آزموده ها جلد2

مشخصات كتاب

نام كتاب: آزموده ها

نويسنده: معاونت امور روحانيون

موضوع: مرجع

زبان: فارسى

ناشر: نشر مشعر

ص:1

اشاره

ص:2

آزموده ها (2)- نگاهى به تجربيات و نيازهاى روحانيون در حج

مقدمه

فريضه مقدس حج و سفر پربار و معنوى به دو شهر مقدس مكه و مدينه، يكى از بهترين فرصت هاى طلايى است كه خداوند توفيق انجام آن را نصيب روحانى كرده است، در اين سفر پر رمز و راز و در انجام اين فريضه بزرگ كه تبلورى است از همه اعمال و احكام اسلامى، روحانى رسالت خود را در امر تبليغ و ارشاد تجربه مى كند.

متأسفانه در زمانى كه ما زندگى مى كنيم و در عصر حاكميت ماشين كه ارتباط و تماس بين انسان ها به حداقل رسيده و جمع ها از هم گسسته شده است، شايد كمتر اتفاق افتد كه روحانى حداقل 4 و حداكثر 6 ماه از سال را با كسانى در ارتباط و همراه باشد كه قرار است امر تبليغ و ارشاد آنان را براى مدتى به عهده داشته باشد و خوشبختانه در اين سفر اينچنين است.

از ويژگى هاى ديگر اين سفر اين است كه كسانى كه قرار است در كلاس درس ما و در جلسات تبليغى ما حضور پيدا كنند، خود داوطلب و مشتاق آنند و به خاطر آمادگى قبلى كه شايد سال ها طول كشيده باشد، اكنون براى فهم اسرار و معارف و احكام و مناسك اين سفر الهى لحظه شمارى مى كنند و در انتظارند تا از اين خوان پرنعمت خوشه ها برچينند.

در اين ميدان، مُبلّغى موفق تر است كه با دست پُر و با احاطه، اطلاع و شناخت از روحيه زائران، و درك نيازهايشان و با در نظر گرفتن آنچه كه لازم است در اين دوره تبليغى انجام دهد، كار خود را آغازنمايد.

برادر عزيز! در اين جزوه كوتاه روى سخن با شماست. مى خواهيم به خواست خدا و با يارى و همدلى شما، امرى مقدس را با انگيزه اى رحمانى و از روى صدق و صفا، همراه با نشاط و شور به عنوان وظيفه انجام دهيم.

ص:3

بديهى است كه در اين مسير، گذشته از اين كه همه توان خود را به كار مى گيريم، از دانش و تجربه ديگران هم سود خواهيم جُست. فراموش نكنيم كه تعدادى از زائرانى كه توفيق همراهى آنان را خواهيم داشت، شايد در طول عمرشان تنها يك بار اين سفر را تجربه كنند! و بدون شك خاطره اين سفر تاريخى براى هميشه در ذهن آنان خواهد ماند و عمرى با آن خواهند زيست. چقدر شايسته است اكنون كه اين توفيق الهى نصيب ما شده آن را قدر بدانيم و تا فرصت ها از دست نرفته بكوشيم تا با برنامه ريزى و مطالعه و بررسى آنچه در اين سفر نياز داريم خود را آماده كنيم تا از اين امتحان الهى سرافراز بيرون آييم.

در نوشته اى كه پيش رو داريد و در پنج بخش فراهم آمده سعى داريم به طور مختصر و اشارهوار برخى نكات لازم را كه مى تواند در تكميل كار ارزشمند شما مؤثر باشد ياد آور شويم. مطالب پنج بخش به شرح ذيل است:

1. شرح وظايف روحانيون كاروان هاى حج

2. آشنايى با پاسخ شبهات عليه شيعه از كتب عامه

3. نكاتى از مناسك حج و نماز در فقه تطبيقى

4. اشاره به پاره اى از تفاوت هاى اعمال عبادى مذاهب چهارگانه با ما شيعيان كه بيشتر در مسجد الحرام و مسجد النبى مشاهده مى شود

5. چند استفتاء

بديهى است مطالب اين شماره، ادامه آزموده ه ى شماره 1 است و انتظار مى رود روحانيون محترم، هر دو شماره، به ويژه تا صفحه 90 شماره پيشين را ملاحظه نمايند.

در پايان، از زحمات برادران گرامى، حضرات حجج اسلام آقايان: رضوانى، طبسى، فلاح زاده و مقدادى كه ما را در تهيه اين مجموعه يارى كردند، قدردانى و تشكّر مى كنيم.

امور روحانيون بعثه مقام معظم رهبرى

آموزش

ص:4

شرح وظائف روحانيون

معاونت امور روحانيان بعثه مقام معظم رهبرى در راستاى وظايف خود و بر حسب تجربيات مفيدى كه طى ساليان متمادى از طريق شما عزيزان كسب كرده، براى سهولت بيشتر، استفاده بهتر و برگزارى سفرى پُربار و ارزشمند نكاتى راكه در انجام صحيح حج مفيد و لازم است در محورهاى ذيل تقديم مى دارد:

الف: توصيه هاى معاونت امور روحانيون.

ب: مسائل آموزشى و احكام مناسك.

ج: اسرار و معارف حج.

د: آشنايى با تاريخ و اماكن.

ه-: مسائل اخلاقى و تربيتى.

و: مسائل سياسى و اجتماعى.

بدون شك توجه به نكات فوق و به كار بستن مواردى كه به آنها اشاره خواهد شد، در عملكرد عزيزان روحانى و در ارزيابى گزينش آنان مؤثر خواهد بود.

ص:5

* الف. توصيه هاى معاونت امور روحانيون

1. التزام به سياست هاى بعثه مقام معظم رهبرى و دستورالعمل هاى ابلاغى.

2. رعايت شئون روحانيت در كليه مراحل سفر.

3. حضور با لباس روحانيت در مسجدالنبى و مسجدالحرام.

4. اجتناب از پذيرفتن نيابت غير تبرعى در نماز طواف و موارد مشابه آن.

5. خوددارى از واسطه شدن در گرفتن امضا و تائيديه براى مديران و خدمه كاروان.

6. پرهيز از مواضع تهمت.

7. حفظ و تقويت نشاط جسمى و روحى در طول سفر.

8. انعكاس پيشنهادهاى عملى در جهت رشد و بهينه سازى برنامه ها.

9. شركت بموقع، در جلسات داخلى و منطقه اى بعثه، همراه با زائران در جلسات عمومى و دعاى كميل و غيره.

10. گزارش بموقع عملكرد و تكميل فرم هاى لازم هنگام ورود به كشور عربستان.

11. همكارى با رابطين روحانيون و پاسخ به سؤالات آنان.

12. پرداخت وجوه شرعيه و نذورات به بخش مربوطه در بعثه.

13. كوشش در جهت تحكيم اساس اعتقادات زائران.

14. همكارى با مدير و مطلع ساختن او در جهت پيش بينى نيازهاى فرهنگى.

15. پرهيز از اعمال نظر شخصى، تك روى، و مقابله با مدير و

ص:6

زائران.

16. تلاش در كاهش مشكلات كاروان و تنش هاى زائران.

17. ايجاد جو محبت، دوستى و خيرخواهى در بين اعضاى كاروان وزائران.

* ب. مسائل آموزشى و احكام

1. تشكيل حداقل ده جلسه توجيهى و آموزشى براى زائران قبل از سفر.

2. برنامه ريزى قبلى براى تقسيم وقت جلسه به بيان: احكام، اسرار و معارف، تاريخ، مسائل اخلاقى، تربيتى، اجتماعى و سياسى.

3. رعايت اختصار و گويابودن مطالب و متناسب بودن آن با حال زائران.

4. طبقه بندى زائران و انتخاب بهترين شيوه آموزشى مناسب براى آنان.

5. رعايت زمان بندى در جلسات و حضور بموقع در آن.

6. شركت در جلسات آموزشى توجيهى بعثه مقام معظم رهبرى.

7. اصلاح قرائت، تلبيه و رسيدگى به حساب سال زائران.

8. پاسخ صحيح به سؤالات دينى و رسيدگى به امور معنوى زائران.

9. نظارت، كنترل و حصول اطمينان از انجام اعمال زائران.

10. هماهنگى با روحانيون ساير كاروان هاى محل استقرار جهت ارائه خدمات.

11. معرفى كتاب هاى مناسب براى مطالعه به زائران جهت بالابردن سطح علمى آنان.

ص:7

12. آموزش ساده احكامى كه در صحت مناسك لازم و مؤثر است.

13. بيان مسائل شرعى مطابق فتواى مرحوم امام خمينى (ره) و پاسخ به سؤالات زائران برابر فتواى مرجع تقليد خودشان.

14. پرهيز از بيان مسائل نگران كننده و هول آفرين.

15. تشكيل جلسات اختصاصى براى بانوان و توجيه آنان نسبت به احرام از مسجد شجره و مشكلات معذورين، مسئله نذر و موارد ديگر.

16. پرهيز از نقل موارد اختلافى و اقوال غير مشهور.

17. نظارت و كسب اطمينان از احرام زائران، و همراهى و راهنمايى آنان در طول انجام اعمال واجب.

18. همراهى زائران و راهنمايى و نظارت در انجام عمره مفرده تكرارى يك بار با اعلام قبلى.

19. نظارت بر انجام مناسك سالمندان و معذورين در انتخاب راه آسان براى آنان.

20. شناسايى افراد لايق براى تشكيل گروه ارشاد از ايران.

21. برنامه ريزى از ايران براى تكميل فرم هاى مراقبت اعمال.

22. با پايان گرفتن اعمال و به سرآمدن سفر و همزمان با ترك شهرهاى مدينه و مكه برنامه ريزى براى زيارت و طواف وداع.

* ج. اسرار و معارف حج

از آن جائى كه روحانى قبل از انجام سفر و در طول سفر همواره با زائر در ارتباط است و اين سفر يكى از بهترين و با اهميت ترين خاطرات براى او خواهد بود، براى معرفى بهتر و بهره بردارى

ص:8

صحيح تر از اين سفر بجاست كه از آغاز سفر با برنامه ريزى حساب شده اسرار و معارف حج را در فرصت هاى مناسب به صورتى زيبا و شيرين به گونه اى بيان كنيم كه در اعماق وجود او مؤثر افتد. مهم ترين محورهايى كه مى توان در مورد آن بحث كرد عبارتند از:

1. بيان اهميت حج.

2. سابقه تاريخى تأسيس خانه كعبه.

3. داستان زندگى حضرت ابراهيم خليل.

4. اشاره اى به توكل و ايثار حضرت هاجر و فرزندش اسماعيل.

5. اشاره به فلسفه و اسرار طواف، سعى، تقصير و ساير اعمال.

* د. آشنايى با تاريخ و اماكن

به خاطر استفاده بهتر از اطلاعات تاريخى، توصيه مى كنيم عزيزان روحانى قبل از سفر براى اين بخش حداقل يك كتاب را مورد مطالعه قرار دهند و در صورت امكان از جاهاى لازم آن يادداشتى همراه خود داشته باشند، تا هنگام زيارت اماكن مورد بهره بردارى قرار دهند و در مورد سؤالات احتمالى زائران از قبل جواب داشته باشند. به خصوص در مواردى كه كمتر مورد توجه قرار مى گيرد، مانند شهداى فخ، بدر، ربذه، خيبر، غدير و امثال آنها.

مهم ترين محورهايى كه در مورد تاريخ و اماكن توصيه مى شود:

1. معرفى اجمالى شبه جزيره عربستان از نظر جغرافيايى و اطلاعاتى كلى در مورد آثار و اماكن اسلامى مكه و مدينه.

2. توضيح كامل پيرامون اماكن زيارتى پيش از موعد مقرر زيارت محل هاى مزبور.

ص:9

3. شركت در آموزش ويژه اماكن و آثار اسلامى در مكه و مدينه.

4. انتخاب وقت مناسب با توجه به شرايط زائران براى زيارت و ديدار از اماكن تاريخى.

5. توصيه به نوشتن خاطرات و يادداشت مطالب مهم در طول سفر.

6. حتى الامكان توجيه و توضيح براى زائران پيرامون اماكن مكه و مدينه از روى نقشه.

7. معرفى و زيارت قبور بزرگان و اولياى خدا در قبرستان بقيع براى بانوان از راهروهاى شمالى بقيع و روبه قبله.

8. زيارت بزرگان در قبرستان ابوطالب براى آقايان از پشت پنجره ها و در داخل قبرستان.

9. در منطقه احد به خاطر جلوگيرى از ازدحام و استفاده همگان از فضاهاى جلوى قبور شهدا، ابتدا در كنار اتوبوس ها توضيح لازم درباره شهداى احد براى زائران داده شود، و خواندن زيارت نامه در جلوى قبرستان.

10. ذكر شهداى فخ و اشاره به بدر، ربذه، خيبر و غدير در حد امكان و در اوقات مناسب.

11. توجيه بانوان نسبت به اماكن داخل مسجدالنبى (ص) جهت استفاده هنگام تشرف.

12. تشرف دسته جمعى همراه با زائران در هفته اول جهت زيارت و آشنايى با آثار اسلامى به جاى مانده از صدر اسلام و شركت در نمازجماعت.

ص:10

* ه-. مسائل اخلاقى و تربيتى

در سفر حج، بر خلاف عمره، به خاطر كثرت جمعيت، زمان كوتاه انجام اعمال و ناتوان بودن اغلب زائران از يك طرف و از سوى ديگر اعمال طاقت فرساى عرفات، مشعر و منى گاهى شرايطى ايجاد مى شود كه عموماً به تنش و درگيرى در كاروان مى انجامد و همه ساله شاهد آن هستيم. اين مسئله در بين افراد مُسِن و ناتوان و عصبى بيشتر ملاحظه مى شود. روحانى موفق در اين موارد با آمادگى قبلى مى تواند در برقرارى آرامش ورفع مشكلات حرف اول را بزند. در اين جا به مهم ترين نكاتى كه رعايت آنها مى تواند از آغاز سفر زمينه اين گونه حركات منفى را خنثى كند اشاره مى كنيم:

1. حسن معاشرت با زائران در طول سفر.

2. احترام قائل شدن براى كليه زائران و عدم تبعيض ميان آنان در روابط و برخوردها.

3. بردبارى كردن در برخورد با مشكلات به خصوص هنگام تندى كردن افراد ناتوان و عصبى.

4. رعايت نظم و انضباط در انجام وظايف.

5. حضور مرتب در جلسات.

6. برخورد عاطفى و متواضعانه با زائران.

7. همراهى با زائران هنگام صرف غذا.

8. سركشى به زائران و پاسخگويى به سؤالات ايشان.

9. ايجاد آرامش در همسفران و رفع نگرانى از آنان.

10. رعايت آداب معاشرت به ويژه هنگام صرف غذا.

11. پرهيز از برخورد تحقيرآميز با زائران.

ص:11

12. چشم پوشى از خطاهاى زائران و تذكر پنهانى به آنان.

13. سعى در اصلاح ناهنجارى هاى اخلاقى زائران.

* و. مسائل سياسى و اجتماعى

1. معرفى كشور عربستان از نظر اداره سياسى و حكومت.

2. اشاره به پيشينه تاريخى آن، موقعيت روحانيون و علما و كيفيت اداره مملكت.

3. روابط كشور ايران و عربستان و موقعيت كلى كشور عربستان در بين كشورهاى اسلامى.

4. معرفى كوتاهى از مذهب در آن كشور.

5. پرهيز از بيان مسائل اختلاف برانگيز.

6. تبيين ديدگاه هاى امام راحل پيرامون حج ابراهيمى و حرمين شريفين.

7. تبيين نظرات امام راحل و مقام معظم رهبرى درباره وحدت مسلمين جهان.

ص:12

آشنايى با پاسخ برخى شبهات

* اولين بار چه كسى از زيارت قبر پيامبر جلوگيرى كرد؟

حاكم نيشابورى (متوفاى 405 ه-.) از داود بن ابو صالح نقل مى كند: روزى مروان حَكَم ديد كه شخصى صورت خود را بر قبر پيامبر گذاشته است، با شتاب سوى او آمد. گردن او را گرفته، از جاى بلند كرد و گفت: مى دانى چه مى كنى! منظور وى اين بود كه چرا به زيارت سنگ و كلوخ آمده اى! زائر كه ابو ايوب انصارى- از صحابه پيامبر (ص) بود- گفت: آرى خوب مى دانم كه چه مى كنم! من هرگزبه زيارت سنگ نيامده ام، بلكه به زيارت پيامبر (ص) آمده ام.

از پيامبر خدا (ص) شنيدم كه فرمود:

بر دين خدا اگر متولّيان آن اهل بودند، گريه نكنيد و اگر نااهلان برآن حاكم بودند بگرييد.

جالب است كه اين حديث را حاكم و ذهبى هر دو صحيح مى دانند. از اين رخداد تاريخى به خوبى روشن مى شود كه ريشه اين تفكّر از بنى اميه و به خصوص مروان بن حكم، همان طرد شده رسول خدا (ص) است.(1)


1- مستدرك حاكم، ج 4، ص 560

ص:13

* آيا دست كشيدن قبر شريف پيامبر (ص) و تبرّك جستن به آن و برداشتن از تربت شريف مشروع است؟ و آيا كسانى از صحابه و تابعين- خواه مورد تأييد شيعه باشند يا نباشند- دست به چنين كارى زده اند؟

1- آرى، فاطمه زهرا (س) از تربت قبر پيامبر برداشت و بر چشمانش گذاشت و چند بيت شعر سرود.(1)

2- ابو ايوب انصارى صورت خود را روى قبر شريف پيامبر گذاشت.(2)

3- بلال حبشى خود را روى قبر شريف پيامبر انداخت و بدن خود را به قبر مى ماليد فَجَعَلَ يَبْكى عِندَهُ وَ يُمَرِّغُ عَلَيهِ.(3)

4- عبدالله بن عمر دست خودرا روى قبر شريف مى گذاشت.(4)

5- ابن منكدر- تابعى- صورت خود را روى قبر پيامبر مى گذاشت و مى گفت: هر زمان مشكل و يا فراموشى و لكنت زبان برايم پيش مى آيد، از قبر پيامبر طلب شفا و يا كمك مى كنم.(5)

* آيا علماى مذاهب چهارگانه، درباره تبرّك جستن يا دست كشيدن به منبر و قبر پيامبر و يا قبور صالحين، نظر مثبت دارند؟

آرى، از احمد بن حنبل رييس مذهب حنابله، و رملى شافعى و محب الدين طبرى و ابو الصيف يمانى- يكى از علماى بزرگ مكه- و زرقانى مالكى و عزامى شافعى و ديگران نقل شده است، كه تفصيل آن به اين شرح است:


1- ارشاد السارى، ج 3، ص 352
2- مستدرك حاكم، ع 560- وفاء الوفا، ج 4، ص 1404
3- سير اعلام النبلاء، ج 1، ص 358؛ اسدالغابه، ج 1، ص 208
4- شرح الشفاء، ج 2، ص 199
5- سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 213

ص:14

1- عبدالله، فرزند احمد بن حنبل مى گويد: از پدرم پرسيدم: مسّ منبر رسول الله و تبرّك با مس كردن آن، و بوسيدن و يا مسّ و متبرّك شدن به قبر شريف و يا بوسيدن آن به قصد ثواب، چه حكمى دارد؟ پدرم گفت: هيچ اشكالى ندارد. (1)

2- رملى شافعى مى گويد: تبرّك جستن به قبر پيامبر و يا عالم و يا اوليا جايز است و بوسيدن و استلام آن ايرادى ندارد. (2)

3- محب الدين طبرى شافعى گويد: بوسيدن قبر و دست گذاشتن روى آن جايز است و سيره و عمل علما و صالحان بر آن است. (3)

4- از نظر تاريخى ثابت شده است كه مردم از خاك پاك قبر پيامبر (ص) و حضرت حمزه بلكه از كلّ مدينه به عنوان تبرك برمى داشتند و رواياتى هم وارد شده كه تربت مدينه شفاى هر دردى است و باعث ايمنى از جذام و صداع است.

از جمله زركشى مى گويد: تربت قبر حمزه از حكم منع برداشتن خاك حرمين، استثنا شده است؛ زيرا اتفاق همگان بر جواز نقل آن براى معالجه صداع است. (4)

ابو سلمه از پيامبر نقل مى كند: غُبارُ الْمَدِينَةِ يُطْفِى الْجذام.

ابن اثير جزرى از پيامبر نقل كرده:

وَالَّذى نَفْسِى بِيَدِهِ إنَّ فى غُبارِها شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داء.

سوگند به كسى كه جان من در دست اوست، غبارِ خاك مدينه باعث شفاى هر دردى است.


1- الجامع فى العلل و معرفة الرجال، ج 2، ص 32؛ وفاءالوفا، ج 4، ص 1414
2- كنز المطالب، ص 219
3- اسنى المطالب، ج 1، ص 331
4- وفاء الوفا، ج 1، ص 69

ص:15

سمهودى مى نويسد: روش صحابه و ديگران اين بود كه از خاك قبر پيامبر برمى داشتند (1).

* نمونه اى بياوريد كه اهل سنت به جنازه يا قبر بزرگانشان تبرك جسته باشند.

دو مورد ذيل، نمونه هايى هستند از موارد بسيار كه از نظر شما مى گذرد:

تبرك به قبر و خاك قبرِ بخارى.

1- سُبكى مى گويد: مردم سمرقند به قدرى از خاك قبر بخارى برداشتند كه قبر ظاهر شد به طورى كه نمى شد جلوى مردم را گرفت تا اين كه ضريح مانندى را بر روى قبر گذاشتند. (2)

تبرّك پيروان ابن تيميه به جنازه او.

2- ابن كثير مى گويد: تشييع كنندگان دستمال و عمامه هاى خود را به عنوان تبرك روى جنازه ابن تيميه انداختند ... و آب غسل او را به عنوان تبرك نوشيدند!(3)

* آيا استغاثه و طلب حاجت از غير از خدا جايز است؟

اگر كسى بگويد: اى محمد، حاجت مرا روا كن و منظورش شفاعت و وساطت و دعا براى تعجيل و انجام كار باشد هيچ اشكالى ندارد. آيات فراوانى در قرآن هست كه ظاهر آنها صدور فعل از بنده خداست:


1- وفاء الوفا، ج 1، ص 544
2- طبقات الشافعيه، ج 2، ص 233؛ سير اعلام النبلاء، ج 12، ص 467
3- البداية و النهايه، ج 14، ص 136

ص:16

... وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ .... (1)

وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ .... (2)

وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ .... (3)

با اين كه بى نياز كننده، تنها خداوند است، ليكن در اين آيات، خداوند- عزّ و جلّ- پيامبر و مؤمنين را نيز رازق و شريك در بى نياز ساختن مردم دانسته است. علاوه بر اين، صحابه به هنگام گرفتارى به قبر پيامبر متوسّل مى شدند.

عسقلانى مى گويد: در زمان خلافت عمر مردم گرفتار قحطى وخشكسالى شدند، شخصى از اصحاب به قبر پيامبر متوسّل شد وگفت: يا رسول الله اسْتَسْقِ لِامَّتِكَ فَانَّهُمْ قَدْ هَلَكُوا ... (4) وشخصيت هايى چون ابن حِبّان و ابن خُزيمه و ابوعلى خلال، شيخ الحنابله در زمان گرفتارى، به قبور اهل بيت پيامبر متوسّل مى شدند:

* الف. ابن حِبّان (متوفاى 350 ه-.) در كتاب خود الثقات مى گويد: بارها به زيارت قبر على بن موسى الرضا (ع) رفتم و در مدتى كه در طوس بودم، هر وقت مشكلى بر من عارض مى شد، به زيارت قبر آن حضرت مى رفتم و از خداوند مى خواستم كه مشكلم را برطرف كند و الحمد للهِ مشكلم برطرف مى شد و اين را مكرّر امتحان كردم و نتيجه گرفتم. (5)


1- نساء: 5
2- توبه: 74
3- توبه: 59
4- فتح البارى، ج 2، ص 557
5- كتاب الثقات، ج 8، ص 456

ص:17

* ب. محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزيمه كه شيخ بخارى و مسلم و به اصطلاح شيخ الاسلام است مى گويد: به همراه استادم ابن خزيمه و جمعى از اساتيد به زيارت بارگاه قبر على بن موسى الرضا (ع) در طوس رفتيم، استادم ابن خزيمه چنان در برابر آن بقعه متبركه تعظيم و تواضع كرد كه همگى در شگفت مانديم. (1)

* ج. ابو على خلال، شيخ حنابله، مى گويد: هرگاه مشكلى بر من عارض شود، قبر موسى بن جعفر (ع) را زيارت مى كنم و به ايشان متوسل مى شوم و خداوند مشكل مرا آسان مى كند. (2)

* د. محمد بن ادريس شافعى به قبر ابو حنيفه، و احمدبن حنبل به قبر شافعى متوسل مى شد. (3)

* ه-. مسلمانان، به قبر ابو ايوب انصارى متوسل مى شدند و براى طلب باران به قبر او پناه مى بردند. (4)

* و. مردم سمرقند براى طلب باران به قبر محمدبن اسماعيل بخارى متوسل شدند. (5)

نكته مهم اين است كه بزرگان اهل سنت به صراحت مردم را تشويق به استغاثه و توسل كرده اند.

قسطلانى گويد: سزاوار است كه زائر در كنار قبر پيامبر (ص) زياد دعا و استغاثه كند و متوسل شود و طلب شفاعت و بى تابى كند و


1- تهذيب التهذيب، ج 7، ص 339
2- تاريخ بغداد، ج 1، ص 120
3- مناقب ابى حنيفه، ج 2، ص 199 مناقب ابى حنيفه، ج 2، ص 199
4- مستدرك حاكم، ج 3، ص 518
5- سير اعلام النبلاء، ج 12، ص 469؛ طبقات الشافعيه، ج 2، ص 234

ص:18

سزاوار است كه خداوند شفاعت پيامبر را در حق او بپذيرد. (1)

* چه دليلى بر مشروعيت زيارت قبور داريم؟

در پاسخ اين پرسش، از كتاب و سنّت مى توان بهره جست. روش اصحاب نيز دليل بر جواز اين كار است.

* الف. قرآن كريم: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ .... ((2)) يعنى اگر آنان وقتى به خود ستم مى كردند، سراغ تو مى آمدند و از خداطلب آمرزش مى كردند و پيامبر هم براى آنان طلب آمرزش مى كرد، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند.

اين آيه بر زيارت پيامبر (ص) در حيات و ممات تشويق مى كند؛ چنان كه سبكى مى گويد: علما از اين آيه عموميت حكم در حيات و وفات پيامبر (ص) را استفاده كرده اند، چون طبق روايات از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است كه فرمود: حَياتى خَيرٌ لَكُمْ تحدثون و نحدث لكم و وفاتى خير لكم تعرض على أعمالكم ... ((3))

* ب. سنت پيامبر اكرم (ص)

روايات و احاديث بسيارى از رسول خدا (ص) در تشويق به زيارت قبر شريف خود، پس از رحلتش، نقل شده است: مَنْ زَارَ قَبْرِى وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِى. (4)

* ج. فعل صحابه

إنَّ عُمَرَ لمّا قدم المدينة من فتوح الشام كان أوّل مابدأ بالمسجد، سلّم


1- المواهب اللدنيه، ج 3، ص 417
2- نساء: 64
3- طرح التثريب، ص 297
4- السنن

ص:19

عَلى رسول الله. (1)(1)

إنَّ ابنَ عُمَرَ كان اذا قدم من سفر آتى قبر النّبى (ص). (2)(2)

* حديث لا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلّا إِلَى ثَلاثَةِ مَسَاجِدَ ... زيارت قبور و قصد زيارت را منع مى كند؟

خير، به دلايلى كه در ذيل مى آوريم:

* الف. احتمال مى رود كه مستثنى منه در اين حديث، مكان يا مسجد باشد، ولى قسطلانى در ارشاد السارى (ج 2، ص 332)، تأكيد دارد كه مراد مسجد است. بنابراين، هيچ دلالتى بر حرمت قصد زيارت مشاهد متبركه ندارد.

* ب. اين حديث در مورد خودش نيز مورد عمل نيست؛ زيرا اگر مراد اين است كه قصد كردن هيچ مسجدى جز آن سه مسجد روا نيست، اين با عمل پيامبر (ص) كه به طور قطع هر شنبه به مسجد قبا مى رفتند، مخالف است.

* ج. بلال حبشى قطعاً به قصد زيارت قبر پيامبر از شام به مدينه آمده است و داستان او معروف است.

* د. علماى فريقين (شيعه وسنى) قصد كردن زيارت پيامبر را راحج دانسته و در برابر ابن تيميه- يعنى همان كسى كه شبهه حرمت زيارت را مطرح كرد- به شدت موضع گرفته اند.

* قسطلانى مى گويد:

قول ابن تيميّة حيث منع زيارة قبر النبى (ص) وَهُوَ مِن أبشع


1- شفاء السقام، ص 44
2- وفاء الوفا، ج 4، ص 1340

ص:20

المسائل المنقولة عنه. (1)(1) گفتار ابن تيميه در منع زيارت قبر رسول خدا (ص) از بدترين مسائلى است كه از او نقل شده است.

* غزالى مى گويد:

كلّ من يتبرك بمشاهدته (ص) فى حياته، يتبرك بزيارته بعد وفاته ويجوز شدّالرحال لهذا الغرض. (2)(2)

هركس پيامبر را در حال حيات مى ديد و متبرك مى شد، بعد از وفات ايشان نيز با زيارت حضرت از ايشان متبرك مى شود و كوچ كردن به قصد زيارت پيامبر (ص) نيز جايز است.

* ه-. احاديثى از طريق فريقين نقل شده است كه تأكيد بر زيارت مطلق قبور دارد:

عَنِ النَّبىّ (ص): نَهَيْتُكُمْ عَنْ زِيَارَةِ الْقُبُورِ أَلا فَزُورُوهَ. (3)

جمهور اهل سنت، از عبارت فَزُورُوهَ استفاده استحباب كرده اند ولى ابن حزم برداشت وجوب كرده است. (4)

* آيا جايز است زنان به زيارت قبور بروند، با توجه به آنچه از پيامبر (ص) نقل شده است: لعن الله زائرات القبور؟

پاسخ اين پرسش بدين شرح است:

* الف. در رواياتى آمده است كه حضرت فاطمه زهرا (س) و يا عايشه به زيارت قبور مى رفتند:


1- ارشاد السارى، ج 2، ص 329
2- احياء العلوم، ج 1، ص 258؛ ذهبى در استدلال به اين حديث تأمل دارد. سير اعلام النبلاء، ج 4، ص
3- صحيح مسلم، ج 3، ص 65
4- التاج الجامع للاصول، ج 1، ص 381

ص:21

إِنَّ فاطِمَةَ كانَتْ تَزُورُ قَبْرَ عَمِّها حَمْزَةَ كُلّ جُمُعَة فَتُصَلّى وَتَبْكِى عِنْدَهُ. (1) فاطمه زهرا، هر جمعه به زيارت قبر عمويش حمزه مى رفت و آن جا نماز مى خواند و گريه مى كرد.

ابن أبى مليكه مى گويد:

رَأَيْتُ عائِشَةَ تَزُورُ قَبْرَ أَخِيها عَبْدالرَّحْمن وَماتَ بِالْحبشى وَ قُبِّرَ بمكة. (2) عايشه به زيارت قبر برادرش عبدالرحمان در مكه مى رفت ....

* ب. اين حديث- لَعَنَ الله زائرات القبور- بوسيله حديث بُريده نسخ شده و يا معارض آن است؛ چنان كه حاكم نيشابورى و ذهبى به آن تصريح كرده اند.

روايت بريده اين است: نَهى رَسُول الله (ص) عَنْ زِيارَةِ الْقُبُورِ ثُمَّ أَمَرَ بِزِيارَتِه.(3)

* ج. علماى اهل سنت به استحباب زيارت قبور براى زنان فتوا داده اند:

* ابن عابدين مى گويد: هل تستحبُّ زيارة قبره (ص) للنساء؟

الصحيح: نعم بلا كراهة، بشروطها على ما صرّح به بعض العلماء، اما على الأصحّ من مذهبنا و هو قول الكرخى وغيره: من أنّ الرّخصة فى زيارة القبور ثابتة للرجال و النساء جميعاً فلا اشكال، و اما على غيره فذلك نقول بالاستحباب، لإطلاق الأصحاب، بل قيل واجبة. (4)

* د. اين حديث (لَعَنَ اللهُ زائرات الْقُبُور) سه طريق دارد كه هر سه


1- سنن الكبرى، ج 4، ص 132؛ مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 572
2- مصنف عبدالرزاق، ج 3، ص 570
3- السنن الكبرى 4: 131؛ مستدرك حاكم 1: 374.
4- رد المختار، ج 2، ص 263؛ المواهب اللدنية، ج 3، ص 405

ص:22

ضعيف است. در طريق اول ابن خثيم است و گفته اند كه به احاديث او استدلال نمى شود. (1)

در طريق دوم باذان است كه حديث او هم مورد استناد نيست. (2)

در طريق سوم عمر بن ابى سلمه است كه او را هم ضعيف دانسته اند. (3)

* آيا نماز خواندن و دعا كردن كنار قبور اوليا و صلحا و يا قبر پيامبر (ص) اشكال دارد؟

در پاسخ اين پرسش بايد گفت:

* الف. آيه شريفه وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ ... دلالت بر رجحان دعا در كنار قبر پيامبر (ص) دارد، چون تعبير جَاءُوكَ زمان حيات و زمان رحلت، هر دو را شامل مى شود.

* ب. فاطمه زهرا (س) هر هفته- روز جمعه- كنار قبر حضرت حمزه حضور مى يافت و در آن جا نماز مى خواند و گريه مى كرد.

حاكم نيشابورى گويد: راويان اين حديث همگى ثقه هستند. (4)

* ج. سيره مسلمين بر اين بوده است.

* شافعى گفته است: براى رفع مشكلاتم كنار قبر ابو حنيفه مى آيم و دو ركعت نماز مى خوانم. (5)

* ابراهيم حربى گويد: قبر معروف الكرخى الترياق المجرب است. ذهبى در تفسير اين كلمه گفته است: مقصود استجابت دعاى گرفتار


1- ميزان الاعتدال، ج 2، ص 459
2- تهذيب الكمال، ج 4، ص 6
3- سيراعلام النبلاء، ج 6، ص 33
4- مستدرك حاكم 1: 377.
5- تاريخ بغداد، ج 1، ص 123

ص:23

در كنار قبر معروف كرخى است. (1)

* جزرى مى گويد: دعا در كنار قبر شافعى مستجاب است. (2)

* آيا معناى حديث: لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ انْبِيائِهِمْ مَساجِدَ و حديث: الَّلهُمَّ لا تَجْعَلْ قَبْرى وَثَن نهى از نماز و دعا در كنار قبر پيامبر و ساير قبور نيست؟

در پاسخ اين پرسش نيز مانند پرسش هاى پيشين بايد به چند نكته بپردازيم:

* الف. افرادى كه در سند اين حديث قرار دارند، يا ضعيف هستند و يا مجهول؛ مثلا عبدالوارث نزد علماى رجال اهل سنت مردود است، چون قَدَرى مسلك بوده است. و ابو صالح مردّد بين ضعاف و ثقات است و عبدالله بن عثمان منكر الحديث و ابن بهمان شناخته شده نيست. پس حديث از نظر سند اشكال دارد.

* ب. هيچ دلالتى بر حرمت نماز و دعا در جوار قبور ندارد؛ زيرا اشاره به روايت كنيسه حبشه دارد كه به هنگام مرگ فردى از صالحان خود، مسجدى بر روى قبرش بنا مى كردند و عكس هايى روى آن مى گذاشتند و به سوى آن عكس ها و قبر سجده مى كردند و اين معنى ارتباطى به خواندن نماز براى خداوند و رو به كعبه در كنار قبور صالحان ندارد.

* قرطبى مى گويد:

انَّما صوَّر اوائلهم الصور ليتأنسوا بها ويتذكّروا أفعالهم الصالحة فيجتهدون كإجتهادهم ويعبدون عند قبورهم ثمّ خلَّفهم قوم جهلوا مرادهم و وسوس لهم الشيطان، إن اسلافهم

----------------------------------

1.

2.


1- سيراعلام النبلاء، ج 9، ص 343
2- الجواهر المضيئه، ج 1، ص 461

ص:24

كانوا يعبدون هذه الصور ويعظّمونها فحذّر النبى عن مثل ذلك. (1)

* و بيضاوى مى گويد:

لمّاكانت اليهودوالنصارى يسجدون لقبور الأنبياء تعظيما لشأنهم ويجعلونها قبلة يتوجّهون فى الصلاة نحوها واتخذوها اوثاناً، لعنهم النبىّ (ص) ... (2)

* ج. بسيارى از علماى اهل سنت فتوا به جواز نماز خواندن در مقبره ها داده اند؛ از جمله آنها است مالك:

- كان مالك لا يرى بأساً بالصلاة فى المقابر و هو اذا صلّى فى المقبرة كانت القبور بين يديه وخلفه و عن يمينه وشماله.

- و قال مالك لا بأس بالصلاة فى المقابر و قال: بلغنى إن بعض اصحاب النبى كانوا يصلّون فى المقبرة. (3)

* عبدالغنى نابلسى مى گويد:

اذا كان موضع القبور مسجداً أو على طريق، أو كان هناك أحد جالس، أو أن قبر ولىّ من اولياءالله أو عالم من المحقّقين، تعظيماً لروحه المشرفة، على تراب جسده اعلاماً للناس انّه ولىّ ليتبركوا به، و يدعواالله عنده فيستجاب لهم، فهو أمر جائز، لا مانع منه. (4)

* آيا ساختن گنبد، ضريح و مانند آن بر قبور جايز است؟

به چند دليل جايز است:

----------------------------------

1.

2.

3.

4.


1- ارشاد السارى، ج 3، ص 497
2- همان
3- المدونة الكبرى، ج 1، ص 90
4- الحديقة النديه، ج 2، ص 630

ص:25

* الف. دليلى بر حرمت، جز روايت ابى الهياج نيست (1)و اين روايت از نظر سند مورد اشكال است؛ زيرا وكيع و حبيب بن ابى ثابت از راويان سند اين حديث هستند و هر دو از نظر اهل سنت مردود مى باشند.

* ب. در دلالت حديث نيز جاى بحث و گفت و گوست؛ چون وَلا قَبراً الّا سوّيته به معناى تخريب بناى قبور نيست، بلكه به معناى مسطح كردن آن در مقابل تسنيم است.

قسطلانى مى گويد:

السنة فى القبر تسطيحه، و انَّه لا يجوز ترك هذه السنّة لمجرّد انّها صارت شعاراً للروافض، وانّه لا منافات بين التسطيح و حديث ابى هياج،: لأنّه لم يُرَد تسويته بالأرض و انّما أراد تسطيحه جمعاً بين الأخبار ... (2)

* ج. روش مسلمين اين بوده كه روى قبرها بنا مى ساختند.

1- بناى حجره شريف نبوى.

2- قبرابراهيم فرزند پيامبر درخانه محمدبن زيدبن على بود.

3- بناى مسجد، روى قبر حمزه (ع) در اوايل قرن دوم هجرى.

4- بناى قبر سعد بن معاذ. اين قبر در منزل ابن افلح بود و در زمان عمربن عبدالعزيز بر روى آن گنبد ساختند. (3)

5- بنا بر روى قبر باهلى (سال 275 ه-.) در بصره. (4)

6- بنا بر روى قبر امير مؤمنان حضرت على بن ابى طالب (ع) در


1- صحيح مسلم، ج 3، ص 61
2- ارشاد السارى، ج 2، ص 468
3- وفاء الوفا، ج 2، ص 545
4- سير اعلام النبلاء، ج 13، ص 285

ص:26

قرن دوم.

7- بنا بر روى قبر سلمان فارسى. (1)

8- بنا بر روى قبر ابوعوانه (سال 316 ه-.). (2)

* آيا حديث: نَهى رَسُول الله (ص) أن يجصّص القبر وأن يعقد عليه وأن يبنى عليه (3)صريح در منع از ساختن بنا بر قبور نيست؟

تمامى طرق و اسناد اين روايات، مورد اشكال است، به ص 182 الوهابية، دعاوى و ردود مراجعه شود.

* آيا روشنايى بر قبور مثل شمع، لامپ و غيره اشكال شرعى دارد؟

به چند دليل اشكال ندارد:

* الف. طبق روايات اهل سنت، پيامبر (ص) شبى مى خواست وارد قبر و يا قبرستانى شود، دستور داد چراغ روشن كردند. (4)

* ب. سيره و روش مسلمين بر اين بود كه بر روى قبور بعضى از صحابه و صلحا چراغ و به اصطلاح قنديل روشن مى كردند:

* قنديل بر قبر ابو ايوب انصارى، در قرن چهارم. (5)

* قنديل بر قبر زبيربن عوام، در قرن چهارم. (6)


1- تاريخ بغداد، ج 1، ص 163
2- سير اعلام النبلاء، ج 14، ص 419
3- صحيح مسلم، ج 3، ص 63
4- الجامع الصحيح، ج 3، ص 372
5- تاريخ بغداد، ج 1، ص 154
6- المنتظم، ج 14، ص 383

ص:27

* قنديل بر بارگاه حضرت موسى بن جعفر (ع)، اوايل قرن پنجم. (1)

* ج. حديث لَعَنَ اللهُ الْمُتَّخذينَ عَلَيها الْمَساجِدَ وَالسُرُج از نظر سند مورد اشكال است؛ زيرا راوى آن ابو صالح است كه از نظر اهل سنت ضعيف و مردود است و شارحان اين حديث گفته اند: نهى در اينجا ارشادى است نه مولوى؛ چنان كه سِنْدى و عزيزى و على ناصف و شيخ حنفى بدان اشاره كرده اند. (2)

* آيا نذر كردن براى صلحا و مؤمنان زنده و يا مرده جايز است؟

به چند دليل جايز است:

* الف. احاديثى از كتب اهل سنت دلالت بر جواز دارد:

عَنْ ثابت بن الضحاك، عَنِ النَّبىّ (ص) إنّ رجلا سَأَلَهُ انّه نذر أن يذبح ببوانة، فأتى رسول الله فاخبره، فقال: هل كان فيها وثن من أوثان الجاهليّة يُعبد؟ قالوا: لا، قال: هل كان فيها عيد من اعيادهم؟ قالوا: لا، قال رسول الله (ص): اوف بنذرك، فانّه لا وفاء لنذر فى معصيةالله ولا فيما لا يملك ابن آدم. (3)

اگر نذر، طبق روال جاهليت نباشد؛ يعنى براى بت و اعياد كفار نباشد، وفاى به نذر لازم است.

* ب. عزامى شافعى در تأييد اين نذرها مى گويد: كسى كه در وضع نذر مسلمين تحقيق كند، چنين به دست مى آورد كه قصدشان از اين قربانى ها و نذرها براى مردگان جز صدقه از طرف آنها و اهداى ثواب براى آنان، چيز ديگرى نيست، و اجماع از اهل سنت بر اين است كه


1- وفيات الاعيان، ج 5، ص 310
2- شرح الجامع الصغير، ج 3، ص 198؛ سنن نسائى، ج 4، ص 95؛ التاج، ج 1، ص 381
3- ابو داود، ج 3، ص 238

ص:28

صدقه زندگان براى مردگان سودمند است و به آنان مى رسد. و احاديث در اين زمينه بسيار است. سپس عزامى به اين حديث اشاره مى كند:

سعد از پيامبر (ص) پرسيد: مادرم در گذشته است و يقين دارم كه اگر زنده بود، صدقه اى مى داد. آيا اگر من از طرف او صدقه بدهم سودى به حالش خواهد داشت؟ پيامبر فرمود: آرى. پرسيد: كدامين صدقه سودمندتر است؟ فرمود: الماء. پس سعد چاهى را حفر كرد و آن را صدقه براى مادر خود قرار داد. (1)

* ج. قبرهايى از مسلمانان بوده و هست كه معروف به قبور نذور است و مسلمين براى آنان نذرها مى كردند.

* قبر البستى در مراكش* قبر النذور در بغداد

* قبراحمد البدوى. (2)

* نظر اسلام در مورد جواز و عدم جواز جشن ها و عزادارى ها چيست؟

به يقين جايز است، زيرا:

* الف. اصل در اشياء، اباحه و جواز است، مگر دليلى بر خلاف آن وجود داشته باشد.

* ب. نص قرآن نيز تشويق به تعظيم شعائر كرده است.

* ج. روش مسلمانان از گذشته تا كنون، بر به پاداشتن مراسم ولادت پيامبر و جشن و سرور بوده، چنان كه قسطلانى و دياربكرى


1- فرقان القرآن، ص 133
2- نيل الابتهاج، ج 2، ص 62؛ المواهب اللدنيه، ج 5، ص 346؛ تاريخ بغداد، ج 1، ص 123

ص:29

بدان اشاره كرده اند. (1)

* د. روش معمول ميان خواص و عوام اهل سنت، اقامه عزا و ماتم براى مردگان بوده، چنان كه ذهبى درباره درگذشت جوينى (متوفاى 478 ه-.) مى نويسد:

غلقت الأسواق ورثى بقصائد وكان له نحو من أربع مأة تلميذ، اقاموا حولًا و وضعت المناديل عن الرؤوس عاماً بحيث ما اجترأ أحد على ستر رأسه، وكانت الطلبة يطوفون فى البلد نائحين عليه مبالغين فى الصياح والجزع. (2)

و درباره تشييع جنازه عبدالمؤمن (متوفاى 346 ه-.) مى نويسد:

فغشينا اصوات طبول، مثل ما يكون من العساكر حتى ظنَّ جمعنا أنّ جيشاً قد قدم. (3)

و در مورد مرگ ابن جوزى (ت 597 ه-.) مى نويسد:

وباتُوا عند قبره طول شهر رمضان يختمون الختمات بالشمع والقناديل ... و اصبحنا يوم السبت عملنا العزاء و تكلمت فيه و حَضَر خلق عظيم و عملت فيه المراثى. (4)

* آيا ازدواج متعه از متفردات شيعه است؟

خير، به چند دليل:

* الف. ابن جريج اموى، كه اهل سنت در ثقه بودنش اجماع دارند و همه صحاح سته از او حديث نقل مى كنند، شصت ويا هفتاد و بلكه نود زنِ متعه داشت.


1- تاريخ الخميس، ج 1، ص 323؛ المواهب اللدنيه، ج 1، ص 27
2- سير اعلام النبلاء، ج 8، ص 468
3- همان
4- سير اعلام النبلاء، ج 18، ص 379

ص:30

ذهبى مى گويد:

هو أحد الأعلام الثقات .. و هو مجمع على ثقته مع كونه تزوّج نحواً من سبعين امرأة نكاح متعة كان يرى الرخصة فى ذلك و كان فقيه أهل مكة فى زمانه. (1)

يعنى ابن جريج يكى از عالمان مورد وثوق است و وثاقت او مورد اتفاق اهل سنت است. ضمن اين كه او هفتاد زن را متعه- نكاح موقت- كرد. نظر او رخصت و جواز نكاح موقت بود. او فقيه اهل مكه در زمان خود بود.

* ب. بزرگان صحابه، چون عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصارى، عمران بن حصين، ابو سعيد خدرى وامير مؤمنان على (ع)، اين عمل را جايز مى دانستند.

* ج. خود عمربن خطاب با صراحت مى گويد: كانتا عَلى عهد رسول الله و أنا احَرِّمهما وَ اعاقب عليهم چنان كه قوشچى در شرح تجريد، صفحه 484، اين جمله را از او آورده و تحليل كرده است!

* د. در تاريخ طبرى (2)آمده است كه اين نهى از عمر بوده و عمران بن سواده بر او وارد شده و ناراحتى و اعتراض مردم به عمر درباره منع از متعه و چند خبر ديگر را به آگاهى او رسانده است.

* ه-. خود عمربن خطاب در هيچ موردى اشاره به اين معنا ندارد كه پيامبر (ص) منع و يا نهى و يا تحريم كرده است، بلكه مى گويد: أَنَا احَرِّمُهُما ...

* و. تنها روايتى- صحيحه اى- كه به آن استناد مى كنند كه پيامبر (ص) متعه را تحريم كرده، همان حديث سبره است و او اصلا


1- ميزان الاعتدال، ج 2، ص 659؛ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 6360
2- ج 2، ص 579

ص:31

معروف و شناخته شده نيست و در هيچ كتاب رجالى- غير از روايتى كه نقل كرده- سخنى از او به ميان نياورده اند.

* چرا شيعه به هنگام نماز، به طور دست بسته نماز نمى خواند؟

شيعه به چند جهت به تكتّف از تكفير عمل نمى كند:

* الف. اين عمل نزد خود اهل سنت به عنوان يك امر واجب مطرح نيست بلكه عملى است مستحبى و نزد بعضى ديگر يك عمل مكروه در نمازهاى واجب شمرده مى شود؛ مثلا رئيس مذهب مالكى آن را مكروه مى داند و از صحابه؛ مانند عبدالله زبير و از تابعين مانند حسن بصرى و ابن سيرين و اتباع تابعين مثل ليث بن سعد و ابراهيم نخعى قائل به ارسال بودند. (1)

* ب. سنت بودن اين عمل و اين كه پيامبر (ص) در نماز اين كار را مى كردند، ثابت نيست.

قرطبى مى گويد:

اختلف العلماء فى وضع اليدين أحدهما على الأخرى فى الصلاة، فَكَرِهَ ذلك مالك فى الفرض وأجازه فى النفل، و رأى قوم أنّ هذا من سنن الصلاة و هم الجمهور، والسبب فى اختلافهم أنَّهُ قد جاءت آثار ثابتة نقلت فيها صفة صلاته عليه الصلاة والسلام، ولم ينقل فيها انّه كان يضع يده اليمنى على اليسرى وثبت ايضا أنّ الناس كانوا يؤمرون بذلك. (2)

* ج. عمده دليل جمهور، روايت بخارى و مسلِم است.

* روايت بخارى:

عن ابى حازم عن سهل بن سعد قال: كان الناس يؤمرون أن


1- دراسات فقهية فى مسائل خلافية، ص 142
2- بداية المجتهد، ج 1، ص 136

ص:32

يضع الرجل اليد اليمنى على ذراعه اليسرى فى الصلاة. قال ابو حازم لا أعلمه إلّا أن ينمى ذلك الى النَّبىّ (1)

ابو حازم از سهل بن سعد نقل مى كند: مردم مأمور مى شدند كه در نماز دست راست خود را بر ذراع چپ قرار دهند.

ابو حازم مى گويد: اين مطلب را صحيح نمى دانم، مگر اين كه امر كننده آن پيامبر (ص) باشد.

* نكته: روشن نيست كه چه كسى مردم را به اين عمل امر كرده است؟ آيا پيامبر بوده و يا ديگرى؟ و چنان كه از عينى، شارح بخارى به دست مى آيد، اين روايت مرسل است. (2)ازسيوطى نيز همين معنى استفاده مى شود. (3)

* عن علقمة بن وائل و مولى لهم انهما حدثاه عن ابيه وائل بن حجر أنّه رأى النبى (ص) رَفَع يَدَيهِ حين دخل الصلاة ... ثمّ وضع يده اليُمْنى عَلى الْيُسْرى (4)

اين روايت هم مرسل است؛ زيرا كه اهل سنت روايت علقمة بن وائل از پدرش را مرسل مى دانند.

ابن حجر از ابن معين نقل مى كند: علقمة بن وائل عن أَبيه مرسل. (5)

* د. اهل بيت از آن نهى كرده و گاهى به عنوان لا تفعل ذلك التكفير و گاهى به عنوان يفعل ذلك المجوس ... از فعل آن جلوگيرى كرده اند و طبق بعضى از نقل ها ريشه آن به اسراى عجم منتهى مى شود و خليفه


1- صحيح بخارى، ج 1، ص 135
2- عمدة القارى 5: 278.
3- التوشيح على الجامع الصحيح، ج 1، ص 463 و نيل الأوطار، ج 2، ص 187
4- صحيح مسلم، ج 1، ص 150
5- تهذيب التهذيب، ج 7، ص 247؛ تهذيب الكمال، ج 13، ص 193- الهامش.

ص:33

ثانى اين عمل را پسنديد و دستور داد در نماز آورده شود. (1)

* صلاة تراويح چيست و چرا اهل سنت بر آن مداومت دارند؟

اصل نوافلِ شب هاى ماه رمضان بيست و يا سى ركعت است و تا اين جا ميان فريقين اختلافى نيست، آنچه مورد اختلاف است، به جماعت خواندن آن است. طبق نقل بخارى از عمربن خطاب، وى مردم را وادار به جماعت كرد و نام آن را بدعت گذاشت:

فقال عمر: إنّى أرى لو جمعتُ هولاء عَلى قارى واحد، لكان أمثل، ثمّ عزم فجمعهم عَلى ابىّ بن كعب، ثمّ خرجت معه ليلة اخرى والناس يصلّون بصلاة قارئهم. فقال عمر: نعم البدعة هذه .... (2)

قسطلانى مى گويد: عمر از آن با تعبير بدعت ياد كرد؛ چون پيامبر (ص) براى مردم به جماعت خواندن- نماز تراويح- را بيان نكرده بود و در زمان ابوبكر نيز نبوده است. (3)

و عينى مى گويد: عمر تعبير بدعت كرد؛ چون پيامبرگرامى جماعت را براى اينان تشريع نكرد و در زمان ابوبكر هم نبود. (4)

قلقشندى مى گويد: عمر اوّلين كسى است كه جماعت رمضان را تشريع كرد و آن در سال چهارده هجرى بود. (5)

* آيا بدعت به حَسَن و غير حسن تقسيم مى شود و منظور خليفه دوم از نعم البدعة چيست؟


1- جواهر الكلام، ج 11، ص 19؛ مصباح الفقاهة، ص 402
2- بخارى، ج 1، ص 342
3- همان
4- عمدة القارى، ج 11، ص 126
5- مأثر الانافة فى معالم الخلافة، ج 2، ص 337

ص:34

مسلماً هر بدعتى، ضلال و گمراهى است؛ وَكُلُّ ضلال فى النار. پس تقسيم بدعت به حسن و غير حسن را بسيارى از علماى اهل سنت مردود شمرده اند؛ مانند شاطبى و ابن رجب حنبلى. و غامدى ازنويسندگان معاصر عربستان در كتاب حقيقة البدعة و احكامه مى نويسد:

القول بحسن بعض البدع مناقض للأدلّة الشرعية الواردة فى ذمّ عموم البدع. ذلك أن النصوص الذامّة للبدعة والمحذرة منها جاءت مطلقة عامة، و على كثرتها لم يرد فيها استثناء البتة، و لم يأت فيها ما يقتضى أنّ فيها ما هو حسن مقبول عندالله ... على انّ القاعدة الكلّية فى ذمّ البدع لايمكن أن يخرج عن مقتضاها فرد من الأفراد. (1)

* احاديثى نقل شده كه امير مؤمنان (ع) نماز تراويح را مى خواند و يا براى آن امام جماعت تعيين مى كرد و يا اين كه فرموده است: نوّر اللهُ قَبْرَهُ كَما نَوَّرَ مَساجِدَن اين احاديث با بدعت بودن تراويح چگونه جمع مى شود؟

ج- در اين باره بيهقى چهار يا پنج روايت نقل كرده و خودش سند همه را ضعيف مى داند، با تحقيق در روايات، به يك روايت كه سند آن صحيح باشد برخورد نكرده ايم.

افزون بر اين، ثابت نشده است كه خودِ عمربن خطاب نيز نماز تراويح را خوانده باشد! عبدالله بن عمر نيز به شدت از آن نهى مى كرد. امير المؤمنين، على (ع) نيز به هنگام خلافت در كوفه با اين عمل مخالفت كرد و مخالف برپايى آن بود.

لَمَّا كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِالْكُوفَةِ أَتَاهُ النَّاسُ فَقَالُوا لَهُ اجْعَلْ

----------------------------------

1.


1- همان

ص:35

لَنَا إِمَاماً يَؤُمُّنَا فِى رَمَضَانَ فَقَالَ لَهُمْ: لا، وَ نَهَاهُمْ أَنْ يَجْتَمِعُوا فِيهِ فَلَمَّا أَمْسَوْا جَعَلُوا يَقُولُونَ ابْكُوا رَمَضَانَ وَا رَمَضَانَاهْ ... (1)

* آيا هنگام تشريع اذان، الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّوم جزو اذان بوده يا پس از آن، به اذان افزوده شده است؟

به دلايلى كه در ذيل مى آيد، جزو اذان نبوده است:

* الف. روايت صحيحى كه اهل سنت نقل مى كنند، روايت محمد بن اسحاق است و در آن، الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّوم وجود ندارد. (2)

* ب. سعيد بن مسيب با صراحت مى گويد: ادخلت هذه الكلمة فى صلاة الفجر. (3)

* ج. امام مالك در موط تصريح مى كند كه اين عبارت به امر عمربن خطاب به اذان صبح ضميمه شد:

عن مالك: أنّه بَلَغَهُ انّ الْمُؤَذِّنُ جاءَ الى عُمَرَ بنَ الْخَطّابَ يُؤْذنه لِصَلاة الصّبح، فَوَجَدَهُ نائِماً فَقالَ: الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ فَامَرَهُ عُمَرُ أن يجعَلَها فى نِداء الصّبح. (4)

* د. شافعى آن را مكروه و در يكى از دو قول آن را بدعت مى داند، و شوكانى مى گويد:

لَو كانَ لما انكره عَلِىّ وابنُ عُمَر وَطاوس. (5)

* ه-. ابن جريج از عمربن حفص نقل مى كند كه سعد، نخستين كسى بود كه در خلافت عمربن خطاب جمله الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ را


1- سرائر، ج 3، ص 639
2- نيل الأوطار، ج 2، ص 37
3- همان
4- ج 1، ص 72
5- نيل الأوطار، ج 2، ص 38

ص:36

سرداد. (1)

* و. ابن حزم مى گويد: لا نقول بهذا- الصَّلاةُ خَيرٌ مِنَ النَّومِ- لأنَّهُ لم يأت عن رسول الله (ص).

* آيا حى على خير العمل جزو اذان بوده و كسى از صحابه و تابعين اين جمله را در اذان آورده است؟

طبق روايت صحيح از ابن عمر و ابو امامةبن سهل بن حنيف، اينان در اذان خود اين جمله را مى آوردند. (2)

بيهقى هم روايتى از امام زين العابدين (ع) نقل مى كند كه ايشان اين جمله را در اذان مى آورد و مى فرمود: اذان اول اين است! (3)

همچنين حسن بن يحيى بن الجعد و زيدبن ارقم و شافعى- در يكى از دو قول خود- اين جمله را ذكر مى كرد. (4)

* نظر صحيح در باره رجعت چيست؟

در توضيح رجعت بايد گفت:

* الف. مراد از رجعت، بازگشت جمعى از مؤمنان و جمعى از كفار به دنيا در دوران ظهور امام زمان (ع) است و اين امر محال نيست و ده ها بلكه صدها روايت بر آن وارد شده است و از اعتقاد به آن مشكلى پيش نمى آيد، ولى بعضى از اهل سنت در ردّ و انكار آن پافشارى مى كنند.

* ب. رجعت در امت هاى پيشين، نمونه هاى بسيار دارد:


1- مصنف عبدالرزاق، ج 1، ص 474
2- المحلى، ج 3، ص 160
3- السنن الكبرى، ج 1، ص 624
4- نيل الأوطار، ج 2، ص 39، البته اين شيوه بحث از ديدگاه اهل سنت است.

ص:37

1- رجعت هفتاد نفر از قوم موسى.

2- رجعت هزاران نفر پس از مرگ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ .... (1)

3- رجعت عزير بعد از صد سال.

4- رجعت سام بن نوح به دنيا.

5- رجعت فرزندان ايّوب (2)

6- رجعت يوشع- اليسع- اشموئيل. (3)

* ج. در اسلام نيز نمونه هاى زيادى از رجعت وجود داشته است و كسانى، پس از مرگ، به دنيا بازگشتند. ابن ابى الدنيا از علماى عامه (متوفاى 208 ه-.) در اين زمينه كتابى نوشته به نام مَن عاش بعد الموت كه در عربستان چاپ شده و شرح حال برخى از كسانى را كه بعد از مرگ زنده شده اند، جمع آوردى كرده است. اينك چند نمونه از آن را مى آوريم:

1- رجعت زيدبن خارجه.

2- رجعت جوانى از انصار.

3- رجعت مردى از مقتولين مسيلمه.

4- رجعت ابن خراش.

5- رجعت يكى از بستگان- دائى- ابن ضحاك.


1- بقره: 243
2- رجوع شود به: الدرّ المنثور، ج 5، ص 316؛ جامع البيان، ج 16، ص 42؛ تفسير نيشابورى، ص 44؛ الشيعه و الرجعه، ج 2، ص 154 تأليف مرحوم آيت الله شيخ محمد رضا طبسى.
3- تاريخ طبرى، ج 1، ص 280؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 11، ص 170؛ الكامل فى التاريخ، ج 1، ص 154

ص:38

6- رجعت رؤبه دختر بيجان.

7- رجعت شخصى از بنى جُهينه.

و نمونه هاى ديگر ...

و نيز حديثى از پيامبر نقل مى كنند كه:

ليأتينّ عَلى أمّتى ما أتى بَنِى إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ. (1)

بخارى عَنِ النَّبىّ (ص):

لتتبعنّ سنن من كان قبلكم شِبراً بِشِبر و ذراعاً بذراع حتّى لو دخلوا فى جُحر ضب لأتبعتموهم، فقالوا: يا رسول الله، اليهود و النصارى؟ قال: فمن إذن. (2)

كوتاه سخن اين كه در اين زمينه، از پيشوايان معصوم بيش از پانصد روايت رسيده است، علاوه بر آيات شريفه اى كه به رجعت تفسير شده است. (3)

مرحوم طباطبايى مفسر بزرگ شيعه درباره رجعت مى فرمايد: اگر در اين زمينه به كاوش بپردازى، بسيارى از آياتى را مى يابى كه پيشوايان معصوم آنها را به قيامت و گاهى به رجعت و گاهى به ظهور امام (ع) تفسير كرده اند، و اين نيست مگر به لحاظ سنخيّتى كه ميان اين سه معنى وجود دارد ولى چون مردم در حقيقت قيامت بحث نكرده و در زمينه كشف هويت و واقعيت اين روز عظيم تحقيق وسيعى انجام نداده اند، در معناى اين روايات اختلاف نموده و بعضى آنها را رد كرده اند- و حال آن كه بيش از پانصد روايت است، و بعضى ديگر آنها را تأويل نموده اند و حال آنكه آنها در كمال ظهور و يا صراحتند. و


1- ترمذى، ج 5، ص 26
2- بخارى، ج 4، ص 264
3- الشيعة و الرجعة، ج 2، ص 161

ص:39

بعضى ديگر آنها را بدون هر گونه اظهار نظرى نقد كرده اند ... (1)

در اين جا مرحوم طباطبايى بحث مفصلى را مطرح مى كند كه از حوصله اين نوشتار خارج است.


1- تفسير الميزان، ج 2، ص 108

ص:40

نكاتى از مناسك حج و نماز در فقه تطبيقى

ا شاره

از آنجا كه روحانيان معظم كاروان ها، گاهى با پرسش هايى مواجه مى شوند كه از سوى پيروان ساير مذاهب در مورد اعمال حج و عمره مطرح مى شود، و در برخى از كاروان هاى ايرانى نيز زائرانى از اهل سنت وجود دارند ومسائلى مى پرسند، آشنايى اجمالىِ سروران مكرّم با مناسك اهل سنت، امرى لازم و اجتناب ناپذير است، لذا براى سهولت در امر فراگيرى و به منظور كاستن زحمت مراجعه عزيزان به كتب مفصّل فقهى و مناسك آن مذاهب، برخى از تفاوت هاى اساسى فقه شيعه در حج و عمره با دو مذهب شافعى و حنفى كه بيشتر ايرانيان سنّى مذهب پيرو همين دو مذهب اند، به صورت تطبيقى و مقايسه اى در اين نوشته آمده است كه با صرف وقت كم، دسترسى سريع به آنها حاصل مى شود. اميد است مورد استفاده قرار گيرد و ما را از نظرات اصلاحى و تكميلى خود بهره مند فرماييد.

ص:41

اجمالى از تفاوت هاى اعمال حج و عمره

در فقه امامى، شافعى وحنفى (1)

تا پايان اين بخش، ستون اول، احكام اماميه و ستون دوم، احكام اهل سنت است.

مكان احرام

* امامى

1- كسانى كه با هواپيما به حج مى روند و مى خواهند بعد از حج به مدينه مشرف شوند، احتياط آن است كه بدون احرام بروند جده، و از اهل اطلاعِ مورد اعتماد تحقيق كنند، اگر جده يا حده محاذى با يكى از ميقات هاست از آن جا محرم شوند و الّا بروند به ميقاتِ ديگر؛ مثل جُحفه و از آن جا محرم شوند.

1- حاجيانى كه مدينه بعد هستند و مستقيماً از فرودگاه جده وارد مكه مى شوند، چون هنگام پرواز از ميقات عبور مى كنند و بايد در آن لحظه ها محرم باشند، لازم است در ايران لباس احرام را بپوشند.

*** تلبيه

* امامى

2- لَبَّيكَ الَّلهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاشَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ و احتياط مستحب است پس از آن بگويد: انَّ الْحَمدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ لاشريكَ لَكَ لَبَّيْكَ.

2- لَبَّيكَ الَّلهُمَّ لَبَّيْكَ، لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ، انَّ الْحَمدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ، لاشريكَ لَكَ.

آزموده ها ؛ ج 2 ؛ ص41


1- بر گرفته از مناسك حج امام خمينى ره و مناسك مصور حج اهل سنت كه توسط آقايان: مولوى اسحق مدنى، ماموستا سيد محمد شيخ الاسلامى مولوى حامد و عبدالصمد رامنى و ماموستا محمد امين راستى تهيه شده است.

ص:42

تكرار و قطع تلبيه

* امامى

3- از مستحبات تلبيه، تكرار آن است به خصوص در:

- وقت برخاستن از خواب.

- بعد از هر نماز واجب و مستحب.

- وقت رسيدن به سواره.

- هنگام بالا رفتن از تلّ و سرازير شدن از آن، و ...

- و شخص متمتّع، تلبيه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن كه خانه هاى مكه را ببيند.

* شافعى و حنفى

3- تكرار تلبيه بعد از بستن احرام، در همه احوال، به خصوص هنگام تغيير زمان و حالات ... سنت است، جز در حال طواف و سعى صفا و مروه. در اين دو حال دعاى مأثوره از حضرت پيامبر (ص) را بخواند، لازم به توضيح است محرم به حج، تا رمى جمره عقبه كه در روز عيد انجام مى گيرد، تلبيه مى كند، ولى معتمر تا وارد مسجد الحرام مى شود و شروع به طواف مى كند، تلبيه را قطع مى نمايد.

*** محرمات احرام اماميه

* امامى

1- پوشيدن چيز دوخته، مثل پيراهن و زيرجامه و قبا و امثال آن.

2- پوشيدن مرد سر خود را.

3- پوشاندن زن روى خود را به نقاب و روبند و برقع.

4- استعمال عطريات.

5- ازاله مو از بدن.

6- ناخن گرفتن.

7- جماع كردن با زن و بوسيدن و دست بازى كردن و نگاه به شهوت بلكه هر لذت و تمتعى بردن.

8- عقد كردن زن از براى خود يا ديگرى.

ص:43

9- جدال و آن گفتن لا والله و بلى والله است.

10- شكار صحرايى كه وحشى باشد.

11- استمنا.

12- سرمه كشيدن.

13- نگاه در آينه.

14- پوشيدن موزه و چكمه و گيوه و جوراب و هرچه تمام روى پا را مى گيرد براى مردان.

15- فسوق.

16- روغن ماليدن به بدن.

17- سايه قرار دادن بالاى سر، براى مردان.

18- بيرون آوردن خون از بدن.

19- انگشتر به دست كردن براى زينت.

20- پوشيدن زيور براى زينت (براى بانوان).

21- كشتن جانورانى كه در بدن ساكن مى شوند.

22- ناخن گرفتن.

23- كندن دندان.

24- كندن درخت يا گياهى كه در حرم روييده باشد.

عمل هاى ممنوع در حالت احرام (اهل سنت)

1- پوشيدن لباس، پيراهن و شلوار، كلاه، عمامه، كت و لباسِ زير براى آقايان، جز كمربند براى حفظ پول كه اشكالى ندارد، بقيه لباس ها ممنوع است.

2- پوشيدن سرو صورت و پشت پا براى آقايان و پوشيدن صورت براى زنان.

ص:44

3- استفاده كردن از عطريات، هر نوع كه باشد، صابون و كرم خوشبو و بوييدن گل هاى خوشبو با قصد و اراده و عمداً، اما چنانچه خود قصدى نداشت و بوى خوشى به مشامش رسيد، ايرادى ندارد.

4- كوتاه كردن و تراشيدن موى بدن از هر جا كه باشد.

5- گرفتن ناخن.

6- جماع و يا مقدمات آن، مانند بوسه و غيره.

7- بحث و گفت و گوى جماع در حضور زنان.

8- جنگ و جدل و برخورد نامناسب با حجاج.

9- شكار و همكارى با شكارچى.

10- كشتن و گرفتن ملخ و امثال آن.

*** طواف

* امامى

5- براى طواف كننده مستحب است در هر شوط، اركان خانه كعبه و حجرالأسود را استلام نمايد.

* شافعى و حنفى

5- براى هر شوط طواف بلند كردن دست ها و بوسيدن آنها لازم است. بدين ترتيب جمعاً هفت شوط طواف را هفت مرتبه در هنگام ازدحام از دور دست ها را بلند كند و بوسه دهد.

* امامى

6- از جمله مستحبات مكه معظمه، طواف كعبه است، درهر شبانه روز ده مرتبه، در اوّل شب سه طواف و در آخر شب سه طواف و پس از دخول صبح دو طواف (بعد از ظهر دو طواف)

* شافعى و حنفى

6- در تمام اوقات شبانه روز طواف جايز است حتى در اوقاتى كه نماز مكروه است، بجز وقت خطبه نماز جمعه و موقع اقامه نماز جماعت كه در اين دو وقت طواف مكروه است.

ص:45

ولى پس از احرام عمره، قبل از طواف و پس از احرام حج قبل از وقوف به عرفات و پس از بازگشت از منى، قبل از طوافِ زيارت احتياط آن است كه طواف مستحب به جا نياورد.

* امامى

7- عبارت شهيدين (قدس سرّهما) در لمعه و شرح آن، اين چنين است: وسنّته (الطواف) الغسل ....

والرمل- بفتح الميم- وهوالاسراع فى المشى مع تقارب الخطى ء، دون الوثوب والعدو ثلاثاً و هى الأولى والمشى أربعاً بقية الطواف على قول الشيخ فى المبسوط فى طواف القدوم خاصة .... وانّما يستحب على القول به للرجل الصحيح، دون المرأة والخنثى والعليل، بشرط أن لا يؤذى غيره ولا يتأذى به. 1

* شافعى و حنفى

7- در طواف عمره و طواف حج، كه بعد از آن بايد سعى انجام بگيرد، سنت است كه مردان در سه شوط اول رمل و در هر هفت شوط اضطباع كنند. البته در وقت نماز سنت آن است كه اضطباع نكنند.

رمل، يعنى تكان دادن بازوها و قدم برداشتن همچون پهلوانان.

اضطباع، يعنى حوله احرام را زير بغلِ راست عبور دهد و روى شانه چپ بگذارد، اما هنگام خواندن نمازها بغل را بپوشاند.

*** (1)

نماز طواف

* امامى

8- واجب است بعد از تمام شدن طواف عمره دو ركعت نماز بخواند مثل نماز صبح.

* شافعى و حنفى

8- درفقه شافعى نماز طواف جزء سنت هاى حج و در فقه حنفى از واجبات حج مى باشد.

* امامى

9- واجب است اين نماز نزد مقام بايد ابراهيم واقع شود و احتياط واجب آن است كه پشت مقام به جا آورد كه سنگى كه مقام است بين او و خانه كعبه واقع شود. و بهتر آن است كه هر چه ممكن باشد نزديك تر بايستد، لكن نه به طورى كه مزاحمت با سايرين كند.


1- شرح لمعه، كتاب الحج: الفصل الرابع، فى اعمال العمره.

ص:46

* شافعى و حنفى 9- نماز طواف دو ركعت است كه آن را پشت مقام ابراهيم بخواند و در ايام حج چون ازدحام است و در مقام ابراهيم مشكل است در محاذى آن و يا در جاى خلوت ترى مى تواند نماز طواف را بخواند. و اگر خلوت باشد در مقام ابراهيم بخواند.

*** حلق يا تقصير

* امامى

11- واجب است بعد از آن كه سعى كرد، تقصير كند، و تراشيدن سر در تقصير كفايت نمى كند بلكه حرام است.

* شافعى و حنفى

11- در عمره تمتع نيز مخير است بين حلق و تقصير.

* اعمال حج

احرام

* امامى

12- وقت احرام حج موسّع است و تا وقتى كه بتواند بعد از احرام به وقوف اختيارى عرفه برسد، مى تواند تأخير بيندازد و از آن وقت نمى تواند عقب بيندازد.

* شافعى و حنفى

12- زمان احرام حج، روز هشتم ذى الحجه تا روز دهم است.

***

ص:47

استقرار در منى

* امامى

13- مستحب است شب عرفه را در منى بوده و به طاعت الهى مشغول باشد. و بهتر آن است كه عبادات و خصوصاً نمازها را در مسجد خيف به جا آورد و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقيب گفته، پس به عرفات روانه شود.

* شافعى و حنفى

13- حجاج پس از احرام به سمت منى حركت مى كنند و سنت است كه شب نهم را در منى بگذرانند و نماز ظهر، عصر مغرب و عشا و صبح روز نهم را در چادرها بخوانند. ماندن در منى سنت است. 1

*** (1)

وقوف در مشعرالحرام

* امامى

14- احتياط واجب آن است كه شب دهم را تا طلوع صبح در مشعرالحرام به سر ببرد و نيت كند اطاعت خدا را در اين به سر بردن شب.

15- چون صبح طلوع كرد، نيت وقوف به مشعر الحرام كند تا طلوع آفتاب.

* شافعى و حنفى

14 و 15- اين وقوف چهارمين عمل از اعمال حج، وقت آن بعد از غروب آفتاب روز نهم است؛ به گونه اى كه حجّاج نماز مغرب در عرفات نمى خوانند بلكه پس از غروب از عرفات به سوى مزدلفه حركت مى كنند و در وقت عشا نماز مغرب و عشا را به طريق جمع و قصد ادا مى كنند ...

* امامى

16- مستحب است نماز شام و خفتن را تا مزدلفه به تأخير اندازد، اگر چه ثلث شب نيز بگذرد و ميان هر دو نماز به يك اذان و دو اقامه جمع كند و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا به جا آورد و در صورتى كه براى رسيدن به مزدلفه پيش از نصف شب مانعى رسيد بايد نماز مغرب و عشا را به تأخير نيندازد و در ميان راه بخواند.


1- شيعيان معمولا عصر هشتم و يا صبح نهم ذى الحجه از مكه مكرمه به سوى عرفات حركت مى كنند و بسيارى از اهل سنت هم صبح روز نهم از مكه مستقيماً وارد عرفات مى شوند.

ص:48

* شافعى و حنفى

16- تأخير نماز مغرب به وقت عشا و جمع بين نماز مغرب وعشا درفقه شافعى سنت است ولى در فقه حنفى واجب است و لذا اگر شخصى حنفى نماز مغرب را در عرفات يا بين راه و در وقت مغرب بخواند بايد آن را در وقت عشا در مزدلفه اعاده نمايد.

**** امامى

17- اقوى جواز كوچ كردن بلكه استحباب آن است كمى قبل از طلوع آفتاب، به نحوى كه قبل از طلوع آفتاب از وادى محسّر تجاوز نكند و اگر تجاوز كرد گناهكار است ولى كفاره بر او نيست و احتياط آن است كه وقتى حركت كند كه قبل از طلوع آفتاب وارد وادى محسّر نشود.

* شافعى و حنفى

17-* طبق مذهب حنفى، اگر كسى قبل از طلوع فجر مزدلفه را ترك كند، بر او دَم واجب مى شود؛ چون وقت وقوف سنت را كه قبل از طلوع فجر بوده، عمل كرده امّا بعداز طلوع فجر كه وقوف واجب است، آن را ترك نموده است.

* در مذهب شافعى، حضور كوتاه در مزدلفه بعد از نصف شب كافى است و اگر در نصف دوم شب در مزدلفه نباشد، با دم جبران مى شود (وجوباً يا استحباباً على اختلاف القول).

رمى جمره عقبه

* امامى

18- وقت انداختن سنگ، از طلوع آفتاب روز عيد است تا غروب آن، و اگر فراموش كرد تا روز سيزدهم مى تواند به جا آورد و اگر تا آن وقت متذكر نشد، احتياطاً در سال ديگر خودش يا نايبش بيندازد.

ص:49

* شافعى و حنفى 18- وقت زدن هفت سنگريزه در روز دهم از طلوع خورشيد تا زوال آن است.

* اما در فقه حنفى به دليل ازدحام مى توان بعد از زوال تا غروب رمى كرد اما رمى بعد از غروب مكروه است. در فقه شافعى زدن سنگريزه در روز دهم لزوماً قبل از زوال است ولى براى افراد ضعيف و مريض بعد از غروب هم جايز است.* امامى

19- واجب است در انداختن سنگ ها چند امر: ...

سوم آن كه انداختن، به جمره برسد. پس اگر سنگ را انداخت و سنگ ديگران به آن خورد و به واسطه آن يا كمك آن به جمره رسيد كافى نيست، لكن اگر سنگ به جايى بخورد و كمانه كند و به جمره برسد كافى است ظاهراً.

* شافعى و حنفى

19- سنگريزه ها اگر به جمره نخورد ولى نزديك آن داخل محوطه ديوار شده بيفتد ايرادى ندارد؛ چنانچه خارج از محدوده بيفتد ادا نمى شود، بايد آن را اعاده كرد.

قربانى

* امامى

20- بايد ذبح را بعد از رمى جمره عقبه بكند به احتياط واجب.

- احتياط واجب آن است كه ذبح هدى را از روز عيد تأخير نيندازد.

* شافعى و حنفى

20- پس از رمى جمره عقبه، ذبح گوسفند به عنوان دم شكر، كه اصطلاحاً قربانى گفته مى شود، واجب و تا سه روز انجام آن جايز است.

ص:50

* امامى 21*- به احتياط واجب بايد در منى اول رمى جمره كند و بعد از آن ذبح كند و بعد تقصير يا حلق. اگر بر خلاف اين ترتيب عمل كند، پس اگر از روى غفلت و سهو بوده، اعاده لازم نيست و بعيد نيست كه اعاده نخواهد و احتياط به اعاده است، و اگر از روى علم و عمد بوده در صورت امكان احتياط را ترك نكند.

* شافعى و حنفى

21- در فقه حنفى تا قربانى را انجام نداده، حلق و قصر (كه بعضى ناآگاهان انجام مى دهند) صحيح نيست و حاجى نمى تواند با انجام آنها از احرام خارج شود اگر از روى جهل به مسئله بوده، اما در فقه شافعى اولا: ترتيب فوق لازم نيست، ثانياً: تحلّل اول به رمى جمره عقبه و حلق يا قصر قبل از قربانى حاصل مى شود.

*** حلق يا تقصير

* امامى

22- هر مكلفى مختار است كه بعد از ذبح كردن، يا سر بتراشد و يا از ناخن يا موى خود قدرى بچيند، مگر چند طايفه:

اول- زن ها كه بايد از مو يا ناخن خود قدرى بگيرند.

دوم- كسى كه سال اول حج او باشد كه بايد سر بتراشد به احتياط واجب.

* شافعى و حنفى

22- واجب است حاجى از حلق يا تقصير يكى را انجام دهد.

* امامى

23- احتياط آن است كه حلق يا تقصير در روز عيد باشد، اگر چه بعيد نيست جواز تأخير تا آخر ايام تشريق.

* شافعى و حنفى

23-* در فقه حنفى، حلق يا تقصير پس از قربانى در روز دهم تا دوازدهم انجام گيرد.

* در فقه شافعى حلق مقيد به روزهاى خاص نيست و قابل تأخير است.

ص:51

* امامى 24- محل تراشيدن سر و تقصير نمودن، منى است و جايز نيست اختياراً در غير آن جا.

* شافعى و حنفى

24- حلق سر در منى سنت است و در جاهاى ديگر محدوده حرم جايز است، ولى خارج از محدوده حرم، طبق مذهب حنفى موجب دم است ولى در فقه شافعى اشكال ندارد.

* امامى

25- زن ها بايد از مو يا ناخن خود قدرى بگيرند و كافى نيست ظاهراً براى آنها سر تراشيدن.

در تقصيركفايت مى كند مقدار كمى از مو را چيدن، به هر نحو و با هر آلت كه باشد، و يا ناخن گرفتن، و بهتر است كه هم مقدارى از مو بگيرد و هم ناخن را بگيرد.

* شافعى و حنفى

25- طبق فقه حنفى خواهران به اندازه يك انگشت از يك چهارم موى سر را قصر كنند كافى است و از احرام بيرون آيند و طبق فقه شافعى كوتاه كردن حتى سه مو هم براى زنان مانند مردان كافى است.

طواف زيارت

* امامى

26- جايز است، بلكه مستحب است روز عيد كه از اعمال منى فارغ شد بيايد به مكّه براى بقيه اعمال، و جايز است تأخير بيندازد تا روز يازدهم، و بعيد نيست كه جايز باشد تأخير آن تا آخر ذى الحجه؛ به اين معنى كه روز آخر ذى الحجه هم اگر آمد و اعمال را به جا آورد مانع ندارد.

* شافعى و حنفى

26- بهترين وقت براى اداى اين طواف، روز دهم ذى الحجه است ولى اگر تا پيش از غروب آفتاب روز دوازدهم نيز انجام گيرد، جايز است.

اگر كسى طواف زيارت را از غروب دوازدهم به تأخيز انداخت، طبق فقه حنفى، يك دم لازم مى گردد، اما طبق فقه شافعى دم لازم نيست ولى تأخير آن بعد از ايام التشريق مكروه است.

ص:52

**** امامى

27- جايز نيست طواف حج و نماز و سعى و طواف نساء و نماز آن را قبل از رفتن به عرفات و به جا آوردن اعمال عرفات و مشعر و اعمال سه گانه منى به جا آورد در حال اختيار.

* شافعى و حنفى

27- سنت است كه اين طواف بعد از رمى به حلق يا تقصير و قربانى انجام شود.

طبق مذهب حنفى، پيش از اين سه عمل نيز مى توان طواف زيارت به جا آورد، ولى در فقه شافعى اين رخصت نيست و طواف زيارت حتماً بايد بعد از اعمال فوق انجام شود.

**** امامى

28- بعد از به جا آوردن طواف زيارت و نماز آن و سعى بين صفا و مروه، به تفصيلى كه گذشت، حلال مى شود بر او بوى خوش، ولى زن بر او حرام است.

بعد از به جا آوردن طواف نساء و نماز آن ... حلال مى شود بر او زن نيز.

* شافعى و حنفى

28- بعد از انجام اين طواف، از احرام خارج و كلّيه محرمات، از جمله مباشرت با همسر كه بعد از تحلّل اول همچنان باقى بود بر حاجى حلال مى گردد.

*** نماز طواف

* امامى

29- اعمالى كه در مكه واجب است به جا آورد:

اول طواف حج است كه آن را طواف زيارت مى گويند.

دوم نماز طواف است.

سوم ..........

* شافعى و حنفى

29*- طبق مذهب حنفى، بعد از كلّيه طواف ها خواندن نماز طواف واجب و بر اساس نظر فقهاى مذهب شافعى سنت مى باشد.

***

ص:53

بيتوته در منى

* امامى

30- واجب است بر حاجى كه شب يازدهم ذى الحجه و شب دوازدهم را در منى بيتوته كند؛ يعنى در آن جا بماند از غروب آفتاب تا نصف شب.

* شافعى و حنفى

30- تمام حجاج شب يازدهم و دوازدهم از غروب آفتاب تا اذان صبح را با قصد قربت در منى مى گذرانند.

بيتوته در منى در فقه شافعى واجب و در فقه حنفى سنت مؤكد است.

*** رمى جمرات سه گانه

* امامى

31- وقت انداختن سنگ، از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب روزى است كه شب آن روز را بيتوته كرده است.

* شافعى و حنفى

31- حاجى شبِ روز يازدهم و دوازدهم را در چادرها بگذراند و در اين دو روز بعد از زوال، وقت رمى جمرات است.

*** طواف وداع

* امامى

32- براى كسى كه مى خواهد از مكّه بيرون رود، مستحب است طواف وداع نمايد.

* شافعى و حنفى

32- پس از پايان اعمال روز دوازدهم به مكه بر مى گردند و قبل از خروج از مكه انجام طواف وداع واجب است.

خواهرانى كه موقع وداع حيض داشته باشند مى توانند از جلوى درِ مسجد وداع كنند و وارد نشوند و از بيرون كفايت مى كند.

***

ص:54

اشاره

بى شك يكى از مسائلى كه روحانيان معظم كاروان ها بايد در جلسات آموزشى خود به زائران عزيز ياد آور شوند و آنان را نسبت به آن مسائل توجيه نمايند، اهميت شركت در نماز جماعت و كيفيت نماز با اهل سنت در مكه و مدينه است. از آن جهت كه تفاوت هاى نماز آنان با نماز پيروان مكتب اهل بيت كمتر به صورت يكجا آورده شده، بر آن شديم تا در اين نوشته مختصرى از آنها را همراه با روايات و فتاوايى در خصوص اهميت شركت در نماز جماعت اهل سنت بياوريم و در اين بخش از دست نوشته هاى برخى از روحانيان محترم كاروان ها بهره جسته ايم كه جا دارد از حضرت مستطاب حجةالاسلام جناب آقاى على مدبّر (اسلامى) تشكر كنيم.

* نماز در حجاز

1- به فتواى امام (ره) و مراجع ديگر در مكه و مدينه، در مسافرخانه و هتل نبايد نماز را به جماعت بخوانند و مى توانند در جماعت ساير مسلمين در مساجد شركت كنند و نماز را به جماعت بخوانند. (1)

2- تبيين فضيلت نماز در مسجد الحرام و مسجد النبى (ص) و استناد به رواياتى مانند:

الف: عَنْ رسول الله (ص): صلاة فى مسجدى هنا تعدل عندالله عشرة آلاف صلاة فى غيره من المساجد. (2)


1- نك-: مناسك محشى، 13152
2- وسائل الشيعه: ج 3، ص 536

ص:55

ب: عن الامام الباقر (ع) صلاة فى المسجدالحرام أفضل من مأة ألف صلاة فى غيره من المساجد. (1)

3- بهتراست نماز فرادا را نيز در مسجد الحرام و مسجد النبى (ص) بخوانيم:

سئلته عن الرجل، يصلى فى جماعة فى منزله بمكة أفضل أو وحده فى المسجدالحرام؟ فقال: وحده. (2)

4- به فتواى مراجع، نماز با عامه فضيلت و ثواب دارد، حتى اگر نياز به اعاده داشته باشد. عباراتى مانند:

من صلّى معهم فى الصف الأوّل كَمَن صلّى خلف رسول اللّه (ص)، (3)

يا فإنّ المصلّى معهم فى الصف الأوّل كالشاهر سيفه فى سبيل اللّه،. (4)

يا روايت بسيار مهم زيد شحّام از امام صادق (ع) كه در وافى، ج 2، ص 182 نقل شده قابل استناد است.

5- به فتواى امام و مراجع ديگر وقتى كه در مسجد الحرام يا مسجد النبى نماز جماعت منعقد شد، مؤمنين نبايد از آن جا خارج شوند و بايد از جماعت تخلّف نكنند و با ساير مسلمين به جماعت نماز بخوانند. (5)

6- هنگام برگزارى نماز، از تجمع در كنار بقيع يا ايستادن در كنار


1- ثواب الأعمال، ص 127
2- سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّى فِى جَمَاعَة فِى مَنْزِلِهِ بِمَكَّةَ أَفْضَلُ أَوْ وَحْدَهُ فِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَقَالَ؛ وَحْدَهُ، كافى، ج 4، ص 527
3- من لايحضر: باب الجماعة و وافى: ج 2، ص 182
4- وافى: ج 2، ص 182
5- نك-: مناسك محشى، م 1313

ص:56

خيابان ها و مغازه ها و يا حركت برخلاف جهت نمازگزارانى كه به سوى مسجد مى روند، جدّاً پرهيز كنيم. (1)

7- نماز خواندن در كنار بقيع و در داخل آن ممنوع است و نمازهاى مستحبى، مانند نماز زيارت را مى توانيم در حرم يا هتل بخوانيم. (2)

8- نماز تحيّت (احترام) مسجد در فقه شافعى و حنبلى (مذهب رايج حجاز) مورد تأكيد است. هنگام ورود به مسجد از آن غفلت نكنيم. (3)

9- هنگام برگزارى نماز جماعت از نماز فرادا جداً خوددارى كنيم. (4)

10- به محض شنيدن قد قامت الصلاةبرخيزيم و در صف جماعت بايستيم. (5)

11- پيش از نماز صبح دو اذان و يك اقامه گفته مى شود. اولين اذان براى نماز شب است و حدود يك ساعت پيش از اذان صبح گفته مى شود. اذان دوم نيز براى اعلام طلوع فجرو فرا رسيدن وقت نماز صبح است و بعد از حدود 20 دقيقه. اقامه نيز پيش از شروع نماز گفته مى شود. (6)

12- در همه نمازهاى پنجگانه، ميان اذان و اقامه چند دقيقه فاصله


1- آزموده هاى شماره 1 بخش تذكرات.
2- همان.
3- همان.
4- همان.
5- همان.
6- همان.

ص:57

است تا نمازگزاران به مسجد برسند. كمترين فاصله بين اذان و اقامه نماز مغرب است كه حدود 5 الى 7 دقيقه است. (1)

13- اهل سنت اهميت فراوانى به منظم بودن صف هاى نماز جماعت مى دهند. امام جماعت قبل از گفتن تكبيرة الاحرام با جملات زير نماز گزاران را به تسويه صفوف و منظم ايستادن در صفوف دعوت مى كند: سوّوا صفوفكم، استوو، أتّموا الصف الأول فالأول، سدّوا الخلل و ... اگر در صف هاى جلو جاى خالى وجود دارد، در صف بعد نايستيد. (2)

14- اهل سنت اتصال صفوف را در مكان واحد مانند مسجد النبى (ص) يا مسجد الحرام لازم نمى دانند، ولى شيعيان سعى كنند جايى به نماز بايستند كه اتصال برقرار باشد. (3)

15- بلافاصله پس از امام، تكبيرةالاحرام بگوييد و وارد نمازشويد. (4)

16- در رفتن به ركوع و سجده و برخاستن از آن حتماً از امام تبعيّت كنيد و تأخير محسوس نداشته باشيد.

17- از تكتّف و تأمين (دست بسته نماز خواندن و گفتن آمين پس از حمد) خوددارى كنيد كه به فتواى فقهاى شيعه مبطل نماز است. پس از حمد مستحب است الحمد لله ربّ العالمين بگوييد.

18- اهل سنت بسم الله الرحمن الرحيم را جزو سوره نمى دانند و در صورتى كه آن را قرائت كنند نيز آهسته قرائت مى كنند.


1- همان.
2- همان.
3- همان.
4- آزموده هاى شماره 1 بخش تذكرات.

ص:58

19- در نماز به طور معمول قنوت نمى خوانند ولى گاهى پس از ركوع به جا مى آورند. توجه داشته باشيد در اين صورت پيش از امام به سجده نرويد.

20- سجده بر فرش بر اساس بسيارى از فتاواى فقها مجزى است. از هنگام ورود به فرودگاه جده تا بازگشت به آن، رعايت كنيم و از گذاشتن مهر يا كاغذ يا دستمال كاغذى خود دارى كنيم ولى در جايى كه اهل سنت تردد ندارند و نيز در هتل حتماً بايد سجده بر چيزى باشد كه بر اساس فقه شيعه سجده بر آن صحيح است.

21- اهل سنت جلسه استراحت ندارند و پس از سجده بلافاصله بر مى خيزند. شما جلسه استراحت را رعايت كنيد ولى زياد طول ندهيد.

22- بسيارى از مراجع نماز با اهل سنت را مجزى مى دانند و نياز به اعاده نيست و به فتواى برخى نيز مشروط به تلاوت اخفاتى حمد و سوره يا حديث نفس آن است (آية الله خوئى، تبريزى، سيستانى) و فقط آية اللّه گلپايگانى مجزى نمى دانند و بايد اعاده شود.

23- در نماز جماعت، مأمومين بايد ذكرهاى ركوع، سجده، تشهد و تكبيرها و ... را اخفاتاً بگويند.

24- اهل سنت در ركعت سوم و چهارم همواره سوره حمد مى خوانند ما نيز مخيّر بين تسبيحات اربعه و سوره حمد هستيم.

25- اهل سنت تجافى ندارند، ما نيز به جهت تبعيت در جماعت آنان، تجافى نمى كنيم و به حال تشهد مى نشينيم.

26- پس از نماز، گفتنِ الله اكبر جزو نماز نيست بلكه اولين تعقيب نماز است. هنگام گفتن تكبيرات، دست ها را بالا نياوريد يا

ص:59

جملات تكبير را كمى بلندتر بگوييد تا بشنوند و برخى توهمات آنان زدوده شود.

27- در صورتى كه نماز شكسته مى خوانيد دو نماز خود را با يك نماز اهل سنت اقتدا كنيد و بين نماز به گونه اى عمل كنيد كه شكسته بودن نماز معلوم نشود (پس از تشهد ركعت دوم به سلام آخر اكتفا كنيد و بدون برگرداندن رو از قبله بايستيد و هنگام رفتن امام به ركوع تكبيرة الاحرام نماز دوم را بگوييد و به ركوع برويد).

28- نماز خواندن پس از جماعت صبح تا بر آمدن آفتاب و پس از نماز عصر تا هنگام مغرب مورد نهى فقه حنبلى است، حتى المقدور از آن خود دارى كنيد.

29- حتى المقدور در نماز جماعت عصر و عشاى اهل سنت نيز شركت كنيد.

30- اگر پس از نمازهاى واجب، نماز ميّت برگزار شد، حتى الامكان نماز ميت را بخوانيد. نماز ميت در مذهب حنبلى چهار تكبير دارد.

31- نماز عصر حدود سه ساعت پس از نماز ظهر، و نماز عشا حدود يك ساعت پس از نماز مغرب برگزار مى گردد.

32- در نماز صبح روزهاى جمعه امام غالباً پس از حمد آيات سجده دار قرآن را تلاوت مى كند، بايد هماهنگ با امام بين نماز سجده واجب را رعايت كنيد.

33- هنگام اذان واقامه نمازها ونيز هنگام خطبه هاى نمازجمعه از گفت و گو با يكديگر و نماز خواندن و تلاوت قرآن خوددارى كنيد.

34- از محل سجده نمازگزاران عبور نكنيد؛ زيرا برخى از اهل

ص:60

سنت از اين كار منع مى كنند.

35- در مسجد الحرام در مسير طوافِ طواف كنندگان به نماز نايستيد.

36- در صورتى كه پليس حرم از نماز خواندن در نزديك مقام ابراهيم منع كند، حتماً مراعات كنيد.

37- نماز طواف مستحبى در همه جاى مسجدالحرام صحيح است، از خواندن نماز طواف مستحبى يا ساير نمازها در پشت مقام ابراهيم خوددارى كنيد و آن جا را براى كسانى كه نماز طواف واجب دارند، خالى بگذاريد.

38- احكام مربوط به نماز استداره ايى در مسجدالحرام و اختلاف فتاواى مراجع را براى زائران تبيين كنيد.

39- محل ايستادن امام جماعت در مسجد الحرام:

صبح، مغرب و عشا: نزديك مقام ابراهيم.

ظهر: زير بالكن، مقابل حد فاصل بين ركن يمانى و ركن حَجَر.

عصر: بين حِجْر اسماعيل و درِ كعبه.

در نماز جمعه: نزديك مقام ابراهيم.

هرگاه صفوف جماعت دور تا دور كعبه تشكيل شده باشد، امام جلو يا پشت مقام ابراهيم (ع) ايستاده، و اگر در صفوف شكاف وجود دارد مقابل شكاف است.

40- حكم نماز قصر و اتمام در مكه و مدينه: مسافر مى تواند در چهار مكان نماز را تمام بخواند (تخيير): مسجد النبى (ص)، مسجد الحرام، مسجد كوفه و حائر حسينى (ع).

تبيين اختلاف فتاوا:

ص:61

* الف. برخى مراجع اين تخيير را نمى پذيرند (شبيرى زنجانى).

* ب. برخى تخيير را در محدوده مسجد قديم مى پذيرند (بهجت).

* ج. برخى در تمام بخش هاى مسجد مى پذيرند (امام، اراكى).

* د. برخى آن را به محدوده مدينه و مكه قديم توسعه مى دهند (خوئى، تبريزى).

* ه-. برخى آن را به همه شهر توسعه مى دهند (خامنه اى، مكارم، فاضل لنكرانى، صافى، سيستانى، نورى همدانى، گلپايگانى، صانعى).

* برخى از تفاوت هاى نماز اهل سنت مكه

ومدينه باپيروان مذهب اهل بيت (ع) (1)

قرائت

* اماميه

1- در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب يومّيه، انسان بايد اول حمد و بعد از آن يك سوره تمام بخواند.

* اهل سنت

1- پس از حمد هر مقدار كه بتواند قرآن بخواند. (2)


1- برگرفته از رساله توضيح المسائل امام خمينى (قدس سره) و رساله تعليم الصلاة عبدالله بن احمد بن على الزيد، هديه وزارة الشؤون الاسلاميه و الاوقاف والدعوة و الارشاد بالملكة العربية السعوديه.
2- از آن جا كه اهل سنت بسم الله را جزو سوره نمى دانند، اگر سوره اى خوانده شود لازم نيست بسم الله نيز خوانده شود.

ص:62

ذكر ركوع

* اماميه

2- انسان هر ذكرى در ركوع بگويد كافى است ولى احتياط واجب آن است كه به قدر سه مرتبه سُبْحانَ اللهِ يا يك مرتبه سُبْحانَ رَبِىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ كمتر نباشد.

* اهل سنت

2- پس از قرائت به ركوع مى رود در حالى كه مى گويد: الله اكبر ودست ها را بر زانو مى گذارد و مى گويد: سُبْحانَ رَبِىَ الْعَظِيمِ و تكرار آن تا سه مرتبه يا بيشتر سنت است.

*** قيام پس از ركوع

* اماميه

3- مستحب است بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست ايستاد، در حال آرامى بدن بگويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ

* اهل سنت

3- اگر نماز گزار منفرد يا امام جماعت است، هنگام برخاستن از ركوع مى گويد: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ و هنگامى كه كاملا ايستاد مى گويد: رَبَّنا وَلَكَ الْحَمْدُ حَمْداً كَثِيراً طَيِّباً مُباركاً فِيه مِلوْءُ السَّموات وَمِلْ ءُ ما بَيْنَهُما وَمِلوْءُ ما شِئْتَ مِنْ شَىْ ء بَعْد.

ولى اگر نماز گزار مأموم است، هنگام برخاستن از ركوع بگويد: رَبَّنا وَلَكَ الْحَمْدُ و پس از ايستادن آنچه ذكر شد بگويد.

*** ذكر سجده

* اماميه

4- در سجده هر ذكرى بگويد كافى است ولى احتياط واجب آن است كه مقدار ذكر از سه مرتبه سُبْحانَ اللهِ يا يك مرتبه سُبْحانَ رَبِّىَ اْلَاعْلى وَ بِحَمْدِهِ كمتر نباشد، و مستحب است: سُبْحانَ رَبِّىَ اْلَاعْلى وَ بِحَمْدِهِ را سه مرتبه يا پنج يا هفت مرتبه بگويد.

ص:63

* اهل سنت

4- در حالى كه به سجده مى رود بگويد: اللهُ اكْبر و در سجده سه بار يا بيشتر بگويد: سُبْحانَ رَبِّى اْلَاعْلى و هرچه خواست دعا بخواند.

تشهد و سلام

* اماميه

5- در ركعت دوم تمام نمازهاى واجب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر وعصر و عشا بايد انسان بعد از سجده دوم بنشيند ودر حال آرام بودن بدن تشهد بخواند؛ يعنى بگويد: اشْهَدُ انْ لاالَهَ الَّااللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد.

بعد از تشهد ركعت آخر نماز مستحب است در حالى كه نشسته و بدن آرام است بگويد: السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ و بعد از آن بايد بگويد: السَّلامُ عَلَيْكُمْ و احوط استحبابى آن است كه وَ* اهل سنت

5- التحيّات للهِ والصّلوات والطيّبات. السَّلامُ عَلَيْكَ ايُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ.

السَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلَى عِبادِالله الصّالِحِينَ. اشْهَدُ انْ لاالَهَ الَّا اللّهُ وَ اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.

اگر نمازى كه مى خواند دو ركعتى باشد، مثل نماز صبح و نماز جمعه، نشستن را طول دهد و بگويد: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد كَما صَلَّيتَ عَلى ابْراهِيمَ وَعَلى آلِ ابْراهِيم، انَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ وَبارِكْ عَلى مُحَمَّد وَعَلى آلِ مُحَمَّد، كَما بارَكْتَ عَلى

ص:64

رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ را اضافه نمايد يا بگويد: السَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلَى عِبادِالله الصّالِحِينَ.

ابْراهِيمَ وَعَلى آلِ ابْراهِيمَ انَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد.

سپس مى گويد: الّلهُمَّ انّى اعُوذُ بِكَ مِنْ عَذابِ جَهَنَّم وَمِنْ عَذابِ الْقَبْر وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْيا وَالْمَمات وَمِنْ فِتْنَةِ المسيح الدَجّال و سپس هر چه بخواهد دعا كند، و در پايان هر نماز رو به طرف راست كند و بگويد: السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُاللهِ و بعد از آن به طرف چپ رو كند وبگويد: السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُاللهِ.

-استفتائاتى كه در اين بخش آمده، از مجموعه استفتائاتى كه درفصلنامه ميقات حج به چاپ رسيده، انتخاب شده است.

چند استفتاء

* پوشيدن دمپايى دوخته براى محرم چه حكمى دارد؟

اشكال ندارد" آيات عظام: صافى، سيستانى، خامنه اى، مكارم، تبريزى".

جايزنيست" آيةالله فاضل لنكرانى".

* استفاده از بند دوخته ساعت مچى در حال احرام چه حكمى دارد؟

اشكال ندارد" آيات عظام: خامنه اى، سيستانى، مكارم، تبريزى".

جايزنيست" آيةالله فاضل (بنابراحتياط واجب)، آيت الله صافى".

* اگر در حال طواف نداند چند شوط به جا آورده، وظيفه اش چيست؟

طواف باطل است" آيات عظام".

* انجام يك عمره استحبابى به نيت خود و به نيابت تبرعى ديگران صحيح است يا نه؟

صحيح است" آيات عظام: تبريزى، سيستانى، فاضل، صافى، خامنه اى".

احتياط آن است كه آن را به نيت خود به جا آورد و هر مقدار از ثواب آن را كه مى خواهد به ديگران هديه كند" آية الله مكارم".

ص:65

* وقف به حركت و وصل به سكون در تلبيه چه حكمى دارد؟

اشكال ندارد" آيات عظام: فاضل، سيستانى، مكارم".

احتياط مستحب ترك آن است" آيت الله صافى، آيت الله تبريزى".

تلبيه بايد نزد اهل لسان صحيح باشد" آيت الله خامنه اى".

* گاهى امام جماعت اهل سنت در نماز، سوره سجده را مى خواند و نماز گزاران در اثناى قرائت، به سجده مى روند و بر مى خيزند، تكليف شيعيان چيست؟

بر فرض وجود تقيّه، تبعيت كنند و نماز صحيح است" آيات عظام: خامنه اى، فاضل، صافى".

در فرض وجود تقيّه، تبعيت كنند و نماز را اعاده كنند" آيت الله بهجت، آيت الله مكارم و آيت الله سيستانى- احتياطاً نماز را اعاده كنند-".

در فرض استماع، بايد ايماء سجده كرده و احوط اعاده آن بعد از نماز است" آيت الله تبريزى".

* خواب بودن كودك در حال سعى يا خواب رفتن بخشى از آن چه حكمى دارد؟

سعى در حال خواب براى كودك نيز صحيح نيست" آيات عظام: سيستانى، خامنه اى، صافى".

اگر در ابتداى سعى نيت كرده و در اثنا خواب رفته، اشكال ندارد" آيت الله مكارم".

بنابر احتياط واجب به خواب نرود و آن مقدار را كه خواب رفته به نيت اتمام ما نقص من سعيه اعاده كند.

ص:66

* كسى كه در فاصله كمتر از يك ماه كه عمره مفرده انجام داده و به مدينه برگشته و بار ديگر قصد رفتن به مكه دارد آيا مى تواند بدون احرام از ميقات بگذرد و عمره مفرده اى نيز به جا نياورد؟

اگر در همان ماه قمرى كه عمره مفرده انجام داده، به مكه بر مى گردد، احرام مجدد لازم نيست" آيات عظام: تبريزى، فاضل، سيستانى، صافى گلپايگانى".

* آيا نجاست معفو در نماز، در طواف نيز معفو است.

به احتياط واجب معفو نيست" آيات عظام: سيستانى، فاضل تبريزى، صافى".

* پوشش دختر بچه در حال طواف چه اندازه است؟

بنابر احتياط به همان مقدارى كه براى زنان لازم است" آيات عظام: مكارم شيرازى، سيستانى، تبريزى، خامنه اى".

همان مقدارى كه براى زنان لازم است" آيت الله فاضل".

پوشاندن سر و گردن لازم نيست" آيت الله صافى".

* آيا هنگام شركت در نماز جماعت حرمين شريفين اتصال صفوف لازم است يا نه؟

همان طور كه آنها نماز را صحيح مى دانند كفايت مى كند" آيت الله خامنه اى".

چنانچه هنگام اقامه جماعت اتفاقاً داخل شبستان ها بودند، همان جا اقتدا كنند و صحيح است هر چند اتصال برقرار نباشد، ولى اختياراً و با وسعت وقت آن جايى كه اتصال بر قرار نيست نروند" آيت الله فاضل".

ص:67

در مورد بانوان كه آنها را گاهى به جايى كه اتصال بر قرار باشد راه نمى دهند اشكالى ندارد، ولى در مورد آقايان چنانچه بتوانند اتصال صفوف را رعايت كنند لازم است" آيت الله مكارم".

اقتدا به آنها صورى است و بايد قرائت را خودش و لو آهسته بخواند و اگر آهسته هم نمى تواند بخواند حديث نفس كند" آيت الله تبريزى".

مراعات آنچه را خود آنها شرط مى دانند بنمايند و در هر صورت نماز را اعاده كنند على الأحوط" آيت الله بهجت".

به همان نحوكه آنها نماز مى خوانند، مى توانند بخوانند ولى بايد قرائتش راآهسته واگرنمى شود مخفيانه بخواند" آيت الله سيستانى".

بافرض عدم وجود تقيّه، نماز خود را اعاده نمايد" آيت الله صافى".

* خوردن نعنا و ساير سبزى هاى خوشبو در حال احرام چه حكمى دارد؟

بنابر احتياط جايز نيست" آيت الله فاضل، آيت الله صافى".

مانعى ندارد ولى احتياط مستحب آن است كه آن را نبويد" آيت الله تبريزى".

جايز است ولى به احتياط واجب در وقت خوردن، از بوييدن آنها خوددارى نمايد" آيت الله سيستانى".

* آوردن خاك و ريگ و سنگ از عرفات و مشعرالحرام، منى، صفا و مروه و منطقه حرم چه حكمى دارد؟

جايز است ولى از مسجد الحرام و مسجد خيف و ساير مساجد جايز نيست" آيت الله تبريزى".

از صفا و مروه جايز نيست و از غير آن دو مانعى ندارد" آيت الله

ص:68

فاضل".

اشكال ندارد" آيت الله سيستانى".

بنابر احتياط از آوردن خاك و ريگ حرم خوددارى شود" آيت الله صافى".

* شخصى، كودكى را در بغل گرفته و طواف مى دهد، آيا بايد شانه چپ كودك نيز به طرف كعبه باشد؟

لازم نيست" آيت الله تبريزى".

بنابر احتياط لازم است" آيت الله صافى".

لازم است" آيت الله فاضل و آيت الله سيستانى".

* آيا طهارت بدن و لباس كودك در حال طواف لازم است؟

لازم است" آيت الله صافى، آيت الله فاضل"

لازم نيست" آيت الله سيستانى".

بنابر احتياط لازم است" آيت الله تبريزى".

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109