صحيفه حج - جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1368 - 1279

عنوان و نام پديدآور : صحیفه حج

مشخصات نشر : تهران: مشعر، - 1382.

شابک : 20000ریال:(ج.1) ؛ 20000ریال:(ج.1)

وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی

یادداشت : نمایه

مندرجات : ج. 1. مجموعه سخنان و پیام های رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)

موضوع : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1368 - 1279 -- نظریه درباره حج

موضوع : حج

رده بندی کنگره : DSR1574/5 /ح3 ص3 1382

رده بندی دیویی : 955/0842

شماره کتابشناسی ملی : م 82-27714

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9

مقدّمه

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

«مراتب معنوى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج بطور صحيح و شايسته مو به مو عمل شود».

حضرت امام خمينى قدس سره

حجّ نمايشى پرشكوه، از اوج رهايى انسان موحّد از همه چيز جز او، و عرصه پيكارى فرا راه توسن نفس، و جلوه بى مانندى از عشق و ايثار، و آگاهى و مسؤوليت، در گستره حيات فردى و اجتماعى است. پس حجّ تبلور تمام عيار حقايق و ارزشهاى مكتب اسلام است.

مؤمنان گرچه با اين عبادت الهى، آشنايى ديرينه دارند، و هر سال با حضور شورانگيز از سراسر عالم، زنگار دل، با زلال زمزم توحيد مى زدايند، و با حضرت دوست تجديد ميثاق مى كنند، و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه هاى حياتبخش حجّ است، امّا هنوز ابعاد بى شمارى از اين فريضه مهمّ، ناشناخته و مهجور مانده است.

پيروزى انقلاب اسلامى، در پرتو انديشه هاى تابناك امام خمينى- رضوان اللَّه تعالى عليه- حجّ را نيز همچون ساير معارف و احكام اسلامى، در جايگاه واقعى خويش نشاند، و

ص: 10

سيماى راستين و محتواى غنى آن را نماياند. امّا هنوز راهى دراز در پيش است، تا فلسفه و ابعاد و آثار و بركات حجّ، شناخته و شناسانده شود، و مؤمن حجّ گزار با آگاهى و شعور دينى، بر آن مواقف كريمه، و مشاعر عظيمه، كه محلّ هبوط ملائكة اللَّه، و توقّف انبيا و اوليا بود، گام بگذارد.

در راستاى تحقق اين هدف بزرگ، بعثه مقام معظّم رهبرى با الهام از انديشه هاى والا و ماندگار امام راحل، احياگر حجّ ابراهيمى- قدّس سرّه الشّريف- و بهره گيرى از رهنمودهاى ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامى حضرت آيةاللَّه خامنه اى- مدّ ظلّه- با تأسيس معاونت آموزش و پژوهش، تلاش مى كند فصل جديدى فرا راه انديشمندان مسلمان، و علاقمندان به فرهنگ حجّ، و زائران و راهيان حرمين شريفين بگشايد. از اين رو در عرصه تحقيق و تأليف و ترجمه، آثار گوناگون پيرامون حقايق و معارف حجّ، آشنايى با اماكن مقدسه، تاريخ و سرگذشت شخصيتهاى بزرگ اسلام تبيين عقائد شيعه و پاسخگويى به شبهات وهابيان، بررسى رويدادها و عرضه خاطرات و بويژه آموزش مسائل و آداب حجّ تلاشهايى را آغاز كرده است.

آنچه اينك پيش روى خواننده قرار دارد برگ سبزى است از اين دفتر.

بى گمان راهنمايى و همراهى انديشوران، از نارساييها خواهد كاست، و در اين راه معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبرى، از همكارى همه علاقمندان استقبال كرده، و دست آنان را به گرمى مى فشارد.

از مؤسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام خمينى قدس سره الشريف كه در تهيه و تنظيم اين اثر ارزشمند ما را يارى دادند، صميمانه سپاسگذارى مى نماييم.

و من اللَّه التوفيق و عليه التكلان

معاونت آموزش و پژوهش

بعثه مقام معظم رهبرى

ص: 11

پيام

زمان: بهمن 1349/ 1390

مكان: نجف

موضوع:

هشدار به مسلمين جهان در مورد فلسطين و افشاى جنايتهاى رژيم شاه

مناسبت: برگزارى مراسم حج

مخاطب: زائران بيت اللَّه الحرام

هشدار به مسلمين جهان در مورد فلسطين و ...

بسمه تعالى

خدمت عموم زائرين بيت اللَّه الحرام

- ايّدهم اللَّه تعالى

بعد از ابلاغ سلام و تحيات وافره اكنون كه به واسطه سستى و سهل انگارى ملتهاى اسلامى، چنگال خبيث استعمار تا اعماق سرزمينهاى بزرگ ملت قرآن فرو رفته و تمام ثروت و مخازن بزرگ ما در قشر ملى بودن به كام آنان فرو مى ريزد، فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالك اسلامى رخنه كرده فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بيگانگان و مُسْتَعمِرين درمى آورد، و هر روز با نغمه تازه با اسامى فريبنده جوانان ما را منحرف مى كند، بر شما ملت عزيز اسلام كه براى اداى مناسك حج در اين سرزمين وحى اجتماع كرده ايد لازم است از فرصت استفاده كرده به فكر چاره باشيد. براى حل مسائل مشكله مسلمين تبادل نظر و تفاهم كنيد.

بايد توجه داشته باشيد كه اين اجتماع بزرگ كه به امر خداوند تعالى در هر سال در اين سرزمين مقدس فراهم مى شود، شما ملتهاى مسلمان را مكلف مى سازد كه در اهداف مقدسه اسلام، مقاصد عاليه شريعت مطهره و در راه ترقى و تعالى مسلمين و اتحاد و پيوستگى جامعه اسلامى كوشش كنيد. در راه استقلال و ريشه كن كردن سرطان استعمار، همفكر و هم پيمان شويد. گرفتاريهاى ملل مُسْلم را از زبان اهالى هر مملكت شنيده و در راه حل مشكلات آنان از هيچ گونه اقدامى فروگذار نكنيد. براى فقرا و

ص: 12

مستمندان كشورهاى اسلامى فكرى كنيد. براى آزادى سرزمين اسلامى فلسطين از چنگال صهيونيسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانيت، چاره انديشى كنيد. از مساعدت و همكارى با مردان فداكارى كه در راه آزادى فلسطين مبارزه مى كنند غفلت نورزيد.

بر دانشمندانى كه در اين اجتماع شركت مى كنند، از هر كشورى كه هستند، لازم است براى بيدارى ملتها بيانيه هاى مستدلى با تبادل نظر صادر كرده و در محيط وحى بين جامعه مسلمين توزيع نمايند، و نيز در كشورهاى خود پس از مراجعت، نشر دهند؛ و در آن بيانيه ها از سران كشورهاى اسلامى بخواهند كه اهداف اسلام را نصب عين خود قرار داده اختلافات را كنار گذاشته براى خلاصى از چنگال استعمار چاره بينديشند.

اگر سران كشورهاى اسلامى از اختلافات داخلى دست بردارند و با اهداف عاليه اسلام آشنا شوند و به سوى اسلام گرايش پيدا كنند، اينگونه اسير و ذليل استعمار نمى شوند. اين اختلافات سران كشورهاى اسلامى است كه مشكله فلسطين را به وجود آورده نمى گذارد حل شود. اگر هفتصد ميليون مُسْلم، (1) با اين كشورهاى عريض و طويل، رشد سياسى داشتند و با هم متحد و متشكل شده در صف واحد قرار مى گرفتند، براى دولتهاى بزرگ استعمار ممكن نبود كه در ممالك آنها رخنه كنند تا چه رسد به مشتى يهود كه از عمال استعمارند.

در اين اجتماع بزرگ حج كه بايد به نفع اسلام و مسلمين بهره بردارى شود، با كمال تأسف ديده مى شود كه بعضى قلمهاى مسموم عمال استعمار براى تفرقه صفوف مسلمين سالهاست كه برخلاف مقاصد صاحب وحى در مركز وحى اوراقى را به اسم الخطوط العريضه و امثال آن نشر مى دهند (2) و به مُسْتَعْمِرين كمك مى نمايند، و مى خواهند با دروغ و افترا يك جمعيت قريب صد و پنجاه ميليون نفرى (3) را از صفوف مسلمين جدا كنند. جاى تعجب است كه حكومت حجاز چگونه اجازه مى دهد اين اوراق گمراه كننده در مركز وحى پخش شود!


1- جمعيت مسلمانان جهان در زمان صدور پيام.
2- جزواتى كه عمال وهابى سعودى، عليه تشيع منتشر مى ساختند.
3- منظور، شيعيان جهان است.

ص: 13

بر ملتهاى اسلامى لازم است كه از اين گونه كتابها و نشريات تفرقه انگيز و استعمارى اجتناب كنند، و اين اشخاص مخالف وحدت مسلمين را طرد نمايند. و در اين اجتماع مقدس حج، اولًا در مسائل اساسى اسلام، و ثانياً در مسائل خصوصى كشورهاى اسلامى تبادل نظر كرده ببينند كه در داخل كشورها با دست استعمار و عمال آن بر برادران مسلمان آنان چه مى گذرد. اهالى هر كشورى بايد در اين اجتماع مقدس گرفتاريهاى ملت خود را به مسلمين جهان گزارش دهند.

اينك اينجانب به حكم وظيفه، شمه اى از گرفتاريهاى ملت مظلوم ايران را تذكر مى دهم تا مسلمين جهان بدانند كه به مردم بى پناه اين كشور اسلامى چه مى گذرد. آثار شوم استعمار در اين مملكت از ساير ممالك اسلامى بيشتر به چشم مى خورد. اسرائيل كه امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمانهاست و مدتهاست كه با ملل مُسْلم در حال جنگ است، به دست دولت خبيث ايران در تمام شئون اقتصادى، نظامى و سياسى دخالت دارد؛ و بايد گفت ايران به صورت پايگاه نظامى اسرائيل و در واقع امريكا درآمده است. اجانب در اين كشور به تمام معنى مصونيت دارند ولى علما، دانشمندان، فرهنگيان و ساير طبقات از هيچ ظلمى مصون نيستند. بازرگانان محترم، يكى پس از ديگرى، ورشكست شده؛ ظلم و فشار دستگاه حاكمه بشدت هر چه تمامتر گلوى اين ملت مظلوم را مى فشارد. اختناق، حبس و زجر قرون وسطايى حكومت مى كند. با اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و ديگر اسامى فريبنده، مقاصد شوم استعمار، همزمان با اشاعه فحشا- در اعماق قصبات و دهات در جريان است. مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بيشتر ادامه دارد و مى خواهند ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقب مانده نگه دارند. با ادعاى اسلام و تظاهر به مسلمانى كمر به نابودى اسلام بسته و احكام مقدسه قرآن را يكى پس از ديگرى محو و نابود مى كنند. علماى اعلام و محصلين علوم اسلامى در تحت فشار عمال استعمار دست و پا مى زنند. مدارس علوم دينيه، مساجد و محافل اسلامى را مى خواهند قبضه كنند و اين برنامه را مقدارى عملى كرده اند. با بهانه هاى بى اساس به دانشگاهها حمله مى كنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و سربازخانه مى كشانند. حوادث اخير دانشگاههاى ايران و يورش وحشيانه و بى رحمانه

ص: 14

دستگاه جبار به دانشجويان، سخت ما را متأسف ساخته. اين روش غير انسانى نمونه ديگرى از نقشه هاى استعمارگران براى سركوبى دانشگاهها و دانشجويان مى باشد. من اين اعمال چنگيزى و قرون وسطايى را شديداً تقبيح مى كنم؛ و اطمينان دارم كه دانشجويان غيور وطنخواه هرگز عقب نشينى نكرده تسليم نخواهند شد.

اين انقلاب ننگين و خونينِ به اصطلاح سفيد، كه در يك روز با تانك و مسلسل پانزده هزار مسلمان را- آنطور كه معروف است- از پاى درآورد، روزگار ملت را سياهتر ساخت. زندگى دهقانان و زارعين اسير را بيشتر تباه كرد. اكنون در بسيارى از شهرستانها و اكثر روستاها درمانگاه، دكتر و دارو وجود ندارد. از مدرسه، حمام و آب آشاميدنى سالم خبرى نيست و- به حَسَب اعتراف بعضى از مطبوعات- در بعضى از دهات، كودكان معصوم را از گرسنگى به چرا مى برند ولى دستگاه جبار صدها ميليون تومان از سرمايه اين مملكت را صرف جشنهاى ننگين مى كند؛ جشن تولد اين و آن، جشن بيست و پنجمين سال سلطنت، جشن تاجگذارى و از همه مصيبتها بالاتر جشن منحوس 2500 ساله شاهنشاهى، كه خدا مى داند چه مصيبت و سيه روزى براى مردم و چه وسيله اخاذى و غارتگرى براى عمال استعمار به بار آورده است. بودجه هنگفت و سرسام آورى كه در اين امر مبتذل صرف مى شود اگر براى سير كردن شكمهاى گرسنه و تأمين زندگى سيه روزها خرج مى شد، تا اندازه اى از مصيبتهاى ما مى كاست ليكن استفاده جويى و خودكامگى نمى گذارد كه اينها به فكر ملت باشند. دستگاه جبار، با پول ملت مسلمان، براى شاهانى كه در هر عصر ملتها را در زير چكمه هاى نظامى خود خرد كرده اند، شاهانى كه هميشه با مذاهب حقه دشمنى داشتند، شاهانى كه دشمن سرسخت اسلام بوده و نامه مبارك حضرت رسول صلى الله عليه و آله را پاره كردند، (1) شاهانى كه نمونه آنان در عصر حاضر پيش چشم همه است، جشن مى گيرد و چراغانى مى كند. دنيا بداند كه اين جشنها و عياشيها مربوط به ملت شريف و مسلمان ايران نيست، و داير كننده و شركت كننده اين جشنها خائن به اسلام و ملت ايران مى باشند.


1- اشاره به جسارت خسرو پرويز، پادشاه ساسانى.

ص: 15

من دست عموم ملت اسلام و آزاديخواهان جهان را در راه قطع ريشه استعمار و استعمارگران، استقلال ممالك اسلامى و گسستن زنجيرهاى اسارت مى فشارم، و از خداوند متعال دفع شرّ دستگاههاى جبار و عمال كثيف استعمار را مسئلت نموده قبولى اعمال و مناسك عموم را خواستار است. والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.

روح اللَّه الموسوى الخمينى

«اساساً اسلام با اساس شاهنشاهى مخالف است، هركس سيره رسول خدا را در وضع حكومت ملاحظه كند مى فهمد اسلام آمده است اين كاخهاى ظلم شاهنشاهى را خراب كند، شاهنشاهى از كثيف ترين و ننگين ترين نمونه ارتجاع است». (1)


1- اين فراز در زمان انتشار و توزيع پيام حذف گرديد. آقاى سيد حميد روحانى سبب آن را چنين اظهار مى دارد: خاطره تلخى كه در رابطه با اين پيام دارم، حذف فرازى والا و پر ارج در اين پيام از طرف امام بود، هنوز پيام از زير چاپ بيرون نيامده بود كه امام، نگارنده را با فوريت به حضور فرا خواند و فرمود: چون احتمال دارد براى ناشرين اعلاميه در مراسم حج گرفتارى پيش بيايد و از طرف رژيم سلطنتى حجاز دستگير شوند، مطلبى را كه عليه اساس سلطنت و پادشاهى در اين اعلاميه آورده ايم، به مصلحت نمى دانم چون ممكن است براى آنهايى كه در رابطه با پخش اين اعلاميه در حجاز دستگير مى شوند، خطر جانى به همراه داشته باشد و رژيم سعودى آنان را به اتهام قيام بر ضد «نظام مُلكى» گردن بزند، از اين رو، آن چند جمله اى را كه اساس سلطنت را نفى مى كند حذف كنيد.نزديك به اين مضامين). نهضت امام خمينى، ج 2، ص 698.

ص: 16

پيام

زمان: 26 مهر 1357/ 15 ذى القعده 1398

مكان: پاريس، نوفل لوشاتو

موضوع: مصايب و گرفتاريهاى ملت مسلمان ايران

مناسبت: فرا رسيدن ايام حج

مخاطب: زائران بيت اللَّه الحرام و مسلمين جهان

مصايب و گرفتاريهاى ملت مسلمان ايران

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

اكنون كه موسم حج بيت اللَّه الحرام است و مسلمين از اطراف جهان به زيارت خانه خدا آمده اند، لازم است در خلال اعمال شريفه حج به يكى از بزرگترين فلسفه اين اجتماع عظيم توجه داشته و به وضع اجتماعى و سياسى كشورهاى اسلام رسيدگى كرده و از گرفتاريهاى برادران ايمانى خود مطلع گشته و در رفع آن حسب وظيفه اسلامى و وجدانى كوشش كنند. اهتمام به امر مسلمين، از فرايض مهمه اسلام است. اينك اينجانب از وضع گرفتارى ملت مسلمان ايران، گزارشى به شما زائران بيت اللَّه الحرام مى دهم و از مسلمين همه اقطار (1) عالم استمداد مى كنم.

ايران كه اكنون حدود سى ميليون مسلمان دارد، از پنجاه سال قبل تاكنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوى، كه رسماً نوكر اجانب بوده و هستند، مى باشد. در اين پنجاه سال سياه، اين ملت بزرگ، در تحت فشار پليس و اختناق و شكنجه روحى دست و پا مى زند، و تمام مخازن زيرزمينى و منافع حياتى ملت را شاه به اجانب داده است. نفت را امريكا و گاز را شوروى و مراتع و جنگلها را به علاوه بر بخشى از نفت، انگليس و بعض كشورهاى ديگر. مردم را از تمام مظاهر حياتى محروم نموده و به حال عقب ماندگى نگه داشته. نظام


1- نواحى.

ص: 17

ارتش و فرهنگ ما و اقتصاد كشور، استعمارى و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده، اكنون كه در سالهاى اخير، ملت بيدار شده و براى احقاق حق خود بپاخاسته و فرياد مظلومانه اش بلند شده است، جواب آنها با مسلسل و تانك و توپ داده مى شود.

قتل عامهايى كه در اين چند ماه اخير در شهرهاى ايران رخ داده، روى تاريخ را سياه نموده. شاه با تمام قواى جهنمى به پشتيبانى امريكا به جان مردم مظلوم افتاده؛ ايران اكنون به شكل قبرستانى مبدل و اعتصابات عمومى سرتاسر كشور را فرا گرفته، و شاه در اين نفسهاى آخرش مى خواهد از اين ملت مستضعف انتقام بگيرد. سايه شوم حكومت نظامى بر سر ملت برقرار و دست كماندوهاى مزدور براى قتل بزرگ و كوچك و زن و مرد باز است.

اينجانب در هيچ يك از كشورهاى اسلامى اجازه ادامه به فعاليت خود، كه رساندن نداى مظلومانه ملت است به عالم ندارم، و چون وظيفه دينى و وجدانى خود را بايد ادا كنم، به ناچار به خارج از بلاد مسلمين آمدم، شايد بتوانم جوامع بشرى را از آنچه به ملت مظلوم ايران مى گذرد آگاه، و تا پيدا كردن فرصت براى ادامه عمل در يكى از بلاد اسلامى، در خارج زيست مى كنم.

اكنون اى مسلمين جهان، در امر ايران اهتمام كنيد و ناله يك ملت سى ميليونى مستضعف را به جهانيان برسانيد. از رسول اكرم صلى الله عليه و آله منقول است: «مَنْ اصْبَحَ و لَمْ يَهْتَمَّ باْمور المُسلمينَ فَلَيْسَ بِمُسلِمٍ». (1) «اللهُمَّ قد بلَّغتُ». (2)

والسلام على من اتبع الهدى.

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- «هر كه صبح كند و به امور مسلمانان همت نگمارد مسلمان نيست». حديث نبوى. نظير همين حديث از امام صادق عليه السلام نيز روايت شده اصول كافى، كتاب الايمان والكفر، باب الاهتمام بامور المسلمين، ج 2، ص 163.
2- خدايا تكليف خود را ادا كردم.

ص: 18

سخنرانى

زمان: بامداد جمعه 31 فروردين 1358/ 22 جمادى الاول 1399

مكان: قم

موضوع: نقش اسلام در پيروزى مسلمانها- رهنمودهايى به هيأت نمايندگى عربستان

حضار: اعضاى هيأت نمايندگى عاليرتبه مذهبى عربستان سعودى به رياست محمدالسبيلامام جماعت مسجدالحرام)، سفير آن كشور، و ميناچى، ناصروزير اطلاعات و تبليغات- وزارت ارشاد- و سرپرست سازمان اوقاف)

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مسجد، مركز جنبش و خيزش

اولًا تشكر مى كنم از اين وَفْد (1) و از امام محترم (2) و از ملت حَرَمَيْنِ شريفين، رياض واز جلالت ملك (3) كه شما را براى تفقد از ما اينجا فرستاده است. مسجد در اسلام و در صدر اسلام هميشه مركز جنبش و حركتهاى اسلامى بوده؛ از مسجد تبليغات اسلامى شروع مى شده است و از مسجد حركت قواى اسلامى براى سركوبى كفار و وارد كردن آنها در [زير] بيرق اسلام بوده است. هميشه در صدر اسلام مسجد مركز حركات و مركز جنبشها بوده است. شما كه از اهالى مسجد و از علماى مساجد هستيد، بايد پيروى از پيغمبر اسلام و اصحاب آن سرور كنيد و مساجد را براى تبليغ اسلام و حركت اسلاميه و براى قطع ايادى شرك و كفر و تأييد مستضعفين در مقابل مستكبرين قرار بدهيد.

نقش اسلام در پيروزى مسلمانها

ما به خواست خداى تعالى با آنكه بى سازوبرگ بوديم و ملت ما در دستش از


1- هيأت سياسى.
2- آقاى محمدالسبيل، امام جماعت وقت مسجدالحرام و رئيس هيأت مذهبى اعزامى.
3- ملك خالد بن عبدالعزيز، پادشاه وقت عربستان سعودى.

ص: 19

تفنگ و آلات جنگى چيزى نبود، به واسطه قدرت ايمان و وحدت كلمه بر قواى طاغوتى غلبه كرديم. و من اميدوارم كه همه ملتهاى اسلامى بپاخيزند و با وحدت كلمه و با توجه به اسلام و قدرت ايمان، بر اجانب و بر كسانى كه مى خواهند اين ملتها را هميشه در تحت اختيار و سلطه خود داشته باشند غلبه كنند. رمز پيروزى مسلمين در صدر اسلام، وحدت كلمه و قوّت ايمان بود؛ قوّت ايمان بود كه يك لشكر ضعيف را بر امپراتوريهاى بزرگ عالم غلبه داد، و سى نفر به قيادت (1) خالدبن وليد (2) بر شصت هزار نفر لشكر پيشقراول روم غلبه كرد. اين قدرت اسلام بود كه پيش مى برد، و ما مسلمين بايد با قدرتِ اسلامْ اسلام را پيش ببريم.

بايد با قواى كفر به قدرت اسلامى مبارزه كنيم و دست تبهكاران را از ممالك خودمان دور كنيم. اگر وحدت كلمه اسلامى بود و اگر دولتها و ملتهاى اسلام به هم پيوسته بودند، معنا نداشت كه قريب يك ميليارد جمعيت مسلمين زير دست قدرتها باشد. اگر اين قدرت- قدرت بزرگ الهى- مُنْضَم (3) بشود به قدرت ايمان و همه با هم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هيچ قدرتى بر آنها غلبه نخواهد كرد.

خطر اسرائيل

مع الأسف با اختلافاتى كه در مناطق ديده مى شد- و خصوصاً در مناطق عربى- اين موجب شده است كه اسرائيل با جمعيت كمى كه دارد در مقابل اعراب با آن جمعيت كثير و ساز و برگ كثير ايستادگى كند. اگر جلوى اين جرثومه فاسد گرفته نشود، طمع او بر تمام منطقه است و او قناعت نمى كند فقط بر فلسطين و مسجد اقصى؛ او همه جا را مى خواهد غلبه كند.

بر مسلمين و بر دولتهاى اسلامى است كه با هم متحد بشوند و اين جرثومه فساد را از بن و بيخ بركنند و [به] كسانى كه پشتيبانى آنها را مى كنند اجازه ندهند كه پشتيبانى كنند.


1- رهبرى، فرماندهى.
2- صحابه پيامبر صلى الله عليه و آله و فاتح امپراتورى بيزانس در دوران حكومت عمربن خطاب.
3- ضميمه.

ص: 20

من از خداى تبارك و تعالى قدرت اسلام و عظمت اسلام و مسلمين را و وحدت كلمه آنها را خواستارم.

اندرز به سعودى ها

حكومت سابق ما براى اينكه همه طور خدمت به اربابهاى خودش بكند، در اينجا فجايع كرد، و در خصوص زائرين بيت اللَّه الحرام مضيقه هايى ايجاد كرد؛ و گاه نسبت به مسئولين دولت سعودى چيزهايى گفت كه شايد پيش ايرانى ها يك ناراحتيهايى از آنها هم حاصل شد. و ما پس از رفتن او و قطع يد غاصبه او متوجه اين هستيم كه در سالهاى آتيه مملكت سعودى با ايرانى هايى كه براى زيارت بيت اللَّه و حرمين شريفين مى آيند، چه نحو عمل خواهد كرد. ايرانى ها نظر به اين معنا دوخته اند كه با برادران خودشان چه نحو عمل خواهد شد. و من اميدوارم كه اكنون كه دست ظلم از اين مملكت كوتاه شده است و تبليغات سوئى كه مى كردند از بين رفته است، برادرهاى ما با هم برادر باشند و رفتار آنها رفتارهاى برادرانه باشد و براى حجاج بيت اللَّه تسهيلات فراهم كنند، و از خداى تبارك و تعالى اين توفيق را خواستارم.

سرمشق قرار دادن تاريخ

تاريخ بايد سرمشق ما باشد و ما وقتى كه تاريخ را نگاه مى كنيم، تحولاتى كه پيدا شده است در اسلام و در مسلمين، هر جا كه قوّت ايمان در كار بوده است و مردم و مسلمين به قوّت ايمان حركت مى كردند، نصر با آنها همراه بوده است. و هر وقت براى رسيدن به آمال دنيايى بوده است، نصر از آنها فرار مى كرده است.

تعليمات انبيا و تعليم نبى اكرم صلى الله عليه و آله اين است كه با قدرتهاى معنوى، شما مى توانيد پيش ببريد. آن قوه هاى معنوى كه پشت سر مسلمين بود و ملائكةاللَّه كه قدرت معنوى بود موجب شد كه مسلمين در كمتر از نيم قرن بر همه معموره (1) دنيا سلطه پيدا كنند. ما بايد از


1- آبادى، شهر.

ص: 21

تاريخ عبرت بگيريم. آن وقت كه يك دولت قوى ما داشتيم- مثل دولت عثمانى- در مقابل شوروى، در مقابل ژاپن مى ايستاد و گاه غلبه مى كرد. دشمنان ما وقتى سلطه پيدا كردند، اين مملكت پهناور را تكه تكه كردند و هر كدام را به دست يكى از عمال خودشان دادند و بين آنها مع الأسف تفرقه انداختند، و اين موجب شد كه مسلمين و اسلام ضعيف شد و مُسْتَعْمِرين بر ما غلبه كردند. ما بايد از اين امور عبرت بگيريم، و دولتهاى ما از اين معانى و از اين امر تاريخى عبرت بگيرند و اختلافات خودشان را رفع كنند. اگر اينها با هم مجتمع بشوند يك قدرتى خواهند داشت كه هيچ قدرتى با آنها معارضه نمى كند، البته به شرط ايمان كامل. و من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه ايمان ما را و ايمان دولتهاى ما را و ايمان ملتهاى ما را قوى كند، و با عنايت خودش با ما همراهى كند كه ما بر مشكلات خودمان سلطه پيدا كنيم. و از شما و دوستان شما باز هم تشكر مى كنم.

والسلام عليكم

ص: 22

پيام

زمان: 29 شهريور 1358/ 28 شوال 1399

مكان: قم

موضوع: وظايف سرپرستان كاروانها و زائران بيت اللَّه الحرام

مناسبت: فرا رسيدن ايام حج

مخاطب: انوارى، محى الدين- محلاتى، فضل اللَّه

وظايف سرپرستان كاروانها و زائران بيت اللَّه الحرام

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى و جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضل اللَّه محلاتى- دامت افاضاتهما

چون ايام برگزارى يكى از فرايض بزرگ اسلامى با محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى و اجتماعى يعنى فريضه حج بيت اللَّه الحرام نزديك است و لازم است در آستانه برقرارى جمهورى اسلامى با انقلاب شكوهمند ملت شريف ايران اين فريضه مقدسه از آثار طاغوت پاكسازى و به اسلام راستين برگردد، به اين جهت، شما را به عنوان سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام تعيين نموده كه با مشورت با مقامات صالحه هيأتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان، انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد كه ان شاءاللَّه تعالى در حكومت جمهورى اسلامى اين فريضه مقدسه با محتواى معنوى خود تحقق يابد. و لازم است در اين موضوع تذكراتى داده شود:

1- لازم است به حضرات آقايان علما و روحانيون محترم كاروانها تذكر دهيد كه قبل از حركت مجالسى تشكيل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعى و وظايف انسانى آشنا كنند.

2- عموم برادران و خواهران اسلامى بايد توجه داشته باشند كه يكى از مهمات

ص: 23

فلسفه حج، ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معممين لازم است مسائل اساسى سياسى و اجتماعى خود را با ديگر برادران در ميان گذارند و در رفع آن طرحهايى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.

3- در اين سال كه ايران در آستانه جمهورى اسلامى است و به واسطه تبليغات نارواى اجانب ممكن است مسلمين بلاد از عمق نهضت اسلامى ايران مطلع نباشند، لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسايل ممكن اين نهضت مقدس را معرفى نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقرارى حكومت اسلامى تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكّرم اسلام است، گوشزد نمايند كه برادران اسلامى ما بدانند ما بجز اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى فكر نمى كنيم.

4- لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه، كه موجب تفرق صفوف مسلمين است احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشكيل نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رويّه اجتناب نمايند و از افتادن روى قبور مطهره و كارهايى كه گاهى مخالف شرع است جداً اجتناب كنند.

5- نيابت از حىّ براى نماز طواف صحيح نيست، بايد هركس خودش به هر نحو مى تواند نماز بخواند و مجزى است. از گرفتن نايب و مزاحمت [براى] نمازگزاران اجتناب نمايند.

6- طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مى آورند، به جا آورند و از كارهايى كه اشخاص جاهل مى كنند احتراز شود و مطلقاً از كارهايى كه موجب وَهْن (1) مذهب است بايد احتراز شود.

7- در وقوفيْن، متابعت از حكم قضات برادران اهل سنت لازم و مجزى است اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد.


1- سست شدن.

ص: 24

8- در اين سال كه به واسطه انقلاب اسلامى به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاى بسيار از حكومت طاغوتى رسيده است و بسيارى از معلولين از حوادث انقلاب احتياج مبرم به كمك دارند، مقتضى است كسانى كه مى خواهند حج استحبابى به جا آورند، هزينه آن را صرف در احتياج برادران و خواهران خود كنند، كه ثواب آن نزد خداوند تعالى بسيار برحج استحبابى ترجيح دارد. و نيز كسانى كه به عنوان سوغات مصارف ناروا مى نمايند يا تشريفات و مهمانيهاى خارج از رويه در وقت برگشت از حج مى نمايند، مقتضى است اين نحو هزينه ها را صرف احتياج برادران و خواهران عليل و مستمند خود نمايند كه خداوند تعالى به آنان اجر و بركت عنايت فرمايد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار، و موفقيت همگان را در كوشش براى به ثمر رسيدن نهضت مقدس اميد دارم. والسلام عليكم و على جميع المؤمنين و رحمةاللَّه وبركاته.

28 شوال المكرم 99

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 25

پيام

زمان: 7 مهر 1358/ 7 ذى القعده 1399

مكان: قم

موضوع: شناخت محتواى عبادى، سياسى و اجتماعى حج و وظايف مسلمانان

مناسبت: فرا رسيدن ايام حج

مخاطب: مسلمين ايران و جهان

شناخت محتواى عبادى، سياسى و اجتماعى حج و وظايف مسلمانان

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه جَميعاً وَلاتَفَرَّقُوا. (1)

تحيت فراوان و درود بى پايان به جميع مسلمين جهان در مشارق ارض و مغارب آن. سلام گرم بر حجاج بيت اللَّه الحرام- وفَّقهم اللَّه تعالى. قابل انكار و محتاج به تذكر نيست كه اسلام بزرگ، دين توحيد و شكننده شرك و كفر و بت پرستيها و خودپرستيهاست.

دين فطرت و رهايى بخش از قيد و بندهاى طبيعت و وسواس شياطين جنّ و انس در نهان و ظاهر است و دينِ سياستِ مُدُن (2) و راهنماى صراط مستقيمِ لاشرقيه و لاغَربيه است. دينى است كه عباداتش توأم با سياست، و سياستش عبادت است. اكنون كه مسلمين كشورهاى مختلف جهان به سوى كعبه آمال و حج بيت اللَّه رو آورده و اين فريضه عظيم الهى و كنگره بزرگ اسلامى در ايامى متبركه و در مكانى متبركه بر پاگرديده است، مسلمانان مبعوث از قِبَل خداوند تعالى بايد علاوه بر محتواى عبادى، از محتواى سياسى و اجتماعى آن بهره مند شوند، و به صِرْف صورت قناعت نكنند. همه كس مى داند كه برپا نمودن چنين كنگره عظيمى براى هيچ مقامى و هيچ دولتى امكانپذير نيست. و اين امر


1- سوره آل عمران، آيه 103: «و همگى دست در ريسمان خدا زنيد و پراكنده نشويد».
2- جمع مدينه، شهرها.

ص: 26

خداوند متعال است كه اين گردهمايى بزرگ را فراهم آورده، مع الأسف مسلمين در طول تاريخ نتوانستند از اين نيروى آسمانى و كنگره اسلامى استفاده شايانى به نفع اسلام و مسلمين بنمايند. جهات سياسى زيادى در اجتماعات، جماعات و جُمَعات، و خصوصاً اجتماع گرانبهاى حج مى باشد؛ كه از آن جمله اطلاع بر گرفتاريهاى اساسى و سياسى اسلام و مسلمين است، كه با گردهمايى روحانيون و روشنفكران و متعهدان زائر بيت اللَّه الحرام ممكن است طرح، و با مشورت از راه حلها مطلع، و در بازگشت به كشورهاى اسلامى در مجتمعهاى عمومى گزارش داده، و در رفع آنها كوشا شوند. و از جمله وظايف در اين اجتماع عظيم، دعوت مردم و جوامع اسلامى به وحدت كلمه و رفع اختلافات بين طبقات مسلمين است؛ كه خطبا و گويندگان و نويسندگان در اين امر حياتى اقدام نمايند؛ و كوشش كنند در به وجود آوردن جبهه مستضعفين؛ كه با وحدت جبهه و وحدت كلمه و شعار «لا اله الا اللَّه» از تحت اسارت قدرتهاى شيطانى اجانب و استعمارگران و استثمارگران بيرون آيند، و با اخوت اسلامى بر مشكلات غلبه پيدا كنند.

خواهران و برادران عزيز! در هر كشورى كه هستيد از حيثيت اسلامى و ملى خود دفاع كنيد؛ و بى پروا در مقابل دشمنان خود، يعنى امريكا و صهيونيزم بين المللى و ابرقدرتهاى شرق و غرب، بدون هيچ ملاحظه اى، از ملتها و كشورهاى اسلامى دفاع كنيد؛ و مظالم دشمنان اسلام را برملا كنيد.

برادران و خواهران مسلمان من! آگاهيد كه تمام منافع مادى و معنوى همگى ما را ابرقدرتهاى شرق و غرب مى برند؛ و ما را در فقر و وابستگى سياسى، اقتصادى، فرهنگى و نظامى قرار داده اند. به خود آييد و شخصيت اسلامى خود را بيابيد. زير بار ظلم نرويد.

و هوشيارانه نقشه هاى شوم جهانخواران بين المللى را- كه در رأس آن امريكاست- افشا كنيد.

امروز قبله اول مسلمين (1) به دست اسرائيل، اين غده سرطانى خاورميانه افتاده است.

امروز برادران فلسطينى و لبنانى عزيز ما را با تمام قدرت مى كوبد و به خاك و خون


1- مسجدالاقصى.

ص: 27

مى كشد. امروز اسرائيل با تمام وسائل شيطانى تفرقه افكنى مى كند. بر هر مسلمانى لازم است كه خود را عليه اسرائيل مجهز كند. امروز كشورهاى افريقايى مسلمان ما زير يوغ امريكا و ساير اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا مى زنند. امروز افريقاى مسلمان صداى فرياد مظلومانه خود را هر چه بيشتر بلند مى كند. فلسفه حج بايد جوابگوى اين فريادهاى مظلومانه باشد. گردش به دور خانه خدا نشان دهنده اين است كه به غير از خدا گِرد ديگرى نگرديد. و رَجْم (1) عَقَبات، رجم شياطين انس و جن است. شما با رجم با خداى خود عهد كنيد تا شياطين انس و ابرقدرتها را از كشورهاى اسلامى عزيز برانيد.

امروز جهان اسلام به دست امريكا گرفتار است. شما براى مسلمانان قاره هاى مختلف جهان پيامى از خداوند ببريد؛ پيامى كه به غير از خدا، بردگى و بندگى هيچ كس را نداشته باشيد.

اى مسلمانان جهان و اى پيروان مكتب توحيد! رمز تمام گرفتاريهاى كشورهاى اسلامى، اختلاف كلمه و عدم هماهنگى است و رمز پيروزى، وحدت كلمه و ايجاد هماهنگى است. كه خداوند تعالى در يك جمله بيان فرموده: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا. «اعتصام به حبل اللَّه» بيان هماهنگى جميع مسلمين است. همه براى اسلام و به سوى اسلام و براى مصالح مسلمين، و گريز از تفرقه و جدايى و گروه گرايى- كه اساس همه بدبختيها و عقب افتادگيهاست. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و وحدت كلمه مسلمانان جهان را خواستارم. والسلام على ائمةالمسلمين و عباد اللَّه الصالحين.

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- سنگباران.

ص: 28

سخنرانى

زمان: ساعت 9 صبح 8 مهر 1358/ 8 ذى القعده 1399

مكان: قم

موضوع: اهميت حج و رسالت حجاج

حضار: آقايان محلاتىنماينده امام)، ناصر ميناچىوزير ارشاد ملى و سرپرست سازمان اوقاف) و مديران كاروانهاى حج سراسر كشور

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مسئوليت عظيم كاروان هاى حج

من به طور اختصار چند كلمه به آقايان روحانيونى كه در كاروانها هستند و به رؤساى كاروانها عرض مى كنم و مطلب راجع به همه حُجّاج بيت اللَّه الحرام هم هست. و او اين است كه بايد آقايان متذكر باشند كه حج امسال غير از حج سالهاى سابق است.

سالهاى سابق، در اين سنَوات اخيره، حجى بود كه با كاروانهاى طاغوتى و با منتخبين از طرف طاغوت مى رفتند؛ و در خدمت طاغوت بسيارى از آنها بودند. و اگر چنانچه در آنجا چه از معمَّمين و چه از رؤساى كاروان خطايى سر مى زد، اين خطاى طاغوت بود؛ به اسلام لطمه اى وارد نمى كرد، بلكه تحكيم اسلام بود. تحكيم احكام اسلام بود.

امسال همان طورى كه همه دستگاهها متحول به دستگاه اسلامى بايد بشود، يكى از چيزهايى كه بسيار مهم است همين كاروانهاى حج است. در اين سال چشمها دوخته شده است كه ببينند فرق امسال و سالهاى سابق چيست؟ آيا اينها كه ادّعا مى كنند كه رژيم طاغوت رفته است و جمهورى اسلامى پيدا شده است، آيا اينهايى كه الآن نمايندگان دولت هستند، منتخبين دولت اسلامى هستند، منتخبين علماى بلاد هستند، آيا اينها همان طورى كه اسمشان اقتضا مى كند، واقعشان هم اين طورند؟ اعمالشان هم مطابق با

ص: 29

ادّعاست؟ يا همان ادعاست كه جمهورى اسلامى و كاروانهاى حج منتخب از جمهورى اسلامى؟

امروز يك امرى است كه شما بايد از عهده يك مسئوليت بزرگى برآييد؛ مسئوليت حيثيت اسلام. اگر در زمان طاغوت يك معمَّم يك كارى انجام مى داد، مى گفتند كه طاغوتى است. امروز نمى گويند طاغوتى است؛ مى گويند اسلامى است.

اگر خداى نخواسته شما در اين حجى كه مشرَّف مى شويد و در اين مواقفى كه در حضور مسلمين، همه مسلمين داريد، اگر وضع شما با وضع سابق و زمان طاغوت فرق نكند، در عالم منعكس مى شود كه اسم جمهورى اسلامى است، و معنا رژيم طاغوتى.

آبروى اسلام را ممكن است كه شما از بين ببريد؛ و آبروى اسلام را ممكن است ان شاءاللَّه حفظ كنيد.

سفر حج سفر الى اللَّه است

توجه داشته باشيد كه سفر حج، سفر كسب نيست؛ سفر تحصيل دنيا نيست. سفر الى اللَّه است. شما داريد به طرف خانه خدا مى رويد. تمام امورى كه داريد انجام مى دهيد به طور الهيت بايد انجام بدهيد. سفرتان از اينجا كه شروع مى شود وَفْد الى اللَّه (1)

است. سفر به سوى خداى تبارك و تعالى است. بايد همان طور كه مسافرين الى اللَّه، مثل انبيا عليهم السلام و بزرگان از دين ما، مسافرتشان الى اللَّه در تمام زمان حياتشان بوده است و يك قدم، تخلُّف نمى كردند از آن چيزى كه برنامه وصول الى اللَّه بوده است، شما هم الآن «وفود» الى اللَّه داريد مى گوييد.

شما در آنجا كه مى رويد، در ميقات كه مى رويد، «لَبَّيك» به خدا مى گوييد؛ يعنى تو دعوت كردى، و ما اجابت. مبادا يك عملى انجام بدهيد كه خداى تبارك و تعالى بفرمايد كه خير، شما را من قبول ندارم براى اينكه شما اسلامى نيستيد. مبادا اين سفر را سفر تجارت قرار بدهيد و امور تجارتى در اين سفر مطرح باشد پيشتان، امور معنوى


1- سفر به سوى خدا.

ص: 30

مطرح باشد. چه آقايان اهل علم، و چه كاروانها و رؤساى كاروانها، و چه ساير حُجّاج.

سفر، سفر الى اللَّه است؛ نه سفر به سوى دنيا. آلوده به دنيا نكنيد.

اين سفر الهى را شما مى رويد رَجْم (1) شيطان مى كنيد؛ اگر چنانچه خداى نخواسته خودتان از جنود شيطان باشيد، رجم خودتان را هم مى كنيد! شما بايد رحمانى بشويد تا رَجْمتان رَجْمِ رحمان و جنود رحمان به شيطان باشد. شما «وقوف» مى كنيد در اين مواقف كريمه؛ وقوف در اين مواقف كريمه. مبادا آلوده بشويد به يك معصيتى، به يك خلافى؛ به يك چيزى كه علاوه بر اينكه پيش خدا آبرو از دست برود، پيش دنيا آبروى اسلام از دست برود.

امروز آبروى اسلام بسته به وجود شماست كه مى رويد دستجمعى در اين مواقف كريمه و ساير مسلمين، شما را مشاهده مى كنند. شما بايد الگو باشيد براى جمهورى اسلامى- چه روحانيون، و چه رؤساى كاروانها، و چه ساير حُجّاج- امسال حج نمونه است؛ حج جمهورى اسلامى است؛ نه حج رژيم طاغوتى. شَرْف زياد، و مسئوليتْ زيادتر است. مسئوليت همه داريم در مقابل اسلام. امروز نه شما تنها، همه قشرهاى ملت، دولت، ملت، همه مسئولند در مقابل خداى تبارك و تعالى و در مقابل اسلام. ما كه مدّعى هستيم جمهورى اسلامى، و رژيم طاغوتى رفت و به جاى او جمهورى اسلامى آمد، ما بايد اثبات كنيم اين مطلب را كه تغيير كرده است، تحول حاصل شده است، در همه چيز.

لزوم تحوّل اسلامى

اگر بنا باشد كه در دولت كه مى رويم تحول نشده باشد، پيش ملت كه مى رويم تحول نشده باشد، شما كه كاروانها هستيد تحول نشده باشد، شما كه روحانى كاروان هستيد تحول پيدا نكرده باشيد، اگر اين طور باشد، همان رژيم است و همان مسائل طاغوتى، منتها اسم را ما عوض كرديم. ما مى خواهيم ان شاءاللَّه مسمَّى عوض بشود. تغيير [داده] بشود، رژيم طاغوتى به همه محتوا به رژيم انسانى- اسلامى به همه محتوا. بسيار


1- سنگسار كردن، سنگ پراندن.

ص: 31

بايد متوجه باشيد. بسيار بايد خودتان بسيار پاسبانى از خودتان بكنيد. پاسدارى از خودتان بكنيد.

و اين سفر را سفر الى اللَّه حساب بكنيد. و بدانيد كه با اين سفر ممكن است كه شما يك آبروى بسيار زياد پيش خداى تبارك و تعالى پيدا كنيد؛ و ممكن است خداى نخواسته سقوط پيدا كنيد. از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت و عزّت همه شما را مى خواهم. و از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام و عزّت اسلام و قدرت اسلام را مى خواهم.

والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته

ص: 32

سخنرانى

زمان: ظهر 11 آبان 1358/ 11 ذى الحجه 1399

مكان: قم

موضوع: بازيابى مجد و عظمت مسلمين با تمسك به اسلام

حضار: دانشجويان عربستان سعودى مقيم ايران

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

ويژگى نهضت ايران

مع الأسف آقايان وقتى آمدند كه ظهر است و من وقتى ندارم. لكن چند كلمه عرض مى كنم.

اين نهضت ايران؛ نهضت مخصوص به خودش نبوده و نيست؛ براى اينكه اسلام مال طايفه خاصى نيست. اسلام براى بشر آمده است؛ نه براى مسلمين و نه براى ايران.

انبيا مبعوث اند بر انسانها، و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسانها. خطاب به ناس [است:] «يا أيّها الناس». ما كه نهضت كرديم، براى اسلام نهضت كرديم؛ جمهورى جمهورى اسلامى است؛ نهضت براى اسلام نمى تواند محصور باشد در يك كشور، و نمى تواند محصور باشد در حتى كشورهاى اسلامى. نهضت براى اسلام، همان دنباله نهضت انبياست. نهضت انبيا براى يك محل نبوده است. پيغمبر اكرم اهل عربستان است؛ لكن دعوتش مال عربستان نبوده؛ محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال همه عالم است.

هدف انبيا، تربيت انسان

انبيا آمدند كه انسان بسازند. انسان يك موجودى است در ابتدا مثل ساير حيوانات است. اگر رشد بكند، يك موجود روحانى مى شود كه بالاتر از ملائكةاللَّه مى شود. و اگر

ص: 33

طرف فساد برود، يك موجودى است كه از همه حيوانات پست تر است.

الآن شما در اين انسانهايى كه در دنيا هستند و ادعاى انسانيت مى كنند، ادعاى طرفدارى از بشر مى كنند، ادعاى حمايت از حيوانات مى كنند! شما الآن اين اشخاص را كه يك همچو ادعاهايى دارند ملاحظه مى كنيد، گمان ندارم در تمام حيوانات يك حيوان به آن درّندگى پيدا بشود! يك حيوانى كه، يك موجودى كه تمام اين بشر و بشريت را براى نفع خودش مى خواهد. ميليونها آدم را مى كشد، براى اينكه يك نفعى ببرد! حيوانات چنانچه حيوانخوار هم باشند به اندازه شكمشان [مى خورند] وقتى سير شدند رها مى كنند. و وعده ديگر مى روند سراغ شكار. اما اين انسانى كه- انسان كه از حيوانات است، و بدترين حيوان است- براى يك منفعت جزئى حاضر است كه فوج فوج اين انسانها را بكُشند. انسانهاى ديگرى، آنهايى كه سر راه نفع او ايستاده اند، يا لااقل به نفع او عمل نمى كنند، اين انسانها پيش آنها اصلًا موجوديتشان مطرح نيست. آنها حاضرند كه چند صد هزار، چند صد ميليون، جمعيت را بكشند تا اينكه يك جايى را براى سياست خودشان تصاحب كنند.

مدعيان دروغين حقوق بشر

جنگهايى كه الآن در دنيا هست و بوده است و سابق بوده است شما ملاحظه كنيد كه چه مى كنند اينها با اين بشرى كه ادعا مى كنند كه ما براى «حقوق بشر» مثلًا طرح داريم، مجلس داريم. همينها وقتى كه چهار نفر در ايران به واسطه جنايات پنجاه ساله شان كشته مى شوند، در محاكم اينجا محكوم به اعدام مى شوند، همينها در آنجا در روزنامه هايشان شروع مى كنند به نوحه سرايى كردن و انتقاد از محاكم اينجا! همينهايى كه الآن در ميدانهاى جنگ [مشغول اند به] سركوبى و كشتن آدمها براى رسيدن به يك چيزى كه مثلًا فرض كنيد براى او به حسب توهم يك نفعى دارد. اينهايى كه الآن مشغول كشتن فوج فوج آدم هستند، [براى] دو سه نفر، چند نفر آدمى كه در اينجا پنجاه سال جنايت كرده اند و چند صد نفر آدم يا كشته يا امر به كشتن كرده اند، وقتى كه اينها را در محاكم محكوم به اعدام مى كنند، فريادشان بلند مى شود! در همين حالى كه افراد آنها الآن

ص: 34

مشغول آدمكشى هستند، فوج فوج مردم را مى كشند، در همين حال براى اينها نوحه خوانى مى كنند! و مع الأسف در بين خود جمعيتهاى اسلامى، جمعيت شرقى، در مملكت ما، در مملكت شما، موجودهايى هستند كه يا باورشان آمده است حرفهاى اينها را، كه [بايد] آدم بگويد اينها بسيار عقب مانده اند از حيث افكار. يا باورشان نيست، لكن براى آنها كار مى كنند كه بايد بگوييم خيانتكارند. در بين ما هست در بين شما هم هست افرادى كه همان مسائلى كه آنها مى خواهند، همان مسائلى كه در غرب گفته مى شود، آنها در بطن جامعه خودشان طرح مى كنند و مى گويند، همان طورى كه مطبوعات امريكا مطبوعاتى [است] كه تحت نظر مستقيم صهيونيسم هستند، همان مطالبى را كه آنها مى نويسند، نويسنده هاى ما بعضيشان، و گوينده هاى ما بعضيشان همان مسائل [را مى نويسند.] در ممالك شما هم هست.

زندگى شرافتمندانه مسلمين

ممالك شرق، ممالك اسلامى، تا اسلام را نيابند، نمى توانند زندگى شرافتمندانه بكنند. مسلمين بايد اسلام را پيدا كنند. اسلام از دستشان فرار كرده بود. ما الآن اسلام را نمى دانيم چيست. اين قدر به مغز ما خوانده است اين غرب و اين جنايتكارها، كه اسلام را ما گُمَش كرديم. تا اسلام را پيدا نكنيد نمى توانيد اصلاح بشويد. از آن مركز، كه كعبه معظّمه است و مركز اجتماع مسلمين است در هر سال، گرفته تا آخر بلاد مسلمين، اسلام گُم است پيششان، نمى دانند چيست. و لهذا مسلمين جمع مى شوند در مكه معظّمه، در يك محلى كه خداى تبارك و تعالى آن محل را قرار داده براى اجتماع مسلمين، اجتماع معنوى مسلمين جمع مى شوند و نمى دانند چه مى كنند؛ استفاده اسلامى از آن نمى كنند.

يك همچو مركز سياسى را متبدلش كردند به يك امورى كه اصلًا غفلت از همه مسائل مسلمين [است.] بايد اسلام را پيدايش كنند. مسلمين اگر حج را پيدا كنند، اگر آن سياستى كه در حج به كار رفته است از طرف اسلام، همان را پيدا كنند، كافى است براى اينكه استقلال خودشان را پيدا بكنند، ولى مع الأسف ما گم كرديم اسلام را. آن اسلامى كه الآن دست ماست كه بكُلّى از سياست جدايش كردند؛ سرش را بريدند. آن چيزى كه اصل

ص: 35

مطلب است از آن بريدند و جدا كردند، و مابَقيش را دست ما دادند. همان ما را به اين روز نشانده است كه ما نمى شناسيم سَرِ اسلام را، ما نمى شناسيم. ما تا پيدا نكنيم اسلام را، تا همه مسلمين پيدا نكنند اسلام را، نمى توانند به مَجْد خودشان برسند. مَجدِ اسلام آن بود كه در صدر اسلام بود. آن بود كه با يك جمعيت كم دو تا امپراتورى (1) را از بين برد،

آن مجد اسلام بود، نه براى كشورگشايى؛ براى آدمسازى. اين خيال است، اشتباه است كه خيال مى كنند كشورگشايى مى كند اسلام. اسلام كشورگشايى نمى كند. اسلام مى خواهد همه كشورها آدم بشوند. اسلام دنبال اين مى رود كه آنهايى كه آدم نيستند آدمشان كند. در يك جنگى وقتى كه اسير كرده بودند يك عدّه اى را- به حَسَب تاريخ هست- اينها را بسته بودند داشتند مى آوردند. رسول اكرم گفت: ببين! من بايد با زنجير اينها را به بهشت ببرم. (2) اسلام براى اصلاح جامعه است. اگر شمشير كشيده، شمشير را براى اين كشيده است كه مفسده هايى كه نمى گذارند اين جامعه ها اصلاح بشود از بين ببرد، تا سايرين اصلاح بشوند.

مسائلى هم كه آن آقا خواندند- و مسائل كثيرى بود- اينها ان شاءاللَّه اميدوارم كه اگر ما توفيق پيدا بكنيم، اگر مسلمين توفيق پيدا بكنند، با تدريج درست بشود. حالا ما گرفتاريهاى زيادى داريم كه محتاجيم به دعاى همه مسلمين. خداوند همه شما را تأييد كند.


1- ايران و روم.
2- مُسنَد احمد، ج 5، ص 249.

ص: 36

پيام

زمان: 3 آبان 1358/ 3 ذى الحجه 1399 (1)

مكان: قم

موضوع: شكستن بتها و قدرتهاى بزرگ شيطانى زمان

مناسبت: روز عرفه

مخاطب: مسلمين جهان و حجاج بيت اللَّه الحرام

شكستن بتها و قدرتهاى بزرگ شيطانى زمان

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

لَكُمْ فى رَسُولِ اللَّه اسوَةٌ حَسَنَةٌ (2)

صلوات و سلام خداوند بر رسول خدا پيامبر عظيم الشأن كه يك تنه قيام فرمود در مقابل بت پرستان و مستكبرين، و پرچم توحيد را به نفع مستضعفين به اهتزاز درآورد، و از قِلت عُدّه و عدد نهراسيد، و با عِده قليل بدون ساز و برگ جنگى كافى و با نيروى ايمان و قوتِ تصميم بر سركشان و ستمكاران تاخت، و نداى توحيد را در كمتر از نيم قرن بر بزرگترين معموره (3) جهان به گوش جهانيان رساند.

و درود جهانيان و رحمت خداوند متعال بر شما اى زائران بزرگوار بيت اللَّه الحرام كه از چهار سوى عالم به سوى خانه خدا، مركز توحيد و محل وحى و مقام ابراهيم و محمد، دو ابرمرد بت شكن و پرخاشگر بر مستكبرين شتافتيد و خود را به مواقف كريمه اى- كه در عصر وحى زمينهايى خشك و كوهسارهايى بى آب و سبزه، لكن محل هبوط (4) ملائكة اللَّه و هجوم جنوداللَّه و وقوف انبياءاللَّه و عباداللَّه الصالحين بود- رسانديد.


1- صحيفه نور، تاريخ را 30/ 8/ 1358 ثبت كرده كه تاريخ صحيح در دستنويس امام، 3 ذى الحجه 99 برابر با3/ 8/ 1358) است.
2- سوره احزاب، آيه 21: «براى شما رسول خدا مقتداى پسنديده اى است».
3- ممالك آباد.
4- فرود آمدن.

ص: 37

هان! بشناسيد اين مشاعر (1) بزرگ را، و مجهز شويد از مركز بت شكنى براى شكستن بتهاى بزرگ كه به صورت قدرتهاى شيطانى و چپاولگران آدمخوار در آمده اند، و از اين قدرتهاى تهى از ايمان نهراسيد، و با اتكال به خداى بزرگ در اين مواقف عظيمه، پيمان اتحاد و اتفاق در مقابل جنود شرك و شيطنت ببنديد، و از تفرق و تنازع بپرهيزيد وَلاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ريحُكُمْ (2)

رنگ و بوى ايمان و اسلام كه اساس پيروزى و قدرت است با تنازع و دسته بنديهاى موافق با هواهاى نفسانيه و مخالف با دستور حق تعالى زدوده مى شود، و اجتماع در حق و توحيد كلمه و كلمه توحيد كه سرچشمه عظمت امت اسلامى است، به پيروزى مى رسد.

اى مسلمانان جهان! چه شد شما را كه در صدر اسلام با عده بسيار كم، قدرتهاى عظيم را شكستيد و امت بزرگ اسلامى- انسانى ايجاد نموديد، اكنون با قريب يك ميليارد جمعيت و دارا بودن مخازن بزرگى كه بالاترين حربه است در مقابل دشمن، اينچنين ضعيف و زبون شديد؟ آيا مى دانيد كه تمام بدبختيهاى شما در تفرقه و اختلاف بين سران كشورهاى شما و بالنتيجه بين خود شماست؟ از جاى برخيزيد و قرآن كريم را به دست گرفته و به فرمان خداى تعالى گردن نهيد تا مجد خود و عظمت اسلام عزيز را اعاده كنيد. بياييد و به يك موعظه خداوند گوش فرا دهيد؛ آنجا كه مى فرمايد قُلْ انَّما اعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُواللَّه مَثْنى وَ فُرادى (3)

همه قيام كنيد و براى خدا قيام كنيد؛ قيام فرادى در مقابل جنود شيطانىِ باطنِ خودتان، و قيام همگانى در مقابل قدرتهاى شيطانى.

اگر قيام و نهضت، الهى و براى خدا باشد پيروز است. اى مسلمانان جهان و اى مستضعفان عالم! دست به دست هم دهيد و به خداى بزرگ رو آوريد و به اسلام پناهنده شويد، و عليه مستكبران و متجاوزان به حقوق ملتها پرخاش كنيد. اى زائران خانه خدا، در مواقف


1- جمع مشعر: موضع مناسك حج.
2- سوره انفال، آيه 46: «و نزاع نكنيد كه ناتوان شويد و مهابت و قوت شما برود».
3- سوره سبأ، آيه 46: «بگو كه من شما را فقط يك پند دهم كه دوتا دوتا يا يك يك براى خداوند قيام كنيد».

ص: 38

و مشاعر الهى به هم بپيونديد و از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين و مستضعفان جهان را بخواهيد.

اى گويندگان و نويسندگان! در اجتماعات بزرگ؛ عرفات و مَشْعَر و مِنا و مكه معظمه و مدينه منوره، مسائل اجتماعى و سياسى مناطق خود را به گوش برادران ايمانى برسانيد، و از هم طلب نصرت كنيد. اى زائران خانه خدا! توطئه هاى راست و چپ و خصوص امريكاى چپاولگر و متجاوز و اسرائيل جنايتكار را به گوش عالميان برسانيد و از آنان استمداد كنيد و جنايات اين جنايتكاران را بشماريد و به خداوند متعال براى اصلاح حال مسلمين و قطع ايادى جنايتكاران التجا (1) پيدا كنيد. و من به خواست خداى قادر، مژده نصرت و پيروزى به شماها مى دهم. «انَّهُ عَلى ذلِكَ لَقادِرٌ» (2)

والسلام على رسول اللَّه و على ائمةالمسلمين و على عباداللَّه الصالحين و رحمةاللَّه و بركاته.

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- پناه بردن، پناهنده شدن.
2- بدرستى كه خدا بر آن قادراست.

ص: 39

سخنرانى

زمان: 1 آذر 1358/ 2 محرّم 1400

مكان: قم

موضوع: سرنوشت جهان اسلام، بسته به انقلاب ايران

مناسبت: مراجعت از سفر حج

حضار: افسران نيروهاى سه گانه ارتش پاكستان

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

شيطان بزرگ در برابر ملتهاى مسلمان

چه سعادتى داشتيد كه مشرف شديد به مكه معظمه مركز وحى، و به مدينه منوره مركز رسالت. خداوند از شما برادران به طور شايسته اين زيارتها را قبول فرمايد، (1) ما با همه ملتهاى مسلم برادر هستيم. و در شادى و غم آنها شريك هستيم. و اميد اين را داريم كه آنها هم با غمها و شاديهاى ما شريك باشند. امروز ملت ما مقابل است با قدرت شيطانى بزرگ كه در طول سيصد سال اين اجانب بر ما ملتها، بر ملتهاى مسلمين، بر ملتهاى شرق حكومتهاى غيرمشروع كرده اند و در طول پنجاه سال هم در حكومت اين رضا خان و محمدرضا به اين ملت با دست آنها ظلم و خيانت كردند. و جنايات آنها اخيراً بالا گرفت. و اين جنايات به پشتيبانى از ابرقدرتها، خصوصاً امريكا بود. به طورى كه تحمل ديگر از اين ملت ما برداشته شد. و به اتكا به خداى كريم و اسلام، با وحدت كلمه نهضت كردند و نظام شاهنشاهى را كه يك نظام پوسيده غيرقانونى بود به هم زدند، و جمهورى اسلامى را در اينجا برقرار كردند. و در اين حال كه ما مشغول هستيم براى سازندگى، خرابيهايى كه در طول اين تسلط وحشت انگيز اجانب بر ما و تفاله هاى آنها كه


1- قبل از سخنرانى امام خمينى يكى از پاكستانيها دعايى خواندند و سپس حضار آمين گفتند.

ص: 40

در اين كشورها حكومت مى كردند، امروز مواجه شديم با دولت امريكا. و ما اميدواريم كه ملتهاى برادر ما، ملتهاى اسلامى، كه همانطور كه ما گرفتار بوديم بر ظلم و تعدى اجانب، آنها هم گرفتار بودند، امروز كه ملت ما قيام كرده است آنها هم قيام كنند. و موجب خرسندى است كه پاكستان قيام كرده است. و الآن كه من روزنامه را تيترش را ديدم، ديدم كه نوشته است كه تمام پاكستان بر ضد امريكا قيام كرده است. و دانشگاهها- ظاهراً نوشته بود كه- سه روز تعطيل شده است. و اين يك مژده اى بر ملت مظلوم ما هست كه تنها نيست.

ناتوانى ابرقدرت ها در برابر اتحاد مسلمانها

مسلمين بايد با هم يد واحده باشند. «هُمْ يَدٌ واحِدةٌ على مَن سِواه». اينها بايد دست واحد باشند. مجتمع باشند. يك باشند. خودشان را از هم جدا ندانند. مرزها را اسباب جدايى قلبها ندانند. مرزها جدا، قلبها با هم. مسلمين داراى قدرت بسيار هستند، و داراى خزاين بسيار. چنانچه با هم مجتمع بشوند، چنانچه مسلمين با هم اتحاد پيدا كنند، با حفظ مرزهاى خودشان، لكن قلبهايشان با هم متحد بشود، اينها جمعيت بسيار كثيرى هستند؛ يك ميليارد جمعيت. شايد الآن بيشتر باشند. و خزاين بسيار دارند. و احتياج به هيچ كشورى ندارند. و همه كشورها تقريباً به آنها محتاج هستند. مع الأسف در اثر تبليغات سوئى كه در طول تاريخ شده است، و مردم را از اين ابرقدرتها ترسانده اند. تبليغات خود آن ابرقدرتها اين بوده است كه ملتهاى ما را، ملتهاى شما را از اينها بترسانند. به طورى كه ما گمان بكنيم كه اين ابرقدرتها آسيب پذير نيستند، اگر ملتى نفس بكشد، آنها نفسش را خفه مى كنند. لكن ما ديديم كه اينها تبليغاتى بود كه صحيح نبود. و قدرتهاى بزرگ هم با مقدرات يك مملكت وقتى كه خود ملت با هم مجتمع شدند نمى توانند بازى بكنند. و ما اتكال به خدا داريم. اتكال به اسلام داريم. پشتيبانى ما اسلام و خداست. و اميد اين را داريم كه همه ملتهاى اسلامى به ما بپيوندند.

سرنوشت جهان اسلام

در اين نزاعى كه، مبارزه اى كه الآن بين كفر و اسلام است، اين منازعه بين ما و

ص: 41

امريكا نيست، بين اسلام است و كفر. چنانچه غلبه كنند خداى نخواسته اينها بر نهضت ما- كه نخواهند كرد- اين غلبه، غلبه بر اسلام است. غلبه بر مسلمين است. بايد همه مسلمين بدانند كه مقدرات ما الآن تنها نيست كه بين وجود و عدم است. مقدرات اسلام، مقدرات همه مسلمين است. همه مسلمين در اين مسئله با هم بايد شركت كنند. كه اگر اين نهضت خداى نخواسته به سستى گرايد يا از بين برود، حساب شرق، حساب تمام شرق و خصوصاً مسلمين [را] به تباهى خواهند كشيد. من از همه ملتهاى اسلامى، از همه مسلمين، از همه ارتشهاى اسلامى، از همه قواى انتظامى اسلامى، از همه رؤساى جمهور ممالك اسلامى مى خواهم كه با اين نهضت ما همراه باشند. با اين مقابله اى كه مابين كفر و اسلام است، نه مابين ايران و امريكا. مابين تمام كفر و تمام اسلام است. مسلمين بپاخيزند.

برخيزند و در اين معارضه پيروز شوند. و پيروز خواهند شد. و از اين طبلهاى ميان تهى نترسند. نترسند كه امريكا يك قدرت بزرگ است، «يك قدرت شيطانى است و مى تواند كه با يك روز همه را به هم بزند»! اينها تبليغات است. امريكا نمى تواند اين كار را بكند.

فراخوانى امت اسلام به قيام

در مقابل مسلمين نمى تواند امريكا خودنمايى كند. دنيا توجهش الآن به اين مبارزه است. دنيا الآن توجه به اين دارد كه در اين مبارزه چه خواهد شد. و خود مملكت امريكا در آن اختلاف واقع شده است. سياههاى امريكا كه در تحت ظلم امريكا بودند الآن آنها هم موافقت با ما دارند. و ممكن است آنها هم قيام بكنند. بايد مسلمين در يك همچه موقع حساسى كه ما مقابل ايستاديم در مقابل امريكا و در مقابل دسايس شيطانى او، با ما موافقت كنند. با ما همراهى كنند. ما و خود را از هم بدانند. مملكت ايران را با ساير ممالك، با پاكستان، با عراق، با اندونزى، با تمام اين ممالك اسلامى يك بدانند. و همه قيام كنند. و همه تظاهر كنند در مقابل اين ظلمى كه اين شخص (1) به ما دارد مى كند.

يك نفر مجرمى (2) كه پنجاه سال خانه هاى اين مملكت را سوزانده است، مردم اين


1- جيمى كارتر رئيس جمهور وقت امريكا.
2- محمدرضا پهلوى.

ص: 42

مملكت را به حبس انداخته است، قتلهاى زياد، قتل عامهاى زياد كرده است، و سنگفرشهاى خيابان ما را، اسفالتهاى خيابان ما را رنگين كرده است با خون جوانهاى ما، ذخاير ما را برداشته و دزديده و برده است، اينها برده اند پناه داده اند يك همچه مجرمى را. و مخالف همه قوانين دنياست كه هر مجرمى كه در يك جايى جرم كرد بايد در محل خودش، در همان جايى كه جرم كرده محاكمه بشود. اينها با يك انگيزه هاى بچگانه اين را برده اند نگه داشتند. و حالا هم كه ما مطالبه آنها را مى كنيم، ما را مى ترسانند از كشتيهايشان كه آمدند در آبهاى نزديك آبهاى خليج، و از طياره هاشان و از اينها. ما از چه مى ترسيم؟ ما از طياره هاى اينها مى ترسيم؟ ما از كشتيهاى اينها مى ترسيم؟

هشدار به امريكا

ما اشخاصى هستيم كه در اين راه، شهادت را سعادت براى خودمان مى دانيم. ملت ما الآن هم از من مى خواهند كه دعا كنم كه شهيد بشوند. ملتى كه شهادت را مى خواهد او را از چه مى ترسانند؟ او را از مردن مى ترسانند؟ اينها شهادت را شرف خودشان مى دانند.

آنها ما را از مردن مى ترسانند؟ مردن براى آنها ترس دارد كه قائل نيستند به ماوراى طبيعت. كسى كه خدا را مى شناسد، كسى كه قيامت را اطلاع دارد ...، كسى كه اعتقاد دارد به ماوراى طبيعت، اين از چه مى ترسد؟ امريكا اشتباه مى كند. آقاى كارتر اشتباه مى كند كه خيال مى كند كه مى تواند يك همچه كارى بكند. دنيا نمى گذارد كه او همچه كارى بكند. خود ملت امريكا نمى گذارد كه او اين كار را بكند. مگر يك كار آسانى است براى امريكا كه بيايد و ملت ما را قتل عام كند. يك كارى نيست كه او بتواند اين كار را بكند. بر فرض اينكه بتواند، ملت ما با چنگ و دندان آنها را نابود خواهند كرد. و جوانهاى ما الآن اعلام كرده اند كه اگر اينها يك وقت بخواهند يك همچه كارى بكنند، ما سفارتخانه را با هر كس در آن هست منفجر مى كنيم. و اگر يك همچو بشود ما نمى توانيم اين جوانهايى كه الآن در غرور جوانى هستند و ظلم ديدند، آنها را كنترل كنيم. ما نمى توانيم جلوى يك ملتى را كه پنجاه سال ظلم ديده است و پنجاه سال و بيش از سى و چند سال از يك آدمى ظلم ديده است، از يك آدمى قتل عامها ديده است، برادرها را كشته اند، پدرها را

ص: 43

كشته اند، زنها و شوهرهايشان از بين رفته است، يك همچو ملتى را ما نمى توانيم كنترل كنيم، كه اگر امريكا بخواهد يك غلطى بكند، مردم بنشينند همينطور نگاه كنند كه آقا بيايند و چتربازهايشان بيايند. امتحان كنند، بيايند ببينند چطور مى توانند اين كار را بكنند؟

تمامشان را از بين خواهيم برد. و خودمان هم كشته مى شويم. آنها را هم از بين مى بريم.

شكست ايران، شكست شرق

شما برادرها سلام مرا به ارتش خودتان به آقاى ضياءالحق، (1) برسانيد. و از قول من به آنها بگوييد كه برادرهاى شما در مقابله كفر گرفتار هستند. شما قيام كنيد. ارتش پاكستان قيام كند در مقابل يك همچو ظلمى كه الآن دارد به برادرهايشان مى شود. يك همچو قيامى كه الآن ما كرديم، در مقابل كفر است. اين نسبت به مقدرات شما هم تأثير دارد. كسى خيال نكند كه اگر ايران شكست بخورد، خودش باقى مى ماند. اگر ايران شكست بخورد شرق شكست خورده است. اگر ايران شكست بخورد مستضعفين شكست خورده اند. بايد همه با هم متصل، متحد، با هم قيام كنيم و اين جرثومه فساد را از تاريخ بيرون كنيم. و لااقل از ممالك خودمان اينها را برانيم كه ديگر فكر اينكه بيايند در اينجا، مستشارهايشان بيايند در اينجا، مأمورينشان بيايند در اينجا، چپاولگرانشان بيايند در اينجا و ما را چپاول كنند، اين فكر را از سر آنها بايد ما بيرون كنيم و بيرون مى كنيم اين فكر را از سرشان.

خداوند ان شاءاللَّه به شما همه برادرها سلامت بدهد. عزت بدهد. عافيت بدهد. خداوند اسلام را تقويت كند. خداوند لشكر مسلمين را تقويت كند. خداوند رؤساى مسلمين را كه علاقه مند به اسلام هستند، خدمت به مسلمين مى كنند، آنها را حفظ كند.


1- محمد ضياءالحق، رئيس جمهورى پاكستان.

ص: 44

پيام

زمان: 21 شهريور 1359/ 2 ذى القعده 1400

مكان: تهران، جماران

موضوع: سياست امريكا و ايادى آن، ايجاد اختلاف بين ملتهاى اسلامى

مناسبت: فرا رسيدن ايام حج

مخاطب: مسلمين جهان و زائران بيت اللَّه الحرام

سياست امريكا و ايادى آن ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

سلام بر زائرين بيت اللَّه الحرام. سلام بر زائرينى كه در مركز وحى الهى و محل هبوط (1) ملائكةاللَّه اجتماع نمودند. سلام بر مؤمنينى كه از خانه خود به سوى خانه خدا هجرت نمودند.

و سلام بر همه مسلمين جهان كه پيامبر عظيم الشأن و خاتم نبيّين، پيامبر آنان و قرآن كريم كتاب آنان و كعبه معظمه قبله آنان است. سلام بر آنان كه از همه اقسام شرك رو برگرداندند و به سوى مركز توحيد رو آوردند، و از قيد عبوديت و اطاعت همه بتهاى جهان مراكز استكبار و استعمار و قدرتهاى شيطانى رها و به قدرت مطلقه الهى و حبل المتين توحيد پيوستند. و سلام بر آنان كه رمز دعوت حق تعالى را در وُفود (2) به سوى خانه خدا دريافتند و لبيك گفتند.

اكنون به شما مسلمانان وارسته كه در محل وحى براى اداى اين فريضه عبادى سياسى اجتماع نموديد، لازم است تذكراتى داده شود تا بدانيد در كشورهاى اسلامى چه مى گذرد و براى استعمار و استثمار مسلمين و تحت سلطه قراردادن آنان چه


1- فرود آمدن.
2- به رسولى رفتن.

ص: 45

نقشه ها در كار و چه دستهاى خبيثى آتش افروزان آنند:

1- در آستانه به هم نزديك شدن جميع مسلمانان جهان و تفاهم همه مذاهب اسلامى براى رها شدن كشورهايشان از چنگال پليد ابرقدرتها و احساس خطر براى چپاولگران بين المللى و در آستانه قطع ايادى ستمگران غرب و شرق از ايران با رمز وحدت كلمه و اتكال به خداى بزرگ و اجتماع در زير پرچم اسلام و توحيد، شيطان بزرگ جوجه هاى خود را فراخوانده است تا با هر حيله متصور، بين مسلمين تفرقه افكند و امت توحيدى و برادران ايمانى را به اختلاف و دشمنى كشاند و راه سلطه گرى و چپاول را براى خويش هر چه بيشتر باز كند. شيطان بزرگ كه خوف آن دارد كه انقلاب اسلامى ايران به ساير كشورهاى اسلامى و غيراسلامى صادر شود و دست پليد او را از كشورهاى تحت سلطه قطع كند، در حالى كه از حصر اقتصادى و حمله نظامى طَرْفى نبست به حيله ديگرى دست زده است تا انقلاب اسلامى ما را در پيشگاه مسلمانان جهان خدشه دار كند و مسلمانان را به جان هم اندازد و خود به ستمگريها و چپاولهايش در كشورهاى اسلامى ادامه دهد، و آن اينكه درست در آستانه كوشش بى امان ايران براى وحدت كلمه و تشبث به اسلام بزرگ و توحيد بين جميع مسلمين جهان، به يكى از مهره هاى خبيث امريكا و از دوستان شاه مخلوع معدوم، دستور مى دهند تا از فقها و مفتيان اهل سنت، فتوا بر كفر ايرانيان عزيز بگيرد. و بعضى از اين مهره ها گفته اند: «اسلامى كه ايرانيان مى گويند، غير از اسلامى است كه ما مى گوييم». آرى اسلام ايران غير از اسلام آنان است كه از مهره هاى امريكا چون سادات (1) و بگين (2) پشتيبانى مى كنند و در مقابل فرمان خداى متعال با دشمنان اسلام دست دوستى مى دهند و براى تفرقه بين مسلمين، از هيچ افترا و كوششى دريغ نمى كنند.

مسلمانان جهان بايد اين تفرقه افكنها را بشناسند و توطئه پليد آنان را خنثى كنند.

2- در آستانه هجوم ابرقدرتها به كشورهاى اسلامى، همچون افغانستان و كشتار


1- محمد انورالسادات، رئيس حاكم بر رژيم مصر.
2- مناخيم بگين، نخست وزير رژيم اشغالگر قدس.

ص: 46

بى رحمانه و وحشيانه مسلمانان افغانى- كه نمى خواهند اجنبى در مقدرات آنان دخالت كند و يا امريكا كه در هر فسادى دست دارد- و همزمان با هجوم همه جانبه اسرائيل جانى، به مسلمين در فلسطين و لبنان عزيز، و همزمان با طرح جنايتكارانه اسرائيل براى انتقال پايتخت خود به بيت المقدس، و گسترش جنايات و كشتار وحشيانه مسلمانان آواره از وطن خويش، و در وقتى كه مسلمانان بيشتر از هر زمان احتياج به وحدت كلمه دارند، سادات، اين نوكر خيانتكار امريكا و دوست و برادر بگين و شاه مخلوع معدوم، و صدام، آن خادم سرسپرده امريكا، دست به تفرقه افكنى مسلمانان زده اند، از هيچ جنايتى در اين راه كه ارباب جنايتكارشان امر نموده است، فروگذار نمى كنند. امريكا با حمله هاى پياپى به ايران و فرستادن جاسوسان براى شكست دادن انقلاب اسلامى ما و توطئه با سادات براى ايجاد اختلاف و تبليغات سوء و پخش اكاذيب و افترا به متصديان حكومت اسلامى از طريق عراق، از آن قماش است. مسلمين بايد به خيانت اين سرسپردگان امريكا به اسلام و مسلمين توجه داشته باشند.

3- از مسائلى كه طراحان براى ايجاد اختلاف بين مسلمين طرح و عمال استعمارگران در تبليغ آن بپا خاسته اند، قوميت و مليت است كه دولت عراق سالهاست بدان دامن مى زند. و در ايران نيز دستجات محدودى دانسته يا ندانسته از آن ترويج و تأييد مى كنند. و در ساير نقاط از ترك و كُرد و ديگر طوايف هم همان راه را پيش گرفته اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده اند و حتى به دشمنى كشيده اند؛ غافل از آنكه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود كشور مسئله اى است كه در آن حرفى نيست؛ و ملى گرايى در مقابل ملتهاى مسلمان ديگر، مسئله ديگرى است كه اسلام و قرآن كريم و دستور نبى اكرم صلى الله عليه و آله بر خلاف آن است؛ و آن ملى گرايى كه به دشمنى بين مسلمين و شكاف در صفوف مؤمنين منجر مى شود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمين و از حيله هاى اجانب است كه از اسلام و گسترش آن رنج مى برند.

4- از ملى گرايى خطرناكتر و غم انگيزتر، ايجاد خلاف بين اهل سنت و جماعت با شيعيان است، و القاى تبليغات فتنه انگيز و دشمنى ساز بين برادران اسلامى و ايمانى است.

و بحمداللَّه تعالى در انقلاب اسلامى ايران هيچ اختلافى بين اين دو طايفه وجود ندارد و

ص: 47

همه با دوستى و اخوت در كنار هم زندگى مى كنند. و اهل سنت كه در ايران جمعيتش بيشمارند و در اطراف و اكناف (1) كشور زيست مى كنند و داراى علما و مشايخ بسيار هستند، با ما برادر و ما با آنها برادر و برابريم. و آنان با نغمه هاى نفاق افكنانه اى كه بعضى جنايتكاران و وابستگان به صهيونيسم و امريكا، ساز نموده اند مخالفند. و برادران اهل سنت در كشورهاى اسلامى بدانند كه اين عمال وابسته به قدرتهاى شيطانى بزرگ، خيرخواه مسلمين و اسلام نيستند و لازم است مسلمانان از آنها تبرّى كنند و به تبليغات نفاق افكنانه آنان گوش فرا ندهند. من دست برادرى به تمام مسلمانان متعهد جهان مى دهم و از آنان مى خواهم كه به شيعيان با چشم برادرى عزيز نگاه كنند؛ و با اين عملشان همانند هميشه نقشه هاى شوم اجانب را خنثى كنند.

5- از تبليغات دامنه دارى كه به ظاهر ضد ايران و در حقيقت بر ضد اسلام است آن است كه: «انقلاب ايران نمى تواند كشور ما را اداره كند»، و يا «دولت ايران در حال سقوط است، چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحيح و نه ارتش منسجم و نه قواى مسلح آماده دارد». و اين تبليغات از همه رسانه هاى گروهى امريكا و وابستگان به آن پخش مى شود و مايه دلخوشى دشمنان ايران و اسلام است، و در حقيقت اين تبليغات عليه اسلام است و مى خواهند وانمود كنند كه اسلام در اين زمان قدرت اداره كشورها را ندارد. اكنون مسلمانان بايد با دقت مسائل را بررسى كنند و انقلابات غير اسلامى را با انقلاب اسلامى ايران مقايسه كنند. انقلاب اسلامى ما در عين حال كه وارث يك كشور صد در صد وابسته و مخروبه و عقب رانده شده در تمام جهات بود، و رژيم دست نشانده پهلوى در مدت بيش از پنجاه سال اين كشور را از هر جهت به سقوط كشانده بود، و ذخاير و دارايى سرشار آن را به جيب اجانب خصوصاً انگليس و امريكا ريخته و باقيمانده آن را به نفع خود و وابستگان و سرسپردگان خود برداشت كرده و ما را با مشكلات بسيار رو به رو كرده بود، ما به بركت اسلام و ملت مسلمان در ظرف كمتر از دو سال، تمام آنچه را كه مدخليت در اداره كشور داشت تصويب و اجرا كرديم؛ و با همه مشكلاتى كه امريكا و


1- جمع كنف: اطراف، كنارها.

ص: 48

اقمار او از جهت حصر اقتصادى و دخالت نظامى و تهيه وسيع كودتا فراهم آورده بود، ملت رزمنده ما ارزاق را نزديك به خودكفايى رسانده اند و ساير مايحتاج كشور نيز تهيه شده است. و بزودى فرهنگ استعمار زمان رژيم سابق را به فرهنگ مستقل اسلامى تبديل مى كنيم. قواى مسلح ما ارتش و سپاه پاسداران و ژاندارمرى و شهربانى آماده براى دفاع و نظم و همه در راه اسلام جان بر كف مهياى جهادند. علاوه [بر اين]، ارتش ميليونى و بسيج عمومى كه با سازماندهى خود ملت مجهز مى شوند، آماده فداكارى در راه اسلام و كشور است. و دشمنان ما بايد بدانند كه هيچ انقلابى در جهان همانند انقلاب اسلامى ما، با ضايعه اى كم و رهاوردى عظيم، همراه نبوده است و اين نيست جز به بركت اسلام.

اين بدخواهان چه مى گويند؟ اسلامى كه چندين قرن بر نيمى از معموره دنيا حكومت كرده بود و كمتر از نيم قرن بر حكومتهاى كفر و ستم چيره شد، اكنون چطور از اداره كشور عاجز است؟ امروز ملت ما در كمك به اداره كشور و سازماندهى آن مهيا و فعالند.

دشمنان اسلام از قدرت اسلام در هدم اساس ظلم و برپا داشتن اساس اداره كشور بر عدالت غافلند و يا تغافل مى كنند. دشمنان اسلام و بلكه بسيارى از دوستان اسلام هم از قدرت اداره و احكام سياسى و اجتماعى اسلام بى اطلاعند. در حقيقت اسلام در طول تاريخ پس از صدر اسلام مهجور [و] (1) محجوب بوده است، و اكنون بايد با كمك همه مسلمانان و دانشمندان و متفكران و اسلام شناسان معرفى شود تا چهره تابناك آن چون خورشيد جهانتاب جلوه كند.

اى مسلمانان جهان كه به حقيقت اسلام ايمان داريد، بپا خيزيد و در زير پرچم توحيد و در سايه تعليمات اسلام، مجتمع شويد و دست خيانت ابرقدرتان را از ممالك خود و خزاين سرشار آن كوتاه كنيد، و مجد اسلام را اعاده كنيد، و دست از اختلافات و هواهاى نفسانى برداريد كه شما داراى همه چيز هستيد. بر فرهنگ اسلام تكيه زنيد و با غرب و غربزدگى مبارزه نماييد و روى پاى خودتان بايستيد و بر روشنفكران غربزده و شرقزده بتازيد و هويت خويش را دريابيد و بدانيد كه روشنفكران اجيرشده بلايى بر


1- جدا مانده، دور افتاده.

ص: 49

سرملت و مملكتشان آورده اند كه تا متحد نشويد و دقيقاً به اسلام راستين تكيه ننماييد، بر شما آن خواهد گذشت كه تا كنون گذشته است. امروز زمانى است كه ملتها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آن را از خود باختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملتهاست و آنان هادى هدايت كنندگان تاكنوند. بدانيد كه قدرت معنوى شما بر همه قدرتها چيره خواهد شد و قريب يك ميليارد جمعيت شما با خزاين سرشار و ثروت بى پايان مى تواند تمام قدرتها را در هم شكند. نصرت كنيد خدا را تا نصرت دهد شما را. اى اقيانوس بزرگ مسلمانان، خروش برآوريد و دشمنان انسانيت را در هم شكنيد؛ كه اگر به خداى بزرگ رو آوريد و تعليمات آسمانى را وجهه خود قرار دهيد، خداى تعالى و جنود عظيم او با شماست.

6- مهمترين و دردآورترين مسئله اى كه ملتهاى اسلامى و غير اسلامى كشورهاى تحت سلطه با آن مواجه است موضوع امريكاست. دولت امريكا به عنوان قدرتمندترين كشورهاى جهان براى بيشتر بلعيدن ذخاير مادى كشورهاى تحت سلطه، از هيچ كوششى فروگذار نمى كند.

امريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است. امريكا براى سيطره سياسى و اقتصادى و فرهنگى و نظامى خويش بر جهان زير سلطه، از هيچ جنايتى خوددارى نمى نمايد. امريكا مردم مظلوم جهان را با تبليغات وسيعش كه به وسيله صهيونيسم بين الملل سازماندهى مى گردد، استثمار مى نمايد. امريكا با ايادى مرموز و خيانتكارش، چنان خون مردم بى پناه را مى مكد كه گويى در جهان هيچ كس جز او و اقمارش حق حيات ندارند.

ايران كه خواسته است از هر جهت با اين شيطان بزرگ قطع رابطه كند، امروز گرفتار جنگهاى تحميلى است. امريكا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بريزد. و ساير كشورهاى تحت نفوذش را وادار نموده است تا ما را با حصر اقتصادى از پاى درآورد؛ مع الأسف اكثر كشورهاى آسيايى هم با ما سر ستيز برداشته. ملتهاى مسلمان بايد بدانند كه ايران كشورى است كه رسماً با امريكا مى جنگد، و شهداى ما، اين جوانان و دلاوران ارتش و سپاه از ايران و اسلام عزيز در مقابل امريكا دفاع مى كنند. پس ذكر اين

ص: 50

مسئله ضرورى است كه درگيريهاى غرب كشور عزيز ما درگيريهايى است از جانب امريكا كه گروههاى از خدا بى خبر وابسته، هر روز ما را با آن مواجه كرده اند، و اين به محتواى انقلاب اسلامى ما مربوط مى شود كه بر پايه استقلال واقعى بنا گشته است. چه اگر ما با امريكا و يا ساير ابرقدرتها و قدرتها كنار آمده بوديم، گرفتار اين مصايب نبوديم؛ ولى مردم ما ديگر به هيچ وجه حاضر نيستند تن به خوارى و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگى ننگين ترجيح مى دهند.

ما براى كشته شدن حاضريم و با خداى خويش عهد نموده ايم كه دنباله روىِ امام خود سيدالشهدا باشيم. اى مسلمانانى كه در كنار خانه خدا به دعا نشسته ايد، به ايستادگان در مقابل امريكا و ساير ابرقدرتها دعا كنيد و بدانيد كه ما با عراق جنگى نداريم و مردم عراق پشتيبان انقلاب اسلامى ما هستند، ما با امريكا در ستيزيم. و امروز دست امريكا از آستين دولت عراق بيرون آمده است و به اميد خدا اين ستيز تا استقلال واقعى ادامه دارد كه بارها گفته ام ما مرد جنگيم و تسليم براى مسلمان معنا ندارد. اى كشورهاى بى طرف! شما را به شهادت مى طلبيم كه امريكا قصد نابودى ما را دارد. كمى به خود آييد و ما را در هدفمان كمك كنيد. ما به شرق و غرب و به شوروى و امريكا پشت كرده ايم تا خود، كشور خود را اداره كنيم. آيا حق است تا اين چنين مورد هجوم شرق و غرب واقع شويم؟

با اوضاع فعلى جهان اين يك استثناى تاريخى است كه با مرگ و شهادت و شكست ما، مطمئناً هدف ما شكست نمى خورد.

بارها گفته ام كه گروگانگيرى توسط دانشجويان مسلمان و مبارز و متعهد ما عكس العمل طبيعى صدماتى است كه ملت ما از امريكا خورده است. و اينان فعلًا با بازپس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهاى امريكا عليه ايران و ضمانت به عدم دخالت سياسى و نظامى امريكا در ايران و آزاد گذاشتن تمامى سرمايه هاى ما آزاد مى گردند؛ كه البته اين امر را محول به مجلس اسلامى نموده ام تا آنان به هر نحو كه صلاح مى دانند عمل نمايند. با اينان در ايران به بهترين وجه رفتار شده است؛ ولى تبليغات امريكا و اقمارش از هيچ دروغ و افترا و تهمتى در اين مورد فرو گذار نكردند، در حالى كه امريكا و انگليس به فرزندان عزيز ما بدترين اهانتها و شكنجه هاى روحى و جسمى را

ص: 51

نمودند و هيچ مقام رسمى در مجامع بين المللى از اين دوستان عزيز ما دفاع ننمود، و هيچ كس امريكا و انگليس را در مقابل اين رفتار وحشيانه محكوم نكرد. از خداوند متعال آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى را براى تمام ملتهاى دربند آرزومندم. والسلام على عباداللَّه الصالحين.

21/ 6/ 59

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 52

پيام

زمان: 27 مهر 1359/ 9 ذى الحجه 1400

مكان: تهران، جماران

موضوع: فرمان آماده باش به ملت ايران براى رفع تجاوز دشمن بعثى

مناسبت: عيد سعيد قربان

مخاطب: نيروهاى مسلح و ملت مسلمان ايران- مسلمانان و مستضعفان جهان

فرمان آماده باش به ملت ايران ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مبارك باد عيد سعيد قربان بر جميع مسلمانان جهان و بر امت پيامبر عظيم الشأن.

مبارك باد اين عيد بزرگ اسلامى بر مستضعفين جهان كه در مقابل مستكبرين و اولياى طاغوت قيام نمودند. مبارك باد بر ملت عظيم اسلامى ايران كه صادقانه و دلاورانه در مقابل اولياى شيطان بپا خاستند. و مبارك باد بر قواى مسلح جمهورى اسلامى و بر دليران رزمنده غرب و جنوب كه با تعهد اسلامى و فداكارى در راه خداوند تعالى به جهاد مقدس و دفاع از كشور اسلامى چون سدى آهنين ايستاده و خون آشامان حزب كثيف بعث عراق و سرسپردگان به دشمنان اسلام و بشريت را از كشور خود رانده و خواهند راند.

آن روز مبارك است براى اسلام و ملتهاى اسلامى كه دست ستمگران و خون آشامان از كشورهاى اسلامى كوتاه شود. و آن روز مبارك است براى ملت شريف ما كه جمهورى اسلامى به تمام معنا در كشور اسلامى پياده شود و احكام مترقى اسلام به جاى احكام ضد انسانى برقرار گردد.

اكنون، شما اى ملت بزرگ اسلامى ايران، بر سر دوراهى مى باشيد؛ راه سعادت و افتخار ابدى در سايه پرافتخار جهاد براى خدا و دفاع از كشور اسلام، و راه ذلت و ننگ

ص: 53

ابدى؛ اگر خداى نخواسته در اين جهاد مقدس سستى و سردى از خود نشان دهيد. و من اميد واثق دارم كه ملت ما تن به ننگ نداده و نخواهند داد، و تا سقوط رژيم منحط بعث عراق از پاى ننشينند و تا ملت شريف عراق را از اختناق و جناياتى كه بر آنان سايه شوم افكنده نجات ندهند، دست از جهاد مقدس برندارند. و شما اى جوانان برومند خوزستان و منطقه غرب و ديگر جبهه ها، در اين ميدان شرف پايدار باشيد و از وطن اسلامى خود با تمام كوشش و فداكارى دفاع كنيد كه به خواست خداوند متعال پيروز خواهيد شد و جنود ابليس را با فضاحت تمام به عقب خواهيد راند. و شما اى قواى مسلح كه در خوزستان و مرزهاى جنگزده در مقابل كفار ايستاده ايد، بهوش باشيد و هماهنگ باشيد و به دستورات شوراى دفاع عمل كنيد، و از اختلاف و تفرقه برحذر باشيد كه نصرت خدا را ان شاءاللَّه در آغوش گرفته و سربلند و مفتخر از ميدان بيرون آييد. و اينجانب اولًا به ملت ايران هشدار مى دهم كه خود را مهيا كنند و اسلحه هاى خود را آماده كنند و به حال آماده باش باشند، كه اگر خداى نخواسته محتاج به بسيج عمومى شد و امر به جهاد مقدس عمومى داده شد، فوراً به ميدان رفته و از دين خدا و كشور اسلامى دفاع نمايند. و ثانياً به قواى نظامى اخطار مى كنم كه با كمال جديت و بدون فوت وقت، ساز و برگ جنگى را كه بحمداللَّه در حد كافى در اختيار داريد در اختيار رزمندگان، چه قواى مسلح و چه ساير جوانان فداكار گذاشته و كوچكترين مسامحه را جايز ندانيد. و از شوراى دفاع مى خواهم كه هر روز اينجانب را از وضع جبهه ها مستحضر كنند و چنانچه احتياج به نيرو دارند تذكر دهند كه جوانان پرشور در سطح كشور آماده جهاد هستند. و بايد فرماندهان نظامى داوطلبانى را كه [براى جنگ] مى آيند بى درنگ مجهز كنند و به جبهه بفرستند و نيروى زمينى را با اقسام سلاحها و آتشبارها و توپها تقويت كنند؛ و بدانند كه مسامحه در اين امر نزد خداوند و ملت گناهى نابخشودنى است و از عواقب آن بر حذر باشند. و به همه جناحها اطمينان مى دهم كه پيروزى با اسلام و كشور اسلامى است و شكست خذلان نصيب دشمنان شما است.

من از خداوند تعالى رحمت براى شهداى عزيز در اين جنگ تحميلى خواستارم.

اينان براى اسلام فدا شدند و در نزد خداى تعالى و در جوار رحمت واسعه او به سعادت

ص: 54

ابدى و افتخار دائمى رسيدند، و به بازماندگان آنان تبريك و تسليت عرض مى كنم. شما مسلمانان متعهد ديْن خود را به اسلام بزرگ و خداوند متعال ادا كرديد و راه وفادارى و فداكارى را به ما آموختيد. خداوند تعالى ما را به شما ملحق كند و از اين فيض عظيم محروم نفرمايد. و اخيراً تأكيد مى كنم كه پايدارى در اين امر حياتى و شدت عمل موجب افتخار جوانان ماست.

از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و پيروزى مجاهدين در راه خدا را خواستار است. والسلام على من اتبع الهدى.

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 55

سخنرانى

زمان: 28 مهر 1359/ 10 ذى الحجه 1400

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: وظيفه دولتهاى اسلامى در قبال حمله صدام به كشور اسلامى ايران

مناسبت: عيد سعيد قربان

حضار: سفراى كشورهاى اسلامى

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

عبادى- سياسى بودن دين اسلام

ما در روزى مجتمع هستيم در اين محل حقير كه انبوه مسلمين از سراسر كشورهاى اسلامى در مكه معظمه مجتمع هستند، اين اجتماع دينى- سياسى.

اسلام يك دين عبادى- سياسى است كه در امور سياسى اش عبادت منضم است و در امور عبادى اش سياست. اين مجتمعاتى كه اسلام براى مسلمين به طور سهولت تهيه فرموده است، در سال يك دفعه فريضه فرموده است بر كسانى كه استطاعت دارند كه مجتمع بشوند در مكه معظمه و در مواقف شريفه. و براى همه مسلمين مستحب است كه مستطيع هم كه نباشند اين عبادت الهى را به جا بياورند. و نكته مهم اين اجتماعات اين است كه مسلمين با هم در يك محيط دور از تشريفات- يك محيطى كه همه آن جهات شخصيتها را ريخته و با يك كفن و با دو ثوبه (1) مختصر- در اين مواقف حاضر شوند و مهم اين است كه آن چيزهايى كه در بلاد مسلمين در طول سال، گذشته است به اطلاع هم برسانند و براى رفع اشكالات مسلمين فكر بكنند. و اجتماع بزرگ ميليونى اسلامى در حجاز براى همين نكته است، در عين حالى كه عبادت است. و مع الأسف، ما مسلمانها كه


1- جامه، لباس.

ص: 56

از اسلام دور افتاده ايم و از حقايق اسلامى منزوى شده ايم در اين فكر ابداً نيستيم كه، اولًا كسانى كه مى توانند بروند، بروند مشرف شوند در خانه خدا و كسانى كه اصحاب تفكر هستند، نويسنده هستند، روشنفكر هستند و عالِم هستند، در آن محيط مجتمع بشوند و مشكلات مسلمين را در تمام جهان بررسى كنند و آنچه كه مى توانند حل كنند. ما الآن از تشرف مكه و حج بيت اللَّه جز اينكه يك دسته اشخاص عامى مردم، عامه مردم در آنجا مجتمع بشوند، و اشخاص مؤثرى كه مى توانند، از حكومتها، از بزرگان قوم در آنجا مى توانند مجتمع بشوند و مسائل اسلام را و مسائل مسلمين را و مسائل سياسى و اجتماعى را بررسى كنند، مع الأسف، اين امر مغفولٌ عنه (1) است. و در عين حال كه بايد در آنجا بررسى مشكلات را بكنند بر مشكلات افزوده مى شود. مشكلات مسلمين زياد است، لكن مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشته اند وتحت لواى ديگران درآمده اند. قرآن كريم كه مى فرمايد كه وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّه جَميعاً وَ لاتَفَرَّقُوا، (2)

ما اگر همين يك آيه را، مسلمين اگر همين يك آيه را عمل به آن بكنند تمام اشكالات اجتماعى و سياسى و اقتصادى و همه چيزشان بدون تشبث به غير رفع مى شود.

اسلام براى مردم در هر ناحيه يك امور سياسى- عبادى قرار داده است. اين جماعات در تمام كشورهاى مسلمين، و در هر شهر و ده و روستا، اينها يك امور اجتماعى- سياسى است كه اهل يك بلد در مساجد مجتمع بشوند و مشكلات خودشان را نسبت به آن بلد حل بكنند. و نماز جمعه يك عبادت سياسى و اجتماعى است كه در هر هفته مردم اجتماعات زياد بكنند و مسائلشان را حل بكنند در آنجا. و اجتماع كعبه بزرگترين اجتماعى است كه هيچ دولتى نمى تواند خودش اين اجتماع را ايجاد كند و خداى تبارك و تعالى همچو كرده است كه مسلمين بدون يك مزاحمتها و زحمتهايى و بدون يك خرجهايى كه بر دولتها باشد، مجتمع مى شوند در آنجا و مع الأسف، استفاده از آن نمى شود.


1- آنچه از آن غفلت شده.
2- بخشى از آيه 103، سوره آل عمران: «به ريسمان خدا چنگ بزنيد و پراكنده نشويد».

ص: 57

وظيفه دولتهاى اسلامى در مقابله با دولت عراق

ما الآن در يك روزى مجتمع هستيم كه دولت صدام، دولت غاصب صدام بدون يك عذر موجهى در بين تمام دول عالَم، بدون اطلاع و بدون سابقه با دريا و هوا و زمين هجوم كرد بر ايران و به خيال خودش مى خواست كه كشورگيرى كند و خلافت مسلمين را يك آدمى كه به اسلام اعتقاد ندارد، رياست مسلمين را به دست بگيرد. و مع الأسف، در عين حالى كه در قرآن كريم است كه اگر دو طايفه اى از مسلمين با هم اختلاف كردند شما مصالحه بدهيد بين آنها را و اگر يكى از آنها باغى باشد و طاغى باشد، با او قتال كنيد تا اينكه سر نهد به احكام خدا. كدام يك از كشورهاى اسلامى بررسى كردند در اينكه طاغى و باغى كيست و آن كسى كه هجوم كرده است كيست تا اينكه همه به امر خدا با او مقاتله كنند؟ بر كدام مملكت اسلامى پوشيده است اين معنا كه صدام به ما بغى كرده است، و طغيان كرده است و ظلم كرده است و هجوم كرده است؟ چرا ممالك اسلامى به آيه شريفه اى كه مى فرمايد كه فَقاتِلُوا الَّتى تَبغى حَتّى تَفِى ءَ الى امْرِ اللَّه (1)

چرا عمل نمى كنند؟ مع الأسف بعض از ممالك اسلامى؛ يعنى، ممالكى كه دولتهايشان به اسم اسلام بر آنها حكومت مى كند، در عين حالى كه مى بينند كه او طغيان كرده است و هجوم كرده است بر يك مملكت اسلامى بدون جهت، بدون يك حجت، با او اعلام موافقت مى كنند يا بعضى پشتيبانى مى كنند. ما بايد مشكلات اسلامى را در كدام نقطه عالَم طرح كنيم و حل كنيم؟ مسلمين عالَم بايد مشكلاتشان را در چه محفلى حل بكنند؟ در محافل بين المللى كه دستاورد دولتهاى بزرگ است؟ در آن محافلى كه به اسم اسلام هست لكن اثرى از اسلام در آن نيست؟ بايد مملكت ايران شكواى خودش را به چه مقامى عرضه كند؟ ملتى كه مورد هجوم واقع شده است بدون جهت، بدون عذر، بايد با كى طرح كند اين مطلب را؟ با كدام يك از دولتها اين مسئله را طرح كند؟ بر همه دولتهاى اسلامى به نص قرآن واجب است كه مقاتله كنند با دولت عراق تا برگردد به ذكر خدا و به امر خدا.


1- بخشى از آيه 9، سوره حجرات: «پس مقاتله كنيد با آن طايفه اى كه ظلم كرده است تا آن بازگردد به امرخداوند».

ص: 58

بله صدام گمان مى كرد كه با يك مملكت آشفته كه منزوى شده است و همه دولتها پشت به او كرده اند يا او را در فشار اقتصادى گذاشته اند طرف شده است و ما نه قواى نظامى داريم و نه انتظامى داريم و نه ساز و برگ جهاد و جنگ. او همچو گمان كرد و گمان مى كرد تا چند ساعت تهران را هم فتح خواهد كرد. او غافل از خدا بود. او فكر نكرده بود كه ما يك ملتى داريم كه منسجم با هم است و همه ايمان دارند و ايمان است كه آنها را بر مسائل و بر مشكلات غلبه مى دهد. آنها تفكر نكردند، تأمل نكردند كه شاه خائن سابق كه داراى همه قوا بود و همه قدرتها با او بودند و پشتيبانى مى كردند، همين ملت غيور ايران با قدرت ايمانى او را به جهنم فرستادند. او تصور اين را نكرد كه ملت ايران همه قدرتهايى كه پشتيبان محمدرضاى مخلوع بودند كنار زد و دست همه را از منابع خودش و سلطه همه را قطع كرد. او از اين معانى غفلت كرد از باب اينكه اعصابش ضعيف است. من از اوّلى كه اين شخص روى كار آمد گفتم به اشخاص كه آدم خطرناكى است؛ براى اينكه اين در حال جنون است، اعصاب اين آدم كار نمى كند و حالا ثابت شد اين معنا.

منزوى نبودن ايران در بين ملتها

مع الأسف گمان مى كنند بعضى كه ما منزوى شده ايم به واسطه مخالفت با امريكا، خير، امريكا منزوى شد. ميزان ملتهاست؛ شما سرنيزه را از روى ملتها برداريد و مردم را آزاد بگذاريد ببينيد كى منزوى است. الآن هم كه سرنيزه ها هست در داخل عراق، ملت عراق با ما هستند و عن قريب، ان شاءاللَّه، انفجارى در عراق پيدا خواهد شد، نظير انفجارى كه در ايران بود. ما منزوى نيستيم، آنهايى كه ظالم هستند و به ما ظلم كرده اند منزوى هستند؛ براى اينكه ميزان ملتها هستند. ما قبل از اين انقلاب منزوى بوديم؛ براى اينكه، ملتها با ما توجهى نداشتند. بعد از انقلاب، هم ملت ما منسجم شد و يك شد، يدٌ واحِدةٌ عَلى مَنْ سِواهُم (1)

شد و هم همه ملتهاى ضعيف حتى ملتهاى غير اسلامى كه


1- بحارالانوار، ج 27، ص 68، ح 3. كنزالعمال، ج 1، ص 99، ح 440. «مسلمين دست واحدند بر عليه بيگانگان».

ص: 59

جزء مستضعفين شدند با ما هستند. چطور ما منزوى هستيم؟ بله دولتهايى كه هستند، دولتهايى كه ملتهايشان هم با آنها موافق نيستند، آنها با ما مخالفند و ما باكى نداريم از اين معنا. اين انزوا را با آغوش باز استقبال مى كنيم؛ براى اينكه ما تا منزوى نشويم و تا دستمان از پيش ابرقدرتها و قدرتهاى ديگر كوتاه نشود، خودمان نمى توانيم كار خودمان را انجام بدهيم و سر پاى خودمان بايستيم. ما بايد منزوى بشويم تا مستقل بشويم. بايد منزوى بشويم تا آزاد بشويم. انزوا براى ما هيچ طرح نيست و ما از انزواى اقتصادى و سياسى و اجتماعى ابداً باك نداريم؛ براى اينكه ميزان ملتها هستند و ملتها با ما هستند. شما اگر راديوها را ملاحظه كنيد در سطح جهان، تمام جهان با ما اظهار موافقت كردند و با ما خواسته اند كه در جبهه جنگ حاضر بشوند و ما را از اين غائله به اصطلاح خودشان نجات بدهند و ما احتياج به اين نداريم. ما همچو سيلى خواهيم زد به صدام و حزب بعث عراق كه ديگر بلند نشود از جاى خودش. ما بايد اين اشتباه را رفع كنيم، هم از دولت غاصب عراق و هم از ساير دولتهاى اسلامى كه گمان مى كنند اگر هجومى به ايران بشود ايران صدمه به آن وارد مى شود. ايران يك موجود الهى است كه هيچ چيز او را صدمه نخواهد زد. ايران واحد است و با دست واحد، 35 ميليون جمعيت با صداى واحد در مقابل قدرتها ايستاده است و هيچ قدرتى نمى تواند يك ملت را منزوى كند. و هيچ ملتى نمى تواند بر يك ملتى كه بپاخاسته است حكومت كند. شما ملاحظه كنيد افغانستان را.

افغانستان در عين حال كه احزاب چپى دارد كه قدرتمندند و حكومتش هم با ملت مخالف است و ملت هم با حكومت و آن قواى ابرقدرت هم وارد در آنجا شده است، آنچنان صدمه سياسى به شوروى وارد شد در اين كار كه پيش همه ممالك مفتضح شد.

آنچنان سيلى زدند چريكهاى قدرتمند افغانستان به روى شوروى كه بايد سرش را بلند نكند. و ايران از افغانستان قويتر است. براى اينكه ايران دسته جات مختلف ندارد. اگر چهار تا فرض كنيد كه ساواكى يا كمونيست در اينجا هست، اينها چيزى نيستند و در قبال ملت ما ناچيزند. اما ملت ما با دولت، قواى انتظامى همه با هم هستند. و بحمداللَّه، هم قواى انتظامى ما الآن قوى است و هم سازوبرگ ما قوى است و اين سازوبرگى است كه دشمن ما براى ما تهيه كرد. اين سازوبرگ بسيار زيادى است كه امريكا براى ما تهيه كرد،

ص: 60

او تهيه كرد كه در مقابل شوروى بايستد و به دست ما افتاد و ما در مقابل خودش و هر دولت ديگرى ايستادگى داريم. قدرت ما را اينها نمى دانند؛ آن قدرت معنوى كه در ايران هست، آن قدرت اسلامى كه در ايران هست باز ادراك نكرده اند.

توجه مسلمانان به قدرت اسلام در قبال قدرتها

مسلمين بايد توجه به قدرت اسلام داشته باشند. اين قدرت اسلام بود كه با دست خالى يك ملتى را بر يك دولت غاصب بزرگ و ابرقدرتهاى بزرگ عالَم غلبه داد، اين قدرت اسلام بود. چرا مسلمين از اين قدرت غافلند؟ چرا دولتهاى اسلامى از اين قدرت اسلام غافل هستند؟ چرا بايد در طول سالهاى متمادى دولتهاى عربى سيلى بخورند از صهيونيسم؟ چرا بايد در تحت سلطه قدرتهاى خارجى باشند؟ چرا خودشان با هم مجتمع نمى شوند؟ چرا به آيات شريفه قرآن عمل نمى كنند؟ چرا با هم مجتمع نيستند؟

چرا به احاديث نبى اكرم اعتنا نمى كنند كه فرموده است: مسلمين يدٌ واحِدةٌ على مَن سِواهُم؟ مع الأسف بين خودشان اختلافات است. مشكل مسلمين همين است كه اختلاف انداخته اند بينشان. و بعد از جنگ عمومى اين نقشه كشيده شد و قدرت اسلام را ديدند و نقشه كشيده شد و دولتهاى اسلامى را از هم جدا كردند و مسلمين را با هم مخالف كردند و دولتهاى اسلامى با هم دشمن شدند. اين مشكلى است كه حل بايد بشود. اين مشكلى است كه در روز عيد و در روز عرفه در پناه خانه خدا بايد حل بشود. اين مشكلى است كه سران قوم مجتمع بشوند در مكه معظمه، امر خداى تبارك و تعالى را اطاعت كنند و با هم در آنجا اجتماع كنند و با هم مشكلات خودشان را در ميان بگذارند و غلبه كنند بر مشكلات خودشان. اگر يك همچو امرى واقع بشود احدى از قدرتها نمى تواند با شما مقابله كند. شما مسلمين همه چيز داريد. شما مسلمين قدرت اسلام داريد كه بالاترين چيزهاست، بالاترين سلاحهاست. و شما مسلمين صحراها و درياهاى وسيع و كشورهاى بسيار وسيع داريد و غنى هستيد. در عين حالى كه شما از حيث همه چيز غنى هستيد مع ذلك، بيشتر مستمندان شما به حال فقر دارند زندگى مى كنند؛ اين براى اين است كه شما به اسلام عمل نمى كنيد. شما اموال مسلمين را، آن چيزهايى كه بايد به نفع مسلمين

ص: 61

باشد به غير مسلمين مى دهيد آن هم به يك ثمن بخس. (1) همان ثمن هم در زمان شاه مخلوع، همان ثمن بخس هم دوباره برمى گشت به جيب خود امريكا و بعد هم سلاحها را درست مى كردند براى خودشان كه مقابله كنند با شوروى و بحمداللَّه اين سلاحها را خدا خواست كه به دست ما بيفتد.

دفاع در مقابل متجاوزان به كشور

و امروز در مقابل همه كشورهايى كه بخواهند به ما تعدى كنند قيام خواهيم كرد. و ملت ما با قدرت اسلامى با قواى نظامى و انتظامى، با مجاهدين اسلام و با همه قدرتهاى مسلح و غيرمسلح با هم هستند و كسى نمى تواند به اين مملكت تعدى كند. و ما نمى دانيم كه چرا مسلمين- يعنى، ممالك اسلامى، والّا خود مسلمين با ما هستند- چرا ممالك اسلامى پا ميان نمى گذارند و اين آدم را به پاى ميز محاكمه نمى كشانند. از چه مى ترسند؟

صدام بايد محاكمه بشود همان طورى كه كارتر بايد محاكمه بشود. او براى نفع خودش عمل مى كرد و اين ملعون براى نفع امريكا عمل مى كند. او براى اينكه چند كيلومتر زمين خشك، براى اين لشكركشى نمى كند و اين همه جمعيت اسلام را چه از آن طرف و چه از اين طرف به قتال وادارد و به كشتن بدهد و آنهمه ميلياردها دينار عراقى و تومان ايرانى را به اين دو تا كشور ضرر بزند و آن سلاحهايى كه بايد ما در مقابل دشمن و در مقابل صهيونيسم و امپرياليسم بايد به كار بيندازيم به روى هم بكشيم. و اين يك جنايتى است كه صدام كرده. ما مدافع هستيم از منافع خودمان، ما مدافع از اسلام هستيم. ما مى شناسيم اين آدم را. من در عراق هم مى شناختم اين آدم را، كه اين آدم چنانچه- خداى نخواسته- دستش باز بشود از عَفلق (2) بدتر است و عفلق، اسلام را مخالف همه چيز خودش مى داند.

ما مدافع اسلام هستيم و مدافع اسلام با جان و مال و عزيزان خودش دفاع مى كند و هرگز نخواهد نشست. ما چه پيروز بشويم در عالَم ماده و چه غلبه بكنيم، غلبه با ماست.

پيغمبر اسلام هم در بعضى از جنگها شكست خورد، لكن غلبه با او بود. اولياى اسلام هم


1- بهاى اندك، قيمت ناچيز.
2- ميشل عفلق، پايه گذار حزب بعث در عراق و سوريه.

ص: 62

در بعضى از جنگها دشمنان غلبه بر آنها كردند، لكن غلبه با آنها بود. غلبه با حق است.

باطل زَهُوق است؛ انَّ الباطِلَ كانَ زَهُوقاً. (1)

ما در اين روز به همه مسلمين دعا مى كنيم و دست تضرع پيش خداى تبارك وتعالى بلند مى كنيم كه مسلمين بيداربشوند، حكومتهاى اسلامى بيدار بشوند. حكومتهاى اسلامى توجه كنند به اينكه مشكلاتشان را رفع كنند، اين وابستگى خودشان را به ابرقدرتها بردارند از ميان، مستقل بشوند، خودشان باشند، خودشان اداره كنند ممالك خودشان را. ما اينكه مى گوييم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود، اين معنى غلط را از او برداشت نكنند كه ما مى خواهيم كشورگشايى كنيم. ما همه كشورهاى مسلمين را از خودمان مى دانيم. همه كشورها بايد در محل خودشان باشند. ما مى خواهيم اين چيزى كه در ايران واقع شد و اين بيدارى كه در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دادند و دست آنها را از مخازن خودشان كوتاه كردند، اين در همه ملتها و در همه دولتها بشود، آرزوى ما اين است. معنى صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتارى كه دارند و از اين تحت سلطه بودنى كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مى رود و خودشان به نحو فقر زندگى مى كنند نجات بدهد.

خداى تبارك و تعالى اين عيد را بر همه مسلمين مبارك كند. و اين عيد و اين روز مبارك است بر ملت ايران كه در جنگ است و مبارك است بر آنهايى كه شهيد شدند و مبارك است بر آنهايى كه شهيد دادند. خداى تبارك و تعالى به ما هم اين فرصت را بدهد كه در راه او شهيد بشويم.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته


1- سوره اسراءبنى اسرائيل)، آيه 81: «باطل، خود لايق نابودى است».

ص: 63

سخنرانى

زمان: صبح 16 آبان 1359/ 28 ذى الحجه 1400

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: سكوت مسلمين در قبال تجاوزات رژيم بعث عراق عليه ايران

حضار: مسلمانان پاكستان

سكوت مسلمين در قبال تجاوزات رژيم بعث عراق عليه ايران

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

كعبه خانه مردم و محل اجتماع و زيارت مسلمانان

با تشكر از حضور آقايان در اينجا و اميدوارى به اينكه خداوند زيارت آقايان را و ساير حجاج محترم را قبول كند، عرض مى كنم كه شما موفق شديد به زيارت خانه اى كه خداوند براى ناس قرار داده است و اول بيتى است كه خداوند براى همه مردم قرار داده است و فرموده است كه انَّ اوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَكَّة. (1)

اين دليل بر اين است كه، يكى از ادله اين است كه خداى تبارك و تعالى همه عالم را دعوت فرموده است به اسلام و اين خانه را براى تمام عالم از زمان بعثت تا آخر براى همه قرار داده است.

اين خانه ناس است. شخصى يا اشخاصى يا گروهى يا طوايف خاصى اينطور نيست كه اولى باشند به خانه خدا از ديگر ناس. همه مردم، آنهايى كه در سراسر دنيا هستند، در مشارق ارض و مغارب ارض، مكلف هستند كه مسلم بشوند و در اين خانه كه قرار داده شده است از براى ناس، مجتمع بشوند و زيارت كنند آن بيت مقدس را. عقلا و علماى اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش كردند براى اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و همه يد واحد باشند بر غير مسلمين. در هر جا كه مسلمى پيدا بشود بايد با ساير مسلمين


1- سوره آل عمران، آيه 96: «انَّ اوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدَىً لِلعالَمينَ» اول خانه اى كه براى مردم بنا شده، همان خانه مكه است كه در آن بركت و هدايت جهانيان است.

ص: 64

تفاهم كنند و اين يك مطلبى است كه خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم سفارش كرده است. (1) و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله سفارش فرموده است (2) و ائمه مسلمين سفارش فرموده اند و علماى بيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته و كوشش كرده اند به اينكه مسلمين را در تحت لواى اسلام به وحدت و يگانگى دعوت كنند.

مبعوث شدن پيامبر اسلام بر تمام بشر

مع الأسف، بعض از عناصر منحرف، از عناصرى كه به اسلام اعتقاد هم ندارند، با ادعاى خالى از حقيقت اسلام كوشش دارند به اينكه اسلام را در عربيت خالص كنند.

گزارشى كه در يكى- دو روز پيش از خبرگزاريها رسيد به ما، اين بود كه صدام حسين در مجلس غيرقانونى خودشان صحبتهاى متفرقه اى كرده است و اراجيفى بافته است. از آن جمله اينكه «فارس مسلم نيست؛ به دليل اينكه قرآن عربى است. پيغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است»؛ به منطق اين آدم منحرف كه از اسلام بى اطلاع است، و از آن جمله اعرابى است كه خداى تبارك و تعالى، فرموده است: اشَدُّ كُفراً وَ نِفاقاً وَ اجدَرُ الّا يَعلَمُوا حُدُودَ ما انزَلَ اللَّه (3)

اين، سزاوارترند اينطور اشخاص از اينكه حدود خدا را و احكام خدا را نشناسند. به منطق اين آدمى كه اعتقاد به اسلام هم ندارد، شما آقايان كه به مكه مشرف شديد مسلم نبوديد و تمام مسلمين دنيا كه در شرق و غرب زمين هستند مسلمان نيستند؛ فارس مسلمان نيست، ترك مسلمان نيست، بلوچ مسلمان نيست، پاكستانى مسلمان نيست، مسلمانان هندوستان مسلمان نيستند، اندونزى ها مسلمان نيستند.

مسلمانى فقط منحصر به عرب است! نظير عفلق، نظير صدام و نظير حزب بعث عراق! اين منطق يك آدمى است كه از اسلام بى اطلاع است، از قرآن بى اطلاع است. ضرورت مسلمين است كه پيغمبر اسلام آخر نبيين است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق


1- اشاره است به آيه 103، سوره آل عمران.
2- صحيح ترمذى، ج 3، ص 316.
3- سوره توبه، بخشى از آيه 97: «اعرابباديه نشين) در كفر و نفاق از ديگران سخت تر و به جهل و نادانى احكام خدا سزاوارترند».

ص: 65

ارض و مغارب ارض. قرآن كريم حكايت مى كند كه اسلام مال تمام طوايف هست. هر كس به او رسيد بايد ايمان بياورد. و روايات از رسول اكرم اين است كه اسلام براى همه هست. و اين آدم اگر تا حالا هم فرض كنيد- به فرض غلط- كه مسلم است، براى اين كلمه از اسلام بيرون رفته است؛ براى اينكه خلاف ضرورت مسلمين و خلاف قرآن كريم و خلاف رسول اكرم گفته است.

ايجاد اختلاف بين مسلمانان با طرح قوميت

ما سالهاى طولانى است كه دنبال اين هستيم كه مسلمين را با هم همقدم و همكلام و مجتمع كنيم؛ براى اينكه تمام گرفتاريهايى كه مسلمين دارند و به دست قدرتهاى اجنبى؛ آنهايى كه مى خواهند از بلاد مسلمين بهره گيرى كنند، آنهايى كه مى خواهند ذخاير مسلمين را ببرند، آنهايى كه مى خواهند دولتهاى اسلامى را در زير يوغ سلطنت خودشان قرار بدهند، اينها كوشش كرده اند خودشان و عمالشان به اينكه تفرقه بين مسلمين ايجاد كنند. اين كلام خبيث همان كلامى است كه آنها مى خواهند كه عرب را يك طرف قرار بدهند و همه مسلمين را در طرف ديگر؛ فقط عرب مسْلم است، پاكستانى مسْلم نيست، ايرانى مسلم نيست، عرب، عرب مسلم واقعى است! اينها همه بايد- به حسب قولى كه او باز در يك كلامش گفته است- اينها بايد آقايى عرب را بپذيرند. اين برخلاف اسلام است، برخلاف دستورات قرآن است. قرآن كريم ميزان را تقوا قرار داده است و فرموده است: انَّ اكرَمَكُم عِندَ اللَّه اتقيكُم (1)

و صدام ميزان را عربيت قرار داده است؛ عربيت، چه عربيتى باشد كه مثل عفلق و امثال صدام باشد و چه سايرين، اين برخلاف موازين اسلام و برخلاف ضرورت مسلمين است. اين همان معنايى است كه ابرقدرتها مى خواهند كه قشرها را از هم جدا كنند، عرب را از غيرعرب جدا كنند، عرب را در يك طرف قرار بدهند و عجم را در يك طرف ديگر. در بين خود عرب هم مى خواهند كه طوايف مختلف را از هم جدا كنند و در بين عجم هم كه ساير مسلمين هستند مى خواهند


1- سوره حجرات، آيه 13: «بزرگوارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست».

ص: 66

كه اينها را از هم جدا كنند؛ اينها مأمور اين هستند، محمدرضا مأمور اين معنا بود كه اينها را از هم جدا كند. كسانى كه اين معنا را مى گويند و اين معنا را تعقيب مى كنند، اينها همان مأمورينى هستند كه مقاصد پليد اجنبيها را كه مسلمين را مى خواهند از هم مفترق كنند اجرا مى كنند.

ادعاهاى واهى صدام در توجيه تجاوز به ايران

مسلمين بايد يدِ واحده بر ماسِوايشان باشند. وَلا تَنازَعُوا فَتَفشَلُوا وَتَذهَبَ ريحُكُم (1)

قرآن شريف دستور داده است كه اگر يك طايفه اى از مسلمين بر طايفه ديگر بغى كردند و تعدى كردند، بر همه مسلمين واجب است كه بر ضد او قيام كنند؛ فضلًا، از اينكه غيرمسلم بَغى كند بر مسلم. (2) اگر يك طايفه اى از كفار هجوم بياورند به مملكت اسلامى، تكليف همه مسلمين است كه به او هجوم بياورند و او را از صفحه روزگار نابود كنند. چه شده است كه مسلمين در اين امرى كه همه مى دانند، تمام كسانى كه اطلاع دارند از منطقه، مى دانند كه دولت جابر صدام و بعث ناگهان بدون هيچ مقدمه حمله كرده است به ايران از طرف دريا و از طرف هوا، از طرف زمين و بدون اينكه دولت متوجه بشود بعضى از بلاد ايران را غصب كرده است و بعضى از سرزمينها. آن روزى كه مطلع شد ايران، جلويش را گرفت و بحمداللَّه به قدرى صدمه بر او وارد كرده است و بر جنود او وارد كرده است كه برگرداندن به اصل اول محتاج به سالهاى طولانى است. و اين هجوم ناجوانمردانه، كشور عراق را به تباهى كشانده و مى كشاند و سرمايه هايى كه بايد صرف


1- سوره انفال، آيه 46: «و هرگز راه اختلاف و تنازع نپوييد كه در اثر تفرقه ترسو و ضعيف شده، قدرت وعظمت شما نابود خواهد شد».
2- اشاره است به آيه 9 سوره حجرات: «وَ انْ طائِفَتانِ مِنَ المُؤمِنينَ اقْتَتَلُوا فَاصلِحُوا بَينَهُما فَان بَغَتْ احديهُماعَلَى الاخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبغى حَتّى تَفى ءَ الى امرِ اللَّه فَان فاءَتْ فَاصلِحُوا بَينَهُما بِالعَدلِ وَاقْسِطُوا انَّ اللَّه يُحِبُّ المُقسِطينَ» و اگر دو طايفه از اهل ايمان به قتال و دشمنى برخيزند، شما مؤمنان در ميان آنها صلح برقرار كنيد و اگر يك قوم بر ديگرى ظلم كرد با آن طايفه ظالم قتال كنيد تا به فرمان خدا بازآيدو ترك ستم كند). پس هرگاه به حكم حق برگشت با حفظ عدالت ميان آنها صلح دهيد و هميشه عدالت كنيد كه خدا بسيار اهل عدل و داد را دوست مى دارد.

ص: 67

بشود در راه ترويج اسلام، اينها را صرف كرده اند در راه جنگ. ما بادى (1) به جنگ نبوديم و نيستيم، لكن اگر كسى تعدى بكند دهان او را خُرد مى كنيم. ابتدا از آنها بوده است و لهذا، در مملكت ما اين واقعه واقع شده است. اگر ما بادى بوديم، خوب بود اول ما رفته باشيم يكى از دهات آنجا را گرفته باشيم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده باشند.

ادعاى اينكه ما مدتهاست- صدام در اين نطق خبيثش گفته است كه- «ما مدتها با دولت ايران صحبتها كرديم، رفت و آمد كرديم و خواستيم تفاهم كنيم و دولت ايران قبول نكرده است و ما ملزم شديم كه به دولت ايران [حمله نماييم] و آنها- دولت ايران- پاسگاههاى ما را در مرز خراب كردند و چقدر از پاسگاههاى ما را خراب كرده اند» و از قبيل اين اراجيف. دولت ايران قبل از حمله عراق حتى يك وجب در ملك آنها، در مملكت آنها نرفته است و بنا هم نيست كه برود و يك پاسگاه از آنها خراب نكرده است، لكن بعد از آنكه آنها حمله كردند و مردم ايران را، مردم عادى ايران را با توپهاى دورزن و با موشكهاى زمين به زمين خانه ها را خراب كرده اند، زن و بچه هاى مردم را كشتند و همه شرارتها را كردند، البته دفاع بر هر مسلمى، بر هر انسانى دفاع واجب است. و ما به حسَب امر خدا دفاع كرديم از خودمان و دفاع از اسلام، نه دفاع از كشور خودمان فقط.

اظهار تأسف از سكوت مسلمانان در جنايات صدام

صدام كسى است كه تابع «عفلق» ها هست و آنها حزبشان اسلام را منافى مى دانند با وضعيت خودشان؛ دشمن اسلام هستند آنها. اينكه مى گويد حسين بن على عليه السلام چه، اين همان آدمى است كه زوار حسين بن على را دسته جمعى اعدام كرده است و به حبس كشانده است.

اين همان آدمى است كه مرقد مطهر حضرت امير را به امر او به گلوله بستند كه گلوله هايى كه خراب كرده بود يك جايى از، سوراخ كرده بود، يك جايى از ديوار را به من نشان دادند. اينها همانها هستند كه علماى بزرگ اسلام را چه از طايفه سنى و چه از


1- بادى: آغازگر، شروع كننده.

ص: 68

طايفه شيعه گرفتار كردند و حبس كردند و شهيد كردند. اينها از اسلام بويى نبردند و حالا دعوى اسلاميت مى كند و مى گويد من مسلم هستم! ايشان از همان اعرابى است كه خداى تبارك و تعالى فرموده است اينها از اسلام و حدود اسلام بى اطلاع هستند. چه شده است كه مسلمين توجه ندارند به اين معنا؟ چرا اين مسائلى كه در ايران واقع شده است و اين مسائلى كه به مملكت ما وارد شده است و آنطور بچه ها و كوچكها و زنها و مردها را اينها قتل عام كرده اند، برخلاف موازين بين المللى و برخلاف موازين جنگ به جاهاى مسكونى حمله كردند، چرا مسلمين در اين مطلب هيچ توجهى ندارند؟ چرا ساكت هستند؟ خداى تبارك و تعالى امرفرموده است كه بايد جنگ كنند با اين. حالا جنگ نمى كنند لااقل تبليغ كنند، ساكت نباشند. چرا راديوهاى بلاد مسلمين ساكتند در اين موضوع؟ چرا مسلمين ساكتند و توجه ندارند كه اگر جمهورى اسلام در ايران- خداى نخواسته- شكست بخورد اسلام شكست خورده است؟ چرا توجه ندارند كه ابرقدرتها از اسلام مى ترسند و مخالفتشان با ايران به واسطه اين است كه مى ترسند اسلام در ساير بلاد رشد كند و همين معنايى كه در ايران شده است در جاهاى ديگر بشود؟

مسلمين را چه شده است كه در اين مسائل كه مربوط به اسلام است و مربوط به حيثيت مسلمين است ساكت نشسته اند، تماشاچى شده اند؟ ما احتياج به كمكهاى جندى و كمكهاى ارتشى نداريم و ما خودمان حساب اينها را پاك خواهيم كرد، لكن تأسف دارد كه مسلمين بى توجه هستند به اين مسائل اسلامى، بى توجه هستند به قرآن كريم.

عمل نمى كنند به صريح قرآن كريم كه فرموده است كه «اگر يك طايفه اى ولو مسلم باشد اگر حمله كرد بر طايفه ديگر از مسلمين، بر مسلمين لازم است كه از آن طايفه مظلوم دفاع كنند. (1) «چرا خبرگزاريهاى خودشان را نمى فرستند و ببينند مسائلى كه در ايران واقع شده است، مصائبى كه در ايران واقع شده است؟ و چرا اگر خبرگزاريهايى باشد و اطلاع بدهد به آنها، در راديوهاى آنها منعكس نمى شود؟ اين سكوت مرگبار چيست كه در مسلمين است؟ شما گمان مى كنيد كه مطرح عراق و ايران است و صدام است و مملكت ايران؟


1- اشاره به آيه 9 سوره حجرات.

ص: 69

قضيه اين نيست، مطرح اسلام است، نه مطرح يك كشور. مطرح تمام كشورهاى اسلامى است، مطرح مستضعفين جهانند.

احساس خطر قدرتها از اتحاد مسلمانان

آن چيزى كه آنها مى خواهند اين است كه مسلمين متفرق باشند و آنها حكومت كنند به اين مسلمين، آنها تمام جوانهاى ما را به تباهى بكشند، دانشگاههاى ما را دانشگاههاى استعمارى قرار بدهند، اقتصاد ما را وابسته كنند، ارتش ما را وابسته كنند.

آنها به ايران فقط نظر ندارند، آنها به همه بلاد مسلمين، به همه بلادى كه تحت سلطه اسلام بايد باشد آنها نظر دارند، لكن مى بينند كه اگر يك ميليارد مسلم با هم مجتمع بشود و آن معنايى كه در 35 ميليون جمعيت ايران تحقق پيدا كرد و ضربه زد به آنها، آنچنان ضربه اى كه تا آخر سرخودشان را نمى توانند بلند بكنند، اگر، يك ميليارد جمعيت مسلمين اينطور بشوند چه خواهد شد! آنها براى جلوگيرى از اين معناست كه اين جنگها را بپا مى كنند. چرا بايد دولتهاى اسلامى اينطور از هم منفصل باشند و جدا باشند؟ چرا بايد دولتهاى اسلامى توجه به مسائل اجتماعى و سياسى اسلام نداشته باشند؟ چرا بايد ممالك اسلامى توجه نداشته باشند كه نقطه نظر آنها اسلام است نه ايران، ملتها همه توجه دارند، چرا دولتها توجه ندارند؟ تا كى بايد ما و دولتهاى ما تحت سلطه اجانب باشيم؟ تا كى بايد مستشاران امريكا و شوروى به ما حكومت كنند؟ تا كى بايد يك گروهبان شوروى، يك گروهبان انگليسى، يك گروهبان امريكايى بيايد و به ارتش ما حكومت كند؟ ما آنها را بيرون كرديم، شما هم بيرون كنيد، ساير ممالك اسلامى هم بيرون كنند. ما آنهايى كه تشتت ايجاد مى كنند در ايران به جاى خودشان نشانده ايم و مى نشانيم. ساير ممالك اسلامى هم مكلفند به اينكه آنهايى كه برخلاف اسلام، برخلاف دستور قرآن، برخلاف دستورات نبى اسلام ايجاد تشتت مى كنند، آنها را بگيرند و بيرون كنند و از بين ببرند. چرا نشسته ايم ما؟ چرا مسلمين نشسته اند؟ چرا نهضت نمى كنند؟ چرا قيام نمى كنند مسلمين بر ضد مستكبرين؟ چرا مستضعفين جهان قيام نمى كنند بر ضد مستكبرين؟

سياههاى امريكا ما را تأييد كردند، لكن دولتهاى اسلامى اكثراً تأييد نكردند. ملتها در هر

ص: 70

جا بودند ما را تأييد كردند. مسلمين ملتهايشان در هر جا بود ما را تأييد كردند و اين دولت غاصب بعث را، بعث عراق را محكوم كردند، لكن دولتها اين كار را نكردند. چه شده است دولتها را؟ چرا بايد تا آخر اينها تحت فشار ظلم ابرقدرتها تسليم بشوند؟ چرا بايد افغانستان را آنطور كنند و مسلمين نشسته باشند؟ چرا بايد ايران را اينطور كنند و مسلمين ساكت باشند؟ نشسته اند كه يكى يكى اينها را از بين ببرند، نوبت بعدى بشود؟

اعلام خطر براى اسلام و مسلمين

اين خطرى است براى مسلمين. من اعلام خطر مى كنم براى مسلمين و براى اسلام با اين وضعى كه دولتها دارند. آنها كنار نشسته اند و شماها را به هم مى ريزند. دولتها را با هم به جنگ وامى دارند و استفاده را خودشان مى كنند. چرا مطالعه نمى كنيد در امر اسلام و در امر سرنوشتهاى مسلمين؟ تا كى ما بايد زير سلطه اجانب باشيم و تا كى ممالك ما بايد در تحت تاخت و تاز آنها باشد؟ چرا از خواب بيدار نمى شوند مسلمانها؟ مشكل مهم، دولتهاى اسلامى هستند. بايد دولتها بيدار بشوند. اگر دولتها بيدار بشوند مشكلات مسلمين رفع مى شود، با هم تفاهم مى كنند، لكن دستهايى در كار است كه نمى گذارد؛ مأمورينى آنها دارند كه نمى گذارند اين كار بشود. من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه همه مسلمين را بيدار كند و همه را در تحت لواى اسلام قرار بدهد. و همه را با هم مجتمع كند و مسائل اسلامى را درست مطالعه كنند و مسائل اسلامى را بين خودشان حل كنند.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه

ص: 71

حكم

زمان: 18 خرداد 1360/ 5 شعبان 1401

مكان: تهران، جماران

موضوع: انتصاب نمايندگان در امور حج

مخاطب: ايروانى، سيد عبدالمجيد- هاشمى گلپايگانى، سيد على- توسلى، محمدرضا- جلالى، حيدرعلى- طاهرى خرم آبادى، سيد حسن

انتصاب نمايندگان در امور حج

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

حضرات آقايان حجج اسلام: آقاى حاج سيد عبدالمجيد ايروانى، و آقاى حاج سيد على هاشمى گلپايگانى، و آقاى حاج شيخ محمدرضا توسلى، و آقاى حاج شيخ حيدرعلى جلالى، و آقاى حاج سيدحسن طاهرى خرم آبادى- دامت افاضاتهم

از آنجا كه حج و انجام اين فريضه بزرگ الهى از مسائل مهم اسلامى و اجتماعات بزرگ سياسى- مذهبى جامعه مسلمانان مى باشد و بايد در انجام هر چه با شكوهتر و بهره بردارى هر چه بيشتر از اين اجتماع عظيم دينى سعى كافى مبذول شود، بدين وسيله حضرات آقايان محترم را براى رسيدگى به كار حجاج و زائران بيت اللَّه الحرام در اين سال تعيين و منصوب مى نمايم، تا با همفكرى و مشورت يكديگر در رفع نيازمنديهاى آنان بكوشند و از راهنماييهاى لازم در موسم حج دريغ ننمايند؛ و آنان را به حساسيت زمان و موقعيت خطير كنونى متوجه سازند؛ و اين حقيقت را به همگان گوشزد كنند كه دشمنان اسلام با تمام قوا سعى در ايجاد تفرقه و اختلاف ميان جوامع اسلامى دارند و به هر نام و هر وسيله كه شده مى كوشند تا با درگيرى ميان مسلمانان زمينه را براى تسلط كامل و مجدد خود بر همه كشورهاى اسلامى و چپاول و غارتگرى خود مساعد سازند.

و به همين جهت، لازم است از هرگونه عمل تفرقه انگيز خوددارى كنند، كه اين

ص: 72

يك وظيفه شرعى و الهى است. ضمناً متصديان ادارات گوناگونى كه به هر مناسبت كارشان با حج ارتباط پيدا مى كند موظفند براى هماهنگى در كارهاى خود با صلاحديد و تصويب آقايان محترم كارها را انجام دهند. از خداى تعالى موفقيت همگان را مسئلت دارم. والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.

به تاريخ پنجم شعبان المعظم 1401

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 73

پيام

زمان: 15 شهريور 1360/ 7 ذى القعده 1401

مكان: تهران، جماران

موضوع: تبيين فلسفه و اسرار حج

مناسبت: فرا رسيدن ايام حج

مخاطب: مسلمين جهان و زائرين بيت اللَّه الحرام

تبيين فلسفه و اسرار حج

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جَعَلَ اللَّه الْكَعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ (1)

- قرآن كريم.

درود بر حجاج بيت اللَّه الحرام. سلام بر عموم مسلمانان جهان و سلام بر مسلمانان متعهدى كه از جهان اسلام به سوى حق شتافته و در جوار خانه خدا وفود (2) نموده اند.

فريضه حج در بين فرايض الهى از ويژگيهاى خاصى برخورداراست و شايد جنبه هاى سياسى و اجتماعى آن بر جنبه هاى ديگرش غلبه داشته باشد، با آنكه جنبه عبادى اش نيز ويژگى خاصى دارد.

مسلمانان متعهد كه در اين مجمع عمومى و سازمان الهى با لغو امتيازات متحدالشكل و بدون توجه به رنگ و زبان و كشور و منطقه، هر سال يك بار در مواقف شريفه مجتمع مى شوند و با ساده ترين و بى آلايش ترين جهات مادى با توجه به معنويت و وفود على اللَّه گردهم مى آيند و به وظايف و آداب اسلامى عمل مى كنند، بايد از جهات سياسى و اجتماعى آن غافل نباشند. علماى اعلام و خطباى معظم، مسلمانان را به جهات


1- بخشى از آيه 97 سوره مائده: «خداوند خانه كعبه را خانه احرام قرار دادو حرمت آن را واجب كرد) براى نگهبانى و ايستادگى مردم».
2- جمع وافد: هيأت نمايندگى و اعزامى.

ص: 74

سياسى و وظايف بسيار خطيرشان آگاه سازند. وظايف خطيرى كه اگر مسلمانان جهان به گوشه اى از آن توجه كرده و عمل كنند، عزتى كه خداوند براى مؤمنين قرار داده است باز يابند و به مفاخر اسلامى- الهى كه حق مسلمين است برسند و در پناه اسلام عزيز و زير بيرق توحيد و پرچم لااله الااللَّه از استقلال و آزادى حقيقى برخوردار شوند و دست مستكبران و عمال آنان را از كشورهاى اسلامى قطع كنند و مجد و عظمت اسلامى را بازگردانند.

خداوند تعالى در آيه شريفه اى كه در صدر ذكر شد، سرّ و انگيزه حج و غايت قرارداد كعبه و بيت الحرام را، نهضت و قيام مسلمانان براى مصالح ناس و توده هاى مستضعف جهان ذكر مى فرمايد. بايد در اين اجتماع عظيم الهى كه هيچ قدرتى جز قدرت لايزال خداوند نمى تواند آن را فراهم كند، مسلمانان به بررسى مشكلات عمومى مسلمين پرداخته و درراه رفع آنها با مشورت همگانى كوشش كنند. يكى از بزرگترين و اساسيترين مشكلات، عدم اتحاد بين مسلمين است كه بعضى از به اصطلاح سران كشورهاى اسلامى منشأ آن مى باشند كه مع الأسف براى رفع آن تاكنون اقدام چشمگيرى نشده است، بلكه جنايتكاران سودجو كه از اختلاف ملتها و دولتها به سود خودشان بهره بردارى مى كنند، با دست عمال از خدا بيخبر خود به اختلافات دامن مى زنند، و هرگاه كه شالوده وحدت بين مسلمانان ريخته مى شود، با تمام نيرو به مخالفت برمى خيزند و بذر خلاف مى افشانند.

امروز تمام دولتها و بسيارى از ملتهاى مسلمان مى دانند كه ملت ايران پس از صدها سال گرفتارى به دست شاهان ستم پيشه و ستمكاران حرفه اى كه اسلام عزيز را وسيله غارتگرى و چپاول براى خود و قدرتهاى بزرگ و اخيراً امريكاى جنايتكار قرار داده بودند و قرآن كريم و اسلام بزرگ را در معرض خطر مى ديدند، بپاخاستند و با انقلاب كبير خود، دولت اسلام را جايگزين رژيم غيراسلامى و غيرقانونى شاهنشاهى نمودند و دست ابرقدرتها و خصوصاً امريكاى جهانخوار را از سلطه بر اموال و انفس خود قطع نمودند، و اميد آن است كه ديگر برادران مسلمان گرفتار در چنگال خونخواران و ستمكاران، از اين انقلاب اسلامى بهره بردارى كنند و دولتهاى اسلامى با

ص: 75

پشتيبانى ملتهاى خود به انقلاب بزرگ ايران بپيوندند.

امروز دست جنايتكار امريكا و ديگر قدرتهاى چپاولگر از آستين بعضى عمال سر سپرده و از خدا بيخبرشان بيرون آمده و از داخل و خارج با اسلحه و قلمهاى بدتر و جنايت بارتر از سلاحهاى گرم به اين ملت مظلوم حمله ور شده و در صدد شكست انقلاب اسلامى و شكست اسلام عزيز بر آمده اند و از هيچ تهمت و افترا به ملتى كه جز به احكام اسلام و قرآن كريم فكر نمى كنند، خوددارى نمى كنند، و با بهانه هاى بسيار موهوم، به سركوبى اين انقلاب اسلامى بپا خاسته اند. آنان كه از اسلحه گرم برخوردارند همچون صدام، با اسلحه و آنان كه سلاح گرم ندارند، با قلمهاى زهرآگين- كه از سلاح گرم جنايت بارتر است- ملت مظلوم ما را زير ضربات خود قرار داده اند.

طرح اختلاف بين مذاهب اسلامى از جناياتى است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مى برند و عمال از خدا بيخبر آنان از آن جمله وعاظ السلاطين (1) كه از سلاطين جور، سياهروى ترند، ريخته شده و هر روز بر آن دامن مى زنند و گريبان چاك مى كنند و در هر مقطع به اميد آنكه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند، طرحى براى ايجاد اختلاف عرضه مى دارند. و اخيراً در بوقهاى تبليغاتى تهمت مفتضحانه رابطه ايران با اسرائيل و خريدارى اسلحه را پيش كشيده اند به اميد آنكه اعراب را از ايران جدا كنند و بين مسلمانان دشمنى ايجاد نموده راه را براى ابرقدرتها باز و سلطه آنان را هر چه بيشتر افزايش دهند، ليكن چه شخص مطلعى است كه نداند ايران دشمن سرسخت اسرائيل بوده و هست، و نداند كه يكى از موارد اختلاف ما با شاه مخلوع، روابط دوستانه او با اسرائيل بود. و چه كسى است كه نداند ما بيشتر از بيست سال است كه در خطابه ها و اعلاميه ها اسرائيل را همرديف امريكا در ستمگرى و دنباله او در تجاوز و غارتگرى محكوم كرديم. و كيست كه نداند در طول انقلاب اسلامى و در شور تظاهرات ميليونى، ملت مسلمان ايران، اسرائيل را در رديف امريكا دشمن خود خواند و نفت را بر روى آنان بست و خشم و نفرت خود را نثار هر دو كرد. تعجب كه اين نغمه


1- واعظان و آخوندهاى دربارى.

ص: 76

مشئوم (1) از گلوى امريكا مادر نامشروع اسرائيل و صدام برادر كوچك بگين سرداده شد و بوقهاى تبليغاتى آنان، خصوصاً امريكا به طور وسيعى در پخش آن كوشيدند، چه! كه آن ضربه كه اين دو از اسلام واقعى خورده اند، ديگران نخورده اند، و آن نگرانى كه آنان از وحدت برادران مسلمان عرب با ايران دارند، ديگران ندارند. امريكا نگران منافع خود در منطقه است و صدام نگران سقوط و ننگ ابدى براى خويش است. بايد مسلمانان و خصوصاً برادران عرب ما بدانند كه مسئله، اسرائيل و ايران نيست، مسئله اصلى براى جهانخواران شرق و غرب، اسلام است كه مى تواند مسلمانان جهان را تحت پرچم پرافتخار توحيد مجتمع و دست جنايتكاران را از كشورهاى اسلامى و از سلطه برمستضعفان جهان كوتاه و مكتب ارزشمند و مترقى الهى را بر جهان عرضه نمايد. جهان عرب بايد بداند امروز ضربه اى كه صدام و سادات به آنها زده اند چنان وحشتناك است كه تنها با اتحادشان مى توانند جبران نمايند. امروز سادات با دستگيرى وسيع برادران مسلمانمان در مصر خدمت خود را به اسرائيل به اتمام رسانده است. اتحاد او با امريكا و اسرائيل آبروى ملت عرب را ريخته است. اتحاد با اسرائيلى كه اين روزها علاوه بر جناياتش در منطقه، دست به جنايت بزرگ ديگرى زده است و آن حفارى در مسجد اقصى قبله اول مسلمين است كه با سست شدن پايه هاى اين مسجد خداى ناكرده قبله اول مسلمين خراب خواهد شد و اسرائيل به آرزوى پست خود خواهد رسيد.

هان اى مسلمانان جهان، و مستضعفان تحت سلطه ستمگران، بپاخيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوى قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است. جهان بايد بداند كه ايران راه خود را پيدا كرده است و تا قطع منافع امريكاى جهانخوار، اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان، با آن مبارزه اى آشتى ناپذير دارد، و حوادث ايران نه تنها ما را براى لحظه اى عقب نخواهد نشاند، كه ملت ما را در نابودى منافع آن مصمم تر خواهد كرد. ما مبارزه سخت و بى امان خود را عليه امريكا شروع


1- نامبارك و شوم.

ص: 77

كرده ايم و اميدواريم فرزندانمان با آزادى از زير يوغ ستمكاران، پرچم توحيد را در جهان بيفرازند ما يقين داريم اگر دقيقاً به وظيفه مان كه مبارزه با امريكاى جنايتكار است ادامه دهيم، فرزندانمان شهد پيروزى را خواهند چشيد.

آيا براى مسلمانان جهان ننگ نيست كه با اينهمه سرمايه هاى انسانى و مادى و معنوى، با داشتن چنين مكتب مترقى و پشتوانه الهى تن به سلطه قدرتمندان مستكبر و دزدان دريايى و زمينى قرن بدهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه هواهاى نفسانيه را كنار گذاشته و با يكديگر دست مودت و اخوت داده و دشمنان بشريت را از صحنه خارج و به حيات ننگين ستمبارشان خاتمه دهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه ملت مبارز و غيور فلسطين، بازيهاى سياسى مدعيان مبارزه با اسرائيل را شديداً محكوم نموده و با سلاح گرم، سينه اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و مسلمين را بشكافند؟ آيا مسلمانان چه جوابى در مقابل خداوند عظيم كه آنان را دعوت به اعتصام بحبل اللَّه (1) نموده و از تفرقه و نزاع نهى فرموده است دارند؟ آيا تكليف خود نمى دانند كه از ملت و دولت ايران كه با جهاد مقدس پرچم كفر را سرنگون و پرچم پرعظمت اسلام را برافراشته است پشتيبانى كنند؟

آيا وعاظ السلاطين سركوبى انقلاب اسلامى ايران را از مخالفت با امريكا و اسرائيل لازمتر مى شمارند؟ ما از برادران اسلامى خود در مشارق و مغارب ارض مى خواهيم كه با جمهورى اسلامى ايران هم صدا و هم جهت شده و با يارى خداوند متعال شرّ جنايتكاران را دفع و بساط چپاولگرى را از كشورهاى اسلامى و بلاد مستضعفين برچينند و به نداى خداوند متعال در اين امر حياتى پاسخ مثبت دهند. و از حجاج بيت اللَّه الحرام تقاضا داريم كه براى پيروزى اسلام در مواقف شريفه دعا كنند و پيام ملت ايران و نداى ياللمسلمين اين ملت مظلوم را به كشورهاى خود برسانند. و از خداوند متعال عاجزانه مى خواهيم كه توفيق وحدت كلمه و آشنايى به وظايف اسلامى را به همگان عنايت فرمايد. والسلام على عباداللَّه الصالحين و رحمةاللَّه و بركاته.

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- اشاره است به آيه 103 سوره آل عمران: «واعتصموا بحبل اللَّه جميعاً و لاتفرقوا» همگى به ريسمان الهى چنگ بزنيد و متفرق نشويد.

ص: 78

پيام

زمان: 17 مهر 1360/ 10 ذى الحجه 1401

مكان: تهران، جماران

موضوع: لزوم بسيج مسلمين جهان براى اعلاى كلمه اسلام

مناسبت: عيد سعيد قربان

مخاطب: ملت ايران، مسلمانان جهان

لزوم بسيج مسلمين جهان براى اعلاى كلمه اسلام

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

حلول عيد سعيد قربان را كه از اعياد بزرگ اسلام و ميعادگاه پيامبران عظيم الشأن، از حضرت ابراهيم تا حضرت محمد صلى الله عليه و آله بنيانگذاران توحيد و عدالت و رهبران صراط مستقيم عبوديت است به ملت ايران و مسلمانان جهان تبريك عرض مى كنم، و از خداوند متعال مى خواهم كه مسلمانان جهان را براى بپاداشتن سنت انبياى عظام بيدار فرمايد و در راه حصول هدف انبيا كه فرزندان و عزيزان خود را فداى آن مى نمودند بسيج نمايد تا با همت همگان پرچم توحيد در فضاى سراسر جهان به اهتزاز درآيد، و دست قدرتهاى چپاولگر از بلاد مسلمين و مستضعفين كوتاه گردد.

در اين سال، اين عيد براى مسلمانان از آن جهت مباركتر است كه در آستانه آن فرعون مصر (1) رهسپار كوى فرعونيان گرديد، و براى ايران به علاوه از آن جهت كه قواى شيطانى صدام رو به زوال و شياطين پيوسته امريكا رو به اضمحلال است.


1- اشاره به هلاكت انور ساداترئيس جمهور مصر) توسط خالد اسلامبولى و همرزمان مسلمان مصرى او.

ص: 79

اينجانب به همه مسلمانان و ملت عزيز ايران از پيروزى هاى پى در پى تبريك [عرض مى كنم] و سعادت و سلامت همگان را خواستارم. و اميد است با انتصاب آقاى رئيس جمهور (1) و همت همه ارگانها مشكلات ايران رفع گردد.

والسلام على عباد اللَّه الصالحين

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- در روز صدور پيام فوق، 17/ 7/ 1360، مراسم تنفيذ حكم سومين رئيس جمهور اسلامى ايران، آقاى سيد على خامنه اى كه پس از شهادت آقاى محمد على رجايى، در انتخابات 10 مهر 1360 از سوى مردم ايران انتخاب شده بود، در حضور امام خمينى برگزار گرديد.

ص: 80

پيام

زمان: 18 مهر 1360/ 11 ذى الحجه 1401

مكان: تهران، جماران

موضوع: پاسخ نامه- انتقاد از عملكرد مأموران دولت سعودى

مخاطب: خالد بن عبد العزيزپادشاه عربستان سعودى)

پاسخ نامه- انتقاد از عملكرد مأموران دولت سعودى

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

حضرت ملك خالد بن عبد العزيز، پادشاه عربستان سعودى

مرقوم شما واصل گرديد. آنچه كه سفارت جمهورى اسلامى گفته است صحيح است. اينجانب تمام گرفتاريها و بدبختى هاى مسلمين و دولت هاى كشورهاى اسلامى را در اختلاف و نفاق بين آنان مى دانم. چرا بايد دولت هاى اسلامى با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيره هاى زير زمينى، خصوصاً موجهاى نفت كه رگ حيات ابر قدرتهاست، و برخوردارى از تعليمات حيات بخش قرآن كريم و دستورات عبادى سياسى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كه مسلمانان را به اعتصام به «حبل اللَّه» دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير مى فرمايد، (1) وبا داشتن مَلاذ (2) و ملجأيى چون حرمين شريفين، كه در عهد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مركز عبادت و سياست اسلامى بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسى عبادى ريخته مى شده است، اكنون به واسطه كج فهميها و غرض ورزيها و تبليغات وسيع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسى و اجتماعى، كه مورد احتياج


1- اشاره است به آيه 103 سوره آل عمران: «وَ اعْتَصمُوا بحَبْل اللَّه جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» همگى به ريسمان خداچنگ بزنيد و از تفرقه و پراكندگى بپرهيزيد.
2- پناهگاه، محل امن.

ص: 81

مبرم و از اهمّ امور مسلمين است، در حرمين شريفين جرم شناخته شود و پليس سعودى در داخل مسجدالحرام و در جايى كه به حكم خدا و به نصّ قرآن مجيد براى همه كس حتى منحرفين محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير نمايند و به زندان بفرستند. جرم اين مسلمانان شعار بر ضد امريكا و اسرائيل، اين دشمنان خدا و رسول بوده است.

من نمى دانم مسائل و جرياناتى كه در كشور شما و حرمين شريفين مى گذرد به طور صحيح به شما گزارش مى دهند، يا همچون شعارهاى ايرانيان، كه در همه جا شعار آنان مشهور است، براى شما تحريف شده و برخلاف واقع گزارش داده اند. و نمى دانم ائمه جماعات حرمين شريفين از اسلام چه برداشت كرده اند و از حج بيت اللَّه الحرام، كه سرتاسر آن مشحون به سياست، و سرّ جعل آن قيام انسانها به قسط (1) و رفع ستمگريها و چپاولگريهاست، كه سياست كلى انبياى عظام و خصوص حضرت رسول خاتم صلى الله عليه و آله است چه فهميده اند كه زائرين حرمين شريفين را به اسم اسلام از دخالت در سياست و حتى از شعار عليه اسرائيل و امريكا منع و مسلمانان را، به دلخواه امريكا و اسرائيل و ساير دشمنان اسلام و بر خلاف سيره پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله و مسلمانان صدر اسلام، از دخالت در سياست منع مى كنند و عمداً يا از روى جهالت و غفلت مقدمات سلطه اجانب را بر ممالك اسلامى حتى حرمين شريفين، مهبط (2) وحى و مهبط ملائكة اللَّه فراهم مى نمايند.

اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادى- سياسى، كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليونى مسلمانان تشكيل مى شود، استفاده سياسى اسلامى مى نمود، احتياج به امريكا و هواپيماهاى آواكس (3) آن، و ساير ابرقدرتها نداشت و مشكلات


1- برگرفته از آيه 97 سوره مائده: «جَعَلَ اللَّه الكَعْبَةَ البَيْتَ الحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ».
2- محل فرود.
3- هواپيماهاى مجهّز به سيستمهاى رادارى پيشرفته براى شناسايى تحركات زمينى و هوايى. امريكا درجريان جنگ تحميلى عراق عليه ايران، پس از چندين سال هياهوى تبليغاتى، زمانى چند فروند از اين هواپيماها را به دولت سعودى با قيمتهاى گزاف فروخت كه قبلًا تضمين كافى از آن دولت گرفته بود مبنى بر اينكه استفاده از آنها با نظارت امريكا خواهد بود و هيچ گاه اين هواپيماها عليه اسرائيل مورد بهره بردارى قرار نخواهد گرفت.

ص: 82

مسلمانان حل مى شد. مى دانيم كه امريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم كه آواكسهاى امريكايى براى تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشى سرتاسر دروغ داد مبنى بر بمباران مراكز نفتى كويت توسط ايران. مع الأسف اين سهل انگارى در عموم دولتهاى كشورهاى اسلامى شيوع دارد، تا آنجا كه مسلمانان و خصوص دولتمردان آنان را دست خيانتكار و جنايتكار ابرقدرتها از دخالت در سياست و اهتمام به امر مسلمين بركنار زده است؛ و تا جايى كه در مركز سياست اسلام، مسلمين به حكم وعّاظ السلاطين با دخالت در سياست، بلكه با شعار عليه دشمنان خونخوار قرآن كريم و اسلام عزيز، مجرم شناخته مى شوند و به حبس و شكنجه كشيده مى گردند.

آيا شما از اين فجايع كه در حرمين شريفين، در مأمن الهى و در جوار قبر رسول اللَّه- صلوات اللَّه عليه- به بار مى آيد مطلع هستيد؟ يا مسائل به صورتى غلط و انحرافى براى شما ترسيم مى گردد، چنانكه از گزارش شعار ايرانيان معلوم مى شود. ما در ايران بپاخاستيم كه به اميد خداوند قادر متعال مسلمانان جهان را در زير پرچم توحيد و متعهد به احكام مترقى اسلام جمع، و دست ابرقدرتها را از ممالك اسلامى كوتاه، و مجد مسلمين صدر اسلام را بازگردانيم، و سلطه ظالمانه كفار را از بلاد مسلمانان به هم پيچيده و آزادى و استقلال را به مسلمين بازگردانيم. و اميد آن است كه دولتهاى اسلامى و خصوص دولت عربستان سعودى، كه در مركز سياست اسلامى واقع است، با ما هم صدا و همفكر شوند؛ و هر يك در كشورهاى خود شيرينى حمايت بى دريغ ملتها را بچشند، و همچون دولت مردمى ايران از اين نعمت بزرگ الهى بهره مند شوند؛ و به حكم قرآن مجيد با ملتها و دولتهاى اسلامى به رحمت و اخوت، و با كفار و غارتگران بين المللى به شدت و قدرت عمل كنند. (1) اخيراً به اين نكته تأكيد مى كنم كه از مكتوب شما ظاهر مى شود كه گزارشهاى دروغ


1- اشاره است به آيه 29 سوره فتح: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه وَ الذّينَ مَعَهُ اشِدَّاءُ عَلَى الكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» محمد صلى الله عليه و آله فرستاده خداست و ياران و همراهانش بر كافران بسيار قوى دل و سخت و بايكديگر بسيار مشفق و مهربانند.

ص: 83

و انحرافى به شما داده مى شود (1). چنانكه نوشته ايد شعارهاى زائرين ايرانى موجب نارضايتى و تنفر زائرين بيت اللَّه شده است. بهتر بود شما اشخاص امينى را مأمور گزارشها نماييد تا معلوم شود شعار ضد اسرائيل و امريكا موجب تنفر و نارضايتى زائرين نشده، بلكه برخورد مأمورين دولت سعودى و ضرب و هتك و به حبس كشيدن مهمانان خداى متعال، به جرم شعار عليه اسرائيل و امريكا، موجب تنفر و نارضايتى مسلمانان جهان و خصوص زائران بيت اللَّه الحرام و حرم معظّم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله شده است.

از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بيدار، و عظمت اسلام را روز افزون فرمايد؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمين است هدايت فرمايد. والسلام عليكم و على جميع المسلمين.

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- متن پيام پادشاه عربستان به امام خمينى، در روزنامه هاى 19 مهر 1360 منتشر گرديد. ر. ك: روزنامه جمهورى اسلامى، ش 682، سال سوم.

ص: 84

حكم

زمان: 14 مرداد 1361/ 15 شوال 1402

مكان: تهران، جماران

موضوع: انتصاب نماينده در امور حج و سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام

مخاطب: خوئينى ها، سيد محمد

انتصاب نماينده در امور حج و سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد خوئينى ها- دامت افاضاته

با فرا رسيدن ايام حج، اين فريضه بزرگ عبادى سياسى و اجتماعى، كه در بين عبادات بزرگ از ويژگيهاى خاص برخوردار است و خداوند تبارك و تعالى مسلمانان جهان را با شرايط خاص دعوت نموده است تا در ضمن به جا آوردن اين فريضه بزرگ از امورى كه در بلاد مسلمين از جهات اجتماعى و سياسى مى گذرد مطلع شده و اگر گرفتاريهايى دارند با يكديگر در ميان گذاشته و حتى الامكان در رفع آن كوشا باشند، و مع الأسف بسيارى از مسلمانان به واسطه كج رويها و يا كج فهميهاى بعضى عناصر و يا دسيسه هاى بعض از دست اندركاران سودجو بعد سياسى اين عبادت شريف را به طاق نسيان سپرده اند، جنابعالى را به سمت نماينده خويش و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب نمودم، كه با بينش خاص سياسى كه داريد به امور حجاج از ابعاد مختلفه رسيدگى نموده و براى احياى اين سنت بزرگ الهى در خطابه ها و مراسم دينى مسلمين را به وحدت كلمه و اتحاد مسير دعوت نموده، و آنان را از آنچه در لبنان عزيز و ايران مجاهد و افغانستان مظلوم از ستمكاران و جهانخواران مى گذرد مطلع نماييد، و حجاج محترم بلاد را به وظايف بزرگ خود در مقابله با چپاولگران بين المللى و تجاوزكاران

ص: 85

آشنا نماييد. البته علماى محترمى كه در اين سفر هستند، چه آنان كه با تقاضاى اينجانب مشرف شده اند و چه ديگران، جنابعالى را تأييد مى فرمايند. و حجاج محترم موظفند كه به راهنماييهاى شما گوش فرا دهند و از خطوطى كه براى آنان ترسيم مى نماييد اطاعت نموده و تجاوز ننمايند، تا ان شاءاللَّه تعالى اين فريضه عظيم با محتوا و ابعاد متعددش به جا آورده شود.

بديهى است كه متصديان امور كه به هر مناسبت كارشان با اين فريضه و با حجاج محترم مرتبط است براى هماهنگ نمودن كارها موظفند با شما همكارى و از ارشاداتتان استفاده نمايند. اميد است حجاج محترم كشورهاى اسلامى در وحدت كلمه كوشا، و از اخوت ايمانى، كه خداوند تعالى بين مسلمين امر فرموده است، غفلت ننمايند؛ و از تفرقه افكنى، كه كار شيطان و شياطين انسى است، احتراز نمايند. والسلام على عباداللَّه الصالحين.

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 86

سخنرانى

زمان: صبح 31 مرداد 1361/ 2 ذى القعده 1402

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: اهميت قضاوت- بيان وظيفه حجاج و وظيفه روحانيون كاروانها- جنايات امريكا و صدام در منطقه

حضار: موسوى خوئينى ها، سيد محمدنماينده امام و سرپرست حجاج ايرانى)، روحانيون كاروانهاى حج سراسر كشور، پرسنل دادستانى و دادسرا و دادگاههاى انقلاب ودادستانى ارتش

اهميت قضاوت- بيان وظيفه حجاج و ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

لزوم پاسخگويى روحانيت به توقع مردم

امروز سروكار ما با آقايان روحانيين است بيشتر و كسانى كه آنها هم صبغه (1) روحانى، ان شاء اللَّه دارند. و در محضر روحانيون مشكل است كه انسان بتواند همه حرفهارا عرض كند. مسائل بسيار زياد است، مربوط به آقايان روحانيون- به طور عموم- و مسائلى مربوط به روحانيونى كه با كاروانهاى حج مشرف مى شوند- كه مخصوص آنهاست- و مسائلى كه مربوط به قضات و دادستانهاى كشور است و مسائل ديگرى كه معلوم نيست كه ما مجال كنيم ديگر عرض كنيم، مگر مختصرى.

آنكه مربوط به قشر روحانيون است، خود آقايان بهتر مى دانند كه روحانيون در هر جا كه هستند، آن روحانى كه در رأس روحانيت- مثلًا- واقع است مثل مراجع، تا آن روحانى كه در يك روستا، در يك ده، مشغول خدمت به اسلام است. امروز توقع ملت، بلكه توقع مستضعفان و ملتهاى جهان از شما آقايان روحانيون، در هر جا هستيد، بسيار زياد است. و امروزِ شما غير از ديروزى است كه در سلطه نظام فاسد پهلوى و در تحت


1- رنگ.

ص: 87

ستم ستمكاران جهان بوديد. آن روز اگر چنانچه سكوتى، قصورى بود، مى پذيرفتند كه آقايان نمى توانند الآن مسائلشان را آن طور كه هست، مسائل اسلام را آن طور كه هست، قدرت ندارند كه عمل كنند و به مردم برسانند، ولى امروز اين مسئله حل شده است و بحمداللَّه، همه آقايان در هر جا كه هستند، با آزادى مى توانند مسائل را طرح كنند و با آزادى مى توانند مردم را ارشاد كنند.

اگر امروز راجع به هر قضيه اى كه براى ملت، قضاياى عمومى كه براى ملت پيش مى آيد، و- خداى نخواسته- روحانيونى كه ارتباط با آن مسائل دارند قصورى بكنند يا اشتباهى بكنند، اين اشتباه و قصور، ديگر در محضر خداى تبارك و تعالى و در پيشگاه مردم پذيرفته نيست. ديگر ما نمى توانيم بگوييم كه ما چه بكنيم، سازمان امنيت است و ما كارى ازمان نمى آيد. ما الآن، شما آقايان الآن در مسائلى كه پيش مى آيد، آزاديد كه مطالبى كه مربوط به اسلام است، مطالبى كه انحراف واقع مى شود در هر جا، آن مسائل را ارشاد كنيد، مردم را ارشاد كنيد، كارمندان دولت را ارشاد كنيد و مسائل را با خود آنها در پيش بگذاريد و انحرافات را رفع كنيد. گرفتاريهاى سابق، همه شما، اكثر شما يك مقداريش را مشاهده كرده است و بعضى شما كه سنتان بالاست، از اول تا حالا، تا زمان انقراض اين رژيم فاسد، ديده ايد كه چه كارهايى بوده است و شما با چه اشخاصى مواجه بوديد و چه اشخاصى حكومت بر ملت مى كردند و حكومت بر اين مستضعفين مى كردند. ما به شكرانه اين معنا كه از آن گرفتاريهاى بسيار عجيب و غريب، كه در طول تاريخ نظيرش مثل اين پنجاه سال اخير واقع نشد، به شكرانه نجات از او، امروز بايد به [محضر] خداى تبارك و تعالى، كه ما را از اين گرفتارى بزرگ نجات داده است، شكر كنيم و شكر، اين است كه ما الآن خدمت كنيم. شكر لفظى بايد بكنيم، اما شكر حقيقى آن است كه ما در ازاى رهايى از اين رژيم فاسد، كه همه چيز ما را به باد فنا داد و مى خواست بدهد، اينكه ما امروز كارى بكنيم كه خداى تبارك وتعالى از ما راضى باشد.

اهميت قضا و ضرورت ورود افراد واجد شرايط

امر مهم، مسئله قضاوت است. از امورى كه شايد در كم امرى اسلام آن قدر به آن

ص: 88

توجه داشته است، مسئله قضاوت است و مسئله دادسراها و دادگاهها كه سروكارشان با همه چيز مردم است. بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از امورى است كه واجب است به طور كفايى و واجب كفايى؛ قبل از اينكه پيدا بشود به مقدار كفايت، بر آحاد واجب است؛ يعنى، اگر يك قضاوتى زمين بماند يا يك جايى منحرفين وارد قضاوت بشوند، بر تمام كسانى كه مى توانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند. ما امروز وقتى كه احتمال اين معنا را بدهيم يا اينكه با آقايانى كه متصدى امور قضايى و دادگاه هستند صحبت مى كنيم، از اين معنا [حرف مى زنند] كه ما كم داريم قاضى، آن مقدارى كه لازم داريم كم است و اگر چنانچه در حبسها از اين منحرفين يا محتمل الانحراف ها باشند و نتوانسته اند آنها را رسيدگى كنند، براى كمبود قاضى است. اين يك امرى است كه براى نجات- فرض كنيد- يك عده اى كه محتمل است كه اينها بى گناه باشند يا گناهشان اندك باشد، واجب است بر همه اشخاصى كه از آنها قضاوت مى آيد، در اين امر داوطلب بشوند تا به امر قضا وادار بشوند و اين نقيصه را از بين ببرند. مدرسين محترم حوزه علميه قم، كه بحمداللَّه، بسيار فعال هستند، بايد اين مسئله را در حوزه علميه قم مطرح كنند كه امروز اشخاصى كه صلاحيت دارند، ولو تقليداً براى قضاوت، اين اشخاص اسم نويسى كنند و بيايند در اين مواردى كه، زندانهايى كه اشخاص هستند تا اينكه حل اين قصه بشود كه مثلًا، اشخاصى بايد زود كارشان تمام بشود و ما نداريم افراد. اين يك امر واجبى است؛ يعنى، بر همه واجب است تا آن وقتى كه آن مقدارى كه احتياج است بر آورده بشود.

گاهى وقتها انسان به واسطه احتياط، خلاف احتياط مى كند. احتياط مى كند فلان آقا كه امر قضا مشكل است و نمى شود رفت و نمى شود كرد و اين طور چيزها، با اينكه واجب كفايى، واجب عينى است اول به همه. وقتى يك عده اى عمل كردند و كفايت حاصل شد، آن وقت از ديگران ساقط مى شود، والّا همه معاقب هستيم اگر چنانچه قضا به زمين بماند، و احتياط بر اين است كه وارد بشوند؛ يعنى، امرى است واجب، معلوم الوجوب؛ اين احتياط مى كنند، اين عذر نمى تواند باشد. يا اشخاصى مثلًا مى خواهند ادامه بدهند تحصيلاتشان را و بايد هم ادامه بدهند، اما در يك وقتى كه يك واجبى به

ص: 89

عهده آنها هست، نمى توانند به اين امر مستحب بسيار ارزنده مشغول باشند؛ بايد بروند اين كار را به اندازه كفايت انجام بدهند كه مبادا- خداى نخواسته- يك نفر آدم بى گناه [باشد كه] به كارش رسيدگى نتوانستند بكنند. بايد بيايند آقايان و وارد بشوند و رسيدگى بكنند. و اين امر را من امروز به عهده مدرسين قم و علماى مشهد و اصفهان و جاهاى ديگرى كه حوزه هاى علميه هست، اين عهده آنها مى گذارم كه آنها خودشان به فكر اين باشند كه افراد را بخواهند و افراد را تشويق كنند، به هر ترتيبى كه مى توانند، و تحذير كنند از اينكه يك امر واجب شرعى است، نمى شود يك امر واجب شرعى زمين مانده [باشد] و من مشغول نماز شب بشوم. وقتى آن واجب شرعى است، اگر مزاحم با هر مستحبى بشود، آن واجب شرعى را بايد من عمل كنم. اين يك مسئله است كه لازم است كه تذكر داده بشود، و آقايان مدرسين هم و علماى اعلام بلادهم تذكر بدهند و اين نقيصه را كم كنند تا اينكه اين مشكل حل بشود.

لزوم قاطعيت قضات در اجراى احكام اسلامى

مسئله ديگر، قضيه باز راجع به قضاوت است كه بايد خيلى توجه بكنند آقايان قضات، آقايان دادستانها، كسانى كه متكفل اين امر مهم اسلامى هستند كه مسئوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسئوليت را به عهده بگيريد. بايد وارد شد، لكن در يك امر بزرگى است، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاههاست و مسئول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقدارى كه مى توانند، تا آن مقدارى كه قدرت دارند، توجه بكنند به مصالح عمومى اسلام؛ نه آن كه گناهكار است از او بگذرند، و نه آن كه- خداى نخواسته- گناهكار نيست يك وقتى مبتلا بشود. قاضى بايد يك آدم قاطعى باشد كه در دو طرف قضيه قاطعيت داشته باشد. اگر يك كسى به حسب حكم شرع، بايد اين را كشت، ترحم نكنند؛ جايز نيست. اگر بايد- فرض بفرماييد كه- حبس و تعزير بشود، تعزير بكنند. و اگر يك كسى- خداى نخواسته- يك آدمى است كه گناهكار نبوده است، بدون وقفه او را تبرئه كنند و بدون وقفه او را آزاد كنند. قاضى بايد اين طور باشد، فكرش اينطور [باشد] نه رؤوف و مهربان باشد كه

ص: 90

جنايتكارها را هم به او رأفت كند، آن هم اين جنايتكارهايى كه يك نمونه اش را من و شما در چند شب پيش ديديم و پشت انسان را لرزاند و بسيار نمونه دارد كه ما نديديم؛ اينهايى كه بعدها معلوم مى شود- تا آخر هم كه معلوم نمى شود، در بارگاه خدا معلوم مى شود- بعدها معلوم مى شود، ما كمى اش را ديديم. يك نمونه اش اين بود كه چند شب پيش از اين ديديد كه انسان نمى تواند بفهمد كه يك آدم كه از اول به فطرت الهى متولد شده است تا اين حد جنايتش مى رسد. تصور اين معنا براى انسان مشكل است. من گمان ندارم كه هيچ حيوانى نسبت به حيوان ديگر اين طور بكند.

خوب، يك همچو مسائل هست، آن وقت اگر چنانچه يك آقاى قاضى رأفتش بگيرد كه امثال اينها را با آنها ملايمت بكند؛ يعنى، نمى گويم كه زايد بر آن مقدارى كه قضاى الهى ا جازه مى دهد، أبداً- حتى يك سيلى نبايد بزنند- اما آنى كه به حسب حكم شرع، حكمش قتل است، مسامحه نكنند. از آن طرف هم طورى باشد كه اگر چنانچه يك نفر آدم بى گناه است، حتى مانع بشود از اينكه يك حرف تند به او بزنند. آنها هم كه گناهكارند حق نيست به اينكه با آنها معامله غير انسانى بكنند. آنها [كه] مستحق قتل اند، بايد قتل بشوند، مستحق اعدام اند، اعدام بايد بكنند؛ اما زايد بر آن بخواهند كارهايى بكنند، اين را بدانند كه مسئول هستند.

و همين طور متصديان حبسها و زندانها بايد اين معنا را توجه داشته باشند، چه اشخاصى كه در رأس هستند و چه اشخاصى كه مشغول اجراى عمل هستند، بايد اين معنا را توجه بكنند كه حدود الهى معنايش اين نيست كه يك كسى كه مستحق قتل است ما فحشش بدهيم؛ جايز نيست اين، يا به او سيلى بزنيم؛ حق نيست؛ يعنى، قصاص دارد اين. يك نفر آدم جانى كه دارند مى برند بكشندش، اگر شما يك سيلى بزنيد، او حق دارد به شما سيلى را عوض بزند و خلاف شرع كرديد. گمان نكنيد كه حالا كه اين آدم توى حبس آمده است، ما بايد با او رفتار بد كنيم. ان شاءاللَّه، نمى كنيد و نبايد بكنيد.

و همين طور قضات محترم شرع، بايد موازين را با دقت، با كمال دقت، موازين را عمل بكنند و- خداى نخواسته- يك وقت بر خلاف موازين اسلامى واقع نشود. مايى كه

ص: 91

مدعى هستيم كه جمهوريمان جمهورى اسلامى است، احكام اسلام بايد در اين جمهورى اجرا بشود. يكى از امور مهم، قضيه زندانهاست. يكى از امور مهم، قضيه دادگاههاست، دادسراهاست، دادگستريهاست. اگر بنا باشد كه حالا هم- خداى نخواسته- مثل زمان رژيم سابق، در دادگستريها كارهاى خلاف شرع بشود، خوب، ما بايد فاتحه اين جمهورى را بخوانيم. و اين مكرر سفارش شده است كه اگر قوانين نداريد، بايد بخشنامه كنيد كه تمام قضات بر وفق شرع عمل كنند، به قوانين سابق اعتنا نكنند.

ضرورت تحول دادگسترى و اعمال قوانين شرع

و من حالا هم اعلام مى كنم به تمام سر تا سر قضات كشور، كسانى كه متصدى قضا هستند، كسانى كه در دادگسترى هستند، تمام قوانينى كه در زمان طاغوت بوده است و بر خلاف شرع بوده است، تمام بايد دور ريخته بشود و مسئوليتش به گردن من؛ تمام را دور بريزيد و به جاى او، قوانين شرع را عمل بكنيد.

شوراى قضايى اگر نكرده اند اين كار را- خداى نخواسته- حالا بخشنامه كنند به همه سر تا سر كشور، به دادستانها و به دادگاهها و به دادگستريها و به همه اينها امر كنند به اينكه تمام احكامى كه به حسب قانونى كه، قانون فاسدى كه گذرانده اند، تمام اينها فاسد است و مگر حالا گاهى پيدا بشود كه مطابق شرع باشد، خوب، آنها را عمل بايد بكنند. آن چيزهايى كه بر خلاف شرع است هيچ كس حق ندارد عمل بكند و هر كه عمل بكند، علاوه بر اينكه پيش خداى تبارك و تعالى روسياه است و عذر اينكه ما به قانون عمل مى كنيم، غلط است. كدام قانون؟ قانون مخالف با اسلام؟ قانون مخالف با شرع؟

نبايد به آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم بايد عمل بكنيد، خوب، يكى از ماده هاى متمم قانون اساسى سابق اين بود كه هيچ قانونى بر خلاف شرع، قانون نيست.

منتها پيشتر به آن عمل نشد، سابقاً به آن عمل نكردند. بناء عليه، آن چيزهايى كه به اسم «قانون» آورده اند و بر خلاف شرع است، به حسب قانون اساسى زمان سابق هم قانون نيست.

ص: 92

شما مى توانيد آن وقت اگر از شما سؤال كردند [كه] چرا كرديد، بگوييد قانون اساسى سابق هم اين را گفته است. قانون حالا هم كه اين طورى است، و مجرم است كسى كه اين عمل را بكند. به هيچ كس نبايد اعتنا بكنيد. هر كس گفت كه اين كار خلاف شرع را بايد مطابق قانون عمل كنيد، توى دهنش بزنيد- به هيچ كس اعتنا نكنيد. نمى گويم حالا پاشيد سيلى به او بزنيد، لكن جلويش بايستيد. بگوييد كه اين خلاف شرع است، من نمى كنم و نبايد هم بكنم. و ان شاءاللَّه، آقايان هم كرده اند اين كار را. و اگر چنانچه اعتنا نشده، ثانياً متخلفين را دعوت كنند و محاكمه كنند.

دادگسترى سابق بايد متحول بشود به يك دادگسترى اسلامى. مجرد اينكه قانون سابق بوده ما بايد به آن عمل بكنيم، به حسب قانون سابق هم نبايد به آن عمل كرد؛ براى اينكه قانون اساسى سابق اساس است. قانون اساسى سابق، متممش مى گويد كه هر قانونى بر خلاف شرع است، قانون نيست اصلًا. بنابراين، اينكه مى گوييد: قانون اين طور مى گويد، غلط مى كند، قانون نيست اين. اين يك قراردادى بوده است كه زمان طاغوت، طاغوتى بوده، بناء عليه، آقايان نبايد اعتنا كنند به اين امور و بايد بخشنامه بكنند. شوراى نگهبان، شوراى قضايى بخشنامه بكنند و همه جا بگويند به اينكه اين قوانين سابق كه مخالف شرع بوده نبايد عمل بشود و اگر كسى عمل بكند، مجرم است و بايد محاكمه بشود، به جزاى خودش برسد. اين هم راجع به اين جهت. و البته مسائل زيادى راجع به مسائل دادگاه و قضا هست، لكن ديگر مجال اين نيست.

لزوم كم توقعى حجاج در كاروانها

و راجع به حج و آقايانى كه در حج، در كاروانها هستند. حقيقت حج اين است كه شما برويد درد مردم را ببينيد؛ ببينيد فقرا چه جورى هستند، شما هم بشويد آن طور.

ببينيد مستمندان جهان چطورند، شما هم [به] آن رنگ درآييد. اگر مردم توقع داشته باشند كه حالا كه ما حج مى رويم بايد براى ما همچو رفاه حاصل بشود كه در منازلمان هم نيست، اين حج نمى تواند باشد. آن حجى كه خداى تبارك و تعالى بر اشخاص واجب فرموده است اين است كه برويد آنجا زندگانى مردم را ببينيد. آن وقت كه ما رفتيم،

ص: 93

زندگانى آن وقت حجازيها را يك مقدارى ديديم- كه حالا حجاج نمى توانند ببينند- آن وقت كه ما با اتومبيل بين مكه و مدينه مى رفتيم، هر جا اتومبيل مى ايستاد، هر جا در اين بيابانهاى لم يَزْرَع (1) طولانى، هر جا اتومبيل مى ايستاد، از زير اين بته ها و اينها مى آمدند بيرون بچه هايى كه هيچ لباس نداشتند، زنهايى كه لباسشان فقط ساتر بود، مردهايى كه وضعشان را انسان نمى تواند بيان بكند، مى آمدند و از مردم گدايى مى كردند. بايد اينها را انسان ببيند و بعد توقع بكند به اينكه نخير، ما بايد حالا كه حج مى رويم و با كاروان مى رويم و- نمى دانم- چى مى رويم، حالا بايد در آنجا همه چيز براى ما مهيا باشد. خير، يك قدرى بايد توجه به اين مسائل بكنند. آقايان روحانيون، مردم را توجه بدهند به اين مسائل كه توقعات آنها در سطح بالا نباشد. شما را با طياره مى برند، آن وقتها كه مى رفتند، با الاغ مى رفتند؛ چند وقت مى رفتند در بعضى جاها، چهارده ماه طول مى كشيد؛ چهارده ماه طول مى كشيد رفت و برگشت حج. حالا شما دو ساعت، سه ساعت سوار مى شويد به طياره با راحتى مى رويد آنجا. آن وقت كه مى رفتيد، خانه اى تو كار نبود كه شما برويد.

شما خودتان بايد برويد تهيه بكنيد و خودتان برويد زحمت بكشيد. آن هم آن خانه هايى كه بودند و آن وضع و آن كثافتى كه در آن وقت بود. حالا خانه برايتان تهيه كرده اند.

خوب، شما حاجى هستيد، شما مسلمانى هستيد كه مى خواهيد به داد مسلمين برسيد، به داد مستضعفين جهان برسيد. اين قدر بالا نبريد توقعات خودتان را كه خداى تبارك وتعالى يك وقت- خداى نخواسته- امر بفرمايد كه اين جور نشود- و نمى شود آن وقت- آن وقت گرفتارى زياد مى شود.

بايد شما آقايان روحانيون، مردم را تذكر بدهيد به اينكه اگر يك كمبودى هست، آقايان كه رفتند كارها را كردند، خوب زحمت كشيدند و دارند هم الآن مى كشند، وليكن بيشتر از آن قدرتشان كه نمى توانند زحمت بكشند. به اندازه وسعشان، به اندازه قدرتشان، زحمت كشيدند و كار انجام دادند، خانه تهيه كردند با آن سختيهايى كه در آنجا هست، لكن نمى توانند بيشتر از اين بكنند. اگر يك وقت ديديد يك چيزى كسرى داريد، نه


1- غير قابل كِشت و زراعت.

ص: 94

اينكه آقايان نخواسته اند، آقايان نتوانسته اند. وقتى نتوانسته اند چه بكنند؟ بگويند كه آقايان حج نياييد؛ براى اينكه ما نمى توانيم براى شما يك جاى بزرگى درست كنيم و- نمى دانم- يك تفريحگاهى داشته باشيم و چه؟ يا نه، بياييد و يك قدرى هم توجه كنيد به زحمتهايى كه فقرا مى كشند.

وظيفه مهم روحانيون آموزش احكام حج

در هر صورت، اين وظيفه علمايى است كه در كاروانها هستند؛ يعنى، يكى از وظايفشان. يكى از وظايف مهم هم قضيه آشنا كردن مردم است به مسائل حج. بسيار آدم مى بيند كه حج مى روند. زحمت مى كشند، لكن مسئله حج را نمى دانند، آنجا گرفتار مى شوند. بعد كه آمدند، بعد از چند سال، سؤال مى كنند كه ما اين جور كرديم، آيا حجمان درست است يا نه؟ ما اين طور نكرديم، آيا درست است يا درست نيست؟ آيا ما مُحرِم باز هستيم يا نه؟ بايد آقايان مردم را [در] جلسه قرار بدهند؛ جلسه درس قرار بدهند، درس بدهند مردم را، آداب حج را، واجبات حج را، محرّمات حج را؛ اينها را بگويند. آدابش هم نشد، نشد، اما محرّمات و واجبات را به مردم تعليم كنند و هر روز [جلسه] داشته باشند. مردم هم موظف اند كه بروند پيش آقايان در اين درسها اگر دارند، بروند آقايان گوش كنند و مسائل حج را ياد بگيرند كه بعدها گرفتار نشوند كه وقتى كه آمدند، [نگويند:] «من طوافم چه جورى بود، آيا درست است يا نه؟» وقتى مسئله را ياد گرفتيد، ديگر درست مى شود، ديگر عيبى پيدا نمى كند. اين هم يكى از وظايفى است كه همه دارند و روحانيون بايد اين وظيفه را در آنجا انجام بدهند. و مردم هم بايد دنبال اين امر باشند كه مسئله حج را ياد بگيرند، نه اينكه ما فقط حج برويم و هر چه شد، شد ديگر.

نه، اين غير از ساير جاهاست. خوب، انسان زيارت مى رود، اگر زيارتش هم چيزى نشد، ديگر اشكالى برايش پيدا نمى شود. اما اينجا اشكال پيدا مى شود، بعد مُحرِم مى ماند، بعد بايد دوباره حج برود. پس اين مسائل مشكل پيش مى آيد كه بايد براى خاطر خودتان هم [كه شده،] اين مسائل را تعقيب كنيد كه ياد بگيريد و در اشتباه و خطا نيفتيد كه بعدها اسباب زحمتتان بشود. اين هم يكى از مسائل است.

ص: 95

لزوم وجود نظم در امور سياسى حج

از مسائل ديگرى كه باز آقايان روحانيون كه در كاروانها هستند به مردم بگويند، [اين] كه بايد اين امر، امورى كه در آنجا واقع مى شود، امور سياسى كه در حج واقع مى شود، روى نظام باشد. اينكه هر كس خودش بخواهد يك كارى بكند، اين هرج و مرج هميشه غلط بوده. هر امرى بايد يك نظمى داشته باشد. مى خواهند اجتماع كنند براى فلان امر، خوب، يك كسى كه متكفل امور حج است بايد برنامه بدهد، روى آن برنامه عمل بكنند. هر كسى بخواهد، در هر گروهى بخواهد خودش على حده روى مذاق خودش- كه اختلاف هم خيلى هست بين مذاقها- بخواهد چى بشود، هم گرفتارى آنجاها پيدا مى شود و بدتر از آن، اين است كه گاهى وقتها اسباب وهن مى شود براى جمهورى اسلامى. نبايد كارى بكنند كه براى جمهورى اسلامى يك بدنامى پيدا بشود.

خوب، مبلغينى كه الآن در همه جاى دنيا تقريباً هستند، بر ضد ما همه تبليغات را، در ضد جمهورى اسلامى همه تبليغات را دارند مى كنند، ديگر ما خودمان يك كارى نكنيم كه يك مطلبى دست آنها بيفتد و هر چى مى خواهند به آن باد بكنند و هر چى مى خواهند زيادش بكنند. اين هم يكى از مسائل لازم است كه به هر كسى در كاروانى كه هست، بگويند كه روى ميزانى و روى برنامه بايد كارها انجام بگيرد، نه [اينكه] هرج و مرج باشد؛ هر كه هر طورى دلش مى خواهد عمل بكند. اين هم يك مسئله اى است كه بايد آقايان به آن خيلى توجه بكنند و اشخاصى هم كه حج مى روند توجه بكنند كه- خداى نخواسته- حجشان مخلوط به معصيت، يك وقتى نشود؛ همه اش اسلام باشد و همه اش عبادت باشد؛ راهپيماييها عبادت باشد، نه معصيت؛ شعارها عبادى باشد، نه معصيتى، جورى باشد كه براى خدا باشد. هر كه هر كارى دلش مى خواهد [بكند] به هر كه مى خواهد بد بگويد، نه، اين طورى نيست. بايد اين مسائل روى يك برنامه صحيحى كه از قبل ريخته مى شود، اين مسائل هم بايد توجه به آن بشود.

غير انسانى بودن حق «وتو»

و از امورى كه براى همه ما لازم است، اين است كه ما يك توجهى به مسائل دنيا

ص: 96

بكنيم، ببينيم وضعش چه جورى است. من فكر مى كردم كه در اين عصر ما، همه الفاظ محتواى خودشان را از دست داده اند. ما در يك عصرى واقع شده ايم كه الفاظ از آن معنا كه دارند، فرار كرده اند؛ يك معانى ديگرى دنبالش آمده. معناى «عدالت» را وقتى انسان نگاه مى كند در دنيا، الآن يك جور ديگر است؛ معناى «خلقى بودن» را آدم ملاحظه مى كند، مى بيند يك وضع ديگرى دارد؛ سازمانهاى امنيت دنيا را انسان وقتى ملاحظه مى كند، مى بيند كه سازمان نا امنى است، نه سازمان امن، اما اسمش سازمان امن است، جمعيتهاى طرفدار بشر را انسان [نگاه] مى كند، مى بيند كه همين جمعيت طرفدار بشر، طرفدار ظالم اند، طرفدار بشر نيستند، طرفدار ظلمه هستند. اين كارهايى كه، اين چيزهايى كه در دنيا الآن از اين قدرتهاى بزرگ واقع مى شود، هيچ كس نيست كه از آنها بپرسد كه چرا؟ گاهى يك جايى، يك چيزى يك كسى مى گويد، اما مسئله، مسئله اى است كه وقتى بنا باشد كه سازمانهاى بزرگ دنيا اختيارش دست چهار پنج نفر باشد، اين را نمى شود گفت كه اين امنيت بشر، سازمان طرفدار بشر- نمى دانم- سازمان كذا. اين اختيارش دست چهار پنج نفر است، اين هم مطلب خودش را از دست داده؛ كه بايد براى همه مردم باشد. چهار پنج نفر همه چيزها را دارند؛ هر كارى همه بكنند يك نفر بگويد «نه»، تمام مى شود. حق «وتو» يك امرى است كه هيچ آدمى نمى تواند بپذيرد و اين مجالس- مثلًا- عمومى دنيا، كه براى اين امور است، اين را پذيرفته اند. اينكه هيچ آدمى، هيچ انسان نا بالغى هم نمى تواند بپذيرد كه ما مى خواهيم همه دنيا بر عدالت باشند، لكن اختيار دست اين دو نفر، اين چند نفر باشد! هر جا را اينها مى چاپند اگر چنانچه مثلًا سازمان بين المللى كذا بخواهد جلويش را بگيرد، فوراً «وتو» مى كنند، مى گويد نه. غلط مى كنيد اين حرف را مى زنيد! آن يكى مى ريزد افغانستان، اگر يك وقت بگويند «چرا»، مى گويد غلط كردى. آن يكى مى ريزد به- مثلًا- بيروت و امثال ذلك، اگر چنانچه بخواهند در آنجا حرفى بزنند، مى گويند غلط كردى.

الآن اسرائيل در مقابل همه كشورهاى اسلامى ايستاده، مى گويد غلط نكنيد. اين تاسف ندارد؟ انسان نيستند اينهايى كه در رأس امور هستند كه اسرائيل در مقابلشان ايستاده، مى گويد فضولى موقوف! آمد و بيروت را گرفت و آن همه جنايات وارد كرد و

ص: 97

سازمان آزاديبخش را به هم زد اوضاعش را و همه را متفرق كرد، و بعد هم بدانيد كه شماهايى كه ساكت بوديد و در اين جنايات مقابله نكرديد، همين نشستيد و يك كلمه اى گفتيد، آن هم كلمه اى كه گاهى موافق با آنها بوده، نوبت شما هم مى رسد. اسرائيل به خدمت شما هم مى آيد.

امريكا در رأس تمام جنايتكاران

تأسف دارد كه اسلام آن وضع را دارد و كسانى كه ادعاى اسلام را مى كنند اين وضع را دارند. اسلام نسبت به متخلفين، نسبت به متجاوزين آن طور سختگيرى مى كند و اينهايى كه مى گويند ما تابع اسلام هستيم، تشويق هم مى كنند. امريكا كه در رأس تمام جنايتكارهاست و همين جنايت اين چند وقت بيروت با دست مخفى امريكا و ظاهر اين صهيونيست مجرم واقع شد، امريكا اساس كارش بود. خود آنها هم اقرار كردند به اين امر كه قضيه، قضيه طرح امريكايى است. اگر امريكا نبود، به اسرائيل مى گفت: غلط نكن، برو كنار، مى رفت. اين امريكا، اين كتكى است كه مسلمانها از امريكا مى خورند، آن وقت آقايان ادعاى اسلام مى كنند، ادعاى طرفدارى از مسلمين مى كنند، همه چيزشان را تقديم امريكا مى كنند، عذر هم از آنها مى خواهند. اين تأسف ندارد براى ملتها، براى اسلام، براى همه؟! اين ملتها توجه ندارند به اينكه اينها دارند چه مى كنند؟! آنها با بيروت و با زن و بچه و فقير و بيچاره مردم چه كردند و همه كارها را انجام دادند و به هم زدند همه اوضاع را و همه نشستند و تماشا كردند و يك عده هم طرفدارى كردند و اگر هم يك كلمه اى گفتند، يك كلمه اى بود، گذشتند و رفتند و همه جنايتها واقع شد.

شما خيال مى كنيد اسرائيل قانع به اين امور است؟ اسرائيل بنايش بر اين است كه همه اين مسلمين را از بين ببرد، امريكا هم بنايش بر اين است كه اسلام نباشد در كار. اينها براى اينكه جمهورى اسلامى، اسم «اسلام» را دارد و مى خواهد به اسلام عمل مى كند، همه با آن مخالفت كردند؛ مخالفت كردند از حيث تبليغات، مى گويند كه ماها امريكايى هستيم! مى گويند كه ما اسرائيلى هستيم! مايى كه بيست سال بيشتر است، بيست سال حتماً بيشتر است فرياد زده ايم كه گرفتارى مردم از دست امريكاست و از اسرائيل، ما اسرائيلى

ص: 98

هستيم، اما آنهايى كه نشستند آنجا و اسرائيل دارد مى رود ممالك خودشان را از بين مى برد، آنها نخير، همه مخالف اسرائيل هستند! اگر مخالفيد، چه كرديد؟ چه عملى انجام داديد؟

تهى شدن عناوين ارزشى از محتوا

اينها مصيبتهايى است كه ما در يك عصرى واقع شده ايم كه همه چيز به هم ريخته است. آن كه مى گويد من مسلمانم يك معناى ديگرى است از اسلام برداشت مى كند.

آنى كه مى گويد «اسلام راستين»، يك مسئله ديگرى مى خواهد بگويد غير اسلام. آن كه اسلام شناس است يك چيز ديگر را مى شناسد غير اسلام. آن كه طرفدار حقوق بشر است يك مسئله ديگر را مى گويد غير حقوق بشر. اصلًا الفاظ بكلى از محتواى خودش خالى شده. شما- اين را من عرض كردم- شما خودتان برويد دنبالش، ببينيد كجا يك لفظى از قبيل اين الفاظى كه متعارف بوده، عدالت، عدالت اجتماعى- نمى دانم- طرفدارى از حقوق بشر، سازمان امنيت كذا- نمى دانم- سازمان كذا، شما دنبال برويد، تعقيب كنيد، ببينيد كدام يك از اينها محتواى خودش را دارد. كدام يك از اينها، آن معنايى كه هست، آن معنا اراده از او مى شود. «اسلام» وقتى گفته مى شود، اين اسلامى كه ما مى گوييم، اصل نيست؛ آن كه اسلام راستين مى گويد، بر خلاف همه مقررات اسلام، اين جنايت را دارد مى كند. آن كه تروريست است، مى گويد كه ما قواى مسلّحه هستيم، ما قيام مسلحانه كرديم. قيام مسلّحانه اين است كه ما در تلويزيون ديديم؟! قيام مسلّحانه اين است كه بچه هايى را بكشند و آتش بزنند؟! اين قيام مسلّحانه است؟! اين الفاظ عوض شده. معلوم مى شود قيام مسلّحانه عبارت از اين است و تروريسم عبارت از يك چيز ديگر است! همه چيز اين طور است. حالا من اصل مطلبش را القا كردم، شما دنبالش بكنيد. اگر پيدا كرديد در دنيا يك لفظى را كه مطابق معنايش الآن معنا مى شود و عمل مى شود، به من هم اطلاع بدهيد تا من هم استفاده كنم! ولى مطمئن باشيد كه در قوطى هيچ عطارى اين چيزهايى كه اينها مى گويند نيست و هر چه اينها مى گويند و هر چه اينها مى كنند، بر خلاف آن مسائلى است كه مى گويند. حرفش را مى زنند، عملشان، كارشان برخلاف

ص: 99

اوست. آن كه مى گويد اسلام، مى گويد اسلام، اسلام راستين بايد باشد، اين اسلامى كه اينها مى گويند، اسلام راستين نيست، آن وقت يك همچون جنايتى را مى كنند به اسم اسلام راستين! آن كه دم از حقوق بشر مى زند، پايمال مى كند ممالكى را كه بيچاره هستند؛ ممالكى كه زير پاى اينها دارد پامال مى شود و اسمش را مى گذارند كذا.

آن كه مى گويد ما براى صلح قيام كرديم و مى خواهيم صلح در دنيا باشد، همه جنگها را اينها راه مى اندازند. خوب، همين جنگى كه ما الآن مبتلا به آن هستيم و كشور عراق هم مبتلا به آن هست، همين را آنها راه انداختند، لكن آقايان اين جنگها را راه انداخته اند كه صلح در دنيا پيدا بشود! همه جا جنگ راه مى اندازند كه صلح پيدا بشود! شما اگر ملاحظه كنيد، اينكه عرض كردم كه الفاظ معناى خودش را از دست داده، يكى اش هم قضيه نطقى است كه چند روز پيش از اين، مصاحبه اى كه صدام كرده است در حضور عده زيادى از فرماندهان و اشخاصى كه درجه دارند و افسرند. اين صحبتها را بايد ببينيد، نمى شود نقل كرد. كه او چه مى گويد. اينها را اولًا، جمع كرده است كه نشانه پيروزى بدهد به صاحب منصبهايش؛ براى اينكه پيروز شدند، در ايران پيروز شدند، در عراق هم پيروز هستند؛ نشان پيروزى مى دهد. نشان پيروزى هم محتواى خودش را از دست داده اصلًا كلمه «پيروزى» مفاد خودش را از دست داده است. مردكه (1) عقبش زدند، توى دهنش زدند، بيرونش كردند، مى گويد: ما پيروز شديم! محتوا از دست رفته.

در نطقش، آن قدر از اسلام تعريف مى كند، مى گويد شماها در طول تاريخ- حالا من الفاظش را خيلى يادم نيست، اين را بايد هر كس برود ببيند- به اين درجه دارها و اين افسرهايى كه جمع شدند آنجا، مى گويد شما در طول تاريخ، نه حالا، براى نسلهاى آينده و طول تاريخ ثابت كرديد كه علاقه مند به اسلام هستيد، علاقه مند به مردم هستيد، با مردم خوش رفتارى كرديد! اين اگر الفاظ از دست نرفته باشد، محتوايش از دست نرفته باشد، خوب اين هم مى شود يك آدمى راه برود توى جمعيت و اين حرفها را بزند!

من اين قدرت بيان صدام و جرأتش را وقتى شنيدم كه اينطورى جرأت دارد كه


1- صدام حسين و ارتش او.

ص: 100

صاف، آن چيزى كه بر خلاف است، در حضور جمع، صاف مى گويد و در آن هم تبليغ مى كند، من ياد يك قصه اى افتادم كه يك كسى از يك نفر شاعر پرسيد كه شاعرتر از همه عرب كى است؟ گفت: بيا تا من نشانت بدهم. مى گويند: برد او را در منزل خودش، ديد كه يك پير مردى نشسته و از پستان بُز دارد مى مكد و خيلى كثيف است، خيلى چطور است. گفت: اينكه مى بينى، اين از پستان اين بز مى مكد، اين پدر من است و اين هم براى اين از خود پستان مستقيماً مى مكد كه اگر بدوشد، يك خُرده اى از اين شيرها مى ماند به كاسه و اين قدر اين آدم بخيل است، اشعر، اشعر شعراى عرب، آن كسى است كه نمى دانم چندين سال است، سى سال است به اين پدر افتخار كرده، توى عرب با اين پدر افتخار! ... من بايد بگويم اخطب خطباى عرب، صدام است كه به اين شكستها، پيروزى مى گويد؛ افتخار مى كند.

ناتوانى صدام در انجام جنايات بيشتر

از حرفهايى كه تازگى زده است، اين است كه اگر ايران بخواهد شهرهاى ما را چه بكند و فلان، ما جزيره خارك (1) را چه خواهيم كرد. معلوم مى شود تا حالا مى توانسته بكند و نكرده! خوب، همه مردم، همه دنيا تو را مى شناسند كه تو هر كارى كه بتوانى، مى كنى. اگر يك جنايتى نكنى، از باب اين است كه نمى توانى بكنى. تو اگر مى توانستى كه جزيره خارك و مراكز اسلامى ما را بمباران كنى، مى كردى. اين قدر كه حالا مى كنى، بيشتر از اين از دستت نمى آيد. آن كنار نشسته ايد با توپهاى دور برد مى زنيد، آبادان را هر روز مى زنيد، هر روز دزفول را مى زنيد، نمى دانم كجا، اين جاها را، هر جا [را] دستتان مى رسد. شما نمى توانيد انجام بدهيد، نه اينكه اگر ما انجام بدهيم، شما انجام مى دهيد.

ثابت كردند اينها كه ما، آن چيزهاى، نورافكنهاى هوايى را فرستاديم براى بصره، ارتش ما فرستاد براى بصره، خوب اينها مى توانستند توپ هم بفرستند، مى توانستند گلوله توپ هم، موشك هم مى توانستند بفرستند. اينكه نفرستادند، براى اينكه آن تربيت اين ارتش


1- جزيره اى در خليج فارس، و يكى از پايانه هاى مهمّ نفتى ايران.

ص: 101

و اين سپاه، غير تربيت آن چيزى است كه سپاه آنها و ارتش آنها دارد. آنها تربيتشان تربيت كفر است و نا نجيبى است، اينها تربيتشان تربيت اسلامى است كه نمى خواهند اين كارها بشود. تو مى گويى: من مى كنم، نمى توانى بكنى؛ اگر مى توانستى تا حالا كرده بودى، اگر مى توانستى همه جزاير، همه جاهايى كه ما داشتيم به باد فنا بدهى، همه را تا حالا داده بودى؛ نتوانستى. تا حالا هر چه توانستى، كردى و همه اش هم خيانت بوده و جسارت بوده و همه اش هم خرابى بوده، آن هم خرابى منازل مردم مستضعف و مردم فقير و مستمند.

و مع الأسف، همه گروههاى دنيا، كه دستشان قلم است، توى خانه شان نشسته اند، مى نويسند؛ مى نويسند كه ايران نتوانست چه بكند، صدام چه كرد، چه كرد. هى از اين مسائل مى نويسند. ولى واقع مطلب را كه اينها عوض نمى كند. واقع مطلب اين است كه اگر ايران دستش بسته نبود و اسلام دست ايران را نبسته بود، حالا ديگر شهر بصره كه هيچ، شهر بغداد هم برايش چيزى باقى نمانده بود. اما چه كنيم كه دست ما بسته است و دست شما باز. شما افسارتان دست شيطان است و او به هر جا كه مى گويد، عمل مى كنيد و ما افتخار به احكام اسلام مى كنيم. دست ما را بسته است به اينكه نه، نبايد هيچ تعدى بكنيد، بايد موافق اسلام عمل بكنيد.

من اميدوارم كه ان شاءاللَّه، همه ما، همه بشر هدايت بشوند و اين وضعى كه الآن در بشر هست ان شاءاللَّه، متحول بشود به يك وضع صحيحى و ان شاءاللَّه خداوند اين دولتهاى اسلامى را بيدار بكند و آنها را به اسلام متوجه بكند و اميدوارم كه ملت ما را پيروز بكند و ارتش و سپاهيان ما را در جبهه ها پيروز بكند و همه ما را در وفق احكام اسلام و در همه امورمان به طور اسلامى [به] ما توفيق بدهد كه عمل بكنيم.

والسلام عليكم و رحمةاللَّه

ص: 102

پيام

زمان: 29 شهريور 1361/ 2 ذى الحجه 1402

مكان: تهران، جماران

موضوع: بيان مصايب مسلمين و فاجعه توسعه سياستهاى سازشكارانه سران عرب با رژيم صهيونيستى

مناسبت: عيد سعيد قربان

مخاطب: مسلمانان جهان و زائران بيت اللَّه الحرام

بيان مصايب مسلمين و فاجعه توسعه سياستهاى سازشكارانه ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

«وإلى اللَّه المشتكى» (1) در آستانه عيد سعيد قربان كه بايد به عموم مسلمانان جهان و بخصوص حجاج بيت اللَّه الحرام، رهسپاران به سوى قربانگاه بزرگ ابوالانبيا حضرت ابراهيم خليل اللَّه- صلوات اللَّه عليه و عليهم- تبريك عرض كنم، مع الأسف در اين سال مصيبتهايى بر مسلمين وارد شد كه به جاى تبريك، تعزيت بايد گفت. تعزيت نه فقط براى تجاوز شيطان بزرگ امريكاى جنايتكار بر حريم مسلمين؛ و نه فقط براى هجوم حكام تروريست و جنايت پيشه اسرائيل بر كشور عزيز اسلامى لبنان، و نه براى جنايات صدام عفلقى اين نوكر بى اراده امريكا و اسرائيل بر مسلمانان عرب و غيرعرب جنوب و غرب كشورمان ايران؛ و نه براى جست وخيز و شادمانى سران كشورهاى مصر، اردن، سودان، مغرب و غير آنان براى پيروزى دشمنان اسلام و بشريت بر مظلومان لبنان و بيروت و به خاك و خون كشيدن هزاران جوان و پير و طفل، زن و مرد بيگناه. گرچه همه اينها مصيبت است و تعزيت دارد، لكن مصيبت بزرگ و فاجعه عظيمى كه همه مصيبتها و فاجعه ها پيش آن ناچيز است، آن است كه مشتى تروريست صهيونيست بى حيثيت، به بدترين


1- «و شكايت را نزد خدا مى بريم».

ص: 103

وجه بر مسلمانان تاخت و تاز كنند. مسلمانانى كه داراى آنهمه امكانات معنوى و مادى هستند كه با يك تشر مى توانند امريكا را از منطقه عقب برانند تا چه رسد به اسرائيل. ما نه فقط براى آوارگى يك عده مظلوم كه از سرزمينهاى خود رانده شدند و پناهگاهى ندارند در سوگ و عزا هستيم، كه مصيبت بزرگ آن است كه اين جنايتها به دست اسرائيل در مرئى و منظر دولتهاى مدعى اسلام انجام مى شود. فاجعه بزرگ آن است كه اين دولتهاى مدعى اسلام براى ناز شست امريكا و اسرائيل فعاليت مى كنند كه مو به مو «طرح كمپ ديويد» يا شبيه آن را اجرا كنند و به دنبال اين جنايت عظيم، صريحاً اسرائيل را به رسميت يا به آقايى بشناسند. فاجعه براى مسلمانان آن است كه بعضى از دولتهاى به اصطلاح مسلمان، با ديدن اين فجايع بزرگ مانع مى شوند تا مظلومان از دست ستمگران حتى ناله كنند.

مصيبت عظيم آن است كه امريكا كه قريب نيم قرن بر مسلمانان جهان بخصوص منطقه، هر چه خواسته است ستم كرده و مخازن آنان را غارت نموده است، دولتها نه تنها از ترس امريكا نمى توانند اظهار مظلوميت مظلومان را حتى در كشورهاى خودشان بشنوند، بلكه چنانچه ديديم با ملت غارتزده ايران كه با نهضت اسلامى خود مى خواهد فرياد مظلومانه سر دهد و به ملتهاى مظلوم جهان داد خود را برساند، چه ها كرده و در مخالفت با ايران حتى از امريكا و اسرائيل گوى سبقت را ربودند، و براى تقرب به ستمكاران، با تمام قواى تبليغاتى و تسليحاتى به متجاوز به ايران كمك نمودند. به جاى آنكه به ملت و دولت برادر خود دست اخوت و وحدت دهند، به امريكا و اسرائيل دست عبوديت و ذلت دادند و به توطئه عليه ملت ايران برخاستند. ما اكنون از بسيارى از دولتهاى به اصطلاح اسلامى مأيوس هستيم و اميدى به هدايت آنان نداريم؛ مگر آنكه خداوند متعال نظر عنايتى فرمايد و تحولى در آنان به وجود آورد تا مسائل را آنگونه كه شايسته است، بررسى نمايند، و خود و كشور خود را از چنگال گرگان جهانخوار نجات دهند. اينك لازم است تذكراتى به زائران بيت اللَّه الحرام و آنان كه در قربانگاه حضرت خليل الرحمن- سلام اللَّه عليه- حاضر مى شوند، داده شود:

1- لازم است حجاج، مسائل حج را از واجبات و محرّمات نزد علماى اعلام به

ص: 104

خوبى ياد گيرند تا خداى نخواسته تخلفاتى حاصل نشود كه موجب هدر رفتن زحمات آنان گردد، يا موجب مُحِلّ نشدن آنان شود و براى خودشان اشكالاتى پيش آيد. 2- لازم است زائران محترم ايرانى توجه كنند كه از كشورى انقلابى و اسلامى و متعهد به احكام اسلام راهى حج شده اند و چشمان دوستان و دشمنان بر آنها دوخته شده است. دوستان، براى آنكه ببينند زائران محترم به تعهد اسلامى خود باقى هستند، و در رفتار و گفتار و برخورد با مسلمانان جهان آبروى انقلاب اسلامى شكوهمند خود را حفظ مى نمايند، و در زحمتها و مشقتها و كمبودها كه لازمه قهرىِ اين سفر مقدس است، بردبارى و شكيبايى دارند، و خداوند متعال را در امور حاضر و ناظر مى دانند، و با سرافرازى به كشور خود باز مى گردند و كشور و انقلاب خود را در بين مسلمانان جهان سرافراز مى كنند، و انقلاب اسلامى كشور عزيز خود را به مسلمانان جهان و كشورهاى اسلامى صادر مى نمايند، يا خداى نخواسته برخلاف اخلاق و كردار اسلامى از بعض آنان در مرئى و منظر برادران اسلامى، عمل و يا گفتارى ولو كوچك صادر مى شود كه موجب هتك اسلام و جمهورى اسلامى كه از گناهان بزرگ نابخشودنى است، و دشمنان، براى آنكه در گفتار و كردار و اخلاق آنان خدشه كنند، و خداى نخواسته اگر امرى گرچه بسيار ناچيز از آنان صادر شود، بهانه به دست آورند و با بوقهاى تبليغاتى خود مطالب كوچك را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند، و بيش از پيش، چهره اسلام و انقلاب را در نظر اجانب و جهانيان واژگون و مسلمانان ايران را در نظر مسلمانان جهان مردمى بى بندوبار معرفى كنند، و اسلام را مكتبى به دور از ارزشهاى والاى انسانى، و ملت شريف ايران را ملتى منحط و دور از تمدن و تعالى، به خورد جهانيان دهند. بايد بدانند مسئوليت حجاج محترم در پيشگاه مقدس خداوند متعال و در مقابل ملت شريف و مجاهد، در راه اسلام و تعاليم انسانى آن، بسيار خطير و بزرگ است. هرگز گمان نكنند امسال كه همه مى دانيم چنگال ابرقدرتها و وابستگان به آنان، به كشورهاى اسلامى و مظلومان جهان بيش از پيش فرو رفته، و خون جوانان مظلوم مسلمين بيشتر از هر وقت از چنگال آنان مى چكد، مشابه سالهاى ديگر است.

اكنون قدرتهاى بزرگ جهان از اسلام و برنامه هاى غرب و شرق زدايى آن به

ص: 105

وحشت افتاده اند، و شيطان بزرگ، جوجه شيطانها را فرا خوانده و به تمام توطئه ها براى خاموش كردن نور خدا دست يازيده است. 3- لازم است زائرين محترم بيت اللَّه الحرام از هر ملت و مذهبى كه هستند به فرامين قرآن كريم گردن نهند. و در مقابل سيل شيطانى بنيانكَن اسلام زدايى شرق و غرب و وابستگان بى اراده آنان، دست اخوت اسلامى به هم دهند. و به آيات شريف الهى كه آنان را به اعتصام به حبل اللَّه فرا خوانده و از تفرقه و اختلاف تحذير و نهى فرموده است، توجه كنند. از اين فريضه عبادى- سياسى اسلام، در آن امكنه شريفه كه بحق براى مصالح موحدين و مسلمين جهان بنا شده است، بيشترين استفاده معنوى و سياسى را نموده و به سرّ قربانگاه ابراهيمى- اسماعيلى توجه كنند، كه براى خداى تبارك و تعالى و هدف مقدس اسلام تا سرحد فداى عزيزترين ثمره وجود خود بايد ايستاد و از هدف الهى دفاع نمود. بايد شيطان بزرگ و ميانه و كوچك، اولى، وسطى و عَقبه را از حريم مقدس اسلام و كعبه و حرم راند. و بايد دست شياطين را از كعبه و حرم كشورهاى اسلامى كه حريم آن است قطع كرد. و بايد دعوت خداوند متعال را لبيك گفت. بايد حجاج محترم كشور انقلاب اسلامى ايران فرياد مجاهدين شجاع و فداكار ملت شريف مجاهد را بر مسلمانان جهان در آن مجمع عمومى مسلمين برسانند، و آنان را موظف نمايند كه حامل پيام ملت ايران به تمام ملتهاى مظلوم جهان باشند و فرياد «يا للمسلمين» اين ملت انقلابى را به گوش همه جهانيان برسانند و به آنان بفهمانند كه ملت ايران از تمام مسلمين نه براى مصالح شخصى و منطقه اى كه براى اسلام استغاثه مى كند و امروز اسلام گرفتار توطئه هاى جنايتكاران جهانخوار است و اگر مسلمين با پيوند اسلامى، سدى آهنين در تقابل آنها ايجاد نكنند اين سيل بنيان كَن الحاد و كفر همه را خواهد برد.

4- مسلمانان بايد بدانند كه پس از انقلاب اسلامى و توجه به قدرت خارق العاده اسلام، توطئه ها و نقشه هاى امريكا از ايجاد تفرقه بين برادران اهل سنت و تشيع و هجوم به ايران كه مركز ثقل نهضت اسلامى است تا نقشه عميق و گسترده هجوم به لبنان و آن جنايات عظيم، همه و همه براى اسلام زدايى و تضعيف اين قدرت الهى است. بايد بدانند نقشه امريكا كه به دست خبيث اسرائيل در جريان است، به بيروت و لبنان خلاصه

ص: 106

نمى شود؛ كه اسلام در همه جا، در كشورهاى اسلامى، خصوصاً منطقه خليج فارس و حجاز مركز وحى الهى، هدف است. هدف اول آن است كه حكام منطقه گوش و چشم بسته در فرمان امريكا و از آن دردناكتر اسرائيل باشند، و ننگ هر تحقير و نوكرى را بپذيرند. در چنين جو و فاجعه عظيمى، ملتهاى اسلامى نبايد بى تفاوت باشند و از هيچ كوشش در راه حفظ اسلام و كشورهاى اسلامى نبايد دريغ كنند. چه دردناك و مصيبت بار است كه در جوار مسلمانان و دولتهاى به اصطلاح اسلامى، اسرائيل غاصب اينچنين جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان، به خواهران و برادران عزيز بيروتى تجاوز كند، و به جاى آنكه دولتهاى كشورهاى اسلامى به دفاع كه يك فريضه الهى و انسانى است برخيزند، اينچنين نرمش نشان دهند؛ بلكه براى مقصد شوم امريكا و اسرائيل به فعاليت برخيزند، و به جاى اسرائيل ستم پيشه، ايران اسلامى و اسلام را در ايران هدف و تمام هدف قرار دهند.

آيا اگر امروز توانستند عذرهايى براى سكوت بلكه كمك به مقاصد شوم اين جنايتكار و اربابش بتراشند، تاريخ را هم مى توانند به انحراف كشند؟ آيا ملتهاى آزاد را هم مى توانند فريب دهند؟ و آيا خداوند منتقم را هم با عذرهاى غير موجه خود مى توانند قانع كنند؟ و آيا اينطور كه اينان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازى گرفته اند، گناه بزرگشان بخشودنى است؟ و آيا از عهده جواب براى خونهاى زنان و مردان و كودكان بيگناه بيروت بر مى آيند؟

5- چون لازم است در اين سفر مبارك بر جريانات و طرحهاى اسلامى- سياسى، هماهنگيهاى كامل بين تمام كاروانها و گروهها باشد و از هرج و مرج و امور مخالف با اخلاق اسلامى به طور كامل اجتناب شود، ضرورى است حجاج محترم و كاروانهاى حج از پيشنهادهاى متصدى محترم امور حج و حجاج، جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى ها پيروى نمايند؛ كه اگر خداى نخواسته هر كاروان و هر گروهى مستقلًا و بدون توجه به هماهنگى اقدام به امرى كنند، ممكن است فاجعه اى پيش آورد و انحرافاتى تحقق يابد كه چهره اسلامى جمهورى اسلامى و انقلابى دگرگون جلوه داده شود؛ و اين گناه عظيمى است كه پيش خالق و خلق مسئوليتى بس بزرگ دارد.

ص: 107

اينجانب اميدوارم كه حجاج عزيز- ايّدهم اللَّه تعالى- از خود و دوستان خود مراقبت نمايند كه اين عبادت با عظمت الهى، آلوده به گناه و خطايا نشود. در ميقاتهاى الهى و مقامات مقدس، در جوار خانه پر بركت خداوند تعالى، آداب حضور محضر مقدس خداوند عظيم، مراعات و قلوب حجاج عزيز از تمام وابستگيهاى به غير حق، آزاد و از آنچه غير دوست هست، تهى و با انوار تجليات الهى منور گردد، تا اعمال و مناسك اين سير الى اللَّه با محتواى حج ابراهيمى و پس از آن، حج محمدى، آراسته گردد. و با سبكبارى از افعال طبيعت، همگان سالم از وزرهاى منى و منيت، با كوله بارى از معرفت حق و عشق محبوب، به اوطان خود بازگردند، و به جاى سوغاتهاى مادى فانى، دستاوردهاى باقى ابدى براى دوستان به سوغات آورند. با مشتى پر از ارزشهاى انسانى- اسلامى كه پيغمبران بزرگ از ابراهيم خليل اللَّه تا محمد حبيب اللَّه- صلى اللَّه عليهم و آلهم اجمعين- به انگيزه آن مبعوث شدند، به دوستان عاشق شهادت بپيوندند. اين ارزشها و انگيزه هاست كه انسان را از اسارت نفس اماره به سوء و وابستگى به غرب و شرق، نجات و به شجره مباركه زيتونه لاشرقيه و لاغربيه مى رساند. و اگر مسلمانان جهان به انگيزه انبيا عليهم السلام كه عصاره آن در آخرين كتاب انسان ساز، قرآن كريم، اين كتاب هدايت- كه از مبدأ نور اللَّه نُورُ السَّمواتِ وَالْارْضِ (1)

به مشكات قلب نورانى خاتم الرسل صلى الله عليه و آله تابش نمود تا قلوب انسانها را از حجابهاى ظلمت و نور برهاند و عالم را نور على نور كند- پى برند و به اقيانوس نور متصل شوند، هرگز در اسارت شيطان و شيطان زادگان در نمى آيند؛ و براى چند روز مسند توّهمى و رياستهاى تخيلى، داغ ننگ و ذلت را بر جبين خويش نمى پذيرند؛ و براى تقرب به شيطان بزرگ و طرح اسارت بار «كمپ ديويد» و اشباه آن، به جست وخيز بر نمى خاستند. هان اى قطره هاى جدا از اقيانوس قرآن و اسلام، به خود آييد و به اين اقيانوس الهى متصل شويد، و به اين نور مطلق استناره كنيد تا چشم طمع جهانخواران از شما ببُرد، و دست تطاول و تجاوز آنان قطع شود، و به زندگانى شرافتمندانه و ارزشهاى انسانى برسيد. از اين زندگى ننگين كه مشتى اسرائيلى دوره گرد،


1- بخشى از آيه 35 سوره نور: «خداوند، نور آسمانها و زمين است».

ص: 108

بر شما حكومت كنند و مسلمانان مظلوم را در حضور شما پايمال نمايند، رهايى يابيد.

بارالها، به ما خفتگان توفيق بيدارى عنايت فرما و حكام كشورهاى اسلامى را به خودآر كه با معيارهاى اسلامى بر مسلمانان حكومت كنند و بتهاى نحس و طاغوت را در هم شكنند.

6- بر روحانيون محترم و نويسندگان و گويندگان متعهد لازم است كه در فرصتهاى مناسب و در محضر مسلمانان، به جبران تبليغات مسمومى كه از وسائل ارتباط جمعى وابسته به امريكا و اسرائيل، به شايعه افكنى و دروغ پردازى بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ايران اشتغال دارند، از اسلام و انقلاب اسلامى ايران دفاع نمايند، و چهره واقعى آن را به جهانيان معرفى نمايند. و دستاوردهاى اسلامى را كه با جهاد بى امان ملت متعهد ايران، با همه گرفتاريها و كارشكنيهاى دشمنان اسلام در داخل و خارج، نصيب كشورشان شده است، يادآور شده و ملتها را آماده كنند. و از تهمتهايى كه از ناحيه بوقهاى تبليغاتى به اين ملت زده شده است پرده بردارند و نقشه ها و توطئه هاى امريكا و وابستگان به آن را افشا كنند. از هجوم ارتش صدام عفلقى به امر امريكا و پشتيبانى كشورهاى وابسته به آن، جهانيان را با خبر كنند. مسلمانان را از آنچه به دست بعضى حكام امريكايى بر اسلام و مسلمين مى گذرد كه بدترين آنها شناسايى رسمى اسرائيل و بعد از آن، تاخت و تاز وحشيانه به كشور اسلامى لبنان و شهيد و معلول كردن دهها هزار مردم بيگناه و بى پناه است، آگاهى دهند. شايد ملتها با اعتقاد به خداى متعال از اين فاجعه بزرگ تاريخ كه روى مسلمانان را در جهان و در پيش نسلهاى آينده، خداى نخواسته سياه مى نمايد، جلوگيرى كنند و اسلام عزيز و مسلمين را از اين ننگ بزرگ رهايى بخشند و خود را از اين تحقير و ذلت ناهنجار كه ياد آن هر مسلمان غيرتمند را مى لرزاند آزاد كنند.

7- اخيراً به دولتهاى منطقه كه براى فجايع مخالف با اسلام و تعليمات قرآن، گردهمايى مى نمايند، اخطار مى كنم كه اقدام و قيام بر ضد اسلام و ملتهاى اسلامى نكنند.

در صورتى كه چنين كنند، دولت و ملت ايران كه بزرگترين قدرت منطقه است، به اذن اللَّه تعالى بر شما نخواهد بخشود و هر پيامدى كه براى شما پيش آيد، خود، مسئول آن

ص: 109

هستيد. از شما كه رگ حيات و شريان بزرگ اقتصاد و صنايع جهان در دستتان است، هيچ عذرى در پيشگاه معظم خالق و مخلوق پذيرفته نخواهد شد. اميد است ان شاءاللَّه تعالى اسلام عزيز با پشتيبانى ملل اسلامى در جهان خصوصاً منطقه، به آمال خود برسد و مسلمانان جهان بر مستكبران پيروز شوند. والسلام على عباداللَّه الصالحين.

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 110

سخنرانى

زمان: صبح 25 مرداد 1362/ 7 ذى القعده 1) 1403)

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: فلسفه حج و ابعاد سياسى آن

حضار: موسوى خوئينى هانماينده امام و سرپرست حجاج ايرانى)- خاتمىوزير ارشاد اسلامى)- روحانيون كاروانهاى حج- مسئولان وزارت

ارشاد و سازمان حج و زيارت

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

بعد سياسى، مهمترين فلسفه حج

من بايد تشكر كنم از آقايان كه تشريف آورده اند و در اين مجلس با هم به گفتگو بنشينيم و مسائلى را كه بايد گفت تا يك حدودى خدمت شان عرض كنيم، و من اميدوارم كه ان شاءاللَّه آقايان موفق بشوند با سلامت و پيروزى اين سفر مبارك را طى كنند و به محالّ خودشان مراجعت بفرمايند.

شما در سالى به حج مشرف مى شويد كه اوضاع دنيا و اوضاع منطقه به وضعى است كه مشاهده مى كنيد. اوضاع دنيا گرفتار قدرت هاى بزرگ و مستضعفان جهان مبتلاى به اين قدرت هاى شيطانى و اوضاع منطقه نيز به واسطه دخالت قدرت هاى بزرگ به اين وضعى است كه مشاهده مى كنيد. و در آستانه سالى به حج مشرف مى شويد كه در اثر شكست مفتضحانه صدام، مناطق مسكونى كشور ما مورد تجاوز واقع مى شود و با موشك ها كوبيده مى شود، و اخيراً كه انديمشك را هم ملاحظه كرديد كه با آن چه كردند، و من به ملت ايران و اهالى محترم مبارز انديمشك تسليت عرض مى كنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى شهداى آنها را با شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنايت بفرمايد. شما در سالى داريد در اين سفر مبارك

ص: 111

مى رويد كه قدرت هاى بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مى كند و ملت مظلوم افغانستان را آن طور سركوب مى كند، و بحمداللَّه ملت افغانستان هم مقابله مردانه اى در مقابل آن قدرت بزرگ كرده اند، و از آن طرف امريكا كه در رأس جنايتكاران است در همه كشورهاى مظلوم و خصوصاً در كشورهاى اسلامى آن طور دخالت و تجاوز مى كند، و از آن طرف دنيا دست دراز كرده است و ملت هايى كه بايد مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و مع الأسف اين دولت ها هم ظلم پذير شده اند.

فلسفه حج؛ يكى از فلسفه هاى بزرگ حج قضيه بُعد سياسى اوست، كه دست هاى جنايتكار از همه اطراف براى كوبيدن اين بُعد در كار هستند؛ و تبليغات دامنه دار آنها مع الأسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين سفر حج را بسياريشان يك عبادت خشك خالى بدون توجه به مصالح مسلمين مى دانند. حج از آن روزى كه تولد پيدا كرده است، اهميت بُعد سياسى اش كمتر از بعد عبادى اش نيست، بُعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.

بررسى اوضاع مسلمين و مشكلات آنان در حج

مشكلات مردم در حج، بايد تمام بلادى كه وارد مى شوند و مردم مستطيعش يا روحانيون محترمش وارد مى شوند، بايد بررسى از اوضاع مسلمين در هر سال بشود كه مسلمين در چه حال هستند، بين خودشان با حكومت ها چه وضعى است، بين حكومت ها با قدرتهاى شيطانى ديگر چه وضعى است، بين خود ملت ها با خود ملت ها چه وضعى است، بين روحانيونى كه در بلاد متفرقه مسلمين هستند با وضع حج چه وضعى دارند.

اينها امورى است كه بايد رسيدگى به آن بشود و حج براى همين امور است. حج براى اين است كه مشكلات يك سال مسلمين را بررسى كنند و در صدد رفع مشكلات برآيند.

آن طور كه آخوندهاى دربارى منطقه و غيرمنطقه مى گويند كه حج بايد از جهات سياسى خارج باشد، اينها رسول اللَّه را محكوم مى كنند، اينها خلفاى اسلام را محكوم مى كنند، ائمه هدى را محكوم مى كنند. اينها نمى دانند كه اين سفر حج و اين حج براى

ص: 112

اين مسائل بوده است، براى قيام ناس بوده است، براى اين بوده است كه مسلمين مشكلات مسلمين را درك كنند و در رفعش كوشش كنند، براى اين بوده است كه بين مسلمين اخوت و مودت پيدا بشود.

انزواى اسلام با تبليغ جدايى دين از سياست

و مع الأسف به قدرى تبليغات دامنه دار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زياد و دامنه دار بوده است كه به خود مسلمين هم باورانده اند كه نبايد دخالت در سياست بكنند، به خود روحانيون هم. بسيارى از روحانيون هم باورشان آمده است كه روحانى نبايد دخالت در سياست بكند. روحانى بايد مسئله بگويد، آن هم مسائل غيرسياسى. مسائل سياسى اسلام چندين برابر مسائل عبادى اش است، براى اينكه آن مسائل سياسى هم عبادت است مع الاضافه. كتب اسلام، كتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سياسى است، مشحون از مسائل اجتماعى است. و آن وقت يك دسته نادان گمان مى كنند كه اسلام مثل ساير اديان منحرفه- كه آن هم در اول اينطور نبوده است، بعد با دست همين استعمارگران به اينجا رسيده است- وضع اين است كه بايد روحانى فقط بنشيند و دو ركعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز ديگر بيايد. اينها همه تبليغاتى بوده است كه در طول مدت از آنوقتى كه اسلام تولد پيدا كرد و قدرت پيدا كرد به دست خلفاى امَوى و عبّاسى و بعد هم به دست حكومت هاى مرتجع و بعد هم به دست قدرت هاى بزرگ اين مسائل شده است كه اسلام را منزوى كنند و منزوى كردند.

آن اسلامى كه به درد جامعه نرسد، و آن اسلامى كه به درد حكومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوى است. اسلام منزوى در مساجد بود. با اسم اسلام، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بى تحرك. مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اكرم مركز جنگ ها و مركز سياست ها و مركز امور اجتماعى و سياسى بوده. اينطور نبوده است كه در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد؛ مسائل سياسى اش بيشتربوده. هروقت مى خواستند به جنگ بفرستند اشخاص راوبسيج كنند مردم را براى جنگ ها، از مسجد شروع مى كردند اين امور را. مع الأسف در دنبال تبليغات از صدر

ص: 113

اسلام يعنى، بعد از يك مدتى تا زمان ما مساجد يك مساجدى شده بود كه اسلام در آنجا محكوم مى شد. محكوم كردن اسلام به اين نيست كه يك كسى بگويد من اسلام را محكوم مى كنم، محكوم كردن اسلام بر اين است كه آن چيزى كه اسلام مى خواهد در مسجد زيرپا گذاشته بشود. اسلام مى خواهد كه مردم آگاهانه براى مصالح خودشان، براى مصالح مسلمين در آنجا فعاليت بكنند و حج از مسائلى است كه جنبه سياسى اش بسيار بيشتر است از جنبه هاى عبادى اش. و شما آقايان كه ان شاءاللَّه با سلامت مشرف مى شويد بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين فكر استعمارى كه در مغز بسيارى از حتى روحانيين ممالك اسلامى گنجانيده شده است اين را ازاله كنيد. در صحبت هايتان، در اجتماعاتتان بگوييد به آنها كه اسلام وضعش اين نيست كه تاكنون ماها داشته ايم، فقط بيايند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارك و بعد هم وقوف و چه و چه و هيچ كار نداشته باشند كه مستكبرين بر مردم دنيا و بر مسلمين چه مى كنند، بى تفاوت باشند.

محكوم كنند اين اشخاصى كه مى خواهند راجع به مصالح مسلمين صحبت بكنند. آن ضررى كه از اين آخوندهاى دربارى، اسلام مى خورد، بدتر از آن ضررى است كه از امريكا مى خورد، براى اينكه، اينها با يك ظاهر اسلامى اسلام را منزوى مى كنند و آنها با اين ظاهر نمى توانند بكنند، آنها وادار مى كنند اينها را. مسلمين بايد در حج وقتى كه مى روند يك حج زنده، يك حج كوبنده، يك حجى كه محكوم كنند اين شوروى جنايتكار و آن امريكاى جنايتكار را؛ يك همچو حجى، حجى است كه مقبول است. اگر ما حج برويم و مصالح مسلمين را در نظر نگيريم بلكه برخلاف مصالح مسلمين هى روى جنايت ها پرده بپوشيم، نگذاريم مسلمين صحبت بكنند از جنايت هايى كه بر مسلمين مى گذرد و جنايت هايى كه از حكومت ها و از قدرت هاى بزرگ بر مسلمين مى گذرد، ما يك صحبت بكنيم، اين حج نيست، اين يك صورت بى معناست.

بيدار نمودن و متحد كردن مسلمين در حج

آن حجى كه خداى تبارك و تعالى مى خواهد و آن حجى كه اسلام از ما خواسته است، آن است كه وقتى مى رويد حج، اين مسلمين بلاد را بيدار كنيد، متحد كنيد با هم،

ص: 114

بفهمانيد به آنها كه چرا بايد بيش از يك ميليارد مسلمين تحت فشار دوتا قدرت چندصدميليونى باشند. تمام گرفتارى ها براى اين است كه مسلمين را از آن راهى كه اسلام دارد منحرف كرده اند، و حتى اگر يك مجالسى هم داشته باشند لابد شنيده ايد كه آن مجلسى را كه روحانيون داشتند و در يك جايى بود، محكوم نكردند. حاضر نشدند كه افغانستان را كه شوروى [اشغال] كرده، اينها لفظاً بگويند اين كار درستى نيست.

اين قدر هم همين كسانى كه، مسيحيانى كه، روحانيونى مسيحى كه بودند حاضر نشدند اين قدر بگويند كه افغانستان چه، ترسيده بودند از اين. وقتى بنا باشد كه روحانيون شان اينطور، ما از آن وقت تا حالا خيال مى كرديم كه روحانيون مسيح امريكايى هستند، حالا معلوم شد هم امريكايى هستند هم شوروى هستند، و روحانيون مسلمين هم بسياريشان كمتر از آنها نيستند. آنهايى كه محكوم مى كنند مسلمين را كه نسبت به صهيونيست يك صدايى بكنند، نسبت به امريكا يك كلمه اى بگويند، آنها كمتر از آن روحانيون مسيحى كه مى گويند بايد هيچ حرف نزد، و آن روحانيونى كه طرفدار امريكا هستند كمتر از آنها نيستند، اينها هم طرفدار امريكا هستند. مسلمين بايد بيدار بشوند، اين يك ميليارد مسلم بايد بيدار بشوند و كلك اين دوتا قدرت بزرگ و ديگر قدرت ها را كه در اين مناطق مشغول فساد هستند، كلك اينها را بكنند.

سلطه پذيرى مسلمين بواسطه عدم توجه به مسائل و احكام اسلام

ننگ نيست بر كشورهاى اسلامى بر حكومتهاى كشورهاى اسلامى كه اسرائيل بيايد و فلسطينى ها را آن طور كند؟ در لبنان آن جنايت ها را بكند و يك ميليارد جمعيت مسلمين بنشينند تماشاچى باشند؟ از چى مى ترسند اينها؟ چرا بايد اين قدر بى عرضه باشند؟ شريان حيات شرق و غرب در دست اينهاست، نفت شريان حيات اينهاست. اگر ده روز نفت را به روى آنها ببندند خاضع مى شوند آنها. در عين حالى كه اين شريان در دست حكومت هاى باصطلاح اسلامى است، در عين حال تقديم مى كنند و التماس هم مى كنند. اين مصيبت نيست؟ براى مسلمين اين مصيبت نيست كه همه چيزمان را بدهيم به خارجى ها و در طبق اخلاص بگذاريم و با منت كشيدن از آنها كه بپذيرند؟ وقتى بنا شد

ص: 115

كه مسلمين به آن مسائل الهى توجه نكنند، به آن مسائل قرآنى توجه نكنند، و احكام اسلام را درست به آن توجه نكنند و دعوت اسلام به وحدت را زير پا بگذارند، ناچار بايد اينطور بشوند كه همه چيزشان را بدهند و التماس هم بكنند به آنها كه قبول كنيد شما.

نبايد ماديگر بيداربشويم؟ نبايداينهاعبرت بگيرند ازايران؟ امروزهمه كشورهاى بزرگ عالم از شوروى گرفته است كه دارد دائماً به عراق كمك مى كند، و از امريكا گرفته است كه آن هم همين طور، واز فرانسه كه مركز فسادهمه دنيا شده است، كشورى كه ادعا مى كرد كه اينجا مهد آزادى و كذاست حالا اين تروريست ها را در آنجا جا داده است و به صدام كمك مى كند و به اين كمك افتخار مى كند. مسلمين بايد توى دهن اينها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ايران همان طور كه همه دنيا ديده است- ولو زير پا گذاشته اند مطالب را- همه عالم الآن مطلعند كه شوروى و امريكا و ساير قدرت ها از ايران سيلى خوردند به بركت اسلام، و نخواهد ديگر اين ملت اسلامى گذاشت كه راه آنها به اين مملكت باز بشود. آنهايى كه به آرزوى اين نشسته اند كه امريكا دوباره بيايد يا شوروى بيايد، آنها خيال باطل به خودشان راه داده اند، به اين آرزو نباشند و لااقل تا وقتى كه اينها زنده هستند، تا آن وقت امريكا و شوروى نمى تواند به اين مملكت وارد بشود.

خسته نشدن ملت ايران در جنگ با متجاوزان

اين جوان هاى ما كه الآن در سرتاسر كشور به جنگ مى روند و در جبهه ها آن طور حماسه ها مى آفرينند، تا اين جوان ها هستند و ان شاءاللَّه هستند نمى تواند كسى به اين مملكت صدمه وارد كند. آنهايى كه تو خانه نشسته اند و مى گويند كه مردم خسته شده اند از جنگ، و خسته شده اند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بوده اند. مردم كى اند؟ اين انديمشك است كه مورد تجاوز واقع بشود، دنباله اش جنگ جنگ تا پيروزى مى گويد. آن هم جاهاى ديگرى كه از دزفول گرفته تا هر جا كه ملاحظه كنيد به مجرد اينكه يك فسادى در آنجا واقع مى شود و صدام يك جنايتى مى كند دنبالش همه مردم مى ايستند و فرياد مى زنند مرگ بر كى و مرگ بر كى و جنگ جنگ تا پيروزى. اينها مردم نيستند؟ اين مردمى كه در مساجد و در نمازجمعه ها و سرتاسر كشور

ص: 116

مجتمع اند و فريادشان بلند است از اينكه جنگ بايد كرد، و خودشان هم داوطلب الآن دارند به طرف جبهه ها مى روند، اينها مردم ايران نيستند؟ اينها از كره مريخ آمده اند؟

مردم ايران عبارت از يك دسته اى هستند كه نشسته اند و نه يكى شان رفته اند به جبهه، نه يكى شان كمك كرده اند به جبهه با اينكه بعضى شان هم داراى كذا و كذا هستند! فقط مردم ايران اينها هستند كه در عين حالى كه دارد اين كشور به طرف فنا خداى نخواسته مى رود- اگر چنانچه سست بيايند جوان هاى ما- شما چند نفر هستيد مردم ايران كه مى گوييد از جنگ خسته شده ايم؟ شما چه وقت جنگ كرده ايد كه خسته بشويد؟ شما كدام يكى تان رفته است به جبهه تا يك خستگى احساس بكند؟ كدامتان حاضر شده است كه امريكا و شوروى را محكوم كند؟ شما مثل ساير آنهاى ديگرى مى مانيد كه نشسته ايد آنجا و هى اشكالتراشى مى كنيد به اين ملت. ملت اينها هستند، ملت اين مردم كوچه و بازار هستند، اين مردم دهات و- نمى دانم- قصبات و شهرستان ها، اينها هستند كه دارند به جنگ كمك مى كنند و به جبهه ها، پشت جبهه ها كمك مى كنند، و بانوانشان و بچه هاشان و بزرگ هايشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اينها كه خسته نشده اند. از چى خسته بشوند؟ از اسلام روبرگردانند؟ امروز اگر ما از اين جنگ و از اين دفاع مقدس، ما جنگ نداريم با كسى، ما دفاع داريم مى كنيم از كشور خودمان. ما باز كشورمان تحت سلطه صدام هست يك مقدارى از آن. مايى كه داريم دفاع از اسلام مى كنيم اگر خسته بشويم معنايش اين است كه ما از قرآن كريم ديگر خسته شده ايم، از اسلام خسته شده ايم. كدام يك از اين افرادى كه در اين كشور هستند الا يك دسته اقليت فاسد، خسته هستند از اين امور؟ اين جوان هاى ما مى دانند كه اگر خداى نخواسته، صدام غلبه پيدا كند به اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوان هاى غيورى كه يك همچو احساسى دارند مى نشينند تو خانه شان و مى گويند كه خسته شده ايم از جنگ؟! از چى خسته شده اند؟ از دفاع از نواميس شان خسته شده اند؟! از دفاع از كشورشان خسته شده اند؟! ازدفاع از اسلام خسته شده اند؟! ازچه خسته شده اند؟ يك دسته هم نشسته اند هر كار صحيحى هم بشود آنها مى گويند خراب است. هر خدمتى هم كه دولت مى كند آنها مى گويند خراب است. آنها از اول دلشان مى خواهد كه وضع، اين

ص: 117

وضع نباشد، برگردد به آن زمان هاى رفاه نمى دانم چى كه جوان ها تو قهوه خانه بروند و توى كاباره ها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسى داشته باشند به عيش و نوش. اينها دلشان مى خواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمه اش را ديد. اين خواب تعبير براى شما نخواهد شد.

تحول درونى ملت ايران و جانفشانى براى اسلام

اين ملت يك ملت زنده است، يك ملتى است كه دنيا الآن رويش حساب مى كند.

اين ايرانى بود كه همسايه هايش هم قبولش نداشتند. اين ايرانى بود كه فقط با لفظ، با لفظ آقاى آريامهر يك تبليغاتى برايش مى شد و الّا كجا چيز داشت، همه اش وابستگى، همه اش خرابى. سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الّا شهرستان ها آن هم تهران عمدتاً كه مورد توجه بود و مى خواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاى دور افتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبخت ها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند.

دولت الآن مشغول است براى راه درست كردن و مشغول است براى بيمارستان درست كردن و براى مدرسه درست كردن كه چندين هزار مدرسه درست شده است، چندين هزار كيلومتر راه درست شده است. همه اينها را آقايان نشسته اند توى خانه شان مى گويند هيچى نشده است. چى چى مى خواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان شده است و در زمان محمدرضا شده است كه خيابان ها را آن طور مركز فساد قرارداده بودند؟ شما آنها را صحيح مى دانيد! آن چيزى كه در اين چند سال شده است، از همه جهات، آن تحولى كه در جوانهاى ما پيدا شده است كه از كاباره ها كشيده شده اند به ميدان جنگ با كفار، از مراكز فساد كشيده شدند به مراكز صلاح و دعا و نيايش، بانوان ما كه آن طور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر كشور مشغول تعليم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فى سبيل اللَّه. چى مى خواهيد بشود؟ آقايان چرا چشم هايتان را هم گذاشته ايد و گوش هايتان را به بوق هاى امريكا و اروپا باز كرده ايد؟ چشم هايتان را باز كنيد ببينيد چه خبر شده است در ايران. ديگران بايد بگويند؟ گاهى هم مى گويند البته. شماها كه بايد

ص: 118

تبليغ كنيد از اين اسلام، تبليغ كنيد از اين ديانت، تبليغ كنيد از اين كشور، دفاع كنيد از اين كشور با قلم تان، با صحبت تان، با چى، هى اشكال، اشكال، اشكال، براى چى؟ شما چى كم داريد كه اشكال مى كنيد؟ اين مردم، اين مستضعفين، اين بيچاره ها، اين جنوب شهرى هاى همه كشور ما اينطور دارند جانفشانى براى اسلام مى كنند و هيچ هم اظهار خستگى نكرده اند. الآن هم وقتى كه مى بينيد فوج فوج حركت مى كنند به جبهه ها براى جنگ و براى دفاع از اسلام، اينها ملت نيستند؟ اين جوان ها كه دارند مى روند جزء اين ملت نيستند؟ ملت اينجا، ملتى باشد كه از امريكا بايد بيايد؟ بيدار بشويد يك قدرى، توجه كنيد يك قدرى به مسائل.

اقتدار و عزت مسلمين، در تبعيت ننمودن از قدرتها

و شما آقايان كه داريد مشرف مى شويد به اين بيت معظم الهى، علاوه بر اينكه بايد خيلى جديت كنيد به اينكه اين مردمى كه بسياريشان مسائل حج را خوب نمى دانند، مسائل حج را براى اينها بگوييد قبل از اينكه هر كارى را مى خواهند بكنند، در هرجا هستيد مردم را بخواهيد آنجا و مسائل حج را برايشان با قاعده گوشزد كنيد، بگوييد، همين طور واجباتش را، محرماتش را، اينطور چيزها. علاوه بر اين، آن مسائلى كه بايد، با مسلمين در ميان بگذاريد، معاشرت كنيد با آنها، البته با يك نظامى و به آنها حالى كنيد كه آقا چرا نشسته ايد كه امريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كند و شما را بخواهد اداره كند.

بخواهد خليج فارس را، خليج فارس به توچه كار دارد؟ تو چكاره هستى كه از آن ور مى خواهى خليج فارس را تأمين كنى؟ ما خودمان بايد بكنيم، به شما چه ربطى دارد؟

مسلمان ها خودشان بايد بكنند، خليجى ها بايد بكنند اين را. ما ميل داريم كه با همه كشورهاى اسلامى برادر باشيم، با همه حكومت ها در عين حالى كه اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را مى خواهيم، ما مى خواهيم كه آنها عزيز باشند، ما مى خواهيم آنها نوكر امريكا نباشند، امريكا از آن ور دنيا آقايى نكند به شما، شوروى هم از آن ور. شما با هم باشيد. شما همين حكومت هايتان با هم باشد، ملت هايتان دنبالتان هستند. شما با ملت ها خوش رفتارى كنيد، ملت ها دنبال شما هستند،

ص: 119

اگر خوش رفتارى كرديد و جهات اسلامى را مراعات كرديد، اين ملت ها همراه شما هستند، آن وقت آسيب ناپذير هستيد. الآن حكومت ايران آسيب ندارد براى اينكه، براى مردم دارد خدمت مى كند و مردم هم دنبال او هستند؛ مردم حافظ هستند. اگر يك گرفتارى در زمان رضاخان پيش مى آيد، در زمان محمدرضاخان پيش مى آيد براى آنها، مردم خوشحال مى شدند كه اين گرفتارى برايشان پيش آمده. امروز اگر يك گرفتارى براى كشور ما پيدا بشود، براى حكومت ما پيدا بشود، مردمند كه حل مى كنند اين را، و دولت هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزارباشد. مجلس هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. همه ما بايد خدمتگزار باشيم به اين مردم. همه بايد تشكر كنيم از اينهايى كه اين جنگ را دارند اداره مى كنند با اين فشارها، در عين حالى كه همه بر خلاف هستند و همه مى خواهند كه ما منزوى باشيم. بحمداللَّه ايران در همه دنيا مطرح است و مسلمين همراه او هستند. و من اميدوارم كه اين سفر مبارك شما را موفق كند به اينكه اين مسلمين جهان را، اين روحانيون كشورها را، اين روحانيون دربارى را كه در آنجا لابد مى آيند، توجه بدهيد به اينكه آقا چرا بايد شما عزت خودتان را در نوكرى امريكا بدانيد؟ در نوكرى صهيونيست ها بدانيد؟ شما آقايى خودتان را از اسلام كسب كنيد، آقايى خودتان را از بيت اللَّه كسب بكنيد. دور بيرق اسلام جمع بشويد، دور حول خانه خدا جمع بشويد و با هم بيعت كنيد كه اجتماعتان، همه تان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد، و دست قدرت هاى بزرگ را ان شاءاللَّه كوتاه كنيد، و اين كنگره بزرگ اسلامى ان شاءاللَّه به نتيجه مطلوبى كه اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشويد. و دعا كنيد به اسلام و مسلمين، و دعا كنيد كه مسلمين و سران اسلام بيدار بشوند و توجه بكنند به مصالح اسلامى. و دعا كنيد به اين ملتى كه همه چيزش را در طبق اخلاص براى اسلام گذاشته و دارد فعاليت مى كند، و دعا كنيد كه خداوند اين كوردل هايى كه گاهى پيدا مى شود در ايران يا در جاهاى ديگر، اينها را خدا هدايت كند كه به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلامى باشند و ننشينند هى كارشكنى بكنند، همراهى كنند با اين ملت. (1) والسلام عليكم و رحمة اللَّه


1- در صحيفه نور، ذيل تاريخ 26/ 5/ 62 درج شده است.

ص: 120

پيام

زمان: 12 شهريور 1362/ 25 ذى القعده 1403

مكان: تهران، جماران

موضوع: حجّ ابراهيمى؛ تذكرات و توصيه ها به زائران خانه خدا

مخاطب: مسلمانان ايران و جهان، خصوصاً زائران بيت اللَّه

حجّ ابراهيمى ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

فرا رسيدن عيد بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمين تبريك عرض مى كنم.

عيدى كه انسانهاى آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمى مى اندازد؛ قربانگاهى كه درس فداكارى و جهاد را در راه خداى بزرگ به فرزندان آدم و اصفيا و اولياى خدا مى دهد.

عمق جنبه هاى توحيدى و سياسى اين عمل را جز انبياى عظام و اولياى كرام- عليهم الصلوة و السلام- و خاصّه عباداللَّه كس ديگرى نمى تواند ادراك كند. اين پدرِ توحيد و بت شكنِ جهان به ما و همه انسانها آموخت كه قربانى در راه خدا، پيش از آنكه جنبه توحيدى و عبادى داشته باشد، جنبه هاى سياسى و ارزشهاى اجتماعى دارد. به ما و همه آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد. خود و عزيزان خود را فدا كنيد، و دين خدا را و عدل الهى را برپا نماييد. به همه ما، ذريّه آدم، فهماند كه «مكّه» و «منى» قربانگاه عاشقان است. و اينجا محل نشر توحيد و نفى شرك؛ كه دلبستگى به جان و عزيزان نيز شرك است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد كه از اين مكان عظيم نيز فداكارى و از خودگذشتن را به جهانيان ابلاغ كنيد. به جهانيان بگوييد در راه حق و اقامه عدل الهى و كوتاه كردن دست مشركان زمان بايد سر از پا نشناخت، و از هر چيزى حتى مثل اسماعيل ذبيح اللَّه، گذشت. كه حق جاودانه شود. اين بت شكن و

ص: 121

فرزند عزيزش، بت شكن ديگر، سيد انبيا، محمد مصطفى صلى الله عليه و آله به بشريت آموختند كه بتها هرچه هست بايد شكسته شود؛ و كعبه، كه امّ القُرى است، و آنچه از آن بسط پيدا كرده تا آخرين نقطه زمين، تا آخرين روز جهان، بايد از لوث بتها تطهير شود: بت هرچه باشد، چه هياكل، چه خورشيد، چه ماه، و چه حيوان، و انسان. و چه بتى بدتر و خطرناكتر از طاغوتهاى در طول تاريخ از زمان آدم صفى اللَّه، تا ابراهيم خليل اللَّه، تا محمد حبيب اللَّه- صلى اللَّه عليهم و آلهم اجمعين- تا آخر الزمان كه بت شكن آخر از كعبه نداى توحيد سر دهد. مگر ابرقدرتهاى زمان ما بتهاى بزرگى نيستند كه جهانيان را به اطاعت و كرنش و پرستش خود مى خوانند، و با زور و زر و تزوير خود را به آنان تحميل مى نمايند؟ كعبه معظّمه يكتا مركز شكستن اين بتهاست. ابراهيم خليل، در اول زمان، و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدى موعود- روحى فداه- در آخر زمان، از كعبه نداى توحيد سردادند و مى دهند.

خداوند تعالى به ابراهيم فرمود: وَ أَذِّنْ فِى النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأتُوكَ رِجَالًا وَ عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ. (1)

و فرمود: وطَهِّرْ بَيْتِىَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقَائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (2)

و اين تطهير از همه ارجاس (3) است، كه بالاترين آنها شرك است كه در صدر آيه كريمه است. ودر سوره توبه مى خوانيم: وَ أَذَانٌ مِنَ اللَّه وَ رَسوُلِهِ إلَى النّاسِ يَومَ الحَجِّ الأَكبَرِ أَنَّ اللَّه بَرئٌ مِنَ المُشرِكينَ وَ رَسُولُهُ. (4)

و مهدى منتظر، در لسان اديان و به اتفاق مسلمين، از كعبه ندا سر مى دهد و بشريت را به توحيد مى خواند. همه فريادها را از كعبه و مكّه سر مى دهند؛ و ما بايد از آنها تبعيت كنيم و نداى توحيد كلمه و كلمه توحيد را از آن مكان مقدس سردهيم؛ و با فريادها و دعوتها و تظلمها و افشاگريها و اجتماعات زنده و


1- «ومردم را به حج فراخوان تا پياده ياسوار برشتران تكيده از راههاى دور نزد تو آيند». سوره حج، آيه 27.
2- «و پاكيزه بدار خانه مرا براى طواف كنندگان و به نماز ايستادگان و ركوع كنندگان و سجده كنندگان». سوره حج، آيه 26.
3- جمع رجس: پليدى، گناه، وسوسه شيطان.
4- «و اعلانى است از خدا و رسولش به مردم در روز «حج اكبر»، كه خدا و رسولش از مشركان بيزارند». سوره توبه، آيه 3.

ص: 122

كوبنده در مجمع مسلمين در مكّه مكرّمه بتها را بشكنيم؛ و شياطين را، كه در رأس آنها شيطان بزرگ است، در عَقَبات «رَمى» كنيم و طرد نماييم؛ تا حج خليل اللَّه و حبيب اللَّه و ولى اللَّه، مهدى عزيز، را به جا آورده باشيم؛ و الّا در حق ما گفته مى شود: مَا أَكثَرَ الضَجِيجَ وَ أَقَلَّ الحَجِيجَ. (1)

اميد است حجاج محترم بيت اللَّه الحرام، از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مى باشند، در مواقف و مشاعر محترمه، دست جمعى براى پيروزى اسلام بر كفر جهانى دعا كنند؛ و براى بيدارى مسلمانان و حكومتهاى آنان فرياد كنند و دعاى بليغ نمايند.

شايد به بركت دعا در محيط وحى و محل كسرِ اصنامِ (2) جاهليت، خداوند تبارك و تعالى بر مسلمين تفضل كند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان كوتاه فرمايد و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمين بباراند. إِنَّه عَفُوّاً غَفُوراً.

اينك تذكر بعض مطالب براى زائران بيت اللَّه الحرام و عموم مسلمين لازم است، گرچه كراراً عرض شده است:

1- از امور مهمه اى كه لازم است حجاج محترم و علماى كاروانها وقت شريفشان را صرف آن كنند ياد دادن و ياد گرفتن مسائل حج است؛ كه كوتاهى از آن ممكن است موجب زحمتهاى فراوان شود، از قبيل بطلان حج يا باقى ماندن به احرام. علماى اعلام كاروانها از زوّار كاروان خويش دعوت نمايند و براى آنان مجلس درس مناسك قرار دهند. و حجاج واجب است براى يادگرفتن لحظه اى را كوتاهى نكنند و با تمام توان مسائل را ياد بگيرند، و با علم به مسائل مناسك را عمل كنند.

2- همه مى دانيم و بايد بدانيم كه آنچه از قرنها پيش تاكنون بر سر مسلمين آمده، خصوصاً در يكى دو قرن اخير كه دست دولتهاى اجنبى به كشورهاى اسلامى باز شده و سايه شوم آنان بلاد مسلمين را به تاريكى و ظلمات كشانده است و ذخاير خداداد آنان را


1- «ناله كنندگان چه بسيارند ولى حاجيانواقعى) كم!». بحارالانوار، ج 27، ص 181.
2- شكستن بتها.

ص: 123

به باد فنا داده و به طور مداوم مى دهد، غفلت مسلمانان از مسائل سياسى و اجتماعى اسلام است، كه به دست استعمارگران و استثمارچيان و عمّال غربزده و شرقزده آنان به توده هاى مسلمانان محروم تحميل شده است؛ كه حتى غالب علماى اسلام گمان مى كردند و مى كنند كه اسلام از سياست منزه است و يك شخص مسلمان نبايد در سياست دخالت كند. چپاولگران حيله گر كوشش كردند به دست عمال به اصطلاح روشنفكرِ خود اسلام را همچون مسيحيت منحرف به انزوا كشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس كنند؛ و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى، و مقدسين از توده را سرگرم ذكر و دعا، و جوانان عزيز را سرگرم عيش و نوش، از صحنه امور سياسى و اجتماعى و اهتمام به امور مسلمين و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمايند. و در اين امر توفيق بسزايى پيدا كردند. و از اين جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند، و بلاد مسلمين را يا مستعمره خويش نمودند و يا به استثمار كشيدند؛ و بسيارى از سلاطين و حكام مسلمين را استخدام نموده، و با دست آنان ملتها را به استضعاف و استثمار كشاندند؛ و وابستگى و فقر و فاقه و پيامدهاى آنها گريبانگير توده هاى دربند گرديد. و اكنون نيز مسلمين به غفلت خود و عمال استعمار به تبليغات خود و ابرقدرتها به سلطه و چپاول خود ادامه مى دهند؛ و آخوندهاى مزدور و دربارى به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن مى زنند. و إِنّا للَّه وَ إِنّا الَيهِ رَاجِعُونَ.

3- از جمله مسائلى كه به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هيچ گونه فعاليت براى خروج از قيد و بند استعمارگران را نمى دهد و آنان را به حال ركود و عقب افتادگى نگاه مى دارد، تبليغات همه جانبه اى است كه غربزدگان و شرقزدگان، يا به امر ابرقدرتها، يا با كوتاه نظرى خود، در سراسر كشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداخته اند و مى اندازند. و آن است كه علم و تمدن و پيشرفت مختص به دو جناح امپرياليزم و كمونيسم است؛ و آنان، خصوصاً غربيها و اخيراً امريكاييها، نژاد برتر هستند، و ديگران نژادپست و ناقص هستند؛ و ترقى آنان در اثر والا نژادى آنان است؛ و عقب افتادگى اينان در اثر نقص نژادى است! و به تعبير ديگر، آنان انسانهاى تكامل يافته هستند؛ و اينان در

ص: 124

حال تكامل، كه پس از ميليون ها سال به تكامل نسبى مى رسند. پس، كوشش براى پيشرفت بيفايده است. و آزادگان يا بايد وابسته به سرمايه دارى غرب باشند، و يا كمونيسم شرق. و به بيان ديگر، ما از خود هيچ نداريم، و بايد همه چيز را از ابرقدرتهاى غرب يا شرق بگيريم: علم را، تمدن را، قانون را، و پيشرفت را! و شما امروزِ سياه ما را مى بينيد كه در اثر اين تفكر كه بر ما تحميل كرده اند هرچيز، اگرچه ممتاز باشد و از خودى باشد، به همين جرم مشترى اش كم است؛ و همين را اگر اسم غربى به آن بگذارند، مشترى زياد پيدا مى كند. پارچه ايران حتماً بايد در حاشيه اش حروف خارجى و لاتين داشته باشد تا مشترى پيدا كند! و مرضهايى كه در خود كشور به نحو شايسته معالجه مى شود بايد به خارج سفر كرد تا معالجه شود. و اين باور در حالى است كه بعض دانشمندان و نويسندگان غير مسلمان با شواهد زنده ثابت نموده اند كه تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در اين امور پيشقدم بوده اند. بايد گفت كه دانشگاههاى ما به دست يك مشت غربزده خود باخته، يا مزدور، اداره مى شد. و دانشمندان متعهد در اقليت بودند، و قدرت را از آنان سلب كرده بودند. و آن دسته اكثريتِ غربزده جوانان را عاشق غرب مى كردند و فوج فوج به خارج مى فرستادند. و در خارج دست استعمار كار خود را مى كرد، و جوانان را در حدى كه مطلوب استعمارگران بود نگه مى داشتند؛ و با افكار غربى و غيراسلامى و غير ملى به كشور بازميگرداندند. و اين فاجعه قرن اخير براى ممالك اسلامى و اشتباه آنها بود. و حديث مفصل را از اين مجمل بايد خواند.

4- و از جمله چيزهايى كه مانع دفاع مسلمين از كشورهايشان است، تبليغات دامنه دار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهاى خارجى است. در سابق از انگليس، به دست به اصطلاح روشنفكران و تحصيلكردگان غربزده، يك غول ساخته شده بود و به دولت هاى بى اطلاع و ملتهاى دربند تحميل كرده بودند كه اگر به يك فراش سفارتخانه انگليس يك حرف درشت زده شود، ايران به باد فنا مى رود! و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى كه افراشته مى شد از مجازات مصون مى گشت. و اشاره سفير انگليس به دولت يا صدر اعظم، كافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بى چون و چراى او. و امروز از اين دو قدرت، خصوصاً امريكا، در بلاد مسلمين همان غول را بسيار بزرگتر و

ص: 125

شاخدارتر ساخته اند؛ و گمان مى كنند اگر به يكى از اين دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست، كشور از بين مى رود! و با خيالهاى خام و مقايسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به اين نحو شايعه ها، مسلمين را از دفاع بحق خود مأيوس نمودند. و جرم اين خود باختگان ملى نما كمتر از مجرم اصلى نيست.

5- امروز چاره چيست و براى شكستن اين بتها چه تكليفى متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مى باشد؟ يك چاره كه اساس چاره هاست و ريشه اين گرفتاريها را قطع مى كند و فساد را از بن مى سوزاند، وحدت مسلمانان، بلكه تمامى مستضعفان و دربند كشيده شدگان جهان، است. و اين وحدت، كه اسلام شريف و قرآن كريم بر آن پافشارى كرده اند، با دعوت و تبليغ دامنه دار بايد به وجود آيد. و مركز اين دعوت و تبليغ مكّه معظّمه در زمان اجتماع مسلمين براى فريضه حج است، كه ابراهيم خليل اللَّه و محمد حبيب اللَّه شروع، و در آخر الزمان حضرت بقيةاللَّه- أرواحنا لمقدمه الفدا- تعقيب مى كند. به ابراهيم خليل اللَّه خطاب مى شود كه مردم را به حج بخوان تا براى «شهود منافع» خود از همه اقطار بيايند. اين منافع جامعه است: منافع سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى بيايند و ببينند تو كه بر آنان پيغمبرى عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا تقديم كردى، و همه ذريه آدم بايد به تو تأسى كنند. ببينند كه بتها را شكستى و آنچه جز خداوند بود به دور افكندى، شمس باشد يا قمر، هياكل، حيوانات يا انسانها؛ و گفتى و از روى حقيقت گفتى: وَجَّهتُ وَجهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالارْضَ حَنيفاً مُسلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكينَ (1)

و همه بايد به پدر توحيد و پدر پيامبران عظيم الشأن تأسى كنند. و در سوره توبه كه امر شد در مجمع عمومى در مكّه خوانده شود، مى خوانيم: و اذان من اللَّه و رسوله الى النّاس يوم الحجّ الاكبر ان اللَّه برى ء من المشركين و رسوله. (2) فرياد برائت از مشركان در مراسم حج. و اين يك فرياد سياسى- عبادى است كه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، به آن امر فرمود.


1- همانا روى خود را يكتاپرست و تسليم به سوى كسى متوجه ساخته ام كه آسمانها و زمين را آفريد. ومن از مشركين نيستم. بخشى از آيه 79 سوره انعام
2- در روز حج بزرگ از جانب خدا و پيامبرش به مردم اعلام مى شود كه خدا و پيامبرش از مشركان بيزارند. سوره توبه آيه 3

ص: 126

حال بايد به آن آخوند مزدور كه فرياد مرگ بر امريكا و اسرائيل و شوروى را خلاف اسلام مى داند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آيا تو و امثال تو آخوند امريكايى فعل رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و امر خداوند را تخطئه مى كنيد، و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مى دانيد و مراسم حج را از برائت از كفار تنزيه مى كنيد، و اوامر خدا و رسول را براى منافع دنيايى خود به طاق نسيان مى سپاريد، و برائت و نفرين را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمين كفر مى دانيد؟ ما اميدواريم كه دولت سعودى به وسوسه اين آخوندهاى از خدا بى خبر گوش فرا ندهد؛ و مسلمين را، همانطور كه وعده نموده است، در مراسم حج و برائت از كفار و مشركان آزاد گذارد، و در اين عمل الهى با آنان، خصوصاً زائران ايرانى و فلسطينى و لبنانى و افغانى كه مورد تجاوز كفار قرار گرفته اند، هماهنگ شود؛ تا دشمن مشترك همه مظلومان را با نداى واحد به عالميان معرفى كنند.

و من موكداً از زوّار ايرانى و ديگر زائران بيت اللَّه الحرام مى خواهم كه نظم و آرامش را مراعات كنند؛ و به دستورات نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى خوئينى ها عمل كنند؛ و همه مسلمانان را برادر خود بدانند، و با آنان به طورى كه شايسته يك مسلمان متعهد است عمل نمايند. اميد است دولت سعودى نيز با حجاج ايرانى، كه از ستمكاران غدّار كه به كشورهاى اسلامى تجاوز و دخالت هاى بيجا مى كنند تظلم مى نمايند، به نحوى شايسته هماهنگى نموده، و با همكارى و همگامى و وحدت كلمه كفار متجاوز به حريم اسلامى را محكوم كنند؛ تا حج امسال ان شاءاللَّه تعالى به طورى كه مرضى خداوند و رسول اللَّه صلى الله عليه و آله است انجام گيرد.

6- از جمله چيزهايى كه براى قيام مسلمانان و مستضعفان جهان عليه چپاولگران جهانى و مستكبران جهانخوار لازم به تذكر است. آن است كه نوعاً قدرتهاى ستمگر از راه ارعاب و تهديد يا به وسيله بوقهاى تبليغاتى خودشان و يا به وسيله عمال مزدور بومى خائنشان مقاصد شوم خود را اجرا مى كنند. در صورتى كه اگر ملتها با هشيارى و وحدت در مقابلشان بايستند، موفق به اجراى آن نخواهند شد. شواهد بر اين مدعا زياد است. و زنده ترين شاهد در كشورهاى منطقه ايران و افغانستان است. ايران، چنانچه مى دانيم و

ص: 127

مى دانيد، دست بسته تسليم امريكا بود؛ و شاه مخلوع خائن اين كشور را در تمامى ابعاد وابسته به امريكا كرده بود، و ايران يكى از پايگاههاى نظامى امريكا بود. ارتش در دست مستشاران آن، و فرهنگ در دست جيره خواران، و شاه و دولت و مجلس از نوكران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در وابستگى از آنها بدتر. و شاه مخلوع در منطقه نيرومندترين ژاندارم بود. و پشتيبان او امريكا و ديگر كشورهاى وابسته به آن بودند. و از حيث تجهيزات نظامى بسيار غنى بود. با اينهمه، ملت معظّم ايران، كه فاقد قدرت نظامى و تجهيزات رزمى و حربى بود، با دست خالى و ايمانى قوى فرا گرفته از اسلام و عزمى راسخ و اتكا به خداى تعالى و اعتماد به نفس در مدتى كوتاه به طور معجزه آسا بتهاى تخيلى ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ريخت و طومار ستمگريهاى دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و بر اسطوره هاى تاريخ سازان و بت تراشان خط ابطال كشيد. و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروى، آن قدرت اسطوره اى و ارتش قدرتمند حكومت غاصب و حزب خائن، را با قدرت ايمان و اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به خويش درهم كوبيد؛ به طورى كه بايد گفت شوروى با پريشانى و پشيمانى از هجوم ظالمانه خود بسر مى برد؛ و در حيرت است كه چگونه از افغانستان بدون آبروريزى جا خالى كند. و همچنين ملت قدرتمند و علماى متعهد بودند كه فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزاير و عراق بيرون كردند. اينها و امثال اينها براى فرو ريختن رعب هاى ساختگى به دست استعمار و استثمارگران كافى است كه مسلمانان و دولت هاى كشورهاى اسلامى را از خواب گران بيدار كند، و اين طلسمهاى ساختگى را و سحرهاى شيطانى را ابطال نمايد، و مسلمانان و دولتهاى آنان را، با داشتن يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن شريان حيات غرب و شرق و دارا بودن كشورهاى وسيع و غنى، از سحر و وحشتزدگى خارج كند. و از ايران كه با جمعيت ناچيز سى و چند ميليونى دست همه قدرتها را از كشور خود قطع و تمام قيد و بندهاى استعمارى را گسيخت و مستشاران و مفتخواران را از ميهن عزيز راند عبرت بگيرند. و به بوق هاى استعمارى، كه يكصدا از اول پيروزى انقلاب تاكنون با شايعه پردازيها و نشر اكاذيب ايران را يك كشور در حال سقوط و ورشكسته معرفى كرده و مى كنند، گوش فرا ندهند. و از يك قدرت اسلامى، كه هدفش سرافرازى مسلمين و

ص: 128

كوتاه كردن دست ستمگران از ذخاير خداداد آنان است و پيوسته مى خواهد بين برادران اسلامى صلح و صفا و اخوت ايمانى برقرار باشد، قدردانى كنند. و بدانند كه كشورهاى قدرتمند فرصت طلب، كه غايت آمالشان دست يافتن به كشورهاى اسلامى و مستضعف است، آنان را در مواقع گرفتارى تنها مى گذارند، و كلمه «وفا» در قاموس آنان راهى ندارد.

7- اگر ان شاءاللَّه آن وحدت بين مسلمين و دولتهاى كشورهاى اسلامى كه خداوند تعالى و رسول عظيم الشأنش خواسته اند و امر به آن و اهتمام در آن فرموده اند حاصل شود، دولتهاى كشورهاى اسلامى با پشتيبانى ملتها مى توانند يك ارتش مشترك دفاعىِ بيش از صد ميليونىِ تعليم ديده ذخيره و يك ارتش ده ها ميليونى زير پرچم داشته باشند، كه بزرگترين قدرت را در جهان به دست آورند. و اكنون كه اين حاصل نيست، دولتهاى اسلامى منطقه و حواشى آن مى توانند يك ارتش ذخيره ده ها ميليونى و يك ارتش بيش از ده ميليونىِ تحت پرچم براى دفاع از كشورهاى اسلامى داشته باشند، كه اين نيز فوق قدرتهاست. و اميد است دولتهاى منطقه، با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب، فقط تحت پرچم اسلام در اين امر فكر كنند و طرح آن را بريزند؛ و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرتها نجات يابند، و شيرينى استقلال و آزادى را بچشند. و براى به دست آوردن چنين قدرتى لازم است هر يك از دولت ها با تفاهم با ملت خود براى دفاع از كشورشان يك چنين طرح حياتبخشى را در دست مطالعه قرار دهند؛ و از كشور اسلامى ايران در اين امر كه مدافع كشورهاى خود و برادران اسلامى خويش است الهام بگيرند.

امروز ايران، با همه گرفتاريها و كارشكنيها و حصر و سدها، در صدد است تمام جوانان خود را تعليم نظامى دهد. و تاكنون، به طورى كه گزارش مى دهند، قريب يك ميليون رزمنده ذخيره تعليم ديده دارد، كه به محض آنكه لازم شود، با يك هشدار براى دفاع از ميهن اسلامى خود مجهز و مسلح مى شوند. دولت هاى اسلامى و منطقه نيز اگر مثل دولت ايران با ملت رفتار كنند و خود در كنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزارى آنان را نمايند، اين امر در كشورهاى آنان نيز حاصل مى شود؛ و مقدمه است براى آنچه اسلام بزرگ به آن امر كرده و طرح داده است. و بايد متأسف بود كه

ص: 129

اسلام در همه ابعادش ناشناخته است، و زير پرده هاى استعمارى در طول تاريخ مى باشد.

از خداى بزرگ مى خواهيم كه اين پرده هاى سياه را برچيند و چشم مسلمانان را به جمال جميل اسلام روشن فرمايد، تا دنيا بداند اسلام براى جهان چه آورده است. و آنچه غايت تعليمات اسلامى است همزيستى مسالمت آميز در سطح جهان است كه اميد است با تعجيل در ظهور مهدى آخر الزمان، ارواحنا فداه، حاصل شود؛ و رسيدن انسانها به كمال و سعادت اخروى است، كه خداوند نصيب همگان فرمايد.

8- مسلمانان، و خصوصاً مظلومان منطقه، بدانند كه اسرائيل با تغيير و تبديل مهره ها، كه شايد براى اغفال رزمندگان فلسطينى و لبنانى باشد، هيچ گاه از مقصد شوم خود، كه حكومت بر كشورهاى مسلمين از نيل تا فرات است، منصرف نخواهد شد. و امريكا، كه چنگ و دندان در منطقه نشان مى دهد، از مهره اى چون اسرائيل، كه مجرى جنايت هاى آن در منطقه است، به طور كامل پشتيبانى مى كند. و بازى هاى سياسى اينان را نبايد از نظر دور داشت. و كسانى كه از اسرائيل حمايت مى كنند بايد بدانند كه افعى گزنده را در حمايت خود قوى مى كنند، كه در صورت فرصت خداى نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاكت مى كشاند. و بايد به اين افعى خزنده خطرناك مهلت ندهند. چنانچه صدام جنايتكار اگر فرصت پيدا كند، خطرش براى منطقه از اسرائيل كمتر نيست. و لازم است براى آرامش منطقه اكنون، كه به يارى خداوند متعال قواى مسلح ايران ما أيّدهم اللَّه تعالى، اين جرثومه فساد را تا لبه پرتگاه هلاكت رسانده اند و از سردار قادسيه يك موجود مفلوك ساخته اند، دولتهاى منطقه از كمك به او دست بردارند، كه صلاح دين و دنياى آنان است. و در صورتى كه مهلت پيدا كند، بر هيچ يك از دولتهاى خليج فارس و ديگران رحم نخواهد كرد. شما ديديد اكنون كه با شكست مفتضحانه روبرو است در يك سخنرانى گفت: «اعراب بايد رهبرى عراق را بپذيرند»! و شك نكنيد كه اگر قدرت پيدا كند، به مسئله رهبرى اكتفا نخواهد كرد. و بوقهاى تبليغاتى دولتهايى كه از ايران سيلى خورده اند، براى مصالح خودشان و دربند كشيدن هرچه بيشتر ملتها، شماها را از ايران مى ترسانند. ولى دولتها بدانند كه ايران، به پيروى از تعاليم اسلامى، با تمامى آنها در صورتى كه به موازين اسلامى گردن نهند با برادرى و برابرى رفتار مى نمايد. ولى هرگز به

ص: 130

خود اجازه نمى دهد با كسى كه نسبت به ما آن همه خسارات و جنايات وارد كرده است مسالمت كند. و ملت عزيز عراق در انتظار پيروزى ايران است تا از نيشهاى اين عقرب جرّاره نجات پيدا كند. و اميد است كه با يارى خداوند اين انتظار به طول نيانجامد: أَلَيسَ الصُّبحُ بِقَريبٍ. (1)

9- حجاج محترم ايران و زائران حرمين شريفين بدانند كه آنها از كشورى كه براى اهداف اسلامى و بيرون راندن ستمگران از كشور عزيز خويش [قيام كرده است] به سوى خانه خدا و حرم شريف رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و قبور معظّم و فرزندان پيامبر- عليهم صلوات اللَّه- مى روند، تحت مراقبت برادران اسلامى سراسر جهان هستند؛ و خبرگزاريها و دروغپردازان بوقهاى تبليغاتى و دشمنان اسلام در كمين نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند، و در صددند كه از كاهى كوهى بسازند و سرتاسر جهان را از شايعه هاى خود پر نمايند. در اين صورت جزيى انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنكه در پيشگاه خداوند بزرگ و رسول عظيم الشأنش مى باشد، در حضور ساير زائران حرمين شريفين است، كه به واسطه پيامد آن گناهى بزرگ و خطايى عظيم است؛ زيرا علاوه بر آنكه بعض اعمال و گفتارْ خلاف حرمت حرمين شريفين است، موجب وهن جمهورى اسلامى است؛ كه خداى نخواسته اين جمهورى اسلامى، كه براى حكومت اللَّه و برقرارى احكام مقدس آسمانى قرآن و سنت تشكيل شده، به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونه اى ديگر معرفى شود؛ و عيب جويانى كه مراقب خرده گيرى و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى به شايعه پراكنى و مشوّه نمودن چهره نورانى اسلام و جمهورى اسلامى بپردازند؛ و گناه آن در نامه اعمال آنان كه براى عبادت و فريضه حج رفته اند نوشته شود. لازم است مراقب باشند كه اعمال بى رويّه و گفتار باطل تحقق پيدا نكند. و هركس مراقب دوستان و نزديكان خود باشد؛ و در برنامه هاى انسانى- اسلامى صحيح، كه از طرف نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى خوئينى ها، ترتيب داده مى شود تبعيت كنند؛ و از آنها تخطى نكنند كه موجب هرج و مرج و ناراحتى زائرين


1- «آيا صبحپيروزى) نزديك نيست؟». سوره هود، آيه 81.

ص: 131

فراهم شود.

و پليس كشور سعودى و متصديان امور حج و زيارت و دولت سعودى بايد توجه كنند كه زائران ايرانى، كه از يك كشور انقلابى تحت ستم غرب و شرق و غارتزده كه با تأييد خداوند متعال و قيام و نهضت همگانى خود را از چنگال ابرقدرتها نجات داد و با همت والاى مرد و زن و كوچك و بزرگ استقلال و آزادى را به دست آورد و رژيم ستمشاهى امريكايى را به رژيم اسلامى مردمى تبديل كرد و مستشاران و جاسوسان امريكايى و شوروى را يا از كشور راند و يا به بند كشيد، به زيارت بيت اللَّه الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه مسلمين عليهم السلام مشرف مى شوند. ميهمانان خدا و رسول اند. و اعانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به ميزبانان بزرگ آنان است. خصوصاً كه اين ميهمانان آمده اند تا همراه با مناسك حج به نداى ابراهيم خليل اللَّه و محمد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله لبيك گويند، كه لبيك به آنان نيز لبيك به خداى تعالى است. با اينانى كه از كلّ فجّ عميق (1) هجرت به سوى خدا و رسول بزرگ او كرده اند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامى رفتار كنيد، و ميهمانان خدا و رسول را آزار ندهيد. اينان براى مناسك حج و برائت از مشركان و كافران، كه خدا و رسول او از آنان برائت جسته است، آمده اند. اين ميهمانان متعهد را گرامى داريد؛ و از قدرت يك رژيم مقتدر اسلامى براى سركوب دشمن اسلام و مسلمين، اسرائيل غاصب، و قطع يد ارباب او، امريكا، رأس دشمنان اسلام و كشورهاى اسلامى، بهره بردارى كنيد؛ و مكّه مكرّمه را با هماهنگى زائران سراسر جهان به كانون فرياد عليه ستمگران تبديل كنيد؛ كه اين يكى از اسرار حج است. و خداوند، غنى از لبيكها و عبادات بشر است.

بارالها، ما را از پيروى شيطان و نفس امّاره حفظ فرما. ما را از حب جاه و مقام و دنيا و نفس خويش بازدار. دولتهاى كشورهاى اسلامى را از وحشتزدگى در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما، و آنان را به وظايف اسلامى- انسانى آشنا نما. و ملتها و دولتهاى كشورهاى اسلامى را براى حصول وحدت و اخوت راهنمايى فرما. و حجاج


1- سوره حج، آيه 27. ر. ك: پاورقى 1 همين پيام.

ص: 132

ايرانى را، كه در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر مى نمايند، از رحمت و جلوه خاص خود بهره مند فرما. و دست قدرتهاى چپاولگر را از بلاد مسلمين كوتاه فرما. و ما را به آنچه رضاى تو است هدايت نما. و لشكريان اسلام را در دفاع از سرزمين خود و مظلومان منطقه نصرت عنايت فرما. و اسرائيل غاصب متجاوز و امريكا و شوروى ستمگر را مخذول فرما. و اسلام و مسلمين را تقويت فرما و از شرّ اجانب حفظ كن.

«انَّكَ وَلىُّ النَّصْرِ وَ النِعْمَةِ وَ السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَ الِه وَ عَلى اوْلياءِ الْمَعْصُومين سِيَّما بَقيَّةُ اللَّه فِى الأرَضينَ- ارْواحُنا فِداهُ»

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 133

پيام

زمان: 4 شهريور 1363/ 28 ذى القعده 1404 (1)

مكان: تهران، جماران

موضوع: فلسفه حج و رسالت حجاج در كنگره عظيم عبادى- سياسى حج

مناسبت: در آستانه عيد سعيد قربان

مخاطب: مسلمين ايران و جهان؛ حجاج بيت اللَّه الحرام

فلسفه حج و رسالت حجاج در كنگره عظيم عبادى- سياسى حج

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مبارك باد عيد سعيد بزرگ قربان بر مسلمانان جهان و بر ملت بزرگ مجاهد ايران كه با انقلاب كبير خود دست جهانخواران را از تجاوز به ميهن اسلامى شان قطع كردند؛ و به خواست خداوند متعال و حمايت حضرت بقية اللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- خود را از سلطه ستمگران شرق و غرب آزاد، و براى به ثمر رسيدن انقلاب بزرگ خويش با فداكاريهاى فوق طاقت به نهضت و جانبازى خود ادامه مى دهند، تا ان شاءاللَّه مقصد اعلى، كه اجراى احكام نورانى اسلام است، در كشور پياده شود.

عيد سعيد و مبارك در حقيقت آن روزى است كه با بيدارى مسلمين و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمكاران و جهانخواران بيرون آيند. و اين مقصد بزرگ زمانى ميسر است كه ابعاد مختلفه احكام اسلام را بتوانند به ملتهاى زير ستم ارائه دهند. و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا كنند، و فرصتها را براى اين امر بزرگ سرنوشت ساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از كنگره عظيم حج كه خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است. و مع الأسف ابعاد مختلف اين


1- در صحيفه نوردوره 22 جلدى)، ج 19، ص 41 ذيل تاريخ 7/ 6/ 63 درج گرديده كه به استناد تاريخ مندرج در دستخط امام خمينى، تاريخ 4 شهريور 63 صحيح است.

ص: 134

فريضه عظيم سرنوشت ساز به واسطه انحرافهاى حكومتهاى جور در كشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومايه دربارى و كج فهميهاى بعضى از معممين و مقدس نماها در تمام كشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است. كج فهمانى كه حتى با تشكيل حكومت اسلامى مخالف، و آن را از حكومت طاغوت بدتر مى دانند! كج فكرانى كه فريضه بزرگ حج را محدود به يك ظاهر بى محتوا كرده، و ذكر گرفتاريهاى مسلمانان و كشورهاى اسلامى را بر خلاف شرع و تا سرحد كفر مى شمارند. وابستگان به حكومتهاى جابر انحرافى كه فرياد مظلومانى را كه از گوشه و كنار جهان در اين مركزِ فرياد جمع گرديده اند. زندقه و برخلاف اسلام وانمود مى كنند. بازيگرانى كه براى عقب نگه داشتن مسلمانان و باز كردن راه براى غارتگران و سلطه جويان، اسلام را در كنج مساجد و معابد محصور نموده اند و اهتمام به امر مسلمين را بر خلاف اسلام و وظايف مسلمانان و علماى اسلام معرفى مى كنند. و مع الأسف دامنه تبليغات گمراه كننده به قدرى بوده و هست كه دخالت در هر امر اجتماعى و سياسى را در جامعه مسلمين برخلاف وظايف روحانيون و علماى دين مى دانند؛ و دخالت در سياست را گناهى نابخشودنى مى خوانند؛ و فريضه نماز جمعه را به يك صورت خشك مقصور كرده و تجاوز از اين حد را ضد اسلام مى دانند. و بايد گفت اسلام غريب و ناشناخته است، و ملتهاى اسلامى منزوى و ناآشنا به حقايق اسلامند.

اكنون بر علماى اسلام و نويسندگان و دانشمندان و هنرمندان و فيلسوفان و محققان و عارفان و روشنفكرانى كه از اين مسائل رنج مى برند و به حال اسلام و مسلمين تأسف مى خورند، در هر منطقه و داراى هر مذهب و مسلكى كه هستند، لازم است براى جلوگيرى از اين خطر عظيم كه اسلام و مسلمين گرفتار آن هستند دامن همت به كمر زنند، و با هر وسيله ممكن در مساجد و محافل و مجالس عمومى مسلمانان را هشدار دهند و از آنان غفلت زدايى نمايند، و آنان را براى يك نهضت عمومى اسلامى مهيا كنند. و بايد بدانند كه اين امرى است ممكن و شدنى، ولى محتاج به كوشش و فداكارى مى باشد. ملت ايران- أعزّهم اللَّه- راه عذرها را مسدود نموده، و اثبات نمود كه در مقابل قدرتهاى بزرگ مى توان ايستاد و حق انسانى خود را باز پس گرفت. و با اتكال به قدرت

ص: 135

لايزال حق تعالى، كه وعده نصرت به شرط آنكه حق را يارى دهيم عنايت فرموده است، هراس به خود راه ندهند كه انْ تَنْصروااللَّه يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ. (1)

و براى تحقق اهداف اسلامى، كه در مقدمه آن كوتاه كردن دست قدرتمندان منحرف و مخالف اسلام از كشورهاى اسلامى و رفع موانع داخلى و خارجى مى باشد، همت گمارند؛ و با احزاب و حكومتها و گروهها و اشخاصى كه با نهضتهاى اسلامى، كه بحمداللَّه تعالى در آستانه رشد و شكل گيرى است، مخالفند مقابله نموده، و مبارزه با آنان را در سرتاسر جهان سرلوحه برنامه هاى خود قرار دهند؛ و مطمئن باشند كه با وعده صريح خداوند تعالى، توفيق پيشرفت حاصل شود و مظلومان از دست ستمگران نجات يابند.

اكنون كه در آستانه فريضه مباركه حج هستيم، لازم است توجهى به ابعاد عرفانى و روحانى و اجتماعى و سياسى و فرهنگى آن داشته باشيم. باشد كه اين امر راهگشايى براى قدمهاى مؤثر ديگر باشد. در اين موضوعات بسيارى از دوستان متعهد مطالبى گفته اند. اينجانب نيز اشاره اى گذرا تنها به بعض ابعاد آن مى كنم؛ شايد تذكرى از آن حاصل شود. از آنجا كه در اين مناسك عجيب، از اول «احرام» و «تلبيه» تا آخر مناسك، اشاراتى عرفانى و روحانى است كه تفصيل آنها در اين مقال ميسر نيست، اكتفا به بعض اشارات تلبيه ها مى كنم.

لبيكهاى مكرر از كسانى حقيقت دارد كه نداى حق را به گوش جان شنيده و به دعوت اللَّه تعالى به اسم جامع (2) جواب مى دهند. مسئله، مسئله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب. گويى گوينده از خود در اين محضر بيخود شده و جواب دعوت را تكرار مى كند. و دنباله آن سلب شريك به معناى مطلق (3) آن مى نمايد، كه اهل اللَّه مى دانند، نه شريك در الوهيت فقط. گرچه سلب شريك در آن نيز شامل همه مراتب، تا


1- بخشى از آيه 7 سوره محمد صلى الله عليه و آله: «اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى خواهد كرد و پايدارى خواهدبخشيد».
2- اسم جامع الهى، «اللَّه» است كه در تلبيهلبيك گفتن حاجيان) مكرر بر زبان جارى مى شود.
3- همان گونه كه توحيد بر سه قسم است: توحيد ذاتى، توحيد صفاتى و توحيد افعالى. در قبال هر يك ازآنها شرك قرار دارد يعنى: شرك ذاتى، شرك صفاتى و شرك افعالى. و منظور از شرك به معناى مطلق آن، هر سه قسم شرك است.

ص: 136

فناى عالم در نظر اهل معرفت است؛ و حاوى جميع فقرات «احتياطى» و «استحبابى» است، مثل «الحَمدُ لَكَ و النَعمَة لك» و «حمد» را اختصاص مى دهد به ذات مقدس، همچنين نعمت را؛ و نفى شريك مى كند. و اين نزد اهل معرفت غايت توحيد است. و به اين معناست كه هر حمدى و هر نعمتى كه در جهان هستى تحقق يابد حمد خدا و نعمت خداست بدون شريك. و در هر موقف و مشعرى و وقوف و حركتى و سكون و عملى، اين مطلب و مقصد اعلى جارى است. و خلاف آن، «شرك» به معناى اعم است، كه همه ما كوردلان به آن مبتلا هستيم. بگذارم و بگذرم.

و از همه ابعاد آن مهجورتر و مورد غفلت تر، بُعد سياسى اين مناسك عظيم است كه دست خيانتكاران براى مهجوريت آن بيشتر در كار بوده و هست و خواهد بود. و مسلمانان امروز و در اين عصر- كه عصر جنگل است- بيشتر از هر زمان موظف به اظهار آن و رفع ابهام از آن هستند؛ زيرا بازيگران بين المللى با اغفال مسلمين و عقب نگه داشتن آنان از يك سو، و عمال سودجوى آنان از سوى ديگر، و غفلتزدگان نادان از طرفى، و آخوندهاى دربارى يا كج فهم از سوى ديگر، و متنسكان جاهل (1) از يك طرف، دانسته يا ندانسته پشت در پشت هم ايستاده و در محو اين بُعد سرنوشت ساز و نجات دهنده مظلومان در فعاليت هستند. و لازم است متعهدان و بيداران و دلسوزان براى غربت اسلام و مهجوريت اين بعد در احكام اسلام، بويژه حج كه اين بعد در آن ظاهرتر و مؤثرتر است، با قلم و بيان و گفتار و نوشتار به كوشش برخيزند؛ خصوصاً در ايام مراسم حج، كه پس از اين مراسم عظيم انسانها مى توانند در شهر و ديار خود با توجه به اين بُعد عظيم مسلمانان و مظلومان جهان را بيدار، و براى خروج مظلومان جهان از تحت فشارهاى روز افزون ستمگران مدعى حمايت از صلح به حركت وادارند. و پرواضح است كه اگر در اين كنگره عظيم جهانى، كه همه اقشار ملتهاى مظلوم اسلامى از هر مذهب و ملت و داراى هر زبان و مسلك و هر رنگ و قشر، ولى با زىّ واحد و لباس مشابه، دور از هر آلايش و آرايش، اجتماع نموده اند مسائل اساسى اسلام و مسلمين و مظلومان جهان از هر فرقه


1- زاهدان و عابدان نادان.

ص: 137

حل نشود و حكومتهاى مستكبر و زورگو سرجايشان ننشينند، از اجتماعات كوچك منطقه اى و محلى كارى برنخواهد آمد و راه حل فراگيرى به دست نخواهيم آورد.

بيت اللَّه الحرام، اول بيتى است كه براى «ناس» بنا شده. (1) بيت همگانى است. هيچ شخصيتى و هيچ رژيمى و هيچ طايفه اى حق تقدم در آن را ندارد. اهل باديه و صحرانشينان و خانه به دوشان با عاكفان كعبه و شهرنشينان و دولتمردان در آن يكسانند. (2) اين بيت معظم براى ناس بنا شده، و براى قيام ناس و نهضت همگانى، و براى منافع مردمى. و چه نفعى بالاتر و والاتر از آنكه دست جباران جهان و ستمگران عالم از سلطه بر كشورهاى مظلوم كوتاه شود، و مخازن عظيم كشورها براى مردم خود آن كشورها باشد. بيتى كه براى قيام تأسيس شده است، آن هم قيام ناس و للناس، پس بايد براى همين مقصد بزرگ در آن اجتماع نمود، و منافع ناس را در همين مواقف شريف تأمين نمود، و رمى شياطين بزرگ و كوچك را در همين مواقف انجام داد. مجرد كليد دارى بيت و سقايت (3) حُجاج و عمارت مسجدالحرام كافى نيست و مربوط به مقصد نيست. ساده بودن بيت و مسجد، همچون زمان ابراهيم و صدر اسلام و به هم پيوستن مسلمين در آن مكان بى آلايش و وافدين (4) بى پيرايش هزاران مرتبه بالاتر است از تزئين كعبه و بناهاى مرتفع عظيم و غافل شدن از مقصد اصلى كه قيام ناس و شهود منافع ناس است. أَجَعَلْتُم سِقَايَةَ الحَاجِّ وَعِمَارَةَ المَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّه وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِى سَبيِلِ اللَّه لا يَسْتَوُونَ عِنْدَاللَّه وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظّالمينَ. (5)

گويى آيه شريفه در عصر ما نازل شده و گوياى حال ماست. در عصر حاضر سرگرمى به سقايت و معيشت حجاج و به عمارت و تزئين مسجد الحرام، و غفلت از ايمان به خدا و روز جزا و كناره گيرى از جهاد فى سبيل اللَّه


1- اشاره به آيه 96 سوره آل عمران.
2- اشاره به آيه 25 سوره حج.
3- آب دهى و آب رسانى.
4- فرستادگان.
5- سوره توبه، آيه 19: «آيا آب دادن به حاجيان و عمران و آبادانى مسجد الحرام را قرار داديد مانند آن كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كرده است! يكسان نيستند نزد خدا، و خدا گروه ستمكاران را هدايت نكند».

ص: 138

را ظلم، و كسانى كه چنين كنند را ظالم محسوب داشته است. ايمان به خداى تعالى و روز جزا انسانها را به جهاد فى سبيل اللَّه و قيام براى حق و عدل سوق مى دهد. و خداوند قومى را كه چنين نباشند هدايت نمى فرمايد، كه اينان ظالمانند.

خداى تعالى و رسول عظيم الشأن صلى الله عليه و آله در روز حج بزرگ ندا دادند و فرياد سر دادند كه خدا و رسول برى هستند از مشركان: وَ أَذَانٌ مِنَ اللَّه وَ رَسُولِهِ الَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِأَنَّ اللَّه بَرِى ءٌ مِنَ المُشْرِكِينَ وَ رَسُولُه (1)

در آن روز خط امريكا و آخوندهاى دربارىِ تأمين كننده منافع شيطان بزرگ نبودند كه فتوا دهند- العياذ باللَّه- خدا و رسول برخلاف مناسك حج دستور داده و عمل مى كنند، و بايد حج از اين مسائل به دور باشد.

روزى كه ولى اللَّه الأعظم، امام عصر- عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف- ظاهر شوند و در كعبه نداى عدالت سردهند و بر خلاف ظالمان و كافران فرياد كشند، همين آخوندها هستند كه او را تكفير كنند و از ستمگران پشتيبانى نمايند. خداوند ان شاءاللَّه تعالى اسلام و مسلمين را از شرّ ستم پيشگان نگهدارى فرمايد.

اينك تذكراتى هر چند تكرارى را به عرض برادران و خواهران مى رسانم؛ اميد است ان شاءاللَّه تعالى به ديده عنايت توجه نمايند.

1- مراتب معنوى حج، كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مى نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود، و حجاج محترم و روحانيون معظم كاروانها تمام همّ خود را صرف در تعليم و تعلم مناسك حج كنند. و بر مسئله دانان است كه از همراهان خود مواظبت كنند، كه خداى نخواسته تخلف از دستورات نشود. و بُعد سياسى و اجتماعى آن حاصل نمى گردد، مگر آنكه بُعد معنوى و الهى آن جامعه عمل پوشد، و لبيكهاى شما جواب دعوت حق تعالى باشد و خود را محْرم براى وصول به آستانه محضر حق تعالى نماييد، و لبيك گويان براى حق نفى شريك به همه مراتب كنيد و از «خود»، كه منشأ بزرگ شرك است، به سوى او- جلّ و علا- هجرت نماييد. و اميد است


1- بخشى از آيه 3 سوره توبه: «در روز حج بزرگ از جانب خدا و پيامبرش به مردم اعلام مى شود كه خدا وپيامبرش از مشركان بيزارند».

ص: 139

براى جويندگان، آن موتى كه دنبال هجرت است حاصل آيد؛ و اجرى را كه «على اللَّه» است دريافت نمايند. و اگر جهات معنوى به فراموشى سپرده شود، گمان نكنيد كه بتوان از چنگال شيطان نفس رهايى يابيد. و تا در بند خويشتن خويش و هواهاى نفسانى خود باشيد، نمى توانيد جهاد فى سبيل اللَّه و دفاع از حريم اللَّه نماييد. شما عزيزان قدرى به خود آييد و سلحشوران جمهورى اسلامى را كه پيروزيهاى خداپسندانه اى براى اسلام و كشور اسلامى كسب كرده اند، و اكنون جمعى از شهداى زنده آنان با شما در مناسك حج شريك هستند، بنگريد؛ و از تحول عظيمى كه موجب اينهمه فداكارى در آنان شده است عبرت بگيريد. و مسلمانان بدانند تا يك درجه از اين تحولات در آنان حاصل نشود، شيطان نفس اماره و شياطين خارج نخواهند گذاشت كه به فكر امت اسلامى و مظلومان جهان باشند. از خداوند تعالى توفيق همگان را خواهانم.

2- شما از كشور پيروزمندى كه سالها تحت فشار ستمشاهى دست وپا زده و با عنايت خداوند تعالى و دعاى خير بقية اللَّه- أرواحنا فداه- قيد و بندها را با تحمل مصيبات جانكاه گسيخته و هزاران شهيد و جانباز در راه مقصد تقديم اسلام نموده است عازم حج شده ايد. شما حامل پيام ملتى هستيد كه با انقلاب خود كشورى را كه مى رفت با شرقزدگى و از آن بيشتر غربزدگى در الحاد و فساد و فحشا غرق شود نجات داده، و حكومت اسلامى را به جاى حكومت طاغوتى جايگزين نموده اند. همان مردمى كه تصميم دارند با صدور پيام انقلاب اسلامى شان نه تنها كشورهاى اسلامى، كه مستضعفان جهان را به اسلام عزيز و حكومت عدل اسلامى آشنا سازند. شما نمايندگان مردمى هستيد كه انقلاب اسلامى شان، با عمر كوتاه خود و گرفتاريهاى طاقت فرساى حاصل از رويارويى با دو ابرقدرت و مقابله دو بلوك شرق و غرب با آن و خرابكاريهاى تروريستهاى وابسته به دو جناح ستمگر، تنها و تنها به بركت اسلام و نورانيت آن و مقاومت مردم توانسته است كشورهاى اسلامى را در شرق و غرب ارض و مظلومان جهان را در سراسر گيتى تكان داده و به اسلام جلب نمايد؛ و توانسته است نداى اسلام را هر چند ضعيف به گوش جهانيان رسانده و نظر آنان را به خود جلب كند. شما حجاج محترم بيت اللَّه الحرام حامل پيام اين ملت و نمايندگان اين كشور هستيد. در اين صورت موقعيت شما بسيار حساس و

ص: 140

وظيفه شما سنگين است. يا ان شاءاللَّه، چنانچه انتظار مى رود، با رفتار شايسته و اخلاق اسلامى و انقلابى خود نظر همگان را جلب كرده و چهره انقلاب اسلامى را آن گونه كه هست به نمايش ملتهاى جهان مى گذاريد و توجه آنان را با برخوردهاى برادرانه و محبت آميز به انقلاب بزرگ ايران جلب مى نماييد و عملًا تبليغات فاسد مغرضانه بوقهاى تبليغاتى را خنثى مى نماييد، كه در اين صورت حج شما مقبول و اجر شما مضاعف خواهد بود. و يا خداى نخواسته بعضى از بيخبران برخلاف آنچه ذكر شد عمل مى نمايند- كه اميد است ننمايند- كه در اين صورت در محضر خدا و خانه او و قبله مسلمانان مرتكب گناهى عظيم شده و از صف حجاج بيت اللَّه الحرام و زائران قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين در بقيع خارج مى شوند، و با كوله بارى از گناه به منازل خود بر مى گردند.

3- بسيار محتمل است كه عده اى از منحرفان و دشمنان انقلاب و اسلام براى بدنام كردن حجاج محترم و مشوّه نمودن چهره انقلاب، بلكه اسلام، در اين سفر شركت كنند و به صفوف حجاج محترم به پيوندند و دست به كارهاى ناشايسته و مخالف دستورات اسلام زنند، و گاه باعث شوند كه بعض متدينين هم گول خورده و از آنها، به توهّم آنكه تكليف انقلابى است، تبعيت كنند و به دست مخالفان انقلاب، كه با دقت در صدد يافتن نقاط ضعف و خرده گيرى از حجاج ايرانى مى باشند، بهانه دهند؛ مخالفانى كه همراه كاروانان و راهپيمايان و اجتماعات در مواقف شريفه مى باشند مطالب را صد چندان كرده و به رسانه هاى گروهى مخالف مخابره نموده، و موجب تضعيف انقلاب مى شوند. در اين صورت، بر تمام حجاج محترم، خصوصاً رؤساى كاروانها و روحانيون محترم و اشخاص هوشيار، لازم است تا با دقت بسيار مواظب حركات و سكنات و رفتار حجاج باشند؛ و به مجرد رؤيت يك امر انحرافى طرف را نهى كنند. و اگر ديدند اصرار دارد و در صدد فساد است، به نحوى كه به ملايمت و موعظه حسنه نزديكتر است از آن جلوگيرى نمايند؛ و به ديگران هشدار دهند كه او را از صفوف خود خارج كنند. و متوجه باشند كه گاهى مفسدان مى خواهند جار و جنجال و تشنج ايجاد كنند. بايد از اين گونه امور احتراز نمايند.

ص: 141

4- مسلمانان حاضر در مواقف كريمه، از هر ملت و مذهب كه هستند، بايد به خوبى بدانند كه دشمن اصلى اسلام و قرآن كريم و پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله ابر قدرتها، خصوصاً امريكا و وليده فاسدش اسرائيل است كه چشم طمع به كشورهاى اسلامى دوخته و براى چپاول مخازن عظيم زيرزمينى و روى زمينى اين كشورها از هيچ جنايت و توطئه اى دست بردار نيستند. و رمز موفقيت آنان در اين توطئه شيطانى تفرقه انداختن بين مسلمانان، به هر شكل كه بتوانند، مى باشد. در مراسم حج ممكن است اشخاصى، از قبيل ملّاهاى وابسته به خود، را وادار كنند كه اختلاف بين شيعه و سنى ايجاد كنند؛ و آنقدر به اين پديده شيطانى دامن زنند كه بعض ساده دلان باور كنند و موجب تفرقه و فساد شوند.

برادران و خواهران هر دو فرقه بايد هوشيار باشند. و بدانند كه اين كوردلان جيره خوار با اسم اسلام و قرآن مجيد و سنت پيامبر مى خواهند اسلام و قرآن و سنت را از بين مسلمين برچينند؛ يا لااقل به انحراف كشانند. برادران و خواهران بايد بدانند كه امريكا و اسرائيل با اساس اسلام دشمنند؛ چرا كه اسلام و كتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگرى شان مى دانند؛ چرا كه ايران با پيروى از همين كتاب و سنت بود كه در مقابل آنان بپاخاست و انقلاب نمود و پيروز شد. امروز توطئه بر ضد ايران و حكومت آن و حزب اللَّه در حقيقت توطئه براى محو اسلام و كتاب و سنت است. و ايران بهانه اى بيش نيست. اينان با ايران زمان شاه كه حكومتش جان نثار آنان بود و ايران را در همه چيز وابسته به آنان كرده و نقشه اسلام زدايى را دنبال مى كرد بسيار موافق بودند. و با ايران امروز كه دستشان را از منابع و مخازن كشورمان قطع كرده و مستشاران و وابستگان به آنان را از كشور رانده است مخالفند. از طرف ديگر، دشمن حقيقى آنها هم اسلام است. مگر آنكه اسلامى ساخته و پرداخته بعضى حكومتها و آخوندهاى بدتر از آنان باشد كه با آن موافقند. و آن اسلام نيز حامى آنان و مدافع منافع آنان است. و از آن ديدگاه است كه فرياد مظلومانه حجاج ايرانى را در مركز وحى و مهبط أَذانٌ مِنَ اللَّه وَ رَسُولِهِ الَىِ النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأكْبَرِ أنَّ اللَّه بَرِى ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ در گلو خفه مى كنند و به كفر آنان فتوا مى دهند. پس، در اين مقطع زمانى تكليف الهى حجاج است كه اگر مطلبى از گويندگان شنيدند كه بوى ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را مى دهد، انكار كنند؛ و

ص: 142

برائت از كفار و سردمداران آنان را از وظايف خود در مواقف كريمه بدانند؛ تا حج آنها حج ابراهيمى ابوالأنبيا صلوات اللَّه عليه- باشد و حج محمدى صلى الله عليه و آله. والّا ما أكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الحجِيجَ (1)

درباره آنها صادق است.

5- به حجاج محترم ايرانى، كه حامل پيام اسلام و قرآن كريمند و حامل پيام انقلاب اسلامى مى باشند، سفارش كرده و مى كنم كه در آن مواقف شريفه- چه در مكه معظمه و چه در مدينه منوره- مدارا با مسلمين و مسالمت را حتى با مأمورين آنجا از دست ندهيد؛ و در آن مراكز، كه محل امن است، به مقابله برنخيزيد و با همه با اخلاق انسانى اسلامى برخورد كنيد؛ و با نصيحت برادرانه و موعظه حسنه، همه مسلمانان را از اعمال خشونت بازداريد، و به دستور خداوند تعالى با جاهلان مدارا نماييد؛ و با دقت متوجه حركات و سكنات خود و دوستانتان باشيد. و اگر مخالفان شما بر خلاف دستورات قرآن كريم با شما رفتار كردند، مقابله به مثل نكنيد، تا در پيشگاه خداوند تعالى آبرومند و مطيع باشيد.

و بايد بدانيد كه انسان در اجتماعات بزرگ، نظير راهيپماييها، تحت تأثير واقع مى شود و چه بسا كه از خود بيخود شود و از يك شعار و فرياد بى توجه تبعيت كند؛ و چه بسيار كه در اجتماعات حج و راهپيماييها، كه بايد با آرامش و مسالمت انجام گيرد، يك و يا چند نفر منحرف جنجال انگيز شعارى دهند كه با موازين اسلامى وفق ندهد، ولى با ظاهر شورانگيزشان در نفوس اثر گذارند و انحراف را تحميل نمايند. لازم است حجاج محترم ايرانى با دقت با اين مسائل توجه داشته باشند. و كسانى كه كارگردانان راهپيماييهاى مسالمت آميز هستند، تمام شعارها را با دقت تنظيم كنند. و قبل از شروع راهپيمايى، عده اى كه متوجه جهات مختلف هستند و از مسائل سياسى و اجتماعى آگاهى دارند، با مشورت از نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى ها، شعارهايى را تهيه نموده و مردم را توجيه نمايند؛ و اعلام شود كه همه موظف به تبعيت از شعارهاى تنظيم شده هستند، و به ديگر شعارها جواب ندهند. و بايد نظم و آرامش را حفظ نمايند.


1- «چه بسيارند ناله و فرياد كنندگان، و چه اندكند حج گزاران».

ص: 143

6- ملت و دولت ايران، در حالى كه از بسيارى از دولتهاى منطقه مخالفتهاى بيجا ديده است، هرگز نمى خواهد از اخوت اسلامى چشم پوشى نموده و به اعمال قدرت دست زند. حكومتهاى منطقه در عوض آنكه همه دست در دست هم منطقه را از دست قدرتهاى بزرگ، كه به آنها به چشم وابسته مى نگرند، نجات دهند، و نيز به جاى آنكه در مقابل كسانى كه ثروتهاى سرشار آنان، خصوصاً نفت، را به رايگان مى برند بايستند، و به جاى آنكه منطقه را از لوث وجود اسرائيل پاك كنند، همه كوشش خود را در معارضه با دولت و ملت ايران خلاصه كرده اند! اينان با دشمن و متجاوز به ايران، كه اگر فرصت پيدا كند به همه منطقه تجاوز مى نمايد، همدست شده و بر ضد ايران، كه جرمى جز پياده كردن احكام اسلام ندارد، همكاريهاى همه جانبه مى كنند. اينان بايد بدانند كه دولت ايران با قدرت عظيمى كه از عنايات خداوند تعالى و پشتيبانى ملت چهل و چند ميليونى سرچشمه مى گيرد قدرت مقابله به مثل را دارد. و اين به وضوح ثابت شده است كه امريكا و ديگر قدرتمندان در موارد گرفتارى دولتهاى وابسته، تنها به اظهار پشتيبانى لفظى و احياناً به فروش سلاحهاى ابتدايى با قيمتهاى بالا اكتفا نموده، و هرگز مشكلى از آنان را نمى گشايند. نمى توانند بگشايند، چرا كه تصادم قدرتها در جهان بيش از اين اجازه دخالت آشكاراى آنان را نمى دهد. با تمام اين اوصاف، ما هميشه دست برادرى خود را براى از بين بردن نفوذ ابرقدرتها به سوى كشورهاى اسلامى دراز كرده ايم. شما حكومتهاى منطقه ديديد كه صدام را امريكا و هم قطاران آن به چه بليه اى دچار كردند.

در حالى كه ايران در انقلاب و آشفتگى به سر مى برد، او را به نويد «سردارى قادسيه» (1) وادار كردند تا از زمين و دريا و هوا به كشور ما هجوم آورد. و خيانت بعضى از دست اندركاران آن وقت نيز فرصتى بيشتر به او داد. مع ذلك، با همه آشوبها و گرفتاريهايى كه نيروهاى سلحشور دريايى، هوايى و زمينى با آن دست به گريبان بودند، در كنار سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى، دشمن را كه مناطق وسيعى از كشور را غافلگيرانه مورد تجاوز


1- صدام حسين خود را در جنگ تحميلى عليه ايران، سردار قادسيه خواند. «قادسيه» نام مكانى است درنزديكى شهر نهاوند كه معروفترين نبرد ميان اسلام با لشكريان يزدگرد سوم، پادشاه ساسانى در آنجا رخ داد و به همان نام مشهور شد كه سرانجام نبرد به پيروزى اعراب تمام شد.

ص: 144

قرار داده بود در همان محلها ميخكوب نمودند؛ و پس از مدتى نه چندان زياد با همه پشتيبانيهايى كه از اطراف به او مى شد آنها را از كشور خود راندند. و وضعيت امروز اين دشمن خدا را نيز مى بينيد و مى دانيد كه ديگر دولتهاى منطقه در مقايسه با صدام چندان مهم نيستند. صدام امروز در اين لجنزار مخوف براى يافتن راه نجات دست و پا مى زند، و فريادش به جايى نمى رسد. ايران اگر او را يك انسان متعادل مى دانست، اميد نجاتى براى او بود. ولى با روحيه جنون آميزى كه از او آشكار است، ملت ما اجازه نمى دهد كه جنايات نابخشنودنى او را ناديده بگيرند و او را براى ادامه خيانت به حال خود گذارند.

پس، او را در حال اضطراب جانكاه و موت و حيات تا موقع مقتضى نگاه مى دارند.

و اينجانب به شما دولتهاى منطقه هشدار مى دهم كه با مشورت با عقلا و تفكر در آينده خود، بدون توجه به وعده هاى امريكا و دوستانش، كه مى خواهند شما را گرفتار كنند و با تخيلات نابجا همچون صدام عفلقى شما را به دام مى اندازند تا خود را در منطقه هر چه بيشتر حاضر كنند و سرنوشت منطقه را به دست گيرند، خود را از اين مهلكه كنار گيريد. و مطمئن باشيد كه دولتى چون دولت ايران، كه متعهد به اسلام است و از فرامين الهى تخطى نمى كند، اگر دست برادرى او را فشار دهيد هرگز ضرر نمى بينيد. و چه بهتر كه دولتهاى منطقه تمام نيروى خود را براى محو اسرائيل از جغرافيا تجهيز كنند.

اسرائيل، مفسدى كه فلسطينيان مظلوم را بدين روز انداخته و به لبنان قهرمان آنهمه ظلم كرده و به كشورهاى منطقه تعدى و تجاوز نموده است. چه چيز بهتر از اينكه دولتهاى منطقه دست در دست هم نهند و منطقه را از شرّ اسرائيل و امريكاى طرفدارش نجات دهند. و من كراراً تذكر داده ام كه اسرائيل از نيل تا فرات را از خود مى داند، و شما را غاصب سرزمينهاى خويش مى شمرد، گرچه اكنون جرأت اظهار صريح آن را ندارد.

چنانچه صدام، برادر اسرائيل، نيز براى سلطه بر منطقه تلاش مى كند. و بر فرض باطل با به قدرت رسيدن، آرامش را از همه سلب مى نمايد.

اينجانب نصيحت برادرانه به شما نمودم؛ اكنون خود دانيد. و به دولتهاى نظير حكومت مصر هشدار مى دهم كه مبادا گول توطئه امريكا را بخورد، و به بهانه مين گذارى در درياى سرخ و كانال سوئز، كه سر و صداى آن را به قدرى بلند كرده اند كه انسان

ص: 145

مطمئن مى شود كه چيزى جز توطئه ابر قدرتها نيست، دست به اعمال ماجراجويانه اى بزند. و همان طور كه همه مى دانند، تا كنون اصل قضيه در پرده ابهام است. از طرف ديگر، آسيب ديدن چند كشتى و جنجال دولتهاى استعمارگرى چون امريكا و انگلستان و فرانسه خود نشان، دهنده نقشه حضور بيشتر آنان در آن منطقه است. كه هر چه اين هياهوها دامنه دارتر مى شود، انسان به پوچ بودن دعوى مطمئنتر مى گردد. و در هر صورت، اگر مصر با دولت و ملتى مثل ايران كه براى بستن دست ستمكاران انقلاب نموده است بخواهد مقابله كند، بايد بداند كه ملتهاى مسلمان و انقلابى جهان او را محكوم نموده و ساكت نخواهند نشست. صلاح حال امثال مصر آن است سرنوشت خود را به دست امريكا و دوستانش ندهد و خود را بى جهت وارد معركه نكند.

و از خداوند تعالى پيروزى اسلام و خذلان كفر، و بيدارى مسلمانان و تعهدشان را در پيشبرد مقاصد اسلامى خواستارم. والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.

4 شهريور 63/ 28 ذى القعده 1404

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 146

سخنرانى

زمان: صبح 15 شهريور 1363/ 10 ذى الحجه 1404

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: ظاهر و باطن اعمال در منظر اهل دنيا و اهل معرفت

مناسبت: عيد سعيد قربان

حضار: مسئولين جمهورى اسلامى، مقامات لشكرى و كشورى (1) و اقشار مختلف مردم

ظاهر و باطن اعمال در منظر اهل دنيا و اهل معرفت

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

تفاوت اعمال انبيا با مردم

من هم متقابلًا به همه آقايان، به همه امت مسلمان دنيا و مستضعفين، اين عيد سعيد را تبريك عرض مى كنم.


1- خامنه اى، سيدعلىرئيس جمهور)- هاشمى رفسنجانى، اكبررئيس مجلس شوراى اسلامى)- موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريمرئيس ديوانعالى كشور)- موسوى، ميرحسيننخست وزير)- مهدوى كنى- فلسفى، محمدتقى- اعضاى شورايعالى قضايى- هيأت رئيسه مجلس شوراى اسلامى- اعضاى هيأت دولت- جامعه مدرسين حوزه علميه قم سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى مقيم ايران- رئيس ستاد مشترك ارتش- فرماندهان نيروى زمينى، هوايى، دريايى- اعضاى جامعه روحانيت مبارز- مسئولان شهربانى و ژاندارمرى- شورايعالى سپاه پاسداران و بسيج مستضعفان- شوراى كميته هاى انقلاب اسلامى- رؤساى سازمان بازرسى كل كشور و ديوان عدالت ادارى- وعاظ تهران- اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى- اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق- اعضاى جهاد دانشگاهى- مسئولان نهاد رياست جمهورى- صدا و سيما- ستاد تبليغات جنگ و خبرگزارى جمهورى اسلامى- جهاد سازندگى- بنياد شهيد- بنياد پانزده خرداد- بنياد مستضعفان- دادستانى ارتش- عقيدتى سياسى نيروهاى نظامى و انتظامى- دادگاه انتظامى قضات- شوراى سرپرستى زندانها- شوراى ائمه جمعه قم- دفتر تبليغات قم- دبيرخانه ائمه جمعه- ستاد برگزارى نماز جمعه تهران- شوراى تبليغات اسلامى- حزب جمهورى اسلامى- استاندار و فرماندار و شهردار تهران- مسئولان بنياد مسكن- كميته امداد امام- دفتر مشاورت امام و شورايعالى دفاع- سازمان اوقاف- كميته امور صنفى- مركز اسناد انقلاب- هواپيمايى جمهورى اسلامى- اتاق بازرگانى- دانشگاه آزاد- تربيت مدرس- جامعةالامام الصادق عليه السلام- مسئولان جرايد- خبرنگاران داخلى و خارجى.

ص: 147

و اميدوارم خداى تبارك و تعالى به بركت اين عيد و ساير اعياد شريفه، ما را و همه ملتهاى مسلمان را هدايت كند كه به راه مستقيم اسلام سير كنيم. و به مقاصد اسلامى فكر كنيم و بتوانيم بين مسلمين يك آشتى، يك وحدتى ايجاد كنيم. حضرت ابراهيم كه اين عيد منتسب به او هست و بنيانگذار ايثار است، صورت عمل، يك معناست و معنا و محتواى عمل، يك باب ديگر. اينجا صورت عمل هم يك مشكلى است براى حلّش و يك امرى است كه فوق طاقت نوع بشر است. اما آن چيزى كه ابراهيم را ابراهيم مى كند، مسئله اين صورت نيست، مسئله آن سيرى است كه فرموده است و منتهى به اين مسائل شده است.

ابراهيم كه به حسب روايات شريفه ما، در آن وقتى كه طرف آتش داشت مى رفت، ملائكه آسمان به او گفتند كه حاجت داريد؟ گفت به شماها نه. آن يك باب ديگرى از معارف را داشته است. و ما صورت عمل را مى بينيم و از آن هم اعجاب مى كنيم و اعجاب آور هم هست. لكن آنهايى كه اهل معارف الهى هستند، باطن اين صورت را ملاحظه مى كنند. اصل اعمال انبيا مطلقاً به حسب صورت، با اعمال ما به حسب نوع موافق است. آنها نماز مى خوانند ما هم نماز مى خوانيم، آنها روزه مى گيرند ما هم روزه مى گيريم، آنها حج مى روند ما هم حج مى رويم، آنها قربانى مى كنند ما هم قربانى مى كنيم، وقوف مى كنند ما هم وقوف مى كنيم، اين صورت را همه با هم مشتركيم.

لكن- تفاوت- آن چيزى كه اعمال ما را با آنها متفاوت مى كند و اعمال انبيا را بعضيها با بعضى ديگر متفاوت مى كند، آن مغز عمل است. آن چيزى است كه آنها از آن مبدأ الهام مى گيرند و اين اعمال را با الهام از آنجا عمل مى كنند.

مسئله وحى و گرفتن وحى كه در انبيا هست- و آنها هم متفاوت هست- يكى از امور مهمى است كه انسان تصورش را نمى تواند بكند كه مسئله چى هست و از چى بوده است. واسطه، جبرئيل است، جبرئيل چه جور واسطه بوده است؟ آيا پيغمبر نازل كرده است جبرئيل را و به ولايت او نازل شده است؟ با جبرئيل نازل شده است و آن وحى را رسانده است؟ مسائلى كه در آن صحبت است.

ص: 148

معناى عيد از نظر پيامبران

مسئله قربانى فرزند يك باب است كه به حسب البته ديد نوع بشر، مسئله مهمى است، لكن آن چيزى كه مبدأ اين عمل مى شود، آن چيزى كه مقابله مابين پدر و پسر را در آن جا متحقق مى كند، اين يك مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق اين مسائلى كه ماها مى فهميم. ما همين مى گوييم كه ايثار كرد، قربانى كرد و واقعاً اين طور بوده است، مهم هم هست. لكن آيا درنظر ابراهيم هم ايثار بوده است؟ ابراهيم هم در نظرش اين بوده است كه حالا يك چيزى، تحفه اى مى برد پيش خدا؟ اسماعيل هم عليها السلام در نظرش بوده كه يك جانفشانى دارد مى كند براى خدا؟ يا مسئله اين نيست. اين مسئله اى است كه تا نفسانيت انسان هست، خوديت انسان هست، ايثار اسمش هست. من ايثار مى كنم در راه خدا فرزندم را، من ايثار مى كنم در راه خدا جان خودم را. اين، براى مامهم است و زياد مهم است، براى ابراهيم نيست مسئله اين، ايثار نيست. ابراهيم خودى نمى بيند تا ايثارى كرده باشد، اسماعيل خودى نمى بيند تا ايثار كرده باشد. ايثار اين است كه من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ايثار. اين، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولياى خدا شرك است، در عين حالى كه در نظر ما كمال بزرگى است، ايثار بزرگى است.

عيد براى ما يك معنا دارد، براى ابراهيم و براى پيغمبرها يك معناى ديگرى دارد، ما هم عيد مى كنيم، آنها هم عيد مى گيرند، لكن آنهايى كه عيد مى گيرند عيد لقاست، آنها عود مى كنند به آن جايى كه از آنجا ظاهر شدند و عيد مى گيرند براى اين امر، البته بعد از ارجاع به- باز از آن معناى سيرالهى- بعد از ارجاع اسمش عيد مى شود. و بعدهاى معنوى اش بسيار زياد است و دست ما از آن كوتاه است و بعدهاى سياسى و اجتماعيش هم زياد است و زياد بوده است و اميدواريم كه زياد بشود.

جهاد اكبر

اميدواريم كه مسلمانها به خود بيايند و از همين عباداتى كه خداى تبارك و تعالى براى آنها مقرّر فرموده است، از همينها، هم سير معنوى بكنند و هم برداشتهاى سياسى و هم عمل.

ص: 149

اين طور نباشد كه نماز را ما همان جهت تقرب الى اللَّه آن را ملاحظه كنيم. البته آن بالاترين چيز است، لكن بعد از اينكه انسان نمازگزار شد ايثارگر خواهد شد، بعد از آن كه ايثارگر شد، براى اسلام خدمت خواهد كرد. و حج كه در او جهات اجتماعى و سياسى بيشتر ظاهر است، اين بحمداللَّه امسال تاكنونش خوب برگزار شده است و اميدواريم كه از اين به بعدش هم خوب برگزار بشود و بعدها هم افزوده بشود مسلمين را بيدار بكنند اين حجاجى كه دربيت اللَّه الحرام هستند. گرچه مع الأسف بعضى از آخوندهاى بسيار نافهم يا بسيار موذى در همين مقطع از زمان شروع كردند به چيزهايى نوشتن و رساله هايى پخش كردند و نسبت به شيعه و نسبت به ائمه شيعه و نسبت به طريقه شيعه جسارت كردند و اين در يك همچو مقطعى كه عقلاى طرفين، عقلاى مذاهب با هم جمع شدند و علماى مذاهب با هم جمع شدند و مى خواهند فكر بكنند براى مصالح اسلام، در يك همچو مقطع يك همچو رساله هايى منتشر مى شود، كأنّه خطر براى امريكا ديدند و واويلا بلند كردند.

آن آخوند احمقى كه در يك همچو مقطع از زمان به بعض مقدسات شيعه جسارت مى كند، درصدد اين است كه در مقابل او هم يك كسى پيدا بشود، آن هم يك چيزى بگويد و موجب بشود كه بين مسلمين در يك همچو مقطع از زمانى كه دارد وحدت ايجاد مى كند، اختلاف ايجاد بشود. واقعاً اسلام چه كند با اين طرز فكرها، با اين طرز عملها؟ اسلام چه كند با اين آخوندهايى كه خودشان را به صورت يك روحانى درآوردند و در بين مردم پخش هستند؟ اين گرفتارى است كه در يك همچو موقعى كه مسلمين دارند فكر مى كنند، او به عنوان اينكه من ديدم كه بعض از جوانها متمايل به اين اجتماع شدند، متمايل به اين ايران شدند، تكليف ديدم به اينكه بگويم اينها مشرك اند، اينها مجوس اند اينها چطورند و به بعض مقدسات جسارت كردند. اين، جز اينكه خدمت به استعمار است، خدمت به قدرتهاى بزرگ است و كارشكنى براى اسلام و مسلمين است؟ ما بايد فكر كنيم براى اين مسائل. مسلمانها بايد فكر كنند براى اين مسائل و اين اشخاصى كه اين طور در صدد شكستن وحدت مسلمين اند.

و بالجمله من اميدوارم كه ايران با اين راهى كه به پيش گرفته است فقط ملاحظه آن

ص: 150

جهات صورى را نكند و ملاحظه جهات معنوى را هم بكند. تمام مسائل براى معنويّات است. پيغمبرها هم كه آمدند و احكام را منتشر كردند براى اين است كه تزكيه، بكنند:

مردم را يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابْ. (1)

همه براى اين آمدند كه مردم را با مبدأ وحى آشنا كنند، سير إلى اللَّه بدهند، صراط مستقيم، هدايت را به صراط مستقيم بكنند. و ما ايرانيها و مسلمانها علاوه بر اينكه جهاد در راه اسلام مى كنيم، بايد از جهاداكبر هم غافل نباشيم، از جهاد به نفس هم غافل نباشيم كه مبدأ همه امور است. و بايد اين اعياد را همان طورى كه عيد مى دانيم براى مسلمين، و ذخر و شرف مى دانيم براى پيغمبر اكرم بايد ما خودمان مهيا بشويم كه براى پيغمبر اكرم، ذخر (2) و شرف باشيم.

طورى عمل بكنيم در مكه، در مدينه، در همه جا و با همه مسلمين در هر جا، طورى رفتار بكنيم كه اين اسباب شرافت اسلام بشود. اسباب اين بشود كه مردم بفهمند كه اسلام چه جور تربيت مى خواهد بكند، از تربيت اسلامى مردم ملتفت بشوند كه اسلام آمده است براى چى. قرآن شريف آمده است براى چى.

توجه به خدا هدف اساسى انبيا

تمام مسائلى كه هست ما مى خواهيم دست ظالمها را كوتاه كنيم ان شاءاللَّه و مى خواهيم كه قدرتها را سركوب كنيم و پايشان را از اين بلاد مسلمين كوتاه كنيم ان شاءاللَّه. همه اينها مقدّمه اين است كه يك آرامشى در اين بلاد پيدا بشود و دنبال اين آرامش يك سير روحى پيدا بشود، يك هدايت به سوى خدا پيدا بشود. آن چيزى كه اساس است سيرالى اللَّه است، توجه به خداست، همه عبادات براى اوست. همه زحمات انبيا از آدم تا خاتم براى اين معنا هست كه سيرالى اللَّه باشد. شكستن بت نفس كه بالاترين بتهاست دنبال او شكستن بتهاى ديگر.

بحمداللَّه امسال در مكه با اين تظاهرات عظيم و با اين شعارهاى كوبنده يك مقدارى از صولت بتها شكسته شد و ان شاءاللَّه بعدها هم خواهد شد.


1- سوره جمعه، آيه 2.
2- ذخيره؛ اندوخته.

ص: 151

و اميدواريم كه هر سال بر اين مسائل اضافه بشود و مسلمانها متصل بشوند به هم و همراه هم فرياد بكشند در جايى كه جاى فرياد است. و از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه همه ما را بيدار كند و همه مسلمين را بيدار كند، و توجه آنها را به مصالح اسلام و به مصالح مسلمين بيشتر بكند. و اميدوارم كه دولتهاى منطقه هم به خود بيايند و از تبليغات سوئى كه اين آخوندها مى كنند، خودشان را كنار بكشند، و از تبليغات سوئى كه امريكا و عمال او مى كنند خودشان را كنار بكشند و با يك وحدت كلمه بروند تا اينكه اسلام را از دست اين خونخوارها نجات بدهند، و بلاد مسلمين را از دست اين اشخاصى كه مى خواهند ببلعند همه بلاد مسلمين را، نجات بدهند.

خداى تبارك و تعالى به همه ما و به همه شما توفيق عنايت كند كه اين اعياد را با آشنايى به اسلام و احكام اسلام عيد بگيريم.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه

ص: 152

سخنرانى

زمان: صبح 25 تير 1364/ 27 شوال 1405

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: اهميت ساده زيستى روحانيت و دست اندركاران

مناسبت: سومين اجلاس سالانه مجلس خبرگان

حضار: مشكينى، علىرئيس) و اعضاى مجلس خبرگان

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

اهميت ساده زيستى روحانيت و مسئولان

من قبلًا از حسن نظر آقاى مشكينى تشكر مى كنم و اميدوارم خداوند موافق حسن نظر ايشان با من رفتار كند و همه ما را توفيق بدهد كه در خدمت اسلام باشيم. و همچنين تشكر مى كنم از آقايانى كه من را مفتخر به زيارت خودشان كردند و اميدوارم اين مسئوليتى را كه به آنها محول شده است، به احسن وجه به پايان برسانند و آن طورى كه موجب رضاى خداست عمل كنند.

از اهم مسائلى كه بايد تذكر بدهم، مسئله اى است كه به همه روحانيت و دست اندركاران كشور مربوط مى شود، و هميشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا كردند و طاغوت را از ميان بردند، كيفيت زندگى اهل علم است. اگر خداى نخواسته، مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده اند، عمارت درست كرده اند و رفت و آمدهايشان مناسب شأن روحانيت نيست، و آن چيزى را كه نسبت به روحانيت در دلشان بوده است

ص: 153

از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان.

البته من اين نكته را عرض كنم، يك دسته اى كه در معرض خطر هستند بايد خودشان را حفظ كنند، ولى همين ها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزان نباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجهه تان پيش مردم بزرگ مى شود، آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اينكه زندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمؤمنين و ائمه ما زندگى شان ساده و عادى بود بلكه پايين تر از عادى. آنها هم كه جمهورى اسلامى را بپا كردند، مردم عادى هستند، و كسانى كه بالابالاها نشسته اند، هيچ دخالتى در اين مسائل نداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانه ها و طبقات ضعيف- به حسب دنيا و قوى به حسب آخرت- هستند كه اين توقع را دارند كه اگر خداى نخواسته، نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست، بلكه براى اسلام است. و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته اند و بعد از اين هم نگه خواهند داشت، و حفظ آن به اين است كه زندگى ما ساده و عادى باشد. آنهايى هم كه مى خواهند خودشان را حفظ كنند، بايد بدانند كه گاهى با يك اتومبيل پيكان بهتر مى توانند محفوظ باشند تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعاتى كه اگر عادى بيرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كه زياد نباشد. و اين طور نباشد كه امام جمعه اى وقتى در خيابان مى آيد، خيابان را خلوت كنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مى كند. بزرگى شما آقايان به دنيا نيست، بزرگى شما به آخرت است، و اينكه پيش خدا آبرومند باشيد. و اين يك مسئله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلى مواظب باشيم، و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همه دنبال اين هستند كه نقطه ضعفى، خصوصاً از اهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونه اى زندگى كنيم كه اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم، نه اينكه مثل رئيس جمهور امريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند شايد از حسرت دق كند!

ص: 154

استمرار سياست اسلامى حج

جهت ديگرى هم كه بايد عرض كنم اين است كه الآن ايام حج است و حج از امور كشور ما و همه جاست، و ما بايد به آن توجه خاصى بكنيم. من آقاى موسوى خوئينى ها را مى شناسم، و ايشان خيلى فعال بودند و خوب عمل كردند، اما چون وجودشان در دادستانى لازم بود و از اين جهت، امسال نمى توانند به حج بروند، هرچه فكر كردم ديدم كه آقاى كروبى به جاى ايشان مناسب است. و آقاى كروبى كسى است كه سالهاى طولانى در رژيم سابق كتك خورده است، و در اين راه صدمه زيادى ديده اند و فرد مقاوم و صالحى است. از اين جهت، ايشان را موقتاً امسال مى فرستيم تا ببينيم سال هاى ديگر چه بايد بكنيم.

اما مسئله اى كه عرض كردم، دنبال اين هستند كه نقطه اى پيدا كنند و بگويند اين است كه، حال كه آقاى موسوى كنار رفته اند تبليغ مى كنند «وضع ايران تغيير و سياستش فرق كرده است». آنها نمى دانند سياست حج، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم، حج سياست اسلامى است. ما از اول بنايمان بر اين بوده است، به حج آن طورى كه بوده است عمل كنيم. همان طور كه پيغمبر اكرم بت ها را در كعبه شكست، ما هم بت ها را بشكنيم، و اين بت ها كه در زمان ما هستند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما بايد همان طور كه سابق عمل كرده ايم، به حج برويم و همان طور كه سابق تظاهرات و راهپيمايى كردند، عمل كنيم؛ و با تغيير آقاى موسوى، سياست ما تغيير نكرده است. حج به همان وضعى كه هميشه و در اين دو- سه سال برگزار شد، برگزار مى گردد، و دولت ها هم بايد آن را تحمل كنند. و ما نمى توانيم از آن وظيفه اى كه اسلام برايمان قرار داده است عدول كنيم و قرآن هم همين دستور را داده است و سياست ما در حج همان سياست است كه بوده و هر وقت هم به حج برويم همان طور عمل مى كنيم، مگر جلوى ما را بگيرند و نگذارند به حج برويم كه آن مسئله ديگرى است.

و من اميدوارم اين فريضه را همان طور كه تا به حال بجا آورده اند، امسال بهتر و با جمعيت بيشتر به انجام برسانند.

ص: 155

اعتنا ننمودن ملتهاى مسلمان به تهديدات قدرتها

و افرادى هم كه به حج مى روند بيشتر متوجه اعمال و با يكديگر متحد باشند، و اميدوارم كشورهاى مسلمان ديگر هم اين احساس را كرده باشند. و بيش از يك ميليارد جمعيت مسلمان نبايد دنبال اين باشند كه امريكا چه مى گويد و شوروى چه مى گويد، و روى پاى خود بايستند و به ديگران اعتنا نكنند، همان طور كه اين كشور چهل ميليونى كه نسبت به ساير كشورها خيلى كوچك است، روى پاى خود ايستاده و مى گويد: «نه شرقى و نه غربى» و الآن هم احترام اين كشور از احترام آن كشورهايى كه مورد حمايت آنها هستند بيشتر است، و توجه نفوس مسلمانان به اين جا زيادتر گرديده. بنابراين، ملتها خوف نداشته باشند كه امريكا چه مى كند، اينها طبل توخالى هستند، فرياد مى زنند و عمل نمى كنند. شما ببينيد امريكا راجع به تروريست ها كه همه و ما با آن مخالفيم، چه گفت و چه كرد؛ مرتب دنبال اين بودند آنها را به يكى از كشورهاى مخالف خود بچسبانند كه نتوانستند. و تشرهاى اينها توخالى است، و هيچ خبرى نمى شود و ملت ها نبايد بترسند و بايد راه خودشان را طى كنند، و اسلام و خدا پشتيبان آنان است و كسى كه خدا پشتيبان اوست، نبايد از چيزى خوف داشته باشد. اميدوارم خداوند ما را موفق فرمايد كه تابع دستورات او باشيم.

والسلام عليكم و رحمةاللَّه

ص: 156

حكم

زمان: 28 تير 1364/ 30 شوال 1405

مكان: تهران، جماران

موضوع: انتصاب سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام

مخاطب: كروبى، مهدى

انتصاب سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام، آقاى حاج شيخ مهدى كروبى- دامت افاضاته

نظر به اينكه جناب حجت الاسلام آقاى موسوى خوئينى ها، منصوب به دادستانى كل كشور شدند و از تصدى امر حجاج در اين سال معذور مى باشند، جنابعالى را به سمت نمايندگى خود و سرپرست حجاج محترم ايران منصوب مى نمايم، تا با توجه به اينكه فريضه حج يكى از بزرگترين فريضه هاى عبادى- سياسى اسلام و كنگره عظيم حج در مواقف معظمه از بزرگترين كنگره هاى جهان اسلام است، حجاج محترم جهان را دور هم گردآورده، و در مصالح اسلام و مشكلات مسلمين تبادل آرا نموده، و در حل مشكلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام تصميمات لازم را اتخاذ نماييد؛ و راههاى اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامى را بررسى كنيد؛ و در امور سياسى مشترك بين همه طوايف مشكلاتى را كه براى همه مسلمين جهان به دست دشمنان سرسخت اسلام پيش آمده است، كه اهمّ آن اختلاف انگيزى بين صفوف مسلمانان است، را چاره انديشى بنماييد.

همان طور كه همه مى دانيم، در سده هاى اخير آتش افروز اين معركه خطرناك قدرتهاى جهانخوار شرق و غرب مى باشند، كه از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان

ص: 157

وحشت دارند، و با تمام قوا، مستقيماً يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مى زنند، تا بر مقدرات مسلمانان جهان مسلط و بر آنها حكومت نموده و ذخاير بى پايان آنان را چپاول نمايند. ان شاءاللَّه در مقابله با تبليغات دروغين رسانه هاى گروهى، و از آن بدتر آخوندهاى دربارى كه با قلم و بيان عليه جمهورى اسلامى بپا خاسته اند، پيروز شويد. در ضمن جنابعالى مكلف مى باشيد تا به تمامى درخواستهاى اينجانب در متن حكم جناب آقاى موسوى خوئينى ها، مثل تظاهرات بزرگ مكه و مدينه، عمل نماييد.

اميدوارم با قاطعيتى كه از جنابعالى سراغ دارم اين امور به بهترين وجه انجام گردد.

از تمامى حجاج محترم و روحانيون عزيز مى خواهم تا با جنابعالى همكارى لازم را بنمايند، واز هر حيث به دستورات جنابعالى عمل نمايند. والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.

28 تير ماه 1364

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 158

پيام

زمان: 25 مرداد 1364/ 28 ذى القعده 1405

مكان: تهران، جماران

موضوع: پيام اخلاقى، سياسى و عبادى به حجاج

مخاطب: زائران بيت اللَّه، مسلمين ايران و جهان

پيام اخلاقى، سياسى و عبادى به حجاج

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

با سپاس فراوان از الطاف عاليه حضرت بارى تعالى و ادعيه حضرت بقيةاللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- در حالى ملت عظيم الشأن ايران به سر مى برند و زائران بيت اللَّه الحرام به ميعادگاه الهى مى روند تا دعوت خداوند را، كه با نداى حضرت ابراهيم، ابوالانبيا، و حضرت محمد مصطفى، خاتم الرسل- صلى اللَّه عليهما و على آلهما- به آنان ابلاغ شده، اجابت نموده، لبيك گويان و پايكوبان به حضور دوست در آن مكان مقدس مشرّف شوند، گرچه همه جا محضر و حضور است. چه خورشيد تابان اسلامِ بزرگ در شرق و غرب عالم نورافشانى مى نمايد، و نداى ابراهيمى و محمدى در گوشه و كنار گيتى طنين افكنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشيده، و فرياد وحدت بين طوايف مسلمين از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان زلزله افكنده، و كاخ آمال ستمگران و جهانخواران در شرف انهدام و فرو ريختن است. گويى دولت مستضعفين نزديك، و وعده حق تعالى قريب الوقوع است.

زائران بيت اللَّه و عاشقان لقاءاللَّه در سالى از خانه هاى «خود» و «خودى» به سوى خداوند و رسول گرامى او هجرت مى كنند كه كعبه معظمه براى پذيرايى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فريادهاى كوبنده آنان بر سر ابرظالمان دهر و ابرچپاولگران جهان

ص: 159

آغوش باز نموده و انتظار پذيرايى آنان را مى كشد. و بيت اللَّه الحرام و كعبه معظمه زائران عزيزى را در آغوش مى كشد كه حج را از انزواى سياسى و انحراف اساسى به سوى حج ابراهيمى- محمدى سوق داده و حيات آن را تجديد مى نمايند، و بتهاى شرق و غرب را در هم مى شكنند، و معناى قيام ناس و حقيقت برائت از مشركان را عرضه مى دارند. و دل ميقات در هواى زائرانى مى تپد كه از كشور «لاشرقيه و لا غربيه «آمده اند تا با تلبيه (1) و «لبيك، لبيك» دعوت خداوند را به سوى صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند؛ و با پشت پا زدن بر مكتبهاى شرقى و غربى و انحرافات مليگرايى فرقه زدايى نموده، با همه ملتها، بدون در نظر گرفتن رنگ و مليت و محيط و منطقه، برادر و برابر، غمخوار يكديگر باشند و تحكيم وحدت كنند، و با يدِ واحده بر دشمنان بشريت و زورگويان جهانخوار بتازند. و جمرات انتظار فداكارانى را مى كشد كه از كشورى آمده اند كه ملت شجاع آن شياطين بزرگ و كوچك و متوسط را بيباكانه از كشور خود رانده اند و دست ناپاكشان را از ذخاير ميهن خود قطع نموده؛ و در اين مكان مقدس نيز با سنگريزه ها و شعارهاى كوبنده گروه شياطين را از «ام القرى» (2)

و «ما حَولَها» (3)

، كه جهان است، رمى و طرد كنند. و عرفات و مشعر و منا ميهماندار كسانى هستند كه ملت مسلمانشان با عرفان و شعور سياسى قيام نموده اند تا آرمانها و امانى (4) اسلام را در كشور خود و ساير كشورهاى مظلوم تحت ستم تحقق بخشند؛ و سياست بازان قلابى را، كه با فريب و دغل بر مظلومان جهان تاخته و هستى همه را غارت نموده اند، رسوا كنند. و ديديد و ديديم كه يك ملت كوچك در يك محيط محدود و جمعيت معدود با عزمى بزرگ و اراده اى قوى و مشتى آهنين، با اعتماد به خداى قادر متعال، چه سان رژيم طاغوتى را، با آنهمه ساز و برگ جنگى و آنهمه پشتيبانى قدرتهاى بزرگ، از صحنه روزگار محو كرد و چه سان دست ابرقدرتها را از كشور خود كوتاه كرد. و مى بينيم كه با آن رسانه هاى گروهى وابسته به


1- اجابت كردن، لبيك گفتن در جواب كسى و لبيك گفتن در حج.
2- ام القرامادر سرزمينها): مكه معظمه.
3- آنچه پيرامون آن است.
4- آرزوها.

ص: 160

قدرتهاى شيطانى، كه بسيارى از اوقات خود را در شب و روز صرف دروغ پردازى و تبليغات بى اساس و فتنه انگيزى مى كنند، چگونه برخورد نمود: برخوردى كه اين رسانه ها براى خود و اربابانشان رسوايى هديه آورده اند؛ و همه تهمتهايشان موجب تقويت جمهورى اسلامى گرديد، و توجه هرچه بيشتر مظلومان و مستضعفان جهان را به جمهورى اسلامى جلب نمود. و مى بينيم كه تهمتهاى تروريستى و تروريست پرورى، كه به خيال سردمداران كاخ سفيد و ايادى آنان و دستگاههاى تبليغاتى وابسته به ابرجنايتكاران براى تضعيف جمهورى اسلامى به طور چشمگير و فزاينده اى در كار است، به خواست خداوند متعال نتيجه معكوس داده و موجب تضعيف روحيه دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى و تقويت روحيه ملت ما، بويژه رزمندگان و ساير ملتهاى مظلوم و مستضعف، گرديده است. ومَكَرُوا و مَكَرَاللَّه و اللَّه خَيرُ المَاكِرِينَ. (1)

و از جمله، دفاع حق تعالى و معكوس كردن مكر كاخ سفيد اين است كه تروريست پرورى سردمداران كاخ سياه امريكا بر سرِ زبانها، حتى روشنفكران امريكا، افتاده است. كاخ سياه با اخراج رژيم عراق از ليست تروريستها به صورتى واضح ثابت كرد كه تروريست پرور و طرفدار آن است. كاخ سفيد ميزان تروريست و ضد آن را مخالفت با جناياتش در سراسر جهان، و موافقت با آن مى داند. رژيم عراق تا مخالف بود، در ليست تروريست پرورها بود. و آن روز كه سر اطاعت به آستان كاخ سياه نهاد، از ليست خارج شد! هر چند توطئه هاى تروريستى آن در منطقه، خصوصاً خليج فارس، برملا شده باشد.

بحمداللَّه والمنة، امروز ايران و ساير ملتهاى مسلمان راه خود را يافته، و انبوه زائران بيت اللَّه الحرام از ايران و ساير كشورهاى اسلامى براى احياى مراسم عبادى- سياسى حج در حول مسجدالحرام، مركز ثقل اسلام و مهبط (2) ملائكة اللَّه و محل نزول وحى، گرد آمده اند تا به وظيفه الهى و قرآنى خود، كه همانا اعلام و فرياد برائت از مشركان است، كه رسول ختمى صلى الله عليه و آله به وسيله مولانا على بن ابيطالب- سلام اللَّه عليه- در حج اكبر اجرا فرمود،


1- بخشى از آيه 54 سوره آل عمران: «مكر كردند و خدا مكر كرد، خدا بهترين مكركنندگان است».
2- محل فرود.

ص: 161

عمل خواهند كرد. و اگر ان شاءاللَّه عموم زائران، از هر طايفه و مذهب كه از سراسر جهان در آن مكان شريف مجتمع شده اند، نداى خداوند را اجابت كنند و با فرياد واحد ستمگران و ظالمان را محكوم نمايند، كاخهاى ستم فروخواهد ريخت. اگر نمايندگان يك ميليارد مسلمان با اسم و رسم از متجاوزان به حقوق مظلومان و بلاد مسلمين برائت جويند و خواستار قطع يد ظالمين شوند، هيچ قدرتى تاب مقاومت با آنان را نخواهد داشت. اگر ملتهاى اسلامى و دولتهاى كشورهاى اسلامى، با اينهمه امكانات انسانى و ذخاير مورد احتياج حياتى قدرتمندان، از روى قدرت با آنان برخورد كنند، و از جاروجنجال و هياهوهاى كاخ نشينان نترسند و تحت تأثير تبليغات دروغين رسانه هاى طرفدار و جيره خوار ابرجنايتكاران واقع نشوند، و با اتكال به قدرت لايزال ايزدى و به شكر نعمتهايى كه به آنها داده است بر سر آنها فرياد كشند و آنان را تهديد به بستن مرزهاى خود به روى آنان و قطع كمكهاى خود از نفت و غير آن نمايند، شكى نيست كه آنها در مقابل اين قدرت، كه ما قدر آن را نمى دانيم، تسليم خواهند شد.

هان! اى مسلمانان قدرتمند، به خود آييد و خود را بشناسيد و به عالم بشناسانيد؛ و اختلافات فرقه اى و منطقه اى را، كه به دست قدرتهاى جهانخوار و عمال فاسد آنها براى غارت شما و پايمال كردن شرف انسانى و اسلامى شما بار آمده، به حكم خداى تعالى و قرآن مجيد به دور افكنيد؛ و تفرقه افكنان، از قبيل آخوندهاى جيره خوار و مليگرايان بيخبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد، كه ضرر اينان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مى دهند، و راه را براى غارتگران باز مى كنند. خداوند تعالى اسلام و ممالك مسلمين را از شرّ جهانخواران و پيوستگان و وابستگان به آنان نجات دهد.

اينك تذكراتى، هرچند گفته شده، داده مى شود؛ اميد است نافع واقع شود.

1- به خواهران و برادران محترم كشورهاى اسلامى قبل از هر چيز اين نكته را بايد عرض كنم كه صورت حج، اين عبادت بزرگ را كه براى انجام آن مشرف مى شويد به صورتى شايسته و موافق دستور الهى انجام دهيد و مسائل آن را نزد علماى اعلام با دقت فرا گيريد. مبادا خداى ناخواسته پس از انجام حج و گذشت وقت معلوم شود كه خللى در

ص: 162

آنها وارد شده و موجب بطلان حج گرديده و زحمتهاى شما هدر رفته است. حضرات آقايان علماى محترم كوشش فرمايند كه زائران محترم را به وظايف خود آشنا نمايند، تا صورت حج مطابق شرع مطهر انجام گيرد. و از مهمات در همه عبادات اخلاص در عمل است. كه اگر خداى نخواسته كسى عملى را براى خود نمايى و عرضه به ديگران انجام دهد و خوبى عملش را به رخ ديگرى بكشد، عمل او باطل است. و حجاج محترم مواظب باشند كه رضاى غير خداوند را در اعمال خود شركت ندهند. و جهات معنوى حج بسيار است. و مهم آن است كه حاج بداند كه كجا مى رود و دعوت كى را اجابت مى كند و ميهمان كيست، و آداب اين ميهمانى چيست؛ و بداند هر خودخواهى و خودبينى با خداخواهى مخالف است و با هجرت الى اللَّه مباين و موجب نقص معنويت حج است. و اگر همين يك جهت عرفانى و معنوى براى انسان دست دهد و لبيك براستى مقرون به نداى حق تعالى تحقق حقيقى يابد، انسان در همه ميدانهاى سياسى و اجتماعى و فرهنگى و حتى نظامى پيروز مى شود. و براى چنين انسانى شكست مفهومى ندارد. خداوند تعالى شمه اى از اين سير معنوى و هجرت الهى را نصيب همه ما فرمايد.

2- شما زائران عزيز از كشورى به سوى حق مى رويد كه در سايه الطاف خداوند و بركت دعاى ولى اللَّه اعظم- روحى لمقدمه الفداء- سختيها و دشواريها و ستمكشيها را پشت سر گذاشته و بحمداللَّه تعالى در تمام ميدانها پيروز شده ايد. و هنوز اول كار است. شما امروز از جهت فرهنگى بر فرهنگهاى پوسيده شرق و غرب و فرهنگ منحط عصر شاهنشاهى، كه جوانان عزيز ما را فوج فوج به فساد مى كشيد و دانشگاههاى ما را در خدمت غرب و احياناً شرق به پيش مى برد، پشت پا زده ايد. شما امروز فرهنگهايى را كه ملت ما را يك ملت وابسته مصرفى و خدمتگزار قدرتها بار آورده بود و فحشا و فساد و اعتياد را گسترشى روز افزون داده بود و از انسانيت و اخلاق مى رفت كناره گيرى كند در زير پاى خود خرد كرده، و شرافت انسانى و تقوا و شهامت و شجاعت و صبر و سلحشورى و مروت و تعاون در برّ و تقوا و توجه به مصالح ملت و كشور را جايگزين آن نموده ايد.

و شما امروز سرافراز براى پيشرفت فرهنگ الهى به پيش مى رويد؛ و از جهت

ص: 163

اجتماعى با صفوف فشرده خود، وحدت بين قشرهاى مختلف را تحكيم نموده، و همه را به يك سو و يك جهت سوق داده، و تفرقه اندازان و گروهگرايان و خدمتگزاران چشم و گوش بسته به شرق و غرب را مطرود كرده و به انزوا كشيده ايد؛ و اقشار مختلف را قشر واحد كرده و همه را در خدمت كشور و ملت و دين جاويد حق در آورده ايد؛ و از جهت سياسى ايران امروز را زبانزد همه كشورهاى دوست و دشمن كرده ايد. دوستان چشم خود را به نهضت اسلامى، كه تجديد حيات اسلام را نموده، دوخته اند؛ براى وحدت اسلامى در زير پرچم توحيد، كه نداى آن از اين گوشه دنيا بلند و به سراسر جهان طنين افكنده است، به كوشش و جهاد برخاسته اند. و دشمنان از خوف اين بارقه الهى، كه مى رود دست جنايت آنان را از بلاد و عباد خداوند كوتاه كند، به دست و پا افتاده اند. ولى قدرت اسلامْ آرام را از آنان گرفته، و از يكپارچگى ملتهاى اسلامى و به دنبال آن مستضعفان جهان لرزه به اندامشان افتاده است. و دولتهاى كوچك و بزرگ و شرق و غرب در هواى رابطه با ايران و جمهورى اسلامى در تلاشند. و همه اين امور از عنايات خاص خداوند متعال و بركات اسلام بزرگ است. وَلَا حولَ و لا قُوّةَ إِلّا بِاللَّه العَلى العظيم. و از نظر نظامى، با تأييدات خداوند قادر، امروز رژيم عراق مفلوك و شكست خورده و در شرف انهدام است؛ و آنهمه ساز و برگ جنگى شرق و غرب و تأييدات جهانخواران نتوانسته است اين مزدور را نجات دهد؛ و ضربات كوبنده سپاهيان اسلام مجال تفكر را از آنان گرفته. و اميد است، با عنايات الهى، بزودى اين خار با خوارى از سر راه مسلمانان و خصوصاً ملت شريف عراق برداشته شود؛ و ملت مسلمان عراق سرنوشت خود را به دست گرفته، و با ساير مسلمين با برادرى و برابرى به سر برند.

منظور اينجانب از اين تذكرات به حجاج محترم آن است كه توجه آنان را به وظايف خطيرى كه در اين سفر بسيار مهم از طرف شرع مطهر و ملت شهيدداده ايران برعهده آنان گذاشته شده است جلب نمايم. شما امروز در اين سفر در بوته امتحان قرار داريد، چون نمونه و الگويى از ملت ايران هستيد. و بايد بدانيد كه چشمان كنجكاو صدها هزار زائر، كه از اطراف جهان حول مركز وحى گرد آمده اند، با دقت حركات و اعمال شما را تحت نظر دارند. دوستان شما، كه زائرين بيت اللَّه هستند، با كمال اشتياق

ص: 164

مى خواهند ببينند اين تحول عظيمى كه در ملت ايران در ابعاد مختلف، بويژه بُعد اخلاقى و معنوى، تحقق پيدا كرده است، چگونه است و تا چه مقدار است. و مخالفان شما كه براى وقايع نگارى و خبرچينى و نفاق افكنى خود را به آن مكان مقدس رسانده اند درصدد پيدا كردن نقاط ضعف هستند كه از كاهى كوهى بسازند و غلغله اى در رسانه هاى گروهى و مطبوعات و مجالس سخنرانى به راه اندازند، و نه تنها جمهورى اسلامى، كه اسلام را محكوم كنند. شما زائران محترم با آنچه گفته شد، بر سر دو راه هستيد: راه سعادت، كه حفظ آبروى جمهورى اسلامى و اسلام عزيز و ملت بزرگوار و رزمندگان عظيم الشأن و شهداى پيوسته به لقاء اللَّه هست؛ كه در مراعات موازين اسلامى و اخلاقى و مواظبت از اعمال و افعال و گفتار خود در همه مواقع و در تمام مشاعر حج مى باشد؛ و نيز مراعات آداب اسلامى- اخلاقى با همه بندگان خداست. و راه شقاوت و مردود بودن از ساحت قدس الهى، با عدم مراعات آنچه ذكر شد و آنچه با حيثيت جمهورى اسلامى منافات دارد. از خداوند تعالى توفيق همه را در حفظ شئون اسلام و جمهورى اسلامى خواستارم.

3- از جمله مطالبى كه بايد سفارش كرد، هر چند سفارش شده است، آن است كه درراهپيماييها در عين حال كه بايد فرياد برائت از مشركان و ستمكاران به طور كوبنده وبا شركت همگانى باشد- كه صداى مظلوميت مسلمانان و ملتهاى تحت سلطه ابرجنايتكاران را به گوش جهانيان برساند و خفتگان را بيدار و ساكنان در مقابل جباران را هشدار و ناهيان از معروف و آمران به منكر را كه برخلاف فرمان خداوند و دستور قرآن مجيد و سنت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به طرفدارى از مشركان و خونخواران بين المللى جانفشانى و يقه درانى مى كنند، بويژه آخوندهاى دربارىِ جيره خوار كه با قلم و بيان خود نور خدا و شعله اى كه در جهان براى رهاندن مظلومان از تحت ستم ستمگران افروخته شده مى خواهند خاموش نمايند، به جاى خود بنشانند- لازم است نظم و ترتيب و آداب اسلامى را به طور شايسته و دقيق مراعات نمايند؛ و از شعارهاى خودساخته، كه ممكن است با القاى منحرفان براى ايجاد اغتشاش و صدمه زدن به آبروى زائران شركت كننده از تمامى كشورهاى اسلامى و خصوصاً جمهورى اسلامى باشد، جداً خوددارى كنند؛ و

ص: 165

از شعارهايى كه متصديان امور راهپيمايى با دستور مستقيم نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى كروبى- ايّده اللَّه تعالى- مقرر مى دارد پيروى نموده، و از آنها تجاوز نكنند؛ و از كسانى كه احياناً بر خلاف دستور مى خواهند شعارى بدهند پيروى نكنند؛ و آنان را نصيحت كنند؛ و اگر اصرار ورزيدند، از خود برانند. و تنها راهپيماييهايى را كه مقرر شده است انجام دهند، و راهپيمايى ديگرى خودسرانه نكنند. و بدانند كه اگر از تخلفات آنان و تجاوز از حدود تعيين شده لطمه اى به آبروى حجاج تمامى كشورها و يا جمهورى اسلامى بخورد، پيش خداوند تعالى مسئول هستند و مورد مؤاخذه خواهند شد. و بايد بدانند كه يكى از فلسفه هاى مهم اجتماع عظيم از سراسر جهان در اين مقام مقدس و مهبط وحى، به هم پيوستن مسلمانان جهان و تحكيم وحدت بين پيروان پيامبر اسلام و پيروان قرآن كريم در مقابل طاغوتهاى جهان است. و اگر خداى نخواسته از اعمال بعض زائران در اين وحدت خللى واقع شود و تفرقه اى ايجاد گردد، موجب سخط (1) رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و عذاب خداوند قادر خواهد شد. زائران محترم، كه در جوار خانه خدا و محل رحمت او هستند، با همه بندگان خدا با رفق و مروت و اخوت اسلامى رفتار نمايند؛ و همه را، بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه و محيط، از خود بدانند؛ و همه با هم يد واحده و ملت واحد قرآنى باشند، تا بر دشمنان اسلام و انسانيت چيره شوند.

خداوند به همه توفيق سلامت در رفتار و گفتار بدهد.

4- به حجاج محترم و زائران بيت اللَّه الحرام، از هر كشور و هر طايفه و تابع هر مذهب هستند، متواضعانه عرض مى كنم شما همه ملت اسلام و تابع پيامبر و پيرو دستورات قرآن مجيد هستيد؛ و همه، دشمنان غدار مشترك داريد، كه با ايجاد اختلاف به واسطه عمال بدبخت خود و رسانه هاى گروهى و تبليغات تفرقه افكن در طول تاريخ، بويژه در سده هاى اخير و بالأخص در عصر حاضر، همه دولتها و ملتهاى اسلامى را در اسارت كشيده اند، و ذخاير غنى بلاد شما و دسترنج مظلومان كشورهاى شما را به غارت برده و مى برند؛ و درصدد هستند كه حكومتها را گوش و چشم بسته و دربست به خدمت


1- قهر و ناخشنودى.

ص: 166

خود گمارند، و ملتها را به دست آنان مصرفى بار بياورند و از رشد انسانى و ابتكار صنعتى كشورهاى مظلوم با حيله ها و توطئه هاى شيطانى جلوگيرى كنند، و وابستگى هرچه بيشتر و اتكا به غرب و شرق را روزافزون كنند، و مجال تفكر براى استقلال و ابتكار را به هيچ كس ندهند، و نفسهايى كه براى بيدارى ملتها آماده اند در سينه ها خفه كنند. و وضع نكبتبارى كه در كشورهاى اسلامى و ساير كشورهاى مظلوم مشاهده مى كنيد زاييده همين توطئه هاى دشمنان مشترك مسلمانان و مظلومان است. پس، اكنون كه در مركز اسلام حياتبخش به امر خدا و نداى رسولش گرد آمده ايد و از هر ملت و مذهب در اين مكان عظيم اجتماع كرده ايد، براى اين درد مهلك و سرطان كشنده چاره انديشى كنيد. و بايد بدانيد كه چاره اساسى در سايه وحدت همه مسلمين و اجتماع همگانى در قطع يد ابرقدرتها از كشورهاى اسلامى است، و عملى كردن شعائر مواقف كريمه و مشاهد مشرفه در كشورهاى خويش است. و قدم اول زدودن يأس از دلهاست كه عمال خبيث آنان با كوشش غرب و شرق در جانهاى مسلمين جايگزين كردند، و به آنها باورانده اند كه بدون وابستگى به يك ابرقدرت نمى شود به زندگانى خود ادامه داد. و ملت و دولت ايران در اين انقلاب عظيم ثابت نموده اند كه اين اعتقادى پوچ و بى اساس است. و با آنكه قدرتهاى بزرگ به هر حيله و توطئه اى دست زدند تا آتش شعله ورِ سوزنده اى كه در اين كشور براى خاكستر كردن آمال شرق و غرب فروزنده شده به خاموشى كشند، موفق نشدند. و امروز ايران اسلامى، به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمى كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهاى منحرف را از كشور خود كوتاه، و به هيچ قدرتى اجازه نمى دهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد. و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملتها كسى نمى تواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد. و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است شكست پذير نيست. و ملتهاى مظلوم جهان چاره اى جز اين ندارند. و دولتهاى ملتهاى اسلامى نيز اگر با توده هاى محروم همگام و همراه شوند، از اين پيوستگى و وابستگى ذلت بار- كه هزار بار مرگ بهتر از آن است- نجات پيدا مى كنند و با عزت و ارزشهاى انسانى هم آغوش مى شوند. از خداوند

ص: 167

تعالى مسئلت مى نمايم كه همه ما را به تكاليف الهيه و وظايف انسانيه آشنا فرمايد. و بايد تذكر دهم به دولتهاى وابسته مرتجع كه با اين كنفرانسهاى بى محتوا و اعلاميه هاى تو خالى و حمايتهاى بى اساس، رژيم كافر و جنايتكار عراق را نمى توانند نجات دهند؛ و ممكن است خود به منجلابى كه حزب بعث عفلقى در آن غرق شده است غرق شوند.

پس، صلاح دين و دنياى آنان اين است كه دست از اين رفت و آمدها بردارند؛ و بيش از اين، اين مفلوك را به رسوايى و خذلان نكشند، و خود را به مهلكه دنيا و عذاب آخرت دچار نكنند.

5- در خاتمه بايد به يك امر حياتى، كه راهگشا براى رفع همه گرفتاريهاى مسلمين و مستضعفين جهان است، اشاره كنم. و آن اين است كه كسانى كه اندك تفكرى در اوضاع كشورهاى اسلامى بنمايند به وضوح خواهند دانست كه آنچه دو ابرقدرت جهان و قدرتهاى تابع اين قدرتها با هم اتفاق دارند- و هيچ گاه از اين اتفاق دست بردار نيستند- عقب نگه داشتن كشورهاى جهان سوم، خصوصاً كشورهاى پهناور و غنى اسلامى، در ابعاد فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سياسى و نظامى است، و تحميل جهات استعمارى در تمامى امور مذكوره بر جهان سوم مى باشد. و براى اين مقصد، كه در نظر آنان بسيار داراى اهميت است، زحمتها متحمل شدند و وقتها و پولهاى بسيارى صرف نموده اند و مى نمايند. در سابق، سردمداران اين توطئه ها بريتانيا و فرانسه بودند؛ و پس از آن، امريكا و شوروى. اينان براى مقاصد شوم خود كودتاها به راه انداختند و رژيمهايى را برچيده، و رژيمهاى وابسته به خود را به روى كار آوردند. و بعيد به نظر مى رسد كه اين دو ابرقدرت درصدد براندازى رقيب باشند، چه كه از آن مأيوسند. اختلاف بر سر تقسيم طعمه ها و كشورهاى جهان سوم است و براى به دست آوردن سلطه استعمارى نو. بهترين راه را در حمله به فرهنگهاى ملتها دانسته و دانشگاهها را به خدمت گرفتند. و با به دست آوردن اين مراكز، از رهاوردهاى آنها مجلسهاى فرمايشى ساخته و حكومتهاى دلخواه به دست آوردند، و نظامها را سر تا قدم غربى يا شرقى كردند. و آنان كه در اين كشمكشها از همه بيشتر صدمه ديدند و رنج كشيدند كشورهاى اسلامى بوده و هستند. چرا كه اسلام داراى فرهنگ غنى انسان ساز است كه ملتها را، بى گرايش به راست و چپ و بدون در

ص: 168

نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه، به پيش مى برد و انسانها را در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مى كند، و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مى دهد.

اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينه ها، بدون تشبث به دروغ و خدعه و توطئه هاى فريبنده، به اداره و تمشيت حكومت سالم هدايت مى كند؛ و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمت آميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند محكم و برادرانه مى كند. اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى، به نفع همگان، در رفاه همه مردم، با اهميت به مستمندان و ضعيفان، بارور مى كند؛ و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مى نمايد. و در بعد نظامى، به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مى دهد؛ و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احياناً اجبارى مى كند؛ و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و ايمنى جاده ها و حفظ نظم و انتظام، نيروى مؤمن ورزيده تربيت مى كند.

با آنچه گفته شد- كه در اين زمينه ها گفتنى بسيارى است- با توطئه هاى ابرقدرتها، نه تنها نگذاشتند فرهنگ اصيل اسلام رشد كند و پا بگيرد، كه از طرف دانشگاههاى غيرمهذب و فرنگ رفته هاى غير متعهد و مليگراهاى متعصب شديداً مورد هجوم قرار دادند. و از هجوم هم اينان بود كه كشورهاى اسلامى زخمهاى اساسى برداشتند. و اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشن بينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن توده هاى عظيم انسانى- اسلامى به دادِ كشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بى شك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد، و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى ريشه حيات آنان را مى مكند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا مى سپارند.

اكنون بازارهاى كشورهاى اسلامى مراكز رقابت كالاهاى غرب و شرق شده است، و سيل كالاهاى تزئينى مبتذل و اسباب بازيها و اجناس مصرفى به سوى آنها سرازير است. و همه ملتها را آنچنان مصرفى بار آورده اند كه گمان مى كنند بدون اين اجناس

ص: 169

امريكايى و اروپايى و ژاپنى و ديگر كشورها زندگى نمى توان كرد. و مع الأسف مكه معظمه و جده و مشاهد مشرفه حجاز، مركز وحى و مهبط جبرائيل و ملائكة اللَّه، كه بايد به حكم اسلام بتهاى جنايتكار را در آنجا شكست و فرياد بر سر آنها زد و از آنها برائت جست، مملو از كالاهاى بيگانگان و بازار براى دشمنان اسلام و پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله شده.

كثيرى از حجاج بيت اللَّه الحرام كه براى فريضه حج مى روند و بايد در آن مكان مقدس از توطئه بيگانگان به فرياد «ياللمسلمين» برخيزند، غافلانه در بازارها به جستجوى كالاهاى امريكايى، اروپايى و ژاپنى پرسه مى زنند، و دل صاحب شريعت را با اين عمل، كه با حيثيت حج و حجاج بازى مى كند، به درد مى آورند.

اى حجاج محترم خانه خدا به خود آييد! و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم بپاخيزيد! و اى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و مسلمانان برسيد! و در هر گوشه و كنار، همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينه ستمكاران غرب و شرق زنيد، و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد؛ و همچون سلحشوران ايران، شهادت را برذلت و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزه توأم با خوارى و شرمسارى ترجيح داده، و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد؛ و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست: إِن تَنصُروا اللَّه ينَصُرْكمُ و يُثبِت أَقدامَكُم. (1)

بارالها، بنده ناچيز تو از كشورى مظلوم با جمعيتى ناچيز از حيث عدد و همه چيز، و زنده به عنايات تو، ناله مظلومانه خود را، به مقدار ظرفيت ناچيز خود، به ملتهاى مسلمان و مظلومان جهان رساندم، و فرياد «ياللمسلمين! به داد اسلام برسيد» را ابلاغ نمودم. و تا الطاف و عنايات تو نباشد، هيچ گره اى باز نشود و هيچ دردى دوا نشود. تو خود با رحمت واسعه خود به مسلمين نظر فرما، و همه ما و آنان را از قيد خود و خوديت و عبوديت بتها، خصوصاً بت نفس، نجات ده؛ و شرّ ستمكاران را از سر مظلومان جهان بويژه مسلمانان


1- بخشى از آيه 7 سوره محمد صلى الله عليه و آله: «اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى خواهد كرد و گامهايتان را استوار خواهد نمود».

ص: 170

بركن؛ و مسلمانان را به خود آور؛ و دولتهاى كشورهاى اسلامى را جرأت و شجاعت عنايت فرما، كه با داشتن آن مقدار عده و عُده و در دست داشتن شريان حياتى غرب و شرق، تن به ذلت و اسارت اجانب ندهند، و با ملتهاى خود هم صدا شوند. به اميد پيروزى رزمندگان و مبارزان اسلام در سراسر گيتى بر كفر جهانى.

والسلام على عباداللَّه الصالحين.

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 171

سخنرانى

زمان: صبح 5 شهريور 1364/ 10 ذى الحجه 1405

مكان: تهران، حسينيه جماران

موضوع: مقايسه بين جمهورى اسلامى و رژيم پهلوى

مناسبت: عيد سعيد قربان

حضار: هاشمى رفسنجانى، اكبررئيس مجلس شوراى اسلامى)- اعضاى جامعه مدرسين و اساتيد حوزه علميه قم اساتيد دانشگاههاى سراسر كشور- مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالى- اعضاى شورايعالى انقلاب فرهنگى- روحانيون تهران- اعضاى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم و سازمان تبليغات اسلامى تهران- سفراى كشورهاى اسلامى

مقايسه بين جمهورى اسلامى و رژيم پهلوى

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

تبليغات رژيم سابق در ايجاد اختلاف بين اقشار

اين عيد سعيدى كه داراى ابعاد مختلفه است؛ بُعد عرفانى، بُعد سياسى، بُعد ايثار و ابعاد ديگر است، به همه مسلمين جهان و مستضعفان و آقايانى كه در اينجا تشريف دارند، تبريك عرض مى كنم. ما امروز يك مقايسه اى بكنيم بين سابق و حالا در بعضى جهات. اين مقايسه از خود مجلس بايد شروع بشود. اين، از بركات اين جمهورى است كه در يك مجلس، مجتمع هستند كسانى كه در دوره هاى سابق در يك همچو مجالسى امكان اجتماعشان نبود. همه هم توجه داريد به اينكه در سابق بين علماى اسلام، حوزه علميه قم و علماى تهران با دانشگاهها هيچ وقت اجتماع اينطور نداشتند كه در يك محيط با يك دل، با يك ايده، و همين طور سفراى ممالك دوست و اساتيد دانشگاهها و اركان دولتى، در يك اجتماعى هيچ وقت نبودند كه باهم بنشينند و ببينند كه ما محتاج به چه هستيم و بايد چه بكنيم. دامن زده بودند به اختلاف در داخل كشور ما. تبليغات به طورى بود كه وحشت مى كرد يك اهل علمى در محيط دانشگاه برود و حرفهايش را بزند، و همين طور دانشگاهى در محيط علم بيايد و در محيط مدارس علمى بيايد و

ص: 172

مسائلش را بگويد، و همين طور اساتيد دانشگاه، دولتيها، مجلسيها، هيچ يك از اينها باهم نمى نشستند كه ببينند كه كشور خودشان لااقل چه احتياجاتى دارد و بايد چه بكنند براى رفع آن احتياجات. اين، براى اين بود كه به طورى تبليغات دامنه دار بود كه سوءظن در همه ايجاد كرده بود، از هم وحشت مى كردند، به هم سوءظن داشتند، بايد بگوييم دشمنى داشتند باهم، ايجاد كرده بودند اين را. از سفراى خارجى يكيشان در محضر علما، در جايى كه علما جمع بودند، حاضر نمى شدند، حاضر نبودند كه حاضر بشوند.

براى اينكه، اينها را اينطور معرفى كرده بودند كه يك جمعيتى هستند كه ارتجاعى و نمى دانم به عقب برگشته و عقب مانده و كهنه فكر كن! و از اين مسائلى كه ديديد كه در دوره سابق، خصوصاً در اين عهد اخير القا شده بود معلوم مى شود كه كارشناسهاى خارجى، كارشناسهاى اروپا و امريكا توجه به اين معنا داشتند كه اين قشرها اگر باهم باشند خطرناك اند؛ يعنى خطرناك براى آنها، و راست هم مى گفتند. روى همين زمينه، خود آنها به دست اشخاصى كه در داخل داشتند، به دست كاركنان خودشان، به دست اشخاصى كه در محيط آنها تربيت شده بودند، به دست اينها كارى كرده بودند كه كَانَّهُ امكان نداشت يك همچه اجتماعى.

اتحاد و همبستگى و عمل به تكاليف

امروز ما همه در تحت يك سقف كوچك جمع شديم، و همه ما يك فكر داريم.

فكر جلوگيرى از آن چيزهايى كه سابق بود؛ فكر اينكه نبادا دوباره دانشگاههاى ما به دست آن اشخاص بيفتد، فكر اينكه نبادا روحانيين ما گرفتار آن مسائل بشوند، و فكر اينكه نبادا كشور ما باز برگردد به يك حالى كه همه ديديد چه خبر بود، چه مصيبتهايى در اين كشور واقع مى شد. ما امروز اينجا هستيم كه ببينيم كه چه بكنيم كه يك وقت خداى نخواسته، مسئله برگردد، چه كنيم جلويش را بگيريم.

آن چيزى كه مى تواند جلوگيرى كند، يك قدرى تفكر در عيد قربان و مسائل قربانگاهى حضرت ابراهيم است، ايثارى كه او كرد و از خودگذشتگى اى كه او كرد، تدبُّر در او و تدبُّر در مسائلى كه در حج هست، مسائل حج و همه مسائل اسلام، به طورى بين

ص: 173

ابعاد مختلفه جمع كرده است؛ بين عرفان و تعبد، بين سياست و عبادت، بين مسائل اجتماعى و ساير مسائل. اين اساس را درست كردند براى اينكه ما از آن اساس چيزى بفهميم. آنها كه در آنجا هستند، تكاليفى دارند و ان شاءاللَّه اميدوارم كه به آن تكاليف عمل كنند و كردند. ما هم و آنها هم بعد از اينكه برگشتند، تكاليفى داريم كه اين تكاليف هم دنبال همان مطالعه عيد قربان است و قربانگاهها. آنها بايد سوغات بياورند آن ايثار را، آن وحدت را، و ما هم بايد اين معنا را در بين ملت خودمان پخش كنيم. آقايان روحانيون در سرتاسر كشور و آقايان دانشگاهيها در سرتاسر كشور، اينها موظف اند، وظيفه دارند.

مقايسه بين حال و گذشته در تحول درونى ملت

ما بحمداللَّه تاكنون بسيار قدمهاى مؤثرى برداشتيم، وقتى شما مقايسه يك قدرى بكنيد مابين دوره هاى سابق و حالا، مى توانيم خوب بفهميم كه فرقها چيست. مثلًا شما بسياريتان يا اكثرتان يادتان است كه در قضيه رأى گيرى براى انقلاب سفيد به اصطلاح، با چه هياهويى، با چه فشارى، با چه دغل بازيهايى بيش از اين نتوانستند ادعا كنند كه شش ميليون بودند، با اينكه مطمئن باشيد نبودند! آن همه فشار و آن دولت جائر و آن همه تبليغاتى كه آنها داشتند، نتوانست عده اى را جمع كند كه اينها ادعا كنند ده ميليون اند، نتوانستند دروغش را هم بگويند، مبالغه اش هم بكنند. شما در يك كشورى كه تحت فشار است از همه اطراف، تحريمهاى انتخاباتى از اطراف بر سرشان مى بارد، تبليغات همه جانبه بر سرشان مى بارد، اين مقدار اجتماعى كه اينها كرده اند- كه بيش از چهارده ميليون بود- اگر مقايسه بشود با هر كشور ديگرى در عالم، معلوم مى شود كه فرق مابين اينجا و آنجا چيست و چه تحولى در ايران واقع شده است. اين تحول يك تحول عجيب است كه در يك رژيمى كه همه قدرتها در دستش بود و همه فشارها در دستش بود، و مضايقه از هيچ فشارى هم نداشت، در ادعاى كاذب خودش نتوانست ادعا كند كه ما هشت ميليون داشتيم، شش ميليون! مبالغه اش و دروغش و همه بساط كه روى هم ريخته شد، گفت شش ميليون! و آن وقت هم راجع به شش ميليون هياهو مى كردند كه اى! شش ميليون رأى دادند، با اينكه دروغ مى گفتند. شما بدون اينكه يك فشارى باشد كه بياييد

ص: 174

حتماً شما رأى بدهيد، وارد بشويد رأى بدهيد و بدون تبليغات قبلى، امسال اصلًا تبليغاتى در كار نبود. اين جمعيت كه اين طور اجتماع كرد كه نظيرش به حسب مقايسه در دنيا نيست، اين دليل بر يك تحول بزرگى است كه در كشور ما واقع شده. از اينجا برويد در جبهه ها.

وقتى كه متفقين وارد شدند به كشور ما، با آن همه بساطى كه اينها ادعايش را مى كردند، به ادعاى خودشان گفتند سه ساعت ما توانستيم مقابله كنيم، بعد هم وقتى كه پرسيده بود ازشان آن مردكه نامرد، (1) كه چطور شد سه ساعت؟ گفتند ما اين را مبالغه مى كنيم، آنها از آن ور آمدند، ما از اين ور رفتيم! با حالا مقايسه كنيد كه جوانهاى ما، اقشار ملت ما ايستاده اند، و در مقابل همه قدرتها، همه هم دارند توطئه مى كنند. همه دستشان را به هم دادند كه رژيم سابق را نگه دارند، جوانهاى ما به همش زدند. همه هم دست به هم دادند كه در اين جنگ پيروزى ايجاد كنند، هر روز هم دروغش را مى گويند، لكن جوانهاى ما ايستاده اند و جلو مى روند. در طايفه نسوان شما ملاحظه كنيد آن وقت چه خبر بود، حالا چه خبر است. زنهاى ما حالا مكتبى شده اند. سرتاسر كشور ما جورى هستند كه همان طور كه آن جوانها در جبهه دارند خدمت مى كنند، اينها پشت جبهه شان محكم است و دارند خدمت مى كنند، علاوه بر اينكه مجالس درس دارند، مجالس قرائت دارند، مجالس تدريس دارند، حتى تدريس خارج، من شنيدم بعضى از زنها در جايى مى گويند. خوب! اين چه تحولى است؟ پيشتر چه بود؟ مسئله زن چه بود در ايران؟ انسان حيا مى كند كه بگويد. آن اسمش آزادى بود! اين اسمش اختناق است! آن آزادى بود كه هر چه دلشان مى خواهد انجام بدهند، به هر نحوه اى باشد؛ و اين اختناق است، براى اينكه زنها خودشان آزادند كه خدمت كنند، آزادند كه پشت جبهه باشند، آزادند كه درس بخوانند، آزادند كه چه بكنند، اين اسمش اختناق است! آنها اختناق را مى گويند؛ يعنى نمى گذاريد كه زنها به طورى عمل كنند كه ملت را فلج كنند. يك قشر جوان، ملت را به واسطه آن بى بند و بارى كه داشتند، فلج مى كردند؛ يعنى از كار


1- رضاخان پهلوى.

ص: 175

مى انداختند. هيچ كس دنبال اين نبود كه يك فعاليت چشمگيرى بكند، يك فعاليت اجتماعى بكند. همه دنبال اين بودند كه صبح كه پا مى شدند كه كجا بروند تفريح بكنند، كجا بروند فرض كنيد چه بكنند. بازارتان را نگاه كنيد! خيابانهاتان را نگاه كنيد! حالا وقتى كه مى خواهند تكذيب كنند از ايران، مى گويند كه در آنجا محل تفريح پيدا نمى شود- آن تفريحى كه آنها مى خواهند، و الّا محل تفريح هست-، يا زنها حالا ديگر چادر سرشان است. آن وقت به طورى تبليغ شده بود كه زن جرئت نمى كرد كه به اين صورتى كه بايد درآيد، درآيد، مخفى درمى آمدند. آنهايى كه مى خواستند حفظ كنند خودشان را، يا از خانه در نمى آمدند، يا شبى، يك وقتى مخفيانه از اين ور به جاى ديگر مى رفتند، و هكذا همه جهاتى كه ما ملاحظه مى كنيم.

آميخته بودن عرفان اسلام با عبادات آن

اين حج اين چند سال- كه امسال هم بحمداللَّه بهتر بوده است- اين بايد در دنيا انعكاس پيدا بكند كه حج اين است. آن كه ابراهيم خليل اللَّه و رسول خدا مى خواستند اين معنا بوده است. آنى كه سوره برائت را مى فرستد در آن جمع مى خواند، براى همين بوده است كه به ما بفهماند كه آنجا بايد سوره برائت خواند. در عينى كه آن وقت كه زمان رسول خدا بوده است، اين طور گرفتارى كه الآن مسلمين دارند، اين طور گرفتارى نداشتند، يك جور ديگرى بود. در عين حال قرآن شريف و حديث به ما تعليم مى كند كه در حج بايد اين كارها را كرد. آميخته است حج و همه عبادات اسلامى، آميخته به همه ابعاد مختلفه است. و از معجزات انبيا و خصوصاً اسلام اين است كه عرفانش آميخته است با عباداتش. اگر انسان، يك نفر آدم كه اهل آن مسائل است همين نماز را- آن بُعد عرفانى نماز را- در اذكار و در كارهاى ديگرش دنبالش برود، مى بيند كه چه درياى خروشانى است، معراج است، معراج مؤمن است؛ يعنى، تا آن مافوق عالم طبيعت و مافوق عالم وجود، انسان را مى كشاند. گاهى در يك كلمه اش اين طور است. يك جمله گاهى آن قدر بُعد معنوى دارد و بُعد عرفانى دارد كه اگر تحقق پيدا كند براى يك انسان سالك، از همه حجابها مى گذرد. و كانّه سوره حمد كه در قرآن هست و اولين سوره است

ص: 176

و براى نماز قرار دادند و نماز بدون حمد، گفتند نماز نيست، همين سوره حمد تمام معارف درش هست. منتها آن كسى كه نكته سنج باشد، بايد درش تأمل كند، خوب، ما اهلش نيستيم. ما مى گوييم كه «الحمدللَّه»؛ يعنى شايسته است. الحمدللَّه ربِّ العالمين؛ (1) يعنى شايسته است خدا كه همه حمدها براى او باشد. اما قرآن اين را نمى گويد، قرآن مى گويد كه اصلًا حمدى واقع نمى شود در جايى، الّا براى خدا. آن هم كه بت پرست است حمد است، آن هم براى خداست، خودش نمى داند. اشكال، ندانستن و جهالت ماهاست. آن كه مى گويد كه ايّاك نستعين؛ (2) نه معنايش اين است كه ما همه استعانت از تو ان شاءاللَّه مى خواهيم و اينها، نخير، بالفعل اين طورى است كه به غير خدا، استعانت اصلًا نيست، اصلًا قدرت ديگرى نيست. چه قدرت ديگرى ما داريم غير قدرت خدا؟ آن كه تو دارى غير از قدرت خداست؟ نه اين است كه ما ان شاءاللَّه عبادت مى كنيم براى خدا، ان شاءاللَّه استعانت مى كنيم از خدا. اصلًا واقعيت اين طورى است، واقعيت اين است كه عبادت به غير خدا، مدح، اصلًا در دنيا به غير خدا واقع نمى شود، هيچ مدحى. اينهايى كه مدح مى كنند از مثلًا شياطين و سلاطين و امثال اينها، اينها نمى فهمند كه اينها مدح خداست، اينها غفلت از اين دارند، لكن مدح به كمال است، مدح براى نقصان نيست، مدح براى كمال است. و آنهايى كه، هر كس از هر كس استعانت بكند، استعانت از خداست. اين سوره، اين را مى گويد. و اگر براى اهلش- آنهايى كه اهل مسائل هستند- همين يك سوره قرآن تحقق پيدا بكند، تمام مشكلات حل مى شود؛ براى اينكه وقتى انسان ديد كه همه چيز از اوست، ديگر از هيچ قدرتى نمى ترسد. ما كه از قدرتها مى ترسيم براى اين است كه خيال مى كنيم قدرت اين است. وقتى انسان قدرت را قدرت او دانست، وقتى انسان همه چيز را از او دانست، اين ديگر نمى تواند كه از ديگرى بترسد.

همه خوفهاى ما از باب اين است كه نفهميديم كه قدرت، يك قدرت است و آن قدرت هم براى نفع همه است. آن قدرت هم براى نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر آن قدرت به كار گرفته شده، براى نفع اوست. ما اگر همين معنا را ادراك كنيم كه هر چى هست از


1- سوره فاتحة الكتاب، آيه 2
2- بخشى از آيه 5 سوره فاتحة الكتاب: «تنها از تو مدد مى جوييم».

ص: 177

اوست و هر چى هست براى نفع ماست و براى تربيت ماست، اگر همين معنا را واقعاً انسان ادراك كند و مشاهده كند و ذوب كند، اين مسائل حل مى شود.

لزوم آشنايى مردم با معارف الهى

ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماى اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، بامعارف الهى آشنا كنند. «الغيرك مِنَ الظُهُور ما لَيسَ لَك» (1)

؛ دعاى عرفه حضرت سيدالشهدا- سلام اللَّه عليه- «متى غِبْت حتى تحتاج الى» (2)

چه. قرآن هم همين است، هر كدام يك زبانى دارد. قرآن نازل شده تا اينجا رسيده است و ادعيه ائمه ما عليهم السلام به حسب تعبير بعض مشايخ، (3) «قرآن صاعد» است و هر چه مسائل بخواهيد، در ادعيه هست. زبان ادعيه با زبان عادى اى كه احكام مى خواهند بگويند دوتاست. زبان ادعيه با زبان فلسفه هم دوتاست، با زبان عرفان علمى هم دوتاست، يك زبان ديگرى است مافوق اينها، منتها زبان فهم مى خواهد، بايد كسانى كه آن زبان را مى فهمند توجه كنند.

قرآن يك نعمتى است كه همه ازش استفاده مى كنند، اما استفاده اى كه پيغمبر اكرم مى كرده است از قرآن، غير استفاده اى است كه ديگران مى كردند. انّما يعرف القرآن من خُوطِبَ به، (4) ديگران نمى دانند، ماها يك ذره اى، يك چيزى، يك خيالاتى پيش خودمان داريم، آن كه قرآن برش نازل شده مى داند چيست، چه جور نازل شده، كيفيت نزول چيست، چه مقصد در اين نزول است و محتوا چيست و غايت اين كار چيست، او مى داند. آنهايى هم كه به تعليم او تربيت شده اند، آنها هم براى خاطر تربيت او مى دانند.

هنر انبيا اين بوده است كه مسائل را، مسائل دقيق عرفانى را با يك لفظى مى گفتند كه هر كسى يك جورى ازش، خودش مى فهميده، ولى واقعش مال آنهايى است كه بالاتر از اين افقشان است، و اين هنر در قرآن از همه جا بالاتر است و در ادعيه هم هست.


1- آيا براى غير تو از ظهور و آشكارى چيزى هست كه براى تو نباشد؟».
2- «كى غايب شده اى تا نياز به ظهور و آشكارى داشته باشى».
3- مراد آقاى ميرزا محمدعلى شاه آبادى است.
4- «كسى معرفت به قرآن دارد كه مورد خطاب آن است». بحارالانوار، ج 24، ص 237- 238، ح 6.

ص: 178

حفظ جهات معنوى در حوزه و دانشگاه

ما، روحانيون، دانشگاهيها اگر واقعاً علاقه دارند به اينكه اين كشور محفوظ بماند، خصوصاً دانشگاهيها، اساتيد دانشگاه، اگر واقعاً علاقه مندند كه اين كشور دوباره برنگردد به اوضاع سابق، بايد مواظب باشند، دانشگاهيها، اساتيد مواظب خودشان باشند در تربيت و مواظب بچه ها و جوانها باشند در كارهايى كه مى كنند. بايد نگه دارند دانشگاه را به يك صورتى كه، به يك واقعيتى كه آن واقعيت همين تحولى است كه در ايران پيدا شده است. دانشگاه بايد متحول باشد و البته شده است، لكن بيشتر مواظبت مى خواهد. علماى بلاد هم هر جا هستند و خصوصاً در حوزه هاى علميه بايد همه جهاتى كه اهل علم را، آنهايى كه تازه آمدند و مشغول درس خواندن هستند، آنها را به خداى تبارك و تعالى نزديك مى كند و علاقه مند مى كند، همه آن جهات را بايد حوزه ها داشته باشند. حوزه ها بايد درس اخلاق داشته باشند، نه يكى، نه دوتا، ده تا، بيست تا، درس اخلاق داشته باشند. اگر بخواهيد كه آينده كشور شما يك آينده نورانى باشد، تربيت كنيد اينهايى كه وارد در حوزه ها هستند، يا در آنجايى كه درس مى گوييد وارد مى شوند، تربيتشان كنيد به يك تربيتى كه از اين عالم هجرت كنند، توجه به ماوراى اينجا بكنند، روحانى باشند؛ يعنى روح باشند، يعنى توجه به ماوراى طبيعت داشته باشند. از اول قدمها كه برداشته مى شود، براى آن طرف برداشته بشود، وقتى اين طور شد، اينجا هم درست مى شود. آن كسى كه جهات معنوى خودش را تقويت كرد، آن كس در جهات طبيعى هم قوى مى شود. مَثَل، مَثَلِ انبياست و اوليا، با همه آن معنويات، با همه آن معارف الهيه، كشوردارى هم مى كردند، حكومت هم تأسيس مى كردند، حدود را هم جارى مى كردند، كسانى هم كه مضر به جامعه بودند از دم شمشير مى گذراندند، در عين حالى كه در آن پايه از معارف بودند.

كشورى سالم در پرتو تربيت صحيح

اگر مردم را تربيت كنيد به يك تربيتى سالم، و دعوت كنيد به اينكه با خدا آشنا بشوند، با معارف الهى آشنا بشوند، با قرآن آشنا بشوند، اگر اين طور شد، كشور شما سالم

ص: 179

مى ماند و به ساير جاها هم سرايت مى كند؛ قهرى است اين. الآن هم ملاحظه مى كنيد كه اين مقدارى كه الآن در دنيا سر و صدا بلند است، منتها يك دسته سر و صدا مى كنند براى بازى دادن مردم و اظهار اسلام مى كنند، اظهار اينكه بايد قوانين اسلامى بشود بكنند، يك دسته هم واقعاً مسلمان و دنبال اينكه اسلام بايد باشد، اين براى همين موجى است كه از اينجا بلند شده است و شما ملت اسلام اين موج را راه انداختيد.

و اميدوار باشيد به اينكه خدا با شماست. و شما مادامى كه قدر بدانيد از نعمت الهى، نعمتهايى كه خدا به شما داده است؛ اين نعمت وحدتى كه به شما داده است، اين نعمت انقلابى كه به شما داده است، اين جوانهايى كه به شما داده است، انقلابى كه در جبهه ها، الآن هم مشغول به خدمت هستند، اين اساتيدى كه به شما داده است، همه اينها قدردانى مى خواهد. ما بايد همه را قدر بدانيم و از همه تشكر كنيم. و من از ملت ايران در همه مواردى كه دارند عمل مى كنند و در صحنه هستند، تشكر مى كنم و به همه دعا مى كنم.

خداوند همه ملتهاى اسلامى را حفظ كند. و به وظايف خودشان آشنا كند، و ما را هم به وظايف خودمان آشنا كند كه در اين چند روزى كه داريم آن طرف مى رويم، لااقل توجه به آنجا باشد، اخلاد الى الارض (1)

نباشد.

والسلام عليكم و رحمةاللَّه


1- اشاره است به آيه 176 سوره اعراف.

ص: 180

حكم

زمان: 7 مهر 1364/ 13 محرّم 1406

مكان: تهران، جماران

موضوع: انتصاب سرپرست حجاج

مخاطب: كروبى، مهدى

انتصاب سرپرست حجاج

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام حاج شيخ مهدى كروبى- دامت افاضاته

با تشكر از حجاج عزيزى كه در تمامى صحنه ها حاضر بودند و با تشكر از عملكرد خوب و زحمات شما و ساير برادران دست اندركار امر حج در داخل و خارج، جنابعالى را به عنوان نماينده خويش و سرپرست حجاج در سالهاى آينده منصوب مى نمايم، تا به تمام برنامه هايى كه در احكام سالهاى گذشته ذكر گرديده بود عمل نماييد. بديهى است كه تمام مسئولين با شما همكاريهاى لازم را خواهند داشت. ان شاءاللَّه موفق و مؤيد باشيد.

والسلام.

7/ 7/ 64

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 181

پيام

زمان: 16 مرداد 1365/ 1 ذى الحجه 1406

مكان: تهران، جماران

موضوع: مهجوريت حج ابراهيمى- برائت از مشركان در كنگره عظيم حج

مخاطب: ملت مسلمان ايران و جهان و زائران بيت اللَّه الحرام

مهجوريت حج ابراهيمى ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

وَ اذانٌ مِنَ اللَّه وَ رَسُولِهِ الَى النّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الأَكبَرِ انَّ اللَّه بَرِى ءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَرَسوُلُهُ. (1) صدق اللَّه العلى العظيم

ستايش و نيايش مخصوص ذات مقدسى است كه با عنايات خاص خود و فروفرستادن وحى بر انبياى عظام، از آدم صفى اللَّه تا محمد حبيب اللَّه- عليهم صلوات اللَّه و سلم- راه و روش چگونه زيستن و براى چه آفريده شدن و مقصد آفرينش را بر جامعه بشرى آموخت. و درود بى پايان بر پيامبران اولوالعزم چون ابراهيم بت شكن و موساى طاغوت برانداز و عيساى مسيح كه اگر فرصت يافته بود همانند آنان بود، و محمد شكننده تمامى بتها و برائت جوينده از تمامى مشركان و ستمكاران. و سلام جاويدان بر ائمه مسلمين، اين راهگشايان پيكارگرى عليه ستمكاران مسلمان نما و جباران غاصب حقوق اللَّه و حقوق الناس و كج فهمان داغ بر پيشانى. و سلام بر آن ابراهيم خليل اللَّه كه يك تنه بر بتها و بت پرستها يورش برد و از تنهايى و آتش نهراسيد، و آن موساى كليم اللَّه كه با عصاى چوپانى بر فرعونيان خروش كشيد و از بى كسى باك نداشت. و سلام و درود


1- بخشى از آيه 3 سوره توبه: «اعلانى است از خدا و پيامبرش به مردم در روز حج اكبر كه: خداوند و پيامبرش از مشركان بيزار است».

ص: 182

بر محمد حبيب اللَّه كه به تنهايى قيام كرد و تا آخرين ساعات زندگانى با كفار ظلم پيشه به جنگ برخاست و از كمى عِده و عُده نناليد. و سلام بر مسلمانان صدر اسلام كه با اندك تداركات جنگى به سلاطين جور روم و ايران تاختند و از كمى ياران به خود ترس راه ندادند. و درود بى پايان بر على بن ابيطالب كه با دژخيمان به صورت مسلمان و مقدس نماهاى بدتر از كفار جنگيد و از هيچ قدرتى نهراسيد. و سلام بر حسين بن على كه با ياران معدود خويش براى برچيدن بساط ظلم غاصبان خلافت بپا خاست و از ناچيز بودن عِده و عُده به خود خيال سازش با ستمگر را راه نداد و كربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرار داد و فرياد «هيهات منّاالذِّلَّةُ (1)

» اش را به گوش حق طلبان رساند كه در نظر دنياگرايان و ملت پرستان، آنچه از اين اولياى معظم الهى صادر شده برخلاف عقل و شرع است. قيام بدون تجهيزات كافى را عقل آنان نمى پسندد و شرع آنان اجازه نمى دهد. و نيز به عقيده آنان حركت از كشورى به كشورى ديگر كه داراى حكومت و تشكيلاتى مى باشد، مخالف با عقل و مليت بوده و بالاخره مخالف با موازين شرعى و الهى است و همچنين صلح با نمروديان و فرعونيان و ملحدان و ستمگران و سازش با ظالمان به صورت مسلمان و با زهدفروشان داغ بر پيشانى، طريق صواب و عقل و شرع بوده و هست. و با اين انگيزه، تسليم و سازش با امريكاى جهانخوار و وابستگان به او لزوم عقلى و شرعى دارد و تخلف از آن مخالف شرع و عقل است. و دفاع از ملت مظلوم عراق كه زير چكمه دژخيمان به جان آمده اند و فوج فوج علماى عظام و ابرار بى پناه آنان به شهادت مى رسند و زنان وكودكان آنان زير لگدهاى ستمگران مى سوزند و مى ميرند و فرياد «يا لَلمسلمين» مى كشند، بر خلاف عقل و شرع مى باشد! اين انگيزه مليگرايى و خلود در ارض (2) است كه مصالح مسلمانان را فراموش كرده و دفاع از مصالح مسلمين را در حصار ملت خاص قرار داده و قلم سرخ بر قرآن كريم و احاديث رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام و سيره مستمره انبياى عظام و اولياى معظم عليه السلام در طول تاريخ كشيده است.


1- «ما را هرگز ذلت و خوارى مباد»؛ شعار معروف امام حسين عليه السلام كه در جواب درخواست براى بيعت بايزيد فرمود.
2- انديشه باطل جاودانه در زمين زيستن.

ص: 183

ملت غيور متعهد ايران در آن روزهاى سخت مصيبت بار كه دشمن جنايتكار از زمين و هوا و دريا غافلگيرانه به كشورشان حمله كرد و قسمت عظيمى از آن را متصرف شد و جنايتكاران داخل و قدرتهاى بزرگ خارج و عمالشان در سطح كشور به خرابكارى و قتل و غارت دست زدند، با ارتش از هم پاشيده و قواى مسلح ناچيز آرايش نديده فقط با اتكال به خداى متعال و نيروى ايمان دشمن را با شكست و زبونى از كشور عزيز خود بيرون راند و هيچگاه ضعف و سستى و زبونى به خود راه نداد و از شهادت استقبال نمود و به سازش و صلح با افعى زخم خورده تن در نداد و جز معدودى ضعيف القلب يا خيانتكار و دنياطلب و راحتخواه كه به اسلام و مصالح مسلمين اعتنايى نداشتند و ندارند، با ضعف و دلهره از صلح و صفا دم مى زدند و مى زنند و تعمد داشته و يا نمى دانستند كه صلح با اين جنايتكاران در هر موقع باعث بر باد دادن حيثيت اسلام و كشور اسلامى بوده و نيز موجب گرفتارى هميشگى ميهن عزيزمان در چنگال ابرقدرتهاست.

اكنون كه با عنايات خداوند تعالى و توجه بقيةاللَّه- روحى فداه- نظام جمهورى اسلامى ما از هر جهت در موضع قدرت قرار گرفته است و ارتش نيرومند و سپاه عظيمِ مؤمنِ سلحشور و قواى مسلح قدرتمند و ملت حاضر در صحنه دارد و پشت دشمن را در ابعاد مختلف شكسته است، برايمان سازش و صلح تحميلى بدتر از جنگ چه معنى دارد؟

چه كسى است كه نمى داند صلح طلبى دشمن براى مجهز شدن بيشتر و غافلگيرى اى است، كه جمهورى اسلامى بايد براى احتراز از آن در طول بيش از هزار كيلومتر قواى مجهز آماده داشته باشد؟ و كيست كه نداند صلح با اين حزب به رسميت و شرعيت شناختن حكومت بعث است كه با قتل و جنايت بر يك كشور اسلامى حكومت مى كند؟

و كيست كه نداند اين امر از بزرگترين گناهان است و از واضحترين خيانتها به مسلمين است؟ ملت عزيز ما با تعهدى كه به اسلام دارند، جنگ را تا سر حد شهادت و لقاءاللَّه كه از بزرگترين آمال اولياى خدا و ارباب معرفت است ادامه مى دهند، گرچه آن را بيخبران نابودى انگارند و ماديگرايان لقاءاللَّه را نابودى لقب مى دهند.

اكنون كه حجاج بيت اللَّه الحرام از خانه تن و دنيا مهاجرت الى اللَّه و رسوله، كه خانه

ص: 184

دل است، مى كنند و همه چيز جز محبوب حقيقى در وراى آنان است بلكه چيزى جز او نيست كه درون و برون داشته باشد، بايد بدانند كه «حج ابراهيمى محمدى» صلى الله عليه و آله سالهاست غريب و مهجور است، هم از جهات معنوى و عرفانى و هم از جهات سياسى و اجتماعى.

و حجاج عزيز تمامى كشورهاى اسلامى بايد بيت خدا را در همه ابعادش از اين غربت درآورند، اسرار عرفانى و معنوى اش به عهده عرفاى غير محجوب. و ما اينك با بعد سياسى و اجتماعى آن سر و كار داريم كه بايد گفت فرسنگها از آن دوريم. ما مأمور به جبران مافات هستيم. اين كنگره سراپا سياست كه به دعوت ابراهيم و محمد- صلى اللَّه عليهما و آلهما- بر پا مى شود و از هر گوشه دنيا و از هر فَجِّ (1) عميق در آن اجتماع مى كنند، براى منافع «ناس» است و قيام به قسط است (2) و در ادامه بت شكنيهاى ابراهيم و محمد است و طاغوت شكنيها و فرعون زدودنهاى موسى است. و كدام بت به پايه شيطان بزرگ و بتها و طاغوتهاى جهانخوار مى رسد كه همه مستضعفان جهان را به سجده خود و ستايش خويش فرا خوانند و همه بندگان آزاد خداى تعالى را بنده فرمانبردار خويش دانند؟

در فريضه حج كه لبيك به حق است و هجرت به سوى حق تعالى به بركت ابراهيم و محمد است، مقام «نه» بر همه بتها و طاغوتهاست و شيطانها و شيطان زاده هاست. و كدام بت از شيطان بزرگ امريكاى جهانخوار و شوروى ملحد متجاوز بزرگتر و كدام طاغوت و طاغوتچه از طاغوتهاى زمان ما بالاترند؟

در لبيك لبيك، «نه» بر همه بتها گوييد و فرياد «لا» بر همه طاغوتها و طاغوتچه ها كشيد و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غير حق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و كوچك و طاغوتها و وابستگانشان برائت جوييد كه خداى تعالى و دوستان او از آنان برائت جستند و همه آزادگان جهان از آنان برى هستند.

و در لمس «حَجَرالاسود» بيعت با خدا بنديد، كه با دشمنان او و رسولانش و


1- در لغت به معناى راه گشاده ميان دو كوه، و در متن كنايه از دورترين نقاط.
2- اشاره به آيه 25 سوره حديد.

ص: 185

صالحان و آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگى آنان، هر كه باشد و هر جا باشد، سر ننهيد و خوف و زبونى را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند، هر چند در ابزار آدمكشى و سركوبى و جنايتشان برترى داشته باشند.

و در سعى بين صفا و مروه، با صدق و صفا سعى دريافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه يافتهاى دنياوى گسسته شود و همه شكها و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاى حيوانى زايل شود و همه دلبستگيهاى مادى گسسته شود و آزادگيها شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند، در هم ريزد.

و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعده هاى حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد و با سكوت و سكون تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهانى باشيد و راههاى نجات را از حق، در آن مواقف كريمه طلب كنيد.

پس به منا رويد و آرزوهاى حقانى را در آنجا دريابيد كه آن قربانى نمودن محبوبترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است. و بدانيد تا از اين محبوبها كه بالاترينش حب نفس است و حب دنيا تابع آن است، نگذريد به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد. و رجم (1) شيطان را در موارد مختلف با دستورهاى الهى تكرار كنيد كه شيطان و شيطان زادگان همه گريزان شوند. و شرط همه مناسك و مواقف براى رسيدن به آرزوهاى فطرى و آمال انسانى، اجتماع همه مسلمانان در اين مراحل و مواقف و وحدت كلمه تمامى طوايف مسلمين است بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبيله و طايفه و مرز و بوم و عصبيتهاى جاهلى، و هماهنگ خروشيدن بر دشمن مشترك است كه دشمن اسلام عزيز است و در اين عصر از آن سيلى خورده است و آن را مانع غارتگريهاى خود مى داند و با تفرقه افكنى و نفاق پراكنى مى خواهد اين مانع ملموس را از سر راه خود بردارد. و عمال مزدور آنان كه


1- سنگباران؛ رمى جمرات ثلاثهسنگ افكندن به ستونهاى سه گانه) يكى از اعمال حاجيان در «منا» است.

ص: 186

در رأس آنها آخوندهاى حسود دنياگراى دربارى اند و در هر جا و هر وقت خصوصاً در ايام حج و مراسم الهى آن، مأمور اجراى اين مقاصد شوم مى باشند. مسلمانان در مواقف و مراسم اين عبادت كه يكى از مقاصد بزرگ آن، اجتماع مسلمين از تمام بقاع زمين براى منافع مستضعفان جهان است، و كدام نفع بالاتر از كوتاه كردن دست جهانخواران از ممالك اسلامى است، لازم است با هوشيارى مراقب اعمال ضد اسلامى و قرآنى اين عمال خبيث و آخوندهاى نفاق افكن باشند و آنان را كه با نصيحت به اسلام و منافع مسلمين وقعى نخواهند گذاشت، از خود برانند كه اينان از طاغوتيان شيطانتر و پستترند.

اينك اينجانب به تذكراتى كه لازم مى دانم، حسب معمول مى پردازم و از خداوند توفيق همگان را براى خدمت به اسلام مى خواهم:

1- به زائران بيت اللَّه الحرام- ايّدهم اللَّه تعالى- عرض مى كنم كه اعمال و مناسك را به طور دقيق از روحانيون محترم كه در كاروانها هستند فراگيريد و به هيچ عملى بدون راهنمايى آنان دست نزنيد، چه بسا باشد كه خداى نخواسته با سهل انگارى، عملتان باطل شود و جبران را تا آخر نتوانيد بكنيد و يا به احرام باقى بمانيد و در برگشت موجبات زحمت خود و نزديكان خويش شويد و اين يك تكليف شرعى است كه از آن غفلت نبايد كرد. و به روحانيون محترم عرض مى كنم كه علاوه بر آنكه مسائل را به طور وضوح كه همه كس بفهمد در جلسات متعدد به گروه خود ياد دهيد، در وقت اعمال آنان نيز مواظب آنها باشيد و آنها را هدايت فرماييد.

2- به زائران محترم تذكر مى دهم كه در اين مواقف معظمه و در طول سفر به مكه مكرمه و مدينه منوره، از انس با قرآن كريم، اين صحيفه الهى و كتاب هدايت، غفلت نورزند كه مسلمانان هر چه دارند و خواهند داشت در طول تاريخ گذشته و آينده از بركات سرشار اين كتاب مقدس است. و از همين فرصت از تمامى علماى اعلام و فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم كه از كتاب مقدسى كه تِبْيان كُلِّ شَى ءٍ (1)

است و صادر از مقام جمع الهى به قلب نور اول و ظهور جمع الجمع تابيده است، غفلت


1- اشارت است به آيه 89 سوره نحل.

ص: 187

نفرمايند. اين كتاب آسمانى- الهى كه صورت عينى و كتبى جميع اسما و صفات و آيات و بينات است و از مقامات غيبى آن دست ما كوتاه است و جز وجود اقدس جامع مَنْ خُوطِبَ بِهِ (1)

از اسرار آن كسى آگاه نيست و به بركت آن ذات مقدس و به تعليم او خلص اولياى عظام دريافت آن نموده اند و به بركت مجاهدات و رياضتهاى قلبيه، خلص اهل معرفت به پرتوى از آن به قدر استعداد و مراتب سير بهره مند شده اند و اكنون صورت كتبى آن، كه به لسان وحى بعد از نزول از مراحل و مراتب، بى كم و كاست و بدون يك حرف كم و زياد به دست ما افتاده است، خداى نخواسته مباد كه مهجور شود و گر چه ابعاد مختلفه آن و در هر بعد مراحل و مراتب آن از دسترس بشر عادى دور است لكن به اندازه علم و معرفت و استعدادهاى اهل معرفت و تحقيق در رشته هاى مختلف، به بيانها و زبانهاى متفاوت نزديك به فهم از اين خزينه لايتناهاى عرفان الهى و بحر مواج كشف محمدى صلى الله عليه و آله بهره هايى بردارند و به ديگران بدهند و اهل فلسفه و برهان با بررسى رموزى كه خاص اين كتاب الهى است و با اشارات از آن مسائل عميق گذشته، براهين فلسفه الهى را كشف و حل كرده، در دسترس اهلش قرار دهند. و وارستگان صاحب آداب قلبى و مراقبات باطنى رشحه و جرعه اى از آنچه قلب عوالم (2) از «ادَّبَنى رَبِّى» (3)

دريافت فرموده، براى تشنگان اين كوثر به هديه آورند و آنان را مؤدب به آداب اللَّه تا حد ميسور نمايند. و متقيان تشنه هدايت بارقه اى از آنچه به نور تقوا از اين سرچشمه جوشان هُدىً لِلْمُتَقين (4)

هدايت يافته اند، براى عاشقان سوخته هدايت اللَّه به ارمغان آورند. و بالاخره هر طايفه اى از علماى اعلام و دانشمندان معظم به بعدى از ابعاد الهى اين كتاب مقدس دامن به كمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوى عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سياسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمايند تا معلوم


1- اشارت است به حديث شريف: «انَّما يعرف القرآنَ مَن خوطِبَ بِه» همانا كسى قرآن را عارف است كه مورد خطاب آن قرار گرفته است؛ يعنى ذات مقدس نبى اكرم صلى الله عليه و آله.
2- وجود با بركت نبى خاتم صلى الله عليه و آله كه قلب عالم امكان است.
3- «پروردگارم مرا تربيت كرد».
4- بخشى از آيه 2 سوره بقره.

ص: 188

شود اين كتاب سرچشمه همه چيز است؛ از عرفان و فلسفه تا ادب و سياست، تا بيخبران نگويند عرفان و فلسفه بافته ها و تخيلاتى بيش نيست و رياضت و سير و سلوك كار درويشان قلندر است، يا اسلام به سياست و حكومت و اداره كشور چه كار دارد كه اين كار سلاطين و رؤساى جمهور و اهل دنياست. يا اسلام دين صلح و سازش است و حتى از جنگ و جدال با ستمكاران برى است. و به سر قرآن آن آورند كه كليساى جاهل و سياستمداران بازيگر به سر دين مسيح عظيم الشأن آوردند.

هان اى حوزه هاى علميه و دانشگاههاى اهل تحقيق! بپاخيزيد و قرآن كريم را از شرّ جاهلان مُتنسِّك و عالمان متهتك (1) كه از روى علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و مى تازند، نجات دهيد. و اينجانب از روى جِد، نه تعارف معمولى، مى گويم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم. و شما اى فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشته اى از آن را مَحطّ نظر (2) و مقصد اعلاى خود قرار دهيد. مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيرى بر شما هجوم كرد از كرده ها پشيمان و تأسف بر ايام جوانى بخوريد همچون نويسنده.

3- بايد بدانيم حكمت آنكه اين كتاب جاويد ابدى كه براى راهنمايى بشر به هر رنگ و مليت و در هر قطب و قطر، (3) تا قيام ساعت نازل گرديده است، آن است كه مسائل مهم حياتى را چه در معنويات و چه در نظام ملكى زنده نگه دارد و بفهماند كه مسائل اين كتاب براى يك عصر و يك ناحيه نيست. و گمان نشود قصد ابراهيم و موسى و محمد- عليهم و على آلهم السلام- مخصوص به زمان خاصى است. فرياد برائت از مشركان مخصوص به زمان خاص نيست، اين دستور است و جاويد، در صورتى كه مشركان حجاز منقرض شده اند. و «قيام ناس» (4) مختص به زمانى نيست و دستور هر زمان و مكان


1- جاهلان زاهدنما و عالمان پرده درو بى تقوا).
2- مورد توجه؛ منظورنظر.
3- اقليم؛ ناحيه.
4- اشارت است به آيه 97 سوره مائده: «جعل اللَّه الكعبة البيت الحرام قياماً لِلناس».

ص: 189

است و در هر سال در اين مجمع عمومى بشرى از جمله عبادات مهم است الى الابد. و همين است نكته سفارش اكيد ائمه مسلمين عليهم السلام بر اقامه عزاى سيد مظلومان تا آخر ابد و فرياد مظلوميت آل بيت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ظالميت بنى اميه- عليهم لعنةاللَّه- با آنكه بنى اميه منقرض شده اند، فرياد مظلوم بر سر ظالم است. و اين پرخاش و فرياد بايد زنده بماند و بركاتش امروز در ايران در جنگ با يزيديان واضح و ملموس است. و لازم است حجاج بيت اللَّه الحرام در اين مجمع عمومى و سيل خروشان انسانى فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را هر چه رساتر برآورند و دست برادرى را هر چه بيشتر بفشارند و مصالح عاليه اسلام و مسلمين مظلوم را فداى فرقه گرايى و مليگرايى نكنند و برادران مسْلم خود را هر چه بيشتر متوجه به توحيد كلمه و ترك عصبيتهاى جاهلى كه جز به نفع جهانخواران و وابستگان آنان تمام نمى شود بنمايند، كه اين خود نصرت خداوند تعالى است و وعده حق تعالى به اميد واثق شامل حالشان مى شود. و اگر خداى نخواسته از عمال جهانخواران كه در رأس آنان آخوندهاى جيره خوار تفرقه افكن واقعند پيروى كنند، به معصيت بزرگى دست زده اند و مشمول غضب قادر جبار خواهند شد و در قيد و بند ابرقدرتها باقى خواهند ماند و بايد به خداوند از آن پناه برد.

4- از زائران محترم كشور ايران تقاضا دارم كه توجه كنند از چه كشورى مى روند و به سوى كى رو آورده اند. از كشورى مى روند كه براى اسلام عزيز و اجراى احكام نورانى آن به جاى احكام طاغوت بپاخاسته و زن و مرد و پير و جوان هر چه داشته اند فدا كردند. جوانان عزيز متعهدى كه هر يك از آنها ارزشهاى الهى اى دارند كه ما از درك آن عاجزيم، شهيد شده اند و معلول گرديده اند و به اسارت درآمده اند و ملتى كه مشتاقانه در راه خدا از جان و جوان و مال و منال خود گذشته اند و داغ عزيزان خود را به جان خريده اند. و به سوى كشورى مى روند كه خانه خداوند تعالى و كعبه آمال انبياى عظام و اولياى كرام و مَحطّ (1) وحى و مَهبط (2) جبرئيل امين و ملائكةاللَّه است. به سوى خدا


1- محل نزول.
2- محل فرود و هبوط.

ص: 190

مى روند تا هر حركت و سكونشان الهى باشد و به سوى قربانگاه اسماعيل عزيز مى روند كه دستور گذشتن از هر چيز را در راه او به ما داد، و به سوى مدينه محمد صلى الله عليه و آله مى روند تا محمدى شوند و چگونه زيستن و چگونه مجاهدت كردن و چگونه رفتن به سوى معشوق را بياموزند. رفته اند به سوى قبر رسول عظيم الشأن و قبور اولياى عظيم المنزله اى كه لحظه اى به دنيا و زخارف آن توجه نكرده اند و بجز به خدا و اوامر او نينديشيده اند و به جز رضاى او قدم بر نداشته اند، پس آگاه باشيد كه از كجا به كجا مى رويد. پس تكليف شما جداً زياد است و حركات و اعمال شما علاوه بر آنكه در محضر حق تعالى و حضور اوست و در مراقبت اولياءاللَّه و ملائكةاللَّه است، در پيش چشمان هزاران زائرى است كه از كشورهاى اسلامى و از سراسر جهان به آنجا آمده اند و چه بسا تحت تأثير تبليغات دامنه دار رسانه هاى گروهى دشمنان اسلام و ايران قرار گرفته اند كه از هر صبح تا شام بسيارى از وقت خود را صرف دروغ پردازى درباره اسلام و ملت ايران و دست اندركاران خدمتگزار اين كشور مظلوم كرده و مى كنند و مردم بپاخاسته اين مرز و بوم را به غير از آنچه هستند معرفى مى كنند، كه شايد به واسطه اين تبليغات بسيارى از مردم مسلمان جهان يا باور نموده يا در ابهام به سر برند.

و نيز از ملت عزيزمان، معلولين و شهيدان زنده و بازماندگان و وابستگان به آنان كه در كاروانها كم نيستند، مراقب اعمال شما هستند و اينك شماييد و اين بار سنگين امانت الهى و تكليف اسلامى و وجدان و فطرت خود، يا ان شاءاللَّه تعالى به پاس خون شهيدان و به پاس آبروى اسلام و ملت مظلوم عزيزتان با سرافرازى منادى حق و مبلّغ عملى و قولى اسلام و جمهورى اسلامى مى شويد و علاوه بر ثواب عظيم زيارت بيت اللَّه و قبور اولياى خدا بويژه رسول اكرم صلى الله عليه و آله مورد عنايات حق تعالى و دعاى بقيةاللَّه- ارواحنا لمقدمه الفداء- و غريق رحمت بارى تعالى و خير و ثواب در دنيا و آخرت خواهيد شد و يا خداى نخواسته منادى شيطان و مروّج تبليغات دشمنان اسلام و موجب هتك حرمت اسلام و جمهورى اسلامى و شهيدان شاهد و رنجديدگان امت خود مى شويد و دست رد الهى بر سينه شما نامحرمان مى زنند.

اكنون شما عزيزان بر سر دوراهى سعادت ابدى و تحصيل رضاى حق و خاصان او

ص: 191

و شقاوت و محروميت ابدى هستيد و اميدوارم به بركت مَواقيت (1) و مواقف متبرّكه (2) و دعاى ملت محروم كه بدرقه راه شماست، از طبقه اول باشيد و اسلام وشهدا و جانبازان و ملت و ميهن خود را سرافراز كنيد و دست رد به سينه دشمنان اسلام و مسلمانان زنيد و دشمنان را مخذول (3) و دل شكسته و دوستان را شاد نماييد. وشما گرچه مى دانيد بايدچه بكنيد و از چه پرهيز نماييد لكن اينجانب نيز براى اداى تكليف و اتمام حجت به مهمات آنها اشاره مى كنم:

الف- اخلاق كريمه انسانى- اسلامى را با همه زوّار از هر طبقه و هر طايفه و هررنگ و هر زبان و هر كشور باشند، با دقت مراعات نماييد و در برخوردها و رفت وآمدها در جميع اوقات و احوال و پيشامدها صبور و بردبار باشيد و كريمانه با همه رفتار نماييد و در مقابل درشتيها، نرمى و سلم و در مقابل بدرفتاريها، خوبى و محبت كنيد و براى رضاى خداوند تعالى تحمل هر پيشامد بدى از هر كس باشد، با روى گشاده و سعه صدر نماييد كه آن مواقف كريمه و بقاع شريفه محل نزاع و جدال نيست. و آنچنان كنيد كه معلوم شود شما از كشور امام صادق عليه السلام آمده ايد و اين خوديك خدمت شايان به اسلام و جمهورى اسلامى و هم ميهنان عزيز است. و بدانيد كه پس از رجوع از سفر، لذت اين امر را به طور شايسته خواهيد برد، علاوه بر تحصيل رضاى حق و پيامبر عظيم الشأن صلى الله عليه و آله و حضرت بقيةاللَّه- روحى لمقدمه الفداء- كه شاهد و حاضر است.

ب- در راهپيماييها لازم است در وقت و كيفيت، شعار و امثال آنها از متصديان امور پيروى كنيد و نظم و آداب اسلامى را به طور شايسته مراعات نماييد و به هيچ كس اجازه ندهيد كه سرِخود و بدون دستور شعار دهد، كه ممكن است عمال دشمنان اسلام و جمهورى اسلامى كه براى تفرقه افكندن و بدنام نمودن شما آمده باشند در بين شما نفوذ كنند و با تحريكات و شعارهاى غلط مخالف اخلاق اسلامى، به آبروى شماو ملت شما و اسلام و مذهب لطمه وارد كنند و در هر صورت لازم است همه گوش به دستورات و


1- جمع ميقات؛ محلهاى پنجگانه اى كه حاجيان از آنجا احرام بسته و قصد زيارت خانه خدا كنند.
2- وقوف حاجيان در عرفات و مشعر و منا با شرايط و اعمالى خاص بخشى از مناسك حج است.
3- خوار و سرافكنده.

ص: 192

شعارهاى نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى كروبى و ديگر متصديان امور فرا دهيد و از غير آنها جداً پرهيز نماييد.

ج- كالاهايى كه در حجاز به حجاج محترم عرضه مى شود، آنچه مربوط به امريكاى مخالف با آرمانهاى اسلامى و اساساً مخالف با اسلام است، خريدارى آنهاكمك به دشمنان اسلام است و ترويج باطل است و از آنها بايد احتراز شود. انصاف نيست كه جوانان عزيز ما در جبهه ها جان دهند و جانبازى كنند وشما با خريد اين كالاها به جنايتكاران جنگى كمك كنيد و به اسلام و جمهورى اسلامى و ملت مظلوم خود با اين اعمال دهن كجى نماييد. شما براى خودتان يا دوستانتان مى توانيد چيزهاى مناسب از خود ايران تهيه نماييد كه به دشمنان ايران و اسلام كمك نشود. اينجانب وظيفه خود را ادا نمودم و شماييد كه در زيارت خدا و رسول، به دشمنان آنان كمك ننماييد و موجب سرافكندگى ملت و ميهن خود نشويد. اينها تذكراتى است كه به واسطه اهميت آن در سالهاى قبل داده شد و تكرار آن وظيفه اينجانب است.

5- خوب است كه سران كشورهاى اسلامى در مسائل روزِ كشورهاى اسلامى تحت ستم و ملتهاى مظلوم تحت چكمه هاى اجانب و غارتگرهاى شيطانهاى بزرگ و ساير شياطين ديگر كه ذخاير غنى آنان را چپاول مى نمايند و ملتها در فقر و فاقه مى سوزند، تفكر نموده و به خود آيند و خوف و وحشتى را كه ابرقدرتها با تبليغات خود بر آنها تحميل كرده اند تامصالح كشور خود و ساير مسلمانان و مظلومان را ناديده گرفته و تن به مذلت مرگبار دهند، با ارزيابى صحيح سنجش نموده و با وجدان به قضاوت بنشينند و بيش از اين براى خويش و كشورهاى خود ننگ به بار نياورند و در حال ملت و دولت ايران مطالعه كنند كه خود را از زير بار قلدريهاى هر دو قطب خارج كرده و پرتو پيروزى آن و اسلام عزيز در سراسر جهان نورافشانى مى كند و در راه شرف اسلام و عزت ميهن اسلامى خويش بپاخاسته و در اين راه كه همان راه انبياى عظام- عليهم وآلهم السلام- است، ازهمه چيزمادى خود گذشته و فرياد «هَيهاتَ مِنّا الذلة» را به گوش جهانيان رسانده است.

و اگر دولتهاى منطقه به جاى هماهنگ شدن با ملت ايران، كمك به حزب عفلقى عراق كه اسلامزدايى جزء مرام آن است نمى كردند، در همان ماههاى اول كوبيده شده بود و

ص: 193

ملت عزيزاسلامى عراق از شرّ اوراحت شده بودند وكشورايران وعراق و ساير كشورهاى منطقه با برادرى زيست مى نمودند. و اكنون نيز كه بازيگران حرفه اى با ترفندهاى مختلف مى خواهند سلطه غارتگرانه سالهاى طولانى را حفظ و از وحدت مسلمين و از اسلام بزرگ كه سيلى خورده اند وسخت آشفته هستند، عمال معلوم الحال خود را به راه انداخته اند تا نگذارند اسلام به پيروزى برسد؛ همچون حسن مراكشى (1) كه با ملاقات و دست دوستى دادن به «پِرِز» (2) به اسلام و ملتهاى مسلمان بويژه ملت عرب و فلسطين خيانت فاحش نابخشودنى نموده و بر ملت و دولتهاى اسلامى و عربى است كه با برخورد قاطع دست اين خيانتكار را قطع كنند؛ و چون حسين اردنى، (3) اين دلال دوره گرد خيانتكار كه تا دولتهاى منطقه را به دام شيطان بزرگ نيندازد از پاى نخواهد نشست؛ و چون «حسنى مبارك» (4) نسخه دوم انورسادات و ديگر خائنين به اسلام را از خود برانند كه اينانند كه شما را بازيچه خود قرار داده اند تا متعمداً يا بدون عمد سد راه شرف و عزت اسلام شوند.

ما ازدولتهاى منطقه مى خواهيم كه دست ازحمايت دشمنان اسلام و بشريت بردارند و بيش از اين با مصالح اسلامى كه مصالح خودشان و ميهنشان و مظلومان جهان است معارضه نكنند و با همسويى وهمكارى جمهورى اسلامى، دست رد به سينه فتنه گران و جهانخواران زنند و بايد بدانند اين حزب مرده (5) زنده نخواهد شد «وَالْعاقِبَةُ لِلمُتَّقين».

اينجانب به حسب وظيفه اسلامى آنچه صلاح مسلمانان و حكومتهاى كشورهاى منطقه است، گوشزد كردم و از خداوند متعال خواهانم آنان را به راه راست هدايت فرمايد و از كجرويها باز دارد. والسلام على عباد اللَّه الصالحين.

يكم ذى حجةالحرام 1406

روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- ملك حسن، شاه مراكشمغرب).
2- شيمون پرز، نخست وزير رژيم صهيونيستى.
3- ملك حسين، شاه اردن.
4- رئيس حاكم بر رژيم مصر.
5- حزب بعث حاكم بر عراق.

ص: 194

پيام

زمان: 6 مرداد 1366/ 1 ذى الحجه 1407

مكان: تهران، جماران

موضوع: برائت از مشركان و تبيين وظايف مسلمين و مشكلات جهان اسلام

مخاطب: مسلمين ايران و جهان و زائران بيت اللَّه الحرام

مناسبت: برگزارى مناسك عظيم حج

برائت از مشركان و تبيين وظايف مسلمين و ...

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوتُ فَقَدْ وَقَعَ اجرُهُ عَلَى اللَّه (1) الحَمْدُللَّه عَلى آلائِهِ و الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلى انبيائِهِ سيّما خاتَمِهِم وَ افْضَلِهِم وَعَلى اوْلِيائه وَ خاصَّةِ عِبادِهِ سيّما خاتَمِهِم وَ قائِمِهِمْ ارْواحُ العالَمينَ لِمَقْدَمِهِ الفِداء.

قلمها و زبانها و گفتارها و نوشتارها عاجز است از شكر نعمتهاى بى پايانى كه نصيب عالميان شده و مى شود. خالقى كه با جلوه سراسر نورانى خود، عوالم غيب و شهادت و سرّ و عَلَن را به نعمت وجود آراسته و به بركت برگزيدگانش به ما رسانده كه؛ اللَّه نُورُ السَّموات وَالارضِ (2)

و با ظهور جميلش پرده از جمالش برافكنده كه؛ هُوَ الْاوَّلُ وَالاخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ (3)

و به كتب مقدس آسمانى اش كه از حضرت غيب بر انبيائش از صفى اللَّه تا خليل اللَّه و از خليل اللَّه تا حبيب اللَّه- صلوات اللَّه و سلامه عليهم و سلم- نازل فرموده، راه وصول به كمالات و فناى در كمال مطلق را تعليم فرموده و سلوك الى اللَّه را گوشزد


1- بخشى از آيه 100 سوره نساء: «و هركس از خانه خويش خارج شود و در حال هجرت به سوى خدا و پيامبر او، مرگش فرا رسد، هرآينه پاداشش بر خداست».
2- بخشى از آيه 35 سوره نور: «خداوند نور آسمانها و زمين است».
3- سوره حديد، آيه 3.

ص: 195

كرده چون كريمه وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجرَاً الَى اللَّه و طريق برخورد با مؤمنين و دوستان خود و ملحدين و مستكبرين و دشمنان خويش را آموخته: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه وَ الَّذينَ مَعَهُ اشِدَّآءُ عَلَى الْكُفَّار رُحَماءُ بَيْنَهُمْ. (1)

و هزاران شكر كه ما را از امت خاتم النبيين محمد مصطفى صلى الله عليه و آله قرار داد، افضل و اشرف موجودات و از پيروان قرآن مجيد، اعظم و اشرف كتب مقدسه و صورت كتبيه حضرت غيب مستجمع جميع كمالات به صورت وحدت جميعه و ضمانت حفظ و صيانت آن را از دستبرد شياطين انس و جن فرموده؛ انَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِكْرَ وَ انَّا لَهُ لَحافِظُونَ (2)

قرآنى كه نه يك حرف بر آن افزوده شده و نه يك حرف كاسته. كتاب كريمى كه ما را از برخورد انبياى معظم الهى با مستكبرين جهان و جهانخواران طول تاريخ آگاه نموده و از طريقه حضرت خاتم الرسل صلى الله عليه و آله با مشركان و زورگويان و كفار و در رأس آنان منافقان، مطلع كرده و اين برخورد، جاويدان و براى هر عصرى و هر مصرى (3) است.

در اين كتاب جاويد مى بينيم كه فرموده: قُلْ انْ كانَ اباؤُكُم وَ ابناؤكُمْ وَ اخوانُكُمْ وَ ازْواجُكُم وَ عَشيرَتُكُم وَ امْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها احَبَّ الَيكُم مِنَ اللَّه وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فى سَبيلِهِ فَتَربَّصُوا حَتّى يَأتِىَ اللَّه بِامْرِهِ وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَومَ الفاسِقينَ؛ (4)

خطاب به مصلحت انديشان و سازشكاران و متأسفان براى شهادت جوانان و از دست رفتن مالها و جانها و خسارتهاى ديگر وارد شده و جالب آنكه بعد از حبّ خداى تعالى و رسول اكرم صلى الله عليه و آله در بين تمام احكام الهى، جهاد فى سبيل اللَّه را ذكر فرموده و تنبه داده كه جهاد فى سبيل اللَّه در رأس تمام احكام است كه آن حافظ اصول


1- بخشى از آيه 29 سوره فتح: «محمد فرستاده خداست و ياران و همراهانش بر كافران بسيار سختگير، وبا يكديگر بسيار مهربانند».
2- سوره حجر، آيه 9: «البته ما قرآن را بر تو نازل كرديم و ما هم محققاً آن را محفوظ خواهيم داشت».
3- شهر، ناحيه.
4- سوره توبه، آيه 24: «بگو اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خويشان خود را و اموالى كه جمع آورده ايد و كالا و مال التجاره كه از كسادى آن بيمناكيد، و مسكنهايى كه بدان دل خوش كرده ايد، بيش از خدا و رسول او و جهاد در راه او دوست مى داريد، پس منتظر باشيد تا امر نافذو قضاى حتمى) خدا جارى گردد؛ و خداوند بدكاران را هدايت نخواهد كرد».

ص: 196

است و تذكر داده كه در صورت قعود از جهاد، منتظر عواقب آن باشيد، از ذلت و اسارت و بر بادرفتن ارزشهاى اسلامى و انسانى و نيز از همان چيزها كه خوف آن را داشتيد از قتل عام صغير و كبير و اسارت ازواج و عشيره. و بديهى است كه همه اينها پيامد ترك جهاد، خصوصاً جهاد دفاعى است كه ما اكنون گرفتار آن هستيم و اشاره به اين امر است آيه كريمه فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفوُنَ عَنْ امْرِهِ انْ تُصيبَهُم فِتْنَةٌ اوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ اليمٌ. (1)

و كدام فتنه و بليه بالاتر از آنچه دشمنان اسلام، خصوصاً در اين زمان براى برچيدن اساس اسلام و برپا كردن حكومتهايى مثل ستمشاهى و برگرداندن مستشاران غارتگر و بربادرفتن حرث و نسل ملت و بر سر كشور و ملت ايران، آن آيد كه بر سر كشور عراق و ملت مظلوم آن در اين چند سال آمد.

و حمد و شكر بى پايان بر ذات مقدس ربوبيت كه با تربيتهاى معنوى خود ملت ايران را از غرقاب فساد ستمشاهى نجات بخشيده و راه و رسم زيستن مستقل در پناه بيرق شكوهمند اسلام را به آنان آموخت و امروز در جهان كشورى نيست جز ايران كه از دخالت ابرقدرتها پيراسته باشد و سرنوشت خويش را خود بر اساس اسلام عزيز تعيين كند و دست به سينه اغيار زند و خداوند بر ما منت نهاد كه در سايه اين ملت زندگى مى كنيم. و شكر بى پايان بر عنايات حق- جل و علا- كه در آستان عزيمت حجاج محترم ايرانى به سوى معبد عشق و مرقد معشوق و هجرت به سوى خداى تعالى و رسول معظمش صلى الله عليه و آله نداى اسلام بر اقصا بلاد جهان طنين افكنده و بيرق معنوى اسلام در اقطار عالم به اهتزاز درآمده و چشمهاى جهانيان به سوى كشور ولى اللَّه اعظم- ارواحنا لمقدمه الفداء- دوخته شده و به رغم بدخواهان و منحرفان كه كوس رسوايى شان بر سر بازارها زده شده و برخلاف خوابهاى خرگوشى آنان كه وعده سقوط جمهورى اسلامى را در سه ماه يا يك سال به خود و اربابان خود مى دادند، امروز پس از سالها، كشور عزيز اسلامى ايران از هميشه پايدارتر و ملت عظيم آن سرافرازتر و قواى مسلحه آن پرقدرت تر و جوانان و سالمندان آن مصمم تر و حوزه هاى مقدس علميه آن در سايه


1- بخشى از آيه 63 سوره نور: «كسانى كه امر خدا را مخالفت مى كنند بايد بترسند از اينكه فتنه و يا عذابى دردناك آنان را در برگيرد».

ص: 197

مراجع معظم و علماى اعلام- كثَّراللَّه امثالهم- پرشورتر و پيوند حوزه ها و دانشگاهها استوارتر و قواى سه گانه آن فعالتر و جهات سياسى و فرهنگى و نظامى آن رو به رشدتر. و دشمنان آن، كه در حقيقت دشمنان اسلام و استقلال كشور هستند ضعيفتر و زبونتر و كاخهاى مستكبران لرزانتر و رسوايى كاخ سياه بر ملاتر و پريشان گويى و دلهره كاخ نشينان افزونتر و سردرگمى رسانه هاى گروهى جهان- كه انعكاس سردرگمى كاخ نشينان زورگو است- واضحتر گرديده و لازم است در اين جوّى كه پيش آمده است، مسلمين و مستضعفان جهان آگاهانه از آن استفاده كرده و جميع فِرَق مسلمين و مستضعفان دست در دست هم داده و خودشان را از قيد اسارت ابرقدرت ها خارج نمايند. اينك تذكراتى را عرض مى كنم:

1- اعلان برائت از مشركان كه از اركان توحيدى و واجبات سياسى حج است، بايد در ايام حج به صورت تظاهرات و راهپيمايى با صلابت و شكوه هرچه بيشتر و بهتر برگزار شود و حجاج محترم ايرانى و غيرايرانى با هماهنگى كامل با مسئولين حج و نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى كروبى در كليه مراسم شركت نمايند و فرياد كوبنده برائت ازمشركان وملحدان استكبار جهانى و در رأس آنان امريكاى جنايتكار را در كنار خانه توحيد طنين اندازند و از ابراز بغض و كينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود و كدام خانه اى سزاوارتر از كعبه و خانه امن و طهارت و ناس كه در آن به هر چه تجاوز و ستم و استثمار و بردگى و يا دون صفتى و نامردمى است عملًا و قولًا پشت شود و در تجديد ميثاق الَسْتُ بِرَبِّكُم (1)

بت آلهه ها و اربابان مُتِفَرِّقُونَ (2)

شكسته شود و خاطره مهمترين و بزرگترين حركت سياسى پيامبر صلى الله عليه و آله در وَاذانٌ مِنَ اللَّه وَرَسوُلِهِ الَى


1- بخشى از آيه 172 سوره اعراف، كه خداونددر عالم ذَر) از فرزندان آدم سؤال كرد: «آيا من پروردگارشما نيستم؟».
2- اشاره به آيه 39 سوره يوسف.

ص: 198

النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاكبَرِ (1)

زنده بماند و تكرار شود، چرا كه سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و اعلان برائت كهنه شدنى نيست و نه تنها اعلان برائت به ايام و مراسم حج منحصر نشود، كه بايد مسلمانان فضاى سراسر عالم را از محبت و عشق نسبت به ذات حق و نفرت و بغض عملى نسبت به دشمنان خدا لبريز كنند و به وسوسه خناسان وشبهات ترديد آفرينان ومتحجرين ومنحرفين گوش فرا ندهند و لحظه اى از اين آهنگ مقدس توحيدى و جهان شمولى اسلام، غفلت نكنند كه مسلماً جهانخواران و دشمنان ملتها، بعد از اين آرام و قرار نخواهند داشت و به حيله ها و تزويرها و چهره هاى گوناگون متمسك مى شوند و روحانى نماها و آخوندهاى دربارى و اجيرشدگان سلاطين و مليگراها و منافقين به فلسفه ها و تفسيرها و برداشتهاى غلط و منحرف روى مى آورند و براى خلع سلاحهاى مسلمانان و ضربه زدن به صلابت و ابهت و اقتدار امت محمد صلى الله عليه و آله به هر كارى دست مى زنند و چه بسا جاهلان مُتنسّك (2) بگويند كه قداست خانه حق و كعبه معظمه را به شعار و تظاهرات و راهپيمايى و اعلان برائت نبايد شكست و حج جاى عبادت و ذكر است نه ميدان صف آرايى و رزم و نيز چه بسا عالمان مُتهتّك (3) القا كنند كه مبارزه و برائت و جنگ و ستيز، كار دنياداران و دنيا طلبان بوده است و ورود در مسائل سياسى، آن هم در ايام حج دون شأن روحانيون و علما مى باشد. كه خود اين القائات نيز از سياست مخفى و تحريكات جهانخواران به شمار مى رود كه مسلمانان بايد با همه امكانات و وسايل لازم به مقابله جدى و دفاع از ارزشهاى الهى و منافع مسلمين برخيزند و صفوف مبارزه و دفاع مقدس خويش را محكم و مستحكم نمايند و به اين بيخبران و دلمردگان و پيروان شياطين بيش از اين مجال حمله رابه صفوف عقيده و عزت مسلمانان ندهند و از همه جا وهمه سرزمينها و خصوصاً از كعبه حق به جنود خدا متصل شوند و زائران عزيز، از بهترين و مقدسترين سرزمينهاى عشق و شعور و جهاد به كعبه بالاترى رهسپار شوند و


1- بخشى از آيه 3 سوره توبه: «اعلانى است از خدا و رسولش به مردم در روز حج اكبر».
2- جاهلان زاهد.
3- عالمان پرده دررسوا و بيحيا).

ص: 199

همچون سيد و سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام از احرام حج به احرام حرب و از طواف كعبه و حرم به طواف صاحب بيت و از تَوضّوء زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتى شكست ناپذير و بنيانى مرصوص مبدل گردند كه نه ابرقدرت شرق ياراى مقابله آنان را داشته باشد نه غرب كه مسلماً روح و پيام حج چيز ديگرى غير از اين نخواهد بود كه مسلمانان، هم دستورالعمل جهاد با نفس را بگيرند و هم برنامه مبارزه با كفر و شرك را.

به هر حال اعلان برائت در حج، تجديد ميثاق مبارزه و تمرين تشكل مجاهدان براى ادامه نبرد با كفر و شرك و بت پرستها است و به شعار هم خلاصه نمى شود كه سرآغاز علنى ساختن منشور مبارزه و سازماندهى جنود خداى تعالى در برابر جنود ابليس و ابليس صفتان است و از اصول اوليه توحيد به شمار مى رود و اگر مسلمانان در خانه ناس و خانه خدا از دشمنان خدا اظهار برائت نكنند، پس در كجا مى توانند اظهار نمايند؟ و اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم وحرمت انبيا نيست، پس مأمن و پناهگاه آنان در كجاست؟

خلاصه، اعلان برائت مرحله اول مبارزه و ادامه آن مراحل ديگر وظيفه ما است و در هر عصر و زمانى جلوه ها و شيوه ها و برنامه هاى متناسب خود را مى طلبد و بايد ديد كه در عصرى همانند امروز كه سران كفر و شرك همه موجوديت توحيد را به خطر انداخته اند و تمامى مظاهر ملى و فرهنگى و دينى و سياسى ملتها را بازيچه هوسها و شهوتها نموده اند چه بايد كرد. آيا بايد در خانه ها نشست و با تحليلهاى غلط و اهانت به مقام ومنزلت انسانها و القاى روحيه ناتوانى و عجز در مسلمانان، عملًا شيطان و شيطان زادگان را تحمل كرد و جامعه را از وصول به خلوص كه غايت كمال و نهايت آمال است، منع كرد و تصور نمود كه مبارزه انبيا با بت و بت پرستها منحصر به سنگ و چوبهاى بيجان بوده است و نعوذباللَّه پيامبرانى همچون ابراهيم در شكستن بتها پيشقدم و اما در مصاف با ستمگران، صحنه مبارزه را ترك كرده اند؟ و حال آنكه تمام بت شكنيها و مبارزات و جنگهاى حضرت ابراهيم با نمروديان و ماه و خورشيد و ستاره پرستان مقدمه

ص: 200

يك هجرت بزرگ و همه آن هجرتها و تحمل سختيها و سكونت در وادى غير ذى زرع و ساختن بيت وفديه اسماعيل، مقدمه بعثت و رسالتى است كه در آن، ختم پيام آوران، سخن اولين و آخرين بانيان و مؤسسان كعبه را تكرار مى كند و رسالت ابدى خود را با كلام ابدى انَّنىِ بَرى ءٌ مِمَّا تُشْرِكُون (1)

ابلاغ مى نمايد كه اگر غير از اين تحليل و تفسيرى ارائه دهيم، اصلًا در زمان معاصر، بت و بت پرستى وجود ندارد و راستى كدام انسان عاقلى است كه بت پرستى جديد ومدرن را در شكلها و افسونها و ترفندهاى ويژه خود نشناخته باشد و از سلطه اى كه بتخانه هايى چون كاخ سياه بر ممالك اسلامى و خون وناموس مسلمين و جهان سوم پيدا كرده اند، خبر نداشته باشد.

امروز فرياد برائت ما از مشركان و كافران، فريادِ از ستم ستمگران و فرياد امتى است كه جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان امريكا و اذناب آن به لب رسيده است وخانه و وطن و سرمايه اش به غارت رفته است. فرياد برائت ما، فرياد ملت مظلوم و ستم- ديده- كشيده افغانستان است و من متأسفم كه شوروى به تذكر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به اين كشور اسلامى حمله كرد. بارها گفته ام و اكنون نيز تذكر مى دهم كه ملت افغانستان را به حال خود رها كنيد، مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعيين نموده واستقلال واقعى خود را تضمين مى كنند و به ولايت كرملين يا قيمومت امريكا احتياجى ندارند و مسلم بعد از خروج نظاميان بيگانه از كشورشان، به سلطه ديگرى گردن نمى نهند و پاى امريكا را اگر قصد دخالت و تجاوز در كشورشان كرده باشد، مى شكنند.

و نيز فرياد برائت ما فرياد مردم مسلمان افريقا است، فرياد برادران و خواهران دينى ما كه به جرم سياه بودن، تازيانه ستمِ سيه روزان بى فرهنگِ نژادپرست را مى خورند. فرياد برائت ما، فرياد برائت مردم لبنان و فلسطين و همه ملتها و كشورهاى ديگرى است كه ابرقدرتهاى شرق و غرب، خصوصاً امريكا و اسرائيل به آنان چشم طمع دوخته اند و سرمايه آنان را به غارت برده اند ونوكران و سرسپردگان خود را به آنان تحميل نموده اند و


1- بخشى از آيه 19 سوره انعام: «و من از آنچه شما شرك مى ورزيد، بيزارم».

ص: 201

از فواصل هزاران كيلومتر راه به سرزمينهاى آنان چنگ انداخته و مرزهاى آبى و خاكى كشورشان را اشغال كرده اند.

فرياد برائت ما، فرياد برائت همه مردمانى است كه ديگر تحمل تفرعن امريكا و حضور سلطه طلبانه آن را از دست داده اند و نمى خواهند صداى خشم و نفرتشان براى ابد در گلوهايشان خاموش و افسرده بماند و اراده كرده اند كه آزاد زندگى كنند و آزاد بميرند و فريادگر نسلها باشند.

فرياد برائت ما، فرياد دفاع از مكتب و حيثيات و نواميس، فرياد دفاع از منابع و ثروتها و سرمايه ها، فرياد دردمندانه ملتهايى است كه خنجر كفر و نفاق قلب آنان را دريده است.

فرياد برائت ما، فرياد فقر و تهيدستى گرسنگان و محرومان و پابرهنه هايى است كه حاصل عرق جبين و زحمات شبانه روزى آنان را، زراندوزان و دزدان بين المللى به يغما برده اند و حريصانه از خون دل ملتهاى فقير و كشاورزان و كارگران و زحمتكشان، به اسم سرمايه دارى و سوسياليزم و كمونيزم مكيده و شريان حيات اقتصاد جهان را به خود پيوند داده اند و مردم جهان را از رسيدن به كمترين حقوق حقه خود محروم نموده اند.

فرياد برائت ما، فرياد امتى است كه همه كفر و استكبار به مرگ او در كمين نشسته اند و همه تيرها و كمانها و نيزه ها به طرف قرآن و عترت عظيم نشانه رفته اند و هيهات كه امت محمد صلى الله عليه و آله و سيراب شدگان كوثر عاشورا و منتظران وراثت صالحان به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن در دهند و هيهات كه خمينى، در برابر تجاوز ديوسيرتان و مشركان و كافران به حريم قرآن كريم و عترت رسول خدا و امت محمد صلى الله عليه و آله و پيروان ابراهيم حنيف ساكت و آرام بماند و يا نظاره گر صحنه هاى ذلت و حقارت مسلمانان باشد. من خون و جان ناقابل خويش را براى اداى واجب حق و فريضه دفاع از مسلمانان آماده نموده ام و در انتظار فوز عظيم شهادتم.

قدرتها و ابرقدرتها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمينى يكه وتنها هم بماند به راه خود كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شرك و بت پرستى است ادامه مى دهد و به يارى خدا در كنار بسيجيان جهان اسلام، اين پابرهنه هاى مغضوب ديكتاتورها، خواب راحت

ص: 202

را از ديدگان جهانخواران و سرسپردگانى كه به ستم و ظلم خويشتن اصرار مى نمايند سلب خواهد كرد. آرى، شعار «نه شرقى و نه غربى» ما، شعار اصولى انقلاب اسلامى در جهان گرسنگان و مستضعفين بوده و ترسيم كننده سياست واقعىِ عدم تعهد كشورهاى اسلامى و كشورهايى است كه در آينده نزديك و به يارى خدا اسلام را به عنوان تنها مكتب نجاتبخش بشريت مى پذيرند و ذره اى هم از اين سياست عدول نخواهد شد و كشورهاى اسلامى ومردم مسلمان جهان نبايد وابسته به غرب و اروپا و امريكا و نه وابسته به شرق، شوروى، كه ان شاءاللَّه تعالى به خدا و رسول خدا و امام زمان وابسته است و به طور قطع و يقين، پشت كردن به اين سياست بين المللى اسلام، پشت كردن به آرمان مكتب اسلام و خيانت به رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام است ونهايتاً مرگ كشور و ملت ما و تمامى كشورهاى اسلامى است و كسى گمان نكند كه اين شعار، شعار مقطعى است كه اين سياست، ملاك عمل ابدى مردم ما و جمهورى اسلامى ما و همه مسلمانان سرتاسر عالم است. چرا كه شرط ورود به صراط نعمت، حق برائت و دورى از صراط گمراهان است كه در همه سطوح و جوامع اسلامى بايد پياده شود. مسلمانان بعد از شركت در راهپيماييهاى برائت و اعلان همبستگى با ملت دلاور ايران، بايد به فكر رمى استعمار از كشورها و سرزمينهاى اسلامى خود باشند و براى بيرون راندن جنود ابليس و برچيدن پايگاههاى نظامى شرق و غرب از كشورهاى خود تلاش نمايند و نگذارند دنياخواران از امكانات آنان، در جهت منافع خود و ضربه زدن به كشورهاى اسلامى استفاده كنند كه اين بزرگترين ننگ و عار كشور و سران ممالك اسلامى است كه بيگانگان به مراكز سرّى و نظامى مسلمانان راه پيدا كنند. مسلمانان از هياهو وطبلهاى توخالى و تبليغاتِ ظالمانه نهراسند كه كاخها و قدرتهاى نظامى و سياسى استكبار جهان، همانند لانه عنكبوت سست و در حال فرو ريختنند. مسلمانان جهان بايد به فكر تربيت و كنترل و اصلاح سران خود فروخته بعض كشورها باشند و آنان را با نصيحت يا تهديد از اين خواب گرانى كه هم خودشان و هم منافع ملتهاى اسلامى را به باد فنا مى دهد، بيدار نمايند و به اين سرسپردگان و نوكران هشدار بدهند و خودشان هم با بصيرت كامل از خطر منافقين و دلالان استكبار جهانى غافل نشوند و دست روى دست نگذارند و نظاره گر صحنه

ص: 203

شكست اسلام و غارت سرمايه ها و منابع و نواميس مسلمين نباشند.

ملتهاى مسلمان بايد به فكر نجات فلسطين باشند و مراتب انزجار و تنفر خويش را از سازشكارى و مصالحه رهبران ننگين و خودفروخته اى كه به نام فلسطين، آرمان مردم سرزمينهاى غصب شده و مسلمانان اين خطه را به تباهى كشيده اند به دنيا اعلام و نگذارند اين خائنان بر سر ميز مذاكره ها و رفت وآمدها، حيثيت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطين [را] خدشه دار كنند، كه اين انقلابى نماهاى كم شخصيت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به امريكا و اسرائيل متوسل شده اند. عجبا كه هر روز از فاجعه خونبار غصب فلسطين بيشتر مى گذرد، سكوت و سازش سران كشورهاى اسلامى و طرح مماشات با اسرائيل غاصب بيشتر وحتى از تبليغ و شعار رهايى بيت المقدس هم خبرى به گوش نمى رسد و اگر دولت و مردم كشورى همانند ايران كه خود نيز در حالت دفع تجاوز و جنگ و محاصره است، به پشتيبانى از مردم فلسطين برخاسته و فرياد مى زند، او را محكوم مى كنند و حتى از اينكه يك روز هم به نام قدس برگزار شود، وحشت نموده اند.

نكند كه اينان تصور كرده اند كه گذشت زمان، سيرت و صورت جنايتهاى اسرائيل و صهيونيزم را ديگرگون ساخته است و گرگهاى خون آشام صهيونيزم، از فكر تجاوز و غصب سرزمينهاى از نيل تا فرات دست برداشته اند. مسئولين محترم كشور ايران و مردم ما و ملتهاى اسلامى از مبارزه با اين شجره خبيثه و ريشه كن كردن آن، دست نخواهند كشيد و به يارى خداوند تعالى از قطرات پراكنده پيروان اسلام و توان معنوى امت محمد صلى الله عليه و آله و امكانات كشورهاى اسلامى بايد استفاده كرد و با تشكيل هسته هاى مقاومت حزب اللَّه در سراسر جهان اسرائيل را از گذشته جنايت بار خود پشيمان و سرزمينهاى غصب شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد. من همان گونه كه بارها و در سالهاى گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده ام، مجدداً خطر فراگيرى غده چركين و سرطانى صهيونيزم را در كالبد كشورهاى اسلامى گوشزد مى كنم و حمايت بيدريغ خود و ملت و دولت و مسئولين ايران را از تمامى مبارزات اسلامى ملتها و جوانان غيور و مسلمان در راه آزادى قدس، اعلام مى نمايم و از جوانان عزيز لبنان كه موجب سرافرازى امت اسلام در خوارى و ذلت جهانخواران گرديده اند، تشكر مى كنم و براى موفقيت همه عزيزانى

ص: 204

كه در داخل سرزمينهاى اشغالى و يا در كنار اين كشور غصب شده، با تكيه به سلاح ايمان و جهاد به اسرائيل و منافع آن ضربه مى زنند دعا مى كنم و اطمينان مى دهم كه ملت ايران، شما را تنها نخواهد گذاشت. به خداى تعالى توكل كنيد و از قدرت معنوى مسلمانان بهره جوييد و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله بريد كه انْ تَنصُرُوا اللَّه يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اقدامَكُمْ. (1)

2- از آنجا كه جنگ در رأس امور و برنامه هاى كشور ماست، جهانخواران در آستانه پيروزى قاطع ملت ايران بر نظام پوسيده و رو به زوال عفلقيان، تلاش گسترده اى را در جهت مشوه ساختن افكار عمومى جهانيان به كار گرفته اند تا بعد از آنهمه تجاوزات و جنايات صداميان و سكوت مجامع بين المللى، ما را جنگ طلب معرفى نمايند. و چه بسا با اين حربه جديد، افراد ناآگاهى را تحت تأثير قرار داده باشند. لازم است براى روشن شدن افكار عمومى ملتهاى دربند و خصوصاً زائران محترم نكاتى را يادآور شوم.

دنيا از آغاز جنگ تاكنون و در تمام مراحل دفاعى ما، هيچ گاه با زبان عدالت و بيطرفى با ما سخن نگفته است. آن روزى كه صدام و حزب بعث از روى غرور و بيخردى به منظور ساقط نمودن نظام نوپاى جمهورى اسلامى ايران به كشور عزيزمان ايران حمله نمود و قراردادهاى بين المللى را پاره كرد و شخصاً تجاوزات هوايى و دريايى و زمينى ارتش را رهبرى مى نمود و نه تنها خانه هاى يك شهر و روستا، كه مراكز دهها شهر و صدها روستا را با خاك يكسان مى كرد و كودكان معصوم ملت ما را در آغوش مادرانشان به شهادت مى رساند و تجاوزات و وحشيگريها را تا آنجا ادامه داد كه قلم از نوشتن و زبان از بيان آنان شرم مى كند و نيز در آن روزى كه صدام اولين جرقه و شعله هاى آتش جنگ را در خرمن امنيت همه كشورهاى اسلامى و خليج فارس برافروخت، هيچ كس ازاين مدعيان صلح، جلوى آتش افروزى او را نگرفته و از امكانات و اهرمهاى فشار و قراردادهاى خود در جهت كنترل و مهار او بهره نجست و به دفاع از ملت مظلوم و ستمديده ايران و عراق برنخاست و به صدام، اين آغاز كننده جنگ، نگفت كه به كدام


1- بخشى از آيه 7 سوره محمد صلى الله عليه و آله: «اگر خداوند را يارى كنيد، شما را يارى كرده و گامهايتان را استوار خواهد ساخت».

ص: 205

گناه و به چه جرمى ملت ايران بايد كشته شوند! و به كدام گناه ميليونها زن و مرد و پير و جوان آواره شوند و يا خانه و كاشانه شان ويران گردد! و به كدام جرم و گناه حاصل زحمات دهها ساله تلاش و سرمايه گذارى يك ملت در صنايع و كارخانجات و مزارع و كشتزارها سوخته و بر باد برود! آيا جرم ما، ايرانى بودن ما است، جرم ما فارسى بودن ما است، جرم ما اختلافات و تنازعات گذشته مرزى ما است؟ خير، چنين نيست. امروز همه مى دانند جرم واقعى ما از ديد جهانخواران و متجاوزان، دفاع از اسلام و رسميت دادن به حكومت جمهورى اسلامى به جاى نظام طاغوت ستمشاهى است، جرم و گناه ما احياى سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و عمل به دستورات قرآن كريم و اعلان وحدت مسلمانان اعم از شيعه و سنى، براى مقابله با توطئه كفر جهانى و پشتيبانى از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلام جنگ با اين غده سرطانى و صهيونيسم جهانى و مبارزه با نژادپرستى و دفاع از مردم محروم افريقا و لغو قراردادهاى بردگى رژيم كثيف پهلوى با امريكاى جهانخوار بوده است. و نزد جهانخواران و نوكران بى اراده آنان چه گناهى بالاتر از اينكه كسى از اسلام وحاكميت آن سخن بگويد و مسلمانان را به عزت و استقلال و ايستادگى در مقابل ستم متجاوزان دعوت كند.

ما به اين نكته نه فقط در جنگ تحميلى، كه از روز نخست شروع مبارزه و از 15 خرداد تا بيست و دوم بهمن رسيده ايم و به خوبى دريافته ايم كه براى هدف بزرگ و آرمانى اسلامى، الهى بايد بهاى سنگينى پرداخت نماييم و شهداى گرانقدرى را تقديم كنيم و جهانخواران ما را راحت و آرام نخواهند گذاشت و با استفاده از ايادى داخلى و خارجى شان به ما شبيخون زده و خون عزيزان ما را بر بستر كوچه ها و خيابانها و مرزهايمان جارى مى كنند و همين گونه شد وقتى كه فرياد اسلامخواهى مردم كشور ما در 15 خرداد به گوش امريكا رسيد و وقتى كه براى اولين بار غرور امريكا و اقتدار و ابرقدرتىِ او در اعتراض به مصونيت كارگرانش در ايران شكسته شد و امريكا متوجه اقتدار و رهبرى علما و روحانيت اسلام و عزم جزم و اراده پولادين ملت ايران براى كسب آزادى و استقلال و رسيدن به نظام عدل اسلامى گرديد، به نوكر بى اراده و وطن فروش و فرومايه خود، محمدرضاخان دستور داد كه صداى اسلامخواهى ملت ما

ص: 206

را خاموش كند و از او پيمان گرفت تا همه افرادى كه در برابر امريكا قدعلم كرده اند را نابود كند و همه ديديم كه اين خائنان و سرسپردگان در اين مأموريت شوم لحظه اى درنگ ننمودند و به نام مأموريت و آزادى و رسيدن به دروازه تمدن بزرگ، از كشته هاى اين ملت پشته ها ساختند و در و ديوار كشور ما را از فيضيه گرفته تا دانشگاه و از دانشگاه تا كوچه و بازار و خيابان و از خيابان تا مسجد و محراب به خون عزيزان و جوانان تكبير گوى پيرو خدا و رسول خدا صلى الله عليه و آله را رنگين كردند و در شرايطى كه جلادان رژيم ستمشاهى پرو بال و برگ و شاخه شجره طيبه آزادى را مى شكستند، همه جهانخواران در يك اقدام هماهنگ تبليغاتى و بين المللى شاه را متمدن و مترقى، و آزادى طلبان و مسلمانان را مرتجع و خواسته هاى اسلامى آنان را ارتجاع سياه معرفى كردند و در ادامه همان سياست سركوب بود كه در كربلاى خونرنگ ايران جنايات يزيديان را دهها بار در عاشوراها و تاسوعاها تكرار نمودند و مملكت ما را به جزيره آرام و ثبات امريكا و به قبرستان و خرابه اين ملت مبدل ساختند كه من در روز ورود به كشور عزيز ايران در بهشت زهرا گفتم كه شاه مملكت ما را ويران و قبرستانهاى آن را آباد نمود و الآن نيز همان سخن را تكرار مى كنم كه شاه كشور ما را ويران و قبرستانها را آباد كرد ولى شاه كه بود و به دستور چه كسى عمل مى كرد؟ كه اگر او به تنهايى و به فكر فاسد و تبهكار خود عمل مى كرد چه بسا قضايا بعد از رفتن او خاتمه مى يافت. ولى چه كسى است كه نداند شاه نوكر و مأمور امريكا و تمامى شهيدان و عزيزان ما، خونبها و قربانيانى بودند كه به خاطر آزادى از آنان گرفته شد و كار او مأموريتى بوده است كه براى اربابان خود به انجام رسانيد و تا توانست انتقام امريكا را از اسلام و مسلمين گرفت ولى كارگزار اصلى ماجرا يعنى خود امريكا در پشت صحنه باقى مانده بود، امريكايى كه از اسلام راستين مى ترسيد و از قيام منتهى به حكومت عدل واهمه داشت.

امريكا به تصور اينكه مليگراها و منافقين و ديگر وابستگان چپ و راست او بزودى پاشنه سياست انقلاب و حاكميت نظام و اداره كشور را به نفع او به حركت درمى آورند چند روزى سياست خوف و رجا را در پيش گرفت و به طرح و اجراى كودتا و اعمال سياست فشار و ترويج چهره هاى وابسته خود و نيز به ترور شخصيت انقلاب و انقلابيون

ص: 207

واقعى كشور پرداخت كه خداوند مجدداً بر ما منت نهاد و در صحنه حماسى تسخير لانه جاسوسان، مردم ايران برائت مجدد خويش را از امريكا و اذناب آن اعلام نمودند، كه دوباره امريكا همان تيغى كه به دست محمدرضا سپرده بود در كف صدام اين زنگىِ مست نهاد. صدام چه كرد؟ آيا صدام همان كارى را كه شاه قبل از انقلاب انجام داده بود انجام نداد؟ شاه قبرستانهاى ما را از سروهاى بلند آزادى پرنساخت؟ آيا صدام كه از قدرت برتر و مانور بيشترى برخوردار بود غير از اين كرد؟ آيا شاه كشورمان را به امريكا نفروخته بود؟ آيا صدام براى فروختن ايران به امريكا به صورت ديگرى عمل نكرد؟

گفتم كه خرابيهاى شاه را اگر مهلتمان دهند با تلاش همه دست اندركاران و ملت شريف در بيست سال هم نمى توانيم آباد كنيم. آيا خرابيهاى صدام را مى شود در كمتر از بيست سال آباد نمود؟ مردم شريف ايران و مسلمانان و آزاديخواهان تمامى جهان بايد بدانند كه اگر بخواهند بدون گرايش به چپ و راست و مستقل از هر قدرت و ابرقدرتى روى پاى خويش بايستند، بايد بهاى بسيار گران استقلال و آزادى را بپردازند.

تجربه انقلاب اسلامى در ايران، با خونبهاى هزاران شهيد و مجروح و خراب شدن منزلها و به آتش كشيده شدن خرمنهاى كشاورزان و كشته شدن تعداد بسيارى در بمبگذاريها و اسير شدن فرزندان انقلاب و اسلام به دست دژخيمان بعث عراق و هزاران گونه تهديد و فشار اقتصادى و جانى به دست آمده است. ملت ايران تجربه پيروزى بر كفر جهانى را در خراب شدن منازل خود بر سر كودكان در خواب به دست آورده و با فداكاريها و مجاهدات، انقلاب و كشور خود را بيمه نموده است. و ما به تمام جهان تجربه هايمان را صادر مى كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچكترين چشمداشتى، به مبارزان راه حق انتقال مى دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه ها، جز شكوفه هاى پيروزى و استقلال و پياده شدن احكام اسلام براى ملتهاى دربند نيست. روشنفكران اسلامى همگى با علم و آگاهى بايد راه پر فراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه دارى و كمونيسم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بينى و روشنگرى، راه سيلى زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً امريكا را بر مردم سيلى خورده كشورهاى مظلوم اسلامى و جهان سوم ترسيم كنند. من با اطمينان

ص: 208

مى گويم: اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلت مى نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكى پس از ديگرى برطرف و سنگرهاى كليدى جهان را فتح خواهد كرد.

ملت شريف ايران توجه داشته باشيد كه كارى كه شما مردان و زنان انجام داده ايد آنقدر گرانبها و پرقيمت است كه اگر صدها بار ايران با خاك يكسان شود و دوباره با فكر و تلاش فرزندان عزيز شما ساخته گردد، نه تنها ضررى نكرده ايد، كه سود زيستن در كنار اولياءاللَّه را برده ايد و در جهان ابدى شده ايد و دنيا بر شما رشك خواهد برد، خوشا به حالتان!

من به تمام دنيا با قاطعيت اعلام مى كنم كه اگر جهانخواران بخواهند در مقابلِ دين ما بايستند، ما در مقابل همه دنياى آنان خواهيم ايستاد و تا نابودى تمام آنان از پاى نخواهيم نشست، يا همه آزاد مى شويم و يا به آزادى بزرگترى كه شهادت است مى رسيم و همان گونه كه در تنهايى و غربت و بدون كمك و رضايت احدى از كشورها و سازمانها و تشكيلات جهانى، انقلاب را به پيروزى رسانديم، و همان گونه كه در جنگ نيز مظلومانه تر از انقلاب جنگيديم و بدون كمك حتى يك كشور خارجى متجاوزان را شكست داديم، به يارى خدا باقيمانده راه پر نشيب و فراز رابا اتكاى به خدا، تنها خواهيم پيمود و به وظيفه خويش عمل خواهيم كرد، يا دست يكديگر را در شادى پيروزى جهان اسلام در كل گيتى مى فشاريم و يا همه به حيات ابدى و شهادت روى مى آوريم و از مرگِ شرافتمندانه استقبال مى كنيم ولى در هر حال پيروزى و موفقيت با ما است و دعا را هم فراموش نمى كنيم.

خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامى ما را مقدمه فرو ريختن كاخهاى ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملتها را از ثمرات و بركات وراثت و امامت مستضعفان و پابرهنگان برخوردار فرما.

حال با اين مقدمه ها قضاوت در جنگ با خود مسلمانان است كه تعقل و انديشه كنند كه ما در مسير چه هدف و آرمانى مورد تهاجم قرار گرفته ايم و شهيدان گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم كرده ايم و صدام پليد چه نياتى از تهاجم خود در سر

ص: 209

پرورانده است؛ دنيا نيز به چه انگيزه اى به حمايت ضمنى و علنى از او برخاسته است و تا امروز هم متجاوزين در تنگناى تسليحات و امكانات نظامى و اقتصادى و سياسى نبوده اند و دنيا هر روز به بهانه اى آنان را به بهترين و مدرنترين سلاحها مسلح نموده است ولى از دادن امكاناتى كه حق مسلّم ملت ما است و حتى پول آنها را گرفته اند خوددارى نموده است، ولى با تمام اين احوال ما افتخار مى كنيم كه در اين نبرد طولانى و نابرابر فقط با تكيه برسلاح ايمان و توكل بر خداى بزرگ و دعاى بقيةاللَّه- عجل اللَّه تعالى فرجه- و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شيرزنان صحنه كارزار به پيروزى رسيده ايم و خدا را سپاس مى گزاريم كه منت هيچ قدرت و كشورى و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نيست و مردم كارآزموده و متوكل ما با استعانت از ذات مقدس كبريا يكه و تنها و مظلومانه برمشكلات بسيارى از طرح و عمليات و بسيج و آموزش نيروها تا نياز تسليحاتى كشورمان فائق آمده است. و علاوه بر موفقيتهاى اعجاز گونه اى كه در صحنه هاى دفاع از كشور اسلامى و بيرون راندن متجاوزين از هزاران كيلومتر، به تحولات شگرف صنعتى از قبيل راه اندازى كارخانجات و ديگرگونى در خطوط توليد و ساختن و اختراع دهها وسايل پيشرفته و مدرن نظامى، آن هم بدون حضور هيچ مستشارى و بدون هيچ گونه كمك خارجى، دست يافته ايم، و هم اكنون كه به مرز پيروزى مطلق رسيده ايم و قدمهاى آخرمان را برمى داريم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از كام ستمگران و جنگ افروزان به گوش مى رسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنيت انسانها شده و براى خون جوانان و سرمايه هاى مادى و معنوى در كشور ايران و عراق مرثيه سرايى مى كند. راستى چه شده است استكبار جهانى و در رأس آن امريكا اينقدر طرفدار ملتها شده است و جنگ افروزان و آتش بياران معركه ها و جلادان قرن به شرف انسانيت و همزيستى مسالمت آميز اعتقاد پيدا كرده اند و از عطش سيراب ناشدنى و خصلت خونخوارى خود كه طبيعت فرهنگ سرمايه دارى و كمونيسم است، منصرف شده اند و شمشيرها و خنجرها و قداره هاى فرو رفته در قلب و جگر ملتها را به غلاف كشيده اند! آيا اين حقيقت است يا فريب و آيا اين همان جلوه هاى ديگر شبيخونها و بى انصافيهايى نيست كه روزى سكوت را مصلحت

ص: 210

خويش مى ديد و امروز صلح طلبى را؟ آيا براستى از اين طريق جهانخواران نمى خواهند از ضربه آخر ما جلوگيرى كنند و براى حفظ منافع خويش سياست جنگ و صلح جهانى را به تصميمات و فكرهاى پوسيده و شيطانى خود گره بزنند و عملًا جان و مال و مملكت و امنيت ملل عالم را به قبضه قدرت خود درآورند كه به طور قطع و يقين، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحميل صلح بر ملت ايران، نشأت گرفته از همين تفكر است. و از همه اينها كه بگذريم اين مسئله كه چه كسى خواهان صلح واقعى است و چه كسى جنگ طلب است خود اولِ بحث ما است.

آيا واقعاً صدام از گذشته ها و كرده ها و تجاوزات و ظلمها و ستمهاى خود پشيمان شده است و اظهار ندامت مى كند و از خيانتى كه به ملتها و كشورهاى اسلامى و در جهت تضعيف بنيه دفاعى ملل اسلامى نموده است عذر تقصير مى خواهد؟ آيا صلح طلبى صدام از روى دلسوزى و تنبه و آگاهى او است و اصلًا با اينهمه جنايت و غارتگريها، براى صدام وجدان و شعور و عاطفه اى مى توان تصور كرد، يا اينكه اين افعى زخم خورده به خاطر استيصال و درماندگى خود به طناب صلح طلبى چسبيده است؟ و عجبا كه بعض مدعيان عقل و سياست و دورانديشى چگونه طرح مى دهند و با تحريفِ آياتِ كتاب خدا و استناد به سنت پيامبر صلى الله عليه و آله مسير عزت و كرامت مسلمين را ديگرگون و مردم ما را از شرافت جهاد برحذر مى دارند، كه خداوند را سپاس مى گزاريم كه به ملت ايران آگاهى و رشد مرحمت فرموده است كه نه تنها تحت تأثير اين القائات نرفته و نمى رود، بلكه اين موضعگيريهاى ناشيانه و بچگانه را دليل كمبود و ضعف مبانى فكرى و عقيدتى صاحبان اين تحليلها دانسته و به آن لبخند تمسخر مى زند. كدام انسان عاقلى است كه با وجود همه شرايط مناسب و مقدمات لازم و فداكردن هزاران قربانى بزرگ، از نبرد با دشمن رو به احتضار [از] مكتب و جامعه و كشور خود چشم پوشى نموده و به او مهلتِ توان دوباره دهد تا در موقع مناسب به كشور ما حمله كند؟ آيا رياست چند روزه دنيا ارزش اينهمه خفت و زبونى را دارد؟ دنيا در شروع تجاوز به ما پيشنهاد مى نمود كه براى جلوگيرى از تهاجم بيشتر به كشورتان، حاكميت و خواسته هاى صدام را بپذيريد و به زورگويى صداميان گردن نهيد و امروز هم در راستاى همان سياستها و در زير بمباران

ص: 211

مناطق مسكونى و حمله شيميايى و حمله به نفت كشها و هواپيماى غيرنظامى و قطارهاى مسافربرى به زبان ديگرى ما را به پذيرش حكومت زور و تجاوز صداميان دعوت مى كند. و اين را ديگر همه آگاهان جهان درك كرده اند كه نه تنها صدام از خلق و خوى سبعيت و درندگى ذره اى عدول ننموده است كه متأسفانه با حمايت جهانخواران و يا سكوت سازمانها و مراكز بين المللى به گرگ زخم برداشته اى بدل شده است و مى رود تا شعله هاى آتش و جنگ را در كشورهاى منطقه و خصوصاً خليج فارس بر افروزد.

و من با وجود چنين شرايطى به همه سران كشورهاى خليج فارس و همه ابرقدرتهاى شرق و غرب و خصوصاً امريكا و شوروى هشدار مى دهم و آنان را از دخالت و ماجراجويى و تصميمات عجولانه بر حذر مى دارم و به ملت امريكا از اينكه عنان عقل و اراده خويش را در مهمترين مسائل سياسى و بين المللى و نظامى به دست افرادى چون ريگان بسپارد نصيحت مى كنم. چرا كه ريگان در كارها و خصوصاً در مسائل سياسى و تصميم گيريها ناتوان شده است و به كمك عقلا و انديشمندان نيازمند شده است كه مردم امريكا را به ورطه سقوط نكشاند. من به سران كشورهاى خليج فارس سفارش مى كنم كه به خاطر يك عنصر ورشكسته سياسى، نظامى، اقتصادى بيش از اين خود و مردم كشورتان را تحقير نكنيد و با توسل به دامن امريكا ضعف و ناتوانى خود را برملا نسازيد و از گرگها و درنده ها براى شبانى و حفظ منافع خود استمداد نطلبيد ابر قدرتها آن لحظه اى كه منافعشان اقتضا كند شما و قديميترين وفاداران و دوستان خود را قربانى مى كنند و پيش آنان دوستى و دشمنى و نوكرى و صداقت ارزش و مفهومى ندارد.

آنان منافع خود را ملاك قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن مى گويند.

چه خوب است كه بعض سرانِ سرسپرده كشورهاى اسلامى به اربابان و خدايان زر و زور و تزوير خود، اين نكته را جدى گوشزد كنند كه اينقدر از منافع خود در خليج فارس سخن نگوييد، براى اينكه همين مسئله موجب حساسيت شديد مردم منطقه است كه امريكا و فرانسه و انگليس چه منافعى در آبهاى خليج فارس دارند تا پاى دخالت نظامى و جنگ هم مى خواهند آن را حفظ كنند؟ البته سياست ما در مورد خليج فارس از اول تاكنون صريح و روشن بوده است. جمهورى اسلامى ايران به امنيت در خليج فارس

ص: 212

اهميت زيادى مى دهد و به همين دليل و على رغم فراهم بودن همه نوع امكانات دريايى و هوايى و زمينى در بستن تنگه هرمز و صدمه وارد كردن به كشتيها و نفت كشها و منافع و مراكز صدور نفت و پالايشگاهها و بنادر منطقه تا به حال از سياست صبر و انتظار و جلوگيرى از گسترش جنگ پيروى نموده است و فقط در حد نشان دادن مقدار كمى از قدرت و حضور و توانايى خود و مقابله به مثل وارد عمل گرديده است. و دنيا به اين حقيقت رسيده است كه ناامنى در خليج فارس فقط به ضرر ايران تمام نمى شود، بلكه قويترين قدرتها و ابرقدرتها هم اگر مثل امريكا تمامى امكانات هوايى و دريايى و جاسوسى- خبرى خود و هم پيمانان خود در منطقه را بسيج كنند، كه حتى يك كشتى را بدون خطر اسكورت و حفاظت نمايند، از اين خطر و ضرر مصون نخواهند ماند و در اين گرداب ناامنى غرق مى شوند و على رغم آنهمه مقدمات و تمهيدات و جار و جنجالهايى كه درجهانْ امريكا برپا نموده است و دهها خبرنگار و فيلمبردار را به منطقه گسيل داشته اند تا خبر موفقيت نقشه هاى شوم امريكا را مخابره كنند، خداوند زمينه رسوايى و زبونى امريكا را به دست غيب خود فراهم مى آورد و اقتدار معنوى پرچم لااله الا اللَّه را بر پرچم كفر به نمايش مى گذارد و دل بندگان خالص خويش را شادمان مى سازد و چه بهتر كه امريكا و ريگان از مسير سياست مين گذارى شده خليج فارس كه كوس رسوايى آنان را در جهان به صدا درآورده است مجدداً عبور نكند و بر مركب غرور و جهلى كه تا به حال دهها بار صاحب خود را بر زمين كوبانيده است، سوار نشود و لااقل شبح قدرت و قدرت نمايى خود را پيش نوكران خود مثل كويت حفظ كند و بيش از اين آنان را از شكست و خفت خود شرمسار و سرافكنده نسازد و مطمئن باشند كه ادامه جولان در خليج فارس منطقه را به كانون خطر و بحران ناخواسته عليه خود آنان سوق مى دهد. و دنيا اگر خودش را آماده بحران نفت و به هم خوردن همه معادلات اقتصادى و تجارى و صنعتى كرده است، ما هم آماده ايم و كمربندها را محكم بسته ايم و همه چيز براى عمليات آماده است. و حتماً امريكا بايد به اين نكته برسد كه دخالت نظامى در خليج فارس صرفاً يك آزمايش نيست كه يك دام بزرگ و يك بازى خطرناك است و ما و همه مسلمانان منطقه خليج فارس، حضور نظامى ابرقدرتها را نقشه و مقدمه تهاجم و حمله به ممالك

ص: 213

اسلامى و كشور جمهورى اسلامى ايران و در ادامه حمايت از صدام تلقى مى كنيم.

مسلمانان جهان با همراهى نظام جمهورى اسلامى ايران عزم خود را جزم كنند تا دندانهاى امريكا را در دهانش خرد كنند و نظاره گر شكوفايى گل آزادى و توحيد و امامت جهان نبى اكرم باشند.

البته لازم است اين نكته را براى چندمين بار به سران كشورهاى اسلامى حاشيه خليج فارس بازگو كنم كه القاى شبهه و بزرگ جلوه دادن خطر اسلام و انقلاب و جمهورى اسلامى ايران براى كشورهاى منطقه همان ترفند قديم و جديد جهانخواران بوده و است، كه از اين طريق از پيدايش جوّ تفاهم و همكارى مسالمت آميز جلوگيرى نمايند و احساس نياز كشورها را به شرق و غرب تشديد كنند. جمهورى اسلامى ايران مايل است بر اساس حفظ وحدت و حمايت از منافع كشورها و ملتهاى اسلامى آنان را در مشكلات يارى نمايد و در بروز حوادث تحميلى سياسى- نظامى از ناحيه استكبار جهانى با قدرت و نفوذ خود آنها را رفع و در جهت كنترل و نفى سلطه سياسى شرق و غرب برنامه اى قوى و دقيق ارائه دهد، ولى ما مطمئنيم كه با وجود صدام و حزب عفلقى عراق اين مسئله به كندى پيش مى رود، چرا كه به همان ميزانى كه ابرقدرتها از ائتلاف و وحدت ملتهاى اسلامى واهمه دارند، صدام نيز از همكارى ايران با كشورهاى اسلامى در هراس است. به هر حال اصرار ما در نبرد، تا رفتن صدام و حزب كثيف عراق و رسيدن به شرايط بر حق و عادلانه ديگرمان يك تكليف شرعى و واجب الهى است كه از آن هرگز تخطى نمى كنيم كه ان شاءاللَّه با تحقق آن، در كنار كشورهاى اسلامى، سياستى محكم و بنيادين براى همه كشورها و ملتهاى اسلامى پايه ريزى شده است و در پرتو آن منافع مردم از آفت و خطر مهاجمين و متجاسرين محفوظ خواهد ماند و همه كسانى كه به فكر تجاوز به حريم كشورهاى اسلامى شده اند از سرنوشت صداميان عبرت مى گيرند و خودشان را به غضب و خشم ملتها گرفتار نخواهند ساخت.

امروز بدون شك سرنوشت همه امتها وكشورهاى اسلامى به سرنوشت ما در جنگ گره خورده است. و جمهورى اسلامى ايران در مرحله اى است كه پيروزى آن به حساب پيروزى همه مسلمانان وخداى نخواسته شكست آن، به ناكامى و شكست

ص: 214

وتحقير همه مؤمنان مى انجامد و رها كردن يك ملت و يك كشور و يك مكتب بزرگ در نيمه راه پيروزى، خيانت به آرمان بشريت و رسول خداست، لذا تب جنگ در كشور ما جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست و ان شاءاللَّه تا رسيدن به اين هدف فاصله چندانى نمانده است. و خدا را سپاس مى گزاريم كه ملت و دولت و مسئولين و ارتش و سپاه و بسيج و نيروهاى مردمى و همه اقشار دلاور كشورمان در آمادگى كامل به سر مى برند و همه اهل جنگ و هنرآفرينان مدرسه عشق و شهادتند و به خوبى از پس توطئه هاى استكبار و ايادى جاسوس و منافق آنان برآمده اند و مى روند كه به يارى خداوند بزرگ آخرين معابر پيروزى را باز كنند و علاوه بر حضور برتر خود در خليج فارس و جزاير و سواحل و مناطق غرب و جنوب، هم اكنون نيز به سازماندهى و بسيج و تشكل مردم ستمديده عراق پرداخته اند كه اين از مهمترين خواسته ها و هدفهاى ما بوده است، چرا كه از اول جنگ به صراحت اعلام كرده ايم كه ايران حتى به يك وجب از خاك عراق چشم ندوخته است و مردم عراق در تصميم گيريها و انتخاب حكومت خود آزادند و چه بهتر آنكه قبل از سقوط حاكميتِ مطلق بعث عراق، به دست رزمندگان دلاور اسلام در جبهه هاى نبرد، حكومت دلخواه و موردنظر خود را انتخاب كنند كه بحمداللَّه طليعه اين حركت بزرگ آشكار شده است وهمه ابرقدرتها وحاميان رژيم رو به زوال بعث مطمئن باشند كه بين المللى كردن درگيريها در جنگ وايجاد جوّ فشار و جريانات ساختگى سياسى و تبليغاتى و ديپلماسى عليه جمهورى اسلامى ايران در جهان و دخالتهاى نظامى و غيرنظامى در خليج فارس و بزرگ نمايى مشكلات و اختلاف تراشى و ارائه تحليلهاى كور و بى ثمر، ما را از هدف سرنگونى صدام و حزب بعث عراق و تنبيه متجاوز باز نخواهد داشت و به لطف خدا تمامى فشارها و محاصرههاى جهانى را براى نيل به اين هدف بزرگ تحمل مى كنيم و از جنگ كردن در راه خدا خسته نمى شويم. و اين ملت بزرگ ايران است كه با قامتى استوار بر بام بلند شهادت و ايثار ايستاده است و هر روز نشاط و تحرك و فرياد او براى ادامه راه بيشتر مى شود. البته ممكن است غربزده ها و بزدلان و همانهايى كه نه در روزهاى آغازين در ميدان دفاع بوده اند و نه تا به امروز به حمايت از حماسه آفرينان و وطن بانان خدمتى كرده اند و نه در آينده

ص: 215

لياقت حضور در جنود و سربازان خدا را خواهند يافت، براى خوش خدمتى به اربابان و دلگرم نمودن آنان از خستگى و بن بست در جنگ تحميلى، داد سخن دهند و به خيال خام خود افكار را از جنگ منحرف نمايند و احياناً آنهاكه در خارج از مرزها نشسته اند باورشان بيايد كه مردم و مسئولين و ارتش و سپاه و بسيج از جنگ و ادامه آن خسته شده اند و يا در ميان آنان بر سر جنگ اختلاف افتاده است. و حال آنكه به لطف خدا در حاكميت جمهورى اسلامىِ ما اختلافى بر سر مواضع اصولى، سياسى و اعتقادى وجود ندارد و همه مصممند تا توحيد ناب را در بين الملل اسلامى پياده نموده و سر خصم را به سنگ بكوبانند، تا در آينده اى نه چندان دور به پيروزى اسلام در جهان برسند.

الحمدللَّه اين كشور رسول خدا صلى الله عليه و آله امروز ميليونها جوان داوطلبِ جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و ديدگان ملت ما را جز رضايت حق چيزى پر نخواهد كرد و به همين جهت از بذل مال و جان و فرزندان خويش در راه خدا لذت مى برند و ملاك ارزش و برترى در نزد آنان تقوا و سبقت در جهاد گرديده است و از تفرعنها و خودنماييهاى جاهليت قديم و جديد متنفرند و من خودم را خادم يك چنين ملتى مى دانم و به اين خدمت افتخار مى كنم و همه اين بركات معنوى را از توجه پيامبر رحمة للعالمين و خاتم المرسلين صلى الله عليه و آله مى دانم و مردم و جوانان كشورهاى اسلامى را به كشف و شناخت وايجاد روابط گرم و برادرانه با اين عصاره هاى فضيلت و تقوا دعوت نموده و در اين فرصت به همه مسئولان كشورمان تذكر مى دهم كه در تقدم ملاكها، هيچ ارزش و ملاكى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نيست و همين تقدم ارزشى و الهى بايد معيار انتخاب و امتياز دادن به افراد و استفاده ازامكانات و تصدى مسوليتها و اداره كشور و بالاخره جايگزين همه سنتها و امتيازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، كه خدا اين امتياز را به آنان عنايت فرموده است و صِرف امتياز لفظى و عرفى كفايت نمى كند، كه بايد هم در متن قوانين و مقررات و هم در متن عمل و عقيده و روش و منش جامعه پياده شود و مصلحت زجر كشيده ها و جبهه رفته ها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح دادهها و در يك كلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشينها و مستضعفين، بر مصلحت قاعدين درمنازل و مناسك و متمكنين و مرفهين

ص: 216

گريزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سينه به سينه شرافت و اعتبار پيشتازان اين نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و بايد سعى شود تا از راه رسيده ها و دين به دنيا فروشان، چهره كفرزدايى و فقرستيزى روشن انقلاب ما را خدشه دار نكنند و لكه ننگ دفاع از مرفهين بيخبر از خدا را بر دامن مسئولين نچسبانند و آنهايى كه در خانه هاى مجلل، راحت و بى درد آرميده اند و فارغ از همه رنجها و مصيبتهاى جانفرساى ستون محكم انقلاب و پابرهنه هاى محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفته اند، نبايد به مسئوليتهاى كليدى تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يكشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ايران را بر باد دهند، چرا كه اينها هرگز عمق راه طى شده را نديده اند و فرق و سينه شكافته نظام و ملت را به دست از خدا بيخبران مشاهده نكرده اند و از همه زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بيقرارى مجاهدان كه براى مرگ و نابودى ظلم بيگانگان دل به درياى بلا زده اند، غافل و بيخبرند.

3- روحانيون و مديران و مسئولين محترم كاروانها و حج با توجه به مسئوليت خطيرى كه در اداره و توجيه زائران محترم پذيرفته اند و با در نظر گرفتن شرايط استثنايى كشور جمهورى اسلامى ايران بايد تمام همت وتلاش خود را در برگزارى صحيح و منظم حج به كار گيرند و با سعه صدر و به دور از هر گونه توقع و منتى زائران محترم بيت اللَّه را در آموزش و تعليم مناسك و مسائل حج همراهى نمايند و متناسب با حضور قشرهاى مختلف اعم از بيسواد و باسواد براى آنان برنامه ريزى كنند و از نقش سازنده خود و تأثير بزرگى كه حج براى هميشه در سرنوشت انسان مى گذارد غافل نشوند، چرا كه در آن فضاو شرايط معنوى همه دلها براى تحول و پذيرفتن حق آماده است، لذا از اعمال نظرهاى شخصى در امور حج و خصوصاً در مسائل و مناسك جداً خوددارى شود و مسائل حج را با علم و يقين و در موارد ضرورت با مراجعه به اشخاص مطلع و يا منابع فقهى آن بيان فرمايند، چرا كه در اعمال و مناسك حج مسائل جديد و مورد ابتلا فراوان است و خداى ناكرده بيان ناقص و غلط مسائل، موجب بطلان عمل و گرفتارى حجاج محترم و عسر و حرج مى گردد.

ص: 217

روحانيون عزيز در عين حالى كه مسائل را به طور واضح و دقيق بيان مى كنند ولى از مشكل تراشى و حالتهاى وسواس گونه كه زائران [را] در شك و ترديد و احتياطهاى بيمورد قرار مى دهد خوددارى كنند، چرا كه وسواس در برنامه و مراسم وعبادتها و ادعيه موجب كسالت و بى توجهى در واجبات مى شود. و يكى از فرصتهاى بسيار مناسب و مغتنم براى روحانيون، ارتباط با صاحبنظران و انديشمندان و علماى كشورهاى اسلامى است. هر چند كه استكبار جهانى، يا سران بعض كشورهاى اسلامى بشدت از اين نوع ملاقاتها و رابطه ها بيمناك و از آن جلوگيرى و مراقبت مى نمايند، ولى برنامه ريزى سالم و استفاده كردن از اين موقعيت مناسب براى تبادل افكار و انديشه ها و پيداكردن راه حل براى معضلات جوامع اسلامى از خواسته هاى جمهورى اسلامى ايران بوده است و در اين فرصت مغتنم، روحانيون معظم و مسئولين تبليغات حج براى انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشى هاى سياسى در پرتو احكام قرآن و نقش عظيم روحانيت اسلام در رهبرى مردم و جامعه، نقش كارسازى بايد ايفا بنمايند.

متأسفانه نه تنها مردم كشورها، بلكه روحانيون ممالك اسلامى اكثراً از كارآيى و نقش سازنده و تعيين كننده خود در مسائل روز و سياستهاى بين المللى بيخبر هستند و متأثر از القائات و برداشتهاى مادى، تصور مى كنند كه در عصر تمدن و تكنيك و صنعت و تحولات علمى وپيشرفتهاى مادى، نفوذ روحانيت كم شده است و نعوذباللَّه اسلام از اداره كشورها عاجز مانده است، كه بحمداللَّه پيروزى انقلاب اسلامى ايران به رهبرى روحانيت، خلاف اين تصورات را ثابت نمود و على رغم همه كارشكنيها و سنگ اندازيها و توطئه هاى شرق و غرب و حسادت و كينه توزى ايادى آنان، توانمندى و اقتدار روحانيت اسلام آشكار گرديد. كه من از تمامى علما و متفكرين و دانشمندان اسلامى سراسر جهان دعوت مى كنم كه در فرصتهاى مناسب به كشور عزيز اسلامى ايران سفر كنند و در وضع گذشته اين مملكت كه نظام شاهنشاهى آن را به مملكتى غربزده و تهى از ارزشهاى اسلامى مبدل ساخته بود و ايران مى رفت تا پايگاهى براى اسلام زدايى و محو آثار رسالت گردد و از تاريخ تا فرهنگ و همه مظاهر اسلام نابود شود، فكر نمايند و همچنين به بررسى وضعيت كنونى بپردازند كه اساس قوانين ومقررات اين كشور را

ص: 218

وحى و اسلام معيّن نموده است و تمامى مظاهر كفر و شرك و معاصى علنى حتى المقدور بر چيده شده و على رغم همه نغمه هاى شوم التقاطيها و چپها و راستها و مليگراها كه در روزهاى اول پيروزى انقلاب و براى قبضه نمودن قدرت و تفكر ملت ايران از حلقوم آنان برمى خاست، خداوند بر ما منت نهاد كه توطئه آنان كشف و در تمامى كشور ما قوانين و برنامه هاى اسلامى در حال پياده شدن است و از ميدانهاى نبرد و كارزار گرفته تا مراكز تحقيقات علمى، دانشگاهها و حوزهها و از مجالس قانونگذارى و تدوين همه مقررات كشورى و لشكرى تا قوه مجريه كه دست اندركاران حل و فصل بزرگترين مسائل ادارى و اجرايى يك كشور بزرگ و در حال جنگ و محاصره وبا جمعيتى متجاوز از پنجاه ميليون نفر است و از قوه قضاييه كه مسئوليت اجراى حدود و احكام الهى و در حقيقت بار سنگين تأمين امنيت جان و نواميس و اموال و شخصيت يك جامعه انقلابى را به عهده دارد تا فرماندهى قواى نظامى وانتظامى كه مسئوليت امنيت مرزهاو داخل كشور و خنثى نمودن صدها توطئه رنگارنگ به عهده آنان است و بايد جلوى تخريب و جنايات منافقين و ضدانقلاب واشاعه فحشا و منكرات و دزديها و قتلها و موادمخدر را بگيرند، كه همه اينها با رهبرى روحانيت متعهد و به بركت احكام نورانى اسلام و كتاب آسمانى پيامبر اكرم حضرت محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله و پيروى از ائمه هدى عليهم السلام اداره مى شود و خدا را سپاس مى نهيم كه با تكيه بر آيات وحى و كتاب خدا توانسته ايم كشورمان را از وابستگيها نجات دهيم. البته تا پياده كردن تمامى احكام و مقررات اسلامى وعمل كامل در همه سطوح جامعه راه زيادى در پيش داريم ولى به يارى خداوند همچنان به تلاش و كوشش خود ادامه مى دهيم و در عمل به همه غربزدگان و شرقزدگان و خودباختگانى كه از مطرح كردن شعار اسلام و اعتماد به قرآن كريم واهمه داشته اند، نشان مى دهيم كه چگونه مى توان جامعه را از سرچشمه هاى معرفت كتاب خدا و هدايت اسلام عزيز سيراب نمود، كه بحمداللَّه همه اينها از بركات و ورود علما در مسائل سياسى و استنباط احكام در مسائل مستحدثه بوده است، كه روحانيت كشور ايران فقط به خطابه و وعظ و ذكر مسائل روزمره اكتفا ننموده است و با دخالت در مهمترين مسائل سياسى كشور خود و جهان توانسته است قدرت مديريت روحانيت اسلام را به

ص: 219

نمايش بگذارد و اتمام حجتى براى همه قائلين به سكوت و سازشكاران بى تعهد و علم فروشان بى عمل باشد وتعجب است كه چگونه بسيارى ازعلما و روحانيون كشورها و بلاد اسلامى از نقش عظيم و رسالت الهى و تاريخى خود در اين عصرى كه بشريت تشنه معنويت و احكام نورانى اسلام است غافلند و عطش ملتها را درك نمى كنند و از التهاب و گرايش جوامع بشرى به ارزشهاى وحى بيخبرند و قدرت و نفوذ معنوى خود را دست كم گرفته اند، كه در همين شرايط پر زرق و برق حاكميت علوم وتمدن مادى بر نسل معاصر، علما و خطبا و ائمه جمعه بلاد و روشنفكران اسلامى با وحدت و انسجام و احساس مسئوليت و عمل به وظيفه سنگين هدايت و رهبرى مردم، مى توانند دنيا را در قبضه نفوذ و حاكميت قرآن در آورند و جلوى اينهمه فساد و استثمار و حقارت مسلمين را بگيرند و از لانه كردن شياطين كوچك و بزرگ خصوصاً امريكا در ممالك اسلامى جلوگيرى كنند و به جاى نوشتن و گفتن لاطائلات و كلمات تفرقه انگيز و مدح و ثناى سلاطين جور و بدبين كردن مستضعفان به مسائل اسلام و ايجاد نفاق در صفوف مسلمين به تحقيق و نشر احكام نورانى اسلام همت بگمارند و با استفاده از اين درياى بيكران ملتهاى اسلامى، هم عزت خود را و هم اعتبار امت محمدى صلى الله عليه و آله را پايدار نمايند.

آيا براى علماى كشورهاى اسلامى ننگ آور نيست كه با داشتن قرآن كريم و احكام نورانى اسلام و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام احكام و مقررات كفر در ممالك اسلامى تحت نفوذ آنان پياده شود و تصميمات ديكته شده صاحبان زر و زور و تزوير و مخالفان واقعى اسلام اجرا گردد و سياستگذاران كرملين يا واشنگتن دستورالعمل براى ممالك اسلامى صادر كنند؟ علماى بلاد و كشورهاى اسلامى بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسلمين و خروج آنان از سيطره قدرت حكومتهاى جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر بپردازند و براى حفظ منافع مسلمين سينه ها را سپر كنند و جلوى تهاجم فرهنگهاى مبتذل شرق و غرب را كه به نابودى نسل و حرث ملتها منتهى شده است را بگيرند، و به مردم كشورهاى خود آثار سوء و نتايج خود باختگى در مقابل زرق و برق غرب و شرق را بازگو كنند و به مردم و به دولتها خطر استعمار نو و شيطنت ابرقدرتها كه جنگ و مسلمان كشى در جهان به راه انداخته اند،

ص: 220

گوشزد كنند.

من مجدداً تأكيد مى كنم كه دنيا امروز تشنه حقايق و احكام نورانى اسلام است و حجت الهى بر همه علما و روحانيون تمام گرديده است، چرا كه وقتى جوانان كشورهاى اسلامى براى دفاع از مقدسات دينى خود تا سر حد شهادت پيش رفته اند و براى بيرون كردن متجاوزان، خود را به درياى حوادث و بلا زده اند و زندانها و شكنجه ها را به جان خريده اند و همچون مسلمانان شجاع و مبارز و عزيزان حزب اللَّه لبنان و ساير كشورها مقاومت كرده اند و به جهاد عليه متجاوزان برخاسته اند، چه حجتى بالاتر از اين و چه بهانه اى براى سكوت و مماشات و در خانه نشستن و تقيه كردنهاى بيمورد مانده است؟

علما و روحانيت متعهد اسلام اگر دير عمل كنند، كار از كار مى گذرد. البته ما درد تنهايى بعض از علما و متعهدينى كه در شهرها و كشورهايشان در محاصره سرنيزه ها و فشار تحليلها و حكمهاى نامشروع علماى سوء و دربارى گرفتار آمده اند [را] احساس مى كنيم ولى به همه اين عزيزان كه در فشار جباران مى باشند، موعظه خدا رايادآور مى شويم كه انْ تَقُومُوا للَّه مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَّفَكَّروا؛ (1)

براى خدا قيام كنيد و از تنهايى و غربت نهراسيد، مساجد بهترين سنگرها و جمعه و جماعات مناسبترين ميدان تشكل و بيان مصالح مسلمين مى باشند. امروز دولتها و سرسپردگان ابرقدرتها اگر چه به جنگ جدى با مسلمانان برخاسته اند وهمچون دولت هند مسلمانان بيگناه و بى پناه و آزاده را قتل عام مى كنند ولى هرگز جرأت و قدرت تعطيل مساجد و معابد مسلمين را براى هميشه ندارند ونور عشق و معرفت ميليونها مسلمان را نمى توانند خاموش كنند. در عين حال اگر آنان مساجد و محافل مذهبى و سياسى علماى اسلام را به تعطيلى بكشانند و حتى علماى اسلام را در ملأ عام به دار كشند، خود دليل مظلوميت اسلام و موجب توجه بيشتر مسلمانان به روحانيت و پيروى از آنان مى شود. مگر نه اين است كه خداوند از علما پيمان گرفته است كه در برابر ستم ستمكاران و ظلم جنايت پيشگان ساكت و آرام نمانند؟ مگرنه اين است كه علما حجت پيامبران ومعصومين بر زمين هستند؟ پس بايد علما و


1- بخشى از آيه 46 سوره سبأ: «بگو شما را به يك موعظه سفارش مى كنم) اينكه براى خدا قيام كنيد دو نفردو نفر يا به تنهايى، سپس فكر و انديشه كنيد».

ص: 221

روشنفكران و محققان به داد اسلام برسند و اسلام را از غربتى كه دامنگيرش شده است نجات دهند و بيش ازاين ذلت و حقارت را تحمل نكنند و بت سيادت تحميلى جهانخواران را بشكنند و با بصيرت و سياست چهره منور و پراقتدار خود را آشكار سازند و در اين راستا، دو چهره ها و روحانى نمايان و دين به دنيافروشان و قيل و قال كنندگان را از خود و از كسوت خود برانند و اجازه ندهند كه علماى سوء و تملق گويان ظلمه و ستمگران، خود را به جاى پيشوايان و رهبران معنوى امتهاى اسلامى بر مردم تحميل كنند و از منزلت و موقعيت معنوى علماى اسلام سوء استفاده كنند. روحانيون متعهد اسلام بايد از خطر عظيمى كه از ناحيه علماى مزور و سوء و آخوندهاى دربارى متوجه جوامع اسلامى شده است سخن بگويند، چرا كه اين بيخبران هستند كه حكومت جابران و ظلم سران وابسته را توجيه و مظلومين را از استيفاى حقوق حقه خود منع و در مواقع لزوم به تفسيق و كفر مبارزان وآزاديخواهان در راه خدا حكم مى دهند، كه خداوند همه ملتهاى اسلامى را از شرور و ظلمت اين نا اهلان و دين فروشان نجات دهد.

و يكى از مسائل بسيار مهمى كه به عهده علما و فقها و روحانيت است، مقابله جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سياستهاى اقتصاد سرمايه دارى و اشتراكى در جامعه است، هرچند كه اين بليه دامنگير همه ملتهاى جهان گرديده است و عملًا بردگى جديدى بر همه ملتها تحميل شده و اكثريت جوامع بشرى در زندگى روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خورده اند و حق تصميم گيرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبيعت و سرزمينهاى حاصلخيز جهان و آبها و درياها و جنگلها و ذخاير، به فقر ودرماندگى گرفتار آمده اند و كمونيستها و زراندوزان و سرمايه داران با ايجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حيات وابتكار عمل را از عامه مردم سلب كرده اند و با ايجاد مراكز انحصارى وچند مليتى، عملًا نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته وهمه راههاى صدور و استخراج و توزيع و عرضه وتقاضا و حتى نرخ گذارى و بانكدارى را به خود منتهى نموده اند وبا القاى تفكرات و تحقيقات خود ساخته، به توده هاى محروم باورانده اند كه بايد تحت نفوذ ما زندگى كرده و الّا راهى براى ادامه حيات پابرهنه ها، جز تن دادن به فقر باقى نمانده است و اين

ص: 222

مقتضاى خلقت و جامعه انسانى است كه اكثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرت يك لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهى اندك هم از پرخورى و اسراف وتعيشها جانشان به لب آيد. به هر حال اين مصيبتى است كه جهانخواران بر بشريت تحميل كرده اند و كشورهاى اسلامى به واسطه ضعف مديريتها و وابستگى، به وضعيت أسفبار گرفتار شده اند كه اين به عهده علماى اسلام و محققين و كارشناسان اسلامى است كه براى جايگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرحها و برنامه هاى سازنده و دربرگيرنده منافع محرومين و پابرهنه ها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند. البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامه هاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايه دارى غرب و اشتراكى شرق، بدون حاكميت همه جانبه اسلام ميسر نيست و ريشه كن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حكومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ايران نيازمند به زمان باشد، ولى ارائه طرحها و اصولًا تبيين جهت گيرى اقتصاد اسلام در راستاى حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومى آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهيدستى به شمار مى رود و بيان اين حقيقت كه صاحبان مال و منال در حكومت اسلام هيچ امتياز و برترى اى از اين جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولويتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شكوفايى و پرورش استعدادهاى خفته و سركوب شده پابرهنگان را فراهم مى كند. و تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند ومال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتكشان، افكار و خواسته هاى خود را تحميل كنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزشهاى متعالى و فرار از تملق گوييها مى گردد و حتى بعض ثروتمندان را از اينكه تصور كنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مى كند.

خلاصه كلام اينكه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزونتر از

ص: 223

آنِ كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران وكارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل موظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنه ها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين، و در كنار مستمندان و پابرهنه ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است كه نصيب اوليا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه مى دهد، كه بحمداللَّه در جمهورى اسلامى ايران، اساس اين تفكر و بينش در حال پياده شدن است.

و همچنين مسئولين محترم كشور ايران على رغم محاصرات شديد اقتصادى وكمبود درآمدها، تمامى كوشش و تلاش خود را صرف فقرزدايى جامعه كرده اند و همه آرمان و آرزوى ملت و دولت و مسئولين كشور ما است كه روزى فقر و تهيدستى از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند كشور از رفاه در زندگى مادى و معنوى برخوردار باشند. خدا نياورد آن روزى را كه سياست ما و سياست مسئولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنيا و ثروتمندان ازاعتبار و عنايت بيشترى برخوردار شوند. معاذاللَّه كه اين با سيره و روش انبيا و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام سازگار نيست، دامن حرمت و پاك روحانيت از آن منزه است، تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و بركات كشور و انقلاب و روحانيت ما است كه به حمايت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده كرده است. از آنجا كه محروميت زدايى، عقيده و راه و رسم زندگى ما است، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و براى ناتوان ساختن دولت ودست اندركاران كشور ما حلقه هاى محاصره را تنگتر كرده اند و بغض و كينه و ترس و وحشت خود را در اين حركت مردمى و تاريخى تا مرز هزاران توطئه سياسى- اقتصادى ظاهر ساخته اند و بدون شك جهانخواران به همان ميزان كه از شهادت طلبى و ساير ارزشهاى ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلّم هر قدر كشور ما به طرف فقرزدايى و دفاع از محرومان حركت كند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملتهاى جهان به اسلام زيادتر مى شود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند و افتخار

ص: 224

تاريخى و بيش از هزار ساله پناهگاهىِ محرومان را براى خود حفظ كنند و به ساير مسئولين و مردم توصيه نمايند كه ما نبايد گرايش و توجه بى شائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بيدريغ آنان را از اسلام فراموش كنيم و بدون جواب بگذاريم.

البته پرواضح است كه همه اقشار كشور ما در انقلاب سهيم و شريكند و همه براى خدا و انجام وظيفه الهى خود وارد صحنه ها شده اند و مقصد خدا است و هرگز آمال بلند و الهى خود را به مسائل مادى آلوده نمى كنند و با كمبودها ازميدان به در نمى روند، چرا كه كسى كه براى خدا جان ومال فدا مى كند، به خاطر شكم و دنيا از پا در نمى آيد، ولى وظيفه ما و همه دست اندركاران است كه به اين مردم خدمت كنيم و در غم و شادى ومشكلات آنان شريك باشيم كه گمان نمى كنم عبادتى بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد. راستى وقتى كه پابرهنه ها و گودنشينان و طبقات كم درآمد جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احكام اسلامى تا سر حد قربانى نمودن چندين عزيز و جوان و بذل همه هستى خود داده اند و در همه صحنه ها بوده اند- و ان شاءاللَّه خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا مى دهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نكنيم! ما مجدداً مى گوييم كه يك موى سر اين كوخ نشينان و شهيددادگان به همه كاخ و كاخ نشينان جهان شرف و برترى دارد.

و آخرين نكته اى كه در اينجا ضمن تشكر از علما و روحانيون و دولت خدمتگزار حامى محرومان بايد از باب تذكر عرض كنم و بر آن تأكيد نمايم، مسئله ساده زيستى و زهدگرايى علما و روحانيت متعهد اسلام است كه من متواضعانه و به عنوان يك پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحانى خود مى خواهم كه در زمانى كه خداوند بر علما و روحانيون منت نهاده است واداره كشور بزرگ و تبليغ رسالت انبيا را به آنان محول فرموده است، از زىّ روحانى خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا كه دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهورى اسلامى ايران است، پرهيز كنند و برحذر باشند كه هيچ آفت و خطرى براى روحانيت و براى دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حركت در مسير دنيا نيست كه بحمداللَّه روحانيت متعهد اسلام امتحان زهدگرايى خود را داده است، ولى چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از

ص: 225

اين براى خدشه دار كردن چهره اين مشعلداران هدايت و نور، دست به كار شوند و با كمترين سوژه اى به اعتبار آنان لطمه وارد آورند كه ان شاءاللَّه موفق نمى شوند.

و اما زائران محترم ايرانى كه انصافاً شخصيت و شعور و رشد سياسى و اجتماعى خود را در مراسم حج سالهاى گذشته به نمايش گذارده اند و باعث حفظ آبرو و اعتبار جمهورى اسلامى ايران شده اند، امسال نيز علاوه بر دقت و توجه به اعمال و واجبات حج و استفاده از اين نعمت بزرگ تشرف به مكه مكرمه و مدينه منوره و زيارت خانه خدا و مرقد پاك نبى اكرم صلى الله عليه و آله و بقيع و تشرف به جوار تربت مطهر حضرت زهرا عليها السلام و ائمه معصومين عليهم السلام در راهپيمايى كوبنده برائت با هماهنگى و انسجام كامل در صفوف و شعارها و برنامه ها شركت نمايند و از بركاتِ اين اجتماع مقدس عبادى- سياسى كه نشان دهنده اقتدار مسلمين و كشور عزيز و اسلامى ايران است بهره مند شوند و با برخوردهاى اخلاقى و سالم و سازنده در تمام مراسم حج و خصوصاً در مسير راهپيمايى با مردم ساير كشورها و يا مأمورين كشور عربستان سعودى، آنان را به ضرورت حضور در اين اجتماعات دعوت كنند و از هرگونه اعمال سليقه هاى شخصى و كارهاى خودسرانه اى كه خداى ناكرده موجب هتك احترام اين اجتماع عظيم شود خوددارى كنند و از درگيرى و اهانت و جدال احتراز نمايند، هرچند كه زائران محترم با آگاهى كامل نقشه ها و توطئه ها را خنثى مى كنند ولى چه بسا افرادى به منظور برهم زدن شكوه و جلوه اجتماعات حج و مخدوش كردن چهره انقلاب به كارهاى بدون حساب و خودسرانه دست زنند. البته بعيد به نظر مى رسد كه دولت يا مأمورين عربستان كه ميزبان زائران خانه خدا و حرم پيغمبر اكرمند، از اين نمايش قدرت اسلام و مسلمين در برابر كفر و ابتكار عملى- سياسى ملت ما كه به خاطر سربلندى جهان اسلام و مسلمين مى باشد جلوگيرى كنند. در هر حال زائران ايرانى به نقش و رسالت خود در تمامى مراحل حج توجه كنند كه تمامى اعمال و رفتار آنان با دقت مورد توجه و نظر دوستان و دشمنان انقلاب ما است، و دشمنان انقلاب درصدد دست يافتن به سوژه اى ولو مختصر جهت تخريب قداست و اعتبار الهى مردم كشور ما مى باشند و دوستان و طرفداران انقلاب مشتاق آشنايى با روش و سيره وخصوصيات اين ملتى كه آوازه نام و نشانش- به يارى خداوند- در سراسر عالم طنين

ص: 226

افكنده است، گرديده اند. و حج بهترين ميعادگاه معارفه ملتهاى اسلامى است كه مسلمانان با برادران و خواهران دينى واسلامى خود از سراسر جهان آشنا مى شوند و در آن خانه اى كه متعلق به تمام جوامع اسلامى و پيروان ابراهيم حنيف است، گِردهم مى آيند و با كنار گذاردن تشخصها و رنگها و مليتها و نژادها به سرزمين و خانه اولينِ خود رجعت مى كنند و با مراعات اخلاق كريمه اسلامى واجتناب از مجادلات و تجملات، صفاى اخوت اسلامى و دورنماى تشكل امت محمدى صلى الله عليه و آله را در سراسر جهان به نمايش مى گذارند.

زائران محترم كشور ايران، ارزش دستاوردهاى معنوى و سياسى جمهورى اسلامى ايران را در برخورد با ساير مسلمانان بهتر درك مى كنند و باتوجه و اطلاع از گرفتاريها و مشكلاتى كه به اشكال مختلف بر ملتهاى اسلامى تحميل شده است، به ابعاد عظمت انقلاب و عنايات خاصه حق تعالى و توجه امام زمان- ارواحنا فداه- به اين ملت بيشتر پى مى برند و قدر بركات اين انقلاب را بيشتر از گذشته مى دانند و از كار و تلاش مسئولين محترم و دولت خدمتگزار كه شب و روز خود را وقف خدمت نموده اند، مطلع مى گردند و از تحولى كه در جوانان و اقشار ديگر ملت به وجود آمده است و آنان را به بهشت صلابت و عفت و حيا و شرافت و آزادى وجهاد رهنمون شده اند، خدا را سپاس مى گزارند.

خداوندا! اين نعمتهاى بزرگ را از ما و ملت ما نگير. خداوندا! ما را به ارزش بركات خود بيشتر آشنا فرما. خداوندا! بربندگى ما و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بيفزا. خداوندا! به ما توكل و صبر و مقاومت و رضا و توفيق جلب عنايت خود كرامت فرما و در مسير خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانى خود وفرزندان و هستى مان همراهى و مدد بنما.

زائران محترم مبادا كه از احساس رشد و عظمت انقلاب خود در برابر مسلمانان ديگر كشورها به غرور و عُجب گرفتار شوند و خداى نخواسته به اعمال و رفتار مسلمانان به ديده اهانت و تحقير بنگرند و از همدلى و انس با دوستان خدا در مكه مكرمه محروم شوند و از شكر اين نعم بزرگ الهى، كه تواضع در برابر مسلمانان و مستضعفان و برادران

ص: 227

دينى است، غافل بمانند. در كنار خانه خدا و مرقد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بيعتها و پيوندهاى دوستى وارتباط آينده را با مسلمانان محكم كنند وحديث انقلاب و لطف خدا را به آنان بازگو نمايند. و از جانب من و همه ملت ايران به همه مسلمانان اطمينان بدهيد كه جمهورى اسلامى ايران پشتيبان شما و حامى مبارزات و برنامه هاى اسلامى شما است و در هر سنگرى عليه متجاوزان در كنار شما ايستاده است و از حقوق گذشته و امروز و آينده شما ان شاءاللَّه دفاع خواهد كرد و به آنان بگوييد كه اقتدار و اعتبار جمهورى اسلامى ايران متعلق به همه ملتهاى اسلامى است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايران در حقيقت دفاع از همه ملتهاى تحت ستم است و ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى شكنيم و با صدور انقلابمان كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدى صلى الله عليه و آله است، به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى دهيم وبه يارى خدا راه را براى ظهور منجى مصلح و كل و امامت مطلق حق امام زمان- ارواحنا فداه- هموار مى كنيم.

و از نكاتى كه حجاج محترم بايد به آن توجه كنند، اينكه مكه معظمه و مشاهد مشرفه آينه حوادث بزرگ نهضت انبيا و اسلام و رسالت پيامبراكرم است، جاى، جاى اين سرزمين محل نزول و اجلال انبياى بزرگ و جبرئيل امين و يادآور رنجها و مصيبتهاى چندين ساله اى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در راه اسلام و بشريت متحمل شده اند و حضور در اين مشاهد مشرفه و امكنه مقدسه و در نظر گرفتن شرايط سخت و طاقتفرساى بعثت پيامبر، ما را به مسئوليت و حفظ دستاوردهاى اين نهضت ورسالت الهى بيشتر آشنا مى كند، كه واقعاً پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام در چه غربتهايى براى دينِ حق و امحاى باطل، استقامت و ايستادگى نموده اند و ازتهمتها و اهانتهاو زخم زبانهاى «ابولهب» و «ابوجهل» ها و «ابوسفيان» ها نهراسيدند و در عين حال شديدترين محاصره هاى اقتصادى در شعب ابيطالب، به راه خود ادامه داده اند و تسليم نشدند و سپس با تحمل هجرتها و مرارتها در مسير دعوت حق و ابلاغ پيام خدا و حضور در جنگهاى پياپى و نابرابر و مبارزه با هزاران توطئه وكارشكنيها به هدايت و رشد همت گماشته اند كه دل صخره ها و سنگها و بيابانها و كوهها و كوچه ها و بازارهاى مكه و مدينه پر است از هنگامه پيام

ص: 228

رسالت آنان كه اگر آنها به زبان و سخن مى آمدند و از راز و رمز تحقق فَاسْتَقِمْ كَما امِرْتَ (1)

پرده برمى داشتند، زائران بيت اللَّه الحرام در مى يافتند رسول خدا براى هدايت ما و بهشتى شدن مسلمانان چه كشيده اند و مسئوليت پيروان او چقدر سنگين است. و ملت شهيد داده ايران اگر چه در طول دوران مبارزه و جنگ و حوادثِ ديگر انقلاب مظلوميتها و سختيها و درد و رنجهاى فراوان ديده است و جوانان و عزيزان گرانقدرى را تقديم راه خدا كرده است ولى يقيناً وسعت مظلوميتها و سختيهايى كه بر پيشوايان ما رفته است، به مراتب بالاتر از مسائل ما است. حجاج محترم سلام خالصانه ملت عزيز و مسئولين پر تلاش و خانواده هاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين را به پيشگاه مقدس پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله و اهل بيت هدى عليهم السلام ابلاغ كنيد و ملتمسانه و عاجزانه از آنان تفقد و رحمت بيشتر براى اين پيروان صادق خود خواسته و پيروزى ملت ما را در جنگ بر كفر جهانى از خدا بخواهند و از اين فرصت مناسب در دعا كردن به همه مسلمانان و رفع گرفتاريها استفاده كنند.

خداوندا! اگر هيچ كس نداند تو خود مى دانى كه ما براى برپايى پرچم دينِ تو قيام كرده ايم و براى برپايى عدل و داد در پيروى از رسول تو در مقابل شرق و غرب ايستاده ايم و در پيمودن اين راه لحظه اى درنگ نمى كنيم. خداوندا! تو مى دانى كه فرزندان اين سرزمين در كنار پدران ومادران خود براى عزت دين تو به شهادت مى رسند و با لبى خندان و دلى پر از شوق و اميد به جوار رحمت بى انتهاى تو بال و پر مى كشند.

خداوندا! تومى دانى كه امت رسول تو در ا ين مملكت مواجه با همه توطئه ها است و ايادى شيطان در داخل و خارج او را آرام نمى گذارند و تلاشها هر روز براى در تنگنا و مضيقه قرار دادن اين ملت در امور اقتصاد فزونتر مى شود.

خداوندا! تو مى دانى مردم ما مشكلات را به جان و دل خريده اند و از هيچ چيزى غير تو ترس و بيم ندارند و تمام زجرها و دردها را تحمل مى كنند، همه پيروزيها را از آن تو و به عنايت تو مى دانند، پس ما را به عنايت دوباره خود همراهى نما و دلهاى ملت ما را


1- بخشى از آيه 112 سوره هود: «همانگونه كه امر شده اى استقامت كن».

ص: 229

به نصر وپيروزى خود اميدوارتر ساز و رزمندگان جبهه ما را به مدد غيبى و جنود مخفى خود غالب وپيروز گردان و توان و صبر و استقامت ما را در تحمل سختيها و مشكلات افزون نما و نعمت رضايت در شكست وپيروزى را به ما ارزانى فرما و دل مردم ما را كه براى دين تو شهيد و مفقود و مجروح و اسير داده اند و سختى هجران عزيزان را به عشق لقا و رضاى تو تحمل كرده اند، شادمان فرما و همه ما را در مسير بندگى خود عاشق و درد آشنا فرما و شهيدان ما را از كوثر زلال ولايت خود و رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه هدى عليهم السلام سيراب نما و انقلاب اسلامى ما را به انقلاب مصلح كل متصل فرما. «انك ولىّ النعم».

1 ذى الحجة الحرام 407

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 230

پيام

زمان: 12 مرداد 1366/ 7 ذى الحجه 1407

مكان: تهران، جماران

موضوع: جنايتها و خيانتهاى آل سعود

مناسبت: فاجعه خونين مكهكشتار زائران ايرانى توسط مأموران آل سعود)

مخاطب: كروبى، مهدىنماينده امام خمينى و سرپرست حجاج ايرانى)

جنايتها و خيانتهاى آل سعود

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

والَّذينَ هاجَرُوا فى سَبيلِ اللَّه ثُمَّ قُتِلُوا اوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُم اللَّه رِزْقاً حَسَناً وَ إنَّ اللَّه لَهُوَ خَيْرُالرَّازِقينَ (1)

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى- دامت افاضاته

پيام استقامت و مظلوميت شما و زائران عزيزتر از جانمان را از كنار كعبه مظلوم و حرم خون آلود خدا شنيدم. سلام خالصانه اينجانب و همه ملت ايران را به همه عزيزانى كه در كنار خانه خود و حرم امن خدا مورد تهاجم و گستاخى اجير شدگان شيطان بزرگ، يعنى آمريكاى جنايتكار قرار گرفته اند، ابلاغ كنيد. اين حادثه بزرگ نه تنها احساسات و عواطف ملت ايران را كه يقيناً دل همه آزادگان جهان و ملتهاى اسلامى را جريحه دار و متألم ساخته است ولى براى ملت بزرگ و قهرمانى همچون مردم عزيز كشورمان كه تجربه چندين ساله انقلاب را ديده اند و نقاب از چهره ها و نيرنگهاى ايادى امريكا چون شاه و صدام را در حمله به عزاداران حسينى و آتش زدن قرآنها و مساجد برداشته اند، اين


1- سوره حج، آيه 58: «و آنانكه در راه رضاى خدا از وطن هجرت گزيدند و در اين راه كشته شدند، يا مرگشان فرارسيد، البته خدا رزق و روزى نيكويىدر بهشت ابد) نصيبشان گرداند، كه همانا خدا بهترين روزى دهندگان است».

ص: 231

حوادث غيرمترقبه و شگفت آور نيست كه دوباره دست كثيف امريكا و اسرائيل از آستين رياكاران و سردمداران كشور عربستان و خائنين به حرمين شريفين (1) به درآيد و قلب بهترين مسلمانان و عزيزان و ميهمانان خدا را نشانه رود و مدعيان سقايت (2) حاجّ و عمارت مسجدالحرام، خيابانها و كوچه هاى مكه را از خون مسلمانان سيراب كنند.

ما در عين حال كه شديداً متأثر و عزادار از اين قتل عام بى سابقه امت محمد صلى الله عليه و آله و پيروان ابراهيم حنيف و عاملين به قرآن كريم گرديده ايم ولى خداوند بزرگ را سپاس مى گزاريم كه دشمنان ما و مخالفين سياست اسلامى ما را از كم عقلان و بيخردان قرار داده است، چرا كه خودشان هم درك نمى كنند كه حركتهاى كورشان سبب قوّت و تبليغ انقلاب ما و معرف مظلوميت ملت ما گرديده است و در هر مرحله اى سبب ارتقاى مكتب و كشورمان را فراهم كرده اند كه اگر از صدها وسيله تبليغاتى استفاده مى كرديم و اگر هزاران مبلّغ و روحانى را به اقطار عالم مى فرستاديم تا مرز واقعى بين اسلام راستين و اسلام امريكايى و فرق بين حكومت عدل و حكومت سرسپردگان مدعى حمايت از اسلام را مشخص كنيم، به صورتى چنين زيبا نمى توانستيم، و اگر مى خواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و ثابت كنيم كه فرقى بين محمدرضاخان و صدام امريكايى و سران حكومت مرتجع عربستان در اسلام زدايى و مخالفتشان با قرآن نيست و همه نوكر امريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملتها، باز به اين زيبايى ميسر نمى گرديد، و همچنين اگر مى خواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنونى كعبه لياقت ميزبانى سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين امريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كارى از دستشان برنمى آيد، بدين خوبى نمى توانستيم بيان كنيم و اگر مى خواستيم به دنيا ثابت كنيم كه حكومت آل سعود، اين وهابيهاى پست بيخبر از خدا بسان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند، به اين اندازه كه كارگزاران ناشى و بى اراده حاكميت سعودى در اين قساوت و بى رحمى عمل كرده اند، موفق نمى شديم و حقا كه


1- در مقابل ادعاى زمامداران آل سعود كه خود را «خادم الحرمين الشريفين» مى نامند.
2- آبرسانى، رساندن آب به حاجيان.

ص: 232

اين وارثان ابى سفيان و ابى لهب و اين رهروان راه يزيد روى آنان و اسلاف خويش را سفيد كرده اند.

جمهورى اسلامى ايران الحمدللَّه در ميان زائران خانه حق از مليتها و نژادها و كشورها و حتى در خود عربستان طرفداران بسيار زياد و دوستان صادق و وفادارى پيدا نموده است كه براى گواه و شهادت حقانيت ما و معرفى ابعاد قتل عام خونبار مسلمانان به دست خادم الحرمين و انتقال حقايق تلخ روز حادثه به مردم جهان ما را يارى دهند. و چه بهتر كه بلافاصله و در حالى كه اجساد عزيزان ما بر زمين افتاده اند، صدام و حسين اردنى (1) و حسن مراكشى (2) به حمايت از جنايت آل سعود اعلام همبستگى نمايند، گويى عربستان سنگر بزرگى را فتح كرده است و در كشتن صدها زن و مرد بى دفاع مسلمان و به رگبار مسلسل بستن آنان و عبور از روى اجساد مطهر آنان به پيروزى نظامى بزرگى نايل آمده است كه به يكديگر تبريك مى گويند و حال آنكه جهان در اين ماتم نشسته و دل پيامبر خاتم شكسته است. و چه كسى است كه نداند توسل به زور و سرنيزه و لشكر كشى در برابر زائران خانه حق و تهيه آن همه مقدمات و توسل به بهانه هاى پوچ براى درگيرى با زنان و مردان و جانبازان و مادران و همسران شهيدان چيزى جز استيصال و خشم و ضعف امريكا و عجز و نااميدى سرسپردگان آنان نخواهد بود. يقيناً امريكا و عربستان از شرايط خلع سلاح مسلمانان در حرم خدا و احترام مؤمنين به احكام قرآن و پرهيز از جدال در كنار خانه خدا سوءاستفاده كرده اند و با وسايل از پيش فراهم شده و نقشه هاى دقيق روبه صفتانه به صفوف شيرمردان و شيرزنان ما حمله نموده اند و آنان را غافلگير كرده اند. حكومت سعودى مطمئن باشد كه امريكا لكه ننگى بر دامنش نهاده است كه تا قيام قيامت هم باآب زمزم و كوثر پاك نمى شود و خونى كه از دل اقيانوس بزرگ ملت ما بر سرزمين حجاز جارى شده است، زمزم هدايتى براى تشنگان سياست ناب اسلام گرديده است كه ملتها و نسلهاى آينده از آن سيراب و ستمكاران در آن غرق و هلاك مى شوند و ما همه اين جنايتها را به حساب امريكا گذاشته ايم و به يارى خدا و در موقع


1- ملك حسين، پادشاه اردن.
2- ملك حسن، پادشاه مغربمراكش).

ص: 233

مناسب به حساب آنان خواهيم رسيد و انتقام فرزندان ابراهيم را از «نمرود» ها و «شياطين» و «قارون» ها خواهيم گرفت. و مجدداً تأكيد مى كنم كه اينها بهاى گران حاكميت نه شرقى و نه غربى و استقلال و آزادى و اسلام خواهى ماست.

و اينك از فرصت استفاده كرده به يكى از آيات كتاب كريم اشاره مى كنم آن جا كه فرموده است: اجَعلْتُمْ سِقايَةَ الحاجِّ وَ عِمارَةَ المَسْجِدِ الحَرامِ كَمَنْ امَنَ بِاللَّه وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَ جاهَدَ فى سَبيلِ اللَّه لايَسْتَووُنَ عِنْدَاللَّه وَاللَّه لايَهْدِى القَوْمَ الظّالِمينَ. (1)

گويى آيه كريمه در همين عصر نازل شده و گويى براى آل سعود و امثال آل سعود در طول تاريخ و براى ملت مجاهد و بزرگ ايران و حجاج بيت اللَّه الحرام در عصر حاضر و امثال آنان در همه اعصار آمده است. و خداوند تعالى مى فرمايد: شما كوردلان آب رسانى به حجاج و تعمير مسجدالحرام را با ارزش آنانى كه ايمان به خدا و به روز جزا آورده و در راه خدا مجاهده مى كنند، مساوى قرار داده ايد، حاشا كه اينان با شما مساوى نيستند و خداوند ستمگران را هدايت نمى كند. آيا سعوديها و امثال آنان در طول تاريخ ارزش خود را براى تهيه آب در مواقف حج و زرق و برق تعميرات مسجدالحرام را با ارزشهاى مسلمانانى كه به خداوند و روز جزا ايمان دارند و با نثار خون خود و جوانان مجاهد خود در راه خدا و براى دفع دشمنان خدا از حريم اسلام و حرم خداوند تعالى بپا خاسته اند مقايسه نكرده اند؟ و سعوديهاى عصر حاضر، پا را فراتر از آن نگذاشته و بر مسلمانان افتخار نمى كنند؟ و با مجاهدان راه خدا آن نمى كنند كه روى امريكاى جهانخوار و ارباب خود را سفيد كرده است؟ و جالب توجه اينكه خداوند در اين آيه ايمان به خدا و روز جزا را ذكر فرموده و از ميان تمام ارزشهاى اسلامى و انسانى مجاهده در راه خدا را با دشمنان خدا و بشريت انتخاب كرده است و در اين انتخاب به همه مسلمانان تعليم فرموده است كه ارزش جهاد فوق همه ارزشهاست. و آيا خداوند با ذكر وَاللَّه لايَهْدِى القَوْمَ الظّالِمينَ نمى خواهد بفرمايد خداوند سعوديهاى عصر را و تمام اعصار تاريخ را


1- سوره توبه، آيه 19: «آيا آب دادن به حاجيان و تعمير كردن مسجدالحرام را با مقام آن كس كه به خدا وروز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد كردند يكسان شمرديد؟ هرگز، آن نزد خدا با اين يكسان نخواهد بود، كه خدا ستمكاران را هرگز هدايت نخواهد كرد».

ص: 234

ستمگرانى بيش نمى داند كه قابل هدايت نيستند و خداوند آنان را هدايت نمى فرمايد؟

آيا ستمكارى بر حق و خلق و بر رسول خدا و امت بزرگوار حضرت رسول خاتم، بالاتر از آنچه آل سعود با كعبه و حرم امن الهى و با زائران مجاهد آن كه همه چيز و همه كس خود را در راه دوست و آرمان اسلام تقديم كردند، مى توان تصور كرد؟ آيا جرم اين مجاهدان كه به فرمان خداوند تعالى نداى برائت از مشركين را انجام داده اند، جز برائت از خدايان آل سعود و سعوديهاى عصر حاضر و شاه حسين و شاه حسن و مبارك نامبارك (1) و صدام عفلقى است؟ آيا سكوت در مقابل اين ستمگريها كه در طول تاريخ سابقه نداشته است، چيزى جز رضاى به اين جرم و شركت در ظلم و ستم ظالمين و ستمگران است؟ و در هر صورت آل سعود براى تصدى امور كعبه و حج لياقت نداشته و علما و مسلمانان و روشنفكران بايد چاره اى بينديشند. زائران شريف ايرانى امسال پيام انقلاب و برائت خود را با خونشان به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقديم شهداى بزرگ به پيشگاه مقدس حق از سازندگان و بانيان سياست نه شرقى و نه غربىِ كعبه خداوند گشتند و ملت بزرگ ايران نيز با تجليل گسترده خود از شهدا و شركت ميليونى خود در راهپيمايى و اعلان برائت از كفر خصوصاً آل سعود به وظيفه انقلابى و الهى خود عمل نموده اند كه در اينجا لازم است از حضور گسترده آنان و همه اقشار و خواهران و برادران تشكر كنم. اكنون نوبت زائران ديگر كشورها و خصوصاً علما و روشنفكران و گويندگان است كه پيام مظلوميت ما را به جهان ابلاغ كنند. ان شاءاللَّه زائران محترم ايرانى با مقاومت و صبر بقيه اعمال خود را به اتمام برسانند و با گامهاى محكم و دلى آرام و قلبى سرشار از رضايت و لبى خندان، شادى پيروزى خون بر شمشير و شهادت در كنار خانه خدا را جشن بگيرند و افرادى كه به مدينه منوره مشرف مى شوند، سلام شهيدان به خون خفته كعبه و مجروحين خانه امن را به رسول خدا و ائمه هدى عليهم السلام ابلاغ كنند و اين موفقيت بزرگ را به محضرشان تبريك بگويند و به راه خود با صلابت و


1- حسنى مبارك، رئيس رژيم حاكم بر مصر. او به همراه صدام حسين، ملك حسين وملك حسن، پس ازواقعه خونبار مكه و شهادت صدها زائر ايرانى به دست عوامل و دژخيمان آل سعود، پيامهاى تبريكى براى ملك فهد، پادشاه عربستان سعودى فرستادند!

ص: 235

اطمينان ادامه دهند و مشكلاتى كه امريكا و عربستان بر آنان تحميل نموده اند به حساب خدا و دفاع از پيامبر بگذارند و از اينكه خداوند هديه ها و قربانيان هاجروار و اسماعيل گونه اين ملت بزرگ را در كنار خانه خود پذيرفته است سپاسگزار و شاكر باشند كه ان شاءاللَّه خداوند شهداى بزرگ ما را با شهداى صدر اسلام محشور و به بازماندگان آنان صبر و اجر و به مصدومين و مجروحين شفا عنايت فرمايد و شرّ متجاوزان را به خودشان بازگرداند و آنان را به عقوبت خود كيفر دهد.

از خداوند مسئلت مى كنم كه از اين زمان كه همه كفر و همه شرك دست به دست هم داده اند و تصميم و عزم خود را براى شكست امت اسلام جزم كرده اند و همه ضربه ها را بر عليه ما به كار گرفته اند، خود ما را در حصار محكم خود و در لواى مرحمت و لطف خود حفاظت فرمايد. والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.

7 ذى الحجه سال 1407 هجرى قمرى

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 236

سخنرانى

زمان: صبح 1 شهريور 1366/ 27 ذى الحجه 1407

مكان: تهران، جماران

موضوع: فاجعه اسفبار كشتار حجاج در مكه

مناسبت: در آستانه هفته دولت

حضار: خامنه اى، سيد علىرئيس جمهور)- موسوى، ميرحسيننخست وزير) و اعضاى هيأت دولت

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

ما هيچ هستيم و همه چيز خداست

ما خداى تبارك و تعالى را شكر مى كنيم كه با اين همه مشكلاتى كه براى جمهورى اسلامى پيش آوردند و پيش خواهند آورد، جز ذات مقدس او پناهى نداريم. هر چه هست از اوست و هرچه خواهد شد هم از اوست و ما جز يك خدمتگزارى كه باز هم توفيقش از اوست، چيزى نيستيم. بايد همه ما توجه داشته باشيم به اينكه ما خودمان چيزى نيستيم، هرچه هست اوست. اگر عنايات او نبود ما هيچ بوديم؛ چنانچه از ازل هم هيچ بوديم و بعدها هم از حيث حيثيت خودمان هيچيم. منتها ما هيچها اشتباه داريم؛ خيال مى كنيم ما هم يك چيزى هستيم و اين يك حجابى است بين ما كه اميدوارم خداى تبارك وتعالى اين حجاب را بردارد و ما بفهميم كى هستيم؛ «اللهُمَّ ارِنِى الأشْياءَ كَما هى». (1) ارِنِى الأشْياءَ كَما هُو»، يعنى به حسب احتمال قوى اينكه آن كه هستند كه صرف

تعلق به او هستند، او رانشان بدهد كه اگر او را نشان بدهد، معرفت خدا حاصل مى شود. و اگر آن چيزى كه ما همه در حجاب هستيم، آن حجاب برداشته بشود، معلوم


1- خدايا! اشياء را آنچنانكه هستند به من نشان بده».

ص: 237

مى شود كه غير از او كسى نيست و چيزى نيست و همه اشكالات در حجابى است كه ما داريم، گمان مى كنيم چيزى هستيم. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ما توفيق معرفت عنايت كند و توفيق خدمت به خلق اللَّه.

مشكلات دولت اسلامى

البته من از مشكلات دولت، از مشكلات كارمندان دولت، از مشكلات همه قشرهايى كه در بين دولت كار مى كنند آگاهم؛ چنانچه شماها بهتر آگاهيد. و من مى دانم كه اين دولت و اين اقشارى كه مربوط به دولت هستند، در عين حالى كه محرومترين قشرها هستند، با اخلاصترين قشرها هستند، و در عين حالى كه با يك زندگى درويشانه مى گذرانند، بحمداللَّه، قدرت معنوى دارند و هر چه زندگى زيادتر بشود، قدرت روحى كمتر مى شود.

اين مسلّم است هر قدمى كه دنيا براى آدم بر مى دارد، انسان عقب مى گيرد. آنهايى كه در كاخهاى بسيار مجلل زندگى مى كنند، نگرانيشان بيشتر از آنى است كه درويش اند و در محله ها زندگى مى كنند. پس ما از اين جهت هم شكرگزار هستيم كه ما را در لباس درويشها درآورده است- نه درويش به معناى اصطلاحى، درويش واقعى- و ما خدمت به خدا و خدمت به خلق خدا را وظيفه خودمان مى دانيم و مشكلات را هم ان شاءاللَّه، پشت سر مى گذاريم و همان طورى كه تاكنون ايستادگى كرده ايم، همه ايستادگى كردند در مقابل همه مشكلات، از اين به بعد هم بين همه مشكلات ايستادگى خواهند كرد. و من دعا مى كنم كه خداوند به شما توفيق بدهد.

و اشخاصى كه خارج ايستاده اند و اشكال مى كنند، از باب اينكه خودشان در گود نيستند، اشكال كردن يك چيز آسانى است. اما حل اشكال مشكل است. خوب، البته اشخاصى خارج نشسته اند، مى گويند: چرا چه شد؟ چرا نشد؟ چرا بايد بشود؟ چرا فلان كار بايد بشود؟ بايد بكنند. لكن وارد نيستند ببينند كه مشكلات چى است. در يك همچو زمانى كه دولت و ايران مبتلاى به همه گرفتاريهايى كه مى بينيد هستند و همه دولتها، همه جهان به استثناى ملتهايشان در صدد محو جمهورى اسلامى هستند؛ يعنى، در صدد محو

ص: 238

اسلام هستند، در عين حال، خداى تبارك و تعالى تأييد كرده است و ما استقامت كرديم، مقاومت كرديم، بعدها هم خواهيم كرد، ان شاءاللَّه.

حمله رژيم سعودى به حجاج ايرانى در مكّه

و آن چيزى كه من امروز خيال دارم عرض كنم قضيه اسفبارى است كه در مكه اتفاق افتاد. ما از اول قيام- ان شاءاللَّه- براى خدا و براى نجات ملت، شهدا خيلى داشتيم.

چه قبل از اينكه انقلاب واقع بشود- در زمان ستمشاهى- شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مى بينيد شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسئله حجاز مسئله ديگرى است، غير مسائل است. ما آن وقت هرچه بوده، اين [بوده] كه كتك مى خورديم يا گاهى مى زديم، گاهى مى خورديم، بعد هم همين طور، ما شهدا خيلى داديم و در همه جا شهيد داديم. در زمان رضا شاه، آن همه رنج [ديديم!] هر كس يادش است، مى داند چه خبر بود. در زمان محمدرضا هم، كه همه يادتان است، چه بساطى داشتيم! چه داشتند و چه شهدايى در آن وقت داديم و چه شهدايى در بين اين وقتها [داديم!] لكن همه قضيه شهادت بود، قضيه بزرگ بود، لكن قضيه، قضيه مسئله حجاز نبود. مسئله قدس مسئله بزرگى است. روز قدس هم ديديد كه چه [شد.] اما روز قدس مسئله اى است و روز جمعه خونين مكه مسئله ديگرى است. روز قدس ما براى اينكه نجات بدهيم قدس را از دست غاصب [اعلام كرديم،] لكن آنها اين طور نبود كه قدس را توهين بهش بكنند، از بين ببرند. آنها هم مدعى بودند كه ما قدس را مى خواهيم و چه مى كنيم. البته نبايد قدس دست آنها باشد، ... روز قدس [اعلام شد] براى خاطر اينكه اسلام آن طور صدمه ديده، براى خاطر اينكه قدس، كه بايد دست صاحبانش باشد، غاصب آمده غصب كرده.

در اين انفجارها كه حاصل شد، دراين ترورها كه شد، بسيار عزيزان بزرگى را ما از دست داديم كه هر خاكِ پاى آنها بر اين كاخ نشينان ارزشش بيشتر بود- اگر آنها ارزشى داشتند كه ندارند- لكن همه اين بود كه ما كتك مى خورديم و مى زديم. در جنگ با صدام هم كه تحميل به ما كردند، ما خيلى [عزيز] از دست داديم، شهيد از دست داديم، خيلى ضرر برديم. لكن ما ضرر برديم، مسئله [مثل] مسئله حجاز نيست.

ص: 239

مسئله حجاز مسئله اى است كه ما باز خواب هستيم، دنيا هم باز خواب است كه چه شد. مسئله حجاز، مسئله بزرگترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى [است كه] شكسته شد.

كعبه احترامش پيش ما تنها نيست، پيش مسلمين تنها نيست؛ كعبه را همه ملل محترم مى شمرند؛ همه مللى كه به دين [اعتقاد] دارند. كعبه، كعبه اى است كه از زمان اول خلقت بوده است و همه انبيا در او خدمتگزار بوده اند. شكستن كعبه مسئله اى نيست كه بشود ازش همين طورى گذشت. اگر ما از مسئله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمى توانيم [از] مسئله حجاز بگذريم. مسئله حجاز يك باب ديگرى است، غير [مسائل] ديگر.

و لازم است زنده نگه داشتن اين روز؛ روزى كه اين خيانت شد به اسلام. و الآن ماه محرم نزديك مى شود. ماه محرم براى ما خيلى عزا هست؛ لكن سيدالشهدا عليه السلام هم فدا شد؛ براى اينكه در مكه نماند كه نبادا به ساحت قدس مكه جسارت بشود؛ همه فداى مكه هستند. مكه جايى است كه همه انبيا خدمتگزار او بوده اند و حالا گرفتار شده مكه به دست يك دسته اشخاص ملحد كه اصلًا نمى فهمند بايد چه بكنند؛ و نمى فهميدند و نمى دانند چه تحميلى برشان شد. و يك ننگى است الآن براى همه مسلمين دنيا كه مكه، محل قدس الهى، محلى كه مقدسترين مقامات الهى است، اين طور شكسته بشود و مسلمانها نشسته باشند تماشا كنند. مسلمانها خودشان تكليف خودشان را مى دانند. مسئله را بايد زنده نگه داشت. در ماه محرم، تمام كسانى كه منبر مى روند، واعظ هستند، نوحه خوان هستند، تمام دسته جات بايد در رأس امورشان اين مسئله قرار داده شود.

سيدالشهدا براى اين بود شهادتش؛ براى اين بود كه اقامه بشود عدل الهى. اقامه بشود خانه خدا، محفوظ باشد خانه خدا. و در يك زمان ما كه همه نشسته ايم و تماشا مى كنيم، ما تماشاچى چى هستيم؟ چه بايد بكنيم؟

البته اين معنا را من تذكر بدهم كه معناى اينكه ما بايد با اين مسئله برخورد داشته باشيم اين نيست كه كسانى كه الآن در اينجا از سعودى ها هستند يا از ساير، از كويت، از جاهاى ديگر، اينها را ما كارى داشته باشيم؛ اينها در پناه ما هستند، بايد محفوظ باشند. و اين جوانهاى ما البته حسن نيت دارند، لكن من بهشان عرض مى كنم كه در بين شما

ص: 240

ممكن است اشخاصى باشند كه حسن نيت نداشته باشند، بخواهند مملكت ايران را، بخواهند دولت ايران را آلوده كنند. شما متوجه باشيد كه اينها چيزى نيستند كه ما به اينها كار داشته باشيم. مسئله بالاتر از اين مسائل است و بايد ما با همه قوايى كه داريم، مسلمين با همه قوايى كه دارند و دنيا، آنهايى كه به خدا اعتقاد دارند با همه قوايى كه دارند، بايد با اين مسئله محاربه كنند، به هر طورى كه خودشان صلاح مى دانند. اين ننگ را نبايد ما به گور ببريم كه ما بوديم، ديديم در حضور ما بزرگترين جنايت واقع شد و حالا هم آنها طلبكار هستند از ما.

كشتار حجاج، توطئه اى از پيش طراحى شده

اين توطئه بى اشكال، يك توطئه سابقى بود؛ هيچ اشكالى در اين نيست كه يك سابقه اى داشت اين توطئه؛ بنا داشتند بر اينكه اين امر واقع بشود؛ تحميل كرده بودند بر آل سعود احمق كه يك همچو كار احمقانه اى بكند و خودش را در تمام دنيا منحط كند.

با اينكه منحط بود و منحط خواهد بود و ما واقعاً متحيريم كه بايد چه بكنيم؟ خداى تبارك و تعالى خانه خودش را حفظ مى كند: «انّ للَّه بِيْتاً يَحْمِيهِ» (1)

و سيلى را خواهد خورد از مسلمين، از مؤمنين، از حجازيها. خود حجازيها كه دراين امر وارد نبودند، الّا دسته جاتى كه مربوط به اين حزب باطل و اين دولت باطل است. اين توطئه از سابق بود؛ هيچ سابقه نداشت كه در سالهاى سابق، قبل از اينكه حجاج بروند، ملك سعود براى من پيام بفرستد و از من تشكر كند كه شما گفتيد كه اينجا آرامش باشد و با ما چه بكنند و اينها، بنابراين نبود. امسال اين اتفاق افتاد، براى چى؟ براى چى ايشان براى من پيام فرستاد؟

براى اينكه بعد بگويد كه من حسن نيت دارم، چه دارم، فلان، يا يك نمايشى بود. بهترين دليل بر اينكه اين مسئله، مسئله توطئه بود همان كيفيت عملشان بود. خودشان اقرار كردند به اين معنا. مى گويند كه ايرانيها مى خواستند بيايند كعبه را آتش بزنند و قم را كعبه قرار بدهند- يك همچو حرف ابلهانه. خوب، معلوم مى شود از اول، بنا داشتند اين كار را


1- خداوند را خانه اى است كه از آن حمايت مى كند».

ص: 241

بكنند، به بهانه اينكه ايرانيها آمدند كعبه را خراب كنند، ما هم مهيا شديم پدرشان را در آوريم. قضيه كشته شدن نيست، قضيه هتك احترام است. مسئله حجاز ابعاد مختلف دارد، منتها بُعد بزرگترش همين است كه احترام يك محل مقدسى از بين رفت و مسلمين ساكت نخواهند نشست. بعدها خواهد فهميد فهد، و امثال فهد. خواهد فهميد كه چه چيزى تحميلش كرده اند و چه قضيه اى واقع شده و مسلمين خودشان مى دانند تكليف خودشان را؛ حجازيها هم مى دانند اين را. اگر اين كشتار كه در حرم واقع شده بود، اگر در طائف واقع مى شد، خوب، باز قابل تحمل بود براى اينكه طائف بود، كشتار بود فقط. ما كشته خيلى داريم، ما در جنگها كشته داريم، قبلش هم داشتيم، بعدها هم داريم. اگر در طائف واقع شده بود، اين يك مسئله اى بود؛ مى گفتيم كشتند يك عده اى را. اما در حرم واقع شده؛ حرمى كه خدا از اول امنش قرار داده و الآن حرم مغصوب است در دست اينها. از اول هم اين طور بود؛ براى اينكه اينها چه كاره اند كه آمده اند خادم الحَرَمَيْن- خائن الحَرَمَيْن- شده اند؛ كى اينها را خادم الحرمين قرار داده؟ با چه وجهى اينها اسم مملكت اسلامى را تغيير داده اند از آنى كه بود؛ «حجاز» را «مملكت سعودى» قرار دادند؟ مملكت سعودى به چه مناسبت؟ اينها مسائلى است كه همه اش بغرنج است و ما نمى دانيم كه از اين عار چطور خارج بشويم. من واقعاً در مسائل خيلى تحمل داشتم؛ در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم. اما اين بى تحمل كرده من را. مسئله غير از اين مسائل است. آنچه ما اميدواريم اين است كه خداى تبارك و تعالى با قدرت خودش حل كند مسائل را. و اميدواريم خداوند به همه ما توفيق بدهد كه دراين باره بى تفاوت نباشيم.

دراين ماه محرم بى تفاوت نباشند؛ مسلمين در دنيا بى تفاوت نباشند.

خداوند ان شاءاللَّه، همه شما را توفيق بدهد. و اميدوارم كه خدمتگزار باشيد به اين بندگان خدا كه مظلوم هستند و مظلوم بودند. وحفظ كنيد اين شيوه خدمتگزارى به اينها را. و بحمداللَّه، شما خودتان از آن طبقه هستيد؛ از طبقه بالا نيستيد؛ يعنى، از طبقه پايين، شما از طبقه ممتاز هستيد. آنهايى كه آن وقتها متكفل حكومت بودند از طبقه اى بودند كه ناچيز بودند و خداوند شما را موفق كند كه هميشه خدمتگزار باشيد.

والسلام عليكم و رحمة اللَّه

ص: 242

حكم

زمان: 18 شهريور 1366/ 15 محرّم 1408

مكان: تهران، جماران

موضوع: انتصاب مجدد سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام

مخاطب: كروبى، مهدى

انتصاب مجدد سرپرست حجاج بيت اللَّه الحرام

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى- دامت افاضاته

پس از تشكر از مقاومت اسلامى و وصف ناپذير حجاج مظلوم و محترم بيت اللَّه الحرام در مقابل هجوم آل سعود، اين روسياهان تاريخ و عمال چشم و گوش بسته امريكاى جهانخوار، و نيز تشكر از مقاومت متعهدانه و شجاعانه جنابعالى، كه با وجود گرفتارى در چنگال خون آشام آل سعود با پيامها و مصاحبه هاى آتشين پرده از روى چهره كريه اين جنايتكاران تاريخ برداشته و كوس رسوايى فراموش ناشدنى امريكاى جنايتكار و عمال خبيث آن را در عالَم به صدا درآورديد، جنابعالى را، كه بحمداللَّه در صف اول مجاهدان اسلام بوده و هستيد، چون سالهاى گذشته به نمايندگى از طرف خود به سرپرستى حجاج بيت اللَّه الحرام منصوب مى نمايم. جنايت تاريخى شكستن احترام حرم امن الهى، كه دل مسلمانان متعهد جهان را آتش زد، (1) چيزى نيست كه تا ابد بشود آن


1- اشاره به فاجعه قتل عام جمعى از زائران انقلابى ايران و لبنان و پاكستان و ... كه به جرم شعار عليه آمريكاو اسرائيل و سر دادن فرياد برائت، در روز ششم ذى الحجه سال 1366 ه. ش. به دست مأمورين رژيم آل سعود مظلومانه به شهادت رسيدند و دولتهاى مدعى «حقوق بشر» به خاطر دشمنى شان با جمهورى اسلامى از كنار اين فاجعه بزرگ انسانى بى تفاوت گذشتند و بلكه به تأييد و ارسال پيام تبريك براى ملك فهد پرداختند.

ص: 243

را فراموش كرد و يا ساكت بود.

در اينجا لازم مى دانم كه از زحمات تمامى دست اندركاران و مسئولين حج و از جناب حجت الاسلام، آقاى امام جمارانى- دامت افاضاته- كه با تعهد و مقاومت خود موجب سرافرازى جمهورى اسلامى ايران گرديده اند و باعث شادى روح شهدا شده اند، تشكر كرده و توفيق هرچه بيشتر همه را در خدمت به اسلام و احكام نورانى آن از خداوند خواستارم. و براى شهداى گرانقدر مكه خونينمان، كه با اهداى خون خود پرچم سرخ توحيد، رسالت و امامت، را در آسمان و زمين به اهتزاز درآوردند، طلب رحمت و مغفرت نموده؛ و براى بازماندگان آنان، كه افتخار بزرگى نصيبشان شده است، صبر و اجر مسئلت مى نمايد. والسلام عليكم و رحمةاللَّه.

18 شهريور 66

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 244

پيام

زمان: 31 شهريور 1366/ 28 محرّم 1408

مكان: تهران، جماران

موضوع: تجليل از رزمندگان اسلام و شهدا

مناسبت: سالگرد آغاز جنگ تحميلى عراق عليه ايرانهفته دفاع مقدس)

مخاطب: ملت ايران

تجليل از رزمندگان اسلام و شهدا

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

وَمَنْ يُقاتِل فى سَبيلِ اللَّه فَيُقْتَلْ اوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤتيهِ اجْراً عَظيماً (1)

اين اجر عظيم كه به قلم با عظمت عظيم مطلق وعده داده شده است، چگونه آن را با فكر ناچيز بشر مى توان تحليل كرد. گويى اين اجر عظيم همان حب خداوند تعالى است كه در سوره مباركه صف آمده است: انَّ اللَّه يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ فى سَبيلِهِ صَفّاً كَانَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ. (2)

محبوبيت نزد بارگاه احدى را كدام فيلسوف توانا يا عارف علمى بزرگ دانا مى تواند درك كند تا از آن سخن گويد و يا به سخن قلم درآورد؟ آيا اين حب نافله است كه در نتيجه تقرب به آن بنده خاكى پا بر سر ملك و ملكوت اعلا نهد و حق- جل و علا- با جاذبه غيبى خويش سمع و بصر و قلب او شود و آنچه بشنود يا ببيند يا ذوق عرفانى كند با سمع و بصر و قلب حق- جل و علا- باشد و نبيند جز به بصر حق و نشنود جز به سمع حق و نداند جز به علم حق و حجابها مرتفع شود و جهان را آنچه كه هست


1- بخشي ازآيه 74 سوره نساء: «مؤمنان بايد در راه خدا با آنان كه حيات مادى دنيا را بر آخرت برگزيدند جهاد كنند، و هر كس در جهاد به راه خدا كشته شد يا فاتح گرديد، زود باشد كه او را در بهشت ابدى اجرى عظيم دهيم».
2- سوره صف آيه 4: «خدا آن مؤمنان را كه در صف جهاد كافران مانند سد آهنين همدست و پايدارند، بسيار دوست مى دارد».

ص: 245

مشاهده كند كه اللَّهُمَّ أَرِنِى الْأَ شْياءَ كَما هِىَ، (1)

يا قرب فريضه است كه در آن شخص و شخصيت محو شود و صعق (2) رخ دهد و خود و خودى از ميان برود و كثرت به تمام معنى رخت بربندد و نه چشمى باشد و نه گوشى و نه باطنى و نه ظاهرى؛ هُوَ الاوَّلُ وَ الآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ. (3)

ديگرسبيل اللهى در كار نيست و اسم و رسمى به جا نمى ماند، اينان از خانه خارج شدند و موت آنان را ادراك نموده و قدمها و قلمها شكسته شده است.

بارالها! اين وصف مجاهدان فى سبيل اللَّه و اجر عظيم آنان است كه در صحنه هاى كارزار با دشمنان تو و دشمنان رسول معظم تو و دشمنان قرآن كريم تو به شهادت رسيده اند يا در اين راه پيروز گرديده اند و تو خود شاهدى كه در اين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهدانى داشتيم كه به سوى تو و به سوى خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مأمن هر موجودى بوده است هجرت كردند و در پيش چشمان حيرتزده مسلمانان كشورهاى جهان به دست پليد امريكا كه از آستين آل سعود به در آمده است، به خاك و خون كشيده شدند و در آستانه عاشوراى ولى اللَّه اعظم- سلام اللَّه عليه- عاشورايى ديگر با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو در جمعه خونين پديد آوردند كه اى كاش نبودم تا آن را ببينم و يا بشنوم، نه براى شهادت عزيزانى مجاهد و مهاجر، كه شهادت امرى است كه آرزوى عزيزان ما است و شهدى است آشنا براى زنان و مردان و كودكان ما كه در يورشهاى مغولانه صدام عفلقى شديدتر و فجيعتر آن را چشيده اند و ديده ايم، بلكه براى مصيبتى است كه نه تنها براى پيغمبر اسلام- صلوات اللَّه عليه- كه براى تمامى انبيا و مرسلين از آدم تا خاتم پيش آمد و به فرمان كاخ سياه (4) به دست ناپاك آل سعود، اين شقيترين جانيان عصر، بالاترين مقام قدس الهى شكسته شد. اگر در عاشوراى حسينى ولى خدا با يارانش در راه تو جنگيدند و شهيد شدند، در عاشوراى جمعه خونين مكه با تو و رسول


1- خدايا، [حقيقت] اشياء را آنچنان كه هست بر من بنما».
2- به معناى بيهوشى از شدت ترس يا از شنيدن صداى خوف انگيز است. امّا در اصطلاح عُرفا «صعق» فانى شدن در حق است هنگامى كه تجلى ذاتى حق، محترق شود و بر بندگان خاص او وارد شود.
3- بخشى از آيه 3 سوره حديد: «اول و آخر و پيدا و نهان وجود، همه اوست».
4- اشاره طنزآميز به كاخ سفيد واشنگتن، مقر رئيس جمهور امريكا.

ص: 246

تو و زائران ما، اين رسولان مكتب رسول تو كه به خاطر دين تو هيچ گونه وسيله اى حتى براى دفاع از خود نداشتند چنان كردند كه تنها از دست امريكا، شيطان بزرگ و اذنابش ميسر بود. امريكا و دست نشاندگانش در اين كشتار سبعانه انتقام از اسلام عزيز و مهبط وحى و محل امن خدا باز گرفتند. اسلامى كه در آينده اى نه چندان دور مكتب تمامى كشورهاى زير يوغ شرق و غرب مى گردد.

خداوندا! امروز تمامى قدرتها و ابر قدرتها مصمم شده اند تا ريشه اسلام ناب رسول گرامى مان صلى الله عليه و آله را قطع كنند. بار الها! امروز صداميان با كينه اى كه از دين تو دارند، دست در دست تمامى شياطين جهان داده اند تا صداى اسلام محمدى را خاموش سازند.

از تو مى خواهم تا ما را در راهت صبورتر و شكيبايى خانواده هاى عزيز و بزرگوار شهدا، جانبازان، مفقودين و اسرامان را بيشتر گردانى. پروردگارا! شهداى ما را با سيدالشهدا عليه السلام محشور فرما و جانبازان عزيز و مقتدر انقلاب اسلامى خودت را شفا عنايت فرما. اسرا و مفقودين ما را هر چه زودتر به اوطانشان بازگردان. خداوندا! به تمام ملتهاى اسلامى خصوصاً ملت شجاع و حماسه ساز ايران تحمل بيشتر فشارهاى نظامى استكبار از زمين و دريا و هوا وفشارهاى اقتصادى و سياسى روزافزون كانونهاى فساد را عنايت فرما.

خداوندا! باطن دلهاى معتقدان به دين رسول اكرم صلى الله عليه و آله را تنها از رضايت خود لبريز گردان.

«انك مجيب الدعوات». (1) روح اللَّه الموسوى الخمينى


1- برگرفته شده از آيه 186 سوره بقره: «همانا تو برآورنده دعاهايى».

ص: 247

پيام

زمان: 29 تير 1367/ 5 ذى الحجه 1408

مكان: تهران، جماران

موضوع: سالگرد كشتار خونين مكه و قبول قطعنامه 598

مخاطب: ملت ايران

سالگرد كشتار خونين مكه و قبول قطعنامه 598

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

لَقَد صَدَقَ اللَّه رَسولَهُ الرُّءْيا بِالحَقِّ لَتَدْ خُلُنَّ المَسجِدَالحَرامَ ان شآءَاللَّه آمِنِينَ. (1)

على رغم گذشت يك سال از كشتار فجيع و بى رحمانه حجاج بى دفاع و زائران مؤمن و موحّد به وسيله نوكران امريكا و سفاكان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حيرتند. آل سعود با كشتن ميهمانان خدا و به خاك و خون كشيدن بهترين بندگان حق نه تنها حرم را، كه جهان اسلام را آلوده به خون شهيدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.

مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولين بار عيد قربان را با شهادت فرزندان ابراهيم عليه السلام كه دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضايت حق جشن گرفتند. و بار ديگر امريكا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهيد، از جانبازان بى پناه ما كشته ها گرفتند؛ و در آخرين لحظات نيز با ناجوانمردى و قساوت بر پيكر نيمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشكيده مظلومان ما تازيانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از


1- سوره فتح، آيه 27: «هر آينه خداوند حقيقت خواب رسولش را آشكار ساخت كه حتما شمامؤمنين) به خواست خدا، با دل ايمن وارد مسجدالحرام خواهيد شد».

ص: 248

چه كسانى و از چه گناهى؟ انتقام از كسانى كه از خانه خويش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از كسانى كه سالها كوله بار امانت و مبارزه را بر دوش كشيده بودند. انتقام از كسانى كه همچون ابراهيم عليه السلام از بت شكنى برمى گشتند؛ شاه را شكسته بودند؛ شوروى و امريكا را شكسته بودند؛ كفر و نفاق را خرد كرده بودند. همانها كه پس از طى آن همه راهها با فرياد: وأَذِّن فِى النَّاس بِالحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا (1)

پا برهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهيم را خوشحال كنند، به ميهمانى خدا

آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدايند، و عطش خويش را در زلال مناسك حج برطرف نمايند و با توانى بيشتر مسئوليت پذير گردند و در سير و صيرورت ابدى خود نه تنها در ميقات حج، كه در ميقات عمل نيز لباس و حجاب پيوستگى و دلبستگى به دنيا را از تن به در آورند. همانها كه براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم كردند تا نه تنها بنده زرخريد امريكا و شوروى نباشند، كه زير بار هيچ كس جز خدا نروند. آمده بودند كه دوباره به محمد صلى الله عليه و آله بگويند كه از مبارزه خسته نشده اند و به خوبى مى دانند كه ابى سفيان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در كمين نشسته اند؛ و با خود مى گويند مگر هنوز لات و هُبَل در كعبه اند. آرى، خطرناكتر از آن بتها، اما در چهره و فريبى نو. آنها مى دانند كه امروز حَرَم، حَرَم است اما نه براى ناس، كه براى امريكا! و كسى كه به امريكا لبيك نگويد و به خداى كعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانى كه همه ذرات وجود و همه حركات و سكنات انقلابشان مناسك ابراهيم را زنده كرده است؛ و حقيقتاً مى رود تا فضاى كشور و زندگى خويش را با آواى دلنشين «لَبَّيكَ، اللَّهُم لَبَّيكَ» معطر سازد.

آرى، در منطق استكبار جهانى هر كه بخواهد برائت از كفر و شرك را پياده كند متهم به شرك خواهد شد، و «مفتى» ها (2) و مفتى زادگان اين نوادگان «بَلعَم باعورا» ها، (3)


1- بخشى از آيه 27 سوره حج: «و مردم را به مناسك حج نداده تا پياده و سواره از دور ترين نقاط به سوى تو گرد آيند.
2- فتوا دهندگان.
3- از علماى بنى اسرائيل كه در حق حضرت موسى بدى كرد و به مخالفت او برخاست.

ص: 249

به قتل و كفر او حكم خواهند داد. بالاخره در تاريخ اسلام مى بايست آن شمشير كفر و نفاقى كه در لباس دروغين احرام يزيديان و جيره خواران بنى اميه- عليهم لعنةاللَّه- براى نابودى و قتل بهترين فرزندان راستين پيامبر اسلام، يعنى حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام و ياوران با وفاى او، پنهان شده بود مجدداً از لباس همان ميراث خواران بنى سفيان به درآيد و گلوى پاك و مطهر ياوران حسين عليه السلام را در آن هواى گرم، در كربلاى حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره كند؛ و همان اتهاماتى را كه يزيديان به فرزندان راستين اسلام زدند و آنان را «خارجى» و «ملحد» و «مشرك» و «مَهدورالدم» معرفى كردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ كه ان شاءاللَّه ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امريكا و آل سعود برطرف خواهيم ساخت و داغ و حسرت حلاوت اين جنايت بزرگ را بر دلشان خواهيم نهاد، و با برپايى جشن پيروزى حق بر جنود كفر و نفاق و آزادى كعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهيم شد.

اما زائران كشورها كه يقيناً با كنترل و ارعاب دولتها و حكومتهايشان به مكه سفر كرده اند، جاى دوستان و برادران و حاميان و همسنگران واقعى خود را در ميان خود خالى خواهند يافت. آل سعود براى پرده پوشى جنايات هولناك سال گذشته خود و همچنين توجيه صدٌّعن سبيل اللَّه (1)

و منع حجاج ايرانى از ورود به حج، زائران را زير بمباران شديد تبليغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهاى دربارى و «مفتى» هاى خودفروخته- لعنةاللَّه عليهم- در كشورهاى اسلامى خصوصاً حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست به نمايشها و سخنرانيها زده و عرصه را بر تفكر و تحقيق زائران درباره فهم و درك فلسفه واقعى حج و نيز پى بردن به ماجراى از پيش طراحى شده شيطان بزرگ در قتل ميهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلّم در چنين شرايطى رسالت زائران بسيار سنگين است. بزرگترين درد جوامع اسلامى اين است كه هنوز فلسفه واقعى بسيارى


1- بخشى از آيه 217 سوره بقره: «باز داشتن مردم از راه خدا».

ص: 250

از احكام الهى را درك نكرده اند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتى كه دارد هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بيحاصل و بى ثمر باقى مانده است.

يكى از وظايف بزرگ مسلمانان پى بردن به اين واقعيت است كه حج چيست و چرا براى هميشه بايد بخشى از امكانات مادى و معنوى خود را براى برپايى آن صرف كنند.

چيزى كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليلگران مغرض و يا جيره خواران به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است اين است كه حج يك عبادت دسته جمعى و يك سفر زيارتى- سياحتى است. به حج چه كه چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه كرد وبا چه كيفيت در مقابل جهان سرمايه دارى و كمونيسم ايستاد! به حج چه كه حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند! به حج چه كه بايد براى فشارهاى روحى و جسمى مسلمانان چاره انديشى نمود! به حج چه كه مسلمانان بايد به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمايى كنند! به حج چه كه مسلمانان را عليه حكومتهاى وابسته بشوراند. بلكه حج همان سفر تفريحى براى ديدار از قبله و مدينه است و بس! و حال آنكه حج براى نزديك شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حركات و اعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك، انسان به خدا نمى رسد. حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود. حج پيام آور و ايجاد و بناى جامعه اى به دور از رذايل مادى و معنوى است. حج تجلى و تكرار همه صحنه هاى عشق آفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست. و مناسك حج مناسك زندگى است. و از آنجا كه جامعه امت اسلامى، از هر نژاد و مليتى، بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد صلى الله عليه و آله پيوند خورد و يكى گردد و يدِ واحده شود، حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است.

حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. حج بِسان قرآن است كه همه از آن بهره مند مى شوند، ولى انديشمندان و غواصان و درد آشنايان امت اسلامى اگر دل به درياى معارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام و سياستهاى اجتماعى آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد

ص: 251

سيراب خواهند گشت. ولى چه بايد كرد و اين غم بزرگ را به كجا بايد برد كه حج بسان قرآن مهجور گرديده است. و به همان اندازه اى كه آن كتابِ زندگى و كمال و جمال در حجابهاى خود ساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرارِ آفرينش در دل خروارها خاك كج فكريهاى ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت و زندگى و فلسفه زندگى ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل كرده است، حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتى كه ميليونها مسلمان هر سال به مكه مى روند و پا جاى پاى پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مى گذارند، ولى هيچ كس نيست كه از خود بپرسد ابراهيم و محمد عليهم السلام كه بودند و چه كردند؛ هدفشان چه بود؛ از ما چه خواسته اند؟ گويى به تنها چيزى كه فكر نمى شود به همين است. مسلّم حجِ بى روح و بى تحرك و قيام، حج بى برائت، حج بى وحدت، و حجى كه از آن هدم كفر و شرك بر نيايد، حج نيست.

خلاصه، همه مسلمانان بايد در تجديد حيات حج و قرآن كريم و بازگرداندن اين دو به صحنه هاى زندگى شان كوشش كنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسيرهاى صحيح و واقعى از فلسفه حج همه بافته ها و تافته هاى خرافاتى علماى دربارى را به دريا بريزند.

اما آنچه زائران عزيز بايد بدانند اينكه امريكا و آل سعود حادثه مكه را يك مبارزه فرقه اى و نزاع قدرت ميان شيعه و سنى ترسيم نموده؛ و ايران و رهبران آن را به عنوان كسانى كه هوس رسيدن به يك امپراتورى بزرگ را در سر مى پرورانند معرفى مى كنند تا بسيارى از كسانى كه از مسير حوادث سياسى جهان اسلام و نقشه هاى شوم جهانخواران بيخبرند تصور كنند كه فرياد برائت ما از مشركين و مبارزه ما براى كسب آزادى ملتها در مسير كسب قدرت سياسى مان و گسترش قلمرو جغرافياى حكومت اسلامى است. البته براى ما و همه انديشمندان و محققانى كه از نيات پليد تشكيلات آل سعود باخبرند جاى تعجب نيست كه به ايران و حكومتى كه از بدو پيروزى تا به حال فرياد وحدت مسلمين را سر داده است و در همه حوادث جهانِ اسلام خود را شريك غم و شادى مسلمانان مى داند تهمت افتراق و جدايى مسلمانان را بزنند؛ و يا بالاتر از آن، زائرانى را كه به عشق زيارت مرقد پيامبر و حرم امن الهى به حجاز رفته اند به لشكركشى و تشكل براى تصرف كعبه و آتش زدن حرم خدا و تخريب مدينه پيامبر متهم نمايند! و دليل و مدرك اين كار را

ص: 252

حضور پاسداران و نظاميان و مسئولين كشورمان در مراسم حج ذكر كنند! آرى، در منطق آل سعود نظامى و پاسدار كشور اسلامى بايد با حج بيگانه باشد؛ و اينگونه سفرها براى مسئولين كشورى و لشكرى تعجب آور و توطئه انگيز مى شود. از نظر استكبار، مسئولين كشورهاى اسلامى بايد به فرنگ بروند، آنها را به حج چه كار! دست نشاندگان امريكا آتش زدن پرچم امريكا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروى و امريكا و اسرائيل را به حساب دشمنى با خدا و قرآن و پيامبر گذاشته اند؛ و نيز مسئولين و نظاميان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفى كرده اند!

واقعيت اين است كه دوَل استكبارى شرق و غرب و خصوصاً امريكا و شوروى، عملًا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطينه سياسى تقسيم كرده اند. در بخش آزاد جهان، اين ابرقدرتها هستند كه هيچ مرز و حد و قانونى نمى شناسند و تجاوز به منافع ديگران و استعمار و استثمار و بردگى ملتها را امرى ضرورى و كاملًا توجيه شده و منطقى و منطبق با همه اصول و موازين خود ساخته و بين المللى مى دانند. اما در بخش قرنطينه سياسى كه متأسفانه اكثر ملل ضعيف عالَم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانى شده اند، هيچ حق حيات و اظهار نظرى وجود ندارد؛ همه قوانين و مقررات و فرمولها همان قوانين ديكته شده و دلخواه نظامهاى دست نشاندگان و در برگيرنده منافع مستكبران خواهد بود.

و متأسفانه اكثر عوامل اجرايى اين بخش همان حاكمان تحميل شده يا پيروان خطوط كلى استكبارند كه حتى فرياد زدن از درد را نيز در درون اين حصارها و زنجيرها جرم و گناهى نابخشودنى مى دانند. و منافع جهانخواران ايجاب مى كند كه هيچ كس حق گفتن كلمه اى كه بوى تضعيف آنان را بدهد يا خواب راحت آنان را آشفته كند ندارد. و از آنجا كه مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بيان مصيبتهايى را كه حاكمان كشورشان بر آنها تحميل كرده اند را ندارند، بايد بتوانند در حرم امن الهى مصايب و دردهايشان را با كمال آزادى بيان كنند تا ساير مسلمانان براى رهايى آنان چاره اى بينديشند. لذا ما بر اين مطلب پافشارى و اصرار مى كنيم كه مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهى، خود را از تمامى قيد و بندهاى ظالمان آزاد ببينند و در يك مانور بزرگ از چيزى كه از آن متنفرند اعلام برائت كنند و از هر وسيله اى براى رهايى خود

ص: 253

استفاده نمايند.

حكومت آل سعود مسئوليت كنترل زائران خانه خدا را به عهده گرفته است. و اينجاست كه با اطمينان مى گوييم كه حادثه مكه جداى از سياست اصولى جهانخواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نيست. ما با اعلام برائت از مشركين تصميم بر آزادىِ انرژى متراكم جهان اسلام داشته و داريم. و به يارى خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزى اين كار صورت خواهد گرفت. و ان شاءاللَّه روزى همه مسلمانان و دردمندان عليه ظالمين جهان فرياد زنند و اثبات كنند كه ابرقدرتها و نوكران و جيره خوارانشان از منفورترين موجودات جهان هستند.

كشتار زائران خانه خدا توطئه اى براى حفظ سياستهاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بى درد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.

پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و مناره هاى تزئيناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياستهاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشسته اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه هاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش مى كنند؟ مگر مسلمانان نمى بينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده اند، كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابوسفيان، اسلام ملّاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بيشعور حوزه هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنه ها، و در يك كلمه «اسلام امريكايى» را ترويج مى كنند؛ و از طرف ديگر، سر بر آستان سرور خويش، امريكاى جهانخوار، مى گذارند.

مسلمانان نمى دانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و «خادم الحرمين» به اسرائيل اطمينان مى دهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمى بريم! و براى اثبات حرف خود با ايران قطع رابطه مى كنند. واقعاً چقدر بايد رابطه سران كشورهاى اسلامى با

ص: 254

صهيونيستها گرم و صميمى شود تا در كنفرانس سران كشورهاى اسلامى مبارزه صورى و ظاهرى هم با اسرائيل از دستور كار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اينها يك جو غيرت و حميت اسلامى و عربى داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسى و خودفروشى و وطن فروشى نمى شدند.

آيا اين حركات براى جهان اسلام شرم آور نيست؟ و تماشاچى شدن گناه و جرم نمى باشد؟ آيا از مسلمانان كسى نيست تا بپاخيزد و اينهمه ننگ و عار را تحمل نكند؟

راستى ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاى اسلامى احساسات يك ميليارد مسلمان را ناديده بگيرند و صحه بر آنهمه فجايع صهيونيستها بگذارند، و دوباره مصر و امثال آن را به صحنه بياورند؟ حال، مسلمانان باور مى كنند كه زائران ايرانى براى اشغال خانه خدا و حرم پيامبر قيام كرده اند و مى خواستند كعبه را دزديده به قم ببرند! اگر مسلمانان جهان باور كرده اند كه سران آنها دشمنان واقعى امريكا و شوروى و اسرائيل هستند، تبليغات آنان هم در مورد ما را باور مى كنند.

البته ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجى و بين الملل اسلامى مان بارها اعلام نموده ايم كه درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوكران امريكا نام اين سياست را توسعه طلبى و تفكر تشكيل امپراتورى بزرگ مى گذارند، از آن باكى نداريم و استقبال مى كنيم. ما درصدد خشكانيدن ريشه هاى فاسد صهيونيزم، سرمايه دارى و كمونيزم در جهان هستيم. ما تصميم گرفته ايم، به لطف و عنايت خداوند بزرگ، نظامهايى را كه بر اين سه پايه استوار گرديده اند نابود كنيم؛ و نظام اسلام رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را در جهان استكبار ترويج نماييم. و دير يا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باجخواهى و مصونيت كارگزاران امريكايى، حتى اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد، جلوگيرى مى كنيم. ان شاءاللَّه ما نخواهيم گذاشت از كعبه و حج، اين منبر بزرگى كه بر بلنداى بام انسانيت بايد صداى مظلومان را به همه عالم منعكس سازد و آواى توحيد را طنين اندازد، صداى سازش با امريكا و شوروى و كفر و شرك نواخته شود. و از خدا مى خواهيم كه اين قدرت را به ما ارزانى دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين، كه از كليساهاى

ص: 255

جهان نيز ناقوس مرگ امريكا و شوروى را به صدا درآوريم.

مسلمانان جهان و محرومين سراسر گيتى از اين برزخ بى انتهايى كه انقلاب اسلامى ما براى همه جهانخواران آفريده است احساس غرور و آزادى كنند؛ و آواى آزادى و آزادگى را در حيات و سرنوشت خويش سر دهند و بر زخمهاى خود مرهم گذارند؛ كه دوران بن بست و نا اميدى و تنفس در منطقه كفر به سر آمده است، و گلستان ملتها رخ نموده است. و اميدوارم همه مسلمانان شكوفه هاى آزادى و نسيم عطر بهارى و طراوت گلهاى محبت و عشق و چشمه سارِ زلال جوشش اراده خويش را نظاره كنند. همه بايد از مرداب و باتلاق و سكوت و سكونى كه كارگزاران سياست امريكا و شوروى بر آن تخم مرگ و اسارت پاشيده اند به درآييم و به سوى دريايى كه زمزم از آن جوشيده است روانه شويم؛ و پرده كعبه و حرم خدا را كه به دست نامحرمان نجس امريكا و امريكازاده ها آلوده شده است با اشك چشم خويش شستشو دهيم.

مسلمانان تمامى كشورهاى جهان، از آنجا كه شما در سلطه بيگانگان گرفتار مرگ تدريجى شده ايد، بايد بر وحشت از مرگ غلبه كنيد؛ و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى كه حاضرند خطوط جبهه كفر را بشكنند استفاده نماييد. به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشيد؛ بلكه به فكر فرار از اسارت و رهايى از بردگى و يورش به دشمنان اسلام باشيد؛ كه عزت و حيات در سايه مبارزه است. و اولين گام در مبارزه اراده است. و پس از آن، تصميم بر اينكه سيادت كفر و شرك جهانى، خصوصاً امريكا را بر خود حرام كنيد. ما در مكه باشيم يا نباشيم دل و روحمان با ابراهيم و در مكه است. دروازه هاى مدينةالرسول را به روى ما ببندند يا بگشايند، رشته محبتمان با پيامبر هرگز پاره و سست نمى شود. به سوى كعبه نماز مى گزاريم و به سوى كعبه مى ميريم. و خدا را سپاس مى گزاريم كه در ميثاقمان باخداى كعبه پايدار مانده ايم و پايه هاى برائت از مشركين را با خون هزاران هزار شهيد از عزيزانمان بنيان نهاده ايم. و منتظر هم نمانده ايم كه حاكمان بى شخصيت بعض كشورهاى اسلامى و غير اسلامى از حركت ما پشتيبانى كنند. ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پابرهنگانيم. ما غير از خدا كسى را نداريم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شويم، دست از مبارزه با ظالم بر نمى داريم.

ص: 256

جمهورى اسلامى ايران از مسلمانان آزاده جهان كه على رغم اختناق سياسى حاكم بر آنها با ترتيب كنفرانسها و مصاحبه ها و سخنرانيها پرده از اسرار جنايتبار امريكا و آل سعود برداشتند و مظلوميت ما را به دنيا نشان دادند تشكر مى نمايد. مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدّم مى شود؛ و هر روز شيطان بزرگ يا شوروى به بهانه حفظ منافع خود حادثه اى را به وجود مى آورند. راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اكنون اگر امريكا يك كشور اسلامى را به بهانه حفظ منافع خويش با خاك يكسان كند، چه كسى جلوى او را خواهد گرفت؟ پس راهى جز مبارزه نمانده است، و بايد چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امريكا را شكست، و الزاماً يكى از دو راه را انتخاب نمود: يا شهادت. يا پيروزى. كه در مكتب ما هر دوى آنها پيروزى است. كه ان شاءاللَّه خداوند قدرت شكستن چهارچوب سياستهاى حاكم و ظالم جهانخواران، و نيز جسارت ايجاد داربستهايى بر محور كرامت انسانى را به همه مسلمين عطا فرمايد؛ و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوكت همراهى نمايد.

بعضى افراد تا قبل از حادثه تلخ و شيرين حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهورى اسلامى ايران را بر راهپيمايى برائت از مشركين به خوبى درك نكرده بودند و از خود و ديگران سؤال مى كردند كه در سفر حج و در آن هواى گرم چه ضرورتى به راهپيمايى و فرياد مبارزه است؛ و اگر هم فرياد برائت از مشركين هم سر داده شود، چه ضررى متوجه استكبار مى شود. و چه بسا افراد ساده دلى تصور مى كردند كه دنياى به اصطلاح متمدن جهانخواران نه تنها تاب تحمل اينگونه مسائل سياسى را خواهد داشت، كه به مخالفان خود حتى بيش از اين هم اجازه حيات و تظاهرات و راهپيمايى خواهند داد. و دليل اين مدعا اجازه راهپيماييهايى است كه در كشورهاى به اصطلاح آزاد غرب داده مى شود. ولى اين مسئله بايد روشن باشد كه آنگونه راهپيماييها هيچ گونه ضررى براى ابرقدرتها و قدرتها ندارد. راهپيمايى مكه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاى نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپيماييهاى برائت در مكه و مدينه است كه به نابودى

ص: 257

سرسپردگان شوروى و امريكا ختم مى شود. و درست به همين جهت است كه با كشتار دسته جمعى زنان و مردان آزاده از آن جلوگيرى مى شود، و در پناه همين برائت از مشركين است كه حتى ساده دلان مى فهمند كه نبايد سر بر آستان شوروى و امريكا نهاد.

ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشأ تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمينه مناسبى براى ريشه كن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانى نماها خواهد بود. و با اينكه بيشتر از يك سال از حماسه برائت از مشركان نگذشته است، عطر خونهاى پاك شهداى عزيز ما در تمامى جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده مى كنيم. حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست. آيا دنيا تصور مى كند كه اين حماسه را چه كسانى سروده اند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كرده اند كه بى محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مى كنند؟ آيا تنها آواى وطنگرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خود فروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مى ريزد؟ اگر اينچنين بود، اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده اند! شكى نيست كه اين آواى «اللَّه اكبر» است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيت المقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و «مرگ بر امريكا، شوروى و اسرائيل» گفت؛ و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد او نيز با نثار خون و به رسم شهادت آرميد. آرى، فلسطينى راه گم كرده خود را از راه برائت ما يافت. و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فروريخت، و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد؛ و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب درّيه فلسطين از شجره مباركه «لا شَرقية ولا غربية» ما برافروخت. و امروز به همان گونه كه فعاليتهاى وسيعى در سراسر جهان براى به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است، براى خاموش كردن شعله هاى خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد. و اين تنها يك نمونه

ص: 258

از پيشرفت انقلاب است. و حال آنكه معتقدين به اصول انقلاب اسلامى ما در سراسر جهان رو به فزونى نهاده است و ما اينها را سرمايه هاى بالقوه انقلاب خود تلقى مى كنيم و هم آنهايى كه با مركّب خون طومار حمايت از ما را امضا مى كنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبيك مى گويند و به يارى خداوند كنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت.

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بى درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزيزانى كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمين را نموده اند مى بوسم؛ و سلام و درودهاى خالصانه خود را به همه غنچه هاى آزادى و كمال نثار مى كنم. و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مى كنم: خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلبها و چشمان پرفروغ شما كانون حمايت از محرومان شده است و شراره كينه انقلابى تان جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه مى دانيم كه كشور ما در حال جنگ و انقلاب سختيها و مشكلاتى را تحمل كرده و كسى مدعى آن نيست كه طبقات محروم و ضعيف و كم درآمد و خصوصاً اقشار كارمند و ادارى، در تنگناى مسائل اقتصادى نيستند؛ ولى آن چيزى كه همه مردم ما فراتر از آن را فكر مى كنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ايران ثابت كرده اند كه تحمل گرسنگى و تشنگى را دارند، ولى تحمل شكست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شريف ايران هميشه در مقابل شديدترين حملات تمامى جهان كفر عليه اصول انقلاب خويش مقاومت كرده است كه در اينجا مجال ذكر همه آنها نيست.

آيا ملت دلاور ايران در مقابل جنايات متعدد امريكا در خليج فارس اعم از حمايت نظامى و اطلاعاتى به عراق و حمله به سكوهاى نفتى و كشتيها و قايقها و سرنگونى هواپيماى مسافربرى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت ايران در جنگ ديپلماسى شرق و غرب عليه خود و ايجاد بازيهاى سياسى مجامع بين المللى مقاومت نكرده است؟ آيا ملت شجاع ايران در مقابل جنگ اقتصادى، تبليغاتى، روانى و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشك باران مناطق مسكونى و بمبارانهاى مكرر شيميايى عراق در ايران و

ص: 259

حلبچه، مقاومت نكرده است؟ آيا ملت عزيز ايران در مقابل توطئه منافقين و ليبرالها و زراندوزى و احتكار سرمايه داران و حيله مقدس مآبان مقاومت نكرده است؟ آيا همه اين حوادث و جريانات براى ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ كه اگر نبود حضور مردم، هر يك از اين توطئه ها مى توانست به اصول نظام ضربه بزند. كه خدا را سپاس مى گزاريم كه ملت ايران را موفق نمود تا با قامتى استوار به رسالت خود عمل كند و صحنه ها را ترك نگويد.

ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته اند كه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست؛ و آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانه اند. و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبى، بحث دنياخواهى و آخرت جويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند. و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند. فقرا و متدينين بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند. ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم. مسئولين نظام ايرانِ انقلابى بايد بدانند كه عده اى از خدا بيخبر براى از بين بردن انقلاب هر كس را كه بخواهد براى فقرا و مستمندان كار كند و راه اسلام و انقلاب را بپيمايد فوراً او را «كمونيست» و «التقاطى» مى خوانند. از اين اتهامات نبايد ترسيد. بايد خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضايت خدا و كمك به فقرا به كار گرفت و از هيچ تهمتى نترسيد. امريكا و استكبار در تمامى زمينه ها افرادى را براى شكست انقلاب اسلامى در آستين دارند، در حوزه ها و دانشگاهها مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام. اينان با تزويرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى كنند. اينها با قيافه اى حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بى دين معرفى مى كنند. بايد از شرّ اينها به خدا پناه بريم. و همچنين كسانى ديگر كه بدون

ص: 260

استثنا به هر چه روحانى و عالِم است حمله مى كنند و اسلام آنها را اسلام امريكايى معرفى مى نمايند راهى بس خطرناك را مى پويند كه خداى ناكرده به شكست اسلام ناب محمدى منتهى مى شود. ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرين قطره خون دفاع خواهيم كرد.

امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است. و مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامى رونق و زرق و برق كاخهاى سفيد و سرخ را از بين خواهند برد. امروز خمينى آغوش و سينه خويش را براى تيرهاى بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشكهاى دشمنان باز كرده است و همچون همه عاشقان شهادت، براى درك شهادت روزشمارى مى كند. جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمى شناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادى مان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم. ان شاءاللَّه ملت بزرگ ايران با پشتيبانى مادى و معنوى خود از انقلاب، سختيهاى جنگ را به شيرينى شكست دشمنان خدا در دنيا جبران مى كند. و چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت بزرگ ايران مثل يك صاعقه بر سر امريكا فرود آمده است. چه شيرينى بالاتر از اينكه ملت ايران سقوط اركان و كنگره هاى نظام ستمشاهى را نظاره كرده است و شيشه حيات امريكا را در اين كشور شكسته است. و چه شيرينى بالاتر از اينكه مردم عزيزمان ريشه هاى نفاق و مليگرايى و التقاط را خشكانيده اند. و ان شاءاللَّه شيرينى تمام ناشدنى آن را در جهان آخرت خواهند چشيد. نه تنها كسانى كه تا مقام شهادت و جانبازى و حضور در جبهه پيش رفته اند، بلكه آنهايى كه در پشت جبهه با نگاه محبت بار و با دعاى خير خود جبهه را تقويت نموده اند از مقام عظيم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده اند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسين عليه السلام!

اذناب امريكا بايد بدانند كه شهادت در راه خدا مسئله اى نيست كه بشود با پيروزى يا شكست در صحنه هاى نبرد مقايسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگى و سير و سلوك در عالم معنويت است. نبايد شهادت را تا اين اندازه به سقوط بكشانيم كه بگوييم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و يا شهرهاى ديگر آزاد شد. تمامى اينها خيالات باطل مليگراهاست. ما هدفمان بالاتر از آن است. مليگراها تصور نمودند ما

ص: 261

هدفمان پياده كردن اهداف بين الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى گوييم تا شرك و كفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستيم. ما بر سر شهر و مملكت با كسى دعوا نداريم. ما تصميم داريم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفيع كرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوريم. پس اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسيجى ام، و اى نيروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مكانى را با غرور و شادى بيان نكنيد كه اينها در برابر هدف شما به قدرى ناچيزند كه تمامى دنيا در مقايسه با آخرت.

پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهدا، اسرا، مفقودين، و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزى از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند كم نشده است.

فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمه اطهارند. پيروزى و شكست براى آنها فرقى ندارد.

امروز روز هدايت نسلهاى آينده است. كمربندهاتان را ببنديد كه هيچ چيز تغيير نكرده است. امروز روزى است كه خدا اينگونه خواسته است. و ديروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا ان شاءاللَّه روز پيروزى جنود حق خواهد بود. ولى خواست خدا هر چه هست ما در مقابل آن خاضعيم. و ما تابع امر خداييم؛ و به همين دليل طالب شهادتيم. و تنها به همين دليل است كه زير بار ذلت و بندگى غيرخدا نمى رويم. البته براى اداى تكليف همه ما موظفيم كه كارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترين وجه و با درايت و دقت انجام دهيم. همه مى دانند كه ما شروع كننده جنگ نبوده ايم. ما براى حفظ موجوديت اسلام در جهان تنها از خود دفاع كرده ايم. و اين ملت مظلوم ايران است كه همواره مورد حمله جهانخواران بوده است؛ و استكبار از همه كمينگاههاى سياسى و نظامى و فرهنگى و اقتصادى خود به ما حمله كرده است. انقلاب اسلامى ما تاكنون كمينگاه شيطان و دام صيادان را به ملتها نشان داده است. جهانخواران و سرمايه داران و وابستگان آنان توقع دارند كه ما شكسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره كنيم و هشدار ندهيم.

و حال آنكه اين وظيفه اوليه ما و انقلاب اسلامى ماست كه در سراسر جهان صلا زنيم كه اى خواب رفتگان! اى غفلت زدگان! بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه هاى گرگ منزل گرفته ايد. برخيزيد كه اينجا جاى خواب نيست! و نيز فرياد كشيم

ص: 262

سريعاً قيام كنيد كه جهان ايمن از صياد نيست! امريكا و شوروى در كمين نشسته اند، و تا نابودى كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت. راستى اگر بسيج جهانى مسلمين تشكيل شده بود، كسى جرأت اينهمه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله داشت؟

امروز يكى از افتخارات بزرگ ملت ما اين است كه در برابر بزرگترين نمايش قدرت و آرايش ناوهاى جنگى امريكا و اروپا در خليج فارس صف آرايى نمود. و اينجانب به نظامهاى امريكايى و اروپايى اخطار مى كنم كه تا دير نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته ايد، از خليج فارس بيرون رويد. و هميشه اينگونه نيست كه هواپيماهاى مسافربرى ما توسط ناوهاى جنگى شما سرنگون شود؛ كه ممكن است فرزندان انقلاب ناوهاى جنگى شما را به قعر آبهاى خليج فارس بفرستند.

به دولتها و حكومتهاى منطقه، خصوصاً به عربستان و كويت مى گويم كه همه شما در ماجراجوييها و جناياتى كه امريكا مى آفريند شريك جرم خواهيد بود. و ما تا به حال از اينكه همه منطقه در كام آتش و خون و بى ثباتى كامل غوطه ور نشود، دست به عملى نزده ايم. ولى حركات جنون آميز ريگان مطمئناً حوادث غيرمنتظره و عواقب خطرناكى را بر همه تحميل مى كند. شما اطمينان داشته باشيد كه در اين برگ جديد بازنده ايد. خودتان و كشور و مردم اسلامى را در برابر امريكا اينقدر ذليل و ناتوان نكنيد. اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد.

بحمداللَّه از بركت انقلاب اسلامى ايران دريچه هاى نور و اميد به روى همه مسلمانان جهان باز شده است؛ و مى رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودى را بر سر همه مستكبران فرو ريزد.

نكته مهمى كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كىْ و تا كجا ما را تحمل مى كنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزى جز عدول از همه هويتها و ارزشهاى معنوى و الهى مان نمى شناسند. به گفته قرآن كريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما بر نمى دارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و

ص: 263

چه نخواهيم صهيونيستها و امريكا و شوروى در تعقيبمان خواهند بود تا هويت دينى و شرافت مكتبىِ مان را لكه دار نمايند. بعضى مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و كينه توزى در مجامع جهانى توصيف و مورد شماتت قرار مى دهند؛ و با دلسوزيهاى بيمورد و اعتراضهاى كودكانه مى گويند جمهورى اسلامى سبب دشمنيها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادى شان افتاده است! كه چه خوب است [به] اين سؤال پاسخ داده شود كه ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ايران، در چه زمانى نزد غربيها و شرقيها احترام و اعتبار داشته اند كه امروز بى اعتبار شده اند!

آرى، اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامى و انقلابى خود عدول كند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين عليهم السلام را با دستهاى خود ويران نمايد، آن وقت ممكن است جهانخواران او را به عنوان يك ملت ضعيف و فقير و بى فرهنگ به رسميت بشناسند؛ ولى در همان حدى كه آنها آقا باشند ما نوكر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف؛ آنها ولىّ و قيّم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آنها؛ نه يك ايران با هويت ايرانى- اسلامى؛ بلكه ايرانى كه شناسنامه اش را امريكا و شوروى صادر كند؛ ايرانى كه ارابه سياست امريكا يا شوروى را بكشد و امروز همه مصيبت و عزاى امريكا و شوروى شرق و غرب در اين است كه نه تنها ملت ايران از تحت الحمايگى آنان خارج شده است، كه ديگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت مى كند. كنترل و حذف سلاحهاى مخرّب از جهان اگر با حقيقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولى اين نيز يك فريب قديمى است. و اين همان چيزى است كه اخيراً از گفته هاى سران امريكا و شوروى و نوشته هاى سياسيون آنها آشكار گرديده است كه مراودات اخير سران شرق و غرب به خاطر مهار بيشتر جهان سوم و در حقيقت جلوگيرى از نفوذ پابرهنه ها و محرومين در جهانِ مالكيتهاى بى حد و مرز سرمايه داران است. ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامى- انسانى با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود؛ و آقايى و سرورى محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشيد قدرتهاى شرق و غرب همان مظاهر بى محتواى دنياى مادى اند كه در برابر خلود و جاودانگى دنياى ارزشهاى معنوى قابل ذكر نمى باشند.

ص: 264

من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى ايران با تمام وجود براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند. و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براى پيشبرد اهداف و منافع ملت محروم ايران برنامه ريزى كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم. و اين را بايد از اصول سياست خارجى خود بدانيم. ما اعلام مى كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى و آسيب ناپذير نياز سربازان اسلام را تأمين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مى سازد.

و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقيقتاً مسئله بسيار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، اين است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شيوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجراى آن مى ديدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى كه از ذكر آن فعلًا خوددارى مى كنم، و به اميد خداوند در آينده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى كارشناسان سياسى و نظامى سطح بالاى كشور، كه من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع كنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم. و خدا مى داند كه اگر نبود انگيزه اى كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قربانى شود، هرگز راضى به اين عمل نمى بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود. اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالى گردن نهيم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.

من در اينجا از همه فرزندان عزيزم در جبهه هاى آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نموده اند، تشكر و قدردانى مى كنم. و همه ملت ايران را به هوشيارى و صبر و مقاومت دعوت مى كنم. در آينده ممكن است

ص: 265

افرادى آگاهانه يا از روى ناآگاهى در ميان مردم اين مسئله را مطرح نمايند كه ثمره خونها و شهادتها و ايثارها چه شد. اينها يقيناً از عوالم غيب و از فلسفه شهادت بيخبرند و نمى دانند كسى كه فقط براى رضاى خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگى نهاده است حوادث زمان به جاودانگى و بقا و جايگاه رفيع آن لطمه اى وارد نمى سازد. و ما براى درك كامل ارزش و راه شهيدانمان فاصله طولانى را بايد بپيماييم و در گذر زمان و تاريخ انقلاب و آيندگان آن را جستجو نماييم. مسلّم خون شهيدان، انقلاب و اسلام را بيمه كرده است. خون شهيدان براى ابد درس مقاومت به جهانيان داده است. و خدا مى داند كه راه و رسم شهادت كور شدنى نيست؛ و اين ملتها و آيندگان هستند كه به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود. و همين تربت پاك شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان كه با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان كه در اين قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهايى كه اين گوهرها را در دامن خود پروراندند!

خداوندا، اين دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نيازمند به مشعل شهادت؛ تو خود اين چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانواده هاى معظم شهدا! و بدا به حال من كه هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيده ام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مى كنم.

و بدا به حال آنانى كه در اين قافله نبودند! بدا به حال آنهايى كه از كنار اين معركه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظيم الهى تا به حال ساكت و بى تفاوت و يا انتقاد كننده و پرخاشگر گذشتند!

آرى، ديروز روز امتحان الهى بود كه گذشت. و فردا امتحان ديگرى است كه پيش مى آيد. و همه ما نيز روز محاسبه بزرگترى را در پيش رو داريم. آنهايى كه در اين چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دليلى از اداى اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كرده اند مطمئن باشند كه از معامله با

ص: 266

خدا طفره رفته اند، و خسارت و زيان و ضرر بزرگى كرده اند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد. كه من مجدداً به همه مردم و مسئولين عرض مى كنم كه حساب اينگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند اين مدعيان بى هنر امروز و قاعدين كوته نظر ديروز به صحنه ها برگردند.

من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش مى كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. نگذاريد پيشكسوتانِ شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اكيداً به ملت عزيز ايران سفارش مى كنم كه هوشيار و مراقب باشيد، قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ايران به معناى حل مسئله جنگ نيست. با اعلام اين تصميم، حربه تبليغات جهانخواران عليه ما كند شده است؛ ولى دورنماى حوادث را نمى توان به طور قطع و جدى پيش بينى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جوييها به همان شيوه هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما بايد براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهيا باشيم. و ملت ما هم نبايد فعلًا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مى كنيم كه هدف ما تاكتيك جديد در ادامه جنگ نيست. چه بسا دشمنان بخواهند با همين بهانه ها حملات خود را دنبال كنند. نيروهاى نظامى ما هرگز نبايد از كيْد و مكر دشمنان غافل بمانند. در هر شرايطى بايد بنيه دفاعى كشور در بهترين وضعيت باشد. مردم ما، كه در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد كينه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس كرده اند، بايد خطر تهاجم جهانخواران در شيوه ها و شكلهاى مختلف را جديتر بدانند. و فعلًا چون گذشته تمامى نظاميان، اعم از ارتش و سپاه و بسيج در جبهه ها براى دفاع در برابر شيطنت استكبار و عراق به مأموريتهاى خود ادامه دهند. در صورتى كه اين مرحله از حادثه انقلاب را با همان شكل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذارديم براى بعد از آن و سازندگى كشور و سياست كل نظام و انقلاب تذكراتى دارم كه در وقت مناسب خواهم گفت. ولى در مقطع كنونى به طور جدّ از همه گويندگان و دست اندركاران و مسئولين كشور و مديران رسانه ها و مطبوعات مى خواهم كه خود را از معركه ها و معركه آفرينيها دور كنند؛ و مواظب باشند كه ناخودآگاه آلت دست افكار و انديشه هاى تند

ص: 267

نگردند؛ و با سعه صدر در كنار يكديگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.

در اين روزها ممكن است بسيارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بايدها و نبايدها كنند. هر چند اين مسئله به خودى خود يك ارزش بسيار زيباست، اما اكنون وقت پرداختن به آن نيست. چه بسا آنهايى كه تا ديروز در برابر اين نظام جبهه گيرى كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهورى اسلامى ايران از صلح و صلح طلبى به ظاهر دم مى زدند، امروز نيز با همان هدف سخنان فريبنده ديگرى را مطرح نمايند؛ و جيره خواران استكبار، همانها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و مليگراهاى بى فرهنگ براى از بين بردن خون شهداى عزيز و نابودى عزت و افتخار مردم، تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند. كه ان شاءاللَّه ملت عزيز ما با بصيرت و هوشيارى جواب همه فتنه ها را خواهد داد.

من باز مى گويم كه قبول اين مسئله براى من از زهر كشنده تر است؛ ولى راضى به رضاى خدايم و براى رضايت او اين جرعه را نوشيدم. و نكته اى كه تذكر آن لازم است اين است كه در قبول اين قطعنامه فقط مسئولين كشور ايران به اتكاى خود تصميم گرفته اند. و كسى و كشورى در اين امر مداخله نداشته است.

مردم عزيز و شريف ايران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خويش مى دانم. و شما مى دانيد كه من به شما عشق مى ورزم؛ و شما را مى شناسم؛ شما هم مرا مى شناسيد. در شرايط كنونى آنچه موجب امر شد تكليف الهى ام بود. شما مى دانيد كه من با شما پيمان بسته بودم كه تا آخرين قطره خون و آخرين نفس بجنگم؛ اما تصميم امروز فقط براى تشخيص مصلحت بود؛ و تنها به اميد رحمت و رضاى او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرويى داشته ام با خدا معامله كرده ام. عزيزانم، شما مى دانيد كه تلاش كرده ام كه راحتى خود را بر رضايت حق و راحتى شما مقدّم ندارم. خداوندا، تو مى دانى كه ما سر سازش با كفر را نداريم.

خداوندا، تو مى دانى كه استكبار و امريكاى جهانخوار گلهاى باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بيداد، همه تكيه گاه ما تويى، و ما تنهاى تنهاييم

ص: 268

و غير از تو كسى را نمى شناسيم و غير از تو نخواسته ايم كه كسى را بشناسيم. ما را يارى كن، كه تو بهترين يارى كنندگانى. خداوندا، تلخى اين روزها را به شيرينى فرج حضرت بقيةاللَّه- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسيدن به خودت جبران فرما.

فرزندان انقلابى ام، اى كسانى كه لحظه اى حاضر نيستيد كه از غرور مقدستان دست برداريد، شما بدانيد كه لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مى گذرد.

مى دانم كه به شما سخت مى گذرد؛ ولى مگر به پدر پير شما سخت نمى گذرد؟ مى دانم كه شهادت شيرينتر از عسل در پيش شماست؛ مگر براى اين خادمتان اينگونه نيست؟ ولى تحمل كنيد كه خدا با صابران است. بغض و كينه انقلابى تان را در سينه ها نگه داريد؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد؛ و بدانيد كه پيروزى از آن شماست. و تأكيد مى كنم كه گمان نكنيد كه من در جريان كار جنگ و مسئولان آن نيستم. مسئولين مورد اعتماد من مى باشند. آنها را از اين تصميمى كه گرفته اند شماتت نكنيد، كه براى آنان نيز چنين پيشنهادى سخت و ناگوار بوده است. كه ان شاءاللَّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضايت خود فرمايد.

من در اينجا به جوانان عزيز كشورمان، به اين سرمايه ها و ذخيره هاى عظيم الهى و به اين گلهاى معطر و نوشكفته جهان اسلام، سفارش مى كنم كه قدر و قيمت لحظات شيرين زندگى خود را بدانيد؛ و خودتان را براى يك مبارزه علمى و عملى بزرگ تا رسيدن به اهداف عالى انقلاب اسلامى آماده كنيد.

و من به همه مسئولين و دست اندركاران سفارش مى كنم كه به هر شكل ممكن وسايل ارتقاى اخلاقى و اعتقادى و علمى و هنرى جوانان را فراهم سازيد؛ و آنان را تا مرز رسيدن به بهترين ارزشها و نوآوريها همراهى كنيد؛ و روح استقلال و خودكفايى را در آنان زنده نگه داريد. مبادا اساتيد و معلمينى كه به وسيله معاشرتها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را كه تازه از اسارت و استعمار رهيده اند، تحقير و سرزنش نمايند و خداى ناكرده از پيشرفت و استعداد خارجيها بت بتراشند و روحيه پيروى و تقليد و گدا صفتى را در ضمير جوانان تزريق نمايند. به جاى اينكه گفته شود كه ديگران كجا رفتند و ما كجا هستيم به هويت انسانى خود توجه كنند و روح توانايى و راه ورسم

ص: 269

استقلال را زنده نگه دارند. ما در شرايط جنگ و محاصره توانسته ايم آنهمه هنرآفرينى و اختراعات و پيشرفتها داشته باشيم. ان شاءاللَّه در شرايط بهتر زمينه كافى براى رشد استعداد و تحقيقات را در همه امور فراهم مى سازيم. مبارزه علمى براى جوانان زنده كردن روح جستجو و كشف واقعيتها و حقيقتهاست. و اما مبارزه عملى آنان در بهترين صحنه هاى زندگى و جهاد و شهادت شكل گرفته است.

و نكته ديگرى كه از باب نهايت ارادت و علاقه ام به جوانان عرض مى كنم اين است كه در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماى متعهد اسلام استفاده كنيد؛ و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطى خود را بى نياز از هدايت و همكارى آنان ندانيد. روحانيون مبارز و متعهد به اسلام در طول تاريخ و در سخت ترين شرايط همواره با دلى پر از اميد و قلبى سرشار از عشق و محبت به تعليم و تربيت و هدايت نسلها همت گماشته اند و هميشه پيشتاز و سپر بلاى مردم بوده اند؛ بر بالاى دار رفته اند و محروميتها چشيده اند؛ زندانها رفته اند و اسارتها و تبعيدها ديده اند؛ و بالاتر از همه، آماج طعنها و تهمتها بوده اند؛ و در شرايطى كه بسيارى از روشنفكران در مبارزه با طاغوت به يأس و نااميدى رسيده بودند، روح اميد و حيات را به مردم برگرداندند و از حيثيت و اعتبار واقعى مردم دفاع نموده اند؛ و هم اكنون نيز در هر سنگرى از خطوط مقدم جبهه گرفته تا مواضع ديگر، در كنار مردمند؛ و در هر حادثه غمبار و مصيبت آفرينى شهداى بزرگوارى را تقديم نموده اند.

در هيچ كشور و انقلابى جز انقلاب بعثت و رسالت و زندگى ائمه هدى عليهم السلام و انقلاب اسلامى ايران سراغ نداريم كه رهبران انقلاب آنقدر آماج حملات و كينه ها گردند. و اين به خاطر صداقت و امانتدارى است كه در وجود علماى متعهد اسلام متبلور است.

مسئوليت پذيرى در كشورى كه با محاصره ها و مشكلات اقتصادى و سياسى و نظامى مواجه است كار مشكلى است. البته روحانيون متعهد كشور ما بايد خودشان را براى فداكاريهاى بيشتر آماده كنند؛ و در مواقع لزوم و ضرورت از آبرو و اعتبار خود براى حفظ آبروى اسلام و خدمت به محرومان و پابرهنگان استفاده كنند. و جاى بسى سپاس و امتنان است كه ملت رشيد و دلاور ايران قدر خادمان واقعى خود را مى شناسد، و فلسفه عشق و ارادت خود را به اين نهاد مقدس در يك كلمه خلاصه مى كند. علما و روحانيون

ص: 270

متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقيده و هدف اسلامى ملت خيانت نكرده و نمى كنند. البته تذكر اين نكته لازم است كه در تمام نوشته ها و صحبتها هر وقت نام «روحانيت» را به ميان آورده ام و از آنان قدردانى نموده ام، مقصودم علماى پاك و متعهد و مبارز است؛ كه در هر قشرى ناپاك و غيرمتعهد وجود دارد. و روحانيون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاك ديگر بيشتر است. و هميشه اين دسته از روحانيون مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مردم بوده اند؛ و ضربات اصلى را به اين انقلاب، روحانيون وابسته و مقدس مآب و دين فروش زده اند و مى زنند. و روحانيون متعهد ما همواره از اين بى فرهنگها متنفر و گريزان بوده اند. من به صراحت مى گويم مليگراها اگر بودند، به راحتى در مشكلات و سختيها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز مى كردند؛ و براى اينكه خود را از فشارهاى روزمره سياسى برهانند، همه كاسه هاى صبر و مقاومت را يكجا مى شكستند و به همه ميثاقها و تعهدات ملى و ميهنى ادعايى خود پشت پا مى زدند. كسى تصور نكند كه ما راه سازش با جهانخواران را نمى دانيم. ولى هيهات كه خادمان اسلام به ملت خود خيانت كنند! البته ما مطمئنيم كه در همين شرايط نيز آنها كه با روحانيت اصيل كينه ديرينه دارند و عقده ها و حسادتهاى خود را نمى توانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گيرند. ولى در هر حال آن چيزى كه در سرنوشت روحانيت واقعى نيست سازش و تسليم شدن در برابر كفر و شرك است. كه اگر بندبند استخوانهايمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالاى دار برند، اگر زنده زنده در شعله هاى آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستى مان را در جلوى ديدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامه كفر و شرك را امضا نمى كنيم.

علما و روحانيون ان شاءاللَّه به همه ابعاد و جوانب مسئوليت خودآشنا هستند ولى از باب تذكر و تأكيد عرض مى كنم امروز كه بسيارى از جوانان و انديشمندان در فضاى آزاد كشور اسلامى مان احساس مى كنند كه مى توانند انديشه هاى خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامى بيان دارند، با روى گشاده و آغوش باز حرفهاى آنان را بشنوند. و اگر بيراهه مى روند، با بيانى آكنده از محبت و دوستى راه راست اسلامى را نشان آنها دهيد. و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمى شود عواطف و احساسات معنوى و عرفانى

ص: 271

آنان را ناديده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را يكباره به وادى ترديد و شك انداخت. اينها كه امروز اينگونه مسائل را عنوان مى كنند مسلماً دلشان براى اسلام و هدايت مسلمانان مى تپد، و الّا داعى ندارند كه خود را با طرح اين مسائل به دردسر بيندازند. اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه اى است كه خود فكر مى كنند. به جاى پرخاش و كنار زدن آنها با پدرى و الفت با آنان برخورد كنيد. اگر قبول هم نكردند، مأيوس نشويد. در غيراين صورت خداى ناكرده به دام ليبرالها و مليگراها و يا چپ و منافقين مى افتند؛ و گناه اين كمتر از التقاط نيست. وقتى ما مى توانيم به آينده كشور و آينده سازان اميدوار شويم كه به آنان در مسائل گوناگون بها دهيم، و از اشتباهات و خطاهاى كوچك آنان بگذريم، و به همه شيوه ها و اصولى كه منتهى به تعليم و تربيت صحيح آنان مى شود احاطه داشته باشيم. فرهنگ دانشگاهها و مراكز غيرحوزه اى به صورتى است كه با تجربه و لمس واقعيتها بيشتر عادت كرده است، تا فرهنگ نظرى و فلسفى. بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا ميدان براى گسترش و بسط معارف اسلام وسيعتر گردد.

نكته ديگر اينكه من اكثر موفقيتهاى روحانيت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان مى دانم. و امروز هم اين ارزش نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود، كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت. هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست. و هيچ وسيله اى هم نمى تواند بدتر از دنياگرايى، روحانيت را آلوده كند. چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزيهاى بيمورد مسير زهدگرايى آنان را منحرف سازند؛ و گروهى نيز مغرضانه يا ناآگاهانه روحانيت را به طرفدارى از سرمايه دارى و سرمايه داران متهم نمايند. در اين شرايط حساس و سرنوشت سازى كه روحانيت در مصدر امور كشور است و خطر سوءاستفاده ديگران از منزلت روحانيون متصور است، بايد بشدت مواظب حركات خود بود. چه بسا افرادى از سازمانها و انجمنها و تشكيلات سياسى و غير آنها با ظاهرى صددرصد اسلامى بخواهند به حيثيت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند؛ و حتى علاوه بر تأمين منافع خود، روحانيت را رو در روى يكديگر قرار دهند. البته آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با

ص: 272

تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پا برهنه هاست؛ چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است. ما بايد تحت هر شرايطى خود را عهده دار اين مسئوليت بزرگ بدانيم. و در تحقق آن اگر كوتاهى بنماييم، خيانت به اسلام و مسلمين كرده ايم.

در خاتمه، از پيشگاه مقدس پروردگار، كه الطاف بيكران خود را بر اين ملت ارزانى داشته است، تشكر و قدردانى مى كنم. و از محضر مقدس بقيةاللَّه- ارواحنا فداه- عاجزانه مى خواهيم كه ما را در مسير و هدفمان مدد و رهبرى فرمايد. خداوند متعال به خانواده هاى شهدا صبر و اجر، و به مجروحين و معلولين شفا عنايت فرمايد؛ و اسرا و مفقودين را به وطن خويش باز گرداند. خداوندا، از تو مى خواهيم آنچه مصلحت اسلام ومسلمين است را براى ما مقدر فرمايى. انَّكَ قَريبٌ مُجيبٌ. والسلام عليكم و رحمةاللَّه وبركاته.

پنجم ذى حجه 408/ 29/ 4/ 67

روح اللَّه الموسوى الخمينى

ص: 273

نمايه ها

فهرست آيات

ص: 274

ص: 275

حمد

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ الْعلَمِينَ آيه 2، ص 176

وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ آيه 5، ص 176

هُدًى لّلْمُتَّقِينَ آيه 2، ص 187

إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَيْهِ رَ جِعُونَ آيه 156، ص 123

صَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ آيه 217، ص 249

وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمكِرِينَ آيه 54، ص 160

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ آيه 96، ص 63

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا آيه 103، ص 25، 27، 56

وَمَن يُقتِلْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيًما آيه 74، ص 244

وَمَن يَخْرُجْ مِن م بَيْتِهِ ى مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ى ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ و عَلَى اللَّهِ آيه 100، ص 194، 195

ص: 276

مائده

جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيمًا لّلنَّاسِ آيه 97 ص 73

انعام

إِنَّنِى بَرِى ءٌ مّمَّا تُشْرِكُونَ آيه 19 ص 200

إِنّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّموَ تِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَآ أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ آيه 79، ص 125

اعراف

الَسْتُ بِرَبِّكُم آيه 172، ص 197

انفال

وَلاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ ريحُكُمْ آيه 46، ص 37، 66

توبه

وَأَذَ نٌ مّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجّ الأْكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِى ءٌ مّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَبَشّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ آيه 3، ص 121، 125، 138، 141، 181، 197

أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَآجّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الأْخِرِ وَجهَدَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ لَايَسْتَوُونَ عِندَاللَّهِ وَاللَّهُ لَايَهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ آيه 19، ص 137، 233

قُلْ إِن كَانَ ءَابَآؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَ نُكُمْ وَأَزْوَ جُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَ لٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجرَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسكِنُ تَرْضَوْنَهَآ أَحَبَّ إِلَيْكُم مّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ى وَجِهَادٍ فِى سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِىَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَايَهْدِى الْقَوْمَ آيه 24، ص الْفسِقِينَ 195

الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَ نِفَاقًا وَ أَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ آيه 97، ص 64

ص: 277

هود

أَلَيسَ الصُّبحُ بِقَريبٍ آيه 81، ص 130

فَاسْتَقِمْ كَما امِرْتَ آيه 112، ص 228

حجر

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ و لَحفِظُونَ آيه 9، ص 195

نحل

تِبْيان كُلِّ شَى ءٍ آيه 89، ص 186

اسراء

انَّ الباطِلَ كانَ زَهُوقاً آيه 81، ص 62

حج

وَطَهّرْ بَيْتِىَ لِلطَّآئِفِينَ وَ الْقَآئِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ آيه 26 ص 121

وَ أَذّن فِى النَّاسِ بِالْحَجّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَ عَلَى كُلّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلّ فَجّ عَمِيقٍ آيه 27، ص 121، 248

وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُواْ أَوْ مَاتُواْ لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّ زِقِينَ آيه 58، ص 230

نور

اللَّهُ نُورُ السَّمواتِ وَالْارْضِ آيه 35، ص 107، 194

لَّاشَرْقِيَّةٍ وَ لَاغَرْبِيَّةٍ آيه 35، ص 257

فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ ى أَن تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْيُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ آيه 63، ص 196

احزاب

لَكُمْ فى رَسُولِ اللَّهِ اسوَةٌ حَسَنَةٌ آيه 21، ص 36

ص: 278

سبا

قُلْ إِنَّمَآ أَعِظُكُم بِوَ حِدَةٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَ دَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُواْ آيه 46، ص 37، 220

محمد

إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبّتْ أَقْدَامَكُمْ آيه 7، ص 135، 169، 204

فتح

لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّءْيَا بِالْحَقّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَآءَ اللَّهُ ءَامِنِينَ آيه 27، ص 247

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ و أَشِدَّآءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيْنَهُمْ آيه 29، ص 82، 195

حجرات

فَقتِلُواْ الَّتِى تَبْغِى حَتَّى تَفِى ءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ آيه 9، ص 57

انَّ اكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ اتقْيكُم آيه 13، ص 65

حديد

هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْأَخِرُ وَ الظهِرُ وَ الْبَاطِنُ آيه 3، ص 194، 245

صف

إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقتِلُونَ فِى سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْينٌ مَّرْصُوصٌ آيه 4، ص 244

جمعه

يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلّمُهُمُ الْكِتبَ آيه 2، ص 150

ص: 279

فهرست احاديث و دعاها

«ادَّبَنى رَبِّى»، 187

«اللهُمَّ ارِنِى الأشْياءَ كَما هِىَ»، 236، 245

«انّ لِلَّهِ بِيْتاً يَحْمِيهِ»، 240

«ا يَكونُ لِغيرِك مِنَ الظُهُور ما لَيسَ لَك»، 177

«مَا أَكثَرَ الضَجِيجَ وَ أَقَلَّ الحَجِيجَ»، 122، 142

«متى غِبْت حتى تحتاج الى»، 177

«مَنْ اصْبَحَ و لَمْ يَهْتَمَّ باْمور المُسلمينَ فَلَيْسَ بِمُسلِمٍ»، 17

«انّما يَعْرِفُ القُرآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»، 177، 187

«هُمْ يدٌ واحِدةٌ عَلى مَنْ سِواهُم»، 40، 58، 60

«هَيهاتَ مِنّا الذلّة»، 182، 192

«وَلَا حولَ و لا قُوّةَ إِلّا بِاللَّه العَلى العظيم»، 163

ص: 280

نمايه موضوعى

آبادانى

تفاخر به كعبه 233.

آبادانى قبرستان ها 206.

آبرو

مندى در نزد خدا 153؛ حفظ اسلام 28، 29، 30؛ حفظ انقلاب اسلامى 104؛ حفظ جمهورى اسلامى 164.

آبروريزى

پرهيز از 30.

آتش بس

قبول در جنگ تحميلى 264.

آخوندها

احمق 149؛ نافهم 149؛ نفاق افكن 186؛ تفرقه افكنى جيره خوار 189؛ سرزنش مزدور 126.

آخوندهاى دربارى 164

اختلاف افكنى 141، 149؛ اختلاف افكنى در حج 186؛ اسلام 253؛ اغفالگرى 123؛ پشتيبانى از ظالمان 138؛ تبليغات عليه ايرانيان 249؛ تبليغات سوء 151، 220؛ تفسير از حج 136، 198، 198؛ تلاش در باره حج 111؛ خطر 221؛ زيان 113، 161؛ سرزنش 134؛ قيام عليه جمهورى اسلامى 157؛ كوردلى 141؛ مقابله با امام مهدىعج) 138؛ نقش در عقب ماندگى مسلمانان 123؛ همسويى با رژيم شاه 141؛ هوشيارى در برابر 141.

آداب حج

آرزو

شهادت 245؛ يافتن هاى حق در منا 185.

ص: 281

آرمان

تأثير حج در برآوردن هاى اسلامى 156؛ حمايت از فلسطين 203، 204؛ خيانت به بشريت 214؛ خيانت به پيامبرص) 214؛ سازش در فلسطين 203.

آزادگان

دشمنى با دشمن 185.

آزادگى

تحصيل از حج 250.

آزادى

زنان در جمهورى اسلامى 174؛ شهادت 208؛ عمل روحانيون 87؛ انزوا براى 59؛ بهاى 207؛ شرايط گروگانهاى آمريكايى 50؛ شكوفايى گل 213.

آزادى خواهان

استمداد از 15؛ مرتجع معرفى شدن 206.

آل سعود

وارث ابوسفيان 232، 249؛، وارث ابوجهل 232؛ اتهامات به حجاج ايرانى 249؛ اسلام زدايى 231؛ افشاى چهره 231؛ انتقام از حجاج ايرانى 248؛ انتقام از 232، 233، 249؛ اهداف در قتل عام حجاج 253؛ برائت از خدايان 234؛ بيگانگى از حج 252؛ بى لياقتى در اداره حج 234؛ تبليغات عليه ايران 240، 251، 252؛ تحميل قتل عام مكه بر 240؛ ترويج اسلام آمريكايى توسط 253؛ تفاخر به آباد كردن كعبه 233؛ توصيه به 20؛ جنايات 242، 245، 247، 253؛ حماقت 240؛ حمايت از قتل عام 232؛ خيانت هاى 231؛ دولت باطل 240؛ روسياهى 242؛ ستمگرى 234؛ سفاكان 247؛ سيلى خوردن 240؛ شقاوت 245؛ غصب حرم توسط 241؛ قتل عام حجاج توسط 238، 242، 245، 247؛ كارگزاران بى اراده 231؛ كنترل حجاج از سوى 253؛ لكه ننگ 232؛ وابستگى 231؛ هتك كعبه توسط 239؛ هدايت ناپذيرى 234؛ همبستگى صدام با 232؛ همسويى با اسرائيل 253، 254.

آمادگى نظامى ملت ايران 53

آمريكا

آمادگى براى نبرد با 213؛، طبل تو خالى 155؛، منشأ مشكلات مسلمانان 97؛ اختلاف افكنى 45؛ استثمارگرى 49؛ اسرائيل، وليده 141؛ افشاى توطئه هاى در حج 38، 108؛ افشاى

ص: 282

دخالت هاى 118؛ انتقام از اسلام 206؛ اهانت به ملت ايران 50؛ برائت از 207؛ پناهندگى دادن به شاه 42؛ پوچى تبليغات 41؛ پيروى سران كشورهاى خليج فارس از 160؛ تبليغات عليه ايران 50، 76؛ تبليغ قدرتمندى 124؛ تجاوز به حريم مسلمانان 102؛ تجاوزات عليه ايران 200؛ تحريم كالاهاى يى در حج 192؛ ترس از صدور انقلاب اسلامى 45؛ تروريست پرورى 160؛ تفرعن 201؛ تلاش ملى گراها به نفع 206؛ تلاش منافقان به نفع 206؛ توصيه به مردم 211؛ توطئه 45، 206؛ تهديد 42، 43؛ تهديدهاى عليه ايران 42؛ جاسوسى در ايران 46؛ جلوگيرى از نفوذ در كشورهاى اسلامى 219؛ جنايات 75؛ جنايات در خليج فارس 258، 258؛ جنايتكارى 97؛ جنگ ايران با 49، 50؛ حرام كردن سيادت 255؛ حمايت از اسرائيل 129؛ حمايت از رژيم پهلوى 39؛ حمايت از شاه 127؛ حمايت از صدام 160؛ حمايت از عراق 108، 115؛ دخالت در كشورهاى اسلامى 111؛ دخالت نظامى در خليج فارس 182؛ دشمنى با اسلام 105، 106، 141؛ دشمنى بامستضعفان 49؛ دشمنى اسلام با 141؛ دعوت به قيام عليه 40؛ روحانيون طرفدار 114؛ رويارويى ايران با 141؛ سازش با 182؛ سرسپردگى شاه به 127؛ سلطه بر افريقا 27؛ سلطه مسلمانان 39؛ سلطه طلبى 49؛ شرايط آزادى گروگانهاى 50؛ شركت عربستان در جنايات 262؛ شركت كويت در جنايات 262؛ شعار مرگ بر 252، 257؛ شكست شيشه يات 260؛ شكست غرور 205؛ ضعف 232؛ ظلم 103؛ غارتگرى 103؛ فروش ايران به 207؛ قطع ايادى از ايران 74؛ قيام مردم پاكستان عليه 40؛ مبارزه ايران با 40، 41، 76؛ مبارزه با 141، 256؛ مبارزه با هجوم 43؛ مخالفت با شعار مرگ بر 126؛ مشكل سازى براى ايران 50؛ مطبوعات 34؛ مقابله با ناوهاى 262؛ مقاومت ايرانيان در برابر 258؛ مقاومت در برابر تهديدات 155؛ ممانعت از حمله به ايران 42؛ ناقوس مرگ 255؛ نترسيدن از 155؛ نقش در قتل عام حجاج 247؛ به ايران 42؛ نوكرى صدام براى 207؛ نوكرى محمد رضا

ص: 283

شاه براى 205؛ وابستگى آل سعود به 231؛ وابستگى ايران به 127؛ وظيفه مبارزه با 77؛ هشدار به 262.

آمريكاييان

تبليغ برترى نژادى 123؛ جلوگيرى از باج خواهى 254؛ گروگان گيرى 50.

ائمه عليه السلام

بى توجهى به زخارف دنيا 190؛ غربت 227؛ قيام 182.

ابراهيم عليه السلام

، منادى توحيد 121؛ ايثار 147، 148؛ بت شكنى 181، 199، 200؛ پيروى از 125؛ تعاليم قربانى كردن 120؛ سير معنوى 147؛ قربانى 172، 173؛ قربانى اسماعيل عليه السلام از سوى 148؛ مبارزه با نمروديان 199.

ابرقدرت ها

استقامت در برابر در 134؛ بت 121؛ پوشالى بودن قدرت 40؛ ترس ازاسلام 104، 105؛ تهاجم به كشورهاى سلامى 45، 46؛ تهديدهاى 126؛ حمايت از شاه 206؛ سركوبى 150؛ سياست هاى در كشورهاى جهان سوم 167؛ قطع ايادى از ايران 127؛ قيام مردم ايران عليه 166؛ مبارزه با اسلام 246؛ مبارزه با فرهنگ اسلامى 168؛ مبارزه با 141، 161، 250، 256؛ منافع 252؛ منافع در خليج فارس 211، 212؛ نقش در عقب ماندگى كشورهاى جهان سوم 167؛ وابستگى به 166.

ابوسفيان

وارث 232، 249؛ اسلام 253.

ابولهب

وارث 232.

اتحاد

آثار كشورهاى اسلامى 128؛ آثار مسلمانان 69، 128؛ انور سادات با اسرائيل 76؛ دولت هاى اسلامى 155؛ شيعيان و اهل سنت در ايران 47؛، عامل پيروزى 18، 19، 27، 37؛، عامل رهايى از سلطه استعمارگران 26؛، عامل مقابله با مستكبران 126؛ علماى اسلامى 219؛ فرقه هاى اسلامى 197؛، مانع سلطه استعمارگران 21؛ مسلمانان 40، 151، 165، 166 250؛ ملت ايران 58، 59، 197؛ اهميت حجاج 105؛ اهميت مسلمانان 60، 66؛ بررسى مسلمانان در حج 156؛ تأثير در رفع مشكلات مستضعفان 125؛ تأثير در رفع مشكلات مسلمانان 125؛ تبليغ مسلمانان 125؛

ص: 284

تلاش براى مسلمانان 45، 63، 64، 65، 113، 114؛ دعوت به 26، 125؛ دعوت حجاج به 37؛ دعوت كشورهاى اسلامى به 118؛ دعوت مسلمانان به 37، 43، 47، 48، 76، 77، 84؛ دعوت نيروهاى مسلح ايران به 53؛ نعمت 179؛ نگرانى از و عرب ها 76.

اتمام حجت بر علما 220.

اجتماعات

اجتماع حج 11؛ اجتماع مسلمانان در حج 185؛ استفاده از اجتماع حج 12؛ سياسى بودن اسلامى 56؛ نقش در اسلام 56.

احتياطخلاف احتياط 88.

احرام

حرب امام حسين عليه السلام 199؛ دروغين يزيديان 249.

احساس خطر

دشمن از علما 172.

اختلاف

اجتناب از در حج 71؛، باعث زوال ايمان 37؛ دولت هاى اسلامى 69؛ سران كشورهاى اسلامى 37؛، عامل سلطه استعمارگران 21؛، عامل سلطه بيگانگان 65، 69؛، عامل ضعف مسلمانان 37؛، عامل مشكلات كشورهاى اسلامى 27؛ عرب ها، عامل سلطه اسرائيل 19؛ مسلمانان 60؛، منشأ مشكلات مسلمانان 65، 80؛ پرهيز از 37؛ پرهيز از فرقه اى 161؛ حل هاى سران كشورهاى اسلامى 12؛ خطر اهل سنت با شيعيان 46، 47؛ طرح مذاهب اسلامى 75؛ ملى گرايى، عامل مسلمانان 46؛ نقش رهبران در مسلمانان 74؛ نقش قوميت گرايى در 46.

نيز تفرقه

اختلاف افكنان

اخراج از كشورهاى اسلامى 69؛ تبرى از 47؛ طرد 13؛ هوشيارى حجاج در برابر 141.

اختلاف افكنى

اجتناب از در حج 23؛ آخوندهاى دربارى 141، 149، 186؛ آمريكا 45؛ استعمارگران 65؛ اسرائيل 27؛ انور سادات 46؛ بين شيعيان و اهل سنت 105، 141؛ در حج 12؛ در مسلمانان 75؛ دشمنان 74؛ دشمنان اسلام 71؛ سلطه طلبان 65؛ شاه 66؛ صدام 46؛ وعاظ السلاطين 75.

اختناق در ايران 13، 16، 17.

اخلاص در حج 162.

ص: 285

اخلاق

ابعاد اسلام 168؛ در حوزه هاى علميه 178؛ تحول ملت ايران 164؛ مراعات اسلامى در حج 191.

ارتجاع

بودن نظام شاهنشاهى 15.

ارتداد صدام 65.

ارتش مشترك اسلامى

تشكيل 128، 262.

ارزش ها

تأثيردر نجات از نفس اماره 107.

استثمار

كشورهاى اسلامى 123؛ گرى آمريكا 49.

استضعاف

جنگ و استكبار 258.

نيز مستضعفان

استعانت از خدا 176

آثار 176.

استعمار

در ايران 13؛ كشورهاى اسلامى 123؛ دولت هاى گر 145؛ رخنه در مسلمانان 11؛ رمى از كشورهاى اسلامى 202؛ سرطان 11؛ فشار بر علما 13.

استعمارگران

اختلاف افكنى 65؛ اغفالگرى 123؛ اغفالگرى ايادى 123؛ سلطه بر ايران 13؛ عامل رهايى از سلطه 26؛ عامل سلطه 21؛ مانع سلطه 21.

استقامت

امام خمينى در برابر استكبار جهانى 201؛ ايرانيان در جنگ تحميلى 258؛ پيامبرص) 227، 227؛ جمهورى اسلامى 197؛ حجاج ايرانى 230، 242؛ در برابر جهان خواران 208؛ برابر قدرت هاى بزرگ 134؛ در برابر مشكلات 237؛ در ميدان شرف 53؛ ملت ايران 53.

نيز مقاومت

استقلال

ايران 196؛ انزوا براى 59؛ بهاى 207؛ پيامد طلبى ايران 205؛ عوامل مسلمانان 34.

استكبار

جنگ استضعاف و 258.

نيزمستكبران

استكبار جهانى

استقامت امام خمينى در برابر 201؛ حمله به ايران 261؛ خشكانيدن

ص: 286

ريشه هاى 254؛ دلالان 202؛ طرفدارى از ملت ها 209؛ مبارزه با 201؛ منطق 248.

استلام حجرالأسود

فلسفه 184، 185.

استمداد

از آزادى خواهان 15؛ از كشورهاى مستقل 50؛ از مسلمانان 41؛ ايرانيان 105.

اسرائيل

اتحاد انور سادات با 76؛ اختلاف افكنى 27؛ ادعاى در حكومت از نيل تا فرات 129؛، منشأ مشكلات مسلمانان 97؛، وليده آمريكا 141؛ اميال شيطانى 144؛ انتقال پايتخت به بيت المقدس 46؛ تبيين جنايات در حج 38؛ تجاوزات 144؛ تحريم نفتى 75؛ توطئه به رسميت شناختن 103، 108؛ تهاجم به بيروت 96، 97؛ تهاجم به فلسطينيان 46؛ تهاجم به لبنان 46، 102، 106، 108؛ تهمت رابطه با به ايران 75، 97، 98؛ جرثومه فاسد 19؛ جنايات 76؛ جنايت در لبنان 114؛ حمايت آمريكا از 129؛ خطر 203؛ دخالت در ايران 13؛ دشمنى با اسلام 141؛ دشمنى ايران با 75؛ سكوت در برابر تهاجم 106؛ سكوت سران كشورهاى اسلامى در برابر 114، 254؛ شعار مرگ بر 252؛ صدام، برادر 144؛ ضرورت محو 19؛ ظلم به فلسطينيان 144؛ عامل سلطه 19؛ فاجعه تهاجم به مسلمانان 102، 103؛ مادر نامشروع 76؛ مبارزه با 141، 203، 254؛ محكوميت 75؛ مخالفت با شعار مرگ بر 126؛ مفسد بودن 144؛ مقابله كشورهاى اسلامى 96؛ ممانعت از اعتراض عليه 103؛ نجات منطقه از شر 144؛ همسويى آل سعود با 253، 254.

اسرائيليان

دوره گرد 107.

اسلام

اختلاف افكنى دشمنان 71؛ اداره ايران با احكام 218؛ ادعاى انحصار براى عرب ها 64؛ آخوندهاى دربارى 253؛ ابوسفيان 253؛ اشرافيت 253؛ دين توحيد 25؛، دين فطرت 25؛ مقدس نماها 253؛ ملت ايران 45؛ اصلاح با 34؛ اعاده مجد 37؛ انتقام آمريكا از 206؛ انتقام از 246؛ انحراف از، عامل مشكلات 114؛

ص: 287

بازيابى 34؛ برداشت امامان جماعت حرمين از 81؛ بررسى مسايل اساسى در حج 13؛ بركات 163؛ بُعد اخلاقى 168؛ بُعد اعتقادى 168؛ بُعد سياسى 168؛ بُعد عبادى 55؛ بُعد نظامى 168؛ بى خبران از 16؛ تأثير دورى از در سلطه بيگانگان 115؛ تأثير شناخت در اصلاح 34؛ تأثير شناخت در شرافت 34، 35؛ تبليغات عليه 47؛ تبليغ ناكار آمدى 47؛ تبيين ظلم دشمنان 26؛ ترس ابرقدرت ها از 104، 105؛ تعاليم اجتماعى 112؛ تعاليم سياسى 112؛ تعريف صدام از 99؛ تعهد ملت ايران به 183؛ تقيد پابرهنه ها به 224؛ تقيد گودنشينان به 224؛ تلاش براى انحراف 123؛ تلاش براى انزواى 123؛ توطئه انزواى 112؛ توطئه عليه 105، 141؛ توهم جدايى از سياست 123؛ تهمت كشور گشايى به 35؛ جدايى از سياست 34؛ جهان شمولى 32، 64، 65؛ حفظ آبروى 28، 29، 30؛ دشمنى آمريكا با 105، 106، 141؛ دشمنى اسرائيل با 141؛ دشمنى با آمريكا 141؛ دشمنى حزب بعث با 67؛ دشمنى صهيونيسم با 12؛ دعا براى پيروزى 77، 122؛ دعوت به همزيستى مسالمت آميز 129؛ دعوت به 63؛ دعوت به دفاع از 76؛ دفاع از 116، 201؛ سياست بين المللى 202؛ سياسى بودن 25، 55؛ طرح مسايل اساسى در حج 136؛ طرد شياطين از حريم 169؛ طنين نداى 196؛ عبادت بودن سياست 25؛ غفلت از قدرت 48، 60؛ فتح سنگرهاى جهان توسط 208؛ فتنه بر چيدن 196؛ فرهنگ غنى 167، 168؛ فرياد خواهى براى 169؛ قدرت 163؛ گسترش نفوذ 254؛ گناه هتك 104؛ مبارزه و كفر 40، 41؛ مبارزه با 246؛ مجد 35؛ مخالفت نظام شاهنشاهى 15؛ مركز ثقل 158؛ مظهر اقتدار 25؛ مهجوريت 48؛ نا آشنايى مسلمانان با حقايق 143؛ نا شناختگى 129؛ نجات بخشى 25؛ نقش اجتماعات در 56؛ نقش در تمدن غرب 124؛ نورافشانى 158؛ وضع نامساعد 160؛ همگانى بودن 65.

اسلام آمريكايى 253

و اسلام راستين 231؛ ترويج توسط آل سعود 253.

ص: 288

اسلام اشرافيت 253

اسلام راستين

اسلام آمريكايى و 231؛ دروغگويى مدعيان 99؛ صدور 227.

اسلام زدايى

آل سعود 231؛ مقابله با 105.

اسلام ناب محمدى

فرهنگ 260؛ مبارزه با 246؛ ممانعت از نفوذ 253.

اسماعيل عليه السلام

قربانگاه 190؛ قربانى از سوى ابراهيم عليه السلام 148.

اسيران

دعا براى 272

اصلاح

با اسلام 34؛ سران كشورهاى اسلامى 202؛ شناخت اسلام، عامل 34.

اعتصاب عمومى ايرانيان 17.

اعتصام به حبل اللَّه 27.

اعدام در ايران 33.

اعراب عرب

اعلام خطر به مسلمانان 70.

اغفال

گرى آخوندهاى دربارى 123؛ گرى استعمارگران 123؛ گرى ايادى استعمارگران 123.

افتخار

به ملت ايران 215؛ ملت ايران 262.

افريقا

سلطه آمريكا بر 27؛ سلطه بيگانگان بر 27؛ فرياد مسلمانان 200.

افغانستان

اشغال توسط شوروى 114، 200؛ تبيين اوضاع در حج 84؛ پيروزى مردم 127؛ تهاجم شوروى به 45، 46، 111، 200؛ شكست شوروى در 59، 127؛ فرياد ملت 200.

اقتدار

روحانيت اسلام 217؛ معنوى لااله الااللَّه 212؛ مظهر اسلام 250.

اقتصاد

ارايه طرح هاى 222؛ تنگناهاى ايران 258؛ منافع حج 125؛ وضعيت حجاز 93.

اقتصاد اسلامى 168

جهت گيرى 222

اقتصاد اشتراكى

بيمار 222؛ مقابله با 221، 222.

اقتصاد سرمايه دارى

بيمار 222

ص: 289

التقاط

تهمت بودن به انقلابيون 259.

الجزاير

شكست فرانسه در 127.

الفاظ

بى محتوا شدن 96- 100.

الگو

بودن ايرانيان 30؛ گيرى از انقلاب اسلامى 169؛ گيرى از ايران 127، 128؛ گيرى در مبارزه 166.

اللَّه اكبر شعار

الهه ها

شكستن بت 197.

امامان جماعت حرمين

برداشت از اسلام 81.

امام جماعت مسجدالحرام

تشكر از 18. امام حسين عليه السلام

احرام حرب 199؛ فلسفه برپايى عزاى 189؛ فلسفه خروج از مكه 239؛ قيام 182.

امام مهدى عليه السلام

، منادى توحيد 121؛ مقابله آخوندهاى دربارى با 138.

امت محمدص)

دورى از ذلت 201؛ نمايش دورنماى تشكل 226.

نيز مسلمانان

امت اسلامى

مسؤوليت 228.

نيز مسلمانان

امتحان

الهى با جنگ 265.

امنيت

خليج فارس 211، 211، 212؛ حرم 241؛ كعبه 197؛ مسجدالحرام 81.

ام القرا 121

طرد شياطين از 159.

انبيا

ايثار در نگاه 148؛ تأثير شناخت انگيزه در رهايى از دام شيطان 107؛ تأثير شناخت انگيزه در رهايى از ذلت 107؛ تفاوت اعمال با مردم 147؛ تفاوت 147؛ جهان شمولى رسالت 32؛ خدمتگزارى به كعبه 239؛ سيره 81؛ عيد از ديدگاه 148؛ فلسفه بعثت 32، 150؛ كيفيت وحى به 147؛ مبارزات 181؛ مبارزه با بت ها 199؛ مبارزه با ظلم 81؛ مصيبت 245؛ معجزات

ص: 290

175؛ نزول كتب آسمانى بر 194؛ هنر 177.

انتخابات

در ايران 173؛ شاه و جمهورى اسلامى 173.

انتقام

آل سعود از حجاج ايرانى 248؛ آمريكا از اسلام 206؛ از آل سعود 232، 233، 249؛ از اسلام 246.

انحراف

از اسلام 114؛ تذكر ها توسط روحانيون 87؛ تلاش براى اسلام 123؛ زيان روحانيت 153.

انحطاط انسان

آثار 33.

انديشمندان

وظايف در تبيين حج 251.

انديمشك

دعا براى شهيدان 110.

انزوا

براى آزادى 59 براى استقلال 59؛ تلاش براى اسلام 123؛ توطئه اسلام 112؛ عدم ايران 58، 59؛ فوايد ايران 59.

انسان

آثار انحطاط 33؛ برتر شدن از ملائكه 32؛ پست تر شدن از حيوان 33؛ تربيت 32، 35؛ حجاب هاى 236.

انقلاب اسلامى 228

آثار عدول از اصول 263؛ آشنايى حجاج غير ايرانى با 226؛ ارزش شهيدان 238؛ برپا دارندگا 259؛ الگوگيرى از 169؛ بركت 262؛ بيمه 265؛ پيام 139؛ تبليغ در حج 23، 105، 108؛ تبليغ ناكارآمدى 47؛ تجربيات 207؛ ترس آمريكا از صدور 45؛ تلاش براى شكست 75؛ جلب ملت هاى جهان به 140؛ جهانى بودن 32؛ حفظ آبروى در حج 104؛ حفظ از نامحرمان 266؛ حمايت مردم عراق از 50؛ دعوت به همراهى با 41؛ رسالت حجاج در ابلاغ پيام 226، 227؛ رهبرى روحانيت د 217، 218؛ سختى هاى ملت ايران در 228؛ سركوبى توسط وعاظ السلاطين 77؛ شعار اصولى 202؛ شهيدان 238؛ صاحبان واقعى 259؛ صدو 62، 104، 227، 258؛ صدور تجربيات 207؛ طرفداران جهانى 257؛ فقر ستيزى 216؛ كفر زدايى 216؛ كمك به معلولان

ص: 291

24؛ مضرات شكست 41؛ موفقيت هاى 47، 48؛ نعمت 179؛ نفوذ مرفهان در 216؛ نمايش چهره 140؛ وظيف 261.

انقلاب سفيد

زيان هاى 14؛ ننگ 14.

انقلابيون

تهمت التقاطى بودن به 259.

انقلابى نماهاى فلسطين 203.

انگليس

اهانت به ملت ايران 50؛ تبليغ قدرتمندى 124؛ شكست در عراق 127.

اولياءاللَّه

كشوردارى 178.

اهل سنت

اتحاد شيعيان و در ايران 47؛ اختلاف افكنى بين شيعيان و 105، 141؛ پيروى از در وقوفين 23؛ خطر اختلاف با شيعيان 46، 47؛ شركت در نماز جماعت 23.

اهل معرفت

مشاهده باطن از سوى 147.

ايثار

ابراهيم عليه السلام 147، 148؛ براى عدالت 120؛ در راه خدا 120؛ در نگاه انبيا 148؛ در نگاه مردم 148؛ ملت ايران 214؛ سوغات از حج 173.

ايران

آغازگر جنگ نبودن با 67؛ آمادگى در جنگ تحميلى 214؛ آمادگى نظامى 48، 53؛ آموزش زنان در 117؛ اتحاد شيعيان و اهل سنت در 47؛ اجراى اسلام در 218؛ اختناق در 13، 16، 17؛ اداره با احكام اسلام 218؛ استعمار در 13؛ استقلال 196؛ اعدام در 33 الگوگيرى از 127، 128؛ الگوگيرى دمبارزه از 166؛ الهى بودن دولت 59؛ انتخابات در 173؛ انقراض نظام شاهنشاهى در 39، 74؛ انگيزه صدام در تهاجم عليه 58، 61، 204، 208؛ اهداف در جنگ 260، 261؛، كشور رسول اللَّه 215؛ برادرى با كشورهاى همسايه 129؛ برقرارى نظام اسلامى در 74؛ بمباران مناطق مسكونى 110؛ بيان اوضاع در حج 84؛ پيامد استقلال طلبى 205؛ پيشرفت هاى 209؛ تبليغات عليه 47، 50، 76، 104، 127، 129، 240، 251، 252؛ تحريم نفتى اسرائيل از سوى 75؛ تحولات صنعتى 209؛ ترس صدام از همفكر

ص: 292

كشورها با 213؛ تشكل مردم عراق از سوى 214؛ تقدير از 127، 128؛ تلاش براى اتحاد مسلمانان 45؛ تنگناهاى اقتصادى 258؛ تنهايى در جنگ 209؛ توطئه عليه 45، 141، 206، 228؛ تهاجم به 46، 57، 66، 105، 143108، 245؛ تهديدهاى آمريكا عليه 42؛ تهمت تروريستى به 160؛ تهمت توسعه طلبى به 251؛ تهمت جنگ طلبى به 204؛ تهمت رابطه با اسرائيل به 75، 97، 98؛ جرايم از ديدگاجهانخواران 205؛ جنجال آفرينى عليه 33، 34؛ جنگ دفاعى 49، 50، 261 چرانيدن در ايران 14؛ حماسه آفر ين جوانان 115؛ حمايت ملت ها ا 5958؛ حمله استكبار به 261؛ دخالت اسرائيل در 13؛ دروغ پردازى در باره 190؛ دشمنى با اسرائيل 75؛ دعوت به دوستى دولت ها با 144؛ دعوت بديدار از 217؛ دعوت نيروهاى مسلح به اتحاد 53؛ رفع مظاهر شرك در 218؛ رويارويى با آمريكا 141؛ زيان شكست 43؛ ساز و برگ نظامى 59، 60؛ سقوط هواپيماى مسافربرى 262؛ سلطه استعمارگران بر 13؛ سياست در حج 154؛ سياست در خليج فارس 212211؛ شبيخون جهانخواران به 205؛ عدم انزواى 58، 59؛ غارت منابع طبيعى 16؛ فروش به آمريكا 207؛ فلسفه دشمنى با 68، 69؛ فوايد انزواى 59؛ قدرت مقابله به مثل 143؛ قطع اميجهانخواران از 223؛ قطع ايادى آمريكااز 74؛ قطع ايادى ابرقدرت ها از 127 مبارزه با آمريكا 40، 41، 76؛ محاصره اقتصادى 49؛ محدوديت عمل درحمله به عراق 101؛ محو رژيم طاغوتى 159؛ مخالفت كشورهاى خليج فارس با 103؛ مديريت روحانيت در 217، 218 مشكل سازى آمريكا براى 50؛ مصونيت بيگانگان در 13؛ مظلوميت 208 معارضه دولت هاى اسلامى با 143 معرفى جنگ طلب بودن 204؛ مقابله با هجوم صدام 143؛ ممانعت از حمله آمريكا به 42؛ نجات از شرق زدگى 139؛ نجات از غرب زدگى 139؛ نجات از وابستگى 218؛ وابستگى به آمريكا 127؛ همدستى دولت هاى اسلامى با دشمن 143؛ همراهى سياه پوستان با 41، 69.

ص: 293

ايرانيان

استقامت در جنگ 258؛ استمداد 105؛ الگو بودن 30؛ امتناع از گلوله باران بصره 100، 101؛ برادرى اسلامى 143؛ تبليغات آخوندهاى دربارى عليه 249؛ داوطلبى در جنگ 116؛ دفااز مسلمانان 105؛ قيام 228؛ مشكلات 13، 14، 16، 17؛ مقاومت در برابر آمريكا 258؛ مقاومت در برابر منافقان 259؛ ممانعت از حج 249؛ نگرانى از اتحاد و عرب ها 76.

ايمان

برترى بر تعمير مسجدالحرام 233؛ تأثير در پيروزى مسلمانان 19، 20، 21؛ تأثير در پيروزى ملت ايران 18، 19؛ عامل زوال 37.

باج خواهى

جلوگيرى از آمريكاييان 254.

بازار مسلمانان

كالاهاى بيگانگان در 168.

بازار مكه

كالاهاى بيگانگان در 169.

بازارگردى

اجتناب از در حج 169.

باز گشت به گذشته 172.

باطل

جنگ حق و 258؛ دولت آل سعود 240؛ شكست 62.

باطن

مشاهده از سوى اهل معرفت 147.

بت

ابرقدرت ها 121؛ سيادت جهانخواران 221؛ شيطان بزرگ 184؛ طاغوت 121؛ تطهير كعبه از ها 121؛ شكستن الهه ها 197؛ لبيك نه به ها 184؛ مبارزه انبيا با ها 199.

بت پرستى

مدرن 200؛ مبارزه با 201.

بت خانه

كاخ سياه 200.

بت شكنى

اهميت 121؛ ابراهيم عليه السلام 181، 199، 200؛ پيامبرص) 181 در حج 154؛ در كعبه 121، 122؛ دعوت حجاج به 37.

بدبينى به روحانيت

اثر سوء 152.

برائت

اعلان از كفر ملت ايران 234؛ از آمريكا 207؛ از خدايان آل سعود 234؛

ص: 294

از شرك 248؛ از طاغوت ها در حج 184؛ از ظالمان 189؛ از كافران 142؛ فرياد مردم فلسطين 200؛ فرياد مردم لبنان 200.

برائت از مشركان 225

آثار 161؛ اعلان 199، 189، 251؛ در حج 125، 126، 131، 138، 160، 181، 197، 198، 253؛ بنيان گذارى پايه هاى 255؛ توجه به 198؛ حقيقت 200، 201؛ حقيقت در حج 159؛ دعوت به همكارى در 126؛ راهپيمايى 164؛ رعايت آرامش در راهپيمايى 142؛ ركن توحيد بودن 197؛ سرزنش مخالفان در حج 126؛ شركت در 197 225؛ شيوه هاى اعلان 199؛ فرياد 200، 201؛ فلسفه 256؛ فلسفه ممانعت از 256، 257؛ ممانعت از 141، 256، 257 هميشگى بودن 188، 200.

برادرى

اسلامى در حج 226، 227؛ ايران با دولت هاى اسلامى 143؛ ايران با كشورهاى همسايه 129؛ حجاج 105؛ صدام با بگين 76؛ ملت ايران با مسلمانان 39؛ تحكيم مسلمانان در حج 23؛ حل مشكلات با اسلامى 26؛ دعوت كشورهاى اسلامى به 118؛ دعوت مسلمانان به 77.

براهين فلسفى

كشف قرآن 187.

برترى نژادى

تبليغ آمريكاييان 123.

بردگى جديد 221.

بركت

اسلام 163؛ انقلاب اسلامى 222 عيدقربان 147؛ معنويات ملت ايران 258.

بسيج

براى جنگ اعتقادى 260؛ تشكيل جهانى 262.

بشريت

خيانت به آرمان 214.

بصره

امتناع از گلوله باران 100، 101.

بعثت انبيا

فلسفه 32، 150.

بقيع

نعمت تشرف به 225.

بگين، مناخيم

صدام، برادر 76.

بلعم باعورا

نوادگان 248.

ص: 295

بمباران مناطق مسكونى ايران 110.

بنى اميه

توطئه براى انزواى اسلام 112؛ ظلم 189.

بنى عباس

توطئه براى انزواى اسلام 112.

بيت اللَّه الحرام- كعبه

بيت المقدس

انتقال پايتخت اسرائيل به 46؛ نجات از غاصبان 203، 238.

بيدارى

اهميت دولت هاى اسلامى 70؛ مسلمانان 62، 114؛ مسلمانان با حج 136؛ ملت ايران 17؛ تلاش براى مسلمانان در حج 113؛ دعا براى مسلمانان 78، 122؛ زمينه مسلمانان 127.

بيرق اسلام 196

بيروت

حمله اسرائيل به 96، 97.

بيعت با خدا 184.

بى غيرتى سران كشورهاى اسلامى 254.

بيگانه

اخراج كارشناسان از سرزمين هاى اسلامى 169؛ كناره گيرى از فرهنگ هاى 162.

پابرهنه ها

ى مغضوب 201؛ تقدم مصالح 215؛ تقيد به اسلام 224؛ جنگ حمايت از 272 پاكستان

دعوت مردم به قيام 43؛ قيام مردم عليه آمريكا 40.

پانزده خرداد

قيام 205؛ قتل عام خونين 206.

پرده كعبه

آلوده شدن به دست نامحرمان 255.

پناهگاه محرومان 224

پناهندگى به شاه 42

پيامبرص)

ابلاغ سلام به پيشگاه 228؛ استقامت 227؛ ايران، كشور 215؛ بت شكنى 181؛، منادى توحيد 36، 121؛ جنگ با ظالمان 182؛ حفظ دستاوردهاى نهضت 227؛ خيانت به آرمان 214؛ رنج هاى رسالت 228؛ ساده زيستى 153 سيره 81؛ صلوات بر 36؛ عيد شرف 150؛ غربت 227؛ قيام 36؛ مبارز 81؛ مصيبت 245؛ موجبات سخط 165؛ هجرت به سوى 158، 183؛

ص: 296

يادآورى رنج هاى 227.

پيروزى

ادعاى هاى صدام 99؛ پرهيز از غرور 226؛ جمهورى اسلامى 213؛ حق 62؛ خون بر شمشير 234، 257؛ در جنگ 204، 209، 213، 214؛ مردم افغانستان 127؛ مسلمانان صدر اسلام 37؛ ملت ايران 61، 127؛ تجربه بر كفر جهانى 207؛ جشن حق 249؛ دعا براى 228، 229، 246؛ دعا براى اسلام 77، 122؛ عامل 37؛ عامل ايران 18، 19؛ عامل كشورهاى اسلامى 27؛ عامل مسلمانان 19، 20، 21.

پيروى

از ابراهيم عليه السلام 125؛ از اهل سنت در وقوفين 23؛ از دستورات سرپرست حجاج 106، 130؛ از شعارها در حج 191؛ از قرآن 105؛ سران كشورهاى خليج فارس از آمريكا 106؛ تأثير از قرآن در شرافت 107؛ تأثير از قرآن در رهايى از دام شيطان 107؛ تأثير از قرآن در رهايى از ذلت 107؛ نقش از قرآن در رد طمع جهانخواران 107.

پيشرفت

هاى ايران 209؛ تبليغ كشورهاى غربى 123.

پيشگامى علمى مسلمانان 124.

تبادل نظر

در حج 11، 13، 23، 156، 217؛ علماى اسلامى 219.

تبرى

از اختلاف افكنان 47.

تبليغات

آخوندهاى دربارى عليه ايرانيان 249؛ دشمنان اسلام 112؛ سوء آخوندها 151؛ عليه اسلام 47؛ عليه جمهورى اسلامى 95؛ پوچى عليه ايران 46، 50، 76، 104، 127، 129، 240، 251، 252؛

تبليغ اتحاد مسلمانان 125؛ تبليغ انقلاب اسلامى در حج 23، 105، 108؛ تبليغ برترى تمدن غرب 123؛ تبليغ برترى نژادى آمريكاييان 123؛ تبليغ بُعد سياسى حج 113؛ تبليغ بى ثمرى تلاش كشورهاى در حال توسعه 124؛ تبليغ پيشرفت كشورهاى غربى 123؛ تبليغ جدايى دين از سياست 112، 113؛ تبليغ جمهورى اسلامى در حج 190؛ تبليغ خستگى از جنگ 215؛ تبليغ در حج 12؛ تبليغ عليه روحانيت 269؛ تبليغ عليه شيعه 12؛ تبليغ قدرت آمريكا 124؛ تبليغ قدرت انگليس 124؛ تبليغ قدرت

ص: 297

بيگانگان 124؛، مانع رهايى مسلمانان 123؛ تبليغ ناكارآمدى اسلام 47؛ تبليغ ناكارآمدى انقلاب اسلامى 47؛ تبليغ ناكارآمدى دولت ايران 47؛ تبليغ وابستگى به شرق 124؛ تبليغ وابستگى به غرب 124؛ نقش در عقب ماندگى مسلمانان 123.

تجارت در حج

پرهيز از 29.

تجاوز

به حريم مسلمانان 102؛ خوى صدام 210، 211؛ دولت عراق 57؛ هاى آمريكا 200؛ هاى اسرائيل 144؛ هاى صدام 204؛ حمايت از هاى صدام 210؛ دعوت به قبول صدام 211؛ نفى از مسلمانان 66.

تجربه

پيروزى بر كفر جهانى 207؛ تجربيات انقلاب اسلامى ايران 207؛ صدور تجربيات انقلاب اسلامى ايران 207.

تجملات

پرهيز علما از 224.

تحريم نفتى اسرائيل 75.

تذكر انحرافات 87.

تربت

شهيدان 265؛ فاطمه عليه السلام 225.

تربيت

اسلامى 178؛ انسان 32، 35.

ترور

اخراج رژيم عراق از ليست 160؛ تروريست پرورى آمريكا 160؛ تهمت تروريستى به ايران 160.

تزاحم واجب با مستحب 89.

تزكيه مردم 150.

تزوير مقدس نماها 259.

تساوى

مردم در حج 137؛ همگان در برابر كعبه 137، 63.

تسليم ناپذيرى ملت ايران 50.

تسهيلات حجاج 20

تشكر

پيام ازملك سعود 240؛ از امام جماعت مسجدالحرام 18؛ از جوانان لبنان 203؛ از ملت ايران 179، 272؛ از ملك فهد 18؛ هيأت نمايندگى عربستان 18.

تشكل

در نمازهاى جمعه 220؛ مردم عراق 214؛ تمرين توحيدى 250؛ دورنماى امت محمدى 226.

تشيع

تبليغ عليه 12.

ص: 298

نيز- شيعيان

تطهير كعبه از بت ها 121.

تفاخر آل سعود 233.

تفاهم مسلمانان 63، 64.

تفرعن آمريكا 201.

تفرقه افكنى

آخوندهاى جيره خوار 189؛ دشمنان 165؛ شناسايى تفرقه افكن ها 45.

نيز- اختلاف

تقرب

آثار 244؛ راه هاى 244، 245.

تقوا

ارزش 215.

تكفير ملت ايران 45

تكليف

ابعاد هاى عبادى 148؛ حجاج 72؛ دولت هاى اسلامى 19؛ ادامه جنگ 213؛ مسلمانان 19، 66، 68، 125؛ نقش عمل به در عزت 74.

تمدن غرب

تبليغ برترى 123؛ منشأ 124.

تنفر از ضرب و شتم حجاج 83.

تنگناهاى اقتصادى ايران 258.

تواضع

در برابر مسلمانان 226.

توحيد

اصول اوليه 199؛ تعليم 177؛ دعوت به 27؛ دين 25؛ ركن بودن برائت از مشركان 197؛ غايت 136؛ محل نشر 120؛ مركز 36؛ منادى 36، 121؛ نداى از كعبه 121.

توده هاى مردم- مردم

توسعه طلبى

اتهام به ايران 251.

توطئه

افشاى هاى آمريكا در حج 38، 108؛ آمريكا عليه ايران 45؛ آمريكا در ايران 206؛ انزواى اسلام 112؛ به رسميت شناختن اسرائيل 103، 108؛ عليه ايران 141؛ عليه كشورهاى اسلامى 69، 165، 166؛ صلح طلبى در جنگ تحميلى 210؛ طرح كمپ ديويد 107؛ عليه اسلام 105، 141؛ قتل عام حجاج 240؛ خنثى سازى ها 218؛ مواجهه ملت ايران با 228.

توقع از روحانيت 86، 152، 153.

تهاجم فرهنگى

ممانعت از غرب 219؛ ممانعت از شرق 219.

ص: 299

تهاجم

اسرائيل به فلسطينيان 46؛ اسرائيل به لبنان 46، 102، 105، 106، 108؛ به ايران 57، 58، 61، 105، 204، 208؛ به حجاج 230؛ به كشورهاى اسلامى 45، 46؛ شوروى به افغانستان 111؛ صدام به ايران 143، 245؛ صدام به مرقد على عليه السلام 67؛ عراق به ايران 57، 66، 75، 108؛ سكوت در برابر اسرائيل به لبنان 106؛ شكل هاى دشمن 266؛ فاجعه اسرائيل به مسلمانان 102، 103.

تهديد

آمريكا 42، 43؛ هاى ابرقدرت ها 126؛ هاى صدام 100؛ مقاومت در برابر آمريكا 155.

تهمت

التقاطى بودن به انقلابيون 259؛؛ به ملت ايران 75؛ تروريستى به ايران 160؛ توسعه طلبى به ايران 251؛ رابطه با اسرائيل به ايران 75، 97، 98؛ كشورگشايى به اسلام 35.

تهيدستان- فقرا

ثروتمندان

برترى فقرا بر 222.

جاسوسى آمريكا در ايران 46.

جامعه

آثار فرهنگ الهى در 162، 163؛ گرايش ها به وحى 219.

جام زهر قطعنامه598) 265، 267.

جانبازان

دعا براى 246.

جاهلان

متنسك 136، 198؛ نجات قرآن از 188.

جبرئيل

كيفيت نزول 147؛ مهبط 189.

جدال

پرهيز از در حج 191

جرم

بيان امور سياسى در مسجدالحرام 80، 81؛ بيان امور سياسى در مسجدالنبى 80، 81؛ عمل به خلاف شرع 92.

جسارت به شيعيان 149.

جشن پيروزى حق 249.

جشن هاى دوهزار و پانصد ساله

خيانت شركت كنندگان در 14؛ خيانت برگزار كنندگان 14؛ مصيبت 14.

جمال محبوب

مشاهده 135.

جمعه خونين مكه 238، 245.

ص: 300

نيز- فاجعه خونين مكه

جمهورى اسلامى

آزادى زنان در 174؛ اصول سياست خارجى 264؛ القاى خط 213؛ پايدارى 197؛ پرهيز از بد نام كردن 95، 130؛ پيروزى 213؛ تبليغ عليه 95؛ تبليغ در حج 190؛ تحول زنان در 174؛ حفظ آبروى 164؛ حفظ 153؛ حمايت از مسلمانان 227، 264 دعوت به همراهى با 77؛ سياست در خليج فارس 211؛ سياست خارجى 254؛ شعار ابدى 202؛ شكست 213؛ طرفداران 232؛ فقرزدايى در 223؛ فلسفه مخالفت با 97؛ قدرت 183؛ قيام آخوندهاى دربارى عليه 157؛ كم عقلى مخالفان 231؛ گناه هتك 104؛ مشكلات دولت 237؛ مقايسه بين انتخابات شاه و 173؛ مقايسه بين رژيم شاه و 171، 174؛ همبستگى مسئولان 172؛ يارى به كشورهاى اسلامى 213.

جنايت

قتل عام حجاج در مكه 240، 253؛ مدعيان سقايت حاج 231؛ قلم هاى كار 75.

جنايت آل سعود 242، 245، 247، 253.

جنايت آمريكا 75، 97

هاى آمريكا در خليج فارس 258، 258؛ شركت عربستان در هاى آمريكا 262؛ شركت كويت در هاى آمريكا 262.

جنايت اسرائيل 76

بيان هاى اسرائيل در حج 38؛ اسرائيل در لبنان 114.

جنايت رژيم پهلوى 13، 14، 16، 17، 39، 41، 42

جنايت صدام حسين 61، 67، 68، 102

سكوت در برابر هاى صدام 68

جنبش هاى اسلامى 18

جنجال

ترك شعار در حج 142؛ آفرينى عليه ايران 33، 34

جنگ

آمادگى براى 213؛ آمادگى در 215؛ امتحان الهى با 265؛ بسيج براى اعتقادى 260؛ پيروزى در 209، 213، 214؛ توطئه صلح طلبى در 210؛ استضعاف و استكبار 258؛ ايران با آمريكا 49، 50؛ با شرك 199؛ با صهيونيسم 205؛ با كفر 199 پابرهنه ها و مرفهان 258؛ پيامبرص) با ظالمان 182؛ حق و باطل 258؛ در

ص: 301

راه خدا 214؛ دفاعى ايران 261؛ دولت ها با مسلمانان 220؛، عامل تباهى عراق 66؛ عقيده 260؛ على عليه السلام با مقدس نماها 182؛ فقر و غنا 216، 258؛ مظلومانه 208؛ داوطلبان 215؛ صلح در 209، 210؛ فلسفه هاى اسلام 35؛ وفاق مواضع اصولى در 215.

جنگ افروزى صدام 211.

جنگ تحميلى 209

آغازگر نبودن ايران 67؛ آغاز گرى عراق در 67؛ آمادگى ايران در 214؛ استقامت ايرانيان در 258؛ اهداف ايران از 214، 260، 261؛ اهداف متجاوزان از 205؛ پيروزى در 204؛ پيشنهاد پذيرش خواسته هاى صدام در 210؛ تبليغ خستگى ملت از 215؛ تحميل صلح در 267؛ تكليف شرعى ادامه 213؛ تلخى پذيرش صلح در 268؛ تنهايى ايران در 209؛ عراق عليه ايران 49؛ خواسته هاى ايران در 213؛ داوطلبى ايرانيان در 116؛ دفاع ملت ايران در 61، 67، 116، 227؛ شعار ملت ايران در 174؛ فلسفه پذيرش صلح در 267؛ قبول آتش بس در 264؛ مظلوميت ايران در 208؛ مقاومت در 174؛ هدف 214.

جنگ طلبى

تهمت به ايران 204.

جنگ عقيده 260.

جنگ فقر و غنا 216، 258

جنود شيطان

قيام در برابر 37

جنون صدام 144

جوانان

توصيه به 268، 269؛ محبت به 270.

جوانان ايران

تعليم نظامى 128؛ حماسه آفرينى 115.

جوانان لبنان

تشكر از 203.

جهاد

ارزش 233؛ اهميت 195، 196؛ پيامدهاى ترك 196؛ عامل سعادت 52؛ نقش سستى در در ذلت 53.

جهاد اكبر

توجه به 150.

جهاد با نفس 150، 199

جهان

تقسيم 253 به آزاد و قرنطينه سياسى 252؛ جلب ملت هاى به انقلاب اسلامى

ص: 302

140؛ طرد شياطين از 159؛ فتح سنگرهاى توسط اسلام 208؛ منفورترين موجود 253.

جهان اسلام

آزادى انرژى 253؛ بزرگترين كنگره 156.

جهانخواران

بت سيادت 221؛ پيروى از قرآن، مانع طمع 107؛ تاختن بر 159؛ تحميل مصيبت از سوى 222؛ ترس از شهادت طلبان 223؛ جرايم ايران از ديدگاه 205؛ شبيخون به ايران 205؛ صلح طلبى 209، 210؛ طاغوت هاى جهانخوار 184؛ قطع اميد از ايران 223؛ قطع دست از كشورهاى اسلامى 186؛ مبارزه با 202، 221، 254، 255، 256؛ نجات مسلمانان از 133.

چاره انديشى

براى فقرا 11، 12؛ براى فلسطين در حج 12؛ براى مشكلات در حج 156.

حاجيان حجاج

حادثه خونين مكه جمعه خونين مكه

حاكميت نه شرقى نه غربى

بهاى 233.

حاكميت دين 218

حج

آداب 162؛ ابعاد 149، 250؛ ابعاد سياسى 184؛ ابعاد معنوى 135؛ ابهام زدايى از 136؛ اتحاد مسلمانان در 165، 250؛ اجتماع مسلمانان در 11، 185؛ اجتناب از اختلاف در 71؛ اجتناب از اختلاف افكنى در 23؛ اجتناب از بازار گردى در 169؛ اجتناب از تجارت در 29؛ اجتناب از استحبابى 24؛ اجتناب از دنياطلبى در 29؛ اجتناب از گناه در 107؛ اختلاف افكنى در 12، 186؛ اخلاص در 162؛ استفاده از اجتماع 12؛ استفاده از فرصت 11، 25، 26؛ استفاده سياسى از 81، 105؛ استفاده معنوى از 105؛ استقامت حجاج ايرانى در 230؛ اشارات عرفانى مناسك 135؛ افشاى توطئه هاى آمريكا در 108؛ انس با قرآن در 186؛ اهداف سياسى 159؛ اهميت بُعد سياسى 111؛ اهميت تعليم 103، 104؛ اهميت نظم در 106؛ بت شكنى در 154؛ برائت از طاغوت ها در 184؛ برائت از مشركان در 125، 126، 131، 138، 160، 181، 197، 198، 253؛ برادرى اسلامى در 226، 227؛ بررسى اتحاد مسلمانان در

ص: 303

156؛ بررسى 156؛ بررسى اوضاع مسلمانان در 23، 111؛ بررسى مسايل اساسى اسلام در 13، 136؛ بررسى مسايل كشورهاى اسلامى در 13، 16؛ بررسى مشكلات فقرا در 92، 93؛ بررسى مشكلات مسلمانان در 26، 56، 74، 111؛ بعد اجتماعى 73؛ بعد سياسى 25، 26، 73، 81؛ بيان اوضاع افغانستان در 38؛ بيان اوضاع ايران در 84؛ بيان اوضاع لبنان در 84؛ بيان توطئه هاى آمريكا در 38؛ بيان جنايات اسرائيل در 38؛ بيان دستاوردهاى ملت ايران در 108؛ بيان مسايل اجتماعى در 38؛ بيان مسايل سياسى در 38؛ بيدارى مسلمانان با 136؛ بيگانگى آل سعود از 252؛ بى لياقتى آل سعود در اداره 234؛ پرهيز از تجارى كردن 29؛ پرهيز از جدال در 191؛ پرهيز از شعارهاى منحرف در 164؛ پرهيز از مشكل تراشى در 217؛ پيام اصلى 199؛ پيروى از شعارهاى تنظيم شده در 142، 191؛ تأثير در بر آوردن آرمانهاى اسلامى 156؛ تبادل نظر مسلمانان در 11، 13، 23، 156، 217؛ تبليغات در 119؛ تبليغ انقلاب اسلامى در 23، 105، 108؛ تبليغ بُعد سياسى 23؛ تبليغ جمهورى اسلامى در 190؛ تبليغ در 12؛ تحريم كالاهاى آمريكايى در 192؛ تحصيل آزادگى از 250؛ تحصيل حكمت از 250؛ تحقق بُعد معنوى 138؛ تحكيم برادرى مسلمانان در 23؛ ترك شعار جنجالى در 142؛ ترك مقابله به مثل در 142؛ تساوى مردم در 137؛ تعليم احكام 94، 118، 122، 138، 161، 186، 216، 217؛ تفسير آخوندهاى دربارى از 198؛ تفسير ملى گراها از 198؛ تلاش آخوندهاى دربارى در باره 111؛ تلاش براى اتحاد مسلمانان درجدايى از سياست 111؛ تمرين تشكل توحيدى در 250؛ توجه به ابعاد 135؛ توجه به بُعد اجتماعى 73؛ توجه به بُعد سياسى 73؛ جلوگيرى از برائت از مشركان در 256، 257؛ چاره انديشى براى فلسطين در 12؛ چاره انديشى براى مشكلات در 156؛ بى برائت 251؛ بى تحرك 251؛ بى روح 251؛ بى معنا 113؛ بى وحدت 251؛ حقيقى 113؛ زنده 113؛، سازمان الهى 73؛، كانون معارف اسلامى 250؛، مظهر

ص: 304

اقتدار اسلام 250؛ مقبول 113؛ و قيام همگانى 137؛ حضور نظاميان ايران در 252؛ حفظ آبروى انقلاب اسلامى در 104؛ حقيقت برائت از مشركان در 159؛ حقيقت 29، 92؛ حل مشكلات مسلمانان در 11، 55، 56، 60، 84؛ خدايى بودن سفر 29؛ خروش بردشمن در 185؛ خوشرفتارى با مسلمانان در 104؛ دعا در 122؛ دعوت به اتحاد مسلمانان در 26، 125؛ راهپيمايى در 142؛ رحمانى شدن در 30؛ رعايت آداب 107، 164؛ رعايت اخلاق اسلامى در 191؛ رعايت نظم در 126؛ رفتار كريمانه در 191؛ رفتار اسلامى در 142؛ سوغات ايثار از 173؛ سياست ايران در 154؛ سياست 154؛ شركت حجاج در برنامه هاى نمايندگى 130؛ شعار مرگ بر آمريكا در 257؛ شعار مرگ بر شوروى در 257؛ شعارهاى اسلامى در 164، 165؛ شعارهاى 142؛ شناخت فلسفه 34؛ شناخت مشاعر 37؛ شناخت معنويات 162؛ صبر در برابر مشكلات 104؛ طرد شياطين در 122؛ طرد شيطان بزرگ در 122؛ عبادى بودن بُعد سياسى 111؛ عرفان 175؛ عمل به مناسك 138؛ فراموشى ابعاد معنوى 139؛ فراموشى بُعد سياسى 84، 136؛ فرياد سياسى عبادى 125؛ فلسفه برائت از مشركان در 256؛ فلسفه 22، 23، 27، 55، 74، 81، 84، 111، 112، 131، 133، 137، 158، 175، 184، 250؛ فلسفه سياسى 165؛ فلسفه لبيك در 184؛ كسب اطلاع از وضعيت مسلمانان در 26، 55، 84؛ كسب معرفت در 107؛ كشف واقعيت 250؛ كنگره سياسى 184؛ كنگره عظيم 133؛ لبيك حقيقى در 135؛ مبارزه با آمريكا در 141؛ مبارزه با ابرقدرت ها در 141، 250؛ مبارزه با اسرائيل در 141؛ مبهم ماندن ابعاد 134؛ محكوم كردن ظالمان در 161؛ مدارا در 165؛ مراتب معنوى 138؛ مراقبت در 107؛ مسالمت در 142؛ معنويت در 29؛ مقابله با ابعاد سياسى 111؛ ممانعت از امور سياسى در 81؛ ممانعت از برائت از مشركان در 141؛ ممانعت از ايرانيان 249؛ منافع اجتماعى 125؛ منافع اقتصادى 125؛ منافع سياسى 125؛ منافع فرهنگى 125؛ مهجوريت بعد سياسى 136؛ مهجوريت 251؛ نظم

ص: 305

در امور سياسى 95؛ نقش اجتماعى 56؛ نقش در حل مشكلات 11؛ نگاه مسلمانان به 111؛ واجبات سياسى 197؛ وظايف انديشمندان در تبيين 251؛ وظايف روحانيون در 162؛ وظايف نمايندگان در امور 71؛ ويژگى هاى 73، 74؛ هجرت از خود به خدا در 138.

حج ابراهيمى 107، 122، 142، 175

تجديد 159؛ مهجوريت 184.

حج محمدى 107، 122، 142، 175

مهجوريت 184.

حج مهدوى 122

حجاب ها

پنهان شدن قرآن در 251؛ انسان 236.

حجاج

آشنايى با انقلاب اسلامى 226؛ ابلاغ پيام مظلوميت 234؛ اهداف آل سعود از قتل عام 253؛ اهميت اتحاد 105؛ اهميت كم توقعى 92، 93؛ ايجاد تسهيلات براى 20؛ برائت از خدايان آل سعود 234؛ برادرى 105؛ بى دفاعى در فاجعه خونين مكه 246؛ پيروى از دستورات سرپرست 85، 106، 130؛ تأثر از قتل عام 231؛ تعليم 94؛ تكليف 72؛ توصيه به 22، 23، 28، 29، 44- 50، 103- 109، 122- 129، 138- 144، 161- 169، 186- 193، 197- 227؛ توطئه قتل عام 240؛ تهاجم به 230؛ جنايت قتل عام 240، 253؛ حيرت شهر خدا از قتل عام 247؛ خروج از صف 140؛ دعاى براى پيروزى اسلام 77؛ دعوت به اتحاد 37؛ دعوت به بت شكنى 37؛ رحمت خدا بر 36؛ رسالت 133، 249؛ رسالت در ابلاغ پيام انقلاب اسلامى 226، 227؛ شركت در برنامه هاى نمايندگى حج 130؛ عار قتل عام 240، 241؛ عزادار شدن مسلمانان با قتل عام 247؛ قتل عام 231، 238، 242، 245، 247؛ كنترل از سوى آل سعود 253؛ مراقبت بر رفتار 140؛ مسؤوليت 105؛ مشكل سازى رژيم پهلوى براى 20؛ نقش آمريكا در قتل عام 247؛ وظايف خطير 163؛ وظايف سرپرست 156؛ هجرت به سوى بيت اللَّه 44؛ هجرت به سوى پيامبرص) 183؛ هجرت به سوى خدا 183؛ هوشيارى در برابر اختلاف افكنان 141؛ هوشيارى در برابر منحرف 140.

ص: 306

حجاج ايرانى

اتهامات آل سعود به 249؛ اجتناب از اهانت به 131؛ استقامت در حج 230، 242؛ انتقام آل سعود از 248؛ تنفر از ضرب و شتم 83؛ توجه به 163، 164؛ توصيه به 189؛ دعوت به هوشيارى 130؛ راهپيمايى در مكه 225؛ سرپرستان 22، 84، 154، 156، 165، 180، 242 سنگينى وظايف 140؛ مراقبت از اعمال 130؛ مسؤوليت 104، 105، 139؛ مهربانى با 131؛ نمايندگى از ملت ايران 139؛ وظايف 189- 191، 225، 226.

حجاز

تغييرنام 241؛ وضعيت اقتصادى 93.

نيز عربستان

حجرالأسود

فلسفه استلام 184، 185.

حرمين

خائنان به 231.

حزب اللَّه لبنان

مبارزات 220.

حزب بعث

خطرات 213؛ دشمنى با اسلام 67؛ گناه صلح با 183.

حق

پيروزى 62؛ جشن پيروزى 249؛ جنگ و باطل 258

حقايق اسلام

ناآشنايى مسلمانان به 134.

حق وتو

بى اعتبارى 96

حقوق بشر

دروغگويى مدعيان 33، 96؛ سبُعيت مدعيان 33؛ طرفدارى طرفداران از ظالمان 96.

حقوق زندانيان

رعايت 90.

حقوق فقرا

دفاع از 260؛ رعايت زندانيان 90.

حكمت

تحصيل از حج 250

حكومت

ادعاى اسرائيل از نيل تا فرات 128؛ هاى وابسته 167؛ علامت طاغوتى بودن 30؛ مبارزه با هاى وابسته 169؛ وظايف كارگزاران عدل 223.

حكومت اسلامى

توانمندى 48؛ ملاك ارزش در 223.

حماسه فلسطين 257

ص: 307

حماسه جوانان ايران 115

حماقت آل سعود 240

حمد

حقيقت 176؛ شايستگى خدا براى 176.

حوزه هاى علميه

اخلاق در 178؛ رسالت 188؛ مسؤوليت مدرسان در امر قضاوت 88، 89.

حيثيت اسلامى

دفاع از 26

خائنان به حرمين 231، 241

خارج از كشور

زيان اعزام دانشجو به 124.

خدا

آبرومندى در نزد 153؛ اتكا به 236؛ استعانت از 176؛ ايثار در راه 120؛ بيعت با 184؛ پرهيز از آبروريزى در نزد 30؛ جنگ در راه 214؛ حضور در محضر 135؛ خضوع در برابر خواست 261؛ دعوت به نصرت 49؛ رحمت بر حجاج 36؛ ستايش 194؛ سفر به سوى 31؛ سنگر سربازان 199؛ شايستگى براى حمد 176؛ شكر 236؛ ظهور 194؛ فداكارى در راه 105؛ قربانى در راه 120؛ محبت به 244؛ هجرت از خود به در حج 138؛ هجرت به سوى 158، 183.

خدايان آل سعود

برائت حجاج از 234.

خدمتگزارى

انبيا به كعبه 239؛ دولت به مردم 241؛ عبادت به مردم 224، 237.

خروش

بر دشمن در حج 185؛ مسلمانان 49

خستگى

تبليغ ايرانيان از جنگ 215؛ ناپذيرى ملت ايران 115- 118.

خضوع

در برابر خواست خدا 261.

خطبا

مسئوليت 26، 38، 73، 74، 108.

خطرات

هاى حزب بعث 213؛ اختلاف اهل سنت با شيعيان 46، 47.

خلقت كعبه

پيشينه 239.

خلق خدا

وظيفه خدمت به 237.

نيز مردم

ص: 308

خليج فارس

امنيت 211، 211، 212؛ جنايات آمريكا در 258، 258؛ دخالت نظامى آمريكا در 212؛ سياست جمهورى اسلامى در 211، 212؛ منافع ابرقدرت ها در 211، 212؛ ناامنى در 212.

خمينىآيت الله)

استقامت در برابر استكبار 201؛ افتخار به ملت ايران 215؛ انتظار براى شهادت 201، 260؛ بى تحمل شدن براى فاجعه خونين مكه 241؛ پيام ملك سعود به 240؛ تشكر از ملك فهد 18؛ صفات همراهان 259؛ فلسفه هجرت به غرب 17؛ مبارزه با بت پرستى 201؛ مبارزه با كفر 201.

خنجركفر 201

خنجر نفاق 201

خودكفايى ملت ايران 48

خوشرفتارى در حج 104

خيانت

برگزار كنندگان جشن هاى دو هزار و پانصد ساله 14؛ به آرمان بشريت 214؛ به آرمان پيامبرص) 214؛ سران كشورهاى اسلامى 193؛ شاه حسين به ملت فلسطين 193؛ شركت كنندگان در جشن هاى دوهزار و پانصد ساله 14؛ هاى آل سعود 231.

دادگسترى

تحول در 92.

دام شيطان

موانع اسارت در 107.

دانشجويان

زيان اعزام به خارج 124.

دانشگاهيان

مراقبت 178.

دانشگاه

اداره ها به دست غربزده ها 124؛ تحول در ها 178؛ حمله رژيم پهلوى به ها 13، 14.

درد جوامع اسلامى 249

درگيرى هاى كردستان

منشأ 50

دروغگويى

مدعيان اسلام 99؛ مدعيان حقوق بشر 33، 96؛ مدعيان صلح طلبى 99.

دروغ پردازى در باره ايران 190

دشمنان

آمادگى در برابر 266؛ احساس خطر از علما 172؛ اختلاف افكنى 74؛ تفرقه افكنى 165؛ توطئه هاى در

ص: 309

كشورهاى اسلامى 165، 166؛ خروش بر در حج 185؛ دشمنى با آزادگان 185؛ شماره يك محرومان 49؛ مستضعفان 76؛ شكل هاى تهاجم 266؛ همدستى دولت هاى اسلامى با ايران 143.

دشمنان اسلام

اختلاف افكنى 71؛ تبيين ظلم 26؛ تبليغات 112.

دشمنى

آمريكا با اسلام 105، 106، 141؛ آمريكا با مستضعفان 49؛ اسرائيل با اسلام 141؛ اسلام با آمريكا 141؛ ايران با اسرائيل 75؛ با دشمن آزادگان 185؛ حزب بعث با اسلام 67؛ صهيونيسم با اسلام 12؛ فلسفه با ايران 68، 69.

دعا

براى اسرا 272؛ براى بيدارى مسلمانان 78، 122؛ براى پيروزى 228، 229، 246؛ براى پيروزى اسلام 122؛ براى جانبازان 246؛ براى شهداى مكه 243، 246؛ براى شهيدان انديمشك 110؛ براى مجروحان 272؛ در حج 122؛، قرآن صاعد 177؛ حجاج براى پيروزى اسلام 77؛ زبان 177.

دعاى عرفه

معارف 177.

دفاع

جنگ دفاعى ايران 261؛ دعوت به از اسلام 76؛ از اسلام 116، 201؛ از حقوق فقرا 260؛ از حيثيت اسلامى 26؛ از كشورهاى اسلامى 128؛ از مردم عراق 182؛ از مصالح مسلمانان 182؛ از مظلوم 68؛ از منابع ملت ها 201؛ از وطن 53؛ ايرانيان از مسلمانان 105؛ در برابر متجاوز 66؛ روحانيت از مردم 269؛ ملت ايران در جنگ 61، 67، 116، 227؛ شعار از مستضعفان 223؛ موانع از كشورهاى اسلامى 124، 125.

دفتر شهادت 265

دنياطلبى

پرهيز از در حج 29؛ ضرر روحانيت 271؛ عامل شكست مسلمانان 20.

دنيافروشان

طرد دين به 221.

دوران رضا شاه

رنج هاى 238.

دوران شاه

مقايسه و جمهورى اسلامى 174.

ص: 310

دوستى

دعوت به دولت ها با ايران 144؛ دعوت مسلمانان به 77.

دولت ايران

آسيب ناپذيرى 119؛ اشكال تراشى در برابر 117، 118؛ تبليغ ناكارآمدى 47؛ حمايت مردم از ايران 119؛ خدمات 117؛ خدمتگزارى به مردم 241؛ محروميت كارمندان 237؛ مشكلات 237.

دولت سعودى

توصيه به 131؛؛ دولت باطل سعودى 240؛ دعوت از براى همكارى در برائت از مشركان 126.

دولت شاهنشاهى

انقراض 127.

دولت عثمانى

تجزيه 21.

دولت عراق

اخراج از ليست تروريسم 160؛ تجاوزكارى 57؛ حمايت كشورهاى اسلامى از 57؛ شكست 163؛ صلح طلبى 183؛ مبارزه با 57؛ محكوميت 70.

دولت مصر

هشدار به 144، 145.

دولت ها

جنگ با مسلمانان 220؛ حمايت مرتجع از صدام 167؛ دعوت به دوستى با ايران 144؛ استعمارگر 145.

دولت هاى اسلامى

اتحاد 155؛ اختلاف 69؛ اهميت بيدارى 70؛ برادرى ايران با 143؛ تكليف 19؛ سرسپردگى 103؛ مسؤوليت 69، 70؛ معارضه با ايران 143؛ موافقت با طرح كمپ ديويد 103؛ نصيحت به 144؛ هشدار به 144؛ همدستى با دشمن ايران 143؛ همگامى با توده هاى مردم 166؛ يأس از 103.

دولت هاى منطقه خليج فارس

اخطار به 108.

دين

تبليغ جدايى از سياست 112، 113؛ حاكميت 218؛ توحيد 25؛ فطرت 25؛ طرد به دنيا فروشان 221.

دين فروش

شمشير نفاق عالمان 248، 249.

ذلت

دورى امت محمدص) از 201؛

ص: 311

ناپذيرى ملت ايران 50؛ عامل 53؛ مانع 107.

ذوق عرفانى 244

راهپيمايى

آرامش در برائت از مشركان 142؛ برائت از مشركان 164؛ شركت در برائت از مشركان 225.

راه شهيدان 265

راه خدا

ايثار در 120؛ بُعد اجتماعى قربانى در 120؛ بُعد سياسى قربانى در 120؛ جنگ در 214؛ فداكارى در 105.

رجم عقبات

فلسفه 27.

رحمت

درخواست براى شهيدان 53؛ خدا بر حجاج 36.

رزمندگان اسلام

تجليل از 244- 246؛ تجهيز 53؛ عبرت از 139؛ مقاومت در جنگ 174.

رژيم پهلوى

جنايات 13، 14؛ حمايت آمريكا از 39؛ حمايت از ايادى 33، 34؛ حمله به دانشگاه ها 13، 14؛ رژيم فاسد 86؛ شكر نجات از 16. 87؛ فساد 86؛ لغو قوانين خلاف شرع دوران 91، 92؛ مشكل سازى براى حجاج 20؛ منشأ جنايات 39.

نيز رژيم شاه، رضا شاه و شاه

رژيم شاه

زنان در 174؛ مقايسه بين و جمهورى اسلامى 171؛ همسويى آخوندهاى دربارى با 141.

رژيم عراق دولت عراق

رسول اللَّهص) پيامبرص)

رفاه زدگى

آفت 224.

رفاه طلبى

ناسازگارى مبارزه با 259.

رمى

استعمار از كشورهاى اسلامى 202؛ فلسفه جمرات 159، 185.

رنج

هاى دوران رضا شاه 238؛ هاى رسالت پيامبرص) 228؛ يادآورى هاى پيامبرص) 227.

روحانيت

آفات 153، 224؛ اثر سوء بدبينى به 152؛ استفاده از 269؛ اقتدار 217؛

ص: 312

برخورد 270؛ تبليغ عليه 269؛ توقع از 86، 152؛ توقع طبقات پايين از 153؛ حمايت از محرومان 272؛ حمايت از مستضعفان 223؛ دفاع از مردم 269؛ دنياگرايى 271؛ رسالت 152، 219، 220، 221؛، پناهگاه محرومان 224؛ رهبرى در انقلاب اسلامى 217، 218؛ زهد 271؛ زيان انحراف 153؛ ساده زيستى 153، 224؛ غفلت از نقش 219؛ مبارزات 269؛ محبت به جوانان 270؛ مديريت 217، 218؛ مقاومت در سختى ها 270؛ ملاك بزرگى 153؛ هشدار به 219؛ همراهى با مردم 269.

روحانيون

آزادى عمل 87؛ تذكر انحرافات توسط 87؛ توصيه به 270- 272؛ طرفدار آمريكا 114؛ زيان وابسته 270؛ مراقبت 178؛ مسؤوليت 86، 87، 108 نپذيرفتن قصور 87؛ وظايف در حج 162.

روحانيون كشورهاى اسلامى

بى خبرى 217.

روحانيون كاروان هاى حج

توصيه به 22، 23، 28، 29، 30؛ مسؤوليت 86، 93، 94، 95، 122، 140، 186، 216.

روحانيون مسيحى

بى تفاوتى 114.

روحانى نمايان

طرد 257، 221.

روز مبارك 52

روز ملت ها 49

روز جمهورى اسلامى

مباركى 52.

روسياهى آل سعود 242.

روشنفكران

مسئوليت 134، 221؛ هدايت 49.

رهبران

نقش در اختلاف مسلمانان 74.

رهبران فلسطين

تنفر از رهبران سازشكار 203.

زجركشيده ها

تقدم مصالح 215.

زخارف دنيا

بى توجهى ائمه عليه السلام به 190.

زنان

آزادى درجمهورى اسلامى 174؛ آموزش در ايران 117؛ تحول در جمهورى اسلامى 174؛ دررژيم شاه 174.

ص: 313

زندانبان ها

مسئوليت 90.

زندانيان

حقوق 90.

زندگى شرافتمندانه 34

زهد روحانيت 271.

زهدفروشان داغ بر پيشانى 182.

زهدگرايى علما 224.

زيان

آخوندهاى دربارى 113، 161؛ اعزام دانشجو به خارج 124؛ انحراف روحانيت 153؛ انقلاب سفيد 14؛ روحانيون وابسته 270؛ شكست ايران 43؛ ملى گرايان 161.

ساده زيستى

پيامبرص) 153؛ روحانيت 152، 153، 224؛ على عليه السلام 153.

سازش

با آمريكا 182؛ با بيگانگان 262، 263؛ در آرمان فلسطين 203؛ رهبران فلسطين 203؛ سران كشورهاى اسلامى 203.

سازشكاران

بى تعهد 219.

سازماندهى جنود خدا 199

ساز و برگ نظامى ايران 59، 60

ستايش

از شهيدان 245، 248؛ خدا 194.

ستمديدگان مظلومان

ستمگران ظالمان

ستمگران مسلمان نما 181.

ستم ظلم

سخت گيرى به متجاوزان 97.

سختى ها

ملت ايران در انقلاب اسلامى 228؛ مقاومت روحانيت در 270.

سخط پيامبرص) 165

سران كشورهاى اسلامى

اختلاف 37؛ استبداد 252؛ اصلاح 202؛ بى غيرتى 254؛ توصيه به 192؛ حل اختلافات 12؛ خيانت 193؛ سازش 203؛ سرسپردگى 211؛ سكوت در برابر اسرائيل 254؛ مزدورى بعضى از 123؛ وطن فروشى 254؛ هشدار به 202.

سران كشورهاى خليج فارس

پيروى از آمريكا 106؛ هشدار به 211، 213.

سربازان خدا

سنگر 199.

ص: 314

سردارى قادسيه 143

سرزمين هاى اسلامى

اخراج كارشناسان بيگانه از 169.

سرسپردگى

دولت هاى اسلامى 103؛ سران كشورهاى اسلامى 211؛ شاه به آمريكا 127.

سرطان استعمار 11

سرطان صهيونيسم

غده 203، 205.

سرمايه دارى

اقتصاد بيمار 222؛ طبيعت 209؛ مقابله با 221، 222.

سرنوشت كشورهاى اسلامى 213.

سرورى عرب

ادعاى 65.

سستى در جهاد 53

سعادت

عامل 52.

سعى صفا و مروه

يافتن محبوب در 185.

سفر

به سوى خدا 31؛ حج 29.

سقايت حجاج

جنايت مدعيان 231.

سكوت

تأسف از مسلمانان 68، 69، 70؛ در برابر تهاجم اسرائيل به لبنان 106؛ در برابر جنايات صدام 68؛ سران كشورهاى اسلامى در برابر اسرائيل 254؛ كشورهاى اسلامى در برابر اسرائيل 114.

سلاح هاى كشتار جمعى

كنترل 263.

سلامت كشور

زمينه 178.

سلام

بر مسلمانان 44؛ به پيشگاه پيامبرص) 228.

سلطه

جلوگيرى از بيگانگان بر ايران 115؛ دفع بيگانگان 48؛ آمريكا بر افريقا 27؛ آمريكا بر مسلمانان 39؛ استعمارگران بر ايران 13؛ بيگانگان بر افريقا 27؛ بيگانگان بر كشورهاى اسلامى 122؛ ناپذيرى ملت ايران 59؛ عامل رهايى از استعمارگران 26؛ عامل استعمارگران 21؛ عامل اسرائيل 19؛ عامل بيگانگان 65، 69، 115؛ مانع استعمارگران 21؛ نفى بيگانگان از كشورهاى اسلامى 62؛ ننگ قبول

ص: 315

مستكبران 77.

سلطه طلبان

اختلاف افكنى 65.

سلطه طلبى آمريكا 49.

سوره حمد

معارف 176.

سوغات ايثار از حج 173.

سيادت

بت جهانخواران 221؛ تحريم آمريكا 255.

سياست

اصول خارجى جمهورى اسلامى 264؛ پرهيز دادن از دخالت در 81؛ تبليغ جدايى دين از 112، 113؛ تلاش براى جدايى حج از 111؛ توهم جدايى اسلام از 123؛ جدايى اسلام از 34؛ جرم بيان امور سياسى در مسجدالحرام 80، 81؛ جرم بيان امور سياسى در مسجدالنبى 80، 81؛ ابرقدرت ها در كشورهاى جهان سوم 167؛ ايران در حج 154؛ ايران در خليج فارس 211، 212؛ بين المللى اسلام 202؛ جمهورى اسلامى در خليج فارس 211؛ حج 154؛ خارجى جمهورى اسلامى 254؛ فقرزدايى 223؛ سياسى بودن اسلام 25، 55؛ سياسى بودن اجتماعات اسلامى 56؛ عبادت بودن اسلام 25؛ فرياد عبادى حج 125؛ فوايد دخالت علما در 218؛ گناه شمردن دخالت در 134؛ مركزيت مسجد الحرام براى در صدراسلام 80؛ مركزيت مسجدالنبى براى در صدر اسلام 80؛ نقش سياسى مسجد در صدر اسلام 112؛ نقش سياسى مسجدالحرام در صدر اسلام 112؛ نقش سياسى مسجدالنبى در صدر اسلام 112.

سياه پوستان آمريكا

همراهى با ايران 41، 69.

سيرالى اللَّه

اهميت 150.

سيرمعنوى ابراهيم عليه السلام 147.

سيره

انبيا 81؛ پيامبرص) 81؛ معصومان 182.

سيلى

راه زدن به آمريكا 207؛ به صدام 59؛ خوردن آل سعود 240.

شاعر ترين مرد 100

شاه

اختلاف افكنى 66؛ پناه دادن آمريكا به 42؛ جنايات 16، 17، 41، 42؛ حمايت

ص: 316

آمريكا از 127؛ حمايت ابرقدرت ها از 206؛ زنان در رژيم 174؛ سرسپردگى به آمريكا 127؛ شكست 58؛ متمدن معرفى شدن 206؛ مقايسه بين انتخابات و جمهورى اسلامى 173؛ مقايسه بين رژيم و جمهورى اسلامى 171؛ نوكرى 206؛ نوكرى براى آمريكا 205.

نيز رژيم پهلوى

شاه حسين

خيانت به ملت فلسطين 193؛ دوره گردى 193؛ ملاقات با شيمون پرز 193.

شجاعت ملت ايران 42.

شجره مبارك لا شرقيه و لا غربيه 257

شرّ

نجات قرآن از جاهلان متنسك 188؛ نجات قرآن از عالمان متهتك 188؛ نجات منطقه از اسرائيل 144.

شرافت

زندگى شرافتمندانه 34؛ عامل 34، 35، 107؛ مرگ شرافتمندانه 208.

شرع

جرم عمل به خلاف 92؛ خلاف قانون بودن قوانين خلاف 91، 92؛ رعايت شرع در قضاوت 90، 91؛ لغو قوانين خلاف دوران پهلوى 91، 92.

شرف

پايدارى در ميدان 53؛ عيد پيامبرص) 150.

شرق

تبليغ وابستگى به 124؛ شكست 43.

شرق زدگى

نجات ايران از 139.

شرك

برائت از 248؛ رفع مظاهر در ايران 218؛ مراتب 135؛ محل نفى 120؛ نبرد با 199.

نيز مشركان

شعار

پرهيز از هاى جنجالى در حج 142؛ پرهيز از هاى منحرف در حج 164؛ پيروى از هاى تنظيم شده در حج 142، 191؛ ابدى جمهورى اسلامى 202؛ اصولى انقلاب اسلامى 202؛ اللَّه اكبر 257؛ دفاع از مستضعفان 223؛ محروميت زدايى 223؛ مردم در جنگ 115؛ مرگ بر آمريكا 252، 257؛ مرگ بر اسرائيل 252؛ مرگ بر شوروى 252، 257؛ نه شرقى نه غربى 202؛ در حج 142، 164، 165.

ص: 317

شكر

پذيرش قربانيان ملت ايران 235؛ حقيقى 87؛ خدا 236؛ لفظى 87؛ مسلمان بودن 195؛ نجات از رژيم پهلوى 87؛ نعمت هاى الهى 194.

شكست

تلاش براى انقلاب اسلامى 75؛ زيان ايران 43؛ انگليس در عراق 127؛ باطل 62؛ جمهورى اسلامى 213؛ رژيم عراق 163؛ شاه 58؛ شرق 43؛ شوروى در افغانستان 59، 127؛ شيشه حيات آمريكا 260؛ غرور آمريكا 205؛ فرانسه در الجزاير 127؛ مستضعفان 43؛ عامل مسلمانان 20؛ مضرات انقلاب اسلامى 41.

شمشير

پيروزى خون بر 234، 257؛ نفاق عالمان دين فروش 248، 249.

شوروى

اشغال افغانستان توسط 114، 200؛ افتضاح 59؛ تهاجم به افغانستان 111، 200؛ حمايت از عراق 115؛ شعار مرگ بر 252، 257؛ شكست در افغانستان 59، 127؛ ناقوس مرگ 255.

شهادت

آرزوى 245؛ آزادى 208؛ انتظار امام خمينى براى 201، 260؛ دفتر 265؛ شهد 245؛ غسل 199؛ مدرسه 214؛ مقام 260.

شهادت طلبان

ترس جهانخواران از 223.

شهادت طلبى

شكست ناپذيرى 166؛ ملت ايران 42.

شهر خدا

حيرت از قتل عام حجاج 247.

شهيدان

آثار خون 265؛ ارزش 265؛ ارزش انقلاب اسلامى 238؛ بيمه انقلاب اسلامى با خون 265؛ تجليل از 244- 246؛ تربت 265؛ درخواست رحمت براى 53؛ دعا براى انديمشك 110؛ دعا براى مكه 243، 246؛ راه 265؛ ستايش از 245؛ ستايش از مكه 248؛ شكر پذيرش ايران 235؛ انقلاب اسلامى 238؛ فوز 261؛ لبيك مكه 248.

شيطان ها

طرد از ام القرى 159؛ طرد از جهان

ص: 318

159؛ طرد از حريم اسلام 105؛ طرد از حريم كعبه 105؛ طرد از كشورهاى اسلامى 105؛ طرد در حج 122.

شيطان بزرگ

بت 184؛ زبونى 185؛ طرد در حج 122.

شيعيان

اتحاد و اهل سنت در ايران 47؛ اختلاف افكنى بين و اهل سنت 105، 141؛ جسارت به 149؛ خطر اختلاف اهل سنت با 46، 47.

نيز تشيع

شيمون پرز

ملاقات شاه حسين با 193.

صبر براى مشكلات حج 104.

صدام حسين

اجتناب از كمك به 129؛ اختلاف افكنى 46؛ ادعاى پيروزى 99؛ ادعاى رهبرى براى عرب ها 129؛ ارتداد 65؛ اعطاى سردارى قادسيه به 143؛ انگيزه در تهاجم به ايران 57، 58، 61، 204، 208؛ پيشنهاد پذيرش خواسته هاى در جنگ 210؛ تبليغات عليه ايران 76؛ تجاوزات 204؛ ترس از همكارى كشورهاى اسلامى با ايران 213؛ تعريف از اسلام 99؛ تهاجم به ايران 143، 245؛ تهاجم به مرقد على عليه السلام 67؛ تهديدهاى 100؛ جنايات 61، 67، 68، 102؛ جنگ افروزى 211؛ حمايت آمريكا از 160؛ حمايت از تجاوزات 210؛ حمايت دولت هاى مرتجع از 167؛ حمايت هاى بين المللى از 204؛ خرابى هاى 207؛ خطر 129؛ خوى تجاوزكارى 210، 211؛ دست و پا زدن 144؛ دعوت به قبول تجاوز 211؛ روحيه جنون آميز 144؛ سبُعيت 211؛ سرنگونى 214؛ سرنگونى، هدف جنگ 214؛ سكوت در برابر جنايات 68؛ سيلى به 59؛، افعى زخم خورده 210؛، برادر اسرائيل 144؛، برادر بگين 76؛، عقرب جرّاره 130؛ مفلوك 167؛ صلح طلبى 210؛ ضربه به عرب ها 76؛ غفلت 58؛ قابل اطمينان نبودن 144؛ كمك تسليحاتى به 209؛ محاكمه 61؛ مقابله ايران با هجوم 143؛ نوكرى براى آمريكا 207؛ همبستگى آل سعود 232.

صدر اسلام

پيروزى هاى مسلمانان 37؛ مجاهدت مسلمانان 182؛ مركزيت مسجدالحرام

ص: 319

براى سياست در 80؛ مركزيت مسجدالنبى براى سياست در 80؛ نقش اجتماعى مسجد در 112؛ نقش اجتماعى مسجدالحرام در 112؛ نقش اجتماعى مسجدالنبى در 112؛ نقش سياسى مسجد در 112؛ نقش سياسى مسجدالحرام در 112؛ نقش سياسى مسجدالنبى در 112؛ نقش مسجد در 18؛ نقش نظامى مسجدالحرام در 112؛ نقش نظامى مسجد در 112؛ نقش نظامى مسجدالنبى در 112.

صدور انقلاب اسلامى 62، 104، 227، 258

صلح

اصرار جهانخواران بر صلح در جنگ 210؛ تحميل در جنگ 267؛ تلخى پذيرش در جنگ 268؛ با صدام حسين 183؛ تحميلى 183؛ در جنگ 209، 210؛ فلسفه پذيرش تحميلى 267؛ گناه با حزب بعث 183.

صلح طلبان

در جنگ ايران 183.

صلح طلبى

توطئه براى جنگ 210؛ دروغگويى مدعيان 99؛ جهانخواران 209، 210؛ رژيم عراق 183؛ ستمگران 209؛ صدام 210.

صلوات بر پيامبرص) 36.

صنعت ايران

تحولات 209.

صهيونيسم

جنگ با 205؛ خشكانيدن ريشه هاى 254؛ دشمنى با اسلام 12؛ غده سرطانى 203، 205؛ گرگ هاى خون آشام 203.

ضرب و شتم

تنفر ازحجاج 83؛ مسلمانان در مسجدالحرام 81.

طاغوت

بت 121؛ برائت از ها در حج 184؛ فرياد لا بر ها 184؛ براندازى موسى عليه السلام 181؛ هاى جهانخوار 184؛ علامت بودن حكومت 30؛ محو رژيم ايران 159.

طبقات پايين

توقع از روحانيت 153.

طرح كمپ ديويد

توطئه 107؛ موافقت دولت هاى اسلامى با 103.

طمع جهانخواران

مانع 107.

ص: 320

طواف

انجام متعارف 23؛ صاحب بيت 199؛ فلسفه 27.

طهارت

خانه 197.

ظالمان

برائت از 189؛ پشتيبانى آخوندهاى دربارى از 138؛ جنگ پيامبرص) با 182؛ رسالت علما در برابر 220؛ صلح طلبى 209؛ طرفدارى طرفداران حقوق بشر از 96؛ مسلمان نما 181؛ فرياد از ظلم 200؛ فرياد مظلوم بر 189؛ كوتاه كردن دست 150؛ مبارزه با 255؛ مباركى روز قطع ايادى 52؛ محكوم كردن در حج 161.

ظلم

تازيانه نژاد پرستان 200؛ تبيين دشمنان اسلام 26؛ آل سعود 234؛ آمريكا 103؛ اسرائيل به فلسطينيان 144؛ بنى اميه 189؛ فرياد از ظالمان 200؛ مبارزه انبيا با 81؛ مبارزه پيامبرص) با 81.

عار قتل عام حجاج 241

عاشوراى خونين مكه 245

نيز فاجعه خونين مكه

عبادت

آميختگى عرفان و 175؛ ابعاد تكاليف 148؛ بالا ترين 224؛ بعد عبادى اسلام 55؛ بودن بُعد سياسى حج 111؛ بودن سياست اسلام 25؛ خدمت به مردم 224؛ فلسفه 175؛ وسواس در 217.

عبرت

از تاريخ 20، 21؛ از رزمندگان اسلام 139.

عدالت

اقدام براى 120؛ ايثار براى 120.

عدالت اجتماعى

عدول از 272.

عراق

آغازگر جنگ بودن 67؛ اخراج رژيم از ليست تروريسم 160؛ اشغالگرى 66؛ بمباران مناطق مسكونى ايران توسط 110؛ تجاوزكارى دولت 57؛ تشكل مردم از سوى ايران 214؛ تهاجم عليه ايران 57، 66، 108؛ جنگ تحميلى عليه ايران 49؛ حمايت آمريكا از 108، 115؛ حمايت شوروى از 115؛ حمايت فرانسه از 115؛ حمايت كشورهاى اسلامى از 57؛ حمايت كشورهاى

ص: 321

خليج فارس از 103؛ حمايت مردم از انقلاب اسلامى 50؛ دفاع از مردم 182؛ شكست انگليس در 127؛ شكست رژيم 163؛ صلح طلبى رژيم 183؛ مبارزه با دولت 57؛ محدوديت عمل ايران در حمله به 101؛ محكوميت دولت 70؛ نجات مردم 53؛ نقش جنگ در تباهى 66.

عرب ها

ادعاى انحصار اسلام براى ها 64؛ ادعاى سرورى 65؛ ادعاى صدام در رهبرى بر 129؛ ضربه انور سادات به 76؛ ضربه صدام به 76؛ عامل سلطه اسرائيل بر 19؛ كافر 64؛ نگرانى از اتحاد ايرانيان و 76.

عرب هاى منافق 64

عربستان

تشكر از هيأت نمايندگى 18؛ توصيه به هيأت نمايندگى 18؛ شركت در جنايات آمريكا 262؛ هشدار به 262.

نيز حجاز

عرفان

آميختگى و عبادت 175؛ اشارات مناسك حج 135؛ بعد نماز 175؛ ذوق 244؛ حج 175.

عرفه

معارف دعاى 177.

عزا

مسلمانان با قتل عام حجاج 247؛ فلسفه برپايى امام حسين عليه السلام 189.

عزت

تحصيل با مبارزه 255؛ عامل مسلمانان 74.

عشق

خلوص موحدان 197؛ مدرسه 214.

عصر جنگل 136

عفلقيان

نظام پوسيده 204.

عقب ماندگى

نقش آخوندهاى دربارى در مسلمانان 123؛ نقش ابرقدرت ها در كشورهاى جهان سوم 167؛ نقش تبليغات در مسلمانان 123.

علما

اتمام حجت بر 220؛ احساس خطر دشمن از 172؛ پرهيز از تجملات 224؛ تجليل از متعهد 269، 270؛ حجت بودن 220؛ رسالت در برابر ظالمان 220؛ زهدگرايى 224؛ طرد سوء 221؛ فشار استعمار بر 13؛ فوايد

ص: 322

دخالت در سياست 218؛ مسئوليت 12، 134؛ نجات قرآن از شر متهتك 188.

علماى اسلامى

اتحاد 219؛ تبادل نظر 219.

علماى دين فروش

شمشير نفاق 248، 249.

علماى دينى

مسؤوليت 73، 74.

علماى متهتك

القائات 198.

علم

ارتقاى 268؛ پيشگامى مسلمانان 124.

علم فروشان

بى عمل 219.

علوم قرآن 187، 188

على عليه السلام

تهاجم به مرقد 67؛ جنگ با مقدس نماها 182؛ ساده زيستى 153.

عمر بر باد رفته

تأسف بر 188.

عمل

جرم خلاف شرع 92؛ علم فروشان بى 219؛ به مناسك حج 138؛ نقش به تكليف در عزت مسلمان 74.

عيد

بُعد سياسى 148؛ بُعد معنوى 148؛ از ديدگاه انبيا 148؛ شرف پيامبرص) 150.

عيد فطر1401)

مبارك تر بودن 78.

عيد قربان

ابعاد 171؛ بركت 147؛ تبريك 52، 78، 102، 120، 133، 146، 147، 171؛ فلسفه 172، 173.

عيد لقا 148

غارت

فقيران 201؛ منابع طبيعى ايران 16؛ منابع كشورهاى اسلامى 103، 122؛ منابع مسلمانان 26، 114.

غارتگران

مبارزه با 77.

غارتگرى

آمريكا 103.

غاصبان

نجات بيت المقدس از 238.

غرب

تبليغ وابستگى به 124؛ منشأ تمدن 124؛ هجرت امام خمينى به 17.

ص: 323

غرب زدگى

مبارزه با 48؛ نجات ايران از 139.

غربت

ائمه عليه السلام 227؛ پيامبرص) 227.

غرب زده ها

اداره دانشگاه ها از سوى 124.

غرور

پرهيز از پيروزى 226؛ شكست آمريكا 205.

غسل شهادت 199

غصب

حرم الهى 241؛ حرم توسط آل سعود 241؛ مسجدالاقصى 26.

غفلت

از قدرت اسلام 48، 60؛ ازنقش روحانيت 219؛ صدام 58؛ مسلمانان 123.

غناى كشورهاى اسلامى 40، 60

فاجعه تهاجم به مسلمانان 102، 103؛

فاجعه خونين مكه

بى دفاعى حجاج در 246؛ پيامدهاى 257؛ زنده نگه داشتن 239؛ سالگرد 247؛ ستايش از شهيدان مكه 248؛ لبيك شهيدان 248.

نيز جمعه خونين مكه و عاشوراى خونين مكه

فاطمه عليه السلام

تربت 225.

فتح سنگرهاى جهان 208

فتنه

برچيدن اسلام 196؛ گرى مراكز وهابيت 253.

فرات

ادعاى اسرائيل در حكومت از نيل تا 128.

فداكارى

در راه خدا 105؛ ملت ايران 133.

فرانسه

حمايت از عراق 115؛ شكست در الجزاير 127.

فرزند

قربانى 148.

فرعون مصر

مرگ 78.

فرقه هاى اسلامى

اتحاد 197.

فرهنگ

پرهيز از هاى بيگانه 162؛ اسلام ناب محمدى 260؛ غنى اسلام 167، 168؛

ص: 324

منافع حج 125.

فرهنگ اسلامى

مبارزه ابرقدرت ها با 168.

فرهنگ الهى

آثار در جامعه 162، 163.

فرياد

از ستم ظالمان 200؛ برائت 201؛ برائت مردم فلسطين 200؛ برائت مردم لبنان 200؛ برائت از مشركان 200؛ سياسى عبادى حج 125؛ لا بر طاغوت ها 184؛ مسلمانان افريقا 200؛ مظلوم بر ظالم 189؛ ملت افغانستان 200.

فريادخواهى

براى اسلام 169.

فرياد ياللمسلمين 77، 105، 169، 182.

فساد

نجات ملت ايران از 196

فقر

عوامل در كشورهاى اسلامى 60، 61.

فقرا

برترى بر ثروتمندان 222؛ بررسى مشكلات در حج 92، 93؛ چاره انديشى براى 11، 12؛ دفاع از حقوق 260؛ غارت 201.

فقرزدايى

سياست 223؛ در جمهورى اسلامى 223.

فقرستيزى

انقلاب اسلامى 216.

فلسطين

انقلابى نماهاى 203؛ تنفر از سازشكارى رهبران 203؛ چاره انديشى براى در حج 12؛ حماسه 257؛ حمايت از آرمان 203، 204؛ خيانت شاه حسين به ملت 193؛ سازش در آرمان 203؛ فرياد برائت ملت 200؛ كمك به مبارزان 12؛ موانع حل مشكل 12؛ نجات 203.

فلسطينيان

تهاجم اسرائيل به 46؛ دعوت به قيام مسلحانه 77؛ رمز مبارزه 257؛ سركوبى 26؛ ظلم اسرائيل به 144؛ مقاومت 257.

فناى فى اللَّه

تعليم راه 194.

فوز شهدا 261.

قادسيه

اعطاى سردارى به صدام 143.

ص: 325

قانون

عمل به قوانين خلاف شرع 92؛ خلاف بودن قوانين خلاف شرع 91، 92؛ لغو قوانين خلاف شرع دوران پهلوى 91، 92.

قتل عام حجاج

اهداف آل سعود از 253؛ تأثر از 231؛ توطئه در مكه 240؛ جنايت 240، 253؛ حمايت از توسط آل سعود 232؛ حيرت شهر خدا از 247؛ عار 241؛ توسط آل سعود 238، 242، 245، 247؛ در مكه 231؛، ننگ مكه 240؛ ايرانى 17؛ ماجراى اسفبار 238.

نيز فاجعه خونين مكه

قدرت

استفاده از ايران 131؛ پوشالى بودن ابرقدرت ها 40؛ غفلت از اسلام 48، 60؛ اسلام 60، 163؛ جمهورى اسلامى 183؛ مسلمانان 40، 103؛ معنوى مسلمانان 49؛ مقابله به مثل ايران 143؛ ملت ايران 58، 59.

قدرت هاى شيطانى

قيام در برابر 37؛ نترسيدن از 37.

قدرت هاى طاغوتى

مبارزه با 135.

قدس بيت المقدس

قرآن

آشنايى با تعاليم 187؛ آگاهى بخشى 195؛ آموزش 188؛ ابعاد 188؛ انس با در حج 186؛ پنهان بودن در حجاب ها 251؛ پيروى از 105؛ تأثير پيروى از در شرافت 107؛ تأثير پيروى از در رهايى از ذلت 107؛ تأثير پيروى از در نجات از دام شيطان 107؛ تدريس 188؛ جامع علوم بودن 187، 188؛ جاودانگى 188؛ حقيقت 177؛ دورى مسلمانان از 56؛ صدور از مقام جمع الهى 186؛ صيانت از تحريف 195؛ فضايل 195؛ فلسفه جهان شمولى 188؛ فهم اسرار 187؛ كشف براهين فلسفى 187؛ كشف رموز 187؛ مخاطبان 187؛ مهجوريت 187، 188، 251؛ نجات از شر جاهلان 188؛ نجات از شر عالمان متهتك 188؛ نقش پيروى از در رد طمع جهانخواران 107؛ نقش دورى از در سلطه بيگانگان 115؛ هدايتگرى 107.

قرآن صاعد 177

قربانگاه اسماعيل عليه السلام 190

قربانى

بُعد اجتماعى 120؛ بُعد سياسى 120؛

ص: 326

تعاليم ابراهيم عليه السلام 120؛ شكر پذيرش قربانيان ملت ايران 235؛ فلسفه 185؛ ابراهيم عليه السلام 172، 173؛ اسماعيل عليه السلام 148؛ فرزند 148.

قرنطينه سياسى 252

قرن غلبه بر مستكبران 76

قرن غلبه مستضعفان 76

قصور روحانيون 87

قضاوت

اهميت 87، 88، 89؛ تشويق به 89؛ رعايت مصالح عمومى در 89؛ رعايت موازين شرعى در 90، 91؛ قاطعيت در 89، 90؛ مسامحه نكردن در 90؛ مسئوليت 89؛ مسئوليت حوزويان در امر 88، 89؛ وجوب كفايى 88، 89.

قطع ايادى ظالمان 52

قطعنامه598)

جام زهر قبول 265، 267؛ قبول 264، 267؛ مصلحت قبول 264، 267.

قلم هاى جنايتكار 75

قوميت گرايى

نقش در اختلاف 46.

قيام

تأسيس كعبه براى 137؛ حج و همگانى 137؛ دعوت به 169؛ دعوت به عليه آمريكا 40؛ دعوت به همگانى 41؛ دعوت مردم پاكستان به 43؛ دعوت مسلمانان به 37، 69، 76، 254، 261، 262؛ سيره معصومان در 182؛ آخوندهاى دربارى عليه جمهورى اسلامى 157؛ ائمه عليه السلام 182؛ امام حسين عليه السلام 182؛ بدون تجهيزات 182؛ براى مصالح مردم 74؛ پانزده خرداد 205؛ پيامبرص) 36؛ در برابر جنود شيطانى 37؛ در برابر قدرت هاى شيطانى 37؛ در برابر كفر 43؛ عليه مستكبران 69؛ مردم پاكستان عليه آمريكا 40؛ ملت ايران 74، 166، 228.

قيام مسلحانه فلسطينيان 77

كاخ سياه

بت خانه 200.

كاخ نشينان

نگرانى 237.

كارشناسان بيگانه

اخراج از سرزمين هاى اسلامى 169.

كارمندان دولت

محروميت 237.

كاروان هاى حج

تحول در 28، 29، 30؛ توصيه به روحانيون 22، 23، 28، 29، 30؛ توصيه

ص: 327

به مديران 28، 29، 30؛ مسئوليت روحانيون 86، 93، 94، 95، 122، 140، 186، 216؛ مسئوليت مديران 140؛ هماهنگى 106.

كافران

برائت از 142؛ دعوت به مبارزه با 19؛ عرب هاى كافر 64.

نيز كفر

كالاهاى آمريكايى

تحريم در حج 192.

كالاهاى بيگانه

در بازار مكه 169؛ در بازارهاى مسلمانان 168

كتب آسمانى

نزول 194.

كثرت

رفع 245.

كج فهمان

داغْ بر پيشانى كج فهم 181؛ معممين كج فهم 134؛ مقدس نماهاى كج فهم 134.

كردستان

منشأ درگيرى هاى 50.

كروبى، مهدى

خدمات 242؛ سرپرستى بر حجاج 156، 180، 242؛ صالح بودن 154؛ مبارزات 154؛ نمايندگى در حج 154، 165.

كشتار مكه فاجعه خونين مكه

كشور رسول اللَّه 215

كشوردارى اولياءاللَّه 178.

كشورگشايى 35.

كشور لاشرقيه و لاغربيه 159

كشورهاى اسلامى

آثار اتحاد 128؛ اختلاف سران 37؛ اخراج اختلاف افكنان از 69؛ اخراج بيگانگان از 69؛ استثمار 123؛ استعمار 123؛ اصلاح سران 202؛ بررسى اوضاع 16؛ بررسى مسايل در حج 13؛ بى خبرى روحانيون 217؛ بى غيرتى سران 254؛ ترس صدام از همكارى با ايران 213؛ توصيه به سران 192؛ توطئه عليه 69؛ توطئه هاى دشمنان در 165، 166؛ تهاجم ابرقدرت ها به 45، 46؛ جلوگيرى از نفوذ آمريكا در 219؛ حل اختلافات سران 12؛ حمايت از دولت عراق 57؛ خيانت سران 193؛ دخالت آمريكا در 111؛ دعوت به اتحاد 118؛ دعوت به برادرى 118؛ دفاع از 128؛ رمى استعمار از 202؛ سازش سران

ص: 328

203؛ سران سرسپرده 211؛ سران مستبد 252؛ سرنوشت 213؛ سكوت سران در برابر اسرائيل 114، 254؛ سلطه بيگانگان بر 122؛ ضعف مديريت 222؛ طرد شياطين از 105؛ عامل پيروزى 27؛ عامل مشكلات 27؛ عوامل فقر در 60، 61؛ عوامل ننگ 114؛ غارت منابع 103، 122؛ غناى 40، 60؛ كوتاه كردن دست جهانخواران از 186؛ مزدورى بعضى از سران 123؛ مسئوليت 57، 61؛ مقابله اسرائيل با 96؛ موانع دفاع از 62؛ نفى سلطه بيگانگان از 62؛ وطن فروشى سران 254؛ هشدار به سران 202؛ يارى جمهورى اسلامى به 213.

نيز دولتهاى اسلامى

كشورهاى جهان سوم

سياست هاى ابرقدرت ها در 167؛ عقب نگه داشتن 167.

كشورهاى در حال توسعه

تبليغ بى ثمرى تلاش 124.

كشورهاى غربى

تبليغ تكامل 123.

كشورهاى مستقل

استمداد از 50.

كشورهاى منطقه خليج فارس

پيروى سران از آمريكا 106؛ حمايت از عراق 103؛ مخالفت با ايران 103؛ هشدار به سران 211، 213؛ هشدار به 108، 109.

نيز دولتهاى منطقه خليج فارس

كشورهاى همسايه

برادرى ايران با 129

كعبه

آزادى از نا اهلان 249؛ آلوده شدن پرده به دست نامحرمان 255؛ بت شكنى در 121، 122؛ بناى 137؛ پيشينه خلقت 239؛ تأسيس براى قيام 137؛ تساوى همگان در برابر 63، 137؛ تطهير از بت ها 121؛ تفاخر آل سعود به آباد كردن 233؛ خدمتگزارى انبيا به 239؛ طرد شياطين از حريم 105؛ خانه امن 197؛، خانه طهارت 197؛، خانه مردم 63، 197؛، مركز توحيد 36؛، مهبط جبرئيل 189؛ منزلت 137؛ نداى توحيد از 121؛ هتك توسط آل سعود 239، هجرت حجاج به 44؛ همگانى بودن 137.

كفر

تداوم مبارزه با 261؛ خنجر 201؛ قيام

ص: 329

در برابر 43؛ مبارزه اسلام و 40، 41؛ مبارزه امام خمينى با 201؛ مبارزه با 199.

نيز كافران

كفر جهانى

تجربه پيروزى بر 207.

كفر زدايى

انقلاب اسلامى 216.

كفر ستيزى

ملت ايران 196، 197.

كمونيسم

خشكانيدن ريشه هاى 254؛ طبيعت 209؛ مبارزه با 254.

كم توقعى حجاج 92، 93.

كنگره جهان اسلام 156

كنگره حج

كنگره سياسى حج 184؛ كنگره عظيم حج 133.

كوثر عشق

سيراب شدگان 201.

كودكان

چرانيدن در ايران 14.

كوردلى آخوندهاى دربارى 141

كويت

شركت در جنايات آمريكا 262؛ هشدار به 262.

گروگان گيرى آمريكاييان 50.

گروگان هاى آمريكايى

شرايط آزادى 50

گناه

اجتناب از در حج 107؛ دخالت در سياست 134؛ صلح با حزب بعث 183؛ هتك اسلام 104؛ هتك جمهورى اسلامى 104.

گودنشينان

تقيد به اسلام 224.

لااله الااللَّه

اقتدار معنوى 212.

لا شرقيه و لا غربيه

شجره مباركه 257؛ كشور 159.

لانه جاسوسى آمريكا

تسخير 207.

لبنان

بيان اوضاع در حج 84؛ تشكر از جوانان 203؛ تهاجم اسرائيل به 46، 102، 106، 108؛ تهاجم به 105؛ جنايت اسرائيل در 114؛ سركوبى مسلمانان 26؛ سكوت در برابر تهاجم اسرائيل به 106؛ فرياد برائت مردم 200؛ مبارزات حزب اللَّه 220.

ص: 330

لبيك

فلسفه در حج 184؛ حقيقى در حج 135؛ شهيدان مكه 248؛ نه به بت ها 184.

مادر نامشروع اسرائيل 76

مبارزان فلسطين

مساعدت به 12

مبارزه

آمادگى براى 268؛ استفاده از نفت در 114؛ الگوگيرى در از ايران 166؛ اولين گام 255؛ تحصيل عزت با 255؛ تداوم با كفر 261؛ دعوت به با غارتگران 77؛ دعوت از مسلمانان به با كافران 19؛ رمز فلسطينيان 257؛ مبارزات انبيا 181؛ مبارزات حزب اللَّه لبنان 220؛ مبارزات روحانيت 269؛ ابراهيم عليه السلام با نمروديان 199؛ ابرقدرت ها با اسلام 246؛ ابرقدرت ها با فرهنگ اسلامى 168؛ اسلام و كفر 40، 41؛ امام خمينى با بت پرستى 201؛ امام خمينى با كفر 201؛ انبيا با بت ها 199؛ انبيا با ظلم 81؛ ايران و آمريكا 40، 41، 76؛ با آمريكا 141، 256؛ با ابرقدرت ها 141، 161، 256؛ با استكبار جهانى 201؛ با اسرائيل 141، 203، 254؛ با اسلام ناب محمدى 246؛ با جهانخواران 202، 221، 254، 255، 256؛ با حكومت هاى وابسته 169؛ با دولت عراق 57؛ با ظالمان 255؛ با غرب زدگى 48؛ با قدرت ها با حج 250؛ با قدرت هاى طاغوتى 135؛ با كفر 199؛ با كمونيسم 254؛ با نژادپرستى 205؛ با هجوم آمريكا 43؛ پيامبرص) با ظلم 81؛ ناسازگارى با رفاه 259؛ وظيفه با آمريكا 77.

متجاوزان

اهداف از جنگ تحميلى 205؛ دفاع در برابر 66؛ سخت گيرى به 97؛ مقاومت در برابر 183.

مجاهدان

پاداش 244؛ تجديد ميثاق 199؛ ناتوانى از درك پاداش 244.

مجاهدت مسلمانان صدراسلام 182

مجد اسلام 35

اعاده 37.

مجروحان

دعا براى 272.

مجلس شوراى اسلامى

مقايسه بين مجلس شاه و 171؛ همدلى نمايندگان 171.

ص: 331

محاصره اقتصادى ايران 49

محاكمه صدام 61

محبت

به خدا 244؛ به جوانان 270.

محبوب

مشاهده جمال 135؛ يافتن در سعى صفا و مروه 185.

محرومان

پناهگاه 224؛ حمايت از 215، 216، 272؛ دشمن شماره يك 49.

نيز فقرا و مستمندان

محروميت زدايى 223.

محضرخدا

حضور در 135.

محكوميت

اسرائيل 75؛ دولت عراق 70؛ ظالمان در حج 161.

محمدص) پيامبرص)

محمدر ضا پهلوى شاه

مخالفان برائت از مشركان

سرزنش 126.

مخالفان جمهورى اسلامى

كم عقلى 231.

مدارا در حج 165

مدح غير خدا 176

مدرسان حوزه هاى علميه

مسئوليت در امر قضاوت 88، 89.

مدرسه شهادت 214

مدرسه عشق 214

مديران كاروان هاى حج

توصيه به 28، 29، 30؛ مسئوليت 140.

مديريت

ضعف كشورهاى اسلامى 222؛ روحانيت 217، 218.

مدينه

محمدى شدن در 190؛ نعمت تشرف به 225.

مذاهب اسلامى

اختلاف 75

مراقبت

از اعمال حجاج ايرانى 130؛ از رفتار حجاج 140؛ دانشگاهيان 178؛ در حج 107؛ روحانيون 178.

مرتجع

حمايت دولت هاى از صدام 167؛ معرفى شدن آزادى طلبان 206

مردم

اتحاد ايران 197؛ ايثار در نگاه 148؛ برخورد روحانيت با 270؛ تزكيه

ص: 332

150؛ تساوى در حج 137؛ تشكل در نمازهاى جمعه 220؛ تشكل عراق از سوى ايران 214؛ تفاوت اعمال انبيا با 147؛ توقعات از روحانيت 86، 152؛ حمايت از دولت ايران 119؛ حمايت عراق از انقلاب اسلامى 50؛ خانه 197؛ خدمتگزارى دولت به 241؛ دعوت پاكستان به قيام 43؛ دفاع از عراق 182؛ دفاع روحانيت از 269؛ شعار در جنگ 115؛ عبادت خدمت به 224؛ فرياد برائت فلسطين 200؛ فرياد برائت لبنان 200؛ فضايل ايران 215؛ قيام براى مصالح 74؛ قيام ايران عليه ابرقدرت ها 166؛ قيام پاكستان عليه آمريكا 40؛ نجات عراق 53؛ نگرانى از نگرانى 152؛ همراهى روحانيت با 269؛ همگامى دولت هاى اسلامى باتوده هاى 166.

مردم آمريكا

توصيه به 211.

مرفهان

جنگ پابرهنه ها و 258؛ بى خبر از خدا 216؛ بى درد 259؛ نفوذ در انقلاب اسلامى 216.

مرقد على عليه السلام

تهاجم صدام به 67.

مرگ

ترس از 42؛ فرعون مصر 78؛ ناقوس آمريكا 255؛ ناقوس شوروى 255.

مرگ شرافتمندانه

استقبال از 208.

مرگ بر آمريكا

شعار 252، 257؛ مخالفت با 126.

مرگ بر اسرائيل

شعار 252؛ مخالفت با 126.

مرگ بر شوروى

شعار 252، 257.

مسالمت

دعوت اسلام به همزيستى آميز 128؛ در حج 142.

مسايل جهانى

اهميت بررسى 95، 96.

مسايل اجتماعى

بيان در حج 38؛ توجه به 69.

مسايل سياسى

بيان در حج 38؛ توجه به 69.

مستبدان

سران مستبد كشورهاى اسلامى 252.

مستحب

تزاحم واجب با 89.

ص: 333

مستضعفان

تأثير اتحاد در رفع مشكلات 125؛ تقدم مصالح 215؛ حمايت روحانيت از 223؛ دشمنى آمريكا با 49؛ دشمن 76؛ شعار دفاع از 223؛ شكست 43؛ قرن غلبه 76؛ گرفتارى 110؛ نجات 185.

مستكبران

تعليم برخورد با 195؛ قرن غلبه بر 76؛ قيام عليه 69؛ ننگ قبول سلطه 77؛ هوشيارى، عامل مقابله با 126.

مستمندان

كمك به 24.

نيز فقرا

مسجد

سنگر 220؛ نقش اجتماعى در صدر اسلام 112؛ نقش سياسى در صدر اسلام 112؛ نقش در صدر اسلام 18؛ نقش نظامى در صدر اسلام 112.

مسجدالأقصى

حفارى در 76؛ غصب 26.

مسجدالحرام

امنيت 81؛ برترى ارزش ايمان بر تعمير 233؛ تشكر از امام جماعت 18؛ جرم بيان امور سياسى در 80، 81؛ حمله به مسلمانان در 81؛ ضرب و شتم مسلمانان در 81؛ مركزيت سياسى در صدر اسلام 80؛، مركز ثقل اسلام 160؛، مهبط ملائكه 160؛ نقش اجتماعى در صدر اسلام 112؛ نقش سياسى در صدر اسلام 112؛ نقش نظامى در صدراسلام 112.

مسجدالنبى

جرم بيان امور سياسى در 80، 81؛ مركزيت سياسى در صدر اسلام 80؛ نقش اجتماعى در صدر اسلام 112؛ نقش سياسى در صدر اسلام 112؛ نقش نظامى در صدر اسلام 112.

مسلمانان

آثار اتحاد 69، 128؛ اتحاد 40، 151، 165، 166، 250؛ اجتماع در حج 185؛ احياى هويت 264؛ اختلاف 60؛ اختلاف افكنى در 75؛ استمداد از 41؛ اعلام خطر به 70؛ اهميت اتحاد 60، 66؛ برادرى ملت ايران با 39؛ بررسى اتحاد 104؛ بررسى مسايل اساسى 23؛ بررسى مشكلات 26، 56، 74، 111؛ بررسى وضعيت 111؛ بيدارى 62، 114؛ بيدارى با حج 136؛ پيروزى هاى صدر اسلام 37؛

ص: 334

پيشگامى علمى 124؛ تأثير اتحاد در رفع مشكلات 125؛ تأسف از سكوت 68، 69، 70؛ تبادل نظر در حج 11، 13، 23؛ تبليغ اتحاد 125؛ تجاوز آمريكا به حريم 102؛ تحكيم برادرى 23؛ تشكيل بسيج جهانى 262؛ تفاهم 63، 64؛ تكليف 19، 66، 68، 125؛ تلاش براى اتحاد 45، 63، 64، 65، 113، 114؛ تلاش براى بيدارى 113؛ تلاش براى حل مشكلات 16؛ تلاش براى مصالح 113؛ تواضع در برابر 226؛ جنگ دولت ها با 220؛ حل مشكلات 11، 55، 56، 57، 60، 84؛ حمايت جمهورى اسلامى از 105، 227، 264؛ حمله به در مسجدالحرام 81؛ خروش 49؛ خوشرفتارى با 104؛ دعا براى بيدارى 78، 122؛ دعوت به اتحاد 26، 43، 47، 48، 76، 77، 84؛ دعوت به برادرى 77؛ دعوت به دفاع از اسلام 76؛ دعوت به دوستى 77؛ دعوت به قيام 37، 69، 76، 254، 261، 262؛ دعوت به قيام عليه آمريكا 40؛ دعوت به مبارزه با كافران 19؛ دفاع از مصالح 182؛ دورى از قرآن 56؛ رخنه استعمار در 11؛ زمينه بيدارى 127؛ سلام بر 44؛ سلطه آمريكا بر 39؛ ضرب و شتم در مسجدالحرام 81؛ عامل اختلاف 123؛ عامل پيروزى 19، 20، 21؛ عامل سلطه بيگانگان بر 65؛ عامل شكست 20؛ عامل عزت 74؛ عزادار شدن با قتل عام حجاج 247؛ عوامل استقلال 34؛ غارت منابع 26، 114؛ غفلت 12؛ فاجعه تهاجم اسرائيل به 102، 103؛ فراموشى مصالح 182؛ قدرت 40، 103؛ قدرت معنوى 49؛ كالاهاى بيگانگان در بازارهاى 168؛ كسب اطلاع از مشكلات 16، 84؛ كسب اطلاع از وضعيت 26، 55؛ مانع رهايى 123؛ مجاهدت صدر اسلام 182؛ مسئوليت 13؛ مصيبت هاى 102؛ منشأ مشكلات 65، 80، 97؛ موانع ترس 127؛ نا آشنايى به حقايق اسلام 134؛ نجات از جهانخواران 133؛ نفى تجاوز از 66؛ نقش آخوندهاى دربارى در عقب ماندگى 123؛ نقش تبليغات در عقب ماندگى 123؛ رهبران در اختلاف 74؛ نگاه به حج 111.

مسلمانى

شكر 195.

مسلمانان آفريقا 200

ص: 335

مسلمانان لبنان

سركوبى 26.

مسلمانان مصر

دستگيرى 76.

مسئولان جمهورى اسلامى

همبستگى 172.

مسئوليت امت اسلامى، حجاج، خطبا، دولت هاى اسلامى، روحانيون، روحانيون كاروان هاى حج، روشنفكران، زندانبان ها، علما، علماى دينى، قضاوت، كشورهاى اسلامى، مدرسان حوزه هاى علميه، مديران كاروان هاى حج، مسلمانان، نخبگان جامعه، نويسندگان و هنرمندان

مشاعر حج

شناخت 37؛ وقوف در 185.

مشاهده باطن

از سوى اهل معرفت 147

مشاهده جمال محبوب 135

مشركان

آثار برائت از 161؛ اعلان برائت از 199؛ برائت از 125، 126، 131، 138، 160، 181، 197، 225، 253؛ بنيان گذارى پايه هاى برائت از 255؛ تنفر از برائت از 197؛ توجه به برائت از 198؛ حقيقت برائت از 159، 200، 201؛ دعوت از دولت سعودى به برائت از 126؛ راهپيمايى برائت از 164؛ ركن توحيد بودن برائت از 197؛ سرزنش مخالفان برائت از 126؛ شركت در راهپيمايى برائت از 197، 225؛ شيوه هاى اعلان برائت از 199؛ فرياد برائت از 200، 201؛ فلسفه برائت از 256؛ فلسفه ممانعت از برائت از 256، 257؛ ممانعت از برائت از 141، 256، 257؛ هميشگى بودن برائت از 188، 200.

نيز شرك

مشكل تراشى

پرهيز از در حج 217؛ آمريكا براى ايران 50؛ رژيم پهلوى براى حجاج 20.

مصالح پابرهنه ها

تقدم 215.

مصالح زجركشيده ها

تقدم 215.

مصالح عمومى

رعايت در قضاوت 89.

مصالح مستضعفان

تقدم 215.

مصالح مسلمانان

تلاش براى 113؛ دفاع از 182؛

ص: 336

فراموشى 182.

مصالح مردم

قيام براى 74

مصالح قبول قطعنامه598) 264، 267

مصر

دستگيرى مسلمانان 76؛ هشدار به دولت 145.

مصلحت انديشان

تأسف 195.

مصلح كل

هموار سازى راه 227.

مصيبت

تحميل از سوى جهانخواران 222؛ جشن هاى دو هزار و پانصد ساله 14؛ مسلمانان 102؛ هاى انبيا 245؛ هاى پيامبرص) 245.

مطبوعات آمريكا 34.

مظلوميت

ابلاغ پيام حجاج 234؛ جنگ مظلومانه 208؛ ايران در جنگ 208.

مظلومان

حمايت از 68، 200، 201؛ دفاع از؛ فرياد بر ظالم 189.

معارف اسلامى

تعليم 177؛ كانون 250.

معجزه انبيا 175

معرفت

كسب در حج 107؛ حقيقى 236.

معصومان

سيره در قيام 182.

معلولان انقلاب اسلامى

كمك به 24.

معممين كج فهم 134.

معنويت

بركات ملت ايران 258؛ شناخت حج 162؛ در حج 29؛ نقش در پيروزى مسلمانان 20.

مفتى هاى خود فروخته 249

مفسد بودن اسرائيل 144

مقابله

عامل با مستكبران 126 آخوندهاى دربارى با امام زمانعج) 138؛ اسرائيل با كشورهاى اسلامى 96؛ ايران با هجوم صدام 143؛ با ابعاد سياسى حج 111؛ با اسلام زدايى 105؛ با اقتصاد اشتراكى 221، 222؛ بازگشت به گذشته 172؛ با سرمايه دارى 221، 222؛ با ناوهاى آمريكايى 262.

مقابله به مثل

ترك در حج 142؛ قدرت ايران 143.

ص: 337

مقام جمع الهى 186

مقاومت

ايرانيان در برابر آمريكا 155، 258؛ ايرانيان در برابر منافقان 259؛ رزمندگان در جنگ 174؛ روحانيت در سختى ها 270؛ فلسطينيان 257؛ ملت ايران در برابر متجاوزان 183.

نيز استقامت

مقدسات اسلامى

هتك حرمت در مكه 239.

مقدس نماها

اسلام بى شعور 253؛ تزوير 259؛ جنگ على عليه السلام با 182؛ خطر 259؛ كج فهم 134.

مكه

ابتلاى به ملحدان 239؛ جنايات آل سعود در 242، 247؛ حرمت 239 راهپيمايى حجاج در 225؛ فلسفه خروج امام حسين عليه السلام از 239؛ قداست 239؛ كالاهاى بيگانگان در بازار 169؛، محل نشر توحيد 120؛، محل نفى شرك 120؛ منزلت تاريخى 239؛ نعمت تشرف به 225؛ هتك قداست 239؛ هتك حرمت مقدسات اسلامى در 239؛ يادآورى رنج هاى پيامبرص) در مكه 227.

ملائكه

برترشدن انسان از 32؛ مهبط 160.

ملت ايران

اتحاد 58، 59، 59، 197؛ استقامت 53؛ اسلام 45؛ اعتصاب عمومى 17؛ اعلان برائت از كفر 234؛ افتخار به 215؛ افتخار بزرگ 262؛ اهانت آمريكا به 50؛ اهانت انگليس به 50؛ ايثار 214؛ برادرى با مسلمانان 39؛ بركات معنويات 258؛ بيدارى 17؛ پيروزى 61، 127؛ تبيين دستاوردهاى 108؛ تحمل 258؛ تحول اخلاقى 164؛ تحول درونى 117، 173؛ تسليم ناپذيرى 50؛ تشكر از 272؛ تعهد در جنگ به اسلام 183؛ تكفير 45؛ تهاجم ايادى ابرقدرت ها به 75؛ تهمت به 42؛ خستگى ناپذيرى 115- 118؛ خودكفايى 48؛ در صحنه بودن 259؛ دفاع 61، 67، 116، 227؛ ذلت ناپذيرى 50؛ ره آورد 208؛ سختى هاى در انقلاب اسلامى 228؛ سلطه ناپذيرى 59؛ شجاعت 16؛ شعار در جنگ تحميلى 115؛ شهادت طلبى 42؛ عامل پيروزى 18، 19؛

ص: 338

فداكارى 133؛ فضايل 215؛ قتل عام 17؛ قدرت 59؛ 139؛ قربانيان 235؛ قيام عليه ابرقدرت ها 74، 166؛ كفرستيزى 196، 197؛ مبارز بودن 259؛ محروميت 16؛ مقاومت در برابر متجاوزان 183؛ نجات از فساد 196؛ نمايندگى حجاج ايرانى از 139؛ هنرآفرينى 214.

نيز ايرانيان

ملت فلسطين فلسطين و فلسطينيان

ملت ها

جلب هاى جهان به انقلاب اسلامى 140؛ حمايت از ايران 58، 59؛ دفاع از منابع 201؛ روز 49.

ملحدان

ابتلاى مكه به 239.

نيز كافران

ملى گراها

بى خبرى از اسلام 161؛ تفسير از حج 198؛ تلاش به نفع آمريكا 206؛ زيان 161؛ بى فرهنگ 267.

ملى گرايى

نقش در اختلاف مسلمانان 46.

مِنا

يافتن آرزوهاى حق در 185.

مناسك حج

اشارات عرفانى 135؛ تعليم 94، 118، 122، 138، 161، 186، 216، 217؛ عمل به حج 138.

منافقان

تلاش به نفع آمريكا 206؛ تنفر از 197؛ مقاومت در برابر 259.

مواضع اصولى

در جنگ 215.

موجودات منفور جهان 253

موحدان

خلوص عشق 197.

موسى عليه السلام

طاغوت براندازى 181.

موفقيت هاى انقلاب اسلامى 47، 48

مؤمنان

تعليم برخورد با 194

مهربانى با حجاج 131

ناامنى در خليج فارس 212

نااميدى يأس

ناقوس مرگ آمريكا 255.

ناقوس مرگ شوروى 255.

ناكارآمدى

تبليغ اسلام 47؛ تبليغ انقلاب اسلامى 47؛ تبليغ دولت ايران 47.

ص: 339

نامحرمان

آلوده شدن پرده كعبه به دست 255؛ حفظ انقلاب اسلامى از 266.

ناوهاى آمريكايى

مقابله با 262.

نبرد جنگ

نجات

شكر از رژيم پهلوى 87؛ عامل از سلطه استعمارگران 26؛ عامل از نفس امّاره 107؛ از هواى نفس 139؛ ايران از شرق زدگى 139؛ ايران از غرب زدگى 139؛ ايران از وابستگى 218؛ بخشى اسلام 25؛ فلسطين 203؛ قدس از غاصبان 238؛ قرآن از شر جاهلان 188؛ قرآن از شر عالمان متهتك 188؛ مردم عراق 53؛ مستضعفان 185؛ مسلمانان از جهانخواران 133؛ ملت ايران از فساد 196؛ منطقه از شر اسرائيل 144.

نخبگان

دعوت از به ديدار از ايران 217؛ مسئوليت 134.

نداى ابراهيمى 158

نداى محمدى 158

نژادپرستان

تازيانه ستم 200.

نژادپرستى

مبارزه با 205.

نصرت خدا

دعوت به 49.

نصيحت

به دولت هاى اسلامى 144.

نظاميان

حضور ايران در حج 252.

نيز نيروهاى مسلح

نظام اسلامى

برقرارى در ايران 74.

نظام شاهنشاهى

ارتجاعى بودن 15؛ انقراض در ايران 39، 74؛ مخالفت اسلام با 15.

نظم

اهميت در امور سياسى حج 95؛ اهميت در حج 106؛ رعايت در حج 126.

نعمت

شكر 194؛ اتحاد 179؛ انقلاب اسلامى 179؛ تشرف به بقيع 225؛ تشرف به مدينه 225؛ تشرف به مكه 225.

نفاق

آخوندهاى افكن 186؛ خشكانيدن

ص: 340

ريشه 260؛ خنجر 201؛ شمشير عالمان دين فروش 248، 249.

نيز منافقان

نفت

استفاده از در مبارزه 114؛ تحريم اسرائيل 75.

نفرت تنفر

نفس امّاره

راه نجات از 107.

نيزجهاد با نفس

نگرانى

از اتحاد ايرانيان و عرب ها 76؛ از مردم 152؛ كاخ نشينان 237.

نماز

بُعد عرفانى 175.

نماز جماعت اهل سنت 23.

نماز جمعه

تشكل مردم در 220؛ نقش اجتماعى 56.

نماز طواف

اجتناب از نيابت براى 23، 226.

نمايندگان در امور حج

تبعيت حجاج از 85؛ نمايندگان امام خمينى در حج 71، 84، 126، 130، 154، 165؛ وظايف 71.

نمايندگان مجلس شوراى اسلامى

همدلى 171.

نمايندگى در حج

شركت حجاج در برنامه هاى 130؛ حجاج ايرانى از ملت ايران 139.

نمروديان

مبارزه ابراهيم عليه السلام با 199

ننگ

عوامل كشورهاى اسلامى 114؛ قتل عام ننگين حجاج در مكه 240؛ لكه آل سعود 232؛ انقلاب سفيد 14؛ قبول سلطه مستكبران 77.

نوكرى

خاندان پهلوى 16؛ شاه 206؛ صدام براى آمريكا 207؛ محمد رضاخان براى آمريكا 205.

نويسندگان

مسئوليت 38.

نهضت پيامبرص)

حفظ دستاوردهاى 227.

نه شرقى نه غربى

بهاى حاكميت 233؛ شعار 202.

نيابت در حج

اجتناب از براى نمازطواف 23.

ص: 341

نيروهاى مسلح ايران

دعوت به اتحاد 53؛ هشدار به 53.

نيز نظاميان

نيروى زمينى

تجهيز 53.

نيل

ادعاى حكومت اسرائيل از تا فرات 128.

وابستگى

تبليغ به شرق 124؛ تبليغ به غرب 124؛ تشكيل حكومت هاى وابسته 167؛ ضرر روحانيون وابسته 270؛ مبارزه با حكومت هاى وابسته 169؛ نجات ايران از 218؛ آل سعود به آمريكا 231؛ ايران به آمريكا 127؛ به ابرقدرت ها 166.

واجب

تزاحم با مستحب 89.

وحى

عدم درك 147؛ كيفيت به انبيا 147؛ گرايش جوامع به 219.

وسواس در عبادت

كسالت آور بودن 217.

وطن

دفاع از 53.

وطن فروشى

سران كشورهاى اسلامى 254.

وعاظ السلاطين

اختلاف افكنى 75؛ سركوبى انقلاب اسلامى توسط 77؛ سياه رويى 75.

وقوف

پيروى از اهل سنت در وقوفين 23؛ در مشاعر 185.

وهابيون

فتنه گرى مراكز 253؛ از خدا بى خبر 231.

هتك حرمت

گناه اسلام 104؛ گناه جمهورى اسلامى 104؛ حرم 241، 242؛ كعبه 239؛ مقدسات اسلامى در مكه 239.

هجرت

فلسفه امام خمينى به غرب 17؛ از خود به خدا 138 حجاج به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله 158، 183؛ حجاج به سوى خدا 158، 183؛ حجاج به سوى كعبه 44.

هدايت

روشنفكران 49؛ هدايتگرى قرآن 107.

هدايت ناپذيرى آل سعود 234

هدف بزرگ

بهاى سنگين 205.

ص: 342

هشدار

به آمريكا 262؛ به دولت مصر 144، 145؛ به دولت هاى اسلامى 144؛ به روحانيت 219؛ به سران كشورهاى اسلامى 202؛ به سران كشورهاى خليج فارس 108، 109، 211، 213؛ به عربستان 262؛ به كويت 262؛ به نيروهاى نظامى 53.

همزيستى مسالمت آميز

دعوت اسلام به 129.

همكارى

دعوت به در برائت از مشركان 126؛ هراس صدام از كشورهاى اسلامى با ايران 213.

هنر آفرينى ملت ايران 214.

هنر انبيا 177

هنرمندان

مسئوليت 134.

هواپيماى مسافربرى ايران

سقوط 262.

هواى نفس

رهايى از 139.

نيز نفس امّاره

هوشيارى

دعوت به حجاج 130؛ حجاج در برابر اختلاف افكنان 141؛ در برابر آخوندهاى دربارى 141؛ در برابر حاجيان منحرف 140؛، عامل مقابله با مستكبران 126.

هويت اسلامى

احياى مسلمانان 264؛ بازيابى 26؛ شناخت 48.

هويت زدايى دينى

تلاش براى 262، 263.

هيأت نمايندگى عربستان

تشكر از 18؛ توصيه به 18.

يأس

جهانخواران از ايران 223؛ دوران سر آمدن 255؛ از دولت هاى اسلامى 103.

ياللمسلمين

فرياد 77، 105، 169، 182.

يزيد

رهروان 232.

يزيديان

احرام دروغين 249.

ص: 343

فهرست اشخاص

فهرست اشخاص

آدم عليه السلام: 120، 121، 125، 150، 181، 245

آل سعود: 8، 230، 231، 232، 233، 234، 240، 242، 245، 247، 249، 251، 252، 253، 256

ابراهيم عليه السلام: 36، 78، 102، 107، 121، 125، 131، 137، 147، 148، 158، 172، 175، 181، 184، 188، 199، 201، 226، 231، 233، 247، 248، 251، 255

ابليس: 53، 199، 202

ابوجهل: 227، 248

ابوسفيان: 227، 232، 248، 253

ابولهب: 227، 232، 248

اسماعيل عليه السلام: 120، 148، 190، 200، 235، 251

امام جمارانى: 143، 243

امام حسين عليه السلامسيدالشهداء): 50، 67، 182، 239، 246، 249، 260

امام صادق عليه السلام: 191

انوارى، محى الدين: 22

انورسادات، محمد: 45، 46، 76، 78، 193

ايروانى سيد عبدالمجيد: 71

بقيةاللَّه، ولى اللَّه الاعظم، مهدىعج):

121، 122، 125، 129، 132، 133 138، 139، 158، 162، 183، 190، 191، 196، 202، 209، 226، 227، 245، 272

بگين، مناخيم: 45، 46، 76

بلعم باعورا: 249

بنى اميه: 189، 249

پهلوى، محمدرضا: 16، 17، 39، 41، 45، 46، 50، 58، 61، 66، 75، 117، 119، 127، 141، 205، 206، 207، 230، 231، 238، 248، 257

توسلى، محمد رضا: 71

جبرئيل: 147، 189، 227

ص: 344

جلالى، حيدر على: 71

حزب اللَّه: 141، 203، 220

حزب بعث: 52، 59، 61، 64، 167، 192، 193، 204، 213، 214

حسنى مبارك: 193، 234

خالد اسلامبولى: 78

خالد بن عبد العزيز: 80

خالدبن وليد: 19

خامنه اى، سيد علىآيت اللَّه): 79، 146، 236

خاندان پهلوى: 16

خسرو پرويز: 14

خمينى، روح اللَّهآيت اللَّه): 1، 170، 180، 193، 201، 229، 230، 235، 243، 246، 260، 272

دولت عثمانى: 21

رژيم پهلوى: 8، 47، 171، 205

رضاخانپهلوى): 39، 117، 119، 174، 238

ريگان، رونالد: 211، 212، 262

شاه حسن: 193، 232، 234

شاه حسين: 193، 232، 234

شيطان: 5، 30، 45، 49، 52، 85، 101، 102، 105، 107، 121، 122، 131، 138، 139، 184، 185، 190، 193، 199، 228، 230، 246، 249، 256، 261

شيمون پرز: 193

صدام حسين: 6، 7، 46، 57، 58، 59، 61، 64، 65، 66، 67، 68، 75، 76، 78، 86، 99، 100، 101، 102، 108، 110، 115، 116، 129، 143، 144، 204، 207، 208، 210، 213، 214، 230، 231، 232، 234، 238، 239، 245

طاهرى خرم آبادى، سيد حسن: 71

على بن ابيطالب عليه السلام: 67، 153، 160، 182، 223

عيسى عليه السلام: 181

فرعون: 78، 184

فلسفى، محمدتقى: 146

فهدبن عبدالعزيز: 18، 234، 241، 242

كارتر، جيمى: 41، 42، 61

كروبى، مهدى: 154، 156، 165، 180، 192، 197، 230، 242

لاتبت): 248

متفقين: 174

محمدص): 14، 15، 17، 35، 36، 38، 44، 52، 64، 65، 78، 80، 81، 82، 83، 107، 111، 112، 121، 125، 126، 128، 130، 131، 138، 141، 158، 160، 164، 165، 169، 175، 181، 182، 184، 188، 190،

ص: 345

191، 192، 194، 195، 196، 197، 198، 201، 202، 203، 205، 206، 210، 215، 218، 219، 227، 228، 229، 231، 232، 234، 235، 245، 246، 248، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 261، 262، 263، 270

محمدالسبيل: 18

محمد ضياءالحق: 43

مشكينى، على: 152

ملك سعود: 240

موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم: 146

موسوى خوئينى ها، سيد محمد: 84، 86، 106، 110، 126، 142، 154، 156، 157

موسوى، ميرحسين: 146، 236

موسى عليه السلام: 181، 184، 188، 249

مهدوى كنى، محمدرضا: 146

ميشل عفلق: 61، 64، 65، 67

هاجر: 230، 235، 251

هاشمى رفسنجانى، اكبر: 146، 171

هاشمى گلپايگانى، سيد على: 71

هُبَلبت): 248

ص: 346

فهرست جاى ها

فهرست جاى ها

آبادان: 100

آفريقا: 27، 200، 205

آمريكا: 13، 16، 17، 26، 27، 34، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 47، 49، 50، 51، 58، 59، 61، 69، 74، 75، 76، 77، 78، 81، 82، 83، 86، 97، 102، 103، 105، 106، 108، 111، 113، 114، 115، 116، 117، 118، 119، 123، 125، 126، 127، 129، 131، 132، 138، 141، 143، 144، 145، 149، 151، 153، 155، 160، 167، 169، 172، 182، 184، 192، 197، 200، 201، 202، 203، 205، 206، 207، 209، 211، 212، 213، 219، 230، 231، 232، 233، 235، 242، 245، 246، 247، 248، 249، 251، 252، 253، 254، 255، 256، 257، 258، 259، 260، 262، 263، 267

اردن: 102، 193، 226

اروپا: 117، 124، 169، 172، 202، 262

اسرائيل: 13، 19، 26، 27، 38، 46، 75، 76، 77، 81، 82، 83، 96، 97، 98، 102، 103، 105، 106، 108، 114، 126، 129، 131، 132، 141، 143، 144، 200، 203، 204، 231، 242، 249، 252، 253، 254، 257

اصفهان: 89

افغانستان: 45، 59، 70، 84، 96، 111، 114، 127، 200، 205

الجزاير: 127

اندونزى: 41، 64

انديمشك: 110، 115

انگليس: 16، 47، 50، 51، 124، 127، 145، 167، 211

ايران: 13، 14، 16، 17، 22، 23، 25، 32، 33، 35، 39، 41، 43، 45، 46، 47، 49، 50، 52، 53، 55، 57، 58، 59، 60، 62، 63، 66، 67،

ص: 347

68، 69، 70، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 81، 82، 84، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 108، 110، 115، 116، 117، 119، 120، 124، 127، 128، 129، 130، 133، 134، 140، 141، 143، 144، 145، 146، 149، 154، 156، 158، 160، 163، 164، 166، 169، 173، 174، 175، 178، 179، 181، 182، 183، 189، 190، 192، 193، 194، 196، 202، 203، 204، 205، 206، 207، 208، 209، 210، 211، 212، 213، 214، 216، 217، 218، 222، 223، 224، 225، 226، 227، 228، 230، 232، 233، 234، 237، 240، 242، 243، 244، 246، 247، 251، 253، 256، 257، 258، 259، 260، 261، 262، 263، 264، 266، 267، 269

بصره: 100، 101

بغداد: 101

بقيع: 140، 225

بهشت زهرا: 206

بيت اللَّه الحرامكعبه): 11، 16، 20، 22، 25، 26، 28، 34، 36، 44، 56، 71، 73، 74، 77، 81، 83، 84، 102، 103، 105، 119، 120، 121، 122، 126، 131، 133، 137، 138، 139، 140، 149، 154، 156، 158، 159، 160، 163، 165، 169، 181، 183، 186، 189، 190، 194، 197، 198، 199، 200، 216، 228، 230، 231، 233، 234، 239، 240، 241، 242، 248، 249، 251، 254، 255

بيت المقدس: 46، 203، 257

بيروت: 96، 97، 102، 105، 106

پاكستان: 39، 40، 41، 43، 63، 242

تنگه هرمز: 212

تهران: 52، 55، 58، 63، 71، 73، 78، 80، 84، 86، 102، 110، 117، 120، 133، 146، 152، 156، 158، 171، 180، 181، 194، 230، 236، 242، 244، 247

جده: 169

جماران: 44، 52، 55، 63، 71، 73، 78، 80، 84، 86، 102، 110، 120، 133، 146، 152، 156، 158، 171، 180، 181، 194، 230، 236، 242، 244، 247

حجاز: 12، 15، 55، 81، 93، 106، 169، 188، 192، 232، 238، 239، 240، 241، 249، 251

حَجَرالاسود: 184

خارك: 100

خليج فارس: 42، 100، 106، 118، 129، 160، 204، 211، 212، 213، 214، 258، 262

ص: 348

خوزستان: 53

درياى سرخ: 144

دزفول: 100، 115

روم: 19، 182

رياض: 18

ژاپن: 21

سفارت اسرائيل: 205

سفارت انگليس: 124

سودان: 102

شعب ابيطالب: 227

شوروى: 16، 21، 50، 59، 60، 61، 69، 111، 113، 114، 115، 116، 118، 126، 127، 131، 132، 155، 167، 184، 200، 202، 211، 248، 252، 254، 255، 256، 257، 262، 263

عراق: 41، 46، 49، 50، 52، 53، 57، 58، 59، 61، 63، 64، 66، 67، 68، 70، 81، 99، 115، 127، 129، 130، 146، 160، 163، 167، 182، 192، 193، 196، 204، 207، 209، 213، 214، 244، 258، 266

عربستان: 18، 32، 80، 82، 83، 225، 231، 232، 234، 235، 256، 262

عرفات: 38، 159، 185، 191

فرات: 129، 144، 203، 257

فرانسه: 115، 127، 145، 167، 211

فلسطين: 11، 12، 19، 46، 77، 193، 200، 203، 205، 257

قادسيه: 129، 143

قارون: 233

قم: 18، 22، 25، 28، 32، 36، 39، 88، 89، 146، 171، 240، 254

كانال سوئز: 144

كرملين: 200، 219

كمپ ديويد: 103، 107

كويت: 82، 212، 239، 262

لبنان: 46، 84، 102، 105، 106، 108، 114، 144، 200، 203، 205، 220، 242

مدينه: 25، 38، 39، 93، 142، 150، 157، 186، 190، 225، 227، 234، 250، 251، 256

مرقد پيامبرص): 82، 131، 140، 190، 196، 225، 227، 251

مرقد امام على عليه السلام: 67

مسجد اقصى: 19، 26، 76

مسجدالحرام: 18، 81، 112، 137، 160، 231، 233، 247، 249

مسجد پيامبر: 112

مشعرالحرام: 37، 38، 136، 159، 185، 191

مشهد: 89

مصر: 78، 102، 144، 145، 162، 166، 168،

ص: 349

193، 195، 234، 254

مغربمراكش): 102، 193، 232

مقام ابراهيم: 36

مكه: 8، 34، 38، 39، 55، 56، 60، 63، 64، 93، 120، 121، 122، 125، 131، 142، 150، 157، 169، 186، 225، 226، 227، 230، 231، 234، 236، 238، 239، 243، 246، 247، 249، 251، 253، 255، 256، 257

مِنا: 38، 120، 159، 185، 191، 247

نيل: 129، 144، 203، 257

واشنگتن: 219، 245

هند: 64، 220

ص: 350

فهرست ايام و حوادث

فهرست ايام و حوادث

آبان: 32، 36، 63

آذر: 39

انقلاب اسلامى: 3، 24، 45، 46، 47، 48، 50، 74، 75، 77، 104، 105، 108، 139، 140، 142، 146، 202، 207، 208، 217، 229، 246، 255، 258، 259، 261، 262، 268، 269

انقلاب سفيد: 14

ايام حج: 16، 22، 25، 44، 73، 84، 136، 154، 186، 197، 198

بهمن: 11، 205

بيست و دوم بهمن: 205

پانزده خرداد: 205

تير: 152، 156، 157، 247

جمادى الاول: 18

جنگ تحميلى: 53، 62، 67، 115، 116، 118، 119، 174، 203، 204، 205، 209، 211، 213، 214، 215، 228، 238، 244، 261، 264، 265، 266، 268

جنگ جهانى: 60

خرداد: 71، 146، 205

ذى حجه: 32، 36، 52، 55، 63، 78، 80، 102، 146، 171، 181، 194، 230، 235، 236، 242، 247

ذى قعده: 16، 25، 28، 44، 73، 86، 110، 120، 133، 145، 158

روز قدس: 203، 238

شعبان: 71، 72

شوال: 22، 24، 84، 152، 156

شهريور: 22، 44، 73، 102، 120، 133، 145، 146، 171، 236، 242، 243، 244

عاشورا: 201، 206، 245

عرفه: 36، 60

ص: 351

عيد قربان: 52، 55، 78، 102، 120، 133، 146، 171، 172، 173، 247

فاجعه خونين مكه: 230، 236، 242، 245، 246، 253

فروردين: 18

محرّم: 39، 94، 138، 180، 239، 241، 242، 244، 248

مرداد: 84، 86، 110، 158، 181، 194، 230

مهر: 16، 25، 28، 52، 55، 78، 79، 80، 83، 180

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109