سلسله پژوهش های اعتقادی، غدیر به روایت اهل بیت (علیهم السلام) المجلد 24

مشخصات کتاب

سرشناسه: حسینی میلانی، علی، 1326 -

عنوان قراردادی: مقالتان فی الغدیر: الغدیر فی روایه اهل البیت، حدیث الغدیر التبلیغ الاخیر لامامه الامیر. فارسی

عنوان و نام پدیدآور: غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام: نگاهی کوتاه به حدیث غدیر در منابع شیعی/ علی حسینی میلانی؛ ترجمه و ویرایش هیئت تحریه انتشارات الحقایق.

مشخصات نشر: قم: مرکز حقایق اسلامی، 1390.

مشخصات ظاهری: 80 ص.

فروست: سلسله پژوهش های اعتقادی؛ 24.

شابک: 13000 ریال 978-600-5348-33-0:

یادداشت: این کتاب ترجمه بخش اول کتاب "مقالتان فی الغدیر" با عنوان "الغدیر فی روایت اهل بیت" است.

یادداشت: کتابنامه: ص. 73-79.

عنوان دیگر: نگاهی کوتاه به حدیث غدیر در منابع شیعی.

موضوع: غدیر خم -- احادیث

موضوع: غدیر خم -- جنبه های قرآنی

شناسه افزوده: مرکز الحقائق الاسلامیه

رده بندی کنگره: BP223/5/ح567م7041 1390

رده بندی دیویی: 297/452

شماره کتابشناسی ملی: 2401730

ص: 1

سرآغاز …

… آخرین و کامل ترین دین الاهی با بعثت خاتم الانبیاء، حضرت محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه وآله به جهانیان عرضه شد و آئین و رسالت پیام رسانان الاهی با نبوّت آن حضرت پایان پذیرفت.

دین اسلام در شهر مکّه شکوفا شد و پس از بیست و سه سال زحمات طاقت فرسای رسول خدا صلّی اللَّه علیه وآله و جمعی از یاران باوفایش، تمامی جزیرة العرب را فرا گرفت.

ادامه این راه الاهی در هجدهم ذی الحجّه، در غدیر خم و به صورت علنی، از جانب خدای منّان به نخستین رادمرد عالم اسلام پس از پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله یعنی امیر مؤمنان علی علیه السلام سپرده شد.

در این روز، با اعلان ولایت و جانشینی حضرت علی علیه السلام، نعمت الاهی تمام و دین اسلام تکمیل و سپس به عنوان تنها دینِ مورد

ص: 2

شماره صفحه در کتاب - ص: 8

***

پسند حضرت حق اعلام گردید. این چنین شد که کفرورزان و مشرکان از نابودی دین اسلام مأیوس گشتند.

دیری نپایید که برخی اطرافیان پیامبر صلّی اللَّه علیه وآله،- با توطئه هایی از پیش مهیّا شده- مسیر هدایت و راهبری را پس از رحلت پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله منحرف ساختند، دروازه مدینه علم را بستند و مسلمانان را در تحیّر و سردرگمی قرار دادند. آنان از همان آغازین روزهای حکومتشان، با منع کتابت احادیث نبوی، جعل احادیث، القای شبهات و تدلیس و تلبیس های شیطانی، حقایق اسلام را- که همچون آفتاب جهان تاب بود- پشت ابرهای سیاه شکّ و تردید قرار دادند.

بدیهی است که علی رغم همه توطئه ها، حقایق اسلام و سخنان دُرَرْبار پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله، توسّط امیر مؤمنان علی علیه السلام، اوصیای آن بزرگوار علیهم السلام و جمعی از اصحاب و یاران باوفا، در طول تاریخ جاری شده و در هر برهه ای از زمان، به نوعی جلوه نموده است. آنان با بیان حقایق، دودلی ها، شبهه ها و پندارهای واهی شیاطین و دشمنان اسلام را پاسخ داده و حقیقت را برای همگان آشکار ساخته اند.

در این راستا، نام سپیده باورانی همچون شیخ مفید، سیّد مرتضی، شیخ طوسی، خواجه نصیر، علّامه حلّی، قاضی نوراللَّه، میر حامد حسین، سیّد شرف الدین، امینی و … همچون ستارگانی پرفروز می درخشد؛ چرا که اینان در مسیر دفاع از حقایق اسلامی و تبیین

ص: 3

شماره صفحه در کتاب - ص: 9

***

واقعیّات مکتب اهل بیت علیهم السلام، با زبان و قلم، به بررسی و پاسخ گویی شبهات پرداخته اند …

و در دوران ما، یکی از دانشمندان و اندیشمندانی که با قلمی شیوا و بیانی رَسا به تبیین حقایق تابناک دین مبین اسلام و دفاع عالمانه از حریم امامت و ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام پرداخته است، پژوهشگر والامقام حضرت آیت اللَّه سیّد علی حسینی میلانی، می باشد.

مرکز حقایق اسلامی، افتخار دارد که احیای آثار پُربار و گران سنگ آن محقّق نستوه را در دستور کار خود قرار داده و با تحقیق، ترجمه و نشر آثار معظّمٌ له، آن ها را در اختیار دانش پژوهان، فرهیختگان و تشنگان حقایق اسلامی قرار دهد.

کتابی که در پیش رو دارید، ترجمه یکی از آثار معظّمٌ له است که اینک" فارسی زبانان" را با حقایق اسلامی آشنا می سازد.

امید است که این تلاش مورد خشنودی و پسند بقیّة اللَّه الأعظم، حضرت ولیّ عصر، امام زمان عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف قرار گیرد.

مرکز حقایق اسلامی

ص: 4

شماره صفحه در کتاب - ص: 13

***

الحمد للَّه ربّ العالمین، والصّلاة والسّلام علی سیّدنا ونبیّنا محمّد وآله

الطیّبین الطّاهرین، ولعنة اللَّه علی أعدائهم أجمعین من الأوّلین والآخرین.

از اصول مسلّمِ گفت و گو پیرامون مسائل اختلافی، این است که هر کدام از طرف های دعوا به اعتقادات مورد قبول طرف مقابل، استدلال نمایند و یا بحث و مناظره بر پایه قواعد و چارچوبی مشخص، استوار گردد که دو طرف یا همه طرف ها آن را بپذیرند.

علمای امامیه در طول تاریخ، همین روش را در برابر دیگر فرقه های اسلامی به کار بسته و در همه مسائل اختلافی- چه فقهی و چه کلامی- به ویژه در موضوع امامت و خلافت، از همین روش استفاده کرده و می کنند.

در خصوص حدیث غدیر نیز ملاحظه می شود که کتاب های شیعه، سرشار از روایات اهل سنّت است؛ به گونه ای که عالمان شیعه،

ص: 5

شماره صفحه در کتاب - ص: 14

***

احادیث وارده در مهم ترین کتاب های معتبر اهل سنّت را- با همان سندها و طُرق مذکور در این کتاب ها- نقل می کنند و برای اثبات دلالت این احادیث بر اعتقادات خود، به سخن نام آورترین علمای آنان، استناد می نمایند؛ تا جایی که برای تعیین معنای برخی واژها نیز، به دیدگاه های زبان شناسان اهل سنّت، استدلال می کنند.

در عین حال، استفاده از این روش کارآمد و وزین، ممکن است برخی ساده دلان را در دام شبهه گرفتار کند و یا شماری از متعصّبان را به نادیده گرفتن حقیقت، سوق دهد. برای مثال ابن روزبهان در پاسخ به علّامه حلّی رحمه اللَّه می نویسد:

شگفت آن که این مرد، تنها به نقل روایات اهل سنّت می پردازد؛ چرا که شیعیان از هرگونه کتاب، روایات و علمای مجتهد و ناقل حدیث، محروم هستند. بنابراین، وی در اثبات ادّعاهای خود، به شدّت به کتاب های اهل سنّت نیازمند است. (1) نوشتار پیش رو حدیث غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام است که به اختصار به بررسی حدیث غدیر در سندهای شیعی و کتاب های علمای مجتهد امامیه پرداخته است تا این نکته را به ابن روزبهان

ص: 6


1- . دلائل الصدق: 1/ 58

شماره صفحه در کتاب - ص: 15

***

گوشزد نماید که:

شیعیان دارای کتاب، روایات و عالمان مجتهد هستند و در اثبات ادّعاهای خود به کتاب های اهل سنّت نیازی ندارند.

هم چنین اهل سنّت بدانند که:

1. حدیث غدیر، مورد اتّفاق نظر همه مسلمانان است تا جایی که شیعه و سنّی در نقل برخی روایات آن، اشتراک نظر دارند و با سند و متن یکسان، آن را ذکر کرده اند.

2. ائمه اهل بیت علیهم السلام و عالمان پیروان آن ها، حدیث غدیر را مورد توجّه قرار داده و برای گسترش و تبلیغ آن، نهایت تلاش خود را به کار بسته اند.

3. این نوشتار دارای نکته ها و فایده هایی است که راویان اهل سنّت، از آن غافل مانده یا بدان توجّهی نکرده اند.

ما در این نوشتار با استفاده از منابع دست اول شیعه، متن احادیثی را تحت یک سری عناوین، می آوریم و نکاتی چند را خاطرنشان می سازیم.

سید علی حسینی میلانی

ص: 7

شماره صفحه در کتاب - ص: 19

***

بخش یکم غدیر از دیدگاه قرآن …

آیات غدیر …

اشارة

در روز غدیر، چند آیه از جانب خداوند متعال نازل شد که با استناد به روایات، آن ها را می آوریم.

آیه یکم …

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؛ (1)

ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای و خدا تو را از (خطرهای) مردم حفظ می کند.

پیش از سخنرانی پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر این آیه نازل شد. روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر نزول این آیه در روز غدیر

ص: 8


1- . سوره مائده: آیه 67

شماره صفحه در کتاب - ص: 20

***

صحّه می گذارند.

شیخ محمّد بن یعقوب کلینی رحمه اللَّه درگذشته سال 328 هجری به سند خود از امام محمّد باقر علیه السلام این گونه نقل می کند:

خداوند، به پیامبر خود دستور داد که ولایت علی علیه السلام را اعلام کند و این آیه را بر او نازل کرد:

«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ»؛ (1)

ولیّ و صاحب اختیار شما تنها خدا، پیامبر او و کسانی هستند که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می دهند.

در این آیه، ولایت اولی الأمر واجب شد، اما مردم از کنه این ولایت، آگاه نبودند. از این رو خداوند به حضرت محمّد صلی اللَّه علیه وآله فرمان داد تا به سان نماز، زکات، روزه و حجّ، ولایت را نیز برای مردم تفسیر نماید.

هنگامی که این دستور، ابلاغ شد، سینه رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله به تنگ آمد و ترسید که مردم از دین خود، مرتدّ شده و او را تکذیب

ص: 9


1- . سوره مائده: آیه 55

شماره صفحه در کتاب - ص: 21

***

نمایند. از این رو با پروردگار متعال، درد دل نمود.

در این هنگام، خداوند متعال به آن حضرت این گونه وحی فرمود:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؛

ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای و خدا تو را از (خطرهای) مردم حفظ می کند.

به همین جهت، رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله از دستور خدای تعالی اطاعت نمود و در روز غدیر خم، ولایت علی علیه السلام را اعلام فرمود.

ایشان ندای نماز جماعت، سر داد و از مردم خواست تا شاهدان، غایبان را آگاه سازند … (1) حافظان بزرگ و عالمان مشهور اهل سنّت نیز هم چون ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ثعلبی، ابونعیم اصفهانی، واحدی، حسکانی، ابن عساکر، فخر رازی، نیشابوری، عینی، جلال الدین سیوطی و …

نزول این آیه را در روز غدیر نقل کرده اند. (2)

ص: 10


1- . الکافی: 1/ 289، حدیث 4
2- . الدرّ المنثور: 2/ 298، أسباب النزول: 115، ترجمة أمیرالمؤمنین من تاریخ مدینة دمشق: 2/ 86، التفسیر الکبیر: 12/ 49، تفسیر نیسابوری: 6/ 129- 130، عمدة القاری: 18/ 206 …

شماره صفحه در کتاب - ص: 22

***

آیه دوم …

هنگامی که سخنرانی پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر پایان یافت و حاضران با امیر مؤمنان علی علیه السلام بیعت کردند، این آیه نازل شد:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا»؛ (1)

امروز دین شما را به حدّ کمال رساندم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برای شما برگزیدم.

شیخ کلینی رحمه اللَّه به سند خود از امام محمّد باقر علیه السلام، حدیث سخنرانی امیر مؤمنان علی علیه السلام را که به خطبه «وسیله» معروف است، نقل می کند. امیر مؤمنان علی علیه السلام در این سخنرانی مفصّل می فرماید:

آن گاه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله به سوی غدیر خم رفت و مسلمانان به دستور ایشان، چیزی شبیه به منبر را آماده کردند. پیامبر صلی اللَّه علیه وآله بر فراز آن منبر رفت و بازوی مرا گرفت تا جایی که سفیدی زیر بغلش نمایان شد؛ آن گاه با صدای بلند فرمودند:

ص: 11


1- . سوره مائده: آیه 3

شماره صفحه در کتاب - ص: 23

***

من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه؛

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.

بنابراین، دوستی با من، دوستی با خدا و دشمنی با من، دشمنی با خداست و در این هنگام، خداوند این آیه را نازل کرد:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا»؛

امروز دین شما را به حدّ کمال رساندم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برای شما برگزیدم.

از این رو، ولایت من، موجب تکمیل دین و خشنودی پروردگار بزرگ شد. (1) شایان ذکر است که برخی از عالمان و حافظان بزرگ اهل سنّت همانند ابن مردویه، ابونعیم اصفهانی، ابن مغازلی، موفّق مَکی، ابوحامد صالحانی، حموینی و … نیز نزول این آیه در روز غدیر را نقل کرده اند. (2)

ص: 12


1- . الکافی: 8/ 27
2- . المناقب، ابن مغازلی: 18، المناقب، خوارزمی: 80، فرائد السّمطین: 1/ 74 …

شماره صفحه در کتاب - ص: 24

***

آیه سوم …

هنگامی که مردم با امیر مؤمنان علی علیه السلام بیعت کردند و این بیعت پایان یافت درباره شخصی به نام نعمان فهری این آیه نازل شد:

«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ* لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ»؛ (1)

پرسنده ای، عذاب حتمی درخواست کرد؛ عذابی که بر کافران است و هیچ دفع کننده ای ندارد.

شیخ فرات بن ابراهیم کوفی رحمه اللَّه به سند خود چنین نقل می کند:

حسین بن محمّد خارفی می گوید: از سفیان بن عیینه پرسیدم: آیه «سَأَلَ سائِلٌ» درباره چه کسی نازل شده است؟

سفیان پاسخ داد: پسر برادرم! از چیزی پرسیدی که پیش از تو هیچ کس آن را از من نپرسیده بود. من همین سؤال را از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم.

آن حضرت از جدّش از پدرش از ابن عباس چنین نقل کرد:

در روز غدیر، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله برخاست و به ایراد یک سخنرانی کوتاه پرداخت و آن گاه امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام

ص: 13


1- . سوره معارج: آیات 1 و 2

شماره صفحه در کتاب - ص: 25

***

را فرا خواند، بازویش را گرفت و آن گاه دستش را بالا برد تا جایی که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد.

در این هنگام پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

ألم ابلّغکم الرسالة؟ ألم أنصح لکم؟

آیا رسالتم را به شما ابلاغ نکردم؟ آیا شما را ناصح و خیرخواه نبودم؟

گفتند: آری، همین طور است.

فرمود:

من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛

هر که من مولای او هستم این علی، مولای اوست. خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.

خداوندا! هر که او را یاری کند، او را یاری نما و هر که او را تنها گذارد، تنهایش گذار.

سخن پیامبر صلی اللَّه علیه وآله بر سر زبان ها افتاد و به نعمان فهری رسید. نعمان، شترش را پالان کرد و بر آن سوار شد … آن گاه به نزد پیامبر صلی اللَّه علیه وآله آمد و سلام کرد.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله نیز پاسخ سلام او را داد.

ص: 14

شماره صفحه در کتاب - ص: 26

***

نعمان گفت: ای محمد! ما را دعوت کردی که «لا إله إلّااللَّه» بگوییم، ما اجابت کردیم، آن گاه از ما خواستی به نبوّت تو ایمان بیاوریم و ما نیز با وجود برخی تردیدها، ایمان آوردیم. آن گاه ما را به نماز دعوت نمودی و ما به دعوت تو لبّیک گفتیم. سپس ما را به روزه داری فرا خواندی و این کار را انجام دادیم؛ بعد از آن، ما را به حجّ دعوت نمودی و آن گونه که تو می خواستی، انجام دادیم، آن گاه گفتی:

هر کدام از شما که دویست درهم کسب کند، باید همه ساله، خمس آن را صدقه بدهد، ما نیز این فرمان تو را اجرا کردیم.

اکنون پسر عمویت را برگزیده ای و او را مهتر ما قرار داده ای و می گویی: «هر که من مولای او هستم این علی مولای اوست، خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، خداوندا! هر که علی را یاری کند، یاریش کن و هر که او را تنها گذارد، تنهایش گذار». آیا این سخنان از جانب توست یا از جانب خدا؟

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله سه بار فرمود:

بل عن اللَّه؛

قطعاً از جانب خداوند است.

در این هنگام نعمان فهری به حالت خشم، برخاست و گفت:

خداوندا! اگر این گفته های محمّد، حقّ است، بارانی از سنگ آسمانی بر

ص: 15

شماره صفحه در کتاب - ص: 27

***

ما ببار تا بلایی برای نسل کنونی و آیه ای برای نسل های بعدی ما باشد؛ و اگر این سخنان محمّد دروغ است، بلایت را بر او نازل کن!

آن گاه به شترش نهیب زد و زانوبند آن را باز کرد. سپس بر آن سوار شد و رفت. هنگامی که از آن دشت پهناور بیرون می رفت. خدای تعالی از آسمان سنگی را بر سرش فرو فرستاد؛ به گونه ای که پس از اصابت به سر نعمان، سنگ از پشتش بیرون زد و او را به هلاکت رساند.

در این هنگام، خدای تعالی این آیه ها را درباره نعمان فهری نازل کرد:

«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ* لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ* مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعارِجِ»؛ (1)

پرسنده ای، عذاب حتمی درخواست کرد؛ عذابی که بر کافران است و هیچ دفع کننده ای ندارد. این عذاب از خدای صاحب معارج است. (2) نزول این آیه شریفه را نیز برخی از عالمان و محدّثان بزرگ اهل سنّت همانند ثعلبی، سبط ابن جوزی، زرندی، سمهودی، ابن صبّاغ، مناوی، حلبی و … درباره نعمان فهری نقل کرده اند. (3)

ص: 16


1- . سوره معارج: آیه های 1- 3
2- . بحار الأنوار: 37/ 175
3- . تذکرة الخواص: 30، نظم درر السمطین: 93، الفصول المهمّه: 42، فیض القدیر: 6/ 281، السیرة الحلبیه: 3/ 337، نور الابصار: 78 …

شماره صفحه در کتاب - ص: 28

***

گفتنی است که این حدیث با همین متن، در تفسیر ثعلبی و به سند خود او از سفیان بن عیینه نیز نقل شده است. (1)

آیه چهارم …

شیخ علی بن ابراهیم قمی رحمه اللَّه- از بزرگان قرن سوّم- به سند خود از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت فرمود:

در روز غدیر و در شأن امیر مؤمنان علی علیه السلام این آیه ها نازل شد:

«وَإِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمینَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمینُ* عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرینَ»؛ (2)

و به یقین این (قرآن) از جانب پروردگار جهانیان نازل شده است.

روح الأمین آن را نازل کرده؛ بر قلب تو، تا از بیم دهندگان باشی. (3)

ص: 17


1- . بحار الأنوار: 37/ 176
2- . سوره شعراء: آیه های 192- 194
3- . تفسیر القمی: 2/ 124، شیخ محمد محسن فیض کاشانی- متوفّای سال 1091 هجری- نیز این حدیث را به نقل از تفسیر القمی در کتاب الصّافی فی تفسیر القرآن: 4/ 50 آورده است

شماره صفحه در کتاب - ص: 31

***

بخش دوم غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام …

غدیر و ولایت حضرت علی علیه السلام …

ابوالعبّاس عبداللَّه بن جعفر حمیری- از بزرگان قرن سوّم- از سندی بن محمد این گونه نقل می کند:

صفوان جمّال می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که این آیه در ولایت علی علیه السلام نازل شد رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله به جارو کردن زیر درختان موجود در آن منطقه اشاره کرد و اصحاب نیز خس و خاشاک زیر درختان را جارو کردند و سایبانی را برای آن حضرت برپا نمودند. آن گاه ندای نماز جماعت سر داده شد و پس از آن، رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أیّها الناس! من کنت مولاه فعلی مولاه، ألست أولی بکم من أنفسکم؟

ای مردم! هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست، آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟

ص: 18

شماره صفحه در کتاب - ص: 32

***

گفتند: بله.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه. ربّ! وال من والاه، وعاد من عاداه؛

هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست. پروردگارا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.

آن گاه پیامبر صلی اللَّه علیه وآله دستور داد مردم با حضرت علی علیه السلام بیعت کنند و مردم نیز با آن حضرت بیعت کردند تا جایی که همه می آمدند و با آن حضرت بیعت می نمودند و هیچ کدام سخنی نمی گفت … (1) ابونضر محمّد بن مسعود عیاشی سمرقندی، از بزرگان قرن سوّم نیز این حدیث را از صفوان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است. (2)

نزول در جحفه …

عیاشی رحمه اللَّه از حنّان بن سدیر، از پدرش این گونه نقل می کند:

سدیر می گوید: امام محمّد باقر علیه السلام فرمود:

هنگامی که جبرئیل در حجّة الوداع برای اعلان امر (ولایت)

ص: 19


1- . قرب الإسناد: 27 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37/ 118
2- . تفسیر العیاشی: 1/ 329 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37/ 138

شماره صفحه در کتاب - ص: 33

***

علی بن ابی طالب علیهما السلام بر پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرود آمد، این آیه نازل شد:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ …»؛ (1)

ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) برسان …

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله سه روز صبر کرد تا این که به جحفه رسید و تا آن روز از ترس مردم، دست علی علیه السلام را بالا نبرده بود، امّا هنگامی که در روز غدیر در یکی از اماکن جحفه به نام «مهیعه» فرود آمد، ندای نماز جماعت سر داد.

مردم جمع شدند. پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

من أولی بکم من أنفسکم؛

چه کسی از شما به خودتان سزاوارتر است؟

مردم با صدای بلند گفتند: خدا و رسولش.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله دوباره همین جمله را تکرار کرد.

مردم گفتند: خدا و رسولش.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله برای بار سوّم همین جمله را تکرار کرد.

مردم گفتند: خدا و رسولش.

ص: 20


1- . سوره مائده: آیه 67

شماره صفحه در کتاب - ص: 34

***

آن گاه پیامبر صلی اللَّه علیه وآله دست حضرت علی علیه السلام را گرفت و فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛ فإنّه منّی وأنا منه.

وهو منّی بمنزلة هارون من موسی إلّاأنّه لا نبی بعدی؛ (1)

هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست، خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن دار. هر که او را یاری کند یاریش کن و هر که او را تنها گذارد، تنهایش گذار؛ زیرا او از من است و من از او و او برای من همانند هارون برای موسی است مگر این که بعد از من هیچ پیامبری نخواهد بود.

شگفتا از مصائب علی …

علیه السلام

عیاشی رحمه اللَّه حدیث دیگری را از عمر بن یزید نقل می کند. وی می گوید: امام صادق علیه السلام سر سخن را باز کرد و فرمود:

ای اباحفص! شگفتا از مصائب علی بن ابی طالب علیهما السلام که ده هزار شاهد داشت، امّا نتوانست حقّ خود را بگیرد و حال آن که دو شاهد برای گرفتن حق، کافی است.

ص: 21


1- . تفسیر العیاشی: 1/ 332 و به نقل از آن: بحار الأنوار: 37/ 140

شماره صفحه در کتاب - ص: 35

***

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله برای حجّ از مدینه بیرون رفت و پنج هزار نفر با او همراه شدند. آن حضرت در حالی از مکّه بازگشت که پنج هزار نفر از مردم مکه در مشایعت وی بودند.

هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله به منطقه جحفه رسید، جبرئیل برای اعلام ولایت علی علیه السلام نازل شد. آیه ولایت علی علیه السلام در منا نیز نازل شده بود، امّا رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله به جهت شناخت مردم، از بیان آن خودداری کرد. در این هنگام جبرئیل عرض کرد:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؛ (1)

ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای و خدا تو را از (خطرهای) مردم حفظ می کند.

یعنی تو را از آن چه در منا خوش نداشتی، نگاه خواهد داشت.

بنابراین رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله دستور داد مردم توقف کنند و مردم خس و خاشاک ها را جارو کردند … (2) عیاشی رحمه اللَّه سومین روایت در زمینه غدیر را این گونه

ص: 22


1- . سوره مائده: آیه 67
2- . تفسیر العیاشی: 1/ 322 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37/ 140

شماره صفحه در کتاب - ص: 36

***

نقل می کند:

زیاد بن منذر می گوید: در خدمت امام محمّد باقر علیه السلام بودم.

ایشان برای مردم حدیث می گفت. در این هنگام مردی از مردم بصره به نام عثمان اعشی- که از قول حسن بصری حدیث نقل می کرد- به حضور امام علیه السلام آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا! فدایت شوم، حسن بصری حدیثی را برای ما روایت می کند که طبق آن، آیه «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (1)

در مورد یکی از اصحاب نازل شده است، امّا نام آن صحابی را برای ما نقل نمی کند.

تفسیر آیه مذکور این است که آیا از مردم می ترسی؟ نگران نباش که خداوند تو را از شرّ آنان در امان می دارد.

امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: حسن بصری را چه شده است؟! خداوند دینش را ادا نکند (؛ یعنی نمازش را نپذیرد!) آگاه باش که اگر می خواست، نام آن صحابی را نقل می کرد. جبرئیل بر رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله نازل شد … و گفت:

إنّ اللَّه تبارک وتعالی یأمرک أن تدلّ امّتک من ولیّهم، علی مثل ما دللتهم علیه فی صلاتهم وزکاتهم وصیامهم وحجّهم؛

ص: 23


1- . سوره مائده: آیه 67

شماره صفحه در کتاب - ص: 37

***

خدای متعال به تو فرمان می دهد که ولی امّت را به آن ها معرّفی کنی؛ همان گونه که نماز، زکات، روزه و حجّ را برای آنان تبیین نمودی.

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود: پروردگارا! امّت من هنوز از بند جاهلیت رهایی نیافته اند.

در این هنگام خداوند این آیه را نازل فرمود:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»؛ (1)

ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) برسان و اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای و خدا تو را از (خطرهای) مردم حفظ می کند.

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله برخاست و دست علی بن ابی طالب علیهما السلام را گرفت، آن را بالا برد و فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه …؛ (2)

هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست …

یاری گر علی …

علیه السلام

در این زمینه شیخ ابوعمرو محمّد بن عمر بن عبدالعزیز کشی از

ص: 24


1- . سوره مائده: آیه 67
2- . تفسیر العیاشی: 1/ 333 و به نقل از آن بحار الأنوار: 37/ 141

شماره صفحه در کتاب - ص: 38

***

بزرگان علمای شیعه در قرن چهارم، چنین نقل می کند:

جبرئیل بن احمد، از موسی بن معاویة بن وهب، از علی بن سعید، از عبداللَّه بن عبداللَّه واسطی، از واصل بن سلیمان، روایت می کند که عبداللَّه بن سنان می گوید: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که زید بن صوحان رحمه اللَّه در جنگ جمل بر زمین افتاد، امیر مؤمنان علی علیه السلام بر بالینش حاضر شد و فرمود:

رحمک اللَّه یا زید! لقد کنت خفیف المؤونة عظیم المعونة؛

ای زید! خدا تو را رحمت کند که کم هزینه و بسیار یاری گر بودی.

زید سرش را بالا آورد و گفت: ای امیر مؤمنان! خداوند تو را نیز جزای خیر دهد. به خدا سوگند، فقط تو را عالِم به خدا دیدم و در قرآن، بلند مرتبه و حکیم یافتم. به راستی که خداوند در قلب تو جایگاه والایی دارد.

به خدا سوگند، از روی جهالت در کنار تو نجنگیدم؛ بلکه از امّ سلمه همسر پیامبر صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که می گفت: از رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که می فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛

هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست. خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، هر که او را یاری کند، یاریش کن و هر که او را تنها گذارد، تنهایش گذار.

ص: 25

شماره صفحه در کتاب - ص: 39

***

سوگند به خدا، به همین خاطر است که کراهت داشتم تو را تنها گذارم؛ چرا که در این صورت، خداوند مرا تنها می گذاشت. (1)

غدیر و گوشه ای از سخنان پیامبر …

شیخ ابوجعفر محمّد بن علی بن بابویه ملقّب به صدوق، درگذشته سال 381 هجری حدیث غدیر را با چند سند نقل می کند:

ابن ولید، از صفّار، از ابن ابی الخطّاب و ابن یزید از ابن ابی عمیر؛

و نیز پدرم از علی، از پدرش، از ابن ابی عمیر؛

هم چنین ابن مسرور از ابن عامر، از عمویش، از ابن ابی عمیر؛

و نیز ابن متوکّل، از سعدآبادی، از برقی، از پدرش، از ابن ابی عمیر؛

از عبداللَّه بن سنان، از معروف بن خرّبوذ، از ابوطفیل عامر بن واثله، از حذیفة بن اسید غفّاری چنین نقل کرده اند:

هنگامی که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله از حجّة الوداع بازگشت- ما نیز همراه ایشان بودیم- تا جحفه به حرکت خود ادامه داد و در این منطقه، دستور توقّف صادر نمود. مردم در جایگاه خود فرود آمدند و آن گاه ندای اذان بلند شد. در این هنگام، رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله به همراه اصحاب خود دو رکعت نماز جماعت گزارد و آن گاه به آن ها رو کرد و فرمود:

ص: 26


1- . رجال الکشی: 63

شماره صفحه در کتاب - ص: 40

***

إنّه قد نبّأنی اللطیف الخبیر أنّی میّت وأنّکم میّتون، وکأنّی قد دعیت فأجبت، وإنّی مسؤول عمّا أرسلت به إلیکم وعمّا خلّفت فیکم من کتاب اللَّه وحجّته، وإنّکم مسؤولون، فما أنتم قائلون لربّکم؟

خداوند مهربان و آگاه به من خبر داده است که من و شما همه خواهیم مُرد؛ گویی از سوی پروردگار دعوت شده ام بنابراین، دعوت وی را اجابت می کنم. من مسئول رسالت الاهی و کتاب خدا و حجّت وی هستم که در میان شما باقی گذارده ام. شما نیز مسئول هستید؛ حال به پروردگار خود چه خواهید گفت؟

گفتند: خواهیم گفت که تو رسالت الاهی را ابلاغ کردی، خیرخواهی نمودی و مجاهدت کردی، خداوند برای هدایت ما، به تو بهترین پاداش را عنایت کند.

آن گاه پیامبر صلی اللَّه علیه وآله به آنان فرمود:

ألستم تشهدون أن لا إله إلّااللَّه وأنّی رسول اللَّه إلیکم، وأنّ الجنّة حقّ وأنّ النار حقّ، وأنّ البعث بعد الموت حقّ؟

آیا شهادت می دهید که هیچ معبودی جز خدا نیست و من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟ آیا شهادت می دهید که بهشت، دوزخ و حیات دوباره پس از مرگ، حق است؟

گفتند: آری، شهادت می دهیم.

ص: 27

شماره صفحه در کتاب - ص: 41

***

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود: خدایا! بر سخنان این مردم، شاهد باش!

هان! شما را به شهادت می گیرم که من گواهی می دهم که خدا مولای من است؛ من مولای همه مسلمانان هستم و از مؤمنان به خودشان سزاوارترم؛ حال آیا به این امر اقرار می کنید و شهادت مرا می پذیرید؟

گفتند: آری، شهادت تو مورد قبول ماست.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

ألا من کنت مولاه، فإنّ علیّاً مولاه وهو هذا؛

هان! هر که من مولای او هستم این علی مولای اوست.

آن گاه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله دست حضرت علی علیه السلام را گرفت و آن را با دست خود بالا برد تا جایی که زیر بغل هر دو نمایان شد. سپس فرمود:

اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه.

ألا وإنّی فرطکم وأنتم واردون علیّ الحوض غداً، وهو حوض عرضه ما بین بصری وصنعاء، فیه أقداح من فضّة عدد نجوم السماء.

ألا وإنّی سائلکم غداً ماذا صنعتم فیما أشهدت اللَّه به علیکم فی یومکم هذا إذ وردتم علیَّ حوضی؟ وماذا صنعتم بالثقلین

ص: 28

شماره صفحه در کتاب - ص: 42

***

من بعدی؟ فانظروا کیف خلفتمونی فیهما حین تلقونی؟

خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.

آگاه باشید که من پیشاپیش شما هستم و فردای قیامت در حوض، بر من وارد خواهید شد؛ عرض این حوض به اندازه فاصله بصری تا صنعاء است و تعداد فراوانی جام های نقره به اندازه ستارگان آسمان در آن وجود دارد.

هان که من امروز در یک امر مهم، خدا را بر شما گواه می گیرم و آگاه باشید که فردای قیامت پس از ورود به حوض من از شما خواهم پرسید: با چیزی که در مورد آن، خدا را بر شما گواه گرفتم، چه کردید؟ و پس از من با دو چیز گران بها چگونه رفتار کردید؟ پس بنگرید که به هنگام ملاقات من، چگونه این دو چیز گران بها را پاس داشته اید؟

گفتند: ای رسول خدا! این دو ثقل چیست؟

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أمّا الثقل الأکبر فکتاب اللَّه عزّوجل، سبب ممدود من اللَّه ومنّی فی أیدیکم، طرفه بید اللَّه، والطرف الآخر بأیدیکم، فیه علم ما مضی وما بقی إلی أن تقوم الساعة.

وأمّا الثقل الأصغر فهو حلیف القرآن وهو علی بن أبی طالب وعترته. وإنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض؛

ص: 29

شماره صفحه در کتاب - ص: 43

***

ثِقل بزرگ تر کتاب خداست که هم چون طنابی از سوی خدا و من، کشیده شده و در دستان شما قرار گرفته است؛ یک طرف این طناب در دست خدا و طرف دیگر آن در دستان شما قرار دارد و علم گذشته و آینده تا هنگامه قیامت، در آن است.

ثقل کوچک تر که هم پیمان قرآن محسوب می شود، علی بن ابی طالب و عترت اوست و این دو ثقل از هم جدا نخواهند شد تا آن که در حوض بر من وارد شوند.

معروف بن خرّبوذ می گوید: این حدیث را بر امام محمّد باقر علیه السلام عرضه کردم.

آن حضرت فرمود: ابوطفیل راست گفته است. ما این حدیث را در کتاب حضرت علی علیه السلام یافته و با آن آشنایی داریم. (1)

مهتر و سروَر مردم …

شیخ حرّ عاملی رحمه اللَّه در اثبات الهداة می نویسد:

جابر بن حزام، حدیثی را در مورد زنی به نام «خوله حنفی» نقل می کند که امیر مؤمنان علی علیه السلام او را از میان اسرای بنی حنیفه برگرفت.

خوله به هنگام ملاقات با حضرت علی علیه السلام گفت: تو کیستی؟

ص: 30


1- . الخصال: 1/ 34 و 35

شماره صفحه در کتاب - ص: 44

***

فرمود: من علی بن ابی طالب هستم.

آن دختر گفت: شاید تو همان مردی هستی که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله او را در غدیر خم و در صبح روز جمعه به عنوان مهتر و سرور مردم انتخاب کرد؟!

فرمود: بله، من همان هستم.

خوله گفت: ما به خاطر تو خشمگین شدیم و به خاطر تو به ما حمله کردند؛ زیرا مردانمان گفتند: ما صدقات اموال و فرمانبرداری خود را تنها در اختیار کسی می گذاریم که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله او را به عنوان مهتر ما و شما برگزید. (1)

علی …

علیه السلام

همانند هارون …

شیخ حرّ عاملی رحمه اللَّه در این باره حدیث دیگری را نقل می کند.

انس می گوید:

روزی پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله بر فراز منبر رفت، دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود:

أللهمّ إنّ هذا منّی بمنزلة هارون من موسی إلّاأنّه لا نبی بعدی، أیّها الناس! ألست أولی بکم من أنفسکم؟

خدایا! این مرد برای من همانند هارون برای موسی است با این

ص: 31


1- . إثبات الهداة: 2/ 42

شماره صفحه در کتاب - ص: 45

***

تفاوت که پس از من هیچ پیامبری نخواهد آمد. ای مردم! آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟

گفتند: بله هستید.

فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه، ومن کنت ولیّه فعلی ولیّه؛ (1)

هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست و هر کس من ولیّ او هستم، علی، ولیّ اوست.

غدیر و سخنی دیگر …

آخرین روایت را در این زمینه از شیخ ابوجعفر طوسی رحمه اللَّه نقل می کنیم. وی می گوید:

مفید، از علی بن احمد قلانسی، از عبداللَّه بن محمّد، از عبدالرحمان بن صالح، از موسی بن عمران، از ابواسحاق سبیعی، از زید بن ارقم نقل می کند. زید می گوید: از رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که در غدیر خم می فرمود:

صدقه برای من و اهل بیتم، حلال نیست. خدا لعنت کند هر کسی که خود را به غیر پدرش، وابندند. خدا لعنت کند کسی را که سرپرستی غیر والیان امر را بپذیرد. فرزند از آنِ صاحب بستر است و زناکار باید

ص: 32


1- . همان: 2/ 44

شماره صفحه در کتاب - ص: 46

***

سنگسار شود و برای وارث بیش از آن چه وصیت شده است؛ سهمی نیست.

آگاه باشید که شما سخنانم را شنیدید و مرا دیدید. هان! هر کس به عمد بر من دروغ بندد در واقع جایگاه خود را در دوزخ، مستحکم کرده است.

حضرتش در ادامه افزود:

ألا وإنّی فرط لکم علی الحوض ومکاثر بکم الأمم یوم القیامة، فلا تسوّدوا وجهی. ألا لأستنقذنّ رجالًا من النار ولیستنقذنّ من یدی أقوام. إنّ اللَّه مولای وأنا مولی کلّ مؤمنٍ ومؤمنة، ألا فمن کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ (1)

آگاه باشید که من پیشاپیش شما بر حوض وارد می شوم و در روز قیامت به دلیل فراوانی شما، بر امّت های دیگر به خود می بالم؛ پس مرا رو سیاه نکنید.

هان که من افرادی را از آتش دوزخ می رهانم و اقوامی چند به واسطه من نجات می یابند. خداوند مولای من و مولای همه مردان و زنان مؤمن است. آگاه باشید! هر که من مولای او هستم، این علی مولای اوست.

ص: 33


1- . الأمالی، شیخ طوسی: 227 و به نقل از آن، بحار الأنوار: 37/ 123

شماره صفحه در کتاب - ص: 47

***

فوایدی ارزشمند …

اینک به فوایدی چند در این احادیث اشاره می نماییم.

یکم. شمار مردم مکّه و مدینه که در غدیر حاضر بودند و سخنان رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله را شنیدند، ده هزار نفر بود؛ حال اگر مردم دیگر سرزمین های حجاز همانند یمن و غیره را به این تعداد اضافه کنیم، جمعیتی عظیم را پیش روی خود می بینیم.

دوم. در این احادیث آمده است که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله به مردم فرمان داد تا با امیر مؤمنان علی علیه السلام بیعت نمایند و همه مردم نیز چنین کردند.

در برخی احادیث آمده است که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله به مردم فرمود:

سلّموا علی علی بإمرة المؤمنین؛ (1)

به علی، به عنوان امیر مؤمنان، سلام دهید.

هر چند که مورّخان گذشته اهل سنّت از این موضوع، غفلت کرده اند؛ امّا در برخی سیره ها و تواریخ به آن تصریح شده است. (2)

ص: 34


1- . الکافی: 1/ 292، حدیث 1
2- . نگاه کنید به: معارج النبوّه، محمد معین هندی: 2/ 318، روضة الصفا: بخش دوم، جلد 1/ 173 و حبیب السیر: بخش سوم، جلد 1/ 144

شماره صفحه در کتاب - ص: 48

***

سوم. بر اساس برخی روایات، حسن بصری از ذکر نام فردی که آیه ولایت در شأن او نازل شده بود، خودداری می کرد. باید گفت که پیش از او نیز، اشخاصی چند از روی حسد یا تقیه از ذکر نام آن فرد پرهیز می کردند و افراد دیگری نیز با آنان همسو شدند.

چهارم. پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در حدیث غدیر به حوض اشاره کرد و فرمود:

فلا تسوّدوا وجهی؛

پس مرا روسیاه نکنید.

آن گاه فرمود:

لأستنقذنّ رجالًا من النار ولیستنقذنّ من یدی أقوام؛

من افرادی را از آتش دوزخ می رهانم و اقوامی چند به واسطه من نجات می یابند.

حال باید پرسید که این اقوام کیستند؟

بخاری، مسلم و دیگر نگارندگان صحاح و مسانید، حدیثی را از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله نقل کرده اند که اقوام مذکور، همان هایی هستند که پس از پیامبر صلی اللَّه علیه وآله بدعت گذارده و دچار ارتداد به دوران گذشته شدند. (1)

ص: 35


1- . صحیح بخاری: 4/ 87، باب فی الحوض

شماره صفحه در کتاب - ص: 49

***

گفتنی است که ارتباط و پیوند غدیر با حوض، بر خوانندگان هوشیار، پوشیده نیست.

پنجم. اگر حدیث غدیر را در کنار حدیث ثقلین- که در صحیح مسلم و کتاب های دیگر ذکر شده است- و حدیثِ منزلت- که در صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتاب ها آمده است- قرار دهیم مشخص می شود که حدیث غدیر به لحاظ سند و متانت مفهومی آن، حدیثی ثابت و صحیح است.

استناد و سوگند به حدیث غدیر …

در برخی از روایات به حدیث غدیر استناد و سوگند یاد شده است. شیخ طوسی رحمه اللَّه متوفای سال 460 هجری خبر استناد امیر مؤمنان علی علیه السلام به حدیث غدیر را در جمع اهل شورا چنین نقل می کند:

چندین راوی از ابوالمفضّل، از حسن بن محمّد انصاری، محمّد بن جعفر حمیری، علی بن محمّد نخعی و احمد بن محمّد بن سعید همدانی؛

از احمد بن یحیی ازدی، از عمرو بن حمّاد قنّاد، از اسحاق بن ابراهیم ازدی، از معروف بن خرّبوذ، زیاد بن منذر و سعید بن محمّد؛

از ابوطفیل از علی علیه السلام، حدیث طولانی استدلال آن حضرت

ص: 36

شماره صفحه در کتاب - ص: 50

***

علیه اهل شورا را چنین نقل کرده اند:

حضرت علی علیه السلام به اهل شورا فرمود:

أنشدکم باللَّه، هل فیکم أحد قال له رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله ما قال فی غزاة تبوک: «إنّما أنت منّی بمنزلة هارون من موسی إلّا أنّه لا نبی بعدی»، غیری؟

شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما، جز من کسی هست که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در غزوه تبوک، در مورد او سخنی هم چون: «تو برای من همانند هارون برای موسی هستی مگر این که هیچ پیامبری بعد از من نخواهد آمد»، گفته باشد؟

گفتند: نه!

فرمود:

أنشدکم باللَّه، هل فیکم أحد قال له رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله مقالته یوم غدیر خم: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللّهم وال من والاه، وعاد من عاداه»، غیری؟

شما را به خدا سوگند می دهم، آیا در میان شما، جز من کسی هست که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر خم در مورد او سخنی هم چون: «هر که من مولای او هستم علی مولای اوست. خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن دار»، گفته باشد؟

ص: 37

شماره صفحه در کتاب - ص: 51

***

گفتند: نه! (1) شیخ صدوق رحمه اللَّه نیز حدیث سوگند گرفتن امیر مؤمنان علی علیه السلام و نفرین ایشان علیه کتمان کنندگان- یعنی انس بن مالک، براء بن عازب انصاری، اشعث بن قیس کندی و خالد بن یزید بجلّی- را نقل کرده است. (2) شیخ حرّ عاملی رحمه اللَّه متوفّای سال 1104 هجری به نقل از ابراهیم بن محمّد بن سعید ثقفی در کتاب الغارات، خبر سوگند دادن ابوهریره توسّط یک جوان را چنین نقل کرده است:

پس از ورود معاویه به کوفه، ابوهریره به مسجد رفت و به روایت حدیث، مشغول شد. در این هنگام جوانی از انصار به نزد او آمد و گفت: ای ابوهریره! در مورد یک حدیث از تو سؤالی دارم و تو را به خدا سوگند می دهم که آیا از پیامبر صلی اللَّه علیه وآله شنیده ای که به علی علیه السلام فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه؛

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار؟

ص: 38


1- . الأمالی، شیخ طوسی: 555، إثبات الهداة: 2/ 86
2- . إثبات الهداة: 2/ 420 به نقل از کتاب الأمالی، شیخ صدوق

شماره صفحه در کتاب - ص: 52

***

ابوهریره گفت: آری، به خدایی که معبودی جز او نیست، از پیامبر صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که می گفت:

من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهمّ وال من والاه، وعاد من عاداه؛

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار؟

آن جوان به او گفت: به خدا سوگند که تو با دشمنان علی، دوستی و با دوستان علی، دشمنی کرده ای.

در این هنگام ابوهریره از مسجد بیرون رفت و تا هنگام خروج از کوفه به مسجد بازنگشت. (1) شیخ حرّ عاملی رحمه اللَّه روایت دیگری را در این زمینه به نقل از احمد بن علی طبرسی به سند خود از محمّد و یحیی- فرزندان عبداللَّه بن حسن- از پدرشان، از حضرت علی علیه السلام در ضمن حدیثی چنین نقل می کند:

ابیّ بن کعب به هنگام سخنرانی ابوبکر به او گفت: مگر نمی دانید که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله در جایی برای ما سخنرانی کرد و علی را به

ص: 39


1- . إثبات الهداة: 2/ 178

شماره صفحه در کتاب - ص: 53

***

خلافت برگزید و فرمود:

من کنت مولاه فهذا علی مولاه …؛

هر که من مولای او هستم این علی مولای اوست …؟ (1) گفتنی است که بیشتر محدّثان مشهور اهل سنّت، روایت های سوگند دادن و استناد به حدیث غدیر را نقل کرده اند … برای مثال برخی محدّثان اهل سنّت همانند خطیب خوارزمی در المناقب، حموینی در فرائد السمطین و حتی حافظ ابن عبدالبرّ در الاستیعاب به سند خود از عمرو بن حمّاد قنّاد، خبر سوگند دادن در روز شورا را نقل کرده اند. (2) هم چنین می توان خبر سوگند دادن و نفرین کتمان کنندگان را در مسند احمد، أسد الغابة فی معرفة الصّحابه، مجمع الزوائد و … مشاهده نمود. (3) از طرفی، خبر سوگند دادن ابوهریره از سوی جوان انصاری را ابوبکر هیثمی در مجمع الزوائد و هم چنین ابن کثیر در تاریخ خود از قول چندین تن از ائمه حدیث، نقل کرده اند. (4)

ص: 40


1- . همان: 2/ 116
2- . فرائد السّمطین: 1/ 86، الاستیعاب (چاپ شده در حاشیه الاصابه): 3/ 35
3- . مسند احمد: 1/ 119، اسد الغابه: 3/ 321، مجمع الزوائد: 9/ 106
4- . مجمع الزوائد: 9/ 105، تاریخ ابن کثیر: 5/ 213

شماره صفحه در کتاب - ص: 54

***

گفت و گوی سعد و معاویه …

ابوجعفر محمّد بن حسن طوسی رحمه اللَّه معروف به شیخ طائفه شیعه، گفت و گوی سعد و معاویه را از چند راوی، از ابوالمفضّل، از محمّد بن هارون، از محمّد بن حمید، از جریر، از اشعث بن اسحاق، از جعفر بن ابومغیره، از سعید بن جبیر، از ابن عبّاس نقل کرده است.

ابن عباس می گوید: سعد بن ابی وقّاص در ضمن گفت و گوی طولانی با معاویه گفت: شنیدم که مردی برای شکایت از علی علیه السلام به نزد پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله آمد، امّا پیامبر صلی اللَّه علیه وآله به وی فرمود:

ألا تعلم أنّی أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟

آیا نمی دانی که من از مؤمنان به خودشان سزاوارترم؟

گفت: می دانم.

فرمود:

فمن کنت مولاه فعلی مولاه؛

پس هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست.

سعد بن ابی وقّاص گفت: پیامبر صلی اللَّه علیه وآله در یکی از سفرهایش، علی علیه السلام را با خود نبرد و در مدینه به جای خود نهاد؛ علی علیه السلام گفت: ای رسول خدا! آیا مرا در امر زنان و کودکان بر جای خود می نشانی؟

ص: 41

شماره صفحه در کتاب - ص: 55

***

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلّاأنّه لا نبی بعدی؟ (1)

آیا راضی نیستی که برای من، همانند هارون برای موسی باشی با این تفاوت که هیچ پیامبری پس از من نخواهد آمد؟

یعنی تو در تمام امور جانشین من هستی؛ نه فقط در امور زنان و کودکان.

این گفت و گو هنگامی رخ داد که معاویه به سعد بن ابی وقّاص دستور داد تا امیر مؤمنان علی را دشنام دهد. این گفت و گو در کتاب های اهل سنّت، نقل شده و مسلم نیشابوری و دیگر ائمه اهل تسنّن نیز آن را روایت کرده اند. در این گفت و گو آمده است:

سعد گفت: تا زمانی که سه مطلب را به یاد می آورم که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله به علی علیه السلام گفت، وی را دشنام نخواهم داد؛ اگر یکی از این سه مطلب در وصف من گفته می شد، آن را از همه نعمت ها، بیشتر دوست می داشتم …

امّا علمای اهل سنّت این حدیث را تحریف کرده اند؛ به گونه ای

ص: 42


1- . إثبات الهداة: 2/ 89

شماره صفحه در کتاب - ص: 56

***

که برخی از آنان، حدیث غدیر را از آن حذف کرده اند، برخی دیگر لفظ دشنام را نیاورده اند و برخی دیگر نام دشنام دهنده را ذکر نکرده اند … (1) ای کاش معاویه نیز همانند برخی طرفداران خود- پس از شنیدن آن سخنان و خودداری سعد از دشنام دادن به خاطر گفتار پیامبر- از دشنام دادن به علی علیه السلام دست برمی داشت و دیگران را نیز از آن نهی می کرد.

شیخ طوسی رحمه اللَّه به سند خود از سهم بن حصین اسدی نقل می کند:

من و عبداللَّه بن علقمه به مکه رفتیم. عبداللَّه بن علقمه همواره به علی صلوات اللَّه علیه بسیار دشنام می داد. به او گفتم: اگر مایلی به نزد ابوسعید خدری برویم و با او تجدید عهدی کنیم؟

گفت: برویم.

پس از آن که به نزد ابوسعید خدری رفتیم، عبداللَّه بن علقمه از او پرسید: آیا منقبتی در مورد علی شنیده ای؟

گفت: آری، آن را برای تو نقل می کنم و می توانی برای حصول

ص: 43


1- . برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر. ک: تاریخ ابن کثیر: 7/ 340، الخصائص، نسائی: 49، الاستیعاب: 3/ 1099

شماره صفحه در کتاب - ص: 57

***

اطمینان، از مهاجرین، انصار و قریش نیز بپرسی. آن منقبت این است که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر خم به سخنرانی و تبلیغ رسالت پرداخت و آن گاه فرمود:

یا أیّها الناس! ألست أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟

ای مردم! آیا من به مؤمنان از خودشان سزاوارتر نیستم؟

گفتند: بله.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله سخن خود را سه مرتبه تکرار کرد و آن گاه فرمود: ای علی! نزدیک بیا.

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله دست علی را بالا برد تا جایی که من سفیدی زیر بغل هر دوی آن ها را دیدم.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله سه بار فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه؛

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.

سهم بن حصین در ادامه می گوید:

عبداللَّه بن علقمه گفت: تو خود، این سخنان را از رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله شنیدی؟

ابوسعید به گوش ها و سینه خود اشاره کرد و گفت: آری، گوش هایم آن را شنید و قلبم آن را درک نمود.

ص: 44

شماره صفحه در کتاب - ص: 58

***

عبداللَّه بن شریک می گوید: عبداللَّه بن علقمه و سهم بن حصین به نزد ما آمدند و پس از اقامه نماز ظهر، عبداللَّه بن علقمه برخاست و سه بار گفت: من به خاطر دشنام دادن به علی بن ابی طالب علیهما السلام، توبه و از خدا طلب آمرزش می کنم. (1)

اعتراض و مخالفت در روز غدیر …

در این زمینه شیخ محمّد بن مسعود عیاشی رحمه اللَّه روایتی را از جعفر بن محمّد خزاعی از پدرش نقل می کند: محمّد خزاعی می گوید:

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر سخنان خود را به پایان رسانید، مقداد از کنار جمعیتی گذشت که می گفتند: وی می خواهد پس از خود، حکومت را به علی واگذارد، به خدا سوگند نشانش خواهیم داد!

مقداد، رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله را از موضوع آگاه کرد؛ رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله آن افراد را فرا خواند، امّا آن ها سوگند یاد کردند که چنین چیزی نگفته اند. (2)

ص: 45


1- . الأمالی، شیخ طوسی: 247 و به نقل از آن، بحار الأنوار: 37/ 142
2- . إثبات الهداة: 2/ 137

شماره صفحه در کتاب - ص: 59

***

مرحوم عیاشی روایت دیگری را چنین نقل می کند: ابان بن تغلب می گوید: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر خم، علی علیه السلام را به حکومت، منصوب کرد و فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.

دو تن از قریشیان گفتند: به خدا سوگند، هرگز تسلیم سخنان او نخواهیم شد.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله را از گفت و گوی آن دو تن، آگاه کردند.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله از آن ها پرسید چه گفته اید؟ آن ها تکذیب کرده و به خدا سوگند یاد کردند که چیزی نگفته اند. (1) روایت دیگری را سیّد شرف الدین علی نجفی از بزرگان قرن دهم از محمّد بن عبّاس نقل می کند:

علی بن عبّاس، از حسن بن محمّد، از یوسف بن کلیب، از خالد، از حفص بن عمر، از حنان، از ابوایّوب انصاری برای ما چنین روایت کرد:

آن گاه که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و آن را

ص: 46


1- . إثبات الهداة: 2/ 137

شماره صفحه در کتاب - ص: 60

***

بالا برد و فرمود:

من کنت مولاه فعلی مولاه؛

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.

برخی گفتند: پیامبر صلی اللَّه علیه وآله شیفته پسر عموی خود شده است. (1) به یقین در آن صحنه، افراد دیگری نیز بودند که همانند فهری فکر می کردند. اگر این افراد همانند فهری، مخالفت خود را با رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله علنی می کردند به همان بلایی گرفتار می شدند که فهری بدان گرفتار شد و داستان آن در تاریخ، به ثبت رسید … امّا چنان که دیدید، افراد نام برده، تکذیب نموده و به دروغ، سوگند یاد کردند که چنین چیزی نگفته اند؛ این در حالی است که آنان سخن کفرآمیز خود را بر زبان جاری کرده بودند …

معنای حدیث غدیر …

درباره معنای حدیث غدیر شیخ فرات بن ابراهیم کوفی رحمه اللَّه این گونه روایت می کند:

اسحاق بن محمّد بن قاسم هاشمی به صورت پیوسته از حذیفه،

ص: 47


1- . همان

شماره صفحه در کتاب - ص: 61

***

حدیث غدیر را چنین نقل می کند: پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أیّها الناس! ألستم تعلمون أنّی أولی بکم من أنفسکم؟

ای مردم! آیا نمی دانید که من از خودتان به شما سزاوارترم؟

گفتند: می دانیم.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أیّها الناس! من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛

ای مردم! هر که من مولای او هستم این علی مولای اوست.

در این هنگام مردی از میانه مسجد گفت: ای رسول خدا! تأویل کلام شما چیست؟

فرمود:

من کنت نبیّه فعلی أمیره، اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه؛ (1)

هر که من پیامبرش هستم، علی امیر اوست. خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار.

روایت دیگری را شیخ عماد الدین محمّد بن ابوالقاسم طبری نویسنده کتاب بشارة المصطفی نیز به سند خود از ابراهیم بن رجاء نقل می کند.

ابراهیم می گوید: به امام جعفر صادق علیه السلام گفتند:

ص: 48


1- . همان: 2/ 170

شماره صفحه در کتاب - ص: 62

***

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله در روز غدیر به علی علیه السلام فرمود: «هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست؛ خدایا! دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار». منظور رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله از این سخنان چه بود؟

امام صادق علیه السلام با حالتی نیکو نشست، آن گاه فرمود:

سئل عنها- واللَّه- رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله فقال: اللَّه مولای وأولی بی من نفسی ولا أمر لی معه وأنا مولی المؤمنین وأولی بهم من أنفسهم لا أمر لهم معی ومن کنت مولاه وأولی به من نفسه فعلی بن أبی طالب مولاه، أولی به من نفسه، لا أمر له معه؛ (1)

به خدا سوگند! همین سؤال از رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله پرسیده شد.

ایشان در پاسخ فرمود: خدا، مولای من و از خودم به من سزاوارتر است؛ به گونه ای که من با وجود دستور الاهی، هیچ اختیاری از خود ندارم. من نیز مولای مؤمنان و از خودشان به آن ها سزاوارتر هستم؛ به گونه ای که با وجود دستور من، هیچ اختیاری از خود ندارند؛ هر که من مولای او هستم و به او از خودش سزاوارترم، پس علی بن

ص: 49


1- . بشارة المصطفی: 92

شماره صفحه در کتاب - ص: 63

***

ابی طالب مولای او و به خودش از وی سزاوارتر است؛ به گونه ای که با وجود دستور علی، هیچ اختیاری از خود ندارد.

شیخ صدوق رحمه اللَّه از محمّد بن عمر حافظ جعابی، از موسی بن محمّد ثقفی، از حسن بن محمّد، از صفوان بن یحیی، از یعقوب بن شعیب، نقل می کند که ابان بن تغلب می گوید:

از امام محمّد باقر علیه السلام در مورد سخن پیامبر صلی اللَّه علیه وآله که «هر که من مولای او هستم علی مولای اوست» پرسیدم.

فرمود:

یا أبا سعید! تسأل عن مثل هذا؟! أعلمهم أنّه یقوم فیهم مقامه؛ (1)

ای اباسعید! در مورد این سخن، می پرسی؟! پیامبر صلی اللَّه علیه وآله به مردم اعلام کرد که علی، جانشین او می شود.

شیخ صدوق رحمه اللَّه روایت دیگری را در این زمینه این گونه نقل می کند:

محمّد بن عمر حافظ جعابی از جعفر بن محمّد حسینی، از محمّد بن علی بن خلف، از سهل بن عمرو، از زافر بن سلیمان، از شریک، از ابواسحاق نقل می کند که به امام سجّاد علیه السلام گفتم: معنای

ص: 50


1- . معانی الأخبار: 66

شماره صفحه در کتاب - ص: 64

***

این سخن پیامبر صلی اللَّه علیه وآله که: «هر که من مولای او هستم علی مولای اوست» چیست؟

فرمود:

أخبرهم أنّه الإمام بعده؛ (1)

به آن ها خبر داد که علی علیه السلام پس از وی، امام مردم است.

در این باره شیخ علی بن عیسی اربلی متوفّای سال 693 نیز در کشف الغمه می نویسد:

عبداللَّه بن جعفر حمیری در کتاب الدلائل می گوید:

حسن بن ظریف به من گفت: برای امام سجّاد علیه السلام نامه نوشتم و عرض کردم: معنای این سخن رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله درباره امیر مؤمنان علی علیه السلام که «هر که من مولای او هستم علی مولای اوست» چیست؟

امام سجّاد علیه السلام فرمود:

أراد بذلک أن یجعله علماً یعرف به حزب اللَّه عند الفرقة؛ (2)

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله با این سخن قصد داشت تا علی علیه السلام را به

ص: 51


1- . همان: 65
2- . کشف الغمّه: 1/ 147

شماره صفحه در کتاب - ص: 65

***

عنوان عَلَم و شاخص برگزیند که به هنگام تفرقه، حزب اللَّه به وسیله او، شناخته شوند.

اعتراف ابوحنیفه به دلالت حدیث غدیر …

شیخ محمّد بن محمّد بن نعمان بغدادی ملقّب به مفید، متوفّای سال 413 هجری این گونه روایت می کند:

محمّد بن عمر جعابی، از احمد بن محمّد بن سعید نقل می کند که علی بن حسن تیمی می گوید: در کتاب پدرم یافتم که محمّد بن مسلم اشجعی از محمّد بن نوفل بن عائذ صیرفی این گونه نقل کرده است:

روزی ابوحنیفه به نزد ما آمد و درباره امیر مؤمنان علی علیه السلام به گفت و گو نشستیم.

ابوحنیفه گفت: من به هم کیشان خود گفته ام که در برابر شیعیان، به حدیث غدیر خم اعتراف نکنید؛ زیرا در صورت اعتراف، منطق آن ها بر شما غلبه می یابد.

در این هنگام رنگ چهره هیثم بن حبیب صیرفی تغییر یافت و به ابوحنیفه گفت: چرا به حدیث غدیر اعتراف نمی کنید؟ ای نعمان! مگر از حدیث غدیر اطّلاع نداری؟

ابوحنیفه گفت: من از آن اطّلاع دارم و حقیقتاً آن را روایت کرده ام.

هیثم گفت: پس چرا به آن اعتراف نمی کنی و حال آن که حبیب بن

ص: 52

شماره صفحه در کتاب - ص: 66

***

ابی ثابت از ابوطفیل از زید بن ارقم نقل می کند که علی علیه السلام در «رحبه»، حاضرانِ روز غدیر را در مورد صحّت حدیث غدیر، سوگند داده است؟

ابوحنیفه گفت: مگر نمی بینید که مردم به حدّی در این زمینه اختلاف کرده اند که علی به ناچار در «رحبه» مردم را در این باره سوگند داده است؟

هیثم گفت: پس ما علی علیه السلام را تکذیب و سخن او را ردّ می کنیم!!

ابوحنیفه گفت: ما علی را تکذیب و سخن او را ردّ نمی کنیم، اما چنان که می دانید گروهی از مردم در مورد علی، غلو می کنند.

هیثم گفت: سخن را رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله فرموده و یک خطبه در مورد آن ایراد نموده و ما از بازگویی آن می هراسیم … (1)

روزه روز غدیر …

روز غدیر، روزِ روزه، نماز، دعا و عبادت است و روایات بسیار زیادی در این مورد وجود دارد.

برای مثال شیخ طوسی رحمه اللَّه به سند خود، از حسین بن حسن حسینی نقل می کند که محمّد بن موسی همدانی، از علی بن حسّان واسطی، نقل کرده که علی بن حسین عبدی می گوید: امام جعفر

ص: 53


1- . الأمالی، شیخ مفید: 27، إثبات الهداة: 2/ 145

شماره صفحه در کتاب - ص: 67

***

صادق علیه السلام می فرمود:

صیام یوم غدیر خم یعدل صیام [عمر] الدنیا …؛

روزه روز غدیر خم، با روزه [عمر] جهان برابری می کند …

آن گاه امام علیه السلام به ذکر نمازِ روز غدیر و ثواب آن پرداخت …

سپس فرمود: پس از دو رکعت نماز مذکور باید این دعا را هم بخوانی و بگویی … (1) ابن بابویه شیخ صدوق رحمه اللَّه در این باره می گوید:

حسن محمّد بن حسن سکونی، از ابراهیم بن محمّد بن یحیی نیشابوری، از ابوجعفر بن سری و ابونصر بن موسی خلال، از علی بن سعید، از ضمرة بن شوذب، از مطر، از شهر بن حوشب از ابوهریره نقل می کند:

هر که روز هیجدهم ذی حجّه را روزه بگیرد، خداوند روزه شصت ماه را برای او ثبت می کند. هیجدهم ذی حجّه، روز غدیر خم است.

آن گاه که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله دست علی بن ابی طالب علیهما السلام را گرفت و فرمود: آیا من به مؤمنان از خودشان سزاوارتر نیستم؟

گفتند: بله، ای رسول خدا!

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

ص: 54


1- . تهذیب الأحکام: 4/ 305

شماره صفحه در کتاب - ص: 68

***

من کنت مولاه فعلی مولاه؛

هر که من مولای او هستم علی مولای اوست.

در این هنگام، عمر به علی علیه السلام گفت: خوشا به حالت ای علی! مولای من و مولای همه مسلمانان شدی.

آن گاه خداوند این آیه را نازل فرمود:

«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ»؛

امروز دینتان را برای شما کامل کردم. (1) این حدیث را خطیب خوارزمی و صدرالدین حموئی به صورت مسند از بیهقی، از حاکم نیشابوری و او هم به سند خود از علی بن سعید نقل کرده اند … (2) هم چنین ابن مغازلی به سند خود از علی بن سعید … (3) روایت فوق را نقل کرده است. خطیب بغدادی نیز این حدیث را از عبداللَّه بن علی بن محمّد بن بشران از دارقطنی از ابونصر خلال از علی بن سعید …

روایت کرده است … (4)

ص: 55


1- . إثبات الهداة: 2/ 48، بحار الأنوار: 37/ 108
2- . مناقب علی بن أبی طالب علیهما السلام: 79، فرائد السّمطین: 1/ 77
3- . همان: 38
4- . تاریخ بغداد: 8/ 290

شماره صفحه در کتاب - ص: 69

***

مسجد غدیر و نماز گزاردن در آن …

شیخ محمّد بن یعقوب کلینی، شیخ ابوجعفر صدوق و شیخ ابوجعفر طوسی به سند خود از حسّان جمال چنین نقل کرده اند:

روزی امام صادق علیه السلام را از مدینه به مکّه می بردم، هنگامی که به مسجد غدیر رسیدیم، امام علیه السلام به سمت چپ مسجد، نگاه کرد و فرمود:

ذاک موضع قدم رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله حیث قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه …»؛ (1)

رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله در همین نقطه ایستاد و فرمود: «هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست …».

شیخ کلینی رحمه اللَّه نیز در این باره روایتی را به سند خود از ابان نقل می کند، ابان می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:

یستحب الصلاة فی مسجد الغدیر؛ لأنّ النبی صلّی اللَّه علیه وآله أقام أمیر المؤمنین علیه السلام وهو موضع أظهر اللَّه فیه الحق؛ (2)

نماز گزاردن در مسجد غدیر، مستحب است؛ چرا که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله در آن جا امیر مؤمنان علی علیه السلام را به حکومت، منصوب نمود و آن جا، جایگاهی است که خداوند در آن، حق را آشکار ساخت.

ص: 56


1- . إثبات الهداة: 2/ 16، 19 به نقل از الکافی، من لا یحضره الفقیه و تهذیب الأحکام
2- . الکافی: 4/ 567

شماره صفحه در کتاب - ص: 70

***

روز غدیر، روز عید …

درباره عید بودن روز غدیر شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی رحمهم اللَّه روایتی را به سند خود از حسن بن راشد از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند.

حسن بن راشد می گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: فدایت شوم، آیا مسلمانان به جز دو عید (قربان و فطر) عید دیگری نیز دارند؟

فرمود: آری، ای حسن! عید دیگری که از دو عید قبلی، بزرگ تر و شریف تر است.

گفتم: این عید در کدام روز قرار می گیرد؟

فرمود: روزی که امیر مؤمنان علی علیه السلام به عنوان مهتر و سروَر مردم، منصوب شد.

گفتم: فدایت شوم، کدام روز؟

فرمود: روزگار می گردد و آن روز، هیجدهم ذی حجّه است.

گفتم: فدایت شوم، وظیفه ما در این روز چیست؟

فرمود:

تصومه یا حسن! وتکثر الصلاة علی محمّد وآله وتبرء إلی اللَّه عزوجل ممّن ظلمهم، فإنّ الأنبیاء صلوات اللَّه علیهم کانت تأمر الأوصیاء بالیوم الّذی کان یقام فیه الوصی أن یتّخذ عیداً؛

ص: 57

شماره صفحه در کتاب - ص: 71

***

ای حسن! در این روز، روزه بگیر، بر محمّد و آل او بسیار درود فرست و با بیزاری جستن از کسانی که در حق محمّد و خاندانش ستم کردند، به خدای بزرگ تقرّب جوی؛ چرا که پیامبران صلوات اللَّه علیهم به جانشینان خود دستور می دادند که روز انتصاب جانشین و وصی را به عنوان روز عید، بگیرند.

گفتم: کسی که روز غدیر را روزه بگیرد چه پاداشی خواهد داشت؟

فرمود: برای او روزه شصت ماه، ثبت می شود. (1) به راستی چگونه می توان روز تکمیل دین و اتمام نعمت … را عید به شمار نیاورد؟

در این روز اصحاب پیامبر- از جمله ابوبکر و عمر- پس از انتصاب امیر مؤمنان علی علیه السلام به امامتِ مردم توسّط پیامبر صلی اللَّه علیه وآله، به وی تبریک گفتند و تعداد بی شماری از پیشوایان بزرگ اهل سنّت، داستان تبریک گفتن اصحاب، به علی علیه السلام را نقل کرده اند، از جمله آنان می توان این افراد را نام برد: احمد بن حنبل در مسند، طبری در تفسیر خود، خطیب بغدادی در تاریخ بغداد، ابن حجر مکّی در الصواعق المحرقه،

ص: 58


1- . الکافی: 4/ 148، من لا یحضره الفقیه: 2/ 90، تهذیب الأحکام: 4/ 5

شماره صفحه در کتاب - ص: 72

***

محبّ الدین طبری در الریاض النضره، متّقی هندی در کنز العمّال و … (1) بیرونی در کتاب الآثار الباقیه روز غدیر را در شمار روزهایی قرار داده که مسلمانان آن را به عنوان روز عید، محسوب می کردند. (2) ابن طلحه شافعی در مطالب السئول می نویسد: «آن روز، روز عید شد». (3) قاضی القضات ابن خلّکان شافعی در چند مورد از کتاب وفیات الأعیان، روز غدیر را روز عید می نامد. (4) از خدای بزرگ، مسئلت دارم که توفیق حرکت در مسیر حق، ثبات قدم در صراط مستقیم و انجام واجبات الاهی در این مسیر را به ما ارزانی دارد.

وصلّی اللَّه علی محمّد وآله الطاهرین.

ص: 59


1- . مسند احمد: 4/ 281، تفسیر الطبری: 3/ 428، تاریخ بغداد: 8/ 290، الصواعق المحرقه: 26، الریاض النضره: 2/ 169، کنز العمّال: 6/ 397
2- . الآثار الباقیه: 334
3- . مطالب السئول: 97
4- . وفیات الاعیان: 1/ 180 و 5/ 230

شماره صفحه در کتاب - ص: 73

***

کتابنامه …

1. قرآن کریم.

الف

2. الآثار الباقیه: ابوریحان محمّد بن احمد بیرونی خوارزمی.

3. إثبات الهداة بالنصوص والمعجزات: محمّد بن حسن حرّ عاملی، مطبعه علمیه، قم.

4. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب: ابن عبدالبرّ، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1415.

5. أُسد الغابه: ابوالحسن علی بن محمّد شیبانی معروف به ابن الاثیر، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان.

6. الأمالی: ابوجعفر محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق، مؤسسه بعثت، قم، چاپ یکم، سال 1417.

7. الأمالی: شیخ الطائفه محمّد بن حسن طوسی، دار الثقافه، سال 1414.

8. الأمالی: ابوعبداللَّه محمّد بن محمّد بن نعمان عکبری بغدادی، ملقّب به شیخ مفید، جامعه مدرسین، قم.

9. اسباب النزول: امام واحدی نیشابوری، عالم الکتب، بیروت.

ب

10. بحار الأنوار: محمّد باقر مجلسی، دار الإحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1403.

ص: 60

شماره صفحه در کتاب - ص: 74

***

11. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی: عماد الدین ابوجعفر محمّد بن ابوالقاسم طبری، مؤسسه نشر اسلامی، قم.

12. البدایة والنهایه (تاریخ ابن کثیر): اسماعیل بن عمر قرشی بصری معروف به ابن کثیر، چاپ دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ یکم، سال 1407.

ت

13. تاریخ بغداد: خطیب بغدادی، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1417.

ص: 61

شماره صفحه در کتاب - ص: سبط بن جوزی، مؤسّسه اهل البیت علیهم السلام، بیروت، لبنان، سال 1401.

***

15. ترجمة أمیرالمؤمنین علیه السلام من تاریخ مدینة دمشق: حافظ ابی القاسم علی بن حسن، معروف به ابن عساکر، مؤسسه محمودی، بیروت.

16. تفسیر طبری (جامع البیان فی تفسیر القرآن): محمّد بن جریر طبری، دارالمعرفه، بیروت، سال 1412.

17. تفسیر العیاشی: محمّد بن مسعود سلمی سمرقندی، معروف به عیاشی، مکتبه علمیه اسلامیه، تهران.

18. التفسیر الکبیر: فخر رازی، دار الفکر، بیروت، لبنان، سال 1415 و دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم.

ص: 62

شماره صفحه در کتاب - ص: 75

***

19. تفسیر القمی: ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی، مؤسسه دار الکتاب، قم.

20. تفسیر نیشابوری (غرائب القرآن ورغائب الفرقان): نظام الدین نیشابوری، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، سال 1416.

21. تهذیب الاحکام: شیخ الطائفه محمّد بن حسن طوسی، دار الکتب اسلامیه، تهران، چاپ سوم، سال 1364 ش.

ح

22. حبیب السیر: محمّد بن همام الدین شیرازی معروف به خواند امیر.

خ

ص: 63

شماره صفحه در کتاب - ص: نَسائی، مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة، قم، ایران، چاپ یکم، سال 1419.

***

24. الخصال: محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، معروف به شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم.

د

25. الدرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور: جلال الدین سیوطی، دار الکتب علمیّه، بیروت، چاپ یکم، سال 1421.

26. دلائل الصدق: شیخ محمد حسن مظفر، دار المعلّم، قاهره، مصر، سال 1322.

ص: 64

شماره صفحه در کتاب - ص: 76

***

ر

27. (اختیار معرفة الرجال) رجال الکشی: شیخ الطائفه محمّد بن حسن طوسی، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، سال 1404.

28. روضة الصفا: میرخاند محمّد بن خاوندشاه بن محمّد خوارزمشاهی.

29. الریاض النّضره: محبّ الدین طبری، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان.

س

30. السیرة الحلبیّة: علی بن برهان الدین حلبی، مکتبة التجاریة الکبری، قاهره، مصر، سال 1382.

ص

31. الصافی فی تفسیر القرآن: مولا محمّد محسن فیض کاشانی.

32. صحیح بُخاری: محمّد بن اسماعیل بُخاری جُعفی، دار ابن کثیر، دمشق، بیروت، یمامه، چاپ پنجم، سال 1414.

33. الصّواعق المُحرقة: احمد بن محمّد بن محمّد بن علی بن حجر هیتمی مکّی، تحقیق عبدالرحمان بن عبداللَّه ترکی و کامل محمّد خرّاط، مؤسسه رسالت، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1417.

ص: 65

شماره صفحه در کتاب - ص: 77

***

ع

34. عمدة القاری فی شرح البُخاری: بدر الدین عینی، دار الفکر، و دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان.

ف

35. فرائد السّمطین: ابراهیم بن محمّد حموئی جوینی خراسانی، مؤسسه محمودی، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1398.

36. الفصول المهمّة فی معرفة الأئمّه: ابن صباغ مالکی، مکتبة دار الکتب التجاریه.

37. فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر: عبدالرؤوف مَناوی، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1415.

ق

38. قرب الإسناد: ابوالعباس عبداللَّه بن جعفر حمیری، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، سال 1413.

ک

39. الکافی: محمّد بن یعقوب کلینی رحمه اللَّه، دار صعب، دار التعارف، بیروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1401.

40. کشف الغمّة فی معرفة الأئمة: ابوالحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح اربلی، دار الأضواء، بیروت، لبنان.

ص: 66

شماره صفحه در کتاب - ص: 78

***

41. کنز العُمّال: متّقی هندی، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1419.

م

42. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد: نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، دار الفکر، بیروت، لبنان، سال 1412.

43. مسند احمد بن حنبل: احمد بن حنبل شیبانی، دار احیاء التراث عربی، بیروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1415.

44. مطالب السئول فی مناقب آل الرسول علیهم السلام: محمّد بن طلحه شافعی.

45. معارج النبوّه: ابوجعفر محمّد معین هندی.

46. معانی الأخبار: محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، معروف به شیخ صدوق، مکتبه، صدوق، تهران، سال 1379.

47. المناقب: ابن مغازلی، دار الأضواء، بیروت، لبنان، چاپ دوم، سال 1214.

48. المناقب: خوارزمی، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، سال 1414.

49. مناقب علی بن ابی طالب علیهما السلام: احمد بن حنبل شیبانی.

50. من لا یحضره الفقیه: محمّد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه، معروف به شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم.

ص: 67

شماره صفحه در کتاب - ص: 79

***

ن

51. نظم درر السّمطین: جمال الدین محمّد بن یوسف زرندی حنفی.

52. نور الابصار: مؤمن شبلنجی، دار الفکر، بیروت، لبنان.

53. وفیات الأعیان: شمس الدین احمد بن محمّد بن خَلّکان، دار صادر، بیروت، لبنان.

ص: 68

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109