سلسله پژوهش های اعتقادی، اهل بیت (علیهم السلام) در نهج البلاغه المجلد 21

مشخصات کتاب

سرشناسه: حسینی میلانی، علی، 1326 -

عنوان قراردادی: اهل البیت علیهم السلام فی نهج البلاغه. فارسی.

نهج البلاغه. فارسی - عربی. برگزیده

عنوان و نام پدیدآور: اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه/ علی حسینی میلانی؛ ترجمه و ویرایش هیئت تحریریه مرکز حقایق اسلامی.

مشخصات نشر: قم: مرکز حقایق اسلامی، 1388.

مشخصات ظاهری: 111 ص.

فروست: سلسله پژوهش های اعتقادی؛ 21.

شابک: 978-600-5348-20-0

وضعیت فهرست نویسی: فاپا

یادداشت: پشت جلد به انگلیسی:.Ali Hosayni Milani. Household (A.S.) in Nahjal - balagheh

یادداشت: کتابنامه: ص. [107] - 111؛ همچنین به صورت زیرنویس.

موضوع: خاندان نبوت

موضوع: علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق.. نهج البلاغه -- خاندان نبوت

شناسه افزوده: علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق.. نهج البلاغه -- برگزیده

شناسه افزوده: مرکز الحقائق الاسلامیه

رده بندی کنگره: BP38/09 /خ16 ح5 1388

رده بندی دیویی: 297/9515

شماره کتابشناسی ملی: 1965247

ص: 1

سرآغاز …

… آخرین و کامل ترین دین الاهی با بعثت خاتم الانبیاء، حضرت محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه وآله به جهانیان عرضه شد و آئین و رسالت پیام رسانان الاهی با نبوّت آن حضرت پایان پذیرفت.

دین اسلام در شهر مکّه شکوفا شد و پس از بیست و سه سال زحمات طاقت فرسای رسول خدا صلّی اللَّه علیه وآله و جمعی از یاران باوفایش، تمامی جزیرة العرب را فرا گرفت.

ادامه این راه الاهی در هجدهم ذی الحجّه، در غدیر خم و به صورت علنی، از جانب خدای منّان به نخستین رادمرد عالم اسلام پس از پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله یعنی امیر مؤمنان علی علیه السلام سپرده شد.

در این روز، با اعلان ولایت و جانشینی حضرت علی علیه السلام، نعمت الاهی تمام و دین اسلام تکمیل و سپس به عنوان تنها دینِ مورد

ص: 2

شماره صفحه در کتاب - ص: 10

***

پسند حضرت حق اعلام گردید. این چنین شد که کفرورزان و مشرکان از نابودی دین اسلام مأیوس گشتند.

دیری نپایید که برخی اطرافیان پیامبر صلّی اللَّه علیه وآله،- با توطئه هایی از پیش مهیّا شده- مسیر هدایت و راهبری را پس از رحلت پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله منحرف ساختند، دروازه مدینه علم را بستند و مسلمانان را در تحیّر و سردرگمی قرار دادند. آنان از همان آغازین روزهای حکومتشان، با منع کتابت احادیث نبوی، جعل احادیث، القای شبهات و تدلیس و تلبیس های شیطانی، حقایق اسلام را- که همچون آفتاب جهان تاب بود- پشت ابرهای سیاه شکّ و تردید قرار دادند.

بدیهی است که علی رغم همه توطئه ها، حقایق اسلام و سخنان دُرَرْبار پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله، توسّط امیر مؤمنان علی علیه السلام، اوصیای آن بزرگوار علیهم السلام و جمعی از اصحاب و یاران باوفا، در طول تاریخ جاری شده و در هر برهه ای از زمان، به نوعی جلوه نموده است. آنان با بیان حقایق، دودلی ها، شبهه ها و پندارهای واهی شیاطین و دشمنان اسلام را پاسخ داده و حقیقت را برای همگان آشکار ساخته اند.

در این راستا، نام سپیده باورانی همچون شیخ مفید، سیّد مرتضی، شیخ طوسی، خواجه نصیر، علّامه حلّی، قاضی نوراللَّه، میر حامد حسین، سیّد شرف الدین، امینی و … همچون ستارگانی پرفروز می درخشد؛ چرا که اینان در مسیر دفاع از حقایق اسلامی و تبیین

ص: 3

شماره صفحه در کتاب - ص: 11

***

واقعیّات مکتب اهل بیت علیهم السلام، با زبان و قلم، به بررسی و پاسخ گویی شبهات پرداخته اند …

و در دوران ما، یکی از دانشمندان و اندیشمندانی که با قلمی شیوا و بیانی رَسا به تبیین حقایق تابناک دین مبین اسلام و دفاع عالمانه از حریم امامت و ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام پرداخته است، پژوهشگر والامقام حضرت آیت اللَّه سیّد علی حسینی میلانی، می باشد.

مرکز حقایق اسلامی، افتخار دارد که احیای آثار پُربار و گران سنگ آن محقّق نستوه را در دستور کار خود قرار داده و با تحقیق، ترجمه و نشر آثار معظّمٌ له، آن ها را در اختیار دانش پژوهان، فرهیختگان و تشنگان حقایق اسلامی قرار دهد.

کتابی که در پیش رو دارید، ترجمه یکی از آثار معظّمٌ له است که اینک" فارسی زبانان" را با حقایق اسلامی آشنا می سازد.

امید است که این تلاش مورد خشنودی و پسند بقیّة اللَّه الأعظم، حضرت ولیّ عصر، امام زمان عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف قرار گیرد.

مرکز حقایق اسلامی

ص: 4

شماره صفحه در کتاب - ص: 15

***

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه …

الحمد للَّه ربّ العالمین، والصّلاة والسّلام علی سیّدنا ونبیّنا محمّد وآله

الطیّبین الطّاهرین، ولعنة اللَّه علی أعدائهم أجمعین من الأوّلین والآخرین.

پیش گفتار …

کتابی که فراروی شماست به مناسبت هزاره سیّد رضی رحمه اللَّه نوشته شده، این کتاب پژوهشی گذرا در نهج البلاغه برای شناخت «اهل بیت و خاندان پیامبر علیهم السلام» است؛ آن گونه که سرسلسله اهل بیت بعد از رسول اللَّه، امیر مؤمنان علی علیه السلام آنان را معرّفی و وصف کرده است.

نهج البلاغه شریف رضی رحمه اللَّه و هر چه در آن آمده است، در واقع گزینشی از سخنرانی ها، نامه ها و سخنان دُرربار آن بزرگوار است که دربردارنده آموزه ها، اندیشه ها، و نظریه های آن حضرت در امور گوناگون است.

تردید در انتساب کتاب نهج البلاغه به شریف رضی رحمه اللَّه، یا در

ص: 5

شماره صفحه در کتاب - ص: 16

***

انتساب این سخنان بلند مرتبه به حضرت علی علیه السلام، مانند تردید در وجود خود امام و شریف رضی خواهد بود.

بر ما لازم است تا برای شناخت جایگاه و منزلت والای «اهل بیت» علیهم السلام به نهج البلاغه مراجعه نماییم؛ زیرا امیر مؤمنان علی علیه السلام بعد از پیامبر گرامی اسلام صلی اللَّه علیه وآله سرور اهل بیت و داناترین مردم نسبت به مقامات و حالات آنان بوده؛ ضمن این که کلام او درباره اشخاص عین حقیقت و مطابق واقع است.

نام و یاد اهل بیت علیهم السلام به انگیزه های گوناگونی در موارد فراوانی از نهج البلاغه آمده است. حضرت علی علیه السلام در بیشتر موارد به شیوه های گوناگون بر برتری همه جانبه «أهل البیت» نزد خدای بزرگ به گواهی آیات قرآن مجید و احادیث قطعی پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله، و نیز به این که خدا آن ها را به جهت هدایت و رهبری امّت نصب نموده، اشاره می فرمایند.

هنگامی که به آن ویژگی ها و معانی آن ها دقت کنیم و به دلیل های آن ها از قرآن کریم و روایات مراجعه نماییم، درمی یابیم که افرادی که مسلمانان بر عدم عصمت آن ها اجماع دارند، تحت عنوان «آل النبی» و «اهل بیت» یا «عترت پیامبر» داخل نمی توانند باشند.

علی حسینی میلانی

ص: 6

شماره صفحه در کتاب - ص: 19

***

بخش یکم آفرینش اهل بیت علیهم السلام …

عدم سنجش کسی از امّت با مرتبه و مقام اهل بیت …

علیهم السلام

امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخنی می فرماید:

لا یقاس بآل محمّد من هذه الأُمّة أحد ولا یسوّی بهم من جرت نعمتهم علیه أبداً؛ (1)

هیچ کس با مرتبه و مقام خاندان پیامبر از امّت اسلامی سنجیده نمی شود و هیچ گاه کسانی که خود مشمول نعمت های اهل بیت هستند، با خود آنان برابر نمی شوند.

این عبارت شامل گفتاری همه جانبه است و آن چه می فرماید: «و هیچ کس از این امّت با خاندان محمد سنجش نمی شود»؛ یعنی: در تمام رتبه ها و داشته ها؛

منظور از «از این امّت»؛ یعنی: و از دیگر امّت ها نیز کسی با شما

ص: 7


1- . نهج البلاغه: 47

شماره صفحه در کتاب - ص: 20

***

سنجش نمی شود؛ و این به دلیل اولویّت امّت اسلامی بر دیگر امّت هاست؛ زیرا قرآن، امّت اسلامی را از تمام امّت ها برتر می داند، آن جا که می فرماید:

«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»؛ (1)

شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدید.

و منظور از «أحداً»: هر کس که باشد.

معنای «و برابری نمی کند با آن ها …»: گرچه در ظاهر برتری داده شد، ولی به صورت قطعی برتری داده نخواهد شد.

«کسانی که مشمول نعمت های آن بزرگواران شده اند»، نعمت در این گفتار، شامل همه نعمت هاست.

«هرگز» نفی و انکار همیشگی است، یا این که هر نعمتی که بوده و خواهد بود تا همیشه زمان از اهل بیت علیهم السلام جاری خواهد بود.

این معنای بسیار دقیق و ظریف است که در ادامه برخی از موارد آن را توضیح خواهیم داد. (2) امیر مؤمنان علی علیه السلام با این گفتار باب برتری جویی بین پیامبران بزرگ الاهی و هم چنین فرشتگان بلند مرتبه خداوند را با

ص: 8


1- . سوره آل عمران: آیه 110
2- . ر. ک: ص 61 از همین کتاب

شماره صفحه در کتاب - ص: 21

***

اهل بیت علیهم السلام به طور کامل می بندد تا چه رسد به سنجش آنان با اصحاب رسول و فرستاده پروردگار جهانیان.

یکی از پژوهش گران سنّی، نیکو و دادگرانه سخن گفته، آن جا که گوید:

هر کس یکی از اصحاب پیامبر را بر دیگر اصحاب برتری دهد، منظور او به یقین برتری دادن بر علی نیست؛ زیرا علی از اهل بیت پیامبر است.

پس برترین آفریدگان بعد از حضرت محمّد صلی اللَّه علیه وآله خاندان او هستند، و این، همان واقعیّت و حقیقت است؛ زیرا آنان مانند پیامبر بر تمامی پیامبران الاهی برتری جستند و آنان مهتر آفریدگان در آفرینش، اخلاق و کمالات هستند.

چرا در آفرینش برترند؟ زیرا با پیامبر از یک نور و از یک ریشه و درخت آفریده شدند؛ همان گونه که از روایت های فراوان مورد اتّفاق همگان برمی آید:

آفرینش نوری اهل بیت …

احمد بن حنبل از عبدالرزاق از معمر از زهری از خالد بن معدان از زاذان این گونه روایت می کند که سلمان گوید: پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

ص: 9

شماره صفحه در کتاب - ص: 22

***

کنت أنا وعلی بن أبی طالب نوراً بین یدی اللَّه تعالی قبل أن یخلق آدم بأربعة آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور جزءین؛ جزء أنا وجزء علی؛ (1)

من و علی بن ابی طالب چهار هزار سال پیش از آفرینش آدم، نوری در پیشگاه خداوند بودیم، پس هنگامی که آدم آفریده شد، آن نور را دو بخش کرد: بخشی من شدم و بخشی دیگر علی.

روایت دیگری را در این زمینه گنجی از خطیب بغدادی و ابن عساکر از ابن عباس نقل کرده اند که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

خلق اللَّه قضیباً من نور قبل أن یخلق الدنیا بأربعین ألف عام، فجعله أمام العرش، حتّی کان أوّل مبعثی، فشقّ منه نصفاً فخلق منه نبیّکم، والنصف الآخر علی بن أبی طالب؛ (2)

خداوند چهل هزار سال پیش از آفرینش دنیا شاخه ای از نور آفرید و آن را پیشاپیش عرش خود قرار داد تا این که ابتدای مبعث من شد.

پس نیمی از آن را جدا نمود و پیامبر شما را از آن آفرید و از نیمه دیگر نیز علی را.

ص: 10


1- . تذکرة خواصّ الامّه: 46، الریاض النضره: 2/ 217
2- . کفایة الطالب: 314

شماره صفحه در کتاب - ص: 23

***

حاکم نیشابوری حدیث دیگری را از جابر بن عبداللَّه روایت کرده است که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله به علی علیه السلام می فرمود:

یا علی! الناس من شجر شتّی وأنا وأنت من شجرة واحدة؛

ای علی! تمامی مردم از ریشه ها و اصل های گوناگون هستند؛ ولی من و تو از یک ریشه و درخت هستیم.

آن گاه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله این آیه را خواندند:

«وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَزَرْعٌ وَنَخیلٌ صِنْوانٌ وَغَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ»؛ (1)

و باغ هایی از انگور و کشتزارها و درختان خرما، چه از یک ریشه و چه از ریشه های گوناگون که با یک آب سیراب می شوند.

حاکم نیشابوری پس از نقل این حدیث می گوید:

این حدیث از نظر سند کاملًا درست است. (2)

یگانگی تبار …

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله و امیر مؤمنان علی علیه السلام از یک ریشه و تبارند.

ص: 11


1- . سوره رعد: آیه 4
2- . المستدرک علی الصحیحین: 2/ 241

شماره صفحه در کتاب - ص: 24

***

در این باره گنجی حدیثی را از طبرانی و ابن عساکر حدیثی را از ابوامامه باهلی نقل می کنند که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

إنّ اللَّه خلق الأنبیاء من شجر شتّی وخلقنی وعلیّاً من شجرة واحدة، فأنا أصلها، وعلی فرعها، وفاطمة لقاحها، والحسن والحسین ثمرها؛ فمن تعلّق بغصن من أغصانها نجا، ومن زاغ عنها هوی، ولو أنّ عبداً عَبَدَ اللَّه بین الصفا والمروة ألف عام ثمّ ألف عام، ثمّ لم یدرک محبّتنا أکبّه اللَّه علی منخریه فی النار؛

خداوند تمام پیامبران را از ریشه ها و درختان گوناگونی آفرید و من و علی را از یک درخت. پس من ریشه آن درخت هستم، علی شاخه آن، فاطمه بارورساز آن، حسن و حسین میوه آن درخت هستند.

پس هر کس به شاخه ای از شاخه های آن درآویزد، رستگار شود و هر کس از آن منحرف گردد، به هلاکت می رسد و اگر بنده ای هزار سال بین صفا و مروه خداوند را پرستش نماید و هزار سال دیگر نیز همین گونه باشد؛ ولی دوستی ما را درک ننماید، خداوند او را با رو در آتش اندازد.

آن گاه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله این آیه را قرائت فرمود:

ص: 12

شماره صفحه در کتاب - ص: 25

***

«قُلْ لاأَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»؛ (1)

[به مسلمانان] بگو: از شما هیچ اجر و پاداشی نمی خواهم مگر مهرورزی به خاندانم. (2)

بهترین خاندان و برترین قبیله …

خاندان پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله بهترین خاندان و تیره و قبیله آن حضرت، برترین قبیله و تیره هاست. حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام به این مورد اشاره کردند و فرمودند:

عترته خیر العِتَر، واسرته خیر الاسر، وشجرته خیر الشجر، نبتت فی حرم، وبسقت فی کرم، لها فروع طوال، وثمر لا ینال؛ (3)

خاندان نزدیک او بهترین خاندان ها و قبیله او بهترین قبیله ها، درخت وجود و ریشه های هستی اش بهترین درخت هاست که در حرم [کبریا و عظمت] روییده است و در بستان بزرگی و مهتری بالیده است، شاخه های بسیار بلند دارد و میوه هایی که دست [فرومایگان] به آن نمی رسد.

ص: 13


1- . سوره شوری: آیه 23
2- . کفایة الطالب: 220
3- . نهج البلاغه: 139

شماره صفحه در کتاب - ص: 26

***

آن حضرت در جای دیگری فرموده است:

اسرته خیر اسرة، وشجرته خیر شجرة، أغصانها معتدلة، وثمارها متهدّلة؛ (1)

قبیله و تبارش بهترین قبیله و درختش بهترین درخت است، شاخه های این درخت موزون و میوه هایش در دسترس [شایستگان] است.

امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخنی دیگر فرموده است:

نحن شجرة النبوّة؛ (2)

ما درخت پیامبری هستیم.

پاره ای از وجود شریف …

خاندان پیامبر جزئی از وجود پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله هستند؛ در روایتی که مورد قبول همگان است، آمده است که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

علی منّی وأنا منه؛ (3)

علی از من است و من از علی.

ص: 14


1- . نهج البلاغه: 229
2- . همان: 162
3- . این حدیث ارزشمند را تمام صحیح نگاران و مسند نویسان اهل سنّت و بزرگان دیگر مانند: احمد بن حنبل، ترمذی، ابن ماجه، نسائی، طبرانی، بغوی و دیگران نقل کرده اند

شماره صفحه در کتاب - ص: 27

***

رسول اکرم صلی اللَّه علیه وآله در حدیث دیگری فرمودند:

فاطمة بضعة منّی، فمن أغضبها أغضبنی؛ (1)

فاطمه پاره ای از تن من است، پس هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است.

آری، حافظ سهیلی (2) با استناد و پشتوانه این حدیث گفته است که فاطمه علیها السلام از ابوبکر و عمر برتر است؛ (3) زیرا که او جزئی از پیامبر است.

حافظ بیهقی (4) نیز این گونه گفته است:

تردیدی نیست که دو فرزندشان و امامان از فرزندان امام حسین علیهم السلام جزء و پاره ای از آن دو هستند. پس آنان پاره ای از تن پیامبر گرامی هستند. (5)

ص: 15


1- . این حدیث را تمامی صحیح نویسان و مسند نویسان و در رأس آن ها بخاری نگارنده صحیح معروف، آورده اند
2- . سهیلی شرح دهنده سیره و تاریخ پیامبر از بزرگان و پژوهش گران مهم اهل سنّت است که در سال 581 هجری درگذشته است
3- . این سخن سهیلی را علّامه مناوی در فیض القدیر: ج 4، ص 421 آورده است
4- . بیهقی از بزرگان فقه و روایت اهل سنّت است که در سال 458 هجری درگذشته است
5- . این سخن را علامه عجیلی در ذخیرة المآل- که تصویری از نسخه آن در اختیار ماست- آورده است

شماره صفحه در کتاب - ص: 28

***

فراتر این که «خاندان محمد» خود پیامبر هستند؛ زیرا که حضرت علی علیه السلام به دلیل آیه مباهله (1) خود اوست. از طرفی پیامبر فرزندش حسن علیه السلام را این گونه مورد سخن قرار می داد:

وجدتک بعضی بل وجدتک کلّی؛ (2)

تو را جزئی از خود یافتم؛ بلکه تو را تمام خود می بینم.

البته امام حسین و امامان از فرزندانش علیهم السلام نیز این گونه هستند.

ص: 16


1- . ر. ک: کتاب آیه مباهله از همین نگارنده
2- . نهج البلاغه: 391

شماره صفحه در کتاب - ص: 31

***

بخش دوم اخلاق وخوی های پسندیده اهل بیت علیهم السلام …

پرورش یافتگان نبوّت …

اهل بیت علیهم السلام در اخلاق و خوی های پسندیده به سان پیامبر هستند. پس تمامی خوی های پسندیده پیامبر و برتری های اخلاقی آن حضرت، در آل محمّد علیهم السلام است؛ زیرا آنان همان گونه که گذشت، از یک ریشه هستند و علاوه بر این، آنان در دامان پرمهر او پرورش یافتند و از پیشگاه او علم و معرفت آموختند.

حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید:

أنا وضعت فی الصغر بکلاکل العرب، وکسرت نواجم قرون ربیعة ومضر، وقد علمتم موضعی من رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله بالقرابة القریبة والمنزلة الخصیصة، وضعنی فی حجره وأنا ولد، یضمّنی إلی صدره ویکنفنی فی فراشه، ویمسّنی جسده، ویشمّنی عرفه، وکان یمضغ الشی ء ثمّ یلقمنیه، وما وجد لی کذبة فی قول، ولا خطلة فی فعل؛

ص: 17

شماره صفحه در کتاب - ص: 32

***

من در نوجوانی و خردی بزرگان عرب را پست کرده و به خاک درانداختم و شاخ های برون آمده و سرکردگان مخالف و شورشی دو قبیله ربیعه و مضر را شکستم و شما جایگاه نزدیک و رتبه و مقام بلند مرا، نزد پیامبر می دانید، آن گاه که کودک بودم مرا در دامان خود می نهاد، مرا در آغوش می کشید و به سینه می چسباند و با احترام در بستر خود می خوابانید، تن خویش را به بدن من، می سود و بوی عطر دلاویز خود را به من می بویاند. غذا را ابتدا می جوید و آن را به من می خورانید و هیچ گاه دروغی در گفتارم و اشتباهی در کردار و منش من نیافت.

فرشته اعظم …

آن گاه حضرتش می فرماید:

ولقد قرن اللَّه به صلّی اللَّه علیه وآله من لدن أن کان فطیماً أعظم ملک من ملائکته، یسلک به طریق المکارم ومحاسن أخلاق العالم، لیله ونهاره.

ولقد کنت أتّبعه اتّباع الفصیل أثَرَ أُمّه، یرفع لی فی کلّ یوم من أخلاقه علماً ویأمرنی بالإقتداء به؛

خداوند از هنگامی که پیامبر از شیر گرفته شد، بزرگ ترین فرشته

ص: 18

شماره صفحه در کتاب - ص: 33

***

خود را شب و روز هم نشین او فرمود تا راه های بزرگواری را بپیماید و تمامی خوی های پسندیده و نیکوی جهان را فراهم نماید و من همواره پیرو او بودم؛ آن گونه که بچه شتر شیرخوار از مادرش پیروی می نماید، هر روز برای من از بهترین خوی ها پرچمی برمی افراشت و مرا به پیروی از آن، امر می فرمود.

خلوت در حراء …

آن گاه به فضیلت دیگری از خود اشاره می کند و می فرماید:

ولقد کان یجاور فی کلّ سنة بحِراء، فأراه ولا یراه غیری، ولم یجمع بیت واحد یومئذٍ فی الإسلام غیر رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله وخدیجة وأنا ثالثهما، أری نور الوحی والرسالة وأشمّ ریح النبوّة.

ولقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحی علیه صلّی اللَّه علیه وآله، فقلت: یا رسول اللَّه ما هذه الرنّة؟

فقال: هذا الشیطان قد أیس من عبادته، إنّک تسمع ما أسمع وتری ما أری، إلّاأنّک لست بنبیّ، ولکنّک لوزیر، وإنّک لَعَلی خیر؛

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله هر سال در حراء خلوت می گزید و تنها

ص: 19

شماره صفحه در کتاب - ص: 34

***

من او را می دیدم، نه دیگری. در آن روزگار، اسلام در هیچ خانه ای برقرار نگشته بود مگر خانه رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله و خدیجه علیها السلام و من که سومین نفر آنان بودم، نور و روشنایی وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوّت را حس می کردم.

به راستی من صدای وحشت زده شیطان را در زمان فرود آمدن وحی بر پیامبر صلی اللَّه علیه وآله می شنیدم. پرسیدم: ای پیامبر خدا! این صدای وحشت زده چیست؟

فرمود: این شیطان است، از این که او را نپرستند نومید و نگران است.

همانا تو می شنوی، آن چه را من می شنوم و می بینی و درک می کنی آن چه را من می بینم و می یابم؛ فقط تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر و جایگزین من هستی و همواره بر مسیر درست و عافیت پیش می روی …

برتری دیگر …

آن گاه امیر مؤمنان علی علیه السلام به برتری دیگری از خود اشاره می کند و می فرماید:

… وإنّی لمن قوم لا تأخذهم فی اللَّه لومة لائم، سیماهم سیما الصدّیقین، وکلامهم کلام الأبرار، عمّار اللیل ومنار النهار، مستمسکون بحبل اللَّه، یحیون سنن اللَّه وسنن رسوله،

ص: 20

شماره صفحه در کتاب - ص: 35

***

لا یستکبرون ولا یعلون، ولا یغلون ولا یفسدون، قلوبهم فی الجنان وأجسادهم فی العمل؛ (1)

و من از مردمانی هستم که در راه خدا سرزنشِ سرزنش گران و نکوهندگان آن ها را در برنمی گیرد؛ همان هایی که چهره هایشان چهره های راستگویان راست کردار است و گفتارشان گفتار نیکوکاران. آنان آبادگران و زنده داران شب و نشانه ها و راهنمایان روز و چنگ زنندگان در ریسمان خدا هستند. آنان همواره سنّت ها و روش های خداوند و پیامبرش را زنده نگه می دارند و هیچ گاه گردن کشی و گناه نمی نمایند و برتری جویی ندارند؛ نه خیانت کارند و نه تباه کار و نه فسادکار. دل هایشان در بهشت های برین و بدن هایشان سرگرم کار (برای خداوند و جهان آخرت) است.

پیشوایان بعد از پیامبر …

در این گفتار امیر مؤمنان علی علیه السلام بر نکته بسیار مهمّی تأکید می نماید و می فرماید:

کسی که در تمامی کارها و مقام های پیامبری جایگزین و جانشین مرتبه پیامبر صلی اللَّه علیه وآله است باید والاترین کسانی باشد که به وسیله

ص: 21


1- . نهج البلاغه: 300 و 301

شماره صفحه در کتاب - ص: 36

***

او به علم و آگاهی و ادب و تربیت الاهی رسیده اند.

آن گاه حضرتش تأکید می کند که تنها دارنده این خصوصیات و ویژگی ها خود اوست و هر علم و دانشی را که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله آموزش می داد و اجازه آموختن آن را می داد و هر خوی و خصلت نیکویی که آن حضرت بر آن رفتار می نمود، به تمامی دریافت نموده و آموخته است؛ تا آن جا که شایستگی یافته تا آن چه را او می شنود، بشنود و آن چه را او می بیند و دریافت می دارد، او نیز دریافت بدارد و ببیند و اگر پایان یافتن پیامبری به حضرت محمد صلی اللَّه علیه وآله نبود، همو پیامبر بعد از ایشان بود. از این رو پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله مقام پیامبری را جدا نموده و می فرماید:

إلّا أنّک لست بنبی، ولکنّک لوزیر؛

مگر این که تو پیامبر نیستی و وزیر و جایگزین من هستی.

این سخن والا رمز و اشاره ای به گفتار موسی علیه السلام است که خداوند سخن او را حکایت می کند که به خدا عرضه داشت:

«وَاجْعَل لِّی وَزِیراً مِّنْ أَهْلِی* هَارُونَ أَخِی»؛ (1)

و برای من در خاندانم وزیر و دستیاری قرار بده، همان هارون برادرم را.

ص: 22


1- . سوره طه: آیه 29

شماره صفحه در کتاب - ص: 37

***

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در سخنی به حضرت علی علیه السلام می فرماید:

اما ترضی أن تکون منّی بمنزلة هارون من موسی إلّاأنّه لا نبیّ بعدی؛ (1)

آیا نمی خواهی که جایگاه تو از من، به مانند جایگاه هارون از موسی باشد مگر این که پیامبری بعد از من نیست؟

آن گاه امیر مؤمنان علی علیه السلام به قسمتی از ویژگی ها و امتیازات معنوی خاندان پیامبر که خداوند به آن ها اختصاص داده است، اشاره نموده و می فرماید:

وإنّی لمن قوم لا تأخذهم …؛

و همانا من از گروهی هستم که در راه خدا از هیچ سرزنش گری نمی ترسند.

آن حضرت در این گفتار مقام و مرتبه ای را بر آنان بیان می دارد که

ص: 23


1- . این همان حدیث «منزلت» است که همگان با تواتر آن را روایت نموده اند و بر صحّت آن اتّفاق نظر دارند و تمامی صحیح نگاران، مسند نویسان و صاحبان سنن و معجم و دیگر محدثان در تمامی سده های گذشته آن را با سند کامل آورده اند و از قوی ترین و استوارترین حجّت ها بر امامت بلافاصله امیر مؤمنان علی علیه السلام بعد از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله می باشد. گفتنی است که پژوهشی جداگانه در این باره با عنوان نگاهی به حدیث منزلت در ضمن سلسله پژوهش های اعتقادی چاپ شده است

شماره صفحه در کتاب - ص: 38

***

عقل بشر معمولی آن را درنمی یابد؛ آن جا که می فرماید:

قلوبهم فی الجنان وأجسادهم فی العمل؛

دل هایشان در بهشت های برین و بدن هایشان سرگرم کار (برای خداوند و جهان آخرت) است.

جایگاه رازِ پیامبر خدا و گنجینه علوم …

به راستی والاترین و برترین مطالبی که اهل بیت علیهم السلام از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله گرفته اند، همان دانش ها، آموزه های بلند الاهی، شناخت ها و رازهای الاهی است که همواره امیر مؤمنان علی علیه السلام آن ها را تکرار و بازگو می نماید و افتخار و سربلندی خود را به آن ها آشکارا سر می دهد. و آشکارا به آن می نازد و می فرماید:

هم موضع سرّه، ولجأ أمره، وعیبة علمه، وموئل حکمه، وکهوف کتبه، وجبال دینه. بهم أقام انحناء ظهره، وأذهب ارتعاد فرائصه؛ (1)

آنان جایگاه راز و علوم ناگفتنی و نهانی پیامبر، پشتیبان و نگهبان دستورات پیامبر، گنجینه تمامی دانش های او، سرچشمه سخنان استوار و حکمت (و احکام شرعی و نظر صواب) او و امان و نگهدارنده کتاب ها و بیّنات او و کوه های برافراشته دین برحق او

ص: 24


1- . نهج البلاغه: 47

شماره صفحه در کتاب - ص: 39

***

هستند. به وسیله آنان پشت خمیده اسلام استوار و ثابت و پابرجا گردید و لرزش ارکان در خطر افتاده آن از میان رفت.

در این عبارت تمامی ضمیرها به خداوند، یا به پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله بازگشت می نماید، مگر ضمیر واژگان «ظهره: پشت او» و «فرائصه:

ارکان او» که به دین اسلام برگشت می نمایند.

منظور از «سرّ و راز» در این گفتار، دانش هایی است که هیچ کس جز آنان نمی تواند آن ها را فرا گیرد و کلمه «امر» بدین معناست که هر آن چه مردم برای دین و دنیای خود بدان نیازمندند، پس امامان، همان پشتیبان و پناه در آن دین هستند، خداوند متعال می فرماید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ»؛ (1)

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند اطاعت کنید و اطاعت کنید پیامبر و اولی الأمر خود را.

امیر مؤمنان علی علیه السلام خود با استدلال به این آیه کریمه در گفتاری که خواهد آمد به این معنا اشاره فرموده اند.

سخن دیگر درباره «عیبة امره» است که منظور از آن این است که امامان، مخزن و ظرف های دانش الاهی هستند که خداوند به پیامبر سپرد.

ص: 25


1- . سوره نساء: آیه 59

شماره صفحه در کتاب - ص: 40

***

حضرت علی علیه السلام در این گفتار به همان معنا اشاره کردند و فرمودند:

… علم الغیب الّذی لا یعلمه أحد إلّااللَّه، وما سوی ذلک فعلم علّمه اللَّه نبیّه فعلمنیه، ودعالی بأن یعیه صدری وتَضطَمَّ علیه جوانحی؛

… دانش نهانی و غیبی را که فقط خداوند می داند و به غیر از آن، تمام دانش هایی که خداوند به پیامبر آموخت، به من آموزش داد و از خداوند خواست تا سینه من، آن را تحمّل نماید و دلم آن را در برگیرد و به خود بپذیرد.

البته در این زمینه روایات دیگری نیز آمده است که کلینی رحمه اللَّه برخی از آن ها را نقل کرده است. (1) واژه دیگری که در این فراز به توضیح نیاز دارد، واژه «حکم» است. منظور از آن، یا تمامی احکام شرعی یا قضاوت و داوری است. از تمامی یاران پیامبر صلی اللَّه علیه وآله به صورت متواتر و بسیار زیاد روایت شده که گفته اند:

أقضانا علی؛ (2)

علی از همه ما در قضاوت و داوری بالاتر است.

ص: 26


1- . الکافی: 1/ 256
2- . الریاض النضره: 2/ 198، فتح الباری: 8/ 136، تاریخ الخلفاء: 115، الاستیعاب: 3/ 40، حلیة الاولیاء: 1/ 65 و منابع دیگر

شماره صفحه در کتاب - ص: 41

***

البته روایت های بسیاری از اهل بیت علیهم السلام رسیده که از بردن داوری به نزد غیر او باز داشته اند که برخی از این روایات را شیخ حرّ عاملی رحمه اللَّه در کتاب وسائل الشیعه آورده است. (1)

دانش اهل بیت علیهم السلام و کتاب های آسمانی …

کلمه مورد توجه دیگر در این فراز «کتبه؛ کتاب هایش» است. در صورتی که ضمیر این واژه به خداوند بازگشت نماید، منظور تمامی کتاب های آسمانی خواهد بود و اگر بازگشت ضمیر آن، به پیامبر باشد، منظور از آن، قرآن، سنّت و دیگر نهاده های پیامبر خواهد بود.

روشن است که اهل بیت علیهم السلام اهل و صاحبان دانش قرآن و مرجع تمامی دانش های قرآنی هستند و این علوم از آنان آموخته شده و سرچشمه گرفته است و از آنان در تمامی جهان اسلام گسترش پیداکرده است. برای نمونه عبداللَّه بن عباس و نظایر او که دانش های گوناگون قرآن در آنان به انتها می رسد، و ظاهراً همگان از آنان فرا گرفته اند، همگی آنان شاگردان امیر مؤمنان علی علیه السلام هستند.

درباره دیگر کتاب های آسمانی نیز روایت های بسیاری داریم که دانش آن ها نزد اهل بیت علیهم السلام است که برخی از آن ها را شیخ

ص: 27


1- . وسائل الشیعه: 18/ 2- 5

شماره صفحه در کتاب - ص: 42

***

کلینی رحمه اللَّه در کتاب شریف کافی آورده است. (1) در روایت دیگری آمده که امیر مؤمنان علی علیه السلام در ضمن سخنرانی فرمودند:

سلونی قبل أن تفقدونی، فأنا عیبة رسول اللَّه، وأنا فقأت عین الفتنة بباطنها وظاهرها، سلوا مَن عنده علم المنایا والبلایا والوصایا وفصل الخطاب، سلونی فأنا یعسوب المؤمنین حقّاً، وما من فئة تهدی مائة أو تضلّ مائة إلّاوقد أتیت بقائدها وسائقها.

والّذی نفسی بیده، لوطوی لی الوسادة فأجلس علیها لقضیت بین أهل التوراة بتوراتهم، ولأهل الإنجیل بإنجیلهم، ولأهل الزبور بزبورهم، ولأهل الفرقان بفرقانهم؛

از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست دهید، پس من مخزن و گنجینه پیامبر خدا هستم و من آشکار و نهانِ چشم فتنه جنگ و اختلاف بین مسلمانان را بیرون آوردم و از جای کَندم و تمام ریشه های آشکار و نهانِ فتنه را از بین بردم، از کسی که تمام دانش مرگ و میرها و تمام مصیبت ها و وقایع و وصیّت ها و دانش قرآن و سخن راستین را می داند، بپرسید.

ص: 28


1- . الکافی: 1/ 223- 227

شماره صفحه در کتاب - ص: 43

***

بپرسید از من که من سَروَر واقعی تمام مؤمنان (سردسته مؤمنان) هستم و هیچ گروهی (اشخاصی) نیستند که صد نفر را هدایت یا گمراه نمایند مگر این که با رئیس و راهنمایشان محشور شوند.

سوگند به خداوندی که جان من در دست اوست، اگر مسند و مقام داوری و قضاوت را برای من مهیا می نمودند و بر آن قرار می گرفتم؛ آن گاه بین یهودیان به توراتشان، بین مسیحیان به انجیلشان، بین زبوریان به زبورشان و بین مسلمانان به قرآن شان داوری می نمودم.

در این هنگام «ابن کوا» به پا خاست و به امیر مؤمنان علی علیه السلام رو کرد و گفت: ای امیر مؤمنان! از خودت و مقام خود برای من بگو!

حضرت فرمودند:

ویلک! أترید أن ازکّی نفسی وقد نهی اللَّه عن ذلک؟! مع أنّی کنت إذا سألت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله أعطانی، وإذا سکت ابتدأنی، وبین الجوانح منّی علم جمّ، ونحن أهل البیت لا نقاس بأحد؛ (1)

وای بر تو! آیا می خواهی خود را پاک و منزّه بشمارم در حالی که خداوند از چنین کاری بازداشته است؟ با این که هر گاه از پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه وآله سؤالی می کردم، جواب می فرمودند

ص: 29


1- . شرح نهج البلاغه خوئی: 2/ 325

شماره صفحه در کتاب - ص: 44

***

و هر گاه سکوت اختیار می نمودم، ایشان شروع به سخن می نمودند.

در سینه من علم جمّ (فراوانی) وجود دارد و ما خاندان با هیچ کس سنجش نمی شویم.

عبارت دیگری که به بیان نیاز دارد، عبارت «جبال دینه؛ کوه های استوار دینش» است. منظور از این عبارت، ماندگاری، پایداری و پایندگی دین به ماندگاری و پایندگی اهل بیت علیهم السلام است که در این باره سخنی بیان خواهد شد.

اهل بیت علیهم السلام و زنده کنندگان دانش …

امیر مؤمنان علی علیه السلام در فراز دیگری به علوم سرشار اهل بیت علیهم السلام اشاره می کنند و می فرمایند:

هم عیش العلم وموت الجهل، یخبرکم حلمهم عن علمهم، وظاهرهم عن باطنهم، وصمتهم عن حکم منطقهم، لا یُخالفون الحقّ ولا یختلفون فیه، وهم دعائم الإسلام وولائج الإعتصام، بهم عاد الحقّ إلی نصابه، وانزاح الباطل عن مقامه، وانقطع لسانه عن منبته، عقلوا الدین عقل وعایة ورعایة، لا عقل سماع وروایة، فإنّ رواة العلم کثیر ورعاته قلیل؛ (1)

ص: 30


1- . نهج البلاغه: 357

شماره صفحه در کتاب - ص: 45

***

آنان زنده کننده دانایی، نابودکننده جهل و نادانی هستند، بردباریشان از دانائیشان خبر می دهد و نمود و ظاهرشان از نهان و باطنشان، و خاموشی شان از راستی و درستی گفتارشان شما را آگاه می سازد.

هیچ گاه با حق و درستی مخالفت نکرده اند و در آن، ناسازگاری پیدا نمی نمایند. آنان ستون های اسلام و پناه گاه های محکمِ آن هستند. به واسطه آنان حق به اصل و ریشه واقعی خویش باز می گردد و باطل و ناراستی از جایگاهش دور و نابود می گردد و زبانش از ریشه کنده می شود.

آنان دین را شناختند؛ شناختی که از نهایت دانایی و رعایت و عمل نمودن است، نه فقط شناختی که از شنیدن و نقل کردن باشد؛ زیرا که راویان دانش بسیارند و مجریان و رعایت کنندگانش اندک.

در این عبارت می فرماید: «هیچ گاه با حق و درستی مخالفت نکرده و در آن ناسازگاری پیدا نمی نمایند»، که این سخن به حجّت بودن گفتار یکی از معصومین علیهم السلام اشاره دارد؛ تا چه رسد به همگی آنان. در روایتی آمده که امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:

نحن فی العلم والشجاعة سواء؛ (1)

ما خاندان پیامبر همگی در دانش و شجاعت برابر هستیم.

ص: 31


1- . الکافی: 1/ 275

شماره صفحه در کتاب - ص: 46

***

در روایت دیگری امام صادق علیه السلام درباره پیامبر، امیر مؤمنان و امامان از فرزندان ایشان می فرماید:

حجّتهم واحدة وطاعتهم واحدة؛ (1)

دلیلشان یکسان و برابر است و پیروی و فرمانبرداری آنان نیز یکسان و برابر است.

آن بزرگوار در روایت دیگری می فرماید:

نحن فی الأمر والفهم والحلال والحرام نجری مجری واحداً، فأمّا رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله وعلی علیه السّلام فلهما فضلهما؛ 2

ما در خلافت و رهبری، درک و فهم و دانش شریعت به یک رویه هستیم، مگر پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله و علی علیه السلام که جایگاه بلندتر و والاتری از ما دارند.

اصل و ریشه پیامبری …

حضرت علی علیه السلام در سخن دیگری می فرماید:

نحن شجرة النبوّة، ومحطّ الرسالة، ومختلف الملائکة، ومعادن العلم، وینابیع الحکم؛ (2)

ص: 32


1- و 2. الکافی: 1/ 275
2- . نهج البلاغه: 162

شماره صفحه در کتاب - ص: 47

***

ما از اصل و ریشه پیامبری، فرودآمدنگاه رسالت، جایگاه آمد و شد فرشتگان رحمت و سرچشمه دانش و چشمه سارهای بینش هستیم.

در این باره شیخ کلینی رحمه اللَّه در کتاب شریف کافی روایت های دیگری نیز از اهل بیت علیهم السلام آورده است.

آن گاه حضرتش می فرماید:

تاللَّه، لقد عُلِّمت تبلیغ الرسالات، وإتمام العدات، وتمام الکلمات، وعندنا- أهل البیت- أبواب الحکم وضیاء الأمر؛ (1)

به خدا سوگند! من به روش پیام رسانی پیامبران بزرگ الاهی و انجام تمامی وعده ها و همه کلمات پروردگار آموخته شدم و نزد ما خاندان پیامبر درهای حکمت و سخن استوار و نغز، و روشنی تمام کارها و حکومت دنیا و جهان آخرت است.

یعنی این که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله تمام آن چه را می دانسته به علی علیه السلام آموزش داده است. پس ایشان پایه ورکن دین اسلام و جایگاه تمامی دانش های پیامبر بوده اند، پس ناگزیر چگونگی نگهبانی و رساندن دین و راه آموزش دانش آن را می دانسته است؛ چرا که برای زمان های گوناگون، ملّت ها، افراد مختلف و مکان های متفاوت فرق دارد و هیچ کس نباید بر ایشان در انجام هر کاری، یا ترک کاری، یا گفتار

ص: 33


1- . همان: 176

شماره صفحه در کتاب - ص: 48

***

و سکوتی ایراد بگیرد.

از طرف دیگر، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله حقیقت وعده هایی را که بین خداوند و پیامبران و فرستادگان بزرگوارش به بندگان بوده است؛ هم چنین چگونگی برآورده کردن و به پایان رساندن آن را به او آموزش داده است.

به سخن دیگر، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله تمام وعده هایی را که به مردم داده بود و چگونگی برآوردن آن ها را بعد از او، به علی علیه السلام یاد داد؛ زیرا او جانشین به حق و برآورنده وعده ها و قرارهای پیامبر بوده است، همان گونه که در روایت های شیعه و سنّی آمده است.

از سوی دیگر، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله کلمه هایی را که بین خداوند و پیامبرانش بوده و پایان یافتن آن ها را به حضرت علی علیه السلام آموزش داده است که قرآن کریم می فرماید:

«وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ»؛ (1)

و کلام پروردگار تو- یعنی قرآن- به راستی و عدل و داد به حدّ کمال و تمام رسید؛ هیچ کس نمی تواند سخنان او را دگرگون سازد.

شاید منظور از کلمه ها، مطالبی غیر از کتاب های آسمانی و نوشته های الاهی باشد.

ص: 34


1- . سوره انعام: آیه 115

شماره صفحه در کتاب - ص: 49

***

اگر واژه «حکم» در عبارت امیرالمؤمنین علیه السلام- با حاء مضموم و کاف ساکن باشد- به معنای قضاوت و داوری است. پس اهل بیت علیهم السلام در داوری هایشان، راهنمایی هایی از جانب خداوند به آنان می شود که برای غیر از ایشان هیچ گاه چنین نمی شود. خداوند متعال می فرماید:

«إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللّهُ»؛ (1)

همانا این کتاب را به راستی و درستی سوی تو فرو فرستادیم تا میان مردم به آن چه خداوند تو را بنمود، حکم کنی.

یا منظور از حکم، تمام دستورات الاهی است.

و اگر واژه «حکم» - با حاء کسره دار و کاف مفتوح باشد- جمع حکمت- به معنای سخنان استوار و محکم خواهد بود.

و کلمه «أمر» به معنای سروَری و جانشینی، یا تمامی دستورات، یا تمامی کارهاست. بنابراین اهل بیت علیهم السلام با اجازه خداوند به تمام کارها آگاهند.

اهل بیت علیهم السلام و حقایق قرآن و سنّت …

امیر مؤمنان علی علیه السلام در جای دیگر تأکید می ورزند که حقایق قرآن و سنّتِ پیامبر نزد اهل بیت علیهم السلام است و آن بزرگواران

ص: 35


1- . سوره نساء: آیه 106

شماره صفحه در کتاب - ص: 50

***

به داشتن آن از دیگران شایسته ترند، آن جا که می فرماید:

إنّا لم نحکِّم الرجال وإنّما حکَّمنا القرآن، هذا القرآن إنّما هو خطّ مستور بین الدفتین، لا ینطق بلسان، ولا بدّ له من ترجمان، وإنّما ینطق عنه الرجال.

ولمّا دعانا القوم إلی أن نحکّم بیننا القرآن لم نکن الفریق المتولّی عن کتاب اللَّه سبحانه وتعالی، وقد قال اللَّه سبحانه: «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ»، (1)

فردُّه إلی اللَّه أن نحکم بکتابه، وردّه إلی الرسول أن نأخذ بسنّته. فإذا حکم بالصدق فی کتاب اللَّه فنحن أحقّ الناس به، وإن حکم بسنّة رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله فنحن أحقّ الناس وأولاهم بها …

فأین یُتاه بکم؟! ومن أین اتیتُم؟! (2)

ما هیچ گاه مردان را داور قرار ندادیم؛ بلکه تنها قرآن را به داوری پذیرفتیم، این قرآن، فقط خطی است نوشته شده که در میان دو پوست جلد نگهداری می شود، زبان ندارد تا سخن بگوید و همواره به کسی نیازمند است که آن را به سخن درآورد که تنها مردان او را به سخن وامی دارند.

هنگامی که شامیان از ما خواستند قرآن را داور قرار دهیم، از آن

ص: 36


1- . سوره نساء: آیه 62
2- . نهج البلاغه: 182

شماره صفحه در کتاب - ص: 51

***

گروه نبودیم که از قرآن روی گردان باشیم؛ چرا که خداوند سبحان فرموده است: «پس هر گاه در کاری ناسازگاری و اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبرش بازگردانید (و از آنان نظرِ نهایی را بخواهید)».

پس بازگردانیدن کارها به خداوند این است که به کتابش داوری و حکم نماییم و برگردانیدن کارها به پیامبر این است که سنّت و آموزه های او را دریابیم و آن ها را به کار ببندیم.

پس اگر قرار باشد به کتاب خداوند به راستی و درستی داوری شود ما شایسته ترین مردم به آن هستیم و اگر قرار باشد به سنّت پیامبر صلی اللَّه علیه وآله داوری نماییم، پس شایسته ترین مردم و برترین آن ها ما هستیم …

پس اینک بنگرید از چه راه شما را گمراه می نمایند؟ و چگونه بر شما راه یافتند؟

در این باره روایت های بسیاری از خاندان پیامبر علیهم السلام آمده است. شیخ کلینی رحمه اللَّه در قسمت های مختلفی از کتاب شریف کافی آن ها را آورده است. امیر مؤمنان علی علیه السلام تصریح می کند که خاندان پیامبر- نه دیگران- همان «راسخان در علم» هستند و می فرماید:

أین الَّذین زعموا أنّهم الراسخون فی العلم دوننا کذباً وبغیاً علینا، أن رفعنا اللَّه ووضعهم، وأعطانا وحرمهم، وأدخلنا وأخرجهم؛ (1)

ص: 37


1- . همان: 201

شماره صفحه در کتاب - ص: 52

***

کجایند آنانی که به دروغ و ستم بر ما می پندارند به جز ما راسخان در علم هستند از آن رو که خداوند ما را برتری داد و آنان را پست و خوار گردانید و به ما همه دانش ها را بخشید و آنان را بی بهره ساخت و ما را به حریم قربش پذیرفت و آنان را بیرون کرد.

شاید آن حضرت به این آیه اشاره می کند که می فرماید:

«هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ …»؛ (1)

اوست آن خدایی که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. برخی از آن آیه ها محکمات هستند (معنای روشن دارند) که آن ها رکن و پایه کتاب هستند و برخی دیگر متشابهات (چند پهلو و غیر روشن) هستند. پس کسانی که در دل های آنان کژی و گمراهی است، برای فتنه جویی و معنای نادرست و خراب کردن معنای آن، به آیه های غیر روشن و چند پهلو دست می اندازند (و در ظاهر از آن پیروی می نمایند) در حالی که معنای واقعی و حقیقی آن ها را جز خداوند و راسخان در علم نمی دانند …

ص: 38


1- . سوره آل عمران: آیه 5

شماره صفحه در کتاب - ص: 53

***

در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده آن حضرت فرمود:

نحن الراسخون فی العلم ونحن نعلم تأویله؛ (1)

ما راسخان در علم هستیم و ماییم که معنای حقیقی و واقعی آن ها را می دانیم.

روایت های دیگری نیز در این زمینه نقل شده است.

اهل بیت علیهم السلام و علم به غیب …

خاندان پیامبر علیهم السلام به آن چه بوده و هست آگاهند، مگر علمی که خداوند آن را به خود مخصوص نموده است که هیچ کس به غیر از او، از آن آگاهی ندارد. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:

وما سوی ذلک فعلم علّمه اللَّه نبیّه فعلّمنیه، ودعا لی بأن یعیه صدری وتضطمّ علیه جوانحی؛ (2)

دانش نهانی و غیب همان است که فقط خداوند آن را می داند و غیر آن تمام دانش هایی که خداوند به پیامبر آموخت و او نیز آن ها را به من آموزش داد و از خداوند خواست تا سینه من آن را تحمّل نماید و دلم آن را در بر بگیرد و به خود بپذیرد.

ص: 39


1- . الکافی: 1/ 213، الصافی فی تفسیر القرآن: 84، چاپ قدیم
2- . نهج البلاغه: 186

شماره صفحه در کتاب - ص: 54

***

امیر مؤمنان علی علیه السلام در جای دیگری می فرمایند:

واللَّه، لو شئت أن اخبر کلّ رجل منکم بمخرجه ومولجه وجمیع شأنه لفعلت، ولکن أخاف أن تکفروا فیَّ برسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله.

ألا وإنّی مفضیه إلی الخاصّة ممّن یؤمن ذلک منه.

والّذی بعثهُ بالحقّ واصطفاه علی الخلق، ما أنطق إلّاصادقاً، وقد عهد إلیَّ بذلک کلّه، وبمهلک من یهلک، ومنجی من ینجو، ومآل هذا الأمر، وما أبقی شیئاً یمرُّ علی رأسی إلّا أفرغه فی أذنیّ وأفضی به إلیّ؛ (1)

به خداوند سوگند! اگر بخواهم می توانم خبر دهم هر مردی از شما را که از کجا آمده است و به کجا می رود و تمام کارهایش چیست! ولی می ترسم درباره من به باوری برسید که به رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله نداشتید.

پس آگاه باشید! من تمام این دانش ها و رازها را به یاران ویژه خود می رسانم و بازگو می نمایم.

سوگند به خداوندی که پیامبر را به راستی به پیامبری برانگیخت و او را بر تمام آفریدگان برگزید! فقط به راستی سخن می گویم و به

ص: 40


1- . نهج البلاغه: 250

شماره صفحه در کتاب - ص: 55

***

راستی که پیامبر به همه آن چه گفتم با من پیمان بسته است و نیز به تباهی و نابودی تباه شدگان و رهایی یافتگان از من تعهد گرفته است و به سرانجام تمام کارها آگاهی داده است و هر آن چه در سر می گذراندم و به فکر خود مرور می دادم، پاسخش را در گوشم فرو خواند و آن را به طور کامل به من رسانید و فهمانید.

در روایت دیگری آمده است که حضرت علی علیه السلام فرمود:

سلونی، واللَّه ما تسألونی عن شی ء یکون إلی یوم القیامة إلّا أخبرتکم …؛ (1)

از من بپرسید، به خداوند سوگند! درباره هر آن چه که تا روز قیامت خواهد بود اگر از من پرسیده شود به شما پاسخ خواهم داد.

اهل بیت علیهم السلام و درهای دانش …

خاندان پیامبر علیهم السلام همان «درها» هستند. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:

نحن الشعار والأصحاب والخزنة والأبواب، ولا تؤتی البیوت إلّا من أبوابها، فمن أتاها من غیر أبوابها سُمّی سارقاً؛ (2)

ما اهل بیت چون لباس نزدیک به او و یاران صمیمی پیامبر

ص: 41


1- . فتح الباری: 8/ 458، تاریخ الخلفا: 124، جامع بیان العلم: 1/ 114
2- . نهج البلاغه: 215

شماره صفحه در کتاب - ص: 56

***

و گنجینه داران نبوّت و درهای رسالت و پیامبری هستیم و هیچ خانه ای را جز از درِ آن وارد نمی شوند، و هر که غیر از در وارد شود دزد نامیده می شود.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

فقط جانشینان پیامبر، درهای الاهی هستند که از آن ها باید وارد شد و اگر آنان نبودند، هیچ گاه خداوند شناخته نمی شد و به وسیله آنان خداوند بر تمام آفریدگان دلیل و برهان را کامل می کند.

پیش از این نیز پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله خود را شهر دانش خواند و علی علیه السلام را دروازه آن شهر قرار داد.

تمام حافظان حدیث اهل سنّت از امیر مؤمنان علی علیه السلام این گونه نقل کرده اند که فرمود: پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله می فرماید:

أنا مدینة العلم وعلیّ بابها، فمن أراد العلم فلیأت الباب؛

همانا من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، پس هر که دانش بخواهد باید از دروازه وارد شود.

در حدیث دیگری جابر گوید: پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أنا مدینة العلم وعلی بابها؛

من شهر دانش هستم و علی دروازه آن است.

ص: 42

شماره صفحه در کتاب - ص: 57

***

ابن عباس نیز در این زمینه حدیثی را از پیامبر نقل کرده است. او می گوید: من از رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که می فرمود:

أنا مدینة العلم وعلیّ بابها، فمن أراد العلم فلیأت الباب؛ (1)

من شهر علم هستم و علی دروازه آن، پس هر که دانش بخواهد باید از دروازه وارد شود.

در این زمینه حضرت علی علیه السلام از پیامبر این گونه نقل می کند:

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

أنا دار الحکمة وعلی بابها؛ (2)

من خانه حکمت و دانایی هستم و علی دروازه آن است.

ص: 43


1- . برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر. ک: نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار: ج 10- 12
2- . تحقیق و پژوهش کامل پیرامون این حدیث در نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار: ج 10، ص 321 انجام یافته است

شماره صفحه در کتاب - ص: 61

***

بخش سوم کمالات و فضایل اهل بیت علیهم السلام …

اهل بیت علیهم السلام ساخته خداوندگار و مردم ساخته آنان …

حضرت علی علیه السلام در نامه ای به معاویه چنین می نویسد:

إنّ قوماً استشهدوا فی سبیل اللَّه تعالی من المهاجرین والأنصار- ولکلّ فضل- حتّی إذا استشهد شهیدنا، قیل سیّد الشهداء … ولولا ما نهی اللَّه عنه من تزکیة المرء نفسه لذکر ذاکر فضائل جمّة، تعرفها قلوب المؤمنین، ولا تمجّها آذان السامعین، فدع عنک من مالت به الرمیة؛ فإنّا صنائع ربّنا والناس بعد صنائع لنا …؛ (1)

گروهی از مهاجران و انصار در راه خداوند شهید شدند- و هر کدام فضیلتی داشتند- تا آن که شهید ما (حضرت حمزه علیه السلام) شربت شهادت نوشید. پس به سرور و سالار شهیدان معروف شد و پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله هنگام نماز بر او شیوه خاصی را به کار برد

ص: 44


1- . نهج البلاغه: 386

شماره صفحه در کتاب - ص: 62

***

و هفتاد تکبیر را خواند.

مگر نمی بینی دست مردمان بسیاری در راه خداوند بریده شد و هر کدام فضیلت و مرتبتی داشتند؛ ولی هنگامی که یکی از ما (حضرت جعفر بن ابی طالب علیه السلام) همانند آنان شد طیار (پرواز کننده) در بهشت و صاحب دو بال نامیده شد.

اگر خداوند از خودستایی باز نداشته بود، فضیلت ها و خوبی های فراوانی را برمی شمردم که دل های مؤمنان با آن ها، آشناست و در گوش شنوندگان خوش آوا. پس آن چه را که در آن سودی نیست رها کن (و آب در غربال مپیمای)؛ چرا که ما ساخته و پرداخته پروردگارمان هستیم و بعد از آن، مردم همگی ساخته و پرورده های ما هستند.

و این که ما و شما درآمیختیم و طرح خویشاوندی ریختیم، از شما دختر گرفتیم و به شما دختر دادیم و مانند همتا و برابر با شما رفتار کردیم، عزّت و سربلندی دیرین و فضیلت ها و سرافرازی های پیشین را از ما باز نمی دارد، در حالی که شما چنین شأن و مقامی را ندارید …

پس ما یک بار برای خویشاوندی با پیامبر، به خلافت سزاوارتریم و دیگر بار برای طاعت و فرمانبرداری (دستور پیامبر در پیروی از ما) برتریم.

ص: 45

شماره صفحه در کتاب - ص: 63

***

و آن گاه که مهاجران در سقیفه بر انصار به نزدیکی با پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله دلیل آورده و پیروز شدند پس اگر موجب برتری همان است حق با ماست، نه با شما و اگر به دلیل دیگری است، پس هم چنان انصار برترند و ادعایشان پابرجاست.

این نامه، برتری هایی از اهل بیت علیهم السلام را در بر گرفته است؛ برتری هایی با معانی ارزشمند که دارای راز بزرگی است که امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:

إنّا صنائع ربّنا والناس بعد صنائع لنا؛

ما ساخته و پرداخته پروردگارمان هستیم و بعد از آن، مردم همگی ساخته و پرداخته ما هستند.

این جمله در نامه امام زمان عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف به شیعیان نیز آمده است، آن جا که می نگارد:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

عافانا اللَّه وإیّاکم من الفتن … ونحن صنائع ربّنا والخلق بعد صنائعنا …؛ (1)

به نام خداوند بخشاینده مهربان

خداوند ما و شما را از شر بلاها و فتنه ها ایمن و عافیت بدارد، و روح

ص: 46


1- . الاحتجاج: 2/ 277، بحار الأنوار: 53/ 178

شماره صفحه در کتاب - ص: 64

***

و حقیقت یقین را به ما و شما ببخشاید و ما و شما را از بدی عاقبت باز بدارد.

تردید بعضی از شما در دین به من رسیده است و از آن خبردار شده ام و هر دودلی و سرگردانی که درباره ولیّ امر و امامان به شما روی کند به خاطر شما، غمگین می شویم- نه برای خودمان- و موجب ناراحتی ما درباره شما می شود، نه درباره خودمان؛ زیرا خداوند همواره همراه ماست و با وجود او به غیر او نیازی نداریم و همواره حق و درستی همراه ماست. پس اگر کسی از ما عقب بماند ما را وحشت فرا نمی گیرد و همانا ما ساخته و پرداخته پروردگار خویشیم و تمامی مخلوقات پرورده ما هستند.

ای شیعیان دودل! شما را چه می شود که در شک و دودلی هستید و در سرگردانی به سر می برید، آیا نشنیده اید خداوند می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَأَطیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ (1)

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر خود اطاعت کنید.

ص: 47


1- . سوره نساء: آیه 59

شماره صفحه در کتاب - ص: 65

***

آیا شما آثاری را که درباره امامانتان- درود و سلام بر گذشتگان و باقی ماندگان آنان باد- هست و ایجاد می شود به شما رسیده است، نمی دانید؟

آیا شما نمی بینید چگونه خداوند پناه گاه هایی برای شما قرار داد تا به آن ها پناه ببرید و علامت هایی که به وسیله آن ها هدایت شوید؛ از زمان حضرت آدم تا این که آخرین آن ها علیهم السلام پدیدار گشت؟! هرگاه پرچم و علامتی ناپدید گشت پرچم دیگری پدیدار شد و هر گاه ستاره ای خاموش شد، ستاره فروزان دیگری پدیدار شد.

در توضیح این سخن گهربار باید بگوییم که در واقع می فرمایند:

هیچ شخصی نعمتی بر ما ندارد، بلکه فقط خداوند بزرگ و با عظمت به ما نعمت داده است. پس بین ما و خداوند در نعمتی الاهی هیچ واسطه ای نیست و مردم از همه طبقات ساخته و پرداخته ما هستند. ما، بین مردم و خداوند واسطه هستیم، و ما هستیم که تمام نعمت ها را به مردم فرو می ریزیم، و ما بندگان خدا هستیم و مردم بندگان ما هستند.

آن حضرت با این گفتار به این معنا اشاره کرده است که «و هیچ گاه کسی که نعمت از او بر مردم جاری شده است با مردم مساوی و برابر نیست».

ص: 48

شماره صفحه در کتاب - ص: 66

***

شیخ کلینی رحمه اللَّه در این زمینه روایتی را نقل کرده است که امام علیه الصلاة والسلام فرمود:

إنّ اللَّه خلقنا فأحسن خلقنا، وصوّرنا فأحسن صورنا، وجعلنا عینه فی عباده ولسانه الناطق فی خلقه … وبعبادتنا عُبد اللَّه ولولانا نحن ما عُبِد اللَّه؛ (1)

همانا خداوند ما را آفرید پس به بهترین شکل آفرید و ما را به بهترین صورت پرداخت. ما را بین بندگانش چشم، و زبان گویای خود بین مردمان، و دست گشاده به رحمت و مهربانی بر بندگان خود، قرار داد، ما روی خداوند هستیم که به سویش رو کنند و بابی که به او دلالت می کند، از جانب او همه چیز بخشیده و خزانه داران او در آسمان و زمین هستیم. به وسیله ما تمام درختان میوه دار می شود، و میوه ها رسیده می شود، و رودها روان می گردد و به وسیله ما خداوند باران آسمان را فرو می بارد و زمین گیاهانش را می رویاند و به عبادت ماست که خداوند پرستیده می شود و اگر ما نبودیم هیچ گاه خداوند پرستش نمی شد.

کوتاه سخن این که امامان از اهل بیت علیهم السلام نعمت الاهی بر

ص: 49


1- . الکافی: 1/ 144

شماره صفحه در کتاب - ص: 67

***

تمام مخلوقات هستند و نعمت در این آیه به آنان تفسیر شده است:

«یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا»؛ (1)

نعمت الاهی را می شناسند سپس آن را انکار می کنند. (2) در آیه دیگر «نعیم» به آن بزرگواران تفسیر شده است:

«ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ»؛ (3)

سپس در آن روز از نعمت پرسیده خواهید شد. (4) آری، آنان واسطه های بین خداوند و تمام موجودات در آفرینش، علم، روزی و دیگر الطاف و بخشش های الاهی و نعمت ها هستند.

پس خداوند کننده ای است که تمام هستی از اوست و امام، کننده ای است که هستی به سبب اوست و این همان ولایت و سرپرستی کلیّه است.

پس آیا می توان کسی را از این امّت با خاندان حضرت محمّد صلی اللَّه علیه وآله مقایسه کرد و سنجید؟ و آیا می شود کسی از خلایق با آنان هم سطح و مساوی شود؟

ص: 50


1- . سوره نحل: آیه 85
2- . ر. ک: الصافی فی تفسیر القرآن: 303
3- . سوره تکاثر: آیه 8
4- . ر. ک: الصافی فی تفسیر القرآن: 573

شماره صفحه در کتاب - ص: 68

***

اهل بیت علیهم السلام و مقام عصمت …

ناآلودگی و مصونیت از گناه از مهم ترین ویژگی های بارز در هر امام و پیامبر است که بر این امر دلیل های فراوانی از قرآن، سنّت پیامبر و عقل بیان شده است. واضح ترین آیه قرآن در این باره آیه ای است که می فرماید:

«أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ»؛ (1)

از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر خود اطاعت کنید.

این آیه به گونه ای روشن بیان گر عصمت است؛ تا جایی که فخر رازی و دیگر شک پردازان به دلالت آن اعتراف نموده اند؛ زیرا فرمانبری از کسی که اشتباه و آلودگی در او راه دارد، به صورت همه جانبه هرگز روا و شایسته نیست.

امیر مؤمنان علی علیه السلام گفتاری در شأن و مقام خاندان پیامبر علیهم السلام دارد که امّت اسلامی را به پیروی و فرمانبرداری از آنان در همه حال دستور می دهد، آن جا که می فرماید:

انظروا أهل بیت نبیّکم، فالزموا سمتهم واتّبعوا أثرهم، فلن یخرجوکم من هُدی ولن یعیدوکم فی ردی، فإن لبدوا فالبُدوا، وإن نهضوا فانهضوا، ولا تسبقوهم فتضلّوا،

ص: 51


1- . سوره نساء: آیه 62

شماره صفحه در کتاب - ص: 69

***

ولا تتأخروا عنهم فتهلکوا؛ (1)

و به اهل بیت پیامبرتان نیک بنگرید، از آن سو که گام برمی دارند، حرکت نمایید و قدم جای قدمشان بگذارید، آن ها هرگز شما را از راه هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. پس هر گاه سکوت کردند و خاموش بودند، خاموش باشید و هر گاه برخاستند برخیزید، از آن ها پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید که به نابودی و هلاکت دچار می شوید.

به راستی چگونه اهل بیت علیهم السلام پاک و مصون از اشتباه نیستند در حالی که آن سان که امیر مؤمنان علی علیه السلام خبر داده قلب و جانشان در بهشت است. آیا قلبی که در بهشت باشد فکر اشتباه و گناه از آن می گذرد تا چه رسد به اراده و انجام آن؟ آیا چنین قلبی دچار غفلت و فراموشی و تردید و دودلی می شود؟ آیا این مصونیت از اشتباه، همان سفارشی نیست که درباره لازمه امامت و مهتری است؟

آری، پیامبر صلی اللَّه علیه وآله همانند سفارشی که درباره امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخن سابق کرده و بعد از خودش به امّت دستور داده است که از او پیروی کنند، درباره عمار نیز سفارش کرده است؛ هنگامی که او را به پیروی از حضرت علی علیه السلام در تمام

ص: 52


1- . نهج البلاغه: 143

شماره صفحه در کتاب - ص: 70

***

اتفاقات و وقایع بعد از خودش و در هر حالتی فرا خواند.

گروهی از دانشمندان بزرگ روایتی را از علقمة بن قیس و اسود بن یزید نقل کرده اند. آن دو می گویند:

ابوایوب انصاری از جنگ صفین بازگشت. ما نزد او رفتیم و به او گفتیم: ای ابوایوب! خداوند تو را گرامی داشت که حضرت محمّد صلی اللَّه علیه وآله را به خانه تو نزول اجلال داد و شترش کنار خانه تو خوابید. این لطف و مرحمتی از جانب خداوند و برای بزرگداشت تو بود، تا آن که به در خانه تو ایستاد و تمام مردم را رها نمود، حال تو با شمشیر آمده ای و مسلمانان توحیدگوی را می کشی؟

ابوایوب گفت: فلانی! هیچ گاه راهبر به مردمش دروغ نمی گوید، مسلّم است که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله به ما دستور داد همراه علی علیه السلام با سه گروه بجنگیم: ناکثین، قاسطین و مارقین.

ما با ناکثین که همان یاران جمل و طلحه و زبیر بودند جنگ نمودیم و آنان را کشتیم، و اینک از جنگ با قاسطین، معاویه و عمروعاص می آییم؛ مارقین که همان صاحبان درختان گز و تنه های درخت خرما و درختان سبز خرما و یاران نهروان هستند، به خداوند سوگند! نمی دانم کجا هستند؟ ولی به یقین اگر خداوند بزرگ بخواهد به جنگ با آن ها خواهم رفت.

آن گاه گفت: از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که به عمار

ص: 53

شماره صفحه در کتاب - ص: 71

***

می فرمود:

یا عمّار! تقتلک الفئة الباغیة، وأنت إذ ذاک مع الحقّ والحقّ معک.

یا عمّار بن یاسر! إن رأیت علیّاً قد سلک وادیاً وسلک الناس کلّهم وادیاً غیره، فاسلک مع علی، فإنّه لن یدلیک فی ردی، ولن یخرجک من هدی.

یا عمّار! من تقلّد سیفاً وأعان به علیّاً- رضی اللَّه عنه- علی عدوّه قلّده اللَّه یوم القیامة وشاحین من درّ، ومن تقلّد سیفاً أعان به عدوّ علی- رضی اللَّه عنه- قلّده اللَّه یوم القیامة وشاحین من نار؛

ای عمار! گروه ستمگر تو را خواهند کشت و تو در آن زمان همراه حق هستی و حق نیز همراه توست.

ای عمار پسر یاسر! هر گاه دیدی که علی در مسیری می رود و تمامی مردمان در مسیر دیگری غیر از راه علی در حرکتند پس فقط با علی همراه شو. زیرا او هیچ گاه تو را به هلاکت نمی اندازد و از راه درست و هدایت خارج نمی سازد.

ای عمار! هر که شمشیری به گردن آویزد و علی را با آن بر دشمن او یاری رساند، خداوند روز قیامت دو گردنبند زیبا از درّ بر گردن او می آویزد و هر که شمشیری بر گردن بگیرد و به دشمن علی یاری رساند، خداوند روز قیامت دو گردنبند آتشین بر گردن او می نهد.

ص: 54

شماره صفحه در کتاب - ص: 72

***

ما گفتیم: ای اباایوب! بس است خداوند به تو رحمت کند، کافی است، خداوند به تو رحمت کند. (1)

پایه های دین و هدایت گران مردمان …

امیر مؤمنان علی علیه السلام خاندان محمّد علیهم السلام را این گونه توصیف فرموده است:

هم أساس الدین وعماد الیقین؛

آنان پایه استوار دین و ستون محکم یقین هستند.

این عبارت بعد از این گفتار آمده است که فرمود:

هم موضع سرّه، إلیهم یفی ء الغالی وبهم یلحق التالی لا یقاس بآل محمّد علیهم السلام من هذه الامة أحد؛ (2)

آنان جایگاه اسرار خداوندی هستند، افراط گران باید به سوی آنان برگردند و عقب ماندگان باید خود را به آنان برسانند، کسی از این امّت با خاندان محمّد علیهم السلام مقایسه نمی شود.

گویی منظور حضرت این است که به راستی کسانی که دارای این ویژگی ها هستند و به این فضایل و برتری ها رسیده اند همان ها اساس

ص: 55


1- . تاریخ بغداد: 13/ 186- 187، فرائد السمطین: 1/ 178، کنز العمال: 12/ 212، مناقب خوارزمی: 75/ 124، و آن چه نقل شد، طبق نقل تاریخ بغداد بود
2- . نهج البلاغه: 47

شماره صفحه در کتاب - ص: 73

***

دین و ستون یقین هستند. افراط گران باید به سوی آنان برگردند و عقب ماندگان باید خود را به آنان برسانند.

امیر سخن در جای دیگری می فرماید:

هم دعائم الإسلام وولائج الإعتصام، بهم عاد الحقّ إلی نصابه، وانزاح الباطل عن مقامه، وانقطع لسانه عن منبته؛ (1)

آنان ستون های محکم اسلام و پناه گاه های امید به لطف خدا هستند و به وسیله آنان حق و درستی به جایگاه خود باز می گردد و باطل از مقام خود به پایین کشیده می شود و زبانش از ریشه قطع می گردد.

حضرت علی علیه السلام در جای دیگر خاندان پیامبر را این گونه توصیف می نماید:

هم أزمّة الحقّ وأعلام الدین وألسنة الصدق، فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن، ورِدُوهُم ورودَ الهیم العطاش؛ (2)

آنان زمامداران حق و درستی، پیشوایان دین و زبان های راست گو و حقیقت هستند، پس همانند قرآن، آنان را به بهترین احترام و منزلگاه فرود آورید و به سان تشنگان سرگردان با اشتیاق چشم حیات به آنان رو کنید.

ص: 56


1- . همان: 357
2- . همان: 118

شماره صفحه در کتاب - ص: 74

***

در این فراز والا چند عبارت قابل توضیح است:

1. «افراط کاران و غالیان به آنان باز می گردند و عقب ماندگان به آن ها باید برسند».

منظور از این عبارت، یعنی که اهل بیت علیهم السلام میزان سنجش بین تندروی و کندروی در دین هستند و شاید این معنا همان معنای توصیف اهل بیت علیهم السلام باشد که در روایت آمده است که فرمودند:

ما جایگاه معتدلی هستیم که هیچ گاه افراط گران با ما نیستند و هیچ رونده ای از ما پیشی نمی گیرد. (1) 2. «آنان زمامداران حق هستند».

منظور این است همواره و در هر حال حق با آن هاست، هر جای که بگردند حق با آنان به چرخش درمی آید و همواره پیامبر گرامی صلی اللَّه علیه وآله درباره امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرمودند:

علی مع الحقّ والحقّ مع علی، یدور معه حیث دار، ولن یفترقا حتی یردا علیَّ الحوض؛ (2)

ص: 57


1- . الکافی: 1/ 1010
2- . از جمله راویان این حدیث خطیب بغدادی در تاریخ بغداد: 14/ 321، و هیثمی در مجمع الزوائد: 7/ 236 است

شماره صفحه در کتاب - ص: 75

***

علی با حق و درستی است و درستی و حق همواره با علی است؛ هر جای که برود او همراهش هست و هرگز از هم جدا نخواهند شد تا این که در کنار حوض به نزد من خواهند رسید.

آن گاه امیر مؤمنان علی علیه السلام آن بزرگواران را به زبان گویای راستی وصف می کند و در واقع که آیه شریفه ذیل را به آن بزرگواران تفسیر می نماید، آن جا که می فرماید:

«وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فِی اْلآخِرینَ»؛ (1)

و برای من در مردمان آینده زبان راستی قرار بده.

جایگاه و مقام اهل بیت …

علیهم السلام

همانند منزلت قرآن …

3. «آنان را به بهترین منزلت ها و مقام های قرآنی فرود آورید».

از این عبارت دو معنا می توان اراده کرد:

معنای یکم: آنان را به همان جایگاه های نیکویی که قرآن را قرار می دهید- مثل اطاعت و احترام قرآن- قرار دهید.

معنای دوم: برای آنان بهترین جایگاهی را که قرآن برایشان در نظر گرفته است، قرار دهید؛ جایگاه هایی که شامل موارد ذیل است:

1. ولایت. آن سان که می فرماید:

ص: 58


1- . سوره شعراء: آیه 84

شماره صفحه در کتاب - ص: 76

***

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»؛ (1)

سرور و مهتر شما تنها خداوند و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان کسانی که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.

2. پاکی و ناآلودگی، آن جا که می فرماید:

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ (2)

خداوند می خواهد آلودگی را فقط از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.

3. فرمانبرداری و پیروی همه جانبه، آن جا که می فرماید:

«أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ»؛ (3)

از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و اولی الامر خود اطاعت کنید.

4. دوستی و مهرورزی، آن جا که می فرماید:

ص: 59


1- . سوره مائده: آیه 60
2- . سوره احزاب: آیه 33
3- . سوره نساء: آیه 62

شماره صفحه در کتاب - ص: 77

***

«قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»؛ (1)

بگو: از شما هیچ اجر و مزدی نمی خواهم مگر دوستی و مهرورزی به نزدیکانم.

و مقامات و مراتب دیگری که قرآن برای خاندان پیامبر علیهم السلام برمی شمارد.

نکاتی مهم …

در این گفتار چند نکته مهم را باید یادآور شویم:

1. ماندگاری اسلام به ماندگاری اهل بیت علیهم السلام است.

دین، تا زمانی برقرار است که اهل بیت علیهم السلام باشند. پس آنان ضامن ماندگاری دین و یقین هستند و هستی این دو به آنان نیازمند است، همان گونه که ماندگاری ساختمان به ستون و پایه نیازمند است.

شاید همین معنای عبارتی باشد که فرمود: «آنان، پایه ها و کوه های دین هستند».

2. زمین هیچ گاه از آنان خالی نخواهد بود

زیرا خداوند متعال، جاودانگی را بر دین و آیین خود نوشته است و آنان، نشان گران و پرچم های هدایت به سوی آن هستند.

ص: 60


1- . سوره شوری: آیه 22

شماره صفحه در کتاب - ص: 78

***

امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخن دیگری می فرماید:

ألا إنّ مثل آل محمّد علیهم السلام کمثل نجوم السماء، إذا خوی نجم طلع نجم؛ (1)

بدانید و آگاه باشید! خاندان محمّد علیهم السلام مانند ستارگان آسمان هستند که هر گاه ستاره ای افول نماید، ستاره دیگری طلوع می کند.

امیر سخن در سخن دیگر به روشنی درباره ماندگاری آنان تا زمانی که زمین پابرجاست سخن رانده است:

اللهم بلی، لا تخلو الأرض من قائم للَّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً وإمّا خائفاً مغموراً، لئلّا تبطل حجج اللَّه وبیّناته، وکم ذا، وأین اولئک؟ أُولئک- واللَّه-. الأقلّون عدداً، والأعظمون عند اللَّه قدراً، یحفظ اللَّه بهم حججه وبیّناته، حتّی یودعوها نظراءهم، ویزرعوها فی قلوب أشباههم، أولئک خلفاء اللَّه فی أرضه، والدعاة إلی دینه، آه آه شوقاً إلی رؤیتهم؛ (2)

آری، زمین از کسی که حجّت برپای خداوند است، تهی نماند که یا پدیدار و شناخته شده است و یا ترسان و پنهان از دیده ها، تا هیچ گاه حجّت های خداوند باطل نشود و نشانه هایش از میان نرود و اینان

ص: 61


1- . نهج البلاغه: 146
2- . همان: 297

شماره صفحه در کتاب - ص: 79

***

چند نفرند و کجا جای دارند؟

به خداوند سوگند! آنان در شماره اندکند و در نزد خدا بزرگ مقدار که خداوند حجّت ها و نشانه های خود را به آنان، نگهبانی می کند، تا به همانندهای خویش بسپارند و در دل های همانندگانشان بکارند (و به آنان تحویل دهند) … اینان جانشینان خداوند در زمین هستند و مردم را به دین راستین او فرا می خوانند، آه! چقدر آرزومند و مشتاق دیدار آنان هستم.

حافظ ابن حجر عسقلانی در این زمینه گوید:

«و این روایت که حضرت عیسی پشت سر یک نفر از این امّت در آخر الزمان نماز به جای می آورد، دلالت به نظر درست و اقوال صحیحی دارد که هیچ گاه زمین از حجّت پابرجای الاهی خالی نخواهد ماند». (1) 3. همواره پرسش ها (2) و حرکت ها از آن ها و به سوی آن ها باید باشد. (3)

ص: 62


1- . فتح الباری: 6/ 385
2- . اشاره ای است به آیه شریفه ای که می فرماید: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»
3- . اشاره ای است به آیه شریفه ای که می فرماید: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ»

شماره صفحه در کتاب - ص: 80

***

از این رو حضرت می فرماید:

مانند شتران تشنه و سرگردان که روی به آبشخور می نهند به آنان روی کنید.

تمامی این نکات از معانی «حدیث الثقلین» - که هر دو گروه مسلمانان به صورت همه گیر و متواتر نقل کرده اند- می تواند باشد، همان گونه به آن اشاره خواهیم کرد.

ستارگان هدایت …

حضرت علی علیه السلام در این گفتار اهل بیت علیهم السلام را به ستارگان آسمان تشبیه کرده است. این تشبیه به حدیثی صحیح از پیامبر اشاره دارد که احمد بن حنبل و دیگر عالمان اهل سنّت روایت کرده اند.

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

النجوم أمان لأهل السماء، فإذا ذهبت النجوم ذهب أهل السماء، وأهل بیتی أمان لأهل الأرض، فإذا ذهب أهل بیتی ذهب أهل الأرض؛ (1)

ستارگان امان و مصونیت اهل آسمان هستند، پس هر گاه ستارگان از بین بروند، آسمانی ها نیز از بین می روند و خاندان من مصونیت

ص: 63


1- . الصواعق المحرقه: 140

شماره صفحه در کتاب - ص: 81

***

و امان زمینی ها هستند. پس هر گاه از بین بروند تمام زمینی ها نیز از بین می روند.

جلال الدین سیوطی گوید: حاکم نیشابوری از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

النجوم أمان لأهل الأرض من الغرق، وأهل بیتی أمان لُامتی من الإختلاف، فإذا خالفتها قبیلة اختلفوا، فصاروا حزب إبلیس؛ (1)

ستارگان مصونیت زمینیان از غرق شدن هستند و اهل بیت من مصونیت امّت اسلامی از اختلاف و دو دستگی هستند، پس هر گاه گروهی با آنان مخالفت نماید دچار ناسازگاری و اختلاف می شوند و به حزب شیطان می پیوندند.

گواه این تشبیه آیه ای است که می فرماید:

«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»؛ (2)

او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا به وسیله آن در تاریکی های خشکی و دریا راه بپیمایید و به درستی هدایت شوید.

ص: 64


1- . احیاء المیت: حدیث 29
2- . سوره انعام: آیه 97

شماره صفحه در کتاب - ص: 82

***

در روایتی در تفسیر آیه آمده است که امام علیه السلام فرمود:

النجوم آل محمّد علیهم السلام؛ (1)

منظور از ستارگان، خاندان محمّد علیهم السلام هستند.

امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمود: «یا ترسان دور از نظرهاست».

این سخن به حضرت مهدی از خاندان محمّد علیهم السلام اشاره دارد، همو که «خداوند زمین را به وسیله او از دادگستری و عدل پر می نماید، بعد از این که از جور و بیداد پر شده است».

این موضوع از مطالب روشن و ضروری است و دلیل های فراوان و کتاب های بی شماری درباره ایشان نگاشته شده است. (2)

اهل بیت علیهم السلام و اقامه لوازم امامت و مهتری …

امامان از اهل بیت علیهم السلام لوازم امامت را به خوبی برپا نمودند که همان نگهداری دین و پاسداشت و آموزش آن و نیز دعوت به سوی آن بود. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند:

بنا اهتدیتم فی الظلماء، وتسنّمتم ذروة العلیاء، وبنا أفجرتم عن السرار؛ (3)

ص: 65


1- . الصافی فی تفسیر القرآن: 179
2- . ر. ک: منتخب الأثر، کشف الاستار، المحجّة فیما نزل فی القائم الحجّة
3- . نهج البلاغه: 51

شماره صفحه در کتاب - ص: 83

***

فقط به وسیله ما در تاریکی ها راهنمایی و هدایت شدید و به قله های خوبی و صفات نیکو راه بردید و به کمک ما از تاریکی ها به روشنایی راه پیمودید.

یعنی به وسیله ما از تاریکی های نادانی و گمراهی به روشنایی دانش و هدایت راه پیمودید و به همین معنا در جای دیگر فرموده اند:

بنا یستعطی الهدی ویستجلی العمی؛ (1)

هدایت تنها به وسیله ما بخشیده می شود و تاریکی ها و کوری ها از بین می رود و روشن می گردد.

کلینی رحمه اللَّه روایتی را در تفسیر آیه شریفه ذیل نقل می کند، آن جا که می فرماید:

«وَمِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ»؛ (2)

و از آفریدگان ما گروهی هستند که به حق و راستی هدایت می نمایند و فقط به حقیقت راه می پیمایند.

حضرت فرمودند:

هم الأئمّة صلوات اللَّه علیهم؛ (3)

منظور از امّت (در این آیه) همان امامان علیهم السلام هستند.

ص: 66


1- . همان: 201
2- . سوره اعراف: آیه 181
3- . الصافی فی تفسیر القرآن: 309

شماره صفحه در کتاب - ص: 84

***

در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمودند:

إنّ عند کلّ بدعة تکون من بعدی یُکاد بها الإیمان ولیّاً من أهل بیتی موکلًا به، یذبّ عنه، وینطق بإلهام من اللَّه، ویعلن الحق وینوره، ویردّ کید الکائدین …؛ (1)

همانا نزد هر بدعت و فتنه ای که ایمان و اعتقاد انسان ها را نزدیک است از بین ببرد، امامی از خاندانم قرار دارد؛ در حالی که وکیل بر آن است و از حق دفاع می نماید و به مدد الهام الاهی به زبان می آید و مسیر حق را روشن و نورانی می نماید و مکر تمام مکّاران را باز می گردانند.

و چقدر مصادیق این معنا بسیار است؟!

آری، کسانی که لباس خلافت و ریاست را به زور به تن کردند و بر تمام کارها و برنامه های مسلمانان چیره شدند، همواره در مشکلات و سؤالات سخت به امامان از خاندان پیامبر مراجعه می کردند. حافظ نووی در زندگی نامه امیر مؤمنان علی علیه السلام می نویسد:

بزرگان صحابه و یاوران پیامبر از او مسائل را می پرسیدند و در موقعیّت های بسیاری و سؤالات مشکل به فتاوای او

ص: 67


1- . الکافی: 1/ 54

شماره صفحه در کتاب - ص: 85

***

و گفتارش رجوع می کردند و از او جواب می خواستند و این موضوع مشهوری است. (1)

اهل بیت علیهم السلام و دفاع از حریم دین الاهی …

هم چنین بزرگان اهل سنّت در زندگی نامه دیگر امامان از اهل بیت علیهم السلام گفته اند:

آنان همواره گمراهی و تزویر افراط گران، افکار ابطال گران، تفسیر و معنای بی دلیل نادانان و شبهات کفرورزان و ملحدان را به صورت کامل از چهره دین الاهی می زدودند.

احتجاج و مناظرات اهل بیت علیهم السلام، با مخالفان و دیدگاه ها و موضع گیری ها روشن آنان در نگهداری و پاسداشت دین، در کتاب های حدیث شناسان و تاریخ نویسان نگارش یافته است و کاملًا پیداست.

گروهی از دانشمندان اهل سنّت از جمله ابن حجر مکّی در الصواعق المحرقه در زندگی نامه امام حسن عسکری علیه السلام چنین می نویسد:

هنگامی که معتمد پسر متوکّل آن حضرت را در زندان انداخت خشک سالی سختی پیش آمد. پس همه مسلمانان سه روز برای طلب باران به بیابان رفتند، ولی باران نیامد.

ص: 68


1- . تهذیب الأسماء: 1/ 346

شماره صفحه در کتاب - ص: 86

***

در این هنگام مسیحیان به همراه راهب بزرگشان به بیابان رفتند.

همین که راهب دست خود را به سوی آسمان بلند کرد، آسمان ابری شد و در همان روز اول، باران بارید روز دوم نیز چنین شد. از این رو برخی از مسلمانان نادان در دین خود به شک افتاده و برخی دیگر مرتد شدند.

این وضعیت بر معتمد خلیفه وقت گران آمد. از این رو دستور داد تا امام حسن عسکری علیه السلام را حاضر کردند و گفت: امّت جدّت پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله را دریاب پیش از آن که به هلاکت درافتند.

آن حضرت فرمودند: تمام یاران و شیعیان مرا از زندان آزاد کن!

معتمد همه یاران آن حضرت را آزاد کرد. هنگامی که راهب با همراهان خود به طلب باران دست به آسمان بلند کرد، آسمان ابری شد.

امام به شخصی دستور داد که آن چه در دست اوست بگیرد و بیاورد.

ناگاه دیدند استخوان انسانی در دست او بود. پس از دست او آن را گرفت و به او فرمود:

حال برو و طلب باران کن!

او دستانش را به سوی آسمان بلند کرد. پس هر چه ابر در آسمان بود از بین رفت و آفتاب نمایان شد. مردم از این امر در شگفت شدند.

معتمد گفت: ای ابامحمّد! این چیست؟

حضرت فرمود: این استخوان پیامبری است که این راهب مسیحی به دست آورده است و هر گاه استخوان پیامبر زیر آسمان هویدا

ص: 69

شماره صفحه در کتاب - ص: 87

***

شود، آسمان ابری و بارانی می شود.

بدین وسیله شبهه و سؤال از مردم دور شد و امام حسن عسکری علیه السلام به خانه خودشان باز گشتند. (1) آری، این مقام و جایگاه خاندان پیامبر و این منزلت آن بزرگواران است. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: - و ما نیز هم صدا با آن به تمام مسلمانان می گوییم-:

فأین تذهبون وأنی تؤفکون والأعلام قائمة والآیات واضحة والمنار منصوبة؟ … ألم أعمل فیکم بالثقل الأکبر وأترک فیکم الثقل الأصغر؛ (2)

پس به کدام سوی می روید! و به کدام سوی می شتابید! در حالی که تمام نشانه ها و علامت های هدایت برپاست و تمام آیات و جلوه های آن روشن است و مناره آن مشخص و پابرجاست؟

پس به کجای گمراه می شوید و چگونه هیچ نمی بینید در حالی که خاندان پیامبر بین شما هستند و آنان پیشوایان حق هستند و بزرگان دین و زبان گویای راستی و درستی هستند. پس آنان را به بهترین جایگاه ها و مقام های قرآنی فرود آورید و مانند شتران تشنه و

ص: 70


1- . الصواعق المحرقه: 2/ 600
2- . مسند احمد: 3/ 14

شماره صفحه در کتاب - ص: 88

***

جگرتافته به محضر زلال آنان بشتابید … آیا من همواره در بین شما به ثقل اکبر عمل ننمودم و ثقل اصغر را میان شما بر جای نگذاشتم؟

اهل بیت علیهم السلام یکی از دو ثقل گران بها …

حضرت علی علیه السلام در پایان این گفتار به «حدیث ثقلین» که به صورت متواتر از سوی شیعه و سنّی نقل شده است (1) اشاره می فرمایند.

احمد بن حنبل از ابی سعید خدری این گونه روایت می کند:

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

إنّی قد ترکت فیکم الثقلین، أحدهما أکبر من الآخر: کتاب اللَّه عزّوجل، حبل ممدود من السماء إلی الأرض، وعترتی أهل بیتی، ألا إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیَّ الحوض؛ (2)

من در میان شما دو بار گران بها به جای گذاشتم، یکی از آن ها از دیگری بزرگ تر است: قرآن کتاب خداوند عزّ وجل که ریسمان کشیده شده از آسمان به سوی زمین و دیگری خاندان و اهل بیتم.

پس آگاه باشید! این دو هیچ گاه از هم جدا نمی شوند تا آن که کنار حوض نزد من می آیند.

ص: 71


1- . درباره این حدیث از جهت سند و دلالت طی سه جلد از کتاب بزرگ نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار تحقیق و پژوهش گسترده ای شده است
2- . مسند احمد: 3/ 14

شماره صفحه در کتاب - ص: 89

***

در حدیث دیگری که ترمذی از جابر روایت کرده است، جابر گوید: رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله را در روز عرفه در حال حج دیدم که بر شتر قصوای خود سوار بود و سخنرانی می کرد، شنیدم که می فرمود:

یا أیّها الناس! إنّی ترکتُ فیکم ما إن أخذتم به لن تضلّوا:

کتاب اللَّه وعترتی أهل بیتی؛ (1)

ای مردم! من دو چیز میان شما باقی گذاشتم، هر گاه به آنان چنگ بزنید هیچ گاه گمراه نخواهید شد: قرآن و خاندان و اهل بیتم.

و نیز زید بن ارقم نقل می کند: پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

إنّی تارک فیکم ما إن تمسّکتم به لن تضلّوا بعدی، أحدهما أعظم من الآخر: کتاب اللَّه حبل ممدود من السماء إلی الأرض، وعترتی أهل بیتی، ولن یتفرقا حتّی یردا علیّ الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما؛ (2)

همانا من در میان شما چیزی به جای گذاشته ام که اگر به آن متمسک شوید هیچ گاه بعد از من گمراه نخواهید شد، یکی از آن ها از دیگری بزرگ تر است: کتاب خداوند که ریسمان کشیده شده بین آسمان تا زمین است و خاندان و اهل بیتم که هیچ گاه از هم جدا نمی شوند تا

ص: 72


1- . صحیح ترمذی: 2/ 219
2- . همان: 2/ 220

شماره صفحه در کتاب - ص: 90

***

آن که در کنار حوض بر من وارد می شوند. پس نیک بنگرید و دقت نمایید چگونه بعد از من آنان را پاسداری و نگهداری می نمایید.

حدیث دیگری را حاکم نیشابوری از زید بن ارقم روایت کرده است. زید گوید: هنگامی که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله آخرین حج خود را انجام دادند و به مدینه باز می گشتند در غدیر خم فرود آمدند و امر فرمودند که زیر درختان آن جا را جاروب کردند. آن گاه فرمودند:

کأنّی قد دعیت فأجبت، إنّی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر: کتاب اللَّه تعالی وعترتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فإنّهما لن یتفرقا حتّی یردا علیّ الحوض؛

گویا به سوی خدا فرا خوانده شده ام و من نیز دعوت او را پذیرفتم.

پس من در میان شما دو چیز گران بها به جای گذاشتم، یکی از آن ها از دیگری بزرگ تر است: کتاب خدا قرآن و خاندانم اهل بیتم، پس نیک بنگرید چگونه بعد از من از آن ها پاسداری می نمایید، پس آن دو هیچ گاه از هم جدا نمی شوند تا آن که نزد حوض بر من حاضر شوند.

آن گاه فرمودند:

اللَّه عزّوجلّ مولای، وأنا مولی کلّ مؤمن؛

خداوند عز وجل سرور و مولای من است و من سرور و مولای تمام مؤمنان هستم.

ص: 73

شماره صفحه در کتاب - ص: 91

***

سپس دست علی علیه السلام را گرفتند و فرمودند:

هر که من سرور و مولای او هستم، پس این (علی) مولا و سرور اوست. خداوندا! هر آن که او را سرور و مولا قرار دهد، سرپرستی کن و هر که با او دشمنی ورزد، با او دشمن باش!

حاکم نیشابوری پس از نقل این حدیث می گوید: این حدیث بنابر مبنای بخاری و مسلم صحیح است. (1)

اهل بیت علیهم السلام و پرچم های برافراشته حق …

«اهل بیت علیهم السلام پرچم حق هستند هر کس از آنان پیش بیافتد از دین خارج شده است و هر کس از آنان سرپیچی کند گمراه گشته است».

منظور از چنگ انداختن به خاندان پیامبر، همان پیروی و سرسپردگی به دستورات آن ها و راه یابی به هدایت آنان و آموختن از آن بزرگواران است و از این رو هر که از آنان پیشی گیرد، گمراه می شود و هر که عقب بماند به هلاکت می افتد. حضرت علی علیه السلام می فرماید:

لا تسبقوهم فتضلّوا ولا تتأخروا عنهم فتهلکوا؛ (2)

هیچ گاه از آنان پیشی نگیرید؛ زیرا گمراه می شوید و هیچ گاه از آنان عقب نیفتید، پس نگون بخت و هلاک می شوید.

ص: 74


1- . المستدرک علی الصحیحین: 3/ 109
2- . نهج البلاغه: 143

شماره صفحه در کتاب - ص: 92

***

امیر مؤمنان علی علیه السلام در سخن دیگر در توصیف اهل بیت علیهم السلام می فرماید:

وخلّف فینا رایة الحق، من تقدّمها مرق، ومن تخلّف عنها زهق، ومن لزمها لحق؛ (1)

و در میان ما پرچم برافراشته حق را به ارث گذاشت، که هر کس از آن پیشی بگیرد از دین خارج می شود و هر که از آن روی گردان شود به هلاکت می رسد و هر کس ملازم آن باشد، به ما خواهد پیوست.

البته پیش از این پیامبر صلی اللَّه علیه وآله امّت را در پیشی گرفتن و عقب افتادن از اهل بیت علیهم السلام باز داشته بود. پس در هر دو جهت، گمراهی و هلاکت است که این دو جهت در برخی از جملات و نقل های «حدیث ثقلین» آمده است.

در سخن دیگری پیامبر صلی اللَّه علیه وآله خاندانش را به کشتی نوح علیه السلام تشبیه فرموده است. (2) در این زمینه احمد بن حنبل روایتی را از ابوذر چنین نقل می کند:

ابوذر در حالی که دست در درگاه کعبه داشت گفت: از

ص: 75


1- . همان: 146
2- . گفتنی است که درباره حدیث سفینه در کتاب نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار مفصل بحث کرده ایم

شماره صفحه در کتاب - ص: 93

***

پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله شنیدم که می فرمود:

ألا إنّ مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح، من رکبها نجا، ومن تخلّف عنها هلک؛ (1)

بدانید و آگاه باشید! خاندان من در میان شما همانند کشتی نوح هستند هر که سوار آن شود، نجات پیدا می کند و هر که روی گردان شود به هلاکت و نگون بختی می رسد.

ابن حجر مکّی درباره «حدیث سفینه» می گوید:

این حدیث با سندهای متعددی نقل شده که برخی از اسناد، برخی دیگر را تقویت می نماید که پیامبر صلی اللَّه علیه وآله فرمود:

إنّما مثل أهل بیتی کمثل سفینة نوح، من رکبها نجا؛

همانا خاندان من مانند کشتی نوح هستند، هر که بر آن سوار شود، نجات می یابد.

در روایت مسلم آمده است:

… ومن تخلّف عنها غرق؛

و هر که از آن روی گردان شود، غرق می گردد.

و در روایتی دیگر آمده است: هلاک می گردد. (2)

ص: 76


1- . المشکات: 523
2- . الصواعق المحرقه: 234

شماره صفحه در کتاب - ص: 94

***

اهل بیت علیهم السلام و حق سروری و مهتری …

امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:

ولهم خصائص حق الولایة وفیهم الوصیّة والوراثة؛ (1)

ویژگی های خاصی تنها در آنان است: حق سروری و ولایت و وصیّت و وراثت پیامبر نیز در میان آن هاست.

یعنی امامت شرایط و ویژگی هایی دارد که در غیر آنان وجود ندارد که به سه ویژگی مهم اشاره می نماییم:

1. عصمت

روشن شد که در امّت اسلامی بعد از پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله جز اهل بیت علیهم السلام هیچ معصومی وجود ندارد.

2. علم و دانش

هم چنین روشن شد که آنان جایگاه دانش الاهی هستند و تمامی مردم در این موضوع از آنان بهره می گیرند.

3. وصیت و وراثت

هیچ کس در این مطلب اختلافی ندارد که همواره امیر مؤمنان علی علیه السلام وصی پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه وآله بود.

ص: 77


1- . نهج البلاغه: 47

شماره صفحه در کتاب - ص: 95

***

در این زمینه روایت های بسیار زیادی نقل شده است.

پیامبر صلی اللَّه علیه وآله از آغاز رسالت آن را اعلام کرده است؛ در حدیث دار و در «یوم الانذار» آمده است که آن حضرت به علی علیه السلام اشاره کرد و فرمود:

إنّ هذا أخی ووصیّی وخلیفتی فیکم؛

همانا این (علی بن ابی طالب) برادرم و وصی من و جانشین من در میان شماست.

البته امامان بعد از او نیز یکی پس از دیگری وصی هستند.

آنان میراث دار پیامبرند؛ در جانشینی و سروری، دانش و دارایی.

در این زمینه درباره امام علیه السلام روایات بسیاری نقل شده است تا جایی که اقرار برخی از یاران پیامبر را نیز روایت کرده اند.

در روایتی آمده است: از قثم بن عباس پرسیدند: چگونه علی از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله ارث می برد، ولی شما ارث نمی برید؟

پاسخ داد: زیرا او نخستین فرد از ماست که به پیامبر پیوست و از همه ما بیشتر همراه او بود. (1)

ص: 78


1- . برای آگاهی بیشتر درباره حدیث وصیّت و میراث داری، با سندهای اهل سنّت ر. ک جلد سوم کتاب تشیید المراجعات وتفنید المکابرات از همین نگارنده

شماره صفحه در کتاب - ص: 96

***

اهل بیت علیهم السلام و شایستگان سروری و امامت …

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

إنّ أحق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه وأعلمهم بأمر اللَّه فیه، فإن شغب شاغب استعتب، فإن أبی قوتل؛ (1)

همانا سزاوارترین مردم به امر خلافت و مهتری کسی است که قوی ترین آن ها بر آن و داناترین آنان به دستورات الاهی باشد. پس اگر گمراه کننده ای از نادانی هیاهو کند سرزنش می شود و اگر سر باز زند با او به جنگ و کارزار می پردازند.

بنابرآن چه گذشت دانستی که چه کسی قوی ترین فرد بر خلافت و داناترین آنان به دستورات الاهی و نیز نزدیک ترین آنان به پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله است؟ امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:

فنحن مرّة أولی بالقرابة وتارة أولی بالطاعة؛ (2)

پس ما از جانبی به جهت خویشاوندی و نزدیکی به پیامبر برتریم و از جانبی به جهت پیروی از آن حضرت والاتریم.

و در جای دیگری می گوید:

أمّا الإستبداد علینا بهذا المقام- ونحن الأعلون نسباً

ص: 79


1- . نهج البلاغه: 247
2- . همان: 386

شماره صفحه در کتاب - ص: 97

***

والأشدّون برسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله نوطاً- فإنها کانت أثرة، سخت علیها نفوس قوم، وسخت عنها نفوس آخرین، والحکم اللَّه والمعود إلیه القیامة؛ (1)

آن ظلم و خودکامگی که نسبت به خلافت و مهتری، بر ما تحمیل شد؛ در حالی که ما را نسبت برتر و پیوند خویشاوندی با رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله استوارتر بود، جز خودخواهی و انحصارطلبی چیز دیگری نبود که گروهی آزمندانه به مسند خلافت و سروری چنگ زده و چسبیدند و گروهی دیگر سخاوتمندانه از آن دست کشیدند، و داور واقعی و تنها دادگر خداوند است و روز واپسین تنها جای بازگشت به اوست.

خطبه شقشقیه …

امیر مؤمنان علی علیه السلام شایستگی خویش را به خلافت به صراحت و آشکارا در خطبه مشهوری به نام خطبه شقشقیه بیان فرموده است. آن جا که می فرماید:

آگاه باشید به خدا سوگند! پسر ابوقحافه (ابابکر)، جامه خلافت را به زور بر تن کرد، در حالی که می دانست جایگاه من نسبت به خلافت و

ص: 80


1- . همان: 231

شماره صفحه در کتاب - ص: 98

***

جانشینی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می کند. او می دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دور پرواز اندیشه ها، به بلندای ارزش من نمی توانند پرواز کنند. پس من ردای خلافت را رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیری کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پا خیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آورده اند، صبر پیشه سازم (؛ صبری) که پیران را فرسوده کند و جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا روز قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه می دارد.

پس از ارزیابی درست؛ صبر و بردباری را خردمندانه تر دیدم، پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند تا این که اوّلی به راه خود رفت و خلافت را بعد از خود به پسر خطّاب سپرد.

آن گاه حضرت علی علیه السلام به شعری از اعشی مثل زد و فرمود:

شتّان ما یومی علی کورها ویوم حیّان أخی جابر؛

مرا با برادر جابر- حیّان- چه شباهتی است؟ من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.

سپس حضرتش به رفتار ابوبکر اشاره می کند و با شگفتی می فرماید:

ص: 81

شماره صفحه در کتاب - ص: 99

***

شگفتا! ابابکر که در دوران حیات خود از مردم می خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری درآورد؟! هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهره مند گردیدند. سرانجام اوّلی حکومت را به راهی درآورد و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه ای از خشونت، سخت گیری، اشتباه و پوزش طلبی بود. زمامدار مانند کسی بود که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده های بینی حیوان پاره می شود و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه، سقوط می کند.

سوگند به خدا! مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمی گرفتار آمده بودند و دچار دورویی ها و اعتراض ها شدند و من در این مدت طولانی محنت زا و عذاب آور، چاره ای جز شکیبایی نداشتم تا آن که روزگار او نیز سپری شد.

حضرت علی علیه السلام در فراز دیگر این خطبه به چگونگی شکل گیری شورای عمر می پردازد و می فرماید:

سپس عمر خلافت را در گروهی قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان هستم. پناه بر خدا! از این شورا! در کدام زمان درباره صلاحیت من شک و تردید شد و مرا با شخص اوّلینشان هم سنگ انگاشتند؟ تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا مانند آنان پندارند و در صف آنها قرارم دهند؟ ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان

ص: 82

شماره صفحه در کتاب - ص: 100

***

هماهنگ گردیدم.

یکی از آن ها به خاطر کینه ای که از من داشت از من روی برتافت و دیگری، دامادش را بر حقیقت، برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان. تا آن که سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد کرده؛ همیشه بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود و خویشاوندان پدری او از امویان به پا خواستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند؛ چون شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد.

سپس به چگونگی بیعت مردم با حضرتش اشاره می کند و می فرماید:

عثمان آن قدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت و شکم باره گی او نابودش ساخت. روز بیعت، فراوانی مردم چون یال های پرپشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند تا آن که نزدیک بود حسن و حسین (علیهما السلام) را لگدمال کنند و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گله های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند، امّا آن گاه که به پا خاستم و خلافت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند، گروهی از اطاعتِ من سرباز زده و از دین خارج شدند و برخی از اطاعات حق سر برتافتند. گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می فرماید:

ص: 83

شماره صفحه در کتاب - ص: 101

***

«تِلْکَ الدَّارُ اْلآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُریدُونَ عُلُوًّا فِی اْلأَرْضِ وَلا فَسادًا وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»؛ (1)

سرای آخرت را برای کسانی برمی گزینیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آنِ پرهیزکاران است.

آری، به خدا سوگند! آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند؛ امّا دنیا در دیده آن ها زیبا نمود، و زیور آن، چشم هایشان را خیره کرد.

سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید! اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران، حجّت را بر من تمام نمی کردند، و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم باره گی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم، آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.

راویان گویند: هنگامی که خطبه امیر مؤمنان علی علیه السلام به این جا رسید، مردی از دهات عراق برخاست و نامه ای به دست امام علیه السلام داد، آن حضرت نامه را مطالعه فرمود، ابن عباس گفت: ای امیر مؤمنان! چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد، آغاز می کردید.

امام علیه السلام فرمود:

ص: 84


1- . سوره قصص: آیه 83

شماره صفحه در کتاب - ص: 102

***

هیهات یابن عبّاس! تلک شقشقة هدرت ثمّ قرّت؛

هرگز! ای پسر عباس! این شعله ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرو نشست.

ابن عباس گوید: به خدا سوگند! بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام علیه السلام این گونه اندوهناک نشدم که امام نتوانست تا آن جا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.

و هنگامی که خلافت به او رسید و حق به او بازگشت فرمود:

الآن إذ رجع إلی أهله ونقل إلی منتقله؛ (1)

الآن حق به صاحبش داده شد و به جایگاه واقعی خود منتقل گشت.

مرگ با شناخت آنان شهادت است …

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

من مات منکم علی فراشه وهو علی معرفة حق ربّه وحقّ رسوله وأهل بیته مات شهیداً، ووقع أجره علی اللَّه، واستوجب ثواب ما نوی من صالح عمله، وقامت النیّة مقام إصلاته لسیفه، فإنّ لکل شی ء مدّة وأجلًا؛ (2)

هر کس در حالت عادی و بر رختخواب خویش بمیرد در حالی که

ص: 85


1- . نهج البلاغه: 47
2- . همان: 283

شماره صفحه در کتاب - ص: 103

***

شناخت کامل شایسته از پروردگار و پیامبر و خاندان او داشته باشد، به یقین شهید از دنیا رفته است و پاداش و مزد او بر خداوند خواهد بود و هر آن چه نیت خوبی نموده است به جای عمل او به حساب می آید، و همان نیت و انگیزه او، مانند آخته نمودن شمشیرش به حساب می آید. پس برای هر چیزی اندازه و مدتی است.

هر چند این روایت در مورد حضرت مهدی علیه السلام است؛ ولی فقط در خصوص ایشان نیست؛ بلکه این نتیجه و اثر درباره شناخت واقعی اهل بیت و خاندان پیامبر در هر زمان باشد، وجود دارد.

و از این روست که حضرت علیه السلام می فرمایند:

ناصرنا ومحبّنا ینتظر الرحمة وعدوّنا ومبغضنا ینتظر السطوة؛ (1)

یاری گر و دوست دار ما همواره منتظر مهربانی و رحمت الاهی است و دشمن کینه توز ما همواره منتظر عقوبت و گرفتاری.

در روایتی امام باقر علیه السلام می فرمایند:

إنّ اللَّه عزّوجلّ نصب علیّاً علماً بینه وبین خلقه، فمن عرفه کان مؤمناً ومن أنکره کان کافراً ومن جهله کان ضالّاً، ومن نصب معه شیئاً کان مشرکاً، ومن جاء بولایته دخل الجنّة؛ (2)

همانا خداوند متعال علی را به عنوان پرچمی بین خود و بندگانش

ص: 86


1- . نهج البلاغه: 162
2- . الکافی: 1/ 437

شماره صفحه در کتاب - ص: 104

***

قرار داد، پس هر که او را بشناسد باایمان است، هر که او را انکار نماید کافر است، هر که او را نشناسد گمراه است، هر که همراه او چیز دیگری را قرار دهد، همانا مشرک است و هر که ولایت او را داشته باشد، همانا داخل بهشت می شود.

در این معنا روایات بسیاری از پیامبر گرامی اسلام صلی اللَّه علیه وآله وارد شده است که به روایت جاراللَّه زمخشری بسنده می نماییم؛ همان که رازی آن را در تفسیرش این گونه آورده است:

صاحب کشاف از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله این گونه نقل کرده است که حضرت فرمود:

من مات علی حبّ آل محمّد مات شهیداً.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد مات مغفوراً له.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد مات تائباً.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد مات مؤمناً مستکمل الإیمان.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد بشّره ملک الموت بالجنّة ثمّ منکر ونکیر.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد یزفّ إلی الجنّة کما تزفّ العروس إلی بیت زوجها.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد فتح له فی قبره بابان إلی الجنّة.

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد جعل اللَّه قبره مزار ملائکة الرحمة.

ص: 87

شماره صفحه در کتاب - ص: 105

***

ألا ومن مات علی حبّ آل محمّد مات علی السنّة والجماعة.

ألا ومن مات علی بغض آل محمّد جاء یوم القیامة مکتوباً بین عینیه: آیس من رحمة اللَّه.

ألا ومن مات علی بغض آل محمّد مات کافراً.

ألا ومن مات علی بغض آل محمّد لم یشمّ رائحة الجنّة؛ (1)

هر کس بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، شهید از دنیا رفته است.

بدانید و آگاه باشید! هر کس بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، بخشیده شده از دنیا رفته است.

بدانید و آگاه باشید! هر کس بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، با توبه کامل از دنیا رفته است.

بدانید و آگاه باشید! هر کس بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، باایمان کامل و مؤمن از دنیا رفته است.

بدانید و آگاه باشید! هر کس بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، ابتدا فرشته مرگ او را به بهشت نوید می دهد، سپس دو فرشته سؤال و جواب (منکر و نکیر) سراغ او آیند.

بدانید و آگاه باشید! هر کس بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، به سوی بهشت می رود؛ همان گونه که عروس را با احترام و شادمانی به خانه شوهر می برند.

ص: 88


1- . تفسیر رازی: 27/ 165- 166

شماره صفحه در کتاب - ص: 106

***

بدانید و آگاه باشید! هر که بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، خداوند در قبر او دو در به سوی بهشت باز می نماید.

بدانید و آگاه باشید! هر که بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، خداوند قبرش را زیارتگاه فرشتگان رحمت خود می نماید.

بدانید و آگاه باشید! هر که بر دوستی خاندان محمّد بمیرد، بر دین واقعی و سنّت پیامبر از دنیا رفته است.

بدانید و آگاه باشید! هر که بر کینه خاندان محمّد بمیرد، روز قیامت او را می آورند؛ در حالی که بین دو چشمش نوشته شده است: این شخص ناامید از رحمت و عطوفت خداوند.

بدانید و آگاه باشید! هر که بر کینه خاندان محمّد بمیرد، کافر از دنیا رفته است.

بدانید و آگاه باشید! هر که بر کینه خاندان محمّد بمیرد، هیچ گاه بوی بهشت به مشام او نمی رسد.

ما نیز می گوییم:

خداوندا! ما را بر پیروی از محمّد و خاندان محمّد زنده بدار، و بر شناخت و دوستی آنان بمیران، و ما را در گروه آنان محشور بدار، و شفاعت آنان را روزی ما قرار بده و به هر آن چه که آنان را توفیق داده ای، توفیقمان ده، همانا تو شنوا وپذیرا هستی.

ص: 89

شماره صفحه در کتاب - ص: 107

***

کتابنامه …

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه.

الف

3. الاحتجاج: ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، مؤسسه اعلمی، بیروت، لبنان.

4. احیاء المیت بفضائل أهل البیت: جلال الدین سیوطی، دار الثقلین، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1415.

5. الإستیعاب فی معرفة الأصحاب: ابن عبدالبرّ، دار الکتب العلمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1415.

ب

6. بحار الأنوار: محمّد باقر مجلسی، دار الإحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1403.

ت

7. تاریخ الخلفاء: جلال الدین سیوطی، منشورات شریف رضی، قم، ایران، چاپ یکم، سال 1411.

8. تاریخ بغداد: خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1417.

ص: 90

شماره صفحه در کتاب - ص: 108

***

ص: 91

شماره صفحه در کتاب - ص: سبط بن جوزی، مؤسّسه اهل البیت علیهم السلام، بیروت، لبنان، سال 1401.

***

10. تشیید المراجعات وتفنید المکابرات: سید علی حسینی میلانی، نشر الحقائق، قم، چاپ چهارم، سال 1427.

11. تفسیر فخر رازی (تفسیر الکبیر): فخر رازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم.

12. تهذیب الأسماء واللغات: نَوَوی، دار الفکر، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1416.

ج

13. جامع بیان العلم وفضله: ابن عبدالبرّ، دار ابن الجوزی، عربستان، چاپ دوم، سال 1416.

ح

14. حلیة الأولیاء: ابونعیم اصفهانی، دار الکتب العلمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1418.

ذ

15. ذخیرة المآل: احمد بن عبدالقادر عجیلی شافعی.

ص: 92

شماره صفحه در کتاب - ص: 109

***

ر

16. الریاض النّضره: محبّ الدین طبری، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان.

ص

17. الصافی فی تفسیر القرآن: مولا محسن فیض کاشانی.

18. صحیح بُخاری: محمّد بن اسماعیل بُخاری جُعفی، دار ابن کثیر، دمشق، بیروت، یمامه، چاپ پنجم، سال 1414.

19. صحیح تِرمذی: محمّد بن عیسی بن سوره تِرمذی، دار الفکر، بیروت، لبنان، چاپ دوم، سال 1403.

20. الصّواعق المُحرقه: احمد بن محمّد بن محمّد بن علی بن حجر هیتمی مکّی، تحقیق عبدالرحمان بن عبداللَّه ترکی و کامل محمّد خرّاط، مؤسسه رسالت، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1417.

ف

21. فتح الباری فی شرح صحیح البُخاری: ابن حجر عسقلانی، دار الکتب العلمیّة، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1410.

22. فرائد السّمطین: ابراهیم بن محمّد حموئی جوینی خراسانی، مؤسسه محمودی، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1398.

ص: 93

شماره صفحه در کتاب - ص: 110

***

23. فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر: مَناوی، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1415.

ک

24. الکافی: محمّد بن یعقوب کلینی رحمه اللَّه، دار صعب، دار التعارف، بیروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1401.

25. کشف الاستار عن زوائد البزّار: حافظ هیثمی.

26. کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب علیهما السلام: محمّد بن یوسف گنجی شافعی، مطبعه حیدریه، نجف اشرف، سال 1390.

27. کنز العُمّال: متّقی هندی، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1419.

م

28. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد: نورالدین علی بن ابی بکر هیثمی، دار الفکر، بیروت، لبنان، سال 1412.

29. المحجّة فیما نزل فی القائم الحجّة: سید هاشم بحرانی.

30. المستدرک علی الصحیحین: حاکم نیشابوری، دار الکتب علمیّه، بیروت، لبنان، چاپ یکم، سال 1411.

31. مسند احمد بن حنبل: احمد بن حنبل شیبانی، دار احیاء التراث عربی، بیروت، لبنان، چاپ سوم، سال 1415.

ص: 94

شماره صفحه در کتاب - ص: 111

***

32. المشکات: ابوعبداللَّه محمّد بن عبداللَّه خطیب تبریزی.

33. المناقب خوارزمی: خوارزمی، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، سال 1414.

34. منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر: لطف اللَّه صافی گلپایگانی.

35. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه: سید حبیب اللَّه موسوی خوئی.

ن

36. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار: سید علی حسینی میلانی، نشر الحقائق، قم، چاپ دوم، سال 1426.

و

37. وسائل الشیعه: شیخ حرّ عاملی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، چاپ پنجم، سال 1403.

ص: 95

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109