتاب های او را به کتابخانه شوشتری ها منتقل کرد و در اختیار عموم قرار داد.
از شاگردان او می توان به حضرات آیات: شیخ آقابزرگ طهرانی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، شیخ محمّدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) ، سیّد عبدالهادی شیرازی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج میرزا علی آقا ایروانی، سیّد شمس الدّین محمود مرعشی نجفی و سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی اشاره کرد.]
وی سرانجام در سال 1332ق در نجف اشرف وفات یافت. [عارف ربانی سیّد احمد کربلائی تهرانی بر پیکرش نماز خواند] و در آن ارض اقدس مدفون گردید.(1)
شیخ علی محمّد شریف فرزند آقا شیخ محمّدجواد بن محمّدحسن، از علماء و فضلاء [قرن چهاردهم هجری، مجتهد عالیقدر و زاهد صالح.] برادرِ شیخ احمد بیدآبادی و شیخ محمّدعلی شاه آبادی [در سال 1291ق در اصفهان متولّد شد] در نزد پدر و برادر تحصیل نمود. [پس از وفات پدر دانشمند خود به عتبات عالیات مشرّف شده و چندین سال در کاظمین به تحصیل پرداخت و از علاّمه جلیل مرحوم سیّد حسن صدر و شیخ محمّدتقی بن حسن آل اسداللّه کاظمی اجازه روایتی اخذ نمود. سپس به نجف اشرف رفته و چندین سال در آنجا اقامت نمود. آنگاه به ایران مراجعت نموده و مدّتی در تهران
ص: 682
نماز جماعت را در مسجد سراج الملک اقامه نمود.] مدّتی هم در مدرسه میرزا مهدی [در محلّه بیدآباد اصفهان] ساکن و به نوشتن سجلات شرعی اشتغال داشت. در اواخر عمر به نجف اشرف مهاجرت نموده و در آن ارض اقدس در سال 1373ق وفات یافته و در وادی السلام مدفون گردید. [محلّ دقیق مدفن او را کنار مزار مرحوم فیروزآبادی، جنب باب طوسی در حرم مطهر حضرت علی علیه السلام نوشته اند از ایشان «رساله ای در صلاة مسافر» باقی مانده است.(1) ]
میرزا علی محمّد شریف قائنی متخلّص به «سُهائی» فرزند حاج محمّدحسن، شاعر و ادیب فاضل، از دانشوران اواخر دوره قاجاریه.
او نوه دختری میرزا محمّداسماعیل حسینی قائنی بوده و در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر علم و ادب آموخته است. او در اداره تلگراف اصفهان به فعالیّت پرداخته و به درجه سرهنگی نائل شده است. وی از نخستین عکاسان اصفهان بود و عکس های زیبایی از آثار او به جای مانده است. در نقاشی و قلمدان سازی نیز مهارت داشته است. از جمله قلمدان زیبایی با موضوع جنگ هرات از او به جای مانده که آن را به حسام السّلطنه فاتح هرات تقدیم کرده که نزد مهندس محسن فروغی موجود بوده است.
او سرانجام در سال 1316ق وفات یافته و در تکیه بابا رکن الدّین واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
او شاعری قابل و ادیبی ماهر بوده و دیوان اشعارش نزد خانواده او موجود است.(2)
از اوست:
ص: 683
تا خم زلف دو تای تو شکن در شکن است دل شوریده ما کلبه بیت الحزن است
تار زلفت شکند رونق تاتار مگر حلقه زلف بتان خطّه چین و شکن است
میرزا علی محمّد بن میرزا محمّدحسن میردامادی سدهی از اعقاب میر محمّداشرف علوی عاملی، عالم فاضل زاهد [از علمای قرن چهاردهم هجری] نزد علمای اصفهان بالاخص آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج میرزا محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، شیخ محمّدحکیم خراسانی، آقا سیّد مهدی درچه ای و آقا میرزا احمد اصفهانی بوده و در سال 1352ق وفات یافته و جنب پدر در مقبره شاهزاده ابراهیم در قریه ورنوسفادران سِدِه اصفهان [خمینی شهر فعلی] مدفون گردید.(1)
علی محمّد بن محمّدحسین اصفهانی، از کاتبان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. و نسخه ای از «قرآن مجید» را در جمعه 18 صفر 1279ق به خط نسخ خوش کتابت نموده و در همان سال در مطبعه آقا میر محمّدباقر تهرانی چاپ سنگی شده است.(2)
ص: 684
میرزا علی محمّد اژه ای فرزند میرزا محمّدحسین بن میرزا علی محمّد بن میرزا محمّدعلی بن ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای، عالم فاضل متقّی و فقیه محقّق اصولی، از علمای معاصر اصفهان.
قبل از سال 1300ش در اصفهان متولّد شده و نزد علمای این شهر از جمله: سیّد صدرالدّین کوپائی، میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی، مجدالعلماء نجفی، میرزا محمّد طبیب زاده، شیخ محمود مفید و سیّد مرتضی موحد ابطحی به تحصیل پرداخته و از آیات عظام سیّد محمّدحجت کوه کمری و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی به اخذ اجازه اجتهاد مفتخر شده است.
او سال های طولانی اقامه جماعت در مسجد علی اصفهان را برعهده داشته و در عداد علمای طراز اوّل اصفهان به شمار می رود. عمر شریفش را صرف عبادت و تحقیق و تحصیل و ارشاد مردم و حل مشکلات آنان نموده و یار معین ضعفاء بوده است. فرزند برومند او شیخ علی اکبر اژه ای از مبارزان انقلاب اسلامی بود. که در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران در روز 7 تیر 1360ش به شهادت رسید.(1) این عالم گرانمایه سرانجام در تاریخ 30 محرم 1432ق (مطابق با 15 دی 1389ش) وفات یافت و در مزار هارون ولایت اصفهان مدفون شد.
ملاّ علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی معروف به «غیاث الدّین جمشید ثانی» فرزند
ص: 685
محمّدحسین، عالم فاضل، از علماء ریاضی و مفاخر علمی [در قرن سیزدهم هجری.]
در سال 1215ق متولّد شده و تحصیل کرد. علیقلی میرزا اعتضادالسّلطنه وزیر علوم او را از اصفهان به طهران برده و مورد توجّه و التفات قرار داد. و او به تدریس و تألیف کتب پرداخته تا اینکه در 17 ماه صفر 1293ق در طهران وفات یافته و به خاک رفت.
وی اوّلین کسی از دانشمندان ایران است که جدول لگاریتم را اختراع نمود و شایسته بود که از تحقیقات علمیش به نفع مملکت استفاده شود.
کتب زیر از اوست:
1. «تکملة العیون» در مسائل جبر و هندسه شامل 20 مسأله 2. «رساله ای در بیان قاعده کلّی برای گشایش معادلات جبری در هر درجه ای»3. کتابی مبسوط در «علم اعداد»4. «رساله ای در جداول اعداد»(1) 5. «تقسیم کره بسطوح مستوی» که به دستور ناصرالدّین شاه به فارسی نوشته و در مجموعه کتب اهدایی خطی آقای مشکوة به دانشگاه طهران موجود است.(2)
دو فرزند صاحب عنوان میرزا عبدالوهاب منجم و میرزا عبدالغفار نجم الدّوله از دانشمندان آن عصر بوده اند.
ملاّ علی محمّد محلّه نوئی برخی از کتب ادبی و ریاضی را کتابت کرده است از جمله «غیث الادب الذی انسجم فی شرح لامیة العجم» که آن را در سه شنبه 28 شوال 1267ق کتابت کرده و به شماره 2001 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود
ص: 686
است.(1)
میرزا علی محمّد میردامادی بن حاج میرزا محمّدحسین سدهی، عالم فاضل و روحانی متنفّذ [در اواخر دوره قاجاریه] از شاگردان آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی و برادر عالیقدرش میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) و حاج میرزا بدیع درب امامی [و شیخ محمّدباقر مسجدشاهی نجفی] و دیگران بوده و قبل از نیل به اجتهاد به سِدِه [خمینی شهر فعلی] مراجعت نموده و به اقامه جماعت در مسجد ملاّ محسن محلّه خوزان و ارشاد مردم پرداخت.
وی در رجب 1342ق به سن قریب به هفتاد سالگی وفات یافته در مقبره ملاّ محسن محلّه شمس آباد خوزان مدفون گردید.(2)
علی محمّد بن حسین نجف آبادی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1260ق نسخه ای از کتاب: «الهدایا» در نحو تألیف: ابوحیّان محمّد بن یوسف اَندُلُسی ساکن قاهره را کتابت نموده است.(3)
ص: 687
علی محمّد بن محمّدحسین همدانی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] متوفّی 1079 مؤلف: «مرآة الصلاة فی اسرار الصلاة»(1)
علی محمّد متخلّص به «شوّاخ» فرزند رجبعلی آرانی کاشانی، از شعرای قرن چهاردهم هجری. در «آران» کاشان متولّد شده و سپس به اردستان مهاجرت کرده و در روستای «قهساره» ساکن شده است. وی شاعری با فضل بوده و با شاعر مشهور میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای معاشرت و رفاقت داشته است. سرانجام به حبیب آباد برخوار رفته و در آنجا وفات یافته است.(2)
درویش علی محمّد حبیب آبادی بُرخواری متخلّص به «مسکین» فرزند عباس بن محمّدعلی بن باقر [از شعرای قرن چهاردهم هجری.] روزگار به مدّاحی و روضه خوانی می گذرانید و گاهی شعری می گفت. از شعراء متوسط به شمار می رفت. بیشتر اشعارش در مدائح و مصائب می باشد. او در شب چهارشنبه 12 شوّال سال 1351ق در قریه حبیب آباد وفات یافت و در قبرستان عمومی آنجا مدفون گردید. این چند بیت در ورود حضرت امام حسین علیه السلام به زمین کربلا از اوست:
ص: 688
چون که در میقاتگاه یار شد در تکلّم آن شه ابرار شد
با خدای خویشتن همراز گشت گوش حق با وحی حق انباز گشت
گفت آیم هر کجا دلخواه توست آیم آنجا من که قربانگاه توست(1)
حاج علی محمّد کثیری فرزند ملاّ عبداللّه، از دانایان قرائت و تجوید در عصر حاضر است. وی به تدریس قرآن و آموزش فنون قرائت مشغول بوده و کتابی در «مناسک حج» مطابق با فتاوای آیة اللّه بروجردی به فارسی تألیف نموده که به چاپ رسیده است.
او در روز 18 اردیبهشت 1355ش وفات یافته و در تکیه گلزار در تخت فولاد اصفهان مدفون شده است.(2)
میرزا علی محمّد نظام الدّوله فرزند میرزا عبداللّه خان امین الدّوله بن حاج میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [از دانشمندان قرن سیزدهم هجری.] در سال 1222ق متولّد شده و در اصفهان و طهران تحصیل علوم نموده، در سال 1247ق به اتفاق پدر به نجف اشرف مهاجرت نموده و به تکمیل علوم و تهذیب نفس و تألیف و تصنیف پرداخت. در فقه و اصول و حدیث و رجال و علوم ادبی و ریاضیات مهارت داشته [و شعر نیکو می گفته و «شعراء» تخلّص می کرده است.] او قریب 18 مجلّد کتاب تألیف کرده است.
ص: 689
مشارٌ الیه نزد صاحب جواهر و ملاّ مقصودعلی غروی و میرزا حسن بن ملاّ علی نوری و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل علوم و دانش نموده و از حاج ملاّ احمد نراقی اجازه روایت و اجتهاد داشته است (تاریخ اجازه مربوط به زمانی است که حاکم کاشان بوده است.)
[در حسن سیرت و صورت و کفایت و درایت معروف بود. پیوسته با ارباب کمال به سر می برد و در نظم و نثر فارسی و عربی دست داشت و از علوم ریاضی و دینی بهره ور بود و در سواری و تیراندازی کم تر نظیر داشت. خط نستعلیق و نسخ را خوش می نوشت.
وقتی او به عتبات رفت شیخ مرتضی انصاری مکرّر می گفت: «وقتی نظام الدّوله در مجلس درس من نیست نمی دانم چه می گویم و وقتی هست آنچه می گویم با ملاحظه می گویم...»
مقام وی در دربار فتحعلی شاه به آنجا رسید که خواستگار خورشید کلاه (شمس الدّوله) دختر شاه (و طاوس خاتم تاج الدّوله اصفهانی) شد و با تشریفات مفصّل به عقد ازدواج وی درآمد ولی دیری نپائید که مورد بی مهری شاه واقع و به عراق فراری شد و در آنجا مدتی بلند آوازه زیست.]
سرانجام در 8 ذیحجه سال 1276ق در نجف وفات یافته در مدرسه صدر مدفون گردید.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «البرهان»2. «تقریرات»3. «دیوان شعر» به عربی و فارسی4. «رساله در اصول فقه»5. «رساله در شبهه محصوره و آب مضاف» که به طبع رسیده [است.]6. «رساله در امامت»7. «سلافة الوزراء» در معنی ولایت به طریق اهل تصوّف و عرفان به نظم و نثر، مطبوع ضمن کتاب «فوائد البهائیه» نسخه ای از آن ضمن جُنگ شماره 2833 در
ص: 690
کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد.8. «شهاب الثّاقب» در ردّ «صواعق» ابن حجر9. «کشف الابهام» در فقه 10 و 11. دو کتاب در «رجال» 12. «کتابی در ترجمه 19 نفر از بزرگان اهل سنّت و ردّ بر آنها از کتب اهل سنّت» 14. «معارج القدس» در حکمت و کلام و توحید و عدل 15. «نورالابصار» و غیره
شش پسر داشته [که از فضلاء آن عهد بوده اند] حاج اسداللّه خان نظام العلماء، حاج امین آقا، حاج علی آقا، مرتضی قلی خان، حاج نجفعلی میرزا و شیخ بهاءالدّین محمّد
این شعر از اوست:
دوش که بودم حریف چنگ و چغانه مطرب مجلس نواخت این به ترانه
زلف طرب را می است شانه به تحقیق می چو نباشد نه زلف باد نه شانه(1)
علی محمّد بن آقا علی سیچانی اصفهانی [از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری.] در چهارشنبه 4 شوال 1244ق به دستور آخوند ملاّ حسین جزینی کتابت نسخه ای از «روادع النّفوس» میر محمّدصالح خاتون آبادی را به خط نسخ به پایان رسانیده و نسخه به شماره 1931 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قم موجود است.(2)
همچنین او در روز 27 محرم سال 1245ق نسخه ای از کتاب «انساب النواصب» تألیف: مولی علی بن داود خادم استرآبادی را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 4309
ص: 691
در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
میرزا علی محمّد ابریشم کار متخلّص به «فنائی» [فرزند ملاّ علی] شاعر ادیب معاصر متوفّی در جمعه 29 صفر 1368ق مدفون در صحن تکیه ریزی در تخت فولاد اصفهان. این دو بیت از اوست:
رخش سعادت همه جا تاختم در دل هر ذرّه تو را یافتم
در دل هر ذرّه تو ای نوربخش از ره بخشندگی ما را ببخش(2)
میرزا علی محمّد زفره ای متخلّص به «ینبوع» فرزند ملاّ محمّدعلی بن حاج محمّداسماعیل زفره ای کوهپایه ای اصفهانی، فاضل طبیب و شاعر ادیب، از دانشوران قرن چهاردهم هجری. طبع روانی در شعر داشته و اغلب اشعارش در مدایح و مراثی چهارده معصوم علیهم السلام است و «منبع الرّزیّه» نام دارد و نزد محقّق ارجمند آقای محمّدحسن رجائی زفره ای موجود بوده است. علاوه بر شاعری طبابت هم می کرده و در طب شاگرد میرزا حیدرعلی طبیب (حیدرزاده) فرزند ملاّ محمّدعلی حکیم باشی زفره ای بوده است.
سرانجام او در راه مسافرت به مشهد مقدس در سال 1383ق (مطابق 1342ش) وفات یافت و در قبرستان سه دختران شهر ری به خاک رفت.(3)
ص: 692
میرزا علی محمّد بن ملاّ محمّدعلی بن ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای، عالم فاضل، فقیه محقّق عابد زاهد و ادیب شاعر [از علمای اواخر دوره قاجاریّه] متخلّص به «شریفی» [در شب 15 شعبان] 1266ق متولّد شده [و در 18 سالگی به نجف اشرف رفته و مدت 9 سال نزد اساتید آنجا از جمله ملاّ محمّدفاضل ایروانی تحصیل نمود. آنگاه به اصفهان آمده به ارشاد مردم و اقامه جماعت در مسجد علی پرداخت.(1) ]
او مؤلف مجموعه ای در آداب و اخلاق است که آن را در آخر کتاب «نماز شب» جدّش ملاّ علی اکبر اژه ای به طبع رسانیده است. سرانجام در شب شنبه 12 صفر سال 1232ق وفات یافته و جنب مزار پدرانش در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
این شعر از اوست:
خدایا به حق بنی فاطمه مرا با خودت آشنائی بده
که خورسند باشم به وقت رحیل مرا دستگیری کن ای من دخیل
همه عمر ضایع چو من کرده ام ز اعمال و کردار شرمنده ام
به حق حقّانیّتت ای خدا کنی رحم بر ما بهر دو سرا
تو توفیق ده تا که مردانه وار گذشتی کنم من از این روزگار
همه حال من حال مجذوب کن که امر تو باشد یکن بعد کن
«شریفی» چو همیان عصیان شده است ندارد به جز رحمت تو به دست(3) ]
ص: 693
شیخ علی محمّد بن شیخ غلامحسین شوشتری، عالم زاهد از علمای اخیار [در اواخر دوره قاجاریّه] و از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی بود. در 8 شوال 1336ق وفات یافته و جنب لسان الارض مدفون گردید.(1)
حاج سیّد علی محمّد مدرس صادقی بن آقا سیّد محسن میر محمّد صادقی، شاعر و ادیب اصفهان در قرن چهاردهم هجری.
در 19 صفر 1294ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیلات خود را انجام داده و از بدو تأسیس تشکیلات دادگستری به عنوان وکیل به خدمت پرداخته و در عداد وکلای طراز اوّل دادگستری اصفهان قرار گرفت. گاهی شعر می گفت و «مدرس» تخلّص می کرد. او در یکی از مساجد اصفهان نماز جماعت را اقامه می نمود.
وی در پنج شنبه 19 ذیحجة الحرام 1392ق وفات یافت و در تکیه میر محمّد صادقی ها [واقع در گلستان شهدای فعلی] در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
او تألیفاتی داشته که از آنها فقط «شرح دعای سمات» و «شرح دعای صباح» به چاپ رسیده است.(2)
ص: 694
علی محمّد طبیب بن میرزا محمّد اصفهانی [از اطبّاء قرن سیزدهم هجری] ساکن طهران. در سال 1295ق حیات داشته است. به دستور او کتاب «احکام الامراض» تألیف: عبدالکریم طبیب طهرانی را نوشته اند. نسخه به شماره 6431 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
میرزا علی محمّد اصفهانی متخلّص به «حکیم» فرزند محمّد بن علی محمّد بن محمّدقلی کرونی اصفهانی، عالم فاضل، حکیم عارف و ادیب شاعر، از دانشمندان دوره قاجاریه.(2) [در حدود سال 1261ق در فریدن، از توابع استان اصفهان متولّد شده و به همراه برادرش صفای اصفهانی به اصفهان آمده و نزد علمای این شهر به تحصیل پرداخت. سپس به طهران رفته و نزد آقا محمّدرضا قمشه ای و آقا علی مدرس زنوزی حکمت و عرفان را فراگرفت. او حجره ای در مدرسه صدر واقع در جلو خان مسجد شاه طهران گرفته و به تدریس پرداخت، اما به خاطر کج خُلقی به خاطر ابتلا به بیماری شاگردان چندانی نداشت. شیخ فاضل بن حسن لنکرانی مؤلف «حاشیه بر شرح منظومه» از شاگردان اوست. حکیم در اواخر عمر به تدریس در مدرسه علوم سیاسی طهران مشغول شد. و سرانجام در شب پنج شنبه 21 جمادی الاولی سال 1343ق (مطابق 26 قوس 1303ش) در حجره خود در مدرسه صدر وفات یافت. او مانند برادرش حکیم صفای اصفهانی تا آخر عمر مجرّد زیست و همسر اختیار نکرد. از او اشعاری به جای مانده که هنوز به طبع نرسیده است.
ص: 695
از اوست:
از دور عکس روی تو دیدن چه فایده دیدن گل و به گل نچیدن چه فایده
دیدن خوش است لاله رخان را به چشم خویش تعریف شان ز غیر شنیدن چه فایده(1) ]
میرزا علی محمّد چهارمحالی اصفهانی متخلّص به «طغرل» ملقب به «شمس الشّعراء» فرزند میرزا محمود بن ملاّ محمّد بن ملاّ ملک احمد لاوی سمیرمی، شاعر و ادیب فاضل. در سال 1274ق متولّد شده و در اصفهان به کسب علم و ادب پرداخت. ابتدا «شهاب» تخلّص می نموده و سپس آن را به «طُغُرل» تغییر داد. در شعر و ادب دستی توانا داشته و انواع شعر خصوصا غزل و قصیده را نیکو می سروده و در فن مادّه تاریخ گوئی مهارت داشته است. نمونه قطعات مادّه تاریخش در ابنیه و عمارات اصفهان نظیر مسجد جنب حمام کوچه قصر منشی، مسجد رکن الملک و تکیه حاج محمّدجعفر آباده ای در تخت فولاد موجود است و بر قدرت شاعری او دلالت دارد.
وی سرانجام در سفر خراسان، در سمنان در دوشنبه 13 رجب المرجب سال 1332ق وفات یافته و جنازه اش توسط مرتضی قلی خان نایب السّلطنه به مشهد مقدس حمل و در پای پنجره فولاد در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه السلام مدفون گردید.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «تاریخ هندوستان»2. «عالم نمای مسعودی» (در تاریخ هندوستان) که غیر از
ص: 696
تألیف قبل است 3. «منتخبات اشعار مسعودی»4. «جزائر بریطانیا»5. «تاریخ روسیه» این کتاب ها در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود بوده است.(1)
میرزا علی محمّد معلّم بن میرزا یوسف خان شهدادی نائینی [فاضل و ادیب خوشنویس در اوایل قرن چهاردهم هجری] ساکن اصفهان. پدرش طبیب و داروساز بود. صاحب عنوان در اصفهان تحصیل کرد. مدّتی در نائین مدرسه ایجاد کرد. پس از تعطیلی آن به اصفهان آمد و در کمال عزّت به شغل مُحَرّری روزگار می گذرانید. خط نسخ را شیرین می نوشت. مردی وارسته و درویش مسلک بود و در فروردین 1325ش در اصفهان وفات یافت.(2)
میرزا علی محمّد بن حاج میرزا هادی بن سیّد عبدالکریم بن میر محمّدهادی حسینی دولت آبادی، از فضلاء قرن چهاردهم هجری. در حدود 1290ق متولّد و در 7 محرم 1345ق در طهران وفات یافت.(3)
سیّد علی محمّد موسوی طلب متخلّص به «حشمت» از فضلای اوایل قرن سیزدهم
ص: 697
هجری. در جمعه 21 صفر 1208ق کتاب «تحفة الابرار» یا «شرح صحیفه هرمس» تألیف: شیخ محمّد قمری مصری را به خط نسخ و به دستور میرزا محمّدحسن شهریار ملکی دارالسّلطنه اصفهان کتابت کرده است. این کتاب در کتابخانه آیت اللّه حججی در نجف آباد موجود است.(1)
علی محمّد ساوجی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در شنبه غرّه رمضان 1244ق کتابت نسخه ای از جلد دوّم «قوانین» را به خط نسخ در اصفهان به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 450 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(2)
شیخ علی محمّد سدهی، از اهالی فتح آباد خوزان از بلوک سده ماربین [خمینی شهر فعلی] بود. از ادباء و شعرای قرن چهاردهم هجری است و بیشتر اشعارش در مرثیه و مصیبت می باشد. در حدود سال 1365ق وفات یافت.(3)
میرزا علی محمّد طبیب کرونی اصفهانی [از دانشمندان و اطباء فاضل اواخر دوره قاجاریه.] در طهران ساکن بوده و به طبابت می پرداخته و منظور نظر ناصرالدّین شاه قاجار بوده است.
ص: 698
از تألیفات اوست:
1. «مشکاة السّنیّه» در جغرافیا به فارسی، در یک مقدمه و 6 قسمت و یک خاتمه که نسخه ای از آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران به شماره 645 و نسخه ای دیگر به شماره 645 در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(1) 2. «المولودیّه فی حقیقة الولادة» در طب و قابلگی که در کتابخانه ملّی ایران موجود است.(2)
میرزا علی محمّد فره وشی (مترجم همایون) فاضل ادیب. از فرهنگیان قدیمی [در قرن چهاردهم هجری] سال ها در اصفهان و طهران مصدر خدمات بود. به زبان عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط داشته و کتب زیادی ترجمه نموده و بسیاری از آنها را به طبع رسانده است.
[او در سال 1254ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل علوم مقدماتی، در تهران و استانبول تحصیل کرد و سال های دراز در مدارس تهران و ولایات عهده دار تدریس زبان فرانسه بود. او مدارس همایونی زنجان و انوشیروان دادگر و فیروز بهرام را پایه گذاری کرد و در بسیاری از شهرهای ایران چون زنجان، ارومیه، کرمان، تبریز و اصفهان سمت های فرهنگی داشت تا اینکه در سال 1328ش بازنشسته شد. او را باید از مؤلّفین نخستین کتب درسی جدید شمرد.]
وی در شعبان 1388ق [مطابق 1347ش] در طهران وفات یافت. این کتاب ها از آثار اوست:
1. ترجمه «ایرانی که من شناخته ام» تألیف: نیکیتین 2. «باستان نامه» مجموعه
ص: 699
داستان های تاریخی و باستانی3. هفت مجلد «حساب» و «هندسه» جهت دبستان ها و دبیرستان ها4. ترجمه «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» تألیف: هاری رنه دالمانی5. ترجمه «سفرنامه مادام دیولافوا» [6. «اصول جبر و مقابله»7. «جغرافیای رهنما»8. «حساب جدید مظفری»9. «حساب ابتدائی» مفصل10. «حلل المسائل جبر» 11. «دستور دانش» 12. ترجمه «ربنس سویس» 13. «علم الاشیاء» 14. «کتاب نیکلا» درباره تاریخ باب 15. ترجمه «ایران، کلده، شوش» نوشته: مادام دیولافوا
فرزندش دکتر بهرام فره وشی (1304-1371ش) دانش آموخته دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دارنده دکتری تمدن و السنه و ادیان ایرانی از دانشگاه پاریس، از محقّقین پرکار زبان و فرهنگ ایران قبل از اسلام بوده و کتب فراوانی در این باب منتشر ساخته است.(1) ]
شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی، عالم فاضل، در روستای «حبیب آباد» بُرخوار متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از فضلاء از جمله آقا سیّد محمّدباقر درچه ای و آخوند ملاّ عبدالکریم گزی [و جهانگیرخان قشقائی] به تحصیل پرداخته و سپس به انجام وظایف شرعی مشغول شد. وی در شب جمعه 17 ربیع الاوّل سال 1385ق وفات یافته و در صحن تکیه جویباره ای ها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
ص: 700
حاج ملاّ علی محمّد کربکندی طبیب، از شاگردان حاج محمّدباقر حکیم باشی و در حذاقت و اصابت رأی و تشخیص بیماری ها شهرت و عنوان داشته است. وی پس از وفات در قبرستان شاهزاده محمود واقع در دولت آباد بُرخوار اصفهان مدفون شد.(1)
علی مراد رئوفی متخلّص به «مسرور» فرزند محمّدحسین از شعرای قرن چهاردهم هجری. در حدود سال 1315ق در بروجن متولّد شده و تحصیلات خود را در مکاتب قدیم انجام داد. از اوان جوانی به شعر و شاعری رغبت می نمود. دیوانی قریب 2500 بیت (از غزل و مخمس و غیره) داشت. از اوست:
سر زلفت بود حبل المتینم جمالت قبله دنیا و دینم
صراط المستقیم ابروانت لبت سرچشمه ماء معینم(2)
حاج میرزا علینقی، از خوشنویسان اصفهان در اواخر عهد قاجاریه است. خط نستعلیق را خوش می نوشت. از آثار او خطوط کتیبه سقاخانه امامزاده احمد اصفهان به تاریخ ربیع الاوّل 1321ق است.(3)
ص: 701
میر علینقی، عالم فاضل، از علمای قرن دوازدهم هجری. وفاتش در سال 1205ق روی داده و قبرش در تکیه مجلسی جنب مسجد جامع(1) [واقع شده است.]
علینقی اصفهانی، از خوشنویسان خط نستعلیق در اوایل قرن یازدهم هجری است. در مجموعه آقای آیدین آغداشلو در تهران قطعه ای به خط او و مورّخ به سال 1002ق وجود دارد.(2)
علینقی اصفهانی متخلّص به «انور» [از سخنوران قرن دوازدهم هجری] شاعر ادیب. پیشه صحّافی داشت.(3) [در علوم غریبه هم مهارت داشت. در هنگام محاصره اصفهان به دست افاغنه، به قصد فرار از شهر بیرون آمد، امّا در همین اوقات وفات یافت. این مطلع از اوست:
در جهان ای جان به تنگ از عالم جسمانیم تا اسیر قید هستی گشته ام زندانیم(4) ]
ص: 702
میرزا سیّد علینقی خان سرتیپ متخلّص به «اوحدی» فرزند میرزا احمد طبیب [از شعراء و ادبای اواخر دوره قاجاریه در اصفهان] از خاندان حکیم سلمانی (کلانتری) و از منسوبین به معتمدالدّوله نشاط بوده و غالبا خود را «نشاطی» می خوانده است. مردی فاضل و عارف مسلک بوده و با نابینائی، هم تأسیس مدرسه برای فرهنگ کرده و هم تشکیل انجمن ادبی داده و در ترویج علم و فرهنگ بسیار کوشا بود و مشارٌ الیه را باید یکی از بنیان گزاران فرهنگ جدید در اصفهان دانست.
او در 9 جمادی الاولی 1339ق وفات یافته است.(1)
میرزا علینقی حکیم الممالک بن حاج آقا اسماعیل جدیدالاسلام بن ملاّ بابا کلیمی اصفهانی، فاضل ادیب و شعر. [از فضلای اواخر دوره قاجاریه] پدرش در دستگاه فتحعلی شاه و ناصرالدّین شاه پیشخدمت سلام بود. پس از فوت او پسرش علینقی جانشین او شد. او در دارالفنون طب را آموخت. در سال 1272ق به سمت نایب سفارت عازم اروپا شد. در سفر دوم ناصرالدّین شاه به اروپا ملازم رکاب بود. او حکومت برخی از شهرهای ایران را یافته و عاقبت در سال 1321ق در طهران وفات یافت.(2)
[در طب شاگرد میرزا ابوالحسن سلطان الاطبّاء اصفهانی بوده و «روزنامه سفر به خراسان» از تألیفات او به چاپ رسیده است.]
ص: 703
حاج میرزا علینقی مسأله گو فرزند سیّد اسماعیل بن میر محمّدعلی حسینی [بن میر محمّداسماعیل بن احمد بن میر محمّدمهدی حسینی خاتون آبادی]، واعظ خبیر و عالم جلیل، [از وعاظ اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]
به علم و فضل و تقوی بین الاقران معروف بود و پس از فوت [در روز 23 شعبان 1352ق] در قسمت شمال غربی مسجد مصلی در فضای تخت فولاد مدفون گردیده و پس از چندین سال به اعتاب مقدسّه نقل گردید.(1)
[شیخ عبدالجواد خطیب ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین گوید:
از پی تاریخ او «خطیب» رقم زد: «در مه شعبان علی نقی بجنان شد»(2) ]
سیّد علینقی بن اسماعیل موسوی بیدآبادی، از فضلای قرن سیزدهم هجری و از اهالی محلّه بیدآباد اصفهان. در سال 1231ق مجموعه ای شامل کتاب های «معارج» علاّمه مجلسی، «مبادی» علاّمه حلّی، «تهذیب» علاّمه حلّی و «شرح بدایه» شهید ثانی را به خط نسخ خود کتابت نموده که به شماره 119 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
ص: 704
سیّد علینقی بن محمّداسماعیل واعظ قاری اصفهانی [از وعاظ اهل منبر در قرن چهاردهم هجری] در شب 29 جمادی الثّانی سال 1316ق کتاب «التبر المذن» در فضائل و مناقب حضرات معصومین را به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 7330 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
شیخ علینقی بن شیخ محمّدتقی کمره ای اصفهانی، از علمای اصفهان در قرن دوازدهم هجری است. وی در روز 23 صفر 1130ق وفات یافته و در صحن تکیه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2)
علینقی بن رمضانعلی، عالم فاضل ادیب در قرن یازدهم هجری است. او نسخه ای از کتاب «تهذیب الاحکام» را کتابت کرده و علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی در اواخر جمادی الثّانی 1071ق جهت او اجازه نوشته و از او به عنوان «المولی التّقی الورع» یاد کرده است.(3)
این رباعی از اوست:
ای آنکه به بزم احدیّت یکتای جز احمد مرسل تو نداری همتای
ص: 705
مدّاح تو در لجّه غم غوطه خورد دستش ز کرم گیر و بگو با ما آی(1)
ملاّ علینقی مازندرانی متخلّص به «سابق» فرزند ملاّ محمّدصالح ساروی مازندرانی، عالم فاضل و ادیب شاعر [در سال 1042ق.] در اصفهان متولّد شده و تحصیل نموده است. سرانجام به هند رفته و اورنگ زیب را مدح نمود. [و به امر او مثنوی در غزوات اورنگ زیب سروده است. او در حدود سال 1082ق وفات یافته است.]
نویسنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] گوید: در «تذکرة الانساب» و «الفیض القدسی» وی را از اولاد مولی محمّدصالح مازندرانی، از آمنه خاتون نام نبرده اند. لکن علاّمه طهرانی در «الذریعه» وی را سبط مولی محمّدتقی مجلسی می نویسد.(2)
[این شعر از اوست:
رام ما گشت فلک از غم پنهانی ما هست داغ دل ما مهر سلیمانی ما
دیده به هر سو فکنم از تو نشان می بینم نیست بیهوده درین بادیه حیرانی ما]
علینقی بن علی بیگ ابهری جی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در نیمه
ص: 706
ذیقعده سال 1120ق کتابت نسخه ای از «منهج الیقین و صحیفة المتقین» در فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام تألیف: مولی محمّدرضی بن محمّدنصیر مجلسی را به پایان رسانیده و کتاب به شماره 226 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(1)
[همچنین نسخه ای از «مقباس المصابیح» تألیف علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی را در 28 جمادی الاوّل 1125ق کتابت کرده که به شماره 98 در کتابخانه مدرسه بروجردی کرمانشاه موجود است.(2) ]
حاج میرزا علینقی بن ملاّ علی بن جمشید نوری، عالم فاضل ادیب شاعر. از فضلای قرن سیزدهم هجری در اصفهان است. اشعاری بر حاشیه «رقیمة النوریّه» تألیف پدر خود، به مناسبت مقام سروده است.(3)
[از تألیفات حاج میرزا علینقی «شرح شواهد مغنی اللّبیب» است که در سال 1281ق تألیف کرده که به خط نستعلیق زیبای مؤلّف به شماره 4756 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) همچنین به دستور او در سال 1253ق نسخه ای از «منتهی السؤل فی شرح الفصول النّصیریه» را کتابت نموده اند.
این شعر از اوست که در حاشیه «الرقیمة النوریّه» نوشته است:
فعل ما شد لفظ و معنی فاعل است از جهان بیرون و در وی داخل است
آنکه در دیوار قالب نقش شد در فلک هم حق یکتا قابل است(5) ]
ص: 707
میرزا علینقی سجادالواعظین فرزند میر سیّد علی طباطبائی بن سیّد محمّدرضا صدرالذّاکرین، از خطباء و وعاظ اصفهان در قرن چهاردهم هجری. وی در 10 شعبان 1404ق وفات یافته و در تکیه جویباره ای ها واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)
حاج میرزا علینقی بن میرزا محمّدعلی بن امیرمحسن بن محمّدسلیم بن امیر برهان الدّین موسوی زنجانی اصفهانی، عالم فاضل جلیل، فقیه ادیب نبیل [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن سیزدهم هجری که در زنجان متولّد شده و برای تحصیل] به اصفهان مهاجرت نموده است و در این شهر پس از وصول به مقامات عالیه علم و اجتهاد به تدریس و اقامه جماعت در مسجد خیاط ها که آن را مسجد زنجانی ها نیز گویند اشتغال جسته [است.] دارای تألیف و تصنیف بوده و در [روز جمعه 26] صفر المظفّر 1258ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب فاضلان مدفون گردید.
دارای خطی نیکو بوده و حواشی بر کتاب «ذریعة الضّراعه» تألیف فیض کاشانی نگاشته و نسخه آن در کتابخانه آستانه رضویه موجود است.(2)
[محمّدحسین ضیاء اصفهانی شاعر معاصر میرزا علینقی در مرثیه او شعری سروده و در آن مادّه تاریخ وفات را چنین گفته است:
از پی تاریخ او کلک «ضیا» زد رقم: «رفت بسوی جنان هادی راه یقین»
ص: 708
این نسخه ها به دست میرزا علینقی زنجانی کتابت شده است:
1. «شوارق الالهام» تألیف: ملاّ عبدالرّزاق فیاض لاهیجی که در 1218ق کتابت نموده و به شماره 527ط در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1) 2 و 3. «مشرق الشّمسین» تألیف: شیخ بهائی و «تمهید القواعد» تألیف: شهید ثانی که در 1239ق کتابت نموده و بر آن حاشیه نوشته که محقّقانه و عالمانه است. این دو نسخه در کتابخانه عالم عالیقدر سیّد حسن صدر کاظمی موجود بوده است. 4. «ذریعة الضّراعه» که در کتابخانه میرزا علی اکبر عراقی در نجف موجود است.(2) 5. «حاشیه بر شرح شمسیه» از میر سیّد شریف جرجانی که در 9 ربیع الاوّل 1201ق کتابت نموده و در کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام در نجف اشرف موجود است.(3) ]
حاج سیّد علینقی ثقة الشّریعه فرزند سیّد محسن میر محمّد صادقی بن آقا سیّد محمّدباقر بن میر سیّد علی حسینی، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]
در غرّه صفر 1291ق در اصفهان متولّد [شده] و به درس آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا میر محمّدتقی مدرس و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی حاضر شد. سپس در مسجد محلّه نو به امامت و نشر احکام پرداخته و هم در این شهر در سال 1376ق وفات یافت.(4)
ص: 709
علینقی بن محمّدمحسن بن محمّدرضا امامی [از خطاطان و کتیبه نگاران بزرگ عهد صفویه] که در بیشتر مساجد اصفهان از نوشته های او آثاری موجود است و از سال 1112ق (مسجد جامع) شروع و به 1122ق (مسجد علیقلی آقا) ختم می شود.(1)
[در ثلثِ شیوه جدّش محمّدرضا (ثلث شیوه ایرانی) از اساتید مسلّم و کتیبه نگاران چیره دست تاریخ هنر ایران به شمار می رود. علاوه بر ثلث نویسی، خط نستعلیق را نیز خوش می نوشته و کتیبه های نستعلیق او در مساجد اصفهان موجود است.(2) ]
حاج سیّد علینقی فیض الاسلام فرزند آقا سیّد محمّد دیباجی سدهی اصفهانی، از علمای عالیقدر معاصر در سال 1322ق (مطابق با 1284ق) در «فروشان» از توابع سِدِه ماربین (خمینی شهر کنونی) متولّد شد و علوم مقدماتی را نزد مادرش حیات سلطان (دختر آقا ملاّ محمّدصادق بن ملاّ آقابابا سدهی) که زنی عالمه و فاضله و زاهده بود فرا گرفت. همچنین نزد برادرش آقا سیّد غیاث الدّین درس خواند. سپس به اصفهان رفت و چندی به تحصیل مشغول بود. آنگاه راهی عتبات عالیات شد و نزد حضرات آیات: آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدّین عراقی، حاج شیخ محمّدکاظم شیرازی، حاج شیخ عباس قمی و حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در فقه و اصول کسب فیض کرد. همچنین فلسفه و عرفان را از شیخ علی اکبر نهاوندی فرا گرفت.
ص: 710
او پس از سال ها تحصیل، با دریافت اجازات نقل حدیث و اجتهاد از اساتید خود به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد و در طول 40 سال اقامت در این شهر به ترجمه و تفسیر قرآن، نهج البلاغه و صحیفه سجّادیه پرداخت که به چاپ رسید. ترجمه او از این سه کتاب و خصوصا «نهج البلاغه» مورد استقبال زیاد قرار گرفت و چندین بار تجدید چاپ شد.
او عالمی ساده زیست، متواضع و عاشق خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود و سرانجام در اردیبهشت 1364ش وفات یافته و در قبرستان بهشت زهرای تهران مدفون شد.
از آثار دیگر او می توان به «خاتون دو سرا» در شرح حال حضرت زینب (سلام اللّه علیها) و «الافاضات الغرویّه فی اصول الفقهیّه» اشاره کرد.(1)
علینقی بن شمس الدّین محمّد قهپایه ای اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. او در 27 شعبان 1085ق نسخه ای از کتاب «الکافیة فی النّحو» را به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 8746 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)
میرزا علینقی ملقّب به «مشیرلشکر» فرزند میرزا محمّدفروغ نائینی اصفهانی، ادیب فاضل و منشی دانشمند، در قرن سیزدهم هجری.
او در خاندان علم و فضیلت که اغلب اهل ادب و دانش و عالمان دین بوده اند زاده شد و تربیت یافت. در نائین و اصفهان و تهران علم و ادب آموخت. اعتماد السّلطنه در
ص: 711
«المآثر و الآثار» او را در ذیل اصحاب علم و کمال آورده و نوشته است:
«در فروع و اصول و غالب فنون منقول، از اساتید و فحول است. سطوح فقهیه لا سیّما روضه بهیّه را به اقتداری تدریس می کند که متفقّهی محتشم بلکه مجتهدی مُسلَّم»
مشیرلشکر در دستگاه نایب السلطنه کامران میرزا که عهده دار وزارت جنگ بود به عنوان لشکرنویس و با لقب «مشیرلشکر» به نویسندگی و منشیگری مشغول بوده است.
سال وفات او به دست نیامد.
از آثار او رساله «مآثر الصّدریه» است که نسخه ای از آن نزد آقای جلال بقائی نائینی موجود بوده است و محقّق یگانه استاد ایرج افشار این رساله را تصحیح و در کتاب دفتر تاریخ به چاپ رسانده است.(1)
علینقی بن محمّدمؤمن بن حاج محمّد بن حاج میرزا علی ابهری جی اصفهانی، از کاتبان اواخر قرن یازدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشته و همچون پدرانش به کتابت مشغول بوده است. او ظاهرا در اوایل قرن دوازدهم هجری نسخه ای از جلد دهم کتاب «تفسیر الائمه» تألیف: میرزا محمّدرضا نصیری طوسی واقعه نویس را کتابت کرده که در کتابخانه علاّمه محقّق حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(2)
شیخ عزالدّین علینقی بن ابوالعلا محمّدهاشم طغائی کمره ای شیرازی اصفهانی [از علمای عالیقدر قرن سیزدهم هجری] عالم فاضل، فقیه زاهد جلیل القدر، جامع معقول
ص: 712
و منقول. در شیراز خدمت سیّد ماجد بحرانی و در اصفهان نزد شیخ بهائی و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل نموده و در شیراز منصب قضاوت [داشت.] و در اصفهان پس از عزل میرزا قاضی از شیخ الاسلامی، به دستور جناب خلیفه سلطان، شیخ الاسلام گردیده و تا سال فوت یعنی سال 1060ق در این منصب بوده است.
مرحوم شیخ علینقی در اصفهان وفات یافته و در زمین تخت فولاد مدفون گردیده و قبر او را در حدود تکیه آقا رضی شیرازی جنب تکیه آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی می نویسند. [امّا] آثار قبر ظاهر نیست.(1)
[مؤلّف فقید و اغلب شرح حال نویسان، شرح حال شیخ علینقی کمره ای (شاعر عصر شاه عباس صفوی) با شیخ علینقی طغائی کمره ای (شیخ الاسلام اصفهان) را در هم آمیخته و آن دو نفر را یک نفر دانسته اند که چنین نیست.
آنچه هم که در مورد محل دفن شیخ علینقی طغائی کمره ای نوشته شده، صحیح نیست. زیرا کمره ای در شیراز وفات یافته و ظاهرا همانجا به خاک رفته است.]
کتب زیر از اوست:
[1. «اثبات الواجب» موجود در کتابخانه میرزا محمّدتقی مدرس رضوی در تهران(2) ] 2. «الادعیة و الاحراز» [که آن را در سال 1048ق در هنگام جنگ سپاهیان سلطان مراد چهارم عثمانی با شاه صفی در بغداد تألیف نموده است.(3) 3. «التّحفة الفاخرة» که پس از تألیف آن را به شاه صفی اهداء کرده است.] 4. «الجامع الصفوی» [کتابی مفصّل در
ص: 713
امامت است و در آن به اثبات حقانیّت شیعه امامیه پرداخته و جواب های مفصّل به اعتراضات شیخ نوح حنفی (از علمای سنّی سرزمین عثمانی) داده است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه های آستان قدس رضوی(1) ، ملک تهران(2) ، مرکز احیاء میراث اسلامی در قم(3) و شیخ علی کاشف الغطاء در نجف اشرف(4) موجود است.] 5. «حدوث العالم» [که صاحب ریاض العلماء نوشته است، کمره ای ابتدا کتابی موسوم به «مقاصد العالیه» نوشته و در مقصد نهم به حدوث عالم پرداخته و پس از آن مطالب عمده آن را در رساله مستقلی فراهم آورده و مطالبی بدان افزوده است.(5) 6. «الرّد علی القول بقدم العالم» 7. «رساله در استقلال باکره رشیده در نکاح» که در کتابخانه میرزا محمّدتقی مدرس رضوی در تهران موجود بوده است. 8. «رساله در تحریم نماز در مکان غصبی»، که آن را در سال 1042ق تألیف نموده و نزد میرزا محمّدتقی مدرس رضوی در تهران وجود داشته است.(6) ] 9. «رساله در حرمت کشیدن توتون» [کتابی مفصّل و استدلالی است که مؤلف برای اثبات نظر خود 14 دلیل اقامه نموده است.(7) ] کتاب در سال 1048ق در شیراز نوشته شده است. 10. «رساله در حرمت اقامه نماز جمعه در عصر غیبت» 11. «مسار الشیعه» [که مؤلّف با تکیه بر 12 حدیث از کتب معتبر و شرح مفصّل آنها به اثبات حقانیّت شیعه به عنوان فرقه ناجیه پرداخته و کتاب را در یک افتتاح و 12 فصل و خاتمه مرتّب کرده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار(8) و نسخه ای دیگر در کتابخانه ملّی ملک در تهران وجود دارد.(9) ] 12. «المقاصد العالیه فی
ص: 714
الحکمة الیمانیه» [که در چندین مقصد مرتّب شده است.(1) ] 13. «مناسک حج» [که در حواشی کتاب «عوالی اللئالی» مطالبی از آن نقل شده است.(2) ] 14. «الولایة و القضاء» [که در سال 1042ق برای میرزا حبیب اللّه صدر تألیف کرده است. نسخه ای از آن نزد شیخ حسن کمره ای موجود بوده است.(3) ] 15. «همم الثّواقب» [درباره حقوق متقابل مردم و حکومت مشتمل بر 12 فصل که در سال 1043ق به نام شاه صفی تألیف کرده است.(4) نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی در قم موجود است.(5) ]
مولی علینقی خوئی، از فضلاء قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و نزد علاّمه مجلسی رساله «صیغ العقود و النکاح» را قرائت نموده و علاّمه جهت او اجازه نوشته و او را با القاب «المولی الفاضل الصالح الزّکی الرّضی» ستوده است. این رساله جزو مجموعه ای در کتابخانه عالم جلیل القدر شیخ علی فاضل قائینی در قم موجود است.(6)
میرزا علینقی اصفهانی، از اطباء اواخر قرن دوازدهم هجری (عهد زندیه) بوده(7) و خاندان وثوقی اصفهان از احفاد او هستند.
ص: 715
علینقی قزوینی [از فضلاء ساکن اصفهان در قرن سیزدهم هجری] در 2 شوال المکرّم 1264ق یادداشت هایی در «بیاض» آقا سیّد شفیع جزائری نوشته است. نسخه در کتابخانه آقای سیّد مصطفی حسینی موجود [بوده] است.
سیّد محمّدعلی ابرقوئی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان سکونت داشته و به تحصیل علوم دینی مشغول بوده است.] حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی در ماه شوال 1257ق اجازه مختصری جهت مشارٌ الیه مرقوم فرموده و به اجتهادش از روی امتحان و اختبار گواهی فرموده است.(1)
محمّدعلی اسلامی، از شعراء معاصر اصفهان در سال 1310ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، در رشته ادبیات به تحصیل ادامه داد و به اخذ درجه لیسانس نائل شد. سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس در دبیرستان ها و مراکز آموزش عالی مشغول شد. کتاب «دستور زبان فارسی» از تألیفات اوست. گاهی شعر می سراید.
از اوست:
ص: 716
روزی آخر می زنم آتش بر این هستی خویش تا که ماند از وجود من به جا خاکستری
باد هم روزی بَرَد همراه خود خاکسترم تا درآید عاقبت جایی به شکل دیگری(1)
حاج محمّدعلی اصفهانی، گویا از اهالی «مهاباد» اردستان بوده و از شاعران قرن یازدهم هجری است. با آنکه تحصیلاتی نداشت اما شعر می سرود و ذوق تصوف داشت و به پیروی از مثنوی و غزلیات مولوی اشعاری گفته بود. او سفری به هندوستان رفت و پس از مراجعت به ایران در مشهد مقدس وفات یافت. این شعر از اوست:
دل که فرو شد به عشق یار نمیرد ماهی دریای بی کنار نمیرد
ترک تعلّق چو شد ز مرگ چه بیم است هیچ کسی در جهان دو بار نمیرد(2)
حاج ملاّ محمّدعلی اصفهانی، عالم فاضل، متوفی 10 جمادی الاولی سال 1310ق، مدفون در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد.(3)
محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در ماه رمضان 1273ق کتابت
ص: 717
نسخه ای از «الفوائد الغرویه» تألیف حاج شیخ محمّد طهرانی (اصفهانی) را در مشهد مقدس به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 12 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(1)
محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] نسخه ای از «حاشیه بر شرح تجرید» آقا جمال خوانساری را در تاریخ 28 ربیع الثّانی 1199ق در اصفهان نوشته که ضمن مجموعه شماره 62240 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)
محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در 25 صفر 1151ق نسخه ای از «استبصار» را به خط نسخ نوشته و با نسخه علاّمه مجلسی مقابله نموده و حواشی آنها را نقل کرده است. کتاب به شماره 64737 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3)
محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در 26 ذی الحجه 1291ق نسخه ای از کتاب «باقیات الصّالحات» تألیف: احمد بن حسن یزدی مشهدی را به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 324 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4)
ص: 718
ملاّ محمّدعلی اصفهانی [از فضلاء قرن یازدهم هجری] شاگرد علاّمه مجلسی. در آخر نسخه کتاب «کافی» به شماره 2607 کتابخانه آیت اللّه مرعشی، أنهائی از علاّمه مجلسی جهت صاحب عنوان است و تاریخ آن اواسط جمادی الثانی 1070ق می باشد.(1)
میرزا محمّدعلی اصفهانی، از خطاطین معروف [در قرن سیزدهم هجری] بوده و حاج محمّدکریم خان کرمانی در خدمت او مشق می کرده است.
میرزا محمّدعلی اصفهانی، شاعر و ادیب و صوفی در قرن دوازدهم هجری. در اوایل حکومت احمدخان دنبلی به خوی آمد و در سال 1181ق در آنجا وفات یافت. او قطعه ای در وصف حمام احمدخان ساخته بوده که دور خزینه حمام ثبت کرده بوده اند.(2)
استاد محمّدعلی اصفهانی، از منبّت کاران هنرمند قرن دوازدهم هجری است. او در سال 1133ق یک جفت در نفیس را جهت مسجد جامع نوش آباد کاشان ساخته است.
ص: 719
و به طرزی هنرمندانه، طرح ها و اشکال هندسی زیبائی را گره کشی نموده است.(1)
محمّدعلی اصفهانی، خطاط و خوشنویس خط نسخ [در قرن یازدهم هجری] از آثارش: کتابت «مهج الدّعوات» سیّد بن طاوس، مورّخ به ربیع الثّانی 1042ق در کتابخانه وزیری یزد به شماره 14036 موجود است.(2)
محمّدعلی اصفهانی [خوشنویس خط نسخ در اواخر دوره قاجاریه] در سال 1310ق از کتابت نسخه ای از «قرآن مجید» فراغت یافته و این نسخه به وسیله میرزا رضاخان نائینی وقف بر آستانه مبارکه رضویه شده است.(3)
ص: 720
از اوست:
چنان دلسرد از اهل جهانم که چشم گرمی از آتش ندارم
حاج محمّدعلی امامی بیستجانی، از علمای معاصر اصفهان در سال 1305ش. در روستای «بیستجان» اصفهان متولّد شد و برای تحصیل به اصفهان آمد و نزد علمای بزرگوار شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، حاج سیّد عباس صفی دهکردی، حاج ملاّ رمضانعلی املائی و شیخ حیدرعلی صلواتی به کسب علم پرداخت. پس از آن به تهران رفته و در دانشکده الهیات دانشگاه تهران تحصیل نمود. آنگاه به اصفهان مراجعت کرده و در دبیرستان های این شهر تدریس کرد.
او در سال های اخیر مدیریت مدرسه صدر خواجو و دفتر ثبت ازدواج و طلاق را برعهده داشته و در مسجد بقیة اللّه در محلّه خواجو اقامه جماعت نموده است.(1)
محمّدعلی بختیاری [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در سال 1242ق نسخه ای از «الواقی» در شرح وافی تونی، تألیف: سیّد محسن کاظمینی را به خط نسخ نوشته و نسخه شماره 239 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران موجود است.(2)
محمّدعلی بقائی پور، از شعرای معاصر اصفهان است. در سال 1323ش متولّد شده و
ص: 721
مجموعه ای از اشعارش در سال 1380ش به نام «شمع سوزان» به چاپ رسیده است. این شعر از اوست:
شب تاریک ما را نور ماهی تو خدا را رحم کن بنما نگاهی تو
به لبخند ملیحی جان و دل بردی دل و جان برده ای دیگر چه خواهی تو
محمّدعلی توکلی متخلّص به «بلیغ» از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1317ش متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به تهران رفت و در آنجا به عکاسی پرداخت. او پس از بازگشت به اصفهان به حرفه خود ادامه داد. در 70 سالگی لب به سرودن شعر باز نموده و زندگی خود را وقف شعر نمود. او اگرچه در زمینه شعر از محضر هیچ استادی استفاده نکرده امّا ذوق و استعدادی فطری در سرودن شعر دارد.
این شعر از اوست:
اشک را گفتم بگو، در چشم من جایت کجاست گفت جای من درون چشمه لطف خداست
اشک را دردانه پندارند مردان خدا چون به پای دوست جز دردانه افشاندن خطاست(1)
محمّدعلی بیگ نقاش باشی بن ابدال بیگ بن علیقگی بیگ جبادار (آرناوت) ، نقاش و شاعر ادیب قرن دوازدهم هجری. پدر و جدّش ساکن اصفهان و از نقاشان معروف
ص: 722
دوره صفویه بوده اند. خود او در دربار طهماسب دوم و نادرشاه به نقاشی مشغول بود. در نقاشی از سبک فرنگی سازی پیروی می کرده و تحت تأثیر نقاشی هندی قرار داشته است. در شعر نیز طبعی روان داشت. در اواخر عمر به ضعف بینائی گرفتار شده و در مازندران ساکن شد و در سال 1176ق وفات یافت.
از آثار او: 1. تابلو نقاشی: مرد جوان قوش به دست (سال 1164ق) 2. تصویر: مهدی خان استرآبادی (منشی نادرشاه) 3. تصاویر نسخه خطی جهانگشای نادری، که در مجموعه آقای عبدالعلی ادیب برومند وجود دارد.
این بیت از اشعار اوست:
غمی کز مژه خون گشاید مرا گر او را خوش آید، خوش آید مرا(1)
میرزا محمّدعلی دانش خوراسکانی فرزند حاج محمّدابراهیم، شاعر و روزنامه نگار معاصر. پدرش از خان زادگان و مشاهیر خوراسکان است. در سال 1280ش در قریه خوراسکان در یک فرسنگی شهر اصفهان از بلوک جی متولّد گردیده و در مدارس قدیمه اصفهان تحصیل کرد. مدّتی درک محضر استاد سخن گلشن ایرانپور را نموده و از خدمت او استفاده علمی و ادبی برده و زمانی مدیر داخلی روزنامه «اختر مسعود» بوده از سال 1309ش روزنامه «دانش» را با سبک ادبی مخلوط با فکاهی به طور غیر مرتّب منتشر نمود.
او به قدرت حفظ و حاضرجوابی و خوش محضری در اصفهان معروف بود. از
ص: 723
شعرای متوسط اصفهان به شمار می رفته و اشعارش در روزنامه دانش به طبع می رسید.(1)
[دانش در شهرداری اصفهان به خدمت مشغول بود. وی سرانجام در روز پنجم بهمن 1359ش بدرود حیات گفته و در تکیه شیخ مرتضی ریزی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]
از اوست:
گل ندارد قیمت ار بی خار باشد در جهان زین جهت اندر جهان هرگز گل بی خار نیست
آقا محمّدعلی مُذَّهِب اصفهانی متخلّص به «بهار» و «فرهنگ» فرزند ابوطالب اصفهانی، [از شعراء و هنرمندان قرن سیزدهم هجری] به اجماع معاصرین در صنعت تذهیب و صناعت شعر سیّما غزل مقام استادی داشت. «رساله یخچالیه» از اختراعات فکر بکر اوست و آن تذکره شعرایی است انتقادی که به طبع رسیده است. وفاتش در سال 1275ق روی داد. [تذکره مدایح معتمدیه نیز از تألیفات اوست که هنوز به طبع نرسیده و نسخه ای از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران و نسخه دیگر آن در کتابخنه جعفر سلطان القرائی در تبریز موجود است. مؤلّف با نثری منشیانه و مصنوع شرح حال و اشعار شاعران مدح کننده منوچهرخان معتمدالدّوله حاکم اصفهان را آورده است.
مذّهب مردی نیک نقش و پاک طبع و خوش صحبت بوده است. او در اواخر عمر به دعوت دفتر آستان قدس رضوی به مشهد مقدّس رفت و عهده دار نگارش و تذهیب
ص: 724
فرمان های آستان قدس گردید و پس از دو سال در سال 1275ق وفات یافت.
این شعر از اوست:
غیر سرو قدّ او کآورده زلف مشکبار سرو را هرگز ندیدستم که آرد مُشک بار(1) ]
شیخ محمّدعلی حزین لاهیجی اصفهانی فرزند شیخ ابوطالب زاهدی بن ملاّ عبداللّه بن علی بن عطاءاللّه لاهیجی گیلانی، شاعر ادیب و عالم فاضل از مشاهیر سخنوران قرن دوازدهم هجری و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی.
به سال 1103ق در اصفهان متولّد شد و با اشتیاقی تمام در اصفهان به تحصیل معارف پرداخت و شب و روز دمی نیاسود و با پشتکار زیاده از حد و استعداد فراوان او و حافظه بی مانندش، موجب شد که او از جمیع دانش های آن زمان بهره مند گردد و در حکمت و عرفان و شعر و ادب و معارف اسلامی سرآمد اقران گردد. [اساتید او عبارتند از: شیخ ابراهیم زاهدی گیلانی، شیخ خلیل اللّه طالقانی، شیخ بهاءالدّین گیلانی، آقا هادی مازندرانی (مترجم) ، میرزا کمال الدّین محمّد فسائی، حاج محمّدطاهر اصفهانی، شیخ عنایت اللّه گیلانی، میر سیّد حسن طالقانی، میرزا محمّدطاهر قائنی، ملاّ محمّدباقر صوفی، ملاّ لطف اللّه شیرازی، ملاّ محمّدصادق اردستانی، قوام الدّین محمّد سیفی قزوینی، محمّدمسیح فسائی، ملاّ شاه محمّد شیرازی.
ص: 725
حزین سپس به شیراز، بیضاء، اردکان، فسا، کازرون، شولستان، جهرم، داراب، لار، بندرعباس و بحرین سفر کرد و به اصفهان مراجعت نمود. پس از محاصره اصفهان به دست افغان ها از این شهر به خوانسار و خرم آباد رفته و پس از حمله عثمانی ها به خرم آباد و همدان، به خوزستان رفته و به عزم زیارت بیت اللّه الحرام راهی مکه شد امّا موفق نشده و به یمن رفت و پس از بازگشت در شهرهای غربی ایران به سفر پرداخته و به عتبات عالیات رفت و از آنجا به شمال ایران رفته و به مشهد مقدّس مشرّف شد. آنگاه به اصفهان و شیراز آمده و عزم سفر حج نموده و به این هدف نائل شد. او پس از بازگشت به ایران و سفر به لار و بندرعباس و کرمان، عاقبت در سال 1146ق راهی هند شد و به شهرهای مختلف سفر کرد و در بنارس ساکن شد. تا این که در شب 11 جمادی الاولی] سال 1180ق در آنجا وفات یافت و همانجا مدفون شد.
او متجاوز از یکصد جلد کتاب تألیف کرده که از آن جمله است:
1. «تذکرة المعاصرین»، مطبوع2. «تاریخ (و سفرنامه) حزین»، مطبوع3. «دیوان حزین»، مطبوع4. «شرح نهج البلاغه»5. «التّخلیة و التّحلیه»6. «مذاکرات فی المحاضرات»7. «هدایة الامم فی الحدوث و القدم»8. «ترجمه دعای مشلول»9. «ترجمه رساله علم» تألیف پدرش (ابوطالب) 10. «شرح قصیده لامیه» 11. «وجوب الغسل من المرفق فی الوضوء» 12. «وجوب النّص علی الإمام به فارسی 13. «تفسیر اسماء الحسنی» 14. «حاشیه بر الهیات شفا» 15. «رساله در تحقیق معاد روحانی» و غیره(1)
ص: 726
حزین علاوه بر نظم، در نثر نیز توانا بوده و قصیده و غزل و رباعی را نیکو می گفته است. این دو بیت از اوست:
نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است هرگز نشنیدم ز پروانه صدائی
* * *
از صحبت صوفی منشان سوخت دماغم ای باده پرستان ره میخانه کدامست
سیّد محمّدعلی مصطفوی فرزند سیّد ابوالقاسم، واعظ سدهی عالم فاضل و واعظ خبیر، از علمای معاصر.
وی سال ها در مدرسه جده بزرگ نزد علمای بزرگی چون: میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی و آقا سیّد محمّدمدرس نجف آبادی کسب فیض نمود و مورد علاقه و امید استادش مجتهد نجف آبادی قرار داشت. مع الاسف به علت گرفتاری ها و مشکلات درس را رها کرده و به کسب و تجارت مشغول شد. با این حال به وعظ و خطابه مشغول بود و در روضه خوانی و مرثیه خوانی کمال اخلاص و صفا را داشت. وی سرانجام در شب 22 صفر 1403ق وفات یافته و در گلزار مصطفویه سِدِه (خمینی شهر فعلی) مدفون
ص: 727
گردید.(1)
محمّدعلی بن احمد اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری.] در تاریخ 1287ق کتاب «زاد المعاد» علاّمه مجلسی را به خط نسخ خوب نوشته و کتاب به شماره 6461 در کتابخانه آستان رضوی موجود است.(2)
مولی کمال الدّین محمّدعلی بن احمد بن کمال الدّین حسین استرآبادی، عالم فاضل محقّق، عابد صالح متّقی، داماد ملاّ محمّدتقی مجلسی.
در سال 1010ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از فحول علماء از جمله ملاّ محمّدتقی مجلسی، میر محمّدقاسم طباطبائی قهپایه ای [و ملاّ عنایت اللّه قهپایه ای] تلمّذ نموده است. عدّه ای از بزرگان نیز در خدمت او کسب فیض نموده و یا به اخذ اجازه روایت مفتخر شده اند که از آن جمله است: مولی محمّد بن عبدالفتاح تنکابنی (معروف به «فاضل سراب») و حاج محمّد بن علی اردبیلی مؤلّف «جامع الرواة» که در این کتاب از استادش با این القاب یاد می کند: «شیخنا و استادنا الإمام العلاّمه المحقّق النحریر جلیل القدر و رفیع المنزلة عظیم الشّأن ذکیّ الخاطر حدید الذّهن ثقة ثبت عین وحید عصره فرید دهره اورع اهل زمانه و اتقاهم و اعبدهم...»
او از جمله علمائی است که وقفنامه مدرسه نوریه اصفهان را در تاریخ 25 جمادی الاوّل سال 1059ق گواهی و امضاء فرموده است سجع مهر او «محمّد نبی اللّه و علی ولی اللّه» است.
ص: 728
استرآبادی در شب جمعه اوّل ماه رجب 1094ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه علاّمه مجلسی [جنب مسجد جامع عتیق اصفهان] مدفون شده است.
اولاد و اعقابش عموما اهل علم و کمال بوده و در اصفهان سکونت داشته اند. این آثار از تألیفات اوست:
1. «حواشی بر کتب حدیث» 2. «مشترکات» در رجال و غیره.(1)
ملاّ محمّدعلی بن احمد بیدگلی کاشانی [از علماء و کاتبان فاضل قرن سیزدهم هجری است. از کاشان به جرقویه مهاجرت کرده و در قریه «پیکان» اقامت نموده و علاوه بر حلّ و فصل مشکلات شرعی مردم به کتابت مشغول بوده است. او] در روز سه شنبه 10 ربیع الاوّل 1235ق از کتابت نسخه «مناظرات» عباس مولوی _ که به دست چپ آن را نوشته _ فراغت یافته است. نسخه به شماره 2485 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
ملاّ محمّدعلی بن احمد عقدائی یزدی اصفهانی [عالم فاضل، ادیب شاعر و خطاط هنرمند قرن سیزدهم هجری در اصفهان ساکن و سال ها به تدریس مشغول بوده است.
ص: 729
[ کتاب های «اجاره» و «بیع فضولی» از تألیفات آقا محمّدعلی کرمانشاهی را به خط نسخ جهت حاج شیخ محمّد طهرانی در نجف نوشته است. نسخه به شماره 1228 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)
او در 6 ربیع الاوّل 1277ق نسخه ای از «الاستیعاب فی معرفة الاصحاب» را به خط نسخ نوشته و کتاب به شماره 1351 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)
[همچنین] در جمادی الثّانی 1282ق کتابت نسخه ای از «لؤلؤ البحرین» را به پایان رسانیده و کتاب به شماره 3852 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(3)
[شاگرد دانشمند او میرزا محمّدجعفر طرب نائینی در باب او نوشته است: «کفیل مهم تعلیم مقدّمات علوم، علاّمه نحریر ملاّ محمّدعلی عقدائی است که اطراف علوم صرف و نحو و منطق و معانی و بیان و تفسیر را مستطرف است و درین فنون دستی بالاتر از دست وی نیست».(4) عقدائی شعر نیز می سروده و «خطائی» تخلّص می کرده است.
از اوست:
از آن دنبال دل دارم فغانی که شاید جویم از دلبر نشانی(5) ]
آقا سیّد محمّدعلی فصیح الواعظین مارنانی [فرزند آقا سیّد احمد واعظ]، از واعظان و منبریان اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] از فضلاء اهل منبر و ذاکرین مصائب که علاوه بر جامعیّت در فضل و ادب و شعر دارای آوازی دلنواز بود. تقریبا چهل و پنج
ص: 730
سال عمر کرد [و در زمان حیات پدرش در چهارم ربیع الاوّل 1355ق مطابق با ششم خرداد 1315ش وفات یافته] در تکیه مرحوم حاج میرزا ابوالحسن درکوشکی (بروجردی) در یکی از اطاق های غربی مدفون گردید که در سال های اخیر شهرداری آنجا را خراب کرد. او این دو بیت را به خط خود در جُنگ دانشمند محترم آقای حاج آقا حسین عمادزاده نوشته است:
یارب بر من نیامد آن مه دیشب فریاد زدم چو کودک مهدی شب
تا سر نزده از افق آن ماه منیر هر روز بود ز غیب آن مهدی شب(1)
[استاد] محمّدعلی صاعدی متخلّص به «صاعد» فرزند اسداللّه، [از شعرای معاصر اصفهان.] در سال 1304ش در اصفهان متولّد گردیده، مدّتی در مدارس جدید و پس از آن، ضمن اشتغال به کسب، اندکی تحصیل علوم قدیمه کرده و اکنون روزگار به رنگ زنی اتومبیل می گذراند. دارای طبعی روان می باشد. از اعضای انجمن ادبی کمال است.(2)
[مطابق یادداشتی از پدر ایشان که بر یکی از اوراق کتاب «اختیارات» مجلسی نوشته است. نسب و تاریخ دقیق تولّد او چنین است: محمّدعلی بن میرزا اسداللّه بن آمحمّدعلی صرّاف بن حاج علی محمّداعدادی (قهفرخی) بن آمحمّدحسین بن آفتحعلی بن آخداداد (ساکن قهفرخ) در روز 8 جمادی الثانی 1346ق.
وی تحصیلات خود را در مدرسه نوریه _ از مدارس جدید _ و تحت تربیت عالم ربّانی سیّد نوراللّه قاضی عسکر آغاز کرد. از سن 13 سالگی برای کمک به خانواده، به
ص: 731
شغل نقاشی اتومبیل روی آورد و چندی بعد در کنار شغل خود به تحصیلات حوزوی پرداخت. صرف و نحو را نزد شیخ محمّدتقی نجفی شهرضایی (در مدرسه میرزا مهدی) آموخت. سیوطی و مقداری از مغنی را نزد شیخ محمدحسین فرزانه (در مدرسه چهارباغ) فرا گرفت و باقی مغنی و مطول را از آقا علاءالدین مدرس بهره گرفت. همچنین مدتی از درس فلسفه مرحوم شیخ عباسعلی ادیب و تفسیر مرحومین طیّب و شیخ حیدرعلی صلواتی کامیاب گردید.
او از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و با تشویق مرحوم صغیر اصفهانی و شیدا به انجمن های ادبی اصفهان راه یافت. ابتدا در انجمن پیشه وران (معروف به انجمن عشیق) و سپس انجمن خاکیا و انجمن کمال شرکت کرد. در سال 1345ش وی به همراه عدّه ای از شاعران اصفهان انجمن ادبی صائب را در محلّ آرامگاه صائب تأسیس کردند که ریاست آن برعهده مرحوم بی ریای گیلانی (شیدا) بود و پس از مهاجرت شیدا به تهران، از سال 1354ش ریاست انجمن تاکنون برعهده استاد صاعد بوده است.
او از دوران جوانی به فعالیت های مذهبی و اجتماعی پرداخته و برای جلوگیری از مفاسد و انحرافات عهد پهلوی مبارزاتی داشته که مورد تعقیب مأموران حکومت وقت قرار گرفته است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی داوری برخی از مسابقات شعر و جشنواره ها را برعهده داشته است.
وی غیر از فعالیت های ادبی و راهنمایی شاعران جوان در انجمن، مقالات متعددی در مجلّه دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان، فصلنامه فرهنگ اصفهان و نشریات دیگر نوشته و کتاب هایی تألیف کرده که به چاپ رسیده اند که عبارتند از:
1. «اصفهان در شعر فارسی»2. «تجلی در منی» (گزیده غزل، قصیده، مثنوی، قطعه) 3. «خط سبر، یادگار سرخ» (برگزیده اشعار جمعی از شاعران در زمینه دفاع مقدّس و سرداران شهید) 4. «در آستان غزل»5. «سرود روح القدس»6. «گزیده اشعار صائب
ص: 732
تبریزی»(1)
این شعر از اوست:
به زرق و برق جهان هرکسی نظر بسته است تلألؤ صدفش چشم از گهر بسته است
گشاده جبهه آن کس به هر دو عالم باد که بهر خدمت نوع بشر کمر بسته است
گره گشای تو گردد گره گشائی ها که کار مردم عالم به یکدگر بسته است
نگاه لطف ز دلخستگان دریغ مدار که گاه رشته جانی به یک نظر بسته است
گشوده است به لطف حق به ما «صاعد» چه غم که بر روی ما هر در دگر بسته است]
محمّدعلی بن محمّداسماعیل اصفهانی [خوشنویس خط نستعلیق در قرن سیزدهم هجری] در ربیع الثّانی 1232ق کتابت نسخه ای از «لیلی و مجنون» مکتبی شیرازی را به خط نستعلیق به پایان رسانیده است. کتاب به شماره 4926 در کتابخانه آستان مقدس رضوی موجود است.(2)
[همچنین] در جمعه 25 ربیع الثّانی 1224ق کتابت نسخه ای از برهان قاطع را به خط
ص: 733
نستعلیق به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 4564 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)
حاج محمّدعلی بن محمّداسماعیل حمصی اصفهانی، از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «توضیح المقال» تألیف: محمّد استرآبادی را در روز 26 ربیع الاوّل 1221ق به خط نسخ کتابت کرده و به شماره 8545 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(2)
حاج میرزا محمّدعلی علاقه بند [فرزند ملاّ اسماعیل بن علی بن جعفر بن حسن اصفهانی] از محترمین اهل منبر اصفهان بوده و پدرانش همگی اهل علم و منبر اصفهان بوده و در این شهر می زیسته اند. [در سال 1300ق (مطابق با سال 1261ش) در محلّه پاقلعه اصفهان متولّد شده و از جوانی به واسطه استعداد و قریحه سرشار به وعظ خطابه روی آورد. مقدمات و سطوح را نزد علمای اصفهان آموخته و در درس خارج عالم جلیل القدر آقا سیّد محمّد مدرس نجف آبدی حاضر و به اجتهاد نائل شد.]
او سال ها به وعظ و ارشاد و هدایت مردمان پرداخته و در سال 1325ق وفات یافت [و بیرون تکیه آقا سیّد محمّد ترک در تخت فولاد مدفون شد. پس از تعریض خیابان فیض، فرزندش شیخ محمّدرضا حسام الواعظین جسد پدر را مجدّدا کفن کرده و در یکی
ص: 734
از اطاق های تکیه سیّد العراقین دفن کرد.(1) ]
میرزا محمّدعلی بن سیّد محمّداسماعیل حسینی قائنی حکیم، ریاضیدان، ادیب و خوشنویس دانشمند قرن سیزدهم هجری.
[در 15 ربیع الاوّل 1224ق متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از حکماء و علمای اصفهان خصوصا ملاّ علی محمّد محلّه نوئی به تحصیل پرداخته و در علوم زمان خود خصوصا حکمت و ریاضیات تبحّر یافت و به استادی رسید. چندی در اصفهان به تدریس مشغول بود] و عاقبت به تهران رفته و در آنجا به تدریس و تحقیق و تألیف ادامه داد و شاگردان زبده ای همچون عبدالعلی میرزا قاجار متخلّص به «عبدی» و ملقّب به «معتمدالدّوله»، سلطان اویس میرزا قاجار، حاج ملاّ شکراللّه لواسانی و میرزا عبداللّه طبری را تربیت کرد.
او علاوه بر تبحّر در علوم عقلی و نقلی، در ادبیات نیز صاحب اطلاع و سلیقه ای پاکیزه بود و خطوط نستعلیق و شکسته را خوش می نوشت. و سرانجام در سال 1305ق در تهران وفات یافته و در مزار امامزاده یحیی مدفون شد.(2)
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «تحقیق جیب و ظل» که نسخه ای از آن در کتابخانه اهدایی آقای مشکاة به
ص: 735
دانشگاه تهران موجود است.(1) [2. «تحقیق در اقسام زمان حقیقی در تقاویم و فرق بین مین تا یم (زمان وسطی) و سن تایم (زمان شخصی و حقیقی) » 3. «تقریرات درس میرزا محمّدعلی قائنی» که شاگردش میرزا عبداللّه طبری آن را گردآوری کرده و در مجموعه شماره 12087 در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.(2) 4. «تنقیح و تصحیح رساله کیفیة تسطیح الکره» 5. «حاشیه بر تحریر رساله کره و اسطوانه» تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی 6. «حاشیه بر تنقیح المناظر» تألیف: ابوعلی فارسی] 7. «رساله در ساعت و وقت شناسی» که در سال 1300ق تألیف شده و در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در طهران موجود است.(3) [8. «رساله در برهان اینکه ابصار با خروج شعاع از چشم نیست» 9. «سؤالات یا مسائل هندسه» 10. «سؤال و جواب» (در پاسخ به شاگردش طبری) ] 11. «رساله در صنعت اسطرلاب» که در سال 1299ق در طهران تألیف کرده و به شماره 4911 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(4) 12. «شفق و فلق» که آن را «صبح و شفق» و «فجر و فلق» نیز نوشته اند. نسخه ای از آن به خط شاگردش میرزا عبداللّه طبری، به شماره 12087 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(5) 13. «مشارق الاضواء» در علم هیئت، به عربی، که در شنبه غرّه رجب 1257ق تألیف شده و نسخه ای از آن ضمن مجموعه 2736 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی(6) [و نسخه ای دیگر در کتابخانه علاّمه طباطبایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز] موجود است.(7) [14. «نهایة الایضاح» در شرح باب مساحت (مقاله چهارم) از کتاب «مفتاح الحساب» غیاث الدّین جمشید کاشانی، که
ص: 736
نسخه ای از آن به خط مؤلف که در دهه آخر شعبان 1274ق در اصفهان تحریر شده، در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار طهران(1) و نسخه ای دیگر به شماره 1533 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)
وی نسخه های متعددی از کتب و رساله های ریاضی، فلسفی و منطقی را کتابت کرده که در کتابخانه های مجلس و آستان قدس نگهداری می شوند. وی همچنین نسخه ای از «مثنوی معنوی» را به خط نستعلیق عالی در سال 1266ق کتابت کرده که در کتابخانه سلطنتی سابق وجود دارد.(3)
محمّدعلی شجره طوبی متخلّص به «معرفت» فرزند مشهدی اسماعیل، از شعرای معاصر اصفهان در سال 1295ش در اصفهان متولّد شده و اندکی تحصیل کرد. پس از آن در مغازه سلمانی نزد پدر به کار مشغول شد. از اعضای انجمن ادبی کمال و از نزدیکان و خواص آقا سیّد جعفر خاکشیر به شمار می رفت و اغلب اشعار او را از حفظ بود. «معرفت» شاعری خوش قریحه و باذوق است. گاهی اشعار فکاهی می سراید و نیکو از عهده برمی آید.(4) [در انجمن ادبی سعدی و انجمن ادبی صائب نیز شرکت نموده و اشعارش در مطبوعات اصفهان و مجله توفیق در تهران به چاپ رسیده است. در زمینه نثر نیز تجربیاتی دارد.(5) این ابیات از اوست:
ص: 737
دشمنان در کار ما از رشک بلوا می کنند بی سبب نبود که ما در ماجرا افتاده ایم
آبروی ما مگو رفته است بر باد فنا کسب کردیم آبرو در عشق تا افتاده ایم]
آخوند حاج ملاّ محمّدعلی بن محمّداسماعیل نوری مازندرانی، عالم فاضل، حکیم عارف و فقیه [ماهر، از علمای قرن سیزدهم هجری.]
در قصبه نور مازندران متولّد شده و در اصفهان تحصیل علوم فقه و اصول و حکمت نموده، جهت تصفیه نفس به هندوستان مسافرت نموده و ریاضت کشید و پس از مراجعت در اصفهان ساکن شده و عزلت و انزوا اختیار نموده و کم تر با مردم معاشرت و مراوده می نموده است. [نزد آقا سیّد محمّدمجاهد تحصیل کرد و به امر استاد کتاب «نخبة الاصول» را نوشت. حکمت را نزد ملاّ علی نوری آموخته و در عرفان، از شاگردان و مریدان محمّدحسین (حسین علی شاه) اصفهانی بوده است. سال ها در اصفهان به تدریس فقه و حکمت (از جمله شرح لمعه و کتب حکمت مشّاء) مشغول بود و جمعی از فضلاء در جلسات درس او حاضر می شده اند. که از آن جمله است: میرزا سلیمان تنکابنی و میرزا محمّدصادق خاتون آبادی.]
در 22 ذیقعدة الحرام 1253ق وفات یافته و در صحن تکیه بابارکن الدّین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
کتب زیر از اوست:
1. «حواشی بر شرح لمعه»2. «حواشی بر مثنوی»(1) [3. «حواشی بر شوارق»
ص: 738
4. «حاشیه بر مطول»5. «نخبة الاصول» به عربی در یک مقدمه و چند مبحث و خاتمه که مؤلف در پنج شنبه 3 ذیقعدة الحرام 1220ق از تألیف آن فراغت یافته است. نسخه ای از این کتاب به شماره 2870 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است که در روز 3 شعبان 1237ق کتابت شده است. نسخه دیگری از این کتاب به شماره 4287 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم وجود دارد که تاریخ کتابت و نام کاتب معلوم نیست. همچنین نسخه ای در کتابخانه مجلس شورای اسلامی به شماره 7749 موجود است که کاتب و تاریخ کتابت آن ذکر نشده است. نسخه دیگری هم در مجموعه شماره 13162 در کتابخانه آستان قدس رضوی وجود دارد.(1) ]
ملاّ محمّدعلی به محمّدامین قدریجانی لنجانی از فضلاء و شعرای دوره قاجاریه.
وی مؤلف: 1. «بحار الغموم» در مصائب (در 3 جلد) 2. «مفاتیح الجنان» در تاریخ و مناقب ائمه علیهم السلام است و این دو نسخه به خط مؤلف در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)
شیخ محمّدعلی نجف آبادی فرزند شیخ محمّدامین، [عالم فاضل، از علمای قرن سیزدهم هجری] در نجف اشرف در خدمت آیات عظام شیخ مرتضی انصاری [و سپس آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانی] به تحصیل پرداخت [و از جمله خواصّ شاگردان
ص: 739
آخوند بود و در جلسات درس آخوند که در مسجد طوسی نجف برای شاگردان زبده اش برقرار کرده بود شرکت می کرد. وی با خواهر سیّد عبداللّه بُکاء (از علماء ساکن کوفه و وکیل عالم جلیل میرزا حسن خلیلی) ازدواج کرده و حاصل این پیوند فرزندی به نام میرزا حسین قاری است که از علماء و فقهاء متّقی ساکن نجف بود.]
شیخ محمّدعلی در حدود سال 1298ق وفات یافت.(1)
محمّدعلی بن محمّدباقر اصفهانی، از خوشنویسان و کاتبان قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشت. او «کتاب دعا» را به خط نسخ نیکو در سال 1249ق کتابت نموده که در کتابخانه خورشید گردیزی در «مُلتان» پاکستان موجود است.(2)
حاج شیخ محمّدعلی نجفی مسجدشاهی معروف به «ثقة الاسلام» فرزند حاج شیخ محمّدباقر نجفی بن شیخ محمّدتقی رازی (صاحب هدایة المسترشدین) عالم فاضل زاهد و فقیه مجتهد اصولی از مشاهیر علماء و فقهاء و مدرسین اصفهان [در قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری.] مادرش دختر سیّد صدرالدّین عاملی بوده و بدین جهت از طرف پدر و مادر هر دو، نواده شیخ جعفر کبیر است.
در ربیع الاوّل 1271ق در اصفهان متولّد شده و مقدّمات علوم و قسمتی از سطح و
ص: 740
خارج را نزد پدر دانشمند خود و جمعی دیگر از بزرگان فراگرفت و در سال 1288ق رهسپار نجف اشرف گردیده و در آن ارض اقدس نزد [حضرات آیات] حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، شیخ راضی نجفی و شیخ مهدی کاشف الغطاء به کسب علوم و معارف پرداخته و سپس به سامراء رفته و نزد [مرجع عالیقدر شیعه] میرزا محمّدحسن شیرازی به تکمیل تحصیلات خود مشغول شد. او پس از وصول به مقام اجتهاد به اصفهان مراجعت نموده و در مسجدشاه و مدرسه عربان به تدریس مشغول شد.
میرزا حسن خان جابری در «تاریخ اصفهان و ری» درباره او گوید: اَعقَل و اَکمَل آقایان مسجد شاه بوده و به کارهای خوب اقدام نمود. یکی دادن سالی هزار تومان به دولت عوض مالیات قهوه خانه های اصفهان و بستن آن انجمن مفاسد و کارخانه اتلاف مال و جان و حال و وقت و شرافت و آسایش مردم را. دوم: جلوگیری از خیالات سطحی برادرش آقای حاج شیخ نوراللّه»! مرحوم جابری منظور از خیالات سطحی را بیان نمی کند.
مرحوم ثقة الاسلام همراه دو برادر دیگر خود آقانجفی و حاج آقا نوراللّه در مبارزه با سلطه بیگانگان و مقابله با منحرفین از اسلام و طرفداران فرقه ضالّه غیور و کوشا بوده است.
او سرانجام در شب سه شنبه 4 شعبان المعظّم سال 1318ق در اصفهان وفات یافته و جنازه به نجف اشرف حمل و در یکی از اطاق های حرم مطهر [حضرت علی علیه السلام ] جنب برادر خود شیخ محمّدحسین نجفی مدفون گردید. مرحوم حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در تاریخ وفات او گوید: «ثقة الاسلام آوی بالجنان»
و ملاّ عبدالجواد خطیب ضمن مرثیه ای گوید:
تاریخ این مصیبت جانسوز گفت آه اسلام را پدید شده ثلمه عجب
کتب زیر از تألیفات اوست:
ص: 741
1. «رساله در اصول دین و اخلاق» مطبوع در سال 1297ق 2. «حواشی بر ارشاد الاذهان» مطبوع در سال 1390ش به همراه ترجمه ارشاد الاذهان پسرش حاج شیخ مهدی3. «حواشی بر مجمع المسائل» مطبوع در سال 1323ق4. «حواشی بر سراج العوام و مشکوة الظلام» تألیف: میرزا احمد بن محمّدعلی واعظ اصفهانی، مطبوع5. «رساله در کیفیت نماز شب و استخاره نماز جناب جعفر طیّار» مطبوع در سال 1311ق6. «رساله در معاصی کبیره» به فارسی، مطبوع7. «رساله در مناسک حج» به فارسی، مطبوع8. «رساله در ولایات» به عربی، مطبوع(1)
میرزا محمّدعلی خان گلستانه فرزند محمّدباقر بن حسین بن سیّد علاءالدّین محمّد گلستانه، فاضل ادیب، در اواخر قرن سیزدهم هجری. در اصفهان محترم و معزّز می زیسته و منصب استیفا داشته و در سال 1290ق مسجد صفا واقع در محلّه شهشهان را بنا نموده و اثر خیری از خود به یادگار نهاد. کتیبه مسجد به خط محمّدتقی بن محمّدابراهیم خطاط اصفهانی [آقا محمّدتقی صحّاف] است. مادّه تاریخ بنای این مسجد را شاعر و خوشنویس ادیب میرزا علیرضا لنجانی متخلّص به «پرتو» سروده است:
بنا شد چو این مسجد باصفا بعون خداوند رکن و حطیم
ز «پرتو» بتاریخ آن شد سؤال بگفتا: «لساعیه فوزٌ عظیم»(2)
ص: 742
حاج میرزا محمّدعلی بن آقا میرزا محمّدباقر بن حاج میرزا علینقی بن میرزا محمّدعلی بن امیرمحسن موسوی زنجانی اصفهانی، عالم فاضل [از علمای نیمه نخست قرن سیزدهم هجری. در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. او برادر میرزا ابوالقاسم زنجانی است.] این دو برادر قضایای بابی کشی اصفهان در سال 1321ق را راه انداختند و برحسب نقل برخی، میرزا محمّدعلی در قضایای بابی کشی یزد نیز مؤثّر بوده است.
وی در 19 محرم سال 1347ق وفات یافته و جنب برادرش حاج میرزا ابوالقاسم در تکیه زنجانی واقع در تخت فولاد مدفون شد.(1)
حاج سیّد محمّدعلی عریضی فرزند حاج سیّد محمّدباقر بن سیّد محمّد بن سیّد رحیم حسینی عریضی، عالم فاضل، ادیب فاضل [از دانشمندان قرائت و تجوید در قرن چهاردهم هجری.]
در حدود سال 1302ق متولّد گردیده و سال ها در تحصیل علوم از فقه و اصول و خصوصا ادبیّات عرب زحمت کشید و به مرحوم حاج سیّد علی زنجیره فروش اختصاص یافته، از اساتید فنّ قرائت و تجوید در اصفهان به شمار می رفت و پس از فوت استاد خود در مسجد تلّ عاشقان حوزه قرائت دایر نموده و مدّت ها نگارنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] از محضرش مستفید می شد.
نسب ایشان از طرف مادر به سیّد اسماعیل طبیب می رسد که در عهد صفویّه از مشهد
ص: 743
به اصفهان منتقل شد و اولادش در این شهر ساکن بوده اند. جدّ مادری او حاج سیّد محمّد حکیم باشی، از اطبای معروف به حذاقت و مهارت بود.
مرحوم عریضی را تألیفاتی است، از آن جمله است:
1. «حواشی بر قرآن مجید»، در تفسیر و لغت و تجوید 2. «حواشی بر شاطبیه» در تجوید3. «کتابی در تجوید» و غیره.
صاحب عنوان در غروب روز شنبه 26 ربیع الثّانی سال 1373ق وفات یافته و در تکیه ملک مدفون گردید. مادّه تاریخ وفاتش را مرحوم سیّد علی بدیع زاده گوید:
دو مصرع هلالیّ و شمسی رقم زد پی رحلتش «هور» سخندان:
«ز سیّد محمّدعلی عریضی نبی مانده تنها علی جسته مهمان»(1)
1373 1332
حاج سیّد محمّدعلی بن حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی بن نقی شفتی گیلانی، عالم فاضل محقّق و عابد متّقی [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن سیزدهم هجری] از ائمه جماعات در مسجد سیّد بوده و قبرش جنب قبر پدر در بقعه مسجد سیّد است.(2)
[او در سال 1227ق در اصفهان متولّد شده و در اصفهان به تحصیل پرداخت. سپس به عتبات عالیات مُشَرَّف شده و از درس شیخ محمّدحسن (صاحب جواهر) و سایر علمای اعلام بهره گرفت. آنگاه به اصفهان مراجعت نموده، به حل مشکلات مردم و تألیف و تحقیق مشغول بود تا اینکه در آخر ماه شعبان 1282ق (مطابق نوشته فرزند
ص: 744
دانشمندش سیّد محمّدمهدی در کتاب «غرقاب») وفات یافت.(1) ]
در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم مجموعه ای به شماره 1995 وجود دارد و شامل چهار رساله از تألیفات حاج سیّد محمّدعلی است بدین شرح: 1. «اتلاف العبد مال المولی و جنایته علیه» 2. «الصلاة فی مکان المغصوب» که در 1263ق در نجف نوشته شده است. 3. «شرح شرایع الاسلام» که در سال 1263ق در نجف نوشته شده است. 4. «شرح لمعه» (تقریرات درس صاحب جواهر) در ضمن این مجموعه صورت اجازه مرحوم آقا شیخ محمّدحسن صاحب جواهر الکلام جهت مرحوم حاج سیّد محمّدعلی نقل گردیده است.(2)
[«جامع الغرر فی شرح الشرایع» در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است. جلد اوّل آن به خط مؤلف نزد حفید او آقای سیّد محمّدتقی شفتی موجود است.(3) ]
آخوند ملاّ محمّدعلی بن میرزا محمّدباقر خوانساری، از علماء و فضلاء [قرن چهاردهم هجری] در 14 ربیع الاوّل 1350ق وفات یافته و جنب استاد خود جهانگیرخان قشقائی مدفون گردید.(4) [او از طلاّب ساکن مدرسه صدر و از خواص اصحاب و خدمتگزاران جهانگیرخان بود تا حدّی که او را به خاطر ملازمت با جهانگیرخان، «ملاّ محمّدعلی خان» می گفته اند، بعد از وفات جهانگیرخان، در حجره او
ص: 745
ساکن شد و پس از وفات خود او، حجره به آقا سیّد محمّدرضا خراسانی رسید. او اواخر عمر را به فقر و تنگدستی گذراند.(1) ]
میرزا محمّدعلی عالم نائینی [متخلّص به «محیط»] فرزند محمّدباقر [از علمای عالیقدر اواخر دوره قاجاریّه، عالم فاضل، ادیب شاعر خوشنویس ماهر و عابد صالح، در سال 1278ق در نائین متولّد شد و پس از تحصیل مقدمات به اصفهان و نجف اشرف سفر کرد و در سامرا نزد میرزا حسن شیرازی (میرزای بزرگ) تحصیلات خود را تکمیل نموده و به اجتهاد نائل شده و به نائین بازگشت.]
او از قائدین مشروطیّت و جنگ شیخیّه و متشرّعه نائین بود. در حفظ آیتی عجیب به شمار می رفت. شعر عربی و فارسی را خوب می گفت [و خطوط شکسته و نستعلیق را خوش می نوشت.] او در سال 1333ق در اصفهان وفات یافته و جنب قبر جهانگیرخان قشقائی [در تخت فولاد] مدفون شد. [تاریخ وفات او را در این بیت به نظم آورده اند:
در هزار و سیصد و سی و سه بود که اجل شمعی ز بزم دین ربود]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «هلال یک شبه» در رفع شبهات شیخیّه2. «صراط المستقیم» در ردّ بر شیخیّه و بهائیّه3. «دیوان اشعار»
[این شعر از اوست:
دلبرا بی رخ تو آه و فغان کار من است زعفرانی ز غمت عارض گلنار من است
ص: 746
هرکسی داشت به سر سِرّی از اسرار تو لیک سِرّ سِرها همه یک نکته ز اسرار من است(1) ]
محمّدعلی بن محمّدباقر کاتب اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در پنج شنبه 17 شوال 1207ق «زیج خاقانی» در تکیمل شرح ایلخانی کتاب را نوشته است. میکروفیلم کتاب در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
همچنین در سال 1217ق «مختصر زیج الغ بیگ» را نوشته است. نسخه به شماره 49 در کتابخانه ملّی فرهنگ موجود است.(3)
محمّدعلی بن محمّدباقر محمّدآبادی جرقویه ای اصفهانی، از خوشنویسان هنرمند قرن سیزدهم هجری است. وی قرآن مجید را در 17 صفر 1231ق به خط نسخ جلی کتابت کرده و به شماره 74 در کتابخانه امام صادق علیه السلام در قزوین موجود است.(4)
همچنین او نسخه ای از کتاب «جلاء العیون» علاّمه مجلسی را در سال 1277ق در جرقویه به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه فرهنگ رشت موجود است.(5)
ص: 747
آقا محمّدعلی هزارجریبی فرزند آقا محمّدباقر هزارجریبی مازندرانی، عالم فاضل، محقّق مدقّق [معروف به «فقیه مطلق» از علمای قرن سیزدهم هجری.]
در روز 12 رجب 1188ق در نجف اشرف متولّد شده و نزد علمای عالیقدر در عتبات عالیات: آقا سیّد جواد عاملی، سیّد مهدی بحرالعلوم، آقا شیخ جعفر نجفی (کاشف الغطاء) و احتمالاً پدر بزرگوار خویش به تحصیل پرداخته و دختر استاد خود شیخ جعفر را به زوجیت اختیار کرد و پس از وفات پدر در سال 1205ق به ایران آمده و چندی در ارومیه و تبریز بود و در آنجا تدریس می فرمود. پس از آن به قم رفته و نزد میرزا ابوالقاسم قمی (صاحب قوانین) و سپس در کاشان نزد ملاّ احمد نراقی کسب فیض نمود. عاقبت به اصفهان آمده و پس از فوت زوجه اش داماد میرزا محمّدباقر نواب لاهیجی شد. او سال ها در اصفهان تدریس و در مسجد ذوالفقار اقامه جماعت می نمود.
آقا محمّدعلی در اواخر عمر به استدعای اهالی قمشه [شهرضای کنونی] از اصفهان به قمشه رفته و پس از شیوع وبا در آن شهر به قریه «شاه سیّد علی اکبر» در نزدیکی قمشه مهاجرت نموده و در شب شنبه 18 ربیع الثّانی 1245ق وفات یافته و در بقعه شاه سیّد علی اکبر مدفون شد.
دو فرزندش آقا محمّدحسن نجفی و شیخ محمّدحسین نجفی از علماء و فقهای معروف اصفهان بوده اند. و چون پدر آنها آقا محمّدعلی در اواخر عمر نابینا و مبتلا به بیماری سل بود تألیفات او را شیخ محمّدحسن گردآوری و پاکنویس نمود.(1)
[این کتاب های و رساله ها از تألیفات اوست:
ص: 748
1. «اجازه» به تاریخ چهارشنبه 11 شوال 1228ق(1) 2. «احکام المرتد» 3. «انیس المشتغلین» در حکایات لطیف و ظریف و در اواخر رساله مطالب فقهی و کلامی 4. «البحر الزّاخر» به عربی، در ابواب فقه استدلالی، که نسخه های متعددی از آن در کتابخانه های وزیری یزد، مجلس شورای اسلامی، آیت اللّه مرعشی موجود است.(2) 5. «البدر الباهر» در تفسیر بعضی از آیات قرآن، که نسخه ای از آن در کتابخانه آل شیخ السلام زنجانی در زنجان موجود است.(3) 6. «تبصرة المستبصرین» در اثبات امامت علی علیه السلام که نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ مهدی بن شیخ محمّدتقی خراسانی کتبی موجود است.(4) 7. «تکملة القواعد الدّینیه» در شرح «قواعد» علاّمه که نسخه ای از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی و نسخه ای در کتابخانه شیخ الاسلام زنجانی در زنجان موجود است.(5) 8. «جوابات المسائل» 9. «حاشیه بر طهارة» 10. «حاشیه بر باب همزه کتاب مغنی» 11. «حلاّل الغوامض المعضله» که حاشیه بر «قوانین» میرزا ابوالقاسم قمی است. 12. «الخیارات» 13. «رساله در صلاة» 14. «رسالة فی اجتماع الجُنُب و المیّت و المحدّث للاصغر علی ماء لا یکفی الاّ احدهم» که مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی آن را در کتابخانه صدرالاسلام خوئی دیده است.(6) 15. «رساله در امامت» 16. «رساله در رجال» 17. «رساله در نکاح عدّه ذِمیّه» که نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه محقّق آیت اللّه سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(7) 18. «رمز الرّموز» حاشیه بر نکاح کتاب
ص: 749
«شرایع» 19. «سراج المنیر» در فوائد رجالیّه 20. «شرح احادیث مشکله» مرتب شده بر چندین صدیقه، موجود در کتابخانه شیخ محمّدامین صدرالاسلام خوئی(1) 21. «رسالة فی ظنّ ضیق الوقت» موجود در کتابخانه شیخ محمّدامین صدرالاسلام(2) 22. «قاطع النّزاع فی تحقیق مسائل الرضاع» که در یک مقدمه، 4 فصل و یک خاتمه در نجف اشرف تألیف شده و نسخه هایی از آن در کتابخانه های مسجد اعظم قم، مجلس شورای اسلامی، آستان قدس رضوی، آیت اللّه مرعشی و ملک تهران موجود است.(3) 23. «کتاب القضاء» که تقریرات درس استادش سیّد بحرالعلوم است. 24. «کنز الکنوز» که تعلیقات بر طهارت کتاب «مدارک» است. 25. «الکواکب الباهر» در حواشی بر «قواعد» شهید 26. «لآلی المتلألاة» در اصول فقه، به عربی، در یک مقدمه و 13 فصل که نسخه ای از آن در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(4) 27. «مجمع العرایس الوجیهه» که حاشیه ای است بر «معالم» در اصول فقه، به عربی و آن را در 1224ق تألیف کرده و فرزندش محمّدحسین آن را از مبیضه مسوّده نموده و در آخر نسخه شرح حال مؤلف و خاندان او را نوشته است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه مسجد اعظم قم، آیت اللّه مرعشی و کتابخانه ملّی ایران موجود است.(5) 28. «محی الوفاة» در شرح بعضی قصاید عربی 29. «متفرعات مسائل کتاب الصلاة» 30. «مخزن الاسرار الفقهیه» یا «تکملة الرّوضة» در حاشیه شرح لمعه، به عربی در 3 جلد که نسخه هایی از آن در کتابخانه های وزیری یزد، آستان قدس رضوی، مرکزی دانشگاه اصفهان، آیت اللّه گلپایگانی قم، شیخ
ص: 750
محمّدعلی دیانی، مدرسه جعفریه قائن، آیت اللّه مرعشی قم وجود دارد.(1) 31. «مفتاح الکنوز» در تعلیقه بر شوارق و تجرید است که فرزندش شیخ محمّدحسین آن را مرتب کرده است و در آخر آن شرح حال مؤلف را آورده است. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) ]
محمّدعلی بن محمّدتقی اصفهانی [از کاتبان دوازدهم هجری] در چهارشنبه 21 جمادی الثّانی 1126ق کتاب «غناء الادیب فی فهم مغنی اللّبیب» تألیف: ملاّ محمّدمهدی بن علی اصغر قزوینی را به خط نسخ نوشته و ضمن مجموعه شماره 766 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3)
محمّدعلی بن محمّدتقی اصفهانی [خوشنویس خط نستعلیق در قرن دوازدهم هجری] در روز سه شنبه 12 جمادی الثّانی سال 1175ق کتابت نسخه ای از «حرز الامان فی فتن الزّمان» تألیف: صفی الدّین علی بن حسین بن علی بیهقی را به خط نستعلیق خوش به پایان رسانیده است. نسخه به شماره 7625 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(4)
ص: 751
شیخ محمّدعلی اعتزاریان فرزند شیخ محمّدتقی، عالم فاضل زاهد صالح معاصر. در سال 1275ش در اصفهان متولّد شد. مقدّمات را نزد پدر خود و ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی و شیخ عباسعلی ادیب آموخت. سپس از محضر حضرات آیات: میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی، حاج سیّد حسین خادمی، سیّد محمّدرضا خراسانی و حاج میر سیّد علی بهبهانی بهره برد.
او از ائمه جماعات مساجد دوغازی و پامنار دردشت بود و از راه زرگری و نقره کاری در منزل خویش امرار معاش می کرد و زبان انگلیسی را نیز آموخته بود.
وی در 2 فروردین 1362ش وفات یافته و در صحن تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
آقا محمّدعلی هرندی فرزند محمّدتقی بن محمّدمهدی، عالم فاضل، از علمای اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و تدریس می نموده و جمعی از فضلاء از جمله حاج محمّدابراهیم کلباسی از محضر او مستفیض می شده اند. شیخ آقابزرگ طهرانی نسخه ای از کتاب «دروس» که یادداشت مالکیت او به تاریخ 16 جمادی الاوّل 1207ق مشهود بود را رؤیت نموده است.(2)
میرزا محمّدعلی نوری متخلّص به «حیرت» فرزند حاج میرزا محمّدتقی مُعَبِّر نوری، از
ص: 752
فضلاء اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] مردی زاهد و گوشه نشین بوده و کم تر با مردم معاشرت می نمود. گاهی شعر می سرود [سال وفات و مدفن او به دست نیامد.(1) ]
سیّد محمّدعلی صدرالشّریعه فرزند آقا میرزا محمّدجعفر بن حاج میرزا محمّدعلی میردامادی، از علمای قرن چهاردهم هجری، عالم فاضل جلیل، از شاگردان آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، آقا سیّد مهدی درچه ای، آقا میرزا احمد اصفهانی بود. او عالمی رشید و شجاع بوده و در اواخر عمر دفتر رسمی ثبت اسناد را تأسیس کرد و در حدود سال 1342ش رحلت فرمود و در قبرستان ورنوسفادران در مقبره خانوادگی مدفون گردید. او برادر واعظ خبیر حاج آقا سیّد جمال الدّین صهری است.(2)
میرزا محمّدعلی امام جمعه فرزند میرزا جعفر بن حاج میر سیّد محمّد [از علمای قرن سیزدهم هجری و از سادات خاتون آبادی اصفهان] عالم فاضل محقّق، در حُسن اخلاق و آداب معاشرت و فضایل و کمالات ممتاز بوده و مدت چهار سال امام جمعه اصفهان بود [او از شاگردان میر محمّدرضا و ملاّ حسینعلی تویسرکانی است.] کتب و رسایل چندی تألیف نموده که از آن جمله است:
1. «رساله در جواز تقلید میّت» 2. «رساله در کفایت هر غسل از وضو» [3. «رساله در منجزات مریض»]
ص: 753
او قبل از غروب آفتاب روز دوشنبه 12 ربیع الاوّل سال 1300ق وفات یافته و در بقعه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شد. قبر او را در سال های اخیر محو نمودند. وفاتش را حاج میرزا علی انصاری گوید: گفت انصاری: «لقد غاب امام»(1)
میرزا محمّدعلی متخلّص به «شایق» فرزند میرزا محمّدجعفر طبیب اصفهانی متخلّص به «اسیر»، از شعرای قرن سیزدهم هجری. او مانند پدر در یزد ساکن بوده و طبابت می کرده و شعر می سروده است.(2) [در کتابخانه ملک در یک مجموعه غزلیاتی به تاریخ 1262ق از او وجود دارد.]
این دو بیت از اوست:
دوره کوس و کی دور فلک کرد طی نیست امانش که کی از تو برآرد دمار
«شایق» بیدل نگر همچو صراحی مدام گریه اش اندر گلو خون دلش در کنار
دکتر محمّدعلی اژه ای فرزند جلال الدّین، از اساتید دانشگاه و محقّقان معاصر در سال 1323ش. در یک خانواده مذهبی در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان طی کرد و در کنار آن در حوزه علمیه اصفهان تحصیل کرد. در
ص: 754
سال 1344ش در رشته فلسفه در دانشگاه اصفهان به تحصیل پرداخت و سپس در دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس را طی نمود. آنگاه به استخدام دانشگاه اصفهان درآمد. چندی بعد به انگلستان رفته و در رشته فلسفه از دانشگاه لندن دکترا گرفت.
او مقالات بسیاری در نشریات علمی و دائرة المعارف بزرگ اسلامی به چاپ رسانده و کتاب «مبانی منطق» او نیز به چاپ رسیده است. همچنین مقالات بسیاری به همایش های علمی ارائه داده است. وی علاوه بر تدریس فلسفه در دانشگاه اصفهان به عنوان استاد راهنمای دانشجویان در تألیف پایان نامه های فوق لیسانس و دکترا به فعالیّت پرداخته است.
همچنین در مناصب اداری متعدد دانشگاهی از جمله مسؤول دوره لیسانس شبانه، معاون آموزشی، معاون پژوهشی، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مدیر گروه فلسفه (همگی در دانشگاه اصفهان) به انجام وظیفه پرداخته است.(1)
سیّد محمّدعلی جمال زاده فرزند سیّد جمال الدّین واعظ اصفهانی بن سیّد عیسی بن سیّد محمّدعلی بن سیّد صالح موسوی عاملی.
از نویسندگان معاصر در سال 1309ق (حدود 1270ش) در اصفهان متولّد شد. در سال 1321ق به تهران رفت و تحصیلات مقدّماتی را در آنجا گذراند. در سال 1326ق به بیروت رفت و دو سال بعد به فرانسه رفت در دانشگاه دیژون در رشته حقوق ادامه تحصیل داد. با شروع جنگ جهانی اوّل به برلین رفت و در کنار آزادیخواهان ایرانی به فعالیت پرداخت. او اوّلین داستان های خود را در مجله «کاوه» در برلین به چاپ رساند.
ص: 755
پس از تعطیل شدن «کاوه» به خدمت در سفارت ایران در برلین در سمت سرپرستی محصلین ایرانی مشغول شد. و پس از 8 سال در دفتر بین المللی کار وابسته به جامعه ملل فعّالیّت کرد و در سال 1315ش بازنشسته شد. پس از آن از برلین به ژِنِو (در سوئیس) مهاجرت کرد و تا آخر عمر در آنجا زندگی کرد تا اینکه در 17 آبان 1376 در منزل مسکونی خود در ژنو (در کنار رود لمان) درگذشت.
او از نخستین داستان نویسان زبان فارسی (به سبک اروپایی) است و نقش او در پایه گذاری داستان نویسی ایران انکارناپذیر است. همچنین تحقیقات متعددی درباره فرهنگ و اقتصاد و عقاید عامّه انجام داده است. این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «یکی بود یکی نبود»2. «دارالمجانین»3. «صحرای محشر»4. «سر و ته یک کرباس یا اصفهان نامه»5. «تلخ و شیرین»6. «کهنه و نو»7. «آسمان و ریسمان»8. «قصّه های خوب برای بچّه های ریش دار»9. «قصّه ما به سر رسید»10. ترجمه «دشمن ملّت» از هنریک ایبسن 11. ترجمه «ویلهلم تل» از شیللر 12. ترجمه «خسیس» از مولیر 13. «خلقیات ما ایرانیان» 14. «تصویر زن در فرهنگ ایران» 15. «گنج شایگان» 16. «بانگ نای» 17. «طریقه نویسندگی و داستان نویسی» 18. «تاریخ روابط روس و ایران» 19. «آزادی و حیثیت انسانی» 20. «صندوقچه اسرار» و چندین اثر دیگر.(1)
ص: 756
آقا شیخ محمّدعلی شاه آبادی فرزند حاج شیخ محمّدجواد حسین آبادی بن حسن، عالم فقیه، مجتهد اصولی، جامع معقول و منقول [از علماء عالیقدر و مراجع تقلید در عصر حاضر] در سال 1292ق [در محله بیدآباد اصفهان متولّد شد.]
تحصیلات خود را نزد پدر و برادر (شیخ احمد) خود آغاز کرده [و سپس در درس میرزا محمّدهاشم چهارسوقی حاضر شد. ریاضیات را هم از میرزا عبدالرزاق خان سرتیپ (بغایری) آموخت. در سال 1304ق پس از آنکه پدرش به دستور ناصرالدّین شاه به طهران تبعید شد به همراه او به طهران آمد] و در طهران به درس میرزا محمّدحسن آشتیانی حاضر شد [و فلسفه و عرفان را نزد میرزا ابوالحسن جلوه و میرزا هاشم رشتی آموخت آنگاه به عتبات عالیات مشرف شده] و در نجف خدمت آخوند خراسانی و حاج میرزا حسین خلیلی [و شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی و در سامرا خدمت [میرزا محمّدتقی شیرازی تحصیل نموده [و به درجه اجتهاد نائل شد و از اساتید خود اجازه دریافت نمود که از آن میان اجازه میرزا محمّدتقی شیرازی موجود است.] پس از آن به طهران مراجعت نموده و به اقامه جماعت و تدریس و ارشاد مردم مشغول شد و چون در محله شاه آباد طهران ساکن بود به «شاه آبادی» شهرت یافت. [او ابتدا در مسجد سراج الملک و پس از آن در مسجد جامع طهران اقامه جماعت می نمود. او در سال 1347ق به دعوت مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم رفته و 7 سال تدریس نمود. در اواخر عمر به طهران مراجعت نموده و در اعتراض به جنایات رضاشاه یازده ماه در امامزاده عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری تحصّن نمود.]
او در عصر پنج شنبه 3 صفر 1369ق [مطابق با سوم آذر 1328ش] وفات یافته [و در مقبره شیخ ابوالفتوح رازی جنب زاویه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری
ص: 757
مدفون شد.]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «الانسان و الفطرة» [که به ضمیمه کتاب «رشحات البحار» در سال 1380ق چاپ شده است.]2. «الایمان و الرّجعة» [مطبوع در ضمن کتاب «رشحات»]3. «حاشیه بر کفایة الاصول» [مخطوط]4. «القرآن و العترة» [مطبوع در ضمن کتاب «رشحات»[5. «مرام الاسلام» [که به نام «شذرات المعارف» در زمان حیات مؤلّف در سال 1365ق به طبع رسیده و سپس تجدید طبع شده است.]6. «منازل السّالکین» در عرفان [7. «حاشیه فصول الاصول»8. «چهار رساله در نبوت و ولایت خاصه و عامّه»9. «مفتاح السّعادة فی احکام العبادة» که رساله عملیه ایشان به فارسی است و در سال 1358ق چاپ شده است.10. «رسالة فی العقل و الجهل»
[جمعی کثیر از فضلاء و علماء عالیقدر طهران و قم نزد وی کسب فیض نموده و از مجلس درس او بهره برده اند از جمله:
حضرات آیات عظام: امام خمینی، مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی و حضرات آیات: آخوند ملاّ علی همدانی، میرزا محمّد ثقفی، حاج سیّد علی بهشتی، حاج میرزا خلیل کمره ای، حاج میرزا حسن یزدی، حاج شیخ راضی، حاج شیخ شهاب الدّین ملایری و حاج سیّد موسی مازندرانی.
ایشان دارای 10 فرزند پسر بودند که 7 نفر از آنان در سلک روحانیت وارد شدند. از جمله آنان شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی است که در 6 اردیبهشت 1363ش در جبهه های نبرد ایران و عراق به شهادت رسید.(1) ]
ص: 758
محمّدعلی بن حاجی کرونی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری و از اهالی بلوک کرون (به فتح کاف و واو) اصفهان است. او در 22 صفر 1257ق نسخه ای از «شرح الشّافیه» تألیف: نظام الدّین حسن نیشابوری را به خط نسخ کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه حججی در نجف آباد موجود است.(1) همچنین او در سال 1227ق نسخه ای از «فارسی هیأت» تألیف: ملاّ علی قوشچی را در قریه طهران کرون کتابت کرده است.(2)
حاج سیّد محمّدعلی امین التّجار اصفهانی فرزند سیّد محمّدحسن، از بازرگانان نیکوکار و خوشنام اصفهان در دوره قاجاریه و از خاندان سادات خاتون آبادی است. وی پدر بانوی مجتهده حاجیه نصرت خانم امین است. سرانجام در 26 شوال 1326ق وفات یافته و در تکیه خانوادگی واقع در تخت فولاد مدفون شد.
فتح اللّه جلالی شاعر معاصر او در مرثیه اش شعری سروده که مادّه تاریخ آن این بیت است:
با «جلالی» کسی از غیب بتاریخش گفت: «همره روح الامین شد بجنان روح امین»(3)
ص: 759
محمّدعلی بوجار اصفهانی فرزند حسن، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1306ش در اصفهان متولّد شد. در کودکی در مکتب خانه تحصیل کرد. چندی به کار آزاد پرداخت و عاقبت در کارخانه وطن به کار مشغول شد. گاهی شعر می سرود و مداحی می کرد. از اوست:
بخوان این خط که یادگار من است باغ عشق است و کسب و کار من است(1)
حاج شیخ محمّدعلی ابراهیمی فرزند حسن فرزند حاج رضا، از فقهاء و علمای عالیقدر و مدرسین مبرّز حوزه علمیه اصفهان.
وی در روز 6 مرداد 1326ش در محله آفاران اصفهان در خانواده ای متدیّن متولّد شد. در کودکی در محلّه خود به مکتب خانه رفت و تحصیلات حوزوی را از 15 سالگی آغاز کرد. مقدمات را از آقا میرزا احمد روضاتی و برخی دروس مقدماتی و سیوطی را نزد حاج آقا محمّد فقیهی طی نمود. مغنی را از حاج آقا سیّد حسن فقیه امامی، شرح لمعه را از حاج آقا سیّد مصطفی بهشتی، قسمتی از سیوطی را از آقای محمود فقهی و رسائل را نزد حاج شیخ احمد فیاض خواند و برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و در یک سال اقامت در آن ارض مقدس قوانین را نزد مدرس افغانی و شرح لمعه را نزد مرحومین شیخ غلامحسین باقری نجف آبادی و شیخ محمّدهادی معرفت آموخت. آنگاه به علت فراهم نشدن مجوّز اقامت در کشور عراق، به ناچار به اصفهان مراجعت نمود.
ص: 760
پس از مراجعت مرحوم آیة اللّه حاج شیخ حسن صافی به اصفهان، از آن زمان تا زمان رحلت ایشان در خدمت این عالم جلیل القدر حاضر شده و دروس خارج فقه و اصول را خواند و علاوه بر آن از درس اخلاق ایشان بهره کامل گرفت.
او از روحانیون فعال در مبارزه علیه رژیم پهلوی بود و به دنبال سخنرانی و افشاگری جنایات این رژیم در مردادماه 1357ش در منزل مرحوم آیت اللّه خادمی، مورد تعقیب مأموران قرار گرفته و به مشهد مقدس و قم رفت. وی در قم از درس تفسیر عالم گرانمایه آقای خزعلی بهره گرفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر بیت امام خمینی در قم فعالیّت نمود و پس از گذشت یک سال به اصفهان بازگشت و با شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران به جبهه های جنگ رفته و به تبلیغ مشغول شد. همچنین بسیاری از طلاب حوزه علمیه اصفهان (خصوصا مدرسه علمیه ذوالفقار) به تشویق ایشان راهی جبهه های نبرد شده و حدود یکصد تن از آنان به افتخار شهادت نائل آمدند.
ایشان از سال 1343 تاکنون به عنوان نماینده مراجع، حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی، خوئی، اراکی و بهجت رحمهم الله به فعالیت می پرداخت.
از جمله اقدامات وی احیاء و تعمیر و راه اندازی مدرسه علمیه ذوالفقار در بازار اصفهان (به همراه علمای عالیقدر حاج آقا سیّد حسن فقیه امامی، حاج آقا سیّد حجت موحّد ابطحی و حاج شیخ علی اکبر فقیه) و خارج کردن مدرسه علمیه خالصیّه از تصرّف اشخاص بود که به همت مرحوم حاج آقا حسن فقیه امامی، این مدرسه به شکل آبرومندی تجدید بنا و طلبه نشین گردید. همچنین تأسیس چندین صندوق قرض الحسنه و اعزام مبلغ به اقصی نقاط کشور از جمله: استان های کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، فارس، خوزستان، بوشهر و تأسیس حوزه علمیه در گچساران و نورآباد ممسنی از دیگر اقدامات ایشان بوده است.
ص: 761
حاج آقا ابراهیمی سال های طولانی در مسجد حبیب بن مظاهر در محله جاوان پایین به اقامه جماعت پرداخته اند و اکنون دو سال است که به عنوان امام جماعت، در وقت شرعی ظهر نماز جماعت را در مدرسه صدر بازار برپا می دارند. و در باقی اوقات به تدریس خارج فقه و اصول و مطالعه و تحقیق و رسیدگی به امور مردم و حل مشکلات شرعی آنان مشغول می باشند.
این کتاب ها از تألیفات ایشان است:
1. «تفسیر احسن الکلام» در چندین جلد که 2 جلد آن به چاپ رسیده و جلد سوم در دست چاپ است.2. «مدینة العلم الابراهیمی» در احادیث اهل بیت علیهم السلام3. دو دوره خارج اصول (تقریرات درس مرحوم آیة اللّه حاج شیخ حسن صافی) 4. یک دوره حج استدلالی در 5 جلد (تقریرات درس مرحوم صافی) 5. یک دوره خمس (تقریرات درس مرحوم صافی) 6. یک دوره طهارت (تقریرات درس مرحوم صافی)
میرزا محمّدعلی رجاء فرزند حسن بن محمّد بن علی بن نعمت اللّه زفره ای کوهپائی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب کامل، از شعرای معاصر اصفهان در محرم 1281ق در قریه زفره متولّد شد.
از کودکی در اثر ابتلا به مرض آبله دست راست او فلج شده و با دست چپ می نوشت در اثر سعی و مجاهدت و کوشش، با نبودن وسایل عادی در اثر استعداد و هوش خدادادی در اغلب علوم از صرف و نحو و فقه و اصول و رمل و جفر و اعداد و طلسمات صاحب ربط گردید. او مدتی در اصفهان نزد ملاّ هادی سدهی و غلامحسین میدان کهنه ای علوم غریبه و رمل و اسطرلاب آموخت. سپس در قریه زفره به امور شرعیّه از قبیل تدریس و وعظ و تحریرات شرعی و امور دیگر روزگار می گذرانید و
ص: 762
مورد وثوق و احترام عموم اهالی بود و در خلال آن به مطالعه و تألیف و تصنیف پرداخته و در حدود 24 مجلد کتاب و رساله تألیف نمود که از آن جمله است:
1. «اسهل اللّغات» یا «منتخب اللّغات»2. «کتاب ا لارث»3. «تجوید و ترتیل قرآن»4. «خلاصة النّجوم»5. «دبستان الشّعراء»6. «دیوان اشعار»7. «رکاز الدّعوات در سرائر مربّعات»8. «سپهر اللّغه»9. «عمّان الحساب» در نظم «خلاصة الحساب»10. «قواعد الرمل» 11. «قواعد النّجوم» 12. «گلستان الادباء» در معما 13. «گلچین رجاء» در دو جلد که به همت فرزندش محمّدحسن رجائی به چاپ رسیده است. 14. «منتخب المقدمات» در صرف و نحو 15. «متفرقه النّجوم» 16. «مجموعه در علوم مختلف»
میرزا محمّدعلی رجاء در عصر روز شنبه 28 محرم 1361ق در زفره وفات یافت و در قبرستان عمومی آنجا مدفون شد. فرزندش عبدالرزاق اخضر این شعر و مادّه تاریخ را برای فوت او سروده است:
در وفات باب خود آن تاج سر با دل بریان و با چشمان تر
«هَمِّ» اخضر شد ز یاد و پس بگفت: «خاک بر سر از جدائی پدر»(1)
1361=45+1316
این شعر از اوست:
ای دلا فصل ربیع است و بهار من و تو عقل حیران شده بِالمرِّه ز کار من و تو
ص: 763
چشم انجم نگران است به کار من و تو نور خورشید مکدّر ز بهار من و تو
ای «رجا» تا که زنی چشم به هم می گذرد عمر و آثار نماند ز دیار من و تو
محمّدعلی پورحقانی فرزند محمّدحسن بن حاج مصطفی معمار، از شعرای معاصر اصفهان در محلّه دروازه نو اصفهان متولّد شد و پس از تحصیل در مقطع ابتدائی به کار پرداخته و هنر خاتم سازی را آموخت. او در سال 1368ش اتحادیه صادراتی صنایع دستی اصفهان را تأسیس کرد و تا سال 1371 ریاست آن را برعهده داشت. بنا به اقتضای حال گاهی شعر می گوید و «حقی» و «پوریا» تخلّص می کند. این بیت از اوست:
از پرتو مهرش که جهان کرده منوّر بر جامعه انوار خدائیست معلّم(1)
استاد حاج محمّدعلی حجار فرزند حاج محمّدحسن، هنرمند توانا و زبردست قرن چهاردهم هجری. در هنر حجاری از عجایب عصر از نوابغ دهر بوده و سنگ خارا در دستان او چون موم رام و مطیع بوده است. در ریزه کاری و ظرافت در حجّاری دقّتی کم نظیر داشته و شاهد این مدعا سنگ نوشته مرمر قبر حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری (متوفی 1336ق) در تخت فولاد اصفهان است که اوج هنر خود را به نمایش گذاشته است. همچنین سنگ نوشته مرمر قبر نجفعلی خان صمصام السّلطنه بختیاری
ص: 764
(متوفی 1349ق) در تخت فولاد از آثار زیبای حجاری اوست.(1)
سیّد محمّدعلی داعی الاسلام متخلّص به «داعی» فرزند سیّد حسن، شاعر ادیب، روزنامه نگار و نویسنده دانشمند معاصر در سال 1295ق در لاریجان متولّد شد. مقدمات را در آمل خواند و برای ادامه تحصیل به طهران رفت و ادبیات فارسی و عربی، منطق، حکمت و فقه و اصول، ریاضیات، هیأت و هندسه را آموخت. سپس به اصفهان رهسپار شده و در این شهر به خدمت علماء عالیقدر شیخ محمّدتقی آقانجفی، آخوند ملاّ محمّد کاشانی و جهانگیرخان قشقائی رسیده و کسب فیض نمود. چندی بعد با میرزا سلیمان خان رکن الملک (نایب الحکومه اصفهان) آشنا شده و به وسیله او در حوزه علمیه راه یافت و به خواهش آنان در محلّه جلفا دعوت خانه ای جهت ارشاد و هدایت مسیحیان و جوابگوئی از مبلغین آنها درست کرد و مذاکرات خود را با آنها تحت عنوان «مجلّة الاسلام» منتشر ساخت که مورد توجّه تمام مسلمین واقع شده، از طرف مظفّرالدّین شاه لقب «داعی الاسلام» یافت. در این مدّت زبان های عبری و انگلیسی را نیز فراگرفت. در سال 1324ق به مکّه و از آنجا به هندوستان رفت و دو سال در بمبئی ساکن شد و مجلّه «دعوت الاسلام» را در آنجا منتشر ساخت. چون مقام علمی او مورد توجّه قرار گرفت، او را به عنوان استاد دانشگاه دکن انتخاب کردند. در هند زبان های پهلوی و اوستا و سنسکریت را نیز فراگرفت. او در شهریور 1321ش به ایران آمد و در سال 1325ش به هند بازگشت و در 26 آبان 1330ش در سن 75 سالگی وفات یافت.
او کتب چندی تألیف و ترجمه نموده است بدین قرار:
ص: 765
1. «نادرشاه» [نوشته: دیوراند] ترجمه از انگلیسی 2. ترجمه فارسی «وندیداد» که قسمت سوم اوستاست.3. «دکتر اقبال و شعر فارسی»4. «خط لاتین برای فارسی»5. «شعر و شاعری عصر جدید ایران»6. «شعر و شاعری عرفی»7. «فرهنگ نظام» در 5 جلد8. «دیوان اشعار»
از اشعار اوست:
به دل افروزی روی تو گلستان نرسد به درخشنده لبت لعل بدخشان نرسد
دامنش در کف من بود که رفتم از خویش عشق دردی است که از وصل به درمان نرسد(1)
محمّدعلی بن محمّدحسن دهنوی سمیرمی، از کاتبان قرن سیزدهم هجری است. او نسخه ای از «الارشاد فی احوال الصاحب الکافی اسماعیل» تألیف: سیّد احمد حسنی حسینی قهپائی را به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 9308 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(2)
محمّدعلی بن محمّدحسن طبیب اصفهانی، از فضلاء و اطبّاء اصفهان در قرن
ص: 766
دوازدهم هجری. تملّک او بر کتاب «الهیئة» تألیف: غیاث الدّین منصور دشتکی مشهود است. این نسخه به شماره 6565 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
ملاّ محمّدعلی بن حسنعلی کوهساری اصفهانی معروف به ملاّ «علی قاری» از اساتید قرائت و تجوید در قرن دوازدهم هجری است.
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «حیاة القلوب» در تجوید 2. «بحرالنّور» این دو نسخه در کتابخانه مجلس موجود می باشد. تاریخ کتابت «حیاة القلوب» سال 1117ق می باشد.(2)
[«کوسار» از روستاهای بلوک قهاب جی اصفهان بوده و اکنون به شهر پیوسته و در حاشیه خیابان پروین اعتصامی تنها نامی از آن به جای مانده است.]
محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «مهجور» فرزند حاج حسنعلی، شاعر عارف و ادیب خوشنویس [از شعراء و عرفای اواخر دوره قاجاریه به کتابت کتب دینی و عرفانی و سرودن شعر مشغول بوده و چنانچه از قرائن برمی آید حدود 40 سال از عمر خود را به کتابت گذرانده است و تا سال 1316ق در قید حیات بوده است. او ذوقی عرفانی داشته و به مشایخ سلسله نعمت اللهی ارادت می ورزیده است.(3) ]
این کتاب ها از تألیفات اوست:
ص: 767
1. «بحر البکاء» شامل 65 مجلس که در سال 1287ق تألیف نموده و به شماره 3615 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(1) 2. «مبشّر الجنان و ذخیرة المعاد» در یک مقدمه و 30 مجلس که در سال 1293ق آن را تألیف کرده و به شماره 489 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(2) 3. «رضوان السّالکین» 4. «برهان المتغیّرین» 5. «مطلوب الذّاکرین»
مهجور نعمت اللهی این کتاب ها را نیز کتابت کرده است:
1. «قصیده تائیه» عربی که در ماه صفر 1288ق آن را کتابت کرده و به شماره 31 ضمن مجموعه ای در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی وجود دارد.(3) 2. «سفینة النّجاة» تألیف: شیخ محمّدعلی واعظ کرمانشاهی که در شنبه 11 ربیع الاوّل 1288ق کتابت کرده و ضمن مجموعه ای به شماره 7094 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(4) 3. «مرآة الحق» تألیف: حاج محمّدجعفر مجذوب علی شاه همدانی که آن را در 14 ربیع الاوّل 1291ق کتابت کرده و به شماره 2333 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(5) 4. «مسلی المصابین فی تسلیة الحزین» تألیف: حاج میرزا محمود بروجردی که آن را در یک شنبه 5 جمادی الثانی 1291ق کتابت کرده و در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(6) 5. «مرصاد العباد» تألیف: شیخ نجم الدّین رازی که در 28 رجب 1315ق کتابت نموده و به شماره 703 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(7) 6. «تحفة الزائر» تألیف: علاّمه مجلسی، که در سال
ص: 768
1316ق کتابت نموده و به شماره 975 در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی موجود است.(1) 7. «نجاة السّالکین» تألیف: شیخ محمّدعلی واعظ کرمانشاهی که در 26 رجب 1289ق کتابت شده و به شماره 7094 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
ملاّ محمّدعلی بن محمّدحسین حسین آبادی اصفهانی متخلّص به «صبوری» عالم فاضل و ادیب شاعر. مؤلّف کتاب های:
1. مثنوی «جامع الصّفات» یا «مجمع الصّفات» که در سال 1285ق به نظم کشیده و در 1288ق از کتابت آن فراغت یافته و به شماره 1/15031 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است. 2. مثنوی «معراج نامه» که در سال 1288ق آن را کتابت نموده و به شماره 2/15031 در کتابخانه مجلس موجود است.(3)
[«حسین آباد» قبلاً از روستاهای جنوب زاینده رود در اصفهان بوده و در زمان صفویه که اصفهان رو به توسعه و گسترش نهاد، به شهر پیوست. کاخ ویران شده فرح آباد (از یادگارهای شاه سلطان حسین صفوی) در نزدیکی این محلّه قرار داشته است.]
حاج شیخ محمّدعلی کرمانی فرزند آخوند ملاّ محمّدحسین بن ملاّ اسداللّه کرمانی، عالم فاضل [از علمای عالیقدر اصفهان در قرن چهاردهم هجری.]
در ذیحجه 1295ق متولّد شده و در اصفهان خدمت جمعی کثیر از علماء همچون:
ص: 769
حاج ملاّ جواد آدینه ای، میرزا محمّدعلی رنانی اصفهانی، آقا سیّد محمود مغنی، شیخ محمّدحسن حکیم شیرازی [اصطهباناتی]، آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی، میرزا محمّدعلی حکیم [نراقی] کاشانی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی، میرزا حسین همدانی و آیت اللّه بروجردی (قبل از مهاجرت به نجف) تحصیل نمود. سپس در سال 1319ق به نجف مهاجرت کرده و در آنجا خدمت آقا سیّد محمّدکاظم یزدی، شیخ الشّریعه اصفهانی و آخوند خراسانی تحصیل نموده و نسبت به آخوند خصوصیّت داشته و از جمعی از اساتید خود به اخذ اجازه روایت و اجتهاد نایل گردید. در سال 1330ق به اصفهان مراجعت فرموده و مدّتی به درس و بحث اشتغال یافته سپس ترک مباحثه و تدریس نموده و تقریبا مدّت 10 سال آخر عمر به طور تجرّد و انزوا می زیست [تا اینکه [در شب جمعه 6 جمادی الاولی سال 1380ق وفات یافته، در تخت فولاد مقابل تکیه میرزا ابوالمعالی [کلباسی] مدفون گردید.
[وی رسائل عدیده ای در فقه و اصول از تقریرات درس استادش آخوند خراسانی نگاشته که نسخ خطی آن با بیش از هزار صفحه در کتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری می شود.]
همچنین از تألیفات او: «شرح خطبه نهج البلاغه»: «اوّل الدّین معرفة اللّه» و حدود بیست رساله و کتاب دیگر.(1)
میرزا محمّدعلی عارفچه بن میرزا محمّدحسین عارفچه بن ملاّ اسماعیل طبسی خراسانی، واعظ فاضل صالح و ادیب شاعر. از فضلای اهل منبر و از مرثیه خوانان و
ص: 770
مدّاحین خاندان نبوّت بود. پدرش از طرف امام جمعه به «عارفچه» ملقّب شده و این لقب به او به ارث رسید. شعر می سرود و در انجمن ادبی شیدا شرکت می نمود. عمری را به قناعت به سر برده و اوقات را صرف مطالعه و سرودن شعر و وعظ و ارشاد و تألیف و تصنیف نمود. [او تولیت امامزاده جعفر اصفهان را نیز برعهده داشت.] عاقبت در شب 19 ذیعقدة الحرام 1380ق به سن متجاوز از هشتاد وفات یافته و جنب پدر در تکیه آقا سیّد رضی در تخت فولاد مدفون شد.
[استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفات او را چنین گوید:
رقم زد خامه «برنا» پی تاریخ فوت او: «محمّد یار شد مهر علی حامی عارفچه»
1380ق]
کتب زیر از اوست که همگی به طبع رسیده است:
1. «تحفة المعصومین»2. «دیوان اشعار» [که نسخه ی از آن به شماره 153 در کتابخانه میرزا محمّد کاظمینی در یزد موجود است.]3. «زبدة القصاید»4. «صد قصیده و زیارات»5. «منتخب کبیر در ادعیه و زیارات»6. «هدیة المعصومین» [7. «انیس الواعظین»8. «تذکرة الشّعراء»]
از اشعار اوست:
رو به سوی بارگاه کبریا آورده ام از سر اخلاص نزد وی ریا آورده ام
گر بپرسندم چه آوردی تو در فردای حشر نیست خوفی که گویم من رجا آورده ام(1)
ص: 771
میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «جامع» فرزند میرزا حسین خان بن جانی عزّتی شیرازی، ادیب فاضل، از شعرای قرن یازدهم هجری. در اصفهان ساکن بوده و منصب نویسندگی غلامان را برعهده داشته است.
از اوست:
از بس دل مردم به رهت چشم به راه است در کوی تو هر نقش قدم قافله گاه است(1)
میرزا محمّدعلی بن حاج ملاّ محمّدحسین بن ملاّ عبدالعظیم بن محمّدتقی بیدگلی اردستانی، عالم فاضل از علمای ساکن اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] خود و پدرش امامت مسجد قطبیه در محلّه چهارسوق شیرازی ها در اصفهان را داشته اند.
در خدمت جمعی از علماء اصفهان تلمّذ نموده و محضر حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی را نیز درک نموده و عهده تحصیلاتش نزد آقا میر سیّد حسن مدرس و آقا سیّد محمّد شهشهانی و حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی بوده است.(2)
آقا محمّدعلی مُذَهِّب اصفهانی معروف به «تذهیبی» فرزند آقا محمّدحسین هلال بن آقا محمّدعلی مُذَهِّب اصفهانی (متخلّص به «بهار» و «فرهنگ») بن آقا ابوطالب مُذَهِّب
ص: 772
اصفهانی، [هنرمند و ادیب عارف در قرن چهاردهم هجری.]
پدرانش اهل هنر و ادب و به شعر و تذهیب معروف بوده اند. [در اصفهان متولّد شده و نزد پدر فنون تذهیب را آموخت و در تشعیر و تذهیب مهارتی به سزا یافت و در زرافشانی، طلااندازی و قلمدان سازی در شمار اساتید فن درآمد.] او در اصفهان مرید سیّد احمد دهکردی (حقیقت) شده و به فرقه خاکساریه پیوست و ریاضات سخت را بر خود هموار ساخت. عاقبت [در سال 1310ش به تهران رفته و در مدرسه کمال الملک به عنوان معلم نقشه قالی استخدام شده و به آموزش دادن به شاگردان مدرسه مشغول بود تا اینکه در سال 1312ش] در تهران وفات یافت.(1)
میرزا محمّدعلی خان فروغی [ملقّب به ذکاء الملک ثانی] فرزند میرزا محمّدحسین خان ادیب ذکاء الملک فروغی بن میرزا محمّدمهدی ارباب اصفهانی، از نویسندگان معروف و فضلاء مشهور سیاستمداران و وزراء عصر حاضر. در 22 جمادی الثّانیه 1294ق در تهران متولّد شد. [او پس از تحصیلات مقدماتی به فراگیری طب در مدرسه دارالفنون مشغول شد ولی آن را رها کرده و به مطالعه کتب تاریخ و ادبیات و فلسفه پرداخت. او در سال های آخر سلطنت ناصرالدّین شاه به مترجمی در وزارت انطباعات مشغول شد. سپس در مدارس دارالفنون، علمیه و ادب به تدریس تاریخ، فیزیک و زبان فرانسه مشغول شد. هنگامی که پدرش رئیس مدرسه علوم سیاسی بود، او نیز در آنجا تدریس می کرد و پس از فوت پدر، به ریاست آن مدرسه منصوب شد.
او در دور دوم مجلس شورای ملّی از تهران به عنوان نماینده به مجلس راه یافت و در دوره سوم نیز به نمایندگی انتخاب شد امّا به دعوت صمصام السّلطنه، وزارت مالیه را
ص: 773
در کابینه او پذیرفت. پس از آن تا پایان حکومت قاجاریه به عنوان رئیس دیوان عالی تمیز، وزیر عدلیه، وزیر خارجه و وزیر مالیه در کابینه های عصر مشروطیت به کار پرداخت.
پس از به سلطنت رسیدن رضاخان پهلوی در سال 1304 او نخست وزیر شد و یک سال بعد برکنار شده و به عنوان وزیر جنگ، سفیر کبرای ایران در ترکیه، وزیر اقتصاد و وزیر خارجه در کابینه های بعدی حضور یافت. او بار دیگر از سال 1312 تا 1314ش نخست وزیر شد و پس از آن به دستور رضاشاه عزل و خانه نشین شد. پس از شروع جنگ جهانی دوم و نقض بی طرفی ایران توسط متفقین و اشغال ایران، با وساطت انگلیسی ها فروغی مأمور تشکیل دولت، اخذ استعفا از رضاشاه و انتقال سلطنت به پسرش محمّدرضا پهلوی شد که آن را به انجام رساند و چند ماه بعد از نخست وزیری استعفا داد و در آذرماه 1321ش مطابق با 18 ذیقعده سال 1361ق در سن 67 سالگی از دنیا رفت و در مزار ابن بابویه در شهرری مدفون شد. مادّه تاریخ فوتش را استاد همایی (سنا) چنین گفته است:
خواستم تاریخ فوتش از سنا با جمع و خرج گفت: شد «خورشید فضل و نور دانش» بی «فروغ»
او نمونه کامل وزراء و صدور زمان های سابق چون خواجه نظام الملک و دیگران بود. در فضل و ادب، شعر و حکمت و تاریخ و ریاضی کم نظیر می بود. [از اقداماتی که به همت او در دوره رضا شاه صورت گرفت. برگزاری جشن هزاره فردوسی، تأسیس دانشگاه تهران و فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. هرچه قدر حیات علمی و ادبی فروغی و خدمات فرهنگی او مورد تکریم و احترام است، فعالیت های سیاسی او همچون حضور در لِژ فراماسونری، حضور و نقش پررنگ او در روشنفکری مروّج فرهنگ غربی و دلبستگی و جهت گیری او به نفع انگلستان، مورد انتقاد محقّقین و مورخین قرار گرفته
ص: 774
است.] گاهی شعر می سرود ولی اشعارش بیش از پانصد بیت نیست.
کتب زیر از تألیفات و آثار اوست:
1. «آئین سخنوری» (2 جلد) 2. «اصول علم ثروت»3. «اندیشه های دور و دراز»4. «تاریخ ملل شرق»5. «پیام به فرهنگستان»6. «تاریخ رم»7. «تاریخ مختصر ایران»8. «تاریخ مختصر دولت روم قدیم»9. «تاریخ شعراء»10. «تاریخ ساسانیان» 11. «تاریخ قرن نوزده میلادی» 12. «ترجمه فن سماع طبیعی» از ابن سینا [از کتاب شفا [13. «تصحیح کلیات سعدی» 14. «حکمت سقراط به قلم افلاطون» [2 جلد[ 15. «حقوق اساسی» 16. «سیر حکمت در اروپا» (در 3 مُجَلَّد) 17. «فهرست رجال بزرگ ممالک» 17. «مختصر شاهنامه» [19. «تصحیح رباعیات خیام» با همکاری دکتر قاسم غنی 20. «زبده حافظ» 21. «منتخب شاهنامه» 22. «علم فیزیک» 23. «چرا؟ به این جهت» 24. «یادداشت های روزانه» که سال 1388ش چاپ شده است. 25. «سیاست نامه ذکاء الملک» که سال 1389ش چاپ شده است.(1) ]
آقا محمّدعلی معروف به «آقابزرگ» و متخلّص به «دانش» فرزند محمّدحسین محرر اصفهانی، شاعر ادیب و خوشنویس در قرن سیزدهم هجری. در جوانی به شغل چینی فروشی مشغول بوده و سپس به کتابت پرداخته و خط نسخ را خوش می نوشته است. از جمله نسخه ای از «مصابیح القلوب» تألیف: میر محمّدحسین بن میر عبدالباقی
ص: 775
خاتون آبادی را به خط نسخ کتابت کرده که به شماره 420 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)
او مردی آراسته، خوش محاوره و نیکوخصال و بخشنده بوده و اغلب شعرای سایر بلاد که به اصفهان می آمدند را مورد اکرام قرار می داده و در صورت فوت به تغسیل و تکفین آنان می پرداخت و به این خاطر به «وارث الشّعراء» معروف بود. [نواده اش: ملاّ حسن چینی بن عبدالغفار بن محمّدعلی دانش از حکمای معروف عهد قاجاریه است و دانش در تربیت او اهتمام فراوان داشته است.
سال وفات او به دست نیامد. او پس از فوت در قبرستان بزرگ مصلای تخت فولاد جنب تکیه سادات بهشتی اصفهان مدفون شد. متأسفانه به دلیل شکستگی قسمتی از سنگ مزار او که حاوی تاریخ فوت اوست، امکان تعیین تاریخ وفات او میسّر نشد.]
از اوست:
سوختم از تَف آه دل خود پیکر خویش پهلوی خویش نهادیم به خاکستر خویش
کارم از طعنه رسیده است به جائی «دانش» که نمایم رخ او را به ملامتگر خویش(2)
ص: 776
سیّد محمّدعلی رضوی متخلّص به «سیّد» فرزند آقا سیّد محمّدحسین سدهی از شعرای اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] است. گاهی اشعاری می سراید. از اوست:
دودکش را جز زیان حاصل نمی گردد ز دود ای گروه دودکش زین کار بی حاصل چه سود
از صراط عقل گر بیرون نباشد آدمی اندرون خویش هرگز پر نمی سازد ز دود(1)
حاج میرزا محمّدعلی بن آخوند ملاّ محمّدحسین شریعتی دهاقانی، عالم فاضل از علمای قرن سیزدهم و چهاردهم هجری. در حدود 1240ش در دهاقان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدّماتی به اصفهان رفت و نزد جهانگیرخان قشقائی و دیگران به تحصیل پرداخت. وی سرانجام در سال 1349ش وفات یافت.(2)
حاج محمّدعلی محسنی حبیب آبادی متخلّص به «فارغ» فرزند حاج ملاّ حسین، شاعر و ادیب فاصل. در روز 4 رجب 1327ق (مطابق سال 1288ش) در روستای حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد شد و در نوجوانی از محضر عالم جلیل القدر حاج شیخ
ص: 777
عباسعلی ادیب حبیب آبادی بهره گرفت. او 10 سال در اداره مالیه به کار پرداخت امّا به خاطر علاقه به فرهنگ، سال ها به تدریس در مدرسه و مکتبخانه و تعلیم و تربیت نوباوگان در حبیب آباد مشغول بود. وی سرانجام در 16 مرداد 1371ش وفات یافته و در صحن امامزاده شاهزاده حسن حبیب آباد بُرخوار مدفون شد. این کتاب ها از اوست:
1. «دیوان یار و اغیار» که در سال 1381ش به چاپ رسیده است. 2. «فروغ الکلام» 3. «آغوش صبا»(1)
این شعر از اوست:
آن که را اعظم اکسیر سعادت دادند از خم خون جگر شهد شهادت دادند
آن که را محرم اسرار حقایق خواندند مُهر مکتوم به لب های ارادت دادند
حسّ ظلمت نکند نور حواسش زنهار آن که را لذّت اسحار سعادت دادند(2)
میرزا محمّدعلی بن محمّدحسین شریف نیریزی معروف به «پاقلعه ای» عالم فاضل و خوشنویس ماهر. در اواخر قرن سیزدهم هجری در محله پاقلعه اصفهان می زیسته و از شاگردان آقا محمّدمهدی و میرزا ابوالمعالی کلباسی و ملاّ حسینعلی تویسرکانی بوده است. مرحوم تویسرکانی در سال 1262ق برای او اجازه روایت نوشته است.
او انواع خطوط (نسخ، ثلث، شکسته و نستعلیق را خوش می نوشته و در ماه جمادی الثّانی 1262ق نسخه ای از «هدایة الطّالبین» تألیف: آقا محمّدمهدی کلباسی به خط زیبای خود نوشته که نزد علاّمه مفضال و محقّق عالیقدر حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(3)
ص: 778
شیخ محمّدعلی واعظ تلواسکانی فرزند محمّدحسین از وعاظ و علمای اواخر دوره قاجاریه است. اهل علم و فضل بوده و در اصفهان به وعظ و خطابه می پرداخته است. کتابخانه ای نفیس و ارزشمند داشته که برخی از کتب آن به کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم منتقل شده است.(1)
«تلواسکان» از محلّه های قدیمی اصفهان است که حجاران آن مشهور به مهارت در هنر حجاری بوده اند.
حاج میرزا محمّدعلی کلانتر بن میرزا محمّدرحیم کلانتر بن میرزا محمّدعلی موسوی حکیم سلمانی اصفهانی، مانند عموم خاندان خود مردی شریف و ادب دوست بوده و در 27 محرم 1350ق وفات یافته، در یکی از اطاق های تکیه ملک [آرامگاه خانوادگی کلانتر] در تخت فولاد مدفون شد و با فوت او عنوان کلانتری که از تشکیلات حکومتی و مناصب دولتی قدیم بود از بین رفت.(2)
دکتر محمّدعلی لسانی فشارکی فرزند خلیل بن شیخ محمّدباقر بن شیخ محمّدمهدی بن آخوند ملاّ محمّدباقر فشارکی، از اساتید دانشگاه و پژوهشگران معاصر.
ص: 779
در سال 1332ش متولّد شد و چندی در حوزه علمیه اصفهان و قم تحصیل کرد. او پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در دانشگاه تهران در رشته قرآن و حدیث به تحصیل پرداخت و پس از اتمام آن به عضویت هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران درآمد. او همچنین در دانشگاه آزاد اسلامی (واحد علوم تحقیقات) و دانشکده علوم قرآنی شهرری و دانشگاه امام صادق علیه السلام تدریس نموده و همچنین از اعضای هیأت علمی دائرة المعارف بزرگ اسلامی است و مقالات متعددی برای این دائرة المعارف تألیف نموده است.
این کتاب ها از آثار او به چاپ رسیده است:
1. ترجمه «قرآن منشور زندگی» تألیف: یوسف قرضاوی و عبدالعزیز سلیمی2. ترجمه «سیمای صابران در قرآن» تألیف: یوسف قرضاوی3. «روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم»4. ترجمه «الرحیق المختوم» تألیف: شیخ عبدالرحمان مبارک فوری با نام «خورشید نبوت»5. «تفسیر روحانی» گزارشی از تفسیر علاّمه مجاهد شهید آیت اللّه حاج آقا مصطفی خمینی6. «تجوید کامل»7. «شرح فشرده ای بر مقدمه تفسیر المیزان»8. «تاریخ قرآن»9. «سیمای هنری ضرب المثل های قرآنی»10. «مباحثی در علوم قرآن» 11. «وحی و قرآن» و غیره(1)
محمّدعلی بن ملاّ محمّدرضا اصفهانی، از فضلای قرن دوازدهم هجری است. او نسخه ای از «شرح اصول کافی» (شرح کتاب التوحید از اصول کافی) را به خط نسخ در پنچ شنبه 17 ربیع الاوّل 1107ق کتابت کرده است. این نسخه در کتابخانه سیّد احمد
ص: 780
روضاتی در اصفهان موجود است.(1)
محمّدعلی برهانی فرزند رضا، از شعرای معاصر اصفهان. در 10 شهریور 1311ش در روستای «شیدان» اصفهان متولّد شد و نزد پدر علم و ادب آموخت. از نوجوانی به شعر و ادبیات علاقمند شد و در اصفهان به تحصیل ادامه داد و در این شهر سکونت گزید. او در انجمن های ادبی حافظ، خانه هنرمندان، خانه کارگر و حکیم نظامی شرکت می کند و به شغل کتابفروشی روزگار می گذراند.
از اوست:
بر لب بود چو غنچه تبسّم نکو ولی چون گل مباد خنده ما پرده در شود(2)
میرزا محمّدعلی حکیم باشی فرزند میرزا محمّدرضا بن میرزا احمد بن حکیم سلمان موسوی اصفهانی، از اطباء حاذق قرن دوازدهم هجری. بعد از وفات والد ماجد خود، در دارالسّلطنه اصفهان به لقب و منصب ارثی خود برقرار گردید.(3)
حاج سیّد محمّدعلی بهشتی نژاد فرزند حاج سیّد رضا بهشتی نژاد بن سیّد جلال بن میر محمّدصادق حسینی بهشتی، عالم فاضل و محقّق متتبّع معاصر. در دی ماه 1324ش در اصفهان متولّد شده و ضمن تحصیل در دبستان مفید نزد پدر گرامی خود و همچنین دایی
ص: 781
خود: حاج سیّد مصطفی بهشتی نژاد به تحصیل مشغول شد. و پس از کسب علوم مقدماتی در درس شیخ فضل اللّه ذوعلم، حاج شیخ احمد فیاض و شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی حاضر شد. همچنین طب را از حاج آقا مرتضی موحّد ابطحی، «خلاصة الحساب» را از حاج آقا حسن امامی و هیئت را از مجدالعلماء نجفی آموخت. سپس در درس حاج سیّد محمّدعلی صادقی و حاج شیخ حسن صافی حضور یافت.
او برای تکمیل تحصیلات خود به قم عزیمت نموده و در درس حضرات آیات: محمّدی گیلانی و دوزدوزانی، شهید مطهری و شیخ مرتضی حائری حضور یافت. او از سال 1342ش در مبارزات روحانیّت با رژیم پهلوی حضور داشت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس در دانشگاه و تبلیغ در شهرهای مختلف و اقامه نماز در برخی مساجد اصفهان مشغول شد.
کتاب های زیر از تألیفات اوست:
1. «فهرستی از سادات اصفهان» مطبوع2. «اساتید و قاریان قرآن کریم در اصفهان»، مطبوع3. «سادات اصفهان»4. «مسجد و محلّه لنبان»5. «وعاظ اصفهان»6. «شعرای حوزوی اصفهان»7. «حکام اصفهان»8. «هزاران شاعر فارسی زبان ولاتی»9. «مداحان اصفهان»10. «یکصد و ده حکایت آموزنده» 11. «تُرُبچه نقلی» شامل نکات متفرقه، کشکول مانند 12. «دیوان اشعار» 13. «تصحیح دیوان خاور» 14. «تصحیح دیوان حاج آقا احمد بهشتی» 15. «وقفیات جالب اصفهان» 16. «چهل حدیث»
محمّدعلی دادور متخلّص به «فرهاد» فرزند حاج رضا فرزند حاج عباس. از شعراء و ادبای توانای معاصر در روز 15 فروردین 1329ش در محلّه حسین آباد اصفهان متولّد
ص: 782
شد. تحصیل در مقطع ابتدائی را در دبستان کشاورزان و دبستان رضوی طی نمود. آنگاه در رشته علوم تجربی در دبیرستان شاه عباس ادامه تحصیل داد. او پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و پس از آن در رشته تاریخ در دانشگاه اصفهان تحصیل کرد و با رتبه نخست در آن رشته لیسانس گرفت و از سال 1357ش به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وی پس از دو سال تدریس در نیشابور و یک سال در تهران، به اصفهان منتقل شد و تا زمان بازنشستگی در سال 1385ش به تدریس ادبیات در دبیرستان های اصفهان مشغول بود.
او از اوان نوجوانی طبعی موزون داشت و مشوق او در سرودن شعر مادربزرگش بود. در سن دوم متوسطه به انجمن ادبی برجیس (فروغ) راه یافت و پس از آن کم و بیش در انجمن های ادبی اصفهان همچون صائب، سعدی، سرور و دکتر سیاسی حضور می یافت.
معلومات گسترده استاد دادور در زمینه ادبیات و فرهنگ و فلسفه و جامعه شناسی حاصل مطالعات و تحقیقات شخصی اوست. در اغلب قالب های شعر همچون: غزل، قصیده، رباعی، مثنوی، نیمائی و سپید طبع آزمائی نموده و قدرت طبع، نوجوئی و تازگی و محتوای غنی شعر خود را به نمایش گذاشته است تا حدّی که می توان وی را از سخنوران طراز اوّل امروز اصفهان به شمار آورد.
اشعار او در کتاب های زیر به چاپ رسیده است:
1. «پرواز در طوفان»2. «بی بهار شکفتن»3. «لبخند خدا»4. «آواز ققنوس»
همچنین مجموعه شعر نو «پری در شیشه ساعت»، مجموعه غزل های عاشقانه «بیدار باش عشق»، مجموعه قصاید «کودکان»، مجموعه شعر «مرغ قطا و برگ سبز»، رُمانِ «کلاغ» و چندین داستان کوتاه از او هنوز به چاپ نرسیده اند.(1)
ص: 783
این شعر از اوست:
مرا به خواب چه خوانی که صبح بیداریست هزار چشمه خورشید از افق جاریست
گِلوی نغمه به آهنگ شوق ساز کنیم زمان نو شدن این سرود تکراریست
درآمدی ز حصار مخالف اکنون کن حزین مخوان که نوا در سپهر افشاریست
چه جای مرهم و بستر که گرم پیکاریم اگرچه زخم عمیق است و ضربه ها کاریست
زِ بس بخور پلیدی زِ بام و در جوشد نفس کشیدن آزادگان به دشواریست
شنیده ها همه درد است و دیده ها همه رنج زمانه ایست که نور و نسیم بیماریست
به هوش باش که رسوای عالمی نشوی حریف عشق چو از شاهدان بازاریست
به هیچ چیز ندادم عنان طبع بلند به غیر بال که سرمایه گرفتاریست
کجاست آینه دل یار آتشین نفسم که گرچه تلخ بود، نقل بزم عیّاریست
جهان بی خبری را به هیچ نفروشم اگر هنوز به هوشم به حکم ناچاریست
ص: 784
میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّدرضا تبریزی، از خوشنویسان قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم هجری است. از شاگردان محمّدصالح اصفهانی بوده و خط نستعلیق را خوش می نوشته و در کتابخانه سلطنتی صفویه در اصفهان ملازم بوده است.(1)
ملاّ محمّدعلی بن محمّدرضا رقیی تونی خراسانی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب ماهر، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری ظاهرا در شهر «تون» (که امروزه آن را «فردوس» نامیده اند) در خراسان متولّد شده و در مشهد مقدس نزد جمعی از فضلاء از جمله حاجی محمّدحسین بُغمچی مشهدی درس خواند. سپس به اصفهان آمده و به تحصیل و تحقیق و تألیف مشغول شد و سال ها در این شهر ساکن و شاهد حوادث این شهر از جمله محاصره و سقوط اصفهان به دست افاغنه بود. مدّتی در مدرسه مریم بیگم ساکن بوده و کتاب هایی را کتابت کرده است. در اصفهان از محضر میر بهاءالدّین محمّد مختاری نائینی و ملاّ عبدالحی دیهوکی طبسی و دیگران بهره گرفت. او تا حدود سال 1164ق زنده بود.
وی را تألیفاتی است که از آن جمله است:
1. «النّهایه فی شرح الهدایة» که شرح کتاب «الهدایة فی النحو» تألیف: عبدالجلیل بن فیروز الغزنوی است، نسخه اصل نزد علاّمه مفضل حاج سیّد محمّدعلی روضاتی (سلمه اللّه تعالی) موجود است و در «دومین دوگفتار» جناب آقای روضاتی مفصّل درباره مؤلف
ص: 785
سخن گفته اند. 2. «تحفة الطّلبه»3. «الاربعین» یا «روضة المؤمنین»4. «علاج الاسقام و دفاع الآلام» به فارسی، درباره درمان بیماری های گوناگون، در یک مقدمه، 24 باب و خاتمه که نسخه هایی از آن در کتابخانه ها موجود است. علاّمه شیخ آقابزرگ طهرانی نسخه ای از آن را در سامرا دیده اند.5. «کفایة المتعبّدین» به فارسی، در ادعیه و زیارات، در یک مقدمه و 14 باب و یک خاتمه(1)
صاحب عنوان در سال 1145ق نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در اصفهان در مدرسه نواب به خط نسخ کتابت نموده است. نسخه به شماره 2725 در کتابخانه مرعشی قم موجود است. کاتب نسخه مجاز از ملاّ عبدالحی بن محمّدرفیع دیهوکی طبسی است. اجازه در کتاب قبل از مشیخه نوشته شده است.(2)
میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «فروغ» فرزند میرزا محمّدرضا، از شعرای قرن دوازدهم هجری. پدرش از اصفهان به هند رفته و او در سال 1140ق در آنجا متولّد شد. [در جوانی برای تحصیل به بصره و بغداد سفر کرده و عاقبت به هند مراجعت کرده و مورد عنایت اُمَراء و بزرگان آنجا قرار گرفت و در سال 1200ق] در شهر بنارس وفات یافت.
از اوست:
باده رنگین می نماید روی تابان تو را آبیاری می کند آتش گلستان تو را
ص: 786
از خدنگت هر نفس دل را نشاطی رو دهد داده اند از باده گویا آب پیکان تو را(1)
حاج محمّدعلی خان اوحدی [فرزند حاج شیخ رمضان واعظ سدهی، از علماء و سیاستمداران اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در سال 1260ش در سده ماربین (خمینی شهر) متولّد شده(2) ] و در اصفهان و نجف تحصیل کرد. سپس در تهران ساکن شد و در چند دوره از مجلس شورای ملّی نماینده اصفهان بود. او در ایام تحصیل در نجف با آقا سیّد مهدی درچه ای معاشر و هم حجره بود و از زهد و تقوای آقا سیّد مهدی حکایت ها نقل می نمود.
سرانجام در شب دوشنبه 11 جمادی الثانیه 1381ق در طهران وفات یافت.(3)
محمّدعلی بن آقا محمّدزمان اصفهانی، نقاش و قلمدان ساز و صاحب قریحه. اواخر عهد صفوی و فرزند هنرمند نامی محمّدزمان اوّل و برادر نقاش چیره دست محمّدیوسف است. او به سیاق فرنگی سازی پدرش صحنه های بزم و گل و مرغ را بر روی قلمدان نقاشی می کرد ولی در این شیوه به پایه هنر پدر نمی رسید. او در اواخر دوره صفویه مورد عنایت شاه سلطان حسین و بزرگان دربار و دولت خصوصا میرزا فتحعلی خان داغستانی بود. به روایتی علی اشرف از شاگردان اوست.
ص: 787
این آثار از اوست:
1. قلمدان تابوتی با گل و مرغ که رویه آن با نگاره مجلس بزمی زینت شده و با تصویر نوازدگان و زنان زیبا که رقم آن «راقمه ابن محمّدزمان محمّدعلی فی شهور سنه 1119» است و اکنون در مجموعه کرمل القانیان است.
2. قلمدان گل و مرغ و بزمی با نگاره مناظر دلفریب و قصر سلطنتی و چهره های بسیار با رقم «محمّدعلی بن محمّدزمان 1130» که در حال حاضر در مجموعه کرمل القانیان است.
3. تصویر شاه سلطان حسین صفوی که هدایای نوروز را پخش می کند با رقم «محمّدعلی بن محمّدزمان 1133» این اثر متعلق به کتابخانه برتیش میوزیوم است.
4. قلمدان بسیار زیبائی با نگاره بزم عاشقانه یک شاهزاده و زنی طناز و مناظر دیگر و رقم «راقمة ابن محمّدزمان محمّدعلی» این قلمدان تاریخ 1144 دارد.
5. قلمدان با تصویر شاهزاده و انواع مناظر اصفهان بدون رقم و تاریخ که استاد کریم زاده تبریزی آن را از کارهای محمّدعلی بن محمّدزمان دانسته است.(1)
شیخ محمّدعلی احمدیان فرزند حاج رمضان نجف آبادی [از علمای فاضل معاصر[ در سال 1300ش (مطابق 1340ق) در نجف آباد متولّد شد. در نوجوانی در نجف آباد و اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و از درس شیخ احمد حججی، شیخ غلامحسین منصور، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی و شیخ ابراهیم ریاضی بهره برد. سپس به قم عزیمت کرده و در درس حضرات آیات: میرزا محمّدعلی ادیب تهرانی، مرعشی نجفی،
ص: 788
سیّد مرتضی علوی فریدنی، شیخ عبدالرزاق قائینی، سیّد محمّدباقر قزوینی و سیّد محمّدرضا گلپایگانی حاضر شد. آنگاه در سال 1360ق به سفر حج مشرّف شده و در بازگشت در نجف اشرف ساکن شده و سطوح عالی و خارج را نزد حضرات آیات: میرزا عبدالهادی شیرازی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، شیخ عبدالرّسول جواهری، سیّد محسن حکیم، میرزا باقر زنجانی و سیّد ابوالقاسم خوئی طی نموده و به درجه اجتهاد نائل آمد.
او در نجف اشرف به تدریس پرداخت. او عضو شورای استفتاء مرجع عالیقدر سیّد عبدالهادی شیرازی بود.
وی در سال 1393ق به خاطر فشارهای رژیم بعثی عراق مجبور به مراجعت به ایران شد و در قم سکونت گزید و به تدریس مشغول شد. این عالم ربانی در شب یکشنبه 26 ذیقعده سال 1417ق (مطابق 16 فروردین 1376ش) در نجف آباد وفات یافت و پیکرش به قم حمل و پس از تشییع در قبرستان شیخان قم مدفون گردید.
از خدمات اجتماعی او همکاری در تجدید بنای مسجد جامع نجف آباد همکاری و پیگیری برای کانال کشی آب زراعی نجف آباد و کمک به توسعه حسینیه اعظم نجف آباد را می توان نام برد.
کتاب های زیر از تألیفات اوست:
1. «الاربعون حدیثا»2. «الصّحابه الکرام» در سه جلد3. «المعمرون»، تحقیق درباره 550نفر از راویانی که عمر طولانی کرده اند.4. «المکاسب المحرمه» (تقریرات درس میرزا عبدالهادی شیرازی) 5. «بحث الاستصحاب» (تقریرات درس میرزا عبدالهادی شیرازی) 6. «حاشیة و مستدرک علی نقد الرّجال»7. «حواشی علی مجمع البحرین» (فی الفقه) 8. «رسالة فی الخمس»9. «رسالة فی الدّیات»10. «رسالة فی القضاء» 11. «تحقیق زبدة التفاسیر» تألیف: کاشانی 12. «طبقات المفسرین» (از صدر اسلام تا امروز، از مفسران شیعه) 13. «فهرست الاصول الستتة العشر» 14. «فهرست
ص: 789
أمالی» (تألیف: شیخ طوسی) 15. «فهرست حاشیة المکاسب» (تألیف: غروی اصفهانی) 16. «قاعدة لا ضرر» 17. «تحقیق و شرح مسالک الافهام» 18. «منتخب الاشعار و المطالب»(1) 19. «احوال رجال و الاصول السّتتة عشر علی رأی المامقانی» که به شماره 18/12714 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(2)
محمّدعلی بن زین العابدین اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در روز دوشنبه آخر رجب 1277ق به دستور عباسقلی خان سیف الملک، نسخه ای از «شرح قصیده رائیه» ابن بدرون را به خط نستعلیق کتابت نموده است. نسخه به شماره 6162 در کتابخانه ملّی ملک طهران موجود است.(3)
میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی فرزند زین العابدین بن حسین بن علی اکبر بن محمّد بن حسین، عالم ادیب متتبّع و مورّخ متضلّع شاعر کامل. [از نویسندگان مورّخان دانشمند معاصر] در سال 1308ق در قریه حبیب آباد بُرخوار اصفهان متولّد گردیده و در زادگاه خود دروس مقدماتی را آموخت. او بیشتر دانش خود را از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورده و علوم ریاضی، هیأت و نجوم قدیم و تقویم را از میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای و به طور پراکنده فقه و اصول را از آقا شیخ محمّدرضا قمشه ای و میرزا رضا کلباسی کسب نمود. از سال 1348ق به اصفهان منتقل شده و در مدرسه کاسه گران ساکن
ص: 790
شد و به تدریس جامع المقدّمات و سیوطی مشغول شد و در کنار آن در قرائت خانه شهرداری، به کتابداری پرداخت.
او عالمی متواضع و زاهد و عابد بود. حافظه ای قوی داشت و در تحقیق بسیار دقیق، امانت دار و علوم انساب، رجال و ادبیات عرب و تفسیر مهارتی به سزا داشت.
در شعر ابتدا «مستعصم» و سپس «آذر» تخلّص می کرد و عاقبت آن را به «معلم» تغییر داد. این دانشمند عالیقدر در سه شنبه 22 رجب 1396ق [مطابق با 29 تیر 1355ش] وفات یافته و در زادگاه خود حبیب آباد بُرخوار مدفون شد. استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» ضمن قطعه ای مادّه تاریخ وفاتش را گوید:
نوشت از پی تاریخ فوت او «برنا»: «اجل ز دست معلم ربود کلک و کتاب»
استاد مرتضی هادوی فرد متخلّص به «نامی» نیز ضمن قطعه ای سروده است:
خواست چو «نامی» کند سال وفاتش بیان گفت که: «از دار دون رفته معلم برون»
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «اربعین»2. «امالی» در متفرقات رجالی3. «اجزائی در احادیث و مطالب متفرّقه»4. «احوال شیخ محمّدرضا مسجدشاهی اصفهانی»5. «اشعار متفرقه» در 3 جلد (از اشعار خودش) 6. «احوال چهار نفر از علماء مسجدشاهی اصفهان»7. «احوال شیخ الاسلام های اصفهان»8. «اشعار متفرقه» از دیگران، در دو مجلّد9. «جعبه» در مطالب متفرقه و کشکول مانند10. رساله در «شرح حال آقا سیّد محمّدحسن مجتهد موسوی اصفهانی» 11. «رشحات سمائی» در شرح حال شیخ بهائی 12. «عراضة الاخوان» در سفرنامه خراسان [که در جلد دهم کتاب «میراث اسلامی ایران» (صفحات 528 تا 564) به چاپ رسیده است.] 13. رساله در «احوال اولاد حاج سیّد محمّدباقر
ص: 791
حجة الاسلام بیدآبادی» 14. «فهرست تألیفات خود و اساتید و مشایخ خود» 15. «فهرست مجالس المؤمنین» 16. «فهرست کُتُب مِلکی خود» 17. «فهرست باب دهم المآثر و الآثار» 18. «قبور عتبات» [و سایر قبور مشاهد مشرفه و بلاد ایران و عراق[ 19. «کشف الخبیئه از مقبره زینبیه 20. «الکلمات العالیات» در حاشیه بر «روضات الجنّات» 22. «لئالی البحر در توقیعات ایام و شهور» 23. «مختصر تقاویم» از سال 1157ق تا 1321ق 24. «مختصر التّواریخ» 25. «مختصر المکارم» 26. «مکارم الآثار» در فضلای دوره قاجار [که تاکنون به همت علاّمه مفضال آیت اللّه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی (سلمه اللّه تعالی) و با حواشی و تعلیقات محققانه ایشان 8 جلد از آن به چاپ رسیده است.] 27. «مقالات مبسوطه» در ذکر فضلای دوره مشروطه 28. «مکمل الافهام» و آن ارجوزه ایست در رجال 29. «نمونه مختصر المکارم» 30. «کتابی در حدیث» 31. «شرح حال خاندان حاج محمّدابراهیم کلباسی» 32. «اشعریان قم»
همچنین مقالات متفرقه، که در کتاب ها و پشت رساله ها پراکنده است و حواشی بر اغلب کتب رجالی همچون «روضات الجنّات»، «تذکرة القبور»، «شمس التّواریخ»، «انساب خاندان مجلسی»، «قصص العلماء»، «المآثر و الآثار»، «فارسنامه ناصری» و غیره از آثار اوست. او با فضلای دوره خود مراسلاتی داشته و در آنها مباحث علمی را مطرح نموده است.(1)
این ابیات از اشعار اوست:
ص: 792
شوخی که از او هرچه رسد جور و ستم به در جور تو ریزد اگر ای دل همه سم به
در مرحله عشق و وفا چون و چرا نیست گر او بپسندد سر ما خاک قدم به
شیخ محمّدعلی فشارکی فرزند زین العابدین بن کاظم، از علمای عالیقدر قرن چهاردهم هجری. فقیه محقّق دانشمند فاضل. در حدود سال 1295ق در اصفهان متولّد شده و نزد علمای عالیقدر این شهر تحصیل کرد. نیای مادری او شیخ جعفر فشارکی و دایی های او از مجتهدین و مراجع عالیقدر اصفهان آخوند ملاّ محمّدباقر فشارکی و آخوند ملاّ حسین فشارکی بوده اند.
نوری فشارکی سال ها در اصفهان به تدریس مقدمات مشغول بوده و اغلب اوقات را به مطالعه و تحقیق و تألیف و عبادت می گذرانیده و در عزلت می زیسته تا اینکه در شب دوشنبه 12 شوال المکرم 1369ق وفات یافته و در تکیه زرگرها در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. گاهی به فارسی و عربی شعر می گفته است. او به برخی از علمای اصفهان مانند میرزا عبدالجواد متعمدالذاکرین اجازه داده و از آخوند ملاّ محمّد اصفهانی اجازه دریافت نموده است.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «المطویات العلیه» در شرح «زبدة الاصول»2. «شرح ارشاد الاذهان»3. «اکمال الایمان» در عقاید، با ادلّه4. «مشکاة الولایة»5. «منظومة الحبیبیّه» در اصول فقه6. «الاسبوعیة فی الاعمال الخیریة الجاذبة للسعادة السّرمدیة» در ادعیه و اعمال و
ص: 793
اوراد7. «منظومه ای در اصول الدّین» به فارسی8. «مجموعه ای در اشعار و منشآت»(1)
شیخ محمّدعلی بن حاج زین العابدین جبل عاملی اصفهانی، [از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری] در 20 جمادی الآخره 1282ق مجموعه ای به خط نستعلیق زیبا کتابت نموده است. نسخه به شماره 974 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
[همچنین او کتب «شرح الواصلین» تألیف: پیر جمال الدّین محمّد اردستانی را در سال 1259ق به خط نستعلیق کتابت نموده که به شماره 145ط در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3) ]
سیّد محمّدعلی بن زین العابدین حسینی علویجه ای اصفهانی، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. مؤلف:
1. «تحفة النائمین» (در فضیلت ماه رمضان و روزه) 2. «تبصرة الصائمین» در آداب و مواعظ به فارسی که در شوال 1333ق تألیف شده و حضرات آیات سیّد اسماعیل صدر و شیخ عبدالکریم حائری یزدی بر آن تقریظ نوشته اند. این دو نسخه که در سال 1379ق به دست علی (فرزند مؤلّف) کتابت شده به شماره 49 در کتابخانه آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در شهرری موجود است.(4)
ص: 794
حاج شیخ محمّدعلی یزدی فرزند زین العابدین، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن چهاردهم هجری.]
در سال 1273ق در محلّه قلعه کهنه یزد متولّد شده و در نوجوانی نزد سیّد علی مدرّس یزدی و سیّد مرتضی یزدی (معروف به شیخ مرتضی) درس خوانده و در سال 1311ق به همراه استادش سیّد علی به مشهد مقدس رفت و پس از فوت او، در سال 1312ق به اصفهان آمده و از محضر علمای آنجا همچون آخوند کاشی، جهانگیرخان قشقائی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج آقا منیرالدّین بروجردی و آقا میرزا محمّدحسن نجفی درس خوانده و به مقامات عالیه علمی نائل شده و پس از وفات میرزا محمّدحسن نجفی در سال 1317ق به تدریس پرداخت.
وی سال ها در یکی از مساجد جوباره اقامه جماعت می نمود و مورد وثوق قاطبه اهالی بود و در اواخر عمر به محله احمدآباد رفته و در مسجد محلّه حمام کوچک آنجا امامت نمود تا اینکه در 18 ربیع الاوّل 1351ق وفات یافته و در تکیه ملک واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
مشارٌ الیه در سال 1323ق با یکی از ارامنه جلفای اصفهان به مناظره پرداخته و پس از دو سال بر او غلبه یافته و شرح آن «مناظرات» را در رساله ای مخصوص نوشت.(1)
[مادّه تاریخ وفاتش را آقا محمّدکاظم غمگین ضمن قطعه ای چنین گفته است:
دل از سینه سر کرد بیرون و گفتا: «محمّدعلی را چنان گشت منزل»]
ص: 795
میرزا محمّدعلی فرزند میرزا سراجای ضابطه نویس، از خوشنویسان خط نستعلیق در اواخر قرن یازدهم هجری است و محمّدصالح اصفهانی که معاصر اوست، در تذکره خوشنویسان خود از او یاد کرده است.(1)
سیّد محمّدعلی بن سلطان محمّد حسینی عریضی جزی اصفهانی، از فضلای قرن دهم هجری.
وی از شاگردان شیخ علی بن ابراهیم بن سلیمان قطیفی بحرانی بوده و در سال 955ق کتاب «شرح تردّدات کتاب مختصر الشرایع» استادش را کتابت نموده است.(2) [او همچنین کتاب «شکیّات» تألیف: سیّد محمّد طباطبائی را کتابت کرده که در کتابخانه دکتر حسین مفتاح در تهران موجود بوده است.(3) ]
میرزا محمّدعلی متخلّص به «دانا» فرزند ملاّ محمّدسعید اشرف بن ملاّ محمّدصالح مازندرانی، شاعر ادیب. در مرشدآباد [بنگاله] هند وفات یافت.(4)
[خوش اختلاط و لطیفه سنج بوده و به سبب قرابت با آخوند ملاّ محمّدباقر مجلسی
ص: 796
کمال عزّت و احترام داشت. از آثار او:
1. «لطایف الخیال» جُنگی از اشعار شعراء 2. «دیوان اشعار»
این بیت از اوست:
اشکم از شرم گناه از بس که می پیچد به خود در نظر هر قطره ای گرداب می آید مرا(1) ]
محمّدعلی بن محمّدسعید جرفادقانی (گلپایگانی) ، از خوشنویسان و فضلای قرن سیزدهم هجری است. در مدرسه صدر اصفهان ساکن و به کسب علم مشغول بوده است. او در سه شنبه سوم محرم 1260ق در مدرسه صدر نسخه ای از «حاشیه معالم الاصول» (یا «هدایة المسترشدین») جلد دوم تألیف: شیخ محمّدتقی رازی نجفی را به خط نستعلیق نیکو کتابت کرده و آن را تصحیح نموده که به شماره 33 در کتابخانه مؤسسه امام صادق علیه السلام قم موجود است.(2)
مولی محمّدعلی بن شاه بیگ مازندرانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و نزد جمعی از علماء از جمله علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی تحصیل می کرده است.
او نسخه ای از کتاب «کافی» را بین سال های 1077ق تا 1080ق در مدرسه جدّه
ص: 797
اصفهان کتابت نموده و سپس آن را نزد علاّمه مجلسی خوانده و علاّمه جهت او اجازه نوشته است. این نسخه از «کافی» در کتابخانه فخرالدّین نصیری در تهران موجود بوده است.
محمّدعلی بن شاهوردی بیگ توشمال باشی، از ادباء و فضلای اواخر دوره صفویّه مؤلف کتابی در ادعیه و احراز موسوم به «شجره طیبه» به فارسی در یک مقدمه، 12 باب و یک خاتمه که به نام شاه سلیمان صفوی تألیف شده و تاریخ کتابت آن 1112ق است. این نسخه به شماره 695 در مجموعه کتب اهدایی خاندان طباطبائی به کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(1)
میرزا محمّدعلی متخلّص به «صبوح» فرزند محمّدشفیع اصفهانی، شاعر و ادیب فاضل و خوشنویس هنرمند در قرن دوازدهم هجری.
در مدرسه کاسه گران اصفهان ساکن بوده و روزگار به نوشتن کتب ادعیه و قرآن می گذرانید. کتاب «ریاض رضوان» از تألیفات: امیر عبدالباقی خاتون آبادی را به خط زیبای خود نوشته و در حواشی آن گاهی اشعاری دارد. نسخه این کتاب در نزد نگارنده [سیّد مصلح الدّین مهدوی] موجود است و در سال 1184ق نوشته شده است.(2) [این نسخه به همراه تعداد دیگری از نسخه های خطی کتابخانه شخصی مرحوم استاد سیّد مصلح الدّین مهدوی، پس از وفات ایشان به کتابخانه ابن مسکویه منتقل شد.(3)
ص: 798
علاوه بر حُسن خط و طبع شعر، در اغلب علوم مهارت داشته و چهار تار را خوب می زد.(1) و از بررسی اشعارش برمی آید که از شاعران پیشرو مکتب بازگشت و از اعضای حلقه یاران مشتاق اصفهانی بوده است. وی نسخه ای از «حلّ و عقد» در معرفت تقویم و نجوم تألیف قطب الدّین عبدالحی لاری را در دوم جمادی الثّانی 1176ق کتابت کرده که در کتابخانه محمّدعلی خوانساری در نجف اشرف موجود است.(2) ] همچنین نسخه ای از «مرآة العقول» تألیف: علاّمه ملاّ محمّدباقر مجلسی را در سال 1182ق در مدرسه کاسه گران کتابت کرده که به شماره 1445 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)
این بیت از اوست:
به این امید که افتد به روی یار نگاهم نشسته ام به ره انتظار چشم به راهم
شیخ محمّدعلی غروی فرزند شیخ الرئیس سدهی، عالم فاضل معاصر. در اصفهان نزد شیخ محمود مفید، سیّد عبدالحسین طیّب، شیخ محمّدرضا جرقویه ای و شیخ علی قدیری تحصیل کرد. سپس در قم نزد علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبائی و دیگران ادامه تحصیل داد و عاقبت در تهران ساکن شد.(4)
ص: 799
محمّدعلی بن ملاّ محمّدصادق اصفهانی، خطاط نسخ نویس [از خوشنویسان اصفهان در عهد زندیه و اوایل دوره قاجاریه بوده و اغلب به کتابت قرآن مجید و ادعیه مشغول بوده است.]
این آثار از اوست:
1. «عوالم العلوم» عبداللّه بن نوراللّه بحرانی، جلد شانزدهم که در سال 1225ق به خط شکسته نستعلیق نوشته است و نسخه آن به شماره 3182 در کتابخانه مجلس شورای ملّی ایران است.(1) 2. «قرآن مجید» به خط نسخ خوش در صفر 1241ق که در کتابخانه معارف تهران موجود بوده است.(2) [3. «قرآن مجید» به خط نسخ و رقاع در سال 1192ق که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود بوده است.4. «قرآن مجید» به خط نسخ، در سال 1215ق که متعلق به خانم آذر مهدوی بوده است.(3) ]
سیّد محمّدعلی صادقی فرزند سیّد محمّدصادق، عالم فاضل جلیل معاصر، فقیه محقّق و مفسر جلیل القدر، از سلسله جلیله سادات میرمحمّدصادقی در روز 11 شوال 1346ق در اصفهان متولّد شد.
تحصیلات مقدماتی و سطوح را نزد حضرات آیات: شیخ محمّدحسن عالم حبیب آبادی، سیّد مصطفی بهشتی نژاد، شیخ محمّدجواد اصولی، شیخ محمّدرضا
ص: 800
جرقویه ای، سیّد علی اصغر برزانی، سیّد صدرالدّین کوپائی، سیّد عبدالحسین طیب، سیّد ابوالحسن شمس آبادی (شهید اصفهانی) ، سیّد محمّدباقر رجائی و حاج آقا حسین خادمی طی نمود.
وی در سال 1372ق جهت تکمیل تحصیلات خود راهی نجف اشرف شد و در درس حضرات آیات عظام: سیّد محمود شاهرودی، شیخ حسین حلّی، میر سیّد علی علاّمه فانی خارج فقه و اصول را تحصیل کرده و به درجه اجتهاد نائل شد و در آن ارض اقدس به تدریس پرداخت. امّا در سال 1390ق به خاطر بیماری به ناچار به زادگاه خود مراجعت نموده و تا آخر عمر به تدریس دروس خارج فقه و اصول در مدرسه صدر اصفهان مشغول شد و شاگردان بسیاری تربیت کرد. همچنین سال ها در مسجد شفیعی در دروازه تهران (میدان جمهوری اسلامی) اقامه جماعت نمود. وجود این فقیه گرانقدر منشاء خدمات زیادی در اصفهان بود که از آن جمله همکاری در ساخت بیش از چهل مسجد در استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و کرمان را می توان ذکر کرد.
وی سرانجام در روز 20 ربیع الثّانی 1417ق (مطابق با 15 شهریور 1375ش پس از یک بیماری طولانی وفات یافت و در نزدیکی مزار حاج آقا رحیم ارباب و تکیه خاندان میرمحمّدصادقی (تکیه شهداء فعلی) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
کتب زیر از تألیفات ایشان است:
1. «تقریرات فقه و اصول» درس مرحوم میر سیّد علی علاّمه فانی2. رساله در «جبر و اختیار»3. رساله در «عدم تحریف قرآن»4. «تفسیر سوره جمعه»5. «توحید ذات و صفات از دیدگاه اسلام»6. ترجمه رساله «علم امام» از تألیفات استادش علاّمه فانی
ص: 801
7. رساله در «احکام بانک ها» و غیره(1)
استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی ضمن مرثیه ای در مادّه تاریخ وفات مرحوم صادقی گوید:
طبع «برنا» تا کند معلوم سال رحلتش گفت بیتی را به ابجد از پی تاریخ آن
«حلمی دین محمّد بود و احکام علی صادقی روحانی را دو نکویِ اصفهان»
1417=413+1004
محمّدعلی بن محمّدصادق ورنوسفادرانی سِدِهی اصفهانی، از فضلاء و خوشنویسان [اوایل قرن چهاردهم هجری.] در رمضان 1313ق از کتابت «رساله در ولایات» از تألیفات حاج شیخ محمّدعلی نجفی ثقة الاسلام به خط نسخ فراغت یافته و نسخه در همان سال به طبع رسیده است. او در این کتاب از خود چنین یاد می کند: «اقل الطّلاب و احقر الکُتّاب»(2)
میرزا محمّدعلی ناصح فرزند آقا محمّدصادق بازرگان اصفهانی، از شعرای معاصر. در ماه ذیقعده 1316ق در اصفهان متولّد گردیده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسّطه، به تحصیلات قدیمه پرداخت و در صرف و نحو، معانی و بیان، بدیع و عروض و منطق
ص: 802
مهارت یافت. [و از محضر اساتیدی چون وحید دستگردی، میرزا رضاخان نائینی، حبیب اللّه مظفری و میرزا ابوالحسن شعرانی بهره گرفت.] همچنین زبان های انگلیسی و فرانسوی را آموخت. در سال 1300ش به استخدام وزارت معارف درآمده و به تدریس در مدارس تهران مشغول شده [و به نشان درجه یک علمی نائل شد.] شکسته و نستعلیق را خوش می نوشت. شعر را نیکو می سرود و عضو انجمن ادبی ایران و در اواخر رئیس آن بود. او چندگاهی در اداره نگارش مسؤلیّت آرایش و پیرایش و ویرایش انتشارات اداره معارف را برعهده داشت.
[وی سرانجام در 18 شهریور 1365ش در تهران وفات یافت. آقای ابوالقاسم حالت قطعه ای در رثای او سروده و در آن گفته است:
رفت ناصح که با نصایح خویش همه را بود هادی و حامی
در چه تاریخ زین مصبت زد شعله در جان عارف و عامی
اشک ریزان به پاسخم گفتند: «رفته از دست ناصح نامی»]
او رسائل چندی ترجمه و تألیف [و تصحیح] نموده است از آن جمله:
1. «رساله در شرح حال خاقانی»2. «رساله در شرح حال صاحب بن عباد»3. «ترجمه سیره جلال الدّین» تألیف: منشی زیدری4. تصحیح و تحشیه «دیوان ابوالفرج رونی»5. «دیوان اشعار»6. «انتخاب اشعار از دواوین شعراء به طرز حماسه» [7. تصحیح «بوستان» سعدی8. تصحیح «دیوان ادیب صابر ترمذی»9. «زندگانی صلاح الدّین ایوبی]
از اوست:
آمد نگار پرده از چهره برگرفته رسم سیاهکاری زلفش ز سر گرفته
ص: 803
هر لحظه چشم مستش در کار دلربائی طرزی دگر نهاده شکلی دگر گرفته(1)
محمّدعلی بن محمّدصالح ابهری جی اصفهانی، از کاتبان قرن یازدهم هجری است. وی نسخه ای از «تهذیب الاحکام» (کتاب جهاد تا قصاص) را به خط نستعلیق در جمادی الثّانیه 1060ق کتابت کرده که به شماره 57 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(2) همچنین وی «اصول کافی» را در سال 1060ق کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم وجود دارد.(3) دیگر اثر وی کتابت «مجمع البیان» طبرسی است که آن را به خط نسخ در 2 جلد در سال 1066ق کتابت نموده و به شماره های 1817 و 1824 در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.(4)
درویش محمّدعلی بن درویش عباس حبیب آبادی، از شعرای معاصر اصفهان. در حدود سال 1310ق در قریه حبیب آباد از بلوک بُرخوار اصفهان متولّد گردیده [است.[ تحصیلاتی نکرده، فقط چندی در مکاتب محلّی مشغول بود [سپس] در مولد خویش به روضه خوانی و دعانویسی مشغول شد. گاهی بر حسب حال اشعاری می سرود و «مدّاح» تخلّص می کرد. از اوست:
مداح از این جهان سفر باید کرد رو بر سوی عالمی دگر باید کرد
ص: 804
این کهنه رباطی است که هر قافله ای هر روز ازو همی گذر باید کرد(1)
حاج میرزا محمّدعلی بن میرزا عبدالجواد بن آقا محمّدمهدی بن حاج محمّدابراهیم کلباسی، از علمای متنفّذ اصفهان [در اوایل قرن چهاردهم هجری] بوده و به «آقای کلباسی» و در بین عوام به «آقا مشدی» شهرت داشته و در قضایای رضاخان [جوزدانی[ و جعفرقلی (دو نفر از یاغیان اصفهان در دوره جنگ بین الملل اوّل) مطالبی از او نقل می شود که مناسب ذکر نیست.
شب 12 صفر 1342ق در اصفهان وفات یافت(2) [و در مقبره خاندان کلباسی مقابل مسجد حکیم اصفهان مدفون شد. او در جریان نهضت مشروطیت از طرفداران آن بوده و از سوی طلاب و روحانیت اصفهان در سال 1325ق به انجمن مقدّس ملّی اصفهان راه یافته و در جلسات آن شرکت نموده است.(3) همچنین مدّتی نماز جماعت را در مسجد حکیم اقامه می کرده و همه ساله در روز نیمه شعبان به مناسبت ولادت حضرت ولیعصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) جشن مفصّلی در مقبره جدّش حاج محمّدابراهیم کلباسی منعقد می نموده است.(4) ]
میرزا محمّدعلی بن سیّد عبدالحفیظ بن سیّد ابراهیم موسوی کابلی، ادیب فاضل و
ص: 805
خطاط [در قرن سیزدهم هجری.]
او از بنی اعمام حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی است و نزد فرزندش حاج سیّد اسداللّه بیدآبادی تحصیل کرده و به امر حاج سیّد جعفر بیدآبادی (فرزند دیگر سیّد حجة الاسلام) چندین کتاب و رساله را کتابت نموده است از جمله:
1. «بحارالانوار» جلد دهم که به خط نسخ و به امر حاج سیّد جعفر بیدآبادی کتابت نموده است و به شماره 5265 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است. 2. «هدایة السّالکین فی احادیث الائمة الطّاهرین (سلام اللّه علیهم اجمعین) » تألیف: آقا محمّد (سیّد محمّدباقر) عمادالاسلام که کتابت آن در 21 محرم الحرام 1316ق به پایان رسیده است.(1)
[وی سرانجام در سال 1317ق در اصفهان وفات یافته و در بقعه آقا حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) ]
میرزا محمّدعلی مصاحبی نائینی متخلّص به «عبرت» فرزند عبدالخالق بن حبیب اللّه بن علی اکبر بن یوسف حاج میرزا حسن بن محمّدجعفر بن امیر نظام الدّین محمّد میر حسینا معروف به «مصاحب نائینی» ادیب شاعر، خوشنویس ماهر و عارف کامل در ماه رمضان 1285ق در اصفهان [و به روایت صحیح تر در روستای «محمّدیه» نائین] متولّد شد. تحصیلات خود را در اصفهان نزد اساتید فن به پایان رسانید. [و از جمله بدیع و بیان و منطق و حکمت را نزد آخوند ملاّ محمّد کاشانی خواند.] در سال 1304ق که پدرش در اصفهان وفات یافت، عبرت به سیر آفاق و انفس روی نهاد و 17 سال به سیاحت
ص: 806
پرداخت. خدمت جمعی از عرفاء و مشایخ رسید و در سلک خاکسار وارد گشت [و لقب «عارفعلی» یافت.]
او در سال 1321ق به اصفهان و بعدا به نائین رفته، ازدواج کرده و از آن پس به طهران رهسپار شد و تا آخر عمر در آنجا ساکن بود. او دارای طبعی روان بود و غزل را به سبک قدماء نیکو می سرود. اشعارش عموما دارای مضامین عالی است و در اغلب مجلات و روزنامه های طهران به طبع می رسید.
او زندگی را با قناعت و مناعت طبع زندگی کرد و با کتابت و استنساخ کتب به امرار معاش پرداخت. عبرت در ذیحجه 1361ق [و بنا به نوشته بعضی نویسندگان شنبه دوّم محرم الحرام 1362ش] وفات یافته و در امامزاده عبداللّه شهرری [جنب مقبره حسن وحید دستگردی] مدفون شد.
کتب زیر از اوست:
1. «دیوان اشعار» [که 200 غزل از آن به چاپ رسیده است.2. «عبرت نامه» مثنوی[3. «مدینة الادب» [تذکره ای در شرح حال ادباء و شعرای ایران که کتابخانه مجلس شورای اسلامی آن را به خط زیبای مؤلف چاپ افست نموده و انتشار داده است.[4. «نامه فرهنگیان» [که آن هم به خط مؤلف، چاپ افست شده است.]
این چند بیت از اوست:
شب عشاق دل آشفته شد و صبح دمید سخن از حلقه زلفش به میانست هنوز
ترک چشمش به نگاهی دل صاحب نظران برده از دست و پی غارت جانست هنوز
ص: 807
فتنه خوابیده ز آشوب، جهان ایمن شد چشم فتّان تو آشوب جهانست هنوز(1)
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی اصفهانی فرزند عبدالرحیم. شاعر و ادیب فاضل [از بزرگ ترین شعرای قرن یازدهم هجری و معروف ترین شاعر سبک اصفهانی (سبک هندی) ] در سال 1016ق در محلّه عباس آباد اصفهان متولّد گردیده و چون پدرش تبریزی بوده آنها را تبارزه (تبریزیان) می گفته اند.
[در اصفهان به تحصیل علم و ادب پرداخته و فنون شعر و ادب را از حکیم رکنای کاشانی و حکیم شفایی فراگرفت.] در سال 1034ق به قصد هندوستان از اصفهان مهاجرت کرده به هرات و کابل رفت [و مورد اکرام و احترام حاکم هرات ظفرخان احسن شاملو قرار گرفت] و در سال 1039ق وارد دکن شده و از آنجا به برهان پور رسیده و در دربار شاه جهان شهرت و اقتدار یافت و در آنجا به لقب مستعدخان و منصب ملک الکلامی مفتخر شد. در سال 1042ق به قصد زیارت پدر به ایران مراجعت نموده، مدّتی در تبریز، قم، قزوین، اردبیل و یزد ساکن بوده، سرانجام به اصفهان آمده و مورد عنایت شاه عباس ثانی واقع شده و منصب ملک الشعرائی یافت.
در اصفهان خانه او مجمع ارباب ادب و مرکز شعراء و ادباء بوده، در کمال صفا و
ص: 808
گرمی از آنان پذیرایی می نموده و در حقیقت، انجمن ادبی شعراء بوده که هریک از آنان اشعار خود را جهت اصلاح بر او می خوانده اند و او آنها را اصلاح می نموده [است.]
در تاریخ فوت صائب در کتاب ها اختلاف است و از 1077 تا 1086ق نوشته اند. لکن مطابق تحقیق و یقین فوت او در سال 1081 واقع گردیده [است.] چنان که سعیدا اشرف در مادّه تاریخ فوت او و عبدالرشید دیلمی خواهرزاده میرعماد قطعه ای گفته و مادّه تاریخ این است:
روی با من کرد و گفت اشرف بگو تاریخ آن چون تو را بودند ایشان استاد و پیشوا
گفتم از ارشاد پیر عقل در تاریخ آن بود با هم مردن آقا رشید و صائبا
صائب در باغ مسکونی خود در کنار مادی نیاصرم در انتهای محلّه عباس آباد اصفهان به خاک رفته است. قبر او تا این اواخر نامعلوم بود. لکن در چند سال قبل ظاهر شده و اداره انجمن آثار ملّی جهت او مقبره ای زیبا بنا کرد. فعلاً در روزهای جمعه در کنار قبر او انجمن شعراء به نام او برقرار است.
[کلیات] اشعارش در حدود بیست هزار بیت [است] و هر قسمتی به نامی معروف است:
1. «آرایش نگار»2. «قندهارنامه»3. «محمود و ایاز»4. «مرآت الجمال»5. «میخانه»6. «واجب الحفظ»7. «بیاض اشعار» یا «سفینه صائب» [که اشعار خود و هشتصد تن از معاصرانش را در آن آورده است] که مرحوم وحید دستگردی قسمتی از آن را در مجلّه ارمغان به طبع رسانیده است.
منتخبات اشعاراو را مرحوم حیدرعلی کمالی انتخاب نموده و به طبع رسانیده [است[ منتخبات دیگری از او را شهید نورائی انتخاب نموده [است.]
ص: 809
در مقبره صائب چندین قبر دیگر از خاندان اوست از جمله1. میرزا ابوالقاسم فرزند صائب فوت 13 ذیقعدة الحرام 1140ق2. میرزا محمّدحسن (محمّدمحسنا) فرزند صائب. فوت 7 محرم الحرام 1149ق3. میرزا محمّدعلی بن محمّدرحیم صائب فوت در یکشنبه 8 جمادی الثّانیه 1141ق
[استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی متخلّص به «برنا» شاعر توانای اصفهان برای اینجانب (محقّق و مصحح کتاب حاضر) تعریف کردند که مزار صائب در باغی متعلق به یکی از اهالی محلّه لنبان به نام «خلدی نسب» بوده و نامبرده از آشکار شدن مزار صائب و باز کردن در باغ به روی علاقمندان خودداری می کرد. استاد برنا نامه ها و مکاتبات فراوانی با مقامات اداری و فرهنگی اصفهان و تهران داشت و با جمع آوری امضاء و حمایت برخی از فرهیختگان اصفهان بالاخره باغ مزبور از شخص مزبور گرفته شده و آرامگاهی بر سر مزار صائب ساخته شد و روز جمعه 5 مهر 1342 با حضور مقامات رسمی و شعراء و فضلای شهر افتتاح گردید.
جالب این که برخی اشخاصی که از امضای آن نامه ها و شکوائیه ها خودداری کرده و حاضر به همکاری نشده بودند، بعدها مدعی کشف و احیاء مزار صائب شده و در کتاب های خود آن را جزو افتخارات خود دانستند!]
صائب شاعری است بسیار توانا و در کلیه فنون شعری به ویژه در غزل سرائی و بدیهه گویی استاد [است.] وی پیرو سعدی و حافظ و مروّج سبک معروف هندی است. در نازک خیالی و اندیشه های باریک بی نظیر و برخی از ابیاتش جالب و جاذب است که در حکم امثال سائره قرار گرفته است.
این اشعار از اوست:
من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمی گردد از این بالانشینی ها
ص: 810
* * *
دست طمع چو پیش خسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش
* * *
اظهار عجز پیش خسان ابلهی بود اشک کباب باعث طغیان آتش است
* * *
مرا به روز قیامت غمی که هست اینست که روی مردم دنیا دوباره باید دید(1)
استاد محمّدعلی مقضی فرزند عبدالرّزاق، از هنرمندان معاصر در سال 1298ش. در محلّه دردشت اصفهان متولّد شد. در 8 سالگی نزد دائی های خود استاد احمد، استاد
ص: 811
عبدالغفار مصدق زاده به کاشی کاری پرداخت تا اینکه در انواع فنون کاشی سازی، کاشی تراشی، کاشی کاری و مرّمت کاشی به مهارت و استادی رسید و به همکاری با اداره باستان شناسی اصفهان و اداره اوقاف پرداخت و ده ها مسجد، بقعه متبرکه، مدرسه دینی و بناهای قدیمی را مرمّت نمود و به خاطر فعالیت هایی که در هنر کاشی کاری انجام داد. چندین تقدیرنامه از مقامات دولتی دریافت نمود.
این هنرمند ارزنده در 18 اسفند 1384ش چشم از جهان فروبست و پیکر او را در قطعه نام آوران واقع در باغ رضوان (قبرستان جدید اصفهان) به خاک سپردند.
تعمیر و مرمّت کاشی های مسجد شیخ لطف اللّه، مسجد جامع و مدرسه چهارباغ از آثار به جای مانده از اوست. او کاشی کاری مسجد سرهنگ زاهدی (مسجد الرضا فعلی) در خیابان خرم، دبیرستان هراتی، ساختمان یادبود علاّمه امینی (در باغ غدیر) را هم انجام داد و در شهرهای کرمان، یزد و اردبیل و... نیز به کاشی کاری و مرمّت پرداخت. مرمّت و کاشی کاری در حرم حضرت امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل در کربلا، حرم امام علی علیه السلام در نجف اشرف و حرم مقدس کاظمین علیه السلام در شهر کاظمین نیز از افتخارات او به شمار می رود.(1)
میرزا محمّدعلی بن میرزا عبدالصمّد شهشهانی بن سیّد محمّد بن ابراهیم حسنی حسینی خُرزوقی اصفهانی، عالم فاضل و عابد متّقی. [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
در اصفهان نزد علمای عصر خود به تحصیل پرداخت. او عمر خویش را به عبادت و طاعت پروردگار سپری نموده و سرانجام در [دوّم جمادی الثّانی] سال 1265ق وفات
ص: 812
یافته و در تخت فولاد جنب مزار فاضل هندی مدفون شد.
وی برادرِ مجتهد عالیقدر آقا سیّد محمّد شهشهانی است.(1)
[یادداشت تملک و مهر بیضوی او به تاریخ 1232ق بر نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» که در کتابخانه سیّد ضیاءالدّین علاّمه در اصفهان موجود است، وجود دارد.(2) ]
محمّدعلی بن عبدالعظیم گلپایگانی اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. وی در مدرسه یاقوتیه اصفهان به تحصیل علوم دینی مشغول بوده و نسخه ای از «تهذیب الاحکام» را در یک شنبه 22 ذیحجه 1105ق در این مدرسه کتابت کرده است. این کتاب به شماره 11879 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(3)
میرزا محمّدعلی طباطبائی اصفهانی بن عبدالکریم طبیب، مؤلف کتاب «راحة الانسان» در طب، به فارسی در ادویه مفرده و مرکبّه.(4)
[در کتابخانه آستانه حضرت شاهچراغ در شیراز نسخه ای از «راحة الانسان» و نسخه ای از «خواص الاشیاء» هر دو از تألیفات میرزا محمّدعلی به شماره 164 موجود است.(5) ]
ص: 813
شیخ محمّدعلی بن ملاّ عبداللّه بن ملاّ علی اکبر اژه ای، عالم فاضل جلیل [از علمای قرن سیزدهم هجری. که در اصفهان متولّد شده و در عتبات عالیات تحصیل کرده و به مقام شامخ اجتهاد نائل گردیده است. از جمله اساتید او فقیه محقّق شیخ محمّد کاشف الغطاء (فرزند شیخ علی بن شیخ جعفر کاشف الغطاء نجفی) بوده که در سال 1268ق به او اجازه اجتهاد داده است. این اجازه در مقدمه کتاب «زواهر الجواهر» به طبع رسیده است.(1)
سرانجام در سال 1289ق وفات یافته و در تخت فولاد جنب مزار پدر و جدّ خود مدفون شد.
او «وافیة الاصول» تألیف: ملاّ عبداللّه تونی را به خط نسخ در 12 ذیحجه 1261ق کتابت کرده و در آخر رساله خود را «محمّدعلی شریف بن عبداللّه» معرفی نموده است. این نسخه به شماره 1/53 در کتابخانه مرحوم سیّد ضیاءالدّین علاّمه در اصفهان وجود دارد.(2) ]
میرزا محمّدعلی متخلّص به «رهبان» فرزند میرزا عبداللّه طبیب اصفهانی»، شاعر و ادیب فاضل. در قرن دوازدهم هجری در اصفهان متولّد شده و طب را نزد برادر خود میرزا محمّدنصیر طبیب اصفهانی فراگرفت و به طبابت مشغول شد. گاهی شعر می گفت.
ص: 814
این بیت از اوست:
صبح است و فصل گل، می و بارانم آرزوست دیدار یار و صحبت یارانم آرزوست(1)
محمّدعلی بن عبداللّه سدهی اصفهانی [از کاتبان اواخر دوره قاجاریه] در سال 1323ق نسخه ای از کتاب «فوائد السّمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السّبطَین» تألیف: ابوعبداللّه ابراهیم بن محمّد حموئی را به خط نسخ _ به دستور عبدالکریم _ نوشته است. نسخه به شماره 2552 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قم موجود است.(2)
میرزا محمّدعلی منجّم فرزند سیّد عبداللّه حسینی تفرشی، از فضلاء و منجمین اصفهان [در قرن سیزدهم هجری] و همشیرزاده میر محمّدصادق خاتون آبادی منجّم است. در «المآثر و الآثار» گوید: در علم اخترشماری و ستاره شناسی از اعاجیب وقت بوده و در غالب علوم از فقه و نجوم استاد بود.
میرزا محمّدعلی منجّم از شیراز به اصفهان آمده و در [روز 4 جمادی الثّانی] 1282ق وفات یافته است و بعد از او [پسرش] میرزا محمّدحسن به منصب منجم باشی گری مفتخر شد.
مزار صاحب عنوان در فضای برون تکیه مادرشاهزاده در تخت فولاد اصفهان واقع
ص: 815
شده است.(1)
محمّدعلی پروانه [حقیقت متخلّص به «پروانه» فرزند عبدالوهاب] شاعر و ادیب معاصر [در سال 1275ش در اصفهان متولّد شده و در این شهر علم و ادب آموخته است] از شعراء و غزل سرایان اصفهان است. عشق و علاقه مفرط او به شعر و ادب، وی را بر آن داشته که با وجود مشکلات فراوان که در راه روزنامه نگاری و انجمن داری است دست از هر دو بر ندارد. او مدیر روزنامه «شمع حقیقت» و مؤسس انجمن ادبی پروانه است. اغلب اشعارش غزل های عاشقانه و اشعار اجتماعی است که در روزنامه خود و دیگر روزنامه های محلی اصفهان چاپ کرده است.(2) [منزل او در نزدیکی امامزاده اسماعیل در محلّه گلبهار و محل انجمن در دروازه دولت، ساختمان سلطانی بوده است. دیوان اشعارش هنوز به چاپ نرسیده است. وی در روز پنجم مهرماه سال 1355ش وفات یافته و در تکیه مقدّس در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(3) استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفات وی را چنین سروده است:
گفت برنا «سوی نور حب یار بال زد پروانه با شوق وصال]
1396=553+843
از اوست:
ص: 816
ماه من تا از رُخ زیبا نقاب انداخته جلوه خورشیدم از چشم پر آب انداخته
شانه بر گیسوی پرچین تا زده آن ماهرو سایه بر مهر درخشان از سحاب انداخته
میرزا محمّدعلی مُکرَم حبیب آبادی فرزند علی خان بن صادق بن عبدالمطلب بن علی خان بن علی نقی. شاعر و ادیب روزنامه نگار معاصر در سال 1304ق در قریه «حبیب آباد» بُرخوار اصفهان متولّد شده مقدمات علوم را در مولد خویش بیاموخت. از 17 سالگی به اصفهان آمده مدتی در مدارس قدیمه [مانند مَدرَس امامزاده اسماعیل و مدرسه کاسه گران] به کسب علوم اشتغال جست.
مکرم در اوائل مشروطیت جزو آزادیخواهان وارد شده و با آنها همکاری می نمود. [او شعر خود را در خدمت به نهضت مشروطیت درآورده و پس از فتح اصفهان به دست بختیاری های مشروطه خواه در سال 1327ق مثنوی «فتح المجاهدین» را سرود. او با هدف مبارزه با خرافات و پیرایه ها به سرودن اشعاری در انتقاد و هجو از برخی اعتقادات دینی، خرافات و برخی رفتارهای روحانیون آن دوره پرداخته و از لباس روحانیت خارج شد و اشعار تند و تیزی سرود که باعث خشم برخی از روحانیون شد و تا تکفیر او پیش رفت.]
او در سال 1339ق روزنامه «صدای اصفهان» و در سال 1340ق مجله «سپاهان» را منتشر کرد. [پس از به سلطنت رسیدن سلسله پهلوی با جرأت و جسارت بیشتری به سرودن اشعار خود بر ضد روحانیت و عقاید مذهبی پرداخت که مطابق برخی اسناد مورد حمایت حکومت وقت نیز قرار گرفت. با این حال برخی اشعار ساده و همه فهم او
ص: 817
در نقد عقاید و خرافات عامّه تأثیر زیادی در خرافه زدائی در میان مردم اصفهان داشت.]
او از جوانی به وکالت دادگستری پرداخت [همچنین نظارت و کنترل برنامه های رادیو اصفهان و ریاست کتابخانه شهرداری اصفهان را نیز برعهده داشت.]
مکرم مردی بذله گو، حاضرجواب، خوش مشرب و متلک گو بود به طوری که همه طالب معاشرت با او بودند. دیوان اشعارش به چاپ رسیده است. او در 24 ذیقعده 1384ق [مطابق با فروردین 1344ش] وفات یافته و در [تکیه آقا محمّدلطیف در[ تخت فولاد اصفهان مدفون شد. استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفاتش را در دو مرثیه جداگانه چنین سروده است:
مصرعی گفت پی سال وفاتش «برنا» «خصم اوهام و ریا بوده بدنیا مکرم»
1384
طبع «برنا» گفت از بهر وفاتش مصرعی «لطف حق مکرم بدارد دشمن اوهام را»
1384
[استاد منوچهر قدسی نیز ضمن قطعه ای گوید:
از جمع یکی بیرون گردید به تاریخش: «قدسی» ز وفا گفتا: «مکرم بخدا پیوست»(1) ]
از اوست:
ص: 818
رفتی و رفت از کف من اختیار من باز آ که بی تو باز نیاید قرار من
ای سروناز گر به گلستان نظر کنی از لاله پرس حال دل داغدار من
بر روی خود اگر گره از زلف وا کنی چون موی خود سیاه کنی روزگار من
حاج سیّد محمّدعلی مبارکه ای متخلّص به «صفائی» فرزند سیّد علی امام جمعه بن محمّدعلی بن علی موسوی مبارکه ای، عالم فاضل و واعظ کامل، از مشاهیر اهل منبر اصفهان [نسب شریفش از طرف پدر به حمزة بن موسی کاظم علیه السلام می رسد.]
در روز 17 ذیحجه 1316ق در مبارکه از توابع بلوک لنجان اصفهان متولّد گردیده [و نزد پدر به تحصیل مقدمات پرداخت. آنگاه در اصفهان نزد حضرات آیات شیخ علی مدرس یزدی، شیخ علی فقیه فریدنی، میرزا محمّد اصفهانی، سیّد مهدی درچه ای، شیخ محمّدحکیم خراسانی، شیخ عبدالکریم گزی، میرزا محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی و میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی ادامه تحصیل داد و درس خارج را نزد حضرات آیات سیّد محمّدباقر درچه ای، سیّد ابوالقاسم دهکردی و شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی خواند. آنگاه به قم رفته و نزد حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی تحصیل کرد و در عتبات عالیات از خدمت آیات عظام میرزا حسین نائینی و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی کسب فیض نمود. در تهران هم از محضر درس شهید سیّد حسن مدرس اسفه ای بهره گرفت. چندی در اصفهان و خراسان به تبلیغ و وعظ و خطابه مشغول بود. پس از آن به افغانستان و هندوستان رفته و به سیاحت در بلاد آنجا و سپس چین و سنگاپور پرداخت و در بازگشت به سفر حج مشرّف شده و به هند رفت. همچنین به شام و مصر و ممالک عربی و آفریقا سفر نمود و با دانشمندان و علمای هر دیار دیدار و مذاکره نموده و حتّی الامکان کسب فیض نمود. او پس از بازگشت به اصفهان به ایراد
ص: 819
خطابه و موعظه مشغول شده و در اندک زمانی به جامعیت و گفتار خوش و بیان فصیح معروف شده و منبر و سخنرانی او طرفداران بسیار یافت. او در برخورد با مسائل اجتماعی روز فعّال بوده و به خاطر دفاع از دین و صراحت لهجه و افشاگری برنامه های ضدّ دینی حکومت رضاشاه، در سال 1358ق حدود 9 ماه را در زندان به سر برد. همچنین در پاسخ به شبهات مطرح شده توسط سیّد احمد کسروی، مقالاتی نوشت که در روزنامه های آن عهد از جمله روزنامه «نقش جهان» به چاپ رسید.] او در حسن بیان و طاقت لسان در بین معاصرین کم نظیر می نمود. قدرت حفظ عجیبی داشت. اهل مطالعه و تحقیق و تتبّع و تألیف بود و کتابخانه آبرومندی فراهم کرده بود.
سرانجام در قبل از ظهر روز جمعه 7 رجب 1365ق در منزل خود [واقع در یکی از کوچه های پشت آرامگاه مجلسی] بر اثر سکته وفات یافت و در میان مردم شایع شد که او را مسموم کرده اند. جنازه او با کمال احترام به سوی تخت فولاد تشییع شده و در بقعه مرحوم سیّد عبدالغفار تویسرکانی مدفون شد. [مادّه تاریخ وفاتش را شاعر معاصر استاد میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) چنین سروده است:
بشمسی ز «برنا» شنو سال فوتش «محمّدعلی سیّد واعظین بود»]
1325
او دانشمندی ادیب و شاعر بوده و در اشعار خود «صفائی» تخلّص می کرده است.
این کتاب ها از تألیفات اوست:
1. «اسرار حج»2. «اسرار و فلسفه احکام»3. «اسلام خالص»4. «انوار السّعاده» در فضیلت بنی هاشم5. «تاریخ اصفهان» (در 5 جلد) 6. «تاریخ امکنه و بلدان» که سفرنامه است.7. «تاریخ زندگی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله »8. «تحصیل الثمن»، در شرح حدیث حبّ الوطن9. «ثمرات العلوم»10. «جامع العلوم» (در 4 جلد) 11. «جنّة الاداء» در آداب 12. «دیوان اشعار» 13. «دانشوران اصفهان» (در 6 جلد) 14. «راهنمای
ص: 820
ریاضیات» 15. «سرادق دوشیزگان» در حجاب [مطبوع] 16. «سوانح غرب» 17. «سوانح العمر» 18. «صراط المستقیم»، در نماز، مطبوع 19. «کشف المهمّات فی سموم المهلکات» (در 4 مُجَلَّد) 20. «کشف الغیب» 21. «مرآت الغیب» 22. «منهج القویم» 23. «مثنوی سقراطیّه» در عرفان 24. «مواعظ» 25. «نور الانور» در اولاد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مطبوع 26. «نور القدسی» در احوال علاّمه مجلسی و غیره.
از اشعار اوست:
مرا یاری است که نامش گفتنی نیست لب لعلش عقیق سفتنی نیست
بدو گفتم که شب آیی به خوابم بگفتا چشم عاشق خفتنی نیست(1)
محمّدعلی سلطانی نجف آبادی فرزند علی، شاعر، ادیب نویسنده و محقّق معاصر. در سال 1322ش در نجف آباد متولّد شد و تحصیلاتش را تا اخذ فوق لیسانس ادبیات فارسی ادامه داد و به تدریس در دبیرستان ها و سپس دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد پرداخت و مدّتی مدیرگروه ادبیات آن دانشگاه بود. در شعر طبعی خوش و ذوقی پسندیده دارد و از انواع شعر به قطعه راغب تر است و آن را نیکو می سازد. ابتدا «سعد» تخلّص داشته و سپس به «سلطانی» تخلّص کرده است و در انجمن ادبی مولوی نجف آباد و سایر محافل ادبی شرکت می نماید.
این کتاب ها از آثار اوست که به چاپ رسیده است:
1. «تذکره شعرای نجف آباد»2. «ساده ترین راه فراگیری تجزیه و ترکیب»
ص: 821
3. «آداب و رسوم عشایر کهگیلویه و بویراحمد»
او این ابیات را در وصف نجف آباد سروده است:
محور عشق است خطّه نجف آباد روضه خُلد است یا بهشت خداداد
شهر من ای جایگاه بصیرت شهر من ای زادگاه مردم آزاد
خاک تو باشد کنام شوکت شیران نام تو هم نام شهر سرور اوتاد(1)
محمّدعلی مدرس زاده فرزند شیخ علی مدرس یزدی، از خطاطین و خوشنویسان معروف اصفهان و از معلمین مدارس این شهر بوده و در روز سوم صفر 1403ق وفات یافته(2) [و در تکیه گلزار در تخت فولاد مدفون شد. او خط نسخ را با مهارت می نوشت و به کتابت برخی از کتاب ها مشغول بود که به خط او به چاپ رسیده است از جمله: «ره آورد قانع» تألیف: محمّدحسین مدرسی اسفه ای در سال 1360ق، «قرآن مجید» در سال 1363ق و «کشف المراد» در سال 1352ق.(3) ]
میرزا محمّدعلی علم فرزند آخوند ملاّ علی اکبر فشارکی، مردی فاضل و دانشمند بوده و در روزنامه جهاد اکبر [که در سال های 1325 تا 1327ق منتشر می شد] نویسندگی
ص: 822
آن را برعهده داشت. او قبل از سال 1360ق در اصفهان وفات یافت.(1)
محمّدعلی قسیمی فرزند علی اکبر [از شعرای قرن چهاردهم هجری.] در سال 1300ش در خمین متولّد شده و تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی پسران اصفهان به پایان رسانید و در اداره فرهنگ اصفهان به خدمت مشغول شد.
از اوست:
رخت بربست از جهان فصل بهار و شد خزان شد مسخّر در کف مسیر خزان یکسر جهان
هر طرف افتان و خیزان برگ های زرد بین کز درختان همچو زر ریزد فرو بر رایگان(2)
حاج محمّدعلی اولیاء فرزند علیرضا. مدیر روزنامه اولیاء، از نویسندگان و خدمتگزاران به مطبوعات در سال 1300ش. در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه قدسیه و متوسطه را در دبیرستان گلبهار طی کرد. سپس در دانشسرا ادامه تحصیل داد و در کسوت معلّمی به تدریس و تعلیم و تربیت پرداخت.
او فعالیّت مطبوعاتی را با توزیع مطبوعات آغاز کرد در سال 1331ش امتیاز هفته نامه اولیاء را به نام پدرش اخذ نمود، امّا تمام توان خود را در اداره این هفته نامه
ص: 823
گذاشت و تا آخرین روزهای حیات به فعالیّت مطبوعاتی ادامه داد تا اینکه در سال 1370ش درگذشت و در قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
هفته نامه اولیاء، قدیمی ترین نشریه فعلی استان اصفهان هنوز تحت مدیریت دختر مرحوم اولیاء: خانم منیژه اولیاء انتشار می یابد.(1)
میرزا محمّدعلی عظیمی ملقب به «شرف الواعظین» فرزند میرزا علی محمّد شرف الواعظین بن ملاّ اسماعیل بن حاج ملاّ محمّدعلی بن حاج ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زوّاره ای، واعظ کامل [از خطبای قرن چهاردهم هجری.] از محترمین اهل منبر که در محلّه باب الدّشت ساکن بوده و داماد آقا شیخ صفرعلی همدانی می باشد.
او در حدود 1365ق وفات یافته و در تکیه سیّد العراقین [در تخت فولاد اصفهان[ مدفون گردید.(2)
حاج میرزا محمّدعلی نحوی فرزند علی محمّد هرندی، فاضل ادیب خطاط (از فضلای قرن چهاردهم هجری) در یکی از مساجد محلّه شهشهان (جنب کوچه بنّاها) امامت می نموده و در 21 ذیحجة الحرام 1381ق به سن قریب 75 سالگی وفات یافته و در تکیه گلزار واقع در تخت فولاد مدفون گردید. او خطوط مختلف خصوصا نستعلیق
ص: 824
را خوب و شیرین می نوشت.(1)
[او سال ها در محله شهشهان مکتب خانه ای تأسیس کرده و به تعلیم و تربیت اطفال مشغول بود.]
محمّدعلی بن محمّدعلی اصفهانی [از کاتبان قرن سیزدهم هجری] در پسین روز شنبه 28 رجب 1215ق کتاب «مفاتیح الشرایع» تألیف: فیض کاشانی را به خط نسخ نوشته است. نسخه به شماره 1563 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
محمّدعلی بن محمّدعلی جزی سینی برخواری [کاتب فاضل در قرن یازدهم هجری[ که «غایة المراد فی شرح فلک الارشاد» را در سال 1041ق و «منشات و نامه های پادشاهان صفوی» را در دوشنبه 1 محرم 1087ق کتابت کرده و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)
حاج سیّد محمّدعلی گلستانه موسوی [فرزند سیّد محمّدعلی] از علمای بزرگوار و دانشمندان و مؤلّفین اصفهان، ساکن مشهد مقدس [در قرن چهاردهم هجری] بوده که پس از تکمیل تحصیلات در اصفهان و نجف به مشهد مهاجرت نموده و به ترویج احکام
ص: 825
و نشر عقاید و اقامه جماعت پرداخت.
[در سال 1277ق در کربلای معلاّ متولّد شده و در کربلا و نجف تحصیل کرده و از جمعی از علمای عالیقدر آنجا اجازه دریافت نموده است که از آن جمله است حاج میرزا حسین خلیلی. او اصلاً در اصفهان ساکن نبوده و تحصیلاتش در عتبات عالیات طی شده است. در مسجد کله واقع در کوچه پهنو مشهد مقدس به اقامه جماعت می پرداخته است و ده بار به سفر حج رفته است.]
سرانجام در 16 رمضان 1361ق وفات یافته و در ایوان طلا [واقع در صحن نو آستان مقدّس رضوی علیه السلام ] مدفون گردید.(1) کتب زیر از اوست:
1. «تحفة الامامیّه» [به فارسی و در اخبار که نسخه ای از آن به شماره 12495 که در سال 1340ق در چاپخانه نادری بمبئی چاپ سنگی شده است در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدس موجود است. نسخه خطی این کتاب به شماره 347 در کتابخانه وزیری یزد وجود دارد.(2) ] 2. «الوسائل فی اثبات الحق و ازهاق الباطل» [در اثبات امامت ائمه اثنی عشر، که در سال 1339ق تألیف نموده و در همان سال در بمبئی به طبع رسیده است.(3)
مرحوم گلستانه گاهی شعر می سرود. از اوست:
ببین چون گرفتند از ما کنار رفیقان پیرار و یاران پار
شب و روز بی ما بیاید بسی که از روز ما یاد نارد کسی
بسی دوستان بر زمین پا نهند که بی باک، پا بر سر ما نهند
ص: 826
بیاید در جهان سوگ و سور که ما خفته باشیم در خاک گور
جهان را بسی بگذرد صبح و شام که از ما نباشد در ایام نام
دریغا که تا چشم بر هم زنی در این عالم از ما نبینی تنی(1) ]
ملاّ محمّدعلی جامی فرزند عین علی فروشانی سِدِهی اصفهانی، عالم فاضل، ادیب کامل و شاعر ماهر، از اعقاب شیخ حُرّ عاملی. در سال 1220ق در قریه فروشان وفات یافت.
از آثار و منظومه «جام گیتی نما» است نظیر منظومه «حمله حیدری» مشتمل بر احوالات حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در بحر تقارب، قریب بیست و پنج هزار بیت که به طبع رسیده است. نسخه ای از این کتاب به شماره 1130 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد و نسخه ای دیگر در کتابخانه آیت اللّه گلپایگانی در قم موجود است.(2)
حاج محمّدعلی بن حاج غدیر [اصفهانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری.] علاّمه مجلسی جهت او در حدود سال 1088ق پشت نسخه ای از کتاب «مهج الدّعوات» تألیف: سیّد بن طاوس اجازه نوشته است. نسخه یک مرتبه به وسیله مولی محمّدنصیر بن مولی عبداللّه [مجلسی] در اوائل ذیقعده 1087ق مقابله شده و یک بار نیز به وسیله علاّمه مجلسی در رجب 1088ق مقابله گردیده است.
ص: 827
نسخه به شماره 1282 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(1)
محمّدعلی بن حاجی فتحی [از فضلاء اصفهان در قرن یازدهم هجری.] در دوشنبه سوم جمادی الثّانیه 1067ق نسخه ای از کتاب «کافی» را به خط نسخ نوشته و ظاهرا در محضر علاّمه مجلسی قرائت نموده است. نسخه در حواشی تصحیح شده و علامت بلاغ به خط علاّمه مجلسی دارد. نسخه به شماره 857 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2)
شیخ محمّدعلی بن فخرالدّین بن مهدی بن ملاّ محمّدباقر فشارکی، عالم فاضل محقّق، از علمای عالیقدر معاصر اصفهان. در سال 1303ش در اصفهان متولّد شد. در بیست سالگی تحصیل علوم دینیه را در حوزه علمیه اصفهان آغاز کرد.
مقدمات را نزد آقایان: ملاّ هاشم جنتی، ملاّ رمضانعلی املائی، شیخ ابوالقاسم فلاورجانی، سیّد محمّدجواد غروی فرا گرفت.
در نزد شیخ مرتضی اردکانی شرح شمسیه در منطق را خواند، و قسمتی از مطول و قوانین علاّمه حلّی و منظومه سبزواری در منطق را از حاج آقا صدر کوپائی بهره برد. قسمتی دیگر از قوانین را از درس سیّد علی اصغر برزانی استفاده کرد. معالم و شرح لمعه
ص: 828
را بر حاج شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی حاضر شد. رسائل را از شهید ابوالحسن شمس آبادی فرا گرفت. قسمتی از کفایه را نیز در نزد حاج آقا باقر رجائی تلمّذ نمود.
خارج فقه و اصول را از آیة اللّه سیّد عبدالحسین طیب و آیة اللّه سیّد حسین خادمی بهره برد. وی مدت 27 سال در درس آیة اللّه خادمی حاضر می شد. و قسمتی از دروس فقتهی وی چون صلاة جمعه را تقریر نموده است. و از این دو استاد اخیرش (طیب و خادمی) مجاز در نقل روایت مشافهتا می باشد.
مدت تحصیل او جمعا 38 سال می باشد. زبان انگلیسی را نیز در نزد سیّد حسین مدرس آموخت. او 50 سال امامت مسجد الحبیب واقع در محلّه نو بیدآباد اصفهان را برعهده داشت. و از اوّل انقلاب به امر استادش آیة اللّه خادمی وارد قوه قضائیه شد و به قضاوت و حلّ و فصل دعاوی مردم اصفهان پرداخت. وی اکنون در منزل دوران کهولت و بازنشستگی خود را سپری می کند.(1)
میرزا محمّدعلی بن قنبرعلی سِدِهی اصفهانی متلخص به «سروش» از شاعران معروف و ادبای مشهور قرن سیزدهم هجری.
[در سال 1228ق] در [محلّه فروشان] سِدِه ماربین اصفهان [خمینی شهر فعلی[ متولّد شده [پدرش از کسبه و دهقانان سِدِه بود. او در نوجوانی لب به سرودن اشعار باز کرده و بنا به دلائلی به اصفهان آمد و به واسطه قریحه و استعداد قابل توجّه او در شعر مورد عنایت و توجّه حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی، از مجتهدین و مراجع بزرگ اصفهان واقع شد و به مدح سیّد پرداخت و به تشویق او به تحصیل مشغول شد و
ص: 829
نزد میرزا محمّدعلی وفای زواره ای کسب علم کرد. سروش به خاطر بدگوئی مخالفان مجبور به ترک اصفهان شده و به گلپایگان رفت و از آنجا راهی تهران شد و با سرودن «فتح نامه»ای مورد توجّه عباس میرزا (فرزند فتحعلی شاه) قرار گرفت و به دریافت صله مفتخر شد. آنگاه راهی آذربایجان شده و برای حکام آنجا (شاهزادگان قاجاری) همچون قهرمان میرزا، میرزا محمّدمحسن میرزا سلطانی و ابوالفتح فریدون میرزا و بهمن میرزا قاجار مدیحه سرود. او در سال 1259ق به امر بهمن میرزا (فرزند عباس میرزا) اشعار عربی کتاب «الف لیله و لیله» که میرزا عبداللطیف طسوجی به فارسی برگردانده بود را منظوم ساخت و این کتاب در سال 1261ق در تبریز چاپ سنگی شد.]
در آن زمان ناصرالدّین میرزا در تبریز ولیعهد بود. سروش به وسیله محسن میرزا میرآخور به دربار ناصرالدّین شاه راه یافته و چون ناصرالدّین شاه به سلطنت رسید با او به تهران آمده و معروف و مشهور گردید و به لقب «شمس الشّعراء» ملقّب شد.
وی در 1285ق در تهران وفات یافت [و جسدش به قم حمل شده و به خاک سپرده شد.]
این آثار از اوست:
1. «دیوان اشعار» شامل غزل، قصیده، مثنوی موسوم به «زینة المدایح» که نسخه ای از آن به شماره 12675 در کتابخانه آستان قدس رضوی. دیوان سروش در سال 1339ش در دو جلد به تصحیح و تحقیق دکتر محمّدجعفر محجوب چاپ شده است. نسخه هایی از این دیوان به خط میرزا ابراهیم مشتری خراسانی (شاگرد سروش) موجود است.2. «الهی نامه»3. «ساقی نامه»4. «اردیبهشت نامه» در سرگذشت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله5. «شمس المناقب» در مدح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله6. «شصت بند از مرثیه عاشورا»7. «روضة الانوار» در مراثی امام حسین علیه السلام
[سروش از قصیده سرایان توانای دوره قاجاریه و جزو شعرای رده اوّل سبک
ص: 830
بازگشت در قرن سیزدهم هجری است و در اشعار خود اغلب از «فرخی سیستانی» تقلید کرده است.(1)
این غزل از اوست:
تا سر زلف عنبرین، حلقه به دوش می کنی سوی تو هر که بنگرد، حلقه به گوش می کنی
همره باد می کنی، نکهت زلف خویش را کوچه به کوچه باد را، مشک فروش می کنی
دوش اگر میان ما و تو رفت اگر حکایتی ما خجلیم و باز تو شِکوِه دوش می کنی
پند مده تو ناصحا، کز سر عشق او گذر چون که ندیده ای رُخش، عیب «سروش» می کنی]
ملاّ محمّدعلی بن محمّدقلی تبریزی، شاعر ادیب متخلّص به «مفرد» [از شعرای قرن یازدهم هجری] ساکن عباس آباد اصفهان و مردی درویش دردمند و محجوب بوده و
ص: 831
مدارش به کتابت احادیث می گذشت. از اشعار اوست:
کسی پا در ره عشق تو کافرکیش بگذارد من آنجا سر نهادم تا کسی پا پیش نگذارد
چه حسرت ها که خرمن کرده ام از دانه خالت سلیمان قناعت مور را درویش نگذارد(1)
میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّدکاظم الماسی بن ملاّ عزیزاللّه بن ملاّ محمّدتقی به ملاّ مقصودعلی مجلسی، عالم فاضل [از علمای قرن دوازدهم هجری [برادر میرزا محمّدتقی الماسی است. ظاهرا پس از وفات در حوالی بقعه مجلسی جنب مسجد جامع اصفهان مدفون شده است.(2)
در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران جُنگی به شماره 4333 حاوی یازده رساله می باشد که بیشتر آنها به خط صاحب عنوان است و یکی از رسائل منتخبی است از کتاب: «اربعین» تألیف: ملاّ محمّدشفیع بن ملاّ محمّدعلی استرآبادی. ظاهرا انتخاب کننده، صاحب عنوان است.(3)
ملاّ محمّدعلی بن محمّدمحسن بن محمّدباقر بن محمّدمهدی هرندی اصفهانی [عالم فاضل در قرن سیزدهم هجری] در تاریخ 20 جمادی الثّانی 1214ق کتابت کتاب
ص: 832
«ایادی سبا» از: محمّدجعفر بن محمّدطاهر خبوشانی [آخوند کرباسی] را به پایان رسانیده است. سایر کتب این مجموعه از تألیفات علاّمه مجلسی و دیگران به همراه «ایادی سبا» به شماره 602 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.
او در دوشنبه 18 ربیع الاولی 1228ق مجموعه ای شامل «بغیة الطالب» تألیف: شیخ جعفر و «تکملة بغیة الطالب» تألیف: شیخ حسن بن شیخ جعفر را در نجف اشرف مقابله نموده که به شماره 602 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است.(1)
آقا شیخ محمّدعلی اشتری فرزند حاج شیخ محمّد بن شیخ محمّدحسن یزدی، واعظ فاضل و زاهد متّقی، از موثّقین اهل منبر اصفهان [در قرن چهاردهم هجری] در شب جمعه 18 رجب سال 1375ق به سن متجاوز از 90 سال وفات یافته و در بقعه حاج محمّدجعفر آباده ای [در تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(2)
سیّد محمّدعلی آقامجتهد فرزند سیّد صدرالدّین محمّد موسوی عاملی، عالم فاضل، علاّمه فقیه، محقّق و ادیب شاعر [از علمای قرن سیزدهم هجری.]
در حدود سال 1239ق متولّد گردید. مادرش مخدّره «جان جان خاتون» دختر علاّمه فقیه شیخ جعفر کاشف الغطاء می باشد. او در اصفهان نزد پدر بزرگوار خود و حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و جمعی دیگر از بزرگان تحصیل نموده و قبل از رسیدن به سن بلوغ به مرتبه اجتهاد نائل گردید. در همان سال ها امام جمعه حاج میرزا
ص: 833
حسن بن حاج میر محمّدحسین امام جمعه سؤالاتی از او نمود و چون سیّد محمّدعلی آنها را به بهترین صورت پاسخ گفت امام جمعه به او گفت: «آقا مجتهد» است و از آن به بعد به «آقامجتهد» معروف شد.
عموم نویسندگان کتب تراجم رجال که نامی از او برده اند، وی را به علم و عمل و هوش و فطانت و استعداد و حسن قریحه و کثرت تحقیقات علمی و قدرت حافظه ستوده اند. وی پس از فوت پدر، به جای ایشان اقامه می نمود و پس از فراغت از نماز به منبر رفته و مردم را موعظه می نموده و مسائل مشکل توحید و سایر مسائل اعتقادی را به طوری ساده و روشن بیان می فرموده که حتی عوام النّاس نیز از منبر ایشان بهره علمی می یافته اند. در حوزه های درس، مسائل فقهی و اصولی را نیز به علّت کثرت علم و تعمّق در مسائل با حسن بیان تقریر می فرموده و جماعتی زیاد از فضلاء و علماء اصفهان به مجلس درس او حاضر می شده اند که از جمله آنها برادر بزرگوارش مرحوم حاج سیّد اسماعیل صدر یکی از مراجع بزرگ تقلید می باشد.
آقامجتهد در شب جمعه 18 ذیحجه (عید غدیر) سال 1274ق در اصفهان وفات یافته و به نجف اشرف حمل شد و در ایوان اطاقی که پدر بزرگوارش در آن مدفون بود در حرم حضرت علی علیه السلام مدفون شد.
کتاب ها و رسایل زیر از اوست:
1. «احیاء التّقوی» در شرح «دروس الشّرعیّه»2. «الفیه» در نحو، ناتمام3. «البلاغ المبین فی احکام الصُّبیان و المجانین و البالغین» و آن اوّلین تألیف ایشان است که در سن دوازده سالگی تألیف فرموده و به نظر مرحوم سیّد حجة الاسلام شفتی رسیده و مرحوم سیّد به نظر اعجاب و تحسین در او نگریسته و اجتهاد مؤلّفش را گواهی فرموده است.4. «دیوان اشعار» فارسی5. «العلائم» در شرح کتاب «المراسم العلویة فی الفقه»از تألیفات: ابوعلی حمزة بن عبدالعزیز دیلمی معروف به «سلار»6. «فرائد
ص: 834
الفوائد» در اصول فقه7. «منظومه ای در مواریث» ناتمام8. «منظومه ای در وقف»9. «نفائس الفرائد» که مختصر کتاب «فرائد الفوائد» است.
او علاوه بر کلیه فضایل و کمالات، شعر را نیز در کمال سلاست وجودت می سروده و «عارف» تخلّص می کرده است. از جمله این ابیات:
به استشاره رندان گسسته ام تسبیح بیار خوشه تاکی که استخاره کنم
* * *
خرمن حسن تو را روزی که می کردند جمع آفتاب از دامن یک خوشه چین افتاده بود
مرحوم آقامجتهد صبیه استادش سیّد حجة الاسلام (زینت بیگم) را به زوجیّت گرفته و آقا میرزا بهاءالدّین صدر از این مخدّره می باشد. فرزند دیگر او حاج سیّد محمّدجواد عاملی (معروف به «مسجدشاهی») از زوجه منقطعه می باشد.(1)
میر محمّدعلی شمس آبادی بن سیّد محمّدبن عبداللّه بن اسماعیل بن حسین موسوی شاهاندشتی مازندرانی، علاّمه جلیل، فقیه زاهد. در حدود سال 1220ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر در خدمت جمعی از بزرگان همچون حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و حاج محمّدابراهیم کلباسی و دیگران تحصیل نموده تا به مقامات
ص: 835
عالیه رسید. در مسجد قطبیه امامت و تدریس می نموده و سرانجام در سال 1288ق در این شهر وفات یافته، جنازه اش را به نجف اشرف منتقل و در وادی السّلام مدفون گردید.
مشارالیه سه دوره کتاب «بحارالانوار» و یازده مرتبه مجلد دهم آن را به خط زیبای خود نوشته است. نویسنده، مجلدات «ترجمه بحارالانوار» مشارالیه را نزد نواده اش مرحوم حاج سیّد محمّدعلی معین الاسلام فرزند آقا سیّد عبداللّه فرزند آقا محمّدعلی رؤیت نمودم. رحمة اللّه علیهم اجمعین.(1)
[صاحب عنوان «الفصول المختاره» تألیف: شریف مرتضی را در 22 ذیحجه 1264ق تصحیح کرده و چند حاشیه بر آن نگاشته است. این کتاب در کتابخانه سیّد مهدی شفتی در اصفهان موجود است.(2) همچنین کتاب: «الافصاح» شیخ مفید را در سال 1262ق کتابت کرده که در کتابخانه آیت اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی در نجف وجود داشته است.(3) ]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. «ترجمه اکمال الدّین» شیخ صدوق 2. «ترجمه بحارالانوار» مجلد هشتم 3. «ترجمه بحارالانوار» مجلد دهم4. «مبانی الاحکام» در طهارت و صلوة و حج و غیره
میرزا محمّدعلی سلطان الکتاب [فرزند محمّد. از خوشنویسان هنرمند اواخر دوره
ص: 836
قاجاریه و اساتید خطوط نسخ و ثلث و رقاع. در اصفهان متولّد شد و در خط نزد آقا زین العابدین اشرف الکتاب مشق خط کرد(1) و عمر را به کتابت گذراند. او برای ناصرالدّین شاه قاجار آثاری را کتابت کرد و از طرف ا و به لقب «سلطان الکتاب» ملقّب شد و مورد تشویق او قرار گرفت و مقرری برای او تعیین شد. وی سرانجام در سال 1330ق وفات یافته و در تکیه آقا سیّد محمّد ترک (تکیه جهانگیرخان) در تخت فولاد مدفون شد.(2) ]
این آثار از اوست:
1. کتاب دعا، به خط نسخ که در شعبان 1314ق برای مظفرالدّین شاه قاجار نوشته است. این نسخه به شماره 2158 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(3)
2. گواهی خط نیریزی در سال 1324ق در یک قطعه خوشنویسی، که به شماره 706 در کتابخانه دانشکده الهیات مشهد موجود است.(4)
[3. خطوط ثلث کتیبه سنگ نوشته مرمرین مزار حاج محمّدحسن واعظ، به تاریخ 1307ق.(5)
4. «قرآن مجید» به خط نسخ و رقاع عالی، در ذیحجة الحرام 1289ق به جهت سلطان مراد میرزا حسام السلطنه، موجود در کتابخانه سلطنتی سابق.
5. سوره یس و ادعیه، به خط نسخ و رقاع خوش در سال 1268ق به جهت هدیه حضور میرزا محمّدحسین، موجود در مجموعه مهدوی در تهران.
ص: 837
6. «ادعیه ایام هفته» به خط نسخ و رقاع عالی، در سال 1314ق، به جهت مظفرالدّین شاه، موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (مجموعه آقای نصیری) .
7. «قرآن مجید» به خط نسخ و رقاع خوش در سال 1317ق به امر میرزا علیرضا مستوفی، موجود نزد آقای رمضانی ابن سینا.
8. یک قطعه از مرقع به خط نسخ و رقاع خوش بلکه عالی در قرن سیزدهم، موجود در مجموعه شاهزاده افخم اعتضادی.(1) ]
میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّد طبیب اصفهانی، از خوشنویسان اواخر قرن سیزدهم هجری است. خطوط نسخ و ثلث را خوش می نوشته است. نسخه ای از «اعمال ماه رمضان» را در سال 1300ق کتابت نموده که در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است. «یک رقعه» هم به خط او در مجموعه مرحوم حاج حسین آقا نخجوانی در تبریز موجود بوده است.(2) همچنین کتاب «التقویم المستقیم» تألیف: ملاّ محمّدعلی بن احمد قراچه داغی را در شعبان 1300ق کتابت کرده که چاپ سنگی شده است.(3)
میرزا محمّدعلی بن میرزا محمّدقاری اصفهانی، خوشنویس ماهر و استاد قابل خط نسخ در عهد ناصری و جد خاندان قدسی اصفهان. در 12 جمادی الاولی 1255ق متولّد شده و پس از تحصیلات مقدّماتی نزد آقا زین العابدین اشرف الکتاب مشق خط کرد و
ص: 838
به استادی رسید و عمر را به کتابت کلام اللّه مجید و ادعیه گزارد تا اینکه در سال 1313ق در نجف اشرف وفات یافته و همانجا مدفون شد.
در استحکام و پختگی خط پیرو استاد خود اشرف الکتاب و در تندنویسی و تند و تیزی پیرو آقا غلامعلی اصفهانی بود به طوری که روزی یک جزو قرآن را به خط خوش کتابت می کرد و تمام سوره توحید را روی یک دانه برنج می نوشت. در مدت عمرش حدود سیصد قرآن کوچک و بزرگ (غیر از کتب ادعیه و احراز) نوشته است او در مدرسه نیم آورد حجره داشت و محل کتابتش حجره مدرسه بود و پسرانش در همین مدرسه تحصیل خط و سواد می کرده اند.(1) چهار پسر او: عبدالحسین قدسی، حسن قدسی، میرزا ابوالقاسم خوشنویس و میرزا مهدی خوشنویس از خطاطان اصفهان بودند. خصوصا عبدالحسین و ابوالقاسم که شهرت به سزایی در کتابت به دست آوردند.
این آثار از اوست:
1. قرآن رحلی بزرگ معروف به «سراج الملکی» که چاپ سنگی شده است.
2. قرآن به خط نسخ غبار خوش که در سال 1276ق کتابت کرده و در کتابخانه سلطنتی سابق موجود است.
3. قرآن مجید که به خط نسخ عالی در پنج شنبه 18 شعبان المعظم 1293ق برای شخصی به نام حاج محمّدکاظم کتابت کرده است. این نسخه نزد سیّد نصراللّه تقوی بوده(2) و بعدا به کتابخانه مجلس شورای ملّی انتقال یافته و اکنون به شماره 65173 در آن کتابخانه موجود است.(3)
ص: 839
سیّد محمّدعلی متخلّص به «وفا» [فرزند سیّد محمّد] طباطبائی زوّاره ای، فاضل ادیب. از شعرای عهد فتحعلی شاه [که در 29 صفر 1195ق در اصفهان متولّد شد و چندی بعد او را به زوّاره بردند و او نزد ملاّ عبدالعظیم بیدگلی کاشانی به تحصیل پرداخت. در 19 سالگی به اصفهان آمده و نزد علمای این شهر خصوصا سیّد یوسف حکیم نوری مازندرانی معروف به «سید یوسف اَعمی» ادامه تحصیل داد و در اغلب علوم زمان خود مهارت یافت. آنگاه متولّی مدرسه حاج لطفعلی خان عرب عامری در زوّاره شد. امّا چون اغلب در اصفهان به سر می برد غاصبین، به موقوفات دست اندازی کردند و او برای کوتاه کردن دست غاصبین به تهران رفت و در آنجا منظور نظر فتحعلی خان صبای کاشانی (ملک الشُّعرای دربار فتحعلی شاه) قرار گرفت و در سفری دیگر محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی به او اکرام فراوان نموده و از محل مالیات نطنز و اردستان برایش مستمری معیّن کرد. فعالیّت های وفا برای کوتاه کردن دست غاصبین باعث شد آنان نزد حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی مجتهد بزرگ اصفهان از او بدگوئی کنند و او را به ساختن اشعاری در هجو سیّد متّهم سازند. امّا عاقبت بی گناهی او بر سیّد آشکار شد و مورد لطف سیّد قرار گرفت به این خاطر وفا تذکره ای موسوم به «مآثر الباقریه» نوشت و در آن شرح حال و قصاید کسانی که در مدح سیّد حجة الاسلام سروده اند و یا در وصف مسجد بنا شده به دست سیّد حجة الاسلام اشعاری انشاء کرده اند را آورد. این تذکره به کوشش دکتر حسین مسجدی در سال 1385ش به چاپ رسیده است.
وفا سرانجام در ماه صفر 1248ق وفات یافته و در تکیه میرزا رفیعا در تخت فولاد
ص: 840
اصفهان مدفون شد.(1) ولی در هنگام احداث فرودگاه قدیم اصفهان، مزار او و بسیاری از بزرگان مدفون در تکایای آن حدود تسطیح شده و از بین رفت.
این شعر از اوست:
ز رخ غبار دَرَت شست اشکم اَر نه چه باک که نقش هستیم از صفحه وجود بشست]
و این شعر را در مدح گفته است:
جهان ز ملک جلالش یکی خرابه مکان فلک ز بحر کمالش یکی فسرده حباب
اگر به وجه عنایت کند به دشت ادب دگر ز روی سیاست کند به بحر عتاب
میاه این همه گرد و بخار آتش رنگ جبال آن همه گرد و سهیل بیضاتاب
حاج سیّد محمّدعلی ابن الرضا خوانساری فرزند سیّد محمود رضوی بن سیّد محمود بن حاج سیّد حسن بن حاج میر جعفر بن سیّد محمّدعلی خوانساری، عالم فاضل، مجتهد جلیل القدر و صالح زاهد.
در ربیع المولود 1331ق (1291ش) در خوانسار متولّد شد. ادبیات عرب، منطق و معانی بیان را نزد آخوند ملاّ محمّدحسن شاکریان، میرزا یوسف مهدویانی و میرزا
ص: 841
عبدالجواد موسوی و برادر خودش آقا میرزا رضا ابن الرضا و سطح فقه و اصول را از محضر پدر عالی مقامش فراگرفت. آنگاه راهی قم شد و نزد حجج اسلام و حضرات آیات: ادیب تهرانی، حاج میرزا خلیل کمره ای، سیّد شهاب الدّین مرعشی نجفی، سیّد محمّدرضا گلپایگانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و سیّد محمّدتقی خوانساری ادامه تحصیل داد.
او پس از وفات پدر به خوانسار مراجعت کرد و به تدریس، اقامه جماعت، موعظه و ارشاد و حل مشکلات مردم و فعالیت های خیریّه مشغول شد و جهت طلاب علوم دینی حوزه علمیه ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه) را تأسیس نمود.
مرحوم ابن الرضا از بسیاری از علماء و مراجع تقلید اجازه دریافت داشته است از جمله حضرات آیات: سیّد ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی، بروجردی، خوئی، سیّد محمّدتقی خوانساری، میرزا ابراهیم اصطهباناتی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، سیّد احمد خوانساری، مرعشی نجفی و گلپایگانی.
او در تفسیر، حدیث، ادبیات، کلام و فقه و اصول مهارتی به سزا داشت. او عالمی زاهد و قانع، متواضع و اهل عبادت و تهجّد بود و نسبت به حلّ مشکلات نیازمندان و ارشاد گمراهان و گره گشائی از کار مردم همواره اقدام می نمود. این عالم فرزانه در سن یکصد سالگی در شامگاه سه شنبه 10 فروردین 1389ش (مطابق) 14 ربیع الثانی 1431ق وفات یافته و پس از تشییع باشکوه در قبرستان مصلای خوانسار جنب اجداد بزرگوار خود مدفون گردید.
از او علاوه بر جزوات مختلف و یادداشت درباره تفسیر، تاریخ، ادبیات، فقه و روایت کتاب «انوار فروزان هدایت» به فارسی که به عربی و اردو ترجمه شده است و
ص: 842
«تفسیر قرآن مجید»، (شامل سوره های لقمان و حجرات) به جای مانده است.(1)
میرزا محمّدعلی طبیب بن سیّد میرزا مراد طباطبائی، از اطباء قرن یازدهم هجری. خود و پدرش از اطباء معروف و پزشکان اصفهان بوده و به استادی و حذاقت مشهور بوده اند. در کتاب «مجربات الطّبیّه» که در حوالی سال 1092ق نوشته شده، از مجربات او نقل شده است.(2)
سیّد محمّدعلی موحّد ابطحی فرزند سیّد مرتضی، از علمای عالیقدر معاصر در 28 صفر 1349ق (مطابق با 1309ش) در اصفهان متولّد شد. پدرش از علمای برجسته اصفهان و مادرش صبیّه فقیه و عالم ربانی سیّد محمّدتقی فقیه احمدآبادی است.
مقدّمات و برخی از دروس سطح و علم طب را نزد پدر بزرگوارش آموخت. معانی و بیان را از سیّد آقاجان نوربخش و فقه و اصول را از حضرات آیات: شیخ محمّد طبیب زاده، شیخ محمود مفید، سیّد محمّدباقر ابطحی سدهی، شیخ هبة اللّه هرندی، سیّد عبدالحسین طیّب و حاج آقا رحیم ارباب فرا گرفت. «منظومه» و منطق و حکمت را نزد میرزا رضا کلباسی، علم هیأت را نزد شیخ محمّدباقر قزوینی و طب را از میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و حاج میرزا علی آقا شیرازی آموخت.
در سال 1364ق به قم مهاجرت نمود و نزد آیات عظام: بروجردی، حجّت کوه کمری،
ص: 843
میرزا رضی تبریزی، سیّد محمّد محقّق داماد، سیّد احمد خوانساری، سیّد محمّدرضا گلپایگانی، امام خمینی، شیخ عبدالنّبی عراقی، سیّد زین العابدین کاشانی به تحصیل فقه و اصول پرداخت و حکمت و فلسفه را از علاّمه طباطبائی، دکتر مهدی حائری یزدی و شیخ مهدی مازندرانی آموخت. و برخی دیگر از دروس هیأت را به طور خصوصی نزد علاّمه طباطبائی تلمّذ نمود.
آنگاه در سال 1373ق در سن 25 سالگی به نجف اشرف مهاجرت نمود و به مدت 21 سال در آن سرزمین مقدّس به تحصیل و تألیف و تحقیق و سپس تدریس درس خارج فقه و اصول و علم رجال مشغول شد. اساتید او در نجف اشرف عبارتند از حضرات آیات عظام: سیّد محسن حکیم، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد جمال الدّین گلپایگانی، سیّد محمود شاهرودی و سیّد ابوالقاسم خوئی.
وی سرانجام در سال 1394ق مجبور به بازگشت به ایران شد و در اصفهان ساکن گردید و به تدریس خارج فقه و اصول مشغول شد. در سال 1410ق به قم هجرت نمود و تا آخر عمر در آن مکان به درس و بحث و افاده پرداخت.
سرانجام آن عالم ربانی در شب 13 رجب سال 1423ق پس از مدّتی بیماری، در بیمارستانی در تهران وفات یافته و پیکر او پس از تشییع در حسینیه ای که خود بنا نموده بود، در شهر قم مدفون گردید.
تألیفات او متجاوز از 140 رساله و کتاب است که از آن جمله است:
1. «تهذیب المقال» در شرح «رجال نجاشی» در بیش از 10 جلد که تنها 5 جلد آن به طبع رسیده است.2. «شرح وسائل الشیعه» که 2 جلد آن به چاپ رسیده است.3. «شرح رساله ابن غالب زراری» مطبوع4. «تفسیر قرآن کریم» در چندین جلد5. «شرح عروة الوثقی»6. «هدایة العقول إلی شرح کفایة الاصول» در 5 جلد7. «الجامع الصحیح لاخبار الشیعة فی احکام الشّریعه» در چندین مُجَلَّد8. «شرح
ص: 844
کافی»9. «شرح تهذیب»10. «شرح وافی» 11. «اخبار الرّوات» در ده ها جلد 12. «شرح رجال کَشّی» در 5 جلد 13. «شرح رجال شیخ طوسی» 14. «شرح فهرست شیخ طوسی» 15. «الطّبقات الکبری» در چندین جلد 16. «القواعد الرّجالیّه» 17. «شرح زیارت جامعه» 18. «شرح زیارت عاشورا» 19. «شرح دعای سحر» 20. «شرح دعای افتتاح» 21. «شرح دعای کمیل» 22. «شرح دعای ابوحمزه ثمالی» 23. «شرح دعای ندبه» و غیره.(1)
محمّدعلی بن مصطفی [بن سلطان] اصفهانی [از خوشنویسان نستعلیق نویس در قرن یازدهم هجری] در سلخ رمضان 1034ق نسخه ای از «القواعد الفوائد» شهید اوّل را به خط نستعلیق نوشته و کتاب به شماره 207 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(2) [همچنین نسخه ای از «من لا یحضره الفقیه» را در سال های 1037 تا 1046ق کتابت کرده که در کتابخانه سیّد محمّد یزدی در نجف اشرف موجود بوده است.(3) ]
محمّدعلی نقدکوزاده فرزند استاد مصطفی زرکش، از هنرمندان معاصر اصفهان در اوّل مهر 1305ش در اصفهان متولّد شد. تحصیلات ابتدائی را در مدرسه اقدسیّه انجام داد و آنگاه نزد پدر به فعالیت هنری پرداخت و هنر آب کردن طلا و نقره برای زنجیره بافی و یراق های دور ترمه و تور نقده را فرا گرفت. وی از اساتید این هنر به شمار
ص: 845
می رفت.
سرانجام در 18 شهریور 1388ش (مطابق 19 رمضان 1430ق) وفات یافته و در قطعه 11 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(1)
میرزا محمّدعلی بن میرزا مظفر [حسین منّجم بن محمّدعلی] اصفهانی، عالم زاهد جلیل [از حکماء و عرفای قرن دوازدهم هجری.] از زهاد و عبّاد بوده [و نزد علمای اصفهان همچون آقا محمّد بیدآبادی و سیّد حسن طالقانی تحصیل کرده] و در مسجد علی امامت می نموده [است.] با وضع فقر کمال مواظبت در آداب شریعت داشته و نسبت به مردم دنیا از غنی و فقیر و شاه و وزیر بی اعتنا بوده است.
وفاتش در سه شنبه 13 شوال 1198ق روی داده و قبرش واقع در خارج بقعه تکیه میرزا رفیعا [در تخت فولاد اصفهان] بود و سنگ سیاهی به خط رقاع بسیار خوب داشت که در موقع تسطیح و توسیع فرودگاه اصفهان از بین رفت.(2)
در «طرائق» گوید: در حکمیّات خصوص الهیات ید باسطی داشته و در زهد و عبادت سلمان عهد بود.(3)
در تاریخ حکماء و عرفاء متأخّر از صدر المتألّهین گوید: «سیّد حسن طالقانی استاد او بوده است». [همچنین در این کتاب نوشته اند که میرزا محمّدعلی کتب حکمت و
ص: 846
عرفان همچون «فصوص الحکم» و «تمهید القواعد» را تدریس نموده است.(1) ]
در «رستم التواریخ» در ذکر فضلای عهد کریم خان زند در اصفهان می گوید: «عالیجناب سلالة السّادات و النّجبائی افضل العلماء و اشرف الفقهاء علاّمی فهامی میرزا محمّدعلی ولد میرزا مظفر خلیفه سلطانی.(2)
[مؤلف «تجریة الاحرار» درباره او می نویسد: «وارث زهد بوذری و سلمانی، حائز انواع فضائل نفسانی، جامع فقاهت نعمانی و مسائل حکمای یونانی میرزا محمّدعلی ابن مرحوم ملاّ مظفر اصفهانی که از تلامذة علاّمه بیدآبادی بود و در اعتراض از زخارف دنیا و مراسم و نُسُک و تقوی مولانا احمد اردبیلی را ثانی».(3)
صاحب عنوان «شرح کتاب توحید» از: قاضی سعید قمی را در سال 1187ق به خط شکسته نستعلیق کتابت نموده است. شرح خواندنی و جامعی از مؤلف و کاتب دانشمندان را علاّمه محقّق آیت اللّه سیّد محمّدعلی روضاتی در کتاب خود آورده اند.(4) ]
میر محمّدعلی بن میر معصوم ثانی خاتون آبادی، عالم فاضل متوفی سال 1346ق و مدفون در ایوان اطاق (آرامگاه) میر سیّد محمّداسماعیل خاتون آبادی در تخت فولاد اصفهان.(5)
ص: 847
ملاّ محمّدعلی قمی متخلّص به «واحد» [معروف به «کهنه» فرزند منصوربیک ترکمان]، شاعر، خوشنویس و ادیب فاضل، از مفاخر قرن یازدهم هجری. [در قم متولّد شده و] نزد ملاّ عبدالرزاق کاشانی به تحصیل پرداخت.(1) [سپس به اصفهان آمده و به خاطر خط خوش، به کتابت در کتابخانه سلطنتی دعوت شده و شاه عباس دوّم برای او مستمری تعیین کرد. شعر و معما و انشاء را به خوبی می دانسته و مثنوی به نام «گلشن خیال»(2) ] و دیوان اشعار سروده است.
[خط نستعلیق را خوش می نوشته و از جمله «اخلاق ناصری» را در آخر ماه صفر 1072ق کتابت نموده که در کتابخانه سلطنتی سابق در طهران موجود بوده است.(3) ]
همچنین او کتابت نسخه ای از «تحریر اصول اقلیدس» خواجه نصیر طوسی به خط نستعلیق است که در چهارشنبه 4 جمادی الثّانی 1091ق در اصفهان آن را به پایان رسانیده و به شماره 4078 در کتابخانه مجلس شورای ملّی موجود است.(4)
سال فوتش معلوم نیست ولی تا سال 1083ق (سال تألیف تذکره نصرآبادی) در قید حیات بوده است.
از اوست:
ص: 848
از غبارم شاخ گل بر سر ملایک می زنند تا بتان از نقش پا گل بر مزارم ریختند
مولی محمّدعلی بن مولی محمّدمؤمن ابهری جی [از خوشنویسان اصفهان در قرن یازدهم هجری.] نسخه ای از «احقاق الحق» قاضی نوراللّه شوشتری را در اواخر عشر ثانی از ماه دهم در سال ششم از دهه نهم از قرن یازدهم هجری (در ماه شوال 1085ق) کتابت نموده است.(1)
محمّدعلی حسنی اردستانی ملقّب به «کاتب السلطان» بن محمّدمؤمن. [از کاتبان و خوشنویسان قرن سیزدهم هجری] در سال 1259ق از کتابت نسخه ای از «قرآن مجید» فراغت یافته است. این قرآن به وسیله محمّد شاه قاجار بر کتابخانه آستان قدس رضوی وقف شده است و [این نسخه اکنون] به شماره 114 در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.(2)
حاج سیّد محمّدعلی ابطحی سدهی فرزند سیّد محمّدمهدی حسینی، عالم فاضل محقّق مدقّق [از علمای قرن چهاردهم هجری] از سلسله سادات حکیمی.
ص: 849
در ماه صفر 1294ق در سِدِه [خمینی شهر کنونی] متولّد شده و در اصفهان در خدمت آقا شیخ مرتضی ریزی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، شیخ عبدالحسین محلاّتی، جهانگیرخان قشقائی، میرزا هدایت اللّه چهارسوقی [و شیخ محمّدتقی آقانجفی] تحصیل نموده [و سپس به نجف اشرف عزیمت نمود و نزد آیات عظام آخوند خراسانی و سیّد محمّدکاظم طباطبائی یزدی ادامه تحصیل داده و به مقام شامخ اجتهاد نائل شد. همچنین از شیخ عبدالحسین محلاّتی، شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، آخوند خراسانی، سیّد محمّدکاظم یزدی، شیخ محمّدحسن مامقانی، فاضل شرابیانی، شیخ محمّدطه نجف نجفی و شیخ عبداللّه مازندرانی اجازه دریافت نمود. سپس به اصفهان مراجعت نموده و به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول شد و در مدرسه چهارباغ و مدرسه جدّه بزرگ تدریس نمود.]
او سرانجام در ماه رجب 1371ق در سفر زیارت مشهد مقدّس، در آن شهر وفات یافته و در صحن دار الضّیافه (در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه السلام ) مدفون گردید.
مشارٌ الیه متجاوز از 50 جلد کتاب و رساله تألیف نموده که از آن جمله است:
1. «تعلیقه بر فرائد»2. «الجواهر السّنیه فی سیرة النّبویّه» مطبوع3. «ختام الغرر»4. «رساله در تعارض ادلّه»5. «رساله در تعادل و تراجیح»6. «رساله در رضاع»7. «رساله در صلاة»8. «رساله در حجیّت مظنّه»9. «رساله در صلوة»10. «رساله در طهارت» 11. «رساله در قضا و شهادات» 12. «رساله در معاملات» 13. «رساله استدلالی در قیامت» 14. «رساله در نبوّت» 15. «رساله در ولایت حاکم»
[«شرح شرایع» به عربی در کتابخانه آیت اللّه مرعشی موجود است. یک جلد از آن شامل «کتاب طهارة» و جلد دیگر شامل «کتاب صلاة» تا «احکام مساجد» است.(1) ]
ص: 850
محمّدعلی بن مهرعلی سینی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. وی در روستای «سین» بُرخوار ساکن بوده و در غرّه محرم 1077ق کتاب «اکمال الدّین» تألیف: شیخ صدوق را کتابت نموده است و اینک در کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است.(1)
محمّدعلی نقّاش اصفهانی فرزند نجفعلی (آقانجف) نقاش، از نقاشان و قلمدان سازان هنرمند اصفهان در اواخر دوره قاجاریه است. او کوچک ترین فرزند آقانجف بوده و همچون پدرش و سایر برادران (محمّدکاظم، محمّدجعفر و احمد) در قلمدان سازی و نقاشی گل و بته و منظره و مجلس و شکارگاه استاد بوده و تا سال 1335ق در قید حیات بوده است.
از آثار او قلمدان دراویش است که نزد یکی از مجموعه داران موجود بوده است.(2)
حاج محمّدعلی اسماعیل پور فرزند نصراللّه، عالم فاضل و فقیه محقّق، از علمای معاصر. در سال 1319ش در شهرضا متولّد شده و در شهرضا نزد حاج میرزا محمّدرضا مهدوی و آقا شیخ محمّدهادی فرزانه علوم دینی را تحصیل کرد و قسمتی از طب را از
ص: 851
دکتر محمّدحسین مدرسی اسفه ای آموخت. آنگاه به قم رفته و نزد حضرات آیات: امام خمینی، گلپایگانی، سیّد محمّد محقّق داماد و حاج میرزا هاشم آملی کسب فیض نمود. در فلسفه نزد علاّمه طباطبائی در قم و حکیم فرزانه در شهرضا تحصیل کرد.
او از مدرسین خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم است و علاوه بر آن به بیان تفسیر قرآن می پردازد. وی در ایام تابستان در شهرضا به ایراد و وعظ و خطابه می پردازد و به حلّ مشکلات شرعی مردم اقدام می کند.
وی تألیفات بسیاری دارد که از آن جمله است:
1. «مجمع الافکار و مطرح الانظار» که یک دوره کامل اصول در 5 جلد است و چاپ شده است.2. «المعالم المأثوره» در طهارت به شیوه استدلالی که 5 جلد آن به طبع رسیده است.3. «هدایة المتّقین» که رساله عملیه ایشان است و به طبع رسیده است.
سایر تألیفات ایشان که هنوز چاپ نشده اند به شرح زیر است:
4. «کتاب القضاء فی ظل الجواهر»5. «نکاح»6. «صفاریه»7. «تعلیقه بر عروة الوثقی»8. «دقائق الافکار» (یک دوره کامل اصول) 9. «الاصول العالیه» (مبحث الفاظ) 10. «القول المختار فی احکام الخیار» 11. «کتاب البیع» 12. «تعلیقه بر شرح تجرید علاّمه» 13. «تعلیقه بر اسفار»(1)
شیخ محمّدعلی فتحی دزفولی معروف به «مدرس دزفولی» فرزند [خواجه] نصراللّه بن [خواجه] ابوالحسن بن [حاج] لطفعلی بن حاج فتح اللّه بن میر کلب علی منکره ای، عالم
ص: 852
فاضل محقّق کامل [از علمای قرن چهاردهم هجری.] از اجلّه علماء و مدرّسین و بزرگان فقهاء و مجتهدین.
در سال 1271ق در دزفول متولّد گردید [و از سن 16 سالگی به تحصیل پرداخته و از 19 سالگی نزد آقا شیخ محمّدحسن معزی دزفولی و برادرش آقا شیخ محمّدطاهر معزّی به تحصیل و فقه و اصول و ادبیات عرب مشغول شده و اغلب کتب را با تلاش و مطالعه شخصی فراگرفت و همزمان به تدریس پرداخت. او به علّت بیماری به عراق (اراک) مهاجرت کرده و 4 سال در آنجا به تدریس مشغول بود(1) عاقبت به اصفهان آمد و برای همیشه در این شهر ساکن شد.]
در ادبیات عرب از نوادر به شمار می رفت. مقدمات علوم ادبیّت و کلیه مراحل منقول را در کمال استادی تدریس می نمود و سال ها در مدرسه جدّه به تدریس مشغول بود و در این اواخر مطابق تصدیق بزرگان دو کتاب «فرائد» و «متاجر» شیخ انصاری را کسی به خوبی او تدریس نمی کرد. [همچنین] در علوم غریبه و تسخیر جن مهارت و استادی داشت.
او در زهد و تقوی و اعراض از دنیا بی نظیر و در علم و عمل کم نظیر بود. در شب عرفه [سال] 1358ق وفات یافته در تکیه سیّد العراقین [در قبرستان تخت فولاد اصفهان] مدفون گردید.(2)
[مادّه تاریخ وفات او را عالم ربّانی و ادیب توانا سیّد حسن مدرس هاشمی چنین سروده است:
ز بهر تاریخ او کرد «مدرس» سؤال: ز پیشگاه خرد، گفت ز روی بیان
ص: 853
اضافه کن چهارده به سال شمسی و گو «شدی محمّدعلی بسوی جنّت روان»(1)
و خوشنویس ادیب و شاعر فاضل شیخ غلامعلی بکائی گوید:
«بکاء» از بهر تاریخش به فکرت بود و ملهم شد ز روح القدس ملهم شد پی اهدای دزفولی
یکی آمد برون از جمع و گفت از بهر تاریخش «بهشت آمد مقام و مسکن آقای دزفولی»(2)
1358ق]
کتب زیر از تألیفات اوست:
1. رساله در «نور الانوار» در منطق که در 24 سالگی تألیف نموده و به طبع رسیده است.(3) 2. «کشاف الغایة» در شرح «تهذیب منطق» تفتازانی است. [3. «الدُّرِر الفَتحیّه» که به ضمیمه «نور الانوار» به طبع رسیده است.] 4. «الکنوز الحسنیّه» در مباحث توحید و نبوّت و امامت، که به طبع رسیده است.5. «حاشیه بر فرائد الاصول» که مفقود شده و فقط برخی از اوراق آن به همراه حاشیه حاج آقا رضا همدانی به ضمیمه «فرائد الاصول» شیخ انصاری در سال 1374ق چاپ شده است.6. «غنیة الادیب» (تلخیص باب اوّل «مغنی اللّبیب»7. «حاشیه بر غنیة الادیب»8. «حاشیه بر شر لمعه»(4)
محمّدعلی پورشکیبائی متخلّص به «شکیبائی» فرزند حاجی نصراللّه، از شعرای معاصر. در سال 1287ش در کرمان متولّد گردیده و پس از تحصیل به استخدام ارتش
ص: 854
درآمده و در اداره نظام وظیفه اصفهان به خدمت پرداخت. گاهی در انجمن ادبی کمال شرکت می کرد [و در منزلش از شعراء و هنرمندان پذیرایی می کرد و محفل شعر و ادب را در آنجا برپا می داشت. وی سرانجام در تیرماه 1367ش وفات یافت. مجموعه اشعار او با عنوان «تاب شکیبائی» در سال 1388ش چاپ شده است.(1) ] از اوست:
نگارا بر من بیدل ز وصل خویش لطفی کن که می ترسم ز هجرانت کشد کارم به رسوائی(2)
میرزا محمّدعلی ملاّباشی فرزند میرزا نصراللّه، عالم فاضل [از علمای اصفهان در قرن سیزدهم هجری.] در شنبه 25 شعبان 1287ق وفات یافته، در ایوانچه بالای حوض، در تکیه مادرشاهزاده مدفون شد. مادّه تاریخ وفاتش این است:
بنوشت «وحیدی» از پی تاریخش: «در کوی محمّد و علی گشت مکین»(3)
میرزا محمّدعلی بن محمّدنصیر بن ملاّ احمد بن ملاّ مهدی نراقی کاشانی، عالم فاضل و فقیه متبحّر. در کاشان ساکن بود و پس از مدّتی تحصیل به اصفهان آمد و درس را ادامه داد و پس از رسیدن به مراتب عالی علم و فضل به تدریس در مدرسه جده بزرگ مشغول شد و شاگردانی تربیت کرد از جمله: شیخ اسماعیل معزی و شیخ محمّدعلی کرمانی. وی در سال 1321ق در اصفهان وفات یافته و در یکی از اطاق های جنوبی تکیه
ص: 855
تویسرکانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
کتاب «هدایة الاصول» از تألیفات اوست که در سال 1287ق نوشته شده ولی ناتمام است و در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(1)
محمّدعلی شریف بن محمّدنصیر بن محمّد اردستانی، از فضلاء قرن یازدهم هجری است. به فلسفه علاقه داشته و در اصفهان به تحصیل مشغول بوده است.(2) او کتاب «شفا» ابن سینا را در 22 شعبان 1076ق در مدرسه شیخ لطف اللّه اصفهان کتابت کرده که به شماره 9403 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی در قم موجود است.(3) نسخه دیگری از «شفا» را در 26 ذیحجه 1072ق کتابت کرده که در کتابخانه دکتر مهدوی در تهران موجود بوده است.(4)
ملاّ محمّدعلی قدرتی اصفهانی فرزند خواجه نصیرالدین، شاعر و ادیب قرن یازدهم هجری. در سال 1024ق در اصفهان متولّد شده و در این شهر تحصیل کرد. سپس برای تجارت به هند رفت امّا سرمایه چندانی به دست نیاورد و در اصفهان به بزّازی مشغول شد و چون در این شغل وقوف نداشت کاری از پیش نبرد. وفاتش قبل از سال 1080ق در اصفهان واقع شد.
او «دیوان شعر» با حدود بیست و پنج هزار بیت و یک مجموعه شامل شعر شاعران
ص: 856
عهد خویش را نوشته بود که اکنون از آنها اثری وجود ندارد.
این شعر از اوست:
لبالب است ز معنی محیط سینه ما به روی آب گهر می رود سفینه ما(1)
میرزا محمّدعلی تویسرکانی [فرزند میرزا محمّدنقی نایب الصّدر] عالم فاضل و فقیه زاهد. از شاگردان حاج شیخ محمّدباقر نجفی، [میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، آخوند ملاّ محمّدباقر فشارکی و سیّد عبدالغفار تویسرکانی] بوده و در مدرسه نیم آورد تدریس می کرده است. او در سال 1329ق وفات یافته و در بقعه تکیه تویسرکانی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
[حضرات آیات: سیّد احمد خوانساری، ملاّ محمّدجواد صافی و میرزا محمّد طبیب زاده، سیّد محمّدباقر تویسرکانی، سیّد شمس الدین خادمی، سیّد محمود خوانساری، شیخ محمّدعلی مظاهری و شیخ اسداللّه ایزدگشسب از شاگردان او بوده اند. در خط نیز مهارت داشته و خوش می نوشته است.(2)
این کتاب ها از اوست:
1. «رساله در شبهات شیطان لعین» 2. «رساله کلام» که دو نسخه فوق در کتابخانه ابن مسکویه موجود است.3. «شرح دعای سمات» که نزد آیت اللّه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی موجود است.4. «بصائر الفقه» که در کتابخانه دکتر حاج سیّد احمد تویسرکانی
ص: 857
در اصفهان وجود دارد.(1) ]
سیّد محمّدعلی بن سیّد ولی حسینی اصفهانی، از فضلاء [و دانشمندان] قرن یازدهم هجری و از شاگردان شیخ بهائی و میرداماد بوده و در مسجد جامع عتیق اصفهان امامت می نموده است.(2) همچنین در ربیع الاوّل 1015ق از سیّد میرزا محمّد بن علی بن ابراهیم حسینی استرآبادی ساکن مکّه معظّمه اجازه دریافت نموده است.(3) [ظاهرا در اصفهان به تدریس مشغول بوده و جمعی از درس او مستفیض می شده اند که از آن جمله است:[ خواهرزاده اش امیرفیاض بن هدایة اللّه حسینی مؤلف کتاب «التّصوّف و العرفان»(4)
محمّدعلی بن محمّدهادی اصفهانی [از کاتبان قرن دوازدهم هجری] در 13 ذیقعده 1117ق نسخه ای از «شرح حکمة العین» میرزا سیّد والی را نوشته است. نسخه در کتابخانه فرهنگ مشهد موجود است.(5)
محمّدعلی امامی نائینی [فرزند حاج میرزا محمّدهادی]، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1306ش در نائین متولّد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطّه را در مولد خود به
ص: 858
پایان رسانیده و از سال 1324ش وارد خدمت فرهنگ شده و از آموزگاران خوب و باایمان اصفهان است. از اوست:
باز گل و سبزه به هم آمیختند سوسن و سنبل به هم آمیختند
نیلفر و سرو نگه کن که چون لیلی و مجنون به هم آمیختند
تا بن عشق کهن از نو نهند(1)
حاج میرزا محمّدعلی دولت آبادی فرزند حاج میرزا هادی بن سیّد عبدالکریم بن میر محمّدهادی حسینی، از آزادیخواهان و رجال سیاسی و علمی و ادبی زمان خود بوده [است.] در سال 1285ق متولّد شده و در طهران و اصفهان تحصیل نموده و در دوره چهارم به عنوان نماینده بروجرد و خرم آباد در مجلس شرکت نموده، در اواسط وکالت در قبل از ظهر هشتم شوّال سال 1341ق وفات یافته، و در آرامگاه خانوادگی دولت آبادی در مزار ابن بابویه واقع در شهرری مدفون گردید.
او کتابی درباره سرگذشت احوال خود و خاندان خود نوشته است.(2)
ملاّ محمّدعلی بن ملاّ محمّدهادی مظاهری کرونی، عالم فاضل، از علمای قرن چهاردهم هجری. در سال 1287ق در «تیران» از بلوک کرون (به فتح کاف و واو) اصفهان متولّد شد. تحصیلات مقدّماتی را نزد پدر آغاز کرد. سپس به اصفهان رفته و در مدرسه میرزا حسین و سپس در مدرسه الماسیه ساکن شد و نزد حضرات آیات آخوند
ص: 859
ملاّ محمّدباقر فشارکی، آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی، آقا میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) ، و دیگران به تحصیل پرداخته و از آقا میرزا محمّدعلی تویسرکانی، آخوند فشارکی و آقا میرزا محمّدهاشم چهارسوقی اجازه دریافت نموده و به اجتهاد نائل شد. سپس به زادگاهش «تیران» مراجعت نموده و به تبلیغ و ارشاد مردم و تدریس فقه و اصول و حل و فصل مشکلات و رفع خصومات و مرافعات و اجرای حدود شرعی پرداخت.
او عالمی وارسته و قانع بود و از راه مختصر زراعتی که داشت امرار معاش می کرد و در عین حال سخاوتمند و مهمان نواز بود.
گویند تألیفاتی داشته و در سن 72 سالگی بر اثر عارضه ذات الرّیه در شب 25 شوّال 1350ق وفات یافته و در مقبره ای مخصوص جنب حسینیّه و مسجد خود در تیران مدفون گردید.(1)
میرزا محمّدعلی ملاذالاسلام جعفری فرزند آقا میرزا هاشم بن حاج سیّد جعفر بن حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بیدآبادی، از محترمین علمای اصفهان [در قرن چهاردهم هجری.]
قبل از سال 1305ق در اصفهان متولّد گردیده و در این شهر نزد فضلاء و علماء فی الجمله تحصیلاتی نموده، از علماء مورد توجّه مردم و خدمتگزاران به دین و اجتماع به شمار می رفت. طبع شعری داشت و در اشعار «عاصی» تخلّص می نمود. دیوان مختصری قریب یکهزار و پانصد بیت دارد. در 21 ربیع الاول سال 1372ق در اصفهان
ص: 860
وفات یافته، در بقعه مرحوم سیّد حجة الاسلام [واقع در مسجد سیّد اصفهان] مدفون گردید. مرحوم حاج میرزا حبیب اللّه نَیِّر در مرثیه ای مادّه تاریخ وفات او را چنین نوشته است:
نیر نقص الاثنین فصار تاریخ «جعل القدس مکانا لملاذالاسلام»
صاحب عنوان پس از فوت برادرش مرحوم حاج میرزا محمّدحسین جعفری صبح ها در مسجد سیّد امامت می نمود. این شعر از اوست:
دهید مژده که بوی بهار می آید هزار شکر رفیقان که یار می آید
به میکده خبری بر، صبا ز روی وفا بگو که آن صنم گل عذار می آید(1)
استاد علاّمه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی فرزند آقا میرزا محمّدهاشم بن آقا سیّد جلال الدّین روضاتی بن آقا میرزا مسیح چهارسوقی بن آقا میرزا محمّدباقر موسوی چهارسوقی (صاحب روضات الجنّات) .
فقیه محقّق و محدّث مدقّق، عالم عامل و صالح فاضل رجالی متتبّع و کتاب شناس جامع در روز 13 رجب المرجّب سال 1348ق مطابق با 1308ش در اصفهان متولّد شد. در 8 سالگی پدر عالیقدر و دانشمند خود را از دست داد و تحت سرپرستی جدّ مادری خود عالم فاضل جلیل القدر حاج میرزا سیّد حسن چهارسوقی قرار گرفت و از تربیت و تعلیم آن بزرگمرد بهره ور شد.
تحصیلات خود در مدارس جدید را در اصفهان تا اواخر متوسطّه انجام داد. تحصیلات حوزوی را در مدارس دینی اصفهان آغاز کرد. «معالم» را از آقا شیخ محمّدحسین مشکی (مقدّس) ، «شرح لمعه» را از آقا شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی
ص: 861
و شیخ هبة اللّه هرندی و «مکاسب» را از شیخ محمّدرضا جرقویه ای صلصالی (حسین آبادی) آموخت.
علاّمه روضاتی پس از طیّ دوره مقدّمات و پاره ای از سطوح به قم رفت و در دروس حضرات آیات: شیخ محمّد صدوقی یزدی («شرح لمعه») ، سیّد محمّدباقر سلطانی طباطبائی («مکاسب») حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی («رسائل» و «مکاسب») ، میرزا محمّد مجاهدی («کفایه») و حاج شیخ مرتضی حائری یزدی («کفایه») حاضر شد و از آنان کسب فیض نمود. عمده تحصیلات ایشان در خارج فقه نزد آیت اللّه العظمی بروجردی صورت گرفت.
استاد روضاتی از آغاز جوانی به تحقیق و تألیف روی آورد و آثار ارزنده و پرباری را به وجود آورد.
او پس از اتمام تحصیلات و مراجعت به اصفهان بنا به خواسته مردم متدیّن اصفهان و سابقه این خاندان، با همکاری دوست قدیمی و همدرس صمیمی خود مرحوم شیخ محمّدمهدی نواب لاهیجی به تنظیم و تهیه اسناد شرعی مورد حاجت مردم و حل و فصل مشکلات آنان پرداخت. همچنین مدّتی در مسجد آقا میرزا هاشم (در خیابان طالقانی) به اقامه جماعت و ارشاد مردم مشغول بود. ایشان پس از این، و تا پایان عمر خویش از این امور کناره گرفته و در انزوا و خلوت خویش به مطالعه، تحقیق و تألیف مشغول بود.
علاّمه روضاتی از افزون بر سی نفر از اعلام و فضلای عهد خویش اجازه دریافت نمودند؛ از جمله حضرات آیات عظام: شیخ آقابزرگ طهرانی، آقا سیّد محمّدمهدی موسوی اصفهانی، حاج سیّد صدرالدّین صدر، آقا میرزا محمّد طهرانی، سیّد عبدالحسین شرف الدّین، سیّد محسن امین عاملی، سیّد هبة الدّین شهرستانی، شیخ محمّدحسین آل کاشف الغطاء، حاج سیّد محمّدهادی میلانی، حاج میرزا سیّد حسن چهارسوقی، سیّد
ص: 862
جمال الدّین گلپایگانی، میرزا آقا سیّد ابراهیم حسینی اصطهباناتی و حاج سیّد محسن حکیم. (رحمة اللّه علیهم اجمعین)
آثار ذیل از تألیفات ایشان است که تاکنون چاپ شده اند:
1. تصحیح «روضات الجنّات» که به طبع حجری رسیده است.2. «زندگانی آیت اللّه چهارسوقی»3. «جامع الانساب» که تنها جلد نخست آن به طبع رسیده است.4. تصحیح، تعلیق و تحقیق «مکارم الآثار» نوشته مرحوم میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی که تاکنون 8 جلد آن چاپ شده است.5. «شرح روضات الجنّات» که جلد اوّل آن به چاپ رسیده است.6. «فهرست کتب خطی اصفهان، دو هزار نسخه عربی و فارسی» که جلد اوّل و دوم آن به طبع رسیده و جلد سوم تحت طبع است.7. «دوگفتار»8. «دومین دوگفتار»9. «تکملة الذریعة» در 2 جلد10. «تکملة طبقات اعلام الشیعه» 11. «مقاله طالبیه» جستاری پیرامون کتاب فقهی مطالب مظفریه و مصنف آن و متفرعات تاریخی. 12. «در پیرامون امثال و حکم و احادیث مثنوی» 13. «جبر و تفویض» که همان رساله «خلق الاعمال» ملاّصدرای شیرازی است و با تحقیق و مقدمه استاد روضاتی در سال 1340ش به چاپ رسیده است. 14. «نسخه برگردان تجارب السلف» هندوشاه نخجوانی که در سال 1361ش با پیشگفتار و پیوست های فراهم آورده استاد در اصفهان منتشر شد. 15. تحقیق و تحشیه «مناهج المعارف» تألیف میر سیّد ابوالقاسم جعفر موسوی خوانساری (جدّ اعلای ایشان) که جزو نخست آن به طبع رسید. 16. «رساله در احوال ملاّ محمّدعلی بن محمّدرضا تونی» که در شمارگان محدود در سال 1381ش به طبع رسید. 17. حواشی بر «زندگینامه علاّمه مجلسی» تألیف مرحوم سیّد مصلح الدّین مهدوی 18. اهتمام به چاپ و نگارش پیوست هایی به «کشف المراد» علاّمه حلّی که متن آن به تصحیح و تعلیق والد ماجدشان مرحوم سیّد میرزا محمّدهاشم موسوی اصفهانی (روضاتی) بوده است. 19. اجازه ای مفصل جهت سیّد
ص: 863
مصلح الدّین مهدوی که به خط مجیز در آغاز جلد دوم همین کتاب (اعلام اصفهان) به چاپ رسید. 20. «مرآة الزمن أو الوجیز المستحسن فی الاجازة لسیّدنا الفقیه الامامی الحسن» که در جلد اوّل فهرست نسخه های خطی مجاز طبع شد. 21. «الدلیل الاحسن فی الاجازة للأخ الفاضل المظاهری الحسن» 22. «شجره نامه خانوادگی» طبع اوّل در تهران 1367ق، طبع دوم در بغداد 1369ق. 23. «مجالس اهل ایمان» 24. «اسناد خاندان روضاتیان» و چند اثر دیگر.
همچنین این آثار از حضرت ایشان هنوز به زیور چاپ آراسته نشده است:
1. «ریاض الابرار» در مستدرک مُجَلّد اجازات «بحارالأنوار» که 2 جلد آن تألیف شده است. 2. «عترت طاهره» در باب فضائل و حیات ائمه معصومین علیهم السلام منقول از کُتُب عامّه و خاصّه.3. «شرح حال سیّد رضی» رحمه الله4. تحقیق متن «نهج البلاغه»5. تحقیق و تصحیح «المجدی»6. «کواکب منتشره در احوال اعیان شجره»7. «دیوان الاکابر» (جامع آثار منظوم و منثور نیاکان) 8. «فیض الباری فی ترجمة الإمام الانصاری»9. «تراجم علما عتبات(1) 10. «انساب موسویین» 11. «حواشی بغیة الوعاة» 12. «حواشی أمل الآمل» 13. «حواشی ریحانة الأدب» 14. «فهرست المکتبة الروضاتیة» 15. «تعلیقات بر اعیان الشیعة» 16. «تکملة الکنی و الألقاب»
علاّمه روضاتی کتابخانه ای ارزشمند شامل نسخ چاپی و خطی نفیس و کمیاب دارند که برخی از آنها از میراث خاندان با فضیلت خود و برخی نیز خریداری شده و گنجینه ای ارزشمند را تشکیل می دهد.(2)
سرانجام این دانشمند کم نظیر پس از دو ماه بیماری در صبح روز پنج شنبه 29 شعبان المعظم 1433ق (مطابق با 29 تیر 1391ش) در منزل مسکونی خود واقع در محلّه
ص: 864
چهارسوی شیرازی ها وفات یافته و عصر همان روز در منزل خود تغسیل و تکفین و به سوی تخت فولاد تشییع گردید و در جوار اجداد عالیقدر خود در بقعه علاّمه میرزا محمّدباقر چهارسوقی (صاحب روضات) مدفون شد.
میرزا محمّدعلی متخلّص به «مَحرَم» فرزند آقا محمّدهاشم خوشنویس اصفهانی، شاعر و ادیب از هنرمندان و ادبای قرن سیزدهم هجری. پدرش از اصفهان به یزد آمده و او در یزد متولّد شد. در جوانی چندی در اصفهان و تهران بود. سپس به یزد مراجعت کرده و در یکی از حجرات مصلای صفدرخان سکونت گزید و به شغل تذهیب امرار معاش نمود و حجره اش محفل ادباء و فضلاء و بزرگان اهل حال بود. عاقبت در سال 1231ق در یزد وفات یافت.
[قضائی یزدی مادّه تاریخ فوتش را در این بیت سروده است:
بهر تاریخ «قضائی» گفتا: «حَرَمِ قصر جنان را محرم»]
او در غزل و قصیده مهارت به سزائی داشته ولی ظاهرا دیوان اشعار او از میان رفته است.(1)
از اوست:
بُرد آن چنان ز گردش چشمی مرا ز کار کز یاد رفت فتنه دور زمانه ام
ص: 865
ز آمد شد رقیب نسازد مرا خبر با آنکه «محرم» سگ این آستانه ام
* * *
کار من و دل در عشق افتاده بسی مشکل من در پی مستوری دل طالب رسوائی
شیخ محمّدعلی صانعی فرزند ملاّ یوسف ینگ آبادی جرقویه ای بن مشهدی حسینعلی بن یعقوب بن علی بن محمّد بن مشهدی علی. عالم فاضل و فقیه ماهر از علمای قرن چهاردهم هجری.
در روز دوشنبه 19 محرم 1310ق در قریه «ینگ آباد» از توابع جرقویه اصفهان متولّد شده و در 6 سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادر بزرگ شد. در آغاز جوانی دروس مقدماتی و نصاب را نزد میرزا حسین طباطبائی ینگ آبادی فراگرفت. سپس به اصفهان رفت و در مدرسه کاسه گران ساکن شد و از درس حضرات آیات: حاج سیّد محمّدباقر ابطحی سدهی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، آخوند ملاّ محمّد کاشانی، آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، حاج شیخ عباسعلی ادیب و میرزا احمد مدرس بهره گرفت. آنگاه به زادگاه خود مراجعت نموده و به اقامه جماعت و ارشاد مردم و حل مشکلات شرعی آنان و تنظیم اسناد و قبالجات مشغول شد.
او عالمی زاهد و اهل عبادت و تهجّد و الگوی علم و عمل بود و سرانجام در روز 6 ربیع الثانی 1393ق در شهر مقدّس قم وفات یافت. دو فرزندش حضرات آیات شیخ حسن و شیخ یوسف صانعی از علماء معروف عصر حاضر می باشند. شرح حال شیخ
ص: 866
محمّدعلی صانعی در سال 1387ش در کتاب «حدیث زندگی» به چاپ رسیده است.(1)
استاد محمّدعلی رضایت فرزند یداللّه، از معماران چیره دست اصفهان در عصر حاضر. در سال 1295ش در اصفهان متولّد شد و از نوجوانی به کار بنّایی و معماری پرداخته و نزد اساتید فن کار کرد تا به مرتبه استادی رسید. و مساجد بسیاری را به شیوه سنّتی در اصفهان بنا کرد از جمله عمارتی در حاشیه زاینده رود (واقع در پارک ایثارگران فعلی) جهت رحیم زاده و مجموعه بیمارستان رحیم زاده (امیرالمؤمنین) ، همچنین مرمت شبستان بیت الشّتاء در مسجد جامع، گنبد حرم رأس الرضا در طوقچی، گنبد مقبره صاحب بن عباد و غیره از آثار ارزنده اوست.
استاد رضایت در طراحی، رسم بندی و طاق چشمه مهارت داشت و برادرش استاد مهدی و دو پسرش استاد نعمت اللّه و استاد رحمت اللّه از شاگردان زبده او بودند. او پس از سال ها فعالیت برای سازمان میراث فرهنگی (و اداره باستان شناسی) و اداره اوقاف در 24 فروردین 1376ش درگذشت و در قطعه 16 قبرستان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.(2)
محمّدعلی بنّای اصفهانی [از کاتبان قرن یازدهم هجری.] در تاریخ 15 ربیع الاول 1035ق در شهر مشهد «حاشیه مختصر نافع» تألیف: شهید ثانی را به خط نسخ نوشته است. نسخه ضمن مجموعه شماره 62231 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود
ص: 867
است.(1)
محمّدعلی بیدگلی کاشانی [از فضلاء قرن سیزدهم هجری است. او در اصفهان ساکن بوده و] در تاریخ 9 ذی القعده سال 1243ق کتابت نسخه ای از کتاب «الحلیة اللاّمعة» در شرح سیوطی را به پایان رسانیده است. کتاب در کتابخانه سیّد هادی اشکوری به نظر علاّمه (شیخ آقابزرگ) طهرانی رسیده است.(2) مشارٌ الیه احتمالاً از شاگردان حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی بوده است.
دکتر محمّدعلی جعفریان محمّدی، از مفاخر و دانشمندان معاصر اصفهان. در سال 1313ش در یک خانواده متوسّط روستایی در محمّدیه نائین چشم به جهان گشود. و از 5 سالگی در مکتب خانه آبادی به فراگیری قرآن و خط پرداخت. سپس در دبستان آن روستا تا چهارم ابتدائی تحصیل کرد و سال پنجم و ششم را در نائین و شیراز سپری کرد. دوره دبیرستان را نیز در نائین و شیراز خواند و در رشته کشاورزی از دانشسرای کشاورزی شیراز دیپلم گرفت. آنگاه همزمان در تهران در دانشسرای عالی و دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و از دانشسرای عالی لیسانس طبیعی و از دانشگاه تهران لیسانس علوم طبیعی (زمین شناسی و زیست شناسی) گرفت و به تدریس در دبیرستان های اصفهان و نجف آباد مشغول شد. در سال 1344ش در دانشگاه اصفهان
ص: 868
تدریس را آغاز کرد. در سال 1350 به فرانسه رفت و در رشته «مجموعه های رسوبی (D.E.A) » از دانشگاه کلود برنارد فرانسه فوق لیسانس گرفت. دکترا را نیز از دانشگاه لیون فرانسه در رشته بیواستراتیگرافی و فسیل شناسی دریافت نمود. در سال 1353 به ایران بازگشت و در گروه زمین شناسی دانشگاه اصفهان تدریس را ادامه داد تا اینکه در سال 1382ش به افتخار بازنشستگی نائل شد. از اقدامات ارزنده ایشان تأسیس تجهیز و اداره موزه تاریخ طبیعی اصفهان است. او در سال 1372 استاد نمونه کشوری، در سال 1380 برنده جایزه ترویج علم و در سال 1381 زمین شناس نمونه کشوری شده است.
دکتر جعفریان عضو انجمن زمین شناسان نفت آمریکا از سال 1976م، عضو آکادمی علوم جمهوری اسلامی ایران از سال 1381ش و عضو مؤسس و هیئت مدیره انجمن زمین شناسی ایران در سال های 77-1375ش بوده است.
او مقالات علمی بسیاری تألیف نموده که در همایش های علمی داخلی و خارجی و یا مجلاّت معتبر علمی داخلی و خارجی ارائه نموده و یا به چاپ رسانده است. او مدیر مسوؤل و مؤسس مجله پژوهشی علوم پایه دانشگاه اصفهان و عضو شورای سردبیری مجله عمران و گسترش بوده است.
این کتاب ها از تحقیقات اوست که به چاپ رسیده است:
1. «ماکرو فسیل» (2 جلد) با همکاری وزیری _ طاهری2. «پالئو بوتانی» (دیرینه گیاهی) با همکاری مهندس بیگی3. «ایکنولوژی» با همکاری مهندس گرگیج4. «تاکسیدرمی» (هنر خشک کردن حیوانات) 5. «پالئواکولوژی»(1)
در کتاب «گنجینه های علمی دانشگاه اصفهان» فهرست مقالات و گزارش جامعی از فعالیت های علمی و خدمات دکتر جعفریان به چاپ رسیده است.
ص: 869
محمّدعلی اصفهانی جلدساز، [از صحافان زبردست قرن دهم هجری که] جلد نسخه ای از «قرآن مجید» مورخ سال 985ق کار اوست. جلد روغنی و مُزَیَّن به گل و بوته است و در کتابخانه عمومی معارف موجود بوده است.(1)
شیخ محمّدعلی حسینی، فاضل محترم. از منبریان و ذاکرین و خدمتگزاران آستان قدس حضرت سیّد الشهداء علیه السلام [از وعاظ معاصر اصفهان] که عمری را به زهد و قناعت گذرانیده و از راه منبر و موعظه و ذکر مصیبت خدمت ها انجام داده است. وی در اوایل تحصیل در مدرسه الماسیّه اصفهان ساکن بوده و از جمله مجازین مرحوم آقا شیخ محمّدرضا نجفی مسجدشاهی (با اجازه روایتی) می باشد.(2)
محمّدعلی حسینی اصفهانی، [از کاتبان قرن سیزدهم هجری.] در رجب سال 1276ق کتابت نسخه ای از «دانش نامه جهان» تألیف: غیاث الدّین علی بن امیران حسینی اصفهانی را که در سال 899ق در بدخشان تألیف نموده است را به خط نستعلیق کتابت نموده است. کتاب ضمن مجموعه شماره 565 در کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد موجود است.(3)
ص: 870
محمّدعلی حسینی قزوینی، از حجاران هنرمند قرن سیزدهم هجری است. ظاهرا در جوانی در اصفهان نزد اساتید فن حجاری را آموخته و یک چند در این شهر به حجاری مشغول بوده و سپس به تبریز مهاجرت کرده است. در فنون و ریزه کاری های حجّاری مهارت و تسلّط خاصی داشته و آثار زیبائی پدید آورده و سنگ مزار بزرگان و اعیان و اشراف را با پنجه های هنرمند خویش حجاری می کرده است.
از آثار او حجاری سنگ قبری زیبا و هنرمندانه متعلق به شخصی به نام «حاج آقا» (متوفی 1225ق) در تخت فولاد اصفهان(1) و حجاری سنگ قبر میرزا عیسی قائم مقام فراهانی (متوفی 1237ق) در تبریز و میرزا محمّدجعفر مجذوب علی شاه (متوفی 1238ق) در تبریز را می توان نام برد.(2)
شیخ محمّدعلی حکیم الهی فریدنی، فاضل ادیب شاعر. از دانشمندان و فرهنگیان مشهور ایران [در قرن چهاردهم هجری.] در خوانسار و اصفهان و بروجرد نزد علمای بزرگ تحصیل نموده و عمده تحصیلاتش در اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان بود.
در قریه چادگان در حدود 1284ق متولّد و مقدّمات را در محل فراگرفته، سپس به اصفهان مهاجرت نموده و سال ها به درس بزرگان حاضر شده، در فقه و اصول و خصوصا ادبیات فارسی و عربی زحمت ها کشید و پس از وصول به مقامات عالیه علم و دانش به طهران رفته و در آنجا به خدمت فرهنگ وارد شده و تا اواخر عمر به شغل
ص: 871
دبیری ادبیات فارسی و عربی مشغول بود و متجاوز از یکصد سال عمر نمود.
مشارٌ الیه در روز سه شنبه 12 ذیقعدة الحرام 1384ق در طهران وفات یافت.
از آثار قلمیش «شرح قصیده عینیّه» ابن سینا به شعر فارسی 2. «لطائف الحکم و وظائف الامم» به چاپ رسیده است.(1)
حاج میرزا محمّدعلی طبیب معروف به «حکیم» از احفاد میر محمّداشرف [علوی عاملی]، از اطبّاء معروف و به حذاقت و دیانت مشهور بوده [و در اواخر دوره قاجاریّه می زیسته است] و مردم برای معالچه امراض صعب از شهر و دهات بدو مراجعه می کرده اند و اعتقاد تامّی به او داشته اند. دارای چندین فرزند بوده که عموما از اطبّاء بوده اند که از آن جمله است: 1. حاجی میرزا ابوالقاسم طبیب 2. حاج میرزا احمد طبیب3. حاج میرزا محمود طبیب. [مزار میرزا محمّدعلی حکیم در امامزاده سیّد محمّد سده (خمینی شهر) واقع شده است.(2) ]
محمّدعلی خالصی، از شعرای معاصر در سال 1323ش در شیراز متولّد و از 17 سالگی لب به شاعری گشوده و دارای دیپلم ادبی است. برخی از تحصیلات نظامی خود را در آمریکا و ایتالیا طی نموده است و سال ها به خدمت در هوانیروز اصفهان مشغول بوده است. وی شاعری اهل عرفان و از مریدان سلطان حسین تابنده گنابادی است. و در
ص: 872
سال 1372ش بازنشسته شده و در انجمن های ادبی اصفهان خصوصا انجمن مشتاق شرکت می کند. از اوست:
در ساغر مِی کشان شرابی در صافی باده شکر نابی
در حلّه عاشقان شب خیز باران مشعشع شهابی
بر تشنه لبان وادی عشق سرچشمه بی زوال آبی(1)
آقا محمّدعلی خیام باشی متخلّص به «خیّام» [از شعرای قرن چهاردهم هجری در اصفهان] از اعضای قدیمی انجمن ادبی شیدا بوده و اشعارش در مجلّه دانشکده به طبع می رسید.
این دو بیت از اوست:
چون به یاد لب آن نوش دهان برخیزم همچو خضر از پی آب حیوان برخیزم
با نشان بر سر کوی تو نشستم اوّل آخر از کوی تو بی نام و نشان برخیزم(2)
دکتر محمّدعلی دانشگر، طبیب انسان دوست و متدیّن معاصر و ادیب فاضل. از اهالی شهرضا بوده و علاقه بر طب، در ادبیات نیز مهارت داشته و شعر می سروده و به عربی و فرانسوی مسلّط بوده است. او از بنیان گزاران اولین انجمن ادبی شهرضا در اوایل قرن چهاردهم هجری شمسی است. همچنین از ارادتمندان مشایخ گنابادی به شمار می رفته و ذوق عرفانی داشته است. دو فرزندش دکتر منوچهر دانشگر و دکتر هوشنگ دانشگر از پزشکان مشهور اصفهان بوده اند.
ص: 873
از آثار او ترجمه چند داستان از نویسنده ای فرانسوی به نام «پراسکوی» را ترجمه کرده است. دکتر دانشگر سرانجام در 27 آذر 1331ش وفات یافته و در بقعه تکیه ایزدگشسب (معروف به تکیه گنابادی ها) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
این شعر از اوست:
جهان به چشم خردمند پر کاهی نیست به غیر دید نادان بر آن نگاهی نیست
کجا روی دل مسکین ز دست جور حیات به غیر مرگ یقین دان تو را پناهی نیست(1)
میرزا محمّدعلی درب امامی، از خوشنویسان قرن سیزدهم هجری است. خط نسخ را خوش می نوشته و از اساتید بوده است. عمده امتیاز او خوشنویسی با سرعت قلم بود که می گویند هر ماهی یک جلد قرآن تمام می ساخت. وفات او در سنه هزار و سیصد و اند اتّفاق افتاد.(2)
محمّدعلی بیگ دیهیم اصفهانی، شاعر ادیب. از غلام زادگان سلاطین صفویّه و مولدش اصفهان است. طبعی موزون داشت. در مجموعه ای (که شیخ محمّدعلی حزین آن را دیده است) به خط خود اشعارش را نوشته بود. وی در سال 1105ق در اصفهان
ص: 874
وفات یافت.
از اوست:
لبی تر از تراوش های داغی می توان کردن از این ته جرعه تر طیب دماغی می توان کردن(1)
میرزا محمّدعلی انصاری متخلّص به «ذرّه»، خطاط و شاعر ادیب قرن چهاردهم هجری. نسخه ای از «لیلی و مجنون» مکتبی را به خط نستعلیق خوب نوشته است. نسخه در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(2)
[وی همچنین نسخه ای از «دیوان حافظ» را به خط نستعلیق خوش در 29 جمادی الثانی 1323ق به امر ظل السّلطان، حاکم اصفهان کتابت کرده که در کتابخانه فرهنگ اصفهان موجود است.]
حاج شیخ محمّدعلی ربّانی نژاد، عالم فاضل فقیه محقّق و زاهد کامل. در سال 1302ش در اصفهان متولّد شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی به نجف اشرف عزیمت کرد و از آیات عظام: میر سیّد علی فانی یزدی، سیّد محسن حکیم، سیّد ابوالقاسم خوئی و سیّد محمود شاهرودی بهره برد و خود نیز در آنجا به تدریس و اقامه جماعت در صحن مطهر علوی پرداخت. او در سال 1349ش به موطن خود مراجعت نمود. پس از پیروزی انقلاب، در خدمت نظام جمهوری اسلامی بود و در خطّ مقدم جبهه های جنگ ایران و عراق حضور می یافت و به فعالیت های تبلیغی می پرداخت که باعث مجروحیّت
ص: 875
و جانبازی او گردید. همچنین دو تن از فرزندانش به نام های حسین و جعفر در جبهه های نبرد به شهادت رسیدند و دو فرزند دیگرش مجروح و جانباز شدند. وی عالمی عابد و متهجّد و زاهد بود و عمر خود را به طاعت پروردگار و حلّ مشکلات مردم سپری نمود تا این که در روز 10 خرداد 1379ش در بیمارستان ارتش وفات یافته و به مشهد مقدس منتقل و در روز 27 صفر 1421ق در مزار خواجه ربیع مدفون شد.
تألیفات ایشان به 49 عدد می رسد که از جمله می توان به این کتاب ها و رساله ها اشاره کرد:
1. «الواعظ» مفصّل ترین کتاب ایشان در 7 جلد آن در نجف به چاپ رسیده و در صورت چاپ بقیه مجلّدات به 30 جلد خواهد رسید. 2. «طیب المجالس»3. «شجره طیّبه»4. «مشکاة الانوار»5. «جُهد العاجز الغیبة»6. «سواد الوجه فی الدّارین»7. «معدن التّقی فی القلب»8. «ادب الکتاب فی الکتابة»9. «کسب الحلال»10. «العنایة الرّبانیّه» 11. «منتخب التّقویم» 12. «طب الامام» و غیره.(1)
سیّد محمّدعلی رزمی، از شعرای اواخر دوره قاجاریه است. در اصفهان ساکن بوده و در سال 1314ق در شکارگاه از کوه پرت شده و وفات یافته است. میرزا شکراللّه منعم این مصرع را برای مادّه تاریخ فوت او گفت است:
«رزمی بمحمّد و علی واصل گشت) (2)
ص: 876
محمّدعلی روحی، از شعرای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. در حدود سال 1328ق در اصفهان متولّد شده و ضمن شغل روزانه اش که نقاشی بود به تحصیل علوم قدیمه اشتغال داشت و در مقدمات و سطح زحمت ها کشید و خصوصا ادبیّات عرب را به خوبی آموخت. چند سال آخر عمر خویش را در طهران ساکن بوده و در مدرسه مروی به تدریس «مغنی» و «مطوّل» و «شرح نظام» و غیره مشغول بوده و الحق نیکو از عهده بر می آمد.
او در سال 1372ق در طهران وفات یافته و در قم مدفون شد.(1)
از اوست:
یا سادتی و حبذا من سادة فحبّذا یا آل خیر من بعث قلبی الیکم نبذا
اتیتُکُم معترفا عن بحرکم مغترفا عن غیرکم منصرفا فانقذ و المستنقذا
میرزا محمّدعلی طباطبائی تفرشی متخلّص به «رفیقی»، شاعر و ادیب فاضل [در قرن سیزدهم هجری] و از نوادگان میرزا صادق تفرشی. سال ها در اصفهان تحصیل می نموده و در ریاضی مهارتی داشته و گاهی مبادرت به غزل گوئی می کرده است. این بیت از اوست:
کند دیوانه را زنجیر عاقل می ندانستم که از زنجیر زلف آن پری دیوانه خواهم شد(2)
ص: 877
آقا محمّدعلی اصفهانی متلخص به «رهی»، شاعر ادیب [در قرن دوازدهم هجری.[ از نوجوانی به سرودن شعر پرداخته و در جوانی به هندوستان رفته است. این بیت از اوست:
تا کی بود به حسرت چشمم به راه ماهی یا رب مباد هرگز چشم کسی به راهی(1)
میرزا محمّدعلی خلیفه سلطانی متخلّص به «سالم» شاعر ادیب از اعقاب سیّد علاءالدّین حسین خلیفه سلطان وزیر اعظم شاه عباس دوم و شاه صفی است. جوان مهربان و صاحب خرد و صاحب برخی کمالات بوده و در سال 1187ق در بغداد بر اثر ابتلا به طاعون وفات یافته است.(2)
محمّدعلی ایروانی محمّدآبادی متخلّص به «سائق»، شاعر ادیب. در سال 1304ش در روستای محمّدآباد جرقویه متولّد شد. در نوجوانی قرآن و مقدمات (ادبیات فارسی
ص: 878
و عربی) را نزد شیخ عطاءاللّه فقیهی محمّدآبادی فرا گرفت و سپس در دبستان جدید التأسیس زادگاه خود به تدریس پرداخت. پس از انحلال مدرسه نزد محمّدعلی مستوفی ادامه تحصیل داد. چندی بعد به دنبال به بازار آمدن خودروهای سنگین، در شمار یکی از پیمانکاران شرکت نفت درآمد. او در کنار شغل خود به نویسندگی نیز می پرداخت. کتاب های «جُنگ گلشن» و «تاریخ یادگار» از آثار اوست. این شعر از اوست:
بیا و ساقی مرا، شراب احمر بیار که سیزده را بِدَر، کنم برِ جویبار
تو مطرب خوش نوا، ز خمه بزن بر سه تار بزن از این نغمه ها، بَرَم دمی آشکار
ز شور و شهناز و ترک، ز چارگاه و حصار
بده تو ساقی شراب، به جمع یاران من پیاله را پر نما، بده در این انجمن
به من بده ساقیا، از این شراب کهن ز باده هجر و غم، تو می بنوشان به من
که تا کنی قلب من، لاله صفت داغدار
بلبل شیرین سخن، به نغمه پرداخته مست سرور و شعف، قمری و هم فاخته
درخت از برگ سبز، چادر خود ساخته برقع خود از زمین، ز سبزه انداخته
باغ حجازی شده، در این میان لاله زار
ص: 879
به بانگ نوش آفرین، به پای آب روان نشسته صاحبدلان، زده می ارغوان
طبق زده رویشان، چنان گل اکحوان شده است نیلی فقط، ز غم رخ ایروان
چرا که گردید دور، ز شهر و یار و دیار(1)
میرزا محمّدعلی چهارمحالی متخلّص به «ستوده»، عالم فاضل، خوشنویس و ادیب شاعر. از ادبای قرن یازدهم هجری.
علاوه بر مراتب علم و فضل و ادب خطوط نسخ و نستعلیق را در کمال استادی می نوشته است. این بیت از اوست:
حاسد همیشه در الم و ماتم است سوزد به آتش جگر خویش چون چنار(2)
میرزا محمّدعلی سینی، از علماء و ائمه جماعت [در اواخر دوره قاجاریه] از سادات صحیح النسّب قریه «سین» از توابع بلوک بُرخوار اصفهان است.
در قریه «سین» متولّد شده و در اصفهان نزد جمعی از علماء از جمله حاج شیخ محمّدباقر نجفی مسجدشاهی تحصیل کرد.(3) او سال ها در یکی از مساجد محله شهشهان
ص: 880
اصفهان اقامه جماعت می نمود.(1) تا اینکه در سال 1332ق وفات یافته و در بقعه سر قبر آقا در محله خوابجون اصفهان مدفون شد.(2)
مشارٌ الیه جدّ خاندان «بدری» از خانواده های علمی و روحانی اصفهان و از خدمتگزاران آستان حسینی علیه السلام است که چندین عالم، خطیب و پزشک از آن خاندان به خدمت به اسلام و مسلمین پرداخته اند.
بابا محمّدعلی شال فروش اصفهانی، در قیصریه اصفهان سکونت داشته و با حکیم شفائی دوستی و مصاحبت داشت. در نظم مثنوی ماهر بوده و دو سال قبل از تألیف تذکره نصرآبادی (سال 1083ق) وفات یافته است. وی را دیوان اشعاری است. شعرش این است:
صباحی دلگشا چون خنده یار که جوش گل شفق می زد به گلزار
به شوخی گل به شاخ از شعله سرکش در و ریحان چو روی دود آتش
طلا و نقره نرگس ز صافی به گلشن در پی زربفت بافی
شود تا چشم نرگس باز روشن از آن شد لاله را سرمه به هاون(3)
دکتر محمّدعلی شاهزمانیان، از محقّقان و اساتید دانشگاه. در روز 23 تیر 1325ش در اصفهان متولّد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در اصفهان طی کرد. در سال
ص: 881
1344ش به تحصیل در رشته فیزیک در دانشگاه اصفهان پرداخت و لیسانس گرفت. مقطع فوق لیسانس فیزیک را در دانشگاه شیراز سپری نمود و جهت ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در سال 1354ش در رشته فیزیک از دانشگاه «ساسکس» دکترا اخذ نمود. پس از آن به تدریس در دانشگاه اصفهان مشغول شد.
او از ابتدای تأسیس انجمن فیزیک ایران عضو آن بوده و همچنین از سال 1352ش تاکنون عضو انجمن فیزیک آمریکا و از سال 1371ش عضو فرهنگستان علوم پایه جمهوری اسلامی ایران بوده است.
از مسؤولیت های او ریاست دانشکده علوم، ریاست دانشگاه و معاون پژوهشی دانشگاه (همگی در دانشگاه اصفهان) را می توان نام برد.
دکتر شاهزمانیان مقالات علمی بسیاری به زبان فارسی و انگلیسی تألیف نموده که در مجلات معتبر علمی داخلی و خارجی به چاپ رسیده و یا در همایش های علمی عرضه شده است. او سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس و همچنین راهنمایی پایان نامه های دانشجویی لیسانس و فوق لیسانس مشغول بوده است.
این کتاب ها از تحقیقات و ترجمه های او در علم فیزیک به چاپ رسیده است:
1. «مکانیک کلاسیک» (ترجمه) ، تألیف: کیبل2. «فیزیک عملی» (ترجمه) ، تألیف: اسکواریز3. «مکانیک کلاسیک» (ترجمه) ، تألیف: «کیبل» و «برکشایر»(1)
میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «شکیب»، از شعراء و ادبای قرن سیزدهم هجری. مدّتی در طهران و گاهی در شیراز بوده و چندی به سیاحت در کردستان و
ص: 882
هندوستان و عراق عرب و عراق عجم پرداخت. خط شکسته را بد نمی نوشت و در شعر طبعی متوسط داشت.
از اوست:
منعم از صورت زیبای بتان گر نکند چه کند زاهد بیچاره که صورت بین است(1)
آقا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «شیدا»، شاعر ادیب، از سخنوران قرن سیزدهم هجری. در اصفهان متولّد شده و در این شهر نزد فضلاء و ادباء از جمله سیّد احمد هاتف اصفهانی به تحصیل علم و ادب پرداخته و در جوانی در شیراز رفت. مردی عاشق پیشه و لاابالی بوده و دل به گلرخان و نکورویان سپرده بود. طبعی روان داشت و اوقات را با ادباء و شعرای شیراز سپری می نمود و به شغل آیینه سازی امرار معاش می کرد. سرانجام در سال 1214ق وفات یافته و در تکیه مشرقی واقع در خارج شیراز مدفون شد. دیوان اشعارش بالغ بر شش هزار بیت بوده است.
از اوست:
اسیر دام نشد تا دلم ندانستم شکسته بالی مرغان رشته بر پا را(2)
ص: 883
میرزا محمّدعلی تبریزی متخلّص به «صباح»، از علماء و شعراء و ادباء (در قرن دوازدهم هجری) بوده و در سال 1169ق در اصفهان وفات یافته و در قبرستان آب بخشان مدفون شده است. اعقاب او در آذربایجان هستند و تذکرة الشّعرایی هم دارد.(1)
شیخ محمّدعلی صفر نوراللهی نجف آبادی، از علمای معاصر نجف آباد. در سال 1310ش متولّد شد. او در نجف آباد و اصفهان نزد علمای عالیقدر شیخ احمد حججی، شیخ ابراهیم ریاضی، شیخ عباس ایزدی، بروجردی، منتظری، اردکانی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، خادمی و فیاض تحصیل کرد. سپس از طرف مرحوم حاج آقا حسین خادمی به فریدون شهر و شهرکرد رفت و در آن نواحی به تربیت طلاب و تبلیغ دین و حل و فصل مشکلات مردم مشغول شد و مصدر خدماتی به مردم محروم آنجا گردید و چندین مسجد، مدرسه، حمام و پل و حوزه علمیه را ساخت و یا تعمیر نمود.
او پس از پیروزی انقلاب یک سال رئیس بنیاد شهید مبارکه بود. با شروع جنگ ایران و عراق، به جبهه ها می رفت و با سخنرانی در جمع رزمندگان باعث دلگرمی آنان می شد. فرزندش علی هم در زمستان 1362 در جبهه عملیاتی خیبر به شهادت رسید.
او در اواخر عمر به امامت نمازجمعه فریدون شهر انتخاب شد و سرانجام در سال
ص: 884
1372ش وفات یافته و در جنّت الشهدای نجف آباد مدفون شد.(1)
حاج سیّد محمّدعلی طباطبائی فانی زوّاره ای، فاضل ارجمند از عرفای معاصر اصفهان. سال ها در مدارس این شهر به تعلیم و تربیت نوآموزان اشتغال داشت. سپس به اداره منتقل گردیده و چندین سال ریاست حسابداری را برعهده داشت تا سرانجام بازنشسته شد.
وی به تصوّف و عرفان روی آورده و به تصفیه نفس پرداخته و در این اواخر از طرف آقای حاج سلطان حسین تابنده «رضاعلی شاه» گنابادی به عنوان شیخ صوفیه اصفهان تعیین گردید و به ارشاد و هدایت مستعدّین پرداخت. سرانجام در ماه رجب 1409ق وفات یافته، در گورستان جدید اصفهان (باغ رضوان) مدفون شد.(2)
شیخ محمّدعلی اُشترجانی متخلّص به «طبعی»، شاعر ادیب قرن یازدهم هجری. از مشایخ اُشتُرجان از توابع لنجان اصفهان بوده است. فرزندش عبدی نیز شاعر بود.(3)
محمّدعلی طبیب اصفهانی، [از اطبّاء اصفهان در اواخر دوره قاجاریه.] در ربیع الآخر سال 1314ق روی برگ قبل از کتاب «جاماسب نامه» یادداشتی نوشته است. این کتاب
ص: 885
به شماره 8005 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(1)
ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی، عالم فاضل و واعظ کامل، [از علمای معاصر اصفهان که در قریه «حبیب آباد» بُرخوار اصفهان متولّد شده و نزد آخوند کاشی، حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای، شیخ محمّدحکیم خراسانی، سیّد محمّد مدرس نجف آبادی، میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی، میر محمّدتقی مدرس، شیخ جلال الدین نجفی، جهانگیرخان قشقائی، آخوند گزی و آقا سیّد محمّدباقر درچه ای تحصیل نمود.]
او از مدرسین سطوح در اصفهان بود و سال ها در مدرسه نیم آورد [و مسجد نو و مسجد جارچی] تدریس می فرمود و جماعت زیادی از افاضل طلاّب به جلسه درس او حاضر می شدند، و از بیانات علمی و مواعظ او بهره مند می گردیدند [و علاوه بر آن در مجالس عمومی و خصوصی منبر می رفت و به وعظ روضه خوانی می پرداخت.] در سال 1396 در اصفهان وفات یافته، [در قریه حبیب آباد مدفون شد.(2) ]
آقا محمّدعلی اصفهانی معروف به عصّار، از خوشنویسان هنرمند قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است. در عهد خود از مشاهیر خطاطان شمرده می شده و خط نسخ را در کمال استادی می نوشته و به کتابت «کلام اللّه مجید» و «ادعیه» می پرداخته است.
محمّدهاشم آصف (رستم الحکماء) معاصر او بوده و در کتاب خود تنها نامی از او
ص: 886
برده است.(1) سال وفاتش معلوم نشد. لسان الملک سپهر سال فوت او را 1228ق نوشته(2) ولی ممکن است تا مدتی بعد از این تاریخ هم آقا محمّدعلی زندگی کرده باشد.
از آثار او کتابت «قرآن مجید» به خط نسخ خوش در سال 1225ق است که مرحوم مهدی بیانی آن را نزد آقای رمضانی دیده است.(3) همچنین نسخه ای دیگر از «قرآن مجید» که آن را به دستور اللهوردی خان به خط نسخ خوش در 15 رجب 1191ق کتابت کرده و به شماره 88 در کتابخانه آستان قدس رضوی در مشهد مقدّس موجود است.(4)
محمّدعلی فقیهی، از شعرای معاصر. در سال 1309ش در اردستان متولّد شد و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه، به شغل آموزگاری پرداخت. چند سال بعد در دانشگاه اصفهان در رشته ادبیات فرانسه تحصیل کرد و لیسانس گرفت. او سال ها در دبیرستان های اصفهان تدریس کرد تا اینکه بازنشسته شد و سرانجام در سال 1369ش بر اثر حادثه تصادف اتومبیل بدرود حیات گفت.
از اوست:
کی روی از یاد عشاق ای امید زندگی چون به یادت دیده گوهرفشانی داشتم(5)
ص: 887
محمّدعلی قزوینی، از ادباء و دانشمندان عهد صفویه است. وی در اصفهان ساکن بوده و مؤلف کتابی در آداب اجتماعی و اخلاقی و حکمت عملی است که «رفیق توفیق» یا «آداب عِلیّه» نامیده است. نسخه هایی از این کتاب در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملک و کتابخانه ملی ایران موجود است.(1)
محمّدعلی آشتیانی [معروف به] «قصیر» ادیب و شاعر خطاط [از خوشنویسان و کاتبان زبردست اواخر دوره قاجاریه است که در اصفهان سکونت داشته و در دیوان دولتی ظل السلطان به منشی گری و کتابت می پرداخته و منصب منشی خلوت را داشته و تا حدود سال 1330ق در قید حیات بوده است.]
از آثارش: «دیوان حافظ» است که در 29 جمادی الثّانیه 1323ق به امر ظل السلطان به خط نستعلیق نوشته است و در کتابخانه عمومی فرهنگ اصفهان موجود است.(2) در همان سال نسخه ای از «گلستان سعدی» را کتابت کرده و در همان کتابخانه موجود است.(3)
همچنین در سال 1321ق «اشعار انوار سهیلی» را به امر ظل السلطان، به خط نستعلیق عالی نوشته است که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(4) او در سال 1322 به دستور ظل السلطان اشعار کتاب «رموز حمزه» به خط شکسته نستعلیق
ص: 888
بیرون نویس کرده و نسخه آن به شماره 2/1155 در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1) [همچنین] «تاریخ کاشغر» را در ذیقعدة الحرام 1307ق به خط نستعلیق خوش در اصفهان نوشته است که در کتابخانه عمومی اصفهان است.(2) [همچنین کتاب های «فوائد الأخبار» و «فالنامه» را در سال 1329ق به خط شکسته نستعلیق کتابت کرده که در مجموعه شماره 4501 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.(3) و «تاریخ سرگذشت مسعودی» را هم در سال 1324ق به خط نستعلیق کتابت کرده که به شماره 10096 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی وجود دارد.(4) ]
مولی محمّدعلی کشمیری، [عالم فاضل، از دانشمندان قرن دوازدهم هجری.] از شاگردان [بهاءالدّین محمّد] فاضل هندی است. او بر کتاب «کشف اللثّام» استاد خود حواشی نوشته و ظاهرا کتاب نیز به خط کشمیری است. فاضل هندی انهائی جهت شاگرد خود در صفحه آخر آن نسخه مورخ جمادی الاول 1129ق در اصفهان نوشته است. نسخه به شماره 3767 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی قم موجود است.(5)
کشمیری در سال 1127ق نسخه ای از کتاب «الطهارة» را کتابت کرده و فاضل اصفهانی [هندی] بر روی برگی از این کتاب برای او اجازه سماع نوشته است.(6)
ص: 889
محمّدعلی کهپائی، [از کاتبان خط نسخ در قرن یازدهم هجری و ظاهرا از اهالی کوهپایه = قهپایه اصفهان است.] در 15 صفر 1092ق کتاب «العین» تألیف: خلیل بن احمد بصری را به خط نسخ نوشته و نسخه به شماره 5348 در کتابخانه ملّی ملک موجود است.(1)
میرزا محمّدعلی کیمیاگر اصفهانی، [از دانایان علم کیمیا در قرن سیزدهم هجری.[ نامش در کتاب «مفاخر الاخیار و مناقب الابرار» تألیف: میرزا ابوالقاسم شیرازی مذکور است. این کتاب به شماره 4164 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران موجود است.(2)
حاج میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «محتاج»، شاعر ادیب فاضل، [از سخنوران قرن سیزدهم هجری.] سال ها در تهران ساکن بوده و روضه خوانی می کرده و مجالس او مورد توجه بزرگان و اشراف و اخیار شهر بود. اغلب اشعارش در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام است. او تا سال 1300ق در قید حیات بوده و پس از این تاریخ وفات یافته است.
از اوست:
ص: 890
ای دل از هر که موافق نبود در ره عشق دیده بردوز که دیدار مخالف شوم است(1)
میرزا محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «مسکین»، شاعر و ادیب خطاط در قرن سیزدهم هجری. [در حدود سال 1223ق در اصفهان متولّد شده و علیرغم میل باطنی، مانند پدران خود به تجارت تریاک و کسب و کار در بازار اصفهان مشغول شد. ولی در کنار آن به تحصیل فضائل و تکمیل کمالات خود مشغول بود.] او از شعراء انجمن ادبی ابوالفقراء در اصفهان است که میرزا محمّدباقر ابوالفقراء گزی بُرخواری اصفهانی آن را تأسیس کرده بود [و قصیده انجمنیه جهت آن سروده است.]
مسکین خط نستعلیق را نیز خوش می نوشته [و از جمله «کلیات سعدی» را در سال 1314ق کتابت کرده که در اصفهان چاپ سنگی شده است.] و سرانجام در 27 صفر 1303ق در اصفهان وفات یافته است [مزار او در تکیه مادرشاهزاده بدون سنگ لوح وجود داشته است. میرزا محمّدحسین عنقا مادّه تاریخ وفات او را چنین آورده است:
نیمه قوس و در ایّام صفر شنبه چون «مسکین» چو ز تن رفت بهشت
گفت «عنقا» ز پی تاریخش: «کرده مسکینی مسکن در بهشت»]
دو فرزندش میرزا شکراللّه منعم و میرزا عبدالرّحیم افسر نیز از شعرای اصفهان بوده اند.
[مسکین در مادّه تاریخ سرائی و مدیحه گوئی توانا بوده و برای بزرگان عهد خود
ص: 891
همچون حاج سیّد محمّدباقر حجة الاسلام شفتی و منوچهر خان معتمدالدّوله (حاکم اصفهان) قصیده سروده است. از او تذکره ای مختصر در احوال و اشعار شعرای معاصر خودش موجود است که هنوز به طبع نرسیده است.(1) این بیت از سروده های اوست:
با دل زارم بس آزار آن دل سنگین کند عاقبت با آبگینه الفت سنگ این کند]
حاج محمّدعلی خان معین السّلطنه رشتی اصفهان، مؤلّف «سفرنامه شیکاگو» که در سال 1318ش در پاریس به طبع رسیده است.(2)
حاج شیخ محمّدعلی مفاخر انصاری اهوازی، عالم جلیل، از علماء و بزرگان [معاصر] خوزستان. در ذی الحجة الحرام سال 1394ق در مسافرت به اصفهان در این شهر وفات یافته و در مزار زینبیه مدفون گردید.(3)
حاج سیّد محمّدعلی موسوی جروکانی، عالم فاضل متّقی، از علمای اصفهان در قرن چهاردهم هجری. از اهالی قریه «جروکان» بلوک ماربین اصفهان. او پس از تحصیل علوم مقدماتی در اصفهان نزد حضرات آیات آقا سیّد محمّدباقر درچه ای، آقا سیّد
ص: 892
مهدی درچه ای، آخوند ملاّ عبدالکریم گزی و حاج میر محمّدصادق مدرس خاتون آبادی به تحصیل پرداخت و عاقبت به زادگاه خود مراجعت نموده و به وعظ و ارشاد مردم و رسیدگی به مسائل شرعی منطقه ماربین مشغول شد. وی سرانجام در روز 14 رمضان 1368ق وفات یافته و در تکیه آقا سیّد رضی در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. او عالمی زاهد و عابد و اهل ورع و تقوا بوده و بین عموم مردم محبوب القلوب و صاحب نفوذ معنوی بود.
از او کتابی به نام «ضیاء المجالس» باقی مانده که به چاپ نرسیده است.(1)
محمّدعلی اصفهانی متخلّص به «مهجور» از شعرای قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان به تعلیم اطفال مشغول بوده و در جوانی در اصفهان وفات یافته است.
این بیت از اوست:
هنگام نزع، یوسف من از سفر رسید عمرم بسر رسید چو عمرم به سر رسید(2)
محمّدعلی پوستی متخلّص به «مهجور»، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1303ش در اصفهان متولّد گردیده [و] پس از انجام تحصیلات ابتدائی در کارخانه ریسباف اصفهان به کارگری اشتغال جسته [است.] از اشعار اوست:
به نام صلح شد آغاز داستان محبّت که جغد جنگ به هم ریزد آشیان محبّت
ص: 893
شمیم مهر و وفا از گلی توانی یافت که جسته تربیت از دست باغبان محبّت(1)
محمّدعلی بیگ ناظر، از صاحب منصبان بانفوذ و مشهور و از مردان نیکوکار عهد صفویه است.
او در زمان شاه عباس اوّل منصب گرگ یراقی را برعهده داشت و مورد اعتماد و هم صحبّت شاه عباس بود.(2) در سال 1039ق از طرف شاه صفی به عنوان ایلچی هند به حجابت (سفارت) عازم هندوستان شد و به شایستگی مأموریت خود را به پایان رساند.(3) در سال 1046ق وزارت اصفهان به او داده شد(4) و سرانجام در سال 1048ق به عنوان ناظر بیوتات سلطنتی منصوب شد. و در این منصب به خدمت مشغول بود(5) تا اینکه در سال 1060ق در اصفهان وفات یافت(6) و در مزار بابا رکن الدّین (نزدیک تخت فولاد) در بقعه ای مخصوص مدفون شد.(7) در این بقعه ملاّ علی حبش ساروی مازندرانی متخلّص به «جاوید» (متوفی به سال 1070ق) نیز به خاک سپرده شده است.(8)
محمّدعلی بیگ آثار خیریه فراوانی از جمله رباط، مسجد، بازار و تکیه از خود به جای نهاد از جمله بازار و مسجد و تکیه ای در نزدیکی تخت فولاد و تکیه گرگ یراق در محله سینه پائینی اصفهان.(9) همچنین به اهل فضل و ادب عنایت داشته و آنان را مورد
ص: 894
حمایت و کمک خود قرار می داد. فرزندش صفی قلی بیگ(1) و یکی از غلامانش مرتضی قلی بیگ سروشی هم اهل شعر و ادب بوده اند.(2)
ظاهرا از آثار محمّدعلی بیگ ناظر فقط تکیه گرگ یراق ها باقی مانده و قبر او و سایر ابنیه و آثار خیریه او از بین رفته اند.
میرزا محمّدعلی حسینی اصفهانی، از شعرای اوایل قرن یازدهم هجری. او نیز مانند «سید محمّدمعصوم حسینی نامی»، «نامی» تخلّص داشته است. وی در سال 1025ق وفات یافته و در امامزاده هارون ولایت اصفهان مدفون شد.(3) [دیوان اشعار او به خط هادی ارفع، در کتابخانه آقای ناصر میبدی در مشهد مقدس موجود است.(4) ]
میرزا محمّدعلی اصفهانی، [از خطاطان قرن سیزدهم هجری.] در سال 1237ق به خط نسخ زیبای خود نسخه ای از «تعقیبات نمازهای پنج گانه» مروی از حضرت سجاد علیه السلام را نوشته و نسخه به شماره 34 در کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار موجود است.(5)
ص: 895
ملاّ محمّدعلی نوری مازندرانی، عالم فاضل و عارف کامل، از علمای قرن سیزدهم هجری است. در اصفهان ساکن بوده و در این شهر تحصیل کرده و در ماه ذیحجة الحرام 1285ق وفات یافته و در بقعه آقا محمّد بیدآبادی واقع در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(1)
وی عالمی غیر از حاج ملاّ محمّدعلی نوری مؤلف کتاب «نخبة الاصول» است، که او نیز در تخت فولاد مدفون شده است.
محمّدعلی نوری ملقّب به «فارسی»، [از فضلای قرن سیزدهم هجری.] در مدرسه میرزا حسین اصفهان بوده و نسخه ای از «حاشیه شرح تجرید» تألیف: ملاّ عبدالرّزاق فیاض لاهیجی را کتابت کرده و در کتابخانه حقیر [سیّد مصلح الدّین مهدوی] موجود است.(2)
میرزا محمّدعلی موسوی اصفهانی متخلّص به «هاشمی» شاعر و ادیب ماهر در قرن سیزدهم هجری. او برادرزاده شاعر توانای اوایل دوره قاجاریه میرزا محمّدجعفر غیرت اصفهانی است. در نوجوانی بنا به استعداد خدادادی لب به سرودن شعر گشوده و در آن فن صاحب مهارت گردید. این دو بیت از مدیحه ای از او در مدح میرزا محمّدحسین خان صدراعظم اصفهانی در کتاب «مدایح الحسینیه» انتخاب شد:
ص: 896
ای فلک آستان خاک دَرَت تارک آرای خلق ایام است
وی قمر پاسبان که گرد رهت توتیابخش چشم اجرام است(1)
شیخ عماد بن ابراهیم تبریزی، شاعر ادیب، [از سخنوران قرن یازدهم هجری.] در مسجد جامع عباس آباد اصفهان حجره داشته و عمر را به قناعت و درویشی به سر آورده و بر فقر و مسکنت خود صبر نموده است. شعر نیز می سروده و «اِرفع» تخلّص می کرده است. این رباعی از اوست:
خواهی که دلت محرم اسرار شود از جمله علم حق خبردار شود
از گریه بشو غبار آیینه دل مگذار ز گرد معصیت تار شود(2)
عماد بن حیدر حسینی، [از فضلاء قرن دوازدهم هجری.] مجموعه ای از چند رساله را در سال 1111ق در مدرسه باب القصر اصفهان به خط نستعلیق نوشته است. این مجموعه به شماره 1157 در کتابخانه مدرسه فیضیه قم موجود است. و شامل: 1. «رساله در جفر» 2. «حاشیه بر شرح الملحض» قاضی زاده رومی، از بیرجندی 3. «تشریح الافلاک» شیخ بهائی4. «شرح بر شرح چغمینی» می باشد.(3)
ص: 897
عماد بن منجم اصفهانی، از فضلاء قرن نهم هجری. کتاب «شرح سی فصل» در تقویم، تألیف: خواجه نصیرالدّین طوسی (که شارح آن به عربی: بدرالدّین طبری است) را در 22 ربیع الثّانی 884ق کتابت کرده است. و نسخه آن نزد سیّد محمّدباقر یزدی در نجف اشرف موجود است.(1)
ابوطاهر عمر بن ابراهیم بن محمّد بن فاخر سُریجانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری]، در عراق از احمد بن سلیمان نجّاد و جعفر خالدی و از محدثان ری و همچنین از ابوجعفر هاشمی روایت نموده و ابونصر کسائی، ابوبکر باطرقانی، ابوالقاسم (پدر ابوعبداللّه دقاق) و ابوالقاسم ذکوانی از او روایت کرده اند.
او در روز هفتم صفر 405ق وفات یافت.(2) «سُریجان» قریه ای از قرای اصفهان [است.]
ابوحفص عمر بن ابراهیم بن محمّد جوزدانی معروف به «بوبه» اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوبکر محمّد بن عبداللّه بن ریذه ضَبّی اصفهانی روایت می کند و ابوسعد سمعانی از او اجازه داشته است.(3)
ص: 898
ابوبکر عمر بن احمد بن عبداللّه سروشانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از: اسماعیل حافظ، ابومطیع محمّد بن عبدالواحد مصری صحّاف و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث کرده است.
در 14 رمضان سال 557ق وفات یافته است.(1) «سروشان» از قُرای اصفهان است.
ابوطاهر عمر بن حامد بن رجاء بن عمر بن محمّد بن علی بن مَعدان مَعدانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] تولد [او] در حدود سال 480ق [بوده و] از حافظ سلیمان بن ابراهیم و ابوالعباس بن اشته و غیر آنها حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او حدیث نوشته است.(2)
ابوحفص عمر بن حسین بن شاذی بن فرج اصفهانی نیشابوری، [از محدّثین عامّه در قرن ششم هجری] و از خاندان علم و حدیث بوده و برادر «ضاحک» است. از ابوالعباس فضل بن عبدالواحد تاجر حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی احادیث کمی از او استماع کرده است.(3)
ص: 899
عمر به خلیل بن محمّد بن محمّد اصفهانی، از ادباء و فضلاء اصفهان در قرن هفتم هجری است. او کتاب «الکشف عن مشکلات الکشّاف» تألیف: عمر بن عبدالرّحمان بهبهانی را در سال 763ق به خط نسخ کتابت کرده است. این نسخه به شماره 9369 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(1)
عمرو بن مبارک بجلی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] در یهودیه ساکن بوده و تا سال 280ق در قید حیات بوده است. از قیس و عمر بن بشیر ابوهانی و اسرائیل و مَندل حدیث شنیده است.(2)
ابوبکر عمر بن عبدالعزیز بن محمّد بن علی اُسواری اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از ابوالقاسم عبیداللّه بن عبداللّه و ابی زفر هذلی بن عبداللّه جیرانی ضبّی حدیث شنیده و محمّدبن علی جوزدانی از او روایت می کند.(3)
ابواحمد عمر بن عبیداللّه بن ابراهیم وراق اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] امام مسجد جامع اصفهان بوده و در سال 368ق فوت شده است.
ص: 900
وی از عبداللّه بن محمّد بن عبدالعزیز روایت می کند و حافظ ابونعیم از وی روایت می نماید.(1)
ابوحفص عمر بن محمّد بن احمد بن ابی الحسین رِنانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوالعبّاس احمد بن عبدالغفّار بن علی بن اشته اصفهانی استماع حدیث کرده و جهت ابوسعد سمعانی اجازه نوشته است.(2)
ابونصر عمر بن محمّد بن شجاع بن ابوبکر بن ابراهیم بن علی لفتوانی اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] در عصر روز جمعه 3 ربیع الاوّل سال 500ق در خاندان محدّثین و حافظان حدیث در اصفهان متولّد شده و از ابوسعد محمّد بن محمّد بن عبداللّه مطرز، ابوسعد محمّد بن علی بن محمّد کاتب معروف به «سرفرنج» و ابومنصور محمّد بن عبداللّه بن مندویه و غیر آنان حدیث شنیده است.(3)
[«هفتون» و «لفتون» از دهاب بلوک قُهاب جی اصفهان بوده اند و اکنون به شهر پیوسته و از محلات شهر به شمار می آیند.]
ابوطاهر عمر بن محمّد بن علی بن عمر بن یوسف بن محمّد بن عمرو بن زاده خرقی دلال اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن پنجم هجری.] از ابوبکر بن مقری
ص: 901
حدیث شنیده است.(1)
مشارٌ الیه جدّ اعلای ابوطاهر عمر بن منصور بن محمّد بن عمر می باشد.
ابوطاهر عمر بن محمّد بن علی بن معدان ادیب ورّاق اصفهانی معدانی، از محدّثین و ادبای قرن پنجم هجری. از ابوعبداللّه بن منده (محمّد بن اسحاق بن یحیی) و ابوعمرو عبدالوهاب بن محمّد بن اسحاق بن محمّد بن منده اصفهانی و دیگران حدیث شنیده و در حدود سال 450ق وفات یافته است.(2)
ابوطاهر عمر بن منصور بن محمّد بن عمر بن محمّد بن علی بن عمر بن یوسف بن محمّد بن عمرو بن زاده خرقی بزّاز اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از خاندان علم و حدیث بوده و از ابوالمظفّر محمود بن جعفر بن محمّد تمیمی دلال، ابوالخیر محمّد بن احمد بن رزاء و دیگران حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی در سال 530ق در اصفهان از وی حدیث استماع کرده است.(3)
عمر بن نُصیر اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن سوم هجری.] از ابومسعود [احمد بن فرات رازی] روایت می کند.(4)
ص: 902
عمر بن یحیی بن احمد بن عصام (اصفهانی) [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از جدّ خود احمد بن عصام روایت می کند و ابوعبداللّه محمّد بن عبداللّه مؤدب از وی روایت می نماید.(1)
عمر هرندی ادیب، [از ادباء و فضلای قرن هفتم هجری.] مؤلّف کتاب «الدّرة و الصّدقه» متضمّن نظم و نثر اوست که جهت محبوب خود نوشته است. حافظ ابن نجّار از او روایت می کند.(2)
شریف ابومحمّد عمران بن علی بن معروف بکری اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن ششم هجری.] از ابوحرب نمنام بن ملک بکری حدیث شنیده و ابوسعد سمعانی از او استماع حدیث نموده و در سال 545 عمران بکری جهت او اجازه نوشته است.(3)
عمرانی اصفهانی، از شاعران پارسی گوی ایران در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری است. او از یهودیان اصفهان است که از اصفهان به کاشان مهاجرت کرده است. عمرانی و
ص: 903
شاهین را از شاعران بزرگ پارسی گوی یهودی ایران دانسته اند. عمرانی در اشعارش از خیام، سعدی و حافظ تأثیر گرفته است. از او منظومه های و اشعار زیادی به جای مانده است که از آن جمله است:
1. «فتح نامه» 2. «حنوکانامه» 3. «انتخاب نخلستان»4. «ساقی نامه»5. «قصه هفت برادران»6. «مناجات نامه عمرانی»7. «گنج نامه» و غیره(1)
میرزا عنایت بن میرزا مؤمن خوزانی اصفهانی، ادیب شاعر [از شاعران قرن یازدهم هجری.] در هند متولّد شده و همراه پدرش به اصفهان آمده و پس از تحصیل در دفترخانه مستوفی موقوفات چهارده معصوم به محرری پرداخته است. علاوه بر شاعری در سیاق هم مهارت داشته است.
از اوست:
زاهدان را ناله مستانه ز هر قاتل است نعره شیر است تکبیر فنا روباه را(2)
عنایت اللّه اصفهانی، خطاط [در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری.] نمونه خط نسخ او مورخ چهارشنبه 11 شعبان 1322ق کتاب «ترجمه تاریخ رشیدی» است که در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(3)
ص: 904
آقا عنایت اللّه اصفهانی، از نقاشان معروف عهد صفوی است که نمونه کارش در کتاب «پوپ» کلیشه شده است.(1)
آقا عنایت اللّه اصفهانی، از مینیاتورسازان اصفهان در سده یازدهم هجری قمری است که در تشعیر و تذهیب و حل کاری نیز استاد بوده است.(2)
میرزا عنایت اللّه نجفی جزن آبادی فرزند شیخ محمّدرضا، عالم فاضل جلیل. در سال 1312ش در اصفهان متولّد شد و پس از تحصیلات مقدماتی در درس حضرات آیات: حاج آقا صدرالدّین کوپائی، شیخ محمّدحسن عالم نجف آبادی، سیّد حسن مدرس هاشمی، سیّد علی اصغر برزانی و شیخ احمد فیاض حاضر شد.
پس از آن به قم رفته و در درس حضرات آیات: حاج آقا حسین بروجردی و سیّد محمّدمحقّق داماد حضور یافت. امّا پس از مدّتی به خاطر بیماری پدر به اصفهان مراجعت نموده و به پرستاری از او پرداخت. در اصفهان نزد حضرات آیات: سیّد ابوالحسن شمس آبادی، سیّد محمّدرضا خراسانی و میر سیّد علی بهبهانی دروس خارج را طی نمود و حکمت و فلسفه را از حاج آقا صدرالدین کوپائی و شیخ محمود مفید فرا
ص: 905
گرفت و سال ها از محضر عالم ربّانی شیخ محمّدباقر زند کرمانی بهره گرفت.
او پس از وفات پدرش در مسجد شیره پزها (در محلّه مسجد جامع اصفهان) به اقامه جماعت پرداخت و تا پایان عمر به وعظ و خطابه و ارشاد مردم مشغول بود، تا اینکه در روز 19 آذر 1381ش وفات نمود و در صحن امامزاده ابوالعباس خوراسکان مدفون شد.(1)
مولی رکن الدّین عنایت اللّه بن شرف الدّین علی بن محمود بن شرف الدّین علی قهپائی اصفهانی نجفی، [از دانشمندان بزرگ علم رجال در قرن یازدهم هجری.] عالم فاضل محقّق، رجالی کبیر معروف به «زکی نجفی». از شاگردان مقدّس اردبیلی، ملاّ عبداللّه شوشتری و شیخ بهائی و جمعی دیگر بوده و در جمیع علوم متداوله بالاخص رجال و درایه تبحّر و بصیرتی داشته(2) [است.]
کتب چندی تألیف نموده، از آن جمله است:
1. «ترتیب رجال شیخ طوسی» [که در سال 1016ق تألیف شده و نسخه ای از آن به شماره 2/15692 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(3) ] 2. «ترتیب اختیار الرّجال» یا «ترتیب رجال کشّی» [که در دوشنبه 17 محرّم 1011ق به اتمام
ص: 906
رسیده و نسخه هایی از آن در کتابخانه علاّمه مفضال آیت اللّه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان موجود است.(1) همچنین نسخه ای از این کتاب در کتابخانه علاّمه بزرگوار سیّد حسن صدر کاظمی و نسخه دیگر در کتابخانه شیخ عبدالحسین تهرانی در کربلا موجود بوده است.(2) ] 3. «ترتیب رجال نجاشی» که به خط مؤلف در تاریخ 11 محرم 1018ق و به شماره 9707 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران موجود است.(3) همچنین نسخه ای از آن در کتابخانه علاّمه سیّد حسن صدر و نسخه دیگر در کتابخانه محدّث نوری در نجف اشرف موجود بوده است.(4) نسخه ای هم به شماره 13749 در کتابخانه آیت اللّه مرعشی در قم موجود است.(5) ] 4. «ترتیب فهرست شیخ طوسی» که نسخه ای از آن به خط مؤلف در کتابخانه ملک و نسخه عکسی آن در مرکز احیاء میراث اسلامی موجود است. نسخه دیگری هم به شماره 15401 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.(6) 5. «حاشیه بر نقد الرّجال» 6. «مجمع الرّجال» که به همت عالم محقّق مرحوم سیّد ضیاءالدّین علاّمه در 7 جلد در سال 1388ق به طبع رسیده و تاریخ تألیف آن سال 1016ق بوده است [و نسخه های خطی متعددی از آن موجود است.
فرزندان ملاّ عنایت اللّه (حسن، محمّدمؤمن، نعمت اللّه، عبدالغفور، عبدالحسین) از فضلای قرن یازدهم هجری بوده اند. هرچند در مقام و شهرت به پایه و مایه پدر نرسیدند.]
ص: 907
میرزا عنایت اللّه حکیم معروف به «نجم الاطباء» فرزند فتح اللّه، از اطبّاء حاذق شهرضا در قرن چهاردهم هجری. در سال 1286ق در شهرضا متولّد شد و تحصیلات مقدماتی را در آنجا سپری کرد. سپس به اصفهان رفت و نزد جهانگیرخان قشقایی و سایر علمای آن دیار تحصیل کرد. در طب نزد یک طبیب انگلیسی به نام پولاک نمساوی به فراگیری مشغول شد. سپس به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون به تحصیلات عالی مشغول شد. او پس از پایان تحصیل به شهرضا مراجعت نموده و به طبابت مشغول بود، تا اینکه در سه شنبه 23 ذی الحجه 1343ق وفات یافت و در مزار امامزاده شهرضا مدفون شد.(1)
دکتر عنایت اللّه بقراطیان فرزند میرزا محمّدکاظم حکیم باشی، طبیب حاذق و عارف سالک در قرن چهاردهم هجری. سال ها در اصفهان به مداوای بیماران مشغول بودو از مریدان مشایخ سلسله گنابادی در اصفهان به شمار می رفت و در روز 5 ذیقعده سال 1369ق وفات یافته و در تکیه ایزدگشسب (معروف به تکیه گنابادی ها) در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.(2) وی نسخه ای از «مفرّح الرّوح و مفتّح الفتوح» تألیف: میر سیّد فتح اللّه بن محمّدرضا مرعشی شوشتری را در 4 رمضان 1328ق کتابت کرده که در کتابخانه علاّمه مفضال حاج سیّد محمّدعلی روضاتی در اصفهان وجود دارد.(3)
ص: 908
اجداد او از دوره صفویه تاکنون به طبابت مشغول بوده اند.
میرزا عنایت اللّه بن محمّدمؤمن بن محمّدباقر اصفهانی، عالم فاضل [از علمای قرن یازدهم هجری.]
مشارٌ الیه دائی صاحب ریاض العلماء (میرزا عبداللّه افندی اصفهانی) بوده و قبل از سال 1074ق یعنی سال وفات پدر صاحب ریاض وفات یافته است.
وی مردی عالم و دانشمند و از شاگردان خلیفه سلطان بوده است. خاندانش اهل دولت و مکنت بوده لکن وی دوستدار علم و دانش گردیده و خدمت جمعی از بزرگان علماء زمان تحصیل کرده و با میرزا عیسی بیگ پدر صاحب ریاض در نزد اساتید همدرس بوده، لکن در جوانی وفات یافته است. وی را کتاب های نفیس و نسخه های زیادی بوده و در کنار برخی از آنها حواشی نوشته است و از آن جمله است «حواشی بر شافیه» ابن حاجب در صرف و غیره.(1)
دکتر عنایت اللّه تابش فرزند حاج میرزا هدایت اللّه، از پزشکان حاذق و دانشمند معاصر. در سال 1310ش در اصفهان متولّد شده و پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه به دانشکده پزشکی اصفهان راه یافته و موفق به اخذ درجه دکترا شد. در سال 1336ش به آمریکا عزیمت نموده و در رشته قلب ادامه تحصیل داد. در سال 1342ش به ایران بازگشته و ضمن طبابت به تدریس در دانشکده پزشکی اصفهان مشغول شد. کتاب
ص: 909
«فشار خون در اثر ضایعات عروق کلیه» و چندین مقاله در مجلات معتبر علمی از آثار اوست.(1)
عنایت اللّه حسینی اصفهانی [از کاتبان اصفهان در قرن یازدهم هجری.] در سال 1009ق کتابت نسخه ای از کتاب «توضیح التّذکره» تألیف: نظام الدّین حسن قمی نیشابوری را به خط نسخ به پایان رسانیده است. این نسخه با نسخه اصل به خط مؤلف مقابله شده است. در کتابخانه ملی ملک به شماره 5751 موجود است.(2)
حکیم عنایت اللّه طبعی اصفهانی معروف به «حکیم خبّاز»، شاعر ادیب و طبیب حاذق. غزل می سروده و در سال 944ق وفات یافته است.(3) [پسرش ابوعلی نیز از شعرای آن روزگار است.]
از اوست:
از آن نمی کنم اظهار درد پنهانی که عاشقی تو و احوال عشق می دانی
شیخ عنایت اللّه گیلانی، [عالم فاضل و حکیم ماهر از دانشمندان قرن دوازدهم هجری. جهت تحصیل به اصفهان آمده و در معقول و منقول تحصیل کرده و خصوصا در فلسفه و کلام متبحّر شده و به تدریس در مدارس دینی اصفهان مشغول شد. شیخ
ص: 910
محمّدعلی حزین لاهیجی که از خرمن حکمت و معرفت درس او خوشه ها چیده، ضمن شرح حال و ذکر اساتید خود می نویسد:
«در این زمان صیت دانش قدوة الحکماء شیخ عنایت اللّه گیلانی رحمه الله که در اصفهان به افاده مشغول بود و با والد مرحوم دوستی داشت مرا خواهان استفاده ساخت. در خدمت ایشان منطق «تجرید» که از نفایس کتب منطق است با کتاب «نجات» شیخ الرئیس شروع نموده، به انجام رسانیدم و تا آن حکیم دانشمند در اصفهان بود نسبت استفاده در میان بود. پس عازم گیلان شده، در قزوین رحلت کرد.»(1)
ملاّ صدرالدین گیلانی متخلّص به «بینا» نیز در اصفهان نزد او تحصیل کرده است. علیقلی واله داغستانی در ضمن شرح حال این ملاّ صدرالدین از ملاّ عنایت اللّه با القاب «علاّمه و نادره دوران» و «از اعاظم حکمای عصر یاد کرده است.»(2) ]
در پشت نسخه ای از «الرّسالة القشیریّه» به شماره 4233 در کتابخانه مجلس شورای ملّی یادداشتی است که در آنجا نویسنده گوید: شیخ عنایت اللّه گیلانی را در سال 1131ق در قهوه خانه چهارباغ اصفهان دیدار کردم.(3)
میرزا عوض بیگ اصفهانی متخلّص به «اکسیر»، شاعر ادیب در قرن یازدهم هجری. در عصر سلطنت شاه جهان پادشاه هندوستان به دهلی رفت و در دارالانشاء شاهی ملازم گردید.
از اوست:
ص: 911
تمام عمر نگاهم به بام و در فرسود چو یار جلوه گر آمد نظر ز پا افتاد(1)
عوض بیگ بن محمّدصالح بیگ، از اُمراء و بزرگان اواخر عهد صفویه و دوران نادرشاه شاعر ادیب متوفی به سال 1175ق مدفون در گورستان ستّی فاطمه جنب قبر علاّمه میر سیّد علی طباطبائی. صاحب «دیوان اشعار» و «سفینة الشعراء»(2)
حزین گوید: عوض خان حاکم لار، معدلت شعار و در کمال سنجیدگی و مردمی است. این شعر از اوست:
دلم را بس که چین جبهه زاهد غمین دارد نمی خواهم ببینم روی زلفی را که چین دارد(3)
عوض علی رضوانی فرزند کربلائی فتح اللّه لای بیدی، از شعرای معاصر ناحیه لنجان اصفهان. در سال 1305ش در قریه «لای بید» میمه متولّد شد و پس از تحصیل در شهرهای اصفهان و تهران و روستاهای چهارمحال و بختیاری ساکن بود و علوم ادبی و قرآن را تدریس می کرد. شعر نیز می گفت و «رضوانی» تخلّص می کرد. اغلب اشعارش در مدح و مرثیه چهارده معصوم علیهم السلام است. رضوانی در جمعه 11 صفر 1400ق مطابق با 28 آذر 1359ش در «باغبادران» لنجان وفات یافته و در گلستان شهدای آنجا به خاک سپرده شد. اشعارش با عنوان در دیوان اشعار فرزندش غلامعلی رضوانی به چاپ رسیده
ص: 912
است.
این رباعی از اوست:
دانی ز چه بی حجاب می خندد صبح افکنده ز رخ نقاب می خندد صبح
این غمکده چون مقام خندیدن نیست بر خنده آفتاب می خندد صبح
عیسی، مترجم مخصوص ظل السّلطان، مترجم «تاریخ پرتغال» که آن را در ربیع الآخر 1302ق به خط نستعلیق نوشته و نسخه آن در کتابخانه عمومی اصفهان موجود است.(1)
استاد عیسی اصفهانی، معمار و بنّا در قرن دهم هجری. [او] متصدی ساختمان تاج محل در هندوستان [است که] به دستور شاه جهان در قرن دهم هجری (1612م) [آن را ساخته است.]
سرهنگ دکتر سیّد عیسی علاج فرزند بهاءالدین بن محمّدحسین طباطبائی زواره ای، از پزشکان معروف به حذاقت و استادی مشهور [در قرن چهاردهم هجری.] فوت شب سوّم شعبان 1360ق (مطابق 3 شهریور 1320ش) مدفون در اطاق حیاط کوچکی در جنوب تکیه سیّد العراقین در تخت فولاد.(2)
ص: 913
[از سادات سیّد روح اللّه و از احفاد دختری میر محمّدمهدی حکیم الملک اردستانی بود. در حدود سال 1300ق در محلّه فهره اردستان متولّد شد. در اردستان و اصفهان و تهران به تحصیل پرداخت و در رشته طب در مدرسه دارالفنون به اخذ درجه دکترا نائل شد.
در جنگ جهانی اوّل به استخدام پلیس جنوب (که از طرف دولت انگلستان تأسیس شده بود) درآمد و مدّت ها به طبابت مشغول بود. او جرّاحی را از پزشکان انگلیسی آموخت و در این رشته مهارت یافت. او با انحلال پلیس جنوب، به بهداری ارتش منتقل شد و تا مدّت ها ریاست بهداری لشکر شیراز و اصفهان را عهده دار بود. وی بعدها با درجه سرهنگی بازنشسته شد و در اصفهان مطب دایر کرد.(1)
شاعر توانا استاد فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) ضمن مرثیه ای در مادّه تاریخ فوت او گوید:
کلک «بُرنا» از پس سال وفات او نوشت: «در علاج و در طبابت ماهری جو چون علاج»(2) ]
عیسی بیگ بن محمّدصالح بیگ جیرانی تبریزی اصفهانی، از علماء و فضلاء و محقّقین [در قرن یازدهم هجری و ساکن اصفهان] بوده و [در اصفهان از درس محمّد بن علی اصفهانی (شاگرد شیخ بهائی و میرداماد) میرزا علاءالدّین حسین خلیفه سلطان، مولی محمّدتقی مجلسی، مولی حسنعلی شوشتری، میرزا رفیعای نائینی، آقا حسین خوانساری، علاّمه ملا محمّدباقر مجلسی، علاءالدّین محمّد گلستانه و مولی محمّدصادق کرباسی
ص: 914
بهره گرفت. او از مشاغل دنیوی و مناصب دولتی احتراز کرده و عمر خود را به تحقیق و تألیف گذرانیده و به کتابت و تصحیح نسخ خطی مشغول بود و خط زیبائی داشت. او در حدود سال 1033ق متولّد و] در سال 1074ق وفات یافت. فرزندش دانشمند و تراجم نویس مشهور به میرزا عبداللّه افندی صاحب «ریاض العلماء» است. کتب زیر از اوست:
1. «تفسیر قرآن» 2. «رساله در وجوب عینی نماز جمعه»3. «رساله در طرز قسم دادن اهل کتاب»4. «رساله در حکم رؤیت هلال قبل از زوال»5. «شرح دروس» ناتمام [6. «حواشی بر کتب اربعه»(1) ]
ابوموسی عیسی بن عبدالسّلام اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبداللّه بن محمّد بن یزداد اصفهانی حدیث شنیده و هشام بن عبیداللّه از او روایت می کند.(2)
دکتر عیسی صدیق ملقّب به «صدیق اعلم» فرزند میرزا عبداللّه صدیق التّجار اصفهانی، [نویسنده و دانشمند معاصر.] در سال 1273ش متولّد گردیده [و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در طهران طی نمود. سپس به فرانسه رفت و در رشته ریاضی تحصیل کرد و به ایران بازگشت. مدّتی مدیر داخلی روزنامه «مرد آزاد» بود. در سال 1309ش به
ص: 915
آمریکا رفت و در رشته فلسفه در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد و دکترا گرفت و به ایران بازگشت و ریاست دانشسرای عالی را برعهده گرفت. او در تأسیس دانشگاه تهران هم نقش داشت. او در چندین کابینه وزیر فرهنگ بود و نمایندگی مجلس سنا از دیگر فعالیت های او بود.] وی سرانجام در سال 1398ق [مطابق با 16 آذر 1357ش] وفات یافت.
دکتر عیسی صدیق دارای تألیفات عدیده است:
1. «تاریخ فرهنگ ایران» 2. «تاریخ مختصر آموزش و پرورش» 3. «حقوق بین الملل»4. «روش نوین در تعلیم و تربیت»5. «سیر فرهنگ در ایران و مغرب زمین»6. «یادگار عمر» یا «خاطراتی از گذشته»7. «یکسال در آمریکا»(1)
عیسی بن محمّدعلی اصفهانی، از فضلاء قرن 13 و مولف کتاب «سراج الانوار» به فارسی، در حکایات اخلاقی و مواعظ در بیست باب [است.] تاریخ تألیف 1215ق می باشد. نسخه در کتابخانه سیّد جلال الدّین محدّث ارموی موجود بوده است.(2)
ابوعقیل عیسی بن محمّد بن عیسی مذکر اصفهانی، [از محدّثین عامّه اصفهان در قرن چهارم هجری.] از عبداللّه بن جعفر و جمعی دیگر روایت نموده است.(3)
ص: 916
میرزا عیسی خان افتخار الحکماء فرزند میرزا موسی خان ناظم الاطبّاء طبیب حاذق، ادیب کامل و شاعر فاضل. [از اطباء اواخر دوره قاجاریه.] از خاندان علم و حکمت. در 20 ماه صفر سال 1320ق در طهران وفات یافته و در ایوان مقبره ناصرالدّین شاه [در شهرری] مدفون گردید.
مادّه تاریخ وفاتش این است:
پوشید سیه چه «شارق» اندر تاریخ: «سوسن ز عزای میرزا عیسی خان»(1)
استاد عیسی بهادری، هنرمند توانای معاصر. در سال 1284ه.ش در یکی از بخش های تابعه اراک به نام «بزچللو» در مزرعه خانوادگی به نام «آقچه کهریز» متولّد شد و پس از تحصیلات معمول به تهران رفت و در مدرسه کمال الملک (مدرسه صنایع مستظرفه) به فراگیری نقاشی طبیعت پرداخت. او از روی عشق و علاقه به اصفهان می آمد و با دقت نقوش و تزئینات هنرمندانه کاشی کاری ها و گچبری های آثار تاریخی اصفهان را می نگریست و درباره آنان تحقیق می کرد.
او پس از اتمام تحصیل به استخدام اداره هنرستان هنرهای زیبای تهران درآمد و ضمن تدریس در آنجا به خلق نقشه های فرش مشغول شد. در سال 1315ش به اصفهان آمده و سرپرستی هنرستان هنرهای زیبای این شهر را به عهده گرفت و برای پی ریزی این هنرستان زحمات بسیار کشید.
ص: 917
وی در خلق نقشه های ابتکاری فرش مهارتی استثنائی داشت و در نقاشی چیره دست بود. از ابتکارات قابل توجّه او استفاده هنرمندانه از گل و برگ و پرنده به جای اشکال هندسی بر روی میزهای خاتم است. او در طراحی نقوش منبّت، موزاییک کاشی، زری، قلمزنی و غیره مهارت داشت و تمامی آثارش ابتکاری و خلاقانه هستند. او در عمر خود به دریافت نشان های هنری متعددی از نمایشگاه های دنیا از جمله «دونور» و مدال طلا از نمایشگاه های «بروکسل» و نشان علم و هنر از فرانسه نائل شد.
استاد بهادری معلّمی هنرمند و دلسوز بود و آنچه را که می دانست در اختیار شاگردان خود می گذاشت و شاگردان ارزنده ای همچون رستم شیرازی، پورصفا و فرشچیان را تربیت کرد که اکنون شهرت آنان از مرزهای کشور به بیرون رفته است.
وی 30 سال عاشقانه و صادقانه در مقام ریاست هنرستان هنرهای زیبای اصفهان خدمت کرد و به اشاعه هنر و تربیت اساتید هنرمند اهتمام ورزید و آنگاه که از آنجا به عنوان مدیرکلی صنایع اصفهان منصوب شد دو سالی بیشتر در آن مقام نماند و بازنشسته شد.
او پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به فرانسه رفته و در سال 1365ش درگذشت و در قبرستان «پرلاشز» پاریس به خاک سپرده شد.
آقای حسن صدر متخلّص به «سالک» مادّه تاریخ وفات او را طی مرثیه ای چنین گوید:
گذارد پای ادب را به پیش «سالک» و گفت: «در آسمان هنر زنده است و جاویدان»
1365=3+1362
از آثار هنرمندانه او طرح یک قالی با عنوان «بشریت» و تابلوهای نقاشی «مجلس
ص: 918
ابن سینا» (موجود در موزه «لوور» فرانسه) را می توان نام برد.(1)
عیسی حسین خانی نائینی متخلّص به «شعاعی» فرزند محمود، از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1307ش در نائین متولّد شد. در کودکی پدر را از دست داد و به این خاطر در 10 سالگی به اصفهان آمد و پس از طی تحصیلات ابتدائی، ابتدا در شهرداری نائین و سپس در شهرداری اصفهان به خدمت پرداخت. وی از سال 1337ش در اغلب انجمن های ادبی اصفهان از جمله انجمن های کمال، صائب و سعدی شرکت می کرده و اشعارش در برخی نشریات و مجموعه ها به چاپ رسیده است. مرحوم بقائی در کتاب خود، تخلّص او را «شجاعی» ذکر کرده است. این بیت از اوست:
ساقی بریز باده که آمد بهار گل می خور به یاد سرو قدی در کنار گل(2)
عیسی قلی شیرانی بیدآبادی متخلّص به «سالم» فرزند نوروزعلی، شاعر ادیب معاصر. در سال 1300ش در محلّه بیدآباد اصفهان متولّد شده و پس از اندکی تحصیل به شغل بافندگی مشغول گردید. از نوجوانی طبع شعر داشته و در انجمن های ادبی همچون کمال و سعدی شرکت می نموده است. در سرودن انواع شعر به ویژه تضمین و اشعار انتقادی و اجتماعی توانایی داشت. [او در 30 مهر 1371ش وفات یافت و در قطعه 24 قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد. شاعر توانا میرزا فضل اللّه خان اعتمادی خوئی (برنا) در
ص: 919
ضمن مرثیه ای مادّه تاریخ او را چنین سروده است:
سال وفات وِرا، خامه «برنا» نوشت: «مکین مینو شود سالم اهل سخن»]
از اوست:
تا گشته ام بر آن بت لیلی صفت اسیر دیوانه وار کوه و بیابانم آرزوست
بی ماه عارض تو شده روز من چو شب نور رخت به کلبه ویرانم آرزوست
از بس که خار هجر خلیده به پای دل از باغ وصل تو گل و ریحانم آرزوست(1)
عیسی قلی خان [بهادرزاده] متخلّص به «عیسی» [فرزند موسی خان بهادرالسّلطنه بختیاری] در سال 1330ق متولّد شده و در محل تولّد خویش به اندازه مقدور تحصیلات کرد و سپس به زراعت و شکار روزگار گذراند. گاهی شعر می سرود.(2) [تحصیلات ابتدائی را در مدرسه بختیاری شهرکرد انجام داد. مدتی در اصفهان و تهران بود. زمانی هم در دوران قدرت خوانین در کرمان مصدر خدماتی گردید. اخیرا به کمک سلطان مراد بختیار در کارخانه قند اصفهان به کار مشغول شد.(3) وی سرانجام در روز 11 1365ش وفات یافته و در قطعه 6 قبرستان باغ رضوان اصفهان مدفون شد.(4) ]
این بیت از اوست:
سخن از لبت شیرین چو بیاید به میان یادی از درد درون دل فرهاد کنید
ص: 920
عین القضات بن محمّد اصفهانی، خطاط نسخ نویس [در قرن دهم هجری.] از آثارش: کتابت «قواعد الاحکام» علاّمه حلّی که به خط نسخ در سال 909ق کتابت نموده و نسخه به شماره 11418 در کتابخانه وزیری یزد موجود است.(1)
ص: 921
پیشگفتار••• 5
مقدمه مصحح ••• 7
گفت و گو با سیّد مصلح الدّین مهدوی (مؤلّف) ••• 9
«ع»
میرعابد اردبیلی ••• 25
عابد اصفهانی ••• 25
عابد اصفهانی ••• 25
عادل اردستانی ••• 25
عارضی اصفهانی ••• 26
عارف اصفهانی ••• 26
عارف تبریزی ••• 26
عاصم اصفهانی ••• 27
عاصم اصفهانی ••• 27
عاصم اصفهانی ••• 27
عاقلی یزدی ••• 28
عامر مؤذّن اصفهانی ••• 28
عامر اصفهانی ••• 28
عامر واضحی سنبلانی ••• 29
عامر مشتلی اصفهانی ••• 29
عامی اصفهانی ••• 30
سیّد عَبّاد گلستانه ••• 30
عَبّاد غازی اصفهانی ••• 31
عَبّاد طالقانی ••• 31
عباد تمیمی ••• 32
عَبّاد جعفری اصفهانی ••• 33
سیّد عباد گلستانه ••• 33
دکتر عباس ادیب ••• 33
عباس صوفی ••• 34
استاد عباس شکوهی پور ••• 35
شیخ عباس خوانساری ••• 36
میرزا عباس خان شیدای دهکردی ••• 36
عباس عشقی اصفهانی ••• 39
عباس قمشه ای ••• 40
عباس اصفهانی ••• 40
عباس فریدنی ••• 40
عباس کرباسیون ••• 41
شیخ عباس مصباح دستگردی ••• 42
میرزا عباس خان ذوالفنون ••• 43
مرشد عباس زریری ••• 45
عباس مافَرّوخی ••• 46
ص: 922
عباس حنفی اصفهانی ••• 46
عباس قمی ••• 46
عباس بهشتیان ••• 47
عباس احمدی ••• 48
شاه عباس صفوی ••• 49
عباس کاظمی ••• 52
عباس غازی اصفهانی ••• 52
شاه عباس دوّم صفوی ••• 53
میرزا عباس نحوی ••• 54
استاد عباسِ عبدالرحیم ••• 55
عباس سالاری ••• 56
استاد عباس بانی ••• 57
حاج عباس بیاض ••• 58
سیّد عباس صفی دهکردی ••• 58
عباس اسپه پور ••• 59
میرزا عباس خان صفاءالسلطنه ••• 59
درویش عباس گزی ••• 60
میرزا عباس شیخ الاسلام ••• 61
مرشد عباس نثارعلی ••• 62
میرزا عباس فایض شمس آبادی ••• 62
عباس محور اصفهانی ••• 63
عباس زمانی ••• 64
عباس گیاهی ••• 65
عباس کزّازی ••• 66
عباس محزون حبیب آبادی ••• 66
شیخ عباس ایزدی نجف آبادی ••• 66
ملاّ عباس مولوی ••• 68
عباس حسینی مازندرانی ••• 70
سیّد عباس احساس اصفهانی ••• 70
سیّد عباس فشارکی ••• 71
عباس بخشیان ••• 71
عباس حقانی پناه ••• 72
عباس بن ولید ••• 72
عباس جُلَکی اصفهانی ••• 73
میرزا عباس پاقلعه ای ••• 73
عباس سروری ••• 74
سیّد عباس شاهزاده ••• 75
سیّد عباس طباطبائی خوراسکانی ••• 75
مرشد عباس ظهیری (برزو) ••• 75
میرزا عباس فنائی اصفهانی ••• 76
آقا عباس قلمدان ساز ••• 76
مرشد عباس کسرائی ••• 76
عباس مجنون سیچانی ••• 77
عباس مدینه ای ••• 78
عباسعلی آذر چالشتری ••• 79
عباسعلی صناعی سهرو فیروزانی ••• 79
استاد عباسعلی پورصفا ••• 80
عباسعلی موزون اصفهانی ••• 81
عباسعلی بهرامیان ••• 82
حاج شیخ عباسعلی ادیب حبیب آبادی ••• 82
عباسعلی برهانی پور ••• 85
میرزا عباسعلی محزون اصفهانی ••• 85
عباسعلی ظریف خوانساری ••• 86
عباسعلی آرام اصفهانی ••• 86
ص: 923
شیخ عباسعلی معین الواعظین ••• 87
عباسعلی ملکی نجف آبادی ••• 88
شیخ عباسعلی علویجه ای ••• 88
عباسعلی خرم لنبانی ••• 89
عباسعلی اسکندری ••• 90
دکتر عباسعلی موحّدیان ••• 91
عباسقلی خان سیف الملک نوری ••• 92
عباسقلی ترابی ••• 93
عباسی اصفهانی ••• 94
میرزا عبدالأئمه طوسی ••• 94
عبدالباقی اصفهانی ••• 95
میرزا عبدالباقی (باقی) اصفهانی ••• 95
میر عبدالباقی امامی ••• 96
سیّد عبدالباقی بختیاری ••• 96
عبدالباقی گنابادی تونی ••• 96
ملاّ عبدالباقی تبریزی ••• 97
عبدالباقی اصفهانی ••• 98
میر عبدالباقی خاتون آبادی (کبیر) ••• 98
میر عبدالباقی خاتون آبادی (صغیر) ••• 100
ملاّ عبدالباقی کاشانی ••• 100
عبدالباقی حسینی اصفهانی ••• 101
میرزا عبدالباقی طبیب اصفهانی ••• 101
دکتر عبدالباقی نواب ••• 103
آقا عبدالباقی مازندرانی ••• 104
میر عبدالباقی آرتیمانی ••• 105
میرزا عبدالباقی نائینی ••• 106
عبدالباقی اصفهانی ••• 106
عبدالباقی حسینی ••• 107
ملاّ عبدالباقی سبزواری ••• 107
سیّد عبدالباقی سیفی قزوینی ••• 107
عبدالباقی قهپائی ••• 108
میر عبدالباقی مقبول اصفهانی ••• 108
عبدالباقی نائینی ••• 109
عبدالجبّار زعفرانی ••• 110
عبدالجبّار ابهری ••• 110
سیّد عبدالجبّار رضا توفیقی کوه گیلویه ای ••• 111
عبدالجبّار محتسب ••• 111
عبدالجبّار صفار ••• 112
عبدالجبّار جاری اصفهانی ••• 112
عبدالجبّار خطبه اصفهانی ••• 112
عبدالجبّار صندوقی اصفهانی ••• 113
عبدالجبّار اصفهانی ••• 113
شیخ عبدالجلیل اصفهانی ••• 113
عبدالجلیل عبدی اصفهانی ••• 113
شیخ عبدالجلیل (اصفهانی) ••• 114
عبدالجلیل جوباری اصفهانی ••• 114
میرزا عبدالجواد معتمد الذّاکرین ••• 115
میرزا عبدالجواد اصفهانی ••• 115
آقا عبدالجواد آباده ای ••• 115
پرفسور عبدالجواد فلاطوری ••• 116
میرزا عبدالجواد اخوّت ••• 118
میرزا عبدالجواد نحوی ••• 119
میرزا عبدالجواد لا اَدری ••• 119
حاج ملاّ عبدالجواد باغبادرانی ••• 120
ص: 924
میرزا عبدالجواد خطیب ••• 122
میرزا عبدالجواد شیخ الاسلامی ••• 123
میرزا عبدالجواد حکیم ••• 123
حاج ملاّ عبدالجواد آدینه ای ••• 124
ملاّ عبدالجواد خراسانی ••• 125
عبدالجواد اختر زفره ای ••• 127
حاج میرزا عبدالجواد نوری ••• 127
عبدالجواد ••• 128
ملاّ عبدالجواد بن محسن ••• 128
حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملی ••• 128
میرزا عبدالجواد رجالی ••• 129
میرزا عبدالجواد کلباسی ••• 130
حاج میرزا عبدالجواد کلباسی ••• 131
میرزا عبدالجواد شهشهانی ••• 132
میرزا عبدالجواد شیرازی ••• 133
حاج میرزا عبدالجواد مشکی ••• 133
عبدالحاکم ثقفی ••• 133
سیّد عبدالحجّه بلاغی ••• 134
سیّد عبدالحسیب علوی عاملی ••• 136
میر عبدالحسین اصفهانی ••• 139
عبدالحسین اصفهانی ••• 139
عبدالحسین احمدی بختیاری ••• 140
حاج میرزا عبدالحسین نوری ••• 140
سیّد عبدالحسین نیسان اصفهانی ••• 141
عبدالحسین اصفهانی ••• 142
عبدالحسین خیام باشی ••• 142
عبدالحسین خاکسار ••• 142
میر عبدالحسین خاتون آبادی ••• 143
سیّد عبدالحسین طیّب ••• 145
میرزا عبدالحسین خوشنویس هرندی ••• 147
میرزا عبدالحسین حکیم اردستانی ••• 147
آقا میرزا عبدالحسین خوئی ••• 148
میرزا عبدالحسین نجفی ••• 149
میرزا عبدالحسین قالب تراش ••• 150
سید عبدالحسین روضاتی ••• 151
آقا سیّد عبدالحسین مقدّس ••• 152
عبدالحسین خواجوی اصفهانی ••• 153
عبدالحسین صفائی ••• 153
سیّد عبدالحسین نصرت اصفهانی ••• 153
شیخ عبدالحسین حائری اصفهانی ••• 155
میرزا عبدالحسین خان صدر ••• 155
میرزا عبدالحسین احقر ••• 156
عبدالحسین ادیب فرهمند ••• 156
شیخ عبدالحسین بغدادی ••• 158
عبدالحسین اصفهانی ••• 158
شیخ عبدالحسین کلباسی ••• 159
ملاّ عبدالحسین نصیری طوسی ••• 159
عبدالحسین حویزی ••• 159
آقا عبدالحسین امین العلماء ••• 159
شیخ عبدالحسین کاظمینی ••• 161
میرزا عبدالحسین حکمتیان ••• 161
عبدالحسین اصفهانی ••• 161
شیخ عبدالحسین محلاتی ••• 162
عبدالحسین ندیم چهارمحالی ••• 164
ص: 925
میرزا عبدالحسین فیض علی شاه ••• 165
میرزا عبدالحسین قدسی ••• 165
عبدالحسین حسنی اصفهانی ••• 166
میرزا عبدالحسین حکیم الهی قمشه ای ••• 167
عبدالحسین سپنتا ••• 167
میرزا عبدالحسین صنیع همایون ••• 169
سیّد عبدالحسین همتیار ••• 170
آقا عبدالحسین شکسته نویس ••• 171
عبدالحسین مُشکنانی ••• 172
میرزا عبدالحسین صدر ••• 172
آقا عبدالحسین پاشنه طلائی یزدی ••• 173
حاج میرزا عبدالحسین سیّد العراقین ••• 174
میرزا عبدالحسین سمسارزاده ••• 176
میرزا عبدالحسین قیصر بیدآبادی ••• 176
حاج عبدالحسین مشفق اصفهانی ••• 177
میرزا عبدالحسین ظفر اصفهانی ••• 178
عبدالحسین عبدی اصفهانی ••• 178
عبدالحسین فریدنی ••• 179
عبدالحسین فاضل اژه ای ••• 179
شیخ عبدالحسین فقیه ایمانی ••• 179
میرزا عبدالحسین قشمشم اصفهانی ••• 180
ملاّ عبدالحسین مازندرانی ••• 180
سیّد عبدالحسین معین الاسلام ••• 180
سیّد عبدالحسین میرلوحی ••• 181
سیّد عبدالحسین واعظ اصفهانی ••• 181
ملاّ عبدالحق منصف قهپایه ای ••• 182
ملاّ عبدالحق ورنوسفادرانی ••• 182
شیخ عبدالحمید اصفهانی ••• 182
سیّد عبدالحمید موسوی خواجوئی ••• 183
عبدالحمید عطاری دار (پاینده) ••• 183
عبدالحمید سیاوش ••• 184
عبدالحمید شهدی اصفهانی ••• 185
میرزا عبدالحمید شریف اصفهانی ••• 185
سیّد عبدالحمید موسوی اصفهانی ••• 185
سیّد عبدالحمید نوربخش چهارمحالی ••• 186
عبدالحمید نجّار اصفهانی ••• 186
میرزا عبدالحمید هوشیار نجف آبادی••• 186
ملاّ عبدالحی دیهوکی طبسی ••• 187
عبدالخالق خان اصفهانی ••• 187
عبدالخالق اژه ای ••• 188
عبدالخالق علوی ••• 189
میرزا عبدالخالق لنجانی ••• 189
عبدالخالق قائنی ••• 189
میرزا عبدالخالق خوراسگانی ••• 190
عبدالخضر جزائری ••• 190
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 190
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 191
عبدالرّحمان ذکوانی اصفهانی ••• 191
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 191
عبدالرّحمان سُدّی ••• 191
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 192
عبدالرّحمان رازی ••• 192
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 192
نورالدّین عبدالرّحمان جامی ••• 193
ص: 926
عبدالرّحمان ضراب ••• 193
عبدالرّحمان اصفهانی نیشابوری ••• 194
عبدالرّحمان اصفهانی بغدادی ••• 194
عبدالرّحمان جَهنی اصفهانی ••• 195
عبدالرّحمان کوفی اصفهانی ••• 195
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 195
عبدالرّحمان دشتی اصفهانی ••• 196
عبدالرّحمان سمسار اصفهانی ••• 196
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 196
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 197
عبدالرّحمان اصفهانی ••• 197
عبدالرّحمان حداد اصفهانی ••• 197
عبدالرّحمان سَلمونی نیشابوری ••• 197
عبدالرّحمان رازی ••• 198
عبدالرّحمان دارگانی اصفهانی ••• 198
عبدالرّحمان صیدلانی ••• 199
عبدالرّحمان معدانی اصفهانی ••• 199
عبدالرّحمان شافعی اصفهانی ••• 199
عبدالرحیم اصفهانی ••• 200
عبدالرحیم اصفهانی شیرازی ••• 200
ملاّ عبدالرحیم کوشکی ••• 201
عبدالرحیم ورنوسفادرانی ••• 201
عبدالرّحیم اصفهانی ••• 201
عبدالرحیم فرقانی کرونی ••• 202
میرزا عبدالرّحیم مؤتمن الحکماء ••• 202
میرزا عبدالرحیم قاضی ••• 203
عبدالرّحیم اصفهانی ••• 203
عبدالرّحیم بهاءالملک ••• 204
سیّد عبدالرحیم فروغی قهفرخی ••• 204
میرزا عبدالرحیم کلباسی ••• 204
عبدالرحیم معدّل اصفهانی ••• 206
شیخ عبدالرّحیم حائری ••• 206
حاج شیخ عبدالرّحیم ملکیان ••• 208
عبدالرحیم معدّل اصفهانی ••• 209
عبدالرّحیم طبیب اصفهانی ••• 209
میرزا عبدالرحیم ربّانی خوراسکانی ••• 210
ملاّ عبدالرّحیم نجف آبادی ••• 210
شیخ عبدالرحیم پاچناری ••• 212
عبدالرّحیم هرندی ••• 212
عبدالرحیم حداد اصفهانی ••• 213
سیّد عبدالرّحیم شهرستانی ••• 213
عبدالرّحیم ریزی لنجانی ••• 214
ملاّ عبدالرّحیم دماوندی ••• 214
عبدالرحیم جزایری ••• 215
میرزا عبدالرحیم سمیرمی ••• 216
سیّد عبدالرّحیم قاضی عسکر ••• 217
سیّد عبدالرّحیم موسیقی دان ••• 217
مولی عبدالرّزاق ••• 218
ملاّ عبدالرزاق اصفهانی ••• 218
میرزا عبدالرزاق افسر اصفهانی ••• 219
عبدالرّزاق بن ابی محمّد ••• 219
میرزا عبدالرّزاق نجف آبادی ••• 219
عبدالرزاق تبریزی ••• 220
میرزا عبدالرّزاق احمدآبادی ••• 220
ص: 927
عبدالرّزاق حسن آبادی ••• 221
عبدالرزاق اصفهانی ••• 222
میرزا عبدالرّزاق حائری همدانی ••• 222
میرزا عبدالرّزاق لنگرودی ••• 223
میرزا عبدالرّزاق مازندرانی ••• 224
عبدالرزاق اخضر زفره ای ••• 224
عبدالرّزاق طبرانی ••• 225
عبدالرّزاق تاجر ••• 225
میرزا عبدالرّزاق رشتی ••• 225
میرزا عبدالرزاق خان بغایری ••• 226
عبدالرزاق قصری اصفهانی ••• 228
ملاّ عبدالرّزاق گیلانی ••• 228
میر عبدالرزاق رضوی کاشانی ••• 228
حاج عبدالرزاق مخترع ••• 229
میرزا عبدالرزاق مشرب اصفهانی ••• 230
میرزا عبدالرزاق نشئه ••• 231
شیخ عبدالرسول اصفهانی ••• 231
شیخ عبدالرسول الیادرانی ••• 231
سیّد عبدالرّسول بزمی اصفهانی ••• 232
سیّد عبدالرّسول اعرجی ••• 232
شیخ عبدالرّسول پناهنده گزی ••• 233
شیخ عبدالرّسول قائمی ••• 234
سیّد عبدالرّسول حجازی دهاقانی ••• 235
عبدالرّسول منتصر ••• 236
میرزا عبدالرّسول مداح شوشتری ••• 236
عبدالرّسول ناطق شهرضائی ••• 236
عبدالرشید ••• 237
حاج عبدالرّضا موغاری اردستانی ••• 238
عبدالرضا متین اصفهانی ••• 238
ملاّ عبدالرّضا کاشانی ••• 239
عبدالسّلام اصفهانی ••• 239
عبدالسّلام عنبری اصفهانی ••• 239
عبدالسّلام کمال اصفهانی ••• 239
عبدالسّلام حسن آبادی ••• 240
عبدالسّمیع اصفهانی ••• 240
شیخ عبدالصالح پاشنه طلائی ••• 241
عبدالصّمد عنبری ••• 241
شیخ عبدالصّمد محلاّتی ••• 241
عبدالصّمد تبریزی ••• 242
شیخ نورالدّین عبدالصّمد نطنزی ••• 243
عبدالصّمد امامی ••• 243
عبدالصّمد مردویه ••• 244
عبدالصّمد نَقنِه ای ••• 244
عبدالظهیر کرهرودی ••• 245
سیّد عبدالعال کرکی ••• 245
شیخ عبدالعال فریدنی ••• 245
میر عبدالعال نجات کوه گیلویه ای ••• 247
شیخ عبدالعال همایون فریدنی ••• 248
شیخ عبدالعالی کرکی ••• 249
عبدالعزیز آدمی اصفهانی ••• 250
عبدالعزیز جزری اصفهانی ••• 250
عبدالعزیز مافرّوخی ••• 251
عبدالعزیز ماجشون اصفهانی ••• 251
عبدالعزیز دارکی اصفهانی ••• 251
ص: 928
عبدالعزیز کسائی ••• 252
عبدالعزیز درآوردی اصفهانی ••• 252
عبدالعزیز آدمی شیرازی ••• 253
عبدالعظیم اصفهانی ••• 253
ملاّ عبدالعظیم بیدگلی زوّاره ای ••• 254
سیّد عبدالعظیم موسوی ••• 255
سیّد عبدالعظیم لنجانی ••• 255
ملاّ عبدالعظیم کاشانی ••• 257
شیخ عبدالعلی اصفهانی ••• 257
حاج عبدالعلی باقی ••• 258
سیّد عبدالعلی عقدائی ••• 259
حاج میرزا عبدالعلی مرندی ••• 260
عبدالعلی نصراصفهانی ••• 260
میرزا عبدالعلی نحوی ••• 260
میرزا عبدالعلی نائینی ••• 262
عبدالعلی خوزانی ••• 262
عبدالعلی مُذَهِّب اصفهانی ••• 263
عبدالعلی جزی ••• 263
عبدالعلی خسروی (قائد بختیاری) ••• 263
عبدالعلی غفوری ••• 265
عبدالعلی اصفهانی ••• 266
ملاّ عبدالعلی هرندی ••• 267
عبدالعلی ادیب برومند ••• 267
عبدالعلی محمّدآبادی جرقویه ای ••• 269
شیخ عبدالعلی رشتی ••• 269
شیخ عبدالعلی قدسی نجفی ••• 269
عبدالعلی نگارنده ••• 270
میر عبدالغفار اردستانی ••• 271
میرزا عبدالغفار پاقلعه ای ••• 271
حاج میرزا عبدالغفار تویسرکانی ••• 272
عبدالغفار اصفهانی ••• 273
میرزا عبدالغفار نجم الدّوله ••• 273
عبدالغفار فریب اصفهانی ••• 276
ملاّ عبدالغفار رشتی ••• 276
آقا عبدالغفار شیرازی ••• 277
ملاّ عبدالغفار لوائی کرمانی ••• 277
حاج عبدالغفور عالی قزوینی ••• 278
میرزا عبدالغفور شمس القُرّاء ••• 278
ملاّ عبدالغفور رویدشتی ••• 279
میر عبدالغنی اصفهانی ••• 280
سیّد عبدالغنی حسینی دهدشتی ••• 280
میر عبدالغنی خاتون آبادی ••• 280
میر عبدالغنی تفرشی ••• 281
سیّد عبدالغنی (غنی) ••• 282
سیّد عبدالغنی نوحی چادگانی ••• 282
عبدالغنی یزدی ••• 283
سیّد عبدالفتاح خلیفه سلطانی ••• 283
عبدالقادر اصفهانی ••• 284
خواجه عبدالقادر بسینانی اصفهانی ••• 284
عبدالقادر معلّم اصفهانی ••• 285
میرزا عبدالقادر تونی ••• 285
حاج عبدالقادر عاشق آبادی ••• 285
عبدالقادر محزون بسطامی ••• 286
عبدالقادر نائینی ••• 287
ص: 929
میر عبدالکاظم خاتون آبادی ••• 287
شیخ عبدالکبیر جعفری ••• 288
ملاّ عبدالکریم اشراق بیرجندی ••• 289
میر عبدالکریم اصفهانی ••• 290
عبدالکریم خوراسکانی ••• 290
عبدالکریم آشفته بختیاری ••• 291
میرزا عبدالکریم طبیب پوده ای ••• 291
ملاّ عبدالکریم گزی ••• 292
سیّد عبدالکریم لاهیجی ••• 293
عبدالکریم بصیر اصفهانی ••• 294
عبدالکریم طولی ••• 295
عبدالکریم ابهری اصفهانی ••• 295
عبدالکریم نَقنِه ای ••• 295
ملاّ عبدالکریم سودائی دستگردی ••• 296
عبدالکریم حسن آبادی اصفهانی ••• 297
عبدالکریم جوباری اصفهانی ••• 298
عبدالکریم اصفهانی ••• 298
میرزا عبدالکریم سرمست ••• 298
ملاّ عبدالکریم گزی ••• 299
سیّد عبدالکریم دولت آبادی ••• 301
ملاّ عبدالکریم طبسی ••• 301
میرزا عبدالکریم سیمای نطنزی ••• 302
سیّد عبدالکریم حسینی خوزانی ••• 302
سیّد عبدالکریم دولت آبادی ••• 303
شیخ عبدالکریم شیرازی ••• 303
شیخ عبدالکریم مصدق خواه ••• 304
میرزا عبدالکریم ملکیان (سالک) ••• 304
عبداللطیف ••• 304
عبداللطیف اصفهانی ••• 305
عبداللطیف اصفهانی ••• 305
پیر عبداللطیف اصفهانی ••• 305
عبداللطیف تبریزی ••• 306
میرزا عبداللطیف تنهای اصفهانی ••• 306
میرزا سیّد عبداللّه ••• 307
ملاّ عبداللّه اردبیلی ••• 307
عبداللّه اصفهانی ••• 307
عبداللّه اصفهانی ••• 308
شیخ عبداللّه اصفهانی ••• 308
عبداللّه اصفهانی ••• 308
خواجه ظهیرالدّین عبداللّه امامی اصفهانی ••• 309
ملاّ عبداللّه امانی کرمانی ••• 309
میرزا عبداللّه خوشنویس اصفهانی ••• 309
عبداللّه اصفهانی ••• 310
عبداللّه طهرانی اصفهانی ••• 310
عبداللّه نعامی حویزاوی ••• 310
ملاّ عبداللّه واعظ اصفهانی ••• 311
ملاّ عبداللّه بن ابی الحسن ••• 311
عبداللّه جیانی اصفهانی ••• 312
عبداللّه اصفهانی ••• 312
عبداللّه دلال اصفهانی ••• 313
عبداللّه ایذجی اصفهانی ••• 313
عبداللّه خازن ••• 314
عبداللّه اعرج ویذآبادی ••• 314
عبداللّه دیلمانی خُرجانی ••• 314
ص: 930
میرزا عبداللّه خان وزیرزاده ••• 315
میرزا عبداللّه مجلسی ••• 315
عبداللّه هلالی باطرقانی ••• 316
عبداللّه اصفهانی ••• 317
عبداللّه اصفهانی ••• 317
عبداللّه اصفهانی ••• 317
میرزا عبداللّه وثوق الحکماء خوراسکانی ••• 318
سیّد عبداللّه بکاء ••• 319
میرزا عبداللّه خان امین الدّوله ••• 319
ملاّ عبداللّه شوشتری ••• 321
عبداللّه رازانی لنجانی ••• 326
عبداللّه اصفهانی ••• 326
ملاّ عبداللّه بروجردی ••• 326
میرزا عبداللّه سبزواری اصفهانی ••• 327
سیّد عبداللّه میردامادی ••• 327
عبداللّه اصفهانی ••• 328
عبداللّه شمس نژاد ••• 328
عبداللّه اکفائی ••• 329
عبداللّه اصفهانی ••• 329
میرزا عبداللّه جابری ••• 329
عبداللّه معدانی ••• 330
عبداللّه ضبّی ••• 330
عبداللّه اُشتُرجانی ••• 330
میرزا عبداللّه عشق ••• 331
عبداللّه اسدی اصفهانی ••• 332
عبداللّه اصفهانی ••• 332
عبداللّه خزاعی اصفهانی ••• 332
عبداللّه رنانی ••• 333
عبداللّه انماطی ••• 334
عبداللّه ثقفی اصفهانی ••• 334
عبداللّه سلمی اصفهانی ••• 334
عبداللّه اصفهانی ••• 334
عبداللّه طوسی ••• 335
عبداللّه طادی لنجانی ••• 335
عبداللّه اصفهانی نیشابوری ••• 335
شیخ عبداللّه کفرانی ••• 335
عبداللّه مقری اصفهانی ••• 336
ملاّ عبداللّه اژه ای ••• 337
میرزا عبداللّه شیخ الاسلام ••• 338
عبداللّه ارباب ••• 339
عبداللّه اشترجانی اصفهانی ••• 340
عبداللّه سیچانی ••• 340
سیّد عبداللّه مازندرانی شاهاندشتی ••• 341
سیّد عبداللّه شیدای چالشتری ••• 341
عبداللّه اسدی اصفهانی ••• 342
میرزا عبداللّه اشتهای گرجی ••• 342
آقا عبداللّه استرآبادی ••• 343
ملاّ عبداللّه تبریزی ••• 344
سیّد عبداللّه ثقة الاسلام ••• 345
عبداللّه بن معزالدّین محمّد ••• 346
عبداللّه اصفهانی ••• 347
عبداللّه اصفهانی ••• 347
عبداللّه کَروَنی اصفهانی ••• 347
عبداللّه قراطیسی اصفهانی ••• 348
ص: 931
عبداللّه بشرویه ای خراسانی ••• 348
عبداللّه اصفهانی ••• 348
عبداللّه رویدشتی ••• 349
عبداللّه ثقفی اصفهانی ••• 349
عبداللّه اصفهانی ••• 349
عبداللّه ضَبّی اصفهانی ••• 350
سیّد عبداللّه جزایری ••• 350
عبداللّه اصفهانی ••• 350
عبداللّه حَسّاب اصفهانی ••• 351
عبداللّه دارکی اصفهانی ••• 351
عبداللّه زهرانی ••• 351
عبداللّه بن محمّد ••• 352
سیّد عبداللّه شمس آبادی ••• 352
ملاّ عبداللّه هرندی ••• 352
عبداللّه رفاعی اصفهانی ••• 353
عبداللّه اسدی خطیبی ••• 353
عبداللّه باوردی ••• 354
عبداللّه قاضی ••• 354
عبداللّه کرابیسی نیشابوری ••• 354
نجم الدّین عبداللّه اصفهانی ••• 355
عمو عبداللّه سقلا ••• 355
عبداللّه اصفهانی ••• 356
عبداللّه تمیمی اصفهانی ••• 356
عبداللّه بن معاویه ••• 356
عبداللّه اصفهانی ••• 357
عبداللّه محیط سامانی ••• 358
عبداللّه اسفیذباآنی اصفهانی ••• 358
ملاّ عبداللّه هرندی ••• 359
میرزا عبداللّه محزون ••• 360
سیّد عبداللّه حالی اصفهانی ••• 360
خواجه عبداللّه اصفهانی ••• 361
عبداللّه صوفی اردستانی ••• 361
عبداللّه تبریزی ••• 362
عبداللّه تویسرکانی ••• 362
عبداللّه حسینی ••• 362
ملاّ عبداللّه خوانساری ••• 363
سیّد عبداللّه رعنای اصفهانی ••• 363
سیّد عبداللّه رفیعی علویجه ای ••• 363
شیخ عبداللّه قاضی ••• 364
ملاّ عبداللّه قمیشه ای ••• 364
عبداللّه کاتب اصفهانی ••• 364
شیخ عبداللّه گیلانی ••• 365
عبداللّه مصوّر ••• 365
ملاّ عبداللّه معلّم اصفهانی ••• 366
عبداللّه مغموم بروجنی ••• 366
شیخ عبداللّه موسیانی اصفهانی ••• 367
شیخ عبداللّه میثمی ••• 367
عبداللّه نقاش باشی اصفهانی ••• 368
ملاّ عبداللّه یزدی ••• 369
عبدالمجیب اصفهانی ••• 369
عبدالمجید اصفهانی ••• 369
عبدالمجید ریزی لنجانی ••• 370
درویش عبدالمجید طالقانی ••• 370
میرزا عبدالمجید سرشار قهفرخی ••• 372
ص: 932
عبدالمجید یکتای اصفهانی ••• 373
میرزا عبدالمجید فریدنی ••• 374
میرزا عبدالمحمّد ایرانی (چهره نما) ••• 375
عبدالمحمود محزون اصفهانی ••• 375
حاج عبدالمحمود سرخوش اصفهانی ••• 376
عبدالمطلّب اصفهانی ••• 377
ملاّ عبدالمطلّب اصفهانی ••• 377
حاج عبدالمطلّب عباس آبادی ••• 378
شیخ عبدالمطلب سبزواری ••• 379
ملاّ عبدالمطلب طالقانی ••• 379
میر عبدالمطلب جزائری ••• 380
سیّد عبدالمطلب موسوی اصفهانی ••• 380
عبدالمغیث عبدی اصفهانی ••• 381
عبدالملک کوفی اصفهانی ••• 381
عبدالملک واعظ ••• 382
عبدالملک زاهد ••• 382
ملاّ عبدالمنّان نصیری طوسی ••• 382
عبدالمنعم اصفهانی ••• 383
عبدالمنعم حُرّانی اصفهانی ••• 384
عبدالمولی اصفهانی ••• 384
عبدالمولی مولوی ••• 385
عبدالمؤمن اصفهانی ••• 386
میرزا عبدالمؤمن شهرستانی ••• 386
عبدالمؤمن قهپائی ••• 386
عبدالمهدی اصفهانی ••• 387
عبدالواحد اصفهانی ••• 387
عبدالواحد باطرقانی اصفهانی ••• 387
عبدالواحد اُسواری اصفهانی ••• 387
عبدالواحد معلّم اصفهانی ••• 388
عبدالواحد سکری اصفهانی ••• 388
عبدالواحد شرابی اصفهانی ••• 389
عبدالواحد اصفهانی ••• 389
عبدالواحد اصفهانی ••• 389
عبدالواحد ابهری اصفهانی ••• 390
عبدالواحد صباغ اصفهانی ••• 390
عبدالواحد شیرازی ••• 390
عبدالواحد اصفهانی رازی ••• 391
عبدالواحد معلّم اصفهانی ••• 391
عبدالواحد صوفی اصفهانی ••• 391
میر عبدالواسع خاتون آبادی ••• 392
میرزا عبدالواسع صفا زواره ای ••• 392
ملاّ عبدالواسع دامی همدانی ••• 393
میر عبدالواسع خاتون آبادی ••• 395
عبدالوهاب اصفهانی ••• 395
عبدالوهاب اصفهانی ••• 395
شیخ عبدالوهاب اصفهانی ••• 395
سیّد عبدالوهاب اصفهانی دولت آبادی ••• 396
سیّد عبدالوهاب شهشهانی ••• 396
شیخ عبدالوهاب نصرآبادی ••• 397
میرزا عبدالوهاب خوشنویس ••• 397
عبدالوهاب اصفهانی ••• 398
میرزا عبدالوهاب گلشن ایران پور ••• 398
میرزا عبدالوهاب کلانتر ••• 401
سیّد عبدالوهاب نشاط اصفهانی ••• 401
ص: 933
میرزا عبدالوهاب طبیب اصفهانی ••• 403
حاج عبدالوهاب مظهر اصفهانی ••• 404
ملاّ عبدالوهاب میمه ای ••• 404
شیخ عبدالوهاب لاهیجی ••• 404
میرزا عبدالوهاب منجم باشی ••• 405
سیّد عبدالوهاب بدری ••• 405
ملاّ عبدالوهاب همدانی ••• 406
سیّد عبدالوهاب معین الاطباء اردستانی••• 406
عبدالوهاب کاتب ••• 407
میرزا عبدالوهاب شکوه اصفهانی ••• 407
عبدالوهاب بُزانی اصفهانی ••• 408
شیخ عبدالوهاب بیدآبادی ••• 408
شیخ عبدالوهاب قاضی ••• 408
میرزا عبدالوهاب معین العلماء ••• 409
سیّد عبدالوهاب مرشد اصفهانی ••• 410
شیخ عبدالوهاب ریزی ••• 411
شیخ عبدالوهاب زاهدی ••• 412
عبدالوهاب سالک اصفهانی ••• 412
میرزا عبدالوهاب قطره چهارمحالی ••• 412
میرزا عبدالوهاب کُجانی اردستانی ••• 414
میر عبدالوهاب معموری ••• 414
عبدالوهاب موسوی ••• 415
عبدالوهاب واعظ ملکی اصفهانی ••• 415
شیخ عبدالهادی اصفهانی ••• 415
عبدالهادی صوفی اصفهانی ••• 416
حاج عبدالهادی اصفهانی ••• 416
شیخ عبدالهادی قاضی ••• 417
عبدان خوزی ••• 417
عبده اصفهانی ••• 417
عبیداللّه ابهری اصفهانی ••• 418
عبیداللّه مؤدّب اصفهانی ••• 418
عبیداللّه اصفهانی ••• 418
عبیداللّه اصفهانی ••• 419
عبیداللّه حداد اصفهانی ••• 419
عبیداللّه خیاط اصفهانی ••• 419
عبیداللّه روقی اصفهانی ••• 420
عبیداللّه خطیبی ••• 420
عبیداللّه قصری ••• 420
عبیداللّه جوزدانی اصفهانی ••• 421
عبیداللّه اصفهانی ••• 421
عبیداللّه عُصفُری ••• 422
عبیداللّه طیّان ••• 422
عبیداللّه بُرجی اصفهانی ••• 422
عبیداللّه جمیلی اصفهانی ••• 423
عتیق رویدشتی ••• 423
عثمان بُرجی اصفهانی ••• 423
عثمان صالحانی ••• 424
عثمان سنوی اصفهانی ••• 424
عثمان شهرآبادی یزدی ••• 424
عدنان بُرجی اصفهانی ••• 425
عرب اصفهانی ••• 425
میرزا عَرَب ناصح تبریزی ••• 425
عرفان طهرانی ••• 426
شیخ عزّالدّین اصفهانی ••• 426
ص: 934
عزّالدّین اصفهانی ••• 427
شیخ عزّالدّین نجفی ••• 427
عزّالدّین صنمار اصفهانی ••• 428
عزت اللّه جعفرپور (گویا اصفهانی) ••• 428
عزت اللّه ابوطالبی چادگانی ••• 429
عزیز اصفهانی ••• 429
عزیز اصفهانی ••• 430
محمّد عزیز ••• 430
حاج عزیزاللّه عطریان ••• 430
ملاّ عزیزاللّه مجلسی ••• 431
میرزا عزیزاللّه مجلسی ••• 432
شیخ عزیزاللّه بیدآبادی ••• 433
میرزا عزیزاللّه محتاج چادگانی ••• 434
عزیزاللّه مخمور نجف آبادی ••• 435
عزیزاللّه شکیبا ••• 436
سیّد عزیزاللّه طباطبائی اردستانی ••• 436
عزیزاللّه شریفیان (غلام) گزی ••• 437
عزیزاللّه مسعودی ••• 437
محمّد عسکر ••• 438
عصام بکری اصفهانی ••• 438
عصام بُرخواری اصفهانی (جبّر) ••• 438
عصری تبریزی ••• 439
ملاّ عطاءاللّه ••• 439
ملاّ عطاء اعجاز هروی ••• 440
عطاء خُشک اصفهانی ••• 441
شهید عطاءاللّه اشرفی اصفهانی ••• 441
میرزا عطاءاللّه چهارسوقی ••• 444
آقا عطاءاللّه آباده ای ••• 444
عطاءاللّه حسینی اصفهانی ••• 445
عطاءاللّه وصال دهاقانی ••• 445
عطاءاللّه عقیلی اصفهانی ••• 446
حاج آقا عطاءاللّه فقیه امامی ••• 446
سیّد عطاءاللّه جعفری ••• 447
سیّد عطاءاللّه خاتون آبادی ••• 448
میرزا محمّدعظیم اکسیر اصفهانی ••• 448
میر عظیم بن عنایت اللّه ••• 449
عقیل طهرانی اصفهانی ••• 449
عقیل الدّین حسینی کاشانی ••• 449
عقیلی اصفهانی ••• 450
علاء صوفی ••• 450
سید علاءالدّین مدرس مطلق ••• 450
علاءالدّین سماعی بصری ••• 452
علاجی اصفهانی ••• 452
میر علم الهدی قمی ••• 453
علی خان آجرتراش ••• 453
علی آرام اصفهانی ••• 453
میرزا علی ادیب التُّجار ••• 453
علی ادایی اصفهانی ••• 454
آقاعلی اصفهانی ••• 455
علی اصفهانی نجفی ••• 456
دکتر علی اصیلیان ••• 456
علی الاعلی اصفهانی ••• 457
ملاّ علی اعمی ••• 458
سیّد علی امامی ••• 458
ص: 935
میرزا علی ایوان کیفی ••• 458
قطب الدّین علی باب الدشتی ••• 459
علی بیک بُرنا ••• 460
میرزا علی بکائی گزی ••• 460
میرزا علی اصفهانی ••• 461
سیّد علی مقدّس بیدآبادی ••• 461
آقا میر سیّد علی مقدّس ••• 462
حاج علی موسیقار ••• 462
میرزا علی بروجردی ••• 462
دکتر سیّد علی قاضی نور ••• 463
حاج ملاّ علی ماربینی ••• 463
میرزا علی فخرالواعظین چهارسوقی ••• 464
سیّد علی مسرور بلداجی ••• 465
سیّد علی بختیاری ••• 465
دکتر علی خان پرتو اعظم ••• 466
سیّد علی ثابت ورزنه ای ••• 466
علی اصفهانی ••• 466
کمال الدّین علی سمیرمی ••• 467
علی غزّال اصفهانی ••• 467
علی اُسواری اصفهانی ••• 468
شیخ علی منشار ••• 468
علی خُرجانی اصفهانی ••• 469
علی جاری اصفهانی ••• 469
علی بهبهانی ••• 470
علی سریجانی اصفهانی ••• 470
سیّد علی مستوفی شهشهانی ••• 471
سیّد علی طباطبائی ••• 471
سیّد علی محتشم کاشانی ••• 471
علی نباطی عاملی ••• 472
استاد علی اسفرجانی ••• 473
شرف الدّین علی اصفهانی ••• 474
ملاّ علی فنای اصفهانی ••• 474
سیّد علی احمدی سدهی ••• 475
شیخ علی بروجنی ••• 476
میر سیّد علی جناب ••• 477
سیّد علی ابطحی ••• 478
علی دیوانه اصفهانی ••• 479
آقا علی میناکار ••• 480
ملاّ علی بیگ حشمتی خوانساری ••• 480
علی اصفهانی ••• 481
ملاّ علی اصفهانی ••• 481
سیّد علی نوربخش (آزاد) ••• 481
شیخ نورالدّین علی میسی ••• 483
علی مُلحَمی اصفهانی ••• 483
ملاّ علی نوری ••• 483
علی خُرجانی اصفهانی ••• 488
حاج سیّد علی علاّمه فانی ••• 488
علی اصفهانی ••• 490
میر سیّد علی مدرس ••• 490
علاءالدّین علی رجائی اصفهانی ••• 491
حاج میر سیّد علی مجتهد نجف آبادی ••• 491
سیّد علی حسامی ••• 493
میرزا علی شریف ••• 494
میرزا علی قاری ••• 494
ص: 936
زین الدّین علی گیلانی ••• 495
علی خطیب اصفهانی ••• 495
میر سیّد علی برزانی ••• 495
شیخ علی موغاری اردستانی ••• 496
شیخ علی بحرانی کاتب ••• 497
علی جامع باقولی اصفهانی ••• 497
استاد علی ظریفی ••• 498
سیّد علی خلیفه سلطانی ••• 499
استاد علی حیاتی ••• 499
دکتر سیّد علی دانشور فرزانگان ••• 500
علی رستمیان ••• 501
سیّد علی سقّائی ••• 501
علی کاتب اصفهانی ••• 502
سیّد علی درب امامی ••• 502
سیّد علی گنجوی ••• 502
علی مجیرالملک اردستانی ••• 502
علی آزادی گزی ••• 503
زین الدّین علی نیریزی ••• 504
علی اصفهانی (صاحب «قلائد») ••• 504
علی ابریشمکار اصفهانی ••• 505
سیّد علی طبیب (فتّاح) ••• 506
صائن الدّین علی اصفهانی ••• 507
میر علی خان گلپایگانی ••• 507
استاد علی پرورش ••• 509
سیّد علی شیوای سدهی ••• 510
علی طهرانی اصفهانی ••• 511
میرزا علی هسته ای ••• 511
علی ایروانی ••• 513
شیخ علی صغیر ••• 513
علی اصفهانی ••• 514
دکتر میرزا علی خان ناصرالحکماء ••• 514
ملاّ علی اعلا کوساری اصفهانی ••• 514
شیخ علی مشکوة سِدِهی ••• 515
شیخ رضی الدّین علی لالا ••• 516
دکتر سیّد علی میرلوحی ••• 518
علی بن سهل ••• 519
میر سیّد علی خاتون آبادی ••• 520
علی صفار ••• 521
میر سیّد علی شوشتری ••• 521
دکتر علی پزشکی نجف آبادی ••• 522
علی قیام اصفهانی ••• 522
علی مظاهری ••• 524
میرزا علی خان مستوفی خزانه ••• 525
سیّد علی بدیع زادگان (هور) ••• 526
علی سمنجانی ••• 527
علی اصفهانی ••• 527
دکتر علی عبدالرسولی ••• 527
حاج میر سیّد علی بروجردی ••• 529
ملاّ علی گرگابی (ذرّه) ••• 530
علی ابهری اصفهانی ••• 530
علی خطیبی اصفهانی ••• 531
استاد علی منشئی ••• 531
میرزا علی رجاء اصفهانی ••• 532
سیّد علی جزائری ••• 533
ص: 937
عمادالدّین علی استرآبادی ••• 533
علی اصفهانی ••• 534
غیاث الدّین علی امیران اصفهانی ••• 534
علی سیچانی ••• 535
علی اصفهانی ••• 536
حاج میرزا علی آقا شیرازی ••• 536
علی رونق شهرضائی ••• 537
سیّد علی رفیعی پور علویجه ••• 538
ملاّ علی جاوید مازندرانی ••• 539
علی خدائی ••• 540
علی فُرسانی اصفهانی ••• 541
معین الدّین علی اصفهانی ••• 541
آقاعلی عشرتی فروشانی ••• 541
علی معدانی اصفهانی ••• 542
میر سیّد علی حسینی مشهدی ••• 542
میرزا علی قمشه ای شمس آبادی ••• 543
شیخ علی مسکنانی ••• 543
علی شیخ الاسلام ••• 544
علی اصفهانی ••• 544
علی هرندی ••• 545
علی حسن آبادی اصفهانی ••• 545
وجیه الدّین علی علوی هروی ••• 545
آقا سیّد علی علویجه ای ••• 546
سیّد علی امامی ••• 546
علی اُسواری اصفهانی ••• 548
میر سیّد علی زنجیره فروش ••• 548
علی خوراسکانی اصفهانی ••• 549
علی فِلکی اصفهانی ••• 550
سیّد علی گلبهار ••• 550
سیّد علی چهارسوقی ••• 551
علی ثقفی کوفی ••• 551
علی اُسواری اصفهانی ••• 552
سیّد علی مدرس هاشمی ••• 552
علی جاری مدینی ••• 553
علی ولدانی اصفهانی ••• 553
جلال الدّین علی اصفهانی ••• 554
میر سیّد علی طباطبائی نائینی ••• 554
میرزا علی خان صفاء السّلطنه ••• 555
علی اُسواری اصفهانی ••• 558
علی برزگر دستگردی ••• 558
شیخ علی رودسری گیلانی ••• 559
علی زمانی سودرجانی ••• 559
علی شاهین بَرزانی ••• 559
سیّد علی طباطبائی اصفهانی ••• 560
شیخ علی مدرس یزدی ••• 560
معین الدّین علی معلّم یزدی ••• 561
علی موسوی ••• 563
شیخ علی نخجوانی ••• 563
میرزا علی انصاری ••• 563
علی مدینی ••• 565
علی باب الدّشتی اصفهانی ••• 565
ظهیرالدّین علی تفرشی ••• 565
سیّد علی خلیفه سلطان ••• 570
استاد سیّد علی ظهیر ••• 570
ص: 938
سیّد علی موحد ابطحی ••• 571
علی محزون اصفهانی ••• 572
سیّد علی مهری عرب ••• 572
علی اصفهانی بغدادی ••• 573
میرزا علی کاتب خاتون آبادی ••• 574
سیّد علی قانعی کاشانی ••• 574
علی منجم اصفهانی ••• 574
علی اصفهانی ••• 575
شیخ علی مفید ••• 575
سیّد علی جواهررقم تبریزی ••• 575
علی خطیبی اصفهانی ••• 576
علی ثقفی ••• 577
علی اصفهانی ••• 577
میر سیّد علی امام جمعه سدهی ••• 577
علی کسروی اصفهانی ••• 580
میر سیّد علی درب امامی ••• 580
آقا میرزا علی دهاقانی ••• 581
میرزا علی مشفقی ••• 581
شیخ علی قدیری کفرانی ••• 583
استاد علی تجویدی ••• 583
علی شیرانی (صحّت) ••• 584
علی اصفهانی ••• 586
علی طهرانی اصفهانی ••• 587
علی بهرامی ••• 587
میرزا علی ثابت قهفرخی ••• 587
استاد علی چاقوساز ••• 588
سیّد علی حجازی دهاقانی ••• 588
علی خان بیگ حسرت اصفهانی ••• 589
سیّد شمس الدّین علی حسینی خلخالی••• 589
سیّد علی رامشه ای جرقویه ای ••• 589
شیخ شهاب الدّین علی رجاء ••• 590
علی رویدشتی ••• 590
ملاّ علی ریزی ••• 591
میرزا علی زرگر تبریزی ••• 591
آقاعلی سیم کش اصفهانی ••• 591
علی شفیعی نیک آبادی ••• 592
علی شیرازی فستجانی ••• 593
دکتر علی صادقی ••• 593
سیّد علی صوتی یزدی ••• 594
علی صورتی اصفهانی ••• 594
حکیم علی صوفی اصفهانی ••• 595
خواجه صدرالدّین علی طبیب ••• 595
صدرالدّین علی طبیب اصفهانی ••• 596
شیخ علی عاشق آبادی ••• 597
دکتر علی غیور نجف آبادی ••• 598
غیاث الدّین علی فراقی ••• 598
شیخ علی فقیه فریدنی ••• 599
ملاّ علی فناء اورگانی ••• 599
میرزا علی فقیهی خوراسکانی ••• 600
حاج سیّد علی قاضی عسکر ••• 600
درویش علی قائنی ••• 602
ملاّ علی کُهیازی (شیخ الاسلام) ••• 602
ملاّ علی لنجانی (بهمن علی) ••• 603
مهندس علی محمودیان ••• 603
ص: 939
علی مدرس شهرضائی ••• 604
دکتر علی مستشفی ••• 605
میر سیّد علی مشتاق اصفهانی ••• 605
تاج الدّین علی معلّم ••• 606
میرعلی معمار ••• 607
ملاّ علی میرزا کتابفروش ••• 607
صدرالدّین علی نصرآبادی ••• 607
حاج ملاّ علی نوری قمشه ای ••• 608
علی اشرف اصفهانی ••• 609
علی اصغر اصفهانی ••• 609
دکتر علی اصغر اعتمادی ••• 609
سیّد علی اصغر بقاء شهرضائی ••• 610
استاد علی اصغر صنیعی آباده ای ••• 610
سیّد علی اصغر میر محمّد صادقی ••• 611
علی اصغر فومنی ••• 611
علی اصغر کافی ••• 611
علی اصغر نجف آبادی ••• 612
سیّد علی اصغر برزانی ••• 612
علی اصغر نجف آبادی ••• 613
علی اصغر اصفهانی ••• 614
دکتر علی اصغر انصاری ••• 614
سیّد علی اصغر طباطبائی زواره ای ••• 615
علی اصغر نصرآبادی جرقویه ای ••• 616
استاد علی اصغر صانعی پور ••• 616
سیّد علی اصغر قریشی سمیرمی ••• 617
علی اصغر اصفهانی ••• 618
علی اصغر چهارمحالی ••• 618
علی اصغر دهنوی ••• 619
ملاّ علی اصغر قهپایه ای ••• 619
علی اکبر اصفهانی ••• 619
علی اکبر بیک ارمنی اصفهانی ••• 620
میرزا علی اکبر اصفهانی قائنی ••• 620
ملاّ علی اکبر خوانساری ••• 620
سیّد علی اکبر گلستانه ••• 622
علی اکبر احتشامی ••• 623
میرزا علی اکبر موافق علی شاه ••• 623
سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی ••• 625
ملاّ علی اکبر اژه ای ••• 626
میرزا علی اکبر فرومند ••• 629
حاج علی اکبر حجّار ••• 629
علی اکبر صهبای بروجنی ••• 630
علی اکبر رفیعی طالخونچه ••• 630
سیّد علی اکبر ابرقوئی ••• 631
علی اکبر جمشیدیان (جمشیدی) ••• 632
شیخ علی اکبر فقیه ••• 633
سیّد علی اکبر واعظ برزانی ••• 633
میرزا علی اکبر شیخ الاسلام ••• 634
علی اکبر کده بونی اصفهانی ••• 635
علی اکبر وجهی اصفهانی ••• 636
شیخ علی اکبر اژه ای ••• 636
علی اکبر ابهری اصفهانی ••• 637
علی اکبر خانعلی زفره ای ••• 638
سیّد علی اکبر فتوحی زوّاره ای ••• 638
علی اکبر محمّد هاشمی حبیب آبادی ••• 639
ص: 940
حاج سیّد علی اکبر میر محمّد صادقی ••• 639
حاج علی اکبر اصفهانی ••• 639
علی اکبر اَنداآنی اصفهانی ••• 640
میرزا علی اکبر تابش ••• 640
علی اکبر گلستانه ••• 641
سیّد علی اکبر صدر الاطبّاء ••• 641
استاد علی اکبر پرورش ••• 642
علی اکبر پیمان فروشانی ••• 643
سیّد علی اکبر خارکی نطنزی ••• 643
حاج علی اکبر صالحی ••• 644
حاج سیّد علی اکبر صدرالشریعه ••• 644
میرزا علی اکبر محلاتی ••• 645
استاد علی اکبر معمارباشی ••• 645
علی اکبر واضح اصفهانی ••• 646
سیّد علی اکبر هاشمی طالخونچه ای ••• 646
علی جان مصباح قهفرخی ••• 647
علی جان حجارزاده سِدِهی ••• 647
علیجان معلم ••• 648
علی جعفر امامی ••• 648
علی داد رحیمی ••• 649
علیرضا بیک ••• 650
سیّد علیرضا اصفهانی ••• 650
میرزا علیرضا اصفهانی ••• 651
علیرضا اصفهانی ••• 651
ملاّ علیرضا اصفهانی ••• 651
سیّد علیرضا انجم اصفهانی ••• 652
علیرضا صرّام اصفهانی ••• 652
علیرضا حقانی ••• 653
علیرضا رفعت اصفهانی ••• 653
سیّد علیرضا مرعشی ••• 654
میرزا علیرضا صفای قائنی ••• 654
سیّد علیرضا عاملی ••• 655
میرزا علیرضا نیّری زوّاره ای ••• 655
میرزا علیرضا طباطبائی نائینی ••• 656
میرزا علیرضا شیخ الاسلام ••• 656
ملاّ علیرضا تجلّی اردکانی ••• 657
ملاّ علیرضا رویدشتی ••• 660
میرزا علیرضا فاتحی ••• 661
علیرضا جورتی اصفهانی ••• 662
میرزا علیرضا پرتو اصفهانی ••• 662
علیرضا اصفهانی ••• 664
علیرضا آقاجانی اصفهانی ••• 664
علیرضا خوانساری ••• 664
سیّد علیرضا خاتون آبادی ••• 665
دکتر علیرضا سپاهی ••• 665
علیرضا صوفی معمار ••• 666
میرزا علیرضا طبیب اصفهانی ••• 667
علیرضا عباسی تبریزی ••• 667
علی شاه ذوقی ارستانی ••• 670
علی صالح خسروی بختیاری ••• 670
علی عسکر شایق اصفهانی ••• 671
علیقلی آقا ••• 672
علیقلی خان شاهین چالشتری ••• 672
علیقلی خان واله داغستانی ••• 673
ص: 941
علیقلی خان ترکمان ••• 674
ملاّ علیقلی خلخالی ••• 676
علیقلی جدیدالاسلام ••• 677
میرزا علیقلی خان مازندرانی ••• 678
علیقلی معانی ••• 678
شیخ علی محمّد دهاقانی ••• 678
میرزا علی محمّد شرف الواعظین ••• 679
علی محمّد سِدِهی لنجانی ••• 679
شیخ علی محمّد نجف آبادی ••• 680
شیخ علی محمّد شریف ••• 681
میرزا علی محمّد سهائی قائنی ••• 682
میرزا علی محمّد میردامادی ••• 683
علی محمّد اصفهانی ••• 683
میرزا علی محمّد اژه ای ••• 684
ملاّ علی محمّد محلّه نوئی اصفهانی ••• 684
میرزا علی محمّد میردامادی ••• 686
علی محمّد نجف آبادی ••• 686
علی محمّد همدانی ••• 687
علی محمّد شوّاخ آرانی کاشانی ••• 687
علی محمّد مسکین حبیب آبادی ••• 687
علی محمّد کثیری ••• 688
میرزا علی محمّد نظام الدّوله ••• 688
علی محمّد سیچانی ••• 690
میرزا علی محمّد فنائی ••• 691
میرزا علی محمّد ینبوع زفره ای ••• 691
میرزا علی محمّد شریفی اژه ای ••• 692
شیخ علی محمّد شوشتری ••• 693
سیّد علی محمّد مدرس ••• 693
علی محمّد طبیب اصفهانی ••• 694
میرزا علی محمّد حکیم ••• 694
میرزا علی محمّد طغرل اصفهانی ••• 695
میرزا علی محمّد شهدادی نائینی ••• 696
میرزا علی محمّد دولت آبادی ••• 696
سیّد علی محمّد حشمت ••• 696
علی محمّد ساوجی ••• 697
شیخ علی محمّد سدهی ••• 697
میرزا علی محمّد طبیب کرونی ••• 697
میرزا علی محمّد فره وشی (مترجم همایون) ••• 698
شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی ••• 699
ملاّ علی محمّد کربکندی ••• 700
علی مراد مسرور بروجنی ••• 700
حاج میرزا علینقی ••• 700
میر علینقی ••• 701
علینقی اصفهانی ••• 701
علینقی انور اصفهانی ••• 701
میرزا علینقی خان سرتیپ (اوحدی) ••• 702
میرزا علینقی حکیم الممالک ••• 702
میرزا علینقی مسأله گو ••• 703
سیّد علینقی بیدآبادی ••• 703
سیّد علینقی واعظ ••• 704
شیخ علینقی کمره ای ••• 704
علینقی بن رمضانعلی ••• 704
ملاّ علینقی سابق مازندرانی ••• 705
علینقی ابهری اصفهانی ••• 705
ص: 942
میرزا علینقی نوری ••• 706
میرزا علینقی سجادالواعظین ••• 707
میرزا علینقی زنجانی ••• 707
حاج سیّد علینقی ثقة الشّریعه ••• 708
علینقی امامی ••• 709
حاج سیّد علینقی فیض الاسلام ••• 709
علینقی قهپایه ای ••• 710
میرزا علینقی مشیرلشکر نائینی ••• 710
علینقی ابهری ••• 711
شیخ علینقی کمره ای ••• 711
ملاّ علینقی خوئی ••• 714
میرزا علینقی طبیب اصفهانی ••• 714
علینقی قزوینی ••• 715
سیّد محمّدعلی ابرقوئی ••• 715
محمّدعلی اسلامی ••• 715
حاج محمّدعلی اصفهانی ••• 716
ملاّ محمّدعلی اصفهانی ••• 716
محمّدعلی اصفهانی ••• 716
محمّدعلی اصفهانی ••• 717
محمّدعلی اصفهانی ••• 717
محمّدعلی اصفهانی ••• 717
ملاّ محمّدعلی اصفهانی ••• 718
میرزا محمّدعلی اصفهانی ••• 718
میرزا محمّدعلی اصفهانی ••• 718
استاد محمّدعلی اصفهانی ••• 718
محمّدعلی اصفهانی ••• 719
محمّدعلی اصفهانی ••• 719
میرزا محمّدعلی افسر اصفهانی ••• 719
حاج محمّدعلی امامی ••• 720
محمّدعلی بختیاری ••• 720
محمّدعلی بقائی پور ••• 720
محمّدعلی بلیغ اصفهانی ••• 721
محمّدعلی بیگ نقاش باشی ••• 721
میرزا محمّدعلی دانش خوراسکانی ••• 722
آقا محمّدعلی بهار اصفهانی ••• 723
شیخ محمّدعلی حزین لاهیجی ••• 724
سیّد محمّدعلی مصطفوی ••• 726
محمّدعلی اصفهانی ••• 727
ملاّ محمّدعلی استرآبادی ••• 727
ملاّ محمّدعلی بیدگلی کاشانی ••• 728
ملاّ محمّدعلی عقدائی ••• 728
سیّد محمّدعلی فصیح الواعظین ••• 729
محمّدعلی صاعد اصفهانی ••• 730
محمّدعلی اصفهانی ••• 732
محمّدعلی اصفهانی ••• 733
حاج میرزا محمّدعلی علاقه بند ••• 733
میرزا محمّدعلی قائنی ••• 734
محمّدعلی معرفت ••• 736
حاج ملاّ محمّدعلی نوری ••• 737
ملاّ محمّدعلی قهدریجانی ••• 738
شیخ محمّدعلی نجف آبادی ••• 738
محمّدعلی اصفهانی ••• 739
حاج شیخ محمّدعلی نجفی اصفهانی (ثقة الاسلام) ••• 739
میرزا محمّدعلی خان گلستانه ••• 741
ص: 943
میرزا محمّدعلی زنجانی ••• 742
سیّد محمّدعلی عریضی ••• 742
حاج سیّد محمّدعلی بیدآبادی ••• 743
ملاّ محمّدعلی خوانساری ••• 744
میرزا محمّدعلی عالم نائینی ••• 745
محمّدعلی کاتب اصفهانی ••• 746
محمّدعلی محمّدآبادی جرقویه ای ••• 746
آقا محمّدعلی هزارجریبی ••• 747
محمّدعلی اصفهانی ••• 750
محمّدعلی اصفهانی ••• 750
شیخ محمّدعلی اعتزاریان ••• 751
آقا محمّدعلی هرندی ••• 751
میرزا محمّدعلی حیرت ••• 751
سیّد محمّدعلی صدرالشّریعه ••• 752
میرزا محمّدعلی امام جمعه ••• 752
میرزا محمّدعلی شایق اصفهانی ••• 753
دکتر محمّدعلی اژه ای ••• 753
سید محمّدعلی جمال زاده ••• 754
شیخ محمّدعلی شاه آبادی ••• 756
محمّدعلی کرونی ••• 758
حاج سیّد محمّدعلی امین التّجار ••• 758
محمّدعلی بوجار اصفهانی ••• 759
حاج شیخ محمّدعلی ابراهیمی ••• 759
میرزا محمّدعلی رجاء زفره ای ••• 761
محمّدعلی پورحقانی (پوریا) ••• 763
حاج محمّدعلی حجار ••• 763
سیّد محمّدعلی داعی الاسلام ••• 764
محمّدعلی دهنوی سمیرمی ••• 765
محمّدعلی طبیب اصفهانی ••• 765
ملاّ محمّدعلی کوساری اصفهانی ••• 766
محمّدعلی مهجور اصفهانی ••• 766
ملاّ محمّدعلی صبوری حسین آبادی ••• 768
شیخ محمّدعلی کرمانی ••• 768
میرزا محمّدعلی عارفچه ••• 769
میرزا محمّدعلی جامع اصفهانی ••• 771
میرزا محمّدعلی بیدگلی اردستانی ••• 771
آقا محمّدعلی تذهیبی ••• 771
میرزا محمّدعلی فروغی ••• 772
آقا محمّدعلی دانش اصفهانی ••• 774
سیّد محمّدعلی رضوی سدهی ••• 776
حاج میرزا محمّدعلی شریعتی دهاقانی ••• 776
محمّدعلی فارغ حبیب آبادی ••• 776
میرزا محمّدعلی نیریزی ••• 777
شیخ محمّدعلی واعظ تلواسکانی ••• 778
حاج میرزا محمّدعلی کلانتر ••• 778
دکتر محمّدعلی لسانی فشارکی ••• 778
محمّدعلی اصفهانی ••• 779
محمّدعلی برهانی ••• 780
میرزا محمّدعلی حکیم باشی ••• 780
حاج سیّد محمّدعلی بهشتی نژاد ••• 780
محمّدعلی دادور (فرهاد) ••• 781
میرزا محمّدعلی تبریزی ••• 784
ملاّ محمّدعلی تونی خراسانی ••• 784
میرزا محمّدعلی فروغ اصفهانی ••• 785
ص: 944
حاج محمّدعلی خان اوحدی سدهی ••• 786
محمّدعلی نقاش اصفهانی ••• 786
شیخ محمّدعلی احمدیان نجف آبادی••• 787
محمّدعلی اصفهانی ••• 789
میرزا محمّدعلی معلم حبیب آبادی ••• 789
شیخ محمّدعلی نوری فشارکی ••• 792
شیخ محمّدعلی جبل عاملی اصفهانی ••• 793
سیّد محمّدعلی علویجه ای ••• 793
شیخ محمّدعلی یزدی ••• 794
محمّدعلی بن سراج ••• 795
سیّد محمّدعلی عریضی گزی ••• 795
میرزا محمّدعلی دانای اصفهانی ••• 795
محمّدعلی گلپایگانی ••• 796
ملاّ محمّدعلی مازندرانی ••• 796
محمّدعلی توشمال باشی ••• 797
میرزا محمّدعلی صبوح اصفهانی ••• 797
شیخ محمّدعلی غروی ••• 798
محمّدعلی اصفهانی ••• 799
سیّد محمّدعلی صادقی ••• 799
محمّدعلی وِرنوسفادرانی سِدِهی ••• 801
میرزا محمّدعلی ناصح ••• 801
محمّدعلی ابهری اصفهانی ••• 803
محمّدعلی مدّاح حبیب آبادی ••• 803
میرزا محمّدعلی کلباسی ••• 804
میرزا محمّدعلی کابلی ••• 804
میرزا محمّدعلی عبرت نائینی ••• 805
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی ••• 807
استاد محمّدعلی مُقضی ••• 810
میرزا محمّدعلی شهشهانی ••• 811
محمّدعلی گلپایگانی ••• 812
میرزا محمّدعلی طباطبائی ••• 812
شیخ محمّدعلی اژه ای ••• 813
میرزا محمّدعلی رهبان اصفهانی ••• 813
محمّدعلی سدهی اصفهانی ••• 814
میرزا محمّدعلی منجّم تفرشی ••• 814
محمّدعلی پروانه اصفهانی ••• 815
میرزا محمّدعلی مکرم حبیب آبادی ••• 816
حاج سیّد محمّدعلی صفائی مبارکه ای ••• 818
محمّدعلی سلطانی نجف آبادی ••• 820
محمّدعلی مدرس زاده ••• 821
میرزا محمّدعلی علم ••• 821
محمّدعلی قسیمی ••• 822
محمّدعلی اولیاء ••• 822
میرزا محمّدعلی شرف الواعظین ••• 823
حاج میرزا محمّدعلی نحوی ••• 823
محمّدعلی اصفهانی ••• 824
محمّدعلی سینی بُرخواری ••• 824
سیّد محمّدعلی گلستانه موسوی ••• 824
ملاّ محمّدعلی جامی ••• 826
محمّدعلی اصفهانی ••• 826
محمّدعلی بن فتحی ••• 827
شیخ محمّدعلی فشارکی ••• 827
میرزا محمّدعلی سروش ••• 828
ملاّ محمّدعلی مفرد تبریزی ••• 830
ص: 945
میرزا محمّدعلی الماسی ••• 831
ملاّ محمّدعلی هرندی ••• 831
شیخ محمّدعلی اشتری ••• 832
سیّد محمّدعلی آقامجتهد ••• 832
میر محمّدعلی شمس آبادی ••• 834
میرزا محمّدعلی سلطان الکتاب ••• 835
میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی••• 837
میرزا محمّدعلی خوشنویس اصفهانی••• 837
سیّد محمّدعلی وفای زوّاره ای ••• 839
حاج سیّد محمّدعلی ابن الرّضا ••• 840
میرزا محمّدعلی طبیب ••• 842
سیّد محمّدعلی موحّد ابطحی ••• 842
محمّدعلی اصفهانی ••• 844
محمّدعلی نقدکوزاده ••• 844
میرزا محمّدعلی میرزا مظفر ••• 845
میر محمّدعلی خاتون آبادی ••• 846
ملاّ محمّدعلی واحد قمی ••• 847
ملاّ محمّدعلی ابهری جی اصفهانی ••• 848
محمّدعلی کاتب السّلطان اردستانی ••• 848
سیّد محمّدعلی ابطحی ••• 848
محمّدعلی سینی بُرخواری ••• 850
محمّدعلی نقّاش اصفهانی ••• 850
حاج محمّدعلی اسماعیل پور شهرضائی ••• 850
شیخ محمّدعلی مدرس دزفولی ••• 851
محمّدعلی شکیبائی ••• 853
میرزا محمّدعلی ملاّباشی ••• 854
میرزا محمّدعلی نراقی ••• 854
محمّدعلی اردستانی ••• 855
ملاّ محمّدعلی قدرتی اصفهانی ••• 855
میرزا محمّدعلی تویسرکانی ••• 856
سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی ••• 857
محمّدعلی اصفهانی ••• 857
محمّدعلی امامی نائینی ••• 857
حاج میرزا محمّدعلی دولت آبادی ••• 858
ملاّ محمّدعلی مظاهری کرونی ••• 858
میرزا محمّدعلی ملاذالاسلام ••• 859
علاّمه حاج سیّد محمّدعلی روضاتی ••• 860
میرزا محمّدعلی مَحرَم یزدی ••• 864
شیخ محمّدعلی صانعی ••• 865
استاد محمّدعلی رضایت ••• 866
محمّدعلی بنّای اصفهانی ••• 866
محمّدعلی بیدگلی کاشانی ••• 867
دکتر محمّدعلی جعفریان ••• 867
محمّدعلی جلدساز اصفهانی ••• 869
شیخ محمّدعلی حسینی ••• 869
محمّدعلی حسینی اصفهانی ••• 869
محمّدعلی حسینی قزوینی ••• 870
شیخ محمّدعلی حکیم الهی فریدنی ••• 870
حاج میرزا محمّدعلی حکیم سِدِهی ••• 871
محمّدعلی خالصی شیرازی ••• 871
محمّدعلی خیام باشی ••• 872
دکتر محمّدعلی دانشگر شهرضائی ••• 872
میرزا محمّدعلی درب امامی ••• 873
محمّدعلی بیگ دیهیم اصفهانی ••• 873
ص: 946
میرزا محمّدعلی ذرّه اصفهانی ••• 874
شیخ محمّدعلی ربّانی خوراسکانی ••• 874
سیّد محمّدعلی رزمی ••• 875
محمّدعلی روحی ••• 876
میرزا محمّدعلی رفیقی تفرشی ••• 876
آقا محمّدعلی رهی اصفهانی ••• 877
میرزا محمّدعلی سالم اصفهانی ••• 877
محمّدعلی سائق جرقویه ای ••• 877
میرزا محمّدعلی ستوده چهارمحالی ••• 879
میرزا محمّدعلی سینی ••• 879
بابا محمّدعلی شال فروش اصفهانی ••• 880
دکتر محمّدعلی شاهزمانیان ••• 880
میرزا محمّدعلی شکیب اصفهانی ••• 881
محمّدعلی شیدای اصفهانی ••• 882
میرزا محمّدعلی صباح تبریزی ••• 883
شیخ محمّدعلی صفر نوراللهی ••• 883
سیّد محمّدعلی طباطبائی فانی ••• 884
شیخ محمّدعلی طبعی اُشتُرجانی ••• 884
محمّدعلی طبیب اصفهانی ••• 884
ملاّ محمّدعلی عالم حبیب آبادی ••• 885
آقا محمّدعلی عصّار اصفهانی ••• 885
محمّدعلی فقیهی اردستانی ••• 886
محمّدعلی قزوینی ••• 887
محمّدعلی قصیر آشتیانی ••• 887
ملاّ محمّدعلی کشمیری ••• 888
محمّدعلی کهپائی ••• 889
میرزا محمّدعلی کیمیاگر اصفهانی ••• 889
میرزا محمّدعلی محتاج اصفهانی ••• 889
میرزا محمّدعلی مسکین اصفهانی ••• 890
حاج محمّدعلی خان معین السّلطنه ••• 891
شیخ محمّدعلی مفاخر انصاری ••• 891
سیّد محمّدعلی موسوی جروکانی ••• 891
محمّدعلی مهجور اصفهانی ••• 892
محمّدعلی مهجور اصفهانی ••• 892
محمّدعلی بیگ ناظر ••• 893
سیّد محمّدعلی نامی اصفهانی ••• 894
میرزا محمّدعلی نقیب اصفهانی ••• 894
ملاّ محمّدعلی نوری ••• 895
محمّدعلی نوری ••• 895
میرزا محمّدعلی هاشمی اصفهانی ••• 895
شیخ عماد اِرفع تبریزی ••• 896
عماد حسینی ••• 896
عماد اصفهانی ••• 897
عمر سُریجانی اصفهانی ••• 897
عمر جوزدانی ••• 897
عمر سروشانی اصفهانی ••• 898
عمر معدانی اصفهانی ••• 898
عمر اصفهانی نیشابوری ••• 898
عمر اصفهانی ••• 899
عمرو بجلی اصفهانی ••• 899
عمر اُسواری اصفهانی ••• 899
عمر ورّاق اصفهانی ••• 899
عمر رُنانی اصفهانی ••• 900
عمر لفتوانی اصفهانی ••• 900
ص: 947
عمر خرقی اصفهانی ••• 900
عمر معدانی اصفهانی ••• 901
عمر خرقی اصفهانی ••• 901
عمر اصفهانی ••• 901
عمر اصفهانی ••• 902
عمر هرندی ••• 902
عمران بکری اصفهانی ••• 902
عمرانی اصفهانی ••• 902
میرزا عنایت خوزانی ••• 903
عنایت اللّه اصفهانی ••• 903
آقا عنایت اللّه اصفهانی ••• 904
آقا عنایت اللّه اصفهانی ••• 904
میرزا عنایت اللّه نجفی جزن آبادی ••• 904
ملاّ عنایت اللّه قهپائی ••• 905
میرزا عنایت اللّه حکیم شهرضائی ••• 907
دکتر عنایت اللّه بقراطیان ••• 907
میرزا عنایت اللّه اصفهانی ••• 908
دکتر عنایت اللّه تابش ••• 908
عنایت اللّه حسینی اصفهانی ••• 909
عنایت اللّه طبعی اصفهانی ••• 909
شیخ عنایت اللّه گیلانی ••• 909
میرزا عوض بیگ اکسیر اصفهانی ••• 910
عوض بیگ بن صالح بیگ ••• 911
عوض علی رضوانی باغبادرانی ••• 911
عیسی مترجم ••• 912
استاد عیسی اصفهانی ••• 912
دکتر عیسی علاج ••• 912
عیسی بیگ جیرانی تبریزی ••• 913
عیسی اصفهانی ••• 914
دکتر عیسی صدیق ••• 914
عیسی اصفهانی ••• 915
عیسی مذکر اصفهانی ••• 915
میرزا عیسی خان افتخار الحکماء ••• 916
استاد عیسی بهادری ••• 916
عیسی شعاعی نائینی ••• 918
عیسی قلی سالم اصفهانی ••• 918
عیسی قلی خان بختیاری ••• 919
عین القضات اصفهانی ••• 920
برخی از منشورات کتابخانه عمومی آیة اللّه نجفی••• 923
ص: 948
ایران _ اصفهان _ مسجد نو بازار
1. تبصرة الفقهاء (3 جلد) ، تألیف: فقیه محقّق و اصولی مدقّق آیة اللّه العظمی آقای شیخ محمّدتقی رازی نجفی اصفهانی صاحب هدایة المسترشدین فی شرح اصول معالم الدین (متوفی 1348ق) ، تحقیق: سیّد صادق حسینی اشکوری.
2. رساله صلاتیه، تألیف همو، تحقیق: شیخ مهدی باقری سیانی.
3. شرح هدایة المسترشدین، تألیف: آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمّدباقر نجفی اصفهانی (متوفی 1301ق) ، تحقیق: شیخ مهدی باقری سیانی.
4. اشارات ایمانیه، تألیف: آیة اللّه حاج شیخ محمّدتقی آقانجفی اصفهانی (متوفی 1332ق) ، تحقیق: مهدی رضوی، با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران.
5. مجدالبیان در تفسیر قرآن، تألیف: آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمّدحسین نجفی اصفهانی، گزینش و ترجمه: سیّد مهدی حائری قزوینی، با همکاری دارالتفسیر قم.
6. نقد فلسفة دارون، تألیف: آیة اللّه العظمی ابوالمجد شیخ محمّدرضا نجفی اصفهانی، تحقیق: دکتر حامد ناجی اصفهانی، با همکاری کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
7. ترجمه ارشاد الأذهان إلی أحکام الإیمان، تألیف: علاّمه حلّی، ترجمه: آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی، تصحیح و تحقیق: مهدی باقری سیانی و محمود نعمتی، با همکاری انجمن مفاخر فرهنگی ایران.
8. أساور من ذهب در شرح حال حضرت زینب علیهاالسلام ، تألیف: آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی (متوفی 1393ق) ، تحقیق: جویا جهانبخش.
9. الأرائک فی علم الاصول، تألیف: آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی، توسط The open school شیکاگوی آمریکا.
10. ترجمه توحید مفضل به انگلیسی، به امر آیة اللّه حاج شیخ مهدی نجفی اصفهانی (متوفی 1393ق) ، توسط The open school شیکاگوی آمریکا، و انتشارات انصاریان قم.
11. الآراءُ الفقهیّة _ قسم المکاسب المحرمة _ (3 جلد) و قسم البیع (1) و (2) ، جمعا تاکنون 5 جلد، تألیف: آیة اللّه شیخ هادی نجفی.
12. أجود البیان فی تفسیر القرآن (الجزء الثالث) ، تألیف: آیة اللّه شیخ هادی نجفی.
13. غرقاب، تألیف: علاّمه سیّد محمّدمهدی شفتی (متوفی 1326ق) ، تحقیق: مهدی باقری سیانی و محمود نعمتی.
ص: 949