صحيفه حج - جلد 2

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1368 - 1279

عنوان و نام پديدآور : صحیفه حج

مشخصات نشر : تهران: مشعر، - 1382.

شابک : 20000ریال:(ج.1) ؛ 20000ریال:(ج.1)

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی

یادداشت : نمایه

مندرجات : ج. 1. مجموعه سخنان و پیام های رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)

موضوع : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1368 - 1279 -- نظریه درباره حج

موضوع : حج

رده بندی کنگره : DSR1574/5 /ح3 ص3 1382

رده بندی دیویی : 955/0842

شماره کتابشناسی ملی : م 82-27714

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

ص: 10

ص: 11

ص: 12

ص: 13

ص: 14

ص: 15

ص: 16

ص: 17

ص: 18

ص: 19

مقدّمه

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

«مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج بطور صحيح و شايسته مو به مو عمل شود».

حضرت امام خمينى قدس سره

حجّ نمايشى پرشكوه، از اوج رهايى انسان موحّد از همه چيز جز او، و عرصه پيكارى فرا راه توسن نفس، و جلوه بى مانندى از عشق و ايثار، و آگاهى و مسؤوليت، در گستره حيات فردى و اجتماعى است. پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزشهاى مكتب اسلام است.

مؤمنان گرچه با اين عبادت الهى، آشنايى ديرينه دارند، و هر سال با حضور شورانگيز از سراسر عالم، زنگار دل، با زلال زمزم توحيد مى زدايند، و با حضرت دوست تجديد ميثاق مى كنند، و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه هاى حياتبخش حجّ است، امّا هنوز ابعاد بى شمارى از اين فريضه مهمّ، ناشناخته و مهجور مانده است.

پيروزى انقلاب اسلامى، در پرتو انديشه هاى تابناك امام خمينى- رضوان اللَّه تعالى عليه- حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامى، در جايگاه واقعى خويش نشاند، و

ص: 20

سيماى راستين و محتواى غنى آن را نماياند. امّا هنوز راهى دراز در پيش است، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ، شناخته و شناسانده شود، و مؤمن حجّ گزار با آگاهى و شعور دينى، بر آن مواقف كريمه، و مشاعر عظيمه، كه محلّ هبوط ملائكة اللَّه، و توقّف انبيا و اوليا بود، گام بگذارد.

در راستاى تحقق اين هدف بزرگ، بعثه مقام معظّم رهبرى با الهام از انديشه هاى والا و ماندگار امام راحل، احياگر حجّ ابراهيمى- قدّس سرّه الشّريف- و بهره گيرى از رهنمودهاى ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامى حضرت آيةاللَّه خامنه اى- مدّ ظلّه- با تأسيس معاونت آموزش و پژوهش، تلاش مى كند فصل جديدى فرا راه انديشمندان مسلمان، و علاقمندان به فرهنگ حجّ، و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد. از اين رو در عرصه تحقيق و تأليف و ترجمه، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ، آشنايى با اماكن مقدسه، تاريخ و سرگذشت شخصيتهاى بزرگ اسلام، بررسى رويدادها و عرضه خاطرات و بويژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاشهايى را آغاز كرده است.

آنچه اينك پيش روى خواننده قرار دارد برگ سبزى است از اين دفتر.

بى گمان راهنمايى و همراهى انديشوران، از نارساييها خواهد كاست، و در اين راه معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبرى، از همكارى همه علاقمندان استقبال كرده، و دست آنان را به گرمى مى فشارد.

از برادر دانشمند جناب آقاى مهندس على رضا برازش و همكاران محترمشان كه در تهيّه و تنظيم اين اثر ارزشمند ما را يارى دادند، صميمانه سپاسگذارى مى نمايم.

و من اللَّه التوفيق و عليه التكلان

معاونت آموزش و پژوهش

بعثه مقام معظم رهبرى

ص: 21

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(14/ 4/ 1368 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(14/ 4/ 1368 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ. (1)

بار الها! تو را سپاس مى گويم

بارالها! تو را ثنا مى گويم كه باب راز و نياز بنى آدم را با خويش گشودى و دل مشتاقان جمال را به وعده ى رحمت ومغفرت نواختى؛ آلايش شرك را بر بندگان خود زيبنده ندانسته، دامان بنى آدم را از آن پيراستى و توحيد و اخلاص را زيب دل و جان مؤمنان خواستى.

بارالها! تو را سپاس مى گويم كه بر بنده ى برگزيده ات محمّد صلى الله عليه و آله، كتاب و حكمت را و شفاى دردهاى بنى آدم را نازل فرمودى و راه سعادت را در سخن و عمل او به جهانيان نمودى.

بارالها! بر محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله و همه ى سلسله ى نورانى انبيا و اوصيا و اوليا، گويندگان حق و كوبندگان باطل و شكنندگان بتهاى جاهليت و ناصحان مشفق امت، سلام وصلوات نازل فرما و راه آنان را روزبه روز در چشم خلايق روشنتر، و در دل آنان محبوب تر فرما.

بارالها! بر بنده ى صالح متواضعت امام خمينى قدس سره، كه رضاى تو را بر رضاى ديگران برگزيد و در راه اعلاى كلمه ى تو و احياى دين تو، رنج هاى گران بر جان خريد و


1- يوسف: 87

ص: 22

مجاهدت در راه ملت ابراهيمى و سنت محمّدى صلى الله عليه و آله را به نهايت رساند و در اين راه لحظه يى از حركت وتلاش باز نايستاد، با نام و ياد تو زيست و با اميد و عشق تو به ملكوت اعلى پيوست، سلام و رحمت و رضوان فرست، و كلمه ى او را رفعت بخش، و راه او را رونق بخش، و ميراث يگانه ى او را در پناه خود حفظ كن، وآرزوها و هدف هاى او را محقق ساز، و ما را از اخلاف نيك او قرار ده.

بارالها! من در اين سخن، مقصدى جز ابلاغ پيام تو و انجام تكليفى كه بر دوش خود احساس مى كنم، ندارم. پروردگارا! سوز سخن حق را در اين كلام بگنجان و آن را به گوش و دل مؤمنان و همه ى حق طلبان جهان برسان. همان اخلاص و صفا را كه در سخن عبد صالح تو و امام و قائد ما موج مى زد، بدان بياميز وآن را به قبول حَسَن، مقبول فرما ...؛ آمين ربّ العالمين.

بار ديگر روزهاى حج فرا مى رسد

بار ديگر روزهاى حج فرا مى رسد و صلاى ابراهيمى و أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ، (1)

فطرت مسلمانان پاكنهاد را به اجابت مى خواند وفراق خانه ى خدا، دل مشتاقان را آكنده از درد و رنج مى سازد. دست ظلم و عدوانِ بيرون آمده از آستين حكام حجاز، بدين اكتفا نكرده كه صدها زاير خانه ى خدا را در حريم امن الهى به خاك و خون كشيده و هزاران كبوتر خونين بال حرم را فقط به جرم برائت از مشركين و اعلام نفرت از امريكا و اسرائيل و دعوت مسلمين به وحدت و برادرى، تار و مار نمايد؛ بلكه براى انتقام از ملتى كه در همه ى صحنه ها بر قواى استكبار جهانى تاخته و خواب راحت را از چشم غارتگران و زورگويان جهان ربوده است، و براى زدودن اثر چند سال حج همراه با برائت، كه به بركت حضور فرزندان انقلاب و مجاهدان راه قرآن و اسلام، فضاى حرمين شريفين و عرفات و مشعر و منى را از نداى توحيد خالص و نفى آلهه ى زور و زر آكنده بود، راه خانه ى خدا و مأمن خلق را به روى آنان بسته و زبانها و قلم هاى اجير و مزدور را به كمك


1- حج: 27

ص: 23

رسانه هاى صهيونيستى و امريكايى برضد آنان به كار انداخته است.

اين دومين موسم حجى است كه در آن ملت ايران- اين فدايى ترين فرزندان اسلام- از طواف بر گرد خانه ى محبوب مصدود شده اند. دولت سعودى با دستاويزكردن بهانه هاى پوچ، امسال نيز همچون سال قبل، به صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ پرداخت و خود را مصداق اين آيه ى شريفه ساخت: إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ. (1) حافظه ى تاريخ ما اين دشمنيها را فراموش نخواهد كرد.

امام خمينى قدس سره زنده است

اكنون كه ملت ايران همزمان با سالگرد فاجعه ى خونين مكه، به مصيبت بزرگ فقدان قائد اكبر و منادى وحدت مسلمين و برافرازنده ى پرچم اسلام و قرآن، بنده ى صالح خدا و ناصح دلسوز امت و فرزند خلف پيغمبر- خمينى كبير مبتلا شده است، جا دارد كه حجاج بيت اللَّه از هر كشور و ملت، طنين نداى توحيد و وحدت را كه همه ساله از آن حنجره ى ابراهيمى برمى آمد و فضاى خانه ى خدا وسپس فضاى جهان اسلام را پُر مى كرد و بت هاى قدرت و مكنت را به لرزه درمى آورد، به گوش جان بشنوند و به دعوت او كه حرف دل ميليونها مسلمان تحقيرشده و ستم زده به وسيله ى حكام وابسته و مستكبر بود، پاسخ گويند.

آرى، اگرچه يوسف عزيز امت اسلام اكنون در ميان ما نيست و جاى او كه همه ساله در وجود يكايك حاجيان دلباخته و سرازپانشناخته ى ايرانى تجلى مى كرد، خالى است، ولى هم اكنون نيز او را در هر دل ذاكر و عارف و در هر جان پُرشور و در هر زبان حقگو و در وجود هر مسلمان غيور و دلسوخته و در هرجا كه در آن، سخن از عزت اسلام و وحدت مسلمين و برائت از مشركين و نفرت از «انداد اللَّه» و اصنام جاهليت هست، مى توان يافت. او زنده است، تا اسلام ناب محمّدى زنده است؛ و او زنده است، تا پرچم


1- حج: 25

ص: 24

عظمت اسلام و وحدت مسلمين و نفرت از ظالمين برافراشته است.

هنوز نداى ملكوتى او كه مى گفت: «حاشا كه خلوص عشق موحدين، جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود»، در فضاى مكه طنين افكن است، و درس فراموش نشدنى او كه مى گفت: «كدام خانه يى سزاوارتر از كعبه وخانه ى امن وطهارتِ ناس كه در آن به هرچه تجاوز و ستم و استعمار و بردگى و يا دون صفتى و نامردمى است، عملًا و قولًا پشت شود؟»، در كتيبه ى ذهن انسان هاى بيدار منقش است.

هنوز اين سؤال هشداردهنده ى او كه: «آيا بايد در خانه ها نشست و با تحليل هاى غلط و اهانت به مقام و منزلت انسانها و القاى روحيه ى ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملًا شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد؟»، وجدان مسلمانان غيور را برمى انگيزد و پاسخى از سر وارستگى و اخلاص مى طلبد. و هنوز اين سخن پيامبرگون او، دل و جان مشتاقان را تسخير مى كند كه مى گفت: «هيهات كه امت محمّد صلى الله عليه و آله، سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان، به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند؛ و هيهات كه خمينى در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمّد صلى الله عليه و آله و پيروان ابراهيم حنيف، ساكت وآرام بماند و نظاره گر صحنه هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه و تنها هم بماند، به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستى است، ادامه مى دهد». و خدا را شكر خمينى بزرگ تنها نماند و چنان كه او مى گفت و مى خواست: «بسيجيان جهان، اين پابرهنه هاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانشان سلب كردند».

هنوز اين نواى شيرين و اميدبخش، دل مؤمنان را از فروغ حيات روشن مى كند و خون اميد و نشاط در پيكر امت اسلامى مى دمد كه: «مسلمانان جهان و محرومان سراسر گيتى، از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى براى همه ى جهانخواران آفريده است، احساس غرور وآزادى كنند و آواى آزادى وآزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخم هاى خود مرهم گذارند، كه دوران بن بست و نااميدى وتنفس در

ص: 25

منطقه ى كفر بسر آمده است و گلستان ملتها رخ نموده است و اميد كه همه ى مسلمانان، شكوفه هاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گل هاى محبت و عشق و چشمه سار زلال جوشش اراده ى خويش را نظاره كنند ...».

آرى، امام خمينى زنده است، تا اميد زنده است؛ و تا حركت و نشاط هست، و تا جهاد و مبارزه هست، ... امام خمينى وامت فداكارش، از مكه و ميقات هم غايب نيستند.

سيلاب انديشه ى جهاد و شهادت و مقاومت و برائت از مشركين و محبت به مؤمنين كه از قله ى بلند انديشه ى او جارى است، همه ى دلها و جان هاى مستعد را فرا مى گيرد و به او حضورى معنوى مى بخشد. آرى، چنان كه او خود مى گفت: «ما در مكه باشيم يا نباشيم، دل و روحمان با ابراهيم در مكه است. دروازه هاى مدينةالرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته ى محبتمان با پيامبر، هرگز پاره و سست نمى شود. به سوى كعبه نماز مى گزاريم و به سوى كعبه مى ميريم و خداى را سپاس مى گزاريم كه در ميثاقمان با خداى كعبه، پايدار مانده ايم و منتظر هم نمانده ايم كه حاكمان بى شخصيت بعضى كشورهاى اسلامى و غيراسلامى، از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه ى تاريخ محرومان و پابرهنگانيم و غير از خدا كسى را نداريم و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم برنمى داريم ...».

دلهاتان را به او بسپريد

و اكنون كه براى دومين بار دست جور و عدوان، راه خانه ى خدا را بر مسلمانان خداجوى ايران بسته و به حساب امريكا و اسرائيل، بر ملتى كه برترين پرچم مبارزه با شيطان بزرگ و دولت غاصب دست نشانده اش را برافراشته است، جفا روا داشته و امت داغدار ما را كه رخت عزاى امام فقيد اسلام را بر تن دارد، داغدارتر كرده است، اين جانب نكاتى را از باب تذكر به برادران و خواهران حاضر در صحنه ى حج و به همه ى مسلمانان عالم ونيز به ملت بزرگ ايران عرض مى كنم:

1) حال كه به نام خدا و به دعوت پيامبر خدا، راهىِ كوى دوست شده و از هر «فجّ عميق» به حريم بيت اللَّه الحرام وفود كرده و احرام حج و هجرت الى اللَّه بسته و ابراهيم وار

ص: 26

نغمه ى: إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدِينِ (1)

به زبان فطرت سر داده و زمزمه ى: وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا (2)

را به زبان حال و قال مترنم گشته ايد، اميد است از ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ ءٍ كه ابراهيم خليل عليه السلام از خداوند استدعا كرد، شيرين كام شده و چشمتان به شهود منافعى كه حضرت ربوبى مژده داده، منور گردد.

به طور حتم، يكى از اين منافع آن است كه در پرتو مناسك و شعاير آموزنده ى حج، دلهاتان را كه خانه ى خدا و امانت اوست، به او بسپريد و از شرك و زَيغ و زنگار تطهير كنيد وپيمان: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ (3)

را تجديد نماييد و باتمسك به فرمان: فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ اْلأَوْثانِ، (4)

به بشارت: وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى، (5)

سرافراز گرديد.

حج؛ كانون معارف اسلام و مظهر توحيد

حج، كانون معارف اسلام و بيان كننده ى سياست كلى اسلام براى اداره ى زندگى انسان است. حج، مظهر توحيد و نفى و رمى شيطان و تكرار شعار ابراهيم عليه السلام است كه گفت: إِنَّنِي بَرِي ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ؛ (6) صحنه ى اتحاد عظيم امت اسلامى برگرد محور توحيد وبرائت از مشركين و نفى و طرد همه ى بتهاست. وبت، هر آن چيزى است كه به جاى خدا قرار گيرد و ولايت الهى را به ولايت خود تبديل كند ونيرو واراده ى افراد بشر را در اختيار بگيرد؛ حال چه سنگ و چوب، و چه قدرت هاى شيطانىِ سلطه گر و جبار، و چه عصبيت هاى جاهلى و ناحق كه: فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ. (7) حج ابراهيمى ومحمّدى صلى الله عليه و آله و حج علوى و حسينى عليهما السلام آن است كه در آن توجه به خدا و پناه بردن به حكومت و قدرت او، با پشت كردن به قدرت طواغيت و جباران


1- صافات: 99
2- بقره: 128
3- يس: 60
4- حج: 30
5- زمر: 17
6- انعام: 19
7- يونس: 32

ص: 27

همراه باشد. زمزمه ى مناجات سالار شهيدان و سيّد شباب اهل الجنه در عرفات، چه زيبا اين هر دو را در يك سخن مى سرايد: «الهي أَنْتَ كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ فِي سَعَتِهَا ... وَ أَنْتَ مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِي وَ لَوْ لا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ ... يَا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ» (1)

. و خطبه ى رسول خدا صلى الله عليه و آله در يوم الترويه كه در آن نسخ مقررات جاهليت وتحذير از فريب شيطان براى وادار كردن بنى آدم به عبادت خود و حكم قاطع به پيوند برادرى ميان همه ى مسلمين را اعلام فرمود، خط كلى حج را معين مى كند.

حج بى برائت، حج نيست

كدامين جان تشنه است كه از فيض كوثر محمّدى صلى الله عليه و آله و جوشش زمزم حسينى، اين جرعه ها را بنوشد و هنوز در مضمون سياسى حج دچار ترديد و ابهام باشد؟ حج بى برائت، حج بى وحدت، حج بى تحرك وقيام، حجى كه از آن تهديد كفر و شرك برنخيزد، حج نيست و روح ومعناى حج را فاقد است.

بت هاى بزهكار استبداد و استعمار، حكمرانان ازخدا بى خبر و قدرت هاى سلطه گر جهانى، در گذشته و حال، همواره از حجِ بامضمون سازنده و روشن و الهامبخش، بشدت ترسيده و با آن به مقابله برخاسته اند. آنها تبليغات دامنه دار و خصمانه يى را به وسيله ى آخوندهاى دربارى و ريزه خواران سفره ى عشرت خود بر ضد مضمون سياسى حج به راه انداخته و باهياهو و جنجال خواسته اند بقبولانند كه حج از سياست جداست و جز عبادتى به مثابه ى عبادات فردى نيست؛ غافل از آن كه هر انسانِ اندكى هوشمند هم بوضوح درمى يابد كه اگر درس وحدت مسلمين و عظمت امت اسلامى و تعارف برادران جداافتاده و همصدايى صاحبان زبانها و نژادها و مليتها و مناطق جغرافيايى گوناگون و اعتصام به حبل اللَّه با حالت طبيعى در حج منظور نمى بود و فقط عبادت و رابطه ى جداگانه ى انسانها با خداى خود مطلوب بود، آمدن از كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و پياده و سواره، آن هم در يك موسم خاص، چه معنى داشت؟ رنج پيمودن اين راه، چرا؟ و


1- مفاتيح الجنان، دعاى امام حسين عليه السلام در روز عرفه.

ص: 28

حضور در مكه وسپس در عرفات و مشعر و منى، آن هم در ايام معدودات و روزها و ساعات معين براى همه ى مسلمين جهان، چرا؟ و طواف گرد يك مركز واحد و رمى يك نقطه ى واحد، چرا؟

حجى كه از پايه هاى دين به شمار مى رود

آرى، حج عبادت است و ذكر و دعا و استغفار؛ اما عبادتى و ذكر و استغفارى در جهت ايجاد حيات طيبه ى امت اسلامى ونجات آن از زنجيرها وغل هاى استعباد و استبداد و خداوندان زر و زور و تزريق روح عزت و عظمت به آن و زدودن كسالت و ملالت از آن. اين است حجى كه از پايه هاى دين به شمار رفته و اميرالمؤمنين على عليه السلام در نهج البلاغه آن را عَلَم اسلام و جهاد هر ناتوان و برطرف كننده ى فقر وتنگدستى و مايه ى تقرب و نزديكى اهل دين به يكديگر شمرده است؛ و اين است آن حجى كه بندگان مجاهد خدا همه ساله از ايران با شوق و شور بدان روى مى آورند و برائت از امريكا و صهيونيسم و نفى ولايت استكبار وشعار براى تعميم ولايت الهى را شرط اصلى آن مى شمرند؛ و اين است آن حجى كه سيلى خوردگانِ از اسلام وانقلاب و در رأس آنان امريكاى جنايتكار، از آن احساس خطر مى كردند و اكنون دو سال است حكام آل سعود براى شادى و خشنودى امريكا و اسرائيل، مؤمنين را از اقامه ى آن مانع مى شوند و زبانها و قلم هاى مزدور آخوندهاى نوكرصفت را به نفى آن و محكوم كردن آن وادار مى كنند.

حج را به روح و حقيقت آن نزديك كنيد

اينك شما حاجيان جهان اسلام؛ شما كه دشمنان وحدت اسلامى نخواسته و نگذاشته اند كه همراه با برادران ايرانى خود به طواف و سعى و وقوف و رمى و نماز و زيارت قبر رسول گرامى صلى الله عليه و آله بپردازيد، ياد برادران مهجور و مصدود خود را در آن مراسم زنده كنيد و حج را هرچه بتوانيد، به معنى و روح و حقيقت آن نزديك كنيد و بدانيد كه هر كس حج را از هويت سياسى آن جدا كند، يا جاهل است و يا مغرض؛ و

ص: 29

خداوند نخواهد گذشت از آنان كه براى رسيدن به هدف هاى ناپاك و حقير خود، آماده اند كه بزرگترين حربه ى امت اسلامى در برابر جهان كفر و استكبار را از او بگيرند و حج زندگى ساز و شورآفرين را، به عبادتى فردى و سطحى همراه با سياحت و تجارت بدل كنند.

تفكيك دين از سياست؛ يكى از بزرگترين مظاهر شرك

2) از بزرگترين مظاهر شرك در عصر حاضر، تفكيك دنيا از آخرت، و زندگى مادّى از عبادت، و دين از سياست است. گويى خداى دنيا- معاذاللَّه- جباران و زورگويان و چپاولگران و ابرقدرتها و جنايتكارانند، و استضعاف و استعباد و استثمار خلايق و علو و استكبار نسبت به بندگان خدا حق مسلّم آنهاست، و همگان بايد پيشانى اطاعت بر آستان تفرعن آنها ساييده و در برابر زورگويى و غارتگرى و ميل و اراده ى بى مهار آنان تسليم باشند و اعتراض نكنند؛ چرا كه وعاظالسلاطين و نوادگان «بلعم باعورا»، فرياد برخواهند آورد كه دخالت در سياست كرديد، و اسلام را چه به سياست؟!

اين، همان شركى است كه امروز مسلمانان بايد با اعلام برائت، دامن خود و اسلام را از آن تطهير كنند. آنچه جاى تأسف است، اين كه سالها غفلت مسلمين و مهجور ماندن قرآن سبب شد كه دست هاى تحريف بتوانند به نام دين، هر سخن باطلى را در اذهان جاى داده و بديهى ترين اصل دين خدا را منكر شوند و شرك را جامه ى توحيد پوشانده و مضمون آيات قرآن را بى دغدغه انكار كنند، و در حالى كه قرآن اقامه ى قسط را هدف از ارسال رسل مى داند؛ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ، (1)

و در حالى كه با خطاب كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ، (2)

همه ى مؤمنين را موظف به تلاش براى اقامه ى قسط مى كند، و در حالى كه آيات كريمه ى قرآن، اعتماد به ستمگران را ممنوع مى سازد و به پيروان خود مى فرمايد: وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى


1- حديد: 25
2- نساء: 135

ص: 30

الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ، (1)

و گردن نهادن به ظلم طاغوت را منافى با ايمان مى شمرد و مى گويد: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ، (2)

و كفر به طاغوت را در كنار ايمان به خدا قرار مى دهد؛ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى، (3)

و در حالى كه نخستين شعار اسلام، توحيد، يعنى نفى همه ى قدرت هاى مادّى و سياسى و همه ى بت هاى بى جان و باجان بود، و در حالى كه اولين اقدام پيامبر صلى الله عليه و آله پس از هجرت، تشكيل حكومت و اداره ى سياسى جامعه بود، و يا دلايل و شواهد فراوان ديگرى كه بر پيوند دين و سياست حكم مى كند، باز كسانى پيدا مى شوند كه بگويند دين از سياست جداست، و كسانى هم پيدا شدند كه اين سخن ضداسلامى را از آنها بپذيرند.

سياستمدارانى كه دايماً دم از جدايى دين و سياست مى زنند و كسانى از مدعيان ديندارى كه به كمك آنان شتافته و همين سخن را تكرار مى كنند، آيا هرگز در آيات قرآن و تاريخ اسلام و احكام شريعت انديشيده اند؟ آيا فكر كرده اند كه اگر دين جدا از سياست است، پس چرا قرآن همه ى امور سياسى را، يعنى حكومت را، قانون را، صف بندى هاى زندگى را، جنگ و صلح را، تعيين دوست و دشمن را و ديگر مظاهر سياست را، همه و همه را به خدا و دين خدا و اولياى خدا مرتبط مى كند؟

آيا در آيه ى يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ (4)

و آيه ى وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي اْلأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ، (5)

يا آيات معرفى حزب اللَّه و حزب الشيطان، يا آيات ولايت اللَّه، يا آيات حكم به غير ما انزل اللَّه، انديشيده و در آن تأمل كرده اند؟


1- هود: 113
2- نساء: 60
3- بقره: 256
4- ممتحنه: 1
5- شعراء: 151 و 152

ص: 31

آيا اعمال و رفتار سياسى و اجتماعى انسانها كه بيشترين بخش زندگى آنهاست، بدون جزاست؟ پس وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً (1)

و وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ (2)

چيست و با كدامين ميزان سنجيده مى شود؟ آيا مى توان گفت اسلام در دنيا به خوب و بد اين گونه اعمال كارى ندارد و وظيفه يى مقرر نمى كند؛ ولى در آخرت جزاى آن داده مى شود؟

آيا جهاد اسلامى كه درصدها آيه ى قرآن و حديث مسلّم، در زمره ى برترين فرايض دينى قرار گرفته و ترك آن مايه ى ذلت و شقاوت دنيا و آخرت شناخته شده، براى به دست آوردن چه چيز و دفاع از كدامين ارزش است؟ آيا حيات طيبه يى كه براى تحصيل آن بايد جهاد كرد، زندگى در زير سايه ى شوم ولايت غيرخداست؟ بر خاك مذلت نشستن و حاكميت جباران و ارزش هاى غيرالهى را تماشا كردن و تن به ذلت دادن است؟ و اگر چنين نيست و جهاد براى تحصيل حاكميتِ اللَّه و خروج از ولايت طاغوت به ولايتِ اللَّه است، پس چگونه مى توان نقش و ارزش سياست را در دين و در هدف هاى تعيين شده ى دينى، دست كم يا ناديده گرفت؟

نغمه ى جدايى دين از سياست، ساخته ى دشمنان است

بديهى است كه نغمه ى شوم جدايى دين از سياست، ساخته ى دشمنان پليدى است كه از اسلامِ زنده و در صحنه، سيلى خورده و با اين ترفند خواسته اند صحنه ى زندگى را از حضور دين فارغ كرده و خود زمام امور دنياى مردم را به دست گيرند و بى دغدغه بر سرنوشت انسانها تسلط يابند. اما تلخ و تأسف انگيز آن است كه كسانى به نام دين و در كسوت علماى دين، همين سخن را تكرار كنند و در ترويج آن، سعى و تلاش كنند. اين همصدايىِ برخى ملبسين به لباس دين با دشمنان پليد و خطرناك، اگرچه در مواردى ناشى از غفلت آنان از اهميت سياست و نقش آن در سرنوشت انسانها و در مواردى ناشى از تنبلى و ترس و تن دادن به زندگى آسان است، اما در مواردى هم ناشى از همدستى خطرناك اين دين فروشان و نوادگان «بلعم باعورا» با ارباب قدرت و مكنت است، كه


1- كهف: 49
2- زمر: 70

ص: 32

مسلمانان بايد اين را بزرگترين خطر، و چنين آخوندهايى را پليدتر از اربابان سياسيشان بدانند و از شر آنان به خدا و به همت و آگاهى خود پناه برند.

اين وعاظ السلاطين(لعنهم اللَّه)، به اين هم اكتفا نمى كنند كه نغمه ى شوم جدايى دين از سياست را به زبان دين بيان كنند؛ بلكه براى تحكيم قدرت شياطين، به مدح و ثنا و تأييد جنايتكاران هم مى پردازند. آيا اين، دخالت در سياست و حرام نيست؟

آيا تضعيف اسلام و مسلمين، ايجاد تفرقه، مقابله با انقلاب اسلامى و تبرّى از اولياى خدا و تهمت و بهتان به آنها و انكار آيات خدا- ولو سياسى هم باشد اشكالى ندارد؛ ولى حمايت از مظلومان و برائت از مشركان و همنوايى با محرومان و ستمديدگان و اعتراض به تسلط امريكا و اسرائيل بر كشورهاى اسلامى و مخالفت با غارتگرى كمپانى هاى خارجى و محكوم كردن خيانت رؤسا و سلاطين مسلمانْ نام و حمايت از مبارزات مسلمانان واقعى و امثال آن جرم است؟!

محتواى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و اسلام آمريكايى

اين جاست كه سخن امام فقيد ما، آن داعى الى اللَّه و فانى فى اللَّه آشكار مى شود كه اسلام را به اسلام ناب محمّدى صلى الله عليه و آله و اسلام امريكايى تقسيم مى كرد. اسلام ناب محمّدى، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمايت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازش ناپذيرى با زورگويان و فتنه گران است؛ اسلام اخلاق و فضيلت و معنويت است.

اسلام امريكايى، چيزى به نام اسلام است كه درخدمت منافع قدرت هاى استكبارى و توجيه كننده ى اعمال آنهاست؛ بهانه يى براى انزواى اهل دين و نپرداختن آنان به امور مسلمين و سرنوشت ملت هاى مسلمان است؛ وسيله يى براى جدا كردن بخش عظيمى از احكام اجتماعى و سياسى اسلام از مجموعه ى دين و منحصر كردن دين به مسجد است و مسجد نه به عنوان پايگاهى براى رتق و فتق امور مسلمين- چنان كه درصدر اسلام بوده است- بلكه به عنوان گوشه يى براى جدا شدن از زندگى و جدا كردن دنيا و آخرت.

ص: 33

اسلام امريكايى، اسلام انسان هاى بى درد و بى سوزى است كه جز به خود و به رفاه حيوانى خود نمى انديشند؛ خدا و دين را همچون سرمايه ى تجار، وسيله يى براى زراندوزى يا قدرت طلبى مى دانند و همه ى آيات و رواياتى را كه برخلاف ميل و منفعتشان باشد، بى محابا به زاويه ى فراموشى مى افكنند و يا وقيحانه تأويل مى كنند.

اسلام امريكايى، اسلام سلاطين و رؤسايى است كه منافع ملت هاى محروم و مظلوم خود را در آستانه ى آلهه ى امريكايى و اروپايى قربان مى كنند و در مقابل، به حمايت آنان براى ادامه ى حكومت و قدرت ننگين خود چشم مى دوزند؛ اسلام سرمايه دارانى است كه براى تأمين سود خود، پا بر همه ى فضيلتها و ارزشها مى كوبند.

آرى، اين اسلام امريكايى است كه مردم را به دورى از سياست و فهم و بحث و عمل سياسى مى خواند؛ ولى اسلام ناب محمّدى، سياست را بخشى از دين و غيرقابل جدايى از آن مى داند و همه ى مسلمين را به درك و عمل سياسى دعوت مى كند؛ و اين چيزى است كه ملت هاى مسلمان بايد همواره از امام فقيد خود و زبان گوياى اسلام به ياد داشته باشند.

دشمنى جبهه ى شيطان با اسلام

3) امروز يكى از مسايل مهم جهان اسلام، دشمنىِ كينه توزانه و ديوانه وار جبهه ى شيطان و بخصوص شيطان بزرگ، با اسلام و مفاهيم و عقايد اسلامى است. اگرچه دشمنىِ برنامه ريزى شده و همه جانبه با اسلام، از آغاز پيدايش استعمار سابقه دارد و استعمارگران در سده هاى اخير كه كشورهاى اسلامى را جولانگاه غارت و چپاول و كشتار و تجاوز خود كرده بودند، به اسلام به چشم مانع و سد مستحكمى در برابر فتنه انگيزى هاى خود نگريسته و آن را آماج حملات سياسى وفرهنگى شديد قرار دادند و برنامه ى جدايى مسلمين از قرآن و اسلام را با مكرهاى شيطانى خود و از جمله با ترويج فساد و ابتذال و فحشا به اجرا گذاشتند، و ليكن از هنگامى كه آتشفشان انقلاب اسلامى، خرمن اميدهاى آنان را به آتش كشيد و فروغ اميد را بردل مسلمانان جهان تابانيد و حيات دوباره ى اسلام در جهان را نويد داد، قدرت هاى استكبارى همچون گرگ زخم خورده،

ص: 34

به هجومى همه جانبه و سراسيمه و ديوانه وار عليه اسلام دست زدند، كه البته دور از انتظار نبود، و به طور حتم سنت هاى الهى در شكست و فضيحت آنان محقق خواهد شد- ان شاءاللَّه- چنان كه قرآن فرموده است: وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ؛ (1) به شرط آن كه مؤمنين به اسلام، به وظايف خود در قبال اين توطئه ها آشنا باشند و از انجام آن غفلت نورزند.

جمهورى اسلامى، آماج توطئه هاى طراحى شده عليه اسلام

بديهى است كه آماج اصلى همه ى توطئه هايى كه در ده سال گذشته عليه اسلام طراحى شد، جمهورى اسلامى بود، كه ام القراى اسلام و پيشاهنگ حركت جهانى آن محسوب مى شود، و در اين ده سال ملت ايران انواع ضرباتى را كه در واقع به سمت اسلام و نيروى عظيم انقلابى آن هدف گيرى شده بود، پذيرا شدند. جنگ تحميلى هشت ساله، محاصره ى اقتصادى و انواع حملات بى شمار سياسى و تبليغاتى و اقتصادى عليه جمهورى اسلامى، درحقيقت با انگيزه ى فشار بر اسلام و دشمنى با آن انجام گرفت و ما افتخار مى كنيم كه به خاطر گوهر عزيز يكدانه يى كه با خود داشتيم- يعنى ايمان به خدا و عمل به اسلام- سالها مورد خشم جنون آميز و انتقام سبعانه ى قدرت هاى جهانى قرار گرفته و سپر بلا شديم. آرى، وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ. (2) ولى مبارزه ى قدرت هاى استكبارى با اسلام، به آنچه نسبت به ايران و مردم آن و نظام جمهورى اسلامى اعمال شد، منحصر نماند؛ بلكه دشمنى با اسلام در دايره يى وسيعتر، هم باروش هاى سياسى وتبليغاتى، و هم باروشهاى فرهنگى با جديت دنبال شد.

فشار و سختگيرى بر مبارزان و آزاديخواهان و علما و روشنفكران مسلمان در كشورهاى اسلامى از سوى رژيم هاى وابسته به امريكا، و نيز سختگيرى نسبت به اقليت هاى مسلمان در كشورهاى غيراسلامى، نمونه هاى بارز مبارزه ى سياسى با اسلام، و نوشتن مقالات و كتب و تهيه ى فيلم هاى اهانت آميز نسبت به اسلام و نشر آن در محيطهاى اسلامى و


1- رعد: 31
2- بروج: 8

ص: 35

غيراسلامى، نمونه هاى مبارزه ى فرهنگى بااسلام است. اكنون دولت هاى استكبارى مانند امريكا و انگليس و امثال آنان، پول هاى گزافى را در راه اين خصومت هاى جنايت آميز خرج مى كنند و متأسفانه هستند نويسندگان و هنرمندانى كه براى منفعت مادّى، قلم و بيان و هنر خود را در معرض معامله گذارده و با سركوب وجدان هنرى و ادبى خود، در خدمت مقاصد شوم صاحبان قدرت قرار مى گيرند.

احساس ضعف استكبار در برابر اسلام

نكته ى مهم آن است كه اين حركات خصمانه، ناشى از احساس ضعف اردوگاه استكبار در برابر اسلام است. صلابت اسلامى و پايدارى ملت مسلمان ايران و فريادهاى تندرآساى بت شكن قرن و فضل و نصرت الهى كه آن عبد صالح و يارانش را همواره شامل بود، موجب شد كه صدور انديشه ى انقلابى اسلام كه دشمن بشدت از آن در هراس بود، از همان راههايى كه آنان براى جلوگيرى ازصدور انقلاب يا ضربه زدن به آن فراهم كرده بودند، تحقق يابد و مظلوميت ملت ايران و تحمل شدايد، موجب اثبات حقانيت اين ملت بزرگ و گسترش دامنه ى انقلاب در بسيارى از كشورها شود و به مسلمانان جهان، عزم راسختر و احساس هويت اسلامى بيشترى ببخشد.

امروز ايادى استكبار جهانى در همه جا در برابر اسلام موضع انفعالى دارند و كينه ورزى آنان با اسلام، چه با شيوه هاى فرهنگى و چه سياسى با زور و سرنيزه، از روى احساس ضعف و ترس در برابر موج فزاينده ى اسلام است.

اين نيز يكى از الطاف الهى است كه هر اقدام آنان براى توهين يا ضربه زدن به اسلام، خود به عاملى براى شدت يافتن خشم مسلمانان و راسخ شدن اراده ى آنان در دفاع ازاسلام تبديل مى شود. نمونه ى بارز، ماجراى نوشتن كتاب آيات شيطانى نويسنده ى مرتد و مهدورالدم انگليسى است كه دولت هاى استكبارى با اين كار مى خواستند اسلام را تضعيف كنند، و خداى متعال برعكس خواسته ى آنان، اين كار را موجب آبروريزى آنان قرار داد و با صدور فتواى امام امت بر مهدورالدم بودن نويسنده اش، آهنگ

ص: 36

مسلمين رساتر و انسجام آنان بيشتر شد و همه ى تلاش هاى دشمن در مبارزه با اسلام- ان شاءاللَّه- به همين گونه نتيجه يى منتهى خواهد شد كه: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً. (1)

مسلمانان كاملًا حساس و هوشيار باشند

نكته ى ديگر آن است كه مسلمانان در همه جاى جهان، بايد نسبت به اقدامات توطئه آميز دشمنان براى تضعيف و توهين اسلام، كاملًا حساس و هوشيار باشند؛ مخصوصاً نسبت به توطئه هاى فرهنگى، از قبيل نوشتن كتابها و ساختن فيلمها و نمايشنامه هاى ضداسلامى. در اين صحنه، سنگرداران اصلى، نويسندگان و هنرمندانى هستند كه دلشان براى اسلام مى تپد و از حقد و كينه ى دستگاه هاى استكبارى با اسلام و مسلمين باخبرند. تهيه ى مقالات و كتب و آثار هنرى در تبيين اسلام و افشاى توطئه هاى دشمن و دفاع از حقوق مسلمانان جهان، وظيفه ى عمومى و بزرگ آنهاست.

البته وظيفه ى عمومى همگان در برابر اهانت به مقدسات اسلامى، روشن و واضح است و حكم امام فقيد به واجب القتل بودن نويسنده ى مرتد و پليد آيات شيطانى، تكليف همه را نسبت به موارد مشابه روشن مى سازد. حكم امام امت درباره ى آن نويسنده ى نگون بخت به قوّت خود باقى است و او بايد همچنان در انتظار اجراى آن تا لحظه ى مقدر بماند.

مسلمانان از اجتماعات بزرگ، مخصوصاً اجتماع عظيم حج، بايد براى اعلام مخالفت و نفرت خود از توطئه هاى فرهنگى استكبار عليه اسلام و ايستادگى قاطع خود در برابر آن، حداكثر استفاده را بكنند، و مطمئنم همان گونه كه مسلمانان غيور در پاسخ به نداى امام امت(اعلى اللَّه كلمته) تاكنون قاطعانه موضعگيرى كرده اند، از اين پس نيز به همان گونه عمل خواهند كرد.


1- نساء: 76

ص: 37

در حج بايد مسائل جهان اسلام بررسى شود

4) در حج بايد مسايل جهان اسلام بررسى شود. بزرگترين مسأله ى عمومى مسلمين پس از لزوم آمادگى براى دفاع از اسلام و هويت جمعى مسلمين، مسأله ى ملت هاى زيرستم و مبارزى است كه دست طغيان و كفر و استكبار، آنان را مقهور و مظلوم ساخته و سخت ترين شرايط زندگى را برآنان تحميل كرده است. ملت مظلوم فلسطين، نمونه ى بارزى از اين گونه ملتهاست. چهل سال است كه اين ملت، از خانه و كاشانه ى خود بيرون رانده شده و يا در وطن خويش غريبانه زندگى كرده است. اين، زخم خونين و دردناكى بر پيكر امت اسلامى است كه با توطئه ى دولت هاى استعمارگر وضد اسلام و به دست جنايتكار صهيونيستها چهل سال پيش وارد شده و هر روز نمكى بر آن پاشيده شده است. كسان و گروه هاى زيادى در اين مدت به مبارزه براى نجات اين ملت دست زده، يا ادعاى آن را كرده اند؛ اما هرگز گرهى باز نشده، بلكه گرهها كورتر هم شده است.

علت اصلى اين بوده كه ملت فلسطين نمى توانسته از خود دفاع كند، يا جهان اسلام از خنثى كردن توطئه ى امريكا و غرب در دفاع از دولت غاصب ناتوان بوده است. علت اصلى ناكاميها، اولًا از ياد بردن هويت اسلامى ملت فلسطين و عدم تكيه بر اسلام و جهاد اسلامى در طول دهها سال گذشته، و ثانياً خيانت سران كشورهايى از اعراب و حتّى خيانت سران و چهره هايى از فلسطينيان بوده است. و امروز بحمداللَّه عنصر ايمان و جهاد اسلامى در مبارزات ملت فلسطين در داخل وطن مغصوب زنده شده، و به همين جهت معادله ى قدرت در فلسطين به سود فلسطينيان نسبت به گذشته تغيير كرده است.

جوانان و كودكان و زنان و مردانى كه امروز مظلومانه در شهرهاى وطن مغصوب با خون خود كوچه ها و خيابانها را رنگين مى كنند، و نمازگزارانى كه در اجتماعات هفتگى جمعه ى خود، كابوس مرگ را بر سر اسرائيليان غاصب و مهاجر مى كوبند، نور اميدى را بر سراسر فلسطين تابانيده اند كه در تمام چهل سال غصب و قبل از آن در روزگار فشار و اختناق انگليسى، هرگز سرزمين مقدس آن را به خود نديده بود، و آينده هم متعلق به

ص: 38

همين مؤمنين مصمم و مبارز است.

امروز ديگر روزگار ضعف و انفعال و انتظار ملت فلسطين تمام شده است و اسلام نيروى حقيقى آن ملت برجسته را به وى بازگردانده است. امروز ديگر سران خائن و سازشكار فلسطين فروش فلسطينى كه فارغ از رنج شهروندان يا چادرنشينان، به معامله ى سياسى و تجارت با سرمايه ى فلسطين مشغولند، نمى توانند سرنوشت آن كشور و ملت را رقم بزنند. سرنوشت فلسطين، در مسجدها و نماز جمعه ها و خيابانها و ميدان هاى سراسر زمين هاى اشغالى است كه رقم مى خورد، و اين از بركات اسلام است.

ملت لبنان نيز كه از دو سو زير فشار صهيونيستها و همدستان فالانژ آنان سالهاست با آتش و خون سروكار دارد، راه خود را يافته و تصميم خود را بر ضد نظام فاشيستى و قبيله يىِ مدرن و مورد تأييد امريكا و فرانسه و انگليس گرفته است.

مسلمانان مظلوم لبنان، سرنوشتشان با ملت فلسطين گره خورده و رنج همسايگى با متجاوزين افزون طلب صهيونيست را مى برند. در اين جا نيز ايمان و جهاد است كه بن بستها را خواهد شكست.

دنيا ناباورانه شاهد بن بست شكنى در قضيه ى افغانستان بود. مجاهدان افغان، به بركت اسلام و وحدت كلمه، توانستند ارتش بيگانه را بيرون برانند، و اگر باز هم به همين دو عامل تكيه كنند، خواهند توانست حكومت شايسته ى مطلوب خود را در آن كشور تشكيل داده و رژيم وابسته ى كنونى را از جا بكنند. اين دو عامل، عيناً علاج همه ى دردها و گرفتارى هاى فلسطين و لبنان نيز هست.

ما علاج مسأله ى فلسطين را در راه حل هاى ديكته شده ى ابرقدرتها نمى دانيم؛ علاج زخم فلسطين، فقط قلع غده ى سرطانى حكومت صهيونيستى است، و اين كاملًا ممكن است. مسلمانان در حج بايد به اين مسأله انديشيده، براى آن متعهد شده و هماهنگ شعار و عمل را در راه آن به كار برند. ملت ايران مانند هميشه خود را در كنار مبارزان فلسطينى مى داند و بدون پيروزى در قضيه ى فلسطين، پيروزى خود را ناقص مى شمرد.

امام راحل عظيم، از نخستين روزهاى شروع مبارزه در ايران، مسأله ى فلسطين را در صدر مطالب خود قرار داد و در طول مبارزه و پس از پيروزى انقلاب، آن را تعقيب

ص: 39

كرد و پس از ارتحال ملكوتيش نيز با زبان وصيت نامه ى سياسى، الهى اش با ما و همه ى مسلمانان عالم، درباره ى آن حرف زد. اين واجب، تخلف ناپذير است. شما حاجيان نيز داراى همين وظيفه ايد، و اگر همه به وظيفه عمل كنيم، زخم عميق پيكر اسلام بهبود خواهد يافت- ان شاءاللَّه- و خدا با ماست.

امام خمينى در دل يكايك عاشقانش زنده است

5) نزديك به چهل روز است كه امت اسلام در سوگ امام و مراد و مقتداى خود در التهاب و سوز و خروش است. نزديك چهل روز است كه امام خمينى، آن بنده ى مطيع خدا، آن دشمن آشتى ناپذير مستكبران، آن طرفدار و خدمتگزار مستضعفان و محرومان و مظلومان، آن برافرازنده ى پرچم اسلام ناب محمّدى و افشاگر اسلام امريكايى، آن فريادرس مسلمانان جهان، آن مجمع خصال والاى اسلامى و آن مسلمان كامل، در ميان ما نيست. او به ملكوت اعلى پيوست و ملت انقلابى ايران و ديگر فرزندانش در سراسر جهان را داغدار و ماتمزده كرد؛ اما طنين صداى او كه نداى حق و عدل بود، در دل هاى امتش و در فضاى جهان هست و خواهد بود. او نمرده است و نخواهد مرد. براى او كه راهرو راه پيامبران بود- همچون خود پيامبران- مرگ جسم به معناى مرگ شخصيت نيست.

او دربانگ تكبير مبارزان مسلمان، در اراده ى قهرآميز ملت هاى زير ستم، درايمان آگاهانه ى نسل جوان معاصر در دنياى اسلام، در اميد روشن مستضعفان و مظلومان، در سوز و حال معنوى مناجاتيان، در حيات دوباره ى معنويت وارزش هاى اخلاقى درجهان، و در همه ى جلوه هاى زيبايى كه حركت انقلابى و تاريخ ساز او در دوران معاصر به وجود آورد، و بالاخره در دل يكايك عاشقان و مريدانش زنده است.

دشمنان زخم خورده ى انقلاب، انتظار روز فقدان او را مى كشيدند، تا در غيبت آن ديده بان بيدار و نگاهبان نيرومند، به مولود و ميراث و تلاش او- يعنى جمهورى اسلامى در ايران و نهضت بيدارى مسلمين در جهان- دستبرد زنند وچشم زخم وارد آورند؛ اما بيدارى انقلابى و ايمان آگاهانه و وفاى عاشقانه ى ملت بزرگ ايران كه در تشييع جنازه ى

ص: 40

بى نظير وعزادارى تاريخى آن بزرگوار و حوادث پس از آن بروز كرد، و نيز پيوند و رابطه ى عميقى كه مسلمانان جهان در آسيا و اروپا و افريقا نسبت به ملت ايران و امام فقيد نشان دادند، دشمنان را مأيوس، و تحليلها و پيش بينى هاى آنان را افسانه و پندار ساخت.

ملت ايران از امتحان بزرگ الهى روسفيد بيرون آمدند

من وظيفه دارم احترام و سپاس عميق خود را به ملت عظيم الشأن ايران ابراز دارم و به آنان خاضعانه عرض كنم كه شما با امتحان بزرگ و تكان دهنده يى مواجه شديد و روسفيد و آبرومند از آن بيرون آمديد؛ سلام و رحمت خدا بر شما باد. شما در حيات بابركت امام، بهترين و صديقترين ياران براى او بوديد و مايه ى سربلندى آن فرزند پيغمبر صلى الله عليه و آله شديد و پس از پرواز ملكوتى او نيز، باشكوهترين وفادارى را نسبت به او و وصيت او نشان داديد؛ خداى بزرگ از شما راضى باد. و نيز وظيفه دارم از همه ى برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان سپاسگزارى كنم، كه دل ملت ايران را تسلّا دادند و دشمن را مرعوب كردند و وحدت شكوهمند اسلامى را به نمايش گذاردند؛ روح مطهر رسول خدا صلى الله عليه و آله از همه ى آنان راضى باد.

متأسفانه در دنياى اسلامى، كسانى از سران سردمداران و جيره خواران و عالم نمايان و قلم فروشان نيز بودند كه قدر امام را كه درةالتاج عزتى بر تارك امت اسلامى بود، نشناختند و با او جفا كردند و براى دلخوشى امريكا و اسرائيل و ديگر دشمنان اسلام، با او درافتادند و براى خاموشى نور وجود او، خفاش گون تلاش كردند؛ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ. (1) لعنت خدا و نفرت مسلمين و حسرت ابدى بر آنان كه با خلف صدق پيامبر صلى الله عليه و آله آن كردند كه ابوجهل و ابولهب و فرعون و قارون و بلعم باعورا و همه ى ائمه ى نار با پيامبران و صديقان و ائمه ى نور كرده بودند؛ وَ أَتْبَعْناهُمْ فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ. (2)


1- صف: 8
2- قصص: 42

ص: 41

راه امام خمينى قدس سره را دنبال مى كنيم

ما با خدا پيمان بسته ايم راه امام خمينى قدس سره را كه راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمين است، دنبال كنيم. سياست «نه شرقى و نه غربى»، حمايت از مستضعفان و مظلومان، دفاع از وحدت و حركت امت بزرگ اسلامى و فايق آمدن بر عوامل اختلاف و دوگانگى مسلمين در سطح جهان، و مجاهدت براى ايجاد مدينه ى فاضله ى اسلامى، و تكيه بر جانبدارى از قشرهاى محروم و كوخ نشين، و به كار گرفتن همه ى عوامل و امكانات براى بازسازى كشور در سطح داخلى كشور، خطوط اصلى برنامه هاى ماست. هدف اصلى از اين همه، زنده كردن دوباره ى اسلام و بازگشت به ارزشهاى قرآن است و ما يك سر مو از اين هدف عقب نخواهيم نشست.

چشم انداز آينده، روشن و اميدبخش است

برادران و خواهران، ملت عزيز ايران! اگر دست دشمن امسال نيز شما را از حق مسلّمتان- يعنى زيارت بيت اللَّه و مرقد پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه ى هداى مدفون در بقيع عليهم السلام- محروم ساخت و برگ ديگرى بر كارنامه ى سياه خود افزود، اما چشم انداز آينده به نظر ما روشن و اميدبخش است. ما تاكنون به تكليف اسلامى خود عمل كرده ايم و بر تبعات آن نيز صبر مى كنيم و اميدوارم خداوند لطف خود را بر ما بگستراند و رضاى حضرت ولىّ عصر(ارواحنافداه) و دعاى آن حضرت را شامل حال ما سازد.

وعده ى خدا به رسولش، ان شاءاللَّه درباره ى شما فرزندان مخلص امام و ياران فداكار اسلام نيز به تحقق خواهد پيوست، كه فرمود: لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ. (1) اول ذى الحجةالحرام 1409 هجرى


1- فتح: 27

ص: 42

سيّد على حسينى خامنه اى

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(7/ 4/ 1369 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(7/ 4/ 1369 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

دو غم بزرگ و دو مصيبت جانگداز

فرارسيدن ايام حج، همه ساله، همراه با شوق و حنين دل هاى شيفته و جانهاى آرزومندى از سراسر جهان اسلام است كه در جوار خانه ى معبود و ديار محبوب، سر بر آستان عشق و تقديس گذارند و جَبهه ى تعبد و تقرب بر خاك آن مقام بسايند. ايام معلومات را در سايه ى ذكر و نيايش بگذرانند و در پناه رحمت و مغفرت حق بيارمند.

برادران دور افتاده ى خود از چهارگوشه ى عالم را ببينند و شكوه امت اسلامى را درنمونه يى زنده و مجسم، حس كنند.

اما ملت مظلوم و پاكنهاد ما در اين ايام، همراه با اشتياق مخلصانه ى خود به حضور در آن مشهد عظيم جان ها و دل ها و تن ها و تلاشها، دو غم بزرگ و دو مصيبت جانگداز را با همه ى وجود احساس مى كند و آن را به خدا و نبىّ مكرم صلى الله عليه و آله و حضرت ولىّ اللَّه الاعظم(ارواحنافداه) شكوه مى برد:

اول، غم شهادت فراموش نشدنى كبوتران خونين بال حرم را كه سه سال پيش به جرم اعلام برائت از مشركين، به تيغ كين و حقد حكام سعودى، در حريم امن الهى به خاك و خون كشيده شدند. بندگان پرهيزگار و بااخلاصى كه در خانه ى خدا- يعنى خانه ى خودشان- به خاطر خوشايند بيگانگان و دشمنان، به دست بيگانه پرستان و از خدا بى خبران، مظلومانه به شهادت رسيدند و با خون به ناحق ريخته ى خود، داغ ننگى بر

ص: 43

پيشانى حكام ستمگر و خائن حجاز نهادند.

و دوم، درد فراق خانه ى خدا و محروميت از انجام مناسك حج و ممنوع شدن از حضور در محشر عام مسلمين را كه به دست خود فروختگان، بر ايشان تحميل شده و راه خانه ى خدا به روى آنان مسدود گشته است. اين، يكى از عبرت انگيزترين وقايع دوران تحول خيز كنونى است كه ملتى از همه به اسلام وفادارتر و از همه در راه خدا فداكارتر، از خانه ى خدا مصدود شود و از انجام فريضه ى اسلامى ممنوع گردد.

آن روى اين صفحه ى شگفت انگيز آن است كه حرم الهى، براى مستشاران امريكايى و كمپانيداران نفتى امن باشد و براى مسلمانان پاكباز و خانه پرداز، ناامن و كمين صدها خطر. اين، از جمله ى نشانه هاى غريبى است كه خبر از وضعى بشدت ناهنجار مى دهد و طبعاً در خود، بشارت تحولى و آينده يى بهنجار حمل مى كند. فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً. (1) بوقهاى جهانى، همصدا با دروغگويان سعودى، آن روز گفتند كه ايرانيان در پاسخ حمله به مسلحين سعودى كشته شده اند و عدد كشتگان آنها اين همه نيست و به همان عدد، از نظاميان مكه به هلاكت رسيده اند!

شگفتا! چگونه زايران بى دفاع كه سلاحى جز اراده ى قوى و ايمان عميق و عشق آميخته به ايثار نداشته اند، مى توانستند گاردهاى دست آموز سعودى را به قتل برسانند، يا آغازگر حمله به آنها باشند؟ و چگونه مى توان در تعداد شهيدان اين فاجعه شك كرد؟

آيا حمل بيش از چهارصد پيكر شهيد از مكه به ايران، براى اثبات وسعت جنايت كافى نبوده است؟ امروز هم همان بوقها و همان دروغگويان مى كوشند كه گناه آل سعود را در جلوگيرى از حج ايرانيان، كوچك جلوه دهند، يا انكار كنند.

دولت جمهورى اسلامى، براى گشودن راه كعبه ى مقصود، از هيچ تلاشى سر باز نزد و باز هم نخواهد زد؛ اما مدعيان توليت حرمين شريفين، بر جلوگيرى از حضور حاجيانى كه حج را به معنى درست آن شناخته و توحيد الهى را با برائت از مشركين همراه كرده اند، اصرار مى ورزد.


1- شرح: 5 و 6

ص: 44

غمى از اين بزرگتر نيست كه مدعيان خدمت به حرمين شريفين و كليدداران خانه ى خدا، كمربستگان خدمت امريكا باشند و از شعار وحدت مسلمين و برائت از امريكا و صهيونيسم، وحشت كنند!

اين وضع، موجب آن است كه امروز هم كه روز بيدارى مسلمانان و طرح شعارهاى اساسى اسلام است، حج- اين فريضه ى بزرگ امت ساز و دشمن شكن- از مضمون واقعى خود بركنار بماند و قالبى به اين عظمت و شكوه، معنايى به تناسب خود نداشته باشد.

توانمندى هاى حج

حج مى تواند روح توحيد را در دلها زنده كند، تكه پاره هاى امت بزرگ اسلامى را به هم وصل كند، عظمت مسلمين را به آنان برگرداند و آنان را از حقارت و احساس ذلتى كه بر ايشان تحميل كرده اند، نجات دهد. حج مى تواند دردهاى مسلمين را به علاج نزديك كند و بزرگترين درد آنان را- كه سلطه ى فرهنگى و اقتصادى و سياسى كفر و استكبار است- درمان نمايد. حج مى تواند دلبستگى هاى اسارت آفرين را از دلها بشويد و در مقابل، ارتباط با خدا و با بندگان خدا را در فرد و جمع مسلمانان تقويت نمايد و همين دليل است كه سياست هاى حاكم بر حجاز، از حج واقعى و حامل مضمون الهى و سياسى بيمناكند و قدرت تحمل آن را ندارند.

ملت مؤمن و مبارز ما، تنها به اين جرم از حج محروم مى شوند كه خواسته اند روح و معناى حج را به آن برگردانند و عبوديت خدا را با اظهار برائت از مشركين- كه خود، حاق معناى عبوديت است- همراه سازند. اما نه حكام حجاز و نه دست هاى پشت پرده يى كه به خاطر منافع استعمارى خود، اين سياست هاى خائنانه را به آنان ديكته مى كنند، نخواهند توانست از بازگشت حج به شكل صحيح خود، جلوگيرى كنند.

ملتهاى اسلامى بيدار شده اند

امروز ملتهاى مسلمان بيدار شده و رو به حاكميت اسلام پيش مى روند. امروز شعارهاى اسلامى، كه تا چندى پيش فقط از حنجره ى ملت پيشرو و پيشاهنگ ما خارج

ص: 45

مى شد، در ميان ديگر ملتهاى مسلمان نيز گسترش و جذابيت يافته و از شرق تا غرب، در همه جاى جهان اسلام، احساس هويت اسلامى را به ملتها برگردانده است.

سياستهاى استكبارى، تا كى خواهند توانست از سفر حج جوانان بعضى كشورهاى اسلامى جلوگيرى كنند؟ تا كجا خواهند توانست از ورود مسلمانان آگاه و بيدار كشورهاى اسلامى به مكه و مدينه مانع شوند؟ امروز حماسه ى اسلام در شمال افريقا و در برخى كشورهاى ديگر اسلامى، در حال دگرگون سازى وضعيت سياسى اين مناطق است. آيا خواهند توانست مردم اين كشورها را نيز از حج، مصدود وممنوع كنند؟ ما حج و زيارت حرمين شريفين را حق مسلّم ملت خود دانسته و با تمام قوا آن را از آل سعود- كه تضييع كنندگان اين حق مسلّمند- مطالبه مى كنيم و به حول و قوه الهى، آن را از آنان مى ستانيم.

جبهه ى كفر و استكبار بدانند كه آينده متعلق به اسلام است و هيچ تدبيرى و هيچ قدرتى نخواهد توانست از اقتدار روزافزون اسلام و رواج روزافزون شعارها و ارزشهاى اسلامى در جوامع مسلمين، جلوگيرى كند.

استكبار، محكوم به عقب نشينى است

ملت عزيز ما نيز بدانند- و مى دانند- كه عزت و عظمت و شكوه اسلام، كه با قيام و فداكارى آنان در دوران انقلاب تا امروز به وجود آمده، هر روز كه مى گذرد، بر عزت و عظمت و اقتدار آنان مى افزايد و كيد دشمنان در برابر صبر و مقاومت شجاعانه ى آنان، قادر به پايدارى نيست.

استكبار و ايادى آن، محكوم به عقب نشينى در برابر موج فزاينده ى اسلامند، و خون پاك شهيدان مكه و ديگر شهداى انقلاب اسلامى، راه حركت و پيشرفت اسلام در جهان را هموار ساخته و پرچم اسلام را در بسيارى از نقاط عالم به اهتزاز درآورده است.

توجه به حج ابراهيمى و محمدى

حجاج بيت اللَّه الحرام و برادران و خواهرانى كه امسال از سراسر عالم

ص: 46

درخانه ى خدا گرد مى آيند، بكوشند تا با طرح مصايب و مشكلات مسلمين و تلاش براى ايجاد وحدت و همدلى مسلمانان- كه شرط اصلى نجات مسلمين از چنگال امپراتورى زر و زور و سلطه ى جهانى است- و نشر معارف اساسى اسلام و تبادل نظر در وظايف بزرگ مسلمين در دوران معاصر، حج را ابراهيمى و محمّدى صلى الله عليه و آله سازند.

شعار محو غده ى سرطانى اسرائيل كه از سوى امام عظيم الشأن و قائد كبير اسلام، امام خمينى قدس سره مطرح شد، على رغم ميل سازشكاران سياستباز، بايد با قوّت و شدت مطرح شود و به صداى عمومى مسلمين در حج تبديل گردد.

جدايى دين از سياست كه توطئه ى ديرين دشمنان براى منزوى كردن اسلام و قرآن است، بايد با شدت محكوم شود و به ميدان آمدن دين در همه ى كشورهاى اسلامى در مقابله با سياستهاى استعمارى و استكبارى، بايد درس عمومى ملتهاى مسلمان شمرده شود.

اگرچه امسال نيز برادران مجاهد و شجاع و ايثارگر شما از ايران، در جمع حاجيان نيستند و ايادى امريكا و اسرائيل، راه آنان به سوى آن كعبه ى آمال را قطع كرده اند، اما دلهاى آنان در آن جاست؛ همچنان كه شعارها و خواسته ها و سخن دل آنان، بى شك براى يكايك كسانى كه به عزت اسلام و مسلمين مى انديشند، مطرح است.

از خداوند متعال، پيروزى اسلام و مسلمين را مسألت نموده و اميدواريم با پايدارى و استقامت و بيدارى و آگاهى مسلمانان، مخصوصاً علما و متفكران و روشنفكران و نويسندگان و شعرا و هنرمندان در كشورهاى اسلامى، و توجه به عظمت وظيفه يى كه بر دوش آنان است، دست كفار و مستكبرين از جوامع اسلامى قطع شود و عزت و عظمتى كه خداوند براى مؤمنان مقدر فرموده، به جوامع مسلمان برگرداند.

انّه ولىّ التّوفيق

على حسينى خامنه اى

5 ذيحجه ى 1410

ص: 47

انتصاب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيداحمد خمينى

حكم انتصاب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيداحمد خمينى به عنوان نماينده محترم ولىّ فقيه و سرپرست حجاج ايرانى

(17/ 1/ 1370 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

جناب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيداحمد خمينى- دام بقائه-

خداى منّان را شكرگزاريم كه بار ديگر با عنايات خود، ملت شريف ايران را مشمول تفضلات خاص فرموده و موانع را از سر راه حج ابراهيمى و حضور در ميعاد الهى و مردمى خانه ى مكرم خود برطرف نموده و دلهاى مشتاق را با دعوت به وعده گاه ضيافت خود به اهتزاز آورد.

اكنون به فضل الهى و توجّهات ولى اللَّه الأعظم(روحى فداه)، ملت ايران در آستانه ى استيفاى حق عظيمى است كه سه سال به ناروا از او بازداشته شده بود. بايد شك نكرد كه روح مطهر امام آزادگان و قائد درست انديشان، آن پايه گذار حج ابراهيمى و ولايت و برائت محمدى صلى الله عليه و آله از توفيق كرامت بار ملت ايران و تلاش و مجاهدتى كه به اين عزت منتهى شد، شاد و راضى است.

اين جانب با تأسى به آن بزرگوار- كه جناب عالى را با اعتمادى كم نظير، از همگنان ممتاز ساخته بود- با اطمينان و اعتماد كامل به دانش و بصيرت و هوشمندى همراه با امانت و صداقت و كارآيى كه از آن برخوردار مى باشيد، شما را به سمت نماينده ى خويش و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مى كنم.

اين واجب بزرگ كه ذكر خداوند و انابه و استغفار در آن، با برائت و بيزارى از مشركين و نمايش عظمت و وحدت مسلمين توأم و همراه است، امسال در شرايطى انجام مى گيرد كه مع الاسف بخشى از سرزمين هاى اسلامى عربستان و عراق، به حضور و

ص: 48

تصرف ايادى شرك و كفر و استكبار آلوده شده و با سوء تدبير و خباثت بعضى از حكام ممالك اسلامى، اختلافات تازه و برادر كشى هاى بى سابقه يى در ميان مسلمين پديد آمده است. اين چيزى است كه قلب هر مسلمان غيور و معتقد به عزت اسلام و وحدت مسلمين را جريحه دار مى سازد، و حج بايد بر دلهاى خسته و مجروح مسلمين مرهم نهاده و راه رشد و صلاح را- كه همانا اتحاد و همبستگى ملتهاى مسلمان و عزم راسخ آنان بر مقابله و مبارزه با اردوگاه استكبار و جهانخواران و غارتگران ثروتهاى مادى و معنوى مسلمين است- به آنان نشان دهد.

حضور جناب عالى كه يادگار عزيز و گرانقدر امام المجاهدين و خود از شخصيتهاى برجسته ى انقلاب اسلامى و داراى مواضع راسخ و روشن در مقابله با توطئه ها و ترفندهاى استكبارى مى باشيد، به حجاج كشورهاى اسلامى اين امكان را خواهد بخشيد كه سياست الهى و به حق جمهورى اسلامى را بى واسطه از زبان يكى از برگزيدگان اين نظام بشنوند و از رهنمود جمهورى اسلامى در حوادث پيچيده ى دنياى كنونى و منطقه ى اسلامى مطلع شوند.

لازم است جناب عالى كليه ى دستورات حضرت امام خمينى قدس سره را در احكام صادره به نمايندگان محترم ايشان در حج سالهاى گذشته در مدّ نظر داشته و با دقت و تمام امكان به آن عمل نماييد، وبالخصوص مسلمين را به وحدت كلمه و دفاع از اسلام و مبارزه با ائمه ى كفر و سردمداران ظلم و فساد جهانى و متجاوزين به حقوق كشورها و ملتهاى ضعيف و دست نشاندگان آنان توصيه كنيد و از وقايع ظالمه و خونينى كه در فلسطين و عراق و لبنان مى گذرد، آنان را آگاه سازيد.

همچنين ضرورى است كه در هر فرصتى، همه ى حجاج، بالخصوص حجاج عزيز ايران را به ذكر و خشوع و تضرع و تقويت علقه هاى معنوى و رابطه با حضرت بارى تعالى و تقدس متذكر فرماييد.

اكنون در آستانه ى فصل مبارك حج، ياد شهيدان مظلوم و كبوتران خونين بال حريم امن الهى- كه داغ آنان از دل زدوده نشده و نخواهد شد- دل را مى گدازد و اشك بر ديده جارى مى سازد. اميد است كه حج ناتمام آن مظلومان، به لطف خداى عزيز و

ص: 49

قدير، به كمال و تمام حج همه ى مسلمين بينجامد و خون به ناحق ريخته ى آنان، تقاص همه ى خونهاى به ناحق ريخته ى جهان اسلام را در پى داشته باشد.

لازم مى دانم از جناب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى كروبى- رييس محترم مجلس شوراى اسلامى- كه با توجه به مسؤوليت سنگين خود در كشور، امكان اداى اين مسؤوليت را نداشتند، به خاطر زحمات بى دريغ در حج سالهاى گذشته تشكر كنم و توفيق جناب عالى و كسانى را كه در اين امر خطير همكار و دستيار شما خواهند بود، از خداوند مسألت نمايم.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

بيستم ماه رمضان 1411 برابر با هفدهم فروردين ماه 1370

على حسينى خامنه اى

ص: 50

انتصاب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى محمدى رى شهرى

حكم انتصاب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى محمّدى رى شهرى به عنوان نماينده محترم ولىّ فقيه و سرپرست حجاج ايرانى

(6/ 2/ 1370 ه. ش.)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب حجّت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمد محمدى رى شهرى- دام بقائه-

بر آشنايان معارف اسلامى پوشيده نيست كه فريضه ى حج بيت اللَّه از جمله ى تكاليف نادرى است كه در آن ابعاد متعدد و متنوع مربوط به زندگى فردى و سلوك جمعى، به شكلى باشكوه و داراى تأثير عميق در تن و جان و انديشه و نيز در منش و روش آدمى گنجانيده شده و درست گزاردن آن مى تواند او را به توفيقات بزرگى در همه ى عرصه هاى مادّى و معنوى نايل سازد.

در اين فريضه ى بزرگ، سير آفاق با سير انفس، ذكر و خشوع و انابه و استغفار با سعى و حركت و وقوف و برائت، اتحاد و رفق و تراحم مؤمنان با هشدار و بيزارى و پرهيز از كافران، «از سراب خود رو بر تافتن» با «در اقيانوس جمع فرو رفتن»، «درد خود را به طبيب القلوب گفتن» با «طبيبانه از درد مسلمين جهان پرسيدن» و خلاصه، سياست با ديانت و دنيا با آخرت، همسنگ و همعنان گرديده اند. اين تنوع و پيچيدگى، همواره ايجاب كرده است كه به منظور هرچه بهتر و كاملتر برگزار شدن حج، همه ساله هدايت و زعامتى، خيل حاجيان بيت اللَّه را سرپرستى كند و به آنان در سيراب گشتن از اين سرچشمه ى فيض الهى يارى رساند.

اكنون كه حجاج ايرانى به فضل و توفيق الهى و تحت عنايت و به بركت دعاى حضرت ولى اللَّه الاعظم(روحى فداه) بار ديگر با رفع موانع، توفيق آن يافته است كه در اين ميعاد عام مسلمين شركت كرده، لواى حج ابراهيمى را برافرازد، جناب عالى را

ص: 51

كه از چهره هاى سرافراز جمهورى اسلامى و داراى مواقف افتخار آميز در طول ساليان گذشته و همواره كارگزارى امين و شجاع و كارآمد براى انقلاب و پيشواى عظيم راحل آن بوده ايد، به سمت نماينده ى خود و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مى كنم.

انتظار مى رود كه حجاج محترم، با راهنمايى و ارشاد جناب عالى فرصت يابند به بركت مناسك و شعاير حج، دلهاى خود را در زلال ذكر خدا تزكيه و تطهير كرده، در كنار آن، با مشاهده ى شكوه جماعت مسلمين كه از اقطار ميهن بزرگ اسلامى به طواف كعبه آمده اند، فكر و ذهن خود را به عظمت اسلام و مسلمين متوجه سازند و قدرتى را كه خداوند در يد واحده ى امت اسلامى به وديعه نهاده است، به چشم ببينند.

غفلت مسلمانان از اين نيروى لايزال، همواره موجب آن شده است كه دشمنان اسلام و غارتگران ثروتهاى مسلمين بتوانند حيله گرانه بر سرنوشت ملتهاى اسلامى تسلط يابند و در اين مقطع زمان، دست پليد اردوگاه كفر و استكبار و در رأس آن رژيم جبار و عنود امريكا، در سرزمينهاى اسلامى با همين وسيله به هر تصرف دلخواه خود دست زده، در جان و مال مسلمين دست تطاول گشوده است.

در حج بايد تا سرحد توان و امكان، پيوند برادرى با مسلمين ديگر كشورها استحكام يابد و ضمن استفسار از مسايل و حوادث آنان، حقايق مسلّم سياسى كه امروز در فضاى جمهورى اسلامى بر اكثر يا همه ى مردم آشكار است، به آنان انتقال يابد و آيه ى كريمه ى ... لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ ... تحقق پذيرد.

مسلمين به اتحاد كلمه ترغيب و از كيد دشمنان بر حذر داشته شوند و تجارب ملت انقلابى و فداكار ما براى آنان تشريح گردد.

لازم است همه ى دستورهاى حضرت امام خمينى- قدس اللَّه نفس الزّكيّه- را به نمايندگانشان در احكام صادره ى سرپرستى در سالهاى گذشته در مدّ نظر داشته و دقيقاً آنها را به اجرا در آوريد؛ و بر مسؤولان حج؛ اعم از مديران دولتى و روحانيون محترم و رؤساى كاروان ها و همه ى حجاج محترم لازم است كه از راهنمايى ها و دستورات

ص: 52

جناب عالى پيروى كنند.

با دعا براى تعالى درجات روح مطهر امام عزيزمان و ارواح طيبه ى شهداى مظلوم حج و ديگر شهيدان راه حق، شما را به خدا مى سپارم و توفيق شما و ديگر حجاج محترم را از خداوند مسألت مى كنم.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

يازدهم شوال 1411 برابر با ششم ارديبهشت ماه 1370

على حسينى خامنه اى

ص: 53

سخنرانى در ديدار با حجةالاسلام والمسلمين رى شهرى روحانيون و ...(1/ 3/ 1370 ه. ش.)

سخنرانى در ديدار با حجةالاسلام والمسلمين رى شهرى، روحانيون، مسؤولان و بازرسان كاروانهاى حج

اشاره

(1/ 3/ 1370 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

حج را مايه ى آبروى اسلام و امام قرار بدهيد

من هم از همه ى برادران و خواهرانى كه در تدارك اسباب حج امسال زحمت كشيدند، از مسؤولان اجرايى در بخشها و دستگاههاى مختلف، مخصوصاً از جناب آقاى رى شهرى كه زحمت كشيدند و اين كار بزرگ را تعقيب كردند و وسايل حج امسال اين ملت عزيز و عظيم الشأن را فراهم نمودند، صميمانه تشكر مى كنم.

ان شاءاللَّه شكر و سپاس الهى و قبول ذات مقدس پروردگار آن وقتى خواهد شد كه اين مراسم بزرگ، آن چنانى كه مورد رضاى اوست و با همان جهتگيرى كه اسلام براى ما ترسيم كرده و امام عزيزمان تجديد نموده است، انجام بگيرد.

اين وظيفه ى همه است كه سعى كنند حج را مايه ى آبروى اسلام، و بخصوص براى ما ايرانيها، مايه ى آبروى امام قرار بدهند. همه ى آحاد برادران و خواهران مؤمنى كه به حج مى روند، جا دارد كه حج را يك امر كاملًا شخصى به حساب نياورند. يك وقت عبادت و واجبى برعهده ى كسى است، مى رود انجام مى دهد و برمى گردد؛ ولى قضيه فقط اين نيست؛ اين بخشى از قضيه است.

همه مراقب رفتار خودشان باشند

هركدام از حاجيان امسال ما كه از ايران حج مى كنند، جزيى از يك حركت عظيم و

ص: 54

از يك كار بزرگ جهانى و اسلامى و انقلابى و سياسى و عبادى هستند؛ بايد خودشان را جزيى از اين مجموعه به حساب بياورند و آن گونه عمل كنند. پس، لازمه ى اين احساس آن است كه همه مراقب رفتار خودشان باشند. در اخلاق، در برخورد با مسلمين ساير كشورها، در چگونگى رفتار، در خانه، در مسير، در حرم، در هنگام اداى مناسك- هرجا كه هستند- رفتار و اخلاق خود را طورى بكنند كه براى اسلام و انقلاب و امام مايه ى آبرو باشد.

همه بايد اين نكات را رعايت كنند؛ منتها هرچه به طرف مسؤوليت و معرفت بيشتر حركت مى كنند- كه نوبت به امثال شما برادران و خواهران مى رسد- بايد بيشتر رعايت كنند. بعضى از عاداتى كه در بين مردم هست، بايد كم بشود و تحت الشعاع جنبه ى حج قرار بگيرد. نمى گوييم بعضى از خريدها بكلى موقوف بشود، ليكن در حدى باشد كه مساسى با حيثيت جامعه ى انقلابى و ملت بزرگ ما پيدا نكند.

اميدواريم كه ان شاءاللَّه اين سفر مورد توجه و نظر حضرت ولىّ عصر(ارواحنافداه) قرار بگيرد. همه ى شما، چه در آن جا و چه در هنگام اجراى مناسك، مشمول تفضلات آن بزرگوار باشيد و بهره ببريد و ان شاءاللَّه با اعمال مقبول الهى مراجعت كنيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 55

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(26/ 3/ 1370 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(26/ 3/ 1370 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ. (1)

حج؛ رمز وحدت و عظمت مسلمين

خداوند حكيم عزيز را حمد و سپاس كه بر بندگان منت نهاد و آنان را به گردآمدن در خانه ى خود فراخواند و پيامبر بزرگ خود را به سردادن بانگ اذان حج بر گلدسته ى تاريخ مأمور ساخت؛ ساحت خانه را امن و امان كرد و از بتهاى جاهليت پيراست و مطاف مؤمنان و ميعاد دورافتادگان و مظهر جماعت و جلوه گاه شوكت و مجمع امت قرار داد؛ بيت اللَّه را كه سدنه ى كعبه و خدمه ى مطاف و مسعى در عهد جاهليت اولى، بازار تجارت و دكان رياست و سيادت خود كرده بودند، از آنِ مردم و منبع بهره و سود آنان دانست و به رغم انحصارطلبان، از راه رسيدگان را با ساكنان داراى حقى برابر ساخت؛ حج را رمز وحدت و عظمت مسلمين و هماهنگى و پيوند ميان آنان قرار داد و باطل السحر بسيارى از ابتلائاتى كه افراد و جوامع مسلمين بر اثر جداماندگى از اصل و ريشه ى خود به آن دچار مى شوند؛ مانند: بيگانه گرايى و خودفراموشى و ترفندپذيرى و


1- حج: 27 و 28

ص: 56

غفلت از خدا و اسارت در دست اهل دنيا و بدبينى به برادران و شنودن سخن دشمن درباره ى آنان و عدم حساسيت به سرنوشت امت اسلامى، بلكه نشناختن كليتى به نام امت اسلامى، و بى خبرى از حوادث ديگر بلاد اسلامى و ناهشيارى در برابر نقشه هاى دشمنان دوباره ى اسلام و مسلمين، و بسى بيماريهاى مهلك ديگر كه در طول تاريخ اسلام براثر تسلط نااهلان وازخدا بى خبران بر زندگى سياسى وسرنوشت مسلمين، همواره مسلمانان را تهديد كرده و در قرنهاى اخير، با حضور قدرتهاى استعمارى بيگانه در منطقه يادست نشاندگان فاسد ودنياپرستشان، شكلى بحرانى وويرانگر به خود گرفته است.

حج؛ ذخيره يى تمام نشدنى

خدا را سپاس كه حج را همچون ذخيره يى تمام نشدنى و چشمه يى هميشه جوشان و چون جويبارى زلال و مستمر براى امت خالده قرارداد كه درهرحال آن كه بشناسد و قدرداند، توان استفاده از آن را خواهد داشت و آن را داروى اين بيمارى هاى مهلك خواهد ساخت. و خدا را سپاس كه بر ملت شايسته ى ايران رحمت آورد و شوق كعبه ى مقصود را پس از سرزنش خارهاى مغيلان بيابان طلب، به جام وصلى كه شيرينى عزت و كاميابى هر دو را داشت، برآورده ساخت؛ حقى را كه سالى چند به ناروا از آنان بازداشته شده بود، كريمانه به آنان برگرداند و جاى خالى ملتى را كه حج ابراهيمى و محمّدى(صلّى اللَّه عليهما و آلهما) را جايگزين حج بوجهلى كرده بود، به نيكووجهى پُر كرد؛ دل تفتيده ى مشتاقان مهجور و مصدود و محصور را با جرعه ى وصال آرامش بخشيد و جان مبتهج از انوار معرفت و لبريز از شوق زيارت را لبيك اجابت گفت؛ بندگان مخلص را به لطفى ويژه نواخت و وعده ى نصرت مؤمنان را انجاز كرد و خانه ى خود را جايگاه طائفين و عاكفين قرار داد.

پروردگارا! ...

پروردگارا! به اين حاجيان مشتاق و سرازپانشناخته و پس از انتظارى جانگزا به خلوت دوست بار يافته، و به همه ى برادران و خواهرانى كه از اقطار عالم به بارگاه عام

ص: 57

رحمت و غفران شتافته اند، نظرى به لطف و رأفت بيفكن و دلهاشان را از انوار معرفت و بصيرت روشن فرما و هدايت و كمك خود را شامل حال آنان كن و آنان را به عزمى راسخ بر اصلاح حال امت مسلح ساز و بر دشمنانشان پيروز فرما؛ آمين ربّ العالمين.

پروردگارا! بر ارواح شهدايى كه در چهار سال پيش از اين، در حريم امن الهى، هدف خصومت و كين قرار گرفته و زن و مرد و پير وجوان، مظلومانه در عتبه ى خانه ى دوست به خون غلتيدند وكسان و عزيزان چشم انتظار خود را با جنازه هاى خونين خود از انتظار به درآوردند، رحمت و فضل خود را نازل فرما و ثواب حج تمام را به آنان كه در حسرت آن به ملكوت پرواز كردند، عطا كن.

پروردگارا! به امام و قائد راحل ما، آن عبد صالح ممتحن و آن خلف صدق اوليا، آن انسان پرهيزگار و پارسا و هوشيار كه رضاى تو را مى جست و دوستى و دشمنيش به خاطر تو بود و در راه تو از هيچ مشكل هراس نداشت، رحمت و فضل خود را نازل و شامل فرما و از حج حاجيان و عبادت عبادتگران و كوشش تلاشگرانى كه مشمول هدايت و راهبرى او گشته اند، نصيب وافر به روح پاك او عايد فرما و آرزوى بزرگ او را كه همانا قيام حج ابراهيمى و بهره بردارى امت اسلامى از اين مراسم عظيم الهى است، جامه ى عمل بپوشان.

پروردگارا! برترين صلوات و سلام و تحيت خود را بر منجى بشريت در همه ى اعصار و قرون و برترين پيامبر و برگزيده ات، حضرت محمّدبن عبداللَّه صلى الله عليه و آله نازل فرما، كه راه راست را به بشر نشان داد و وحى تو را بر آنان فرو خواند و كليدهاى سعادت دنيا و آخرت را در دسترس آنان نهاد و در حيات بابركتش، سرمشق قرنهاى طولانى انسانيت را گنجانيد. درود و سلام و تحيت تو بر او و اهل بيت طيب و معصومش، بويژه حضرت بقيّةاللَّه الاعظم، مهدى منتظر و حجت خدا بر زمين؛(عجّل اللَّه فرجه و ارواحنافداه).

اينك شما برادران و خواهران كه از نقاط مختلف جهان در محشر عظيم حج گرد آمده و در هجرت از «من» قومى و نژادى و فرقه يى، به «ما» ى اسلامى و قرآنى پيوسته ايد، مناسب است مسايلى را در مدنظر داشته، درباره ى آن با ديگر مسلمين تبادل انديشه كنيد و پس از سفر حج، آن را سررشته ى تأمل و فكر و عمل سازيد:

ص: 58

قدرشناسىِ حج بيت اللَّه

1) اولين مطلب، قدرشناسى واجب بزرگ و پُر رمز و راز حج بيت اللَّه است. حج مظهر توحيد، و كعبه خانه ى توحيد است. اين كه در آيات كريمه ى مربوط به حج، بارها از ذكراللَّه سخن رفته، نشانه ى آن است كه در اين خانه و به بركت آن، بايد هر عامل غيرخدا از صحنه ى ذهن و عمل مسلمين زدوده شود و بساط انواع شرك از زندگى آنان برچيده شود. در اين محيط، محور و مركز هر حركتى خداست و طواف و سعى و رمى و وقوف و ديگر شعائراللَّه حج، هر يك به نحوى نمايش انجذاب به «اللَّه» و طرد و نفى و برائت از «انداداللَّه» است. اين است آن «ملت حنيف» ابراهيم عليه السلام؛ بت شكن بزرگ و منادى توحيد بر فراز قله ى تاريخ.

شرك همواره به يك گونه نيست، و بت هميشه به شكل هياكل چوب و سنگ و فلز ظاهر نمى شود. خانه ى خدا و حج بايد در همه ى زمانها شرك را در لباس خاص آن زمان، و بت شريك خدا را با جلوه ى مخصوص آن بشناساند و نفى و طرد كند. امروز البته از «لات» و «منات» و «عزّى» خبرى نيست، اما به جاى آن و خطرناكتر از آن، بتهاى زر و زور استكبار و نظامهاى جاهلى و استكبارى است كه همه ى فضاى زندگى مسلمين را در كشورهاى اسلامى فرا گرفته است.

بتى كه بسيارى از مردم جهان و از جمله بسيارى از مسلمين، امروز به جبر و تحميل، به عبادت و اطاعت از آن وادار مى شوند، بت قدرت امريكااست كه همه ى شؤون فرهنگى و سياسى و اقتصادى مسلمين را در قبضه گرفته و ملتها را خواه و ناخواه در جهت منافع و اغراض خود- كه نقطه ى مقابل مصالح مسلمين است- حركت مى دهد.

عبادت، همين اطاعت بى چون و چراست كه امروز در برابر خواست استكبار و در رأس آن امريكا، بر ملتها تحميل مى شود و آنان با شيوه هاى گوناگون، به سمت آن سوق داده مى شوند.

فرهنگ فساد و فحشا كه به وسيله ى دستهاى استعمارى در ميان ملتها ترويج مى شود، فرهنگ مصرف زدگى كه روزبه روز زندگى ملتهاى ما را بيشتر در لجنزار خود

ص: 59

فرو مى برد، تا كمپانيهاى غربى- كه مغز و قلب اردوگاه استكبارند- بيشتر سود ببرند، سلطه ى سياسى غرب استكبارى كه پايه هاى آن به وسيله ى حكومتهاى دست نشانده و ضدمردمى كار گذاشته شده است، حضور نظامى كه با هر بهانه يى شكل آشكارترى به خود مى گيرد، اينها و امثال آن، همه مظاهر همان شرك و بت پرستى است كه در ضديت كامل بانظام توحيدى و حيات توحيدى است كه اسلام براى مسلمانان مقرر داشته است.

حج و اجتماع عظيم بر گرد خانه ى توحيد، بايد آن مظاهر شرك را نفى كند و مسلمانان را از آن برحذر دارد. حج با اين مفهوم روشن و جلى است كه برترين جايگاه برائت از مشركين شناخته شده و خداى متعال از زبان خود و نبىّ مكرمش صلى الله عليه و آله، اعلام برائت از مشركين را به روز حج اكبر موكول ساخته است؛ وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ. (1) فرياد برائت كه امروز مسلمان در حج سر مى دهد، فرياد برائت از استكبار و ايادى آن است كه مع الاسف در كشورهاى اسلامى قدرتمندانه اعمال نفوذ مى كنند و با تحميل فرهنگ و سياست و نظام زندگى شرك آلود بر جوامع اسلامى، پايه هاى توحيد عملى را در زندگى مسلمانان منهدم ساخته و آنان را دچار عبادت غيرخدا كرده اند، و توحيد آنان فقط لقلقه ى زبان و نام توحيد است و از معناى توحيد در زندگى آنان اثرى باقى نمانده است.

حج؛ مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان

حج همچنين مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. اين كه خداوند متعال همه ى مسلمانان و هركه از ايشان را كه بتواند، به نقطه يى خاص و در زمانى خاص فرا مى خواند و در اعمال و حركاتى كه مظهر همزيستى و نظم و هماهنگى است، آنان را روزها و شبهايى در كنار يكديگر مجتمع مى سازد، نخستين اثر نمايانش، تزريق احساس وحدت و جماعت در يكايك آنان و نشان دادن شكوه و شوكت اجتماع مسلمين به آنان و


1- توبه: 3

ص: 60

سيراب كردن ذهن هر يك تن آنان از احساس عظمت است. با احساس اين عظمت است كه مسلمان اگر تنها در شكاف كوهى هم زندگى كند، خود را تنها حس نمى كند. با احساس اين حقيقت است كه مسلمين در هريك از كشورهاى اسلامى، شجاعت برخورد با اردوگاه ضديت با اسلام، يعنى همين سلطه ى سياسى، اقتصادى دنياى سرمايه سالارى و عوامل و ايادى آن و نيرنگ و فتنه گرى آن را مى يابند و افسون تحقير- كه اولين سلاح استعمارگران غربى در برابر ملل مورد تهاجمشان بوده و هست- در آنان نمى گيرد. با احساس اين عظمت است كه دولتهاى مسلمان با تكيه به مردم خود، از تكيه به قدرتهاى بيگانه خود را بى نياز حس مى كنند و اين فاصله ى مصيبت بار ميان ملتهاى مسلمان با دستگاههاى حاكم بر آنان پديد نمى آيد. با احساس اين وحدت و جماعت است كه نيرنگ استعمارى ديروز و امروز- يعنى احياى احساسات افراطآميز ملى گرايى- اين فاصله ى وسيع و عميق ميان ملتهاى مسلمان را پديد نمى آورد و قوميت عربى و فارسى و تركى و افريقايى و آسيايى، به جاى آن كه رقيب و معارض هويت واحده ى اسلامى آنها باشد، بخشى از آن و حاكى از سعه ى وجودى آن مى گردد؛ و به جاى آن كه هر قوميتى، وسيله و بهانه ى نفى و تحقير قوميت هاى ديگر شود، وسيله يى براى نقل و انتقال خصوصيات مثبت تاريخى و نژادى و جغرافيايى هر قوم به ساير اقوام اسلامى مى گردد.

حج با مشاهد و مناسك و شعاير خود، بايد اين روح وحدت و ملايمت و جماعت و عظمت را در مسلمانان همه ى اقطار عالم زنده كند و از شعوب و قبايل مختلفه، امت واحده پديد آورد و آن امت واحده را به وادى امن عبوديت مطلق خداوند هدايت نمايد و مقدمات تحقق گفته ى خداى بزرگ را كه: إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (1)

فراهم آورد.

تشكيل امت واحده يى كه ناصيه ى عبوديت بر درگاه ربوبيت و وحدانيت مى سايد، همان آرزوى بزرگ اسلام است و همان است كه در سايه ى آن، نيل به همه ى كمالات


1- انبياء: 92

ص: 61

فردى و جمعى مسلمين ميسر مى گردد و همان هدفى است كه جهاد اسلامى براى تحقق آن تشريع شده و هر يك از عبادات و فرايض اسلامى، بخشى از آن را زمينه سازى و تأمين مى كند.

حج ابراهيمى و محمّدى(صلّى اللَّه عليهما و آلهما)، بى گمان يكى از بزرگترين مقدمات و اركان اين دو هدف بزرگ است. بدين جهت در اين عرصه ى عظيم، در همان حال كه ذكر خدا: فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً (1)

و اعلام برائت از مشركان: وَأَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ (2)

ركن حج محسوب مى شود، حساسيت در برابر هر حركتى كه ميان برادران- يعنى اجزاى اين امت واحده- جدايى و دشمنى بيافريند، نيز در حد اعلاست؛ تا آن جا كه حتّى بگومگوى دو برادر مسلمان نيز كه در زندگى عادى چندان مهم نمى نمايد، در حج ممنوع و حرام است؛ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ. (3) آرى، همان صحنه كه در آن برائت از مشركان- يعنى دشمنان بنيانى امت واحده ى توحيدى- لازم مى شود، جدال با برادران مسلمان- يعنى اجزاى بنيانى امت واحده ى توحيدى- ممنوع و حرام مى گردد، و بدين گونه پيام وحدت و جماعت در حج، صراحت بيشترى مى يابد.

تدبر در رمز و رازهاى حج

رازهظا و رمزهاى حج، بسى بيش از آن است كه در اين جا بدان اشاره شد، و تدبر در اين رازها- كه همه در جهت احياى شخصيت فرد و جامعه ى مسلمان و مبارزه با عوامل نابودى آن است- افقى جديد در برابر حاجى مى گشايد و او را به عالمى پُرتلاش و پُرحركت و تمام نشدنى مى كشد. اولين وظيفه ى هر يك از حجاج، تأمل در اين راز و رمزها و تبادل نظر و جستجوى سررشته ى كار از اين همه است، و نيز تأمل در اين كه چرا دستها و دستگاههايى سعى مى كنند حج را برون از همه ى مفاهيم سياسى و جمعيش و


1- بقره: 200
2- توبه: 3
3- بقره: 197

ص: 62

تنها به عنوان عبادتى يك بعدى كه فقط داراى خواص فردى است، مطرح نمايند، و چرا روحانى نمايانِ دين به دنيافروش كه نام و شأن دينى آنان حكم مى كند كه مردم را به اين اسرار آشنا و جسم و جان آنان را به سمت هدفهاى آن به حركت درآورند، بعكس، با هرگونه روشنگرى دراين باره مخالفت و عناد ورزيده، اصرار بر كتمان حقايق دارند؟ و چرا بارها و بارها در بلندگوهايى اعلام مى شود كه سياست در حج نبايد دخالت كند؟

مگر اسلام و احكام نورانى آن، براى اداره و هدايت زندگى مادّى و معنوى انسانها نيست؟ و مگر ديانت در اسلام با سياست آميخته نيست؟ اين از جمله ى دردهاى بزرگ عالم اسلام است كه تحجر و كوته بينى و دنياطلبى جمعى، همواره در خدمت غرض ورزى و حسابگرى هاى خباثت آلود جمعى ديگر قرارگيرد و قلمها و زبانهايى كه بايد در خدمت اسلام و در جهت تبيين حقايق آن به كار مى افتاد، ابزارى در دست دشمنان هوشيار و توطئه گر اسلام گردد. اين همان مصيبتى است كه امام راحل قدس سره بارها به تلخى از آن سخن گفته و ناليده اند، و جاى آن است كه هوشمندان امت، عامه ى مردم را با آن آشنا ساخته، مرز ميان علماى صادق و دين به دنيافروشان مزدور را براى آنان مشخص سازند.

توجه به پيوند امت اسلامى با تاريخ خود

2) دومين مساله يى كه شايسته است بخصوص در اين زمان و مكان به آن انديشيده شود، مسأله ى پيوند امت اسلامى است با تاريخ خود و نيز با سرنوشتى كه بايد براى خود رقم زند. گذشته ى امت اسلامى چيزى است كه استعمار از هنگام ورود به آسيا و افريقا، همت بر مخدوش ساختن و به فراموشى سپردن آن داشته است. تسلط بر ذخاير مادّى و انسانى در كشورهاى اسلامى و به دست گرفتن سرنوشت ملتهاى مسلمان- كه هدف استعمارگران، مستقيم و غيرمستقيم، از اواخر قرن هجدهم ميلادى به اين طرف بوده- به طور طبيعى ايجاب مى كرد كه احساس غرور و شخصيت ملل مسلمان شكسته شود و آنها از گذشته ى پُرشكوه كاملًا منقطع شوند و بدين گونه فرهنگ و اخلاق خود را رها كرده، آماده ى پذيرش فرهنگ غرب و تعاليم استعمارى شوند. و اين حيله، در زمينه ى كاملًا

ص: 63

مساعدى كه تسلط حكومتهاى فاسد و مستبد در كشورهاى اسلامى فراهم آورده بود، كارگر افتاد و سيل فرهنگ مهاجم غربى و همه ى مفاهيمى كه استعمار رواج آن را در ميان ملل مسلمان براى تأمين سلطه ى سياسى و اقتصادى خود بر آن ملتها ضرورى مى شمرد، به راه افتاد و نتيجه آن شد كه در طول دويست سال، كشورهاى اسلامى يكسره به سفره ى گسترده و بى مانع و رادعى براى غارتگران غربى تبديل شد و آنان از حاكميت مستقيم گرفته، تا مالكيت ثروتهاى زيرزمينى و تغيير خط يا زبان و حتّى تصرف كامل يك كشور اسلامى مانند فلسطين و تحقير مقدسات اسلامى و غيره، در اين كشورها پيش رفتند و مسلمين را از همه ى بركات استقلال سياسى و اقتصادى و فرهنگى- كه از جمله ى آن، رشد علمى و فرهنگى است- باز داشتند.

يك نگاه به وضعيت فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و نظامى كشورهاى مسلمان امروز و مشاهده ى ضعف روحى و مادّى آن و مداقه در نظامهاى سياسى و وضع دولتهاى اغلب اين كشورها كه در آن همه چيز حاكى از احساس حقارت و ناتوانى است، روشن مى سازد كه از مهمترين علتهاى اين وضع، بيگانگى و بريدگى اين كشورها و ملتها از گذشته هاى تاريخى خود و مجد و عظمتى است كه از وراى قرنها مى تواند هر انسان ضعيف و نوميد را به حركت و تلاش اميدوارانه سوق دهد. آن مجد و شكوه تاريخى، در آغاز با قيام للَّه و جهاد مخلصانه براى خدا و عمل به احكام آزاديبخش و زندگى ساز اسلام و به بركت حركت مسلمين در صدر اسلام و در غربت روزهاى مكه و جهاد دوران مدينه، پايه گذارى شد. مولود مباركى كه «جامعه ى اسلامى» ناميده مى شود، به بركت جهاد و مبارزه ى حجاز توانست به جوانى نيرومند و هوشمند بدل شود و سپس در طول قرنها توانست مشعل علم و معرفت و درفش قدرت و سياست را بر سر جهانيان بگسترداند. آن عظمت، از عظمت مبارزه ى مكه و مدينه سرچشمه گرفت.

مكه و مدينه؛ پايگاه وحى و محل نزول بركات الهى

اكنون اين جا- مكه و مدينه- پايگاه وحى و محل نزول بركات الهى است بر جماعتى مؤمن و مقاوم، كه به بركت ايمان و عمل به آيات الهى، توانستند از خاك

ص: 64

مذلتى كه بر آن آراميده بودند، برخاسته و قد علم كرده و آزادى شايسته ى انسان را براى خود تدارك ديده و پرچم آزادى بشريت و نجات انسان از سلطه ى امپراتورى هاى زر و زور آن دوران را برافرازند و با نور معرفتى كه از قرآن سرچشمه مى گرفت، پايگاه عظيم دانش بشرى را پديد آورند و خود قرنها بر منبر بلند علم و معرفت بشرى قرارگيرند و سخاوتمندانه به همه ى بشريت بياموزند و گرانبهاترين آثار علمى را طى قرنهاى متمادى پديد آورند و سرنوشت جهان بشريت را با علم و سياست و فرهنگ خود رقم بزنند. اينها همه از بركات تعاليم خالص اسلام و حكومت الهى در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله و برهه يى از صدر اسلام بود كه على رغم تسلط و رشد شجره ى خبيثه ى حكومتهاى سلطنتى و رجعت از دوران توحيدى، باز تا قرنها ثمرات خود را به مسلمين مى چشانيد و آنان و همه ى بشريت را كامياب مى كرد. هر وجب از اين خاك و اين سرزمين، يادآور خاطره يى از دوران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و ياران فداكار و نورانى اوست. در اين سرزمين بود كه اسلام طلوع كرد و پرچم جهاد برافراشته شد وآزادى بشريت ازهمه ى غل وزنجيرهاى جاهليت رقم خورد.

امروز كه ملتهاى مسلمان، پس از چند قرن انحطاط و ركود و ذلت، در چهارگوشه ى جهان اسلام، به بيدارى و قيام للَّه گراييده اند و عطر آزادى و استقلال و بازگشت به اسلام و قرآن، در فضاى بسيارى از كشورهاى اسلامى منتشر گشته است، بيش از هميشه مسلمانان نياز دارند كه پيوند خود را با آن گذشته ى نورانى و معجزنشان، با دوران قيام للَّه و مبارزه ى اسلامى دوران نخستين اسلام مستحكم كنند. خاطرات اسلامى در اين سرزمين، براى هر مسلمان متدبر، در حكم داروى شفابخشى است كه او را از ضعف و زبونى و يأس و بدبينى نجات مى دهد و راه دستيابى به هدفهاى اسلام را- كه هميشه براى هر انسان برخوردار از عمق و حكمت، هدف زندگى و تلاش است- نشان مى دهد.

تدبر در گذشته و پيوند با آينده

در اين جا بود كه پيامبر عظيم الشأن با ياران مخلص خود، سيزده سال همه ى سختيها را به جان خريدند و مرارتها را تحمل كردند، تا نهال اسلام ريشه دوانيد. و در اين جا بود

ص: 65

كه پس از سالهاى مصيبت بار زندگى در شعب ابى طالب، پس از شكنجه ى يارانى چون بلال و عمار و ياسر و سميّه و عبداللَّه بن مسعود و ديگران، پس از راهپيمايى طولانى و پُرمشقت و بى حاصل رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان قبايل مكه و طائف، بيعت عقبه با اهل يثرب واقع شد و هجرت پُربركت به مدينةالرسول صلى الله عليه و آله پيش آمد و دولت اسلامى تشكيل شد.

در اين جا بود كه پيروزى بدر و شكست احد و محنت خندق و آزمايش حديبيه اتفاق افتاد. اين جا بود كه اخلاص و جهاد پيروزى آفريد، و مال دوستى و غنيمت طلبى ناكامى آورد. اين جا آيه آيه ى قرآن نازل شد و خشت خشت بناى فرهنگ و تمدن و حيات طيبه ى اسلامى، كار گذاشته شد. مسلمان با تدبر در اين گذشته و زيستن در لحظه لحظه ى آن، با آينده نيز پيوندى سازنده مى يابد، راه زندگى و هدف آن را مى شناسد، به خطرات راه پى مى برد، فرداى اين حركت را بالمعاينه مى بيند و خود را براى پيمودن آن آماده مى سازد و بر ترديد ناشى از احساس ضعف و حقارت و ترس از دشمن فايق مى آيد؛ و اين همه، از بركات حج است.

از آنچه گفتيم، مى شود فهميد كه چرا استعمارگران ديروز و سردمداران سلطه ى استكبار جهانى امروز، اين همه از پيوند فكرى و عاطفى مسلمين با گذشته ى خود بيمناك و با آن در ستيزند. آرى، اين پيوند با گذشته است كه حال و آينده را رقم مى زند.

ناخشنودى استكبار از بازگشت ملتها به گذشته ى افتخارآميز خود

پس از پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل جمهورى اسلامى در ايران و اعلام اين كه ملت ايران درصدد است جامعه يى بر اساس ارزشهاى اسلامى بسازد و در آن مقررات اسلامى را تحقق بخشد، موج تبليغات بوقهاى تبليغاتى شرق و غرب و وابستگانشان، جمهورى اسلامى را به نام بنيادگرا و كهنه پرست و روبه گذشته و عناوينى از اين قبيل، بشدت مورد حمله قرار داد و به نام نوگرايى، از اين كه ايران اسلامى مى خواهد پايبند به سنتهاى گذشته باشد، انتقاد كرد؛ و اين در حالى بود و هست كه نظامهاى مرتجع و مستبد و پايبند سنتهاى پوسيده كه هرگز بويى از مفاهيم نوين عالم مانند آزادى و دموكراسى و حقوق بشر استشمام نكرده و در شرق و غرب جهان كم نيستند، هيچگاه به آن نامها مورد

ص: 66

تعرض تبليغاتى قرار نگرفتند! و عبرت انگيز آن كه راديوهاى رژيمهايى كه در آن از ابتدايى ترين رسوم نوگرايى سياسى خبرى نيست و چيزى به نام مجلس ملى و انتخابات آزاد و نشريه ى غيردولتى در آن، در حكم افسانه است نيز به كشورى كه در آن به حكم اسلام، حكومتى مردمى بر سر كار است و قانون اسلامى در مجلسى مركب از نمايندگان مردم تصويب و به دست دولتى منتخب مردم اجرا مى شود و مردم در حساس ترين مسايل آن داراى حضور فعالند، نام مرتجع دادند و هوشمندان عالم را از تقليد مسخره آميز خود به خنده انداختند!

آرى، استكبار و دارودسته ى خبرى و تبليغاتى و قلمها و بوقهاى مزدورش، از اين كه كشورى در اعماق كهنه پرستى، و ملتى در حال و هواى سنتهاى جاهلى خود، سر كند، ولى درهاى خزاين مادّى خود را به روى آنان بگشايد و تسليم فزون خواهى و سلطه طلبى آنان شود و فرهنگ فساد و فحشا و مصرف زدگى و ميخوارگى و شهوترانى را از آنان بپذيرد، نه تنها نگران نيستند، بلكه بسى خشنودند! آنان از بازگشت ملتها به گذشته يى كه به آنان عزت و عظمت را يادآورى كند، راه جهاد و شهادت را به روى آنان باز كند، كرامت انسانى را به آنان برگرداند، دست سلطه گران را از غارت و چپاول به مال و ناموس آنان قطع كند، آيه ى وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (1)

را به آنان بياموزد، كريمه ى وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ (2)

را بر آنان فرو خواند، خطاب وَما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ (3)

را به گوش و دل آنان برساند، فرمان إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ (4)

را در زندگى آنان اجرا كند و خلاصه، خدا و دين و قرآن را محور زندگى آنان سازد و دست طواغيت مستكبر و مستبد و سلطه طلب را از زندگى آنان قطع كند، از بازگشت به چنين گذشته يى و پيوند با چنين تاريخى، ناخشنود و سراسيمه و بيمناكند و لذا با هر بهايى مى خواهند از آن مانع شوند.


1- نساء: 141
2- منافقون: 8
3- نساء: 75
4- يوسف: 40

ص: 67

از احكام نورانى اسلام دست برنداريد

مسلمين، بخصوص جوامعى كه نسيم آزادى و قيام للَّه بر آن وزيده، و بالاخص علما و روشنفكران و پيشگامان آنان، بايد مراقب باشند كه در اين دام نيفتند؛ از عنوان بنيادگرايى نترسند؛ از تهمت ارتجاع و سنت گرايى آشفته نشوند؛ براى راضى كردن دشمنان خبيث و حسابگر، از اصل اسلامى خود، از احكام نورانى اسلام، از تصريح به هدفهاى جامعه ى دينى و نظام توحيدى، تبرّى نجويند و به سخن خدا گوش فرا دهند كه: وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (1)

و قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَ أَنَّ أَكْثَرَكُمْ فاسِقُونَ (2)

و فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ (3)

و وَمانَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ. (4) در حج، در مدينه و مكه، در احد و منى و حرا، در اين سرزمين كه قدم مبارك رسول اكرم صلى الله عليه و آله و اصحاب كرامش بر آن نهاده شده و شاهد آن رنجها و دربه دريها و مبارزات و خون دلها بوده و در قدم به قدم سرزمين وحى و جهاد و قرآن و سنت، در آن گذشته ها به تدبر بپردازيد؛ خود را با آن پيوند دهيد؛ در پرتو آن، راه و جهت را بيابيد؛ با تجربه ى آن، نتيجه و سرانجام راه را ببينيد؛ و به حول و قوّه ى خدا و با توكل به او و اميد به نصرت او و اعتماد به توانايى خود، در آن راه و به سمت آن هدف قدم گذاريد؛ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ. (5)

توجه به مسائل مهم و جارى جهان اسلام

3) موضوع مهم ديگرى كه حجاج بيت اللَّه به عنوان بخشى از هدف حج بايد به آن


1- بقره: 120
2- مائده: 59
3- هود: 12
4- بروج: 8
5- محمّد: 35

ص: 68

بپردازند، مسايل مهم و جارى جهان اسلام است. اگر حج كنگره ى عظيم ساليانه ى مسلمانان سراسر جهان است، بى گمان فورى ترين دستور اين كنگره، مسايل روز مسلمانان در هر نقطه از جهان است. اين مسايل، در تبليغات استكبارى به گونه يى مطرح مى شود كه از آن، نه درس و تجربه و اميدى به مسلمين سراسر عالم منتقل شود، و نه اگر در آن حادثه سوء نيت و سوء عمل استكبار مؤثر بوده، مجرمى رسوا و حقيقتى افشا گردد، و يا به طور كلى مطرح نمى شود. حج جايى است كه بايد اين خيانت تبليغاتى افشا، و حقيقت آشكار شود و زمينه ى آگاهى عمومى مسلمانان فراهم آيد.

اينك فهرستى از حوادث مهم جهان اسلام را به عرض برادران و خواهران مسلمان مى رسانم:

فلسطين؛ مهمترين مسأله ى جهان اسلام

الف: مهمترين مسأله ى امروز، مسأله ى فلسطين است كه در نيم قرن اخير همواره مهمترين مسأله ى جهان اسلام و شايد مهمترين مسأله ى بشريت بوده است. اين جا سخن از محنت و آوارگى و مظلوميت يك ملت است؛ سخن از غصب يك كشور است؛ سخن از ايجاد غده يى سرطانى در قلب كشورهاى اسلامى و در نقطه ى التقاى شرق و غرب جهان اسلام به يكديگر است؛ اين جا سخن از ظلم مستمرى است كه اكنون دو نسل پى درپى از ملت مسلمان فلسطين را فرا گرفته است. امروزه كه قيام خونين اسلامى متكى به توده هاى مردم در سرزمين فلسطين، خطر واقعى و جدى را به اشغالگران بى وجدان و بيگانه از انسانيت و بى محابا از جنايت گوشزد مى كند، شيوه هاى دشمن از هميشه پيچيده تر و هشداردهنده تر است و مسلمين در سراسر جهان بايد مسأله را از هميشه جدى تر بگيرند و براى آن فكرى و كارى بكنند. ... و اين است خبر تازه ى امروز.

اكنون اوضاع آشفته ى جهان اسلام و وابستگى روزافزون كشورهاى منطقه به قدرت بى مهار امريكا، زمينه ى مساعدى براى تهاجم كينه ورزانه ى دولت غاصب فراهم ساخته، كه با پشتگرمى به حمايت شيطان بزرگ- كه حقاً خطرناكترين دشمن اسلام و مسلمين است- آشكارا مقاصدى را كه هرگز هم تلاش زيادى براى پنهان

ص: 69

ساختن آن نمى كرده است، دنبال كند: انتقال يهوديان شوروى كه بخشى از بهاى كمكهاى غرب به آن ابرقدرت سابق است؛ انتقال فلاشه هاى اتيوپى كه قرار است خدمت به صهيونيست هاى امريكايى و اروپايى غاصب فلسطين را بكنند و اخيراً يهوديان هند؛ شهرك سازى در بخشهاى غصب شده ى اخير فلسطين و حتّى احتمالًا در بخش اشغال شده ى لبنان؛ افزايش تجهيزات نظامى و سلاحهاى كشتار جمعى در همان حال كه امريكا جنجال تحريم صدور چنين سلاحهايى را به خاورميانه بلند كرده است؛ حملات هوايى روزمره و متناوب به جنوب لبنان و بمباران غيرنظاميان فلسطينى و لبنانى؛ سختگيرى روزافزون نسبت به شهروندان عرب فلسطينى- يعنى صاحبان آن سرزمين- و انجام جنايتبارترين و وحشيانه ترين برخوردهاى پليسى با مردم، و در همان حال در صحنه ى سياسى، در برابر عقب نشينى روزبه روز دولتهاى عربى و ساف و ضعف نشان دادن زبونانه ى برخى از سياستمداران عرب، چهره ى مهاجم به خود گرفتن و حتّى فكر تشكيل كنفرانس بين المللى و يا منطقه يى، هر يك را به نوعى رد كردن، و بالاخره پيشنهاد تشكيل دولت فلسطين در گوشه يى از سرزمين فلسطين را كه محصول عقب نشينى و ذلت پذيرى طرفهاى فلسطينى بود، به صراحت و قاطعيت ردكردن. اينها مجموعه يى از سياستها و اعمال آشكار آدمى ستيزان صهيونيست است و يقيناً در كنار اينها چندين برابر، فعاليت پنهان در جهت توطئه و ترور و آدم ربايى و جنگ روانى و تبليغات مسموم و جنايتهاى شناخته و ناشناخته يى است كه فقط از صهيونيستها و همكاران آنها ساخته و متصور است.

شيطان بزرگ؛ بزرگترين حامى اسرائيل

استكبار جهانى و دولتهاى استعمارگر، از آغاز تا امروز، رژيم غاصب اسرائيل را به عنوان اهرم فشارى بر روى دولتهاى عربى و سپس اسلامى منطقه پديد آورده و ذخيره كرده اند و برآنند كه اين خنجر مسموم را همواره در پهلوى جهان اسلام نگاهدارند؛ و امروز شيطان بزرگ، سررشته ى اين سگ دست آموز را در دست دارد. پس، تعجبى نيست كه نقض مكرر قوانين بين المللى، نقض مداوم حقوق بشر- آن هم به فجيعترين

ص: 70

شكل- تجاوز مكرر به كشورهاى همسايه، عمليات تروريستى و آدم ربايى به گونه ى آشكار، تهيه ى روزافزون سلاحهاى اتمى و امثال آنها- كه هريك در هريك از كشورهاى جهان كه با امريكا و ديگر دولتهاى بزرگ رابطه ى ارباب رعيتى نداشته باشد، حادثه يى عظيم تلقى مى شود- از صهيونيست ها قابل قبول باشد و هيچ اعتراض جدى را از سوى شبكه ى استكبارى جهان، مخصوصاً شيطان بزرگ برنيانگيزد.

دولت صهيونيست؛ بزرگترين خطر براى جهان اسلام

بدين ترتيب، امروز دولت غاصب صهيونيست، بزرگترين خطر براى حال و آينده ى جهان اسلام است و بر مسلمين است كه براى علاج اين خطر و رفع ظلمى به اين عظمت، درصدد علاج و چاره باشند. متأسفانه رفتار و گفتار اغلب سران كشورهاى اسلامى، هيچ اشاره يى را به عزم آنان بر علاج اين خطر بزرگ- كه چيزى جز محو رژيم صهيونيست نژادپرست نيست- نشان نمى دهد؛ بلكه بعكس، نشانه هايى از گسترش كمپ ديويد و تكميل خيانت «سادات» نيز در برخى از دولتهاى عربى به چشم مى خورد؛ و من نمى دانم آيا اين دولتها با اين رفتار ذلت بار و تسليم ننگ آور در برابر دشمن عنود مسلمين و اعراب، چه پاسخى براى ملتهاى خود و نيز در پيشگاه خداوند آماده كرده اند؟

علاج واقعى اين خطر به دست مسلمين است. آنان مى توانند با كمكهاى حقيقى به مبارزين مسلمان، قيام داخل كشور فلسطين را قويتر و كوبنده تر سازند، و نيز مى توانند به طرق گوناگون نگذارند كه دولتهاى منطقه به پيروى از خواست و تحميل امريكا، تن به سازش با اسرائيل دهند. اقدامهاى فداكارانه و جوانمردانه ى مسلمانان سربلند لبنان، كه بارها صهيونيست هاى قلدر و حاميانشان را در موضع ضعف و انفعال قرار داده، گواه صادقى است بر اين كه ملتها و جوانان مؤمن قادرند بسيارى از كارهاى بزرگ را انجام دهند.

انقلاب اسلامى؛ طليعه ى پيروزى مسلمانان در ساير نقاط جهان

ب: مسأله ى ديگر، حركتهاى اسلامى در برخى از كشورهاى عربى و افريقايى است. اين يكى از مژده بخش ترين حوادث جهان اسلام است كه ملتى با جوانهايش، با

ص: 71

روشنفكرهايش، با مردم كوچه و بازارش، داعيه ى اجراى احكام اسلامى و تشكيل حكومت اسلامى داشته و در راه آن حركت كند. از طلوع انقلاب عظيم اسلامى در ايران و تشكيل جمهورى اسلامى، اين انتظار و اميد براى دوستان، و اين هراس و نگرانى شديد براى اردوگاه استكبار و در رأس آن امريكا وجود داشت كه انقلاب اسلامى ايران، طليعه ى پيروزى هاى مسلمانان در ساير نقاط جهان اسلام خواهد بود.

برادران و خواهران مسلمان ما در همه جاى جهان بدانند كه بخش عمده يى از فشار مشترك شرق و غرب بر ايران اسلامى، چه در دوران جنگ تحميلى و چه قبل و بعد از آن، بدين خيال باطل بود كه با شكست جمهورى اسلامى در ايران، تجربه ى حركت اسلامى در چشم مسلمانان ساير كشورها ناكام جلوه كند و برق اميدى كه از پيروزى انقلاب در ايران، دلهاى آنان را روشن ساخته بود، نيروى آنان را در اين راه مبارك به كار نيفكند. امروز هم تبليغات وسيع بوقهاى استكبارى كه مى خواهد انقلاب اسلامى را در ايران، راكد و متوقف و رسيده به بن بست، و نظام جمهورى اسلامى را رويگردان از خط انقلاب و امام عظيم الشأن آن قدس سره و آشتى جوى با امريكاى غدار جلوه دهد، هدفى جز اين ندارد. اين همان بوقهايى است كه در دوران حيات امام راحل قدس سره بارها تهمت رابطه با اسرائيل و خريد تسليحات از آن و فروش نفت به آن را وقيحانه به ايران اسلامى- كه جدّى ترين دشمن رژيم صهيونيستى است- وارد مى كردند.

يادآورى چند نكته به ملّتهاى اسلامى و رهبران آنها

خدا را شكر كه هيچيك از تلاشهاى استكبارى- چه عملى و چه تبليغاتى- كارگر نيفتاد و شعله ى اميدى كه با پيروزى انقلاب اسلامى و چهره ى مصمم و تسليم ناپذير آن، بر دنياى اسلام و جانهاى مسلمين پرتو افكنده بود، كار خود را كرد و نتيجه آن است كه امروز در تعدادى از كشورهاى اسلامى، به صورت حركتهاى عظيم مردمى در طلب حكومت اسلامى مشاهده مى شود. ليكن اين جانب به عنوان برادرى دلسوز و مجرب، وظيفه ى خود مى دانم به اين ملتها و مخصوصاً به رهبران و هوشمندان و روشنفكران و علماى دينى آنان يادآورى كنم:

ص: 72

اولًا، در اين راه كه خطرات زيادى از ناحيه ى بى صبرى يا بى بصيرتى حركت را تهديد مى كند، بر دو عنصر صبر و بصيرت بيش از همه چيز تأكيد بورزيد.

ثانياً، حركت اسلامى و انقلاب اسلامى، عبارت است از طغيان بر ارزشهاى جاهلى و نظامهاى طاغوتى كه بشر را به زنجيركشيده و موجب ظلم و فساد و تبعيض طبقاتى و نژادى و فحشاى عمومى و ستم پذيرى توده ها و ديگر بدبختيهاى ملتها شده و همه چيز را فداى سود بيشتر و حاكميت ظالمانه ى بيشتر صاحبان زر و زور نموده است. پس، حركت صحيح اسلامى، صف بندى ميان دو نظام ارزشى و مبارزه ى ميان دو فرهنگ است: فرهنگ به زنجير كشيدن بشر، و فرهنگ نجات بشر.

لذا هر حركت اسلامى بايد خود را براى مقاومت همه ى زورمندان عالم آماده كند و غافلگير نشود.

ثالثاً، دشمن مى كوشد با جوسازى و حيله هاى تبليغاتى، شما را از نام حكومت اسلامى و نظام اسلامى برحذر دارد، و شايد برخى از ساده دلان به اين فكر بيفتند كه براى حساس نشدن امريكا و دولتهاى غربى، بهتر است كه در اظهارات علنى، از نام حكومت اسلامى اجتناب شود. توصيه ى اين جانب، اجتناب جدى از اين مصلحت انديشى خلاف مصلحت است. هدف تشكيل نظام اسلامى و حاكميت قرآن و اسلام را، بى هيچ انفعالى به صراحت و به تكرار و در همه ى شرايط بيان كنيد و با عدول از نام مقدس اسلام، دشمن را به طمع نيندازيد و هدف را مبهم و غبارآلود نسازيد.

رابعاً، اسلام وحركتهاى اسلامى همواره از نفاق، بيش از كفر صريح لطمه ديده است. امروز خطر اسلام امريكايى- يعنى آن جا كه نام و عنوان اسلام در خدمت طواغيت و در جهت هدفهاى امريكا و ديگر مستكبرين است- از خطر ابزارهاى نظامى و سياسى امريكا كمتر نيست و بيشتر است. از علمداران اسلام امريكايى، چه در لباس عالم دين و چه در موضع سياستمدار برحذر باشيد و آنان را در سخن و اشاره و جهت گيريشان متهم كنيد و هرگز درصدد جلب كمك آنان نباشيد.

خامساً، از تجارب حركتهاى ديگر اسلامى در ساير كشورها و وضع كنونى آنان بى خبر نمانيد و على رغم ميل استكبار، با آنان ارتباط بيابيد.

ص: 73

و بالاخره سادساً، آيه ى شريفه ى وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا (1)

را كه توصيه ى تمسك به دين و رعايت وحدت كلمه در آن است، همواره به ياد داشته، هر دو توصيه ى آن را نصب العين خود قرار دهيد و از كيد دشمن در اين باب برحذر باشيد.

توجه به وضعيت مصيبت بار ملت عراق

ج: يكى ديگر از مسايل كنونى جهان اسلام، مسأله ى عراق و وضع مصيبت بار و گريه آور ملتى است كه بر اثر سوء نيت و سوء تدبير زمامدارانش، علاوه بر اختناق و حكومت پليسى شديد، و پس از اين كه از ده سال پيش به اين طرف، به جنگ غيرعادلانه با همسايگان خود مجبور گشته و به خاطر تدابير ابلهانه و جاه طلبانه ى سرانش، هزاران هزار زن و مرد و كودك و پير و جوانش، در بمبارانها و تخريبها به قتل رسيده، يا داغديده و يا مجروح و معلول و بى خانمان شده و بخش عظيمى از ثروت ملى و تاريخى اش نابود شده، اكنون از سوى همان زمامدارانى كه مسبب همه ى اين مصايب بوده اند، به صورت مستقيم تهديد مى شود و با بمبارانها و سلاحهاى دسته جمعى و شيميايى، قتل عام و آواره و نوميد از زندگى مى گردد.

هنگامى كه ارتش عراق براى ارضاى جاه طلبى و افزونخواهى سران رژيم آن كشور، به كشور كويت حمله و آن را تصرف كرد و بهانه يى نقد به دست امريكا براى حضور بى سابقه ى نظامى و بالطبع نفوذ شوم سياسى و اقتصادى در منطقه ى خليج فارس داد و منطقه ى خليج فارس از هر دو طرف- رژيم عراق و متحدين غربى- به آتش كشيده شد، كسانى از مسلمين غالباً از روى ساده انديشى خيرخواهانه، و شايد معدودى از سر بدخواهى و حسابگرانه، به جمهورى اسلامى مصرانه پيشنهاد مى كردند كه به كمك رژيم بعثى عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گسترده تر سازد. اين نظر، البته برخلاف اصول مسلّم اسلام بود كه جهاد را فقط در راه گسترش دين خدا، يا دفاع از


1- آل عمران: 103

ص: 74

ملتهاى مستضعف و يا دفاع از دولت اسلامى واجب مى شمرد؛ و نه در دفاع از رژيمى مهاجم و اشغالگر و قدرت طلب، آن هم با ايدئولوژى حزب بعث كه رسماً و علناً منكر و معرض دين و معنويت است، آن هم با سوابق ظلم و فساد و اختناق و نسل كشى كه رژيم عراق در آن داراى وضعى استثنايى است، و بالخصوص رژيمى كه سابقه ى تسليم و فرمانپذيريش در برابر قدرتهاى سلطه گر را ايرانيان در طول هشت سال جنگى كه به خواست استكبار و با سلاح و كمك همه جانبه ى آنان بر نظام اسلامى تحميل كرد، بخوبى دريافته اند.

آرى، اسلام دفاع از چنين رژيمى را جهاد نمى شمرد و آن را جايز نمى داند؛ ليكن اين پيشنهادكنندگان بعضاً تحت تأثير اظهارات رياكارانه و فرصت طلبانه ى مسؤولان ويرانى عراق، كه در برهه يى كوتاه براى جلب نظر ساده لوحان، بدروغ دم از اسلام و مقدسات دينى مى زدند و بعضاً با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژيم، دفاع از ملت عراق را انگيزه ى خود از اين پيشنهاد مى دانستند، ما به آنان يادآورى مى كرديم كه كمك به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ به نفع رژيم عراق و تحكيم سلطه ى آن رژيم، كمك به مردم عراق نيست؛ بلكه كمك به رژيم ضد مردمى عراق و ظلم به مردم عراق است كه ده سال است آن رژيم منحوس، جنگى ناخواسته را بر آنان تحميل كرده است.

اكنون با تسليم و فرار مفتضحانه ى رژيم و ارتش عراق در برابر امريكا و متحدين غربى و قبول همه ى شرايط مستكبران، آن رژيم توانسته خود را براى مدت نامعلوم ديگرى بر سرير حكومتى بى افتخار و قدرتى ذلت آميز تأمين كند؛ و در اين حال، باز مردم عراق- اين ملت مظلوم كه سالهاست گروگان رژيمى خشن و ظالم و فاسد و شكنجه گرند- بايد علاوه بر تاوان جنگى كه فقط به هدف افزونخواهى سران رژيم بر آنان تحميل شده، غرامت شكست و ذلت و عقده هاى حقارت آن رژيم را نيز بپردازند.

همان رژيم و ارتشى كه بيش از صد ساعت نتوانستند با دشمنان خارجى كه به داخل خانه ى آنان آمده بودند، بجنگند و از مرگ نترسند، اكنون بيش از صد روز

ص: 75

است كه به جان ملت عراق افتاده، خانه ها را ويران، شهرها را بمباران، عتبات عاليات را هتك، مردم را از وطن آواره، علما و بزرگان را دستگير و بسيارى را شكنجه و ملت را قتل عام مى كنند. در شمال، كردها و در جنوب، اعراب را طورى كشتند و زدند و دربه در كردند و به عزاى عزيزان نشاندند كه واقعاً در مورد هيچيك از جنايتكاران شناخته شده در روزگاران اخير ما نشنيده و گمان نبرده ايم. با مردم عراق رفتارى كردند كه انسانهاى باوجدان با حيوانات نمى كنند.

كردهاى شمال عراق بر اثر اخم و تهديد امريكا و دولتهاى غربى، فعلًا وضع بهترى دارند، تا بعدها چه پيش آيد؛ اما شيعيان جنوب كه به دلايل متعدد، مورد بغض و كينه ى امريكا و متحدينش مى باشند- و دليل عمده آن است كه داعيه ى اسلام و تشكيل حكومت اسلامى در آنان هست- همچنان در تهديد دايم و مورد بلا و مصيبت دايم از سوى رژيم ضد دينى و طغيانگر و نسل كش عراقند. اين، تصوير ساده يى از وضع عراق است كه گفته شد؛ ملتى ستمديده و مظلوم و بى پناه با دست خالى در برابر حكومتى بس خشن و بى اعتنا به همه ى معيارهاى اسلامى و انسانى و بين المللى و بى باك در ريختن خون مردم و ظلم به مردم. ... و صداى ياللمسلمين آن مردم بلند است. و در همين چند روز، علايم آشكار محاصره و حمله يى خونين به صدها هزار نفر فراريانى مشاهده شد كه از بيم ارتش، به مرداب هاى ميان بصره و عماره و ناصريه پناهنده شده اند و زن و مرد و كودك بيمار و- بنا بر خبر- بعضاً وبا زده و دچار بيماريهاى واگير مى باشند. غرب و بخصوص امريكا، جز نقل بعضى خبرها، آن هم كوتاه و بى كشش، هيچ كمكى نكرده اند و آنان تنها اميدشان به خداست و به توده هاى مسلمان، كه البته مى توانند حداقل به شكل اعتراض به اين اعمال، آنان را يارى دهند.

توسل به روشهاى غير انسانى عليه مردم كشمير

د: مسأله ى بعدى، وضع مسلمانان كشمير است. دولت هند، با استفاده از اشتغال دنياى اسلام به مسايل حاد ماههاى اخير، كه موجب غفلت عمومى از وضع آن برادران جداافتاده و مظلوم شده، حداكثر فشارى را كه توانسته، بر آن مردم وارد آورده و جان و

ص: 76

مال و حتّى- بنا بر نقل- ناموس آنان را مورد تعرض و تاراج قرار داده است. اين جانب اكنون درصدد آن نيستم كه در ماهيت مسأله ى كشمير قضاوتى بكنم- و مطلعين مى دانند كه اين، يكى از زخمهاى كهنه يى است كه انگليسى هاى استعمارگر درهنگام خروج اجبارى خود از هند، بر پيكر شبه قاره وارد كرده و به وسيله ى آن از مسلمانان هند بزرگ انتقام گرفتند- سخن ما آن است كه دولت هند در برخورد با اين مسأله، از ابزارهاى خشن ونامناسب استفاده كرده و با اطمينان به اين كه دولتهاى بزرگ و سازمان هاى مدعى حقوق بشرهيچ دفاع واقعى از مسلمانان نخواهند كرد، به روشهاى غير انسانى متوسل شده است.

ملتهاى مسلمان بايد بدانند كه مسلمان كشميرى از آنان متوقع آن است كه از او دفاع كنند، و اين وظيفه ى اسلامى و برادرانه ى مسلمين است، و دولت هند اگر تصور كند كه مى توان آن جمع كثير از مسلمانان را بدون هيچ عكس العمل از سوى مسلمين جهان، براى هميشه تحت فشار نگهداشت، بى شك در اشتباه است.

در همين جا لازم است درباره ى اقليتهاى مسلمان در برخى از كشورها و از جمله كشورهاى اروپايى اشاره شود كه فشار وارد بر مسلمانانى كه مايلند هويت اسلامى خود را حفظ كنند، افشاگر ماهيت دموكراسى و آزادى يى است كه غرب پيوسته از آن دم مى زند! حساسيتهايى كه بعضى دولتهاى اروپايى در برابر ساختن مسجد، يا تشكيل اجتماعات اسلامى، يا رعايت لباس اسلامى و امثال آن نشان مى دهند يا در مردم برمى انگيزند، بايد مسلمانان را به مواضع واقعى آن دولتها نسبت به اسلام آشنا سازد. اينها از جمله ى مسايل مهمى است كه مسلمانان جهان بايد درباره ى آن بينديشند و از آن براى معرفت به وظيفه ى خود در اين روزگار بهره گيرند.

دامن زدن به اختلافات فرقه يى؛ ترفند استكبار

ه: يكى از مسايل مهم اين روزگار، مسأله ى اختلافات فرقه يى ميان مسلمين است.

اين البته مسأله ى تازه يى نيست و اختلافات و نزاع و بعضاً زدوخورد بر سر مسايل كلامى و فقهى و فرقه يى، از قرن اول اسلام همواره وجود داشته است؛ ليكن در اين باب، سخن تازه آن است كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران و گسترش فكر آن در سراسر

ص: 77

آفاق اسلامى، يكى از ترفندهاى استكبار در مقابله با اين موج همه گير اسلامى اين بوده است كه از سويى انقلاب اسلامى ايران را يك حركت شيعى به معناى فرقه يى آن- و نه اسلامى به معناى عام- معرفى كرده، و از سوى ديگر، در ايجاد نفاق و نقار ميان شيعه و سنى سعى بليغ كنند. ما از آغاز با توجه به اين مكر شيطانى، همواره اصرار بر وحدت فرق مسلمين داشته و كوشيده ايم اين فتنه گرى را خنثى كنيم و بحمداللَّه با تفضل الهى توفيقات فراوان نيز داشته ايم، كه يكى از آخرين آنها، تشكيل مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى است و هم اكنون در سراسر جهان اسلام، علما و روشنفكران و شعرا و نويسندگان و عامه ى مردم از همه ى مذاهب اسلامى، دوشادوش و با يك زبان و يك نفس، از انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى ايران دفاع مى كنند؛ ليكن دشمن با پول و طرح و تبليغ و خباثت فراوان مجهز است و متأسفانه در نقاطى از جهان كسانى را مى يابد كه بتواند با تطميع و اغفال، بر ذهن و زبان آنان تسلط يابد. لذا گاه به گاه در كشورى از يك سياستمدار، و در كشور ديگرى از يك عالم نما يا انقلابى نما شنيده مى شود كه به تشنيع و ناسزا به شيعيان يا به ملت ايران- كه بزرگترين انقلاب معاصر را به وجود آورده و به گونه يى بهت انگيز از آن دفاع كرده اند- زبان مى گشايد و قلم مى راند. يا در كشور مسلمان پاكستان- كه ملت آن، در شمار عزيزترين ملتها براى ما و هميشه در خط دفاع از اسلام و جمهورى اسلامى ايران بوده و هست- كسانى با دلارهاى دشمنان اسلام و وحدت مسلمين، جلسات داير مى كنند و كتاب و مقاله مى نويسند، تا شيعه و تشيع اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله را به باد حمله بگيرند و به مقدسات اهانت كنند.

ما همه ى اينها را به حساب امريكا و دستياران و مزدورانش مى گذاريم و دامن ملتها و علماى راستين اسلام را از آن پاك مى دانيم؛ ليكن اين از جمله مسايلى است كه بايد با هوشيارى مسلمين حل شود و مجال تاخت وتاز به دشمنان اسلام داده نشود.

سلطه ى روزافزون شيطان بزرگ بر ذخاير كشورهاى اسلامى

و: آخرين سخن، مسأله ى بسيار مهم سلطه ى روزافزون شيطان بزرگ بر ذخاير كشورهاى اسلامى و حضور بيش ازپيش سياسى و اقتصادى و حتّى نظامى آن در اين

ص: 78

كشورهاست. اين ابرقدرت ظالم و سلطه طلب، پس از تحولات اخير جهان كه منتهى به فرو ريختن نظامهاى الحادى كمونيستى شد و شوروى از موضع رقابت با امريكا فرو افتاد، درصدد است كه سراسر جهان و بخصوص مناطق زرخيز اسلامى را به منطقه ى نفوذ بى رقيب خود مبدل سازد و پس از فراغت از- به اصطلاح- جنگ سرد، به جنگ همه جانبه يى با بيدارى اسلامى- كه مانع مستحكمى در راه اين نفوذ است- كمر بسته است.

اين حكومت شيطانى، بنا بر مقتضاى طبيعت ضد فطرى و ضد انسانى خود، از درون دچار معضلات لاينحلى است؛ ليكن به اقتضاى همان طبيعت استكبارى و جهانخوارى، مى كوشد كه مشكلات خود را به كل جهان منتقل كند و با تسلط بر همه ى مراكز حساس و ثروت خيز عالم، از جمله خاورميانه و مخصوصاً خليج فارس، به حيات خود قدرتمندانه تر از پيش ادامه دهد. اگر اين رؤياى شوم به تحقق بپيوندد، روزگار سياهى بر ملتهاى اين منطقه خواهد گذشت كه در گذشته نظير نداشته است.

رژيم امريكا، اينك از هر وسيله يى براى رسيدن به آن هدف شيطانى استفاده مى كند و متأسفانه جهالت و غرور و قدرت طلبى حكام عراق- كه زمينه ى آن را هم كمكهاى قبلى امريكا و غرب به عراق فراهم كرده بود- اوضاعى را در اين منطقه به وجود آورد كه عواقب تلخ و دردناك آن را همه كم و بيش مى دانند؛ و از جمله تبعات آن، يكى اين است كه امريكا به تصميم گيرنده ى اصلى در بخش مهمى از اين منطقه مبدل شده و دولتهاى منطقه را مرعوب خود ساخته است؛ و اين تهديدى بزرگ براى موجوديت اسلامى، بلكه كيان انسانى در اين منطقه و در هر منطقه از جهان كه چنين اتفاقى بيفتد، به شمار مى آيد.

امروز به جز اسلام و انسانهاى مؤمن و مصمم، هيچ نقطه ى اميد ديگرى براى مقابله با اين تهديد بزرگ نيست. و خدا را سپاس كه امروز خورشيد منور اسلام حياتبخش، دوباره بر دل و جان انسانها تابيدن گرفته و بسيارى ملتهاى مسلمان در راه تحقق بخشيدن اسلام در زندگى خود، با عوامل دورى مردم از دين خدا مبارزه را آغاز كرده اند. اين، حركتى فرخنده و اميدبخش است و به توفيق الهى همين است كه زنجير سلطه ى شيطانى

ص: 79

امريكا و هر قدرت طغيانگر ديگر را خواهد گشود و همه را نجات خواهد داد؛ كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي. (1) ملتها و دولتها در قبال روحيه ى گرايش به اسلام ناب محمّدى صلى الله عليه و آله- اسلامى كه سرلوحه اش، قطع نفوذ شيطان بزرگ و بقيه ى شياطين از زندگى ملتهاست- به يك اندازه مسؤولند. دولتهاى اسلامى اگر به كشور و ملت خود علاقه مندند، بايد بدانند اين آن چيزى است كه زندگى و شرف و استقلال ملتها و كشورها و قدرت دولتها را تأمين مى كند.

از خداوند متعال، بيدارى همه ى مسلمانان عالم و شرف و عزت و رهايى آنان از چنگال استكبار و پيروزى آنان در مصاف دشمنان خدا را مسألت مى كنم.

پروردگارا! پرتو قرآن و اسلام را بر دلهاى مسلمين مستدام بدار و رحمت و فضل خود را بر آنان نازل كن؛ آنها را تأييد بفرما و دلهاشان را با اميد و ايمان مستحكم بدار؛ قلب ولىّ اللَّه الاعظم(ارواحنافداه و عجّل اللَّه فرجه) را از ما شاد و دعايش را در حق ما مستجاب كن؛ حج حاجيان و تلاش تلاشگران راه خودت را به نيكى مقبول فرما؛ دلهاى مسلمين را روزبه روز به هم نزديكتر و عوامل تفرقه را نابود فرما؛ ارواح مطهر شهداى راه حق و جسم و جان آسيب ديدگان اين راه را مشمول رحمتت بفرما. پروردگارا! از هر حركتى كه در سراسر جهان براى حاكميت دين تو انجام مى شود، حضرت امام خمينى- آن بنده ى صالح و برگزيده ات- را جزاى خير عنايت كن. آمين ربّ العالمين.

والسّلام على جميع اخواننا المسلمين و رحمةاللَّه

على الحسينى الخامنه ئى

سوم ذى الحجةالحرام سال 1411 هجرى قمرى

مصادف با بيست وششم خرداد سال 1370 هجرى شمسى


1- مجادله: 21

ص: 80

بيانات در ديدار با اعضاى بعثه ى حج و ...(23/ 4/ 1370 ه. ش.)

بيانات در ديدار با اعضاى بعثه ى حج، به همراه حجةالاسلام والمسلمين محمّدى رى شهرى، نماينده ى ولّى فقيه و سرپرست حجاج ايرانى

اشاره

(23/ 4/ 1370 ه. ش.)

بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم

هرچه شد، به تفضل و عنايت حضرت حق بود

در ابتدا بايد به ناتوانى و عجز خودمان از اداى شكر حضرت بارى تعالى اعتراف كنيم، كه هرچه شد، به تفضل و عنايت حضرت حق بود. همينى هم كه خداى متعال بحمداللَّه مردان لايق و كارآمدى را بر اداره ى اين مراسم برانگيخت، خود از الطاف بارى تعالى بود. واقعاً به مردم ما يك عيدى داده شد و دست شفايى از سوى مركز غيبى لطف و رحمت، و از طرف ولىّ عصر(ارواحنافداه) بر سر اين مردم كشيده شد، كه بعد از رحلت امام بزرگوار، واقعاً اين مردم سزاوار بودند كه چنين لطفى از طرف پروردگار به آنها بشود. گمان من اين است كه روح مبارك امام هم از آنچه كه پيش آمد، خشنود است.

ماها مى دانيم، برادران دست اندركار هم همه مى دانند كه ايشان در سال آخر حيات نورانى و مباركشان، خيلى به فكر حج بودند و خيلى مايل بودند كه اين مسأله انجام بشود.

البته مقدر نبود كه اين كار در حيات آن بزرگوار انجام بشود، ولى بحمداللَّه در اين زمان شد؛ خدا را سپاسگزاريم. خودمان را كوچكتر از آن مى دانيم كه در اين باران رحمت الهى، براى خويش كمترين نفعى قايل باشيم. اميدواريم كه خداوند اين زحمات فراوان را از شماها قبول كند و فضل و رحمت خود را همواره بر سر اين مردم مستمر و جارى بدارد.

ص: 81

تشكر صميمانه از خدمتگزاران حج

واجب و لازم است كه من به عنوان يك فرد كوچك و خدمتگزار، از برادران عزيزى كه در اين كار از جان و فكر و وجود خودشان مايه گذاشتند و در اين خدمت بزرگ همگانى نقش ايفا كردند، صميمانه تشكر كنم؛ از برادر عزيزمان جناب آقاى رى شهرى، تا بقيه ى آقايان علمايى كه تشريف دارند، جناب آقاى جمارانى، تا برادران حج و زيارت، جناب آقاى رضايى، و ساير كسانى كه به نحوى دست اندركار اين قضيه بودند؛ هم در بخش ادارى و تشكيلاتى و سياسى و مديريتى و تداركاتى- كه بخش واضح و بارزى است- و هم در بخش آن ظرافتها و محتواهاى بسيار مؤثر- اگرچه در ميدان ارزيابى كم نمود است- و نيز آن كسانى كه همفكرى كردند، آن كسانى كه كارهاى زحمتدار را انجام دادند- كه جناب آقاى پورنجاتى به بعضى از آنها اشاره كردند- همچنين كسانى كه آن نوشته ها را منتشر كردند، آن عكس مبارك حضرت امام قدس سره را كشيدند- كه جناب آقاى رى شهرى براى من نقل كردند، حدود دوازده روز، و هر روز چندين ساعت، يك نفر در آن فضاى بسته خودش را مصروف اين معنا مى كرد، تا اين عكس را زيبا از كار دربياورد و جلوى چشم مردم رهگذر قرار دهد- كسانى كه آن پلاكاردها و تابلوها را درست كردند، آن ماكت قدس را ساختند، و خلاصه اين كه نوشتند، كشيدند، ساختند، پرداختند، واقعاً ميليونها لحظه ى فعال دست به هم دادند، هزاران فكر صائب و هزاران نيروى مفيد در كنار هم قرار گرفتند، تا توانستند اين محصول را براى عالم اسلام فراهم كنند. خدا را شكر مى كنيم و شماها را سپاس مى گوييم.

اميدواريم كه هر كدامتان هر مقدارى كه تلاش داشتيد- كه خداى متعال به آن اعلم و اعرف است و ما كوچكتر از آن هستيم كه بخواهيم در اين زمينه ها اظهار اطلاع بكنيم؛ شما خودتان بهتر از ما مى دانيد- ان شاءاللَّه خداوند به شما پاداش بدهد و توفيقاتتان را اضافه كند و از شما قبول نمايد.

ص: 82

برنامه ريزى بايد اصولى و عمومى و كلان باشد

آن چيزى كه من مفيد مى دانم عرض بكنم، اين است كه حج حادثه يى است كه هر سال يك بار اتفاق مى افتد؛ اما از آن حوادثى است كه مى سزد اگر يك سال يك جمع عاقل، عالم، هوشمند و توانا، براى آن چند روز برنامه ريزى و تلاش كنند. بله، من اين حرف را كه در گزارش آمده بود، قبول دارم كه برنامه ريزى خوب، در صحنه ى عمل خودش را نشان مى دهد؛ اگرچه هيچ سالى را با سال ديگر نمى شود مقايسه كرد و هر سالى مسايل خودش را دارد. امسال مسايل خاصى بود، شكل خاصى بود و مهره هاى سياستهاى جهانى، تركيب خاصى داشتند. شما از اين فرصت استفاده كرديد و اين حضور را به اين شكل نشان داديد؛ سال ديگر نمى دانيم كه چگونه است. اين طور نيست كه هر سالى قطعاً بتواند الگوى سال ديگر بشود؛ نه، ممكن است سال بعد حادثه ى كوچك يا بزرگى اتفاق پيدا كند كه كل هندسه ى اين صحنه و عرصه ى ترسيم شده را عوض كند.

آن وقت اين مجموعه، مركز و شعاع ديگرى پيدا خواهد كرد. برنامه ريزى بايد اصولى و عمومى و كلان باشد. البته اگر جزييات هم فرض بشود، خوب و لازم است؛ منتها بايد با آن حالت بلندنظرى باشد، تا انسان بتواند هر شرايطى را به خدمت بگيرد.

بايد ببينيم حج از ما چه مى طلبد

آنچه كه مهم است، اين است كه ببينيم حج از ماچه مى طلبد. ما امروز حكومت اسلامى هستيم؛ ادعاى ما اين است. ما معتقديم كه حج، جا و ميدان ماست. اين ميدان، باعظمت است. معلوم است كه عظمت اين ميدان، همان يكى، دو ميليون آدمى كه آن جا هستند، نيست؛ بلكه كل دنياى اسلام است؛ چون هر كدام به شهرها، كشورها و خانه هاى خودشان مى روند و خبرى از حج مى برند. پس، شما از اندونزى تا اروپا را زير پوشش گرفته ايد.

مسلمانان همه در حج بودند و شما آن جا حضور داشتيد. اگر شما در حج كه هستيد، بتوانيد آن كارى را كه وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ (1)

ايجاب مى كند، انجام بدهيد، تمام


1- حج: 78

ص: 83

دنياى اسلام را زير پوشش گرفته ايد. كارى انجام شده، كه با هيچ وسيله ى ديگرى آن كار امكان ندارد. يعنى اگر ما روزنامه يى داشته باشيم و بتوانيم آن را درِ خانه ى اين تعداد آدم در سراسر دنيا بفرستيم، نمى تواند آن اثرى را داشته باشد كه حضور اين جمع و تشكيل اين جماعت و ديدن اشخاص و ابدان شماها براى آنها ممكن است اين اثر را بگذارد. اين، يك چيز ديگر است؛ بخصوص كه منطقه، منطقه ى عجيبى است. آن جا زمينها متبرك است. هر كس وارد مكه و مدينه مى شود، به نظر من اول بايد خم بشود و آن زمينها را ببوسد. اين جا، جاهايى است كه كف پاى پيامبر، كف پاى اميرالمؤمنين، كف پاى فاطمه ى زهرا عليها السلام، كف پاى سلمان به همين زمينها خورده است. اين واديهاى مختلف مكه، اين شِعبها، اين مراكز گوناگون در مدينه و در مكه، تقدس بسيارى دارد.

اصلًا محوطه، محوطه ى عجيبى است؛ مثل اين كه از عالم ديگرى آورده اند و در اين دنياى ما گذاشته اند؛ براى ما اين گونه است. از يك طرف، چنين جايگاهى وجود دارد؛ از طرف ديگر، اين شماييد كه بايد وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ (1)

باشيد. بايد از حالا برنامه را بر اين اساس بريزيد.

اين مراسم برائت، مراسم بسيار مهمى است. واقعاً گل سرسبد جماعى حج ما همين مراسم برائت است. هر مجموعه، آرم و شعارى دارند؛ آرم ما هم اين است؛ ليكن همه چيز، اين نيست. ما بايد خودمان را براى پاسخ صحيح و مناسب به هر سؤال احتمالى كه بر زبانها بيايد و احياناً بعضى بر زبانها نيايد، ولى از ما وجود دارد، آماده كنيم و آن پاسخها را به صورت جزوه، كتاب، انسانِ آماده ى به حرف، و تماسهايى كه بايد گرفته بشود، حاضر كنيم.

فرهنگ و اخلاق و رفتار مردم ما بايد براى حجاج ديگر الگو باشد

امسال من داعى بيشترى بر استطلاع از مسايل حج داشتم و زياد سؤال مى كردم.


1- حج: 78

ص: 84

براى من از معنويت حجاج ايرانى در حج تعريف مى شد؛ شايد سالهاى ديگر هم همين طور بوده است. برادران نقل مى كردند كه نيمه شبها عده ى زيادى از ايرانيها در گوشه و كنار مسجدالحرام و يا در عرفات ايستاده بودند و نماز شب مى خواندند، يا حال توجه داشتند. اينها خيلى مهم است. من خودم در حج مجموعه يى را ديدم كه يك حال معنوى داشتند. وقتى فهميدم متعلق به كدام كشورند، در احساس و درك من نسبت به مردم آن كشور اثر گذاشت. سالها هم گذشته، اما اين قضيه از يادم نمى رود.

ما در حج بايد بتوانيم فرهنگ و اخلاق و منش و رفتار مردم خودمان را طورى بكنيم كه اينها الگو بشوند و كسانى كه نگاه مى كنند، يادشان نرود؛ لااقل چيزهاى برجسته يى را از ايرانيها بگيرند. اين شايد در مواردى، اثرش از آن سوءظن بيشتر باشد.

اين قدمى نيست كه بگويم برداشته بشود، تا شما بگوييد كه كار ما نيست؛ نه، همان مقدارى كه مربوط به حج است، بايد انجام بگيرد. بنابراين، از ديدگاه تأثير بر روى ملتهاى مسلمان، اين مسأله ى اساسى و مهم وجود دارد.

در ايام حج، تأثيرات زيادى مى شود روى ذهنها گذاشت

اما از ديد همان صدوبيست هزار نفرى هم كه خودمان برمى داريم مى بريم يك مسأله ى مهم است. صدوبيست، سى هزار، صدوپنجاه هزار، ان شاءاللَّه در آينده دويست هزار نفر زن و مرد و پير و جوان را براى مدت بيست يا بيست وپنج روز، در حساسترين مناطقى كه مى شود انسان حرفى را مؤثر در ذهنها فرو كند، به ما مى سپارند. اين، فرصت بسيار استثنايى و خيلى عجيبى است. وقتى كه يك مشت آدم را در مدت يك هفته به اردويى مى برند، مى گوييم براى تأثيرگذارى عجب ميدان خوبى است. اين اردوى صدوپنجاه هزار نفرى را به دست ما سپرده اند و ما داريم آنها را مى بريم؛ تأثيرات زيادى مى شود روى ذهنها گذاشت. بحمداللَّه ما سرمايه هاى گرانقدرى هم داريم؛ آقايان اهل علم، صاحبان فكر، صاحبان زبانها يا روشهاى مؤثر. با اين ديد نگاه كنيم كه ما يك عده را به اردو برده ايم و مى خواهيم روى اينها اثر بگذاريم، و وقتى كه برمى گردند، منقلبشان كرده باشيم؛ كه حج هم اصلًا براى منقلب شدن است. حج بايد ما را معنوى كند. وقتى برمى گرديم، واقعاً بايد معنوى شده باشيم. هر كس برمى گردد،

ص: 85

بايستى كأنه از عالم معنا و از بهشت برگشته باشد. افراد بايد چنين حالتى داشته باشند. براى اين هم بايستى برنامه ريزى مفصلى بشود. ...

ما بايد از همه ى مظاهر و ظواهر و شعاير حج استفاده بكنيم. مثلًا ببينيم در عرفات چه استفاده يى مى توان كرد. منظورم صرفاً استفاده ى سياسى نيست. البته بخشى از آن، استفاده ى سياسى و انقلابى است و هرچه مى شود، بايد استفاده كرد. يا مثلًا در منى، يا در خود مكه، يا در مدينه، چه استفاده يى مى توان كرد. در بحبوحه ى اعمال حج، چه استفاده هايى مى توان كرد. بعد از ايام حج- كه يك مقدار فراغت و آرامش هست و احساسات مردم فروكش كرده و دنبال كارهاى متفرقه اند- چه استفاده هايى مى توان كرد.

يعنى ما بايد براى دانه دانه ى اينها برنامه داشته باشيم. نمى گويم كه از امسال تا سال آينده اين برنامه ها تنظيم بشود؛ اما هدف و جهت بايد اين باشد.

امام روى نماز جمعه و حج خيلى تكيه مى كردند

جمهورى اسلامى حج را شناخت. اين، بصيرت امام بود. امام درست در سربندهاى اساسى انگشت گذاشته بود. در اسلام خيلى واجب وجود دارد، روزه هم يك واجب اساسى است؛ اما امام روى نماز جمعه و روى حج- يعنى آن بخشهاى حساس و سربندهاى مهم- خيلى تكيه كرد و دايم از سال اول نسبت به حج حرف داشت و پيام مى داد. البته من يادم است كه ايشان از قبل هم- يعنى سال 41- به حجاج پيام مى دادند. بعد از آن مبارزات اوليه ى مربوط به انجمنهاى ايالتى و ولايتى، و بعد از آن كه دولت انجمنها را قبول كرد، فاصله يى شد. در اين فاصله كه بين زمستان تا فروردين بود، حادثه ى مدرسه ى فيضيه واقع شد، كه فاصله ى تلخى بود؛ تحرك بود و تلاش بود و خطر، و ما نمى دانستيم كه چه كار مى خواهد بشود. من يادم است كه يك شب به همراه مرحوم آقاى شيخ على حيدرى نهاوندى- از شهداى حزب جمهورى اسلامى- و دو نفر ديگر خدمت امام رفتيم، تا پيشنهادهايى كه راجع به حج به ذهنمان مى رسيد، با ايشان در ميان بگذاريم. يكى از پيشنهادهاى ما اين بود كه به مناسبت موسم حج، خوب است پيامى از جانب ايشان صادر شود؛ اما ايشان گفتند كه من نوشته ام! معلوم شد كه ايشان

ص: 86

براى حج اعلاميه نوشته اند و فرستاده اند. يعنى در سال 41 كه هنوز اول مبارزات بود و هيچ خبرى نبود، ايشان آن مواقع اساسى دين را شناخته بودند و به آن اهميت مى دادند ....

يكى از كارهاى اساسى، رفع جدى نقايص

شنيدم كه بحمداللَّه بازرسيها و گزارش گيريهاى خوبى هم انجام گرفته است.

بخشهاى گوناگون قاعدتاً نواقصى داشتند؛ هيچ كارى بى نقص نيست. يكى از كارهاى اساسى كه ان شاءاللَّه بايستى خود جناب آقاى رى شهرى و برادران همكار ايشان دنبالش بروند، رفع جدى نقايص است. ببينيم در كدام بخش، كجاى كار نقيصه وجود داشته است، آن نقيصه را بايد برطرف بكنيم؛ هيچ ملاحظه كارى هم نبايد انجام بگيرد. در اين بخش، اين برنامه ريزى شده بود، اين مديريت بود، اين نقص را داشت؛ به هر قيمتى كه هست، بايد اين نقص را برطرف بكنيم، تا ان شاءاللَّه روزبه روز كامل بشود.

من مجدداً روى نوشته و جزوه و كتاب تكيه مى كنم. ... بايد كتابها و جزوه هايى نوشته بشود، پاسخهايى روشن به سؤالهاى مقدر داده بشود؛ هر روز هم سؤالى وجود دارد. بعضى از سؤالها هميشه تكرار مى شود؛ ليكن بعضى از سؤالها موسمى و وابسته ى به حوادث جارى است. بايستى اين سؤالها با بهترين بيان، با زيباترين ترجمه و با چاپ مناسب آماده شود و در اختيار باشد و ان شاءاللَّه در آن جا داده بشود.

بار ديگر از جناب آقاى رى شهرى و بقيه ى برادران عزيز كه واقعاً همه زحمت كشيدند و من از مجارى امورى كه هست، بى اطلاع نبودم- هم در خلال كار مى فهميدم، هم بعداً برادرانى كه آمدند، نقل كردند- مى دانم كه چه قدر بيدارخوابى، چه قدر زحمت، چه قدر تلاش انجام گرفته، تا آن كه اين كار به اين خوبى بحمداللَّه ظاهر شد. از همه ى آنها صميمانه تشكر مى كنم و اميدوارم كه خداى متعال خودش همه ى شما را مأجور و مثاب و موفق بدارد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 87

بيانات در ديدار اعضاى برگزار كننده ى «كنگره ى حج»(16/ 2/ 1371 ه. ش.)

بيانات در ديدار اعضاى برگزار كننده ى «كنگره ى حج»

اشاره

(16/ 2/ 1371 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

همه بايد خداوند متعال را شاكر باشيم

خيلى خوش آمديد برادران و خواهران عزيز و مسؤول در اين امر عظيم و اين تكليف الهى بزرگ. همه ى ما بايد خداوند متعال را شاكر باشيم كه بحمداللَّه اين توفيق را بار ديگر به ملت ما ارزانى فرمود كه بتوانند در موسم عظيم حج و در محشر بزرگ مسلمين عالم، در جايگاه مناسب خود قرار بگيرند و قيام و دعوت به حق كنند و قولًا و عملًا، راه را براى مسلمانان عالم، روشن و واضح كنند. اين، توفيق بزرگى ست كه انقلاب به ما ارزانى داشت. رهبرى آن انسان بزرگ زمان ما و آن بقيّه ى اولياى خدا و قدرت معنوى او و عنايات الهى و توجهات ولىّ عصر، ارواحنافداه، اين توفيق را به ملت ايران بخشيد؛ و بحمداللَّه دوباره از سال گذشته، اين توفيق به ملت ايران داده شد.

ما نمى توانيم همه ى خصوصيات حج را كشف و بيان كنيم

در باب موضوع حج، مطالب زيادى در طول سالهاى پس از پيروزى انقلاب از زبان امام بزرگوار قدس سره، و ديگر صاحبان معرفت شنيده و خوانده ايم. لكن حقيقت اين است كه حج، از آنچه كه گفته ايم و شنيده ايم، باز هم بزرگتر است؛ و ابعاد مختلف اين تكليف و واجب الهى آن چنان است كه اگر سالها درباره ى آن فكر و عمل كنيم و بياموزيم و به

ص: 88

ديگران ياد بدهيم، باز هم بعيد است كه توانسته باشيم همه ى خصوصيات اين واجب بزرگ را كشف و بيان كنيم. ما به قدر توان و ظرفيت خودمان چيزى مى فهميم و چيزى مى گوييم و چيزى عمل مى كنيم.

خودسازى؛ مقدمه و شرط ديگرسازى و جهان سازى

دو نكته ى اساسى در حج هست، كه يكى مربوط به شخص هر زاير و هر حاجى است، و يكى هم مربوط به مجموعه ى مسلمين و سياست دنياى اسلام و جهتگيرى امت اسلامى ست. نكته ى اول، از اين جهت حايز اهميت است كه اگر آن نباشد، كار دوّمى هم چندان درست نخواهد انجام گرفت. كار سياسى و فرياد سياسى، در دنيا زياد است. آن فريادى كه در دلها اثر مى كند، جوامع را عوض مى كند، دشمن را حقيقتاً مى ترساند و راه را واقعاً روشن مى كند، فريادى ست كه از روى ايمان و از دلِ با تقوا و از انسان عاملِ صالح ناشى شده باشد؛ همان طور كه در انقلاب اسلامى ايران مشاهده شد. پس، خودسازى، مقدمه و شرط اساسى براى ديگرسازى و جهان سازى و ايجاد تحول و پيمودن راههاى دشوار است. لذاست كه در آيات كريمه ى حج، از ذكراللَّه و استغفار و بازگشت به خدا، مكرر سخن رفته است.

حج، يك هجرت است

حج، يك هجرت است. هجرت از خود ماست؛ هجرت از منيّت ماست، هجرت از آن زندانى ست كه ما را احاطه كرده، و گوهر يكدانه ى بى نظير انسانى را در وجود ما مخفى و پنهان نگه داشته است. حج، هجرت از خودپرستى هايى ست كه از هوا و هوس ناشى مى شود؛ هجرت از خودخواهيهايى ست كه ما را از خدا دور مى كند؛ هجرت از طبقه بندى ها و مرزبندى هايى ست كه زندگى انسانها را از هم جدا مى كند و فقير و غنى، شريف و وضيع، بزرگ و كوچك- بر طبق معيارهاى عاميانه ى مردمى- را به هم نزديك مى كند و در كنار هم قرار مى دهد، و وجه مشترك همه ى انسانها، يعنى عبوديت را در همه زنده مى كند.

ص: 89

درحج، عبوديت را در خود تقويت كنيم

اصل، اين است. ما، در حج بايد سعى كنيم عبوديت را در خودمان تقويت كنيم.

هجرت الى اللَّه كنيم. حج را قبول و مقبول درگاه پروردگار قرار بدهيم. چگونه ممكن است حج ما مقبول باشد؟ وقتى كه اين حج، ما را به خدا نزديك كند. در روايتى نقل شده است كه «اگر مى خواهيد بدانيد آيا حج شما قبول شده است يا نه، ببينيد گناهانى را كه مرتكب مى شديد، بعد از حج كنار گذاشتيد يا نه؟ اگر ديديد توفيق اين را پيدا كرديد كه گناهان را كنار بگذاريد، كشف كنيد كه خداى متعال، حج را از شما قبول كرده است، و به خدا نزديك شده ايد.» معيار، اينهاست: از گناه خارج شدن؛ به خدا نزديك شدن؛ از خودخواهى ها و خودپرستى ها دور شدن؛ مثل قطره اى، در درياى فضل و رحمت الهى خود را غرق كردن. و اين، اساسى ترين كارهاست. «عليكم أنفسكم.» خودتان را دريابيد.

چيزى كه جاى ايثار ندارد، اين است. آنجا كه هركس در درجه ى اول بايد به فكر خودش باشد، اينجاست! نزديك شدن به خدا؛ توجه پيدا كردن به خدا؛ باور كردن رحمت و فضل خدا؛ به زبان صادقانه با خدا سخن گفتن؛ كنار گذاشتن دنيا و زخارف دنيا و ماديات و ارزشهايى كه اطراف ما مثل پيله ى كرم ابريشم مى تند تا آن نفس ملكوتى را از بين ببرد و خفه كند. اصل، اينهاست. وقتى كه انسان با دلى پاك و روحى تائب با خداى متعال روبه رو شد، آن مراسم عظيم را انجام داد، حقيقتاً به خدا بازگشت، حقيقتاً به خدا هجرت كرد، حقيقتاً در مقابل پروردگار عالم تضرّع كرد، آن وقت ابواب بركات هم باز مى شود.

ارتباط امام با خدا؛ يكى از عوامل پيروزى انقلاب

من اعتقاد راسخ دارم، يكى از مهمترين عواملى كه موجب شد اين انقلاب پيروز بشود و بايستد و مقاومت كند و سختيها را پشت سر بگذارد و دشمن را ناكام سازد، اين بود كه محور اين انقلاب، يعنى آن مرد الهى، آن انسان مؤمن و تقىّ زكىّ واقعى، با خدا در ارتباط روزافزون بود. چنين نبود كه از روز اول انقلاب تا روز رحلت، امام در ارتباط با خدا يك طور مشى كرده باشد. خير! او هر روز در هر برهه اى از برهه هاى حيات، از

ص: 90

برهه ى قبل بهتر بود؛ باكيفيت تر بود، ودر آن، به خدا نزديك تر بود. اين را انسان به خوبى احساس مى كرد؛ و اينها واقعيتهايى ست.

به سمت حيات معنوى حركت كنيم

چرا مى بينيم در گوشه و كنار دنيا، اين همه سرمايه گذارى هاى مردمى، گاهى به هدر مى رود، و حضور قوى مردمى نتيجه ى مطلوب نمى دهد؟! چرا مى بينيم در مقابل نهيب قدرتهاى بزرگ، گروهها و افراد، دل و زهره ى ايستادن پيدا نمى كنند؟ چرا مى بينيم هيبت مستكبرين، جاى هيبت خدا را در دلها مى گيرد؟! چرا به جاى اينكه از خدا بترسند، از دشمنان خدا مى ترسند و عقب مى نشينند و مغلوب مى شوند و سرمايه گذارى ها را بر باد مى دهند و خونها ضايع مى شود؟! براى اينكه معنويت كم است. آنجا كه معنويت هست، ارتباط با خدا هست، اتصال هست، نسبت به فضل الهى باور هست، در مقابل خدا تسليم هست، در پيشگاه پروردگار خضوع و تضرع هست، در آنجا ديگر ضعف و ترسى وجود ندارد. أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ. (1) تأسفى هم وجود ندارد.

وقتى ما براى خدا كار كنيم، اگر به حسب ظاهر پيشرفت كرديم، خشنوديم. اگر پيشرفت هم نكرديم، باز هم خشنوديم. چون براى خدا كار كرده ايم. چون وظيفه مان را انجام داده ايم. چون اداى تكليف كرده ايم. ديديد امام بزرگوار در تمام اين مدت و در قضاياى مختلف، هرگز متأسف نبود؛ هرگز نااميد نبود، و هرگز احساس پشيمانى نداشت! چون تكليف برايش روشن بود و آن را فهميده بود و برطبق آن عمل كرده بود. هر كس طبق تكليف عمل كند، خوشحال و سرافراز است؛ بدون تأسف و اندوه است. ما بايد خودمان را علاج كنيم. بايد متحول بشويم. بايد به سمت حيات معنوى اولياى خدا حركت كنيم.

اين، علاج همه ى دردها در دنيا و براى همه است.

حج، فرصت خوبى است كه انسان به خدا نزديك شود

حج، يك فرصت بسيار خوب است كه انسان بتواند از دنيا و زخارف دنيا و


1- يونس: 62

ص: 91

وابستگيها وطبقه بندى ها وخطكشى ها و همه ى آن چيزهايى كه او را از معنا دور مى كند و به ماديت و خودپرستى نزديك مى كند، جدا شود؛ دور بشود، و به خدا نزديك شود.

اين، يك فرصت است. نه اينكه همه، اين كار را مى كنند. نه اينكه همه، اين توفيق را براى خودشان فراهم مى كنند يا از آن استفاده مى كنند. ولى بايد سعى بكنيم. اين، اصل قضيه است؛ كه وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ. (1) اسم و ياد خدا را همواره بايد در نظر داشته باشيم. از شروع حركت از وطن تا رسيدن به خانه ى خدا، تا شروع مناسك، تا اثناى آن روزهاى حساس و تا پايان كار، دايماً يك چيز به ياد حاجى و زاير خانه ى خدا بايد باشد؛ و آن اينكه رضاى الهى را كسب كند؛ از گناهان توبه كند؛ از آنچه او را از خدا دور مى كند، رو بگرداند و به خدا رو بياورد. اگر به خدا رو كرديم، خدا راه را باز مى كند. «أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ.» يك قدم به سمت خدا برداشتن، دل انسان را روشن مى كند. به انسان فتوح مى بخشد. زنگارها را از جلو بصيرت انسان پاك مى كند، و قدم بعدى و ادامه راه را براى انسان راحت تر مى كند. اين، همان موضوع اساسى در جنبه ى فردى اين مسأله است؛ هيچ چيز جاى اين را نخواهد گرفت.

مسلمان ها بايد يكديگر را بازيابند

نكته دوم در باب مسأله اى ست كه به امت اسلام مربوط است. خوب، حج جاى تزاور است: تشاور، تزاور، تعاهد. مسلمانها بايد يكديگر را باز بيابند. نه فقط اجسام يكديگر را، بلكه دلها و فكرهاى يكديگر را. ملتهاى گوناگون بايد شكل امت اسلامى را در آنجا پيدا كنند، احساس وحدت كنند، مشكلات بين خودشان را برطرف سازند، از مشكلاتِ هم مطلع شوند، و مسائل اساسى امت اسلامى را جستجو كنند. اين، آن هدف بسيار مهم حج است ...

براى امت اسلام، منفعتى بالاتر از اين نيست. اگر حجّاج بتوانند در اين مراسم يا در هر مراسمى در اكناف عالم، ميلياردها تومان پول پيدا كنند، ارزش اين را ندارد كه بتوانند در حج يك گره از گرههاى عمده ى دنياى اسلام و امت اسلامى را باز كنند. امروز گره


1- حج: 28

ص: 92

چيست؟ امروز گره اساسى در زندگى مسلمانها، تسلط استكبار جهانى است. و برائتى كه شما اعلام مى كنيد، براى اين است. يك روز برائت از مشركينى بود كه لات و منات و هبل و عزّى را مى پرستيدند، اما امروز برائت از سردمداران كفر جهانى و استكبار جهانى ست. امروز مظهر شرك و كفر، اينها هستند. آن روز اگر برائت از شيطانهايى بود كه به شكل بتهاى بى جان يا بتهاى جاندار كم ارزش و كوچك ظاهر مى شدند، امروز برائت از شيطان بزرگ است؛ برائت از امريكاست؛ برائت از قدرت و هيمنه ى شيطانى است؛ برائت از آن بلايى ست كه بر همه ى مسلمين عالم و بر غير مسلمينْ از ملتهاى مظلوم و مستضعف نازل شده است؛ يعنى قدرت استكبارى عالم. اين، مهمترين كارى ست كه يك ملت، بخصوص يك ملت مسلمان- اگر بخواهد علاج و چاره جويى كند- بايد انجام بدهد و مدّ نظر داشته باشد.

برائت، روح حج است

برائت، حقيقتاً از اركان حج است؛ بالاتر از اركان حج است؛ روح حج است؛ معنا و هدف و جهت حج است. خطاست اگر كسى خيال كند كه مى شود هر يك از اركان و اعمال حج را با روح حج و جهت كلى آن مقايسه كرد. برائت، اين است. امروز شما به صحنه ى عالم نگاه كنيد و ببينيد در دنيا چه خبر است! البته قوام تخت قدرت مشئوم استكبارى، فقط به امريكا و رژيم امريكا نيست. اما مهمترين پايه ى آن، امروز رژيم امريكاست. ملتها اسير اين رژيم اند. ملتها گرفتار اين سياستهايند. ببينيد امروز با مسلمين عالم چه مى كنند! اگر در هر نقطه از جهان حركت و تپش نبضى از اسلام يا از مسلمين باشد- حتى بدون جهتگيريهاى مترقى اسلامى- با آن مقابله مى كنند؛ با آن روبه رو هستند و با آن دشمنى مى كنند. مسائل فلسطين اشغالى را ببينيد! قريب چهل وچهار- چهل و پنج سال است كه سرزمين فلسطين را با اين سركوب وحشيانه، از مسلمين غصب كرده اند. با اين همه حركات ضد بشرى كه از سوى رژيم غاصب صهيونيستى انجام مى گيرد، با اين همه گناهان و خلافهاى بَيّن، كه هر انسانى را دچار انزجار مى كند، امريكا از پشتيبانى خود از اين رژيم دست برنمى دارد. روزبه روز پشتيبانى خودش را از آن بيشتر مى كند. اين، به

ص: 93

چه معناست؟! كدام تضييع حقوق انسان، از اين بالاتر است!؟ آن وقت، امريكاييها ادعاى طرفدارى از حقوق بشر مى كنند؛ درباره ى حقوق بشر سخنرانى مى كنند؛ حرف مى زنند؛ سياستگذارى مى كنند، و موضعشان را نسبت به رژيمها معين مى كنند. فلان رژيم در ليست سياه آنهاست، چون به قول آنها «مراعات حقوق بشر را نمى كند»! فلان رژيم امروز از ليست سياه خارج شد! فلان رژيم امروز وارد ليست سياه شد! اينها، دنيايى را دارند بازى مى دهند. افكار عمومى عالم را دارند با اين ملعبه به تمسخر مى گيرند، و بشريت را استهزا مى كنند. براى انسانها بلايى از اين بالاتر!؟ درباره ى جمهورى اسلامى حرف مى زنند و گاهى در خلال حرفهايشان مى گويند كه شرط رابطه ى ما با جمهورى اسلامى اين است كه حقوق بشر را رعايت كند! خيلى فرق است بين آن حرفى كه ما مى زنيم و آن حرفى كه امريكاييها مى زنند! ما مى گوييم آن كسى كه بايد براى روابط شرط معين كند، شما نيستيد. ملت ايران با شما دشمن است. از شما به سبب گناهان بزرگى كه بر دوش رژيمتان است، متنفر است. حالا مى گويند كه اگر چنين بشود و چنان بشود، ما رابطه برقرار مى كنيم! ما رابطه برقرار نمى كنيم! ما تا وقتى كه شما اين همه در دنيا ظلم مى كنيد، تا وقتى كه از رژيم غاصب اسرائيل حمايت مى كنيد، تا وقتى رژيمهاى فاسد را در دنيا پشتيبانى مى كنيد، تا وقتى با رژيمهاى طرفدار مردم و طرفدار استقلال، دشمنى مى كنيد، حاضر نيستيم به طرف شما نگاه كنيم. اين شما نيستيد كه شرط معين مى كنيد!

دولتمردان امريكايى؛ روسياه ترين سردمداران سياسى عالم

مى گويند «ما طرفدار حقوق بشريم»! ما مى گوييم: اصلًا شما حقوق بشر را قبول نداريد. شما معتقد به حقوق بشر نيستيد. شما معتقد به حقوق كمپانيها و سرمايه داران بزرگ امريكايى هستيد. شما معتقد به منافع نامشروع رژيم امريكا در سراسر دنيا هستيد.

شما به حقوق بشر كار نداريد! آن ديروزتان، اين امروزتان! اين قضاياى داخل امريكا و مسأله ى سياهان! دهها ميليون، شايد پنجاه ميليون يا بيشتر- الآن درست در ذهنم نيست- از سياهان امريكا از حقوق انسانى محروم اند. در داخل شهرهاى امريكا و در زير سايه ى حكومتى كه خود را پرچمدار حقوق بشر مى داند و انسانهاى عاقل و هوشمند دنيا را به

ص: 94

لبخند تمسخر وادار مى كند، اين هزاران انسانى كه در سى و چند شهر امريكا در همين روزها سربلند كردند و خشم خود را ابراز كردند، به چه كسى اعتراض داشتند جز به شما؟! به سبب تضييع حقوقشان از كه شكايت داشتند؟! شما شهروندان خودتان را فقط به اين جرم كه پوستشان سياه است، زير پاهايتان لگدمال مى كنيد؛ آن وقت دم از حقوق بشر مى زنيد؟! شما سالهاى متمادى در مناطق گوناگون عالم، انسانهاى مظلوم را ذبح كرديد.

در ويتنام چه كرديد! چندصد هزار از نيروهاى امريكايى به ويتنام رفتند براى دفاع از يكى از فاسدترين رژيمها. رژيم آن روز ويتنام جنوبى، طرفدار حقوق بشر بود يا يكى از فاسدترين رژيمها بود؟! لشكركشى كردند و رفتند آنجا. نه فقط مسلّحين مقابل خودشان، بلكه زن و بچه ها را كشتند. چقدر از بچه ها را نابود كردند! چقدر از زنها را نابود كردند! چقدر مزارع و كشاورزان را از بين بردند و كشتند، و گروههايى را در زير خروارها خاك مدفون كردند! اينها حقوق بشر است؟! در همين ايران، سالهاى متمادى از رژيم ظالم، فاجر و خشن پهلوى حمايت كردند. شاه، طرفدار حقوق بشر بود، كه با همه ى امكانات از او حمايت مى كرديد؟! از همين صدام حسين كه امروز و از مدتها بيش تا امروز، صفحات مجلات و تبليغات امريكايى پر است از بيان خشونتهاى او، چقدر حمايت كردند؟! به او كمك كردند، به او فناورى دادند، پول دادند، مواد غذايى دادند؛ و در مقابل جنايات بزرگ او، دم نزدند! جلو چشم مردم همه ى دنيا، شهر حلبچه بمباران شد؛ بمباران شيميايى! زن و مرد و كوچك و بزرگ، در يك لحظه، با بمباران شيميايى و باران زهرى كه بر سر آنها فرو ريخت، در ميان كوچه ها و خانه ها افتادند و از بين رفتند. امّا اينها، دم نزدند. اينها حقوق بشر بود؟! كدام آدم عاقلى در دنيا به اين پرچم حقوق بشرى كه اينها بلند كرده اند باور دارد!؟ چقدر ساده لوح اند آن دولتهايى كه با اين شعارها، از حرف خودشان عقب نشينى مى كنند و مواضعشان را از دست مى دهند! چرا؟ چون تبليغات امريكايى اين طور مى گويد! غلط مى كند اين طور مى گويد! اينها خودشان بزرگ ترين مجرمين دنيايند. اينها روسياه ترين سردمداران سياسى عالم اند. اينها چه حقى دارند نسبت به اين و آن حرف بزنند!؟ حربه اى ساخته اند براى كوبيدن هر دولت و هر حكومتى كه آن را قبول نداشته باشند؛ حالا يا حق، يا باطل.

ص: 95

ملتها در مقابل زورگويى ها بايستند

ملت اسلام بايد اينها را بداند. ملتها بايد در اين زمينه تصميم گيرى كنند. ملتها بايد در مقابل اين زورگويى ها بايستند. دولتها ايستادگى نمى كنند. دولتها نمى توانند ايستادگى كنند. متأسفانه بسيارى از دولتها در دنيا، به خاطر انقطاع از مردم، قدرت ايستادگى ندارند. آنكه بايد بايستد؛ آنكه اگر ايستاد هيچ قدرتى نمى تواند با او پنجه پنجه بيندازد، ملتها هستند. ملتها بايد بايستند. ملتها اين چيزها را در كجا بايد بفهمند، جز در حج!؟ پيام برائت، يعنى اين. پيام برائت، يك حركت بزرگ اسلامى ست. شركت در پيام برائت و در اعلام برائت، يك واجب قطعى و عينى ست. هيچ كس نبايد از حضور در اين حركت عظيم انسانى اسلامى- الهى و سياسى، سر باز بزند. اين، روح و معناى حج است. آن جنبه ى جهانى حج؛ آن چيزى كه مربوط به سرنوشت امت اسلام است، اين است. حج براى اين است. اينكه گفتند «در يك روز معيّن و در روزهاى معيّن- فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ- در ساعات معيّن و حتّى در جايى معيّن در يك نقطه ى محدود، از تمام اقصى نقاط عالم جمع بشوند»، براى چنين چيزى است. والّا مى گفتند «در ايام حج، هر كس در خانه و شهر خود، اجتماعى برقرار كند: ايرانيها در ايران، عراقيها در عراق، حجازيها در حجاز، هنديها در هند، چينيها در چين، اروپاييها در اروپا.» چرا گفتند «همه راه بيفتند»؟- يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (1)

-. چرا؟ لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ. (2) آن منفعت، اين است. «منافع لهم» براى همه شان، براى مجموعشان و براى امت اسلام. حج براى اين است. آن وقت بعضى آدمهاى ساده لوح، سؤال مى كنند كه «آقا! دليل برائت چيست؟» توقع دارند كه در رساله ى عمليه نوشته باشند «برائت»! همه ى حج، فريادبرائت است. همه ى احكام حج حاكى از وجود چنين جهتگيرى اى است. آن كس كه نمى فهمد، بايد ذهن و فهم خود را تصحيح كند.


1- حج: 27
2- حج: 28

ص: 96

پيام عبوديت خدا و كفر به طاغوت را قولًا و عملًا نشان دهيد

اين است معناى برائت. و من به برادران عزيز- چه شما مسؤولين محترم و چه آحاد حجاج ايرانى- توصيه مى كنم: سعى كنند اين پيام را، كه پيام عبوديت خدا و كفر به طاغوت است، قولًا و عملًا نشان بدهند. رفتار منظم، رفتار صحيح، رفتار مسلمانانه، رفتار حاكى از عبوديت خدا و رفتار همراه با نظم. اين جور نباشد كه در اعمال حج، بر اثر يك اختلاف فتواى كوچك و كم اهميت، برادران از هم جدا شوند و هر كس يك جور عمل كند. اينجابايد همه چيز حاكى از وحدت و اتحاد باشد. امام قدس سره توصيه كردند، امر كردند كه «در نمازهاى جماعت شركت كنيد.» بنده هم عرض مى كنم: در نمازهاى جماعت در مسجدالحرام، در مسجدالنبى و نيز در مساجد ديگرى كه مقتضى ست و متعلق به برادران اهل آن مناطق است، شركت كنيد. وحدت را نشان بدهيد. يكپارچگى را با عمل خودتان و با نظم و انضباط، بر محور همين دستگاهى كه امروز متصدى ست، ندا كنيد.

من لازم است از برادر عزيزمان جناب آقاى رى شهرى، به خاطر حسن اداره ى اين امور و اين تشكيلات، و همچنين از همه ى شمادست اندركاران و همه ى برادرانى كه از ماهها پيش، بلكه از سال قبل، در ستاد و در دستگاههاى گوناگون مشغول انجام امور حج بوده اند و كمك و برنامه ريزى و سياستگذارى كردند، تشكر كنم. از همه بايد تشكر كنم.

عمل به اين برنامه ها و برنامه ريزى ها، مستلزم آن است كه ملت ايران مظهر اين نظم و انضباط باشد. اميدواريم خداى متعال تفضل كند و وجود مقدس ولىّ عصر، ارواحنافداه، لطف و عنايت خود را شامل حال شما كند. ان شاءاللَّه از بركات وجود و حضور آن بزرگوار، در مراسم حج برخوردار باشيد؛ و از معنويات آن ولى الهى بهره مند شويد. و ان شاءاللَّه كه شما برادران و خواهران مسلمان، بخصوص برادران وخواهران ايرانى، با حج مقبول، با توجه به خدا، با حضور قلب، با دلهاى رقيق شده و به خدا نزديك شده و دلهاى پاك شده و گناهان دور ريخته و ثواب و فضيلت كسب شده، از اين سفر پربركت برگرديد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ

ص: 97

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(13/ 3/ 1371 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(13/ 3/ 1371 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ

والحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيّدنا و نبيّنا محمّد و آله الأطيبين الطاهرين قال اللَّه الحكيم:

وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ اْلأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً.

مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.

شكرى به وسعت درياى رحمت حق

اكنون كه موسم حج فرا رسيده و نغمه لبيك بر آمده از دلهاى مشتاق، فضاى حريم امن الهى را انباشته است و ملتهاى مسلمان، از آفاق گسترده ى جهان، به ميعاد ذكر و استغفار و قيام و اتحاد شتافته، و برادران مهجور، به يكديگر رسيده اند، جبهه ى سپاس و خضوع به ساحت خداى عزيز و حكيم سوده، حمدى به عظمت صفات حسنى و شكرى به وسعت درياى رحمت حق، نثار حريم حضرت احديت مى كنم، كه يكبار ديگر به مسلمين مشتاق، توفيق اين فريضه را عطا فرمود، و يكبار ديگر پرچم عزت و عظمت را بر فراز سر مسلمانان در خانه ى امن خود برافراشت و يكبار ديگر حجاج ايرانى را بر اين سفره ى رحمت و عظمت نشانيد. زبان و قلم از توصيف و تقدير اين نعمت بزرگ، قاصر است، خدا كند كه نور معرفت بر دلهاى روشن شما حج گزاران بتابد و حقيقت، بى واسطه ى حرف و گفت، در جان مشتاق شما متجلى گردد.

ص: 98

حج؛ نعمتى الهى براى مسلمانان

نكته ى مهمى كه اين جانب مى خواهم به شما برادران و خواهران از هر كشور و ملت كه هستيد بگويم اين است كه حج، نعمتى الهى است كه بر نسلهاى مسلمان ارزانى شده است. قدردانى و شكرگزارى، آن را زياد مى كند و ناسپاسى و قدرناشناسى، آن را از مسلمين مى گيرد كه اين همان عذاب شديد الهى است كه: وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ.

گرفته شدنِ حج به اين نيست كه از مسلمانان كسى به حج نرود، بل به اين است كه مسلمانان از منافع بى شمار آن محروم بمانند و زياد شدن آن به اين نيست كه هر سال گروههاى بيشترى حج كنند، بل به اين است كه از منافع آن بهره مند شوند كه: لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ. خوب است به درستى بينديشيم، آيا جهان اسلام توانسته است از منافع حج برخوردار شود؟ و اساساً اين منافع چيست؟

منافع حج درست براى مسلمانان

حج درست مى تواند تحولى درونى در يكايك مسلمين پديد آورد و روح توحيد و ارتباط با خدا و اعتماد به او و رد همه ى بتهاى درون و برون وجود آدمى كه همان هواها و هوسهاى پست كننده و قدرتهاى اسيركننده ى آدمى اند، و نيز احساس قدرت و اعتماد به نفس و رستگارى و فداكارى در آنان پديد آورد، و چنين تحولى است كه از هر انسانى، موجودى شكست ناشناس و تهديد و تطميع ناپذير مى سازد.

و نيز حج درست مى تواند از اعضاى جدا افتاده ى امت اسلامى، پيكره يى واحد و كارآمد و نيرومند بسازد، آنان را با هم آشنا و از حرفها و دردها و پيشرفتها و نيازهاى يكديگر، آگاهشان كند و تجربه هاى آنان را متبادل سازد. اگر حج با توجه به اين هدفها و نتايج برنامه ريزى مى شد، و در اين برنامه ريزى دولتها و علما و صاحبنظران و روشنفكران جهان اسلام، همكارى مى كردند، ثمرات گرانبهايى نصيب امت اسلامى مى گشت كه با هيچ دستاورد ديگرى در دنياى اسلام قابل مقايسه نبود. به جرأت مى توان گفت همين يك تكليف اسلامى اگر درست و چنانكه شريعت اسلام خواسته است

ص: 99

مورد بهره بردارى قرار گيرد، پس از زمانى نه چندان بلند، امت اسلامى را به عزت و قدرتى كه در خور آن است خواهد رسانيد.

فاصله شكل كنونى حج با وضعيت مطلوب آن

بايد با تلخى اذعان كرد كه شكل كنونى انجام اين فريضه ى الهى، با وضعيت مطلوب آن فاصله ى زيادى دارد. امام راحل عظيم، تلاش مؤثرى در اين جهت مبذول داشت و تصوير روشنى از حج ابراهيمى، حج عظمت و عزت آفرين، حج سازنده و تحول دهنده، در برابر چشم امت اسلامى قرار داد و همين اندازه تاكنون منشأ بركات فراوانى در جهان اسلام شده است، ليكن با اين همه گسترش اين انديشه و اين نحوه ى عمل بر همه ى ملتهاى مسلمان نياز به مجاهدت مخلصانه ى علماى دينى و روشن بينى و مساعدت دولتمردان همه ى كشورهاى اسلامى دارد، و اميد است كه اين وظيفه ى بسيار اساسى مورد توجه و عمل آنان قرار گيرد.

برآورد موقعيت جهان اسلام

اكنون بجاست كه با استفاده از اين فضاى معطر اخوت و به عنوان اداى بخشى از وظايفى كه حج بر دوش ما مى نهد، نگاهى به جهان اسلام افكنده و موقعيت آن را با توجه به حوادثى كه پس از حج گذشته تا امروز در سراسر جهان پيش آمده، برآورد نماييم و وظايف خود را در اين مجموعه باز يابيم.

حوادث يكسال گذشته از جمله ى مجموعه حوادث نادرى است كه كمتر زمانى به اين كوتاهى را در تاريخ به ياد داريم كه اين همه حوادث بزرگ را در خود جاى داده باشد.

در رأس اين حوادث، فروپاشى ابرقدرت شرق و نابودى قدرت غول آسايى است كه دهها سال، يكى از دو سلطه ى عظيم سياسى و نظامى و تبليغاتى جهان، به شمار مى رفت. اضمحلال امپراتورى پهناورى با قدرت نظامى افسانه يى و دسترسى به سلاح اتمى و همه گونه وسيله و امكان براى سلطه و نفوذ در ديگران، در محاسبات معمولى و

ص: 100

مادى در شمار كارهاى محال است. اما اين حادثه اتفاق افتاد و نادرستى محاسبات مادى يكبار ديگر ثابت شد.

گسيخته شدن بلوك شرق، دگرگونى فاحش جغرافيايى سياسى در اروپا، سر برآوردن ملتها و كشورهايى كه ساليان متمادى بزور و غصب، در تصرف بيگانگان يا زير نفوذ آنان بودند، نيز از جمله ى اين حوادث شگفت آور است.

به همين اندازه جالب و هيجان انگيز است پيروزى انقلاب اسلامى در افغانستان و به قدرت رسيدن ملتى كه چهارده سال با غُربت و مظلوميت و فقر مادى ولى با ايمان عميق به اسلام، بار جهادى پر مرارت را بر دوش كشيد، و نيز پديد آمدن چند كشور مسلمان مستقل در آسياى ميانه با ملت هايى كه عليرغم تبليغات زهرآگين هفتاد ساله ى كمونيستها و عليرغم تلاش پس مانده هاى آن دوران كه هرگز با اسلام آشتى نكرده اند و نخواهند كرد، نداى اسلام سرداده و به مسلمانى خود افتخار مى كنند و در پى تحقق بخشيدن به احكام اسلامى هستند و نيز پديد آمدن حداقل دو كشور مسلمان در اروپا يعنى بوسنى و هرزگوين و آلبانى كه هم اكنون موجب دغدغه ى دولتهاى اروپايى شده است.

و نيز از نوعى ديگر، پيروزى گروههاى اسلامى در الجزائر در انتخاباتى آزاد و با روش منطبق بر معيارهاى دموكراسى كه مايه ى اميد و تفاخر همه ى مسلمانان و حاكى از عمق ايمان اسلامى در آن ملت مجاهد و مجرب بود، و در عظمت آن همين بس كه قدرتهاى ضد اسلامى و مرتجعين منطقه را به يك اندازه مشوش كرد، تا آن جا كه با كودتاى مزورانه، بر روى آن حركت اسلامى سرپوش نهادند و فعلًا آن را مهار كرده و به بند كشيده اند، و البته هر روشن بين به وضوح درمى يابد كه تا زمان درازى نخواهند توانست به اين وضع ادامه دهند.

بارى، سال گذشته ى ما سرشار از چنين حوادث كم نظير و شگفت آور بود، و به جز آن، رشد حركت هاى اسلامى و بيدارى مسلمين و اصرار آنان بر بازيافتن هويت اسلامى و مبارزه با قدرتهاى قُلدر و معارض، در بسيارى از مناطق عالم بخصوص در فلسطين عزيز و برخى كشورهاى شمال افريقا و خاورميانه نيز از مميزات برجسته ى اين سال بود.

ص: 101

وضعيت جديدى براى اسلام و مسلمين

اين حوادث مهم و عبرت انگيز كه بسيارى از آنها بى واسطه يا با واسطه از اسلام، متأثر بوده است، برروى هم وضعيت جديدى را براى اسلام و مسلمين به وجود آورده كه وظيفه ى همه ى ملتهاى اسلامى است آن وضعيت را درست بشناسند و بدون فوت وقت نسبت به آن، موضعى يكپارچه و متين و منطبق با محاسبه اتخاذ كنند.

اين وضعيت جديد داراى دو بخش يا دو عنصر است: اول اين كه تفكر اسلامى و هويت اسلامى در گستره ى جهان، از شوكت و عزت و نشاط بيشترى برخوردار گشته و اسلام به صورت يكى از برجسته ترين حقايق موجود عالم، در سرتاسر جهان مطرح گرديده است.

و دوم آن كه قدرت هاى مسلط جهان در موضع صريحترى از خصومت نسبت به اسلام و مقاصد اسلامى قرار گرفته اند، و تحقيقاً يكى از فصول اصلى در نظم نوين پيشنهادى امريكا براى جهان پس از سقوط كمونيسم، فصل اسلام زدايى و مقابله ى با رشد روزافزون حركتهاى اسلامى است.

هركس اظهارات و اقدامات سردمداران رژيم امريكا را درباره ى اسلام، و نهضت هاى اسلامى معاصر، و كشورها و ملت هايى كه دم از گرايش به اسلام مى زنند و مدعى يا آرزومند تشكيل نظام اسلامى اند، تعقيب كند از عمق كينه يى تمام نشدنى به اسلام و نظام اسلامى اطلاع مى يابد.

در حوادث جارى عالم نيز شواهد متعددى را براين مدعا مى توان مشاهده كرد كه از جمله ى تلخترين و غم انگيزترين آنها، حوادث جارى در بوسنى و هرزگوين و نيز جنگهاى خانگى در قره باغ و منطقه ى عمومى قفقاز است. سركوب خونين و قساوت آميز مسلمانان در سارايوو كه در قلب اروپاى به اصطلاح متمدن جريان دارد به قدرى خشن و وحشيانه است كه آدمى را به ياد قتل عام هاى معروف اروپا در قرون وسطى و در جنگهاى مذهبى و نژادى اين قاره ى جنگ طلب مى اندازد، با اين تفاوت كه امروز صربهاى يوگسلاوى سابق، براى كشتار دستجمعى مسلمانان از ابزارهاى جنگى مدرن استفاده مى كنند! با اين حال اين دولتها كه به بهانه ى حقوق بشر در كار كشورهاى

ص: 102

دور دست هم دخالت و اعمال نظر مى كنند در برابر اين فجايع دست روى دست گذارده اند. امريكا و كشورهاى اروپايى در همين منطقه و نسبت به جمهوريهاى ديگر همان كشور سابق، آن جا كه پاى مسلمانان در ميان نبود به طور قاطع از پيش آمدن چنين كشتارهايى جلوگيرى كردند. در منطقه ى قفقاز نيز دولتهايى كه مى توانستند با اعمال فشارهاى معمول، مانع از كشتار مسلمانان قره باغ شوند، نه تنها اقدامى جدى نكردند و بلكه تلاش ميانجى گرانه ى جمهورى اسلامى را هم آماج توطئه و مخالفت خود ساختند و بى علاقگى خود را به سرنوشت ملت تازه استقلال يافته ى قفقاز، ثابت كردند.

ارتباطات فشرده ى امريكا و عواملش با دولتهاى تازه مستقل آسياى ميانه براى ترساندن آنان از گرايش هاى اسلامى و آنچه آنان نام بنيادگرايى بر آن مى نهند موضعگيرى هاى خصمانه ى آنان در برابر بيدارى اسلامى در همه جا و بطور نمونه يى بارز با حركت سياسى پيروزمندانه ى مسلمانان در الجزاير، رفتار حيله گرانه و غدرآميز آنان با ملت عراق و افكندن آنان در وضعيت غم انگيز و مظلومانه ى كنونى، دشمنى عنادآميز آنان با زمامداران سودان كه صرفاً عكس العمل گرايش اسلامى آنان است و دهها نمونه ى ديگر در سرتاسر جهان، مجموعاً شواهد انكارناپذيرى برخصومت علنى امريكا وديگر سلطه گران نسبت به اسلام و بيدارى اسلامى و بازيافتن هويت اسلامى از سوى مسلمين جهان است.

وظيفه ى مسلمين در برابر موضع عنادآميز استكبار

ملت هاى مسلمان بايد به اين سؤال پاسخ دهند كه وظيفه ى مسلمين در برابر اين موضع عنادآميز و كينه توزانه چيست؟ شك نيست كه قُلدران عالم فقط به احساسات خصمانه اكتفا نمى كنند، و از همه ى امكانات مالى و سياسى و تبليغاتى و اگر بتوانند، نظامى خود براى اعمال دشمنى استفاده خواهند كرد، همچنان كه تاكنون كرده اند. و ملت ايران در طول ساليان پس از پيروزى انقلاب اسلامى تا امروز، اين دشمنى ها را تجربه كرده و امت بزرگ اسلامى شاهد كينه توزى استكبار جهانى با ايران اسلامى يا ساير نمونه هاى حركت اسلامى در نقاط ديگر جهان بوده است.

ص: 103

شك نيست كه بى تفاوتى ملت هاى مسلمان در برابر اين وضع، دشمن را تشويق مى كند و صحنه را هر روز بر مؤمنين به اسلام تنگتر مى سازد. مسلمانان بايد نشان دهند، كه جهان اسلام داراى قدرت برخورد است و مى تواند در برابر تجاوز و دشمنى امريكا و هر متجاوز ديگرى بايستد، تاكنون همه ى لطمات جبران ناپذيرى كه به امت اسلامى از سوى استعمارگران ديروز و مستكبران امروز وارد شده، عمدتاً ناشى از ضعف نفس و ضعف روحيه ى دولتها يا ملت ها بوده است. ايستادگى ملت ها، دشمن را به ستوه مى آورد و او را در رسيدن به هدفهاى متحيرانه اش ناكام مى سازد. اگر رهبران و ملت فلسطين، همين شجاعت فداكارانه يى را كه امروز انتفاضه ى اسلامى در برابر صهيونيست ها از خود نشان مى دهد، در آغاز تشكيل دولت غاصب صهيونيست نشان مى دادند، اين سرنوشت مرارتبار و زهرآگين براى فلسطين رقم نمى خورد، و اگر امروز سران نهضت هاى اسلامى و مردم مؤمن، سختى هاى مبارزه را بر خود هموار كنند بى گمان امت اسلامى، آينده ى شيرينى را به دست خواهد آورد.

استكبار در تعرض خود به مسلمانان حدى نمى شناسد

استكبار در تعرض خود به ملت هاى مسلمان، حدى نمى شناسد. امروز صهيونيستهاى غاصب و امريكا به عنوان حامى همه جانبه ى آنها تا آن جا پيش رفته اند كه حتى مليت فلسطينى را هم انكار مى كنند و حقيقتى به نام ملت فلسطين را نمى شناسند. در حالى كه ملت فلسطين، ملتى است با ريشه هاى عميق تاريخى و پيوندهاى انكارناپذير جغرافيايى، و آن كه نه ريشه ى تاريخى دارد و نه رابطه ى جغرافيايى، ملت جعلى و دروغين اسرائيلى است.

در كشورهاى اسلامى كه مردم با ايمانى ناگسستنى به اسلام وابسته اند- از قبيل جمهوريهاى تازه استقلال يافته كه عليرغم هفتاد سال تلاش اسلام زدايى كمونيستها، با گرمى و هيجان از حاكميت اسلامى سخن مى گويند- قدرتهاى ضداسلامى تا آن جا پيش مى روند كه از خطر اسلام گرايى در اين كشورها سخن مى گويند و شيرين ترين دلبستگى هاى آنان را به عنوان خطر قلمداد مى نمايند.

ص: 104

اين گستاخى استكبار و عوامل آن، با يك اراده ى عمومى و يك اقدام هماهنگ از سوى ملت ها و آحاد مردم مسلمان بايد پاسخ داده شود و شر توطئه هاى استكبار از سر ملت هاى مسلمان برطرف شود. كوتاهى دولتهاى اسلامى در مبارزه با رژيم غاصب اسرائيل، امريكا را به راه انداختن مذاكرات مستقيم اعراب و اسرائيل تشويق كرد و متأسفانه برخى از سران عرب بى آن كه به ابعاد بسيار وسيع اين ضربه ى استكبارى توجه كنند، تن به اين خفت دادند. نتيجه اين شد كه دولت غاصب اسرائيل به هدف خود يعنى شناخته شدن از سوى كشورهاى عرب رسيد؛ بدون اين كه سر سوزنى از مواضع متجاوزانه ى خود عقب نشينى كند.

اكنون صهيونيست ها علاوه بر ترور و آدم ربايى و غصب سرزمينهاى فلسطين و لبنان و سركوب فلسطينيان و كشتارهاى جمعى و ساير جنايات هولناك خود در گذشته، به طور روزانه روستاهاى جنوب لبنان را با حملات هوايى خود با خاك يكسان مى كنند و با اعتماد به اين كه هرگز فشارى از سوى امريكا و اروپا بر آنان وارد نخواهد شد، خشن ترين جنايات را نسبت به مردم آن منطقه مرتكب مى شوند. مذاكرات عربها با اسرائيل حتى نتوانسته از ادامه ى تجاوز و جنايات صهيونيستها جلوگيرى كند.

اين نمونه يى بود از عقب نشينى هايى كه دشمن را طلبكارتر و گستاخ تر مى سازد.

قدرت ملتهاى مسلمان

اين جانب نظر رؤساى كشورهاى اسلامى را به قدرت عظيمى كه در اختيار آنان است جلب مى كنم، و آن قدرت ملت هاى مسلمان است. با پشتوانه ى اين قدرت شكست ناپذير، دولتهاى اسلامى مى توانند در برابر ابرقدرت امريكا كه امروز جبهه ى ضد اسلامى استكبار را سرپرستى مى كند، بايستند و از حق ملتهاى خود و نيز از ملتهاى مسلمان مظلوم دفاع نمايند. اسلام بهترين تضمين براى اداره ى زندگى يك ملت است و در سايه ى آن، ملتها مى توانند طعم آزادى و استقلال كامل را بچشند و از آن بهره مند شوند، و ايمان اسلامى آحاد مردم در كشورهاى مسلمان نشين، بهترين پشتوانه براى چنين منظورى است.

ص: 105

انتظار از دولتهاى مسلمان آن است كه به جاى ترس و واهمه از اسلام- كه امريكا و ديگر سردمداران استكبار سعى فراوان بر القاى چنين ترس و واهمه يى در سران كشورهاى اسلامى دارند- به اين آيين الهى به چشم نجاتبخش ملتهاى خود و به مثابه ى پيوندى ميان ملتهاى مسلمان يعنى اجزاى امت اسلامى نظر كنند و با آن براى خود قدرت و عزت فراهم آورند.

اين خود قوى ترين وسيله براى جلب و پشتيبانى ملت ها است، و دولتى كه ملت خود را پشت سر داشته باشد مى تواند از هيچ تهديدى نترسد.

بازگشت به اسلام و زندگى در نظام اسلامى

به ملت هاى اسلامى و آحاد مردم مسلمان نيز عرض مى كنم كه علاج همه ى دردها و ناكامى هاى ملل مسلمان، بازگشت به اسلام و زندگى در نظام اسلامى و زير سايه ى احكام اسلامى است. اين آن چيزى است كه عزت و قدرت و برخوردارى از نعم بزرگ امنيت و رفاه را به مسلمانان برمى گرداند و سرنوشت تلخ و ذلت آميزى را كه طراحان استكبار براى امت مسلمان تدارك ديده اند، از آنان دور مى سازد.

تبليغات استكبارى بر ضد اسلام كه بخشى از حمله ى صليبى جديد است، چنين وانمود مى كند كه اسلام قادر بر سازماندهى زندگى سياسى و اقتصادى ملتهاى مسلمان نيست و ملتهاى مسلمان چاره اى جز اين ندارند كه با معيارها و شكل و محتواى حكومتها و نظام هاى سرمايه دارى غرب زندگى كنند. اين يك ترفند و دروغ مزورانه است كه براى وابسته كردن كشورهاى اسلامى به اردوگاه استكبارى غرب و استثمار منابع مادى آن طراحى شده و سالها است تبليغ مى شود. نظام سرمايه دارى غرب تا گلو در مشكلات انسانى لاينحل فرو رفته و با وجود ثروت هاى فراوانى كه در اختيار دارد، از استقرار عدالت اجتماعى بكلى ناتوان مانده است. شورش اخير سياهان در امريكا نشان داد كه نظام امريكا نه فقط نسبت به ملت هاى آسيا و افريقا و امريكاى لاتين، كه نسبت به ملت خود نيز با بى عدالتى عمل مى كند و در اين جا نيز مانند آن جاها، اعتراض را با خشونت و سركوب پاسخ مى دهد. درست است كه اردوگاه كمونيزم متلاشى و نابود شد، اما رقيب

ص: 106

آن يعنى اردوگاه سرمايه دارى هم با وضع فعلى و بخصوص با غرور و طغيانى كه پس از يكه تاز شدن در ميدان قدرت، بدان دچار شده ماندنى نيست و دير يا زود دنيا شاهد سقوط و تلاشى آن نيز خواهد بود.

اسلام قادر است كه مسلمانان و همه ى انسانيت را نجات دهد، مشروط بر آن كه درست شناخته و سپس درست به آن عمل شود. نظام اسلامى در ايران به فضل الهى مظهر اقتدار و توانايى هاى اسلام و تجربه يى مجسم براى مسلمانان است. و اين در حالى است كه از عُمر سيزده ساله ى آن، هشت سالش در جنگى كه با برنامه ريزى و كينه توزى استكبار شرق و غرب بر آن تحميل شده بود، گذشت و پيش از آن و بعد از آن تا امروز هم بى وقفه آماج دشمنى ها و خباثت هاى اردوگاههاى دشمن قرار داشته است.

امام خمينى عظيم(قدس اللَّه نفسه الزكيه) ملت ايران را بيدار و مسلح به عزم پولادين و عملِ مخلصانه كرد، و اين راه هم اكنون در برابر همه ى ملت ها قرار دارد.

دولتهاى اسلامى از آمريكا نترسند

همه ى آنچه از دولتهاى مسلمان انتظار مى رود، با اراده و خواست ملتهاى آنان قابل تحقق است. شما بايد از دولت هاى خود، مقابله با صهيونيزم و استكبار، و دفاع از مسلمانان مظلوم سراسر عالم و يكپارچگى و برادرى با ملت ها و كشورهاى مسلمان ديگر را طلب كنيد و در راه اين هدفهاى عالى، پشتيبان دلسوز و فداكار آنان باشيد.

شما بايد به آنان بقبولانيد كه از امريكا نترسند و در مقابل قُلدرى هاى آن بايستند. و شما بايد به آنان تفهيم كنيد كه اسلام و قرآن تنها راه نجات است و آنان را به حصار مستحكم لااله الااللَّه سوق دهيد.

و در اين وظيفه ى بزرگ، علماى دين، روشنفكران، خطبا، هنرمندان، دانشجويان و جوانان داراى نقش و مسؤوليت سنگين ترى مى باشند، و زنان نيز مانند مردان و دوشادوش آنان در اين وظيفه سهيم اند. اين است آنچه دعاى ابراهيم خليل عليه السلام را در حق همه ى شما مستجاب مى كند و شما را با پيوند الهى به آن مُنادى بزرگ توحيد متصل مى سازد. در پايان به حجاج محترم ايرانى توصيه مى كنم كه از اين فرصت ارزشمند براى

ص: 107

تزكيه ى نفس و ارتباط با خدا و توبه و انابه به حضرت حق و تحصيل رستگارى روحى حداكثر استفاده را بكنند، و از دعا و تضرع و تفكر و تصفيه ى روح، لحظه يى غفلت نكنند و نگذارند كه خداى نخواسته مظاهر بى ارزش مادى كه همه جا نظائر آن را مى شود يافت، چشم و دل آنان را به خود جذب كند و اين روزها و ساعتهاى استثنايى را كه مخصوص معنويت و تكميل نفس و تربيت روح و ارتباط با برادران مسلمان است، به بيهودگى از آنان بربايد.

خداوند همه ى شما را مشمول تفضلات الهى و توجهات و ادعيه ى زاكيه ى حضرت ولى عصر(ارواحنافداه) قرار دهد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

على الحسينى الخامنه ئى

اول ذى حجةالحرام 1412

ص: 108

بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران حج(8/ 2/ 1372 ه. ش.)

بيانات در ديدار مسؤولان و كارگزاران حج

اشاره

(8/ 2/ 1372 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

عمل ما با قصد قربت باشد

اولًا از همه ى آقايان محترم و خواهران گرامى كه متحمل زحمات و خدمات اين واجب بزرگ وفريضه ى ممتاز اسلامى شده ايد وان شاءاللَّه درحج آينده ونزديك خواهيد توانست و توفيق پيدا خواهيد كرد كه اين واجب را به بهترين وجه برگزار كنيد و به حجاج محترم خدمت كنيد، صميمانه تشكر مى كنم و به شما خوش آمد مى گويم واميدوارم كه خدمات شما و زحمات واهتمامى كه مسؤولين محترم در امر حج مبذول مى كنند مورد توجه حضرت ولى عصر، ارواحناله الفدا، و مقبول درگاه پروردگار عالم باشد.

يك مطلب اساسى وزير بنايى فردى وجود دارد كه به حسب طبع كار، مقدم بر همه مسائل و ضروريات ديگر است؛ و آن، اين است: عملى كه از ما سر مى زند، ان شاءاللَّه بايد همراه باشد با قصد قربت و با طلب مرضات الهى. اين، پايه ى كار است. همه ى كارها اين جور است كه با قصد خوب ونيت طاهر و قصد خدايى، بهتر انجام مى گيرد؛ حتى كارهاى دنيايى محض. لكن كارهايى كه طبع عبادى و جنبه ى معنوى دارد، تأثيراتى فراتر از تأثيرات قابل محاسبه ى مادى مى گذارد؛ كه اين حج هم، يكى از اظهر مصاديق اين جور كارهاست؛ و به نيت خالص و قصد الهى بيشتر احتياج دارد.

اگر كار براى خدا و به قصد انجام تكليف و كسب مرضات الهى شد، خداوند به آن بركت مى دهد، اثر مى دهد، جذابيت مى دهد و دلها را به طرف آن جلب مى كند. در اين

ص: 109

مورد خاص هم، آنچه كه شما از تأثيرات حج دنبال آن هستيد، آن را فراهم مى كند. شما به اين حركت عظيمى كه انجام گرفت- يعنى اصل پيدايش انقلاب، شروع نهضت و مبارزه و كارهايى كه در اين انقلاب شد، از جمله همين مسأله ى حج كه امام راحل عظيم الشأن ما، رضوان اللَّه تعالى عليه و قدّس اللَّه نفسه الطيبة الزكيه، اين كارها را شروع كردند- نگاه كنيد درهمه ى اين كارها، آن مردالهى و معنوى، نيتش نيت خدايى بود. خدا هم بركت داد. تبديل حج از يك عمل نيمه تجارىِ نيمه سياحتىِ تفننى به يك حركت عظيم اسلامى با ابعاد جهانى، كار كوچكى نبود. اين كار، با برنامه ريزيهاى سياسى و دنيايى و اين چيزها قابل تحقق نبود. اين راخدا كرد؛ و آن هم به خاطر نيت خالص آن مرد بود. ما هم بايد اين را ياد بگيريم و در كارهايمان نيتها را خدايى كنيم، ان شاءاللَّه شما كه همين جور هم هستيد.

حج؛ ذخيره يى براى دنياى اسلام

مطلب بعدى كه از لحاظ تأثيرات اجتماعى و جهانى و بين المللى مهم است، خود اين قضيه ى حج است. حج يك ذخيره است براى دنياى اسلام. اگر از اين ذخيره خوب استفاده بشود، به دنياى اسلام سود خواهد بخشيد. اگر از اين ذخيره استفاده نشود، يا اينكه بد مصرف شود و بد استفاده شود، دنياى اسلام- با اين همه احتياجى كه دارد- از آن محروم خواهد ماند و يا خداى نكرده احياناً از آن ضرر هم خواهد برد. ما مردم مسلمانى كه در اين نقطه از دنيا داريم زندگى مى كنيم، اختيار دار امور حج در ابعاد وسيع كه نيستيم، ما خودمان و كار خودمان و تأثيرات آن را مالكيم. مابايدحج را به نحوى انجام بدهيم كه دنياى اسلام از آن سود ببرد. حج يك مركزاجتماع است. خداى متعال مى توانست براى زيارت خانه ى خودش دوره ى سال را بگذارد. اگر فقط رفتن و دورخانه طواف كردن و حال و توجه پيدا كردن بود، چه لزومى داشت كه همه ى مردم دنيا موظف باشند دريك روز، در يك مقطع زمانى، در روزهاى مشخصى، اين جا را زيارت كنند.

مى گفتند كه وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ، (1) كه در دوره سال بيايند. هركس هر وقت مى تواند


1- حج: 27

ص: 110

بيايد حج بكند! اين را نگفتند. حج را أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ قرار دادند؛ زمان مشخص قرار دادند. در داخل حج، اجتماعات يك روزه، يك شبه، دو- سه روزه قرار دادند؛ خواستند همه همزمان در آن جا جمع بشوند. اين براى چيست؟ براى اين است كه لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ (1)

پس اين منافعى كه مسلمانها در دوران حج بايد شاهد باشند و آن را ببينند، منافعى است كه با حيثيت تجمع مردم و با اين حالت اجتماع ارتباط پيدا مى كند. اگر اجتماعى تشكيل بشود كه در آن ارتباطى نباشد، هزارها تَن بيايند بى ارتباط با هم، بى تماس باهم و بدون خبرگيرى از هم، بدون كمك معنوى به هم، بدون همفكرى، مقصود حاصل نشده است. چه معنى دارد كه عده اى را يك جا جمع كنند، درحالى كه از آن جمع شدن هيچ فايده اى براى آنها متصور نيست؟ چرا نگفتند دوره ى سال را بياييد؟

لابد مى خواستند كه مسلمانها در اين وقت معين در اين جا اجتماع كنند، مجتمع بشوند، تا از اين اجتماعشان فايده اى ببرند. چه فايده اى از اين اجتماع مى شود برد؟ دهها فايده! مگر مى شود اينها را سر دستى اينها را شمرد؟ اگر به عمق مسأله پى ببريد، دهها فايده ى بزرگ دارد، كه همه براى دنياى اسلام لازم وحياتى است.

حج؛ يك فرصت استثنايى

اگر زمانى لازم باشد از اجتماع حج، استفاده اى بشود كه دنياى اسلام به تمام معنا نيازمند آن باشد، آن زمان حالاست. هيچ وقت مسلمانها مثل امروز احتياج به اجتماع كردن و تماس گرفتن با همديگر و ارتباط پيداكردن با هم نداشته اند. مدتها بود كه مسلمانها خواب بودند، غافل بودند، نورى نبود، برقى نبود؛ بيدار نبودند. نه اينكه گرفتارى نداشتند! گرفتارى بود، اما نه آن قدرى مايه ى تنبه و بيدارى بشود و آن گرفتاريها را درك كنند و دنبال علاج باشند. آن دوره، كه دوران ركود بود، گذشت، امّا اجتماع حج برايشان فايده اى نداشت. يك عده آدم خواب، ملتهاى در خواب غفلت نگه داشته


1- حج: 28

ص: 111

شده، غافل از وضعيت خود، به فكر اين بودند كه گليم خود را از آب حج بيرون بكشند و واجبشان راانجام بدهند و بروند. يك مدتى چنين بود. امروز هم مسلمانها، به خاطر گرفتاريهايى كه براى آنها در همه جاى دنيا به وجود آورده اند، نهايت احتياج را به همفكرى و همكارى دارند. اين همكارى وهمفكرى امروز ممكن است، لكن در گذشته ممكن نمى شد. لذا اين فرصت، يك فرصت استثنايى است و بايد از آن استفاده كرد.

مى خواهند مسلمانها را در خواب غفلت نگه دارند

شما نگاهى بكنيد به اكناف عالم، ببينيد اين قدرتهاى ستمگر با مسلمانها چه دارند مى كنند. اولين نيت آنها اين است كه مسلمانها را درخواب غفلت نگه دارند و اگركسى هست كه به مسلمانها هشدار مى دهد، هر جور مى توانند او را از صحنه خارج كنند. اين، بزرگترين همت استكبار وقدرتهاوقلدرهاى جهانى است. مى خواهندمنذرى نباشد؛ منبهى نباشد؛ بيدار كننده اى نباشد؛ و به همين سبب با جمهورى اسلامى مخالف اند. مخالفت باجمهورى اسلامى به خاطر اين تهمتهايى كه به دروغ به جمهورى اسلامى مى زنند، نيست. اينكه ادعا مى كنند در جمهورى اسلامى حقوق بشر رعايت نمى شود- كه البته حرف غلط و دروغ و افتراى محض است- اين به خاطر اين نيست كه واقعاً آنها به حقوق بشر اهميت مى دهند، براى بشر ارزشى قائلند. ما تا مدتى پيش گمان مى كرديم كه اين غربيها و امريكاييهايى كه پرچم حقوق بشر را به دروغ در دست گرفته اند براى بشر آسيايى و افريقايى و امريكاى لاتين و اينها ارزشى قائل نيستند و ارزش را فقط براى خودشان قائلند؛ امّا حالا معلوم شد كه براى هيچ بشرى ارزش قائل نيستند و اگر يك وقت خواستها و شهواتشان اقتضا بكند حاضرند هرجور انسانى را، مربوط به هرمنطقه ى از عالم كه هست، نابود كنند. درهمين چند هفته پيش ديديد در امريكا يك گروه را كه عقيده ى انحرافى داشتند كشتند. حالا عقيده ى آنها براى ما درست هم روشن نيست. امّا آنها كه مى گويند: «عقيده اشكالى ندارد، همه آزادند» درهمان روزها رئيس جمهور و مسؤولين عالى رتبه ى امريكايى ايستادند تا براى همجنسبازان حقوقى قائل بشوند. پس داشتن يك عقيده ى منحرف و غلط و باطل چه جرمى محسوب مى شود كه جمع شدند و اينها را نابود كردند و در آتش سوزاندند؟!

ص: 112

روى جمهورى اسلامى فشار مى آورند

ما از كسى دفاع نمى كنيم. ما، آن گروهى را كه كشته شدند، نمى دانيم چه جور كسانى بودند. امّا مى خواهيم اين نكته براى همه و از جمله مردم ما روشن بشود- كه بحمداللَّه روشن هم هست، حتى وسواسيهاى داخل جامعه هم، ديگر حالا مى دانند- اين كسانى كه ادعا مى كنند كه طرفدارحقوق انسانهاهستند، اينها راست نمى گويند، اينها خلاف مى گويند، اينها دروغ مى گويند. كسانى كه اين قدر به بشر بى اعتنا هستند، اگر به يك كشورى ايراد گرفتند كه در آن جا حقوق بشر نقض مى شود، آدم عاقل بايد نگاه كند ببيند مقصودشان از اين حرفها چيست؟ چه هدفى پشت سر اين حرف قراردارد؟ آن هدف معلوم است چيست. اينها نمى خواهند يك جمهورى اسلامى اى باشد، كه قيام اين جمهورى اسلامى، وجود اين جمهورى اسلامى، به اين معنى است كه مسلمانان در همه جاى دنيا مى توانند مشابه چنين كشورى را تشكيل بدهند. از اين مى ترسند! اينها مى خواستند كه جمهورى اسلامى نابود بشود؛ مى خواستند ناكام بشود، مى خواستند در راه هدفهايش پيش نرود؛ مى خواستند گرفتاريهاى بزرگ پيدا كند.

حالاكه مى بينند بحمداللَّه با همت مردم، دولت و مسؤولين، كشور به طرف سازندگى پيش مى رود، به طرف آبادى پيش مى رود، مردم يكپارچگى خودشان را در حد اعلا حفظ كرده اند، عزت جهانى كشور روزبه روز رو به افزايش است، حالا كه مى بينند جمهورى اسلامى مقتدر است، سر بلند است، مستقل است، از كسى ملاحظه نمى كند، به قدرتى اعتنا نمى كند، ناراحتند. از اينكه مى بينند چنين نظامى، با حضور خود، ملتهاى مسلمان را تشويق مى كند كه بيدار بشوند و به اسلام خودشان فكركنند، ناراحتند. بيدارى مردم اولين چيزى است كه اينها درصدد هستند مانع آن بشوند، لذا فشار مى آورند روى جمهورى اسلامى. البته فشار آنها اثرى ندارد. اگر قرار بود فشارهاى امريكا و امثال امريكا برروى جمهورى اسلامى، براى آنها اثر مطلوب داشته باشد، جمهورى اسلامى- به فضل الهى و به توجهات ولى عصر- اين جور پيشرفت نمى كرد.

كيد دشمنان به جايى نمى رسد

بودن اين ملت، قيام جمهورى اسلامى، عزت جمهورى اسلامى، بزرگترين دليل و

ص: 113

روشن ترين دليل بر اين است كه كيد دشمنان به جايى نمى رسد و به كورى چشم آنها، مسلمانها در همه جاى دنيا، كم و بيش بيدار شده اند؛ ملتها به خود آمده اند و قدر اسلام را مى دانند. با وجود اين همه فشارى كه بر مسلمانها وارد مى كنند، نيروى اسلامى و روح اسلامى، رو به فزونى و ازدياد است. حالا مثلًا به اصطلاح مذاكرات صلح راه انداخته اند، براى اينكه قيام مسلمانان فلسطين را خاموش كنند! مگر توانستند؟ مگر مى توانند؟

اسمش راگذاشته اند «صلح»! اين صلح است ياظلم است؟ مخالفت ما با اين مذاكراتى كه دارد بر سر فلسطين مظلوم انجام مى گيرد، به خاطر مخالفت باصلح نيست. ما طرفدار صلحيم، ما منادى صلحيم، ما منادى بالاتر از صلح هستيم. ما مى گوييم: بين مسلمين عالم و بين آحادبشر برادرى باشد. ما طرفدار برادرى هستيم، ما مخالف با صلح نيستيم؛ اما اين مذاكراتى كه امروز در امريكا در جريان است، مذاكره ى صلح نيست؛ اين، مذاكره ى ظلم است. مى خواهند يك ظلم راتثبيت كنند؛ مى خواهند يك ظلم را قانونى و رسمى كنند.

البته كه ما مخالفيم! همه ى جوانمردان عالم بايد مخالف باشند. همه مسلمانان بايد مخالف باشند و با آن مخالفت بكنند. خانه ى ملت فلسطين را از آنها گرفته اند و يك مشت غاصب را در آن جا، جا داده اند، پشتيبانى كرده اند، و به دست آن غاصبين، صاحبخانه ها را به فجيع ترين شكل سركوب كرده اند. حالا هم براى اينكه دهان صاحبخانه ها را ببندند و به كلى ادعاى آنها را از مايملك خودشان پس بگيرند، مى خواهند با دولتهاى عرب و اسرائيل بنشينند مذاكره كنند!

امريكا اشتباه مى كند

مگر كسى حق دارد از طرف ملت فلسطين چيزى را امضا بكند! مگر كسى حق دارد عوض كسى، خانه ى او را به غاصبى بفروشد! ما اميدواريم اين مذاكرات به يك قرار داد امضا شده اى نرسد؛ اما اگر قراردادى هم درست بشود؛ اگر پاى آن را دولتهاى عربى كه حضور پيدا كرده اند امضا بكنند؛ آن امضا ازنظرمردم فلسطين و از نظر مسلمانهاى عالم و از نظر ما اعتبارى ندارد. امريكا اشتباه مى كند؛ امريكا با جمع كردن دولتهاى عرب دور يك ميز براى چنين مذاكره ى ننگينى، دولتهايى را كه در آنجا جمع شده اند، در پيش مردمشان منفورتر مى كند. مگر مردم كشورهاى عرب حاضرند موافقت كنند كه

ص: 114

رؤسايشان بروندخانه ى ملت فلسطين رابه ديگران بفروشند! با اين كار فاصله ى بين اين رؤسا- اگر خداى ناكرده به چنين امضايى برسند- و ملتهايشان بيشتر خواهد شد.

ملتهايشان راخشمگين تر خواهدكرد. ملت مصر را خشمگين تر خواهدكرد. آن بيچاره ى مصرى بلندمى شود مثل سائل به كف، مى رود به امريكا براى شكايت كردن ازايران! شكايت بكند پيش آن بيچاره اى كه خود او بيشتر از اين دلش از ايران پُر است وشكايت دارد! از ايران چرا شكايت مى كنى؟! ازاسلام شكايت كن. از ملت مسلمان خودت شكايت كن. آن آقا اگر قرار است از كسى شكايت كند، از ملت مصر بايد شكايت كند.

ملت مصر، ملت مسلمانى است. ملت مصر، داراى سابقه ى در اسلام است. ملت مصر افتخارات بزرگى درراه افكار نو اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. اين ملت، ملت غيورى است. يقين است كه اين ملت حاضر نيست خيانت سران خودش را تحمل كند، و با آنها درگيرى پيدا مى كند. درگيرى مردم مصر به ماچه ارتباطى دارد؟ ما هر جا مسلمانها بيدار بشوند، خوشحال مى شويم. هر جا مسلمانها مشتشان راگره كنند، ما خوشحال مى شويم.

هر جامسلمانها كتك بخورند، ما غمگين مى شويم واحساس مسؤوليت مى كنيم. اما ما نيستيم كه بخواهيم وارد بشويم و ملتى مثل ملت مصر را متوجه تكاليفشان كنيم. خودشان تكليفشان را مى دانند. خودشان آگاهند چه بايد بكنند؛ و درست فهميده اند. درست فهميده است ملت مصر، درست فهميده اند جوانهاى مصركه در مقابل آن حكومتى كه دارد به آرمان اسلامى و به آرمان فلسطين و به سرنوشت كشورهاى اسلامى خيانت مى كند، ايستاده اند. اين به ماارتباطى ندارد. اشتباه اينها در همين است كه قوت اسلام و نيروى اسلام و تأثير اسلام را نمى توانند بفهمند.

فاجعه آفرينى قدرتها در تاريخ خواهد ماند

امروز شما ملاحظه كنيد در بوسنى و هرزگوين چه خبر است! اين بوسنى و هرزگوين واقعاً يك تابلو ماندنى است. خيانت و فاجعه آفرينى قدرتهايى كه امروز به ظاهر دم از دلسوزى براى مردم بوسنى مى زنند در تاريخ خواهد ماند. مَثَل اين امريكاييها و بعضى از اروپاييها كه زبانى دلسوزى مى كنند، مَثَل دو نفر است كه در مقابل هم قرار گرفته باشند. بعد شمشير يكى را از او بگيرند و شمشير ديگرى را تيز كنند؛ و همين كه او

ص: 115

شمشير را در بدن اين مرد غير مسلح فرو برد و نزديك است كه وارد قلبش بشود، شروع كنند در اطراف او به آه و ناله كردن كه «حالا چطور است دعوا را متوقف كنيم؟ چطور است دوا و درمان كنيم؟ چطور است نگذاريم؟» اين حرفها، انسانهاى هشيار را به خنده ى تمسخرآميز وادار مى كند.

مردم بوسنى بيشتر از يك سال است كه زير فشار هستند. شما مى گوييد «ما دل مى سوزانيم، آذوقه مى فرستيم، صربها را محاصره ى اقتصادى مى كنيم؟!» اينها همه اش حرف مفت است؛ اينها ادعاى دروغ است؛ اينها منافقانه عمل كردن و حرف زدن است.

اگر اينها راست مى گفتند ودلشان براى مسلمانها مى سوخت، بايستى محموله هاى سلاح را مى بردند به دست آن مسلمانها مى دادند. آن مسلمانها احتياج به نان وغذاى كسى ندارند؛ احتياج به كاروان غذاى سازمان ملل ندارند؛ احتياج به دلسوزى دروغانه ى اين و آن ندارند. اگر سلاح داشتند، از خودشان دفاع مى كردند. مى بينيد چه فاجعه اى را همين امريكا و بعضى از كشورهاى اروپايى به پشتيبانى از قصابان و ستمگران صرب وكروات دارند انجام مى دهند!

شكوه و قدرت اسلام روزبه روز بيشتر خواهد شد

اما اين را مى خواهم عرض كنم؛ و اين يك نكته ى اساسى است: على رغم همه ى اينها، به فضل پروردگار، پس از چندى شكوه و قدرت اسلام، با پشتيبانى همين مردمى كه براى اسلام مقاومت مى كنند، در اروپا روزبه روز بيشتر خواهد شد، و خواب همان كسانى كه مى خواهند اسلام نباشد، بر آشفته خواهدشد. اين، قدرت اسلام است؛ اين، معنويت اسلام است؛ اين، آمادگى مسلمين است؛ اين، نياز جهان اسلام و جامعه ى اسلامى به همفكرى و همكارى است واين صحنه ى عظيم حج است و اين شما خدمتگزاران كه بايد حجاج را راهنمايى كنيد، هدايت كنيد، احكام آنهارابه آنها تعليم بدهيد، آنها را از لحاظ عمل شخصى شان، از لحاظ استفاده ى بهتر از مراسم حج راهنمايى كنيد. ان شاءاللَّه خداى متعال پشتيبان شما باشد و توجهات حضرت ولى عصر، ارواحنا له الفدا، شامل حال شما باشد و حج مقبول و سعى مشكورى داشته باشيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 116

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(28/ 2/ 1372 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(28/ 2/ 1372 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

الحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة على رسوله النّبيّ الأمين و على آله الميامين و أصحابه المنتجبين والسّلام على جميع عباداللَّه الصّالحين.

قال اللَّه الحكيم: وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً.

وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ.

تجديد بهار ايمان و حيات دينى

بار ديگر اراده ى نافذ الهى، مؤمنين را در زادگاه توحيد و بارگاه رحمت و فضل ربوبى و بر گرد كعبه ى دلها و در ساحت قبله ى جانهاى مسلمين عالم گرد آورده و نداى ملكوتى: وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ، بر فواصل طبيعى و تحميلى برادران مسلمان فائق آمده و انبوه دلهايى را كه با ايمان و عشق و نياز يكسان مى تپند، به سوى مركز توحيد و وحدت امت كشانيده است. ساليان دراز، دست جهل و عناد، سعى كرده است خانواده ى بزرگ اسلامى را در آن واحد، هم از ريشه ى اعتقادى اش وهم از علقه و پيوند فيمابين ايمانى اش جدا كند، اما از اين سو نيز همه ساله، فريضه ى حج، درس توحيد و وحدت را، در كالبد اين خانواده ى كهنسال و ريشه دار تزريق مى كند و هر سال شكوفه هاى تازه يى، بيش از گذشته، تجديد بهار ايمان و حيات دينى و انس و مودّت اسلامى را، نويد مى دهد، و ساخته هاى دست دشمن را باطل مى سازد. اين معجزه ى حج است كه عليرغم وجود درگيريها و منازعاتى كه، در آن، حكومتهاى مسلمان بارها در برابر يكديگر

ص: 117

صف آرايى كرده اند، هرگز پيوندهاى فكرى و عاطفى و ايمانى ميان ملتهاى مسلمان قطع نشده و تأثيرات متقابل اين ملتها همواره رو به افزايش بوده است.

سه ويژگى برجسته ى حج

اگر چه رازها و رمزهاى حج بيش از آن است كه در گفتارى بتوان آن را گزارش كرد ولى در آن ميان، هر چشم رازشناسى، سه ويژگى برجسته را در نگاه اوّل، در آن باز مى شناسد: نخست آن كه حج، يگانه فريضه يى است كه خداوند براى اداى آن همه ى آحاد مسلمين هر آنكس از آنان را، كه داراى استطاعت باشد از سراسر عالم و از خلوت خانه ها و عبادتگاهها، به يك نقطه فرا مى خواند و در ايّام معلومات، در گونه گون تلاش و حركت و سكون و قيام و قعود، آنان را به يكديگر پيوند مى زند: ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ. دوم آن كه در همين كار دستجمعى و علنى، برترين منزل مقصود را ذكر خدا، يعنى كارى قلبى و نفسانى، معرفى مى كند: وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ اْلأَنْعامِ. سوّم آن كه در صفحه ى روشن و همه كس شناس آن، تصويرى از نماى كلّى زندگى انسان موحّد را عرضه مى كند و در عملى رمزى، به مسلمان درس زندگى هدف دار و جهت دار مى دهد.

از ورود در ميقات و حضور در ساحت احرام و تلبيه و تروك تا طواف، گرد مركز كعبه و سعى ميان صفا و مروه و وقوف در محشر عرفات و مشعروذكر و تضرّع و تعارفى كه در آن است، و تا رسيدن به منا و قربانى اش و رمى جمره اش و حلقش و سپس دوباره برگشتن به طواف و سعى، همه و همه درسهاى رسا و روشن حركت جهت دار و دستجمعى و معرفت آميز مسلمان، در عرصه ى توحيد و در مسعاى حيات و برگرد محور «اللَّه» است.

زندگى در آيينه ى حج؛ يك صيرورت دائمى

زندگى در آيينه ى حجّ، يك سير دائمى بلكه يك صيرورت دائمى به سوى خدا است، و حج، آن درس هميشه زنده ى عملى و سازنده است كه اگر به هوش باشيم راه و

ص: 118

رسم زندگى ما را در صحنه يى عملى و روشن ترسيم مى كند. ميعادى همگانى، هر سال تشكيل مى شود تا مسلمان، در آن محيط وحدت و تفاهم، و در پرتو ذكر الهى، راه و جهت زندگى را بياموزد، آنگاه به سرزمين خود و به ميان كسان خود برگردد، و در سالهاى بعد گروههاى ديگر و گروههاى ديگر بيايند و بروند، بياموزند و بيندوزند، بگويند و عمل كنند، بشنوند و تدبّر كنند، و در نهايت همه ى امتّ، به آنچه خدا خواسته و دين آموخته، برسند. نظر افكندن به عرصه ى عظيم زندگى امّت اسلامى، فراتر از ابعاد ملتها و نژادها و قوم و قبيله ها، و نظر افكندن به اعماق وجود خود و فراگرفتن راه و جهت و شيوه ى زندگى، چنانكه شايسته ى اوست، و همه در پرتوى از ذكر خدا. اين است آن سرچشمه ى معرفتى كه هر ساله در حجّ، فيّاض و بى زوال، بر انبوه خلايق گرد آمده در حرم امن خدا سيلان مى يابد و كسانى را كه ظرف ذهن و دل خود را بگشايند، از اين زلال معرفت، سيراب مى سازد.

سعى شده حج را فريضه ى فردى قلمداد كنند

در گذشته و امروز، نيز كوششهايى شده است و مى شود تا حج را فريضه يى فردى، كه در آن هر كس فقط سرگرم عبادت و نيايش خود با خداوند است، قلمداد كنند.

بگذريم از آن غفلت زدگانى كه به سفر حج، به چشم سفرى سياحتى و تجارتى نگاه مى كنند. حج با برجستگيهايى كه در هيچ فريضه ى ديگر اسلامى، مجموعه ى آن را نمى توان يافت، بسى برتر از بينش تنگ نظرانه ى آنان و نگاه بى فروغ و خطابين اينان است. در دوران ما بزرگترين كسى كه حج را از پرده ى اوهام بيرون كشيد و رازهاى آن را در ذهن و نيز در عمل جمع عظيمى از مسلمانان، نمايان ساخت امام راحل كبير ما بود. او حجّ ابراهيمى را ندا كرد و خلايق را بدان فرا خواند. يكبار ديگر صلاى: وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ را به گوش جهانيان رسانيد. حجّ ابراهيمى همان حجّ محمّدى است كه در آن، حركت به سمت توحيد واتحاد، روح وسرلوحه ى همه ى مراسم وشعائر است؛ حجّى مايه ى بركت و هدايت و ستون اصلى در حيات و قيام امّت واحده، حجّى سرشار از منافع و پربار از ذكر خدا، حجّى كه در آن ملتهاى مسلمان، وجود امّت فراگير محمّدى صلى الله عليه و آله و

ص: 119

حضور خود در آن را لمس مى كنند و با احساس برادرى و نزديكى ملتها، از احساس ضعف و عجز و خود باختگى رها مى شوند. حجّ ابراهيمى، آن است كه در آن مسلمين، از تفرقه به جمعيّت حركت كنند و كعبه را، كه بناى ياد بود توحيد و رمز برائت و نفرت از شرك و بت پرستى است، با معرفت به معناى رمزى آن طواف كنند و از ظاهر و پيكره ى مناسك به باطن و روح آن برسند و از آن براى زندگى خود و زندگى امت اسلام، توشه برگيرند. اكنون اين جانب، با اميد به رحمت و هدايت الهى و با دعا براى قبولى و پربارى حجّ شما برادران و خواهران مسلمان از سراسر جهان اسلام، فرصت تدبّر در مناسك حجّ را مغتنم شمرده، مطالبى را كه توجه به آن براى همه ى آحاد مسلمان سودمند است، تذكّراً عرض مى كنم:

توحيد؛ روح اساسى حج

1- نخستين مطلب در باب توحيد است، كه روح اساسى حجّ و مضمون بسيارى از اعمال و مناسك آن است. توحيد با مفهوم عميق قرآنى آن، به معناى توجّه و حركت به سوى اللَّه و ردّ و نفى بتها و قدرتهاى شيطانى است. خطرناكترين اين قدرتها در درون وجود آدمى، نفس امّاره و هواها و هوسهاى گمراه كننده و پست كننده است، و در سطح جامعه و جهان، همان قدرتهاى استكبارى و فتنه انگيز و فساد انگيزند كه امروزه بر زندگى مسلمانان چنگ انداخته و با روشهاى شيطانى، جسم و روح بسيارى از ملتهاى مسلمان را دستخوش سياستهاى خود ساخته اند. مراسم برائت در حجّ، اعلان بيزارى از اين قدرتها است. هر چشم روشن و نگاه عبرت آميزى مى تواند در زندگى جوامع مسلمان، نشانه ى سلطه ى قدرتها يا تلاش آنان براى تسلّط بر كشورهاى اسلامى را مشاهده كند. در برخى از اين كشورها، سياست و اقتصاد و روابط بين المللى و موضعگيرى در برابر حوادث عالم، همسو و تحت تأثير قدرتهاى سلطه گر و در رأس آن امريكا است. رواج فساد و رسمى بودن فحشاء و محرمات شرعى در بسيارى از اين كشورها، متأثر از سياستهاى شيطانى آن قدرتها است. وظيفه يى كه حج و اعمال و شعائر توحيدى آن بر مسلمان حج گزار لازم مى سازد، ابراز برائت و بيزارى از اين همه است، و

ص: 120

اين اوّلين قدم، در راه تجسّم اراده ى اسلامى در نفى اين پديده هاى شيطانى و استقرار حاكميت اسلام و توحيد، بر همه ى جوامع اسلامى است.

ايجاد تفرقه ميان مسلمين؛ سياستى استعمارى

2- مطلب بعدى در باب اتحاد و يگانگى مسلمين است كه مضمون برجسته ى ديگرى از مناسك حجّ است. از آغاز ورود استعمار اروپايى به كشورهاى اسلامى، يكى از سياستهاى قطعى استعمارگران، ايجاد تفرقه ميان مسلمين بوده است. گاه با حربه ى اختلافات فرقه يى و گاه با ابزار ملى گرايى و قوم گرايى و گاه با غير اينها. متأسفانه با وجود فرياد مصلحان و مناديان وحدت، اين حربه ى دشمن، هنوز تا حدودى بر پيكر امّت اسلامى، ضربه ها و جراحتهايى وارد مى سازد. دامن زدن به اختلافات شيعه و سنى، عرب و عجم، آسيايى و افريقايى، و عمده كردن ناسيوناليسم هاى عربى، تورانى و فارسى، اگر چه به وسيله ى بيگانگان آغاز شده است اما متأسفانه، امروز به وسيله ى خودى هايى كه بر اثر كج فهمى و يا نوكرى اجانب، آب به آسياب دشمن مى ريزند، ادامه مى يابد. كار اين انحراف گاه به آن جا مى رسد كه برخى از دولتهاى مسلمان، با صرف پول تلاش مى كنند، ميان مذاهب اسلامى يا ملتها و اقوام اسلامى تفرقه ايجاد كنند، و يا بعضى از عالم نمايان صريحاً فتوا به كفر بعضى از فرق اسلامى، كه سوابق درخشانشان در تاريخ اسلام واضح است مى دهند. ملتهاى مسلمان شايسته است انگيزه هاى خبيث اين كارها را شناخته، دست پنهان شيطان بزرگ و ايادى و اذنابش را در پشت سر آن ببينند، و خيانتكاران را افشا كنند.

مبارزه ى قدرتهاى استكبارى عليه اسلام و مسلمانان

3- نكته ى مهمّى كه شايسته است همه ى مسلمين آن را دانسته و براى مقابله با آن احساس تكليف كنند، آن است كه امروز تقريباً در همه جاى جهان، مبارزه ى سرسختانه و توطئه آميزى از سوى قدرتهاى استكبارى عليه اسلام و مسلمين در جريان است. اگر چه اصل اين مبارزه، تازگى نداشته و نشانه هاى آن در تاريخ استعمار اروپايى كاملًا

ص: 121

شناخته شده است، ولى مى توان گفت كه شيوه هاى متنوّع آن، علنى بودن آن و در مواردى شديداً قساوت آميز بودن آن، تاكنون سابقه نداشته و پديده ى اين روزگار است.

نگاهى به اوضاع كنونى عالم اسلام، علّت اين پديده؛ يعنى شدّت گرفتن و علنى شدن مبارزه با اسلام را آشكار مى سازد. علّت، چيزى جز گسترش بيدارى مسلمين نيست.

حقيقت آن است كه مسلمين در يكى دو دهه ى اخير در شرق و غرب جهان اسلام و حتى در كشورهاى غير اسلامى، نهضت حقيقى و عميقى را شروع كرده اند، كه بايد نهضت «تجديد حيات اسلام» ناميده شود. اينك، اين نسل جوان و تحصيلكرده و برخوردار از معارف زمان است، كه بعكس توقّع مستعمران ديروز و مستكبران امروز، نه تنها اسلام را فراموش نكرده، بلكه با ايمانى پر شور، كه با استفاده از پيشرفت معارف بشرى، بسى روشن بينانه تر و ژرف تر نيز شده است، بدان روى آورده و گمشده ى خود را در آن مى جويد. قيام جمهورى اسلامى در ايران و استقرار و ثبات و اقتدار روزافزون آن، اوج قله ى اين نهضت جوان و ريشه دار است، كه خود در گسترش بيدارى مسلمانان، بيشترين نقش را ايفا كرده است. اين آن چيزى است كه جبهه ى استكبار را كه هميشه از تظاهر به مبارزه با عقايد و مقدّسات ملتها پرهيز مى كرد، وادار مى سازد كه در مبارزه با اسلام، علناً و با همه ى روشهاى ممكن، و گاه با قساوت و خشونت وارد ميدان شود. در امريكا و كشورهاى اروپايى، رؤسا و سياستمداران متعددى را مى توان شناخت كه حداقل يكبار در گفته هاى خود صريحاً رشد و گسترش ايمان اسلامى را خطرى بزرگ دانسته و مبارزه با آن را لازم شمرده اند. هر چه گرايش عمومى جوانان مسلمان، به ايمان و عمل اسلامى گسترده تر شده، اين اظهارات ناشى از سراسيمگى و دشمنى، واضح تر گرديده است و اكنون كار به جايى رسيده كه حتى رؤسا و سياستمداران بعضى از كشورهاى اسلامى نيز، كه هميشه عناد خود با اسلام را در زير پوششى از نفاق پنهان مى كردند، به پيروى از اربابان امريكايى و اروپايى شان علناً و صريحاً از خطر اسلام دم مى زنند! و ايمان مقدّس مردمى را كه بر آنان فرمان مى رانند، براى خود خطر مى شمرند. مبارزه با بيدارى اسلامى در سطح جهان، شكلهاى گوناگون دارد: در الجزاير، اكثريت قاطع مردم در انتخاباتى آزاد و كاملًا دموكراتيك به حاكميت جبهه ى اسلامى رأى مى دهند، كودتايى خشن،

ص: 122

انتخابات را باطل و منتخبين را زندانى و محكوم و مردم را سركوب مى كند، و آنگاه قدرتهاى مستكبر- امريكا و اروپا- نفس راحت كشيده بطور كامل پشت سر كودتاگران قرار مى گيرند و دست پنهان خود در آن را افشا مى كنند. در سودان گروه هاى اسلامى با پشتيبانى قاطع ملت به حكومت مى رسند، و آنگاه غرب انواع تحريكات خود را شروع مى كند و از داخل و خارج مرزهاشان آنان را بطور دائم تهديد مى كند. در فلسطين و لبنان، فلسطينيان مسلمان از سوى صهيونيستهاى غاصب به وحشيانه ترين وجهى سركوب و شكنجه مى شوند، آنگاه امريكا، آن آدم كشان ددصفت و شكنجه گر را كمك و آن مظلومان مسلمان يا مدافعان لبنانى آنان را به تروريسم متهم مى كند. در جنوب عراق، بخش عظيمى از ملّت عراق، كه مبارزه با رژيم بعثى را، با انگيزه ها و شعارهاى اسلامى در پيش گرفته اند، از سوى آن رژيم مورد وحشيانه ترين حملات قرار مى گيرند، و امريكا و غرب، كه انگيزه ى خود براى برخورد قدرتمندانه با صدّام را در قضاياى ديگر، آشكارا نشان داده اند، اين جا با سكوتى رضايت آميز و تشويق كننده ظاهر مى شوند. در كشمير و هند، تعصّب كور و جهالتبار هندوها، با استفاده از اغماض و گاه كمك دولت، به ناموس و جان و مقدّسات مسلمين تعرّض مى كند و اين با خونسردى و لبخند بى تفاوت امريكا و غرب مواجه مى شود. در مصر روشنفكرترين نسلهاى مسلمان، مورد تعقيب خشن و خشم آلود رژيم فاسد و نالايق آن كشور قرار مى گيرند، و حكومت وابسته و حقير آن كشور بزرگ مورد تشويق و كمك مالى و امنيّتى امريكا قرار مى گيرد. در تاجيكستان اكثريت مردم مسلمان و مشتاق زندگى در سايه ى اسلام، به وسيله ى پس مانده هاى رژيم كمونيستى، بشدّت سركوب و جمع كثيرى از آنان از خانه و كاشانه ى خود آواره مى شوند و غرب با همه ى دغدغه اش از بازگشت كمونيستها در شوروى سابق، اين حركت آنان را مغتنم مى شمرد و در مقايسه ميان اسلام و كمونيزم، آشكارا جانب دشمنان اسلام را مى گيرد. در امريكا و اروپا مسلمانان و گروههاى اسلامى مورد اهانت و تهمت قرار مى گيرند و در مواردى تظاهر به پايبنديهاى اسلامى از قبيل حجاب زنان ممنوع مى گردد. اهانت علنى به اسلام در قالب حجاب تحريم شده و به وسيله ى نويسنده يى مهدورالدّم مكّرر مورد حمايت علنى سردمداران رژيم هاى اروپايى قرار

ص: 123

مى گيرد و حتى رئيس رژيم بدنام و بدسابقه ى انگليس، با آن نويسنده ى قلم به مزد و بى ارزش ملاقات مى كند. از اينها همه بدتر، فاجعه ى بى سابقه ى نسل كشى مسلمين در بوسنى است، بيش از يكسال است كه صربهاى نژادپرست- و اخيراً با همراهى كرواتها- با تكيه بر سلاح و امكانات رژيم صربستان و كمكهاى خارجى، زشت ترين و غير انسانى ترين نوع كشتار و ظلم و قساوت را با مسلمانان، يعنى صاحبان اصلى بوسنى و هرزگوين انجام مى دهند، و غرب و امريكا، نه تنها هيچ كمكى به آنان نكرده و هيچ ممانعتى از جنايت صربها نشان نداده اند، بلكه با استفاده از امكانات شوراى امنيت از رسيدن سلاح به مسلمانان مظلوم نيز جلوگيرى كرده و با اعزام نيروهاى سازمان ملل، محاصره ى آنان را كامل كرده اند. مسلمانان، امروز و در آينده بدانند كه امريكا و دول بزرگ اروپايى در فاجعه ى بى نظير بوسنى، مقصّر و مسؤول مستقيم اند. در اين يكسال مشتى حرف پوچ و وعده ى دروغ تحويل داده امّا از كشته شدن حتّى يك نفر از هزاران نفر كشته ى مظلوم آن سرزمين جلوگيرى نكرده، و بالاتر، از قدرت دفاع يافتن آنان نيز ممانعت كرده اند. اين تصوير مجملى از دشمنى غرب و امريكا با اسلام و مسلمين در روزگار ما است. نه التماس، نه تسليم، نه مذاكره و نه هيچيك از راههايى كه بعضى ساده لوحانه آن را به مسلمانان پيشنهاد مى كنند، گره گشا و مايه ى نجات مسلمين نيست.

تنها يك چيز علاج است و بس، و آن اتحاد مسلمانان، پافشارى بر اسلام و ارزشها و اصول آن، مقاومت در برابر فشارها و تنگ كردن عرصه، در بلند مدت بر دشمن است. و امروز چشم اميد دنياى اسلام، به جوانان غيور و بسيجى در سراسر كشورهاى اسلامى است، كه از كيان اسلام دفاع كنند و نقش تاريخى خود را ايفا نمايند.

استكبار نتوانسته جريان بيدارى اسلامى را متوقف كند

4- نكته ى مهم ديگرى كه بايد مورد تأكيد قرار گيرد آن است كه استكبار با همه ى تدابير شيطانى اش و با وجود بكارگيرى زور و ترفند سياسى و تبليغات دروغ، نتوانسته و هرگز نخواهد توانست، جريان رو به رشد بيدارى اسلامى و نهضت گرايش به اسلام را متوقف سازد. فعاليّت همه جانبه ى سياسى و امنيّتى و بيش از همه، تبليغاتى امريكا و ديگر

ص: 124

كشورهاى استكبارى و ايادى منطقه يى آنان بر ضدّ نهضت اسلامى در كشورهاى مختلف و از جمله بر ضدّ نظام مقدّس جمهورى اسلامى در ايران، در سالهاى اخير، بى سابقه و بسيار وسيع بوده است. و در اين ميان رژيم صهيونيستى همچون زائده ى امريكا در منطقه، در منتهاى رذالت و خباثتى كه از آن انتظار مى رود، ايفاى نقش كرده است. محاسبات مادّى عادى، حكم مى كرد كه بايد بر اثر اين تلاش همه جانبه يى كه مستكبرانه و از سر خشم و عناد ترتيب مى يابد، نهضت اسلامى در كشورهاى اسلامى ضعيف يا ريشه كن شود. ولى درست بعكس، همه شاهدند كه اين نهضت به مرور وسيعتر و عميقتر شده است. اكنون كشورهاى اسلامى متعدّدى را مى توان نشان كرد كه اگر انتخاباتى نظير آنچه دو سال قبل در الجزائر اتفاق افتاد، در آن برگزار شود احزاب يا فعّالان اسلامى، اكثريت آراء مردم در آن كشورها را به خود جلب خواهند كرد، و اين در حالى است كه در بيشتر اين كشورها فعاليّت گروههاى اسلامى و حتى تظاهرات سياسى و تبليغاتى اسلامگراها، ممنوع است. در همين سالها است كه در داخل سرزمينهاى غصب شده ى فلسطين مبارزات مردم، با شعارهاى اسلامى و با مركزيّت مساجد، عرصه را بر صهيونيستها تنگ كرده است، و در همين سالها است كه گروههاى مبارز اسلامى در لبنان، حتى در انتخابات پارلمانى و نيز در موقعيّتهاى مردمى به توفيق چشم گيرى دست يافته اند. و در همين دوره ى زمانى است كه جمهورى اسلامى ايران، كه كسانى ساده لوحانه انتظار داشتند يا به بن بست برسد و يا از اصول و آرمانهاى خود چشم بپوشد، با سرعتى بيش از توقّع و در عين پافشارى بر اصول انقلابى خود به پيش رفته است.

اين جانب به برادران و خواهران مسلمان در همه جاى جهان اسلام، عرض مى كنم كه ترفند بزرگ دشمن، نوميد كردن و به آينده بدبين كردن شما است. و همين كافى است كه هيچ مسلمان روشن بينى نوميدى را به دل راه ندهد. هيچ چيز به ما اجازه ى نوميد شدن نمى دهد، اگر دشمن قادر بر نابودى اين حركت الهى بود، بايد لااقل مى توانست از رشد آن جلوگيرى كند، و همه مى بينيد كه نتوانسته است. سنّتهاى الهى و واقعيتهاى خارجى خبر از آينده ى روشن نهضت نوين اسلامى مى دهند و قرآن بارها مى فرمايد: وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.

ص: 125

تبليغات مدرن؛ كارآمدترين حربه ى استكبار

5- تبليغات مدرن و داراى پوشش جهانى، بى شك كارآمدترين حربه ى استكبار است. امروز تعداد رسانه هاى صوتى و تصويرى و مطبوعاتى يى كه بيشترين تلاش خود را وقف دشمنى با اسلام كرده اند، بسيار زياد و همچنان رو به افزايش است. كارشناسانى مزدور، فقط سرگرم ساختن و پرداختن مطلب و خبر و تحليل، براى گمراه كردن ذهن مستمعان خود و معرفى نادرست و ترسيم زشت از نهضت اسلامى و شخصيتهاى بزرگ اسلامى اند، و جمهورى اسلامى در سالهاى پس از پيروزى انقلاب تا امروز بى وقفه و روزافزون با چنين تبليغات خصمانه يى مواجه بوده است. بايد گفت كه اين ترفند نيز در مقابل حركت اسلامى اصيل و نشأت گرفته از فطرت و نياز، توفيق زيادى نداشته و مقصود دشمن را برنياورده است. گسترش موج دعوت انقلابى امام راحل عظيم الشأن در سراسر دنياى اسلام و حضور فكر و نام و رهنمود و عكس و نشان آن بزرگوار در شرق و غرب عالم، با وجود آنهمه تبليغ دروغ و سخن ناحق كه به نيّت مخدوش كردن سيماى ملكوتى آن وارث پيامبران، گفته و پخش شده است، روشنترين دليل اين مدّعا است. با اين همه بايد اذعان كرد كه عامل مهم در حفظ سلامت و سداد فكر ملّتهاى مسلمان، روشنگريهاى علما و روشنفكران و نويسندگان و هنرمندان و جوانان فعّال و آگاه است. و همه بخصوص علماى متعهّد دين در اين مورد وظيفه يى بزرگ بر عهده دارند. دشمن پس از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، همواره تا امروز سياهه يى از اتهامات را متوجه ايران اسلامى كرده است. مى بينيم كه همان تهمتها امروزه به همه ى نهضتهاى اسلامى در هر جاى دنيا كه باشند نيز زده مى شود. تهمت تعصّب و جمود فكرى كه از آن، با عنوان «بنيادگرايى» نام مى برند، تهمت تروريسم، تهمت بى اعتنايى به حقوق بشر، تهمت ضديّت با دموكراسى، تهمت بى اعتنايى به حقوق زنان، تهمت ضديّت با صلح و طرفدارى از جنگ. اندكى انصاف، هر كسى را به دروغ بودن اين تهمتها و بى شرمى وارد كنندگانش آگاه مى سازد. ايران اسلامى در حالى متهم به مخالفت با دموكراسى مى شود كه از پنجاه روز پس از پيروزى انقلاب كبير اسلامى تا 14 ماه پس از آن، دو همه پرسى عمومى، كه در يكى از آنها مردم ايران، جمهورى اسلامى را به عنوان نظام سياسى كشور

ص: 126

برگزيدند، و در ديگرى به قانون اساسى رأى دادند، و سه انتخابات كه در آنها به ترتيب:

اعضاى مجلس خبرگان براى نوشتن قانون اساسى، رئيس جمهور، و نمايندگان در مجلس شوراى اسلامى معين شدند، در آن برگزار شده، و تا امروز همواره انتخابات آزاد، با شركت پرشور مردم براى تعيين رئيس جمهور و نمايندگان مجلس، در موعد قانونى خود انجام گرفته است. تهمت به تروريسم را، كسانى به ايران اسلامى مى زنند، كه خود از دولت تروريست صهيونيستى بيشترين پشتيبانى را كرده و گروههاى تروريست ضدّ انقلاب ايرانى را در زير چتر حمايت خود قرار مى دهند و حقوق بگيران آنان صدها بار در داخل ايران اسلامى بمب گذارى كرده و هزاران نفر از مردم عادى و عناصر انقلابى و مرد و زن و كودك بيگناه را به قتل رسانده اند. ضديّت با صلح را كسانى به جمهورى اسلامى نسبت مى دهند كه جنگى هشت ساله را با تشويق رژيم بعثى عراق و به دست او بر ايران تحميل كردند و در همه ى آن مدّت، انواع كمكها را به آن رژيم كه به خاطر حمله به ايران اسلامى، رژيم محبوب آنان به شمار مى رفت مبذول داشته اند. تضييع حقوق زنان، تهمت از سوى كسانى است كه شأن والاى زن ايرانى را كه با حفظ حجاب و حدّ شرعى، در برترين فعاليّتهاى كشور شركت مى ورزد، نمى پسندند و ابتذال حاكم بر روابط زن و مرد و بهره كشى ناجوانمردانه از زن در جوامع غربى را، نسخه ى مطلوب در حيات اجتماعى زن مى شمرند. تهمت نقض حقوق بشر را رژيم هايى متوجه ايران مى سازند كه خود قلم هاى بزرگ و حيرت انگيز پايمال كردن حقوق انسانها را مرتكب شده يا زمينه سازى كرده اند. آيا در دنياى جديد، هرگز حقوق بشر، آنچنان كه امروز در بوسنى پايمال مى شود، نقض شده است؟ آيا نقض حقوق يك ملت مانند ملت فلسطين نقض حقوق بشر نيست؟ آيا راندن دستجمعى بيش از چهار صد نفر از شهروندان فلسطينى، به بيرون از خانه و ميهن خود، در برابر چشم دنياى باصطلاح طرفدار حقوق بشر، قابل اغماض است؟ آيا سرنگون كردن هواپيماى مسافرى ايران به وسيله ى امريكا برفراز خليج فارس، يا بى عدالتى نسبت به سياهان در امريكا، يا حمايت از كودتاگران در الجزائر، يا حمايت از رژيم فاسد مصر، يا زنده سوزانيدن دستجمعى عدّه يى در امريكا و امثال آن، شكستن حريم انسانيّت و نقض حقوق آن نيست؟ آيا دولتهايى كه اين گونه

ص: 127

بى محابا حقوق بشر را پايمال مى كنند يا پايمال كنندگان را با نگاهى خونسرد و بى تفاوت بلكه رضايتمندانه و تشويق آميز تماشا مى كنند، حقيقتاً از اين كه بنا به ادّعاى آنان در ايران اسلامى، حقوق بشر نقض شود ناراحتند؟! حقيقت آن است كه خود تهمت زنندگان و از جمله سردمداران كنونى امريكا كه اخيراً بر سر اين حربه ى تبليغاتى زنگ زده و قديمى، جنجال تازه يى به راه انداخته اند، به خوبى مى دانند كه سخن به گزاف مى رانند، آنچه آنان از جمهورى اسلامى نمى پسندند اينها نيست، چيزهاى ديگرى است كه مصلحت سياسى به آنان اجازه نمى دهد آن را صريحاً اعلام كنند، اگر چه بررسى اظهارات نظريه پردازان و نويسندگانشان مقصود آنان را آشكار مى سازد. در نظام جمهورى اسلامى چيزهايى كه امريكا و هر مستكبر ديگرى را خشمگين مى سازد اينها است:

اوّل- جدا نبودن دين از سياست و پايه ى اسلامى جمهورى اسلامى. دوّم- استقلال سياسى اين نظام، به معناى تسليم ناپذيرى اش در برابر زورگوييهاى معمول ابرقدرتها.

سوم- اعلام راه حلّ مشخص جمهورى اسلامى درباره ى مسأله ى فلسطين، كه عبارت است از انحلال رژيم غاصب صهيونيستى و تشكيل دولت فلسطينى، متشكل از خود فلسطينيان و همزيستى مسلمانان و مسيحيان و يهوديان در فلسطين. چهارم- حمايت معنوى و سياسى از همه ى نهضتهاى اسلامى و تقبيح فشار بر مسلمانان در هر جاى عالم.

پنجم- دفاع از حيثيت اسلام و قرآن و پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و ديگر انبياى الهى و مقابله با توطئه ى رواج دادن اهانت به اين مقدسات، نظير آنچه در باب نويسنده ى مهدورالدّم آيات شيطانى ديده شد. ششم- تلاش براى اتحاد امّت اسلامى و همكارى سياسى و اقتصادى دولتها و كشورهاى اسلامى و حركت در جهت تثبيت اقتدار ملتهاى مسلمان در قالب «امّت بزرگ اسلامى». هفتم- ردّ و نفى فرهنگ تحميلى غرب، كه دولتهاى غربى با تنگ نظرى و تعصّب، برآنند كه همه ى ملّتهاى عالم را به پذيرش آن وادار سازند، و اصرار بر احياى فرهنگ اسلامى در كشورهاى مسلمان. هشتم- مبارزه با فساد و بى بندوبارى جنسى، كه بعضى از دولتهاى غربى بخصوص امريكا و انگليس اخيراً انحرافى ترين شكل آن را بى شرمانه رسميّت داده يا در راه آنند، و از دهها سال پيش براى ورود اشكال گوناگون اين فساد به كشورهاى اسلامى برنامه ريزى و تلاش مى كنند.

ص: 128

اينها است آنچه موجب دشمنى كينه آلود امريكا و همپالگى هايش، با جمهورى اسلامى است. بديهى است كه اگر آنان، صريحاً علت دشمنى خود را بيان كرده، اين فهرست را برملا كنند، به دست خود بر اعتبار جمهورى اسلامى در چشم ملتهاى مسلمانى كه همه دلبسته ى اين اصول اند، خواهند افزود. بدين جهت است كه آنان در تبليغات خود، از سويى ايران اسلامى را به تروريسم و امثال آن متّهم مى كنند و از سوى ديگر با تحليل هاى دروغين و خبرهاى ساختگى چنين وانمود مى سازند كه گويا جمهورى اسلامى از اصول خود دست برداشته و به خواست دشمن تسليم شده است! اين هر دو سخن، دروغ و ناشى از طبيعت خدعه گر استكبار است. اصول جمهورى اسلامى كه همان راه امام و مبانى مسلّم اسلام است، به رغم دشمن، در ايران اسلامى، معتبر و مبناى زندگى سياسى و اجتماعى ما است و دولت و ملّت ايران، زندگى در سايه ى اسلام ناب محمّدى صلى الله عليه و آله را كه با فداكارى و بذل عزيزترين جانها به دست آمده، در هيچ شرايطى از دست نخواهند داد و اصول امام خمينى قدس سره و در رأس آن اصل عدم انفكاك دين از سياست و مقاومت در برابر فشار ماديّگرى مدرن، براى منزوى كردن اسلام و قرآن، اصول هميشه زنده ى جمهورى اسلامى باقى خواهد ماند.

از فرصت حج حداكثر استفاده را بكنيد

6- در پايان، به حجّاج عزيز، توصيه مى كنم از فرصت حجّ، حداكثر استفاده را براى كسب آشنايى با برادران مسلمان خود بكنند و اوضاع جهان اسلام را از زبان و رفتار مسلمانان به دست آورند، تجربه ها، آرزوها، دستآوردها و تواناييها را با هم مبادله كنند و حجّ خود را به حجّ مورد نظر اسلام هر چه نزديكتر سازند. به برادران و خواهران عزيز ايرانى نيز توصيه مى كنم كه با زبان و عمل، مبلّغان و پيام رسانان انقلاب پرشكوه و كشور بزرگ و ملّت قهرمان خود، به برادران كشورهاى ديگر باشند. جوار كوتاه مدت خانه ى خدا و حرم پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و مواقف با ارزش حجّ و سرزمين پرخاطره ى حجاز را، براى زنده كردن دل با ياد خدا و تحكيم پيوند معنوى خود با رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و عترت طيّبه ى آن بزرگوار عليهم السلام و بخصوص توجّه و توسّل به حضرت ولى اللَّه الاعظم كه بى شك فيض

ص: 129

حضور مقدّسش در مراسم حج شامل دلهاى با معرفت است، و انس با قرآن و تدبّر در آيات بيّنات آن و دعا و تضرّع و توسّل كه مايه ى تقرّب به خدا است، مغتنم بشمرند و از آن بهره ببرند و براى رفع گرفتاريهاى مسلمين و قوّت و عزّت روزافزون اسلام و جمهورى اسلامى دعا كنند و علوّ درجات روح مطّهر امام راحل و ارواح طيّبه ى شهداى اسلام را از خداوند مسألت نمايند.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

24 ذى القعده 1413 برابر با 28 ارديبهشت 1372

على الحسينى الخامنه ئى

ص: 130

بيانات در ديدار مسؤولان و دست اندركاران حج(31/ 1/ 1373 ه. ش.)

بيانات در ديدار مسؤولان و دست اندركاران حج

اشاره

(31/ 1/ 1373 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

از دست اندركاران حج تشكر مى كنم

برادران و خواهرانِ خدمتگزار و عزيز! خيلى خوش آمديد. اميدواريم خداوند متعال، اين خدمات ارزشمند را كه متوجه به يكى از مهمترين وظايف مسلمين است، مورد قبول قرار دهد و به شما كمك كند و به تلاشهاى شما بركت بخشد تا بتوانيد ان شاءاللَّه به بهترين وجهى اين فريضه ى عظيم عالى قدر را اقامه و احياى نماييد. وظيفه ى خود مى دانم كه از همه ى دست اندركاران حج، به خصوص كسانى كه در طول سال، ساعات متوالى وقت صرف مى كنند تا به انجام صحيح اين فريضه كمك شود، سپاسگزارى و تشكر كنم. اين كارهايى كه در راه آموختن به مردم و تشويق و تحريض آنها بر حجِّ صحيح و تهيه ى مقدمات آن انجام مى شود، واقعاً ارزشمند است. بنده بالاخص از جناب آقاى رى شهرى(حفظه اللَّه و ابقاه) كه حقيقتاً اين كار را به وجه زيبا و نيكويى پيش بردند و ادامه دادند، سپاسگزارم.

حج؛ واجب بى نظير

واجبِ حجّ، حقيقتاً يك واجب بى نظير است؛ چنان كه اگر ما در همه تعاليم اسلامى غور كنيم، شبيه آن را نخواهيم يافت. حج، وضع مخصوصى دارد و جنبه ى معنوى در آن فوق العاده است. مثلًا يك نوبت نماز را كه شما ملاحظه كنيد، چند دقيقه ذكر خداست؛

ص: 131

اما حج از آغاز پرداختن به اعمال مربوطه كه طى چند روز انجام مى گيرد؛ چه در داخل خانه ى خدا، در مسعاى شريف، در عرفات، در مشعر، در منى، در اعمال گوناگون، در طوافهاى مختلف، در نشست و برخاستها و در افاضه ى از نقطه اى به نقطه ى ديگر، همه اش ذكر خداست. اين از جنبه ى معنوى، كه معلوم مى كند ذكر الهى در حج، يك قلم بسيار درشت است. از طرف ديگر، جنبه ى دنيايى و مربوط به زندگىِ حج هم بى نظير است. يعنى واجبى است كه فقط مربوط به يك فرد يا يك ملت نيست، بلكه مربوط به همه ى دنياى اسلام است. خداى متعال، نقطه اى را معين فرموده و در زمانى معلوم- ايّام معلومات- همه ى مسلمانها را به آن نقطه ى دعوت كرده است. آيا مى شد كه همه ى مسلمانان، نه يكپارچه كه در گروههاى مجزّا و نه در ايامى معلوم كه در طول سال، در اين نقطه جمع شوند؟ اين نكته از حج بايد مورد اهتمام بيشترى قرار گيرد كه خداى متعال فقط اراده نفرمود كه همه در مكه و منى و مشعر و عرفات، جمع شوند؛ چون اگر حركت مردم به اين مناطق، اصل قضايا بود، مى شد همه را در طول يك سال در آن جا جمع كنند.

اين كه خداى متعال امر به تجمّع همه ى مسلمانان در اين نقطه، آن هم در يك مجموعه از روزها داده است، براى چيست؟ نكته ى اساسى و مهم، همين است. بديهى است تجمّعى با اين كيفيت به خاطر آن است كه آحاد مردم مسلمان، خود را در كنار يكديگر بيابند؛ يعنى احساس وحدت و جماعت كنند و در بعدى وسيعتر، احساس عظمت ناشى از اجتماعِ ملتها و شعوب، بر همه حاكم گردد. اگر اين احساس، مورد توجه نبود، لزومى نداشت كه ايام معلومات و معدودات در حج، مقرّر شود.

تصميم گيرى درباره ى سرنوشت امت اسلامى

و اما اين كه امت اسلام- هر ملتى از ملتهاى مسلمان- كسانى از خودشان را در يك روز به يك نقطه مى فرستند تاآنها باهم اجتماع كنند، اين اجتماع براى چيست؟ اينها نكات و دقايقى است كه به تعبير امام صادق عليه السلام: «يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ»؛ بايد هرمسلمانى از مفاهيم قرآنى واسلامى، بداند. خداى متعال از همه ى ملل مسلمان، جماعتى را دعوت مى كند و به آنها مى گويد بياييد در اين ايام معلوم، دور هم و با هم باشيد.

ص: 132

ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ؛ (1) همه با هم حركت كنيد. همه با هم افاضه كنيد و همه با هم به طواف بپردازيد. اين اجتماع همگانى براى چيست؟ مسلمانان نقاط مختلف دنيا، در يك نقطه گرد هم بيايند كه چه كنند؟ دور هم جمع شوند و در سكوت به صورت همديگر نگاه كنند و بعد از چند روز هم به اوطان خود برگردند؟! چرا دور هم جمع مى شوند؟ جمع شوند تا اختلافات خود را با هم مطرح كنند؟ اين جمع شدن به چه معنى است؟ جواب اين است كه جمع شدن افرادى از همه ى ملتها در يك نقطه؛ آن هم يك نقطه ى مقدس، فقط مى تواند يك فايده و يك معنا داشته باشد و آن فايده و معنا اين است كه دور هم جمع شوند تادرباره ى سرنوشت امت اسلامى، تصميم گيرى كنند و در اين مجمع، به حيث امت، يك قدم خوب برداشته شود و كارى سازنده و مثبت صورت گيرد.

اين كار سازنده و مثبت به چه كيفيتى مى تواند باشد؟ به اين كيفيت كه يك وقت است ملتهاى اسلامى آن قدر پيشرفته اند- اميدواريم آن روز برسد- كه وقتى در حج جمع شدند، در خلال اين كنگره ى عظيم مردمى، از برگزيدگان ملتها، مجلسِ مفصّلِ چند هزار نفره اى تشكيل گردد واين مجلس، مصوّباتى داشته باشد و آن مصوّبات در همان كنگره ى عظيم به تصويب آحاد حجاجِ آمده از كشورها برسد و بعد براى اجرا به دولتها و ملتها ابلاغ گردد. اين بهترين كار است كه متأسفانه امروز عملى نيست؛ زيرا ملتها هنوز در اين زمينه، آن قدر پيش نرفته اند؛ به خصوص كه دولتها هم به آنها كمكى نمى كنند. اما تا وقتى كه چنان تصميم گيرىِ عملى در موسم حج، امكان ندارد، كار واجب در آن جا چيست؟

اين است كه ملتها به هر نحوكه بتوانند، نسبت به مصالح دنياى اسلام دلبستگى نشان دهند و ضمن تأكيد بر وحدت بين خود، به اظهار برائت از دشمنان دنياى اسلام بپردازند. اين كمترين كارى است كه مى شود در حجّى كه اسلام معين كرده است، انجام داد و متوقّع بود.

برائت، روح حج است

برائت را ما از بيرون نياورده ايم وارد حج كنيم؛ جزو حج، روح حج و معناى واقعى اجتماع عظيم حج است. بعضى اشخاص دوست مى دارند كه در مطبوعات و در


1- بقره: 199

ص: 133

اظهارات و نيش زدنهاى خود در اطراف دنيا، مرتب بگويند شما حج را سياسى كرديد! حج را سياسى كرديد يعنى چه؟ اگر منظور اين است كه ما يك مفهوم سياسى را در حج داخل كرديم، بايد گفت حج، هيچگاه عارى از مفهوم سياسى نبوده است. اگر كسى مفهوم سياسى را در حج نبيند، بايد دعا كرد كه خدا او را شفا دهد تا بتواند ببيند! كسى كه با اسلام و آيات حج در قرآن آشناست و هم از اين طريق به اهميت وحدت پى برده است، چطور ممكن است نفهمد اين اجتماع عظيم براى مقاصد و مفاهيم عالى سياسى و الهى- سياسى است كه مربوط به همه ى مسلمين و براى وحدت و براى حل مشكلات دنياى اسلام و براى اجتماعِ دلها و نزديك شدن آنها به يكديگر است؟ اگر مراد اين است كه حج وسيله اى براى پيشبرد سياستهاى ظالمانه ى قدرتهاى بزرگ نشود، درست است و ما قبول داريم. كسانى كه به نحوى با حج ارتباط دارند، نبايد اين فريضه ى الهى و اين واجب مورد عشق و محبت مسلمين را با سياستهاى جهانى مصالحه كنند. ما اين را قبول نداريم.

هر كس حج را به اين معنا سياسى كند، نسبت به حج خيانت كرده است. اما مسائل دنياى اسلام، مسائل مهمى است. اين مسائل، كجا بايد مطرح شود؟ مسلمين جز در مراسم حج، در كجا مى توانند صداى واحد خود را در اعتراض به اين همه نامردمى كه در سرتاسر دنيا نسبت به آنها صورت مى گيرد، به گوش دنيا و سياستهاى خائن برسانند؟

امروز در اروپا با مسلمين چه مى كنند؟

ببينيد امروز در اروپا با مسلمين چه مى كنند! قضاياى بوسنى و به خصوص قضاياى هفته ى اخير گوراژده واقعاً گريه آور است. انسان نمى تواند هيچ توصيفى براى اهميّت و عظمت اين فاجعه پيدا كند! هر چه در كلام بگوييم، كوچكتر از آن واقعيت است.

سردمداران استكبار جهانى در دنيا، نشسته اند و به قربانى اى كه در مقابلشان است مى نگرند و منتظرند ببينند كار اين قربانى چه وقت تمام مى شود! اين قربانى هم مسلمين يوگسلاوى سابقند. جرمشان چيست؟ مسلمان بودن. اين ديگر موضوعى نيست كه ما بگوييم. من اين واقعيت را سه سال پيش در پيام حج نوشتم و عنوان كردم. اگر چه آن روز انكار مى كردند، اما امروز خودِ بلندگوهاى استكبارى مى گويند كه چون اينها مسلمانند

ص: 134

نبايد كمكشان كرد! مجبور شدند اعتراف كنند كه جرم مردم بوسنى مسلمانى است! چون در دل اروپا، يك ملت مسلمان سربركرده است، استكبار به خشم آمده است. نمى گوييم يك حكومت اسلامى؛ چرا كه اگر قرار بود بوسنى حكومتى پيدا كند، معلوم نبود يك حكومت صد در صد اسلامىِ به آن شكل باشد. بالاخره مردم اين سرزمين نزديك به پنجاه سال زير بار حكومت كمونيستى بودند. قبل از آن هم سالهاى متمادى زير بار حكومت فاسد حكام عثمانى يا امثال آنها و يا بعضى از دولتهاى فاسد اروپايى و امپراتوريهاى اروپايى مثل اتريش و بقيه ى كشورها بوده اند. اينها كه نمى توانستند يك شبه يك حكومت اسلامى و قرآنى به وجود آورند. اين امر متوقّع نبود. آن چه كه استكبارِ مسلط بر دنيا را نسبت به مسلمين مظلومين بوسنى و هرزگوين، اين طور خشمگين كرده است، وجود كشورى در اروپاست كه ملت آن مسلمانند. آنها نمى توانند چنين ملتى را تحمل كنند. اين وضع مسلمين در دنياست. آن وقت سازمانهاى بين المللى و بدتر و زشت تر از همه، سازمان ملل، در اين قضيه بدترين امتحانها را دادند.

ننگِ حاكم بر نظام نوين دنيا

بنده عرض مى كنم دبير كلى كه امروز در رأس تشكيلات سازمان ملل است، بداند چنان سابقه ى بدى براى خود در بين مسلمين ايجاد كرد كه ديگر به هيچ قيمتى اين سابقه اصلاح نخواهد شد. مسلمانهاى دنيا مى بينند كه در بوسنى چه اتفاق مى افتد. لذا در برهه اى گفتند به ما اجازه بدهيد برويم به آنها كمك كنيم؛ چرا كه به طرف مقابل مسلمانهاى بوسنى كمك مى شود. گفتند نمى شود. گفتند اجازه بدهيد تسليحات برايشان بفرستيم. گفتند نمى شود. ظاهر حرف هم اين است كه به هيچ طرف، تسليحات نمى دهيم. اما يك طرفِ نزاع تمام امكانات تسليحاتى دولت سابق يوگسلاوى را در اختيار دارد؛ امكانات همان دولتى را كه سالهاى متمادى از عراق پشتيبانى تسليحاتى مى كرد و تانك و ديگر سلاحها برايش مى فرستاد. امروز، آن همه امكانات در اختيار صربهاست. يك طرف هم دست خالى است؛ مردم بى پناه يك شهر. زن و بچه اى كه در يك شهر زندگى مى كنند. معناى اين حرف كه مى گويند به هيچيك از طرفين درگيرى،

ص: 135

اسلحه نداديم چيست؟ در مقابل افكار دنيا، تقلّب مى كنند و مى گويند به هيچ طرف كمك نمى كنيم! يك طرف مسلح و يك طرف غير مسلح، به جان هم افتادند. شما به جاى اين كه يا سلاح را از دستِ مسلح بگيريد، يا سلاح به دست غير مسلح بدهيد، به كنارى ايستاده ايد و مى گوييد به هيچ طرف كمك نمى كنيم! اين حرف، معنايى جز اين ندارد كه شما منتظر نشسته ايد تا ببينيد طرف غير مسلح بيچاره، چه وقت بر خاك مى افتد! معنايش اين است ديگر. واقعاً هم منتظرند كه چه وقت مسلمانها از پا بيفتند. گفتند سربازان سازمان ملل را مى فرستيم. ملتهاى اسلامى گفتند اجازه بدهيد ما هم جزو سربازان سازمان ملل برويم آن جا و حائل شويم. گفتند نمى شود. نه فقط از جمهورى اسلامى كه تقريباً از هيچ كشور مسلمانى نگذاشتند نيروى حائل به آن جا فرستاده شود! اين يعنى چه؟ يعنى به سربازهايى كه آن جا مى فرستند، بايد بگويند وقتى رفتيد، به صربها كمك كنيد! به مسلمان كه نمى توانند اين را بگويند؛ لذا نمى گذارند مسلمان برود. امروز چنين ننگى بر نظام نوينى كه اينها مى خواهند در دنيا به وجود آورند، حاكم است. آن رفتار امريكاييها، آن وعده هاى دروغشان نسبت به مسأله مسلمانان بوسنى و هرزگوين، آن مطلقاً كمك نكردنشان و آن هم رفتار سازمانهاى بين المللى و بعض دولتهاى اروپايى و انگليس و ديگران. خوب، يك مشت مسلمان در آن جا مظلوم واقع شده اند و منتظرند كه چه وقت قتل عام شوند! مسلمانها در اين مورد چه كنند؟ آيا راهى غير از حج وجود دارد؟

حضور ملتها، قدرتهاى استكبارى را مى لرزاند

آن عاملى كه قدرتهاى استكبارى را مى لرزاند، سوادالنّاس يعنى توده ى مردم است.

والّا چند دولت در فلان كنفرانس كه در فلان گوشه ى دنيا برگزار مى شود، بنشينند و قطعنامه اى هم صادر كنند، اهميتى نمى دهند. صد قطعنامه هم صادر كنند بى نتيجه است.

مگر عليه صهيونيستهاى غاصب، تا كنون چندين قطعنامه صادر نشده است؟ يعنى هيچ، يعنى باد هوا! قطعنامه فايده اى ندارد. آن عاملى كه قدرتهاى استكبارى را به معناى واقعى مى ترساند و متوقف مى كند، حضور آحاد ملتهاست. كجا بهتر از حج؟ دو ميليون مسلمان

ص: 136

از همه ى كشورهاى اسلامى در آن جا جمع مى شوند. از هر كدامشان بپرسى احساس شما نسبت به گوراژده چيست؟ خواهد گفت دلم مى خواهد به گوراژده بروم و از مسلمانهاى مظلوم گوراژده دفاع كنم. حيف نيست كه ما اين جماعت را از دست بدهيم؟ حيف نيست اجتماعى به اين خوبى كه اين همه مى تواند بركت داشته باشد و جان اين همه مسلمان را نجات دهد از دست برود؟ آن وقت، اين سياسى كردن حج است؟ به جمهورى اسلامى اعتراض مى كنند كه چرا حج را سياسى كرديد؟ اين است معنايش؟ برائت يعنى اين.

برائت يعنى مردم در آن جا جمع شوند و عليه دژخيمهايى كه با كراوات و لباس اتو كشيده و ادكلن زده مى آيند و مثل وحشى ترينِ وحشيها، انسانها را مى كشند و نيز عليه كسانى كه از اينها حمايت مى كنند و نيز عليه كسانى كه به نفع اينها در مجامع جهانى تصميم مى گيرند، فرياد سردهند. اين معنايش برائت است. مى شود كه حج خالى از اين باشد؟ آيا حجِّ خالى از برائت، حج است؟ كسانى كه با قرآن و اسلام آشنا هستند، جواب بدهند.

منصفانه هم جواب بدهند. معناى آن حرف امام كه فرمود حج بى برائت حج نيست، يعنى اين. برائت جزو حج و تنيده در ذات حجّ است.

حضور معنادار مسلمانها در حج

حضور مسلمانها در حج بايد يك حضور معنى دار باشد؛ والّا اگر فقط جنبه ى معنوى و ذكر خدا منظور بود، انسان مى توانست در خانه ى خودش بنشيند و ذكر خدا كند! ديگر يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (1)

لازم نبود. اگر اجتماع معنا نداشت، ديگر ايام معلومات لازم نبود. مى گفتند هر كس در هر وقت از سال توانست به مكه برود. مگر نمى شد؟ اين كه گفتند يك جا جمع شويد، براى همين مسائل است. براى اين است كه ذكر خدا هم دستجمعى گفته شود. اعتصام به حبل پروردگار هم دستجمعى صورت گيرد. مى فرمايد: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً، و نه فرادا. مسأله اين است.


1- حج: 27

ص: 137

در انجام تكليف، منتظر ديگران نشويم

البته اين كه ديگران در حج چه مى كنند، به ما ربطى ندارد. ما بايد آن چه را كه وظيفه مان است در حج انجام دهيم و به فضل پروردگار، انجام هم مى دهيم. اين كه نسبت به ملتهاى مظلوم، ديگران چه مى كنند، به ما مربوط نيست. البته مربوط به ما نيست، به اين معناست كه اگر ديگران به ملتهاى مظلوم كمك نكردند، ما متوقف نمى شويم. چرا؛ تلاش هم مى كنيم. كما اين كه به فضل الهى، دولت و مسؤولين تلاش كردند تا شايد بتوانند ملتهاى ديگر را نيز براى كمك به مظلومين بوسنى ترغيب كنند. اگر ترغيب شدند، چه بهتر و اگر هم نشدند، ما به كمكهاى خودمان ادامه مى دهيم. بحمداللَّه تا امروز دستگاههاى مختلف جمهورى اسلامى و آحاد مردم در قضيه بوسنى و هرزگوين، سنگِ كم به ترازو نگذاشتند؛ خوب به ميدان آمدند و باز هم بايد به ميدان بيايند. امروز هم بايد هلال احمر، هر كارى مى تواند انجام دهد تا شايد امكان اين را بيابد كه به مظلومين محاصره شده از لحاظ غذا و لوازم زندگى كمك برساند. آحاد جوانهاى مؤمنِ مسلّح از سپاه و ارتش و بسيج بايد اعلام آمادگى كنند تا هر لحظه كه گفتند براى رفتن به آن جا مانعى وجود ندارد و وقتى كه راه باز شد، بتوانند بروند. انقلاب و امام اين را به ما ياد دادند. ياد دادند كه در انجام تكليف، منتظر ديگران نشويم. لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ. (1) وقتى كه شما مى توانيد پا در ركابِ وظيفه باشيد، باشيد؛ ولو ملتهاى ديگر نباشند؛ ولو دولتهاى ديگر اجازه ندهند. دولت و ملت ايران، به فضل الهى در راه انجام وظيفه ى اسلامى، پيشگام باشند؛ حال آن وظيفه ى اسلامى هر چه كه مى خواهد باشد.

اعمال سياستهاى استكبارى در بوسنى

البته بنده امروز راجع به فجايع يوگسلاوى سابق، عرض كردم. فقط هم آن نيست.

در همين نزديكى خودمان، آن چه كه با مسلمينِ منطقه اى از جمهورى آذربايجان در قره باغ مى شود مثل همان فجايع است. آن چه كه با مسلمانان تاجيكستان مى شود نيز مانند


1- مائده: 105

ص: 138

همان است. آن چه كه با مسلمانان كشمير مى شود، آن هم دست كمى از آن فجايع ندارد.

البته هيچكدام به عظمت فجايع بوسنى نيست. آن جا دشمن، دشمن محلى نيست. در مناطقى كه اسم بردم، دشمن، دشمن محلى است. در بوسنى- در قلب اروپا- سياستهاى استكبارى اعمال مى شود؛ زيرا آن جا برايشان مهمتر است. اصل اين است كه بايد آن چه را تكليف است، بدون خوف و واهمه از احدى انجام داد. ملت ايران رشته هاى ترس از قدرتها را بريد تا توانست مستقيم و راست بايستد و راست قامتى او براى ملتهاى ديگر درس شود. مى بينيد كه جوانها امروز در دنيا به نام اسلام شعار مى دهند.

وحدت خود را حفظ كنيد

از اول انقلاب، پانزده سال گذشته است، از رحلت امام قدس سره قريب پنج سال گذشته است. همه خيال مى كردند كه هر چه از مبدأ دور شويم؛ به خصوص بعد از رحلت امام بزرگوار(قدّس اللَّه نفسه)، ديگر شور و شوق ملتهاى مسلمان نسبت به ايران و انقلاب اسلامى تمام مى شود. اما مى بينيد كه اين شور و شوق، روزبه روز بيشتر شده و به موازات آن روزبه روز براى استكبار جهانى، مشكل جدّى تر شده است. اين كارِ خداست، كار ما نيست. اين اراده ى الهى است. منتها ملت ايران به كمك خدا و توفيقات الهى، زمينه ى اين تفضل الهى را با گذشت خود، با فداكارى خود، با تلاش خود، با خون دادن خود، با ابراز عقيده ى خود و با حفظ وحدت خود فراهم كرد. وحدت را حفظ كنيد. دشمن، بسيار خواستار آن است كه منادى وحدت را در خانه ى خودش دچار اختلاف و تفرّق كند. همه اين را هميشه به ياد داشته باشند. گروههاى مختلف، مذاهب مختلف، شهرهاى مختلف و آدمهاى مختلف، اين را بدانند. دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى، خيلى دوست دارند بگويند اين هم جمهورى اسلامى كه همه اش دم از وحدت مى زد؛ ببينيد در خانه ى خودش دچار اختلاف و تفرقه است. دلشان مى خواهد چنين وضعى را پيش بياورند. به فضل پروردگار، تا امروز نتوانستند و به هدايت و كمك الهى و بيدارى و هشيارىِ شما ملت عزيز، بعد از اين هم نخواهند توانست. اميدواريم كه خداوند اين حجّ مقبول را از شما و آحاد موفّقى كه ان شاءاللَّه امسال به حج مشرف خواهند شد، بپذيرد.

ص: 139

ان شاءاللَّه زحمات همه را قبول كند و توفيق دهد كه حجّ خوبى برگزار گردد. كسانى كه به حج مى روند قدر حج را بدانند.

زيارت مكه را فداى بازارگردى نكنيد

من اين يك كلمه را نيز فعلًا عرض كنم تا اگر تفصيلى داشت، بعداً راجع به آن بيشتر بگوييم. كسانى كه به مكه مى روند، مكه را فداى بازارگردى و دكان گردى نكنند.

مكه بالاتر از اين حرفهاست. مى توانند بعداً يك سفر هم براى تجارت بروند و هر جا مى خواهند بگردند. اما در حج، اين ايام معلومات را براى خودشان و براى زيارت و توجه و تذكر نگه دارند و آن را فداى كارهاى بى ارزش نكنند. در نمازهاى جماعت شركت كنيد. در اجتماعات شركت كنيد. نماز اول وقت را به جماعت، در حرمهاى عالى مقام حتماً درك كنيد. بگذاريد حضور شما، حضور مؤمنانه و پرهيزگارانه اى باشد كه از ملت ايران انتظار مى رود. پروردگار عالم، ان شاءاللَّه همه ى شما را موفق بدارد و مشمول ادعيه ى زاكيه ى ولىّ عصر(ارواحنا فداه) باشيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ

ص: 140

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(25/ 2/ 1373 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(25/ 2/ 1373 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ الحمدللَّه ربّ العالمين و صلّى اللَّه على رسوله الكريم الأمين و على آله الميامين وأصحابه المخلصين والسّلام علينا و على عباداللَّه الصّالحين وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ.

گستردگى مصالح و منافع فريضه ى حج

ذى حجةالحرام با ذخيره ى ابدى اش براى امّت اسلامى از راه رسيده است. خدا را سپاس، بر اين هديه ى تمام نشدنى و سرچشمه ى هميشه جوشان كه مسلمانان جهان به قدر همت و معرفت خود، مى توانند هر ساله از آن بهره مند گردند و توشه بردارند.

گستردگى و تنوع مصالح و منافعى كه دست علم و حكمت الهى در فريضه ى حج گنجانده، به قدرى است كه در هيچ فريضه ى ديگر اسلامى شبيه آن ديده نمى شود، از ذكر و حضور معنوى و خويشتن يابى انسان مسلمان در خلوت خود با خدا و شستشوى دل از زنگارهاى گناه و غفلت، تا احساس حضور فرد در جمع و احساس وحدت هر مسلمان با همه ى امت اسلامى و احساس اقتدار ناشى از عظمت جماعت مسلمين. و از تلاش هر فرد براى شفا يافتن از زخم ها و بيمارى هاى معنوى يعنى گناهان، تا كنجكاوى و تلاش براى شناختن و درمان كردن دردها و جراحتهاى عميق پيكره ى امّت، و همدردى با ملتهاى مسلمان، يعنى اندامهاى اين پيكره ى عظيم، همه و همه در حج و در كالبد اعمال و مناسك گوناگون آن گنجانيده شده است.

ص: 141

اعمال حج، شعائر است

قرآن اعمال حج را «شعائر» مى نامد. اين بدان معنى است كه اينها فقط عملى فردى و براى اداى تكليفى شخصى نيست، بلكه نشانه يى است تا برانگيزاننده ى شعور و معرفت انسان به چيزى باشد كه اين عمل، علامت و نشانه ى آن است. در وراى اين نشانه ها، توحيد قرار دارد يعنى نفى همه ى قدرتهايى كه به نحوى جسم و جان آدمى را در قبضه ى اقتدار خويش گرفته اند، و اثبات حاكميت مطلق الهى بر همه ى وجود و به عبارت روشن و آشنا: حاكميت نظام اسلامى و مقررات اسلامى بر زندگى فردى و اجتماعىِ مسلمين. در خلال آيات حج، قرآن همه را به برائت از بتهاى مشركين فرا مى خواند فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ اْلأَوْثانِ. اين بتها ممكن است يك روز همان بتهاى آويخته بر كعبه باشد، اما بى شك امروز و هميشه، همان قدرتهايى است كه حاكميت بر نظام زندگى آدمى را بناحق در دست گرفته اند و امروز واضحتر از همه- قدرت استكبار و قدرت شيطانى امريكا و قدرت فرهنگ غرب و فساد و ابتذالى است كه بر كشورها و ملتهاى مسلمان تحميل مى كنند. البته عالم نمايان وابسته و مزدور حكومتهاى پوشالى اصرار خواهند كرد كه خير، بتها همان منات و لات و هبل اند. همانها كه در روز فتح مكه زير پاى سپاهيان پيروزمند پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله خرد و نابود شدند! مقصودِ اين آخوند السّطنه ها آن است كه حج را به زعم خود از هرگونه مضمون سياسى، تهى سازند! غافل از آن كه همين اجتماع ميليونى مسلمانان از هر گوشه ى جهان، در يك نقطه، در يك زمان، خود داراى بزرگترين مضمون سياسى است. اين نمايش امت اسلامى است كه در آن اختلافات نژادى و زبانى و جغرافيايى و تاريخى همه رنگ باخته و از همه، يك «كلّ» پديد آمده است. آنان و اربابانشان براى اين كه مسلمين از اين واحد بزرگ چيزى نفهمند و فردها احساس «جمع» نكنند، همه گونه دروغ و فريب و سخن باطل به ميان آورده اند و مى آورند تا عرصه را بر دعوت كنندگان به وحدت و مناديان برائت از سردمداران شرك، تنگ كنند.

ص: 142

جمهورى اسلامى ايران بر پيروى از قرآن و اسلام پا مى فشارد

ايران اسلامى خواسته است اگر نه بيشتر، كمترين كارى را كه با مضمون حج مناسب است انجام دهد، و آن دعوت مسلمين به اتحاد، و كسب خبرهاى راستِ ملتها از يكديگر، و ابراز نفرت و بيزارى از سردمداران شرك و فساد است، هر كس با اين هدفهاى ارزشمند و والا مقابله كند هر چه بگويد ناحق گفته است: كه قرآن درباره ى آن مى فرمايد: وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ. قول زور، سخن باطل كسانى است كه بدِ جمهورى اسلامى را مى گويند، زيرا: جمهورى اسلامى حاكميت دولت صهيونيست بر فلسطين اسلامى را رد مى كند و سازش چند فرد فاسد و مطرود با غاصبان را فاقد ارزش مى شمارد، دخالت مالكانه ى امريكا بر كشورهاى عربى را محكوم مى كند، خيانت بعضى از سران اسلامى به ملتهاى مسلمان خود را براى خوشامد امريكا و صهيونيستها، زشت مى دارد، مسلمانان را به شناختن قدرت عظيم خود كه امروز هيچ ابرقدرتى تاب مقابله با آن ندارد، فرا مى خواند، معرفت اسلامى و مقررات شريعت را قادر بر اداره ى كشورهاى اسلامى مى داند، فرهنگ تحميلى غرب را كه مظهر آن برهنگى و مستى و بى ايمانى است، براى كشورهاى اسلامى زيانبخش مى شمارد، و كوته سخن، بر پيروى از قرآن و اسلام پاى مى فشارد. امروز هر يك از كشورهاى اسلامى كه آشكارا همين سخن را بگويد و همين مواضع را اتخاذ كند، يعنى اسرائيل غاصب را نفى كند، دخالتهاى قلدرانه ى امريكا را نفى كند، ميگسارى و بى بند و بارى و فساد جنسى و آميختگى زن و مرد را نفى كند، خيانت سازشكاران با صهيونيستها را نفى كند، مسلمانان را به وحدت و مقاومت در برابر ابرقدرتها فرا بخواند، احكام اسلامى را در حكومت و اقتصاد و سياست و غيره عملى كند، همين تبليغاتى كه امروز بر ضدّ ايران اسلامى همه جا مى پراكنند، بر ضدّ آن كشور و سران آن عيناً همه ى اين تهمتها و دشنامها و نارواها را خواهند گفت و خبرگزاريهاى استكبارى و صهيونيستى و راديوهاى امريكا و انگليس و پيروان آنها همين بددهنى و ياوه پردازيها را درباره ى آن خواهند كرد. اين است قول زور كه خداوند آن را همتاى شرك و در كنار آن آورده است. شگفتا كه وعاظالسلاطين نيز در بعض مناطق جهان در اين كار حرام و ضدّ اسلامى، مقلد تبليغاتچى هاى امريكا و

ص: 143

صهيونيست اند! البته تسليم مطلق آنان در برابر حكّام جائر كه متأسفانه سرنوشت روحانيون بعضى كشورهاى مسلمان است، جايى براى تعجب نمى گذارد! اينك حجّ، نعمت بزرگ خدا در برابر شما است، بايد آحاد مسلمين و امّت اسلامى از آن سود ببرند و چنانكه فرموده است: جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ. از آن براى اقامه و صلاح دين و دنياى خود بهره گيرند.

امروز دين و دنياى مسلمانان در خطر است

امروز دين مسلمانان به وسيله ى تهاجم فرهنگى دشمن و ترويج فساد و ظلم و بى ايمانى و بى بندوبارى در ميان جوامع اسلامى كه غالباً با ابتكار قدرتهاى ضدّ اسلامى و به كمك تبليغات و رسانه هاى آنان و غير آنان انجام مى گيرد در خطر است، و دنياى آنان به وسيله ى سلطه ى روز افزون استكبار بر امور كشورهاى اسلامى و فشار و دشمنى مضاعف بر هر دولت يا گروهى كه بخواهد افكار را به سوى حاكميّت واقعى اسلام و استقلال و اقتدار ملتهاى مسلمان متوجه كند. و البته جلودار اين تهاجم همه جانبه به اسلام، شيطان بزرگ يعنى دولت ايالات متحده ى امريكا است. هر چشم دقيقى مى تواند دست يا اراده ى آن دولت ضدّ اسلام را در پشت سرِ مصائبى كه بر اسلام و مسلمين وارد مى شود، ببيند. در فلسطين اشغالى عمده ترين عامل خيره سرى و گستاخى صهيونيستها و مهمترين عامل به سازش كشانيدن بيشتر دولتهاى عرب در برابر زياده طلبى در برابر اسرائيل، امريكا است. بدون پشتيبانى امريكا دولتهاى مرتجع منطقه كه به سرسپردگى در برابر امريكا شناخته شده اند، تبديل به مدافع دولت غاصب و مدّعى فلسطينيانِ ضدّ سازش نمى شد و آنهايى كه بايد طبق وظيفه ى اسلامى خود، با اسرائيل مقابله كنند، لباس مقابله با مخالفان اسرائيل را نمى پوشيدند. و بدون حمايت بى قيد و شرط امريكا، دولت غاصب نمى توانست فاجعه ى عظيمى مانند كشتار حرم شريف ابراهيمى عليه السلام را پديد آورده و آن چنان بى دغدغه خود را از عواقب آن بر كنار دارد. شبيه اين مطلب در مورد مسلمانان بوسنى و هرزگوين نيز صادق است. قتل عام تاريخى مردم گوراژده و سارايوو، به وسيله ى صربها كه حقيقتاً در شمار لكّه هاى ننگ بشريت در دوران معاصر

ص: 144

است، مسؤوليت سنگينى بر دوش قدرتهاى مسلّط جهان و بيش از همه امريكاست. اگر دخالت و سياستگذارى آنان نمى بود، مسلمانان بوسنى در برابر صربهاى مسلّح و مجّهز، از دريافت كمكهاى تسليحاتى ممنوع و محروم نمى شدند و ملّتى دست بسته و محاصره شده، قربانى مهاجمينى خونخوار و گستاخ و تشويق شده، قرار نمى گرفت. دردآور آن است كه امريكا و ناتو پس از اين زمينه سازى بيرحمانه براى قتل عام مسلمانان بوسنى، و پس از اين كه سازمان ملل و دبير كلّ آن را كاملًا در جهت همين سياست به كار انداخته اند، و پس از نشان دادن علائم رضايت خود از قلع و قمع مسلمانان به دست صربها، و پس از گذشت چند هفته از حمله ى سبعانه ى مهاجمين به زن و كودك و پير و جوان مسلمان، و كشته شدن هزاران بيگناه و پديد آمدن محنتى بدان عظمت براى مردم شهر گوراژده. پس از اين همه، با تهديد صربها به بمباران هوايى، شكنجه را متوقف مى كنند و آنگاه اين را به حساب انساندوستى و صلح دوستى و بيطرفى خود مى گذارند! آيا اگر جلّادى پس از ساعتها و روزها، شكنجه ى شخصى را موقوف كند مى تواند مدعى انساندوستى خود شود و ادامه ندادن شكنجه را دليل بياورد؟! همين موضع ظاهراً بيطرف ولى عملًا خصمانه نسبت به مسلمين، در همه ى قضايايى كه در آن مسلمانان مظلوم، يك طرف قضيه و مورد ستم و فشار دشمنان خود هستند، نيز از امريكا و همدستان اروپايى اش مانند انگليس ديده مى شود. كه نمونه ى آن، قضاياى گريه آور كشمير و محنت شديد مسلمانان قره باغ و تاجيكستان است. هر جا دولت يا جمعيّتى شعار اسلام مى دهند و براى حاكميت اسلام تلاش مى كنند، بطور بى قيد و شرط مورد اهانت و تهمت و سختگيرى و دشمنىِ خباثت آميز امريكا قرار مى گيرند، مثال واضح، دولت سودان، نهضت اسلامى الجزائر، حزب اللَّه لبنان، حماس و جهاد اسلامى فلسطين، مسلمانان مصر و امثال آنهايند. در همه ى اين موارد، عناصر استكبار جهانى و بيش از همه امريكا، رفتارى همراه با تعصّب و شبيه رفتارهاى قبيله يى جوامع قبائلى از خود بروز مى دهند. ماجراى دشمنى هاى كينه توزانه و همراه با خشم و بى انصافى از سوى امريكا نسبت به ايران اسلامى و البته به فضل و اراده ى الهى، غالباً بى اثر هم خود داستان جداگانه يى دارد كه بسيارى در سطح جهان از آن باخبرند.

ص: 145

حج؛ فريضه يى سياسى

اكنون آيا امت بزرگ اسلامى و رؤسا و سياستمداران و روشنفكران و علماى دينىِ آن، نسبت به اين وضع دردناك مسلمانان در سراسر جهان، هيچ مسؤوليتى ندارند؟ آنان كه به صدق فرموده ى پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله كه فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ لا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»، عقيده دارند آيا براى بروز دادن اين اهتمام، جايى بهتر از حجّ بيت اللَّه و زمانى مناسبتر از ايّام معلومات سراغ دارند؟ يقيناً بى دليل نبوده است كه پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله براى اعلام برائت از مشركين كه يك عمل كاملًا سياسى و در چهار چوب سياست كلّى نظام و دولت اسلامىِ اوّل بود ايّام حجّ را انتخاب فرمود و دستور الهى و قرآنى، اعلام كرد كه: وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ. آرى، حج فريضه يى است كه مهمترين گرفتاريهاى سياسى امت اسلامى در آن و با آن قابل حلّ است. بدين معنى، حج، فريضه يى سياسى است و طبيعت و خصوصيات آن، اين را به روشنى نشان مى دهد. كسانى كه اين را انكار و بر ضدّ آن تبليغات مى كنند در واقع با حلّ آن گرفتاريها مخالف اند. بطور خلاصه، حج، فريضه ى امت، فريضه ى وحدت، فريضه ى اقتدار مسلمين، فريضه ى اصلاح فرد و جمع و در يك كلمه: فريضه ى دنيا و آخرت است. آنان كه نمى خواهند مضمون سياسى حج را بپذيرند، در واقع اسلام را دور از سياست، و دين را از سياست جدا مى خواهند، شعار جدايى دين از سياست از همان چيزى است كه دشمنان حاكميت اسلام بر جوامع اسلامى، دهها سال است آن را مطرح كرده اند و امروز كه حكومتى بر اساس دين مقدس اسلام در ايران پديد آمده و شوق روز افزون به تشكيل حكومت اسلامى همه ى جهان اسلام را فرا گرفته است، آن شعار را سراسيمه تر و خشن تر از هميشه مطرح مى كنند، و هرجا مقدّمات تحقّق اين هدف فراهم شده باشد، اگر بتوانند با خشونت و جديتى تمام بر ضد آن وارد ميدان مى شوند. حاكميت اسلام، متضمّنِ مقابله با دخالت مستكبران در كشورهاى اسلامى و نيز مستلزم كوتاه شدن دست وابستگان به اين قدرتها و بندگانِ شيطانِ نفس و شيطان استكبار، از اداره ى اين كشورهاست. پس طبيعى است كه استكبار

ص: 146

و وابستگانش و شيطانها و پيروانشان، از آن ناراضى و خشمگين باشند. و به همان اندازه بايد مؤمنان به خدا و روز جزا و معتقدان راستين اسلام از آن استقبال و در راه آن مجاهدت كنند.

چند توصيه به حجاج بيت اللَّه الحرام

اينك كه از همه جاى جهان، سعادتمندانى توفيق آن يافته اند كه ايام معلومات و حجّ خانه ى خدا را درك كنند اين جانب با ابتهال و تضرّع، از خداوند متعال مى خواهم كه حجّ آنان را مقبول و مأجور و آنان و همه ى امت اسلامى را از منافع آن برخوردار فرمايد، و ضمناً برادران و خواهران را به امورى چند توصيه مى كنم:

1- اين فرصت را براى خودسازى و انابه و تضرّع، مغتنم بشماريد و توشه يى معنوى براى همه ى عمر خود از آن برگيريد.

2- رفع گرفتاريهاى بزرگ مسلمين را از خداوند متعال بخواهيد و بارها و بارها اين خواسته را در دعا و مناجات خود بگنجانيد.

3- از هر فرصتى براى آشنا شدن با مسلمين كشورهاى ديگر و نقاط مثبت و منفى زندگى جارى آنان استفاده كنيد. و مسلمانان غير ايرانى بخصوص حقايق و قضاياى ايران اسلامى را از زبان برادران ايرانى خود بشنوند و درست و نادرستِ تبليغات جهانى را كشف كنند. همچنين امروز و هميشه تلاش كنند تعاليم امام عظيم الشأن راحل حضرت امام خمينى(قدس نفسه الشريفه) را درباره ى مسائل مسلمين فرا گيرند و آن مصلح بزرگ تاريخ اسلام را بهتر و از نزديك بشناسند.

4- هر اطّلاع و معرفت درستى از وضع امت اسلامى يا خصوص كشور خود را كه در اختيار داريد، به مسلمين كشورهاى ديگر منتقل كنيد.

5- در گفتگو با برادران مسلمان خود از هر جاى جهان اسلام، مسأله ى «امت اسلامى» و نگرش يكپارچه به جهان اسلام را مورد توجّه قرار دهيد. انديشه ى خود و ديگران را از چهارچوب مرزهاى جغرافيايى، نژادى، عقايدى، حزبى و امثال آن فراتر ببريد و به اسلام و مسلمانان بينديشيد.

ص: 147

6- اقتدار خداداده ى بيش از يك ميليارد مسلمان و دهها كشور اسلامى با اين همه ثروت مادّى و معنوى و با ميراث عظيمى از فرهنگ و تمدن و دين و اخلاق را همواره به ياد مخاطبان خود بياوريد.

7- افسانه ى قدرت لايزال غرب و خصوص امريكا را كه استكبار همواره سعى كرده است آن را چندين برابر بزرگ كرده و بى وقفه به ذهن مسلمانان القا كند، بشكنيد. به ياد خود و ديگران بياوريد كه قدرتِ ظاهراً تسخيرناپذير كمونيسم، در همين نزديكيها در برابر چشم همين نسل، شكست و فرو ريخت و از آن هيچ باقى نماند. قدرتهاى بزرگنماى كنونى و از جمله قدرت امريكا هم ممكن است به همان آسانى، نيست و نابود شوند.

8- مسؤوليت علماى دين و روشنفكران كشورهاى مسلمان را كه بسى بزرگ و سنگين است همواره به ياد خود آنان و ديگران بياوريد.

9- وظيفه ى رؤساى كشورهاى اسلامى را در قبال امت اسلامى و ايجاد وحدت مسلمين و دورى از قدرتهاى استكبارى و گرايش و تكيه به ملتهاى خود و ايجاد حسن رابطه ميان مردم و حكّام را به عنوان «النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ» به آنان يادآور شويد و اصلاح اين امر را از خداوند متعال بخواهيد.

10- همواره به ياد داشته باشيد كه مسؤوليت رؤسا، به معناى رفع مسؤوليت از آحاد ملت نيست و آنان در همه ى اين هدفهاى بزرگ مى توانند نقش تعيين كننده يى ايفا كنند.

اميد است به فضل الهى و با توجهات حضرت ولى اللَّه الاعظم(اروحنا فداه و عجّل اللَّه فرجه)، حج مقبول نصيب حجاج محترم، و تفضّلات و رحمت واسعه ى الهى شامل حال امت اسلامى و آحاد مسلمين بشود.

والسّلام على جميع عباداللَّه الصالحين

چهارم ذيحجة الحرام 1414 برابر با 25 ارديبهشت 1373

على الحسينى الخامنه ئى

ص: 148

بيانات در ديدار اعضاى شوراى بعثه ى حجّ مقام معظم رهبرى(10/ 3/ 1373 ه. ش.)

بيانات درديدار اعضاى شوراى بعثه ى حجّ مقام معظم رهبرى

اشاره

(10/ 3/ 1373 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

تفضّل الهى در برگزارى مراسم حج

اولًا: خيلى خدا را شاكريم كه امسال هم اين حركت عظيم- حجّ بيت اللَّه الحرام- با حضور دهها هزار مردم مؤمنِ مخلصِ كشورمان و به هدايت جناب آقاى رى شهرى و آقايان محترم، علما و برادران عزيز انجام گرفت. روزى كه گفته شد حجّاج مى آيند، بنده ضمن اين كه خدا را شكر كردم كه بحمداللَّه امسال هم حجّمان به خوبى انجام گرفت، در قلبم احساس مسرّتى همراه با شكرانه ى الهى و احساس افتخار داشتم. واقعاً تفضّل الهى است كه ما هر سال مى توانيم فريضه ى الهى حج را به اين خوبى، با اين شكوه و به اين پرمغزى انجام دهيم و اين نيست مگر لطف الهى و زحماتِ شما آقايان كه اين زحمات، خيلى خيلى ارزشمند است و هر كدام در جاى خود، داراى اجر الهى است. البته ما كه قابل نيستيم و تشكرمان اهميتى ندارد. با اين حال واقعاً از يكايك همه ى شما آقايان متشكريم.

حج؛ يك كار استراتژيك و اساسى

ثانياً: حج يك كار استراتژيك و اساسى براى ماست. صرفاً اين نيست كه برويم آن را به عنوان يك فريضه انجام دهيم و برگرديم و در واقع از سر واكنيم. نه؛ حج يك فرصت و يك ميدان است و به اين چشم بايد به آن نگاه كنيم. مثل اين است كه يك نفر

ص: 149

را پشت تريبونى ببرند و بگويند اينك اين تريبون و اين هم شما. نمى شود گفت كه حج، فريضه اى از سر وا كردنى است؛ آن را از سر وا كنيم و برگرديم. خير؛ حج فرصتى است كه جلوى شما گذاشته شده و بايستى از پيش، خودتان را آماده كنيد تا بهترين و موجزترين و پرمغزترين و رساترين سخن را از آن چه كه در ذهن داريد، در چنين فرصتى فوراً بگوييد و بياييد. براى ما حج اين است. اگر چنان دايره را بر ما تنگ كنند كه هر سال بيش از هزار نفر هم نتوانيم به حج بفرستيم، على رغم دشمن و به كورى چشم او، از اين فرصت حداكثر استفاده را خواهيم كرد. مبادا خيال كنند وقتى ديديم مثلًا محدود شد، خواهيم گفت ديگر حج چه حجّى؟ خير؛ حج مال ماست و فرصتى است در اختيار ما و در اختيار انقلاب و نظام جمهورى اسلامى و اين ملت عظيم كه اين همه هم حرف دارد و بايستى بتواند آن جا بزند. با اين ديد كه نگاه مى كنيم، از همين امروز كه آقايان بحمداللَّه برگشتيد، بايستى بعثه مثل هر سال- هر سال هم همين طور بوده، اما به دليلى كه عرض خواهم كرد، امروز مهمتر است- شروع به تدوين برنامه ى سال آينده بر فروض مختلف كند. آن هم با رعايت اين نكته كه چه كنيم تا بليغتر و پرمضمونتر و مؤثرتر، كار خودمان را در سال آينده در حج انجام دهيم.

برائت، واجب سياسى است

نكته ى بعد اين است كه مسأله ى برائت، البته يك امر واجب در حج است. منظور ما اين نيست كه برائت از واجباتى است كه اگر كسى عمداً ترك كرد، حجش باطل شود. نه؛ اهل معرفت مى فهمند كه مراد از وجوب آن چيست. قطعاً واجب است به اين بيانى كه عرض مى كنيم. امانه مثل بقيه ى واجبات حج، مانندوقوف درعرفات يادرمشعرويا طواف.

نه؛ نوع ديگرى از وجوب است كه آن نوع ديگر، گاهى اوقات اهميتش بيشتر از واجبات اين سبكىِ غيرِ سياسى مى شود. برائت، واجب سياسى است. يعنى چه؟ يعنى خداى متعال حج را براى اعلام حضور مؤمنين در حج- لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ، (1) قِياماً لِلنَّاسِ (2)

-


1- حج: 28
2- مائده: 97

ص: 150

و بقيه ى جهاتى كه در آن است، معين كرده است. عده اى در طول ساليان دراز، بر اثر غفلت و نادانى و يا اغراض و مطامع، نگذاشتند حجْ چنان كه بايد انجام گيرد، برگزار شود.

ما اكنون مى خواهيم حج را به نقطه و مركز اصلى خودش برگردانيم. آيا اين كار واجب است يا واجب نيست؟ آيا كسى مى تواند بگويد شرعاً گذاشتن حج در جايگاه حقيقى خودش واجب نيست؟ مى شود كسى بگويد اين مستحب است؟ مى شود كسى بگويد كه اين اجتناب پذير است؟ كسى كه مى تواند اندكى در اين راه كارى بكند، مى شود بگويد كه من اين كار را نمى كنم؟ يا نه، اين جزو واضحات است. حج بايد در جاى خود قرار گيرد. بايد همچنانى كه خداى متعال خواسته و مقرر كرده است، اجرا و اعمال شود. امروز ما مى توانيم اين كار را بكنيم. چگونه؟ به كيفيّتِ برائت. به كيفيّتِ ايجاد بعثه و تشكيلاتى كه امروز هست. به شكلِ حضور متعرّض در حج. يعنى با همه چيز كار داشتن، نه منفعل، نه گريزان از برخورد؛ بلكه به شكل آماده ى برخورد. منتها منظورمان بر خورد خشن و خصمانه و خونين نيست، بلكه برخورد جهادى در مقام تبليغ و بيان است. ما مى توانيم اين كارها را انجام دهيم. آيا انجام ندهيم؟ مى شود كسى بگويد كه مى توان انجام نداد؟

مى شود كسى بگويد برائت چيست كه به آن چسبيديد؟ ممكن است بعضى چنين حرفى بزنند. اما كسى كه خدا را قبول دارد، اراده ى الهى را در حج مى داند. آيه اى كه در آن قياماً للناس آمده است، ناظر به همين معناست. آيا كسى مى تواند آن را قبول داشته باشد ولى در عين حال بگويد ما نمى خواهيم شما كارى كنيد كه حج «قياماً للناس» باشد؟

مى شود چنين چيزى گفت؟ مثل اين است كه كسى بگويد چه لزومى دارد حكومت اسلامى تشكيل بدهيم؟!

از حكومت اسلامى غفلت شده بود

از حكومت اسلامى نيز مثل حج نبوى، غفلت شده بود. احكام الهى هم از مركز و محور خودش قرنها دور بود. اين همه حكّام آمدند، اين همه سلاطين آمدند، اين همه سياسيّون در اين كشور آمدند، اين همه فتوحات در اين كشور كردند؛ اما بدون محوريت دين خدا و بدون محوريت شريعت. اينها درست بود؟ كسى اگر بتواند شريعت را در

ص: 151

محور خودش قرار دهد، آيا پيش خداى متعال عذرى دارد كه در اين راه قدمى بر ندارد؟ اين همان حرفى است كه امام، تمام وجود خودشان، آن وجود ذى قيمت را، در اين راه مصرف كردند. اين كه ايشان خطاب به بعضى از حوزه ها فرياد مى زدند: ساكت! مى فرمودند: اى فلان جايى ساكت! اى فلان كسها ساكت! براى همين بود. اين كه امام مى گفتند امروز تقيّه حرام و اظهار حقايق، واجب است، براى همين بود. پانزده سال زحمت و تلاش و خونِ دل و خون و شكنجه و شلّاق و سيلى و مرارت، براى اين بود كه حكومت اسلامى در مقرّ خودش و شريعت اسلامى در جاى خودش قرار گيرد و اگر همه ى دنياى اسلام از شريعت سيراب نمى شود، لااقل بخشى از دنياى اسلام و جامعه اى، ازاين شريعت سيراب گردد و قوانين و مقررات زندگى در آن جامعه، برخاسته از شريعت باشد. امام در اين مدت اين همه تلاش و اين همه كار كردند. همه ى مؤمنين، همه ى مجاهدين، همه ى شهدا، همه ى علماى واقعاً علاقه مند وهمه ى شما نيز دراين كار و تلاش شركت داشتيد تا پيروز شد. آنهايى هم كه قبلًا در اين زمينه، خيلى تلاش نمى كردند، بعد از پيروزى اميدوار شدند و بناى كار بيشتر را گذاشتند. آيا مى شود كسى بگويد اين كجاى دين نوشته شده است؟ يا بگويد كجاى توضيح المسائل نوشته شده كه بعد از نماز و روزه و فلان، يكى از واجبات هم اقامه ى دين خداست؟ اين توضيح المسائل مى خواهد؟ اين، بيان فرعى فقهى مى خواهد؟ اين، لازم است با مسأله اى كه مى گويد دستمان را دو بار با آب بشوييم پاك مى شود يا يك بار كافى است و نظير چنين مسائل و احكامى مقايسه شود؟ اين، اصلًا قابل مقايسه با آنهاست؟ البته از آن واجباتى هم هست كه اگر كسى ترك كند، تعزير و حدّى در شرع برايش مقرّر نشده تا بگويد به ترك كننده اين قدر حد بزنند و يا به عنوان فسقِ مبانِ واضحى ذكر نشده است؛ اگر چه تشخيصها مختلف است. پس اين، يك واجب سياسى است؛ همان طور كه برائت يك واجب سياسى است.

حج بى برائت، حج نيست

مسأله ى برائت واقامه ى حجّ اسلامى واقامه ى حجّ نبوى واقامه حجّى براساس قِياماً لِلنَّاسِ و مَنافِعُ لَهُمْ، درست مثل همين است. امام، براى اين تلاش مى كردند؛ والّا ايشان

ص: 152

آدمى نبودند كه بخواهند مسأله و موضوعى را كه از دين نيست، به دين اضافه كنند و يا مسأله اى را كه از دين هست از دين كم نمايند. ايشان آدمى بودند كه مو را از ماست مى كشيدند. امام، آدمى دقيق بودند. اگر همه ى دنيا مقابل امام جمع مى شدند و موضوعى را كه مورد پسندشان بود- همه از آن خوششان مى آمد، همه دوستش مى داشتند و حتى جوانها برايش به به مى گفتند- مطرح مى كردند و مى گفتند اين را بگوييم از دين است؛ اگر ايشان آن موضوع را از دين نمى دانستند، مى گفتند نه. امام آدمى نبودند كه بخواهند راجع به موضوعى كه به دين برمى گردد، با كسى معامله و سازش كنند و يا رودربايستى داشته باشند. صريح مى گفتند كه برائت جزو حجّ است. برائت واجب حجّ است. حجّ بى برائت حج نيست. اينها تعبيرات امام است. جايگاه برائت در حج اين است.

اجراى احكام الهى، موكول به قدرت شرعى است

البته «لقائل ان يقول»؛ ممكن است گفته شود اگر اين طور است، پس چرا تعطيلش كرديد؟ جواب اين است كه خودِ حج را هم يك وقت مانع مى شوند. صدِّ عن سبيل اللَّه مى كنند و حج، تعطيل مى شود. در ابواب فقهيه، حجِّ مسدود داريم. كسى كه مسدود است چه كار كند؟ امسال نشد، سال ديگر بكند. اگر فلان وقتش سدى انجام گرفت، علاج شرعى اش چيست؟ وقتى نشد، انسان نمى كند ديگر. همه ى احكام الهى، موكول به قدرت و توانايى است. قدرت هم قدرت عقلى نيست، قدرت شرعى است. وقتى انسان مى بيند دماء مسلمين در خطر است و مشكلات فراوان و صعوبات زياد بر سر راه است و تكليف بر او غير قابل تحمل مى شود، مى گويد فعلًا اين كار انجام نگيرد. امسال نتوانستيم برائت را انجام دهيم، به فضل پروردگار سال ديگر انجام خواهيم داد. اگر سال ديگر هم نتوانستيم انجام دهيم، سال بعدش انجام مى دهيم. اگر ده سال نتوانستيم، پنجاه سال بعدش انجام مى دهيم. مسأله كه شوخى بردار نيست. اين طور نيست كه كسى خيال كند بالاخره برائت هم يك چند سال انجام شد؛ ناشى از شلوغى انقلاب بود و همه چيز كم كم به حال اوّل بر مى گردد. خير. مثل اين است كه بگوييم چند سال حكومت اسلامى بود، دين خدا بود، مجلس شوراى اسلامى بود، ولى بعد همه چيز به شكل اول برگردد.

ص: 153

پادشاهى بياوريم، دولت غيراسلامى بياوريم. مگر ممكن است؟ ما وارد راه جديدى شديم. آن، برگشت است. آن، رجعت است.

روى راهكارهاى نو و ناپيموده فكر كنيد

و اما نكته ى آخر. برادرانى كه يك حجّ مفيد را طراحى مى كنند، ببينند اگر قرار شد ما در حجِّ سال آينده باز هم نتوانيم برائت را به شكلى كه تا پارسال معمولمان بوده انجام دهيم، چه بايد بكنيم؟ ممكن است ديگر. ممكن است پيش بيايد. ممكن است خداى نكرده، العياذ باللَّه، سال آينده عرفات را آب بگيرد و نتوانيم وقوفِ عرفات كنيم. چنين فرضى ممكن است. ممكن است پيش بيايد ديگر. به هرحال راهى دارد. علاجى دارد.

به هرحال اگر سال آينده نتوانستيم برائت را انجام دهيم، چه كار كنيم كه آن كار، بهترين باشد، براى اين كه حج «قياماً للناس» شود. حج، حجّ نبوى و علوى شود. راجع به اين مسأله بايد فكر كنيم. همه ى راههاى نو و ناپيموده و ابتكارى و ممكن را فكر كنيد. با دقت برنامه ريزى كنيد و همه ى مقدماتش را از همين امروز فراهم نماييد. اگر بناست، كارى انجام گيرد، كتابى برود، نوشته اى برود، كسى برود؛ اين كارها را انجام دهيد تا سال آينده حج ما به صورت بهترين حج انجام گيرد.

ما كمك و وعده ى خدا را باور داريم

ان شاءاللَّه كه خداوند متعال به شما كمك خواهد كرد. ما حقيقتاً سخن خدا و وعده ى خدا را قبول و باور داريم. اين كه مى فرمايد: وَالَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا، (1) اين كه مى فرمايد: إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ، (2) اين كه مى فرمايد: «هر كس با خدا باشد، خدا با اوست»؛ وَمَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ (3)

همه ى اينها را قبول داريم. ما كمك الهى را قبول داريم. واقعاً اعتقاد داريم اگر جايى از طرف خدا كمك نمى شود، به خاطر عيب و


1- عنكبوت: 69
2- عنكبوت: 69
3- عنكبوت: 6

ص: 154

اشكالى است كه در كار ما وجود دارد. بنابراين خداى متعال، ان شاءاللَّه كمك خواهد كرد. روزبه روز، حجْ بهتر و كاملتر خواهد شد و ان شاءاللَّه جمعيت بيشترى را به حج خواهيم فرستاد. ان شاءاللَّه در سال آينده صدوبيست، سى هزار نفر بفرستيم و بتوانيم يك حج، آن چنان كه دلخواه بندگان خوبِ خداست، داشته باشيم. ان شاءاللَّه بعد از حجّ سال آينده، باز هم شما برادران عزيز را زيارت كنيم و همين طور سرشار از افتخار و سرور، كارها انجام گيرد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

ص: 155

بيانات در ديدار با كارگزاران حج(16/ 1/ 1374 ه. ش.)

بيانات در ديدار با كارگزاران حج

اشاره

(16/ 1/ 1374 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

خداوند، خدمت شما را قبول كند

اولًا بايد از همه ى برادران و خواهران عزيز تشكر كنم كه يك بار ديگر اين فرصت را براى بنده فراهم آورديد كه در جمع محترم كارگزاران فريضه ى عظيم حج بتوانم راجع به اين واجب الهى مطالبى را در ميان بگذارم و عرض كنم. همچنين بايد از زحمات شما عزيزان، بخصوص مسؤولين محترم در اجراى هر چه بهتر اين واجب الهى و پر كردن اين خلاء تشكر كنم و از خداى متعال بخواهم كه شما را منظور نظر حضرت بقيةاللَّه الاعظم و مشمول ادعيه زاكيه ى آن بزرگوار قرار بدهد و به بهترين وجهى از شما اين خدمت را قبول كند.

توجه به مسائل معنوى در حج

دو نكته مهم در باب حج وجود دارد كه هميشگى و فراموش نشدنى است. يكى مسأله ى معنويت در حج است. در خلال اين واجب، از اول تا آخر يك روحى وجود دارد كه آن روح عبارتست از توجّه و اخلاص به ذات مقدس احديّت و اظهار عبوديت در مقابل پروردگار. در فرائض و واجبات ديگر، به اين حجم و كيفيت، اين ويژگى را نمى شود مشاهده كرد؛ اگر چه قوام هر واجب و عبادتى، به توجّه و ذكر حضرت پروردگار جلّ و على است. وقتى انسانها به مركز اقامه ى فريضه ى الهى حج، جذب مى شوند از

ص: 156

محدوده ى زندگى مادى، خارج و به فضايى كاملًا معنوى وارد مى شوند. در اين فضاى معنوى، انسان بطور حقيقى شستشويى مى كند و برمى گردد. فرض بر اين است كه اگر انسان، يك بار در مدت عمر خويش چنين شستشويى بكند، براى او كافى است؛ چون حج يك بار واجب شده است و واجبات بر اساس نيازها و حاجت بشر است. اگر ما براى سير تكامل و عروج الى اللَّه به بيش از هفده ركعت نماز در روز احتياج داشتيم، خداى متعال آن را واجب مى كرد. حداقل واجب آن چيزى است كه براى ما به صورت حكم واجب درآمده است. حج، براى هر كسى كه بتواند؛ «من استطاع»- كه نبايد خيال كرد «من استطاع» واجب را محدود مى كند، نه اين واجب را توسعه مى دهد- بدون استثنا، يك بار در عمر واجب است و اگر كسى نتوانست، خوب نمى تواند، بر او چيزى واجب نيست، چون قدرت وجود ندارد. پس يك بار، رفتن در آن مخزن و چشمه ى جوشان معنويت براى شستشو و پاكيزه شدن، كافى است. البته اگر بيشتر بشود، بهتر و بيشتر شستشو خواهدشدامّاحداقل لازم همان يك باراست. ببينيد چه قدر جنبه ى معنويت حج بايد قوى باشد. اينها نكاتى است كه ما بايد واجب را از اين دريچه ها درست بشناسيم و بفهميم. اگر ما ديديم كه حج جنبه ى مادى و ظاهرسازى و دورى از معنويت پيدا كرد و در سفر حج رفتارهايى كه براى خودمان انتخاب مى كنيم يا بر ما تحميل مى كنند، ضد معنويت است، بايد بدانيم از فلسفه ى حج دور افتاده ايم. كسانى كه حج و ايام حج را، به ميزان زيادى صرف چيزها و كارهايى مى كنند كه در جهت مقابل معنويت، غرق شدن در ماديّت و دورى از خداست، در حقيقت، بدون اينكه خودشان بدانند، دارند از آن سرمايه اى كه خداى متعال در حج به آنها هديه كرده است، كم مى كنند. آنها خيال مى كنند چيزى به دست مى آورند، در حالى كه دارند چيزى از دست مى دهند و با غرق شدن در ماديات، هديه ى معنوى را ناقص مى كنند. حج اول با «لبيك» يعنى پاسخ گويى و اجابت دعوت الهى، شروع مى شود. تمام مناسك و كارهاى حج از قبيل: حالت احرام، لباس و محرّمات احرام، طواف، سعى، نماز ووقوفين، هركدام به نحوى، گوشه اى از وجود ما را به معنويت و به خداى متعال جذب مى كند. اين مجموعه ى مركب در واقع چشمه ى زلالى است كه بايد خود را در آن، شستشو بدهيم. مراقب باشيد كه حج، اين جهت را از دست ندهد.

ص: 157

حاجى را به روح و معنويت حج نزديك كنيد

در دوران گذشته- البته در زمانى كه سردمدار امور حج كسانى بودند كه معنويات را بو و لمس نكرده بودند- توقعى نبود. آنجا البته كسانى بودند، خودشان اهل معنا، توجه و تذكر بودند و خود را به نحوى تأمين مى كردند، اما دستگاهى وجود نداشت كه آنها را به سمت معنويت حركت بدهد. امروز وضع فرق مى كند. امروز كسانى كه متصدّى حج اند، اهل معنويت تذكر و انس باخدا هستند. طعم معنويت را مى فهمند و شيرينى انس با خدا و ذكر خدا را درك مى كنند. فرق مى كند وقتى كه مسؤولين حج، اين جور افرادى باشند، يا افرادى كه اصلًا نمى فهمند حج چيست. نمى دانند فرق بين يك مسافرت معمولىِ گردشى با حج عظيم الهى چيست. خيال مى كنند اين هم يك مسافرتى است كه آدم براى سفر و گردش مى رود و برمى گردد. امروز شما مسؤولين حجّ ايد. اهل معنويت متصدى امور حجّ اند. من از همه ى آقايان محترم، مسؤولين، برادران و خواهران و هر كسى كه به نحوى با حاجى اى ارتباط دارد، خواهش مى كنم كه يكى از كارها و كوششهايشان اين باشد كه اين حاجى را به روح و معنويت حج، نزديك كنند و مردم را با تأثيراتى كه حج، منهاى مسائل اجتماعى، براى تكامل فرد انسانى دارد؛ از قبيل اينكه فرد را كامل و پاك مى كند، پالايش، تزكيه و مزيّن به زينت معنويت مى كند، سرمايه اى به او مى دهد، مشت او را پر مى كند و برمى گرداند، آشنا كنند. همه اش هم با بيان و گفتن نيست بلكه با عمل، حضور، توجّه و با رفتار، بايستى مردم را به معنويت سوق داد. اگر اين بشود، نكته ى دوم حج هم كه نكته اى فراموش نشدنى و يكى از اهّم نكات در باب حج است، آسانتر خواهد شد.

توجه به مسائل اجتماعى حج

نكته ى دوم، همان نكته ى اجتماعى است. خداى متعال اين واجب را به نحوى انجام داده است كه مسلمانها، چشم در چشم يكديگر واقع بشوند. اگر حج نبود، يك فرد مسلمان ممكن بود تا آخر عمر بسيارى از اين مليّتها را، نه تنها نبيند، بلكه اسم آنها را هم نشنود. حج، ملتها، رسوم، زبانهاى مختلف و افراد ناآشنا كه اگر دوتايشان در نقطه اى،

ص: 158

روزهاى متمادى با هم باشند، معلوم نيست يك ذره با يكديگر انس پيدا بكنند، را در يك نقطه جمع مى كند و به همه آنها عمل، ذكر، عشق و هدف واحد مى بخشد كه دنبال يك هدف بروند. خوب توقع چيست؟ توقع اين است كه دستاورد واحدى پيدا بكنند.

آن دستاورد واحد چيست؟ آن چيزى كه به همه ى ملتها ارتباط پيدا مى كند، نه به يك ملت واحد، فضلًا از شخص واحد، آن چيست؟ آن عبارت است از چيزى كه بين ملتها است، كه همان اسلام است. بين ملتهاى صاحب نژادهاى مختلف؛ كه همه مسلمانند، آنچه مشترك است چيست؟ آن، آرمانها، آرزوها، اهداف و عشقهاى اسلامى است كه اسلام براى آنها معين كرده است. پس حج مى خواهد اين را تأمين بكند. چرا اين نكته ى واضح را بعضى نمى فهمند و بايد برايشان تشريح كرد؟ بعضى با وجود تشريح كردن هم نمى فهمند و شقاوت را به حد اعلى رسانده، با اين امر واضح و حق صريح، مبارزه هم مى كنند. شرقى، غربى، سياه، سفيد و صاحب لغات گوناگون كه اينجا جمع شده اند، چند روز عمل واحد انجام مى دهند، در يك نقطه عبادت مى كنند، مى خوابند و مى نشينند.

اين كارها براى يك امر فرا مليّتى و فراشخصيتى است والّا ممكن بود اين اعمال را هر كسى در مسجد جامع شهر خودش هم انجام بدهد. چرا مردم را به يك نطقه ى خاص كشاندند؟ براى اينكه با هم باشند و با هم بودن را حس كنند و آن چيزى كه فراتر از مجموعه هاى ملّى است، يعنى مسلمان بودن و وحدت اسلامى را به اينها بفهمانند. آن، همان چيزى است كه انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى از روز اول دارد روى آن تأكيد مى كند و مى گويد آقا حج، براى آشنايى مسلمانان، اتحاد و تأمين منافع مشترك مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترك؛ يعنى برائت از مشركين است. اينجا چون مركز اسلام است و لُب، روح و حقيقت اسلام توحيد است و خانه ى خدا، مركز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحيد است، لذا شعار، شعار توحيدى است و برائت هم برائت از شرك است. اين امر واضحى است. حالا مى گويند آقا توى كتاب مسأله، كجا نوشته اند برائت از مشركين جزء واجبات حج است؟ خوب كجا نوشته اند كه حفظ نظام اسلامى از اوجب واجبات است و اگر كسى اين را منكر باشد، اسلام را نفهميده است؟ يك چيزهايى هست كه نوشتن ندارد. هر جايى كه شما به اثرى از دين نگاه كنيد، اين را به وضوح مى بينيد. البته انسان

ص: 159

بايد بصيرت، فهم، معرفت و قدرت درك داشته باشد. كيست كه توحيد، شعار معنويت و وحدت مسلمين را در حج ببيند و نفهمد كه اين اجتماع عظيم براى اين است كه اسلام و توحيد به رخ كفر كشيده بشود؟ برخلاف آنچه امروز دشمنان مى خواهند، در حج، توحيد در مقابل شرك سينه سپر مى كند.

دشمنان، با عزت اسلام مخالفند

ببينيد امريكا با چه فضاحتى با جمهورى اسلامى دشمنى مى كند! اين دشمنى براى چيست آقا؟ براى اين است كه نمى خواهد كلمه ى حق، معنويت و اسلام در جايى سينه سپر كند و خودش را نشان بدهد. اگر جمهورى اسلامى شعارهاى اسلامى مانند نماز، دعا، عبادت و قرآن و از اين حرفهايى كه ما مى زنيم را مى گفت، امّا در مقابل استكبار سينه سپر نمى كرد و هر چه آنها مى گفتند، مى گفت بله چشم، هر چه شما بفرماييد، به جان شما، هيچ كارى با آن نداشتند. اينها كه با ذلت اسلام مخالف نيستند. اگر اسلام، العياذباللَّه ذليل باشد، اينها مخالفتى با آن ندارند. اينها با عزت اسلام مخالفند. اگر در جايى، كشورى بود، پرچم اسلام و لااله الّااللَّه هم داشت، شعار اسلام هم داد، امّا در مقابل استكبار جهانى ذليل بود، استكبار مگر ديوانه است با او بجنگد يا با او مخالفت كند؟

اسلامى كه در مقابل امريكا به خاك مى افتد، براى امريكا ضررى ندارد؛ چرا بايد با او مبارزه كنند؟ خوب نوكر خودشان است. پول و كمك هم بخواهند، از او مى گيرند و حرف خود را هم به او تحميل مى كنند. اين جور اسلامى كه دشمن ندارد. آنها، اسلامى را نمى پسندند كه سينه سپر مى كند، داعيه دارد و مردم را به خود دعوت مى كند. پيغمبر اسلام خودش را در مكّه حبس نكرد. اگر پيامبر خودش را در مكّه يا در خانه حبس مى كرد، دعوت نمى كرد و متعرض كسى نبود، كسى به او كارى نداشت. اسلام عزيز است. عزّت اسلامى كه سينه سپر مى كند؛ مى ايستد، سرش را بالا مى گيرد، زير بار دشمن نمى رود، بلكه بارها و بارها استكبار را ذليل مى كند و بينى او را به خاك مى مالد، بايد تثبيت شود. همچنان كه جمهورى اسلامى، على رغم بدبينها، ضعيف النفسها، منفى بافها وكوته نظرها، كه مى گفتند آقا نمى شود، نكنيد، بترسيد، و به كمك همين مردم و با عنايت

ص: 160

الهى و رهبرى آن مرد موحد- كه حقيقتاً آن امام بزرگوار موحّد بود و توحيد در سراسر وجود او جريان داشت. همه ى وجود او خدا، عظمت و عزت الهى را قبول داشت- توانست دشمن را ذليل بكند و خودش عزيز باشد.

با ملت ما، به خاطر آرمانهايش دشمنى مى كنند

از اين جمهورى اسلامى ناراحتند؛ بدشان مى آيد، مى خواهند بكوبندش. تهمت هم مى زنند. شعار هم مى دهند. خلاف و دروغ هم مى گويند، ظلم هم مى كنند. مى بينيد كه همه ى آنچه كه مى گويند ظلم است. توطئه هم مى كنند. در داخل هم، انگشت مفسد گنديده ى خودشان را وارد كشور مى كنند. اينجا و آنجا را از لحاظ فرهنگى، سياسى و اقتصادى، دچار مشكل هم مى كنند. خرابكارى مى كنند و جلو بازسازى ملت را مى گيرند. ساختن، سخت است امّا ويران كردن آسان است. امروز دولت دارد مى سازد و بازسازى مى كند. يك ساختمان را خشت بايد روى خشت گذاشت تا بالا برود، امّا با يك ماده ى منفجره راحت مى شود آن را منفجر كرد. جلوى اين كارِ مشكل را مى گيرند.

مزاحمت ايجاد مى كنند. خباثت مى كنند. براى چه؟ براى اينكه مى بينند اينجا يك ملتى هست كه با دعوت و با شعارهاى اسلامى، كمر بسته است به اينكه زندگى، دنيا و آخرت خود را بسازد، آباد كند و مى خواهد زير بار دشمن هم نرود؛ اين است كه با اين ملّت دشمنى مى كنند. به همين دليل با شعار توحيد در حج هم دشمن اند.

حج را با ويژگيهاى آن بشناسيد

عزيزان من، حج را با اين دو خاصّه بشناسيد؛ خاصه ى تأثير شخصى، فردى و معنوى، ايجاد يك انقلابى در هر دل، اين هزاران دلى كه از اينجا احرام مى بندند و به خانه خدا، به ميعاد و ميقات الهى مى روند تا منقلب، الهى و معنوى بشوند و برگردند. دلها از خانه ى خودشان احرام مى بندند. دلهاى ذاكر و خاشع، در واقع قبل از ميقات دلها مُحرم اند. اين، يك ويژگى بود. [كه اين قابل اغماض نيست. و دومى هم معنا و مفهوم جمعى، اسلامى(اين قسمت در نوار نيست)]، امتى و فرامليتى مربوط به امت اسلام و

ص: 161

عبارت است از اثبات عزت توحيد، نفى شرك، برائت از شرك و مشركين و داعيان الى الشرك و مخالفان توحيد، به هر شكل و به گونه اى كه بتوانند. مثل خود حج كه؛ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا، متوقف بر استطاعت است.

دلهاى آشنا، خود را با كانون معنويت مرتبط كنند

البته دلهاى مؤمن پيروان آل محمّد صلى الله عليه و آله در آن سرزمينها دنبال يادگارهاى عزيز خودشان هم مى گردند. دنبال ياد ائمه مظلوم خودشان كه آنجا، پايگاه اشعاع و نورانيت و درس آنها بوده است. ائمه در طول دويست و پنجاه سال امامت شيعه، در آن شهرها و توى همان كوچه، خيابانها و خانه ها، در همان سرزمين، در همان بقاع متبركه، نشستند اسلام را به مردم تشنه، مشتاق و با معرفت تعليم و تدريس كردند و ياد، ذكر، آثار، قبور مطهره و يادگارهاى آنها آنجا است. امروز هم بازمانده ى عزيز و دردانه ى قيمتى اين عالمِ وجود در روى زمين در ايام حج در همان جا است. سيّد و مولاى آفرينش و محبوب دلهاى مشتاقان، در عرفات، منى، مشعر الحرام و طواف آن جا است. دلهاى آشنا سراغ بگيرند و خودشان را با كانون معنويت مرتبط كنند.

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد دلهاى ما را با منابع نور و معنويت و حقيقت آشنا كن. دلهاى ما را با خودت مرتبط كن. ما را از اوليائت جدا مفرما. پروردگارا به محمّد و آل محمّد حج را از امت اسلام قبول كن. حج را براى امت اسلام مبارك كن. كارگزاران حج عظيم اسلامى را مورد رحمت و بركات خودت قرار بده!

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 162

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(14/ 2/ 1374 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(14/ 2/ 1374 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ و الحمدللَّه رّب العالمين والصّلاة والسّلام على خيرخلقه محمد المصطفى وآله الطاهرين وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (1)

موسم حج، چون بهار طبيعت فرا مى رسد

چون بهار طبيعت، كه همواره در ميعاد هميشگى خود، لبريز از نشاط زندگى فرا مى رسد، موسم حج، نوبهار جان و دل، و فصل رويش و پيدايش روح زندگى توحيدى در دل هر مسلمانى كه خود را به ميقات رسانده باشد، همه ساله در موعد خدايى و هميشگى باز مى گردد تاچون چشمه سار مباركى رشحات حيات طيّبه ى اسلامى را بر سراسر جهان اسلام بپاشد وكسانى راكه توفيق يافته اند كه تن به اين سرچشمه ى مبارك بزنند، از غبار و كدورت گناه و شرك و ماده گرايى و ميل به پستى و بدكردارى، پاك كند و در آنان اگر اهل توجّه وتذكر باشند، مايه ى صلاح وفلاح يك عمر را ذخيره سازد.

اكنون بيش ازچهارده قرن است كه نداى ابراهيم خليل ازحلقوم محمّدمصطفى صلى الله عليه و آله، همه ساله ميهمانان بيت را در اين موسم به پايگاه معنويت و وحدت مى كشاند تا گرد مركز توحيد، همراه با آن جريان ابدى عروج، طواف كنند، و در پشت مقام ابراهيم به سمت


1- حج: 27

ص: 163

كعبه ى محمدى صلى الله عليه و آله، نماز گزارند، و ميان صفا و مروه، سعى ابدى مؤمن از منشأ صفا را مجسّم سازند. و معرفت به حقارت خويش و عظمت و عزت حق تعالى را در عرفات، و زمزمه ى ذكر و انس و عشق به حضرت احديت و درك نور تابان آن بى همتارا در صحراى ظلمانى وجود خود در مشعر بياموزند، و در منى شيطان بزرگ و شيطانهاى ديگر را هدف رمى خود سازند، و به نشانه ى قربانى كردن هواها و تمايلات منحرف ساز، ذبيحه يى قربانى كنند- و اين همه را در حال احرام كه حريم جان و دل حاجى در برابر ميوه هاى ممنوع اين بهشت است و در كنار ديگر مسلمانان از هرجا و هر نژاد و باهر رتبه ى مادى يا معنوى و داراى هر زبان و فرهنگ به جاى آورند و آنگاه به نشان زدودن همه ى چركها و پليدى هايى كه در فضاى آلوده ى زندگى مادّى برجان و دل آنان نشسته است، حلق وتقصير كنند وسپس بار ديگر با طراوتى كه از زدودن گناه و تجلّى معرفت و محبت خداوند، در جان و دل آنان پديد آمده است، به خانه ى خدا برگردند وطواف ونماز و سعى را اين بار در آفاقى برتر از پيش به جاى آورند و با ذخيره يى سرشار از توحيد ومعنويت و صفا، و عزمى راسخ در مبارزه با شيطانها، و قدرتى فائق بر نفس خويشتن، آماده ى برگشتن به ديار خود و پراكندن عطر حج در اقطار گيتى باشند.

حج، يكپارچگى امت اسلامى را تأمين مى كند

حكمت بديع اسلام، اين آزمايش شگفت آور و پر از رمز و راز را چنان ترتيب داده است كه همين يك واجب بتواند در همه ى قرون و اعصار، و با هراندازه گسترشى كه دامنه ى اسلام در شرق و غرب گيتى به دست آورده است، يكپارچگى و اتصال اجزاء اين پيكر عظيم را تأمين كند ... همه در يكجا و هميشه در يك فصل، ... چه آن هنگام كه سفر كعبه ى مشتاقان بيت از برخى نقاط عالم يكسال به طول مى انجاميد و چه امروز كه دشمنان امت اسلامى براى پوشش تبليغات زهرآگين خود به سراسر كره ى زمين به بيش از يكساعت نيازندارند، هميشه اجزاء اين پيكر عظيم و پراكنده، به اين مركز وحدت و قدرت كه براى آنان كانون صفا و برادرى و معنويت و توحيد و معرفت واطلاع است نياز داشته اند .. و اسلام اگر از حج خالى مى بود ركنى اصلى و جزيى جوهرى را فاقد بود.

ص: 164

دو عنصر اصلى حج

حج در جوهر و ذات خود داراى دو عنصر اصلى است: تقرب به خدا در انديشه و عمل، و اجتناب از طاغوت و شيطان با جسم و جان .. همه ى اعمال و تروك حج، براى اين دو و در جهت آن و تأمين ابزارها و مقدمات آن است، و اين در حقيقت خلاصه يى از اسلام و همه ى دعوتهاى الهى نيز هست كه: وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ (1)

در آيات حج تعبيرات: حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ، (2) يا فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ...، (3) يا: فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً (4)

وامثال آن ناظر به همين دو عنصر اصلى است.

تقرّب به خدا، ذكر ونماز وتسليم واحرام وبه خود وخدا انديشيدن وسعى و صفا را مى طلبد ودرنهايت زاد وتوشه ى تقوا را دركوله بار حاجى مى گذارد: وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي اْلأَلْبابِ. (5) و اجتناب ازشيطان وطاغوت، دل كندن ازشهوات و هوسهاى خواركننده وكمك گرفتن ازنيروى صبر واراده ى خود ونيز نيروى عظيم امت اسلامى را لازم دارد كه همانادرحركت دستجمعى وهمراهى وهمدلى و همگامى و هم زبانى همگان در طواف وسعى، و وقوف در عرفات و مشعر ومنى، وهدف گرفتن دستجمعى جمرات شيطان و رمى از همه جا و همه سو به آن و ابراز برائت عمومى از آن، حاصل مى شود و درنهايت، گره خوردن دستها و دلها وعزم هاى مسلمين از همه جاى امت اسلامى به يكديگر واحساس قدرت وامنيت در سايه ى وحدت را پديد مى آورد كه: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً. (6)


1- نحل: 36
2- حج: 31
3- حج: 34
4- بقره: 20
5- بقره: 7
6- بقره: 125

ص: 165

اگر حج، چنانكه قرآن خواسته وپيامبر صلى الله عليه و آله فرموده وعمل كرده، به جاى آورده شود و چنانكه فرموده: «خُذُوا عَنِّي مَناسِكَكُمْ»، مناسك آن از عمل او گرفته شود، تأمين كننده ى كمال فرد و عزت امت است.

هركس باچنين حجّى مخالفت كند وحج را جدا ازاين خطوط و نشانهاى اصلى آن بخواهد، باكمال جويى فرد مسلم و عزت امت اسلامى مخالفت كرده است.

مبارزه ى استكبار با اسلام و مسلمين

امروز استكبار جهانى باپرچمدارى امريكا و با طرّاحى صهيونيسم به مبارزه يى آشكار با اسلام ومسلمين سرگرم اند. اين البته دنباله ى خصومتهاى ديرين دشمنان اسلام است، ليكن با شيوه هاى تازه و انگيزه هاى تازه وابزارهاى تازه. وامت اسلامى از چنين كانون مقاومت ونيرو و وحدتى برخوردار است. آيا سزاوار است كه مسلمين از حج براى مقابله بادشمن ستيزه جو و تفرقه ساز و توطئه گر بهره نگيرند وخود را بيدفاع در برابر دشمن قراردهند؟

حجّ درست وكامل، مى تواند بوسيله ى نزديك كردن دلها و تبادل آگاهيها و افشاى توطئه ها، خطرناكترين توطئه هاى دشمن عليه اسلام ومسلمين را خنثى كند. امروز دشمن اسلام يعنى سردمداران استكبار وصهيونيسم، تفرقه افكنى ميان مسلمين و غوغاگرى در عرصه ى تبليغات را برضدّ هركشور ودولت وجمعيّتى كه ازبيدارى اسلامى وحاكميت قرآن دم زند وداعيه ى عزّت مسلمين را داشته باشد، مهمترين كار خود مى داند. زيرااگر بتواند بخش هاى فعّال و پرتحرك از امت اسلامى را از ديگربخش هاى اين امت جداكند، مطمئن خواهد شد كه دربرابرخودپيكر عظيم و يكپارچه ى امت را نخواهد ديد، ونقشه هاى خباثت آلودش در باره ى امت اسلامى را بى دردسر پيش خواهد برد.

اين روزها مردم دنيا، شاهد حجم انبوه و متراكم وسطح وسيع تبليغات بوقهاى استكبارى بر ضد جمهورى اسلامى ايرانند. اين همان سياست است كه البته به فضل الهى تاامروز ناكام مانده ولى باهمه ى توان استكبار، دنبال مى شود.

ص: 166

مهمترين انگيزه ى دشمنى با ايران اسلامى

مهمترين انگيزه ى دشمنى با ايران اسلامى از دوران حيات امام راحل قدس سره تاكنون، آن است كه دراين كشور، همه ى سياست ها با معيارهاى اسلامى، محك زده شده و انتخاب يا مردود مى شود. همه ى موضعگيريهاى سياسى براساس دستورات اسلام، شكل مى گيرد.

سازش دولتها با صهيونيسم مردوداعلام مى شود، چون اين به معنى آوارگى هميشگى ملت فلسطين واشغال هميشگى كشور فلسطين بوسيله ى دشمن است.

ازملت هاى فلسطين و بوسنى وتاجيك وافغان و كشمير و چچن وآذربايجان و الجزائر وديگر ملتهاى مظلوم مسلمان حمايت مى كند، چون قرآن صريحاً حمايت ازمستضعفان را لازم شمرده است: وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً (1)

باسلطه ى امريكا ونفوذ و دخالت آن دركشورهاى اسلامى و همه ى كشورهاى مظلوم مخالفت مى كند، چون قرآن فرموده است: ... لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ (2)

دركشورخود احكام اسلامى را منشأ وملاك قانونگذارى قرارداده است، چون عزت واستقلال و رفاه وكمال مادّى و معنوى براى يك ملت را درعمل به احكام اسلامى مى داند ..

اينهاهمه موجب آن شده است كه سردمداران جبهه ى استكبار با دلّالى و خنّاسى توطئه گران صهيونيست، ايران اسلامى را دشمن شماره يك خود بدانند وبقدر وسع خود باآن دشمنى كنند.

شور و شوق در سراسر امت اسلامى

نكته ى مهم آن است كه امروز درسراسر امت اسلامى شوروشوق به اين هدفها و موضعگيريها همه جا را فراگرفته است، دربسيارى از كشورهاى اسلامى، جوانان


1- نساء: 75
2- ممتحنه: 1

ص: 167

وقشرهاى برگزيده و زبده ترين و پاكترين عناصر از علماى دين واساتيد مجامع علمى و هنرمندان وشعرا و نويسندگان وحتى بسيارى از كاركنان دولتى وقشرهاى ميانه ى مردم، دل و حتى زبان وقلم خود را به اين هدفها سپرده اند. باسازش عربى- اسرائيلى مخالف اند، با تسلّط روز افزون امريكا بر دولتهاشان مخالف اند، بابى تفاوتى دولتهادربرابر قضاياى اسلامى در اروپا و آسيا و افريقا مخالف اند .. استكباراينهمه را نتيجه ى پيروزى اسلام درايران، و اقتدار روزافزون ايران اسلامى مى داند، و ازاينرو حقد وكينه يى ديوانه وار نسبت به جمهورى اسلامى را در دل مى پروراند.

اين يكى از مهمترين انگيزه هاى كسانى نيز هست كه با حج ابراهيمى وحجّ معنى دار و جهت دار مخالف اند. زيرا تدبّر درحجّ، عامل معجزه آسايى درگسترش اين انديشه درميان همه ى مسلمانان است، بعلاوه چهارراه عظيمى براى تبادل اطلاعات ملتها از شرق وغرب وشمال وجنوب جهان اسلام است.

توصيه به مسلمانان حاضر در مراسم حج

من به همه ى برادران وخواهران مسلمان كه درمحشر عظيم حج گردآمده اند متواضعانه توصيه مى كنم كه درحج تدبر كنند وآن دونكته ى اصلى را يعنى دل سپردن به خدا و نزديك كردن خود به ذات مقدس الهى درانديشه وعمل با عبوديت خالص وحقيقى ازيكسو واجتناب وبرحذر بودن از شيطانها ودشمنان راه وجهت الهى ازسوى ديگر، براى خود تأمين كنند وباروحى مجهّز به تقوا و دلى سرشار از اعتماد به خدا و روحى لبريز از اميد به آينده ى امت اسلامى وتصميمى راسخ درپيگيرى هدف هاى اسلام و به قصد حاكميت يافتن معارف وقوانين و فرهنگ اسلامى برجوامع مسلمان، به ديار خود بازگردند.

قدرت پوشالى دشمن نبايد چشمها را خيره كند

قدرت پوشالى دشمن، نبايد چشم ها را خيره سازد. آنان از تفرق و ضعف روحيه ى مسلمين استفاده مى كنند و قدرتى دروغين براى خود در برابر چشم ساده انديشان

ص: 168

مى نمايانند. استكبار در همه ى صحنه هايى كه مسلمانان به راستى در برابر زورگويى آنان ايستاده اند شكست خورده يا در مقاصد خود ناكام گرديده است. نگاهى به ايران اسلامى كه به حول وقوه ى الهى درمواجهه باحجم عظيم وافسانه يى خصومتهاى امريكا و همدستانش در طول شانزده سال گذشته پيروز بيرون آمده و امروز از هميشه مقتدرتر، موفق تر، بانشاطتر واميدوارتراست، ثابت كننده ى اين مدّعا است. امروز امريكا كه پرچمدار استكبار در مبارزه اش با حركت بيدارى اسلامى است نه تنها دراين مبارزه ى ناعادلانه، سرشكسته و ناموفق است كه خود در درون خود نيز از لحاظ اقتصادى و امنيتى وسياسى با مشكلات بزرگ و لاينحل روبه رو است. كمااين كه درتلاشهاى ابرقدرتانه ى خود هم كه به گمان باطل سردمداران خام و مغرور امريكا، ازحقوق ابرقدرتى آنان است! طعم تلخ شكستهاى پياپى را چشيده است وان شاءاللَّه درآينده هم خواهد چشيد. نگاهى به وضع فلسطين و خواب خوش ولى تعبيرنشده ى حلّ مسأله فلسطين كه اكنون به گره ى دشوارى بدل شده است، يا به شرق افريقا و خروج مفتضحانه و منفورانه ى نيروهاى امريكا ازسومالى، يا به اروپا ونقش خنثى وبى خاصيت امريكا در قضاياى بالكان، يا به تلاش دريوزه گون و بى پاسخ امريكا در چهارگوشه ى دنيا براى قطع روابط تجارى همه ى كشورها با ايران، يا به تكاپوى زشت و نفرت انگيز امريكا براى متهم كردن ايران در حوادثى همچون حادثه ى آرژانتين سرانجام رسوايى آنان با روشن شدن حقايق، وقضاياى ديگر ومتعددى از اين قبيل اثبات مى كند كه قدرت فائقه ى ادّعايى استكبار، مانند بسيارى از مدّعاهاى آنان چون طرفدارى ازحقوق انسان وامثال آن، سخنى پوچ است.

مسلمانان درصورت عزم وايستادگى ومعرفت، از استكبار قوى ترند. نيروهاى استكبار درعرصه ى مسائل انسانى به ضعف هاى مفرط وبى علاج، دچارند وهيچ جمعيّت ودولت و بخصوص ملّت داراى تصميم راسخ وانديشه ى روشن- چه رسد به امت بزرگ اسلامى- نبايد ازآنان بيمى به دل راه دهد.

در پايان بار ديگر همگان را به تدبّر در يكايك اعمال و شعائر حج و نيز به استمداد از قدرت لا يزال الهى و تمسك به حبل اللَّه دعوت مى كنم و

ص: 169

اميدوارم كسانى كه دل در گرو استضائه از انوار الهى حج دارند، مورد تأئيدات و تفضلات الهى قرار گرفته و مشمول ادعيه ى زاكيه ى حضرت بقيّة اللَّه الاعظم(ارواحنا فداه و عجّل اللَّه فرجه) گردند و با حج مقبول و دعاى مستجاب و ذخيره ى ارزشمند معنوى به ديار خود باز گردند.

والسّلام عليكم ورحمةاللَّه

چهارم ذيحجةالحرام 1415 برابر با چهاردهم ارديبهشت 1374

على الحسينى الخامنه ئى

ص: 170

بيانات در ديدار با آقاى رى شهرى و اعضاى بعثه ى حج(30/ 2/ 1374 ه. ش.)

بيانات در ديدار با آقاى رى شهرى و اعضاى بعثه ى حج

اشاره

(30/ 2/ 1374 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

زبان ما از شكر نعمتهاى پرورگار قاصر است

اولًا بايد عرض كنم كه زبانهاى ما از ذكر، و دلهاى ما از فكر و احصاء قلبى و شكر نعم پروردگار قاصر است. اين كار عظيمى كه امسال به همّت شما آقايان انجام گرفت، اين حجِ مقبول و عزيز، همراه باعظمت، عزت، شوكت اسلام، مسلمين و جمهورى اسلامى، نعمت پروردگار بود. القاى اين افكار به اذهان شريفه ى آقايان، قوّت و عزم دادن و قاطعيت بخشيدن به شما در اجراى اين كارهاى دشوار و خطرناك، لطف الهى است. ما همين طور از دور اين الطاف الهى را نگاه مى كرديم تا آنجايى كه مى توانستيم احصاء مى كرديم، مى ديديم كه واقعاً وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها الطاف خداوند قابل شمارش نيست. انسان نمى تواند واقعاً شكر بگزارد، جز اينكه به قصور، كوتاهى، ضعف، انكسار و حقارت خودمان در مقابل عظمت اين نعمت هاى پروردگار اعتراف كنيم و بگوييم: «مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ». اميدواريم كه خداى متعال نعمتش را بر اين امت عزيز، مردم خوب و شما برادران فعال، فداكار و زحمتكش مستدام بدارد.

ان شاءاللَّه هر سال، هميشه و در همه ى ميدانها اين توفيقات را به ملت ايران ارزانى بدارد.

قبول الهى؛ بزرگترين پاداش شما

در مرتبه ى دوم، حقيقتاً خيلى دشوار است كه انسان بتواند از شما آقايان؛ جناب

ص: 171

آقاى رى شهرى با اين همه تلاشها و فعاليت و حسن نظر نسبت به مسأله و تصميم گيرى بجا وبموقع و همچنين همه ى آقايانى كه در اين كار به نحوى از انحاء چه در تصميم گيرى و تمهيد مقدمات، چه در عمل و اجرا با ايشان همكارى داشتند، سپاسگزارى كند. از بس كه اين زحمات شما باارزش و بزرگ است، انسان احساس مى كند كه نمى شود واقعاً به آسانى از شما تشكر كرد. اجمالًا عرض مى كنيم كه خيلى متشكريم. خداوند ان شاءاللَّه به شما اجر بدهد و از شما اين زحمات را قبول بكند. قبول الهى بزرگترين پاداش شماست.

طبيعتِ بعضى از اعمال، نشان مى دهد كه مقبول پروردگار هم هست. الآن جناب آقاى رى شهرى براى من نقل مى كردند كه بعضى مى آيند و اظهار علاقه مى كنند، استفسار مى كنند كه برائت كى است؟ يا در محل رمى يا در جاهاى ديگر از امريكا اظهار برائت مى كنند. اين صداى برائت، يك روز غريب بود. يك وقتى آن سالهاى اول انقلاب حتّى گاهى اوقات كسانى كه از كشور ما نبودند، مى ديدند كه مسلمانهاى مؤمن و انقلابى اظهار برائت مى كنند، به آنها مى گفتند كه چه خبر است ديگر، مثلًا اظهار ناهماهنگى هم مى كردند. بنده هم خودم اين را در يك سفر كه سال اول انقلاب چند روزى مشرّف شدم، در مواردى مشاهده كردم، بعد هم از ديگران مى شنيدم. دأب امام رضوان اللَّه عليه اين بود كه وقتى انسان حرف حق را مى زند، بايد پايش بايستد. والّا صرف انداختن حرف حق در فضا و رهاكردن و رفتن كافى نيست. بايد پاى اين بذر بنشينيد تا سبز بشود.

خود آن بزرگوار پاى دانه، دانه ى بذرها نشست تا اين جور شجره ى طيبه اى را كه أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ به وجود آورد. خودش ذره، ذره كارها را دنبال كرد.

خوب، طبعاً آثار و نتايج تاريخ اين استقامت، دنبال گيرى و دؤوب در اين عمل را خداى متعال مى بخشد. الحمدللَّه.

بايد نواقص را برطرف كنيم

البته همان طور كه فرمودند نقصها زياد است. بعضى از نقصها را ما مى دانيم و بعضيها را نمى دانيم. بايد حتّى بگرديم نواقصى را كه هست پيدا كنيم و روزبه روز آن نواقص را برطرف كنيم. خوب، اينكه شما مى فرماييد، دشمنها دارند عليه شيعه

ص: 172

تبليغات مى كنند، روشن شد كه مطلب چيست. دشمن با عكس العمل و حساسيتش نسبت به يك بخش از كار ما، خودش را لو مى دهد و نشان مى دهد كه بخش مؤثر در كار ما كجاست. پس معلوم شد كه آن چيزى كه دشمن از آن مى ترسد، تفكر و ديد شيعى و انقلابى است. به همين خاطر مى خواهد آن را در ذهنها مشوّش و مغشوش كند تا بگويد كسانى كه اين كارها را مى كنند، آدمهاى بى ريشه اى هستند. پس آن نقطه، نقطه ى حساسى است. ما بايستى به آنجا به عنوان نقطه ى حساس، توجه مضاعف بكنيم.

طبيعت انقلاب، حمله است

امام قدس سره مى گفتند: «هر وقت دشمن يك حساسيتى نشان مى دهد(اين را هم به زبان مكرراً گفتند، هم عملشان اين جورى بود) ما بايد از حساسيت دشمن بفهميم كه بايد روى چه چيزى حساسيت داشته باشيم». چيزى را كه او خيلى از آن بدش بيايد، ما خيلى به آن احتياج داريم. ما هم همين كار را مى كنيم. الحمدللَّه بيان ما كه از آنها ناقص تر، حجّتمان ضعيف تر و توانايى مان كمتر كه نيست. ما هم مى توانيم. آنها دارند عكس العملى كار مى كنند. در حقيقت ماشروع كرديم. انقلاب شروع كرده. همه در مقابل انقلاب مدافع اند. انقلاب كه لزومى ندارد از خودش دفاع كند. انقلاب بايد حمله كند.

طبيعت انقلاب حمله است. حالا اين حمله را ادامه بدهيد. خيلى خوب، حالا بعد از اين راجع به عقايد شيعه به بهترين بيان، به ابلغ وجه و زيباترين شكل، كار درست انجام دهيد.

كارهاى كوچكِ در دسترس و جزوه هاى چند صفحه اى را به تيراژ ميليون، در اختيار افراد قرار بدهيد. لازم است كه ما اين جورى، ميليونى حركت بكنيم. ... اين يك نكته.

حج را بايد به اهدافش نزديك كرد

نكته بعد به نظر من اين است كه حج را بايد به طرف اهدافش نزديك كرد. يكى از بزرگترين هنرهاى امام قدس سره اين بود. امام حج را به طرف مواضع اصلى خودش بردند. ما بايد نگاه كنيم ببينيم كجاى حج از آن حجِّ نبوى و ولوى فاصله گرفته، آن جا را فشار بگذاريم و نزديك كنيم. اعمال حج عبارتند از: قضيه ى برائت، مسأله ى وحدت

ص: 173

اسلامى، مسأله ى اشاره به افكار عالى اسلامى و تبليغ و توجيه آن، مسأله ى زهد و رياضت. حج، براى زهد و رياضت است. آدم وقتى در روايات و اعمال حج نگاه مى كند، مى بيند اصلًا براى اين است كه انسان برود آنجا رياضت بكشد. اصلًا حج جاى خوشگذرانى نيست. حالا اگر كسى مى خواهد خوشگذرانى كند يك جور ديگر سفر كند، يك زيارتى هم بكند. حج جايى نيست كه انسان متنعم بشود و راحت برود و بيايد.

آنجا بايد مُغبرّالوجه و مغبرّالشَّعر باشد. آفتاب روى انسان را بسوزاند و موهايش را ژوليده كند. لباس زيبا و عطر نداشته باشد. از بوى متعفن اجتناب نكند بلكه از بوى طيّب اجتناب بكند. در حج همه ى وسايل فشار و رياضت الهى براى يك مدّت محدود و كوتاه فراهم است. مجموع اعمال حج سه، چهار روز بيشتر نيست. در اين مدّت انسان بايد ياد بگيرد كه چه كار بكند. نمى شود فرض كنيم كه لباس، مركب و رفتار انسان تجملاتى نباشد، اما خوراكش، يك خوراك اشرافى درجه يك باشد. اين باور كردنى نيست. اصلًا ظاهراً مثل تناقض صدر و ذيل با هم نمى سازند. ...

حج را به سمت رياضت انتخابى ببريد

به نظر من يك مقدارى حج را به سمت يك رياضت انتخابى ببريد. يك وقت است كه حجاج را بدون نان، آب، هتل و سرپناه رها مى كنيم. اين خيلى بد است. يك وقت هم برنامه ريزى مى كنيد كه حالا يك مقدار در عسرت و رياضت زندگى كنيد. به خودمان هم مى گوييم، به آنها هم مى گوييم، اول هم خودمان در رياضت زندگى مى كنيم. اولين كسى كه مرتاضانه زندگى مى كند، خود ما خواهيم بود و بعد مردم هم ياد مى گيرند و عادت مى كنند. ان شاءاللَّه به اين سمت نزديك بشويد. ان شاءاللَّه اميدواريم آن نفس شريف امام قدس سره و ادعيه ى زاكيه حضرت بقيةاللَّه همچنان پشتوانه ى كار باشد. دخالت دست قدرت پروردگار كه همان عنايات ولى اللَّه الاعظم ارواحنا فداه است، در همه ى قضايا بخصوص در قضيه ى حج كه به احتمال قريب به يقين خود آن بزرگوار هم آنجا حضور دارند و از نزديك شاهد و ناظرند، از اوضح واضحات است. اذان شد و ديگر وقت نماز است. ان شاءاللَّه كه آقايان موفق و مؤيد باشيد.

ص: 174

بيانات در ديدار نماينده ى ولى فقيه و سرپرست حجاج ...(15/ 1/ 1375 ه. ش.)

بيانات در ديدار با امير الحاج و سرپرست حجاج ايرانى و مسؤولان بعثه و جمعى از دست اندركاران سازمان حج و زيارت

اشاره

(15/ 1/ 1375 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

حج، براى امت اسلامى عيد است

آقايان عزيز و برادران فعال در يكى از مهمترين امور مسايل اسلام و نظام جمهورى اسلامى! خيلى خوش آمديد. اميدواريم كه خداوند، اين تلاش و مجاهدت را از شما قبول بفرمايد و به آنچه كه رضاى او در آن است، هدايت و كمك كند و عافيت و فضل خودش را، در همه ى احوال شامل حال شما قرار بدهد.

اين موسم، به خاطر نزديكى زمان حج، همه ساله موسم شادمانى ملت ماست. حج، براى امت اسلامى عيد است و حادثه يى مى باشد كه از اول تا آخر آن، معنا و مضمون عيد و خيرات و بركات در آن است. همچنان كه در آيه ى مباركه ى: لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ آمده است، در اين سفر و عبادت و اعمال پيچيده و مركب و پرمعنا، منافع مادّى و معنوى براى امت اسلام- بخصوص براى حجاج- مندرج و متضمن شده است. لذا وقتى نزديك به اين مراسم مى شويم، همه ى مردم- چه آن كسانى كه به اين معنا توجه دارند و چه آنهايى كه عازم سفرند و چه كسانى كه مسافر دارند و چه آنهايى كه با بركات حج آشنا هستند- حقيقتاً احساس شادمانى مى كنند.

شكر نعمت فرايض الهى

من هم از خداى متعال شاكرم، به خاطر اين كه اين فريضه را بر ما قرار داد. اولين

ص: 175

شكرى كه بايد بكنيم، شكر فرض اين فريضه است. حكيم عزيز عليم، مصالح ما را ملاحظه فرمود و درست بر طبق نياز و در چارچوب استعداد و توانايى ما، اين فريضه را بر ما قرار داد. يكى از شكرهايى كه ما هميشه بايد بكنيم، شكر نعمت فرايض الهى است.

بايد اين واجبات الهى را شكر بكنيم. نبايد شكر اين نعمت بزرگ- از جمله حج- مغفولٌ عنه بماند.

همچنين بايد شكرگزارى كنيم كه بحمداللَّه در جمهورى اسلامى و به بركت اين نظام، خيلى از چيزهاى فوت شده ى ما در قبل از انقلاب، به ما برگشت. «حج» هم در اين نظام به ما برگشت. نمى گوييم كسانى كه قبل از انقلاب به مكه مى رفتند، حج نمى كردند.

آن وقت هم مؤمنين و صلحا و مخلصانى بودند كه به حج مى رفتند و بهره ى خود را از آن مى بردند. حجِ افراد بود؛ اما حجِ جامعه ى اسلامى و امت نبود و استفاده ى جمعى از آن نمى شد. هر كسى به قدر همت و ظرفيت خود- اگر كاسه ى گدايى را پيش برده بود- چيزى مى گرفت و بر مى گشت. بعضيها هم دست خالى بر مى گشتند. امروز مسأله، مسأله ى خود آن حج كنندگان و حج گزارندگان نيست؛ مسأله ى امت است كه استفاده مى كند. مثل اين مورد، خيلى چيزهاى ديگر هم وجود دارد.

هزار ماهى كه در آن ليلةالقدر نيست

فرمود: لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ليس فيها ليلةالقدر. هزار ماهى كه در آن ليلةالقدر نيست. مسلّم در هزار ماه متوالى، دهها ليلةالقدر هست؛ اما آن ليلةالقدر نيست.

ليلةالقدرى كه در آن امام نيست و و تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ نيست يا اگر تنزّل ملائكه هست، مردم از او استفاده نمى كنند؛ اين چه ليلةالقدرى است؟ ليلةالقدر براى كسانى است كه آن را دارند. در زمان حكومت بنى اميه، ليلةالقدرى براى مردم وجود ندارد و كسى از آن استفاده نمى كند. خود امام و خواصش، از آن استفاده مى كنند. اين، غير از آن ليلةالقدرى است كه امت اسلام از آن استفاده كنند.

ما واقعاً ليلةالقدر نداشتيم. ما جماعت و جهاد و حج و امر به معروف و نهى از منكر و خيلى چيزهاى ديگر هم نداشتيم. تنها مسأله ى ولايت عملى و فعلى و مجسم و مجسد

ص: 176

در حيات اجتماعى و زندگى نبود كه نداشتيم؛ خيلى چيزهاى ديگر بود كه از بركات ولايت است- مثل حج- ولى آن را نداشتيم. حج هم از بركات ولايت و براى ولايت است و به خاطر آن است كه تحكيم عمود دين بشود. حج، خيلى فوايد و بركات دارد كه بحمداللَّه امروز زمينه فراهم است. اين، شكر الهى را لازم دارد. بايد شكر كرد و بزرگترين شكر هم همين است كه از اين فرصت استفاده بشود و هيچ كس كمترين امكانى را فروگذار نكند و ضايع و مهمل نگذارد.

از دست اندركاران حج تشكر مى كنم

ما بايد حقيقتاً از آقايان محترم و از شخص جناب آقاى رى شهرى هم تشكر كنيم.

من به سهم خود، به عنوان يك خدمتگزار كوچك، واقعاً متشكرم. مجموعه يى كه براى حج فراهم شده است، متشكل از علما و مجتهدان و فضلا و بزرگان و مسؤولان كارآمد در كشور و كارآمدان و مجرّبان و فعالان عرصه ى سياسى و ادارى كشور مى باشد. ايشان، بحمداللَّه يكى از بهترين مجموعه ها را در اين خصوص فراهم كرده اند. اين هم جاى سپاسگزارى از ايشان و از يكايك همه ى شما آقايان عزيز است كه اميدواريم روز به روز كاملتر بشود.

نمى توانيم ادعا كنيم حج ما كامل است

البته، ما ادعا نمى كنيم حجى كه بجا مى آوريم، حج كاملى است. نه، كمال چيزى نيست كه به عقل و تصور ما بگنجد. شما حجى را كه وجود مقدس ولىّ اللَّه الاعظم(سلام اللَّه عليه و ارواحنافداه) در آن حضور دارد و خودش حج مى كند و مردم پروانه وار گرد او مى گردند و از اشاعه ى بياناتش، جانها و روحها و ذرّه ذرّه ى وجود استفاده مى كنند، در نظر بگيريد كه واقعاً كامل است. ببينيد ما چه قدر با آن حج فاصله داريم. ما هم به قدر توان، بايستى بال و پرى بزنيم و حركت و تلاشى بكنيم. البته، بايد روز به روز چيزهايى را كه در اختيار ماست، تكميل كنيم.

ص: 177

برائت، جزو حج است

اين مسأله ى برائت كه اشاره شد، حقيقتاً جزو حج است و لازم نيست كه در روايات جزو فروع حج آمده باشد. چيزهايى وجود دارد كه معناى حج و روح و مضمون حقيقى يك عبادت و عمل و فريضه ى الهى است و نمى شود اين را از آن منفك كرد. اهميت اين، از يكايك فرايض بيشتر است. هر يك از اين فرايض، چنانچه فوت شد، ممكن است به نحوى آن را جبران كرد يا مثلًا اضطرارى آن را بجا آورد؛ اما آنچه روح يك عبادت محسوب مى شود، قابل تفكيك از آن نيست.

حج؛ مظهر توحيد الهى

بنابراين، در مسأله ى برائت و اين كه حج بايد مظهر توحيد باشد، ترديدى نيست.

حج مظهر توحيد الهى است. توحيد دو جزء دارد كه يك جزئش برائت است؛ برائت از «انداداللَّه» و كفار و از عبده ى اوثان و اصنام. در اين، ترديدى نيست. اوثان و اصنام هم، كه فقط «لات» و «عزّى» و «هبل» نيستند. سران استكبار و طاغوت و كفر و فتنه انگيزان عالم، بزرگترين بتهاى زمانند. كفر به اينها كه اوجب از كفر به بتهاى بى جان و بى روح و بى توان است. در اين كه شكى نيست. بنابراين، امروز برائت از استكبار و صهيونيسم و كفر و الحاد جهانى و برنامه هاى اينها و فعاليتى كه عليه اسلام و مسلمين مى كنند، جزو مسايل مسلم حج است.

ما مظهر اين كار را در اجتماع خودمان دانستيم. اين اجتماع را هم بر پا خواهيم كرد.

اگر روزى عقل ما به مظهرى اوفى و اظهر و ابلغ از اين رسيد، اين را رها خواهيم كرد و آن را خواهيم گرفت؛ ليكن چنين چيزى نداريم. ما امروز هر چه نگاه مى كنيم، مى بينيم كه مظهر اين برائت، همين تجمع و دور هم گرد آمدن و سخن برائت را بر زبان آوردن است. ...

بالاخره ما اين اجتماع را تشكيل مى دهيم. اين، قابل تفكيك نيست. نهايتاً بايد اين مُظهر و مَظهر آن واجب و آن روح اصلى عبادت، به نحوى حصول تحقق پيدا كند؛ هر طور هر چه كه باشد. «الميسور لايدرك بالمعسور». آنچه كه ممكن است، ما آن را بجا

ص: 178

مى آوريم. آنچه كه براى ما حكمش باقى است، آن را عوض قرار مى دهيم از آنچه كه حكمش به خاطر اضطرار بقيه ى موانع، زايل شده است. بنابراين، نبايد ترديد كرد. ...

نمى شود برائت نداشته باشيم

مطلقاً اين حرف قابل قبول نيست كه آنها فكر كنند روزى فرا خواهد رسيد كه ما برائت نداشته باشيم. نه، نمى شود كه ما برائت نداشته باشيم. مى شود طواف نداشته باشيم؟ اين كه گفتيم به يك معنا از طواف هم بالاتر است. بنابراين، اين تشكيلات هست و البته ما به درايت و عقل و كاردانى و حكمت جناب آن رى شهرى و همكاران محترم و عزيزشان و آن مجموعه يى كه آن جا هستند و تصميم گيرى مى كنند و آنچه را كه به هر شكلى مناسب بود، انجام خواهند داد، مطمئنيم؛ ليكن به هر حال بايد اين كار انجام بگيرد.

در حج، چه كارى بايد از ما صادر شود؟

عزيزان من! آنچه كه ما بايد در حج بيان كنيم، خيلى مهم است. چه چيزى بايد از ما صادر بشود؟ اين، به نظر من جاى خيلى بررسى و تأمل دارد. من مى دانم كه برادران در بعثه و مسؤولان محترم حج، از سال قبل كه از سفر مبارك حج برگشتند، براى اين مسايل مشغول برنامه ريزيند و يقيناً ذهن و فكرشان، به جاهاى خوبى منتهى شده است كه حتماً ارزشمند مى باشد و آثار و بركاتى دارد. حالا آنچه كه به ذهن قاصر من هم مى رسد، اجمالًا در اين جا مطرح مى كنم، براى اين كه معلوم باشد.

حاكميت اسلام و قرآن در ايران

امروز، حقيقتى در عالم واقع و خارج تحقق پيدا كرده است كه بعد از صدر اسلام تا امروز، نظير و شبيهى ندارد و آن، حاكميت اسلام و قرآن و حكومت علم و تقوا و فضايل اسلامى است. اين، شوخى ندارد. شما نگاه كنيد ببينيد، بزرگانى مثل «علامه ى حلى» كه پادشاه مغول را به طمع هدايت و بعد به خاطر آن حُشاشه يى كه از هدايت در وجود او

ص: 179

پيدا شده بود و آن نور ضعيفى كه تابيده بود، چه خود كُشانى مى كردند و اسم پادشاه مغولى را در مقدمه ى كتاب مى آورد. يا حكومت صفويها كه البته آنها به ايران و اسلام و تشيع، خيلى خدمت كردند. حالا يك عده عادت كرده اند كه تا از هر جا حرف شروع مى شود؛ منتهى به اين كنند كه به صفويه بدگويى نمايند. صفويه حق حيات به گردن ما دارند. شما اين را بدانيد. اگر آنها مردمان فاسقى بودند، بين خودشان و خدا، به نتيجه ى آن خواهند رسيد و اگر مردمان بدى بودند، خدا با آنها هر كارى مى خواهد بكند، بكند؛ ليكن آنها براى ما مفيد بودند. اگر آنها نبودند، معلوم نبود من و شما امروز چه فكر مى كرديم و از اسلام چه مى فهميديم. بنابراين، صفويه انصافاً كار خيلى بزرگى را در اين كشور انجام دادند. «جزاهم اللَّه عن الاسلام و اهله خيرالجزاء».

ليكن اگر شما به واقعيت زندگى صفويه خوب نگاه كنيد و شخصيتهاى صفويان را با يك حكومت و حاكم حق اسلامى مقايسه كنيد، خواهيد ديد كه زمين تا آسمان، با آن فاصله دارند. بهترينشان كه «شاه طهماسب اول» است، شما ببينيد كه با يك عالم دين چقدر تفاوت دارد. چه قدر فاصله است بين آن كسى كه امر و نهى و حكم دست اوست و آن كسى كه بايد باشد و شرطش علم و آگاهى از دين و عدالت و تعبد است.

خيلى فاصله دارند؛ در عين حال شما ببينيد كه علماى بزرگ آن روز، با آنها و تبعه شان چه كردند.

«شيخ بهايى»، آدمى به آن عظمت كه به نظر من، با الفاظ قابل بيان نيست، يا كسى مثل ميرداماد يا مثل علامه ى مجلسى، يا كسى مثل صاحب ذخيره محقق سبزوارى و ديگران و يا حتى مثل محقق ثانى و محقق كركى، ببينيد كه اينها به خاطر همان رقيقه يى از حقيقت كه در وجود آنها و در حكومتشان بود، براى سلاطين صفويه چه كردند.

حكومت آنها را با حكومت اسلامى در امروز كه مُرّ حقيقت و لبّ قرآن و احكام الهى در حد فهم و استنباط امروز فقها و علماى ماست، مقايسه كنيد. ما كه البته به صفحه ى غيب نظرى نداريم و آشنا با غيب هم كه نيستيم. امروز، همانى كه طرق استنباط احكام الهى است، اجرا و بيان مى شود. ببينيد وجود چنين چيزى چه قدر در دنيا اهميت دارد. اين، بالاترين چيز است.

ص: 180

همه چيز تحت الشعاع حفظ نظام است

اين كه امام قدس سره فرمودند: همه چيز تحت الشعاع حفظ نظام است، اين به خاطر همين است والّا شما خيال نكنيد كه امام انسانى بود كه آن گوشه نشسته بود و ضعفهاى نظام را نمى ديد و احياناً خلافهايى كه انجام مى شد و كوتاهيها و بدكرداريها و بددليهايى كه صورت مى گرفت، از اينها غافل بود. خير، او بيشتر از خيلى ها هم مى دانست. در عين حال، حفظ آن نظام را با همان طور آدمها، اوجب واجبات دانست و بر اين زندگى و حكومت كرد و بر همين، خدا را ملاقات نمود و بلاشك بر همان طريق، از پروردگار عالم ثواب الهى و اجزل ثوابها را گرفت.

نظام اسلام، خود را در دنيا نشان داده است

اين نظام، شوخى نيست. اين نظام و حقيقت درخشان، مثل الماس درخشانى است كه لازم نيست از آن تعريف كنند. الماس، درخشندگى دارد. كسى هم كه اسم الماس را نشنيده است، اگر در بيابان يك تكه الماس پيدا كرد، آن را با يك تكه سنگ خارا فرق مى گذارد، ولو نمى داند كه اصلًا الماس چيست و قيمتش چه قدر است. اگر به او بگويند يكى را بردار، بلاشك الماس را برخواهد داشت و او را نگه خواهد داشت. الماس اين گونه است و درخشندگى دارد. به همين خاطر است كه شما مى بينيد در افريقا و امريكاى لاتين و اروپا و آسيا، در زير سايه ى سنگين و شوم حكومت استكبار و حتى در خود ايالات متحده ى امريكا، عده يى نسبت به امام و اين نظام، عاشقانه حركت كرده اند و حرف زده اند و نوشته اند و خطر قبول كرده اند و زندان رفته اند و تا امروز هم كارشان همچنان بر اين اساس باقى است. اين، براى چيست؟ براى اين است كه آن حقيقت درخشنده يى كه در اين جا تحقق پيدا كرده است، خودش را در دنيا نشان مى دهد؛ با اين كه اين همه هم عليه آن حرف زده اند و هنوز هم حرف مى زنند.

شما بايستى حج را به جميع اجزا و خصوصياتش، حاكى از اين نظام قرار بدهيد.

اين، آن پيام اصلى است. كار اصلى اين است. حالا ببينيد چه طورى مى شود اين كار را كرد. البته، شما قطعاً برنامه ريزى كرده ايد. بايد رفتار اشخاص و حجاج و رفتار مسؤولان

ص: 181

با مردم و نيز عبادت و سياست، همه حكايت از معنويت و رشد و پيشرفتگى و ترقى خواهى و اهداف عاليه ى نظام بكند.

به دنياى اسلام احتياج دارند

امروز، دنيا بخصوص به نهايت دنياى اسلام احتياج دارد. الآن شما ببينيد اسرائيل يك حكومت غاصب قطعى است و واقعاً «لاريب فيه» است. معناى «ريب»، شك قائم به نفوس اشخاص نيست؛ يعنى هيچ حرف وسوسه يى و هيچ غبارى در اطرافش نيست.

امروز، غاصب بودن اسرائيل اين گونه است. واقعاً هيچ كس نمى تواند هيچ مستمسكى ذكر بكند كه از آن بشود استفاده كرد كه اسرائيل غاصب نيست. افراد و دولتهايى هستند كه مى گويند اسرائيل غاصب است؛ اما آمده يك كشور مثلًا خراب شده ى لم يزرعى را آباد كند! آنها حالا دارند زندگى مى كنند، آنها مترقى و اروپاييند و فرهنگ غربى دارند؛ بگذاريد بمانند! والّا كسى ادعا نمى كند كه اينها عن حق به اين جا آمده اند.

در حقيقت، صهيونيستهاى امريكا و انگليس و فرانسه و اروپا و شرق و غرب دنيا به اين جا آمده اند و زندگى مى كنند. به هر حال، آنها غاصبند. يك حكومت غاصب، با كسانى كه خودشان را مغضوب عنهم مى دانستند و سالهاى متمادى كسى حق نداشت اسم فلسطين را بياورد و مى گفتند قضيه ى ماست! كارش به اين جا رسيده است كه حالا به كشورهايشان مى رود و از او استقبال مى كنند و آغوش باز مى نمايند و او را بغل مى گيرند و با هم عكس بر مى دارند و افتخار هم مى كنند كه اين قدر بدند! خيلى انحطاط لازم است كه اين عمل صورت گيرد. البته، اين انحطاطِ دولتهاست، انحطاطِ ملتها نيست؛ اما ملتها به منشأ الهامى احتياج دارند تا بفهمند و بدانند كه چه دارد اتفاق مى افتد.

بزرگترين غصه ى دنياى اسلام

خليج فارس- يعنى در واقع مركز حيات اقتصادى دنياى اسلام- چنين وضعى دارد.

اين زايده ى جهان اسلام و اين انگل و غده ى بدخيم، به اين اكتفا نكرد كه يك تكه زمين را بگيرد و تصرف بكند؛ حالا مشغول شده است كه خودش را به شريانهاى اصلى حيات

ص: 182

اقتصادى در دنياى اسلام بچسباند و اين مادّه ى حياتى را بمكد. راهش هم اين است كه با اينها ارتباط برقرار كند و تماس اقتصادى بگيرد و كارهاى اقتصادى انجام دهد.

يكى از سران خود باخته ى مزدور عرب در چند ماه قبل از اين، همين حقيقت را بيان كرد و گفت: در صلح با اسرائيل، مادامى كه اين مسأله ى اقتصادى با اسرائيل حل نشود، نقشى بر روى كاغذ است و ارزشى ندارد. راست هم گفت. اصل قضيه اين است كه اسرائيل، منابع اقتصادى را بمكد. او در اين فكر است و دارد قدمهاى اوليه را بر مى دارد و موفق هم شده است. اين اقدام، براى دنياى اسلام عزا و مايه ى غم است. اين، بزرگترين غصه براى دنياى اسلام است. مسلمين مى فهمند كه چه دارد مى گذرد و چه دارد اتفاق مى افتد؟ آيا مى دانند كه با فشار امريكا و حكام خود فروخته ى مزدور آن و با پشتوانه قرار دادن علم و صنعت و پيشرفت و تكنولوژى و ثروت براى يك هدف سياسى اين قدر پست و ننگين و لئيمانه، چه اتفاقى دارد در دنياى اسلام مى افتد.

حج؛ گنج پايان ناپذير

مسلمين بايد اين واقعيات را بدانند. اينها را از كجا بدانند؟ يكى از طرق و منافذ و منابر ما «حج» است. بايد برنامه ريزى بشود. البته هوشيارى و ظرافت لازم است. چگونه عمل كردن، در موفق شدن خيلى نقش دارد. غرض، «حج» اين طور چيزى است. به نظر من، «حج» گنجى لايفنى است. تمام مشكلات دنياى اسلام، از طريق حج قابل رفع است.

اعتقاد من اين است كه هم مشكلات سياسى و هم مشكلات معنوى و انسانى و هم حتى مشكلات اقتصادى دنياى اسلام، به بركت حج قابل حل است. آن روزى كه در دنياى اسلام، چند دولتِ حقيقتاً مؤمن به اسلام و حج وجود داشته باشد، مى توان از طريق حج، حتى مشكلات اقتصادى دنياى اسلام را هم برطرف كرد.

ما به سمت فرج حركت مى كنيم

ما بايد امروز اين زمينه را نگه داريم. البته، حالا چنين امكانى نيست؛ اما نبايد بگذاريم اين زمينه از دست برود. بايد اين زمينه را نگه داريم. اين حالت ترغب و انتظار

ص: 183

را بايد حفظ كنيم. تا ان شاءاللَّه لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً. مسلَّماً خداى متعال فرج را پيش روى ما قرار داده است. ما به سمت فرج حركت مى كنيم؛ در اين كه ترديدى نيست.

هر قدمى كه ما بر مى داريم و هر نفسى كه اين ملت مى كشد، نفسى به سمت رسيدن به فرج است. انتظار و عاقبت و فرجام كار ما، فرج است. ما به سمت فرج حركت مى كنيم؛ پس بايستى با شوق و اميد بيشترى حركت نماييم. به هر حال، هر كارى كه در اين زمينه بكنيد، با ايمان و ثبات و اطمينان به اين كه خداى متعال اثر خواهد داد، يك حسنه و ثواب بزرگ است.

ان شاءاللَّه خداى متعال، شما را مأجور و مثاب خواهد داشت. اميدواريم كه خداوند اين زحمات را از شما قبول بفرمايد و حج مقبولى برايتان مقدر فرموده باشد. خداوند براى همه ى كسانى كه آرزومند اين سفر هستند، تسهيل و تيسير فراهم كند تا بروند آنها هم زيارت كنند. ان شاءاللَّه شما هم بتوانيد بيشترين بهره را از اين سفر معنوى بگيريد و با دست پر برگرديد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 184

پيام به مناسبت برگزارى كنگره عظيم عبادى سياسى حج(4/ 2/ 1375 ه. ش.)

پيام به مناسبت برگزارى كنگره عظيم عبادى سياسى حج

اشاره

(4/ 2/ 1375 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ والحمدللَّه ربّ العالمين و صلّى اللَّه على سيد الأوّلين و الآخرين محمّد المصطفى و آله الميامين و السّلام على بقيةاللَّه في الأرضين.

وجود دو گونه تهديد در محيطهاى اسلامى

حج، سرچشمه ى جوشان تقوى و معنويت و خير و بركت، همه ساله تا ابد، فيضان خود را بر جهان اسلام و بر يكايك مسلمانانِ موفق جارى مى سازد تا هر كس و هر مجموعه، به اندازه ى ظرفيت و قابليت خود از آن بهره بگيرد.

حجاج بيت اللَّه الحرام، تنها بهره مندان از اين سرچشمه ى فياض نيستند. اگر اين فريضه ى عظيم به درستى شناخته و عمل شود ملتها و آحاد مسلمان در همه جاى جهان، مشمول بركات آن خواهند شد.

افراد و مجموعه هاى بشرى همواره از دو سو آسيب مى بينند، اول از درون خود كه منشأ آن ضعفهاى بشرى و هوسهاى مهار گسيخته و ترديدها و بى ايمانى ها و خصلتهاى منهدم كننده است، و دوم از دشمنان بيرونى كه بر اثر طغيان و افزون طلبى و تجاوز و ددمنشى، محيط زندگى را بر انسانها و ملتها تنگ و فشار آلود مى سازند و با جنگ و ظلم و تحميل و زورگويى، بلاى جان آنان مى شوند.

محيط اسلامى- چه افراد و چه ملتها- همواره در معرض اين دو گونه تهديد قرار

ص: 185

داشته و امروز بيش از هميشه قرار دارد. ترويج متعمدانه ى فساد در كشورهاى اسلامى و تحميل فرهنگ غربى كه از سوى برخى رژيم هاى وابسته نيز به آن كمك مى شود و از رفتار فردى تا شكل شهرسازى و محيط عمومى زندگى و مطبوعات و غيره را در بر مى گيرد، از يكسو و فشارهاى نظامى و سياسى و اقتصادى بر بعض ملتهاى مسلمان و كشتارهاى لبنان و فلسطين و بوسنى و كشمير و چچنستان و افغانستان و غيره از سوى ديگر، شاهد بارز وجود اين دو گونه تهديد در محيطهاى اسلامى است.

حج، آن شط هميشه جارى و آن عطيه ى بى زوال الهى است كه مسلمانان تا ابد مى توانند غبار رنج و مرارت و آلودگى و بيمارى خود را در آن بسترند، و به كمك اين ذخيره ى ابدى، هر دو نوع آسيب پذير را در همه ى زمانها از خود دور سازند.

راه مقابله با تهديدات

در حج، عنصر تقوا و ذكر و حضور و خشوع و توجه به حق متعال، متكفل مقابله با تهديد اول است و عنصر تجمع و وحدت و احساس عظمت و قدرت در امت بزرگ اسلامى كه حج مظهر آن است، عهده دار مقابله با تهديد دوم.

هر چه اين دو جنبه در حج تقويت شود، مصونيت و مقاومت افراد و جامعه هاى اسلامى در مقابل آن دو گونه تهديد، بيشتر خواهد شد. و هر گاه يكى از اين دو جنبه يا هر دو، ضعيف يا منتفى گردد، به همان نسبت امت اسلامى- چه افرادش و چه ملتها و كشورهايش- آسيب پذيرتر مى گردند.

در متون شرع مقدس اسلام و در نص قرآن كريم، به هر دو جنبه ى حج تصريح شده و براى چشم هاى بينا و دلهاى با انصاف، جاى ترديد گذاشته نشده است. در كنار فرمان: فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً، دستور: وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ اْلأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ (1)

آمده، و هماهنگ با كريمه ى حكمت آميز: لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ كَذلِكَ


1- توبه: 3

ص: 186

سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما هَداكُمْ وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ (1)

آهنگ اميد بخش: لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ نازل گرديده است.

هر توصيه و تبليغ و كوشش براى كمرنگ كردن يا كنار گذاشتن هر يك از اين دو جنبه، مقابله با آيات و فرامين قرآن كريم است.

هيچ خسارتى براى امت اسلامى، سنگين تر از آن نيست كه تعاليم و رهنمودهاى اسلام كه ذخيره هاى حياتى ابدى براى مسلمانان و همه ى بشريت است، دستخوش غفلت و جهالت رهبران دينى و سياسى آنان گردد و مجال بهره مندى مردم از آن، سلب شود.

حج يكى از اين ذخيره هاى ابدى است، و بر همه ى مسلمين واجب است كه آن را بهتر شناخته و بيشتر مورد بهره بردارى امت اسلامى قرار دهند.

جهان اسلام دچار مشكلات بزرگى است

امروز جهان اسلام دچار مشكلات بزرگ و تهديد كننده يى است كه اگر مسلمانان با نيروى ايمان و مجاهدت و توكل و با همتهاى بلند و چشمهاى باز و استفاده از ذخائرى كه خداوند در اين دين حنيف قرار داده است، اين مشكلات را بر طرف نسازند دشمنان مستكبر اسلام كه به سلاح قدرت سياسى و نظامى و تكنولوژى مسلح اند، هر روز دائره ى مشكلات را تنگتر خواهند كرد و آزادى و نجات را براى ملتهاى اسلامى باز هم دهها سال بلكه قرنها به عقب خواهند انداخت و شايد برخى ملتها را بكلى استحاله كرده، خصوصيت اسلامى آنان را با تحميل و ترويج نيمه ى فاسد و مفسد فرهنگ غربى، بتدريج نابود خواهند ساخت.

تبليغات دروغين، بسيارى از حقايق را واژگون مى سازد

امروزه- پس از قيام جمهورى اسلامى در كشور ايران و شكوفا شدن نهضت بيدارى اسلامى در بسيارى از كشورهاى اسلامى- پرده از روى بسيارى از حقايق تلخ و


1- حج: 37

ص: 187

شيرين برداشت شده و افراد زيادى در سراسر جهان اسلام قادر بر تحليل حوادث و فهم واقعيات اند. ولى بايد قبول كرد كه دست جادويى تبليغ راديو و تلويزيون و مطبوعات كه در سطح جهان، عمدتاً از آستين صهيونيستها و همكاران غربى شان و احياناً مزدوران ظاهراً مسلمان دولتهاى مستكبر، خارج مى شود، بسيارى از حقايق روشن را واژگونه مى سازد. لذا بجاست كه فهرست مجملى از مشكلات و نيز امكانات دنياى اسلام آورده شود:

استفاده از امكانات امت اسلامى

در بخش امكانات بايد از جمعيت يك ميليارد و چند صد ميليونى مسلمين آغاز كرد كه بيش از پنجاه دولت، و سرزمين گسترده يى در ميانه ى اقيانوس آرام و اقيانوس اطلس را در اختيار دارند. در ميان اين جمعيت عظيم، ملتهايى كه معروف به هوش سرشارند. و تمدنهايى كه داراى سابقه ى چند هزار سال است، و شخصيتهاى بارز علمى و سياسى وجود دارند. اين مجموعه كه نامش امت اسلامى است داراى فرهنگى غنى با ميراثى زخار و همراه با شكوفايى و درخشندگى استثنايى است و در عين تنوع و گوناگونى گسترده، از وحدت و هم آهنگى شگفت آورى بهره مند است كه از احاطه و نفوذ اسلام و توحيد خاص و خالص آن در همه ى اجزاء و اركان و زوايايش، پديد آمده است. اين ملتهاى برادر و همدل كه از نژادهاى سياه و سفيد و زرد تشكيل شده و به دهها زبان سخن مى گويند، همه خود را اجزاء برابر امت بزرگ اسلامى مى دانند و به آن افتخار مى كنند و همه روزه به يك مركز رو كرده با يك زبان خدا را نيايش كرده، از يك كتاب آسمانى درس و الهام مى گيرند. و آن كتاب آسمانى متضمن تبيين همه ى حقايق و مشتمل بر دستور همه ى نيازها و تكاليف آنهاست: وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (1)

منطقه ى جغرافيايى اين مجموعه ى بشرى، يكى از غنى ترين- اگر نگوييم غنى ترين- سرزمينهاى جهان از لحاظ منابع طبيعى است،


1- نحل: 89

ص: 188

و بطور ويژه منابع نفت آن پشتيبان تمامى چرخ و تمدن ماشينى امروز جهان است، يعنى اگر اين مجموعه براى چند ماه نفت خود را به روى مشتريان ببندد، بيشترين بخش جهان و از جمله كشورهايى كه دولتهاى آنان از قرنها و هم اكنون، سرنوشت ملتهاى مسلمان را بازيچه ى آزمندى و زورگويى خود كرده اند، در تاريكى و سرما و واماندگى غرق خواهند شد.

بجز اينها، فهرست امكانات امت اسلامى، مشتمل بر صدها عنوان و سرفصل برجسته ى انسانى، فرهنگى، مادى و اقتصادى، سياسى و اجتماعى است كه هر كسى با ژرف بينى و بازنگرى مى تواند از آن آگاه شود.

فهرست مشكلات بزرگ امت اسلامى

اكنون به مشكلات بزرگ اين مجموعه ى عظيم- يعنى امت اسلامى- نظر بيفكنيم؛ مشكلاتى كه موجب شده است اين واحد پر استعداد، نتواند از آنهمه امكانات استثنايى و كارساز بهره ببرد و در نتيجه ملتها و كشورهاى اسلامى از قافله ى دانش بشرى عقب؛ و از ثروت عظيم مادى خود بى بهره؛ و در مسابقه ى بزرگ فرهنگى جهان، مقهور فرهنگهاى بيگانه؛ و در عرصه ى سياست بين المللى، تابع ديگران؛ و از لحاظ نظامى غالباً در معرض تجاوز و سركوب قدرتهاى استكبارى، بوده باشد.

اين مشكلات كه بيشتر بر اثر كوتاهى و غفلت يا بد كردارى و خيانت از درون امت اسلامى، پديد آمده است، فهرست طولانى يى را تشكيل مى دهد، كه به عنوان رديفهاى اول آن مى توان اينها را بر شمرد:

- اختلافات فرقه يى كه بيشتر به وسيله ى علماى سوء و نويسندگان مزدور ترويج و تشديد مى شود.

- اختلافات قومى و ملى ناشى از ملى گرايىِ افراطى كه بيشتر به دست روشنفكران وابسته دامن زده مى شود.

- تسليم در برابر قدرتهاى مداخله گر كه برخى كشورها را به اقمار قدرتهاى بزرگ بدل ساخته است.

ص: 189

- تسليم در برابر فرهنگ فاسد غرب و حتى ترويج آن با انگيزه هاى سياسى يا عقيدتى.

- بى اعتقادى و بى اعتنايى برخى از دولتها به مردم خود و اراده و عقيده و نيازهاى آنان، و خودكامگى در برابر آنان.

- مرعوب بودن بسيارى از شخصيتهاى سياسى و فرهنگى دنياى اسلام از قدرتهاى مسلط جهان و امروز مشخصاً از امريكا.

- حضور دولت غاصب صهيونيستى در قلب منطقه ى اسلامى كه خود عامل بسيارى از مشكلات ديگر است.

- ترويج جدايى دين از سياست و معرفى اسلام به عنوان يك تجربه ى فردى كه هيچ كارى به مسائل زندگى از قبيل: حكومت و سياست و اقتصاد و غيره ندارد.

اينها و دهها مشكل بزرگ و اساسى ديگر كه غالباً با وجود ريشه هاى تاريخى، در صورتى كه رهبران سياسى و دينى از خود اخلاص و همت و آزادگى نشان مى دادند قابل علاج مى بود، منشأ گرفتاريهاى كنونى جهان اسلام شده و در پى خود، فقر و جهل و تبعيض و فرو دستى سياسى و عقب ماندگى و جنگ و ويرانى و خرافه و تعصب به ارمغان آورده است.

حج، ناكامى هاى امت اسلامى را درمان مى كند

سخن آن است كه حج اگر درست و كما فرض اللَّه اقامه شود قادر است همچون دارويى شفابخش، همه ى اين بيماريهاى اصلى و علتهاى ناكامى را درمان كند. اين كار يكباره اتفاق نمى افتد، ولى در طول سالهاى دراز، اجتماع ميليونى برادران و خواهران از چهار گوشه ى جهان اسلام در يك نقطه، آنهم در عرصه ى اعمالى هماهنگ و پر معنى، و در زير لواى با عظمت توحيد، و همراه با تجديد خاطره هاى صدر اسلام و ياد آورى بدر و احد، و زيارت مسجدى كه نغمه ى روح بخش آيات قرآن از حنجره ى مبارك رسول اللَّه صلى الله عليه و آله هنوز از در و ديوار آن به گوش مى رسد، و نواى پر قدرت اللَّه اكبر مجاهدان صدر اسلام در آن موج مى زند، و در فضايى لبريز از ذكر و حضور و مناجات

ص: 190

خداى عزّوجلّ، كه انسانها را از نفس ضعيف و خود خواه و كج انديش جدا كرده، به معدن مجد وعظمت و قدرت ربوبى متصل مى سازد سرچشمه ى شفابخشى است كه دلها را قوى، وهمتها را بلند، واراده ها را استوار، و جانها را سرشار از اعتماد، و ديدها را وسيع، و آرمانها را نزديك، و برادران را متحد، و شيطان را خوار، و كيد او را ضعيف مى سازد.

آرى، حج درست و كامل، حج توحيدى، حجى كه منبع عشق به خدا و مؤمنين و برائت از شيطانها و بتها و مشركين باشد، رشد همه ى مشكلات امت اسلامى را ابتدا متوقف و سپس آن را مرتفع مى سازد و منشأ عزت اسلام و شكوفايى زندگى مسلمين و استقلال و آزادى كشورهاى اسلامى از شر اجانب مى شود.

حج، در صدر اقدامات بين المللى جمهورى اسلامى

بر پايه ى همين درك درست از اهميت حج بود كه پس از پيروزى انقلاب كبير اسلامى در ايران، مسأله ى حج در صدر اقدامات بين المللى حكومت جمهورى اسلامى قرار گرفت و دولت كريمه، جنبه ى سياستُ اللهى اين فريضه را كه مظهر عزت و قدرت حضرت حق است با جنبه ى عبادتُ اللهى آن كه جلوه گاه غفران و رحمت ربوبى است، به هم آميخته، حج امروز را به حج صدر اسلام نزديك ساخت، و به عنوان نمادى از اين همه، مراسم برائت از مشركين را در حج، بار ديگر زنده كرد و تاكنون با وجود همه ى سختگيرى هاى سياسى و شدت عملهاى ناشى از انگيزه هاى غير اسلامى، اين وظيفه ى اسلامى را دنبال كرده است.

جمهورى اسلامى به عنوان نظامى كه عليرغم تبليغات و تلاشهاى ضد اسلامى صد سال اخير، حيات و پويايى و قدرت اسلام را در اداره ى جوامع عظيم بشرى، ثابت كرده است، به حج نه همچون وسيله يى براى خود، بلكه همچون عرصه يى براى بيدارى مسلمين و دميدن روح تقوا و ايمان به اجراى شريعت اسلام و عزت و استقلال مسلمانان جهان، نظر افكنده است.

آنان كه تحرك و جامعيت حج را نفى و رد مى كنند، در واقع عزت و استقلال مسلمانان و نجات آنان از پنجه ى خونين استكبار و صهيونيسم را رد مى كنند. هر گونه

ص: 191

فتوى و نظريه ى دينى در اين باره، حكم به غير ما انزل اللَّه است كه به گمان زياد، از روى جهل به حقايق جهان و محيط و نداشتن چشم باز و بصيرت لازم در امور مسلمين صادر مى شود.

از دست دادن فرصت حج، خسارتى جبران ناپذير

امروز هر كس وضع دشوار ملتهاى مسلمان و تسلط دولت جبار ايالات متحده بر آنان را بداند، هر كس از جنايات صهيونيستها و توطئه هاى پنهان آنان عليه كشورهاى مسلمان آگاه باشد، هر كس از پيشرفت اين غده ى بدخيم سرطانى در اركان اقتصادى و سياسى دولتهاى منطقه احساس خطر كند، هر كس وضع تيره ى ملت فلسطين را ببيند كه در اردوگاههاى غربت، رنج مى برند و خانه و كاشانه ى خود را در تصرف جلادان خويش مى بينند، هر كس از وضع جنوب لبنان و منطقه ى اشغالى آن به دست صهيونيستها و مناطق دائماً در معرض تهاجم آن با خبر باشد، هر كس فاجعه آفرينى اخير در لبنان را شنيده باشد كه صهيونيستها با پشتيبانى دولت امريكا اكنون دوازده روز است كه يكسره از هوا و زمين و دريا بيش از نيمى از اين كشور را بمباران مى كنند و كودكان و زنان و مردم غير نظامى را قتل عام مى كنند؛ هر كس از بوسنى و افغانستان و كشمير و تاجيكستان و چچنستان مطلع باشد، هر كس توطئه هاى پى در پى و اقدامات خصمانه ى امريكاى طغيانگر و صهيونيسم ضد بشر را بر ضد جمهورى اسلامى كه امروز مظهر حاكميت قرآن و اسلام است، بداند، آرى هر كس اين حقايق را دانسته و از غيرت اسلامى و احساس وظيفه ى دينى برخوردار باشد، ترديد نخواهد كرد كه از دست دادن ذخيره ى عظيم حج و ضايع كردن اين پشتوانه ى مستحكم الهى براى اسلام و مسلمين، خسارتى بى جبران و گناهى بى غفران است.

ضعف كنونى دولتهاى مسلمان

ضعف كنونى دولتهاى مسلمان، و تفرقه ى مصيبت بار كشورهاى اسلامى، واقعياتى نيستند كه بشود كتمان يا انكار كرد. امروز جهان عرب به دست خود، خود را در شرائطى

ص: 192

قرار داده است كه متأسفانه قادر نيست حتى براى يك روز پاى در ميدان جنگ با دشمن غاصب سرزمينهايش بگذارد و از ملت لبنان كه قربانى جنايت دولت غاصب صهيونيست است دفاع كند. امروز در حالى كه ابزارهاى جنگ هوايى و دفاع هوايى با قيمتهاى افسانه يى از كارخانجات غربى در انبارهاى اين كشورها انباشته شده، هواپيماهاى صهيونيستهاى خونخوار آزادانه خانه و كاشانه ى مردم عرب را بر سر آنان ويران مى كنند و هيچيك از اين دولتها نمى توانند راه آن را ببندند. اين حقايق تلخ به اضافه ى نفوذ سياسى قدرتهاى استكبارى در بسيارى از اين كشورها؛ و هجوم بدون مانعى كه براى تسخير فرهنگى كامل آن كشورها مى شود و مصائب فراوان و هشدار دهنده ى ديگر، براى هر وجدان پاك و عقل سالمى كافى است تا تشخيص دهد كه كشورها و ملتهاى اسلامى و مجموعه ى نمونه برداشته ى آن كه اينك در گرد كعبه ى شريف و در مواقف متبرك سرزمين وحى حضور دارند، بيش از هميشه به معنى و روح حج و به ذخيره هاى انباشته ى آن نيازمندند و حتم است كه از آن بهره بردارند. اين است سخن ما و اين است داعيه ى ما درباره ى حج و درباره ى ديگر شعائر نجاتبخش اسلامى.

اتهامات واهى به جمهورى اسلامى ايران

جمهورى اسلامى به خاطر همين موضع استوار و شجاعانه در دفاع از اسلام و احكام اسلامى، از آغاز تاكنون مورد خشم و انزجار قدرتهاى استكبارى و در رأس آنان شيطان بزرگ امريكا قرار داشته و دارد.

آنها جمهورى اسلامى را به توسعه طلبى و جنگ طلبى و صدور ناامنى متهم مى كنند تا در برابر افكار عمومى مردم جهان و مسلمين، دليلى براى كين توزى و دشمنى خباثت آميز خود تراشيده باشند. راديوهاى مزدور آنان و مطبوعاتى كه با سرمايه هاى صهيونيستها يا دست نشاندگان امريكا و صهيونيسم در همه جا از جمله در كشورهاى اسلامى منتشر مى شود، بى وقفه تهمتها و شايعه ها و تحليلها و خبرهاى دروغ و غرض آلود را بر ضد جمهورى اسلامى منتشر مى كنند، تا مدّ نفوذ معنوى انقلاب اسلامى و قداست و محبوبيت نام امام راحل ما(قدس اللَّه نفسه) را بشكنند و متوقف كنند. آنها با

ص: 193

مدرن ترين روش هاى تبليغى نامردانه مى كوشند با لجن پراكنى بر ضد جمهورى اسلامى، طرفدارانش در دنياى اسلام را از آن رويگردان كنند و حائلى از دروغ و تهمت ميان ايران سربلند اسلامى و ديگر كشورهاى اسلامى كه آنان از تكرار تجربه ى ايران در آنها مى هراسند پديد آورند. رسواترين تروريستهاى عالم يعنى سران حكومت غاصب صهيونيست و حاميان بد سرشت آنان در دولت امريكا، ايران اسلامى را به تروريسم متهم مى كنند. سردمداران امريكا و اسرائيل به هر بهانه يا بى بهانه، انگشت اشاره ى تهمت آميز خود را به سوى جمهورى اسلامى نشانه مى روند و در هر چند كلمه ى سياسى خود يك بار، نام مقدس و عزيز و درخشان ايران اسلامى نشانه مى روند و در هر چند كلمه ى سياسى خود يك بار، نام مقدس و عزيز و درخشان ايران اسلامى را با خشم و نفرت بر زبان مى آورند.

جمهورى اسلامى، با قدرت و عزت پيش مى رود

اين مايه ى افتخار ما است كه بد سيرتان و روسياهان مشهور عالم از ما متنفر باشند.

ما نيز از آنان و كردارهاى زشت و دستهاى آلوده ى آنان متنفر و بيزاريم. خدا و رسولش هم از آنان متنفر و بيزارند. أَنَّ اللَّهَ بَرِي ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ (1)

امروز جمهورى اسلامى به فضل الهى و به رغم دشمنى و كارشكنى بدخواهان، با قدرت و عزت و با اراده و عزم استوار به پيش مى رود. كشورى با ثبات، سازندگى و آبادانى يى روز افزون، مديريتى محبوب و محشور با مردم، حضور و عزتى بسزا در جهان، ايمانى پرشور به اسلام، جوانانى زنده و با نشاط و رها از گرفتاريهاى غم انگيز جوانان بسيارى از كشورها، مردمى هوشمند و شجاع و آماده ى دفاع از اسلام و ايران، معنويتى دامن گستر در كنار زندگى يى رو به توسعه و رشد، و بالاخره وحدت كلمه يى كم نظير و مثال زدنى.

و بحمداللَّه چنين است كه حجم انبوه تبليغ دشمن بر ضد ما، نشانه ى عظمت و اقتدار روز افزون ملت و كشور ماست.


1- توبه: 3

ص: 194

حجاج، فرصت اين ايام را مغتنم بشمارند

در پايان، همه ى حجاج عزيز را به اغتنام فرصت اين ايام بزرگ فراخوانده، همگان را به تدبر در حج و توشه بردارى معنوى و روحى براى بقيه ى عمر دعوت مى كنم. از آقايان روحانيون محترم مى خواهم كه اين مضامين را در جمع كاروانهاى ايرانى و غير ايرانى به گونه هاى مناسب مطرح فرمايند و دلها و جانها را به معنويت حج و نيز به مضمون سياسى آن متوجه سازند.

از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمين و استقلال واقعى كشورهاى اسلامى و رهايى آنان از نفوذ سياسى و اقتصادى مستكبران عالم را مسألت مى كنم و بقاى مجد و عظمت ايران اسلامى را در زير سايه ى الطاف و عنايات ويژه ى حضرت بقيةاللَّه الاعظم(روحى فداه) از حضرت احديت طلب مى نمايم.

والسّلام على جميع اخوانناالمؤمنين

على الحسينى الخامنه ئى

چهارم ذى الحجه 1416 هجرى قمرى

برابر با چهارم ارديبهشت 1375 هجرى شمسى

ص: 195

بيانات در ديدار اعضاى بعثه و سازمان حج و زيارت(20/ 2/ 1375 ه. ش.)

بيانات در ديدار اعضاى بعثه و سازمان حج و زيارت

اشاره

(20/ 2/ 1375 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

مژده يى بس شيرين

خدا را سپاسگزاريم كه بحمداللَّه، يك سال ديگر هم به ما عمر داد تا ببينيم عناصر برگزيده ى نظام اسلامى و كسانى كه در واقع در يك جبهه ى خطر، كار بزرگى را با همه ى توان و تلاش، در اين موسم خاص انجام مى دهند، مجدداً پيروزمندانه برگشتند و زيارتشان مى كنيم. هميشه بعد از سفر حج، زيارت آقاى رى شهرى براى ما يك واقعه ى شيرين، مثل سپيده و طلوع فجر است. وقتى خبردار مى شوم كه ايشان از سفر حج برگشته اند، برايم مژده اى بس شيرين است و هنگامى هم كه به اين جا مى آيند، فرصت ديدار، شيرين تر است، چرا كه مى بينم بحمداللَّه سفر پرمشقت و پرفايده اى را پشت سرگذاشته اند. البته فايده، منحصر نيست به آنچه كه برادران عزيزمان انجام مى دهند و حس مى كنند كه انجام داده اند؛ بلكه فايده ى بزرگ، مربوط مى شود به دنياى اسلام و تأثيراتى كه دهها هزار مسلمان ايرانى، با حركات خودشان، با كار خودشان، با انواع شيوه هايى كه هست و با طبقات مختلفى كه دارند، از عالمشان، از جاهلشان، از كاركنشان، از مترجمشان، از جوانشان، از عكاسشان و از قاريشان مى گذارند.

حضور ما در حج، كار خودش را مى كند

مجموع اين كارها، مسأله ى پيچيده اى است كه هيچ ذهنى، اگر بخواهد ابتدائاً

ص: 196

به وجود بياورد، نمى تواند چنين امرى را تدبير كند. به بركت اسلام و به بركت همين فريضه ى حج است كه خدا اين فايده ى بزرگ را به ما داده است. تأثيراتى كه اين مجموعه بر روى ذهنيت حجاج و دنياى اسلام مى گذارد، قابل اندازه گيرى نيست و در قالب گزارش كه شما بخواهيد به ما بدهيد، نمى گنجد؛ چرا كه اصلًا نمى شود به ميزان و مقياس سنجيد. اما بنده به روشنى و وضوح مشاهده مى كنم و مى دانم كه تأثيراتش خيلى زياد است و روز به روز هم اين تأثيرات بيشتر خواهد شد و دشمن چه بخواهد، چه نخواهد، حضور ما در حج- حضور مؤمنين باللَّه- و تلاشهايى كه بحمداللَّه انجام مى گيرد، كار خودش را مى كند و على رغم دشمنان و كفار، در ذهن مردمى كه آنها نمى خواهند متأثر به اين مسائل بشوند، تأثيرات لازم را خواهد گذاشت. به هر حال، بنده از آقايان خيلى تشكر مى كنم. از شخص جناب آقاى رى شهرى كه حقيقتاً خدمات و تلاشهايشان خيلى ارزنده است و نيز از آقايان علمايى كه تشريف دارند تشكر مى كنم.

حضور ارزشمند روحانيون در بعثه

همانطور كه آقاى امينى فرمودند، من واقعاً مى دانم حضور يكى مثل جناب آقاى كريمى در حج و در عمره، با اين مايه ى بحمداللَّه غزير (1) علمى كه در ايشان و بعضى برادران ديگر هست و آمادگيشان براى اين كه هر سؤالى را جواب بدهند و هر جهالتى را برطرف كنند، چقدر ارزشمند است! واقعاً كه چقدر ارزشمند است! اگر انسان بخواهد اينها را احصاء كند، اصلًا به حساب در نمى آيد. اگر اين آقايان آن جا حاضر نباشند و زحمت نكشند، ممكن است مسأله اى كه يك جاهل، جوابش را نمى داند، مشكل آفرين و مسأله ساز باشد. ايشان را زياد زيارت مى كنيم. از سفرهاى ايشان، بنده با خبرم ولى از سفرهاى ديگر آقايان مطلع نيستم. لابد آنها هم زياد سفر مى كنند و چقدر هم اين كار، پرزحمت است. رفتن كسى مثل ايشان و اين آقايان در آن جا و حضورشان در بعثه، يا در مسجدالحرام، يا در مسجدالنبى و در معرض استفاده ى كسانى كه دنبال اين مسائلند، كه


1- غزير: فراوان، بسيار.

ص: 197

اگر يكى از اين مسائل را كسى نداند، گاهى حجش باطل است، گاهى كفاراتى به گردنش مى آيد، گاهى حيرتى برايش پيدا مى شود كه از همه ى اينها بالاتر است؛ آن گاه راحت پيدا كردن عالم و آگاه و عارفى كه حقيقت برايش روشن است و جواب مسائل را به راحتى در معرض ديد او مى گذارد؛ واقعاً خيلى ارزشمند است. همين طور حضور آقايان و برادران عزيزى كه در زمينه هاى مختلف، خدمت مى كنند، داراى ارزش است.

كار تبليغى- فرهنگى دشوار است

جناب آقاى رى شهرى يك كلمه مى گويند، تحتش كارهاست! بنده چون خودم مختصرى اهل همين كارهاى تبليغى- فرهنگى هستم و اندكى آگاهى دارم، مى دانم كه اينها يك كلمه گفتنش آسان است: «جزوه تهيه شد». خوب، اين جزوه چطور تهيه مى شود؟ چگونه تدوين مى شود؟ به چه نحو تكثير مى شود؟ يا مثلًا مترجم اين گونه گفت، يا فلان كار فرهنگى اين طورى شد، و ... اينها گفتنش آسان است ولى انجامش واقعاً خيلى دشوار است. من از يكايك آقايان تشكر مى كنم. اگر چه من كسى نيستم كه تشكر كنم؛ چون اين كار، مالِ من نيست، كارِ من نيست. اين كارِ خداست و كار خودتان است كه انجام مى دهيد. بنابراين خدا بايد از همه ى شما آقايان و از كسانى كه در پشت جبهه بيشتر بوده اند و كار و تلاش كرده اند، تشكر كند. ما نيز به هر حال به عنوان وظيفه، لازم مى دانيم كه از شما تشكر كنيم. كارتان خيلى كار ارزشمندى است.

تشكر از بخش اجرايى حج

همانطور كه آقاى رى شهرى گفتند: «فراموش نكنيم»، ما هم داشت فراموشمان مى شد تا از بخش اجرايى كه مربوط به وزارت ارشاد و آقاى رضايى است، يادى بكنيم.

انصافاً بخش اجرايى، بخش مظلومى است، چون قالب كلّى كار است ديگر. قالب كلى كار را هم آدم نمى فهمد كه موارد ريز و درشتِ كمى و كيفى اش چگونه انجام مى پذيرد.

طبيعى است كه دائم در چرخش است. اين بخش هم خيلى با عظمت است. تشكيلات عظيمى است با كارى واقعاً خيلى گسترده و بزرگ. لازم است جناب آقاى ميرسليم هم از

ص: 198

قول ما از برادرانى كه اين جا حضور ندارند و بعضى شايد در ايران نيستند، تشكر و قدردانى كند. به هر حال هم در اين زمينه ها و هم در زمينه هاى محتوايى، واقعاً تلاشهاى دولت- وزارت خارجه و بقيه ى بخشها- خيلى ارزشمند است. ...

اميدواريم خداوند مجموعه ى شما را كمك كند. بنده مجدداً از همه ى آقايان تشكر مى كنم. ان شاءاللَّه كه روزبه روز بهتر و موفقتر باشيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 199

بيانات در ديدار كارگزاران و مسؤولان حج(16/ 12/ 1375 ه. ش.)

بيانات در ديدار كارگزاران و مسؤولان حج

اشاره

(16/ 12/ 1375 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

همه ى منافع در حج لحاظ شده است

اولًا: به شما برادران و خواهران محترم، خوشامد عرض مى كنم و از زحمات ارزشمندتان در تدارك حج براى ملت مؤمن و خدا دوست و حقيقت طلب ايران، صميمانه سپاسگزارم.

ثانياً: همه ى مسلمين بايد به خاطر فريضه ى حج، شكرگزارِ پروردگار باشند. فريضه ى حج با اين وضعى كه در اسلام مقرر شده است- كه همه ى مذاهب اسلامى هم، تقريباً در كيفيت آن متّفق القول و متّحد الرأى هستند- يك گنجينه ى عظيم، يك ذخيره ى تمام نشدنى ويك سرچشمه ى هميشه فياض براى مسلمين است. درحج، هم دنيابراى مسلمانان است و هم آخرت. هم تربيت فردى و تهذيب نفسانى است و هم تربيت اجتماعى و سياسى. علاوه بر اين، احساس اخوت هست، احساس وحدت و يگانگى هست، نظم و ترتيب هست، نشان دادن عظمت اسلام به غيرمسلمين وتقويت ورحيه ى مسلمين به خاطر مشاهده ى عظمت اسلامى هم هست. نهايتاً اين كه، حج مجمعى براى متحد كردن آراء و دلها در زمينه هاى گوناگون است. همه چيز در اين مجموعه ملاحظه شده است.

آن جا كه قرآن كريم به منافع اشاره مى كند و مى فرمايد: لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ، (1)


1- حج: 28

ص: 200

مقصودش فقطمنفعت معنوى نيست، فقط مسأله ى شخصى نيست، فقط جنبه ى روحى و روانى يا جنبه ى عبادى نيست و يا فقط جنبه ى دنيايى و تجارت نيست؛ بلكه همه چيز است. سياست است، اقتصاد است، معنويت است، روحيه ى فردى است، روحيه ى جمعى است و اقتدار جهانى است. همه چيز در اين واجب الهى قرارداده شده است. لذا شما ملاحظه مى كنيد اميرالمؤمنين عليه السلام از جمله وظايف مهمى كه در مجموعه ى اسلام در كنار قرآن لحاظ مى كند، يكى هم حج است. مى فرمايد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ» (1)

؛ همان طور كه مى فرمايد: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ» (2)

. يك رهبر دلسوز و دين شناس كه هنگام وفات خود مايل است حرفى بزند كه در طول تاريخ، دنياى اسلام از آن استفاده كند، طبعاً بر روى قرآن تكيه مى كند، چون قرآن محور اصلى اين دين مقدس است. لذا در كنار «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ»، «بَيْتِ رَبِّكُمْ» را نيز عنوان مى كند. پيداست كه تأثير حج و اجتماع عظيم و شگفت آور و بى نظير آن، تأثيرى ژرف و عميق و ماندگار است. بنابراين همه ى مسلمانان بايد به خاطر اين نعمت موهوب، از خداى متعال سپاسگزار باشند و شكر اين نعمت بگويند.

شكر نعمت، عمل هم لازم دارد

البته شكر نعمت، فقط به زبان يا به زبان و دل نيست. شكر، عمل هم لازم دارد. عمل شاكرانه اين است كه انسان با نعمت خداى متعال به گونه اى رفتار كند كه او اراده فرموده است. اگر با اين نعمت، طبق اراده ى الهى رفتار شد، باقى مى ماند، و الّا زايل مى گردد.

بحمداللَّه و المنّه، مسلمين در طول تاريخ، از جهت جنبه ى ظاهرى، حج را حفظ كرده اند.

لذا اين نعمت براى آنها باقى و ماندگار است. لكن از جنبه ى قدرشناسىِ معنوى، شكر


1- نهج البلاغه/ وصيتنامه ى امام على عليه السلام.
2- همان مدرك.

ص: 201

كاملى نسبت به اين نعمت انجام نگرفته است. بنابراين بركتِ اين جنبه از واجب عظيم، از بيشتر مسلمانان سلب شده و لذاست كه از حج، استفاده نمى كنند.

دنياى اسلام مورد تهاجم است

امروز دنياى اسلام مورد تهاجم است. در هر جا كه منافع استكبار جهانى، اندك معارضه اى با روش و حرف و حضور اسلامى در يك كشور اسلامى يا غير اسلامى دارد، به شدت عليه مسلمين نقشه كشى و فعاليت مى كند. اين فعاليت يا به شكل جنگ است، يا به شكل مسلط كردن سياسيون وابسته ى فاسد است، يا به شكل فشارهاى گوناگون امنيتى و سياسى است و يا به شكل فشارهاى تبليغاتى و اقتصادى و غيره است. استكبار با همه ى دنياى اسلام، رفتار خصمانه دارد. البته در كشور ما، با اسلام در جمهورى اسلامى، با مردم مسلمان و جامعه ى اسلامى، رفتارش خشن تر و همه جانبه تر است كه عللش هم معلوم است. على اىّ حال اگر به دقت نگاه كنيد، خواهيد ديد كه استكبار در همه جاى دنياى اسلام، هر جا بتواند چنگى مى زند و دندانى نشان مى دهد.

استكبار با فكر اسلامى برخورد مى كند

استكبار، علاوه بر اينها، با فكر اسلامى هم- كه به شكل مدرنش، جديد است- برخورد مى كند. در واقع دنياى استكبار، امروز با استعانت عوامل صهيونيست يا دوستان صهيونيستها، هر چه بتواند، عليه فكر اسلامى و دنياى اسلام به فعاليت مى پردازد. آنها به زبان مى گويند ما با اسلام دشمنى نداريم و با مسلمانان مخالف نيستيم. اما تاكنون چه كسى توانسته است به انسانهاى بدسابقه و دروغگو، به صرف قول، اعتماد پيدا كند؟ قولى كه با عمل يكى نيست، قولى كه به طور واضح در عمل نقض مى شود، اعتبارى ندارد. آنها در مصاحبه هاى خود عنوان مى كنند كه با اسلام و مسلمين، مخالفتى نداريم. پس مخالفت چيست؟ امروز هر كس به صحنه ى تبليغات جهان و برخوردهاى استكبار، صهيونيستها، عوامل رسانه هاى جمعى امريكايى و امثال آن نگاه كند، خواهد ديد كه يكى از خطوط اصلى تلاش آنها، ضديّت و معارضه با اسلام است. براى ما به شكل واضحى اثبات شده است و دلايل روشن و متقنى وجوددارد كه آنها هر طور بتوانند با اصل اسلام، مخالفت مى كنند.

ص: 202

ايجاد تفرقه و اختلاف توسط استكبار

در زمينه ى انواع مخالفت، يك بخش از اعمال خصومت، ايجاد تفرقه و اختلاف است كه استكبار بر روى آن به شدت تكيه دارد. به هرجاى دنيا كه بنگريد، عامل تفرقه اى مشغول فعاليت است. هنگامى كه به كاوش مى پردازيد، متوجه مى شويد كه اين عامل تفرقه با يك يا ده واسطه، به ايادى خبيث استكبار منتهى مى شود. تفرقه بين قوميتها، تفرقه بين ملتها و تفرقه بين مذاهب از طرف استكبار در همه جاى دنيا رواج دارد. امروز استكبار كار را به جايى رسانده است كه با پول و تشويق و تدبير و نقشه ريزى خود و ايادى اش، بعضى از مسلمين در جاهايى بعضى ديگر از همكيشان خود را تكفير مى كنند و آنها را كافر مى دانند. اصلًا تحريك تعصّبها يكى از رؤوس برنامه ى آنها در مخالفت با اسلام است. ديگر از اين بالاتر چه مخالفتى وجود دارد؟ انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى آمد و يكى از اولين پيامهاى اين انقلاب و امام بزرگوار اين انقلاب، وحدت بين مسلمين بود؛ آن هم وحدت عاطفى، نه وحدت دينى. يكى شيعه است، يكى سنّى است و يكى شش امامى است؛ هر كس مذهب خودش را داشته باشد. در بين شيعه، فِرَق مختلفى وجوددارد؛ همانگونه كه در بين اهل سنّت، فِرَق مختلفى ديده مى شود.

مسأله اى نيست. اما از لحاظ سياسى و عاطفى، همه با هم در مقابل دشمن، متّفق و يكدل باشند. دشمن مى خواهد فِرَق مختلف مسلمان را با هم دچار اختلاف و تفرقه كند.

مى خواهد بأس اينها را بين خودشان قراردهد. نيّت دشمن اين است كه نيروهاى فِرَق مسلمان صرف معارضه ى درونى بين خودشان شود. به خواسته ى دشمن، نبايدتن در داد.

وحدت؛ يكى از پيامهاى بزرگ انقلاب

وحدت بين مسلمين يكى از پيامهاى بزرگ انقلاب بود كه انصافاً بسيار موفق شد.

امام بزرگوار در اين ميدان، يكى از درخشانترين موفقيتها را به دست آورد. اما دشمنان به مرور به توطئه و وسوسه و خنّاسى پرداختند. آنها هنوز هم كارى مى كنند كه دلهاى فِرَق مسلمان را نسبت به همديگر پر از كينه كنند. امروز هر كس كه موجب جدايى دلهاى

ص: 203

مسلمانان و فِرَق اسلامى از يكديگر شود، در حالى كه در مقابل دشمنان دين و دشمنان اسلام و دشمنان قرآن، احتياج به وحدت و همدلى دارند، به همان اندازه ى تلاش خود، نسبت به اسلام و مسلمين خيانت آشكار كرده است. اين را همه بايد بفهمند.

مسؤوليت حج چيست؟

در چنين حالتى كه دشمن، با اسلام به مخالفت پرداخته و به خصوص روى تفرقه بين مسلمين، سرمايه گذارى مى كند، مسؤوليت حج چيست؟ ببينيد حج در چنين شرايطى چقدر مى تواند معنى دار، رسا، پرسود، دست رد كوبنده به تمام ترفندهاى دشمن و خنثى كننده ى نقشه هاى استكبار و صهيونيست باشد. حج، اين گونه است. چرا بعضى نمى خواهند از اين نعمت الهى، آن چنانى كه خدا اراده كرده است، استفاده شود؟! چرا نمى خواهند دلها به هم نزديك شود، ذهنها روشن گردد، دشمنان اسلام معرفى شوند و مسلمين نسبت به دشمنان اسلام ابراز نفرت و انزجار كنند و از آنها بيزارى و برائت جويند؟ چرا؟ حج فرصت عظيم و بزرگ و ذى قيمتى است كه استفاده از آن صرفاً به نفع يك گروه مسلمان يا يك ملت خاص هم نيست. فايده اش براى همه ى مسلمانان است و به همه برمى گردد و همه از آن سود مى برند. دشمن وقتى مى خواهد عليه ما فعاليت كند، مگر ملاحظه ى ما را مى كند كه بدمان نيايد؟

چرا ما بايد ملاحظه ى دشمن را بكنيم كه بدش نيايد؟ استكبار وقتى مى خواهد ما رابه جان يكديگر بيندازد، وقتى مى خواهد اسلام را خرافى و زشت جلوه دهد، مگر ملاحظه ى خوش آمدن و بدآمدن مسلمانان را مى كند؟ ما وقتى كه مى خواهيم بگوييم استكبار دشمن اسلام و مسلمين است، چرا بايد ملاحظه ى او را بكنيم؟! يكى از بى نهايت افتخارات امام بزرگوار ما، مسأله ى حج و احياى حج ابراهيمى و اسلامى است.

افتخار مردم مسلمان ما نيز چنين حجى است.

عزت اسلامى را حفظ كنيد

شما خدمتگزار چنين حجّى هستيد، پس قدر آن را بدانيد. مردمى كه به حج مشرف

ص: 204

مى شوند، قدر اين نعمت بزرگ را بدانند و عزت اسلامى؛ عزت ناشى از برافراشتن پرچم اسلام در ايران اسلامى را، حفظ كنند. مبادا رفتار حاجى ايرانى به گونه اى باشد كه عزت اين نظام و انقلاب و شكوه و عظمتى كه به اسلام در اين جا داده شده است، خداى نكرده اندكى مخدوش شود. بعضى اشخاص ملاحظه نمى كنند. بعضى اشخاص مسائل شخصى خودشان را، روح مصرفى خودشان را و موارد گوناگونى از اين قبيل را برمصالح يك ملت، بر آبروى يك كشور، بر آبروى اسلام و بر آبروى پرچم برافراشته ى جمهورى اسلامى ترجيح مى دهند. اين رويّه خوب نيست، مصلحت نيست. همه بايد ملاحظه و توجه كنند. حُجّاج عزيز ما در بين خودشان به افرادى كه مى بينند ملاحظه ى مصالح اسلام و انقلاب را نمى كنند، تذكردهند. چنين تذكرى مسلماً مصداق نهى از منكر است. البته خداى متعال، تفضّلات خود را بر كسانى كه در راه او و براى او كار مى كنند و به عبادت و تلاش مى پردازند، قطعاً و بلاشك نازل خواهد فرمود. اين اميدوارى وجوددارد كه وجود مقدّسِ ولىّ عصر(ارواحنافداه) در اين محشر عظيم مردمى- حج- حضور خود و تفضّلات خود را بر دلهاى مستعد و روحهاى آماده، نازل فرمايد و از اين درياى رحمت و لطف، هر كسى بتواند انواع مختلف بهره را ببرد. پروردگارا! به حق محمد و آل محمد، حج را بر همه ى مسلمين و مسلمات در سراسر عالم مبارك گردان. به ملت عزيز ما هم، حج را مبارك كن.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ

ص: 205

پيام به مناسبت برگزارى مراسم حج(21/ 1/ 1376 ه. ش.)

پيام به مناسبت برگزارى مراسم حج

اشاره

(21/ 1/ 1376 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ الحمدللَّه رب العالمين والصّلاة والسّلام على سيدنا محمّد و آله الطاهرين. قال اللَّه الحكيم: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ

روزهاى عيد و ميعاد

اين روزها بار ديگر خانه ى خدا ميزبان خيل عظيم دلهاى پر شور و شوقى است كه از سراسر جهان در آن كعبه ى اميد گرد آمده اند؛ ميليونهايى كه در سايه ى عبوديت خالص حضرت احديت، احساس وحدت و جمعيت مى كنند؛ چشمهايى كه با گلاب اشك خود، قدمگاه پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله و اولياء خدا عليهم السلام و مجاهدان و بزرگان اسلام را شستشو مى دهند؛ جانهايى كه در پرتو معنويت بيت اللَّه الحرام و حريم تربت مصطفوى صلى الله عليه و آله، نورانيت و صفا مى يابند؛ دستهاى به دعا برافراشته يى كه قافله ى نياز و حاجت را روانه ى درگاه بى نياز مى كنند؛ دردمندانى كه بر در سراى طبيب، علاج دردهاى مزمن جهان اسلام را مى جويند و در آن، همدردانى از هر نژاد و زبان و رنگ و از هر گوشه ى عالم مى يابند؛ ضعيفان تنها مانده يى كه در آن جا احساس قدرت و عظمت مى كنند. اين روزها بار ديگر پيكره ى عظيم امت اسلام، نمايى از ابهت و شكوه خود را در برابر چشم كسانى كه دچار غفلت از آنند، مى گذارد؛ دوستان را اميدوار و دشمنان را

ص: 206

بيمناك مى سازد. ابر رحمت و حكمت بر تشنگان مى بارد، دلهاى افسرده يى را طراوت مى بخشد، و مغزهاى راكدى را به شكفتن و انديشيدن وا مى دارد.

آرى، اين روزها براى جهان اسلام و امت اسلامى روزهاى عيد و روزهاى ميعاد است و بجاست كه مسلمين در همه جاى گيتى و به ويژه حجاج بيت اللَّه الحرام، ساعتها و لحظه هاى آن را براى تعبد و تعقل، مغتنم بشمارند و آنان كه به فرصت گرانبهاى حج و زيارت دست يافته اند، با دستانى پر از رحمت و حكمت الهى، و با تصميم و اراده يى تازه براى آينده ى خود و امت اسلامى، به ديار خويش باز گردند.

جنبه ى فردى و اجتماعى حج

در ميان فرايض دينى، حج بزرگترين فريضه يى است كه در آن هر دو جنبه ى فردى و اجتماعى به شكلى نمايان، گنجانيده شده است.

در جنبه ى فردى، هدف، تزكيه و رسيدن به صفا و نورانيت و پيراستگى از زخارف بى ارزش مادى و فراغت با خويشتن معنوى و انس با خداى متعال و ذكر و تضرع و توسل به حضرت حق است، تا آدمى به عبوديت- كه صراط مستقيم الهى به سوى كمال است- راه يابد و در آن گام بردارد.

در اين بخش، تنوع فرصتها و آزمايشگاهها به حدى است كه هر گاه كسى با توجه و تدبر از آن عبور كند، بى گمان دستاوردى گرانبها خواهد داشت؛ فرصت احرام و تلبيه، فرصت طواف و نماز، فرصت سعى و هروله، فرصت وقوف در عرفات و مشعر، فرصت رمى و قربانى و فرصت ذكراللَّه كه همچون فضاى سرشار از روح و حيات، در همه ى اين مراحل، گسترده شده است. مجموعه ى اين فرصتها مى تواند براى هر فرد، دوره ى كوتاهى از رياضت شرعى و تمرين زهد و سِلم و حلم و برخى خلقيات پسنديده ى ديگر نيز باشد.

در جنبه ى اجتماعى، حج در ميان همه ى فرايض اسلامى بى همتا است؛ زيرا مظهرى از قدرت و عزت و اتحاد امت اسلامى است. هيچ فريضه ى ديگرى بدين سان به آحاد مسلمان، درباره ى مسايل امت اسلامى و جهان اسلام، درس و عبرت نمى آموزد و

ص: 207

آنان را در روحيه و واقعيت، به قدرت و عزت و وحدت نزديك نمى كند. تعطيل اين بخش از حج، بستن سرچشمه يى از خيرات به روى مسلمين است كه از هيچ رهگذر ديگرى نمى توانند بدان دست يابند.

قدرت ملى؛ كليد همه ى كاميابى ها

قدرت ملى براى جوامع بشرى، كليد همه ى كاميابيها و وسيله ى لازم براى رسيدن افراد جامعه به حيات طيبه است. مقصود از قدرت ملى آن است كه جامعه و كشور، از اخلاق، علم، ثروت، نظام سياسى كارآمد و عزم و اراده ى عمومى برخوردار باشد.

درست است كه جوامع قدرتمند، اگر فاقد هدايت و نظارت و اجراى عدالت باشند، همان ثروت و علم، آنان را به طغيان خواهد كشانيد و اخلاق و اراده ى آنان را زايل كرده، مسير آنان را به سمت انحطاط رقم خواهد زد- همان طور كه امروز در كشورهايى همچون امريكا و غيره، نشانه هاى آن ديده مى شود- ولى فقدان آن تواناييها و اقتدارها، بلاى انحطاط اخلاقى و سياسى را بسى سريعتر بر جان كشورها مى اندازد و دنيا و آخرت و علم و اخلاق و همه چيز را از ملتها مى ستاند. از آن روست كه تعاليم سياسى و اجتماعى اسلام، همه در جهت آن است كه ملل اسلامى به اقتدار و سيادت علمى و اخلاقى و سياسى و روحى و مادى دست يابند. و امروز همه ى رهبران هوشيار ملتهاى جهان در صددند كه از هر امكان و ذخيره يى كه مى تواند آنان را قدرتمند كند، بهره گيرند.

امت اسلامى؛ فاقد عزت و قدرت بين المللى

امت بزرگ اسلامى با وجود عِده و عُده ى خود، فاقد عزت و قدرت در سطح بين المللى است؛ چگونه بايد عزت و قدرت شايسته ى خود را به دست آورد؟ همه ى آحاد مسلمان، بخصوص زمامداران و مسؤولان كشورهاى اسلامى و علما و روشنفكران و شخصيتهاى مسلمان، بايد همواره اين سؤال را در ذهن و زبان خود داشته و به دنبال پاسخ آن باشند.

امروز بيشترين منابع نفت كه بى اغراق به منزله ى خون براى تمدن كنونى جهان

ص: 208

است، در كشورهاى اسلامى است. حساسترين مناطق سوق الجيشى عالم، در اختيار مسلمانان است. بخش عظيمى از منابع زيرزمينى كه براى بناى امروز و فرداى جهان مورد نياز ضرورى است، در اين كشورها است. يك پنجم همه ى جمعيت دنيا متعلق به آنان است. بزرگترين بازار مصرف مصنوعات كشورهايى كه خود را بر مسلمانان تحميل كرده اند، در دست آنان است. فرهنگ غنى و ريشه دار و علوم و معارف آنان، اولين گامهاى عروج به اوج دانش كنونى جهان را به غربيها آموخته و حق حيات به گردن دانش و تمدن غرب دارند. با اين همه، مسلمانان، امروز در سطح جهان، در روند عمومى سياست جهانى، در تصميم گيريهاى بزرگ عالم و در تعيين نظام همبستگى جهانى، هيچ نقشى ندارند؛ و از اين بالاتر، بسيارى از كشورهاى اسلامى در سياست ملى خود، دنباله رو و محكوم يكى از چند دولت مستكبر و زورگوى جهانند؛ دولتهاشان دست نشانده و ضعيف النفس، ملتهاشان دچار اختناق يا بى خبرى، و علما و روشنفكرانشان دستخوش ترس و تغافل و عشق به راحتى ... و نتيجه آن شده است كه سرمايه هاى آنان بر باد مى رود؛ جايگاه سياسى آنان به اشاره ى دولتهاى مستكبر تعيين مى شود؛ و عِده و عُده ى آنان به حساب نمى آيد؛ و امت بزرگ اسلامى كه امروز بايد از همه ى موجودى خود براى كسب عزت و اقتدارى كه مستحق آن است، برخوردار شود، بدين گونه از بخش عظيمى از عِده و عُده ى خود محروم مى ماند و دشمن اسلام و مسلمين، از آن به زيان اسلام و مسلمين استفاده مى كند.

وضع كنونى جهان اسلام و حوادث محنت بارى كه در هر گوشه ى آن، زندگى را بر ميليونهاى اسلامى تلخ و دشوار كرده است، فاجعه ى بى نظير فلسطين مغصوب، محنت تاريخى مسلمانان بالكان، اوضاع كشمير و افغانستان، اوضاع انفجار آميز خليج فارس، وضع اقليتهاى مسلمان در برخى از كشورهاى اروپايى، همه و همه شواهد گوياى اين حقيقت تلخند.

جبهه ى خودى نتوانسته از همه ى امكانات خود استفاده كند

جهان اسلام در همين هفته هاى اخير شاهد آن بود كه دولت ايالات متحده دو بار

ص: 209

پياپى، رأى شوراى امنيت سازمان ملل را بر محكوميت رژيم صهيونيستى براى ويران سازى خانه هاى مسلمانان بخش شرقى بيت المقدس، وتو كرد؛ و اين همان امريكاست كه بخش عظيمى از ثروت و قدرت خود را از موجودى كشورهاى عربى مسلمان كسب مى كند و دولتهاى بسيارى از اين كشورها، صريحاً دوستى و احترام و ثروت خود را، بلكه بخشهايى از خاك خود را تقديم آن كرده اند. چرا امريكا در مقابل اين دوستيهاى قولى و عملى، حتى يك بار هم حاضر نيست در مسأله ى فلسطين، ميل و خواست آنان را رعايت كند. بى شك هيچ دولتمرد عرب و مسلمان نمى تواند در برابر تجاوزهاى اخير رژيم صهيونيست كه ياد آور و دنباله ى جنايات پنجاه ساله ى آن رژيم است، و حتى مخالف قرارهايى است كه به نام صلح در سالهاى اخير بسته شده است، بى تفاوت باشد و از آن خشمگين نشود، ولى چرا دوستى و وفادارى ديرين دولتمردان عرب با امريكا، كمترين تأثيرى در روند روزافزون حمايت امريكا از رژيم غاصب نمى گذارد؟ درست است كه دولت كنونى امريكا بيش از اسلاف خود به صهيونيستها سرسپردگى نشان مى دهد؛ ولى كِى و كجا اتفاق افتاده است كه دولتهاى متعاقب امريكا، دوستان عرب خود را با برادران صهيونيستِ خود برابر بشمارند و يك بار هم كه شده، غاصبان صهيونيست را از خود ناراضى كنند؟

در اين باب، سخنان گريه آور بسيار است و حديث غفلت و احياناً خيانت خوديها و استكبار و خباثت بيگانگان و دشمنان، چيزى نيست كه در اين گفتار مختصر بگنجد؛ آنچه اين جانب مى گويم، آن است كه جفاى دشمن به خاطر آن است كه جبهه ى خودى نخواسته است از همه ى نيرو و امكان خود استفاده كند و عِده و عُده ى خود را به مصاف دشمن بياورد.

امت بزرگ اسلامى؛ بزرگترين پشتوانه ى جهان اسلام

بزرگترين پشتوانه ى جهان اسلام، امت بزرگ اسلامى است؛ يعنى ملتهاى مسلمان كه وحدت و اتفاق و تفاهم آنها و غريو رعد آساى اعتراض آنها و قدرت انديشه و بازوى كار و ثروت طبيعى و خداداده ى آنها، مى تواند دل هر دولت مستكبر را آب، و

ص: 210

گوش او را كر، و پشت او را خم كند.

حج، مظهرى و نمونه يى از اين پشتوانه ى عظيم و تمام ناشدنى و غير قابل شكست را در برابر چشم ما مى گذارد.

اين جاست كه معناى حقيقى فرياد برائت در حج آشكار مى گردد؛ و چنين است كه غريو دستجمعى مسلمانان در برائت از مشركين، در حج روح مى دمد و مضمون مى بخشد.

آيا اكنون هيچ مسلمانى مى تواند در اين سخن حكيمانه شك كند كه «حج بى برائت، حج نيست»؟

ملتهاى مسلمان بدانند كه اگر با هم باشند، دست خدا با آنها است و دست خدا مقتدرتر از هر پديده ى قدرتمند در عالم وجود است. و دولتهاى مسلمان بدانند كه ملتهاى آنان، قويترين پشتيبان در مقابله با بيگانگان پر توقع و متجاوز و غارتگر و بيرحمند. اگر ملتها به صحنه راه داده شوند، اگر به ملتها اعتماد شود، اگر با ملتها صادقانه عمل شود، دولتها آن چنان اقتدارى خواهند يافت كه نه در ميدان نبرد لازم است از دشمنى بترسند، و نه در عرصه ى بناى كشور و زندگى عمومى لازم است به بيگانه يى احساس نياز كنند.

امروز دولت و ملت ايران به بركت همين يگانگى است كه با توكل به خدا در برابر زورگوييهاى امريكا ايستاده اند و تهديدهاى مكرر او آنان را تكان نمى دهد و چنان احساس قدرت مى كنند كه با تكيه بر حقانيت خود و با وجود فشارهايى كه به وسيله ى ايادى استكبار، از همه طرف بر آنان وارد مى آيد، آينده را درخشان و راه خود را روشن و دلهاى خود را سرشار از اميد و اطمينان مى يابند.

ميعاد بزرگ حج را مغتنم بشماريد

برادران و خواهران عزيز در همه جاى جهان! ميعاد بزرگ حج را مغتنم بشماريد؛ آشنايى و الفت ميان خود را در آن تحكيم بخشيد؛ از سرنوشت يكديگر با خبر شويد؛ از تجربه هاى يكديگر درس بگيريد؛ راز ايستادگى و ثبات جمهورى اسلامى و ملت بزرگ

ص: 211

ايران را از آنان بشنويد.

در حج به صداى بلند اعلام اتحاد كنيد؛ به صداى بلند بيزارى خود را از جبهه ى استكبار و ظلم و نفاق فرياد كنيد؛ علما و روشنفكران و شخصيتهاى سياسى و علمى خود را به تبادل نظر با يكديگر فراخوانيد؛ حمايت عمومى خود را از ملت مظلوم فلسطين و طلبكارى خود را نسبت به مسأله ى فلسطين، به گوش دشمن برسانيد.

تجربه ى ذى قيمت ايران براى دولتها و ملتهاى مسلمان

برخلاف تبليغات مغرضانه ى دشمنان، ملت ايران حج را جايگاه رفيعى براى رشد آگاهى امت اسلام مى شمارد و از حضور خود به نفع همه ى جهان اسلام- و نه فقط منافع خود- بهره مى طلبد. ملت ايران حامل تجربه ى گرانقيمتى براى همه ى كشورهاى اسلامى است. اين ملت عظيم الشأن توانسته است به بركت حاكميت اسلام، در همه ى عرصه ها به موفقيتهاى بزرگ دست يابد؛ استقلال سياسى و اقتصادى و فرهنگى خود را كه در دوران طاغوت يكسره از دست رفته بود، به دست آورد و حفظ كند؛ عظمت و شوكت اسلام را در مواجهه با قضاياى جهانى نشان دهد؛ از مرزهاى خود در برابر تهاجم چندين ساله يى كه با فكر و سلاح و پول دشمنان اسلام به راه افتاده بود، به طور كامل دفاع كند؛ پس از جنگ هشت ساله، كشور را بازسازى كند و معجزه ى انقلاب را در نوسازى زيربنايى كشور نشان دهد؛ در مجموعه ى جهانى، جايگاهى عزيز و رفيع به دست آورد؛ دولتهاى مردمى و منتخب خود را يكى پس از ديگرى در كشور بر سر كار آورد؛ كاروان علم و تحقيق و پيشرفت صنعتى و كشاورزى را به راه اندازد و گامهاى بلندى در راه توسعه ى كشور بر دارد؛ در سياست جهانى، صريحاً از مواضع حقى كه بدان مؤمن است، دفاع كند؛ مسأله ى فلسطين را در صدر مسائل جهان اسلام دانسته و على رغم امريكا و صهيونيزم كه خواسته اند اين مسأله به فراموشى سپرده شود، به طور مداوم آن را در همه جا و همه وقت مطرح سازد؛ به مردم مظلوم بوسنى كمكهاى مؤثر برساند؛ در همه ى قضاياى محنت بار ملل اسلامى، دست يارى به سوى آنان دراز كند و با وجود فشارهاى روز افزون استكبار و تهديدهاى مداوم امريكا، با صلابت و قدرت، در اين راهها به جلو رود. اين تجربه ى

ص: 212

ذيقيمتى براى همه ى دولتها و ملتهاى مسلمان است.

اين جانب با صدق و خلوص، دست دوستى به طرف همه ى دولتهاى مسلمان دراز مى كنم و به آنان براى همكارى و همفكرى در راه رفع هموم دنياى اسلام خوش آمد مى گويم و به همه ى ملتهاى مسلمان متواضعانه عرض مى كنم كه قدر خود و قدر اسلام و احكام نورانى قرآن را بدانند.

بازگشت به اسلام؛ درس بزرگ امام خمينى قدس سره

درس بزرگ امام راحل عظيم الشأن ما قدس سره، بازگشت به خود، بازگشت به اسلام و شناختن قدر خود و قدر ذخاير معنوى بى شمار خود بود. ملت ايران با عمل به اين درس، در راه سعادت قدم نهاد و در آن، مراحل متعددى را طى كرد و همچنان در آن راه پوياست. راه ملتهاى ديگر نيز به سعادت، چيزى جز اين نيست.

اگر چنين شود، دولت غاصب صهيونيست، توان مقاومت در برابر قدرت امت اسلامى را نخواهد داشت و ايالات متحده بيش از اين جرأت بازى با سرنوشت ملت فلسطين و استهزاى دولتهاى عرب را نخواهد يافت.

اگر چنين شود، دولتهاى عرب خود را مجبور نخواهند پنداشت كه بر خلاف حق و برخلاف واقع، ملت فلسطين را ناديده بگيرند و مسأله ى فلسطين را به دست فراموشى بسپرند و با ايجاد رابطه ى سياسى و اقتصادى با رژيم غاصب و متجاوز، صهيونيستها را به ميان جوامع عربى راه دهند و بدين آسانى حصارى را كه مى تواند رژيم صهيونيست را به مرور خفه كند، از گرد او برچينند.

ما شك نداريم كه در آينده ى نه چندان دور، عاقبت ملت فلسطين در سايه ى فداكارى خود و آگاهى دنياى اسلام، به حق مغصوب خود دست خواهد يافت و بيگانه ى متجاوز و ستمگر را از خانه ى خود بيرون خواهد افكند؛ ولى تصميم و اراده ى دولتها و ملتهاى مسلمان به فضل الهى خواهد توانست اين آينده را تسريع كند و از محنتهاى آن بكاهد.

در خاتمه، همه ى حجاج عزيز را به اغتنام فرصت گرانبهاى حج براى خودسازى

ص: 213

شخصى و آينده سازى اجتماعى دعوت مى كنم و اميدوارم همه ى مسلمانان جهان، بخصوص ملتهايى را كه گرفتار حوادث تلخ و شدتهاى زندگى اند، به دعاى خير ياد كنند و اين حقير را هم از دعاى خير فراموش نكنند. «والسّلام اللَّه على بقيةاللَّه في أرضه و عجّل اللَّه تعالى فرجه».

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

على الحسينى الخامنه ئى

دوم ذيحجةالحرام 1417 برابر با بيست ويكم فروردين ماه 1376

ص: 214

بيانات در ديدار با مسؤولان و كارگزاران مراسم حج(8/ 2/ 1376 ه. ش.)

بيانات در ديدار با مسؤولان و كارگزاران مراسم حج

اشاره

(8/ 2/ 1376 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

سپاسگزارى از پروردگار متعال

من هم تشكر مى كنم؛ اولًا از پروردگار متعال سپاسگزارى مى كنم كه بحمداللَّه امسال هم دل ملت ايران را با يك حج باشكوه و موفق و سرشار از افتخار، شاد كرد. هر سفر كه كاروان حجاج، مشرّف مى شوند و برمى گردند، فضايى از احساس اعتزاز به اسلام و به جمهورى اسلامى در كشور به وجود مى آيد؛ بحمداللَّه امسال هم اين فضا بود- شايد از جهاتى بهتر و بيشتر از سالهاى قبل- از جناب عالى (1) و از همه ى آقايان محترمى هم كه تشريف دارند، و از كسانى كه در اين جلسه نيستند و هر كدام به نحوى دست اندركار برگزارى اين حركت عظيم بودند، به سهم خودم صميمانه تشكر مى كنم.

خداوند ان شاءاللَّه شما و همه ى آقايان عزيز را موفق و محفوظ بدارد؛ ان شاءاللَّه بتوانيد سالهاى متمادى اين برنامه ى بزرگ را با همين روند و همين جهت و ان شاءاللَّه خيلى بهتر اجرا كنيد.

حج؛ يكى از آيات لطف الهى به ايران

به نظر من يكى از آيات لطف الهى به ايران، همين حج است؛ چون همچنان كه در طول زمان- چه نسبت به اصل اسلام، از طرف دشمنان اسلام، و چه نسبت به مذهب


1- خطاب به آقاى رى شهرى.

ص: 215

اهل بيت و پيروان اهل بيت، از طرف دشمنان اين جريان- فشارهايى وجود داشته است كه حيات و اصل موجوديت آنها را تهديد مى كرده، امروز هم عليه هر اظهار وجود و هر نشانه ى حضورى از جمهورى اسلامى، دشمنهاى فراوانى هستند كه به طور دايم مشغول تعامل و تهاجم اند.

و همچنان كه خداى متعال در طول تاريخ، جريان حق را از لابلاى اين همه ماجراها- يعنى اسلام را و مذهب اهل بيت و پيروان اهل بيت را از ميان موانعش- به سلامت عبور داده و روزبه روز هم آنها را تقويت كرده است، بحمداللَّه نظام مقدس اسلامى و اين ملت مؤمن را هم همين گونه از لابلاى همه ى اين موانع و مشكلات، با دست قدرت خود، جورى كه براى اهلش قابل پيش بينى نيست و بسيار فوق انتظار آنهاست، عبور داده و مى دهد و آنها را به سمتى هدايت مى كند كه براى آنها به عنوان هدف متكامل و متعالى مفروض است؛ و آنها را دارد پيش مى برد و حركت مى دهد.

بايد ايمان و تسليم ما در برابر خدا بيشتر شود

تعجب من از اين نيست كه خداى متعال، ملت ايران و جمهورى اسلامى را حمايت مى كند؛ چون خودش فرموده: إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا. از اين صريحتر چه مى خواهيد؛ اينها كه الَّذِينَ آمَنُوا هستند ديگر. اگر كسى در هر چيز جمهورى اسلامى و مردم مسلمان ايران شك كند، در ايمانشان كه نمى تواند شك بكند، چرا خداى متعال إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا را- اين وعده ى صريح واضح روشن را- در اين جا تحقق نبخشد؟ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا؛ آيا چه كسى مى تواند صادقتر از خداى متعال وعده بدهد؟! پس بايد حمايت بكند؛ اين تعجب ندارد.

تعجب از كسانى است كه اين اعتماد را ندارند! تعجب از كسانى است كه اين خوش بينى و اميد را در دلهاى خودشان، به زور از بين مى برند! من مى بينم كه متأسفانه كسانى واقعاً با تشبّث به بهانه هاى واهى، اين اميد را كه اميد حقى و اميد صدقى است، كأنه مى خواهند با دست خودشان در دلهايشان از بين ببرند! چرا؟

اين راه خدا و وعده ى خداست؛ بايد همين طور بشود. اگر اين گونه نمى شد، جاى

ص: 216

تحليل و توجيه و استدلال و دفاع بود- كه بگوييم خدا فرموده است دفاع مى كند، حالا چرا دفاع نمى كند- اما خدا فرموده است كه دفاع مى كند، دارد هم دفاع مى كند. اين ديگر تأملى ندارد، بايد هم بكند؛ يعنى كسى كه طلبكار نيست، تكليف هم براى خدا معين نمى كنيم، خودش فرموده است، طبيعت امر اين است ديگر، غير از آنچه كه فرموده، چيزى نيست. قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً.

از هر حجى، از هر حادثه و هر قضيه يى كه در تاريخ جمهورى اسلامى پيش مى آيد- كه بحمداللَّه همه ى آنها هم در جهت حقانيت جمهورى اسلامى تمام مى شود- بايد ايمان و تسليم ما در مقابل خداى متعال، بيشتر بشود؛ وعده ى خدا همين است، خدا هم درست فرمود، صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ.

حج؛ مظهر حمايت الهى از جمهورى اسلامى

على اىّ حال بحمداللَّه حج، مظهر حمايت الهى از نظام جمهورى اسلامى است. اين برائت هم واقعاً يكى از بركات بزرگ حج است؛ اگر حج نبود، كجا مى خواست برائتِ دسته جمعىِ مسلمين انجام بگيرد؟! من تعجب مى كنم، كجا جاى اين بود كه اين آهنگِ برخاسته ى از دلهاى امت اسلامى كه بالاخره وجود دارد- اين غريوى است كه دلهاى مسلمين، انباشته ى از آن است- ظهور پيدا مى كرد؟! غير از حج، واقعاً جايى وجود ندارد.

اگر چه به نام اسلام، اجتماعات و مجتمع هايى هست، اما هيچ كدام از آنها حج نيست كه مركز همه ى مردم- مثابةً للناس- محل اجتماع و رجوع آحاد مردم و آحاد ناس باشد. خداى متعال حج را اين گونه قرار داده است. برائت، مربوط به حج است و يكى از آن احكام حكيمانه ى اسلام كه ما هم مى فهميم و عقل به حكمتش مى رسد، همين است؛ كه خداى متعال اين را در حج قرار داده است.

بحمداللَّه امسال هم برائت شما به طور مضاعف انجام گرفت؛ هم شما برائت را انجام داديد، هم ديگران انجام دادند. عيبى هم ندارد، ما مى خواهيم برائت در حج انجام بگيرد؛ مضاعف هم انجام بگيرد، چه بهتر. ديگران هم انجام بدهند، ما خوشحاليم.

ص: 217

بحمداللَّه انجام شد، خيلى خوب و مايه ى عزت اسلام بود. ما هم اميدواريم كه ان شاءاللَّه خداى متعال از شما به احسن وجه، قبول كند. حقيقتاً زحمات آقايان مشكور است؛ من صميمانه تشكر مى كنم.

آن شكوه و عظمت اسلامى كه حج ما دارد، بحمداللَّه آن رسايى و بلاغى كه حج ما دارد، بر اثر جنبه هاى معنوى است، والا جنبه هاى مادى و ظاهرى و تشريفات، كمترين اثر را دارد- اگر نگوييم بعضى اوقات، جنبه ى تعويق و مانع و عايق هم دارد.

به هرحال از زحمات جناب عالى و آقايان مجتهدين، علما، بزرگان و زحمت كشان اين راه، حقيقتاً صميمانه تشكر مى كنم. خداوند ان شاءاللَّه به همه ى شماها اجر بدهد.

همچنين از همه ى كاركنان سازمان حج، آقايانى كه در آن جا مشغول هستند، صميمانه تشكر مى كنم؛ اين تشكر ما را به آقايان هم ابلاغ بفرماييد. ان شاءاللَّه خداى متعال از آنها شكرگزار باشد و قلب مقدس ولى عصر از آنها راضى باشد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 218

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(12/ 1/ 1377 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(12/ 1/ 1377 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ الحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على البشير النذير والسّراج المنير سيّدنا ابى القاسم المصطفى محمّد و على آله الأطيبين الطاهرين و على الخيرة من أصحابه المنتجبين

موسم حج؛ مژده ى بزرگترين ديدار ساليانه ى مسلمانان

موسم حج با مژده ى بزرگترين ديدار ساليانه ى مسلمانان، از راه رسيده است، و بجاست اگر صدها هزار دل مشتاق كه در اين موسم، مجال بهره مندى از فيض لقاء خواهند داشت، پيوسته در جوش و شور و هيجان آماده سازى خويش باشند، و ميليونها مسلمان آرزومند كه امسال در فهرست بهره مندان نهاده نشده اند، به ياد لحظه لحظه ى ايّام سعادتمندان و دعا براى خود و آنان، دل و ذهن خويش را رنگين و معطر سازند، و همه ى مسلمانان صاحبدل به گونه يى در ايام حج، با حج و شعائر و آيات جلال و جمال آن سپرى كنند.

مراسم حج در هر سال، يك حادثه ى بزرگ است كه رواست اگر در آن ايام معلومات، مركز اصلىِ فكر و توجه و انديشه و احساس مردم در سراسر جهان اسلام باشد؛ و هركس بسته به جايگاه روحى و فكرى و سياسيش، به نوعى بدان بينديشد و با آن بسر برد. و بديهى است كه بهره مندان از فيض حج، در مركز اين تكليف و توقعند؛ و چون جسم و جان و انديشه و تلاش آنان آميخته به حج و بركات و آثار آن است، شايسته است

ص: 219

كه بيشترين بهره ى معنوى و روحى و فردى و اجتماعى را از آن به دست آورند، و ان شاءاللَّه چنين خواهد بود.

معرفت؛ نخستين هديه ى حج

اگرچه بركات حج، همه ى جنبه هاى حيات بشرى را فرا مى گيرد و اين باران رحمت بى دريغ، از خلوت دل و انديشه ى آدمى تا عرصه ى سياست و اجتماع و قدرت ملّى مسلمانان و تعاون ميان ملتهاى مسلمان را، بارور و سرزنده و برخوردار از شور زندگى مى سازد، ليكن شايد بتوان گفت كه كليد اين همه، «معرفت» است؛ و نخستين هديه ى حج به كسى كه مايل است چشم خود را به حقايق بگشايد و از نيروى خداداده ى «فهم پديده ها» بهره بگيرد، همان معرفت و شناخت منحصر بفردى است كه عادتاً جز در حج، در اختيار خيل عظيم مسلمانان قرار نمى گيرد، و هيچ پديده ى دينى ديگرى نمى تواند مجموعه ى شناختهايى را كه در مراسم حج، قابل وصول است، يكجا در اختيار امت اسلامى قرار دهد.

اين معرفت، عبارت است از مجموعه يى از شناختها كه از جمله ى آنهاست:

شناخت خود به عنوان يك فرد

شناخت خود به عنوان يك فرد، شناخت خود به عنوان جزيى از مجموعه ى عظيم امت اسلامى، شناختِ نمونه و نمايى از آن امت واحده، شناخت عظمت و رحمت خدا، و شناخت دشمن.

شناخت خود به عنوان يك فرد، به معنى تأمل در وجود خويش و شناخت ضعفها و تواناييهاى آن است.

آن جا كه تعيّنات مادى و تشخّص به مال و مقام و نژاد و عنوان و زيور و لباس، رنگ مى بازد و آدمى جدا از آن مايه هاى تمايز، در كنار صدها هزار انسان ديگر به طواف و سعى و نماز و افاضه و وقوف مى رود، و فقير و غنى، و حاكم و محكوم، و تحصيل كرده و امّى، و سياه و سفيد، همه با يك لباس و در يك جايگاه، رو به سوى خدا مى كنند و دست

ص: 220

نياز به سوى او مى گشايند و خود را در برابر مركز جمال و عظمت و قدرت و رحمت مى يابند، هر انسان با تدبّرى مى تواند ضعف و تهيدستى خود را در برابر خدا، و علوّ و اقتدار و عزت خود را در اتصال به خدا، بخوبى بشناسد، توهّم باطل و غرورانگيز درباره ى هستى ضعيف خود را به دور افكند، و شيشه ى كبر و خودپسندى را، كه مايه ى زشت ترين خُلقيات و رفتارهاى او است، به خاك بكوبد، و از سوى ديگر حلاوت ارتباط با معدن عظمت و به او پيوستن و از بتهاى درونى خويش گسستن را بيازمايد و بچشد.

اين شناخت اساسى كه جوهر همه ى عبادات و مضمون همه ى مناجاتها و راز و نيازهاى اولياى خداست، آدمى را صيقل و صفا مى بخشد و او را براى ديگر شناختها، مستعد و بر پيمودن همه ى راههاى كمال، توانا مى سازد. در زندگى عادى، گرفتاريهاى دنيوى و سرگرمى افراطى به تكاپوى مادّى و درگيريها و جدالهاى تمام نشدنى در زندگى روزمرّه ى انسانها، دل را غافل و مشغول مى سازد و او را از اين معرفت روشن بازداشته، دچار تار عنكبوت توهّم و گمانهاى باطل مى سازد و دل را به تكدّر و تيرگى مى كشاند؛ و حج علاج قاطع اين گرفتارى است.

شناخت خود به عنوان جزيى از مجموعه ى امت اسلامى

شناخت خود به عنوان جزيى از مجموعه ى امت اسلامى، به معنى نگرش به مجموعه ى حاجيان و به همه ى ملتها و سرزمينهايى است كه مردم خود را به طواف خانه ى خدا فرستاده اند. نگرش به كلّ حجاج و در آئينه ى اين جمع متراكم، نگرش به امت بزرگ اسلامى است كه امروزه از دهها ملت و صدها ميليون انسان در سراسر جهان تشكيل شده، و از مهمترين امكانات مادى و معنوى براى حيات و رفاه اجتماعى برخوردار است و همه ى بشريت و تمدن صنعتى با همه ى حجم مادّيش، به آن و منابع عظيم آن و بازارهاى رايج آن و ميراث فرهنگى و علمى آن، محتاج و از آن بهره مندند.

شناخت خود به مثابه ى جزيى از اين واقعيت عظيم، حجگزار را با پيوندى عاطفى و واقعى با برادران و خويشاوندانش متصل مى كند؛ و افسون جدايى را كه سالهاست

ص: 221

دستهاى استعمار ديروز و استكبار امروز، به نام نژاد و زبان و مذهب و ملى گرايى مى دمند، باطل مى سازد.

سردمداران جهانِ طبقاتى، يعنى سياستمدارانى كه همّت گماشته اند جهان را هميشه در دو قطب قوى و ضعيف، يا مستكبر و مستضعف نگهدارند، و مركز قدرت را به زيان ملتهاى مستضعف، ميان خود تقسيم كنند، از دو قرن پيش تا امروز، از وحدت امت اسلامى بيمناك بوده و بر سر راه آن مانع تراشيده اند! همان كسانى كه در دهه ى حاضر، با قتل عام مسلمانان بالكان، يا تبعيض و بى عدالتى نسبت به اقليتهاى مسلمان اروپا، يا بى تفاوت ماندن در برابر اينها، عزم مسيحى كردن يكسره ى اروپا را آشكار ساختند، از يكپارچه شدن دنياى اسلام با عنوانهاى اهانت آميز ياد كردند و در تبليغ و عمل، از آن جلوگيرى نمودند.

تقويت اين احساس در فرد، كه وى عضوى از پيكر بزرگ امت است و هدايت درست آن، بايد بتواند بر همه ى آن ترفندهاى تفرقه ساز، غلبه كند؛ و ضمن اين كه هويت ملّى و فرقه يى را در بخشهاى گوناگون امت اسلامى پاس مى دارد، از فوايدى كه در يكدلى و اتحاد است، همه ى اين مجموعه ى بزرگ را بهره مند سازد و عزّت و اقتدار و خير كثيرى را كه در يكپارچگى امت اسلامى نهفته است، شامل همه ى اجزا و اعضاى آن كند.

طواف و سعى و نمازهاى جماعت و همه ى حركات و سكنات دستجمعى در حج، اين درس را به حجگزار مى رساند و آن را در اعماق وجود او نفوذ مى دهد.

شناخت نمونه و نمايى از امت واحده

شناخت نمونه و نمايى از آن امّت واحده، به معنى گامى عملى در راه تحقق آن آرزوى بزرگ- يعنى اتحاد اسلامى- و در نهايت سر بركشيدن قدرت واحده ى اسلامى در ميدان سياست جهانى است. ديدن توده هاى عظيم حجگزار از نقاط گوناگون عالم، و با زبانها و رنگها و نژادهاى گوناگون، افق ديد مسلمان را گسترش مى دهد و از مرزهاى شخصى و قومى و ملّى فراتر مى برد، و وظيفه ى اسلامىِ رفتار برادرانه، وى را با آنان به

ص: 222

تعارف و همزبانى و همدلى مى كشاند، خبرهاى اختصاصى ملتها را به سراسر جهان اسلام مى بَرَد و توطئه ى تبليغاتى دشمن را كه هميشه، و امروز بيش از هر زمان، دست اندركار قلب حقيقت و دروغ سازى و شايعه پراكنى است، خنثى مى كند و فاصله هاى مكانى و زبانى و پندارى را از ميان برمى دارد. با تبيين موفقيت يك ملت، در دل ملتهاى ديگر، اميد مى دمد و با تشريح تجربه ى يك كشور، كشورى ديگر را مجرّب مى سازد. احساس انزوا و تنهايى را از افراد و ملتها مى زدايد و ابّهت دشمن را در چشم آنان مى شكند، مصيبتهاى بزرگ يك كشور را براى ديگران شرح مى دهد و آنان را به فكر علاج آن مى افكند.

توقف حجگزاران در موسم حج در يك نقطه، و بخصوص وقوف در عرفات و مشعر و مَبيت در منى، همگى، زمينه هاى مستعد اين شناختِ كارساز و كارآمدند.

شناخت عظمت و رحمت خداوند در حج

شناخت عظمت و رحمت خداوند در حج، به معنى تأمل در پايه گذارى اين خانه است كه درعين حال، هم خانه ى خداست و هم خانه ى مردم؛ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَ هُدًى لِّلْعلَمِينَ. (1) هم جايى است كه انسان نيازمند، بدان روى مى كند و هم نقطه يى است كه عظمت آيين الهى در آن جلوه گر مى شود. آميزه يى از شكوه و عظمت و صفا و سادگى، يادگارى از نخستين نداى توحيد، و جايگاهى براى تحقق وحدت كلمه. هم نشاندار جاى پاى مجاهدان صدر اسلام، كه غريبانه در آن مبارزه كردند و مظلومانه از آن هجرت نمودند و فاتحانه و مقتدرانه بدان بازگشتند و آن را از نشانه هاى جاهليت عرب پيراستند؛ و هم معطّر به نَفَس نيايشگران و جاى سجده ى متعبدان و دست نياز ثناگويان. هم مَطلَع خورشيد اسلام در آغاز و هم مشرق طلوع مهدى موعود در انجام. هم پناهگاه دلهاى رميده و هم اميد بخش جانهاى به ستوه آمده!


1- آل عمران: 96

ص: 223

تشريع فريضه ى حج و ترتيب مناسك آن، هم نشانه ى عظمت است و هم آيت رحمت. با اين شناخت است كه دلها به مشاهده ى كعبه ى شريف در مسجدالحرام منقلب مى شود و بيراهه ها به صراط مستقيم مى پيوندد و انسانها دگرگونه مى شوند.

شناخت دشمن

شناخت دشمن، محصول همه ى آن شناختها و متمم و مكمّل آنهاست. بدون آن، دل و ذهن مسلمان، مخزنى بى حصار است كه از دستبرد راهزن و خائن و غارتگر، مصون نيست. در خودِ اعمال حج، رَمى جمرات، نماد دشمن شناسى و دشمن ستيزى است؛ و پيامبر مكرّم اسلام صلى الله عليه و آله، اذان برائت را در حج سر داد و آيات برائت را از حنجره ى امير مؤمنان عليه السلام در مراسم حج تلاوت فرمود. اگر جهان اسلام و امت اسلامى، روزى از وجود دشمنان جرّار فارغ گردد و چنين چيزى ممكن شود، برائت نيز بى فلسفه خواهد بود. ولى با وجود دشمنها و ستيزه گريهاى كنونى، غفلت از دشمن و بى مبالاتى به برائت، خطايى بزرگ و پُرخسارت است.

اگر آن شناختهاى پيشين به دست آيد، دشمن جهان اسلام نيز شناخته مى شود. هر پديده، يا شخص، يا حكومتى و نظامى كه مسلمانان را از هويت اسلاميشان بيگانه كند، يا به تفرّق و پراكندگى بكشاند، يا به كسب عزت و عظمت اسلامى بى اعتنا، يا از آن مأيوس سازد، كارى دشمنانه مى كند؛ و اگر خود، دشمن نيست، سرانگشت دشمن است!

ياد و نشان دشمن نبايد مورد غفلت قرار گيرد

شيطان درقرآن، تعبيرى ازنيروهاى شرآفرين و فساد آفرين و انحطاطآفرين است كه در صف مقابل انبيا قرار مى گيرد؛ وَكَذلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْانسِ وَالْجِنِّ. (1) و در سراسر قرآن، ياد و نشان شيطان تكرار شده و در تمام طول مدت نزول وحى، از آن نام برده شده است. اين بدان معناست كه ياد و نشان دشمن، هرگز نبايد مورد


1- انعام: 112

ص: 224

غفلت جوامع مسلمان قرار گيرد.

امروز بيشترين تلاش شيطان كه همان جبهه ى سياسى استكبار است، مصروف آن مى شود كه مسلمانان را از آينده ى خود، نوميد و به ذخيره ى گرانبهاى فرهنگ و دانش خود، بى اعتنا سازد. هر پديده يى كه به مسلمانان جهان، اميد ببخشد و آنان را به فكر بناى آينده بر پايه ى اسلام بيفكند، در چشم استكبار، بشدت منفور و مبغوض است. دشمنى شيطان بزرگ با ايران اسلامى، از آن است كه تشكيل جمهورى اسلامى و اداره ى كشورى پهناور، با جمعيتى انبوه و با ثروت مادى و معنوى بى پايان، به مسلمانان، نويد عزت و عظمت اسلامى مى دهد و فروغ اميد را در دلهاى آنان زنده مى كند.

نشانه هاى اميد در رفتار ملتهاى مسلمان

در نوزده سالى كه از تشكيل جمهورى اسلامى در ايران گذشته است، همه ى جهان، نشانه هاى اميد را در رفتار ملتهاى مسلمان ديده اند و مى بينند و هرچه گردونه ى زمان، به پيش رفته و تدابير دنياى استكبار در برابر اين موج بلند و دنباله دار، بيشتر شكست خورده، اين اميد بيشتر شده است.

بيدارى فلسطينيان و آغاز مجاهدتهاى آزادى طلبانه ى آنان با شعارهاى اسلامى در برابر صهيونيستهاى غاصب، بيدارى ملتهاى مسلمان در اروپا و تشكيل كشور مسلمان بوسنى- با وجود فاجعه ى خونبارى كه به دست، يا با سكوت رضايت آميز اروپاييان براى آنان پيش آمد- به حكومت رسيدن معتقدانِ به حاكميت اسلام در تركيه و الجزاير، از راههاى معمول دموكراسى غربى- كه البته در هر دو مورد، با كودتا و دخالت قدرتهاى نامشروع و خصومت دشمنان جهانىِ قدرت اسلام، موفقيت آنان نيمه كاره ماند- تشكيل حكومت بر پايه ى مبانى اسلامى در سودان- كه با وجود كارشكنيهاى خارجى، بحمداللَّه همچنان در راه اقتدار اسلامى به پيش مى رود- زنده شدن شعارهاى اسلامى در بسيارى از كشورهاى مسلمان- كه سالهاى متمادى اين شعارها در آن فراموش شده بود- و مثالهاى متعدد ديگر، همه و همه، نشانه هاى تأثير عميق و روزافزون ولادت جمهورى اسلامى در ايران، بر سراسر جهان اسلام و امت اسلامى است.

ص: 225

دشمنى استكبار با ايران، بغض آلودتر شده است

دشمنى استكبار، به همين نسبت با ايران اسلامى، روزبه روز سخت تر و بغض آلودتر شده است! پس از شكست توطئه هاى پياپى نظامى و اقتصادى و سياسى و تبليغاتى، استكبار جبهه ى تازه يى گشوده كه تاكنون نيز بر ضدّ ايران اسلامى فعال است.

اين جبهه، يك جبهه ى جنگ تبليغاتى است؛ و هدف آن، متهم كردن ملت و دولت ايران و بر اثر آن، خاموش كردن فروغ اميد در دل ملتهاى مسلمان است! در اين جنگ تبليغاتى، اين طور وانمود مى شود كه ملت ايران، از حركت عظيم انقلاب و شعارهاى آن و از حاكميت اسلام و قرآن، پشيمان شده و مسؤولان كشور، به اسلام و انقلاب پشت كرده اند! و به عنوان شاهد و نمونه، ادعا مى شود كه دولت ايران، در صدد ايجاد روابط دوستانه با دولت امريكا است! انكار مكرر اين ادعا از سوى مسؤولان كشور و تأكيد هميشگى آنان بر عشق و پايبندى به اسلام و انقلاب و خط امام راحل قدس سره مانع از آن نيست كه دستگاههاى تبليغاتى و حتى مسؤولان سياسى استكبار و بخصوص رژيم مستكبر امريكا، ادعاى خود را با زبانها و شيوه هاى گوناگون، تكرار كنند و آن را در تفسيرها و خبرها و گزارشهاى جهانى، مخصوصاً در سطح جهان اسلام، بيش از پيش، تكرار نمايند!

شناخت دشمن در حج، به معنى شناخت اين روشها و انگيزه هاى آن، و برائت در حج، به معنى افشاى توطئه ى دشمن و اعلام بيزارى از آن است.

ملت ايران حيات دوباره ى خود را بازيافته است

ملت و دولت ايران، با انقلاب عظيم خود كه به رهبرى امام خمينى عظيم الشأن قدس سره و ادامه ى خطّ و راه او، پرچم عظمت اسلام و ايران را برافراشت، عزت و استقلال ملّى خود و حيات دوباره ى تاريخى خود را بازيافته است. به بركت انقلاب اسلامى، ملت ايران از فساد روزافزون و انحطاط علمى و اخلاقى و استبداد سياسى و وابستگى به امريكا نجات يافت و نشاط زندگى و سازندگى را دوباره به دست آورد. از حاكميت مهره هاى نوكر مآب و بى كفايت و غيرامين و فاسق و بدكار و مستبد و ظالم، خلاص شد و حكومتى مردمى و مديرانى دلسوز و كاردان و مؤمن و امين يافت. سرنوشت كشور و

ص: 226

منابع ملّى وثروتهاى خداداده اش را، كه به وسيله ى بيگانگان غارت مى شد، خود به دست گرفت. نيروى ابتكار و سازندگى را كه بر اثر ضعف و فساد پادشاهان خائن و وابسته، سالها به خمودگى و ركود كشيده شده بود، در خود زنده كرد و در همه ى ميدانهاى علمى و عملى، به جبران دو قرن عقب افتادگى، گامهاى بلند برداشت و براى آينده نيز همت بلند و عزم قاطع و فكر روشن را با تجربه ى دوران نوزده ساله، چراغ راه ساخته است.

اسلام و انقلاب اسلامى و امام كبير آن، حق حيات، بر گردن ايرانى و ايران دارند، و ملت و دولت ما اين حقيقت را از ياد نخواهد برد و اين راه روشن و صراط مستقيم را از دست نخواهد داد.

خصومتهاى رژيم امريكا با ايران و ايرانى

رژيم امريكا از اولين سالهايى كه در نيم قرن پيش در صحنه ى سياسى ايران قدم نهاد، به ايران و ايرانى جفا و خيانت كرد، از رژيم فاسد و ضدمردمى پهلوى حمايت كرد، دولتهاى وابسته و ضعيف و نوكرمآب را بر سر كار آورد، اراده ى خود را بر ملت ما تحميل و منابع ملى را غارت كرد، ثروت عظيمى از اين ملت را از طريق معاملات خسارتبار نفت و سلاح، ربود، نيروهاى مسلّح ايران را در قبضه ى خود گرفت، دستگاه ضدّ امنيتى شاه و شكنجه گران آن را آموزش داد، موجب اختلاف ميان ملت ايران و بسيارى از ملتهاى مسلمان، از جمله اعراب شد، فساد و فحشا را در ايران ترويج كرد، با رژيم شاه در سركوب نهضت اسلامى در مقاطع گوناگون، همكارى و آن را راهنمايى كرد!

و پس از آن كه على رغم مجموعه ى آن جبهه ى ظلمت و كفر و طغيان، انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد، از نخستين روزهاى تشكيل جمهورى اسلامى، انواع دشمنيها و كارشكنيها و تهاجمها و توطئه ها را بر ضد ايران و ملت انقلابى آن، به كار بست! از كمك فعال به رژيم عراق در جنگ هشت ساله، تا فعاليت براى محاصره ى اقتصادى كامل ايران، تا كمك به عناصر خائن و فرارى، تا تبليغات دايمى در همه ى دستگاههاى تبليغى مربوط به خود، تا آتش بيارى در اختلافات منطقه يى، و سعى وافر براى ايجاد

ص: 227

اختلاف ميان ايران و همسايگانش، تا تلاشهاى براندازى و تروريستى به وسيله ى مزدبگيران سازمان سيا، تا فعّاليت شديد براى جلوگيرى از انعقاد قراردادهاى اقتصادى ميان ايران و كشورهاى گوناگون جهان، تا دهها حركت موذيانه و تهديدآميز ديگر در همه ى جبهه ها و همه ى زمينه هاى ممكن!

اين فهرست كوتاهى از طومار بلند خصومتهاى رژيم امريكا با ايران و ايرانى است.

و البته همه مى دانند و خود سردمداران رژيم امريكا بيش از همه بتلخى مى دانند كه رژيم امريكا در اغلب اين زمينه ها شكست خورده و ناكام مانده و در انزوا قرار گرفته است! و ملت ايران به كمك الهى و به بركت اقتدار و عزتى كه از اسلام و انقلاب به دست آورده، در بيشتر اين موارد توانسته طعم زهرآگين شكست و ناكامى را به دشمن خود بچشاند.

با توجه به اين حقايق روشن، چگونه ممكن است كه ملت و دولت ايران، به سوى دشمنى كه هنوز هم با دلى پركينه و كامى تلخ از شكستهاى پى درپى، درصدد ضربه زدن به ايران و ايرانى است، دست دوستى دراز كند و فريب لبخند زهرآگين دشمن را كه همين امروز هم با خنجرى زهرآلود، در دست وى همراه است، بخورد؟!

پايبندى به اصول عزت، حكمت و مصلحت

جمهورى اسلامى ثابت كرده است كه در پى تشنّج آفرينى در روابط خود با كشورها نيست، و به روابطى برابر كه با سه اصل عزت و حكمت و مصلحت، در سياست خارجى منطبق باشد، علاقمند و پايبند است؛ و ثابت كرده است كه در اين روابط، منافع مادى و معنوىِ كشور و رعايت مصلحت و عزت ملت عظيم الشأن ايران و صيانت از آرامش و سِلم در فضاى سياسى جهان، شاخص و راهنماى اصلى اوست.

روابط ما با همسايگان و با ديگر كشورهاى جهان- از جمله با كشورهاى اروپا- دليلى گويا و روشن است، و تلاش هميشگى ما براى گفتگوهاى برادرانه با كشورهاى مسلمان- كه بحمداللَّه هم اكنون شاهد نتايج شيرين تعدادى از آنها هستيم- در برابر چشم مردم جهان است؛ ليكن در كنار اين همه، شناخت دشمن و هشيارى و سرسختى در برابر آن را نيز دستورالعمل هميشگى خود ساخته و به اغواى شياطين، فريب نخورده است، و

ص: 228

ان شاءاللَّه از اين پس نيز نخواهد خورد.

و دشمن صهيونيست را كه دولتى غاصب و اشغالگر در سرزمين اسلامى فلسطين برپا كرده، هرگز به رسميت نخواهد شناخت و اعتقاد خود به لزوم محو آن دولت اشغالگر و تشكيل دولتى از مردم خود كشور فلسطين را، هرگز پنهان نخواهد كرد. همچنين امريكا را كه شيطان بزرگ و رأس فتنه ى استكبار است، تا وقتى به روشهاى كنونى خود پايبند است، دشمن خود به حساب خواهد آورد و دست دوستى به سوى او دراز نخواهد كرد.

چند توصيه به حجاج بيت اللَّه الحرام

برادران و خواهران عزيز از سراسر جهان اسلام و حجّاج عزيز ايرانى! با استعانت از خداى بزرگ، بكوشيد تا معرفت را كه از بزرگترين دستاوردهاى حج است، در همان گستره يى كه تبيين شد، به دست آوريد و با شناختهاى تازه يى در زمينه هاى ياد شده، به كشور خود بازگرديد و آن را دستمايه ى تلاش و حركت خود براى آينده بسازيد. در اين موسم، بخصوص، محنت مسلمانان كوزوو را كه دنباله ى سرگذشت خونبار مناطق بالكان و تجربه ى ديگرى از نوع تجربه بوسنى و هرزگوين است، با يكديگر بازگو كنيد. براى پيروزى و نجات آن مردم مظلوم، دعا و در راه كمك به آنها اقدام كنيد. همچنين براى مسلمانان ديگر مناطق محنت زده ى اسلامى، چاره جويى و دعا كنيد و اصلاح امور مسلمانان را از قدرت و رحمت مطلقه ى الهى، مطالبه نماييد.

اميد است همگى با حج مقبول و دستى پُر از دستاوردهاى معنوى و اخلاقى و سياسى، به خانه هاى خود برگرديد. والسّلام على بقيةاللَّه في أرضه و عجّل اللَّه فرجه.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

على الحسينى الخامنه ئى

سوم ذيحجةالحرام 1418 برابر با دوازدهم فروردين ماه 1377

ص: 229

بيانات در ديدار اعضاى بعثه و سازمان حج و زيارت(31/ 1/ 1377 ه. ش.)

بيانات در ديدار اعضاى بعثه و سازمان حج و زيارت

اشاره

(31/ 1/ 1377 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

حجِ امسال از جهات مختلف، موفق بود

اميدواريم خداوند اين زحمات و خدمات شما آقايان عزيز را به شرف قبول خودش مشرف كند و توفيقات خود را بر شما زياد كند، تا بتوانيد باز هم اين خدمت ارزنده را به مردم خوب و عزيز ما تقديم كنيد. من به سهم خودم از جناب آقاى رى شهرى و بقيه آقايانى كه هر كدام به نحوى در اين كار دسته جمعى و خدمت بزرگ همكارى داشته اند، صميمانه تشكر مى كنم. بحمداللَّه همان طور كه در خبرها و نشانه هاى گوناگون مى شد مشاهده كرد، حج امسال از جهات مختلف خيلى خوب و موفق بود. هم توانستيد حجاج بيشترى ببريد، هم توانستيد بى دغدغه آنها را حج بدهيد، هم توانستيد دعاى كميل را كه يكى از بهترين وسايل جلب رحمت الهى است در موسم حج برگزار كنيد. قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ نفس تشكيل اين مراسم و آن سوز و گداز و آن توجه و عشق و نيازى كه مردم ما در آن منطقه ى بخصوص ابراز مى كنند، يقيناً در جلب رحمت الهى تأثير دارد؛ و نفوس مسلمين هم به خاطر همين است كه به شما جلب مى شود. چون اشاره ى الهى است. والّا اگر خذلان الهى باشد- كه خداى متعال نياورد آن روزى را كه ما از طرف پروردگار، به شومى اعمال خودمان دچار خذلان بشويم- در آن صورت دعاى كميل هم فايده اى نخواهد بخشيد و آن هم، مردم را دفع مى كند. حالا چون مظهر رحمت الهى است مردم را به مجموعه ى شما و نظام جمهورى اسلامى و

ص: 230

حرفهاى ما متوجه مى كند. همچنين توانستيد ماجراى بسيار مهم و پرارزش و پرمعنا و اساسى «برائت» را امسال هم به راه بيندازيد و اين مراسم با ارزش را اقامه كنيد. ...

از اصول اسلامى به هيچ قيمتى نگذريد

الحمدللَّه امسال ديديد كه خداى متعال درِ ديگرى را باز كرد كه اصلًا تصورش را هم نمى كردند. يك برائت خيلى خوب اعلاى درجه ى يكى تقريباً در عرفات راه انداختيد، كه مردم آمدند و استفاده كردند؛ و پيام خودتان را به دنيا رسانديد. واقعاً اينها براى ما درس است! از پايه ها، از اصول، از آنكه شناختيد كه مال ماست نبايد به هيچ قيمتى بگذريد. حالا يك وقت انسان مى تواند، مى كند؛ يك وقت نتوانست، نمى كند ديگر. آنكه اشكال ندارد. حكومت، اساسى ترين حكم اسلام است. اصلًا خداى متعال انبيا را نفرستاد مگر براى اينكه در جامعه اقامه ى حكم الهى بكنند. اقامه ى حكومت حق اولين تكليف همه ى انبياست. ائمه ى ما ساليان متمادى گذشت، حكومت را به راه نينداختند، چون نمى توانستند. اما نگفتند ما حكومت نداريم. هميشه هم مى گفتند:

«حكومت داريم، بايد هم بشود.» احكامش را هم مى گفتند، حرفهايش را هم مى زدند. با مبانى اسلامى و اصول اسلامى، بايد اين گونه برخورد كرد.

گاهى از بينات الهى غفلت مى كنيم

نعمت الهى را هم بايد شكر كرد؛ و بدانيم كه اينها نصرت خداست. اشكال عمده ى ما اين است كه از بينات قرآنى گاهى غفلت مى كنيم. مثلًا وقتى خداى متعال مى فرمايد كه وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ با «ل» تأكيد، با «ن» تأكيد ثقيله، ديگر ترديد نبايد بكنيم كه نصرت خدا هست. چرا بعضى در اين شك مى كنند كه آيا نصرت خدا خواهد بود؟ بله، نصرت الهى خواهد بود. اگر جايى نصرت الهى نيست به اين دليل است كه ما مقدماتش را فراهم نكرده ايم. اگر مقدمات را فراهم كنيم و پاى كار باشيم، نصرت الهى هم خواهد بود. وقتى خداى متعال مى فرمايد كه وَسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ، كه آن وقت امام سجاد عليه السلام مى فرمايد كه اگر تو نمى خواستى بدهى، نمى گفتى وَسْئَلُوا اللَّهَ؛ پس اين يك برهان

ص: 231

منطقى است؛ برهان عقلانى است. بنابراين در حكم وعده است. پس سؤال مسلماً و بلاشك، اعطا دارد. حالا ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ را نمى گويم، چون به نظر بنده آن يك معناى ديگرى دارد. ليكن سؤال از فضل الهى، پشت سرش اعطاست. ما موانع اعطا را بايد برطرف كنيم تا خداى متعال اعطا كند. آن وقت هر چه مى خواهيم از خدا بخواهيم.

ما به اينها توجه نمى كنيم. خداى متعال به ما وعده ى نصرت داده، ما هم مى بينيم و مشاهده مى كنيم كه براى او داريم اين حركات را مى كنيم. پس بايد مطمئن باشيم كه مسلماً نصرت الهى هست و اينها نمونه هايى از نصرت الهى است. ان شاءاللَّه بعد از اين بيشتر هم خواهد بود. و اميدواريم كه هر چه مى گذرد وسايل جلب رحمت الهى را بيشتر فراهم بكنيم و بيشتر از آن استفاده كنيم.

توكل، در همه ى امور كارگشاست

توكل به خداى متعال در همه ى امور كارگشاست. در امور كلى و جزئى، اتكال على اللَّه و حركت به اميد خدا با البته اتكا، به معناى بى حركتى نيست. فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ خداى متعال به پيغمبرش مى گويد: «تصميمت را بگير و توكل به خدا كن.» نه اينكه تصميم نگير، بخواب و به خدا توكل كن كه خدا خودش درست كند! معنايش اين نيست. با عزم راسخ در كارهاى بزرگ به خدا توكل كنيد. و پيش برويد. خداى متعال هم كمك خواهد كرد؛ ان شاءاللَّه پيش خواهيد رفت. اميدواريم كه اين وضعى كه فعلًا از لحاظ سياسى وجود دارد روزبه روز بهتر بشود. در همان جهات و چهارچوب هاى مورد تأييد و قبول ما در ارتباطات خارجى كه خوب بوده تا الآن و هيچ مشكلى مشاهده نمى كنيم و روش خوبى است، از اين بهتر هم مى تواند بشود. ان شاءاللَّه كه روزبه روز بهتر بشود و بتوانيد حج بهترى و خدمات بيشترى را با قبول الهى به مردم ارائه بدهيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 232

بيانات در ديدار كارگزاران حج(28/ 11/ 1377 ه. ش.)

بيانات در ديدار كارگزاران حج

اشاره

(28/ 11/ 1377 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

باران رحمتى كه غبارهاى فتنه و شبهه را فرو مى نشاند

جمع امروز مجلس ما بحمداللَّه يك جمع معنوى و ارزشى به تمام معناست.

كارگزاران فريضه ى عظيم حج، قاريان قرآن، بسيجيان و زنان ومردان مؤمن و انقلابى و مخلص در حركت در راه خدا، همگى خوش آمديد و اميدواريم مشمول تفضلات الهى باشيد.

قبل از هر سخن ديگرى لازم مى دانم سپاسگزارى و تشكر خودم را از درگاه حضرت حق متعال و بندگان مؤمنش به خاطر حركت عظيم ملت ايران در روز بيست و دوم بهمن امسال عرض كنم.

بعضى از حوادث، تأثيراتش در افكار دنيا و تصحيح اشتباهات دشمنان و دوستان بيش از آن چيزى است كه انسان در وهله ى اول تصور مى كند. اين راهپيماييهاى مردم عزيز ما در مناسبتهاى مختلف انقلابى و از همه مهمتر در روز بيست و دوم بهمن، هرسال مثل باران رحمتى است كه مى بارد و غبارهاى فتنه و شبهه را فرو مى نشاند. مثل زلال رحمتى است كه مى جوشد و خس و خاشاكها را از سر راه برمى دارد، چشمها را با حقيقت آشنا مى كند.

امسال مردم عزيز ما در تهران، در شهرها، حتى در بخشها و روستاها با حضور خودشان در بيست و دوم بهمن، با اعلاء كلمه ى انقلاب، با احيا و تجليل ازنام امام

ص: 233

بزرگوار، با ابراز نفرت از دشمنان انقلاب و اعلام وفادارى به مبانى و اصول اين انقلاب عظيم يك بار ديگر اين فيض و اين لطف را براى ملت ما و مسلمانان عالم و ناظران بين المللى به ارمغان آوردند، و دشمنان را كه با تحليل هاى واهى براى خودشان دلخوشى درست مى كنند، يك بار ديگر با حقيقت درخشان نور انقلاب اسلامى و حيات و عزم ملت ايران آشنا كردند. دست رد به سينه ى آنها زدند و دوستان را خوشحال كردند. خدا را بر اين توفيق، بر اين لطف و بر اين فيض سپاسگزاريم و ملت جليل القدر و عظيم الشأن ايران را هم سپاسگزاريم به خاطر اينكه اين گونه حيات و عزم و وفادارى خودشان را عملًا با جسم و جان و حضور خودشان- نه با حرف اين و آن- به اثبات رساندند.

دشمن از دشمنى چشم نمى پوشد

يك جمله من عرض كنم. شما برادران و خواهران عزيز و همه ى ملت ايران توجه كنند. خطاست اگر گمان كنيم كه دشمنان انقلاب با پيروزى انقلاب در اول كار، با پيروزى انقلاب در جنگ، با پيروزى انقلاب در صحنه هاى مختلف، از مقابله با تداوم انقلاب، چشم پوشيدند؛ خطاست اگر گمان كنيم دشمن از دشمنى چشم مى پوشد. حركت شما، اقدام و حضور و هوشيارى شما، ضربه هاى دشمن را خنثى مى كند، اين حركت و اين حضور بايد تا آن وقتى ادامه پيدا كند كه دشمن به كلى مأيوس شود. در اين بيست سال گذشته ملت ايران بارها دشمن را عقب رانده است، اما دشمن گوش خوابانده و منتظر فرصت است.

حضور جمهورى اسلامى در اين منطقه، در دنياى اسلام و در زير اين آسمان، براى منافع دشمنان اسلام بسيار شكننده و خطرناك است. چشم دشمنان اسلام به اين دوخته شده است كه شايد بتوانند نقطه ى ضعفى پيدا كنند. همچنان كه چشم دنياى اسلام به شما و جمهورى اسلامى دوخته شده است، ملتهاى مسلمان و تداوم حركت اسلامى و حيات اسلامى متوجه شماست. اميدها بسته ى به شماست. لذا دشمن توطئه مى كند، شايد بتواند اين مركز اميد را از مردم مسلمان عالم بگيرد.

ص: 234

سه نوع توطئه در جريان است

سه نوع توطئه در جريان است؛ توطئه ى سياسى، توطئه ى اقتصادى، توطئه تبليغاتى.

البته ملت ايران محكم ايستاده است. ملت و دولت در مقابل اين توطئه ها ايستاده اند.

توطئه ى سياسى با سياسى كاريهايى است كه انجام مى دهند. با تحريكات و دسيسه چينى هايى است كه مى كنند، با تشويق و تحريك دشمنان داخلى و خارجى ما در موارد مختلف است، در مقاطع گوناگون اين دشمنى سياسى است. گاهى لبخند مكرآلود نشان مى دهند، گاهى چهره ى غضبناك نشان مى دهند، گاهى كسانى را كه در داخل و خارج وادار به مبارزه ى با اسلام و نظام اسلامى مى كنند ...

توطئه ى اقتصادى كمك به فشار اقتصادى عليه جمهورى اسلامى است. البته امروز مشكلات اقتصادى مخصوص ايران نيست؛ مخصوص كشورهاى اين منطقه هم نيست، امروز وضع اقتصادى در دنيا دچار يك مشكلات و بحرانهايى است، در بعضى از كشورها به شكل بحران هم هست. و لكن دشمن بر روى مناطق خاصى از دنيا متمركز مى شود و بر روى آن كار مى كند. ملت ايران هدف توطئه هاى اقتصادى دشمنان اسلام است و در رأس آنها شيطان بزرگ امريكا قرار دارد. اگر، دولت جمهورى اسلامى براى گشايش اقتصادى مردم فعاليت و تلاشى را شروع كند، تا هرجا بتوانند با آن مخالفت و مقابله مى كنند. اين توطئه براى فشار آوردن بر اقتصاد كشور، بر ملت ايران، بر پول كشور است.

توطئه ى تبليغاتى عبارت است از اينكه تبليغات خودشان را در آن جهتى سازماندهى مى كنند كه بينات و اصول انقلاب را در ذهنهاى مردم سست كنند و مورد ترديد و شك و شبهه قرار بدهند. راديوهاى گوناگون، مطبوعات گوناگون، بازتابهاى حرفهاى آنها به وسيله ى ايادى آنها در داخل، همه در اين جهت كار مى كنند بلكه اعتقادات مردم را سست كنند.

اين توطئه ها را دشمن دارد انجام مى دهد. ملت ايران در مقابل توطئه هاى دشمنان هميشه ايستاده است؛ هميشه قاطعيت نشان داده است. به فضل پروردگار تا

ص: 235

امروز هم در مقابل همه ى توطئه هاى اساسى دشمنان آن كسى كه پيروز شده است ملت ايران بوده است؛ آنچه پيروز شده است انقلاب بوده است؛ آنچه پيشرفت كرده است رسالت انقلاب بوده است؛ دشمن طرفى نبسته است، اما دشمن دارد ادامه مى دهد.

پشتوانه ى پيروزى ملت ايران

ملت ايران به چه پشتوانه اى توانست پيروز شود؟ به پشتوانه ى ايمان، هوشيارى، آگاهى، وحدت كلمه و پايبندى خود به راهى كه امام بزرگوار به او نشان داده بود. تا امروز هم ملت ايران همچنان كه در بيست و دوم بهمن ملاحظه كرديد اين راه را با استوارى و قاطعيت و استقامت تمام دارد طى مى كند. دشمن، دشمنى مى كند؛ ملت ايران ايستادگى و قاطعيت نشان مى دهد. در همه ى مراحل ملت ايران با صبر و بردبارى، با پايدارى و هوشيارى و با وحدت كلمه توانسته است به پشتوانه ى عظيم ايمان خود بايستد، موانع را از سر راه بردارد، پيش برود و دشمن را ناكام كند. شما توانستيد دشمن را به فضل پروردگار ناكام كنيد، خدا را شكرگزار باشيد. هوشيارى ملت ايران بايد ادامه پيدا كند. اين چيزهايى كه در حقيقت در داخل جامعه ى ما حبل اللَّه است- يعنى قرآن، تمسك به ذكر الهى، تمسك به وحدت كلمه و پافشارى بر مواضع اسلامى و قرآنى- بايد ادامه پيدا كند و ادامه هم پيدا مى كند. مطمئناً ملت ايران اين راه را با قاطعيت پيش خواهد برد. اين معجزه ى عظيمى كه به بركت اسلام و قرآن در اين برهه ى از عالم به وجود آمد، پديده ى كوچكى نيست. خيلى عمق دارد و بسيار ريشه داراست، اراده ى الهى هم بر اين قرار گرفته است كه در قرنى كه همه ى عوامل بر عليه اسلام كار كرده اند، اين حجت بالغه ى حق- يعنى حاكميت اسلام- را حفظ كند، مردم دنيا را به رسالت اسلام معتقد و مذعن كند و نشان دهد كه كيد دشمن با همه ى كارهايى كه مى كند، با همه ى امكاناتى كه در دسترس دارد، با ثروت و قدرت و اسلحه ى خود، با سياست و دستگاههاى جاسوسى خود در مقابل حركت اسلام، كيد شيطان است و ضعيف است: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً. اين اراده ى الهى است و بايد در اين جهت حركت كرد.

ص: 236

دل ملت با اسلام است

من به شما برادران و خواهران عزيز، به همه ى ملت ايران عرض مى كنم اين راهى كه پيش مى رويد يعنى راه تمسك به اسلام و قرآن، همان راهى است كه ايران را و كشور شما را از تمام مشكلات به فضل پروردگار نجات خواهد داد. اين همان راهى است كه عزت و آزادى و استقلال كامل و عظمت ملت ايران را در سايه ى اسلام آشكار خواهد كرد. دشمنان كه مى خواهند با وسوسه ى در عقايد مردم، با ايجاد تشكيك در اصول انقلاب، با ايجاد دودستگى در بين مردم كارهايى بكنند، نخواهند توانست. يك عده تلاش خود را مى كنند، زحمت خود را مى كشند ولى آبروى خودشان را مى برند.

آن كسانى كه به نفع جناح دشمن، به نفع مركزيت استكبار و امريكا، به نفع جبهه ى ضد دين در دنيا و به نفع مستكبرانى كه عليه اسلام و براى انتقام از اسلام و مسلمين تلاش مى كنند، كار مى كنند، اينها طرفى نخواهند بست. دل ملت با اسلام است، جان اين ملت متوجه پيام اسلام و نداى اسلام است، متوجه امام بزرگوار است و همه بايد تلاش كنند اين نعمت بزرگ الهى را در دل و جان خودشان حفظ كنند و هر كسى كه مسؤوليتى دارد بايد در اين جهت تلاش كند.

حج؛ فرصتى گرانبها و بزرگ

من همين جا به شما كارگزاران عزيز حج عرض بكنم حج را مغتنم بشماريد؛ حج خيلى فرصت گرانبها و بزرگى است. حج فرصت خودسازى و بازسازى اخلاقى و معنوى است، فرصت ديدن شوكت اسلام است، عظمت اسلام را ببينيد؛ عظمت امت اسلامى را در حج مشاهده كنيد. هرچيزى كه حاجى را از اين عبرت و درس بزرگ باز دارد، مضر و مخل است، و شما كارگزاران حج بايد به اين نكته توجه كنيد و حاجى را به آنچه كه بايد ببيند، درك كند و به آن بصيرت پيدا كند، هدايت كنيد؛ او را كمك كنيد. سرگرم شدن به زخارف پوچ، بى ارزش و سرگرميهاى معمولى دنيوى در حج، بلاى بزرگى براى حاجى است كه پول خود را خرج مى كند، عمر خود را مصرف مى كند، از جسم و جان خود مايه مى گذارد، آن وقت دست خالى برگردد؟! دست خالى برگشتن از حج يعنى توفيق نيافتن

ص: 237

به بازسازى اخلاقى، به عبرت گيرى، به بهره مندى معنوى، اين دست خالى برگشتن است؛ حيف نيست؟ مگر عمر انسان چقدر است؟ مگر اين توفيق چند بار براى انسان دست مى دهد؟ روحانيون محترم حج در كاروانها در هر جايى كه مراجعينى دارند، مردم را به اين معنويت سوق بدهند.

پيام معنوى حج

اين توصيه به صرفه جويى هم كه ما هميشه بر آن تأكيد مى كنيم، بحمداللَّه گويا مسؤولين محترم حج به آن توجه جدى مبذول كرده اند، اين به جنبه ى معنوى حج كمك مى كند. حج براى عبادت است، براى معنويت و بصيرت است، براى پيام معنوى و سياسى اسلام است. بزرگترين پيام سياسى اسلام وحدت است، وحدت مسلمين، ايستادگى امت اسلامى در مقابل دشمنان اسلام، برائت از كفار و مشركين، برائت از رأس شرك و كفر و استكبار يعنى امريكا؛ برائت از غده ى سرطانى صهيونيسم و اعلام نفرت و انزجار و بيزارى از او و از هر كسى كه به وجود او و حضور او و توسعه او كمك مى كند.

اينهاست پيام حج؛ اينهاست معنويت اين واجب بزرگ. دلها را، جانها را، ذهنها را به اين جهت سوق بدهيد؛ چه مسؤولين در مسؤوليتهاى مختلف، چه رؤساى كاروانها، چه علماى اعلام و محترمين و روحانيان عزيزى كه با كاروانها هستند و چه هر كسى كه مسؤوليتى دارد.

حركت قرآنى در جامعه ى ما رواج دارد

بحمداللَّه حركت قرآنى هم در جامعه ى ما به رغم دشمن رواج دارد. دشمن مايل به رواج فحشا و بى بندوبارى و رواج مظاهر فرهنگ مبتذل غربى است، بخشهايى از فرهنگ غربى كه در آن سودى متصور است، آنها را ترويج نمى كنند، اما مبتذلات را به اسم هنر، به اسم چيزهايى از اين قبيل، رواج مى دهند. دشمن اين چيزها را دوست دارد.

دشمن رواج قرآن را دوست ندارد. هرجا رواج قرآن هست، رغم عنف دشمن است.

هرجا انس با قرآن هست اين توسل به حبل المتين الهى است، قرآن اين است. جامعه ى ما

ص: 238

بحمداللَّه با توسل و تمسك به ثقلين، يعنى قرآن و عترت توانسته است از مشكلات فراوانى عبور كند. تمسك به ثقلين زمينه ى رحمت الهى است. خداى متعال رحمت مى كند بر چنين ملتى و آثار رحمت الهى را مى بينيد. اينها آثار رحمت الهى است، قيام دولت اسلامى از آثار رحمت الهى است، تفضلات الهى از آثار رحمت الهى است.

عزت ملت ايران از آثار رحمت الهى است، شادابى حركت اسلامى در بين جوانهاى ما از آثار رحمت الهى است. امروز در دنيا جوانها تا گلو غرق در فسادند، غرق در بيكارگى و هرزگى و بى بند و بارى اند. جوان مسلمان با معنويات انس پيدا مى كند. اهل نماز و قرآن است، اهل اعتكاف و عبادت است، اهل حج و عمره است، جوانها به سفر عمره رفته بودند، كسانى كه شاهد بودند مى گفتند ما به حالت اين جوانها غبطه مى خوريم.

اينها آثار رحمت الهى است، خود اينها موجبات رحمت الهى است. اينها را قدر بدانيد.

به هياهوى دشمن اعتنا نكنيد

به هياهو و جنجال و قيل و قال و عربده هاى دشمن اعتنايى نكنيد. شأن دشمن همين است كه يا حمله كند، ضربه بزند؛ يا اگر ديد ضربه ى او كارگر نيست، عربده كشى و هياهو و جنجال كند، مؤمنين را مرعوب و افسرده كند، اين كار دشمن است. به اينها اعتنايى نكنيد، بحمداللَّه حركت ملت ايران به سمت صلاح است، متن ملت در خط اسلام و امام در حال حركت است و به فضل الهى با توجهات حضرت بقيةاللَّه الاعظم اين حركت ادامه خواهد يافت و خواهيد ديد كه ان شاءاللَّه دشمن بار ديگر و بارهاى ديگر در مقابله ى با ملت ايران ناكام و بينى اش به خاك ماليده خواهد شد و ملت ايران به بركت اسلام و قرآن ان شاءاللَّه روزبه روز مدارج پيشرفت و ترقى را طى خواهد كرد. اميدواريم خداوند متعال تفضلاتش را بر شما مستدام بدارد، ما را در راه خود و در مسيرى كه مورد رضاى اوست هدايت كند و حركت ما را مشمول لطف و رحمت و رضا و قبول خودش قرار بدهد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 239

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(28/ 12/ 1377 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(28/ 12/ 1377 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ الحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على رسوله الأمين الكريم، و على آله الميامين و صحبه المنتجبين.

روزهاى خاطره سازِ حج فرا رسيده است

بار ديگر روزهاى خاطره ساز حج فرا رسيده و منادى پروردگار، دلهاى پُرشوق و التهابِ مؤمنان را بدان كعبه ى اميد فرا خوانده، و از هر سوى جهان گروهى سعادتمند را در پايگاه دعوت ابراهيمى و خاستگاه دين محمدى صلى الله عليه و آله گرد آورده است.

اكنون فرصت مغتنمى است كه اين نمونه ى منتخب امت بزرگ اسلام، خود را و امت واحده و آئين صلاح و فلاح آن را با نگاهى ژرف بنگرد و حقيقتى را كه در حصارهاى قوميت و نژاد و زبان، كمتر مى توان بدان پرداخت، در گستره ى اين ميعادگاه جهانى به چشم آورد.

عظمت سرمايه ى امت اسلامى و خطر در كمين آن

در ميان واقعيتهاى بزرگى كه در اين تدبر و خودنگرى جلوه مى كند دو چيز از همه برجسته تر است؛ نخست: غنا و عظمت سرمايه يى كه امت اسلامى از آن برخوردار است. و ديگر: سهمگين بودن خطرى كه دركمين اين سرمايه ى بزرگ است.

سرمايه ى بزرگ امت اسلامى، آئين اسلام و معارف رسا و روشن و مقررات متين و

ص: 240

دستور جامع آن براى زندگى انسان است. اسلام با ارائه ى بينشى خردمندانه و عميق درباره ى جهان و انسان و با توحيد ناب و دستورالعمل اخلاقى و معنوىِ حكمت آميز و ارائه ى مقررات و نظامات سياسى و اجتماعى مستحكم و فراگير و اعمال و وظائف عبادى وفردى، همه ى آحاد بشر را دعوت مى كند تا: هم درون خودرا از زشتيها و ضعفها وپستيها و آلودگيها برهانند و در باطن خود فروغ ايمان، و خلوص، ووارستگى، وصميميت، و محبت، و اميد، و نشاط را بيفروزند، و هم دنياى خود را از فقر و جهل و ظلم و تبعيض و عقب ماندگى و ايستايى و زورگويى و تحميل و تحقير و تحميق رها سازند.

هم تزكيه ى اخلاقى و هم تلاش جمعى ضرورى است

براى فراهم شدن زندگى سعادتمندانه و مطلوب انسان، هم تزكيه ى اخلاقىِ فرد كه گوهر او را از زشتى ها و آلودگيها برهاند، و هم حركت و تلاش جمعى كه ميدانهاى زندگى را بروى او بگشايد و او را در چالشِ ناگزيرش با طبيعت و با نگهبانان رژيم هاى ستم و استكبار يارى دهد، ضرورى و حتمى است.

اسلام با معنا كردن زندگى و هستى و با نشان دادن راه درست آن، انسان را در فراهم آوردن زندگى حقيقتاً سعادتمندانه يارى مى دهد و صراط مستقيم الهى را به او معرفى مى كند. همه ى احكام و دستورهاى اسلامى، و همه ى خطوط اصلى در شيوه هاى سياسى و اجتماعى و اقتصادى اسلام، و همه ى عبادات و مقررات فردى و جمعى اسلام، اجزاء درهم تنيده ى اين نسخه ى زندگى بخش و سعادت آفرين است.

همين مراسم جاودانه يى كه حجگزاران در آستانه ى آنند، خود مجموعه ى گويا و پرنكته يى است از ذكر و شور و حال معنوى و درونى، در ضمنِ حركت و تلاش و هماهنگى سازنده ى جمعى.

حج، در آئينى پُر راز و رمز، و در آميزه ى شگفت آورى از شُكوه و خاكسارى، و اقتدار و فروتنى، و حركت وَ تلاش درونى و بُرونى، نمادى از مبارزه و جهاد نفسانى و جهانى انسانِ مسلمان، در راه تحقق حيات طيبه ى انسانى را در برابر چشم آدمى مى گذارد و حجگزار را به تمرين عملىِ وظائف بزرگ خود وادار مى سازد.

ص: 241

جوامع بشرى به اسلام و رهنمودهاى آن نيازمندند

امروزه جوامع گوناگون بشرى، در خلاء معنويت و در سرگردانى و حيرت و گرفتاريهاى بزرگ اجتماعى و فردى كه بدست زر و زورسالاران جهانى بدان دچار شده اند، به اسلام و رهنمودها و درسهاى بزرگ آن نيازمندند، و دعوت اسلامى نه فقط براى ملتهايى كه در آتش فقر و استضعاف مى سوزند، بلكه به همان اندازه براى مردمى كه در مردابهاى پوچى و سرگردانى و فقر معنوى در كشورهاى ثروتمند و پيشرفته دست و پا مى زنند، جذاب و نافذ و اميدبخش است. گرايش روزافزون به اسلام در ميان قشرهاى جوان و آزرده از پوچىِ دنياى مادى در كشورهاى پيشرفته ى غربى، كه آمارها و تحقيقها بدان گواهى مى دهد، نشانه ى اين جذابيت و نفوذ است.

مسلمانان جهان با درست شناختن و براستى قدر دانستن اين سرمايه ى بزرگ، قادر خواهند بود كه تحولى حقيقى در زندگى خود پديد آورند و كشورهاى اسلامى را از ضعف و وابستگى و عقب ماندگى و انحطاطى كه امروزه بدان دچارند، نجات بخشند.

اثبات حقانيت نظريه ى سياسى و اجتماعى اسلام

اگر روزى بر اثر كج فهميها و غرض ورزيها چنين وانمود مى شد كه اسلام فقط در محدوده ى مسجد و محراب يا در زندگى فردى و درونىِ انسان به كار مى آيد و در عرصه ى سياست واقتصاد ومبارزات اجتماعى و ميدانهاى بين المللى، ساكت و بى تفاوت است، و اگر روزى نظريه ى جدايى دين از سياست، همچون دستمايه ى قدرتهاى استعمارى و سلطه هاى ظالمانه و حكومتهاى استبدادى براى خاموش كردن انگيزه هاى اصلاح طلبانه ى مسلمانان و نابود ساختن زمينه ى قيامهاى اسلامى، به كار مى رفت، امروزه با سربرافراشتن جمهورى اسلامى در ايران و فائق آمدن آن بر همه ى توطئه ها و دشمنى هاى نظامى و سياسى و اقتصادى، و يكتنه ايستادن آن در برابر جبهه ى وسيع كفر و استكبار و استبداد، و ناكام ساختن امريكا و صهيونيزم و همدستان آنان كه با همه ى توان

ص: 242

به نابودى يا انحراف آن كمر بسته بودند، و رشد و اقتدار روزافزون بيست ساله ى آن، همه ى آن كج فهميها و غرض ورزيها خنثى گشته و نظريه ى سياسى و اجتماعى اسلام، حقانيّت و درستى خود را در ميدان عمل به اثبات رسانده است.

جمهورى اسلامى توانايى هاى خود را به اثبات رسانده است

جمهورى اسلامى با پيمودن مسيرى دشوار كه يكسره پوشيده از مانعها و دامهايى بود كه سردمداران نظام سلطه ى جهانى و زر و زورمداران بين المللى بر سر راه او نهاده بودند و با پيروز شدن در نبرد نظامى هشت ساله و نبردهاى سياسى و امنيّتى و اقتصادى و تبليغى بيست ساله، توانسته است قدرت خود را در اداره ى كشور، و بسيج توده هاى ميليونى، و پيش بينى و مقابله با حوادث بزرگ، و حضور موفّق در چالش هاى بين المللى به اثبات برساند و توانايى و ابتكار خود را در سازندگى و پيشرفت و ترميم ويرانيها، آنهم با وجود صف آرائيهاى ظالمانه ى جهانى در برابر خود و نداشتن هيچگونه كمك سياسى و اقتصادى از بيرون، در معرض ديد همگان بگذارد. و علاوه بر اينها نهضت بيدارى مسلمانان و اقدامهاى بزرگ ملل اسلامى را كه نشانه ى زنده شدن هويت اسلامى در آنان است تقويت و تسريع كند. امروز به بركت پيروزى اسلام در ايران، در همه جاى جهان اسلام موج بيدارى اسلامى رو به افزايش و اقتدار است.

اينك اين اسلام است كه سرافرازتر از هميشه در صحنه ى حيات بشر، حضور و قدرت خود را بر همگان آشكار مى سازد و فروغ اميد را در دل انسان رنج كشيده ى اين عصر بر مى افروزد. و اين است بزرگترين سرمايه ى امت اسلامى.

ولى در راه بكار گرفتن اين سرمايه ى بى زوال، خطرهاى بزرگى كمين گرفته است، و بزرگترين اين خطرها يكى خطر درونى است و ديگرى خطرى از بيرون.

خطر درونى و دشمن بيرونى امت اسلامى

خطر درونى كه دشمن قديمى امت اسلامى است همان كج فهمى و جمود و تحجّر، يا خودباختگى و التقاط، يا نوميدى و ضعف نفس، يا ترديد و وسوسه ى فكرى، و يا

ص: 243

مجموعه يى از اينها و امثال آن است. ملت رشيد و پيشرو ايران برهبرى امام خمينى عظيم راحل، دشمن درونى را شكست داد و بر آن فائق آمد تا توانست در جبهه هاى سياسى و نظامى پيروز شود و نظام جمهورى اسلامى را در كشور خود مستقر و در مدت بيست سال در راه آن مجاهدت كند.

ولى تا دشمن بيرونى در مقابله با اسلام و جمهورى اسلامى فعال است، خطر سر برآوردن آن دشمن درونى نيز همواره هست و مسؤولان نظام اسلامى در ايران، اين را خطرى بالقوّه بزرگ و جدّى مى شمارند. آنچه ما آن را تهاجم فرهنگى دشمن مى ناميم و پيوسته مردم هوشيار خود و بيش از همه جوانان را به مجاهدت در برابر آن فرامى خوانيم، همانا كوشش همه جانبه ى دشمنان ما با استفاده از همه ى ابزارهاى تبليغى و خبرى و سياسى و امنيتى براى برانگيختن همين دشمن درونى است.

دشمنى امريكا با جمهورى اسلامى ايران

حقيقت آن است كه امپراتورى بين المللى زر و زور، به سردمدارى امريكا، با همه ى توان خود در برابر تأثير جمهورى اسلامى بر جهان اسلام، به جدّ و جهد مشغول است.

رژيم امريكا و شبكه بين الملل صهيونيزم با مأيوس شدن از مقابله ى نظامى و اقتصادى با ايران اسلامى، اينك بر تلاش تبليغى و سياسى خود افزوده اند. هدف از اين تلاش، تأثيرگذارى بر فكر و روحيه ى مسلمانان علاقه مند به جمهورى اسلامى در سراسر جهان و نيز بر ذهن و فكر مردم مؤمن ايران است.

آنان در اين صددند كه جمهورى اسلامى را كه امروزه در جهان، مظهر جامعيت اسلام شمرده مى شود، در موضع دفاعى قرار داده، ابتكار عمل را در ميدان معارضه با دشمنانش از دست او خارج كنند، و براى اين مقصود در چهره يى منافقانه و رياكار، شعارهاى مردم پسند مانند: حقوق بشر، آزادى، مبارزه با تروريسم، دفاع از حقوق زن و امثال آن سر مى دهند و جمهورى اسلامى را به بى اعتنايى به اين شعارها، متهم مى سازند.

ص: 244

چهره ى دوگانه رژيم امريكا

رژيم امريكا در حالى از حقوق بشر دم مى زند كه زشت ترين تصوير از نقض حقوق بشر را در رفتار مستكبرانه اش با ملتهاى ضعيف جهان از خود بر جاى مى گذارد؛ در حالى ادعاى مبارزه با تروريسم مى كند كه خطرناكترين تروريستها را در حمايت خود قرار مى دهد؛ در حالى از دموكراسى سخن مى گويد كه از مستبدترينِ حكومتها در برخى مناطق جهان پشتيبانى مى كند؛ در حالى بنام آزادى شعار مى دهد كه كمترين سخن آزادانه را در افشاى ماهيت رژيم صهيونيستى و نقشه هاى خطرناك و ستمهاى روزافزون يهوديان صهيونيست- نه در كشور خود و نه در هر جاى ديگر كه بتواند- تحمل نمى كند؛ در حالى بنام حقوق زن بر ضدّ جمهورى اسلامى تبليغ مى كند كه زن امريكايى در خانواده و در محيط كارش مورد تعدّى و سوءاستفاده و اهانت است؛ در حالى خود را پرچمدار مشاركت مردمى در حكومت مى شمارد كه هر جا مردم مسلمان حكومتى تشكيل دهند، با همه ى عدّه و عُدّه در مقابل آنان به ميدان مى آيد و از كودتاهاى نظامى و توطئه هاى سياسى بر ضد آنان با همه ى وجود پشتيبانى مى كند.

سياهه ى جرايم رژيم امريكا

در قضاوت سياسىِ امريكا، آوارگان فلسطينى و لبنانى كه با اشغالگرانِ خانه ى خود مبارزه يى مظلومانه مى كنند، تروريست اند؛ ولى تروريستهاى صهيونى كه مستمراً به روستاها و شهرهاى لبنان حمله ى نظامى مى كنند و زندانيان فلسطينى را با شيوه هاى قرون وسطايى شكنجه و آزار مى دهند و خانه هاى فلسطينيان را خراب و بجاى آن آباديهاى صهيونيستى احداث مى كنند، شايسته ى كمكهاى ميلياردى اند! نظامى همچون جمهورى اسلامى كه مظهر قويترين پيوند ميان مردم و مسؤولان است و قانون اساسى و همه ى اركان اصلى حاكميت در آن و اصل نظامِ آن با رأى و اراده و انتخاب مردم تعيين و برگزيده شده اند، غير دموكراسى است؛ ولى مستبدترين حكومتهاى فردى كه در طى سالهاى متمادى حتى يكبار مردمشان قدرت انتخاب حكومت و حاكم و قانون را نيافته اند، مقبول و خالى از ايراد است! براى جمهورى اسلامى كه هرگز به هيچ كشورى

ص: 245

حمله ى نظامى نكرده، داشتن سلاح غير اتمى هم ناروا است و غصب و توقيف قطعات يدكى و هواپيما و بالگردانهاى قبلًا خريدارى شده ى آن مجاز است؛ ولى پر كردن منطقه ى خليج فارس از انواع سلاحها و جنگنده هاى غير لازم و تجهيز روز افزون رژيم صهيونيستى به سلاح اتمى بى اشكال، بلكه لازم است! در منطق تبليغاتى امريكا و شبكه ى تبليغاتى صهيونيستى، اعدام قاچاقچيان هروئين در ايران، نقض حقوق بشر است؛ ولى ربودن مردم لبنان و بمباران روستاها و تيرباران بى پناهانى كه از روستاى خود گريخته اند، حتى خدشه يى هم در حقوق بشر نيست! كمك به مسلمانان مظلوم در منطقه ى بالكان برخلاف مقررات بين المللى است؛ ولى راه اندازى كودتاى نظامى در كشورها بوسيله ى سازمان سيا و موساد، با مقررات بين المللى مخالف نيست! كمك به دولت عراق در هنگامى كه به مردم حلبچه و جبهه هاى ايران حمله ى شيميايى مى كند، جرم نيست؛ ولى كمك غذايى به ملت عراق كه بر اثر محاصره امريكا سالانه پانصدهزار كودك آن تلف مى شوند، جرم است!

رژيم امريكا با سياهه ى جرائمى كه فقط گوشه يى از آن گفته شد، مدّعى رهبرى جهان و طرفدار جهان تك قطبى به رياست سران و سياستمداران كم وزن و گرفتار خويش است و به گمان باطل خود قادر خواهد بود ملت با شرف ايران و سياستمداران پاكدامن و نظام ريشه دار و مردمىِ آن را در موضع دفاعى قرار دهد.

جمهورى اسلامى، با قدرت و استحكام پيش مى رود

برادران مسلمان ما در همه جاى جهان بدانند كه نظام جمهورى اسلامى با قدرت و استحكام در راه روشنى كه اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله ترسيم كرده، به پيش مى رود و ايران سرافراز با يكپارچگى مسؤولان كشور و وحدت كلمه ى مردم مؤمن و رشيدش در ادامه ى خط امام خمينى عظيم راحل همه ى توطئه هاى اقتصادى و سياسى و امنيتى و غوغاهاى تبليغاتى دشمن را پشت سر گذارده و روزبه روز به هدفهاى بزرگ خود نزديكتر خواهد شد، و همانطور كه در اين بيست سال بارها با نصرت الهى، دشمن را ناكام ساخته باز هم با ايمان و عمل صالح خود، نصرت و رحمت الهى را شامل حال

ص: 246

خويش خواهد ساخت ان شاءاللَّه.

در خاتمه از همه ى برادران و خواهرانى كه از هر نقطه ى جهان در آن قبله ى دلها گرد آمده اند تقاضا مى كنم كه دست تضرع برداشته صلاح كار همه ى مسلمانان جهان و نصرت اسلام و مسلمين را از خداوند مسألت نمايند.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

على الحسينى الخامنه ئى

بيست وهشتم اسفندماه يكهزار و سيصد و هفتاد و هفت

مصادف با اول ذى الحجه 1419

ص: 247

بيانات در ديدار با كارگزاران حج(26/ 11/ 1378 ه. ش.)

بيانات در ديدار با كارگزاران حج

اشاره

(26/ 11/ 1378 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

حج؛ مظهر معنويت، وحدت و برائت

به همه ى برادران محترم و خواهران گرامى خوش آمد عرض مى كنم و از همه ى شما دست اندركاران فريضه ى عظيم حج تشكر مى كنم. اميدوارم خداى متعال توفيق بدهد كه امسال هم مثل سالهاى پيش- بلكه بهتر از سالهاى پيش- اين واجب بزرگ، در موسم خود، و با شرايط و حدود خود، ان شاءاللَّه اقامه بشود و مردم ما بتوانند معنا و مفهوم الهى و اجتماعى و سياسى حج را در وجود خودشان حس كنند و آن را در فضاى دنياى اسلام مجسم نمايند.

حج از يك طرف مظهر معنويت است؛ ارتباط با خدا، آشنا شدن دل با آيات الهى و نزديك شدن هرچه بيشتر انسان به خدا؛ از يك طرف مظهر وحدت است؛ يكپارچگى امت اسلام، برداشتن ديوارها و حجابها و پُر كردن دره ها و شكافهايى كه يا به دست دشمن، يا به وسيله ى تعصبات و اوهام به وجود آمده است، و نيز ايجاد قدمى به سوى امت واحده ى اسلامى است؛ و از طرف ديگر مظهر برائت از دشمنان خدا، برائت از مشركين و ايادى شرك و كفر است. اگر ان شاءاللَّه اين سه جهت در حج متجسد و مجسم بشود، حج فايده ى خود را بخشيده است. اول، شما و حاجى هستيد كه از حج بهره مى بريد؛ در مرتبه ى دوم، دنياى اسلام و جامعه ى اسلامى و امت اسلامى است كه اين بهره را مى برد.

ص: 248

يكى از خصوصيات حج اين است كه فضا را معنوى مى كند. الآن فضاى كشور به بركت نزديكى ايام حج و با رفتن حجاج، در شرف معنوى تر شدن است. وقتى حجاج برمى گردند، باز بارى از معنويت با خود مى آورند؛ يعنى سوغات روحيه و معنويت. هر وقت سخن از حج است، معنويت پراكنده مى شود؛ بايد اين طور باشد.

فضاى كشور؛ مشحون از معنويت

من امروز به مناسبت اين كه كشور و ملت ما بحمداللَّه بعد از بيست و دوم بهمن و آن آزمايش بزرگ الهى، و قبل از انتخابات قرار دارند، لازم است اين را عرض بكنم كه فضاى معنوى براى همه چيز يك كشور مفيد است؛ فقط مسأله ى گرايش به آخرت و معنويات نيست. فضاى معنوى، حتّى براى اداره ى دنياى يك كشور هم مفيد است و اين به بركت انقلاب در كشور ما به وجود آمد و امروز فضاى كشور ما تا حدود زيادى مشحون از معنويت است. لذا شما مى بينيد وقتى كه جاى حضور مردم مى رسد، توده هاى مردم چه طور با روحيه و با شادابى، قدم در ميدان مى گذارند. چه چيزى انگيزه ى مردم است؛ جز همان عامل معنوى؟ من همين جا لازم مى دانم از ملت عزيزمان به خاطر شكوهى كه در بيست و دوم بهمن امسال آفريدند، تشكر كنم؛ اينها خيلى مهم است.

در همان حالى كه تمام مراكز تبليغاتى دشمن با تمام قوا سعى مى كنند مردم را با گذشته ى خودشان و با انقلابشان بيگانه كنند، از امامشان جدا كنند، ياد امام را به فراموشى بسپارند و سعى كنند به خيال خودشان ارزشهاى جديدى را خلق كنند و ميان مردم بيندازند، وقتى بيست و دوم بهمن مى رسد، شما مى بينيد كه در تهران و شهرهاى بزرگ و شهرهاى كوچك و حتّى در نقاط دوردست و بسيارى از روستاها، مردم بيرون مى آيند؛ نه كسى از آنها دعوتى مى كند، و نه يك عامل مادى وجود دارد؛ اما مردم مى آيند؛ اين همان عامل معنوى است.

دشمنان ما دچار تناقض اند

من عرض بكنم كه طراحان و كمين گرفتگانى كه منتظرند از ملت ايران نشانه يى

ص: 249

بروز كند كه آنها اميدوار بشوند كه مردم با انقلاب ميانه يى ندارند و از انقلاب جدا شده اند- كه واقعاً كمين هم گرفته اند- اينها دچار تناقضند! از يك طرف بعضى از اظهارات و بعضى از تيترهاى روزنامه ها را نگاه مى كنند، كه نشانه ى اين است كه همه ى معنويات در اين كشور از بين رفته است؛ ديگر از انقلاب و از امام خبرى نيست و همه چيز به دست فراموشى سپرده است؛ اينها خوشحال مى شوند و خيال مى كنند كه همين طور است؛ اما بعد نوبت حضور مردم كه مى رسد- مثل روز بيست و دوم بهمن- ناگهان با سيل عظيم مردمى، با شعار اسلام، با شعار انقلاب، با ياد امام، با بزرگداشت خاطره هاى پُرشكوه گذشته مواجه مى شوند! اينها دچار تناقضند و نمى دانند كه چه بكنند؛ لذا در طراحيهايشان دائماً در حال رفت و برگشت و ترددند!

ملت ايران توانسته است با قدرت خود، دشمن خود را گيج كند. به اظهاراتشان نگاه نكنيد؛ اظهاراتى كه گاهى از روى اقتدار حرفى مى زنند كه ممكن است بعضيها را مرعوب بكند؛ اما حقيقت قضيه غير از اين است؛ ملت زنده است؛ ملت مؤمن است؛ دلها با اسلام است؛ دلها با امام است. تا امروز هيچ قدرتى نتوانسته است دلهاى مردم را از محبت امام و ياد امام و تعظيم و تجليل شهدا، شهادت و ارزشهاى انقلاب خالى كند.

انتخابات هم همين طور است من لازم مى دانم به اين مناسبت، راجع به انتخابات، دو، سه جمله يى عرض كنم.

انتخابات؛ مظهر حضور مردم و اقتدار ملى

انتخابات، فقط يك پديده ى سياسى نيست؛ انتخابات، مظهر حضور مردم، مظهر احقاق حق، مظهر توانايى و اقتدار ملى براى يك كشور است. امروز در دنيا- چه در كشور ما و چه در هر جاى ديگر دنيا- روى اين حساب مى شود كه چند درصد از كسانى كه مى توانستند رأى بدهند، در يك انتخابات شركت كردند و رأى دادند. از نظر مردم دنيا و تحليل گران و سياستگذاران عالم، آن نظامى مستحكم است كه تعداد بيشترى از مردمش در هنگام انتخابات پاى صندوقها بيايند و رأى بدهند؛ اين نشانه ى استحكام يك نظام است؛ كه بحمداللَّه ما اين را در انتخاباتهاى گوناگونى كه در اين سالهاى متوالى

ص: 250

داشته ايم، هميشه نشان داده ايم و مردم حضور قوى يى داشته اند.

هم حق و هم تكليف مردم است كه بيايند و سرنوشت كشورشان را به دست خودشان معين كنند؛ زيرا كه كشور متعلق به مردم است. مردم بايد بيايند و با انتخاب صحيح و آزادانه، قانونگذارانشان را در قوه ى مقننه معين كنند؛ مجريان خودشان را با ترتيبى كه در قانون معين شده است، معين كنند؛ اين حق مردم است و متعلق به آنهاست؛ اما تكليف هم هست. اين طور نيست كه يكى بگويد من نمى خواهم از اين حقم استفاده كنم؛ نه، سرنوشت نظام بسته ى به احقاق و استنقاذ اين حق است؛ اين تكليف است؛ بايد همه شركت كنند. نظام جمهورى اسلامى توانسته است اين حق را در اختيار مردم بگذارد؛ اما در گذشته ما اين حق را نداشتيم. در نظامهاى گذشته، مردم از استفاده از چنين حقى محروم بودند؛ نظام جمهورى اسلامى اين را داده است؛ بايد مردم بروند و استنقاذ كنند.

گاهى يك رأى هم مؤثر است

گاهى يك رأى هم مؤثر است؛ هيچكس نگويد رأى منِ تنها چه تأثيرى دارد.

گاهى يك رأى يا چند رأى، در سرنوشت يك كشور اثر مى گذارد. شما مى توانيد با رأى دادن خودتان، آن شخص مؤمن صالح را به مجلس بفرستيد. آن كسى كه به مجلس رفت، در هنگامه ى حساس- آن جايى كه رأى يك نماينده مى تواند سرنوشت كشور يا يك قشر، يا سرنوشت اقتصاد را معين كند- رأى او كارساز خواهد بود؛ لذا هيچ وقت كسى نگويد كه رأى من چه تأثيرى دارد. مهم اين است كه در روز انتخابات، ان شاءاللَّه همه ى مردم- زن و مرد، پير و جوان، و هركس كه از لحاظ قانونى مى تواند رأى بدهد- بروند و رأى بدهند و انتخابات را پُرشور و پُررونق بكنند.

هركس كه به نظام اسلامى علاقه دارد، در اين انتخابات شركت خواهد كرد. هركس كه به سربلندى نظام جمهورى اسلامى علاقه اى دارد، در اين انتخابات شركت خواهد كرد. پيش بينى من اين است كه آن چنان كه ما از اين ملت بزرگ و آگاه و هوشمند تاكنون ديده ايم، ان شاءاللَّه در اين انتخابات هم مردم پُرشور و با علاقه شركت مى كنند و حضور

ص: 251

خودشان را اعلام خواهند كرد و در واقع طرفدارى خودشان را از اسلام و نظام اسلامى نشان خواهند داد.

برگزارى انتخابات در فضاى آرام و صميمى

نكته ى دوم اين است كه انتخابات بايد در فضاى آرام و با صفا انجام بگيرد؛ دور از تشنج و درگيرى و فضاى نفرت باشد. بديهى است كه در همه جا نامزدهاى گوناگونى با آراء و عقايد و سلايق مختلفى هستند و مردم هم نگاه مى كنند و ان شاءاللَّه با شناسايى و با تدبر انتخاب مى كنند و رأى خواهند داد؛ اين كار بايد در فضاى آرام انجام بگيرد؛ اين افتخار ماست. ما چند روز قبل از اين، بيست و يكمين سالگرد انقلاب را جشن گرفتيم و چند روز بعد نيز بيست و يكمين انتخابات را در كشورمان برگزار خواهيم كرد؛ اين چيز كمى نيست؛ چيز خيلى مهمى است؛ حالا بنشينند ديگران براى ملت ما غصه بخورند كه اين كشور بايد طرف دموكراسى برود! دموكراسى چيست؟ اگر منظور از دموكراسى، همين حضور و دخالت و شركت و انتخاب مردم است، بفرماييد كجاى دنيا چنين چيزى را سراغ داريد؟! آن كسانى كه با پول و قدرت سياسى امريكاييها سالها بر اين مملكت حكومت كردند و همه چيز اين مملكت را ضايع كردند، آيا يك بار توفيق پيدا كردند كه چنين انتخاباتى را در سرتاسر اين كشور به وجود بياورند؟! بيست و يك انتخابات، در بيست و يك سال؛ اين شوخى است؟! در تمام اين آزمايشهاى بيست ويك گانه، فضاى اين كشور تا امروز اين طور بوده است؛ فضاى آرام، فضاى صميمى.

تشنج سياسى براى انتخابات مضر است

البته بعضيها تبليغ مى كنند و حرف مى زنند. فضاى خشونت سياسى و تشنج سياسى و نفرت، به حال انتخابات مضر است؛ يك عده را از عرصه ى حضور در انتخابات بيزار مى كند؛ يك عده را دچار ترديد مى كند؛ دلها را مرده مى كند و اميدها را كم مى كند. من مى بينم متأسفانه بعضيها با اظهارات خود در برخى از اين نوشتجاتى كه منتشر مى شود،

ص: 252

سعى مى كنند فضاى نفرت را بر جامعه حاكم كنند؛ اين يكى به جناح چپ بد مى گويد، آن يكى به جناح راست بد مى گويد؛ اينها كجا مى روند؟! كجا داريد مى رويد و چه مى خواهيد؟! چيست اين تعبيراتى كه ساخته اند و غالباً هم اينها را دشمن در دهانشان گذاشته و پرتاب كرده و يك عده آدم غافل- حالا نمى گوييم مغرض؛ اما بعضيشان هم قطعاً مغرضند- همينها را گرفته اند و مرتب لب مى جنبانند و اين حرفها را تكرار مى كنند؟! چپ و راست چيست؟! اين ملت، ملت مسلمان و مؤمن و يكپارچه يى است. اين ملت، با هم اين انقلاب را به وجود آوردند؛ با هم بيست و يك سال اين نظام را حفظ كردند؛ با هم يك خطر بزرگ را در طول هشت سال جنگى كه بر ما تحميل شده بود، دفع كردند؛ بنابراين ملت باهمند؛ اين ديواركشيها چيست؟! يك عده با يك نامى در گوشه يى، يك عده با يك نامى در گوشه ى ديگرى، همين طور مردم را تكه تكه مى كنند. البته مردم هم نشان داده اند كه به اين حرفها اعتنايى ندارند؛ اين هم معلوم است. مردم راه خودشان را مى روند، كار خودشان را مى كنند؛ حالا هم آنها بروند و كار خودشان را بكنند.

بايد فضا، فضاى آرامى باشد. بعضيها با اصرار بر اين كه قرار است خشونت و تشنج بشود، ذهنها را دچار تشنج مى كنند؛ نه، مردم چنين قرارى ندارند. من عرض مى كنم، اين دو، سه روزى كه از حالا تا پايان رأى گيرى باقى مانده است- كه شايد بعد به مرحله ى دوم هم كشيده شود- در تمام اين مدت، مردم عزيز ما و بخصوص جوانان، احساساتشان را كنترل كنند و با عقلشان كار كنند؛ با دو چشمِ باز نگاه كنند و انتخاب كنند.

بايد بتوانيم جواب خدا را بدهيم

البته سلايق هم زياد است؛ همه گونه سليقه وجود دارد؛ تا حالا هم همين طور بوده است. هركسى طبق سليقه ى خود عمل كند؛ منتها همه توجه كنند كه اين انتخابى كه ما مى كنيم، يك جا مى بايست جواب آن را بدهيم. اين طور نيست كه بگوييم حالا ما يا اصلًا انتخاب نمى كنيم، يا انتخاب مى كنيم و كسى چه مى فهمد! بله، مردم نمى فهمند كه ما چه انتخاب كرديم؛ اما خداى متعال كه تشخيص مى دهد؛ ما بايد جواب او را بدهيم. ما بايد محاسبه كنيم، تحقيق كنيم، بررسى كنيم و معيارها را ملاحظه نماييم، تا بتوانيم به

ص: 253

خداوند پاسخ دهيم. اگر انسان نمى تواند، از اشخاصى كه مورد اعتماد هستند، از كسانى كه انسان مى تواند در مسائل مهم- در مسائلى كه بايد به خدا جواب داد- به آنها اعتماد كند، اعتماد بكند؛ اشكالى هم ندارد. بنابراين، بايد فضا را، فضاى آرامى قرار بدهند و همه مراقب باشند.

بگذاريد مردم كار خود را بكنند

من به اين كسانى كه همين طور يك گوشه نشسته اند و فضا را با تشنج سياسى و با پُر كردن از موهومات و شايعات، خراب مى كنند، نصيحت مى كنم كه دست از جان مردم بردارند؛ بگذارند مردم كار خودشان را بكنند. نتيجه ى انتخابات هم هرچه بشود، همه قبول دارند. كسى از آحاد مردم و از مسؤولان كشور نخواهد گفت چرا نتيجه ى انتخابات اين شد، يا اين نشد؛ نه، آن آراء مردم است. بحمداللَّه در اين كشور قانون محكم است و معيار واضح قانون در مقابل چشم همه هست.

خصوصيت يك نماينده ى خوب در مجلس

نكته ى بعدى هم اين است كه مجلس بايد مجلسى باشد كه بتواند در مقابل زورگوييها و زياده خواهيها و مرعوب كردنها و تطميع كردنهاى قدرتمندان جهانى بايستد و مصالح كشور و ملت را محاسبه كند و دنبال آن برود. امام قدس سره بارها اسم مدرّس را مى آوردند. مگر خصوصيت مدرّس چه بود؟ از مدرّس عالمتر هم داشتيم. مدرّس خصوصيت عمده اش اين بود كه هيچ عامل ارعاب و تهديد و تطميع و فريبگرى در او اثر نمى كرد. همان وقتى كه على الظاهر فضا را بر ضد او آن چنان متشنج كرده بودند كه عليه اش شعار مى دادند، او ايستاد و حرف خودش را زد؛ اين خصوصيت يك نماينده ى خوب در مجلس است.

بعضى ها زود مرعوب مى شوند

بعضيها زود مرعوب مى شوند! من بارها عرض كرده ام كه قدرتهاى استكبارى- يعنى

ص: 254

همين قدرتهاى سلطه گر جهانى- كه مرتب روى اين كشور و آن كشور دست مى اندازند و دولتها و ملتها را زير يوغ خودش مى كشانند، عمده ى كارشان از ترساندن مى گذرد.

قدرت واقعيشان آن قدر نيست كه بر زبان مى آورند. بديهى است اين همه كه اينها با اين انقلاب و با اين كشور بدند، اگر قدرت داشتند، تا حالا اين انقلاب اين طور رشد نمى كرد و اين گونه نمى ماند. آيا اين خود دليل نيست كه سلطه گران امريكا و صهيونيستهاى عالم، آن چنان كه ادعا مى كنند، قدرت ندارند؟! اينها عمده ى كارشان را از راه تهديد و مرعوب كردن پيش مى برند. نماينده بايد كسى باشد كه مرعوب نشود. چه كسى مرعوب نمى شود؟ آدمى كه دلش به خدا متكى باشد. وقتى انسان به خدا متوكل بود، از هيچ كس مرعوب نمى شود؛ يك نمونه ى زنده اش را در زمان خودمان ديديم- يعنى امام قدس سره- و هزاران نمونه ى ديگر را در ميدان جنگ و در ميدانهاى سياست ملاحظه كرديم. اين جوانان مؤمن و پاكباخته، از خدا ترسيدند؛ از هيچ كس غير خدا نترسيدند؛ الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ. در گوشه و كنار، افراد و راديوها و عوامل دشمن مرتب به اينها مى گفتند، عليه شمادارند توطئه مى كنند؛ بناست ضربه بزنند؛ بناست چنين بكنند؛ بناست چنان بكنند؛ براى اين كه اينها را بترسانند؛ اما اينها گفتند نه؛ ايمانشان بيشتر شد؛ گفتند حَسْبُنَااللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ؛ خدا ما را كافى است؛ ما به خدا اعتماد داريم و به او اطمينان مى كنيم. آن وقت خداى متعال مى فرمايد: فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ. بله، وقتى كسى به خدا اتكا بكند، اين گونه است. آن كسانى كه دوران جنگ را ديدند و در آن صحنه ها بودند، مى دانند كه من چه مى گويم. تمام قدرتهاى مسلح عالم دست به دست هم دادند، براى اين كه بتوانند يك وجب از خاك اين كشور را بگيرند؛ بتوانند بگويند مرز ايران از اين نقطه چند كيلومتر عقب آمد؛ اما نتوانستند. اين ملت در مقابلشان ايستاد؛ لذا نتوانستند. خدا كمك مى كند و نمى گذارد دشمن غلبه پيدا كند.

مرعوب شدن، صفت خيلى بدى است. حالا يك وقت انسان در خانه ى خودش نشسته است و مرعوب مى شود- اين يك نفر آدم است- اما يك وقت انسان در مسند

ص: 255

مسؤوليتى نشسته است- در مجلس است، در دولت است- او اگر مرعوب شد، واويلاست! مرعوب شدن او، يعنى از دست دادن بسيارى از امكانات اين ملت! نماينده نبايد مرعوب بشود.

نماينده نبايد مفتون و فريفته شود

از طرف ديگر، نماينده نبايد مفتون هم بشود. بعضيها مفتون و فريفته مى شوند و دهنشان باز مى ماند؛ اينها آدمهاى ساده لوحى هستند كه راه حلهاى خيالىِ اقتصادى يا سياسى يا امنيتى يى كه با آب و تاب تمام و با رنگ و لعاب گوناگون عرضه مى شود، آنها را از خود بى خود مى كند! سالها تجربه مى كنند؛ اما آخرش خود و ديگران را به خاكستر سياه مى نشانند! بنابراين، مفتون هم نبايد بشوند؛ بلكه به دنبال راه حل صحيح، راه حل مستقل، راه حل برخاسته ى از شرايط خاص اين ملت و اين كشور، راه حل ارائه شده ى از سوى اسلام باشند. اسلام در همه ى مسائل، همه ى راه حلها را داده است؛ ما بايد خودمان برويم و پيدا كنيم. اگر ما كج مى فهميم، اگر ما بد مى فهميم، اگر ما دنبالش نمى رويم و نمى رسيم، تقصير اسلام نيست؛ خودمان را بايد اصلاح كنيم.

نماينده، طمع ورز نباشد

نماينده، طمع ورز هم نبايد باشد. بعضيها دهانشان كه به اندك چيزى از طرف دشمن شيرين شد، همه چيز را از دست مى دهند! اگر بخواهيد نماينده يى مرعوب نشود، مفتون نشود، دچار طمع نشود، سراغ آدم امين و متدين برويد. معروف است كه آدمهايى كه خودشان هم امين نيستند، وقتى بخواهند مالشان را نگهدارند، دست يك آدم امين مى دهند! امانت، يك ارزش است. ممكن است انسان متدين يك وقت اشتباه هم بكند؛ اما وقتى كه فهميد اشتباه كرده، برمى گردد؛ اين خيلى ارزش است. اينها مثل آن كسانى نيستند كه اگر اشتباه مى كنند، پا روى لغزشگاه مى گذارند و به طرف جهنم مى لغزند؛ وقتى هم فهميدند، سرحرفشان مى ايستند كه نخير، همين است؛ و تا آن اعماق مى روند! پس، انتخاب نماينده مهم است.

ص: 256

بايد درباره ى نماينده تحقيق كرد

البته تبليغات هست. متأسفانه اين روشهاى غربى در خيلى از چيزهاى زندگى- از جمله در تبليغات- غالباً به ضرر ملتهاست؛ خودشان هم حالا در آن مراكز به اين تبليغات خيلى اعتنا نمى كنند. در يكى از اين انتخاباتهاى اخير كشور امريكا- با اين كه اين همه هم تبليغات انجام مى شود- گفتند سى و چنددرصد از مردم شركت كردند! خود آنها از اين تبليغات زده شده اند؛ اما حالا بعضيها همان سوغاتى را به اين جا آورده اند و براى پُر كردن چشم مردم، تبليغات سبك آنها را انجام مى دهند! اين تبليغات ارزشى ندارد.

بايستى نگاه كرد، تحقيق كرد، از انسانهاى صالح جستجو و پُرس و جو كرد و به يك شخص رسيد؛ هركس بود، ديگر فرقى نمى كند. اگر شما تحقيق كرديد، ولو اشتباه هم كرده باشيد، خداى متعال اجر خواهد داد؛ خداى متعال مؤاخذه نخواهد كرد. بايد تحقيق كرد و اين كار را به بهترين وجهى انجام داد؛ اين آزمايشِ بزرگ ملت و دولت و دست اندركاران است.

مردم بايد توى دهان دشمنان بزنند

باز همين اخيراً بعضى از اين حضرات امريكاييها لحيه جنبانده اند و راجع به انتخابات حرف زده اند. يكى گفته است كه ما داريم با دقت نگاه مى كنيم و اميدواريم كه فلان طور آدمها به مجلس بيايند! مردم بايد توى دهان اينها بزنند. آن يكى گفته است كه ما مسأله ى ردصلاحيت شدگان را تعقيب مى كنيم! مسؤولان كشور خيلى بايد چشمشان باز باشد. چه اتفاقى مى افتد كه يك دشمن- اينهايى كه قطعاً دشمن ملت ايران و دشمن مصالح ايرانند و مى خواهند سلطه ى خودشان را مجدداً براين كشور مستقر كنند- از اين كه كسى صلاحيتش رد شده يا نشده، نگران مى شوند؟ آيا اين نشانه ى آن نيست كه آنچه كه به عنوان ردصلاحيت در مراكز قانونى انجام مى گيرد، آن چيزى است كه درست با منافع قدرتمندان و سلطه گران اصطكاك دارد؟ بعضى از كسانى كه نمى فهمند چه مى گويند و حرفهاشان را ملتفت نيستند، قدرى بيشتر بايد دقت كنند.

ص: 257

دشمن كمين گرفته است

دشمن دهان را باز كرده است. يك روز اين كشور با همه ى امكاناتش در اختيار امريكا و عوامل امريكا بود؛ انقلاب آمد، مسأله را بكلى دگرگون كرد؛ ملت را مستقل كرد، كشور را مستقل كرد، منابع كشور را مستقل كرد؛ اينها كمين گرفته اند و سينه خوابانده اند، تا بلكه بتوانند مجدداً كشور و منافع كشور و موارد حياتى كشور و اين ملت را در كام خودشان بگيرند؛ ملت بايد بيدار باشد؛ و بيدار است. به فضل الهى، حضور مردم در اين انتخابات و انتخاب خوبى كه اين مردم خواهند كرد، يك بار ديگر امريكا و مستكبران و مراكز صهيونيستى را- در هر جاى دنيا كه هستند- ناكام خواهد كرد.

اميدواريم كه خداوند متعال شماها را در اين كارى كه شروع كرده ايد- خدمتگزارى به فريضه ى بزرگ حج- موفق بدارد؛ ان شاءاللَّه حج شما را حج مقبولى قرار بدهد؛ اين زحماتى را كه در اين راه مى كشيد، زحمات مقبول و مشكورى قرار بدهد و بتوانيد- چه در رفتنتان، چه در آن جا، و چه در بازگشت حجاج- فضاى معنوى كشور را هرچه بيشتر رنگين تر كنيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 258

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام(23/ 12/ 1378 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(23/ 12/ 1378 ه. ش.)

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

امت اسلامى از حج استفاده ى شايسته را نمى برد

برادران و خواهران مسلمان!

حج گزاران امّت اسلام! سلام عليكم و رحمةاللَّه

روزى كه منادى بزرگ توحيد ابراهيم و فرزندش اسماعيل قدس سره پايه هاى كعبه را در ميان درهّ ها و كوههاى دور افتاده و خشك بنا مى نهادند، دوربين ترين چشمهاى بشرى نيز نمى توانست آينده ى آن را همچون كانون گرم ايمان و اميد و قبله ى دلها و جسمها درگمان آورد. امروز كعبه، مركز معنوى جهان اسلام و بزرگترين مجمع هرساله ى امّت اسلامى است. سرچشمه ى جوشان عشق و اميد، و درياى خروشان عظمت و اعتماد، و محل التقا رودهاى بزرگ قوميت ها و ملتها است. اخلاص بنيانگذاران و قبول خداى سميع و عليم، آن بذر را به چنين درخت پربار و شاخه گسترى بدل كرده است.

آيا امّت اسلامى از اين منبع پرفيض بهره ى شايسته را مى برد؟ پاسخ اين سؤال، دردناك و تكان دهنده است.

جهان اسلام دچار دردهاى مزمنى است

امروز جهان اسلام دچار دردهاى مزمنى است. شايد مهمترين آنها اين دردهاى

ص: 259

دهگانه است: منازعات سياسى و مذهبى، سست شدن رشته هاى اخلاق و ايمان، عقب ماندگى علمى و صنعتى، وابستگى سياسى و اقتصادى، اسراف و اشرافيگرى و غرور دركنار فقر وگرسنگى و ذلّت، ضعيف شدن اعتماد به نفس واميد به آينده در سران، منزوى كردن دين و گسستن آن از سياست و زندگى، بى ابتكارى در آفرينش مفاهيم نو كه قرآن منبع بى زوال آن است، تسليم در برابر تهاجم فرهنگ تحميلى غرب، و بالاخره: پايمال شدن عزّت ملتهاى مسلمان با ذلّت پذيرى و طمعكارى برخى سران سياسى.

اين بيماريها كه برخى از برخى ديگر و همه در طول زمان اند در خيانت و بى ارادگى و جهالت و استبداد عناصر داخلى يا از دشمنى و شيطنت و ظلم بيگانگان پديد آمده، بزرگترين ضربه ها را بر امّت اسلامى وارد آورده است.

ناكاميهاى جهان اسلام، نتيجه ى اين بيماريها و تنها راه خوشبختى و كاميابى، نجات از آن ها است.

سياستمداران و رجال دينىِ امت اسلامى چاره يى نمى انديشند

امروز ثروتهاى طبيعى جهان اسلام به تاراج مى رود، ذخيره ى فرهنگى و فكرى گرانبهاى آن در زير حجابى از پوشالهاى تبليغاتى مهاجمان فرهنگى عمداً پنهان مى ماند، استعدادها و مغزهاى جوان آن ربوده مى شود، قواى آنان در منازعات نظامى و سياسى نابود مى گردد، بى مبالاتى و ولنگارى اخلاقى و اعتقادى، از راه مدرنترين ابزارهاى ارتباطى، همچون گندابى به درون محيط زندگى و درس و ورزش جوانان آن نشت مى كند، نفت آنان، روز بروز بر ثروت كمپانيها و خزانه ى ماليات گيرندگان بيگانه مى افزايد و بجاى صاحبان اصلى، دشمنان آنان را فربه ميسازد، در قلب جهان اسلام و در گوشه و كنارهاى آن- در آسيا و افريقا و اروپا- تازيانه ى ظلم و خشم كافران بر پيكر ميليونها مسلمان فرود مى آيد و فلسطين و لبنان در آتش قساوت صهيونيستها مى سوزد، ..

و اينهمه درد و رنج، سياستمداران و رجال دينى و روشنفكران امّت اسلامى را به چاره سازى برنمى انگيزد.

ص: 260

اين در حالى است كه در همه جا دستمايه هاى ارزشمند براى پايه گذارى يك وضع نوين و نجاتبخش، هست و ابزار و انگيزه ى لازم براى تحوّل، بوضوح در همه ى كشورهاى اسلامى قابل مشاهده است. امروز كمتر كشور اسلامى است كه احساس و انگيزه اسلامى در نسل جوان، و پايبندى عميق ايمانى در بيشتر مردم، و نگرانى از وضع موجود و اميد به دورنماى اسلامى، در آن بطور آشكار ديده نشود.

حصار نوميدى بر گرد ملتهاى اسلامى

آنچه مى تواند از فعال شدن اين امكانات مانع شود، در درجه ى اوّل آن است كه قدرت سياسى در داخل كشورها در سمت و سوى اين آرزوها و خواست ها نيست و در مواردى حكومتها با ضعف يا وابستگى يا استبداد و مردم ستيزى كه دچار آنند قادر بر همراهى و همكارى با آرزوهاى بزرگ اسلامى مردم نيستند.

از سوى ديگر عظمت جهان اسلام و قدرت تاثيرگذارى آن بر وقايع جهانى از چشم آنان پوشيده است و در نتيجه هر ملّتى خود را در برابر فشار قدرتهاى اسلام ستيز استكبارى تنها مى بيند و مقابله با هجوم سياسى و تبليغاتى و احياناً نظامى آنان را ناممكن مى يابد.

و بالاخره از سوى ديگر تجربه ى عملى و عينى حاكميت اسلام در عصر كنونى يعنى جمهورى اسلامى ايران در پشت غبار غليظى از تبليغات خصمانه پوشيده است و صدها رسانه ى صوتى و تصويرى و نوشتارى و هزاران مغز و قلم مزدور هر روز در كار وارونه نشان دادن حقايق آن، درشت كردن ضعفها و ناكاميهاى آن و انكار كردن موفقيتها و پيشرفتهاى آنند.

اگر مسلمانان قدر حج را بشناسند و از اين نقطه ى التقا و مركز اجتماعِ همه ساله، بدرستى بهره ببرند بخش مهمّى از اين حصار نوميدى و تلقين ضعف كه بر گرد ملتها كشيده شده است ويران خواهد شد.

موسم حج، مى تواند عظمت و تنوع و اقتدار معنوى و انسانىِ دنياى اسلام را هرساله بطور محسوس در برابر چشم مردمى از همه ى كشورهاى مسلمان بگذارد و ارتباط و

ص: 261

شناسائى و تبادل نظر را در ميان برگزيدگان هر ملت برقرار سازد. در حج همه ى ملتها مى توانند خبرهاى حقيقى از حال برادران را به دست آورند و حجاب تبليغات خصمانه ى دشمنان جهان اسلامى را درنوردند، و با بهره گيرى از فضاى معنوى بيت اللَّه الحرام، خود را براى حركتى هماهنگ و مخلصانه در راهِ بازگشت به حاكميت اسلام و كسب عزّت و استقلال و تلاش براى تحولى اساسى در كشورهاى خود آماده سازند.

حاكميت اسلام در كشورهاى اسلامى؛ يك زايش مبارك و دردآلود

ايجاد حاكميت اسلام در كشورهاى اسلامى، يك زايش مبارك و البته دردآلود است. مرحله ى بعدى كه حفاظت از مولود و تغذيه ى مادى و معنوى و مراقبت از رشد و تكامل روز به روز آن است، بسى دشوارتر و مجاهدت براى آن بسيار طولانى تر است.

در ايران اسلامى، اين مولود با انواع دشمنى هاى آشكار و پنهان مواجه شد و بحمداللَّه اكنون در دوران استقلال و ثبات و بالندگى است، و البته طوفانهاى دشمنى از سوى خبيث ترين مراكز استكبارى و ضداسلامى همچنان از همه طرف او را احاطه كرده است. اين نهاد ديرياب چون اولين نمونه در جهان معاصر بود و مى توانست الگوى ديگر كشورها شود و منافع امريكا و صهيونيسم و ديگر جهانخواران را در سراسر دنياى اسلام تهديد كند، در معرض دشمنى خشم آلود و سراسيمه ى همه ى مراكز قدرت طلب جهان قرار گرفت؛ تحريكات قومى در داخل كشور، اولين حركت دشمن بود، فعال كردن هسته هاى متشكل از مزدوران رژيم گذشته و تدارك كودتاهاى نظامى و سپس تحريك يك دولت همسايه به تهاجم از مرزى بطول هزار و سيصد كيلومتر قدمهاى بعدى بود كه هر كدام به تنهايى براى قلع و قمع يك دولت ملّى كافى بود. ولى جمهورى اسلامى فقط حكومتى ملّى نبود، بلكه بنائى متشكل از همه ى آحاد ملّت با ايمانها و انگيزه هاى ايمانى عميق بود. جنگ آن همسايه ى خائن هشت سال بطول انجاميد و با اينكه تلاش مغرضانه ى امريكا توانست ما را در معرض بددلى و سوء ظن برخى ديگر از همسايگانمان قراردهد و كمكهاى بى دريغ آنان را به سمت متجاوز سرازير كند، در نهايت، جنگ افروز، خسته و تهيدست و شكست خورده از مرزهاى ما عقب نشست.

ص: 262

در همه ى مدّت بيست و يك ساله ى عمر جمهورى اسلامى، امپراتورى خبرى استكبار يكسره بر ضد ما تبليغ كرده و براى بسيج افكار عمومى جهان در مقابله با حكومت اسلامى همه گونه سرمايه گذارى كرده است. سياست خارجى و دستگاه امنيتى امريكا بكمك كلان سرمايه داران صهيونيست هر چه توانسته اند در ايجاد حصار اقتصادى و معارضه با تلاش سياست خارجى جمهورى اسلامى، كوشش كرده اند. در سراسر جهان دهها گروهك تروريست يا مجموعه هاى مزدور سياسى از وطن فروشان خائن، با پول و وعده و پشتيبانى دشمنان در حال عمليات خرابكارانه اند و صدها شهيد نامدار و جاودان كه محصول جنايتهاى حقيرانه ى اين مزدورانند، تاريخ انقلاب ما را رونقِ پايدارىِ مظلومانه بخشيده اند.

جمهورى اسلامى، همچنان نيرومند و بالنده پيش مى رود

كوتاه سخن آنكه بيش از بيست سال است كه جبهه ى دشمن ما كه در رأس آن امريكا و صهيونيزم است، با همه ى توان و با همه ى تدبير و با همه ى تلاش خود با مولود مبارك انقلاب يعنى نظام جمهورى اسلامى مى جنگد.

عليرغم آنان بيش از بيست سال است كه نظام جمهورى اسلامى يك لحظه را براى رشد و بالندگى و ثبات خود از دست نداده و امروز نيرومندتر از هميشه، همان نداى اسلام و وحدت اسلامى و عزّت اسلامى را كه مايه ى پريشانى و سراسيمگى دشمنان است با همان قوّت و انگيزه ى آغاز كار سر مى دهد.

امروز يازده سال پس از رحلت معمار و بنيانگذار اين بنا، امام خمينى عظيم، جمهورى اسلامى به سمت همان هدفى كه او ترسيم كرده و از همان راهى كه او نشان داده به پيش مى رود.

افتخار اين ثبات و اقتدار اولًا متعلق به ذات اسلام و تعاليم راهگشا و عزّت بخش آن و ثانياً متعلق به ملّت ايران است كه مؤمنانه در راه اسلام پانهادند و مخلصانه فداكارى كردند و صبورانه از دستاوردهاى آن پاسدارى نمودند.

بى شك اگر ضعفهاى ما مسؤولان نظام جمهورى اسلامى و كوتاهيها و غفلتهاى

ص: 263

موجّه يا ناموجّه ما نمى بود، امروز جمهورى اسلامى به بركت احكام و معارف نورانى اسلام فصل بزرگترى از مشكلات را پشت سر گذاشته و به هدفهاى خود نزديكتر از اين شده بود.

دروغ رذالت آميز استكبار

امروز مانند هميشه ترفند عمده ى تبليغاتى استكبار آن است كه وانمود كند ملت ايران و دولت اسلامى آن از هدفهاى ترسيم شده ى خود روى گردانده است. اين دروغ رذالت آميزى است كه هدف آن نوميد كردن شيفتگان حاكميت اسلام در سراسر جهان و سست كردن همت جوانان در داخل كشور ما است.

در پى همين خدعه ى استكبارى است كه پس از بيست و يكمين انتخابات سراسرى ما كه نمايندگان مجلس شوراى اسلامى را مشخص مى كند، سران استكبار از حضور چيزى كه بر آن نام دموكراسى مى نهند در ايران ابراز شادمانى كردند. براى آنان دشوار است كه به وجود مشاركت مردمى در تمام سالهاى بعد از انقلاب تا امروز اعتراف كنند.

دشوار است كه بپذيرند انتخابات با همين شور و وسعت در چهار سال قبل براى تشكيل دوره ى قبلى مجلس و در سه سال قبل براى تعيين رئيس جمهور اتفاق افتاده است.

آنان بيهوده خود را به اينكه شايد مخالفان حاكميت اسلام و دلدادگان تجديد سلطه ى استكبار بر ايران، به مراكز قدرت راه يابند دلخوش مى كنند. اين همان بدفهمى و اميد پوچى است كه امريكا و مزدورانش را بارها در چالش با نيروى عظيم اسلام و اراده ى پايدار ملت ايران دچار ناكامى كرده است.

ملت ايران راه اسلام را طى خواهد كرد

اينجانب با اتكال و اعتماد به خداوند عزيز حكيم، و با ايمان عميق و خلل ناپذير به احكام نورانى و نجاتبخش اسلام، و با معرفت كامل به ملت بزرگى كه خود از دل آن برآمده و همه ى عمر را در ميان آن گذرانيده و با عشق به آن به سالهاى آخر عمر

ص: 264

رسيده ام، به دوستان و نيز به دشمنان اطمينان مى دهم كه اين ملّت راه اسلام را تا رسيدن به هدفهاى بزرگ خود طى خواهد كرد و به همه نشان خواهد داد كه عزّت و رشد و پيشرفت مادى و معنوى و نيل به كرامت والاى انسانى فقط در عمل همه جانبه به اسلام و قرآن است.

امريكا نمى تواند اميدوار باشد كه دوباره ايران را در چنبره ى تسلط خود درآورد، كه جوشش آرمانخواهى و مطالبه ى حاكميت اسلام را در كشورهاى اسلامى فروبنشاند، كه فلسطين را بى دغدغه در آغوش صهيونيستهاى نژادپرست و سفاك بيفكند، كه موج نفرت از خود را كه روز بروز در دنياى اسلام رو به گسترش است بخواباند.

اگر اين نگرش در ميان دولتهاى مسلمان عموميت پيدا كند پرچم عزت اسلام بطور شايسته در جهان برافراشته مى شود، حج كانون همبستگى واقعى و منبع لايزال نيروى اسلامى مى گردد، ذخائر طبيعى جهان اسلام در خدمت ملتهاى مسلمان درمى آيد، فرهنگ غنى و حياتبخش اسلام مجال كمك به بشريت را مى يابد.

از خداوند متعال نزديك شدن آن روز را مسألت مى كنم و از همه ى شما حجاج محترم دعا براى فرج مسلمين جهان و كمك الهى به ملّت مبارز ايران را درخواست مى نمايم، و حجاج عزيز ايرانى را به كوشش هر چه بيشتر براى كسب فيض معنوى و حفظ متانت و وحدت و شركت در جماعات و كسب ذخيره روحى و اخلاقى فرامى خوانم.

والسّلام عليكم و رحمه اللَّه و بركاته

سيّدعلى خامنه اى

ص: 265

بيانات در ديدار كارگزاران حج(10/ 1/ 1379 ه. ش.)

بيانات در ديدار كارگزاران حج

اشاره

(10/ 1/ 1379 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

ما بايد حج را تقدير و تقويم درست بكنيم

اولًا از خداى متعال مسألت مى كنم اين زحماتى را كه شما آقايان كشيديد، به چشم قبول و كرم به آنها بنگرد و ان شاءاللَّه اين زحمات را از همه تان به بهترين وجهى بپذيرد؛ كه اين خودش بزرگترين پاداش است. بنده هم به سهم خودم- با اين كه تشكر من در قبال تشكر صاحب كار، قدرى ندارد- از زحمات شما برادران عزيز متشكرم؛ چه جناب آقاى رى شهرى و آن هدايت كلى حج، چه كارهاى اجرايى و سازمان حج، چه برادران ديگر، هر كدام در هر بخشى كه مشغول خدمات هستيد، ان شاءاللَّه موفق باشيد.

آنچه مهم است، اين است كه ما بايستى حج را تقدير و تقويم درست بكنيم و به اندازه ى ظرفيت حج، چشم اميد به منافع حج بدوزيم؛ لِيَشْهَدُوامَنافِعَ لَهُمْ. البته مى شود انسان از چيز خيلى با ارزشى، استفاده ى كوچكى ببرد و نداند كه اين استفاده نسبت به اين موجودى، خيلى كم است. اى بسا يك سنگ خيلى قيمتى رادست يك آدم سنگ نشناسى بدهند، آن را سنگِ ترازو كند؛ دست آدم قدرشناسى كه دادند، نگاه بكند، ببيند اين سنگِ ترازو نيست، بلكه هر قيراط آن ميليونها ارزش دارد و قدر آن را بداند.

بشر، بسيارى از موهبتهاى الهى را قدر نمى داند

امروز بشر، متأسفانه دچار اين بليه ى بزرگ است كه بسيارى از موهبتهاى الهى

ص: 266

را چه در همين عالم طبيعت و ماده، چه در عالم ارزشهاى معنوى، قدر نمى شناسد و نمى داند كه اين چقدر ارزش دارد. فرض كنيد نفت را از زمين، بيرون بياوريم، خيال كنيم كه اين نفت را آتش كرديم و چند كارخانه را به حركت انداختيم و استفاده ى از نفت، همين است؛ در حالى كه اى بسا، استفاده ى بهينه از اين ماده، اين نيست.

ما ذخاير دنيا را هم خالى كرديم، اين ماده را در آورديم و مصرف كرديم، نتيجه اش هم حالا اين زر و زيورها و لوكس بازيهاى زندگى شده است! اى بسا كه از اين استفاده ى بيشترى مى شد كرد؛ يك روزى بشر حسرت و تأسف اين را خواهد خورد كه ما از اين ماده، استفاده ى بهينه نكرديم.

نشان قدرشناسى از حج

همه ى تلاش براى اين است كه ما حج را آن چنان كه شايسته ى حج است، بشناسيم؛ خوشبختانه بعد از انقلاب، اين كار به ميزان زيادى شده است. الآن همين كه از طرف نظام، عالمى مثل آقاى رى شهرى آن جا مى رود و هدايت كلى جريان حج را بر عهده مى گيرد، اين نشان قدرشناسى از حج است. اين كه دولت اسلامى خودش را مسؤول مى داند و مسايل حج را در مديريت متمركز و صحيحى مى گنجاند، اين قدرشناسى از حج است و منافعى بر اين مترتب خواهد شد و الآن مى شود؛ ليكن من همه ى تلاشم، همه ى جد و جهدم در مواجهه ى با مسؤولان اين واجب بزرگ، اين است كه ما به آن مقدارى كه الآن در برگزارى حج، موفقيت احساس مى كنيم، اكتفا نكنيم؛ اين همه ى آن چيزى است كه بنده مى خواهم به آقايان عرض كنم.

براى كشور، برنامه ريزى شده است

خوب، حالا جناب آقاى امينى، آن حرف درست را گفتند؛ منتها صدا و سيما گوشه يى از قضيه است، همه اش صدا و سيما نيست. حالا صدا و سيما بهترين برنامه ها را هم بدهد، شما خيال مى كنيد اين امپراتورى عظيم خبرى كه با ميلياردها دلار و با صدها

ص: 267

ايستگاه متمركز دارند كار مى كنند، با يك صدا و سيما خنثى مى شود؟! براى كشور، برنامه ريزى شده است؛ يعنى الآن براى كشور، هم از لحاظ واقعى در متن كشور براى مقابله ى با انقلاب، هم از لحاظ انعكاس بهينه ى آن براى ساختن و جهت دادن افكار عمومى دنيا- كه خيلى مهم است- برنامه ريزى شده است؛ منتها حسن قضيه اين است كه ما آن اصالت را داريم كه وقتى يك نگرانى در اين جا به وجود مى آيد- يا واقعاً، يا تبليغاً- عده ى زيادى از كشورهاى محروم دنيا بدون هيچ قوم و خويشى با ما، مضطرب و نگران مى شوند و به شما مراجعه مى كنند. البته اينهايى كه به شما مراجعه مى كنند، شايد يك صدم واقعيت هم نيستند.

تصميم قاطع بر تحقق اسلام

آنچه كه مهم است، اين است كه ما در حج بايستى به دنيا آن چيزى را منعكس كنيم كه لُب و مغز انقلاب، و لُب و مغز هويت ماست. آن چيست؟ آن تصميم قاطع بر تحقق اسلام است.

خوب، مسلّم ما در اين بيست ويك سال، هميشه كه در يك حال نبوديم؛ يك وقت در حال شور و شوق بوديم، همه هم اين شعار را مى دادند؛ يك وقت مضطرب بوديم، يك وقت تنبل بوديم، يك وقت فعال بوديم، يك وقت كار كرديم، يك وقت هم نكرديم. خوب، حالا هم يكى از دوره هاست، اشكالى ندارد؛ حالتى از حالات متعددى است كه ممكن است براى پديده ى مستمرى عارض بشود. ملاك، اين نيست كه حالا در چه حال است؛ ملاك، اين است كه آن چيزى كه هدف است، چيست و حركت به كدام سمت است؛ اين بايد در حج، تحقق پيدا كند.

يعنى در حج، بايستى بدنه ى حج- در درجه اول بدنه ى كارگزارى حج، در درجه ى بعد بدنه ى عمومى حج، يعنى آحاد مردم- همه با رفتار، با گفتار و با عمل خودشان نشان بدهند كه يك زُبرالحديدى در اين جا وجود دارد كه عازم است حركت خودش را ادامه بدهد؛ اين، اميد مى بخشد. اين بزرگترين پيام اسلام و انقلاب است كه بايد در همه ى نوشته ها، در همه ى گفته ها، در نشريه ى زائر، در راديو و تلويزيون ما و در همه چيز

ص: 268

منعكس بشود. بر اين بايد اصرار باشد.

اگر ان شاءاللَّه اين تحقق پيدا بكند، بقيه ى مشكلات و مسايل، چيزى نيست.

امام قدس سره در ميان ما زنده است

نگرانى افراد هم به يك معنا نگرانى به جايى است؛ براى خاطر اين كه آن تبليغاتى كه دارد در دنيا مى شود، اين را نشان مى دهد كه بين اينها اختلاف است، دعواست، فلان است، پشيمان شدند، فلان شدند! وقتى ما با روحيه ى باز آن جا رفتيم و بدون هيچ گونه اضطراب، با تسلط بر خودمان گفتيم كه شعار ما اسلام است و حركتمان حركت امام است، نگرانى آنها مرتفع مى شود.

چون الآن هم، امام خمينى قدس سره با اسم خودش از همه ى مجموعه ى انقلاب، در دنيا مطرحتر است؛ يعنى الآن همه ى حرفهايى كه ما داريم، همه ى وزن معنوى و فكرى كه ما داريم يك طرف، امام هم يك طرف، باز امام سنگينتر است! يعنى شخصيت امام و آن چيزى كه از امام مى شناختند، بر همه ى اين كتابهايى كه نوشتيم و حرفهايى كه زديم، برترى دارد. ما بگوييم امام، هنوز زنده است. ما بايد اين را تبليغ كنيم؛ بايد بگوييم امام در ميان ما زنده است، ما دنبال اماميم و تحقق امام را در جامعه مى خواهيم.

حالا چهار نفر آدم كج سليقه، يا بى عقل، يا مغرض، مى چسبند به گوشه يى از حرف امام، كه فرض بفرماييد بر اين، فلان اشكال وارد است! خوب، وارد باشد؛ غير معصوم كيست كه اشكال بر او وارد نباشد؟! بايستى ما آن كليّت امام را در دنيا بطور قاطع تبليغ كنيم. بايستى بطور قوى در دنيا حضور امام را در داخل كشورمان اعلام كنيم؛ اشكالات برطرف خواهد شد.

براى سفر حج، معيار و الگو درست كنيد

شما نگاه كنيد، ببينيد ما براساس تفكر اسلامى خودمان، حج را چه مى دانيم، براى چه مى دانيم و مى خواهيم در اين سفر، از اين موجود و اين قالب جسم و روحى كه دارد مى رود و بر مى گردد، چه ساخته بشود؟ و بعد واقعيات كشورمان چيست؛ دولت چقدر

ص: 269

پول دارد و مردم مى توانند چقدر پول بدهند؟ زندگى يك حاجى در داخل خانه اش چگونه است؟ غير از اين حاجى، كسانى كه نمى توانند هشتصد هزار تومان براى حج تهيه كنند، آنها چگونه زندگى مى كنند؟

بايد اينها را نگاه كنيم ديگر؛ اينها واقعيات زندگى ماست. نمى شود ما خودمان را در حصارى قرار دهيم و خيال كنيم حج، مال يك عالم ديگر است؛ نه، حج هم مال همين عالم است. براساس اينها مشخص بكنيم. بعد بياييم بررسى كنيم كه در خانه، هركس مثلًا روزى سه تا چاى مى خورد، حالا در سفر حج، چرا بايد شش تا چاى بخورد؟ اين سفر حج چه خصوصيتى دارد؟ توجه مى كنيد؟ يعنى يك معيار و يك الگو درست كنيد.

البته اين الگو براساس تفكر صحيح باشد و به تصويب آن كسانى كه صاحب نظر در اين قضايا هستند، برسانيد. بعد اين را بطور قالب بگوييد كه من اين جورى اداره مى كنم.

همه خواهند گفت كه خوب، سليقه اش اين است، ديگر چه كار كنيم.

خوب، از زيارت آقايان خيلى خوشحال شدم. ان شاءاللَّه موفق باشيد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 270

بيانات در ديدار حجةالاسلام والمسلمين رى شهرى(10/ 11/ 1379 ه. ش.)

بيانات در ديدار امير الحاج و مديران و اعضاى ستاد حج

اشاره

(10/ 11/ 1379 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

كار شما جزو وظايف هميشگىِ حكومتهاى اسلامى است

برادران و خواهران عزيز! خيلى خوش آمديد. اميدوارم امسال هم خداوند متعال باران توفيق و هدايت و فضل خود را بر شما و بر همه ى حجاج بيت اللَّه الحرام فرو بريزد و آنچه كه محصول تلاش و مجاهدت شما خواهد شد، ان شاءاللَّه براى اسلام و مسلمين نافع باشد.

جنبه ى شخصى و عبادى عمل شما، مثل خودِ حج، يك جنبه ى اصلى است؛ از آن نبايد غفلت كرد؛ اين با جنبه ى كارى و تشكيلاتى و اجتماعى آن منافاتى هم ندارد؛ كما اين كه حج مظهر ظهور و تلألؤ سياستهاى بين المللى و جهانى اسلام است؛ در عين حال با اين كه مجموعه اين معنا را مى دهد، اما ميان هر فردى با خداى خود و با باطن خود، بايد ارتباط مستحكمى وجود داشته باشد؛ اگر اين نباشد، آن هم به صورت كامل نخواهد بود.

اگر ظواهر سياسى و اعلام برائت و حضور بين المللى مسلمانان، بر معنوياتى كه در درون هر فردى هست، بر قصد قربت، بر حضور و حال و توجه و تضرع و استغاثه ى هر فردى ميان خودش و خدا متكى نباشد، آن بناى باعظمت هم بى رونق و بى تأثير خواهد شد.

همه چيز از باطن ما مى جوشد؛ كار شما هم همين طور است؛ يك كار مهم حكومتى است؛ جزو وظايف هميشگى حكومتهاى اسلامى است. راه بردن توده هاى عظيم حاجى در مراسم پُرمعنا و پُربركت حج، يك وظيفه است؛ چه روحانى كاروان، چه مدير

ص: 271

كاروان، چه دست اندركاران و معاونان و خدمتگزاران، چه مسؤولان فرهنگى، چه مسؤولان تشكيلاتى و ادارى، چه نمايندگى رهبرى، همه و همه سرگرم تحقق بخشيدن به يك وظيفه ى بزرگ حكومت اسلامى هستند. اگر بخواهيم اين كار به بهترين وجهى صورت بگيرد، بايد از باطن هر يك از افرادى كه دست اندركار اين كار عظيم هستند، رشته ى پيوندى با حضرت حق، با باطن اين عالم و با حقيقتِ خود حج برقرار بشود. قصد اخلاص در كار، توجه به خدا، استمداد و هدايت خواستن از او، گذاشتن هر كارى به حساب او، تحمل هر رنجى براى او، بيرون آمدنِ از هر شائبه يى جز اداى تكليف او، شرايط كار است. اگر اين طور شد، آنگاه محصول كار نورانى خواهد شد.

حكومت اسلامى مى خواهد مردم را از ظلمات به نور ببرد

همه چيز ممكن است نورانى باشد. گاهى انسان عملى را انجام مى دهد؛ اين عمل نورانى است، گاهى هم ظلمانى است؛ «وَقُوَّتِي نُورَ الْعَمَلِ». گاهى انسان نيت مى كند؛ آن نيت نورانى است، گاهى هم ظلمانى است. بناى حكومت اسلامى اين است كه مردم را از ظلمات به نور ببرد. ظلمات در درون خود ما زمينه دارد؛ در عالم طبيعت هم مايه هاى ظلمانى فراوان است؛ در كشاكش مسائل جهان و ميان مردم هم ظلمتهاى فراوانى سر راه قرار مى گيرد. اراده ى دين است كه انسان را از ظلماتِ خودخواهى، خودپرستى، شهوت، محصور بودن در مسائل شخصى و بى تقوايى در برخورد با هر كس، با هر چيز و با پديده هاى عالم، خارج كند و به نور ببرد؛ نور اخلاص، نور صفا، نور تقوا، نور معنويت، نور هدايت و نور همت بلند براى خدا. اگر اين طور شد، جامعه نورانى خواهد شد.

نورانيت در باطن جمهورى اسلامى

اعتقاد راسخ بنده اين است كه يكى از علل بسيار مهم و اساسى اقامه ى بناى جمهورى اسلامى و دوام آن در مقابل مزاحمتها و اذيتها و خباثتهاى دايمى صاحبان زر و زور و نوكرها و دست نشانده هاى آنها، نورانيتى است كه در باطن جمهورى اسلامى

ص: 272

وجود دارد؛ هم در باطن مردم، هم در مقررات، هم در باطن مجريانِ بااخلاص و مؤمنى كه بحمداللَّه هستند و در هر گوشه يى حضور دارند. آن وقتى اين موفقيتها كامل خواهد شد كه اين نورانيت تعميم پيدا كند؛ مجريان، همه نورانى بشوند؛ كارگزاران دستگاه در هر يك از قواى سه گانه، همه نورانى بشوند؛ ما معممان، همه نورانى بشويم؛ دست اندركاران كارهاى مادى و معنوى اين جامعه در دلِ خود نورانيت به وجود بياورند؛ آنگاه اين دستگاه و اين بنا و اين حركت عظيم، در همه ى ابعاد موفق خواهد شد.

دين براى اداره ى زندگى انسان است

حج، فرصت خوبى است. عده يى از آن طرف مى خواهند جوانب سياسى حج، جوانب سياسى دين و احكام دين را بكلى انكار كنند؛ اين هم يكى از آن شيطنت ها و بازيهاى بسيار رسواى دشمنان دين است كه مى گويند دين در امور سياسى نبايد دخالت كند! اگر دين در امور سياسى نبايد دخالت كند، چرا پيغمبر حكومت تشكيل داد؟ چرا بعد از پيغمبر خلفاى صدر اول به نام دين بر مردم حكومت كردند؟ چرا اميرالمؤمنين با آن همه تلاش، به استحكام و استقرار حكومت تن درداد؟ دين براى اداره ى زندگى انسان است. زندگى انسان، فقط زندگى در پستوى خانه ها نيست. آن كسانى كه مى خواهند صحنه ى اقتصاد و سياست و فرهنگ و فعاليت اجتماعى را محل تاخت و تاز اهواء و شهوات و خباثتهاى خودشان قرار بدهند و بندگان خدا را بندگان خود كنند، معارضى كه مى بينند، دين است. واقعاً وقتى دين در هر ميدانى حضور داشته باشد، هيچ قدرتى در مقابل آن تاب مقاومت ندارد. آن جايى كه شما مى بينيد اهل دين شكست خوردند، به اين خاطر بود كه دين را به ميدان نياوردند و لختِ از مفاهيم دينى و عمل دينى و اخلاص دينى وارد ميدان شدند. هر جايى كه اهل دين با دين به ميدان آمدند، بدون ترديد پيروزى متعلق به آنهاست؛ اين سنت الهى است؛ وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا اْلأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيّاً وَ لا نَصِيراً. بعد مى فرمايد سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا.

ص: 273

عده يى مى خواهند ملت ما را از دين جدا كنند

عده يى براى اين كه ملت ايران را از پيروزى هايش، از سرافرازى هايش، ازالگو شدنش در مقابل ملتهاى مسلمان، از عزتش در دنيا، از ممانعتش از ورود غارتگران بين المللى به اين كشور، و ساير ميدانهاى افتخارآميز دور كنند، چاره يى ندارند جز اين كه اين ملت را از دينش جدا كنند. دين در اقتصاد جامعه، در فرهنگ جامعه، در روابط سياسى جامعه، در تعامل مسؤولان با مردم- همه جا؛ آن جايى كه عرصه، عرصه ى دين است- حضور دارد. براى اين كه دين را از همه ى اين عرصه ها بيرون كنند، جنجال مى كنند كه دين را سياسى نكنيد؛ دين اهل سياست نيست؛ براى حفظ آبروى دين، بايد دين را از سياست دور كرد؛ آبروى دين در اين است كه بروند در معابد و در كنج خانه ها و در گوشه ى صندوقخانه ها اسم خدا را بياورند! اين است آبروى دين؟! پس اين كه مى فرمايد:

لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ يعنى چه؟ خداى متعال اسلام را آورده است تا بر جهان بشريت خيمه بزند و مثل خورشيدى بر تمام ذرات كائنات بتابد و آنها را زنده كند؛ جمهورى اسلامى رسالتش اين است و امام بزرگوار هنرش اين بود. هنر بزرگ امام بزرگوار اين بود كه از قلب حوزه هاى علميه و از مركز فقاهت و دين، با صلاحيت كافى بيرون آمد؛ اين را در دنيا فرياد كرد و دل ملتها را تكان داد؛ چون فهميدند كه حقيقت دين اين جاست.

در حج، هويت اسلامى را نشان دهيد

آن روزى كه دين با اين چهره ى روشن و درخشان و پُرحماسه و افتخارآميز در اين جا ظهور كرد، آن هنگامى بود كه هرجا قالب افسرده يى به خاطر دورى از دين، راه خود را از دست داده بود، به جان آمد. در منطقه ى فلسطين و لبنان، آن جايى كه مردم سالها بود طعم ذلت را به وسيله ى دشمن در كام خودشان حس كرده بودند، كسانى بودند كه در عمرِ خودشان هيچ آشنايى يى با دين نداشتند؛ اما گفتند ما اسلام را قبول كرده ايم و در مقابل اسلام خاضع شده ايم و در برابر دشمن ايستادگى مى كنيم. اسلام، آن اسلامى است كه رهبر عظيم الشأنِ بى نظير جمهورى اسلامى- امام بزرگوار- آن را بر سر دست گرفت و به دنيا معرفى كرد؛ لذا فلسطين دوباره احيا شد.

ص: 274

امروز هم قضيه همين طور است. شما در حج هويت اسلامى را نشان بدهيد. اسلام، هم معنويت است، هم سياست است، هم نورانيت دل است، هم نورانيت عمل است، هم عزت باطنى انسان است به خاطر ايمان، هم عزت و شكوه ظاهرى است به خاطر عظمت اجتماع اسلامى و بناى اسلامى و حكومت اسلامى.

ملت ايران به مسلمانان دنيا عزت داده است

شما بدانيد، امروز مردم مسلمان در هر كدام از اين كشورهاى اسلامى يى كه زندگى مى كنند، آنهايى كه احساسات اسلامى و ايمان اسلامى دارند، آن وقتى كه چشمشان از دور به بناى جمهورى اسلامى مى افتد و اين بناى مستحكم و فاخر را مشاهده مى كنند، در دلِ خودشان احساس غرور و عزت مى كنند؛ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ؛ عزت، متعلق به مؤمنين است. امروز شما به دنياى اسلام عزت داده ايد. ملت ايران با برافراشتن پرچم اسلام، به يكايك مسلمانان در دنيا عزت داده است؛ لذا مسلمانان كشورهاى ديگر هم مى خواهند دنبال اين الگو حركت كنند. استكبار چاره يى ندارد جز اين كه اين پرچم را از دست شما بگيرد؛ جز اين كه شما را وادار كند بگوييد ما پرچم اسلام و عزت اسلام و حركت اسلامى را نمى خواهيم؛ همين حرفى كه امروز بعضيها دانسته و ندانسته، نابخردانه و ابلهانه در گوشه و كنار مى زنند و از آنچه كه مايه ى عزت اسلام شده است، اظهار پشيمانى مى كنند. در حج نگذاريد اين پرچم از دست شما بيفتد. در مذاكرات خصوصى و در اجتماعات عمومى نشان بدهيد كه ملت ايران به بركت اسلام، عزيز و سرافراز شده است و اين عزت را تا آخرين نفس از دست نخواهد داد.

اميدواريم خداوند متعال به بركت الطاف و فيوضات خود و با ادعيه ى زاكيه ى حضرت بقيةاللَّه الأعظم(ارواحنافداه)- كه على القاعده ايشان هم در موسم مشرف هستند و در طواف و در وقوف و در بسيارى از جاها نور وجود مبارك آن بزرگوار يقيناً پرتوافكن خواهد شد- دلهاى ما و شما را نورانى كند و اين حج و اين برائت و اين حركت عظيم را مايه ى عزت مسلمانان، بخصوص عزت ملت عزيز ايران قرار بدهد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 275

پيام به حجاج بيت الحرام(12/ 12/ 1379 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت الحرام

اشاره

(12/ 12/ 1379 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

الحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيدنا محمد و آله الطّاهرين

قال اللَّه الحكيم: إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ

نمايشگاه عظيم حج در پايگاه وحى و نبوت

موسم حج بار ديگر نمايشگاه عظيم خود را در پايگاه وحى و نبوت بر سر پا كرده و صحنه ى شگفت آور و شورانگيزى پديد آورده است. رودهاى خروشان ملتهاى مسلمان از همه سوى جهان در اين اقيانوس فرو مى ريزند و همزيستى امت واحده را در زير لواى توحيد مجسم مى كنند. احساسات در هم تنيده ى اين مجموعه ى بشرى، نمايشگر آرزوها و نيازها و دردها و توانائى هاى امت عظيم اسلامى ست. سرزمينهاى حج، اكنون ميزبان مردمى از ايران و عراق، از فلسطين و لبنان، از شبه قاره و شمال افريقا، از تركيه و بوسنى و از سراسر آسيا و اروپاست. اين دلهاى پراشتياق، مى توانند ترجمان سخن دل امت اسلامى باشند. حج براى همين نزديكى و صدا به صدا رساندن مسلمانان سراسر جهان است. رشته اى كه اينهمه دل را بهم پيوند مى دهد؛ همان پيامى است كه نخستين بار از اين سرزمين، صلا زده شد و طول و عرض جهان و تاريخ را در نورديد:

پيام توحيد و وحدت؛ توحيدِ خدا و وحدتِ امت. توحيد، نفى خداوندگارى طواغيت و مستكبران و زر و زور سالاران است، و وحدت، مظهر عزت و اقتدار مسلمانان.

حج، فراتر از هر نوشته و گفتارى، اين پيام ماندگار را هر ساله در قالب اجتماع عظيم خود،

ص: 276

بازپردازى مى كند و به سراسر جهان اسلام مى فرستد. هر مسلمانى در هر بخشى از عالم اسلام، در موسم حج، يك بار ديگر بايد اين حقيقت را بشناسد كه شكوفايى و سربلندى و كاميابى همه جانبه ى كشورهاى اسلامى تنها در سايه ى اين دو به دست خواهد آمد:

توحيد با همه ى ابعاد فردى و اجتماعى و سياسى آن، و وحدت با مفهوم درست و قابل تحقق آن در دنياى امروز.

سخنان تلخ و شيرين در اجتماع عظيم حج

در اجتماع عظيم حج امسال، دهها سخن تلخ و شيرين را از دهها كشور اسلامى مى توان دريافت كرد. هر يك از اين پيامها، بار وظيفه اى را بر دوش ديگر برادران مى گذارد و مجموع آن دورنمايى از واقعيت امت بزرگ اسلامى را در برابر چشم همه قرار مى دهد: سخن ملت عراق كه تطاول و ستم مداخله گران و ديكتاتورى و بى تدبيرى زمامداران، رونق زندگى را از آنان گرفته و فلاكت و زبونى را بر آنان تحميل كرده است.

سخن ملت افغانستان كه تعصبها و كوته نگريها، اجر مجاهدات گذشته ى آنان را بر باد داده و ملتى را دستخوش جهالتِ مشتى غافل و عنود ساخته است. سخن ملت بوسنى كه سياست اسلام زدايى از سوى امريكائيان و همدستانشان، هويت اسلامى آنان را به خطر افكنده و حاكميت ملى آنان را بتدريج در معرض نابودى نهاده است. سخن ملت فلسطين كه پرچم پر افتخار انتفاضه را با پنجه هاى استوار خود بپا داشته و با خون جوانان خود، شمشير ظلم و قساوت صهيونيستها را كُند كرده است. سخن ملت لبنان كه با پايدارى پر شكوه خود، افسانه شكست ناپذيرى غاصبان كشور فلسطين را به سُخره گرفته و شكستهاى فضاحت بار را به آنان چشانيده است. سخن ملتهاى آسياى ميانه و شرق آسيا و افريقا و اقليتهاى اسلامى در اروپا و امريكا كه هر يك از رنجها و شاديها و دشواريها و موفقيتهاى خود خبر مى دهند. و بالاخره سخن ملت سرافراز ايران اسلامى كه در آن پايدارى، و ايمانِ بارور، و تجربه هاى روزبه روز خود در برابر توطئه ها و دشمنيها، و عزم راسخ خود در راه تحقق جامعه ى آرمانى اسلام را به گوش مشتاقان و تحسين كنندگان خود مى رسانند.

ص: 277

جهان اسلام در حال گذر از مرحله ى حساسى است

امت اسلامى امروز در حال تجربه ى اين موفقيتها و ناكاميها است. هم دولتهاى مسلمان و هم ملتها در برابر اين واقعيّتها، تكاليف بزرگى بر دوش دارند و جهان اسلام در حال گذار از مرحله ى حساسى از تاريخ خويش است. آشنايى با اين تكاليف و احساس تعهد در برابر آن مى تواند ورق شوربختى و ضعف را از كتاب تاريخ اسلام بگرداند و بار ديگر صفحه ى عزت و عظمت مسلمانان و درخشش مادى و معنوى دنياى اسلام را بگشايد. امروز دنياى غرب كه عامل تشديد كننده ى ضعف و عقب ماندگى كشورهاى اسلامى بوده است، دستخوش گرفتاريهاى بزرگ و حل نشدنى است. فساد ماديگرى و نظام سرمايه سالارى بتدريج نفوذ خود در پايه هاى آن تمدن مادى را آشكار مى سازد و بيماريهاى مزمنى را كه در زير تشعشع خيره كننده ى صنعت و سرمايه پنهان مانده بود، بتدريج بر ملا مى كند و نزديكى بحران را به آنان خبر مى دهد. دنياى اسلام، نسيم بيدارى اسلامى را بر چهره ملتهب و رنج كشيده ى خود حس مى كند و نشانه هاى آن را در جابجاى جهان اسلام، بويژه در ايران مجاهد و سربلند و نيز در فلسطين و لبنان به چشم مى بيند. فروغ اميد، دلهاى جوانان را در همه جا روشن كرده و طلسم تحقير و تحكّم غرب، دَرهَم شكسته است. اين فرصت، آسان به دست نيامده و هزاران جان گرامى در راه آن ايثار شده است. از اين پس نيز راه، دراز و دشوار، ليكن مطمئن و بى چون و چرا است. در حال حاضر، ملت فلسطين سهم بزرگى در گشودن و پيمودن اين راه بر دوش گرفته است، و همه بايد به آن ملت مظلوم و شجاع و بيدار كمك كنند. ديگر ملتها و دولتها مى توانند در يارى رساندن به ملت قهرمان فلسطين، سهم خود را در پيمودن اين راه بر عهده گيرند.

سلاح روانى؛ مهمترين سلاح استكبار

دشمن مستكبر كه بيدارى امت اسلامى، تهديد كننده ى مطامع و منافع نامشروع اوست، مهمترين سلاحى كه در برابر اين موج فزاينده در دست دارد، سلاح روانى است:

نوميدسازى، تحقير هويت، به رخ كشيدن قدرت و تمكّن مادى خويش. امروز و در

ص: 278

آينده هزاران ابزار تبليغى به كار افتاده و خواهد افتاد كه مسلمانان را از آينده ى درخشان نوميد و يا به آينده يى كه منطبق با نيّات پليد خود آنان است ترغيب كنند. اين جنگ فرهنگى و روانى از آغاز دوران استعمار تاكنون، كارى ترين ابزار غرب در سلطه گرى اش بركشورهاى اسلامى بوده است. آماج اين تير زهرآلود، نخست نخبگان و روشنفكران و سپس توده ى مردم اند. مبارزه با اين ترفند جز با رويگردانى از فرهنگ تحكّم آميز و تحميلى غرب ممكن نيست. فرهنگ غربى بايد بوسيله ى نخبگان و روشنفكران، پالايش شود. عناصر مفيد آن جذب، و اجزاء زيانبار و مخرّب و فسادانگيز آن از ذهن و عمل جامعه هاى اسلامى طرد شود. معيار در اين پالايش بزرگ، حكميّت فرهنگ اسلامى و انديشه هاى بارور و راهگشا و هدايتگر قرآن و سنت است. اين يك فصل اساسى از مبارزه ى همه جانبه و خوش عاقبتى است كه علماى دينى و روشنفكران و نخبگان سياسى در سراسر جهان اسلام بر عهده دارند. باميد آنكه حج امسال بتواند عزم همگان را در پيمودن اين راه پر بركت و پرافتخار، راسخ و جازم كند.

از خداوند متعال توفيق حج مقبول و بهره مندى از فيوضات و بركات اين عرصه ى بى نظير، براى همه حجّاج مسألت مى كنم، و بر حضرت بقية اللَّه الأعظم ارواحنا فداه و عجل اللَّه فرجه كه گمان حضور مباركش در اين مراسم ساليانه مى رود، به قدر گستره ى فضل و رحمت واسعه ى الهى، درود مى فرستم و دعاى مستجابش را در حق همگان آرزو مى كنم.

وَ السَّلامُ عَلَيهِ وَ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

على الحسينى الخامنه ئى

ششم ذى الحجه 1421

12/ 12/ 1379

ص: 279

بيانات در ديدار كارگزاران حج و مسؤولان(3/ 11/ 1380 ه. ش.)

بيانات در ديدار كارگزاران حج و مسؤولان برگزاركننده ى مراسم دهه ى فجر

اشاره

(3/ 11/ 1380 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

خدمت به مردم، نعمت بزرگى است

به همه ى حضار محترم خوش آمد عرض مى كنم؛ هم دوستان و عزيزانى كه در مسائل مربوط به واجبِ بسيار مهم حج مشغول خدمتگزارى هستند، و هم دوستان و عزيزانى كه دست اندركار برگزارى مراسم بسيار مهم و حساس دهه ى مبارك فجر هستند، و هم به همه ى برادران و خواهرانى كه تشريف دارند؛ بخصوص كسانى كه تحمل زحمت كردند و از راههاى دور به اين مجلس آمدند.

همه ى بخشهاى فعاليت براى بهتر اداره شدن مسائل مردم و كشور، داراى اهميت است. هر كس در هر جايى به خدمت به نظام و كشور و مردم اشتغال دارد، بايد مباهات كند و توفيق و كمك الهى را بطلبد و به معناى حقيقى كلمه شكرگزار نعمت بزرگ الهى باشد كه امروز با برافراشته شدن پرچم اسلام، خداى متعال بر مردم اين كشور منت گذاشته و اين نعمتها را به آنها بخشيده است. خدمت كردن به مردم، حقيقتاً نعمت بزرگى است.

حج؛ حامل معنويت، وحدت و معرفت

مسأله ى حج از اين جهت يك مسأله ى حساس و مهم و باعظمت است كه كمك مى كند تا مردم بتوانند از اين واجب عظيم الهى به معناى حقيقى كلمه استفاده كنند. از

ص: 280

ظرفيت عظيمى كه حج براى مردم دارد- كه خداى متعال مى فرمايد: لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ- آنها را برخوردار كنيد؛ خدمت در اين راه، حقيقتاً باارزش است. اگر حج، آن طورى كه طبيعتِ اين واجب اقتضا مى كند، تحقق پيدا كند، بسيارى از مشكلات مسلمانها حل خواهد شد. حج، حامل معنويت و وحدت و آگاهى و معرفت است؛ اينها براى ملتهاى اسلامى چيز كمى نيست.

نتايج تفرق دنياى اسلام

امروز شما ببينيد از تفرق دنياى اسلام و همدل نبودن دست اندركاران كشورهاى اسلامى، بخشى از دنياى اسلام چه مى كشد. امروز فلسطين با سبعانه ترين روشها لگدكوب مى شود و مردم فلسطين در سخت ترين روزهاى ممكن براى يك ملت، دارند روزگار مى گذرانند. دنياى اسلام با همه ى امكاناتى كه دارد، با وجود ميل و علاقه يى كه بسيارى از مردم جهان اسلام براى كمك دارند، عملًا كمكى به اين قضيه نمى شود؛ اين خيلى دردناك است. با نصيحت نمى شود رژيم صهيونيستى را وادار كرد تا ظلم نكند؛ پنجاه سال است كه اين ظلم ادامه دارد و اين روزها به اوج خود رسيده است. جوانها و نوجوانها و زنها و فرزندها و خانه ها و خانواده ها در كوچه ها و خيابانها با تانكها و اسلحه هاى مرگبار روبه رو شوند و بى هيچ ملاحظه يى اين طور سركوب شوند؛ اينها چيز كمى است؟! آن هم نه يك روز و پنج روز و يك ماه؛ بيش از يك سال است اين وضعيت كم و بيش ادامه دارد.

استفاده از حج براى بهبود وضعيت مسلمانان

حج مى تواند دنياى اسلام را متوجه مسؤوليت سنگين خود كند. حج مى تواند اين معرفت را به ملتهاى اسلامى بدهد كه حضور در صحنه و داشتن موضع قاطع در اين قضيه، با منافع خود آنها پيوستگى دارد. بعضى خيال مى كنند حمايت از مردم فلسطين، خارج از منافع ملى كشورهاست؛ اين اشتباه خيلى بزرگى است. وقتى يك ملت مسلمان به ملتهاى ديگر متكى نباشد و از طرف آنها حمايت نشود، اين گونه راحت در معرض

ص: 281

تطاول دشمن قرار مى گيرد. اگر دنياى اسلام متحد بود، يك ملت اين طور مظلوم نمى شد. اين قضيه ممكن است براى ملتهاى مسلمان ديگر هم پيش بيايد؛ كمااين كه ديديد در مواردى براى ملتها پيش آمده است. همبستگى اسلامى، براى دشمنان جهان اسلام و دشمنان ملتهاى اين منطقه و غارتگران بين المللى، كار را مشكل مى كند و اجازه نمى دهد آنها طبق ميل خود، هرطور خواستند و انتخاب كردند و مصلحت ديدند، به يك كشور و ملت اسلامى تعرض كنند. پس حمايت عمومى دنياى اسلام از ملت فلسطين، در حقيقت حمايت دنياى اسلام از يك يك كشورهاى مسلمان است؛ اين ضامن و حامل منفعت همه ى آنهاست؛ اين چيز كمى نيست. حج، اين معرفت و وحدت و عزم و تصميم را به آنها مى دهد. بنابراين مسأله ى حج و استفاده ى از همه ى ظرفيتهاى اين واجب عظيم الهى، براى بهبود حال مسلمين جهان و همه ى كشورهاى اسلامى، بسيار مهم است. هرچه بتوان در اين زمينه، كار و تلاش و خدمت كرد، باارزش است.

مردم دهه ى فجر را قدر مى دانند

مسأله ى دهه ى فجر هم همين طور است. بحمداللَّه آحاد مردم در طول اين بيست ودو سه سال، در همه ى سالها و در همه ى نواحى كشور نشان دادند و ثابت كردند كه به دهه ى فجر به عنوان يادبود روزهاى عظيم انقلاب دلبستگى دارند. مردم دهه ى فجر را قدر مى دانند. كسانى هم كه موجب مى شوند حركت و حضور و ابراز احساسات مردم ممكن و آسان شود- كه همين ستادهاى بسيار فعال و مفيد دهه ى فجر هستند- كارشان بسيار باارزش است.

دهه ى فجر براى كشور ما يك فرصت تاريخى بود و ملت ما را از يك حصار بسيار خطرناك خارج كرد. تا وقتى يك ملت در حصار استبدادِ يك حكومت وابسته و فاسد و ضد مردم و ضد فرهنگ و دين قرار دارد، هيچ چيز زيبا و مطلوبى كه زندگى آنها را از لحاظ مادى و معنوى اعتلا ببخشد و پيش ببرد، نمى تواند در بين آنها پا بگيرد. در آن چنان رژيمى، همه جا، پاى بيگانه و منافع چپاولگران و اهانت به دين و فرهنگ و هويت ملى و تضعيف كشور پيدا بود؛ و اين طبيعتِ آن رژيمهاست. انقلاب، ملت ايران

ص: 282

را از آن حصار خارج كرد و ميدان و فرصت داد تا ملت بتواند در فضاى آزاد، با اتكاى به خود، با قدردانى از استعدادهاى درونى خود و با به كارگيرى همه ى آحاد مردم در ميدانهاى عظيم كشور، خود را نشان دهد. البته نمى توانيم ادعا كنيم از همه ى فرصتهايى كه انقلاب به ما داد، توانستيم درست استفاده كنيم؛ اما مى توانيم ادعا كنيم كه انقلاب براى كشور ما يك فرصت تاريخىِ بى نظير به وجود آورد و اين فرصت همچنان در اختيار ملت ايران است.

دشمن سعى مى كند دهه ى فجر را از ياد مردم ببرد

دشمنان ملت ايران و هويت ملى و پيشرفت اين كشور مى خواهند ملت ايران را از اين فضاى مستعد بالندگى و رشد خارج كنند و باز هم استيلاى بيگانگان را بر اين كشور برگردانند. يادبود دهه ى فجر، خود مانع بزرگى در راه تحقق اين هدف است. سعى مى كنند انقلاب را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه ى فجر، انقلاب را به ياد مردم مى آورد. سعى مى كنند امام را از ياد مردم ببرند؛ اما دهه ى فجر، تجسم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست.

البته شما برادران و خواهرانى كه مسؤول اين ستادها هستيد، بايد با دادن آگاهيهاى لازم و انجام فعاليتهاى فرهنگىِ ضرورى، مردم را به بهترين وجه از دهه ى فجر بهره مند كنيد. امروز موج سياسى فرهنگىِ دشمنان بشريت- كه البته دشمنان اسلام و بخصوص ملتهاى مستقل هم هستند- به صورت خيلى وسيع در همه جاى دنيا گسترده شده است؛ مخصوص كشور ما هم نيست. آن ملتى مى تواند روى پاى خود بايستد و خود را از كمند تسلط مراكز استكبارى نجات دهد كه بتواند در مقابل اين امواج بايستد و با آنها مقابله كند.

وقتى ملت، بيدار و هشيار و متحد باشد و معرفت و آگاهى لازم را كسب كرده باشد؛ وقتى مسؤولان در خدمت منافع مردم باشند و خالصانه و مخلصانه و مجدانه و پيگير، به دنبال اين باشند كه اهداف عاليه ى اين انقلاب و نظام را برآورده كنند و مردم را از اين هدفها برخوردار كنند؛ آنگاه هيچ دشمنى نمى تواند مقاصد شوم خود را در اين كشور

ص: 283

پياده كند. مسؤولانى با جديت و صداقت مشغول خدمتگزارى هستند؛ مردم هم به معناى حقيقى كلمه در راه اسلام و انقلاب ايستاده اند. ايمان و استقامت و آگاهى مردم، حقيقتاً مثال زدنى است.

مبارزه ى با فساد؛ يك جهاد واقعى

البته دستهايى هم سعى مى كنند نگذارند. اين كه ما اصرار مى كنيم بايد با فساد و سوء استفاده ى مالى و اقتصادى با جديت برخورد شود، به خاطر همين است؛ چون اگر دستهاى سودجو بتوانند فساد اقتصادى را در ميان مسؤولان رايج كنند، ضربه يى به آن كشور مى خورد كه با هيچ چيز جبران نمى شود. لذا عرض كرده ايم، باز هم تكرار مى كنيم:

مبارزه ى با فساد، يك جهاد واقعى و البته كار بسيار دشوارى است. اگر اين جهاد بزرگ بخواهد موفق شود و پيش برود- كه ان شاءاللَّه به فضل الهى و به پشتيبانى شما مردم، اين كار خواهد شد- يك شرط مهم و اصلى آن اين است كه همه ى مسؤولان كشور با يكديگر همدل و شريك باشند. البته رؤساى قوا بحمداللَّه در اين كار همكارى و همدلى مى كنند؛ اما در همه ى سطوح، مسؤولان كشور و قواى سه گانه بايد در اين راه با يكديگر همكارى كنند و عزم جدى نشان دهند.

هر كدام از قوا در اين زمينه سهمى دارند و بايد نقش خود را ايفا كنند. در ميان مسؤولان- چه در دولت، چه در قوه ى قضاييه و چه در مجلس- هيچ كس نمى تواند نسبت به اين كار بزرگ، كه براى سرنوشت كشور و ملت و نظام اسلامى تعيين كننده است، خود را كنار بكشد و شانه از اين كار خالى كند؛ همه بايد در اين زمينه فعال باشند.

در مبارزه ى با فساد، تبعيض قائل نشويد

لازم است در اين خصوص هيچ تبعيضى وجود نداشته باشد. دستگاههايى كه با فساد مبارزه مى كنند، نبايد بگويند فساد در فلان جا بد است؛ اما در جاى ديگر- اگر باشد- به آن بدى نيست. فساد، فساد است؛ در هركس فساد وجود داشته باشد، بايد با او مبارزه كنند. كسانى كه با فساد مبارزه مى كنند، بايد قاطعانه و بدون مجامله مبارزه كنند و در حق

ص: 284

فاسد و مفسد، مُرّ قانون را اعمال كنند. من به شخص يا پرونده يا موضوع خاصى نظر ندارم؛ براى من اشخاص مطرح نيستند؛ اين كار بايد به نحو صحيح و قاطع انجام بگيرد و دنبال شود.

كسى كه وسوسه مى شود وارد ميدان فساد مالى شود، بايد بداند دردسر اين كار زياد است؛ بفهمد مردم و مسؤولان كشور با اين قضيه برخورد مى كنند؛ اين يكى از شرايط بسيار مهم است.

مواظب باشيد فساد به وجود نيايد

از جمله ى چيزهايى كه در اين مبارزه ى وسيع حتماً بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه تنها با كسى كه فساد كرده و فسادى كه تحقق پيدا كرده است، برخورد نشود؛ مواظب باشند فساد به وجود نيايد. بنده به مسؤولان دستگاههاى اجرايى و قضايى تأكيد كرده ام، بگردند ببينند جاهايى كه گلوگاه فساد است، كجاست؛ آن جا را تحت نظارت قرار دهند؛ نگذارند از اول فسادى به وجود بيايد.

البته مواظب باشند تمايلات و احساسات و بازيهاى سياسى و خطى و جناحى و غيره- كه دشمنان از اين كه اين چيزها در بين مسؤولان ما رواج پيدا كند، خوشحال مى شوند- به ميان نيايد؛ جلوى حق را نگيرد و مانعِ ديدن و نظر كردن و فهميدن چشمها نشود؛ بلكه بايد بى نظرانه و براى خدا عمل شود. اگر اين طور شد، به مملكت سود خواهد رسيد.

فساد كمتر، سرمايه گذارى بيشتر

بعضى مى گويند مبارزه ى با فاسد و مفسد موجب مى شود در كشور سرمايه گذاريهاى مالى صورت نگيرد؛ اين حرف، غلط و از لحاظ علمى رد شده است.

كسانى كه متخصص اين كارها هستند و دانش اين كارها را دارند، مى دانند و مى گويند اگر در يك كشور فساد وجود داشته باشد، نسبت سرمايه گذارى در آن كشور پايين مى آيد؛ اينها ثابت شده است. هر چه فساد بيشتر باشد، نسبت سرمايه گذارى كمتر مى شود؛ اما هر

ص: 285

چه فساد كمتر باشد، نسبت سرمايه گذارى رشد پيدا مى كند. من خواهش مى كنم كسانى كه به اين مسائل آگاهند، بيايند اينها را براى افكار عمومى تشريح و بيان كنند تا عده يى نتوانند با جنجالى كردن مسائل، اين حركت عظيم را تحت الشعاع قرار دهند.

من شك ندارم، كسانى كه نمى خواهند اين كشور به سامان اسلامى خود برسد، سعى مى كنند جلوى اين حركت را بگيرند. البته مسؤولان ما خوشبختانه قاطع و عازم و جازمند؛ اما ممكن است آن افراد، گرفتارى و جنجال درست كنند.

مى خواهند مبارزه ى با فساد را تحت الشعاع قرار دهند

اين نكته را هم به همه ى ملت عزيزمان عرض كنم: مواظب و مراقب باشيد؛ مبادا با ايجاد يك جنجال در گوشه يى، اين حركت عظيم را تحت الشعاع قرار دهند و به دست فراموشى بسپارند؛ اينها هوشيارى ملت عزيز ما را مى طلبد. البته مسؤولان هم بايد مواظب باشند و بهانه ها را از دست دشمنان بگيرند. اگر مشكلاتى در بعضى از قشرها وجود دارد، تا آن جايى كه امكانات مملكت اجازه مى دهد، اين مشكلات را برطرف كنند و نگذارند دشمنان بهانه به دست آورند و جلوى حركت مبارزه ى با فساد را بگيرند.

در سالهاى گذشته، شعار مبارزه ى با فساد، مكرر مطرح شد؛ در جلسات، به برخى مسؤولان تأكيد شد؛ در محافل عمومى، براى مردم بيان شد؛ اما با همين گونه جنجالها و مغلطه كاريها نگذاشتند پيش برود. مسؤولان عالىِ كشور به كسانى كه زندگى آنها در لجنزار فساد و رشدشان با فساد است، نبايد اجازه دهند با بهانه هاى گوناگون، جلوى اين كار بزرگ را بگيرند.

هماهنگى بين مسؤولان براى مبارزه ى با فساد

در درجه ى اول، وحدت و هماهنگى و همدلى بين مسؤولان قوا مطرح است.

قوه ى مجريه، قوه ى قضاييه، قوه ى مقننه، نمايندگان محترم مجلس، وزراى محترم، قضات محترم؛ همه ى اينها كارگزاران نظام اسلامى و كارگزاران حضرت بقيةاللَّه(ارواحنافداه) و در واقع خدمتگزاران اين مردمند. همه خود را خدمتگزار مردم

ص: 286

بدانند. امروز مردم از مبارزه ى با فساد خرسند مى شوند و آن را مطالبه مى كنند. هر كس به مردم علاقه دارد، هر كه از زبان مردم حرف مى زند و براى آنها كار مى كند، بايد در اين مبارزه پيشقدم باشد.

با فساد مبارزه شود، نه با بى گناه

البته همه ى دست اندركاران هم بايد سعى كنند كه در اين زمينه، ظلم و ناروايى به وجود نيايد. با فساد و فاسد و مفسد مبارزه كنند، نه با بى گناه؛ اين هم بايد مراقبت شود.

تبعيض هم نبايد باشد- همان طور كه عرض كرديم- با يك چشم به افراد نگاه كنند. اگر اين طور شد- كه به لطف و فضل الهى ان شاءاللَّه همين طور هم هست و خواهد بود- آنگاه الطاف الهى شامل حال خواهد شد و خداى متعال كمك خواهد كرد تا اين حركت پيش برود و ان شاءاللَّه در همه ى بخشها مسؤولان بتوانند به وظايف خود بدرستى عمل كنند.

از خداوند متعال مى خواهيم كه الطاف خود را بر اين ملت عزيز نازل كند و ان شاءاللَّه اين ايام- اين ماه مبارك و ماه ذى حجه و دهه ى مبارك فجر- را روزها و ماههاى لطف و مرحمت و بركات خود براى ملت و كشور قرار دهد و قلب مقدس حضرت ولى عصر را از ما راضى و خشنود و دعاى آن بزرگوار را شامل حال ما كند.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 287

پيام به حجاج بيت الحرام(1/ 12/ 1380 ه. ش.)

پيام به حجاج بيت الحرام

اشاره

(1/ 12/ 1380 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

والحمدللَّه ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيدالبريّة محمد وآله الطاهرين وعلى صحبةالمخلصين و السّلام على عباداللَّه الصالحين. قال اللَّه تعالى: إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ.

حج؛ آرزوى دينداران، بهشت ذاكران و فرصت صالحان

حج كه آرزوى دينداران و بهشت ذاكران و فرصت صالحان است، بار ديگر فرارسيده است. از سراسر جهان امسال نيز جمعى به اين ميهمانى عمومى راه يافته اند.

غرقه شدن در فضاى نورانى عبادت و خشوع و يادآورى خاطرات صدر اسلام و جستجو از نشانه هاى فلاح و عزت كه اين قطعه از زمين را در آسمانهاى دور دست تاريخ، چون خورشيدى تابناك نشان ميدهد، نخستين بهره هاى دل و ذهنِ مسافر تشنه و هوشيار است.

در اينجا تار و پود تعلّقات و آلودگيها و غفلتها، همراه با لباس و زيور جسمانى، هرچند بطور موقّت از آدمى جدا مى شود و سپيد جامه ى احرام، صفا و پاكى و يكرنگى را بر جسمها و دلها چيره ميسازد. راه براى ديدن و شنيدن و فهميدنى كه مايه ى رستگارى ابدى است گشوده ميگردد؛ جوانه هاى صلاح و معرفت و برادرى اسلامى، سرسبز ميشود، و دست هدايت الهى نمايان ميگردد.

اينجا اردوگاه بزرگ امت اسلامى، است؛ جايگاه تمرين خدائى و مردمى شدن، از «خود» هاى دروغين و شرك آلود بيرون جستن، و به «خود» حقيقى و ا لهى پيوستن. اينجا

ص: 288

جايگاه برائت از ديو و دَد و شيطان و پيوستن به جنود رحمان است. جايگاه تجديد عهدِ:

ان لا تعبدواالشيطان و پاسخ به: ان اللَّه برىٌ من المشركين و رسولُه است. اينجا محلّ تجلى امت واحده ى اسلامى و مظهر عزّت معنوى و قدرت بشرى مسلمانان است.

اين ويژگيها در روزگار ما كه تقابل حق و باطل و نيروهاى خير و شر، در مرحله ى خطير و حسّاسى است، معناى بارزترى يافته است.

نداى رحمت پيامبر، رساتر از هميشه به گوش مى رسد

امروز نداى پيامبر رحمت، رساتر از هميشه به گوش ميرسد، و دعوت اسلام كه دعوت به عدالت و آزادگى و رستگارى است، با طَنين بيشترى شنيده ميشود. پاره هاى شب سياه استكبار و ظلم و خودكامگى از سوئى و جهل و خرافه و فريب ازسوى ديگر، بشر را بيش از گذشته، نيازمندِ نور رستگارى و تشنه ى عدل و صلح و برادرى كرده است.

امروز نداى ملكوتى: تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الّا نعبد الّااللَّه .. كه ردِّ خداوندان زور و زر و صف آرائى در برابر ستم و ستمگر است، گوش و دل اسيران و ستمديدگان را بيش از هميشه مينوازد، و مژده ى: انّ اللَّه على نصرهم لقدير، به آنان دلگرمى و اميد مى بخشد.

نخستين مخاطب اين الهام خدائى ملتهاى مسلمانند. بيدارى اسلامى، شرق و غربِ جهان اسلام را به جنب و جوش آورده و احساس هويّت و شخصيّت را در آنان باز آفريده است. پرچم عزت و اقتدار اسلامى در ايران به اهتزاز در آمده؛ ملت مظلوم فلسطين با تمسك به شعار اسلام، افقهاى صهيونيزم را به يأس و ناكامى انباشته؛ جوانان در كشورهاى اسلامى به ميدان مطالبات آرمانى پانهاده و در برابر تجاوزگران و مستكبران عالم تهديدى بزرگ آفريده اند.

آشكار شدن چهره ى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله

امروز به رغم تهمتها و تحريفهائى كه به وسيله ى مراكز تبليغى صهيونيستى و استكبارى، سيل آسا به سوى اسلام و مناديان شجاع و فداكارش جارى است، تفكر

ص: 289

اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله چهره ى خود را براى مردم جهان بتدريج آشكار ساخته است.

بتدريج همه در مييابند كه اسلام دين عدل و آزادى و رستگارى است، دين خرد و انديشه و دانش است. اسلام، دينِ زندگى است، امّا زندگى تهى از شرف و آزادگى و عزت را مرگ ميشمارد. دينِ عقلانيت است، اما با نفسانيتى كه خود را عقلانيت مينماياند و دستمايه ى همان كسانى است كه پيامبران خدا را مجنون ميخواندند، مبارزه ميكند. دين اتحاد و برادرى و صلح جهانى است، اما اتحاد ظالم با مظلوم و فشردن دست جلاد بر سر جنازه ى شهيدان عدالت را خيانت ميشمرد. دينِ واقع بينى و حسابگرى است، اما توجيه ستمهاى جهانى بنام واقع بينى را گناه ميداند. دين احكام جاودانه است، اما جمود و قشرى گرى را نمى پذيرد. دين اجتهاد و نوانديشى است، اما بدعتگذارى و التقاط را رد ميكند. دين گذشت و اغماض است، اما ظلم پذيرى و ذلت را مُجاز نميداند. دين تمدن و علم و آبادانى است، اما علمى را كه وسيله ى بردگى و كشتار ملتها و تمدنى را كه دستاويز تحقير انسانها باشد، جهل و وحشيگرى ميشمرد. دين جهاد است، اما جنگ بى منطق و قدرت طلبانه را جهاد نمى نامد. دين عزت و قدرت و حاكميت است، اما اين را دستمايه ى توجيه وسائل ناشرافتمند نمى سازد.

اسلام، پاسدار حُرمَت و حقوق انسانها است، تضمين كننده اخلاق و فضيلت است، منادى آرامش و امنيت است. زشت ترين دروغ و نا جوانمردانه ترين تهمت را كسانى مرتكب ميشوند كه اسلام را در مقابله با حقوق بشر و مدنيت و امنيت قلمداد كرده و اين را وسيله ئى براى توجيه قدرت طلبى ظالمانه ى خود بر عليه ملتهاى مسلمان قرار ميدهند.

امت اسلام در تيررس انواع تهديدها و اهانتهاست

ملتهاى مسلمان! علماى دين! روشنفكران، جوانان و غيرتمندان جهان اسلام!

امت اسلام اينك در تير رس انواع تهديدها و اهانتها است، استكبارِ عنان گسيخته به سردمدارى رژيم امريكا و دلّالى و آتش افروزى رژيم صهيونيستى، از تجزيه و گسست ملتهاى اسلامى بيشترين سوءاستفاده را ميبرد. قيام خونين ملت فلسطين و پرچم پر افتخار انتفاضه، طرّاحان سياسى استكبار را خشمگين و سراسيمه كرده و آنان را به

ص: 290

اعمال گستاخانه و قدرت نمايى ديوانه وار وسوسه مى كند. حوادث شهريور ماه نيويورك بهانه ى زورگويى هاى روزافزون كاخ سفيد و جنايتهاى بى سابقه ى دولت صهيونيست در فلسطين شده است. پس از عمليات فاجعه بارى كه آمريكا در افغانستان به بار آورد، چهره ى نظامى و خشن دولت ايالات متحده، روز بروز بيش از گذشته فضاى جهانى را به ناامنى و جنگ و كشتار تهديد مى كند. مبارزه با تروريسم و دفاع از صلح در خاورميانه به بهانه هايى براى خشونت طلبى و زورگويى امريكا و پوششى براى سلطه طلبى و دست اندازى به منافع و منابع حياتى ملتها تبديل شده اند.

شوخى زشت و طعنه زنى به حقيقت

شوخى زشتى است كه بانى بيشترين ترورها، و به راه اندازنده ى بيشترين كودتاها، و توليد كننده ى مهلكترين سلاحها، و پشتيبانى كننده ى خطرناكترين تروريستها، مدّعى رهبرى مبارزه ى بحقِّ جهانى با تروريسم باشد. و طعنه زنىِ وقيحانه يى به حقيقت است كه كشتار زن و مرد و كودك فلسطينى و خراب كردن خانه ى فلسطينيان بر سرشان و بيرون راندن آنان از ميهن آباء و اجداديشان، طرفدارى و دفاع از صلح نام گيرد.

ايران اسلامى ازسوى سردمداران كاخ سفيد به اخلال در روند صلح خاورميانه متصف ميگردد. غافل از اينكه تجاوز ناعادلانه به حقوق ملت فلسطين و غصب سرزمين آنان كه بدروغ، صلح نام گرفته است براى ناكامى و بى سرانجامىِ خود، محتاج اخلال كسى و دولتى نيست. اين روند ظالمانه به خودىِ خود، محكوم به زوال و ناكامى است، و بيدارى غيورانه و فداكارانه ى امروز ملت فلسطين از نشانه هاى حتمى آن است.

مجاهدت عظيم و مبارك ملت ايران

ايران اسلامى پرچم اسلامِ عزّتمند و و روشن بين و رستگار كننده و آزاديبخش را با تهديد زورگويانه ى مستكبران از دست فرو نمى نهد. ايران اسلامى تروريسم را دشمن سعادت بشر مى داند و بهاى گزافى را در مبارزه با تروريستهاى دست پرورده ى امريكا و اسرائيل پرداخته است. ايران اسلامى تسليم زور و تهديد و مرعوب چهره ى عبوس

ص: 291

استكبار نمى شود. ملت و دولت ايران مواضع شجاعانه و مستقل و خردمندانه ى خود را كه درس ماندگار امام خمينى عظيم است، قدر ميدانند و از آن دفاع مى كنند. راهپيمايى پر صلابت و سراسرى ملت ايران در 22 بهمن امسال پاسخ هوشمندانه يى بود به ياوه سرايانى كه به گمان باطل خود خواستند ميان مردم و نظام اسلامى يا ميان اركان اصلى نظام، جدايى و فاصله را القا و يا تبليغ كنند. ملت و دولت ايران تهديدها و جنگ افروزيهاى امريكا را كه حاكى از تجاوزطلبى و وحشيگرى است محكوم مى كنند و منطق ضعيف و رويكرد خشونت طلبى آن رژيم را نشانه ى ضعفها و گسست هاى اساسى و عميق در بنيان نظام ظالمانه ى استكبارى مى دانند.

ملت و دولت ايران، ملتهاى برادر را به اتحاد فرا ميخوانند و دست برادرى به سوى آنان دراز مى كنند؛ علما و روشنفكران و سياستمداران و دنياى اسلام درس وحدت و استقامت و معرفت را براى ملتهاى خود تكرار كنند و جوانان بالنده ى اين نسل را براى رويارويى با حوادث بزرگ و به دوش گرفتن بار امانتى سنگين و شالوده ريزى امت متحد و يكپارچه ى اسلام آماده سازند.

حج، نقطه ى آغاز و منبع لايزالى براى اين مجاهدت عظيم و مبارك است.

از خداوند متعال مى خواهم كه همه ى شما را با ذخيره يى سرشار از معنويت و معرفت به ميهن هاى خود بازگرداند و دعاى حضرت ولىّ اللَّه الاعظم را شامل حال امت اسلامى فرمايد. وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

سيدعلى خامنه اى

ص: 292

بيانات در ديدار كارگزاران مراسم حج(25/ 10/ 1381 ه. ش.)

بيانات در ديدار كارگزاران مراسم حج

اشاره

(25/ 10/ 1381 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

ايام حج؛ اوج كرامت و عظمت

اولًا خوش آمد عرض مى كنم. ثانياً ولادت با سعادت حضرت امام اباالحسن على بن موسى الرضا عليهما السلام را- كه به بركت وجود قبر مطهر آن بزرگوار در سرزمين ما، حضور معنوى ايشان در سرتاسر كشور و در دل آحاد مردم ما آشكار است- تبريك عرض مى كنم. امام هشتم عليه السلام ولى نعمت معنوى و فكرى و مادى ملت ماست. اميدوارم به بركت اين ولادت عظيم و شريف و به بركت وجود آن بزرگوار و معنويت ساطع از قبّه ى مطهر ايشان، خداوند شما را كه خدمتگزاران ميهمانان و زايران بيت اللَّه هستيد، مشمول الطاف الهى قرار دهد و دلهاى شما را به نور هدايت الهى منور كند!

حرمت ماه هاى ذيقعدةالحرام و ذيحجّةالحرام و محرم الحرام، به معناى عظمت اين ماه ها و احترام بزرگى است كه اين روزها و شبها و ساعات در تكوين و اراده ى الهى دارد. ايام حج، اوج اين كرامت و عظمت است؛ و حضور حجاج در مناسك و در مركز توحيد دنياى اسلام- يعنى مكه ى مكرمه- از بزرگترين بركات ماه هاى حرام است.

بى جهت نبود كه اسلام در ميان احكامى كه قبل از اسلام بين مردم رايج بود، حرمت ماه هاى حرام را تقرير فرمود. اين طور نبود كه فقط پيغمبر اكرم با عرب جاهلىِ آن روزگار مماشات كرده باشد، كه چون آنها حرام دانسته اند، اسلام هم اينها را حرام بداند؛ نه، اين به معناى آن است كه چهار ماه حرام- «مِنْها أرْبَعَةٌ حُرُم»- حقيقتاً امتيازى دارند؛ كما اين كه

ص: 293

در طول سال، روزها، شبها، هفته ها و دهه هاى مشخصى امتيازاتى دارند. اين ماه ها امتياز دارند و همه ى ما بايد قدردانى كنيم؛ بخصوص حجاج بيت اللَّه الحرام؛ كسانى كه امسال به اين سعادت عظمى فائز خواهند شد و همچنين شما كه خدمتگزاران آنها هستيد، بايد اين ايام را به عنوان مقدمه ى تشرف به آن سعادت عظمى مغتنم بشماريد. اميدواريم خداوند متعال توجهات و هدايات ويژه ى خود را شامل همه ى شما بفرمايد و ان شاءاللَّه دلهاى شما را منور كند.

حج؛ يك واجب استثنايى

حقيقت اين است كه حج يك واجب استثنايى و يك مراسم عجيب و پُر رمز و راز است. اگرچه در باب حج بسيار گفته اند و همه گفته اند و مطالب شيوا و زيبايى هم بيان كرده اند، اما مسأله ى حج خيلى عميق تر از چيزى است كه ما تا امروز فهميده ايم. حج، يك حركت عبادى خالصِ عميق- خضوع، خشوع، ذكر، عبادت، تضرع و توسل- و با حالت اجتماع است. در كنار هم قرار دادن اين دو چيز، مسأله را خيلى پُرمعنا مى كند.

اگرچه در اسلام عبادات اجتماعى، مثل نماز جماعت و نماز جمعه و نماز عيد وجود دارد، اما اين اجتماع عظيم و اين مركزيت دادن به ذكر و توحيد و كشاندن همه ى مسلمانها از آفاق عالم اسلامى به يك نقطه ى واحد، خيلى معنا دارد. اين كه همه ى ملت مسلمان و امت اسلامى با وجود اختلاف لهجه ها و نژادها و عادات و سنن و سلايق و اختلاف مذاهب موظفند در يك نقطه جمع بشوند و اعمال ويژه يى را با هم انجام بدهند و اين اعمال هم صرفاً عبادت و تضرع و ذكر و توجه است، خيلى پُرمعناست. معلوم مى شود بنا بر نظر اسلام و ديد اسلامى، اتحاد دلها و جانها فقط در ميدان سياست و در جهاد نيست؛ حتّى رفتن به درِ خانه ى خدا و كنار هم قرار گرفتن دلها و با هم بودن تن ها و جانها نيز داراى اهميت است. لذا ملاحظه بفرماييد در قرآن كريم مى فرمايد: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً. اعتصام به حبل اللَّه، تنها تنها فايده يى ندارد؛ «جميعاً» مهم است. با هم اعتصام به حبل اللَّه كنيد؛ با هم به نقطه ى اطمينان بخش تعليم و تربيت و هدايت الهى چنگ بزنيد. با هم بودن مهم است؛ دلها با هم، جانها با هم، فكرها با هم، تن ها در كنار

ص: 294

هم. طوافى كه مى كنيد- اين حركت دايره وار بر گرد يك مركز- نماد حركت مسلمانان بر گرد محور توحيد است. همه ى كارها و اقدامات و همتهاى ما بايد بر گرد محور وحدانيت الهى و توجه به ذات اقدس ربوبى باشد. اين درس، مربوط به همه ى زندگى است. كسانى كه مى خواهند احكام اسلامى را به كنج خانه ها و عبادتگاه ها و دلها منحصر كنند و فعاليت عرصه ى اجتماع را از دين عارى كنند، به اين نكات اسلامى توجه ندارند. سعى بين صفا و مروه يى هم كه همه ى آحاد مسلمان بايد آن را طى كنند، همين طور است. سعى، حركت با همت، با شدت، با توجه، با اراده و حركت آگاهانه است و همه بايد با هم حركت كنند؛ بروند، و بيايند. اجتماع عظيم در عرفات و مشعر و منا هم همين طور است.

اين كارهاى دسته جمعى عظيم كه نظير آن را در هيچ مذهب و مكتبى و در هيچيك از احكام ديگر اسلامى نمى شود پيدا كرد، نشاندهنده ى عظمت اين واجب است. اين جا يك ذخيره ى الهى گذاشته شده است كه هركس توفيق پيدا مى كند دستى به سمت اين ذخيره دراز كند، بايد حداكثر استفاده را بكند.

از فرصت حج، همه بايد استفاده كنند

هرچه مى توانيد، در ايام حج از اين ذخيره استفاده كنيد. اين اوقات، هم روزها و زمان، متبرك است و هم مكان، متبرك است. هم از لحاظ زمان، در اوج حرمت ماه هاى حرام قرار دارد؛ هم از لحاظ مكان، در نقطه ى اعلاى مناطق متبرك- كه خانه ى خدا و مركز توحيد و توجه نفوس همه ى مسلمانها در همه ى شبانه روزهاست- قرار دارد.

حاجى در آن جا بايد رابطه ى خود را با خدا قوى و مستحكم كند؛ با قرآن انس پيدا كند و تضرع و ذكر و حضور را وظيفه ى دايمى خود بداند. انسان گاهى خيلى متأسف مى شود كه بعضى به آن جا بروند و دنبال كالاهايى بگردند كه اين كالاها را همه جا مى شود پيدا كرد. بعضى، عمر و پول و آبرو و وقت عزيزشان را صرف مى كنند تا به بازارهاى گوناگون بروند و اين كالاها را بياورند؛ اينها كالاهاى معمولى زندگى است و همه جا وجود دارد.

در آن جا كالايى هست كه در هيچ جاى ديگر نيست: كالاى رضاى الهى، زيارت خانه ى خدا، زيارت قبر مطهر پيغمبر؛ اين كجا ديگر پيدا مى شود؟ اين مكان و اين زمان را ديگر

ص: 295

كجا مى شود پيدا كرد؟ از اين فرصت بايد همه استفاده كنند. شما كه ميزبانان و ميهمانداران و خدمتگزاران حجاج هستيد، اين نكات را بايد دايم به يكايك آنها يادآور شويد. زلال معنويت و هدايت به وسيله ى اين مجموعه هاى مؤمن و علاقه مند، بايد دايماً به سوى دلهاى تشنه ى حجاج روانه شود. خيلى از اين فرصتها در اختيارات امت اسلامى هست كه اگر از آنها استفاده بشود، امت اسلامى همان چيزى خواهد بود كه قرآن براى او خواسته است: فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ يا وَلا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ؛ شما برترين هستيد. البته نه برترين به خاطر نژاد، نه برترين به خاطر اين كه با خدا خويشاوندى يى داريد- هيچ كس از آحاد آفرينش، نسبت ويژه يى با خدا ندارد- اما شما برترين هستيد، به خاطر انتساب به مكتبى كه مى تواند بشريت را در عصر حيرتش نجات بدهد؛ مى تواند در طول قرون، مشعل هدايت را به دست انسانها بدهد و آنها را خوشبخت كند و به نقطه ى امن و امان و تكامل برساند؛ اين امتياز شماست. بقيه ى اديان، مقدمه ى ورود اين دين در معرض انديشه ى بشريت بود- «انتم الاعلون»- به خاطر اين كه اين ايمان در اختيار شماست؛ از اين بايد استفاده كنيد.

قرآن انسان را هدايت مى كند

همين ايمان است كه مى تواند قدرتهاى شياطين و فراعنه را خرد كند و در هم بشكند؛ همچنان كه شكست. روزهاى ظهور اسلام، چه كسى خيال مى كرد جمع معدود مظلوم كم قوتّى در يك گوشه ى مكه، به بركت اين آيات الهى بتوانند بزرگترين تمدن زمان خود را به وجود بياورند و مدنيت بشرى را ارتقاء و رشد بدهند و اين قلمرو عظيم و اين رمعه ى وسيع را به وجود بياورند و اين طور در عمود زمان، با عزت و افتخار باقى بمانند؟ عده يى خيال مى كردند بزودى همه چيز از بين خواهد رفت؛ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ؛ خيال مى كردند پيغمبر در هر يك از حوادثى كه برايش پيش آمد، موفقيتى به دست نخواهد آورد؛ بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى أَهْلِيهِمْ أَبَداً.

وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْماً بُوراً؛ آنهايى كه به خداى متعال سوءظن دارند، آنهايى كه اهميت و ارزش گوهر گرانبهاى دين را نمى دانند، همان «قوما بورا» هستند؛

ص: 296

ما مسلمانها نبايد به آن جا برسيم. قرآن مى تواند انسان را هدايت كند؛ از انسانِ لَفِي خُسْرٍ برساند به انسانى كه إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ؛ به سوى خدا حركت و صيرورت پيدا كند و با او ملاقات نمايد. اين حج، مظهر اين قرآن است.

ايمان خالصانه ى مؤمنين طول تاريخ اسلام، از اين قرآن ناشى شده است؛ اين را بايد قدر دانست.

امروز دنياى اسلام دارد ضربه مى خورد

مثل همه ى ذخاير ديگر ما، اين ذخيره هم مورد تهاجم است. اينهايى كه مى بينيد در مراسم حج دنبال اختلاف افكنى، فتنه انگيزى و ترويج افكار موهوم و خرافى و متحجر خود هستند، همان سرانگشتهاى دانسته يا نادانسته يى هستند كه دارند اين ذخيره را نابود مى كنند و از بين مى برند. كسانى كه نمى گذارند شوكت و شكوه و عزت و عظمت اين وحدت به چشم امت بزرگ اسلامى منعكس شود و بازتاب پيدا كند، جزو كسانى هستند كه دارند اين ذخيره را نابود و ضايع مى كنند. كسانى كه نمى گذارند وحدت و شكوه عظيم امت اسلامى- آن هم در راه خدا، نه عظمت به عنوان تفاخر، نه عظمت به عنوان استعمار و تحقير ديگر ملتها، نه عظمت به عنوان جنگ افروزى عليه ضعفاى عالم؛ بلكه عظمت در جهت ارزشهاى الهى و در راه توحيد- به دنياى اسلام منعكس شود، به بشريت ظلم مى كنند. امروز دنياى اسلام براثر ناديده گرفتن اين ذخيره ى عظيم الهى دارد ضربه مى خورد. شما ببينيد مستكبران و فراعنه ى عالم، امروز در منطقه ى خاورميانه با مسلمانها و كسانى كه اين گوهر عظيم را در بغل خود دارند- كه متأسفانه درست استفاده نمى كنند- چه مى كنند. ببينيد با ملت فلسطين چه مى كنند. ببينيد براى عراق چه نقشه هايى دارند مى ريزند. ببينيد براى تصرف منابع مادى و معنوى و ثروتهاى اين منطقه چه خوابهاى خوشى ديده اند. امت اسلام مى تواند جلوى اينها بايستد و اين حركات سبعانه را خنثى كند؛ به شرط اين كه به ريسمان مستحكم و عروةالوثقاى الهى توجه كند. شرط دشوارى است، اما ممكن است. همه ى آرمانها- از جمله اين آرمان- با گفتن و شنيدن و فهميدن و پاى فشردن تحقق پيدا مى كند.

ص: 297

مسائل جهانى را با معيار اسلام مى سنجيم

يك روز بود كه در كشورهاى عربى و ميان ملتهاى مسلمان هيچ نامى از عظمت و شوكت اسلام نبود؛ اما امروز به بركت پاى فشارى ملت ايران بر روى آرمان اسلام و فداكارى و قبول مجاهدت، وجود دارد. ملت ايران به نفع امت اسلامى بار سنگينى را بر دوش گرفت. البته بزرگترين بهره را خود ملت ايران و مجاهدان فى سبيل اللَّه مى برند؛ اما دنياى اسلام هم از مجاهدت آنها بهره مند مى شوند. نظام مقدس جمهورى اسلامى كه خود را زير پرچم برافراشته ى اسلام قرار داده است، به همه ى موازين اسلام پايبند است.

ما همه ى مسائل جهانى را با معيار اسلام مى سنجيم؛ و اين دقيق ترين معيار و بهترين ملاك مصلحت است. نبايد خيال كرد چون ما از ديد اسلامى به حوادث نگاه مى كنيم، نمى توانيم حوادث را تحليل كنيم يا در حوادث، راهبردِ درست پيدا كنيم؛ بعكس، اسلام به دست ما مشعلى مى دهد كه جلوى راهمان را ببينيم.

كدام زندگى راحت؟

كسانى كه در مقابل زورگويى امريكا و سبعيت و وحشيگرى بى نظير صهيونيستها خود را باخته اند، تسليم شده اند و حتّى به آنها كمك كرده اند، به خاطر اين كه ملاحظه ى اسلام را نكرده اند، به اين بليه ى بزرگ دچار شده اند؛ نه دنياشان درست شد و نه توانستند براى خود شرف و عزت انسانى درست كنند؛ پيش خداى متعال هم مؤاخذند. دولتها و كشورهايى كه حاضر نشدند از مظلوميت ملت فلسطين دم بزنند و به طور جدى از آن ملت مظلوم دفاع كنند و الآن هم حاضر نيستند در مقابل زياده خواهى و زياده خوارى امريكا در اين منطقه انتقاد بكنند و جلوى او بايستند، دنياى آنها هم دنياى خوبى نيست.

ساده لوحى است اگر خيال كنيم اينها چهار قدم با امريكا راه مى آيند، اما عوضش راحت زندگى مى كنند. كدام زندگى راحت؟! تجربه هاى حول و حوش ما، در دنياى اسلام، پُر از ناكامى كسانى است كه نوكر و معاون و همراه شيطان شدند. اينها تا وقتى براى آنها و سرمايه داران و شركتهايى كه پشتوانه ى آن سياستها هستند، مفيدند، از اينها استفاده

ص: 298

مى كنند؛ بعد مثل سنگ استنجاى شيطان- به قول مولوى- آنها را دور مى اندازند. اين تجربه ى موجود ماست.

از ذخيره ى حج استفاده كنيد

اسلام به امت اسلامى و حكام اسلامى عزت و قدرت و شجاعت مى بخشد تا بتوانند اقدام كنند، بفهمند و راهشان را ببينند. حج فرصت بزرگى است كه اين حقايق و حقايق فراوانى از اين قبيل- كه به بركت معرفت اسلامى و هدايت اسلامى در اختيار ما ملت مسلمان ايران است- در اختيار افكار عمومى مردم دنيا گذاشته شود و آنها بيدار شوند. خيلى از دلهاى دنياى اسلام بيدارند؛ بايد احساس كنند كه در سرتاسر جهان اسلام، فكرِ آنها طرفدار دارد تا جرأت و شهامت و شجاعت لازم را پيدا كنند. همه ى اينها در سايه ى معنويت حج است؛ از معنويت حج و بهره بردارى از مفاهيم عالى ادعيه و زيارات و آيات كريمه ى قرآن غفلت نكنيد. هرچه مى توانيد، از اين ذخيره ى عظمى استفاده كنيد. ان شاءاللَّه با دست پُر از اين سفر برگرديد.

از خداى متعال مى خواهيم به همه ى شما برادران و خواهران عزيز كه در خدمت حجاج هستيد و بخصوص مسؤولان محترم اين كار بزرگ كه حقاً و انصافاً زحمات زيادى مى كشند و مشكلات بزرگى را متحمل مى شوند و آنها را حل مى كنند، توفيق دهد. همچنين از بقيه ى دوستانى كه از دارالحديث و دانشكده ى مربوط به اين كار، در اين جا تشريف دارند، تشكر مى كنيم. اميدوارم همه ى شما مشمول رحمت و لطف و هدايت الهى باشيد و ان شاءاللَّه بتوانيد در اين ايام متبرك و در اين سفر متبرك بيشترين بهره را از سوى پروردگار متعال به دست بياوريد.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه

ص: 299

پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام(18/ 11/ 1381 ه. ش.)

پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام

اشاره

(18/ 11/ 1381 ه. ش.)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمْ

گردهمايى ميليونى مسلمانان در حج، پديده اى بى نظير و شگفت انگيز است. همه ملت هاى مسلمان از همه جاى جهان و از همه قشرهاى اجتماعى، در اين چند روز در خانه خدا، زادگاه اسلام و پيامبر عظيم الشأن آن گرد مى آيند و آيين هاى پر رمز و راز حج را برپا مى دارند. در اين شعائر پرشكوه و پرمعنى، پيوند دل ها با خداى بزرگ، پيوند دل ها با يكديگر، حركت بر محور توحيد، سعى و تلاش همگانى، رمى شيطان و برائت از طاغوت، ذكر و تضرّع و خشوع در برابر خدا، و احساس عزت و عظمت در پرتو اسلام، همه در عمل و بگونه اى نمادين به ملت هاى مسلمان، آموزش داده مى شود؛ و مهربانى و همزيستى با برادران و استحكام و سرسختى با دشمنان، و رها شدن از پيرايه هاى خودپرستى و پيوستن به درياى عزت و عظمت الهى در قالب مناسك حج تجسّم مى يابد.

حج، نِماد امت اسلامى

حج، نِماد امت اسلامى و آموزنده نوع رفتارى است كه اين امت بزرگ براى تأمين سعادت خود بايد در پيش گيرد. مى توان حج را در حركت هدفمند و آگاهانه و متنوّعِ همگان در جهتى واحد خلاصه كرد. تار و پود اين حركت، ياد خدا و همدلى بندگان خدا است، و هدف آن ايجاد پايگاه مستحكم معنوى براى زندگى سعادتمندانه انسان:

جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ.

ص: 300

امت اسلامى اكنون برابر الگوى حج، به حركت بزرگ و هدفدارى در زندگى واقعى خود نيازمند است و همه، چه دولت ها و چه ملّت هاى مسلمان، در اين مسؤوليّت سهيمند.

اسارت سياسى و اقتصادى

كشورهاى اسلامى در يك قرن اخير ضايعات جبران ناپذيرى را تحمّل كرده اند.

موج استعمار و كشورگشايى غربيان، بيشترين آسيب را به ملت هاى مسلمان زد كه ثروت ها و منابع مادى شان، آنان را آماج تهاجم هاى همه جانبه دول استعمارگر ساخته بود. حاصل اين دست اندازى ها براى مسلمانان، اسارت سياسى و اقتصادى و عقب افتادگى علمى و مادى بود، و براى استعمارگران، بهره مندى از منابع مادى و انسانى مسلمين و افزودن بر ثروت و قدرت خود از راه غصب و ظلم و جنگ افروزى و خشونت.

پس از گذشت سال هاى متمادى ملت هاى مسلمان به خود آمدند و نهضت بيدارى مسلمانان و پرچم هاى حق طلبى و آزاديخواهى در سراسر جهان اسلام، افق هاى نويد بخشى را در برابر آنان گشود و در نهايت، پيروزى اسلام در ايران و برپا شدن نظام جمهورى اسلامى، آغاز دوران نوينى را براى جهان اسلام اعلام كرد.

بديهى است كه كانون هاى زر و زور جهان به آسانى تسليم حق نمى شوند و ملت هاى مسلمان، راهى دراز و دشوار ولى مبارك و خوش عاقبت در پيش رو دارند.

روندگان اين راه اگر استقامت بورزند خود و نسل هاى پس از خود را از ذلت عقب ماندگى و اسارت سياسى و اقتصادى و فرهنگى رها خواهند ساخت و طعم گواراى زندگى در سايه اسلام را خواهند چشيد.

اين راه، راه مجاهدت علمى، مجاهدت سياسى و دفاع قدرتمندانه از حقِّ روشن است. در اين ميدان، مسلمانان مدافع شرف و عزت و حقوق پايمال شده خويشند.

انصاف و وجدان بشرى، قاضى آگاه و بى گذشتى است كه اين مجاهدت مظلومانه را تاييد مى كند و سنت الهى، پيروزى حتمى آنان را نويد مى دهد: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ

ص: 301

بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. استكبار جهانى يعنى شبكه در هم تنيده كارتل هاى نفتى و اسلحه سازى و صهيونيسم جهانى و دولت هاى وابسته به آنان، با خطرى كه از سوى بيدارى امت اسلامى احساس مى كنند، با تلاشى سراسيمه در حال تهاجم اند. مظهر اين تهاجم كه داراى ابعاد سياسى و تبليغى و نظامى و تروريستى است، امروز در رفتار و گفتار خشونت بار و صريح نظاميان حاكم بر ايالات متحده و رژيم صهيونيستى به وضوح ديده مى شود: فلسطين مظلوم و خونين، روزانه در معرض قساوت آميزترين برخوردهاى رژيم غاصب است. ملت فلسطين همه مصيبت ها را از قتل و غارت و تخريب و شكنجه و تحقير و اهانت، فقط به اين جُرم تحمل مى كند كه جرأت يافته تا حق پايمال شده ى خود را پس از نيم قرن به طور جدّى مطالبه كند.

ملت عراق، نعره هاى تهديد به جنگ را به اين دليل دريافت مى دارد كه رژيم امريكا براى تسلط بر جريان حياتى نفت و غارت باقى مانده ى منابع نفتى اين منطقه و حضور مؤثر در كنار مرزهاى فلسطين و ايران و سوريّه و عربستان سعودى، لازم مى داند در عراق استقرار يابد و سرنوشت آن كشور و بر اثر آن، سرنوشت همه كشورهاى خاورميانه را در چنگ خود بگيرد.

ملت افغانستان فقط به اين دليل در يكسال و چند ماه گذشته بمب ها و سلاح هاى كشتار جمعى امريكا و انگليس و نيز دخالت و حضور اهانت بار و اشغالگرانه آنان را بر جسم و جان خود لمس كرده كه دولت امريكا منافع نامشروع خود را اينگونه تعريف كرده است.

طمع ورزى شبكه هاى استعمارى

طمع ورزى اين شبكه استكبارى و ضدبشريت، حد و مرز نمى شناسد. اگر در نيم قرن قبلى، امريكا خود را صاحب اختيار كشورهاى آمريكاى لاتين مى خواست، در نيم قرن كنونى خود را سلطان و ديكتاتور بى قيد و شرط همه كشورهاى منطقه اسلامى مى خواهد. هدف گيرى ها و برنامه ريزى هاى بين المللى و پرضايعه امريكا، همه ناظر به اين مدّعاى متكبرانه و در عين حال احمقانه است.

شك نيست كه امريكا و متحدانش ناكام خواهند شد و دنيا يكبار ديگر شاهد

ص: 302

سقوط يك امپراتورى قدرتمند ولى مَست خواهد بود، همچنانكه هم در افغانستان و هم در فلسطين، محاسبات مستانه آنان غلط از آب درآمد. ولى اگر امت اسلامى- چه دولت ها و چه ملت ها- به موقع و خردمندانه و شجاعانه تصميم نگيرند، بار ديگر خسارت هاى سنگين و ديرجبرانى خواهند داشت.

تحركات ديوانه وار

امريكا در دور تازه ى تحركات ديوانه وار خود، كه پس از حادثه بشدّت مشكوك 20 شهريور آغاز شده، دست به يك حمله تبليغاتى نيز زده است: يعنى پرچم دموكراسى و تروريزم ستيزى را بر سر نيزه كرده و براى ملت هاى اسلامى در مذمّت سلاح كشتارجمعى و سلاح شيميايى داد سخن مى دهد. آيا نمى انديشد كه ممكن است مسلمانان بپرسند: اينها را چه دولت ها و شركت هايى در اختيار رژيم بعث عراق قرار دادند؟ پس نوزده هزار بمب شيميايى را كه ادعا مى كنيد رژيم بعثى عراق در انبار داشته و چون سيزده هزار آنها را بر سر ايرانى ها ريخته پس شش هزار آن بايد موجود باشد و شما به اين دليل حمله آينده خود به كشور عراق را توجيه مى كنيد، اين تعداد سلاح و وسيله شيميايى از كجا به دست رژيم عراق رسيد؟ آيا كسى جز شما و هم پيمانانتان شريك جرم در اين فاجعه تاريخى است؟

حامى تروريزم

آيا نمى انديشد كه ادعاى مبارزه با تروريزم و متهم كردن گروهى مجهول و نامشخص نمى تواند ملت هاى مسلمان را كه پشتيبانى امريكا را از وحشى ترين تروريست جهان يعنى رژيم اسرائيل مى بينند، فريب دهد؟ امريكا با اين تحرك تبليغاتى پرهزينه و ديوانه وار، اكنون در چشم ملت هاى مسلمان، مظهر دروغ و دغلبازى و حيله گرى است.

امريكاى متكبّر و مستكبر در فلسطين و افغانستان به هدف هاى خود نرسيده است و آن هزينه گزاف مادى و معنوى جز خسران نداشته است، و از اين پس نيز بر همين گونه خواهد گذشت، ان شاءاللَّه.

ص: 303

قبضه كردن اوپك

در عراق نيز ادعا مى كند هدفش حذف صدّام و رژيم بعثى است، و البته دروغ مى گويد و هدف واقعى اش قبضه كردن اوپك و بلعيدن نفت منطقه و حمايت نزديكتر از رژيم صهيونيستى و توطئه گرى نزديكتر بر ضد ايران اسلامى و سوريه و سعودى است.

قدر مسلم آن است كه اگر امريكا بر عراق چه با جنگ و چه بى جنگ سلطه پيدا كند، اولين قربانى اين اشغال خصمانه، ملت عراق و شرف و غيرت و ناموس و ثروت آن ملت تاريخى است. و اگر آن ملت و كشورهاى مجاور آن بهوش باشند به اين هدف ها هم نخواهد رسيد ان شاءاللَّه.

سرچشمه ى مقاومت ملتها

استكبار مى داند كه سرچشمه مقاومت ملت ها و دولت هاى مسلمان، اسلام و تعاليم رهايى بخش آن است. از اين رو جنگ روانى گسترده اى را بر ضد اسلام و مسلمانان آغاز كرده است. پس از حادثه 20 شهريور كه قرائن بى شمارى انگشت اتهام را به سوى شبكه هاى پنهان و نفوذىِ صهيونيست دراز مى كرد، با شتابزدگى نام مسلمانان و اسلام را در ستون اتهام گنجاندند و شب و روز تكرار كردند. جمعى مسلمان را نيز از امريكا و افغانستان و نقاطى ديگر اسير كرده به زندان ها و شكنجه هاى مخوف سپردند. نه هرگز اتهام اين افراد ثابت شد و نه متهمان نام و نشان دار به چنگ امريكائيان افتادند. اما جنگ روانى بر ضد مسلمين و اسلام متوقف نشد و گويا به اين زودى ها هم نخواهد شد.

دين آزادى و عدالت

اسلام دين آزادى و عدالت و حق جويى است. مردم سالارى حقيقى همان مردمسالارى دينى است كه با پشتوانه ايمان و مسؤوليت دينى مطرح مى شود و همانطور كه در ايران اسلامى مشهود است بسيار مطمئن تر و صادقانه تر و مردمى تر از دموكراسى امثال امريكا عمل مى كند. دموكراسى كه امريكايى ها ادعا مى كنند به مردم كشورهاى

ص: 304

اسلامى و عربى خواهند داد به اندازه ى گلوله و بمب و موشكشان خسارتبار است. دشمن حتى اگر دانه خرمايى هم به ما بدهد نمى توان مطمئن بود كه آن را انباشته از زهرى كشنده نكرده باشد. امت اسلامى در افريقا و خاورميانه و غرب آسيا اين را بارها و حتى در همين سال هاى اخير آزموده اند.

امت اسلامى در چنين اوضاع حساس و خطيرى بيش از هميشه به درس گيرى از الگوى حج نياز دارد: حركت و نهضتى هدفمند و آگاهانه، و متنوع، و همگانى، در سمت هدف هاى قرآنى و بر صراط مستقيم اسلام .. قال تعالى: الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً، و قال تعالى: قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اْلأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ. وَ صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِيّ الْعَظِيمِ.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّه

السيدعلى الحسينى الخامنه ئى

5 ذى حجه 1423/ 18/ 11/ 1381

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109