مقاومت در يك نگاه

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان،1388

عنوان و نام پدیدآور:مقاومت در يك نگاه/ واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان / حسین غزالی اصفهانی

مشخصات نشر:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان ، 1388.

مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

سيد حسن نصرالله

ايران همواره ياري دهنده اقتدار لبنان است

بسم الله الرحمن الرحيم

سيد حسن نصرالله : ايران همواره ياري دهنده اقتدار لبنان است

دبيرکل حزب الله لبنان جمعه شب در يک سخنراني تصريح کرد : جمهوري اسلامي ايران همواره ياري دهنده اقتدار و عزت لبنان است و براي تحقق اين امر از هيچ کمکي دريغ نخواهد کرد.سيد حسن نصرالله به مناسبت نهمين سالگرد آزادي جنوب لبنان طي يک سخناني در بعلبک شرق لبنان گفت : با اينکه هيچ يک از دولت هاي لبنان براي دريافت کمک هاي نظامي از ايران اقدامي نکرده اند ، اما جمهوري اسلامي ايران و حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران در صورت درخواست رسمي لبنان ، از هيچ کمکي براي تقويت اقتدار و عزت لبنان دريغ نخواهند کرد. وي افزود : البته جمهوري اسلامي ايران هيچگاه براي دادن سلاح پيشقدم نخواهد شد زيرا در صورت چنين اقدامي از سوي برخي در لبنان به تلاش براي وارد کردن لبنان به جنگ و يا محور سوريه - ايران متهم مي شود.

ضمن اينکه از سوي لبنان نيز تاکنون چنين درخواستي مطرح نشده است. اين مقام حزب الله تصريح کرد : هرچند کشورهاي ديگر حتي در صورت درخواست لبنان نيز تجهيزات دفاعي را به لبنان نخواهند داد ، اما آيا کسي اين سوال را مطرح کرده است که اگر لبناني ها از ايران و يا سوريه چنين درخواستي را داشتند آنان دريغ مي کردند؟ وي با اشاره به پيشنهاد يکي از

کشورها مبني بر تحويل هواپيماهاي نظامي "ميگ" به لبنان گفت : چنين کمکي چه فايده اي دارد. هر کشوري که بخواهد چنين هواپيماهايي را بخرد ابتدا بايد سيستم هاي ضدهوايي تهيه کند و لبنان نيز الان نيازمند سلاح هاي ضد هوايي و ضد تانک است تا از خود دفاع کند.

دبيرکل حزب الله با اشاره به اينکه سلاح هاي "مقاومت" براي گروه هاي چريکي مناسب بوده و براي ارتش لبنان کارآمدي ندارد ، اظهار داشت : ادامه مطلب...

سيد نصرالله در تونلي زيرزمين

شکست رژيم صهيونيستي در ترور سيد حسن نصرالله

رئيس سابق ستاد مشترک ارتش رژيم صهيونيستي به شکست اين رژيم در ترور دبير کل حزب الله لبنان اعتراف کرد. دان حالوتس در گفتگو با شبکه دو تلويزيون رژيم صهيونيستي اعلام کرد : ما تلاش کرديم سيد حسن نصرالله را ترور کنيم و اگر به اندازه کافي به وي نزديک بوديم او اکنون در ميان مرده ها بود. حالوتس در ادامه گفت :

ما با تمامي تجهيزات و تکنولوژي پيشرفته تلاش کرديم به سيد حسن نصرالله دست پيدا کنيم و اگر وي را يافته بوديم ، او ترور شده بود اما من به نوبه خود و به صراحت مي گويم که نمي توانم تحمل کنم که سيد نصرالله در تونلي زيرزمين در رفت و آمد باشد. رژيم صهيونيستي با وجود در اختيار داشتن پيشرفته ترين تجهيزات نظامي در جنگ 33 روزه از نيروهاي مقاومت حزب الله شکست خورد و اين رژيم نتوانست به اهداف خود دست يابد. به گفته مقامات صهيونيستي ، حزب الله فعلي چهار برابر قويتر از حزب الله سال 2006 و زمان جنگ 33 روزه است.

امام خميني ( ره ) الگوي عماد مغنيه بود

معاون فرهنگي دفتر حزب الله لبنان در تهران با بيان اينکه "عماد مغنيه به دنبال حق و حقيقت بود" افزود : مردم ايران و امام خميني ( ره ) الگوي اين شهيد بزرگوار بودند.

"علي زعيتر" در مراسم بزرگداشت نخستين سالروز شهادت عماد مغنيه گفت : پيروزي انقلاب اسلامي عملي قهرمانانه بود و به مردم دنيا آموخت که بايد با جور ظالمان مبارزه کنند.

وي افزود : حزب الله لبنان پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شکل گرفت و با

تاسي از اين رويداد مهم جهاني ، به مبارزه خود ادامه داد. حرف عماد برگرفته از سخن ها و شخصيت امام خميني/ره/ بود و همواره او را سرمشق خود قرار مي داد.

زعيتر از اسرائيل به عنوان يک غده سرطاني نام برد و گفت : حزب الله با کسب دو پيروزي در سال هاي 2000 و 2006 توانست بزرگترين ارتش منطقه را به زانو درآورد و مقوله شکست ناپذيري اسرائيل را بشکند.

وي بااشاره به اينکه برخي از سران کشورها ، حزب الله را در جنگ جولادي 2006 به ماجراجويي متهم کردند ، گفت : اگر عزت را به مردم برگردانيم ، اين ماجرا جويي است؟ ما حاضر نيستم کرامت و سرزمين خود را بفروشيم. آنها ما را متهم کردند که به دنبال جنگ رفتيم. بايد از آنها سوال کرد ، شما کجا رفتيد. شما به دنبال آبروريزي و فروختن خود رفتيد.

زعيتر ، حاج عماد را الگوي حقوق بشر دانست و تصرح کرد : امريکا واسرائيل از اين الگو و نيروهاي تربيت شده به دست او مي ترسند.

معاون فرهنگي دفتر حزب الله لبنان در تهران در پايان سخنانش ، پيروزي حماس را به عنوان آخرين ميخ تابوت اسرائيل دانست و گفت : صداي له شدن استخوان هاي اسرائيل شنيده مي شود و به زودي اين رژيم از بين رفتني است.

عماد مغنيه بهمن ماه سال گذشته به دست مزدوران رژيم صهيونيستي در دمشق پايتخت سوريه به شهادت رسيد.

ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزق

سيد حسن نصرالله

امروز حاج عماد مغنيه را کشتند و گمان مي کنند با کشته شدن وي مقاومت از بين

مي رود. آنها وي را در چارچوب جنگ ژوئيه کشتند جنگي که هنوز ادامه دارد و تا امروز هيچ آتش بسي اعلام نشده است. اين جنگ چه از نظر سياسي تبليغاتي يا مادي و امنيتي ادامه دارد و همان کشورهايي که از جنگ ژوئيه حمايت کردند اکنون نيز از آن حمايت مي کنند. عماد مغنيه در چارچوب همين جنگ که تاکنون ادامه دارد ، کشته شد. آنها سخت در اشتباه هستند همانطور که در کشتن شيخ راغب حرب و سيد عباس موسوي اشتباه کردند. دبير کل حزب الله لبنان در ادامه سخنان خود گفت اينها همه نتيجه ريخته شدن خون شيخ راغب حرب و مقاومت سرسختانه وي بود ، نه نتيجه قطعنامه ها و دخالت هاي بين المللي که هيچ گاه چيزي جز حمايت از صهيونيستها در آنها نديديم. در خصوص رهبر شهيد عباس موسوي نيز وضع به همين منوال بود. او را کشتند و گمان کردند مقاومت با کشته شدن وي از بين مي رود اما مقاومت شدت گرفت و پس از چند سال يعني در سال دو هزار به سبب مقاومتي که نام عباس موسوي نماد و نشانه آن بود شکست خورده و ذليل از لبنان خارج شد.

نصرالله گفت از زمان جنگ ژوئيه دو هزار و شش که عماد مغنيه ارتباط تنگاتنگي با آن دارد تا ريخته شدن خون وي در فوريه دو هزار و هشت بايد با مسئوليت من به عنوان آغاز مرحله سقوط دولت اسرائيل در تاريخ نوشته شود. اگر خون شيخ راغبادامه مطلب...

زواياي تاريک تشکيل اسرائيل

زواياي تاريک تشکيل اسرائيل

در قرن هيجدهم وقتي که پذيرش يهوديان در کشورهاي جديد ملي اروپا دچار اشکال شد ، ناپلئون

از يهوديان خواست زير پرچم او جمع شوند و اورشليم قديم را بدست آورند. اين بيان به انديشه برگشت به فلسطين فرصت تولد داد. در سال 1865 جوزف سالوادور گفت : « دولت جديد در سواحل شهرستان جليل ( 1 ) و در کنعان قديم تأسيس خواهد يافت. يهوديان در اثر ترکيب کشش هاي خاطرات تاريخي ، تعقيب شدن در کشورهاي مختلف و احساس بوريتانيسم انجيلي انگلستان به فلسطين بر خواهند گشت » ( 2 )

در اين راستا « تئودور هرتسل » ( 3 ) ( 1904-1860 ) بنيانگذار کنگره بال سوئيس مي نويسد :

« ما همچنين بايد بخشي از يک ديوار دفاعي براي تمدن قديمي اروپا در مقابل بربريت آسيا را تشکيل دهيم. ما بايد در ارتباط نزديک با تمام اروپا باشيم که تداوم وجود ما را تضمين خواهد کرد. » ( 4 )

هرتسل بعد از کوشش هاي فراوان موفق شد در سال 1897 اولين کنگره صهيونيست ها را با بيش از 200 عضو تشکيل دهد و اين کنگره سازمان جهاني صهيونيستي را بوجود آورد و همه يهوديان را براي تشکيل يک کشور يهودي نشين در فلسطين فراخواند.

هرتسل با پيروزمندي ادعا کرد : « اگر آنچه در کنگره بال روي داد جمع بندي شود ، بايد بگويم که من دولت يهود را تأسيس کردم. اين بيان امروز خنده همگان را برخواهد انگيخت. اما شايد در بيست و پنج و مطمئناً در پنجاه سال آينده اين کشور تشکيل خواهد شد و همه جهان آن را خواهند ديد. » ( 5 (

در اين راستا مي توان گفت از همان ابتداي انديشه صهيونيستي ، اصطلاح « يهودي »

بدل به « اشکنازي » ( 6 ) ( يهوديان اروپائي ) گرديد و کلمه « سفاردي » ( 7 ) ( يهوديان يمن ، مراکش ، حلب و غيره ) حذف شد. به همين ترتيب تا استقرار دولت صهيونيستي در سال 1948 تمام کوشش ها براي به کار گرفتن فقط يهوديان اروپا به کار رفت تا متعهد رسالت گسترش تمدن اروپائي در خاور ميانه باشند. در سال 1896 هرتسل در نامه خود به « گراند دوک بادن » ادامه مطلب...

حزب الله لبنان رودر رو با نظام سلطه

جنبش حزب الله

از همان آغاز شکل گيري ، نظام ظالمانه جهاني را به چالش و مبارزه طلبيد؛ نظامي که نه تنها به اشغال لبنان و تعرض هاي مکرر رژيم اسرائيل به اين سرزمين رضايت داده بود ، بلکه از متجاوز حمايت هاي مالي ، رسانه اي ، سياسي و تسليحاتي نيز مي کرد.

در زندگي قبيله اي ، که يک جامعه سياسي خرد است ، کساني که نسبت به خوانين و مباشران آنها کرنش نمي کردند و سر تعظيم فرود نمي آوردند و يا به روابط ظالمانه ميان خان و رعيت معترض بودند و از دادن ماليات خودداري مي کردند ، حاکمان اين جامعه کوچک ، براي آن که راحت تر بتوانند چنين افرادي را گوشمالي بدهند و يا حتي از ميان بردارند ، ابتدا يک جنگ رواني ظريفي را عليه اين افراد راه مي انداختند و به آنها « ياغي » مي گفتند. ياغي داراي معناي خاصي است؛ يعني کسي که قانون شکن است ، از تمدن و زندگي با ديگران فاصله مي گيرد ، با هنجارهاي حاکم در مي افتد ، ترجيح مي دهد که

در جنگل و بيابان زندگي کند و کارش نيز نوعاً دزدي و راهزني است.

بديهي است که در اين جنگ رواني نابرابر ، چنين فردي از چشم مردم مي افتد و پس از ترور شخصيت ، زمينه براي ترور فيزيکي و يا هر نوع تنبيه ديگر فراهم مي شود. مسلماً در مثال ما ، فردي که به نظام ناعادلانه مالياتي و باج و خراج اعتراض مي کند ، دزد و راهزن نيست و راهزن واقعي ، همان خان است که در روز روشن از همه کس مي برد و به فقير و غني هم رحم نمي کند!

حال بيائيم همين مثال را با کليت جامعه جهاني فعلي منطبق کنيم و رابطه ميان پديده اي به نام « جنبش حزب الله » لبنان را از بدو پيدايش ( 1982 ) تاکنون با نظام جهاني مورد بررسي قرار دهيم.

براساس رويکرد مورد اشاره ، جنبش حزب الله از همان آغاز شکل گيري ، نظام ظالمانه جهاني را به چالش و مبارزه طلبيد؛ نظامي که نه تنها به اشغال لبنان و تعرض هاي مکرر رژيم اسرائيل به اين سرزمين رضايت داده بود ، بلکه از متجاوز حمايت هاي مالي ، رسانه اي ، سياسي و تسليحاتي نيز مي کرد. به همين خاطر ، جنبش حزب الله در مقابل نظام ظالمانه جهاني قرار گرفت. اما ، اين نظام جهاني چه تعريفي دارد؟

از زمان ظهور حزب الله تا به حال ، مرکز ثقل نظام جهاني ، غرب بوده و هست؛ در دهه 1980 يعني در سال هاي پاياني نظام دو قطبي ، در درجه اول آمريکا و سپس ، شوروي ( سابق )

قواعد حاکم بر نظام بين الملل را ترسيم مي کردند و يا حامي اين قواعد بوده اند و همانطور که مي دانيم ، اين دو کشور در حوزه جغرافياي سياسي و حتي طبيعي غرب قرار داشته اند. به عبارت ديگر ، فرماندهان و حاکمان نظام جهاني ، آمريکايي و در مرحله بعد ، اروپايي بوده اند.

با شروع دهه 90 و حذف شوروي از گردونه قدرت بين الملل ، نقش آمريکا و انگليس پررنگ تر مي شود و ستاد فرماندهي جهان ، به غرب در معناي اخص آن و حوزه انگلوساکسون منتقل مي گردد. در اين مقطع ، دو کشور آمريکا و انگليس در رأس نظام سرمايه داري نيز قرار دارند. يک نظام سرمايه داري موفق نيازمند سلسله مراتب و زنجيره محکمي از فرماندهي و فرمانبري است و فقط تعداد انگشت شماري در رأس هرم تصميم گيري قرار دارند.

در روابط قدرت مورد نظر ما ، آمريکا در جايگاه فرماندهي قرار دارد و اگر ساختار سياسي جهان را بخواهيم تا حد وضعيت هاي قبايلي تقليل دهيم ، اسرائيل نيز نقش مباشر محلي آمريکا ( و غرب ) را بازي مي کند. بقيه جوامع پنج قاره هم فرمانبر وتحت سلطه باقي مي مانند و تقسيم کار تحميلي سياسي و اقتصادي واشنگتن را مي پذيرند و يا در برابر آن مقاومت مي کنند ، با اين توصيف ، جايگاه حزب الله هم خود به خود مشخص مي شود؛ جنبشي که به رابطه فرماندهي و فرمانبري ظالمانه موجود معترض است و از آرمان هايش هم عقب نشيني نمي کند.

بااين مقدمه به اين نتيجه مي رسيم که در نظام هاي خان

خاني و ديکتاتوري و خصوصاً در يک نظام بين المللي ، که ميزان قدرتمندي واحدهاي سياسي ، نظم حاکم بر جهان را شکل مي دهد ، افراد و يا گروه هايي که نظم موجود را مورد اعتراض قرار مي دهند ، به شدت از طرف حاکمان جهاني تخطئه مي شوند ، و اين در مورد جنبش هاي حزب الله لبنان و حماس فلسطين نيز کاملاً صحت دارد و همانطور که مي دانيم ، اين دو جنبش در صدر فهرست سازمان ها و گروه هاي تروريستي آمريکا و انگليس قرار دارند.

اما ، سؤال مهمتر اين است که آيا جبهه گيري غرب عليه حزب الله هميشه ثابت بوده و خواهد ماند؟ و آيا تاکنون موضع آمريکا و انگليس تغييري کرده است و آنها بالاخره از اتهامات ضدهنجاري خود نسبت به اين جنبش دست برمي دارند؟

پرسش در مورد حفظ و يا تغيير موضع غرب نسبت به حزب الله ، سؤال مهم و ظريفي است و به نظر مي رسد که براي يافتن پاسخي درست ، بايد به پديده « قدرت » در روابط بين الملل توجه کنيم؛ قدرت از يک طرف ، گفتمان و قوانين خاصي را بر جامعه و يا کشورها ، ( البته تا جايي که قدرت تسري مي يابد ) ، مسلط مي کند؛ ياغي خواندن فرد معترض در يک جامعه قبيله اي ، اجراي يک قانون ويژه در کشوري خاص و تحميل تعريفي هدفمند از تروريسم در سطح بين الملل و تصويب قوانين و کنوانسيون هاي مرتبط با آن ، از جمله مصاديق اين وجه قدرت هستند.

ما مي توانيم بسياري از تحولات تاريخي را

با اين ويژگي قدرت ( که گفتمان و قوانين خاص خود را تحميل مي کند ) تحليل کنيم.

ويژگي ديگر قدرت

که آن نيز با بحث ما رابطه تنگاتنگي دارد و پاسخ به سؤال دوم را بايد در همين چارچوب جست وجو کرد ، « سيال بودن » آن است؛ قدرت و قدرتمند بودن ، صفت هميشگي يک فرد و يا يک گروه و ملت نيست و بر همين اساس است که انديشمنداني مثل « ابن خلدون » براي صاحبان قدرت و تمدن ها يک دوره تولد ، رشد ، بالندگي و مرگ ( مثل موجودات زنده ) در نظر مي گيرند. درمورد وجود نوع ارتباط و موضعگيري سيال و يک طرفه ميان حاکمان غربي و جنبش حزب الله ، در اينجا ما با يک نمودار روبه رو هستيم که در انتهاي يک طيف آن ، تخطئه کامل ( ياغي ، تروريست و... ) و در سر طيف ديگر ، پذيرش کامل ( شريک ، همکار ، تأثيرگذار ) قراردارد؛ اگر حاکمان دراوج قدرت قرار داشته باشند ، سعي مي کنند که افراد و گروه هاي تازه به دوران رسيده و معترض را ، که نوعاً درمقايسه با حاکمان ، ضعيف تر هستند ، بي حيثيت و تخطئه کنند ، ولي زماني که همين افراد وگروه هاي معترض کم کم قدرتمندتر و مؤثرتر مي شوند ، و حاکمان نيز جايگاه مطلق اوليه را به مرور از دست مي دهند ، لحن و کلام اين حاکمان نيز عوض مي شود و آنها سعي مي کنند با استفاده از جملاتي چون « نقش و جايگاه تأثيرگذار منطقه اي ( و

يا داخلي ) فلان فرد ، سازمان و يا حتي دولت ( مثل ايران کنوني ) را نمي توان ناديده گرفت » ، سعي مي کنند اين عنصر مزاحم را ابتدا به داخل جمع خود ( به اصطلاح ، جامعه بين المللي ) جذب و درمرحله بعد ، انرژي تجديد نظر طلبي آن را مهار کنند.

براي کالبد شکافي نمودار نوع نگرش آمريکا و انگليس ( حاکمان ) به حزب الله لبنان ، به عنوان يک جنبش معترض ، آن را ذيل سه مرحله زماني تخطئه کامل ، مرحله ترديد و مرحله پذيرش کامل بررسي مي کنيم.

طي اين بررسي اگر متوجه شويم که نگاه غرب به حزب الله از ابتدا تاکنون ، هيچ فرقي نکرده است ، همين دستاورد تحقيقي به تنهايي نشان مي دهد که اصولاً به جايگاه بين المللي آمريکا و انگليس طي اين مدت هيچ خللي وارد نشده و حزب الله کنوني نيز مثل روزهاي اوليه شکل گيري اش ضعيف باقي مانده و طي اين مدت در معادلات منطقه اي و داخلي لبنان ، چندان فربه و قدرتمند نشده است. يا به عبارت ديگر ، حزب الله هنوز از مرحله نخست ( تخطئه کامل ) بيرون نيامده است.

شايد بتوان شرايط کنوني ميان حزب الله و غرب را با مرحله ترديد انطباق داد؛ دراين مرحله ، کليت غرب ( شامل آمريکا ، انگليس ، کانادا ، فرانسه ، آلمان ، ايتاليا و استراليا ) در نحوه موضعگيري نسبت به حزب الله ، همصدا نيستند؛ برخي کشورها همچنان مصر هستند که حزب الله را در فهرست سازمان هاي تروريستي نگه دارند ، برخي ديگر هم

از حساسيت خود مي کاهند و حتي سعي مي کنند با رهبران جنبش مذاکره کنند و ارتباط داشته باشند. يا اينکه يک کشور خاص ( مثل انگليس ) ممکن است به طور مکرر مواضعش را عوض کند و يک روز نام حزب الله را از فهرست تروريسم حذف و روز ديگر وارد فهرست کند و...البته ، مرحله چهارمي هم قابل تصور است و آن موقعي است که جنبش مخالف بتواند قدرت هاي حاکم را نهايتاً حذف کند و خودش ( به همراه جريانات و جنبش هاي معترض ديگر ) بخواهد نظم جديدي را مستقر سازد ، که البته بررسي آن ، در اينجا چندان موضوعيت ندارد و مبتني بر احتمال ، آرزو ، حدس و گمان است و به همين خاطر مورد توجه قرار نمي گيرد.

مرحله تخطئه کامل ( 2006-1982 )

جنبش حزب الله لبنان درسال 1982 شکل گرفت و عناصري از گروه هايي چون حزب الدعوه ، جنبش امل و جنبش فتح به رهبري ابوجهاد ( خليل الوزير ) که از انقلاب اسلامي ايران تاثير پ_ذيرفته بودند ، هسته اوليه آن را تشکيل مي دادند.

آرمان اصلي اين جنبش ، مبارزه با رژيم اسرائيل و نجات لبنان از اشغال اين رژيم بود. به همين خاطر ، هرچند حزب الله يک جنبش شيعي است ، ولي خود را جنبش مقاومت متعلق به همه مردم لبنان مي داند ( شيعيان حدود 41 درصد جمعيت لبنان را تشکيل مي دهند ) .

مبارزان حزب الله با عمليات مکرر و جانفشاني خود ، ضربات سختي را متوجه اسرائيل کردند و بالاخره درسال 2000 توانستند نظاميان صهيونيست را مجبور به عقب نشيني از لبنان کنند. علاوه

بر اين پيروزي حزب الله ، که به اسرائيلي ها براي نخستين بار پس از شکل گيري اين رژيم درسال 1948 ، طعم شکست را چشاند ، درسال 2006 هم حمله يکجانبه ارتش اسرائيل به لبنان ، با مقاومت و حملات متقابل مبارزان حزب الله مواجه شد و صهيونيست ها پس از 33 روز جنگ ، به اهداف خود نرسيدند و جنگ را متوقف کردند. بعدها نه فقط کارشناسان و کشور هاي بي-طرف حزب الله را پيروز اين نبرد 33روزه اعلام کردند ، بلکه خود مقامات وقت تل آويو نيز رسماً اعتراف کردند که شکست خوردند و اين شکست آنقدر محرز و تحقير آميز بود که نهادي به نام کميته « وينوگراد » با هدف کشف علت هاي اين شکست شکل گرفت.

درتمام طول مدت 24 ساله ميان 1982 تا 2006 نگاه آمريکا و غرب به جنبش حزب الله ، يکپارچه و ثابت بود ، ولي از 2006 به بعد ، اين وحدت کم کم از بين مي رود.

در اين مدت 24ساله ، قدرت و يا قدرت هايي که مسلط بر نظام بين المللي هستند ، سعي مي کنند يک پيشداوري را به عنوان امري بديهي جا بيندازند و آن ، « تروريست » بودن حزب الله است. آمريکايي ها و اروپائيان دقيقاً توضيح قانع کننده اي نمي دهند که چرا حزب الله تروريست است و مايل نيستند که ديگران وارد اين مبحث شوند و فقط مي خواهند که اين موضوع به عنوان امر بديهي براي هر قضاوت و تحقيق قرارگيرد. واضح تر اين است که صاحبان قدرت و حاکمان واقعي جهان نمي خواهند که جز

اين فکر کنيم؛ آنها مي گويند که حزب الله تروريست است و خوش ندارند که دراين مورد بخصوص ، بحث شود و همه تجزيه و تحليل ها بايد روي چاره جويي و روش مقابله با حزب الله متمرکز گردد.

طي اين 24 سال ، تقريبا در قريب به اتفاق اخبار ، گزارشات ، مصاحبه ها ، مقالات ، پايان نامه ها و تزهاي دکتراي دانشگاه هاي آمريکايي و اروپايي ، تروريست بودن حزب الله لبنان يک امر بديهي است! و اين پيشداوري غلط ، مبناي تحليل ها و قضاوت هاي بعدي تحليل گران غربي قرار مي گيرد.

در ارتباط با غلبه نگاه تروريستي نسبت به حزب الله در رسانه هاي غربي نياز به اثبات و ذکر مصاديق نيست چرا که تقريبا همه از آن باخبريم. اما ، در ميان تحقيقات جدي تر آکادميک که درخصوص اين جنبش صورت گرفته است ، يک مورد را به عنوان مطالعه موردي در اينجا شرح مي دهيم و ثابت مي کنيم که نه فقط رسانه هاي غربي بلندگوهاي رايج قدرت هاي مسلط هستند ، بلکه چطور شرکت هاي نفتي و اليگارشي ( اقليت ثروتمند ) حاکم تا عمق دانشگاه ها ، نفوذ کرده است و حتي تزهاي به ظاهر علمي در مقاطع دکتري را هم بازيچه سلطه خود مي کند.

« حزب الله در لبنان » عنوان تز دکتراي يک نفر انگليسي به نام « ماگنوس رانستروپ » است؛ رانستروپ در تز خود ، ابتدا به چگونگي شکل گيري حزب الله مي پردازد و مي خواهد ثابت کند که حزب الله يک جنبش بومي اصيل نيست ، بلکه فرمانبردار تهران است و

در چارچوب منافع ايران عمل مي کند.

مهمترين و محوري ترين امر بديهي اين تز ، « تروريست » بودن حزب الله است ، نويسنده در هيچ جاي تز ، به خود زحمت نمي دهد که علت تروريست بودن حزب الله را ثابت کند. براساس ذهنيت اين نويسنده ( و بسياري از غربي ها ) ، افراد و گروه هايي که به هر دليلي منافع و ميراث غرب را مورد تهديد و تعرض قرار دهند ، تروريست هستند! از منظر ديگر ، اگر شرقي ها به غارت منابع خود و نابودي فرهنگ و همه مواريث خود واکنش نشان دهند و اعتراض بکنند و بجنگند ، تروريست هستند! و اين يک امر بديهي است و در آن نبايد چون و چرا کرد ، زيرا چون منافع آمريکا و غرب را به خطر انداخته اند. به همين خاطر است که شکل گيري و بالندگي حزب الله لبنان ، براي غرب به يک مسئله بزرگ و وحشت آور تبديل شده است.

در تز رانستروپ که صفت آکادميک را يدک مي کشد ، بررسي در مورد علت اصلي احساسات ضدغربي حزب الله لبنان ، حلقه مفقوده آن است و يا توضيح نمي دهد که ارتش اسرائيل به چه حقي بايد کشور مستقلي مثل لبنان را در اشغال خود داشته باشد ، يا نمي گويد که چرا بايد حزب الله را که در درون خاک خود عليه اشغالگران و حاميان آنها مي جنگد ، تروريست خطاب کرد.

اين تز نوع نگرش دنياي غرب نسبت به مسايل خاورميانه و حزب الله را منعکس مي کند و متضمن بديهيات نادرست و جنگ رواني است. مسلما

وقتي مفروض ها و بديهيات يک تحقيق و يا گزارش و گفت وگو نادرست باشد ، نتيجه اين تحقيق ، چيزي جز تحريف تاريخ و وارونه جلوه دادن تحولات جاري ، چيز ديگري نمي تواند باشد و اين يگانه راهبرد غربي ها در 24 سال موردنظر بوده است.

مرحله ترديد ( از 2006 به بعد )

همانطور که اشاره شد ، در مرحله تخطئه کامل ، هم جبهه غرب عليه جنبش حزب الله متحد و يکپارچه بود و هم نوع جبهه گيري و اتهامي که متوجه اين جنبش مي کردند ، يکي و مشترک بود.

اما ، پس از جنگ 33 روزه سال 2006 ، که قدرت حزب الله و جايگاه برتر اين گروه در ساختار سياسي و اجتماعي لبنان به همگان نشان داده شد ، کشورهاي غربي در مورد نوع موضعگيري شان به ترديد افتادند و در جبهه آنها شکاف افتاد. برخي تصميم گرفتند ميان جناح هاي سياسي و نظامي حزب الله فرق بگذارند و اين جنبش را از فهرست تروريستي خود خارج و با سران آن گفت وگو کنند. ساير کشورها نيز همچنان بر موضع قبلي خود پافشاري کردند.

اين شکاف و اختلاف و تغيير موضع غربي ها ، به خاطر اين نبود که حزب الله از آرمان ها و اهدافش دست برداشته و به زعم غربي ها ، « رفتارهاي مشکل ساز » خود را عوض کرده است ، بلکه محصول تغييرات در قطب هاي قدرت بوده است؛ حزب الله در جنگ 33 روزه نشان داد که قدرتمند است و در مقابل ، ضعف اسرائيل بر ملا شد و حاميانش هم به دلايل بسياري نتوانستند کاري بکنند؛ اين تغيير در روابط يکسويه

موجود ، مواضع جبهه مقابل حزب الله را هم تغيير داد ، درغير اينصورت ، تحولات به سمت حذف کامل حزب الله در صحنه سياسي لبنان و منطقه پيش مي رفت.

اما اينکه چرا ما از بروز شکاف در جبهه يکپارچه غربي ها و تغيير مواضع برخي از آنها نسبت به حزب الله سخن مي گوئيم ، لازم است که برخي از وقايع مرتبط را در اينجا ذکر کنيم.

در تاريخ 13 ژوئن سال جاري ميلادي ( 24/3/88 ) « خاوير سولانا » مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا ، با « حسين حاج حسن » ، يک مقام سياسي حزب الله لبنان و يکي از 11 نماينده وقت اين جنبش در پارلمان اين کشور ، در بيروت ديدار و گفت وگو کرد. براساس گزارش بي بي سي ، سولانا پس از اين ديدار گفت : حزب الله بخشي از زندگي سياسي لبنان است و در پارلمان اين کشور نماينده دارد.

دولت انگليس نيز از اوايل سال جاري ميلادي ( زمستان 1387 ) علاقه مندي اش را به ايجاد ارتباط با شاخه سياسي حزب الله اعلام کرده بود و بالاخره هم خانم « فرانس گي » ، سفير انگليس در لبنان 29 خرداد ماه گذشته با « محمد رعد » مقام ارشد حزب الله و نماينده ديگر اين جنبش در مجلس ديدار و گفت وگو کرد. چند روز بعد آمريکا به اين اقدام انگليس واکنش نشان داد و در روز 10 تير روزنامه « شرق الاوسط » به نقل از يک مقام وزارت خارجه آمريکا مي نويسد : واشنگتن از تفاوت گذاري لندن ميان شاخه هاي نظامي و سياسي

حزب الله تعجب مي کند و اين تفاوتي که آنها مي بينند ، کاخ سفيد ميان رهبري يکپارچه حزب الله نمي بيند. اين مقام آمريکايي تأکيد کرد که واشنگتن هنوز حزب الله را يک سازمان تروريستي مي داند.

شيخ « نعيم قاسم » معاون دبيرکل حزب الله ، فروردين گذشته طي مصاحبه با روزنامه آمريکايي « لس آنجلس تايمز » گفت : طي سالهاي گذشته تصور غرب در مورد حزب الله تغيير کرده است. حتي دولت ها به دلايلي ، شروع به ايجاد ارتباط با حزب الله کردند و ديدارهايي داشته اند... اين نشان مي دهد که مقاومت اسلامي ( جنبش حزب الله ) غرب را متقاعد کرده است يک جنبش محبوب ، مستحکم و مهم است که نمي توان آن را ناديده گرفت. قاسم همچنين يادآور شد که هرچند حزب الله بيشتر چهره اش را به افکار عمومي غرب بنماياند ، به همان ميزان نيز فشار مردم کشورهاي غربي بر دولت هايشان بيشتر مي شود تا به حمايت شان از اسرائيل پايان دهند.

لس آنجلس تايمز نيز به اين واقعيت اشاره مي کند که اسرائيل در جنگ 32 روزه تابستان سال 2006 مي خواست قدرت دفاعي گروه مقاومت لبنان را درهم شکند ، اما طبق گزارشي که اسرائيلي ها اخيراً منتشر کردند و گزارش « وينو گراد » نام داشت ، اين حمله با واکنش مواجه شد و شکست ننگ آوري را بر اسرائيل تحميل کرد.

اين شکست هرچند اروپايي ها را به پذيرش واقعيات واداشت ، اما آمريکا که صهيونيسم و لابي هاي طرفدار اسرائيل در ساختار سياسي آن فعال تر و مؤثرتر است ، رويکرد

مبتني بر تروريست بودن حزب الله را نه تنها تغيير نداد ، بلکه دوباره بر آن تأکيد کرد؛ وزارت خارجه دولت « جرج بوش » طي گزارش خود در دسامبر سال 2008 ( آذر 1387 ) ، حزب الله را مؤثرترين سازمان تروريستي جهان اعلام کرد.

مرحله پذيرش کامل

زماني دولت بوش ( سال 2008 ) اعلام کرده بود ، حزب الله بايد « با برزمين گذاشتن سلاح و تهديد نکردن صلح ( روند سازش ميان اعراب واسرائيل ) » ثابت کند که يک سازمان تروريستي نيست. در يک جمعبندي ، زماني آمريکا به مشارکت فعال جناح سياسي حزب الله در ساختار سياسي لبنان تن مي دهد که اين جنبش علاوه بر پذيرش خلع سلاح ، از سوريه و ايران فاصله بگيرد و از هرگونه فعاليت عليه اسرائيل دست بردارد. اين توصيه اي است که « دانيل بايمن » و ديگر کارشناسان شوراي روابط خارجي آمريکا به کاخ سفيد مي کنند.

هرچند پذيرش کامل در چنين شرايطي رخ مي دهد ، ولي مسلماً حزب الله به اين خفت تن نمي دهد و اصولاً ، پذيرش اين شروط ، با موجوديت و هويت حزب الله تناقض دارد. نگاهي به تاريخ سياسي جنبش ها و جوامع نيز نشان مي دهد ، موقعي جنبش ها و دولت ها به چنين شروطي تن مي دهند که شکست خورده و به آخر خط رسيده باشند.

اما ، حالت ديگري که به پذيرش کامل يک جنبش و دولت انقلابي توسط قدرت هاي برتر در روابط بين الملل منجر شود نيز وجود دارد و آن زماني است که جنبش هاي انقلابي به قدرت هاي بلامنازع در حوزه

سياسي خود تبديل شوند ، در اين شرايط نيز قدرت هاي برتر احساس مي کنند که مخالفت و دشمني بيشتر با جريان و گروه به قدرت رسيده ، منافع شان را به خطر مي اندازد ، ولذا کوتاه مي آيند و طي يک فرآيندي ، پذيرش کامل صورت مي گيرد ، که ادغام تدريجي دولت هاي نوظهور و انقلابي روسيه و چين طي نيمه هاي نخست و دوم قرن بيستم در جامعه بين المللي و شناسايي اجباري آنها توسط آمريکا و انگليس ، مثال هاي خوبي در اين رابطه هستند.

اما ، با توجه به تحولات جاري لبنان و خصوصاً انتخابات پارلماني که ماه گذشته برگزار شد ، دور از ذهن است که طي سال هاي آتي ، شرايط به سمت پذيرش کامل پيش برود.

حزب الله در داخل لبنان قبل از آمريکا و انگليس ، با توطئه ها و کارشکني هاي سران دولت هاي محافظه کار عرب دست و پنجه نرم مي کند و نزديک ترين مثال در اين مورد ، خريد آرا به نفع جريان « 14 مارس » با دلارهاي نفتي عربستان بود. آمريکا به کمک اين دلارها توانست در مجلس جديد ، چهار کرسي از مجموع کرسي هاي متعلق به جريان « 8 مارس » ( حزب الله و متحدانش ) را بکاهد و جايگاه اين جنبش را در مجلس ، در مقايسه با گذشته ، کمي ضعيف کند.

ولي در مقابل ، جريان 14 مارس که مجدداً اکثريت و دولت را در دست گرفت ، اين بار اساس کار خود را خصومت قرار نداد و لااقل تاکنون نسبت به جنبش حزب الله نگرش

مثبت تري دارد و « سعدالدين حريري » نخست وزير جديد نيز در آستانه تشکيل دولت ، به ديدار « سيدحسن نصراله » دبيرکل حزب الله ، رفت. در اين ميان ، شخصيت هاي سياسي مستقل تر مثل « نبيه بري » ، رئيس مجلس و « ميشل سليمان » ، رئيس جمهور لبنان ، هم حامي جنبش مقاومت و نصرالله هستند.

در هر حال ، کسب 71 کرسي از تعداد کل 128 کرسي توسط گروه 14 مارس ، اکثريت ضعيفي را به اين گروه در قبال 57 کرسي اتئلاف 8مارس ( متشکل از جنبش هاي حزب الله ، امل و طرفداران ميشل عون مسيحي ) مي دهد و شرايط براي جنبش مقاومت هم چندان سخت نشده است.

به نظر مي رسد که درآينده مداخلات آمريکا و متحدان غربي و عربي اش و اقدامات خرابکارانه اسرائيل در لبنان ادامه يابد و اين در جملات نخستين اعلاميه « باراک اوباما » ، رئيس جمهور آمريکا ، پس از انتخابات اخير ( اواسط خرداد ) لبنان کاملاً مشهود است؛ وي گفت که به حمايت از « يک لبنان داراي حاکميت و مستقل و متعهد به صلح ( سازش و نه مقاومت ) ادامه خواهد داد. » منظور اوباما از اين جملات ، ادامه يافتن دخالت هاي آمريکا در لبنان است.

جمعبندي

با نگاه به نموداري که تاکنون تشريح شد ، مي بينيم که نوع تعامل غربي ها با جنبش حزب الله طي 27 سال اخير ، از مرحله تخطئه کامل به سمت مرحله ترديد حرکت کرده است و اين جهت جريان را به سمت قدرتمندتر شدن جنبش را طي تقريباً

سه دهه اخير نشان مي دهد. اما ، حدود سه دهه مبارزه براي رسيدن به مرحله مياني و نه پذيرش کامل ، مدت زمان زيادي است و نشان مي دهد که اگر اين وضعيت ادامه يابد و در صورت ثابت ماندن همه متغيرهاي تأثيرگذار داخلي و خارجي ، ممکن است که جنبش حزب الله دچار روزمرگي ، انفعال و حتي فرسودگي شود. به نظر مي رسد که حزب الله و حتي مردم لبنان از همه ظرفيت هاي موجود خود براي مقابله با تجاوزگري هاي اسرائيل و مداخلات روزافزون غربي ها استفاده کرده و مي کنند ، اما در اين مرحله حساس و سرنوشت ساز با کارشکني ها و خيانت هاي سران محافظه کار عرب مواجه شده اند و در اين ميان ، دولت هاي مصر و عربستان شمشير را کاملاً از رو بسته اند؛ حمايت هاي طولاني رياض از گروه هاي مسلح سلفي در داخل لبنان و سرازير کردن دلارهاي نفتي براي تأثيرگذاري بر نتايج انتخابات پارلماني ، قابل انکار نيست. سران دولت قاهره هم يک روز جنبش حزب الله را به مداخلات پنهاني در امور داخلي مصر و روز ديگر هم به قاچاق مواد مخدر متهم مي کند! همه اين تلاش ها نشان مي دهد که ديگر از دست اسرائيل ، آمريکا و غرب براي کاستن از جايگاه حزب الله در معادلات داخلي لبنان و منطقه اي کاري ساخته نبود ، ولاجرم دولت هاي بومي و مسلمان همپيمان غرب مي بايستي وارد عمل مي شدند و اين معادله را به ضرر حزب الله تغيير مي دادند.

نتيجه اين که ما اکنون شاهد مرحله ترديد غربي

ها هستيم و هرگونه تغييري در اين نمودار ، به مسايل بسياري گره خورده است که از جمله مهمترين آن ، نوع تعامل غرب و ايران پس از انتخابات اخير رياست جمهوري کشورمان است.

آمریکا ناگزیر از تعامل با حزب الله در لبنان است

بین الملل > خاورمیانه - تأکید نصرالله بر یکی نبودن اکثریت پارلمانی و اکثریت مردمی

محمدرضا نوروزپور : در برخی از کشورها اکثریت پارلمانی با اکثریت مردمی یکی است و اگر پارلمانی از یک حزب یا چند حزب ائتلافی تشکیل شود نشان از این دارد که اکثریت آن جامعه با آن پارلمان تعریف می شوند اما در کشوری مانند لبنان چنین تناسبی وجود ندارد.

برای آنها که با مقوله حوزه های انتخابی در برخی از کشورها مانند لبنان آشنا هستند می دانند که تقسیم بندی حوزه ها در کشور بر اساس مذهب و طایفه چندان عادلانه نیست و ممکن است یک حوزه انتخابی حتی با داشتن جمعیت بیشتر رأی دهندگان نتواند اکثریت را از آن خود کند چرا که حوزه های دیگر انتخابی بیشتری در اختیار رقبای آنها است.بر همین اساس سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان دیروز در اولین اظهارات رسمی خود پس از اعلام نتایج انتخابات اشاره کرد که تفاوتی میان اکثریت پارلمانی و اکثریت مردمی وجود دارد و اکثریت پارلمانی ، لزوما اکثریت مردمی نیست. "

انتخابات لبنان اذهان را به این سمت و سو هدایت کرده است که تبلیغات آمریکا و تلاش های آن در منطقه موفقیت آمیز بوده اما همه ماجرا به این جا ختم نمی شود. با این همه اگرچه تحلیل های فراوانی بر این نکته تکیه داشته اند که پول های بی شمار عربستان سعودی در حمایت از تشکیلات حریری هم در این پیروزی نقش داشته اما نگاهی

به بافت قومی و طایفه ای لبنان حاکی از این حقیقت است که اگر قانون اساسی لبنان در خصوص حوزه بندی های سیاسی تغییر می کرد این حزب الله بود که پیروز میدان انتخابات در می آمد.

در این بین حتی در خصوص تأثیر دولت آمریکا در انتخابات لبنان ، زاویه دید لطیفی وجود دارد و اینکه اگر دولت کنونی آمریکا یک دولت جمهوری خواه با رویکردهای جنگ طلبانه گذشته بود و این نبود که هم اکنون یک رئیس جمهور معتدل با شعار تشکیل کشور مستقل فلسطینی و با نیت فشار وارد کردن به اسرائیل برای پذیرش حقوق همه فلسطینی ها وکشورهای همسایه روی کار آمده به طور قطع جناح 14 مارس هم اینک با شکستی سخت مواجه می شد.

بر همین باور برخی از تحلیل گران سیاسی در اروپا ، خصوصاً در میان روزنامه نگاران انگلیسی بر این اعتقادند که اوباما و نگرش مثبت او به جهان اسلام ، دست کم در حوزه تغییر گفتمان ، بسیاری از لبنانی ها را مجدداً به جناح متمایل به آمریکا سوق داده است. روزنامه ایندیپندنت در گزارشی از پیروزی ائتلاف طرفدار آمریکا در لبنان آن را هدیه تغییر گفتمان دولت اوباما دانست و تصریح کرد آنچه امروز سبب شده تا این جناح با تفاوت کمی از ائتلاف مقاومت پیشی بگیرد همانا به دلیل تغییر فاحشی است که در سیاست خارجه اوباما نسبت به جهان اسلام رویداده و گویا سخنان و مواضع او برای آنها باور پذیر بوده است.

این تغییر رویکرد در میان لبنانی ها اما خود جای بحث دارد ، خصوصاً اینکه در حوزه شیعیان ، حزب الله توانسته همچنان حاکمیت خود را حفظ کند و تأثیر آن بر مسلمانان سنی که تحت لوای سعد حریری

و ائتلاف 14 مارس حرکت می کنند نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.

اما آنچه را که نمی توان منکر شد ، این واقعیت است که آنچه در روزهای گذشته سبب شد تا لبنان با آرامش کامل جناح مورد نظر خود را از صندوق های رأی بیرون بکشد امنیتی بود که در زیر سایه سلاح حزب الله لبنان به دست آورده است و اگر سلاح کارا و برنده حزب الله نبود بارها و بارها این کشور شقه شقه و یا متشتط و چند پاره شده بود نمی شد اساساً در چنان فضایی انتخاباتی آزاد برگذار کرد که همگان آن را میوه دموکراسی و امنیت می دانند.

نصرالله حتی دیروز به این موضوع نیز به خوبی اشاره کرد و در آنجا که به تبلیغات منفی دشمنان مقاومت در خصوص سلا ح حزب الله اشاره می کرد و انتقاد می کرد که آنها همیشه این سلاح را عاملی برای شفاف نبودن نتیجه انتخابات می دانند گفت : اکنون انتخابات که به شفافیت آن شک داشتند در سایه وجود سلاح مقاومت برگزار شده و نتیجه آن نیز پیروزی طرفداران حزب حاکم است در حالی که اگر معارضان به اکثریت کرسی ها دست می یافتند ، آنها می گفتند که این انتخابات شفاف نیست و من بار دیگر یادآور می شوم که بعد از این نتایج انتخابات و پذیرش و موافقت ما با این نتایج این دروغ بزرگ نیز افشا شد.

آنچه هم اینک در میان دشمنان مقاومت نوعی خوشحالی کاذب ایجاد کرده این است که با این نتیجه ممکن است اندکی از قدرت حزب الله در کشور کاسته شود اما حزب الله همواره نشان داده است که هر روز در کاری نو است و در هر شرایطی می داند

که چگونه بر توانایی ها و اقبال عمومی گسترده ای که در حوزه شیعیان و جنوب این کشور دارد اهداف خود را بالا ببرد.

نصرالله با اشاره به همین موضوع و در آنجا که به راحتی نتیجه انتخابات را می پذیرد و حتی به مخالفان خود بابت آن تبریک می گوید بر این نکته تأکید می کند که حزب الله و گروه معارضان کارهای بزرگی در پیش دارند که باید به آن بپردازند. نصرالله با ایمان به اینکه اقبال عمومی در لبنان به نتیجه ای نیست که از صندوق های رأی بیرون آمده به هواداران خود اطمینان می دهد : با وجود این که ما به کرسی های اکثریت پارلمانی دست نیافتیم ، اما این مسئله مسئولیت ملی ما که همان اجرای طرح اصلاحات است را از بین نمی برد. ما در قبال انجام طرح های اصلاحاتی خود مسئولیم و ما در گروه های معارض به زودی در راستای تعیین گام ها و خط مشی مان و نیز نحوه عملکردمان در مرحله آینده رایزنی خواهیم داشت. همانطور که می دانید ما با مسئله تعیین رئیس پارلمان ، تعیین نخست وزیر و تشکیل دولت روبه رو هستیم و باید با آنها به عنوان گروه های معارض و از موضع گیری خود همکاری کنیم.

حزب الله در انتخابات روز هفتم ژوئن توانست 57 کرسی را از آن خود کند حال آنکه رقیب آن یعنی ائتلاف آمریکایی 14 مارس 71 کرسی را به چنگ آورد که این برتری آن ها را برای تشکیل دولت ذی حق جلوه می دهد اما این همه راه نیست چرا که حزب الله به درستی و به خوبی در همه دوره ها نشان داده است که اپوزیسیونی قوی و بسیار تأثیر گذار است و حتی در دوره پیشین نشان داد که

می تواند عملاً با ساماندهی اعتراضات مدنی گسترده نظام سیاسی و اداری را به راحتی فلج کند. از این رو نصرالله در قسمت های دیگری از اظهاراتش به پارلمان هشدار می دهد که باید برای آینده برنامه ای مشخص داشته باشند. او می گوید : ما می خواهیم بدانیم که اکثریت پارلمانی برنامه اش برای آینده چیست و چه طرحی در اختیار دارد. این طرح و برنامه باید به مردم شناسانده شود چرا که آینده کشور و مردم مطرح است. اولویت های این گروه چیست و با چه روحیه ای با مسائل کشور برخورد خواهد کرد. آیا از تجربه های سال های گذشته خود به ویژه چهار سال اخیر استفاده خواهد کرد؟ گروه های معارض کشور که جایگاه پارلمانی خود را و هم چنین جایگاه سیاسی و مردمی شان را حفظ کردند هم چنان در راستای اعتلای سطح مردمی تلاش می کنند.

نکته دیگری که از دید بسیاری از کارشناسان سیاسی خاورمیانه مغفول نمانده تأثیر این انتخابات ، همزمانی آن و شاهبت های احتمالی آن با انتخابات ریاست جمهوری در ایران است. نیویورک تایمز در گزارشی به قلم مایکل اسلکمن معتقد است این نتایج که بی شک متاثر از رویکرد جدید آمریکا به منطقه و جهان اسلام است ممکن است در نتیجه انتخابات ایران نیز تأثیر گذار باشد ، چرا که اوباما تمایل خود را به مذاکره با ایران حتی بدون هرگونه پیش شرطی اعلام کرده است. در این تحلیل آمده است که دولت اوبا برعکس پارادایم گذشته حاکم بر سیاست خارجه آمریکا رویه تقابل با سوریه ، ایران و حزب الله را ندارد و برعکس می کوشد با این هر سه عنصر تأثیر گذار و قدرتمند منطقه ای وارد گفت وگو و تعامل شود.

از نگاه اسلکمن آمریکا

ممکن است در لبنان به اهداف اولیه خود رسیده باشد اما یکی از اهداف اصلی آنها تعامل با حزب الله است ، حزب الله که در هر شرایطی لبنان بدون نام آن معنی ندارد.

حزب الله 2سال پس از جنگ 33روزه

روز گذشته سالگرد آغاز جنگ سنگین و فراگیر رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان بود. این جنگ قرار بود حداکثر به مدت یک هفته ادامه پیدا کند و زمان آن 20 شهریور 85 ( 11 سپتامبر 2006 ) همزمان با پنجمین سالگرد حادثه مشکوک نیویورک باشد. اقدام حزب الله لبنان به درگیری نظامی با یک یگان نظامی رژیم صهیونیستی در حوالی روستای مرزی « عتیا الشعب » در روز 21 تیرماه ، دو ماه عملیات نظامی تل آویو علیه حزب الله را به جلو انداخت و در همان حال سبب شدکه این جنگ به جای یک هفته حدود پنج هفته را به خود اختصاص دهد و نتیجه ای متفاوت از آنچه بطور مشترک صهیونیست ها و آمریکایی ها دنبال می کردند ، در پی داشته باشد. وقتی جنگ آغاز شد ، اسرائیلی ها گمان می کردند به اندازه لازم بر موقعیت های حزب الله اشراف اطلاعاتی دارند و می توانند با مدد گرفتن از امکانات وسیع هوایی به پیروزی « آسان » و « سریع » دست پیدا کنند ولی این انگاره در روز سوم پس از ناکامی در از میان برداشتن کادر رهبری حزب الله دگرگون شد و در غروب روز چهارم پس از آنکه ناو جنگی « ساعره » اسرائیل در 12 مایلی آب های ساحلی بیروت از کمر تا شد و به اعماق آب های مدیترانه فرو رفت و حداقل

35 تن از نیروهای آن کشته شدند ، رنگ باخت. اسرائیلی ها در پایان روز چهارم به آمریکایی ها یادآور شدند که امکان موفقیت در این جنگ نزدیک به صفر است. آنان با مرور خاطرات دولت نظامی آریل شارون در دهه 1990 که در نهایت به فرار از لبنان در پایان این دهه منتهی گردید ، به عناصر آمریکایی « کمیته مشترک هدایت عملیات » گفتند مواجهه ما با چریک هایی که به مرگ لبخند می زنند و برای شهادت لحظه شماری می کنند امکان پذیر نیست و البته آمریکایی ها بر این گفته کاندولیزا رایس وزیرخارجه پای می فشردند که : « در این عملیات عقب نشینی پیش بینی نشده است. » ژنرال های آمریکایی در این جنگ ، اسرائیلی ها را وادار کردند که به جای استفاده مطلق از نیروی هوایی و به جای تکیه بر محاصره دریایی باید به عملیات واقعی علیه حزب الله روی آورد. آنان معتقد بودند سیاست قدیمی اسرائیل مبنی بر « پیروزی با تکیه به رعب » در مقابل شهادت طلبان حزب الله پاسخ نمی دهد و لذا باید به میدان آمد. بر همین اساس اسرائیلی ها در روز 31 تیرماه با یک تاخیر 9 روزه ، عملیات زمینی را با تکیه بر تانکهای افسانه ای « مرکاوا » آغاز کردند. ستونهای تانک نیروی زمینی که با هلی کوپترهای بسیار پیشرفته رژیم اسرائیل پشتیبانی می شدند به راه افتادند ولی به زودی با لرزیدن زمین زیر پای این تانکها و انهدام پی درپی آنان ، اسرائیلی ها به وحشت افتادند و با نگرانی تحولات جنگ را مرور می

کردند. 9 روز دیگر طول کشید و اسرائیلی ها جنگ را با فشار فزاینده ژنرال ها و دیپلمات های ارشد آمریکایی ادامه دادند ولی در این دوران دستاورد خاصی نداشتند. آنان از مارون الراس شروع کردند و به زودی ناچار به عقب نشینی شدند سپس متوجه نقطه شمالی مرز - الطیبه - شدند و از آنجا نیز عقب نشستند و به عتیاالشعب بازگشتند و از آنجا به منطقه ناقوره لشکر کشیدند. عملیات زیگزاگی صهیونیست ها و سپس عقب نشینی پی درپی نشان داد که اسرائیل از چریکهای حزب الله به شدت هراسان است. وقتی اسرائیلی ها در روز هیجدهم جنگ - 9 مرداد ماه - به جنایت بزرگ روی آورده و مرکز نگهداری ایتام و زنان سالخورده را در روستای قانا- واقع در حوالی صور- به نحو وحشیانه ای بمباران کردند تحلیل گران نظامی فاش کردند که نظامیان این رژیم برای واداشتن سازمانهای حقوقی بین المللی به صدور قطعنامه ای برای پایان دادن به این جنگ ، به جنایت نفرت آور روی آورده اند. جنگ با شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله به پایان رسید و در این بین آمریکایی ها ، انگلیسی ها و فرانسوی ها دست به کار شدند تا با تهیه قطعنامه ای آبرومندانه اسرائیل را از بحران بیشتر نجات دهند. قطنامه 1701با چند بار تنازل از متن اصلی که توسط انگلیسی ها تهیه شده بود به تصویب رسید. در آن عملاً حزب الله لبنان بعنوان یک طرف به رسمیت شناخته شده بود و لحن نسبتاً آرامی داشت. وقتی جنگ به پایان رسید ، گروه های لبنانی مخالف حزب الله- که به

14 مارس موسوم هستند- وارد میدان شدند تا با درگیر کردن حزب الله در صحنه داخلی ، سیاست بدنام سازی را به نیابت از آمریکا ، اسرائیل و بعضی از رژیم های عربی عملیاتی کنند. از این رو دولت سینیوره و هواداران آن بطور غیررسمی علیه حزب الله اعلام جنگ کردند. حزب الله که به هوشیاری در میان شخصیت های لبنانی شهره است به مقاومت منفی روی آورد و از ورود در درگیری های داخلی پرهیز کرد و حتی با صراحت اعلام کرد که اگر هزار نفر از ما را بکشید علیه شما دست به سلاح نمی بریم. حزب الله با فراخوان ، نیروهای هوادار خود اعم از مسلمان ، مسیحی و دروزی را به « اعتصام » در میدان اصلی شهر - ریاض الصلح و ساحت الشهدا- فراخواند. شیعیان و سایر هواداران لبنانی حزب الله اجتماع بزرگ خود را در 15 آبان 85 تشکیل دادند. این اجتماع 1.5میلیون نفری در روز چهلم آن به حدود 2 میلیون نفر گسترش پیدا کرد. این اعتصام تاریخی با پایمردی بی نظیر هواداران سیدحسن نصرالله تا روز صدور بیانیه پایانی اجلاس دوحه در اول خرداد 1387 یعنی 19 ماه به طول انجامید وقتی بیانیه دوحه صادر شد حزب الله- تقریباً- به همه خواسته های خود شامل تشکیل دولت وحدت ملی ، ثلث ضامن کابینه ، برگزاری انتخابات بر اساس رویه انتخاباتی 1960 ، عدم بکارگیری سلاح در مناقشات داخلی و فاصله گرفتن مخالفان منطقه ای و خارجی حزب الله از تاثیرگذاری بر تصمیم گیری در لبنان دست پیدا کرده بود از این رو بیانیه نهایی اجلاس دوحه به

مثابه قطعنامه 1701 برای برونرفت محترمانه مخالفان داخلی حزب الله از بحرانی که خود آن را به وجود آورده بودند ، خوانده شد. جنگ 33 روزه وقتی به پایان رسید که حزب الله لبنان دو اسیر صهیونیست را در اختیار داشت و این برای اسرائیلی ها که دائماً جنگ سنگین علیه حزب الله را با آن توجیه می کردند ، بسیار سخت بود اولمرت چند روز پس از پایان جنگ اعلام کرد که حاضر به باج دادن نیست و نمی خواهد با گفت وگو با حزب الله ، قوی ترین گروه ضداسرائیلی عرب را به رسمیت بشناسد. از این سخنان اولمرت زمان زیادی نگذشت که خبر مذاکرات محرمانه تل آویو و حزب الله با وساطت نماینده دبیرکل سازمان ملل به بیرون درز کرد و البته اولین بار در نشریه اسرائیلی جزورالم پست به چاپ رسید. در این روند حزب الله لبنان خواسته های خود را به روی میز مذاکره گذاشت که این موارد را شامل می شد 1- آزادسازی 5 اسیر لبنانی شامل سمیر قنطار قدیمی ترین زندانی در بند رژیم صهیونیستی و دو شهروند لبنانی که در جنگ 33 روزه به اسارت اسرائیل در آمده بودند. 2- روشن کردن سرنوشت 4 دیپلمات اسیر ایرانی که در سال 1361 توسط فالانژهای لبنانی ربوده شده و به نظامیان اسرائیلی تحویل داده بودند 3- ارائه نقشه مناطق مین گذاری شده جنوب لبنان 4- آزادی حداقل 200 اسیر عرب که اکثر آنان را فلسطینی ها تشکیل می دهند 5- رژیم صهیونیستی با تلخکامی همه خواسته های حزب الله بجز یکی از بندهای آن که به زندانیان عرب مربوط

بود را پذیرفت. در مورد این بند اسرائیلی ها استدلال کردند که این موضوع مستقلا در جریان مذاکرات حماس با دولت تل آویو دنبال می شود حماس نیز از سیدحسن نصرالله خواسته بود که بحث راجع به زندانیان فلسطینی را از دستور کار مذاکرات غیرمستقیم حزب الله و رژیم صهیونیستی خارج کند. اینک اسیران حزب الله در آستانه آزادی قرار دارند و همانگونه که سیدحسن نصرالله گفته بود به زودی سمیر قنطار وارد بیروت می شود و لبنانی ها او را خواهند دید. براساس گزارش منابع رسمی مبادله اسرا در روز چهارشنبه این هفته مقارن با هفته اول جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله در سال 85 انجام می شود و بار دیگر جهان شاهد یک پیروزی بزرگ برای مقاومت ضدصهیونیستی خواهد بود. در واقع حزب الله در فاصله دو ماه دو پیروزی بزرگ را به نظاره نشسته است : پیروزی در دوحه و پیروزی در ناقوره محل تحویل گرفتن اسرای لبنانی در بند رژیم صهیونیستی.

جنگ 33 روزه

عمليات نامتقارن حزب الله عليه اسرائيل و ويژگي هاي آن

اسرائيل در 21 تير ماه 1385 حملات همه جانبه عليه حزب الله لبنان به بهانه اسارت دو سرباز اسرائيلي آغاز كرد اما پس از 33 روز جنگ تمام عيار ارتش رژيم صهيونيستي كه از ابتداي پيدايش ، در هيچ جنگي شكست نخورده بود در جنگ با رزمندگان مقاومت حزب الله لبنان به زانو در آمد.

تا قبل از ژوئن 2006 كليه جنگ هاي اعراب و اسرائيل كمتر از هفت روز و در عمليات خوشه هاي خشم 16 روز ادامه داشت.زيرا در استراتژي جنگي اسرائيل به علت عمق استراتژيك محدود و حساسيت تلفات نيروي انساني ، ارتش اين كشور ، در كليه

جنگ هاي خود به دبنال وارد آوردن ضربات برق آسا و سريع در كمتر از يك هفته و سپس آغاز مذاكرات با طرف مقابل بوده است.

اما در جنگ 33 روزه اسرائيل عليه حزب الله لبنان سرنوشت جنگ به گونه اي ديگر رقم خورد. به نحوي كه حزب الله براي اولين بار در جنگ هاي نوين و كلاسيك با استفاده از جنگ نامتقارن توانست حريف مقتدر و تا به دندان مسلح خود را شكست دهد. حال به بررسي آن مي پردازيم.

الف ) تعريف جنگ متقارن و نامتقارن

1- جنگ متقارن :

تقارن بر وزن تفاعل است و به معني قرين شدن مي باشد و جنگ متقارن به نبردي اطلاق مي شود كه طرفين درگير آرايش مشابه با يكديگر داشته و با روش هاي معمول و متداول نظامي در نبرد با يكديگر مي پردازند.

طرفين درگير از امكانات و تجهيزات ، نفرات معادل و مشابه عليه هم استفاده مي كنند و به صورت كلاسيك به جنگ مي پردازند.

2- جنگ نامتقارن :

جنگ نامتقارن به نبردي اطلاق مي شود كه يك طرف از جنگ از روش هاي خاص و منحصر به خود عليه حريف نيرومند خود بهره مي گيرد. عدم توازن در قوا ، عدم تناسب در شرايط توانائي ها و امكانات وجود دارد.

نشريه Jaint strategic surrey در سال 1999 در تعريف عدم تقارن مي نويسد : رهيافت نامتقارن تلاش هائي در راستاي دور زدن يا تحت الشعاع قرار دادن توانائي هاي ايالات متحده آمريكا و قدرت هژمون در عين بهره گيري از ضعف هاي آن و سودجوئي از روش هايي است كه تا حد زيادي با روش هاي مورد انتظار اين كشور تفاوت دارند.

اين رهيافت ها بيشتر در پي ايجاد تاثير روانشناختي عمده اي مانند ايجاد شوك ، اخلال و آشفتگي بر ابتكار ، آزادي عمل

و اراده طرف مقابل هستند. روش هاي نامتقارن مستلزم افزايش نقاط ضعف و گستره آسيب پذيري هاي حريف مي باشند كه اغلب ، از فناوري ها تاكتيك ها و سلاح هاي ابتكاري و غيررسمي بهره مي برند و مي توانند در سطوح مختلف جنگ ، اعم از استراتژيك عملياتي و تاكتيكي در سراسر سطوح عمليات نظامي كاربرد داشته باشند. روش هاي نامتقارن عمليات چريكي ، جنگ درازمدت فرسايشي ، نبرد سياسي و عمليات رواني و تمايل به شهادت طلبي و ايثارگري متكي بوده است. در جنگ نامتقارن ضعفا مي كوشند تا حداكثر استفاده را از آسيب پذيري طرف نيرومند ببرند.

ب.ويژگي هاي جنگ نامتقارن

جنگ نامتقارن طبق تعاريفي كه ذكر شد ويژگي هاي خاص خود را دارد كه اين ويژگي ها عبارتند از :

1. استفاده از روش هاي نامعمول و نامتجانس

2. جنگ نامتقارن فقط در سطح نظامي نيست بلكه در سطح استراتژيك كاربرد دارد كه استفاده از جنگ رسانه اي ، اقتصادي ، سياسي ، فرهنگي ، اطلاعات و رواني از جمله آنهاست.

3. انگيزه و روحيه بالاي شهادت طلبي جهت از بين بردن نفرات و ادوات دشمن .

4. سرعت عمل بالا ، از بين بردن اراده طرف مقابل ، شوك بهت ، نامرئي بودن و عدمت تشخيص ضربات وارده توسط حريف نيرومند از ديگر ويژگي هاي جنگ نامتقارن است.

ج.جنگ 33 روزه و عدم تقارن

مهمترين ارزش و حياتي ترين مسئله يك كشور ، امنيت ملي آن است. دولت غاصب صهيونيستي در 60 سال حيات نامشروع خود همواره به دنبال امنيت ملي بوده است. ماهيت نظامي ، امنيتي اسرائيل و محاصره آن توسط كشورهاي عربي كه موجوديت آن را به رسميت نمي شناسند ، امنيت ملي اين كشور مصنوعي را مورد تهديد قرار داده است.

براي حل اين معضل امنيتي ، رژيم صهيونيستي جهت رفع تهديدات نظامي خارجي به قدرت نظامي و ارتش كلاسيك خود تكيه كرده به نحوي كه در طول 60 سال گذشته 6 بار با همسايگان خود جنگيده است.

ششمين جنگ اسرائيل با اعراب در 12 ژوئن 2006 با تهاجم گسترده و همه جانبه اسرائيل به لبنان به منظور نابودي حزب الله جهت دستيابي به منافع استراتژيك در جنوب لبنان به وقوع پيوست . نبردي تمام عيار كه 33 روز به طول انجاميد و با صدور قطعنامه 1701 شوراي امنيت ، مبني بر ترك مخاصمه پايان پذيرفت

.

جنگ حزب الله و اسرائيل نبردي نابرابر و نامتجانس و از نوع نامتقارن محسوب مي گردد. زيرا عدم تقارن ، همه جانبه بر دو طرف جنگ حاكم بود. از يك طرف يك حزب و گروه سياسي به نام حزب الله و طرف ديگر دولت غاصب اسرائيل قرار داشت وكمترين تقارن بين توان ، ابزارها ، راهبردها ، تاكتيك ها ، اهداف ، عناصر قدرت ، سازماندهي ، فرماندهي حزب الله و رژيم غاصب اسرائيل وجود داشت.

شكست سريع و كم هزينه دشمن از جمله اهداف عاليه نظامي است كه استراتژيست هاي نظامي همواره درصدد دستيابي بدان بوده اند. تاثيرگذاري بر اراده ، درك و برداشت دشمن براي پاسخگويي ، ايجاد شوك و بهت از ايجاد يك شكست سريع به دست مي آيد. به قول « كلاتيز ويتس » هدف از يك جنگ سريع ، از بين بردن اراده دشمن است.

ارتش مجهز و اسطوره اي رژيم صهيونيستي كه از ابتداي پيدايش در هيچ جنگي از اعراب شكست نخورده بود ، تا قبل از جنگ 33 روزه و حتي جنگ 16 روزه خوشه هاي خشم ، كليه جنگ هاي اعراب و اسرائيل كمتر از هفت روز بوده است. استفاده از سلطه سريعف عمليات برق آسا به جهت عمق استراتژيك محدود و حساسيت تلفات نيروي انساني در جامعه ، از رئوس استراتژي جنگي رژيم صهيونيست مي باشد.

نكته قابل توجه ، تحميل شكست برطرف مقابل و سپس آغاز مذاكره جهت دستيابي به اهداف سياسي از سياست هاي جنگ اسرائيل در طول 60 سال گذشته بوده است. اما استفاده از جنگ نامتقارن عليه استراتژي سلطه سريع رژيم صهيونيستي توسط حزب الله لبنان توانيست پنجمين ارتش قدرتمند دنيا را

با تمامي تجهيزات پيشرفته در هم بكوبد.

رژيم صهيونيستي بنا بود در اين جنگ طبق عمليات باران هاي تابستاني ظرف يك هفته كار حزب الله را تمام كند اما سرنوشت جنگ به گونه اي ديگر رقم خورد.

د. ويژگي هاي جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله

همانطور كه قبلا اشاره شد رويكرد نامتقارن ويژگي هاي خاص خود را داشته و جنگ حزب الله و رژيم صهيونيستي با اين رويكرد مطابقت دارد و اثراتي كه اين جنگ در سطوح مختلف بر دو طرف تخاصم بر جا ماند. ويژگي هاي خاص خود را دارد كه به آن مي پردازيم.

1. اولين ويژگي مهم جنگ نامتقارن حزب الله عليه اسرائيل استفاده از اصل غافلگيري است . غفلت يك طرف متخاصم سبب استفاده از اصل غافلگيري طرف ديگر مي شود. ابتدا حزب الله با حمله به نيروهاي اسرايئلي در روز 12 ژوئيه 2006 در آغاز عمليات نسبت به اسرائيل پيش دستي كرد اين پيش دستي ، ارتش اسرائيل را كه از ماه ها قبل تهاجم به لبنان و حزب الله را طراحي كرده بود كاملا غافلگير كرد اقدامش يك شوك و بهت شديدي بر ارتش اسرائيل وارد نمود.

يك مقام ارشد نظامي رژيم صهيونيستي در گفتگو با هاآرتص در رابطه با غفلت اين رژيم در مورد حزب الله مي گويد : « پس از عقب نشيني ارتش ما از جنوب لبنان در سال 2000 فرصت طلائي 6 ساله اي در اختيار نيروي حزب الله گذاشتيم و از آن غافل شديم تا با فراغ بال ، استحكامات و تجهيزات نظامي پيشرفته خود را در اين منطقه سوق الجيشي ( جنوب لبنان ) ، مستقر نمايد و اينك آن به دژي تسخير ناپذير تبديل شده است.

2. دومين ويژگي جنگ نامتقارن حزب الله عليه

رژيم صهيونيستي از بين بردن اراده دشمن براي ادامه جنگ بود. جنگ فرسايشي در عمليات نامتقارن به مانند خريد وقت و زمان ، به منظور ضربه زدن به دشمن در فرصت هاي مناسب است و همين امر سبب گرديد تا رژيم صهيونيستي در جايگاه ، زمان و اهداف جنگ سيطره نداشته باشد و عمليات برق آسا و استراتژي ضربه اول با ناكامي روبرو گرديد.

پس از پايان دو هفته از جنگ 33 روزه در هفته سوم وزير جنگ رژيم صهيونيستي به صراحت اعلام كرد كه ما توان مقابله با حزب الله را نداريم. جنگ فرسايشي حزب الله عليه اين رژيم توانست توان ارتش را به تحليل ببرد.

3. سومين ويژگي استفاده از « دفاع متحرك همه جانبه » حزب الله عليه ارتش رژيم صهيونيستي است. با توجه به نامتقارن بودن اين جنگ ، حزب الله از لحاظ استعداد نيروي نظامي نسبت به ارتش اسرائيل در اقليت به سر مي برد.

اصل تحرك ، حزب الله را قادر ساخت كه كمبود نيروي نظامي خود را جبران نمايد و با فشار بر نقاط ضعف و آسيب پذير اسرائيل حريف قوي خود را به زمين بزند.

حزب الله با اين توانايي محدود خود در نيروي انساني و با استفاده از دفاع متحرك در قالب جنگ چريكي و ضربات برق آسا و نامرئي توانست عملكردي از خود بروز دهد كه در طول تاريخ جنگ رژيم صهيونيستي بي سابقه بوده است.

4. استفاده از جنگ رواني عليه رژيم صهيونيستي توسط حزب الله در اين جنگ نامتقارن در طول 33 روز جنگ مشهود بود. به قول يكي از استراتژيست هاي غرب « اين جنگ نسل چهارم جنگ هاي نامتقارن بوده است. »

تمايل شهادت طلبانه و ايثارگري ، هدفمند بودن انگيزه رزمندگان حزب الله در بعد دروني پيروزي را براي آنان در برابر روحيه پايين ارتش اسرائيل به ارمغان آورد. تعهد انساني ، ايماني و اخلاقي رزمندگان حزب الله سبب بيرون راندن اشغالگران صهيونيست گرديد. آزاد كردن اسراء لبنان ، حفظ جان و مال مردم لبنان و در هدف كلان آزادي قدس شريف از دست صهيونيست هاي اشغالگر است.

منابع پزشكي رژيم صهيونيستي اعلام كردند كه 245 نظامي اسرائيلي بر اثر صدمه روحي جنگ عليه لبنان در تابستان 1385 گذشته دچار بيماري رواني شدند. كه اين حاكي از بي انگيزگي ارتش اسرائل در جنگ با حزب الله بوده است و همين امر ، شكست رواني ارتش اسرائيل را به همراه داشته است.

5. يكي از مهمترين ويژگي هاي جنگ 33 روزه كه آن را از ساير جنگ هاي چريكي و كلاسيك متمايز مي سازد ، كسب ، حفاظت و ضد اطلاعات نظامي از سوي حزب الله مي باشد. سيستم اطلاعاتي و ضد جاسوسي پيشرفته و پيچيده ، حزب الله را قادر ساخت در عين حفظ اسرار نظامي خود ، اطلاعات فوق سري را از ارتش و اهداف اسرائيل به دست آورد؛ به نحوي كه يكي از دلايل ناكامي ارتش اسرائيل را عدم اطلاعات دقيق و كافي از تجهيزات ، تسليحات ، مهارت هاي جنگي و رزمي نيروهاي حزب الله از يك سو و دسترسي حزب الله به اطلاعات فوق سري ارتش اسراييل از سوي ديگر مي َدانند.

به نحوي كه در حال حاضر استفاده از موبايل در ارتش اسرائيل ممنوع شده است ( 11 ) و اين نشان از قدرت اطلاعاتي حزب الله مي باشد.

در مورد

قدرت اطلاعاتي حزب الله مي توان اشاره كرد كه حزب الله به دور از سيستم اطلاعاتي اسرائيل پيش از وقوع جنگ در يك زمان مناسب موفق شده بود كه تونل هائي را در عمق خاك اسرائيل و لبنان حفر كند به نحوي كه در اين تونل ها از برد تخريبي بمب هاي خوشه اي اسرائيل بيشتر بود. در نتيجه جنگجويان حزب الله در زمان جنگ 33 روزه در مناطق امن قرار داشتند از طرفي ديگر نيروهاي مهاجم در معرض ديد رزمندگان حزب الله قرار داشته اند.

در مورد حفاظت اطلاعات و ارزش جنگي چريكي و نامتقارن عليه اسرائيل ، سيد حسن نصرالله به مناسبت هفتمين سالگرد مقاومت و عقب نشيني ارتش اشغالگر از جنوب لبنان در سال 2000 مي گويد : « درست است كه ما عاشق شهادت هستيم ، اما درست نيست كه خود را در معرض نابودي قرار دهيم ، اگر عملياتي را مي توان با دو شهيد انجام داد نبايد در آن عمليات سه نفر كشته شوند. » ( 12 )

اين نشان از اهميت حفاظت اطلاعات در ميان رزمندگان حزب الله لبنان و دبير كل اين حزب سيد حسن نصرالله مي باشد. چرا كه با رعايت حفاظت اطلاعات و ضد جاسوسي از تلقات نيروي نظامي در جنگ مي كاهد.

مطابق آمار تاييد شده حزب الله در اين جنگ 74 شهيد از ميان جنگجويان خود تقديم كرد در مقابل اسرائيل 117 سرباز و افسر عاليرتبه كشته داد كه در طول جنگ هاي رژيم صهيونيستي اين آمار بي سابقه بوده است. ( 13 ) در حالي كه در جنگ 6 روزه 1967 ارتش رژيم صهيونيستي فقط 16 كشته داد. ( 14 )

6 ويژگي ديگر اين جنگ استفاده از ضربات از راه دور

سريع و مهلك بر ارتش اسرائيل و ساختار اقتصادي و جمعيتي اين رژيم اشغالگر ، توسط حزب الله لبنان بوده است.

استفاده از حملات موشكي با دقت بالا از عناصر پيشرفته در جنگ هاي نامتقارن است. حزب الله بيش از 2500 موشك به شهرهاي شمالي اسرائيل و تاسيسات اقتصادي و نظامي فرود آورد. از طرفي در نبرد نزديك به موشك هاي دست ساز و كوتاه برد 30 دستگاه تانك ضد گلوله « مركاوا » و چندين دستگاه بلدوزر نظامي ارتش رژيم صهيونيستي منهدم شد. ( 15 )

حزب الله با استفاده از اين تاكتيك پيچيده و موثر توانست در جنگ زميني ارتش اسرائيل خصوصا تيپ ويژه « گولاني » را در مثلث مارون الراس ، نبت ، الجليل و عبترون زمين گير كند و آنان را مجبور به عقب نشيني از خاك لبنان نمايد. ( 16 )

نتيجه گيري

اصولا ارتش هاي دنيا و كلاسيك با فرمول هاي نظامي معين و مشخصي كار مي كنند و براي هر موقعيت جنگي فرمولي ثابت و روشن دارند كه خارج از آن عمل نمي كنند. در طي سه دهه اخير موضوع جنگ هاي پارتيزاني ، نامنظم و نامتقارن از موضوع هاي داغ و در عين حال خاص مورد بحث قرار گرفته است.

همسايگان فلسطين اشغالي در طي 60 سال گذشته همواره مورد تهديد ارتش كلاسيك رژيم صهيونيستي بودند و لبنان نيز از اين مورد بي نصيب نبوده است. حزب الله لبنان يك حزب شناخته شده لبناني در طول 30 سال گذشته در جنوب اين كشور است كه داراي فعاليت هاي مختلف سياسي ، فرهنگي و نظامي بوده است.

حزب الله لبنان پس از عقب نشيني رژيم صهيونيستي از جنوب لبنان در سال 2000 ميلادي توانست خود را در لبنان به

عنوان يك حزب شيعي - اسلامي ملي معرفي نمايد و به فعاليت هاي خود ادامه دهد. پس از عمليات « باران هاي تابستاني » اسرائيل به نوار غزه و سپس ربودن دوسرباز اسرائيلي توسط حزب الله رژيم صهيونيستي حملات همه جانبه خود را بر جنوب لبنان انجام داد و براي اولين بار دو طرف از كنترل خارج شده و خارج از مرزهاي خود در يك نبردي سنگين با يكديگر روبرو شدند و در طي 33 روز حزب الله توانست شكست سنگيني بر رژيم صهيونيستي تحميل كند و به قول « اوبگيدور ليبرمن » وزير مقابله با تهديدات استراتژيك كابينه ايهود المرت ، شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه يك شكست استراتژيك بود كه در ابعاد سياسي ، رواني ، اقتصادي و نظامي اسرائيل را با شكست روبرو كرد و ساختار تهاجمي ارتش را متزلزل ساخت. ( 17 )

اين براي اولين بار در طول تاريخ موجوديت اسرائيل بود كه موشك هاي فراواني به اعمال خاك اسرائيل شليك شد كه خساراتي بيش از 10 ميليارد دلار بر اقتصاد اسرائيل وارد كرد و حيفا ، بندر تجاري اقتصادي رژيم صهيونيستي ، را به شهر مردگان تبديل كرد. ( 18 )

حزب الله با جنگ نامتقارن توانست صهيويست را به ذلت و خواري بكشد و در ميان جنبش هاي اسلامي الگوي مناسبي براي دولت هاي عرب منطقه باشد.

افکارعمومي در جنگ 33 روزه لبنان

فرايند شکل گيري و تحول آن

احمد باصري

افکارعمومی در جنگ 33 روزه لبنان ، فرایند شکل گیری و تحول آن احمد باصری چکیده رژیم صهیونیستی به بهانه اسارت دو سربازش به دست حزب الله با هدف خلع سلاح مقاومت و بر هم زدن نظم و آرایش نظامی حزب الله و خلع سلاح مقاومت اسلامی و بازسازی اقتدار

از دست رفته خود پس از عقب نشینی سال 2000 با همه توان به مردم بی دفاع لبنان حمله کرد. در طی این حملات ، کارشناسان عملیات روانی رژیم صهیونیستی به توجیه و قانونی جلوه دادن این جنگ پرداختند و تلاش کردند جریان جنگ و درگیری را به گونه ای به تصویر بکشند که در آن رژیم صهیونیستی در نقش چهره ای که با اکراه و بی میلی درگیر جنگ شده است ، نمایان شود. دستگاه تبلیغاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در این عملیات در پی زیر سؤال بردن مشروعیت مقاومت اسلامی و رویگردانی افکارعمومی از حزب الله و زمینه سازی برای اعمال فشار سیاسی به جمهوری اسلامی ایران بودند ، چنانچه در روزهای نخست جنگ 33 روزه توفیقاتی نیز به دست آوردند ، اما حزب الله به دلیل استراتژی مردمی خود و با به کارگیری جنگ رسانه ای و استفاده از کلام پرنفوذ دبیرکل خود سیدحسن نصرالله و سخنرانی ها و پیام های تأثیرگذار او که از طریق شبکه های تلویزیونی العالم ، العربیه و الجزیره پخش می شد ، توانست فضای سیاسی و روانی را به نفع خود تغییر دهد ، به نحوی که پس از طی روزهای اول جنگ مردم لبنان تقریباً یکپارچه از حزب الله حمایت کردند تا جایی که همه گزارش های رسانه های جمعی امریکا حاکی از حمایت های مردم لبنان از حزب الله بود. بنا به اعتراف این منابع 83 درصد مسیحیان لبنان هم از حزب الله حمایت کردند. هدف این مقاله واکاوی روند شکل گیری افکارعمومی در دو سوی میدان نبرد در جنگ 33 روزه است. واژگان کلیدی : جنگ 33 روزه ، لبنان ، افکارعمومی ، عملیات روانی ، حزب الله. مقدمه در سال 1948 میلادی پس از

شکل گیری حکومت صهیونیستی ارتش این دولت بخش هایی از جنوب لبنان را به تصرف خود درآورد و همچنان تا یک سال این بخش ها را در اشغال داشت تا اینکه در سال 1949 در اثر فشارهای دیپلماتیک منطقه ای و فرامنطقه ای برخی از دولت های جهان ، قرارداد متارکه بین این رژیم و دولت لبنان منعقد شد. اما این رژیم به این قرارداد وفاداری نشان نداد و همچنان نیروهای خود را در جنوب لبنان حفظ کرد و روند اشغالگری آن رژیم 19 سال ادامه پیدا کرد تا در سال 1967 بخش های دیگری از جنوب لبنان نیز به محاصره ارتش صهیونیستی درآمد. دهه 1970 را می توان مقطعی دیگر در تاریخ سیاسی – امنیتی لبنان نام برد. کشمکش اعراب و اسرائیل و تداوم جنگ داخلی لبنان ( 1990 تا 1975 ) بحران خاورمیانه را به اوج خود رسانده بود. عملیات صلح برای الجلیل ( 1982 ) ، عملیات لیطانی ( 1978 ) ، عملیات تسویه حساب ( 1993 ) ، عملیات نظامی خوشه های خشم ( 1996 ) از سری عملیات نظامی ای بود که ارتش رژیم صهیونیستی در لبنان به اجرا درآورد و معروف ترین و بزرگ ترین عملیا ، عملیات لیطانی بود ، بنیامین نتانیوهو نخست وزیر پیشین تل آویو طرح و نقشه آن را آماده کرده بود و نیروی زمینی ، هوایی و دریایی این رژیم به صورت گسترده ای در آن شرکت داشتند. با اجرای عملیات لیطانی بخش هایی از جنوب لبنان به اشغال ارتش صهیونیستی درآمده و بیروت حدود 3 ماه در محاصره کامل نیروهای رژیم اشغالگر قدس بود. این حملات با حمایت مستقیم نظامی ایالات متحده ، انگلیس و فرانسه صورت گرفت. اهداف

این عملیات برای تحلیلگران مسائل منطقه ای بسیار آشکار و روشن بود ، زیرا دولت رژیم اشغالگر قدس برای تثبیت هرچه بیشتر خود باید با حملات نظامی شرایط سیاسی و امنیتی را تغییر می داد. عقب راندن چریک های فلسطینی تا فاصله موردنظر از مرز لبنان و فلسطین ، انهدام ساختار نظامی سازمان آزادی بخش ، تقلیل قدرت نظامی و سیاسی سوریه در لبنان و در نهایت ایجاد تحولات بنیادین سیاسی در کشور ( روی کار آوردن یک رئیس جمهور مسیحی طرفدار خود ) همگی از اهدافی بود که تل آویو در عملیات لیطانی در سال 1978 مدنظر داشت. بی تردید تجاوز پی درپی نیروهای این رژیم به خاک لبنان نیازمند واکنش سریع نظامی – سیاسی بود. اما در آن سال ها که جامعه شیعیان جنوب لبنان سخت دچار تشتت و چندگانگی بود تنها اندیشه مقاومت در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی باعث می شد که آحاد جامعه ، از نظر سیاسی و نظامی بسیج شوند. نخستین جرقه های مقاومت توسط گروه هایی شیعی در شهر بعلبک به وجود آمد و آرام آرام به سوی تشکیلات قدرتمند واحدی حرکت کرد. تشکل هایی با ایدئولوژی آرمانگرایانه اسلامی مجموعه واحدی را به وجود آورد و بستر مناسبی را برای شکل گیری حزب الله لبنان فراهم کرد. چند روز پس از تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی عده ای جوانان شیعه توانستند با اسلحه های سبک دروازه جنوبی شهر استراتژیک بیروت را بر روی نیروهای این رژیم ببندند. در آن برهه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران توانسته بود در نهاد مقاومت ملت لبنان تأثیر زیادی بگذارد ، جوانانی که پیرو امام خمینی ( ره ) بودند اعلام کردند که این نهضت اسلامی ایران که انرژی مقاومت آنها را

افزایش می دهد. ( روژه گارودی ، 1377 ) تا قبل از اینکه رژیم صهیونیستی جنوب لبنان را به اشغال خود درآورد وجود اندیشه طایفه گرایانه و تنش های قومی و مذهبی چالش هایی بود که جامعه لبنان با آن روبه رو شده بود. در این میان موجی از ایدئولوژی که هدفش تحمیل حاکمیت فکری خود به برخی از توده های جامعه و روند تجددگرایی و گرایش به لائیک شدن بود. در این حالت خطرناک نمی توان از تلاش های مستمر شخصیت های بزرگی چون امام موسی صدر ، شهید سیدعباس موسوی ، شهید شیخ راغب حرب و سیدحسن نصرالله و… صرف نظر کرد ، این افراد انگیزه ظهور اندیشه مقاومت اسلامی را در مردم بیدار کردند. در آن زمان که افراد برجسته ای مانند امام موسی صدر و شهید مصطفی چمران به دلیل چرخش ایدئولوژیکی برخی از اعضای جنبش امل به سوی حرکت سیاسی لائیک – که این اتفاق بعدها به زیان این جنبش تمام شد – از بدنه جنبش امل جدا شدند. بسیاری از جوانان که تا قبل از آن به جنبش امل پیوسته بودند راه امام موسی صدر و شهید چمران را ادامه دادند ، این امر باعث تعادل امل و نیروهای آن به صورتی عجیب به هم بریزد. به هر حال جنبش نوپای حزب الله لبنان روز به روز از لحاظ سیاسی و نظامی موفق تر عمل می کرد. مجموعه ای از جوانان شیعی با الگو قراردادن مبارزاتی ایرانی که رژیم پهلوی را سرنگون کردند و بعد از پیروزی انقلاب دوباره در جنگ تحمیلی در طول 8 سال دفاع مقدس حماسه های بزرگ آفریدند ، هم دوش برادران مسلمان خود در ایران با دژخیمان صهیونیسم مبارزه می کردند.

سال های اولیه که تشکیلات و سازماندهی حزب الله و مقاومت ( نظامیان ) در حال شکل گیری و تثبیت خود بود ، گروه سیاسی این حزب ترجیح می داد که فعالیت هایشان را مخفیانه انجام دهند تا دشمنان نتوانند به جنبش نوپای حزب الله آسیب برسانند. این روند زمان زیادی طول نکشید زیرا در درون بدنه جنبش ، افراد و شخصیت های کاریزمایی وجود داشت که از مناظر ایدئولوژی سیاسی در سطح بالایی بودند و در همان زمان شیعیان لبنان نیازمند تزریق اندیشه های سیاسی منطقی این افراد بودند. از این رو در 6 ژانویه 1984 جنبش مقاومت اسلامی لبنان با صدور بیانیه ای موجودیت سیاسی و نظامی خود را اعلام کرد و از آن زمان به بعد به شکل مستقل و رسمی به فعالیت های نظامی و سیاسی خود ادامه داد. ( اسداللهی ، 1382 ) « شیخ نعیم قاسم » قائم مقام دبیرکل حزب الله ( نعیم قاسم ، 183 ) اهداف جنبش حزب الله را به سه قسمت تقسیم می کند : 1. اسلام به عنوان شیوه کامل ، فراگیر و شایسته برای زندگی بهتر و پایه فکری ، عقیدتی ، ایمانی و عملی که تشکیلات موردنظر براساس آن ایجاد شود. 2. مقاومت در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی ، به عنوان خطر جاری و آینده که به دلیل آثار مخربی که بر لبنان و منطقه می گذارد ، باید در اولویت قرار گیرد و نیازمند ایجاد ساختار جهادی و مبارزاتی و به کارگیری همه امکانات لازم برای انجام مأموریت و وظایف آن است. 3. رهبری شرعی ولی فقیه به عنوان جانشین پیامبر ( ص ) و امامان ( ع ) که خطوط کلی فعالیت ها را برای امت

ترسیم می کند و امر و نهی او نافذ است. حزب الله همزمان با مبارزات سیاسی و نظامی ، برای انتقال مواضع شفاف ایدئولوژیکی خود به افکارعمومی منطقه و جهان ، شبکه تلویزیونی المنار ، رادیو النور و هفته نامه العهد و… را راه اندازی کردند. موفقیت حزب الله در عرصه رسانه ای به حدی بود که کارشناسان امور منطه معتقدند که در مقطعی که رژیم صهیونیستی به صورت ناگهانی ( 45 روز زودتر از موعد مقرر ، 24/می/2000 ) از جنوب لبنان عقب نشینی کرد ، بر اثر فشار رسانه ای حزب الله بود که تأثیرات زیادی بر افکارعمومی منطقه ، جهان عرب و حتی برخی از سیاست مداران رژیم اشغال گر قدس گذاشته بود. امروزه حزب الله با برخورداری از ارتباطات قوی مردمی در لبنان ، بازیگر قدرتمندی محسوب می شود که اعتبار فراوان داخلی و بین المللی دارد و استراتژی های این جنبش مورد قبول بخش مهمی از افکارعمومی لبنان است. در عرصه های اجتماعی و سیاسی نظیر انتخابات شهر ، روستا و پارلمان لبنان موفقیت های چشمگیری به دست آورده است. از طرف دیگر حزب الله از زمان زمامداری امیل لحود رابه خود را با دولت بهبود بخشیده و امروزه به عنوان یک نیروی اثربخش در منطقه اعمال قدرت می کند. در این مقاله ویژگی ها و فرایند شکل گیری افکارعمومی ، زمینه های بروز و اهداف 33 روزه ، عملکرد نظامی و به طور ویژه اقدامات عملیات روانی حزب الله و رژیم صهیونیستی را در مدیریت و راهبردی افکارعمومی مردم لبنان و منطقه بحث و بررسی شده است. زمینه های بروز جنگ 33 روزه در سال 2000 ، پس از 18 سال حضور نیروهای رژیم صهیونیستی در لبنان ، ارتش این رژیم مجبور به

خروجی از لبنان شد. این پیروزی ملت لبنان در سال 1984 با بازگشت اسیران لبنانی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت ( هرچند همه اسیران آزاد نشده بودند ) . به دنبال صدور قطعنامه 1559 ) شورای امنیت سازمان ملل متحد – که بر خلع سلاح حزب الله تأکید داشت ( در همان روزی که گفته می شد توافقی مهم و مشروط در این زمینه میان نخست وزیر لبنان و حزب الله ) مبنی بر تغییر کسوت نظامی حزب الله از میلیشیای محلی به ارتش ملی پس از تخلیه مزارع شبعا به وسیله نیروهای رژیم صهیونیستی صورت گرفته بود ، رفیق حریری ترور شد. در همین زمان با ابتکار سیاسی حزب الله میتینگی 5/1 میلیون نفری در قلب بیروت و در حمایت از یکپارچگی ملی لبنانی ها برگزار شد. این میتینگ توانست آثار منفی این ترور مبهم و مشکوک ، را خنثی و قسمت اعظم نقشه توطئه گران را نقش بر آب کند. از سوی دیگر شکسته شدن آتش بس 6 ماهه بین حماس و حزب الله با رژیم صهیونیستی ، سواحل غزه آماج موشک باران ناوچه های این رژیم قرار گرفت و غیرنظامیان زیادی در این حادثه جان باختند. این حادثه تلافی نیروهای حماس در به اسارت گرفتن یک سرباز این رژیم را در پی داشت و سپس ارتش صهیونیستی با یورشی گسترده به دولت منتخب فلسطینی تعداد زیادی از وزیران و سیاستمداران دولت حماس را به اسارت گرفت و دفتر نخست وزیر دولت منتخب را منفجر کرد. پس از بروز این رخدادها ، حزب الله لبنان ، به دنبال ناکامی از بازپس گیری بقیه اسیرانش در سال 2004 در 6 ژووم 2006 طی عملیاتی محدود با عبور از

موانع مرزی ، دو سرباز این رژیم را اسیر کرد. اسارت سربازان رژیم صهیونیستی پیش از آنکه نشان دهنده پیروزی جناح های فلسطینی یا لبنانی باشد ، شرمندگی دولت رژیم اشغالگر قدس را به دنبال داشت و این آغازی برای درگیری های چندجانبه رژیم اشغالگر قدس با نیروهای حزب الله – و با ملت لبنان – در مرز ، شهرها ، و روستاها و پناه گاه ها شد. اهداف رژیم صهیونیستی از جنگ اهداف رژیم صهیونیستی را می توان در دو قالب نظامی و روانی دسته بندی کرد. اهداف روانی جنگ 33 روزه عبارت بود از : خلع سلاح مقاومت ، تلاش برای ترور سران حزب الله و عملیات روانی برای تخریب حزب الله و رهبری آن. اهداف نظامی جنگ 33 روزه عبارت بود از : برهم زدن نظم و آرایش نظامی حزب الله لبنان ، تأمین امنیت مناطق شمالی فلسطین با خارج کردن آنها از تیررس حزب الله ، خلع سلاح مقاومت اسلامی و بازسازی اقتدار از دست رفته رژیم اشغال گر قدس پس از عقب نشینی سال 2000 ، همچنین تهاجم به لبنان و اشغال جنوب این کشور تا حد فاصل رودخانه لیطانی ، با هدف مبارزه علیه حزب الله ، بهره گیری از افکارعمومی برای خلع سلاح حزب الله ، مرعوب نمودن دولت لبنان و ایجاد روی گردانی افکارعمومی نسبت به حزب الله انجام گرفت. اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی در جنگ رژیم صهیونیستی در این مرحله با محاصره دریایی لبنان ، یورش هوایی و گلوله باران مناطق حساس لبنان ، عملیات خود را به صورت گسترده آغاز کرد : - 1600 سورتی پرواز بر فراز لبنان تا پایان روز ششم - بمباران تأسیسات زیربنایی و حیاتی نظیر آب ، برق و گاز

- انهدام پل ها و گلوله باران راه های مواصلاتی - بمباران کور و کشتار وحشیانه مردم نظیر حادثه قانا اقدامات نظامی حزب الله - شلیک 1400 موشک به شهرهای شمالی اراضی اشغالی - شلیک 8000 خمپاره به شهرک های صهیونیست نشین - به تعطیلی کشاندن بزرگ ترین بندر این رژیم ( حیفا ) با شلیک حدود 100 موشک - موشک باران کشتی های جنگی رژیم اشغال گر قدس در آبهای ساحلی لبنان - انهدام حدود 124 دستگاه تانک فوق پیشرفته « میرکاوا » - انهدام ناوچه فوق پیشرفته « ساغر » که این عملیات ناوگان دریای رژیم اشغال گر قدس را وادار به عقب نشینی کرد. این عملیات به ارتش رژیم صهیونیستی این پیام را داد که از اندیشیدن به عملیات آبی - خاکی و سرپل گیری صرف نظر کند. عملیات روانی در جنگ 33 روزه عملیات روانی فعالیتی نرم افزاری که با هدف از بین بردن امید مخاتطبان بی اعتماد نسبت به رهبران ، شکاف در بین جامعه مخاتب و دارلبذ09 + ویژگی های افکارعمومی در عصر ارتباطات با گسترش رسانه های همگانی و شبکه ای شدن جهان و همچنین باسوادتر عامه مردم ، نیروی تازه ای با عنوان افکارعمومی پایه به صحنه گذاشته است. این نیروی تازه که تجلی اراده مردم و خواست آنها است. در تمام جهان در شکل دادن به حوادث و رخدادهای سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی ایفا می کند. امروزه برای هرگونه اقدام خشونت آمیز و استفاده از قوه قهریه لازم است ابتدا افکار عمومی را قانع کرد و تحت تأثیر قرار داد تا امکان حمله و استفاده از توان فیزیکی فراهم شود. هرچند ابرقدرت ها دارای توانایی فیزیکی ، تکنولوژی و ابزارهای پیچیده و دقیقی هستند

اما یکی از مشکلات آنها همراه و قانع کردن افکارعمومی دنیا و ملت های خودشان است و اگر خوب نتوانند این زمینه را فراهم کنند ضمن مخالفت های که در جامعه آنها به وجود خواهد آمد ، موانع و مشکلاتی در اجرای اهداف آنها وجود دارد و امروزه تسلط بر فکر و اندیشه یک جامعه می تواند تأثیر به سزایی در برنامه های سیاسی و نظامی داشته باشد. برای شناسایی بهتر کارکردهای افکارعمومی می بایست به مطالعه ویژگی های آن پرداخته شود. 1. آشکار بودن ( آشکار بودن افکار مستلزم شرکت افراد در تظاهرات جمعی و حضور آنها در کنار هم و برقراری رابطه بین آنهاست ) . 2. آگاهانه و هوشیارانه بودن ( آگاهی مردم به وجود افکارعمومی گویای اراده آنها در پیوستن به صنوف دیگران و برقراری ارتباط با آنهاست ) . 3. از وسعیت کافی برخوردار بودن ( وسعت پدیده نشانه جمعی بودن آن و در نتیجه رابطه اجتماعی است ) . افکارعمومی ، به طور عمده محصول دوران روشنگری است. این اندیشه با فلسفه های سیاسی لیبرالی اواخر قرون هفدهم و هیجدهم ( لاک و روسو ) و به ویژه تئوری دمکراتیک قرن نوزدهم تلفیق شده است ( پراسیس 1382 ص 21 ) . در فلسفه اجتماعی ، هابز اندیشه افکارعمومی را رواج داد ، او اعتقاد داشت که نظر بر جهان حکومت می کند. ویلیام تمپل نظر را مانعی در راه اقتدار سیاسی می دانست و معتقد بود : « نظر پایه و اساس هر حکومتی را تشکیل می دهد. ادغام واژه های عمومی و افکار در یک ترکیب مفهومی دارای اهمیت سیاسی به معنای امروزی فقط در فلسفه های دمکراتیک و

لیبرال از سال 1700 به بعد پدیدار شد. ( پراسیس 1382 ، ص 22 ) افکارعمومی ، پدیده ای روانی - اجتماعی و جمعی است و عبارت است از : ارزیابی ، روش و نظر مشترک گروهی اجتماعی در مسئله ای که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظه معینی ، بین عده زیادی از افراد و اقشار گوناگون جامعه نسبتاً عمومیت می یابد و عامه مردم آن را می پذیرند. افکارعمومی به صورت تأیید یا مخالفت با یک عمل ، نظر ، شخص و واقعه با خواسته ، مطالبه ، پیشنهاد و توصیه تجلی می یابد. ( مهرآرا 1372 ، ص 371 ) باید توجه داشت ، بسیاری از محققان افکارعمومی ، فعالیت های خود را به عرصه های محدودی از افکارعمومی منحصر می کنند. آنها عقایدی را به مثابه افکارعمومی می دانند که به مسائل مهم سیاست عمومی یک کشور مربوط می شود. این تأکید از این اعتقاد ناشی می شود که افکارعمومی باید تعیین کننده سیاست عمومی یک کشور باشد. آنان با این عقیده طیفی از عقاید را که ارتباط انکارناپذیری با مسائل سیاسی دارند ، جدا می کنند ( جونیون 1365 ، ص 39 ) . با توجه به این تعاریف یکی از اشکال بارز افکارعمومی را می توان در جنگ 33 روزه ملاحظه کرد که براساس مراحل هفت گانه زیر شکل گرفته است : 1. پیدایش آگاهی : در این مرحله مردم از وجود موضوعی آگاه می شوند. اما سریع نسبت به آن واکنش نشان نمی دهند. مانند آگاهی مردم لبنان و فلسطین اشغالی از به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی. 2. فوریت بیشتر ، با شروع حمله همه جانبه رژیم صهیونیستی مردم فوریت

و ضرورت مسئله را حس می کنند ، نظر غالب در این مرحله ، درخواست مصرانه برای اقدام است. 3. دستیابی به راه حل : در این مرحله مردم ، در ابهامی عمومی به سر برده و بدون توجه به پیچیدگی موضوع به دنبال سرنخ هایی برای حل ابهامات ذهنی خود هستند. توجه مردم بیشتر به راه حل هایی معطوف می شود که کارشناسان یا سیاستمداران با زیرکی آنها را ارائه می کنند. از دیدگاه سالک ( 1378 ، ص 7 ) چون مردم راه حل های ارائه شده را به خوبی درک نمی کنند می توان مرحله سوم را دوران صحه گذاشتن نادرست بر راه حل عمومی نامید ، یعنی مردم از پیشنهادهای ارائه شده حمایت می کنند ، اما به محض مشخص شدن هزینه هایی که باید بابت این موضوع بپردازند. از موضع خود عقب نشینی می کنند سردرگمی افکارعمومی در روزهای آغاز جنگ را می توان نشانی برای این مرحله ارزیابی کرد. 4. فکرخام : در این مرحله مقاومت مردم در مواجهه با راه حل های مسئله و پیامدهای این راه حل ها ظاهر می شود. این مرحله را می توان در روزهای پنجم و ششم جنگ ملاحظه کرد. در این روزها افکارعمومی در لبنان به نفع حزب الله تغییر جهت داد. و از بین مجموع راه حل هایی که برای مواجه با جنگ پیشنهاد می شد ، گرایش به دیدگاه های حزب الله بیشتر شد. 5. ارزیابی نظرات : در این مرحله مردم دست به انتخاب می زنند ، و از بین راه حل های ممکن در مواجه به مسئله به این نتیجه می رسند که راه حل های آسان و کم هزینه ، احتمالاً کارایی نخواهد داشت ، وقتی مردم به موضوع خاص و راه حل های پیشنهادی توجه زیادی نشان می دهند ، سرسختانه بردیدگاه خود پافشاری می کنند.

شاید یکی از دلایل ماندگاری مردم جنوب لبنان در شهرها و روستاهای خود زیرفشار شدید حملات هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی را ، بتوان نتیجه دستیابی مردم به این مرحله ارزیابی کرد. 6. موضع گیری هوشمندانه : در این مرحله مردم ایده ای را قبول می کنند اما معمولاً در مورد آن کاری انجام نمی دهند ، تا به مرحله هفتم برسند. 7. قضاوت مسئولانه از لحاظ اخلاقی و احساسی : مرحله اجرای افکارعمومی همان قضاوت اخلاقی و احساسی است. در این مرحله مردم خود را با موقعیت های گوناگون هماهنگ می کنند ، دیدگاه و رفتارشان را تغییر می دهند و با احساسات دوگانه خود روبه رو می شوند ، به تعبیری مرحله هفتم مرحله پیدا کردن چاره کار است. ( سالک 1378 ص 8 ) یکی از توانمندی های نرم حزب الله را می توان در هدایت مردم لبنان در روزهای ببستم به بعد جنگ دانست ، شواهد امر نشان می دهد که در آن روزها مردم لبنان اعم از شیعیان ، اهل سنت و حتی مارونی ها به این مرحله رسیدند ، و رژیم صهیونیستی را سبب واقعی همه مشکلات خود ارزیابی می کردند. برای شکل گیری افکارعمومی دو اصل یا عامل باید با هم جمع شوند. 1. موضوع یا مشکلی خاص وجود داشته باشد. 2. توجه عمومی حول و حوش آن موضوع شکل گیرد. رسانه های جمعی یکی از ابزارهای اصلی شکل دهی افکارعمومی اند ، امروز رسانه ها توان ایجاد عقاید عمومی را بین همگان دارند. اما نکته مهم اثربخشی رسانه ها اعطای اعتبار اجتماعی رسانه به موضوع موردنظر است و از دیدگاه مهرداد ( 1380 ص 82 ) زمانی که رسانه های همگانی موضوع یا سوژه ای خاص را انعکاس می دهند ،

در اصل بخشی از اعتبار اجتماعی خود را نیز به آن موضوع انتقال می دهند و مخاطب نیز اینگونه برداشت می کند که حتماً موضوع مطرح شده حائز اهمیت بوده که رسانه موردنظر آن را انعکاس داده است و اگر اهمیت نداشت ، هیچگاه در رسانه ها مطرح نمی شد. به این عمل رسانه های همگانی مرتن و لازرسفلد اعطای اعتبار اجتماعی رسانه به موضوع یا اعطای منزلت اجتماعی می گویند.

جنگ 33 روزه ورسانه ها

رسانه های گوناگون تلاش می کردند افکارعمومی بین المللی و داخلی لبنان را به نفع خود شکل دهند ، در این نبرد حساس و سرنوشت ساز حزب الله نشان داد که از استعداد و توانمندی بالایی برخوردار است. در این نبرد رسانه ای ، رسانه های همگانی غربی و صهیونیستی ، تلاش می کردند بین موضوعات جنگ و منافع شخصی شهروندان رابطه ای نادرست ایجاد کنند تا افکارعمومی کاذب به نفع شبکه ها یا سیاست مداران حاکم بر آن شبکه ها ایجاد شود. نمونه بارز آن را می توان در ایجاد دشمنان خیالی در عملیات روانی مشاهده کرد. در اینگونه مواقع هیچ گونه دشمنی که بتواند تهدیدکننده باشد ، وجود ندارد ولی سیاستمداران و کارگزاران تبلیغاتی برای دسترسی به مقاصد خود که همانا دورکردن شهروندان از موضوعات مهم و اساسی است ، دشمنی ایجاد می کنند. عملیات روانی در جنگ 33 روزه عملیات روانی فعالیتی نرم افزاری است که با هدف از بین بردن امید مخاطبان ، بی اعتمادی نسبت به رهبران ، شکاف در بین جامعه مخاطب و جنگ علیه عقل دشمن انجام می گیرد. ( سلطانی فر ، 1382 ) صلاح نصر از نویسندگان مصری در تعریف عملیات روانی می گوید : عملیات روانی همان جنگ کلمه و عقیده است ، خواه به صورت مخفی ، آشکار

، شفاهی و یا کتبی باشد. اساساً سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هرگاه امکان برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب را داشته باشد می تواند به اعماق او نفوذ کند. ( شیرازی ، 1376 ، ص 14 ) مهم ترین تاکتیک های عملیات روانی عبارت اند از : - سانسور ( عبارت است از حذف عمدی موادی که جریان عبور آگاهی ها که امروزه بیشتر بمباران و هجمه خبری جایگزین آن شده است ) . - تحریف ( تغییر متن پیام به شیوه های گوناگون از جمله جرح و تعدیل. - پاره حقیقت گویی ، محک زدن ، ادعا به جای واقعیت ، اغراق ، ساختن یک یا چند دشمن فرضی ، تفرقه و شایعه ، ترور شخصیتی به جای ترور فیزیکی. تأکید اصلی این عملیات بر تفرقه و تقابل در خاورمیانه و لبنان است ، همچنان که « بن گورین » در خاطرات خود می نویسد : برای ایجاد نفاق در اتحاد اعراب و تصرف سرزمین لبنان : « پاشنل آشیل اتحاد اعراب ، لبنان است. تفوق مسلمانان در این کشور ، مصنوعی و به سادگی قابل سرنگونی است » . ( گارودی ، 1377 ، ص 138 ) محورهای عملیات روانی علیه حزب الله لبنان 1. مرتبط ساختن عملیات مقاومت اسلامی لبنان علیه رژیم اشغالگر قدس با موضوع فناوری صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران. 2. القای رویارویی ایران و رژیم اشغالگر قدس در این جنگ. 3. متهم کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به طراحی عملیات ، حضور مستشاری و ارسال تجهیزات نظامی 4. متهم کردن سوریه به دخالت در جنگ علیه رژیم صهیونیستی 5. معرفی حزب الله به عنوان گروهی

ماجراجو و تروریست 6. متهم کردن حزب الله به آغازگر جنگ به منظور تحقق منافع جمهوری اسلامی ایران. اهداف عملیات روانی در طی این دوره آنچه رژیم صهیونیستی و نیروهایش درگیر آن بودند ، نه تنها یک جنگ گرم ، بلکه جنگی تبلیغاتی بود. حتی اگر امکان صرف نظر و اغماض از تلفات غیرنظامیان لبنانی ، تخریب تأسیسات زیربنایی و حتی بمباران تنها ایستگاه تلویزیونی متعلق به مسیحیان ضدحزب الله نیز وجود داشته باشد ، شکی نیست که کارشناسان عملیات روانی رژیم صهیونیستی جز توجیه و قانونمند جلوه دادن این جنگ ، راهی نداشتند. نکته اصلی اینجا است که تلاش می شد جریان جنگ و درگیری به گونه ای به تصویر کشیده شود که در آن رژیم صهیونیستی را چهره ای جلوه دهند که با اکراه و بی میلی درگیر جنگ شده است ، بزرگنمایی شود. این ترفند در امریکا چندان پیچیده نیست : شبکه های خبری امریکا همواره به لابی قدرتمند رژیم صهیونیستی توجه داشته و به همین خاطر از ارایه تصاویر و انعکاس مطالبی که چهره به ظاهر موجه دولت صهیونیستی را مخدȘԠیا آسیبی به آن وارد کند ، شدیداً خودداری می کنند. حتی در حوزه های قابل بحث اگر کارشناس یا متخصصی برای مشاوره وجود داشته باشد ، غالباً اسراییلی است و این به اصطلاح کارشناسان صهیونیست را معمولاً سیاسی و وابسته به دولت لبنان معرفی می کنند. به هر ترتیب آنچه درخور توجه و تأمل به نظر می رسید ، این است که در انعکاس رسانه ای جنگ 33 روزه هیچ گاه به توازن طرفین درگیر اشاره ای نمی شد. به تعبیری دیگر ، عملکرد و انعکاس رسانه ای همیشه و در همه حال در حمایت از رژیم صهیونیستی صورت

می گرفت. دستگاه تبلیغاتی امریکا و رژیم صهیونیستی در این عملیات روانی در پی دستیابی به اهداف زیر بودند : 1. زیر سؤال بردن مشروعیت مقاومت اسلامی در لبنان 2. رویگردانی افکارعمومی لبنان از حزب الله 3. زمینه سازی برای اعمال فشار سیاسی به جمهوری اسلامی ایران 4. ممانعت از همبستگی اعراب و حمایت آنان از مقاومت اسلامی لبنان 5. کم رنگ جلوه دادن پیروزی های حزب الله لبنان 6. توجیه کردن استیصال نظامی خود در برابر مقاومت اسلامی 7. فعال کردن گسل های سیاسی لبنان علیه حزب الله 8. متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به دخالت در امور داخلی کشورها 9. بازسازی اقتدار نظامی ، امنیت روانی و وجهه بین المللی جامعه صهیونیستی 10. سرپوش گذاردن و تحت الشعاع قرار دادن جنایات خود در حمله به غیرنظامیان در فلسطین و لبنان فرایند عملیات روانی رژیم صهیونیستی علاوه بر پوشش خبری وسیعی که از طریق خبرگزاری های گوناگون بین المللی به تحلیل های خود از جنگ داده بودند ، در این دوره رژیم صهیونیستی از طریق هواپیما اعلامیه های تخریبی که هدف آن دامن زدن به اختلافات لبنانی ها بود ، پخش می کردند. این اقدام باعث شده بود که برخی از گروه های سیاسی طوایف مختلف بدون در نظر گرفتن خطوط قرمز لبنان سعی کنند با مطرح کردن مسائل انحرافی کشور را از منظر سیاسی و امنیتی در وضعیت خطرناکی قرار دهند. عوامل خارجی سعی کردند با استناد به قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل دخالت های خود را قانونی جلوه دهند ، هرچند در آن موقع شخصیت های سیاسی مانند امیل لحود رئیس جمهور ، نبیه بری رئیس مجلس لبنان و رئیس جنبش امل ، میشل عون رئیس فراکسیون تغییر و اصلاحات و سیدحسن

نصرالله دبیرکل حزب الله خواهان وحدت و یکپارچگی در لبنان شده اند ، اما برخی گروه ها با مرعوب شدن از طریق تبلیغات صهیونیستی قصد داشتند از آب گل آلود ماهی بگیرند. نتایج عملیات روانی در لبنان صدور بیانیه دولت لبنان در 22/4/85 و سلب مسئولیت دولت از عملیات پیشگیرانه حزب الله فؤاد سینوره نخست وزیر لبنان در موضع گیری ضعیفی گفت : « اقدام حزب الله در به اسارت گرفتن سربازان اسرائیل اشتباهی تاکتیکی بوده است. » ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه لبنان ادعا کرد : جنگ جاری بین اسرائیل و ایران و همپیمانان آنهاست. نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل با استناد به سخنان وروان حماده ( وزیر مخابرات لبنان ) و الیاس عطایی الله ( نماینده مجلس لبنان ) مدعی شد که سوریه و ایران ، حزب الله را حمایت می کنند. درخواست دبیرکل سازمان ملل و اتحادیه اروپا برای آزادی 2 اسیر اسرائیلی و دخالت کشورهای عربی در این زمینه محکومیت حرکت حزب الله توسط وزیر امورخارجه امریکا. محکومیت عملیات حزب الله توسط فردریک جونز ( سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا ) و مسئول دانستن سوریه و ایران در این زمینه درخواست سفیران امریکا و فرانسه در بیروت از سیاستمداران و روزنامه نگارانی لبنانی برای موضع گیری علیه حزب الله مواضع جان بولتون ( نماینده امریکا در شورای امنیت ) و مشروع دانستن حملات رژیم صهیونیستی به بهانه دفاع از خود و تهدید سوریه و ایران. اظهارات شیراک درباره اینکه ایران از حزب الله و حماس برای عبور از مناقشه هسته ای خود استفاده کرده است. ایجاد اختلاف در نشست اضطراری وزرای خارجه 18 کشور عربی در قاهره درخصوص حملات رژیم اشغال گر قدس به لبنانی و سخنان سعودالفیصل

وزیرخارجه عربستان مبنی برمناسب ، غیرمسئولانه و دور از انتظار بودن اقدامات حزب الله و حمایت نمایندگان مصر ، اردن ، کویت ، تشکیلات خودگردان ، امارات و بحرین از وی. موضع گیری منفی دولت عربستان علیه حزب الله و بیان این موضوع که مقاومت مشروع و عملیات خودسرانه را باید ازهم تفکیک کرد و این عملیات بی هماهنگی با کشورهای عربی بوده و لازم است از طرف کسی که آن را به وجود آورده ، خاتمه یابد. برخورداری از اجازه نفوذ به شبکه مخابراتی لبنان توسط رژیم صهیونیستی : به همین خاطر امکان استفاده از تلفن ثابت ، همراه و بی سیم برای حزب الله وجود نداشت. بسیاری از کارشناسان نظامی متعجب اند که در طول جنگ 33 روزه نیروهای مقاومت چگونه با هم در ارتباط بوده اند. کارشناسان رژیم اشغال گر قدس تأکید می کردند که نیروهای لبنانی قسمت – قسمت شده اند و امکان ارتباطی بین این گروه های به هم ریخته وجود ندارد. در پاسخ به این حرفشان ، سیدحسن نصرالله در تلویزیون ، دستور مستقیم حمله به ناوچه ساغره را صادر می کند و به مخاطبان می گوید به ناوچه رژیم صهیونیستی نگاه کنند و در برابر دیدگان مخاطبان پرتعداد خود ناوچه ساغره آماج حمله قرار گرفت و غرق شدن آن را بیندگان از صفحات تلویزیون خود می بینند. ( این برای نخستین بار در تاریخ است که فرمانده جنگ در پخش مستقیم تلویزیونی فرمان حمله صادر می کند. ) میزان دقت و هماهنگی بین نیروها و فرمانده حزب الله برای کارشناسان رژیم اشغالگر قدس و دیگران قابل فهم نبود. ایجاد زمینه همکاری شخصیت های سیاسی داخل لبنان یعنی جنبلاط ، جعجع و حریزری اشغال گر قدس : آنها

فکر می کردند طبق وعده خانم رایس ، حزب الله رفتنی است. چرا که رایس به آنها گفته بود شما کار خود را انجام دهید فردا اگر سیدحسن نصرالله زنده بود می توانید او را در زندان گوانتانامو ببینید و واقعاً هم قسمتی از گوانتانامو و بخشی از زندان هایی در فلسطین اشغالی را برای نیروهای مقاومت لبنانی خالی کرده بودند. ارعاب مسئولان لبنانی در حدی که سعد حریری در روزهای اول جنگ اعلام کرد که ما حزب الله را در پایان جنگ محاکمه خواهیم کرد. جنبلاط و دیگران هم گفتند تا حزب الله خلع سلاح نشود ، جنگ را متوقف نمی کنیم یعنی خود را هم ردیف طرف اسرائیلی قرار داد. نتایج عملیات روانی حزب الله با توجه به درگیری دیرینه میان شیعیان حزب الله و مسیحیان و سنی ها و دروزی ها و مارونی ها ، و رأی بخش اعظم مردم در انتخابات اخیر لبنان به نخست وزیر طرفدار امریکا و همچنین قتل حریری که به پای عوامل امنیتی سوریه گذاشته شده بود و حزب الله هم از سوریه جانبداری می کرد ، کاملاً منطقی بود که گناه ویرانی ها و کشتارهایی را که رژیم صهیونیستی انجام می دهد به پای حزب الله نوشته شود. اما حزب الله به دلیل استراتژی مردمی خود و با به کارگیری توان رسانه ای و استفاده از کلام پرنفوذ دبیرکل خود سیدحسن نصرالله و سخنرانی ها و پیام های تأثیرگذار وی که از طریق شبکه های تلویزیونی العالم ، العربیه و الجزیره پخش می شد ، توانست فضای سیاسی و روانی را به نفع خود تغییر دهد ، به نحوی که پس از طی روزهای اول جنگ مردم لبنان تقریباً یکپارچه از حزب الله حمایت کردند. تا جایی که همه گزارش های رسانه های

جمعی امریکا حاکی از حمایت مردم از حزب الله بود ، و طبق همین منابع 83 درصد مسیحیان لبنان هم از حزب الله حمایت کردند. حتی نخست وزیر مورد حمایت امریکا در لبنان هم رژیم صهیونیستی را محکوم کرد و حملاتش را وحشیانه و جنایتکارانه خواند و چنان نسبت به امریکا خشمگین بود که تقاضای خانم رایس برای دیدار و مذاکره را رد کرد که این خود بزرگترین تحقیر برای وزیر امورخارجه امریکا بود. مهم ترین دستاوردهای عملیات روانی حزب الله عبارت اند از : 1. ایجاد رویکرد مثبت جهان اسلام به مقاومت اسلامی و حزب الله 2. به چالش کشیده شدن برخی کشورهای منطقه ، به ویژه کشورهای عربی به دلیل حمایت نکردن از مقاومت و متهم شدن آنها به خیانت. 3. ظهور و بروز خشم و انزجار منطقه ای و جهانی علیه صهیونیست و امریکا 4. زیر سؤال رفتن نهادها و مجامع بین المللی 5. شکسته شدن مجدد اقتدار رژیم اشغالگر قدس و تابوی شکست ناپذیری ارتش این کشور 6. برجسته شدن شخصیت سیدحسن نصرالله 7. تقویت پیوند سنی و شیعه در لبنان و جهان اسلام 8. شکل گیری صف بندی جهان اسلام و غرب 9. به خطر افتادن منافع امریکا و غرب در منطقه خاورمیانه 10. علاوه بر این ، فرسایشی شدن جنگ و دست نیافتن به نتیجه ای مشخص و قابل قبول ، سبب ایجاد چالش و شکاف در رژیم صهیونیستی شده است که برخی از شواهد آن در اواخر جنگ عبارت بود از : 1- مخالفت با تداوم عملیات نظامی از سوی حزب لیکود و حزب کارگر 2- چالش نظامیان با دولت و فرسایش روانی ارتش رژیم اشغال گر قدس 3- فشار راست افراطی

و خاخام های صهیونیستی به دولت اولمرت برای رسیدن هرچه سریع تر به موفقیت سیاسی و نظامی نباید نظرسنجی مرکز تحقیقات صدا و سیما از مخاطبان خارج از کشور در خصوص عملکرد شبکه های ماهواره ای در جنگ 33 روزه نشان می دهد که از میان 279 شبکه تلویزیونی نام برده شده از سوی پاسخگویان ، شبکه المنار پس از شبکه الجزیره رتبه دوم را در بین شبکه های ماهواره ای به خود اختصاص داد. همچنین در مورد پیگیری اخبار و تحولات جنگ 33 روزه لبنان نیز شبکه های یاد شده بیش از شبکه های دیگر مورد استفاده مردم لبنان قرار گرفته اند. نتایج این نظرسنجی حاکی از آن است که 40 درصد پاسخگویان شبکه العالم را می شناختند و از این عده 56 درصد به نحوی بیننده این شبکه بوده اند ، 89 درصد بینندگان العالم اظهار کرده اند که در حد « زیاد و خیلی زیاد » به اخبار و اطلاعاتی که از این شبکه دریافت می کنند ، اعتماد دارند و 81 درصد نیز در حد « زیاد و خیلی زیاد » از برنامه های این شبکه اظهار رضایت کرده اند. همچنین این نظرسنجی نشان می دهد حدود 40 درصد شیعیان لبنانی شبکه الکوثر را که برای شیعیان جهان برنامه تولید و پخش می کند ، می شناسد که از این تعداد 57 درصد بیننده این شبکه بوده اند. 83 درصد بینندگان الکوثر در حد « زیاد و خیلی زیاد » از برنامه های این شبکه رضایت داشته اند. مردم شهرهای بیروت ، نبطیه و صیدا معتقد بودند که در جنگ 33 روزه ، امریکا ( 95 درصد ) و انگلیس ( 70 درصد ) بیشترین حمایت را از رژیم صهیونیستی انجام داده اند. در

مقابل ، از نظر پاسخگویان ، ایران ( 68 درصد ) ، سوریه ( 64 درصد ) و عربستان ( 16 درصد ) حامی کشور لبنان بوده اند. علاوه بر این 90 درصد پاسخگویان عملکرد مقاومت اسلامی در جنگ اخیر لبنان را در حد « خیلی خوب و خوب » ارزیابی کرده اند. در مجموع 75 درصد پاسخگویان مخالف خلع سلاح حزب الله در کشورشان هستند و در همین حدود اعتقاد داشته اند حزب الله و مقاومت اسلامی ، پیروز واقعی جنگ بوده است. ( نظرسنجی صدا و سیما ، 1384 ) نتیجه گیری حزب الله لبنان پس از شکل گیری مردم لبنان را قانع کرد که به هیچ عنوان به دنبال کسب منافع گروهی خود نبوده است و علی رغم تبلیغ رسانه های امریکایی و صهیونیستی قصد برقراری حکومت اسلامی و پیاده کردن الگوی حکومت دینی چون ایران را ندارد. بخش نظامی حزب الله عملاً خود را یک نیروی نظامی ملی می داند و بارها اعلام کرده است که اگر دولت لبنان یک ارتش نیرومند تشکیل دهد با کما میل به آن می پیوندند و تابع حکومت مرکزی لبنان می شوند. بعد هم در طول سالیان نشان دادند که به عنوان یک نیروی خدمتگزار مردمی واقعاً در سازندگی جامعه نقش مثبتی دارند و خدماتی که در زمینه بهداشتی ، آموزشی ، ساختمان سازی و… ارائه می کنند واقعاً ارزشمند و مورد توجه جامعه فقیر جنوب لبنان است. حزب الله زمانی که توانست افسانه شکست ناپذیری رژیم اشغالگر قدس را بشکند و در سال 2001 رژیم اشغالگر قدس را مجبور به قبول شکست و عقب نشینی کند ، نشان داد که راه آنها در تجهیز نیروهای مردمی در دفاع از خود درست بوده است.

پس از جنگ 33 روزه نیز حزب الله بدون وابستگی به کمک های خارجی و حمایت های دولت های غربی و عربی به سرعت برای بازسازی مناطق جنوب لبنان اقدام کرد و با حمایت های مادی و روانی از آسیب دیدگان همچنان بعد مردمی و انسان خود را نشان داد. این اقدامات حزب الله پشتوانه قوی مردمی و ملی مقاومت را رقم می زند. منابع و مآخذ 1. اسدالله ، مسعود؛ جنبش حزب الله لبنان ، گذشته و حال؛ نشر پژوهشکده مطالعات راهبردی ، 1382. 2. پرایس وینسنت ( 1382 ) ؛ افکارعمومی؛ ترجمه علی رستمی و الهام میرتهامی؛ انتشارات مطالعات راهبردی. 3. جونیون و.ئوکی ( 1365 ) ؛ تعریفی از افکارعمومی؛ از کتاب صدای مردم؛ ترجمه محمود عنایت؛ انتشارات کتاب سرا. 4. جووت کرت ( 1374 ) ، ساختار تبلیغات سیاسی؛ ترجمه محبوبه ملک لو؛ فصلنامه رسانه؛ سال ششم شماره اول. 5. سالک رضا ( 1378 ) ؛ نقش ارتباطات رسانه ای و میان فردی در شکل گیری افکارعمومی؛ نشریه افکارعمومی؛ شماره 8 – انتشارات صدا وسیما. 6. سلطانی فر ، محمد؛ هاشمی ، ( 1382 ) ؛ پوشش خبری؛ انتشارات سیمای شرق. 7. سومین نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما از مخاطبان خارج از کشور « بررسی عملکرد شبکه های ماهواره ای در جنگ 33 روزه لبنان » ، انتشارات صدا و سیما ، 1384. 8. شیرازی ، محمد ( 1376 ) ؛ عملیات روانی و تبلیغات [مفاهیم و کاربردها]؛ انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1376 ، ص 14. 9. قاسم ، شیخ نعیم؛ حزب الله لبنان؛ ترجمه : محمدمهدی شریعتمدار؛ نشر اطلاعات – 1383. 10. گارودی ، روژه؛ پرونده رژیم اشغالگر قدس و صهیونیزم سیاسی؛ ترجمه ، نسرین حکمی؛ نشر وزارت

ارشاد – 1377 – صفحه 138. 11. مهرآرا ، علی اکبر ( 1373 ) ؛ زمینه روان شناسی اجتماعی؛ انتشارات مهرداد. 12. مهرداد ، هرمز ( 1380 ) ؛ مقدمه ای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی؛ انتشارات فاران.

نگاهي به واكنش دولت ها درقبال تجاوز اسرائيل به لبنان

جنگ از مهم ترين رويدادها

جنگ از مهم ترين رويدادها در عرصه سياست به شمار مي رود و واكنش هاي متفاوتي را در پي دارد. سران كشورها به اقتضاي منافع و برخي بر اساس اصول و اعتقادات خود موضع گيري مي كنند.

2 سال پس از جنگ 33 روزه ، بازخواني ديدگاه دولت هاي مختلف اعم از اسلامي و غيراسلامي ، منطقه اي و غيرمنطقه اي قابل توجه است.

ايران

مقامات جمهوري اسلامي ايران از همان ابتدا عدم رضايت خود از جنگ را اعلام كرده و آن را محكوم كردند.

ايران تلاش هاي زيادي در برپايي اجلاس فوق العاده سران كشورهاي اسلامي و برقراري آتش بس صورت داد. همچنين بسته هاي دارويي و آمبولانس هايي از ايران براي كمك به مردم لبنان ارسال شد.

تهران در پي بيانيه اتحاديه اروپا در حمايت از اسرائيل با فراخواندن سفير فنلاند ( رئيس دوره اي اتحاديه اروپا ) مراتب اعتراض شديد ايران را به اين بيانيه ناعادلانه ابلاغ كرد.

دكتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري ، در مصاحبه اختصاصي با شبكه CBS امريكا با اشاره به كشته شدن انسان ها و ويران شدن خانه ها پرسيد : "شوراي امنيت كجاست؟" وي دفاع از لبنان را طبق منشور سازمان ملل حق حزب الله دانست. رئيس جمهور ايران در مورد عدم صدور قطعنامه در سازمان ملل گفت : "امريكا و انگليس فكر مي كنند رژيم اشغالگر بايد در شرايط قوي تري قرار بگيرد تا آتش بس به نفعش شود".

وي همچنين در روزهايي از جنگ 33 روزه كه تهديد رژيم صهيونيستي براي مورد حمله به سوريه افزايش يافته بود ، حمله به اين كشور را تعرض

به كل جهان اسلام دانست و گفت : "اسرائيل بايد منتظر پاسخي كوبنده باشد". بعد از اين اظهارات بود كه ادعاهاي رژيم صهيونيستي براي حمله به سوريه كاهش يافت.

سوريه

سوريه به عنوان تنها همسايه مشترك رژيم صهيونيستي و لبنان جايگاه مهمي در منطقه و روابط بين اين دو كشور دارد. سوريه تا چندي قبل از شروع جنگ ، مسئوليت تأمين امنيت لبنان را برعهده داشت.

اسد رئيس جمهور سوريه در زمان جنگ موضوع خلع سلاح حزب الله را كه از سوي برخي گروه هاي داخلي لبنان و كشورهاي غربي و اسرائيل مطرح مي شد ، قابل پذيرش ندانست و طراحان خلع سلاح حزب الله را تفرقه افكن ناميد. بشار اسد تأكيد كرد : "فعاليت مسلحانه حزب الله مقاومت مشروع عليه رژيم صهيونيستي است."

اسد در برهه اي ديگر از جنگ پيش بيني انجام داد كه درست از آب درآمد : "نتيجه اين جنگ شكست براي اسرائيل و امريكا و ريشه اي شدن فرهنگ مقاومت است."

رئيس جمهور سوريه با اشاره ضمني به عملكرد برخي كشورها در زمان جنگ به صراحت اعلام كرد : "در اين جنگ نامردي برخي ها ثابت شد."

قطر

قطر تنها كشور عربي بود كه در زمان جنگ عضو غير دائم شوراي امنيت بود و مي توانست در زمينه صدور قطعنامه ها مؤثر باشد. قطر در جلسه صدور بيانيه تلاش كرد تا لحن بيانيه نسبت به رژيم صهيونيستي محكم تر باشد. قطري ها در طول جنگ آمادگي كشورشان را براي كمك رساني به مردم لبنان و همچنين شركت در اجلاس فوق العاده سازمان كنفرانس اسلامي اعلام كردند.

حمدبن جاسم آل ثاني وزير امور خارجه قطر در زمان جنگ 33 روزه از موضع كشورهاي عرب در برابر بحران خاورميانه و در خواست آن ها براي پايان دادن به حزب الله انتقاد كرد. وي

موضع كشورهاي عربي را چراغ سبزي به رژيم صهيونيستي براي حمله به لبنان دانست.

وزير امور خارجه قطر در مورد قطعنامه تصويب شده براي پايان درگيري ها د ( 1701 ) نيز گفت : "در اين قطعنامه منافع لبنان كاملاً لحاظ نشده و وحدت ، ثبات و تماميت ارضي لبنان كاملاً در نظر گرفته نشده است." وي تصريح كرد : "در آينده نه چندان دور زماني فرا خواهد رسيد كه ديگر رهبران كشورهاي اسلامي نيز همچون محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران خواستار محو اسرائيل از صفحه روزگار شوند."

عراق

عراق كه خود درگير بحراني داخلي بود كه در آن روزانه انسان هاي زيادي كشته مي شدند ، خواستار توقف كشتار انسان ها در نقطه اي ديگر بود. نوري مالكي رژيم صهيونيستي را به خاطر حمله به لبنان و كشتار مسلمانان سرزنش كرد.

نخست وزير عراق تجاوزات و حشيانه رژيم صهيونيستي به لبنان و قتل غير نظاميان و تخريب زير ساخت ها را فاجعه انساني ناميد. وي با محكوم كردن اين جنايات خواستار توقف آن با تلاش جامعه جهاني شد. اين اظهارات نخست وزير عراق ، اعتراض شماري از اعضاي كنگره و رسانه هاي امريكا را برانگيخت.

مالزي

مالزي در زمان جنگ رياست دوره اي سازمان كنفرانس اسلامي را برعهده داشت و ديپلماسي فعالي را در پيش گرفت. اين كشور كه مسلمانان زيادي در آن زندگي مي كنند در طول جنگ بارها عليه جنايات رژيم صهيونيستي موضع گرفت و آن را محكوم كرد.

اقدامات رژيم صهيونيستي عليه حزب الله به عنوان يك گروه مسلمان سبب شد سيد حميد البار وزير امور خارجه مالزي از كشورهاي جهان به ويژه كشورهاي خاورميانه درخواست كند تا روابط ديپلماتيك خود را با رژيم صهيونيستي قطع كنند. وي همچنين گفت : "قطعا ديدگاه جامعه جهاني اين است كه اسرائيل مرتكب اشتباه شده است و قوانين بين المللي را نقض كرده است."

سازمان كنفرانس اسلامي نيز در نشستي اضطراري كه به رياست مالزي برگزار شد ، با محكوم كردن رژيم صهيونيستي خواستار آتش بس فوري شد.

ونزوئلا

ونزوئلا كشوري است كه بيشترين منابع گازي امريكاي جنوبي را دارد و روابط خوبي نيز با ايران دارد. هوگو چاوز رئيس جمهور ونزوئلا از اولين رهبران جهان بود كه پس از شروع درگيري ها ، حمله اسرائيل را تجاوز به لبنان و نسل كشي مردم اين كشور ناميد و آن را محكوم كرد.

در واكنش به اين اقدام ، اسرائيل سفير خود در كاراكاس را فراخواند. اين اقدام باعث شد ونزوئلا نيز عالي ترين مقام ديپلماتيك خود را از تل آويو فرابخواند.

رئيس جمهور ونزوئلا اين چنين در مورد ادامه روابط كشورش با اسرائيل سخن گفت : "هيچ نفعي در ادامه روابط ديپلماتيك نمي بينم؛ ونزوئلا به طور قطع روابط خود را با اسرائيل قطع مي كند."

هوگو چاوز جنايات رژيم صهيونيستي را

"جنايات فاشيستي" توصيف كرد و گفت : "از دنيا مي خواهيم كه جلوي ديوانگي هاي اسرائيل را بگيرد. سران اسرائيل بايد به جرم قتل عام مردم لبنان محاكمه شوند."

اردن

اردن از جمله كشورهاي عربي مخالف حزب الله بود و با موضع گيري هاي خود در طول جنگ 33 روزه اين موضوع را اثبات كرد.

عبد الله دوم شاه اردن اولين كسي بود كه از ايجاد يك هلال شيعي در كشورهاي حاشيه خليج فارس خبر داده و ادعا كرده بود اين امر باعث بي ثباتي كشورهاي منطقه مي شود. بر اساس اين ادعا ، هلال شيعي از ايران شروع مي شود ، تا شيعيان سوريه امتداد پيدا مي كند ، به حزب الله مي پيوندد و سرانجام حماس را در بر مي گيرد.

شاه اردن در اوايل جنگ به موازات محكوم كردن حملات اسرائيل ، اقدامات حزب الله را به طور غيرمستقيم محكوم كرد و آن را براي منافع اعراب در منطقه زيان بخش دانست؛ اين اظهارات خشم بسياري از مسلمانان را برانگيخت.

پس از گذشت حدود 3 هفته از جنگ و موفقيت حزب الله ، پادشاه اردن نيز با چرخشي محسوس در مواضعش حزب الله را قهرمان اعراب ناميد و اعلام كرد : "مادامي كه اشغالگري وجود دارد ، مقاومت با حمايت گسترده مردمي وجود خواهد داشت". وي افزود : "اگر حزب الله را نابود كنيد ، تنها يك يا دو سال توانسته ايد براي مسئله فلسطين ، لبنان يا سوريه راه حلي ايجاد كنيد اما حزب الله ديگري در كشور ديگري شايد اردن ، سوريه ، مصر يا حتي عراق ظهور كند."

عربستان

عربستان كه همچون اردن در مورد قدرت گرفتن حزب الله و ايجاد هلال شيعي نگران بود ، حزب الله و حاميان آن را مسئول بحران جنگ دانست و اقدامات حزب الله را "ماجراجويي هاي حساب

نشده و متفاوت از مقاومت مشروع عليه اشغالگران قدس" خواند. اين اظهارات با اعتراضات مقامات و مردم كشورهاي اسلامي روبرو شد.

اما عربستان نيز مانند اردن با نزديك شدن به روزهاي آخر جنگ و مشاهده موفقيت حزب الله و آگاهي از هدف رژيم صهيونيستي براي ايجاد خاورميانه جديد با تغيير موضعي محسوس ، امريكا را به سبب اتخاذ نكردن موضعي جدي در جلوگيري از حمله رژيم صهيونيستي به لبنان سرزنش كرد.

سعود الفيصل وزير امور خارجه عربستان ، كشورش را مخالف سياست هاي امريكا در منطقه دانست و تصريح كرد : "ما ترجيح مي دهيم به خاورميانه قديمي بازگرديم ، چرا كه هيچ چيز تازه اي در اين خاورميانه جديد جز مشكلات نديديم." وي افزود : "خاورميانه منطقه اي غيرمسكوني نيست. اينجا مردمي دارد و دولت هايي و سرنوشت ما پس از خداوند توسط مردم تعيين مي شود."

فيصل در زماني كه احتمال حمله به سوريه از سوي رژيم صهيونيستي افزايش يافته بود ، تأكيد كرد : "در صورت هر گونه تجاوز يا تهديد سوريه ، ديگر كشورهاي عربي ساكت ننشسته و در كنار دمشق خواهند ماند و از سوريه دفاع خواهند كرد."

مصر

مصر همواره يكي از كشورهاي مهم جهان عرب است كه در معضلات اين كشورها به مثابه مشاور و برادر دخالت مي كند اما در عين حال روابط ديپلماتيك و نزديكي با رژيم صهيونيستي دارد.

حسني مبارك رئيس جمهور مصر بحران خاورميانه را "هرج و مرج مهلك" ناميد و از شوراي امنيت سازمان ملل خواست هر چه زودتر براي توقف بحران اقدام كند.

وي به طور غير مستقيم از حزب الله به

دليل صدمه زدن به منافع اعراب انتقاد كرد و گفت : "آن هايي كه مي خواهند مصر براي دفاع از لبنان يا حزب الله به جنگ برود ، آگاه نيستند كه هنگامه ماجراجويي برون مرزي به سر آمده است."

وي در واكنش به درخواست مردم مصر براي قطع رابطه با اسرائيل گفت : "وجود كانال هايي براي تماس ميان مصر و اسرائيل در درجه اول و آخر در خدمت به منافع امت عربي و براي نزديك كردن ديدگاهها و ايجاد نقاطي براي توافق است كه منافع مشترك ما را تأمين كند."

تركيه

تركيه مايل است نه تنها از نظر نظامي ، بلكه از نظر سياسي و ديپلماتيك نيز كشوري باشد كه در حل بحران ها ايفاي نقش كند. تركيه در طول جنگ به عنوان يكي از كشورهاي منطقه ، خواهان برقراري ثبات و امنيت بود.

اين كشور هجوم رژيم صهيونيستي را "افراطي گري" ناميد و ضمن محكوميت آن از دو طرف خواست به در گيري ها پايان دهند. در زمان جنگ ، اخباري مبني بر ملاقات مقامات ترك با اسيران اسرائيلي منتشر شد.

عبدالله گل وزير امور خارجه تركيه در اواخر جنگ اعزام نيروهاي بين الملل را براي ثبات منطقه سودمند دانست و اعلام كرد : "پيشنهاد استقرار نيروهاي ثبات بين المللي در لبنان بايد با تصويب قطعنامه اي از سوي سازمان ملل حمايت شود و پيش از استقرار اين نيروها آتش بس برقرار شود."وي كه فردي اسلام گراست ، وقايع لبنان را يك "تراژدي" ناميد و گفت : "متأسفانه سؤالاتي در مورد امريكا و مشروعيت مفتخرانه رهبريت آن براي آزادي و عدالت به ذهن

متبادر مي شود." وي افزود : "هر باري كه بمبي در لبنان فرود مي آيد ، ضربه اي را به وجدان جهانيان وارد مي كند."

روسيه

روسيه عضوي دائم از شوراي امنيت ، حملات اسرائيل را "زياده روي" دانست و هدف آن را فراتر از مبارزه با حزب الله و سبب ايجاد بحران انساني در لبنان عنوان كرد و ادعاي مقامات اسرائيلي مبني بر ارسال تسليحات ضد تانك روسي به لبنان را تكذيب كرد.

ولاديمير پوتين رئيس جمهور وقت روسيه با اشاره به تصويب قطعنامه اي در اجلاس سران 8 كشور صنعتي جهان در مورد حوادث لبنان گفت : "از نظر ما هيچ كس پيروز اين جنگ نخواهد بود ، همه ما مي دانيم در گذشته چه اتفاقي افتاده و هيچ كس نمي خواهد به آن دوران بازگردد."

پوتين همچنين ايران را كشوري قدرتمند و بانفوذ در منطقه دانست و خواستار مشاركت ايران براي بهبود شرايط در منطقه شد : "در خصوص تشكيل نيروهاي حافظ صلح براي حضور در لبنان صحبت هايي شد كه در صورت چنين اقدامي روسيه در آن مشاركت خواهد داشت."

چين

چين كه روز به روز بر قدرت اقتصادي و سياسي خود مي افزايد ، خواستار خاورميانه اي با ثبات بود تا امنيت انرژي در منطقه خاورميانه تهديد نشود ، بنابراين خواستار برقراري آتش بس فوري در منطقه بود. چين بمباران روستاي قانا توسط رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه را محكوم كرد."لي جائو شينگ" وزير امور خارجه چين حمله ارتش رژيم صهيونيستي به مقر سازمان ملل در لبنان را محكوم كرد. در اين حمله يك ناظر چيني سازمان ملل هم كشته شده بود.

وزير امور خارجه چين ، آتش بس را بهترين راه براي جلوگيري از افزايش درگيري و ناآرامي در منطقه دانست و ضمن درخواست

از رژيم صهيونيستي براي پايان جنگ ، گفت : "چين براي تأمين امنيت و ثبات در خاورميانه از هيچ اقدامي فروگذار نمي كند."

امريكا

امريكا به عنوان متحد استراتژيك رژيم صهيونيستي نقش مهمي در حمايت نظامي و سياسي از اين رژيم داشت. امريكا كه خود را داعيه دار ايجاد جهاني جديد بر پايه دموكراسي مي داند ، مانند گذشته از آتش افروزي جنگ كه موجب كشته شدن هزاران زن و كودك مظلوم و آواره شدن يك ميليون نفر شد ، پشتيباني كرد.

امريكا در اواسط جنگ با اطمينان از ادامه جنگ سخن گفت ، گويي خود درگير جنگ است. جورج بوش 10 روز از زمان جنگ را در مزرعه پدري خود به تفريح مي پرداخت ، در حالي كه ديگر همتايانش در كشورهاي ديگر جهان با اتمام تعطيلات خود راه حل هاي برون رفت از بحران لبنان را بررسي مي كردند.

سخنگوي كاخ سفيد در اين مورد گفت : "رئيس جمهور در اينجا بسيار فعال است و هم به تفريحات خود مي پردازد و هم به مسائل مهم جهان!"

بوش پس از فراغت از تفريحات خود ، زماني كه صدها كودك و زن بي دفاع بر اثر بمب هاي اسرائيلي كشته مي شدند ، گفت : "تا زماني كه نبرد ميان حزب الله و اسرائيل با هدف خلع سلاح اين گروه نظامي جريان داشته باشد ، اصراري بر اعزام صلح بانان سازمان ملل به منطقه نيست." وي با صراحت اين درگيري ها را فرصتي براي ايجاد تغييرات جديد در خاورميانه اعلام كرده بود كه با شكست رژيم صهيونيستي اين فرصت براي آن ها مهيا نشد.

انگلستان

انگلستان در اين جنگ همگام با متحد اصلي خود امريكا ، از رژيم صهيونيستي حمايت كرد. سفارت انگليس در منامه پايتخت بحرين ، از مطبوعات اين

كشور خواست تصاوير هولناك قتل عام مردم لبنان به دست صهيونيست ها را منتشر نكنند تا وجهه اين رژيم بيش از گذشته زير سؤال نرود.

توني بلر نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي ضمن مخالفت با درخواست از اسرائيل براي توقف حملات به لبنان مسئوليت پايان جنگ را بر عهده حزب الله دانست. در حالي كه سيد حسن نصرالله ، او را شريك رژيم صهيونيستي در كشتار مردم لبنان خوانده بود.

نخست وزير سابق انگلستان ادعا كرده بود : "براي دستيابي به صلح پايدار ابتدا بايد نيروهاي حزب الله خلع سلاح شوند." وي در جايي ديگر اعتراف كرد : "امريكا و انگلستان وجاهت و اعتبار خود را در جهان اسلام و جهان عرب از دست داده اند و غرب هرگز نمي تواند افكار جهاني را متقاعد كند كه در اين بحران منصف يا حداقل بي طرف بوده است."

آلمان

آلمان در اين جنگ حمايت بي قيد و شرط خود از رژيم صهيونيستي را اثبات كرد. آنجلا مركل صدر اعظم آلمان جامعه بين الملل را به سهل انگاري در برابر تحولات لبنان متهم كرد. وي كه از قدرت نظامي حزب الله آشفته بود ، گفت : "جهان در ارائه كمك هاي لازم به لبنان براي خلع سلاح حزب الله و اجراي قطعنامه 1559 شوراي امنيت كوتاهي كرد."

صدر اعظم آلمان اظهار داشت : "كشور لبنان در وضعيت بسيار دشواري قرار دارد و ما قصد داريم از دولت اين كشور در امر برقراري ثبات و امنيت داخلي حمايت كنيم."

آنجلا مركل در برهه اي از جنگ به صراحت گفت : "اين وظيفه تاريخي آلمان است كه به طور جدي از

حق اسرائيل براي موجوديت خود دفاع كند.حزب الله لبنان بحران كنوني خاورميانه را آغاز كرده است."

فرانسه

فرانسه از جمله حاميان رژيم صهيونيستي بود. پاريس پيشنهاد پيش نويس قطعنامه اي را داد كه سران كشورهاي اسلامي آن را "جايزه به متجاوزان صهيونيستي" ناميدند. در اين پيش نويس ، حزب الله آغازگر جنگ و مسئول عواقب آن معرفي شده بود و جامعه بين الملل ملزم به تلاش براي شناسايي و مجازات اعضاي آن بودند. اين پيش نويس به نيروهاي اعزامي بين الملل اجازه ورود به هر ساختماني در لبنان و سوريه و قتل اعضاي حزب الله را مي داد.

ژاك شيراك رئيس جمهور وقت فرانسه اعلام كرد ، كشورش خواهان ايجاد گذرگاهي امن براي خروج خارجيان از لبنان است. رئيس جمهور وقت فرانسه سلاح مقاومت را تنش آفرين خواند و از تمايل كشورش براي بازسازي لبنان خبر داد : "بحران لبنان راه حل نظامي ندارد."

اين موارد تنها مواضع سران سياسي كشورهاي مذكور بود. در طول جنگ 33روزه مردم كشورهاي مختلف جهان هم با برپا كردن تظاهرات و راهپيمايي ، تجاوز رژيم صهيونيستي را به لبنان محكوم كردند.

شگفتيهاي جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائيل

جنگ بي نتيجه صهيونيست ها عليه حزب الله

رونو ژرار نويسنده و متفکر فرانسوي که اخيرا کتابي با عنوان جنگ بي نتيجه اسرایيل عليه حزب الله منتشر کرده است ، با پايگاه اينترنتي ايلاف درباره اين کتاب و تحولات جمهوري اسلامي ايران به گفت و گو پرداخته است .

رونو ژرار يکي از سردبيران ارشد روزنامه لو فيگارو است . وي مهمترين خبرنگار نظامي فرانسه وتنها روزنامه نگار خارجي بود که با لشگر گولاني اسرایيل هنگام نفود به جنوب لبنان همراه بود .

ژرار در اين کتاب مشاهدات خود را درباره جنگ اسرایيل عليه حزب الله به رشته تحرير در آورده است . رونو

در بيشتر جنگ هاي جهان به ويژه جنگ هاي خاورميانه در بيست و پنج سال گذشته حضور داشته است .

وی در پاسخ به اين سوال که چرا اسرایيل شکست خورد ، تاکيد کرد : « زيرا اهدافي که دولت ايهود اولمرت براي جامعه اسرایيل اعلام کرده بود محقق نشد . دو هدف براي اين جنگ اعلام شده بود اولي آزادي دو نظامي اسرایيلي و دومي نابودي کامل نيروهاي حزب الله و خلع سلاح آنان ؛ که اين دو هدف محقق نشد و در آينده نيز محقق نخواهد شد . »

رونو ژرار تاکيد کرد : « اسرایيل در ازاي دادن برخي امتيازات از سازمان ملل خواست تا نظاميان اسير خود را آزاد کند اما درباره هدف دوم بايد گفت که حزب الله هرگز سلاح خود را برزمين نگذاشت . سربازان حزب الله روزي نظامي و روزي ديگر غير نظامي شده و بين بافت هاي جامعه پنهان مي شوند بدون آنکه کسي آن ها را بشناسد . »

رونو ژرار افزود : « يکي از همکارانم که در خلال جنگ از آن ها پرسيد آيا سلاح خود را پس از جنگ کنار خواهيد گذاشت ، پاسخ دادند : بله اما براي امام زمان ( عج ) هنگامي که ظهور مي کند فقط براي امام زمان

ژرار خاطر نشان کرد : « بايد به عملکرد رزمندگان حزب الله توجه کرد آنان صد و هفده نظامي اسرایيل را کشتند اما اسرایيل مي گويد که قصد دارد حزب الله را نابود کند و اين خنده دار است . »

وي افزود اسرایيل با هدف قرار دادن ساختار زير

بنايي لبنان سياست اشتباهي را پيمود و گمان می کرد که اين مساله باعث شود لبناني ها عليه حزب الله برخيزند و آن را خلع سلاح کنند اما برخلاف اين مساله اتفاق افتاد و مردم لبنان به جاي تفرقه با حزب الله اعلام همبستگي کردند و متحدتر شدند . »

ژرار تاکيد کرد : « بمباران وحشيانه غير نظاميان بدين شکل در طول تاريخ هرگز به نتيجه جدي نرسيده است و نمونه اين را در جنگ هاي جهاني ديديم هنگامي که هيتلر لندن را هدف قرار داد تا مردم برضد دولت انگليس شورش کنند عکس اين مساله اتفاق افتاد و مردم انگليس با دولت خود برضد آلمان متحد شدند و انگليس به پيروزي رسيد . انگليس وآمريکا نيز براي بمباران آلمان تلاش کردند اما اين گونه تلاش ها باعث وحدت مردم آلمان شد و تا آخرين نفس جنگيدند همه اينها درس هايي از تاريخ است . همچنين درس ويتنام را هم فراموش نمي کنيم . جنگ نتيجه بخش نبود بمب هاي زيادي در ويتنام فرو ريخت اما آمريکایی ها رفتند و ويتنام و مردم ويتنام باقي ماندند . »

رونو ژرار افزود : « تصميم بد اسرایيل آن بود که وارد جنگ هوايي شد با اين اعتقاد که نتيجه بخش خواهد بود و نتوانست از همبستگي بين المللي موجود استفاده کند و اشتباه بزرگ اين رژيم عجله در اين جنگ بود .

اسرایيلي ها در سال دو هزار به طور يک جانبه عقب نشيني کردند و قدرت حزب الله را به خوبي مي دانستند . حزب الله از شش سال پيش آماده اين جنگ بود

. عقب نشيني يک جانبه در سال دو هزار نتيجه مفيدي نداد حزب الله دشمن خطرناکي است . »

ژرار مدعي شد : « حزب الله شاخه نظامي ايران است و آن ها تاکنون اسرایيل را به رسميت نشناختند .

اسرایيلي ها بايد بدانند که اگربراي جنگ ديگري آماده مي شوند لازم است که تاکتيک هاي مختلفي را در نظر بگيرند .

تانک مرکاوا براي چنين جنگهايي مناسب نيست بايد تاکتيک جديدي را در نظر بگيرند علاوه بر آنکه بايد به جنگ سياسي و تبليغاتي نيز توجه کنند .

اسرایيلي ها بايد اروپایی ها و آمريکایی ها را درباره اهميت قطعنامه هزار و پانصد و پنجاه ونه و حضور نيروهاي بين المللي در مرز لبنان ، سوريه و اسرایيل قانع مي کردند . اما به جاي آن اسرایيلي ها عجله کردند و ریيس ستاد مشترک ارتش اسرایيل اظهارات آتشيني مطرح و تاکيد کرد ، لبنان را بيست سال به عقب بازمي گردانند ! چگونه با اين اظهارات مي توانستند جهان را قانع کنند که آنان در جنگ با لبنان نيستند بلکه درجنگ با حزب الله هستند بنابراين اين جنگ نامنظم و نابسامان بود.

به طور عاقلانه هيچ کشوري در جهان نمي پذيرد که گروهي کماندو از مرزهايش عبور کند مثلا امارات اجازه نمي دهد و نمي پذيرد که گروهي از کماندوهاي ايراني از مرزهايش عبور کنند و عده اي را بربايند . »

ژرارد در پاسخ به اين سوال که در خلال همراهي تو با لشکر گولاني اسرایيل درحمله به لنبان چه چيزهايي مشاهده کردي گفت : « آنان با ترس و دلهره حرکت مي

کردند و زره پوش هاي آنان در طول روز حرکت نمي کردند بلکه ترجيح مي دادند در شب حرکت کنند . از سوي ديگر تعداد زيادي از کشته شدگان و زخمي هاي اسرایيلي را ديدم . اما هيچ کشته ، زخمي يا اسيري از اعضاي حزب الله را نديدم زيرا آن ها قبل از خارج کردن کشته ها يا زخمي هاي خود مکان هاي درگيري را ترک نمي کردند .

از سوي ديگر همکاران روزنامه نگارمن در جنوب لبنان ، هيچ سربازي از حزب الله را نديدند ، زيرا درواقع اشباح بودند و در نتيجه اين جنگ جنگ اشباح بود .

اسرایيلي ها به بنت جبيل رفتند و شماري از آنان کشته و زخمي شدند اما حزب الله اين شهر را بدون آنکه يک نفر از آنان را ببينيم پس گرفت . آنان در تونل ها پنهان بودند و مي توانستند سه يا چهار روز در آنجا بمانند سپس به طور ناگهاني براي شليک موشک خارج مي شدند .

براي حزب الله حفظ زمين و پايگاه مهم نبود بلکه مهم براي آنان کشتن شمار بيشتري از اسرایيلي ها بود زيرا اين اقدام پيروزي را براي آنان تضمين مي کرد و باعث محبوبيت آنان در جهان عرب و مردم عرب که تشنه اين گونه پيروزي ها هستند مي شد .

در جهان عرب گمان نمي کنم دولت هاي سني در کشورهاي حوزه خليج فارس يا حتي در مصر از اين گونه پيروزي ها و نقشي که که ايران شيعي براي سلطه برجهان عرب واسلام ايفا مي کند خوشحال شوند . گمان نمي کنم اين حکومت ها

ازاين مسائل خرسند شوند . نصر الله امروز به لطف کشتن سربازان اسرایيلي در بنت جبيل تبديل به يک قهرمان بزرگ دردمشق ، امان و قاهره شد و تنها رهبر محبوب جهان عرب شد که نظيرندارد . »

وي درباره ديدار خود از تپه هاي جولان در خلال جنگ اسرایيل و حزب الله گفت : « هيچ گونه تغيير و تحولي در بين سربازان سوري و اسرایيلي نديدم و دو طرف در وضعي آرام و آسوده بودند . سوريه دوست ندارد به طور مستقيم وارد جنگ شود بلکه حزب الله را به جاي خود وارد جنگ مي کند . »

ژرار افزود : « سوريه درجنگ سال هشتاد ودو با اسرایيل صد وپانزده هواپيماي جنگي خود را از دست داد بنابراين امروز دوست ندارد آن تجربه را تکرار کند و در نتيجه حزب الله به جاي آن مي جنگد . از سوي ديگر دولت سوريه در حال حاضر تمايلي براي پس گرفتن جولان ندارد و اين موضوع مهمي براي آنان در حال حاضر نيست . »

ژرار می افزاید : « نصر الله اکنون به يک ستاره منطقه اي و جهاني تبديل شده است و به گمان من تنها شخصي که از اين مساله نگران و خشمگين بوده ، اسامه بن لادن است زيرا نصر الله شيعه است و به اين سني خودبين توضيح داده است که ويژگي ستاره بودن و جهاد را از آنان سلب کرده است . بن لادن به موفقيت نصر الله در جهان عربي و اسلامي حسادت خواهد کرد . مردي شيعي براي اولين بار به اين شهرت دست يافت همان

طور که آيت الله خميني در دهه هشتاد به اين شهرت دست يافته بود .

نصر الله اکنون به بازيگر اصلي در لبنان تبديل شده است که نمي توان وي را در عرصه سياسي لبنان ناديده گرفت با اين حال بايد گفت پيروز واقعي در اين جنگ ايران است ، ايران اکنون به بازيگر اصلي در معادله خاورميانه تبديل شده است اما سوريه در پي کشته شدن حريري و عقب نشيني ازلبنان متحمل خسارت زيادي شده است . »

این خبرنگار فرانسوي گفت : « ديپلمات هاي فرانسه آن زمان بي درنگ براي گفت و گو با سياست مداران ايراني وارد اين کشور شدند ، ايران ثابت کرد که مي تواند نقش خود را به خوبي ايفا کند و اکنون احمدي نژاد را مي بينيم که بدون هيچ مشکلي درباره خواسته هاي هسته اي ايران صحبت مي کند . »

وي افزود : « آمريکایی ها تلاش مي کنند مانع از دست يابي ايران به توانایی هاي هسته اي شوند زيرا نمي توانند به آن حمله کنند چون در عراق گرفتار شده اند و پس ازگرفتار شدن آمريکا در عراق ديگر کسي از آمريکا نمي ترسد . »

ژرار مدعی شد : « اگر ايراني ها به بمب هسته اي دست پيدا کنند در نتيجه کشورهاي ثروتمند خواهند گفت چرا ايران بمب داشته باشد اما ما نداشته باشيم کشورهايي مانند عربستان ، امارات ، الجزاير و ديگر کشورها مايلند به قدرت هسته اي دست يابند و در نتيجه سريال برنامه هسته اي در جهان عربي و اسلامي توسعه مي يابد که در واقع اغاز جنگ

جهاني سوم يعني جنگ هسته اي خواهد بود . »

رونو ژرار درباره نگراني برخي از کشورهاي عربي درباره هلال شيعي از ايران تا عراق ، سوريه و لبنان گفت : « سلطه و برتري شيعي به طور واضح وجود دارد . »

ژرار افزود : « به طور مثال در لبنان از زمان ترور شيخ عباس موسوي در سال نود و دو و روي کار آمدن نصر الله ؛ عناصري ظاهر شدند که براي عقيده و باورهاي خود مي جنگند آن ها به آنچه مي گويند معتقدند مانند احمدي نژاد .

آن ها براي مال و ثروت تلاش نمي کنند اين گونه افراد عقايد خاص خود و منطق خطرناکي دارند زيرا عملکرد آنان به دين ارتباط پيدا مي کند و اين منطق بسيار بسيار خطرناکي است . »

بمباران لبنان با بادكنك هاي سمي

نسل كشي با بادكنك هاي سمي ، شيوه جديد ارتش رژيم اسرائيل براي نابودي اهالي جنوب لبنان است.

به گزارش فارس ، بادكنك هاي سمي ارتش اسراييل تا كنون در سطح مناطق ساحلي و جنگلي جنوب لبنان پخش شده است.

اين بادكنك ها كه در رنگ هاي شاد و جذاب طراحي شده است در دو اندازه بزرگ و كوچك در سطح شهرها و مناطق جنوبي لبنان به ويژه نبطيه ، صور و روستاهاي اطراف پخش شده و يك مورد از آن نيز در بيروت و در منطقه الشياح مشاهده شده است.

بر روي اين بادكنك ها جملاتي به دو زبان انگليسي و عبري همچون Happy birthday و Happy night نوشته شده است.

شيوه عمل اين بادكنك ها به گونه اي است كه در صورت لمس يا خروج گاز از داخل آنها ، فرد لمس كننده آن

با مسموميت شديد تنفسي و پوستي مواجه شده كه ارتش لبنان هم اينك مشغول بررسي نوع گازهاي به كار رفته در اين بادكنك هاست.

تا كنون 9 نفر از شهروندان لبناني توسط اين بادكنك ها مسموم شده اند كه "رنا الجوني" خبرنگار روزنامه لبناني "النهار" نيز از اين مسموم شدگان است.

منابع بيمارستاني لبنان ، تعداد مسمومان بستري شده را تا اين لحظه 8 نفر در جنوب و يك نفر در بيروت اعلام كرده اند.

اين در حالي است كه ارتش رژيم اسرائيل در جنگ 33 روزه عليه لبنان نيز از بمب هايي با ظاهر عروسك و گوشي تلفن همراه در سطح "ضاحيه" و جنوب لبنان استفاده كرده بود كه به رغم گذشت چند ماه از پايان جنگ ، شهروندان لبناني هنوز شاهد انفجار و كشته و زخمي شدن توسط اين نوع از بمب ها هستند.

تاكنون ، كودكان بيشترين آمار تلفات و زخمي هاي اين تسليحات تشكيل داده اند.

تخمين زده مي شود چيزي در حدود سه ميليون از اين نوع بمب ها تاكنون در لبنان ريخته شده باشد كه عمليات يافت و خنثي سازي آنها زمان بسياري زيادي خواهد برد.

رژيم اسرائيل تاكنون از اعلام نقشه مناطقي كه با اين نوع تسليحات پوشيده شده ، خودداري كرده است.

مخالفت با اقدام تل آويو در بمباران لبنان با بادكنك هاي سمي در روزهاي اخير اوج گرفته و معارضان دولت خواستار استناد به قطعنامه 1701 براي اعتراض به شوراي امنيت سازمان ملل شده اند.

در پي افزايش نگراني مردم از بالا رفتن ميزان مسموميت ها ، صلح بانان بين المللي مستقر در جنوب لبنان نيز اعلام آمادگي كرده اند تا محتواي اين بادكنك ها را بررسي كنند تا مطمئن شوند كه آيا مواد داخل آنها سمي است يا خير.

شمال از شمال-شرق 1 ( در مورد جنگ 33 روزه لبنان )

و آن را با فاصله ي سه صندلي از جايگاه وزير دفاع پيدا كرد : ژنرال « بنيامين شالوم ، فرماندهي موشكي » .

آرام به سمت جايگاه خود رفت ، بر روي صندلي لميد و به نقاطي كه فرمانده ي نيروي زميني در نقشه نشان مي داد خيره شد.

ژنرال نيروي زميني ، سعي داشت وخامت اوضاع را تشريح كند :

- برآورد ما ، از واكنش چريك هاي حزب اللّه از نظر زماني و همچنين توان مواجهه ، متفاوت بود : « اون ها ابتدا با راكت هاي « كاتيوشا » به يك پايگاه ما در جبهه ي شمالي حمله كردند. سپس در ساعت 9 : 05 امروز ، در درگيري با نيروهاي پياده ي ما ، دو سرباز را اسير نموده و با خود بردند.

پس از اين اتفاق ، ما واكنش سختي نشان داديم ، و ضمن گلوله باران جنوب لبنان توسط يكان هاي توپخانه ، واحدهاي زرهي ما از مرز عبور كردند تا قبل از آنكه سربازان اسير شده ، از منطقه ي جنوب لبنان به مناطق نامعلوم منتقل شوند ، آنها را آزاد كنند. در پيشروي تانك هاي ما ، متأسفانه يك دستگاه تانك « مركاوا » توسط چريك هاي حزب اللّه ، منهدم شد ، كه ...

پرتز - وزير دفاع - : چطور؟ ... چطور منهدم شد!؟

- آقاي وزير ، ما هنوز نمي دانيم چگونه تانك مركاوا منهدم شده است ...

پرتز كلافه شد : ... يعني چه؟ چطور نمي دانيد!؟

- دسترسي به محل انهدام آن تاكنون امكان پذير نشده ، اما احتمال هاي مختلف مطرح هستند ، شايد چريك هاي حزب اللّه از موشك هاي ضد زره « تاو » آمريكايي ، « ماليوتكا »

يا « اس پي گوت » روسي ، « كبراي » آلماني يا حتي « ميلان » ايتاليايي استفاده كرده اند ، نمي دانيم ، شايد بر روي مين رفته باشد ...

- ادامه بدهيد.

- در هر حالت ، آنچه مهم است ، چگونگي نزديك شدن اين چريك ها به تانك « مركاوا » كه از سيستم هاي ردياب حرارتي بدن موجودات زنده برخوردار است ، و يا چگونگي انهدام اين تانك از راه دور مطرح است. نگراني من اين است كه شايد جمهوري اسلامي ايران سيستم هاي پيچيده ي ناشناخته اي در اختيار حزب اللّه لبنان قرار داده باشد كه در اين صورت موازنه ي تكنيكي و تاكتيكي صحنه ميان ارتش ما و نيروي حزب اللّه را به هم بزند.

ژنرال بنيامين شالوم ، كه تا اين لحظه ، تصاوير تانك پيشرفته ي مركاوا را بر صفحه نمايشگر بزرگ اتاق وضعيت به دقت مشاهده مي كرد و از هيبت آن در غرور غوطه ور بود ، با شنيدن اين حرف ژنرال ، سرش را از تأسف به زير انداخت ، و در ذهن خود ، فرمانده ي نيروي زميني را تمسخر كرد : مردك بي عرضه ، از عهده ي برخورد با چند نفر چريك برنمي آيد ، بي جهت پاي قدرت هاي ديگر را به ميان مي آورد.

پرتز پرسيد : ... مثلاً چه جور سيستمي؟

- آقاي وزير ، هنوز نمي دانيم ، اما بالاخره بايد چيزي باشد.

عميد پرتز كه قانع نشده بود ، موضوع ديگر را پرسيد : تلفات نيروهاي پياده در اين درگيري باور كردني نيست ، آيا اجساد كشته ها را توانستيد منتقل كنيد؟

- پس از انهدام تانك مركاوا ، درگيري ادامه پيدا كرد كه در آخر ، هفت

سرباز ما كشته و يازده نفر نيز مجروح شدند. ما توانسته ايم سه جسد از كشته ها و همچنين همه مجروحان را به عقب بياوريم. چهار جسد نيز در منطقه ي درگيري باقي مانده است ، كه اميدواريم بتوانيم با پيشروي نيروها ، آنها را منتقل كنيم.

پرتز ، كه پز هر نوع حرفه اي از او متصّور است ، به غير از وزارت بر نيروهاي مسلح ، بدون حوصله ، حرف هاي فرماند ه ي نيروي زميني را خاتمه داد و تدابير دولت را ابلاغ كرد :

- در ده روز گذشته ، به بهانه ي به اسارت درآمدن سرجوخه گلعاد شليط ، به دست فلسطيني ها در نوار غزه ، استراتژي عملياتي ما ، حمله به زير ساخت هاي عمومي فلسطين بوده است. اگر بتوانيم با تخريب تأسيسات زيربنايي آنان ، مانند پل ها ، جاده ها ، نيروگاه هاي برق ، بيمارستان ها ، و ... مردم فلسطين را كلافه كنيم ، ناكارآمدي دولت حماس را به نمايش گذارده ايم. دولت فلسطين هيچ منبع درآمدي ندارد : كشورهاي غربي كه هيچ كمكي به آن نكرده اند ، دولت هاي عربي و كشورهاي مسلمان هم تنها شعار كمك مالي به فلسطينيان را مطرح كرده اند. در نتيجه دولت اسماعيل هنيه مجبور مي شود همين مقدار منابع مالي محدود خود را صرف بازسازي زيرساخت هاي منهدم شده نمايد. برآورد اين است كه اگر درآمد دولت فلسطين و كمك هاي مالي احتمالي از ساير كشورها به آن ، فرضاً 100 دلار باشد ، بايد 10 برابر آن ، يعني 1000 دلار به زيرساخت هايشان خسارت وارد كنيم ، تا دولت حماس فلج شود.

همين استراتژي عملياتي ، براي حزب اللّه لبنان نيز تجويز شده است؛ نظر نخست وزير « المرت » اين

است ، هزينه ي حزب اللّه را در مقاومت بايد بالا ببريم. اگر تأسيسات زيربنايي لبنان را ويران كنيم ، مردم لبنان خسته مي شوند ، و از حزب اللّه فاصله مي گيرند. در آن صورت زمينه براي خلع سلاح و نابودي جريان مقاومت اسلامي لبنان فراهم مي شود.

تأكيد مي كنم ، ما به خواسته ي حزب اللّه در آزادي اسراي لبناني و فلسطيني در ازاي آزادي دو سربازي ، كه امروز اسير شده اند ، عمل نمي كنيم. لذا ضمن اعلام آماده باش بدون مدت براي همه ي نيروهاي مسلح اسرائيل ، دستور عملياتي هر يك از نيروها ، به قرار زير است :

1- فرمانده ي نيروي زميني - 6000 نيروي ذخيره فراخوان مي شوند و در اختيار نيروي زميني قرار مي گيرند. شما ، با واحدهاي توپخانه ، گلوله باران مستمر نوار غزه در فلسطين ، و جنوب لبنان را اجرا نماييد.

2- فرمانده ي نيروي هوايي - بمباران زيرساخت هاي سراسر لبنان به عهده ي شماست : از توان تمام پرنده هاي كفير - اف4 - اف15 - اف16 و ... ، بهره بگيريد. بمباران ها بدون وقفه ، با آهنگ زماني مشخص ، حداقل در هر 24 ساعت يكصد سورتي پرواز.

3- فرمانده ي نيروي دريايي - كنترل سواحل لبنان و سوريه ، و آبهاي بين المللي حد فاصل ميان تركيه ، قبرس ، سوريه و لبنان ، به عهده ي شماست. عمليات كنتراباند را صورت دهيد و از ورود و خروج هر شناور به سواحل لبنان جلوگيري كنيد ، مگر كشتي هاي كشورهاي دوست ما.

دستورات عملياتي بيان شده ، از اين لحظه ، يعني ساعت 11 : 34 چهارشنبه 12 جولاي 2006 لازم الاجراست. موفق باشيد.

همه برخاستند و مصمم براي انجام وظيفه ، يكي

پس از ديگري اتاق وضعيت « مركز فرماندهي و كنترل » عمليات ارتش را ترك كردند. آخرين نفر ، ژنرال شالوم ، آرام برخاست ، كلاه و كيف اش را برداشت ، از اتاق خارج شد. يكان او غير از آماده باش ، هيچ مأموريت ابلاغي ديگري نداشت. به راننده گفت : به ستاد فرماندهي موشكي بر مي گرديم.

از تل آويو خارج شدند و به سوي شرق روانه گرديدند.

وضعيت بحراني دولت اولمرت

وضعيت بحراني دولت اولمرت به واسطهء عدم موفقيت در جنگ

* یک روز پس از انتشار گزارش نیمه نهائی کمیسیون تحقیق اسرائیلی جنگ لبنان ، در صحنه سیاست داخلی اسرائیل واکنش های گسترده نسبت به متن گزارش که در آن از ضعف تصمیم گیریها و اداره جنگ توسط رهبران کشور پرده برداشته شد ، ادامه دارد و بسیاری از افکار عمومی خواهان سقوط دولت و برکناری نخست وزیر و وزیر دفاع است.

* شماری ازشهروندان اسرائیلی بامداد امروز از بندرحیفا به سوی تل آویو براه افتادند و فریاد زنان از نخست وزیر و وزیر دفاع خواستند حال که شکست سیاستهای آنها در جنگ محرز شده ، استعفا دهند. راه پیمایان می گفتند ، هدف بیدار کردن مردم و کشانیدن آنها یک همآیش اعتراضی انبوه در میدان بزرگ رابین تل آویو در روز پنجشنبه است. فرا خوان به تظاهرات پنجشنبه در تل آویو از سوی خانواده های بیش از یکصد سرباز کشته شده در جنگ 33 روزه صادر شده است.

* دانشجویان اسرائیل نیز که اکنون سه هفته است در اعتصاب بسر می برند ، امروز از تل آویو به سوی اورشلیم راه پیمائی کردند و در برابر اقامتگاه

نخست وزیر اجتماع کردند و از او و وزیر دفاع خواستند استعفا دهند.

* در پی انتشار گزارش کمیسیون وینوگراد ، شبکه های رادیوئی تلویزیونی اسرائیل در بین شهروندان نظرسنجی هائی انجام دادند و نتیجه نشان داد حداقل از هر سه شهروند ، دو تن از آنها با کنار رفتن آقایان اولمرت و پرتس موافقند. شبکه دوم تلویزیون اسرائیل نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرده که نشان میدهد محبوبیت آقای اولمرت ، صفر کامل است! اوپوزیسیون این امر را شرمساری بیسابقه برای یک نخست وزیر توصیف کرد.

* رئیس کمیسیون تحقیق جنگ 33 روزه ، قاضی وینوگراد در مورد آقای اولمرت گفت : نخست وزیر نسنجیده ، بدون مسؤولیت عمل کرد ، در مورد تصمیم خود عمیقا اندیشه نکرد و مشاوره ای هم به عمل نیآورد. نخست وزیر مسؤولیت اداری و شخصی تصمیم گیری آغاز جنگ را برعهده داشته و تصمیم های اشتباه گرفت.

* در مورد وزیر دفاع ، قاضی وینوگراد در گزارش خود نوشت : امیر پرتس با دیداستراتژیک رفتار نکرد. کمبود تجربه و ناآگاهی اش موجب شد که نتواند در انجام وظیفه موفق باشد.

* قاضی وینوگراد در مورد ژنرال دان خلوتص رئیس پیشین ستاد ارتش نوشت : مسؤولیت رئیس پیشین ستاد ارتش بسیار شدید و وخیم است چرا که او می دانست نه نخست وزیر و نه وزیر دفاع هیچکدام تجربه نظامی کافی ندارند.

* آقای اولمرت در پی رایزنی با وزیران حزب خود ( کدیما ) به گزارش کمیسیون تحقیق واکنش نشان داد و گفت : گزارش را می پذیرد ولی استعفا نمی دهد.

* معاون نخست وزیر اسرائیل آقای

شیمعون پرس امروز خواهان آن شد که ضمن آنکه گزارش جنگ لبنان جدی گرفته می شود در مورد آن "هیاهو" ، به توصیف وی ، به پا نگردد و "چنین وانمود نشود که گویا اسرائیل کشور ضعیفی است". وی گفت : "برپائی کمیسیون تحقیق تنها کار یک کشور قدرتمند است".

* رئیس ستاد کل پیشین ارتش ، ژنرال دان خالوتس ، که پس از استعفا در آمریکا بسر می برد ، در واکنش نسبت به گزارش کمیسیون داخلی جنگ لبنان گفت ، چند ماه پیش با تصمیم به استعفا مسؤولیت پذیری خود را نشان داد.

* اعلامیه نخست وزیر اسرائیل ، مبنی بر اینکه قصد استعفا ندارد ، موجب خشم شدید اوپوزیسیون و به ویژه حزب لیکود شد. رئیس فراکسیون حزبی لیکود گفت : آقای اولمرت تنها در اندیشه آنست که در مسند قدرت باقی بماند.

* رهبر حزب چپ گرای مرتس ، دکتر یوسی بیلین ، سخنان آقای اولمرت را در مورد ادامه حکومت ، "اهانت به خود ملت" توصیف کرد و گفت : آقای اولمرت برای جنگ هدفهائی تعیین کرده بود ولی این هدف ها عملی نشد و اکنون می کوشد باز هم ملت را فریب دهد.

* امروز نخستین شکاف در کابینه ائتلافی پدیدار شد و یک وزیر عضو کابینه آقای ایتان کابل از پست خود استعفا کرد. آقای کابل وزیر مشاور در دولت و سرپرست سازمان رادیو و تلویزیون ملی اسرائیل بود. آقای کابل پیش از ظهر امروز در یک کنفرانس خبری گفت : نخست وزیر باید مسؤولیت را قبول کند و من حاضر نیستم در دولتی باشم که اهود اولمرت

نخست وزیر آن باشد. وی افزود : ملت اعتماد خود را به نخست وزیر از دست داده است.

* یک عضو حزب کدیما ، که ریاست کمیسیون امور خارجی و دفاعی کنست را بر عهده دارد ، گفت : اکنون زمان آنست که نخست وزیر از خود بپرسد آیا در موقعیت فعلی قادر به اداره و هدایت دولت هست یا خیر!

* در واکنش به گزارش کمیسیون تحقیق اسرائیل ، سخنگوی کاخ سفید گفت ، پرزیدنت بوش معتقد است که وجود نخست وزیر اسرائیل برای ادامه تلاشهای صلح خاورمیانه ضروری است.

* روزنامه های مهم جهان امروز مهمترین عناوین خبری خود را به گزارش کمیسیون داخلی اسرائیلی جنگ لبنان اختصاص دادند و بیشتر مفسران ارزیابی کردند که دولت آقای اولمرت زمان زیادی دوام نخواهد کرد.

* دررسانه های اسرائیل نیز تحلیلگران امروز نوشتند : این زلزله سیاسی به استعفای دولت منجر خواهد شد.

منبع : راديو اسرائيل

نا تواني اسرائيل در برابر حزب الله

گزارش اخير انتشار يافته در سرزمينهاي اشغالي موسوم به وينوگراد كه در آن ايهود اولمرت ( نخست وزير ) ، عمير پرتز ( وزير جنگ ) و حالوتص ( رئيس سابق ستاد مشترك ارتش ) ، به عنوان عاملان شكست اسرائيل در جنگ 33 روزه لبنان معرفي شده اند ، ضمن افزايش پيامدهاي سياسي كه حتي به موضع گيري ليووني وزير امورخارجه رژيم اشغالگر عليه نخست وزير نيز انجاميد ، نگراني هاي فزاينده اي درباره ، افسانه برتري نظامي اين رژيم و توانايي مقابله با عمليات شبه نظاميان فلسطين و لبنان ايجاد كرده است.

به گزارش رجانيوز ، هفته نامه انگليسي اكونوميست در يادداشتي با عنوان "جنگ بعدي

كجاست؟" به تشريح وضعيت رژيم صهيونيستي پيش و پس از جنگ 33 روزه پرداخته و به نگراني مقامات رژيم صهيونيستي از آغاز جنگي ديگر تأكيد مي كند.

در اين نوشته به درگيريهاي نظاميان صهيونيست با فلسطينيان در غزه پيش از جنگ لبنان ، كه با اسارت گرفتن گلعاد اشميت ، سرباز اسرائيلي آغاز شد ، اشاره شده است : در هياهو و جنجال ناشي از جنگ تابستان گذشته با چريك هاي اسلامگراي حزب الله در لبنان عمليات نظامي در نوار غزه كه اسرائيل آن را دو هفته قبل از جنگ لبنان و در واكنش به اسارت يكي از سربازانش آغاز كرده بود و در جريان آن بيش از 400 فلسطيني كشته شدند ، تقريباً فراموش شده است اما مدت زيادي از پايان هر دو درگيري نگذشته بود كه برخي مقامات اسرائيلي پيش بيني جنگي ديگر را آغاز كردند.

در ادامه اين يادداشت به حملات موشكي اخير شاخه نظامي حماس به غزه در واكنش به قتل فلسطينيان اشاره شده و آمده است : هفته گذشته پس از آنكه شاخه نظامي جنبش حماس ، حمله با موشك هاي خانگي موسوم به قسام و حملات خمپاره اي خود را از غزه به اسرائيل آغاز كرد ، هشدارها درباره حمله جديد اسرائيل با فوريت بيشتري مطرح شد. مدت شش ماه است كه حماس عمدتاً از شليك موشك خودداري و اسرائيل نيز عمدتا از واكنش نشان دادن امتناع كرده است هرچند كه هنوز هم به دنبال ترور مبارزان فلسطيني در كرانه باختري رود اردن است. حماس كه شاخه نظامي اش مستقل از دمشق عمل مي كند ، اعلام كرد حمله

موشكي اش فقط براي واكنش نشان دادن به قتل چندين فلسطيني بوده است. اين حملات طبق معمول تلفاتي در پي نداشت اما يك ضربه مستقيم نادر مثل يك عمليات بمب گذاري انتحاري در قلب اسرائيل يا يك آدم ربايي ديگر ، ممكن است همانطوري كه "گابي اشكنازي" رئيس ستاد مشترك ارتش اسرائيل گفته هيچ راه ديگري براي تل آويو جز پاتك زدن باقي نگذارد.

اكونوميست ادعاي پاتك زدن رژيم صهيونيستي را نوعي بلوف دانسته و تأكيد مي كند بازگشت به غزه مطلوب اسرائيل نيست : با اين حال بدون يك عمليات نظامي گسترده مشابه عمليات سپر دفاعي سال 2002 در كرانه باختري معلوم نيست اسرائيل چه مي تواند بكند. يك مقام امنيتي ارشد گفت : نيروهاي حماس در كرانه باختري نتوانستند از آن ضربه خود را ترميم كنند اما هيچگاه شور و شوق زيادي براي چنين حمله اي در نوار غزه ديده نشده است و يكي از دلايلش نيز اين است كه در آن صورت ارتش اسرائيل مجبور خواهد شد بار ديگر در نوار غزه مستقر شود و اين چيزي نيست كه تل آويو پس از خروج نيروهايش از اين منطقه در سال2005 خواهان آن باشد.

يك ژنرال سابق ارتش اسرائيل نيز گفت : براي موشك هاي قسام هيچ راه حل نظامي وجود ندارد. با اين حال موشك هاي قسام كه ممكن است سياستمداران اسرائيلي را براي صدور دستور حمله اي بزرگ تحريك كند ، چيزي نيست كه مقامات امنيتي اسرائيل را نگران كرده باشد. "انات كورتز" از موسسه مطالعات امنيت ملي گفت : « اين موشك هاي ساده ، بيش از آنكه ابزاري براي

مقاومت در برابر اسرائيل باشند ، براي ابراز وجود برخي از فلسطيني ها در جنگ قدرت داخلي شبه نظاميان رقيب هستند اما تهديد واقعي اين است كه حماس ، حزب الله و سوريه كه حامي آنهاست ، سرگرم انبار كردن سلاح هاي سنگين تر هستند. در عين حال به قول مقامات امنيتي اسرائيل كه مشي فريبنده اي در پيش گرفته اند ، نيروهاي سازمان ملل كه بر آتش بس در لبنان نظارت دارند نتوانسته اند جلوي رسيدن سلاح هاي جديد ايران به حزب الله را از طريق سوريه بگيرند.

اكونوميست در به ادعاي مقامات رژيم صهيونيستي درباره ارسال سلاح براي مبارزان لبنان و فلسطين پرداخته و مي نويسد : مقامات اسرائيلي حالا بطور علني مي گويند ايران بطور قاچاقي از راه مصر به شبه نظاميان فلسطيني سلاح و مشاور مي رساند. سخنگويان حماس مي گويند مبارزان فلسطيني حالا موشك هايي دارند كه برد آنها از موشك هاي قسام بيشتر است. بنابراين همه طرف ها علاقه مند هستند كه فعلا اوضاع را آرام نگه دارند. با اين حال هميشه اين خطر هست كه مثلا پس از يك حمله مرگبار با موشك قسام كه پاي حزب الله را مجدداً به وسط بكشد ، غزه بار ديگر منفجر شود و اگر بار ديگر جنگ آغاز شود و اگر گزارش اخير وينوگراد درباره جنگ در لبنان درست باشد ، سياستمداران اسرائيلي توانايي چنداني براي اداره آن نخواهند داشت.

نکته : با اين حال هميشه اين خطر هست كه مثلا پس از يك حمله مرگبار با موشك قسام كه پاي حزب الله را مجدداً به وسط بكشد ، غزه بار

ديگر منفجر شود و اگر بار ديگر جنگ آغاز شود و اگر گزارش اخير وينوگراد درباره جنگ در لبنان درست باشد ، سياستمداران اسرائيلي توانايي چنداني براي اداره آن نخواهند داشت.

منبع : رجا نیوز

جشن پيروزي 33 روز مقاومت

در پي پيروزي حزب الله

در جنگ نابرابر در جنوب لبنان و برپايي جشن در اين كشور ، بحران سياسي رژيم اسرائيل را فرا گرفت.

حزب الله لبنان با صدور بيانيه اي پيروزي بزرگ ملت استوار و صبور لبنان را در مقابل اشغالگران صهيونيست تبريك گفت.

به گزارش خبرگزاري ها ، در اين بيانيه كه روز گذشته صادر شد آمده است ، مردان استوار و سرافراز مقاومت اسلامي لبنان اين پيروزي بزرگ را به ملت غيور و بزرگوار لبنان تبريك و تهنيت مي گويند.

در بيانيه حزب الله با اشاره به آمار تلفات آمده است : مقاومت اسلامي حزب الله در رويارويي با سربازان رژيم صهيونيستي 61 تن از برادران خود را از دست داد و اين بزرگواران در راه دفاع از حق و حقيقت به شهادت رسيدند.

گفتني است آتش بس بين مبارزان حزب الله لبنان و نظاميان رژيم صهيونيستي ساعت هشت صبح روز گذشته به وقت محلي آغاز شد.

با عقب نشيني نيروهاي ذخيره ارتش اسرائيل از جنوب لبنان و برقراري آتش بس در اين مناطق و نيز مناطق شمالي اسرائيل ، آرامش نسبي برقرار شد و حملات هوايي به مناطق لبنان ، همچنين حملات موشكي به فلسطين اشغالي متوقف شد.

رزمندگان حزب الله روز گذشته چند ساعت پس از برقراري آتش بس ، با توزيع پوسترهايي از « پيروزي الهي » خود سخن گفتند.

به گزارش خبرگزاري فرانسه از بيروت ، در يكي از اين پوسترها كه در آن

تصوير متبسم « سيدحسن نصرالله » نقش بسته بود و در حومه جنوبي بيروت توزيع شد ، عبارت « پيروزي الهي » به چشم مي خورد.

براساس اين گزارش ، بر روي پوسترهاي ياد شده عبارت « پيروزي خداوند » نوشته شده بود.

مردم لبنان نيز با آذين بندي خيابان ها هلهله كنان اين پيروزي را جشن گرفتند و در حالي كه چراغ هاي اتومبيل خود را روشن و به بوق زدن هاي متوالي مشغول بودند شعار « بر اسرائيل پيروز شديم » « سرانجام حق پيروز شد » سر مي دادند و بين يكديگر نقل و شيريني پخش مي كردند.

بازتاب پيروزي تاريخي حزب الله

لبنان روز گذشته شاهد عظمت پيروزي تاريخي مقاومت اسلامي بود كه بازتاب گسترده آن را مي توان در موضع گيري سياستمداران ، در نگاه هاي آكنده از عزت و افتخار آوارگان و در شور و شوق كودكان بازگشته به روستاها و شهرها مشاهده كرد.

اين كشور هم اكنون شاهد حضور گسترده خبرنگاران خارجي است كه لحظه هاي پيروزي و افتخار مردم لبنان را ثبت مي كنند و اين حجم حضور به هيچ وجه با آنچه در شمال فلسطين اشغالي مشاهده مي شود ، قابل مقايسه نيست.

بسياري از شخصيت هاي سياسي و ديني لبنان با حضور در حومه جنوبي بيروت در اين روز پيروزي سهيم مي شوند.

گروه ها و احزاب و شخصيت هاي ملي و اسلامي لبنان نيز در بيانيه ها و پيام هاي متعددي اين پيروزي را تبريك گفتند.

بسياري از رسانه هاي خبري جهان و تحليل گران سياسي از افزايش محبوبيت حزب الله لبنان و پيروزي سياسي و نظامي گسترده اين حزب در جنگ خبر دادند.

حزب الله توانست در اين جنگ جايگاه مردمي و سياسي خود را در منطقه بيشتر از گذشته به تثبيت برساند و ملت هاي منطقه نيز در رويارويي با سياست هاي آمريكا به اتحاد و همبستگي بيشتري رسيدند.

اين پيروزي به حدي چشمگير و ملموس بود كه سردمداران و مقامات مختلف سياسي و نظامي اسرائيلي نيز نتوانستند از اعتراف به قدرت حزب الله خودداري كنند و در مقاطع و زمان هاي مختلف به قدرت و توانمندي بالاي حزب الله اذعان كردند.در همين رابطه « مردخاي زرعي » سخنگوي ارتش رژيم صهيونيستي با اذعان به قدرت موشكي حزب الله گفت براي تحمل چنين تلفات و خساراتي آمادگي داشتيم.

شيمون پرز نيز در مصاحبه با نيوزويك گفت : فكر نمي كرديم حزب الله داراي چنين توان موشكي باشد و از آن استفاده كند.

شيخ « عبدالامير قبلان » نايب رئيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان پيروزي مردم اين كشور در جنگ با رژيم صهيونيستي را به آنان و مقاومت تبريك گفت و آن را ناشي از شجاعت و عزم قوي آنها دانست.

وي افزود : فداكاري ، شجاعت و اراده قوي مردم لبنان ، برنامه هاي صهيونيست ها را نقش بر آب كرد و براي لبناني ها پيروزي و ارجمندي را به ارمغان آورد.

« ناصر قنديل » وزير و نماينده سابق پارلمان لبنان گفت حزب الله اسلحه خود را همانند پيروزي اش اهدا نخواهد كرد.

وي افزود : به اعتراف دشمنان مقاومت اسلامي لبنان در رويارويي با متجاوزان صهيونيست به پيروزي قاطعانه اي دست يافتند.

جشن پيروزي حزب الله در شرق آسيا

بازتاب پيروزي سياسي نظامي حزب الله تنها به منطقه خاورميانه محدود نشد و روز گذشته در منطقه جنوب شرق

آسيا جشن پيروزي حزب الله مقابل سفارت خانه هاي آمريكا برگزار شد.

مردم مسلمان جنوب شرقي آسيا از تايلند گرفته تا فيليپين با آتش زدن پرچم هاي آمريكا و اسرائيل ، پرچم زردرنگ حزب الله را به عنوان سمبل پيروزي اسلام بر كفر به اهتزاز درآوردند.

زلزله سياسي در اسرائيل

در اين حال نخست وزير رژيم صهيونيستي در پارلمان گفت : ما در دو جبهه داخلي و مرزي متحمل ضربات دردناكي شديم.

ايهود اولمرت كه با چهره اي افسرده و غمگين در كنست سخن مي گفت با دلداري دادن به نمايندگان و برخي فرماندهان ارشد اين رژيم گفت : مي دانم كه همه شما غمگين هستيد. ما در دو جبهه داخلي و مرزي متحمل ضربات سختي شديم اما قطعنامه 1701 بيانگر موفقيت ديپلماتيك براي اسرائيل است.

احمد الطيبي نماينده عرب هاي ساكن فلسطين اشغالي در ادامه اين جلسه به عملكرد دولت رژيم صهيونيستي و حمله به لبنان اعتراض كرد كه با واكنش تند مسئولان امنيتي كنست مواجه شد و با زور از جلسه اخراج گرديد.

مقامات مسئول و امنيتي اسرائيل نيز اذعان داشتند ، بسياري از احزاب داخل اسرائيل خواستار تشكيل كميته تحقيق براي ارزيابي عملكرد دولت اولمرت در اين جنگ شده اند و مطالبات خود را براي تشكيل اين كميته به هيئت رئيسه كنست تحويل داده اند.

اين مقامات افزودند : به دنبال گسترش انتقادات از عملكرد دولت اسرائيل در اين جنگ ، برخي از احزاب مخالف و نيز احزاب مستقل اسرائيل خواستار تشكيل دولت موقت در اسرائيل و انحلال دولت فعلي شدند.

اين احزاب با ارائه درخواستي خواستار تشكيل فوري دولت موقت و بركناري اولمرت و انحلال دولتش شدند.

منابع خبري از سرزمين هاي

اشغالي خبر مي دهند تاكنون شش فرمانده عالي رتبه و 18 افسر ارشد نظامي بركنار و در اختيار دادگاه هاي نظامي قرار گرفته اند كه به جرايم آنان در اين مدت رسيدگي شود.

گفته مي شود تعدادي از اين نظاميان از آغاز جنگ عليه لبنان ، اين جنگ را بي حاصل مي دانستند.

تعداد ديگري از فرماندهان نظامي اسرائيل كه در اختيار دادگاه هاي نظامي قرار گرفته اند متهم هستند كه در انجام مسئوليت هاي خود كوتاهي كرده و بخشي از ناكامي ارتش اسرائيل را رقم زده اند.

عذرخواهي رئيس ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي

ژنرال « دان حالوتس » رئيس ستاد مشترك ارتش رژيم صهيونيستي به علت برآورده نشدن اهداف اصلي تجاوز به لبنان از مردم اسرائيل عذرخواهي كرد.

رژيم صهيونيستي نابودي جنبش حزب الله ، آزادي گروگان ها و ترور سيدحسن نصرالله دبير كل حزب الله را اهداف تهاجم به لبنان اعلام كرده بود كه به هيچ كدام از اهدافش نرسيد.شائول موفاز وزير دفاع سابق اسرائيل نيز به شكست اين رژيم در نبرد با حزب الله اعتراف كرد و گفت بايد بپذيريم كه در اين جنگ شكست خورده ايم.

در همين رابطه « امير پرتز » وزير دفاع رژيم صهيونيستي نيز گفت نتايج ناگوار اين جنگ براي اسرائيل ، ما را به بازبيني در مسائل داخلي ملزم كرد.

بازگشت هزاران آواره لبناني

به رغم هشدارهاي مكرر دولت لبنان و مسئولان امنيتي اين دولت به عدم بازگشت سريع آوارگان لبناني به مناطق مسكوني خود ، ده ها هزار تن از آوارگان لبناني تنها دقايقي پس از برقراري آتش بس راهي مناطق و منازل مسكوني خود شدند.مسئولان امنيتي لبنان هشدار دادند كه بسياري از موشك هاي اسراييل و نيز بمب هاي ساعتي در مناطق جنوبي به خصوص مناطق مرزي همچنان منفجر نشده اند و خطر انفجار اين بمب ها وجود دارد.آنان تاكيد كردند : مردم نبايد در بازگشت به مناطق مسكوني خود عجله به خرج دهند. انفجار چندين بمب ساعتي در شمال نبطيه به كشته شدن 10 تن از آوارگان لبناني و زخمي شدن 15 تن ديگر منجر شد.

هشدار حزب الله

حزب الله در مورد انتخاب رئيس جمهور لبنان به شيوه غيرقانوني هشدار داد

معاون دبير كل حزب الله هشدار داد هر رئيس جمهوري كه بر خلاف قانون اساسي بر مسند قدرت بنشيند ، با او به عنوان خائن و اشغالگر قدرت برخورد خواهد شد.

به گزارش خبرگزاري ها ، شيخ « نعيم قاسم » يكشنبه شب در مراسم بيست و نهمين سالروز به اسارت در آمدن « سمير قنطار » قديمي ترين اسير لبناني در زندان هاي اسرائيل در بيروت با اعلام مطلب فوق افزود : آينده لبنان ، « 14 مارس » نيست و گروه سياسي حاكم بايد مشاركت واقعي را مبتني بر راهكارهاي قانون اساسي قبول كند و يا انتخابات زودهنگام مجلس را براي تشكيل مجدد دولت بپذيرد و وقت را از دست ندهد.

معاون دبيركل حزب الله درباره برخورد فريبكارانه طيف سياسي 14 مارس با قانون اساسي به اين گروه

هشدار داد و افزود : طبق قانون اساسي ، رييس جمهور براساس راي اكثريت نمايندگان مجلس انتخاب مي شود ونه يك سوم و اگر غير از اين باشد ، فرد تعيين شده ، اشغالگر اين پست و خائن به قانون خواهد بود و ما عوامل اين اقدام احتمالي را به دادگاه ارجاع و آنها را محاكمه خواهيم كرد.

معاون دبير كل حزب الله گفت جناح حاكم همه نهادهاي قانوني لبنان را يكي پس از ديگري به تعطيلي كشانده و به دامن شوراي امنيت پناه برده اند.

نعيم قاسم همچنين تاكيد كرد : راه براي هرگونه شيوه حل و فصل اختلافات باز است و گفت وگوي ثمربخش را مي پذيريم ، اما گفت وگوي ظاهري براي وقت كشي را قبول نمي كنيم.

وي تاكيد كرد كه گروه هاي مخالف دولت يكپارچه ، متحد ، هماهنگ ، قوي و شجاع هستند و به تلاش خويش براي دستيابي به اهداف مشروع خود ادامه مي دهند.

معاون دبيركل حزب الله لبنان همچنين مخالفت خود را با هرگونه فتنه انگيزي در لبنان ابراز داشت و هشدار داد كه اسرائيل در تلاش براي فتنه انگيزي در ميان لبناني ها است.

وي در بخش ديگري از سخنانش ، با اشاره به تبادل اسراي حزب الله و اسرائيل گفت : مذاكرات در مورد زندانيان با ميانجي گري سازمان ملل صورت مي گيرد اما تاكنون اين گفت وگوها به نتيجه نرسيده است.

نعيم قاسم تاكيد كرد دو نظامي اسرائيلي كه حزب الله آنها را اسير كرده است تنها در ازاي آزادي همه زندانيان لبناني در اسرائيل آزاد خواهند شد.

تلاش رژيم صهيونيستي براي ايجاد ناامني در لبنان

خبرگزاري فارس : يك عضو ارشد جنبش حزب الله لبنان در باره

خطر نفوذ نيروهاي سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي "موساد " به لبنان هشدار داد.

به گزارش خبرگزاري فارس ، شيخ خضر نور الدين در گفتگو با شبكه خبري العالم با اشاره به كشف يك باند وابسته به سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي در لبنان گفت : اسرائيل سعي دارد با رخنه به عرصه سياسي لبنان وضع امنيتي اين كشور را بحراني تر سازد تا بتواند نقشه هاي خود را اجرا كند.

وي افزود : اسرائيل براي هيچ يك از كشورهاي عربي امنيت و ثبات را نمي خواهد و براي اين رژيم بسيار مهم است كه اين كشورها مشغول مسائل داخلي خود باشند به ويژه لبنان كه نقش زيادي در شكستن هيبت اسرائيل داشت.

اين روحاني لبناني با تاكيد بر لزوم بي اعتنايي كميته تحقيق بين المللي به فشارهاي سياسي و بيطرفي آن در روند تحقيق درباره ترور رفيق حريري نخست وزير پيشين لبنان گفت : جنبش حزب الله هم مانند دولت و مردم لبنان خواهان مشخص شدن حقايق اين پرونده است.

وي افزود : لبنان از زمان آن ضربه دردناك تاكنون در ضعف و خستگي به سر مي برد به همين سبب ما خواستار شتاب بيشتر در مشخص شدن حقيقت هستيم.

هشدار اسرائیل به دولت لبنان در باره حزب الله

نخست وزیر رژیم صهیونیستی دولت لبنان را مسئول هر گونه اقدام حزب الله علیه این رژیم در صورت پیوستن این حزب به دولت جدید دانست.

به گزارش ایسنا ، بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در نشست هفتگی دولت در اولین واكنش مقام های این رژیم به رایزنی های در حال جریان جهت تشكیل دولت جدید لبنان توسط سعد حریری ، نخست وزیر این كشور گفت : در صورتی كه حزب الله لبنان به دولت

این كشور بپیوندد ، این دولت مسئول هرگونه اقدام حزب الله علیه اسرائیل است.

رادیو رژیم صهیونیستی گزارش داد كه هشدار نتانیاهو به دولت لبنان در پاسخ به سوال یكی از وزیران كابینه مبنی بر اینكه آیا نتانیاهو در سفر اخیرش به اروپا درباره پیوستن حزب الله به دولت آینده لبنان گفت وگو كرده یا خیر ، مطرح شد.

اسرائیل تاكنون دولت لبنان را مسئول مستقیم فعالیت های حزب الله ندانسته بود

نتانیاهو در پاسخ به این سوال تاكید كرد كه در دیدار با نیكولا ساركوزی ، رئیس جمهور فرانسه و سیلویو برلوسكنی ، نخست وزیر ایتالیا در خصوص این موضوع بحث و تبادل نظر كرده است.

رادیو رژیم صهیونیستی اعلام كرد : اسرائیل تاكنون دولت لبنان را مسئول مستقیم فعالیت های حزب الله ندانسته بود.

نتانیاهو بار دیگر تاكید كرد : چنانچه نمایندگان حزب الله در دولت آینده لبنان حضور داشته باشند نمی توان این دولت را از مسئولیت هایش درباره هر گونه حملات حزب الله علیه اسرائیل تبرئه كرد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109