فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه‌السلام: ترجمه کتاب موسوعه کلمات الامام الحسین علیه‌السلام جلد 24

مشخصات کتاب

‏عنوان و نام پدیدآور : فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه‌السلام: ترجمه کتاب موسوعه کلمات الامام الحسین علیه‌السلام/ تالیف گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه‌السلام محمود شریفی... [و دیگران]؛ ترجمه علی مویدی؛ زیرنظر سازمان تبلیغات اسلامی
‏وضعیت ویراست : [ویرایش ]۲
‏مشخصات نشر : قم: نشر معروف، ۱۳۷۸.
‏مشخصات ظاهری : ص ۹۵۹
‏شابک : 964-6739-29-6۲۰۰۰۰ریال ؛ 964-6739-29-6۲۰۰۰۰ریال ؛ 964-6739-29-6۲۰۰۰۰ریال ؛ 964-6739-29-6۲۰۰۰۰ریال
‏وضعیت فهرست نویسی : فهرستنویسی قبلی
‏یادداشت : عنوان اصلی: موسوعه کلمات الامام الحسین علیه‌السلام.
‏یادداشت : چاپ چهارم: ۱۳۸۱؛ ۲۰۰۰۰ ریال
‏یادداشت : کتابنامه: ص. [۹۵۳] - ۹۵۹؛ همچنین به‌صورت زیرنویس
‏موضوع : حسین‌بن علی(ع)، امام سوم، ۶۱ - ۴ق. -- احادیث
‏موضوع : حسین‌بن علی(ع)، امام سوم، ۶۱ - ۴ق. -- کلمات قصار
‏شناسه افزوده : شریفی، محمود، . - ۱۳۳۱
‏شناسه افزوده : مویدی، علی، ۱۳۲۸ - ، مترجم
‏شناسه افزوده : سازمان تبلیغات اسلامی. پژوهشکده باقرالعلوم(ع). گروه حدیث
‏رده بندی کنگره : BP۴۱/۷/ش‌۴م‌۸۰۴۱ ۱۳۷۸
‏رده بندی دیویی : ۲۹۷/۹۵۳
‏شماره کتابشناسی ملی : م‌۷۹-۴۱۰۴

[الجزء الرابع و العشرون]

فلسفة شهادته علیه السلام‌

حدّثنا أحمد بن محمّد ومحمّد بن الحسین، عن الحسن بن محبوب، عن علیّ بن رئاب، عن ضریس، قال: قال سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول وأناس من أصحابه حوله: إنِّی «1» أعجب من قوم یتولّوننا ویجعلوننا أئمّة ویصفون بأنّ طاعتنا علیهم مفترضة کطاعة اللَّه، ثمّ یکسرون حجّتهم ویخصمون أنفسهم بضعف قلوبهم، فینقصون حقّنا، ویعیبون ذلک «2» علینا من أعطاه اللَّه برهان حقّ معرفتنا والتّسلیم لأمرنا، أترون أنّ اللَّه تبارک وتعالی افترض طاعة أولیائه علی عباده، ثمّ یخفی عنهم أخبار السّماوات والأرض ویقطع عنهم موادّ العلم فیما یرد علیهم ممّا فیه قوام دینهم؟ فقال له حمران: جعلت فداک یا أبا جعفر، رأیت «3» ما کان من أمر قیام علیّ بن أبی طالب علیه السلام والحسن والحسین علیهما السلام وخروجهم وقیامهم «4» بدین اللَّه وما أصیبوا به من قتل الطّواغیت إیّاهم والظّفر «5» بهم حتّی قُتلوا و «6» غلبوا؟ فقال أبو جعفر علیه السلام: یا حمران! إنّ اللَّه تبارک وتعالی قد کان قدّر ذلک علیهم وقضاه وأمضاه «4» وحتمه، ثمّ أجراه، فتقدّم «7» علمٌ من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله إلیهم فی ذلک «8» قام علیّ والحسن والحسین صلوات اللَّه علیهم، وبعلمٍ صمت مَنْ صمت منّا «8» ولو أ نّهم
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «و»].
(2)- [فی البحار والعوالم: «بذلک»].
(3)- [فی البحار والعوالم: «أرأیت»، وفی شرح الشّافیة مکانه: «فی حدیث حمران قال: قلت لأبی جعفر علیه السلام: أرأیت ...»].
(4)- [لم یرد فی شرح الشّافیة].
(5)- [شرح الشّافیة: «الکفر»].
(6)- [فی البحار والعوالم: «أو»].
(7)- [فی البحار والعوالم: «فبتقدّم»].
(8- 8) [لم یرد فی شرح الشّافیة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 4
یا حمران حیث نزل بهم ما نزل من أمر اللَّه وإظهار الطّواغیت علیهم سألوا اللَّه دفع «1» ذلک عنهم وألحّوا «2» فیه فی «2» إزالة ملک الطّواغیت، إذاً لأجابهم ودفع ذلک عنهم، ثمّ کان انقضاء مدّة «3» الطّواغیت وذهاب ملکهم أسرع من سلک منظوم انقطع، فتبدّد، وما کان الّذی أصابهم من ذلک یا حمران لذنب اقترفوه ولا لعقوبة معصیة خالفوا اللَّه فیها، ولکن لمنازل وکرامة من اللَّه أراد أن یبلغها «4»، «5» فلا تذهبنّ فیهم «5» المذاهب بک «6».
الصّفّار، بصائر الدّرجات،/ 144- 145 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 276- 277؛ البحرانی، العوالم، 17/ 518- 519؛ مثله ابن أمیر الحاجّ، شرح الشّافیة،/ 282- 283
حدّثنا أحمد بن محمّد السّیّاریّ، عن محمّد بن إسماعیل الأنصاریّ، عن صالح بن عقبة الأسدیّ، عن أبیه، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: یا عقبة! یقولون بأمر، ثمّ یکسرونه ویضعّفونه ویزعمون أنّ اللَّه تبارک وتعالی احتجّ علی خلقه بأمر، ثمّ یحتجب عنه علم السّماوات والأرض، لا واللَّه لا واللَّه، لا واللَّه. قلت: جعلت فداک، فما کان من أمر هؤلاء الطّواغیت، وأمر الحسین بن علیّ علیهما السلام؟ قال: بعلم یأتیه ولأمر هم لو ألحّوا فیه علی اللَّه لأجابهم اللَّه، وکان یکون أهون من السّلک الّذی فیه خرز، ولکن یا عقبة بأمر قد أراده وقضاه وقدّره وبردت علیه الحلول إذا نرید غیر ما أراد.
الصّفّار، بصائر الدّرجات،/ 145 رقم 4
محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب، عن ضریس الکناسیّ، قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول- وعنده اناس من أصحابه-: عجبت من
__________________________________________________
(1)- [شرح الشّافیة: «رفع»].
(2- 2) [فی البحار وشرح الشّافیة والعوالم: «علیه فی طلب»].
(3)- [شرح الشّافیة: «ملّة»].
(4)- [فی البحار والعوالم: «یبلغوها»].
(5- 5) [شرح الشّافیة: «فلا تذهب فیکم»].
(6)- [لم یرد فی البحار وشرح الشّافیة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 5
قومٍ یتولّونا ویجعلونا أئمّة ویصفون أنّ طاعتنا مفترضة علیهم کطاعة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ثمّ یکسرون حجّتهم ویخصمون أنفسهم بضعف قلوبهم، فینقصونا حقّنا ویعیبون ذلک علی من أعطاه اللَّه برهان حقّ معرفتنا والتّسلیم لأمرنا، أترون أنّ اللَّه تبارک وتعالی افترض طاعة أولیائه علی عباده، ثمّ یخفی عنهم أخبار السّماوات والأرض، ویقطع عنهم موادّ العلم فیما یرد علیهم ممّا فیه قوام دینهم؟! فقال له حمران: جعلت فداک، أرأیت ما کان من أمر قیام علیّ بن أبی طالب والحسن والحسین علیهم السلام وخروجهم وقیامهم بدین اللَّه عزّ ذکره، وما اصیبوا من قتل الطّواغیت إیّاهم والظّفر بهم حتّی قُتلوا وغُلبوا؟ فقال أبو جعفر علیه السلام: یا حمران! إنّ اللَّه تبارک وتعالی قد کان قدّر ذلک علیهم وقضاه وأمضاه وحتمه علی سبیل الاختبار «1»، ثمّ أجراه، فبتقدّم علم إلیهم من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قام علیّ والحسن والحسین علیهم السلام، وبعلم صمت من صمت منّا، ولو أ نّهم یا حمران حیث نزل بهم ما نزل من أمر اللَّه عزّ وجلّ وإظهار الطّواغیت علیهم سألوا اللَّه عزّ وجلّ أن یدفع عنهم ذلک وألحّوا علیه فی طلب إزالة ملک الطّواغیت وذهاب ملکهم، إذاً لأجابهم ودفع ذلک عنهم، ثمّ کان انقضاء مدّة الطّواغیت وذهاب ملکهم أسرع من سلک منظوم انقطع فتبدّد، وما کان ذلک الّذی أصابهم یا حمران لذنب اقترفوه، ولا لعقوبة معصیة خالفوا اللَّه فیها، ولکن لمنازل وکرامة من اللَّه، أراد أن یبلغوها، فلا تذهبنّ بک المذاهب فیهم. «2»
الکلینی، الأصول من الکافی، 1/ 261- 262 رقم 4
__________________________________________________
(1)- فی النّسخة (الاختیار)، لکن سیأتی عن الصّدوق فی إکمال الدّین (الاختبار)، فلیلاحظ.
(2)- ضریس کناسی گوید: در حالی که جمعی از اصحاب خدمت امام باقر علیه السلام بودند، شنیدم که آن حضرت می‌فرمود: «من در شگفتم از مردمی که از ما پیروی می‌کنند وما را پیشوای خود می‌دانند ومی‌گویند، اطاعت ما چون اطاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله واجب است، با وجود این، دلیل و حجت خود را می‌شکنند و با ضعف قلبی که از خود نشان دهند، خود را مغلوب کنند و حق ما را کاهش دهند و بر کسی که خدایش برهان حق معرفت و گردن نهادن به امر ما را عطا فرموده، خرده گیری کنند. شما می‌پذیرید که خدای تبارک و تعالی اطاعت اولیایش را بر بندگانش واجب کند و سپس اخبار آسمان ها و زمین را از ایشان پوشیده دارد و اصول علم را نسبت به سؤالاتی که از ایشان می‌شود و قوام دین ایشان است از آن‌ها قطع کند؟»
(شرح: مقصود از این جملات، توبیخ و سرزنش شیعیانی است که می‌گویند، امام اخبار آسمان ها و زمین را نمی‌داند و از لحاظ علم مانند یکی از افراد بشر است. امام علیه السلام صریح و روشن به این شیعیان می‌فهماند که شما با این عقیده خود را در برابر اهل سنت مغلوب می‌کنید؛ زیرا آن ها می‌گویند: امام شما هم از لحاظ علم و دانش مانند امام ماست. ای شیعیان ضعیف و سست دل! چرا مقام ما را می‌کاهید و حجت خود را خرد می‌کنید؟! مگر ممکن است خدا شخصی را پیشوای دین مردم قرار دهد که از جواب سؤالات مختلف ایشان عاجز بماند؟)
حمران عرض کرد: «قربانت گردم! پس بفرمایید، موضوع قیام علی بن ابی‌طالب و امام حسن و امام حسین علیهم السلام چگونه شد که ایشان برای یاری دین خدای عز ذکره خروج و قیام کردند و چه بلاها از طغیانگران سرکش دیدند و بالاخره هم بر ایشان غلبه کردند و امامان کشته و مغلوب شدند.»
امام باقر علیه السلام فرمود: «ای حمران! خدای تبارک تعالی آن مصیبات را برای ایشان مقدر فرموده و از مرحله قضا و امضا و حتم گذرانیده و در اختیار خود آن‌ها گذاشته بود و پس از آن که خود آن‌ها آن مصیبات را اختیار کردند، خدا هم آن را به مرحله اجرا گذاشت. پس علی و حسن و حسین علیهم السلام با خبری که قبلًا از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیده بودند و می‌دانستند، قیام کردند و هر کس از ما هم که سکوت کند، سکوتش از روی علم و بصیرت است.
ای حمران! اگر ایشان در زمان گرفتاری و غلبه طغیانگران از خدای عزوجل جداً بخواهند که سلطنت طغیانگران را زائل کند و دولتشان را نابود سازد، خدا اجابت می‌کند و آن گرفتاری را از ایشان برمی‌دارد و پس از آن سرآمدن مدت طغیانگران و نابودی سلطنتشان از پاره شدن و از هم پاشیدن یک گلوبند به رشته کشیده، زودتر انجام می‌گیرد.
ای حمران! بلاهایی که به آن‌ها می‌رسد، به واسطه گناهی که از آن‌ها سر زده و یا برای عقوبت نافرمانی خدا نمی‌باشد، بلکه برای درجات و کرامتی است که خدا خواسته بدان نائل آیند. نسبت به ایشان گمان‌های دیگر مبر.»
مصطفوی، ترجمه اصول کافی، 1/ 389- 391
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 6
وقال: «وَما اللَّهُ یُریدُ ظُلْماً لِلْعِباد» «1»
.فهذا اعتقادنا فی الإرادة والمشیئة، ومخالفونا یشنّعون علینا فی ذلک ویقولون: إنّا نقول إنّ اللَّه تعالی أراد المعاصی، وأراد قتل الحسین بن علیّ- علیهما السلام-. ولیس هکذا نقول.
ولکنّا نقول: إنّ اللَّه تعالی أراد أن یکون معصیة العاصین خلاف طاعة المطیعین.
وأراد أن تکون المعاصی غیر منسوبة إلیه من جهة الفعل، وأراد أن یکون موصوفاً بالعلم بها قبل کونها.
__________________________________________________
(1)- غافر: 40/ 31.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 7
ونقول: أراد اللَّه أن یکون قتل الحسین معصیة خلاف الطّاعة.
ونقول: أراد اللَّه أن یکون قتله منهیّاً عنه غیر مأمور به.
ونقول: أراد اللَّه تعالی أن یکون قتله مستقبحاً غیر مستحسن.
ونقول: أراد اللَّه تعالی أن یکون قتله سخطاً للَّه‌غیر رضا.
ونقول: أراد اللَّه أ لّایمنع من قتله بالجبر والقدرة کما منع منه بالنّهی.
ونقول: أراد اللَّه أن لا یدفع القتل عنه- علیه السلام- کما دفع الحرق عن إبراهیم، حین قال تعالی للنّار الّتی القیَ فیها: «یا نارُ کونی بَرْداً وسَلاماً علی إبراهیم» «1»
.ونقول: لم یزل اللَّه تعالی عالماً بأنّ الحسین سیُقتل ویدرک بقتله سعادة الأبد، ویشقی قاتله شقاوة الأبد.
ونقول: ما شاء اللَّه کان، وما لم یشأ لم یکن.
هذا اعتقادنا فی الإرادة والمشیئة دون ما نسبه إلینا أهل الخلاف والمشنّعون علینا من أهل الإلحاد.
الصّدوق، الاعتقادات (من المصنّفات)، 5- 1/ 32- 33
حدّثنا محمّد بن إبراهیم بن إسحاق الطّالقانیّ رضی الله عنه، قال: کنت عند الشّیخ أبی القاسم الحسین بن روح قدّس اللَّه روحه مع جماعة فیهم «2» علیّ بن عیسی القصریّ، فقام إلیه رجل، فقال له «3»: إنِّی «4» ارید أن أسألک عن شی‌ء، فقال له: سل عمّا بدا لک، فقال الرّجل: أخبرنی عن الحسین بن علیّ علیهما السلام أهو ولیّ اللَّه؟ قال: نعم، قال: أخبرنی عن قاتله، أهو عدوّ اللَّه؟ قال: نعم، قال الرّجل: فهل یجوز أن یسلّط اللَّه عزّ وجلّ عدوّه علی ولیِّه؟
__________________________________________________
(1)- الأنبیاء: 21/ 69.
(2)- [فی الغیبة والاحتجاج: «منهم»].
(3)- [لم یرد فی الغیبة].
(4)- [لم یرد فی العلل والاحتجاج والبحار والعوالم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 8
فقال «1» له أبو القاسم الحسین بن روح «1» قدّس اللَّه روحه: افهم عنِّی «2» ما أقول لک، اعلم «3» أنّ اللَّه عزّ وجلّ لا یخاطب «4» النّاس بمشاهدة «5» العیان ولا یشافههم بالکلام، ولکنّه جلّ جلاله «6» یبعث إلیهم رسلًا «6» من أجناسهم وأصنافهم بشراً مثلهم، ولو بعث إلیهم رسلًا من غیر صنفهم «7» وصورهم لنفروا عنهم ولم یقبلوا منهم، فلمّا جاؤوهم وکانوا من جنسهم «8» یأکلون الطّعام «8» ویمشون فی الأسواق قالوا لهم: «9» أنتم بشر مثلنا ولا نقبل منکم حتّی تأتوننا «9» بشی‌ء نَعْجِزْ «10» أن نأتی بمثله، فنعلم أ نّکم مخصوصون دوننا بما لا نقدر علیه، فجعل اللَّه عزّ وجلّ لهم المعجزات الّتی یعجز الخلق عنها، فمنهم من جاء بالطّوفان بعد الإنذار والإعذار، فغرق «11» جمیع مَنْ طغی وتمرّد، ومنهم من ألقی فی النّار، فکانت «12» برداً وسلاماً، ومنهم مَنْ أخرج من الحجر «13» الصّلد ناقة «13» وأجری من «14» ضرعها لبناً،
__________________________________________________
(1- 1) [فی العلل والغیبة وإثبات الهداة والبحار والعوالم: «له أبو القاسم»، وفی الاحتجاج: «أبو القاسم»، وفی الدّعوات: «له الشّیخ أبو القاسم»].
(2)- [لم یرد فی الدّعوات].
(3)- [لم یرد فی إثبات الهداة].
(4)- [الدّعوات: «لا یخالط»].
(5)- [فی العلل والبحار والعوالم: «بشهادة»].
(6- 6) [فی العلل والبحار: «بعث إلیهم رسولًا»، وفی الاحتجاج: «یبعث إلیهم»، وفی العوالم: «بعث إلیهم رسلًا»].
(7)- [الغیبة: «صفتهم»].
(8- 8) [فی الغیبة: «یأکلون»، وفی الدّعوات: «کانوا یأکلون الطّعام»].
(9- 9) [فی العلل: «أنتم مثلنا فلا نقبل منکم حتّی تأتون»، وفی الغیبة: «أنتم مثلنا لا نقبل منکم حتّی تأتوا»، وفی الاحتجاج: «أنتم بشر مثلنا لا نقبل منکم حتّی تأتونا»، وفی الدّعوات: «إنّکم مثلنا لا نقبل منکم حتّی تأتوا»، وفی إثبات الهداة والبحار والعوالم: «أنتم (بشر) مثلنا فلا نقبل منکم حتّی تأتونا»].
(10)- [فی الغیبة: «نعجز عن»، وفی الاحتجاج: «نعجز من»].
(11)- [الغیبة: «ففرّق»].
(12)- [زاد فی العلل والغیبة والاحتجاج والدّعوات وإثبات الهداة والبحار والعوالم: «علیه»].
(13- 13) [فی الغیبة: «الصّلد النّاقة»، وفی الاحتجاج: «الصّلب النّاقة»].
(14)- [فی العلل والبحار والعوالم: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 9
ومنهم من فلق له البحر، وفجّر له من الحجر «1» العیون، وجعل له العصا الیابسة ثعباناً تلقف ما یأفکون، ومنهم من أبرأ الأکمه والأبرص «2» وأحیی الموتی بإذن اللَّه، وأنبأهم بما یأکلون وما یدّخرون فی بیوتهم، ومنهم من انشقّ له القمر، وکلّمته «3» البهائم مثل البعیر والذّئب وغیر ذلک.
فلمّا أتوا بمثل ذلک «4» وعجز الخلق «5» عن أمرهم وعن «5» أن یأتوا بمثله کان من تقدیر اللَّه عزّ وجلّ ولطفه بعباده وحکمته أن جعل أنبیاءه علیهم السلام مع هذه «6» القدرة والمعجزات فی حالة «6» غالبین وفی «7» أخری مغلوبین، وفی حال قاهرین «8» وفی أخری «8» مقهورین ولو جعلهم اللَّه «9» عزّ وجلّ فی جمیع أحوالهم «10» غالبین وقاهرین «10» ولم یبتلهم ولم یمتحنهم لاتّخذهم النّاس آلهة من دون اللَّه عزّ وجلّ «11» ولمّا عرف فضل صبرهم علی البلاء والمحن والاختبار «12»، ولکنّه «13» عزّ وجلّ جعل أحوالهم فی ذلک کأحوال غیرهم لیکونوا فی حال «14» المحنة والبلوی 14 صابرین، وفی حال «2» العافیة والظّهور علی الأعداء شاکرین، ویکونوا
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الاحتجاج].
(2)- [لم یرد فی الغیبة].
(3)- [فی إثبات الهداة والبحار: «وکلّمه»].
(4)- [فی البحار والعوالم: «هذه المعجزات»].
(5- 5) [فی العلل والاحتجاج والبحار والعوالم: «من أممهم عن»، وفی الغیبة والدّعوات: «من أممهم»].
(6- 6) [فی العلل والغیبة والاحتجاج والدّعوات والبحار والعوالم: «المعجزات فی حال»].
(7)- [لم یرد فی الغیبة والاحتجاج].
(8- 8) [فی العلل وإثبات الهداة والبحار والعوالم: «وفی حال»، وفی الغیبة والاحتجاج والدّعوات: «وأخری»].
(9)- [لم یرد فی العلل والغیبة والدّعوات والبحار والعوالم].
(10- 10) [إثبات الهداة: «قاهرین»].
(11) (11*) [إثبات الهداة: «إلی أن»].
(12)- [فی العلل والاحتجاج: «والاختیار»].
(13)- [الدّعوات: «ولکن»].
(14- 14) [الدّعوات: «البلاء والمحنة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 10
فی جمیع أحوالهم متواضعین غیر «1» شامخین ولا متجبِّرین «1»، ولیعلم العباد أنّ لهم علیهم السلام إلهاً هو خالقهم ومدبِّرهم فیعبدوه ویطیعوا رسله، و «2» تکون حجّة اللَّه «2» ثابتة علی من تجاوز الحدّ فیهم وادّعی لهم الرّبوبیّة، أو عاند أو خالف وعصی وجحد بما أتت به الرّسل والأنبیاء علیهم السلام «لیهلکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ ویَحْیی مَنْ حَیَّ عن بَیِّنة» «3»
. «4» (11*) قال محمّد بن إبراهیم بن إسحاق رضی الله عنه: فعدت «5» إلی الشّیخ أبی القاسم «6» بن روح قدّس اللَّه روحه من «7» الغد وأنا أقول فی نفسی: أتراه ذکر «8» ما ذکر لنا «8» یوم أمس من «9» عند نفسه، فابتدأنی، فقال لی: یا محمّد بن إبراهیم! لإن أخرّ من السّماء فتخطفنی الطّیر أو تهوی بی الرّیح فی «10» مکان سحیق أحبّ إلیّ من أن أقول فی دین اللَّه عزّ وجلّ برأیی أو «11» «4» من عند نفسی، بل ذلک عن «12» الأصل ومسموع عن «13» الحجّة صلوات اللَّه علیه وسلامه. «14»
__________________________________________________
(1- 1) [الدّعوات: «شاکِّین ولا متحیِّرین»].
(2- 2) [فی الغیبة: «یکونوا حجّة للَّه»، وفی الدّعوات: «یکون حجّة اللَّه»].
(3)- الأنفال: 8/ 42.
(4- 4) [الدّعوات: «ثمّ قال أبو القاسم رضی الله عنه: لیس ذلک»].
(5)- [العوالم: «فقدمنا»].
(6)- [زاد فی العلل والغیبة والاحتجاج: «الحسین»].
(7)- [الاحتجاج: «فی»].
(8- 8) [فی الغیبة: «لنا»، وفی إثبات الهداة: «ما ذکر»].
(9)- [لم یرد فی الغیبة].
(10)- [الغیبة: «من»].
(11)- [فی العلل والغیبة والاحتجاج والبحار: «و»].
(12)- [فی الغیبة والعوالم: «من»].
(13)- [فی الغیبة والاحتجاج والدّعوات وإثبات الهداة والعوالم: «من»].
(14)- محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی رحمه الله گوید: من خدمت شیخ ابو القاسم حسین بن روح قدس اللَّه روحه بودم با جمعی که علی‌بن عیسی قصری با آن‌ها بود. مردی به او رو کرد و گفت: «من می‌خواهم از شما چیزی بپرسم.»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 11
__________________________________________________
- فرمود: «بپرس هر چه خواهی.»
آن مرد گفت: «به من بگو حسین بن علی علیه السلام ولی خدا بود؟»
گفت: «آری.»
گفت: «بگو بدانم قاتلش دشمن خدا بود؟»
گفت: «آری.»
آن مرد گفت: «رواست که خدای عز وجل دشمن خود را بر دوست خود مسلط سازد؟» ابو القاسم بن روح به او گفت: «آنچه من به تو می‌گویم بفهم: بدان که خدای عز وجل مردم را با مشاهده دیدار طرف خطاب نمی‌سازد و رو به رو به آن‌ها سخن نمی‌گوید، ولی خدای جل جلاله رسولانی از جنس و صنف خودشان بر آن‌ها مبعوث می‌کند که مانند آن ها بشرند. و اگر رسولانی غیر از جنس بشر و به صورت دیگر بر آن‌ها فرستد، از او بگریزند و از او نپذیرند. چون رسولان خدا نزد آنان آمدند و از جنس خود آن‌ها بودند، طعام می‌خوردند و در بازارها می‌گردیدند، باز هم گفتند: شما چون ما بشر هستید و از شما نپذیریم، تا معجزه ای بیاورید که ما آن را نتوانیم آورد، و بدانیم که شما از میان ما اختصاص به رسالت خدا دارید به عملی که ما بر آن توانایی نداریم. و خدا برای آن‌ها معجزاتی قرار داد که بشر از آن‌ها عاجز است. یکی از آن‌ها بعد از تبلیغ دعوت توفان آورد و همه کسانی که طغیان و تمرد کرده بودند، غرق کرد. و یکی را در آتش انداختند و آتش بر او سرد و سلامت شد. و یکی از میان سنگ خارا ماده شتر بیرون آورد و از پستانش شیر روان کرد. و برای یکی دریا شکافت و از سنگ چشمه‌ها روان گردید. و عصای خشک او اژدهایی شد که سحر آن ها را بلعید. و یکی از آن‌ها کور و برص دار را بهبود کرد و به اذن خدا مرده را زنده کرد و از آنچه می‌خوردند و در خانه‌های خود ذخیره می‌کردند، به آن‌ها خبر می‌داد. و برای یکی از آن ها ماه شکافت و جاندارانی چون شتر و گرگ با او سخن گفتند. چون این کارها را کردند و خلق از آن عاجز بودند و نتوانستند مانند آن را بیاورند، خدای عزوجل از لطفی که به بندگانش دارد و حکمت خود مقدر کرد که پیغمبران با این قدرت و معجزات خود گاهی غالب باشند و گاهی مغلوب، گاهی قاهر و گاهی مقهور. و اگر خدا در همه حال آن‌ها را غالب و قاهر می‌نمود و گرفتاری نداشتند و خواری نمی‌دیدند:
1- مردم در برابر خدای عز وجل آن‌ها را می‌پرستیدند.
2- فضیلت صبرشان بر بلا و محنت و امتحان شناخته نمی‌شد.
ولی خدای عز وجل احوال آن‌ها را در این باره چون دیگران قرار داد، تا در حال محنت و گرفتاری صبر کنند و در حال عافیت و غلبه بر دشمن شکر کنند، و در هر حال متواضع باشند و گردن فرازی و تکبر نورزند. و مردم بدانند که آن‌ها هم معبودی دارند که او آفریننده و مدبّر آن‌هاست، و او را بپرستند و از رسولان او فرمان برند و حجت خدا درباره کسانی که حدّ آن ها را فرا برد و ادعای خدایی آن‌ها کند، یا از
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 12
الصّدوق، کمال الدّین، 2/ 507- 509 رقم 37، علل الشرائع، 1/ 282- 284 رقم 1/ عنه: الطّوسی، الغیبة،/ 197- 199؛ أبو منصور الطّبرسی، الاحتجاج، 2/ 285- 288؛ الرّاوندی، الدّعوات،/ 66- 68؛ الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 1/ 117- 118؛ المجلسی، البحار، 44/ 273- 274؛ البحرانی، العوالم، 17/ 521- 522
المسألة العشرون. قال السّائل: الإمام عندنا [مجمع] علی أ نّه یعلم ما یکون، فما بال أمیر المؤمنین علیه السلام خرج إلی المسجد وهو یعلم أ نّه مقتول وقد عرف قاتله والوقت والزّمان؟ وما بال «1» الحسین علیه السلام صار إلی أهل «1» الکوفة وقد علم أ نّهم یخذلونه ولا ینصرونه، وأ نّه مقتول فی سفرته تلک؟ ولِمَ لمّا «2» حوصر- وقد علم أنّ الماء منه ولو حفر علی أذرع یسیرة- لم یحفر، ولِمَ «2» أعان علی نفسه حتّی تلف عطشاً؟ والحسن علیه السلام وادع معاویة «3» وهو یعلم أ نّه ینکث ولا یفی ویقتل شیعة أبیه، علیهما السلام.
والجواب- وباللَّه التّوفیق-: [عن] قوله: إنّ الإمام یعلم ما یکون فإجماعنا: أنّ الأمر علی خلاف ما قال. وما أجمعت الشّیعة قطّ علی هذا القول، وإنّما إجماعهم ثابت علی أنّ الإمام یعلم الحکم فی کلِّ ما یکون، دون أن یکون عالماً بأعیان ما یحدث ویکون، علی التّفصیل والّتمییز. وهذا یسقط الأصل الّذی بنی علیه الأسئلة بأجمعها.
__________________________________________________
- طرف دیگر عناد ورزد و مخالفت و عصیان کند و منکر دستوراتی شود که انبیا و رسل آوردند، تمام گردد. «تا هر کس هلاک شود، از روی بینه باشد و هر کس زنده هدایت شود، از روی بینه باشد.»
محمدبن ابراهیم بن اسحاق گوید: فردا دوباره خدمت شیخ ابو القاسم رفتم و با خود می‌گفتم: آیا آنچه دیروز برای ما گفت، از پیش خود گفت؟
بدون پرسش به من رو کرد و گفت: «ای محمد بن ابراهیم! اگر از آسمان پرتاب شوم و مرا پرنده برباید و باد مرا در دره عمیق افکند، دوست تر دارم تا در دین خدای عز وجل برای خود از پیش خود چیزی بگویم. بلکه این گفتار من مأخوذ از اصل است و مسموع از امام است. صلوات اللَّه وسلامه علیه.»
کمره ای، ترجمه کمال الدین، 2/ 184- 186
(1- 1) [البحار: «الحسین بن علیّ علیهما السلام سار إلی»].
(2- 2) [البحار: «حصروا وعرف أنّ الماء قد منع منه وأ نّه إن حفر أذرعاً قریبة نبع الماء ولم یحفر و»].
(3)- [زاد فی البحار: «وهادنه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 13
فصل «1»: ولسنا نمنع أن یعلم الإمام أعیان «2» الحوادث تکون «2» بإعلام اللَّه تعالی له ذلک. فأمّا القول بأ نّه یعلم کلّ ما یکون، فلسنا نطلقه ولا نصوّب قائله لدعواه فیه من غیر حجّة ولا بیان.
فصل «1»: والقول بأنّ أمیر المؤمنین علیه السلام کان یعلم قاتله والوقت الّذی «3» یقتل فیه، فقد جاء الخبر متظاهراً أ نّه کان یعلم فی الجملة أ نّه مقتول. وجاء أیضاً بأ نّه کان «1» یعلم قاتله علی التّفصیل، فأمّا علمه فی وقت «4» قتله، فلم یأتِ «5» فیه أثر علی التّفصیل، ولو جاء فیه أثر لم یلزم ما ظنّه المستضعفون «5»، إذ کان لا یمتنع أن یتعبّده اللَّه بالصّبر علی الشّهادة والاستسلام للقتل، لیبلغه «6» اللَّه بذلک من علوّ الدّرجة «6» ما لا یبلغه إلّابه، ولعلمه تعالی بأ نّه یطیعه فی ذلک طاعة لو کلّفها سواه «7» لم یؤدّها، ویکون فی المعلوم من اللّطف بهذا التّکلیف لخلق من النّاس ما لا یقوم مقامه غیره، فلا یکون «7» بذلک أمیر المؤمنین علیه السلام ملقیاً بیده إلی التّهلکة، ولا معیناً علی نفسه معونة مستقبحة «8» فی العقول.
فصل: فأمّا علم الحسین علیه السلام بأنّ أهل الکوفة خاذلوه، فلسنا نقطع علی ذلک، إذ لا حجّة علیه من عقل ولا سمع. ولو کان عالماً بذلک لکان الجواب عنه ما قدّمناه فی الجواب عن علم أمیر المؤمنین علیه السلام بوقت قتله «9» والمعرفة بقاتله لما ذکرناه.
فصل: أمّا «9» دعواه علینا أ نّا نقول إنّ الحسین علیه السلام کان عالماً بموضع الماء وقادراً
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «ما یحدث ویکون»].
(3)- [زاد فی البحار: «کان»].
(4)- [البحار: «بوقت»].
(5- 5) [البحار: «علیه أثر علی التّحصیل ولو جاء به أثر لم یلزم فیه ما یظنّه المعترضون»].
(6- 6) [البحار: «بذلک علوّ الدّرجات»].
(7- 7) [البحار: «لم یردها ولا یکون»].
(8)- [البحار: «تستقبح»].
(9- 9) [البحار: «ومعرفة قاتله کما ذکرناه. وأمّا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 14
علیه، فلسنا نقول ذلک ولا جاء به خبر علی «1» حال، وظاهر الحال الّتی کان علیها الحسین علیه السلام فی «1» طلب الماء والاجتهاد فیه یقضی بخلاف ذلک. ولو ثبت أ نّه کان عالماً بموضع الماء لم یمتنع فی العقول أن یکون متعبِّداً بترک السّعی فی طلب الماء «2» من ذلک الموضع، ومتعبِّداً بالتماسه «2» من حیث کان ممنوعاً منه حسب ما ذکرناه فی أمیر المؤمنین علیه السلام، غیر أنّ «3» الظّاهر فی خلاف «3» ذلک، علی ما قدّمناه.
فصل: والکلام فی علم الحسن علیه السلام «4» بعاقبته حال «4» موادعته معاویة بخلاف ما تقدّم، وقد جاء الخبر بعلمه ذلک، وکان شاهد الحال له یقضی به، غیر أ نّه دفع به عن تعجیل قتله وتسلیم أصحابه «5» إلی معاویة. وکان فی ذلک لطف فی مقامه «6» إلی حال معیّنة «7» ولطف لبقاء کثیر من شیعته وأهله وولده، و «8» رفع لفساد «8» فی الدّین هو أعظم من الفساد الّذی حصل عند هدنته، وکان علیه السلام أعلم بما صنع لما ذکرناه، وبیّنّا «9» الوجه فیه وفصّلناه «9».
المفید، المسائل العکبریّة (من المصنّفات)، 6- 1/ 69- 72/ عنه: المجلسی، البحار 42/ 257- 258
وسأل فقال: رأینا صاحب الحبشة لمّا سار إلی البیت منعه اللَّه منه وأهلکه دونه.
والحجّاج رماه بالعذرة وهدمه، والقرمطیّ قتل النّاس حوله وسلبه کسوته وقلع الحجر، ولم یُمنعا من ذلک ولا عُجِّل علیهما العقوبة علیه.
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «أنّ»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [البحار: «ظاهر الحال بخلاف»].
(4- 4) [البحار: «بعاقبة»].
(5)- [زاد فی البحار: «له»].
(6)- [البحار: «بقائه»].
(7)- [البحار: «مضیّه»].
(8- 8) [البحار: «دفع فساد»].
(9- 9) [البحار: «الوجوه فیه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 15
والجواب عن هذا السّؤال، قد سلف فی إمهال اللَّه تعالی قتل الحسین علیه السلام. وذُکر ما یتعلّق بأفعال اللَّه عزّ وجلّ من مصالح الخلق، وأنّ المصالح تختلف فلا حاجة إلی تکراره.
فصل: علی أنّ بین الأمرین فرقاً، وهو أنّ صاحب الحبشة قصد البیت للاستخفاف بحرمته، والإنکار لحرمته، والدّفع لفرض اللَّه تعالی فی تعظیمه، والکفر بما أوجبه من ذلک، ولم یقصد لغیره ولا أراد السّوء لسواه، فعجّل اللَّه تعالی له النّقمة لذلک، وأنظر القاصدین له من أهل الملّة، إذ لم یکن قصدهم له من أجل نفسه، ولا للکفر بفرضه والعناد للَّه‌فی تعظیمه، وإنّما قصدوه لغیره ممّن لم یکن له عند اللَّه تعالی من الحرمة کحرمته، بل لم یکن لأکثرهم عند اللَّه سبحانه حرمة فی الدّین، لضلالهم عن الهدی، وسلوکهم فی الأفعال والأقوال طریق الرّدی. وهذا یوضح عن فرق ما بین الجرمین ویفصل بین أحکام المعصیتین، واللَّه ولیّ التّوفیق.
المفید، المسائل العکبریّة (من المصنّفات)، 6- 1/ 84- 85
وعن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب «1» وأحمد وعبداللَّه ابنی محمّد بن عیسی عن الحسن بن محبوب، عن علیّ بن رئاب، عن ضریس الکناسیّ، قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول- وعنده اناس من أصحابه وهم حوله-:
إنِّی لأعجب من قومٍ یتولّونا، ویجعلونا أئمّة، ویصفون بأنّ طاعتنا مفترضة علیهم کطاعة اللَّه، ثمّ یکسرون «2» حجّتهم، ویخصمون أنفسهم لضعف قلوبهم، فینقصونا حقّنا، ویعیبون ذلک علی من أعطاه اللَّه برهان حقّ معرفتنا، والتّسلیم لأمرنا. «3» أیرون أنّ «3» اللَّه افترض طاعة أولیائه علی عباده، ثمّ یخفی عنهم «4» أخبار السّماوات والأرض، ویقطع عنهم موادّ العلم فیما یرد علیهم ممّا فیه قوام دینهم؟!
فقال له حمران: یا ابن رسول اللَّه! أرأیت ما کان من قیام أمیر المؤمنین والحسن
__________________________________________________
(1)- [فی البحار مکانه: «عن سعد، عن ابن أبی الخطّاب ...»].
(2)- [مختصر البصائر: «ینکرون»].
(3- 3) [فی مختصر البصائر: «أترون أنّ»، وفی البحار: «أترون»].
(4)- [البحار: «علیهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 16
والحسین علیهم السلام وخروجهم وقیامهم بدین اللَّه وما اصیبوا به من قبل الطّواغیت، والظّفر بهم حتّی قُتلوا وغُلبوا؟
فقال أبو جعفر علیه السلام: «1» ولو أ نّهم یا حمران حیث «2» نزل بهم ما نزل من ذلک سألوا اللَّه «3» أن یرفع ذلک عنهم «3»، وألحّوا علیه فی إزالة ملک «4» الطّواغیت «5» عنهم، إذاً لأجابهم ودفع ذلک عنهم، ثمّ کان انقضاء مدّة الطّواغیت «5» وذهاب ملکهم «6» أسرع من سلک منظوم انقطع فتبدّد، وما کان الّذی أصابهم لذنب اقترفوه، ولا لعقوبة معصیة خالفوه «7» فیها، ولکن لمنازل وکرامة من اللَّه أراد «8» أن یبلغوها، فلا تذهبنّ بکم «9» المذاهب «8».
الرّاوندی، الخرائج والجرائح، 2/ 870- 871 رقم 87/ عنه: حسن بن سلیمان، بصائر الدّرجات،/ 120- 121؛ المجلسی، البحار، 26/ 149- 150
وعن «10» أحمد بن محمّد السیّاریّ، عن محمّد بن إسماعیل الأنصاریّ، عن صالح بن عقبة الأسدیّ، عن أبیه، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: یقولون بأمر ثمّ یکسرونه ویضعِّفونه، یزعمون أنّ اللَّه احتجّ علی خلقه برجل، ثمّ یحجب عنه علم السّماوات والأرض، لا واللَّه، لا واللَّه، لا واللَّه.
قلت: فما کان من أمر هؤلاء الطّواغیت، وأمر الحسین بن علیّ علیه السلام؟
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «یا حمران! إنّ اللَّه تبارک وتعالی قد کان قدّر ذلک علیهم وقضاه وأمضاه وحتمه علی سبیل الاختیار، ثمّ أجراه علیهم، فبتقدّم علم إلیهم من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قام علیّ والحسن والحسین علیهم السلام وبعلم صمت من صمت منّا»].
(2)- [المختصر: «حین»].
(3- 3) [فی المختصر: «أن یدفع عنهم ذلک»، وفی البحار: «أن یدفع عنهم»].
(4)- [المختصر: «تلک»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار، وفی المختصر: «عنهم»].
(6)- [زاد فی المختصر: «لکان ذلک»، وزاد فی البحار: «لزال»].
(7)- [البحار: «خالفوا»].
(8- 8) [البحار: «أن یبلغهم إیّاها، فلا تذهبنّ بک المذاهب فیهم»].
(9)- [المختصر: «بک»].
(10)- [البحار: «عن سعد، عن»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 17
فقال: لو أ نّهم ألحّوا فیه علی اللَّه لأجابهم اللَّه، وکان «1» أهون من سلک یکون «1» فیه خرز انقطع فذهب، ولکن کیف؟ «2» إذاً نرید غیر ما أراد اللَّه.
یعنی أنّ اللَّه تعالی لم یرد ذلک إلجاءً واضطراراً، وإنّما أراد أن یکون ذلک اختیاراً، والإلجاء «3» ینافی التّکلیف، وکذلک نحن نرید مثل ذلک، ولا نخالف اللَّه.
الرّاوندی، الخرائج والجرائح، 2/ 871 رقم 88/ عنه: المجلسی، البحار، 26/ 152
أقول: وسأذکر تعزیةً لمولانا جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام، کتبها إلی بنی عمِّه رضوان اللَّه علیهم لمّا حُبِسوا، لیکون مضمونها تعزیةً عن الحسین علیه السلام وعترته وأصحابه رضوان اللَّه علیهم، رویناها بإسنادنا الّذی ذکرنا من عدّة طرق إلی جدِّی أبی جعفر الطّوسیّ، عن «4» المفید محمّد بن محمّد بن النّعمان والحسین بن عبیداللَّه، عن أبی جعفر محمّد بن علیّ ابن الحسین بن بابویه، عن محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن أبی عُمیر، عن إسحاق بن عمّار. ورویناها أیضاً بإسنادنا إلی جدِّی أبی جعفر الطّوسیّ، عن أبی الحسین أحمد بن محمّد ابن سعید بن موسی الأهوازیّ، عن أبی العبّاس أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن القطرانیّ، قال: حدّثنا حسین «5» بن أیّوب الخثعمیّ، قال: حدّثنا صالح ابن أبی الأسود، عن عطیّة بن نجیح بن المطهّر الرّازیّ وإسحاق بن عمّار الصّیرفیّ، قالا معاً: إنّ أبا عبداللَّه جعفر بن محمّد علیه السلام کتب إلی عبداللَّه بن الحسن رضی الله عنه حین حمل هو وأهل بیته یُعزِّیه عمّا صار إلیه:
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، إلی الخلف الصّالح والذّرِّیّة الطّیِّبة من ولد أخیه وابن عمِّه،
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «یکون أهون من سلک»].
(2)- [زاد فی البحار: «إنّا»].
(3)- [البحار: «فإنّ الإلجاء»].
(4)- [فی البحار مکانه: «بإسناده عن شیخ الطّائفة، عن ...»].
(5)- [البحار: «الحسین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 18
أمّا بعد، فلئن کنتَ تفرّدتَ «1» أنتَ وأهل بیتک ممّن حُمل معک بما أصابکم ما انفردتَ بالحزن والغبطة والکآبة وألیم وجع القلب دونی، فلقد نالنی من ذلک الجزع «2» والقلق وحرِّ المصیبة مثل ما نالک، ولکن رجعت إلی ما أمر اللَّه جلّ جلاله به المتّقین من الصّبر وحسن العزاء حین یقول لنبیِّه صلی الله علیه و آله: ف «اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فإنّک بأعْیُنِنا» «3»
، وحین یقول: «فاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ ولا تَکُنْ کَصاحِبِ الحُوتِ» «4»
، وحین یقول لنبیِّه صلی الله علیه و آله، حین مُثِّل بحمزة: «وإن عاقَبْتُمْ فعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بهِ ولئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خیرٌ للصّابِرینَ» «5»
، و «6» صبر صلی الله علیه و آله ولم یتعاقب «6»، وحین یقول: «وأمُرْ أهْلَکَ بالصَّلَاةِ واصْطَبِر عَلَیْها لانسأ لُک رِزْقاً نحنُ نَرْزُقُکَ والعاقِبَةُ للتّقْوی» «7»
، وحین یقول: «الّذِینَ إذا أصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ* اولئِکَ عَلَیْهِم صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهم ورَحْمَةٌ واولئِکَ هُمُ المُهْتَدُونَ» «8»
، وحین یقول: «إنّما یُوَفَّی الصّابِرُونَ أجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» «9»
، وحین یقول لقمان لابنه: «واصْبِرْ عَلی ما أصابَکَ إنّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الامُورِ» «10»
، وحین یقول عن موسی وقالَ لقومِهِ «اسْتَعِینُوا باللَّهِ واصْبِرُوا إنّ الأرْضَ للَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ والعاقِبَةُ للمُتّقِینَ» «11»
، وحین یقول: «الّذِینَ آمَنُوا وعَمِلُوا الصّالِحاتِ وتَواصَوا بالحَقِ‌وتواصَوا بالصّبْرِ» «12»
، وحین یقول: «ثُمّ کانَ مِنَ الّذِینَ آمَنُوا وتَواصَوا بالصّبْرِ وتَواصَوا
__________________________________________________
(1)- [البحار: «قد تفرّدت»].
(2)- [البحار: «من الجزع»].
(3)- الطّور: 52/ 48.
(4)- القلم: 63/ 48.
(5)- النّحل: 16/ 126.
(6- 6) [البحار: «فصبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ولم یعاقب»].
(7)- طه: 20/ 32.
(8)- البقرة: 2/ 156- 157.
(9)- الزّمر: 39/ 10.
(10)- لقمان: 31/ 17.
(11)- الأعراف: 7/ 128.
(12)- العصر: 103/ 3.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 19
بالمَرْحَمَةِ» «1»
، وحین یقول: «وَلِنَبْلُوَنَّکُمْ بَشَی‌ءٍ مِنَ الخَوْفِ والجُوعِ ونَقْصٍ مِنَ الأمْوالِ‌والأنْفُسِ والثَّمَراتِ وبَشِّرِ الصّابِرینَ» «2»
، وحین یقول: «وَکَأیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وما ضَعُفُوا وما اسْتَکَانُوا واللَّهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ» «3»
، وحین یقول: «والصّابِرِینَ والصّابِراتِ» «4»
، وحین یقول: «واصْبِرْ حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ» «5»
، وأمثال ذلک من القرآن کثیر، واعلم أی عمّ وابن عمّ: أنّ اللَّه جلّ جلاله لم یبال بضرّ الدّنیا لولیِّه ساعة قطّ ولا شی‌ء أحبّ إلیه من الضّرّ والجهد والإذاء «6» مع الصّبر، وأنّه تبارک وتعالی لم یُبال بنعیم الدّنیا لعدوِّه ساعةٌ قطّ، ولولا ذلک ما کان أعداؤه یقتلون أولیاءه ویخیفونهم «7» ویمنعونهم وأعداؤه آمنون مطمئنّون عالون ظاهرون، ولولا ذلک «8» ما قُتل زکریّا واحتجب یحیی «8» ظلماً وعدواناً فی بغیٍّ من البغایا، ولولا ذلک ما قُتِلَ جدّک علیّ بن أبی طالب صلی الله علیه و آله لمّا قام بأمر اللَّه جلّ وعزّ ظلماً، وعمّک الحسین ابن فاطمة صلّی اللَّه علیهما اضطهاداً وعدوانا، ولولا ذلک ما قال اللَّه عزّ وجلّ فی کتابه: «وَلَوْلا أن یَکُونَ النّاسُ امَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بالرّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ ومَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ» «9»
، ولولا ذلک لما قال فی کتابه: «أیَحْسَبُونَ أنّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وبَنِینَ* نُسارِعُ لَهُمْ فی الخَیْراتِ بَلْ لایَشْعُرُونَ» «10»
، ولولا ذلک لما جاء فی الحدیث:
__________________________________________________
(1)- البلد: 90/ 17.
(2)- البقرة: 2/ 155.
(3)- آل عمران: 3/ 146.
(4)- الأحزاب: 33/ 35.
(5)- یونس: 10/ 109.
(6)- [البحار: «البلاء»].
(7)- [البحار: «یخوفونهم»].
(8- 8) [البحار: «لمّا قُتل زکریّا ویحیی بن زکریّا»].
(9)- الزّخرف: 43/ 33.
(10)- المؤمنون: 23/ 55- 56.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 20
«لولا أن یحزن المؤمن لجعلتُ للکافر عصابةً من حدیدٍ لا یصدع رأسه أبداً»، ولولا ذلک لما جاء فی الحدیث: «إنّ الدّنیا لا تُساوی عند اللَّه جناحَ بَعُوضَةٍ»، ولولا ذلک ما سقی کافراً منها شربةً من ماء، ولولا ذلک لما جاء فی الحدیث: «لو أنّ مؤمناً علی قُلّةِ جبلٍ، لانبعث «1» اللَّه له کافراً أو منافقاً یؤذیه»، ولولا ذلک لما جاء فی الحدیث: «إنّه إذا أحبّ اللَّه قوماً أو أحبّ عبداً، صبّ علیه البلاء صبّاً، فلا یخرج من غمٍّ إلّاوقع فی‌غمٍّ»، ولولا ذلک لما جاء فی الحدیث: «ما من جرعتین أحبّ إلی اللَّه عزّ وجلّ أن یجرعهما عبده المؤمن فی الدّنیا من جرعةِ غیظِ کظمٍ علیها وجُرعة حُزنٍ عند مصیبةٍ صبرَ علیها بحُسْنِ عزاءٍ واحتسابٍ»، ولولا ذلک لما کان أصحاب رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یدعون علی مَنْ ظلمهم بطُول العمر وصحّة البدن وکثرة المال والولد، ولولا ذلک ما بلغنا أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله کان إذا خصّ رجلًا بالتّرحّم علیه والاستغفار استُشهد.
فعلیکم یا عمِّ وابن عمِّ وبنی عمومتی وإخوتی بالصّبر والرِّضا والتّسلیم والتّفویض إلی اللَّه جلّ وعزّ والرِّضا والصّبر «2» علی قضائه والتمسّک بطاعته والنّزول عند أمره.
أفرغ اللَّه علینا وعلیکم الصّبر، وختم لنا ولکم بالأجر والسّعادة، و «3» أنقذکم وإیّانا «3» من کلِّ هَلکةٍ بحوله وقوّته، إنّه سمیعٌ قریب، وصلّی اللَّه علی صفوته من خلقه محمّد النّبیّ وأهل بیته.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 82- 85 عنه
: المجلسی، البحار، 47/ 298- 301
دعوات الرّاوندیّ: عن ربیعة بن کعب، قال: سمعت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یقول: ستکون بعدی فتنة، فإذا کان ذلک فالتزموا علیّ بن أبی طالب علیه السلام.
ومنه فی کلام أبی جعفر علیه السلام وقد سأله حمران عمّا اصیب به أمیر المؤمنین والحسن والحسین علیهم السلام من قتل الطّواغیت إیّاهم والظّفر بهم حتّی قُتلوا وغُلبوا؟ وقال علیه السلام: ولو أ نّهم یا حمران حیث نزل بهم ما نزل من أمر اللَّه وإظهار الطّواغیت علیهم سألوا اللَّه دفع
__________________________________________________
(1)- [البحار: «لابتعث»].
(2)- [البحار: «بالصّبر»].
(3- 3) [البحار: «أنقذنا وإیّاکم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 21
ذلک عنهم لدفع [اللَّه ذلک عنهم]، ثمّ کان انقضاء مدّة الطّواغیت وذهاب ملکهم أسرع من سلک منظوم انقطع فتبدّد، وما کان الّذی أصابهم یا حمران لذنب اقترفوه ولا لعقوبة من معصیة خالفوا اللَّه فیها، ولکن لمنازل وکرامة أراد [اللَّه] أن یبلغهم إیّاها، فلا یذهبنّ بک المذاهب فیهم. «1» «2»
المجلسی، البحار، 34/ 344- 345 رقم 1169
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی مستدرکات الدّعوات،/ 297].
(2)- ابن بابویه و صاحب کتاب احتجاج روایت کرده اند که: محمد بن ابراهیم طالقانی گفت: روزی من نزد شیخ ابو القاسم حسین بن روح که از نواب صاحب الامر علیه السلام بود، نشسته بودم، با جماعتی که علی بن عیسی قصری در میان ایشان بود. پس مردی برخاست و گفت: «می‌خواهم مسئله‌ای از تو سؤال کنم.»
شیخ ابو القاسم گفت: «بپرس از هر چه خواهی.»
گفت: «مرا خبر ده که حسین بن علی علیه السلام، آیا ولی خدا بود؟»
گفت: «بلی.»
گفت: «آیا قاتل او لعنه اللَّه، دشمن خدا بود؟»
گفت: «بلی.»
گفت: «آیا جایز است که خدا دشمن خود را بر دوست خود مسلط گرداند؟»
شیخ گفت: «آنچه می‌گویم بفهم. بدان که مردم حق تعالی را نمی‌توانند دید، و همه کس کلام الهی را بی‌واسطه نمی‌توانند شنید. ولیکن جناب مقدس ایزدی، رسولی از جنس وصنف ایشان برای ایشان می‌فرستاد که مثل ایشان باشد؛ زیرا که اگر رسول ایشان به صورت ایشان نمی‌بود و از غیر صنف ایشان بود، هر آینه از ایشان نفرت می‌کردند و قبول قول ایشان نمی‌کردند. چون از جنس ایشان بودند و طعام می‌خوردند و در بازارها راه می‌رفتند، گفتند: نیستید شما مگر مثل ما، پس قبول نمی‌کنیم از شما تا بیاورید چیزی که ما از اتیان به مثل آن عاجز باشیم، و بدانیم که به آن سبب خدا شما را مخصوص گردانیده است به رسالت و خلافت خود. پس حق تعالی برای ایشان معجزه ای چند مقرر کرد که سایر خلق عاجز بودند از اتیان به مثل آن‌ها. پس بعضی از ایشان بعد از انذار و تخویف توفان آورد و متمردان قوم خود را غرق کرد. و بعضی را در آتش انداخت و حق تعالی آتش را بر او سرد و سلامت گردانید. و بعضی از سنگ سخت ناقه بیرون آورد که از پستانش شیر جاری بود. و بعضی از ایشان دریا را شکافت و از سنگ خشک چشمه‌ها جاری گردانید، و عصا را اژدها کرد. و بعضی از ایشان کور وپیس را شفا داد و مرده را به اذن خدا زنده کرد. و خبر داد ایشان را به آنچه می‌خوردند و در خانه‌ها ذخیره می‌کردند. و بعضی از ایشان ماه برای ایشان شکافته شد، و حیوانات با او سخن گفتند. چون این معجزات را آوردند و امت های ایشان عاجز شدند از اتیان به مثل آن‌ها. پس حق تعالی به مقتضی لطف خود نسبت به بندگان و حکمت کامله خود، پیغمبران خود را به این-
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 22
__________________________________________________
- معجزات گاهی غالب گردانیدو گاهی مغلوب، در حالتی دیگر مقهور؛ زیرا که اگر به این معجزات و خوارق عادات در جمیع احوال غالب و قاهر بودند و به بلاها و مصائب ممتحن نمی‌شدند، هر آینه مردم ایشان را خدایان می‌دانستند، و هر آینه نمی‌دانستند فضیلت صبر ایشان را بر بلاها. ولیکن حق تعالی در این امور احوال ایشان را مثل احوال دیگران گردانید، تا آن که در حال بلا و محنت صابر باشند و در حالت رخا و عافیت شاکر. و در جمیع احوال خود در مقام تواضع و فروتنی باشند، و تکبر و تجبر ننمایند. و مردم بدانند که ایشان را خدایی هست که او خالق و مدبر ایشان است. پس آن خداوند را عبادت و اطاعت کنند. و حجت خدا تمام باشد بر کسی که در باب ایشان از حد به در رود و دعوی پروردگاری از برای ایشان کند، یا معانده و مخالفت و عصیان ایشان کند، و آنچه ایشان آورده اند از جانب خدا انکار کند، تا آن که هر که هلاک شود بعد از اتمام حجت هلاک شود. و هر که نجات یابد، به دلیل و برهان نجات یابد.»
پس شیخ ابو القاسم اظهار نمود که: «آنچه گفتم از پیش خود نگفتم، و از حضرت صاحب الامر علیه السلام شنیدم.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 567- 568
صفار به سند معتبر روایت کرده است که: روزی اصحاب امام محمد باقر علیه السلام در خدمت آن حضرت نشسته بودند. فرمود: «عجب دارم از گروهی که ولایت ما را اختیار کرده اند و ما را امام می‌دانند، و اطاعت ما را بر خود واجب می‌شمارند مانند طاعت خدا، و به ضعف عمل‌های خود مرتبه ما را پست می‌کنند، و عیب می‌کنند بر جماعتی که رتبه ما را می‌شناسند و رتبه ما را می‌دانند و کمالات ما را بیان می‌فرمایند، و ایشان را نسبت به غلو می‌دهند. آیا گمان دارید که خداوند عالمیان، اطاعت دوستان خود را بر خلق واجب گرداند و از ایشان مخفی دارد اخبار آسمان‌ها و زمین را، و به ایشان نرساند آنچه بر ایشان و دیگران واقع می‌شود؟!»
حمران گفت: «فدای تو شوم، مرا خبر ده که چگونه بود امر علی بن ابی‌طالب و حسن و حسین علیهم السلام که خروج کردند و به دین خدا قیام نمودند، و اهل طغیان و جور بر ایشان غالب شدند و ظفر یافتند؟»
حضرت فرمود: «ای حمران! در علم الهی چنین گذشته بود و چنین مقرر شد. و به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، خروج کرد هر که خروج کرد از ما، و از روی علم و دانایی ساکت شد هر که ساکت شد از ما. ای حمران! اگر وقتی که بلا نازل می‌شد و اهل جور بر ایشان غالب می‌شدند، ایشان از خدا سؤال می‌کردند که ملک و پادشاهی آن طاغیان را زایل گرداند و ایشان را هلاک کند، هر آینه حق تعالی اجابت ایشان می‌کرد و آن بلاها را از ایشان دفع می‌نمود. و پادشاهی آن طاغیان را برطرف می‌کرد، زودتر از آن که کسی رشته ای بگسلد و دانه‌های آن از هم بریزد. ولیکن ایشان در مقام رضا و تسلیم بودند، و آنچه حق تعالی صلاح ایشان را در آن می‌دانست، غیر آن نمی‌خواستند. ای حمران! آنچه به ایشان رسید، برای گناهی نبود که مرتکب شده باشند، و عقوبت معصیتی نبود که مخالفت خدا در آن کرده باشند، ولیکن برای آن بود که خدا می‌خواست که به آن درجات عالیه در بهشت برسند. پس چیزهای بد در حق ایشان به خاطر خود مرسان.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 569- 570
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 23

رفع الشّبهةحول شهادته علیه السلام‌

موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 25
وفی حدیثٍ آخر إنّ الإمام مؤیّد بروح القدس وبینه وبین اللَّه عزّ وجلّ عمود من نور یری فیه أعمال العباد وکلّما احتاج إلیه لدلالة اطّلع علیه. «1» وقال الصّادق علیه السلام: یبسط لنا فنعلم ویقبض عنّا فلا نعلم «1»، والإمام یولد ویلد، ویصحّ ویمرض، ویأکل ویشرب، ویبول ویتغوّط «2»، ویفرح ویحزن، ویضحک ویبکی، «3» ویموت ویقبر، «4» ویزاد فیعلم «4»، ودلالته فی خصلتین «5»: فی العلم، واستجابة الدّعوة، کلّما أخبر به من الحوادث الّتی تحدث قبل کونها کذلک «6» بعهد معهود إلیه من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم توارثه «7» من آبائه علیهم السلام.
وکون «7» ذلک ممّا «8» عهده إلیه جبرئیل عن «8» علّام الغیوب وجمیع الأئمّة الأحد عشر بعد النّبیّ صلی الله علیه و آله قتلوا، منهم بالسّیف وهو أمیر المؤمنین «9» والحسین علیهما السلام، والباقون علیهم السلام قُتلوا بالسّمّ، «10» وجری ذلک علیهم علی الحقیقة والصّحّة «11»، لا کما یقوله «12» الغلاة
__________________________________________________
(1- 1) [فی العیون والبحار: «ویبسط له (ولیبسط به) فیعلم ویقبض عنه فلا یعلم»].
(2)- [زاد فی العیون والبحار: «وینکح وینام وینسی ویسهو»].
(3)- [زاد فی العیون والبحار: «ویحیی»].
(4- 4) [فی العیون والبحار: «ویزار (فیزار) ویحشر ویوقف، ویعرض ویسأل، ویثاب ویکرم، ویشفع»].
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6)- [فی العیون والبحار: «فذلک»].
(7- 7) [فی العیون والبحار: « (و) عن آبائه عنه علیهم السلام، ویکون»].
(8- 8) [العیون: «عهد إلیه جبرئیل من»].
(9)- [زاد فی البحار: «بعد النّبیّ صلی الله علیه و آله»].
(10)- [زاد فی العیون والبحار: «قتل کلّ واحد منهم طاغیة (طاغوت) زمانه»].
(11)- [لم یرد فی العیون].
(12)- [فی العیون والبحار: «تقوله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 26
والمفوّضة لعنهم اللَّه بأنّهم «1» لم یقتلوا علی الحقیقة، وإنّما «2» شبّه للنّاس أمرهم، وکذبوا «3» ما شبّه أمر أحد من أنبیاء اللَّه وحججه علی النّاس «4»، إلّاأمر عیسی ابن مریم علیهما السلام وحده لأنّه رفع من الأرض حیّاً وقبض روحه بین السّماء والأرض، ثمّ رفع إلی السّماء وردّ علیه روحه، وذلک قول اللَّه عزّ وجلّ: «إذ قالَ اللَّهُ یا عیسی إنِّی متوفِّیکَ ورافعکَ إلیَّ» «5»
، وقال «6» عزّ وجلّ حکایة «7» عمّا یقول «7» عیسی یوم القیامة: «وکنتُ علیهم شهیداًما دمتُ فیهم فلمّا توفّیتنی کنتَ أنتَ الرّقیب علیهم وأنتَ علی کلِّ شی‌ءٍ شهید» «8»
، ویقول «9» المتجاوزون للحدّ فی أمر الأئمّة علیهم السلام: إنّه إن جاز أن یشبه أمر عیسی للنّاس، فلِمَ لا یجوز أن یشبه أمرهم أیضاً؟ والّذی یجب أن یُقال لهم: إنّ عیسی هو مولود من غیر أب فلِمَ لا یجوز أن یکونوا مولودین من غیر «10» أب، وإنّهم لایجسرون «10» علی إظهار مذهبهم- لعنهم اللَّه- فی ذلک ومتی جاز أن یکون جمیع أنبیاء اللَّه «11» وحججه علیهم السلام «11» مولودین من الآباء والامّهات، وکان عیسی من بینهم مولوداً من غیر أب جاز أن یشبه «12» أمره للنّاس دون «12» أمر غیره من الأنبیاء والحجج علیهم السلام کما جاز أن یولد من غیر أب دونهم، وإنّما أراد اللَّه عزّ وجلّ: أن یجعل أمره آیة وعلامة لیعلم بذلک «1»
__________________________________________________
(1)- [فی العیون والبحار: «فإنّهم یقولون: إنّهم علیهم السلام»].
(2)- [فی العیون والبحار: «إنّه»].
(3)- [زاد فی العیون والبحار: «علیهم غضب اللَّه، فإنّه»].
(4)- [فی العیون والبحار: «للنّاس»].
(5)- [آل عمران: 3/ 55].
(6)- [البحار: «قال اللَّه»].
(7- 7) [فی العیون والبحار: «لقول»].
(8)- [المائدة: 5/ 117].
(9)- [العیون: «یقولون»].
(10- 10) [فی العیون: «آباء، فإنّهم لا یجترون»، وفی البحار: «آباء، فإنّهم لایجسرون»].
(11- 11) [فی العیون والبحار: «ورسله وحججه بعد آدم»].
(12- 12) [لم یرد فی العیون، وفی البحار: «للنّاس أمره دون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 27
«1» أنّ اللَّه «1» علی کلِّ شی‌ء قدیر. «2»
الصّدوق، الخصال، 2/ 627- 629 رقم 2- 3، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 1/ 193- 194 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 25/ 117- 119
__________________________________________________
(1- 1) [فی العیون والبحار: «أ نّه»].
(2)- در روایت دیگر است که امام علیه السلام به وسیله روح القدس یاری می‌شود و میان او و خداوند عزوجل ستونی از نور هست که کارهای بندگان و همه نیازمندی‌ها در آن از راهی که خود امام بر آن آگاه است، دیده می‌شود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «برای ما گشوده می‌شود و می‌دانیم چون بسته می‌شود، دیگر نمی‌دانیم. امام متولد می‌شود، فرزند برای او می‌شود، تندرست می‌گردد، بیمار می‌شود، می‌خورد، می‌آشامد، بول می‌کند، به قضای حاجت می‌نشیند، شادمان می‌گردد، غمناک می‌شود، می‌خندد، می‌گرید، می‌میرد، به خاک سپرده می‌شود، دانشش فزون‌تر می‌گردد و در نتیجه آن اطلاع حاصل می‌کند.
ولی نشانه امام در دو خصلت است: در دانش و مستجاب شدن دعا و آن‌چه از پیش‌آمدها پیشاپیش خبر می‌دهد. همان‌طور که از رسول خدا به او رسیده و از پدرانش به ارث برده است. به رسول خدا توسط جبرئیل از خداوندی که دانای غیب‌هاست، رسیده است و یازده امام پس از پیغمبر همگی کشته شدند. بعضی از آنان با شمشیر که امیرالمؤمنین است و حسین علیه السلام و باقی با زهر کشته شدند. کشته شدنشان از روی حقیقت و درستی بود، نه چنانچه غالیان و مفوضه (خدا لعنت شان کند) می‌گویند. آن ها می‌گویند: امامان واقعاً کشته نشده‌اند، بلکه مردم درباره آنان در اشتباه اند، اینان دروغ می‌گویند. کار هیچ یک از انبیای خدا و حجت های او بر مردم مشتبه نیست، مگر کار عیسی بن مریم به تنهایی؛ زیرا او از زمین به آسمان بالا رفت، زنده بود، جانش در میان آسمان و زمین گرفته شد؛ سپس به آسمان برده شد وروح به تن او بازگشت.»
این است معنی فرمایش خدای عز وجل (آل عمران، آیه 55) هنگامی که خدا فرمود: «ای عیسی! من تورا می‌میرانم، به سوی خود بالا می‌آورم و خدای عز وجل از قول عیسی در روز قیامت حکایت می‌کند. عرض می‌کند که من گواه آنان بودم تا در میانشان بودم وچون مرا می‌راندی، تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیز گواهی.»
آنان که درباره امامان از حد گذشته‌اند، می‌گویند که اگر بر کار عیسی رواست که مردم مشتبه بشوند، چرا در کار امامان نیز اشتباه روا نباشد؟ آن‌چه لازم است به آنان گفته شود، این است که عیسی بدون پدر متولد شده است، چرا روا نیست که امامان هم بدون پدر متولد بشوند؟ و آنان جرأت اظهار چنین مذهبی را در این‌باره نخواهند داشت. خدا لعنت‌شان کند و هرگاه روا باشد که همه پیغمبران خدا و حجت‌های او از پدران و مادران متولد شده باشند و فقط عیسی از میان آنان بدون پدر متولد شود، روا است که فقط کار او به مردم مشتبه شود، نه کار دیگری از پیغمبران و حجت‌های الهی. هم چنان که متولد شدن بدون پدر فقط برای عیسی روا بود وخدای عزوجل خواسته بود که کار اورا نشانه وعلامتی قراردهد تا بدین‌وسیله دانسته شود که خداوند بر همه چیز تواناست.
فهری، ترجمه خصال، 2/ 627- 629
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 28
[...] قال عبداللَّه بن الفضل الهاشمیّ: فقلت له: یا ابن رسول اللَّه! فکیف سمّت العامّة یوم عاشوراء یوم برکة؟ فبکی علیه السلام، ثمّ قال: لمّا قُتل الحسین علیه السلام تقرّب النّاس بالشّام إلی یزید، فوضعوا له الأخبار، وأخذوا علیه الجوائز من الأموال، فکان ممّا وضعوا له أمر هذا الیوم، وإنّه یوم برکة لیعدل النّاس فیه من الجزع والبکاء والمصیبة والحزن إلی الفرح والسّرور والتّبرّک والاستعداد فیه، حَکَمَ اللَّهُ ممّا بیننا وبینهم.
قال: ثمّ قال علیه السلام: یا ابن عمّ! وإنّ ذلک لأقلّ ضرراً علی الإسلام وأهله، وضعه قوم انتحلوا مودّتنا وزعموا أ نّهم یدینون بموالاتنا ویقولون بإمامتنا، زعموا أنّ الحسین علیه السلام لم یُقتل، وأ نّه شبّه للنّاس أمره کعیسی ابن مریم، فلا لائمة إذن علی بنی أمیّة ولا عتب علی زعمهم، یا ابن عمّ! مَنْ زعم أنّ الحسین علیه السلام لم یُقتل فقد کذّب رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وعلیّاً، وکذّب من بعده الأئمّة علیهم السلام فی إخبارهم بقتله، ومَنْ کذّبهم فهو کافر باللَّه العظیم ودمه مباح لکلّ من سمع ذلک منه.
قال عبداللَّه بن الفضل: فقلت له: یا ابن رسول اللَّه! فما تقول فی قوم من شیعتک یقولون به؟ فقال علیه السلام ما هؤلاء من شیعتی وإنِّی بری‌ء منهم (کذا وکذا وکذا وکذا ... «1» إبطال القرآن والجنّة والنّار)، قال: فقلت: فقول اللَّه تعالی: «ولقد عَلمتُم الّذینَ اعتدَوْا مِنکُم فی السّبْتِ فقُلنا لهُم کُونوا قِرَدَةً خاسِئِین» «2»
، قال: إنّ أولئک مسخوا ثلاثة أیّام، ثمّ ماتوا ولم یتناسلوا، وإنّ القردة الیوم مثل أولئک، وکذلک الخنازیر وسائر المسوخ، ما وجد منها الیوم من شی‌ء فهو مثله لا یحل أن یؤکل لحمه. ثمّ قال علیه السلام: لعن اللَّه الغلاة والمفوضة فإنّهم صغروا عصیان اللَّه، وکفروا به، وأشرکوا وضلّوا وأضلّوا فراراً من إقامة
__________________________________________________
(1)- الظّاهر سقوط بعض الکلمات، فی موضع التکذّبات.
(2)- البقرة: 2/ 65.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 29
الفرائض وأداء الحقوق. «1»
الصّدوق، علل الشّرائع، 1/ 264- 266 رقم 1
حدّثنا تمیم بن عبداللَّه بن تمیم القرشیّ، قال: حدّثنی أبی، عن أحمد بن علیّ الأنصاریّ، عن أبی الصّلت الهرویّ، قال: قلت للرّضا علیه السلام: «2» یا ابن رسول اللَّه «2»! إنّ «3» فی سواد الکوفة قوماً یزعمون أنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله «4» لم یقع علیه «5» السّهو فی صلاته «5»، فقال: کذبوا لعنهم اللَّه، إنّ الّذی لا یسهو هو اللَّه الّذی «6» لا إله إلّاهو، «7» قال: قلت: یا ابن رسول اللَّه «7»! وفیهم قومٌ یزعمون «8» أنّ الحسین بن علیّ علیه السلام لم یُقتل، وأ نّه القیَ شبهه علی حنظلة بن أسعد «9» الشُّبامیّ، وأ نّه رفع إلی السّماء کما رفع عیسی ابن مریم علیه السلام، ویحتجّون بهذه الآیة: «ولن یَجعلَ اللَّهُ للکافرینَ علی المُؤمنینَ سَبیلًا» «10»
، فقال علیه السلام: کذبوا، علیهم غضب اللَّه ولعنته وکفروا بتکذیبهم «11» لنبیّ اللَّه صلی الله علیه و آله «11» فی إخباره بأنّ الحسین بن علیّ علیهما السلام سیُقتل، واللَّه لقد قُتل الحسین علیه السلام «12» وقُتل مَنْ کان خیراً من الحسین أمیرُ المؤمنین والحسنُ بن علیّ علیهم السلام، وما منّا إلّامقتول، وإنِّی «13» واللَّه لمقتول بالسّمّ «14» باغتیال من یغتالنی، أعرف ذلک
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ حدیث الإمام الصّادق علیه السلام فی عاشوراء والعزاء والبکاء»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [فی الصّافی مکانه: «فی العیون عن الرّضا علیه السلام قیل له: إنّ ...»].
(4)- [کنز الدّقائق: «رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
(5- 5) [فی الصّافی: «السّهو»، وفی البحار: «سهو فی صلاته»].
(6)- [لم یرد فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(7- 7) [فی الصّافی: «قیل»، وفی نور الثّقلین: «قال: قلت للرّضا علیه السلام: یا ابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
(8)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی عیون أخبار الرّضا علیه السلام عن الرّضا علیه السلام قیل له: فی أهل الکوفة قوم یزعمون ...»].
(9)- [الصّافی: «سعد»].
(10)- [النِّساء: 4/ 141].
(11- 11) [فی الصّافی والعوالم وتظلّم الزّهراء: «النّبیّ صلی الله علیه و آله»].
(12)- [الصّافی: «الحسین بن علیّ علیهما السلام»].
(13)- [فی البحار والعوالم: «وأنا»].
(14)- [لم یرد فی الصّافی وتظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 30
بعهد معهود إلیّ من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، أخبره به جبرائیل عن ربّ العالمین عزّ وجلّ، «1» وأمّا قول اللَّه عزّ وجلّ «1»: «ولن یجعلَ اللَّهُ للکافرینَ علی المُؤمنینَ سَبیلًا»، فإنّه یقول: «2» لن یجعل اللَّه «3» لکافرٍ علی مؤمنٍ حجّة، ولقد أخبر اللَّه عزّ وجلّ عن «4» کفّار قتلوا «5» النّبیِّین بغیر الحقّ «5» ومع قتلهم إیّاهم لَنْ یجعل «6» اللَّه «3» لهم علی أنبیائه علیهم السلام سبیلًا من طریق الحجّة. «7»
__________________________________________________
(1- 1) [فی الصّافی وکنز الدّقائق وتظلّم الزّهراء: «فأمّا قوله عزّ وجلّ»، وفی نور الثّقلین: «وأمّا قوله عزّ وجلّ»].
(2)- [زاد فی البحار والعوالم: «و»].
(3- 3) [لم یرد فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(4)- [البحار: «من»].
(5- 5) [الصّافی: «نبیّین بغیر حقّ»].
(6)- [البحار: «لم یجعل»].
(7)- از ابوصلت هروی مروی است که گفت: به حضرت رضا عرض کردم: «یابن رسول اللَّه! در شهر کوفه قومی هستند که ادّعا می‌کنند که در نماز پیغمبر صلی الله علیه و آله سهو واقع نمی‌شد.»
فرمود: «دروغ گفتند. خدا آنان را لعنت کند! همانا کسی که سهو نمی‌کند، خدایی است که خدایی غیر او نیست.»
من عرض کردم: «یابن رسول اللَّه! در میان ایشان قومی هستند که گمان می‌کنند که حسین بن علی کشته نشد، بلکه حنظلةبن سعد شامی شبیه بر او شد و اورا کشتند و حسین علیه السلام بلند شد به سوی آسمان چنان که عیسی ابن مریم علیه السلام به آسمان بلند شد و به این آیه شریفه دلیل می‌آورند: «ولن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلًا».» [یعنی،] هرگز خدا قرار نداده است راهی (سلطه) مر کافران را بر مؤمنان.
فرمود: «دروغ گفتند. غضب و لعنت خدا بر ایشان باد! و کافر شدند به تکذیب ایشان پیغمبر خدا را در اخبار او به این که حسین علیه السلام به زودی کشته خواهد شد. به خدا قسم که حسین علیه السلام کشته شد و کسانی که بهتر از او بودند، چون امیر المؤمنین و حسن بن علی کشته شدند. و نیستیم ما ائمه مگر آن که کشته شویم. و به خدا قسم که من به زهر کشته شوم به مکر و خدعه کسی که از برای من مکر می‌کند. و این مطلب را من می‌دانم به عهدی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی من معهود است که جبرئیل از جانب پروردگار عالمیان به آن بزرگوار خبر داده است.
اما قول خدا: «ولن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلًا»، مقصود حق‌تعالی این است که می‌فرماید: خدا از برای کافر بر مؤمن حجتی قرار نداده است. یعنی، کافر نمی‌تواند مؤمن را در دلیل ایمان، مغلوب کند و اورا دلیلی نباشد که به سبب آن ظفر یابد. و به تحقیق که حق تعالی خبر داده است از کفاری که کشتند پیغمبران را به غیر حق و با این که ایشان را کشتند، خدا از برای ایشان بر پیغمبران خود راهی از راه حجت قرار نداد.»
مصنف گوید: احادیثی که در این معنی روایت کرده ام، در کتاب ابطال الغلو و التفویض ثبت و ضبط کرده ام.
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام،/ 452- 453
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 31
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 219- 220 رقم 5/ عنه: الفیض الکاشانی، الصّافی، 1/ 512- 513؛ المجلسی، البحار «1»، 44/ 271- 272؛ الحویزی، نور الثّقلین، 1/ 564- 565؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 3/ 569؛ البحرانی، العوالم، 17/ 517- 518؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 59
حدّثنا محمّد بن محمّد بن عصام الکلینیّ رضی الله عنه، قال: حدّثنا «2» محمّد بن یعقوب الکلینیّ، عن «3» إسحاق بن یعقوب، قال: سألت محمّد بن عثمان العمریّ رضی الله عنه أن یوصل لی کتاباً قد سألت فیه عن «4» مسائل أشکلت علیَّ، فوردَ التّوقیع بخطِّ مولانا صاحب الزّمان «5» علیه السلام:
أمّا ما سألت عنه أرشدک اللَّه وثبّتک «6» من أمر المنکرین لی من أهل بیتنا وبنی عمّنا، «7» فاعلم أ نّه «7» لیس بین اللَّه عزّ وجلّ وبین أحد قرابة، ومن أنکرنی فلیس منِّی وسبیله سبیل ابن نوح علیه السلام.
أمّا سبیل عمِّی جعفر وولده فسبیل إخوة یوسف علیه السلام.
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 49/ 285 والعوالم، 22/ 466- 467].
(2)- [فی الغیبة مکانه: «أخبرنی جماعة، عن جعفر بن محمّد بن قولویه وأبی غالب الزّراریّ وغیرهما عن ...»، ومن هنا حکاه فی الاحتجاج].
(3)- [من هنا حکاه فی کشف الغمّة].
(4)- [لم یرد فی الخرائج].
(5)- [الغیبة: «صاحب الدّار»].
(6)- [أضاف فی الاحتجاج: «ووقاک»].
(7- 7) [الخرائج: «فإنّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 32
أمّا الفقّاع فشربه حرام، ولا بأس بالشّلماب.
وأمّا أموالکم فلا نقبلها «1» إلّالتطهّروا، فمن شاء فلیصل، ومن شاء فلیقطع، «2» فما آتانی «2» اللَّه خیر ممّا آتاکم.
وأمّا ظهور الفرج، فإنّه إلی اللَّه تعالی ذکره «3»، وکذب الوقّاتون.
وأمّا قول مَنْ زعم أنّ الحسین علیه السلام لم یُقتَل فکفر وتکذیب وضلال.
وأمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتی علیکم وأنا حجّة اللَّه علیهم «4».
وأمّا محمّد بن عثمان العمریّ- رضی اللَّه عنه وعن أبیه من قبل- فإنّه ثقتی وکتابه کتابی.
وأمّا محمّد بن علیّ بن مهزیار الأهوازیّ «5» فسیصلح اللَّه له «5» قلبه ویزیل عنه شکّه.
وأمّا ما «6» وصلتنا به فلا قبول عندنا إلّالما طاب وطهر، وثمن المغنّیة حرام.
وأمّا محمّد بن شاذان بن نعیم فهو «7» رجل من شیعتنا أهل البیت.
وأمّا أبو الخطّاب محمّد بن أبی زینب الأجدع، فملعون «8» وأصحابه ملعونون، «9» فلا تجالس أهل مقالتهم «9»، فإنِّی منهم بری‌ء وآبائی علیهم السلام منهم بُرآء.
وأمّا المتلبِّسون بأموالنا فمَن استحلّ منها شیئاً فأکله فإنّما یأکل النِّیران.
__________________________________________________
(1)- [فی الغیبة والخرائج وکشف الغمّة: «فما نقبلها»].
(2- 2) [فی الغیبة وکشف الغمّة والبحار: «فما أتانا»، وفی الاحتجاج والخرائج: « (و) ما أتانا»].
(3)- [لم یرد فی الغیبة والاحتجاج والبحار].
(4)- [فی الغیبة: «علیکم»، ولم یرد فی الخرائج والاحتجاج].
(5- 5) [فی الغیبة والخرائج والاحتجاج والبحار: «فسیصلح اللَّه»، وفی کشف الغمّة: «فیصلح اللَّه»].
(6)- [لم یرد فی کشف الغمّة].
(7)- [فی الغیبة والاحتجاج والبحار: «فإنّه»].
(8)- [فی الغیبة والاحتجاج: «ملعون»، وفی کشف الغمّة: «فهو ملعون»، وفی البحار: «فإنّه ملعون»].
(9- 9) [کشف الغمّة: «فلا تکلِّموا أهل مقالته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 33
وأمّا الخمس فقد ابیح لشیعتنا وجعلوا منه فی حلّ إلی وقت ظهور أمرنا لتطیب «1» ولادتهم ولا تخبث.
وأمّا ندامة قوم قد «2» شکّوا فی دین اللَّه عزّ وجلّ علی ما وصلونا به، فقد أقلنا من استقال، «3» ولا حاجة فی «3» صلة الشاکّین.
وأمّا علّة «4» ما وقع من «4» الغیبة، فإنّ اللَّه عزّ وجلّ یقول: «یا أ یُّها الّذینَ آمَنُوا لاتسئلوا عن أشْیاءَ إن تُبْدَ لکُم تَسُؤْکُم» «5»
، إنّه لم یکن لأحدٍ «6» من آبائی علیهم السلام إلّاوقد وقعت فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه، وإنِّی أخرج حین أخرج، ولا بیعة لأحدٍ من الطّواغیت فی عنقی.
وأمّا وجه الانتفاع بی «7» فی غیبتی فکالانتفاع بالشّمس إذا غیّبتها «8» عن الأبصار السّحاب، وإنِّی لأمان لأهل «9» الأرض کما أنّ النّجوم أمان لأهل السّماء، فأغلقوا باب «10» السّؤال عمّا لا یعنیکم، ولا تتکلّفوا «11» علم ما قد کفیتم، وأکثروا الدّعاء بتعجیل الفرج، فإنّ ذلک فرجکم، والسّلام علیک یا إسحاق بن یعقوب وعلی من اتّبع الهدی. «12»
__________________________________________________
(1)- [الخرائج: «لتطهر»].
(2)- [لم یرد فی الخرائج والاحتجاج وکشف الغمّة والبحار].
(3- 3) [فی الغیبة والخرائج وکشف الغمّة: «ولا حاجة لنا فی»، وفی الاحتجاج: «فلا حاجة إلی»، وفی البحار: «ولا حاجة لنا إلی»].
(4- 4) [الخرائج: «وقوع»].
(5)- المائدة: 5/ 101.
(6)- [فی الخرائج وکشف الغمّة: «أحد»].
(7)- [لم یرد فی الغیبة].
(8)- [الخرائج: «غیّبها»].
(9)- [فی الغیبة وکشف الغمّة: «أهل»].
(10)- [لم یرد فی الغیبة، وفی الاحتجاج والبحار: «أبواب»].
(11)- [کشف الغمّة: «لا تکلّفوا»].
(12)- اسحاق بن یعقوب گوید: از محمدبن عثمان عمری خواهش کردم، یک نامه ای که در آن از مسائل-
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 34
__________________________________________________
- مشکلی پرسیدم، برساند. توقیعی به خط صاحب الزمان علیه السلام برای من بیرون آمد به این مضمون:
1- اما درباره این که از من پرسیدی (خدایت رهبری کند و پایدار دارد) راجع به امر منکران من از خاندان و عموزادگان خودم. بدان که میان خدا و کسی خویشاوندی نیست و هر کس مرا منکر باشد، از من نیست و روش او روش زاده نوح علیه السلام است.
2- روش عمویم جعفر و فرزندانش، روش برادران یوسف علیه السلام است.
3- نوشیدن آبجو حرام است و شلمک یا سلمک (گیاهی مدر و دارای مواد مسکر) عیب ندارد. اموال شما را برای آن می‌پذیریم که شما پاک شوید. هر که خواهد بفرستد، هر که خواهد قطع کند. آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است.
4- اما ظهور فرج با خداست و وقت گزاران دروغگویانند.
5- اما گفتار کسی که گوید، حسین علیه السلام کشته نشد، کفر و تکذیب و گمراهی است.
6- اما در حکم پیشامدهای تازه، به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آن ها حجت بر شمایند و من حجت بر آن هایم.
7- اما محمد بن عثمان عمری رضی اللَّه عنه وعن ابیه، من قبل- مورد وثوق من است و نوشته او، نوشته من است.
8- اما محمد بن مهزیار اهوازی به زودی خدا دلش را اصلاح کند و شکش را برطرف سازد.
و اما آنچه را برای ما می‌فرستی، همان را بپذیریم که پاک و حلال است و بهای کنیز خواننده حرام است.
9- محمد بن شاذان بن نعیم مردی است از شیعیان ما خاندان.
10- و اما ابو الخطاب محمد بن ابی زینب اجدع ملعون است و اصحابش هم ملعونند. با هم عقیده‌های آنان منشین؛ زیرا من از آن ها بیزارم و پدرانم علیهم السلام از آن ها بیزارند.
11- و اما کسانی که اموال ما را در دست دارند. هر کس چیزی از آن ها را بر خود حلال شمارد، همانا آتش خورده است.
12- و اما خمس بر شیعیان ما مباح شده است و تا هنگام ظهور از آن معافند تا حلال زاده باشند و حرام زاده نگردند.
13- این که جمعی در دین خدای عز وجل شک کردند و از آنچه به ما دادند، پشیمانند. ما از هر کس فسخ عمل بیعت خواهد، بیعت را برداشتیم و نیازی به صله شکاکان نداریم.
14- اما علت وقوع غیبتی که پدید شده است به درستی که خدای عزوجل می‌فرماید (در سوره مائده، آیه 101): ای آن کسانی که ایمان دارید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما هویدا گردد، بدتان آید. هیچ کدام از پدران من نبود جز آن که در گردنش بیعت یکی از سرکشانش واقع گردیده بود، و به راستی من-
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 35
الصّدوق، کمال الدّین، 2/ 483- 485 رقم 4/ عنه: الرّاوندی، الخرائج والجرائح، 3/ 1113- 1115؛ المجلسی، البحار «1»، 53/ 180- 182؛ مثله الطّوسی، الغیبة،/ 176- 178؛ أبومنصور الطّبرسی، الاحتجاج، 2/ 281- 284؛ الإربلی، کشف الغمّة، 2/ 531- 532؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «2»، 18/ 565؛ البحرانی، العوالم، 17/ 518
__________________________________________________
- ظهور می‌کنم و هنگام ظهور، بیعت احدی از سرکشان به گردنم نیست.
15- وجه بهره‌وری از من، در پنهانی من، مانند بهره‌وری از آفتاب است که ابر آن را از دیده‌ها نهان کرده. و به راستی من امان اهل زمینم، چنانچه ستاره‌ها امان اهل آسمانند. پرسش از آنچه برای شما سودی ندارد، موقوف کنید و دنبال دانستن آنچه را که از شما صرف نظر شده، نباشید و برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که همان فرج و گشایش شماست. درود بر تو ای پسر اسحاق و بر هر کس پیرو هدایت است.
کمره ای، ترجمه کمال الدین، 2/ 160- 162
شیخ طبرسی و کلینی به سند معتبر روایت‌کرده اند که: «فرمانی به خط حضرت صاحب الامر علیه السلام بیرون آمد که قول آن‌ها که دعوی می‌کنند که امام حسین علیه السلام کشته نشد، کفر است، و تکذیب رسول و ائمه است، و ضلالت و گمراهی است.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 566
ابن بابویه به سند معتبر روایت کرده است که: ابوالصلت هروی به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام عرض کرد: «گروهی در کوفه هستند که دعوی می‌کنند که حسین بن علی علیه السلام کشته نشد، و حق تعالی شباهت او را بر حنظله بن اسعد شبامی افکند، و آن حضرت را به آسمان بالا برد، چنانچه عیسی را به آسمان بالا برد. و این آیه را حجت می‌سازند: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلی المُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» 1 یعنی، قرار نداده است خدا از برای کافران بر مؤمنان راهی و تسلطی.»
حضرت فرمود: «دروغ می‌گویند. بر ایشان باد غضب و لعنت خدا! و کافر شده‌اند ایشان به تکذیب کردن پیغمبر خدا که خبر داد که آن حضرت کشته خواهد شد. به خدا سوگند که کشته شد حسین و کشته شد کسی که بهتر بود از حسین، یعنی امیر المؤمنین و امام حسن علیهما السلام. و هیچ یک از ما اهل بیت رسالت نیست، مگر آن که کشته می‌شویم. و مرا به زهر شهید خواهند کرد به مکر و حیله. خبر رسیده است به من از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خبر داده است آن حضرت را جبرائیل از جانب خداوند عالمیان. و مراد حق تعالی در آن آیه آن است که کافران را حجتی بر مؤمن نیست. چگونه این معنی تواند مراد بود و حال آن که حق تعالی در قرآن خبر داده است که کافران بسیاری از پیغمبران را به ناحق کشتند، ولیکن با وجود کشتن ایشان حجت پیغمبران بر ایشان غالب بود و حقیقت ایشان ظاهر بود.»
1. سوره نساء/ آیه 141.
مجلسی، جلاء العیون،/ 566- 567
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 44/ 271].
(2)- [حکاه فی الوسائل والعوالم باختصار کثیر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 37

أصحاب الإمام الحسین علیه السلام‌

اشاره

موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 39

أصحاب الإمام علیه السلام فی حدیث الرّسول صلی الله علیه و آله و سلم‌

فی الخبر عن سیِّد البشر: رمّلوهم بدمائهم، فإنّهم یحشرون یوم القیامة تشخب أوداجهم دماً، اللّون لون الدّم، والرّیح ریح المسک.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 37
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 40

شهداء کربلاء فی حدیث أمیر المؤمنین علیه السلام‌

قال: أخبرنا یحیی بن حمّاد، قال: حدّثنا أبو عوانة، عن سلیمان، قال: حدّثنا أبو عبید الضّبّیّ، قال:
دخلنا علی أبی هرثم الضّبّیّ حین أقبل من صفّین وهو مع علیّ، وهو جالس علی دکّان وله امرأة یقال لها: حرداء، هی أشدّ حبّاً لعلیّ، وأشدّ لقوله تصدیقاً.
فجاءت شاة فبعرت، فقال: لقد ذکرنی بعر هذه الشّاة حدیثاً لعلیّ، قالوا: وما علم علیّ بهذا؟
قال: أقبلنا مرجعنا من صفّین، فنزلنا کربلاء، فصلّی بنا علیّ صلاة الفجر بین شجرات ودوحات حرمل، ثمّ أخذ کفّاً من بعر الغزلان، فشمّه، ثمّ قال: أوه، أوه، یُقتل بهذا الغائط قوم یدخلون الجنّة بغیر حساب.
قال: قالت حرداء: وما تنکر من هذا؟ هو أعلم بما قال منک، نادت بذلک وهو فی جوف البیت. «1»
ابن سعد، الحسین علیه السلام،/ 49 رقم 277
حدّثنا الشّیخ الفقیه أبو جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه القمّیّ رحمه الله، قال: حدّثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رحمه الله، قال: حدّثنا أبی، عن محمّد بن الحسین ابن أبی الخطّاب، عن نصر بن مزاحم، عن عمرو بن سعد، عن أرطاة بن حبیب، عن فضیل الرّسّان، عن جبلة المکّیّة، قالت: سمعت میثم التّمّار قدس سره یقول: [...] یا جبلة! اعلمی أنّ الحسین بن علیّ سیِّد الشّهداء یوم القیامة ولأصحابه علی سائر الشّهداء درجة [...]. «2»
الصّدوق، الأمالی،/ 126- 127 رقم 10
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ حضور أمیر المؤمنین علیه السلام فی طریقه من صفّین علی أرض کربلاء وإخباره بمقتل الحسین علیه السلام»].
(2)- [راجع: «23/ إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام بشهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 41

أصحاب الإمام علیه السلام فی حدیث الإمام الصّادق علیه السلام‌

فرات، قال: حدّثنی جعفر بن محمّد الفزاریّ معنعناً، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: [...] وهو یومئذ فی عصبة کأنّهم نجوم السّماء یتهادون إلی القتل وکأ نّی أنظر إلی معسکرهم وإلی موضع رحالهم وتربتهم. «1» [...]
فرات بن إبراهیم، التّفسیر،/ 171

أصحاب الإمام علیه السلام فی حدیث الإمام الکاظم علیه السلام‌

حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن علیّ ابن سلیمان بن داوود الرّازیّ؛ حدّثنا أحمد بن محمّد بن یحیی، قال: حدّثنی سعد «2» بن عبداللَّه، عن علیّ بن سلیمان، عن علیّ بن أسباط، عن أبیه أسباط بن سالم، قال: «3» قال أبو الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام: إذا کان یوم القیامة نادی مناد: أین حواریّ محمّد بن عبداللَّه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله الّذین لم ینقضوا العهد ومضوا علیه؟ فیقوم سلمان والمقداد وأبوذرّ.
قال: ثمّ ینادی [منادٍ]: أین حواریّ علیّ بن أبی طالب وصیّ محمّد بن عبداللَّه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟ فیقوم عمرو بن الحمق الخزاعیّ ومحمّد بن أبی بکر ومیثم بن یحیی التّمّار مولی بنی أسد واویس القرنیّ.
قال: ثمّ ینادی المنادی: أین حواریّ الحسن بن علیّ وابن فاطمة بنت محمّد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟ فیقوم سفیان بن أبی «4» لیل الهمدانیّ وحذیفة بن اسید «5» الغفاریّ.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم ابنته الزّهراء علیها السلام بقتل الحسین علیه السلام»].
(2)- [فی الکشّی ومنهج المقال مکانه: «محمّد بن قولویه، قال: حدّثنی سعد ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین ونور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(4)- [لم یرد فی روضة الواعظین].
(5)- [فی روضة الواعظین ومنهج المقال ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «أسد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 42
قال: ثمّ ینادی المنادی: أین حواریّ الحسین «1» بن علیّ «2»؟ فیقوم کلّ «3» مَنْ استشهد معه ولم یتخلّف عنه «4».
قال: ثمّ ینادی المنادی: أین حواریّ علیّ بن الحسین؟ فیقوم جبیر بن مطعم ویحیی ابن امّ الطّویل وأبو خالد الکابلیّ وسعید بن المسیّب.
ثمّ ینادی المنادی: أین حواریّ محمّد بن علیّ وحواریّ «5» جعفر بن محمّد؟ فیقوم عبداللَّه بن شریک العامریّ وزرارة بن أعین وبرید بن معاویة العجلیّ ومحمّد بن مسلم «6» الثّقفیّ و «6» لیث ابن البختریّ المرادیّ وعبداللَّه بن أبی یعفور وعامر بن عبداللَّه بن جذاعة «7» وحجر بن زائدة وحمران بن أعین.
ثمّ ینادی سائر الشّیعة مع سائر الأئمّة صلوات اللَّه علیهم یوم القیامة، فهؤلاء «8» أوّل الشّیعة الّذین یدخلون الفردوس، وهؤلاء «8» أوّل السّابقین، وأوّل المقرّبین، وأوّل «9» المتحوّرة من التّابعین «9».
المفید، الاختصاص،/ 60- 62/ عنه: المجلسی، البحار، 34/ 275- 276؛ مثله‌الکشّی،/ 39- 45؛ الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 282- 283؛ الأسترآبادی، منهج المقال،/ 417- 418؛ الحویزی، نور الثّقلین، 5/ 210؛ المشهدی القمی، کنزالدّقائق، 13/ 21- 22
__________________________________________________
(1)- [روضة الواعظین: «حسین»].
(2)- [منهج المقال: «علیّ بن أبی طالب علیهم السلام»].
(3)- [لم یرد فی روضة الواعظین ونور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(4)- [فی روضة الواعظین ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «علیه»].
(5)- [لم یرد فی کنز الدّقائق].
(6- 6) [فی الکشّی وروضة الواعظین ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «وأبو بصیر (و)»].
(7)- [فی الکشّی: «جداعة»، وفی البحار: «خزاعة»].
(8- 8) [لم یرد فی روضة الواعظین ونور الثّقلین وکنز الدّقائق، وفی الکشّی: «المتحوّرة»].
(9- 9) [فی الکشّی وروضة الواعظین ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «المتحوّرین من التّابعین»، وفی البحار: «المحبورین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 43

أصحاب الحسین علیه السلام معدودون فی کتاب قبل شهودهم‌

حدّثنی الحسن، عن أبیه، عن محمّد بن عیسی، عن صفوان بن یحیی، عن یعقوب بن شعیب، عن حسین بن أبی العلاء، قال: قال: والّذی رفع إلیه العرش لقد حدّثنی أبوک بأصحاب الحسین لا ینقصون رجلًا ولا یزیدون رجلًا، تعتدی بهم هذه الأمّة کما اعتدت بنو إسرائیل یوم السّبت، وقُتل یوم السّبت یوم عاشوراء. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 73 رقم 9
وعُنِّفَ ابنُ عبّاس «2» علی ترکه الحسین، فقال: إنّ أصحاب الحسین لم ینقصوا رجلًا ولم یزیدوا رجلًا، نعرفهم بأسمائهم من قبل شهودهم. وقال محمّد ابن الحنفیّة: و «3» إنّ أصحابه عندنا لمکتوبون «4» بأسمائهم وأسماء آبائهم.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 53/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 3/
503- 504؛ المجلسی، البحار، 44/ 185؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 244
__________________________________________________
(1)- [راجع: «4/ حدیث عاشوراء: نهاره»].
(2)- عنّفهُ تعنیفاً: لامهُ بعُنف وشدّة.
(3)- [لم یرد فی الأسرار].
(4)- [الأسرار: «المکتوبون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 45

قتلة الإمام الحسین علیه السلام‌

اشاره

موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 47

لعن قاتلی الحسین علیه السلام من اللَّه جلّ جلاله والملائکة

قال ابن عبّاس: لقد رأیتُ حین هبط جبرئیل فی قبیلٍ من الملائکة، وقد نشروا أجنحتهم یبکون حزناً منهم علی الحسین؛ وجبرئیل معه قبضة من تربة الحسین تفوح مسکاً أذفر؛ دفعها إلی فاطمة بنت النّبیّ، وقال: یا حبیبة اللَّه! هذه تربة ولدک الحسین، وسیقتله اللّعناء بأرض کرب وبلاء، قال: فقال له النّبیّ: حبیبی جبرئیل؛ وهل تفلح امّة تقتل فرخی وفرخ ابنتی؟ فقال جبرئیل: لا، بل یضربهم اللَّه بالاختلاف، فتختلف قلوبهم وألسنتهم إلی آخر الدّهر. «1»
ابن أعثم، الفتوح، 2/ 39
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید الیقطینیّ، عن محمّد بن سنان، عن أبی سعید القمّاط، عن ابن أبی یعفور، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
بینما رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فی منزل فاطمة علیها السلام، والحسین فی حجره، إذ بکی وخرّ ساجداً، ثمّ قال: یا فاطمة، یا بنت محمّد! إنّ العلیّ الأعلی ترائی لی فی بیتکِ هذا فی ساعتی هذه فی أحسن صورة، وأهیأ هیئة وقال لی: یا محمّد! أتحبّ الحسین علیه السلام؟ فقلت: نعم، قرّة عینی وریحانتی وثمرة فؤادی وجلدة ما بین عینی، فقال لی: یا محمّد!- ووضع یده علی رأس الحسین علیه السلام- بورک من مولود علیه برکاتی وصلواتی ورحمتی ورضوانی ولعنتی وسخطی وعذابی وخزیی ونکالی علی من قتله وناصبه وناواه ونازعه، أما أ نّه سیِّد الشّهداء من الأوّلین والآخرین فی الدّنیا والآخرة، وذکر الحدیث. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارة،/ 67 رقم 1
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ هبوط جبرئیل علیه السلام بتربة الحسین علیه السلام علی النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم»].
(2)- [راجع: «الحسن والحسین علیهما السلام سیِّدا شباب أهل الجنّة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 48
حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه رضی الله عنه، قال: حدّثنی عمّی محمّد بن أبی القاسم، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، قال: حدّثنی محمّد بن علیّ القرشیّ، قال: حدّثنی أبو الرّبیع الزّهرانیّ، قال: حدّثنا جریر، عن لیث بن أبی سلیم، عن مجاهد، قال: قال ابن عبّاس:
سمعت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یقول: [...] أوحی اللَّه تبارک وتعالی إلی جبرئیل علیه السلام أن اهبط إلی نبیِّی محمّد [...] وقل له: یا محمّد! یقتله شرار امّتک علی شرار الدّوابّ، فویل للقاتل، وویل للسّائق، وویل للقائد. قاتل الحسین أنا منه بری‌ء وهو منّی بری‌ء، لأنّه لا یأتی یوم القیامة أحد إلّاوقاتل الحسین علیه السلام أعظم جرماً منه، قاتل الحسین یدخل النّار یوم القیامة مع الّذین یزعمون أنّ مع اللَّه إلهاً آخر، والنّار أشوق إلی قاتل الحسین ممّن أطاع اللَّه إلی الجنّة. [...] فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم: ما هؤلاء بأمّتی، أنا بری‌ء منهم، واللَّه عزّ وجلّ بری‌ء منهم. قال جبرئیل: وأنا بری‌ء منهم یا محمّد. [...]. «1»
الصّدوق، کمال الدّین، 1/ 282- 284 رقم 36
قال: أخبرنی أبو بکر محمّد بن عمر الجعابیّ، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن زیاد، قال: حدّثنا الحسن بن علیّ بن عفّان، عن یزید بن هارون، عن حمید، عن جابر بن عبداللَّه الأنصاریّ، قال: خرج علینا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم آخذاً بید الحسن والحسین علیهما السلام، فقال: إنّ ابنیّ هذین ربّیتهما صغیرین، ودعوت لهما کبیرین، وسألت اللَّه تعالی لهما ثلاثاً، فأعطانی اثنتین، ومنعنی واحدة. سألت اللَّه لهما أن یجعلهما طاهرین مطهّرین زکیّین، فأجابنی إلی ذلک، وسألت اللَّه أن یقیهما وذرّیّتهما وشیعتهما النّار، فأعطانی ذلک، وسألت اللَّه أن یجمع الامّة علی محبّتهما، فقال: یا محمّد! إنِّی قضیت قضاءً وقدرت قدراً، وإنّ طائفة من امّتک ستفی لک بذمّتک فی الیهود والنّصاری والمجوس، وسیخفرون ذمّتک فی ولدک، وإنِّی أوجبت علی نفسی لمن فعل ذلک أ لّااحلّه محلّ کرامتی، ولا اسکنه جنّتی، ولا أنظر إلیه بعین رحمتی إلی [یوم القیامة]. «2»
المفید، الأمالی،/ 78- 79 رقم 3
__________________________________________________
(1)- [راجع: «21/ العفو عن دردائیل ببرکة الإمام علیه السلام»].
(2)- [راجع: «21/ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یصف علیّاً علیه السلام ومعه الحسنان علیهما السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 49
لا

تنفع قاتل الحسین علیه السلام شفاعة الشّافعین‌

بهذا الإسناد [حدّثنا أبو الحسن محمّد بن علیّ بن الشّاه الفقیه المروزیّ بمرو الرّود فی داره، قال: حدّثنا أبو بکر بن محمّد بن عبداللَّه النّیسابوریّ، قال: حدّثنا أبو القاسم «1» عبداللَّه بن أحمد بن عامر بن سلیمان الطّائیّ بالبصرة، قال: حدّثنا أبی «2» فی سنة ستّین ومأتین، قال: حدّثنی علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام سنة أربع وتسعین ومائة، وحدّثنا أبو منصور أحمد بن إبراهیم بن بکر الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهیم بن هارون بن محمّد الخوریّ، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن زیاد الفقیه الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أحمد بن عبداللَّه الهرویّ الشّیبانیّ، عن الرّضا علیّ بن موسی علیهما السلام.
وحدّثنی أبو عبداللَّه الحسین بن محمّد الأشنانیّ الرّازیّ العدل ببلخ، قال: «3» حدّثنا علیّ بن محمّد بن مهرویه القزوینیّ، عن داوود بن سلیمان الفرّاء «2»، عن «4» علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، قال: حدّثنی أبی جعفر بن محمّد، قال: حدّثنی أبی محمّد بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن الحسین، قال:
حدّثنی أبی الحسین بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب علیه السلام «5»]، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: إنّ «6» موسی «7» بن عمران سأل ربّه عزّ وجلّ، فقال: یا ربّ! إنّ أخی «7» هارون مات فاغفر
__________________________________________________
(1)- [فی ابن المغازلی مکانه: «أخبرنا أبو إسحاق إبراهیم بن غسّان البصریّ إجازة أنّ أبا علیّ الحسین بن علیّ بن أحمد بن محمّد بن أبی زید حدّثهم، قال: حدّثنا أبو القاسم ...»، وفی الفرائد: «حدّثنا أبو بکر الجنید، قال: حدّثنا أبو القاسم ...»].
(2- 2) [لم یرد فی ابن المغازلی والفرائد].
(3)- [من هنا حکاه فی تأویل الآیات وکنز الدّقائق].
(4)- [فی البحار والعوالم والأسرار مکانه: « (بالأسانید الثّلاثة) عن ...»].
(5)- [فی الخوارزمی مکانه: «أخبرنی سیِّد الحفّاظ هذا، قال: وممّا سمعت فی المفارید بروایة علیّ علیه السلام ...»، ومن هنا حکاه عنه فی نفس المهموم»].
(6)- [فی اللّهوف مکانه: «ورأیت فی المجلّد الثّلاثین من تذییل شیخ المحدِّثین ببغداد محمّد بن النّجّار فی ترجمة فاطمة بنت أبی العبّاس الأزدیّ بإسناده عن طلحة، قال: سمعت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یقول: إنّ ...»].
(7- 7) [فی الفرائد: «ابن عمران رفع یدیه، فقال: یا ربّ! إنّ أخی»، وفی تأویل الآیات وکنز الدّقائق: «سأل ربّه: إنّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 50
له، فأوحی اللَّه تعالی إلیه: «1» یا موسی «1»! لو سألتنی فی الأوّلین والآخرین لأجبتک «2» ما خلا قاتل «3» الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام «3» «4»، فإنِّی أنتقم «5» له من قاتله «5». «6»
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 51 رقم 179/ عنه: المجلسی، البحار «7»، 44/ 300؛ البحرانی، العوالم، 17/ 606؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 86؛ القمی، نفس‌المهموم،/ 45؛ مثله ابن المغازلی، المناقب،/ 68- 69؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 85؛ ابن طاووس، اللّهوف،/ 140- 141؛ الحموئی، فرائد السّمطین، 2/ 263؛ شرف الدّین الإسترآبادی، تأویل الآیات،/ 742- 743؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 14/ 149- 150
حُکی أنّ موسی بن عمران رآه إسرائیلی مستعجلًا وقد کسته الصّفرة واعتری بدنه الضّعف وحکم بفرائصه الرّجف وقد اقشعرّ جسمه وغارت عیناه ونحف، لأنّه کان إذا دعاه ربّه للمناجاة یصیر علیه ذلک من خیفة اللَّه تعالی. فعرفه إسرائیلیّ وهو ممّن آمن به، فقال له: یا نبیّ اللَّه! أذنبتُ ذنباً عظیماً فاسأل ربّک أن یعفو عنِّی، فأنعم وسار، فلمّا ناجی ربّه، قال له: یا ربّ العالمین! أسألک وأنت العالم قبل نطقی به، فقال تعالی:
یا موسی! ما تسألنی أعطیک وما ترید أبلغک، قال: ربِّی إنّ فلاناً عبدک إسرائیلیّ أذنب
__________________________________________________
(1- 1) [فی الخوارزمی: «أن یا موسی»، وفی اللّهوف: «یا موسی بن عمران»].
(2)- [أضاف فی الخوارزمی: «فیهم»].
(3- 3) [فی ابن المغازلی والخوارزمی والبحار والعوالم والأسرار: «الحسین بن علیّ علیهما السلام»، وفی الفرائد وتأویل الآیات وکنز الدّقائق ونفس المهموم: «الحسین علیه السلام»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی اللّهوف].
(5- 5) [فی الخوارزمی والفرائد: «له منه»، وفی تأویل الآیات وکنز الدّقائق: «من قاتله»].
(6)- به این اسناد گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: موسی بن عمران از پروردگار مسألت کرد و عرض کرد: «پروردگارا! برادر من هارون وفات کرده، اورا بیامرز.»
حق تعالی وحی فرمود که: «ای موسی! اگر آمرزش اولین و آخرین را از من بخواهی، تورا اجابت می‌کنم، سوای کشنده حسین بن علی علیه السلام که من انتقام حسین را از قاتل او بکشم.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 285
(7)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 315 عن فردوس الأخبار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 51
ذنباً ویسألک العفو، قال: یا موسی! أعفو عمّن استغفرنی إلّاقاتل الحسین، قال موسی:
یا ربّ! مَنْ الحسین؟ قال له: الّذی مرّ ذکره علیک بجانب الطّور، قال: ربّ! ومَنْ یقتله؟
قال: یقتله امّة جدِّه الباغیة الطّاغیة فی أرض کربلاء، وتنفر فرسه وتحمحم وتصهل وتقول فی صهیلها: الظّلیمة الظّلیمة من أمّة قتلت ابن بنت نبیّها، فیبقی ملقی علی الرّمال من غیر غسل ولا کفن، ویُنهب رحله، وتُسبی نساءه فی البلدان، ویُقتل ناصروه، وتُشهر رؤوسهم مع رأسه علی أطراف الرِّماح. یا موسی! صغیرهم یمیته العطش، وکبیرهم جلده منکمش یستغیثون ولا ناصر، ویستجیرون ولا خافر.
قال: فبکی موسی، وقال: یا ربّ! ما لقاتلیه من العذاب؟ قال: یا موسی! عذاب یستغیث منه أهل النّار بالنّار، لا تنالهم رحمتی ولا شفاعة جدّه، ولو لم تکن کرامة له لخسفت بهم الأرض. قال موسی: برئت إلیک اللَّهمّ منهم وممّن رَضِیَ بفعالهم، فقال سبحانه: یا موسی! کتبت رحمة لتابعیه من عبادی، واعلم أ نّه من بکی علیه وأبکی أو تباکی حرمت جسده علی النّار. «1»
الطّریحی، المنتخب، 2/ 290- 291
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ اطّلاع موسی علیه السلام علی شهادة الحسین علیه السلام»].
ایضاً به اسانید معتبره از آن حضرت روایت کرده است که: حضرت موسی علیه السلام از پروردگار خود سؤال نمود که: «برادر من هارون مرده است. اورا بیامرز.»
حق تعالی وحی نمود به او که: «ای موسی! اگر شفاعت نمایی در حق گذشتگان و آیندگان، هر آینه شفاعت تورا قبول می‌کنم، به غیر از قاتل حسین بن علی که البته از قاتل او انتقام می‌کشم.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 574
دیگر در عیون اخبار و در صحیفه رضا علیه السلام از آن حضرت مروی است.
قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «إنّ موسی بن عمران سأل ربّه عزّ وجلّ، فقال: یا ربّ! إنّ أخی هارون مات، فاغفر له. فأوحی اللَّه عزّ وجلّ إلیه: یا موسی! لو سألتنی فی الأوّلین والآخرین لأجبتک، ما خلا قاتل الحسین بن علیّ، فإنِّی أنتقم له من قاتله».
فرمود: رسول خدای می‌فرماید که: موسی علی نبینا وآله و علیه السلام، به حضرت یزدان مسألت برد که: «ای پروردگار من! برادرم هارون جهان را وداع گفت. اورا به جلباب مغفرت خویش تشریف فرمای.»
خطاب آمد که: «ای موسی! اگر جرم و جریرت اولین و آخرین را از من مسألت کنی، تورا اجابت می‌فرمایم، مگر قاتل حسین بن علی را که به خویشتن از وی انتقام خواهم کشید.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 104- 105، 1/ 46- 47
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 52

قتلة الحسین صلی الله علیه و آله و سلم ودعاء الرّسول صلی الله علیه و آله و سلم علیهم‌

أبان، عن سلیم، قال: حدّثنی عبداللَّه بن جعفر بن أبی طالب، قال: کنتُ عند معاویة ومعنا الحسن والحسین [وعنده] عبداللَّه بن العبّاس [والفضل بن العبّاس].
فالتفتَ إلیَّ معاویة، فقال: یا عبداللَّه بن جعفر! ما أشدّ تعظیمک للحسن والحسین [...].
فقام إلیه علیّ بن أبی طالب صلوات اللَّه علیه وهو یبکی، فقال: [بأبی أنتَ وامِّی] یا نبیّ اللَّه، أتُقتل؟ قال: «نعم، أهلک شهیداً بالسّمِّ، وتُقتل أنتَ بالسّیف، وتخضب لحیتک من دم رأسک، ویُقتل إبنی الحسن بالسمِّ، ویُقتل إبنی الحسین بالسّیف، یقتله طاغی ابن طاغی، دعیّ ابن دعیّ، [منافق ابن منافق]. «1»
سلیم بن قیس،/ 834، 838 رقم 42
فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: لمّا نزلت هذه الآیة فی الیهود، هؤلاء الیهود [الّذین] نقضوا عهد اللَّه، وکذّبوا رُسل اللَّه، وقتلوا أولیاء اللَّه: أفلا أنبِّئکم بمَنْ یُضاهیهم من یهود هذه الامّة، قالوا: بلی یا رسول اللَّه.
قال: قوم من امّتی ینتحلون بأنّهم من أهل ملّتی، یقتلون أفاضل ذرِّیّتی وأطائب أرومتی، ویُبدِّلون شریعتی وسنّتی، ویقتلوا ولدیّ الحسن والحسین کما قتل أسلاف هؤلاء الیهود زکریّا ویحیی.
ألا وإنّ اللَّه یلعنهم کما لعنهم، ویبعث علی بقایا ذراریهم قبل یوم القیامة هادیاً مهدیّاً من وُلد الحسین المظلوم، یحرِّفهم [بسیوف أولیائه] إلی نار جهنّم.
ألا ولعن اللَّه قتلة الحسین ومحبِّیهم وناصریهم، والسّاکتین عن لعنهم من غیر تقیّة تسکتهم.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «18/ 582- 597 نصّ النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم علی إمامته وعلی الأئمّة من ولده علیهم السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 53
ألا وصلّی اللَّه علی الباکین علی الحسین بن علیّ علیهما السلام رحمةً وشفقةً، واللّاعنین لأعدائهم والممتلئین علیهم غیظاً وحنقاً.
ألا وإنّ الرّاضین بقتل الحسین علیه السلام شرکاء قتلته.
ألا وإنّ قتلته وأعوانهم وأشیاعهم والمقتدین بهم، براء من دین اللَّه.
[ألا] إنّ اللَّه لیأمر الملائکة المقرّبین أن یتلقّوا دموعهم [الباکیة] المصبوبة لقتل الحسین علیه السلام إلی الخزّان فی الجنان، فیمزجونها بماء الحیوان، فیزید فی عذوبتها وطیبها ألف ضعفها.
وإنّ الملائکة لیتلقّون دموع الفرحین الضّاحیکین لقتل الحسین علیه السلام ویلقونها فی الهاویة، ویمزجونها بحمیمها وصدیدها وغسّاقها وغسلینها، فتزید فی شدّة حرارتها وعظیم عذابها ألف ضعفها، یُشدّد بها علی المنقولین إلیها من أعداء آل محمّد عذابهم. «1»
التّفسیر المنسوب إلی الإمام أبی محمّد الحسن بن علیّ العسکریّ علیهما السلام،/ 368- 369 رقم 358
«إنّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ المُؤْمِنینَ أنفُسهُم وأموالَهُم بأنّ لَهُم الجنّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فیَقْتُلُونَ ویُقْتَلُونَ وَعْداً عَلیهِ حقّاً فی التّوراةِ والإنْجیلِ والقُرْآن».
فرات، قال: حدّثنی جعفر بن محمّد الفزاریّ معنعناً:
عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: کان الحسین [علیه السلام] مع امِّه تحمله، فأخذه النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، وقال: لعنَ اللَّه قاتلک، ولعنَ اللَّه سالبک، وأهلک اللَّه المتوازرین علیک وحکم اللَّه بینی وبین مَنْ أعانَ علیک.
قالت فاطمة [الزّهراء علیها السلام. ر]: یا أبة! أیّ شی‌ءٍ تقول؟ قال: یا بنتاه: ذکرتُ ما یُصیب بعدی وبعدکِ من الأذی والظّلم [والغدر] والبغی، وهو یومئذٍ فی عصبةٍ کأنّهم نجوم السّماء یتهادون إلی القتل، وکأنِّی أنظر إلی معسکرهم وإلی موضع رحالهم وتربتهم.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم صحابته بشهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 54
قالت: یا أبة! وأین هذا الموضع الّذی تصف؟ قال: موضع یُقال له: کربلاء وهی دار کرب وبلاء علینا وعلی الامّة، یخرج علیهم شرار امّتی، وأنّ أحدهم لو یشفع له مَنْ فی السّماوات والأرضین ما شفعوا فیه وهم المخلّدون فی النّار. «1» [...]
فرات بن إبراهیم، التّفسیر،/ 117 رقم 219
حدّثنا محمّد بن الحسن، عن یزید بن شَعَر، عن هارون بن حمزة، عن أبی عبدالرّحمان، عن سعد الأسکاف، عن محمّد بن علیّ بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: مَنْ سرّهُ أن یحیی حیاتی ویموت میتتی ویدخل جنّة ربِّی الّتی وعدنی، جنّة عدن منزلی قضیبٌ من قضبانه غرسه ربِّی تبارک وتعالی بیده، فقال له: (کن) فکان؛ فلیتولّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام والأوصیاء من ذرِّیّته، إنّهم الأئمّة من بعدی، هم عترتی من لحمی ودمی، رزقهم اللَّه فضلی وعلمی، وویل للمنکرین فضلهم من امّتی القاطعین صلتی، واللَّه لیقتلنّ ابنی، لا أنالهم اللَّه شفاعتی.
الصّفّار، بصائر الدّرجات،/ 70 رقم 7
قال شرحبیل ابن أبی عون: إنّ الملک الّذی جاء إلی النّبیّ (ص) إنّما کان ملک البحار، وذلک أنّ ملکاً من ملائکة الفرادیس نزل إلی البحر الأعظم، ثمّ نشر أجنحته علیه، وصاحَ صیحةً، وقال: یا أصحاب البحار البسوا ثیاب الحزن، فإنّ فرخ محمّد مذبوحٌ مقتولٌ، ثمّ جاء إلی النّبیّ (ص)، فقال: یا حبیب اللَّه، یُقتل علی هذه الأرض فرقتان من امّتک، إحداهما ظالمة معتدیة فاسقة، تقتل فرخک الحسین ابن ابنتک بأرضِ کربٍ وبلاء، وهذه تربته یا محمّد.
قال: ثمّ ناوله قبضةً من أرضِ کربلاء، وقال: تکون هذه التّربة عندک حتّی تری علامة ذلک، ثمّ حمل ذلک الملک من تربة لحسین فی بعض أجنحته، فلم یبق ملک، فی سماء الدّنیا، إلّاشمّ تلک التّربة، وصارَ منها عنده أثر وخبر.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «اخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم ابنته فاطمة الزّهراء علیها السلام بقتل الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 55
قال: ثمّ أخذ النّبیّ (ص) تلک القبضة الّتی أتاه بها الملک، فجعل یشمّها وهو یبکی، ویقول فی بکائه: «اللَّهمّ لا تُبارِک فی قاتل ولدی، وأصْلِهِ نارَ جهنّم، ثمّ دفع القبضة إلی امّ سلمة، وأخبرها بقتل الحسین بشاطئ الفرات، وقال: یا امّ سلمة، خذی هذه التّربة إلیکِ، فإنّها إذا تغیّرت واستحالت دماً عبیطاً، سیُقتل ولدی الحسین. [...] النّبیّ (ص) یقول: اللَّهمّ اخذل مَنْ خذله واقتل مَنْ قتله ولا تُمتِّعهُ بما طلبه. «1»
ابن أعثم، الفتوح، 2/ 39- 40
حدّثنا أبو الزّنباع روح بن الفرح المصریّ، ثنا یوسف بن عدیّ، ثنا حمّاد بن المختار، عن عطیّة العوفیّ، «2» عن أنس بن مالک رضی الله عنه، قال: دخلتُ علی رسول اللَّه (ص)، فقال: «قد اعطیتُ الکوثر»، قلت: یا رسول اللَّه، وما الکوثر؟ قال: «نهرٌ فی الجنّة عرضه وطوله ما بین المشرق والمغرب، ولا یشرب منه أحد فیظمأ، ولا یتوضّأ منه أحد فیشعث، لا یشربه «3» إنسانٌ خفر «3» ذمّتی ولا قتل أهل بیتی «4»».
الطّبرانیّ، المعجم الکبیر، 3/ 126 رقم 2882/ عنه: الهیثمیّ، مجمع الزّوائد، 10/ 653- 654
حدّثنا أحمد بن شعیب النِّسائیّ، أنا قتیبة بن سعید، ثنا ابن أبی الموال، عن عبیداللَّه ابن عبدالرّحمان بن موهب، عن عمیرة، «2» عن عائشة رضی اللَّه عنها: إنّ رسول اللَّه (ص)، قال: «ستّة لعنتُهم «5» وکلّ نبیٍّ مُجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه عزّ وجلّ، والمُکذِّب بقدر اللَّه،
__________________________________________________
(1)- [راجع: «الملائکة یحملون خبر شهادة الحسین علیه السلام إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی مجمع الزّوائد].
(3- 3) [مجمع الزّوائد: «من أحفر»].
(4)- [أضاف فی مجمع الزّوائد: «قلت: لأنس حدیث فی الصّحیح فی الکوثر غیر هذا. رواه الطّبرانیّ وفیه: حمّاد بن یحیی بن المختار وهو مجهول، وعطیّة ضعیف»].
(5)- [زاد فی مجمع الزّوائد: «ولعنهم اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 56
والمستحلّ محارم «1» اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک للسّنّة «2»».
الطّبرانیّ، المعجم الکبیر، 3/ 126- 127 رقم 2883/ عنه: الهیثمیّ، مجمع الزّوائد «3»، 1/ 425
حدّثنا أحمد بن رشدین المصریّ، ثنا أبو صالح الحرّانیّ، «4» ثنا ابن لهیعة، عن عیّاش بن عبّاس العتبانیّ «5»، عن أبی معشر الحمیریّ، عن عمرو بن سعواء «6» الیافعیّ، قال: قال رسول اللَّه (ص): «سبعة «7» لعنتهم وکلّ نبیّ مجاب «8»: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمستحلّ حرمة اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک لسنّتی، والمستأثر بالفی‌ء، والمتجبِّر بسلطانه لیعزّ مَنْ أذلّ اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّ اللَّه» «9».
الطّبرانیّ، المعجم الکبیر، 17/ 43 رقم 89/ عنه: الهیثمیّ، مجمع الزّوائد، 1/ 425؛
المتّقی الهندیّ، کنز العمّال، 16/ 128؛ مثله ابن الأثیر، أسد الغابة، 4/ 107؛ الفیروزآبادیّ، فضائل الخمسة، 3/ 349
__________________________________________________
(1)- [مجمع الزّوائد: «حرمة»].
(2)- [مجمع الزّوائد: «السّنّة. رواه الطّبرانیّ فی الکبیر، وفیه عبیداللَّه بن عبدالرّحمان بن موهب، قال یعقوب ابن شیبة: فیه ضعف، وضعّفه یحیی بن معین فی روایة، ووثّقه فی اخری، وقال أبو حاتم: صالح الحدیث، ووثّقه ابن حبّان وبقیّة رجال الصّحیح»].
(3)- [حکاه أیضاً فی مجمع الزّوائد، 7/ 418].
(4)- [من هنا حکاه فی أسد الغابة].
(5)- [أسد الغابة: «القتیانیّ»].
(6)- [فی أسد الغابة: «شعواء»، وفی مجمع الزّوائد مکانه: «عن عمرو بن شغوی، وفی فضائل الخمسة: «أسد الغابة ذکر حدیثاً عن عمر بن شعواء ...»].
(7)- [فی کنز العمّال مکانه: «عن عمر بن شعیب: ستّة ...»].
(8)- [أضاف فی أسد الغابة وفضائل الخمسة: «الدّعوة»].
(9)- [أضاف فی أسد الغابة: «أخرجه ابن مندة وأبو نعیم»، وأضاف فی مجمع الزّوائد: «رواه الطّبرانی فی الکبیر، وفیه: ابن لهیعة وهو ضعیف وأبو معشر الحمیریّ لم أرَ مَنْ ذکره»، وأضاف فی کنز العمّال وفضائل الخمسة: « (أقول: وذکره المتّقی أیضاً فی کنز العمّال، وقال: أخرجه) الطّبرانیّ عن عمرو بن شعیب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 57
سفیان الثّوریّ، بإسناده، عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، أ نّه قال: «ستّة لعنهم اللَّه عزّ وجلّ ولعنهم کلّ نبیّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمنکر لقدر اللَّه، والتّارک لسنّتی، والمتسلِّط بالجبروت لیعزّ مَنْ أذلّه اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّه اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والمستحلّ حرم اللَّه».
القاضی النّعمان، شرح الأخبار، 2/ 494 رقم 878
حدّثنی النّاقد أبو الحسین أحمد بن عبداللَّه بن علیّ، قال: حدّثنی جعفر بن سلیمان، عن أبیه، عن عبدالرّحمان الغنویّ، عن سلیمان، قال: وهل بقی فی السّماوات ملک لم ینزل إلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یُعزِّیه بولده الحسین علیه السلام، ویُخبره بثواب اللَّه إیّاه ویحمل إلیه تربته مصروعاً علیها مذبوحاً مقتولًا جریحاً طریحاً مخذولًا، فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «اللَّهمّ اخذل مَنْ خذله، واقتل مَنْ قتله، واذبح مَنْ ذبحه ولا تُمتِّعه بما طلب». قال عبدالرّحمان: فوَ اللَّه لقد عوجل الملعون یزید ولم یتمتّع بعد قتله بما طلب. «1» [...].
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 61- 62 رقم 8
حدّثنا أحمد بن الحسین المعروف بأبی علیّ بن عبدویه، قال: حدّثنا الحسن بن علیّ السّکّریّ، قال: حدّثنا محمّد بن زکریّا الجوهریّ، قال: حدّثنا العبّاس بن بکار، قال:
حدّثنی الحسین بن یزید، عن عمر بن علیّ بن الحسین، عن فاطمة بنت الحسین علیه السلام، عن أسماء بنت أبی بکر، عن صفیّة بنت عبدالمطّلب، قالت: لمّا سقط الحسین علیه السلام من بطن امِّه [...]، فقبّل النّبیّ بین عینیه، ثمّ دفعه إلیَّ وهو یبکی ویقول: «لعنَ اللَّه قوماً هم قاتلوک یا بُنیّ»، یقولها ثلاثاً، قالت: فقلت: فداک أبی وامِّی، ومَنْ یقتله؟ قال: بقیّة الفئة الباغیة من بنی امیّة لعنهم اللَّه. «2»
الصّدوق، الأمالی،/ 136
حدّثنا حمزة بن محمّد بن أحمد العلویّ رضی الله عنه، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعید الهمدانیّ، قال: حدّثنا یحیی بن الحسن بن جعفر، قال: حدّثنا محمّد بن میمون الخزّاز،
__________________________________________________
(1)- [راجع: «الملائکة یحملون خبر شهادة الحسین علیه السلام إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم»].
(2)- [راجع: «حدیث صفیّة بنت عبدالمطّلب عن إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم عن شهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 58
قال: حدّثنا عبداللَّه بن میمون، عن جعفر بن محمّد، عن أبیه، عن علیّ بن الحسین علیه السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «ستّة لعنهم اللَّه وکلُّ نبیٍّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والتّارک لسنّتی، والمستحلُّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والمتسلِّط بالجبروت لیذلّ مَنْ أعزّه اللَّه ویعزّ مَنْ أذلّه اللَّه، والمستأثر بفی‌ء المسلمین المستحلُّ له. «1»
الصّدوق، الخصال، 1/ 377 رقم 41/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 44/ 300؛ البحرانی، العوالم، 17/ 597
حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکِّل رضی الله عنه، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن أحمد، عن أحمد بن محمّد، عن أبی القاسم الکوفیّ، عن عبدالمؤمن الأنصاریّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: إنِّی لعنتُ سبعة لعنهم اللَّه وکلُّ نبیٍّ مجاب قبلی، فقیل: ومَنْ هم «3»؟ فقال: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمخالف لسنّتی، والمستحلُّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والمتسلِّط بالجبریّة لیعزّ مَنْ أذلّ اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّ اللَّه، والمستأثر علی المسلمین بفیئهم مستحلّاً له، والمحرِّم ما أحلّ اللَّه عزّ وجلّ. «4»
__________________________________________________
(1)- رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «شش طایفه به لعنت خدا و لعنت هر پیغمبری که دعایش مستجاب است، گرفتارند: کسی که به قرآن چیزی از خود بیفزاید، و کسی که دستورات مرا ترک کند، و کسی که حرمت خاندان مرا که خدا لازمش دانسته نگه ندارد، و کسی که از سلطنت و قدرت خویش برای خواری عزیز کرده خدا و یا عزّت ذلیل شده خدا استفاده کند، و کسی که خود را در مصرف بیت المال بر مسلمانان مقدم بر دیگران شمرده و آن را حلال خود بداند.»
فهری، ترجمه خصال، 1/ 377 رقم 41
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 5/ 87- 88].
(3)- [البحار: «هم یا رسول اللَّه»].
(4)- رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «من هفت طایفه را لعن کرده ام و خداوند و هر پیغمبر مستجاب الدعوة نیز لعنتشان نموده اند.» عرض شد: «آنان کیانند؟» فرمود: «کسی که به کتاب خدا بیفزاید، و کسی که تقدیرات الهی را دروغ پندارد، و کسی که با روش من مخالفت ورزد، و کسی که درباره اولاد من آنچه را که خداوند حرام فرموده است روا دارد، و کسی که با توسل به زور بر مردم مسلّط شود تا آن را که خداوند خوارش گردانیده عزیز کند و آن را که خدا عزیز نموده خوار گرداند، و کسی که بیت المال مسلمانان را صرف منافع شخصی نموده و این عمل را روا دارد، و کسی که حلال خداوند را حرام شمرد.»
فهری، ترجمه خصال، 2/ 391
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 59
الصّدوق، الخصال، 2/ 391/ عنه: المجلسی، البحار، 5/ 88
حدّثنا محمّد بن عمر الحافظ، قال: حدّثنی أبو جعفر محمّد بن الحسین بن حفص الخثعمیّ، قال: حدّثنا ثابت بن غارم «1» السّنجاریّ، قال: حدّثنا عبدالملک بن الولید، قال: حدّثنا عمرو بن عبدالجبّار، قال: حدّثنی عبداللَّه بن زیاد، قال: أخبرنی زید بن علیّ، عن أبیه، عن جدِّه، عن علیٍّ علیه السلام، قال: قال النّبیّ صلی الله علیه و آله: سبعة لعنهم اللَّه وکلُّ نبیٍّ مجاب: المغیِّر لکتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمبدِّل سنّة رسول اللَّه، والمستحلُّ من عترتی ما حرّم اللَّه عزّ وجلّ، والمتسلِّط فی سلطانه لیعزّ مَنْ أذلّ اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّ اللَّه، والمستحلُّ لحرم اللَّه، والمتکبِّر علی عباد اللَّه عزّ وجلّ. «2»
الصّدوق، الخصال، 2/ 391 رقم 25/ عنه: المجلسی، البحار، 5/ 88
بهذا الإسناد [حدّثنا أبو الحسن محمّد بن علیّ بن الشّاه الفقیه المروزیّ بمرو الرّود فی داره، قال: حدّثنا أبو بکر بن محمّد بن عبداللَّه النّیسابوریّ، قال: حدّثنا أبو القاسم عبداللَّه بن أحمد بن عامر بن سلیمان الطّائیّ بالبصرة، قال: حدّثنا أبی فی سنة ستّین ومأتین، قال: حدّثنی علیّ بن موسی الرِّضا علیه السلام سنة أربع وتسعین ومائة.
وحدّثنا أبو منصور أحمد بن إبراهیم بن بکر الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهیم بن هارون ابن محمّد الخوریّ، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن زیاد الفقیه الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أحمد بن عبداللَّه الهرویّ الشّیبانیّ، عن الرِّضا علیّ بن موسی علیهما السلام.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «عامر»].
(2)- [رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود]: «هفت طایفه را خداوند و هر پیغمبر مستجاب‌الدعوه ای لعن کرده است: کسی که کتاب خدای را تغییر دهد، و کسی که تقدیر خداوند را دروغ پندارد، و کسی که راه و رسم رسول خدا را تبدیل کند، و کسی که درباره اولاد من آنچه را که خداوند حرام فرموده است حلال شمرد، و کسی که حکومت بر مردم را به زور به دست آورد تا آن را که خداوند ذلیل نموده عزیز کند و آن را که خداوند عزیز فرموده ذلیل گرداند، و کسی که محرّمات الهی را حلال داند، و کسی که از پرستش حق گردن کشی کند.»
فهری، ترجمه خصال، 2/ 391
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 60
وحدّثنی أبو عبداللَّه الحسین بن محمّد الأشنانیّ الرّازیّ العدل ببلخ، قال «1»: حدّثنا «2» علیّ بن محمّد بن مهرویه القزوینیّ، عن داوود بن سلیمان الفرّاء، عن علیّ بن موسی الرِّضا علیه السلام، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، قال: حدّثنی أبی جعفر بن محمّد، قال: حدّثنی أبی محمّد بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن الحسین، قال: حدّثنی أبی الحسین بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب علیه السلام].
قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «حُرِّمت «3» الجنّة علی مَنْ ظلم أهل بیتی، و «4» علی مَنْ قاتلهم وعلی المعین علیهم، علی مَنْ سبّهم «4»: «اولئِکَ لا خَلاقَ لَهُم فی الآخِرَةِ ولا یُکَلِّمهُم اللَّه ولا ینظرُ إلیهم یوم القِیامَةِ ولا یُزَکِّیهم ولهم عَذابٌ ألیم» «5». «6»
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 37 رقم 65/ مثله أبو طالب الزّیدیّ، الأمالی،/ 121؛ شرف الدّین الأسترابادی، تأویل الآیات،/ 743؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق «7»، 14/ 150
بهذا الإسناد، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «الویل لظالمی أهل «8» بیتی، کأنِّی بهم «8» غداً
__________________________________________________
(1)- [فی الأمالی مکانه: «قال: أخبرنا أبو الحسین یحیی بن الحسین بن محمّد بن عبیداللَّه الحسنیّ، قال: ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی تأویل الآیات وکنز الدّقائق].
(3)- [فی تأویل الآیات وکنز الدّقائق: «حرّم اللَّه»].
(4- 4) [فی الأمالی: «وقاتلهم، وعلی المعین علیهم»، وفی تأویل الآیات وکنز الدّقائق: «وقاتلهم والمعین علیهم، ومَنْ سبّهم»].
(5)- [آل عمران: 3/ 77].
(6)- به این اسناد گوید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حرام است بهشت بر کسی که بر اهل بیت من ستم کند، و بر کسی که با ایشان مقاتله کند، و بر کسی که دشمنان ایشان را یاری کند و ایشان را ناسزا گوید. (اینها باشند کسانی که در آخرت آن ها را بهره و نصیبی نیست. و حق تعالی با ایشان در روز قیامت سخن نگوید و به سوی ایشان نظر نفرماید و ایشان را پاک و پاکیزه نکند از گناهان، و عذاب دردناک آن ها را باشد.)»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 272 رقم 65
(7)- [حکاه فی کنز الدّقائق عن تأویل الآیات].
(8- 8) [کنز الدّقائق: «بیت محمّد وعذابهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 61
مع المنافقین فی الدّرک الأسفل من النّار». «1»
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 51 رقم 177/ مثله شرف الدین الأسترابادی، تأویل الآیات،/ 743؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق «2»، 14/ 150
حدّثنا الحسین بن علیّ الرّازیّ، قال: حدّثنی إسحاق بن محمّد بن خالویه، قال:
حدّثنی یزید بن سلیمان البصریّ، قال: حدّثنی شریک، عن الرّکین بن الرّبیع، عن القاسم ابن حسّان، عن زید بن ثابت، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: «معاشر النّاس! ألا أدلّکم علی خیر النّاس [...] خالًا وخالة؟ قلنا: بلی یا رسول اللَّه! قال: الحسن والحسین علیهما السلام، خالهما القاسم بن رسول اللَّه، وخالتهما زینب بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، ثمّ قال: علی قاتلهما لعنة اللَّه والملائکة والنّاس أجمعین». «3»
الخزّاز، کفایة الأثر،/ 98- 99
حدّثنا أبو محمّد عبداللَّه بن جعفر بن درستویه الفارسیّ، ثنا یعقوب بن سفیان الفارسیّ، «4» وحدّثنا أبو بکر بن إسحاق الفقیه، ثنا الحسن بن علیّ بن زیاد، قالا «4»: ثنا إسحاق بن محمّد الفرویّ، ثنا عبدالرّحمان بن أبی الموّال القرشیّ. «5» وأخبرنی محمّد بن المؤمّل، ثنا الفضل بن محمّد الشّعرانیّ، ثنا قتیبة بن سعد، ثنا «5» عمرو بن حزم، عن عمرة، عن عائشة، قالت: قال رسول اللَّه (ص): ستّة «6» لعنتهم لعنهم اللَّه وکلّ نبیّ مجاب: المکذِّب بقدر اللَّه، والزّائد فی کتاب اللَّه، والمتسلِّط بالجبروت
__________________________________________________
(1)- به این اسناد گوید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وای بر ستم کنندگان اهل بیت من! گویا در فردای قیامت من آن ها را می‌بینم که با منافقان در درک اسفل جهنمند.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 284
(2)- [حکاه فی کنز الدّقائق عن تأویل الآیات].
(3)- [راجع: «فضیلة الإمام النّسبیّة»].
(4- 4) [لم یرد فی المستدرک،/ 101].
(5- 5) [المستدرک،/ 101: «عن عبداللَّه بن موهب، عن أبی بکر بن محمّد بن»].
(6)- [فی کنز العمّال مکانه: «عن عائشة: ستّة ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 62
«1» «2» یذلّ مَنْ «1» أعزّ اللَّه ویعزّ مَنْ «3» أذلّ «2» اللَّه، والمستحلّ لحرم اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک لسنّتی. «4» قد احتجّ البخاری بعبدالرّحمان بن أبی الموال، وهذا حدیث صحیح الإسناد ولا أعرف له علّة ولم یخرجاه. «4»
الحاکم، المستدرک، 1/ 91، 4/ 101/ عنه: المتّقی الهندی، کنز العمّال، 16/ 122
حدّثنا أبو علیّ الحسین بن علیّ الحافظ، أنبأ عبداللَّه بن محمّد بن وهب الحافظ، أنبأ عبداللَّه بن محمّد بن یوسف الفریابیّ، حدّثنی أبی، «5» ثنا سفیان، عن عبیداللَّه بن عبدالرّحمان بن عبداللَّه بن موهب، قال: سمعتُ علیّ بن الحسین یُحدِّث عن أبیه، عن جدِّه رضی الله عنه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: ستّة لعنتهم ولعنهم اللَّه وکلّ نبیّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمتسلِّط بالجبروت لیذلّ مَنْ أعزّ اللَّه ویعزّ مَنْ أذلّ اللَّه، والتّارک لسنّتی، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والمستحلّ لحرم اللَّه. «6»
الحاکم، المستدرک، 2/ 525/ عنه: الذّهبی، تلخیص المستدرک، 2/ 525
حدّثناه عبداللَّه بن جعفر بن درستویه الفارسیّ، ثنا یعقوب بن سفیان، ثنا «7» إسحاق ابن محمّد الفرویّ، ثنا عبدالرّحمان بن أبی الرّجال، عن عبیداللَّه بن موهب، عن عمرة،
__________________________________________________
(1- 1) [المستدرک،/ 101: «لیذلّ ما»].
(2- 2) [کنز العمّال: «فیعزّ بذلک مَنْ أذلّ اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّ»].
(3)- [المستدرک،/ 101: «ما»].
(4- 4) [المستدرک،/ 101: «هذا حدیث صحیح علی شرط البخاری ولم یخرجاه»، ولم یرد فی کنز العمّال].
(5)- [من هنا حکاه عنه فی التّلخیص].
(6)- [أضاف فی التّلخیص: «وروی إسحاق الفرویّ، عن عبدالرّحمان بن أبی الرّجال، عن عبیداللَّه بن موهب، عن عمرة، عن عائشة مرفوعاً: ستّة لعنهم اللَّه. الحدیث»].
(7)- [من هنا حکاه فی التّلخیص].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 63
عن عائشة «1» رضی اللَّه عنها، قالت: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: «2» ستّة لعنتهم ولعنهم اللَّه وکلّ نبیٍّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه تعالی، والمکذِّب بأقدار «3» اللَّه، والمتسلِّط بالجبروت «4» لیذلّ مَنْ أعزّ اللَّه ویعزّ مَنْ أذلّ اللَّه «4»، والمستحلّ لحرم اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک لسنّتی «5».
قد احتجّ الإمام البخاریّ بإسحاق بن محمّد الفرویّ وعبدالرّحمان بن أبی الرّجال فی (الجامع الصّحیح)، وهذا أولی بالصّواب من الإسناد الأوّل. «1»
الحاکم، المستدرک، 2/ 525/ عنه: المتّقی الهندی، کنز العمّال، 16/ 122
أخبرنا أبو الفتح هلال بن محمّد بن جعفر الحفّار، قال: أخبرنا أبو القاسم إسماعیل بن علیّ بن علیّ بن علیّ الدّعبلیّ، قال: حدّثنی أبی أبو الحسن علیّ بن علیّ بن رزین بن عثمان بن عبدالرّحمان بن عبداللَّه بن بدیل بن ورقاء أخو دعبل بن علیّ الخزاعیّ رضی الله عنه ببغداد سنة اثنتین وسبعین ومائتین، قال: حدّثنا سیِّدی أبو الحسن علیّ بن موسی الرّضا بطوس سنة ثمان وتسعین ومائة، [...]، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، قال: حدّثنا أبی جعفر بن محمّد، قال: حدّثنا أبی محمّد بن علیّ، عن علیّ بن الحسین علیه السلام، قال:
حدّثتنی أسماء بنت عمیس الخثعمیّة، قالت: [...]
فلمّا ولدت فاطمة الحسین علیهما السلام، نفّستها به، فجاءنی النّبیّ صلی الله علیه و آله [...]، ثمّ قال: یا أبا عبداللَّه، عزیز علیَّ، ثمّ بکی. [...]، فقال: أبکی علی إبنی هذا، تقتلهُ فئة باغیة کافرة من بنی امیّة، لا أنالهم اللَّه شفاعتی یوم القیامة، یقتلهُ رجل یثلم الدِّین ویکفر باللَّه العظیم، ثمّ قال: اللَّهمّ إنِّی أسألک فیهما ما سألک إبراهیم فی ذرِّیّته، اللَّهمّ أحبّهما وأحبّ مَنْ یحبّهما،
__________________________________________________
(1- 1) [التّلخیص: «مرفوعاً، ستّة لعنهم اللَّه. الحدیث»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی کنز العمّال].
(3)- [کنز العمّال: «بقدر»].
(4- 4) [کنز العمّال: «فیعزّ بذلک مَنْ أذلّ اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّ اللَّه»].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی کنز العمّال].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 64
والعن مَنْ یبغضهما مل‌ء السّماء والأرض [...]. «1»
الطّوسی، الأمالی،/ 367- 368 رقم 781
أخبرنی عبیداللَّه بن أبی الفتح الفارسیّ، قال: حدّثنا أبو الحسن علیّ بن عمر الحافظ، قال: حدّثنا الحسن بن أحمد بن سعید الرّهاویّ، قال: حدّثنا عبداللَّه بن الزّبیر بن محمّد الرّهاویّ، قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهیم بن یزید المکتب، قال: حدّثنا أبو قتادة الحرّانیّ، قال: حدّثنا سفیان الثّوریّ، عن زید بن علیّ بن الحسین، عن أبیه، عن الحسین بن علیّ، عن علیّ: إنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، قال: «2» ستّة لعنهم اللَّه ولعنتُهم وکلّ نبیّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والرّاغب عن سنّتی إلی البدعة «3»، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والمتسلِّط علی امّتی بالجبروت لیعزّ مَنْ أذلّ اللَّه ویذلّ مَنْ أعزّ «4» اللَّه، والمرتدّ أعرابیاً بعد هجرته. «5» «6» قال أبو الحسن «5»: هذا حدیث غریب من حدیث الثّوریّ، عن زید بن علیّ بن الحسین، تفرّد به أبو قتادة «7» الحرّانیّ عنه، وما کتبناه إلّامن هذا الوجه 6 7.
الخطیب البغدادیّ، تاریخ بغداد، 2/ 30/ عنه: المتّقی الهندیّ، کنز العمّال، 16/ 125؛ الفیروزآبادیّ، فضائل الخمسة، 3/ 349
قال ابن عبّاس: خرج النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم قبل موته بأیّام یسیرة إلی سفرٍ له ثمّ رجع وهو
__________________________________________________
(1)- [راجع: «21/ ما فعل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی کنز العمّال وفضائل الخمسة].
(3)- [فضائل الخمسة: «بدعة»].
(4)- [کنز العمّال: «أعزّه»].
(5- 5) [کنز العمّال: «الدّارقطنیّ فی الأفراد والخطیب فی المتّفق والمفترق، عن علیّ، قال الدّارقطنیّ:»].
(6- 6) [فی فضائل الخمسة: «أخرجه الدّارقطنیّ والخطیب، عن علیّ علیه السلام»، یعنی عن النّبیّ صلّی اللَّه علیه (وآله) وسلّم»].
(7- 7) [کنز العمّال: «الخزاعیّ، عن علیّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 65
متغیِّر اللّون محمرّ الوجه، فخطب خطبةً بلیغةً موجزةً وعیناه تهملان دموعاً، قال فیها:
[...] ألا وإنّ جبرئیل قد أخبرنی بأنّ امّتی تقتل ولدی الحسین بأرضِ کربلاء، ألا فلعنة اللَّه علی قاتله وخاذله آخر الدّهر. «1» [...].
الخوارزمی، مقتل الحسین، 1/ 164- 165
أحمد بن العبّاس، أبو بکر الهاشمیّ. عن محمّد بن عبدالأعلی، قال ابن حبّان: لا یحلّ الاحتجاج به، أتیته فأملی علیّ أحادیث، منها: قال: حدّثنا یحیی بن حبیب بن عربیّ، حدّثنا روح، عن ابن أبی عروبة، عن قتادة، عن سعید بن جبیر، عن ابن عبّاس، مرفوعاً: أربعة لعنتهم لعنهم اللَّه، وکلّ نبیّ مجاب الدّعوة: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والمتعزِّز بالجبروت لیذلّ مَنْ أعزّ اللَّه.
وقد رواه ابن عدیّ عن أحمد هذا، وقال: حدیث بمناکیر.
الذّهبیّ، میزان الإعتدال، 1/ 106 رقم 419
قتیبة، وعبدالعزیز الأویسیّ، عن ابن أبی الموال، عن عبیداللَّه بن موهب، عن عمرة، عن عائشة «2»، أنّ رسول اللَّه (ص)، قال: ستّة لعنتهم، لعنهم اللَّه، وکلّ نبیّ مجاب [الدّعوة] «3»: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب [بقدر] «4» اللَّه، والمتسلِّط بالجبروت لیذلّ مَنْ أعزّ اللَّه، والمستحلّ بحرم «5» اللَّه، ومن عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک لسنّتی «6».
قال أبو زرعة: هذا خطأ، والصّحیح عن ابن موهب [عن] «7» علیّ بن الحسین مرسل. مات سنة ثلاث وسبعین ومائة.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم صحابته بشهادة الحسین علیه السلام»].
(2)- [فی فضائل الخمسة مکانه: «الّذهبیّ، ذکر حدیثاً صرّح لصّحته عن عائشة ...»].
(3)- لیس فی س خ.
(4)- لیس فی س.
(5)- [فضائل الخمسة: «لحرم»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی فضائل الخمسة].
(7)- لیس فی خ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 66
الذّهبیّ، میزان الإعتدال، 2/ 593- 594/ عنه: الفیروزآبادی، فضائل الخمسة، 3/ 349- 350
وأخرج الدّیلمیّ مرفوعاً: بغض بنی هاشم والأنصار کفر وبغض العرب نفاق.
وصحّح الحاکم خبر أ نّه قال: یا بنی عبدالمطّلب، إنِّی سألتُ اللَّه لکم ثلاثاً: أن یثبِّت قائمکم، وأن یهدی ضالّکم، وأن یعلِّم جاهلکم، وسألتُ اللَّه أن یجعلکم جوداً. وفی روایة:
نجداً من النّجدة الشّجاعة وشدّة البأس نجباء رحماء، فلو أنّ رجلًا صفن بین الرّکن والمقام- أی جمع قدمیه فصلّی وصام- ثمّ لقیَ اللَّه وهو مبغض لأهل بیت محمّد، دخل النّار.
وصحّ أیضاً، أ نّه قال: ستّة لعنتهم ولعنهم اللَّه وکلّ نبیّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه عزّ وجلّ، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمتسلِّط علی امّتی بالجبروت لیذلّ مَنْ أعزّ اللَّه ویعزّ مَنْ أذلّ اللَّه، والمستحلّ حرمة اللَّه- وفی روایة لحرم اللَّه-، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک للسنّة- وفی روایة زیادة سابع، وهو: المستأثر بالفی‌ء-.
ابن حجر الهیتمیّ، الصّواعق المحرقة، 2/ 506
وصحّ أ نّه قال [رسول اللَّه صلی الله علیه و آله]: یا بنی عبدالمطّلب: إنِّی سألتُ اللَّه لکم ثلاثاً: أن یُثبِّت قائمکم، وأن یهدی ضالّکم، وأن یعلِّم جاهلکم، وسألتُ اللَّه أن یجعلکم کرماء نجباء رحماء، فلو أنّ رجلًا صفن- أی من الصّفن وهو صفّ القدمین بین الرِّکن والمقام- فصلّی وصام، ثمّ لقیَ اللَّه وهو یبغض آل محمّد، دخل النّار. «1» وورد: مَنْ سبّ أهل بیتی فإنّما «2» یرتدّ عن اللَّه وعن الإسلام «2»، «3» ومَنْ آذانی فی عترتی فعلیه لعنة اللَّه، ومَنْ آذانی فی عترتی فقد آذی اللَّه، إنّ اللَّه حرّم الجنّة علی مَنْ ظلمَ أهل
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی فضائل الخمسة].
(2- 2) [فی المطبوع: «یرید اللَّه والإسلام»].
(3) (3*) [فضائل الخسمة: «إلی أن قال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 67
بیتی أو قاتلهم أو أعان علیهم أو سبّهم. یا أ یُّها النّاس: إنّ قریشاً أهل أمانة، فمَنْ بغاهم العواثر کبّهُ اللَّه عزّ وجلّ لمنخریه مرّتین، مَنْ أراد هوان قریش أهانه اللَّه (3*). خمسة أو ستّة لعنتهم وکلّ نبیّ مجاب: الزّائد فی کتاب اللَّه، والمکذِّب بقدر اللَّه، والمستحلّ محارم اللَّه، والمستحلّ من عترتی ما حرّم اللَّه، والتّارک للسّنّة.
ابن حجر الهیتمی، الصّواعق المحرقة، 2/ 688/ عنه: الفیروزآبادیّ، فضائل الخمسة، 3/ 350
فقد رُوی فیها عن ابن عبّاس، قال: لمّا أراد اللَّه أن یهب لفاطمة الزّهراء [...]، قال جبرئیل: یا محمّد! آتنا بابنک هذا حتّی نراه، قال: فدخل النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم علی فاطمة، فأخذ الحسین وهو ملفوف بقطعة صوف صفراء، فأتی به إلی جبرئیل، فحلّه وقبّل بین عینیه وتفل فی فیه، وقال: بارکَ اللَّه فیک من مولودٍ وبارکَ فی والدیکَ یا صریح کربلاء، ونظر إلی الحسین وبکی وبکی النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم وبکت الملائکة، وقال جبرئیل: إقرأ فاطمة ابنتک السّلام وقُل لها تُسمِّیه الحسین، فقد سمّاه اللَّه جلّ اسمه الحسین؛ لأنّه لم یکن فی زمانه أحسن منه وجهاً، فقال رسول اللَّه: یا جبرئیل تهنِّینی وتبکی؟ قال: نعم یا محمّد آجرکَ اللَّه فی مولودکَ هذا، فقال: یا حبیبی جبرئیل ومَنْ یقتله؟ قال: شراذمة من امّتک یرجون شفاعتک، لا أنالهم اللَّه ذلک، فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم: خابت امّة قتلت ابن بنت نبیِّها، قال جبرئیل: خابت ثمّ خابت من رحمة اللَّه، وخاضت فی عذاب اللَّه. «1» [...] «2»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 150- 152 2
__________________________________________________
(1)- [راجع: «العفو عن صلصائیل ببرکة الإمام الحسین علیه السلام»].
(2)- و دیگر فاضل مجلسی از کتاب خصال حدیث می‌کند و سند به علی بن الحسین علیهما السلام می‌رساند:
قال: «قال رسول اللَّه: ستّةٌ لعنهم اللَّه وکلّ نبیّ مُجابٍ: الزّائدُ فی کتاب اللَّه، والمکذِّبُ بِقَدَرِ اللَّه، والتّارکُ لسُنّتی، والمستحلُّ من عترتی ما حرّمَ اللَّه، والمتسلِّط بالجبروتِ لیُذلّ مَنْ أعزّهُ اللَّه ویُعِزّ مَنْ أذلّهُ اللَّه، والمستأثر بفی‌ء المسلمین المستحلُّ له».
می‌فرماید: «رسول خدا فرمود: خداوند تبارک و تعالی و پیغمبران مستجاب الدعوه شش کس را هدف لعن ساخته اند: نخستین آن کس که در کتاب خدای بیفزاید. دوم آن کس که تکذیب کند قدر خدای را. سه دیگر آن که سنّت پیغمبر را پشت می‌زند و در طریق دیگر مشی کند. چهارم آن کس که از عترت پیغمبر چشم پوشد و در حلیت آنچه خدای در حق ایشان حرام کرده، بکوشد. پنجم آن کس که سلطنت جور به دست کند و ذلیل بخواهد کسی را که خدای عزیز داشته و عزیز بخواهد کسی را که خدای ذلیل خواسته. ششم کسی که به قهر و غلبه، استیلا و استقلال به دست کند فی‌ء مسلمانان و غنیمت ایشان، خاص خویش شمارد.»
سپهر، ناسخ التواریخ سید الشهدا علیه السلام، 4/ 99- 100
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 69

إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم للصّحابة بأنّ قاتل الحسین علیه السلام هو یزید

قال المسور بن مخرمة: [...]، قال: ولمّا أتت علی الحسین من مولده سنتان کاملتان، خرج النّبیّ فی سفرٍ، فلمّا کان فی بعض الطّریق، وقفَ فاسترجع ودمعت عیناه، فسُئل عن ذلک، فقال: هذا جبرئیل یُخبرنی عن أرضٍ بشاطئ الفرات یُقال لها کربلاء، یُقتل فیها ولدی الحسین ابن فاطمة، فقیل مَنْ یقتله یا رسول اللَّه؟ فقال: رجل یُقال له یزید، لا بارکَ اللَّه فی نفسه، وکأنِّی أنظر إلی مصرعه ومدفنه بها، وقد هوی برأسه، واللَّه ما ینظر أحد إلی رأس ولدی الحسین فیفرح إلّاخالف اللَّه بین قلبه ولسانه. [...] اللَّهمّ ولا تُبارک فی قاتله وخاذله. «1»
ابن أعثم، الفتوح، 2/ 40- 42
... حدّثنا الحسن بن العبّاس الرّازیّ، ثنا سلیم بن منصور بن عمّار، ثنا أبی (ح).
وحدّثنا أحمد بن یحیی بن خالد بن حبّان الرقّیّ، ثنا عمرو بن بکیر بن بکار القعنبیّ، ثنا مجاشع بن عمرو، قالا: ثنا عبداللَّه بن لهیعة، عن أبی قبیل، حدّثنی عبداللَّه بن عمرو ابن العاص: أنّ معاذ بن جبل أخبره، قال: خرج علینا رسول اللَّه (ص) متغیِّر اللّون، فقال: [...] «یزید لا یُبارک اللَّه فی یزید»، ثمّ ذرفت عیناه، ثمّ قال: «نُعیَ إلیَّ حسین، وأتیتُ بتربته، واخبرتُ بقاتله، والّذی نفسی بیده لا یُقتل بین ظهرانی قوم لا یمنعوه إلّا خالف اللَّه بین صدورهم وقلوبهم، وسلّط علیهم شرارهم، وألبسهم شیعاً [...]. «1»
الطّبرانی، المعجم الکبیر، 3/ 120- 121 رقم 2861
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم صحابته بشهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 70

إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم الحسین علیه السلام بأنّ یزید قاتله بکربلاء

ورُوی عن عبداللَّه بن عبّاس رضی الله عنه، أ نّه قال: لمّا اشتدّ برسول اللَّه صلی الله علیه و آله مرضه الّذی ماتَ فیه، وقد ضمّ الحسین علیه السلام إلی صدره، یسیل من عرقه علیه وهو یجود بنفسه، ویقول: ما لی ولیزید، لا بارکَ اللَّه فیه، اللَّهمّ العن یزید.
ثمّ غُشیَ علیه طویلًا وأفاق، وجعل یُقبِّل الحسین وعیناه تذرفان، ویقول: أما إنّ لی ولقاتلکَ مقاماً بین یَدَی اللَّه عزّ وجلّ. «1» ابن نما، مثیر الأحزان،/ 22
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم صحابته بشهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 71

إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام سعداً عن ابنه عُمر أنّه قاتل الحسین علیه السلام‌

حدّثنا الشّیخ الفقیه أبو جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی رحمه الله، قال: حدّثنا أبی رضی الله عنه، قال: حدّثنا علیّ بن موسی بن جعفر بن أبی جعفر الکمیدانیّ «1»، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن عیسی، عن عبدالرّحمان بن أبی نجران، عن جعفر بن محمّد الکوفیّ، عن «2» عبیداللَّه السّمین «2»، عن سعد بن طریف، عن الأصبغ بن نباتة، «3» قال: بینا أمیر المؤمنین علیه السلام یخطب النّاس وهو یقول: سلونی قبل أن تفقدونی، فوَ اللَّه لا تسألونی عن شی‌ء یکون إلّانبّأتکم به. فقام إلیه سعد بن أبی وقّاص، فقال: یا أمیر المؤمنین علیه السلام! أخبرنی کم فی رأسی ولحیتی من شعرة؟ فقال له: أما واللَّه لقد سألتنی عن مسألة حدّثنی خلیلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم أ نّک ستسألنی عنها، وما فی رأسک ولحیتک من شعرة إلّاوفی أصلها شیطان جالس، و «3» أنّ فی بیتک لسخلًا یقتل الحسین ابنی. وعمر بن سعد یومئذ یدرج بین یدیه. «4»
الصّدوق، الأمالی،/ 133- 134 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 422 4
__________________________________________________
(1)- [إثبات الهداة: «الکمندانیّ»].
(2- 2) [إثبات الهداة: «عبداللَّه السّهمیّ»].
(3- 3) [إثبات الهداة: «فی حدیث أ نّه قال لسعد بن أبی وقّاص»].
(4)- [راجع: 7/ 943].
اصبغ بن نباته گوید: در این میان که امیر المؤمنین خطبه می‌خواند برای مردم و می‌فرمود: «از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست بدهید، به خدا از چیزی نپرسید از آنچه گذشته و از آنچه بعد بوده باشد، جز این که خبر دهم شما را بدان.»
سعد بن ابی وقاص به پا خاست و گفت: «ای امیر المؤمنین! به من بگو چند رشته مو در سر و ریش من است؟»
فرمود: «به خدا سؤالی از من کردی که خلیلم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داده است که مرا از آن پرسش خواهی کرد. در سر و ریش تو مویی نباشد، جز آن که در بنش شیطانی نشسته و در خانه تو گوساله ای است که حسین فرزندم را می‌کشد.»
عمر بن سعد در آن روز برابرش بر سر دست راه می‌رفت.
کمره ای، ترجمه امالی،/ 133- 134
ابن بابویه و ابن قولویه و شیخ مفید و شیخ طبرسی به اسانید معتبره از اصبغ بن نباته و غیر او روایت کرده اند که: روزی حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه می‌خواند و می‌فرمود: «از من بپرسید آنچه خواهید، پیش از آن که مرا نیابید. پس به خدا سوگند یاد می‌کنم که هر چه سؤال کنید از خبرهای گذشته و آینده، البته شما را به آن خبر می‌دهم.»
به روایت دیگر فرمود: «به خدا سوگند که از گروهی که صد کس را گمراه کنند یا صد کس را هدایت کنند اگر از من بپرسید، خبر می‌دهم شما را به آن‌ها و سرکرده آن‌ها و داعی آن‌ها تا روز قیامت.»
پس سعد بن ابی وقاص برخاست و گفت: «یا امیر المؤمنین! خبر ده مرا که در سر و ریش من چند مو هست؟»
فرمود: «خلیل من رسول خدا مرا خبر داده که تو این سؤال از من خواهی کرد، و خبر داد که چند مو در سر و ریش تو هست، و خبر داد که در زیر هر مویی شیطانی هست که تورا گمراه می‌کند، و در خانه تو پسری هست که فرزند من حسین را شهید خواهد کرد. اگر خبر دهم عدد موهای تورا، تصدیق من نخواهی کرد، ولیکن به آن خبری که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر خواهد شد.»
در آن وقت عمر بن سعد کودکی بود و تازه به رفتار آمده بود.
مجلسی، جلاء العیون،/ 560- 561
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 73

أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام کانوا یُخبرون أنّ عمر بن سعد قاتل‌الحسین علیه السلام‌

وروی عبداللَّه بن شریک العامریّ، قال: کنت أسمع أصحاب علیّ علیه السلام إذا دخل عمر ابن سعد من باب المسجد یقولون: هذا قاتل الحسین بن علیّ علیهما السلام. وذلک قبل أن یُقتل بزمان. «1»
المفید، الإرشاد، 2/ 135 رقم 9
__________________________________________________
(1)- [راجع: 7/ 955].
و عبداللَّه بن شریک عامری حدیث کند که از اصحاب علی علیه السلام می‌شنیدم هر گاه که عمربن سعد از در مسجد وارد می‌شد می‌گفتند: «این کشنده حسین بن علی علیه السلام است.»
و این جریان زمانی دراز پیش از کشته شدن حسین علیه السلام بود. رسولی
محلّاتی، ترجمه ارشاد، 2/ 135
[شیخ مفید] از عبداللَّه بن شریک روایت کرده است که گفت: هر گاه عمر بن سعد از در مسجد داخل می‌شد، اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام می‌گفتند: «این خواهد بود کشنده حسین.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 562
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 74

إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام عمر بن سعد بأنّه قاتل الحسین علیه السلام‌

أنبأنا أبو محمّد بن طاووس، أنا أبو الغنائم بن أبی عثمان، أنا أبو الحسن بن رزقویه، أنا أبو بکر محمّد بن عمر بن الجعابیّ، نا الفضل بن الحُباب، نا أبو بکر، نا جعفر بن سلیمان، عن هشام بن حسّان، عن ابن سیرین، عن بعض أصحابه، قال: قال علیّ لعمر ابن سعد: کیف أنت إذا قمت مقاماً تخیّر فیه بین الجنّة والنّار، فتختار النّار؟! «1»
ابن عساکر، تاریخ دمشق، 48/ 32
__________________________________________________
(1)- [راجع: 7/ 943]. و سخن امیر المؤمنین علی علیه السلام بر وی درست آمد. به روایت محمد بن سیرین: یک روز امیر المؤمنین علی علیه السلام عمر بن سعد را نگریست؛ هنگامی که جوانی نورس بود.
فقال: «ویحک یا ابن سعد! کیف بک إذا قمت یوماً مقاماً تتحیّر فیه بین الجنّة والنّار؟ فتختار النّار».
فرمود: «ای پسر سعد! چگونه خواهی بود آن روز که متحیر باشی در اختیار بهشت و دوزخ؟ پس اختیار خواهی کرد دوزخ را.»
مع القصه، عمر بن سعد عزیمت درست کرد که حسین علیه السلام را به قتل رساند و منشور حکومت ری ستاند و به جانب کربلا روان شد.
سپهر، ناسخ التواریخ سید الشهدا علیه السلام، 2/ 186- 187
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 75

إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام معاویة بأنّ یزید قاتل الحسین علیه السلام نقلًاعن النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم‌

أبان، عن سلیم، وزعم أبو هارون العبدیّ أ نّه سمعه من عمر بن أبی سلمة:
أنّ معاویة دعا أبا الدّرداء ونحنُ مع أمیر المؤمنین علیه السلام بصفِّین، ودعا أبا هریرة، فقال لهما: انطلقا إلی علیّ، فاقرآه منِّی السّلام وقولا له: [...]
فلمّا قرأ علیّ علیه السلام کتاب معاویة وأبلغه أبو الدّرداء وأبو هریرة رسالته ومقالته، قال علیّ علیه السلام [لأبی الدّرداء]: قد أبلغتمانی ما أرسلکما به معاویة، فاسمعا منِّی ثمّ أبلِغاه عنِّی [کما أبلغتمانی عنه] وقولا له: [...]
یا معاویة! إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قد أخبرنی أنّ امّته سیخضبون لحیتی من دم رأسی، وإنِّی مُستشهد، وسَتَلی الامّة من بعدی، وإنّکَ ستقتل ابنی الحسن غدراً [بالسّمِ] وإنّ ابنک یزید [لعنه اللَّه] سیقتل ابنی الحسین [یلی ذلک منه ابن الزّانیة]. وأنّ الامّة سَیلیها من بعدک سبعة من [وُلد أبی العاص و] ولد مروان بن الحکم وخمسة من وُلده تکملة اثنی عشر إماماً، قد رآهم رسول اللَّه صلی الله علیه و آله [یتواثبون] علی منبره [تواثب القردة]، یردّون امّته عن دین اللَّه علی أدبارهم القهقری، وإنّهم أشدّ النّاس عذاباً یوم القیامة، وإنّ اللَّه سیخرج الخلافة منهم برایات سود تقبل من الشّرق، یذلّهم اللَّه بهم ویقتلهم تحت کلِّ حجر.
وإنّ رجلًا من ولدک مشوم ملعون جلف جاف منکوس القلب فظّ غلیظ قد نزع اللَّه من قلبه الرّأفة والرّحمة، أخواله من کلب، کأنِّی أنظر إلیه ولو شئتُ لسمّیته ووصفتُه وابن کم هو. فیبعث جیشاً إلی المدینة فیدخلونها، فیسرفون فیها فی القتل والفواحش، ویهرب منه رجل من وُلدی زکیّ نقیّ، الّذی یملأ الأرض عدلًا وقسطاً کما مُلئت ظلماً
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 76
وجوراً. وإنِّی لأعرف اسمه وابن کم هو یومئذ وعلامته. وهو من وُلد ابنی الحسین الّذی یقتله ابنک یزید، وهو الثّائر بدم أبیه. [...] «1»
سلیم بن قیس،/ 748، 752، 774- 775 رقم 25
__________________________________________________
(1)- [راجع: «18/ احتجاج أمیر المؤمنین علیه السلام وفیه النصّ علی إمامته علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 77

إخبار الإمام الحسین علیه السلام أنّ عمر بن سعد یقتله‌

وروی سالم بن أبی حفصة، قال: قال عمر بن سعد للحسین: یا أبا عبداللَّه! إنّ قبلنا ناساً سفهاء یزعمون أنّی أقتلک؟ فقال له الحسین علیه السلام: إنّهم لیسوا بسفهاء «1» ولکنّهم حلماء، أما إنّه تقرّ «2» عینی أن لا تأکل برّ العراق بعدی «3» إلّاقلیلًا. «4» «5»
المفید، الإرشاد، 2/ 135 رقم 10/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 115
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «سفهاء»].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «یقرّ»].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [راجع: 7/ 957].
(5)- و سالم بن ابی‌حفصة روایت کرده است، گفت: عمربن سعد به حسین علیه السلام گفت: «ای ابا عبداللَّه! در نزد ما مردمان بی‌خردی هستند که پندارند من تورا می‌کشم؟»
حسین علیه السلام به او فرمود: «اینان بی‌خرد نیستند بلکه خردمندانی هستند. آگاه باش، همانا آنچه چشم مرا روشن کند این است که پس از من از گندم عراق جز اندکی فقط خواهی خورد.» (یعنی به زودی مرگت فرا رسد).
رسولی محلاتی، ترجمه ارشاد، 2/ 135
شیخ مفید روایت‌کرده است که: روزی عمربن‌سعد با حضرت امام حسین علیه السلام گفت که: «نزد ما گروهی از بی‌خردان هستند که گمان می‌کنند که من تو را خواهم کشت.»
حضرت فرمود: «آن‌ها بی‌خردان نیستند، ولیکن علما و دانایانند. اما به این شادم که بعد از من تو گندم عراق را نخواهی خورد، مگر اندک زمانی.» مجلسی، جلاء العیون،/ 563
و دیگر در کشف الغمه و ارشاد مفید سند به سالم بن ابی‌حفصه می‌رسد، می‌گوید: عمر بن سعد یک روز حاضر خدمت حسین علیه السلام شد و عرض کرد: «یا ابا عبداللَّه! جماعتی از سفها گمان می‌کنند که من قاتل توام.»
فقال الحسین: «إنّهم لیسوا سفهاء، ولکنّهم حلماء، أما إنّه تقرّ عینی أن لا تأکل برّ العراق بعدی إلّاقلیلًا».
حسین علیه السلام فرمود: «این جماعت که نسبت قتل مرا با تو می‌دهند، دیوانگان نیستند، بلکه خردمندانند. لکن روشن است چشم من به این که تو بعد از من گندم عراق را نخواهی خورد، مگر اندکی.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 1/ 331- 332
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 78

لعن قاتلی الحسین علیه السلام علی لسان المعصومین علیهم السلام‌

[...] ثمّ بکی علیّ رضی الله عنه، وقال: یا ربّ عیسی! لا تبارک فی قاتل ولدی والعنه لعناً کثیراً. «1»
ابن أعثم، الفتوح، 2/ 465
حدّثنا الشّیخ الفقیه أبو جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی رحمه الله، قال: حدّثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رحمه الله، قال: حدّثنا أبی، عن محمّد بن الحسین ابن أبی الخطّاب، عن نصر بن مزاحم، عن عمر بن سعد، عن أرطاة بن حبیب، عن فضیل الرّسّان، عن جبلة المکّیّة، قال: سمعت میثم التّمّار قدّس اللَّه روحه یقول: [...]
قال [أمیر المؤمنین علیه السلام]: وجبت لعنة اللَّه علی قتلة الحسین کما وجبت علی المشرکین الّذین یجعلون مع اللَّه إلهاً آخر، وکما وجبت علی الیهود والنّصاری والمجوس. [...] «2»
الصّدوق، الأمالی،/ 126- 127 رقم 1
حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه رحمه الله، قال: حدّثنا علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن الرّیّان ابن شبیب، قال: دخلت علی الرّضا علیه السلام فی أوّل یوم من المحرّم، فقال لی [...]: یا ابن شبیب! إنّ المحرّم هو الشّهر الّذی کان أهل الجاهلیّة فیما مضی یحرّمون فیه الظّلم والقتال لحرمته، فما عرفت هذه الامّة حرمة شهرها ولا حرمة نبیّها، لقد قتلوا فی هذا الشّهر ذرِّیّته، وسبوا نساءه، وانتهبوا ثقله، فلا غفر اللَّه لهم ذلک أبداً. [...]
یا ابن شبیب! إن سرّک أن تلقی اللَّه عزّ وجلّ ولا ذنب علیک، فزر الحسین علیه السلام، یا ابن شبیب! إن سرّک أن تسکن الغرف المبنیّة فی الجنّة مع النّبیّ وآله صلوات اللَّه علیهم فالعن قتلة الحسین. «3»
الصّدوق، الأمالی،/ 129، 130 رقم 5
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام بحضور عیسی علیه السلام والحواریّون فی أرض کربلاء وإخبارهم بشهادة الحسین علیه السلام فیها»].
(2)- [راجع: «23/ إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام صحابته بشهادة الحسین علیه السلام»].
(3)- [راجع: «24/ عاشوراء فی حدیث الإمام الرّضا علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 79

لعن الأنبیاء علیهم السلام لقتلة الحسین علیه السلام‌

رُوی أنّ آدم علیه السلام لمّا هبط إلی الأرض لم یر حوّاء، فصار یطوف الأرض فی طلبها، فمرّ بکربلاء، فاعتلّ وأعاق وضاق صدره من غیر سبب وعثر فی الموضع الّذی قُتل فیه الحسین علیه السلام حتّی سال الدّم من رجله، فرفع رأسه إلی السّماء وقال: إلهی! هل حدث منِّی ذنب آخر فعاقبتنی به فإنِّی طفت جمیع الأرض ما أصابنی سوء مثل ما أصابنی فی هذه الأرض؟ فأوحی اللَّه إلیه: یا آدم! ما حدث منک ذنب ولکن یُقتل فی هذه الأرض ولدک الحسین علیه السلام ظلماً، فسال دمک موافقة لدمه. فقال آدم علیه السلام: یا ربّ! أیکون الحسین نبیّاً؟ قال: لا، ولکنّه سبط النّبیّ محمّد. فقال: ومن القاتل له؟ قال: قاتله یزید.
فقال آدم علیه السلام: فأیّ شی‌ء أصنع یا جبرئیل؟ فقال: العنه یا آدم. فلعنه أربع مرّات ومشی خطوات إلی جبل عرفات، فوجد حوّاء هناک. «1»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 48
ورُوی أنّ نوحاً علیه السلام لمّا رکب فی السّفینة طافت به جمیع الدّنیا، فلمّا مرّت بکربلاء، أخذته الأرض، وخاف نوح الغرق، فدعا ربّه، وقال: إلهی! طفت جمیع الدّنیا وما أصابنی فزع مثل ما أصابنی فی هذه الأرض، فنزل جبرئیل، وقال: یا نوح! فی هذا الموضع یُقتل الحسین علیه السلام سبط محمّد خاتم الأنبیاء وابن خاتم الأوصیاء، فقال: ومن القاتل له یا جبرئیل؟ قال: قاتله لعین أهل سبع سماوات، وسبع أرضین. فلعنه نوح أربع مرّات، فسارت السّفینة، حتّی بلغت الجودیّ، واستقرّت علیه. «2»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 48- 49
وحدّثنی أبو الحسین محمّد بن عبداللَّه بن علیّ النّاقد، قال: حدّثنی أبو هارون العیسی «3»، عن أبی الأشهب جعفر بن حنان «4»، عن خالد الرّبعیّ، قال: حدّثنی من سمع کعباً یقول:
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ مرور آدم علیه السلام بأرض کربلاء»].
(2)- [راجع: «23/ نوح علیه السلام یمرّ بکربلاء وجبرائیل یُخبره بشهادة الحسین علیه السلام»].
(3)- خ ل [والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء]: «العبسیّ».
(4)- خ ل [والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء]: «حیّان».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 80
أوّل من لعن قاتل الحسین بن علیّ علیهما السلام إبراهیم خلیل الرّحمان، لعنه «1» وأمر ولده بذلک وأخذ علیهم العهد والمیثاق، ثمّ لعنه موسی بن عمران وأمر امّته بذلک، ثمّ لعنه داوود وأمر بنی إسرائیل بذلک، ثمّ لعنه عیسی وأکثر أن قال: یا بنی إسرائیل! العنوا قاتله، وإن أدرکتم أیّامه فلا تجلسوا عنه، فإنّ الشّهید معه کالشّهید مع الأنبیاء مقبل «2» غیر مدبّر، وکأنِّی أنظر إلی بقعته، وما من نبیّ إلّاوقد زار کربلاء ووقف علیها، وقال: إنّک لبقعة کثیرة الخیر فیک یدفن القمر الأزهر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 67 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 301- 302؛ البحرانی، العوالم، 17/ 593؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 69
ورُوی أنّ إبراهیم مرّ فی أرض کربلاء وهو راکب فرساً، فعثرت به وسقط إبراهیم علیه السلام وشجّ رأسه وسال دمه، فأخذ فی الاستغفار، وقال: إلهی! أیّ شی‌ء حدث منِّی؟
فنزل إلیه جبرئیل وقال: یا إبراهیم! ما حدث منک ذنب، ولکن هنا یُقتل سبط خاتم الأنبیاء وابن خاتم الأوصیاء، فسال دمک موافقة لدمه، قال: یا جبرئیل! ومن یکون قاتله؟ قال: لعین أهل السّماوات والأرض، والقلم جری علی اللّوح بلعنه بغیر إذن ربّه، فأوحی اللَّه تعالی إلی القلم أ نّک استحقیت الثّناء بهذا اللّعن، فرفع إبراهیم علیه السلام یدیه ولعن یزید لعناً کثیراً، وأمّن فرسه بلسان فصیح، فقال إبراهیم لفرسه: أیّ شی‌ء عرفت حتّی تؤمن علی دعائی؟ فقال: یا إبراهیم! أنا أفتخر برکوبک علیَّ، فلمّا عثرت وسقطت عن ظهری عظمت خجلتی، وکان سبب ذلک من یزید. «3»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 49
ورُوی أنّ موسی کان ذات یوم سائراً ومعه یوشع بن نون، فلمّا جاء إلی أرض کربلاء انخرق نعله، وانقطع شراکه، ودخل الحسک فی رجلیه، وسال دمه، فقال: إلهی! أیّ شی‌ء
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [العوالم: «مقبلًا»].
(3)- [راجع: «23/ إخبار جبرائیل إبراهیم الخلیل علیه السلام بشهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 81
حدث منِّی؟ فأوحی اللَّه إلیه: أنّ هنا یُقتل الحسین وهنا یسفک دمک موافقة لدمه، فقال:
ربّ! ومن یکون الحسین؟ فقیل له: هو سبط محمّد المصطفی، وابن علیّ المرتضی، فقال:
ومن یکون قاتله؟ فقیل: هو لعین السّمک فی البحار، والوحوش فی القفار، والطّیر فی الهواء، فرفع موسی یدیه ولعن یزید ودعا علیه وأمّن یوشع بن نون علی دعائه، ومضی لشأنه. «1»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 49- 50
وروی أنّ سلیمان علیه السلام کان یجلس علی بساطه ویسیر فی الهواء، فمرّ ذات یوم وهو سائر فی أرض کربلاء، فأدارت الرّیح بساطه ثلاث دورات حتّی خافوا السّقوط، فسکنت الرّیح ونزل البساط فی أرض کربلاء، فقال سلیمان للرّیح: لِمَ سکنتی؟ فقالت: إنّ هنا یُقتل الحسین علیه السلام. فقال: ومَنْ یکون الحسین؟ قالت: هو سبط محمّد المختار، وابن علیّ الکرّار.
فقال: ومَنْ قاتله؟ قالت: لعین أهل السّماوات والأرض یزید. فرفع سلیمان یدیه ولعنه ودعا علیه وأمّن دعائه الإنس والجنّ، فهبّت الرّیح وسار البساط. «2»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 50
ورُوی أنّ عیسی علیه السلام کان سائحاً فی البراری ومعه الحواریّون، فمرّوا بکربلاء، فرأوا أسداً کاسراً قد أخذ الطّریق، فتقدّم عیسی إلی الأسد، وقال له: لِمَ جلست فی هذا الطّریق ولا تدعنا نمرّ فیه؟ فقال الأسد بلسان فصیح: إنِّی لم أدع لکم الطّریق حتّی تلعنوا یزید قاتل الحسین علیه السلام. فقال عیسی علیه السلام: ومَنْ یکون الحسین؟ قال: سبط محمّد النّبیّ الامِّیّ، وابن علیّ الولیّ، قال: ومَنْ قاتله؟ قال: قاتله لعین الوحوش والذّئاب والسّباع أجمع، خصوصاً أیّام عاشوراء. فرفع عیسی علیه السلام یدیه ولعن یزید ودعا علیه وأمّن الحواریّون علی دعائه، فتنحّی الأسد عن طریقهم ومشوا لشأنهم. «3»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 50
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إطّلاع موسی علیه السلام علی شهادة الحسین علیه السلام»].
(2)- [راجع: «23/ مرور سلیمان علیه السلام بالبساط علی أرض کربلاء ومعرفته بشهادة الحسین علیه السلام»].
(3)- [راجع: «23/ مرور عیسی علیه السلام والحواریِّین بکربلاء وإخبار الأسد إیّاهم بمقتل الحسین علیه السلام»].
ابن قولویه از کعب الاحبار روایت کرده است که: اول کسی که لعنت نمود بر قاتلان حسین بن علی، ابراهیم خلیل الرحمان بود و امر کرد فرزندان خودرا و عهد و پیمان از ایشان گرفت که پیوسته اورا لعنت کنند. و بعد از آن حضرت موسی اورا لعنت کرد و امر کرد امت خودرا به آن. پس لعنت کرد اورا داوود علیه السلام و امر نمود بنی اسرائیل را. پس لعنت کرد اورا حضرت عیسی و بسیار می‌گفت بنی اسرائیل را که لعنت کنند بر قاتلان حسین. اگر زمان اورا دریابید، در خدمت او جهاد نمایید که کسی که با او شهید شود، چنان است که با پیغمبر شهید شده است. و گویا آن نقطه که در آن مدفون خواهد شد، در نظر من است. و هیچ پیغمبری نیست، مگر آن که به زیارت کربلا رفته است و در آن جا توقف نموده است و آن زمین مبارک را خطاب کرده است که: تویی بقعه‌ای که خیر تو بسیار است، و ماه تابان امامت در تو مدفون خواهد شد.
مجلسی، جلاء العیون،/ 575
همانا در کامل الزیاره سند به کعب الاحبار می‌رساند که گفت: اول کسی که لعن کرد قاتل حسین را، ابراهیم خلیل بود و او فرزندان خودرا به لعن قاتل آن حضرت امر فرمود و از ایشان عهد بستد، و از پس او موسی بن عمران بدین‌گونه کار کرد. آن گاه داوود بنی‌اسرائیل را به لعن قاتل حسین فرمان داد. چون نوبت به عیسی علی نبینا وآله وعلیه السلام رسید،
قال: «یا بنی إسرائیل! العنوا قاتله، وإن أدرکتم أیّامه فلا تجلسوا عنه، فإنّ الشّهید معه کالشّهید مع الأنبیاء مقبل غیر مدبر، وکأنِّی أنظر إلی بقعته وما من نبیّ إلّاوقد زار کربلاء ووقف علیها، وقال: إنّک لبقعة کثیرة الخیر، فیک یدفن القمر الأزهر».
فرمود: «ای جماعت بنی اسرائیل! لعن کنید قاتل حسین را و اگر زمان اورا دریافتید، از ملازمت رکاب او تقاعد نجویید. همانا شهید در راه او همانند کسی است که در جهاد مقبل غیر مدبر باشد ودر رکاب پیغمبران شهید شود. کانه نگرانم به سوی بقعه او که هیچ پیغمبری نیست، الا آن که حاضر زیارت او شود و اعتکاف کند و گوید: تو بقعه کثیر الخیری؛ زیرا که ماه درخشان در تو مدفون است.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 94- 95
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 83

اللَّه سبحانه وتعالی یُطالب بثأر الحسین علیه السلام‌

محمّد بن إبراهیم التّمیمیّ، بإسناده، عن عبداللَّه بن عبّاس، أ نّه قال: «أوحی اللَّه إلی نبیِّه محمّد صلی الله علیه و آله: إنِّی قتلتُ بدم یحیی بن زکریّا سبعین ألفاً، وأنِّی أقتل بدم الحسین بن علیّ سبعین ألفاً وسبعین ألفاً». «1» القاضی النّعمان، شرح الأخبار، 3/ 168 رقم 1112
__________________________________________________
(1)- [راجع: «7/ مصیر القتلة والرّاضین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 84

النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم یُطالب بثأر الحسین علیه السلام‌

النّبیّ صلی الله علیه و آله: بینی وبین قاتل الحسین علیه السلام خصومة یوم القیامة؛ آخذ ساق العرش بیدی؛ ویأخذ علیّ بحجزتی، وتأخذ فاطمة بحجزة علیّ ومعها قمیص، فأقول: یا ربّ! انصفنی فی قتلة الحسین.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 86
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 85

فاطمة الزّهراء علیها السلام تُطالب بثأر الحسین علیه السلام‌

حدّثنی محمّد بن علیّ ماجیلویه، قال: حدّثنی محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن بعض أصحابه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: إذا «1» کان یوم القیامة نصب لفاطمة علیها السلام قبّة من نور، و «2» أقبل الحسین علیه السلام «2» رأسه علی «3» یده، فإذا رأته شهقت شهقة لا یبقی فی الجمع مَلَکٌ مقرّب، ولا نبیّ مرسل، «4» ولا عبد مؤمن إلّابکی لها، فیمثِّل اللَّه عزّ وجلّ رجلًا «4» لها فی أحسن صورة وهو یخاصم قتلته بلا رأس، فیجمع اللَّه «5» قتلته والمجهزین علیه ومَنْ «6» شرک فی قتله فیقتلهم «6» حتّی أتی علی آخرهم، ثمّ ینشرون، فیقتلهم أمیر المؤمنین علیه السلام، ثمّ ینشرون، فیقتلهم الحسن علیه السلام، ثمّ ینشرون، فیقتلهم الحسین علیه السلام، ثمّ ینشرون، فلا یبقی من ذرِّیّتنا أحد إلّاقتلهم قتلة، فعند ذلک «7» یکشف اللَّه «7» الغیظ وینسی الحزن.
ثمّ قال أبو عبداللَّه علیه السلام: رحم اللَّه شیعتنا، شیعتنا واللَّه «8» المؤمنون، فقد واللَّه شرکونا فی المصیبة بطول الحزن والحسرة. «9»
__________________________________________________
(1)- [فی اللّهوف مکانه: «وروی عن الصّادق علیه السلام یرفعه إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله، أ نّه قال: إذا ...»].
(2- 2) [اللّهوف: «یقبل الحسین علیه السلام و»].
(3)- [فی اللّهوف والبحار: «فی»].
(4- 4) [اللّهوف: «إلّا بکی لها فیمثّله اللَّه عزّ وجلّ»].
(5)- [أضاف فی اللّهوف: «لها»].
(6- 6) [اللّهوف: «شرکهم فی قتل فأقتلهم»].
(7- 7) [اللّهوف: «یکشف»].
(8)- [فی اللّهوف: «هم واللَّه»، وفی البحار: «واللَّه هم»].
(9)- و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «چون روز قیامت شود، برای فاطمه زهرا قبه‌ای از نور نصب شود. حسین علیه السلام در حالی که سر خویش به دست گرفته، روی به آن قبه می‌آید. چون چشم فاطمه بر آن منظره بیفتد، چنان نعره بر آرد که تمام فرشتگان مقرب الهی و پیغمبران مرسل که آن‌جا جمعند، به حال فاطمه به گریه درآیند. پس خداوند، حسین علیه السلام را برای فاطمه در زیباترین صورتی جلوه دهد که بی سر از کشندگان خود انتقام می‌گیرد. پس خداوند همه کشندگان آن حضرت و یاری کنندگان بر آنان و هر کس که شرکت در کشتن آن حضرت نموده، جمع می‌کند و من تا آخرین نفر آنان را می‌کشم. سپس زنده می‌شوند و امیر المؤمنین آنان را می‌کشد. و سپس زنده می‌شوند و حسن آنان را می‌کشد. سپس زنده می‌شوند و حسین علیه السلام آنان را می‌کشد. سپس زنده می‌شوند. یک نفر از خاندان ما باقی نمی‌ماند، مگر آن که هر کدام یک بار آنان را می‌کشد. چون چنین شود، آتش خشم فرو نشیند و اندوه از یاد برود.»
سپس راوی گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند شیعیان ما را رحمت کند. به خدا که مؤمنین واقعی آنانند، آنان که (به خدا سوگند) شریک مصیبت ما هستند و همواره در مصیبت ما غم خورند و حسرت برند.»
فهری، ترجمه لهوف،/ 137- 139
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 86
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 216- 217/ عنه: ابن طاووس، اللّهوف،/ 137- 139؛ المجلسی، البحار، 43/ 221- 222
حدّثنی محمّد بن موسی بن المتوکِّل، قال: حدّثنی محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن أحمد، عن «1» یعقوب بن زید، عن منصور «1»، عن رجل، عن شریک یرفعه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: إذا «2» کان یوم القیامة، جاءت فاطمة علیها السلام فی لمّة من نسائها، فیقال لها: ادخلی الجنّة، فتقول: لا أدخل حتّی أعلم ما صنع بولدی من بعدی؟ فیقال لها: انظری فی قلب القیامة. فتنظر إلی الحسین علیه السلام قائماً و «3» لیس علیه رأس، فتصرخ صرخة وأصرخ لصراخها وتصرخ الملائکة «4» لصراخها، فیغضب اللَّه عزّ وجلّ «4» عند ذلک، فیأمر ناراً یقال لها: «هبهب»، قد أوقد علیها ألف عام حتّی اسودّت، لا یدخلها روح أبداً، ولا
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «ابن یزید، عن محمّد بن منصور»].
(2)- [فی اللّهوف مکانه: «وعن النّبیّ صلی الله علیه و آله، أ نّه قال: إذا ...»].
(3)- [لم یرد فی اللّهوف].
(4- 4) [فی اللّهوف: «لصراخها. وفی روایة: وتنادی: وا ولداه، وا ثمرة فؤاداه. قال: فیغصب اللَّه عزّ وجلّ لها»، وفی البحار: «لصراخنا. فیغضب اللَّه عزّ وجلّ لنا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 87
یخرج منها غمّ أبداً. فیقال «1»: التقطی قتلة الحسین «2» وحملة القرآن «2»، فتلتقطهم. فإذا صاروا فی حوصلتها، صهلت وصهلوا بها، وشهقت وشهقوا بها، وزفرت وزفروا بها، فینطقون بألسنة ذلقة «3» طلقة: یا ربّنا فیما «3» أوجبت لنا النّار قبل عبدة الأوثان؟ فیأتیهم الجواب عن اللَّه تعالی أن: من علم لیس کمَن لا یعلم. «4»
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 217/ عنه: ابن طاووس، اللّهوف،/ 139- 140؛ الحرّ العاملی، إثبات الهداة «5»، 1/ 291- 292؛ المجلسی، البحار، 43/ 222
حدّثنی علیّ بن أحمد بن عبداللَّه «6»، عن أبیه، عن جدِّه أحمد بن أبی عبداللَّه، عن أبیه
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «لها»].
(2- 2) [لم یرد فی اللّهوف].
(3- 3) [فی اللّهوف: «ناطقة: یا ربّنا بم»، وفی البحار: «طلقة: یا ربّنا»].
(4)- و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت است که فرمود: «چون روز قیامت شود، فاطمه به همراه جمعی از زنانش می‌آید. به او گفته می‌شود که: داخل بهشت بشو.
گوید: داخل نشوم تا بدانم پس از من با فرزندم چه کردند.
به او گفته می‌شود: به وسط صحرای محشر نگاه کن.
چون نگاه کند، حسین را می‌بیند که بی سر ایستاده است. آن چنان فریاد بر آرد که من به فریاد او فریاد کشم و فرشتگان به فریادش فریاد برآرند.»
و در روایتی است که صدا می‌زند: ای وای پسرم! ای وای میوه دلم!
فرمود: «پس در این وقت خدای عز وجل غضب کند و آتشی را که نامش هب هب است و هزار سال افروخته شده است تا آن که سیاه گشته و هرگز نسیمی بدان راه نیافته و غم و اندوه از آن بیرون نشده، دستور فرماید که: کشندگان حسین را در کام خود فرو گیر. پس آتش آنان را به کام گیرد و چون همگی در دل آتش قرار گیرند، صیحه ای بکشد که آنان نیز صیحه بکشند، و فریادی بزند که آنان نیز فریاد زنند، و برافروزد و آنان نیز برافروزند. پس با زبان‌های گویا عرض کنند: پروردگار ما! برای چه ما را پیش از بت پرستان در آتش افکندی؟
پس از جانب خدای عزوجل پاسخ بر آنان رسد: آن‌کس که می‌داند، مانند آن‌کس که نمی‌داند، نیست.»
فهری، ترجمه لهوف،/ 139- 140
(5)- [حکاه فی إثبات الهداة باختصار کثیر، وحکاه أیضاً فی البحار، 7/ 127].
(6)- [فی المطبوع: «عبیداللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 88
محمّد بن خالد، بإسناده یرفعه إلی عنبسة «1» الطّائیّ، عن أبی جبیر «2»، عن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: یمثّل لفاطمة علیها السلام رأس الحسین علیه السلام متشحّطاً «3» بدمه، فتصیح: وا ولداه، وا ثمرة فؤاداه. فتصیح «4» الملائکة لصیحة فاطمة علیها السلام «3» وینادون «5» أهل القیامة: قتل اللَّه قاتل ولدکِ «6» یا فاطمة، قال: فیقول اللَّه عزّ وجلّ: «7» أفعل به ولشیعته «7» وأحبّائه وأتباعه، وإنّ فاطمة فی ذلک الیوم علی ناقة من نوق الجنّة مدبّجة الجبینین «8»، واضحة الخدّین، شهلاء العینین، رأسها من الذّهب المصفّی، وأعناقها من المسک والعنبر، خطامها من الزّبرجد الأخضر، رحائلها مفضّضة «9» بالجوهر، علی النّاقة هودج غشاوته من نور اللَّه، وحشوها من رحمة اللَّه، خطامها فرسخ من فراسخ الدّنیا، یحفّ بهودجها سبعون ألف ملک بالتّسبیح والتّمجید «10» والتّهلیل والتّکبیر والثّناء علی ربّ العالمین.
ثمّ ینادی مناد من بطنان العرش: یا أهل القیامة! غضّوا أبصارکم، فهذه فاطمة بنت محمّد رسول اللَّه تمرّ علی الصّراط، فتمرّ فاطمة علیها السلام وشیعتها علی الصّراط کالبرق الخاطف.
قال النّبیّ صلی الله علیه و آله: ویلقی أعداءها وأعداء ذرِّیّتها فی جهنّم.
__________________________________________________
(1)- [إثبات الهداة: «عبداللَّه»].
(2)- [فی إثبات الهداة: «أبی جعفر علیه السلام»، وفی البحار: «أبی خیر»].
(3- 3) [إثبات الهداة: «إلی أن قال»].
(4)- [البحار: «فتصعق»].
(5)- [البحار: «ینادی»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی إثبات الهداة].
(7- 7) [البحار: «ذلک أفعل به وبشیعته»].
(8)- [البحار: «الجنبین»].
(9)- [البحار: «درّ مفضّض»].
(10)- [البحار: «والتّحمید»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 89
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 219- 220/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 1/ 292؛ المجلسی، البحار، 43/ 222- 223
حدّثنا أبو علیّ أحمد بن أبی جعفر البیهقیّ، قال: حدّثنا أبو علیّ أحمد بن علیّ بن جبرئیل الجرجانیّ البزّاز، قال: حدّثنا إسماعیل بن أبی عبداللَّه أبو عمرو القطّان، قال:
حدّثنا أحمد بن عبداللَّه بن عامر الطّائیّ ببغداد علی باب صقر السّکریّ عند جسر أبی الزّنج، قال: حدّثنی أبو أحمد بن سلیمان الطّائی، عن علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام بالمدینة سنة أربع وتسعین ومائة، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، عن أبیه جعفر بن محمّد، عن أبیه محمّد بن علیّ، عن أبیه علیّ بن الحسین، قال: حدّثنی أبی الحسین بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب علیه السلام، قال: قال النّبیّ صلی الله علیه و آله «1»: تحشر ابنتی فاطمة علیها السلام یوم القیامة ومعها ثیاب مصبوغة بالدّماء تتعلّق بقائمة من قوائم العرش، تقول:
یا «2» أحکم الحاکمین، احکم بینی وبین قاتل «3» ولدی. «4» قال علیّ بن أبی طالب علیه السلام: «4» قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: ویحکم «2» لابنتی فاطمة «5» وربّ الکعبة. «6»
__________________________________________________
(1)- [فی الأنوار النّعمانیّة مکانه: «وروینا مسنداً إلی الرّضا علیه السلام، قال: قال النّبیّ صلی الله علیه و آله ...»، وفی الینابیع: «عن علیّ علیه السلام، رفعه صلی الله علیه و آله ...»].
(2- 2) [الینابیع: «حکم، احکم بینی وبین من قتل ولدی فیحکم اللَّه»].
(3)- خ ل: «من قاتل- من قتل».
(4- 4) [لم یرد فی الأنوار النّعمانیّة].
(5)- [لم یرد فی الأنوار النّعمانیّة والینابیع].
(6)- حضرت رضا علیه السلام به توسط آباء امجاد خود از حضرت علی بن ابی‌طالب علیه السلام روایت کرده است که آن جناب فرمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «در روز قیامت دخترم فاطمه علیها السلام محشور خواهد شد در حالتی که جامه های رنگ شده به خون‌ها با او است و به قائمه ای از قوائم عرش می‌آوزید. و عرض می‌کند: ای احکم الحاکمین، حکم کن میان من و میان کشندگان فرزندم.»
علی بن ابی‌طالب علیه السلام می‌فرماید: که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قسم به خداوند کعبه که حکم می‌کند از برای دخترم.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 1/ 247- 248
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 90
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 11- 12 رقم 21/ مثله الجزائری، الأنوار النّعمانیّة، 3/ 247؛ القندوزی، ینابیع المودّة، 2/ 323
وبهذا الإسناد [حدّثنا أبو الحسن محمّد بن علیّ بن الشّاه الفقیه المروزیّ بمرو الرّود فی داره، قال: حدّثنا أبو بکر بن محمّد بن عبداللَّه النّیسابوریّ، قال: حدّثنا أبو القاسم «1» عبداللَّه بن أحمد بن عامر بن سلیمان الطّائیّ، بالبصرة، قال: حدّثنا أبی «2» فی سنة ستّین ومأتین، قال: حدّثنی علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام سنة أربع وتسعین ومائة، وحدّثنا أبو منصور أحمد بن إبراهیم بن بکر الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهیم بن هارون بن محمّد الخوریّ، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن زیاد الفقیه الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أحمد بن عبداللَّه الهرویّ الشّیبانیّ، عن الرّضا علیّ بن موسی علیهما السلام.
وحدّثنی أبو عبداللَّه الحسین بن محمّد الأشنانیّ الرّازیّ العدل ببلخ، قال: حدّثنا علیّ بن محمّد بن مهرویه القزوینیّ، عن داوود بن سلیمان الفرّاء «2»، عن علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، قال: حدّثنی أبی جعفر بن محمّد، قال: حدّثنی أبی محمّد بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن الحسین، قال:
حدّثنی أبی الحسین بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب علیه السلام]، قال: «3» قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: تحشر ابنتی فاطمة «4» یوم القیامة «4» ومعها ثیاب مصبوغة «5» بالدّم، فتعلّق «5» بقائمة من قوائم العرش، «6» فتقول: یا عدل «6»! احکم بینی وبین قاتل ولدی، قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «7» فیحکم اللَّه تعالی «7» لابنتی وربّ الکعبة! «8» وإنّ اللَّه عزّ وجلّ یغضب بغضب فاطمة
__________________________________________________
(1)- [فی المناقب مکانه: «أخبرنا أبو إسحاق إبراهیم بن غسّان البصریّ، أنّ أبا علیّ الحسین بن علیّ بن أحمد بن محمّد بن أبی زید حدّثهم، قال: حدّثنا أبوالقاسم ...»، وفی الخوارزمی: «أخبرنا الشّیخ الإمام الثّقة أبو بکر محمّد بن عبداللَّه بن نصر الزّاغونیّ، أخبرنا أبو الحسن محمّد بن إسحاق الباقرحیّ، أخبرنا أبو عبداللَّه الحسین بن الحسین بن علیّ بن بندار، أخبرنا أبو بکر أحمد بن إبراهیم بن الحسن بن محمّد بن شاذان البزّاز، أخبرنا أبو القاسم ...»].
(2- 2) [لم یرد فی الخوارزمی، وفی المناقب: «حدّثنا أحمد بن عامر»].
(3)- [من هنا حکاه فی الحدائق الوردیّة].
(4- 4) [لم یرد فی المناقب والحدائق الوردیّة].
(5- 5) [فی المناقب والحدائق الوردیّة: «بدم فتعلّق»، وفی الخوارزمی: «بدم فتتعلّق»].
(6- 6) [فی المناقب والخوارزمی والحدائق الوردیّة: «یا عدل، یا جبّار»].
(7- 7) [فی المناقب والحدائق الوردیّة: «فیحکم»].
(8)- [إلی هنا حکاه فی المناقب والخوارزمی والحدائق الوردیّة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 91
ویرضی لرضاها. «1»
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 28، 29 رقم 6/ مثله ابن المغازلی، المناقب،/ 64؛ الخوارزمی، مقتل الحسین، 1/ 52؛ المحلّی، الحدائق الوردیّة، 1/ 117
النّبیّ صلی الله علیه و آله فی خبر تقدّم أوّله، قال: فتسیر، یعنی فاطمة، حتّی تحاذی عرش ربّها وترجّ «2» نفسها عن ناقتها وتقول: إلهی وسیِّدی! احکم بینی وبین مَنْ ظلمنی، احکم بینی وبین مَنْ قتل ولدی؛ فإذا النّداء من قِبَل اللَّه: یا حبیبتی وابنة حبیبی! سلینی تعطی واستشفعی تشفعِّی، فوعزّتی وجلالی لأجازنی «3» ظلم ظالم، فتقول: إلهی وسیِّدی! ذرِّیّتی وشیعتی وشیعة ذرِّیّتی ومحبِّی ذرِّیّتی، فإذا النّداء من قبل اللَّه: أین ذرِّیّة فاطمة وشیعتها ومحبّوها ومحبّو ذرِّیّتها؟ فیقومون، وقد أحاط بهم ملائکة الرّحمة، فتقدّمهم فاطمة کلّهم حتّی تدخلهم الجنّة.
ابن شهرآشوب، المناقب، 3/ 327
وفی خبر آخر: تحشر فاطمة وتخلع علیها الحلل وهی آخذة بقمیص الحسین ملطّخ بالدّم، وقد تعلّقت بقائم العرش، تقول: ربّ احکم بینی وبین قاتل ولدی الحسین، فیؤخذ لها بحقِّها.
ابن شهرآشوب، المناقب، 3/ 327
ورُوی عن النّبیّ صلی الله علیه و آله أ نّه قال: إذا کان یوم القیامة نُصب لفاطمة قبّة من نور ویقبل الحسین علیه السلام ورأسه فی یده، فإذا رأته شهقت شهقة، فلا یبقی فی الموقف ملک ولا نبیّ إلّإج 0 اً
__________________________________________________
(1)- به این اسناد گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: «دختر من در روز قیامت وارد صحرای محشر شود، در حالتی که چند جامه ای که به خون رنگین است، با او باشد و بیاویزد به قائمه ای از قوائم عرش الهی و عرض کند: ای عادل ترین حکم کنندگان! حکم فرما میان من و قاتل فرزند سعادتمندم.»
و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «قسم به پروردگار کعبه که حکم کند از برای دخترم فاطمه. و خداوند به سبب غضب فاطمه علیها السلام غضب می‌کند و به جهت رضایت و خشنودی او خشنود و راضی باشد.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 265
(2)- الرّجّ: الاهتزاز.
(3)- وفی بعض النّسخ: حادنی. وفی آخر: حاربی، والظّاهر هو المختار.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 92
بکی لبکائها، فیمثّله اللَّه عزّ وجل فی أحسن الصّورة، فیخاصم قتلته بلا رأس، فیجمع اللَّه لی قتلته والمجهزین علیه ومَنْ شرک فی دمه، فأقتلهم حتّی آتی علی آخرهم، ثمّ ینشرون، فیقتلهم أمیر المؤمنین علیه السلام، وکذلک یفعل الحسن والأئمّة علیهم السلام عن آخرهم، ثمّ یکشف اللَّه الغیظ وینسی الحزن.
ابن نما، مثیر الأحزان،/ 81
وعن النّبیّ صلی الله علیه و آله أ نّه قال: إذا کان یوم القیامة جاءت فاطمة فی لمّة، أی جماعة نسائها، فیقال لها: ادخلی الجنّة، فتقول: لا أدخل حتّی أعلم ما صنع بولدی من بعدی، فیقال لها: انظری، فتنظر إلی الحسین علیه السلام قائماً لیس علیه رأس، فتصرخ وأصرخ لصراخها وتصرخ الملائکة لصراخنا، فتنادی: یا ولداه، قال: فیغضب اللَّه عزّ وجلّ لنا عند ذلک، فیأمر ناراً اسمها هبهب، قد أوقد علیها ألف عام حتّی اسودّت لا یدخلها روح ولا یخرج منها غمّ أبداً، فیقول لها: التقطی قتلة الحسین، فتلتقطهم، فإذا صاروا فی حوصلتها صهلت وصهلوا بها، وشهقت وشهقوا بها، وزفرت وزفروا بها، فینطقون بألسن ذلقة: یا ربّنا! بما أوجبت لنا النّار قبل عبدة الأوثان؟ فیأتیهم الجواب: إنّ مَنْ علم لیس کمَنْ لم یعلم. «1»
ابن نما، مثیر الأحزان،/ 81
أخبرنی الشّیخ شرف الدّین أبو الفضل أحمد بن هبة اللَّه قراءة علیه وأنا أسمع، قیل له:
أخبرتک الشّیخة الصّالحة أمّ المؤیّد زینب بنت عبداللَّه [ابن] أبی القاسم عبدالرّحمان بن
__________________________________________________
(1)- صاحب حاویه گوید که: فاطمه علیها السلام روز قیامت به عرصه قیامت درآید. جامه سبز بر دستی و جامه سرخ بر دستی فریاد برآورد که: «ربّ احکم بینی وبین قاتل ولدی».
یعنی: «حکم کن میان من و کشندگان فرزند من که ایشان به چه حجت کشتند، یکی را به زهر و دیگری را به شمشیر.»
بدین عبارت: إنّ فاطمة تجی‌ء یوم القیامة بیدها قمیص أخضر، وبأخری قمیص أحمر، فتقول: یا ربّ انتصف من قتلة ولدی، لِمَ سمّ أحدهما وذبح الآخر، فیحکم اللَّه لها أوّلًا یعنی الحسن علیه السلام من معاویة، وثانیاً من یزید لعنه اللَّه.
عمادالدین طبری، کامل بهایی، 2/ 175
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 93
أبی الحسن الشّعریّة إجازة. فأقرّ به.
وأخبرنی الإمام العدل شمس الدّین عبدالواسع بن عبدالکافی بن عبدالواسع الأبهریّ إجازة بروایته عن الإمام رکن الدّین أبی سعد محمّد بن الإمام زین الدّین أبی عبدالرّحمان أحمد بن زین الإسلام أبی سعد عبد الصّمد بن حمّویه الجوینی رحمة اللَّه علیهم إجازة، بروایته عن جدّی الأعلی شیخ الإسلام معین الدّین أبی عبداللَّه بن أبی الحسن بن محمّد ابن حمّویه الجوینی رحمه الله إجازة، قال: أنبأنا عبدالوهّاب بن إسماعیل بن عمر الصّیرفیّ، قال: أنبأنا الشّیخان الزّکیّان أبو عبداللَّه إسماعیل ابن عبدالغافر الفارسیّ، وأبو القاسم زاهر بن طاهر الشّحامیّ، قالا: أنبأنا أبو علیّ الحسن بن أحمد السّکاکیّ، أنبأنا الإمام أبو القاسم بن حبیب، أنبأنا أبو بکر محمّد بن عبداللَّه بن محمّد النّیسابوریّ الحفید، أنبأنا أبو القاسم عبداللَّه بن أحمد بن عامر الطّائیّ بالبصرة، حدّثنی أبی سنة ستّین ومأتین، قال: حدّثنی علیّ «1» بن موسی الرّضا، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، حدّثنی أبی جعفر بن محمّد، حدّثنی أبی محمّد بن علیّ، حدّثنی أبی علیّ بن الحسین، حدّثنی أبی الحسین بن علیّ، حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب، قال «2»:
قال رسول اللَّه (ص): تحشر ابنتی فاطمة یوم القیامة ومعها ثیاب مصبوغة بدم، فتتعلّق «3» بقائمة من قوائم العرش، فتقول: یا عدل! احکم بینی وبین قاتل ولدی. «4» قال: قال رسول اللَّه (ص): «4» فیحکم لابنتی وربّ الکعبة.
الحموئی، فرائد السّمطین، 2/ 265- 266 رقم 533/ مثله السّمهودی، جواهرالعقدین،/ 421- 422؛ المجلسی، البحار «5»، 37/ 70
عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: تحشر ابنتی فاطمة الزّهراء یوم القیامة ومعها ثیاب مصبوغة
__________________________________________________
(1)- [فی جواهر العقدین مکانه: «أخرجه ابن الأخضر فی «العترة الطّاهرة» من حدیث علیّ ...»].
(2)- [فی البحار مکانه: «من کتاب الفردوس لابن شیرویة الدّیلمیّ بإسناده عن أمیر المؤمنین علیه السلام قال ...»].
(3)- [جواهر العقدین: «فتعلّق»].
(4- 4) [لم یرد فی جواهر العقدین والبحار].
(5)- [حکاه أیضاً فی البحار، 37/ 95].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 94
بدم، فتعلّق بقائمة من قوائم العرش، فتقول: یا عدل یا جبّار! احکم بینی وبین قاتل ولدی.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 16
عن الصّادق علیه السلام: إذا کان یوم القیامة نصب لفاطمة علیها السلام قبّة من نور ویقبل الحسین علیه السلام ماشیاً ورأسه فی یده، فإذا رأته فاطمة علیها السلام شهقت شهقة عظیمة، فلا یبقی فی ذلک الموقف ملک ولا نبیّ إلّاوبکی لبکائها، فیمثّل اللَّه الحسین فی أحسن صورة، فیخاصم قتلته وهو بلا رأس، فیجمع اللَّه قتلته والمجهزین علیه ومن شرک فی قتاله، فیقتلهم علیّ، ثمّ ینشرون فیقتلهم الحسن، ثمّ ینشرون فیقتلهم الأئمّة.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 31
وعن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: إذا کان یوم القیامة جاءت فاطمة فی لمّة من نساء أهل الجنّة، فیقال لها: یا فاطمة! ادخلی الجنّة، فتقول: واللَّه لا أدخل حتّی أنظر ما صنع بولدی الحسین من بعدی فی دار الدّنیا، فیقال لها: انظری فی قلب القیامة، فتنظر یمیناً وشمالًا، فتری الحسین علیه السلام وهو واقف لیس علیه رأس، فتصرخ صرخة عالیة من حرقة قلبها، فتصرخ الملائکة لصرختها وتقول: وا ولداه، وا مهجة قلباه، وا حسیناه، قال:
فلم یبق فی ذلک الموقف ملک ولا نبیّ ولا وصیّ إلّاوبکی لأجلها، وحزن لحزنها، قال:
فعند ذلک یشتدّ غضب اللَّه علی أعداء الرّسول، فیأمر اللَّه تعالی ناراً اسمها هبهب، قد أوقدوا علیها ألف عام حتّی اسودّت وأظلمت، لا یدخلها روح، فیقال لها: یا هبهب! التقطی قتلة الحسین علیه السلام ومن أعان علی قتله، فتلقطهم جمیعاً واحداً بعد واحد، فإذا صاروا فی حوصلتها صهلت بهم وصهلوا بها، وشهقت بهم وشهقوا بها، واشتدّ علیهم العذاب الألیم، فیقولون: ربّنا لِمَ أوجبت علینا حرق النّار قبل عبدة الأصنام؟ فیأتیهم الجواب: یا أشقیاء! إنّ مَنْ علم لیس کمَنْ لا یعلم. «1»
الطّریحی، المنتخب، 2/ 288
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی المنتخب، 1/ 31- 32].
«فإذا توسّطتِ الجمع، وذلک أنّ اللَّه یجمع الخلائق فی صعید واحد، فتستوی بهم الأقدام، ثمّ ینادی مناد من تحت العرش یسمع الخلائق: غضّوا أبصارکم حتّی تجوز فاطمة بنت محمّد ومن معها، فلا ینظر إلیکِ یومئذ إلّإ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 95
__________________________________________________
- إبراهیم خلیل الرّحمان صلوات اللَّه وسلامه علیه، وعلیّ بن أبی طالب، ویطلب آدم حوّاء، فیراها مع أمّکِ خدیجة أمامک، ثمّ ینصب لکِ منبر من النّور فیه سبع مراقٍ، بین المرقاة إلی المرقاة صفوف الملائکة، بأیدیهم ألویة النّور، ویصطفّ الحور العین عن یمین المنبر وعن یساره، وأقرب النِّساء معک عن یسارک حوّاء وآسیة، فإذا صرت فی أعلی المنبر أتاکِ جبرئیل، فیقول لکِ: یا فاطمة! سلی حاجتکِ، فتقولین: یا ربّ! أرنی الحسن والحسین، فیأتیانکِ وأوداج الحسین تشحب دماً وهو یقول: یا ربّ! خذ لی الیوم حقِّی ممّن ظلمنی، فیغضب عند ذلک الجلیل ویغضب لغضبه جهنّم والملائکة أجمعون، فتزفر جهنّم عند ذلک زفرة، ثمّ یخرج فوج من النّار ویلتقط قتلة الحسین وأبنائهم وأبناء أبنائهم ویقولون: یا ربّ! إنّا لا نحضر الحسین، فیقول اللَّه لزبانیة جهنّم: خذوهم بسیماهم بزرقة الأعین وسواد الوجوه، خذوا بنواصیهم فألقوهم فی الدّرک الأسفل من النّار فإنّهم کانوا أشدّ علی أولیاء الحسین من آبائهم الّذین حاربوا الحسین، فقتلوه. ثمّ یقول جبرئیل: یا فاطمة! سلی حاجتکِ، فتقولین: یا ربّ! شیعتی، فیقول اللَّه: قد غفرت لهم، فتقولین: یا ربّ! شیعة ولدی، فیقول اللَّه: قد غفرت لهم، فتقولین: یا ربّ! شیعة شیعتی، فیقول اللَّه: انطلقی، فمن اعتصم بکِ فهو معکِ فی الجنّة، فعند ذلک یودّ الخلائق أنّهم کانوا فاطمیّین، فتسیرین ومعکِ شیعتکِ وشیعة ولدکِ وشیعة أمیر المؤمنین، آمنة روعاتهم، مستورة عوراتهم، قد ذهبت عنهم الشّدائد، وسهلت لهم الموارد، یخاف النّاس وهم لا یخافون، ویظمأ النّاس وهم لا یظمأون، فإذا بلغتِ باب الجنّة تلقّتکِ اثنتا عشر ألف حوراء لم یتلقّین أحداً قبلکِ ولایتلقّین أحداً کان بعدکِ، بأیدیهم حراب من نور علی نجائب من نور، رحائلها من الذّهب الأصفر والیاقوت، أزمّتها من لؤلؤ رطب، علی کلّ نجیب نمرقة من سندس منضود، فإذا دخلتِ الجنّة تباشر بکِ أهلها، ووضع لشیعتکِ موائد من جوهر علی أعمدة من نور، فیأکلون منها والنّاس فی الحساب، وهم فیما اشتهت أنفسهم خالدون، وإذا استقرّ أولیاء اللَّه فی الجنّة زارکِ آدم ومن دونه من النّبیِّین، وإنّ فی بطنان الفردوس لؤلؤتان من عرق واحد، لؤلؤة بیضاء ولؤلؤة صفراء، فیهما قصور ودور، فی کلّ واحدة سبعون ألف دار، فالبیضاء منازل لنا ولشیعتنا، والصّفراء منازل لإبراهیم وآل إبراهیم، صلوات اللَّه علیهم أجمعین.
وقالت: یا أبت! فما کنت أحبّ أن أری یومک وأبقی بعدک، قال: یا ابنتی! لقد أخبرنی جبرئیل عن اللَّه أ نّکِ أوّل من تلحقنی من أهل بیتی، فالویل کلّه لمن ظلمکِ، والفوز العظیم لمن نصرکِ».
«چون فاطمه علیها السلام در میان جمع درآید، خداوند مردمان را در یک جا مجتمع دارد. و ایشان حشمت تو را ای فاطمه بر پای می‌شوند و منادی از تحت عرش مردمان را ندا درمی‌دهد که: چشم‌های خود را فرو پوشید، تا فاطمه دختر محمد و آنان که با او عبور می‌دهند، درگذرند. و نگران نمی‌شوند در تو ای فاطمه، مگر ابراهیم خلیل و علی بن ابی‌طالب. و طلب می‌کند آدم صفی حوا را و می‌بیند اورا با مادر تو خدیجه در پیش روی تو. آن گاه نصب می‌کنند از برای تو منبری از نور و آن را هفت پایه است، و از هر پایه تا پایه دیگر فریشتگان بر صفند و هر یک را عَلَمی از نور در دست است. و هم‌چنان حور العین از یمین و یسار
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 96
__________________________________________________
- منبر رده راست می‌کنند و در یسار تو نزدیک‌تر با تو از زنان، حوا و آسیه خواهد بود. و چون بر فراز منبر شوی، جبرئیل درمی‌رسد و می‌گوید: ای فاطمه! حاجت خویش را بخواه. تو عرض می‌کنی که: ای پروردگار من! حسن و حسین را با من نمودار کن. ایشان را می‌آورند، در حالتی که خون از رگ‌های گلوی حسین جریان دارد. آن حضرت عرض می‌کند: ای خدای من! امروز حق مرا از آنان که با من ظلم کردند، مأخوذدار. پس خداوند قادر قاهر به‌خشم می‌آید واز خشم او جهنم وفریشتگان به‌جمله خشمگین می‌گردند. این وقت جهنم نفسی دراز برمی‌کشد و زبانه های آتش گروه ها گروه فراز می‌آید. و چنان که مرغان دانه برچینند، قاتلان حسین و فرزندان ایشان و فرزندزاده های ایشان را درمی‌ربایند. اولاد آن جماعت عرض می‌کنند: ای پروردگار! ما حاضر نبودیم در جنگ حسین. از سترات جلال خطاب می‌رسد به ملک دوزخ که: بگیرید ایشان را به سیمای ایشان که ازرق چشم و سیاه چهره‌اند. و مأخوذ دارید موهای پیشانی ایشان را و درافکنید به فرودترین درکات جهنم. اگر این جماعت در آن گیرودار حاضر بودند، از پدران خود شدیدتر بودند در مقاتلت و مبارزت حسین.»
دیگر باره جبرئیل عرض کرد: «ای فاطمه! حاجت خویش را از خداوند بخشایشگر خواستار باش.»
فاطمه عرض کرد: «ای پروردگار من! شیعه مرا مورد رحمت فرمای.»
خداوند فرمود: «معاصی ایشان را معفو داشتم.»
عرض کرد: «شیعیان فرزندان مرا.»
فرمود: «از گناه ایشان درگذشتم.»
عرض کرد: «شیعیان شیعه مرا.»
فرمود: «از بازپرس رها دادم و آن کس که در دامن تولای تو چنگ درمی‌زند، با تو در جنت جای می‌کند.»
این زمان مردمان دوست می‌دارند که از شیعیان فاطمه باشند.
سپهر، ناسخ التواریخ فاطمة الزهراء علیها السلام، 4/ 149- 152
در کتاب ثواب الأعمال سند به ابی عبداللَّه علیه السلام پیوسته می‌شود [...] می‌فرماید:
رسول خدا فرمود: «در روز قیامت از برای فاطمه قبه ای از نور نصب می‌کنند و حسین علیه السلام درمی‌آید، در حالتی که سر مبارکش بر فراز دست اوست. چون فاطمه نگران می‌شود بیخودانه نعره می‌زند که باقی نمی‌ماند هیچ فریشته مقرب و هیچ پیغمبر مرسل و هیچ بنده مؤمن الا آن که بر وی می‌گریند. پس خداوند ممثل می‌کند از برای او مردی را با نیکوتر صورتی. و او مخاصمه می‌کند با کشندگان حسین، در حالتی که بی‌سر است. پس حاضر می‌کند خداوند قاتلان حسین را و آنان که اعداد قتل حسین کردند و آنان که شریک قتل حسین شدند. پس آن مرد تمامت ایشان را با تیغ درمی‌گذراند، و یک تن به جای نمی‌گذارد. و دیگرباره
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 97
__________________________________________________
- خداوند آن‌جماعت را برمی‌انگیزد و امیر المؤمنین علیه السلام همگان را خون می‌ریزد. کرّت دیگر زنده می‌گردند و به دست حسن کشته می‌شوند. هم‌چنان خداوند نشر می‌کند ایشان را وحسین علیه السلام جمله را به قتل می‌رساند. بدین گونه ایشان زنده می‌شوند و کشته می‌گردند، چندان که یک تن از ذریّت ما به جا نمی‌ماند، جز این که ایشان را با تیغ درمی‌گذراند. این‌وقت خداوند خشم وغیظ را مرتفع می‌سازد وحزن واندوه را منسی می‌دارد.»
این وقت ابوعبداللَّه علیه السلام فرمود: «خداوند رحمت کند شیعیان ما را! همانا شیعیان ما سوگند با خدای مؤمنانند و شریکند با ما در مصیبت ما به طول حزن و محنت و دوام دریغ و حسرت.»
سپهر، ناسخ التواریخ فاطمة الزهراء علیها السلام، 4/ 211- 212
و نیز در کتاب ثواب الاعمال به اسناد معتبره مسطور است:
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «إذا کان یوم القیامة، جاءت فاطمة فی لمّة من نسائها، فیقال لها: ادخلی الجنّة، فتقول: لا أدخل حتّی أعلم ما صنع بولدی من بعدی، فیقال لها: انظری فی قلب القیامة، فتنظر إلی الحسین قائماً ولیس علیه رأس، فتصرخ صرخة وأصرخ لصراخها، وتصرخ الملائکة لصراخنا، فیغضب اللَّه عزّ وجلّ لنا عند ذلک، فیأمر ناراً یقال لها هبهب، قد أوقد علیها ألف عام حتّی اسودّت، لا یدخلها روح أبداً ولا یخرج منها غمّ أبداً، فیقال لها: التقطی قتلة الحسین صلوات اللَّه علیه وحملة القرآن، فتلقطهم، فإذاً صاروا فی حوصلتها صهلت وصهلوا بها، وشهقت وشهقوا بها، وزفرت وزفروا بها، فینطقون بألسنة ذلقة طلقة: ربّنا بما أوجبت لنا النّار قبل عبدة الأوثان؟ فیأتیهم الجواب عن اللَّه عزّ وجلّ: إنّ مَنْ علم لیس کمَنْ لا یعلم».
یعنی، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت، فاطمه علیها السلام با گروهی از زنان درمی‌آید. عرض می‌کنند: داخل‌شو در بهشت. فرماید: داخل نمی‌شوم، چند که بدانم با فرزند من بعد از من چه صنعت کردند. می‌گویند: نگران شو در قلب قیامت. چون نظر می‌افکند، حسین علیه السلام را می‌نگرد که بر پای ایستاده. فریادی سخت برمی‌آورد ومن نیز از فریاد او صیحه می‌زنم وفریشتگان از فریاد ما به ناله و فریاد درمی‌آیند و خشم خداوند قادر قهار جنبش می‌کند و فرمان می‌دهد آتشی را که هب هب نام دارد و هزار ساله اعداد یافته و نیرو گرفته و هرگز با رفق آشنا نگشته و هرگز غم از وی بیرون نشده، اورا فرمان درمی‌رسد که: مأخوذ دار قاتلان حسین را و آنان که قرآن را از پس پشت انداختند و ضایع گذاشتند. پس برمی‌چیند ایشان را و در چینه دان خویش می‌افکند و بانگ بر ایشان می‌زند و ایشان فریاد بر او می‌زنند. زفره بر ایشان می‌کشد و ایشان زفره بر او می‌کشند. پس آغاز سخن می‌کنند با طلاقت لسان و زلاقت بیان. عرض می‌کنند: ای پروردگار ما! از چه روی واجب ساختی بر ما آتش را از آن پیش که بت پرستان را به دوزخ درافکنی؟ از حضرت خداوند پاسخ آید که: کیفر عالمان اشد است از جاهلان و دیگران.»
سپهر، ناسخ التواریخ فاطمة الزهراء علیها السلام، 4/ 212- 213
در کتاب ثواب الاعمال از امیر المؤمنین علی علیه السلام مروی است:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 98
__________________________________________________
- قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «یمثّل لفاطمة رأس الحسین علیه السلام متشحّطاً بدمه، فتصیح: وا ولداه، وا ثمرة فؤاداه، فتصعق الملائکة لصیحة فاطمة وینادی أهل القیامة: قتل اللَّه قاتل ولدکِ یا فاطمة، قال: فیقول اللَّه عزّ وجلّ: ذلک فعل به وبشیعته وأحبّائه وأتباعه، وإنّ فاطمة فی ذلک الیوم علی ناقة من نوق الجنّة مدبّجة الجنبین، واضحة الخدّین، شهلاء العینین، رأسها من الذّهب المصفّی، وأعناقها من المسک والعنبر، خطامها من الزّبرجد الأخضر، وحائلها درّ مُنضّد بالجوهر، علی النّاقة هودج، غشائها من نور اللَّه، وحشوها من رحمة اللَّه، خطامها فرسخ من فراسخ الدّنیا، یحفّ بهودجها سبعون ألف ملک بالتّسبیح والتّحمید، والتّهلیل والتّکبیر، والثّناء علی ربّ العالمین، ثمّ ینادی مناد من بطنان العرش: یا أهل القیامة! غضّوا أبصارکم، فهذه فاطمة بنت محمّد رسول اللَّه تمرّ علی الصّرا، فتمرّ فاطمة علیها السلام وشیعتها علی الصّراط کالبرق الخاطف».
قال النّبیّ: «ویلقی أعداءها وأعداء ذرِّیّتها فی جهنّم».
امیر المؤمنین علیه السلام خبر می‌دهد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت ممثل می‌شود از برای فاطمه سر حسین که در خون خویش طپیدن دارد. لاجرم صیحه می‌زند که: وا ولداه! وا ثمرة فؤاداه. از صیحه او فریشتگان مدهوش می‌شوند و اهل قیامت ندا درمی‌دهند که: ای فاطمه! خدا بکشد کشنده فرزند تورا. و خداوند می‌فرماید: این ستم را با حسین و شیعیان حسین و دوستان حسین و اتباع حسین قاتل او روا داشت. همانا در این روز، فاطمه سوار است بر شتری از شترهای بهشت که مزین است به دیباج دو پهلوی او، و نورانی است دو گونه او، و شهلاست دو دیده او. سر او از زرکونا و گردن او از مشک و عنبر بویا، مهار او از زبرجد سبز و رحل او از مروارید مرصع به جواهر است، و هودجی بر فراز آن ناقه است که پوشش آن از نور خداوند است و درونش آکنده از رحمت خداست و مهارش فرسخی از فرسخ های دنیاست. و هفتاد هزار فریشته آن هودج را فروگرفته‌اند وبه تسبیح وتحمید وتهلیل وتکبیر ثنا وستایش پروردگار می‌گذارند. پس منادی ندا درمی‌دهد از میان عرش که: ای اهل قیامت! دیده‌ها فرو خوابانید که فاطمه دختر محمد بر صراط می‌گذرد. و فاطمه و شیعیان او مانند برق خاطف بر صراط عبور می‌دهند.»
پیغمبر می‌فرماید: «دشمنان اورا و دشمنان فرزندان اورا به دوزخ درمی‌افکنند.»
سپهر، ناسخ التواریخ فاطمة الزهراء علیها السلام، 4/ 213- 214
در مجالس مفید علیه الرحمه سند به ابی عبداللَّه علیه السلام پیوسته می‌شود.
قال: «إذا کان یوم القیامة جمع اللَّه الأوّلین والآخرین فی صعید واحد، فینادی مناد: غضّوا أبصارکم ونکّسوا رؤوسکم حتّی تجوز فاطمة ابنة محمّد الصّراط، قال: فتغضّ الخلائق أبصارهم، فتأتی فاطمة علی نجیب من نجب الجنّة، یشیّعها سبعون ألف ملک، فتقف موقفاً شریفاً من مواقف القیامة، ثمّ تنزل عن نجیبها، فتأخذ قمیص الحسین بن علیّ بیدها مضمّخاً بدمه، فتقول: یا ربّ! هذا قمیص ولدی وقد علمت ما صنع به، فیأتیها النّداء من قِبَل اللَّه عزّ وجلّ: یا فاطمة! لکِ عندی الرّضا، فتقول: یا ربّ! انتصر لی من قاتله، فیأمر اللَّه تعالی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 99
قال أبو جعفر الباقر علیه السلام: لا یبقی فی النّاس حینئذ إلّاشاکّ أو کافر أو منافق.
ثمّ إنّ فاطمة تأخذ قمیص الحسین ملطّخاً بالدّم، وتقول: إلهی! احکم بینی وبین من قتل ولدی، ثمّ تسأل ربّها أن یریها الحسین، فیقال لها: انظری فی قلب القیامة فتری الحسین قائماً مقطوع الرّأس، فإذا رأته صرخت وولولت وصاحت: وا ثمرة فؤاداه، فتصعق الملائکة لصیحتها، وینادی أهل الموقف: قتل اللَّه قاتل ولدکِ، فیقول اللَّه: أفعل به وبأحبّائه وشیعته. المقرّم، وفاة الصّدّیقة الزّهراء علیها السلام،/ 39- 40
__________________________________________________
- عنقاً من النّار، فتخرج من جهنم، فتلتقط قتلة الحسین بن علیّ کما یلتقط الطّیر الحبّ، ثمّ یعود العنق بهم إلی النّار، فیعذّبون فیها بأنواع العذاب، ثمّ ترکب فاطمة نجیبها حتّی تدخل الجنّة ومعها الملائکة المشیِّعون لها وذرّیّتها بین یدیها، وأولیاءها من النّاس عن یمینها وشمالها».
می‌فرماید: «خداوند در روز قیامت خلق اولین و آخرین را در یک زمین انجمن می‌فرماید و منادی ندا درمی‌دهد که: چشم های خود را فرو خوابانید و سرهای خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر محمد بر صراط عبور دهد. پس مردمان چشم‌ها فرو بندند و فاطمه درمی‌آید و او بر شتری از شترهای بهشت سوار است و هفتاد هزار فریشته به مشایعت او ملازمت دارند. پس فاطمه در موقفی شریف از مواقف قیامت فرود می‌آید از شتر خویش و پیراهن حسین علیه السلام را به دست می‌کند که با خون حسین علیه السلام آهار یافته و عرض می‌کند که: ای پروردگار من! این پیراهن فرزند من است، و تو می‌دانی با او چه صنعت کرده اند. این هنگام از حضرت خداوند قادر قهار ندا درمی‌رسد که: ای‌فاطمه! از برای توست در نزد من اجابت مسألت تو، چند که راضی شوی. عرض می‌کند: ای پروردگار من! مرا نصرت کن در مکافات قاتل فرزند من. پس خداوند فرمان می‌کند تا گروهی از نار از دوزخ بیرون می‌شوند و برمی‌چینند قاتلان حسین را چنان که مرغ دانه را. و ایشان را با خود به جهنم درمی‌برند و به گوناگون عذاب آسیب می‌زنند. این هنگام فاطمه بر شتر خویش سوار می‌شود و به جنت درمی‌آید و فریشتگان در مشایعت اویند و ذریت او در پیش روی او و دوستان او در یمین و شمال آن حضرتند.»
سپهر، ناسخ التواریخ فاطمة الزهراء علیها السلام، 4/ 215- 216
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 100

قاتلو الحسین علیه السلام ملعونون عند الملائکة

أقول: روی الحسن بن سلیمان من کتاب المعراج، بإسناده عن الصّدوق، بإسناده عن بکر بن عبداللَّه، عن سهل بن عبدالوهّاب، عن أبی معاویة «1»، عن الأعمش، عن جعفر ابن محمّد، عن أبیه، عن جدِّه علیهم السلام، قال: قال النّبیّ صلی الله علیه و آله لیلة اسری بی إلی السّماء فبلغت السّماء الخامسة، نظرتُ إلی صورة علیّ بن أبی طالب، فقلت: حبیبی جبرئیل ما هذه الصّورة؟ فقال جبرئیل: یا محمّد! اشتهت الملائکة أن ینظروا إلی صورة علیّ، فقالوا:
ربّنا إنّ بنی آدم فی دنیاهم یتمتّعون غدوة وعشیّة بالنظّر إلی علیّ بن أبی طالب، حبیب حبیبک محمّد صلی الله علیه و آله، وخلیفته ووصیّه وأمینه، فمتِّعنا بصورته قدر ما تُمتِّع به أهل الدُّنیا به، فصوّر لهم صورته من نور قدسه عزّ وجلّ، فعلیٌّ علیه السلام «2» بین أیدیهم لیلًا ونهاراً، یزورونه وینظرون إلیه غدوةً وعشیّة.
قال: فأخبرنی الأعمش، عن جعفر بن محمّد، عن أبیه علیهما السلام، قال: فلمّا ضربه اللّعین ابن ملجم علی رأسه، صارت تلک الضّربة فی صورته الّتی فی السّماء، فالملائکة ینظرون إلیه غدوةً وعشیّة، ویلعنون قاتله ابن ملجم، فلمّا قُتل الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیه، هبطت الملائکة وحملتهُ حتّی أوقفتهُ مع صورة علیّ فی السّماء الخامسة، فکلّما هبطت الملائکة من السّماوات «3» من علا «3»، وصعدت ملائکة السّماء الدُّنیا فمن فوقها إلی السّماء الخامسة لزیارة صورة علیّ علیه السلام والنّظر «4» إلیه وإلی الحسین بن علیّ متشحّطاً بدمه، لعنوا یزید وابن زیاد وقاتل الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیه إلی یوم القیامة.
__________________________________________________
(1)- [فی نفس المهموم مکانه: «فی البحار، نقلًا عن الحسن بن سلیمان، بإسناده عن أبی معاویة ...»].
(2)- [العوالم: «فصورة علیّ علیه السلام»].
(3- 3) [العوالم: «العُلیا»].
(4)- [نفس المهموم: «نظروا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 101
قال الأعمش: قال لی الصّادق علیه السلام: هذا من مکنون العلم ومخزونه لا تُخرجه إلّا إلی أهله. «1»
__________________________________________________
(1)- در بحار، از حسن بن سلیمان، به سندش از ابی‌معاویه، از اعمش، از امام ششم، از پدرش، از جدّش علیهم السلام [روایت شده] که گوید:
«پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: شب معراج به آسمان پنجم رسیدم و صورت علی بن ابی‌طالب را دیدم. گفتم: حبیبی جبرئیل! این چه صورتی است؟
گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله! ملائکه مشتاق شدند که به صورت علی بنگرند.
عرض کردند: پروردگارا! بنی‌آدم در دنیای خود بامداد وپسین از نظر بر علی بن ابی‌طالب، حبیب حبیب تو محمد و خلیفه او، وصی و امین او بهره مند شوند. ما را هم از صورت او بهره مند کن، به اندازه ای که اهل دنیا از او بهره مند می‌شوند. خدا برای این ها از نور قدس خود عز وجل صورتی آفرید و علی شب و روز پیش آن هاست. اورا زیارت کنند و بامداد و پسین بر او نگاه کنند.
گوید: اعمش به من خبر داد از قول جعفر بن محمد، از پدرش علیه السلام، که چون ابن ملجم لعین بر سر علی علیه السلام ضربت زد، آن ضربت بر صورتی که در آسمان بود، پدید شد و ملائکه هر صبح و پسین که به او نگاه کنند، قاتل او ابن ملجم را لعن کنند. و چون حسین علیه السلام کشته شد، ملائکه فرود آمدند و اورا بردند و کنار صورت علی در آسمان پنجم نهادند. و هر وقت ملائکه از بالا به زیر آیند و ملائکه آسمان پائین بالا روند تا آسمان پنجم، برای زیارت صورت علی علیه السلام و به او حسین غرقه در خون خود نگاه کنند، یزید و ابن زیاد و قاتلش را تا روز قیامت لعن کنند.»
اعمش گوید: «امام صادق علیه السلام به من فرمود: این از علوم سری و مخزون است جز به اهل آن ابراز مکن.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 233
از حضرت صادق علیه السلام حدیث کرده اند که: «خداوند صورتی در آسمان از نور خود شبیه به امیر المؤمنین علیه السلام خلق کرده که ملائکه هر صبح و شام زیارت کنند. وقتی که ابن ملجم تیغ بر فرق علی راند، هم بر فرق آن صورت نور در آسمان، اثر زخم با دید آمد. پس هر صبح و شام که فریشتگان به زیارت آن حضرت می‌روند، ابن ملجم را لعن می‌کنند. و چون امام حسین علیه السلام را شهید کردند، فریشتگان جسد مبارکش را به آسمان بردند و چون به زیارت امیر المؤمنین علیه السلام می‌آیند، و جسد خون آلود امام حسین علیه السلام را می‌نگرند، یزید و ابن زیاد و دیگر قاتلان امام حسین علیه السلام را لعن می‌کنند. و تا قیامت کار بدین گونه دارند.»
سپهر، ناسخ التواریخ امیر المؤمنین علیه السلام، 4/ 309
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 102

الحمام الرّاعبیّ یلعن قاتل الحسین علیه السلام‌

عنه [عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد]، عن «1» الجامورانیّ، عن ابن أبی حمزة، عن صندل، «2» عن داوود بن فرقد، قال: کنتُ جالساً فی بیت أبی عبداللَّه علیه السلام، فنظرتُ إلی حمام راعبیّ «3» یقرقر طویلًا «4»، فنظر إلیّ أبو عبداللَّه علیه السلام «5»، فقال: یا داوود! تدری «6» ما یقول هذا الطّیر؟ قلت: لا واللَّه جُعِلْتُ فداک، قال: «7» یدعو علی قتلة الحسین علیه السلام «7» فاتّخذوهُ فی منازلکم. «8» «9»
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 547 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار «10»، 44/ 305؛ البحرانی، العوالم، 17/ 601؛ القمی، نفس المهموم،/ 46؛ مثله ابن قولویه،
کامل الزّیارات،/ 98 رقم 2؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 180- 181
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل ومدینة المعاجز مکانه: « (ابن قولویه) حدّثنی أبی وأخی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن جمیعاً عن أحمد بن إدریس بن أحمد، عن ...»].
(2)- [فی الکامل: «صندل (خ ل: صفوان)»، ومن هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(3)- فی القاموس راعب: أرض منها الحمام الرّاعبیّة. وقال فی حیاة الحیوان: الرّاعبیّ: طائر مولّد بین الورشان والحمام، وهو شکل عجیب، قاله القزوینی. (آت). [وفی الکامل: «الحمام الرّاعبیّ»].
(4)- [لم یرد فی البحار ونفس المهموم].
(5)- [أضاف فی مدینة المعاجز: «طویلًا»].
(6)- [فی الکامل ومدینة المعاجز والبحار والعوالم ونفس المهموم: «أتدری»].
(7- 7) [فی الکامل ومدینة المعاجز: «تدعو علی قتلة الحسین بن علیّ علیهما السلام»].
(8)- [أضاف فی الکامل: «وحدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن أبی عبداللَّه الجامورانیّ بإسناده مثله»].
(9)- به سند پیوست به شیخ اجل ابی‌القاسم جعفر بن قولویه قمی از شیخ اجل ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی رحمه الله به اسنادش از داوود بن فرقد، گوید: در خانه امام ششم علیه السلام نشسته بودم و به کبوتر راعبی که قرقر می‌کرد، نگریستم. امام ششم به من نگریست و فرمود: «ای داوود! می‌دانی این پرنده چه می‌گوید؟»
گفتم: «قربانت! به خدا نه.»
فرمود: «بر کشندگان حسین علیه السلام لعن می‌کند. آن را در خانه‌های خود نگه دارید.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 15
(10)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 213، 62/ 15؛ والعوالم، 17/ 491؛ ونفس المهموم،/ 484].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 103
علیّ «1» بن إبراهیم، عن أبیه، عن النّوفلیّ، عن السّکونیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: اتّخذوا الحمام الرّاعبیّة فی بیوتکم، فإنّها تلعن قتلة «2» الحسین بن علیّ علیهما السلام «2»، ولعن اللَّه قاتله. «3»
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 547- 548 رقم 13/ عنه: المجلسی، البحار «4»، 44/ 305؛ البحرانی، العوالم، 17/ 602؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 69؛ مثله ابن قولویه،
کامل الزّیارات،/ 98 رقم 1؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 180
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل ومدینة المعاجز: « (ابن قولویه) حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین (، عن علیّ بن هارون)، عن علیّ»].
(2- 2) [فی الکامل ومدینة المعاجز: «الحسین علیه السلام»، وفی البحار والعوالم: «الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهم السلام»، وإلی هنا حکاه فی الکامل ومدینة المعاجز].
(3)- ایضاً کلینی به سند معتبر از داوود بن فرقد روایت کرده است که گفت: روزی در خدمت حضرت صادق علیه السلام نشسته بودم و کبوتر راعبی در خانه آن حضرت صدا می‌کرد. حضرت فرمود: «ای داوود! می‌دانی این مرغ چه می‌گوید؟»
گفتم: «نه واللَّه فدای تو شوم.»
فرمود: «نفرین و لعنت می‌کند بر قاتلان حسین. پس این کبوتر را در خانه‌های خود نگاه دارید.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 576
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 213، 62/ 14- 15؛ العوالم، 17/ 491].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 105

البُکاء والنِّیاحةعلی الإمام الحسین علیه السلام‌

اشاره

موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 107

فضل البکاء والنِّیاحة

حدّثنا أحمد بن إسرائیل، قال: رأیت فی کتاب أحمد بن محمّد بن حنبل رحمه الله بخطِّ یده:
نا أسود بن عامر أبو عبدالرّحمان، قثنا الرّبیع بن منذر، عن أبیه، قال: کان حسین بن علیّ یقول: مَنْ دمعت عیناه فینا دمعة أو قطرت عیناه فینا قطرة أثواه اللَّه عزّ وجلّ الجنّة. «1»
ابن حنبل، فضائل الصّحابة، 2/ 676 رقم 1154
وعنه [أحمد بن إسحاق بن سعد] «2»، «3» عن بکر بن محمّد، «4» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «5» قال لفضیل:
«تجلسون وتحدّثون «6»؟»
قال: نعم، جعلت فداک «5».
قال: «إنّ تلک المجالس أحبّها، فأحیوا أمرنا «7» یا فضیل «8»، فرحم اللَّه من أحیا أمرنا.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ البکاء علی أهل البیت علیهم السلام»].
(2)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، قال: حدّثنی أحمد ابن إسحاق بن سعید ...»، وفی بشارة المصطفی: «حدّثنی محمّد بن الحسن الصّفّار، قال: حدّثنی أحمد بن إسحاق ابن سعد ...»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی قرب الأسناد].
(4)- [من هنا حکاه فی لواعج الأشجان وحول البکاء].
(5- 5) [فی ثواب الأعمال وبشارة المصطفی: «تجلسون وتتحدّثون، قال: قلت: جعلت فداک نعم»، وفی الوسائل والأسرار: «قال للفضیل: تجلسون وتتحدّثون؟ فقال (قلت): نعم»].
(6)- [فی لواعج الأشجان وحول البکاء: «تتحدّثون»].
(7) (7*) [فی ثواب الأعمال وبشارة المصطفی: «إنّه من ذکرنا و (أو)»].
(8)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 108
یا فضیل، من ذَکرنا- أو (7*) ذُکرنا عنده «1»- فخرج «2» من عینه «2» مثل جناح «3» الذّباب، غفر اللَّه له «3» ذنوبه ولو کانت أکثر من زبد البحر» «1». «4»
الحمیری، قرب الأسناد،/ 36 رقم 117/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
391- 392؛ المجلسی، البحار «5»، 44/ 282؛ البحرانی، العوالم، 17/ 527؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 38؛ القمی، نفس المهموم،/ 42؛ دانشیار، حول البکاء،/ 114؛
مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 187؛ الطّبریّ، بشارة المصطفی،/ 275؛ الأمین، لواعج‌الأشجان،/ 5
عنه، عن «6» یعقوب بن یزید، عن محمّد بن أبی عمیر، عن بکر بن محمّد، عن فضیل «7» ابن یسار، «8» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه ولو مثل جناح «9» الذّباب غفر اللَّه «9» ذنوبه ولو کانت «10» مثل زبد البحر. «11» «12»
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والأسرار: «وذکر مثله [البرقی رقم 110]»].
(2- 2) [بشارة المصطفی: «منه»].
(3- 3) [ثواب الأعمال: «الذّبابة غفر اللَّه»].
(4)- به سند متصل به شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه قمی از پدرش از شیخ قمیین عبداللَّه بن جعفر حمیری از احمد بن اسحاق بن‌سعد از بکر بن‌محمد ازدی از امام ششم گوید، فرمود به فضیل: «دور هم می‌نشینید ونقل حدیث می‌کنید؟» عرض کرد: «آری قربانت!» فرمود: «هر کس حدیث ما را یاد کند یا نزد او یاد شود و به اندازه پر مگس از چشمش اشک آید، خدا گناهانش را بیامرزد، اگرچه بیش از کف دریا باشد.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 14
(5)- [حکاه أیضاً فی البحار، 71/ 351].
(6)- [فی الکامل مکانه: «حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة، عن ...»].
(7)- [فی البحار والعوالم: «الفضیل»، وفی الأسرار مکانه: «عن فضیل ...»].
(8)- [من هنا حکاه فی اللّهوف وتظلّم الزّهراء وحول البکاء].
(9- 9) [فی الکامل: «بعوضة غفر له»، وفی اللّهوف والبحار والعوالم والأسرار: «الذّباب غفر اللَّه له»، وفی تظلّم الزّهراء وحول البکاء: «الذّباب غفر له»].
(10)- [البحار: «کان»].
(11)- [أضاف فی الکامل: «حدّثنی محمّد بن عبداللَّه، عن أبیه، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن أبیه، عن بکر بن محمّد، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله»].
(12)- و از سرور ما حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر کس که چون یادی از ما به نزد او شود دیدگانش تَر از اشک گردد، اگرچه به اندازه بال مگسی باشد، خداوند گناهانش را بیامرزد، هر چند مانند کف دریا باشد.»
فهری، ترجمه لهوف،/ 10
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 109
البرقی، المحاسن،/ 47- 48 رقم 110/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 391؛
المجلسی، البحار «1»، 44/ 289؛ البحرانی، العوالم، 17/ 527- 528؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 38؛ دانشیار، حول البکاء،/ 114؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/
103- 104 رقم 8؛ ابن طاووس، اللّهوف،/ 10؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 35
قال: وحدّثنی أبی، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء، عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: کان علیّ «2» بن الحسین علیه السلام، یقول: أ یّما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین «3» بن علیّ علیهما السلام «4» دمعة «3» حتّی «5» تسیل علی خدِّه بوّأه اللَّه بها فی الجنّة غرفاً یسکنها أحقاباً «5»، وأ یّما مؤمن دمعت عیناه دمعاً «4» حتّی «6» تسیل علی خدِّه «6» لأذی مسّنا من عدوّنا «7» فی الدّنیا «7»، بوّأه اللَّه مبوّء صدق فی الجنّة «8»، وأ یّما «9» مؤمن مسّه أذی فینا، فدمعت عیناه حتّی تسیل «10» دمعه علی خدّیه من مضاضة ما أوذی فینا، صرف اللَّه عن
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 44/ 284- 285 والعوالم، 17/ 528- 529، عن کامل الزّیارات].
(2)- [فی الینابیع مکانه: «وفی تفسیر علیّ بن إبراهیم عن الباقر علیه السلام، قال: کان أبی علیّ ...»، وفی اللّواعج: «وکان علیّ ...»، وفی حول البکاء: «روی علیّ بن إبراهیم فی تفسیره وابن قولویه فی الکامل والصّدوق فی ثواب الأعمال بأسانیدهم، عن الباقر علیه السلام، قال: کان علیّ ...»].
(3- 3) [فی مدینة المعاجز ونفس المهموم: «دمعة»، وفی الینابیع: «ومن معه»، وفی اللّواعج: «دمعاً»].
(4- 4) [حول البکاء: «دمعته»].
(5- 5) [الینابیع: «یسیل علی خدّیه بوّأه اللَّه فی الجنّة غرفاً»].
(6- 6) [فی مدینة المعاجز والبحار وکنز الدّقائق ونفس المهموم: «یسیل علی خدِّه»، وفی نور الثّقلین والینابیع: «یسیل علی خدّیه»، وفی العوالم: «یسیل دمعه علی خدّه»].
(7- 7) [لم یرد فی الینابیع].
(8)- [لم یرد فی الینابیع، وإلی هنا حکاه فی اللّواعج وحول البکاء].
(9)- [نفس المهموم: «وأیّ»].
(10)- [فی مدینة المعاجز والبحار ونور الثّقلین وکنز الدّقائق والعوالم والینابیع ونفس المهموم: «یسیل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 110
وجهه الأذی، وآمنه یوم القیامة من سخطه و «1» النّار. «2»
القمی، التّفسیر، 2/ 291- 292/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/
152- 153؛ المجلسی، البحار، 44/ 281؛ الحویزی، نور الثّقلین «3»، 4/ 627- 628؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 12/ 129- 130؛ البحرانی، العوالم، 17/ 526- 527؛
القندوزی، ینابیع المودّة، 3/ 102؛ القمی، نفس المهموم،/ 41- 42؛ دانشیار، حول
البکاء،/ 113؛ مثله الأمین، لواعج الأشجان،/ 4- 5
قال: وحدّثنی أبی، عن بکر بن محمّد، «4» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ ذَکرنا أو ذُکرنا عنده، فخرج من عینه «5» دمع مثل جناح بعوضة غفر اللَّه له «6» ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر.
القمی، التّفسیر، 2/ 292/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 153؛
المجلسی، البحار، 44/ 278؛ البحرانی، العوالم، 17/ 528؛ القندوزی، ینابیع المودّة،
3/ 102؛ دانشیار، حول البکاء،/ 111
جعفر بن محمّد وشعر السّیِّد: وقال التّمیمی، وحدّثنی أبی، قال: قال لی فضیل الرّسّان:
أنشد جعفر بن محمّد قصیدة السّیِّد:
__________________________________________________
(1)- [زاد فی الینابیع: «من»].
(2)- به سند خودم که متصل به شیخ جلیل علی بن ابراهیم قمی است، از پدرش از ابن محبوب از علاء از محمد از امام پنجم [روایت شده است] که: علی بن الحسین علیه السلام می‌فرمود: «هر مؤمنی که چشمش بر قتل حسین اشکین شود، تا به گونه‌اش روان گردد، خدایش در غرفه‌های بهشت دور آن‌ها جای دهد. وهر مؤمنی که برای آزاری که از دشمن به ما رسد چشمش اشکین شود، تا بر گونه‌اش روان گردد، خدا اورا در بهشت نشیمن دهد. و هر مؤمنی برای خاطر ما آزاری بیند و گرید، تا بر گونه‌اش روان شود، خدا از رویش آزار را بگرداند و روز قیامت اورا از خشم خود و آتش برکنار دارد.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 14 رقم 11
(3)- [حکاه أیضاً فی نور الثّقلین، 4/ 167- 168 وکنز الدّقائق، 10/ 162 والعوالم، 17/ 532].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی الینابیع وحول البکاء].
(5)- [فی مدینة المعاجز والینابیع: «عینیه»].
(6)- [لم یرد فی حول البکاء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 111
لِامِّ عَمروٍ باللّوی مَرْبَعُ دارسةٌ أعْلامُهُ بَلْقَعُ
فسمعتُ النّحیب من داره. فسألنی لمَنْ هی؟ فأخبرته أ نّها للسّیِّد، وسألنی عنه، فعرّفته وفاته، فقال: رحمه اللَّه. قلت: إنِّی رأیته یشرب النّبیذ فی الرّستاق، قال: قال: أتعنی الخمر؟ قلت: نعم. قال: وما خطر ذنب عند اللَّه أن یغفره لمحبِّ علیّ. «1» «2»
أبو الفرج، الأغانی، 2/ 289
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: کان علیّ بن الحسین علیه السلام یقول: أ یّما مؤمن دمعت عیناه «3» لقتل الحسین «4» بن علیّ علیه السلام دمعة «4» حتّی تسیل علی خدِّه «5» بوّأه اللَّه بها «5» فی الجنّة غرفاً یسکنها أحقاباً، وأ یّما مؤمن دمعت عیناه حتّی تسیل علی
__________________________________________________
(1)- [راجع: «7/ 1089- 1090»].
(2)- تمیمی گوید: «پدرم از فُضیل بن رسان مرا حدیث کرد که قصیده سیّد را به مطلع ذیل:
لِامِّ عَمْروٍ باللّوی مَرْبَعُ دارِسةٌ أعْلامُهُ بَلْقَعُ
ام عمرو را در لوی منزلگاهی است که نشانه های آن فرسوده شده و بیابانی خالی از سکنه گشته است.
در خانه جعفر بن محمد علیه السلام انشاد کردند، و شنیدم صدای شیون از آن خانه برخاست. مرا فرمود: این شعر از کیست؟
عرض کردم: از سیّد است.
احوال اورا پرسیدند.
عرض کردم: وفات کرده است.
فرمود: خدا اورا بیامرزد.
عرض کردم: اورا در رستاق دیدم که نبیذ می‌نوشید.
فرمودند: آیا مقصودت باده است؟
گفتم: آری.
گفت: یک گناه نزد خدا چه اهمیت دارد که از دوست علی بگذرد!»
فریدنی، ترجمه اغانی، 1/ 782
(3)- [فی العوالی مکانه: «وروی عن علیّ بن الحسین علیه السلام أ نّه قال: ما من مؤمن ذرفت عیناه ...»].
(4- 4) [لم یرد فی العوالی].
(5- 5) [العوالی: «إلّا بوّأه اللَّه بذلک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 112
خدّه «1» فینا لأذیً مسّنا من عدوّنا فی الدّنیا بوّأه اللَّه بها فی الجنّة مبوّأ «1» صدق، وأ یّما مؤمن مسّه «2» أذیً فینا فدمعت عیناه حتّی تسیل علی خدّه من مضاضة ما أوذی فینا صرف اللَّه عن وجهه الأذی وآمنه یوم القیامة من «3» سخطه و «3» النّار.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 100 رقم 1/ مثله ابن أبی جمهور، عوالی اللّلآلی، 4/ 91- 92
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، «4» عن أبی عبداللَّه الجامورانیّ، عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة، عن أبیه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: إنّ «5» البکاء والجزع مکروه للعبد فی کلِّ ما جزع ما خلا البکاء والجزع «6» علی الحسین بن علیّ علیه السلام، فإنّه فیه مأجور.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 100 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
396؛ المجلسی، البحار، 44/ 291؛ البحرانی، العوالم، 17/ 533؛ القزوینی، تظلّم
الزّهراء،/ 37؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة «7»،/ 56؛ دانشیار، حول البکاء،/ 112
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن خاله محمّد بن الحسین الزّیّات، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی هارون المکفوف، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام فی حدیث «8» طویل له «8»: ومن «9» ذکر الحسین علیه السلام عنده، فخرج من عینه «10» من الدّموع «11»
__________________________________________________
(1- 1) [العوالی: «فیما مسّنا من الأذی من عدوّنا إلّابوّأه اللَّه منزل»].
(2)- [العوالی: «مسّته»].
(3- 3) [العوالی: «عذاب»].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار].
(5)- [فی حول البکاء مکانه: «عن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: إنّ ...»].
(6)- [لم یرد فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار وحول البکاء].
(7)- [حکاه أیضاً فی الأسرار،/ 40].
(8- 8) [لم یرد فی الوسائل، وفی البحار: «طویل»].
(9)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر أبی هارون المکفوف، عن الصّادق علیه السلام فی حدیث: ومن ...»، وفی حول البکاء: «عن أبی جعفر الباقر علیه السلام، قال: کان علیّ بن الحسین علیهما السلام، یقول: من ...»].
(10)- خ ل [والبحار والعوالم والأسرار]: عینیه.
(11)- [حول البکاء: «الدّمع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 113
مقدار جناح ذباب کان ثوابه علی اللَّه عزّ وجلّ، ولم یرض له بدون الجنّة. «1»
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد، عن حمزة ابن علیّ الأشعریّ، عن الحسن بن معاویة بن وهب، عمّن حدّثه، عن أبی جعفر علیه السلام قال: کان علیّ بن الحسین علیهما السلام یقول، وذکر «2» مثل حدیث محمّد بن جعفر الرزّاز سواء «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 100- 101 رقم 3، ذیل رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی،
وسائل الشّیعة، 10/ 396؛ المجلسی، البحار، 44/ 291- 292؛ البحرانی، العوالم،
17/ 532، 533؛ دانشیار، حول البکاء،/ 114؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 40
حدّثنی حکیم بن داوود بن الحکیم، عن سلمة بن الخطّاب، قال: حدّثنا بکّار بن أحمد القسّام والحسن بن عبدالواحد، عن مخوّل بن إبراهیم، عن الرّبیع بن منذر «3»، عن أبیه، قال: سمعت «4» علیّ بن الحسین علیه السلام یقول: من «5» قطرت عیناه «6» فینا قطرة و «6» دمعت عیناه فینا دمعة بوّأه اللَّه بها فی الجنّة «7» غرفاً یسکنها «7» «8» أحقاباً وأحقاباً «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 100- 101 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل
الشّیعة، 10/ 396؛ المجلسی، البحار، 44/ 292؛ البحرانی، العوالم، 17/ 526؛
دانشیار، حول البکاء،/ 112؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 40
حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة بن الخطّاب، عن الحسن بن علیّ، عن العلاء بن
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل والأسرار وحول البکاء].
(2- 2) [فی البحار: «مثله»، وفی العوالم: «مثل حدیث أبی هارون المکفوف»].
(3)- [فی البحار والعوالم: «المنذر»].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی حول البکاء].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر المنذر، عن علیّ بن الحسین: من ...»].
(6- 6) [فی الوسائل والأسرار: «أو»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
(8- 8) [فی الوسائل والأسرار: «أحقاباً أو حقباً»، وفی البحار والعوالم وحول البکاء: «حقباً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 114
رزین القلاء، «1» عن محمّد بن مسلم، «2» عن أبی جعفر علیه السلام، قال: أ یّما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین علیه السلام دمعة حتّی تسیل علی خدّه بوّأه اللَّه بها «3» غرفاً فی الجنّة «3» یسکنها أحقاباً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 104 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
398؛ المجلسی، البحار، 44/ 285؛ البحرانی، العوالم، 17/ 532؛ دانشیار، حول
البکاء،/ 112؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 40
وعنه [حکیم بن داوود]، عن سلمة، عن علیّ بن سیف، عن بکر بن محمّد، عن فضیل ابن «4» فضالة، «5» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرّم اللَّه وجهه علی النّار.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 104 رقم 10/ عنه: ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 524؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 398؛ المجلسی، البحار، 44/ 285؛ البحرانی، العوالم، 17/ 529؛ دانشیار، حول البکاء،/ 114؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 40
حدّثنا أبو العبّاس القرشیّ، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی هارون المکفوف، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا أبا هارون! أنشدنی فی الحسین علیه السلام، قال: فأنشدته، فبکی، فقال: أنشدنی کما تنشدون، یعنی بالرِّقّة، قال: فأنشدته: امرر علی جدث الحسین فقل لأعظمه الزّکیّة، قال: فبکی، ثمّ قال: زدنی، قال: فأنشدته القصیدة الأخری، قال: فبکی، وسمعت البکاء من خلف السّتر، قال: فلمّا فرغت، قال لی: یا أبا هارون! مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی وأبکی عشراً کُتبت له الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً، فبکی وأبکی خمسة کُتبت
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی حول البکاء].
(3- 3) [فی الوسائل والبحار والعوالم والأسرار وحول البکاء: «فی الجنّة غرفاً»].
(4)- خ ل [والوسائل]: «و»، [وفی الأسرار مکانه: «وفی خبر فضل و ...»].
(5)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر وحول البکاء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 115
له الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً فبکی وأبکی واحداً کتبت لهما الجنّة، ومَنْ ذُکر الحسین علیه السلام عنده، فخرج من عینه «1» من الدّموع مقدار جناح ذباب کان ثوابه علی اللَّه ولم یرض له بدون الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 104 رقم 1
حدّثنی أبو العبّاس، عن محمّد بن الحسین، عن الحسن بن علیّ بن أبی عثمان، عن حسن بن علیّ بن أبی المغیرة، عن أبی عمارة المُنَشِّد، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال لی:
یا أبا عمارة! أنشدنی للعبدی فی الحسین علیه السلام، قال: فأنشدته، فبکی، ثمّ أنشدته، فبکی، ثمّ أنشدته، فبکی. قال: فوَ اللَّه ما زلت أنشده ویبکی حتّی سمعت البکاء من الدّار، فقال لی: یا أبا عمارة! مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فأبکی خمسین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً فأبکی أربعین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً فأبکی ثلاثین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً فأبکی عشرین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً فأبکی عشرة فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فأبکی واحداً فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً فتباکی فله الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 104- 105 رقم 2
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن ابن أبی عمیر، عن عبداللَّه بن حسان، عن أبی «2» شعبة، عن عبداللَّه بن غالب، قال: دخلتُ علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فأنشدته مرثیّة الحسین علیه السلام، فلمّا انتهیت إلی هذا الموضع:
لیلیّة تسقو حُسیناً بمسقاة الثّری غیر التّراب
فصاحت «3» باکیة من وراء السّتر وا «4» أبتاه
__________________________________________________
(1)- خ ل: عینیه.
(2)- خ ل [والبحار والعوالم]: «ابن أبی».
(3)- [البحار: «صاحت»].
(4)- [فی البحار والعوالم: «یا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 116
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 105 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 286؛ البحرانی، العوالم، 17/ 541
وعنه، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام بیت شعر فبکی وأبکی عشرة فله ولهم الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین بیتاً فبکی وأبکی تسعة فله ولهم الجنّة، فلم یزل حتّی قال:
مَنْ أنشد فی الحسین بیتاً فبکی، وأظنّه قال: أو تباکی فله الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 105 رقم 4
حدّثنی «1» محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی هارون المکفوف قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقال لی: أنشدنی، فأنشدته، فقال: لا، کما تنشدون وکما ترثیه عند قبره، قال «2»: فأنشدته:
أمرر علی جدث الحسین فقل لأعظمه الزّکیّه «3»
قال: فلمّا بکی أمسکت أنا، فقال: مرّ، فمررت، قال: ثمّ قال: زدنی زدنی «4»، قال: فأنشدته:
یا فَرْوَ قومی فاندبی مولاکِ وعلی الحسین فأسعدی ببکاکِ
قال: فبکی وتهایج النّساء، قال: فلمّا أن سکتن قال لی: یا أبا هارون! مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام فأبکی عشرة فله الجنّة، ثمّ جعل ینقِّص «5» واحداً واحداً حتّی بلغ الواحد،
__________________________________________________
(1)- [نفس المهموم: «وبالسّند المتّصل إلی الشّیخ الأجل الموفّق السّعید محمّد بن محمّد بن النّعمان المفید قدّس اللَّه روحه، عن الشّیخ الأجل الکامل أبی القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه القمی عطّر اللَّه مرقده، عن»].
(2)- [لم یرد فی البحار ونفس المهموم].
(3)- [زاد فی نفس المهموم: «فبکی»].
(4)- [لم یرد فی نفس المهموم].
(5)- [فی البحار والعوالم ونفس المهموم: «ینتقص»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 117
فقال: مَنْ أنشد فی الحسین، فأبکی واحداً فله الجنّة، ثمّ قال: مَنْ ذکره فبکی فله الجنّة. «1»
ورُوی عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: لکلِّ شی‌ء «2» ثواب إلّاالدّمعة فینا! «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 105- 106 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 287؛ البحرانی، العوالم، 17/ 541- 542؛ القمی، نفس المهموم،/ 36
حدّثنی محمّد بن أحمد بن الحسین العسکریّ، عن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن محمّد بن سنان، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: مَنْ أنشد فی الحسین بیت شعر فبکی وأبکی عشرة فله ولهم الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین بیتاً فبکی وأبکی تسعة فله ولهم الجنّة، فلم یزل حتّی قال: مَنْ أنشد فی الحسین بیتاً فبکی، وأظنّه قال: أو تباکی فله الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 106 رقم 7
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(2)- [البحار: «سرّ»].
(3)- به سند متصل به شیخ اجل موفق سعید محمد بن نعمان مفید قدس اللَّه روحه از شیخ جلیل کامل ابی‌القاسم جعفر بن محمد قولویه قمی عطر اللَّه مرقده از ابن الولید از صفار از ابن ابی الخطاب از محمد بن اسماعیل از صالح بن عقبه از ابی‌هارون مکفوف گوید: حضور امام ششم رسیدم، فرمود: «شعر مرثیه بخوان.»
خواندم، فرمود: «نه، همچنان که برای او میان خود مرثیه می‌خوانید و سر قبرش نوحه‌گری می‌کنید.»
من این بیت را خواندم:
«بگذر به مزار حسین و به استخوان های پاکش بگو»
حضرت گریست. چون گریه کرد، باز گرفتم. فرمود: «ادامه بده.»
دادم. فرمود: «بیفزا.»
این شعر را خواندم:
«ای فروه بپا خیز و به مولات بنال بر نعش حسین گریه را ده تو مجال»
خود آن حضرت گریست و زنان حرم صیحه کشیدند. و چون آرام شدند، فرمود: «ای ابوهارون! هر کس نوحه برای حسین بگوید و ده کس را بگریاند، بهشت از آن اوست.»
و از شماره یکی یکی کاست تا به یک رسید و فرمود: «هر کس نوحه بخواند برای حسین علیه السلام و یک نفر را بگریاند، بهشت از آن اوست.»
سپس فرمود: «هر کس یاد او کند و بگرید، برای اوست بهشت.»
کمره ای، نفس المهموم،/ 12 رقم 2
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 118
حدّثنا محمّد بن إبراهیم بن إسحاق رحمه الله، قال «1»: أخبرنا أحمد بن محمّد الهمدانیّ، عن علیّ بن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن أبیه قال «2»، «3» قال الرّضا علیه السلام: من تذکّر مصابنا «4» وبکی لما ارتُکِبَ منّا کان معنا فی درجتنا «5» یوم القیامة، ومَنْ ذکّر بمصابنا «4» فبکی و «6» أبکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، ومَنْ جلس مجلساً یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یوم «7» تموت القلوب «7». «8»
الصّدوق، الأمالی،/ 73 رقم 4، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 1/ 264 رقم 48/ عنه:
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 392؛ السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 2/ 409؛
المجلسی، البحار، 44/ 278؛ البحرانی، العوالم، 17/ 531؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/
37؛ القمی، نفس المهموم،/ 39- 40؛ دانشیار، حول البکاء،/ 111؛ مثله الدّربندی،
أسرار الشّهادة،/ 38- 39؛ الأمین، لواعج الأشجان،/ 5
حدّثنا أحمد بن محمّد بن یحیی العطّار، قال: حدّثنا أبی محمّد بن یحیی، قال: حدّثنا محمّد بن أحمد بن یحیی بن عمران الأشعریّ، عن الحسن بن الحسین اللّؤلؤیّ، عن الحسن ابن علیّ بن أبی عثمان، عن علیّ بن المغیرة، «9» عن أبی عُمارة المنشد، عن أبی عبداللَّه علیه السلام،
__________________________________________________
(1)- [فی العیون والوسائل والبرهان مکانه: «حدّثنا أحمد بن الحسن القطّان ومحمّد بن بکران النّقّاش ومحمّد ابن إبراهیم بن إسحاق رضی اللَّه عنهم، قالوا ...»].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «عن الحسن بن فضّال، قال ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم واللّواعج وحول البکاء].
(4- 4) [لم یرد فی العیون والوسائل والبرهان والأسرار].
(5)- [العوالم: «درجاتنا»].
(6)- [البرهان: «أو»].
(7- 7) [فی العیون: «تموت القلب»، وفی الوسائل: «یموت القلوب»، وفی البرهان: «یموت فیه القلوب»].
(8)- حضرت رضا فرمود: «هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید بدانچه با ما کردند، روز قیامت با ما در درجه ماست. و هر که یاد مصیبت ما کند و بگرید و بگریاند، دیده اش گریان نشود روزی که همه دیده‌ها گریان است. و هر که بنشیند در مجلسی که امر ما در آن زنده می‌شود، دلش نمیرد روزی که دل ها بمیرد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 73
(9)- [من هنا حکاه فی الأنوار النّعمانیّة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 119
قال: قال لی: یا أبا عُمارة! أنشدنی فی الحسین بن علیّ علیهما السلام، قال «1»: فأنشدته، فبکی، ثمّ أنشدته، فبکی. قال: «2» فوَ اللَّه ما زلت أنشده، و «2» یبکی حتّی سمعت البکاء من الدّار. قال: فقال لی: یا أبا عُمارة! مَنْ أنشد فی الحسین بن علیّ علیهما السلام «3»، فأبکی خمسین فله الجنّة، ومن أنشد فی الحسین شعراً فأبکی ثلاثین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین «4» فأبکی عشرین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین «4» فأبکی عشرة فله الجنّة، و «5» مَنْ أنشد فی الحسین «6» فأبکی واحداً فله الجنّة، و «5» مَنْ أنشد «7» فی الحسین «4» فبکی فله الجنّة، ومَنْ أنشد «7» فی الحسین «4» فتباکی، فله الجنّة. «8»
الصّدوق، الأمالی،/ 141- 142 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 282؛ البحرانی،
العوالم، 17/ 540؛ مثله الجزائری، الأنوار النّعمانیّة، 3/ 242- 243؛ الأمین، لواعج‌الأشجان،/ 4
حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکِّل، قال: حدّثنا عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد وعبداللَّه ابنی محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، «9» عن محمّد
__________________________________________________
(1)- [فی لواعج الأشجان مکانه: «قال علیه السلام لأبی عمارة المنشد: أنشدنی فی الحسین بن علیّ علیهما السلام، قال ...»].
(2- 2) [الأنوار النّعمانیّة: «فما زلت أنشده وهو»].
(3)- [زاد فی البحار والأنوار النّعمانیّة: «شعراً»].
(4)- [زاد فی البحار والعوالم ولواعج الأشجان: «شعراً»].
(5- 5) [لم یرد فی لواعج الأشجان].
(6)- [زاد فی البحار والعوالم: «شعراً»].
(7- 7) [لم یرد فی الأنوار النّعمانیّة].
(8)- ابی‌عماره شعرخوان‌گوید: امام ششم به من فرمود: «ای ابا عماره! درباره حسین برای من شعری بخوان.»
خواندم وخواندم، وگریست وگریست، تا خانه پر از گریه شد. فرمود: «ای اباعماره! هر که نوحه‌ای برای حسین بخواند و پنجاه کس را بگریاند، مستحق بهشت است. و هر که نوحه ای بخواند و سی کس را بگریاند، مستحق بهشت است. و هر کس بخواند و بیست کس را بگریاند، مستحق بهشت است. و ده کس را هم که بگریاند، مستحق بهشت است. و یکی را هم که بگریاند، مستحق بهشت است. و نوحه بخواند و خود هم بگرید، مستحق بهشت است. و تباکی هم کند، مستحق بهشت است.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 141- 142
(9)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 120
ابن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: کان علیّ بن الحسین علیهما السلام یقول: أ یّما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین علیه السلام حتّی تسیل علی خدّه «1» بوّأه اللَّه تعالی بها فی الجنّة «2» غرفاً یسکنها أحقاباً، وأ یّما مؤمن دمعت عیناه حتّی تسیل علی خدّیه «3» فیما مسّنا من الأذی من عدوّنا فی الدّنیا بوّأه اللَّه منزل «4» صدق، وأ یّما مؤمن مسّه أذی فینا «5» فدمعت عیناه حتّی تسیل علی خدّه من مضاضة «6» أو أذی «6» فینا صرف اللَّه من «7» وجهه الأذی وآمنه یوم القیامة من «8» سخط النّار «8».
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 83/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 392؛
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 38
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، «9» عن أبی هارون المکفوف، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: یا أبا هارون! أنشدنی فی الحسین علیه السلام، فأنشدته، «10» قال: فقال لی «10»: أنشدنی کما ینشدون «11»، یعنی بالرِّقّة، قال: «12» فأنشدته هذا الشّعر «12»:
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والأسرار: «خدّیه»].
(2)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(3)- [فی الوسائل والأسرار: «خدّه»].
(4)- [فی الوسائل والأسرار: «مبوّأ»].
(5)- [لم یرد فی الأسرار].
(6- 6) [فی الوسائل والأسرار: «ما أوذی»].
(7)- [فی الوسائل والأسرار: «عن»].
(8- 8) [فی الوسائل: «سخطه والنّار»، وفی الأسرار: «سخطه»].
(9)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(10- 10) [الأسرار: «فقال»].
(11)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «تنشدون»].
(12- 12) [فی البحار: «فأنشدته شعر»، وفی العوالم: «فأنشدته شعراً»، وفی تظلّم الزّهراء: «وأنشدته»، وفی الأسرار: «فأنشدته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 121
أمرر علی جدث الحسین فقل لأعظمه الزّکیة
قال: فبکی، ثمّ قال: زدنی، فأنشدته القصیدة الأخری، «1» قال: فبکی «2» وسمعت البکاء «2» من خلف السّتر. قال: فلمّا فرغت قال: یا أبا هارون! مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی و «3» أبکی عشرة کتب «4» لهم الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی وأبکی خمسة «5» کتب له «5» الجنّة، «6» ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی وأبکی واحداً «7» کتب لهم «7» الجنّة «6»، ومَنْ ذکر الحسین علیه السلام عنده فخرج من عینیه «8» مقدار جناح ذبابة «8» کان ثوابه علی اللَّه عزّ وجلّ ولم یرض له «9» بدون الجنّة.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 84- 85/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 288؛ البحرانی،
العوالم، 17/ 542؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 41؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 59- 60
حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن الحسین بن علیّ بن أبی عثمان، عن الحسن بن علیّ بن أبی المغیرة، «10» عن أبی عمارة المنشد، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال لی: یا أبا عمارة! أنشدنی للعبدیّ فی الحسین علیه السلام، «11» قال:
__________________________________________________
(1)- [فی تظلّم الزّهراء: «وفی البحار، قال: فأنشدته:
یا فَرْوَ قومی واندبی مولاکِ وعلی الحسین فاسعدی ببکاکِ»]
(2- 2) [الأسرار: «فسمعت بکاءً»].
(3)- [الأسرار: «أو»].
(4)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «کتبت»].
(5- 5) [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «کتبت لهم»، وفی الأسرار: «کتب لهم»].
(6- 6) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7- 7) [فی البحار والعوالم: «کتبت لهما»].
(8- 8) [فی البحار والعوالم والأسرار: «من الدّمع مقدار جناح ذباب»، وفی تظلّم الزّهراء: «مقدار جناح ذباب»].
(9)- [لم یرد فی الأسرار].
(10)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(11) (11*) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 122
فأنشدته، فبکی (11*)، قال: ثمّ أنشدته، فبکی، «1» قال: فوَ اللَّه ما زلت أنشده ویبکی حتّی سمعت البکاء من الدّار، فقال لی: یا أبا عمارة! مَنْ أنشد فی الحسین «2» بن علیّ علیه السلام «2» فأبکی خمسین فله الجنّة، «3» ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام «4» فأبکی أربعین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیهما السلام «4» فأبکی ثلاثین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام «5» فأبکی عشرین فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام «5» فأبکی عشرة فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین شعراً «6» واحداً فله الجنّة، و «3» مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی فله الجنّة، ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فتباکی فله الجنّة. «7»
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 41- 42؛ المی،
نفس المهموم،/ 42- 43
حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکِّل، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام،
__________________________________________________
(1)- [زاد فی نفس المهموم: «ثمّ»].
(2- 2) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی نفس المهموم: «شعراً»].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «فلا یزال ینقص إلی أن قال»].
(4- 4) [نفس المهموم: «شعراً»].
(5)- [زاد فی نفس المهموم: «شعراً»].
(6)- [زاد فی نفس المهموم: «فأبکی»].
(7)- به‌سند من تا شیخ اجل رئیس محدثین محمد بن‌علی‌بن‌بابویه قمی رحمه الله به سند او تا ابی‌عماره نوحه‌خوان گفت: امام ششم به من فرمود: «نوحه حسین علیه السلام را برایم بخوان.» من نوحه خواندم و گریست. باز خواندم و گریست. و دنباله دادم، گریست، تا سراسر خانه را گریه گرفت. سپس فرمود: «ای ابا عماره! هر که یک شعر نوحه برای حسین بخواند وپنجاه کس را بگریاند، بهشت برای او هست. و هر کس شعری در نوحه حسین بخواند و سی کس را بگریاند، بهشت برای اوست. و هر کس بخواند و بیست کس را بگریاند، بهشت برای اوست. و هر کس بخواند در نوحه حسین و ده کس را بگریاند، بهشت برای اوست. و هر کس در نوحه حسین شعری بخواند ویکی را بگریاند، بهشت برای اوست. و هر کس برای حسین شعری بخواند و خود بگرید، بهشت برای اوست. و هر کس درباره حسین شعری بخواند خود را به گریه زند، بهشت برای اوست.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 14 رقم 13
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 123
قال: مَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام بیتاً من شعر فبکی وأبکی عشرة فله ولهم الجنّة، «1» فلم یزل حتّی قال: ومَنْ أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً «2» فبکی- وأظنّه قال: أو تباکی- فله الجنّة.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85- 86/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 289؛ البحرانی،
العوالم، 17/ 543
حدّثنا أبی رضی الله عنه، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی محمّد بن عیسی بن عبید الیقطینیّ، عن القاسم بن یحیی، عن جدِّه الحسن بن راشد، عن أبی بصیر؛ ومحمّد ابن مسلم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: حدّثنی أبی، عن جدِّی، عن آبائه علیهم السلام: أنّ أمیر المؤمنین علیه السلام علّم أصحابه فی مجلس واحد أربعمائة ممّا یصلح للمسلم فی دینه ودنیاه.
[...]
کلّ «3» عین یوم القیامة باکیة، وکلّ عین یوم القیامة ساهرة إلّاعین من اختصّه اللَّه بکرامته، وبکی علی ما ینتهک «4» من الحسین وآل محمّد علیهم السلام. «5»
الصّدوق، الخصال،/ 740، 759 رقم 10/ عنه: الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42
قال: أخبرنی أبو بکر محمّد بن عمر الجعابیّ، قال: حدّثنا أبو العبّاس أحمد بن محمّد ابن سعید الهمدانیّ، قال: حدّثنا أحمد بن عبدالحمید بن خالد «6»، قال: حدّثنا محمّد بن
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار والعوالم: «ومن أنشد فی الحسین بیتاً فبکی وأبکی تسعة فله ولهم الجنّة»].
(2)- [فی البحار والعوالم: «بیتاً»].
(3)- [فی الأسرار مکانه: «وقال (أمیر المؤمنین علیه السلام): کلّ ...»].
(4)- [الأسرار: «انتهک»].
(5)- امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل می‌فرماید که امیر المؤمنین علیه السلام به یاران خود در یک مجلس چهارصد باب از چیزهایی که دین و دنیای مسلمان را اصلاح می‌کند بیاموخت و فرمود: [...]
«هر دیده‌ای روز قیامت گریان است و هر چشم به روز قیامت بیدار است، مگر چشمی که خداوند اورا مخصوص کرامت خود فرموده باشد و بر هتک احترامی که از حسین و خاندان پیغمبر شد گریه کرده باشد.»
فهری، ترجمه خصال،/ 740، 760 رقم 10
(6)- [الطّوسی: «خلف»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 124
عمرو بن عتبة «1»، عن الحسین «2» الأشقر، «3» عن محمّد بن أبی عمارة الکوفیّ، قال: سمعت جعفر بن محمّد علیهما السلام، یقول: مَنْ دمعت «4» عینه فینا «4» دمعة لدم سفک لنا، أو حقّ لنا نقصناه «5»، أو عرض انتهک لنا أو لأحد من شیعتنا بوّأه اللَّه تعالی بها فی الجنّة حقباً.
المفید، الأمالی،/ 174- 175 رقم 5/ عنه: الطّوسی، الأمالی،/ 194 رقم 330؛
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 395؛ المجلسی، البحار، 44/ 279؛ البحرانی،
العوالم، 17/ 528؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 37؛ دانشیار، حول البکاء،/ 112
قال: أخبرنی أبو عمرو عثمان بن أحمد الدّقّاق إجازة، قال: أخبرنا جعفر بن محمّد بن مالک، قال: حدّثنا أحمد بن یحیی الأودیّ، قال: حدّثنا مخوّل بن إبراهیم، عن الرّبیع بن المنذر، عن أبیه، عن الحسین بن علیّ علیهما السلام، قال: ما من عبد قطرت عیناه فینا قطرة، أو دمعت عیناه فینا دمعة إلّابوّأه اللَّه بها فی الجنّة حقباً.
قال أحمد بن یحیی الأودیّ: فرأیت الحسین بن علیّ علیهما السلام فی المنام، فقلت: حدّثنی مخوّل بن إبراهیم، عن الرّبیع بن المنذر، عن أبیه، عنک أ نّک قلت: ما مِنْ عبد قطرت عیناه فینا قطرة أو دمعت عیناه فینا دمعة إلّابوّأه اللَّه بها فی الجنّة حقباً؟
قال: نعم، قلت: سقط الإسناد بینی وبینک. «6»
المفید، الأمالی،/ 340- 341 رقم 6
حدّثنی «7» نصر بن الصّباح، قال: حدّثنی أحمد بن محمّد بن عیسی، عن یحیی بن
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «عقبة»].
(2)- [فی الطّوسی والوسائل: «حسین»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی حول البکاء].
(4- 4) [فی الطّوسی: «عینه»، وفی الوسائل: «عیناه فینا»].
(5)- [فی الطّوسی والعوالم: «أنقصناه»، وفی حول البکاء: «انقضاه»].
(6)- [راجع: «23/ فضیلة البکاء علی أهل البیت علیهم السلام»].
(7)- [نفس المهموم: «وبالسّند المتّصل إلی جعفر بن قولویه القمی، عن هارون بن موسی التّلعکبریّ، عن محمّد بن عمر بن عبدالعزیز الکشّیّ، عن»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 125
عمران، قال: حدّثنا محمّد بن سنان، «1» عن زید الشّحّام، قال: کنّا عند أبی عبداللَّه «2» علیه السلام ونحن جماعة من الکوفیِّین «3»، فدخل «4» جعفر بن عفّان «5» علی أبی عبداللَّه «2» علیه السلام «5»، فقرّبه وأدناه، ثمّ قال: یا جعفر! «5» قال: لبّیک جعلنی اللَّه فداک، قال «5»: بلغنی أ نّک تقول الشّعر فی الحسین علیه السلام وتجید، «6» فقال له «6»: نعم، جعلنی اللَّه فداک، «7» فقال: قل، فأنشده علیه السلام «7» ومن حوله حتّی «8» صارت له «8» الدّموع علی وجهه ولحیته.
ثمّ قال: یا جعفر! واللَّه لقد «9» شهدک ملائکة اللَّه «9» المقرّبون هیهنا یسمعون قولک فی الحسین علیه السلام، ولقد بکوا کما بکینا أو «10» أکثر، ولقد أوجب اللَّه تعالی لک یا جعفر فی ساعته «11» الجنّة بأسرها وغفر «12» اللَّه لک، فقال: یا جعفر «12»! ألا أزیدک؟ قال: نعم یا سیِّدی، قال: ما من أحد قال فی الحسین شعراً فبکی وأبکی به إلّاأوجب اللَّه له الجنّة وغفر له. «13» «14»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی المنتخب].
(2)- [نقد الرّجال: «الصّادق»].
(3)- [نفس المهموم: «الکوفة»].
(4)- [المنتخب: «إذ دخل»].
(5- 5) [لم یرد فی منتهی المقال].
(6- 6) [فی نقد الرّجال: «فقال»، وفی المنتخب ومنتهی المقال: «قال»].
(7- 7) [فی نقد الرّجال: «قال: قل، فأنشدته»، وفی المنتخب: «قال: قل، فأنشده علیه السلام»، وفی البحار والعوالم ومنتهی المقال: «قال: قل، فأنشده علیه السلام فبکی»، وفی نفس المهموم: «قال: قل، فأنشدته علیه السلام فبکی»].
(8- 8) [فی نقد الرّجال والبحار والعوالم ومنتهی المقال ونفس المهموم: «صارت»، وفی المنتخب: «سالت له»].
(9- 9) [فی المنتخب: «شهد الملائکة»، وفی البحار والعوالم ونفس المهموم: «شهدت ملائکة اللَّه»].
(10)- [فی البحار ونفس المهموم: «و»].
(11)- [نقد الرّجال: «ساعتک»].
(12- 12) [فی المنتخب: «لک وقال أیضاً: یا جعفر»، وفی منتهی المقال: «لک فقال»].
(13)- [أضاف فی منتهی المقال: «وفی خلاصة الأقوال للعلّامة الحلّی: نصر بن الصّباح ومحمّد بن سنان ضعیفان، فالوجه التوقّف فی روایته. قلت: مع ذلک ذکره فی القسم الأوّل [...]، وفی الوجیزة ممدوح»].
(14)- به سند متصل تا جعفربن‌قولویه قمی از هارون‌بن موسی تلعکبری از محمد بن عمربن عبدالعزیز کشی رضی الله عنه از عمر بن صباح از ابن عیسی از یحیی بن عمران از محمد بن سنان از زید شحام گوید: با جمعی از اهل کوفه خدمت امام ششم بودیم که جعفر بن عفان بر او وارد شد. اورا احترام کرد و نزدیک خود نشانید. سپس فرمود: «ای جعفر!»
عرض کرد: «لبیک قربانت.»
فرمود: «به من رسیده است که درباره حسین علیه السلام شعر می‌گویی و خوب می‌گویی.»
عرض کرد: «آری قربانت.»
برای او سرودم و او وکسانی که با او بودند، گریستند تا اشک بر روی و ریشش روان شد. سپس فرمود: «ای جعفر! به خدا فرشتگان مقرب خدا حاضر شدند در این جا و گفتار تو را درباره حسین علیه السلام شنیدند و چون ما گریستند و بیشتر هم. و خدا در پیشگاه خود کلّ بهشت را برای تو ثبت کرد و تورا آمرزید.»
سپس فرمود: «ای جعفر! برای تو نیفزایم؟»
گفت: «آری.»
فرمود: «کسی نیست که درباره حسین علیه السلام شعری گوید و بگرید و بگریاند بدان، جز آن که خدا برایش بهشت را واجب کند و بیامرزدش.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 14 رقم 14
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 126
الکشّی، 2/ 574- 575 رقم 508/ عنه: التّفرشی، نقد الرّجال،/ 70- 71؛
المجلسی، البحار، 44/ 282- 283؛ البحرانی، العوالم، 17/ 540- 541؛ أبو علی
الحائری، منتهی المقال، 2/ 254؛ القمی، نفس المهموم،/ 43- 44؛ مثله الطّریحی، المنتخب، 2/ 462
فقد رویت عن والدی رحمة اللَّه علیه، أنّ الصّادق علیه السلام، قال: مَنْ ذکرنا عنده فی مجلس فعدّ مصیبتنا بشطر کلمة أو فاضت عیناه رحمة لنا ورقّة لمصابنا مثل جناح بعوضة، غُفرت له ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر.
ابن نما، مثیر الأحزان،/ 14
وکان «1» زین العابدین علیه السلام یقول: أ یّما مؤمن ذرفت عیناه لقتل الحسین علیه السلام حتّی تسیل علی خدّه بوّأه اللَّه «2» بها فی الجنّة غرفاً «2» یسکنها أحقاباً، وأ یّما مُؤمن دمعت عیناه «3» لقتل الحسین علیه السلام وحزناً علی ما «3» مسّنا من الأذی من عدوّنا «4» بوّأه اللَّه «4» منزل صدق،
__________________________________________________
(1)- [فی اللّهوف وتظلّم الزّهراء: «فقد روی عن مولانا الباقر علیه السلام، أ نّه قال: کان»].
(2- 2) [اللّهوف: «غرفاً فی الجنّة»].
(3- 3) [فی اللّهوف وتظلّم الزّهراء: «حتّی تسیل علی خدّه فیما»].
(4- 4) [فی اللّهوف وتظلّم الزّهراء: «فی الدّنیا بوّأه اللَّه (بها)»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 127
وأ یّما مؤمن مسّه فینا أذی صرف اللَّه عن وجهه الأذی وآمنه یوم القیامة من سخط النّار. «1»
ابن نما، مثیر الأحزان،/ 14/ مثله ابن طاووس، اللّهوف،/ 9- 10؛ القزوینی، تظلّم‌الزّهراء،/ 35
ورویت عن الأئمّة الصّادقین علیهم السلام، قالوا: مَنْ بکی أو أبکی غیره ولو واحداً ضمنّا له علی اللَّه الجنّة، ومَنْ لم یتأتّ له البکاء فتباکی فله الجنّة.
ابن نما، مثیر الأحزان،/ 14
وأنشدنا أبو عبداللَّه محمّد بن البندیجیّ البغدادیّ، قال: أنشدنا بعض مشایخنا «2» أنّ ابن الهباریة الشّاعر اجتاز بکربلاء «3» فجلس یبکی علی الحسین وأهله، «4» وقال بدیهاً «4»:
أحسین والمبعوث جدّک بالهدی قسماً یکون الحقّ عنه مسائل
لو کنت شاهد کربلاء لبذلت فی تنفیس کربک جهد بذل الباذل
وسقیت حدّ السّیف من أعدائکم عللًا وحدّ السّمهریّ الذّابل
لکنّنی أخّرت عنک لشقوتی «5» ببلابلی بین الغری وبابل
هبنی حرمت النّصر من أعدائکم لفأقل من حزن ودمع سائل
__________________________________________________
(1)- از سرور ما امام باقر علیه السّلام روایت شده است که فرمود: امام زین العابدین علیه السّلام می‌فرمود: «هر مؤمنی که به خاطر کشته سدن حسین علیه السّلام دیدگانش پر از اشک گردد، آن‌چنان‌که به صورتش روان شود، خداوند غرفه‌هایی را از بهشت برای او اختصاص دهد که صدها سال در آن‌ها جایگزین شود. و هر مؤمنی که به خاطر آزاری که به ما از دشمنان ما در دنیا رسید، چشم‌هایش اشک‌آلود گردد، به آن مقدار که به گونه‌اش سرازیر شود، خدای تعالی به عوض در منزل صدقش جایگزین فرماید. و هر مؤمنی که در راه ما آزاری بیند، خداوند به پاداش، از روی او آزار بگرداند و آبرویش نریزد و به روز رستاخیز از خشم آتش دوزخ ایمنش فرماید.»
فهری، ترجمه لهوف،/ 10.
(2)- [من هنا حکاه عنه فی درر السّمطین].
(3)- [درر السّمطین: «کربلاء»].
(4- 4)- [لم یرد فی درر السّمطین].
(5)- [درر السّمطین: «لشوقتی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 128
ثمّ نام فی مکانه، فرأی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فی المنام، فقال له: یا فلان! جزاک اللَّه عنِّی خیراً، ابشر فإنّ اللَّه قد کتبک ممّن جاهد بین یدی الحسین.
سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواصّ،/ 245/ عنه: الزرندی، درر السّمطین،/ 225- 226
ومن ذلک ما رواه أحمد بن حنبل فی مسنده: أنّ مَنْ دمعت عیناه لقتل الحسین دمعة، أو قطرت قطرة، بوّأه اللَّه عزّ وجلّ الجنّة.
ابن طاووس، الطّرائف،/ 202- 203 رقم 291/ مثله الحلّی، نهج الحقّ،/ 257
وروی أیضاً عن آل الرّسول صلوات اللَّه علیه وعلیهم أنّهم قالوا: مَنْ بکی أو «1» أبکی فینا مائة، «2» ضمنّا له علی اللَّه «2» الجنّة، ومَنْ بکی أو «1» أبکی خمسین فله الجنّة، ومَنْ بکی أو «1» أبکی ثلاثین فله الجنّة، ومَنْ بکی أو «1» أبکی «3» عشرة فله الجنّة، ومَنْ بکی أو «1» أبکی واحداً فله الجنّة «4»، ومَنْ تباکی فله الجنّة. «5» «6»
ابن طاووس، اللّهوف،/ 10- 11/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 288؛ البحرانی،
العوالم، 17/ 532؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 35- 36؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/
42؛ مثله الأمین، لواعج الأشجان،/ 4
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والأسرار ولواعج الأشجان: «و»].
(2- 2) [فی البحار والعوالم والأسرار: «فله»].
(3)- [زاد فی البحار والعوالم: «عشرین فله الجنّة، ومَنْ بکی (أ) وأبکی»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی لواعج الأشجان].
(5)- [أضاف فی تظلّم الزّهراء: «وفی روایة: ومَنْ لم یستطع أن یبکی فلیقشعرّ قلبه من الحزن»].
(6)- و باز از فرزندان رسول خدا روایت شده است: «کسی که در مصیبت ما خود گریه کند و یا صد نفررا گریان سازد، ما ضمانت می‌کنیم که خداوند اورا اهل بهشت گرداند. و کسی که گریه کند و یا پنجاه نفر را بگریاند، اهل بهشت است. و کسی که بگرید و یا سی نفررا بگریاند، اهل بهشت است. و کسی که بگرید و یا ده نفررا بگریاند، اهل بهشت است. و کسی که گریه کند و یا یک نفررا بگریاند اهل بهشت است. و کسی که خودرا به گریه وادار کند، اهل بهشت است.»
فهری، ترجمه لهوف،/ 10- 11
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 129
رُوی عن سیِّد البشر فیما جاء من الخبر أ نّه قال: مَنْ ذُکر الحسین علیه السلام عنده، فخرج من عینه من الدّموع بقدر جناح الذّبابة کان ثوابه علی اللَّه تعالی ولم یرض له بدون الجنّة جزاء.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 26
وعن أبی هارون المکفوف، إنّه قال: قال لی الصّادق علیه السلام: یا أبا هارون! أنشد لی فی الحسین شعراً، فأنشدته قصیدة، فبکی بکاءً شدیداً وکذلک أصحابه، فقال: زدنی قصیدة أخری. فأنشدته، فبکی طویلًا، وسمعت أیضاً نحیباً من وراء السّتر من أهل بیته، ولم أزل أسمع نحیب عیاله وأهل بیته حتّی فرغت من إنشاد القصیدة، فلمّا فرغت قال لی: یا أبا هارون! من أنشد فی الحسین علیه السلام شعراً فبکی أو أبکی واحداً کتب اللَّه له «ولهما» الجنّة.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 26
رُوی عن الباقر علیه السلام، أ نّه قال: أ یّما مؤمن ذرفت عیناه علی مصاب الحسین علیه السلام حتّی تسیل علی خدِّه بوّأه اللَّه فی الجنّة غرفاً یسکنها أحقاباً؛ وأ یّما مؤمن مسّه أذی فینا صرف اللَّه عن وجهه الأذی یوم القیامة وآمنه من سخط النّار. وعن الصّادق علیه السلام، أ نّه قال: من ذکرنا عنده ففاض من عینه ولو مثل رأس الذّبابة غفر اللَّه له ذنوبه ولو کانت مثل زبد
البحر. الطّریحی، المنتخب، 1/ 28
وعنه [الصّادق] علیه السلام، أ نّه قال: مَنْ بکی أو أبکی فینا مائة فله الجنّة، ومَنْ بکی أو أبکی خمسین فله الجنّة، ومَنْ بکی أو أبکی ثلاثین فله الجنّة، ومَنْ بکی وأبکی عشرة فله الجنّة، ومَنْ بکی أو أبکی واحداً فله الجنّة، ومن تباکی فله الجنّة، ومن لم یستطیع أن یبکی فلیقشعرّ جلده من الحزن.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 28
کما ورد فی الخبر عن سیِّد البشر، أ نّه قال: من ذکرنا عنده فبکی لمصابنا وحزن لما نابنا من نوب الدّهر غفر اللَّه ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر.
وفی الخبر أیضاً عن علیّ بن الحسین علیه السلام، أ نّه قال: ما من عبد قطرت عیناه فینا قطرة أو دمعت عیناه فینا دمعة إلّابوّأه اللَّه فی الجنّة حقباً.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 130
وعنهم علیهم السلام، أ نّهم قالوا: مَنْ بکی وأبکی ولو واحداً، ضمنّا له علی اللَّه الجنّة، ومَنْ لم یتأتّ له البکاء فتباکی فله الجنّة.
الطّریحی، المنتخب، 2/ 279
وقد ورد فی الخبر عن الإمام الصّادق علیه السلام، أ نّه قال: مَنْ ذکرنا عنده فبکی لما أصابنا من نوب الدّهر غفر اللَّه ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر.
الطّریحی، المنتخب، 2/ 433
وعن علیّ بن الحسین علیه السلام، أ نّه قال: أ یّما مؤمن ذرفت عیناه لقتل أبی عبداللَّه الحسین حتّی تسیل علی خدّه بوّأه اللَّه فی الجنّة غرفاً یسکنها أحقاباً.
وعن الباقر علیه السلام، أ نّه قال: رحم اللَّه شیعتنا، لقد شارکونا بطول الحزن علی مصاب جدّی الحسین، وأ یّما مؤمن دمعت عیناه حتّی تسیل علی خدِّه حزناً علی ما مسّنا من الأذی من عدوّنا فی دار الدّنیا بوّأه اللَّه منزل صدق فی الجنّة.
الطّریحی، المنتخب، 2/ 460
وعنه «1» [أبی عبداللَّه] علیه السلام، قال: إذا کان یوم العاشر من المحرّم تنزل الملائکة من السّماء ومع کلّ ملک منهم «2» قارورة من البلّور الأبیض، ویدورون فی کلِّ بیت ومجلس یبکون فیه علی الحسین علیه السلام فیجمعون «3» دموعهم فی تلک القواریر، فإذا کان یوم القیامة فتلتهب نار جهنّم، فیضربون من تلک الدّموع «4» علی النّار، فتهرب النّار عن الباکی علی الحسین مسیرة ستّین ألف فرسخ. «5»
الطّریحی، المنتخب، 2/ 462/ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 45
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «عن الباقر»].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «فیحملون»].
(4)- [أضاف فی تظلّم الزّهراء: «قطرة»].
(5)- در روایت دیگر فرمود: «هر که آن حضرت را به یاد بیاورد و از دیده او به قدر پر مگسی آب بیرون آید، ثواب او بر خداست. و خدا راضی نشود از برای او به ثوابی غیر از بهشت.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 522
ابن بابویه و ابن قولویه به سندهای معتبر بسیار از ابوعماره منشد روایت کرده‌اند که گفت: روزی به خدمت حضرت صادق علیه السلام رفتم. حضرت فرمود که: «شعری چند در مرثیه حسین انشا کن.»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 131
__________________________________________________
- چون شروع کردم، حضرت گریان شد. و من مرثیه می‌خواندم و حضرت می‌گریست، تا آن که صدای گریه از خانه آن حضرت بلند شد.
به روایت دیگر: آن جناب فرمود: «به آن روشی که در پیش خود می‌خوانید و نوحه می‌کنید، بخوان.»
چون خواندم، آن جناب بسیار گریست و صدای گریه زنان آن حضرت نیز از پشت پرده بلند شد. چون فارغ شدم، حضرت فرمود: «هر که شعری در مرثیه حسین بخواند و پنجاه کس را بگریاند، بهشت او را واجب گردد. و هر که سی کس را بگریاند، بهشت اورا واجب گردد. و هر که بیست کس را بگریاند، بهشت اورا واجب گردد. و ده کس را بگریاند بهشت اورا واجب گردد. و هر که پنج کس را بگریاند، بهشت اورا واجب می‌گردد. و هر کس بگرید و یکی را بگریاند، بهشت اورا واجب گردد. و هر که مرثیه بخواند و خود بگرید، بهشت اورا واجب شود. و هر که اورا گریه نیاید و خود را به گریه بدارد، بهشت اورا واجب شود.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 522
شًیخ کشی به سند معتبر از زید شحّام روایت کرده است که: من با جماعتی از اهل کوفه در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم. جعفربن عفان به خدمت آن‌حضرت آمد. اورا اکرام نمود و نزدیک خود نشانید و گفت: «یا جعفر!»
گفت: «لبیک، خدا مرا فدای تو گرداند.»
حضرت فرمود: «شنیده ام شعر می‌گویی در مرثیه امام حسین و نیکو می‌گویی.»
گفت: «بلی، فدای تو شوم.»
فرمود: «بخوان.»
چون خواند، آن‌حضرت گریان شد و قطرات اشک آن‌حضرت بر ریش مبارکش جاری شد و حاضران همه گریان شدند. پس فرمود: «به خدا سوگند که ملائکه مقربان در این جا حاضر شدند و مرثیه تورا برای حسین شنیدند، و زیاده از آنچه ما گریستیم گریستند. حق تعالی از برای تو جمیع بهشت را واجب گردانید و گناهان تورا آمرزید.»
پس فرمود: «ای جعفر! می‌خواهی زیاده بگویم؟»
گفت: «بلی ای سید من.»
فرمود: «هر که در مرثیه حسین شعری بگوید وبگرید وبگریاند، البته حق تعالی بهشت را برای او واجب گرداند و گناهان اورا بیامرزد.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 523
در بعضی از کتب معتبره از دعبل خزاعی روایت کرده است که گفت: در ایام عاشورا رفتم به خدمت علی ابن موسی الرضا علیه السلام، و آن حضرت اندوهناک نشسته بود و جمعی از شیعیان در خدمت آن حضرت نشسته بودند. چون نظر آن سرور بر من افتاد، فرمود: «مرحبا ای دعبل که یاری کننده مایی به دست و زبان خود!»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 132
وفی خبر محمّد بن أبی عمارة، عن الصّادق علیه السلام، قال: من دمعت عیناه فینا دمعة لدم سُفک لنا أو حقّ لنا نُقصناه أو عرض انتهک لنا أو لأحد من شیعتنا بوّأه اللَّه تعالی بها فی الجنّة حقباً.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 39
__________________________________________________
- پس مرا طلبید و نزدیک خود نشانید و فرمود: «ای دعبل! چون این روزها ایام حزن ما اهل بیت است و ایام سرور و شادی دشمنان ماست، شعری چند در مرثیه سیدشهدا بخوان. و بدان ای دعبل! هر که بگرید و بگریاند یک کس را برای مصیبت ما، اجرش بر خداست. ای دعبل! هر که آب از دیده‌های او روان شود برای آنچه به ما رسیده است از دشمنان ما، حق تعالی اورا در زمره ما محشور گرداند. ای دعبل! هر که بر مصیبت جد من حسین بگرید، البته حق تعالی گناهان اورا بیامرزد.»
پس حضرت فرمود پرده بستند، و پردگیان حرم عصمت و طهارت در پس پرده نشستند، برای آن که در مصیبت جد خود حسین علیه السلام بگریند. پس فرمود: «ای دعبل! مرثیه برای حسین بخوان.»
پس شعری چند در مرثیه آن حضرت خواندم. آن حضرت با مردان و زنان حاضران بسیار گریستند که صدای گریه از خانه آن حضرت بلند شد.
مجلسی، جلاء العیون،/ 533
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 133

عاشوراء فی الحدیث القدسیّ‌

[...] قال موسی: یا ربّ! مَنْ الحسین؟
قال له: الّذی مرّ ذکره علیک بجانب الطّور.
قال: ربّ! ومَنْ یقتله؟
قال: یقتله أمّة جدّه الباغیة الطّاغیة فی أرض کربلاء، وتنفر فرسه وتحمحم وتصهل وتقول فی صهیلها: الظّلیمة الظّلیمة من أمّة قتلت ابن بنت نبیّها. فیبقی ملقی علی الرِّمال من غیر غسل ولا کفن، وینهب رحله، وتسبی نساءه فی البلدان، ویُقتل ناصروه وتشهر رؤوسهم مع رأسه علی أطراف الرِّماح. یا موسی! صغیرهم یمیته العطش، وکبیرهم جلده منکمش، یستغیثون ولا ناصر، ویستجیرون ولا خافر.
قال: فبکی موسی. «1» [...]
الطّریحی، المنتخب،/ 291
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ اطّلاع موسی علیه السلام علی شهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 134

الرّسول صلی الله علیه و آله و سلم یُخبر فاطمة الزّهراء علیها السلام ببکاء امّته علی مصاب الحسین علیه السلام وإقامة العزاء علیه‌

روی إنّه لمّا أخبر النّبیّ صلی الله علیه و آله ابنته فاطمة بقتل ولدها الحسین وما یجری علیه من المحن، بکت فاطمة علیها السلام بکاءً شدیداً، وقالت: یا أبتی! متی یکون ذلک؟ قال: فی زمان خال منِّی ومنکِ ومن علیّ، فاشتدّ بکاؤها وقالت: یا أبة! فمَنْ یبکی علیه؟ ومن یلتزم بإقامة العزاء له؟ فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله: یا فاطمة! إنّ نساء أمّتی یبکون علی نساء أهل بیتی، ورجالهم یبکون علی رجال أهل بیتی، ویجدِّدون العزاء جیلًا بعد جیل فی کلِّ سنة، فإذا کان یوم القیامة تشفعین أنتِ للنّساء وأنا أشفع للرّجال، وکلّ مَنْ بکی منهم علی مصاب الحسین أخذنا بیده وأدخلناه الجنّة، یا فاطمة! کلّ عین باکیة یوم القیامة إلّاعین بکت علی مصاب الحسین فإنّها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنّة. «1»
الطّریحی، المنتخب،/ 28- 29
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم ابنته فاطمة الزّهراء بقتل الحسین علیهما السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 135

من شعر الأحلام المرویّ عن فاطمة الزّهراء علیها السلام‌

أمالی المفید، النّیسابوریّ: أنّ ذرّة «1» النّایحة رأت فاطمة علیها السلام فیما یری النّائم أ نّها وقفت «2» علی قبر الحسین تبکی، وأمرتها أن تنشد:
أ یّها العینان فیضا واستهلّا لا تغیضا «3»
وابکیا بالطّفِّ میتاًترک الصّدر «4» رضیضا لم أمرِّضه قتیلالا ولا کان مریضا
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 63/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 227- 228؛
البحرانی، العوالم، 17/ 511- 512؛ المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 298؛ مثله دانشیار،
حول البکاء،/ 106
أنبأنا أحمد بن أزهر بن السّبّاک، قال: أخبرنا أبو بکر محمّد بن عبدالباقی الأنصاریّ فی کتابه عن أبی القاسم علیّ بن المحسن التّنوخیّ، عن أبیه أبی علیّ، قال: حدّثنی أبی، قال: خرج إلینا أبو الحسن الکرخی یوماً، فقال: تعرفون ببغداد رجلًا یقال له: ابن أصدق، فلم یعرفه من أهل المجلس غیری، وقلت: أعرفه، فکیف سألت عنه؟ قال: أیّ شی‌ء یعمل؟ قلت: ینوح علی الحسین بن علیّ علیهما السلام، قال: فبکی أبو الحسن، وقال: عندی عجوز تزیننی من أهل کرخ جُدان «5» یغلب علی لسانها النّبطیّة «6»، ولا یمکنها أن تقیم کلمة عربیّة، فضلًا عن أن تحفظ شعراً، وهی من صوالح النّساء وتکثر من الصّلاة والصّوم والتهجّد، وانتبهت البارحة فی جوف اللّیل، ومنامها قریب من منامی، فصاحت: أبو الحسن،
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «زرّة»].
(2)- [فی المقرّم مکانه: «ولقد رأتها فی المنام ذرّة النّائحة واقفة ...»].
(3)- [فی حول البکاء: «لا تفیضا»].
(4)- [المقرّم: «الجسم»].
(5)- هو کرخ واسط ویعرف أیضاً باسم «کرخ باجدا»، معجم البلدان.
(6)- النّبطیّة هی لغة سکّان سواد العراق، وهی منحدرة من اللّغة الأرامیّة أو هی الأرامیّة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 136
أبو الحسن، قلت: ما لکِ؟ قالت: الحقنی، فجئتها ووجدتها تُرعد وقلت: ما أصابکِ؟
قلت: رأیت فی منامی وقد صلّیت وردی ونمت، کأ نّی فی درب من دروب الکرخ فیه حجرة محمرة بالسّاج «1» مبیضة بالأسفیداج «2» مفتوحة الباب وعلیه نساء وقوف، فقلت لهم: ما الخبر؟ فأشاروا إلی داخل الدّار، وإذا امرأة شابّة حسناء بارعة الجمال والکمال، وعلیها ثیاب بیاض مرویّة، من فوقها إزار شدید البیاض قد التفّت به وفی حجرها رأس یشخب دماً، ففزعت، وقالت: لا علیکِ، أنا فاطمة بنت رسول اللَّه (ص)، وهذا رأس الحسین صلوات اللَّه علی الجماعة، فقولی لابن أصدق حتّی ینوح:
لم أمرضه فأسلو لا ولا کان مریضا
وانتبهت مذعورة.
قال أبو الحسن: وقالت العجوز: «أمرطه» بالطّاء لأنّها لا تتمکّن من إقامة الضّاد فسکّنت منها، إلی أن عاودت نومها.
وقال أبو القاسم: ثمّ قال لی مع معرفتک بالرّجل فقد حملتک الأمانة فی هذه الرّسالة، فقلت: سمعاً وطاعة لأمر سیّدة النّساء رضوان اللَّه تعالی علیها.
قال: وکان هذا فی شعبان والنّاس فی إذ ذاک یلقون أذیً شدیداً، وجهداً جهیداً من الحنابلة، وإذا أرادوا زیارة المشهد بالحائر، خرجوا علی استتار ومخافة، فلم أزل أتلطّف فی الخروج حتّی تمکّنت منه وحصلت فی الحائر لیلة النّصف من شعبان، وسألت عن أصدق فدلّلت علیه، ودعوته وحضرنی، فقلت له: إنّ فاطمة علیها السلام تأمرک أن تنوح بالقصیدة الّتی فیها:
لم أمرضه فأسلو لا ولا کان مریضا
فانزعج من ذلک وقصصت علیه وعلی مَنْ کان معه عندی الحدیث، فأجهشوا
__________________________________________________
(1)- أی الجدران أو السّتائر، والسّاج ضرب عظیم من الشّجر یُجلَب من الهند یشبه الأبنوس إنّما أقلّ سواداً منه. القاموس. تاج العروس.
(2)- نلفظها الآن «سبیداج» وهی مادّة بیضاء.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 137
بالبکاء وناح بذلک طول لیلته، وأوّل القصیدة:
أ یّها العینان فیضا واستهلّا لا تغیضا
وهذه الحکایة ذکرها غرس بالنّعمة أبو الحسن محمّد بن هلال بن المحسن بن إبراهیم المعروف بابن الصّابئ فی کتاب «الرّبیع» وذکر أنّ أباه الرّئیس هلال بن المحسن ذکرها فی کتاب «المنامات» من تألیفه، وقال: حدّث القاضی أبو علیّ التّنوخیّ، قال: حدّثنی أبی، یعنی أبا القاسم، وذکر الحکایة.
أنبأنا بذلک أبو محمّد عبداللّطیف بن یوسف بن علیّ عن أبی الفتح محمّد بن عبدالباقی ابن سلمان عن أبی عبداللَّه الحمیدیّ، قال: أخبرنا غرس النّعمة، وأبو الحسن الکرخیّ المذکور هو من کبار أصحاب أبی حنیفة وله من المصنّفات مختصر الکرخی فی الفقه. «1»
ابن العدیم، بغیة الطّلب، 6/ 2654- 2656
رأیت فی دیوان سیِّدنا الأجل الشّهید السّیِّد نصر اللَّه الحائریّ قدّس اللَّه روحه أ نّه حکی له بعض من یوثق به من أهل البحرین حماها اللَّه من طوارق الزّمان أنّ بعض الأخیار رأی فی المنام فاطمة الزّهراء علیها السلام مع لمّة من النِّساء وهنّ ینحن علی الحسین المظلوم علیه السلام ببیت من الشّعر وهو هکذا:
وا حسیناه ذبیحاً من قفا وا حسیناه غسیلًا بالدّما
فذیله صاحب الدّیوان بقوله:
وا غریباً قطنه شیبته إذ عدا کافوره عفر الثّری
__________________________________________________
(1)- ابن شهرآشوب، به سند معتبر روایت کرده است که ذرّه نوحه کننده، حضرت فاطمه علیها السلام را در خواب دید که نزدیک قبر امام حسین علیه السلام ایستاده بود و می‌گریست. پس آن زن را امر کرد که: «این شعرها را بخوان و نوحه کن بر جگرگوشه من.»
مضمون آن ابیات این است: ای دیده‌ها! اشک حسرت ببارید به کشته ای که در طف کربلا شهید و سینه او را به طعن نیزه و تیر خرد کردند و من در بیماری آن‌حضرت حاضر نشدم و در ماتم او اشک نباریدم.
مجلسی، جلاء العیون،/ 769
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 138
وا سلیباً نسجت أکفانه من ثری الطّفّ دبور وصبا
وا طعیناً ما له نعش سوی الرُ رمح فی کف سنان ذی الخنا
وا وحیداً لم یغمّض طرفه کفّ ذی رفق به فی کربلا
وا صریعاً أوطأوا خیلهم أیّ صدر منه للعلم حوی
وا ذبیحاً یتلظّی عطشاً وأبوه صاحب الحوض غدا
وا قتیلًا حرّقوا خیمته وهی للدِّین الحنیفیّ وعا
آه لا أنساه فرداً ماله من معین غیر ذی دمع أسی
ویشبه هذا ما حکی عن بعض الدّواوین: أنّ رجلًا من الصّلحاء رأی فی منامه سیِّدتنا فاطمة الزّهراء سلام اللَّه علیها، فأمرته أن یأمر أحد الشّعراء من موالیها السّعداء بنظم قصیدة فی رثاء سیِّد الشّهداء علیه السلام یکون أوّلها (من غیر جرم الحسین یقتل) فامتثل أمرها السّیّد الحائریّ المذکور علی منوال ما أمرت والقصیدة هذه:
من غیر جرم الحسین یقتل وبالدِّماء جسمه یُغَسّلُ
وینسج الأکفان من عفر الثّری له جنوب وصبا وشمأل
وقطنه شیبته ونعشه رمح له الرِّجس سنان یحمل
ویوطئون صدره بخیلهم والعلم فیها والکتاب المنزل
القصیدة وتمامها فی کتاب دار السّلام فیما یتعلّق بالرّؤیا والمنام. «1»
القمیّ، نفس المهموم،/ 669- 670
__________________________________________________
(1)- من در دیوان سید اجل شهید خودمان سید نصر اللَّه حائری قدس اللَّه روحه، دیدم که از بعضی موثقین اهل بحرین حماها اللَّه من طوارق الزمان حکایت کرده است که یکی از اخیار فاطمه زهرا (سلام اللَّه علیها) را در خواب دیده که با جمعی زنان انجمن کرده و بر حسین مظلوم نوحه سرایی دارند و این شعررا می‌خوانند:
«وا حسینا سر بریده از قفا وا حسینا وغسیل بالدماء»
و صاحب آن دیوان (سید نصراللَّه) آن را به این چند شعر دنباله داد:
«غریبی که شد شیبه اش قطن او ز خاک زمین گشت کافور او
برهنه بدو بافت کفن ورا ز خاک زمین باد در کربلا
طعینی که تابوت اورا نبد بجز نیزه دشمن بی حیا
وحیدی که کس چشم اورا نبست برفق اندران دشت کرب وبلا
صریعی که اسبان خود تاختند به صدرش که بد گنج علم خدا
سرش از قفا تشنه ببرید شمر بود ساقی حوض بابش هلا
قتیلی که خرگاه او سوختند که بهر دیانت بدی جایگا
آه و صد آه نبد یاور او جز سرشک چشم غم اندر او»
تا آخر اشعار.
بدین ماند که در یکی از دفترها نقل شده است: مردی از نیکان، بانوی ما فاطمه زهراء علیها السلام را در خواب دید وبه او دستور داد، شاعری که از دوستان او بود بفرماید تا قصیده ای در مرثیه سیدالشهدا بسراید که اولش این مصرع باشد:
«من غیر جرم الحسین یقتل بی جُرم حسین گشت مقتول»
و سید حائری نامبرده، به امتثال او این قصیده را به نظم آورد.
«بی جُرم حسین گشت مقتول غسلش ز دماء جسم او بد
از خاک کفن بر او بافت باد از همه سوی او کفن شد
از شیبه گرفت قطن و تابوت از نیزه سنان به پشت او زد
بر سینه او بتاخت اسب دشمن کش علم و کتاب حق در آن بد»
تا آخر قصیده که در کتاب دار السلام در فصل مربوط به رؤیا و منام بالتمام ضبط است.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 347- 348
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 139
وحدّث القاضی أبو علیّ المحسن بن علیّ التّنوخیّ، عن أبیه: أنّ أبا الحسن الکاتب کان یسأل عن ابن أصدق النّائح فلم یعرفه من کان فی المجلس من أهل الکرخ غیری، فقلت له: ما القصّة؟ قال أبو الحسن الکاتب: عندی جاریة کثیرة الصّیام والتهجّد وهی لا تقیم کلمة عربیّة صحیحة فضلًا عن أن تروی شعراً والغالب علی لسانها النبطیّة، انتبهت البارحة فزعة ترتعد ومرقدها قریب من موضعی، فصاحت بی: یا أبا الحسن! الحقنی، قلت: ما أصابکِ؟ قالت: إنِّی صلّیت وردی ونمت، فرأیت کأ نّی فی درب من دروب الکرخ، وإذا بحجرة نظیفة بیضاء ملیحة السّاج مفتوحة الباب ونساء وقوف علیه،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 140
قلت لهم من مات أو ما الخبر، فأومأوا إلی داخل الدّار، فدخلت، فإذا بدار نظیفة فی نهایة الحسن وفی صحنها امرأة شابّة لم أر قطّ أحسن منها ولا أبهی ولا أجمل وعلیها ثیاب حسنة وملتحفة بإزار أبیض وفی حجرها رأس رجل یشخب دماً، فقلت: مَنْ أنتِ؟
قالت: لا علیکِ، أنا فاطمة بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وهذا رأس ابنی الحسین علیه السلام، قولی «لابن أصدق» عنِّی أن ینوح:
لم أمرضه فأسلو لا ولا کان مریضا
فانتبهت فزعة وقالت العجوز: لم أمرطه بالطّاء المهملة لأنّها لا تتمکّن من إقامة الضّاد، فسکنتها حتّی نامت.
فقال أبو الحسن الکاتب لعلیّ التّنوخیّ: یا أبا القاسم! مع معرفتک بابن أصدق قد حملتک الأمانة ولزمتک أن تبلغها له، فقال التّنوخیّ: سمعاً وطاعة لأمر سیِّدة نساء العالمین علیها السلام.
وکان هذا فی شهر شعبان والنّاس یومئذ یلاقون جهداً جهیداً من الحنابلة إذا أرادوا الخروج إلی الحائر، فلم أزل أتلطّف إلیهم حتّی خرجت، فکنت فی «الحائر» لیلة النّصف من شعبان، فسألت عن ابن أصدق حتّی رأیته وقلت له: أنّ فاطمة علیها السلام تأمرک أن تنوح بالقصیدة:
لم أمرضه فاسلو لا ولا کان مریضاً
وما کنت أعرف القصیدة قبل ذلک، فانزعج من هذا، فقصصت علیه وعلی مَنْ حضر الحدیث، فأجهشوا بالبکاء وما ناح تلک اللّیلة إلّابهذه القصیدة وأوّلها:
أ یّها العینان فیضا واستهلّا لا تغیضا
وهی لبعض الشّعراء الکوفیّین وعدت إلی أبی الحسن، فأخبرته الخبر.
المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 298- 299
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 141

بکاء الکَوْن علی الحسین علیه السلام‌

[...] قالت: یا أبة! فیقتل؟ قال: نعم یا بنتاه، وما قُتِلَ قَتْلَتَهُ أحدٌ کان قبله، وتبکیه السّماوات والأرضون والملائکة [والوحش] والنّباتات والبحار والجبال. ولو یؤذن لها [ما بقی] علی الأرض متنفّس، ویأتیه قوم من محبّینا لیس فی الأرض أعلم باللَّه ولا أقوم بحقِّنا منهم، ولیس علی ظهر الأرض أحد یلتفت إلیه غیرهم، أولئک مصابیح فی ظلمات الجور، وهم الشّفعاء، وهم واردون حوضی غداً أعرفهم إذا وردوا علیَّ بسیماهم، وکلّ أهل دین [یطلبون أئمّتهم وهم] یطلبونا لا یطلبون غیرنا، وهم قوّام الأرض، وبهم ینزل الغیث.
فقالت فاطمة [الزّهراء] علیها السلام: یا أبة! إنّا للَّه، وبکت. «1» [...]
فرات بن إبراهیم، التّفسیر،/ 171- 172 رقم 219
[...] قال ابن عبّاس: فطلبتها [بعر الظّباء] فوجدتها مجتمعة، فنادیته: یا أمیر المؤمنین! قد أصبتها علی الصّفة الّتی وصفتها لی، فقال علیّ علیه السلام: صدق اللَّه ورسوله، ثمّ قام یهرول إلیها، فحملها وشمّها، وقال: هی هی بعینها، أتعلم یا ابن عبّاس ما هذه الأبعار؟ هذه قد شمّها عیسی ابن مریم علیه السلام، وذلک أ نّه مرّ بها ومعه الحواریّون، فرأی الظّباء مجتمعة وهی تبکی، فجلس عیسی علیه السلام وجلس الحواریّون، فبکی وبکی الحواریّون.
وهم لا یدرون لِمَ جلس ولِمَ بکی؟ فقالوا: یا روح اللَّه وکلمته! ما یبکیک؟ قال:
أتعلمون أیّ أرض هذه؟ قالوا: لا، قال: هذه أرض یُقتل فیها فرخ الرّسول أحمد، وفرخ الحرّة الطّاهرة البتول شبیهة أمِّی. «2» [...]
الصّدوق، الأمالی،/ 597- 600 رقم 5
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم ابنته الزّهراء بقتل الحسین علیه السلام»].
(2)- [راجع: «إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام بحضور عیسی علیه السلام والحواریون فی أرض کربلاء وإخبارهم بشهادة الحسین علیه السلام فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 142

الحسین علیه السلام عَبْرَة کلّ مؤمن‌

حدّثنی أبی رحمه الله، وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن رحمهم اللَّه جمیعاً، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن سعید بن جناح، عن أبی یحیی الحذّاء، عن بعض أصحابنا، «1» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: نظر أمیر المؤمنین علیه السلام إلی الحسین، فقال: یا عبرة کلّ مؤمن! فقال: أنا یا أبتاه؟ قال: نعم یا بنیّ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 108 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 280؛ البحرانی، العوالم، 17/ 537؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 43؛ دانشیار، حول البکاء،/ 115؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42
حدّثنی جماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن الحسین بن عبداللَّه «2»، عن الحسن بن علیّ بن أبی عثمان، عن الحسن بن علیّ بن عبداللَّه بن المغیرة، «3» عن أبی عمارة المنشد، قال: ما ذُکر الحسین علیه السلام عند أبی عبداللَّه علیه السلام فی یوم قطّ، فرُئی «4» أبو عبداللَّه علیه السلام متبسّماً «4» فی ذلک الیوم «5» إلی اللّیل «5» وکان علیه السلام «6» یقول: الحسین علیه السلام عبرة کلّ مؤمن. «7»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار وحول البکاء].
(2)- [فی البحار والعوالم: «عبیداللَّه»].
(3)- [من هنا حکاه فی الأسرار ونفس المهموم وحول البکاء].
(4- 4) [حول البکاء: «مبتسماً»].
(5- 5) [الأسرار: «واللّیل»].
(6)- [فی البحار والعوالم ونفس المهموم وحول البکاء: «أبو عبداللَّه علیه السلام» وفی الأسرار: «الصّادق علیه السلام»].
(7)- با پیوست سند به شیخ ابو القاسم جعفر بن قولویه به سندش از ابی عماره نوحه خوان گفت: روزی که حسین را نزد امام ششم نام می‌بردند، دیگر تا شب تبسم نمی‌کرد. و امام ششم همیشه می‌فرمود: «حسین اشک آور هر مؤمنی است.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 13 رقم 10
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 143
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 108 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 280؛ البحرانی، العوالم، 17/ 537؛ القمی، نفس المهموم،/ 41؛ دانشیار، حول البکاء،/ 115؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42
حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن موسی الخشّاب، عن إسماعیل بن مهران، عن علیّ بن أبی حمزة، عن أبی بصیر، «1» قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: قال الحسین «2» ابن علیّ «2» علیهما السلام: أنا «3» قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلّااستعبر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 108 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 584؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 43؛ دانشیار، حول البکاء،/ 115؛ مثله الأمین، لواعج الأشجان،/ 5
حدّثنی أبی رحمه الله عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن موسی، عن محمّد بن سنان، عن إسماعیل بن جابر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال الحسین علیه السلام: أنا قتیل العبرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 108 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 584؛ المجلسی، البحار، 44/ 280؛ البحرانی، العوالم، 17/ 537
حدّثنی محمّد بن جعفر الرزّاز عن محمّد بن الحسین، عن الحکم بن مسکین، عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال الحسین بن علیّ علیهما السلام: أنا قتیل العبرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 108 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 584
حدّثنی محمّد بن الحسن عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقیّ «4»، عن أبان الأحمر، عن محمّد بن الحسین الخزّاز، «5» عن هارون
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء وحول البکاء].
(2- 2) [لم یرد فی إثبات الهداة].
(3)- [فی لواعج الأشجان مکانه: «وفی خبر آخر أنا ...»].
(4)- [فی إثبات الهداة مکانه: «عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد البرقیّ ...»].
(5)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار وأعیان الشّیعة وحول البکاء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 144
ابن خارجة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «1» قال: کنّا عنده، فذکرنا الحسین علیه السلام «2» «3» وعلی قاتله لعنة اللَّه «3»، فبکی أبو عبداللَّه «4» علیه السلام وبکینا «5»، قال: ثمّ رفع رأسه، فقال: قال الحسین علیه السلام 1 2: أنا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلّابکی، وذکر الحدیث. «6»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 108- 109 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 584؛ المجلسی، البحار، 44/ 279؛ البحرانی، العوالم، 17/ 536؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42؛ الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 586؛ دانشیار، حول البکاء «7»،/ 107
حدّثنی علیّ بن الحسین السّعدآبادی «8»، قال: حدّثنی أحمد بن أبی «9» عبداللَّه البرقیّ، عن أبیه، عن ابن مسکان، عن هارون «10» بن خارجة، «11» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال الحسین
__________________________________________________
(1- 1) [إثبات الهداة: «فی حدیث قال: قال الحسین بن علیّ علیهما السلام»].
(2)- [فی البحار والعوالم والأسرار وأعیان الشّیعة وحول البکاء: «ابن علیّ علیهما السلام»].
(3- 3) [لم یرد فی أعیان الشّیعة وحول البکاء].
(4)- [الأسرار: «الصّادق»].
(5)- [لم یرد فی أعیان الشّیعة].
(6)- ابن قولویه در کتاب الکامل با سند خود از ابن خارجه نقل می‌کند که: ما نزد امام ابوعبداللَّه جعفر ابن محمد الصادق علیه السلام بودیم. به مناسبتی از جدش حضرت حسین بن علی علیه السلام گفت‌وگو به میان آمد. امام بی‌درنگ گریستند و ما نیز به گریه افتادیم. آن گاه سر مبارک را بلند کرده و فرمودند: جدم حضرت حسین ابن علی علیه السلام می‌فرمود: «أنا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلّابکی.»
[یعنی،] «من کشته گریه ام. هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند، مگر این که اشک می‌ریزد.»
اداره پژوهش و نگارش، ترجمه اعیان الشیعه،/ 142
(7)- [حکاه أیضاً فی حول البکاء،/ 114].
(8)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «عن محمّد بن موسی بن المتوکِّل، عن (علیّ بن الحسین) السّعدآبادی ...»].
(9)- [لم یرد فی ثواب الأعمال].
(10)- [من هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(11)- [من هنا حکاه فی الأسرار وحول البکاء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 145
علیه السلام «1»: أنا قتیل العبرة، «2» قتلت مکروباً وحقیق علی اللَّه أن لا یأتینی مکروب «3» قطّ إلّاردّه «3» اللَّه وقلبه «4» إلی «5» أهله مسروراً «2». «6»
حدّثنی حکیم بن داوود عن سلمة بن الخطّاب، عن محمّد بن عمرو، عن هارون بن خارجة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله. «7» ابن قولویه، کامل
الزّیارات،/ 109 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 584؛ المجلسی، البحار «8»، 44/ 279؛ البحرانی، العوالم، 17/ 536؛ القمی، نفس المهموم،/ 40؛ دانشیار، حول البکاء،/ 114؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 98؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 328- 329؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42؛ الأمین، لواعج الأشجان،/ «5»
حدّثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رحمه الله، قال: حدّثنا أبی، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن الحکم بن المسکین «9» الثّقفیّ، عن أبی بصیر، عن الصّادق جعفر بن محمّد، عن آبائه علیهم السلام، قال: «10» قال أبو عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام: أنا قتیل العبرة،
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل والبحار والعوالم وحول البکاء: «الحسین بن علیّ علیهما السلام»، وفی لواعج الأشجان مکانه: «قال الحسین علیه السلام ...»].
(2- 2) [إثبات الهداة: «الحدیث»].
(3- 3) [فی ثواب الأعمال: «إلّا أردّه»، وفی الوسائل والعوالم والأسرار ونفس المهموم وحول البکاء: «إلّا ردّه»، وفی لواعج الأشجان: «إلّا ورده»].
(4)- [لم یرد فی لواعج الأشجان، وفی البحار والأسرار ونفس المهموم: «أو أقبله»].
(5)- [لم یرد فی نفس المهموم].
(6)- [إلی هنا حکاه فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار ولواعج الأشجان وحول البکاء].
(7)- با سند تا شیخ فقیه ابی‌القاسم جعفربن قولویه، به سند وی از ابن خارجه از امام ششم که فرمود: حسین علیه السلام فرمود: «من کشته گریه ام. گرفتار کشته شدم و بر خداست که گرفتاری نزدم نیاید، جز آن که خدا اورا خرسند به خاندانش برگرداند.» کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 13 رقم 8
(8)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 48].
(9)- [فی البحار والعوالم: «مسکین»].
(10)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین والمناقب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 146
لا یذکرنی مؤمن إلّااستعبر. «1»
الصّدوق، الأمالی،/ 137 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 284؛ البحرانی، العوالم، 17/ 536؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 170؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 87
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن سعید «2»، قال: نا یعقوب بن یوسف بن زیاد الضّبیّ، قال: نا قاسم بن الضّحّاک، قال: نا خالد بن عیسی، عن حصین بن أبی عبدالرّحمان، عن سعد، عن الأصبغ قال: نظر أمیر المؤمنین إلی الحسین علیه السلام، فقال: یا عبرة کلّ مؤمن. قال: أنا یا أبتاه؟ قال: نعم.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 38 رقم 2
حدّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد التّمیمیّ، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال:
حدّثنی محمّد بن یوسف بن إبراهیم الوردانیّ، قال: نا الحسن بن علیّ بن فضّال، قال:
حدّثنی محمّد بن الحسین بن کثیر الخزّاز «3»، عن أبیه، عن هارون بن خارجة قال: کنت عند أبی عبداللَّه، فذکر الحسین علیه السلام، فبکی وبکیت، فقال أبو عبداللَّه: قال الحسین علیه السلام:
أنا قتیل العبرة، فلا یذکرنی مؤمن إلّابکی.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 40- 41 رقم 13
حدّثنا محمّد بن عمر العلویّ، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید إجازة، قال: أخبرنی عبداللَّه بن أحمد بن مستورد، قال: نا عبداللَّه بن یحیی وهو الکاهلی، قال: نا أحمد بن النّضر، عن إسحاق بیّاع اللّؤلؤ، قال: سمعت أبا عبداللَّه یقول: قال الحسین بن علیّ: أنا قتیل العبرة، لا أذکر عند مؤمن إلّابکی واعتبر لبکائی.
__________________________________________________
(1)- حسین علیه السلام فرمود: «من کشته ام برای اشک. مؤمن یادم نکند، جز آن که گریه اش گیرد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 137
(2)- کذا فی الأصل.
(3)- فی المطبوع: «الخرّار».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 147
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 41 رقم 14
حدّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد التّمیمیّ، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال:
حدّثنی محمّد بن یوسف بن إبراهیم الوردای، قال: نا الحسن بن علیّ بن فضّال، قال:
حدّثنی محمّد بن الحسین بن کثیر الخزّاز «1»، عن أبیه، عن هارون بن خارجة، قال: کنت عند أبی عبداللَّه، فذکر الحسین علیه السلام، فبکی وبکیت، فقال أبو عبداللَّه: قال الحسین علیه السلام:
أنا قتیل العبرة، فلا یذکرنی مؤمن إلّابکی. قال: فقلت له: ما لمَنْ أتی قبره عارفاً بحقِّه لا یرید بذلک إلّاوجه اللَّه والدّار الآخرة؟ فنکت فی الأرض ثلاثاً، ثمّ رفع رأسه، فقال:
یغفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. ثمّ قال له: أتعلم یا هارون بن خارجة أنّ اللَّه سبحانه وکّل بقبر الحسین سبعین ألف ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی أن تقوم السّاعة ویشهدون لمَنْ زاره بالموافاة عند ربّ العالمین.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 60- 61 رقم 41
روی عن السّیِّد السّعید عبدالحمید یرفعه إلی مشایخه، عن منذر الثّوریّ، عن أبیه، عمّن أخبره، قال: «2» قال الحسین علیه السلام: أنا قتیل العبرة، ما ذُکرتُ عند مؤمن إلّابکی واغتمّ لمصابی. «3»
الطّریحی، المنتخب،/ 69، 460
__________________________________________________
(1)- [فی المطبوع: «الخرّار»].
(2)- [من هنا حکاه فی المنتخب،/ 460].
(3)- ابن قولویه به سند معتبر روایت کرده است از ابن خارجه که گفت: روزی در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودیم و حضرت امام حسین علیه السلام را یاد کردیم. حضرت بسیار گریست و ما گریستیم. پس حضرت سر برداشت و فرمود: حضرت امام حسین علیه السلام می‌فرمود: «منم کشته گریه و زاری. هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند، مگر آن که گریان می‌گردد.» مجلسی، جلاء العیون،/ 521
به روایت دیگر، فرمود: حضرت امام حسین علیه السلام می‌فرمود: «منم کشته زاری و گریه که با کرب و غم و الم کشته خواهم شد، و لازم است بر خدا که هر اندوهناکی که به زیارت من بیاید، شاد و خوشحال به اهل خود برگردد.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 521
ابن قولویه به سند معتبر روایت کرده است که: هیچ روزی حسین بن علی علیه السلام نزد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مذکور نمی‌شد که کسی آن حضرت را تا شب متبسم بیند، و در تمام آن روز محزون و گریان می‌بود و می‌فرمود: «حسین علیه السلام سبب گریه هر مؤمن است.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 522
ایضاً از آن حضرت روایت کرده است که: روزی حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نظر کرد به سوی امام حسین علیه السلام و فرمود: «تو سبب گریه هر مؤمنی.» پس امام حسین علیه السلام گفت: «من چنینم ای پدر؟»
حضرت فرمود: «بلی، ای فرزند گرامی!»
مجلسی، جلاء العیون،/ 522
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 148
أیضاً من الحجج القاطعة والآیات السّاطعة قول أمیر المؤمنین فی شأنه مخاطباً له:
یا بنیّ! أنت عبرة کلّ مؤمن، وقول نفسه روحی له الفداء: أنا قتیل العبرة، ما ذکرت عند مؤمن ولا مؤمنة إلّابکیا واغتّما لأجل مصابی.
فإنّ هذا أیضاً ممّا یعاین ویشاهد فی کلّ یوم ولیلة، وممّا یبقی أیضاً إلی یوم القیامة.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 176
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 149

مع أهل البیت علیهم السلام فی الحزن والفرح‌

حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه رحمه الله، قال: حدّثنا علیّ بن إبراهیم، عن أبیه الرّیّان بن شبیب: دخلت علی الرّضا علیه السلام فی أوّل یوم من المحرّم، فقال لی:
یا ابن شبیب! إن سرّک أن تکون معنا فی الدّرجات العُلا من الجنان، فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا، وعلیک بولایتنا، فلو أنّ رجلًا تولّی حجراً لحشره اللَّه معه یوم القیامة. «1»
الصّدوق، الأمالی،/ 129، 130 رقم 5
حدّثنا أبی رضی الله عنه، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی محمّد بن عیسی بن عبید الیقطینیّ، عن القاسم بن یحیی، عن جدِّه الحسن بن راشد، عن أبی بصیر؛ ومحمّد بن مسلم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: حدّثنی أبی، عن جدِّی، عن آبائه علیهم السلام: أنّ أمیر المؤمنین علیه السلام علّم أصحابه فی مجلس واحد أربعمائة ممّا یصلح للمسلم فی دینه ودنیاه. [...]
احذروا السّفلة، فإنّ السّفلة مَنْ لایخاف اللَّه عزّ وجلّ فیهم قتلة الأنبیاء وفیهم أعداؤنا، إنّ «2» اللَّه تبارک وتعالی أطّلع «3» الأرض فاختارنا، واختار لنا شیعة، ینصروننا ویفرحون لفرحنا، ویحزنون لحزننا، ویبذلون أموالهم وأنفسهم فینا، أولئک منّا وإلینا، «4» ما من الشّیعة عبد یقارف أمراً نهیناه عنه فیموت حتّی یبتلی ببلیّة تمحّص بها ذنوبه إمّا فی مال وإمّا فی ولد وإمّا فی نفسه حتّی یلقی اللَّه عزّ وجلّ وما له ذنب، وإنّه لیبقی علیه الشّی‌ء من ذنوبه فیشدّد به علیه عند موته. «5»
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ عاشوراء فی حدیث الإمام الرّضا علیه السلام»].
(2)- [فی البحار والعوالم مکانه: «الأربعمائة، قال أمیر المؤمنین علیه السلام: إنّ ...»، وفی الأسرار مکانه: «عن الخصال، عن أمیر المؤمنین علیه السلام: إنّ ...»].
(3)- [زاد فی البحار والعوالم والأسرار: «إلی»].
(4)- [إلی هنا حکاه عنه فی البحار والعوالم والأسرار].
(5)- امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل می‌فرماید که: امیر المؤمنین علیه السلام به یاران خود در یک مجلس چهارصد باب از چیزهایی که دین و دنیای مسلمان را اصلاح می‌کند، بیاموخت و فرمود [...]: «از افراد پست دوری کنید که پست آن کسی است که از خدای عز وجل نمی‌ترسد. کشندگان پیمبران در میان آنان است و دشمنان ما در میان آنان. به راستی که خدای تبارک و تعالی بر زمین نظری افکند و ما را برگزید و برای ما شیعه ای برگزید که ما را یاری کنند و به شادی ما شاد باشند و به خاطر اندوه ما اندوهگین گردند و مال و جانشان را در راه ما از دست بدهند. آنان از ما هستند و به سوی ما آیند. از شیعیان بنده ای نیست که گناهی را مرتکب شود، و نمیرد، تا آن که به بلایی دچار آید که گناهان اورا پاک کند. این بلایا در مال یا در اولاد و یا در جانش باشد، تا آن که خدا را در حالی ملاقات کند که گناهی نداشته باشد و چنانچه باقیمانده ای از گناهان داشته باشد، به هنگام مرگش بر او سخت گیرند (و به دشواری بمیرد)».
فهری، ترجمه خصال، 2/ 740- 776
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 150
الصّدوق، الخصال، 2/ 740، 775 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار، 44/ 287؛
البحرانی، العوالم، 17/ 525؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42
قال: أخبرنی أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه- رحمه الله-، عن أبیه، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، قال: حدّثنا سلیمان بن سلمة «1» الکندیّ، عن «2» محمّد بن سعید «2» بن غزوان و «3» عیسی بن أبی منصور، عن أبان بن تغلب، «4» عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام، قال: نَفَسُ «5» المهموم لظلمنا تسبیح، وهمّه لنا عبادة، وکتمان سرّنا جهاد فی سبیل اللَّه. «6» ثمّ قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یجب أن یکتب هذا الحدیث بالذّهب «7». «8»
__________________________________________________
(1)- [فی الأمالی والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «مسلم»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(3)- [فی الأمالی والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «عن»].
(4)- [من هنا حکاه فی المنتخب].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر أبان بن تغلب، عن الصّادق علیه السلام: نفس ...»، وفی لواعج الأشجان: «قال الصّادق علیه السلام: نفس ...»، وفی حول البکاء: «روی الشّیخ المفید فی المجالس والشّیخ الطّوسی فی الأمالی عن ابن قولویه بسنده إلی جعفر الصّادق علیه السلام، أ نّه قال: نفس ...»].
(6)- [إلی هنا حکاه فی لواعج الأشجان وحول البکاء].
(7)- [المنتخب: «بماء الذّهب»].
(8)- به سند خودم تا شیخ الطائفه ابی‌جعفر طوسی از مفید از ابن قولویه از پدرش از سعد از برقی از سلیمان بن مسلم کندی از ابن غزوان از عیسی بن ابی‌منصور از ابان بن تغلب از امام ششم فرمود: «آه غمگین در ستم بر ما تسبیح است و حزن او برای ما عبادت است و راز نگهداری ما جهاد در راه خداست.»
سپس خود امام ششم فرمود: «باید این حدیث را با طلا نگاشت.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 13 رقم 7
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 151
المفید، الأمالی،/ 338 رقم 3/ عنه: الطّوسی، الأمالی،/ 115؛ المجلسی، البحار، 44/ 278؛ البحرانی، العوالم، 17/ 528؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 37؛ القمی، نفس المهموم،/ 40؛ دانشیار، حول البکاء،/ 111؛ مثله الطّریحی، المنتخب،/ 268؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42؛ الأمین، لواعج الأشجان،/ 5
وقال الصّادق علیه السلام: رحم اللَّه شیعتنا، شیعتنا واللَّه المؤمنین، فقد شرکونا فی المصیبة بطول الحزن والحسرة.
ابن نما، مثیر الأحزان،/ 81
وعنه [الصّادق] علیه السلام أ نّه قال: رحم اللَّه شیعتنا، لقد شارکونا فی المصیبة بطول الحزن والحسرة علی مصاب الحسین علیه السلام.
الطّریحی، المنتخب،/ 28/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 43؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 43
وعنه [أبو عبداللَّه] علیه السلام، أ نّه قال «1»: رحم اللَّه شیعتنا إنّهم، اوذوا فینا، ولم نؤذَ فیهم، شیعتنا منّا قد خلقوا من فاضل طینتنا وعجنوا بنور ولایتنا، رضوا بنا أئمّة ورضینا بهم شیعة، یصیبهم مصابنا، وتبکیهم «2» أوصابنا، ویحزنهم حزننا، ویسرّهم سرورنا، ونحن أیضاً نتأ لّم لتأ لّمهم، ونطّلع علی أحوالهم، فهم معنا لا یفارقونا «3» ولا نفارقهم؛ لأنّ مرجع العبد إلی سیِّده، ومعوله علی «4» مولاه، فهم یهجرون مَنْ عادانا، ویجهرون بمدح مَنْ والانا،
__________________________________________________
(1)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر عن الصّادق علیه السلام قال ...»].
(2)- [الأسرار: «یبکتهم»].
(3)- [الأسرار: «لا یفارقوننا»].
(4)- [الأسرار: «إلی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 152
ویباعدون من آذانا، اللَّهمّ أحیی شیعتنا فی دولتنا وأبقهم فی ملکنا، اللَّهمّ «1» ملّکتنا، اللَّهمّ إنّ شیعتنا منّا ومضافون إلینا، فمن ذکر مصابنا وبکی لأجلنا «2» أو تباکی «2» استحی اللَّه أن یعذِّبه بالنّار. الطّریحی، المنتخب،/ 268- 269/ عنه: الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 43
__________________________________________________
(1)- [الأسرار: «و»].
(2- 2) [لم یرد فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 153

حدیث الإمام الصّادق علیه السلام فی عاشوراء والعزاء والبکاء

وذکر التّمیمیّ- وهو علیّ بن إسماعیل-، عن أبیه، قال: کنت عند أبی عبداللَّه جعفر ابن محمّد، إذ استأذن آذِنُه للسّیِّد، فأمره بإیصاله، وأقعد حُرَمَه خلف سترٍ. ودخل فسلّم وجلس. فاستنشده، فأنشده قوله:
امْرُرْ علی جَدَثِ الحُسیْ - نِ فَقُل لأعْظمهِ الزّکیّهْ
یا أعظماً لا زلتِ من وَطْفاءِ ساکِبَةٍ رَوِیّهْ
وإذا مَرَرْتَ بقبرهِ فأطِل بهِ وقِفَ المَطیّهْ
وابکِ المُطهّر للمُطَ - هّرِ والمُطهّرةِ النّقیّهْ
کَبُکاء مُعْوِلَةٍ أتتْ یَوْماً لواحدها المنیّهْ
قال: فرأیت دموع جعفر بن محمّد تتحدّر علی خدّیه، وارتفع الصّراخ والبکاء من داره، حتّی أمره بالإمساک فأمسک. قال: فحدّثت أبی بذلک لمّا انصرفت؛ فقال لی: ویلی علی الکیسانیّ الفاعل ابن الفاعل! یقول:
فإذا مَرَرْتَ بقبرهِ فأطِل بهِ وَقِفَ المَطیّهْ
فقلت: یا أبتِ، وماذا یصنع؟ قال: أوَ لا ینحر! أوَ لا یقتل نفسه! فثکلته أمّه! «1» «2»
أبو الفرج، الأغانی، 7/ 240- 241 2
__________________________________________________
(1)- [راجع: «موسوعة الإمام الحسین علیه السلام، 7/ 1089- 1090].
(2)- علی بن اسماعیل تمیمی از پدرش روایت کرده است که روزی در محضر ابو عبداللَّه جعفر بن محمد بودم که حاجب او درآمد و برای سیّد اجازه ورود خواست. آن حضرت امر فرمود، اورا به درون خانه را راهنمایی کند. بانوان حرم را نیز پشت پرده نشانید. سیّد وارد شد و سلام کرد و نشست. جعفر بن محمد علیه السلام از او خواست، چیزی از اشعار خود انشاد کند و او این ابیات را انشاد نمود:
امْرُرْ عَلی جَدَثِ الحُسیْ - نِ فَقُلْ لأعْظمِهِ الزّکیّهْ
آ أعظُماً لا زِلْتَ مِنْ وَطْفاءِ ساکِبَةٍ رَوِیّهْ
وإذا مَرَرْتَ بِقَبْرِهِ فأطِلِ بهِ وقِفْ المَطِیّهْ
وابْکِ المُطَهَّرَ لِلْمُطَهَّرِ والمُطَهَّرَةِ النَّقِیّهْ
کَبُکاء مُعْوِلَةٍ أتَتْ یَوْماً لِوَاحِدِها المَنِیّهْ
«بر قبر حسین بگذر و به استخوان های معطر او بگو:
ای استخوان ها! پیوسته از ابری سنگین و باران ریز سیراب باشید!
چون به قبر او گذشتی، پس شتر خویش را مدتی در آن جا متوقف ساز.
و بر آن پیکر پاک، که زاده آن مرد پاک و بانوی پاک است، گریه کن.
چون گریه زنِ فرزند مرده ای که روزی مرگ بر فرزند یگانه او درآمده است.» اسماعیل تمیمی روایت کرده است که دیدم اشک های جعفر بن محمد بر رخساره هایش فرومی‌ریزد و بانگ شیون و گریه از خانه او برخاسته است. تا این که سید را امر فرمود، بس کند و او بس کرد. اسماعیل گوید: «وقتی به خانه برگشتم، این قصه را برای پدرم نقل نمودم. مرا گفت: وای بر این کیسانی فلان کاره، پسر فلان کاره که می‌گوید: چون به قبر حسین گذشتی، پس شتر خویش را مدتی در آن جا متوقف ساز.
گفتم: پدر جان! پس چه کار می‌بایست بکند؟
گفت: آیا [شتر خود را] نحر نکرد؟ آیا خود را نکشت تا مادرش به عزایش بنشیند؟!»
فریدنی، ترجمه اغانی، 1/ 781- 782
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 154
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن عبداللَّه بن مسکان، «1» عن أبی بصیر، قال: کنت عند أبی عبداللَّه علیه السلام أحدِّثه «2»، فدخل علیه ابنه، فقال له: مرحباً، وضمّه وقبّله، وقال: حقّر اللَّه من حقّرکم، وانتقم ممّن وترکم، و «3» خذل اللَّه من «3» خذلکم، ولعن «4» اللَّه مَنْ قتلکم، وکان اللَّه لکم ولیّاً وحافظاً وناصراً، فقد طالَ بکاء النِّساء وبکاء الأنبیاء والصِّدِّیقین والشّهداء وملائکة السّماء. ثمّ «5» بکی، وقال «6»: یا «5» أبا بصیر!
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء وحول البکاء].
(2)- [فی البحار والعوالم: «وأحدّثه»، ولم یرد فی حول البکاء].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [مدینة المعاجز: «وقتل»].
(5- 5) [مدینة المعاجز: «قال: یا»].
(6)- [فی أعیان الشّیعة مکانه: «عن أبی بصیر، قال: کنت عند أبی عبداللَّه الصّادق علیه السلام، إلی أن قال ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 155
إذا نظرت إلی ولد الحسین أتانی ما لا أملکه بما أتی «1» إلی أبیهم وإلیهم، یا أبا بصیر! إنّ فاطمة علیها السلام لتبکیه «2» وتشهق فتزفر جهنّم زفرة لولا أنّ الخزنة یسمعون بکاءها وقد استعدّوا لذلک مخافة أن یخرج منها عنق «3» أو یشرد «3» دخانها فیحرق أهل الأرض، فیحفظونها «4» ما دامت باکیة، ویزجرونها ویوثقون من «5» أبوابها مخافة علی أهل الأرض فلا تسکن حتّی یسکن صوت فاطمة الزّهراء «6»، وإنّ البحار تکاد أن تنفتق، فیدخل بعضها علی «7» بعض، «8» وما منها قطرة إلّابها ملک موکّل، فإذا سمع الملک «9» صوتها أطفأ نارها «10» بأجنحته، وحبس بعضها علی بعض «8» مخافة علی الدّنیا وما «11» فیها ومَنْ علی الأرض، فلا تزال الملائکة مشفقین یبکون لبکائها ویدعون اللَّه ویتضرّعون «12» إلیه ویتضرّع أهل العرش ومن حوله، وترتفع أصوات من الملائکة بالتّقدیس للَّه‌مخافة علی أهل الأرض، ولو أنّ صوتاً من أصواتهم یصل إلی الأرض لصعق أهل الأرض وتقطّعت «13» الجبال وزلزلت الأرض بأهلها.
قلت: جعلت فداک: إنّ هذا الأمر عظیم. قال: غیره أعظم منه ما لم تسمعه، ثمّ قال
__________________________________________________
(1)- [فی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «اوتی»].
(2) (2*) [فی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «إلی أن قال»].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «فیکبحونها أو یشرر»].
(4)- خ ل [وفی البحار والعوالم]: «فیکبحونها».
(5)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(6)- [لم یرد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «فی»].
(8- 8) [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(9)- [العوالم: «الموکّل»].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «ثوراتها»].
(11)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «ومن»].
(12)- [مدینة المعاجز: «ویشفعون»].
(13)- [فی البحار والعوالم: «وتقلّعت»، وفی تظلّم الزّهراء: «وتقلعلت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 156
لی «1»: یا أبا بصیر (2*)! أما تحبّ «2» أن تکون فیمن یُسْعِدُ فاطمة علیها السلام؟ فبکیت حین قالها، فما قدرت علی المنطق «3» وما قدر «4» علی کلامی من البکاء. ثمّ قام إلی المصلّی یدعو، فخرجت من عنده علی تلک الحال، فما انتفعت بطعام وماجاءنی النّوم «5» وأصبحت صائماً وجلًا حتّی أتیته، فلمّا رأیته قد سکن سکنت وحمدت اللَّه حیث لم تنزل «6» بی «7» عقوبة. «8» ابن قولویه، کامل
الزّیارات،/ 82- 83 رقم 7/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 169- 171 ذیل رقم 77؛ المجلسی، البحار، 45/ 208- 209؛ البحرانی،
العوالم «9»، 17/ 463- 464؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 64- 65؛ الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 586؛ دانشیار، حول البکاء،/ 109؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 43
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن الحسن
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر أبی بصیر عن الصّادق علیه السلام المتضمّن بکاء فاطمة الزّهراء علیها السلام، ثمّ قال: یا أبا بصیر! أما تحبّ ...»].
(3)- [فی مدینة المعاجز: «عن النّطق»، وزاد فی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «من البکاء»، وإلی هنا حکاه عنه فیهما].
(4)- [فی مدینة المعاجز: «لا قدرت»، وفی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «ما قدرت»].
(5)- [مدینة المعاجز: «نوم»].
(6)- [فی تظلّم الزّهراء والأسرار: «لم ینزل»].
(7)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(8)- ابن قولویه در الکامل از ابو بصیر نقل می‌کند که: من نزد حضرت ابو عبداللَّه صادق علیه السلام بودم .. فرمودند: «ای ابا بصیر! من هرگاه به چهره فرزندان حسین بن علی علیهما السلام می‌نگرم، بی‌اختیار به یاد صحنه کربلا و رنج های بسیار این خاندان می‌افتم. ای ابا بصیر! فاطمه (سلام اللَّه علیها) پیوسته برای فرزند خود می‌گرید ...»
سپس فرمود: «آیا دوست نداری از زمره خشنود کنندگان فاطمه علیها السلام باشی؟»
من به گریه افتادم و نتوانستم پاسخی بگویم.
اداره پژوهش و نگارش، ترجمه اعیان الشیعه،/ 143
(9)- [حکاه أیضاً فی العوالم، 17/ 511].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 157
ابن علیّ، عن ابن أبی عمیر، عن علیّ بن المغیرة، عن أبی عمارة المنشد، قال: ما ذکر الحسین بن علیّ علیهما السلام عند أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیه السلام فی یوم قطّ فرُئِیَ أبو عبداللَّه علیه السلام فی ذلک الیوم متبسّماً قطّ إلی اللّیل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 101 رقم 5
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن «1» عبداللَّه بن «1» عبدالرّحمان الأصمّ، «2» عن مسمع بن عبد الملک کردین البصریّ، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: «3» یا مسمع! أنت من أهل العراق، أما تأتی قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: لا «4»، أنا رجل مشهور عند أهل البصرة وعندنا مَنْ یتّبع هوی «5» هذا الخلیفة و «6» عدوّنا کثیر «6» من أهل القبائل من النّصّاب وغیرهم، ولست آمنهم «7» أن یرفعوا حالی «7» عند ولد سلیمان «8» فیمثِّلون بی «8». قال لی: أفما تذکر «9» ما صنع به «3»؟ قلت: نعم «10»، قال: فتجزع «11»؟ قلت: إی «12» واللَّه واستعبر
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [من هنا حکاه فی المنتخب والأسرار ونفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «فی حدیث (قال) أما تذکر ما صنع به یعنی (ب) الحسین علیه السلام»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وأضاف فی المنتخب: «إنّما»].
(5)- [لم یرد فی المنتخب].
(6- 6) [فی المنتخب: «أعداؤنا کثیر»، وفی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء: «أعداؤنا کثیرة»].
(7- 7) [فی المنتخب: «أن یدفعوا علیَّ»، وفی البحار والعوالم ونفس المهموم: «أن یرفعوا علیَّ حالی»].
(8- 8) [فی المنتخب: «فیمثِّلونی»، وفی البحار والعوالم: «فیمثِّلون علیَّ»، وفی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «فیمیلون علیَّ»، وفی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «فیمیلوا علیَّ»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «یذکر»].
(10)- [فی المنتخب: «بلی واللَّه»، وفی الوسائل والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء: «بلی»].
(11)- [فی الوسائل والأسرار: «أتجزع»، وفی تظلّم الزّهراء: «أفتجزع»].
(12)- [لم یرد فی أعیان الشّیعة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 158
لذلک «1» حتّی یری أهلی أثر ذلک علیَّ فأمتنع من الطّعام «2» حتّی یستبین ذلک فی وجهی. قال: رحم اللَّه دمعتک، أما إنّک من الّذین یعدّون من «3» أهل الجزع لنا، والّذین یفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا «4» ویخافون لخوفنا ویأمنون إذا أمنّا «4»، «5» أما إنّک ستری عند موتک حضور «6» آبائی لک ووصیّتهم ملک الموت بک، وما یلقونک به من البشارة «7» أفضل، ولملک «7» الموت أرقّ علیک وأشدّ رحمة لک من الأمّ الشّفیقة علی ولدها. «8» قال: ثمّ «5» استعبر واستعبرت معه، فقال: الحمد للَّه‌الّذی فضّلنا علی خلقه بالرّحمة «9»، وخصّنا أهل البیت بالرّحمة «10»، یا مسمع! إنّ الأرض والسّماء لتبکی «11» منذ قُتل أمیر المؤمنین علیه السلام رحمة «12» لنا، وما بکی «13» لنا من الملائکة أکثر، وما رقأت «14» دموع الملائکة منذ قتلنا و «8» ما بکی «13» أحد رحمة «12» لنا ولما لقینا إلّارحمهُ اللَّه «15» قبل أن تخرج الدّمعة من عینه «16»،
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی المنتخب، وفی الوسائل: «بذلک»].
(2)- [أضاف فی المنتخب: «والشّراب»].
(3)- [فی البحار والعوالم ونفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء: «فی»].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(5- 5) [فی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «إلی أن قال: ثمّ»].
(6)- [فی البحار والعوالم: «وحضور»].
(7- 7) [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «ما تقرّ به عینک (قبل الموت) فملک»، وفی الأسرار: «وإنّ ملک»].
(8- 8) [فی الوسائل والأسرار: «إلی أن قال»].
(9)- [المنتخب: «بالوصیّة»].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «بالمرحمة»].
(11)- [المنتخب: «لیبکیان»].
(12)- [المنتخب: «رحمة اللَّه»].
(13- 13) [لم یرد فی أعیان الشّیعة].
(14)- [المنتخب: «ما رقّت»].
(15)- [إلی هنا حکاه عنه فی أعیان الشّیعة].
(16)- [فی المنتخب وتظلّم الزّهراء: «عینیه»، وإلی هنا حکاه عنه فی حول البکاء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 159
فإذا سالت «1» دموعه علی خدِّه «2»، فلو أنّ قطرة من دموعه سقطت فی جهنّم لأطفأت حرّها حتّی لا یوجد لها حرّ، «3» وإنّ الموجع لنا «4» قلبه، لیفرح یوم «4» یرانا عند موته فرحة «5» لا تزال تلک الفرحة فی قلبه حتّی یرد علینا الحوض، وإنّ الکوثر لیفرح بمحبِّنا إذا ورد علیه حتّی أ نّه «4» لیذیقه من ضروب الطّعام ما لا یشتهی أن یصدر عنه. «6»
یا مسمع! مَنْ شرب منه شربة لم یظمأ بعدها أبداً «4» ولم یستق «7» بعدها أبداً، وهو فی برد الکافور وریح المسک وطعم الزّنجبیل، أحلی من العسل، وأ لْیَن من الزّبد، وأصفی من الدّمع، وأزکی من العنبر، یخرج من تسنیم، ویمرّ «8» بأنهار الجنان، یجری «9» علی رضراض «10» الدّرّ والیاقوت «5» فیه من «4» القدحان أکثر من عدد نجوم السّماء یوجد ریحه من مسیرة ألف عام، قِدْحانه «11» من الذّهب والفضّة وألوان الجوهر «12»، یفوح فی وجه الشّارب منه کلّ فائحة حتّی «13» یقول الشّارب منه: یا «14» لیتنی ترکت هیهنا لا أبغی بهذا بدلًا ولا عنه تحویلًا «15»، أمّا إنّک یابن «16» کردین! ممّن تُروی منه «3»، وما من عین بکت لنا
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «سال»].
(2)- [أضاف فی العوالم: «غفر اللَّه ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر»].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «وذکر حدیثاً طویلًا یتضمّن ثواباً جزیلًا یقول فیه»].
(4)- [لم یرد فی المنتخب].
(5)- [أضاف فی المنتخب: «و»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(7)- [فی المنتخب: «لم یسق»، وفی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «لم یشق»]
(8)- [العوالم: «وتمرّ»].
(9)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «تجری»].
(10)- [المنتخب: «ریاض»].
(11)- [تظلّم الزّهراء: «قدحات»].
(12)- [تظلّم الزّهراء: «الجواهر»].
(13)- [لم یرد فی البحار].
(14)- [لم یرد فی المنتخب والبحار وتظلّم الزّهراء].
(15)- [المنتخب: «تحوّلًا»].
(16)- [فی المنتخب والبحار والعوالم: «یا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 160
إلّا نعمت «1» بالنّظر إلی الکوثر وسقیت «2» منه مع مَنْ أحبّنا «2»، «3» وإنّ الشّارب منه لیعطی من اللّذّة والطّعم والشّهوة له أکثر ممّا یعطاه مَنْ هو «4» دونه فی حبِّنا، وإنّ علی الکوثر أمیر المؤمنین علیه السلام وفی یده عصاً من «4» عوسج یحطم بها أعدائنا، فیقول الرّجل منهم: إنِّی أشهد الشّهادتین، فیقول «5»: انطلق إلی إمامک فلان فاسأله أن یشفع لک، فیقول: تبرّأ «6» منِّی إمامی الّذی تذکره، فیقول «5»: ارجع إلی «7» ورائک فقل للّذی کنت تتولّاه وتقدِّمه علی الخلق «8» فاسأله إذا کان خیر الخلق عندک «8» أن یشفع لک «9»، فإنّ خیر الخلق «10» من یشفع «10». فیقول: إنِّی أهلک عطشاً، فیقول له «11»: زادک اللَّه ظماء وزادک اللَّه عطشاً.
قلت: جعلت فداک، و «9» کیف یقدر علی الدّنوّ من الحوض ولم یقدر علیه غیره، فقال: ورع «12» عن أشیاء قبیحة وکفّ عن شتمنا «13» أهل البیت «13» إذا ذکرنا وترک أشیاء اجترأ علیها غیره ولیس ذلک لحبِّنا ولا «4» لهویً منه لنا «14»، ولکن ذلک لشدّة اجتهاده فی عبادته وتدیّنه ولما قد شغل نفسه به عن ذکر النّاس، فأمّا «15» قلبه فمنافق ودینه النّصب
__________________________________________________
(1)- [المنتخب: «أنعمت»].
(2- 2) [فی المنتخب: «منه»، وفی العوالم: «منه إنّ الشّارب منه من أحبّنا»].
(3)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل والأسرار].
(4)- [لم یرد فی المنتخب].
(5)- [أضاف فی المنتخب: «له»].
(6)- [فی البحار والعوالم: «یتبرّأ»].
(7)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(8- 8) [لم یرد فی المنتخب، وفی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «فاسأله إذ کان عندک خیر الخلق»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(10- 10) خ ل [والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء]: «حقیق أن لا یردّ إذا شفع»، [وفی المنتخب: «حقیق أن لا یر إذا شفع»].
(11)- [لم یرد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء].
(12)- [فی المنتخب وتظلّم الزّهراء: «ودع»].
(13- 13) [لم یرد فی المنتخب والبحار وتظلّم الزّهراء].
(14)- [لم یرد فی البحار].
(15)- [المنتخب: «وأمّا فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 161
واتّباعه «1» أهل النّصب «2» وولایة الماضین وتقدیمه لهما «2» علی کلِّ أحد. «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 101- 103 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 396- 397؛ المجلسی، البحار، 44/ 289- 291؛ البحرانی، العوالم، 17/ 529- 531؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 38- 40؛ القمی، نفس المهموم،/ 37- 39؛ الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 586؛ دانشیار، حول البکاء،/ 107- 108؛ مثله الطّریحی، المنتخب،/ 273- 274؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 40
__________________________________________________
(1)- [فی البحار: «باتّباع»، وفی العوالم وتظلّم الزّهراء: «واتّباع»].
(2- 2) [فی المنتخب: «قد تولّی الماضین وقدمهما»، وفی تظلّم الزّهراء: «وولایة الماضیّین وتقدیمهما لهما»].
(3)- به سند پیوست به شیخ اجل ابی القاسم جعفر بن قولویه که آن را به مسمع کردین رساند که گوید: امام ششم فرمود: «ای مسمع! تو اهل عراقی، بر سر قبر حسین می‌روی؟»
عرض کردم: «نه، همه مرا اهل بصره می‌شناسند و هواخواهان خلیفه و دشمنان بسیاری از ناصبی‌های قبایل و دیگران گرد منند و می‌ترسم نزد اولاد سلیمان از وابستگان خلیفه سعایت کنند و بر من بشورند.»
فرمود: «یاد مصیبت‌های اورا نمی‌کنی؟»
عرض کردم: «چرا.»
فرمود: «دل آزرده می‌شوی؟»
عرض کردم: «آری به‌خدا، و گریان می‌شوم تا خاندانم از چهره ام سوز دلم را می‌نگرند و دیگر نمی‌توانم چیزی بخورم و از رخسارم هویداست.»
فرمود: «خدا بر اشکت رحمت کند. هلا، تو از آنانی که برای آزردگی ما آزرده شوند، و در شادی ما شادند و در غم ما غمنده، و با ما در خوف و امنیت شریکند. هلا، هنگام مرگت حضور پدران مرا دریابی و سفارشت را به ملک الموت بکنند و مژده ای که چشمت را روشن کند به تو بدهند، پیش از آن که بمیری. و ملک الموت از مادر نسبت به فرزند خود بر تو دلسوزتر و مهربان‌تر باشد.»
سپس گریان شد و من هم گریان شدم و فرمود: «حمد خدا را که ما را به رحمت خود بر خلقش برتری داد و ما خاندان را به رحمت خود مخصوص گردانید. ای مسمع! از روزی که امیر المؤمنین کشته شد، زمین و آسمان به دلسوزی ما گریانند و فرشتگان بیشتر گریه کنند. و از آن گاه که کشته شدیم، اشک دیده فرشتگان نخشکیده، یا کسی نیست که برای ما دلسوزی کند و بگرید بر آنچه کشیدیم، جز آن که هنوز اشک دیده اش نریخته، خدایش رحمت کند. و اشکی که بر گونه او روان شود، اگر یک قطره‌اش در دوزخ افتد، آن را چنان خاموش کند که سوزش نداشته باشد. و آن که برای ما داغدار باشد، هنگام مرگ که ما را بیند، چنان شاد شود که شادی از دلش نرود تا بر سر حوض به ما رسد. کوثر هم از ورود دوست ما خرسند شود و آن قدر به کامش خوشمزه آید که نخواهد از سر آن برگردد.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 12- 13
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 162
حدّثنا محمّد بن علیّ بن بشّار «1» القزوینیّ رضی الله عنه، قال: حدّثنا أبو الفرج المظفّر بن أحمد القزوینیّ، قال: حدّثنا محمّد بن جعفر الکوفیّ الأسدیّ، قال: حدّثنا سهل بن زیاد الآدمیّ، قال: حدّثنا سلیمان بن عبداللَّه الخزّاز الکوفیّ، قال: حدّثنا «2» عبداللَّه بن الفضل «3» الهاشمیّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام: یا ابن رسول اللَّه! کیف صار یوم عاشوراء یوم مصیبة وغم وجزع «4» وبکاء دون الیوم الّذی قبض فیه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، والیوم الّذی ماتت فیه فاطمة علیها السلام، والیوم الّذی قُتل فیه أمیر المؤمنین علیه السلام، والیوم الّذی قُتل فیه الحسن علیه السلام بالسّمّ؟ فقال: إنّ یوم الحسین «5» علیه السلام أعظم مصیبة من جمیع «6» سائر الأیّام، وذلک أنّ أصحاب الکساء الّذین کانوا «7» أکرم الخلق علی اللَّه تعالی کانوا خمسة، فلمّا مضی «8» عنهم النّبیّ صلی الله علیه و آله بقی أمیر المؤمنین وفاطمة والحسن والحسین «8» علیهم السلام فکان فیهم للنّاس عزاء وسلوة، «9» فلمّا مضت فاطمة علیها السلام کان فی «10» أمیر المؤمنین والحسن والحسین للنّاس عزاء وسلوة، فلمّا مضی منهم «11» أمیر المؤمنین علیه السلام، کان للنّاس فی الحسن والحسین عزاء وسلوة، فلمّا مضی الحسن علیه السلام کان للنّاس فی الحسین علیه السلام «9» عزاء وسلوة، فلمّا قُتل الحسین علیه السلام لم یکن بقی من أهل «12» الکساء أحد «13» للنّاس فیه
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «یسار»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار وحول البکاء].
(3)- [الوسائل: «الفضیل»].
(4)- [فی الوسائل والأسرار: «وحزن»].
(5)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء وحول البکاء: «قتل الحسین»].
(6)- [لم یرد فی حول البکاء].
(7)- [حول البکاء: «هم من»].
(8- 8) [حول البکاء: «منهم النّبیّ بقی أربعة»].
(9- 9) [حول البکاء: «وهکذاکلّما مضی واحد منهم کان فی الباقی»].
(10)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(11)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(12)- [فی الوسائل والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار وحول البکاء: «أصحاب»].
(13) (13*) [لم یرد فی حول البکاء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 163
بعده عزاء وسلوة (13*) فکان ذهابه کذهاب جمیعهم کما کان بقاؤه کبقاء جمیعهم، فلذلک صار یومه أعظم مصیبة «1».
قال عبداللَّه بن الفضل الهاشمیّ: فقلت له: یا ابن رسول اللَّه! فلِمَ لم یکن للنّاس «2» فی علیّ بن الحسین عزاء وسلوة مثل ما کان لهم فی آبائه علیهم السلام؟
فقال: بلی، إنّ علیّ بن الحسین کان سیِّد العابدین وإماماً وحجّة علی الخلق بعد آبائه الماضین ولکنّه لم یلق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ولم یسمع منه، وکان علمه وراثة عن أبیه، عن جدِّه، عن النّبیّ صلی الله علیه و آله، وکان أمیر المؤمنین وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام قد شاهدهم النّاس مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فی أحوال «3» فی آن یتوالی «3»، فکانوا متی نظروا إلی أحد منهم تذکّروا حاله مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وقول رسول اللَّه له وفیه، فلمّا مضوا فقد النّاس مشاهدة الأکرمین علی اللَّه عزّ وجلّ ولم یکن فی أحد منهم فقد جمیعهم إلّافی فقد الحسین علیه السلام لأنّه مضی «4» آخرهم، فلذلک صار یومه أعظم الأیّام مصیبة.
قال عبداللَّه بن الفضل الهاشمیّ: فقلت له: یا ابن رسول اللَّه! فکیف سمّت العامّة یوم عاشوراء یوم برکة؟ فبکی علیه السلام، ثمّ قال: لمّا قُتل الحسین علیه السلام تقرّب النّاس بالشّام إلی یزید، فوضعوا له الأخبار، وأخذوا علیه الجوائز من الأموال، فکان ممّا وضعوا له أمر هذا الیوم، وأ نّه یوم برکة لیعدل النّاس فیه من الجزع، والبکاء والمصیبة والحزن إلی الفرح والسّرور والتّبرّک والاستعداد فیه، حکم اللَّه ممّا «5» بیننا وبینهم، قال: ثمّ قال علیه السلام: یا ابن عمّ! وإنّ ذلک لأقلّ ضرراً علی الإسلام وأهله وضعه «6» قوم انتحلوا مودّتنا وزعموا أ نّهم
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «الأیّام مصیبة»، وإلی هنا حکاه عنه فی الوسائل والأسرار وحول البکاء].
(2)- [لم یرد فی العوالم].
(3- 3) [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «تتوالی»].
(4)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «فی»].
(5)- [لم یرد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء].
(6)- [فی البحار والعوالم: «ممّا وضعه»، وفی تظلّم الزّهراء: «ممّا وضعوا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 164
یدینون بموالاتنا، ویقولون بإمامتنا زعموا أنّ الحسین علیه السلام لم یُقتل، وأ نّه شبّه للنّاس‌أمره کعیسی ابن مریم، فلا لأئمة إذن علی بنی أمیّة ولا عتب علی زعمهم، یا ابن عمّ! من زعم أنّ الحسین علیه السلام لم یُقتل فقد کذّب رسول اللَّه علیه السلام وعلیّاً «1» وکذّب من بعده من الأئمّة علیهم السلام فی إخبارهم بقتله، ومَنْ کذّبهم فهو کافر باللَّه العظیم ودمه مباح لکلّ من سمع ذلک منه «2».
قال عبداللَّه بن الفضل: فقلت له: یا ابن رسول اللَّه! فما تقول فی قوم من شیعتک یقولون به؟ فقال علیه السلام: ما هؤلاء من شیعتی وإنِّی «3» بری‌ء منهم «4» (کذا وکذا وکذا وکذا إبطال القرآن والجنّة والنّار) «4».
قال: فقلت: فقول اللَّه تعالی: «ولقد علمتم الّذینَ اعْتَدَوْا مِنکُم فی السّبْتِ فقُلْنا لهُم‌کُونوا قِرَدَةً خاسِئِین» «5»
، قال: إنّ اولئک مسخوا ثلاثة أیّام، ثمّ ماتوا ولم یتناسلوا، وإنّ القردة الیوم مثل أولئک، وکذلک الخنازیر «6» وسائر المسوخ، ما وجد منها الیوم من شی‌ء فهو مثله لا یحلّ أن یؤکل لحمه. ثمّ قال علیه السلام: لعن اللَّه الغلاة والمفوّضة فإنّهم صغّروا عصیان اللَّه وکفروا به وأشرکوا وضلّوا وأضلّوا فراراً من «7» إقامة الفرائض وأداء الحقوق.
الصّدوق، علل الشّرائع، 1/ 264- 266 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 393- 394؛ المجلسی، البحار «8»، 44/ 269- 271؛ البحرانی، العوالم، 17/ 515- 517؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 56- 58؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 39؛ دانشیار، حول البکاء،/ 110
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «منهم»].
(3)- [البحار: «وأنا»].
(4- 4) [لم یرد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء].
(5)- البقرة: 2/ 65.
(6)- [العوالم: «الخنزیر»].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «عن»].
(8)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 104].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 165
حدّثنا محمّد بن محمّد، «1» قال: حدّثنا أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه رحمه الله، قال: حدّثنی أبی، قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب الزّرّاد، عن أبی محمّد الأنصاریّ، «2» عن معاویة بن وهب، «3» «4» قال: کنت جالساً عند جعفر بن محمّد علیهما السلام، إذ جاء شیخ قد انحنی من الکبر، فقال: السّلام علیک ورحمة اللَّه وبرکاته «5». فقال له أبو عبداللَّه: وعلیک السّلام ورحمة اللَّه وبرکاته «6»، یا شیخ ادنُ منِّی؛ فدنا منه، فقبّل یده فبکی، فقال له أبو عبداللَّه علیه السلام: و «7» ما یبکیک یا شیخ؟
قال له: یا ابن رسول اللَّه، أنا مقیم علی رجاء منکم منذ نحو من مائة سنة، أقول هذه السّنة وهذا الشّهر وهذا الیوم، ولا أراه فیکم، فتلومنی «8» أن أبکی! قال: فبکی أبو عبداللَّه علیه السلام، ثمّ قال: یا شیخ، إن اخِّرت منیّتک کنت معنا، وإن عُجّلت کنت «9» یوم القیامة «9» مع ثقل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. فقال الشّیخ: ما ابالی ما فاتنی بعد هذا یا ابن رسول اللَّه.
فقال له «7» أبو عبداللَّه علیه السلام: یا شیخ، إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قال: إنٍّی تارک فیکم الثّقلین ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا: کتاب اللَّه المنزل، وعترتی أهل بیتی؛ تجی‌ء وأنت معنا یوم القیامة. «10» قال: یا شیخ، ما أحسبک من أهل الکوفة. قال: لا. قال: فمن أین أنت «11»؟ قال:
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی بشارة المصطفی].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3) (3*) [فی الوسائل والأسرار: «عن أبی عبداللَّه (الصّادق) علیه السلام فی حدیث أ نّه قال للشّیخ أین أنت عن»].
(4) (4*) [تظلّم الزّهراء: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام»].
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6)- [لم یرد فی بشارة المصطفی والبحار].
(7)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(8)- [بشارة المصطفی: «فتلومونی»].
(9- 9) [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(10)- [أضاف فی بشارة المصطفی والبحار والعوالم: «ثمّ»].
(11)- [لم یرد فی بشارة المصطفی والبحار والعوالم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 166
من سوادها جُعلت فداک.
قال: أین أنت من (3*) قبر جدِّی المظلوم الحسین علیه السلام؟ قال: إنِّی لقریب منه «1». قال: کیف إتیانک له؟ قال: إنّی لآتیه وأُکثر.
قال: «2» یا شیخ «2»، ذاک «3» دم یطلب «4» اللَّه (تعالی) به، «5» ما اصیب ولد فاطمة ولا یصابون بمثل الحسین علیه السلام، ولقد قُتل علیه السلام فی سبعة عشر من أهل بیته، نصحوا للَّه‌وصبروا فی جنب اللَّه، فجزاهم «6» أحسن جزاء الصّابرین، إنّه إذا کان یوم القیامة أقبل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ومعه الحسین علیه السلام ویده علی رأسه یقطر دماً، فیقول: یا ربّ، سل أمّتی فیم قتلوا ولدی «7».
و (4*) قال «5» علیه السلام: کلّ «8» الجزع والبکاء مکروه «9» سوی الجزع والبکاء علی «9» الحسین علیه السلام.
الطّوسی، الأمالی،/ 161- 162 رقم 268/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «10»، 10/ 395؛ المجلسی، البحار، 45/ 313؛ البحرانی، العوالم، 17/ 604- 605؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 37؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 56؛ دانشیار، حول البکاء،/ 112؛ مثله الطّبریّ، بشارة المصطفی،/ 275- 276؛ الأمین، لواعج الأشجان،/ 4
__________________________________________________
(1)- [الأسرار: «عنه»].
(2- 2) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(3)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(4)- [الأسرار: «یطلبه»].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «ثمّ قال»].
(6)- [فی بشارة المصطفی والبحار والعوالم: «فجزاهم اللَّه»].
(7)- [فی البحار والعوالم: «ابنی»، وإلی هنا حکاه فی بشارة المصطفی].
(8)- [فی لواعج الأشجان مکانه: «قال الصّادق علیه السلام کلّ ...»، وفی حول البکاء: «روی الشّیخ الطّوسی فی الأمالی، عن المفید بسنده، عن أبی عبداللَّه الصّادق، أ نّه قال: کلّ ...»].
(9- 9) [فی الوسائل والأسرار: «ما خلا الجزع والبکاء لقتل»].
(10)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 2/ 923 والبحار، 44/ 280 والعوالم، 17/ 533 والأسرار،/ 39].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 167
روی عبداللَّه بن سنان، قال: دخلت علی سیّدی أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیه السلام فی یوم عاشوراء، فألفیته کاسف اللّون ظاهر الحزن ودموعه تنحدر من عینیه کاللّؤلؤ المتساقط، فقلت: یا ابن رسول اللَّه! ممّ بکاؤک؟ لا أبکی اللَّه عینیک. فقال لی: أوَ فی غفلة أنت؟ أما علمت أنّ الحسین بن علیّ اصیب فی مثل هذا الیوم؟ فقلت: یا سیِّدی! فما قولک فی صومه؟
فقال لی: صُمه من غیر تبییت، وأفطره من غیر تشمیت، ولاتجعله یوم صوم کمُلًا ولیکن إفطارک بعد صلاة العصر بساعة علی شربة من ماء، فإنّه فی مثل ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلّت الهیجاء عن آل رسول اللَّه وانکشفت الملحمة عنهم، وفی الأرض منهم ثلاثون صریعاً فی موالیهم یعزّ علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مصرعهم، ولو کان فی الدّنیا یومئذ حیّاً لکان صلوات اللَّه علیه هو المُعزّی بهم، قال: وبکی أبو عبداللَّه علیه السلام حتّی اخضلّت لحیته بدموعه، ثمّ قال: إنّ اللَّه جلّ ذکره لمّا خلق النّور، خلقه یوم الجمعة فی تقدیره فی أوّل یوم من شهر رمضان، وخلق الظّلمة فی یوم الأربعاء یوم عاشوراء فی مثل ذلک، یعنی یوم العاشر من شهر المحرّم فی تقدیره، وجعل لکلٍّ منهما شرعة ومنهاجاً. «1»
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 543- 544
رُوی عن الصّادق علیه السلام: أ نّه «2» إذا هلّ هلال عاشور «2»، اشتدّ حزنه وعظم بکاؤه علی مصاب «3» جدّه الحسین علیه السلام والنّاس یأتون إلیه «4» من کلّ جانب ومکان یعزّونه بالحسین علیه السلام «5» ویبکون وینوحون «5» علی مصاب الحسین علیه السلام، فإذا فرغوا من البکاء یقول لهم: أ یّها النّاس! اعلموا أنّ الحسین حیّ عند ربّه یرزق من حیث یشاء وهو علیه السلام دائماً ینظر إلی موضع عسکره «6» ومصرعه ومن حلّ فیه من الشّهداء وینظر إلی زوّاره والباکین علیه
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ زیارة الحسین علیه السلام فی یوم عاشوراء من قُرب مرقده الشّریف ومن البعید»].
(2- 2) [الأسرار: «کان إذا هلّ هلال عاشوراء»].
(3)- [الأسرار: «مصایب»].
(4)- [الأسرار: «علیه»].
(5- 5) [الأسرار: «وینوحون معه»].
(6)- [الأسرار: «معسکره»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 168
والمقیمین العزاء علیه وهو أعرف بهم وبأسمائهم وأسماء آبائهم وبدرجاتهم ومنازلهم فی الجنّة، وإنّه لیری من یبکی علیه فیستغفر له ویسأل جدّه وأباه وأمّه وأخاه أن یستغفروا للباکین علی مصابه والمقیمین عزاءه، ویقول: لو یعلم زائری والباکی علیَّ ما له من الأجر عند اللَّه تعالی لکان فرحه أکثر من جزعه، وإنّ زائری والباکی علیَّ لینقلب إلی أهله مسروراً، وما یقوم من مجلسه إلّاوما علیه ذنب، وصار کیوم ولدته امّه.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 39/ عنه: الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 42- 43
عن الإمام الصّادق علیه السلام أنّ الحسن قال لأهل بیته: إنِّی أموت بالسّمّ کما مات به جدِّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، قالوا: ومَنْ یفعل ذلک؟ قال: امرأتی جعدة بنت الأشعث بن قیس، فإنّ معاویة یدسّ إلیها ویأمرها بذلک. فقالوا: أخرجها من منزلک وباعدها من نفسک، قال:
کیف أخرجها ولم تفعل بعد شیئاً ولو أخرجتها ما قتلنی غیرها وکان لها عذری عند النّاس. فما ذهبت الأیّام واللّیالی حتّی بعث إلیها معاویة مالًا جسیماً وجعل یمنِّیها بأن یعطیها مائة ألف درهم وأیضاً یزوِّجها من یزید وحمل إلیها شربة من السّمّ لتسقیها الحسن، فانصرف علیه السلام إلی منزله وهو صائم، وکان یوماً شدید الحرّ، فأخرجت له وقت الإفطار شربة من لبن قد ألقت فیها ذلک السّمّ، فشربها، فقال: یا عدوّة اللَّه! قتلتینی قتلکِ اللَّه، واللَّه لا تصیبینّ منِّی خلقاً، ولقد غرّکِ وسخّر منکِ، واللَّه یخزیه ویخزیکِ. فمکث علیه السلام یوماً ومضی إلی رضوان اللَّه، فغدر معاویة بها ولم یف لها.
وأمّا الحسین علیه السلام فقد غرّوه بالمکاتیب وزخرفوا له الأکاذیب وقالوا: أقدم علی السّعة والتّرحیب والمنزل الخصیب ونحن لک أجناد وأرقاء وعباد، فلمّا أناخ بساحتهم سارعوا إلیه بالسّیوف والرّماح وصادموه فی میدان الکفاح وقالوا: لا براح ولا سعة ولا فساح، فجاهدهم بمَنْ معه من أولیائه وبنی أبیه وأحبّائه، فأتوا علی آخرهم وأذاقوهم الحتوف رشقاً بالنّبال وطعناً بالرِّماح وضرباً بالسّیوف.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 169
فیا ویحهم ما أجرأهم علی سفک دم رسول اللَّه، ویا ویلهم ما أسرعهم إلی تقریح کبد البتول وکأنّهم قد نسوا المعاد إلی ربِّ العباد. «1»
الطّریحی، المنتخب، 2/ 275- 276
__________________________________________________
(1)- شیخ مفید به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که: «هر جزع کردن و گریستنی مکروه است، به غیر از جزع و گریستن بر حسین علیه السلام.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 521
ایضاً به سند معتبر از مسمع بن عبدالملک روایت کرده است که: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «ای مسمع! تو از اهل عراقی. آیا به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روی؟»
گفتم: «نه. من مرد مشهورم از اهل بصره، و نزد ما جماعتی هستند که تابع خلیفه اند، و دشمنان بسیار داریم از اهل قبایل از ناصبیان و غیر ایشان، و ایمن نیستم که احوال مرا به والی بگویند و از ایشان ضررها به من برسد.»
حضرت فرمود: «آیا هرگز به خاطر می‌آوری آنچه با آن حضرت کردند؟»
گفتم: «بلی.»
فرمود: «جزع می‌کنی برای مصیبت آن حضرت؟»
گفتم: «بلی، به خدا سوگند که جزع می‌کنم و می‌گریم تا آن که اهل من اثر اندوه در من می‌یابند، و امتناع می‌کنم از خوردن طعام تا از حال من آثار مصیبت ظاهر می‌شود.»
حضرت فرمود که: «خدا رحم کند گریه تو را. به درستی که تو شمرده می‌شوی از آن‌ها که جزع می‌کنند از برای ما، و شاد می‌شوند برای شادی ما، و اندوهناک می‌شوند برای اندوه ما، و خائف می‌گردند برای خوف ما، و ایمن می‌گردند برای ایمنی ما. و زود باشد که ببینی در وقت مرگ خود که پدران من حاضر شوند نزد تو و سفارش کنند ملک موت را از برای تو، و بشارت‌ها دهند تورا که دیده تو روشن گردد و شاد شوی، و ملک موت بر تو مهربان تر باشد از مادر مهربان نسبت به فرزند خود.»
پس حضرت گریست و من نیز گریستم، و فرمود: «حمد می‌کنم خداوندی را که تفضیل داده است ما را بر خلق خود به رحمت، و مخصوص گردانیده است ما اهل بیت را به رحمت خود.
ای مسمع! به درستی که زمین و آسمان گریه می‌کنند از روزی که امیر المؤمنین شهید شده است تا حال از برای ترحم بر ما، و آنچه ملائکه برای ما می‌گریند، زیاده از دیگران است. از روزی که ما کشته شده ایم، گریه ملائکه ساکن نگردیده است. و هر که گریه کند برای ترحم بر ما، البته خدا رحمت خود را شامل حال او گرداند، پیش از آن که آب از دیده او بیرون آید. چون آب بر روی او جاری شود، اگر قطره ای از آب دیده اورا در جهنم بریزند، هر آینه حرارت او را فرو نشاند. و کسی که برای ما دلش به درد آید، در وقت مردن چون ما را ببیند شاد گردد، و آن شادی از دلش زایل نشود، تا در حوض کوثر بر ما وارد شود. چون دوستان ما به نزد کوثر می‌آیند، آب کوثر شاد می‌گردد، و از لذت‌های الوان طعام‌ها آن قدر به کام ایشان می‌رساند که نمی‌خواهند از آن جا برگردند.
ای مسمع! هر که یک شربت از آن آب بخورد، بعد از آن هرگز تشنه نمی‌شود و تعب و مشقت نمی‌بیند.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 170
__________________________________________________
- و آن آب در سردی مانند کافور است، و بوی مشک از آن ساطع است، وطعم زنجبیل در آن هست، و از عسل شیرین‌تر است، و از مسکه نرم‌تر است، و از آب دیده صاف‌تر است، و از عنبر خوشبوتر است. و از چشمه تسنیم بیرون می‌آید و در نهرهای بهشت جاری می‌شود، و بر روی، مرواید و یاقوت می‌گردد. و بر کنار حوض کوثر قدح ها هست زیاده از ستارگان آسمان، و بوی خوش آن از هزار ساله راه به مشام می‌رسد، و قدح‌های آن از طلا و نقره و الوان جواهر است. چون کسی اراده می‌کند که از آن بیاشامد، جمیع بوی‌های خوش را به مشام او می‌رساند، و آشامنده آن می‌گوید که: من راضی ام مرا هم این جا بگذارند، و نعمتی دیگر نمی‌طلبم، و تحویل از این مکان را نمی‌خواهم.
ای مسمع! تو از آن‌ها خواهی بود که از آن حوض سیراب می‌گردند. و هر دیده ای که برای مصیبت ما گریان گردد، البته شاد می‌گردد به نظر کردن به سوی کوثر. و همه دوستان از آن آب می‌آشامند، و هر کس به قدر محبتی که به ما دارد، لذت از آن آب می‌یابد. به درستی که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بر کنار کوثر ایستاده است و عصایی از چوب عوسج در دست دارد و دشمنان ما را از آن می‌راند. پس یکی از ایشان گوید که: من در دنیا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت محمد می‌دادم، چرا مرا آب نمی‌دهی؟
حضرت در جواب او فرماید که: برو به نزد امام خود و سؤال کن برای تو شفاعت کند.
گوید که: امام من امروز از من بیزاری می‌جوید.
حضرت فرماید: برگرد به نزد آن کسی که ولایت و محبت اورا اختیار کرده بودی و از او سؤال کن که شفاعت کند تورا؛ زیرا که بهترین خلق سزاوار است که شفاعت او رد نشود.
و گوید که: از تشنگی هلاک شدم.
حضرت فرماید: خدا تشنگی تورا زیاده گرداند.»
راوی گفت که: من به خدمت حضرت عرض کردم که: «چنین مردی چگونه راه می‌یابد که به نزدیک کوثر بیاید؟»
حضرت فرمود: «زیرا که او پرهیزکاری نموده است از گناهان بسیار. چون ما نزد او مذکور می‌شده‌ایم، ناسزا نمی‌گفته و جرأت‌هایی که دیگران در حق ما می‌کردند، او نمی‌کرده. و این‌ها نه از برای آن بوده که ما را دوست می‌داشته یا آن که اعتقاد به امامت ما داشته باشد، ولیکن از بس که مشغول عبادت باطل خود بود، نمی‌خواست که مشغول ذکر مردم شود، اما دلش منافق بود، و دینش نصب عداوت ما بود، و متابعت اهل نصب می‌نمود، و ولایت آن دو را داشت، و ایشان را بر همه کس تقدیم می‌داد.
مجلسی، جلاء العیون،/ 526- 528
ایضاً به سند معتبر از ابو بصیر روایت کرده است که: روزی در خدمت امام جعفر صادق علیه السلام بودم و با آن حضرت سخن می‌گفتم که یکی از فرزندان آن حضرت داخل شد. چون نظر حضرت بر او افتاد، گفت:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 171
__________________________________________________
- «مرحبا!»
و اورا دربر کشید و بوسید. فرمود: «خدا حقیر کند آن‌ها را که شما را حقیر کردند، و خدا انتقام کشد از آن‌ها که پدران شما را کشتند، و خدا واگذارد آن‌ها را که شما را واگذاشتند، و خدا لعنت کند آن‌ها را که شما را شهید کردند، و خدا یاور و حافظ و ناصر شما باشد. چه بسیار گریستند زنان بر شما، و چه بسیار به طول انجامید گریه پیغمبران و صدیقان و شهیدان و ملائکه آسمان بر شما.»
پس حضرت گریست و فرمود: «ای ابو بصیر! هر گاه نظر می‌کنم به سوی فرزندان حسین، مرا حالتی روی می‌دهد که ضبط خود نمی‌توانم‌کرد، به سبب آنچه نسبت به پدر ایشان و ایشان کردند. ای ابوبصیر! به درستی که فاطمه بر حسین می‌گرید و گاهی نعره می‌زند که جهنم به خروش می‌آید. چون خازنان جهنم صدای آن حضرت را می‌شنوند، جهنم را ضبط می‌کنند که مبادا زبانه بکشد و جمیع اهل زمین را بسوزاند. تا آن حضرت در گریه است، ایشان محافظت درهای جهنم می‌کنند و زبانه‌های آن را برمی‌گردانند از برای محافظت اهل زمین. و جهنم ساکن نمی‌شود تا آن حضرت از گریه ساکن شود. و دریاها از صدای گریه آن حضرت نزدیک است که به جوش آیند و بر یکدیگر بریزند. و به هر قطره‌ای از آن‌ها ملکی موکل است که چون صدای آن حضرت برمی‌آید، محافظت آن‌ها می‌نمایند که اهل زمین را غرق نکنند. و ملائکه پیوسته ترسانند و برای گریه آن‌حضرت گریانند. تضرع و استغاثه به درگاه حق تعالی می‌کنند. و اهل‌عرش و آن‌ها که بر دور عرشند، با جمیع ملائکه تضرع می‌نمایند و صدا به تسبیح و تقدیس حق تعالی بلند می‌کنند از ترس عذاب اهل زمین. و اگر یکی از صداهای ایشان به اهل زمین برسد، هر آینه مدهوش گردند و کوه‌ها کنده شود و زمین بلرزد.»
گفتم: «فدای تو شوم! این امر عظیمی است که یاد می‌کنی.»
حضرت فرمود: «آنچه نگفتم، زیاده از آن است که گفتم.»
پس فرمود: «ای ابو بصیر! آیا نمی‌خواهی که از آن‌ها باشی که یاری فاطمه می‌کنند در گریه کردن؟»
پس من به‌گریه افتادم و از بسیاری گریه سخن نتوانستم گفت. حضرت به‌جای نماز خود رفت و مشغول دعا شد. من با آن حالت از خدمت آن حضرت بیرون آمدم و نتوانستم طعام خورد، و مرا در شب خواب نبرد. روز دیگر ترسان و خائف به خدمت آن حضرت رفتم. چون دیدم که حضرت ساکن گردیده است، من ساکن شدم. حمد کردم خدای را که بر من عقوبتی نازل نشد.
مجلسی، جلاء العیون،/ 532- 533
ابن بابویه به سند معتبر از عبداللَّه بن فضل روایت کرده است که گفت: به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که: «یابن رسول اللَّه! به چه علت روز عاشورا روز اندوه و جزع و مصیبت و گریه است، و روزی که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به عالم بقا رحلت فرمود، و روزی که فاطمه علیها السلام دار فانی را وداع نمود، و روزی که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام شهید شد، و روزی که امام حسن علیه السلام مسموم گردید، در
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 172
__________________________________________________
- جزع و مصیبت مثل آن روز نیست؟»
حضرت فرمود: «روز شهادت حسین، مصیبت آن از جمیع روزها عظیم‌تر است؛ زیرا که اصحاب کسا و آل عبا گرامی‌ترین خلق بودند نزد حق تعالی، و مردم ایشان را با یکدیگر مشاهده می‌کردند. پس حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت، امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام در میان مردم بودند و مردم خود را به دیدن ایشان تسلی می‌دادند. چون فاطمه علیها السلام از دنیا رفت، مردم خود را به ملاقات امیر المؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام تسلی می‌دادند. چون حضرت امیر المؤمنین علیه السلام شهید شد، دیدن حسن و حسین موجب تسلی مردم می‌گردید. چون امام حسن علیه السلام مسموم شد، مردم به ملاقات وافر البرکات، امام حسین، درد مصیبت و مفارقت و اندوه آن بزرگواران را مداوا می‌کردند، و دیده خود را به لقای او روشن می‌گردانیدند. چون حضرت امام حسین علیه السلام شهید شد، کسی از آل عبا نماند که مردم خود را به دیدن او تسلی دهند. پس رفتن آن حضرت، مثل رفتن همه ایشان بود و ماندن آن حضرت، مثل ماندن همه ایشان بود. به این سبب روز مصیبت آن جناب بدترین روزهاست.»
راوی گفت: «یا ابن رسول اللَّه! آیا دیدن علی بن الحسین علیه السلام موجب تسلی مردم نمی‌گردید؟»
حضرت فرمود: «بلی، علی بن الحسین، سید عابدان و پیشوای مردمان و حجت خدا و عالمیان بود، بعد از پدران بزرگوار خود. ولیکن حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را ملاقات نکرده بود و از او حدیث نشنیده بود، و علمش به میراث از پدر و جد به او رسیده بود. و مردم جناب امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را پیوسته با حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم دیده بودند، در مجالس و مشاهد متعدده ایشان را با یکدیگر ملاقات کرده بودند و از آن جناب فضایل و مناقب ایشان را شنیده بودند، و هر یک از ایشان را که می‌دیدند، همه را به خاطر می‌آوردند و متذکر آن احوال و اقوال می‌گردیدند. چون حضرت امام حسین علیه السلام رفت، هیچ کس نماند که به دیدن او متذکر آن مشاهد و مواقف شوند و آن فضایل و مناقب را به یاد آورند. پس گویا در آن روز همه ایشان رفتند. به این سبب مصیبت آن حضرت عظیم ترین مصیبت‌هاست.»
راوی گفت: «یا ابن رسول اللَّه! پس چگونه سنیان روز عاشورا را روز برکت می‌شمارند؟»
آن جناب گریست و فرمود: «چون جدم حسین علیه السلام شهید شد، مردم در شام تقرب جستند به سوی یزید پلید. و احادیث از برای او وضع کردند، واموال وجوایز گرفتند. و از احادیثی که از برای او وضع کردند، احادیث فضیلت و برکت این روز بود، تا آن که مردم عدول نمایند از جزع و گریه و مصیبت و اندوه به سوی فرح و شادی و برکت و تهیه کردن امور و مهیا کردن آذوقه‌ها. خدا حکم کند میان ما و ایشان.»
پس حضرت فرمود: «ای پسر عم! ضرر این احادیث بر اسلام و اهل اسلام کم‌تر است از آنچه وصف می‌کنند جماعتی که محبت ما را بر خود بسته‌اند، و دعوی می‌کنند که اعتقاد به امامت ما دارند، و معذلک دعوی می‌کنند که حسین علیه السلام کشته نشد و در نظر مردم چنین نمود که او کشته شده است، چنانچه عیسی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 173
__________________________________________________
- ابن مریم علیه السلام در نظر مردم نمود که کشته شد و در واقع کشته نشد. پس بنا بر گفته این جماعت، باید که عقابی بر بنی امیه نباشد. ای پسر عم! هر که دعوی کند که حسین کشته نشد، پس تکذیب رسول خدا کرده است، و ائمه هدا را به دروغ نسبت داده است در خبرهایی که ایشان به قتل آن حضرت داده اند. و هر که ایشان را تکذیب کند، کافر است به خداوند عظیم، و خونش مباح است برای هر که بشنود این سخن را از او.»
پس راوی گفت: «یا ابن رسول اللَّه! چه می‌فرمایی در باب جماعتی از شیعیان شما که این اعتقاد دارند؟»
حضرت فرمود: «آن‌ها از شیعیان من نیستند و من از ایشان بیزارم.»
پس حضرت فرمود: «خدا لعنت کند غالیان را که در حق اهل بیت غلو می‌کنند و از حد به در می‌روند، و مفوّضه را که می‌گویند، حق تعالی خلق عالم را به ایشان واگذاشته است، که ایشان صغیر شمرده اند مصیبت خدا را، و کافر شده‌اند به‌خدا، و شریک از برای خدا قرار داده‌اند، و گمراه شده‌اند و مردم را گمراه کرده اند، برای آن که اقامه فرایض خدا نکنند، و حقوق خدا و خلق را ادا ننمایند.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 564- 566
شیخ طوسی به سند معتبر روایت کرده است که: معاویه‌بن وهب گفت: روزی در خدمت امام جعفر صادق علیه السلام نشسته بودم. ناگاه مرد پیری که منحنی شده بود از پیری، به مجلس حضرت درآمد و سلام کرد. حضرت فرمود: «وعلیک السلام ورحمة اللَّه. ای شیخ! نزدیک من بیا.»
پس آن مرد پیر نزدیک آمد و دست مبارک آن حضرت را بوسید و گریست. حضرت فرمود: «سبب گریه تو چیست ای شیخ؟»
گفت: «یابن رسول‌اللَّه! من صد سال است که آرزومندم که شما خروج کنید و شیعیان را از دست مخالفان نجات دهید. و می‌گویم که در این سال خواهد شد، در این ماه خواهد شد، یا در این روز خواهد شد، و نمی‌بینم آن حالت را در شما. پس چگونه نگریم؟»
پس حضرت به‌سخن آن مرد پیر گریان شد و فرمود: «ای شیخ! اگر اجل به تو تأخیر افتد و ما خروج کنیم، با ما خواهی بود، و اگر پیش‌تر از دنیا مفارقت کنی، در روز قیامت با اهل‌بیت رسول خدا خواهی بود.»
آن مرد گفت: «بعد از آن که این را از تو شنیدم، هر چه از من فوت شود، پروا نخواهم کرد.»
حضرت فرمود: «رسول خدا گفت: در میان شما دو چیز بزرگ می‌گذارم که تا متمسک به آن‌ها باشید، گمراه نگردید: کتاب خدا و عترت من اهل بیت من. چون در روز قیامت بیایی، با ما خواهی بود.»
پس گفت: «ای مرد! تو را گمان ندارم که اهل کوفه باشی.»
گفت: «از اطراف کوفه ام، فدای تو شوم.»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 174
وقال الکاظم علیه السلام: کان أبی إذا دخل شهر المحرّم لا یُری ضاحکاً، وکانت الکآبة تغلب علیه حتّی تمضی عشرة أیّام منه، فإذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه، ویقول: هو الیوم الّذی قُتل فیه الحسین علیه السلام. «1»
الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 586
__________________________________________________
-فرمود که: «آیا نزدیکی به قبر جد من حسین مظلوم؟»
گفت: «بلی.»
فرمود: «چگونه است رفتن تو به زیارت او.»
گفت: «می‌روم و بسیار می‌روم.»
حضرت فرمود: «ای شیخ! این خونی است که حق تعالی طلب این خون خواهد نمود، و مصیبتی به فرزندان فاطمه نرسیده است و نخواهد رسید، مثل مصیبت حسین. به درستی که او شهید شد با هفده نفر از اهل بیت خود که برای دین خدا جهاد کردند و برای خدا صبر نمودند. پس خدا خبر داد آن‌ها را به بهترین جزاهای صابرین. چون قیامت برپا شود، حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم بیاید و امام حسین علیه السلام با او باشد. و حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم دست خود را بر سر مبارک او گذاشته باشد و خون از آن ریزد. پس گوید: خداوندا! سؤال کن از امت من که به چه سبب کشتند پسر مرا؟»
پس حضرت فرمود: «هر جزع و گریه ای مکروه است، مگر جزع و گریستن بر جناب امام حسین علیه السلام.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 579- 580
(1)- امام موسی الکاظم علیه السلام می‌فرمایند: چون ماه محرم فرا می‌رسید، دیگر پدرم خندان نبود، بلکه اندوه از چهره اش نمایان می‌شد و اشک بر گونه اش جاری بود، تا آن که روز دهم محرم فرا می‌رسید. در این روز مصیبت و اندوه و گریه امام بود، پیوسته می‌گریست و می‌فرمود: «امروز، روزی است که جدم حسین ابن علی علیه السلام به شهادت رسید.»
اداره پژوهش و نگارش، ترجمه اعیان الشیعه،/ 143
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 175

بکاء الإمام الکاظم علیه السلام علی الإمام الحسین علیه السلام‌

حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسرور رحمه الله، قال: حدّثنا الحسین بن محمّد بن عامر، عن عمّه عبداللَّه بن عامر، عن إبراهیم بن أبی محمود، قال: قال الرّضا علیه السلام: إنّ المحرّم شهر کان أهل الجاهلیّة یحرّمون فیه القتال، فاستحلّت فیه دماءنا، وهتکت فیه حرمتنا، وسبی فیه ذرارینا ونساءنا، وأضرمت النّیران فی مضاربنا، وانتهب ما فیها من ثقلنا، ولم ترع لرسول اللَّه حرمة فی أمرنا. إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا، وأسبل دموعنا، وأذلّ عزیزنا بأرض کرب وبلاء وأورثتنا الکرب البلاء إلی یوم الانقضاء، فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون، فإنّ البکاء یحطّ الذّنوب العظام.
ثمّ قال علیه السلام: کان أبی علیه السلام إذا دخل شهر المحرّم لایُری ضاحکاً، وکانت الکآبة تغلب علیه حتّی یمضی منه عشرة أیّام، فإذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه ویقول هو الیوم الّذی قُتل فیه الحسین علیه السلام .... «1»
الصّدوق، الأمالی،/ 128 رقم 2
حکی فضیل بن عبد ربّه، إنّه قال: دخلت علی الإمام موسی بن جعفر علیه السلام، فقلت له: یا سیِّدی، إنِّی أنشدک قصیدة للسّیّد إسماعیل الحمیریّ. قال: أجل، ثمّ إنّه علیه السلام أمر بستور، فسُدلت، وأبواب ففتحت، وأجلس حریمه من وراء السّتر، ثمّ قال: أنشد یا فضیل بارک اللَّه فیک. فأنشدته قصیدة للسّیّد الّتی أوّلها: (لأمّ عمر باللّوی مربّع)، فلمّا بلغت إلی (ووجهه کالشّمس إذ تطلع) سمعت نحیباً من وراء السّتر وذلک بکاء أهل بیته وعیاله، وبکی هو أیضاً علیه السلام لأنّه کان رقیق القلب، سریع العبرة، فقال لی: یا فضیل! ملمَنْ هذه القصیدة؟ فقلت: هذه للسّیِّد الحمیریّ، فقال: یرحمه اللَّه، فقلت: یا مولای! إنِّی رأیته یرتکب المعاصی، فقال: یرحمه اللَّه، فقلت: إنِّی رأیته یشرب النّبیذ نبیذ الرّستاق، فقال: تعنی الخمر؟ قلت: نعم، قال: یرحمه اللَّه، وما ذاک علی اللَّه بعسیر أن یغفر لمحبّ
__________________________________________________
(1)- [راجع: «عاشوراء فی حدیث الإمام الرّضا علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 176
جدِّی علیّ بن أبی طالب شارب الخمر، فقلت: الحمد للَّه‌علی ولایته ومحبّته. ثمّ إنِّی أکملت القصیدة إلی آخرها وهو علیه السلام مع ذلک یبکی.
الطّریحی، المنتخب،/ 315
رواه فی اللّهوف وقال الرّضا علیه السلام «1»: کان أبی إذا دخل شهر المحرّم لا یُری ضاحکاً وکانت الکآبة تغلب علیه، حتّی تمضی منه عشرة أیّام، فإذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه «2» وبکائه. «3»
الأمین، لواعج الأشجان،/ 4- 5، أعیان الشّیعة، 1/ 587
وأمّا الإمام الکاظم، فلم یُرَ ضاحکاً أیّام العشرة، وکانت الکآبة غالبة علیه، ویوم العاشر یوم حزنه ومصیبته. المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 274
__________________________________________________
(1)- [فی أعیان الشّیعة مکانه: «عن الإمام الرّضا علیه السلام ...»].
(2)- [إلی هنا حکاه فی أعیان الشّیعة].
(3)- هشتمین امام شیعه می‌فرماید: وقتی ماه محرم فرا می‌رسید، دیگر پدرم را خندان نمی‌دیدم و هرچه زمان می‌گذشت بر اندوه و ماتمش افزوده می‌شد تا روز عاشورا که روز مصیبت و حزن ایشان بود.
اداره پژوهش و نگارش، ترجمه اعیان الشیعه،/ 146
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 177

عاشوراء فی حدیث الإمام الرّضا علیه السلام‌

حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسرور رحمه الله، قال: حدّثنا الحسین بن محمّد بن عامر، عن عمِّه عبداللَّه بن عامر، «1» عن إبراهیم بن أبی محمود، قال: «2» قال «3» الرّضا علیه السلام: «4» إنّ المحرّم شهر کان أهل الجاهلیّة یحرّمون فیه «5» القتال، فاستحلّت فیه دماءنا، وهتک «6» فیه حرمتنا، وسبی فیه ذرارینا ونساءنا، واضرمت النِّیران «7» فی مضاربنا، وانتهب «8» ما فیها «9» من «10» ثقلنا ولم ترع «10» لرسول اللَّه حرمة فی أمرنا إنّ «11» یوم الحسین «12» أقرح «11» جفوننا وأسبل دموعنا وأذلّ عزیزنا «13» بأرض کرب وبلاء «13» وأورثنا «14» الکرب و «15» البلاء 14 إلی یوم الانقضاء «4»، فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون «16» فإنّ البکاء «17» یحطّ الذّنوب العظام.
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی الإقبال وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(2)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین وحول البکاء].
(3)- [فی الأنوار النّعمانیّة مکانه: «روینا بالإسناد إلی ابن محمود، قال ...»].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «فی حدیث»].
(5)- [أعیان الشّیعة: «الظّلم و»].
(6)- [فی الأنوار النّعمانیّة وروضة الواعظین والإقبال والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء: «هتکت»].
(7)- [فی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «النّار»].
(8)- [أعیان الشّیعة: «أنهب»].
(9)- [الأنوار النّعمانیّة: «فیه»].
(10- 10) [فی الأنوار النّعمانیّة: «ثقلنا ولم یرعوا»، وفی روضة الواعظین: «ثقلها ولم تدع»].
(11- 11) [الأنوار النّعمانیّة: «أمر الحسین علیه السلام أسهر»].
(12)- [روضة الواعظین: «قتل الحسین»].
(13- 13) [فی الأنوار النّعمانیّة: «یا أرض کرب وبلاء»، وفی روضة الواعظین: «أرض کربلاء»].
(14)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء: « (و) أورثتنا»].
(15)- [لم یرد فی المطبوع].
(16)- [إلی هنا حکاه عنه فی أعیان الشّیعة].
(17)- [أضاف فی الأنوار النّعمانیّة وروضة الواعظین والإقبال والوسائل والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم وحول البکاء: «علیه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 178
ثمّ قال علیه السلام: کان أبی علیه السلام إذا دخل شهر المحرّم لا یُری ضاحکاً، وکانت الکآبة «1» تغلب علیه حتّی «2» یمضی «1» منه عشرة أیّام «2»، فإذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه و «3» یقول هو «3» الیوم الّذی قُتل فیه الحسین علیه السلام. «4»
الصّدوق، الأمالی،/ 128 رقم 2/ عنه: ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 28؛
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 394؛ المجلسی، البحار، 44/ 283- 284؛
البحرانی، العوالم، 17/ 538؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 55؛ الدّربندی، أسرار
الشّهادة،/ 39؛ القمی، نفس المهموم،/ 44؛ الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 586-
587؛ دانشیار، حول البکاء،/ 109- 110؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین،/ 169؛
الجزائری، الأنوار النّعمانیّة، 3/ 238- 239
حدّثنا «5» محمّد بن إبراهیم بن إسحاق رحمه الله، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد الهمدانیّ، عن علیّ بن الحسن «6» بن علیّ «6» بن فضّال «7»، عن أبیه، عن «8» أبی الحسن علیّ بن موسی الرّضا
__________________________________________________
(1- 1) [الأنوار النّعمانیّة: «تغلبه حتّی تمضی»].
(2- 2) [فی روضة الواعظین: «تمضی منه عشرة أیّام»، وفی الوسائل: «تمضی عشرة أیّام»، وفی حول البکاء: «تمضی عشرة أیّام منه»].
(3- 3) [الأنوار النّعمانیّة: «کان یقول هذا»].
(4)- امام رضا علیه السلام فرمود: «محرم ماهی بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام می‌دانستند و خون ما را در آن حلال شمردند و حرمت ما را هتک کردند و ذراری و زنان ما را اسیر کردند و آتش به خیمه‌های ما زدند و آنچه بنه در آن بود چپاول کردند و در امر ما رعایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نکردند. روز شهادت حسین علیه السلام چشم ما را ریش کرد و اشک ما را روان ساخت و عزیز ما را در زمین کربلا خوار کرد و گرفتاری و بلا به ما دچار ساخت. تا روز قیامت، بر مانند حسین باید گریست. این گریه گناهان بزرگ را بریزد.»
سپس فرمود: «پدرم را شیوه بود که چون محرم می‌شد، خنده نداشت و اندوه بر او غالب بود تا روز دهم، و روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه اش بود و می‌فرمود: در این روز حسین کشته شد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 128
(5)- [زاد فی العیون: «محمّد بن بکران النّقّاش فی مسجد الکوفة و»].
(6- 6) [لم یرد فی العلل والبحار والعوالم ونفس المهموم].
(7)- [فی تسلیة المجالس مکانه: «عن ابن فضّال ...»].
(8)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین والمناقب والإقبال وتظلّم الزّهراء ولواعج الأشجان، وفی الأسرار مکانه: «فی موثق ابن فضّال، عن ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 179
قال: مَنْ ترک السّعی فی حوائجه یوم عاشوراء قضی اللَّه «1» «2» له حوائج «2» الدّنیا والآخرة، ومَنْ کان یوم عاشوراء یوم مصیبته وحزنه وبکائه، جعل «3» اللَّه عزّ وجلّ یوم القیامة یوم «4» فرحه وسروره، وقرّت بنا «4» فی الجنان «5» عینه، ومَنْ سمّی یوم عاشوراء یوم برکة وادّخر «6» فیه لمنزله «6» شیئاً «7» لم یبارک له فیما ادّخر وحشر «7» یوم القیامة «8» مع یزید وعبیداللَّه بن زیاد «8» وعمر بن سعد لعنهم اللَّه إلی «9» أسفل درک «10» من النّار. «11»
الصّدوق، الأمالی،/ 129 رقم 4، علل الشّرائع، 1/ 266 رقم 2، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 267- 268 رقم 57/ عنه: المجلسی، البحار «12»، 44/ 284؛ البحرانی، العوالم، 17/ 539- 540؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 55؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 39؛ القمی، نفس المهموم،/ 44- 45؛ الأمین، لواعج الأشجان،/ 6؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 169- 170؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 89؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 81- 82؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 444
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی روضة الواعظین].
(2- 2) [فی المناقب: «حوائجه فی»، وفی الأسرار: «حوائجه»].
(3)- [فی العلل والأسرار: «یجعل»].
(4)- [لم یرد فی المناقب].
(5)- [الإقبال: «الجنّة»].
(6- 6) [فی العلل: «لمنزله»، وفی تسلیة المجالس: «بمنزله فیه»].
(7- 7) [فی روضة الواعظین: «لا یبارک له فیما ادّخره وحشر»، وفی المناقب: «لم یبارک له وحشره»، وفی تسلیة المجالس: «لم یبارک له فیه وحشره اللَّه»].
(8- 8) [تسلیة المجالس: «فی زمرة یزید وعبیداللَّه»].
(9)- [فی روضة الواعظین: «وأوصلهم إلی»، وفی الإقبال وتسلیة المجالس: «فی»].
(10)- [العیون: «درکة»].
(11)- امام رضا علیه السلام فرمود: «هر که روز عاشورا کارهای خود را تعطیل کند، خدا حوائج دنیا و آخرتش را برآورد. هر که روز عاشورا را روز مصیبت و حزن و گریه خود کند، خدای عز وجل روز قیامت را روز خرسندی و شادی اش سازد و در بهشت چشمش به ما روشن شود. و هر که روز عاشورا را روز برکت داند و برای خانه‌اش ذخیره‌ای نهد، برکت ندارد و روز قیامت با یزید و عبیداللَّه بن زیاد و عمر بن سعد به درک اسفل دوزخ محشور گردد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 129
(12)- [حکاه أیضاً فی البحار، 95/ 343- 344، 98/ 102].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 180
حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه رحمه الله، قال: حدّثنا علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، «1» عن الرّیّان بن شبیب، «2» قال: دخلت علی الرّضا علیه السلام فی أوّل یوم من المحرّم، «3» فقال لی «4»: یا ابن شبیب! أصائم أنت؟ فقلت: لا، فقال: «5» إنّ هذا الیوم «5» هو الیوم «6» الّذی دعا فیه «7» زکریّا علیه السلام ربّه عزّ وجلّ، ف «قال: رَبِّ هَبْ لی من لدُنکَ ذرِّیّةً طیِّبةً إنّکَ سمیعُ‌الدُّعاء» «8»
، فاستجاب اللَّه له وأمر الملائکة «9»، فنادت زکریّا «وهُوَ قائمٌ یُصلِّی فی المحرابِ/ أنّ اللَّهَ یُبَشِّرک بیحیی» «10»
، فمَن صامَ هذا الیوم، ثمّ دعا اللَّه عزّ وجلّ، استجاب اللَّه «11» له کما استجاب «12» لزکریّا علیه السلام، «13» ثمّ «3» قال «13»: یا ابن شبیب! إنّ المحرّم هو الشّهر الّذی کان أهل الجاهلیّة «14» فیما مضی 14 یحرّمون فیه «13» الظّلم و «13» القتال لحرمته، فما عرفت هذه الامّة حرمة شهرها ولا حرمة نبیّها صلی الله علیه و آله، لقد قتلوا فی هذا الشّهر ذرِّیّته وسبوا نساءه وانتهبوا ثقله فلا غفر اللَّه لهم ذلک أبداً «2»، یا ابن شبیب! إن کنت باکیاً لشی‌ء «15» فابک للحسین بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، فإنّه ذبح کما یذبح الکبش، وقُتل معه من أهل بیته
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الإقبال والمنتخب والأنوار النّعمانیّة وتظلّم الزّهراء والأسرار وحول البکاء].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «عن الرّضا علیه السلام فی حدیث أ نّه قال له»].
(3- 3) [حول البکاء: «إلی أن»].
(4)- [لم یرد فی العیون].
(5- 5) [الأنوار النّعمانیّة: «هذا»].
(6)- [لم یرد فی الإقبال].
(7)- [لم یرد فی المنتخب].
(8)- [آل عمران: 3/ 38].
(9)- [الإقبال: «ملائکته»].
(10)- [آل عمران: 3/ 39].
(11)- [لم یرد فی الإقبال والأنوار النّعمانیّة وتظلّم الزّهراء].
(12)- [العیون: «استجاب اللَّه»].
(13- 13) [لم یرد فی المنتخب].
(14- 14) [لم یرد فی العیون والمنتخب].
(15)- [لم یرد فی الإقبال].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 181
ثمانیة عشر رجلًا ما لهم فی الأرض شبیهون «1»، ولقد بکت «2» السّماوات السّبع «3» والأرضون «2» لقتله «4» ولقد نزل إلی الأرض من الملائکة أربعة آلاف لنصره «5»، «6» فوجدوه قد قُتل «6»، فهم عند قبره شعث غبر إلی أن یقوم القائم فیکونون من أنصاره «7» وشعارهم «یا لثارات «8» الحسین».
یا ابن شبیب! لقد حدّثنی أبی، عن أبیه، عن جدِّه علیه السلام أ نّه «9» لمّا قُتِل «10» الحسین جدِّی صلوات اللَّه علیه مطرت «10» السّماء «11» دماً وتراباً أحمر «12» «4»، یا ابن شبیب! إن بکیت علی الحسین علیه السلام حتّی «13» تصیر «14» دموعک علی خدّیک، غفر اللَّه لک کلّ ذنب أذنبته صغیراً کان أو کبیراً، «15» قلیلًا کان أو کثیراً 15، «16» یا ابن شبیب! إن سرّک أن تلقی اللَّه عزّ وجلّ
__________________________________________________
(1)- [فی الإقبال: «مشبهون»، وفی المنتخب والأنوار النّعمانیّة وتظلّم الزّهراء وحول البکاء: «شبیه»].
(2- 2) [المنتخب: «السّماء والأرض»].
(3)- [لم یرد فی الإقبال].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «إلی أن قال»].
(5)- [فی الإقبال: «لینصروه»، وفی المنتخب: «لنصرته»].
(6- 6) [فی العیون والمنتخب: «فلم یؤذن لهم»].
(7)- [أضاف فی الأنوار النّعمانیّة: «وشیعته»].
(8)- [الإقبال: «آل ثارات»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(10- 10) [فی العیون والإقبال والمنتخب والبحار والأنوار النّعمانیّة والعوالم وتظلّم الزّهراء وحول البکاء: «جدِّی الحسین علیه السلام أمطرت»].
(11)- [الأنوار النّعمانیّة: «السّماوات»].
(12)- [المنتخب: «أحمراً»].
(13)- [المنتخب: «ثمّ»].
(14)- [فی الإقبال: «یصیر»، وفی تظلّم الزّهراء: «تسیل»].
(15- 15) [لم یرد فی المنتخب].
(16) (16*) [حول البکاء: «إلی أن قال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 182
ولا ذنب علیک، فزر الحسین علیه السلام، «1» یا ابن شبیب! إن سرّک أن تسکن الغرف المبنیّة فی الجنّة مع النّبیّ «2» وآله صلوات اللَّه علیهم «2»، فالعن قتلة «3» الحسین «1»، یا ابن شبیب! إن سرّک أن تکون «4» لک من الثّواب مثل «5» ما لمن استشهد مع الحسین علیه السلام فقل متی ما «6» ذکرته یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً (16*). یا ابن شبیب! إن سرّک أن تکون معنا فی الدّرجات العُلا «7» من الجنان «7» فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا و «8» علیک بولایتنا، فلو أنّ رجلًا تولّی «9» حجراً لحشره اللَّه معه یوم القیامة. «10»
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الأنوار النّعمانیّة].
(2- 2) [فی العیون والمنتخب والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء «صلی الله علیه و آله»].
(3)- [المنتخب: «قاتل»].
(4)- [فی العیون والإقبال والمنتخب والوسائل والبحار والأنوار النّعمانیّة والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «أن یکون»].
(5)- [لم یرد فی الأنوار النّعمانیّة].
(6)- [لم یرد فی العیون والإقبال والبحار والأنوار النّعمانیّة والأسرار].
(7- 7) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی المنتخب: «من الجنّات»، وفی الأنوار النّعمانیّة: «فی الجنّات»].
(8)- [لم یرد فی الإقبال].
(9)- [فی العیون والمنتخب والوسائل والأسرار: «أحبّ»].
(10)- ریّان بن شبیب گوید: روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا رسیدم. به من فرمود: «ای پسر شبیب! روزه ای؟»
گفتم: «نه.»
فرمود: «این روزی است که زکریا به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: پروردگارا! به من ببخش از پیش خود نژاد پاکی؛ زیرا تو شنوای دعایی. خدا برایش اجابت کرد و به فرشتگان دستور داد ندا کردند زکریا را که در محراب ایستاده بود که خدا تورا به یحیی بشارت می‌دهد. هر که این روز را روزه بدارد و سپس دعا به درگاه خدا کند، خدا مستجاب کند، چنان که برای زکریا مستجاب کرد.»
سپس گفت: «ای پسر شبیب! به راستی محرم همان ماهی است که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام می‌دانستند و این امت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرش را. در این ماه ذریه اورا کشتند و زنانش را اسیر کردند و بنه اش را غارت کردند. خدا هرگز این گناه آن‌ها را نیامرزد. ای پسر شبیب! اگر برای چیزی گریه خواهی کرد، برای حسین علیه السلام گریه کن که چون گوسفند سرش را بریدند و هجده کس از خاندانش با او کشته شد که روی زمین مانندی نداشتند. و آسمان‌های هفت گانه و زمین برای کشتن او گریستند و چهار هزار فرشته برای یاری اش به زمین آمدند و دیدند کشته شده و بر سر قبرش ژولیده و خاک آلود باشند تا قائم علیه السلام ظهور کند و یاری‌اش کند. و شعار آن‌ها یالثارات الحسین است. ای پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدش برایم باز گفت که چون جدم حسین علیه السلام کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید. ای پسر شبیب! اگر بر حسین گریه کنی تا اشکت بر گونه هایت روان شود، خدا هر گناهی کردی از خرد و درشت و کم و بیش بیامرزد. ای پسر شبیب! اگر خواهی خدا را بر خوری و گناهی نداشته باشی، حسین را زیارت کن. ای پسر شبیب! اگر خواهی در غرفه‌های ساخته بهشت با پیغمبر ساکن شوی، بر قاتلان حسین لعن کن. ای پسر شبیب! اگر خواهی ثواب شهیدان با حسین را دریابی، هر وقت به یادش افتادی بگو، کاش با آن‌ها بودم و به فوز عظیمی می‌رسیدم. ای پسر شبیب! اگر خواهی با ما در درجات بلند بهشت باشی، برای حزن ما محزون باش و برای شادی ما شاد باش و ملازم ولایت ما باش و اگر مردی سنگی را دوست دارد، با آن خدا روز قیامت محشورش کند.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 129- 130
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 183
الصّدوق، الأمالی،/ 129- 130 رقم 5، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 268- 269
رقم 58/ عنه: ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 29- 30؛ الحرّ العاملی، وسائل
الشّیعة «1»، 10/ 393، إثبات الهداة، 3/ 456؛ المجلسی، البحار، 44/ 285- 286؛ البحرانی، العوالم، 17/ 538- 539؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 36- 37؛ دانشیار،
حول البکاء،/ 113؛ مثله الطّریحی، المنتخب،/ 57- 58؛ الجزائری، الأنوار
النّعمانیّة، 3/ 239- 240؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 39
الرّضا علیه السلام: إنّ المحرّم شهر کان أهل الجاهلیّة یحرِّمون القتال فیه، فاستحلّت فیه دماؤنا، وهتکت فیه حرمتنا، وسبیت فیه ذرارینا ونساؤنا، وأضرمت النّیران فی مضاربنا، وانتهب ما فیها من ثقلنا، ولم یترک لرسول اللَّه حرمة فی أمرنا، إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا، وأسبل دموعنا، وأذلّ عزیزنا، أرض کرب وبلاء أورثتنا الکرب والبلاء إلی یوم الانقضاء، فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون، فإنّ البکاء علیه یحطّ الذّنوب العظام.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 86
__________________________________________________
(1)- [وقد ذکره الحرّ فی إثبات الهداة ملخّصاً، وحکاه أیضاً فی وسائل الشّیعة، 10/ 324- 325؛ والبحار، 44/ 299 و 98/ 102- 103].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 184
عن سیِّدنا ومولانا أبی الحسن الرّضا علیه السلام، قال: إنّ شهر المحرّم کان أهل الجاهلیّة یحرِّمون فیه القتال فاستحلّت فیه دماؤنا، وهتکت فیه حرمنا، وسبی فیه ذرارینا ونساؤنا، واضرمت النّیران فی مضاربنا، ولم یترک لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله حرمة فینا، إنّ یوم عاشوراء أقرح جفوننا، وأسبل دموعنا، وأذلّ عزیزنا، أرض کربلاء أورثتنا الکرب والبلاء، إلی یوم الانقضاء، فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون، فإنّ البکاء فیه محطّ الذّنوب.
ثمّ قال صلوات اللَّه علیه: إنّ أبی علیه السلام کان إذا هلّ المحرّم لم یر ضاحکاً، وکانت الکآبة والحزن غالبین علیه، فإذا کان یوم عاشوراء کان یوم جزعه وبکائه، ویقول: فی هذا الیوم قُتِل جدِّی الحسین علیه السلام.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 443- 444
وعن الرّیّان بن شبیب، قال: قال لی مولای الرّضا علیه السلام: یا ابن شبیب، اعلم أنّ الجاهلیّة فیما مضی کانت تعظّم هذا الشّهر وتحرّم الظّلم والقتال فیه، فما عرفت هذه الامّة حرمة شهرها ولا حرمة نبیّها صلی الله علیه و آله، لقد قتلوا واللَّه فی هذا الشّهر ذرِّیّته، وسبوا نساءه، وانتهبوا ثقله، فلا غفر اللَّه لهم.
یا ابن شبیب، إن کنت باکیاً من شی‌ء فابک للحسین علیه السلام، فإنّه ذبح فی هذا الشّهر کما یذبح الکبش، وقُتل معه ثمانیة عشر رجلًا من أهل بیته لیس لهم شبیه فی الخلق.
ولقد حدّثنی أبی، عن جدّی أ نّه لمّا قُتل جدّی الحسین علیه السلام أمطرت السّماء دماً وتراباً أحمر، وهبط إلی الأرض أربعة آلاف ملک لینصروه، فوجدوه قد قُتل، فهم عند قبره مقیمون یبکونه شعثاً غبراً إلی أن یقوم القائم من آل محمّد، فیکونون معه، وشعارهم:
«یا لثارات الحسین».
یا ابن شبیب، إن بکیت علی الحسین علیه السلام حتّی تسیل دموعک علی خدّیک غفر اللَّه لک کلّ ذنب أذنبته، صغیراً کان أو کبیراً، دقیقاً أو جلیلًا.
یا ابن شبیب، إن سرّک أن تلقی اللَّه عزّ وجلّ ولا ذنب علیک فزر الحسین علیه السلام.
یا ابن شبیب، إن سرّک أن تکون معنا فی الغرف المبنیّة فالعن قتلة الحسین.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 185
یا ابن شبیب، إن سرّک أن یکون لک من الأجر مثل ما لمن قُتل مع الحسین علیه السلام فقل متی ما ذکرتهم: یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً.
یا ابن شبیب، إن سرّک أن تکون معنا فی الرّفیق الأعلی فافرح لفرحنا، واحزن لحزننا، وعلیک بولایتنا، فلو أنّ أحداً أحبّ حجراً لحشر معه یوم القیامة.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 445- 447
وحکی «1» دعبل الخزاعیّ، قال: دخلتُ علی سیِّدی ومولای علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام فی مثل هذه الأیّام، فرأیته جالساً جلسة الحزین الکئیب وأصحابه من حوله «2»، فلمّا رآنی مقبلًا، قال لی: مرحباً بک یا دعبل، مرحباً بناصرنا بیده ولسانه. ثمّ إنّه وسّع لی «3» وأجلسنی إلی جانبه، ثمّ قال لی «4»: یا دعبل! أحبّ أن تنشدنی «5» شعراً، فإنّ هذه الأیّام أیّام حزن کانت علینا أهل البیت «6» وأیّام سرور کانت علی أعدائنا، خصوصاً بنی أمیّة «6»، یا دعبل! مَنْ بکی أو أبکی علی مصابنا ولو کان واحداً أجره علی اللَّه، یا دعبل! مَنْ ذرفت عیناه علی مصابنا وبکی لما أصابنا من أعدائنا، حشرهُ اللَّه معنا فی زمرتنا، یا دعبل! من بکی علی مصاب جدِّی الحسین غفر اللَّه له ذنوبه ألبتّة. ثمّ إنّه علیه السلام نهض وضرب ستراً بیننا وبین حرمه وأجلس أهل بیته من وراء السّتر لیبکوا علی مصاب جدّهم الحسین علیه السلام، ثمّ التفت إلیَّ، وقال «7»: یا دعبل! ارث الحسین فأنت ناصرنا ومادحنا ما دمت حیّاً، فلا تقصِّر عن نصرتنا «8» ما استطعت.
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «رأیت فی بعض مؤلّفات المتأخِّرین أ نّه قال: حکی»].
(2)- [زاد فی تظلّم الزّهراء والأسرار: «کذلک»].
(3)- [زاد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «فی مجلسه»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [العوالم: «تنشدنا»].
(6- 6) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [فی البحار والعوالم والأسرار: «قال لی»، وفی تظلّم الزّهراء: «فقال»].
(8)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «نصرنا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 186
الطّریحی، المنتخب، 1/ 26- 27/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 42؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 43- 44؛ مثله المجلسی، البحار، 45/ 257؛ البحرانی، العوالم، 17/ 545
وحکی سهیل بن ذبیان بن فضل هذه القصیدة أیضاً، حیث قال: دخلت علی الإمام علیّ بن موسی الرّضا فی بعض الأیّام قبل أن یدخل علیه أحد من النّاس، فقال لی:
مرحباً بک یا ابن ذبیان، السّاعة أراد رسولنا یأتیک لتحضر عندنا، فقلت: لماذا یا ابن رسول اللَّه؟ فقال: لمنام رأیته البارحة وقد أزعجنی وأرقنی، فقلت: خیراً یکون إن شاء اللَّه تعالی، فقال: یا ابن ذبیان! رأیت کأنِّی قد نصب لی سُلّمٌ فیه مائة مرقاة، فصعدت إلی أعلاه، فقلت: یا مولای! اهنّیک بطول العمر وربّما تعیش مائة سنة، لکلّ مرقاة سنة، فقال لی: ما شاء اللَّه کان، ثمّ قال: یا ابن ذبیان! فلمّا صعدت إلی أعلی السُّلّم رأیت کأنِّی دخلت فی قبّة خضراء یری ظاهرها من باطنها، ورأیت جدّی رسول اللَّه جالساً فیها وإلی یمینه وشماله غلامان حسنان یشرق النّور من وجوههما، ورأیت امرأة بهیّة الخلقة، ورأیت بین یدیه شخصاً بهیّ الخلقة جالساً عنده، ورأیت رجلًا واقفاً بین یدیه وهو یقرأ هذه القصیدة (لُامِّ عمر باللّوی مربع)، فلمّا رآنی النّبیّ صلی الله علیه و آله، قال لی: مرحباً بک یا ولدی، یا علیّ بن موسی الرّضا، سلّم علی أبیک علیّ، فسلّمت علیه، ثمّ قال لی: سلّم علی أمِّک فاطمة الزّهراء، فسلّمت علیها، فقال لی: وسلّم علی أبویک الحسن والحسین، فسلّمت علیهما، ثمّ قال لی: وسلّم علی شاعرنا ومادحنا فی دار الدّنیا السّیّد إسماعیل الحمیری، فسلّمت علیه وجلست، فالتفت النّبیّ إلی السّیّد إسماعیل وقال له: عد إلیّ ما کنّا فیه من إنشاد القصیدة، فأنشد یقول:
لُامِّ عمرو باللّوی مربعُ طامسة أعلامه بلقعُ
فبکی النّبیّ صلی الله علیه و آله، فلمّا بلغ إلی قوله: (ووجهه کالشّمس إذا تطلع)، بکی النّبیّ وفاطمة علیهما السلام معه ومَنْ معه، ولمّا بلغ إلی قوله: (قالوا له: لو شئت أعلمتنا إلی من الغایة والمفزع)،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 187
رفع النّبیّ صلی الله علیه و آله یدیه، وقال: إلهی، أنت الشّاهد علیَّ وعلیهم، إنِّی أعلمتهم أنّ الغایة والمفزع علیّ بن أبی طالب، وأشار بیده إلیه وهو جالس بین یدیه صلوات اللَّه علیه. قال علیّ بن موسی الرّضا: فلمّا فرغ السّیّد إسماعیل الحمیری من إنشاد القصیدة التفت النّبیّ إلیّ وقال لی: یا علیّ بن موسی الرّضا! احفظ هذه القصیدة وامر شیعتنا بحفظها وأعلمهم أنّ مَنْ حفظها وأدْمَنَ قراءتها ضمنت له الجنّة علی اللَّه. قال الرّضا: ولم یزل یُکرِّرها علیَّ حتّی حفظتها منه. «1»
الطّریحی، المنتخب،/ 33- 316
__________________________________________________
(1)- ابن بابویه به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام روایت کرده است که: ماه محرم ماهی بود که اهل جاهلیت قتال در آن ماه را حرام می‌دانستند، و این امت جفاکار خون‌های ما را حلال دانستند و هتک حرمت ما کردند. زنان و فرزندان ما را اسیر کردند و آتشی در خیمه‌های ما زدند و اموال ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسالت را در حق ما رعایت نکردند.
به درستی که مصیبت حسین دیده‌های ما را مجروح گردانیده است، و اشک ما را جاری کرده است، و عزیز ما را ذلیل گردانیده است. و زمین کربلا مورث کرب و بلای ما گردید تا روز قیامت. پس بر مثل حسین باید بگریند گریه کنندگان که گریه بر آن حضرت، فرو می‌ریزد گناهان بزرگ را.
پس حضرت فرمود که: «پدرم علیه السلام چون ماه محرم داخل می‌شد، کسی آن حضرت را خندان نمی‌دید، و اندوه و حزن بر او غالب می‌گردید. چون روز دهم محرم می‌شد، روز مصیبت و اندوه و گریه او بود و می‌گفت: امروز روزی است که حسین شهید شده است.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 523- 524
ایضاً به سند موثق از آن حضرت [امام رضا علیه السلام] روایت کرده است که: «هر که ترک کند سعی در حوایج خود را در روز عاشورا، حق تعالی حوایج دنیا و آخرت اورا برآورد. و هر که روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه او باشد، حق تعالی روز قیامت را روز شادی و سرور او گرداند و دیده اش در بهشت به ما روشن باشد. و هر که روز عاشورا را روز برکت شمارد و برای برکت آذوقه در آن روز در خانه ذخیره کند، در آنچه ذخیره کرده است برکت نیابد و خدا اورا در روز قیامت با یزید و عبیداللَّه بن زیاد و عمر بن سعد در پست‌ترین درکات جهنم اندازد.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 524
ایضاً به سند حسن از ریّان‌بن شبیب روایت کرده است که گفت: در روز اول محرم به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رفتم. فرمود که: «ای پسر شبیب! آیا روزه‌ای؟»
گفتم: «نه.»
فرمود که: «این روزی است که حق تعالی دعای حضرت زکریا علیه السلام را مستجاب گردانید، در وقتی که از حق تعالی فرزند طلبید، و ملائکه او را ندا کردند در محراب که: خدا بشارت می‌دهد تو را به یحیی. پس هر که این روز را روزه دارد، دعای او مستجاب گردد، چنانچه دعای زکریا مستجاب گردید.»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 188
وفی العیون: أنّ الرّضا علیه السلام رأی النّبیّ صلی الله علیه و آله فی المنام وعنده علیّ والزّهراء والحسنان وبین یدیه صلی الله علیه و آله رجل یقرأ قصیدة: لُامِّ عمرو، فرحّب به النّبیّ صلی الله علیه و آله، وقال له: سلِّم علیهم.
فسلّم علیهم واحداً بعد واحد.
ثمّ قال له: سلِّم علی شاعرنا ومادحنا فی دار الدّنیا السّیّد إسماعیل.
ولمّا فرغ من إنشاد القصیدة قال له: یا علیّ، احفظ هذه القصیدة ومر شیعتنا بحفظها، وأعلمهم أنّ من حفظها وأدمن قراءتها ضمنت له الجنّة علی اللَّه تعالی.
__________________________________________________
-پس فرمود: «ای پسر شبیب! محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام می‌دانستند، برای حرمت این ماه. پس این امت حرمت این ماه را نشناختند و حرمت پیغمبر خود را ندانستند و در این ماه با ذریت پیغمبر خود قتال نمودند و زنان ایشان را اسیر کردند و اموال ایشان را به غارت بردند. پس خدا نیامرزد ایشان را هرگز! ای پسر شبیب! اگر گریه می‌کنی برای چیزی، پس گریه کن برای حسین‌بن‌علی که او را مانند گوسفند سر بریدند و هجده نفر از اهل‌بیت او را با او شهید کردند که هیچ یک در زمین شبیه خود نداشتند. به تحقیق که گریستند برای شهادت او آسمان‌های هفتگانه و زمین‌ها. و چهار هزار ملک برای نصرت آن حضرت از آسمان به زیر آمدند. چون به زمین رسیدند، آن حضرت شهید شده بود. پس ایشان پیوسته نزد قبر آن حضرت هستند ژولیده مو و گردآلود، تا وقتی که حضرت قائم آل محمد علیه السلام ظاهر شود. پس، از یاوران آن حضرت خواهند بود. در وقت جنگ شعار ایشان این خواهد بود: یالثارات الحسین! یعنی، ای طلب کنندگان خون حسین!
ای پسر شبیب! خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدش علیهم السلام چون جدم حسین کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید. ای پسر شبیب! اگر گریه کنی بر حسین تا آب دیده‌های تو بر روی تو جاری شود، حق تعالی جمیع گناهان کبیره و صغیره تو را بیامرزد، خواه اندک باشد و خواه بسیار.
ای پسر شبیب! اگر خواهی که خدا را ملاقات کنی و هیچ گناهی بر تو نباشد، پس زیارت کن حسین را. ای پسر شبیب! اگر خواهی که در غرفه‌های عالیه بهشت ساکن شوی با رسول‌خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام، پس لعنت کن بر قاتلان حسین. ای پسر شبیب! اگر خواهی که مثل ثواب شهدای کربلا داشته باشی، پس هرگاه که مصیبت آن حضرت را یاد کنی، بگو: یالیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیما. یعنی، آروز می‌کنم که با ایشان می‌بودم و کشته می‌شدم و رستگاری عظیم می‌یافتم. ای پسر شبیب! اگر خواهی که در درجات عالیه بهشت با ما باشی، پس برای اندوه ما اندوهناک باش و برای شادی ما شاد باش، و بر تو باد به ولایت ما که اگر مردی سنگی را دوست دارد، حق تعالی اورا در قیامت با آن محشور می‌گرداند.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 524- 526
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 189
ولم یزل یکرِّرها علیه علیه السلام حتّی حفظها. «1»
أبو علیّ الحائری، منتهی المقال، 2/ 91- 92
حدّثنی الشّیخ الفقیه الموفّق الثّقة الثّبت، خاتم العلماء والمحدِّثین، وعماد الفقهاء الرّاسخین، سحاب الفضل الهاطل، وبحر العلم الّذی لیس له ساحل، کنز الفضائل ونهرها الجاری، شیخی الأجل الحاج میرزا حسین النّوریّ نوّر اللَّه تربته وأعلی فی علِّیّین رتبته، بالإجازة العامّة الکاملة بجمیع ما حقّت له إجازته فی یوم الجمعة السّادس من شهر ربیع الأوّل سنة 1320 فی الکوفة المتبرّکة علی شاطئ الفرات بقرب الجسر.
عن الشّیخ الإمام معلِّم علماء الإسلام، رئیس الشّیعة من عصره إلی یومنا هذا بلا مدافع، والمنتهی إلیه رئاسة الإمامیّة فی العلم والعمل والورع والإجتهاد بغیر منازع، مالک أزمة التّحریر والتّأسیس، ومربّی أکابر أهل التّصنیف والتّدریس، المضروب بزهده الأمثال، والمضروب إلی علمه آباط الآمال، الخاضع لدیه کلّ شریف، واللّائذ إلی ظلّه کلّ عالم عریف، أستاد الامم شیخ العرب والعجم آیة اللَّه الباری الحاج شیخ مرتضی بن محمّد أمین الأنصاریّ تغمّده اللَّه تعالی برحمته وأسکنه فسیح جنّته.
عن شیخه الفقیه الإمام، ومستنده فی مناهج الأحکام، جامع شتّات الفضائل العلمیّة والعملیّة، والآخذ بأطراف العلوم الذّوقیّة والبحثیّة، المولی الأجل الحاج ملّا أحمد النّراقیّ حباه اللَّه الکرامة یوم التّلاق.
__________________________________________________
(1)- و دیگر در عیون اخبار سند به ریّان‌بن شبیب پیوسته می‌شود.
قال الرّضا علیه السلام: «یا ابن شبیب! إن سرّک أن یکون لک من الثّواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین، فقل ما ذکرته: یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً. یا ابن شبیب! إن سرّک أن تسکن الغرف المبنیّة فی الجنّة مع النّبیّ، فالعن قتلة الحسین».
حضرت رضا علیه السلام فرمود: «ای پسر شبیب! اگر خوشدل می‌شوی که بوده باشد از برای تو ثوابی مانند آنان که در رکاب حسین علیه السلام شهید شدند، وقتی که آن حضرت را فرایاد آوردی، بگوی: یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً.
ای پسر شبیب! اگر شاد می شوی که با رسول خدا در غرفات بهشت جای کنی، لعن کن بر قاتلان حسین.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 96
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 190
عن البحر المتلاطم الزّخّار، وعیبة العلم والفضل والأدب والأنوار، صاحب الکرامات الباهرة، والآیات النّیّرة، قطب دائرة المفاخر، أنموذج سلفه الطّاهر، الإمام الهمام الّذی لم تسمح بمثله الأیّام، علّامة دهره وزمانه، ووحید عصره وأوانه، الجامع لجمیع الفضائل والکمالات والعلوم، سیِّدنا الأجل السّیِّد مهدیّ المدعو ببحر العلوم قدّس اللَّه نفسه وطیّب رمسه.
عن العالم العلّامة، والفاضل الفهّامة، رکن الطّائفة وعمادها، وأورع نسّاکها وعبادها، شیخ علماء الشّیعة، ومرجع فقهاء، الملّة الأستاد الأکبر ومروّج ملّة سیِّد البشر، المحقّق الثّالث والعلّامة الثّانی، شیخ المشائخ، مولانا الأغا محمّد باقر البهبهانی المعروف بالفرید، الملقّب بالوحید، أسکنه اللَّه فی الجنان أعلی الغرف ومنتهی الأمانی.
عن والده الشّیخ الأعلم الأفضل الأکمل، المحقّق الدّقیق، المولی محمّد أکمل تغمّده اللَّه تعالی برحمته وحشره فی الجنان مع أئمّته.
عن العالم العامل، والفاضل الکامل، مروّج المذهب والدّین، ومحیی شریعة، سیّد المرسلین، البحر المتلاطم الزّخّار، باقر العلم، غوّاص بحار الأنوار، خاتم المحدّثین، وسادس المحمّدین، عماد الفقهاء الرّاسخین، وسناد الفقهاء الشّامخین، العالم الرّبّانیّ، المولی محمّد باقر المجلسی الأصفهانیّ بوّأه اللَّه فی الجنان وبلغه إلی منتهی الآمال والأمانی.
عن والده الشّیخ الأجل الأکمل الأفضل الأوحد الأزهد الأعبد الأسعد، جامع الفنون العقلیّة والنّقلیّة، حاوی الفضائل العلمیّة والعملیّة، صاحب النّفس القدسیّة والمقامات العلّیّة، ناشر الأخبار الدّینیّة، المؤیّد بالفیض القدسیّ، المولی محمّد تقیّ المجلسیّ قدّس اللَّه روحه ومنحه ریحانه وروحه.
عن بحر العلم المتلاطمة بالفضائل أمواجه، وفحل الفضل النّاتجة لدیه أفراده وأزواجه، طود المعارف الرّاسخ، وفضاؤها الّذی لا تحدّ له فراسخ، وبدرها الّذی لا یعتریه محاق، وجوادها الّذی لا یؤمّل له لحاق، علّامة الزّمان، والسّاحب ذیل البلاغة
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 191
علی قس وسحبان، شیخ الإسلام والمسلمین، ورئیس الفقهاء والمحقّقین، شیخنا الأجل الشّیخ محمّد العاملیّ المعروف ببهاء الدّین رفع اللَّه مقامه فی أعلی علِّیّین.
عن أبیه وأستاده ومن علیه فی العلوم الشّرعیّة استناده، العالم العلّامة والفاضل الفهّامة، المحقِّق المدقّق، صاحب النّفس القدسیّة، والملکة الملکوتیّة، شیخ الفقهاء والمحدِّثین العظام، ومروّج المذهب، وناشر الأحکام، الشّیخ حسین بن عبدالصّمد العاملیّ الحارثیّ أحلّه اللَّه دار السّلام.
عن الشّیخ الإمام خاتم فقهاء الإسلام، أفضل المتأخِّرین، وأکمل المتبحِّرین، شیخ الأمّة وفتاها، ومبدئ الفضائل ومنتهاها، قدوة الشّیعة، ونور الشّریعة، الجامع فی معارج الفضل والکمال والسّعادة بین مراتب العلم والعمل والکرامة والشّهادة، العالم الرّبّانی الشّیخ زین الدّین، المشهور بالشّهید الثّانی قدّس اللَّه سرّه النّورانیّ.
عن شیخه العالم الورع الجلیل، والفاضل الکامل النّبیل، علّامة العلماء، ومرجع الفضلاء، جامع الکمالات النّفسانیّة، وحاوی محاسن صفات الإنسانیّة، زین الحقّ والملّة والدّین، الشّیخ أبی القاسم نور الدّین علیّ بن عبدالعالی المیسیّ نوّر اللَّه تعالی روضته وأعلی فی الجنان منزلته.
عن الشّیخ السّعید الکامل، والعالم الجلیل العامل الفاضل الألمعیّ، الشّیخ محمّد بن داوود الجزینیّ العاملیّ طاب ثراه وجعل فی الجنّة مثواه.
عن الشّیخ العالم الفاضل الثّقة الجلیل، والمحقق الصّالح الورع النّبیل، الشّیخ السّعید ضیاء الدّین علیّ ابن الشّهید رفع اللَّه درجته وأعلی منزلته.
عن والده الشّیخ الإمام أستاد فقهاء الأنام، رئیس المذهب والملّة، ورأس المحقِّقین الأجلّة، درّة تاج أرباب الإیمان، وقرّة عین أصحاب الإیقان برکة الشّهور والأعوام، حجّة الفضلاء الأعلام، فخر الشّیعة، وتاج الشّریعة، الجامع فی معارج السّعادة، أقصی مدارج العلم ورتبة الشّهادة، شیخنا الأعظم السّعید، والرّکن العمید، شمس الملّة والدّین،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 192
أبی عبداللَّه محمّد بن مکّیّ الشّهید، أعلی اللَّه مقامه وضاعف إکرامه.
عن العالم المحقِّق، والفاضل المدقِّق، وحید عصره، وفرید دهره، فخر الإسلام والمسلمین، وأستاد الفقهاء الکاملین، سلطان العلماء، ومنتهی الفضلاء، خاتمة المجتهدین، فخر الملّة والدّین، المؤیّد المسدّد، أبی طالب محمّد ابن العلّامة رفع اللَّه مقامه.
عن والده الشّیخ الأجل الأعظم، والطّود الباذخ الأشمّ، علّامة المشارق والمغارب، ومرغم الکفرة والنّواصب، وارث علوم الأنبیاء والمرسلین، رئیس المذهب والدّین، مروّج شریعة خاتم النّبیّین، محیی السّنّة، وممیت البدعة، المنتهی إلیه رئاسة الإمامیّة فی الأعصار، والخاضع دون سدّة علمه الفلک الدّوّار، علّامة العالم، وفخر نوع بنی آدم، جمال الملّة والدِّین، آیة اللَّه فی العالمین، أبی منصور الحسن بن مطهّر الحلِّی، المشتهر بالعلّامة أعلی اللَّه مقامه وضاعف إکرامه.
عن الشّیخ الأجل الإمام رئیس العلماء الأعلام، وشیخ فقهاء الإسلام، والّذی لم تسمح بمثله الأیّام، مؤسّس الفقه والأصول، ومحرّر المعقول والمنقول، شیخ الطّائفة بغیر جاحد، وواحد هذه الفرقة وأیّ واحد أفقه جمیع فقهاء الآفاق، وأفضل من انعقد علی خبرته واستاذیّته اتّفاق أهل الوفاق، الشّیخ السّعید نجم الدّین أبی القاسم جعفر بن سعید الحلِّیّ المشتهر بالمحقّق علی الإطلاق، شکر اللَّه تعالی سعیه وأحسن یوم الجزاء رعیه.
عن السّیِّد السّند الحسیب، والعالم الفاضل الأدیب، المحدّث الفقیه النّسّابة، السّیِّد شمس الدّین فخّار بن معدّ الموسویّ الحائریّ رفع اللَّه مقامه فی دار المقامة.
عن الشّیخ الجلیل الفقیه، والفاضل النّبیل، العالم والمحدِّث الکامل الثّقة الورع أبی الفضل سدید الدّین شاذان بن جبرئیل القمی نزیل مهبط وحی اللَّه، ودار هجرة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
عن الشّیخ الأقدم الفقیه، والثّقة الأکرم الوجیه، شیخ المحدّثین، عماد الدّین أبی جعفر محمّد بن أبی القاسم بن محمّد الطّبریّ الأملی رضی الله عنه وأرضاه وبلغه أقصی ما یتمنّاه.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 193
عن الشّیخ الأجل الثّقة الفقیه العالم الفاضل الکامل الوجیه، غرّة فضلاء الأنام، وشمس علماء الإسلام، قطب رحی الفضائل، بدر سماء الأفاضل، العالم الرّبّانی، أبی علیّ الحسن الملقّب بالمفید الثّانی قدّس اللَّه سرّه ورفع فی الفردوس قدره.
عن والده رئیس الطّائفة المحقّة، ورافع أعلام الشّریعة الحقّة، محیی الرّسوم، ومدرّس العلوم، حامل عرش العلم والإیمان، والمشار إلیه فی جمیع الفنون بالبنان، محقّق الأصول والفروع، ومهذّب فنون المعقول والمسموع، شیخ الطّائفة علی الإطلاق، ورئیسها الّذی تلوی إلیه الأعناق، الشّیخ الأقدم، ومربّی فقهاء بنی آدم، شیخنا الأجل أبی جعفر محمّد ابن الحسن الطّوسی قدّس اللَّه نفسه الزّکیّة، وأفاض علی تربته مراحمه السّرمدیّة.
عن الشّیخ الأجلّ الأقدم، أستاد مَنْ تأخّر وتقدّم، حجّة الفرقة النّاجیة، وفخر الطّائفة الإمامیّة، مروّج المذهب والدّین، وارث علوم الأئمّة المعصومین الّذی ارتفع صیت جلالته فی جمیع الآفاق، وشهد بعلوِّ مقامه المخالف، والمؤالف فی جمیع مراتب العلوم وحسن الأخلاق، شیخنا الإمام السّعید أبی عبداللَّه محمّد بن محمّد بن النّعمان الملقّب بالمفید أنار اللَّه سبحانه فی العالمین برهانه، وأعلی فی علِّیّین شأنه ومکانه.
عن الشّیخ العالم الجلیل، والمحدّث الکامل النّبیل، نقّاد الأخبار، وناشر آثار الأئمّة الأطهار، عماد الملّة والدِّین، فخر القمّیِّین، شیخ مشایخنا الشّیعة، ورکن الشّریعة، رئیس المحدِّثین، والصّدوق فیما یرویه عن الأئمّة الطّاهرین، صلوات اللَّه علیهم أجمعین، المولود بدعاء إمام العصر علیه السلام، والحائز مراتب الفضل والفخر، شیخنا وملاذنا أبی جعفر محمّد ابن علیّ بن بابویه القمی الملقّب بالصّدوق نوّر اللَّه مرقده السّنیّ.
عن الشّیخ الجلیل النّبیل محمّد بن علیّ بن القاسم، الملقّب بماجیلویه القمی رضوان اللَّه علیه، عن الشّیخ الفقیه النّبیل، الثّقة الثّبت، السّند المعتمد، مروّج الدّین، وشیخ مشایخ المحدّثین، شیخنا الأجل أبی الحسن علیّ بن إبراهیم القمی عطّر اللَّه مرقده السّنیّ.
عن والده الشّیخ الأقدم الأجل، الّذی لا یحتاج إلی أن یوثق ویعدل، شیخ المحدّثین،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 194
وأوّل من نشر بقم حدیث الکوفیِّین، إبراهیم بن هاشم القمی جزاه اللَّه خیر الجزاء یوم الدّین.
عن قرّة باصرتنا، وساکن بلدتنا، الثّقة الجلیل المحترم، الرّیّان بن شبیب رحمه الله، خال المعتصم، قال: دخلت علی أبی الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه فی أوّل یوم من المحرّم، فقال لی: یا ابن شبیب! أصائم أنت؟ فقلت: لا. فقال: إنّ هذا الیوم هو الیوم الّذی دعا فیه زکریّا ربّه عزّ وجلّ، فقال: «ربِّ هَبْ لی من لَدُنکَ ذرِّیّةً طیِّبةً إنّکَ سمیعُ الدُّعاء» «1»
، فاستجاب اللَّه له وأمر الملائکة، فنادت زکریّا «وهُوَ قائم یُصلِّی فی المحرابِ أنّ اللَّهَ یُبشِّرکَ بیحیی» «2»
، فمَنْ صام هذا الیوم، ثمّ دعا اللَّه عزّ وجلّ استجاب اللَّه له کما استجاب لزکریّا.
ثمّ قال: یا ابن شبیب! إنّ المحرّم هو الشّهر الّذی کان أهل الجاهلیّة فیما مضی یحرّمون فیه الظّلم والقتال لحرمته، فما عرفت هذه الأمّة حرمة شهرها ولا حرمة نبیّها، لقد قتلوا فی هذا الشّهر ذرّیّته، وسبوا نساءه، وانتهبوا ثقله، فلا غفر اللَّه لهم ذلک أبداً.
یا ابن شبیب! إن کنت باکیاً لشی‌ء فابک للحسین بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، فإنّه ذُبح کما یذبح الکبش، وقُتل معه من أهل بیته ثمانیة عشر رجلًا ما لهم شبیهون فی الأرض، ولقد بکت السّماوات السّبع والأرضون لقتله، ولقد نزل إلی الأرض من الملائکة أربعة آلاف لنصره، فوجدوه قد قُتل، فهم عند قبره شعث غبر إلی أن یقوم القائم علیه السلام، فیکونون من أنصاره وشعارهم «یا لِثارات الحسین علیه السلام».
یا ابن شبیب! لقد حدّثنی أبی، عن أبیه، عن جدِّه، أ نّه لمّا قُتل جدِّی الحسین علیه السلام أمطرت السّماء دماً وتراباً أحمر.
یا ابن شبیب! إن کنت بکیت علی الحسین علیه السلام حتّی تصیر دموعک علی خدّیک غفر
__________________________________________________
(1)- [آل عمران: 3/ 38].
(2)- [آل عمران: 3/ 39].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 195
اللَّه لک کلّ ذنب أذنبته، صغیراً کان أو کبیراً، قلیلًا کان أو کثیراً.
یا ابن شبیب! إن سرّک أن تلقی اللَّه عزّ وجلّ ولا ذنب علیک فزر الحسین علیه السلام.
یا ابن شبیب! إن سرّک أن تسکن الغرف المبنیّة فی الجنّة مع النّبیّ صلی الله علیه و آله فالعن قتلة الحسین علیه السلام.
یا ابن شبیب! إن سرّک أن یکون لک من الثّواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین علیه السلام فقل متی ما ذکرته: «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً».
یا ابن شبیب! إن سرّک أن تکون معنا فی الدّرجات العُلا فی الجنان، فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا، وعلیک بولایتنا، فلو أنّ رجلًا تولّی حجراً، لحشره اللَّه تعالی معه یوم القیامة. «1»
القمی، نفس المهموم،/ 26- 36
__________________________________________________
(1)- حدیث کرد برای من طبق اجازه عامه کامله استادم حاج میرزا حسین نوری نوّر اللَّه تربته از آیت اللَّه الباری حاج شیخ مرتضی انصاری تغمده اللَّه تعالی برحمته از مولای اجل حاج ملا احمد نراقی از سیدنا الاجل سید مهدی بحرالعلوم از شیخ المشایخ مولانا محمد باقر البهبهانی معروف به وحید از پدرش محمد اکمل از عالم ربانی مولا محمد باقر مجلسی اصفهانی از پدرش مولا محمد تقی مجلسی از شیخنا الاجل شیخ محمد عاملی معروف به بهاء الدین از پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی حارثی از شهید ثانی از علی بن عبدالعالی میسی از شیخ محمدبن داوود جزینی از علی‌بن الشهید از پدرش محمد بن مکی شهید از محمد بن علامه حلی از پدرش علامه حلی از جعفر بن سعید محقق از فخار بن معید الموسوی از عماد الدین طبری از ابی‌علی مفید ثانی از پدرش شیخ طوسی از شیخ مفید از شیخ بزرگوار صدوق از ماجیلویه قمی از علی بن ابراهیم از پدرش ابراهیم بن هاشم از ریّان بن شبیب گفت: در روز اول محرم خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم. فرمود: «ای پسر شبیب! روزه داری؟»
عرض کردم: «نه.»
فرمود: «امروز همان روز است که زکریا به درگاه خدا دعا کرد و گفت: پروردگارا! از لطف خود به من نژاد پاکی عطا کن؛ زیرا تو برآورنده حاجتی. خدا مستجاب کرد و دستور داد، فرشتگان زکریا را که در محراب نماز می‌خواند، ندا دادند که خدا تورا به یحیی مژده می‌دهد. هر کس امروز را روزه دارد و خدا را بخواند، اجابتش کند، چنانچه زکریا را اجابت کرد.»
سپس فرمود: «ای پسر شبیب! محرم همان ماهی است که مردم جاهلیت در گذشته به احترام آن ظلم و
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 196
قال الرّضا علیه السلام للرّیّان بن شبیب: إن سرّک أن تکون معنا فی الدّرجات العُلا من الجنان فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا، وعلیک بولایتنا، فلو أنّ رجلًا تولّی حجراً حشره اللَّه معه یوم القیامة.
الأمین، لواعج الأشجان،/ 3
ویقول الرّضا علیه السلام: فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون، إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا، وأذلّ عزیزنا بأرض کرب وبلاء.
المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 274
__________________________________________________
- کشتار در آن را غدقن کرده بودند، و این امت نه احترام ماه خود را نگاه داشته و نه احترام پیغمبر خود را. در این ماه فرزندان او را کشتند و زنان حرمش را اسیر کردند و بنه‌اش را چپاول کردند. خدا هرگز این گناه آن‌ها را نمی‌آمرزد. ای پسر شبیب! اگر تو برای چیزی گریه می‌کنی، برای حسین‌بن علی‌بن ابی‌طالب گریه کن که چون گوسفند اورا سر بریدند و هجده تن از خاندانش را با او کشتند که در زمین مانندی نداشتند. آسمان‌ها و زمین برای قتل او گریستند و چهار هزار فرشته برای یاری او به زمین آمدند و اورا کشته یافتند، و بر سر قبرش پریشان و غبار آلود بمانند تا قیام قائم علیه السلام، و از یاران او باشند و شعارشان یالثارات الحسین است.
ای پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدش به من باز گفت که چون جدم حسین کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید. ای پسر شبیب! اگر بر حسین گریه کنی تا اشک بر گونه‌ات روان شود، هر گناه کوچک و بزرگ و کم و زیادی که داری، خدا بیامرزد. ای پسر شبیب! اگر خواهی بی‌گناه خدای عزوجل را ملاقات کنی، حسین را زیارت کن. ای پسر شبیب! اگر دوست داری در اطاق‌های ساختمان بهشت با پیغمبر و آلش همنشین باشی، به قاتلان حسین لعن کن. ای پسر شبیب! اگر دوست داری ثواب شهیدان در رکاب حسین را ببری، هر وقت اورا یاد کردی، بگو کاش با آن ها بودم و به فوز عظیم رسیده بودم. ای پسر شبیب! اگر دوست داری در درجات اعلای بهشت با ما باشی، در اندوه و شادی ما شریک باش و ملازم ولایت ما باش. اگر کسی سنگی را هم به ولایت بپذیرد، خدایش در قیامت با آن محشور کند.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 11- 12
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 197

فضیلة سقی الماء عند المعصومین علیهم السلام‌

وعن الباقر علیه السلام قال: جاء أعرابیّ إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله، فقال: علّمنی دعاء أدخل به الجنّة، فقال: اطعم الطّعام وافش السّلام، قال: فقال: لا أطیق ذلک، قال صلی الله علیه و آله: فهل لک إبل؟
قال: نعم، قال: فانظر بعیراً فاسق علیه أهل بیت لا یشربون الماء إلّاغبّاً، فلعلّه لا ینفق بعیرک ولا ینخرق سقاک حتّی تجب لک الجنّة.
وعنه صلی الله علیه و آله أیضاً، قال: إنّ اللَّه تعالی یحبّ إبراد الکبد الحرّاء، ومن سقی کبداً حرّاء من بهیمة أو غیرها أظلّه اللَّه تعالی یوم لا ظلّ إلّاظلّه.
وعن ابن عبّاس، قال: أتی رجل إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله، فقال: ما عمل إن عملت به دخلت الجنّة؟ فقال: اشتر سقاء جدیداً، ثمّ اسق فیها حتّی تخرقها، فإنّک لا تخرقها حتّی لا تبلغ بها علی الجنّة.
وعن علیّ بن الحسین علیه السلام، قال: مَنْ أطعم مؤمناً من جوع أطعمه اللَّه تعالی من ثمار الجنّة، ومَنْ سقی مؤمناً من ظمأ سقاه اللَّه تعالی من الرّحیق المختوم، ومَنْ کسی مؤمناً کساه اللَّه من الثِّیاب الخضر، الحدیث.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 76- 77
فإذا عرفت هذا فاعلم أ نّه أخرج عبدالرّزّاق الرّسعنی من علماء العامّة وأئمّة أحادیثهم، عن أبی علقمة مولی بنی هاشم قال: صلّی بنا النّبیّ صلی الله علیه و آله الصّبح، ثمّ التفت إلینا، فقال:
معاشر أصحابی، رأیت البارحة عمِّی حمزة بن عبدالمطّلب وأخی جعفر بن أبی طالب وبین أیدیهما طبق من نبق، فأکلا ساعة، ثمّ تحوّل النّبق عنباً، فأکلا ساعة، ثمّ تحوّل العنب رطباً، فأکلا ساعة، فدنوت منهما وقلت: بأبی أنتما، أیّ الأعمال وجدتما أفضل؟
قالا: فدیناک بالآباء والأمّهات، وجدنا أفضل الأعمال الصّلاة علیک وسقی الماء وحبّ علیّ بن أبی طالب علیه السلام.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 77
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 198

ذکر الحسین علیه السلام عند شرب الماء، ولعن قاتلیه‌

محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد، «1» عن محمّد بن جعفر، عمّن ذکره، عن الخشّاب، عن علیّ بن حسّان، عن عبدالرّحمان بن کثیر، عن داوود الرّقّیّ، قال: کنت عند أبی عبداللَّه علیه السلام إذا «2» استسقی الماء، فلمّا شربه رأیته قد استعبر واغرورقت عیناه بدموعه، ثمّ قال لی: یا داوود! لعن اللَّه قاتل الحسین علیه السلام «3»، وما من عبد شرب الماء فذکر الحسین علیه السلام وأهل بیته ولعن قاتله إلّاکتب اللَّه عزّ وجلّ له مائة ألف حسنة، وحطّ عنه مائة ألف سیِّئة، ورفع له مائة ألف درجة، وکأ نّما أعتق مائة ألف نسمة، وحشره اللَّه عزّ وجلّ یوم القیامة ثلج الفؤاد «4».
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 391 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 216
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ، عن محمّد بن الحسین، عن الخشّاب، عن علیّ ابن حسّان، عن عبدالرّحمان بن کثیر، عن «5» داوود الرّقّیّ، قال: کنت عند أبی عبداللَّه علیه السلام إذا «6» استسقی الماء، فلمّا شربه رأیته قد استعبر واغرورقت عیناه بدموعه، ثمّ قال لی: یا داوود! لعن اللَّه قاتل الحسین علیه السلام، فما من عبد شرب «7» الماء فذکر الحسین علیه السلام ولعن قاتله إلّاکتب اللَّه له مائة ألف حسنة، وحطّ عنه مائة ألف سیِّئة، ورفع له مائة ألف
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(2)- [الوسائل: «إذ»].
(3)- [زاد فی الوسائل: «فما انغصّ ذکر الحسین علیه السلام للعیش إنّی ما شربت ماءً بارداً إلّاذکرت الحسین علیه السلام»].
(4)- أی مطمئنّه.
(5)- [فی تظلّم الزّهراء: «ابن»، ومن هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(6)- [فی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «إذ»].
(7)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «وعنه (الصّادق) علیه السلام أ نّه قال: من شرب ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 199
درجة، وکأنّما أعتق مائة ألف نسمة، وحشره اللَّه تعالی یوم القیامة ثلج الفؤاد. «1»
حدّثنی محمّد بن یعقوب، عن علیّ بن محمّد، عن سهل بن زیاد، عن جعفر بن إبراهیم الحضرمیّ، عن سعد بن سعد مثله. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 106- 107 رقم 1/ عنه: ابن طاووس، مصباح‌الزّائر،/ 524- 525؛ المجلسی، البحار «3»، 44/ 303- 304؛ البحرانی، العوالم، 17/ 602؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 69؛ القمی، نفس المهموم،/ 45- 46
حدّثنا أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن موسی الخشّاب، عن علیّ بن حسان الواسطیّ، عن عمّه عبدالرّحمان بن کُثیر الهاشمیّ، عن «4» داوود بن کثیر الرّقّیّ، قال: کنت عند أبی عبداللَّه علیه السلام إذا استسقی الماء، فلمّا شربه «5» رأیته و «5» قد استعبر واغرورقت عیناه بدموعه، ثمّ قال: یا داوود! «6» لعن اللَّه «6» قاتل الحسین، فما انغص «7» ذکر الحسین للعیش إنّی ما شربت ماءً بارداً إلّاوذکرت الحسین، وما من عبد «8» شرب الماء فذکر الحسین علیه السلام ولعن قاتله إلّاکتب اللَّه له مائة ألف حسنة، ومحا عنه مائة ألف سیِّئة،
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(2)- به سند متصل به شیخ اجل جعفر بن قولویه رحمه الله به سندش از داوود رقی، گفت: حضور امام ششم بودم که آب خواست و چون نوشید، گریه اش گرفت و چشمانش پر اشک شد و فرمود: «ای داوود! خدا لعنت کند کشنده حسین را. هیچ بنده ای نیست که آب نوشد و یاد حسین علیه السلام کند و قاتلش را لعن کند، جز آن که خدا صدهزار حسنه برایش بنویسد و صدهزار گناهش را فرو ریزد و صد هزار درجه برایش بالا برد و چنان است که صد هزار بنده آزاد کند و خدا روز قیامت سیرابش محشور کند.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 15 رقم 19
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 63/ 464- 465].
(4)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین والأنوار النّعمانیّة].
(5- 5) [فی روضة الواعظین: «قال: رأیته و»، وفی جامع الأخبار والأنوار النّعمانیّة: «رأیته»].
(6- 6) [روضة الواعظین: «لعنة اللَّه علی»].
(7)- [فی روضة الواعظین: «فما انقض»، وفی الأنوار النّعمانیّة: «فما انقص»].
(8)- [الأنوار النّعمانیّة: «أحد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 200
ورفع له مائة ألف درجة، وکان «1» کأ نّما اعتق مائة ألف نسمة، وحشره اللَّه یوم القیامة أبلج «2» الوجه. «3»
الصّدوق، الأمالی،/ 142 رقم 7/ عنه: السّبزواری، جامع الأخبار،/ 503- 504 رقم 1391؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 170- 171؛ الجزائری، الأنوار النّعمانیّة، 3/ 243
وشرب الصّادق علیه السلام وقد استعبر واغرورقت عیناه بدموعه، وقال: یا داوود! لعن اللَّه قاتل الحسین، ثمّ قال بعد کلام: وما من عبد شرب الماء فذکر الحسین ولعن قاتله إلّا کتب اللَّه له مائة ألف حسنة، ورفع له مائة ألف درجة، وکان کأ نّما أعتق مائة ألف نسمة، ومحا عنه مائة ألف سیِّئة، وحشره یوم القیامة أبلج الوجه.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 87
وقد جاء فی الخبر عن سیِّد البشر: من شرب الماء فذکر عطش الحسین أو عطش أطفاله وعیاله وأنصاره، فلعن قاتلهم ظالمیهم کتب اللَّه له أربعة آلاف حسنة، وحطّ أربعة آلاف سیِّئة، ورفع له أربعة آلاف درجة، وکان کمن أعتق أربعة آلاف نسمة، وحشره اللَّه یوم القیامة ثلج الفؤاد، لن یضمأ أبداً.
الطّریحی، المنتخب، 2/ 363- 364
قال الشّهید رحمه الله [...]: وعن الصّادق علیه السلام: تفجّرت العیون من تحت الکعبة. [...]
وکان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یعجبه الشّرب فی القدح الشّامیّ، والشّرب فی الیدین أفضل،
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الأنوار النّعمانیّة].
(2)- [الأنوار النّعمانیّة: «بلج»].
(3)- داوود بن کثیر رقی گوید: خدمت امام ششم بودم، آب خواست و چون نوشید، گریست و چشمش غرق اشک شد. سپس فرمود: «ای داوود! خدا قاتل حسین علیه السلام را لعنت کند. چه اندازه یاد حسین زندگی را ناگوار کند! من آب سردی ننوشم، جز آن که یاد حسین کنم. بنده ای نیست که آب نوشد و یاد حسین کند و قاتلش را لعنت کند، جز آن که خدا صدهزار حسنه برای او بنویسد و صدهزار گناه از او محو کند و صدهزار درجه برای او بالا برد، و گویا صدهزار بنده آزاد کرده و روز قیامت با رخسار درخشان محشور گردد.»
کمره‌ای، ترجمه امالی،/ 142
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 201
ومن شرب الماء فذکر الحسین علیه السلام ولعن قاتله کتب له مائة ألف حسنة، وحطّ عنه مائة ألف سیِّئة، ورفع له مائة ألف درجة، وکأ نّما أعتق مائة ألف نسمة. «1»
المجلسی، البحار، 59/ 286
فی روایة داوود الرّقّیّ، قال: کنت عند أبی عبداللَّه علیه السلام إذا استسقی الماء، فلمّا شربه رأیته قد استعبر واغرورقت عیناه بدموعه، ثمّ قال لی: یا داوود! لعن اللَّه قاتل الحسین علیه السلام، فما من عبد شرب الماء فذکر الحسین علیه السلام ولعن قاتله إلّاکتب اللَّه له مائة ألف حسنة، وحطّ عنه مائة ألف سیِّئة، ورفع له مائة ألف درجة، فکأ نّما أعتق مائة ألف نسمة، وحشره اللَّه یوم القیامة ثلج الفؤاد، الحدیث.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 77
مَنْ تأمّل فی هذه الرّوایة علم أنّ الحدیث الدّائر فی الألسنة ممّا له أصل ومستند بمعنی أ نّه مذکور فی کتاب من کتب العلماء، وإن لم أظفر به فی کتاب، وذلک أ نّه یحکی أنّ الصّادق علیه السلام کان عنده رجل من أصحابه، فلمّا أمسیا وأدّیا الفرائض ثمّ أکلا الطّعام نام ذلک الرّجل واشتغل الإمام بالعبادة من الصّلاة والتّضرّع والبکاء والابتهال إلی اللَّه تعالی إلی أن طلع الفجر، فلم ینم الإمام علیه السلام فی تلک اللّیلة أصلًا. فلمّا أصبحا قال ذلک الرّجل:
واللَّه آیست من النّجاة ولا أرجوها أبداً، قال الإمام: فلِمَ ذا؟ قال: إذا کان حالک کذلک من کثرة العبادة وتبعید لذیذ الکری عن عینیک من خشیة اللَّه تعالی والبکاء بکاء الثّکلی مع أ نّک معصوم فی أعلی درجة العصمة، ولم یخلق اللَّه تعالی الأفلاک وما فیها والدّنیا والآخرة إلّالأجلکم أهل البیت، فکیف أرجو النّجاة مع ما أنا علیه؟ فقال الإمام علیه السلام:
__________________________________________________
(1)- ابن قولویه و کلینی به سند معتبر از داوود رقی روایت کرده‌اند که گفت: روزی در خدمت حضرت صادق بودم که آب طلبید. چون بیاشامید، آب از دیده های مبارکش ریخت و گفت: «ای داوود! خدا لعنت کند قاتل حسین را. پس هر بنده‌ای که آب بیاشامد و یاد کند آن حضرت را و لعنت کند بر قاتل او، البته حق تعالی صدهزار حسنه برای او بنویسد، و صدهزار گناه از او دفع کند، و صدهزار درجه برای او بلند کند، و چنان باشد که صدهزار بنده آزاد کرده باشد، و در روز قیامت شاد و خرم مبعوث گردد.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 576
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 202
إنّک عملت البارحة عملًا یساوی فضله فضل ما اشتغلت به من العبادة والبکاء إلی الفجر، فقال الرّجل: ماذا فعلت البارحة؟ قال علیه السلام: إنّک لمّا نمت غلب علیک العطش فی أثناء النّوم، فقمت وأخذت الکوز وشربت الماء، فذکرت الحسین علیه السلام وصلّیت علیه، ولعنت قاتله، ثمّ رجعت إلی مضجعک ونمت، هذا. «1»
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 77- 78
__________________________________________________
(1)- لعن کردن امام صادق قاتل حسین علیهما السلام را
و دیگر در کتاب عوالم از کامل الزیارة مرقوم است و سند به داوود رقی پیوسته می‌شود. می‌گوید: حاضر خدمت ابو عبداللَّه علیه السلام بودم. شربتی آب طلب فرمود و چون مشروب داشت، اشک از دیدگانش بدوید و سرشک در چشم‌های مبارکش موج زد.
ثمّ قال لی: «یا داوود! لعن اللَّه قاتل الحسین، فما من عبد شرب الماء فذکر الحسین ولعن قاتله إلّاکتب اللَّه له مائة ألف حسنة، وحطّ عنه مائة ألف سیّئة، ورفع له مائة ألف درجة، وکأ نّما أعتق مائة ألف نسمة، وحشره اللَّه یوم القیامة ثلج الفؤاد».
فرمود: «ای داوود! خداوند لعن کناد کشنده حسین را! همانا نیست بنده ای که آب بنوشد و تشنگی حسین را فرا خاطر آورد و لعن کند قاتل حسین را، الا آن که می‌نویسد خداوند از برای او صدهزار حسنه، و فرو می‌ریزد از او صدهزار سیئه، و بلند می‌کند از برای او صدهزار درجه، و کأنه آزاد کرده است صدهزار بنده و برمی‌انگیزد خداوند اورا در قیامت، شاد خاطر و آرمیده دل.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 95- 96
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 203

آداب العزاء

وفی الیوم العاشر منه [المحرّم] قُتل سیِّدنا أبو عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام من سنة إحدی وستّین من الهجرة، وهو یوم تتجدّد فیه أحزان محمّد وآل محمّد علیهم السلام وشیعتهم.
وجاءت الرّوایة عن الصّادقین علیهم السلام «1» باجتناب الملاذّ فیه وإقامة تبیین «2» المصائب والإمساک عن الطّعام والشّراب إلی أن تزول الشّمس، والتّغذِّی بعد ذلک بما یتغذّی «3» أصحاب المصائب کالألبان وما أشبهها دون اللّذیذ من الطّعام والشّراب.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 60- 61/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل
الشّیعة، 10/ 394- 395؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 38
أقول: وإذا عزمت علی ما لا بدّ منه من الطّعام والشّراب بعد انقضاء وقت المصاب فقل ما معناه:
الَّهمّ إنّک قلت: «ولا تَحْسَبَنَّ الّذِینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أمْواتاً بلْ أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِم یُرْزَقُون» «4»
، فالحسینُ صلوات اللَّه علیه وعلی أصحابه عندک الآن یأکُلونَ ویَشْرَبُونَ، فنحنُ فی هذا الّطعام والشّراب بهم مُقْتَدُون.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 82/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 344
فالمؤمن إذا حضره یوم عاشوراء، وذکر ما أصیب به الحسین رضی الله عنه، یشتغل بالاسترجاع لیس إلّاکما أمره.
السّمهودی، جواهر العقدین،/ 465
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والأسرار مکانه: «وفی العاشر من المحرّم قُتل الحسین علیه السلام وجاءت الرّوایة عن الصّادق علیه السلام ...»].
(2)- خ ل [وفی الوسائل والأسرار]: «سنن».
(3)- [زاد فی الوسائل والأسرار: «به»].
(4)- آل عمران: 3/ 169.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 204
تکمیل فی آداب المآتم وما لا بدّ من معرفته لأهل المصیبة وإن کنت قد عرفت من تضاعیف الأخبار نبذة منها لکن لا بأس بالإشارة إلیها وإلی ما لعلّه لم نذکره مفصّلًا منقّحاً وهی کثیرة فعلًا، أو ترکاً سیّما فی العاشوراء، فنذکر منها خمسة عشر أدباً ولعلّ بعضها کان من آداب الزّیارة فی هذا الیوم، فما لم یسبق سنده نذکره ها هنا.
الأوّل: البکاء والجزع والهمّ والتّنفّس الصّعداء.
الثّانی: إنفاق المال لمحبّة الحسین علیه السلام فی الإطعام وغیره لما مرّ فی المقدّمة الثّانیة فی مناجاة موسی علیه السلام ولا بأس بإرسال الخبر، لأنّ الخبر المأثور عن الصّادق علیه السلام إنّه من بلغه شی‌ء من الخیر فعمل کان له ذلک، وإن لم یکن الأمر کما بلغه یحقِّقه. ووصایاهم علیه السلام لمأتمهم کما فی الکافی وغیره یؤکِّده سیّما (کذا) وهو من المنجیات ومن المستحبّات الّتی قد یتسامح فی سنده ویزیده بیاناً ما رواه الفاضل المتبحّر عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن أحمد، عن الحسین بن علیّ، عن یونس، عن مصقلة الطّحّان، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: لمّا قُتل الحسین علیه السلام أقامت امرأته الکلبیّة علیه مأتماً وبکت وبکین النِّساء والخدم حتّی جفّت دموعهنّ وذهبت، فبینا هی کذلک، إذ رأت جاریة من جواریها تبکی ودموعها تسیل، فدعتها، فقالت لها: ما لکِ أنتِ من بیننا تسیل دموعکِ؟ قالت: إنِّی لمّا أصابنی الجهد، شربت شربة سویق، قال: فأمرت بالطّعام والأسوقة، فأکلت وشربت وأطعمت وسقت، وقالت: إنّما نرید بذلک أن نتقوّی علی البکاء علی الحسین علیه السلام.
أقول: ویظهر منه دواء لازدیاد الدّمع وهو شرب السّویق.
الثّالث والرّابع والخامس: لبس الثّوب النّظیف من النّجاسة وحلّ الأزرار والکشف‌عن الذّراعین وعن السّاقین علی ما رواه الشّیخ والسّیّد عن عبداللَّه بن سنان وقد مضی قبیل هذا.
السّادس والسّابع والثّامن والتّاسع: ترک الخضاب والحناء والامتشاط والاکتحال
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 205
بالسّواد للزِّینة، لما روی فی المنتخب عن إبراهیم بن محمّد، عن أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن الحسن بن علیّ، عن العبّاس بن عامر، عن ابن أبی عمیر، عن جارود بن المنذر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما امتشطت فینا هاشمیّة ولا اختضبت حتّی بعث إلینا المختار برؤوس الّذین قتلوا الحسین.
وروی أیضاً عن المرزبانی، بإسناده عن جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام، أ نّه قال:
ما اکتحلت هاشمیّة ولا اختضبت ولا رُئی فی دار هاشمیّ دخان خمس حجج حتّی قُتِل عبیداللَّه بن زیاد، وروی أیضاً عن عبداللَّه محمّد بن أبی سعید، عن أبی العیناء، عن یحیی ابن راشد، قال: قالت فاطمة بنت علیّ: ما تحنّأت امرأة منّا ولا أجالت فی عینها مَرْوَداً ولا امتشطت حتّی بعث المختار رأس عبیداللَّه بن زیاد. وقال السّیِّد فی کتاب الإقبال فی الأعمال: ما هذا لفظه رأیت فی الجزء الثّانی من تاریخ نیسابور للحاکم فی ترجمة الحسین ابن بشیر بن القاسم، قال الحاکم إنّ الاکتحال یوم عاشوراء لم یرو عن النّبیّ فیه أثر وهی بدعة ابتدعها قتلة الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام.
العاشر: الصّوم یوم عاشوراء من غیر تبییت إلی أن ذهب من الرّبع الرّابع منه ساعة، ثمّ الإفطار حزناً لا شماتة، بتربته علیه السلام قائلًا: (اللَّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکة الطّاهرة، وربّ النّور الّذی أنزل فیه، وربّ الجسد الّذی سکن فیه، وربّ الملائکة الموکّلین به، صلّ علی محمّد وآل محمّد، واجعل هذا الطِّین لی أماناً من کلِّ خوف، وشفاءً من کلِّ داء)، والأحوط قصد الاستشفاء أیضاً لما فی الصّدور من الأمراض النّفسانیّة وغیرها، ثمّ عند الأکل ینبغی أن یقال ما فی کتاب الإقبال (اللَّهمّ إنّک قلت: «ولا تحسبنّ الّذِینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أمواتاً بل أحیاءٌ عندَ رَبِّهِم یُرزَقُون»، والحسین وأصحابه عندک الآن یأکلون ویشربون ونحن فی هذا الطّعام والشّراب بهم مقتدون).
الحادی عشر: أن یقال عند تلاقی الإخوان ما روی عن الباقر علیه السلام (أعظم اللَّه أجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام وجعلنا وإیّاکم من الطّالبین بثاره مع ولیِّه الإمام المهدیّ من آل محمّد علیهم السلام).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 206
الثّانی عشر: لعن قاتلیه وظالمیه عند شرب الماء وذکر عطشه، ففی المنتخب فی الخبر عن سیِّد البشر صلی الله علیه و آله مَنْ شرب الماء، فذکرَ عطش الحسین وعطش أطفاله وعیاله وأنصاره، فلعن قاتلیهم وظالمیهم کتب اللَّه له أربعة آلاف حسنة، وحطّ عنه أربعة آلاف سیِّئة، ورفع له أربعة آلاف درجة، وکان کمَنْ أعتق أربعة آلاف نسمة، وحشره اللَّه یوم القیامة ثلج الفؤاد لن یظمأ أبداً، وقد مضی ثواب السّقی یوم عاشوراء.
الثّالث عشر: ترک الذّخیرة فی العاشوراء إلی منزله.
الرّابع عشر: ترک السّعی فی حوائجه یوم عاشوراء.
الخامس عشر: المشی حافیاً إلی السّطح أو فضاء من الأرض للزّیارة علی ما ذکره من کتاب الإقبال مخرجاً من کتاب المختصر المنتخب وهذا وإن کان للزّیارة لکن جعلناها أدباً لما سمعت من بعض أجلّة العلماء أ نّه أدب للمآتم والأمر فی أمثاله هیِّن.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 417- 420
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 207

الدلیل علی الاستمرار فی إقامة العزاء علی سیِّد الشّهداء علیه السلام‌

ثمّ اعلم یا أخی أ نّه حدّثنی علّامة علماء العامّة وهو المفتی الأروسی، قال: کنت مع جمع من عظماء العامّة والمتنصِّبین المتعصِّبین منهم، وکنّا جالسین فی مکان یکثر فیه عبور المسافرین والغرباء، فمرّ بنا رجل من أهل العجم وکان ممّن لا یملأ العیون لکونه وضیعاً، ومن العوام فخاض طائفة من الجالسین فی طعنه وإیذائه والاستهزاء به، فقالوا: ما لکم أ یّها الأعاجم أ یّها الحمقاء تفعلون فی کلِّ سنة فی شهر المحرّم فعل المجانین والأطفال، تضربون صدورکم وتحثّون التّراب علی رؤوسکم وتجزعون وترفعون أصواتکم بالصّیحة والضّجّة وتقولون وا حسنا، وا حسینا، ونحو ذلک؟ فقال هذا الرّجل: أما تدرون سبب هذا وسرّه؟ فقالوا: لا، قال: هذا ممّا یجب فعله علینا، لأنّا إن ترکنا ذلک وبقینا علی هذا التّرک مدّة مدیدة لکنتم تقولون إنّ یزید لعنه اللَّه تعالی لم یقتل ریحانة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وقرّة عینه، ولم یسب بنات رسول اللَّه وعترته صلی الله علیه و آله، بل إنّ قضیّة یوم الطّفّ لیست لها أصل، فقالوا: فلِمَ ذا؟ قال: إنّا قد جرّبناکم وشاهدنا أمثال ذلک منکم مراراً، فقالوا:
فکیف ذا؟ قال: إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قد جعل ابن عمّه ووصیّه وأمیر المؤمنین وسیِّد الوصیِّین إماماً وخلیفة بأمر مؤکّد من اللَّه تعالی، وکان ذلک بعد حجّة الوداع فی مکان یسمّی بِخُمّ، وکان ذلک فی محضر سبعین ألف رجل حاجّ فی تلک السّنة، وقد وصل ذلک إلیکم بطرق متکاثرة متضافرة خارجة عن الحدِّ والإحصاء، مذکورة فی کتبکم، فلمّا رأیتمونا إنّا لا نفعل خوفاً وتقیّة منکم یوم الغدیر؛ الّذی هو أعظم الأعیاد وأکبرها وأشرفها عند اللَّه تعالی ما یفعله المسلمون فی سائر الأعیاد، سلکتم جادّة الاعتساف وخالفتم أمر اللَّه تعالی ورسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وأنکرتم قضیّة الغدیر من أصلها، ونجدِّد فی کلّ سنة إقامة التّعزیة وذکر مصائب سیِّد الشّهداء والنّوح والجزع والبکاء علیه واللّعن علی قاتلیه، وتسمیتهم بأسمائهم لئلّا تطمعوا فی إنکار هذا الأمر البدیهیّ الضروریّ الواصل شأنه إلی هذا المقام.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 208
قال: فلمّا سمعوا مقالته هذه، ارتعدت فرائصهم وتغیّرت ألوانهم واصفرّت وجوههم وطأطأوا رؤوسهم إلی الأرض، فارتطموا فی الوحل، ثمّ قال: واللَّه إنّ هذا کان فی باب ذلک الرّجل من ألطاف اللَّه تعالی وإلهاماته بحسب المقام، لأنّه کان رجلًا من عوام النّاس غیر مطّلع علی اصطلاحات العلماء وکیفیّة معارضاتهم ومباحثاتهم هذا، ولا یخفی علیک إنّا لو ذکرنا أمثال هذه القصص ونظائر تلک الأمور لکان ذلک فی ضمن مجلّدات کبیرة.
وبالجملة، فإنّ فوائد الشّهادة والآثار المترتِّبة علیها فوق الإحصاء والاستقصاء.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 35
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 209

رؤیا الرّجل المُنکِر لثواب البکاء علی الإمام الحسین علیه السلام‌

حکی «1» عن السّیِّد الحسنیّ «2» رحمه الله، قال: کنت مجاوراً فی مشهد مولای «3» علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام مع جماعة من «4» المؤمنین، فلمّا کان الیوم العاشر من شهر عاشور، ابتدأ رجل من أصحابنا یقرأ مقتل الحسین علیه السلام، فوردت روایة عن الباقر علیه السلام، أ نّه قال: من ذرفت عیناه علی مصاب الحسین علیه السلام ولو «5» مثل جناح البعوضة غفر اللَّه «6» ذنوبه ولو کانت «7» مثل زبد البحر، وکان فی المجلس معنا جاهل مرکّب یدّعی العلم ولا یعرفه. فقال: لیس هذا بصحیح والعقل لا یعتقده، وکثر البحث بیننا وافترقنا من «8» ذلک المجلس وهو مصرّ علی العناد فی تکذیب الحدیث، فنام ذلک الرّجل تلک اللّیلة، فرأی فی منامه کأنّ القیامة قد قامت وحشر النّاس فی صعید صفصف لا تری «9» فیها عوجاً ولا أمتا، وقد نصبت الموازین، وامتدّ الصّراط، ووضع الحساب، ونشرت الکتب، وأشعلت «10» النِّیران، وزخرفت الجنان، واشتدّ الحرّ علیه، وإذا هو قد عطش عطشاً شدیداً وبقی یطلب الماء فلا یجده. فالتفت یمیناً وشمالًا، وإذا هو بحوض عظیم الطّول والعرض، قال: فقلت فی نفسی: هذا هو الکوثر، فإذا فیه ماء أبرد من الثّلج وأحلی من العذب، وإذا عند
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم والأسرار: «فی بعض مؤلّفات أصحابنا أ نّه حکی»].
(2)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «علیّ الحسینیّ»].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «مولانا»].
(4)- [لم یرد فی الأسرار].
(5)- [أضاف فی العوالم والأسرار: «کان»].
(6)- [أضاف فی البحار والعوالم والأسرار: «له»].
(7)- [الأسرار: «کان»].
(8)- [فی البحار والعوالم: «عن»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «لا یری»].
(10)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «وأسعرت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 210
الحوض رجلان وامرأة، أنوارهم تشرق علی الخلائق، وهم «1» مع ذلک لبسهم السّواد، وهم «2» باکون محزونون، فقلت: مَنْ هؤلاء؟ فقیل «3»: هذا محمّد المصطفی، وهذا الإمام علیّ المرتضی، وهذه الطّاهرة فاطمة الزّهراء. فقلت: ما لی أراهم لابسین السّواد باکین ومحزونین؟ فقیل لی: ألیس هذا یوم عاشوراء یوم مقتل الحسین علیه السلام، فهم محزونون لأجل ذلک، قال: فدنوت إلی ستِّ «4» النِّساء فاطمة، وقلت لها: [یا بنت رسول اللَّه! إنِّی عطشان. فنظرت إلیّ شزراً وقالت لی: أنت الّذی تنکر] «5» فضل البکاء علی مصاب ولدی الحسین علیه السلام ومهجة قلبی وقرّة عینی الشّهید المقتول ظلماً وعدواناً لعن اللَّه قاتلیه وظالمیه ومانعیه من شرب الماء، قال الرّجل: فانتبهتُ من نومی فزعاً مرعوباً واستغفرتُ اللَّه کثیراً وندمتُ علی ما کان منِّی، وأتیتُ إلی أصحابی الّذین کنت معهم وأخبرتهم «6» برؤیای، وتبتُ إلی اللَّه عزّ وجلّ. «7»
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار والعوالم].
(2)- [لم یرد فی الأسرار].
(3)- [أضاف فی البحار وتظلّم الزّهراء: «لی»].
(4)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار: «سیِّدة»].
(5)- [لیس فی المصدر، وذکرناه من البحار].
(6)- [فی البحار والعوالم والأسرار: «خبّرت»، وفی تظلّم الزّهراء: «خبّرتهم»].
(7)- و بعضی از ثقات روایت کرده اند از سید علی حسینی که می‌گفت: من مجاور مولای خود علی بن موسی الرضا علیه السلام بودم. چون روز عاشورا شد، مردی از اصحاب ما مقتل حضرت امام حسین علیه السلام را می‌خواند، و به این روایت رسید که حضرت باقر علیه السلام فرمود: «هر که از دیده‌های او در مصیبت حسین به قدر پر پشه ای آب بیرون آید، حق تعالی گناهان اورا بیامرزد، اگر چه مانند کف دریاها باشد.»
و در آن مجلس مرد جاهلی که مدعی علم بود، حاضر بود، و به عقل ناقص خود اعتقاد تمام داشت. گفت: «این حدیث نمی‌باید صحیح باشد. چگونه گریستن بر آن حضرت این قدر ثواب داشته باشد؟»
و با او مباحثه بسیار کردیم، و از ضلالت خود برنگشت و برخاست.
چون روز شد، به نزد ما آمد. زبان به معذرت گشود و اظهار ندامت از گفته های شب نمود و گفت: «چون شب از نزد شما رفتم و در رختخواب خود خوابیدم، در خواب دیدم که قیامت برپا شده است. و مردم را همه در یک صحرا جمع کرده‌اند، و ترازوهای اعمال را آویخته اند، و صراط را بر روی جهنم کشیده اند، ودیوان های عمل را گشوده اند، و آتش جهنم را افروخته اند و قصرهای بهشت را به جلوه درآورده اند. در آن وقت تشنگی عظیم بر من غالب شد. چون نظر کردم به جانب راست خود، حوض کوثر را مشاهده کردم، و بر لب حوض دو مرد و یک زن را دیدم که ایستاده اند و نور جمال ایشان صحرای محشر را روشن کرده است. و جامه‌های سیاه پوشیده اند و می‌گریند. از مردی پرسیدم: این‌ها کیستند که بر کنار کوثر ایستاده اند؟ گفت: یکی محمد مصطفی و دیگری علی مرتضی، و آن زن فاطمه زهرا علیها السلام است. گفتم: چرا سیاه پوشیده اند و می‌گریند؟ گفت: مگر نمی‌دانی که امروز روز عاشوراست و روز شهادت شهید کربلاست. پس به نزدیک حضرت فاطمه علیها السلام رفتم و گفتم: ای دختر رسول خدا! تشنه ام. آن حضرت از روی غضب به من نظر کرد و گفت: تو نیستی که انکار می‌کردی فضیلت گریستن بر مصیبت فرزند پسندیده من و نور دیده من حسین شهید مظلوم را؟ از وحشت این خواب بیدار شدم و از گفته خود نادم و پشیمان گردیدم. اکنون از شما معذرت می‌طلبم که از تقصیر من درگذرید.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 528- 529
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 211
الطّریحی، المنتخب،/ 366- 367/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 44- 45؛
مثله المجلسی، البحار، 44/ 293- 296؛ البحرانی، العوالم، 17/ 534- 535؛
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 71
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 212

نَوْح الجنّ علی الحسین علیه السلام‌

حدّثنی أبی وأخی رحمهما اللَّه، عن أحمد بن إدریس ومحمّد بن یحیی، جمیعاً عن العمرکیّ بن علیّ البوفکیّ، قال: حدّثنا یحیی، وکان فی خدمة أبی جعفر الثّانی علیه السلام، عن علیّ، «1» عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألته فی طریق المدینة ونحن نرید مکّة، فقلت: یا ابن رسول اللَّه! ما لی أراک کئیباً حزیناً منکسراً؟ فقال: لو تسمع ما أسمع لشغلک عن مسألتی، قلت: فما الّذی تسمع؟ قال: ابتهال الملائکة إلی اللَّه عزّ وجلّ علی قتلة أمیر المؤمنین وقتلة الحسین علیهما السلام، ونوح الجنّ، وبکاء الملائکة الّذین حوله، وشدّة جزعهم، فمَنْ یتهنّأ مع هذا بطعام أو بشراب أو نوم، ... وذکر الحدیث. «2»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(2)- صفوان جمال از امام ششم روایت کرده که: در خدمت او از مدینه به مکه می‌رفتیم. در راه از آن حضرت پرسیدم: «یابن رسول اللَّه! چرا شما را دل گرفته و اندوهناک و شکسته خاطر می‌بینم؟»
فرمود: «اگر آنچه من می‌شنوم تو هم می‌شنیدی، دیگر از من پرسش نمی‌کردی.»
گفتم: «چه می‌شنوید؟»
فرمود: «زاری ملائکه را به درگاه خدا بر کشندگان امیر المؤمنین علیه السلام و کشندگان حسین علیه السلام و نوحه جنیان و گریه فرشتگانی که اطراف اویند و بی‌تابی سخت آن‌ها را. کیست که خوردن و نوشیدن و خواب بر او گوارا باشد؟» الی آخره.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 233
ابن قولویه به سند معتبر از صفوان جمال روایت کرده است که گفت: در راه مکه در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم. در ما بین مکه و مدینه، روزی آن جناب را بسیار غمگین یافتم. گفتم: «یابن رسول اللَّه! سبب اندوه و حزن شما چیست؟»
حضرت فرمود: «اگر تو بشنوی آنچه می‌شنوم، هرآینه تورا حالتی عارض شود که قدرت بر سؤال نداشته باشی.»
گفتم: «چیست آنچه تو می‌شنوی؟»
فرمود: «تضرّع و ابتهال ملائکه به سوی خداوند عالمیان در نفرین و لعنت بر کشندگان علی علیه السلام و قاتلان امام حسین علیه السلام، و نوحه کردن جنّیان و گریه کردن ملائکه که بر دور قبر امام حسین علیه السلام هستند و
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 213
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 92 رقم 18/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 149- 150؛ المجلسی، البحار، 45/ 226؛ البحرانی، العوالم، 17/ 480- 481؛ القمی، نفس المهموم،/ 489
__________________________________________________
(-)- شدّت جزع ایشان. پس به استماع این اصوات و مشاهده این احوال، چگونه گوارا می‌شود خوردن و آشامیدن».
مجلسی، جلاء العیون،/ 766- 767
هم چنان در کامل الزیاره از محمد بن قیس مروی است:
قال: قال لی أبو عبداللَّه: عند قبر أبی عبداللَّه أربعةُ آلاف مَلَک شُعْثٍ غُبْرٍ یَبْکُونَهُ إلی یوم القِیامة.
و هم چنان به طریق دیگر مثل این حدیث را هارون از ابی عبداللَّه روایت می‌کند و نیز از صفوان جمال مروی است، می‌گوید: در طریق مدینه گاهی که به جانب مکه کوچ می‌دادیم، در خدمت ابو عبداللَّه عرض کردم: «یا ابن رسول اللَّه! چیست که تورا محزون و ملول و غمنده می‌بینم؟»
فقال: لَوْ تَسْمَعُ ما أسْمَعُ، لَشَغَلَکَ عَنْ مَسألتی.
فرمود: «اگر بشنوی آنچه من می‌شنوم، تورا مشغول می‌دارد از این که از من پرسش کنی.»
عرض کردم: «چه می‌شنوی؟»
قال: ابتهالَ الملائِکَةِ إلی اللَّهِ عزّ وجلّ علی قَتَلَةِ أمیر المُؤمنین وقَتَلَةِ الحُسینِ علیهما السلام ونَوْحَ الجِنِّ وبُکاءَ الملائِکَةِ الّذینَ حَوْلَهُ وشِدّةَ جَزَعِهِم. فَمَنْ یتهنّأ مع هذا بطعامٍ أو شرابٍ أو نَوْمٍ؟
فرمود: «دادخواهی فرتشگان را می‌شنوم در حضرت پروردگار از کشندگان امیر المؤمنین و فرزندش حسین، ونوحه جن و گریستن ملائکه و شدّت جزع ایشان را می‌شنوم. کیست که با این حال طعام و شراب را گوارا بشمارد و آسوده خاطر بخوابد؟
سپهر، ناسخ التواریخ سید الشهدا علیه السلام، 3/ 233
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 214

ندبة البوم علی الحسین علیه السلام‌

وعنه، عن جعفر بن أحمد القصیر، عن محمّد بن علیّ، عن علیّ بن محمّد، عن الحسن ابن علیّ، عن أبی العلاء، عن أبی بصیر، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه الصّادق (صلوات اللَّه علیه)، فکان ابنه إسماعیل موعوکاً، فقال: قم یا محمّد فادخل علی ابنی إسماعیل فعده، فدخلت معه، فإذا فی جانب داره قصر فیه فاختة وهی تصیح، فقال: یا بنیّ! تمسک هذه الفاختة! أما علمت أ نّها مشؤومة قلیلة الذّکر للَّه‌تدعو علی أربابها وعلینا أهل البیت؟
قال أبو بصیر: فقلت: وماذا دعاؤها یا سیِّدی؟ قال: تقول: فقدتکم أهل البیت وفقدت أربابی، قال لإسماعیل: إن کان لا بدّ متّخذاً مثلها فاتّخذ ورشاناً، فإنّه ما زال کثیراً یذکر اللَّه تعالی ویتولّانا ویحبّنا. قال أبو بصیر: فقلت: یا سیِّدی! فهل فی الطّیر مثله بهذه الصّفة؟ قال: نعم، الرّاعبیّ والقنابر والدّیک الأفرق والطّیطوی والبنیة، قلت: وما البنیة؟
قال: الّذی تسمّونه البوم، فإنّه من یوم قُتل الحسین یسکن نهاراً ویندبنا لیلًا.
الخصیبی، الهدایة الکبری،/ 251- 252
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن صفوان بن یحیی، عن الحسین بن أبی غندر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام «1»، قال: سمعته یقول فی البومة «2»، قال: هل أحد منکم «3» رآها بالنّهار «4»؟ قیل له: لا تکاد تظهر «5» بالنّهار ولا تظهر «5» إلّالیلًا. قال: أما إنّها «6» لم تزل «6» تأوی إلی العمران
__________________________________________________
(1)- [فی شرح الشّافیة مکانه: «عن الحسین بن عبد ربّه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام ...»].
(2)- [شرح الشّافیة: «البوم»].
(3)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(4)- [فی مدینة المعاجز: «فی النّهار»، وفی شرح الشّافیة والعوالم: «نهاراً»].
(5- 5) [لم یرد فی شرح الشّافیة].
(6- 6) [شرح الشّافیة: «کانت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 215
«1» أبداً، فلمّا أن قُتل الحسین علیه السلام آلت «1» علی نفسها أن لا تأوی «2» العمران أبداً ولا تأوی إلّا الخراب «2»، فلا تزال نهارها صائمة حزینة حتّی یجنّها اللّیل، فإذا جنّها اللّیل «3» فلا تزال ترنّ «4» علی «3» الحسین علیه السلام «5» حتّی تصبح «5».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 98- 99 رقم 1/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 181- 182؛ المجلسی، البحار «6»، 45/ 213- 214؛ ابن أمیر الحاجّ، شرح الشّافیة،/ 374؛ البحرانی، العوالم، 17/ 492
حدّثنی حکیم بن داوود بن حکیم، عن سلمة بن أبی «7» الخطّاب، «8» عن الحسین بن علیّ بن صاعد البربریّ قیِّم قبر الرّضا علیه السلام، قال: حدّثنی أبی، «9» قال: دخلت «10» علی الرّضا علیه السلام، فقال «11» لی: «12» تری هذه البوم «12» ما یقول النّاس؟ قال «11»: قلت: جعلت فداک، جئنا نسألک، فقال «13»: «14» هذه «9» البومة کانت علی عهد جدِّی 14 رسول اللَّه صلی الله علیه و آله تأوی المنازل والقصور والدّور، وکانت إذا أکل النّاس الطّعام «15» تطیر وتقع أمامهم،
__________________________________________________
(1- 1) [مدینة المعاجز: «منذ کانت حتّی قُتل الحسین، فآلت»].
(2- 2) [شرح الشّافیة: «إلی العمران»].
(3- 3) [فی مدینة المعاجز: «فلا تزال ترثی»، وفی شرح الشّافیة: «ترثی»].
(4)- خ ل: ترث.
(5- 5) [شرح الشّافیة: «إلی الصّباح»].
(6)- [حکاه أیضاً فی البحار، 61/ 329].
(7)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(8)- [من هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(9- 9) [نفس المهموم: «عن الرّضا قال: تری هذه»].
(10)- [فی شرح الشّافیة مکانه: «عن علیّ بن مساعد قال: دخلت ...»].
(11- 11) [شرح الشّافیة: «تری هذا البوم ما تقول النّاس فیه»].
(12- 12) [لم یرد فی مدینة المعاجز والبحار وتظلّم الزّهراء، وفی العوالم: «تری هذه البومة»].
(13)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «قال: فقال (لی) تری»، وفی العوالم: «قال: فقال»].
(14- 14) [شرح الشّافیة: «کانت علی عهد»].
(15)- [شرح الشّافیة: «طعاماً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 216
فیرمی إلیها «1» بالطّعام وتسقی و «2» ترجع إلی مکانها. فلمّا قُتل الحسین علیه السلام «3» خرجت من العمران إلی الخراب والجبال والبراری، وقالت: بئس الامّة أنتم، قتلتم ابن بنت «4» نبیّکم ولا آمنکم علی نفسی. «5»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 99 رقم 2/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 182؛ المجلسی، البحار «6»، 45/ 214؛ ابن أمیر الحاجّ، شرح الشّافیة،/ 374؛ البحرانی، العوالم، 17/ 493؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 62؛ القمی، نفس المهموم،/ 484
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرزّاز، عن خاله محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن رجل، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ البوم «7» لتصوم النّهار، فإذا أفطرت أندبت «8» علی الحسین «9» بن علیّ «9» علیهما السلام حتّی تصبح.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 99 رقم 3/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 183؛ المجلسی، البحار «10»، 45/ 214؛ البحرانی، العوالم، 17/ 492
__________________________________________________
(1)- [شرح الشّافیة: «علیها»].
(2)- [فی مدینة المعاجز والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «ثمّ»].
(3)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «بن علیّ علیهما السلام»].
(4)- [لم یرد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(5)- حسین بن علی بن صاعد بربری قیّم قبر حضرت رضا از پدرش از امام هشتم روایت کرده که فرمود: «این جغد را می‌بینید، در دوران جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله در ساختمان‌ها و کاخ‌ها و خانه‌ها منزل داشت و وقتی مردم طعام می‌خوردند جلوی آن‌ها فرو می‌پرید و خوراکی برای او می‌ریختند وآبی می‌نوشید و به جای خود برمی‌گشت و چون حسین علیه السلام کشته شد، از آبادانی به ویرانه و کوه و دشت گریخت. گفت: شما چه بد امتی باشید که پسر پیغمبر خود را بکشید، من بر جان خود از شما امنیت ندارم.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 229
(6)- [حکاه أیضاً فی البحار، 61/ 329- 330].
(7)- [فی البحار والعوالم: «البومة»].
(8)- [فی مدینة المعاجز والبحار والعوالم: «تدلّهت»].
(9- 9) [لم یرد فی البحار والعوالم].
(10)- [حکاه أیضاً فی البحار، 61/ 330].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 217
حدّثنی علیّ بن الحسین بن موسی، عن سعد بن عبداللَّه، عن موسی بن عمر، عن الحسن بن علیّ المیثمیّ «1»، [عن یعقوب]، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا یعقوب! رأیت بومة بالنّهار تنفّس قطّ؟ «2» فقال: لا. قال: وتدری لِمَ ذلک؟ قال «2»: لا. قال: لأنّها تظلّ «3» یومها صائمة «4» علی ما رزقها اللَّه «4»، فإذا جنّها «5» اللّیل أفطرت علی ما رزقت، ثمّ لم تزل «6» ترنّم علی الحسین بن علیّ «6» علیهما السلام حتّی تُصبح. «7»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 99- 100 رقم 4/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 183- 184؛ المجلسی، البحار «8»، 45/ 214؛ البحرانی، العوالم، 17/ 492
__________________________________________________
(1)- کذا فی نسخ الکتاب، ولا یخفی ما فیه من السّقط الواضح وهو الرّاوی عن الإمام علیه السلام وهو بقرینة الحسن المیثمیّ، وخطاب الإمام علیه السلام یعقوب بن شعیب المیثمیّ، وأظنّ وقوع السّقط من لفظة المیثمیّ.
(2- 2) [مدینة المعاجز: «قال: فقلت: لا. قال: أوَ تدری لِمَ ذلک؟ قلت»].
(3)- [مدینة المعاجز: «تضلّ»].
(4- 4) [لم یرد فی البحار].
(5)- [مدینة المعاجز: «أجنّها»].
(6- 6) [فی مدینة المعاجز: «ترثی الحسین»، وفی البحار والعوالم: «ترنّم علی الحسین علیه السلام»].
(7)- ایضاً به سندهای معتبر از امام جعفر صادق و علی بن موسی الرضا علیهما السلام روایت کرده است که فرمودند: «جغد در زمان جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خانه‌ها جا می‌کرد و با مردم انس می‌گرفت. چون خوان طعام حاضر می‌کردند، بر سر خوان حاضر می‌شد و طعام پیش آن می‌افکندند. پس چون حسین بن علی علیه السلام را شهید کردند، از بنی آدم رم کرد و از آبادانی بیرون رفت و در خرابه‌ها و کوه‌ها و بیابان‌ها قرار گرفت و گفت: بد امتی بودید شما که فرزند پیغمبر خود را می‌کشید و من ایمن نیستم از شما بر خود. پس روزها از حزن و اندوه بر مصیبت آن حضرت روزه می‌باشد و آب و دانه نمی‌خورد. چون شب می‌شود، نوحه و ناله بر حسین می‌کند تا صبح.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 760
(8)- [حکاه أیضاً فی البحار، 61/ 330].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 218

امتناع بعض الحیوانات من الأکل یوم عاشوراء

بهذا الإسناد [أخبرنا الشّیخ الإمام الزّاهد أبو الحسن علیّ بن أحمد العاصمیّ، أخبرنا شیخ القضاة إسماعیل بن أحمد البیهقی، أخبرنا والدی شیخ السّنّة أبو بکر أحمد بن الحسین]، عن أبی عبداللَّه «1» الحافظ، سمعت الزّبیر بن عبداللَّه «2»، سمعت أبا عبداللَّه بن وصیف، سمعت المشطاح «3» الورّاق، یقول: سمعت الفتح بن شخرف «4» العابد، یقول: کنت أفتّ الحبّ «5» للعصافیر کلّ یوم، فکانت تأکل؛ فلمّا کان یوم عاشوراء فتتتّ لها فلم تأکل، فعلمت أ نّها امتنعت لقتل الحسین «6» بن علیّ علیهما السلام.
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 91/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 310؛ البحرانی، العوالم، 17/ 495- 496
أخبرنا أبو القاسم عبداللَّه بن الحسین بن عبداللَّه الأنصاریّ، قال: أخبرنا أبو الحسین المبارک بن عبدالجبّار الصّیرفیّ، قال: سمعت أحمد بن محمّد العتیقیّ یقول: سمعت أبا عبداللَّه ابن عبید العسکریّ، یقول: سمعت أبا الفضل العبّاس بن عبدالسّمیع المنصوریّ، یقول:
سمعت الفتح بن شرف، یقول: کنت أفتّ للنّمل الخبز کلّ یوم، فلمّا کان یوم عاشوراء لم یأکلوه.
ابن العدیم، بغیة الطّلب، 6/ 2656- 2657
وسیأتی فی الوحش عن الفتح بن خرشف الزّاهد أ نّه کان یفتّ الخبز لهنّ فی کلّ یوم، فإذا کان یوم عاشوراء لم تأکله. «7»
المجلسی، البحار، 61/ 242
__________________________________________________
(1)- [فی العوالم مکانه: «فی بعض کتب المناقب المعتبرة بالإسناد عن أبی عبداللَّه ...»].
(2)- [البحار: «عبیداللَّه»].
(3)- [العوالم: «الشّطّاخ»].
(4- 4) [فی المطبوع: «سحرف»، وفی العوالم: «مثخرف»].
(5)- [فی البحار والعوالم: «الخبز»].
(6)- [البحار: «حسین»].
(7)- در بعضی از کتب معتبره از فتح عابد روایت کرده است که گفت: «هر روز برای گنجشک‌ها نان ریزه می‌کردم و آن‌ها می‌خوردند. چون روز عاشورا شد، برای آن‌ها نان ریزه کردم و نخوردند. دانستم که برای تعزیه آن حضرت نمی‌خورند.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 763
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 219

حکم صوم عاشوراء فی الجاهلیّة والإسلام‌

حدّثنی یحیی عن مالک «1»، عن هشام بن عروة، عن أبیه، عن عائشة زوج النّبیّ (ص) أ نّها قالت: کان یوم عاشوراء یوماً «2» تصومه قریش فی الجاهلیّة. وکان رسول اللَّه (ص) یصومه «3» فی الجاهلیّة «3». فلمّا قدم رسول اللَّه (ص) «4» المدینة، صامه، وأمر بصیامه. فلمّا فرض رمضان، «3» کان هو «5» الفریضة. و «3» تُرک یوم عاشوراء. فمَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه.
مالک بن أنس، الموطأ، 1/ 299 رقم 33/ عنه: البخاری، الصّحیح، 1/ 492 رقم 2002؛ الشّجری، الأمالی، 2/ 87
حدّثنا عبداللَّه، حدّثنی أبی، ثنا إسماعیل، أنا أیّوب، عن نافع، عن ابن عمر، أ نّه قال فی عاشوراء: صامه رسول اللَّه (ص) وأمر بصومه، فلمّا فرض رمضان تُرک، فکان عبداللَّه لا یصومه إلّاأن یأتی علی صومه.
ابن حنبل، المسند، 2/ 4
حدّثنا عبداللَّه، حدّثنی أبی، ثنا «6» یحیی، عن عبیداللَّه، أخبرنی نافع، عن ابن عمر، قال: کان یوم «7» عاشوراء یوماً «7» یصومه أهل الجاهلیّة، فلمّا نزل رمضان «8» سُئل عنه رسول اللَّه (ص)، قال: هو یوم من أیّام اللَّه تعالی «8»، مَنْ شاء صامه ومن شاء ترکه «9».
__________________________________________________
(1)- [فی البخاری مکانه: «حدّثنا عبداللَّه بن مسلمة، عن مالک ...»، وفی الأمالی: «أخبرنا أبو طاهر عبدالکریم بن عبدالواحد الحناویّ قراءة علیه، قال: أخبرنا أبو بکر محمّد بن إبراهیم بن علیّ بن عاصم المقریّ، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن سلامة الطّحاویّ، قال: حدّثنا المزنیّ، قال: حدّثنا الشّافعیّ، قال: وأخبرنا مالک ...»].
(2)- [لم یرد فی البخاری].
(3- 3) [لم یرد فی البخاری].
(4)- [الأمالی: «النّبیّ صلی الله علیه و آله»].
(5)- [لم یرد فی الأمالی].
(6)- [فی البخاری مکانه: «حدّثنا مسدّد، حدّثنا ...»].
(7)- [لم یرد فی البخاری].
(8- 8) [البخاری: «قال»].
(9)- [البخاری: «لم یصمه»، وإلی هنا حکاه فی البخاری].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 220
حدّثنا عبداللَّه، حدّثنی أبی، ثنا روح، أنا عبیداللَّه بن الأخنس، أخبرنی نافع، عن عبداللَّه بن عمر، فذکر مثله.
ابن حنبل، المسند، 2/ 57/ مثله البخاری، الصّحیح، 3/ 150 رقم 4501
حدّثنا عبداللَّه، ثنا أبی، ثنا ابن نمیر، أنا عبیداللَّه «1»، عن نافع، قال: أخبرنی ابن عمر أنّ أهل الجاهلیّة کانوا یصومون یوم عاشوراء، وأنّ رسول اللَّه (ص) صامه، والمسلمون قبل أن یفترض «2» رمضان، فلمّا افترض رمضان، قال رسول اللَّه (ص): إنّ «3» عاشوراء یوم من أیّام اللَّه تعالی، فمَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه «4».
ابن حنبل، المسند، 2/ 143/ عنه: المتّقی الهندی، کنز العمّال، 8/ 571؛ مثله‌مسلم، الصّحیح، 2/ 225 رقم 1126؛ البیهقی، السّنن الکبری، 4/ 289
أشعث بن قیس الکندیّ سکن الکوفة وله صحبة، قال لی عمرو بن علیّ، حدّثنا «5» یحیی بن سعید، قال: حدّثنا سفیان، عن زبید، عن عمارة بن عمیر، عن قیس بن السّکن:
أنّ الأشعث بن قیس دخل علی عبداللَّه یوم عاشوراء وهو یأکل، فقال: یا أبا محمّد! ادنه «6» فکل. فقال: إنِّی صائم. فقال: کنّا نصومه، ثمّ تُرک. «7»
__________________________________________________
(1)- [فی الصّحیح مکانه: «حدّثنا أبوبکر بن أبی شیبة، حدّثنا عبداللَّه بن نمیر، ح وحدّثنا ابن نمیر (واللّفظ له)، حدّثا أبی، حدّثنا عبیداللَّه ...»، وفی السّنن: «أخبرنا أبو عبداللَّه الحافظ، أنبأ محمّد بن یعقوب، ثنا إبراهیم ابن أبی طالب ومحمّد بن إسماعیل، قالا: ثنا حسن بن علیّ الحلوانیّ، ثنا عبداللَّه بن نمیر، عن عبیداللَّه، ورواه مسلم عن أبی بکر وغیره، عن عبداللَّه بن نمیر وأخرجاه من حدیث یحیی القطّان، عن عبیداللَّه ...»].
(2)- [السّنن: «یفرض»].
(3)- [فی کنز العمّال مکانه: «عن ابن عمر، إنّ ...»].
(4)- [فی السّنن: «ترک»، وأضاف فی الصّحیح: «وحدّثنا محمّد بن المثنّی وزهیر بن حرب، قالا: حدّثنا یحیی (وهو القطّان) ح وحدّثنا أبوبکر بن أبی شیبة، حدّثنا أبو أسامة، کلاهما عن عبیداللَّه بمثله فی هذا الإسناد»].
(5)- [فی الصّحیح مکانه: «وحدّثنا أبوبکر بن أبی شیبة، حدّثنا وکیع ویحیی بن سعید القطّان، عن سفیان ح: وحدّثنی محمّد بن حاتم واللّفظ له، حدّثنا ...»].
(6)- [الصّحیح: «ادن»].
(7)- [إلی هنا حکاه فی الصّحیح].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 221
وقال أبو معاویة، عن الأعمش، عن عمارة، عن عبدالرّحمان بن یزید، عن عبداللَّه.
وقال لنا أبو نعیم، عن محمّد بن طلحة، عن زبید، عن سعد بن عبیدة، عن قیس بن السّکن، عن عبداللَّه.
البخاری، التّاریخ الکبیر، 1- 1/ 434 رقم 1396/ مثله مسلم، الصّحیح، 2/ 226 ذیل رقم 1127
حدّثنا یحیی بن بکیر، حدّثنا اللّیث، عن عُقیل، عن ابن شهاب، عن عروة، عن عائشة. وحدّثنی محمّد بن مقاتل، قال: أخبرنی عبداللَّه، هو ابن المبارک، قال: أخبرنا محمّد بن أبی حفصة، عن الزّهریّ، عن عروة، عن عائشة، قالت: کانوا یصومون عاشوراء قبل أن یفرض رمضان، وکان یوماً تستر فیه الکعبة، فلمّا فرض اللَّه رمضان، قال رسول اللَّه (ص): «مَنْ شاء أن یصومه فلیصمه، ومَنْ شاء أن یترکه فلیترکه».
البخاری، الصّحیح، 1/ 394 رقم 1592
حدّثنا مسدّد: حدّثنا إسماعیل، عن أیّوب، عن نافع، عن ابن عمر، قال: صام النّبیّ (ص) عاشوراء وأمر بصیامه، فلمّا فُرض رمضان تُرک. وکان عبداللَّه لایصومه إلّاأن یوافق
صومه. البخاری، الصّحیح، 1/ 466 رقم 1892
حدّثنا قتیبة بن سعید، حدّثنا اللّیث، عن یزید بن أبی حبیب: أنّ عراک بن مالک حدّثه: أنّ عروة أخبره، عن عائشة: أنّ قریشاً کانت تصوم یوم عاشوراء فی الجاهلیّة، ثمّ أمر رسول اللَّه (ص) بصیامه حتّی فُرض رمضان، وقال رسول اللَّه (ص): «مَنْ شاء فلیصمه، ومَنْ شاء أفطر».
البخاری، الصّحیح، 1/ 466 رقم 1893
حدّثنا أبو عاصم، عن عمر بن محمّد، عن سالم، عن أبیه رضی الله عنه، قال: قال النّبیّ (ص) یوم عاشوراء: «إن شاء صام».
البخاری، الصّحیح، 1/ 492 رقم 2000
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 222
حدّثنا أبو الیمان، أخبرنا شعیب، عن الزّهریّ، قال: أخبرنی «1» عروة بن الزّبیر: أنّ عائشة، قالت: کان رسول اللَّه (ص) «2» أمر بصیام یوم عاشوراء «2»، فلمّا فُرض رمضان، کان مَنْ شاء صام «3»، ومَنْ شاء أفطر.
البخاری، الصّحیح، 1/ 492 رقم 2001/ مثله مسلم، الصّحیح، 2/ 224 ذیل‌رقم 1125
حدّثنا مسدّد، حدّثنا یحیی، قال هشام: حدّثنی أبی، عن عائشة، قالت: کان عاشوراء یوماً تصومه قریش فی الجاهلیّة، وکان النّبیّ (ص) یصومه، فلمّا قدم المدینة صامه، وأمر بصیامه، فلمّا نزل رمضان کان مَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء لا یصومه.
البخاری، الصّحیح، 2/ 496 رقم 3831
حدّثنا عبداللَّه بن محمّد، حدّثنا ابن عیینة، عن الزّهریّ، عن عروة، «4» عن عائشة، قالت: کان عاشوراء یصام «5» قبل رمضان، فلمّا نزل رمضان «5» مَنْ شاء صام ومَنْ شاء أفطر.
البخاری، الصّحیح، 3/ 150 رقم 4502/ عنه: السّیوطی، الدّرّ المنثور، 1/ 177
حدّثنی محمود، أخبرنا عبیداللَّه، عن إسرائیل، عن منصور، عن إبراهیم، عن علقمة، عن عبداللَّه، قال: دخل علیه الأشعث وهو یطعم، فقال: الیوم عاشوراء، فقال: کان یصام قبل أن ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان تُرک، فادنُ فکل.
البخاری، الصّحیح، 3/ 150 رقم 4503
__________________________________________________
(1)- [فی الصّحیح مکانه: «حدّثنا حرملة بن یحیی، أخبرنا ابن وهب، أخبرنی یونس، عن ابن شهاب، أخبرنی ...»].
(2- 2) [الصّحیح: «یأمر بصیامه قبل أن یفرض رمضان»].
(3)- [أضاف فی الصّحیح: «یوم عاشوراء»].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی الدّرّ المنثور].
(5- 5) [الدّرّ المنثور: «فلمّا نزل رمضان کان»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 223
حدّثنا محمّد بن المثنّی، حدّثنا یحیی، حدّثنا هشام، قال: أخبرنی أبی، عن عائشة، قالت: کان یوم عاشوراء تصومه قریش فی الجاهلیّة، وکان النّبیّ (ص) یصومه، فلمّا قدم المدینة صامه وأمر بصیامه، فلمّا نزل رمضان کان رمضان الفریضة وتُرک عاشوراء، فکان مَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء لم یصمه.
البخاری، الصّحیح، 3/ 150 رقم 4504
حدّثنا زهیر بن حرب، حدّثنا جریر، عن هشام بن عروة، عن أبیه، عن عائشة، قالت: کانت قریش تصوم عاشوراء فی الجاهلیّة، وکان رسول اللَّه (ص) یصومه، فلمّا هاجر إلی المدینة، صامه وأمر بصیامه، فلمّا فُرض شهر رمضان، قال: «مَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه».
مسلم، الصّحیح، 2/ 223- 224 رقم 1125
وحدّثنا أبو بکر بن أبی شیبة وأبو کریب، قالا: حدّثنا ابن نمیر، عن هشام، بهذا الإسناد، ولم یذکر فی أوّل الحدیث: وکان رسول اللَّه (ص) یصومه، وقال فی آخر الحدیث:
وترک عاشوراء، فمن شاء صامه، ومن شاء ترکه، ولم یجعله من قول النّبیّ (ص)، کروایة جریر.
مسلم، الصّحیح، 2/ 224 ذیل رقم 1125
حدّثنی عمرو النّاقد، حدّثنا سفیان، عن الزّهریّ، عن عروة، عن عائشة، أنّ یوم عاشوراء کان یصام فی الجاهلیّة، فلمّا جاء الإسلام، مَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه.
مسلم، الصّحیح، 2/ 224 ذیل رقم 1125
حدّثنا قتیبة بن سعید ومحمّد بن رمح، جمیعاً، عن اللّیث بن سعد، قال ابن رمح: أخبرنااللّیث، عن یزید بن أبی حبیب، أنّ عراکاً أخبره، أنّ عروة أخبره، أنّ عائشة أخبرته أنّ قریشاً کانت تصوم عاشوراء فی الجاهلیّة، ثمّ أمر رسول اللَّه (ص) بصیامه، حتّی فُرض رمضان، فقال رسول اللَّه (ص): مَنْ شاء فلیصمه، ومَنْ شاء فلیفطره».
مسلم، الصّحیح، 2/ 224 ذیل رقم 1125
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 224
وحدّثنا قتیبة بن سعید، حدّثنا لیث، ح وحدّثنا ابن رمح، أخبرنا اللّیث «1»، عن نافع، عن ابن عمر، «2» أ نّه ذکر عند رسول اللَّه (ص) یوم عاشوراء، فقال رسول اللَّه (ص): «کان یوماً «2» یصومه أهل الجاهلیّة، فمَنْ أحبّ منکم أن یصومه فلیصمه، ومَنْ کره «3» فلیدعه».
مسلم، الصّحیح، 2/ 225 ذیل رقم 1126/ عنه: البیهقی، السّنن الکبری، 4/ 290
حدّثنا أبو کریب «4»، حدّثنا أبو أسامة، عن الولید (یعنی ابن کثیر)، حدّثنی نافع، أنّ عبداللَّه بن عمر حدّثه «5»، أ نّه سمع رسول اللَّه (ص) یقول، فی یوم عاشوراء: «إنّ «6» هذا یوم کان یصومه أهل الجاهلیّة، فمَنْ أحبّ أن یصومه فلیصمه، ومَنْ أحبّ أن یترکه فلیترکه» «7».
وکان عبداللَّه رضی الله عنه لا یصومه، إلّاأن یوافق صیامه.
مسلم، الصّحیح، 2/ 225 ذیل رقم 1126/ عنه: البیهقی، السنن الکبری، 4/ 290؛ المتّقی الهندی، کنز العمّال، 8/ 571
وحدّثنی محمّد بن أحمد بن أبی خلف، حدّثنا روح، حدّثنا أبو مالک عبیداللَّه بن الأخنس، أخبرنی نافع، عن عبداللَّه بن عمر، قال: ذُکر عند النّبیّ (ص) صوم یوم عاشوراء، فذکر مثل حدیث اللّیث بن سعد، سواء. مسلم، الصّحیح، 2/ 225 ذیل رقم 1126
__________________________________________________
(1)- [فی السّنن مکانه: «حدّثنا أبو الحسن العلویّ إملاء أنبأ أبو بکر محمّد بن أحمد بن دلویه الدّقّاق، ثنا أحمد بن الأزهر، ثنا عبدالرّزّاق، عن ابن جریح، عن نافع، قال: قال عبداللَّه بن عمر: قال النّبیّ (ص) وذکر یوم عاشوراء عنده کان (ح وأخبرنا) أبو الحسن محمّد بن یعقوب الفقیه، أنبأ أبو النّضر الفقیه، ثنا عثمان بن سعید، ثنا الطّیالسیّ أبو الولید، ثنا لیث، رواه مسلم عن قتیبة وغیره، عن اللّیث ...»].
(2- 2) [السّنن: «عن رسول اللَّه (ص)، قال: یوم عاشوراء یوم کان»].
(3)- [السّنن: «کرهه»].
(4)- [فی السّنن مکانه: «أخبرنا أبو عبداللَّه الحافظ وأبو سعید بن أبی عمرو، قالا: ثنا أبو العبّاس محمّد ابن یعقوب، ثنا أحمد بن عبدالحمید الحارثیّ، ثنا أبو أسامة، ورواه مسلم عن أبی کریب ...»].
(5)- [السّنن: «حدّثهم»].
(6)- [فی کنز العمّال مکانه: «عن ابن عمر، إنّ ...»].
(7)- [إلی هنا حکاه عنه فی کنز العمّال].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 225
وحدّثنا أحمد بن عثمان النّوفلیّ، حدّثنا «1» أبو عاصم، حدّثنا عمر بن محمّد بن زید العسقلانیّ، حدّثنا سالم بن عبداللَّه، حدّثنی عبداللَّه بن عمر، قال: «2» ذُکر عند «2» رسول اللَّه (ص) یوم عاشوراء، فقال: «ذاک یوم کان یصومه أهل الجاهلیّة، فمَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه» «3».
مسلم، الصّحیح، 2/ 225- 226 ذیل رقم 1126/ عنه: الطّبرانی، المعجم الأوسط، 2/ 273
حدّثنا أبو بکر بن أبی شیبة وأبو کریب، جمیعاً، عن أبی معاویة، قال أبو بکر: حدّثنا أبو معاویة، عن الأعمش، عن عُمارة، عن عبدالرّحمان بن یزید، قال: دخل الأشعث بن قیس علی عبداللَّه، وهو یتغدّی، فقال: یا أبا محمّد! ادنُ إلی الغداء، فقال: أوَ لیس الیوم یوم عاشوراء؟ قال: وهل تدری ما یوم عاشوراء؟ قال: وما هو؟ قال: إنّما هو یوم کان رسول اللَّه (ص) یصومه قبل أن ینزل شهر رمضان «4»، فلمّا نزل شهر رمضان تُرک.
وقال أبو کریب: ترکه.
وحدّثنا زهیر بن حرب وعثمان بن أبی شیبة، قالا: حدّثنا جریر، عن الأعمش، بهذا الإسناد، وقالا: فلمّا نزل رمضان ترکه.
مسلم، الصّحیح، 2/ 226 رقم 1127
وحدّثنی محمّد بن حاتم، حدّثنا إسحاق بن منصور، حدّثنا إسرائیل، عن منصور، عن إبراهیم، عن علقمة، قال: دخل الأشعث بن قیس علی ابن مسعود، وهو یأکل، یوم عاشوراء، فقال: یا أبا عبدالرّحمان! إنّ الیوم یوم عاشوراء، فقال: قد کان یصام قبل أن
__________________________________________________
(1)- [فی المعجم الأوسط مکانه: «حدّثنا أحمد، قال: حدّثنا محمّد بن عمرو بن عثمان الثّقفیّ البصریّ، قال: حدّثنا ...»].
(2- 2) [المعجم الأوسط: «ذکر»].
(3)- [أضاف فی المعجم الأوسط: «لم یروه عن عمر بن محمّد إلّاأبو عاصم»].
(4)- (قبل أن ینزل شهر رمضان) أراد بنزوله نزول الأمر بصیامه. ولا یبعد أن یراد نزول قوله تعالی: «شهر رمضان الّذی أنزلَ فیه القرآن» ... إلخ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 226
ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان، تُرک، فإن کنت مفطراً فاطعم.
مسلم، الصّحیح، 2/ 226- 227 ذیل رقم 1127
حدّثنا أبو بکر «1» بن أبی شیبة، حدّثنا عبیداللَّه بن «2» موسی، أخبرنا شیبان، عن أشعث ابن أبی الشّعثاء، عن جعفر بن أبی ثور، عن «3» جابر بن سمرة رضی الله عنه، قال: کان رسول اللَّه (ص) «4» یأمرنا بصیام یوم «4» عاشوراء، ویحثّنا علیه، ویتعاهدنا عنده، فلمّا فُرض رمضان، لم یأمرنا، ولم ینهنا «5»، ولم یتعاهدنا عنده.
مسلم، الصّحیح، 2/ 227 رقم 1128/ عنه: البیهقی، السّنن الکبری، 4/ 289؛ السّیوطی، الدّرّ المنثور، 1/ 190؛ مثله الشّجری، الأمالی، 1/ 180- 181
حدّثنا عبدالأعلی، حدّثنا یحیی بن سعید، عن هشام بن عروة، أخبرنی أبی،
عن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوماً تصومهُ قُریشٌ فی الجاهلیّة، فکانَ رسول اللَّه یصومه. فلمّا قَدِمَ المدینةَ صامهُ وأمرَ بصِیامِه، فلمّا نزل صَوْمُ رَمَضانَ کانَ رمَضانُ هو الفَریضةَ، وتَرَکَ عاشُوراءَ، فکانَ مَنْ شاءَ صامَهُ، ومَنْ شاءَ لم یَصُمْهُ.
أبو یعلی، المسند، 8/ 100 رقم 4638
__________________________________________________
(1)- [فی السّنن مکانه: «أخبرنا أبو عبدالرّحمان محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد بن محبوب الدّهّان، ثنا أبو العبّاس أحمد بن هارون الفقیه، ثنا بشر بن موسی الأسدیّ (ح وأخبرنا) أبو القاسم طلحة بن علیّ بن الصّقر وأبو القاسم غیلان بن محمّد بن إبراهیم البزّاز ببغداد، قالا: ثنا أبو بکر محمّد بن عبداللَّه بن إبراهیم الشّافعیّ، ثنا محمّد بن الفرج الأزرق، قالا: ثنا الحسن بن موسی الأشیب، ثنا شیبان (ح وأخبرنا) أبو عبداللَّه الحافظ، أنبأ أبوجعفر محمّد بن علیّ بن دحیم الشّیبانیّ، ثنا أحمد بن حازم بن أبی غرزة، ثنا عبیداللَّه بن موسی، ورواه مسلم عن أبی بکر ...»].
(2)- [فی الأمالی مکانه: «أخبرنا أبو طالب محمّد بن محمّد بن إبراهیم بن غیلان بقراءتی علیه، قال: حدّثنا أبو بکر محمّد بن عبداللَّه إبراهیم الشّافعیّ، قال: حدّثنا بشر بن موسی، قال: حدّثنا الحسن بن ...»].
(3)- [فی الدّرّ المنثور مکانه: «أخرج ابن أبی شیبة ومسلم عن ...»].
(4- 4) [فی الأمالی: «یأمر بصیام»، وفی الدّرّ المنثور: «یأمر بصیام یوم»].
(5)- [لم یرد فی الأمالی، وفی الدّرّ المنثور: «لم ینهنا عنه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 227
حدّثنا أبو خیثمة، حدّثنا جریر، عن الأعمش، عن عُمارة بن عمیر، عن عبدالرّحمان ابن یزید، قال:
دخل الأشعث بن قیس علی عبداللَّه وهو یتغدّی، فقال: «ادنه». فقال الأشعث: ألیسَ الیوم یوم عاشوراء؟ فقال عبداللَّه: وما یدریک ما عاشوراء؟ إنّما کان رسول اللَّه (ص) یصومه، فلمّا نزل رمضان ترکه.
أبو یعلی، المسند، 9/ 106- 107 رقم 5175
محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد ومحمّد بن الحسین جمیعاً، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن منصور بن یونس، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول: فرض اللَّه عزّ وجلّ علی العباد خمساً، أخذوا أربعاً وترکوا واحداً، قلت:
أتسمِّیهنّ لی جعلت فداک؟ فقال: الصّلاة، وکان النّاس لا یدرون کیف یصلّون، فنزل جبرئیل علیه السلام، فقال: یا محمّد! أخبرهم بمواقیت صلاتهم، ثمّ نزلت الزّکاة، فقال: یا محمّد! أخبرهم من زکاتهم ما أخبرتهم من صلاتهم، ثمّ نزل الصّوم، فکان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله إذا کان یوم عاشوراء بعث إلی ما حوله من القری، فصاموا ذلک الیوم، فنزل شهر رمضان بین شعبان وشوّال، ثمّ نزل الحجّ، فنزل جبرئیل علیه السلام، فقال: أخبرهم من حجّهم ما أخبرتهم من صلاتهم وزکاتهم وصومهم.
ثمّ نزلت الولایة، وإنّما أتاه ذلک فی یوم الجمعة بعرفة، أنزل اللَّه عزّ وجلّ: «الیومَ أکْمَلْتُ لکُم دینکُم وأتممتُ عَلیکُم نِعْمَتی» «1»
، وکان کمال الدّین بولایة علیّ بن أبی طالب علیه السلام، فقال عند ذلک رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: امّتی حدیثو عهد بالجاهلیّة ومتی أخبرتهم بهذا فی ابن عمِّی یقول قائل، ویقول قائل- فقلت فی نفسی من غیر أن ینطق به لسانی- فأتتنی عزیمة من اللَّه عزّ وجلّ بَتْلَة، أوعدنی إن لم ابلّغ أن یعذِّبنی، فنزلت: «یا أ یُّها الرّسولُ بَلِّغ ما انزِلَ إلیکَ مِن رَبِّکَ وإنْ لم تفعَلْ فما بلّغْتَ رسالتهُ واللَّهُ یعصِمُکَ مِنَ النّاسِ إنّ اللَّهَ
__________________________________________________
(1)- المائدة: 5/ 3.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 228
یَهدی القَوْمَ الکافِرین» «1»
، فأخذ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بید علیّ علیه السلام، فقال: أ یّها النّاس! إنّه لم یکن نبیّ من الأنبیاء ممّن کان قبلی إلّاوقد عمّره اللَّه، ثمّ دعاه فأجابه، فأُوشک أن ادعی فاجیب وأنا مسؤول وأنتم مسؤولون، فماذا أنتم قائلون؟ فقالوا: نشهد أ نّک قد بلّغت ونصحت، وأدّیت ما علیک، فجزاک اللَّه أفضل جزاء المرسلین، فقال: اللَّهمّ اشهد- ثلاث مرّات- ثمّ قال: یا معشر المسلمین! هذا ولیّکم من بعدی، فلیبلّغ الشّاهد منکم الغائب.
قال أبو جعفر علیه السلام: کان واللَّه [علیّ علیه السلام] أمین اللَّه علی خلقه وغیبه ودینه الّذی ارتضاه لنفسه، ثمّ إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله حضره الّذی حضر، فدعا علیّاً، فقال: یا علیّ! إنّی أرید أن أئتمنک علی ما ائتمننی اللَّه علیه من غیبه وعلمه ومن خلقه ومن دینه الّذی ارتضاه لنفسه، فلم یشرک واللَّه فیها یا زیاد أحداً من الخلق، ثمّ إنّ علیّاً علیه السلام حضره الّذی حضره، فدعا ولده وکانوا اثنا عشر ذکراً، فقال لهم: یا بنیّ! إنّ اللَّه عزّ وجلّ قد أبی إلّاأن یجعل فیّ سنّة من یعقوب وإنّ یعقوب دعا ولده وکانوا اثنا عشر ذکراً، فأخبرهم بصاحبهم، ألا وإنِّی اخبرکم بصاحبکم، ألا إنّ هذین ابنا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله الحسن والحسین علیهما السلام فاسمعوا لهما وأطیعوا، ووازروهما فإنّی قد ائتمنتهما علی ما ائتمننی علیه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ممّا ائتمنه اللَّه علیه من خلقه ومن غیبه ومن دینه الّذی ارتضاه لنفسه.
فأوجب اللَّه لهما من علیّ علیه السلام ما أوجب لعلیّ علیه السلام من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، فلم یکن لأحدٍ منهما فضل علی صاحبه إلّابکبره، وإنّ الحسین کان إذ حضر الحسن لم ینطق فی ذلک المجلس حتّی یقوم، ثمّ إنّ الحسن علیه السلام حضره الّذی حضره، فسلّم ذلک إلی الحسین علیه السلام، ثمّ إنّ حسیناً حضره الّذی حضره، فدعا ابنته الکبری فاطمة- بنت الحسین علیه السلام- فدفع إلیها کتاباً ملفوفاً ووصیّة ظاهرة، وکان علیّ بن الحسین علیه السلام مبطوناً لایرون إلّاأ نّه لما به، فدفعت فاطمة الکتاب إلی علیّ بن الحسین، ثمّ صار واللَّه ذلک الکتاب إلینا.
__________________________________________________
(1)- المائدة: 5/ 67.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 229
الحسین بن محمّد، عن معلّی بن محمّد، عن محمّد بن جمهور، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن منصور بن یونس، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام مثله. «1»
الکلینی، الأصول من الکافی، 1/ 290- 291 رقم 6
علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن نوح بن شعیب النّیسابوریّ، عن یاسین الضّریر، عن حریز، «2» عن زرارة، عن أبی جعفر وأبی عبداللَّه علیهما السلام، قالا: «3» لا تصم فی «3» یوم عاشوراء، ولا «4» عرفة بمکّة، ولا فی المدینة، ولا فی وطنک، ولا فی مصر من الأمصار.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 146 رقم 3/ عنه: الطّوسی، الاستبصار، 2/ 134، تهذیب الأحکام، 4/ 300؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 60
الحسن بن علیّ الهاشمیّ، عن محمّد بن موسی، عن یعقوب بن یزید، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، قال: حدّثنی نجبة «5» بن الحارث العطّار، قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن صوم یوم عاشوراء، فقال: صوم متروک بنزول شهر رمضان والمتروک بدعة، قال نجبة «5»:
فسألت أبا عبداللَّه علیه السلام «6» من بعد أبیه علیه السلام عن ذلک فأجابنی «6» بمثل جواب أبیه، ثمّ قال «7»: أما إنّه صوم «8» یوم ما نزل به کتاب ولا جرت به سنّة إلّاسنّة آل زیاد بقتل الحسین «9» بن علیّ «9» صلوات اللَّه علیهما.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «19/ إمامة الحسین علیه السلام فیما جاء عن الباقر علیه السلام»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی الإقبال].
(3- 3) [فی الاستبصار والتّهذیب: «لا تصم»، وفی الإقبال: «لا تصومنّ»].
(4)- [زاد فی التّهذیب: «یوم»].
(5)- [فی الاستبصار والتّهذیب والوسائل: «نجیة»].
(6- 6) [فی الاستبصار والتّهذیب: «عن ذلک من بعد أبیه فأجابنی (فأجاب)»].
(7)- [زاد فی التّهذیب: «لی»].
(8)- [فی التّهذیب والاستبصار: «صیام»].
(9- 9) [لم یرد فی الاستبصار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 230
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 146 رقم 4/ عنه: الطّوسی، الاستبصار، 2/ 134- 135، تهذیب الأحکام، 4/ 301؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 7/ 340
عنه [الحسن بن علیّ الهاشمیّ]، عن محمّد بن عیسی بن عبید، قال: حدّثنی جعفر بن عیسی أخوه، قال: سألت الرّضا علیه السلام عن صوم «1» عاشوراء وما یقول النّاس فیه، فقال: عن صوم ابن مرجانة تسألنی؟ ذلک یوم صامه «2» الأدعیاء من آل زیاد لقتل «3» الحسین علیه السلام وهو یوم یتشاءم «4» به آل محمّد صلی الله علیه و آله ویتشاءم به أهل الإسلام، والیوم «5» الّذی یتشاءم به أهل الإسلام لا یُصام «5» ولا یُتبرّک به، ویوم الاثنین یوم نحس «6»، قبض اللَّه عزّ وجلّ فیه نبیّه، وما اصیب آل محمّد إلّافی یوم الاثنین، فتشاءمنا به وتبرّک به عدوِّنا «7»، ویوم عاشوراء قُتل «8» الحسین صلوات اللَّه علیه وتبرّک به ابن مرجانة وتشاءم «9» به آل محمّد صلّی اللَّه علیهم، فمَنْ صامهما أو «10» تبرّک بهما لقی اللَّه تبارک وتعالی ممسوخ القلب، وکان حشره «11» مع الّذین سنّوا صومهما والتبرّک «12» بهما.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب والوسائل: «یوم»].
(2)- [التّهذیب: «ما صامه إلّا»].
(3)- [فی الاستبصار والتّهذیب: «بقتل»].
(4)- [التّهذیب: «تشاءم»].
(5- 5) [فی الاستبصار: «الّذی یتشاءم به الإسلام وأهله لایصام فیه»، وفی التّهذیب: «المتشاءم به الإسلام وأهله لا یصام»].
(6)- [لم یرد فی الاستبصار].
(7)- [فی الاستبصار والتّهذیب: «أعداؤنا»].
(8)- [زاد فی الاستبصار: «فیه»].
(9)- [الاستبصار: «یتشاءم»].
(10)- [التّهذیب: «و»].
(11)- [فی الاستبصار والتّهذیب والوسائل والبحار: «محشره»].
(12)- [فی الاستبصار والتّهذیب: «تبرّکوا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 231
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 146- 147 رقم 5/ عنه: الطّوسی، الاستبصار، 2/ 135، تهذیب الأحکام، 4/ 301؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 7/ 340؛ المجلسی، البحار، 45/ 94- 95
وعنه [الحسن بن علیّ الهاشمیّ]، عن محمّد بن عیسی، قال: حدّثنا محمّد بن أبی عمیر، عن زید النّرسیّ، قال: «1» سمعت عبید بن زرارة «1» یسأل أبا عبداللَّه علیه السلام عن صوم «2» یوم عاشوراء، فقال: من صامه کان حظّه من صیام ذلک الیوم حظّ ابن مرجانة وآل زیاد، قال: قلت: وما کان «3» حظّهم من ذلک الیوم؟ «4» قال: النّار أعاذنا اللَّه من النّار ومن عمل یقرِّب من «4» النّار.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 147 رقم 6/ عنه: الطّوسی، الاستبصار، 2/ 135، تهذیب الأحکام، 4/ 301- 302
وعنه [الحسن بن علیّ الهاشمیّ]، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن أبان «5»، عن «6» عبدالملک، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن صوم تاسوعاء وعاشوراء من شهر المحرّم، فقال: تاسوعاء یوم حوصر فیه الحسین علیه السلام وأصحابه رضی اللَّه عنهم بکربلاء واجتمع علیه خیل أهل الشّام وأناخوا علیه، وفرح ابن مرجانة وعمر بن سعد بتوافر «7» الخیل وکثرتها واستضعفوا فیه الحسین صلوات اللَّه علیه وأصحابه رضی اللَّه عنهم، وأیقنوا أن «8» لا یأتی الحسین علیه السلام ناصر ولایمدّه أهل العراق- بأبی «9» المستضعف الغریب-.
__________________________________________________
(1- 1) [فی الاستبصار والتّهذیب: «حدّثنا عبید بن زرارة قال: سمعت زرارة»].
(2)- [الاستبصار: «صیام»].
(3)- [لم یرد فی الاستبصار والتّهذیب].
(4- 4) [فی الاستبصار: «قال»، وفی التّهذیب: «فقال»].
(5)- [لم یرد فی الوسائل].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [الوسائل: «بنوافل»].
(8)- [البحار: «أ نّه»].
(9)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «ذاک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 232
ثمّ قال: وأمّا یوم عاشوراء، فیوم اصیب فیه الحسین علیه السلام صریعاً بین أصحابه، وأصحابه صرعی حوله [عراة]، أفصوم یکون فی ذلک الیوم؟! کلّا وربّ البیت الحرام، ما هو یوم صوم وما هو إلّایوم حزن ومصیبة دخلت علی أهل السّماء وأهل الأرض وجمیع المؤمنین، ویوم فرح وسرور لابن مرجانة وآل زیاد وأهل الشّام، غضب اللَّه علیهم وعلی ذرِّیّاتهم «1»، وذلک یوم بکت علیه «2» جمیع بقاع الأرض خلا بقعة الشّام.
فمَنْ صامه «3» أو تبرّک به حشره اللَّه مع آل زیاد، ممسوخ القلب، «4» مسخوط علیه، ومن ادّخر «4» إلی منزله «5» ذخیرة أعقبه اللَّه تعالی نفاقاً فی قلبه إلی یوم یلقاه، وانتزع البرکة عنه وعن أهل بیته وولده، وشارکه الشّیطان فی جمیع ذلک.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 147 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 339؛ المجلسی، البحار، 45/ 95؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 53- 54
حدّثنا أحمد، قال: حدّثنا بشر بن معاذ العقدیّ، قال: حدّثنا أبو المطرّف المغیرة بن مطرّف الواسطیّ، قال: حدّثنا هشام بن عروة، عن أبیه، عن عبداللَّه بن عمرو، عن معاویة قال: «خطبنا رسول اللَّه (ص) یوم عاشوراء، فقال: إنّ هذا یوم لم یُکتب علیکم صیامه، فمَنْ شاء صام».
الطّبرانی، المعجم الأوسط، 2/ 111 رقم 1215
حدّثنا أبو مسلم، قال: حدّثنا عبداللَّه بن رجاء، قال: حدّثنا محمّد بن طلحة بن مصرّف، عن زبید الیامیّ، عن سعید بن عبیدة، عن قیس بن السّکن قال:
کنت جالساً عند عبداللَّه بن مسعود فی یوم عاشوراء- وبین یدیه قصعة من ثرید- فدخل الأشعث بن قیس، فقال: هلمّ إلی الغداء یا أبا محمّد، فقال: أوَ ما صُمتم هذا
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «ذراریهم»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «صام»].
(4- 4) [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «مسخوطاً علیه ومن ادّخر (اذّخر)»].
(5)- [زاد فی الوسائل: «فیه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 233
الیوم؟ فقال عبداللَّه: کنّا نصومه قبل أن ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان صمناه، وترکنا ما سواه».
الطّبرانی، المعجم الأوسط، 3/ 269 رقم 2587
حدّثنا «1» الحسن بن علیّ المعمریّ، ثنا برکة بن محمّد الحلبیّ، ثنا یوسف بن أسباط، عن «2» سفیان الثّوریّ «2»، عن منصور، عن إبراهیم، عن علقمة قال: أتیت ابن مسعود یوم عاشوراء، فإذا بین یدیه قصعة ثرید وعُراقٍ، قلت «3»: یا أبا عبدالرّحمان! ألیس هذا یوم عاشوراء؟ قال: نعم، کنّا نصومه مع «4» رسول اللَّه (ص) «4» قبل أن یفرض شهر رمضان، فلمّا فرض شهر رمضان نسخهُ، ثمّ قال: اقعد، فقعدت وأکلت.
الطّبرانی، المعجم الکبیر، 10/ 73 رقم 9989/ عنه: الشّجری، الأمالی، 1/ 181
حدّثنا أبو عامر، ثنا سلیمان بن عبدالرّحمان، ثنا عبداللَّه بن کثیر، عن سعید بن عبدالعزیز، عن نافع، عن ابن عمر، قال: کنت عند رسول اللَّه (ص) یوم عاشوراء، فقال:
«کان یوماً «5» یصومه أهل الجاهلیّة، فمَنْ أحبّ منکم أن یصومه فلیصمه، ومَنْ کره فلیفطر» «6».
الطّبرانی، مسند الشّامیّین، 1/ 160 رقم 264/ عنه: أبو نعیم، حلیة الأولیاء، 6/ 126
حدّثنا الشّیخ الفقیه أبو جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی رحمه الله، قال: حدّثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رحمه الله، قال: حدّثنا أبی، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن نصر بن مزاحم، عن عمرو بن سعد، عن ارطاة بن حبیب، عن فضیل الرّسّان، عن جبلة المکّیّة، قالت: سمعت المیثم التّمّار قدس سره یقول: واللَّه لتقتلنّ
__________________________________________________
(1)- [الأمالی: «أخبرنا أبوبکر محمّد بن ریذة قراءة علیه، قال: أخبرنا أبو القاسم الطّبرانیّ، قال: حدّثنا»].
(2- 2) [الأمالی: «أبی شیبان»].
(3)- [الأمالی: «قلنا»].
(4- 4) [الأمالی: «النّبیّ صلی الله علیه و آله»].
(5)- [حلیة الأولیاء: «یوم»].
(6)- [أضاف فی حلیة الأولیاء: «رواه عدّة عن نافع، وتفرّد به عبداللَّه، عن سعید»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 234
هذه الامّة ابن نبیّها [...].
قالت جبلة: فقلت له: یا میثم! وکیف یتّخذ النّاس ذلک الیوم الّذی یُقَتل فیه الحسین ابن علیّ علیه السلام یوم برکة؟ فبکی میثم رضی الله عنه، ثمّ قال: سیزعمون بحدیث یضعونه أ نّه الیوم الّذی تاب اللَّه فیه علی آدم علیه السلام وإنّما تاب اللَّه علی آدم علیه السلام فی ذی الحجّة، ویزعمون أ نّه الیوم الّذی قبل اللَّه فیه توبة داوود، وإنّما قبل اللَّه توبته فی ذی الحجّة، ویزعمون أ نّه الیوم الّذی أخرج اللَّه فیه یونس من بطن الحوت، وإنّما أخرجه اللَّه من بطن الحوت فی ذی القعدة، ویزعمون أ نّه الیوم الّذی استوت فیه سفینة نوح علی الجودی، وإنّما استوت علی الجودی یوم الثّامن عشر من ذی الحجّة، ویزعمون أ نّه الیوم الّذی فلق اللَّه فیه البحر لبنی إسرائیل، وإنّما کان ذلک فی شهر ربیع الأوّل. «1» [...].
الصّدوق، الأمالی،/ 126- 128 رقم 1
سأل محمّد بن مسلم وزرارة بن أعین أبا جعفر الباقر علیه السلام عن صوم یوم عاشوراء، فقال: کان صومه قبل شهر رمضان، فلمّا نزل شهر رمضان تُرک.
الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 51- 52 رقم 1
(أخبرنی) عبداللَّه بن الحسین القاضی بمرو، ثنا الحارث بن أبی أسامة، ثنا أبو النّضر هاشم بن القاسم، ثنا المسعودی، «2» حدّثنی عمرو بن مرّة، عن عبدالرّحمان بن أبی لیلی، عن معاذ بن جبل رضی الله عنه، قال: أمّا أحوال الصّیام فإنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قدم المدینة، فجعل یصوم من کلّ شهر ثلاثة أیّام وصیام یوم عاشوراء، ثمّ إنّ اللَّه فرض علیه الصّیام، فأنزل اللَّه «3»: «یا أ یُّها الّذینَ آمَنُوا کُتِبَ علیکُم الصِّیامُ کما کُتِبَ عَلی الّذینَ من قَبْلِکُم» إلی هذه الآیة: «وعَلی الّذینَ یُطیقونهُ فِدیةٌ طَعامُ مِسْکِین» «4»
، فکان من شاء صام، ومَنْ
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار أمیر المؤمنین علیه السلام صحابته بشهادة الحسین علیه السلام»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی التّلخیص].
(3)- [لم یرد فی التّلخیص].
(4)- البقرة: 2/ 183- 184.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 235
شاء أطعم مسکیناً، فأجزأ ذلک «1» عنه، ثمّ إنّ اللَّه أنزل الآیة الأخری: «شَهْرُ رَمَضانَ الّذِی انْزِلَ فیهِ القُرْآن هُدیً للنّاس» إلی قوله تعالی: «فمَن شَهِدَ منکُم الشّهرَ فَلْیَصُمْه» «2»
، فأثبت اللَّه صیامه علی المقیم الصّحیح ورخص فیه للمریض وللمسافر «3»، وثبت الإطعام للکبیر الّذی لا یستطیع الصّیام، فهذان حولان.
وکانوا یأکلون ویشربون ویأتون النّساء ما لم یناموا، فإذا ناموا امتنعوا، ثمّ إنّ رجلًا من الأنصار یقال له: صرمة کان یعمل صائماً حتّی أمسی، فجاء إلی أهله، فصلّی العشاء، ثمّ نام، فلم یأکل ولم یشرب حتّی أصبح، فأصبح صائماً، فألقیت نفسی، فنمت وأصبحت صائماً، وکان عمر قد أصاب من النِّساء «4» من جاریة أو حرّة «4» بعدما نام، فأتی النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، فذکر ذلک له، «5» فأنزل اللَّه «5»: «أحلّ لکُم لیلة الصِّیامِ الرّفث إلی نِسائکُم» إلی قوله: «ثمّ أتمّوا الصِّیامَ إلی اللّیل» «6»
. «7» هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه «7».
الحاکم، المستدرک، 1/ 274/ عنه: الذّهبی، تلخیص المستدرک، 1/ 274
قال المفسِّرون: فرض اللَّه علی رسوله (ص) وعلی المؤمنین صوم عاشوراء وثلاثة أیّام من کلِّ شهر حین قدم المدینة، فکانوا یصومونها إلی أن نزل صیام شهر رمضان قبل قتال بدر بشهر وأیّام. الثّعلبی، التّفسیر، 2/ 62- 63
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی التّلخیص].
(2)- البقرة: 2/ 185.
(3)- [التّلخیص: «المسافر»].
(4- 4) [لم یرد فی التّلخیص].
(5- 5) [التّلخیص: «فأنزلت»].
(6)- البقرة: 2/ 187.
(7- 7) [التّلخیص: «صحیح»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 236
أخبرنا أبو بکر بن محمّد بن أحمد البغدادیّ فی کتابه، وحدّثنی عنه عثمان بن محمّد العثمانیّ، ثنا عبدالصّمد بن محمّد، حدّثنی جعفر بن محمّد بن جعفر، ثنا مخلّد بن مالک، عن سفیان بن عیینة، عن الزّهریّ، قال: دخلنا علی علیّ بن الحسین بن علیّ، فقال: یا زهریّ! فیم کنتم؟ قلت: تذاکرنا الصّوم، فأجمع رأیی ورأی أصحابی علی أ نّه لیس من الصّوم شی‌ء واجب إلّاشهر رمضان. فقال: یا زهریّ! لیس کما قلتم، الصّوم علی أربعین وجهاً؛ عشرة منها واجبة کوجوب شهر رمضان، وعشرة منها حرام، وأربع عشرة خصلة صاحبها بالخیار، إن شاء صام، وإن شاء أفطر، وصوم النّذر واجب، وصوم الاعتکاف واجب.
قال: قلت: فسّرهنّ یا ابن رسول اللَّه. قال: أمّا الواجب فصوم شهر رمضان، وصیام شهرین متتابعین- یعنی فی قتل الخطأ لمن لم یجد العتق- قال تعالی: «ومَنْ قَتلَ مُؤمِناً خطأ» «1»
الآیة. وصیام ثلاثة أیّام فی کفّارة الیمین، لمن لم یجد الإطعام. قال اللَّه عزّ وجلّ: «ذلکَ کفّارة أیمانکم إذا حلفتم» «2»
، وصیام حلق الرّأس، قال اللَّه تعالی: «فمَنْ کان منکم مریضاً أو بهِ أذیً من رأسِه» «3»
الآیة، صاحبه بالخیار إن شاء صام ثلاثاً، وصوم دم المتعة؛ لمَنْ لم یجد الهدی. قال اللَّه تعالی: «فمَن تمتّعَ بالعمرةِ إلی الحجّ» «3»
الآیة، وصوم جزاء الصّید. قال اللَّه عزّ وجلّ: «ومَنْ قتلهُ منکم مُتعمِّداً فجزاء مثل ما قتل من النّعم» «4»
الآیة، وإنّما یقوم ذلک الصّید قیمة، ثمّ یقص ذلک الثّمن علی الحنطة، وأمّا الّذی صاحبه بالخیار، فصوم یوم الاثنین والخمیس، وصوم ستّة أیّام من شوّال بعد رمضان، ویوم عرفة، ویوم عاشوراء، کلّ ذلک صاحبه بالخیار، إن شاء صام، وإن شاء أفطر.
وأمّا صوم الإذن؛ فالمرأة لا تصوم تطوّعاً إلّابإذن زوجها، وکذلک العبد والأمة، وأمّا
__________________________________________________
(1)- النِّساء: 4/ 92.
(2)- المائدة: 5/ 89.
(3)- البقرة: 2/ 196
(4)- المائدة: 5/ 95.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 237
صوم الحرام؛ فصوم یوم الفطر ویوم الأضحی، وأیّام التّشریق، ویوم الشّکّ، نُهینا أن نصومه کرمضان، وصوم الوصال حرام، وصوم الصّمت حرام، وصوم نذر المعصیة حرام، وصوم الدّهر حرام، والضّیف لا یصوم تطوّعاً إلّابإذن صاحبه.
أبو نعیم، حلیة الأولیاء، 3/ 141- 142
(ح وأخبرنا) أبو عبداللَّه الحافظ، أخبرنی أبو النّضر محمّد بن محمّد بن یوسف، ثنا عثمان بن سعید، ثنا القعنبیّ فیما قرأ علی مالک، عن ابن شهاب، عن حمید بن عبدالرّحمان ابن عوف أ نّه سمع معاویة بن أبی سفیان یوم عاشوراء عام حجّ وهو علی المنبر یقول:
یا أهل المدینة! أین علماؤکم؟ سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: إنّ هذا الیوم یوم عاشوراء، ولم یکتب اللَّه علیکم صیامه، فمَنْ شاء فلیصم، ومَنْ شاء فلیفطر.
هذا لفظ حدیث القعنبیّ، وزاد الشّافعیّ فی روایته: وأنا صائم، ومن شاء فلیصم، والباقی بمعناه. رواه البخاری فی الصّحیح عن القعنبیّ، وأخرجه مسلم من وجه آخر عن مالک، ومن أوجه اخر عن الزّهری، وقوله: ولم یکتب اللَّه علیکم صیامه یدل علی أ نّه لم یکن واجباً قطّ، لأنّ لم للماضی. البیهقی، السّنن الکبری، 4/ 290
(أخبرنا) أبو عبداللَّه الحافظ، ثنا أبو العبّاس محمّد بن یعقوب، ثنا أحمد بن شیبان الرّملیّ، ثنا سفیان بن عیینة، عن الزّهریّ، عن عروة، عن عائشة، قالت: کان یوم عاشوراء یوم تصومه قریش فی الجاهلیّة، فلمّا جاء الإسلام قال رسول اللَّه (ص): مَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه.
رواه مسلم فی الصّحیح عن عمرو النّاقد عن سفیان.
البیهقی، السّنن الکبری، 4/ 290
علیّ بن الحسن بن فضّال، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، عن أبیه أنّ علیّاً علیهما السلام قال: صوموا العاشوراء التّاسع والعاشر فإنّه یکفّر ذنوب سنة.
عنه، عن یعقوب بن یزید، عن أبی همام، عن أبی الحسن علیه السلام قال: صام رسول اللَّه
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 238
صلی الله علیه و آله یوم عاشوراء.
سعد بن عبداللَّه، عن أبی جعفر، عن جعفر بن محمّد بن عبداللَّه، عن عبداللَّه بن میمون القدّاح، عن جعفر، عن أبیه علیهما السلام قال: صیام یوم عاشوراء کفّارة سنة.
الطّوسی، الاستبصار، 2/ 134 رقم 437- 439، تهذیب الأحکام، 4/ 299- 300 رقم 905- 907
فالوجه فی الجمع بین هذه الأخبار ما کان یقول شیخنا رحمه الله وهو أنّ من صام یوم عاشوراء علی طریق الحزن بمصاب آل محمّد علیهم السلام والجزع «1» لما حلّ بعترته فقد أصاب، ومن صامه علی ما یعتقد فیه مخالفونا من الفضل فی صومه والتّبرّک به والاعتقاد لبرکته وسعادته فقد أثم وأخطأ.
الطّوسی، الاستبصار، 2/ 135- 136، تهذیب الأحکام، 4/ 302
بهذا الإسناد [أخبرنا الحسین بن إبراهیم القزوینیّ، قال: حدّثنا أبو عبداللَّه محمّد بن وهبان، قال: حدّثنا أبو القاسم علیّ بن حبشی، قال: حدّثنا أبو الفضل العبّاس بن محمّد بن الحسین، قال: حدّثنا أبی، قال: حدّثنا صفوان بن یحیی] «2»، عن الحسین، عن أبیه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألته عن صوم یوم عرفة؟ فقال: عید من أعیاد المسلمین، ویوم دعاء ومسألة.
قلت: فصوم «3» عاشوراء؟ قال: ذاک یوم قُتِل فیه الحسین علیه السلام، فإن کنت شامتاً فصم.
ثمّ قال: إنّ آل أمیّة (علیهم لعنة اللَّه) «4» ومن أعانهم علی قتل الحسین من أهل الشّام «4»، نذروا نذراً إن قُتل الحسین علیه السلام «4» وسلم من خرج إلی الحسین علیه السلام، وصارت الخلافة فی آل أبی سفیان «4»، أن یتّخذوا ذلک الیوم عیداً لهم، «5» وأن یصوموا «5» فیه شکراً، ویفرّحون
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب مکانه: «فالوجه فی هذه الأحادیث أنّ مَنْ صام یوم عاشوراء علی طریق الحزن بمصاب رسول اللَّه صلی الله علیه و آله والجزع ...»].
(2)- [زاد فی البحار: «وجعفر بن عیسی»].
(3)- [زاد فی البحار: «یوم»].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل].
(5- 5) [فی الوسائل والبحار: «یصومون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 239
أولادهم، فصارت فی آل أبی سفیان سنّة إلی الیوم «1» فی النّاس، واقتدی بهم النّاس جمیعاً «1»، فلذلک یصومونه ویدخلون علی عیالاتهم وأهالیهم الفرح ذلک الیوم.
ثمّ قال: إنّ الصّوم لا یکون للمصیبة، ولا یکون إلّاشکراً للسّلامة، وإنّ الحسین علیه السلام اصیب، «2» فإن کنت ممّن اصیب «2» به فلا تصم، وإن کنت شامتاً ممّن «3» سرّک سلامة «3» بنی امیّة فصم شکراً للَّه (تعالی).
الطّوسی، الأمالی،/ 667 رقم 1397/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 7/ 341- 342؛ المجلسی، البحار «4»، 93/ 267- 268
علیّ بن الحسن «5»، عن محمّد بن عبداللَّه بن زرارة، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر، عن أبان بن عثمان الأحمر، عن کثیر النّوا، عن أبی جعفر علیه السلام، «6» قال: لزقت السّفینة یوم عاشوراء علی الجودی، فأمر نوح علیه السلام مَنْ معه من الجنّ والإنس أن یصوموا ذلک الیوم.
وقال أبو جعفر علیه السلام: أتدرون ما هذا الیوم؟ هذا الیوم الّذی تاب اللَّه عزّ وجلّ فیه علی آدم وحوّا علیهما السلام، وهذا الیوم الّذی فلق اللَّه فیه البحر لبنی إسرائیل فأغرق فرعون ومَنْ معه، وهذا الیوم الّذی غلب فیه موسی علیه السلام فرعون، وهذا الیوم الّذی ولد فیه إبراهیم علیه السلام «6»، وهذا الیوم الّذی تاب اللَّه فیه علی قوم یونس علیه السلام «7»، وهذا الیوم الّذی ولد فیه عیسی ابن مریم علیه السلام، وهذا الیوم الّذی یقوم فیه القائم علیه السلام.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 4/ 300 رقم 908/ عنه: الحویزی، نور الثّقلین، 2/ 338؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 6/ 108
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2- 2) [فی الوسائل: «یوم عاشوراء فإن کنت فیمَن أصیب»، وفی البحار: «فإن کنت ممّن أصیب»].
(3- 3) [فی الوسائل: «سرّه سلامة»، وفی البحار: «تبرّک بسلامة»].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 94- 95].
(5)- [کنز الدّقائق: «الحسین»].
(6- 6) [فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق: «أ نّه قال: وقد ذکر یوم عاشوراء»].
(7)- [إلی هنا حکاه عنه فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 240
أحمد بن محمّد، عن البرقیّ، عن یونس بن هشام، عن حفص بن غیاث، عن جعفر ابن محمّد علیه السلام، قال: کان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله کثیراً ما یتفل یوم عاشوراء فی أفواه أطفال المراضع من ولد فاطمة علیها السلام من ریقه، ویقول: لاتطعموهم شیئاً إلی اللّیل، وکانوا یروون من ریق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، «1» قال: وکانت الوحش تصوم یوم عاشوراء علی عهد داوود علیه السلام.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 4/ 333 رقم 1045/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 1/ 260- 261
ویستحبّ فی هذا الیوم زیارته، ویستحبّ صیام هذا العشر، فإذا کان یوم عاشوراء أمسک عن الطّعام والشّراب إلی بعد العصر، ثمّ یتناول شیئاً یسیراً من التّربة، وفی یوم عاشوراء یتجدّد فیه أحزان آل محمّد علیهم السلام، ویستحبّ اجتناب الملاذّ فیه، وإقامة سنن المصائب إلی بعد العصر علی ما قلناه.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 535
روی عبداللَّه بن سنان، قال: دخلت علی سیّدی أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام فی یوم عاشوراء، فألفیته کاسف اللّون، ظاهر الحزن، ودموعه تنحدر من عینیه کاللّؤلؤ المتساقط، فقلت: یا ابن رسول اللَّه! ممّ بکاؤک؟ لا أبکی اللَّه عینیک. فقال لی: أوَ فی غفلة أنت؟ أما علمت أنّ الحسین بن علیّ أُصیب فی مثل هذا الیوم؟ فقلت: یا سیِّدی! فما قولک فی صومه؟ فقال لی: صُمه من غیر تبییت، وأفطره من غیر تشمیت، ولا تجعله یوم صوم کمُلا، ولیکن إفطارک بعد صلاة العصر بساعة علی شربة من ماء، فإنّه فی مثل ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلّت الهیجاء عن آل رسول اللَّه وانکشفت الملحمة عنهم، وفی الأرض منهم ثلاثون صریعاً فی موالیهم، یعزّ علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مصرعهم، ولو کان فی الدّنیا یومئذ حیّاً لکان صلوات اللَّه علیه هو المُعزّی بهم، قال: وبکی أبو عبداللَّه علیه السلام حتّی اخضلّت لحیته بدموعه، ثمّ قال: إنّ اللَّه جلّ ذکره لمّا خلق النّور خلقه یوم الجمعة فی تقدیره فی أوّل یوم من شهر رمضان، وخلق الظّلمة فی یوم الأربعاء، یوم عاشوراء فی
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی إثبات الهداة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 241
مثل ذلک، یعنی یوم العاشر من شهر المحرّم فی تقدیره، وجعل لکلٍّ منهما شرعة ومنهاجاً. «1»
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 543- 544
أخبرنا أبو عمر ابن مهدیّ، أخبرنا محمّد بن مخلّد العطّار، حدّثنا إبراهیم بن زیاد المؤدّب، حدّثنا النّضر بن شمیل، حدّثنا صالح- یعنی ابن أبی الأخضر- عن ابن شهاب، عن عروة، عن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوماً أمرنا رسول اللَّه (ص) بصیامه، فلمّا فرض رمضان کان من شاء صامه، ومن شاء أفطره.
الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، 6/ 80
(وبه) قال: أخبرنا أبو طاهر عبدالکریم بن عبدالواحد بن محمّد الحسناباذیّ قراءةعلیه، قال: أخبرنا أبو محمّد بن إبراهیم بن علیّ بن عاصم بن المقری، قال: أخبرنا أحمد ابن محمّد بن سلامة الطّحاویّ، قال: حدّثنا المزنیّ، قال: حدّثنا الشّافعیّ، قال: أخبرنا یحیی بن حسّان، عن اللّیث بن سعد، عن نافع، عن ابن عمر، قال: ذکر عن النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم یوم عاشوراء، فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: کان یوم یصومه أهل الجاهلیّة، فمن أحبّ منکم أن یصومه فلیصمه، ومن کره فلیدعه.
الشّجری، الأمالی، 1/ 174
أخبرنا أبو طاب محمّد بن محمّد بن إبراهیم بن غیلان بقراءتی علیه، قال: حدّثنا أبو بکر محمّد بن عبداللَّه بن إبراهیم الشّافعیّ، قال: حدّثنا أبو إسماعیل محمّد بن إسماعیل السّلمیّ التّرمذیّ، قال: حدّثنا نعیم بن حمّاد، قال: حدّثنا ابن المبارک، عن مسعد، عن أبی بکر بن عمرو بن عتبة، عن عبدالرّحمان بن عبداللَّه بن مسعود، أنّ الأشعث بن قیس، دخل علی ابن مسعود وهو یأکل فی یوم عاشوراء، فقال: إنّما هو یوم کنّا نصومه. أراه قال: قبل رمضان.
الشّجری، الأمالی، 1/ 187
(وبه) قال: أخبرنا أبو طاهر محمّد بن أحمد بن محمّد بن عبدالرّحیم بقراءتی علیه، قال: أخبرنا أحمد بن الحسین، قال: حدّثنا إسماعیل بن عبید بن أبی کریمة، قال: حدّثنا
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ زیارة الحسین علیه السلام فی یوم عاشوراء من قُرب مرقده الشّریف ومن بُعد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 242
محمّد بن سلمة، عن أبی عبدالرّحیم، عن عبدالوهّاب بن بخت، عن نافع، عن ابن عمر، قال: ذکر یوم عاشوراء عند النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم: (کان یوم یصومه أهل الجاهلیّة، مَنْ أحبّ منکم أن یصومه فلیصمه، ومَنْ کره فلیدعه).
الشّجری، الأمالی، 2/ 81
التّاسع منه: أنّ الأشعث بن قیس دخل «1» علی عبداللَّه «2» وهو یطعم «2» یوم عاشوراء، فقال: یا أبا عبدالرّحمان، إنّ الیوم یوم عاشوراء. فقال: قد کان یصام قبل أن ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان تُرک، فإن کنت مفطراً فأطعم. «3»
وهو فی أفراد مسلم عن عبدالرّحمان بن یزید، عن عبداللَّه نحوه، إلّاأ نّه قال: کان یوماً یصومه رسول اللَّه (ص) قبل أن ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان ترکه. وهو فی أفراده أیضاً عن قیس بن السّکن مختصر: دخل الأشعث علی عبداللَّه یوم عاشوراء، فقال: ادن فکُل، قال: إنِّی صائم، قال: کنّا نصومه، ثمّ تُرک.
الحمیدی، الجمع بین الصّحیحین، 1/ 212- 213 رقم 233/ عنه: ابن طاووس،
الطّرائف،/ 204- 205
روی معاذ بن جبل: «أنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله لمّا هاجر إلی المدینة، رأی الیهود یصومون ثلاثة أیّام من کلِّ شهر، ویوم عاشوراء، ففرضهُ اللَّه علیه کذلک».
السّمعانی، التّفسیر، 1/ 178
(أخبرنا) الشّیخ الإمام الحافظ، ناصر السّنّة أبو القاسم، منصور بن نوح الشّهرستانیّ بها وقت رجوعی من السّفرة الحجازیّة، أعادها اللَّه تعالی، غرّة شهر جمادی الآخرة سنة أربع وأربعین وخمسمائة هجریّة، أخبرنا شیخ القضاة أبو علیّ، إسماعیل بن أحمد
__________________________________________________
(1)- [فی الطّرائف مکانه: «فی مسند عبداللَّه بن مسعود فی الحدیث التّاسع عشر، عن الأشعث بن قیس، قال: دخلت ...»].
(2- 2) [الطّرائف: «ابن مسعود وهو یأکل»].
(3)- [إلی هنا حکاه عنه فی الطّرائف، وأضاف فیه: «ورواه عبداللَّه بن عمر عن نبیِّهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 243
البیهقی، أخبرنا والدی شیخ السّنّة أبو بکر أحمد بن الحسین البیهقیّ، أخبرنا السّیِّد أبو الحسین محمّد بن الحسین بن داوود العلویّ، قراءة علیه، وأبو بکر أحمد بن الحسن القاضی إملاءً، قالا: أخبرنا أبو محمّد حاجب بن أحمد الطّوسیّ، حدّثنا عبدالرّحمان بن منیب، حدّثنا حبیب بن محمّد المروزیّ، حدّثنی أبی، عن إبراهیم بن الصّانع، عن میمون ابن مهران، عن ابن عبّاس، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: (مَنْ صام یوم عاشوراء کتبت له عبادة ستّین سنة بصیامها وقیامها، ومَنْ صام یوم عاشوراء کتب له أجر سبع سماوات، ومَنْ أفطر عنده مؤمناً فی یوم عاشوراء، فکأ نّما أفطر عنده جمیع أمّة محمّد صلی الله علیه و آله و سلم، ومن أشبع جائعاً فی یوم عاشوراء رفعت له بکلّ شعرة فی رأسه درجة فی الجنّة). فقال عمر:
یا رسول اللَّه! لقد فضّلنا اللَّه عزّ وجلّ فی یوم عاشوراء. فقال: (نعم، خلق اللَّه السّماوات فی یوم عاشوراء، وخلق الکرسیّ فی یوم عاشوراء، وخلق الجبال فی یوم عاشوراء، والنّجوم کمثله، وخلق القلم فی یوم عاشوراء، واللّوح کمثله، وخلق جبرئیل علیه السلام فی یوم عاشوراء، وخلق الملائکة کمثله، وخلق آدم فی یوم عاشوراء، وحوّاء کمثله، وخلق الجنّة یوم عاشوراء، وأسکن آدم الجنّة فی یوم عاشوراء، وولد إبراهیم خلیل الرّحمان فی یوم عاشوراء، ونجّاه اللَّه من النّار فی یوم عاشوراء، وفداه فی یوم عاشوراء، وأغرق فرعون فی یوم عاشوراء، ورفع إدریس فی یوم عاشوراء، وکشف اللَّه الکرب عن أیّوب فی یوم عاشوراء، ورفع عیسی ابن مریم فی یوم عاشوراء، وولد فی یوم عاشوراء، وتاب اللَّه علی آدم فی یوم عاشوراء، وغفر ذنب داوود فی یوم عاشوراء، وأعطی سلیمان ملکه فی یوم عاشوراء، ووُلِدَ النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فی یوم عاشوراء، واستوی الرّبّ علی العرش فی یوم عاشوراء، وتقوم القیامة فی یوم عاشوراء). «قال» الشّیخ القاضی أبو بکر (استوی) من غیر مماسة ولا حرکة کما یلیق بذاته.
(وقال) شیخ السّنّة أبوبکر: هذا حدیث منکر، وإسناده ضعیف وفی متنه ما لایستقیم، وهو ما روی فیه من خلق السّماوات والأرضین والجبال کلّها فی یوم عاشوراء، واللَّه یقول:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 244
«الّذی خلقَ السّماوات والأرض فی ستّةِ أیّامٍ ثمّ استوی علی العَرْش» «1»
ومن المحال أن تکون هذه السّتّة کلّها یوم عاشوراء، فدلّ ذلک علی ضعف هذا الخبر، واللَّه أعلم.
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 1- 2
وأخبرنا الإمام سدیدالدّین محمّد بن منصور بن علیّ المقری المعروف بالدّیوانیّ بمحلّة (نصرآباد) بمدینة الرّیّ، أخبرنا الشّیخ الإمام أبو الحسین بن أحمد بن الحسین المعروف بالخلادیّ الطّبریّ، أخبرنی القاضی الإمام أبو النّعمان عبدالملک بن محمّد الهلافانیّ، أخبرنی أبو العبّاس أحمد بن محمّد النّاطفیّ، أخبرنی أحمد بن یونس، حدّثنی أبو الحسین علیّ بن الحسن الجامعیّ، حدّثنی محمّد بن نوکرد القصرانیّ، حدّثنی منجاب بن الحارث، أخبرنی علیّ بن مسهر، عن هشام بن عروة، عن أبیه، عن أسماء بنت أبی بکر الصّدّیق، أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم قال: یوم عاشوراء یوم تاب اللَّه علی آدم، واستوت سفینة نوح علی الجودی یوم عاشوراء، وردّ اللَّه الملک علی سلیمان یوم عاشوراء، وفلق البحر لموسی یوم عاشوراء، وغرق فرعون ومَنْ معه یوم عاشوراء؛ وردّ اللَّه علی یعقوب بصره یوم عاشوراء، وبعث زکریّا رسولًا یوم عاشوراء، وتاب اللَّه علی یونس یوم عاشوراء، وأخرج یونس من بطن الحوت یوم عاشوراء، ورفع اللَّه إدریس مکاناً علّیّاً یوم عاشوراء، وکشف ضرّ أیّوب یوم عاشوراء، وأخرج یوسف من الجبّ یوم عاشوراء، وکسا هارون قمیص الحیاء یوم عاشوراء، وألهم یحیی الحکمة یوم عاشوراء، إنّ یوم عاشوراء سبعون عیداً، فمَنْ وسع علی عیاله فیه، وسع اللَّه علیه. إلی مثلها فی السّنة.
وذکر الحاکم: أنّ فاطمة علیها السلام ولدت یوم عاشوراء، وإنّ الحسن والحسین علیهما السلام کذلک ولدا یوم عاشوراء.
(ولمّا) کانت لهذا الیوم فضیلة علی غیره من الأیّام، کانت فیه مصیبة آل الرّسول
__________________________________________________
(1)- الحدید: 57/ 4.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 245
کرامة لهم وفضیلة لجهادهم، لیکون ثوابهم أکثر، ودرجاتهم أعلی وأنبل، ولیکون عقاب أعدائهم أعظم، ولعائن اللَّه علیهم وعلی أتباعهم یوم القیامة أشدّ وأطول.
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 3- 4
أخبرنا أبو القاسم بن الحصین، أنبأنا أبو علیّ التّمیمیّ، أنبأنا أبو بکر بن مالک، حدّثنا عبداللَّه بن أحمد، حدّثنی أبی، حدّثنا وکیع، حدّثنا سفیان، عن سلمة بن کهیل، عن القاسم بن مخیمرة، عن أبی عمّار، «1» عن قیس بن سعد، قال: أمرنا النّبیّ (ص) أن نصوم عاشوراء قبل أن ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان لم یأمرنا ولم ینهنا، ونحن نفعله.
ابن عساکر، تاریخ دمشق، 52/ 271 رقم 11599، مختصر ابن منظور، 21/ 103
أخبرناه أبو الحسن عبیداللَّه بن محمّد بن أحمد البیهقیّ، أنبأنا محمّد بن الحسن بن علیّ الخبّازیّ، أنبأنا الحسن بن أحمد بن محمّد المخلدیّ، أنبأنا محمّد بن إسحاق الثّقفیّ، حدّثنا یوسف بن موسی، حدّثنا یعلی وأبو داوود الحفریّ، عن سفیان، عن سلمة بن کُهیل، عن القاسم بن مخیمرة، عن أبی عمّار الهمدانیّ قال: سألت قیس بن سعد عن صوم عاشوراء، قال: أمرنا رسول اللَّه (ص) قبل أن ینزل رمضان، فلمّا نزل رمضان لم یأمرنا ولم ینهنا، ونحن نفعله.
خالفه شعبة بن الحجّاج، عن الحکم، عن القاسم.
ابن عساکر، تاریخ دمشق، 52/ 272 رقم 11600
روی عن شعیب بن شعیب بن إسحاق بسنده عن عائشة، قالت:
کان یوم عاشوراء یوماً تصومه قریش فی الجاهلیّة، فلمّا قدم رسول اللَّه (ص) المدینة صامه، وأمر النّاس بصیامه، حتّی إذا فرض رمضان کان رمضان هو الفریضة، وترک یوم عاشوراء، فمَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه.
ابن عساکر، مختصر ابن منظور، 15/ 376
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی المختصر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 246
«فاضْرِب لهُم طریقاً فی البَحْرِ یَبَساً» «1»
، فأخذ کلّ سبط منهم طریقاً ودخلوا فیه، فقالوا لموسی إنّ بعضنا لا یری صاحبه، فضرب موسی عصاه علی البحر، فصار بین الطّرق منافذ وکوی، فرأی بعضهم بعضاً، ثمّ أتبعهم فرعون. فلمّا بلغ شاطئ البحر رأی إبلیس واقفاً، فنهاه عن الدّخول، فهمّ بأن لایدخل البحر، فجاء جبریل علیه السلام علی حجره، فتقدّم فرعون وهو کان علی فحل، فتبعه فرس فرعون ودخل البحر، فلمّا دخل فرعون البحر صاح میکائیل بهم: الحقوا آخرکم بأوّلکم، فلمّا دخلوا البحر بالکلیة أمر اللَّه الماء حتّی نزل علیهم، فذلک قوله تعالی: «وأغْرَقْنا آلَ فرعون» «2»
وأنتُم تنظُرون، وقیل: کان ذلک الیوم یوم عاشوراء، فصام موسی علیه السلام ذلک الیوم شکراً للَّه‌تعالی.
(المسألة الثّانیة) قال قوم: لا یجوز نسخ الشّی‌ء إلی ما هو أثقل منه، واحتجّوا بأنّ قوله: «نأتِ بخیرٍ منها أو مثلها» «3»
ینافی کونه أثقل، لأنّ الأثقل لا یکون خیراً منه ولا مثله. والجواب: لِمَ لا یجوز أن یکون المراد بالخیر ما یکون أکثر ثواباً فی الآخرة؟ ثمّ إنّ الّذی یدلّ علی وقوعه أنّ اللَّه سبحانه نسخ فی حقّ الزّناة الحبس فی البیوت إلی الجلد والرّجم، ونسخ صوم عاشوراء بصوم رمضان، وکانت الصّلاة رکعتین عند قوم، فنسخت بأربع فی الحضر. إذا عرفت هذا فنقول: أمّا نسخ الشّی‌ء إلی الأثقل فقد وقع فی الصّور المذکورة، وأمّا نسخه إلی الأخف فکنسخ العدّة من حول إلی أربعة أشهر وعشر، وکنسخ صلاة اللّیل إلی التّخییر فیها. وأمّا نسخ الشّی‌ء إلی المثل فکالتحویل من بیت المقدس إلی
الکعبة. الفخر الرّازی، التّفسیر، 3/ 71، 232
ما حکمه مذکور فی الکتاب منسوخ بالسُّنّة، وما حکمه مذکور فی السُّنّة منسوخ بالکتاب؛ مثال الأوّل قوله تعالی: «فَأمْسِکُوهُنَّ فِی البُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ المَوتُ» «4»
،
__________________________________________________
(1)- طه: 20/ 77.
(2)- الأنفال: 8/ 54.
(3)- البقرة: 2/ 106.
(4)- النِّساء: 4/ 15.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 247
نسخ بما سنّه علیه السلام من رجم الزّانی المحصن. ومثال الثّانی صوم یوم عاشوراء کان واجباً بالسُّنّة، ثمّ نسخه صوم شهر رمضان الواجب بنصّ الکتاب.
ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، 1/ 122
أقول: رأیت فی الجزء الثّانی من تاریخ نیسابور للحاکم فی ترجمة الحسین بن بشیر ابن القاسم، قال الحاکم: إنّ الاکتحال یوم عاشوراء لم یرو عن النّبیّ صلی الله علیه و آله فیه أثر، وهی بدعة ابتدعها قتلة الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام. ابن
طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 30
اعلم أنّ الرّوایات وردت متظافرات فی تحریم صوم یوم عاشوراء علی وجه الشّماتات وذلک معلوم من «1» أهل الدّیانات، «2» فإنّ الشّماتة بکسر حرمة اللَّه جلّ جلاله، وردّ مراسمه، وهتک حرمة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وهدم معالمه، وعکس أحکام الإسلام، وإبطال مواسمه ما یشمت بها، ویفرح لها إلّامَنْ یکون عقله وقلبه ونفسه ودینه قد ماتت بالعمی والضّلالة، وشهدت علیه بالکفر والجهالة «2».
ووردت أخبار کثیرة بالحثّ علی صیامه:
منها ما رویناه بإسنادنا عن علیّ بن فضّال بإسناده عن أبی جعفر «3»، علیه السلام قال: استوت السّفینة یوم عاشوراء علی الجودیّ، فأمر نوح مَنْ معه من الجنّ والإنس أن یصوموا ذلک الیوم، وقال أبو جعفر علیه السلام: أتدرون ما هذا الیوم؟ هذا الیوم الّذی تاب اللَّه عزّ وجلّ فیه علی آدم علیه السلام وحوّاء، وهذا «4» الیوم الّذی «5» غلب فیه موسی فرعون، وهذا الیوم الّذی فلق اللَّه فیه البحر لبنی إسرائیل، فأغرق فرعون ومَنْ معه «5»، وهذا الیوم الّذی ولد فیه
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بین»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «أبی عبداللَّه»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5- 5) [فی البحار أورده بتقدیم وتأخیر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 248
إبراهیم علیه السلام، وهذا الیوم الّذی تاب اللَّه فیه علی قوم یونس، وهذا الیوم الّذی ولد فیه عیسی ابن مریم علیه السلام، وهذا الیوم الّذی یقوم فیه القائم علیه السلام.
ومنها بإسنادنا إلی هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، عن أبیه، أنّ علیّاً علیه السلام، قال: صوموا من عاشوراء التّاسع والعاشر، فإنّه یکفّر ذنوب سنة.
أقول: ورأیت من طریقهم فی المجلّد الثّالث من تاریخ نیسابور للحاکم فی ترجمة نصر ابن عبداللَّه النّیسابوریّ، بإسناده إلی سعید بن المسیّب عن سعد أنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله لم یصم عاشوراء.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 50- 51/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 340- 341
ومن ذلک ما رواه الحمیدیّ فی کتاب الجمع بین الصّحیحین فی مسند عبداللَّه بن عبّاس قال: ذکر عند النّبیّ صلی الله علیه و آله یوم عاشوراء، فقال: ذلک یوم یصومه أهل الجاهلیّة، فمَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه.
ابن طاووس، الطّرائف،/ 204 رقم 296
حبیب بن أبی حبیب الخرططی المروزیّ، عن إبراهیم الصّائغ وغیره، کان یضع الحدیث.
قاله ابن حبّان وغیره. روی محمّد بن عبداللَّه بن قهزاذ، عن حبیب، عن إبراهیم الصّائغ، عن میمون بن مهران، عن ابن عبّاس- مرفوعاً: من صام عاشوراء کتب اللَّه له عبادة سبعین سنة بصیامها وقیامها، واعطی ثواب عشرة آلاف ملک، وثواب سبع سماوات، ومَنْ أفطرَ عنده مؤمن یوم عاشوراء فکأنّما أفطر عنده جمیع أُمّة محمّد، ومن أشبع جائعاً فی یوم عاشوراء فکأ نّما أطعم فقراء الأمّة، ومن مسح رأس یتیم یوم عاشوراء رفعت له بکلِّ شعرة درجة فی الجنّة.
وذکر حدیثاً طویلًا موضوعاً، وفیه: إنّ اللَّه خلق العرش یوم عاشوراء، والکرسیّ یوم عاشوراء، والقلم یوم عاشوراء، وخلق الجنّة یوم عاشوراء، وأسکن آدم الجنّة یوم عاشوراء ... إلی أن قال: وولد النّبیّ (ص) [یوم عاشوراء]، واستوی اللَّه علی العرش یوم عاشوراء، ویوم القیامة یوم عاشوراء؛ فانظر إلی هذا الإفک!
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 249
الذّهبی، میزان الاعتدال، 1/ 451- 452 رقم 1693
روینا فی معجم عبدالغنیّ بن قانع، عن أبی غلیظ امیّة بن خلف الجمحیّ، قال: رآنی رسول اللَّه (ص) وعلی یدی صرد، فقال (ص): هذا أوّل طیر صام. ویُروی أ نّه أوّل طیر صام یوم عاشوراء.
وکذلک أخرجه الحافظ أبو موسی، والحدیث مثل اسمه غلیظ.
قال الحاکم: وهو من الأحادیث التّی وضعها قتلة الحسین رضی الله عنه.
روی عبداللَّه بن معاویة بن موسی، عن أبی غلیظ، قال: رآنی رسول اللَّه (ص) علی یدی صرد، فقال: هذا أوّل طائر صام عاشوراء. وهو حدیث باطل، رواته مجهولون.
الدّمیری، حیاة الحیوان، 2/ 61- 62
مَنْ أحبّ منکم أن یصوم یوم عاشوراء فلیصمه، ومَنْ لم یحبّ فلیدعه. (ابن جریر عن ابن عمر).
المتّقی الهندی، کنز العمّال، 8/ 576 رقم 24257
إنّ عاشوراء کان یوماً یصومه أهل الجاهلیّة، فلمّا نزل رمضان قال صلی الله علیه و آله: «هذا یوم من أیّام اللَّه، فمَنْ شاء صامه، ومَنْ شاء ترکه».
ابن أبی جمهور، عوالی اللّآلی، 1/ 138 رقم 46
یستحبّ صوم عشر المحرّم، فإذا کان فی عاشره أمسک عن المفطرات إلی بعد العصر، ثمّ تناول شیئاً من التّربة یسیراً، وفی هذا الیوم یتجدّد أحزان آل محمّد علیهم السلام وشیعتهم ویستحب اجتناب الملاذ فیه وإقامة سنن المصائب إلی بعد العصر.
الکفعمی، المصباح،/ 482
قال أئمّة الحدیث: والاکتحال فیه [یوم عاشوراء] بدعة ابتدعها قتلة الحسین رضی الله عنه- انتهی.
السّمهودی، جواهر العقدین،/ 467
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 250
وأمّا ما وجب صومه قبل وجوبه وهو ثلاثة أیّام من کلّ شهر- وهی أیّام البیض- علی ما روی عن عطاء ونسب إلی ابن عبّاس رضی اللَّه تعالی عنه، أو ثلاثة من کلّ شهر ویوم عاشوراء علی ما روی عن قتادة، واتّفق أهل هذا القول علی أنّ هذا الواجب قد نسخ بصوم رمضان، واستشکل بأنّ فرضیّته إنّما ثبتت بما فی هذه الآیة، فإن کان قد عمل بذلک الحکم مدّة مدیدة- کما قیل به- فکیف یکون النّاسخ متّصلًا، وإن لم یکن عمل به لا یصحّ النّسخ، إذ لا نسخ قبل العمل. وأجیب أمّا علی اختیار الأوّل فبأنّ الاتصال فی التّلاوة لا یدلّ علی الاتّصال فی النّزول، وأمّا علی اختیار الثّانی فبأنّ الأصحّ جواز النّسخ قبل العمل، فتدبّر.
الآلوسی، روح المعانی، 2/ 57
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 251

تربته علیه السلام‌

اشاره

موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 253

الشِّفاء فی تربة قبر الحسین علیه السلام‌

عنه [أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی]، «1» عن أبیه «1»، عن بعض أصحابنا، قال: دفعت إلیَّ امرأة غزلًا، فقالت «2»: ادفعه بمکّة «3» لتُخاط به کسوة الکعبة، قال «3»: فکرهت أن أدفعه إلی الحجبة وأنا أعرفهم، فلمّا صرت إلی المدینة، دخلت علی أبی جعفر علیه السلام، «4» فقلت له: جعلت فداک، إنّ امرأة «5» أعطتنی غزلًا، وحکیت له قول المرأة وکراهتی لدفع الغزل إلی الحجبة 4 5، فقال: اشتر به عسلًا وزعفراناً وخذ من طین قبر الحسین علیه السلام واعجنه بماءالسّماء، واجعل فیه شیئاً من عسل وزعفران «6» وفرّقه علی الشّیعة لیُداووا به مرضاهم.
البرقی، المحاسن،/ 416 رقم 621/ عنه: أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/
165- 166؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 75؛ المجلسی، البحار، 63/ 293
[عدّة من أصحابنا] أحمد بن محمّد، عن الحسن بن علیّ، عن یونس بن الرّبیع، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ «7» عند رأس الحسین علیه السلام لتربة حمراء فیها شفاء من کلِّ داء إلّا السّام «8»، قال: فأتینا القبر بعدما سمعنا هذا الحدیث، فاحتفرنا عند رأس القبر، فلمّا
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی المکارم].
(2)- [المکارم: «وقالت لی»].
(3- 3) [فی المکارم: «لیخاط به کسوة الکعبة»، وفی الوسائل: «لیخاط به کسوة للکعبة، قال»].
(4- 4) [الوسائل: «وحکیت له ذلک»].
(5- 5) [المکارم: «دفعت إلیّ غزلًا وحکیت له ما قالت»].
(6)- [لم یرد فی المکارم].
(7)- [لم یرد فی الوسائل].
(8)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 254
حفرنا قدر ذراع، ابتدرت علینا من رأس القبر مثل السّهلة حمراء «1» قدر الدّرهم، فحملناها إلی الکوفة، فمزجناها وأقبلنا نعطی النّاس یتداوون بها.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة،
10/ 408- 409
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه، عن أبیه، «2» عن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن بعض أصحابنا، قال: دفعت إلیّ امرأة غزلًا، فقالت: «3» ادفعه إلی حجبة مکّة لیُخاط «3» به کسوة الکعبة، قال: فکرهت أن أدفعه إلی الحجبة وأنا أعرفهم. فلمّا أن صرنا «4» إلی المدینة «4»، دخلت علی أبی جعفر علیه السلام، فقلت له: جعلت فداک، إنّ امرأة أعطتنی غزلًا، فقالت: ادفعه «5» بمکّة لیخاط «5» به کسوة الکعبة، فکرهت أن أدفعه إلی الحجبة، فقال: اشتر به عسلًا وزعفران وخذ من طین قبر الحسین علیه السلام واعجنه بماء السّماء واجعل «6» فیه «7» من العسل والزّعفران «7» وفرِّقه علی الشّیعة لیداووا به مرضاهم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 274- 275 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/
123؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 376
وحدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل البصریّ، «8» ولقبه فهد، عن بعض رجاله، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «8» طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلّ داء.
__________________________________________________
(1)- السّهلة- بالکسر-: تراب کالرّمل یجی‌ء به الماء. (القاموس)
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی البحار: «ادفعه بمکّة لتخاط»، وفی تظلّم الزّهراء: «ارفعه إلی مکّة لیخاط»].
(4- 4) [البحار: «بالمدینة»].
(5- 5) [فی البحار: «بمکّة لتخاط»، وفی تظلّم الزّهراء: «إلی الحجبة لیخاط»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «واجعله»].
(7- 7) [البحار: «شیئاً من عسل وزعفران»].
(8- 8) [الوسائل: «عن رجل، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: إنّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 255
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 275 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 412؛ المجلسی، البحار، 98/ 123
عنه [أبی]، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن «1» الحسین بن سعید، عن أبیه «1»، عن «2» محمّد بن سلیمان البصریّ، عن أبیه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: فی طین قبر الحسین علیه السلام الشّفاء من کلّ داء، وهو الدّواء الأکبر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 275 رقم 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، «5»-
3/ 143؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 74؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
410؛ المجلسی، البحار، 98/ 123- 124؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن شیخ من أصحابنا، عن أبی الصّباح «3» الکنانیّ، «4» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «5» طین قبر الحسین علیه السلام «6» فیه شفاء «6»، وإن أخذ علی رأس میل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 275 رقم 5/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3
/ 143- 144؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 402؛ المجلسی، البحار، 98/ 124؛
مثله أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 166؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 255؛
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
وروی عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ أصابته «7» علّة «8» فبدأ بطین «8» قبر الحسین علیه السلام شفاه اللَّه من تلک العلّة إلّاأن تکون علّة السّام.
__________________________________________________
(1- 1) [فی التّهذیب: «سعید، عن أبیه»، وفی الوسائل: «سعید»].
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد].
(3)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(4)- [من هنا حکاه فی المزار ومکارم الأخلاق ومصباح الزّائر].
(5)- [أضاف فی مکارم الأخلاق: «إنّ»].
(6- 6) [مکارم الأخلاق: «شفاء من کلّ داء»].
(7)- [فی الکشکول: «أصاب»، وفی الوسائل: «أصابه»].
(8- 8) [فی المزار: «فتداوی من طین»، وفی الکشکول والبحار: «فتداوی بطین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 256
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 275 رقم 6/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3
/ 144؛ بهاء الدّین العاملی، الکشکول، 1/ 170؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
412؛ المجلسی، البحار «1»، 98/ 124؛ مثله أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 392؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 255
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم «2»، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصری، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا مدلج «3» عن محمّد بن مسلم، قال: خرجت إلی المدینة وأنا وجع، فقیل له: «4» محمّد بن مسلم وجع، فأرسل إلیّ أبو جعفر علیه السلام شراباً «5» مع غلام «5» مغطّی بمندیل، فناولنیه الغلام وقال لی «6»: اشربه فإنّه قد أمرنی أن لا أبرح حتّی تشربه، فتناولته «6»، فإذا رائحة المسک منه «6»، وإذا بشرابٍ طیِّب الطّعم بارد، فلمّا شربته قال لی الغلام: یقول لک «7» مولاک إذا شربته «7» فتعال. ففکّرت فیما قال لی وما أقدر علی النّهوض قبل ذلک علی رجلی «8». فلمّا استقرّ الشّراب فی جوفی فکأ نّما نشطت من عقال، فأتیت بابه «9»، فاستأذنت علیه، فصوّت بی: صحّ الجسم، ادخل، فدخلت علیه وأنا باک، فسلّمت علیه وقبّلت یده ورأسه، فقال «10» لی: و «10» ما یبکیک یا محمّد؟ قلت: جُعلت فداک، أبکی علی اغترابی
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 92/ 34 من مسموعات السّیِّد الإمام ناصح الدّین أبی البرکات المشهدیّ].
(2)- [البحار: «مسلم»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «إنّ»].
(5- 5) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی البحار: «مع الغلام»].
(6)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7- 7) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «مولای إذا شربت»].
(8)- [البحار: «رجل»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «به»].
(10- 10) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 257
وبُعد الشّقّة وقلّة القدرة علی المقام عندک، أنظر إلیک، فقال لی «1»: أمّا قلّة القدرة فکذلک جعل اللَّه أولیائنا وأهل مودّتنا، وجعل البلاء إلیهم سریعاً، وأمّا ما ذکرت من الغربة فإنّ المؤمن فی هذه الدّنیا غریب، وفی هذا الخلق المنکوس حتّی یخرج من هذه الدّار «2» إلی رحمة اللَّه، وأمّا ما ذکرت من بعد الشّقّة فلک بأبی عبداللَّه علیه السلام أسوة بأرض نائیة عنّا بالفرات، وأمّا ما ذکرت من حبّک قربنا والنّظر إلینا وإنّک لا تقدر علی ذلک فاللَّه یعلم ما فی قلبک وجزاؤک علیه.
ثمّ قال لی «1»: هل تأتی قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: نعم، علی خوف ووجل، فقال: ما کان فی هذا أشدّ، فالثّواب فیه علی قدر الخوف، ومَنْ خاف فی إتیانه آمن اللَّه روعته یوم یقوم النّاس لربّ العالمین، وانصرف بالمغفرة، وسلّمت علیه الملائکة، وزاره «3» النّبیّ صلی الله علیه و آله وما یضیع «4»، ودعا له وانقلب بنعمةٍ من اللَّه وفضل لم یمسسه «5» سوء، واتّبع رضوان اللَّه.
ثمّ قال لی: کیف وجدت الشّراب؟ فقلت: أشهد أ نّکم أهل بیت الرّحمة، وأ نّک وصیّ الأوصیاء، و «1» لقد أتانی الغلام بما بعثته «6» وما أقدر علی «1» أن أستقلّ علی قدمی، ولقد کنت آیساً من نفسی، فناولنی الشّراب، فشربته، فما وجدت مثل ریحه، ولا أطیب من ذوقه، ولا «1» طعمه، ولا أبرد منه «1». فلمّا شربته قال لی الغلام: إنّه أمرنی أن أقول لک إذا شربته:
«فأقبل إلیّ» وقد علمت شدّة ما بی، فقلت: لأذهبنّ إلیه ولو ذهبت نفسی، فأقبلت إلیک، فکأنِّی نشطت «7» من عقال، فالحمد للَّه‌الّذی جعلکم رحمة لشیعتکم «8» ورحمة علیَّ «8»، فقال:
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «الدّنیا»].
(3)- خ ل: ورأه [وفی تظلّم الزّهراء: «وزوّار»].
(4)- [البحار: «یصنع»].
(5)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «لم یمسسهم»].
(6)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «بعثت»].
(7)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «أنشطت»].
(8- 8) [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 258
یا محمّد! إنّ الشّراب الّذی شربته فیه من طین «1» قبر الحسین «1» علیه السلام وهو أفضل ما استشفی به، فلا تعدل «2» به، فإنّا نسقیه صبیاننا ونساءنا، فنری فیه کلّ خیر. فقلت له: جُعلت فداک، إنّا «3» لنأخذ منه ونستشفی به، فقال: یأخذه الرّجل، فیخرجه من الحائر «4» وقد أظهره فلا یمرّ بأحدٍ من الجنّ به عاهة ولا دابّة ولا شی‌ء فیه «5» آفة إلّاشمّه، فتذهب برکته، فیصیر برکته لغیره، وهذا الّذی یتعالج «6» به، لیس هکذا ولولا ما ذکرت لک ما یمسح «7» به شی‌ء ولا شرب منه شی‌ء إلّاأفاق من ساعته، وما هو إلّاکالحجر الأسود أتاه صاحب «8» العاهات والکفر والجاهلیّة، وکان لا یتمسّح به أحد إلّاأفاق، «9» وکان کأبیض یاقوتة، فاسودّ حتّی صار إلی ما رأیت، فقلت: جعلت فداک، وکیف أصنع به؟
فقال: «10» تصنع به مع إظهارک إیّاه ما یصنع غیرک تستخفّ به، فتطرحه فی خرجک و «11» فی أشیاء دنسة، فیذهب ما فیه ممّا «12» تریده له «12». فقلت: صدقت، جُعلت فداک. قال: لیس یأخذه أحد إلّاوهو جاهل بأخذه ولا یکاد «13» یسلم بالنّاس «13». فقلت: جُعلت فداک، وکیف لی أن آخذه کما تأخذه «14»؟ فقال لی: أعطیک منه شیئاً؟ فقلت: نعم، قال:
__________________________________________________
(1- 1) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «قبور آبائی»].
(2)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «فلا تعدلنّ»].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «أمّا»].
(4)- [البحار: «الحیر»].
(5)- [البحار: «به»].
(6)- [البحار: «نتعالج»].
(7)- [البحار: «تمسح»].
(8)- [البحار: «أصحاب»].
(9)- [زاد فی البحار: «قال»، وزاد فی تظلّم الزّهراء: «قال أبو جعفر علیه السلام»].
(10)- [زاد فی البحار: «أنت»].
(11)- [تظلّم الزّهراء: «أو»].
(12- 12) [البحار: «ترید به»].
(13- 13) [تظلّم الزّهراء: «یعلم النّاس»]
(14)- [البحار: «تأخذ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 259
إذا أخذته فکیف تصنع به؟ «1» فقلت: أذهب به معی، فقال «1»: فی أیّ شی‌ء تجعله؟ فقلت: فی ثیابی، قال: فقد رجعت إلی ما کنت تصنع، اشرب عندنا منه حاجتک ولا تحمله فإنّه لایسلم لک. فسقانی منه مرّتین، فما أعلم أنِّی وجدت شیئاً ممّا کنت أجد حتّی انصرفت.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 275- 278 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/
120- 122؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 376- 378
حدّثنی محمّد بن الحسین بن متّ الجوهریّ، عن محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد ابن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن الخیبریّ، عن أبی ولّاد، «2» عن أبی بکر الحضرمیّ، «3» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: لو أنّ مریضاً «4» من المؤمنین یعرف حقّ «4» أبی عبداللَّه «5» علیه السلام «6» وحرمته وولایته «6» أخذ «7» من طین قبره «7» مثل رأس أنملة «8» کان له دواء. «9»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 277- 278 رقم 8/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)،
5- 3/ 143؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 415؛ المجلسی، البحار، 98/ 122؛
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 378؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509؛ الرّاوندی،
الدّعوات،/ 185؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 255
حدّثنی أبی رحمه الله عن سعد بن عبداللَّه، عن یعقوب بن یزید، عن الحسن بن علیّ، عن
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «قلت: اذهب به معی قال»].
(2)- [زاد فی الوسائل: «جمیعاً»، ومن هنا حکاه فی مصباح المتهجّد].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی المزار والدّعوات ومصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء].
(4- 4) [فی الدّعوات: «عرف قدر»، وفی تظلّم الزّهراء: «من المؤمنین عرف حقّ»].
(5)- [زاد فی البحار: «الحسین بن علیّ»].
(6- 6) [لم یرد فی الدّعوات، وفی مصباح المتهجّد: «وحرمته»].
(7- 7) [فی المزار ومصباح المتهجّد والدّعوات ومصباح الزّائر: «له من طین قبر الحسین علیه السلام»].
(8)- [فی المزار ومصباح المتهجّد والدّعوات: «الأنملة»].
(9)- [أضاف فی مصباح المتهجّد والدّعوات: «وشفاء»، وأضاف فی تظلّم الزّهراء: «وفی روایة أخری مثله إلّاأنّ فیها من طین قبره علی رأس میل کان له دواء وشفاء»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 260
یونس بن رفیع، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ عند رأس الحسین بن علیّ علیه السلام لتربة حمراء فیها شفاء من کلِّ داء إلّاالسّام. قال: فأتیت القبر بعدما سمعنا هذا الحدیث، فاحتفرنا عند رأس القبر، فلمّا حفرنا قدر ذراع انحدرت علینا من «1» رأس القبر مثل «1» السّهلة حمراء قدر درهم، فحملناه إلی الکوفة، فمزجناه «2» وخبیناه، فأقبلنا «2» نعطی النّاس یتداوون به. ابن
قولویه، کامل الزّیارات،/ 279 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 125
حدّثنی محمّد بن الحسن بن علیّ بن مهزیار «3»، عن جدّه علیّ بن مهزیار، عن الحسن ابن سعید، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا «4» أبو عمرو شیخ من أهل الکوفة «4»، عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «5» قال: کنت بمکّة وذکر فی حدیثه، قلت «6»: جعلت فداک، إنِّی رأیت أصحابنا یأخذون من طین «7» الحایر لیستشفون «7» به، هل فی ذلک شی‌ء ممّا یقولون من الشّفاء؟ قال: قال «5»: یستشفی بما بینه وبین القبر علی رأس «8» أربعة أمیال، وکذلک «9» قبر جدِّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وکذلک طین قبر الحسن وعلیّ ومحمّد «10»، فخذ منها، فإنّها «8» شفاء من کلِّ سقم «11»، وجنّة ممّا تخاف، ولا یعدلها شی‌ء من
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «عند رأس القبر شبیه»].
(2- 2) [البحار: «وأقبلنا»].
(3)- [زاد فی الوسائل: «عن أبیه»].
(4- 4) [الوسائل: «ابن أبی عمیر»].
(5- 5) [الوسائل: «فی حدیث أ نّه سئل عن طین الحائر هل فیه شی‌ء من الشّفاء؟ فقال»].
(6)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت ...»].
(7- 7) [فی البحار: «الحسین یستشفون»، وفی تظلّم الزّهراء: «الحائر لیستشفوا»].
(8)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(9)- [زاد فی البحار: «طین»].
(10)- ما تضمّنه الحدیث من جواز الاستشفاء بتربة غیر الحسین علیه السلام مخالف لغیره من الأحادیث وما ذهب إلیه الأصحاب، ولعلّه محمول علی الاستشفاء بغیر الأکل من الاستعمالات.
(11)- [الوسائل: «داء وسقم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 261
الأشیاء «1» الّتی یستشفی بها «1» إلّاالدّعاء، وإنّما یفسدها «2» ما یخالطها من أوعیتها، وقلّة الیقین لمَنْ یعالج بها. «3» فأمّا مَنْ أیقن أ نّها له شفاء إذا یعالج «4» بها کفته بإذن اللَّه من غیرها ممّا یعالج «5» به، ویفسدها الشّیاطین والجنّ من أهل الکفر منهم یتمسّحون بها، وما تمرّ بشی‌ء إلّاشمّها، وأمّا الشّیاطین «6» وکفّار الجنّ «6» فإنّه یحسدون بنی «7» آدم علیها، فیتمسّحون بها لیذهب «8» عامّة طیبها ولا یخرج الطّین «9» من الحائر «10» إلّاوقد استعدّ له ما لا یحصی «11» منهم وإنّه لفی ید «11» صاحبها وهم یتمسّحون بها ولا یقدرون مع الملائکة أن یدخلوا الحائر «10»، ولو کان من التّربة شی‌ء یسلم ما عولج به أحدٌ إلّابرء من ساعته، فإذا أخذتها فاکتمّها وأکثر علیها من «12» ذکر اللَّه تعالی، وقد «3» بلغنی أنّ بعض «13» من یأخذ من التّربة شیئاً لیستخفّ به حتّی أنّ بعضهم «14» لیطرحها فی مخلاة 14 البغل «15» والحمار و 15 فی وعاء الطّعام «16» وما
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل: «للّذی یستشفی بها»، وفی تظلّم الزّهراء: «الّذی یستشفی به»].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «تفسدها»].
(3- 3) [الوسائل: «وذکر الحدیث إلی أن قال: ولقد»].
(4)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «تعالج»].
(5)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «یتعالج»].
(6- 6) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [البحار: «ابن»].
(8)- [البحار: «فیذهب»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(10)- [البحار: «الحیر»].
(11- 11) [فی البحار: «منهم واللَّه إنّها لفی یدی»، وفی تظلّم الزّهراء: «منه وإنّه لفی ید»].
(12)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(13)- [تظلّم الزّهراء: «بعضاً»].
(14- 14) [فی الوسائل: «یضعها فی مخلاة»، وفی البحار: «لیطرحها فی مخلاة الإبل و»].
(15- 15) [فی البحار: «والحمار أو»، وفی تظلّم الزّهراء: «أو الحمار و»].
(16) (16*) [الوسائل: «والخرج»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 262
یمسح به الأیدی من الطّعام والخرج والجوالق (16*)، فکیف یستشفی به من هذا حاله‌عنده «1»، ولکن القلب الّذی لیس فیه یقین «2» من المستخفّ بما فیه صلاحه یفسد علیه عمله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 280- 281 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 16/ 396- 397؛ المجلسی، البحار «3»، 98/ 126- 127؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 378- 379
حدّثنی محمّد بن یعقوب وجماعة مشایخی رحمهم اللَّه، عن محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أبی یحیی الواسطیّ، عن رجل، «4» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: الطّین کلّه حرام کلحم الخنزیر ومن أکله ثمّ مات منه لم أصلّ علیه، إلّاطین قبر الحسین علیه السلام، فإنّ فیه شفاء من کلِّ داء، ومَنْ «5» أکله بشهوة «5» لم یکن فیه شفاء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 285 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 129؛
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 383
وروی سماعة بن مهران، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «6» کلّ طین «6» «7» حرام علی بنی «7» آدم ما خلا طین قبر الحسین «8» علیه السلام، مَنْ أکله من وجع شفاه اللَّه تعالی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 286 رقم 4/ عنه الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 16/
397؛ المجلسی، البحار «9»، 98/ 130
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(2)- [البحار: «الیقین»].
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 57/ 155- 156].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(5- 5) [فی البحار: «أکله لشهوة»، وفی تظلّم الزّهراء: «أکل لشهوة»].
(6- 6) [الوسائل: «أکل الطّین»].
(7- 7) [البحار: «محرّم علی ابن»].
(8)- [البحار: «أبی عبداللَّه»].
(9)- [حکاه أیضاً فی البحار، 57/ 154].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 263
قال الصّادق علیه السلام: فی «1» طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلِّ داء، وهو الدّواء الأکبر.
الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 362 رقم 1619/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 411؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 411؛ أبو نصر الطّبرسی،
مکارم الأخلاق،/ 167
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: نا محمّد بن علیّ الحسنیّ، قال: نا حسن بن محمّد- یعنی المزنیّ-، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة أبی ولادة [...]، أو عن أبی ولادة، عن أبی بکر الحضرمیّ، عن أبی عبداللَّه، قال: إنّ مریضاً ممّن یعرف حقّ أبی عبداللَّه وحرمته وولایته أخذ له من طینه علی رأسه کان له دواءاً.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 90 رقم 84
أخبرنا ابن خشیش «2»، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی أحمد بن محمّد بن سعید الهمدانیّ، قال: حدّثنا علیّ بن الحسن بن «3» علیّ بن «3» فضّال، قال: حدّثنا جعفر بن إبراهیم ابن ناجیة، قال: حدّثنا سعد بن سعید «4» الأشعریّ، «5» عن أبی الحسن الرّضا علیه السلام، قال: سألته عن الطّین الّذی یؤکل «6» یأکله النّاس 5 6.
فقال: کلّ طین حرام کالمیتة والدّم وما اهلّ لغیر اللَّه به ما خلا طین قبر الحسین علیه السلام، فإنّه شفاء من کلّ داء.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مکارم الأخلاق].
(2)- [فی الوسائل: «ابن خنیس»، وفی البحار: «علیّ بن محمّد بن حشیش»، وفی الخرائج مکانه: «أخبرنا السّیِّد ذو الفقار بن محمّد بن معبد الحسنیّ، عن الشّیخ أبی جعفر الطّوسی، نا محمّد بن علیّ بن خشیش ...»].
(3- 3) [لم یرد فی الخرائج والوسائل والبحار].
(4)- [فی الخرائج والوسائل والبحار: «سعد»].
(5- 5) [الخرائج: «قال: سألت الرّضا علیه السلام عن الطّین»].
(6- 6) [لم یرد فی الوسائل، وفی البحار: «تأکله النّاس»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 264
الطّوسی، الأمالی،/ 319 رقم 647/ عنه: الرّاوندی، الخرائج والجرائح، 2/
872؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 415؛ المجلسی، البحار «1»، 57/ 151
روی محمّد بن جمهور العَمِّیّ، عن بعض أصحابه، قال: «2» سُئل جعفر بن محمّد علیهما السلام عن «3» طین الأرمنیّ یؤخذ للکسر «3» أیحلّ أخذه؟ قال: لا بأس به، أمّا إنّه من طین قبر ذی القرنین وطین قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام خیر منه.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 510/ عنه: المجلسی، البحار «4»، 98/ 134؛ مثله الرّاوندی، الدّعوات،/ 185؛ أبو نصر
الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 167؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة «5»، 16/ 399
وبه قال «6»: سمعت أبا الحسن أحمد بن محمّد بن أحمد البزّاز العتیقیّ، یقول: سمعت أبا بکر محمّد بن الحسن بن عبدان الصّیرفیّ، یقول: سمعت جعفر الخلدیّ، یقول: کان بی جرب عظیم «7»، فتمسّحت بتراب قبر الحسین بن علیّ علیه السلام، قال: فغفوت وانتبهت، فلیس علیَّ منه شی‌ء.
الشّجری، الأمالی، 1/ 165/ مثله ابن العدیم، بغیة الطّلب، 6/ 2657
وعنه [أبو عبداللَّه] علیه السلام، قال: الطّین حرام کلحم الخنزیر. ومن أکل الطّین فمات لم اصلّ علیه إلّاطین قبر الحسین علیه السلام، فمن أکله بغیر شهوة لم یکن علیه فیه شی‌ء.
أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 167
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 120].
(2)- [من هنا حکاه فی الدّعوات ومکارم الأخلاق والوسائل].
(3- 3) [فی الدّعوات: «الطّین الأرمنیّ یؤخذ لکبس»، وفی مکارم الأخلاق والوسائل: «طین الأرمنیّ فیؤخذ (یؤخذ) للکسیر والمبطون»، وفی البحار: «الطّین الأرمنیّ یؤخذ للکسیر»].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 57/ 155 عن مکارم الأخلاق، و 59/ 174 عن مصباح المتهجّد].
(5)- [حکاه فی الوسائل عن مکارم الأخلاق].
(6)- [فی بغیة الطّلب مکانه: «أخبرنا أبو القاسم عبداللَّه بن الحسین، قال: أخبرنا أبو طاهر السّلفیّ- إجازة إن لم یکن سماعاً-، قال: أخبرنا أبو الحسین بن الطّیوریّ، قال ...»].
(7)- [أضاف فی بغیة الطّلب: «کثیر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 265
للبرص والجذام: یقرأ «1» ویکتب ویعلِّق علیه: (بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، یمحو اللَّه ما یشاء ویُثبت وعنده أمّ الکتاب، الحمد للَّه‌فاطر السّماوات والأرض، جاعل الملائکة رسلًا أولی أجنحة مثنی وثلاث ورباع باسم فلان بن فلانة).
شکی رجل إلی أبی عبداللَّه علیه السلام البرص، فأمر «2» أن یأخذ طین قبر الحسین بماء السّماء، ففعل ذلک، فبرئ. أبو نصر
الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 384/ عنه: المجلسی، البحار، 92/ 80
والخبر المشهور عن النّبیّ صلی الله علیه و آله: شفاء امّتی فی تربتک والأئمّة من ذرِّیّتک.
ویروی: الشّفاء فی تربته، والإجابة تحت قبّته، والأئمّة من ذرِّیّته.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 82
وأخبرنا ابن ناصر، قال: أخبرنا المبارک بن عبدالجبّار، قال: أخبرنا أبو الحسین أحمد ابن محمّد العتیقیّ، قال: سمعت أبا بکر محمّد بن الحسن بن عبدان الصّیرفیّ، یقول: سمعت جعفر الخلدیّ یقول: کان بی جرب عظیم، فتمسّحت بتراب قبر الحسین، فغفوت، فانتبهت ولیس علیَّ منه شی‌ء. وزرت قبر الحسین، فغفوت عند القبر غفوة، فرأیت کأنّ القبر قد شقّ وخرج منه إنسان، فقلت: إلی أین یا ابن رسول اللَّه؟ فقال: من ید هؤلاء.
ابن الجوزی، المنتظم، 5/ 346- 347
وقال علیه السلام: «قد بلغنی أنّ بعض من یأخذ التّربة لیطرحها فی مخلاة البغل والحمار، وفی أوعیة الطّعام، وفی ما یُمسح به الأیدی من الطّعام، والجراب والجوالق. فکیف یستشفی بها مَن هذه حالتها عنده؟! ولکن القلب الّذی لیس فیه الیقین لا یستخفّ بما فیه صلاحه یفسد علیه عمله».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 258
ولیس هذا بأعجب من إنکارهم إبراء قبر الحسین علیه السلام ذوی العاهات، محتجّین بأنّ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «علیه»].
(2)- [البحار: «فأمره»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 266
الشّفا یضادّ فعل اللَّه، قلنا: هذا ردّ لصریح القرآن فی عیسی وباقی معاجز الأنبیاء.
قالوا: هی هناک، قلنا: فکذا هنا، ویلزم علی قولهم إبطال الرّقیات، وتحریم صناعة الأطبّاء علی أ نّه قد أسند ابن الجوزیّ فی المجلّد الرّابع من المنتظم إلی جعفر الجلودیّ أ نّه کان به جرب، فمسحه بقبر الحسین علیه السلام ونام، فانتبه، ولیس به شی‌ء منه.
البیاضی، الصّراط المستقیم، 3/ 122
وروی عن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: مَنْ أکل من تربة الحسین علیه السلام لأجل الشّفاء أزید من قدر الحمّصة، فکأ نّما أکل من لحومنا.
ابن أبی الجمهور، عوالی اللّآلی، 4/ 38 رقم 130
رُوی أنّ الصّادق علیه السلام أصابه مرض، فأمر مولی أن یستأجر له أجیراً یدعو له بالعافیة عند قبر الحسین علیه السلام. فخرج المولی، فوجد رجلًا مؤمناً علی الباب، فحکی له ما أمر به الصّادق، فقال الرّجل: أنا أمضی، لکن الحسین إمام مُفترَض الطّاعة، والصّادق إمام مُفترَض الطّاعة، فکیف ذلک. فرجع مولاه وعرّفه بمقالة الرّجل، فقال الصّادق: صدق الرّجل فی مقالته، لکن للَّه‌بقاعاً یستجاب فیه الدّعاء، فتلک البقعة من تلک البقاع، وإنّ اللَّه عزّ وجلّ عوّض الحسین علیه السلام من قتله بثلاثة أشیاء: إجابة الدّعاء تحت قبّته، والشّفاء فی تربته، والأئمّة من ذرِّیّته. «1»
الطّریحی، المنتخب،/ 72- 73
رُوی فی بعض الأخبار: أنّ رجلًا صالحاً، قال: رفعت إلی امرأة غزلًا أبیض، فقالت لی: ادفع هذا الغزل إلی سدنة مکّة لیخیط بها کسوة الکعبة، فکرهت أن أدفعه إلی الحجبة، فقال علیه السلام: اشتر به عسلًا وزعفراناً وخذ قلیلًا من طین قبر الحسین علیه السلام واعجنه بماء السّماء واجعل فیه العسل والزّعفران وفرّقه علی أولیائنا المؤمنین لیداووا به مرضاهم، ففعلت ما أمرنی مولای، فکلّ مریض أخذ منه شفی بإذن اللَّه تعالی.
الطّریحی، المنتخب،/ 73
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ الحائر الحسینی من المواضع الّتی یحبّ اللَّه أن یُعبد فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 267
ممّا نقله جدِّی رحمه الله، من خطِّ علیّ بن طاووس؛ من الجزء الثّانی من کتاب الزّیارات لمحمّد بن أحمد بن داوود القمی رحمه الله: إنّ أبا حمزة الثّمالیّ قال للصّادق رضی اللَّه تعالی عنه: إنِّی رأیت أصحابنا یأخذون من طین قبر الحسین رضی الله عنه «1» وأرضاه لیستشفوا به، فهل تری فی ذلک شیئاً «1» ممّا یقولون من الشّفاء؟ فقال: یستشفی بما بینه وبین القبر علی رأس أربعة أمیال. وکذلک قبر النّبیّ «2» صلّی اللَّه علیه وسلّم وآله، وکذلک قبر الحسن وعلیّ ومحمّد، فخذ منها، فإنّها شفاء من کلّ سقم، وجُنّة ممّا یخاف. ثمّ أمر بتعظیمها وأخذها بالیقین بالبرء، وبختمها «3» إذا أخذت.
بهاء الدّین العاملی، الکشکول، 1/ 170/ عنه: المجلسی، البحار، 57/ 156
وعن محمّد بن عبداللَّه بن جعفر، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد، عن الأصمّ، عن مدلج، عن محمّد بن مسلم، (فی حدیث:) إنّه کان مریضاً، فبعث إلیه أبو عبداللَّه علیه السلام بشراب، فشربه، فکأ نّما نشط من عقال، فدخل علیه، فقال: کیف وجدت الشّراب؟ فقال: لقد کنت آیساً من نفسی، فشربته، فأقبلت إلیک، فکأ نّما نشطت من عقال، فقال: یا محمّد! إنّ الشّراب الّذی شربته کان فیه من طین قبور آبائی، وهو أفضل ما تستشفی به، فلا تعدل به، فإنّا نسقیه صبیاننا ونساءنا، فنری منه کلّ خیر.
أقول: وتقدّم ما یدلّ علی ذلک، ویأتی ما یدلّ علیه.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 412- 413 رقم 14
أحمد بن فهد فی (عدّة الدّاعی)، قال: روی «4» أنّ اللَّه عوّض الحسین علیه السلام من قتله أربع خصال: جعل الشّفاء فی تربته، وإجابة الدّعاء تحت قبّته، والأئمّة من ذرِّیّته، وأن لا تعدّ أیّام زائریه من أعمارهم.
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «یستشفون فهل فی ذلک شی‌ء»].
(2)- [البحار: «رسول اللَّه»].
(3)- [البحار: «تختمها»].
(4)- [فی الأسرار مکانه: «فقال ابن فهد: روی ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 268
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 421 رقم 1/ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
أقول: وروی صاحب کتاب طبّ الأئمّة عنهم علیهم السلام أحادیث کثیرة جداً یتضمّن الإذن والرّخصة فی التّداوی بأشیاء کثیرة، والأمر بالتّداوی بأکثرها، فمنها: علک رومی، کندر، صعتر، نانخواه، شونیز، عسل، اهلیلج، خردل، عاقر قرحا، کاسم، زعفران، کراث، شحم، ابهل شیرج، طین قبر الحسین علیه السلام، سکّر، رازیانج، مصطکی، حبّه سوداء، ماء زمزم، الرّمّان بشحمه، أبوال الإبل والبقر والغنم والإتن، تریاق، کزبره، سماق، طین أرمنی، تربد، بزرقطونا، صمغ عربی، لبان، حرمل، بلیلج املج، کمّون، فلفل، دارصینی، زنجبیل، شقاقل، وج انیسون، خولنجان، فانید، بادرنج، سقمونیا، قاقله، سنبل بلسان، عوده، حبّة، نارمشک، سلیخه، خیار شنبر، قرفه، جوزبوه، هندباء، بسباسه، سبه سارج، جوز طیب، أساریان، خشخاش، نارنج، ابرفیون، حلتیت، مقل، وأکثر الأطعمة المعتادة وغیر ذلک، هذا ما ذکره ممّا یتداوی به أکلًا وشربا.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 182
الشّیخ إبراهیم الکفعمیّ فی کتاب البلد الأمین عن المهدیّ (ص): من کتب هذا الدّعاء فی إناء جدید، بتربة الحسین علیه السلام وغسله وشربه، شفی من علّته.
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، بسم اللَّه دواء، والحمد للَّه‌شفاء، ولا إله إلّااللَّه کفاء، هو الشّافی شفاء، وهو الکافی کفاء، اذهب البأس بربِّ النّاس، شفاء لا یغادره سقم، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله النّجباء.
ورأیت بخطِّ السّیّد زین الدّین علیّ بن الحسین الحسینیّ رحمه الله أنّ هذا الدّعاء تعلّمه رجل کان مجاوراً بالحائر علی مشرّفه السّلام، [عن] المهدیّ سلام اللَّه علیه فی منامه، وکان به علّة، فشکاها إلی القائم عجّل اللَّه فرجه، فأمره بکتابته وغسله وشربه، ففعل ذلک، فبرأ فی الحال.
المجلسی، البحار، 53/ 226- 227
[...] یمکن أن یحمل علی أنّ المعنی أنّ المحرّم إنّما هو المبلول والمدر لا غیرهما ممّا یستهلک فی الدّبس ویقع علی الثّمار وسائر المطعومات، وعلی هذا فالحصر إمّا إضافیّ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 269
بالنّسبة إلی ما ذکرنا أو المراد بالمدر ما یشمل التّراب أیضاً. ویحتمل أن یکون إلزاماً علی المخالفین النّافین للاستشفاء بتربة الحسین علیه السلام بأنّ ما استدللتم من الأخبار علی تحریم الطّین ظاهرها المبلول وإطلاقه علی غیره مجاز فلا یمکنکم الاستدلال بها علی تحریم التّراب والمدر وعلی التّقادیر الکراهة محمولة علی الحرمة.
وقال المحدّث الأسترآبادیّ: إنّما المکروه ذاک الطّین المتعارف بین النّاس مبلوله ویابسه، لا طین الحسین علیه السلام- انتهی-.
المجلسی، البحار، 57/ 158
قال [الشّهید]- طیّب اللَّه تربته-: درس ملتقط من طبِّ الأئمّة علیهم السلام: [...] وطین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلّ داء.
المجلسی، البحار، 59/ 286، 287
فقه الرّضا علیه السلام: وأروی عنه [علیّ بن موسی الرّضا] علیه السلام، أ نّه قال: طین قبر أبی عبداللَّه علیه السلام شفاء من کلّ علّة إلّاالسّام، والسّام: الموت.
المجلسی، البحار، 98/ 131 رقم 58
وأمّا أخبار عنوان استحباب الاستشفاء بتربة الحسین [...] ففی بعضها: واللَّه لایأخذه أحد وهو یری أنّ اللَّه تعالی ینفعه به، إلّانفعه به، وفی بعضها: أنّ اللَّه جعل تربة الحسین علیه السلام شفاء من کلِّ داء وأماناً من کلِّ خوف، فإذا أخذها أحدکم فلیقبِّلها ولیضعها علی عینه ولیمرّها علی سائر جسده.
وفی بعضها: من أصابته علّة فبدأ بطین قبر الحسین علیه السلام شفاه اللَّه من تلک العلّة إلّا أن تکون علّة السّام، وفی جملة منها فیه شفاء من کلِّ داء، وهو الدّواء الأکبر. وفی بعضها:
هو أفضل ما نستشفی به، فلا تعدل به، فإنّا نسقیه صبیاننا ونساءنا، فنری فیه کلّ خیر.
[...]
أمّا أخبار عنوان تحریم أکل الطّین حتّی طین قبور الأئمّة إلّاطین قبر سیِّد الشّهداء قدر الحمّصة خاصّة، فممّا یترقّی إلی سبعة أو ثمانیة، ففی بعضها: کلّ طین حرام کالمیتة والدّم وما اهلّ لغیر اللَّه به ما خلا طین قبر الحسین علیه السلام، فإنّه شفاء من کلِّ داء، وفی بعضها: کلّ تربة لنا محرّمة إلّاتربة جدِّی الحسین بن علیّ، فإنّ اللَّه جعلها شفاء لشیعتنا وأولیائنا، [...]
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 270

الشِّفاء والأمان فی تربة الحسین علیه السلام‌

علیّ بن محمّد، عن بعض أصحابنا، عن جعفر بن إبراهیم الحضرمیّ، عن «1» سعد بن سعد، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عن الطّین. فقال: أکل الطّین حرام مثل المیتة والدّم ولحم الخنزیر إلّاطین «2» قبر الحسین علیه السلام «2»، فإنّ فیه شفاء من کلّ داء، وأمناً من کلّ خوف.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 266 رقم 9/ عنه: الطوسی، تهذیب الأحکام، 9/
89؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 16/ 396؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/
285 رقم 2؛ المجلسی، البحار «3»، 98/ 130
بعض أصحابنا، عن جعفر بن إبراهیم الحضرمیّ، عن سعد بن سعد، قال: قلت لأبی الحسن علیه السلام: إنّا نأکل الأشنان، فقال: کان أبو الحسن علیه السلام إذا توضّأ ضمّ شفتیه «4» وفیه خصال تکره أ نّه یورث السّلّ، ویذهب بماء الظّهر ویوهی الرّکبتین «5». فقلت: فالطّین؟ فقال: کلّ طین حرام مثل المیتة والدّم ولحم الخنزیر، إلّاطین قبر الحسین علیه السلام، فإنّ فیه شفاء من کلِّ داء، ولکن لا یکثر منه، وفیه أمان من کلِّ خوف.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 378 رقم 2
حدّثنی أبی وجماعة رحمهم اللَّه، عن سعد بن عبداللَّه، «6» عن محمّد بن عیسی، عن رجل،
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار: «حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن عباد بن سلیمان، عن ...»].
(2- 2) فی بعض النّسخ [والوسائل]: «الحائر». [وفی التّهذیب: «الحسین علیه السلام»].
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 57/ 154، وفیها عن الکامل].
(4)- أراد بالوضوء ههنا غسل الید والفم بعد الطّعام بالأشنان. أی أ نّه علیه السلام إذا غسل یده وفمه بعد الطّعام بالأشنان ضمّ شفتیه لئلّا یدخل الفم شی‌ء منه. وقوله علیه السلام: «وفیه خصال»، أی فی أکل الأشنان.
(5)- فی بعض النّسخ [یوهن الرّکبتین].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 271
قال «1»: بعث إلیّ أبو الحسن الرّضا علیه السلام من خراسان «2» ثیاب رزم «2»، وکان بین ذلک طین، فقلت للرّسول: ما هذا؟ قال: «3» طین قبر الحسین علیه السلام، ما «4» کان یوجّه شیئاً «4» من الثِّیاب ولا غیره إلّاویجعل فیه الطّین، وکان یقول: هو أمان بإذن اللَّه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 278 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/
144- 145؛ المجلسی، البحار، 98/ 124؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 378
وعنه [أبی رحمه الله]، عن سعد، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن العبّاس بن موسی الورّاق، عن یونس، عن عیسی بن سلیمان، عن محمّد بن زیاد، عن عمّته، قالت: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: إنّ فی طین الحائر «5» الّذی فیه الحسین علیه السلام شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 278- 279 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 125
وحدّثنی أبی رحمه الله عن أحمد بن إدریس ومحمّد بن یحیی، عن العمرکیّ بن علیّ البوفکیّ، عن یحیی، وکان فی خدمة أبی جعفر الثّانی، عن عیسی بن سلیمان، عن محمّد بن مارد، عن عمّته، قالت: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: إنّ فی طین الحائر الّذی فیه الحسین علیه السلام شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 279 رقم 5
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن الخیبریّ، عن أبی ولّاد، عن أبی بکر الحضرمیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: لو أنّ مریضاً من المؤمنین یعرف حقّ أبی عبداللَّه وحرمته وولایته أخذ له من «6» طین قبره «6» علی رأس
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «کان»].
(2- 2) [فی المزار: «رزم ثیاب»، وفی تظلّم الزّهراء: «ثیاب زمزم»].
(3)- [زاد فی البحار: «هذا»].
(4- 4) [فی البحار: «کاد یوجّه شیئاً»، وفی تظلّم الزّهراء: «کان یوجد شی‌ء»].
(5)- [البحار: «الحیر»].
(6- 6) [البحار: «طینته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 272
میل کان له دواء وشفاء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 279 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 125
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: نا یعقوب ابن یوسف بن زیاد، قال: نا محمّد بن علیّ الصّیرفیّ، قال: نا الحسن بن محمّد بن أبی الأسود السّدّیّ الأزدیّ، قال: بعث أبو الحسن الرّضا علیه السلام إلی جار لنا برزم ثیاب من خراسان وبینها طین من طین الحسین علیه السلام ما یکاد یوجّه شیئاً من الثّیاب وغیرها إلّا جعل فیه الطّین ویقول [هو أمان] «1» بإذن اللَّه.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 90 رقم 83
محمّد بن أحمد بن یحیی، عن محمّد بن عیسی الیقطینیّ، قال: بعث إلیَّ أبو الحسن الرّضا علیه السلام رزم ثیاب وغلماناً «2»، «3» وحجّة لی وحجّة لأخی موسی بن عبید وحجّة لیونس ابن عبدالرّحمان، فأمرنا أن نحجّ عنه، فکانت بیننا مائة دینار أثلاثاً فیما بیننا «3». فلمّا «4» أردت أن أعبّی الثّیاب رأیت فی أضعاف الثّیاب طیناً، فقلت للرّسول: ما هذا؟ فقال:
لیس یوجّه «5» بمتاع إلّاجعل فیه طیناً من قبر الحسین علیه السلام. ثمّ قال الرّسول: قال أبو الحسن علیه السلام: هو أمان بإذن اللَّه «6»، وأمرنا «7» بالمال بامور من «8» صلة أهل بیته وقوم محاویج
__________________________________________________
(1)- بیاض فی الأصل بمقدار کلمتین.
(2)- [زاد فی الاستبصار: «ودنانیر»].
(3- 3) [الوسائل: «إلی أن قال»].
(4)- [زاد فی الاستبصار: «أن»].
(5)- [الوسائل: «توجّه»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(7)- [فی الاستبصار والعوالم: «وأمر»].
(8)- [الاستبصار: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 273
«1» لا یؤبه لهم «1»، وأمر بدفع ثلاثمائة دینار إلی رحم «2» امرأة کانت له، وأمرنی أن أطلّقها عنه، وأمتِّعها بهذا المال، وأمرنی أن أشهد علی طلاقها صفوان بن یحیی وآخر، نسی محمّد بن عیسی اسمه.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 8/ 40 رقم 121، الاستبصار، 3/ 279- 280 رقم 7/
عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 410؛ البحرانی، العوالم، 22/ 370
فقه الرّضا علیه السلام: طین قبر أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام شفاء من کلِّ داء، وأمان من کلِ
خوف. المجلسی، البحار، 98/ 131 رقم 57
طب الأئمّة: الجارود بن أحمد، عن محمّد بن جعفر، عن محمّد بن سنان، عن المفضّل ابن محمّد بن إسماعیل بن أبی زینب، عن جابر الجعفیّ قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول:
طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلّ داء، وأمان من کلّ خوف، وهو لما اخذ له.
المجلسی، البحار، 98/ 131- 132 رقم 59
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الاستبصار].
(2)- [الاستبصار: «رُحیم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 274

حدیث الإمام الکاظم علیه السلام عن تربة الشفاء

وعنه [الخصیبیّ] بهذا الإسناد [حدّثنی جعفر بن محمّد بن مالک، عن إبراهیم بن زید النّخعیّ، عن الخلیل بن محمّد]، عن «1» علیّ بن أحمد البزّاز «1»، قال: أمر الرّشید السّندیّ بن شاهک أن یبنی لموسی علیه السلام مجلساً فی داره ویحوّل إلیه من دار هارون، ویقیِّده بثلاثة قیود من ثلاثة أرطال حدید، ویلزمه إبقاءه، ویُطبِّق علیه، ویُغلق الباب فی وجهه إلّاوقت الطّعام ووضوء الصّلاة، قال: فلمّا کان قبل وفاته بثلاثة أیّام، دعا برجل کان فیمَن وکّل به یقال له المسبّب، وکان ولیّاً، فقال له: یا مسبّب! قال: لبّیک، قال: إنِّی ظاعن عنک فی هذه اللّیلة إلی مدینة جدِّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، لأعهدَ إلی مَنْ بها عهداً یعمل به بعدی. قال المسبّب:
کیف تأمرنی والحرس معی أن أفتح لک الأبواب وأقفالها؟ قال: ویحک یا مسبّب، ضعف یقینک فی اللَّه عزّ وجلّ وفینا؟ فقلت: لا یا سیِّدی، ولم أزل ساجداً، قال: فمه. قال المسبّب: فثبّتنی سیِّدی، وقال: یا مسبّب! إذا مضی من هذه اللّیلة المقبلة ثلثها قف وانظر، قال المسبّب: فحرّمت علی نفسی الانضجاع فی تلک اللّیلة ولم أزل ساجداً وراکعاً وناظراً إلی ما وعدنی به، فلمّا مضی من اللّیلة ثلثها تغشّانی النّعاس وأنا جالس، وإذا سیِّدی موسی (صلوات اللَّه علیه) یجذبنی برجله، فقال: قم، فقمت قائماً، وإذا بتلک الجدران المشیدة، والأبنیة المعلاة، وما حولها من القصور والدّور، وقد صارت کلّها أرضاً والدّنیا من حولها فضاء، فظننت أنّ مولای قد أخرجنی من المسجد الّذی کان فیه، فقلت لمولای: أین أنا من الأرض؟ فقال لی: فی مجلسی، فقلت: مولای، خذ بیدی من ظالمی وظالمک، فقال: یا مسبّب! أتخاف القتل؟ قلت: مولای، أنا معک، فلا، قال: یا مسبّب! کن علی جملتک، فإنِّی راجع إلیک بعد ساعة، فإذا ولّیت عنک فیعود مجلسی إلی بنیانه، قلت: مولای! فالحدید لا تقطعه، قال: یا مسبّب! بنا واللَّه لان الحدید لداوود، فکیف یصعب علینا؟
__________________________________________________
(1- 1) [فی السّند السّابق: «عن أحمد البزّار، کان بزّاز أبی الحسن موسی علیه السلام»]
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 275
قال المسبّب: ثمّ خطا من بین یدی خطوة، فلم أدر أین غاب عن بصری، ثمّ ارتفع البنیان وعادت القصور إلی ما کانت علیه، فاشتدّ هیامی، فعلمت أنّ وعده الحقّ، فلم أزل قائماً علی قدمیّ، ولم یمض إلّاساعة کما أخبرنی حتّی رأیت الجدران والأبنیة والدّور والقصور قد خرّت إلی الأرض ساجدة، فإذا بسیِّدی قد عاد إلی مجلسه وعاد الحدید إلی رجلیه، فخررت ساجداً لوجهی بین یدیه، فقال لی: ارفع رأسک واعلم أنّ سیّدک راحل إلی اللَّه تعالی فی ثالث هذا الیوم الماضی، فقلت: مولای! فأین سیِّدی علیّ الرّضا؟ قال:
شاهد عندک غیر غائب، وحاضر غیر بعید، یسمع ویری، قلت: سیِّدی! إلی أین قصدت؟
قال: قصدت واللَّه کلّ مستجیب للَّه‌علی وجه الأرض شرقاً وغرباً حتّی صحبنی من الجنّ فی البراری والبحر ومختفی الملائکة فی مقاماتهم وصفوفهم. فبکیت، قال: لا تبکِ، فأنا نور لا یطفأ، إن غبت عنک فهذا ابنی علیّ الرّضا بعدی هو أنا، فقلت: الحمد للَّه‌الّذی وفّقنی.
ثمّ دعانی فی ثالث لیلة، فقال لی: یا مسبّب! إنّ سیِّدک یصبح من لیلة یومه علی ما فرغت من الرّحیل إلی اللَّه، فإذا دعوت بشربة من الماء فشربتها فرأیت قد انتفخ بطنی واصفرّ لونی واحمرّ واخضرّ وتلوّن ألواناً فخبّر الطّاغیة هارون بوفاتی.
قال المسبّب: فلم أزل أرقب وعده حتّی دعا بشربة من الماء، فشربها، ثمّ دعانی وقال: یا مسبّب! إنّ هذا الرّجس السّندیّ بن شاهک سیقول إنّه یتولّی أمر دفنی وهیهات أن یکون ذلک أبداً، فإذا حملت إلی المقابر المعروفة بمقابر قریش فالحدونی بها، ولا تعلوا علی قبری بناء، وتجنّبوا زیارتی، ولا تأخذوا من تربتی تراباً لتتبرّکوا، فإنّ کلّ تربة له محرّمة إلّاتربة جدّی الحسین (صلوات اللَّه علیه)، فإنّ اللَّه تعالی جعلها شفاء لشیعتنا وأولیائنا.
قال: ثمّ إنِّی رأیته مختلفاً ألوانه وینتفخ بطنه، ثمّ رأیت شخصاً أشبه الأشخاص بشخصه جالساً إلی جانبه فی مثل شبهه، وکان عهدی بالرّضا بن موسی غلاماً، فأقبلت أرید سؤاله، فصاح بی: ألیس قد نهیتک یا مسبّب؟ فولّیت عنه، ثمّ لم أزل حتّی قضی وغاب
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 276
ذلک الشّخص، ثمّ أوصلت الخبر إلی الرّشید لعنه اللَّه، فوافی السّندی بن شاهک، فواللَّه لقد رأیتهم بعینی وهم یظنّون أ نّهم یغسلونه ویحنّطونه ویکفّنونه وأیدیهم لا تصل إلیه ولا یصنعون به شیئاً وهو مغسّل محنّط مکفّن، ثمّ حمل، فدفن فی مقابر قریش ولم یعلو علیه بناء إلّافی هذا الزّمان.
الخصیبی، الهدایة الکبری،/ 265- 267
حدّثنا أبو المفضّل محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا جعفر بن مالک الفزاریّ، قال: حدّثنی محمّد بن إسماعیل الحسنیّ، عن أبی محمّد الحسن بن علیّ الثّانی، قال: إنّ موسی علیه السلام قبل وفاته بثلاثة أیّام دعا المسیّب وقال له: إنّی ظاعن عنک فی هذه اللّیلة إلی مدینة جدِّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لأعهد إلی من بها عهداً أن یعمل به بعدی.
قال المسیّب: قلت: مولای! کیف تأمرنی والحرس والأبواب، کیف أفتح لک الأبواب والحرس معی علی الأبواب واقفاً لها؟ فقال: یا مسیّب! ضعفت نفسک فی اللَّه وفینا؟
قلت: یا سیِّدی! بیِّن لی، فقال: یا مسیّب! إذا مضی من هذه اللّیلة المقبلة ثلثها فقف، فانظر.
قال المسیّب: فحرّمت علی نفسی الانضجاع فی تلک اللّیلة، فلم أزل راکعاً وساجداً وناظراً ما وعدنیه. فلمّا مضی من اللّیل ثُلثه فغشینی النّعاس وأنا جالس، فإذا أنا بسیِّدی ومولای موسی یحرّکنی برجله، ففزعت وقمت قائماً، فإذا بتلک الجدران المشیدة، والأبنیة المعلّاة، وما حولنا من القصور والأبنیة قد صارت کلّها أرضاً، والدّنیا من حولنا من القصور والأبنیة المعلّاة والأرض، فظننت بمولای أ نّه أخرجنی من المحبس الّذی کان فیه، قلت: مولای! خذ بیدی من ظالمک وظالمی، فقال: یا مسیّب! تخاف القتل؟ قلت:
مولای! معک لا، فقال: یا مسیّب! فاهدأ علی حالتک، فإنّنی راجع إلیک بعد ساعة واحدة، فإذا ولّیت عنک، فسیعود المحبس إلی شأنه. قلت: یا مولای! فالحدید الّذی علیک کیف تصنع به؟ فقال: ویحک یا مسبّب، بنا واللَّه ألان الحدید لنبیِّه داوود، کیف یصعب علینا الحدید؟
قال المسیّب: ثمّ خطا، فمرّ بین یدیَّ خطوة ولم أدر کیف غاب عن بصری، ثمّ ارتفع
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 277
البنیان وعادت القصور علی ما کانت علیه، واشتدّ اهتمام نفسی، وعلمت أنّ وعده الحقّ، فلم أزل قائماً علی قدمی، فلم ینقض إلّاساعة کما حدّه لی حتّی رأیت الجدران والأبنیة قد خرّت إلی الأرض سجّداً، وإذا أنا بسیِّدی وقد عاد إلی حبسه وعاد الحدید إلی رجلیه، فخررت ساجداً لوجهی بین یدیه، فقال لی: ارفع رأسک یا مسیّب واعلم أنّ سیِّدک راحل عنک إلی اللَّه فی ثالث هذا الیوم الماضی، فقلت: مولای! فأین سیِّدی علیّ؟ فقال:
شاهد غیر غائب، وحاضر غیر بعید، یسمع ویری، قلت: یا سیّدی! فإلیه قصدت؟
قال: قصدت واللَّه یا مسیّب کلّ منتخب للَّه‌علی وجه الأرض شرقاً وغرباً حتّی مجن الجنّ فی البراری والبحار حتّی الملائکة فی مقاماتهم وصفوفهم. قال: فبکیت، قال: لا تبکِ یا مسیّب، إنّا نور لا نطفأ إن غبتُ عنک، فهذا علیّ ابنی یقوم مقامی بعدی، هو أنا.
فقلت: الحمد للَّه، ثمّ إنّ سیِّدی فی لیلة الیوم الثّالث دعانی، فقال لی: یا مسیّب! إنّ سیِّدک یصبح من لیلة یومه علی ما عرفتک من الرّحیل إلی اللَّه تعالی، فإذا أنا دعوت بشربة ماء فشربتها، فرأیتنی قد انتفخت بطنی یا مسیّب واصفرّ لونی واحمرّ واخضرّ وتلوّن ألواناً فخبّر الظّالم بوفاتی، وإیّاک بهذا الحدیث أن تظهر علیه أحداً من عندی إلّا بعد وفاتی.
قال المسیّب: فلم أزل أترقّب وعده حتّی دعا بشربة الماء، فشربها، ثمّ دعانی، فقال:
إنّ هذا الرّجس السّندیّ بن شاهک سیقول: إنّه یتولّی أمری ودفنی، وهیهات هیهات أن یکون ذلک أبداً، فإذا حملت نعشی إلی المقبرة المعروفة بمقابر قریش، فالحدونی بها ولا تعلو علی قبری علوّاً واحداً، ولا تأخذوا من تربتی لتبرّکوا بها، فإنّ کلّ تربة لنا محرّمة إلّا تربة جدّی الحسین بن علیّ، فإنّ اللَّه جعلها شفاء لشیعتنا وأولیائنا.
قال: فلمّا رأیته تختلف ألوانه وتنتفخ بطنه، ثمّ قال: رأیت شخصاً أشبه الأشخاص به جالساً إلی جانبه فی مثله یشبهه، وکان عهدی بسیِّدی الرّضا علیه السلام فی ذلک الوقت غلاماً، فأقبلت أرید سؤاله، فصاح بی سیِّدی موسی: قد نهیتک یا مسیّب. فتولّیت عنهم، ولم أزل صابراً حتّی قضی، وعاد ذلک الشّخص، ثمّ أوصلت الخبر إلی الرّشید، فوافی الرّشید
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 278
وابن شاهک، فوَ اللَّه لقد رأیتهم بعینی وهم یظنّون أ نّهم یغسِّلونه ویحنِّطونه ویکفِّنونه، وکل ذلک أراهم لا یصنعون به شیئاً ولا تصل أیدیهم إلی شی‌ء منه ولا إلیه وهو مغسول مکفّن محنّط، ثمّ حمل ودفن فی مقابر قریش ولم یعل علی قبره إلی السّاعة.
الطّبری، دلائل الإمامة،/ 152- 154
حدّثنا تمیم بن عبداللَّه بن تمیم القرشیّ رضی الله عنه، قال: حدّثنی أبی، عن أحمد بن علیّ الأنصاریّ، عن سلیمان بن جعفر البصریّ، عن عمرو بن واقد، «1» قال: إنّ هارون الرّشید لمّا ضاق صدره ممّا کان یظهر له من فضل موسی بن جعفر علیهما السلام وما کان یبلغه «2» من قول الشّیعة بإمامته، واختلافهم فی السّرّ إلیه باللّیل والنّهار، خشیة «3» علی نفسه وملکه، ففکّر فی قتله بالسّمّ، فدعا برطب وأکل منه، ثمّ أخذ صینیّة، فوضع علیها «4» عشرین رطبة، وأخذ سلکاً، فعرّکه فی السّم «5» وأدخله فی سم الخیاط، فأخذ رطبة من «6» تلک الرّطبة «6»، فأقبل یردِّد إلیها ذلک السّم بذلک الخیط، حتّی قد «7» علم أ نّه قد حصل «8» السّم فیها، فاستکثر منه، ثمّ ردّها فی ذلک الرّطب، وقال لخادم له: احمل هذه الصّینیّة إلی موسی بن جعفر، وقل له: إنّ أمیر المؤمنین أکل «9» من هذا الرّطب وتنغّص لک ما «7» به، وهو یقسم علیک بحقِّه لما أکلتها عن آخر رطبة، فإنّی اخترتها لک بیدی ولا تترکه یُبقی منها شیئاً
__________________________________________________
(1) (1****) [الوسائل: «عن موسی بن جعفر الکاظم علیهما السلام فی حدیث إنّه أخبره بموته ودفنه وقال»].
(2)- [زاد فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم: «عنه»].
(3)- [إثبات الهداة: «فخشیه»].
(4)- [فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم: «فیها»].
(5)- [فی مدینة المعاجز والعوالم: «بالسّمّ»].
(6- 6) [فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم: «ذلک الرّطب»].
(7)- [لم یرد فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم].
(8)- [زاد فی إثبات الهداة: «ذلک»].
(9)- [إثبات الهداة: «قد أکل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 279
«1» ولا تطعم منه «1» أحداً، فأتاه «2» بها الخادم وأبلغه «2» الرّسالة، فقال: ائتنی بخلال، فناوله خلالًا «3» وقام بإزائه وهو یأکل «4» من الرّطب وکانت «4» للرّشید کلبة تعزّ علیه، فجذبت نفسها وخرجت تجرّ سلاسلها من ذهب وجوهر، حتّی حاذت موسی بن جعفر علیهما السلام، فبادر بالخلال إلی الرّطبة المسمومة.
ورمی بها إلی الکلبة، فأکلتها، فلم تلبث أن ضربت «5» بنفسها الأرض وعوّت وتهرّت قطعة قطعة واستوفی علیه السلام باقی الرّطب، وحمل الغلام الصّینیّة حتّی «6» صار بها إلی الرّشید، فقال له: قد أکل الرّطب عن آخره؟ قال: نعم یا أمیر المؤمنین، قال: فکیف رأیته؟ قال:
ما أنکرت منه شیئاً یا أمیر المؤمنین، ثمّ «7» قال: ثمّ ورد علیه خبر الکلبة بأنّها «8» قد تهرّت وماتت، فقلق الرّشید لذلک «9» قلقاً شدیداً واستعظمه ووقف علی الکلبة فوجدها متهرِّیة بالسّمّ، فأحضر الخادم، ودعا «10» بسیف ونطع، وقال له: لتصدقنی عن خبر الرّطب «11» أو لأقتلنّک، فقال له «12»: یا أمیر المؤمنین! إنِّی حملت الرّطب إلی موسی بن جعفر وأبلغته سلامک وقمت بإزائه وطلب منِّی خلالًا فدفعته إلیه، فأقبل یغرز فی الرّطبة بعد الرّطبة
__________________________________________________
(1- 1) [فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم: «ولا یطعم منها»].
(2- 2) [إثبات الهداة: «الخادم وبلّغه»].
(3)- [إثبات الهداة: «الخلال»].
(4- 4) [فی إثبات الهداة: «وکانت»، وفی العوالم: «من الرّطب وکان»].
(5)- [إثبات الهداة: «أن تضرب»].
(6)- [إثبات الهداة: «و»].
(7)- [لم یرد فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم].
(8)- [فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم: «وأنّها»].
(9)- [إثبات الهداة: «من ذلک»].
(10)- [زاد فی البحار والعوالم: «له»].
(11)- [إثبات الهداة: «الرّطبة»].
(12)- [لم یرد فی البحار والعوالم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 280
ویأکلها حتّی مرّت الکلبة، فغرز الخلال فی رطبة من ذلک «1» الرّطب، فرمی بها، فأکلتها الکلبة، وأکل هو باقی الرّطب، فکان ما «2» تری یا أمیر المؤمنین، فقال الرّشید: ما ربحنا من موسی علیه السلام «3» إلّاأ نّا أطعمناه جیِّد الرّطب وضیّعنا سمناً وقتل «4» کلبتنا، ما «5» فی موسی ابن جعفر «5» حیلة؟ ثمّ «6» إنّ سیِّدنا موسی علیه السلام «7» دعا بالمسیّب، وذلک قبل وفاته بثلاثة أیّام، وکان موکّلًا به، فقال له: یا مسیّب! قال: لبّیک یا مولای، قال: إنِّی ظاعن «8» فی هذه اللّیلة إلی المدینة مدینة جدِّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لأعهد إلی علیّ ابنی ما عهده إلی أبی «9» وأجعله وصیِّی وخلیفتی، وآمره أمری «10»، قال المسیّب: فقلت «11»: یا مولای! کیف تأمرنی أن أفتح لک الأبواب وأقفالها «12» والحرس معی علی الأبواب؟! فقال: یا مسیّب! ضعف یقینک «13» باللَّه عزّ وجلّ وفینا «13»؟ قلت: لا یا سیِّدی، قال: فمه! قلت: یا سیِّدی! أدع اللَّه أن یثبِّتنی، فقال: اللَّهمّ ثبِّته، ثمّ قال: إنِّی أدعو اللَّه عزّ وجلّ باسمه العظیم الّذی دعاآصف «14» حتّی جاء بسریر بلقیس ووضعه بین یدی سلیمان قبل ارتداد طرفه إلیه حتّی
__________________________________________________
(1)- [إثبات الهداة: «تلک»].
(2)- [مدینة المعاجز: «کما»].
(3)- [زاد فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز: «ابن جعفر»].
(4)- [فی مدینة المعاجز والعوالم: «وقتلنا»].
(5- 5) [فی إثبات الهداة: «بموسی بن جعفر من»، وفی البحار والعوالم: «فی موسی»].
(6)- [مدینة المعاجز: «قال»].
(7)- [زاد فی إثبات الهداة: «ابن جعفر»].
(8)- [مدینة المعاجز: «لظاعن»].
(9)- [زاد فی مدینة المعاجز: «، جعفر»].
(10)- [فی إثبات الهداة ومدینة المعاجز والبحار والعوالم: «بأمری»].
(11)- [زاد فی إثبات الهداة: «له»].
(12)- [إثبات الهداة: «أغلقها»].
(13- 13) [فی إثبات الهداة والبحار والعوالم: «فی اللَّه وفینا؟»].
(14)- [فی إثبات الهداة والبحار والعوالم: «به آصف»، وفی مدینة المعاجز: «به آصف بن برخیا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 281
یجمع بینی وبین ابنی علیّ بالمدینة، قال المسیّب: فسمعته «1» علیه السلام یدعو، ففقدته عن مصلّاه، فلم أزل قائماً علی قدمیّ حتّی رأیته قد عاد إلی مکانه، وأعاد «2» الحدید إلی رجلیه، فخررت للَّه‌ساجداً لوجهی شکراً «3» علی ما أنعم به علیَّ من معرفته، فقال لی: ارفع رأسک یا مسیّب واعلم إنِّی «4» راحل إلی اللَّه عزّ وجلّ فی ثالث هذا الیوم، قال: فبکیت، فقال «5» لی: لا تبک «5» یا مسیّب، فإنّ علیّاً ابنی هو إمامک ومولاک «6» بعدی، فاستمسک بولایته، فإنّک لن تضلّ «7» ما لزمته، فقلت: الحمد للَّه، قال: ثمّ إنّ سیِّدی علیه السلام دعانی «8» فی لیلة الیوم الثّالث، فقال لی: إنِّی علی ما عرّفتک من الرّحیل إلی اللَّه عزّ وجلّ، فإذا دعوت بشربة من ماء فشربتها، ورأیتنی قد انتفخت وارتفع بطنی واصفرّ لونی واحمرّ واخضرّ وتلوّن ألواناً، فخبّر الطّاغیة بوفاتی، «9» فإذا رأیت بی هذا الحدث، فإیّاک أن تظهر علیه «9» أحداً، ولا علی من عندی إلّابعد وفاتی.
قال المسیّب بن زهیر: فلم أزل أرقب «10» وعده حتّی دعا علیه السلام بالشّربة، فشربها، ثمّ دعانی، فقال لی «11»: یا مسیّب! إنّ هذا الرّجس السّندی بن شاهک سیزعم أ نّه یتولّی غسلی ودفنی، «12» هیهات هیهات «12» أن یکون ذلک أبداً، فإذا حملت إلی المقبرة المعروفة
__________________________________________________
(1)- [إثبات الهداة: «فنهض»].
(2)- [البحار: «أحاد»].
(3)- [إثبات الهداة: «شاکراً»].
(4)- [إثبات الهداة: «إنّنی»].
(5- 5) [إثبات الهداة: «لا تبکی»].
(6)- [زاد فی إثبات الهداة: «من»].
(7)- [فی البحار والعوالم: «لاتضلّ»].
(8)- [إثبات الهداة: «دعا»].
(9- 9) [إثبات الهداة: «وإذا رأیت فی هذا الحدیث فإیّاک أن تخبر به»].
(10)- [مدینة المعاجز: «أترقّب»].
(11)- [لم یرد فی إثبات الهداة].
(12- 12) [فی إثبات الهداة: «وهیهات»، وفی مدینة المعاجز والبحار والعوالم: «وهیهات هیهات»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 282
بمقابر قریش فالحدونی بها و (2****) لا ترفعوا قبری «1» فوق أربع «1» أصابع مفرّجات، ولا تأخذوا «2» من تربتی شیئاً لتتبرّکوا «3» به، فإنّ کلّ تربة لنا محرّمة إلّاتربة جدّی الحسین ابن علیّ علیهما السلام، فإنّ اللَّه تعالی جعلها شفاء لشیعتنا وأولیائنا. «4»
قال: ثمّ رأیت شخصاً أشبه الأشخاص «5» به جالساً إلی جانبه وکان عهدی بسیِّدی الرّضا علیه السلام وهو غلام، فأردت سؤاله، فصاح بی سیِّدی موسی علیه السلام، فقال «6»: ألیس قد نهیتک یا مسیّب؟! فلم أزل صابراً حتّی مضی «7» وغاب الشّخص، ثمّ أنهیت الخبر إلی الرّشید، فوافی السّندیّ بن شاهک، فوَ اللَّه لقد رأیتهم بعینی وهم یظنّون أ نّهم یغسّلونه، فلا تصل أیدیهم إلیه ویظنّون أ نّهم یحنِّطونه ویکفِّنونه، وأراهم لایصنعون به شیئاً، ورأیت ذلک الشّخص یتولّی غسله وتحنیطه وتکفینه وهو یظهر المعاونة لهم، وهم لا یعرفونه.
فلمّا فرغ من أمره، قال لی ذلک الشّخص: یا مسیّب! مهما شککت فیه فلا تشکّنّ فیّ، فإنِّی «8» إمامک ومولاک، وحجّة اللَّه علیک بعد أبی علیه السلام، یا مسیّب! مثلی مثل یوسف الصّدّیق علیه السلام ومثلهم مثل إخوته حین دخلوا علیه، فعرفهم وهم له منکرون. ثمّ حمل علیه السلام حتّی دفن فی مقابر قریش، ولم یرفع قبره أکثر ممّا أمر به، ثمّ رفعوا قبره بعد ذلک وبنوا علیه. «9»
__________________________________________________
(1- 1) [فی إثبات الهداة: «أکثر من أربع»، وفی الوسائل: «فوق أربعة»].
(2)- [إثبات الهداة: «لا یأخذوا»].
(3)- [الوسائل: «لتبرّکوا»].
(4)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(5)- [مدینة المعاجز: «النّاس»].
(6)- [فی إثبات الهداة: «قال»، وفی مدینة المعاجز والبحار والعوالم: «وقال لی»].
(7)- [إثبات الهداة: «قضی»].
(8)- [إثبات الهداة: «أنا»].
(9)- از عمرو بن واقد مروی است که گفت: سینه هارون تنگ شد از بس که فضل موسی بن جعفر بر او ظاهر می‌شد و به او می‌رسید که شیعیان قائل به امامت او هستند و در پنهانی با او مراوده می‌کنند در شب و
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 283
__________________________________________________
- روز. و اورا ترس فرو گرفت، چه از جهت خودش و چه از جهت اغتشاش امر مملکتش. فکر کرد که آن جناب را به زهر جفا شهید کند و فرمان داد، قدری رطب از برای او آوردند. و قدری از آن رطب را خورد. پس از آن، سینی طلب نمود و مقدار بیست دانه رطب در آن سینی نهاد و رشته ای طلب کرده، آن رشته را به زهر آغشته کرد و در تک سوزنی داخل نمود. بعد از آن، یک دانه رطب از آن بیست دانه برداشت و این رشته را که به زهر آلوده بود، در آن رطب گذر داد، تا این که یقین پیدا کرد که زهر در رطب تأثیر نمود. دو مرتبه رشته را به زهر آلوده کرد و از رطب گذر داد تا چند مرتبه، پس از آن به خادم گفت: «این سینی را نزد موسی بن جعفر علیه السلام می‌بری و به او می‌گویی که امیر المؤمنین از این رطب خورد و بعضی از آن را از برای شما فرستاده و قسم داده است به حقی که بر تو دارد که مجموع این رطب را تناول کنی و چیزی از آن را باقی نگذاری و به احدی اطعام نکنی.»
پس خادم آن رطب را خدمت آن حضرت آورده و تبلیغ سلام نمود. حضرت فرمود: «خلالی از برای من بیاور.»
پس خادم خلال به آن جناب داد و در مقابل او ایستاد و آن بزرگوار رطب تناول می‌فرمود. هارون را سگی بود که او را عزیز می‌داشت. آن سگ خود را کشانید و بیرون آمد، در حالتی که زنجیرهای طلا و جواهری که در گردنش بود می‌کشانید به روی زمین، تا این که آمد مقابل حضرت. آن جناب آن خلال را داخل کرد در آن دانه رطبی که به زهر آلوده بود و انداخت نزد سگ. پس آن سگ آن رطب را خورد و طولی نکشید که آن سگ خود را بر زمین زد و فریاد کرد و گوشت او مضمحل و قطعه قطعه شد و آن جناب باقی رطب را تناول نمود و غلام سینی را برداشت و برد نزد هارون.
هارون به خادم گفت: «تمام رطب را تناول نمود؟»
گفت: «بلی یا امیر المؤمنین!»
گفت: «چگونه او را دیدی؟»
گفت: «من آنچه گفته بودی، به جای آوردم.»
بعد از آن خبر سگ را به هارون داد که گوشت سگ مضمحل شد و سگ مرد. هارون مضطرب شد، به اضطراب شدیدی و این واقعه به نظر او عظیم آمد. و آن سگ را نزد هارون آوردند. دید آن سگ به جهت زهر مضمحل شده است.
هارون خادم را احضار نمود. فرمان داد شمشیری و سفره چرمی حاضر کردند و به خادم گفت که: «یا راست بگو این واقعه را یا این که می‌کشم تو را.»
خادم گفت: «یا امیرالمؤمنین! من رطب را نزد موسی‌بن جعفر بردم و سلام تو را به او رسانیدم و در مقابل او ایستادم. از من خلالی طلب کرد. من خلال را به او دادم و او دانه دانه رطب را برمی‌داشت و آن
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 284
__________________________________________________
- خلال را در جوف آن داخل می‌نمود و آن رطب را تناول می‌فرمود، تا این که آمد سگ از آن جا عبور کند. خلال را در یک دانه از رطب داخل نمود و آن دانه رطب را نزد سگ انداخت. پس آن سگ آن دانه رطب را خورد و آن جناب باقی رطب را تناول نمود. این نوع شد که می‌بینی.»
هارون گفت: «ما سودی از موسی علیه السلام نبردیم. رطب پاکیزه به او اطعام کردیم و زهر خود را ضایع کردیم و سگ خود را به کشتن دادیم. هیچ حیله در موسی بن جعفر کارگر نیست!»
پس از آن، جناب موسی بن جعفر علیه السلام مسیب را خواست و این خواستن مسیب، سه روز پیش از وفات آن بزرگوار بود و مسیب موکل آن جناب بود و به او فرمود: «ای مسیب!»
عرض کرد: «لبیک ای مولای من!»
فرمود: «من در این شب می‌خواهم بروم در مدینه جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله، از برای این که با فرزندم علی علیه السلام عهد کنم؛ آن عهدی را که پدرم با من نمود. و او را وصی خود و خلیفه خود کنم و امر خود را به او واگذار کنم.»
مسیب گفت: من عرض کردم: «ای مولای من! چگونه مرا امر می‌کنی که این درها و قفل‌ها را گشاده گذارم و حال این که پاسبان‌ها نزدیک درها با من حفظ و حراست می‌کنند؟»
فرمود: «ای مسیب! یقین تو در خدا و در حق ما ضعیف است؟»
من عرض کردم: «نه‌ای مولای من!»
فرمود: «پس سکوت کن.»
عرض کردم: «ای سید من! خداوند را بخوان که مرا ثابت بدارد.»
پس آن جناب دعا کرد و گفت: «الهی! یقین او را ثابت بدار.»
پس از آن فرمود: «خدای عزوجل را به آن اسم عظیم می‌خوانم که آصف آن اسم را خواند و تخت بلقیس را پیش روی حضرت سلیمان حاضر ساخت، پیش از این که چشم او بر هم بخورد که جمع کند خداوند میان من و فرزندم علی در مدینه.»
مسیب گوید: من آن بزرگوار را دیدم که دعا می‌نمود. پس او را دیگر ندیدم در محل نماز خود و من ایستاده بودم بر روی دو قدم، تا این که آن بزرگوار را دیدم. برگشت به مکان خود وآهن را بر روی پای خود گذاشت.
پس من بر روی به سجده شکر افتادم، به شکرانه این نعمت معرفت آن بزرگوار که حق تعالی به من کرامت فرمود. پس به من فرمود: «ای مسیب! بردار سر خودرا. من می‌دانم که در سیم این‌روز وفات می‌کنم.»
مسیب گوید: من گریه کردم. فرمود: «ای مسیب! گریه مکن. علی فرزند من، امام و مولای توست بعد از من. تمسک کن به ولایت و محبت او و چنگ بزن به دوستی او که اگر این صفت پیوسته با تو باشد، هرگز
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 285
__________________________________________________
- گمراه نخواهی شد.»
من گفتم: «الحمد للَّه.»
بعد از آن در شب سیم، مولای من مرا خواست و فرمود: «من بر تو شناساندم که رحلت خواهم نمود به‌سوی خداوند عزوجل و اگر من شربتی از آب خواستم و آشامیدم و تو مرا دیدی که نفخ نمودم و شکم من بالا آمد ورنگ من زرد و سرخ وسبز شد وبه رنگ‌های مختلفه تغییر یافت، پس خبر بده آن‌طاغی را که مراد هارون باشد، به وفات من و این قضیه را که دیدی، البته بر احدی اظهار مکن، مگر بعد از وفات من.»
مسیب بن زهیر گوید: من علی الاتصال منتظر وعده آن حضرت بودم تا این که شربت آبی خواست و آشامید. پس مرا خواند و فرمود: «ای مسیب! این نحس خبیث سندی بن‌شاهک را گمان می‌رسد که مباشر غسل و دفن من خواهد شد و چنین چیزی هرگز نخواهد شد. و هر گاه مرا بردند به مقبره معروفه به مقابر قریش، مرا در قبر بخوابانند و قبر مرا بیش از چهار انگشت بالا نبرند و چیزی از خاک قبر مرا از برای تبرک برندارند؛ زیرا که خاک قبر ما حرام است، مگر خاک قبر جدم حسین بن علی علیه السلام؛ چه حق تعالی در آن خاک شفا قرار داده از برای شیعه ما و دوستان ما.»
پس من شخصی را دیدم که شبیه ترین مردم بود به آن بزرگوار و در ذهن من چنین معهود بود که مولای من حضرت رضا علیه السلام است و هنوز به سن شباب نرسیده بود. من خواستم از او سؤال کنم، مولای من موسی بن جعفر صیحه ای کشید که: «ای مسیب! من تو را نهی نکردم؟»
پس من صبر کردم تا این که آن جناب رحلت نمود و به جوار رحمت الهی پیوست و آن شخص غایب شد. من خبر آن حضرت را به هارون رسانیدم.
سندی بن شاهک آمد. به‌حق خداوند قسم که من به‌چشم خود دیدم که دست آن‌ها به‌حضرت نمی‌رسید و حال این که گمان می‌کردند که او را غسل می‌دهند و حنوط می‌کنند و کفن می‌کنند. و من می‌دیدم که هیچ یک از این‌ها او را نمی‌شناسند و آن شخص را می‌دیدم که مباشر غسل و حنوط و کفن آن بزرگوار بود و در ظاهر اظهار می‌کرد که آن‌ها را در این اعمال یاری می‌کند و ایشان او را نمی‌شناختند.
پس چون از امر خود فارغ شد، این‌شخص به من فرمود: «ای مسیب! هر زمان شک می‌کنی در چیزی، در حق من شک مکن که من امام تو و حجت خداوند بر تو هستم بعد از پدر بزرگوارم. ای مسیب! مثل من، مثل یوسف صدیق است، و مثل این‌ها مثل برادران یوسف است، هنگامی که بر یوسف داخل شدند؛ چه یوسف آن‌ها را شناخت و برادران یوسف را نشناختند.»
پس آن جناب را برداشتند و در مقابر قریش دفنش نمودند و قبر او را زیاده از آنچه فرموده بود بلند نکردند و بعد از آن، قبر اورا بلند کردند و بر آن قبر بنایی ساختند.
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 1/ 65- 7 6
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 286
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 1/ 94- 96 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات
الهداة، 3/ 181- 183، وسائل الشّیعة، 10/ 414- 415؛ السّیّد هاشم البحرانی،
مدینة المعاجز، 6/ 364- 369؛ المجلسی، البحار «1»، 48/ 222- 225؛ البحرانی، العوالم، 21/ 455- 458
وروی هذا الحدیث المرتضی فی (عیون المعجزات)، قال: روی عن محمّد بن الحسن المعروف بالقاضی الورّاق، عن أحمد بن محمّد بن السّمط، قال: سمعت من أصحاب الحدیث والرّواة المذکورین أنّ موسی بن جعفر- علیهما السلام- کان فی حبس هارون الرّشید، وهو فی المسجد المعروف بمسجد المسیّب من جانب الغربیّ بباب الکوفة، لأنّه قد نقل الموضع إلیه من دار السّندیّ بن شاهک، وهی الدّار المعروفة بدار ابن [أبی] عمرویه، وکان موسی- علیه السلام- [هناک، و] قد فکّر هارون الرّشید فی قتله بالسّمّ، فدعا بالرّطب، فأکل منه، ثمّ أخذ صینیّة، فوضع فیها عشرین رطبة، وأخذ سلکاً، فغرقه بالسّمّ فی سمّ الخیّاط، وأخذ رطبة من تلک العشرین الرّطبة وجعل یردّد ذلک السّلک المسموم فی أوّل رطبة إلی آخرها، حتّی علم أ نّه قد مکّن السّمّ فیها واستکثر من ذلک.
ثمّ أخرج السّلک منها وقال لخادم له: احمل هذه الصّینیّة إلی موسی بن جعفر، وقل له: إنّ أمیر المؤمنین أکل من هذا الرّطب وتنغّص لک، وهو یقسم علیک بحقِّه لما أکلته عن آخر رطبة، لأنِّی اخترته لک بیدی، ولا تترکه یبقی منه شیئاً، ولا یطعم منه أحداً.
فأتاه الخادم وأبلغه الرّسالة، فقال له موسی- علیه السلام-: ائتنی بخلالة، فأتاه بها وناوله إیّاها وقام بإزائه وهو یأکل الرّطب، وکان للرّشید کلبة أعزّ علیه من کلّ ما فی مملکته ومن أبیه، فجذبت نفسها وخرجت تجرّ سلاسلها من ذهب وفضّة وجواهر منظومة حتّی عادت إلی موسی بن جعفر- علیه السلام-. فبادر بالخلالة إلی الرّطبة المسمومة، فغرزها ورمی بها إلی الکلبة، فأکلتها الکلبة، فلم تلبث أن ضربت بنفسها الأرض وعوت وتقطّعت قطعاً، واستوفی موسی- علیه السلام- باقی الرّطب، وحمل الخادم الصّینیّة وصار بها إلی الرّشید،
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 57/ 157، 98/ 118 وفی العوالم، 21/ 469، 480].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 287
فقال له: أکل الرّطب عن آخره؟
قال: نعم.
قال: فکیف رأیته؟
قال: ما أنکرت منه شیئاً، ثمّ ورد علیه خبر الکلبة وأ نّها تهرّأت وماتت، فقلق هارون الرّشید لذلک قلقاً شدیداً واستعظمه، فوقف علی الکلبة، فوجدها متهرّئة بالسّم، فأحضر الخادم ودعا بالسّیف، وقال: اصدقنی [عن] خبر الرّطب، وإلّا قتلتک.
فقال: یا أمیر المؤمنین، إنِّی حملت الرّطب إلی موسی بن جعفر، فأبلغته کلامک، وقمت بإزائه، فطلب خلالة فأعطیته، فأقبل یغرز رطبة رطبة ویأکلها حتّی مرّت به الکلبة فغرز رطبة ورمی بها إلیها، فأکلتها، وأکل هو باقی الرّطب، وکان ما تری.
فقال الرّشید: ما ربحنا من موسی إلّاأن أطعمناه جیّد الرّطب، وضیّعنا سمّنا، وقتلنا کلبتنا، ما فی موسی حیلة.
ثمّ إنّ موسی بن جعفر- علیهما السلام- بعد ثلاثة أیّام دعا بمسیّب الخادم وکان به موکّلًا، فقال له: یا مسیّب.
فقال: لبّیک، یا مولای.
قال- علیه السلام-: إنّی ظاعن فی هذه اللّیلة إلی المدینة: مدینة جدّی رسول اللَّه- صلی الله علیه و آله- لأعهد إلی من فیها عهداً یعمل بعدی [به].
قال المسیّب: قلت: یا مولای، کیف تأمرنی والحرس معی علی الأبواب أن أفتح لک الأبواب وأقفالها؟
فقال- علیه السلام-: یا مسیّب، أضعیف یقینک فی اللَّه عزّ وجلّ وفینا؟
قال: یا سیِّدی، لا.
قال: فمه.
قال المسیّب: فقلت: متی، یا مولای؟
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 288
فقال- علیه السلام-: یا مسیّب، إذا مضی من هذه اللّیلة المقبلة ثلثاها فقف وانظر.
قال المسیّب: فحرّمت علی نفسی الاضطجاع [فی] تلک اللّیلة، ولم أزل راکعاً وساجداً ومنتظراً ما وعدنی به، فلمّا مضی من اللّیلة ثلثاها نعست وأنا جالس، وإذا أنا بمولای- علیه السلام- یحرّکنی برجله، ففزعت وقمت قائماً، فإذا أنا بتلک الجدران المشیّدة والأبنیة وما حولها من القصور والحجر قد صارت کلّها أرضاً والدّنیا من حوالیها فضاء، فظننت بمولای أ نّه [قد] أخرجنی من الحبس الّذی کان فیه، فقلت: مولای، أین أنا من الأرض؟
قال- علیه السلام-: فی مجلسی، یا مسیّب.
فقلت: یا مولای، فخذ لی من ظالمی وظالمک.
فقال- علیه السلام-: أتخاف من القتل؟
فقلت: مولای، معک [لا].
فقال- علیه السلام-: یا مسیّب، کن علی هیئتک فإنّی راجع إلیک بعد ساعة واحدة، فإذا ولّیت عنک فسیعود محبسی إلی بنیانه.
فقلت: یا مولای، فالحدید لا تقطعه.
فقال- علیه السلام-: یا مسیّب، ویحک، ألان اللَّه تعالی الحدید لعبده داوود، وکیف یتصعّب علینا الحدید؟!
قال المسیّب: ثمّ خطا- علیه السلام- بین یدیَّ خطوة لم أدر کیف غاب عن بصری، ثمّ ارتفع البنیان وعادت القصور إلی ما کانت علیه، واشتدّ اهتمامی بنفسی، وعلمت أنّ وعده الحقّ، فلم یمض إلّاساعة کما حدّ لی حتّی رأیت الجدران قد خرّت إلی الأرض سجوداً، وإذا أنابسیِّدی- علیه السلام- قد عاد إلی محبسه فی الحبس، وعاد الحدید إلی رجله، فخررت ساجداً لوجهی بین یدیه، فقال: ارفع رأسک یا مسیّب، واعلم أنّ سیّدک راجع إلی اللَّه جلّ اسمه ثالث هذا الیوم الماضی.
قلت له: مولای، وأین سیِّدی علیّ الرّضا- علیه السلام-؟
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 289
فقال- علیه السلام-: یا مسیّب، شاهد عندی غیر غائب، وحاضر غیر بعید.
قلت: سیِّدی، فإلیه قصدت؟
فقال- علیه السلام-: قصدت واللَّه کلّ منتجب للَّه‌عزّ وجلّ علی وجه الأرض شرقها وغربها حتّی محبِّیَّ من الجنّ فی البراری والبحار، ومخلصیَّ الملائکة فی مقاماتهم وصفوفهم.
فبکیت، فقال- علیه السلام-: لا تبک یا مسیّب، إنّنا نور لا یطفأ، إن غبت عنک هذا علیّ ابنی بعدی هو أنا. فقلت: الحمد للَّه.
ثمّ أنّ سیِّدی- علیه السلام- فی لیلة یوم الثّالث دعانی وقال: یا مسیّب، إنّ سیِّدک یصبح فی لیلة یومه علی ما عرّفتک من الرّحیل إلی اللَّه عزّ وجلّ مولاه الحقّ تقدّست أسماؤه، فإذا دعوت بشربة ماء فشربتها، ورأیتنی قد انتفخ بطنی، واصفرّ لونی واحمرّ واخضرّ وتلوّن ألواناً فخبّر الطّاغیة بوفاتی، وإیّاک أن تظهر علی الحدیث أحداً إلّابعد وفاتی.
قال المسیّب: فلم أزل أترقّب وعده حتّی دعا بشربة ماء فشربها، ثمّ دعانی، فقال لی: إنّ هذا الرّجس سندی بن شاهک یقول: إنّه یتولّی أمری ویدفننی، لا یکون ذلک أبداً، فإذا حُملت إلی المقبرة المعروفة بمقابر قریش فالحدنی بها، ولا تعلو علی قبری علواً، وتجنّبوا زیارتی، ولا تأخذوا من تربتی (لتتبرّکوا بها) فإنّ کلّ تربة محرّمة ما خلا تربة جدّی الحسین- علیه السلام- فإنّ اللَّه تعالی جعلها شافیة لشیعتنا وأولیائنا.
قال المسیّب: ثمّ رأیته- علیه السلام- یختلف ألواناً، وینتفخ بطنه، ورأیت شخصاً أشبه الأشخاص بشخصه جالساً إلی جانبه فی مثل شبهه، وکان عهدی بسیِّدی علیّ الرّضا- علیه السلام- فی ذلک الوقت غلاماً، فأقبلت ارید سؤاله، فصاح بی سیِّدی موسی- علیه السلام-:
أما قد نهیتک یا مسیّب؟ فتولّیت عنه، ثمّ لم أزل صابراً حتّی قضی وغاب ذلک الشّخص، ثمّ أوصلت الخبر إلی الرّشید، فوافی سندی بن شاهک، فواللَّه لقد رأیتهم بعینی وهم یظنّون أ نّهم یغسِّلونه ویحنِّطونه ویکفِّنونه، کلّ ذلک أراهم لا یصنعون به شیئاً، ولا تصل أیدیهم إلیه، وهو- صلوات اللَّه علیه- مغسّل مکفّن محنّط، وحمل حتّی دفن فی مقابر قریش، ولم یصل إلی قبره إلی السّاعة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 290
وهذا الحدیث متکرّر فی الکتب.
وروی هذا أیضاً أبو جعفر محمّد بن جریر الطّبریّ.
السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 6/ 369- 375 رقم 2049
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 291

کیفیّة المحافظة علی التّربة الحسینیّة

علیّ بن محمّد رفعه «1» [عن أبی عبداللَّه علیه السلام] قال «2»، قال: الختم علی طین قبر الحسین علیه السلام أن یقرأ علیه «إنّا أنزلناهُ فی لیلةِ القَدْر». «3»
وروی: إذا أخذته فقل «4»: « «5» بسم اللَّه «5»، اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة الطّاهرة، وبحقِّ «6» البقعة الطّیِّبة، وبحقِّ «6» الوصیّ الّذی تواریه، وبحقِّ جدِّه وأبیه، وأمّه وأخیه، والملائکة الّذین یحفّون به، والملائکة العکوف علی قبر ولیّک ینتظرون نصره، صلّی اللَّه علیهم أجمعین، «7» اجعل لی فیه شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف، «8» وعزّاً من کلِّ ذلّ، وأوسع به «9» علیَّ فی رزقی، وأصحّ به «9» جسمی».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588- 589 رقم 7/ عنه: ابن قولویه، کامل‌الزّیارات،/ 281- 282 رقم 7؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 409؛ المجلسی،
البحار، 98/ 127- 128؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 14/ 358؛ مثله ابن
طاووس، مصباح الزّائر،/ 259- 260؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 379
حدّثنی علیّ بن الحسین، عن علیّ بن إبراهیم، عن إبراهیم بن إسحاق النّهاوندیّ،
__________________________________________________
(1)- [فی البحار مکانه: «محمّد بن علیّ رفعه ...»].
(2)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «روی [ابن قولویه] مرفوعاً، قال ...»].
(3)- [إلی هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء وکنز الدّقائق].
(4)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام قال: إذا أخذت الطّین فقل ...»].
(5- 5) [لم یرد فی الکامل].
(6- 6) [مصباح الزّائر: «هذه التّربة الطّیّبة وبحقّ هذا»].
(7)- [زاد فی الکامل: «و»].
(8)- [زاد فی الکامل والبحار: «وغنیً عن کلِّ فقر»].
(9- 9) [مصباح الزّائر: «رزقی وأصحّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 292
عن عبداللَّه بن حمّاد الأنصاریّ، عن «1» عبداللَّه بن سنان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا تناول أحدکم من طین قبر الحسین علیه السلام، فلیقل: اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ الملک الّذی «2» تناوله، والرّسول الّذی بوّأه «2»، والوصیّ الّذی ضُمّن فیه، أن تجعله شفاءً من کلِّ داء «3» کذا وکذا «3»، ویسمِّی «4» ذلک الدّاء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 280 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 127؛ مثله
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 510- 511؛ الرّاوندی، الدّعوات،/ 187- 188
حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة، عن علیّ بن الرّیّان بن الصّلت، عن الحسین ابن أسد، عن أحمد بن مصقلة، عن عمِّه، عن أبی جعفر «5» الموصلیّ أنّ أبا جعفر «5» علیه السلام، قال: إذا أخذت «6» طین قبر الحسین «6»، فقل: اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة وبحقِّ الملک الموکّل بها و «7» الملک الّذی کربها، وبحقِّ الوصیّ الّذی هو فیها، صلّ علی محمّد وآل محمّد، واجعل هذا الطّین شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف.
فإن فعل ذلک کان حتماً شفاء «8» من کلّ داء، وأماناً من کلّ خوف.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 280 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 127
حدّثنی جعفر بن محمّد بن إبراهیم الموسویّ، عن عبداللَّه «9» بن نهیک، عن سعید بن
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والدّعوات].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد والدّعوات: «تناول والرّسول الّذی نزّل»].
(3- 3) [لم یرد فی مصباح المتهجّد والدّعوات].
(4)- [البحار: «تسمِّی»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
(6- 6) [البحار: «الطّین»].
(7)- [زاد فی البحار: «بحقِّ»].
(8)- [زاد فی البحار: «له»].
(9)- خ ل: «عبیداللَّه»، [وفی التّهذیب والوسائل مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن الحسن بن محمّد ابن علان، عن حمید بن زیاد، عن عبیداللَّه (عبداللَّه) ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 293
صالح، عن الحسن بن علیّ بن أبی المغیرة، عن بعض أصحابنا، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام «1»: إنِّی رجل «2» کثیر العلل والأمراض، وما ترکت دواء إلّا «3» وقد تداویت «3» به. فقال «4» لی: فأین أنت عن تربة «4» الحسین علیه السلام، فإنّ فیها الشّفاء من کلِّ داء، والأمن من کلِّ خوف، وقل إذا أخذته: اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ هذه الطّینة، وبحقِّ المُلک الّذی أخذها، وبحقِّ النّبیّ الّذی قبضها، وبحقِّ الوصیّ الّذی حلّ فیها، صلِّ علی محمّد وأهل بیته، واجعل لی «5» فیها شفاء من کلّ داء، وأماناً من کلّ خوف.
قال «5»: ثمّ قال: إنّ «6» الملک الّذی أخذها «7» جبرائیل و «7» أراها النّبیّ صلی الله علیه و آله، فقال: هذه تربة ابنک هذا «5»، تقتله «8» أمتک من بعدک. والنّبیّ الّذی قبضها فهو «5» محمّد صلی الله علیه و آله، وأمّا «5» الوصیّ الّذی حلّ فیها «9» فهو الحسین «10» بن علیّ سیِّد «10» الشّهداء.
قلت: قد عرفت الشّفاء من کلّ داء، فکیف «11» الأمان من کلِّ خوف؟ قال: إذا خفت سلطاناً أو غیر ذلک فلا تخرج من منزلک إلّاومعک من «2» طین قبر الحسین علیه السلام، وقل إذا أخذته: اللَّهمّ إنّ هذه طینة «12» قبر الحسین ولیّک وابن ولیّک، اتّخذتها «13» حرزاً لما أخاف
__________________________________________________
(1)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن أبی المغیرة، عن بعض أصحابنا، قال: قال لأبی عبداللَّه علیه السلام ...»].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی التّهذیب والوسائل: «تداویت»].
(4- 4) [فی التّهذیب: «لی: وأین أنت عن طین قبر»، وفی الوسائل: «وأین أنت عن طین قبر»].
(5)- [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(6)- [فی التّهذیب والوسائل: «أمّا»].
(7- 7) [فی التّهذیب والوسائل: «فهو جبرائیل»].
(8)- [تظلّم الزّهراء: «یقتله»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «بها»].
(10- 10) [التّهذیب: «سیِّد شباب»].
(11)- خ ل [وتظلّم الزّهراء]: فما.
(12)- [الوسائل: «طین»].
(13)- [فی التّهذیب والوسائل: «أخذتها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 294
ولما «1» لا أخاف، فإنّه قد «2» یرد علیک ما لاتخاف «3». قال الرّجل: فأخذتها کما قال، «4» فصحّ و «4» اللَّه بدنی وکان لی أماناً من کلّ ما «5» خفت وما «6» لم أخف کما قال، فما رأیت بحمد اللَّه «6» بعدها مکروهاً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 282- 283 رقم 10/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/
379- 380؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 74- 75؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة «7»، 10/ 411
حدّثنی أبو عبدالرّحمان محمّد بن أحمد بن الحسین العسکریّ بالعسکر، قال: حدّثنا الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن محمّد بن أبی عمیر، عن محمّد بن مروان، عن أبی حمزة الثّمالیّ، قال: قال الصّادق علیه السلام: إذا أردت حمل «8» الطّین من «8» قبر الحسین علیه السلام، فاقرأ: (فاتحة الکتاب والمعوذتین وقل هو اللَّه أحد «9» وإنّا أنزلناه فی لیلة القدر ویس وآیة الکرسیّ)، وتقول: اللَّهمّ بحقِّ محمّد «10» عبدک ورسولک وحبیبک ونبیّک وأمینک وبحقِّ أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب عبدک وأخی رسولک، وبحقِّ فاطمة بنت نبیّک وزوجة ولیّک، وبحقِّ الحسن والحسین، وبحقِّ الأئمّة الرّاشدین، وبحقِّ هذه التّربة، وبحقِّ الملک الموکّل بها، وبحقِّ الوصیّ الّذی حلّ «11» فیها، وبحقِّ الجسد الّذی «12» تضمّنت، وبحقِّ السّبط
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب وتظلّم الزّهراء: «ما»].
(2)- [لم یرد فی التّهذیب].
(3)- [الوسائل: «لا یخاف»].
(4- 4) [فی التّهذیب: «لی فأصحّ»، وفی الوسائل: «فأصحّ»].
(5)- [فی التّهذیب والوسائل: «خوف ممّا»].
(6)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [حکاه فی الوسائل عن التّهذیب].
(8- 8) [فی الوسائل: «طین»، وفی البحار: «الطّین طین»].
(9)- [زاد فی الوسائل والبحار: «وقل یا أیّها الکافرون»، وزاد فی تظلّم الزّهراء: «والجحد»].
(10)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «وآل محمّد»].
(11)- [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «هو»].
(12) (12*) [لم یرد فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 295
الّذی (12*) ضمّنت، وبحقِّ جمیع ملائکتک وأنبیائک ورسلک، صلّ علی محمّد و «1» آل محمّد «1»، واجعل «2» لی هذا الطّین شفاء من کلِّ داء «2»، ولمن یستشفی به من کلِّ داء وسُقم ومرض، وأماناً من کلِّ خوف. اللَّهمّ بحقِّ محمّد وأهل بیته اجعله علماً نافعاً، ورزقاً واسعاً، وشفاءً من کلِّ داء وسقم وآفة وعاهة و «3» جمیع الأوجاع کلّها، إنّک علی کلِّ شی‌ء قدیر.
وتقول: اللَّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکة المیمونة، والملک الّذی هبط بها «4»، والوصیّ الّذی هو فیها، صلّ علی محمّد «5» وآل محمّد وسلّم «5»، وانفعنی بها، إنّک علی کلِّ شی‌ء قدیر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 283- 284 رقم 12/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 416- 417؛ المجلسی، البحار، 98/ 128- 129؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 380
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد بن إسماعیل البصریّ، عن بعض رجاله، «6» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلِّ داء، «7» وإذا أکلته «7» فقل «8»: بسم اللَّه «9» وباللَّه «10»، اللَّهمّ اجعله رزقاً واسعاً، وعلماً نافعاً، وشفاء من کلِّ داء، إنّک علی کلّ شی‌ء قدیر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 284 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 149؛ المجلسی، البحار «11»، 98/ 129؛ مثله أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 166؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 257
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل والبحار: «آله»].
(2- 2) [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «هذا الطّین شفاء لی»].
(3)- [زاد فی الوسائل: «من»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5- 5) [فی الوسائل: «وآل محمّد»، وفی تظلّم الزّهراء: «وآله وسلّم»].
(6)- [من هنا حکاه فی مکارم الأخلاق].
(7- 7) [فی المزار: «فإذا أکلته»، وفی مکارم الأخلاق: «فإذا أخذته»].
(8)- [البحار: «تقول»].
(9)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «وتقول عند أکلها: بسم اللَّه ...»].
(10)- [لم یرد فی مکارم الأخلاق].
(11)- [حکاه أیضاً فی البحار، 92/ 34 من مسموعات السّیّد الإمام ناصح الدّین أبی البرکات المشهدیّ].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 296
قال: وروی لی بعض أصحابنا، یعنی محمّد بن عیسی، قال: نسیت إسناده، قال: إذا أکلته تقول: اللَّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکة، وربّ هذا «1» الوصیّ الّذی وارته، صلّ علی محمّد وآل محمّد، واجعله علماً نافعاً، ورزقاً واسعاً، وشفاء من کلّ داء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 284 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 129
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن مالک بن عطیّة، عن أبیه «1»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: إذا أخذت من تربة المظلوم ووضعتها فی فیک فقل: اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ هذه التّربة، وبحقّ الملک الّذی قبضها، والنّبیّ الّذی حصّنها، والإمام الّذی حلّ فیها، أن تصلّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تجعل لی فیها شفاءً نافعاً، ورزقاً واسعاً، وأماناً من کلِّ خوف «2» وداء.
فإنّه إذا «2» قال ذلک وهب اللَّه له العافیة، وشفاه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 284- 285 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 129؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 382
حدّثنی أبو عبداللَّه محمّد بن أحمد بن یعقوب، عن علیّ بن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن أبیه، عن «3» بعض أصحابنا، «4» عن أحدهما علیهما السلام، قال: إنّ اللَّه تبارک وتعالی خلق آدم علیه السلام من طین «5»، فحرّم الطّین علی ولده. قال: فقلت: ما تقول فی طین قبر الحسین صلوات اللَّه علیه؟ فقال: یحرم «6» علی النّاس أکل لحومهم، «7» ویحلّ علیهم «8» أکل لحومنا، «1»
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [تظلّم الزّهراء: «فإذا»].
(3)- [فی مصباح المتهجّد مکانه: «وروی الحسن بن علیّ بن فضّال، عن ...»].
(4)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء].
(5)- [فی المزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والوسائل والبحار: «الطّین»].
(6)- [مصباح المتهجّد: «حرّم»].
(7) (7*) [تظلّم الزّهراء: «ولکنّ الشّی‌ء»].
(8)- [فی المزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والوسائل والبحار: «لهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 297
ولکن الشّی‌ء «1» الیسیر (7*) منه مثل الحمّصة. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 285- 286 رقم 3/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)،
5- 3/ 146؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 74؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
414؛ المجلسی، البحار «3»، 98/ 130؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 383؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 510؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 256
وقال علیه السلام: إذا أکلته فقل: «اللَّهمّ ربّ «4» التّربة المبارکة، وربّ الوصیّ الّذی وارته، صلّی علی محمّد وآل محمّد، واجعله علماً نافعاً، ورزقاً واسعاً، وشفاء من کلّ داء».
الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 362 رقم 1620/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 411- 412
یروی أنّ رجلًا سأل الصّادق علیه السلام، فقال: إنِّی «5» سمعتک تقول:
إنّ تربة الحسین علیه السلام من الأدویة المفردة، وإنّها لا تمرّ بداءٍ إلّاهضمته.
فقال: «6» قد کان ذلک،- أو: قد قلت ذلک «6»- فما بالک؟
قال «7»: [إنِّی] «8» تناولتها، فما انتفعت بها «9».
قال علیه السلام: أما إنّ لها دعاء، فمن تناولها ولم یدع به واستعملها «9»، لم یکد ینتفع بها.
«1»
__________________________________________________
(1- 1) [فی المزار: «ولیکن»، وفی التّهذیب ومصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والوسائل والبحار: «ولکن»].
(2)- [أضاف فی تظلّم الزّهراء: «وروی مثل رأس أنملة»].
(3)- [حکاه عنه أیضاً فی البحار، 57/ 154].
(4)- [زاد فی الوسائل: «هذه»].
(5)- [فی الدّعوات ومصباح المتهجّد مکانه: «روی أنّ رجلًا قال له علیه السلام: إنّی ...»].
(6- 6) [فی الدّعوات وتظلّم الزّهراء: «کان ذلک أو (قد) قلت (ذلک)»، وفی الوسائل: «قد قلت ذلک»].
(7)- [فی مصباح المتهجّد والدّعوات: «فقال»، وفی الوسائل: «قلت»].
(8)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «قد»].
(9)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 298
«1» قال «2»: فقال له: ما «3» أقول إذا تناولتها «3»؟
قال: تقبّلها «1» قبل کلّ شی‌ء، وضعها «4» علی عینیک، ولا تناول منها أکثر من حمّصة، «5» فإنّ من تناول منها «5» أکثر [من ذلک] فکأ نّما أکل من لحومنا ودمائنا «6»، فإذا تناولت، فقل:
«اللَّهمّ إنِّی أسألک «7» بحقّ الملک الّذی قبضها، وأسألک «8» بحقِّ النّبیّ «9» الّذی خزنها، و «10» بحقِّ الوصیّ الّذی حلّ فیها، أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تجعله «11» شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف، وحفظاً من کلِّ سوء» «7».
فإذا «12» قلت ذلک فاستدرها «12» فی شی‌ء، واقرأ علیها «13» «إنّا أ نْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ القَدْرِ»، فإنّ الدّعاء الّذی «14» تقدّم «15» لأخذها هو الاستئذان علیها، وقراءة «16» «إنّا أ نْزَلْناهُ فِی
__________________________________________________
(1- 1) [فی الدّعوات: «فقال له: ما نقول؟ قال: فقبّلها»، وفی مصباح الزّائر: «قال: فقلت له: ما أقول إذا تناولت التّربة؟ قال: قبّلها»].
(2)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی مصباح المتهجّد والوسائل: «یقول، إذا تناولها»].
(4)- [فی مصباح المتهجّد والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «وتضعها»].
(5- 5) [الدّعوات: «فإنّه من تناول»].
(6)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7- 7) [تظلم الزّهراء: «إلی آخر الدّعاء الأوّل الّذی نقل من الکامل، ثمّ قال»].
(8)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد].
(9)- [فی مصباح المتهجّد والدّعوات ومصباح الزّائر: «الملک»].
(10)- [فی مصباح المتهجّد والدّعوات ومصباح الزّائر والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «وأسألک»].
(11)- [فی مصباح الزّائر: «تجعلها»، وفی الوسائل: «تجعلها لی»].
(12- 12) [فی مصباح المتهجّد والدّعوات والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «قلت ذلک فاشددها»، وفی مصباح الزّائر: «فعلت ذلک فاشددها»].
(13)- [فی البحار: «علیها سورة»، وفی تظلّم الزّهراء: «سورة»].
(14) (14*) [مصباح الزّائر: «قدّمناه هو الإستئذان والقراءة هی»].
(15)- [تظلّم الزّهراء: «یقرأ»].
(16)- [مصباح المتهجّد: «اقرأ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 299
لَیْلَةِ القَدْرِ» (14*) ختمها.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 147- 148 رقم 1/ مثله الطّوسی، مصباح‌المتهجّد،/ 511؛ الرّاوندی، الدّعوات،/ 186؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 256-
257؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 16/ 397- 398؛ المجلسی، البحار «1»، 98/ 135؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 383
أخبرنا ابن خشیش «2»، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا حمید بن زیاد الدّهقان إجازة بخطِّه فی سنة تسع وثلاثمائة، قال: حدّثنا عبیداللَّه «3» بن أحمد بن نهیک أبو العبّاس الدّهقان، قال: حدّثنا سعید بن صالح، «4» قال: حدّثنا الحسن بن علیّ بن أبی المغیرة، عن الحارث بن المغیرة النّصریّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: إنِّی رجل کثیر العلل والأمراض، وما ترکت دواءً إلّاتداویت به، «5» فما انتفعت بشی‌ء منه «5».
فقال لی: أین أنت عن «6» طین قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام، فإنّ فیه شفاء من کلِّ داءٍ، وأمناً من کلِّ خوفٍ، فإذا أخذته فقل هذا الکلام: «اللَّهمّ إنّی أسألک بحقّ هذه الطّینة، وبحقّ الملک الّذی أخذها، وبحقِّ النّبیّ الّذی قبضها، وبحقّ الوصیّ الّذی حلّ فیها، صلّ علی محمّد «7» وأهل بیته، وافعل بی کذا وکذا».
قال: ثمّ قال لی «8» أبو عبداللَّه علیه السلام: أمّا الملک الّذی قبضها «9» فهو جبرئیل علیه السلام، وأراها
__________________________________________________
(1)- [حکاه فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء عن مصباح المتهجّد، وحکاه أیضاً فی البحار، 57/ 157].
(2)- [البحار: «ابن حشیش»].
(3)- [البحار: «عبداللَّه»].
(4)- [من هنا حکاه فی بشارة المصطفی].
(5- 5) [لم یرد فی البحار، وفی بشارة المصطفی: «فما انتفعت به»].
(6)- [بشارة المصطفی: «من»].
(7)- [زاد فی البحار: «وآل محمّد»].
(8)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(9)- [البحار: «أخذها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 300
النّبیّ صلی الله علیه و آله، فقال: هذه تربة ابنک الحسین، تقتله أمّتک من بعدک، والّذی قبضها فهو محمّد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وأمّا الوصیّ «1» الّذی حلّ فیها «2» فهو الحسین علیه السلام «2» والشّهداء (رضی اللَّه عنهم).
قلت: قد عرفت- جعلت فداک- الشّفاء من کلِّ داء، فکیف الأمن من کلِّ خوف؟
فقال: إذا خفت سلطاناً أو غیر سلطان فلا تخرجنّ من منزلک إلّاومعک من طین قبر الحسین علیه السلام، فتقول: «اللَّهمّ إنِّی أخذته من قبر ولیّک وابن ولیّک، فاجعله لی أمناً وحرزاً لما أخاف وما لا أخاف»، فإنّه قد یرد «3» ما لا یخاف «3».
قال الحارث بن المغیرة: فأخذت کما أمرنی، وقلت ما قال لی، فصحّ جسمی، وکان لی أماناً من کلِّ ما خفت وما لم أخف، کما قال أبو عبداللَّه علیه السلام، فما رأیت مع ذلک بحمد اللَّه مکروهاً ولا محذوراً.
الطّوسی، الأمالی،/ 317- 318 رقم 645/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 118- 119؛ مثله الطّبری، بشارة المصطفی،/ 214- 215
أخبرنا ابن خشیش، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی محمّد بن محمّد بن معقل القرمیسینیّ العجلیّ، قال: حدّثنا إبراهیم «4» بن إسحاق النّهاوندیّ «5» الأحمریّ، قال: حدّثنا عبداللَّه بن حمّاد الأنصاریّ، عن زید «6» أبی أسامة «7»، قال: کنت فی جماعة من عصابتنا
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(2- 2) [البحار: «فالحسین علیه السلام»].
(3- 3) [بشارة المصطفی: «ما تخاف»].
(4)- [فی الوسائل مکانه: «عن أبیه، عن ابن خنیس، عن محمّد بن عبداللَّه، عن محمّد بن محمّد بن مفضّل، عن إبراهیم ...»].
(5)- [فی البحار مکانه: «ابن حشیش عن أبی المفضّل، عن النّهاوندیّ ...»].
(6) (6*) [الوسائل: «الشّحام، عن الصّادق علیه السلام، قال»].
(7)- [فی بشارة المصطفی مکانه: «قال: حدّثنا عبداللَّه بن حمّاد الأنصاریّ عن زید بن أسامة ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 301
بحضرة سیِّدنا الصّادق علیه السلام، فأقبل علینا أبو عبداللَّه علیه السلام، فقال (6*): إنّ اللَّه (تعالی) جعل تربة جدِّی «1» الحسین علیه السلام شفاءً من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف «2»، فإذا تناولها «3» أحدکم فلیقبِّلها ولیضعها «4» علی عینیه «5»، ولیمرّها علی سائر جسده، ولیقل: «اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة، وبحقِّ «6» من حلّ بها وثوی فیها، وبحقِّ أبیه، وأمّه وأخیه، والأئمّة من ولده، وبحقِّ الملائکة الحافّین به، إلّاجعلتها شفاء من کلِّ داء، وبرءاً من کلِّ مرض، ونجاة من کلّ آفة، وحرزاً ممّا أخاف وأحذر»، ثمّ یستعملها «7».
قال «8» أبو أسامة: فإنِّی «8» استعملتها «9» من دهری الأطول، کما قال ووصف أبو عبداللَّه علیه السلام، فما رأیت بحمد اللَّه مکروهاً.
الطّوسی، الأمالی،/ 318- 319 رقم 646/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
409- 410؛ المجلسی، البحار، 98/ 119؛ مثله الطّبریّ، بشارة المصطفی،/ 217؛ ابن
طاووس، مصباح الزّائر،/ 259
وروی یونس بن ظبیان «10»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: طین قبر الحسین علیه السلام شفاء
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [بشارة المصطفی: «سوء وخوف»].
(3)- [الوسائل: «أخذها»].
(4)- [فی البحار: «ویضعها»، وفی مصباح الزّائر مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام، قال: إذا تناول أحدکم التّربة قبّلها ووضعها ...»].
(5)- [الوسائل: «عینه»].
(6)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7)- [فی بشارة المصطفی والبحار: «لیستعملها»].
(8- 8) [فی بشارة المصطفی: «أسامة: فأنا»، وفی مصباح الزّائر: «الرّاوی لهذا الحدیث: فأنا»].
(9)- [فی مصباح الزّائر والوسائل والبحار: «استعملها»].
(10)- [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام مکانه: «أخبرنا أبو الحسین أحمد بن الوزیر بن أحمد بن علیّ بن سعید الدّهقان الکوفیّ، نا أبو العبّاس أحمد بن محمّد بن سعید، نا أحمد بن الحسین بن عبدالملک، نا ذبیان بن حکیم، قال: حدّثنا یونس بن ظبیان ...»، ومن هنا حکاه فی الدّعوات].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 302
من کلِّ داء، فإذا أکلت «1» فقل: بسم اللَّه وباللَّه، اللَّهمّ اجعله رزقاً واسعاً، وعلماً نافعاً، وشفاء من کلِّ داء، إنّک علی کلِّ شی‌ء قدیر. اللَّهمّ ربّ التّربة المبارکة، وربّ الوصیّ الّذی وارته «2»، صلّ علی محمّد وآل محمّد، واجعل هذا الطّین شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 510/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 134؛ القزوینی،
تظلّم الزّهراء،/ 383؛ مثله أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 89-
90؛ الرّاوندی، الدّعوات،/ 187
وروی حنان بن سدیر، «3» عن أبیه «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام «4»، أ نّه قال: مَنْ أکل من طین قبر الحسین علیه السلام غیر مستشف به فکأ نّما أکل من لحومنا «5»، فإذا احتاج أحدکم للأکل «6» منه لیستشفی به فلیقل: بسم اللَّه وباللَّه، اللَّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکة الطّاهرة، وربّ النّور الّذی أنزل فیه، وربّ الجسد الّذی سکن فیه، وربّ الملائکة الموکّلین به، اجعله لی شفاء من داء کذا وکذا. واجرع من الماء جرعة خلفه وقل: اللَّهمّ اجعله رزقاً واسعاً، وعلماً نافعاً، وشفاء من کلِّ «7» داء وسُقم.
فإنّ اللَّه تعالی یدفع عنک «8» بها کلّ ما تجد «9» من السّقم والهمّ والغمّ إن شاء اللَّه تعالی.
__________________________________________________
(1)- [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام والدّعوات: «أکلته»، وفی البحار: «أکلت منه»، وفی تظلّم الزّهراء مکانه: «وفی روایة أخری: إذا أکلت منه ...»].
(2)- [أضاف فی فضل زیارة الحسین علیه السلام: «صلّ علی محمّد وآل محمّد، اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة وبحقِّ الملک الّذی وکّل بها وربّ الوصیّ الّذی وارته»].
(3- 3) [لم یرد فی الوسائل].
(4)- [فی الدّعوات مکانه: «فی روایة سدیر عنه (أبی عبداللَّه) علیه السلام ...»].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(6)- [فی الدّعوات والبحار وتظلّم الزّهراء: «إلی الأکل»].
(7)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(8)- [لم یرد فی الدّعوات والبحار وتظلّم الزّهراء].
(9)- [الدّعوات: «یجد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 303
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 510/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 16/ 397؛
المجلسی، البحار «1»، 98/ 134؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 382- 383؛ مثله الرّاوندی، الدّعوات،/ 187
عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ طین قبر الحسین علیه السلام مسکة مبارکة، من أکله من شیعتنا کانت له شفاء من کلِّ داء، ومن أکله من عدوّنا ذاب کما تذوب الألیة، فإذا أکلت من طین قبر الحسین علیه السلام فقل: «اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ الملک الّذی قبضها، وبحقِّ النّبیّ الّذی خزنها، وبحقِّ الوصیّ الّذی هو فیها، أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تجعل لی فیه شفاءً من کلِّ داء، وعافیة من کلِّ بلاء، وأماناً من کلِّ خوف، برحمتک یا أرحم الرّاحمین، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله وسلّم». وتقول أیضاً: «اللَّهمّ إنِّی أشهد أنّ هذه التّربة تربة ولیّک، وأشهد أ نّها شفاء من کلِّ داء، وأمان من کلِّ خوف لمن شئت من خلقک ولی برحمتک، وأشهد أنّ کلّ ما قیل فیهم «2» وفیها «2» هو الحقّ من عندک، وصدّق المرسلون».
أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 166/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 132
سئل «3» عن أبی عبداللَّه علیه السلام من «3» کیفیّة تناوله؟ قال: إذا تناول التّربة أحدکم فلیأخذ بأطراف أصابعه وقدره مثل الحمصة، فلیقبِّلها ولیضعها علی عینیه «4» ولیمرّها علی سائر جسده ولیقل: «اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة وبحقِّ مَنْ حلّ فیها وثوی فیها، وبحقِّ جدّه وأبیه، وأمّه وأخیه، والأئمّة من ولده، وبحقِّ الملائکة الحافین إلّاجعلتها شفاءً من کلِّ داء، وبراءً من کلِّ آفة، وحرزاً ممّا أخاف وأحذر»، ثمّ استعملها «4».
أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 167/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 119- 120
وعنه [أبو عبداللَّه] علیه السلام، أ نّه یقول عند الأکل: «بسم اللَّه وباللَّه، اللَّهمّ ربّ هذه التّربة
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار 57/ 155، 156].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [البحار: «أبو عبداللَّه علیه السلام، عن»].
(4- 4) [البحار: «إلی آخر ما مرّ من الدّعاء» [أنظر: الأمالی للطّوسی رقم 646]].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 304
المبارکة الطّاهرة، وربّ النّور الّذی انزل فیه، وربّ الجسد الّذی یسکن فیه، وربّ الملائکة الموکّلین، اجعله لی شفاءً من داء کذا وکذا». ویجرع من الماء جرعة خلفه ویقول: «اللَّهمّ اجعله رزقاً واسعاً، وعلماً نافعاً، وشفاءاً من کلّ داء وسقم، إنّک علی کلّ شی‌ء قدیر».
أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 167
عن بعض الصّادقین علیهما السلام قال: یؤخذ من تربة الحسین علیه السلام وتداف بالماء وتکتب فی جام زجاج بقلم حدید وتسقی من به ألم: «سلامٌ قوْلًا من رَبٍّ رَحیم» «1»
، حسبی اللَّه ونعم الوکیل، «طه* ما أنزلنا علیکَ القُرْآنَ لتشقی» «2» «إنّ اللَّهَ یُمسِکُ السّموات» الآیة «3»، «یریدُ اللَّهُ أن یُخفِّف عنکُم» «4»
، «الآن خفّفَ اللَّهُ عنکم» «5» «قلنا یا نارُ کونی بَرْداً وسَلاماً علی إبراهیم» «6»
، ادرأ عن فلان ابن فلانة الحرّ والبرد والملیلة وجمیع الآلام والأسقام والأعراض والأمراض والأوجاع والصِّداع، «طسم» «7» «طس» «8»
بأسماء اللَّه، «حم* عسق* کذلک یوحی إلیکَ وإلی الّذینَ من قبلِکَ اللَّهُ العزیزُ الحکیم» «9»
ولا حول ولا قوّة إلّاباللَّه العلیّ العظیم، والحمد للَّه‌ربّ العالمین، وصلواته علی محمّد النّبیّ وآله الطّاهرین، یا مَنْ تزول الجبال ولا یزول، صلّ علی محمّد وآل محمّد، وأزِل کلّ ما بفلان ابن فلانة من مرض وسقم وألم، إنّک علی کلّ شی‌ء قدیر، وحسبنا اللَّه وحده، وصلاته علی محمّد النّبیّ وآله أجمعین».
أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 370- 371
__________________________________________________
(1)- سورة یس: 36/ 58.
(2)- سورة طه: 20/ 1- 2.
(3)- سورة فاطر: 35/ 41.
(4)- سورة النِّساء: 4/ 28.
(5)- سورة الأنفال: 8/ 66.
(6)- سورة الأنبیاء: 21/ 69.
(7)- سورة الشّعراء: 26/ 1.
(8)- سورة النمل: 27/ 1.
(9)- سورة الشّوری: 42/ 1- 3.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 305
ویُروی فی أخذ التّربة «1» غیر ذلک، وهو «1»: أ نّک إذا أردت أخذها فقم آخر اللّیل واغتسل، والبس أطهر ثیابک، وتطیّب بِسُعْدٍ، وادخل وقف عند الرّأس، وصلّ أربع رکعات، تقرأ فی الاولی منها (الحمد) مرّة، وإحدی عشرة «2» مرّة (الإخلاص)، وفی الثّانیة (الحمد) مرّة، وإحدی عشرة «2» مرّة (القدر)، وتقرأ فی الثّالثة (الحمد) مرّة، وإحدی عشرة «2» مرّة (الإخلاص)، وفی الرّابعة (الحمد) مرّة، واثنی عشر «3» مرّة (إذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ والفَتْح)، فإذا فرغت فاسجد وقل فی سجودک ألف مرّة: شکراً «4».
ثمّ تقوم وتتعلّق بالضّریح وتقول: یا مولای یا ابن رسول اللَّه، إنّی آخذ من تربتک بإذنک، اللَّهمّ فاجعلها شفاء من کلّ داء، وعزّاً من کلّ ذلّ، وأمنا من کلِّ خوف، وغنی من کلِّ فقر، لی ولجمیع المؤمنین.
وتأخذ بثلاث أصابع ثلاث قبضات، وتجعلها فی خرقة نظیفة، وتختمها بخاتم فضّة فصّه عقیق، نقشه «ما شاء اللَّه، لا قوّة إلّاباللَّه، أستغفر اللَّه».
فإذا علم اللَّه منک صدق النّیّة یصعد معک فی الثّلاث قبضات سبعة مثاقیل لا تزید ولا تنقص، ترفعها لکلّ علّة، وتستعمل منها وقت الحاجة مثل الحمّصة، فإنّک تشفی إن شاء اللَّه.
وفی روایة أخری: یقرأ فی الاولی 1 من صلاة أخذ التّربة «1» (الحمد)، وإحدی عشرة 2 مرّة (قل یا أ یّها الکافرون)، وفی الثّانیة (الحمد)، وإحدی عشرة مرّة (القدر)، ویقنت ویقول:
لا إله إلّااللَّه عبودیّة ورقاً، لا إله إلّااللَّه حقّاً حقّاً، لا إله إلّااللَّه وحده وحده، أنجز وعده، ونصر عبده، وهزم الأحزاب وحده، سبحان اللَّه ملک السّماوات السّبع، والأرضین
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «إحدی عشر»].
(3)- [البحار: «اثنتی عشرة»].
(4)- [زاد فی البحار: «شکراً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 306
السّبع، وما بینهنّ، وما فیهنّ، وسبحان اللَّه ربّ العرش العظیم، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله، وسلام علی المرسلین، والحمد للَّه‌ربّ العالمین.
ویرکع ویسجد ویصلِّی الرّکعتین الآخرتین «1»، یقرأ فی الاولی (الحمد)، وإحدی عشرة مرّة (الإخلاص)، وفی الثّانیة (الحمد)، وإحدی عشرة مرّة (إذا جاء نصر اللَّه والفتح)، ویقنت کما قنت فی الأولتین «2»، ثمّ یرکع ویسجد ویفعل کما تقدّم فی الرّوایة الاولی.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 257- 259/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 137- 138
وعن الصّادق علیه السلام أیضاً: «فإذا احتاج الإنسان إلی الأکل من التّربة للاستشفاء، فلیقل: اللَّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکة، وربّ النّور الّذی نزل فیها، وربّ الجسد الّذی سکن فیها، وربّ الملائکة الموکّلین به، اجعله شفاء من کذا وکذا.
وتقول: اللَّهمّ اجعله رزقاً واسعاً، وعلماً نافعاً، وشفاء من کلِّ داء وسُقم، فإنّ اللَّه تعالی یدفع عنک کلّ سقم».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 260
المقصد الثّانی فی التّربة الحسینیّة علی مشرّفها السّلام وما یتعلّق بها، فنقول: یستحبّ حمل سبحة من طین الحسین علیه السلام ثلاث وثلاثون حبّة ویستشفی بتربته من حریم قبره علیه السلام، وحدّه خمسة فراسخ من أربع جوانبه، أو فرسخ أو خمس وعشرون ذراعاً أو عشرون، وکلّه علی التّرتیب فی الفضل. فلیؤخذ من قبره إلی سبعین ذراعاً علی الأفضل، فإذا تناولتها فقبّلها وضعها علی عینیک ولا تتجاوز أکبر من حمّصة، ثمّ قل: اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ هذه الطّینة، وبحقِّ الملک الّذی قبضها له، وأسألک بحقِّ النّبیّ الّذی خزنها، وأسألک بحقِّ الوصیّ الّذی حلّ فیها، أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تجعله شفاء من کلِّ داء، وأماناً من کلِّ خوف، وحفظاً من کلِّ سوء. فإذا قلت ذلک، فاشددها فی شی‌ء نظیف واقرأ علیها سورة (القدر)، فإنّ الدّعاء الّذی تقدّم لأخذها هو الاستیذان علیها وقراءة
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الأخریین»].
(2)- [البحار: «الأولیین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 307
(القدر) ختمها، فإذا أردت الأکل منها للاستشفاء، فقل: اللَّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکةالطّاهرة، وربّ النّور الّذی أنزل فیه، وربّ الجسد الّذی سکن فیه، وربّ الملائکة الموکّلین به، صلِّ علی محمّد وآل محمّد، واجعل هذا الطّین لی أماناً من کلِّ خوف، وشفاءً من کلِّ داء کذا وکذا.
ثمّ اجرع من الماء جرعة خلفه، وقل: بسم اللَّه وباللَّه، اللَّهمّ اجعله رزقاً واسعاً، وعلماً نافعاً، وشفاءً من کلّ داء وسُقم، إنّک علی کلّ شی‌ء قدیر. اللّهمّ ربّ هذه التّربة المبارکة، وربّ الوصیّ الّذی وارته، صلّ علی محمّد وآل محمّد، واجعل هذا الطّین لی شفاء من کلّ داء، وأماناً من کلّ خوف، وعزّاً من کلّ ذلّ، وعافیة من کلّ سوء، وغنیً من کلّ فقر.
روی ذلک عن الصّادق علیه السلام وأنّ من تناولها ولم یدع بما ذکرناه لم یکد ینتفع بها.
الکفعمی، المصباح،/ 508- 509
عن الحارث بن المغیرة النّصریّ، قال: قلت للصّادق علیه السلام: الشّفاء من کلِّ داء معروف، فکیف الأمن من کلِّ خوف؟ فقال علیه السلام: إذا خفت سلطاناً أو غیره فلا تخرجنّ من منزلک إلّا والتّربة معک، وتقول: اللَّهمّ إنِّی أخذتها من قبر ولیّک وابن ولیّک، فاجعلها لی أمناً وحرزاً ممّا أخاف وممّا لا أخاف.
قاله الطّوسی رحمه الله فی أمالیه. الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 509
رُوی فی بعض الأخبار: أنّ رجلًا جاء إلی الصّادق علیه السلام وشکا إلیه من علّة أردته، فقال له الصّادق علیه السلام: یا هذا! استعمل تربة جدِّی الحسین علیه السلام، فإنّ اللَّه تعالی جعل الشّفاء فیها من جمیع الأمراض، وأماناً من جمیع الخوف، وإذا أراد أن یستعملها للشّفاء فلیأخذ من تلک التّربة، ثمّ یقبّلها ویضعها علی وجهه وعینیه، وینزلها علی جمیع بدنه ویقول: اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة، وبحقّ من خلقها، وبحقِّ جدِّه وأبیه، وأمِّه وأخیه، والأئمّة من ولده، بحقِّ الملائکة الحافین به إلّاجعلتها شفاءً من کلِّ داء، وبرءً من کلِّ مرض، ونجاةً من کلِّ خوف، وحرزاً ممّا أخاف وأحذر، برحمتک یا أرحم الرّاحمین. ثمّ استعمل
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 308
من تلک التّربة، أقلّ من الحمّصة، فإنّک تبرئُ بإذن اللَّه تعالی.
قال الرّجل: فوَ اللَّه إنِّی فعلت ذلک، فشفیت من علّتی فی وقتی وساعتی من برکات سیِّدی وابن سیِّدی أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 72
العتیق الغرویّ: إذا أردت أن تأخذ من التّربة للعلاج بها والاستشفاء، فتتباکی وتقول:
بسم اللَّه وباللَّه، بحقِّ هذه التّربة المبارکة، وبحقّ الوصیّ الّذی تواریه، وبحقّ جدّه وأبیه، وأمّه وأخیه، وبحقّ أولاده الصّادقین، وبحقّ الملائکة المقیمین عند قبره، ینتظرون نصرته، صلّ علیهم أجمعین، واجعل لی ولأهلی وولدی وإخوتی وأخواتی فیه الشّفاء من کلِّ داء، والأمان من کلِّ خوف، وأوسع علینا به فی أرزاقنا، وصحِّح به أبداننا، إنّک علی کلِّ شی‌ء قدیر، وأنت أرحم الرّاحمین، وصلّی اللَّه علی محمّد وعلی آله الطّیِّبین وسلّم تسلیماً.
وإن شئت فقل: اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ هذه التّربة، وبحقِّ الملک الموکّل بها، وبحقِّ من فیها، وبحقِّ النّبیّ الّذی خزنها، أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تجعل هذه التّربة أماناً من کلّ خوف، وشفاءً لی من کلِّ داء، وسعةً فی الرّزق، إنّک علی کلِّ شی‌ء قدیر.
وإن شئت فقل: اللَّهمّ إنّی أسألک بحقّ الجناح الّذی قبضها، والکفّ الّذی قلبها، والإمام المدفون فیها، أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد، وأن تجعل لی فیه الشّفاء والأمان من کلِّ خوف.
المجلسی، البحار، 98/ 138 رقم 82
أقول: روی مؤلّف المزار الکبیر بإسناده، عن جابر الجعفیّ، قال: دخلت علی مولانا أبی جعفر محمّد بن علیّ الباقر علیهما السلام، فشکوت إلیه علّتین متضادّتین بی، إذا داویت إحداهما انتقضت الأخری، وکان بی وجع الظّهر ووجع الجوف، فقال لی: علیک بتربة الحسین بن علیّ علیهما السلام، فقلت: کثیراً ما أستعملها ولا تنجح فیّ؟ قال جابر: فتبیّنت فی وجه سیِّدی ومولای الغضب، فقلت: یا مولای! أعوذ باللَّه من سخطک، وقام فدخل
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 309
الدّار وهو مغضب، فأتی بوزن حبّة فی کفِّه، فناولنی إیّاها، ثمّ قال لی: استعمل هذه یا جابر، فاستعملتها، فعوفیت لوقتی، فقلت: یا مولای! ما هذه الّتی استعملتها فعوفیت لوقتی؟ قال: هذه الّتی ذکرت أ نّها لم تنجح فیک شیئاً، فقلت: واللَّه یا مولای ما کذبت فیها، ولکن قلت: لعلّ عندک علماً فأتعلّمه منک فیکون أحبّ إلیّ ممّا طلعت علیه الشّمس، فقال لی: إذا أردت أن تأخذ من التّربة فتعمّد لها آخر اللّیل واغتسل لها بماء القراح والبس أطهر أطهارک وتطیّب بسعد وادخل، فقف عند الرّأس، فصلّ أربع رکعات تقرأ فی الاولی (الحمد)، وإحدی عشر مرّة (قل یا أ یّها الکافرون)، وفی الثّانیة (الحمد) مرّة، وإحدی عشر مرّة (إنّا أنزلناه فی لیلة القدر)، وتقنت، فتقول فی قنوتک:
لا إله إلّااللَّه حقّاً حقّاً، لا إله إلّااللَّه عبودیّة ورقاً، لا إله إلّااللَّه وحده وحده أنجز وعده، ونصر عبده، وهزم الأحزاب وحده، سبحان اللَّه مالک السّماوات وما فیهنّ وما بینهنّ، سبحان اللَّه ذی العرش العظیم، والحمد للَّه‌ربّ العالمین.
ثمّ ترکع وتسجد وتصلِّی رکعتین اخراوین وتقرأ فی الاولی (الحمد)، وإحدی عشر مرّة (قل هو اللَّه أحد)، وفی الثّانیة (الحمد) مرّة، وإحدی عشر مرّة (إذا جاء نصر اللَّه والفتح)، وتقنت کما قنتّ فی الاولیین، ثمّ تسجد سجدة الشّکر وتقول ألف مرّة: شکراً، ثمّ تقوم وتتعلّق بالتّربة وتقول:
یا مولای یا ابن رسول اللَّه، إنِّی آخذ من تربتک بإذنک، اللَّهمّ فاجعلها شفاء من کلِّ داء، وعزّاً من کلِّ ذلّ، وأمناً من کلِّ خوف، وغنی من کلِّ فقر لی ولجمیع المؤمنین والمؤمنات. وتأخذ بثلاث أصابع ثلاث مرّات وتدعها فی خرقةٍ نظیفةٍ أو قارورة زجاج، وتختمها بخاتم عقیق علیه «ما شاء اللَّه لا قوّة إلّاباللَّه أستغفر اللَّه»، فإذا علم اللَّه منک صدق النّیّة لم یصعد معک فی الثّلاث قبضات إلّاسبعة مثاقیل، وترفعها لکلّ علّة، فإنّها تکون مثل ما رأیت.
المجلسی، البحار، 98/ 138- 139 رقم 83
وفی بعض نسخ (کامل الزّیارت) وفی مزار (البحار)، نقلًا من مؤلِّف (المزار الکبیر)
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 310
بأدنی تغییر، روی عن جابر بن یزید الجعفیّ، قال: أتیت إلی أبی جعفر، فشکوت إلیه علّتین متضادّتین کانتا بی إن عالجت إحدیهما کانت تضرّ الأخری، فقال الباقر علیه السلام:
ما استعملت تربة الحسین علیه السلام؟ قال: قد استعملت کثیراً فلم أشتف به، قال: فلمّا قلتها شاهدت فیه أثر الغضب، قلت: أعوذ باللَّه من غضبک یا ابن رسول اللَّه، ثمّ قام الباقر علیه السلام ودخل منزله وأخرج منه مقدار حبّة من تربة الحسین علیه السلام، فأعطانی، فقال: خذها واستعملها، فاستعملتها، فشفیت فی ساعتی. ثمّ قال لی: هذا الّذی قلت إنِّی استعملته کثیراً ولم أشتف به؟ فقلت: یا مولای! واللَّه الّذی لا إله إلّاهو ما کنت قلته کذباً، ولکن لعلّ فیه علماً إن علّمتنی أحبّ إلیّ ممّا طلعت علیه الشّمس. فقال الباقر علیه السلام: یا جابر! إذا أردت أن تأخذ تربة الحسین علیه السلام فینبغی لک أن تقوم فی آخر اللّیل وتغتسل وتلبس ثوباً نظیفاً، ثمّ تدخل مرقد الحسین علیه السلام وتقف فوق رأسه وتصلِّی أربع رکعات فی الرّکعة الاولی (الحمد) مرّة، و (الجحد) أحد عشر مرّة، وفی الثّانیة (الحمد) مرّة، و (إنّا أنزلناه) أحد عشر مرّة، ثمّ تقنت وتقول فی قنوتک: (لا إله إلّااللَّه حقّاً حقّاً، لا إله إلّااللَّه عبودیّة ورقاً، لا إله إلّااللَّه وحده وحده، أنجز وعده، ونصر عبده، وهزم الأحزاب وحده، سبحان اللَّه ملک السّماوات السّبع، والأرضین السّبع، وما فیهنّ وما بینهنّ، سبحان ربّ العرش العظیم، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله وسلّم تسلیماً کثیراً، وسلام علی المرسلین، والحمد للَّه‌ربّ العالمین).
ثمّ ترکع وتسجد وتشهد وتسلِّم وتصلِّی رکعتین اخراوین، تقرأ وتقوم إلی الرّکعتین تقرأ فی الرّکعة الاولی بعد (الحمد) إحدی عشرة مرّة (قل هو اللَّه أحد)، وفی الثّانیة (الحمد) مرّة، و (إذا جاء نصر اللَّه) أحد عشر مرّة، واقنت کما قنتَّ فی الاولتین وتسلِّم وتسجد بعد الفراغ وتقول فی سجودک ألف مرّة: «شکراً للَّه»، ثمّ تقوم وتضع یدک علی التّربة وتقول: (یا مولای یا ابن رسول اللَّه، إنِّی آخذ من تربتک بإذنک، اللَّهمّ اجعلها شفاء من کلِّ داء، وعزّاً من کلِّ ذلّ، وأماناً من کلِّ خوف، وغنیً من کلِّ فقر، لی ولجمیع المؤمنین).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 311
ثمّ ترفع تلک التّربة بثلاث أصابع ثلاث مرّات وتشدّها فی خرقة نظیفة أو تجعلها فی قارورة وتختمها بخاتم، ثمّ یکون فصّها عقیقاً یکون مکتوباً فیه هذه الکلمات: (ما شاء اللَّه، لا قوّة إلّاباللَّه، أستغفر اللَّه)، فإذا علم اللَّه صدق نیّتک یکون رفعک ثلاث مرّات بثلاث أصابع من التّربة یکون وزنه سبع مثاقیل لا یزید ولا ینقص، فإن أخذت التّربة هکذا یکون فیه الشّفاء کما رأیت إنِّی دفعته إلیک، وإذا أردت استعماله فقل: (اللَّهمّ بحقِّ هذه التّربة، وبحقِّ من جعل فیها، وبحقِّ جدِّه وأبیه، وأمِّه وأخیه، والتّسعة الأئمّة من ولده وبنیه، وبحقِّ الملائکة الحافِّین فیه إلّاجعلتها شفاء من کلِّ داء، وبرءاً من کلِّ مرض، ونجاة من خوف، وحرزاً ممّا أخاف وأحذر، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله).
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 381
بعضها [الرّوایات]: حنّکوا أولادکم بتربة الحسین علیه السلام، فإنّه أمان.
وفی بعضها قلت: قد عرفت الشّفاء من کلِّ داء، فکیف الأمان من کلِّ خوف؟ فقال [علیه السلام]: إذا خفت سلطاناً أو غیر ذلک فلاتخرج من منزلک إلّاومعک من طین قبر الحسین علیه السلام، وقل إذا أخذته: اللَّهمّ إنّ هذه تربة طین قبر الحسین علیه السلام ولیّک وابن ولیّک، أخذتها حرزاً لما أخاف ولما لا أخاف، فإنّه قد یرد علیک ما لاتخاف. قال الرّجل: فأخذتها کما قال، فأصحّ اللَّه بدنی، وکان لی أماناً من کلِّ خوف ممّا خفت وما لم أخف کما قال الإمام علیه السلام، قال: فما فرأیت بحمد اللَّه مکروهاً. «1» الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
__________________________________________________
(1)- جهت برداشتن تربت آن حضرت در آخر شب، غسل و جامه پاک در بالین مرقد و چهار رکعت نماز. در رکعت اول، (حمد) و یازده بار سوره (توحید) و در ثانی، یازده بار سوره (قدر) و در قنوت: «لا إله إلّا اللَّه حقّاً حقّاً، لا إله إلّا اللَّه عبودیة ورقّاً، لا إله إلّااللَّه وحده وحده، أنجز وعده، ونصر عبده، وهزم الأحزاب وحده، سبحان اللَّه مالک السّماوات السّبع والأرض وما فیهنّ وما بینهنّ، سبحان اللَّه ربّ العرش العظیم، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله أجمعین، وسلّم تسلیماً، وسلام علی المرسلین، والحمد للَّه‌ربّ العالمین»، و در رکعت سیّم، یازده بار سوره (اخلاص) و در چهارم، یازده بار سوره (إذا جاء). وبعد از فراغ از سجده، هزار بار: «شکراً». پس برخیزد و دست‌هابه تربت آن حضرت برد و بگوید: «مولای یا ابن رسول اللَّه، إنِّی آخذ من تربتک بإذنک، اللَّهمّ اجعله شفاء من کلِّ ذلّ، وأمناً من کلِّ خوف، وغنیً من کلِّ فقر، وجمیع إخوانی المؤمنین».
پس تربت را به سه انگشت بردارند سه مرتبه و در جایی پاک بندند و به عقیقی که در آن «ما شاء اللَّه، لا قوّة إلّاباللَّه، استغفر اللَّه» نقش باشد، مهر کنند که شفا از هر دردی است. مدرسی، جنات الخلود،/ 22
و چون خواهند که از آن بخورند، اول ببوسند و بر چشم‌ها مالند و دعایش را بخوانند، چهار رکعت. در رکعت اول بعد از (حمد)، هفت بار (حسبنا اللَّه ونعم الوکیل) و در ثانی، (ما شاء اللَّه، لا قوّة إلّاباللَّه، إن ترنِ أنا أقلّ منک مالًا وولداً) هفت بار، و در ثالث (لا إله إلّاأنت سبحانک إنِّی کنت من الظّالمین) هفت بار، و در رابع (وأفوِّض أمری إلی اللَّه إنّ اللَّه بصیر بالعباد) هفت بار. وبعد از فراغ، مطلب ذکر کند که مجرّب است.
مدرسی، جنات الخلود،/ 22
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 313

حفظ التّربة الشّریفة

ورُوی عن الصّادق علیه السلام حدیث طویل جلیل فی فضل تربة الحسین علیه السلام والاستشفاء بها، من جملته: إنّ الشّیاطین والجنّ یحسدون بنی آدم علیها، ولا یقدرون علی دخول حرم التّربة، فإذا أخذها الإنسان ولم یصنها قصدوها، فیتمسّحون بها، فتذهب أکثر فائدتها، ولو کان من التّربة شی‌ء سالم ما عولج بها أحد إلّابرئ من ساعته، فإذا أخذتها فأکنّها وأکثر علیها ذکر اللَّه تعالی.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 258
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 314

موضع التّربة من المرقد المطهّر

[عدّة من أصحابنا، عن] أحمد «1» بن محمّد، عن رزق اللَّه بن أبی «2» العلاء، عن سلیمان بن عمرو السّرّاج، عن بعض أصحابنا، «3» قال [أبو عبداللَّه علیه السلام]: یؤخذ طین قبر الحسین علیه السلام من عند القبر «4» علی سبعین ذراعاً «4».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
400؛ المجلسی، البحار، 98/ 130؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 279- 280؛
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 145؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 74؛ الفتّال،
روضة الواعظین، 2/ 412؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 255؛ الدّربندیّ، أسرارالشّهادة،/ 156
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن رزق اللَّه بن العلاء، عن سلیمان بن عمرو السّرّاج، عن بعض أصحابنا، «5» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: یؤخذ طین قبر «6» الحسین علیه السلام من عند القبر علی «7» سبعین باعاً فی سبعین باعاً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 281 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 130؛
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 379
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والمزار والبحار مکانه: « (حدّثنی أبو القاسم)، حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن (الحسین) (ابن الولید) وعلیّ بن الحسین، عن سعد، عن أحمد ...»، وفی التّهذیب والوسائل: «عنه (أبو القاسم) عن أبیه، عن سعد، عن أحمد ...»].
(2)- [لم یرد فی الکامل والتّهذیب والوسائل والبحار].
(3)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین ومصباح الزّائر والأسرار].
(4- 4) [فی الکامل: «علی قدر سبعین باعاً»، وفی المزار: «قدر سبعین باعاً [فی سبعین باعاً]»].
(5)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(6)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 315
ما رواه محمّد بن أحمد بن داوود، عن الحسن بن محمّد، عن حمید بن زیاد، «1» عن بنان «1»، عن أبی الطّاهر- یعنی الورّاق- عن الحجال، عن غیر واحد من أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: التّربة «2» من قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام «3» عشرة أمیال.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 72 رقم 136/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 401؛ المجلسی، البحار، 98/ 115- 116؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
وروی عن أبی عبداللَّه علیه السلام أ نّه قال: یؤخذ طین قبر الحسین علیه السلام علی سبعین ذراعاً من عند القبر.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509
وأقول: الوجه الّذی حمل الخبر علیه غیر ما ذکرنا، ومع احتمال تلک الوجوه بل أظهریّة بعضها یشکل الاستدلال بهذا الوجه، ثمّ الحکم بتحریم ما سوی الطّین والتّراب من أجزاء الأرض کالحجارة والیاقوت والزّبرجد وأنواع المعادن ممّا لا وجه له، والآیات والأخبار دالّة علی أنّ الأصل فی الأشیاء الحلّ، ولم یرد خبر بتحریم هذه الأشیاء، وقیاسها علی التّراب باطل. وأمّا المستثنی منه وهو حلّ طین قبر الحسین علیه السلام، فالظّاهر أ نّه لا خلاف فی حلّه فی الجملة، وإنّما الکلام فی شرائطه وخصوصیّاته ولنشر إلیها وإلی بعض الأحکام المستفادة من الأخبار:
الأوّل: المکان الّذی یؤخذ منه التّربة. ففی بعض الأخبار «طین القبر» وهی تدلّ ظاهراً علی أ نّها التّربة المأخوذة من المواضع القریبة ممّا جاور القبر، وفی بعضها «طین حائر الحسین علیه السلام» فیدلّ علی جواز أخذه من جمیع الحائر وعدم دخول ما خرج منه.
وفی بعضها «عشرون ذراعاً مکسّرة» وهو أضیق، وفی بعضها «خمسة وعشرون ذراعاً
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [فی البحار: «البرکة»، وفی الأسرار مکانه: «فی مرسلة الحجال عن الصّادق علیه السلام قال: التّربة ...»].
(3)- [زاد فی الوسائل والأسرار: «علی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 316
من کلِّ جانب من جوانب القبر»، وفی بعضها «تؤخذ طین قبر الحسین علیه السلام من عند القبر علی سبعین ذراعاً»، وفی بعضها «فیه شفاء وإن أُخذ علی رأس میل»، وفی بعضها «البرکة من قبره علیه السلام علی عشرة أمیال»، وفی بعضها «حرم الحسین علیه السلام فرسخ فی فرسخ من أربع جوانب القبر»، وفی بعضها «حرمه علیه السلام خمس فراسخ فی أربع جوانبه». وجمع الشیخ- رحمه الله- ومن تأخّر عنه بینها؛ بالحمل علی اختلاف مراتب الفضل وتجویز الجمیع، وهو حسن، والأحوط فی الأکل أن لا یجاوز المیل بل السّبعین، وکلّما کان أقرب کان أحوط وأفضل.
قال المحقّق الأردبیلیّ- طیّب اللَّه تربته-: وأمّا المستثنی فالمشهور أ نّه تربة الحسین علیه السلام، فکلّ ما یصدق علیه التّربة یکون مباحاً ومستثنی، وفی بعض الرّوایات «طین قبر الحسین علیه السلام»، فالظاهر أنّ الّذی یؤخذ من القبر الشّریف حلال، ولمّا کان الظّاهر عدم إمکان ذلک دائماً فیمکن دخول ما قرب منه وحوالیه فیه أیضاً. ویؤیّده ما ورد فی بعض الأخبار «طین الحائر»، وفی بعض «علی سبعین ذراعاً»، وفی بعض «علی عشرة أمیال»- انتهی-.
المجلسی، البحار، 57/ 159- 160
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 317

حمل تربة الإمام الحسین علیه السلام‌

[عدّة من أصحابنا، عن] أحمد بن محمّد، عن ابن فضّال «1»، عن کرّام، عن ابن أبی یعفور «2» قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: یأخذ الإنسان «3» من طین قبر الحسین علیه السلام فینتفع به ویأخذ «4» غیره ولا ینتفع به؟ «5» فقال: لا «5» واللَّه «6» الّذی لا إله إلّاهو ما یأخذه «6» أحد وهو یری أنّ اللَّه ینفعه «7» به إلّا «8» نفعه به «8».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 409؛ المجلسی، البحار، 98/ 122- 123؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 274؛ أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 167؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 376
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أیّوب بن نوح، عن عبداللَّه بن المغیرة، قال: حدّثنا أبو الیسع، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام «9» وأنا أسمع «9»، قال: آخذ من طین «10» قبر الحسین «10» یکون «11» عندی أطلب برکته «11»، قال: لا بأس بذلک.
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسن (ابن الولید)، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن علیّ بن فضّال ...»].
(2)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی کامل الزّیارات مسنداً عن کرام بن أبی یعفور ...»].
(3)- [فی مکارم الأخلاق مکانه: «سئل عنه [أبا عبداللَّه علیه السلام]: یأخذ إنسان ...»].
(4)- [مکارم الأخلاق: «یأخذه»].
(5- 5) [مکارم الأخلاق: «قال»].
(6- 6) [فی مکارم الأخلاق: «الّذی لا إله إلّاهو ما أخذه»، وفی الوسائل: «لایأخذه»، وفی تظلّم الزّهراء: «الّذی لا إله إلّاهو ما أخذ»].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «نفعه»].
(8- 8) [فی الکامل والبحار: «نفعه اللَّه به»، وفی مکارم الأخلاق: «ینفعه»].
(9- 9) [لم یرد فی الوسائل].
(10- 10) [البحار: «القبر»].
(11- 11) [الوسائل: «أطلب برکة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 318
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 278 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملیّ، وسائل الشّیعة، 10/ 415- 416؛ المجلسی، البحار، 98/ 125
وروی عن الأئمّة علیهم السلام- أیضاً- أ نّهم قالوا: «إذا أراد أحدکم أن یسافر فلیصحب معه عصا من شجر اللّوز المرّ، ولیکتب هذه الأحرف فی رقّ، ویحفر العصا ویجعل الرّقّ فیها. والأحرف هذه: سلمحلس و 5 به یهون باه ابنه 5 ناوبه صاوه مصابه 5.
ولا تخرج وحدک فی سفر، فإن فعلت قلت: «ما شاء اللَّه، لا حول ولا قوّة إلّاباللَّه، اللَّهمّ آنس وحشتی، وأعنِّی علی وحدتی، وأدّ غیبتی».
ویستحبّ أن تخرج معتّماً محنّکاً، فقد روی عن الکاظم علیه السلام أ نّه قال: «أنا ضامن لمن یخرج یرید سفراً معتّماً تحت حنکه ألّا یصیبه السّرق ولا الغرق ولا الحرق».
وتأخذ معک شیئاً من تربة الحسین علیه السلام، وقل إذا أخذتها: اللَّهمّ هذه طینة قبر الحسین علیه السلام ولیّک وابن ولیّک، اتّخذتها حرزاً لما أخاف وما لا أخاف.
وروی فی صفة هذا الدّعاء من طرق أخری أ نّک تقول: اللَّهمّ إنِّی أخذته من قبر ولیّک وابن ولیّک، فاجعله لی أمناً وحرزاً ممّا أخاف وما لا أخاف.
فقد روی أنّ من خاف سلطاناً أو غیره وخرج من منزله، واستعمل ذلک کان حرزاً له.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 33- 34
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 319

التّربة الحسینیّة موجودة عند الأئمّة علیهم السلام، واستحباب الإفطار بها

أخبرنی حکیم بن داوود بن حکیم، عن سلمة، عن أحمد بن إسحاق القزوینیّ، عن أبی بکار، قال: أخذت من التّربة الّتی عند رأس قبر «1» الحسین بن علیّ علیه السلام، «2» فإنّها طینة حمراء «2»، فدخلت علی الرّضا علیه السلام، فعرضتها علیه، فأخذها فی کفِّه، ثمّ شمّها، ثمّ بکی حتّی جرت دموعه، ثمّ قال: هذه تربة جدّی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 283 رقم 11/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 131
أخبرنا أحمد بن علیّ بن العطّار قراءة علیه، قال: أنا علیّ بن أحمد بن عمر، قال:
نا محمّد بن منصور المقری، قال: أنا عباد بن یعقوب، عن عمرو بن ثابت، قال: سمعت أبی یسأل عبداللَّه بن الحسن: عندکم من التّربة الّتی أراها جبریل رسول اللَّه (ص) الّتی یُقتل علیها الحسین؟ فقال: قد أخذها النّاس.
حدّثنا القاضی محمّد بن عبداللَّه، قال: نا الحسین بن محمّد الفزاریّ، قال: نا حمدان بن إبراهیم البزّار، قال: نا عباد بمثله.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 92- 93 رقم 85
قال عمرو بن أبی المقدام: فحدّثنی سدیر، عن أبی جعفر علیه السلام: أنّ جبرئیل جاء إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله بالتّربة الّتی یُقتل علیها الحسین علیه السلام. قال أبو جعفر: فهی عندنا.
الطّوسی، الأمالی،/ 316
فقه الرّضا علیه السلام: [... قال علیه السلام]: الّذی یستحبّ الإفطار علیه یوم الفطر الزّبیب والتّمر. وأروی عن العالم علیه السلام الإفطار علی السّکّر، وروی أفضل ما یفطر علیه طین قبر الحسین علیه السلام. المجلسی، البحار، 88/ 132
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «طیناً أحمر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 320

السّجود علی التّربة الحسینیّة

وقال [الصّادق] علیه السلام: السّجود علی طین قبر الحسین علیه السلام ینوّر إلی «1» الأرض السّابعة.
ومَنْ کان «1» معه سبحة من طین قبر الحسین علیه السلام، کتب مسبّحاً وإن لم یسبّح بها «2»، والتّسبیح بالأصابع أفضل منه بغیرها لأنّها مسؤولات یوم القیامة.
الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 1/ 174 رقم 725/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 3/ 607
وروی معاویة بن عمّار، قال: «3» کان لأبی عبداللَّه علیه السلام خریطة دیباج صفراء فیها تربة أبی عبداللَّه علیه السلام، «4» فکان إذا حضرته «4» الصّلاة صبّه علی سجّادته وسجد علیه، ثمّ «5» قال علیه السلام: إنّ «6» السّجود علی تربة أبی عبداللَّه علیه السلام یخرق الحجب السّبع.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 510/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 135؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 372؛ مثله الرّاوندی، الدّعوات،/ 188
وفی کتاب آخر لمحمّد بن عبداللَّه الحمیریّ إلی صاحب الزّمان علیه السلام: [...]
وسأل: عن «7» السّجدة علی لوح من طین القبر، وهل فیه فضل؟
فأجاب: یجوز ذلک وفیه الفضل.
أبو منصور الطّبرسی، الاحتجاج، 2/ 312/ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 372
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «الأرضین السّبعة، ومن کانت»].
(2)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل].
(3)- [من هنا حکاه فی الدّعوات].
(4- 4) [فی الدّعوات: «فإذا حضرت»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «فکان إذا حضرت»].
(5)- [الدّعوات: «و»].
(6)- [لم یرد فی الدّعوات والبحار وتظلّم الزّهراء].
(7)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الأمّة للحرّ العاملیّ: سئل المهدیّ علیه السلام عن ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 321
وروی معاویة بن عمّار أ نّه کان للصّادق علیه السلام خریطة دیباج صفراء فیها من تربة الحسین علیه السلام، فکان إذا حضر الصّلاة صبّه علی سجّادته وسجد علیه، وقال: إنّ السّجود علیه تخرق الحجب السّبع.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 508
الحسن بن محمّد الدّیلمیّ فی (الإرشاد)، قال: کان الصّادق علیه السلام لا یسجد إلّاعلی تربة الحسین علیه السلام تذلّلًا للَّه‌واستکانة إلیه.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 3/ 608/ مثله المجلسی، البحار، 82/ 158
وعن الصّادق علیه السلام، قال: من أدار سبحة من تربة الحسین علیه السلام مرّة واحدة بالاستغفار أو غیره کتب اللَّه له سبعین مرّة، وإنّ السّجود علیها یخرق الحجب السّبع.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 4/ 1033
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 322

فضل المسبحة من التّربة الحسینیّة

روی عبداللَّه بن إبراهیم «1» بن محمّد الثّقفیّ، [عن أبیه، عن الصّادق جعفر بن محمّد علیهما السلام]:
إنّ «2» فاطمة «3» علیها السلام کانت مسبحتها «3» من خیط «4» صوف مفتّل، معقود علیه عدد التّکبیرات، فکانت بیدها علیها السلام تدیرها، تکبِّر وتسبِّح «5» إلی أن «5» قُتل حمزة بن عبدالمطّلب «6» علیه السلام، فاستعملت تربته، وعملت التّسابیح «7»، فاستعملها النّاس.
فلمّا قُتل الحسین علیه السلام «8» وجدّد علی قاتله العذاب، عدل بالأمر علیه «8»، فاستعملوا تربته لما فیها من الفضل والمزیّة.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 150 رقم 1/ مثله أبو نصر الطّبرسی، مکارم
الأخلاق،/ 281؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 4/ 1033؛ المجلسی، البحار «9»، 98/ 133؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 371
وروی عن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: من أدار الحجیر «10» من تربة الحسین علیه السلام، فاستغفر
__________________________________________________
(1)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء مکانه: «وروی مؤلّف المزار الکبیر بإسناده عن إبراهیم ...»].
(2)- [فی مکارم الأخلاق والوسائل مکانه: « (الحسن بن الفضل الطّبرسی فی مکارم الأخلاق قال) روی إبراهیم ابن محمّد الثّقفیّ: «إنّ ...»].
(3- 3) [فی مکارم الأخلاق: «بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله کانت مسبحتها»، وفی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله کانت سبحتها»].
(4)- [الوسائل: «خیوط»].
(5- 5) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «حتّی»].
(6)- [أضاف فی المکارم والوسائل: «سیِّد الشّهداء»].
(7)- [مکارم الأخلاق: «المسابیح»].
(8- 8) [فی المکارم والبحار وتظلّم الزّهراء: «عدل بالأمر إلیه»، وفی الوسائل: «عدل إلیه بالأمر»].
(9)- [حکاه أیضاً فی البحار، 82/ 333].
(10)- [فی المصباح والوسائل: «الحجر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 323
به «1» مرّة واحدة «2» کتب له بالواحدة سبعون «2» مرّة، وإن أمسک «3» السّبحة «4» فی یده «4»، ولم یسبِّح بها، ففی کلّ حبّة سبع مرّات.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 150 رقم 2/ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 511؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 4/ 1033؛ المجلسی، البحار «5»، 98/ 136
فی کتاب الحسن بن محبوب أنّ أبا عبداللَّه علیه السلام سُئل عن «6» استعمال التّربتین من طین قبر حمزة، وقبر «7» الحسین علیهما السلام والتّفاضل بینهما «6»، فقال علیه السلام: «8» المسبحة الّتی «8» من طین قبر «9» الحسین علیه السلام تسبّح بید الرّجل من غیر أن یسبِّح. «10» قال: وقال: رأیت أبا عبداللَّه علیه السلام وفی یده السّبحة منها، فقیل له فی ذلک، فقال: أما إنّها أعود علیَّ،- أو قال: أخفّ علیَّ-.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 151 رقم 4/ مثله أبو نصر الطّبرسی، مکارم‌الأخلاق،/ 281؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 4/ 1033؛ المجلسی، البحار «11»، 98/ 133؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 371
ورُوی: أنّ الحُور العین إذا أبصرن واحداً من الأملاک یهبط إلی الأرض لأمرٍ ما،
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد والوسائل والبحار: «کتب اللَّه له سبعین»].
(3)- [فی مصباح المتهجّد والبحار: «مسک»].
(4- 4) [لم یرد فی البحار، وفی مصباح المتهجّد والوسائل: «بیده»].
(5)- [حکاه أیضاً فی البحار، 82/ 334 عن مصباح المتهجّد].
(6- 6) [تظلّم الزّهراء: «التّفاضل بین التّربتین طین قبر حمزة والحسین علیهما السلام»].
(7)- [لم یرد فی مکارم الأخلاق والوسائل].
(8- 8) [فی المکارم والوسائل وتظلّم الزّهراء: «السّبحة الّتی»، وفی البحار: «السّبحة الّتی هی»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(10)- [إلی هنا حکاه فی مکارم الأخلاق والوسائل وتظلّم الزّهراء].
(11)- [حکاه أیضاً فی البحار، 82/ 333 عن مکارم الأخلاق].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 324
یستهدین التّسبیح والتّربة من قبر الحسین علیه السلام.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 151 رقم 5
محمّد بن أحمد بن داوود، عن أبیه، عن محمّد بن جعفر المؤدّب، قال: حدّثنا الحسن ابن علیّ بن شعیب الصّائغ المعروف بأبی صالح، یرفعه إلی بعض أصحاب أبی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام، قال: دخلت إلیه «1»، فقال: لا تستغنی «2» شیعتنا عن أربع: خمرة «3» یصلّی علیها، وخاتم یتختّم به، وسواک یستاک به، وسبحة من طین قبر أبی عبداللَّه «4» علیه السلام فیها ثلاث وثلاثون حبّة، متی قلّبها ذاکراً للَّه‌کتب «5» له بکلِّ حبّة أربعون «6» حسنة، وإذا قلّبها ساهیاً یعبث بها «7» کتب له عشرون «7» حسنة.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 75 رقم 147/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 421؛ المجلسی، البحار، 98/ 132؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 370- 371؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 412
عنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن أبیه، عن محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال:
کتبت إلی الفقیه علیه السلام أسأله: هل یجوز أن یسبّح الرّجل بطین «8» قبر الحسین علیه السلام «8» وهل فیه فضل؟ فأجاب- وقرأت التّوقیع ومنه نسخت-: یسبِّح «9» به، فما فی «10» شی‌ء من
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «علیه»].
(2)- [فی الوسائل وتظلّم الزّهراء: «لایستغنی»، وفی روضة الواعظین مکانه: «قال أبو الحسن موسی علیه السلام: لا تستغنی ...»].
(3)- الخمرة، بضمّ الخاء: سجّادة صغیرة تعمل من سعف النّخل وتزمل بالخیوط.
(4)- [أضاف فی روضة الواعظین والبحار وتظلّم الزّهراء: «الحسین»].
(5)- [روضة الواعظین: «کتب اللَّه»].
(6)- [فی روضة الواعظین والوسائل: «أربعین»].
(7- 7) [فی روضة الواعظین: «کتب اللَّه له عشرین»، وفی البحار: «کتب اللَّه له عشرون»].
(8- 8) [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «القبر»].
(9)- [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء: «تسبِّح»].
(10)- [البحار: «من»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 325
التّسبیح «1» أفضل منه، ومن فضله أن المسبّح ینسی التّسبیح ویدیر السّبحة، فیکتب «2» له ذلک التّسبیح.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 75- 76 رقم 148/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 420- 421؛ المجلسی، البحار «3»، 98/ 132- 133؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 371
وروی أنّ الحُور العین- إذا أبصرن «4» بواحد من الأملاک یهبط إلی الأرض لأمر ما- یستهدین «5» من السّبح والتّرب من طین «5» قبر الحسین علیه السلام.
أبو نصر الطّبرسی، مکارم الأخلاق،/ 281/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 4/ 1033؛ مثله المجلسی، البحار «6»، 98/ 134؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 372
یُروی أنّ فاطمة علیها السلام کانت مسبحتها من خیوط صوف مفتول معقود علیه عدد التّکبیرات، فکانت تدیرها بیدها وتسبّح بها إلی أن قُتل حمزة، فاستعملت تربته، فلمّا قُتل الحسین علیه السلام عدل بالأمر إلیه لما فی تربته من الفضل.
فرُوی أنّ مَنْ أدارها فی یده مسبّحاً للتّسبیحات الأربع، کُتب له بکلِّ حبّة ستّة آلاف حسنة، ومُحی عنه من السّیِّئات، ورُفع له من الدّرجات، وأثبت له من الشّفاعات کذلک.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 508
وعن الصّادق علیه السلام: إذا استغفر العبد بالسّبحة من طین الحسین علیه السلام کُتب له کلّ حبّة سبعون حسنة، فإن أمسکها بیده من غیر تسبیح فله بکلِّ حبّة سبع حسنات. ورُوی
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «السّبح»].
(2)- [البحار: «تکتب»].
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 82/ 327].
(4)- [الوسائل: «بصرن»].
(5- 5) [فی الوسائل: «منه المسبّح والتّراب من»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «منه السّبح والتّربة من طین»].
(6)- [حکاه فی البحار وتظلّم الزّهراء عن المزار الکبیر، وحکاه أیضاً فی البحار، 82/ 333].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 326
بکلِّ حبّة أربعون حسنة إن سبّح، وعشرون إن لم یسبِّح.
والقول الأوّل ذکره الطّوسی فی (متهجّده)، والثّانی ذکره الشّهید فی (دروسه).
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 508
وعن الصّادق علیه السلام: أ نّه مَنْ سبّح بها [التّربة الحسینیّة] تسبیحة واحدة کُتب له بمائة حسنة، ومُحی عنه من السّیِّئات، ورُفع له من الدّرجات، وقُضی له من الحاجات، کذلک.
الکفعمی، المصباح،/ 508
فقد اعتبرت أحادیث أهل البیت علیهم السلام آداباً فیه: کإتباعه بلا إله إلّااللَّه، والاستغفار مرّة، والموالات، وأن تکون حبّات السّبحة من طین قبر الحسین، فإنّ فاطمة علیها السلام کانت سبحتها من خیط صوف معقود علیه بعدد التّکبیر، وبعد أن قُتل حمزة بن عبدالمطّلب استعملت حبّات من تربته، وجری النّاس علی ذلک إلی أن استشهد أبو عبداللَّه علیه السلام، فعدل النّاس إلی تربته لما فیها من الفضل والمزیّة.
وسُئل الصّادق علیه السلام عن التّفاضل بین طین قبر حمزة أو الحسین علیه السلام، فقال علیه السلام:
السّبحة من طین قبر الحسین تسبّح بید الرّجل من دون أن یسبّح، وإنّ الحور إذا رأین الملائکة یهبطون إلی الأرض استهدین منهم التّربة من طین قبر الحسین علیه السلام، ومن أدار السّبحة من تربة الحسین مرّة واحدة بالاستغفار أو غیره کتب له أجر سبعین مرّة، وإنّ السّجود علی تربته علیه السلام تخرق الحجب السّبع، ومن کانت بیده سبحة من تربة سیِّد الشّهداء کُتب مسبِّحاً، وإن لم یسبِّح بها.
المقرّم، وفاة الصّدّیقة الزّهراء علیها السلام،/ 42
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 327

تحنیک المولود بتربة الحسین علیه السلام‌

وفی روایةٍ أخری: حنِّکوا «1» أولادکم بماء الفرات وبتربة قبر الحسین علیه السلام، فإن لم یکن فبماء السّماء.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 24 رقم 4/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 7/ 436؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 15/ 138؛ مثله أبو نصر الطّبرسی، مکارم‌الأخلاق،/ 229
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القاسم، «2» عن الحسین بن أبی العلاء، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: حنّکوا «3» أولادکم بتربة الحسین علیه السلام، فإنّه «4» أمان «5».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 278 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 144؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 74؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 410؛ المجلسی، البحار «6»، 98/ 124؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509؛ الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 412؛ الرّاوندی، الدّعوات،/ 185
__________________________________________________
(1)- [فی مکارم الأخلاق مکانه: «من نوادر الحکمة عن الصّادق علیه السلام قال: حنّکوا ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد].
(3)- [فی روضة الواعظین والدّعوات مکانه: «وقال علیه السلام: حنّکوا ...»].
(4)- [فی المزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد وروضة الواعظین والدّعوات والوسائل: «فإنّها»].
(5)- [أضاف فی روضة الواعظین: «من کلّ داء»].
(6)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 136، 101/ 115].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 328

تربة الحسین علیه السلام فی حنوط المیِّت وفی قبره‌

قال الشّیخ أیّده اللَّه تعالی: ویستحبّ أن یکتب علی قمیصه وحبرته أو اللّفّافة الّتی تقوم مقامها أو الجریدتین بإصبعه: «فلان یشهد أن لا إله إلّااللَّه»، وإن کتب ذلک بتربة الحسین بن علیّ علیهما السلام کان فیه فضل کثیر ولا یکتبه بسواد ولا صبغ من الأصباغ.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 1/ 309
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود] عن أبیه، عن محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال:
کتبت إلی الفقیه علیه السلام أسأله عن طین القبر یوضع مع المیّت فی قبره هل یجوز ذلک أم لا؟
فأجاب وقرأت التّوقیع ومنه نسخت: یوضع مع المیّت فی قبره ویخلط بحنوطه إن شاء اللَّه.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 76 رقم 149/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 133؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 371
وروی جعفر بن عیسی أ نّه سمع أبا الحسن علیه السلام، یقول: ما علی أحدکم إذا دفن المیِّت ووسّده التّراب «1» أن یضع مقابل وجهه لبنة من الطّین «2» ولا یضعها تحت رأسه.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 511/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 2/ 742؛
المجلسی، البحار، 98/ 136؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 372
__________________________________________________
(1)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «بالتّراب»].
(2)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «طین الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 329

حکم بیع التّربة الحسینیّة

ووجدت فی حدیث الحسین «1» بن مهران الفارسیّ، عن محمّد بن «2» سیّار، عن یعقوب ابن یزید «3» یرفع الحدیث إلی الصّادق علیه السلام، قال: مَنْ باع طین قبر الحسین علیه السلام، فإنّه یبیع لحم الحسین علیه السلام ویشتریه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 286 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 16/
489؛ المجلسی، البحار، 98/ 130؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 383
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «الحسن»].
(2)- [زاد فی الوسائل والبحار: «أبی»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 330

عاقبة المستهزئ بالتّربة الشّریفة

أخبرنا ابن خشیش «1»، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا عمر بن الحسین بن علیّ بن مالک القاضی الشّیبانیّ ببغداد، قال: حدّثنا المنذر بن محمّد القابوسیّ، قال: حدّثنا الحسین ابن محمّد أبو عبداللَّه الأزدیّ، قال: حدّثنا أبی، قال: صلّیت فی جامع المدینة وإلی جانبی رجلان علی أحدهما ثیاب السّفر، فقال أحدهما لصاحبه: یا فلان، أما علمت أنّ طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلّ داء؟ وذلک أ نّه کان بی وجع الجوف، فتعالجت بکلّ دواء، فلم أجد فیه عافیة، وخفت علی نفسی وأیست منها، وکانت عندنا امرأة من أهل الکوفة عجوز کبیرة، فدخلت علیَّ وأنا فی أشدّ ما بی من العلّة، فقالت لی: یا سالم، ما أری علّتک کلّ یوم إلّازائدة؟ فقلت لها: نعم. قالت: فهل لک أن اعالجک فتبرأ بإذن اللَّه (عزّ وجلّ)؟ فقلت لها: ما أنا إلی شی‌ء أحوج منِّی إلی هذا؛ فسقتنی ماء فی قدح، «2» فسکتت عنِّی «2» العلّة، وبرأت حتّی کأن لم تکن بی علّة قطّ.
فلمّا کان بعد أشهر دخلت علیَّ العجوز، فقلت لها: باللَّه علیکِ یا سلمة- وکان اسمها سلمة- بماذا داویتنی؟ فقالت: بواحدة ممّا فی هذه السّبحة- من سبحة کانت فی یدها- فقلت: وما هذه السّبحة؟ فقالت: إنّها من طین قبر الحسین علیه السلام. فقلت لها: یا رافضیّة! داویتنی بطین قبر الحسین؛ فخرجت من عندی مغضبة، ورجعت واللَّه علّتی کأشدّ ما کانت «3» وأنا اقاسی منها الجهد والبلاء، وقد واللَّه خشیت علی نفسی؛ [...]
الطّوسی، الأمالی،/ 319- 320 رقم 648/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 399؛ البحرانی، العوالم، 17/ 716- 717؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 362
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «ابن حشیش»].
(2- 2) [فی البحار والعوالم: «فسکنت عنّی»، وفی تظلّم الزّهراء: «فسکنت عن»].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «کان»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 331
أخبرنا ابن خشیش «1»، قال: حدّثنی محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی الفضل بن محمّد ابن أبی طاهر «2» الکاتب، «3» قال: حدّثنا أبو عبداللَّه محمّد بن موسی السّریعیّ «4» الکاتب، قال: حدّثنی أبی موسی بن عبدالعزیز، قال: لقینی یوحنّا بن سراقیون النّصرانیّ المتطبّب فی شارع أبی أحمد فاستوقفنی، وقال لی: بحقّ نبیّک ودینک، من هذا الّذی یزور قبره قوم «5» منکم بناحیة قصر ابن هبیرة، من هو من أصحاب نبیّکم؟ قلت: لیس هو من أصحابه، هو ابن بنته، فما دعاک إلی المسألة «6» عنه؟ فقال: له عندی حدیث طریف، فقلت: حدّثنی به.
فقال: وجّه إلیّ سابور الکبیر الخادم الرّشیدیّ فی اللّیل، فصرت إلیه، فقال لی «7»: تعال معی؛ فمضی وأنا معه حتّی دخلنا علی موسی بن عیسی الهاشمیّ، فوجدناه زائل العقل متّکئاً علی وسادة، وإذا بین یدیه طست «8» فیها حشو «9» جوفه، وکان الرّشید استحضره من الکوفة، فأقبل سابور علی خادم کان «5» من خاصّة موسی، فقال له: ویحک ما خبره؟ فقال له: أخبرک أ نّه کان من ساعة «10» جالساً وحوله ندماؤه، وهو من أصحّ النّاس جسماً وأطیبهم نفساً، إذ جری ذکر الحسین بن علیّ علیه السلام، قال یوحنّا: هذا الّذی سألتک عنه.
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «ابن حشیش»].
(2)- [العوالم: «أبی ظاهر»].
(3)- [من هنا حکاه فی بشارة المصطفی].
(4)- [فی بشارة المصطفی: «الرّبعیّ»، وفی البحار: «الشّریعیّ»، وفی تظلّم الزّهراء: «الشّریفیّ»].
(5)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(6)- [زاد فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «لی»].
(7)- [لم یرد فی بشارة المصطفی والبحار].
(8)- [بشارة المصطفی: «طشت»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «حشی»].
(10)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «ساعته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 332
فقال موسی: إنّ الرّافضة لتغلو «1» فیه حتّی إنّهم فیما عرفت یجعلون تربته دواء یتداوون به. فقال له رجل من بنی هاشم کان حاضراً: قد کانت بی علّة غلیظة «2»، فتعالجت لها بکلِّ علاج، فما نفعنی، حتّی وصف لی کاتبی أن آخذ «3» من هذه التّربة، فأخذتها «4»، فنفعنی اللَّه بها، وزال عنِّی «5» ما کنت أجده.
قال: فبقی عندک منها شی‌ء؟ قال: نعم. فوجّه، فجاؤوه «6» منها بقطعة، فناولها موسی ابن عیسی، فأخذها موسی، فاستدخلها دبره استهزاءً بمَن تداوی «7» بها واحتقاراً وتصغیراً لهذا الرّجل الّذی هذه «8» تربته- یعنی الحسین علیه السلام- فما هو إلّاأن استدخلها دبره حتّی صاح: النّار النّار، «9» الطّست الطّست؛ فجئناه بالطّست «9»، فأخرج فیها ما تری؛ فانصرف النّدماء وصار المجلس مأتماً، فأقبل علیَّ سابور، فقال: انظر هل لک فیه حیلة؟ فدعوت بشمعة، فنظرت «5»، فإذا کبده وطحاله ورئته وفؤاده خرج منه فی الطّست «10»، فنظرت إلی «11» أمر عظیم، فقلت: ما لأحدٍ فی هذا صنع إلّاأن یکون لعیسی الّذی کان یحیی الموتی. فقال لی سابور: صدقت، ولکن کن ها هنا فی الدّار إلی أن یتبیّن ما یکون من أمره؛ فبتّ عندهم وهو بتلک الحال «12» ما رفع رأسه، فمات «13» وقت السّحر.
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «لیغلون»].
(2)- [فی البحار: «غلیلة»، وفی العوالم: «علیلة»].
(3)- [البحار: «خذ»].
(4)- [بشارة المصطفی: «فأخذت»].
(5)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(6)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «فجاءه»].
(7)- [بشارة المصطفی: «یداوی»].
(8)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «هی»].
(9- 9) [بشارة المصطفی: «الطّشت الطّشت، فجئناه بالطّشت»].
(10)- [بشارة المصطفی: «الطّشت»].
(11)- [تظلّم الزّهراء: «فی»].
(12)- [بشارة المصطفی: «الحالة»].
(13)- [أضاف فی بشارة المصطفی والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 333
قال محمّد بن موسی: قال لی موسی بن سریع: کان یوحنّا یزور قبر الحسین علیه السلام وهو علی دینه، ثمّ أسلم بعد هذا وحسن إسلامه.
الطّوسی، الأمالی،/ 320- 321 رقم 649/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 399- 401؛ البحرانی، العوالم، 17/ 717- 718؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 362- 363؛
مثله الطّبریّ، بشارة المصطفی،/ 223- 224
وقال أبو المفضّل الشّیبانیّ: حدّثنا عمر بن الحسین بن «1» علیّ بن مالک الشّیبانیّ ببغداد، حدّثنا المنذر بن محمّد القابوسیّ، حدّثنا الحسین بن محمّد أبو عبداللَّه الأزدیّ، حدّثنا أبی قال:
صلّیت فی جامع المدینة وإلی جانبی رجلان علی أحدهما ثیاب السّفر، یقول أحدهما لصاحبه: یا فلان! أما علمت أنّ طین قبر الحسین علیه السلام شفاء من کلّ داء!؟
وذلک أ نّه کان بی وجع الجوف، فتعالجت بکلّ دواء فلم أجد منه عافیة، وأیست، وکانت عندنا عجوز من الکوفة، فقالت لی: یا سالم! ما أری علّتک کلّ یوم إلّاتزید فهل لک أن اعالجک فتبرأ بإذن اللَّه؟
قلت: نعم، فسقتنی ماءً فی قدح، فبرأت، وکان اسمها «سلمة»، فقلت لها بعد أشهر:
بماذا داویتینی؟
قالت: بواحدة ممّا فی هذه السّبحة. وکان فی یدها سبحة من تربة الحسین علیه السلام، فقلت: یا رافضیّة! داویتینی بطین قبر الحسین؟!
فخرجت مغضبة، فوَ اللَّه لقد رجعت علّتی أشدّ ما کانت، وأنا اقاسی الجهد والبلاء.
الرّاوندی، الخرائج والجرائح، 2/ 873 رقم 90
ورُوی أنّ رجلًا ممّن یخدم الخلیفة قد مرض مرضة شدیدة، ولم ینفع فیه الدّواء، فقالت امّه: تناول من تربة الحسین علیه السلام، فلعلّ اللَّه تعالی یشفیک ببرکته علیه السلام، فقد روینا
__________________________________________________
(1)- کذا فی الأمالی، وفی م «عن».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 334
أ نّه شفاء من کلّ داء، وأنت تؤمن بهم وبما قالوا.
فتناولت من تربته علیه السلام، فعوفیت.
قال الرّاوی: فلمّا برأ ورجع إلی دار الخلافة، قال له خادم من خدم الخلیفة: کنّا قد أیسنا منک، فبأیّ شی‌ء تداویت؟
قال: إنّ لنا عجوزاً ولها سبحة من تربة الحسین علیه السلام، فأعطتنی واحدة منها، فجعلها اللَّه سبحانه لی شفاء.
قال الخادم: فهل بقی منها شی‌ء؟
قال: نعم، قال: فائتنی منها بشی‌ء.
قال: فخرجت وأتیت بحبّات منها، فأخذها وأدخلها فی دبره تهاوناً بها، فبینما هو [کذلک]، إذ صاح: النّار، النّار، الطّشت، الطّشت.
ووقع علی الأرض یستغیث، ثمّ خرجت أمعاؤه کلّها، ووقعت فی الطّشت، وبعث الخلیفة إلی طبیبه النّصرانیّ، فاستحضره.
فلمّا رأی ذلک، قال: هذا إنّما یداویه المسیح. وسأل عن حاله، فأخبروه بما فعل الخادم، فأسلم النّصرانیّ فی الحال وحسن إسلامه.
الرّاوندی، الخرائج والجرائح، 2/ 873- 874 رقم 91
أحادیث ابن حبیش التّمیمیّ، قال سالم: کان بی وجع البطن، فتعالجت بکلِّ دواء، فلم أجد فیه عافیة وخفت علی نفسی، فدخلت علی امرأة کوفیّة یقال لها سلمة، فقالت لی: یا سالم! اعالجک فتبرأ بإذن اللَّه؟ قلت: نعم، فسقتنی ماءً فی قدح، فسکنت عنِّی العلّة وبرأت، فسألت العجوز بعد أشهر: بماذا داویتینی؟ قالت: بواحدٍ ممّا فی هذه السّبحة. قلت: وما فیها؟ قالت: إنّها من طین قبر الحسین علیه السلام؛ فقلت لها: یا رافضیّة، داویتینی بهذا؟ فخرجت مغضبة، ورجعت واللَّه علّتی کأشدّ ما کانت!
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 64
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 335
أمالی الطّوسی: ذکر عند موسی بن عیسی الهاشمیّ أنّ الرّافضة لتغلو فی الحسین حتّی أ نّهم یتداوون بتربته، فقال هاشمیّ: قد کانت بی علّة غلیظة عجزت الأطبّاء عنها، فأخذت منها، فزالت علّتی، قال: فبقی عندک منها شی‌ء؟ فأعطاه قطعة، فتناول، فأدخلها فی أسفله استهزاءً واستحقاراً، فصاح فی وقته: النّار النّار، الطّشت الطّشت، فجی‌ء بالطّشت، فإذا کبده وطحاله وریّته وفؤاده خرج منه، فسئل یوحنّا النّصرانیّ عن صحّته، فقال: ما لأحدٍ فیها صنع إلّااللَّه، ثمّ إنّه مات وقت السّحر، فکان یوحنّا یزور قبر الحسین وهو علی دینه، ثمّ أسلم.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 64
وبالإسناد [الطّوسی فی الأمالی] عن محمّد بن عبداللَّه، عن الفضل بن محمّد الکاتب، عن محمّد بن موسی الشّریقیّ، عن أبیه، عن یوحنّا النّصرانیّ المتطبّب فی حدیث، قال: دخلنا علی موسی بن عیسی الهاشمیّ، فوجدناه زائل العقل، متّکیاً علی وسادة، وإذا عنده طشت فیه حشو جوفه، فسأل عنه، فقیل له: کان منذ ساعة جالساً وهو من أصحّ النّاس جسماً، إذ جری ذکر الحسین علیه السلام، فقال موسی: إنّ الرّافضة لتغلو فیه حتّی أ نّهم یجعلون تربته دواء یتداوون به؛ فقال له رجل من بنی هاشم کان حاضراً: قد کانت بی علّة غلیظة، فتعالجت لها بکلِّ علاج، فما نفعنی حتّی وصفت لی دایتی أن آخذ من هذه التّربة، فأخذتها، فنفعنی اللَّه بها، قال: فبقی عندک شی‌ء؟ قال: نعم، قال: فوجّه، فجاء منها بقطعة، فناولها موسی بن عیسی، فاستدخلها فی دبره استهزاء بمَنْ یتداوی بها واحتقاراً، فما هو إلّاأن استدخلها دبره حتّی صاح: النّار النّار، الطّشت الطّشت، فجئناه بالطّشت، فأخرج منها ما تری، قال: فنظرت، فإذا کبده وطحاله وریته وفؤاده خرج منه فی الطّشت إلی أن قال: فمات فی السّحر، قال: وکان یوحنّا یزور الحسین علیه السلام وهو علی دینه، ثمّ أسلم بعده هذا وحسن إسلامه.
الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 575 رقم 11
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 336

قصّة غریبة عن التّربة الشّریفة

أقول: إنّ من أعجب ما سمعت ما وقع فی زمن بعض السّلاطین الصّفویّة فی بلدة أصفهان، وذلک أ نّه جاء إلی ذلک السّلطان من عند ملک الأفرنج سفیر من أرکان دولته وأفخاذ ملّته، فکان یرید أن یبیّن علماء الإسلام فی ذلک الزّمان دلیلًا لنبوّة نبیّنا صلی الله علیه و آله ویکون هذا الدّلیل بحیث یلزم ویفحم به الخصم ویقطع معاذیره ویزیل شبهاته، وکان یقول: فإن عجزتم عن استنهاض ذلک وانحصر أمرکم فی الاحتجاج بالتّواتر فأقرّوا بأ نّکم لستم علی شی‌ء من الحقّ. وکان ذلک السّفیر ممّن له حذافة فی الصّناعة الرّیاضیّة من علم الهیئة والحساب والنّجوم والأسطرلاب ونحو ذلک، وکان کثیراً ما یدّعی أ نّه یخبر عن أحوال الجلّاس عنده، أی عمّا فعلوا فی بیوتهم وعمّا یجری علیهم من الحوادث والبلایا ونحو ذلک. فأمر السّلطان ذات یوم بإحضار العلماء الأعلام فی بلدة أصفهان، فلمّا حضروا فی مجلس السّلطان قال واحد منهم- ویُقال إنّه کان العارف المحدّث الکاشانی، أی صاحب الوافی والصّافی-: أ یّها السّفیر المسیحیّ! ما أقلّ عقل سلطانکم وأعضاد ملّتکم حیث أنفذوا فی مثل هذا الأمر الأعظم مثلک، فإنّ صاحب هذا الشّان لا بدّ من أن یکون أکمل رجال ملّته وأعلمهم بالعلوم والفنون.
فلمّا سمع السّفیر المسیحیّ هذا الکلام الغلیظ منه، ارتعدت فرائصه وکاد أن یهلک من شدّة الغیظ وغلبة الغضب، فقال: أ یّها العالم الإسلامیّ! أربع علی ضلعک ولا تجاوز قدرک، فوحقّ المسیح وامّه لو کنت عرفت مقدار ما أحطت من العلوم والکمالات، لکنت مذعناً بأنّ النِّساء ما قمن من مثلی وأنا الأحقّ الأولی بهذا الأمر وحدی، فعند الاستبار یعرف مقادیر کمالات الرّجالات، فامتحن تصدِّق قولی.
فعند ذلک أدخل الفاضل الکاشانی إحدی یدیه إلی جیبه، ثمّ أخرجها مقبوضة، فقال: ما حوی فی یدی هذه؟ فلمّا تفکّر المسیحیّ مقدار نصف ساعة، اصفرّ وجهه وتغیّر لونه، فقال الکاشانی: ما أظهر جهلک وأبطل دعواک؟ قال السّفیر: وحقّ المسیح
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 337
وامّه إنِّی عالم بما فی یدک، ولکن تفکّری وسکوتی من جهة أخری، فقال الکاشانی: کیف إذن؟ قال المسیحیّ: ما فی یدک تربة من تراب الجنّة، ولکن أتفکّر فی وجه وصوله إلی یدک، فقال الکاشانی: لعلّک غلطت فی الحساب، أو أنّ قواعدک غیر تامّة. قال السّفیر:
لا وحقّ المسیح وامّه، فقال الکاشانیّ: کیف یتصوّر ذلک؟ قال السّفیر: إنّ عجزی لیس إلّا فی تصوّر ذلک، فقال الکاشانی: أ یّها السّفیر! إنّ ما فی یدی تربة کربلاء، وإنّ نبیّنا قال: «کربلاء قطعة من الجنّة»، فما لک بدٌّ من الإیمان به، مع أ نّک قاطع بأنّ قواعد علمک وحسابک ممّا لا یتخلّف عن الصّدق والواقع؟ فقال السّفیر: صدقت أ یّها العالم الإسلامیّ، فأسلم السّفیر بین یدیه، فهذا من برکات تربة سیِّد الشّهداء.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159- 160
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 338

مکتوب علی قبر الإمام الحسین علیه السلام‌

قیل: إنّ علی قبر الحسین علیه السلام مکتوباً: «مَنْ عظّم أمرَ اللَّه أجابَ المولی سؤاله، ومَنْ حرّم نهیَه قَبِلَ المولی عذره؛ ومَنْ مات من مخافته غفر المولی ذنبه، ومَنْ ذکر اسمه عزّ وجلّ رفعَ المولی فی الدّارین قدره».
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 172
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 339

الزّائر یستدلّ علی قبر الإمام علیه السلام من طیب تربته‌

فحدّثنی محمّد بن الحسین الأشنانیّ، قال: بَعُدَ عهدی بالزّیارة فی تلک الأیّام خوفاً، ثمّ عملت علی المخاطرة بنفسی فیها وساعدنی رجل من العطّارین علی ذلک، فخرجنا زائرین نکمن «1» النّهار ونسیر اللّیل «1» حتّی أتینا نواحی الغاضریّة «2»، وخرجنا منها نصف اللّیل، فسرنا بین مسلحتین، وقد ناموا حتّی أتینا القبر، فخفی علینا، فجعلنا نشمّه ونتحرّی جهته حتّی أتیناه «3»، وقد قلع الصّندوق الّذی کان حوالیه «4» وأحرق، وأجری الماء علیه، فانخسف موضع اللّبن وصار کالخندق، فزرناه «5» وأکببنا علیه، فشممنا «6» منه رائحة ما شممت مثلها «7» قطّ، کشی‌ء «7» من الطِّیب، فقلت للعطّار الّذی کان معی: أیّ رائحة هذه؟ فقال: لا واللَّه ما شممت مثلها «8» کشی‌ء من العطر «8»، فودّعناه وجعلنا حول القبر علامات فی عدّة مواضع. فلمّا قُتل المتوکّل اجتمعنا مع جماعة من الطّالبیّین والشّیعة حتّی صرنا إلی القبر، فأخرجنا تلک العلامات وأعدناه إلی ما کان علیه. «9»
__________________________________________________
(1- 1) [شرح الشّافیة: «بالنّار ونسیر باللّیل»].
(2)- [الحدائق الوردیّة: «العضاریّة»].
(3)- [الحدائق الوردیّة: «أتینا»].
(4)- [الحدائق الوردیّة: «حولیه»].
(5)- [شرح الشّافیة: «فزرنا»].
(6)- [الحدائق الوردیّة: «فشممت»].
(7- 7) [الحدائق الوردیّة: «لشی‌ء»، وفی شرح الشّافیة: «قطّ»].
(8- 8) [الحدائق الوردیّة: «لشی‌ء من الطّیب»].
(9)- محمد بن حسین اشنانی گوید: مدتی گذشت که من از ترس مأمورین متوکل نتوانستم به زیارت آن قبر مطهر بروم، تا بالاخره جان خود را به مخاطره انداختم و تصمیم گرفتم به هر ترتیبی شده، خود را بدان قبر مطهر برسانم. یکی از عطر فروشان نیز همراه من شد و هر دو به قصد زیارت قبر آن حضرت به راه افتادیم. شب ها راه می‌رفتیم و روزها پنهان می‌شدیم، تا چون به نواحی غاضریه رسیدیم، صبر کردیم تا نیمی از شب گذشت. آن گاه برخاسته، آهسته از میان دو تن از سربازان متوکل که هر دو خواب بودند، گذشتیم و خود را بر سر قبر رساندیم، ولی در اثر خرابی جای قبر برای ما معلوم نبود.
شروع کردیم خاک های آن زمین را بوییدن و پیش رفتن. و هم چنان مشت مشت بو کردیم و پیش رفتیم. تا چون به قبر مطهر رسیدیم، دیدیم صندوق و ضریح را برداشته و سوزانده اند و جای آن را نیز آب بسته‌اند و آب‌ها فرو رفته و آن جا همچون گودالی شده بود. ما همان جا را زیارت کردیم و خود را به روی آن خاک‌ها افکندیم و بوی خوشی استشمام کردیم که تاکنون از هیچ عطری چنان بویی به مشامم نخورده بود. بدان عطر فروش که همراه بود، گفتم: «این چه عطری است؟»
در پاسخم گفت: «به خدا سوگند، من تاکنون بویی نظیر بوی این عطر به مشامم نخورده است.»
ما با آن قبر وداع کرده و نشانه‌هایی در اطراف آن قبر مطهر نصب کردیم. و چون متوکل کشته شد، با جماعتی از فرزندان ابوطالب و شیعیان حرکت کردیم و به نزد آن قبر مطهر رفتیم و آن نشانه‌ها را پیدا کرده و قبر را بنا کردیم.
رسولی محلاتی، ترجمه مقاتل الطالبیین،/ 551- 552
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 340
أبو الفرج، مقاتل الطّالبیّین،/ 396/ عنه: المحلّی، الحدائق الوردیّة، 2/ 130؛
ابن أمیر الحاجّ، شرح الشّافیة،/ 505- 506
أخبرنا ابن خشیش «1»، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا محمّد بن القاسم بن زکریّا المحاربیّ، قال: حدّثنا الحسن بن محمّد بن عبدالواحد الخزّاز، قال: حدّثنی یوسف بن کلیب المسعودیّ، عن عامر بن کثیر، عن أبی الجارود، قال: حُفر عند قبر الحسین علیه السلام عند رأسه وعند رجلیه أوّل ما حُفر، فاخرج مسک أذفر لم یشکّوا فیه.
الطّوسی، الأمالی،/ 317 رقم 643/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 2/ 575
(وبه) قال: أخبرنا أبو منصور بکر بن محمّد بن علیّ بن محمّد بن حید الصّیرفیّ التّاجر النّیسابوریّ، وابن أخته أبو الفضل محمّد بن عبدالرّحمان بن محمّد الحریصیّ النّیسابوریّ، بقراءتی علیهما معاً ببغداد، قالا: أخبرنا «2» الحسن بن محمّد الأسفرایینیّ، قال: أخبرنا
__________________________________________________
(1)- [إثبات الهداة: «ابن خنیس»].
(2)- [فی کفایة الطّالب وابن عساکر مکانه: « (أخبرنا القاضی محمّد بن هبة اللَّه بن محمّد الشّیرازیّ، أخبرنا الحافظ أبو القاسم الدّمشقیّ) أخبرنا أبو الفضل أحمد بن منصور بن بکر، أنا جدّی أبو منصور، نا أبو بکر أحمد ابن محمّد بن عبدوس الحیریّ (الخیریّ)، أنا ...»، وفی بغیة الطّلب: «أخبرنا محمّد بن هبة اللَّه القاضی، قال: أخبرنا أبو الفضل أحمد بن منصور بن بکر بن محمّد، قال: أخبرنا جدِّی أبو منصور، قال: حدّثنا أبو بکر أحمد بن محمّد بن عبدوس الحیریّ، قال: أخبرنا ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 341
«1» محمّد بن زکریّا الغِلابیّ، قال: حدّثنا عبداللَّه بن الضّحّاک، قال: «2» حدّثنا هشام بن محمّد، قال: لمّا أجری «3» الماء علی قبر الحسین «4» بن علیّ علیهما السلام نضب بعد الأربعین «4» یوماً وامتحی «5» أثر القبر، فجاء «6» أعرابیّ من بنی أسد، فجعل یأخذ قبضة «7» قبضة ویشمّه «7» حتّی وقع علی قبر «8» الحسین «9» فشمّه وبکی «9»، وقال: بأبی «10» وامِّی، ما کان أطیبک حیّاً «11» وأطیب «12» تربتک میّتاً، ثمّ بکی وأنشأ «12» یقول:
أرادوا لیخفوا قبره عن وَلِیِّه «13» فطیب تراب القبر دلّ علی القبر «14»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی تهذیب الکمال].
(2)- [من هنا حکاه فی الحدائق الوردیّة].
(3)- [فی شرح الشّافیة مکانه: «فی الدّرّ النّظیم: قال هشام بن محمّد: لمّا جری ...»].
(4- 4) [فی ابن عساکر وکفایة الطّالب وبغیة الطّلب وتهذیب الکمال وشرح الشّافیة: «نضب بعد أربعین»].
(5)- [فی ط المحمودی وشرح الشّافیة: «انمحی»].
(6)- [فی البدایة مکانه: «وذکر هشام بن الکلبیّ: أنّ الماء لمّا أجری علی قبر الحسین لیمحی أثره، نضب الماء بعد أربعین یوماً، فجاء ...»].
(7- 7) [فی تاریخ دمشق: «ویشمّه»، وفی کفایة الطّالب: «قبضة من التّراب ویشمّه»، وفی البدایة: «قبضة ویشمّها»].
(8)- [لم یرد فی کفایة الطّالب].
(9- 9) [فی ابن عساکر وبغیة الطّلب: «وبکی»، وفی کفایة الطّالب وتهذیب الکمال والبدایة: «فبکی»، وفی شرح الشّافیة: «فبکی حین شمّه»].
(10)- [أضاف فی البدایة وشرح الشّافیة: «أنت»].
(11)- [لم یرد فی ابن عساکر والحدائق الوردیّة وبغیة الطّلب وتهذیب الکمال والبدایة وشرح الشّافیة].
(12- 12) [فی الحدائق الوردیّة: «تربتک میتاً، ثمّ أنشأ وجعل»، وفی البدایة: «تربتک ثمّ أنشأ»، وفی شرح الشّافیة: «قبرک وتربتک، ثمّ أنشأ»].
(13)- [فی تاریخ دمشق والحدائق الوردیّة وکفایة الطّالب وبغیة الطّلب وتهذیب الکمال والبدایة: «عدوّه»].
(14)- [إلی هنا حکاه فی ابن عساکر والحدائق الوردیّة وکفایة الطّالب وبغیة الطّلب وتهذیب الکمال والبدایة وشرح الشّافیة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 342
وهو بیت مشهور.
الشّجری، الأمالی، 1/ 162/ مثله ابن عساکر، تاریخ دمشق، 14/ 233- 234،
الحسین علیه السلام (ط المحمودی)،/ 275؛ المحلّی، الحدائق الوردیّة، 2/ 129؛ الکنجی،
کفایة الطّالب،/ 440- 441؛ ابن العدیم، بغیة الطّلب، 6/ 2657؛ المزّی، تهذیب
الکمال، 6/ 444؛ ابن کثیر، البدایة والنّهایة، 8/ 203؛ ابن أمیر الحاجّ، شرح
الشّافیة،/ 505
قال هشام ابن الکلبیّ: لمّا اجری الماء علی قبر الحسین انمحی أثر القبر، فجاء أعرابیّ، فتتبّعه حتّی وقع علی أثر القبر، فبکی وقال:
أرادوا لیخفوا قبره عن عدوّه فطیب تراب القبر دلّ علی القبر
الذّهبی، سیر أعلام النّبلاء، 4/ 429
وذکر ابن الکلبیّ أنّ الماء لمّا أجری علی قبر الحسین [علیه السلام] لیُعفی قبره وأثره، فنضب الماء [بعد] أربعین یوماً، فجاء أعرابیّ من بنی أسد، فجعل یأخذ من التّراب قبضة قبضة ویشمّها حتّی وقع علی قبر الحسین [علیه السلام]، فشمّ رائحة أزکی من المسک، فبکی وقال:
بأبی أنت وأمِّی ما أطیبک و [ما] أطیب تربتک وما حوت، ثمّ أنشد:
أرادوا لیخفوا قبره عن ولیِّه وطیب تراب القبر دلّ علی القبر
الباعونی، جواهر المطالب، 2/ 300
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 343

فضل أرض کربلاء

حدّثنی محمّد بن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن جدِّه علیّ بن مهزیار، عن الحسن «1» بن سعید، عن علیّ بن الحکم، عن عرفة، عن ربعی، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: شاطئ وادی «2» الأیمن الّذی ذکره تعالی فی کتابه هو الفرات، والبقعة المبارکة هی کربلاء، والشّجرة هی محمد صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 48- 49 رقم 11/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، البرهان،
3/ 226؛ المجلسی، البحار، 97- 229
حدّثنی «3» حکیم بن داوود بن حکیم، «4» عن سلمة بن الخطّاب، عن إبراهیم بن محمّد، عن «5» علیّ بن المعلّی، عن إسحاق بن زیاد «6»، قال: أتی رجل أبا عبداللَّه علیه السلام، فقال: إنِّی قد ضربت علی کلّ شی‌ء لی «7» ذهباً وفضّة «7» وبعت ضیاعی، فقلت: أنزل مکّة، فقال: لا تفعل فإنّ أهل مکّة یکفرون باللَّه جهرة، قال «8»: ففی حرم رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، قال: هم شرّ منهم. قال «9»: فأین أنزل؟ قال: علیک بالعراق الکوفة، فإنّ البرکة منها علی اثنی عشر میلًا، هکذا وهکذا، وإلی جانبها قبر ما أتاه مکروب قطّ ولا ملهوف إلّافرّج اللَّه عنه.
__________________________________________________
(1)- [البرهان: «الحسین»].
(2)- [فی البرهان والبحار: «الواد»].
(3)- [الوسائل: «محمّد بن الحسن، بإسناده عن أبی القاسم جعفر بن محمّد، عن»].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی تسلیة المجالس].
(5)- [الوسائل: «ابن»].
(6)- خ ل [والبحار]: یزداد، [وفی المزار والوسائل: «داوود»].
(7- 7) [الوسائل: «من فضّة وذهب»].
(8)- [فی المزار والوسائل: «فقلت»].
(9)- [فی المزار والوسائل: «قلت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 344
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 169 رقم 9/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 34؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 535- 536؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة،
10/ 345؛ المجلسی، البحار «1»، 96/ 83
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن أبی سعید القمّاط، عن «2» عمر بن یزید بیّاع «3» السّابریّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ أرض الکعبة، قالت: من مثلی وقد «4» بنی اللَّه بیته «4» علی ظهری و «5» یأتینی النّاس من کلِّ فجٍّ عمیق، وجعلت حرم اللَّه وأمنه. فأوحی اللَّه إلیها: أن «6» کفِّی وقرِّی، «7» فوَعزّتی وجلالی «7» ما فضل ما فضّلت به فیما أعطیت «8» به أرض کربلاء «8» إلّابمنزلة الإبرة غُمست فی البحر، فحملت من ماء البحر، ولولا تربة کربلاء «9» ما فضّلتک، ولولا «10» ما تضمّنته أرض کربلاء لما «10» خلقتک ولا خلقت البیت «6» الّذی «11» افتخرت به «11»، فقرِّی واستقرِّی وکونی دنیّاً «12» متواضعاً ذلیلًا مهیناً غیر مستنکف، ولا مستکبر لأرض کربلاء، وإلّا «13» سُخت بک «13» وهویت بک فی نار جهنّم. «14»
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 97/ 404].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن عمر بن سعید بیّاع ...»].
(4- 4) خ ل [والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار]: «بنی بیت اللَّه».
(5)- [لم یرد فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(6)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(7- 7) [لم یرد فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(8- 8) [فی الوسائل: «أرض بکربلاء»، وفی البحار والأسرار: «أرض کربلاء»].
(9)- [الأسرار: «الحسین علیه السلام»].
(10- 10) [فی الوسائل والأسرار: «من ضمّنته کربلاء لما»، وفی البحار: «من تضمّنه أرض کربلاء ما»].
(11- 11) [تظلّم الزّهراء: «تفتخرین به»].
(12)- [فی الوسائل والبحار: «ذنباً»].
(13- 13) [فی الوسائل والأسرار: «مسختک»].
(14)- [إلی هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 345
وحدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین، عن علیّ بن إبراهیم بن هشام، «1» عن أبیه «1»، عن محمّد ابن علیّ، قال: حدّثنا عباد أبو سعید العصفریّ، عن عمر بن یزید بیّاع السّابریّ، عن جعفر بن محمّد علیه السلام، وذکر مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 267- 268 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل
الشّیعة، 10/ 403؛ المجلسی، البحار، 98/ 106- 107؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/
369؛ مثله الدّربندیّ، أسرار الشّهادة،/ 144
حدّثنی أبو العبّاس الکوفیّ، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن أبی سعید العصفریّ، عن عمرو «2» بن ثابت، عن أبیه، «3» عن أبی جعفر علیه السلام، قال: خلق اللَّه تبارک وتعالی أرض «4» کربلاء قبل أن یخلق الکعبة بأربعة وعشرین ألف عام، وقدّسها وبارک علیها، فما زالت قبل خلق «5» اللَّه الخلق مقدّسة مبارکة «6» ولا تزال کذلک «7» حتّی یجعلها اللَّه أفضل أرض «7» فی الجنّة «8»، وأفضل منزل ومسکن یسکن اللَّه فیه أولیاءه فی الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 268 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 107-
108؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 72؛ الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 411؛
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 403؛ الدّربندیّ، أسرار الشّهادة،/ 144
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [فی البحار: «عمر»، وفی التّهذیب والوسائل مکانه: « (محمّد بن الحسن) عن محمّد بن أحمد بن داوود، عن أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ البزوفریّ، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مالک، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین، عن ابن سنان، عن عمرو (عمر) ...»، وفی الأسرار: «وفی خبر عن عمر ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین].
(4)- [لم یرد فی التّهذیب وروضة الواعظین والوسائل].
(5)- [فی التّهذیب وروضة الواعظین والوسائل والأسرار: «أن یخلق»].
(6)- [روضة الواعظین: «فی منازله»].
(7- 7) [فی التّهذیب وروضة الواعظین والوسائل والأسرار: «وجعلها اللَّه أفضل الأرض»].
(8)- [إلی هنا حکاه فی التّهذیب وروضة الواعظین والوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 346
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن أبی سعید، عن بعض رجاله، «1» عن أبی الجارود، قال: قال علیّ بن الحسین علیه السلام: اتّخذ اللَّه أرض «2» کربلاء حرماً «3» أمناً «4» مبارکاً قبل أن «5» یخلق اللَّه «5» أرض الکعبة ویتّخذها «3» حرماً بأربعة وعشرین ألف عام «6»، وإنّه إذا زلزل اللَّه «7» تبارک وتعالی الأرض وسیّرها رفعت کما هی بتربتها نورانیّة «2» صافیة، فجعلت فی أفضل «8» روضة من ریاض الجنّة، وأفضل «8» مسکن «9» فی الجنّة «9» لا یسکنها إلّاالنّبیّون والمرسلون، أو قال: «10» أولوا العزم من الرّسل وإنّها لتزهر بین ریاض الجنّة کما یزهر الکوکب «11» الدّرِّی بین الکواکب «11» لأهل الأرض یغشی نورها «12» أبصار أهل الجنّة جمیعاً «12»، وهی «13» تنادی: أنا أرض اللَّه المقدّسة الطّیِّبة المبارکة الّتی تضمّنت سیِّد الشّهداء وسیِّد شباب أهل الجنّة. «14»
حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین وجماعة مشایخی عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [لم یرد فی تسلیة المجالس].
(3- 3) [الوسائل: «قبل أن یتّخذ مکّة»].
(4)- [فی المصباح مکانه: «عن السّجّاد علیه السلام: أ نّه تعالی اتّخذ کربلاء أمناً ...»].
(5- 5) [فی المزار وتسلیة المجالس والمصباح: «یُخلق»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل، وأضاف فیه: «الحدیث، وفی آخره: إنّها تزهر لأهل الجنّة کالکوکب الدّرِّیّ»].
(7)- [لم یرد فی المصباح].
(8- 8) [لم یرد فی تسلیة المجالس].
(9- 9) [المصباح: «فیها»].
(10)- [زاد فی تسلیة المجالس: «و»].
(11- 11) [لم یرد فی المزار].
(12- 12) [فی المزار والمصباح: «أبصار أهل الجنّة»، وفی تسلیة المجالس: «أصحاب الجنّة»].
(13)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(14)- [إلی هنا حکاه عنه فی المزار والمصباح وتسلیة المجالس وتظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 347
محمّد بن علیّ، عن عباد أبی سعید العصفریّ، عن رجل، عن أبی الجارود، قال: قال علیّ بن الحسین، وذکر مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 268 رقم 5/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/
23؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 531- 532؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة،
10/ 403؛ المجلسی، البحار، 98/ 108؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 369؛ مثله الکفعمی، المصباح،/ 508
ورُوی: قال أبو جعفر علیه السلام: الغاضریّة هی البقعة الّتی کلّم اللَّه فیها موسی «1» بن عمران علیه السلام، وناجی «1» نوحاً فیها، وهی أکرم أرض اللَّه علیه، ولولا ذلک ما استودع اللَّه «2» فیها أولیاءه وأنبیاءه، فزوروا قبورنا بالغاضریّة «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 268- 269 رقم 6/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 369
وقال أبو عبداللَّه علیه السلام: الغاضریّة تربة «3» من بیت المقدس.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 269 رقم 7/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 369
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن عمرو بن ثابت، عن أبیه، عن أبی جعفر علیه السلام قال: خلق اللَّه تعالی کربلاء قبل أن یخلق الکعبة بأربعة وعشرین ألف عام، وقدّسها وبارک علیها، فما زالت قبل أن یخلق اللَّه الخلق مقدّسة مبارکة، ولا تزال کذلک، ویجعلها أفضل أرض فی الجنّة.
وروی هذا الحدیث جماعة مشایخنا رحمهم اللَّه، أبی وأخی وغیرهم، عن أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن علیّ، عن أبی سعید
__________________________________________________
(1- 1) [تظلّم الزّهراء: «نجی»].
(2- 2) [تظلّم الزّهراء: «فیه أولیاءه وأبناء نبیّه فزورا قبورنا فی الغاضریّة»].
(3)- خ ل: من تربة بیت.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 348
العصفریّ، عن عمرو بن ثابت أبی المقدام، عن أبیه، عن أبی جعفر علیه السلام مثله، وزاد فیه:
وأفضل منزل ومسکن یسکن اللَّه فیه أولیائه فی الجنّة.
حدّثنی أبی وأخی وعلیّ بن الحسین رحمهم اللَّه، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن محمّد بن علیّ، قال: حدّثنا عباد أبو سعید العصفریّ، عن عمرو بن ثابت أبی المقدام، عن أبیه، عن أبی جعفر علیه السلام، وذکر مثله مع الزّیادة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 270 رقم 13- 14
حدّثنی أبی رحمه الله، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن محمّد بن علیّ قال:
حدّثنا عباد أبو سعید العصفریّ، «1» عن صفوان الجمال، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: إنّ اللَّه تبارک وتعالی فضّل الأرضین والمیاه بعضها علی بعض، فمنها ما تفاخرت، ومنها ما بغت، فما من «2» ماء ولا أرض «2» إلّاعوقبت لترکها «3» التّواضع للَّه‌حتّی سلّط اللَّه «4» المشرکین علی الکعبة «4»، وأرسل إلی «5» زمزم ماءً مالحاً «6» حتّی أفسد طعمه وأنّ أرض «6» کربلاء وماء الفرات أوّل أرض وأوّل ماء قدّس اللَّه تبارک وتعالی، «7» فبارک اللَّه علیهما «7»، فقال لها: تکلّمی بما فضّلک اللَّه تعالی، «8» فقد «9» تفاخرت «10» الأرضون والمیاه بعضها علی بعض «8»،
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «أرض ولا ماء»].
(3)- [فی الوسائل والبحار والأسرار: «لترک»، وفی تظلّم الزّهراء: «لترکه»].
(4- 4) [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «علی الکعبة المشرکین»].
(5)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «ماء»].
(6- 6) [فی الوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار: «فأفسد طعمه وإنّ»، وفی البحار: «حتّی أفسد طعمه وإنّ»].
(7- 7) [فی الوسائل والأسرار: «وبارک علیه»، وفی البحار: «وبارک علیها»، وفی تظلّم الزّهراء: «فبارک اللَّه علیها»].
(8- 8) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(9)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «فقالت: لمّا»].
(10)- [فی نفس المهموم مکانه: «روی عن الصّادق علیه السلام قال: لمّا تفاخرت ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 349
قالت «1»: أنا أرض اللَّه المقدّسة المبارکة، الشّفاء فی تربتی ومائی، ولا فخر، بل خاضعة ذلیلة لمَنْ فعل بی ذلک، ولا فخر علی «2» من دونی، بل شکراً للَّه «2»، فأکرمها. «3» وزاد فی تواضعها «4» وشکرها اللَّه «3» بالحسین علیه السلام وأصحابه «5».
ثمّ قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ تواضع للَّه‌رفعه اللَّه، ومَنْ تکبّر وضعه اللَّه تعالی. «6»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 270- 271 رقم 15/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 404؛ المجلسی، البحار، 98/ 109- 110؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/
370؛ الدّربندیّ، أسرار الشّهادة،/ 144؛ القمی، نفس المهموم،/ 628
وعنه [أبو القاسم جعفر بن محمّد]، عن محمّد «7» بن الحسن «8» بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن جدِّه علیّ بن مهزیار، عن الحسین بن سعید، عن علیّ بن الحکم، عن مخرمة بن ربعیّ، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: شاطئ «9» الوادی الأیمن الّذی ذکرهُ اللَّه تعالی فی القرآن هو الفرات، والبقعة المبارکة هی کربلاء.
__________________________________________________
(1)- [نفس المهموم: «قالت کربلاء»].
(2- 2) [تظلّم الزّهراء: «ما دونی بل شکرها اللَّه»].
(3- 3) [فی الوسائل والبحار والأسرار: «وزادها بتواضعها وشکرها للَّه»، وفی تظلّم الزّهراء: «وزاد فی تواضعها وشکرها للَّه»، وفی نفس المهموم: «وزادها بتواضعها شکراً للَّه»].
(4)- خ ل: وزادها لتواضعها.
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(6)- و از امام صادق علیه السلام روایت است که: چون زمین‌ها و آب‌ها بر یکدیگر بالیدند، کربلا گفت: «من زمین مبارک و مقدس خدایم و تربت، و آبم شفاست و به خود ننازم، بلکه خاضع و خوار آن کسم که این عنایت را به من فرموده و بر زیر دستان نبالم، بلکه برای خدا شکر گزارم.»
خدا اورا به حسین و اصحابش گرامی داشت و بدین تواضع و تشکر فضل اورا فزود.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 327
(7)- [الوسائل: «علیّ»].
(8)- [کنز الدّقائق: «الحسین»].
(9)- [فی الصّافی مکانه: «فی التّهذیب، عن الصّادق علیه السلام: شاطئ ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 350
الطّوسیّ، تهذیب الأحکام، 6/ 38 رقم 80/ عنه: الفیض الکاشانیّ، الصّافی، 4/
89؛ الحرّ العاملیّ، وسائل الشّیعة، 10/ 314؛ الحویزیّ، نور الثّقلین، 4/ 126-
172؛ المشهدیّ القمی، کنز الدّقائق، 10/ 65- 66
محمّد «1» بن أحمد بن داوود، «2» عن سلامة «2»، قال: حدّثنا محمّد بن جعفر، عن محمّد بن أحمد، عن «3» علیّ بن إبراهیم الجعفریّ، عن محمّد «4» بن الفضل بن بنت داوود «5» الرّقّیّ، قال: قال الصّادق علیه السلام: أربعة «6» بقاع ضجّت إلی اللَّه «7» من الغرق «7» أیّام الطّوفان: البیت المعمور فرفعه اللَّه إلیه «8»، والغری، وکربلاء، وطوس.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 110 رقم 196/ عنه: عبدالکریم بن طاووس، فرحة
الغریّ،/ 70- 71؛ المجلسیّ، البحار «9»، 98/ 106؛ مثله السّبزواریّ، جامع الأخبار،/ 78؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 370
وعن الصّادق علیه السلام: إنّ لموضع قبر الحسین علیه السلام حرمة معروفة مَنْ عرفها واستجار بها اجیر، وهی من أربع جوانب القبر، من کلِّ جانب خمس وعشرون ذراعاً، وهو روضة من ریاض الجنّة، وفیه معراج یعرج بأعمال زوّاره إلی السّماء، قاله المفید رحمه الله فی مزاره.
الکفعمیّ، المصباح (الهامش)،/ 508
__________________________________________________
(1)- [فی فرحة الغریّ والبحار: « (فرحة الغریّ) أخبرنی نصیر الدّین محمّد بن محمّد بن الحسن الطّوسیّ، عن والده، عن فضل اللَّه الرّاوندیّ (عن ذی الفقار بن معبد)، عن الطّوسیّ، عن المفید، عن محمّد»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «ابن»].
(4)- [فی فرحة الغریّ والبحار: «محمّد بن محمّد»].
(5)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی فرحة الغریّ مسنداً عن داوود ...»].
(6)- [فی فرحة الغریّ والبحار وتظلّم الزّهراء: «أربع»].
(7- 7) [لم یرد فی فرحة الغریّ والبحار، وفی تظلّم الزّهراء: «فی»].
(8)- [لم یرد فی فرحة الغریّ والبحار وتظلّم الزّهراء].
(9)- [حکاه أیضاً فی البحار، 97/ 231].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 351
وعن أبی جعفر الباقر علیه السلام أ نّه قال: خلق اللَّه تعالی کربلاء قبل أن یخلق الکعبة بأربعة وعشرین ألف عام، ثمّ قدّسها وبارک فیها، فما زالت أرض کربلاء مقدّسة مبارکة طاهرة قبل أن یخلق اللَّه الخلق، وقبل أن یکون الکون، ولم تزل کذلک حتّی جعلها اللَّه أفضل أرض فی الجنّة، وأفضل منزل ومسکن یسکن اللَّه أولیاءه فی الجنّة، وهی أعلی وأرفع مساکن الجنّة، وأ نّها إذا زلزل اللَّه الأرض وسیّرها رفعت کما هی بتربتها نورانیّة صافیة، فجعلت أوّل روضة من ریاض الجنّة، وأفضل مسکن فی الجنّة، لا یسکنها إلّا النّبیّون والمرسلون وأولوا العزم من الرّسل، وأ نّها لتزهو بین ریاض الجنّة کما یزهو الکوکب الدّرّیّ لأهل الأرض، یغشی نورها أبصار أهل الجنّة جمیعاً، وهی تنادی:
أنا الأرض المقدّسة، والطّینة المبارکة الّتی تضمّنت جسد سیّد الشّهداء وسیّد شباب أهل الجنّة أبا عبداللَّه الحسین.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 71
وفی بعض الأخبار أنّ اللَّه تعالی لمّا خلق أرض الکعبة افتخرت وابتهجت وقالت: من مثلی وقد بُنی بیت اللَّه علی ظهری ویأتینی النّاس من کلّ فجّ عمیق، وجعلت حرم اللَّه وأمنه. فأوحی اللَّه تعالی إلیها: یا أرض الکعبة، کفّی وقرّی، فوعزّتی وجلالی ما فضلتک به فیما أعطیت کربلاء إلّابمنزلة الإبرة الّتی أغمست فی البحر، ولولا تربة کربلاء ما فضّلتک، ولولا ما تضمّنته أرض کربلاء ما خلقتک ولا خلقت البیت الّذی افتخرت به، فقرّی واستقرّی وکونی متواضعة ذلیلة مهینة، غیر مستنکفة ولا مستکبرة علی أرض کربلاء وإلّا سخت بک وأهویت بک فی نار جهنّم.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 71
وفی خبر أبی الجارود، عن علیّ بن الحسین علیه السلام، قال: اتّخذ اللَّه أرض کربلاء حرماً قبل أن یتّخذ مکّة حرماً بأربعة وعشرین ألف عام، وأنّها تزهر لأهل الجنّة کالکوکب الدّرِّی.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 144
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 352

موضع قبر الحسین علیه السلام روضة من الجنّة وفضل تعمیره‌

عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد؛ وأحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن إسحاق بن عمّار، قال: سمعتهُ یقول: لموضع قبر الحسین علیه السلام حُرمة معلومة مَنْ عرفها واستجار بها اجیر، قلت: صف لی موضعها؟ قال: امسح من موضع قبره الیوم خمسة وعشرین ذراعاً من قدّامه وخمسة وعشرین ذراعاً عند رأسه وخمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رجلیة وخمسة وعشرین ذراعاً من خلفه، وموضع قبره من یوم دُفن روضة من ریاض الجنّة، ومنه معراج یعرج منه بأعمال زوّاره إلی السّماء، ولیس من ملک ولا نبیّ فی السّماوات إلّاوهم یسألون اللَّه أن یأذن لهم فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، ففوج ینزل وفوج یعرج. «1»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588 رقم 6
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن الحسن «2» بن محبوب، عن «3» إسحاق بن عمّار، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: موضع قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام منذ یوم دفن فیه «4» روضة من ریاض الجنّة. «5» وقال علیه السلام: موضع قبر الحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 271 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 110-
«1» 1 «1»؛ مًثًله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه «6»، 2/ 346، ثواب الأعمال،/ 94؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 142؛ الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 82؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 324
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ الأنبیاء علیهم السلام یزورون قبر الحسین علیه السلام فی کربلاء»].
(2)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «محمّد بن موسی بن المتوکّل، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن ...»].
(3)- [فی ثواب الأعمال: «ابن»، ومن هنا حکاه فی الفقیه وجامع الأخبار].
(4)- [لم یرد فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار].
(5)- [من هنا حکاه فی المزار والمصباح].
(6)- [حکاه أیضاً فی من لا یحضره الفقیه، 2/ 362].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 353
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی رحمهم الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن هارون بن مسلم، عن عبدالرّحمان بن الأشعث، عن عبداللَّه بن حمّاد الأنصاریّ، عن عبداللَّه بن سنان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: قبر الحسین علیه السلام عشرون ذراعاً فی عشرین ذرعاً مکسّراً روضة من ریاض الجنّة.
وذکر الحدیث، وعنه، عن سعد، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عن إسحاق بن عمّار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله. «1» ابن
قولویه، کامل الزّیارات، 272 رقم 5
محمّد بن أبی السریری، عن عبداللَّه بن محمّد البلویّ، عن عمارة بن زید، عن أبی عامر واعظ أهل الحجاز، عن الصّادق علیه السلام، عن أبیه، عن جدِّه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لعلیّ علیه السلام:
یا أبا الحسن! إنّ اللَّه تعالی جعل قبرکَ وقبر ولدک بقاعاً من بقاع الجنّة وعرصة من عرصاتها. وإنّ اللَّه تعالی جعل قلوب نجباء من خلقه، وصفوة من عباده تحنّ إلیکم وتتحمّل المذلّة والأذی فیکم، فیعمِّرون قبورکم، ویُکثرون زیارتها تقرّباً منهم إلی اللَّه عزّ وجلّ، ومودّةً منهم لرسوله، اولئک یا علیّ المخصوصون بشفاعتی، والواردون حوضی، وهم زوّاری، وجیرانی غداً فی الجنّة.
یا علیّ! مَنْ عمّر قبورکم وتعاهدها، فکأ نّما أعان سلیمان بن داوود علی بناء بیت المقدس، ومَنْ زار قبورکم عدل ذلک ثواب سبعین حجّة بعد حجّة الإسلام، وخرج من ذنوبه حتّی یرجع من زیارتکم کیوم ولدته امّه.
فأبشر، وبشِّر أولیاءک ومحبِّیک من النِّعم بما لا عین رأت، ولا اذن سمعت، ولا خَطَرَ علی قَلبِ بشر.
ولکن حثالة من الناس یُعیِّرون زوّار قبورکم بزیارتکم، کما تُعیّر الزّانیة بزناها،
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ حریم قبر الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 354
اولئک شرار امّتی، لا تنالهم شفاعتی، ولا یردون حوضی. «1»
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 228- 229 رقم 12
وبإسناده [مناقب فاطمة علیها السلام وولدها]، عن جابر، عن أبی جعفر علیه السلام فی حدیث: أ نّه لمّا أشرف علی کربلاء، قال: یا جابر! هذه روضة من ریاض الجنّة لنا ولشیعتنا، إلی أن قال: فأخرج تفّاحة لم أشمّ قطّ رایحة مثلها، فعلمت أ نّها من الجنّة، فعصمتنی من الطّعام
أربعین یوماً لم آکل ولم أحدث. الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 3/ 64 رقم 85
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ فضل زیارة الحسین علیه السلام فی حدیث رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مع أمیر المؤمنین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 355

حریم قبر الحسین علیه السلام‌

عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد؛ وأحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن إسحاق بن عمّار، قال: سمعتهُ یقول: لموضع قبر الحسین علیه السلام حُرمة معلومة مَنْ عرفها واستجار بها اجیر.
قلت: صف لی موضعها؟ قال: امسح من موضع قبره الیوم خمسة وعشرین ذراعاً من قدّامه وخمسة وعشرین ذراعاً عند رأسه وخمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رجلیة وخمسة وعشرین ذراعاً من خلفه، وموضع قبره من یوم دُفن روضة من ریاض الجنّة.
[...] «1»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588 رقم 6
حدّثنی أبی «2» وجماعة مشایخی «2»، عن سعد بن عبداللَّه، «3» عن محمّد بن عیسی بن عبید الیقطینیّ، عن محمّد بن إسماعیل البصریّ، «4» عمّن رواه، «5» عن أبی عبداللَّه علیه السلام «4»، قال: «6» حُرمة قبر «6» الحسین فرسخ فی فرسخ من «7» أربعة جوانبه «7».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 271- 272 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)،
5- 3/ 140؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 71؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
399؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 272؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509؛ المجلسی،
البحار، 98/ 111
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ الأنبیاء علیهم السلام یزورون قبر الحسین علیه السلام فی کربلاء»].
(2- 2) [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(3)- [من هنا حکاه فی المصباح].
(4- 4) [لم یرد فی المصباح، وفی المزار: «عن زرارة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام»].
(5)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(6- 6) [الوسائل: «حرم»].
(7- 7) [فی المزار والمصباح والبحار: «أربعة جوانب القبر»، وفی التّهذیب والوسائل: «أربع جوانب القبر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 356
حدّثنی حکیم بن داوود بن حکیم رحمه الله، عن سلمة بن الخطّاب، «1» عن منصور بن العبّاس، یرفعه إلی «2» أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «3» حرم قبر «3» الحسین علیه السلام خمس «4» فراسخ من «5» أربعة جوانب القبر «5».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 272 رقم 3/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/
140؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 71؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 399؛
المجلسی، البحار، 98/ 111؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 372- 373؛ مثله الصّدوق،
من لا یحضره الفقیه «6»، 2/ 346؛ الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509، محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 532؛
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی رحمهم الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن هارون بن مسلم، عن عبدالرّحمان بن الأشعث، عن عبداللَّه بن حماد الأنصاریّ، «7» عن عبداللَّه بن سنان، «8» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: قبر الحسین علیه السلام عشرون ذراعاً «9» فی عشرین ذراعاً «9» مکسّراً روضة من ریاض الجنّة. «10»
وذکر الحدیث، وعنه، عن سعد، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عن إسحاق بن عمّار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد].
(2)- [من هنا حکاه فی الفقیه وتسلیة المجالس وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(3- 3) [فی الفقیه والمزار والتّهذیب وتسلیة المجالس والبحار وتظلّم الزّهراء: «حریم قبر»، وفی الوسائل: «حرم»، وفی الأسرار: «حریم»].
(4)- [فی الفقیه والتّهذیب والأسرار: «خمسة»].
(5- 5) [فی المزار والأسرار: «أربع جوانب القبر»، وفی التّهذیب والوسائل: «أربع جوانبه»].
(6)- [حکاه أیضاً فی من لا یحضره الفقیه، 2/ 362؛ المزار، 5- 3/ 25؛ وسائل الشّیعة، 10/ 401].
(7)- [من هنا حکاه فی المزار والمصباح والوسائل والأسرار].
(8)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین وتظلّم الزّهراء].
(9- 9) [لم یرد فی روضة الواعظین والوسائل والأسرار].
(10)- [إلی هنا حکاه فی المزار والمصباح وروضة الواعظین والوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 357
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 272 رقم 5/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، «5»-
3/ 141؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 410؛ المجلسی، البحار، 98/ 111-
112؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 373؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509؛
الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 411؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ «1» بن محمّد «1» بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، «2» عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن رجل من أهل الکوفة، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: «3» حریم قبر الحسین علیه السلام فرسخ فی فرسخ فی «3» فرسخ فی فرسخ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 282 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 114؛
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 379
حدّثنی محمّد بن موسی بن المتوکّل، قال: حدّثنا عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، «4» عن إسحاق بن عمّار قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: إنّ لموضع قبر الحسین علیه السلام حرمة معروفة، من عرفها واستجار بها أجیر.
فقلت له: تصف لی موضعها جعلت فداک «4»، قال: امسح «5» من موضع قبره الیوم خمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رأسه، وخمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رجلیه، وخمسة وعشرین ذراعاً من خلفه، وخمسة وعشرین ذراعاً ممّا یلی وجهه.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 94/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 400-
401؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4- 4) [الوسائل: «مثله [الفروع من الکافی] إلّاأ نّه»].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر آخر [عن أبی عبداللَّه علیه السلام]: امسح ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 358
وکان أقصی الحرم علی الحدیث الأوّل خمسة فراسخ، وأدناه من «1» المشهد فرسخ، وأشرف الفرسخ خمسة «2» وعشرون ذراعاً، وأشرف «3» الخمسة والعشرین «3» ذراعاً، عشرون ذراعاً، وأشرف العشرین ذراعاً «4» ما شرف به، «5» وهو الجدث نفسه، «6» وشرف الجدث الحالّ فیه صلوات اللَّه علیه 5 6.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 142 رقم 5/ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/
509؛ المجلسی، البحار، 98/ 112
وروی عبداللَّه بن سنان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: قبر الحسین علیه السلام عشرون ذراعاً مکسّراً، روضة من ریاض الجنّة.
ولیس فی هذه الأخبار تناقض ولا تضادّ، وإنّما وردت علی التّرتیب فی الفضل وکان الخبر الأوّل غایة فیمَن یحوز ثواب المشهد إذا حصل فیما بینه وبین القبر علی خمسة فراسخ، ثمّ الّذی یزید علیه فی الفضل من حصل علی فرسخ، ثمّ الّذی حصل علی خمسة وعشرین ذراعاً، ثمّ من حصل علی عشرین ذراعاً، وإذا کان المراد بها ما ذکرناه لم تتناقض ولم تتضاد، والّذی یدلّ علی أنّ المراد بهذه الأخبار ما أشرنا إلیه من الفضل‌والبرکة. الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 72 رقم 135
وروی فی حدیث آخر: مقدار أربعة أمیال.
وروی فرسخ فی فرسخ، واللَّه أعلم.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 255- 256/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 131
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح المتهجّد والبحار مکانه: «الوجه فی هذه الأخبار ترتّب هذه المواضع فی الفضل فالأقصی خمس (خمسة) فراسخ وأدناه فی (من) ...»].
(2)- [فی مصباح المتهجّد والبحار: «خمس»].
(3- 3) [فی مصباح المتهجّد والبحار: «الخمس وعشرین (العشرین)»].
(4)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد والبحار].
(5- 5) [مصباح المتهجّد: «وهو الحدث نفسه»].
(6- 6) [البحار: «ونحوه قال فی التّهذیب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 359
وقال الفاضل المتبحّر فی مزار البحار: اعلم أ نّه اختلف کلام الأصحاب فی حدّ الحائر، فقیل: إنّه ما أحاطت به جدران الصّحن فیدخل فیه الصّحن من جمیع الجوانب والعمارات المتّصلة بالقبّة المنوّرة والمسجد الّذی خلفها، وقیل: إنّه القبّة الشّریفة حسب، وقیل: هی مع ما اتّصل بها من العمارات کالمسجد والمقتل والخزانة وغیرها، والأوّل أظهر لاشتهاره بهذا الوصف بین أهل المشهد آخذین عن أسلافهم، والظّاهر من کلمات أکثر الأصحاب.
قال ابن إدریس: المراد بالحائر ما دار سور المشهد والمسجد علیه، قال: لأنّ ذلک هو الحائر حقیقة، لأنّ الحائر فی لسان العرب الموضع المطمئن الّذی یحار فیه الماء.
وذکر الشّهید فی الذّکری أنّ فی هذا الموضع حار الماء لمّا أمر المتوکِّل باطّلاعه علی قبر الحسین علیه السلام لیعفیه، فکان لا یبلغه.
وذکر السّیِّد الفاضل أمیر شرف الدّین علیّ المجاور بالمشهد الغرویّ قدّس اللَّه روحه وکان من مشایخنا: إنِّی سمعت من کبار المعمرین من البلدة المشرّفة أنّ الحائر هو السّعة الّتی علیها الحصار الرّفیع من القبلة والیمین والیسار، وأمّا الخلف فما ندری ما حدّه، وقالوا:
هذا الّذی سمعنا من جماعة ممّن قبلنا، انتهی.
ثمّ قال الفاضل: وفی شموله الحجرات فی الصّحن إشکال، واللَّه تعالی یعلم.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 374- 375
وفی طریق آخر: سبعین ذراعاً، وفی طریق آخر: سبعین باعاً فی سبعین.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
فی مرفوعة منصور بن العبّاس، عن الصّادق علیه السلام، قال: حرم الحسین علیه السلام خمس فراسخ من أربع جوانب.
وفی مرسلة أخری عن الصّادق علیه السلام قال: حرم الحسین علیه السلام فرسخ فی فرسخ من
أربع جوانب القبر. الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 360

قصّة رفض الأرض لجسد امرأة، ثمّ قبوله ببرکة التّربة الشّریفة

الحسن بن یوسف بن المطهّر العلّامة فی (منتهی المطلب) رفعه، قال: إنّ امرأة کانت تزنی وتضع أولادها وتحرقهم بالنّار خوفاً من أهلها ولم یعلم به غیر امّها، فلمّا ماتت دُفنت، فانکشف التّراب عنها ولم تقبلها الأرض، فنقلت من ذلک المکان إلی غیره، فجری لها ذلک، فجاء أهلها إلی الصّادق علیه السلام وحکوا له القصّة، فقال لأمّها: ما کانت تصنع هذه فی حیاتها من المعاصی؟ فأخبرته بباطن أمرها، فقال الصّادق علیه السلام: إنّ الأرض لا تقبل هذه، لأنّها کانت تُعذِّب خلق اللَّه بعذاب اللَّه، اجعلوا فی قبرها شیئاً من تربة الحسین علیه السلام. ففعل ذلک بها، فسترها اللَّه تعالی.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 2/ 742
ونقل فی (المدارک شرح الشّرائع) للسّیِّد محمّد رحمه الله: أنّ امرأة قذفها القبر مراراً لأنّها کانت تزنی وتحرق أولادها، وإنّ أمّها أخبرت الصّادق بذلک، فقال: إنّها کانت تُعذِّب خلق اللَّه بعذاب اللَّه، اجعلوا معها شیئاً من تربة الحسین علیه السلام، فجعل، فاستقرّت.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 372
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 361

زیارته علیه السلام‌

اشاره

موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 363

إقامة الملائکة عند قبر الحسین علیه السلام والبکاء علیه حتّی قیام القائم علیه السلام‌

علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمن الأصمّ، عن أبی عبداللَّه البزّاز، عن حریز، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: جُعلت فداک ما أقلّ بقاءکم أهل البیت وأقرب آجالکم بعضها من بعض مع حاجة النّاس إلیکم؟! فقال: إنّ لکلِّ واحدٍ منّا صحیفة فیها ما یحتاج إلیه أن یعمل به فی مدّته. فإذا انقضی ما فیها ممّا امر به، عرف أنّ أجله قد حضر. فأتاه النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم ینعی إلیه نفسه وأخبره بما له عند اللَّه وأنّ الحسین علیه السلام قرأ صحیفته الّتی اعطیها، وفُسّر له ما یأتی ینعی، وبقی فیها أشیاء لم تُقضَ، فخرج للقتال وکانت تلک الأمور الّتی بقیت أنّ الملائکة سألت اللَّه فی نصرته، فأذن لها ومکثت تستعدُّ للقتال وتتأهّب لذلک حتّی قُتل فنزلت وقد انقطعت مدّته وقُتل علیه السلام، فقالت الملائکة: یا ربّ! أذِنتَ لنا فی الانحدار وأذِنتَ لنا فی نُصرته، فانحدرنا وقد قبضته، فأوحی اللَّه إلیهم:
أن الزموا قبره حتّی تروه وقد خرج فانصروه وابکوا علیه وعلی ما فاتکم من نصرته فإنّکم قد خُصّصتم بنصرته والبکاء علیه، فبکت الملائکة تعزّیاً وحزناً علی ما فاتهم من نصرته، فإذا خرج یکونون أنصاره. «1»
الکلینی، الأصول من الکافی، 1/ 283- 284 رقم 5
وروی أنّ اللَّه- جلّ وعزّ- أهبط إلیه أربعة آلاف ملک هم الّذین هبطوا علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یوم بدر، وخیّره النّصر علی أعدائه أو لقائه.
فأمر الملائکة بالمقام عند قبره، فهم شعث غبر ینتظرون قیام القائم من ولده. «2»
المسعودی، إثبات الوصیّة،/ 168 2
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ الإمام الحسین علیه السلام والمهدی (عج) عند الرّجعة»].
(2)- روایت شده که: خدای توانا آن چهار هزار ملکی را که در روز بدر برای رسول خود صلی الله علیه و آله فرو
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 364
أخبرنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا علیّ بن الحسن التّیملیُّ، قال: حدّثنا الحسن ومحمّد ابنا علیّ بن یوسف، عن سعدان بن مسلم، عن عمر بن أبان الکلبیّ، عن أبان بن تغلب، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: «کأنِّی أنظر إلی القائم علی نجف الکوفة، علیه خوخة من استبرق، ویلبس درع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، فإذا لبسها انتفضت به حتّی تستدیر علیه، ثمّ یرکب فرساً له أدهم أبلق، بین عینیه شمراخ بیّن، معه رایة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، قلت: مخبوّة أو یؤتی بها؟ قال: بل یأتیه بها جبرئیل، عمودها من عمد عرش اللَّه، وسایرها من نصر اللَّه، لا یهوی بها إلی شی‌ء إلّاأهلکه اللَّه، یهبط بها تسعة آلاف ملک، وثلاثمائة وثلاثة عشر ملکاً، فقلت له: جعلت فداک، کلّ هؤلاء معه؟ قال: نعم، هم الّذین کانوا مع نوح فی السّفینة، والّذین کانوا مع إبراهیم حیث القی فی النار، وهم الّذین کانوا مع موسی لمّا فُلق له البحر، والّذین کانوا مع عیسی لمّا رفعه اللَّه إلیه، وأربعة آلاف مسوّمین کانوا مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، وثلاثمائة وثلاثة عشر ملکاً کانوا معه یوم بدر، ومعهم أربعة آلاف صعدوا إلی السّماء یستأذنون فی القتال مع الحسین علیه السلام فهبطوا إلی الأرض وقد قُتل، فهم عند قبره شعثٌ غبرٌ یبکونه إلی یوم القیامة، وهم ینتظرون خروج القائم علیه السلام». «1»
النعمانی، کتاب الغیبة،/ 439- 440 رقم 4
__________________________________________________
- فرستاده بود، برای امام حسین نیز فرو فرستاد، و آن حضرت را مخیّر کرد بین این که بر دشمنان خود ظفر یابد و بین این که خدا را ملاقات نماید. ولی آن حضرت (ملاقات خدا را انتخاب کرد و) ملائکه را دستور داد که نزد قبرش باشند. آن ملائکه ژولیده مو و غبار آلوده‌اند و منتظر قیام آن قائمی هستند که از فرزندان امام حسین علیهم السلام است.
نجفی، ترجمه اثبات الوصیه،/ 311 رقم 4
(1)- ابان بن تغلب گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می‌فرمود: «گویی قائم را می‌بینم بر نجف کوفه، که جامه ای از استبرق به تن دارد و زره رسول خدا صلی الله علیه و آله را می‌پوشد. و چون آن را پوشید، به تن او از هم باز و گشاد می‌شود، تا اندازه بدن آن حضرت گردد. سپس سوار بر اسبی سیاه و سفید می‌شود که میان دو چشمش سفیدی مشخص و آشکاری است. پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله با اوست.»
عرض کردم: «پرچم اکنون موجود و پنهان است یا برای او آورده می‌شود؟»
فرمود: «جبرئیل آن را برای آن حضرت می‌آورد. میله آن از عمودهای عرش خدا، و سایر آن از
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 365
حدّثنی أبی رحمه الله، وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن «1» بن سعید، عن حمّاد بن عیسی، عن ربعی بن عبداللَّه، عن الفُضیل بن یسار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما لکم لاتأتونه- یعنی قبر الحسین علیه السلام- فإنّ أربعة آلاف ملک یبکون «2» عند قبره إلی یوم القیامة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 83 رقم 1/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز،
4/ 155- 156؛ المجلسی، البحار، 45/ 222؛ البحرانی، العوالم «3»، 17/ 477
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز عن محمّد «4» بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القسم، عن عمر بن أبان الکلبیّ، «5» عن أبان بن تغلب، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام إنّ أربعة آلاف ملک هبطوا یریدون القتال مع الحسین بن علیّ علیهما السلام لم
__________________________________________________
نصرت خداوند است. با آن پرچم بر چیزی فرود نمی‌آید، مگر این که خداوند آن را نابود می‌سازد. و با آن نه هزار فرشته فرود می‌آیند و نیز سیصد و سیزده فرشته.»
عرض کردم: «فدایت گردم! آیا همه این فرشتگان همراه اوست؟»
فرمود: «آری، آنان همان فرشتگانی هستند که با نوح در کشتی بودند، و همان فرشتگانی هستند که وقتی ابراهیم به آتش افکنده شد همراه او بودند، و همان‌هایی هستند که وقتی دریا برای موسی شکافته شد همراه او بودند، [و] همان‌هایی هستند که وقتی خداوند عیسی را به سوی خویش به آسمان برد، همراه او بودند. و چهار هزار فرشته نشاندار هستند که با رسول خدا صلی الله علیه و آله همراه بودند، و سیصد و سیزده فرشته ای که در روز بدر با آن حضرت بودند. و همراه با آنان چهار هزار فرشته ای هستند که به آسمان بالا رفتند تا اجازه جنگیدن در رکاب حسین علیه السلام بگیرند، ولی هنگامی به زمین بازگشتند که آن حضرت کشته شده بود. و آنان در کنار قبر آن حضرت پریشان موی و غبار آلود ماندند و بر آن حضرت تا روز قیامت می‌گریند، و آنان خروج قائم علیه السلام را انتظار می‌کشند.»
غفاری، ترجمه غیبت نعمانی،/ 439- 440 رقم 4
(1)- خ ل [ومدینة المعاجز والبحار والعوالم]: «الحسین».
(2)- خ ل [والعوالم]: «یبکونه».
(3)- [حکاه أیضاً فی العوالم، 17/ 712].
(4)- [فی الأمالی مکانه: «حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، قال: حدّثنا الحسن بن متیل، قال: حدّثنا محمّد ...»].
(5)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 366
یؤذن لهم فی القتال، فرجعوا فی الاستیذان فهبطوا وقد قُتل الحسین علیه السلام فهم عند قبره شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة، رئیسهم ملک یقال له المنصور. «1»
ابن قولویه، کامل الزیارات،/ 83- 84 رقم 2/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 156؛ المجلسی، البحار، 45/ 220؛ البحرانی، العوالم، 17/ 476؛ مثله الصّدوق، الأمالی،/ 638- 639 رقم 7؛ القمی، نفس المهموم،/ 488
وحدّثنی أبی رحمه الله، وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن علیّ بن إسماعیل، عن حمّاد بن عیسی، عن ربعی، عن الفضیل «2» بن یسار، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: ما لکم لا تأتونه- یعنی قبر الحسین علیه السلام- فإنّ أربعة آلاف ملک یبکون عنده إلی یوم القیامة.
ابن قولویه، کامل الزیارات،/ 84 رقم 3/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 156؛ المجلسی، البحار، 45/ 222؛ البحرانی، العوالم، 17/ 477
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن أبی إسماعیل السّرّاج، عن یحیی بن معمّر العطّار «3»، عن أبی بصیر، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة «4».
ابن قولویه، کامل الزیارات،/ 84 رقم 4/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 156- 157؛ المجلسی، البحار، 45/ 222؛ البحرانی، العوالم، 17/ 475
__________________________________________________
(1)- امام صادق علیه السلام فرمود: «چهار هزار فرشته فرود آمدند و می‌خواستند همراه حسین علیه السلام نبرد کنند و اجازه نبرد نیافتند و برگشتند کسب اجازه کنند. باز که فرود آمدند، حسین علیه السلام کشته شده بود و آن‌ها ژولیده و خاک آلوده نزد قبرش باشند و به او تا قیامت بگریند و رئیس آن‌ها فرشته ای است به نام منصور.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 638 رقم 7
(2)- [فی البحار والعوالم: «فضیل»].
(3)- خ ل [ومدینة المعاجز والبحار والعوالم]: «القطّان».
(4)- خ ل: السّاعة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 367
وحدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین، جمیعاً، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد ابن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن علیّ بن أبی حمزة، عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: وکّل اللَّه تعالی بالحسین علیه السلام سبعین ألف ملک یصلّون علیه کلّ یوم «1» شعثاً غبراً «1» منذ یوم قُتل إلی ما شاء اللَّه، یعنی بذلک قیام القائم علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزیارات،/ 84 رقم 5/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 157؛ المجلسی، البحار، 45/ 222؛ البحرانی، العوالم، 17/ 480
وحدّثنی أبی رحمه الله، وعلیّ بن الحسین جمیعاً [...]، وعن سعد، عن إبراهیم بن هاشم، عن ابن فضّال، عن ثعلبة «2»، عن مبارک العطّار، عن محمّد بن قیس، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: عند قبر الحسین «3» علیه السلام أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکونه «4» إلی یوم القیامة.
ابن قولویه، کامل الزیارات،/ 84 رقم 6/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 157؛ المجلسی، البحار، 45/ 222؛ البحرانی، العوالم، 17/ 480
وحدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن وعلیّ بن الحسین، جمیعاً، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمّد، عن إسحاق ابن إبراهیم، عن هارون، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: وکّل اللَّه به أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة.
ابن قولویه، کامل الزیارات،/ 84 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 222- 223؛ البحرانی، العوالم، 17/ 480
__________________________________________________
(1- 1) [مدینة المعاجز: «شعث غبر»].
(2)- وفی بعض النّسخ تعلبة، وفی أخری تغلب. والصحیح بقرینة ابن فضّال، ومحمّد بن قیس هو ثعلبة وهو ثعلبة بن میمون مولی بنی أسد ویؤیِّد تجرّد اسمه عن ذکر أبیه لشهرته الطائلة بین الأصحاب.
(3)- [فی البحار والعوالم: «أبی عبداللَّه»].
(4)- [البحار: «یبکون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 368
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن صفوان بن یحیی، عن حریز، عن الفضیل، عن أحدهما، قال: إنّ علی قبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة.
قال محمّد بن مسلم: یحرسونه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 84 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 223؛ البحرانی، العوالم، 17/ 475
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن العبّاس «1» بن معروف، عن حمّاد بن عیسی، عن ربعی قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام بالمدینة: أین قبور الشّهداء؟ فقال: ألیس أفضل الشّهداء عندکم «2»؟ والّذی نفسی بیده إنّ حوله «3» أربعة آلاف ملک «4» شعث غبر یبکونه «4» إلی یوم القیامة. «5»
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن العبّاس بن معروف بإسناده مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 84- 85 رقم 9، 109 رقم 2/ عنه المجلسی، البحار «6»، 45/ 223؛ البحرانی، العوالم، 17/ 477؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 97؛ الحرّالعاملی، وسائل الشیعة، 10/ 328؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
وحدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن «7» بن علیّ «8» بن عبداللَّه «8» بن المغیرة،
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنی محمّد بن الحسن الصّفّار، عن العبّاس ...»].
(2)- [فی ثواب الأعمال: «عندک الحسین علیه السلام»، وفی الوسائل: «عندکم الحسین علیه السلام أمّا»].
(3)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: «حول قبره»، وفی الأسرار مکانه: «إنّ حول قبره ...»].
(4- 4) [فی کامل الزیارات،/ 109: «شعثاً غبراً یبکونه»، وفی الأسرار: «شعث غبر یبکون»].
(5)- [إلی هنا حکاه فی کامل الزّیارات،/ 109 وثواب الأعمال والوسائل والأسرار].
(6)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 64].
(7)- [مدینة المعاجز: «الحسین»].
(8- 8) [لم یرد فی البحار والعوالم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 369
عن العبّاس بن عامر، عن أبان، عن أبی حمزة الثّمالی، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ اللَّه وکّل بقبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکونه «1» من طلوع الفجر إلی زوال الشّمس، فإذا زالت الشّمس، هبط أربعة آلاف ملک، وصعد أربعة آلاف ملک، فلم یزل یبکونه حتّی یطلع الفجر، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 85 رقم 11/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 158؛ المجلسی، البحار، 45/ 223؛ البحرانی، العوالم، 17/ 477
حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن عبداللَّه، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن إبراهیم بن مهزیار، عن أخیه علیّ بن مهزیار، عن أبی القاسم، عن القاسم بن محمّد، عن إسحاق‌ابن إبراهیم، عن هارون، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام وأنا عنده، فقال: ما لمن زار قبر الحسین علیه السلام؟ فقال: إنّ الحسین علیه السلام لمّا اصیب بکته حتّی البلاد فوکّل اللَّه به أربعة آلاف ملک «2» شعثاً غبراً «2» یبکونه إلی یوم القیامة، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 85 رقم 12/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 158- 159؛ المجلسی، البحار، 45/ 223- 224؛ البحرانی، العوالم، 17/ 478
حدّثنی أبی وأخی رحمهما اللَّه، عن أحمد بن إدریس ومحمّد بن یحیی جمیعاً، عن العمرکی بن علیّ البوفکیّ، قال: حدّثنا یحیی وکان فی خدمة أبی جعفر الثانی علیه السلام، عن علیّ، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: سألته فی طریق المدینة ونحن نرید مکّة، فقلت: یا ابن رسول اللَّه! ما لی أراک کئیباً حزیناً منکسراً؟ فقال: لو تسمع ما أسمع لشغلک عن مسألتی. قلت: فما الّذی تسمع؟ قال: ابتهال الملائکة إلی اللَّه عزّ وجلّ علی قتلة أمیر المؤمنین وقتلة الحسین علیهما السلام، ونوح الجنّ وبکاء الملائکة الّذین حوله، وشدّة جزعهم، فمَنْ یتهنّأ مع هذا بطعام أو بشراب أو نوم، وذکر الحدیث. «3»
__________________________________________________
(1)- [مدینة المعاجز: «یبکون»].
(2- 2) [مدینة المعاجز: «شعث غبر»].
(3)- [راجع: «24/ نَوْح الجنّ علی الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 370
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 92 رقم 18
حدّثنی أبی رحمه اللَّه تعالی، عن سعد بن عبداللَّه، عن بعض أصحابه، عن أحمد بن قتیبة الهمدانیّ، «1» عن إسحاق بن عمّار، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: إنِّی کنت بالحائر «2» لیلة عرفة، وکنت أصلِّی، وثمّ نحو من خمسین ألفاً من النّاس جمیلة وجوههم، طیِّبة روائحهم «3» وأقبلوا یصلّون اللیّلة «4» أجمع.
فلمّا طلع الفجر سجدت، ثمّ رفعت رأسی، فلم أر منهم أحداً، فقال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: أ نّه مرّ بالحسین «5» علیه السلام خمسون ألف ملک، وهو یُقتل، فعرجوا إلی السّماء، فأوحی اللَّه تعالی إلیهم: مررتم بابن حبیبی وهو یُقتل، فلم تنصروه، فاهبطوا إلی الأرض، فاسکنوا عند قبره «6» شعثاً غبراً إلی یوم «6» تقوم السّاعة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 115 رقم 6/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة
المعاجز، 4/ 205؛ المجلسی، البحار «7»، 45/ 226؛ البحرانی، العوالم، 17/ 478- 479؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 395
عنه [القاسم بن محمّد بن علیّ بن إبراهیم]، عن أبیه، عن جدّه، عن عبداللَّه بن حمّاد، «8» عن إسحاق بن عمّار، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: جعلت فداک یا ابن رسول اللَّه، کنت فی الحیرة «9» لیلة عرفة فرأیت نحواً من «10» ثلاثة ألف أو أربعة ألف «10» رجل جمیلة وجوههم،
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «بالحیرة»].
(3)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «أرواحهم»].
(4)- خ ل [ومدینة المعاجز]: «اللّیل». [وفی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «باللّیل»].
(5)- [أضاف فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «ابن علیّ»].
(6- 6) [فی مدینة المعاجز والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «أن»].
(7)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 407- 408 والعوالم، 17/ 712 وتظلّم الزّهراء،/ 62].
(8)- [من هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(9)- [فی مدینة المعاجز والبحار ونفس المهموم: «الحیر»].
(10- 10) [فی مدینة المعاجز والبحار: «ثلاثة آلاف أو أربعة آلاف»، وفی نفس المهموم: «ثلاثة آلاف»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 371
طیِّبة ریحهم، شدیدة «1» بیاض ثیابهم، یصلّون اللّیل أجمع، فلقد کنت أرید أن آتی «2» قبر الحسین علیه السلام وأقبِّله وأدعو بدعواتی «2»، فما کنت أصل إلیه من کثرة الخلق، فلمّا طلع الفجر سجدت سجدة، فرفعت رأسی، فلم أر منهم أحداً. فقال لی أبو عبداللَّه علیه السلام:
أتدری مَنْ هؤلاء؟ قلت: لا «3» جُعلت فداک، فقال «3»: أخبرنی أبی، عن أبیه، قال: مرّ بالحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک وهو یُقتل، فعرجوا إلی السّماء، فأوحی اللَّه إلیهم:
یا معشر الملائکة مررتم بابن حبیبی وصفیِّی «4» محمّد صلی الله علیه و آله وهو یُقتل، ویضطهد مظلوماً فلم تنصروه، فانزلوا إلی الأرض إلی قبره فابکوه «5» شعثاً غبراً إلی یوم القیامة، فهم عنده إلی أن تقوم القیامة «6». «7»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 115 رقم 5/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 204- 205؛ المجلسی، البحار، 98/ 61؛ القمی، نفس المهموم،/ 541 7
__________________________________________________
(1)- [فی مدینة المعاجز والبحار ونفس المهموم: «شدید»].
(2- 2) [فی مدینة المعاجز والبحار ونفس المهموم: «القبر وأقبّله وأدعو بدعوات»].
(3- 3) [فی مدینة المعاجز: «قال»، وفی البحار ونفس المهموم: «فقال»].
(4)- [مدینة المعاجز: «صفوتی»].
(5)- [نفس المهموم: «فابکوا»].
(6)- خ ل [ومدینة المعاجز والبحار ونفس المهموم]: «السّاعة».
(7)- و از او به سندش از اسحاق بن عمار روایت شده که گفت: به امام ششم عرض کردم: «قربانت، یابن رسول اللَّه! من شب عرفه در حائر بودم و سه هزار مرد زیبارو و خوشبو و سپیدپوش دیدم که تا صبح نماز می‌خواندند و من هر چه خواستم خود را به قبر رسانم و دعا بخوانم، از کثرت مردم نتوانستم. صبح که شد، سجده ای کردم و سر برداشتم و یکی از آن‌ها را ندیدم.»
امام ششم به من فرمود: «می‌دانی آن‌ها کیانند؟»
گفتم: «نه.»
فرمود: «پدرم از گفته پدرش به من خبر داد که چهار هزار فرشته در هنگامی که حسین را می‌کشتند، به آن حضرت گذشتند و به آسمان پرواز کردند. خدا به آن‌ها وحی کرد: ای گروه ملائکه! شما به دوست زاده من و صفی محمد گذشتید و او را می‌کشتند و در فشار ظلم بود و شما او را یاری نکردید. به زمین فرود روید و سر قبرش بمانید و گریه کنید و ژولیده و خاک آلود باشید تا روز قیامت. آن‌ها تا قیام ساعت نزد آن قبر هستند.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 293
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 372
حدّثنی أبی رحمه الله و «1» محمّد بن الحسن، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمّد، عن إسحاق بن إبراهیم، عن هارون بن خارجة قال «2»: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام وأنا عنده، فقال: ما لمن زار قبر الحسین علیه السلام؟ فقال: إنّ «3» الحسین وکّل اللَّه به أربعة آلاف ملک «4» شعثاً غبراً «4» یبکونه إلی یوم القیامة، فقلت له: بأبی أنت وامِّی «5» روی عن أبیک «6» [أنّ ثواب زیارته] «6» الحجّ والعمرة؟ قال «5»: نعم، حجّة وعمرة حتّی عدّ عشرة «7».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 158 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 32؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 86- 87؛ السبزواری، جامع الأخبار،/ 79- 80؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 349
بإسناده [حدّثنی أبی رحمه الله، عن محمّد بن یحیی، عن حمدان بن سلیمان النیسابوریّ «8» أبی سعید، قال: حدّثنا عبداللَّه بن محمّد الیمانی، عن منیع بن الحجّاج] «9» عن یونس، عن الرِّضا علیه السلام، قال: مَنْ زار قبر «10» الحسین علیه السلام فقد حجّ واعتمر. «11» قال: قلت: یطرح «11» عنه حجّة الإسلام؟ قال: لا، هی حجّة الضّعیف حتّی یقوی ویحجّ إلی بیت اللَّه الحرام، «12» أما علمت أنّ البیت یطوف به کلّ
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی ثواب الأعمال والوسائل].
(2)- [فی جامع الأخبار مکانه: «عن إبراهیم بن هارون قال ...»].
(3)- [أضاف فی ثواب الأعمال: «قبر»].
(4- 4) [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار: «شعث غبر»].
(5- 5) [فی ثواب الأعمال: «تروی عن آبائک أنّ ثواب زیارته کثواب الحجّ؟ قال»، وفی جامع الأخبار: «روی عن أبیک أ نّه حجّة؟ قال»، وفی الوسائل: «یروی عن أبیک فی الحج؟ فقال»].
(6- 6) [البحار: «فی»].
(7)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: «عشراً»، وفی جامع الأخبار: «عشر»].
(8)- [أضاف فی الوسائل: «عن»].
(9)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار].
(10)- [لم یرد فی الوسائل والبحار والأسرار].
(11- 11) [الوسائل: «قلت: تطرح»].
(12) (12*) [الوسائل: «إلی أن قال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 373
یوم سبعون ألف ملک حتّی إذا أدرکهم اللّیل صعدوا ونزل غیرهم فطافوا بالبیت حتّی الصّباح (12*) وإنّ الحسین علیه السلام لأکرم علی «1» اللَّه من البیت، وإنّه فی وقت کلّ صلاة لینزل علیه سبعون ألف ملک شعث غبر لا تقع «2» علیهم النوبة إلی یوم القیامة. «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 159 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 354؛ المجلسی، البحار، 98/ 40؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة «4»،/ 130- 131
حدّثنی محمّد بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمّد، عن حبیب، عن فضیل بن یسار قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: وکّل اللَّه بقبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة وإتیانه یعدل حجّة وعمرة وقبور الشّهداء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 159 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 40
حدّثنی أبی وأخی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس بن عبدالرّحمان، عن حنان بن سدیر، عن أبیه سدیر، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا سدیر! تزور قبر الحسین علیه السلام فی کلّ یوم؟ قلت: لا، قال: ما أجفاکم؟ قال:
أتزوره «5» فی کلِّ جمعة؟ قلت: لا، قال: فتزوره «5» فی کلِّ شهر؟ قلت: لا، قال: فتزوره فی کلّ سنة؟ قلت: قد یکون ذلک، قال: یا سدیر! ما أجفاکم بالحسین علیه السلام؟ أما علمت أنّ للَّه ألف ملک شعثاً غبراً «6» یبکونه ویرثونه «6» لایفترون زوّاراً لقبر الحسین وثوابهم لمن زاره، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 291 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 6
__________________________________________________
(1)- [الأسرار: «إلی»].
(2)- [الأسرار: «لما یقع»].
(3)- [أضاف فی الوسائل: «وإنّ البیت یطوفونه سبعون ألف ملک کلّ یوم»].
(4)- [حکاه أیضاً فی الأسرار،/ 143].
(5)- [البحار: «تزوره»].
(6- 6) [البحار: «یبکون ویرثون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 374
وبهذا الإسناد [أبو الحسن بن هارون بن موسی، قال: حدّثنی أبی، قال: حدّثنی أبو علیّ محمّد بن همام] عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد الحمیریّ، قال: حدّثنی أحمد بن محمّد بن عیسی، قال: حدّثنا عبداللَّه بن عمر بن أبان بن تغلب الکلبیّ، قال: قال أبو عبداللَّه: کأنِّی بالقائم علی ظهر النّجف، لبس درع رسول اللَّه تتقلّص علیه، ثمّ ینتفض بها فتستدیر علیه، ثمّ یغشی بثوب استبرق، ثمّ یرکب فرساً له أبلق بین عینیه شمراخ ینتفض به حتّی لا یبقی أهل له إلّاأتاهم بین ذلک الشّمراخ حتّی تکون آیة له، ثمّ ینشر رایة رسول اللَّه وهی المغلبة عودها من عهد غرس اللَّه، وسیرها من نصر اللَّه، لا یهوی بها إلی شی‌ء إلّا أهلکته. قال: قلت: مخبئة هی أم یؤتی بها؟ قال: بل یأتی بها جبرئیل وإذا نشرها أضاء لها ما بین المشرق والمغرب، ووضع اللَّه یده علی رؤوس العباد، فلا یبقی مؤمن إلّاصار قلبه أشدّ من زبر الحدید، وأعطی قوّة أربعین رجلًا، فلا یبقی میِّت یومئذ إلّادخلت علیه تلک الفرحة فی قبره حتّی یتزاورون فی قبورهم، ویتباشرون بخروج القائم، فیهبط مع الرّایة إلیه ثلاثة عشر ألف ملک وثلاثمائة وثلاث عشر ملکاً، قال: قلت: کلّ هؤلاء ملائکة؟ قال: نعم، کلّهم ینتظرون قیام القائم الّذین کانوا مع نوح فی السّفینة، والّذین کانوا مع موسی حین فلق البحر، والّذین کانوا مع عیسی حیث رفعه اللَّه، وألف مع النّبیّ مسوّمین، وألف مردفین، وثلاثمائة وثلاث عشر کانوا مع النّبیّ یوم بدر، وأربعة آلاف هبطوا إلی الأرض لیقاتلوا مع الحسین، فلم یؤذن لهم، فعرجوا فی الاستیمار، فهبطوا وقد قُتل الحسین، فهم شعث غبر عند قبره یبکونه إلی یوم القیامة، وما بین قبر الحسین إلی السّماء مختلف الملائکة.
الطّبری، دلائل الإمامة،/ 243
حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه رحمه الله، قال: حدّثنا علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن الرّیّان ابن شبیب، قال: دخلت علی الرّضا علیه السلام فی أوّل یوم من المحرّم، فقال لی: یا ابن شبیب [...] ولقد بکت السّماوات السّبع والأرضون لقتله، ولقد نزل إلی الأرض من الملائکة أربعة آلاف لنصره، فوجدوه قد قُتل، فهم عند قبره شعث غبر إلی یقوم القائم فیکونون من أنصاره، وشعارهم: «یا لِثارات الحسین» [...]. «1»
الصدوق، الأمالی،/ 129- 130 رقم 5
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ عاشوراء فی حدیث الإمام الرّضا علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 375
بهذا الإسناد [حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید رحمه الله، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن یعقوب بن یزید، عن محمّد بن أبی عمیر، عن أبان بن عثمان]، عن أبان بن تغلب، قال: قال أبوعبداللَّه علیه السلام: کأنِّی أنظر إلی القائم علیه السلام علی ظهر النّجف «1»، فإذا استوی علی ظهر النجف رکب فرساً أدهم أبلق بین عینیه شمراخ، ثمّ ینتفض به فرسه، فلا یبقی أهل بلدة إلّاوهم یظنّون أ نّه معهم فی بلادهم، فإذا نشر رایة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، انحطّ إلیه «2» ثلاثة عشر ألف ملک وثلاثة عشر ملکاً کلّهم ینتظر «3» القائم علیه السلام، وهم الّذین کانوا مع نوح علیه السلام فی السفینة والّذین کانوا مع إبراهیم الخلیل علیه السلام حیث القی فی النّار، وکانوا مع عیسی علیه السلام حیث «4» رُفع، وأربعة آلاف مسوّمین ومردفین، وثلاثمائة وثلاثة عشر ملکاً یوم بدر، وأربعة آلاف ملک الّذین هبطوا یریدون القتال مع الحسین بن علیّ علیهما السلام فلم یؤذن لهم، فصعدوا فی الاستیذان وهبطوا وقد قُتل الحسین علیه السلام فهم شُعث غُبر یبکون عند قبر الحسین علیه السلام إلی یوم القیامة، وما بین قبر الحسین علیه السلام إلی السّماء مختلف الملائکة. «5»
الصّدوق، کمال الدّین، 2/ 671- 672 رقم 22/ عنه: المجلسی، البحار، 52/ 325- 326
__________________________________________________
(1)- [البحار: «نجف»].
(2)- [البحار: «علیه»].
(3)- [البحار: «ینتظرون»].
(4)- [البحار: «حین»].
(5)- ابان بن تغلب گوید: امام ششم فرمود: «گویا نگاه می‌کنم که قائم علیه السلام پشت نجف رسیده است و چون در پشت نجف مستقر گردد، سوار اسب تیره رنگ ابلقی شود که میان دو چشمش خط سپیدی باشد. سپس اسبش او را از جا بپراند وهیچ‌شهری نماند که گمان نبرند قائم در شهرهای خودشان با آن‌هاست. و چون پرچم رسول خدا را بیفشاند، سیزده هزار و سیزده فرشته از آسمان بر او فرود آید که همه بر قائم علیه السلام نگاه کنند تا چه فرماید. و آن‌ها هم آن فرشته‌هایند که با نوح علیه السلام در کشتی بودند و با ابراهیم وقتی که در آتش افکنده شد همراه بودند و با عیسی علیه السلام بودند هنگامی که بالا برده شد، و چهار هزار فرشته نشاندار و ردیف و سیصد و سیزده فرشته که در روز بدر فرود آمدند، و چهار هزار فرشته ای که در زمین کربلا فرود آمدند تا به همراهی حسین بن علی علیه السلام با لشگر یزید نبرد کنند و به آن‌ها اجازه داده نشد و باز به آسمان رفتند تا کسب تکلیف‌کنند وپس از شهادت حسین علیه السلام باز به‌زمین کربلا هبوط کردند، و پریشان و گردآلود بالای قبر او تا روز قیامت گریه می‌کنند و فراز میان قبر حسین علیه السلام تا آسمان محل رفت و آمد فرشتگان است.»
کمره ای، ترجمه کمال الدین، 2/ 388- 389 رقم 22
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 376
حدّثنا أبو الفضل محمّد بن الحسن بن أحمد بن حطیط الأسدیّ، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعید الهمدانیّ، قال: نا أحمد بن یوسف بن یعقوب الجعفیّ، قال: نا محمّد بن نعیم بن عبدالرّحمان مولی بنی هاشم، قال: حدّثنی إسحاق بن محمّد بن عبداللَّه المرادیّ، عن أبیه قال: أتیت قبر الحسین علیه السلام، فغلبتنی عینی، فأغفیت عنده اغفاءة، فسمعت قائلًا یقول: قوموا فإن لغیرکم حاجة فی هذا القبر.
قال: فحججت، فلقیت جعفر بن محمّد علیه السلام، فسألته عن ذلک، فقال: أوَ ما علمت أنّ اللَّه سبحانه وکّل بقبر الحسین أربعة آلاف ملک من الملائکة شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة؟
حدّثنا القاضی محمّد بن عبداللَّه، عن أبی العبّاس «1» بن سعید بمثله.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 51 رقم 29
أخبرنا أبو القاسم علیّ بن محمّد بن حاجب قراءة علیه، قال: أنا محمّد بن الحسین الأشنانی، قال: نا یعقوب بن عباد، قال: أنا یحیی بن سالم، عن زید بن یونس، عن أبی أسامة، عن جعفر بن محمّد علیه السلام، قال: هبط علی قبر الحسین بن علیّ یوم أصیب سبعون ألف ملک شعث غبر یبکون علیه إلی یوم القیامة.
أبو عبداللَّه الشجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 52 رقم 30
وبالإسناد حدّثنا الرَّبَعیُّ، حدّثنا فُضَیل بن یَسار، قال: قیل لأبی عبداللَّه علیه السلام: أیّ قبور الشّهداء أفضل؟ قال: أوَ لیس أفضل الشّهداء عندک الحسین علیه السلام؟ فوَ الّذی نفسی بیده إنّ حول قبره أربعین ألف ملک شُعْثاً غُبْراً یبکون علیه إلی یوم القیامة.
ابن المغازلی، المناقب،/ 397 رقم 450
__________________________________________________
(1)- فی الأصل «بن أبی العبّاس»، والصّحیح ما أثبتناه، فالقاضی محمّد بن عبداللَّه هو الجعفی یروی عن أبی العبّاس ابن سعید، وهو الحافظ ابن عقدة أبو العبّاس أحمد بن محمّد بن سعید.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 377
بهذا الإسناد [وأخبرنا الشّیخ الفقیه العدل الحافظ أبو بکر عبیداللَّه بن نصر الزّاغونیّ بمدینة السّلام منصرفی من السّفرة الحجازیّة، أخبرنا الشّیخ الجلیل أبو الحسن محمّد بن إسحاق ابن الباقرحی، أخبرنا أبو عبداللَّه الحسین بن الحسن بن علیّ بن بندار، أخبرنا أبو بکر أحمد بن إبراهیم بن الحسن بن محمّد بن شاذان، أخبرنا أبو القاسم عبداللَّه بن أحمد بن عامر بن سلیمان ببغداد فی باب المحول، حدّثنی أبی أحمد بن عامر بن سلیمان الطائیّ، حدّثنی أبو الحسن علیّ بن موسی الرّضا، حدّثنی أبی موسی بن جعفر، حدّثنی أبی جعفر بن محمّد] قال: إنّ حول قبر الحسین سبعین ألف ملک شعثاً غبراً یبکون علیه إلی أن تقوم السّاعة. «1»
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 169
وبإسناده [علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام]، عن الصّادق علیه السلام: «لمّا قُتل الحسین علیه السلام مرّ بقبره سبعون ألف مَلَک فصعدوا إلی السّماء، فأوحی اللَّه تعالی إلیهم: یا ملائکتی، مررتم بابن بنت نبیّ یُقتل فلم تنصروه؟! اهبطوا إلی قبره، فهم عند قبره شعثاً غبراً، یبکون علیه إلی یوم القیامة».
السّبزواری، جامع الأخبار،/ 77 رقم 102
عن الرّبیع بن فضیل بن سنان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: أی قبر من قبور الشّهداء أفضل عندکم؟ قال: أوَ لیس أفضل الشّهداء عندکم الحسین علیه السلام؟ فوَ اللَّه إنّ حول قبره أربعین ألف ملک شعثاً غبراً یبکون علیه إلی یوم القیامة.
السّبزواری، جامع الأخبار،/ 78 رقم 103
روی أنّ اللَّه أهبط إلی الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک للنصرة علی أعدائه، فاختار لقاءه، فأمر اللَّه الملائکة بالمقام عند قبره، فهم شعث غبر، ینتظرون قیام القائم من ولده صاحب الزّمان علیه السلام.
الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 3/ 568 رقم 673
__________________________________________________
(1)- و هم او گفت: «أدخلت فاطمة علیها السلام الحسین علیه السلام علی النّبیّ صلی الله علیه و آله هی الّتی کانت ترضعه، إذ هبّ جبرئیل فی خیل من الملائکة قد نشروا أجنحتهم ویبکون حزناً علی الحسین، وأ نّه علامة المصیبة للملائکة».
یعنی: «داخل ساخت فاطمه علیها السلام امام حسین علیه السلام را بر رسول در حالتی که او را شیر می‌داد، که جبرئیل فرود آمد میان گروهی از ملائکه، بال ها پراکنده ساخته و می‌گریستند از غم بر حسین علیه السلام و این علامت مصیبت بود مر ملائکه را.»
عمادالدین طبری، کامل بهایی،/ 175
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 378
ابن بابویه بإسناده عن أبی الجارود، عن أبی جعفر الباقر علیه السلام فی حدیث له، قال علیه السلام: وأ نّه لیتحفه کلّ یوم ألف ملک- یعنی الحسین علیه السلام-. «1»
السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 205- 206 ذیل رقم 182
«1»
__________________________________________________
(1)- و در محاسن برقی به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که:
«حق تعالی موکل گردانیده است به قبر حسین بن علی علیه السلام از روزی که آن حضرت شهید شده است هفتاد هزار ملَک ژولیده مو و گرد آلوده که صلوات می‌فرستند بر آن حضرت و گریه می‌کنند تا قیام قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 765
ابن قولویه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که: «هر روز چهار هزار ملَک بر قبر حسین بن علی علیه السلام نازل می‌شوند، ژولیده مو و گرد آلوده و بر آن حضرت گریه می‌کنند از طلوع صبح تا وقت زوال شمس؛ چون زوال شمس می‌شود، ایشان بالا می‌روند و چهار هزار ملَک دیگر نازل می‌شود بر آن جناب زاری و نوحه می‌کنند تا طلوع صبح.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 765
ایضاً ابن قولویه و دیگران به سند معتبر روایت کرده‌اند که اسحاق‌بن عمار به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کرد که: من در شب عرفه در حایر حضرت امام حسین علیه السلام بودم و نماز می‌کردم و در آن جا نزدیک به پنجاه هزار کس دیدم که با روی‌های نیکو و بوی‌های خوش در تمام آن شب در آن جا زیارت و نماز می‌کردند. چون صبح طالع شد، من به سجده رفتم و سر که از سجده برداشتم، کسی از ایشان را ندیدم.
حضرت فرمود: «چون در صحرای کربلا سید شهدا را مخالفان در میان گرفتند، پنجاه هزار ملَک بر آن حضرت گذشتند و به آسمان رفتند. چون به آسمان رسیدند، حق تعالی به ایشان وحی کرد که: گذشتید به فرزند حبیب من و دیدید که او را می‌کشند و یاری او نکردید؟ پس بروید به سوی زمین و ساکن شوید به نزد قبر شریف او ژولیده مویان و گرد آلودگان تا روز قیامت. و آن‌ها که تو دیدی ایشان بودند.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 768- 769
و دیگر در کامل الزیاره، سند به ابو بصیر منتهی می‌شود و او از ابو جعفر علیه السلام روایت می‌کند.
قال: «أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة».
یعنی: «چهار هزار فرشته ژولیده مو و خاک آلود تا بامداد قیامت بر حسین می‌گریند.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 3/ 226
و دیگر در کامل الزیاره سند به اسحاق بن عمار منتهی می‌شود که می‌گوید: در حضرت ابی عبداللَّه به عرض رسانیدم که: «در شب عرفه در حیره به نماز ایستاده بودم و در آن جا پنجاه هزار تن مردم نیکو جمال ستوده خصال به نماز ایستاده بودند و همه شب تا وقتی که سفیده صبح سر بر زد، نماز گذار بودند. این هنگام من سر به سجده فرو نهادم. گاهی که سر برداشتم، هیچ یک از آن جماعت را ندیدم.»
فقال أبو عبداللَّه: «إنّه مرّ بالحسین بن علیّ خمسون ألف ملک وهو یُقتل فلم ینصروه، فهبطوا إلی الأرض فسکنوا عند قبره شعثاً غبراً إلی أن تقوم السّاعة».
فرمود: «پنجاه هزار فرشته وقتی بر حسین علیه السلام عبور دادند که مقتول بود و ادراک نصرت او نفرمودند، لاجرم از آسمان فرود شدند و بر سر قبر آن حضرت با موی پراکنده و روی گرد آکنده، تا قیامت ساکن گشتند.» سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 3/ 232
و نیز ابوبصیر از ابو عبداللَّه علیه السلام حدیث می‌کند.
قال: «وکّل اللَّه بالحسین بن علیّ سبعین ألف ملک یصلّون علیه کلّ یوم شعثاً غبراً منذ یوم قُتل إلی ما شاء اللَّه- یعنی بذلک قیام القائم-».
می‌فرماید: «خداوند تبارک و تعالی هفتاد هزار ملک بر حسین بن علی بگماشت تا بر وی درود فرستند، از روز شهادت آن حضرت تا وقتی که قائم آل محمد ظهور کند و خون اورا باز جوید.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 3/ 235
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 379
فی خبر آخر عن الصّادق «1» علیه السلام أنّ حول قبره سبعین ألف ملکاً شعثاً غبراً، یبکون علیه إلی أن تقوم السّاعة.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
__________________________________________________
(1)- [الأسرار/ 143: «الباقر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 380

الملائکة یزورون الإمام الحسین علیه السلام‌

قال الصّادق علیه السلام: خلق اللَّه الملائکة مختلفة وقد رأی «1» رسول اللَّه صلی الله علیه و آله جبرئیل وله ستّمائة جناح علی ساقه الدّرّ مثل القطر علی البقل، «2» قد ملأ ما بین السّماء «2» والأرض، وقال: إذا أمر اللَّه میکائیل بالهبوط إلی الدّنیا صارت رجله الیمنی «3» فی السّماء السّابعة، والأخری فی الأرض السّابعة، وإنّ للَّه‌ملائکة أنصافهم من برد، وأنصافهم من نار یقولون:
یا مؤلِّفاً «4» بین البرد والنّار ثبِّت قلوبنا علی طاعتک، وقال: إنّ للَّه‌ملکاً بعد ما بین شحمة «5» أذنیه إلی عینیه «5» مسیرة خمسمائة عام خفقان الطّیر، وقال: إنّ الملائکة لا یأکلون ولا یشربون ولا ینکحون، وإنّما یعیشون بنسیم العرش، وإنّ للَّه‌ملائکة رکّعاً إلی یوم القیامة، وإنّ للَّه‌ملائکة سجّداً إلی یوم القیامة.
ثمّ قال أبو عبداللَّه علیه السلام: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: ما من شی‌ء «6» ممّا خلق «6» اللَّه أکثر من الملائکة وأ نّه لیهبط فی کلّ یوم أو «7» فی کلِّ لیلة سبعون ألف ملک فیأتون البیت الحرام فیطوفون به، ثمّ یأتون رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، ثمّ یأتون أمیر المؤمنین علیه السلام فیسلِّمون علیه «3»، ثمّ یأتون الحسین علیه السلام فیقیمون عنده، فإذا کان عند «8» السّحر وضع لهم معراج إلی السّماء ثمّ لا یعودون أبداً.
__________________________________________________
(1)- [نور الثّقلین: «أتی»].
(2- 2) [البرهان: «وقد ملأ ما بین السّماوات»].
(3)- [لم یرد فی نور الثّقلین].
(4)- [البحار: «مؤلّف»].
(5- 5) [فی الصّافی ونور الثّقلین: «أذنه إلی عینه»، وفی البحار: «أذنه إلی عینیه»].
(6- 6) [البحار: «خلقه»].
(7)- [البحار: «و»].
(8)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 381
القمی، التفسیر، 2/ 206/ عنه: الفیض الکاشانی، الصافی، 4/ 229- 230؛ السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 3/ 357؛ المجلسی، البحار، 56/ 174- 175؛ الحویزی، نور الثّقلین، 4/ 349- 350؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 10/ 536
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن «1» بن محبوب، عن «2» إسحاق بن عمّار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «3» قال: سمعته یقول «3»: لیس من «4» ملک فی السّماوات والأرض «5» إلّاوهم یسألون اللَّه عزّ وجلّ أن یأذن لهم فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، ففوج ینزل وفوج یعرج.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 114 رقم 1/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 202- 203؛ المجلسی، البحار، 98/ 61؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 96؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 127؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 82
وعنه [الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی] عن أبیه، عن الحسن «6» بن محبوب، «7» عن داوود الرّقی، قال: سمعت «8» أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: ما خلق اللَّه خلقاً أکثر من الملائکة، وأ نّه ینزل «9» من السّماء کلّ مساء سبعون ألف ملک یطوفون بالبیت «10» الحرام لیلتهم «10» حتّی
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «حدّثنی محمّد بن موسی بن المتوکّل، قال: حدّثنی عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی المناقب وجامع الأخبار].
(3- 3) [لم یرد فی المناقب].
(4)- [لم یرد فی ثواب الأعمال والمناقب وجامع الأخبار].
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «وعن محمّد بن موسی بن المتوکّل، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن ...»، وفی تسلیة المجالس: «بالإسناد عن الحسن ...»].
(7)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(8)- [تسلیة المجالس: «سمعنا»].
(9)- [فی تسلیة المجالس والوسائل: «لینزل»، وفی الأسرار: «لینزل کلّ یوم»].
(10- 10) [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس والأسرار: «لیلتهم»، وفی الوسائل: «لیلهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 382
إذا طلع الفجر انصرفوا إلی قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله فیسلِّمون «1» علیه، ثمّ یأتون قبر أمیر المؤمنین «2» علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون «3» قبر الحسین علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یعرجون إلی السّماء قبل أن تطلع الشّمس، ثمّ تنزل ملائکة النّهار سبعون ألف ملک فیطوفون بالبیت الحرام نهارهم حتّی إذا «4» غربت الشّمس «4» انصرفوا إلی قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون قبر أمیر المؤمنین علیه السلام فیسلِّمون علیه «5»، ثمّ یأتون قبر الحسین علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یعرجون «6» إلی السّماء قبل أن تغیب «7» الشّمس. «8»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 114 رقم 2/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 203؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 96؛ محمّد بن أبی طالب،
تسلیة المجالس،/ 529- 530؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 328؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، «9» عن سعد بن عبداللَّه «9»، عن الحسین بن عبداللَّه،
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس والوسائل والأسرار: «فسلّموا»].
(2)- [فی الوسائل والأسرار: «أمیر المؤمنین علیّ»].
(3)- [أضاف فی ثواب الأعمال والوسائل: «قبر الحسن علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون»].
(4- 4) [فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار: «دنت الشّمس للغروب»].
(5)- [أضاف فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار: «ثمّ یأتون قبر الحسن علیه السلام فیسلِّمون علیه»].
(6)- [ثواب الأعمال: «یعودون»].
(7)- [فی ثواب الأعمال ومدینة المعاجز: «تغرب»].
(8)- هذا الحدیث رواه بحّاثة العامّة محمّد بن مسلم بن أبی الفوارس من أئمّة القرن السّادس فی أربعینه الموجود عندنا بغیر هذا الطریق عن وهب عن الصّادق علیه السلام وجعله حدیث الثانی عشر من کتابه. وزاد فی آخره والذی نفسی بیده أنّ حول قبره أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یبکون علیه إلی یوم القیامة. وفی روایة أخری قد وکّل اللَّه بالحسین سبعین ألف ملک شعثاً غبراً یصلّون علیه کلّ یوم ویدعون لمن زاره ورئیسهم ملک یقال له منصور، إلی آخر الحدیث الأوّل من باب الحادی والأربعین من الکتاب.
(9- 9) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 383
عن الحسن «1» بن علیّ بن أبی «2» عثمان، عن محمّد بن الفضیل، «3» عن إسحاق بن عمّار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما بین قبر الحسین علیه السلام إلی السّماء «4» مختلف الملائکة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 114 رقم 3/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 203- 204؛ المجلسی، البحار، 98/ 61- 62؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 96- 97، من لا یحضره الفقیه، 2/ 346؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 128؛ الطّریحی، المنتخب،/ 70؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 323؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
وبهذا الإسناد عن علیّ بن حارث «5»، عن الفضل بن یحیی، عن أبیه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: زوروا کربلاء ولا تقطعوه، فإنّ خیر أولاد الأنبیاء ضمّنته، «6» ألا وإنّ الملائکة زارت کربلاء ألف عام من قبل أن یسکنه جدِّی الحسین علیه السلام، وما من لیلة تمضی إلّا وجبرائیل ومیکائیل یزورانه، «7» فاجتهد یا یحیی أن لا تفقد من ذلک الموطن.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 269 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 109؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 369
وقال العمرکی بإسناده، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: إنّه یصلِّی عند قبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک من طلوع الفجر إلی أن تغیب الشّمس، ثمّ یصعدون وینزل مثلهم فیصلّون إلی طلوع الفجر، فلا ینبغی للمسلم أن یتخلّف عن زیارة قبره أکثر من أربع سنین. «8»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 296- 297 رقم 15
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «أبی، قال: حدّثنی أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن الحسن ...»].
(2)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(3)- [من هنا حکاه فی الفقیه والمناقب والمنتخب والوسائل والأسرار].
(4)- [أضاف فی ثواب الأعمال والفقیه والمناقب والوسائل والبحار والأسرار: «السابعة»].
(5)- خ ل: «الحارث».
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [إلی هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(8)- [راجع: «مدّة جواز التخلّف عن زیارة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 384
أخبرنا محمّد بن محمّد، قال: أخبرنی أبو القاسم جعفر بن محمّد رحمه الله، عن أبیه، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن علیّ بن رئاب، عن محمّد بن مسلم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما خلق اللَّه خلقاً أکثر من الملائکة، وإنّه لینزل کلّ یوم «1» سبعون ألف ملک، فیأتون البیت المعمور فیطوفون به، فإذا هم طافوا به نزلوا فطافوا بالکعبة، فإذا طافوا بها أتوا قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله فسلّموا علیه، ثمّ أتوا «2» قبر أمیر المؤمنین علیه السلام «2» فسلّموا علیه، ثمّ أتوا قبر الحسین علیه السلام فسلّموا علیه، ثمّ عرجوا، وینزل مثلهم أبداً «3» إلی یوم القیامة.
الطّوسی، الأمالی،/ 214 رقم 372/ عنه: الطّبری، بشارة المصطفی،/ 108- 109؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 201- 202؛ المجلسی، البحار «4»، 56/ 176
الحسن بن محبوب، عن إسحاق بن عمّار قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: لیس شی‌ء فی السّماوات «5» إلّاوهم یسألون اللَّه أن یأذن لهم فی زیارة الحسین علیه السلام، فوج ینزل وفوج یعرج.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 46 رقم 100/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 322؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194
فیما نذکره من کتاب «الأربعین» من جمع الشّیخ العالم محمّد بن أبی مسلم بن أبی الفوارس الرّازی المشار إلیه، وذکر أ نّه رواها من الثّقات وأهل الورع والدّیانات، وهذا الکتاب أصله وجدناه بالنّظامیّة العتیقة ببغداد کما أشرنا إلیه. نذکر منه ما یختصّ بتسمیة
__________________________________________________
(1)- [زاد فی بشارة المصطفی: «ولیلة»].
(2- 2) [بشارة المصطفی: «إلی قبر أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السلام»].
(3)- [زاد فی بشارة المصطفی: «هکذا»].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 97/ 257].
(5)- [فی روضة الواعظین مکانه: «وقال أبو عبداللَّه علیه السلام: لیس ملک فی السّماوات ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 385
رسول اللَّه صلی الله علیه و آله مولانا علیّاً علیه السلام «أمیر المؤمنین». وهو الحدیث الثانی عشر من الأصل وفیه رجال المخالفین. نکتبه بألفاظه:
قال: حدّثنی الصّدر الکبیر الإمام العالم الزّاهر «1» الأنوار المرتضی، عزّ الملّة والدِّین، ضیاء الإسلام والمسلمین، وسیِّد الأئمّة من العالمین، ووارث الأنبیاء والأولیاء المرسلین، ملک العلماء، علم الهدی، قدوة الحقّ، نقیب النّقباء والسّادة، سیِّد العترة الطّاهرة، علیّ بن الصّدر الإمام السّعید الشّهید ضیاء الدّین فضل اللَّه بن علیّ بن عبیداللَّه الحسینیّ، أدام اللَّه علاه وکَبَتَ أعداءه، قال: حدّثنی أبی المولی ضیاء الدّین المذکور رضی اللَّه عنه وأرضاه وجعل الجنّة منقلبه ومثواه، قال: أخبرنا السّیِّد الإمام الصّفیّ أبو تراب المرتضی بن الدّاعیّ الحسینیّ، قال: حدّثنی الشّیخ الحافظ أبو محمّد جعفر بن أحمد بن علیّ الموسویّ، قال:
حدّثنا محمّد بن علیّ بن شاذان القزوینیّ، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن یحیی، قال:
حدّثنا سعد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن خالد، عن أبیه، عن وهب بن وهب، عن جعفر بن محمّد الصّادق، عن أبیه، عن آبائه علیهم السلام، عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله «2» أنّه قال:
ما خلق اللَّه تعالی خلقاً أکثر من الملائکة، وأ نّه لینزل من السّماء کلّ مساء سبعون ألف ملک یطوفون بالبیت لیلتهم حتّی إذا طلع الفجر انصرفوا إلی قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله فیسلِّمون علیه. ثمّ یأتون إلی قبر أمیر المؤمنین علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون «3» [إلی] «4» قبر الحسن ابن علیّ علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون [إلی] «4» قبر الحسین علیه السلام «3» فیسلِّمون علیه، ثمّ یعرجون إلی السّماء قبل أن تطلع الشّمس.
ثمّ ینزل «5» ملائکة النّهار سبعون ألف [ملک] «4» فیطوفون بالبیت الحرام نهارهم حتّی إذا غربت الشّمس، انصرفوا إلی قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون قبر
__________________________________________________
(1)- [فی المطبوع: «الزّاهد»].
(2)- [فی الیقین/ 400 مکانه: «قد رواه الملقّب منتجب الدّین محمّد بن أبی مسلم فی أربعین حدیثاً اختارها، وهو فی روایته الحدیث السّابع، رواه برجاله وإسناده إلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ...»].
(3- 3) [الیقین،/ 400: «قبر الحسین بن علیّ علیه السلام»].
(4)- الزّیادات من البحار.
(5)- [فی الیقین،/ 400 والبحار: «تنزل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 386
أمیر المؤمنین علیه السلام فیسلِّمون علیه، [ثمّ یأتون «1» قبر الحسن علیه السلام فیسلِّمون علیه] «2»، ثمّ یأتون قبر الحسین علیه السلام فیسلِّمون علیه، ثمّ یعرجون إلی السّماء قبل أن تغیب الشّمس.
والّذی نفسی بیده، إنّ حول قبره أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یبکون علیه إلی یوم القیامة.
ابن طاووس، الیقین،/ 258- 259 رقم 89،/ 400 رقم 145/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 62
عن داوود الرّقیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: «ما خلق اللَّه خلقاً أکثر من الملائکة، إنّه لینزل من السّماء کلّ مساء سبعون ألف ملک یطوفون بالبیت لیلتهم، حتّی إذا طلع الفجر انصرفوا إلی قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله فیسلِّمون علیه، ثمّ یأتون إلی قبر أمیر المؤمنین علیه السلام ویسلِّمون علیه، ثمّ یأتون إلی قبر الحسن علیه السلام ویسلِّمون علیه، ثمّ یأتون قبر الحسین علیه السلام ویسلِّمون علیه، ثمّ یعرجون إلی السّماء من قبل أن تطلع الشّمس، ثمّ تنزل ملائکة النّهار سبعون ألف ملک فیطوفون فی البیت الحرام نهارهم، حتّی إذا غربت الشّمس انصرفوا إلی قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله ویسلِّمون علیه، ثمّ یأتون قبر أمیر المؤمنین والحسن والحسین علیهم السلام فیسلِّمون علیهم، ثمّ یعرجون إلی السّماء قبل أن یغیب الشّفق».
السّبزواری، جامع الأخبار،/ 82- 83 رقم 127
وعن إسحاق بن إسماعیل، أ نّه قال: سمعت من الصّادق علیه السلام، یقول: أنّ لموضع قبر الحسین علیه السلام حرمة معروفة، من عرفها واستجار بها أجیر. فقلت: یا مولای! فصف لی موضعها جُعلت فداک، فقال: امسح من موضع قبره الآن خمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رأسه ومن ناحیة رجلیه، کذلک وعن یمینه، کذلک وعن شماله، واعلم أنّ ذلک روضة من ریاض الجنّة، ومنه معراج الملائکة تعرج فیه إلی السّماء بأعمال زوّاره، ولیس
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «إلی»].
(2)- ما بین المعکوفتین لیست فی المصدر المخطوط [والیقین،/ 400].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 387
ملک فی السّماوات ولا فی الأرض إلّاوهم یسألون اللَّه عزّ وجلّ فی زیارة قبر الحسین، ففوج منهم ینزل وفوج یعرج إلی یوم القیامة. «1»
الطّریحی، المنتخب،/ 72
__________________________________________________
(1)- در امالی شیخ از صادق آل محمد علیه السلام مروی است:
قال: «ما خلق اللَّه خلقاً أکثر من الملائکة، وإنّه لینزل کلّ یوم سبعون ألف ملک، فیأتون البیت المعمور فیطوفون به، فإذا هم طافوا به نزلوا فطافوا بالکعبة، فإذا طافوا بها، أتوا قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله فسلّموا علیه، ثمّ أتوا قبر أمیر المؤمنین علیه السلام فسلّموا علیه، ثمّ أتوا قبر الحسین علیه السلام فسلّموا علیه، ثمّ عرجوا وینزل مثلهم أبداً إلی یوم القیامة».
می‌فرماید: «خداوند خلقی را به شمار، از فریشتگان افزون نیافرید و از ایشان، روزی هفتاد هزار فریشته نخست بیت المعمور را طوف می‌دهند. آن گاه از آسمان فرود می‌شوند و به طوف خانه کعبه می‌پردازند و از آن جا حاضر قبر رسول اللَّه می‌گردند و سلام می‌فرستند. آن گاه قبر امیر المؤمنین را زیارت می‌کنند و از آن پس به زیارت قبر حسین می‌شتابند و سلام می‌دهند. پس صعود می‌نمایند به سوی آسمان و هفتاد هزار دیگر فرود می‌شود. کار بدین منوال می‌کنند تا گاهی که قیامت قیام کند.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 65- 66
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 388

موقف الملائکة من زُوّار الحسین علیه السلام‌

محمّد بن یحیی، عن محمّد «1» بن الحسین، عن موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القاسم، عن عمر بن أبان الکلبیّ، «2» عن أبان بن تغلب، «3» قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: إنّ أربعة آلاف ملک عند قبر الحسین علیه السلام «4» شعث غبر «4» «5» یبکونه إلی یوم القیامة، رئیسهم «5» ملک یقال له: منصور، فلا یزوره زائر إلّااستقبلوه، ولا یودّعه مودّع إلّاشیّعوه، ولا یمرض إلّا عادوه، ولا یموت إلّاصلّوا علی جنازته واستغفروا له بعد موته.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 581- 582 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 318؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 87؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 80؛ المجلسی، البحار، 98/ 63؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
أخبرنا عبدالواحد بن عبداللَّه بن یونس، قال: حدّثنا محمّد بن جعفر القرشیّ، قال:
حدّثنا أبوجعفر الهمدانیّ، قال: حدّثنا موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القاسم الحضرمیّ، عن عمر بن أبان الکلبیّ، عن أبان بن تغلب، «6» قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: «کأنِّی بالقائم، فإذا استوی علی ظهر النجف لبس درع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم الأبیض فینتفض هو بها فتستدیر علیه، فیغشاها بخداعة من استبرق، ویرکب فرساً له أدهم أبلق، بین عینیه شمراخ، فینتفض به انتفاضة لا یبقی أهل بلد إلّاوهم یرون أ نّه معهم فی بلدهم، وینشر رایة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، عمودها من عُمُد عرش اللَّه وسایرها من نصر اللَّه، ما یهوی بها
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والبحار مکانه: «أبی قال: حدّثنا عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ عن محمّد ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار].
(4- 4) [فی الوسائل والبحار: «شعثاً غبراً»].
(5- 5) [ثواب الأعمال: «یبکون إلی یوم القیامة بینهم»].
(6) (6*) [الوسائل: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام (فی حدیث) قال: وأربعة آلاف ملک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 389
إلی شی‌ء إلّاأهلکه اللَّه، قلت: أمخبوّةٌ هی أم یؤتی بها؟ قال: بل یأتی بها جبرئیل علیه السلام، فإذا هزّها لم یبق مؤمن إلّاصار قلبه أشدّ من زبر الحدید، واعطی قوّة أربعین رجلًا، ولایبقی مؤمن میِّت إلّادخلت علیه تلک الفرحة فی قبره وذلک حیث یتزاورون فی قبورهم ویتباشرون بقیام القائم علیه السلام، وینحط علیه ثلاثة عشر ألفاً وثلاثمائة وثلاثة عشر ملکاً، قال: فقلت: کلّ هؤلاء کانوا مع أحد قبله من الأنبیاء؟ قال: نعم، وهم الّذین کانوا مع نوح فی السّفینة، والّذین کانوا مع إبراهیم حیث القیَ فی النّار، والّذین کانوا مع موسی حین فُلق البحر، والّذین کانوا مع عیسی حین رفعه اللَّه إلیه، وأربعة آلاف کانوا مع النّبیّ علیه السلام مردفین، وثلاثمائة وثلاثة عشر ملکاً کانوا یوم بدر، وأربعة آلاف (6*) هبطوا یریدون القتال مع الحسین علیه السلام، فلم یؤذن لهم «1»، فعرجوا فی الاستیمار، فهبطوا وقد قُتل الحسین علیه السلام، فهم عند قبره شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة، و «2» رئیسهم ملک یقال له: منصور، فلا یزوره زائر إلّااستقبلوه، ولایودِّعه مودِّع إلّاشیّعوه، ولا [یمرض] مریض «2» إلّاعادوه، ولا یموت [میِّت] إلّاصلّوا علیه واستغفروا له بعد موته، «3» فکلّ هؤلاء ینتظرون قیام القائم علیه السلام».
فصلّی اللَّه علی من هذه منزلته ومرتبته ومحلّه من اللَّه عزّ وجلّ، وأبعد اللَّه من ادّعی ذلک لغیره ممّن لا یستحقّه ولا یکون هو أهلًا له، ولا مَرْضیّاً له، وأکرمنا بموالاته، وجعلنا من أنصاره وأشیاعه برحمته ومنّه. «4»
النّعمانی، کتاب الغیبة،/ 440- 442 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 232- 233 4
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الوسائل: «فی القتال»].
(2)- [لم یرد فی الوسائل].
(3)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(4)- ابان بن تغلب گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «گویی قائم را هم اکنون می‌بینم که هنگامی که بر پشت نجف مستقر می‌شود، زره سفید (درع) رسول خدا صلی الله علیه و آله را به تن می‌کند، و آن بر پیکرش گشاد می‌گردد
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 390
__________________________________________________
- و از بدن او گشاده تر است. پس آن را به دور بدن خود می‌پیچد. پس با جامه ای از حریر بهشتی زره را می‌پوشاند و سوار بر اسبی سفید و سیاه می‌شود که میان دو چشمش سفیدی است. پس با آن اسب گردش می‌کند، چنان گردشی که اهل هیچ شهری باقی نمی‌ماند، مگر این که همه می‌بینند که او با آنان و در شهر آنان است، و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله را برمی‌افرازد. میله آن پرچم از عمودهای عرش خدا و سایر آن از نصرت خداوند است. بر چیزی با آن فرود نمی‌آید، مگر این که خداوند آن را نابود می‌سازد.»
عرض کردم: «آیا آن پرچم اکنون موجود و پنهان است یا برای او آورده می‌شود؟»
فرمود: «جبرئیل علیه السلام آن را می‌آورد. و چون آن را به اهتزاز درآورد، هیچ مؤمنی نمی‌ماند، مگر این که دلش از پاره آهن سخت‌تر می‌شود و نیروی چهل مرد می‌یابد. و هیچ مؤمن مرده ای باقی نمی‌ماند، مگر این که آن شادی در قبرش بر او وارد می‌شود. و این بدان خاطر است که آنان در قبرهای خود یکدیگر را ملاقات می‌کنند و مژده قیام قائم علیه السلام را به یکدیگر می‌دهند. و سیزده هزار فرشته و سیصد و سیزده فرشته دیگر بر آن حضرت فرود می‌آیند.»
گوید: عرض کردم: «آیا همه این فرشتگان با هیچ یک از پیامبران پیش از آن حضرت بوده‌اند؟»
فرمود: «آری، آنان همان فرشتگانی هستند که با نوح در کشتی بودند، و همان‌هایی هستند که وقتی ابراهیم به آتش افکنده شد، همراه او بودند، و همان هایی هستند که با موسی بودند، وقتی دریا (برایش) شکافته شد، و همان‌هایی هستند که وقتی خداوند عیسی را به سوی خود به آسمان برد، همراه او بودند، و چهار هزار فرشته ای که با پیغمبر صلی الله علیه و آله همراه بودند و سیصد و سیزده فرشته ای که در روز بدر آمدند و چهار هزاری که به زمین فرود آمدند تا به همراه حسین علیه السلام به نبرد پردازند، و به ایشان اجازه داده نشد، و برای کسب دستور بازگشتند، و دیگر بار که فرود آمدند زمانی بود که حسین علیه السلام کشته شده بود. پس آنان در کنار قبر آن حضرت پریشان موی و غبارآلود تا روز قیامت بر او گریه می‌کنند، و سرکرده ایشان فرشته‌ای است که منصور نامیده می‌شود. هیچ زیارت کننده‌ای به زیارت آن حضرت نمی‌رود، مگر این که آنان او را استقبال می‌کنند. و هیچ وداع کننده ای با آن حضرت خدا حافظی نمی‌کند، مگر این که آنان او را بدرقة می‌کنند. و بیماری نیست، مگر این که آنان او را عیادت می‌کنند. و از آن‌ها کسی نمی‌میرد، مگر این که بر او نماز می‌گزارند و پس از مرگش برای او آمرزش می‌طلبند. و جملگی اینان قیام قائم علیه السلام را انتظار می‌کشند.»
پس درود خداوند بر کسی که جایگاه و رتبه و مقامش نزد خدای عزوجل این چنین است و خداوند دور سازد آن کس را که این مقام را برای دیگری غیر از او ادعا می‌کند. از آن جمله که نه در خور و سزاوار آنند و نه برای آن شایستگی دارند و نه مورد رضای حق برای این مقام هستند. و خدا با رحمت و منّ خویش ما را به دوستی او سرافراز دارد و ما را از یاوران و پیروان او قرار دهد.
غفاری، ترجمه غیبت نعمانی،/ 440- 442
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 391
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، قال: حدّثنی محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن أبی إسماعیل السّرّاج، عن یحیی بن معمّر العطّار، عن أبی بصیر، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: أربعة آلاف ملک شعث غبر یبکون الحسین إلی یوم القیامة فلا یأتیه أحد إلّااستقبلوه «1»، ولا یمرض أحد إلّاعادوه، ولا یموت أحد إلّا شهدوه.
وحدّثنی أبی رحمه الله عن سعد بن عبداللَّه، «2» عن محمّد بن الحسین بإسناده مثله «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 85 رقم 10،/ 189- 190 رقم 2/ عنه: السّیّد هاشم‌البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 157- 158؛ المجلسی، البحار «3»، 45/ 223؛ البحرانی، العوالم، 17/ 475
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن صفوان ابن یحیی، عن حنان بن سدیر، عن مالک الجهنی، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ اللَّه وکّل بالحسین علیه السلام ملکاً فی أربعة آلاف ملک یبکونه ویستغفرون لزوّاره ویدعون اللَّه لهم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 86 رقم 15/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 160؛ المجلسی، البحار، 98/ 57
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، «4» عن محمّد بن خالد «4»، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصم،
__________________________________________________
(1)- [زاد فی الکامل/ 189: «ولا یرجع أحد من عنده إلّاشیّعوه»].
(2- 2) [الکامل/ 189: «عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع بإسناده مثله، حدّثنی أبی، عن سعد، عن محمّد بن الحسین، عن موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القاسم، عن عمر بن أبان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله»].
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 55].
(4- 4) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 392
قال: حدّثنا الهیثم بن واقد «1»، عن «2» عبدالملک بن مقرن «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا زرتم أبا عبداللَّه علیه السلام، فالزموا الصّمت إلّامن خیر، وإنّ ملائکة اللّیل والنّهار من الحفظة «4» تحضر الملائکة الّذین بالحائر «4» فتصافحهم فلا یجیبونها من شدّة البکاء، فینتظرونهم حتّی تزول الشّمس وحتّی ینوّر الفجر، ثمّ یکلِّمونهم، ویسألونهم عن أشیاء من أمر «5» السّماء، فأمّا ما بین هذین الوقتین فإنّهم لا ینطقون ولا یفترون عن البکاء والدّعاء «6» ولا یشغلونهم «7» فی هذین الوقتین عن أصحابهم، فإنّما «8» شغلهم بکم إذا نطقتم. قلت: جعلت فداک، وما الّذی یسألونهم عنه «9» وأ یّهم یسأل صاحبه الحفظة أو أهل الحائر «10»؟ قال: أهل الحائر یسألون الحفظة لأنّ أهل الحائر من الملائکة لا یبرحون «11»، والحفظة تنزل وتصعد، قلت: فما تری یسألونهم عنه؟ قال: إنّهم یمرّون إذا عرجوا بإسماعیل صاحب الهواء، فربّما وافقوا النّبیّ صلی الله علیه و آله «12» وعنده فاطمة الزّهراء «12» والحسن والحسین
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار ونفس المهموم].
(3)- کذا فی النّسخ، لکن الظّاهر أنّ المرویّ عنه هو (مقرن) لا ولده حیث أ نّه هو الّذی یروی عنه الهیثم ابن واقد وهو الرّاوی عن الإمام علیه السلام ولیس فی کتب الرّجال والحدیث عن ابنه هذا عین ولا أثر، [وفی مدینة المعاجز والأسرار: «مقرون»].
(4- 4) [الأسرار: «تحضره الملائکة الّذین بالحیرة»].
(5)- [مدینة المعاجز: «أمور»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(7)- [فی مدینة المعاجز والعوالم: «لا تشغلونهم»].
(8)- [البحار: «فإنّهم»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(10)- [الأسرار: «الحیرة»].
(11)- [الأسرار: «لا یرجعون»].
(12- 12) [فی مدینة المعاجز والعوالم والأسرار: «وعنده فاطمة»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «عنده وفاطمة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 393
والأئمّة مَنْ مضی منهم فیسألونهم عن أشیاء، ومَنْ «1» حضر منکم الحائر ویقولون: بشّروهم بدعائکم، فتقول الحفظة: کیف نبشِّرهم وهم لا یسمعون کلامنا؟ فیقولون لهم:
بارکوا علیهم، وادعوا لهم عنّا، فهی البشارة منّا، فإذا انصرفوا فخفّوهم بأجنحتکم حتّی «2» یحسّوا مکانکم وإنّا نستودعهم «2» الّذی لا تضیع ودایعه «3» ولو یعلمون «3» ما فی زیارته من الخیر ویعلم ذلک النّاس لاقتتلوا علی زیارته بالسّیوف ولباعوا أموالهم فی إتیانه، وإنّ فاطمة علیها السلام إذا نظرت إلیهم ومعها ألف نبیّ، وألف صدّیق، وألف شهید، ومن الکرّوبیّین ألف ألف یسعدونها علی البکاء، وإنّها لتشهق شهقة فلا یبقی «4» فی السّماوات ملک إلّابکی رحمة «5» لصوتها وما تسکن «5» حتّی یأتیها النّبیّ «6» صلی الله علیه و آله، فیقول: یا بنیّة، قد أبکیتِ أهل السّماوات وشغلتِهم عن التّسبیح والتّقدیس، فکفِّی حتّی یقدّسوا، فإنّ اللَّه بالغ أمره، وإنّها لتنظر إلی من حضر منکم، فتسأل اللَّه لهم من کلّ خیر، ولا تزهدوا فی إتیانه فإنّ الخیر فی إتیانه أکثر من أن یحصی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/- 87 رقم 16/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 160- 163؛ المجلسی، البحار، 45/ 224- 225؛ البحرانی، العوالم، 17/ 503- 504؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 65- 66؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 41؛ القمی، نفس المهموم،/ 488
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ، عن خاله محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القاسم، عن عمر بن أبان الکلبیّ، «7» عن أبان بن
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «عمّن»].
(2- 2) [فی مدینة المعاجز: «یحثّوا مکانکم وإنّا لنستودعهم»، وفی الأسرار: «یجیئوا مکانهم وإنّا نستودعهم»].
(3- 3) [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: « (و) لو یعلموا»].
(4)- [البحار: «فلا تبقی»].
(5- 5) [مدینة المعاجز: «لها فما تسکن»].
(6)- خ ل: أبوها.
(7)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 394
تغلب، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: أربعة آلاف ملک عند قبر الحسین علیه السلام شعث غبریبکونه إلی یوم القیامة، رئیسهم ملک یقال له: منصور، ولا یزوره زائر إلّااستقبلوه، ولا یودِّعه مودِّع إلّاشیّعوه «1»، ولا یمرض إلّاعادوه، ولا یموت إلّاصلّوا «2» علیه و «2» علی جنازته واستغفروا له «3» بعد موته «3».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 119 رقم 1/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 389
حدّثنی الحسین بن محمّد بن عامر، عن أحمد بن إسحاق بن سعد، عن سعدان بن مسلم، عن عمر بن أبان، عن أبان بن تغلب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: کأنِّی بالقائم علی نجف الکوفة، وقد لبس درع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، فینتفض هو بها، فتستدیر علیه، فیغشیها بحداجة «4» من استبرق، ویرکب فرساً أدهم بین عینیه شمراخ، فینتفض به انتفاضة لا یبقی أهل بلد «5» إلّاوهم یرون أ نّه معهم فی بلادهم، فینشر رایة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله عمودها من عمود العرش وسائرها من نصر اللَّه، لا یهوی بها إلی شی‌ء «6» أبداً إلّا هتکه «6» اللَّه، فإذا هزّها لم یبق مؤمن إلّاصار قلبه کزبر الحدید، ویعطی المؤمن قوّة أربعین رجلًا، ولا یبقی مؤمن «7» إلّادخلت علیه «8» تلک الفرحة فی قبره وذلک حین «9» یتزاورون فی قبورهم ویتباشرون بقیام القائم، فینحطّ علیه ثلاثة عشر ألف ملک
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «شیّعه»].
(2- 2) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «منذ موته إلی یوم القیامة»].
(4)- [البحار: «بخداجة»].
(5)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «بلاد»].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر: «إلّا هتکه»، وفی البحار: «أبداً إلّاأهلکه»].
(7)- [زاد فی البحار: «میّت»].
(8)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(9)- [البحار: «حیث»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 395
وثلاثمائة وثلاثة عشر ملکاً، قلت: کلّ هؤلاء الملائکة «1»؟ قال: نعم، الّذین «2» کانوا مع نوح فی السّفینة، والّذین کانوا مع إبراهیم حین القی فی النّار، والّذین کانوا مع موسی حین «3» فلق البحر لبنی إسرائیل «3»، والّذین کانوا مع عیسی حین رفعه اللَّه إلیه، وأربعة آلاف ملک «4» مع النّبیّ صلی الله علیه و آله مسوّمین، وألف مردفین، وثلاثمائة وثلاثة عشر ملائکة بدریِّین «4»، وأربعة آلاف ملک «5» هبطوا یریدون القتال مع الحسین علیه السلام، فلم یؤذن لهم «6» فی القتال «6»، فهم عند قبره شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة، ورئیسهم ملک یقال له منصور، فلا یزوره زائر إلّااستقبلوه، ولا یودّعه مودّع إلّاشیّعوه، ولا یمرض مریض إلّاعادوه، ولا یموت میِّت إلّاصلّوا علی جنازته واستغفروا له بعد موته، وکلّ هؤلاء فی الأرض ینتظرون قیام القائم علیه السلام إلی وقت خروجه، علیه صلوات اللَّه والسّلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 119- 120 رقم 5/ عنه: ابن طاووس مصباح الزّائر،/ 534- 535؛ المجلسی، البحار، 52/ 328- 329؛ مثله الموسوی الأصفهانی، مکیال‌المکارم، 1/ 74
وعنه [أبو القاسم جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن عبداللَّه الموسوی العلویّ]، عن عبیداللَّه بن نهیک، عن محمّد بن أبی عمیر، عن سلمة صاحب السّابری، عن أبی الصّباح الکنانیّ، قال:
سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: إنّ إلی جانبکم قبراً ما أتاه مکروب إلّانفّس اللَّه کربته وقضی حاجته، وإنّ عنده أربعة آلاف ملک منذ یوم قبض شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة، فمَنْ زاره شیّعوه إلی مأمنه، ومَنْ مرض عادوه، ومَنْ مات اتّبعوا جنازته. «7»
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «ملائکة»].
(2)- [فی مکیال المکارم مکانه: «وفی البحار عن أبی عبداللَّه علیه السلام إنّه ینحط علیه الملائکة الّذین ...»].
(3- 3) [مصباح الزّائر: «فلق اللَّه البحر»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «وأربعون مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله مسوّمون وألف ملک مردفون، وثلاثمائة وثلاثة عشر ملک بدریّون»].
(5)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(6- 6) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7)- [راجع: «24/ الحائر الحسینیّ من المواضع الّتی یحبّ اللَّه أن یُعبد فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 396
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 167 رقم 2
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانی، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس بن عبدالرّحمان، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ الرّجل إذا خرج من منزله یرید زیارة «1» الحسین علیه السلام شیّعته «2» سبعمائة ملک من فوق رأسه ومن تحته وعن یمینه وعن شماله ومن بین یدیه ومن خلفه حتّی یبلِّغوه «2» مأمنه، فإذا زار الحسین علیه السلام ناداه مناد: قد غفر «3» لک فاستأنف العمل، ثمّ یرجعون معه مشیِّعین له إلی منزله، فإذا صاروا إلی منزله، قالوا:
نستودعک اللَّه، فلا یزالون یزورونه إلی یوم مماته، ثمّ یزورون قبر الحسین علیه السلام فی کلِّ یوم، وثواب ذلک للرّجل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 190 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 67- 68
وعنه [أبی]، عن محمّد بن یحیی بإسناده [عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ] إلی منیع، عن زیاد، عن عبداللَّه بن مسکان، عن محمّد الحلبی، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: إنّ اللَّه وکّل بقبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً إلی أن تقوم السّاعة، یشیِّعون مَنْ زاره، «4» یعودونه إذا مرض، ویشهدون جنازته إذا مات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 190- 191 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 56
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن ولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن الحسن ابن علیّ بن عبداللَّه بن المغیرة، عن العبّاس بن عامر، عن أبان، عن أبی حمزة، عن أبی
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «قبر الحسین علیه السلام شیّعه»].
(2)- [البحار: «یبلِّغوا به»].
(3)- [البحار: «غفر اللَّه»].
(4)- [زاد فی البحار: «و»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 397
عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ اللَّه وکّل بقبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً، فلم یزل «1» یبکونه من طلوع الفجر إلی زوال الشّمس، فإذا زالت الشّمس «1» هبط أربعة آلاف ملک، وصعد أربعة آلاف ملک، فلم یزل یبکونه حتّی یطلع الفجر، ویشهدون لمن زاره ویشیِّعونه بالوفاء إلی أهله، ویعودونه إذا مرض، ویصلّون علیه إذا مات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 191 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 56
حدّثنی أبی «2» وجماعة مشایخی «2»، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقی، عن القاسم بن یحیی، عن جدِّه الحسن بن راشد، عن أبی إبراهیم علیه السلام، قال: من خرج من بیته یرید زیارة قبر أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام وکّل اللَّه به ملکاً یضع «3» إصبعه فی قفاه، فلم یزل یکتب ما یخرج من فیه حتّی یرد الحائر «4»، فإذا دخل «5» من باب الحائر «4» وضع کفّه وسط ظهره، ثمّ قال له: أمّا ما مضی فقد غفر «6» لک فاستأنف العمل. «7» حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، «8» عن القاسم بن یحیی، عن جدّه الحسن بن راشد، عن أبی إبراهیم علیه السلام، قال: مَنْ خرج من بیته یرید زیارة قبر الحسین علیه السلام 7 8 مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 191 رقم 7،/ 153- 154 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 67
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [لم یرد فی الکامل،/ 153 والبحار].
(3)- خ ل [وفی الکامل،/ 153 والبحار]: «فوضع».
(4)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
(5)- [فی الکامل،/ 153 والبحار: «خرج»].
(6)- [البحار: «غفر اللَّه»].
(7- 7) [الکامل،/ 153: «بهذا الإسناد عن الحسن بن راشد، عن إبراهیم بن أبی البلاد»].
(8- 8) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 398
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن موسی بن سعدان، عن عبداللَّه بن القاسم، عن عمر بن أبان الکلبیّ، عن أبان بن تغلب، قال: قال «1» أبوعبداللَّه علیه السلام: هبط أربعة آلاف ملک یریدون «2» القتال مع الحسین علیه السلام فلم یؤذن لهم فی القتال، فرجعوا فی الاستیذان «3»، فهبطوا وقد قُتل الحسین علیه السلام، فهم عند قبره شعث غبر یبکونه إلی یوم القیامة، رئیسهم ملک یقال له منصور، «4» فلا یزوره زائر إلّااستقبلوه، «5» ولایودِّعه مودّع إلّاشیّعوه «5»، ولا یمرض مریض «6» إلّاعادوه، ولا یموت «7» إلّاصلّوا «8» علی جنازته واستغفروا له «8» بعد موته، «9» وکل «10» هؤلاء فی الأرض ینتظرون قیام القائم علیه السلام. «11»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 192 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 226؛ البحرانی، العوالم، 17/ 479؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 144؛ القمی، نفس المهموم،/ 488
حدّثنی أبو العبّاس محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، «12» عن منیع،
__________________________________________________
(1)- [زاد فی العوالم: «لی»].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر أبان بن تغلب، عن الصّادق علیه السلام فی حدیث، قال: وأربعة آلاف ملک هبطوا یریدون ...»].
(3)- [فی البحار والأسرار: «الاستئمار»].
(4)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(5- 5) [لم یرد فی نفس المهموم].
(6)- [لم یرد فی البحار والأسرار ونفس المهموم، وفی العوالم: «أحد»].
(7)- [زاد فی العوالم ونفس المهموم: «أحد»].
(8- 8) [الأسرار: «علیه واستغفروا»].
(9)- [إلی هنا حکاه فی الأسرار].
(10)- [فی البحار والعوالم ونفس المهموم: «فکلّ»].
(11)- هر کدام [از] زوار حسین بیایند، از او استقبال کنند و هر زائری بیمار شود، از او عیادت کنند و هر زائری بمیرد، بر جنازه اش نماز بخوانند و پس از مرگش برای او آمرزش خواهند و آنان در انتظار قیام قائم اند.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 232
(12)- [من هنا حکاه عنه فی تأویل الآیات].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 399
عن صفوان بن یحیی، عن صفوان بن مهران الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: أهون ما یکسب زائر الحسین علیه السلام فی کلّ حسنة ألف ألف حسنة والسّیِّئة واحدة، وأین الواحدة من ألف ألف، ثمّ قال: یا صفوان! أبشر، فإنّ للَّه‌ملائکة معها قضبان من نور، فإذا أراد الحفظة أن تکتب علی زائر الحسین علیه السلام سیِّئة قالت الملائکة للحفظة: کفِّی: فتکفّ، فإذا عمل حسنة قالت لها، اکتبی «أولئک الّذین یبدِّل اللَّه سیِّئاتهم حسنات» «1»
.ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 330 رقم 5/ عنه: شرف الدّین الأسترآبادی، تأویل‌الآیات،/ 380؛ المجلسی، البحار، 98/ 74
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال: حدّثنا محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن أبی إسماعیل السّرّاج، عن یحیی بن معمر العطّار، عن أبی بصیر، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: أربعة آلاف «2» ملک شعث غبر یبکون الحسین علیه السلام إلی أن تقوم السّاعة فلا یأتیه أحد إلّااستقبلوه، ولایرجع «3» إلّاشیّعوه، ولا یمرض إلّاعادوه، ولا یموت إلّاشهدوه.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 89/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 327؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
حدّثنا محمّد بن الحسین بن غزال الخرّاز، قال: نا محمّد بن عمّار بن محمّد العطّار، قال: نا علیّ بن الحسین بن کعب البزّاز «4»، قال: نا إسماعیل بن صبیح الیشکریّ، قال: نا الحسن بن سعید الأحمسیّ، عن جابر بن عبداللَّه، عن جعفر بن محمّد، أ نّه قال: یا جابر! کم بینکم وبین قبر الحسین؟ قال: قلت: یوم وبعض آخر. قال: فقال لی: أتزوره؟ قال:
__________________________________________________
(1)- [مضمون ما جاء فی سورة الفرقان، 25/ 70].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر عن الباقر علیه السلام: أربعة آلاف ...»].
(3)- [زاد فی الوسائل: «أحد»].
(4)- [فی المطبوع: «البرّاز (بالرّاء قبل الألف)»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 400
قلت: نعم. قال: أفلا أفرِّحک، ألا أبشِّرک بثوابه؟ قلت: بلی جعلت فداک. قال: إنّ الرّجل منکم لیتهیّأ لزیارته فیتباشر به أهل السّماء، فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکّل اللَّه به أربعین ألفاً من الملائکة یصلّون علیه حتّی یوافی قبر الحسین علیه السلام.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 59- 60 رقم 40
حدّثنا حسن بن حسین بن حبیش المقرئ، قال: أنا محمّد بن أحمد بن مرزوق المخزومیّ، قال: نا الحسن بن علیّ بن النخاس «1»، قال: نا محمّد بن مروان، قال: نا صباح الزّعفرانیّ، عن محمّد بن عبداللَّه بن الحسن، قال: مَنْ أتی قبر شهیدٍ منّا فهلک فی العام الّذی أتاه فیه، وکّل اللَّه به سبعین ألف ملک یستغفرون اللَّه له فی قبره إلی یوم تقوم السّاعة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 68- 69 رقم 53
حدّثنا محمّد بن جعفر التّمیمیّ وعبداللَّه بن مجالد البجلیّ ومحمّد بن الحسین بن الصّبّاغ القرشیّ وزید بن محمّد بن المؤدّب، قالوا: نا علیّ بن عبدالرّحمان بن عیسی بن ماتی الکاتب، قال: نا علیّ بن الحسین بن عبید بن کعب القرشیّ، قال: نا محمّد بن حسن بن فرات، عن عامر بن کثیر السّرّاج، عن صباح بن یحیی الزّعفرانیّ، عن محمّد بن عبداللَّه ابن الحسن، قال: من أتی قبر شهیدٍ منّا ثمّ هلک فی العام الّذی یأتیه فیه، وکّل اللَّه به سبعین ألف ملک یستغفرون له إلی یوم تقوم السّاعة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 78- 79 رقم 69
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا أبو العبّاس محمّد بن الحسین بن هارون، قال: نا محمّد بن علیّ بن معاویة الحسنیّ، قال: نا محمّد بن مروان القطّان، قال: حدّثنی صباح الزّعفرانیّ، عن محمّد بن عبداللَّه بمثله، إلّاأ نّه قال: یستغفرون له فی قبره إلی یوم تقوم السّاعة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 80 رقم 70
__________________________________________________
(1)- فی الأصل بالحاء المهملة؛ والصّحیح أ نّه بالخاء المعجمة، وهو الحسن بن علیّ بن موسی، من شیوخ الطّبرانیّ. تبصیر المنتبه، ص 1433.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 401
أخبرنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: نا إسحاق بن محمّد المقری، قال: نا حمدان بن إبراهیم العامریّ، قال: نا یحیی بن حسن بن فرات، قال: نا عامر السّرّاج، عن صباح الزّعفرانیّ، عن محمّد بن عبداللَّه بن الحسن، قال: من زار قبر شهیدٍ منّا، وکّل اللَّه به سبعین ألف ملک یستغفرون له إلی أن تقوم السّاعة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 81 رقم 71
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات ابن إبراهیم، قال: نا حسین بن سعید بن الأزهر، قال: نا عباد، قال: نا یحیی بن سالم، عن زید ابن أبی أسامة، قال: سمعت جعفر بن محمّد، یقول: من زار قبر الحسین لم تزل الملائکة تحفّ به حتّی یذهب ویرجع بحفظه من الشیاطین والجنّ والإنس حتّی یرجع إلی أهله، فإذا رجع إلی أهله فمات فی ذلک الیوم أو بعده بجمعة حشر مع الشّهداء یوم القیامة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 93 رقم 87
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: حدّثنی حسین بن سعید، قال: نا جعفر بن محمّد التّمیمیّ، قال: نا حسین ابن علوان، عن عبداللَّه بن الحسن، قال: من زار قبر شهید منّا ثمّ مات فی السّنة وکّل اللَّه به سبعین ألف ملک یستغفرون له حتّی تقوم السّاعة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 93- 94 رقم 88
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقرئ، قال: أنا إسحاق بن محمّد التّمّار المقرئ، قال:
نا جعفر بن محمّد بن مالک وجعفر بن محمّد بن مروان، قالا: نا محمّد بن مروان، قال:
نا عامر السّرّاج، عن صباح الزّعفرانیّ، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: مَنْ زار قبر شهیدٍ منّا أهل البیت فمات فی تلک السّنة أو فی ذلک الشّهر، وکّل اللَّه به سبعین ألف ملک شعثاً غبراً یستغفرون له فی قبره إلی أن تقوم السّاعة.
أخبرنا زید بن حاجب، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: نا محمّد بن منصور، قال: نا إسحاق بن یحیی، عن عامر السّرّاج، عن صباح الزّعفرانیّ، عن محمّد بن عبداللَّه.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 402
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 94 رقم 89- 90
فیما نذکره من کتاب «الأربعین» من جمع الشّیخ العالم محمّد بن أبی مسلم بن أبی الفوارس الرّازی المشار إلیه، وذکر أ نّه رواها من الثّقات وأهل الورع والدّیانات، وهذا الکتاب أصله وجدناه بالنّظامیّة العتیقة ببغداد، کما أشرنا إلیه، نذکر منه ما یختصّ بتسمیة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله مولانا علیّاً علیه السلام «أمیر المؤمنین» وهو الحدیث الثّانی عشر من الأصل.
[...]
وفی روایة «1»: قد وکّل اللَّه تعالی بالحسین علیه السلام سبعین ألف ملک شعثاً غبراً یصلّون علیه کلّ یوم ویدعون لمن زاره، ورئیسهم ملک یقال له «منصور»، فلا یزوره زائر إلّا استقبلوه، ولا ودّعه مودّع إلّاشیّعوه، ولا یمریض إلّاعادوه، ولا یموت «2» إلّاصلّوا علی جنازته واستغفروا له بعد موته.
ابن طاووس، الیقین،/ 259 رقم 89،/ 400- 401 رقم 145/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 62- 63
رُوی: أنّ اللَّه یخلق من عرق زوّار الحسین علیه السلام من کلِّ عرقة سبعین ألف ملک، یسبِّحون اللَّه و «3» یهلِّلونه ویستغفرون لزوّار «3» الحسین علیه السلام إلی أن تقوم السّاعة.
السّبزواری، جامع الأخبار،/ 81/ مثله المجلسی، البحار «4»، 98/ 357
روی الشّیخ جعفر بن محمّد بن قولویه بحذف الأسانید، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار قبر الحسین علیه السلام؟
فقال: إنّ الحسین علیه السلام وکّل اللَّه به أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة،
__________________________________________________
(1)- [فی الیقین،/ 400 مکانه: «قد رواه الملقّب منتجب الدّین محمّد بن أبی مسلم فی أربعین حدیثاً اختارها وهو فی روایته الحدیث السّابع [...] وفی روایة ...»].
(2)- [البحار: «لا میّت»].
(3- 3) [البحار: «یستغفرون له ولزوّار»].
(4)- [حکاه فی البحار عن المزار الکبیر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 403
رئیسهم ملک یقال له منصور، فلا یزوره زائر إلّااستقبلوه، ولا یودِّعه مودِّع إلّاشیّعوه، ولا یمرض إلّاعادوه، ولا یموت إلّاصلّوا علی جنازته واستغفروا له بعد موته.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 522
وروی أیضاً عبدالحمید یرفعه إلی مشایخه إلی جابر الجعفیّ یرویه عن أبی عبداللَّه، ثمّ قال: یا جابر! کم بینکم وبین قبر الحسین علیه السلام؟ قال: قلت: یوم وبعض آخر، قال:
فقال لی: أتزوره؟ قال: قلت: نعم، قال: ألا أفرِّحک، ألا أبشِّرک بثوابه؟ قلت: بلی، جعلت فداک، قال: إنّ الرّجل منکم لیتهیّأ لزیارته فتباشر به أهل السّماء، فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکّل اللَّه عزّ وجلّ به أربعین ألفاً من الملائکة یصلّون علیه حتّی یوافی قبر الحسین علیه السلام، وثواب کلّ قدم یرفعها کثواب المتشحّط بدمه فی سبیل اللَّه، فإذا سلّمت علی القبر فاستلمه بیدک وقل: السّلام علیک یا حجّة اللَّه فی أرضه، ثمّ انهض إلی صلاتک فإنّ اللَّه تعالی یصلِّی علیک وملائکته حتّی تفرغ من صلاتک ولک بکلّ رکعة ترکعها عنده ثواب من حجّ ألف حجّة، واعتمر ألف عمرة، وأعتق ألف رقبة، وکمن وقف فی سبیل اللَّه ألف مرّة مع نبیّ مرسل، فإذا أنت قمت من عند القبر نادی منادٍ لو سمعت مقالته لأفنیت عمرک عند قبر الحسین علیه السلام وهو یقول: طوبی لک أ یّها العبد، لقد غنمت وسلمت، قد غفر اللَّه لک ما سلف، فاستأنف العمل.
قال: فإن مات من عامه أو من لیلته أو من یومه لم یقبض روحه إلّااللَّه تعالی؟ قال:
ویقوم معه الملائکة یسبِّحون ویصلِّون علیه حتّی یوافی منزله، فتقول الملائکة: ربّنا عبدک وافی قبر ولیّک وقد وافی منزله فأین نذهب؟ فیأتیهم النِّداء من قِبَل السّماء: یا ملائکتی! قفوا بباب عبدی فسبِّحونی وقدِّسونی وهلِّلونی، واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم وفاته، فإذا توفِّی ذلک العبد، شهدوا غسله وکفنه والصّلاة علیه، ثمّ یقولون: ربّنا وکّلتنا بباب عبدک وتوفِّی، فأین نذهب؟ فیأتیهم النّداء: یا ملائکتی! قفوا بقبر عبدی فسبِّحونی وقدِّسونی وهلِّلونی واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم القیامة. «1»
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ فضل زیارة الحسین علیه السلام فی أحادیث المعصومین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 404
الطّریحی، المنتخب، 1/ 69- 70
«ومن منهم علی الخلق» أی الملائکة الّذین هم مع الخلق أو مستولون علیهم أو موکّلون بهم من جملة سائر الملائکة، وهم أصناف شتّی قد مرّ أکثرها کالمعقبّات، ومن یثنی برقبة المتخلِّی لیعتبر بما صار إلیه طعامه، والمشیِّعین لعائد المریض ولزائر المؤمن، ومن یأتی منهم للسّؤال ابتلاء، ومَنْ یمسح یده علی قلب المصاب لیسکِّنه، والموکّلین بالدّعاء للصّائمین، والّذین یمسحون وجه الصّائم فی شدّة الحرّ ویبشِّرونه، والملائکة السّاکنین فی حرم حائر الحسین علیه السلام یشیِّعون الزّائرین ویعودون مرضاهم ویؤمّنون علی دعائهم، والّذین یدفعون وساوس الشّیاطین عن المؤمنین، وأمثال ذلک کثیرة فی الأخبار. «1»
المجلسی، البحار، 56/ 239- 240
__________________________________________________
(1)- ایضاً به سند معتبر از آن حضرت روایت کرده است: «که چون به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام روید، خاموش باشید و مگویید مگر سخن خیر؛ زیرا ملائکه شب و روز از حافظان و کاتبان اعمال می‌آیند نزد ملائکه که در حایر می‌باشند و با ایشان مصافحه می‌کنند. چون از ایشان سؤال می‌کنند، جواب نمی‌شنوند از بسیاریِ گریه و اندوه که بر ایشان غالب گردیده است. پس انتظار می‌برند تا زوال شمس و تا طلوع صبح. در این وقت قدری از گریه ساکن می‌گردند. پس با ایشان سخن می‌گویند و سؤال می‌کنند از ایشان از بعضی امور آسمان و در غیر این دو وقت سخن نمی‌گویند و از گریه و دعا به امر دیگر مشغول نمی‌شوند. آنها متوجه شما هستند و آنچه می‌گویید در زیارت و دعا می‌شنوند.»
راوی گفت: «فدای تو شوم! ملائکه حایر و ملائکه حفظه اعمال کدام یک از دیگری سؤال می‌کنند؟ و از چه چیز سؤال می‌کنند؟»
حضرت فرمود: «ملائکه حایر از ملائکه حفظه سؤال می‌کنند؛ زیرا ملائکه حایر از آن مکان شریف حرکت نمی‌فرمایند و حفظه از آسمان به زیر می‌آیند و بالا می‌روند. به اسماعیل که موکل است، به هوا برمی‌خورند و به خدمت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت امیر المؤمنین و فاطمه و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین و سائر ائمه علیهم السلام که به عالم بقا رحلت کرده اند، می‌رسند و حضرت رسول و ائمه صلوات اللَّه علیهم اجمعین از ایشان سؤال می‌کنند که: کی حاضر شده است در حایر؟ و کی وارد آن مکان شریف شده است برای زیارت آن حضرت؟ و می‌گویند: بشارت دهید ایشان را و دعای ما را به ایشان برسانید. پس ملائکه می‌گویند: چگونه بشارت دهیم ایشان را، و ایشان سخن ما را نمی‌شنوند؟ پس ائمه می‌گویند به ایشان: برکت فرستید بر ایشان، و دعا کنید از برای ایشان که این بشارتی است از ما به ایشان.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 405
__________________________________________________
- چون برگردند، بالهای خودرا بر دور ایشان بگیرید وایشان را مشایعت کنید وما ایشان را می‌سپاریم به آن خداوندی که هیچ امانتی نزد او ضایع نمی‌شود. اگر مردم بدانند که در زیارت او چه ثواب هست، هر آینه مقاتله کنند و هر آینه جمیع مال‌های خود را بفروشند و صرف زیارت او کنند.
حضرت فاطمه علیها السلام با هزار پیغمبر و هزار صدّیق و هزار شهید و هزار هزار ملَک از کرّوبیان بر آن حضرت گریه می‌کنند و ایشان در گریه، حضرت فاطمه علیها السلام را یاری می‌دهند و حضرت فاطمه علیها السلام نعره ای چند می‌زند که ملَکی در آسمان‌ها نمی‌ماند، مگر آن که گریان می‌گردد برای ناله و زاری آن‌حضرت، و از گریه ساکن نمی‌شود تا آن که حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم به نزد او می‌آید و می‌گوید: ای دختر گرامی! به گریه آوردی جمیع اهل آسمان‌ها را، و ایشان را از تسبیح و تقدیس حق تعالی بازداشتی. پس صبر کن که حق تعالی انتقام تورا از قاتلان فرزندان تو خواهد کشید.
چون حضرت فاطمه علیها السلام نظر می‌کند به گروهی که به زیارت آن حضرت می‌روند، سؤال می‌کنند از حق تعالی برای ایشان هر چیزی را. پس ترک زیارت مکنید آن حضرت را که فضیلت زیارت آن حضرت زیاده از آن است که احصا توان نمود.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 767- 768
هم چنان ابوبصیر از ابوجعفر حدیث می‌کند.
قال: «أربعة آلاف شعث غبر یبکون الحسین إلی یوم القیامة، فلا یأتیه أحد إلّااستقبلوه ولا یمرض أحد إلّاعادوه ولا یموت أحد إلّاشهدوه».
یعنی: «چهار هزار فرشته آشفته موی، گرد آلود می‌گریند بر حسین علیه السلام تا روز قیامت و هیچ کس به زیارت حسین وارد نمی‌شود؛ الا آن که این فرشتگان او را پذیره می‌شوند و هیچ کس از زایرین، مریض نمی‌شود؛ الا آن که او را عیادت می‌کنند و هیچ کس از ایشان نمیرد؛ الا آن که بر جنازه او حاضر می‌شوند.»
در کامل الزیارات مسطور است: «چهار هزار فرشته پریشان موی گردآگین روی تا قیامت بر سر قبر حسین می‌گریند.»
و به روایت محمد بن مسلم: «حراست می‌کنند.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 3/ 226
و دیگر از ابان بن تغلب 1 مروی است از ابوعبداللَّه حدیث می‌کند که فرمود: «چهار هزار ملَک از آسمان به زیر آمدند تا در رکاب حسین علیه السلام مصاف دهند. آن حضرت اجازت نفرمود. باز شدند تا از حضرت حق رخصت حاصل کنند. چون دیگرباره فرود شدند، حسین علیه السلام را کشته دیدند. همانا ملعون شد قاتل او و آن کس که نصرت کرد قاتل او را و آن کس که شریک شد در خون او. پس این فرشتگان با موی مشتت و چهره اغبر 2 بر سر قبر او تا قیامت می‌گریند و رئیس این فرشتگان را منصور می‌نامیدند. هر کس به زیارت قبر آن حضرت حاضر می‌شود، استقبال می‌کنند و چون مراجعت می‌کند، به مشایعت می‌روند و اگر مریض شود، به عیادت می‌شتابند و اگر وفات کند، بر جنازه او نماز می‌گذارند و بعد از وفات او از
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 406
__________________________________________________
- برای او استغفار می‌کنند و این فرشتگان انتظار می‌برند قیام امام منتظر را.»
1. تغلب: به فتح تا و کسر لام، ولی هنگام نسبت «تغلبی» به فتح لام خوانند تا اجتماع دو کسره قبل از یا لازم نیاید.
2. اغبر: گرد آلود.
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 3/ 232- 233
و در کامل الزیاره محمد الحمیری از پدرش از علی بن محمد بن سالم از عبداللَّه بن حماد البصری از الاصم، قال: وحدّثنا الهیثم بن واقد از عبداللَّه‌بن حماد البصری از عبدالملک مقرن از ابی عبداللَّه.
قال: «إذا زرتم أبا عبداللَّه، فالزموا الصّمت إلّامن خیر وإنّ ملائکة اللّیل والنّهار من الحفظة تحضر الملائکة الّذین بالحائر فتصافحهم فلا یجیبونها من شدّة البکاء، فینتظرونهم حتّی تزول الشّمس وحتّی ینوّر الفجر، ثمّ یکلِّمونهم ویسألونهم عن أشیاء من أمر السّماء، فأمّا ما بین هذین الوقتین فإنّهم لا ینطقون ولا یفترون عن البکاء والدّعاء ولا یشغلونهم فی هذین الوقتین عن أصحابهم، فإنّما شغلهم بکم إذا نطقتم.
قال: أهل الحائر یسألون الحفظة، لأنّ أهل الحائر من الملائکة لا یبرحون والحفظة تنزل وتصعد.
قال: إنّهم یمرّون إذا عرجوا بإسماعیل صاحب الهواء [...] إلی من حضر منکم فتسأل اللَّه لهم من کلّ خیر، فلا تزهدوا فی إتیانه، فإنّ الخیر فی إتیانه أکثر من أن یحصی».
می‌فرماید: «گاهی که به زیارت حسین حاضر می‌شوید، واجب می‌کند که خاموش باشید، مگر در امری که حامل خیر باشد. همانا ملائکه لیل و نهار که از فریشتگان حفظه باشند، حاضر می‌شوند در نزد فریشتگانی‌که در مضجع حسین علیه السلام اعتکاف دارند و با ایشان مصافحه می‌نمایند، و ایشان از شدت گریستن با ملائکه حفظه سخن نمی‌کنند. لاجرم ملائکه حفظه ایشان را مهلت می‌گذارند تا گاهی که شمس زائل گردد و صبح روشن شود. این هنگام ملائکه حائر 1 با حفظه آغاز سخن کنند و از اوامر آسمانی پرسش نمایند و فریشتگان حائر در میان این دو وقت سخن نکنند. و از بکا و دعا باز نایستند و مشغول نمی‌کند ملائکه حائر را کسی از اصحاب ایشان؛ چه خوی ایشان خاموشی است.»
چون سخن بدین جا آورد، راوی گفت: «جان من فدای تو باد! چه چیز سؤال می‌کنند؟ و سائل از ملائکه حائر است یا از حفظه؟»
فرمود: «اهل حائر سؤال می‌کنند از ملائکه حفظه، چه معتکفین حائر هرگز بیرون نمی‌شوند و ملائکه حفظه به آسمان و زمین فراز و فرود دارند.»
راوی عرض کرد: «چه می‌بینی در سؤالی که ایشان راست؟»
در جمله، می‌فرماید: «فرشتگان حفظه عبور می‌دهند به اسماعیل که فرشته هوا است و بسا باشد که دیدار می‌کنند پیغمبر را و در حضرت او حاضر است فاطمه و حسن و حسین و دیگر امامان که بدرود جهان کرده‌اند. پس سؤال می‌کنند از ایشان، از چیزها و از شما آنان که حاضر خوابگاه حسین باشید، در پاسخ ملائکه حفظه می‌فرمایند: بشارت بدهید زائرین قبر حسین را. فرشتگان عرض می‌کنند: چگونه
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 407
__________________________________________________
- بشارت دهیم ایشان را و حال آن که کلام ما را اصغا نتواند کرد؟ می‌فرمایند: ترحیب و ترجیب کنید ایشان را. و بخوانید از برای شفاعت ایشان، ما را. این است از ما بشارت بزرگ ایشان را و گاهی که طریق مراجعت گیرند، فرو گیرید ایشان را به پر و بال خود تا احساس کنند مکان شما را و ما ایشان را در نزد کسی به ودیعت گذاشته ایم که ودایع در نزد او ضایع نمی‌شود.
و اگر بدانند مردمان چه شرافت در زیارت قبر حسین علیه السلام اندر است، در طلب آن با شمشیر قتال می‌دهند و اموال و اثقال خود را در معرض بیع و شری درمی‌آورند. همانا فاطمه نگران می‌شود زائرین را و با او هزار پیغمبر و هزار صدّیق و هزار شهید و هزار هزار فرشته کروبی 2 است که یاری می‌کنند او را در گریستن و آن حضرت ناله و نحیب برمی‌آورد و چنان می‌گرید و می‌نالد که فرشتگان آسمان بر گریه او می‌گریند و می‌نالند و ساکن نمی‌شود تا وقتی که رسول خدا در می‌رسد و می‌فرماید: ای دخترک من! ملائکه سماوات را به نالیدن و گریستن بگماشتی و از تسبیح و تقدیس بازداشتی. دست بازدار و فرشتگان را به کار خویش بگذار! چه خداوند به نفاذ می‌رساند امر خود را و تقدیر او دیگرگون نمی‌شود.
بالجمله، فاطمه نگران است آنان را که حاضر قبر حسین علیه السلام اند و خیر ایشان را از خدا مسألت می‌فرماید. پس واجب می‌کند که از زیارت قبر حسین خویشتنداری نکنید که خیر و کرامت آن از حد و شمار بیرون است.»
1. حائر، در لغت به معنای جایی است که آب در آن جمع شده باشد و مقصود از حائر حسینی، حرم آن حضرت است و چون حرم حسینی به لفظ حائر در روایاتی موضوع احکامی مانند تخییر مسافر در قصر و اتمام نماز قرار گرفته است، فقهای اسلام آن را مطرح نموده و در تحدید آن اختلاف نموده اند، ولی مقدار زیر قبه را همگان از حائر دانسته اند.
2. کروبیین، به تخفیف را: بزرگان و مقربین ملائکه که جبرئیل در رأس آن ها قرار دارد.
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 3/ 235- 239
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 408

ثواب صلاة الملائکة یُهدی لزائری الحسین علیه السلام‌

حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن أبی المعزا، عن عنبسة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: سمعته یقول: وکّل اللَّه بقبر الحسین بن علیّ علیهما السلام سبعین ألف ملک یعبدون اللَّه عنده، الصّلاة الواحدة من صلاة أحدهم تعدل ألف صلاة من صلاة الآدمیِّین، یکون ثواب صلاتهم لزوّار قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام وعلی قاتله لعنة اللَّه والملائکة والنّاس أجمعین أبد الآبدین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 121 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 55
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن سیف بن عمیرة، عن بکر بن محمّد الأزدیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: وکّل اللَّه تعالی بقبر الحسین «1» علیه السلام سبعین ألف ملک «2» «3» شعثاً غبراً «3» یبکونه إلی یوم القیامة یصلّون عنده، الصّلاة الواحدة من «4» صلاة أحدهم «4» تعدل «5» ألف صلاة «6» من صلاة «6» الآدمیّین، یکون ثواب صلاتهم وأجر ذلک «7» لمَنْ زار «7» قبره.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 121 رقم 2،/ 86 رقم 14/ عنه: السّیّد هاشم‌البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 159- 160؛ المجلسی، البحار، 98/ 56؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 389
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الحسین بن علیّ بن أبی طالب»].
(2)- [کامل الزّیارات/ 86: «ملکاً»].
(3- 3) [مدینة المعاجز: «شعث غبر»].
(4- 4) [کامل الزّیارات/ 86: «صلاتهم»].
(5)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «وفی روایة أخری أحدهم تعدل ...»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
(7- 7) [مدینة المعاجز: «لزوّار»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 409

الملائکة یدعون لزوّار الحسین علیه السلام‌

وحدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن وعلیّ بن الحسین، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن «1» علیّ بن أبی حمزة، «2» عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: وکّل اللَّه تبارک وتعالی بالحسین علیه السلام سبعین ألف «3» ملک یصلّون علیه «4» کلّ یوم «5» شعثاً غبراً «5» ویدعون لمَنْ زاره ویقولون: یا ربّ «6»! هؤلاء «7» زوّار الحسین «7» علیه السلام افعل بهم «8» وافعل بهم کذا وکذا «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 119 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 54؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 389؛ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه،/ 347؛
السّبزواری، جامع الأخبار،/ 80
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ابن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن علیّ بن أبی «9» حمزة، عن أبی بصیر، «10» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: وکّل اللَّه تعالی بقبر الحسین علیه السلام سبعین ألف ملک یصلّون علیه، «11» کلّ یوم شعثاً غبراً من یوم قُتل إلی ما شاء اللَّه، یعنی بذلک قیام القائم علیه السلام «11» ویدعون
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الفقیه].
(2)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار].
(3)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «وفی روایة أخری عنه (الصّادق علیه السلام) فیها سبعون ألف ...»].
(4)- [أضاف فی الفقیه: «فی»].
(5- 5) [جامع الأخبار: «شعث غبر»].
(6)- [فی جامع الأخبار: «ربّنا»].
(7- 7) [تظلّم الزّهراء: «زوّاره»].
(8- 8) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی الفقیه وجامع الأخبار: «وافعل بهم»، وفی البحار: «وافعل»].
(9)- [لم یرد فی ثواب الأعمال].
(10)- [من هنا حکاه عنه فی تسلیة المجالس].
(11- 11) [لم یرد فی تسلیة المجالس، وفی ثواب الأعمال: «عدد کلّ یوم شعث غبر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 410
لمَنْ زاره ویقولون: یا ربّ «1»! هؤلاء زوّار الحسین علیه السلام، افعل بهم «2» وافعل بهم «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 119 رقم 4/ عنه: محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 522؛ المجلسی، البحار، 98/ 54؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 87
حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة، عن موسی بن عمر، عن حسّان «3» البصریّ، عن معاویة بن وهب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: لا تدع زیارة الحسین علیه السلام، أما تحبّ أن تکون فیمَنْ تدعو له الملائکة؟
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 119 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 54
وبهذا الإسناد [حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ]، عن الأصمّ، عن عبداللَّه بن بکیر فی حدیث طویل قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا ابن بکیر! إنّ اللَّه اختار من بقاع الأرض ستّة: البیت الحرام، والحرم، ومقابر الأنبیاء، ومقابر الأوصیاء، ومقاتل «4» الشّهداء، والمساجد الّتی یذکر فیها اسم اللَّه، یا ابن بکیر! هل تدری ما لمَن زار قبر أبی عبداللَّه الحسین «5» علیه السلام إذ جهله الجاهل «6»؟ ما من صباح إلّاوعلی قبره هاتف من الملائکة ینادی: یا طالب «7» الخیر! أقبل إلی خالصة اللَّه ترحل بالکرامة، وتأمن النّدامة، یسمع أهل المشرق وأهل المغرب إلّاالثّقلین، ولا یبقی فی الأرض ملک من الحفظة إلّاعطف علیه «8»، عند رقاد العبد حتّی یسبّح اللَّه عنده
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس: «ربّنا»].
(2- 2) [فی ثواب الأعمال: «افعل بهم»، وفی تسلیة المجالس: «وافعل»].
(3)- کذا، والصّحیح غسّان.
(4)- خ ل: مقابر.
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6)- خ ل: الجاهلون.
(7)- [البحار: «باغی»].
(8)- [البحار: «إلیه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 411
ویسأل اللَّه الرّضا عنه «1»، ولا یبقی ملک فی الهواء یسمع الصّوت إلّاأجاب بالتّقدیس للَّه تعالی، فتشتدّ أصوات الملائکة، فیجیبهم «2» أهل السّماء الدّنیا وحتّی تبلغ أهل السّماء السّابعة، «3» فیسمع اللَّه أصواتهم النّبیِّین «3»، فیترحّمون ویصلّون علی الحسین علیه السلام ویدعون لمَنْ زاره «4». ابن قولویه،
کامل الزّیارات،/ 125 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 66- 67
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن الحسن بن محمّد بن علیّ، قال: أخبرنا حمید بن زیاد، عن الحسن «5» بن سماعة، قال: حدّثنی وهیب بن حفص، عن أبی بصیر وعبداللَّه بن جبلة، عن علیّ بن أبی حمزة، «6» عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: وکّل بالحسین علیه السلام سبعون ألف ملک یصلّون علیه «7» شعثاً غبراً «7» منذ یوم قُتل إلی ما شاء اللَّه- یعنی بذلک «8» قیام القائم- ویدعون لمَنْ زاره ویقولون: یا ربّ! هؤلاء «9» زوّار الحسین علیه السلام، افعل بهم وافعل بهم. «10»
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 47 رقم 104/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة،
10/ 323؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
أخبرنا أحمد بن علیّ العطّار البجلیّ المقریّ ومحمّد بن الحسین بن غزال الحارثیّ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «عنده»].
(2)- [البحار: «فتجیبهم»].
(3- 3) خ ل [والبحار]: «فیسمع أصواتهم النّبیّون».
(4)- [البحار: «أتاه»].
(5)- [زاد فی الوسائل: «ابن محمّد»].
(6)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(7)- [الأسرار: «شعث غبر»]
(8)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(9)- [أضاف فی الأسرار: «من»].
(10)- [أضاف فی الوسائل والأسرار: « (محمّد بن علیّ بن الحسین بإسناده) عن علیّ بن أبی حمزة مثله إلّاأ نّه قال: یصلّون علیه کلّ یوم شعثاً غبراً ویدعون لمن زاره»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 412
والخرّاز قراءة علیهما، قالا: نا علیّ بن أحمد بن عمرو بن سعید الجبنیّ، قال: نا أبو جعفر محمّد بن منصور المقریّ، قال: حدّثنی أبو طاهر أحمد بن عیسی بن عبداللَّه، قال: حدّثنی أبی، عن أبیه، عن جدِّه، عن علیّ علیه السلام، قال: یوکِّل اللَّه سبحانه بقبر الحسین بن علیّ أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یستغفرون له ویدعون لمَنْ جاءه.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 37 رقم 8
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 413

الأنبیاء علیهم السلام یزورون قبر الحسین علیه السلام فی کربلاء

عدّة عن أصحابنا، عن سهل بن زیاد؛ وأحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن إسحاق بن عمّار، قال: سمعته یقول: لموضع قبر الحسین علیه السلام حرمة معلومة من عرفها واستجار بها اجیر، قلت: صف لی موضعها؟ قال: امسح من موضع قبره الیوم خمسة وعشرین ذراعاً من قدّامه، وخمسة وعشرین ذراعاً عند رأسه، وخمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رجلیه، وخمسة وعشرین ذراعاً من خلفه، وموضع قبره من یوم دفن روضة من ریاض الجنّة، ومنه معراج یعرج منه بأعمال زوّاره إلی السّماء، ولیس من ملک ولا نبیّ فی السّماوات إلّاوهم یسألون اللَّه أن یأذن لهم فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، ففوج ینزل وفوج یعرج. «1»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 588 رقم 6
وحدّثنی أبو الحسین محمّد بن عبداللَّه بن علیّ النّاقد، قال: حدّثنی أبو هارون العیسی، عن أبی الأشهب جعفر بن حنان، عن خالد الرّبعیّ، قال: حدّثنی من سمع کعباً یقول:
أوّل من لعن قاتل الحسین بن علیّ علیهما السلام إبراهیم خلیل الرّحمن، لعنه وأمر ولده بذلک وأخذ علیهم العهد والمیثاق، ثمّ لعنه موسی بن عمران وأمر أمّته بذلک، ثمّ لعنه داوود وأمر بنی إسرائیل بذلک، ثمّ لعنه عیسی وأکثر أن قال: یا بنی إسرائیل، العنوا قاتله، وإن أدرکتم أیّامه فلا تجلسوا عنه، فإنّ الشّهید معه کالشّهید مع الأنبیاء، مقیل غیر مدبر، وکأنِّی أنظر إلی بقعة وما من نبیّ إلّاوقد زار کربلاء ووقف علیها، وقال: إنّکِ لبقعة کثیرة الخیر، فیکِ یدفن القمر الأزهر. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 67 رقم 2
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، وعن إسحاق بن عمّار،
__________________________________________________
(1)- جمع الشّیخ وغیره بین الأخبار المختلفة الواردة فی ذلک علی اختلاف مراتب الفضل وهو حسن. (آت)
(2)- [راجع: «24/ لعن الأنبیاء علیهم السلام لقتلة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 414
قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: لیس نبیّ فی السّماوات والأرض إلّا «1» یسألون اللَّه تعالی أن یأذن لهم فی زیارة الحسین علیه السلام، ففوج ینزل، وفوج یصعد «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 111 رقم 1/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 206؛ المجلسی، البحار، 98/ 59
وعنه [الحسن بن عبداللَّه]، عن أبیه «3»، عن الحسن بن محبوب، عن الحسین «4» ابن بنت «4» أبی حمزة الثّمالی «5»، قال: خرجت فی «6» آخر زمان بنی مروان إلی «7» زیارة قبر الحسین علیه السلام «7» ومستخفیاً من أهل الشّام حتّی انتهیت إلی کربلاء، فاختفیت فی ناحیة القریة، حتّی إذا ذهب من اللّیل نصفه أقبلت نحو القبر، فلمّا دنوت منه، أقبل نحوی رجل، فقال لی:
انصرف مأجوراً، فإنّک لاتصل إلیه، فرجعت فزعاً حتّی إذا کاد یطلع الفجر، أقبلت نحوه حتّی «6» إذا دنوت منه، خرج إلیّ الرّجل، فقال لی: یا هذا! إنّک لا تصل «8» إلیه، فقلت له: عافاک اللَّه، ولِمَ لا أصل إلیه، وقد أقبلت من الکوفة أرید زیارته؟ فلا تحل بینی وبینه «9» عافاک اللَّه، وأنا «9» أخاف أن أصبح فیقتلنی أهل الشّام إن أدرکونی هاهنا. قال: فقال لی: اصبر قلیلًا، فإنّ موسی بن عمران علیه السلام سأل اللَّه «10» أن یأذن له فی زیارة «11» قبر
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «و»].
(2)- خ ل [وفی مدینة المعاجز والبحار]: «یعرج».
(3)- [فی نفس المهموم مکانه: «رُوی عن الشّیخ أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه، عن أبیه ...»].
(4- 4) [مدینة المعاجز: «ابن ثابت، عن»].
(5)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن الحسین ابن بنت أبی حمزة الثّمالی ...»، وفی الأسرار: «عن أبی حمزة الثّمالی ...»].
(6)- [لم یرد فی نفس المهموم].
(7- 7) [فی مدینة المعاجز والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم: «قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام»].
(8)- [فی البحار والعوالم: «لن تصل»].
(9- 9) [فی البحار: «وأنا»، وفی نفس المهموم: «وإنّی»].
(10)- [مدینة المعاجز: «ربّه»].
(11) (11*) [الأسرار: «الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 415
الحسین بن علیّ علیه السلام (11*)، فأذن له، فهبط من السّماء «1» فی سبعین ألف «1» ملک، فهم بحضرته من أوّل اللّیل ینتظرون طلوع الفجر، ثمّ یعرجون «2» إلی السّماء.
قال: فقلت له «3»: فمَنْ أنتَ عافاک اللَّه؟ قال: أنا من الملائکة الّذین أمروا بحرس «4» قبر الحسین علیه السلام والاستغفار لزوّاره.
فانصرفت وقد کاد أن «5» یطیر عقلی لما سمعت منه، قال: «6» فأقبلت لمّا طلع الفجر «6» نحوه، فلم یحل بینی وبینه أحد «7»، فدنوت «8» من القبر وسلّمت «8» علیه ودعوت اللَّه علی «9» قتلته وصلّیت الصّبح وأقبلت مسرعاً مخافة «10» أهل الشّام. «11»
وحدّثنی القاسم بن محمّد بن علیّ بن إبراهیم الهمدانیّ، عن أبیه، عن جدِّه، عن عبداللَّه ابن حمّاد الأنصاریّ، عن الحسین بن أبی حمزة، قال: خرجت فی آخر زمان «12» بنی امیّة، وذکر مثل الحدیث المتقدّم فی الباب.
وحدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن أحمد بن إدریس، عن العمرکی بن علیّ البوفکیّ، عن عدّة من أصحابنا، عن الحسن بن محبوب، عن الحسین ابن ابنة أبی حمزة
__________________________________________________
(1- 1) [مدینة المعاجز: «ومعه سبعون ألف»].
(2)- [البحار: «یرجعون»].
(3)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم].
(4)- [فی مدینة المعاجز وتظلّم الزّهراء: «بحراسة»].
(5)- [لم یرد فی مدینة المعاجز والبحار ونفس المهموم].
(6- 6) [فی مدینة المعاجز والبحار والعوالم ونفس المهموم: «فأقبلت حتّی إذا طلع الفجر أقبلت»، وفی تظلّم الزّهراء والأسرار: «فلمّا طلع الفجر أقبلت»].
(7)- [مدینة المعاجز: «شی‌ء»].
(8- 8) [فی مدینة المعاجز والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم: «منه فسلّمت»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(10)- [مدینة المعاجز: «خوفاً من»].
(11)- [إلی هنا حکاه عنه فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم].
(12)- [مدینة المعاجز: «ملک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 416
الثّمالی، قال: خرجت فی آخر زمان بنی مروان، وذکر مثل حدیثه الّذی مرّ فی أوّل الباب سواء. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 111- 112، 113 رقم 2/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 206- 207، 209؛ المجلسی، البحار «2»، 45/ 408؛ البحرانی، العوالم، 17/ 714؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 395- 396؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 132؛
القمی، نفس المهموم،/ 540- 541
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه الحمیریّ، عن أبیه، عن هارون بن مسلم، عن عبدالرّحمان ابن الأشعث «3»، عن عبداللَّه «4» بن حمّاد الأنصاریّ، عن ابن سنان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام،
__________________________________________________
(1)- شیخ ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه روایت کرده است از پدرش و او از ابن محبوب از حسین دختر زاده ابوحمزه ثمالی گوید: در آخر دوران بنی مروان پنهانی از شام به زیارت قبر حسین علیه السلام رفتم تا به کربلا رسیدم و در گوشه ای پنهان شدم و پس از نیمه شب به سوی قبر رفتم و چون نزدیک رسیدم، مردی جلوی من آمد و گفت: «اجرت با خداست. برگرد. دستت به او نرسد.»
برگشتم و نزدیک سپیده دم به سمت قبر رفتم و چون نزدیک رسیدم، آن مرد آمد و گفت: «ای بنده خدا، دستت به قبر نرسد.»
به او گفتم: «عافاک اللَّه، چرا به آن نرسم؟ من از کوفه برای زیارت آمدم. مانع من مباش. می‌ترسم صبح شود و اگر شامیان مرا این جا پیدا کنند، می‌کشند.»
به من گفت: «اندکی صبر کن که موسی بن عمران از خدا اجازه زیارت قبر حسین را خواسته و به او اذن داده و با هفتاد هزار ملک از آسمان فرود آمده و آن‌ها از سر شب در حضور او هستند و منتظر طلوع فجرند که به آسمان برگردند.» گوید: به او گفتم: «عافاک اللَّه، تو کیستی؟»
گفت: «من از فرشتگانم که مأمور پاسبانی قبر حسین علیه السلام اند و استغفار برای زوار او.»
گوید: برگشتم و از گفته او می‌خواست خِردم پرواز کند. پس از سپیده دم سر قبر رفتم و کسی مانع نشد. سلام دادم و بر قاتلانش نفرین کردم و نماز صبح را خواندم و از ترس شامیان به سرعت برگشتم.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 282- 283
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 59- 60].
(3)- کذا فی بعض النّسخ، وفی بعضها عبدالرّحمان الأشعث، وفی البحار نقلًا عن الکتاب عبدالرّحمان بن أبی الأشعث. والظّاهر أنّ کلّ ذلک تصحیف، والصّحیح بقرینة طرفی روایته أ نّه عبداللَّه بن عمرو بن الأشعث الّذی یروی کثیراً عن عبداللَّه بن حمّاد وله کتاب یرویه عنه هارون بن مسلم.
(4)- [فی الکامل رقم 4 مکانه: «حدّثنی القاسم بن محمّد بن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن جدّه، عن عبداللَّه ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 417
قال: سمعته یقول: قبر الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیه عشرون ذراعاً فی عشرین ذراعاً مکسّراً روضة من ریاض الجنّة، وفیه «1» معراج الملائکة «2» إلی السّماء ولیس من ملک مقرّب ولا نبیّ مرسل إلّاو «3» هو یسأل اللَّه أن یزوره «4»، ففوج یهبط وفوج یصعد.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 112 رقم 3، 114- 115 رقم 4/ عنه: السّیّد هاشم‌البحرانی، مدینة المعاجز «5»، 4/ 207- 208؛ المجلسی، البحار، 98/ 60
حدّثنی أبی وأخی وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی، وأحمد بن إدریس، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن حجّاج «6»، «7» عن یونس «7»، «8» عن صفوان الجمّال، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام «9» لمّا أتی الحیرة «9»، هل لک فی قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: وتزوره «10» جُعلت فداک، قال: وکیف لا أزوره «11» واللَّه یزوره فی «12» کلِّ لیلة جمعة «13» یهبط مع «13» الملائکة إلیه «11» والأنبیاء والأوصیاء ومحمّد أفضل
__________________________________________________
(1)- خ ل [وفی الکامل رقم 4]: «منه».
(2)- [لم یرد فی الکامل رقم 4 والبحار].
(3)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(4)- [الکامل رقم 4: «یزور الحسین علیه السلام»].
(5)- [حکاه أیضاً فی مدینة المعاجز، 4/ 204 والبحار، 98/ 106].
(6)- [فی الوسائل ومدینة المعاجز والبحار: «الحجّاج»].
(7- 7) [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(8)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(9- 9) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(10)- [مدینة المعاجز: «أتزوره»].
(11- 11) إنّ هذه الألفاظ: «الصّعود والنّزول والید»، المنسوب إلی اللَّه تبارک وتعالی والواردة فی القرآن الکریم والحدیث الشریف، یقول أهل العدل والتّوحید بأنّ المراد لیس ظواهرها بل معانیها التّأویلیّة المشروحة فی کتب الکلام.
(12)- [لم یرد فی الوسائل].
(13- 13) [الأسرار: «ثمّ یهبط»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 418
الأنبیاء «1» ونحن أفضل الأوصیاء، فقال صفوان «1»: جعلت فداک، «2» فتزوره فی کلّ جمعة حتّی تدرک «2» زیارة الرّبّ؟ قال: نعم یا صفوان، الزم «3» ذلک یکتب «3» لک زیارة قبر الحسین علیه السلام، وذلک تفضیل «4» وذلک تفضیل «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 112- 113 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 374؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 208- 209؛ المجلسی، البحار، 98/ 60؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن الحسن بن محبوب، عن «5» إسحاق بن عمّار، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: إنّ لموضع قبر الحسین «6» ابن علیّ علیهما السلام حرمة معلومة «6»، مَنْ عرفها واستجار بها اجیر، قلت: فصف لی موضعها «7» جعلت فداک «7»، قال: امسح من موضع قبره الیوم، فامسح «8» خمسة «9» وعشرین ذراعاً من «10» ناحیة رجلیه «10» و «11» خمسة «12» وعشرین ذراعاً ممّا یلی وجهه، وخمسة «12» وعشرین
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل والأسرار: «قلت»].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «فنزوره کلّ جمعة ندرک»، وفی مدینة المعاجز: «فأزوره فی کلّ جمعة حتّی أدرک»، وفی البحار: «فنزوره فی کلّ جمعة حتّی ندرک»].
(3- 3) [فی مدینة المعاجز والبحار: «تکتب»].
(4- 4) [لم یرد فی البحار].
(5)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(6- 6) [فی المزار: «ابن علیّ علیه السلام حرمة معروفة»، وفی التّهذیب ومصباح المتهجّد وتسلیة المجالس والوسائل والأسرار: «حرمة معروفة»، وفی تظلّم الزّهراء: «حرمة معلومة و»].
(7- 7) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(8)- [لم یرد فی المزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد وتسلیة المجالس والوسائل والبحار والأسرار].
(9)- [فی مصباح المتهجّد وتسلیة المجالس: «خمساً»].
(10- 10) [التّهذیب: «قدامه»].
(11) (11*) [لم یرد فی الوسائل والأسرار، وفی التّهذیب: «خمسة وعشرین ذراعاً من عند رأسه وخمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رجلیه»، وفی مصباح المتهجّد والبحار وتظلّم الزّهراء: «خمساً (خمسة) وعشرین ذراعاً من خلفه وخمساً (خمسة) وعشرین ذراعاً ممّا یلی وجهه»].
(12)- [تسلیة المجالس: «خمساً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 419
ذراعاً من خلفه (11*)، وخمسة «1» وعشرین ذراعاً من «2» ناحیة رأسه «2»، وموضع قبره منذ «3» یوم دفن روضة من ریاض الجنّة، ومنه معراج «4» یعرج فیه «4» بأعمال زوّاره إلی السّماء، «5» فلیس ملک ولا نبیّ فی السّماوات «5» إلّاوهم یسألون اللَّه «6» أن یأذن لهم «6» فی «7» زیارة قبر الحسین «7» علیه السلام، ففوج ینزل وفوج یعرج.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 272 رقم 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات) «8»، 5- 3/ 25 رقم 2؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 71- 72؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیةالمجالس، 2/ 532؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 400؛ المجلسی، البحار، 98/
110؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 373؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 509؛ الفتّال،
روضة الواعظین، 2/ 411؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 156
حدّثنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: أنا محمّد بن عمّار العطّار، قال: حدّثنی عبید ابن محمّد بن صبیح الکنانیّ، قال: نا یحیی بن محمّد بن بشیر، قال: حدّثنا أبو بکر- یعنی ابن عیّاش- قال: حدّثنی حمزة الزّیّات، قال: رأیت فیما یری النّائم محمّداً علیه السلام وإبراهیم خلیل الرّحمن یصلِّیان عند قبر الحسین بن علیّ علیه السلام.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 74 رقم 60
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح المتهجّد وتسلیة المجالس: «خمساً»].
(2- 2) [التّهذیب: «خلفه»].
(3)- [فی التّهذیب ومصباح المتهجّد والوسائل والأسرار: «من»، وفی روضة الواعظین مکانه: «قال الصّادق علیه السلام: موضع قبر الحسین علیه السلام من ...»].
(4- 4) [فی روضة الواعظین: «یعرج»، وفی الوسائل: «تعرج فیه»].
(5- 5) [فی المزار ومصباح المتهجّد وتسلیة المجالس: «فلیس ملک [ولانبیّ] فی السّماوات ولا فی الأرض»، وفی التّهذیب وروضة الواعظین: «فلیس ملک فی السّماء ولا فی الأرض»، وفی الوسائل والأسرار: «وما من ملک فی السّماء ولا فی الأرض»].
(6- 6) [لم یرد فی المزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد وروضة الواعظین، وفی الأسرار: «یأذن لهم»].
(7- 7) [مصباح المتهجّد: «زیارته»].
(8)- [حکاه أیضاً فی المزار 5- 3/ 141 رقم 3].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 420
أخبرنا ابن خشیش، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا أبو الطّیّب علیّ بن محمّد بن مخلد الجعفیّ الدّهّان بالکوفة، قال: حدّثنا أحمد بن میثم بن أبی نعیم، قال: حدّثنا یحیی‌ابن عبدالحمید الحمّانی أملاه علیَّ فی منزله، قال: خرجت أیّام ولایة موسی بن عیسی الهاشمیّ فی الکوفة من منزلی، فلقینی أبو بکر بن عیّاش، فقال لی: امض بنا یا یحیی إلی هذا؛ فلم أدر مَنْ یعنی، وکنت أجلّ أبا بکر عن مراجعة، وکان راکباً حماراً له، فجعل یسیر علیه وأنا أمشی مع رکابه، فلمّا صرنا عند الدّار المعروفة بدار عبداللَّه بن حازم التفتَ إلیّ، فقال لی: یا ابن الحمّانی، إنّما جررتک معی وجشّمتک معی أن تمشی خلفی لُاسمعک ما أقول لهذا الطّاغیة.
قال: فقلت: من هو، یا أبا بکر؟ قال: هذا الفاجر الکافر موسی بن عیسی؛ فسکتّ عنه، ومضی وأنا أتبعه حتّی إذا صرنا إلی باب موسی بن عیسی وبصر به الحاجب وتبیّنه، وکان النّاس ینزلون عند الرّحبة، فلم ینزل أبو بکر هناک، وکان علیه یومئذٍ قمیص وإزار وهو محلول الإزار.
قال: فدخل علی حمارٍ، ونادانی: تعالَ یا ابن الحمانی؛ فمنعنی الحاجب، فزجره أبو بکر، وقال له: أتمنعه یا فاعل وهو معی؟ فترکنی، فما زال یسیر علی حماره حتّی دخل الأیوان، فبصر بنا موسی وهو قاعد فی صدر الأیوان علی سریره وبجنبی السّریر رجال متسلّحون وکذلک کانوا یصنعون، فلمّا أن رآه موسی، رحّب به وقرّبه وأقعده علی سریره، ومنعت أنا حین وصلت إلی الأیوان أن أتجاوزه، فلمّا استقرّ أبو بکر علی السّریر التفت فرآنی حیث أنا واقف، فنادانی: تعال ویحک؛ فصرت إلیه ونعلی فی رجلی، وعلیَّ قمیص وإزار، فأجلسنی بین یدیه، فالتفت إلیه موسی فقال: هذا رجل تکلّمنا فیه؟ قال: لا ولکنّی جئت به شاهداً علیک. قال: فی ماذا؟ قال: إنِّی رأیتک وما صنعت بهذا القبر.
قال: أی قبر؟ قال: قبر الحسین بن علیّ ابن فاطمة بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
وکان موسی قد وجّه إلیه من کربه وکرب جمیع أرض الحائر وحرثها وزرع الزّرع فیها، فانتفخ موسی حتّی کاد أن ینقدّ، ثمّ قال: وما أنت وذا؟ قال: اسمع حتّی اخبرک،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 421
اعلم أنّی رأیت فی منامی کأنّی خرجت إلی قومی بنی غاضرة، فلمّا صرت بقنطرة الکوفة اعترضنی خنازیر عشرة تریدنی، فأغاثنی اللَّه برجل کنت أعرفه من بنی أسد فدفعها عنِّی، فمضیت لوجهی، فلمّا صرت إلی شاهی ضللت الطّریق، فرأیت هناک عجوزاً، فقالت لی: أین ترید، أ یّها الشّیخ؟ قلت: ارید الغاضریة. قالت لی: تبطّن هذا الوادی، فإنّک إذا أتیت آخره اتّضح لک الطّریق.
فمضیت، ففعلت ذلک، فلمّا صرت إلی نینوی إذا أنا بِشَیْخٍ کبیرٍ جالس هناک، فقلت:
من أین أنت أ یّها الشّیخ؟ فقال لی: أنا من أهل هذه القریة. فقلت: کم تعد من السّنین؟
فقال: ما أحفظ ما مضی من سنّی وعمری، ولکن أبعد ذکری أنِّی رأیت الحسین بن علیّ علیهما السلام ومن کان معه من أهله ومن تبعه یُمْنَعون الماء الّذی تراه ولا یُمْنَع الکلاب ولا الوحوش شربه؛ فاستفظعت ذلک وقلت له: ویحک، أنت رأیت هذا؟ قال: إی‌والّذی سمک السّماء، لقد رأیت هذا أ یّها الشّیخ وعاینته، وإنّک وأصحابک هم الّذین یعینون علی ما قد رأینا ممّا أقرح عیون المسلمین، إن کان فی الدّنیا مسلم. فقلت: ویحک، وما هو؟
قال: حیث لم تنکروا ما أجری سلطانکم إلیه. قلت: ما أجری إلیه؟ قال: أیکرب قبر ابن النّبیّ صلی الله علیه و آله وتحرث أرضه؟ قلت: وأین القبر؟ قال: ها هو ذا أنت واقف فی أرضه، فأمّا القبر فقد عمی عن أن یُعْرَف موضعه.
قال أبو بکر بن عیّاش: وما کنت رأیت القبر قبل ذلک الوقت قطّ ولا أتیته فی طول عمری، فقلت: من لی بمعرفته؟ فمضی معی الشّیخ حتّی وقف بی علی حَیْرٍ له باب وآذِن، وإذا جماعة کثیرة علی الباب، فقلت للآذن: ارید الدّخول علی ابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. فقال:
لا تقدر علی الوصول فی هذا الوقت. قلت: ولِمَ؟ قال: هذا وقت زیارة إبراهیم خلیل اللَّه ومحمّد رسول اللَّه ومعهما جبرئیل ومیکائیل فی رعیل من الملائکة کثیر.
قال أبو بکر بن عیّاش: فانتبهت وقد دخلنی رَوْعٌ شدید وحزن وکآبة، ومضت بی الأیّام حتّی کدت أن أنسی المنام، ثمّ اضطررت إلی الخروج إلی بنی غاضرة لدَین کان لی علی رجل منهم، فخرجت وأنا لا أذکر الحدیث حتّی إذ صرت بقنطرة الکوفة لقینی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 422
عشرة من اللّصوص، فحین رأیتهم ذکرت الحدیث ورعبت من خشیتی لهم، فقالوا لی:
الق ما معک وانجُ بنفسک؛ وکانت معی نفیقة، فقلت: ویحکم، أنا أبو بکر بن عیّاش، وإنّما خرجت فی طلب دَین لی، واللَّه اللَّه لا تقطعونی عن طلب دَینی وتضرّوا بی فی نفقتی، فإنِّی شدید الإضاقة، فنادی رجل منهم: مولای وربّ الکعبة لا یُعرض له. ثمّ قال لبعض فتیانهم: کن معه حتّی تصیر به إلی الطّریق الأیمن.
قال أبو بکر: فجعلت أتذکّر ما رأیته فی المنام، وأتعجّب من تأویل الخنازیر حتّی صرت إلی نینوی، فرأیت- واللَّه الّذی لا إله إلّاهو- الشّیخَ الّذی کنتُ رأیته فی منامی بصورته وهیئته، رأیته فی الیقظة کما رأیته فی المنام سواء، فحین رأیته ذکرت الأمر والرّؤیا، فقلت: لا إله إلّااللَّه، ما کان هذا إلّاوحیاً، ثمّ سألته کمسألتی إیّاه فی المنام، فأجابنی، ثمّ قال لی: امض بنا؛ فمضیت، فوقفت معه علی الموضع وهو مکروب، فلم یفتنی شی‌ء فی منامی إلّاالآذن والحیر، فإنِّی لم أر حیراً ولم أر آذناً.
فاتّق اللَّه أ یّها الرّجل، فإنِّی قد آلیتُ علی نفسی أ لّاأدع إذاعة هذا الحدیث، ولا زیارة ذلک الموضع وقصده وإعظامه، فإنّ موضعاً یأتیه إبراهیم ومحمّد وجبرئیل ومیکائیل علیهم السلام لحقیق بأن یرغب فی إتیانه وزیارته، فإنّ أبا حصین حدّثنی أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله قال: من رآنی فی المنام فإیّای رأی، فإنّ الشّیطان لا یتشبّه بی.
فقال له موسی: إنّما أمسکت عن إجابة کلامک لأستوفی هذه الحمقة الّتی ظهرت منک، وباللَّه لئن بلغنی بعد هذا الوقت أ نّک تتحدّث بهذا لأضربنّ عنقک وعنق هذا الّذی جئت به شاهداً علیَّ. «1»
الطّوسی، الأمالی،/ 321- 324
وأخبرنی الحافظ سیِّد الحفّاظ أبو منصور شهردار بن شیرویه الدّیلمیّ فی ما کتب إلیَّ من همدان، أخبرنی الإمام أبو بکر أحمد بن محمّد بن زنجویه الزّنجانیّ بقراءتی علیه بزنجان سنة خمسمائة، أخبرنی الحسین بن محمّد الفلاکیّ، أخبرنی أحمد بن جعفر بن
__________________________________________________
(1)- [راجع: «7/ مصیر القتلة والرّاضین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 423
حمدان القطیعیّ؛ أخبرنی عبداللَّه بن أحمد بن حنبل، أخبرنی أبی أحمد بن حنبل، عن عبداللَّه بن محمّد التّیمیّ، عن حمّاد بن سلمة، عن علیّ بن زید، عن أنس بن مالک، قال:
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: إنّ موسی بن عمران سأل ربّه عزّ وجلّ زیارة قبر الحسین بن علیّ، فزاره فی سبعین ألف من الملائکة.
ورُوی مثل ذلک عن علیّ بن أبی طالب علیه السلام.
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 169
الفردوس للدّیلمیّ «1»: قال النّبیّ صلی الله علیه و آله: إنّ «2» موسی بن عمران سأل ربّه زیارة قبر الحسین بن علیّ، فزاره فی سبعین ألف «3» من الملائکة.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 127/ مثله المجلسی، البحار، 43/ 315
ومن ذلک ما رواه عبداللَّه «4» بن حمّاد الأنصاریّ فی أصله فی (فضل زیارة الحسین صلوات اللَّه علیه وآله)، ولم یذکر عاشوراء، فقال ما لفظه: عن الحسین بن أبی حمزة، قال:
خرجت فی آخر زمن بنی أمیّة وأنا أرید قبر الحسین علیه السلام، فانتهیت إلی الغاضریّة، حتّی إذا نام النّاس اغتسلت، ثمّ أقبلت أرید القبر، حتّی إذا کنت علی باب الحائر «5» خرج إلیّ رجل جمیل «6» الوجه، طیِّب الرِّیح، شدید بیاض الثِّیاب، فقال: انصرف فإنّک لاتصل، فانصرفت إلی شاطئ الفرات، فآنست به حتّی إذا کان نصف اللّیل اغتسلت، ثمّ أقبلت أرید القبر.
فلمّا انتهیت إلی باب الحائر خرج إلیّ «7» الرّجل بعینه، فقال: یا هذا! انصرف فإنّک
__________________________________________________
(1)- [فی المطبوع: «عن الدّیلمیّ»].
(2)- [فی البحار مکانه: «روی [الدّیلمیّ] أیضاً عنه [أمیر المؤمنین علیه السلام] إنّ ...»].
(3)- [البحار: «ألفاً»].
(4)- [فی مدینة المعاجز والبحار: «أبو عبداللَّه»].
(5)- [البحار: «الحیر»].
(6)- [مدینة المعاجز: «حسن»].
(7)- [أضاف فی مدینة المعاجز: «ذلک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 424
لا تصل، فانصرفت، فلمّا کان آخر اللّیل اغتسلت، ثمّ أقبلت «1» أرید القبر، فلمّا انتهیت إلی باب الحائر خرج إلیّ ذلک الرّجل فقال «2»: یا هذا! إنّک لا تصل. فقلت: فلِمَ لا أصل إلی ابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وسیِّد شباب أهل الجنّة، وقد جئت أمشی من الکوفة، وهی لیلة الجمعة، وأخاف أن أصبح هاهنا وتقتلنی مسلحة بنی امیّة؟ فقال: انصرف فإنّک لا تصل. فقلت: ولِمَ لا أصل؟ فقال: إنّ موسی بن عمران استأذن ربّه فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، فأذن له فأتاه، وهو فی سبعین ألف، فانصرف «3»، فإذا عرجوا إلی السّماء فتعال.
فانصرفت وجئت إلی شاطئ الفرات، حتّی إذا طلع الفجر اغتسلت وجئت، فدخلت، فلم أر عنده أحداً، فصلّیت عنده الفجر وخرجت إلی الکوفة.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 64- 65/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز، 4/ 210- 211؛ المجلسی، البحار، 98/ 57
روی علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام بإسناده، عن النّبیّ صلی الله علیه و آله أ نّه قال: «إنّ موسی بن عمران علیه السلام سأل ربّه زیارة قبر الحسین- «4» أی موضع قبره علیه السلام- لمّا أخبره ربّه بقتله وفضل زیارته «4»، فأذن له، «5» فزاره فی سبعین ألف «5» من الملائکة».
السّبزواری، جامع الأخبار،/ 77 رقم 101/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینةالمعاجز «6»، 4/ 211
وروی الحسن بن محبوب، عن الحسین ابن بنت أبی حمزة الثّمالیّ، قال: خرجت من
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(2)- [زاد فی مدینة المعاجز: «لی»].
(3)- [فی مدینة المعاجز: «من الملائکة»، وفی البحار: «ملک فانصرف»].
(4- 4) [مدینة المعاجز: «لمّا أخبره بقتله وفضله»].
(5- 5) [مدینة المعاجز: «فزار فی سبعین ألفاً»].
(6)- [حکاه أیضاً فی مدینة المعاجز، 4/ 213].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 425
الکوفة قاصداً زیارة الحسین علیه السلام فی آخر زمان بنی مروان وقد أقاموا مشایخ من أهل الشّام علی الطّرقات یقتلون مَنْ ظفروا به من زوّاره، فأتیت إلی القریة الّتی عند حائره علیه السلام، فأخفیت نفسی إلی اللّیل، ثمّ أتیت إلی الحائر الشّریف، فخرج منه علیَّ رجل، فقال: یا هذا، ارجع من حیث أتیت، عافاک اللَّه، فإنّک لا تقدر علی الزّیارة فی هذه السّاعة، فرجعت إلی مکانی، فلمّا ذهب من اللّیل شطره أقبلت لزیارته علیه السلام، فخرج علیَّ ذلک الرّجل وقال: یا هذا، ألم أقل لک إنّک لا تقدر علی زیارة الحسین هذه اللّیلة؟
فقلت: وما یمنعنی من ذلک وأنا قد أقبلت من الکوفة علی خوف من أهل الشّام أن یقتلونی؟
فقال: یا هذا، اعلم أنّ إبراهیم خلیل اللَّه وموسی کلیم اللَّه ومحمّد حبیب اللَّه علیهم السلام استأذنوا فی هذه اللّیلة أن یزوروا قبر الحسین علیه السلام فأذن لهم، فهم عنده من أوّل اللّیل فی جمع من الملائکة لا یحصی عددهم یسبّحون اللَّه ویقدّسونه إلی الصّباح.
فقلت له: وأنت من تکون، عافاک اللَّه؟
قال: أنا من الملائکة الموکّلین بقبره صلوات اللَّه علیه.
فکاد یطیر عقلی ممّا دخلنی من الرّعب، ورجعت إلی مکانی متفکِّراً فی ذلک حتّی انفجر عمود الصّبح، فأتیت، فلم أر أحداً، فصلّیت وزرت وانصرفت علی خوف من أهل الشّام.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 533- 534
وروی السّمعانیّ فی فضائل الصّحابة، بإسناده عن أبی هریرة، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: إنّ موسی بن عمران علیه السلام سأل ربّه زیارة قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام، فأذن له، فزاره فی سبعین ألفاً من الملائکة.
السّیّد هاشم البحرانی،، مدینة المعاجز، 4/ 213- 214
وعن کعب الأحبار حین أسلم فی أیّام خلافة عمر بن الخطّاب وجعل النّاس یسألونه عن الملاحم الّتی تظهر فی آخر الزّمان؟ فصار کعب یخبرهم بأنواع الأخبار والملاحم والفتن الّتی تظهر فی العالم، ثمّ قال: وأعظمها فتنة وأشدّها مصیبة لا تنسی إلی أبد
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 426
الآبدین مصیبة الحسین علیه السلام وهی الفساد الّذی ذکره اللَّه تعالی فی کتابه المجید، حیث قال:
«ظهرَ الفَسادُ فی البَرِّ والبَحْرِ بما کَسَبَت أیدی النّاس»، وإنّما فتح الفساد بقتل هابیل ابن آدم وختم بقتل الحسین علیه السلام، أوَ لا تعلمون أ نّه تفتح یوم قتله أبواب السّماوات ویؤذن للسّماء بالبکاء، فتبکی دماً، فإذا رأیتم الحمرة فی السّماء قد ارتفعت، فاعلموا أنّ السّماء تبکی حسیناً.
فقیل: یا کعب! لِمَ لا تفعل السّماء کذلک ولا تبکی دماً لقتل الأنبیاء ممّن کان أفضل من الحسین؟ فقال: ویحکم، إنّ قتل الحسین أمر عظیم وإنّه ابن سیّد المرسلین وإنّه یُقتل علانیة مبارزة ظلماً وعدواناً ولا تحفظ فیه وصیّة جدّه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وهو مزاج مائِهِ وبضعة من لحمه، یُذبح بعرصة کربلاء، فوَ الّذی نفس کعب بیده لتبکینه زمرة من الملائکة فی السّماوات السّبع لایقطعون بکاءهم علیه إلی آخر الدّهر، وإنّ البقعة الّتی یدفن فیها خیر البقاع، وما من نبیّ إلّاویأتی إلیها ویزورها ویبکی علی مصابه، ولکربلاء فی کلّ یوم زیارة من الملائکة والجنّ والإنس، فإذا کانت لیلة الجمعة ینزل إلیها تسعون ألف ملک یبکون علی الحسین ویذکرون فضله، وإنّه یسمّی فی السّماء حسیناً المذبوح، وفی الأرض أبا عبداللَّه المقتول. وفی البحار: الفرخ الأزهر المظلوم، وإنّه یوم قتله تنکسف الشّمس بالنّهار، ومن اللّیل ینخسف القمر وتدوم الظّلمة علی النّاس ثلاثة أیّام، وتمطر السّماء دماً، وتدکدک الجبال، وتغطمط البحار، ولو لا بقیّة من ذرّیّته وطائفة من شیعته الّذین یطلبون بدمه ویأخذون بثاره لصبّ اللَّه علیهم ناراً من السّماء أحرقت الأرض ومن علیها.
ثمّ قال کعب: یا قوم! کأ نّکم تتعجّبون بما أحدّثکم فیه من أمر الحسین علیه السلام وإنّ اللَّه تعالی لم یترک شیئاً کان أو یکون من أوّل الدّهر إلی آخره إلّاوقد فسّره لموسی علیه السلام، وما نسمة خلقت إلّاوقد رفعت إلی آدم علیه السلام فی عالم الذّرّ وعرضت علیه، ولقد عرضت علیه هذه الامّة ونظر إلیها وإلی اختلافها وتکالبها علی هذه الدّنیا الدّنیّة، فقال آدم: یا ربّ! ما لهذه الامّة الزّکیّة وبلاء الدّنیا وهم أفضل الامم؟ فقال له: یا آدم! إنّهم اختلفوا
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 427
فاختلفت قلوبهم وسیظهرون الفساد فی الأرض کفساد قابیل حین قتل هابیل، وإنّهم یقتلون فرخ حبیبی محمّد المصطفی.
ثمّ مثّل لآدم علیه السلام مقتل الحسین ومصرعه ووثوب امّة جدّه علیه، فنظر إلیهم، فرآهم مسودّة وجوههم.
الطّریحی، المنتخب،/ 55- 57
رُوی عن ابن محبوب رضی الله عنه، قال: خرجت من الکوفة قاصداً زیارة الحسین علیه السلام فی زمان ولایة آل مروان لعنهم اللَّه تعالی، وکانوا قد أقاموا اناساً من بنی امیّة علی جمیع الطّرق یقتلون مَنْ یظفروا «1» به من زوّار الحسین علیه السلام، فأخفیت نفسی «2» إلی اللّیل، ثمّ دخلت الحائر الشّریف فی اللّیل. فلمّا أردت الدّخول للزّیارة إذ خرج إلیّ رجل وقال لی:
یا هذا! ارجع من حیث جئت، فقد قبل اللَّه زیارتک، عافاک اللَّه، فإنّک لا تقدر علی الزّیارة فی هذه السّاعة، فرجعت إلی مکانی، فصرت «3» حتّی مضی أکثر من نصف اللّیل، ثمّ أقبلت للزّیارة، فخرج إلیّ ذلک الرّجل «4»، وقال لی: یا هذا! ألم أقل لک أ نّک لا تقدر علی زیارة الحسین علیه السلام فی هذه اللّیلة؟ فقلت له «5»: ولِمَ تمنعنی من ذلک وأنا قد أقبلت من الکوفة علی خوف ووجل من بنی امیّة أن یقتلونی؟ فقال: یا ابن محبوب! اعلم أنّ إبراهیم خلیل الرّحمن، وموسی کلیم اللَّه، وعیسی روح اللَّه، ومحمّد حبیب اللَّه قد «5» استأذنوا اللَّه عزّ وجلّ فی هذه اللّیلة «6» أن یزوروا الحسین علیه السلام «6»، فأذن لهم بزیارته، فهم «7» عنده من أوّل اللّیل «7» إلی آخره فی جمع من الملائکة المقرّبین والأنبیاء والمرسلین لا یحصی عددهم
__________________________________________________
(1)- [مدینة المعاجز: «ظفروا»].
(2)- [زاد فی مدینة المعاجز: «وسرت حتّی انتهیت إلی قریة قریبة من مشهد الحسین علیه السلام فأخفیت نفسی»].
(3)- [مدینة المعاجز: «وصبرت»].
(4)- [زاد فی مدینة المعاجز: «أیضاً»].
(5)- [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(6- 6) [لم یرد فی مدینة المعاجز].
(7- 7) [مدینة المعاجز: «عند رأسه من أوّله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 428
إلّا اللَّه تعالی فهم یسبِّحون اللَّه ویقدِّسونه «1» لا یفترون إلی الصّباح، فإذا أصبحت فاقبل إلی زیارته إن شاء اللَّه تعالی. فقلت له: وأنت مَنْ تکون عافاک اللَّه؟ فقال: أنا من الملائکة الموکّلین بقبر الحسین علیه السلام.
فطارَ «2» قلبی ورجعت إلی مکانی «3» أحمد ربِّی وأشکره، حیث لم یردّنی لقبح عملی، وصبرت إلی أن أصبحت، فأتیت «4» لزیارة مولای الحسین علیه السلام ولم یردّنی أحد، وبقیت نهاری کلّه فی زیارته إلی أن هجم اللّیل، وانصرفت علی خوف من بنی امیّة، فنجّانی اللَّه منهم.
الطّریحی، المنتخب،/ 228- 229/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/
211- 213
أقول: روی ابن بطریق فی کتاب (المستدرک) الأخبار المتقدِّمة بأسانید کثیرة من [کتاب] المغازی لمحمّد بن إسحاق، وکتاب الحلیة للحافظ أبی نعیم، ومن کتاب الفردوس لابن شیرویه، وروی من کتاب الفردوس بإسناده عن النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، قال: إنّ موسی بن عمران سأل ربّه عزّ وجلّ فی زیارة الحسین علیه السلام، فزاره فی سبعین ألفاً من الملائکة. «5»
المجلسی، البحار، 37/ 74
__________________________________________________
(1)- [زاد فی مدینة المعاجز: «و»].
(2)- [مدینة المعاجز: «فطاب»].
(3)- [زاد فی مدینة المعاجز: «وبقیت»].
(4)- [زاد فی مدینة المعاجز: «ودخلت»].
(5)- و نیز در خبر است که موسی علی نبینا و آله و علیه السلام از خداوند زیارت قبر حسین علیه السلام را سؤال کرد و با هفتاد هزار فریشته حاضر زیارت شد.
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 1/ 47
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 429

عنایة الأئمّة المعصومین علیهم السلام بزوّار الإمام الحسین علیه السلام‌

حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة بن الخطّاب، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عمّن ذکره، «1» عن داوود بن کثیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ فاطمة بنت محمّد صلی الله علیه و آله تحضر «2» لزوّار قبر ابنها «2» الحسین علیه السلام فتستغفر لهم ذنوبهم «3».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 118 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 55؛ مثله
الطّریحی، المنتخب،/ 196
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصم، عن محمّد «4» البصریّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «5» قال: سمعت أبی یقول لرجل من موالیه وسأله عن الزّیارة، فقال له: مَنْ تزور، ومَنْ ترید به؟ قال: اللَّه تبارک وتعالی. فقال «5»: مَنْ صلّی خلفه صلاة واجبة «6» یرید بها اللَّه لقی اللَّه یوم یلقاه، وعلیه من النّور ما یغشی له کلّ شی‌ء یراه «7» واللَّه یکرم زوّاره ویمنع النّار أن تنال منهم شیئاً، وإنّ الزّائر له لا یتناهی «8» له دون الحوض وأمیر المؤمنین علیه السلام قائم علی الحوض یصافحه ویروّیه من الماء، وما یسبقه أحد
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی المنتخب].
(2- 2) [فی المنتخب: «زوّار قبر»، وفی البحار: «زوّار قبر ابنها»].
(3)- [لم یرد فی المنتخب والبحار].
(4)- [زاد فی الوسائل: «ابن»].
(5- 5) [الوسائل: «فی حدیث زیارة الحسین علیه السلام، قال»].
(6)- خ ل [وفی الوسائل والبحار]: «واحدة»، [وفی تظلّم الزّهراء مکانه: «وقال الصّادق علیه السلام: فمَنْ صلّی خلفه- یعنی الحسین علیه السلام- صلاة واحدة ...»].
(7)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل وتظلّم الزّهراء].
(8)- خ ل: یتناسی.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 430
إلی وروده الحوض حتّی یروی، ثمّ ینصرف إلی منزله من الجنّة و «1» معه ملک من قبل أمیر المؤمنین یأمر الصّراط أن یذلّ له، ویأمر النّار أن لا یصیبه من لفحها شی‌ء حتّی یجوزها، ومعه رسوله الّذی بعثه أمیر المؤمنین علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 122- 123 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة،
3/ 456؛ المجلسی، البحار، 98/ 78؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375
بهذا الإسناد [حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه «2» ومحمّد بن یحیی «2»، عن محمّد «3» بن الحسین، عن محمّد ابن إسماعیل]، عن صالح، عن «4» الحارث بن المغیرة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ للَّه‌ملائکة «5» موکّلین بقبر الحسین علیه السلام، فإذا همّ بزیارته الرّجل أعطاهم اللَّه «6» ذنوبه، فإذا خَطا خُطوةً «7» محوها، ثمّ إذا خطا «8» ضاعفوا «9» له حسناته «9»، فما تزال «10» حسناته تضاعف حتّی توجب «11» له الجنّة، ثمّ اکتنفوه وقدّسوه، وینادون ملائکة «12» السّماء أن «12» قدّسوا زوّار «13» حبیب حبیب اللَّه، فإذا اغتسلوا ناداهم محمّد صلی الله علیه و آله «14»: یا وفد اللَّه، أبشروا بمرافقتی فی الجنّة، ثمّ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [لم یرد فی ثواب الأعمال].
(3)- [فی الکامل،/ 152 مکانه: «حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد ...»].
(4)- [فی ثواب الأعمال: «ابن»، وفی جامع الأخبار وتسلیة المجالس مکانه: «عن صالح، عن ...»].
(5)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام: إنّ اللَّه عزّ وجلّ جعل ملائکة ...»].
(6)- [لم یرد فی الکامل،/ 152 وثواب الأعمال وجامع الأخبار وتظلّم الزّهراء].
(7)- [لم یرد فی الکامل،/ 152 وثواب الأعمال وتسلیة المجالس والبحار وتظلّم الزّهراء].
(8)- [أضاف فی جامع الأخبار: «خطوة»].
(9- 9) [فی الکامل،/ 152 وتظّم الزّهراء: «حسناته»، وفی جامع الأخبار: «له الحسنات»].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «فلم یزل»].
(11)- [فی تسلیة المجالس وتظلّم الزّهراء: «یوجب»].
(12- 12) [تسلیة المجالس: «السّماوات»].
(13)- [أضاف فی ثواب الأعمال: «قبر»].
(14)- [جامع الأخبار: «رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 431
ناداهم أمیر المؤمنین علیه السلام «1»: أنا ضامن «2» لقضاء حوائجکم «2» ودفع «3» البلاء عنکم فی الدّنیا والآخرة، ثمّ «4» التقاهم «5» النّبیّ صلی الله علیه و آله «4» عن أیمانهم وعن شمائلهم حتّی ینصرفوا إلی أهالیهم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 132- 133 رقم 3،/ 152- 153 رقم 3/ عنه: محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 522- 523؛ المجلسی، البحار، 98/ 64- 65؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 393؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 91- 92؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 81- 82
حدّثنی محمّد بن همام بن سهیل، عن جعفر بن محمّد بن مالک، قال: حدّثنا محمّد ابن عمران، قال: حدّثنا الحسن بن الحسین اللّؤلؤی، عن محمّد بن إسماعیل، عن محمّد ابن أیّوب، عن الحارث بن المغیرة النّصری، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ «6» اللَّه تبارک وتعالی جعل «6» ملائکة موکّلین بقبر الحسین علیه السلام، فإذا همّ الرّجل بزیارته واغتسل نادی محمّد صلی الله علیه و آله: یا وفد اللَّه، أبشروا بمرافقتی فی الجنّة، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 137 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 66
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن محمّد بن همام، عن جعفر بن محمّد بن مالک الفزاریّ قال: حدّثنا محمّد بن عمران، قال: حدّثنا حسن بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن محمّد بن أیّوب، عن الحارث بن المغیرة، عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام قال: «7» إنّ للَّه‌ملائکة موکّلین بقبر الحسین علیه السلام، فإذا همّ الرّجل بزیارته فاغتسل ناداه
__________________________________________________
(1)- [ثواب الأعمال: «علیّ علیه السلام»].
(2- 2) [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار وتسلیة المجالس: «لحوائجکم»، وفی تظلّم الزّهراء: «حوائجکم»].
(3)- [البحار: «رفع»].
(4- 4) [فی الکامل،/ 153 وثواب الأعمال وجامع الأخبار وتسلیة المجالس: «اکتنفوهم»].
(5)- خ ل: «اکتنفهم».
(6- 6) [البحار: «للَّه تبارک وتعالی»].
(7)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 432
محمّد صلی الله علیه و آله: یا وفد اللَّه، أبشروا بمرافقتی فی الجنّة. وناداه أمیر المؤمنین علیه السلام: أنا ضامن لقضاء «1» حوائجکم، ودفع «2» البلاء عنکم فی الدّنیا والآخرة، ثمّ اکتنفهم النّبیّ صلی الله علیه و آله وعلیّ علیه السلام عن أیمانهم وعن «3» شمائلهم حتّی ینصرفوا إلی أهالیهم.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 53 رقم 126/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة،
10/ 378؛ المجلسی، البحار، 98/ 147؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
__________________________________________________
(1)- [الأسرار: «بقضاء»].
(2)- [فی الوسائل والأسرار: «دفعة»].
(3)- [لم یرد فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 433

الحسین علیه السلام یعرف زوّاره وینظر إلیهم ویستغفر لهم وللباکین علیه‌

حدّثنی أبی رحمه الله، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین بن سعید، عن عبداللَّه ابن المغیرة، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن عبداللَّه بن بکیر «1» الأرّجانیّ «2» و «3» حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن عبداللَّه بن زرارة، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن عبداللَّه بن بکیر «4»، «5» قال: حججت مع أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث طویل، فقلت: یا ابن رسول اللَّه! لو نبش قبر الحسین بن علیّ علیه السلام هل کان یُصاب فی قبره شی‌ء؟ فقال: یا ابن بکیر «6»، ما أعظم مسائلک «7»، إنّ الحسین علیه السلام مع أبیه، وامِّه وأخیه فی منزل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، و «8» معه یرزقون ویحبرون، وإنّه لعن یمین العرش متعلّق به، یقول: یا ربّ! أنجز لی ما وعدتنی، وإنّه لینظر إلی زوّاره، وإنّه «9» أعرف بهم وبأسمائهم وأسماء آبائهم وما فی رحالهم «10» من أحدهم بولده «5»، وإنّه لینظر «11»
__________________________________________________
(1)- کذا فی بعض النّسخ، وفی بعضها بکر.
(2)- أرّجان، بفتح أوّله وتشدید ثانیه تارة وبالتخفیف أخری: مدینة من بلاد فارس، وفی بعض النّسخ أرحمانی، وأظنّه تصحیف أرخمانی بالفتح ثمّ السّکون وضمّ الحاء المعجمة، بلدة من مدن فارس.
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [فی تظلّم الزّهراء: «بکر»، وفی مدینة المعاجز ونفس المهموم مکانه: «عن عبداللَّه بن بکیر ...»].
(5- 5) [فی الوسائل: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث طویل یذکر فیه حال الحسین علیه السلام قال:»].
(6)- [فی مدینة المعاجز وتظلّم الزّهراء: «ابن بکر»].
(7)- [فی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «مسألتک»].
(8)- [أضاف فی مدینة المعاجز: «من»].
(9)- [فی مدینة المعاجز: «وهو»، وفی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم: «فهو»].
(10)- [فی العوالم وتظلّم الزّهراء: «رحائلهم»].
(11)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر ابن بکیر عن الصّادق علیه السلام فی حدیث طویل یذکر فیه حال الحسین علیه السلام قال: وإنّه لینظر ...»، وفی حول البکاء: «بإسنادین عن جعفر الصّادق علیه السلام فی حدیث: إنّ الحسین لینظر ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 434
إلی من یبکیه، فیستغفر له، ویسأل أباه الاستغفار له، ویقول: «1» أ یّها الباکی، لو علمت ما أعدّ اللَّه لک لفرحت أکثر ممّا حزنت «2»، وأ نّه لیستغفر له من کلّ ذنب وخطیئة. «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 103 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 397- 398؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 217- 218؛ المجلسی، البحار «4»، 44/ 292؛ البحرانی، العوالم، 17/ 533- 534؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 38؛ القمی، نفس المهموم،/ 39؛ دانشیار، حول البکاء،/ 112- 113؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 40
حدّثنی الحسین بن محمّد بن عامر، عن معلّی «5» بن محمّد البصریّ، قال: حدّثنی أبو الفضل، عن ابن صدقة، «6» عن المفضّل بن عمر، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: «7» کأنِّی بالملائکة- واللَّه- قد ازدحموا «7» المؤمنین علی قبر الحسین علیه السلام، قال: قلت: فیتراؤون
__________________________________________________
(1)- [زاد فی الوسائل: «یا»، وزاد فی حول البکاء: «له»].
(2)- [فی الوسائل: «ما حزنت»، وإلی هنا حکاه عنه فی حول البکاء].
(3)- با پیوست سند به شیخ ابوالقاسم جعفر بن قولویه قمی به سندش از عبداللَّه بن بکیر در حدیث طولانی گوید: با امام ششم به حج می‌رفتم. به او گفتم: «یابن رسول اللَّه! اگر قبر حسین بن علی را بشکافند، در قبرش چیزی باشد؟»
فرمود: «ای پسر بکیر! چه پرسش‌های بزرگی می‌کنی! حسین بن علی با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدایند و با او همخور و خرسندند و او در یمین عرش است، بدان چسبیده و می‌گوید: پروردگارا! آنچه به من وعده دادی انجام ده. و به زائرین خود می‌نگرد. و به نام آنان و پدرانشان و آنچه در بنه دارند، عارف تر است از خود آنان به فرزندشان. و به گریه کننده خود نظر دارد و برای او بی نیازی خواهد و آمرزش طلبد و گوید: ای گریه کننده! اگر آنچه را خدا برایت آماده کرده می‌دانستی، بیش از آنچه غمینی، خرسند بودی. و برای هر گناه و خطای او آمرزش می‌خواهد.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 13
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 27/ 300].
(5)- [فی المختصر والرّجعة والبحار: «المعلّی»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(7- 7) [فی المختصر والبحار ونفس المهموم: «کأنِّی واللَّه بالملائکة قد زاحموا»، وفی الرّجعة: «لکأنِّی واللَّه بالملائکة قد زاحموا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 435
له «1»؟ قال: هیهات هیهات، «2» قد ألزموا «2» واللَّه المؤمنین حتی أنّهم لیمسحون وجوههم بأیدیهم. قال: وینزّل اللَّه علی زوّار الحسین علیه السلام غدوة وعشیّة من طعام الجنّة وخدّامهم الملائکة لا یسأل اللَّه «3» عبد حاجة من حوائج الدّنیا والآخرة إلّا «4» أعطاها إیّاه «4». قال: قلت: هذه واللَّه الکرامة، «5» قال لی: یا مفضّل «5»! أزیدک؟ قلت: نعم سیِّدی «6»، قال: کأنِّی بسریر من نور قد وضع وقد ضربت علیه قبّة من یاقوتة حمراء مکلّلة «7» بالجواهر وکأنِّی بالحسین علیه السلام جالس «7» علی ذلک السّریر وحوله تسعون ألف قبّة خضراء، وکأنّی بالمؤمنین یزورونه ویسلِّمون علیه. فیقول اللَّه عزّ وجلّ لهم: أولیائی، سلونی، فطال ما أوذیتم وذللتم واضطهدتم، فهذا یوم لا تسألونی حاجة من حوائج الدّنیا والآخرة إلّا قضیتها لکم، فیکون أکلهم وشربهم فی «8» الجنّة، فهذه واللَّه الکرامة الّتی «9» لا انقضاء لها ولا یدرک منتهاها «9». «10»
__________________________________________________
(1)- [فی المختصر والرّجعة: «لهم»].
(2- 2) [فی المختصر: «لزماء»، وفی الرّجعة: «لیتراؤون»].
(3)- [لم یرد فی الرّجعة].
(4- 4) [فی المختصر: «أعطاه إیّاها»، وفی الرّجعة: «أعطاها اللَّه إیّاه»].
(5- 5) [فی المختصر: «قال المفضّل: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام»، وفی الرّجعة والبحار ونفس المهموم: «قال: یا مفضّل»].
(6)- [فی المختصر ونفس المهموم: «یا سیِّدی»].
(7- 7) [فی المختصر والرّجعة: «بالجوهر، وکأنِّی بالحسین علیه السلام جالساً»، وفی البحار: «بالجوهر، وکأنِّی بالحسین بن علیّ علیهما السلام جالس»].
(8)- [فی المختصر والرّجعة والبحار ونفس المهموم: «من»].
(9- 9) [فی المختصر والرّجعة والبحار ونفس المهموم: «لایشبهها شی‌ء»، وأضاف فی البحار ونفس المهموم: «بیان: نزول الطّعام فی البرزخ وضرب القبّة فی الرّجعة بقرینة قوله علیه السلام: من حوائج الدّنیا والآخرة»].
(10)- [أضاف فی المختصر: «اعلم أنّ الحدیث فیه دلالة واضحة بیّنة علی أنّ ذلک یکون فی الدّنیا فی رجعة سیِّدنا الحسین علیه السلام إلی الدّنیا کما رویناه فی الأحادیث الصّحیحة الصّریحة عنهم علیهم السلام فی رجعته ورجعتهم.
أوّلًا: قوله علیه السلام وینزل اللَّه علی زوّار الحسین علیه السلام غدوة وعشیّة من طعام الجنّة والانزال یدلّ علی أنّه فی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 436
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 135- 136 رقم 3/ عنه: حسن بن سلیمان، مختصربصائر الدّرجات،/ 193- 194؛ الأسترآبادی، الرّجعة،/ 138- 140؛ المجلسی، البحار «1»، 98/ 65- 66؛ القمی، نفس المهموم،/ 541- 542
أخبرنا أبو عبداللَّه جعفر بن محمّد بن الحسین بن حاجب قراءة علیه، قال: نا أبی، قال: نا یونس بن علیّ القطّان، قال: نا بحر الطحّان، «2» عن جعفر بن محمّد علیه السلام، قال: قال الحسین بن علیّ علیه السلام: مَنْ زارنی بعد موتی زرته یوم القیامة، ولو لم یکن إلّافی النّار
__________________________________________________
- الدّنیا لا فی الآخرة. وثانیاً: قوله علیه السلام لا یسأل عبد حاجة من حوائج الدّنیا والآخرة إلّاأعطاه إیّاه وحوائج الدّنیا لا تسأل فی الآخرة. وثالثاً: قوله سبحانه فهذا یوم لا تسألونی حاجة من حوائج الدّنیا والآخرة إلّاقضیتها لکم. ورابعاً: قوله علیه السلام فیکون أکلهم وشربهم من الجنّة فظهر ما قلناه والحمد للَّه‌معطی من یشاء ما یشاء کیف یشاء»].
و از او [ابن قولویه] به سندش از مفضل بن عمر گفت که: امام ششم به من فرمود: «به خدا، گویا می‌بینم که ملائکه بر سر قبر حسین علیه السلام ملازم مؤمنان باشند.»
گوید: گفتم: «به چشم آن ها می‌آیند؟»
فرمود: «هیهات، هیهات، به خدا ملازم مؤمنین باشند تا آن جا که دست خود به روی آن‌ها کشند.»
فرمود: «خدا هر چاشت و شام از طعام بهشت برای زوار حسین بفرستد و ملائکه خدمتکار آن‌ها باشند و بنده ای حاجت دنیا و آخرت خود را نخواهد، جز به او داده شود.»
گوید: گفتم: «به خدا کرامت این است.»
فرمود: «ای مفضل! بیشتر برایت بگویم؟»
گفتم: «آری ای آقای من.»
فرمود: «گویا یک تختی از نور می‌نگرم که یک قبه یاقوت سرخ مکلل به جواهرات بر آن است، و گویا حسین بر آن نشسته و نود هزار قبه سبز گرد آن است، و گویا بینم مؤمنان او را زیارت کنند و بر او سلام دهند و خدای عز وجل به آن‌ها فرماید: دوستان من! از من خواهش کنید. دیر زمانی شما آزار کشیدید و خوار شدید و در فشار بودید و این است روزی که هیچ حاجتی از من نخواهید از حوائج دنیا و آخرت، جز آن را برای شما برآورم. و خوردن و نوشیدن آن‌ها از بهشت باشد. این است به خدا کرامتی که مانند آن چیزی نیست.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 283
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 53/ 116].
(2)- [من هنا حکاه فی المنتخب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 437
لأخرجته «1» منها.
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید، قال: أنا إسحاق بن محمّد المقری، قال: حدّثنی محمّد ابن الحسین بن حاجب وجعفر بن محمّد بن مالک، قالا: نا یونس بن علیّ القطّان بهذا.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 40 رقم 12/ مثله الطّریحی، المنتخب،/ 70
أخبرنا أبو عبداللَّه محمّد بن محمّد، قال: أخبرنا أبو الطیِّب الحسین بن محمّد النحویّ، قال: حدّثنی أبو الحسین أحمد بن مازن، قال: حدّثنی القاسم بن سلیمان البزّاز، قال:
حدّثنی بکر بن هِشام، قال: حدّثنی إسماعیل بن مهران، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، «2» قال: حدّثنی محمّد بن مسلم، قال: سمعت أبا عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام، یقول: إنّ الحسین بن علیّ علیهما السلام عند ربِّه (عزّ وجلّ) ینظر إلی موضع «3» معسکره، ومَنْ حلّه «4» من الشّهداء معه، وینظر إلی زوّاره وهو أعرف بحالهم «5» وبأسمائهم وأسماء آبائهم، وبدرجاتهم ومنزلتهم عند اللَّه (عزّ وجلّ) من أحدکم «6» بولده، وأ نّه لیری مَنْ یبکیه «6» فیستغفر له ویسأل آباءه (علیهم السلام) أن یستغفروا له «7»، ویقول: لو یعلم زائری ما أعدّ اللَّه له لکان فرحه أکثر من جزعه «8»، وإنّ زائره لینقلب وما علیه من ذنب.
الطّوسی، الأمالی،/ 54- 55 رقم 74/ عنه: الطّبری، بشارة المصطفی،/ 77- 78؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 329؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه فی المنتخب].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی بشارة المصطفی].
(3)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(4)- [فی مدینة المعاجز: «حوله»، وفی تظلّم الزّهراء: «حمله»].
(5)- [فی بشارة المصطفی والوسائل ومدینة المعاجز والبحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «بهم»].
(6- 6) [الوسائل: «من ولده وأ نّه لیری مَنْ سکنه»].
(7)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(8)- [الوسائل: «غمّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 438
216- 217؛ المجلسی، البحار «1»، 44/ 281؛ البحرانی، العوالم، 17/ 533؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 37- 38
رُوی عن الصّادق علیه السلام: أ نّه إذا هلّ هلال عاشور اشتدّ حزنه وعظم بکاؤه علی مصاب جدّه الحسین علیه السلام والنّاس یأتون إلیه من کلِّ جانب ومکان یعزّونه بالحسین ویبکون وینوحون علی مصاب الحسین علیه السلام، فإذا فرغوا من البکاء یقول لهم: أ یّها النّاس! اعلموا أنّ الحسین حیّ عند ربِّه یرزق من حیث یشاء، وهو علیه السلام دائماً ینظر إلی موضع عسکره ومصرعه ومَنْ حلّ فیه من الشّهداء، وینظر إلی زوّاره والباکین علیه والمقیمین العزاء علیه، وهو أعْرَف بهم وبأسمائهم وأسماء آبائهم وبدرجاتهم ومنازلهم فی الجنّة، وإنّه لیری مَنْ یبکی علیه فیستغفر له ویسأل جدّه وأباه وامّه وأخاه أن یستغفروا للباکین علی مصابه والمقیمین عزاءه ویقول: لو یعلم زائری والباکی علیَّ ما له من الأجر عند اللَّه تعالی لکان فرحه أکثر من جزعه، وإنّ زائری والباکی علیَّ لینقلب إلی أهله مسروراً، وما یقوم من مجلسه إلّاوما علیه ذنب، وصار کیوم ولدته امّه. «2»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 39
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 64].
(2)- [راجع: «24/ حدیث الإمام الصّادق علیه السلام فی عاشوراء والعزاء والبکاء»].
شیخ مفید به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که: «امام حسین علیه السلام نزد پروردگار خود است، و نظر می‌کند به لشکرگاه خود و به محل قبر خود و شهیدانی که نزدیک او مدفونند. و نظر می‌کند به سوی زیارت کنندگان خود. او بهتر می‌شناسد نام‌های ایشان را و پدران ایشان را و درجات و منازل ایشان را نزد خداوند عالمیان از شناختن یکی از شما فرزندان خود را. و می‌بیند کسی را که بر او گریه می‌کند، و طلب آمرزش می‌کند برای او، و سؤال می‌کند از پدران خود که طلب آمرزش کنند برای او، و می‌گوید که: اگر بداند زیارت کننده من آنچه خدا برای او مهیا کرده است، هر آینه فرح او زیاده از جزع او خواهد بود. چون زیارت کننده او برمی‌گردد، هیچ گناه بر او نمانده است.» مجلسی، جلاء العیون،/ 523
در کامل الزیارات به سند معتبر از عبداللَّه بن بکیر روایت کرده است که گفت: روزی از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم که: «یابن رسول اللَّه! اگر قبر امام حسین علیه السلام را بشکافند، آیا در قبر آن حضرت چیزی خواهند دید؟»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 439
فلاح السّائل: محمّد بن أحمد بن داوود بن عقبة، قال: کان جار لی یعرف بعلیّ بن محمّد، قال: کنت أزور الحسین علیه السلام فی کلِّ شهر، ثمّ علت سنِّی وضعف جسمی، فانقطعت عن الحسین علیه السلام مرّة، ثمّ إنِّی خرجت فی زیارتی إیّاه ماشیاً، فوصلت فی أیّام، فسلّمت وصلّیت رکعتی الزّیارة ونمت، فرأیت الحسین علیه السلام قد خرج من القبر وقال لی: یا علیّ! لِمَ جفوتنی وکنت بی برّاً؟ فقلت: یا سیِّدی، ضعف جسمی وقصرت خطای ووقع لی أنّها آخر سِنیِّیّ، فأتیتک فی أیّام، وقد رُوی عنک شی‌ء أحبّ أن أسمعه منک. فقال علیه السلام:
قل، فقلت: روی عنک: قال: من زارنی فی حیاته زرته بعد وفاته، قال: نعم، قلت ذلک، وإن وجدته فی النّار أخرجته.
المجلسی، البحار، 98/ 16 رقم 19
ومنه [نوادر علیّ بن أسباط]: عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام، أ نّه قال: یا زرارة، ما فی الأرض مؤمنة إلّاوقد وجب علیها أن تسعد فاطمة علیها السلام فی زیارة الحسین علیه السلام، ثمّ قال: یا زرارة، إنّه إذا کان یوم القیامة جلس الحسین علیه السلام فی ظلّ العرش وجمع اللَّه زوّاره وشیعته لیبصروا من الکرامة والنصرة والبهجة والسّرور إلی أمر لا یعلم صفته إلّااللَّه، فیأتیهم رسل أزواجهم من الحور العین من الجنّة، فیقولون: إنّا رسل أزواجکم إلیکم، یقلن: إنّا قد اشتقناکم وأبطأتم عنّا، فیحملهم ما هم فیه من السّرور والکرامة علی أن یقولوا لرسلهم: سوف نجیئکم إن شاء اللَّه.
المجلسی، البحار، 98/ 75 رقم 25
__________________________________________________
(-)- حضرت فرمود: «ای پسر بکیر، چه بسیار عظیم است مسائل تو! به درستی که حسین بن علی با پدر و مادر و برادر خود است در منزل رسول خدا. با آن حضرت روزی می‌خورد و شادی می‌نماید. و گاهی بر جانب راست عرش آویخته است و می‌گوید: پروردگارا! وفا کن به وعده ای که با من کرده ای. و نظر می‌کند به زیارت کنندگان خود و ایشان را با نام‌های ایشان و نام پدران ایشان و مسکن و مأوای ایشان و آنچه در خانه خود دارند می‌شناسد، زیاده از آنچه شما فرزندان خود را می‌شناسید. و نظر می‌کند به سوی آن‌ها که بر او می‌گریند، و طلب آمرزش از برای ایشان می‌کند، و از پدران خود سؤال می‌کند که برای ایشان استغفار کنند، و می‌گوید: ای گریه کننده بر من! اگر بدانی آنچه خدا برای تو مهیا گردانیده از ثواب ها، هر آینه شادی تو زیاده از اندوه تو خواهد بود، و از حق تعالی سؤال می‌کند که هر گناه و خطا که گریه کننده بر او کرده است، بیامرزد.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 526
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 440
وفی حدیث عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن الصّادق علیه السلام: یذکر فیه فضل زائر قبر الحسین علیه السلام إلی أن قال: وأمّا ما له عندنا فالترحّم علیه کلّ صباح ومساء (الخبر).
الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 416 رقم 1730
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 441

دعاء الأئمّة علیهم السلام لزائری الإمام الحسین علیه السلام‌

محمّد بن یحیی؛ وغیره، عن محمّد بن أحمد؛ ومحمّد بن الحسین جمیعاً، عن موسی بن عمر، عن غسّان البصریّ، عن معاویة بن وهب؛ وعلیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن بعض أصحابنا، عن إبراهیم بن عقبة، عن معاویة بن وهب، قال: استأذنت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقیل لی: ادخل، فدخلت فوجدته فی مصلّاه فی بیته «1»، فجلست حتّی قضی صلاته، فسمعته وهو یناجی ربّه و «2» یقول: «یا مَنْ خصّنا بالکرامة، وخصّنا بالوصیّة، ووعدنا الشّفاعة، وأعطانا علم ما مضی وما بقی، وجعل أفئدة من النّاس تهوی إلینا، اغفر لی ولإخوانی ولزوّار قبر أبی [عبداللَّه] الحسین علیه السلام الّذین أنفقوا أموالهم، وأشخصوا أبدانهم رغبة فی برِّنا، ورجاء لما عندک فی صلتنا، وسروراً أدخلوه علی نبیِّک، صلواتک علیه وآله، وإجابة منهم لأمرنا، وغیظاً أدخلوه علی عدوّنا، أرادوا بذلک رضاک، فکافئهم عنّا بالرّضوان، واکلأهم باللّیل والنّهار، واخلف علی أهالیهم وأولادهم الّذین خلّفوا بأحسن الخلف وأصحبهم واکفهم شرّ کلّ جبّار عنید، وکلّ ضعیف من خلقک أو شدید، وشرّ شیاطین الإنس والجنّ، وأعطهم أفضل ما أمّلوا منک فی غربتهم عن أوطانهم وما آثرونا به علی أبنائهم «3» وأهالیهم وقراباتهم، اللَّهمّ إنّ أعدائنا عابوا علیهم خروجهم، فلم ینههم ذلک عن الشّخوص إلینا وخلافاً منهم علی مَنْ خالفنا، فارحم تلک الوجوه الّتی قد غیّرتها الشّمس، وارحم تلک الخدود الّتی تقلّبت علی حفرة أبی عبداللَّه علیه السلام، وارحم تلک الأعین الّتی جرت دموعها رحمة لنا، وارحم تلک القلوب الّتی جزعت واحترقت لنا، وارحم الصّرخة الّتی کانت لنا، اللَّهمّ إنِّی أستودعک تلک الأنفس وتلک الأبدان حتّی
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [الوسائل: «وهو»].
(3)- [زاد فی الوسائل: «أبدانهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 442
نوافیهم «1» علی الحوض یوم العطش».
فما زال وهو ساجد یدعو «2» بهذا الدّعاء، فلمّا انصرف قلت: جعلت فداک لو أنّ هذا الّذی سمعت منک کان لمَنْ لا یعرف اللَّه لظننت أنّ النّار لا تطعم منه شیئاً واللَّه لقد تمنّیت أن «3» کنت زرته ولم أحجّ؛ فقال لی: ما أقربک منه، فما الّذی یمنعک من إتیانه «4»، ثمّ قال: یا معاویة! لِمَ تدع ذلک؟ قلت: «5» جعلت فداک «5»! لم أدر أنّ الأمر یبلغ هذا کلّه. قال: یا معاویة! من یدعو لزوّاره فی السّماء أکثر ممّن یدعو لهم فی الأرض. «6»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 582- 583 رقم 11/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 320- 321
حدّثنی أبی رحمه الله، ومحمّد بن عبداللَّه، وعلیّ بن الحسین، ومحمّد بن الحسن رحمهم اللَّه، جمیعاً عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن موسی بن عمر، عن حسان «7» البصریّ، «8» عن معاویة بن وهب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال لی: یا معاویة! لا تدع زیارة قبر الحسین علیه السلام لخوف، فإنّ مَنْ «9» ترک زیارته «9»، رأی من الحسرة ما یتمنّی أنّ قبره کان عنده، أما
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «توافیهم»].
(2)- [الوسائل: «یدعو اللَّه»].
(3)- [الوسائل: «أنِّی»].
(4)- [الوسائل: «زیارته»].
(5- 5) [لم یرد فی الوسائل].
(6)- [أضاف فی الوسائل: «یا معاویة لا تدعه فمَنْ ترکه رأی من الحسرة ما یتمنّی أنّ قبره کان عنده، أما تحبّ أن یری اللَّه شخصک وسوادک فیمَنْ یدعو له رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وعلیّ وفاطمة والأئمّة علیهم السلام، أما تحب أن تکون غداً ممّن ینقلب بالمغفرة لما مضی ویغفر له ذنوب سبعین سنة، أما تحب أن تکون غداً ممّن تصافحه الملائکة، أما تحبّ أن تکون غداً فیمَنْ یخرج ولیس له ذنب فیتبع به، أما تحبّ أن تکون غداً ممّن تصافح رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟». راجع: «ترغیب المعصومین علیهم السلام فی زیارة الحسین علیه السلام والنّهی عن ترکها ...»].
(7)- کذا فی نسخ الکتاب وفیما نقل عنه، ولکن الصّحیح کما فی الکافی: «غسّان البصریّ» بقرینة موسی بن عمر ومعاویة بن وهب.
(8)- [من هنا حکاه فی مکیال المکارم].
(9- 9) [فی البحار ومکیال المکارم: «ترکه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 443
تحبّ أن یری اللَّه شخصک وسوادک فیمن یدعو له رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وعلیّ وفاطمة والأئمّة علیهم السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 116 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 9؛ الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 415
بهذا الإسناد [حدّثنی أبی ومحمّد بن عبداللَّه وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن رحمهم اللَّه جمیعاً عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ]، عن موسی بن عمر، عن حسان البصریّ، «1» عن معاویة بن وهب قال: استأذنت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقیل لی: ادخل، فدخلت، فوجدته فی مصلّاه فی بیته، فجلست حتّی قضی صلاته، فسمعته «2» یناجی ربّه «3» وهو یقول: اللَّهمّ یا مَنْ خصّنا بالکرامة، ووعدنا بالشّفاعة، وخصّنا بالوصیّة «3»، وأعطانا علم ما مضی، وعلم «4» ما بقی، وجعل أفئدة من النّاس تهوی إلینا، اغفر «5» لی ولإخوانی وزوّار قبر أبی الحسین علیه السلام الّذین أنفقوا أموالهم، وأشخصوا أبدانهم رغبة فی برِّنا، ورجاءً لما عندک فی صلتنا، وسروراً أدخلوه علی نبیّک، وإجابة منهم لأمرنا، وغیظاً أدخلوه علی عدوّنا أرادوا بذلک رضاک، فکافئهم عنّا بالرّضوان، واکلأهم باللّیل والنّهار، واخلف علی أهالیهم وأولادهم الّذین خلّفوا بأحسن الخلف، واصحبهم، واکفهم شرّ کلّ جبّار عنید، وکلّ ضعیف من خلقک و «6» شدید، وشرّ شیاطین الإنس والجنّ، وأعطهم أفضل «7» ما أمّلوا منک فی غربتهم عن أوطانهم، وما آثرونا «8» به علی أبنائهم وأهالیهم وقراباتهم. اللَّهمّ إنّ أعدائنا عابوا
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(2)- [فی البحار ونفس المهموم: «وسمعته وهو»].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «ویقول: یا من خصّنا بالکرامة وخصّنا بالوصیّة ووعدنا الشّفاعة»].
(4)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(5)- [فی مکیال المکارم مکانه: «عن معاویة بن وهب أ نّه سمع الصّادق علیه السلام یدعو ویناجی اللَّه ربّه ویقول: اغفر ...»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «أو»].
(7)- [نفس المهموم: «أعظم»].
(8)- [فی البحار ومکیال المکارم: «آثروا»، وفی نفس المهموم: «أتروا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 444
علیهم بخروجهم «1» فلم ینههم ذلک عن الشّخوص إلینا خلافاً منهم علی مَنْ خالفنا، فارحم تلک الوجوه الّتی غیّرتها الشّمس، وارحم تلک «2» الخدود الّتی تتقلّب علی حضرة «2» أبی عبداللَّه الحسین «3» علیه السلام، وارحم تلک الأعین الّتی جرت «4» دموعها رحمة لنا، وارحم تلک القلوب الّتی جزعت واحترقت لنا، وارحم تلک «5» الصّرخة الّتی کانت لنا. اللَّهمّ إنِّی أستودعک تلک الأبدان وتلک الأنفس حتّی توافیهم «6» علی الحوض یوم العطش الأکبر «7»، فما زال «8» یدعو وهو ساجد بهذا الدّعاء.
فلمّا انصرف، قلت: جعلت فداک، لو أنّ هذا الّذی سمعت منک کان لمَنْ لا یعرف اللَّه عزّ وجلّ لظننت أنّ النّار لا تطعم منه شیئاً أبداً، واللَّه لقد تمنّیت أنِّی «9» کنت زرته ولم أحجّ. فقال لی: ما أقربک منه، فما الّذی یمنعک من زیارته «10»؟ ثمّ قال: «11» یا معاویة! لِمَ تدع ذلک؟ قلت: جعلت فداک، لم أرَ «12» أنّ الأمر یبلغ هذا کلّه. فقال «11»: یا معاویة «13»! مَنْ یدعو لزوّاره فی السّماء أکثر ممّن یدعو لهم فی الأرض. «14»
__________________________________________________
(1)- [فی البحار ونفس المهموم: «علی خروجهم»، وفی تظلّم الزّهراء ومکیال المکارم: «خروجهم»].
(2- 2) [فی البحار ونفس المهموم: «الوجوه الّتی تتقلّب علی حفرة»، وفی مکیال المکارم: «الخدود الّتی تقلّب علی حفرة»].
(3)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم ومکیال المکارم].
(4)- [فی البحار ونفس المهموم: «خرجت»].
(5)- [لم یرد فی مکیال المکارم].
(6)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «نوافیهم»].
(7)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم ومکیال المکارم، وإلی هنا حکاه فی مکیال المکارم].
(8)- [نفس المهموم: «فما یزال»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «إن»].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «إتیانه»].
(11- 11) [لم یرد فی نفس المهموم].
(12)- [تظلّم الزّهراء: «لم أدر»].
(13)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «إنّ»].
(14)- [إلی هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 445
وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن معاویة بن وهب قال: استأذنت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر مثله. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 116- 117 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 98/ 51- 52؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 388- 389؛ القمی، نفس المهموم،/ 538- 539؛ الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 415
__________________________________________________
(1)- از شیخ ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی به سندش از معاویة بن وهب روایت شده که: من اجازه شرفیابی از امام ششم خواستم و به من گفتند، وارد شو. وارد شدم، دیدم حضرت در خانه خود به مصلای خویش نشسته. من نشستم. از نماز فارغ شد و شنیدمش که با پروردگار خود مناجات می‌کرد و می‌گفت: «بار خدایا! تو که ما را به کرامت مخصوص کردی و شفاعت به ما وعده دادی و وصیت را خاص ما نمودی و علم گذشته و آینده به ما عطا کردی و محبت ما را در دل مردم انداختی، مرا و برادرانم را و زوار قبر حسین را بیامرز که مال خود خرج کردند و تن خود به رنج انداختند برای رغبت در احسان به ما و امید به ثواب نزد تو در صله با ما و شاد کردن دل پیغمبرت و اجابت دستور ما و غیظ وارد کردن بر دل دشمنان ما. به این وسیله رضای تورا خواستند از طرف ما. رضوان را به آن‌ها پاداش ده و شب و روز آن‌ها را حفظ کن و در اهل و اولاد آن‌ها به خوبی خلافت کن و با آن ها یار باش و شر هر جبار عنیدی را از آن ها بگردان و هر ناتوان و توانایی از خلق خود را و شر شیاطین جن و انس را. و به آن‌ها بزرگ‌ترین آرزویی که از تو دارند در غربت و وطن عطا کن و آنچه را برای فرزندان و اهالی و خویشان خود خواستند.
بار خدایا! دشمنان ما، خروج آن‌ها را عیب گرفتند و آن‌ها باز نایستادند برای مخالفت مخالفان ما. رحم کن بر این چهره‌ها که آفتاب آن‌ها را دیگرگون کرده. رحم کن بر این چهره ها که بر قبر ابی عبداللَّه علیه السلام گردش می‌کنند. رحم کن بر این چشم‌ها که برای دلسوزی ما اشک می‌ریزند. رحم کن بر این دل هایی که بی‌تابند و بر ما می‌سوزند. رحم کن بر این شیون‌های بر ما را. بار خدایا! من این نفوس و این بدن‌ها را به تو می‌سپارم تا بر سر حوض کوثر در روز عطش برسانی.»
پی درهم، در سجده این دعا می‌کرد و چون فارغ شد، عرض کردم: «قربانت! این که از شما شنیدم، اگر برای کسی بود که خدا را هم نمی‌شناخت، به خدا هرگز آتش اورا طعمه نمی‌ساخت. به خدا آرزو کردم اورا زیارت کرده بودم و حج نرفته بودم.»
فرمود: «تو به او بسیار نزدیکی. چه مانعی داشتی که او را زیارت نکردی؟»
سپس فرمود: «ای معاویه! آن‌ها که در آسمان بر زوار او دعا کنند، بیشتر از آن‌هایند که در زمین بر آن‌ها دعا کنند.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281- 282
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 8- 9، وفی مکیال المکارم،/ 104].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 446
أبی رحمه الله، قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، عن یعقوب بن یزید، عن محمّد بن أبی عمیر، «1» عن معاویة بن وهب، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام وهو فی مصلّاه، فجلست حتّی قضی صلاته، فسمعته وهو «2» یناجی ربّه فیقول: یا مَنْ خصّنا بالکرامة، ووعدنا الشّفاعة «3»، وحمّلنا الرّسالة، وجعلنا ورثة الأنبیاء، وختم بنا الامم السّالفة، وخصّنا بالوصیّة، وأعطاناعلم ما مضی وعلم «4» ما بقی، وجعل أفئدة من النّاس تهوی إلینا، اغفر لی ولإخوانی وزوّار قبر أبی عبداللَّه «5» الحسین بن علیّ «5» علیهما السلام، الّذین أنفقوا أموالهم، وأشخصوا أبدانهم رغبة فی برِّنا، ورجاء لما عندک فی صلتنا، وسروراً أدخلوه علی نبیِّک محمّد صلی الله علیه و آله، وإجابة منهم لأمرنا، وغیظاً أدخلوه علی عدوِّنا، أرادوا بذلک رضوانک، فکافئهم عنّا بالرّضوان، واکلأهم باللّیل والنّهار، واخلف علی أهالیهم وأولادهم الّذین خلّفوا بأحسن الخلف، واصحبهم واکفهم شرّ کلّ جبّار عنید، وکلّ ضعیف من خلقک وشدید، وشرّ شیاطین الإنس والجنّ، وأعطهم أفضل ما أمّلوا منک فی «6» غربتهم عن أوطانهم وما آثروا «7» علی أبنائهم وأبدانهم «4» وأهالیهم وقراباتهم. اللَّهمّ إنّ أعدائنا عابوا علیهم خروجهم، فلم ینههم ذلک عن النّهوض والشّخوص إلینا خلافاً علیهم «8»، فارحم تلک الوجوه الّتی غیّرتها الشّمس، وارحم تلک الخدود الّتی تقلّبت «9» علی قبر أبی عبداللَّه الحسین «4» علیه السلام، وارحم تلک العیون «10» الّتی جرت دموعها رحمة لنا، وارحم تلک القلوب الّتی جزعت
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(2)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(3)- [مصباح الزّائر: «بالشّفاعة»].
(4)- [لم یرد فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس].
(5- 5) [لم یرد فی تسلیة المجالس، وفی مصباح الزّائر: «الحسین»].
(6)- [تسلیة المجالس: «من»].
(7)- [فی مصباح الزّائر: «آثرونا به»، وفی تسلیة المجالس: «آثرونا»].
(8)- [فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «منهم علی من خالفنا (اللَّهمّ)»].
(9)- [مصباح الزّائر: «تقلّب»].
(10)- [فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «الأعین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 447
واحترقت لنا، وارحم تلک الصّرخة الّتی کانت لنا. اللَّهمّ إنِّی أستودعک تلک الأنفس، وتلک الأبدان حتّی تروِّیهم من الحوض یوم العطش.
فما زال صلوات اللَّه علیه یدعو بهذا الدّعاء وهو ساجد، فلمّا انصرف قلت له «1»: جعلت فداک، لو أنّ هذا «2» الّذی سمعته منک کان لِمَنْ لا یعرف اللَّه لظننت أنّ النّار لا تطعم منه شیئاً أبداً، واللَّه لقد تمنّیت أن «3» کنت زرته ولم أحجّ. فقال لی «4»: ما أقربک منه «5»، فما الّذی یمنعک عن زیارته یا معاویة، ولِمَ تدع ذلک؟ قلت: جعلت فداک، فلم أدر أنّ الأمر یبلغ هذا «6»، فقال: یا معاویة! و «2» مَنْ یدعو لزوّاره فی السّماء أکثر ممّن یدعو لهم فی الأرض، لا تدعه لخوفٍ من أحد، فمَنْ ترکه لخوفٍ رأی من الحسرة ما یتمنّی أنّ قبره «7» کان بیده «7»، أما تحبّ «8» أن یری اللَّه «8» شخصک وسوادک ممّن یدعو له رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟ أما تحبّ أن تکون غداً «9» ممّن تصافحه «10» الملائکة؟ أما تحبّ أن تکون غداً فیمَنْ رأی ولیس علیه ذنب فتتبع «11» «9»؟ أما تحبّ أن تکون غداً فیمَنْ یصافح رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 94- 95/ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 193- 195؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 527- 529
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی تسلیة المجالس].
(2)- [فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «الدّعاء»].
(3)- [فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «أنِّی»].
(4)- [لم یرد فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس].
(5)- [تسلیة المجالس: «من ذلک»].
(6)- [أضاف فی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «کلّه»].
(7- 7) [تسلیة المجالس: «کان عنده»].
(8- 8) [تسلیة المجالس: «أن تری»].
(9- 9) [تسلیة المجالس: «فیمن رؤی ولیس علیه ذنب فیتبع به، أما تحبّ أن تکون غداً فیمَنْ تصافحه الملائکة»].
(10)- [مصباح الزّائر: «یصافحه»].
(11)- [مصباح الزّائر: «یتبع به»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 448
روی ابن وهب رضی الله عنه، قال: دخلت یوم عاشوراء إلی دار إمامی جعفر الصّادق علیه السلام فرأیته ساجداً فی محرابه، فجلست من ورائه حتّی فرغ، فأطال فی سجوده وبکائه، فسمعته یناجی ربّه وهو ساجد وهو یقول: اللَّهمّ یا مَنْ خصّنا بالکرامة، ووعدنا الشّفاعة، وحملنا الرِّسالة، وجعلنا ورثة الأنبیاء، وختم بنا الامم السّالفة، وخصّنا بالوصیّة، وأعطانا علم ما مضی وما بقی، وجعل الأفئدة من النّاس تهوی إلینا، اغفر اللَّهمّ لإخوانی ولزوّار أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام، الّذین أنفقوا أموالهم فی حبِّه، وشخصوا أبدانهم رغبة فی برّنا، ورجاء لما عندک فی صلتنا، وسروراً أدخلوه علی نبیّک محمّد صلی الله علیه و آله، وإجابة منهم لأمرنا، وغیظاً أدخلوه علی عدوِّنا، وأرادوا بذلک رضوانک. اللَّهمّ فکافئهم عنّا بالرّضوان، واکلأهم باللّیل والنّهار، واخلفهم فی أهالیهم وأولادهم الّذین خلّفوا أحسن الخلف، واکفهم شرّ کلّ جبّار عنید، وکلّ ضعیف من خلقک وشدید، وشرّ شیاطین الإنس والجنّ، وأعطهم أفضل ما أمّلوه منک فی غربتهم عن أوطانهم، وما آثرونا به علی أبنائهم وأهالیهم وأقربائهم. اللَّهمّ إنّ أعداءنا عابوا علیهم خروجهم فلم ینههم ذلک عن النّهوض والشّخوص إلینا خلافاً منهم علی مَنْ خالفنا، فارحم تلک الوجوه الّتی غیّرتها الشّمس، وارحم تلک الخدود الّتی تقلّبت علی قبر أبی عبداللَّه الحسین، وارحم تلک الأعین الّتی جرت دموعها رحمة لنا، وارحم تلک القلوب الّتی حزنت لأجلنا واحترقت بالحزن، وارحم تلک الصّرخة الّتی کانت لأجلنا. اللَّهمّ إنِّی أستودعک تلک الأنفس وتلک الأبدان حتّی تروِّیهم من الحوض یوم العطش الأکبر، وتدخلهم الجنّة، وتسهل علیهم فی یوم الحساب، إنّک أنت الکریم الوهّاب.
قال: فما زال الإمام علیه السلام یدعو لأهل الإیمان ولزوّار قبر الحسین وهو ساجد فی محرابه، فلمّا رفع رأسه أتیت إلیه وسلّمت علیه وتأمّلت وجهه، وإذا هو کاسف اللّون، متغیِّر الحال، ظاهر الحزن ودموعه تنحدر علی خدّیه کاللّؤلؤ الرّطب. فقلت: یا سیِّدی! مِمَّ بکاؤک لا أبکی اللَّه لک عیناً، وما الّذی حلّ بک؟ فقال لی: أوَ فی غفلة عن هذا الیوم، أما علمت أنّ جدّی الحسین قد قُتل فی مثل هذا الیوم؟ فبکیت لبکائه وحزنت لحزنه،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 449
فقلت له: یا سیِّدی! فما الّذی أفعل فی مثل هذا الیوم؟ فقال لی: یا ابن وهب! زر الحسین علیه السلام من بعید أقصی ومن قریب أدنی، وجدّد الحزن علیه وأکثر البکاء والشجون له، فقلت: یا سیِّدی! لو أنّ الدّعاء الّذی سمعته منک وأنت ساجد کان لِمَنْ لا یعرف اللَّه تعالی لظننت أنّ النّار لا تطعم منه شیئاً، واللَّه لقد تمنّیت أ نّی کنت زرته قبل أن أحجّ، فقال لی: فما الّذی یمنعک من زیارته یا ابن وهب، ولِمَ تدع ذلک؟ فقلت: جعلت فداک، لم أدر أنّ الأجر یبلغ کلّه حتّی سمعت دعاءک لزوّاره، فقال لی: یا ابن وهب! إنّ الّذی یدعو لزوّاره فی السّماء أکثر ممّن یدعو لهم فی الأرض، فإیّاک أن تدع زیارته لخوف من أحد، فمن ترکها لخوف رأی الحسرة والنّدم حتّی أ نّه یتمنّی أنّ قبره بیده، یا ابن وهب! أما تحبّ أن یری اللَّه شخصک؟ أما تحبّ أن تکون غداً ممّن رأی ولیس علیه ذنب یتبع به؟ أما تحبّ أن تکون غداً ممّن یصافحه رسول اللَّه یوم القیامة؟ قلت: یا سیِّدی! فما قولک فی صومه فی غیر تبییت، فقال لی: لا تجعله صوم یوم کامل، ولیکن إفطارک العصر بساعة علی شربة من ماء، فإنّه فی ذلک الوقت انجلت الهیجاء عن آل الرّسول، وانکشفت الغمّة عنهم، ومنهم فی الأرض ثلاثون قتیلًا من موالیهم من أهل البیت یعزّ علی رسول اللَّه مصرعهم، ولو کان حیّاً لکان هو المعزّی بهم.
قال: وبکی الصّادق علیه السلام حتّی اخضلّت لحیته بدموعه، ولم یزل حزیناً کئیباً طول یومه ذلک، وأنا معه أبکی لبکائه وأحزن لحزنه.
الطّریحی، المنتخب، 2/ 321- 323
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 450

حثالة من النّاس یُعیِّرون زوّار الحسین علیه السلام‌

محمّد بن أبی السّریریّ، عن عبداللَّه بن محمّد البلوی، عن عمارة بن زید، عن أبی عامر واعظ أهل الحجاز، عن الصّادق علیه السلام، عن أبیه، عن جدِّه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لعلیّ علیه السلام:
یا أبا الحسن! إنّ اللَّه تعالی جعل قبرک وقبر ولدک بقاعاً من بقاع الجنّة وعرصة من عرصاتها. وإنّ اللَّه تعالی جعل قلوب نجباء من خلقه، وصفوة من عباده تحنّ إلیکم وتتحمّل المذلّة والأذی فیکم، فیعمّرون قبورکم، ویکثرون زیارتها تقرّباً منهم إلی اللَّه عزّ وجلّ، ومودّة منهم لرسوله، أولئک یا علیّ المخصوصون بشفاعتی، والواردون حوضی، وهم زوّاری، وجیرانی غداً فی الجنّة.
یا علیّ! من عمّر قبورکم وتعاهدها، فکأ نّما أعان سلیمان بن داوود علی بناء بیت المقدس، ومن زار قبورکم عدل ذلک ثواب سبعین حجّة بعد حجّة الإسلام وخرج من ذنوبه حتّی یرجع من زیارتکم کیوم ولدته امّه.
فابشر، وبشّر أولیاءک ومحبّیک من النّعم بما لا عین رأت، ولا اذن سمعت، ولا خطر علی قلبِ بشر.
ولکن حثالة من النّاس یعیّرون زوّار قبورکم بزیارتکم کما تعیّر الزّانیة بزناها، أولئک شرار امّتی، لا تنالهم شفاعتی، ولا یردون حوضی. «1»
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 228- 229 رقم 12
وفی حدیثٍ آخر: ولکن حثالة من النّاس یُعیِّرون زوّار قبورکم، کما تُعیّر الزّانیة، اولئک شرار امّتی.
البیاضی، الصّراط المستقیم، 1/ 209
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ فضل زیارة الحسین علیه السلام فی حدیث رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مع أمیر المؤمنین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 451

زیارات المعصومین علیهم السلام والتفاضل بینها

محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین «1»، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة، عن زید الشحّام، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار أحداً «2» منکم؟ قال: کمَنْ زار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 579 رقم 1/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 150 رقم «3»؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 79؛ مثله الصّدوق، من لایحضره الفقیه، 2/ 347
محمّد بن یحیی، عن أحمد «3» بن محمّد، «4» عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عن الرّضا علیه السلام قال: سألته عن زیارة قبر أبی الحسن علیه السلام «5» مثل قبر «5» الحسین علیه السلام؟ قال: نعم.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 583 رقم 2/ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 347؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 87
محمّد بن یحیی، عن حمدان القلانسیّ، عن علیّ بن محمّد الحضینیّ، عن علیّ بن عبداللَّه ابن مروان «6»، «7» عن إبراهیم بن عقبة، قال: کتبت إلی أبی الحسن الثّالث علیه السلام أسأله عن زیارة أبی عبداللَّه الحسین، وعن زیارة أبی الحسن «8»، وأبی جعفر علیهم السلام أجمعین «8».
__________________________________________________
(1)- [زاد فی الکامل: «وحدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین»].
(2)- [فی الفقیه مکانه: «سأله زید الشّحّام، فقال له: ما لمن زار واحداً ...»].
(3)- [فی جامع الأخبار مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن سلامة بن محمّد، قال: أخبرنا أحمد بن علیّ بن أبان القمی، عن أحمد ...»].
(4)- [من هنا حکاه فی الفقیه].
(5- 5) [فی الفقیه: «موسی بن جعفر علیهما السلام مثل زیارة»، وفی جامع الأخبار: «هی مثل زیارة قبر»].
(6)- [فی العیون مکانه: «حدّثنا محمّد بن علیّ ماجیلویه رضی الله عنه، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن علیّ بن محمّد الحصینیّ، عن علیّ بن محمّد بن مروان ...»].
(7)- [من هنا حکاه فی المقنعة وجامع الأخبار].
(8- 8) [فی العیون: «وأبی جعفر علیهم السلام»، وفی المقنعة: «موسی وأبی جعفر محمّد بن علیّ علیهم السلام ببغداد»، وفی جامع الأخبار: «ابن علیّ وزیارة أبی الحسن موسی بن جعفر ومحمّد بن علیّ علیهم السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 452
فکتب إلیّ أبو عبداللَّه علیه السلام: المقدّم، و «1» هذا أجمع وأعظم أجراً «1». «2»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 583- 584 رقم 3/ مثله الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 292؛ المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 482- 483؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 95
علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن علیّ «3» بن مهزیار، قال: قلت لأبی جعفر «4» علیه السلام: جُعلت «5» فداک، زیارة الرّضا علیه السلام أفضل أم زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام؟ فقال: زیارة أبی أفضل، وذلک أنّ أبا عبداللَّه علیه السلام یزوره کلّ النّاس، وأبی لا یزوره إلّاالخواصّ من الشّیعة. «6»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 584 رقم 1/ مثله الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 292، من لا یحضره الفقیه، 2/ 347
__________________________________________________
(1- 1) [المقنعة: «هذان أجمع وأعظم ثواباً»].
(2)- از ابراهیم بن عقبه مروی است که گفت: به حضرت هادی ابی الحسن الثالث علیه السلام نوشتم و از آن بزرگوار سؤال کردم از زیارت حضرت ابی عبداللَّه الحسین و از زیارت حضرت ابی‌الحسن و ابی جعفر علیهم السلام. آن بزرگوار به من نوشت که: «مقدّم زیارت حضرت ابو عبداللَّه است، ولیکن این زیارت جامع تر از برای خیر دنیا و آخرت است و اجر آن زیادتر است؛ یعنی زیارت حضرت ابی الحسن علی بن موسی و ابی جعفر محمد بن علی علیهم السلام.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 511
(3)- [فی العیون مکانه: «حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکّل، قال: حدّثنا علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن العبّاس بن معروف، عن علیّ ...»].
(4)- [أضاف فی العیون: «یعنی محمّد بن علیّ الرّضا علیه السلام»].
(5)- [فی الفقیه مکانه: «روی علیّ بن مهزیار، عن أبی جعفر محمّد بن علیّ الثّانی علیه السلام قال: قلت له: جعلت ...»].
(6)- از علی‌بن‌مهزیار مروی است که گفت: به‌حضرت ابی‌جعفر، یعنی محمدبن‌علی الرضا علیه السلام عرض‌کردم: «فدای وجودت شوم! زیارت حضرت رضا علیه السلام افضل است، یا زیارت حضرت ابی‌عبداللَّه الحسین؟»
فرمود: «زیارت پدر بزرگوارم افضل است و این بدان جهت است که حضرت اباعبداللَّه الحسین علیه السلام را جمیع مردم زیارت می‌کنند و پدر بزرگوارم را زیارت نمی‌کنند، مگر خواص از شیعیان.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 511
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 453
حدّثنی أبی رحمه الله، عن الحسن بن متیل، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن زید الشّحّام، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار الحسین علیه السلام؟ قال: کمَنْ زار اللَّه عزّ وجلّ فی عرشه؛ قال: قلت: فما لمَنْ زار أحداً منکم؟ قال: کَمَنْ زار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح ابن عقبة، عن زید الشّحّام، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 150 رقم 4
حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین وجماعة مشایخی رحمهم اللَّه، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد، ومحمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة، عن زید الشّحّام، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار قبر «1» الحسین علیه السلام؟ قال: کان کَمَنْ زار اللَّه فی عرشه، قال: قلت: ما لِمَنْ زار أحداً منکم «2»؟ قال: کَمَنْ زار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 147 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 76
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن الخیبریّ، عن الحسین بن محمّد القمی، قال: قال لی «1» الرّضا علیه السلام «3»: مَنْ زار قبر أبی ببغداد کان کَمَنْ زار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وأمیر المؤمنین «4» إلّاأنّ لرسول اللَّه وأمیر المؤمنین «5» صلوات اللَّه علیه وآله فضلهما. «6» قال: ثمّ قال لی «6»: مَنْ زار قبر أبی عبداللَّه بشطّ الفرات
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- خ ل: «أحدکم».
(3)- [فی تظلّم الزّهراء والأسرار مکانه: «قال (عن) الرّضا علیه السلام ...»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(5)- [البحار: «لأمیر المؤمنین»].
(6- 6) [فی تظلّم الزّهراء والأسرار: «ثمّ قال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 454
کان کَمَنْ زار اللَّه «1» فوق کرسیّه «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 148 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 76؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 391؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131- 132
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن جویریة بن العلاء، عن بعض أصحابنا، قال: مَنْ سرّه أن ینظر إلی اللَّه یوم القیامة وتهون علیه سکرة الموت وهول المطّلع فلیکثر زیارة قبر الحسین علیه السلام، فإنّ زیارة الحسین علیه السلام زیارة «3» رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 149- 150 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 77
وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ، عن خاله محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب الزّیّات، عن الحسن بن محبوب، عن فضل بن عبدالملک أو عن رجل، عن الفضل «4»، عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ زائر الحسین بن علیّ علیهما السلام زائر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 150 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 77
قال الصّادق علیه السلام: مَنْ زار واحداً منّا کان کمَنْ زار الحسین علیه السلام.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 98
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، عن الحسن ابن علیّ الوشّاء قال: قلت للرّضا علیه السلام: ما لِمَنْ أتی قبر أحد من الأئمّة علیهم السلام؟ قال: له مثل ما لِمَنْ أتی قبر أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: فقلت: ما لِمَنْ زار قبر أبی الحسن علیه السلام؟ قال: له مثل ما لِمَنْ زار قبر أبی عبداللَّه علیه السلام. الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 98
__________________________________________________
(1)- [زاد فی تظلّم الزّهراء والأسرار: «فی عرشه»].
(2)- خ ل: «فی عرشه».
(3)- [زاد فی البحار: «قبر»].
(4)- [البحار: «الفضیل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 455
أخبرنا الشّیخ أبو علیّ الحسن بن محمّد بن الحسن الطّوسی رحمه الله فیما أجاز لی روایته عنه وکتب لی بخطِّه سنة إحدی عشرة وخمسمائة بمشهد مولانا أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السلام، قال: أخبرنی أبو الحسن محمّد بن الحسین المعروف بابن الصّقّال، قال: حدّثنا أبو المفضّل محمّد بن معقل العجلیّ القرمسیّ بشهرزور، قال: حدّثنی محمّد بن أبی الصّهبان الباهلیّ، قال: حدّثنا «1» الحسن بن علیّ «1» بن فضّال، عن حمزة بن حمران، عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد، عن أبیه علیهما السلام، عن جابر بن عبداللَّه الأنصاریّ رضی الله عنه، قال: صلّی بنا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله صلاة العصر، فلمّا انفتل جلس فی قبلته والنّاس حوله، فبینا هم کذلک، إذ أقبل إلیه شیخ من مهاجرة العرب «2» سمل قد تهلّل واختلق «3» وهو لا یکاد یتمالک «4» ضعفاً وکبراً «4».
فأقبل «2» رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یستجلیه «5» الخبر، فقال الشّیخ: یا نبیّ اللَّه! أنا جائع الکبد فأطعمنی، وعاری الجسد فاکسنی، وفقیر فارشنی، فقال: ما أجد لک شیئاً ولکنّ (الدّالّ علی الخیر کفاعله) انطلق إلی منزل من یحبّ اللَّه ورسوله ویحبّه اللَّه ورسوله، یؤثر اللَّه علی نفسه، انطلق إلی حجرة فاطمة. وکان بیتها ملاصقاً «6» بیت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله الّذی ینفرد به لنفسه من أزواجه.
یا بلال! قم فقف به علی منزل فاطمة. فانطلق الأعرابیّ مع بلال، فلمّا وقف علی باب فاطمة نادی بأعلی صوته:
السّلام علیکم یا أهل بیت النّبوّة، ومختلف الملائکة، ومهبط جبرئیل الرّوح الأمین
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار والعوالم].
(2)- [زاد فی البحار والعوالم: «علیه»].
(3)- [فی البحار والعوالم: «أخلق»].
(4- 4) [فی البحار والعوالم: «کبراً وضعفاً»].
(5)- [فی البحار والعوالم: «یستحثّه»].
(6)- [فی البحار والعوالم: «ملاصق»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 456
بالتّنزیل من عند ربِّ العالمین. فقالت فاطمة علیها السلام: مَنْ «1» أنت یا هذا؟ قال: شیخ من العرب أقبلت علی أبیکِ سیِّد البشر مهاجراً من شقّة وأنا یا بنت محمّد عاری الجسد، جائع الکبد، فواسینی رحمکِ «2» اللَّه.
وکان لفاطمة وعلیّ فی تلک الحال ورسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم ثلاثاً ما طعموا فیها طعاماً، وقد علم رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ذلک من شأنهما. فعمدت فاطمة علیها السلام إلی جلد کبش مدبوغ بالقرض «3» کان ینام علیه الحسن والحسین علیهما السلام. فقالت: خذ هذا أ یّها الطّارق فعسی اللَّه أن یرتاح لک ما هو خیر منه.
فقال الأعرابیّ: یا بنت محمّد! شکوت إلیکِ الجوع، فناولتنی جلد کبش، ما أنا صانع به مع ما أجد من السّغب؟
قال: فعمدت علیها السلام لمّا سمعت هذا من قوله إلی عقد کان فی عنقها أهدته لها فاطمة بنت عمّها حمزة بن عبدالمطّلب، فقطعته من عنقها ونبذته إلی الأعرابیّ، فقالت: خذه وبعه فعسی اللَّه أن یعوّضک به ما هو خیر منه.
فأخذ الأعرابیّ العقد وانطلق إلی مسجد رسول اللَّه، والنّبیّ صلی الله علیه و آله جالس فی أصحابه، فقال: یا رسول اللَّه! أعطتنی فاطمة بنت محمّد هذا العقد، وقالت: بعه، فعسی «4» أن یصنع لک، قال: فبکی النّبیّ صلی الله علیه و آله وقال: وکیف لا یصنع اللَّه لک وقد أعطتک «5» فاطمة بنت محمّد سیِّدة بنات آدم.
فقام عمّار بن یاسر- رحمه الله- فقال: یا رسول اللَّه! أتأذن لی بشراء هذا العقد؟ قال صلی الله علیه و آله:
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «وعلیک السّلام، فمن»].
(2)- [فی البحار والعوالم: «یرحمکِ»].
(3)- [فی البحار والعوالم: «بالقرظ»].
(4)- [فی البحار والعوالم: «فعسی اللَّه»].
(5)- [فی البحار والعوالم: «أعطتکه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 457
اشتره یا عمّار، فلو اشترک فیه الثّقلان ما عذّبهم اللَّه بالنّار، فقال عمّار: بکم هذا «1» العقد یا أعرابیّ؟ قال: بشبعة من الخبز واللّحم، وبردة یمانیّة أستر بها عورتی وأصلِّی فیها لربِّی، ودینار یبلغنی إلی أهلی، وکان عمّار قد باع سهمه الّذی نَفَلَهُ رسول اللَّه من خیبر ولم یبق منه شیئاً، فقال: لک عشرون دیناراً ومائتا درهم هجریّة وبردة یمانیّة، وراحلتی تبلِّغک إلی «2» أهلک وشبعة «3» من خبز البرّ واللّحم. فقال الأعرابیّ: ما أسخاک بالمال «4». وانطلق به عمّار، فوفّاه ما ضمن له.
وعاد الأعرابی إلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، فقال له رسول اللَّه: أشبِعت واکتسیت؟ قال الأعرابیّ: نعم «5» یا رسول اللَّه «5»، واستغنیت بأبی أنت وامِّی. قال صلی الله علیه و آله: فأجز فاطمة بصنیعها. فقال الأعرابیّ:
اللَّهمّ إنّک إله ما استحدثناک، ولا إله لنا نعبده سواک، وأنت رازقنا علی کلِّ الجهات.
اللَّهمّ أعط فاطمة علیها السلام ما لا عین رأت ولا اذن سمعت. فأمّن النّبیّ صلی الله علیه و آله علی دعائه وأقبل علی أصحابه، فقال:
إنّ اللَّه قد أعطی فاطمة فی الدّنیا ذلک: أنا أبوها وما أحد من العالمین مثلی، وعلیّ بعلها ولولا علیّ ما کان لفاطمة کفؤٌ أبداً، وأعطاها الحسن والحسین وما للعالمین مثلهما سیِّدا شباب، أسباط الأنبیاء وسیِّدا «6» أهل الجنّة. وکان بإزائه «7» المقداد وابن عمر «7» وعمّار وسلمان رضی اللَّه عنهما، فقال: وأزیدکم؟ فقالوا: نعم یا رسول اللَّه.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار والعوالم].
(2)- [لم یرد فی العوالم].
(3)- [فی البحار والعوالم: «شبعک»].
(4)- [زاد فی البحار والعوالم: «أ یّها الرّجل»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار والعوالم].
(6)- [زاد فی البحار والعوالم: «شباب»]
(7- 7) [فی البحار والعوالم: «مقداد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 458
قال صلی الله علیه و آله: أتانی الرّوح الأمین «1»- یعنی جبرئیل علیه السلام- وقال «2»: إنّها إذا هی قبضت ودفنت یسألها الملکان فی قبرها: مَنْ ربّکِ؟ فتقول: اللَّه ربِّی، فیقولان: مَنْ نبیّکِ؟
فتقول: أبی، فیقولان: فمَنْ ولیّکِ؟ فتقول: هذا القائم علی شفیر قبری علیّ بن أبی طالب. ألا وأزیدکم من فضلها: إنّ اللَّه قد وکّل بها رعیلًا من الملائکة یحفظونها من بین یدیها ومن خلفها وعن یمینها وعن شمالها وهم معها فی حیاتها وعند قبرها «3» بعد موتها «3» یکثرون الصّلاة علیها وعلی أبیها وبعلها وبنیها، فمَنْ زارنی بعد وفاتی فکأ نّما زارنی فی حیاتی، ومَنْ زار فاطمة فکأ نّما زارنی، ومَنْ زار علیّ بن أبی طالب فکأ نّما زار فاطمة، ومَنْ زار الحسن والحسین فکأ نّما زار علیّاً، ومَنْ زار ذرّیّتهما فکأ نّما زارهما.
فعمد عمّار إلی العقد وطیّبه بالمسک، ولفّه فی بردة یمانیّة، وکان له عبد اسمه سهم ابتاعه من ذلک السّهم الّذی أصابه بخیبر، فدفع العقد إلی المملوک وقال له: خذ هذا العقد فادفعه إلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وأنت له، فأخذ «4» العقد فأتی به رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وأخبره بقول عمّار- رحمه الله- فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله: انطلق إلی فاطمة فادفع إلیها العقد وأنت لها، فجاء المملوک بالعقد وأخبرها بقول رسول اللَّه، فأخذت فاطمة علیها السلام العقد وأعتقت المملوک، فضحک الغلام، فقالت فاطمة «1» علیها السلام: ما یضحکک یا غلام؟ فقال: أضحکنی عظم برکة هذا العقد، أشبع جائعاً، وکسی عریاناً، وأغنی فقیراً، وأعتق عبداً، ورجع إلی ربِّه.
الطّبری، بشارة المصطفی،/ 137- 139/ عنه: المجلسی، البحار، 43/ 56- 58؛ البحرانی، العوالم، 11- 1/ 246- 250
وقال الرّضا علیه السلام: زیارة أبی مثل زیارة الحسین علیه السلام. الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 221
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار والعوالم].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [لم یرد فی العوالم، وفی البحار: «وعند موتها»].
(4)- [زاد فی البحار والعوالم: «المملوک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 459
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا الحسن ابن عبدالرّحمان الأزدیّ، قال: حدّثنا عمِّی عبدالعزیز بن محمّد، قال: حدّثنا حمّاد بن یعلی، قال: أخبرنی حسّان بن مهران الجمّال، قال: قال جعفر بن محمّد: یا حسّان! أتزور قبور الشّهداء قبلکم؟ قلت: أیّ الشّهداء؟ قال: علیّ وحسین، قلت: أنّا لنزورهما فنکثر.
قال: اولئک الشّهداء المرزوقون، فزوروهم، وافزعوا عندهم بحوائجکم، فلو یکونون منّا کموضعهم منکم، لاتّخذناهم هجرة. «1»
عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغریّ،/ 79
أخبرنی الوزیر السّعید نصیر الدّین قدّس اللَّه روحه، عن والده، عن السّیّد فضل اللَّه، عن ذی الفقار، عن الطّوسیّ، عن المفید، عن محمّد بن أحمد، قال: أخبرنا محمّد بن بکران النّقّاش، قال: حدّثنا الحسین بن محمّد المالکیّ، قال: حدّثنا أحمد بن هلال، قال:
حدّثنا أبو شعیب الخراسانیّ، قال: قلت لأبی الحسن الرّضا علیه السلام: أیّما أفضل زیارة قبر أمیر المؤمنین أو زیارة الحسین علیهما السلام؟ قال: إنّ الحسین قُتِلَ مکروباً، فحقّ علی اللَّه جلّ ذکره أن لا یأتیه مکروب إلّافرّج اللَّه کربه، وفضل زیارة قبر أمیر المؤمنین علیه السلام علی زیارة قبر الحسین کفضل أمیر المؤمنین علیه السلام علی الحسین علیه السلام. قال: ثمّ قال: أین تسکن؟
قلت: الکوفة. قال: إنّ مسجد الکوفة بیت نوح علیه السلام، لو دخله رجل مائة مرّة لکتب اللَّه له مائة مغفرة، لأنّ فیه دعوة نوح علیه السلام حیث قال: «رَبِّ اغْفِرْ لی وَلِوالِدَیَّ وَلِمَنْ دَخَلَ
__________________________________________________
(1)- و منقول است از حسّان بن مهران جمّال که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به من گفت: «ای حسّان! آیا زیارت می‌کنی قبر شهیدانی را که نزد شمایند؟»
گفتم: «کدام شهدا؟»
فرمودند: «حضرت علی بن ابی‌طالب و امام حسین علیهما السلام.»
گفتم: «بلی، زیارت می‌کنم و بسیار زیارت می‌کنم.»
فرمودند: «ایشانند شهدایی که حق- سبحانه و تعالی- به ایشان کرامت فرموده است از فضل غیر متناهی خود. پس زیارت کنید ایشان را و طلب کنید نزد ایشان حوائج خود را به تضرّع و زاری از خداوند عالمیان. و اگر ما به ایشان نزدیک می‌بودیم، چنان چه شما اهل کوفه نزدیکید، هرآینه متوطن می‌شدیم.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 90- 91
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 460
بَیْتی مُؤْمِنا»، قال: قلت: لِمَنْ عنی بوالدیه. قال: آدم وحوّاء. «1»
عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغریّ،/ 104- 105
ففی الحدیث عن جابر الأنصاریّ أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله صلّی بنا العصر، فلمّا فرغ، أقبل رجل من العرب قد أنهکه الضّعف والکبر، فقال لرسول اللَّه: إنِّی جائع فأطعمنی، وعار فاکسنی، وفقیر فارشنی، فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: إنِّی لا أجد لک شیئاً (ولکن الدّالّ علی الخیر کفاعله)، انطلق إلی منزل من یحبّ اللَّه ورسوله ویحبّه اللَّه ورسوله، ویؤثر اللَّه علی نفسه، انطلق إلی حجرة فاطمة. وکان بیتها ملاصقاً بیت رسول اللَّه الّذی ینفرد به لنفسه من أزواجه، فأخذه (بلال) إلی منزل فاطمة، فلمّا وقف علی الباب نادی بأعلی صوته:
السّلام علیکم یا أهل بیت النّبوّة، ومختلف الملائکة، ومهبط جبرئیل الرّوح الأمین بالتّنزیل من عند ربّ العالمین، فقالت فاطمة: من أنت یا هذا؟ قال: شیخ من العرب أقبلت إلی أبیکِ سیِّد البشر مهاجراً من شقّة، وأنا یا بنت محمّد عاری الجسد، جائع الکبد، فواسینی رحمکِ اللَّه.
__________________________________________________
(1)- منقول است به سند معتبر از ابو شعیب خراسانی: «عرض کردم به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام که زیارت حضرت امیر المؤمنین علیه السلام افضل است یا زیارت حضرت امام حسین علیه السلام؟»
فرمودند: «حضرت امام حسین علیه السلام مغموم و مهموم در راه خدا شهید شدند. بر خداوند عالمیان واجب و لازم است که هیچ غمگینی به زیارت قبر آن حضرت نرود، مگر این که حق- تعالی- غم او را زایل گرداند و اورا خوشحال برگرداند. و لیکن زیادتی ثواب زیارت حضرت امیر المؤمنین بر زیارت حضرت امام حسین، مثل زیادتی فضیلت حضرت امیر المؤمنین است بر حضرت امام حسین (صلوات اللَّه علیهما).»
و بعد از آن از من پرسیدند: «در کجا می‌باشی؟»
گفتم: «در کوفه.»
فرمودند: «مسجد کوفه خانه حضرت نوح است. اگر کسی صد مرتبه داخل آن مسجد شود، صد مرتبه آمرزش از برای او نوشته می‌شود به دعای حضرت نوح، چنان چه حق- تعالی- می‌فرماید: حضرت نوح گفت: پروردگارا! بیامرز مرا و پدر و مادر مرا و هر کس که با ایمان داخل خانه من شود.»
عرض کردم: «مراد از پدر و مادر آن حضرت کیست؟»
فرمودند: «حضرت آدم و حوّا علیهما السلام.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 119
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 461
فلم یکن عند فاطمة شی‌ء، فعمدت إلی جلد کبش ینام علیه الحسنان، وقالت:
یا شیخ! خذ هذا واقض شأنک، فقال: یا بنت محمّد! شکوت إلیکِ الجوع، فما أصنع بجلد الکبش.
فعندها أعطته عقداً کان فی عنقها أهدته إلیها فاطمة بنت عمّها حمزة بن عبدالمطّلب ودفعته إلیه وقالت: بع هذا لعلّ اللَّه یعوّضک به ما هو خیر لک.
فأخذ الأعرابیّ (العقد) وعرف رسول اللَّه بما أعطته فاطمة وسأل من کان حاضراً فی المسجد فی شرائه، فقام عمّار بن یاسر یستأذن رسول اللَّه عن شرائه، فقال له صلی الله علیه و آله: یا عمّار! ابتعه، فلو اشترک فیه الثّقلان ما عذّبهم اللَّه. فساوم عمّار الأعرابیّ عن ثمنه، فلم یکن عنده أکثر من أکلة یسد بها جوعه، وبردة یستر بها عورته ویصلِّی فیها لربِّه، ودینار یبلغه إلی أهله.
فأعطاه عمّار عشرین دیناراً ومائتی درهم هجری وبردة یمانیّة وراحلة تبلغه إلی أهله، وهذا ممّا بقیَ من ثمن سهمه من خیبر، ثمّ أخذ الأعرابیّ إلی منزله وأطعمه حتّی کفاه، فرجع الأعرابیّ إلی النّبیّ صلی الله علیه و آله، وقال: لقد شبعت واکتسیت واغتنیت، فسأله النّبیّ أن یدعو لفاطمة، فقال الأعرابیّ:
اللَّهمّ إنّک إله ما استحدثناک، ولا إله لنا نعبده سواک، وأنت رازقنا من کلّ الجهات، اللَّهمّ أعط فاطمة بنت محمّد ما لا عین رأت ولا اذن سمعت. فأمّن النّبیّ صلی الله علیه و آله علی دعائه وقال لأصحابه: إنّ اللَّه تعالی أعطی فاطمة فی الدّنیا ذلک: أنا أبوها ولیس أحد فی العالمین مثلی، وعلیّ بعلها ولولا علیّ لما کان لفاطمة کفؤ أبداً، وأعطاها الحسن والحسین وما للعالمین مثلهما سیِّدا أسباط الأنبیاء وسیّدا شباب أهل الجنّة.
ثمّ قال لمَنْ حضر: أفلا أزیدکم؟ قالوا: نعم، فقال: أخبرنی الرّوح الأمین جبرئیل أنّ فاطمة إذا قبضت ودفنت یسألها الملکان فی قبرها: مَنْ ربّکِ؟ فتقول: اللَّه ربِّی، فیقولان:
مَنْ نبیّکِ؟ فتقول: أبی، فیقولان: فمَنْ ولیّکِ؟ فتقول: هذا القائم علی شفیر قبری علیّ ابن أبی طالب.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 462
فعمد عمّار إلی العقد ولفّه فی بردة یمانیّة ووضع معه طیب وأرسله إلی النّبیّ مع عبد له اسمه «سهم» اشتراه من السهم الّذی أصابه بخیبر وقال له: أنت والعقد لرسول اللَّه هدیّة، فأمره النّبیّ أن ینطلق به إلی فاطمة علی أ نّه والعقد هدیّة لها. فلمّا جاء العبد إلی فاطمة وأخبرها بما صنعه عمّار أخذت العقد وأعتقت المملوک، فضحک العبد، فقالت فاطمة:
ما یضحکک یا غلام؟ قال: أضحکنی عظم برکة هذا العقد، أشبع جائعاً، وکسی عریاناً، وأغنی فقیراً، وأعتق عبداً، ورجع إلی ربّه.
ثمّ أفاض رسول اللَّه من فضل ابنته علی من حضر عنده فی المجلس، فقال: إنّ اللَّه وکّل بها رعیلًا من الملائکة یحفظونها من بین یدیها ومن خلفها وعن یمینها وعن شمالها، وهم معها فی حیاتها وعند قبرها، یکثرون الصّلاة علیها وعلی أبیها وبعلها وبنیها، فمَنْ زارنی بعد وفاتی کان کمَنْ زارنی فی حیاتی، ومَنْ زار فاطمة فکأ نّما زارنی، ومَنْ زار علیّ ابن أبی طالب فکأ نّما زار فاطمة، ومَنْ زار الحسن والحسین فکأ نّما زار علیّاً، ومَنْ زار ذرِّیّتهما فکأ نّما زارهما.
المقرّم، وفاة الصّدّیقة الزّهراء علیها السلام،/ 32- 35
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 463

مقام زائر الحسین علیه السلام یوم القیامة

حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ابن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن إسماعیل بن زید، «1» عن عبداللَّه الطحّان «2»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته وهو «3» یقول: ما من أحد یوم القیامة إلّاوهو یتمنّی «4» أ نّه من زوّار الحسین «5» علیه السلام لما یری ممّا یصنع بزوّار الحسین علیه السلام «4» من کرامتهم علی اللَّه تعالی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 135 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 330؛ المجلسی، البحار، 98/ 72؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 526
وروی صالح الصّیرفیّ، عن عمران المیثمیّ، عن صالح بن میثم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: من سرّه أن یکون علی موائد النّور «6» یوم القیامة فلیکن من زوّار الحسین بن علیّ علیهما السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 135 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 330؛ المجلسی، البحار، 98/ 72- 73
حدّثنی علیّ بن الحسین وعلیّ بن محمّد بن قولویه رحمه الله، عن محمّد بن یحیی العطّار، وعلیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن محمّد بن عیسی بن عبید بن یقطین الیقطینیّ، «7» عمّن حدّثه «7»،
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(2)- [البحار: «ابن الطّمحان»].
(3)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والوسائل].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر: «أن یکون من زوّار الحسین بن علیّ علیهما السلام لما یری ما یصنع بزوّار الحسین علیه السلام»، وفی الوسائل: «أ نّه زار الحسین بن علیّ علیه السلام لما یری لما یصنع بزوّار الحسین بن علیّ علیه السلام»].
(5)- [البحار: «الحسین بن علیّ»].
(6)- [الوسائل: «نور»].
(7- 7) [الوسائل: «عن رجل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 464
عن أبی خالد ذی الشّامة، قال: حدّثنی أبو اسامة، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول:
مَنْ أراد أن یکون فی جوار نبیّه صلی الله علیه و آله وجوار علیّ وفاطمة فلا یدع زیارة الحسین بن‌علیّ علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 136- 137 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشیعة، 10/ 330- 331؛ المجلسی، البحار، 98/ 66
حدّثنی أبی وأخی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن رحمه الله، جمیعاً، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن العمرکی بن علیّ البوفکی، عن مندل، عن عبداللَّه بن بکیر، عن «1» عبداللَّه ابن زرارة «1»، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: إنّ لزوّار الحسین بن علیّ علیه السلام یوم القیامة فضلًا علی النّاس. قلت: وما فضلهم؟ قال: یدخلون «2» الجنّة قبل النّاس بأربعین عاماً، وسائر النّاس فی الحساب والموقف «3». «4»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 137- 138 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 331؛ المجلسی، البحار، 98/ 26؛ القمی، نفس المهموم،/ 534
حدّثنی أبی، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن محمّد بن أورمة، عن زکریّا المؤمن أبی عبداللَّه، عن عبداللَّه بن یحیی الکاهلیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: من أراد أن یکون فی کرامة اللَّه یوم القیامة، وفی شفاعة محمّد صلوات اللَّه علیه وآله، فلیکن للحسین زائراً ینال من اللَّه «5» الفضل والکرامة «5» وحسن الثّواب، ولایسأله عن ذنب عمله فی الحیاة الدّنیا ولو کانت ذنوبه عدد رمل عالج وجبال تهامة وزبد البحر، إنّ الحسین «6» علیه السلام قُتل مظلوماً
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل: «زرارة»، وفی البحار: «عبید بن زرارة»].
(2)- [فی نفس المهموم مکانه: «وورد أنّ زوّار الحسین علیه السلام یدخلون ...»].
(3)- [لم یرد فی الوسائل].
(4)- وارد شده است که زائران حسین، چهل سال پیش از مردم به بهشت می‌روند، و دیگران گرفتار حساب و موقفند.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
(5- 5) خ ل [والبحار]: «أفضل الکرامة».
(6)- [البحار: «الحسین بن علیّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 465
مضطهداً نفسه، «1» عطشاناً هو وأهل بیته وأصحابه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 153 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 27
قد ذاکرت شیخنا ابن قولویه بهذا الحدیث بعد فراغه من تصنیف هذا الکتاب لیدخله فیه، فما قضی ذلک وعاجلته منیّته رضی الله عنه وألحقه بموالیه علیهم السلام، وهذا الحدیث داخل فیما أجاز لی شیخی رحمه الله، وقد جمعت بین الرّوایتین بالألفاظ الزّائدة والنّقصان والتقدیم والتأخیر فیهما حتّی صحّ بجمیعه عمّن حدّثنی به أوّلًا، ثمّ الآن وذلک أنِّی ما قرأته علی شیخی رحمه الله ولا قرأه علیَّ، غیر أ نّی أرویه عمّن حدّثنی به عنه وهو أبو عبداللَّه أحمد بن محمّد بن عیّاش، قال: حدّثنی أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه، قال: حدّثنی أبو عیسی عبیداللَّه ابن الفضل بن محمّد بن هلال الطّائیّ، البصریّ رحمه الله، قال: حدّثنی أبو عثمان سعید بن محمّد، قال: حدّثنا محمّد بن سلام بن یسار الکوفیّ، قال: حدّثنی أحمد بن محمّد الواسطیّ، قال: حدّثنی عیسی بن أبی شیبة القاضی، قال: حدّثنی نوح بن درّاج، قال: حدّثنی قدامة بن زائدة، عن أبیه، قال:
قال علیّ بن الحسین علیه السلام: بلغنی یا زائدة أ نّک تزور قبر أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام أحیاناً، فقلت: إنّ ذلک کلّما بلغک، فقال لی: فلماذا تفعل ذلک ولک مکان عند سلطانک الّذی لا یحتمل أحداً علی محبّتنا وتفضیلنا وذکر فضائلنا والواجب علی هذه الامّة من حقِّنا؟ فقلت: واللَّه ما أرید بذلک إلّااللَّه ورسوله، ولا أحفل بسخط من سخط، ولا یکبر فی صدری مکروه ینالنی بسببه، فقال: واللَّه إنّ ذلک لکذلک، فقلت: واللَّه إنّ ذلک لکذلک، یقولها ثلاثاً وأقولها ثلاثاً، فقال: أبشر ثمّ أبشر ثمّ أبشر فلأخبرنّک بخبرٍ کان عندی فی النّخب المخزون، فإنّه لما أصابنا بالطّفّ ما أصابنا وقُتِلَ أبی علیه السلام وقُتِلَ مَنْ کان معه من ولده وإخوته وسائر أهله وحُمِلَت حرمه ونساؤه علی الأقتاب، یُراد بنا الکوفة، فجعلت
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «و»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 466
أنظر إلیهم صرعی ولم یواروا، فعظم ذلک فی صدری واشتدّ لما أری منهم قلقی، فکادت نفسی تخرج وتبیّنتْ ذلک منِّی عمّتی زینب الکبری بنت علیّ علیه السلام، فقالت: ما لی أراک تجود بنفسک یا بقیّة جدِّی وأبی وإخوتی؟ فقلت: وکیف لا أجزع وأهلع وقد أری سیِّدی وإخوتی وعمومتی وولد عمِّی وأهلی مصرّعین بدمائهم، مرمّلین بالعراء، مُسلّبین لایکفنون ولایوارون، ولا یعرج علیهم أحد، ولا یقربهم بشر، کأ نّهم أهل بیت من الدّیلم والخزر؟
فقالت: لا یجزعنّک ما تری، فوَ اللَّه إنّ ذلک لعهد من رسول اللَّه صلی الله علیه و آله إلی جدِّک وأبیک وعمّک، ولقد أخذ اللَّه المیثاق [من] اناس من هذه الامّة لا تعرفهم فراعنة هذه الامة وهم معروفون فی أهل السّماوات، إنّهم یجمعون هذه الأعضاء المتفرِّقة فیوارونها، وهذه الجسوم المضرّجة، وینصبون لهذا الطّفّ علماً لقبر أبیک سیِّد الشّهداء لا یدرس أثره ولا یعفو رسمه علی کرور اللّیالی والأیّام.
ولیجتهدنّ أئمّة الکفر وأشیاع الضّلالة فی محوه وتطمیمه، فلا یزداد أثره إلّاظهوراً، وأمره إلّاعلوّاً.
فقلت: وما هذا العهد وما هذا الخبر؟ [...]
ثمّ قال لی جبرئیل: یا محمّد! إنّ أخاک مضطهد بعدک، مغلوب علی أمّتک، متعوب من أعدائک، ثمّ مقتول بعدک، یقتله أشرّ الخلق والخلیقة وأشقی البریّة، یکون نظیر عاقر النّاقة، ببلد تکون إلیه هجرته وهو مغرس شیعته وشیعة ولده، وفیه علی کلّ حال یکثر بلواهم ویعظم مصابهم
وإنّ سبطک هذا- وأومی بیده إلی الحسین علیه السلام- مقتول فی عصابة من ذرِّیّتک وأهل بیتک وأخیار من أمّتک بضفّة الفرات «1» بأرضٍ یُقال لها کربلاء، من أجلها یکثر الکرب والبلاء علی أعدائک وأعداء ذرِّیّتک فی الیوم الّذی لاینقضی کربه ولا تفنی حسرته، وهی أطیب بقاع الأرض وأعظمها حرمة، یُقتل فیها سبطک وأهله وأ نّها من بطحاء الجنّة، فإذا کان ذلک الیوم الّذی یُقتل فیه سبطک وأهله، وأحاطت به کتائب أهل الکفر واللّعنة،
__________________________________________________
(1)- الضّفّة من النهر: جانبه، ومن البحر ساحله.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 467
تزعزعت الأرض من أقطارها، ومادت الجبال وکثر اضطرابها، واصطفقت البحار بأمواجها، وماجت السّماوات بأهلها غضباً لک یا محمّد ولذرِّیّتک، واستعظاماً لما ینتهک من حرمتک، ولشرِّ ما تکافَؤُ به فی ذرِّیّتک وعترتک، ولا یبقی شی‌ء من ذلک إلّااستأذن اللَّه عزّ وجلّ فی نصرة أهلک المستضعفین المظلومین الّذین هم حجّة اللَّه علی خلقه بعدک، فیوحی اللَّه إلی السّماوات والأرض والجبال والبحار ومَنْ فیهنّ: «إنِّی أنا اللَّه الملک القادر الّذی لا یفوته هارب ولایعجزه ممتنع، وأنا أقدر فیه علی الانتصار والانتقام، وعزّتی وجلالی لأعذبنّ من وتر رسولی وصفیِّی، وانتهک حرمته وقتل عترته ونبذ عهده وظلم أهل بیته عذاباً لا أعذّبه أحداً من العالمین».
فعند ذلک یضجّ کلّ شی‌ء فی السّماوات والأرضین بلعن مَنْ ظلم عترتک، واستحلّ حرمتک، فإذا برزت تلک العصابة إلی مضاجعها تولّی اللَّه عزّ وجلّ قبض أرواحها بیده، وهبط إلی الأرض ملائکة من السّماء السّابعة، معهم آنیة من الیاقوت والزّمرّد مملوّة من ماء الحیاة وحلل من حلل الجنّة وطیب من طیب الجنّة، فغسلوا جثثهم بذلک الماء وألبسوها الحلل وحنّطوها بذلک الطِّیب، وصلّت الملائکة صفّاً صفّاً علیهم.
ثمّ یبعث اللَّه قوماً من أمّتک لا یعرفهم الکفّار، لم یشرکوا فی تلک الدّماء بقول ولا فعل ولا نیّة، فیوارون أجسامهم ویقیمون رسماً لقبر سیِّد الشّهداء بتلک البطحاء یکون علماً لأهل الحقّ وسبباً للمؤمنین إلی الفوز، وتحفّه ملائکة من کلّ سماء مائة ألف ملک فی کلّ یوم ولیلة، ویصلّون علیه ویطوفون علیه ویسبّحون اللَّه عنده ویستغفرون اللَّه لمَنْ زاره، ویکتبون أسماء من یأتیه زائراً من امّتک متقرّباً إلی اللَّه تعالی وإلیک بذلک، وأسماء آبائهم وعشائرهم وبلدانهم، ویوسمون فی وجوههم بمیسم نور عرش اللَّه «هذا زائر قبر خیر الشّهداء وابن خیر الأنبیاء»، فإذا کان یوم القیامة سطع فی وجوههم من أثر ذلک المیسم نور تغشی منه الأبصار یدلّ علیهم ویعرفون به، وکأنِّی بک یا محمّد بینی وبین میکائیل، وعلیّ أمامنا، ومعنا من ملائکة اللَّه ما لا یحصی عددهم، ونحن نلتقط من ذلک المیسم فی وجهه من بین الخلائق حتّی ینجِّیهم اللَّه من هَوْلِ ذلک الیوم وشدائده، وذلک
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 468
حکم اللَّه وعطاؤه لمَنْ زار قبرک یا محمّد وقبر أخیک أو قبر سبطیک لا یرید به غیر اللَّه عزّ وجلّ. [...]
قال زائدة: ثمّ قال علیّ بن الحسین علیه السلام بعد أن حدّثنی بهذا الحدیث: خذه إلیک ما لو ضربت فی طلبه إباط الإبل حولًا لکان قلیلًا. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 260- 266
وعنه علیه السلام أ نّه قال: «إنّ لزوّار الحسین علیه السلام فضلًا علی النّاس یوم القیامة».
فقلت: وما فضلهم؟
قال: «یدخلون الجنّة قبل النّاس بأربعین عاماً، والنّاس سائرهم فی الحساب والموقف».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 526
وفی حدیث صفوان الجمّال، عن الصّادق علیه السلام: لو یعلم زائر الحسین ما یدخل علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وما یصل إلیه من الفرح، وإلی أمیر المؤمنین، وإلی فاطمة، وإلی الأئمّة علیهم السلام، والشّهداء منّا أهل البیت، وما ینقلب به من دعائهم له، وما له فی ذلک من الثّواب فی العاجل والآجل، والمذخور له عند اللَّه، لأحبّ أن یکون ما رأی داره ما بقی (الخبر).
الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 416 رقم 1731
__________________________________________________
(1)- [راجع: «أحداث ما بعد الشّهادة: العقیلة زینب علیها السلام تسلِّی الإمام السّجّاد علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 469

زائر الحسین علیه السلام مُشفّعٌ یوم القیامة

حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن وعلیّ بن الحسین، جمیعاً، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن صفوان بن یحیی، عن رجل، عن سیف التّمّار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: زائر الحسین علیه السلام مشفّع یوم القیامة لمائة رجل، کلّهم قد وجبت لهم النّار ممّن کان فی الدّنیا من المسرفین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 165 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 77
حدّثنی أبی رحمه الله، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن محمّد بن أورمة، عن أبی عبداللَّه المؤمن، عن ابن مسکان، «1» عن سلیمان بن خالد، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: إنّ للَّه‌فی کلِّ یوم ولیلة مائة ألف لحظة إلی الأرض، یغفر لمَن یشاء منه، ویعذِّب مَن یشاء منه، ویغفر لزائری قبر الحسین علیه السلام خاصّة، ولأهل بیتهم، ولمَنْ یشفع له یوم القیامة کائناً مَنْ کان. «2» قلت: وإن کان رجلًا قد استوجب النّار؟ قال: وإن کان، ما لم یکن ناصبیّاً. «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 166 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 27؛ مثله
القمی، نفس المهموم،/ 535
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(2)- [زاد فی] خ ل: «وإن کان رجلًا قد استوجبه النّار قال:».
(3)- سلیمان بن خالد از امام ششم علیه السلام گوید: شنیدم می‌فرمود: «خدا در هر شبانه روزی صد هزار لحظه بر زمین دارد تا هر که را خواهد، بیامرزد و هر که را خواهد، عذاب کند. و زائر حسین و خاندان او و هر که در قیامت شفاعت کند، کائناً من کان بیامرزد.»
گفتم: «اگر چه مردی باشد که مستحق آتش است؟»
فرمود: «اگر چه مستحق آتش باشد، به شرطی که دشمن اهل بیت نباشد.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 470
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن عبداللَّه بن وضّاح، عن عبداللَّه بن شعیب التّمیمیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ینادی مناد یوم القیامة: أین شیعة آل محمّد؟ فیقوم عنق من النّاس لا یحصیهم إلّااللَّه تعالی، فیقومون ناحیة من النّاس، ثمّ ینادی مناد: أین زوّار قبر الحسین علیه السلام؟ فیقوم اناس کثیر، فیقال لهم: خذوا «1» بید مَنْ أحببتم انطلقوا بهم «2» إلی الجنّة، فیأخذ الرّجل مَنْ أحبّ «3» حتّی أنّ الرّجل من النّاس یقول لرجل: یا فلان! أما تعرفنی؟ أنا الّذی قمتُ لک یوم کذا وکذا، فیدخله الجنّة، لا یدفع ولا یمنع. «4»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 166- 167 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/
27؛ مثله القمی، نفس المهموم،/ 535
__________________________________________________
(1)- [فی نفس المهموم مکانه: «فی حدیث یقال لهم (زوّار الحسین علیه السلام) یوم القیامة: خذوا ...»].
(2)- [نفس المهموم: «به»].
(3)- [نفس المهموم: «أحبّه»].
(4)- در حدیث است که روز قیامت به زائران حسین گویند: «هر که را دوست دارید، دستش را بگیرید و به بهشتش برید.»
هر مردی دست دوست خود را بگیرد تا مردی باشد که به مرد دیگر گوید: «فلانی! مرا نمی‌شناسی؟ منم که در فلان روز برای تو به فلان کار برخاستم.» او را بی‌مانع و بی‌جلوگیر وارد بهشت کند.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 471

عمارة مدینة الحسین علیه السلام وخروج النّاس إلیها من الآفاق‌

بهذا الإسناد [حدّثنا أبو الحسن محمّد بن علیّ بن الشاه الفقیه المروزی بمروالرّوذ فی داره، قال: حدّثنا أبو بکر بن محمّد بن عبداللَّه النّیسابوریّ، قال: حدّثنا أبو القاسم «1» عبداللَّه بن أحمد بن عامر بن سلیمان الطّائیّ بالبصرة، قال: حدّثنا أبی فی سنة ستّین ومأتین، قال: حدّثنی علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام «2» سنة أربع وتسعین ومائة، وحدّثنا أبو منصور أحمد بن إبراهیم بن بکر الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهیم بن هارون بن محمّد الخوری، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن زیاد الفقیه الخوری بنیسابور، قال: حدّثنا أحمد بن عبداللَّه الهروی الشّیبانیّ، عن الرّضا علیّ بن موسی علیهما السلام، و «3» حدّثنی أبو عبداللَّه الحسین بن محمّد الأشنانی الرّازی العدل ببلخ، قال: حدّثنا علیّ بن محمّد بن مهرویه القزوینی، عن داود بن سلیمان الفرّاء، عن علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام «2»، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر، قال: حدّثنی أبی جعفر بن محمّد، قال: حدّثنی أبی محمّد بن علیّ، قال: حدّثنی أبی علیّ بن الحسین، قال: حدّثنی أبی الحسین بن علیّ]، عن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، «4» أ نّه قال «4»: کأنِّی بالقصور قد «5» شُیِّدت حول قبر الحسین علیه السلام، «6» وکأنِّی بالمحامل تخرج من الکوفة إلی قبر الحسین «6» ولا تذهب اللّیالی والأیّام حتّی یُسار إلیه من الآفاق، وذلک عند انقطاع ملک «7» بنی مروان. «8»
__________________________________________________
(1)- [فی الخوارزمی مکانه: «وأخبرنا الشّیخ الفقیه العدل الحافظ أبوبکر عبیداللَّه بن نصر الزّاغونیّ بمدینة السّلام منصرفی من السّفرة الحجازیّة، أخبرنا الشّیخ الجلیل أبو الحسن محمّد بن إسحاق بن الباقرحی، أخبرنا أبو عبداللَّه الحسین بن الحسن بن علیّ بن بندار، أخبرنا أبو بکر أحمد بن إبراهیم بن الحسن بن محمّد بن شاذان، أخبرنا أبوالقاسم ...»].
(2- 2) [لم یرد فی الخوارزمی].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی إثبات الهداة].
(4- 4) [الخوارزمی: «قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
(5)- [فی البحار مکانه: «عن صحیفة الرّضا علیه السلام: عن الرّضا علیه السلام، عن آبائه علیهم السلام، قال: قال علیّ بن الحسین علیهما السلام: کأنِّی بالقصور وقد ...»].
(6- 6) [لم یرد فی الخوارزمی، وفی البحار: «وکأنِّی بالأسواق قد حفّت حول قبره»].
(7)- [زاد فی إثبات الهداة: «دولة»].
(8)- به این اسناد از علی بن ابی‌طالب علیه السلام مروی است که فرمود: «گویا می‌بینم که عمارت‌ها و قصرها در اطراف قبر حسین بن علی علیه السلام ساخته شود و گویا می‌بینم که محمل‌ها و هودج‌ها از کوفه بیرون رود به سوی قبر حسین علیه السلام. و شب‌ها و روزها نگذرد، مگر آن که مردم از آفاق به سوی آن قبر آیند. و این هنگام، انقطاع ملک بنی مروان به ظهور رسد.» اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 286
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 472
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 53 رقم 190/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات‌الهداة، 2/ 409- 410؛ مثله الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 168؛ المجلسی، البحار، 98/ 114
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 473

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی حدیث رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم‌

حدّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد التّمیمیّ، قال: حدّثنا أبی، قال: نا محمّد بن الحسن الطّنافسیّ القزوینیّ، قال: نا محمّد بن بسّام، قال: نا محمّد بن خالد، عن إبراهیم، قال: نا علیّ بن الحسن مولی عبداللَّه بن موسی بن جعفر، قال: حدّثنی مفضل، عن جابر، عن أبی جعفر، عن أبیه، عن عمّه الحسن بن علیّ، قال: کنّا مع أمیر المؤمنین أنا وحارث الأعور، فقال: سمعت رسول اللَّه (ص)، یقول: یأتی قوم فی آخر الزّمان یزورون قبر ابنی الحسین، فمَنْ زاره فکأ نّما زارنی، ومَنْ زارنی «1» فکأ نّما زار اللَّه سبحانه وتعالی، ألا مَنْ زارَ الحسین فکأ نّما زارَ اللَّه علی عرشه.
حدّثنا جعفر بن زید بن حاجب «2»، قال: أنا زید بن محمّد بن جعفر العامریّ، [...] «3».
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 38- 39 رقم 10- 11
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: أنا أبو العبّاس محمّد بن عمر بن الحسن بن الخطّاب بن الرّیّان البغدادیّ، قال: حدّثنی إسماعیل بن علیّ الخزاعیّ، قال: حدّثنی أبی، قال: حدّثنی علیّ بن موسی الرّضا، قال: حدّثنی أبی موسی، قال: حدّثنی أبی، عن أبیه محمّد بن علیّ، عن جابر- یعنی ابن عبداللَّه-، عن امّ سلمة، قالت: قال رسول اللَّه (ص):
مَنْ زارنی بعد وفاتی فکأ نّما صحبنی أیّام حیاتی، ومَنْ زارَ قبر المظلوم من أهل بیتی فکأ نّما زارنی، ومَنْ همّه مصابی فکأ نّما شهد وقائعی، ومَنْ حارب بَنِیَّ بعد موتی فکأ نّما حاربنی أیّام حیاتی، ولا یسلّ السّلاح أو یشهره علی أحد من أهل بیتی فکأ نّما قاتلنی، ومَنْ شهر سیفاً علی أحد من أهل بیتی لیریعه أکبّه اللَّه علی سیفه فی النّار منکوساً.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 82 رقم 72
__________________________________________________
(1)- کرّر فی الأصل: «ومن زارنی».
(2)- هذا قلب لاسم «زید بن جعفر بن حاجب» المذکور فی کثیر من أسانید هذا الکتاب.
(3)- بیاض فی الأصل بمقدار سطر واحد.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 474

زیارة الحسین علیه السلام فی حدیث رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مع أمیر المؤمنین علیه السلام‌

أبو علیّ الأشعریّ، عن محمّد بن عبدالجبّار، عن محمّد بن سنان، عن محمّد بن علیّ رفعه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: یا علیّ «1» من زارنی فی حیاتی أو بعد موتی «2»، أو زارک فی حیاتک أو بعد موتک «3»، أو زار ابنیک فی حیاتهما أو بعد موتهما «4» ضمنت له یوم القیامة أن اخلِّصه من أهوالها وشدائدها حتّی اصیِّره معی فی درجتی.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 579 رقم 2/ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 346
محمّد بن أبی السّریریّ، عن عبداللَّه «5» بن محمّد البلویّ، عن عمارة بن زید، عن أبی عامر واعظ أهل الحجاز، عن الصّادق علیه السلام، عن أبیه، عن جدِّه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لعلیّ علیه السلام:
یا أبا الحسن! إنّ اللَّه تعالی جعل قبرک وقبر ولدک بقاعاً من بقاع الجنّة وعرصة «6» من عرصاتها. وإنّ اللَّه تعالی جعل قلوب نجباء من خلقه، وصفوة من عباده تحنّ إلیکم وتتحمّل «7» المذلّة والأذی فیکم، فیعمّرون قبورکم، ویکثرون زیارتها تقرّباً منهم إلی اللَّه عزّ وجلّ، ومودّة منهم لرسوله، أولئک یا علیّ المخصوصون بشفاعتی، والواردون حوضی، وهم زوّاری، وجیرانی غداً فی الجنّة.
یا علیّ! مَنْ عمّر قبورکم وتعاهدها، فکأ نّما أعان سلیمان بن داوود علی بناء بیت المقدس، ومن زار قبورکم عدل ذلک ثواب سبعین حجّة بعد حجّة الإسلام وخرج من
__________________________________________________
(1)- [فی الفقیه مکانه: «قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لعلیّ علیه السلام: یا علیّ ...»].
(2)- [الفقیه: «وفاتی»].
(3)- [الفقیه: «وفاتک»].
(4)- [الفقیه: «وفاتهما»].
(5)- [فی التّهذیب مکانه: «محمّد بن علیّ بن الفضل، عن الحسن بن محمّد بن أبی السّرّیّ، عن عبداللَّه ...»].
(6)- [التّهذیب: «عرصات»].
(7)- [التّهذیب: «تحتمل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 475
ذنوبه حتّی یرجع من زیارتکم کیوم ولدته امّه.
فأبشر «1»، وبشّر أولیاءک ومحبّیک من النّعم بما لا عین رأت، ولا اذن سمعت، ولا خطر علی قلبِ بشر.
ولکن حثالة من النّاس یعیّرون زوّار قبورکم بزیارتکم کما تُعیّر الزّانیة بزناها، أولئک شرار امّتی لا تنالهم شفاعتی، ولا یردون حوضی.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 228- 229 رقم 12/ مثله الطّوسی، تهذیب‌الأحکام، 6/ 107
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود «2»]، عن محمّد بن علیّ بن الفضل، قال: أخبرنی الحسین بن محمّد بن الفرزدق، قال: حدّثنا علیّ بن موسی بن «3» الأحول «4»، قال: حدّثنا محمّد بن أبی السّرّیّ إملاءً، قال: حدّثنی عبداللَّه بن محمّد البلویّ، قال: حدّثنا عمارة بن زید «5» عن أبی عامر السّاجی «6» واعظ أهل الحجاز، «7» قال: أتیت أبا عبداللَّه «8» جعفر بن محمّد علیهما السلام، فقلت له: یا ابن رسول اللَّه «8»! ما لمَنْ زار قبره- یعنی أمیر المؤمنین- وعمّر تربته؟ قال:
یا أبا عامر «9»! حدّثنی أبی، عن أبیه، عن جدِّه الحسین بن علیّ «7»، «10» عن علیّ علیه السلام «10»
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی التّهذیب: «یا علیّ»].
(2)- [فی فرحة الغری مکانه: «بالإسناد عن محمّد بن داوود ...»].
(3)- [لم یرد فی فرحة الغری وإثبات الهداة].
(4)- [فی البحار مکانه: «یحیی بن سعید عن محمّد بن أبی البرکات، عن إبراهیم الصّنعانیّ، عن الحسین بن رطبه، عن أبی علیّ، عن الشّیخ، عن المفید، عن محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن موسی الأحول ...»].
(5)- [فی فرحة الغری والبحار: «یزید»].
(6)- [فی فرحة الغری والبحار: «التبانی»، وفی إثبات الهداة: «السائی»].
(7- 7) [إثبات الهداة: «عن الصّادق علیه السلام، عن آبائه»].
(8- 8) [الوسائل: «فقلت له:»].
(9)- [فرحة الغری: «یا عامر»].
(10- 10) [لم یرد فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 476
أنّ النّبیّ «1» صلی الله علیه و آله، قال له: واللَّه لتقتلنّ بأرض العراق وتُدفن بها، قلت «2»: یا رسول اللَّه! ما لمَنْ زارَ «3» قبورنا وعمّرها وتعاهدها؟ فقال لی: یا أبا الحسن! إنّ اللَّه جعل «4» «5» قبرک وقبر ولدک «6» بقاعاً من بقاع الجنّة وعرصة من عرصاتها، وإنّ اللَّه جعل قلوب نجباء «5» من خلقه وصفوته «7» من عباده، تحنّ إلیکم و «8» تحتمل المذلّة والأذی «8» فیکم «9»، فیعمّرون قبورکم «10» ویکثرون زیارتها «10» تقرّباً منهم إلی اللَّه مودّة «11» منهم لرسوله، «12» أولئک یا علیّ المخصوصون بشفاعتی والواردون حوضی، وهم زوّاری غداً فی الجنّة، یا علیّ! مَنْ «13» عمّر قبورکم وتعاهدها فکأ نّما أعان سلیمان بن داوود علی بناء بیت المقدس «14»، ومَنْ زارَ قبورکم «13» عدل ذلک له «9» ثواب سبعین حجّة بعد حجّة الإسلام، وخرج من ذنوبه حتّی یرجع من زیارتکم کیوم ولدته امّه، فأبشر وبشِّر أولیاءک «15» ومحبِّیک من
__________________________________________________
(1)- [فی فرحة الغری والبحار: «رسول اللَّه»، وفی الرّدّ علی الوهابیّة مکانه: «وروی البنّائیّ واعظ أهل الحجاز، عن جعفر بن محمّد، عن أبیه، عن جدِّه الحسین، عن أبیه علیّ: أنّ رسول اللَّه ...»].
(2)- [فی إرشاد القلوب مکانه: «وعنه رسول اللَّه [صلی الله علیه و آله]، أ نّه قال لعلیّ بن أبی طالب علیه السلام: واللَّه لتُقتلنّ بأرض العراق وتُدفن فیها، فقلت ...»].
(3)- [إرشاد القلوب: «یزور»].
(4)- [الوسائل: «قد جعل»].
(5- 5) [إرشاد القلوب: «قلوباً»].
(6)- [الرّدّ علی الوهابیّة: «ولدیک»].
(7)- [فی فرحة الغری وإرشاد القلوب والوسائل والبحار: «صفوة»].
(8- 8) [إرشاد القلوب: «تحمل الأذی»].
(9)- [لم یرد فی فرحة الغری والبحار].
(10- 10) [لم یرد فی إرشاد القلوب].
(11)- [فی فرحة الغری وإثبات الهدی والوسائل والبحار والرّد علی الوهابیّة: «ومودّة»].
(12)- [إلی هنا حکاه فی إثبات الهداة].
(13- 13) [إرشاد القلوب: «زارکم»].
(14)- [إلی هنا حکاه فی الرّدّ علی الوهابیّة].
(15)- [إرشاد القلوب: «اولئک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 477
النّعیم وقرّة العین بما لا عین رأت ولا اذن سمعت ولا خطر علی قلب بشر، «1» ولکن حثالة من النّاس «1» یُعیِّرون «2» زوّار قبورکم بزیارتکم «2» کما تُعیّر الزّانیة بزناها، أولئک شرار «3» امّتی «4» لا نالتهم شفاعتی «4» ولا یردون حوضی. «5»
__________________________________________________
(1- 1) [إرشاد القلوب: «ومن النّاس من»].
(2) (- 2) [فرحة الغری: «زوّارکم»].
(3)- [إرشاد القلوب: «شرّ»].
(4- 4) [فی إرشاد القلوب: «لاتنالهم شفاعتی»، وفی الوسائل والبحار: «لا أنالهم اللَّه بشفاعتی (شفاعتی)»].
(5)- و کالصحیح منقول است از ابوعامر، واعظ اهل‌حجاز که گفت: رفتم به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و سؤال کردم که: «یابن رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسی که زیارت کند حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را و تعمیر نماید تربت آن حضرت را؟»
فرمودند که: «ای ابوعامر! خبرداد مرا پدرم از پدرش از جدش از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام که حضرت سید المرسلین صلی الله علیه و آله فرمودند به من که: یا علی! واللَّه که تو را شهید خواهند کرد در زمین عراق و در آن جا مدفون خواهی شد. گفتم: یا رسول اللَّه! چه ثواب دارد کسی که قبور ما را زیارت کند و معمور سازد و ملازمت آن نماید و تعاهد آن کند و اهتمام به شأن زیارت آن داشته باشد؟ حضرت فرمودند که: یا ابا الحسن! به درستی که حق- سبحانه و تعالی- قبر تو را و قبرهای فرزندان تو را بقعه‌ها گردانیده است، از بقعه‌های بهشت و عرصه‌ها از عرصه های جنت، و به درستی که حق تعالی دل‌های برگزیدگان خلق و بندگان خاص خود را مشتاق و محب شما گردانیده است که مشقت ها و آزارها خواهند کشید در راه محبت شما. و ایشان عمارت کنندگان قبور شمایند و بسیار به زیارت قبور شما خواهند آمد، از جهت رضای خدا و محبت رسول او. یا علی! ایشان مخصوصانند به شفاعت من و ایشان در حوض کوثر بر من وارد خواهند شد و در بهشت ایشان به زیارت من خواهند آمد.
یا علی! هر که معمور و آبادان دارد قبور شما را و تعاهد آن کند به پاکیزگی و بوی خوش و تعظیم و تکریم، چنان باشد که یاری کرده باشد حضرت سلیمان را بر بنای بیت المقدس. و هر که زیارت کند قبور شما را، چنان است که بعد از حج اسلام، هفتاد حج کرده باشد و چون از زیارت برگردد، از گناهان پاک شده باشد، مانند روزی که از مادر متولد شده بود. پس خوشحال باش و بشارت ده محبان و دوستان خود را به نعمت‌های بسیار و به چیزی چند که چشم ایشان را روشن کند که نه چشم‌ها دیده باشد و نه گوش‌ها شنیده باشد و نه در خاطر کسی خطور کرده باشد. و جمعی از اراذلِ مردمان و بدترین خلق خدا سرزنش کنند زیارت کنندگان شما را به سبب زیارت، چنان که سرزنش می‌کنند زناکاران را به زنا، این جماعت بدترین امت منند. ایشان را شفاعت نخواهم کرد و در حوض کوثر بر من وارد نخواهند شد.»
و همین حدیث به سند معتبر از عبداللَّه بن کثیر نیز منقول است.
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 89- 90
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 478
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 22 رقم 50/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 1/ 261- 262، وسائل الشّیعة، 10/ 298- 299؛ مثله عبدالکریم بن طاووس، فرحةالغری،/ 76- 78؛ الدّیلمی، إرشاد القلوب،/ 391؛ المجلسی، البحار «1»، 97/ 120- 121؛ البلاغیّ، الرّدّ علی الوهابیّة، تراثنا س «1» ع 35، 36/ 438
وروینا بالإسناد إلی الحاکم رضی الله عنه، رواه عن جعفر بن محمّد، بإسناده عن النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، قال لعلیّ: «یا علیّ! مَنْ زارنی فی حیاتی، أو بعد وفاتی، أو زارکَ فی حیاتک، أو بعد موتک، أو زار ابنیکَ فی حیاتهما، أو بعد موتهما، ضمنتُ له یوم القیامة أن اخلِّصه من أهوالها وشدائدها حتّی أصیِّره معی فی درجتی».
المحلّی، الحدائق الوردیّة،/ 100 (ط صنعاء)
__________________________________________________
(1)- [حکاه فی البحار عن فرحة الغری].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 479

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی حدیث رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مع الحسن علیه السلام‌

حدّثنا الحسین بن أحمد بن إدریس رحمه الله، قال: حدّثنا أبی، قال: حدّثنا محمّد «1» بن الحسین بن أبی الخطّاب، «2» قال: حدّثنی عثمان بن عیسی، عن العلاء بن المسیّب، عن «3» أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد «3»، عن أبیه، عن آبائه علیهم السلام، قال: قال الحسن بن علیّ علیه السلام لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: یا أبة! ما جزاء من زارک؟ فقال: مَنْ زارنی أو زارَ أباک أو زارک أو زار أخاک؛ کان حقّاً علیَّ أن أزوره یوم القیامة حتّی اخلِّصه من ذنوبه. «4»
الصّدوق، الأمالی،/ 59 رقم 4، ثواب الأعمال،/ 82/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 141؛ مثله الطّبری، بشارة المصطفی،/ 245
حدّثنا محمّد بن موسی بن المتوکِّل رضی الله عنه، قال: حدّثنا علیّ بن الحسین السّعدآبادیّ، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن عثمان بن عیسی، عن المعلّی بن شهاب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال الحسن بن علیّ علیه السلام لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: یا أبتاه! ما جزاء مَنْ زارک؟ فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: یا بنیّ! مَنْ زارنی حیّاً و «5» میِّتاً أو زارَ أباک أو زارَ «6» أخاک أو زارک؛ کان حقّاً علیَّ أن أزوره یوم القیامة فاخلِّصه من ذنوبه.
الصّدوق، علل الشّرائع، 2/ 169- 170 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 140
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، قال: حدّثنا محمّد ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی بشارة المصطفی].
(3- 3) [ثواب الأعمال: «أبی جعفر علیه السلام»].
(4)- حسن بن علی علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: «پدرجان! جزای کسی که تورا زیارت‌کند، چیست؟»
فرمود: «هر که مرا یا پدرت را [یا تورا] یا برادرت را زیارت کند، بر من حق دارد که روز قیامت اورا زیارت کنم، تا از گناهانش رها کنم.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 59
(5)- [البحار: «أو»].
(6)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 480
أخبرنی أبو القاسم جعفر بن محمّد، عن أبیه، «1» عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد ابن عیسی، عن محمّد بن خالد، عن القاسم بن یحیی، عن جدِّه الحسن بن راشد، عن عبداللَّه بن سنان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام (قال: بینا) الحسن علیه السلام فی «2» حجر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، إذ رفع رأسه، فقال:
یا أبة! ما لمَنْ زارک بعد موتک؟
قال: یا بنیّ، مَنْ زارنی «3» بعد موتی، فله الجنّة.
ومَنْ أتی أباک زائراً بعد موته، فله الجنّة.
ومَنْ أتی أخاک زائراً بعد موته، فله الجنّة.
ومَنْ أتاک زائراً بعد موتک، فله الجنّة.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 180/ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 20؛ الفتّال، روضة الواعظین،/ 168- 169
قال صلی الله علیه و آله و سلم للحسن- علیه السلام-: «مَنْ زارک بعد موتک أو زارَ أباک أو زارَ أخاک، فله الجنّة».
المفید، الفصول المختارة (من المصنّفات)، 2/ 130
وقال الحسن بن علیّ: یا رسول اللَّه! ما لمَنْ زارنا؟ فقال: مَنْ زارنی حیّاً أو میّتاً، أو زارَ أباک حیّاً أو میّتاً، أو زارَ أخاک حیّاً أو میِّتاً؛ کان حقّاً علیَّ أن أستنقذه یوم القیامة من النّار.
الفتّال، روضة الواعظین،/ 169
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی التّهذیب].
(2)- [فی روضة الواعظین مکانه: «قال الصّادق علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال: بینا الحسن بن علیّ علیه السلام ذات یوم فی ...»].
(3)- [فی التّهذیب وروضة الواعظین: «أتانی زائراً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 481

زیارة الحسین علیه السلام فی حدیث رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم معه علیه السلام‌

عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن «1» أبی عبداللَّه، عن عثمان بن عیسی، عن المعلّی أبی «2» شهاب «1»، قال: قال الحسین علیه السلام لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله «3»: یا أبتاه «4»! ما «5» لمن زارک؟ فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله «5»: یا بنیّ «6»! مَنْ زارنی حیّاً أو «7» میِّتاً، أو زارَ أباک أو زارَ أخاک أو زارک؛ کان حقّاً علیَّ أن أزوره یوم القیامة واخلِّصه «8» من ذنوبه.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 548 رقم 4/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ «11» رقم 2؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 4؛ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 345، الهدایة،/ 256؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 190
أخبرنا أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه القمی الفقیه، قال: حدّثنی أبی رحمه الله، «9» عن سعد بن عبداللَّه بن أبی خلف الأشعریّ، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن «10» خالد البرقیّ «10»، عن قاسم «11» بن یحیی، عن جدِّه الحسن بن راشد، عن عبداللَّه بن
__________________________________________________
(1- 1) [کامل الزّیارات: «محمّد بن عیسی، عن علیّ بن أسباط، عن عثمان بن عیسی، عن المعلّی بن أبی شهاب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام»].
(2)- [فی التّهذیب: «ابن»، وفی مصباح الزّائر مکانه: «رُوی فی حدیث آخر، عن المعلّی بن ...»].
(3)- [فی الفقیه والهدایة مکانه: «قال الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهم السلام لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله ...»].
(4)- [لم یرد فی کامل الزّیارات].
(5- 5) [فی کامل الزّیارات والهدایة والتّهذیب: «جزاء مَنْ زارک؟ فقال صلی الله علیه و آله»، وفی الفقیه: «جزاء مَنْ زارک؟ فقال النّبیّ صلی الله علیه و آله»، وفی مصباح الزّائر: «لمَنْ زارک؟ فقال صلی الله علیه و آله»].
(6)- [فی مصباح الزّائر: «یا بنیّ جزاء»، ولم یرد فی الهدایة].
(7)- [الفقیه: «و»].
(8)- [فی کامل الزّیارات: «حتّی أخلّصه»، وفی الفقیه: «فأخلّصه»].
(9)- [من هنا حکاه فی التّهذیب].
(10- 10) [التّهذیب: «خلف»].
(11)- [فی التّهذیب والبحار: «القاسم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 482
سنان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: بینما «1» الحسین بن علیّ علیه السلام فی حجر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، إذ رفع رأسه فقال له «2»: یا أبة! ما لمَنْ زارک بعد موتک؟ فقال: یا بنیّ! مَنْ أتانی زائراً بعد موتی فله الجنّة، ومَنْ أتی أباک زائراً بعد موته فله الجنّة، ومَنْ أتی أخاک زائراً بعد موته فله الجنّة، ومَنْ أتاک زائراً بعد موتک فله الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 10- 11 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 142؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 40
حدّثنی محمّد بن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه الحسن، عن أبیه علیّ بن مهزیار، قال: حدّثنا عثمان بن عیسی، عن المعلّی بن أبی شهاب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال الحسین بن علیّ علیه السلام لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله: یا أبتاه! ما جزاء مَنْ زارک؟ فقال صلی الله علیه و آله: یا بنیّ! من زارنی حیّاً أو میّتاً، أو زار أباک، أو زار أخاک، او زارک؛ کان حقّاً علیَّ أن أزوره یوم القیامة، فأخلّصه من ذنوبه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 11 رقم 5
وحدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی، عن صفوان بن یحیی، عن الحسین بن أبی غندر، عن عمرو بن شمر، عن جابر، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال أمیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه: زارنا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وقدأهدت لنا امّ أیمن لبناً وزبداً وتمراً، فقدّمنا منه، فأکل، ثمّ قام إلی زاویة البیت، فصلّی رکعات. فلمّا کان فی آخر سجوده بکی بکاءً شدیداً، فلم یسأله أحد منّا إجلالًا وإعظاماً له، فقام الحسین علیه السلام وقعد فی حجره، فقال: یا أبة! لقد دخلت بیتنا فما سررنا بشی‌ء کسرورنا بدخولک، ثمّ بکیت بکاءً غمّنا، فما أبکاک؟ فقال: یا بنیّ! أتانی جبرئیل علیه السلام آنفاً، فأخبرنی أ نّکم قتلی، وأنّ مصارعکم شتّی، فقال: یا أبة! فما لمَنْ زار قبورنا علی
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب والبحار: «بینا»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 483
تشتّتها؟ فقال: یا بنیّ! أولئک طوائف من امّتی یزورونکم فیلتمسون بذلک البرکة، وحقیق علیَّ أن آتیهم یوم القیامة حتّی أخلّصهم من أهوال السّاعة ومن ذنوبهم، ویسکنهم اللَّه الجنّة. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 57- 58 رقم 6
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، قال: حدّثنی محمّد بن أبی القاسم ماجیلویه، عن محمّد بن علیّ القرشیّ، عن عبید بن یحیی الثّوریّ، عن محمّد بن الحسین بن علیّ بن الحسین، عن أبیه، عن جدّه، عن علیّ بن أبی طالب علیه السلام قال: زارنا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ذات یوم، فقدّمنا إلیه طعاماً وأهدت إلینا أُمّ أیمن صحفة من تمر وقعباً من لبن وزبد، فقدّمنا إلیه، فأکل منه. فلمّا فرغ قمت وسکبت علی یدی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ماءً، فلمّا غسل یدیه مسح وجهه ولحیته ببلّة یدیه، ثمّ قام إلی مسجد فی جانب البیت وصلّی وخرّ ساجداً، فبکی وأطال البکاء، ثمّ رفع رأسه، فما اجترأ منّا أهل البیت أحد یسأله عن شی‌ء، فقام الحسین علیه السلام یدرّج حتّی صعد علی فخذی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، فأخذ برأسه إلی صدره ووضع ذقنه علی رأس رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، ثمّ قال: یا أبت! ما یبکیک؟ فقال له:
یا بنیّ! إنّی نظرت إلیکم الیوم فسررت بکم سروراً لم أسرّ بکم قبله مثله، فهبط إلیّ جبرئیل، فأخبرنی أ نّکم قتلی، وأنّ مصارعکم شتّی، فحمدت اللَّه علی ذلک وسألت لکم الخیرة، فقال له: یا أبة! فمن یزور قبورنا ویتعاهدها علی تشتّتها؟ قال: طوائف من امّتی یریدون بذلک برّی وصلتی، أتعاهدهم فی الموقف. وأخذ بأعضادهم، فأنجِّیهم من أهواله وشدائده. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 58- 59 رقم 7
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن علیّ بن شجرة، عن سلام الجعفیّ، عن عبداللَّه بن محمّد الصّنعانیّ، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: کان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله إذا دخل الحسین علیه السلام جذبه إلیه، ثمّ یقول لأمیر المؤمنین علیه السلام:
أمسکه، ثمّ یقع علیه، فیقبِّله ویبکی، یقول: یا أبة! لِمَ تبکی؟ فیقول: یا بنیّ! اقبِّل موضع
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم أهل بیته بشهادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 484
السّیوف منک، قال: یا أبة! واقتل؟ قال: إی‌واللَّه، وأبوک، وأخوک، وأنت. قال: یا أبة! فمصارعنا شتّی؟ قال: نعم یا بنیّ، قال: فمَنْ یزورنا من امّتک؟ قال: لا یزورنی ویزور أباک وأخاک وأنت إلّاالصِّدِّیقون من امّتی. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 70 رقم 4
حدّثنی حمزة بن محمّد العلویّ رحمه الله، «2» قال: حدّثنا محمّد بن الحسین القواریریّ قرابة لعلیّ بن عبید، قال: حدّثنا جعفر بن أمیر «3» البغویّ، قال: حدّثنا «2» عثمان بن عیسی الرّواسی، عن «4» العلاء بن المسیّب، عن جعفر بن محمّد، عن أبیه محمّد بن علیّ، عن أبیه علیّ بن الحسین بن علیّ علیهم السلام، قال: قال الحسین صلوات اللَّه علیه: یا أبتاه! ما لمَنْ زارنا؟
قال: یا بنیّ! مَنْ زارنی حیّاً ومیّتاً، ومَنْ زارَ أباک حیّاً ومیّتاً، ومَنْ زارک حیّاً ومیّتاً، «5» ومَنْ زارَ أخاک حیّاً ومیّتاً «5»؛ کان حقیقاً علیَّ أن أزوره یوم القیامة واخلِّصه من ذنوبه وادخله الجنّة.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 82- 83/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 141- 142؛
مثله أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 29- 30
وقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: من زار الحسین علیه السلام بعد موته فله الجنّة. «6»
المفید، الإرشاد، 2/ 137 رقم 3/ عنه: الحلّی، المستجاد (من مجموعة نفیسة)،/ 45
__________________________________________________
(1)- [راجع: «23/ إخبار النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم الحسین علیه السلام بشهادته بکربلاء»].
(2- 2) [البحار: «عن ابن عقدة، عن علیّ بن حمدون، عن محمّد بن الحسین القواریری، عن جعفر بن أمین، عن»].
(3)- [فی المطبوع: «أمین»].
(4)- [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام مکانه: «أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: أنا زید بن محمّد بن جعفر العامریّ، قال: نا علیّ بن حمدون الخرّار، قال: حدّثنی محمّد بن الحسین القواریریّ ببغداد، قال: حدّثنی جعفر بن أمین الثغریّ، قال: نا عثمان بن موسی الرّقاشیّ، عن ...»].
(5- 5) [لم یرد فی فضل زیارة الحسین علیه السلام].
(6)- و رسول‌خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس حسین را پس از مرگش زیارت کند، بهشت از برای اوست.»
رسولی محلّاتی، ترجمه ارشاد، 2/ 137
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 485
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود] عن محمّد بن الحسن الکوفیّ، قال: حدّثنا محمّد بن علیّ ابن معمر، قال: حدّثنا محمّد بن مسعدة، قال: حدّثنی عبدالرّحمان بن أبی نجران، عن علیّ بن شعیب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: بینا الحسین علیه السلام قاعد فی حجر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ذات یوم إذ رفع رأسه إلیه «1»، فقال: یا أبة! قال «2»: لبّیک یا بنیّ، قال: ما لمَنْ أتاک بعد وفاتک زائراً لا یرید إلّازیارتک؟ قال: یا بنیّ! مَنْ أتانی بعد وفاتی زئراً لا یرید إلّا زیارتی فله الجنّة، «3» ومَنْ أتی أباک بعد وفاته زائراً لا یرید إلّازیارته فله الجنّة، ومَنْ أتی أخاک بعد وفاته زائراً لا یرید إلّازیارته فله الجنّة، ومَنْ أتاک بعد وفاتک زائراً لا یرید إلّا زیارتک فله الجنّة.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 21 رقم 48/ عنه: الحویزی، نور الثّقلین، 4/ 284؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 10/ 399؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 162
أخبرنا محمّد بن عبداللَّه الحنفیّ «4»، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید فزاد «5»، قال: نا أحمد بن موسی بن إسحاق، قال: نا أحمد بن قتیبة النّهدیّ، قال: نا الحسن بن سعید الأحمسیّ، قال: سمعت جعفر بن محمّد یحدّث عن أبیه، عن جدِّه یرفعه إلی الحسین بن علیّ علیهم السلام، قال: قلت: یا رسول اللَّه! ما لمَن زارک میِّتاً؟ فقال: مَنْ زارنی میّتاً، أو زار أباک، أو زارک، أو أحداً من ذرِّیّتی زرته فی الموقف حتّی نخلِّصه من شدائد یوم القیامة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 30- 31 رقم 3
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی کنز الدّقائق].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «بینا الحسین قاعد فی حجر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله إذ رفع رأسه، فقال له: یا أبتی! فقال ...»].
(3)- [إلی هنا حکاه عنه فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(4)- هو القاضی أبو عبداللَّه محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ الکوفیّ المتوفی بالکوفة سنة 402، فیحتمل أن یکون «الحنفیّ» مصحّفاً عن «الجعفیّ» کما نجده فی غیر هذا المورد یعبِّر عنه ب «القاضی محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ»، ویحتمل أن یکون صحیحاً؛ لأنّه کان یفتی فی الفقه علی مذهب أبی حنیفة کما صرّح به الخطیب فی تاریخ بغداد 5/ 472، فقد ترجم له ووثقه وأثنی علیه.
(5)- أی فزاد ابن عقدة فی لفظ الحدیث.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 486
أخبرنا أبو عبداللَّه أحمد بن علیّ بن العطّار البجلی المقری ومحمّد بن الحسین بن غزال الحارثی قراءة علیهما، قالا: نا أبو القاسم علیّ بن أحمد بن عمرو الجُبْنی «1»، قال: نا محمّد ابن منصور بن یزید المقری، قال: حدّثنی إبراهیم بن عبداللَّه، عن حسن بن عثمان الرّواسیّ، عن معلّی بن خنیس، عن جعفر بن محمّد علیه السلام، قال: قال الحسین علیه السلام للنّبیّ (ص): یا رسول اللَّه! ما لمَنْ زارنا؟ فقال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه: مَنْ زارنی حیّاً ومیّتاً، أو زار أباک حیّاً ومیّتاً، أو زارَ أخاک حیّاً ومیِّتاً؛ کان حقیقاً علی اللَّه أن یستنقذه یوم القیامة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 33- 34 رقم 5
عبداللَّه بن سنان، عن أبی عبداللَّه الصّادق علیه السلام، قال: «کان الحسین علیه السلام فی حجر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، فرفع رأسه وقال: یا أباه، ما لمَنْ زارک بعد موتک؟ قال: یا بنیّ، مَنْ أتانی زائراً بعد موتی فله الجنّة، ومَنْ أتی أباک بعد موته زائراً فله الجنّة، ومَنْ أتی أخاک زائراً بعد موته فله الجنّة، ومَنْ أتاک زائراً بعد موتک فله الجنّة».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 73
وفی فضل زیارته علیه السلام وممّا جاء من الأخبار والآثار روی عن رسول اللَّه أ نّه قال للحسین علیه السلام: یزورکم طائفة من امّتی ترید برّی وصلتی، إذا کان یوم القیامة زرتها فی الموقف وأخذت بأعضاده، فأنجیتها من أهواله وشدائده.
الدّیلمی، إرشاد القلوب،/ 391
وعن النّبیّ صلی الله علیه و آله: مَنْ زار الحسین علیه السلام بعد موته فله الجنّة.
الأمین، لواعج الأشجان،/ 23
__________________________________________________
(1)- بضمّ الجیم وسکون الباء الموحّدة ثمّ النّون، ترجمته وضبطه فی تبصیر المنتبه 1/ 299.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 487

زیارة الإمام السجاد علیه السلام لمرقد الحسین علیه السلام‌

علیّ بن محمّد، عن صالح بن أبی حمّاد، عن علیّ بن الحکم، عن مالک بن عطیّة، عن أبی حمزة قال: إنّ أوّل ما عرفت علیّ بن الحسین علیه السلام أ نِّی رأیت رجلًا دخل من باب الفیل فصلّی أربع رکعات، فتبعته حتّی أتی بئر الزّکاة وهی عند دار صالح بن علیّ، وإذا بناقتین معقولتین ومعهما غلام أسود، فقلت له: مَنْ هذا؟ قال: هذا علیّ بن الحسین علیهما السلام، فدنوت إلیه، فسلّمت علیه وقلت له: ما أقدمک بلاداً قُتل فیها أبوک وجدّک؟ فقال: زرت أبی وصلّیت فی هذا المسجد، ثمّ قال: ها هو ذا وجهی صلّی اللَّه علیه. «1»
الکلینی، الرّوضة من الکافی، 8/ 255 رقم 363
__________________________________________________
(1)- [راجع: «7/ أحداث عصر یزید وموقفه منه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 488

زیارة الإمام الصّادق علیه السلام لمرقد الحسین علیه السلام‌

ذکر معنی ذلک السّیِّد صفیّ الدّین محمّد بن معد الموسویّ رضی الله عنه.
وبالإسناد عن الشّریف أبی علیّ، قال: حدّثنا أحمد «1» بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا عبید بن بهرام الضّریر الرّازیّ، قال: حدّثنی حسین بن أبی العیفاء «2» الطّائیّ، قال: سمعتُ أبی ذکر أنّ جعفر بن محمّد علیه السلام مضی إلی الحیرة، ومعه غلام له علی راحلتین، وذاع الخبر بالکوفة، فلمّا کان الیوم الثّانی قلت لغلام لی: اذهب فاقعد لی فی موضع کذا وکذا من الطّریق، فإذا رأیت غلامین علی راحلتین، فتعالَ إلیَّ. فلمّا أصبحنا، جاءنی، فقال:
قد أقبلا. فقمتُ إلی باریة، فطرحتها علی قارعة الطّریق وإلی وسادة وصفریّة جدیدة، وقلّتین، فعلّقتهما فی النّخلة، و «3» عندها طبق من الرّطب، و «3» کانت النّخلة صرفانة، فلمّا أقبل، تلقّیته وإذا الغلام معه، فسلّمت علیه فرحّب بی، ثمّ قلت: یا سیِّدی یا ابن رسول اللَّه! رجل من موالیک، تنزل عندی ساعة وتشرب شربة ماء بارد، فثنی رجله، فنزل واتّکأ علی الوسادة، ثمّ رفع رأسه إلی النّخلة، فنظر إلیها، وقال: یا شیخ! ما تُسمّون هذه النّخلة عندکم؟ قلت: یا ابن رسول اللَّه! صرفانة، فقال: ویحک، هذه واللَّه العجوة نخلة مریم، القُطْ لنا منها، فلقطتُ فوضعته فی الطّبق الّذی فیه الرّطب، فأکل منها فأکثر، فقلت له: جُعلت فداک، بأبی «4» وامِّی هذا القبر الّذی أقبلت منه قبر الحسین؟ قال: إی‌واللَّه یا شیخ حقّاً، ولو أ نّه عندنا لحججنا إلیه، قلت: فهذا الّذی عندنا فی الظّهر أهو قبر أمیر المؤمنین علیه السلام؟ قال: إی واللَّه یا شیخ حقّاً، ولو أ نّه عندنا لحججنا إلیه. ثمّ رکب
__________________________________________________
(1)- [فی البحار مکانه: «عن محمّد بن علیّ العلویّ، عن محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ، عن أحمد ...»].
(2)- [البحار: «أبی العلاء»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [البحار: «بأبی أنت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 489
راحلته، ومضی. «1»
عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری،/ 60- 61/ عنه: المجلسی، البحار، 97/
247- 248
__________________________________________________
(1)- و منقول است از حسین بن ابی العلاکه، گفت: «شنیدم از پدرم که می‌گفت که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تشریف بردند به حیره، و با آن حضرت پسری بود و هر دو سواره تشریف بردند، و این خبر در کوفه شهرت کرد. چون روز دویم شد، گفتم به غلام خود که برو و به فلان موضع بر سر راه بنشین. وقتی که ببینی دو جوان را که سواره آیند، بیا و مرا خبر کن. چون صبح شد، غلام خبر آورد که اینک آمدند. برخاستم و بوریایی برداشتم و بر سر راه آن حضرت انداختم و بالشی بر روی حصیر گذاشتم و درخت خرمایی در آن جا بود. دو کوزه آب بر آن درخت آویختم و طبق رطبی در آن جا گذاشتم، و آن درخت درخت خرمای صرفانه بود.
و چون آن حضرت نمودار شدند، استقبال کردم و سلام کردم. جواب فرمودند و مرا تکریم فرمودند. گفتم: ای سید و مولای من! ای فرزند رسول خدا! من از جمله موالیان شمایم و التماس دارم که نزد من ساعتی فرود آیید و شربت آب خنکی تناول فرمایید. آن حضرت پا را از زین گردانیدند و به زیر آمدند و بر وِسادَه تکیه فرمودند و به درخت خرما نظر کردند و فرمودند که یا شیخ! این درخت خرما را به چه نام می‌خوانید؟
گفتم: یابن رسول اللَّه! این درخت را صرفانه می‌گویند.
حضرت گفت: خدا تو را رحمت کند! و اللَّه این درخت نامش عجوه است. درخت خرمایی است که حضرت عیسی در زیر آن متولد شدند و حضرت مریم از خرمای آن درخت میل فرمودند.
پس حضرت فرمود که از این درخت از برای ما خرما بچین. چیدم و در طبقی گذاشتم و نزد آن حضرت آوردم. بسیار از آن میل فرمودند. گفتم: فدای تو شوم من و پدرم و مادرم! این قبری که از جانب آن تشریف می‌آورید، قبر حضرت امام حسین است؟
فرمود: بلی واللَّه ای شیخ! اگر این قبر در مدینه می‌بود، چنان که به قصد آن می‌رفتم به زیارت.
گفتم: این قبری که در پشت کوفه است، قبر حضرت امیر المؤمنین است؟ فرمود: بلی واللَّه ای شیخ! و اگر این قبر در حوالی مدینه می‌بود، هرآینه چنان چه اهتمام در زیارت آن حضرت می‌کردیم. بعد از آن سوار شدند و روانه شدند.
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 81- 82
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 490

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی أحادیث المعصومین علیهم السلام‌

بإسناده [حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ]، عن الأصم، قال: حدّثنا «1» هشام بن سالم عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث طویل، «2» قال: أتاه رجل فقال له: یا ابن رسول اللَّه «2» هل یزار والدک؟ قال: فقال: نعم، ویُصلّی عنده، وقال: یُصلّی خلفه ولا یتقدّم علیه، قال: فما لمَنْ أتاه؟
قال: الجنّة إن کان یأتم به، قال: فما لِمَنْ ترکه رغبة عنه؟ قال: الحسرة یوم الحسرة، قال: فما لثمَنْ أقام عنده؟ قال: کلّ یوم بألف شهر، قال: فما للمنفق فی خروجه إلیه والمنفق عنده؟ قال: «3» درهم بألف درهم، قال: فما لمن مات فی سفره إلیه «4»؟ قال: تشیِّعه الملائکة وتأتیه بالحنوط والکسوة من الجنّة وتُصلِّی علیه، «5» إذا کفّن، وتکفِّنه فوق أکفانه وتفرش له الرّیحان تحته وتدفع «6» الأرض حتّی تصوّر من بین یدیه مسیرة ثلاثة أمیال، ومن خلفه مثل ذلک، وعند رأسه مثل ذلک، وعند رجلیه مثل ذلک، ویفتح له باب من الجنّة إلی قبره، ویدخل علیه روحها وریحانها حتّی تقوم السّاعة. قلت «5»: فما لِمَنْ صلّی عنده؟ قال:
مَنْ صلّی عنده رکعتین لم یسأل «7» اللَّه تعالی شیئاً إلّاأعطاه إیّاه، قلت: فما لِمَنْ اغتسل من ماء الفرات ثمّ أتاه؟ قال: إذا اغتسل من ماء الفرات وهو یریده تساقطت عنه خطایاه «8»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2- 2) [فی الوسائل: «أ نّه قال له رجل»، وفی تظلّم الزّهراء: «قال: أتاه رجل فقال: یا ابن رسول اللَّه»].
(3)- [زاد فی الوسائل: «کلّ»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل].
(5- 5) [الوسائل: «وذکر ثواباً جزیلًا إلی أن قال»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «تدفق»].
(7)- [الوسائل: «لا یسأل»].
(8)- [الوسائل: «ذنوبه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 491
کیوم ولدته امّه، قال: قلت: فما لمَنْ یجهّز «1» إلیه ولم یخرج «2» لِعِلّةٍ تصیبه «2»؟ قال: یعطیه اللَّه بکلِّ درهم أنفقه «3» مثل أحد من الحسنات ویخلف علیه أضعاف «4» ما أنفقه «4»، «5» ویصرف عنه من البلاء ممّا قد نزل لیصیبه ویدفع عنه ویحفظ «6» فی ما له، قال: قلت: فما لمَنْ قُتل عنده «7» جار علیه سلطان فقتله؟ قال: أوّل قطرة من دمه یغفر له بها کلّ خطیئة، وتغسل «8» طینته الّتی خلق منها الملائکة حتّی تخلص «9» کما خلصت الأنبیاء المخلصین ویذهب عنها ما کان خالطها من أجناس «10» طین أهل الکفر، ویغسل قلبه، ویشرح صدره «11»، ویملأ إیماناً، فیلقی اللَّه وهو مخلص من کلِّ ما تخالطه «12» الأبدان والقلوب، ویکتب له شفاعة فی أهل بیته وألف «13» من إخوانه، وتولّی الصّلاة علیه الملائکة مع جبرئیل وملک الموت، ویؤتی بکفنه وحنوطه من الجنّة، ویوسّع قبره علیه، ویوضع له مصابیح فی قبره، ویفتح له باب «14» من الجنّة، وتأتیه الملائکة بالطّرف من الجنّة، ویرفع بعد ثمانیة عشر یوماً إلی حظیرة القدس، فلا یزال فیها مع أولیاء اللَّه حتّی تصیبه
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «تجهّز»].
(2- 2) خ ل: لقلّة نصیبه.
(3)- [الوسائل: «ینفقه»].
(4- 4) [فی الوسائل والبحار: «ما أنفق»، وفی تظلّم الزّهراء: «ذلک بما أنفق»].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «یحفظه»].
(7)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «أو»].
(8)- [تظلّم الزّهراء: «یغسل»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «یخلص»].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «أخباث»].
(11)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(12)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «یخالطه»].
(13)- [تظلّم الزّهراء: «ألفاً»].
(14)- [تظلم الزّهراء: «أبواب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 492
النّفخة الّتی لا تبقی شیئاً، فإذا کانت النّفخة الثّانیة وخرج من قبره کان أوّل من یصافحه‌رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وأمیر المؤمنین علیه السلام والأوصیاء، ویبشِّرونه ویقولون له: الزمنا، ویقیمونه «1» علی الحوض، فیشرب منه ویسقی مَنْ أحبّ.
قلت: فما لمَنْ حبس «2» فی إتیانه؟ قال: له بکلِّ یوم یحبس ویغتمّ فرحة «3» إلی یوم القیامة، فإن ضرب بعد الحبس فی إتیانه کان «3» له بکلِّ ضربة حوراء، وبکلِّ وجع یدخل «4» علی بدنه «4» ألف ألف حسنة، ویمحی بها عنه ألف ألف سیِّئة، ویرفع «5» له بها ألف ألف درجة، ویکون من محدِّثی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله حتّی یفرغ من الحساب، فیصافحه حملة العرش، ویقال له: سَلْ ما أحببت.
ویؤتی ضاربه للحساب، فلایسأل عن شی‌ء ولایحتسب بشی‌ء، ویؤخذ بضبعیه حتّی ینتهی به إلی ملک یحبوه «6» ویتحفه بشربة من «7» الحمیم وشربة من «7» الغسلین، ویوضع «8» علی مثال «9» فی النّار، فیقال له: ذق بما «8» قدّمت یداک فیما أتیت إلی هذا الّذی ضربته «10» سبباً إلی «10» وفد اللَّه ووفد رسوله، ویؤتی بالمضروب إلی باب جهنّم، «11» ویُقال له «11»: انظر إلی ضاربک و «12» إلی ما قد «12» لقی، فهل شفیت صدرک وقد اقتصّ لک منه؟ فیقول:
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «یتهنِّؤنه»].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «یحبس»].
(3- 3) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «یوم القیامة، قلت: فإن ضرب بعد (فی) الحبس فی إتیانه؟ قال:»].
(4- 4) [البحار: «علیه»].
(5)- [تظلّم الزّهراء: «رفع»].
(6)- [فی البحار: «فیحیِّزه»، وفی تظلّم الزّهراء: «فیحبوه»].
(7- 7) [تظلّم الزّهراء: «حمیم وشربة من ماء»].
(8- 8) [فی البحار: «علی مقال فی النّار ویقال له: ذق ما»، وفی تظلّم الزّهراء: «فی النّار ویقال له: ذق ما»].
(9)- خ ل: مقال.
(10- 10) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «وهو»].
(11- 11) [البحار: «فیقال»].
(12- 12) [فی البحار: «ما قد»، وفی تظلّم الزّهراء: «ما»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 493
الحمد للَّه‌الّذی انتصر لی ولولد رسوله منه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 123- 125 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة «1»، 10/ 344؛ المجلسی، البحار، 98/ 78- 80؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 391- 393
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه وعبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن محمّد ابن خالد البرقی، عن أبیه، عن عبدالعظیم بن عبداللَّه بن الحسن، عن الحسن بن الحکم النخعی «2»، عن أبی حمّاد الأعرابیّ، «3» عن سدیر الصّیرفیّ، «4» قال: کنّا عند أبی جعفر علیه السلام فذکر فتی قبر الحسین علیه السلام، فقال له أبو جعفر علیه السلام «4»: ما أتاه عبد فخطا خطوة إلّا «5» کتب اللَّه «5» له حسنة، وحطّ «6» عنه سیّئة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 134 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 343؛ المجلسی، البحار، 98/ 25؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 136
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه «7» بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن عبداللَّه بن مسکان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال «8»: مَنْ زار الحسین علیه السلام من شیعتنا لم یرجع حتّی یغفر له کلّ ذنب، ویکتب له بکلّ خطوة خطاها، وکلّ ید رفعتها دابّته، ألف
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 337، 376؛ والبحار، 98/ 5، 50- 51، 83، 114].
(2)- بفتح العین وسکون الخاء المعجمة: حیّ من کهلان، غلب علیهم اسم أبیهم، فقیل لهم النّخع. جسر واشتهر بذلک لأنّه انتخع عن قومه، أی بعد. وفی بعض النّسخ [والبحار]: الحسن بن الحکم النّخعیّ.
(3)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «عن أبی جعفر (الباقر علیه السلام) فی زیارة الحسین علیه السلام، قال»].
(5- 5) [البحار: «کتبت»].
(6)- [فی البحار والأسرار: «حطّت»].
(7)- [البحار: «عبدالرّحمان»].
(8)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام [...]، قال ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 494
حسنة، ومحی عنه ألف سیِّئة، وترفع «1» له ألف درجة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 134 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 25؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال: حدّثنی أبو سعید الحسن «2» بن علیّ ابن زکریّا العدویّ البصریّ، عن هیثم «3» بن عبداللَّه الرّمّانیّ، «4» عن أبی الحسن الرّضا علیه السلام، عن أبیه علیه السلام، قال: قال أبو عبداللَّه جعفر بن محمّد الصّادق علیهما السلام: إنّ «5» أیّام زائری «6» «7» الحسین علیه السلام لا تحسب من أعمارهم و «7» لا تعدّ من آجالهم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 136 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 32؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 43؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 322؛ المجلسی، البحار، 98/ 47؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 10/ 550؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 387؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 193
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة أصحابنا، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد «8» بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عن أحمد بن عائذ، عن أبی خدیجة «9»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام
__________________________________________________
(1)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «یرفع»].
(2)- [فی التّهذیب والوسائل وکنز الدّقائق: «الحسین»].
(3)- [فی المزار والتّهذیب والوسائل والبحار وکنز الدّقائق: «الهیثم»].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «ویروی عن الرّضا علیه السلام فی حدیث یرفعه عن الصّادق علیه السلام، أ نّه قال: إنّ ...»].
(6)- [فی الوسائل والبحار: «زائر»].
(7- 7) [فی المزار والتّهذیب والوسائل والبحار وکنز الدّقائق: «الحسین بن علیّ علیهما السلام»، وفی مصباح الزّائر: «الحسین علیه السلام»].
(8)- [فی رقم 2 مکانه: «عنه (أبی)، عن أحمد ...»، وفی رقم 3: «حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ...»].
(9)- هو سالم بن مکرم الجمّال، یُکنّی به وبأبی سلمة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 495
قال: سألته «1» عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، قال: إنّه أفضل «2» ما یکون من الأعمال.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 146 رقم 1- 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 390؛ المجلسی، البحار، 98/ 49؛ مثله ابن الرّازی، جامع الأحادیث،/ 184
حدّثنی «3» أبو العبّاس الکوفیّ «3»، عن محمّد بن الحسین، عن الحسن بن محبوب، عن رجل، عن أبان الأزرق، عن رجل «4»، «5» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من أحبّ الأعمال إلی اللَّه تعالی زیارة قبر الحسین علیه السلام، وأفضل الأعمال عند اللَّه إدخال السّرور علی المؤمن، وأقرب ما یکون العبد إلی اللَّه تعالی وهو ساجدٌ باکٍ «6».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 146 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 390- 391؛ المجلسی، البحار، 98/ 49؛ الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 414
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، «7» عن أبیه «7»، عن أحمد بن أبی عبداللَّه، عن أبی الجهم، عن أبی خدیجة، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما یبلغ من زیارة قبر الحسین علیه السلام؟ قال: أفضل ما یکون من الأعمال.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 146- 147 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 391؛ المجلسی، البحار، 98/ 49
__________________________________________________
(1)- [رقم 2: «سألت أبا عبداللَّه علیه السلام»].
(2)- [فی جامع الأحادیث مکانه: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: زیارة قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام من أفضل ...»].
(3- 3) [البحار: «محمّد بن جعفر»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل].
(5)- [من هنا حکاه عنه فی مکیال المکارم].
(6)- [مکیال المکارم: «باکی»].
(7- 7) [لم یرد فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 496
وحدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن «1» محمّد «2» ابن إسماعیل، «3» عن الخیبری «3»، عن الحسین بن محمّد القمی، «4» عن أبی الحسن الرّضا علیه السلام، قال: مَنْ زار قبر «5» أبی عبداللَّه علیه السلام «5» بشطِّ «6» الفرات کان کمَنْ زار اللَّه فوق «7» عرشه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 147 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 69- 70؛ مثله‌الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 45- 46؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 78- 79؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 520؛ الحرّ العاملی،
وسائل الشّیعة، 10/ 319
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین، عن عبدالرّحمان بن أبی هاشم الرّزّاز «8»، قال: حدّثنا سالم أبو سلمة وهو أبو خدیجة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ زیارة الحسین علیه السلام «9» أفضل ما یکون من الأعمال.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 147 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 391
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس مکانه: « (ما رواه الصّدوق عن) أبی رحمه الله، حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن ...»].
(2)- [فی التّهذیب والوسائل مکانه: «محمّد بن یعقوب الکلینی، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد ...»].
(3- 3) [ثواب الأعمال: «الحریری»].
(4)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار].
(5- 5) [فی ثواب الأعمال والبحار: «الحسین علیه السلام»، وفی تسلیة المجالس: «الحسین أبی عبداللَّه علیه السلام»، وفی الوسائل: «أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام»].
(6)- [تسلیة المجالس: «بشاطی»].
(7)- خ ل: «فی».
(8)- خ ل [والوسائل]: «البزّاز».
(9)- [زاد فی الوسائل: «من»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 497
حدّثنی أبی رحمه الله «1»، «2» عن سعد بن عبداللَّه، عن «3» الحسن بن علیّ بن عبداللَّه بن المغیرة، عن العبّاس «4» بن عامر، عن أبان «5»، عن «3» ابن «2» مسکان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام کتبه اللَّه فی علِّیِّین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 148- 149 رقم 8- 10، 12
حدّثنی محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن الحسن بن موسی الخشّاب، عن بعض رجاله، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ زائر الحسین علیه السلام جعل «6» ذنوبه جسراً «7» باب داره، ثمّ عبرها «8» کما یخلف أحدکم الجسر ورائه إذا عبر «9». «10»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 152 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 37؛ المجلسی، البحار، 98/ 26؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 91، من لایحضره‌الفقیه، 2/ 347؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 324؛ القمی، نفس المهموم،/ 535
حدّثنی أبی رحمه الله عن سعد بن عبداللَّه، عن أبی عبداللَّه الجامورانیّ الرّازیّ، عن الحسن
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی رقم 10: «وجماعة مشایخی»].
(2- 2) [رقم 12: «محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال: حدّثنا عبداللَّه بن محمّد بن خالد الطّیالسیّ، عن ربیع بن محمّد، عن عبداللَّه بن»].
(3- 3) [رقم 9: «أحمد بن محمّد بن عیسی، عن ابن فضّال، عن»].
(4)- [رقم 10: «عبّاس»].
(5)- [رقم 10: «ربیع بن محمّد المسلّی»].
(6)- [فی ثواب الأعمال والمزار: «تجعل»، وفی الفقیه والوسائل مکانه: «وقال الصّادق علیه السلام: مَنْ زار قبر الحسین (بن علیّ) علیهما السلام، جعل ...»، وفی نفس المهموم: «إنّ زائره جعل ...»].
(7)- [أضاف فی الفقیه والوسائل والبحار ونفس المهموم: «علی»].
(8)- [فی ثواب الأعمال والمزار: «یعبرها»].
(9)- [فی الفقیه والوسائل: «عبره»].
(10)- زائر او گناهش را بر در خانه اش پل می‌کند و از آن می‌گذرد، چنان چه شما از پل می‌گذرید و آن را دنبال خود می‌گذارید.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 498
ابن علیّ بن أبی حمزة، عن الحسن بن محمّد بن عبدالکریم، عن المفضّل بن عمر، عن جابر الجعفیّ، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام فی حدیث طویل: فإذا انقلبت من عند قبر الحسین علیه السلام ناداک مناد لو سمعت مقالته لأقمت عمرک عند قبر الحسین علیه السلام، وهو یقول: طوبی لک أ یّها العبد، قد غنمت وسلمت، قد غفر لک ما سلف، فاستأنف العمل.
وذکر الحدیث بطوله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 153 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 67
عنه [محمّد بن جعفر]، عن محمّد «1» بن الحسین، عن محمّد بن صالح [إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة]، عن عبداللَّه بن هلال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت «2»: جُعلت فداک، ما أدنی ما لزائر «3» الحسین علیه السلام؟ فقال لی: یا عبداللَّه! إنّ أدنی ما یکون له أنّ «4» اللَّه یحفظه «4» فی نفسه وماله «5» حتّی یردّه إلی أهله، فإذا کان یوم القیامة کان اللَّه الحافظ «6» له. «7»
حدّثنی أبی رحمه الله عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح مثل حدیثه الأوّل فی الباب.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 183 رقم 2، 133 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار «8»، 98/ 78؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 88؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 327
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: « [عن الصّدوق] أبی قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، عن محمّد ...»].
(2)- [فی الکامل،/ 133: «له»].
(3)- [فی الکامل،/ 133: «لزائر قبر»، وفی البحار: «لزوّار»].
(4- 4) [فی الوسائل: «یحفظ»، وفی البحار: «اللَّه یحوطه»].
(5)- [الکامل،/ 133: «أهله»].
(6)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: «أحفظ»].
(7)- [إلی هنا حکاه فی الکامل،/ 133 وثواب الأعمال والوسائل والبحار].
(8)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 47 عن ثواب الأعمال].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 499
عنه [أبی]، عن أحمد بن إدریس، عن العمرکی «1»، عن صندل، «2» عن داوود بن فرقد قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار الحسین علیه السلام فی کلِّ شهر من الثّواب؟ قال: له من الثّواب ثواب مائة ألف شهید «3» مثل شهداء بدر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 183 رقم 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 55؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 52؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 341؛ المجلسی، البحار «4»، 98/ 37؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140- 141
أخبرنا أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولویه القمی الفقیه رحمه الله، قال: حدّثنی أبی «5» وعلیّ بن الحسین «5» وجماعة مشایخی رحمهم اللَّه، عن سعد بن عبداللَّه بن أبی خلف، «6» عن أحمد بن محمّد بن عیسی 6، 5 عن محمّد بن سنان، عن أبی سعید القمّاط «5»، قال: حدّثنی «7» عبداللَّه بن أبی یعفور، «8» قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول لرجل من موالیه: یا فلان! أتزور «9» قبر أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام؟ قال: نعم، إنِّی أزوره «9» بین ثلاث سنین «6» أو سنتین «6» مرّة، فقال له وهو «10» مصفرّ الوجه «11»: أما واللَّه الّذی لا إله إلّاهو، لو زرته «12» لکان أفضل لک «12» ممّا أنت فیه، فقال له: جعلت فداک، أکلّ هذا الفضل؟ فقال: نعم «8»،
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [زاد فی الوسائل: «و»].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 17 عن المزار الکبیر].
(5- 5) [لم یرد فی الوسائل].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
(7)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(8- 8) [الوسائل: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث ثواب زیارة الحسین علیه السلام، قال»].
(9- 9) [تظلّم الزّهراء: «الحسین علیه السلام؟ قال: نعم، إنِّی أزور»].
(10)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(11)- [البحار: «وجهه»].
(12- 12) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «کان أفضل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 500
واللَّه لو «1» أنِّی حدّثتکم «2» بفضل زیارته وبفضل قبره لترکتم «2» الحجّ رأساً، وما حجّ «3» منکم أحد، ویحک أما تعلم «3» أنّ اللَّه اتّخذ «4» بفضل قبره «4» کربلاء حرماً آمناً مبارکاً قبل أن یتّخذ مکّة حرماً. «5»
قال ابن أبی یعفور: «6» فقلت له «6»: قد فرض اللَّه علی النّاس حجّ البیت «7» ولم یذکر زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: وإن کان کذلک فإنّ هذا شی‌ء جعله اللَّه هکذا «8»، أما سمعت قول «9» أبی «10» أمیر المؤمنین علیه السلام حیث یقول «9»: إنّ باطن القدم أحقّ بالمسح من ظاهر القدم، ولکنّ اللَّه فرض هذا علی العباد، «11» أوَ ما علمت أنّ الموقف «11» لو کان فی الحرم کان أفضل لأجل الحرم، ولکنّ اللَّه وضع ذلک فی غیر الحرم. «12»
__________________________________________________
(1)- [فی الأسرار مکانه: «ففی خبر ابن أبی یعفور، عن الصّادق علیه السلام فی حدیث زیارة قبر الحسین علیه السلام قال: واللَّه لو ...»، وفی نفس المهموم: «وقال الصّادق علیه السلام: لو ...»].
(2- 2) [فی الوسائل: «فی فضل زیارته ترکتم»، وفی تظلّم الزّهراء والأسرار: «بفضل (فی فضل) زیارته لترکتم»].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «أحد (کم)، ویحک إذا (أما) علمت»، وفی البحار ونفس المهموم: «منکم أحد، ویحک أما علمت»].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم].
(5)- [إلی هنا حکاه فی نفس المهموم].
(6- 6) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(7)- [أضاف فی الأسرار: «مَن استطاع»].
(8)- [تظلّم الزّهراء: «کذلک»].
(9- 9) [فی الوسائل والأسرار: «أمیر المؤمنین علیه السلام»].
(10)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(11- 11) [فی الوسائل والأسرار: «أما علمت أنّ الإحرام»].
(12)- حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اگر من فضیلت زیارت و قبرش را برای شما حدیث کنم، حج را ترک کنید واحدی از شما به حج نرود (حج استحبابی مقصود است). وای بر تو! نمی‌دانی که خدا کربلا را حرم امن و مبارک خود اتخاذ کرده، پیش از آن که مکه را حرم خود قرار دهد.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280- 281
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 501
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 266- 267 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 402- 403؛ المجلسی، البحار «1»، 98/ 33؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 368- 369؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 144؛ القمی، نفس المهموم،/ 535
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سلیمان، عن محمّد بن خالد، «2» عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال لی: إنّ عندکم- أو قال فی قربکم- لفضیلة ما أوتی أحد مثلها، وما أحسبکم تعرفونها کنه معرفتها، ولا تحافظون علیها، ولا علی القیام بها، وإنّ لها لأهلًا خاصّة قد سمّوا لها، واعطوها بلا حول منهم ولا قوّة إلّاما کان من صنع اللَّه لهم وسعادة حباهم اللَّه «3» بها ورحمة ورأفة وتقدّم، قلت: جعلت فداک، وما هذا الّذی وصفت لنا ولم تسمِّه؟ قال: زیارة جدّی الحسین بن علیّ علیه السلام، فإنّه غریب بأرض غربة، «4» یبکیه من زاره، ویحزن «4» له من لم یزره، ویحترق له من لم یشهده، ویرحمه من نظر إلی قبر ابنه عند «5» رجله فی أرض فلاة «5» لا حمیم قربه ولا قریب، ثمّ منع الحقّ وتوازر علیه أهل الرّدّة حتّی قتلوه وضیّعوه وعرضوه للسّباع، ومنعوه شرب ماء الفرات الّذی یشربه الکلاب، وضیّعوا حقّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ووصیّته به وبأهل بیته، فأمسی مَجْفُوّاً فی حفرته صریعاً بین قرابته وشیعته بین أطباق التّراب، قد أوحش قربه فی الوحدة والبعد عن جدِّه، والمنزل الّذی لا یأتیه إلّا من امتحن اللَّه قلبه للإیمان وعرّفه حقّنا.
فقلت له «6»: جعلت فداک، قد کنت آتیه حتّی بلیت بالسّلطان وفی حفظ أموالهم، وأنا
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 110؛ وفی الأسرار،/ 154].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی نفس المهموم].
(3)- [لم یرد فی البحار ونفس المهموم].
(4- 4) [نفس المهموم: «تبکیه من زاره وتحزن»].
(5- 5) [فی البحار ونفس المهموم: «رجلیه فی أرض فلاة و»].
(6)- [لم یرد فی نفس المهموم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 502
عندهم مشهور، فترکت للتّقیّة إتیانه وأنا أعرف ما فی إتیانه من الخیر، فقال: هل تدری ما فضل من أتاه وما له عندنا من جزیل الخیر؟ فقلت: لا، فقال: أمّا الفضل فیباهیه ملائکة السّماء، وأمّا ما له عندنا فالترحّم علیه کلّ صباح ومساء، ولقد حدّثنی أبی أ نّه لم یخل مکانه منذ قُتل من مصلٍّ یصلِّی علیه من الملائکة، أو من الجنّ، أو من الإنس، أو من الوحش، وما من شی‌ء إلّاوهو یغبط زائره، ویتمسّح به، ویرجو فی النّظر إلیه الخیر لنظره إلی قبره علیه السلام.
ثمّ قال: بلغنی أنّ قوماً یأتونه من نواحی الکوفة وناساً من غیرهم ونساء یندبنه، وذلک فی النّصف من شعبان، فمن بین قاری یقرأ، وقاصّ یقصّ، ونادب یندب، وقائل یقول المراثی. فقلت «1»: نعم جعلت فداک، قد شهدت بعض ما تصف، فقال: الحمد للَّه‌الّذی جعل فی النّاس من یفد إلینا ویمدحنا ویرثی لنا، وجعل عدّونا من یطعن علیهم من قرابتنا و «2» غیرهم یهذونهم «3» ویقبحون ما یصنعون. «4»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 324- 326 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 73- 74؛ القمی، نفس المهموم،/ 542- 543 4
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار ونفس المهموم: «له»].
(2)- [فی البحار ونفس المهموم: «أو»].
(3)- خ ل: یهدّدونهم، [وفی البحار: «یهدّرونهم»، وفی نفس المهموم: «یهدّون بهم»].
(4)- و از او به سندش از عبداللَّه بن حماد بصری از امام ششم علیه السلام که به من فرمود: «نزد شما- یا فرمود نزدیک به شما- فضیلتی است که به احدی مانند آن داده نشده، و گمان ندارم به کنه آن واقف باشید. آن را درست حفظ نکنید و بر آن قیام ننمایید. و آن اهل مخصوصی دارد که برای آن نام برده شدند، با آن که حول و قوتی جز آنچه خدا به آن‌ها داده ندارند. و این سعادت را خدا از رحمت و رأفت خود به آن‌ها داده.»
گفتم: «قربانت! این که وصف کردی، چیست و چرا نام آن را نبردی؟»
فرمود: «زیارت جدم حسین علیه السلام است که غریب است و در زمین غربت است. هر کس او را زیارت کند و بر او گریه کند. و هر کس او را زیارت نکند، بر او محزون گردد. و هر کس او را حاضر نبوده، دلش بر او بسوزد. و بر او رحمت کند، هر که به قبر پسرش پایین پای او بنگرد. در زمین بیابان که نه خویش
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 503
حدّثنا محمّد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانی رحمه الله، «1» قال: حدّثنا أحمد بن محمّد الهمدانیّ مولی بنی هاشم، قال: حدّثنا المنذر بن محمّد، عن جعفر بن سلیمان، عن عبداللَّه بن الفضل الهاشمیّ، قال: کنت عند أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام، فدخل علیه «2» رجل من أهل طوس، فقال له «2»: یا ابن رسول اللَّه! ما لمَن زار قبر أبی عبداللَّه الحسین بن
__________________________________________________
- داشت و نه تباری، از حقش ممنوع شد و اهل رده بر او همدست شدند تا او را کشتند و ضایع کردند و در معرض درندگان گذاشتند و از شرب آب فراتش باز داشتند که سگ ها از آن می‌نوشیدند. و حق رسول خدا را ضایع کردند و وصیت او را درباره او و اهل بیت او رعایت نکردند. و در قبرش جفا کشیده خوابید و به همراه خویشان و شیعیانش به خاک افتاد و در دشت وحشتناک غربت به خاک رفت، در آن جا که جز کسانی که خدا دل آن‌ها را با ایمان امتحان کرده، کسی نزد او نرود.»
به او عرض کردم: «قربانت! من به زیارت او می‌رفتم تا گرفتار کار حکومت شدم و مأمور حفظ اموال آن‌ها گردیدم. و نزد آن‌ها معروف شدم و از روی تقیه زیارت او را ترک کردم، با آن که می‌دانم چه خیری در آن است.»
گفت: «می‌دانی زائرش چه فضیلتی دارد و نزد ما چه خیر جزیلی دارد؟»
گفتم: «نه.»
فرمود: «فضیلتش این است که ملائکه آسمان به او مباهات کنند و آنچه نزد ما دارد این است که هر صبح و پسین بر او رحمت طلبیم. و پدرم به من حدیث کرده از آن گاه که کشته شده، قبرش از نماز خوان خالی نمانده، چه از ملائکه چه جن و چه از انس، یا از وحوش چیزی نباشد که بر زائر او رشک نبرد و او را مسح نکند. و هر چیز در نگاه بر او، امید خیر دارد، چون به قبر او نگاه کرده.»
سپس فرمود: «به من خبر رسیده که جمعی از نواحی کوفه و مردمی دیگر و زنانی شیون کن به زیارت او آیند در نیمه شعبان. یکی قرآن خواند و یکی قصه گوید و یکی شیون کند و یکی مرثیه خواند.»
به او گفتم: «آری قربانت! من بعضی از آنچه وصف کنی، دیده ام.»
فرمود: «حمد خدا را که برای ما میان مردم کسانی را قرار داده که به ما ورود کنند و ما را مدح کنند و برای ما مرثیه خوانند و دشمنان ما را کسانی نموده که به آن ها طعن زنند، چه از خویشان باشند و چه از دیگران که به آن ها به هذیان نسبت دهند و آنچه کنند زشت شمارند.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 283- 284
(1)- [من هنا حکاه فی التّهذیب].
(2)- [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 504
علیّ علیه السلام؟ فقال «1» له: یا طوسیّ! من زار قبر أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ «1» علیه السلام، وهو یعلم أ نّه إمام «2» من اللَّه «2»، مفترض الطّاعة علی العباد، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر، «3» وقبل شفاعته فی سبعین «4» مذنباً، ولم یسأل اللَّه «5» عزّ وجلّ عند قبره حاجة إلّاقضاها له. «6»
قال: فدخل موسی بن جعفر علیه السلام «7»، فأجلسه علی فخذه، وأقبل یقبّل ما بین عینیه، ثمّ التفت إلیه، فقال له: یا طوسیّ! إنّه الإمام والخلیفة والحجّة بعدی، وإنّه «8» سیخرج من صلبه رجل یکون رضاً للَّه‌عزّ وجلّ فی سمائه، ولعباده فی أرضه، یُقتل فی أرضکم بالسّمّ ظلماً وعدواناً، ویدفن بها غریباً، ألا فمَنْ زاره فی غربته وهو یعلم أ نّه إمام بعد أبیه مفترض الطّاعة من اللَّه عزّ وجلّ کان کمَنْ زار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم. «9»
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «من زار قبر الحسین»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار، وفی التّهذیب والوسائل: «من قبل اللَّه»].
(3)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(4)- [فی التّهذیب والوسائل: «خمسین»].
(5)- [لم یرد فی نفس المهموم].
(6)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والبحار ونفس المهموم].
(7)- [أضاف فی التّهذیب: «وهو صبیّ»].
(8)- [لم یرد فی التّهذیب].
(9)- مردی از اهل طوس خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: «کسی که قبر ابو عبداللَّه را زیارت کند، چه اجری دارد؟»
فرمود: «ای طوسی! هر که قبر اورا زیارت کند و معتقد باشد که او امام است از طرف خدا و واجب الطاعه است بر بندگان، بیامرزد خدا گناهان گذشته و آینده اش را، و شفاعت او را در هفتاد گنهکار بپذیرد، و نزد قبرش حاجتی نخواهد، جز آن که برآورد برایش.»
گوید: موسی بن جعفر وارد شد و اورا بر زانویش نشانید و میان دو چشمش را بوسید، به آن مرد رو کرد و فرمود: «ای طوسی! این است امام و خلیفه و حجت بعد از من. و از صلب او مردی بیرون آید که رضاست برای خدا در آسمانش، و برای بندگانش در زمینش، و در سرزمین شما با زهر کشته شود به ظلم و عدوان و در آن غریبانه دفن شود. هلا هر که او را زیارت کند در غربت او و بداند که امام است بعد از
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 505
الصّدوق، الأمالی،/ 587- 588 رقم 11/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 322- 323؛ المجلسی، البحار، 98/ 23؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 108؛ القمی، نفس المهموم،/ 534
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا أبو الحسن محمّد بن ولید، قال: حدّثنا فرات بن إبراهیم، قال: نا الحسین بن سعید، قال: نا حسین بن مخول بن إبراهیم، قال:
حدّثنا أبی، عن قیس، عن جابر، عن أبی جعفر، قال: زیارة قبر الحسین یغفر للرّجل الذّنوب، ویغفر له فی ذهابه ومجیئه.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 40- 41 رقم 22
أخبرنا زید بن حاجب فی کتابه إلینا، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: نا إسحاق بن محمّد بن إسحاق الطّحّان، قال: حدّثنا محمّد بن عمرو الخشّاب، قال: حدّثنی حسن بن حسین، قال: نا أبو حمّاد الأعرابیّ، عن سدیر الصّیرفیّ، قال: ذکر عند أبی جعفر قبر الحسین علیه السلام، فقال: ما أتاه عبد خطا إلیه خطوة إلّاکتب له حسنة ومحیت عنه سیِّئة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 47 رقم 23
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: نا الحسین بن سعید، قال: نا سندی بن محمّد، قال: نا عاصم بن حمید الحنّاط، قال: سألت جعفر بن محمّد عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: یا عاصم! مَنْ زار قبر الحسین وهو مغموم أذهب اللَّه غمّه، ومَنْ زاره وهو فقیر أذهب اللَّه فقره، ومَنْ کانت به عاهة، فدعا اللَّه أن یذهبها عنه، أذهبها عنه واستجیبت دعوته وفرج همّه وغمّه، فلا تدع أن تأتیه، فإنّک کلّما أتیته کتب لک بکلّ خطوة تخطوها عشر حسنات، ومحا عنک عشر سیِّئات، وکتب لک ثواب شهید فی سبیل اللَّه أهریق دمه، فإیّاک أن تفوتک زیارته.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 64 رقم 46
__________________________________________________
- پدرش و مفترض الطاعه است از طرف خدای عزوجل، چون کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده است.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 587- 588
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 506
وروی داوود بن فرقد، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت له: ما لمَنْ «1» زار الحسین علیه السلام فی کلِّ شهر «2» من الثّواب؟
قال علیه السلام: «له من الثّواب مثل «2» ثواب مائة ألف شهید من شهداء بدر».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 195/ مثله الکفعمی، المصباح،/ 490
روی أیضاً عبدالحمید، یرفعه إلی مشایخه إلی جابر الجعفی یرویه عن أبی عبداللَّه، ثمّ قال: یا جابر! کم بینکم وبین قبر الحسین علیه السلام؟ قال: قلت: یوم وبعض آخر، قال:
فقال لی: أتزوره؟ قال: قلت: نعم، قال: ألا أفرحک، ألا أبشرک بثوابه؟ قلت: بلی جُعلت فداک، قال: إنّ الرّجل منکم لیتهیّأ لزیارته فتباشر به أهل السّماء، فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکّل اللَّه عزّ وجلّ به أربعین ألفاً من الملائکة یصلّون علیه حتّی یوافی قبر الحسین علیه السلام، وثواب کلّ قدم یرفعها کثواب المتشحِّط بدمه فی سبیل اللَّه، فإذا سلّمت علی القبر فاستلمه بیدک وقل: السّلام علیک یا حجّة اللَّه فی أرضه، ثمّ انهض إلی صلاتک، فإنّ اللَّه تعالی یصلِّی علیک وملائکته حتّی تفرغ من صلاتک، ولک بکلّ رکعة ترکعها عنده ثواب من حجّ ألف حجّة، واعتمر ألف عمرة، وأعتق ألف رقبة، وکمن وقف فی سبیل اللَّه ألف مرّة مع نبیّ مرسل، فإذا أنت قمت من عند القبر نادی مناد لو سمعت مقالته لأفنیت عمرک عند قبر الحسین علیه السلام وهو یقول: طوبی لک أ یّها العبد، لقد غنمت وسلمت، قد غفر اللَّه لک ما سلف، فاستأنف العمل. قال: فإن مات من عامه أو من لیلته أو من یومه لم یقبض روحه إلّااللَّه تعالی.
قال: ویقوم معه الملائکة یسبّحون ویصلّون علیه حتّی یوافی منزله، فتقول الملائکة:
ربّنا، عبدک وافی قبر ولیّک وقد وافی منزله، فأین نذهب؟ فیأتیهم النّداء من قبل السّماء:
یا ملائکتی، قفوا بباب عبدی فسبِّحونی وقدِّسونی وهلِّلونی واکتبوا ذلک فی حسناته إلی
__________________________________________________
(1)- [فی المصباح مکانه: «ورد عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
(2- 2) [المصباح: «کان له»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 507
یوم وفاته، فإذا توفِّی ذلک العبد شهدوا غسله وکفنه والصّلاة علیه، ثمّ یقولون: ربّنا، وکلتنا بباب عبدک وتوفِّی، فأین نذهب؟ فیأتیهم النّداء: یا ملائکتی، قفوا بقبر عبدی فسبِّحونی وقدِّسونی وهلِّلونی واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم القیامة. «1»
الطّریحی، المنتخب، 1/ 69- 70
رُوی عن عاصم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: یا عاصم! مَنْ زار الحسین علیه السلام وهو مغموم، أذهب اللَّه غمّه، ومَنْ زاره وهو فقیر أذهب اللَّه الفقر عنه، ومَنْ کانت به عاهة فدعا اللَّه أن یذهبها، استجیبت دعوته وفرج همّه وغمّه، فلا تدع زیارته، فکأ نّک کلّما أتیته کتب اللَّه لک بکلّ خطوة تخطوها عشر حسنات، ومحا عنک عشر سیّئات، وکتب لک ثواب شهید فی سبیل اللَّه أهریق دمه، فإیّاک أن تفوتک زیارته.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 70
وقال [الصّادق] علیه السلام: مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام، کتبَ اللَّه له بکلِّ خطوةٍ حجّة وعمرة، وکتبَ له بکلِّ خطوةٍ حسنة، ومحا عنه بها سیِّئة، ورفع له بها درجة.
ابن أبی جمهور، عوالی اللّآلی، 4/ 82
عن علیّ بن میمون، عن الصّادق علیه السلام قال: یا علیّ! زر الحسین ولا تدعه، قلت: ما لمَن زاره من الثّواب؟ قال: مَنْ أتاه ماشیاً، کتب اللَّه له بکلِّ خطوة حسنة، ومحا عنه سیّئة، ویرفع له درجة.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 136
__________________________________________________
(1)- [راجع: «موقف الملائکة من زوّار الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 508

حبّ الحسین وحبّ زیارته علیه السلام‌

حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه بن أبی خلف القمی، عن محمّد بن عیسی الیقطینیّ، عن رجل، عن فضیل بن عثمان الصّیرفیّ، عمّن حدّثه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال «1»: مَنْ أراد اللَّه به الخیر قذف فی قلبه حبّ الحسین علیه السلام وحبّ زیارته، ومَنْ أراد اللَّه به السّوء قذف فی قلبه بغض الحسین وبغض زیارته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 142 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 76؛ مثله‌الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
__________________________________________________
(1)- [فی الأسرار مکانه: «فی مرسلة فضیل بن عثمان، عن الصّادق علیه السلام، قال ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 509

بین فضل زیارة الحسین علیه السلام وفضل الحجّ المندوب‌

أحمد «1» بن محمّد، عن الحسن بن علیّ، عن حریز، عن فضیل بن یسار، قال «2»: إنّ زیارة قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وزیارة قبور الشّهدا وزیارة قبر الحسین علیه السلام تعدل حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. «3»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 548 رقم 2/ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 157
عدّة من أصحابنا، عن أحمد «4» بن محمّد بن عیسی «5»، عن محمّد بن سنان، عن الحسین ابن المختار، «6» عن زید الشّحّام، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: زیارة قبر «7» الحسین علیه السلام تعدل «8» عشرین حجّة، وأفضل من عشرین «9» عمرة و «9» حجّة. «10»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 580 رقم 2/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 161
رقم 1؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 347- 348؛ المجلسی، البحار «11»، 98/ 41؛
__________________________________________________
(1)- [الکامل: «عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد»].
(2)- [أضاف فی الکامل: «قال [أبو عبداللَّه] علیه السلام»].
(3)- [أضاف فی الکامل: «حدّثنی محمّد بن جعفر عن محمّد بن الحسین، عن صفوان بن یحیی، عن حریز، عن الفضیل بن یسار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله»].
(4)- [فی الکامل والبحار مکانه: «حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد ...»، وفی ثواب الأعمال: «حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ...»].
(5)- [فی التّهذیب مکانه:: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن عیسی ...»].
(6)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(7)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(8)- [أضاف فی ثواب الأعمال: «عند اللَّه»].
(9- 9) [لم یرد فی الکامل وثواب الأعمال والبحار].
(10)- [أضاف فی کامل الزّیارات والبحار: «وحدّثنی محمّد بن یعقوب، عن عدّة من أصحابه، عن أحمد ابن محمّد بإسناده مثله»].
(11)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 41 عن التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 510
مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 92؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 47؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 149
محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح «1» ابن عقبة، عن یزید بن عبدالملک، قال: کنت مع أبی عبداللَّه علیه السلام، فمرّ قوم علی حمیر «2»، فقال: أین یرید هؤلاء؟ قلت: قبور الشّهداء، قال: فما یمنعهم من زیارة الشّهید الغریب؟ فقال رجل من أهل العراق: وزیارته واجبة؟ قال: زیارته «3» خیر من حجّة وعمرة وعمرة وحجّة، حتّی عدّ عشرین حجّة وعمرة، ثمّ قال: مقبولات مبرورات، «4» قال: فوَ اللَّه ما قمت حتّی أتاه رجل فقال له: إنِّی قد حججت «5» تسع عشرة «5» حجّة، فادع اللَّه أن یرزقنی تمام العشرین حجّة، قال: هل زرت قبر الحسین علیه السلام؟ قال: لا، قال: لزیارته خیر من عشرین حجّة.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 581 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 348؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 149
[محمّد بن یحیی، عن] محمّد بن الحسین، عن محمّد «6» بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی سعید المدائنیّ، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقلت له «7»: جعلت فداک،
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «علیّ»].
(2)- [الوسائل: «حمر»].
(3)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر آخر: وزیارته واجبة، وزیارته علیه السلام ...»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی الأسرار].
(5- 5) [الوسائل: «تسعة عشر»].
(6)- [فی الکامل والبحار مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد ابن عیسی، عن محمّد ...»، وفی ثواب الأعمال: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد ...»].
(7)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 511
آتی قبر الحسین علیه السلام؟ قال: نعم یا أبا سعید! فأتِ قبر ابن «1» رسول اللَّه صلی الله علیه و آله أطیب الطّیِّبین، وأطهر الطّاهرین، وأبرّ الأبرار، فإذا «2» زرته کتب اللَّه لک به خمساً وعشرین حجّة. «3»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 581 رقم 4/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 161 رقم 2؛ المجلسی، البحار، 98/ 41- 42؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 349؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 92؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 149
حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن بن الولید، عن سعد بن عبداللَّه، عن «4» محمّد بن عیسی بن عبید، عن صفوان بن یحیی وجعفر بن عیسی بن عبیداللَّه، قالا: حدّثنا أبو عبداللَّه الحسین بن أبی غندر، عمّن حدّثه، «5» عن «6» أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: کان الحسین «7» بن علیّ علیه السلام ذات یوم «7» فی حجر النّبیّ صلی الله علیه و آله «8» یلاعبه «9» ویضاحکه، فقالت عائشة: «10» یا رسول اللَّه «10»! ما أشدّ إعجابک بهذا الصّبیّ؟ فقال لها: ویلکِ «11»، وکیف
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار: «یا أبا سعید! ائتِ قبر الحسین ابن»، وفی ثواب الأعمال: «یا أبا سعید! ائتِ قبر ابن بنت»، وفی الوسائل: «فائتِ قبر ابن»].
(2)- [فی الکامل والبحار: «فإنّک إذا»، وفی ثواب الأعمال: «وإذا»].
(3)- [أضاف فی الکامل والبحار: «حدّثنی محمّد بن یعقوب، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن إسماعیل بإسناده مثله»، وأضاف فی الأسرار: «وفی خبر آخر کتب اللَّه لک اثنتین وعشرین عمرة»].
(4)- [إثبات الهداة: «و»].
(5)- [من هنا حکاه فی المناقب والأسرار ونفس المهموم].
(6)- [فی الأمالی والوسائل مکانه: «بهذا الإسناد [حدّثنا الشّیخ أبوجعفر محمّد بن الحسن الطّوسیّ، أخبرنا الحسین بن إبراهیم القزوینی، قال: حدّثنا أبو عبداللَّه محمّد بن وهبان، قال: حدّثنا أبو القاسم علیّ بن حبشیّ، قال: حدّثنا أبو الفضل العبّاس بن محمّد بن الحسین، قال: حدّثنا أبی، قال: حدّثنا صفوان بن یحیی]، عن الحسین بن أبی غندر، عن بعض أصحابنا، عن ...»].
(7- 7) [لم یرد فی إثبات الهداة، وفی الأمالی والمناقب والوسائل ونفس المهموم: «ذات یوم»].
(8)- [أضاف فی الوسائل: «وهو»].
(9) (9*) [إثبات الهداة: «إلی أن قال»].
(10- 10) [لم یرد فی المناقب].
(11)- [أضاف فی الأمالی: «ویلکِ»، ولم یرد فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 512
لا أحبّه ولا أعجب به وهو ثمرة فؤادی وقرّة عینی؟ (9*) أما إنّ امّتی ستقتله، فمَنْ زاره بعد وفاته کتب اللَّه له حجّة من حججی. «1» قالت: یا رسول اللَّه! حجّة من حججک؟ «2» قال: نعم، «3» حجّتین من حججی «3»، قالت: «4» یا رسول اللَّه «4»! حجّتین «5» من حججک 5 2؟ قال: نعم، وأربعة «6»، قال: فلم تزل «7» تزاده و «7» یزید ویضعّف «8» حتّی بلغ تسعین «9» حجّة من حجج رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بأعمارها. «10»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 68 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 1/ 382؛ المجلسی، البحار «11»، 44/ 260؛ البحرانی، العوالم، 17/ 139؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی إثبات الهداة].
(2- 2) [لم یرد فی الأسرار].
(3- 3) [فی الأمالی والوسائل: «وحجّتین»، وفی البحار والعوالم ونفس المهموم: «وحجّتین من حججی»].
(4- 4) [لم یرد فی المناقب والوسائل].
(5- 5) [لم یرد فی الوسائل].
(6)- [فی الأمالی والوسائل: «وأربعاً»، وفی المناقب: «وثلاث»، ولم یرد فی نفس المهموم].
(7- 7) [فی الأمالی: «تزیده وهو»، وفی الوسائل: «تزاده وهو»].
(8)- [فی المناقب والعوالم: «ویضعّفه»، ولم یرد فی الوسائل].
(9)- [فی الأمالی والمناقب والوسائل: «سبعین»].
(10)- امام ششم فرمود: یک روز حسین علیه السلام در دامن پیغمبر بود و آن حضرت با او شوخی و خنده می‌کرد. عایشه گفت: «یا رسول اللَّه! چه قدر از این بچه خوشت می‌آید؟»
فرمود: «وای بر تو! چه‌طور دوستش ندارم و از او خوشم نیاید؟ او میوه دل و روشنی چشم من است. هلا، بدان که امتم محققاً او را می‌کشند. هر کس پس از وفاتش او را زیارت کند، خدا برای او یک حج مرا بنویسد.»
عایشه گفت: «یا رسول اللَّه! یک حج تو را؟!»
فرمود: «آری و دو حج مرا.»
گفت: «یا رسول اللَّه! دو حج تورا؟!»
فرمود: «آری.»
و عایشه هی با او رد و ایراد کرد و او بر ثواب افزود، تا به نود حج رسول خدا رسید با عمره های آن.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
(11)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 35].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 513
131؛ مثله الطّوسی، الأمالی،/ 668؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 128؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 351- 352؛ القمی، نفس المهموم،/ 536
حدّثنی أبو العبّاس الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن أبی داوود «1» المسترقّ، «2» عن امّ سعید الأحمسیّة «3»، قالت: کنت عند أبی عبداللَّه علیه السلام وقد بعثت من یکتری لی حماراً إلی قبور الشّهداء، فقال: ما یمنعکِ من زیارة «4» سیِّد الشّهداء؟ قالت «5»: قلت: ومَنْ «6» هو؟ قال: الحسین علیه السلام «6»، قالت: قلت: وما لمَنْ زاره؟ قال: حجّة وعمرة «7» مبرورة من الخیر کذا وکذا «7»، ثلاث مرّات بیده «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 109- 110 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 339؛ المجلسی، البحار، 98/ 35- 36؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 97؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 135
وعنه [أبو العبّاس الرّزّاز] عن محمّد «9» بن الحسین، عن الحکم بن مسکین، عن امّ سعید الأحمسیّة، قالت: جئت إلی أبی عبداللَّه علیه السلام، فدخلت علیه «10»، فجاءت الجاریة، فقالت:
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن داوود ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- بطن من أغان بن أراش، غلب علیهم اسم أبیهم حمس، فقیل لهم أحمس، فما فی کثیر من المعاجم بالخاء المعجمة تصحیف واضح.
(4)- [لم یرد فی ثواب الأعمال والبحار].
(5)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(6- 6) [فی ثواب الأعمال: «هذا جعلت فداک؟ قال: فذلک الحسین بن علیّ علیهم السلام»، وفی البحار: «هو؟ قال: الحسین بن علیّ علیه السلام»].
(7- 7) [ثواب الأعمال: «ومن الخیر کذا وکذا عدّ»].
(8)- [الوسائل: «بیدیه»].
(9)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد ...»].
(10)- [لم یرد فی ثواب الأعمال، وفی الأسرار مکانه: «وفی روایة أخری عنها (أمّ سعید الأحمسیّة)، قالت: جئت إلی الصّادق علیه السلام، فدخلت علیه ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 514
قد جئت «1» بالدّابّة، فقال لی: یا «2» امّ سعید! أیّ شی‌ء هذه الدّابّة، أین تبغین «3» تذهبین؟ قالت «4»: قلت: أزور «5» قبور الشّهداء، «6» قال: أخِّری ذلک الیوم «6»، ما أعجبکم یا أهل العراق تأتون الشّهداء من سفر بعید وتترکون سیِّد الشّهداء لا تأتونه؟ قالت: قلت له:
مَنْ سیِّد الشّهداء؟ فقال: الحسین بن علیّ علیهما السلام. قالت «4»: قلت «7»: إنِّی امرأة، فقال: لابأس «8» لِمَنْ کان مثلکِ أن یذهب إلیه ویزوره، قالت «8»: أیّ شی‌ء لنا فی زیارته؟ قال: تعدل «9» حجّة وعمرة واعتکاف شهرین فی المسجد الحرام و «10» صیامها «11»، وخیرها کذا وکذا «10». قالت: وبسط یده «12» وضمّها ضمّاً «4» ثلاث مرّات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 110 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 339؛ المجلسی، البحار، 98/ 71؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 97- 98؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 135
حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن رحمهم الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن ابن علیّ بن «13» عبداللَّه بن «13» المغیرة، عن العبّاس بن عامر، عن أحمد بن رزق الغمشانیّ،
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل والبحار والأسرار: «جئتک»].
(2)- [لم یرد فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار].
(3)- [أضاف فی ثواب الأعمال: «أین»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(5)- [ثواب الأعمال: «لأزور»].
(6- 6) [فی ثواب الأعمال: «فقال: أخبرینی ذلک الیوم»، وفی الوسائل والأسرار: «فقال»].
(7)- [زاد فی البحار: «له»].
(8- 8) [فی ثواب الأعمال والوسائل والبحار والأسرار: «بمن (لمن) کانت (کان) مثلک أن تذهب إلیه وتزوره (قالت) قلت»].
(9)- [فی البحار والأسرار: «کعدل»].
(10- 10) [فی الوسائل والأسرار: «صیامها وخیر منها»، وفی البحار: «صیامهما وخیرهما کذا»].
(11)- [ثواب الأعمال: «صیامهما»، وإلی هنا حکاه فیه].
(12)- [البحار: «یدیه»].
(13- 13) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 515
عن امّ سعید الأحمسیّة، قالت: دخلت المدینة، فاکتریت حماراً علی أن أطوف علی قبور الشّهداء، فقلت: لا بدّ «1» أبدأ بابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فأدخل علیه، فأبطأت علی المکاری قلیلًا، فهتف بی، فقال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: ما هذا یا امّ سعید؟ قلت له: جعلت فداک، تکاریت حماراً لأدور علی قبور الشّهداء، قال: أفلا أخبرکِ بسیّد الشّهداء؟ قلت: بلی، قال الحسین بن علیّ علیهما السلام، قلت: وإنّه لسیِّد الشّهداء؟ قال: نعم، قلت: فما لمَنْ زاره؟
قال: حجّة وعمرة، ومن الخیر هکذا وهکذا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 110 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 36
حدّثنی أبی ومحمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ جمیعاً، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن أبیه، عن عبداللَّه القاسم الحارثیّ، عن عبداللَّه بن سنان، عن امّ سعید الأحمسیّة، قالت: دخلت المدینة، فاکتریت البغل أو البغلة «2» لأزور علیه «2» قبور الشّهداء، قالت: قلت: ما أحد أحقّ أن أبدأ به من جعفر بن محمّد علیه السلام، قالت: فدخلت علیه، فأبطأت، فصاح بی المکاری «3»: حبستینا عافاکِ اللَّه، فقال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: کان إنساناً یستعجلکِ یا امّ سعید؟ قلت: نعم جُعلت فداک، إنِّی اکتریت بغلًا «4» لأزور علیه «4» قبور الشّهداء، فقلت: ما آتی أحداً أحقّ من جعفر بن محمّد علیه السلام، قالت: فقال: یا امّ سعید، فما یمنعکِ من أن تأتی قبر سیِّد الشّهداء؟ قالت: فطمعت أن یدلّنی علی قبر علیّ «5» بن أبی طالب «5» علیه السلام، فقلت: بأبی أنت وامِّی، ومن سیِّد الشّهداء؟ قال: الحسین ابن فاطمة علیهما السلام یا ام سعید، من أتاه ببصیرة ورغبة فیه کان له «6» حجّة
__________________________________________________
(1)- [البحار: «لا بل»].
(2- 2) [البحار: «لأدور علیه فی»].
(3)- [البحار: «صاحب البغل»].
(4- 4) [البحار: «لأدور فی»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
(6- 6) خ ل [والبحار]: «حجّة مبرورة وعمرة متقبّلة».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 516
وعمرة مبرورة «6»، وکان له من الفضل هکذا وهکذا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 110- 111 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 71- 72
حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن یعقوب رحمه الله، جمیعاً، عن علیّ «1» بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن أحمد بن «2» محمّد بن «2» أبی نصر، قال: سأل بعض أصحابنا أبا الحسن الرّضا علیه السلام عمّن أتی قبر الحسین علیه السلام، قال: تعدل «3» عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 154 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 28؛ مثله‌الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 86؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 326
وحدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد «4» بن الحسین، عن الحسن بن علیّ بن أبی عثمان، عن إسماعیل بن عبّاد «5»، عن الحسن بن علیّ، عن أبی سعید المدائنی، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقلت «6»: جعلت فداک، آتی قبر الحسین علیه السلام؟ قال: نعم «7» یا أبا سعید، ائت «7» قبر «8» ابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله أطیب الطّیِّبین، وأطهر الطّاهرین، وأبرّ الأبرار، فإذا زرته کتب «9» لک اثنتان وعشرون «9» عمرة «10».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 154- 155 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 28- 29؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 86؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 349
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: « (الصّدوق: عن) أبی رحمه الله، قال: حدّثنا علیّ ...»].
(2- 2) [لم یرد فی ثواب الأعمال].
(3)- [ثواب الأعمال: «تعادل حجّة و»].
(4)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: « (الصّدوق: عن) أبی رحمه الله، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد ...»].
(5)- [ثواب الأعمال: «أبی عبادة»].
(6)- [أضاف فی ثواب الأعمال والوسائل: «له»].
(7- 7) [الوسائل: «فائت»].
(8)- [البحار: «قبر الحسین»].
(9- 9) [فی ثواب الأعمال: «اللَّه لک اثنین وعشرین»، وفی الوسائل: «اللَّه لک اثنتین وعشرین»].
(10)- [البحار: «حجّة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 517
وعنه [محمّد بن جعفر]، عن محمّد «1» بن الحسین، عن محمّد «2» بن سنان، قال: سمعت الرّضا علیه السلام یقول: «3» زیارة قبر الحسین علیه السلام تعدل عمرة مبرورة متقبّلة «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 155 رقم 3 و 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «5»، 10/ 331؛ المجلسی، البحار، 98/ 29؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 86
حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد وعبداللَّه ابنی محمّد ابن عیسی، عن «6» موسی بن القاسم، «7» عن الحسن بن الجهم قال: قلت لأبی الحسن علیه السلام: ما تقول فی زیارة قبر الحسین علیه السلام؟ فقال لی: ما تقول أنت «8» فیه؟ فقلت: بعضنا یقول حجّة وبعضنا یقول «8» عمرة، فقال: «9» هو عمرة مقبولة «9».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 155 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 28؛ مثله‌الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 86- 87؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 79؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 327
وحدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی،
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد ...»].
(2)- [فی الکامل رقم 7 والوسائل مکانه: « (ابن قولویه:) حدّثنی أبی ومحمّد بن عبداللَّه جمیعاً، عن عبداللَّه ابن جعفر الحمیریّ، عن إبراهیم بن مهزیار، عن أخیه علیّ بن مهزیار، عن محمّد ...»].
(3)- [أضاف فی الکامل رقم 7 والوسائل: «إنّ»].
(4)- [فی ثواب الأعمال: «مقبولة»، وفی الوسائل: «مستقبلة»].
(5)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 326 عن ثواب الأعمال].
(6)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: « (الصّدوق:) أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن أحمد ابن محمّد، عن ...»].
(7)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار].
(8- 8) [جامع الأخبار: «فقلت: یقول بعضنا حجة وبعضنا»].
(9- 9) [فی ثواب الأعمال والوسائل: «هی عمرة مبرورة»، وفی جامع الأخبار: «عمرة مبرورة»، وفی البحار: «هی عمرة مقبولة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 518
عن محمّد بن علیّ، قال: حدّثنا إبراهیم بن یحیی القطّان، عن أبیه «1» أبی البلاد، قال: سألت أبا الحسن الرّضا علیه السلام عن زیارة قبر «2» الحسین علیه السلام؟ فقال: ما تقولون أنتم؟ قلت: «3» نقول حجّة وعمرة، قال: تعدل «3» عمرة مبرورة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 155 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 331؛ المجلسی، البحار، 98/ 29- 30
حدّثنی علیّ بن الحسین، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن أحمد بن أشیم، عن «4» صفوان بن یحیی، قال: سألت الرّضا علیه السلام عن زیارة «5» قبر الحسین علیه السلام أیّ شی‌ء فیه من الفضل «5»؟ قال: تعدل عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 155 رقم 6 و 8/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «6»، 10/ 331 رقم 42؛ المجلسی، البحار، 98/ 30
حدّثنی جماعة أصحابنا، عن أحمد بن إدریس ومحمّد بن یحیی العطّار، عن العمرکی ابن علیّ، عن «7» بعض أصحابه «7»، عن بعضهم علیهم السلام، قال: أربع عُمُر تعدل حجّة، وزیارة قبر الحسین علیه السلام تعدل عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 155- 156 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 332؛ المجلسی، البحار، 98/ 30
بهذا الإسناد [جماعة أصحابنا، عن أحمد بن إدریس ومحمّد بن یحیی العطّار]، عن العمرکی بن
__________________________________________________
(1)- [زاد فی الوسائل: «یحیی بن»].
(2)- [لم یرد فی الوسائل].
(3- 3) [الوسائل: «تعدل حجّة وعمرة، قال»].
(4)- [فی الکامل رقم 8 مکانه: «حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن ...»].
(5- 5) [الوسائل: «الحسین علیه السلام»].
(6)- [حکاه عنه أیضاً فی الوسائل، 10/ 331 رقم 44].
(7- 7) [الوسائل: «رجل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 519
البوفکیّ، عمّن حدّثه، عن محمّد بن الفضیل «1»، عن أبی رباب «2»، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، قال: نعم «3»، تعدل عمرة، ولا ینبغی «4» أن یتخلّف «4» عنه أکثر من أربع سنین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 156 رقم 10/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 336؛ المجلسی، البحار، 98/ 30
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن جمیل بن درّاج، عن فضیل بن یسار، عن أبی جعفر علیه السلام قال: زیارة قبر «5» الحسین علیه السلام وزیارة قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وزیارة قبور الشّهداء «5» تعدل حجّة مبرورة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 156 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 30
حدّثنی محمّد بن «6» جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، قال: سمعت أبا الحسن الرّضا علیه السلام، یقول: مَنْ أتی «7» قبر الحسین علیه السلام کتب اللَّه له حجّة مبرورة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 156 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 332؛ المجلسی، البحار، 98/ 30- 31
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ «8» بن عبداللَّه «8» بن المغیرة، عن عبّاس بن عامر، قال: أخبرنی عبداللَّه بن عبید الأنباریّ، «9» قال: قلت لأبی عبداللَّه
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «الفضل»].
(2)- خ ل: «رئاب» [فی الوسائل: «أبی ناب»، وفی البحار: «أبی باب»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4- 4) [فی الوسائل والبحار: «التخلّف»].
(5- 5) [البحار: «رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وزیارة قبور الشّهداء وزیارة قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام»].
(6)- [زاد فی الوسائل: «عبداللَّه بن»].
(7)- [الوسائل: «زار»].
(8- 8) [لم یرد فی البحار، وفی الوسائل: «عن»].
(9) (9*) [فی الوسائل: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 520
علیه السلام: جعلت فداک، إنّه لیس کلّ سنة یتهیّأ لی ما أخرج به إلی الحجّ، فقال (9*): إذا أردت الحجّ ولم یتهیّأ لک فائت قبر الحسین علیه السلام، فإنّها تکتب لک حجّة، وإذا أردت العمرة ولم یتهیّأ لک فائت قبر الحسین علیه السلام، فإنّها تکتب لک عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 156 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 332؛ المجلسی، البحار، 98/ 31
وحدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن «1» ابن أبی عمیر، عن هشام بن الحکم، عن عبدالکریم بن حسّان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما یقال إنّ زیارة قبر «2» الحسین علیه السلام تعدل حجّة وعمرة. قال: فقال: إنّما الحجّ والعمرة ها هنا، ولو أنّ رجلًا أراد الحجّ ولم یتهیّأ له فأتاه، «3» کتب اللَّه «3» له حجّة، ولو أنّ رجلًا أراد العمرة «4» ولم یتهیّأ له «4» کتبت له عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 156- 157 رقم 4، 158 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 31
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن فضیل بن یسار، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: زیارة قبر الحسین علیه السلام تعدل حجّة مبرورة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 157 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 31
حدّثنی محمّد بن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، «5» عن علیّ بن مهزیار «5»، عن
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل،/ 158 مکانه: «عن جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن عبیداللَّه بن موسی بن جعفر، عن عبداللَّه بن نهیک، عن ...»].
(2)- [الکامل،/ 158: «قبر أبی عبداللَّه»].
(3- 3) [البحار: «کتبت»].
(4- 4) [فی الکامل،/ 158: «ولم یتهیّأ له فأتاه»، وفی البحار: «فلم یتهیّأ له»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 521
الحسن بن سعید، عن صفوان بن یحیی، عن حریز، والحسن بن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن فضیل بن یسار، عنهما، قالا: زیارة قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، «1» وزیارة قبور الشّهداء «1»، وزیارة قبر الحسین علیه السلام تعدل حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 157 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 31- 32
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن أبی سعید القمّاط، عن ابن أبی یعفور، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: لو أنّ رجلًا أراد الحجّ ولم یتهیّأ له ذلک، فأتی قبر «2» الحسین علیه السلام، فعرّف عنده یجزیه ذلک عن «3» الحجّ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 157 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 32
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن إبراهیم بن عقبة قال: کتبت إلی العبد الصّالح علیه السلام إن رأی سیِّدنا «4» أن یخبرنی بأفضل ما جاء به فی زیارة الحسین «5» علیه السلام، وهل تعدل ثواب الحجّ لمَنْ فاته؟ فکتب علیه السلام: تعدل الحجّ لمَنْ فاته الحجّ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 157 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 32
حدّثنی جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن عبیداللَّه بن موسی بن جعفر، عن عبداللَّه بن أحمد بن نهیک، عن محمّد بن أبی عمیر، عن الحسین الأحمسی، عن امّ سعید الأحمسیّة قالت: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: تعدل حجّة وعمرة، ومن الخیر هکذا وهکذا، وأومی بیده. «6»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 158 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 32
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «من»].
(4)- [البحار: «سیِّدی»].
(5)- [البحار: «أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ»].
(6)- [أضاف فی البحار: «کتاب حسین بن عثمان، عن امّ سعید، مثله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 522
حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن علیّ الوشّاء، عن أحمد بن عائذ، عن أبی خدیجة، عن رجل «1» سأل أبا جعفر علیه السلام عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: إنّه «1» تعدل «2» حجّة وعمرة «3»، وقال بیده: هکذا من الخیر، یقول بجمیع یدیه هکذا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 158 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 353؛ المجلسی، البحار، 98/ 32- 33
حدّثنی أبی رحمه الله عن محمّد بن یحیی، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ «4» أبی سعید، قال: حدّثنا عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس، عن هشام بن سالم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: زیارة «5» قبر الحسین علیه السلام «6» حجّة ومن «7» بعد الحجّة، حجّة «6» وعمرة من «7» بعد حجّة الإسلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 158- 159 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 353؛ المجلسی، البحار، 98/ 38
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد ومحمّد بن عبدالحمید، «8» عن یونس بن یعقوب، عن امّ سعید الأحمسیّة، قالت: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: أیّ شی‌ء تذکر فی زیارة قبر الحسین علیه السلام من الفضل؟ قال: یذکر «9» فیه یا امّ سعید فضل حجّة
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «عن أبی جعفر فی زیارة الحسین علیهما السلام، قال»].
(2)- [البحار: «یعدل»].
(3)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(4)- [زاد فی الوسائل: «عن»].
(5)- [فی الوسائل والبحار: «الزّیارة إلی»].
(6- 6) [الوسائل: «تعدل حجّة من بعد الحجّة»].
(7)- [لم یرد فی البحار].
(8)- [زاد فی البحار: «و»].
(9)- [البحار: «نذکر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 523
وعمرة وخیرها کذا، وبسط یدیه «1» ونکس أصابعه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 159 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 33
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ الکوفیّ، عن العبّاس بن عامر، عن أبان، عن الحسن بن عطیّة أبی الناب بیّاع السّابریّ، قال:
سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام وهو یقول: من أتی قبر الحسین علیه السلام کتب اللَّه له حجّة وعمرة أو عمرة وحجّة ...، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 159 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 39
وبإسناده [أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ الکوفیّ] عن العبّاس ابن عامر، عن أبان بن عثمان، قال: حدّثنی أبو فلان الکندیّ، عن أبی عبداللَّه، قال: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام کتب اللَّه له حجّة وعمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 159- 160 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 39
وحدّثنی محمّد بن الحسن بن علیّ، عن أبیه، عن جدِّه علیّ بن مهزیار، عن أبی القاسم، عن القاسم بن محمّد، عن إسحاق بن إبراهیم، عن «2» هارون بن خارجة «2»، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام فی حدیث له «3» طویل یقول فی آخره: بأبی أنت وامّی رووا عن أبیک فی الحجّ، قال: نعم، حجّة وعمرة حتّی عدّ عشرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 160 رقم 11/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 39
وحدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، وأحمد بن إدریس جمیعاً، عن العمرکی، عمّن حدّثه، عن حمّاد بن عیسی، عن الحسین بن المختار، قال: «4» سئل أبو عبداللَّه علیه السلام «4» عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: فیها حجّة وعمرة.
__________________________________________________
(1)- خ ل [والبحار]: «یده».
(2- 2) [البحار: «أبی خارجة»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4- 4) خ ل: «سألت أبا عبداللَّه».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 524
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 160 رقم 13/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 41
وحدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ الزّیتونیّ، عن هارون بن مسلم، عن عیسی بن راشد، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام، فقلت: جعلت فداک، ما لمن زار قبر الحسین علیه السلام وصلّی عنده رکعتین؟ قال: کتبت له حجّة وعمرة، قال: قلت له:
جعلت فداک، وکذلک کلّ من أتی قبر إمام مفترض طاعته؟ قال: وکذلک کلّ من أتی قبر إمام مفترض طاعته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 160 رقم 14
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الکوفیّ الرّزّاز، عن محمّد «1» بن الحسین، عن محمّد «2» بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة، عن یزید بن عبدالملک، قال: کنت مع أبی عبداللَّه علیه السلام، فمرّ «3» قوم علی «4» حمیر، فقال «5»: أین یریدون «4» هؤلاء؟ قلت: قبور الشّهداء، قال: فما یمنعهم «6» من زیارة الشّهید الغریب، قال «6»: فقال له رجل من أهل العراق: «7» زیارته واجبة؟ قال «8»: زیارته خیر من حجّة وعمرة «9»، حتّی عدّ عشرین حجّة و «10» عمرة، ثمّ قال «10»: مبرورات متقبِّلات. قال: فوَ اللَّه ما قمتُ من عنده «11» حتّی أتاه رجل فقال له «11»:
__________________________________________________
(1)- [فی تسلیة المجالس مکانه: «وبالإسناد [قال أبی]، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد ...»].
(2)- [فی الکامل،/ 163 مکانه: «وحدّثنی علیّ بن الحسین عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد ...»، وفی ثواب الأعمال: «أبی، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد ...»].
(3)- [أضاف فی تسلیة المجالس: «بنا»].
(4- 4) [البحار: «حُمُر، قال: أین یرید»].
(5)- [أضاف فی الکامل،/ 163: «لی»].
(6- 6) [فی ثواب الأعمال: «عن زیارة قبر الشّهید الغریب»، وفی تسلیة المجالس: «من زیارة قبر الغریب»].
(7)- [أضاف فی ثواب الأعمال والبحار: «و»].
(8)- [فی الکامل،/ 163 وثواب الأعمال: «فقال»، وفی تسلیة المجالس: «قال: نعم زیارته واجبة، ثمّ قال»].
(9)- [أضاف فی الکامل،/ 163 وتسلیة المجالس: «وعمرة وحجّة»، وفی ثواب الأعمال: «وحجّة وعمرة»].
(10- 10) [الکامل،/ 163: «عشرین عمرة»].
(11)- [لم یرد فی الکامل،/ 163 وثواب الأعمال وتسلیة المجالس].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 525
إنِّی «1» قد حججت تسعة عشر «1» حجّة، فادع اللَّه لی «2» أن یرزقنی تمام العشرین. قال: فهل زرت قبر «3» الحسین علیه السلام؟ قال: لا، قال: «4» إنّ زیارته «4» خیر من عشرین حجّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 160- 161 رقم 15،/ 163 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 40؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 94؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیةالمجالس، 2/ 526- 527
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد «5» بن الحسین، عن أحمد بن النّضر، عن شهاب بن عبدربّه أو عن رجل، «6» عن شهاب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألنی فقال: یا شهاب «7»! کم حججت من حجّة؟ «8» فقلت: تسعة عشر حجّة «8»، فقال لی «9»: تمّمها «10» عشرین حجّة «11» تحسب لک بزیارة «11» الحسین علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 161- 162 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار «12»، 98/ 42؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 393؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 92؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 349- 350
__________________________________________________
(1- 1) [فی ثواب الأعمال: «حججت تسعة عشرة»، وفی تسلیة المجالس: «قد حججت تسع عشرة»].
(2)- [لم یرد فی الکامل،/ 163 وتسلیة المجالس].
(3)- [لم یرد فی الکامل،/ 163].
(4- 4) [فی الکامل،/ 163 وتسلیة المجالس: «لزیارته»، وفی ثواب الأعمال: «زیارته»].
(5)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: « (الصّدوق:) أبی، قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، عن محمّد ...»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [فی ثواب الأعمال: «لی یا شهاب»، وفی الأسرار مکانه: «عن شهاب، عن الصّادق علیه السلام: یا شهاب ...»].
(8- 8) [فی ثواب الأعمال: «قال: فقلت: تسعة عشر، قال»، وفی الوسائل: «قال: قلت: تسع عشرة، قال»].
(9)- [لم یرد فی الأسرار].
(10)- [فی ثواب الأعمال والبحار: «تتمّها»، وفی تظلّم الزّهراء: «فتمّمها»].
(11- 11) [فی ثواب الأعمال: «یکتب اللَّه لک زیارة»، وفی الوسائل: «تکتب لک بزیارة»].
(12)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 42 عن ثواب الأعمال].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 526
حدّثنی أبو العبّاس، قال: حدّثنی محمّد «1» بن الحسین، عن ابن سنان، «2» عن حذیفة ابن منصور، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: کم حججت؟ قلت: تسعة عشر «3»، «4» قال: فقال: أما «4» أ نّک لو أتممت إحدی «5» وعشرین حجّة لکنت «6» کمَنْ زار الحسین «7» علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 162 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 42؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 92؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 350
وعنه [أبی رحمه الله]، عن سعد، عن محمّد بن الحسین، عن «8» محمّد بن صدقة، عن مالک بن عطیّة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زارَ الحسین «9» علیه السلام، کتب اللَّه له ثمانین حجّة مبرورة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 162 رقم 6/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 38؛ المجلسی، البحار «10»، 98/ 42- 43؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 93؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 350
حدّثنی أبو العبّاس الکوفیّ، عن محمّد بن الحسین «11»، عن محمّد بن إسماعیل، عن
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: « (الصّدوق:) حدّثنی محمّد بن علیّ بن ماجیلویه، عن عمّه محمّد بن أبی القاسم، عن محمّد ...»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار].
(3)- [الوسائل: «تسع عشرة»].
(4- 4) [الأسرار: «فقال: أمّا لو»].
(5)- [فی البحار والأسرار: «أحداً»].
(6)- [الوسائل: «لکتب لک»].
(7)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: «الحسین بن علیّ»].
(8)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: « (الصّدوق:) أبی رحمه الله قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، عن محمّد ابن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن ...»].
(9)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: «قبر أبی عبداللَّه»].
(10)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 34].
(11)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنی أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد بن الحسین ...»، وفی تسلیة المجالس والوسائل والبحار: « (ثواب الأعمال:) حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنی أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن الحسین ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 527
الخیبریّ «1»، «2» عن موسی بن القاسم الحضرمیّ، قال: قدم «3» أبو عبداللَّه علیه السلام فی أوّل ولایة أبی جعفر، فنزل النجف، فقال: یا موسی! اذهب إلی الطّریق الأعظم، فقف علی الطّریق، فانظر فإنّه سیأتیک «4» رجل من ناحیة القادسیّة، فإذا دنا منک فقل له: هاهنا رجل من ولد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یدعوک، فسیجی‌ء «5» معک.
قال: فذهبت حتّی قمت علی الطّریق والحرّ شدید، فلم أزل قائماً حتّی کدت أعصی «6» وأنصرف وأدعه، إذ نظرت إلی شی‌ء یقبل «7» شبه رجل علی بعیر، فلم أزل أنظر إلیه حتّی دنا منِّی، فقلت: یا هذا! هاهنا «8» رجل من ولد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یدعوک وقد وصفک لی، قال: اذهب بنا إلیه. قال: «9» فجئت به «9» حتّی أناخ بعیره ناحیة قریباً من الخیمة، فدعا به، فدخل الأعرابیّ إلیه ودنوت أنا، فصرت إلی «10» باب الخیمة أسمع الکلام ولا أراهما «11»، فقال أبو عبداللَّه علیه السلام: من أین قدمت «12»؟ قال: من أقصی الیمن، قال: أنت من موضع کذا
__________________________________________________
(1)- [ثواب الأعمال: «الحیریّ»].
(2) (2*) [الوسائل: «محمّد بن القاسم الحضرمیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام (فی حدیث)، إنّه قال لأعرابیّ قدم من الیمن لزیارة الحسین علیه السلام»].
(3)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس: «ورد»].
(4)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس والبحار: «سیجیئک»].
(5)- [فی ثواب الأعمال: «فیجی‌ء»، وفی تسلیة المجالس: «فإنّه سیجی‌ء»].
(6)- [ثواب الأعمال: «أعمی»].
(7)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس والبحار: «مقبل»].
(8)- [تسلیة المجالس: «هنا»].
(9- 9) [فی ثواب الأعمال والبحار: «فجئته»، وفی تسلیة المجالس: «فجاء»].
(10)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس والبحار: «علی»].
(11)- [فی المطبوع: «لا أراهم»].
(12)- [تسلیة المجالس: «أقبلت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 528
وکذا؟ قال: نعم، «1» أنا من موضع کذا وکذا، قال: فبما «2» جئت «1» هاهنا؟ قال: جئت زائراً للحسین علیه السلام، فقال أبو عبداللَّه علیه السلام: فجئت من غیر حاجة «3» لیس إلّاللزّیارة «3»؟ قال: «4» جئت من غیر حاجة «5» إلّاأن اصلِّی عنده وأزوره فأسلِّم علیه وأرجع إلی أهلی، فقال أبو عبداللَّه علیه السلام: و (2*) ما ترون فی «6» زیارته؟ قال: «7» «8» نری فی زیارته البرکة «8» فی أنفسنا وأهالینا وأولادنا وأموالنا ومعایشنا وقضاء حوائجنا، قال: فقال «9» أبو عبداللَّه علیه السلام: أفلا أزیدک من فضله فضلًا یا أخا الیمن؟ قال: زدنی یا ابن رسول اللَّه، قال: إنّ زیارة الحسین «10» علیه السلام تعدل حجّة مقبولة «11» زاکیة مع رسول اللَّه، فتعجّب «12» من ذلک، قال: إی‌واللَّه وحجّتین مبرورتین متقبّلتین «13» زاکیتین مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، فتعجّب «14»، فلم یزل أبو عبداللَّه علیه السلام یزید، حتّی قال: ثلاثین حجّة مبرورة متقبّلة زاکیة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 162- 163 رقم 7/ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 93- 94؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 524- 526؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 350- 351؛ المجلسی، البحار، 98/ 37- 38
__________________________________________________
(1- 1) [تسلیة المجالس: «قال: فیمَ جئت إلی»].
(2)- [فی ثواب الأعمال: «فما»، وفی البحار: «فیما»].
(3- 3) [ثواب الأعمال: «إلّا الزّیارة»].
(4)- [زاد فی تسلیة المجالس: «نعم»].
(5)- [زاد فی ثواب الأعمال والبحار: «لیس»].
(6)- [فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس: «من»].
(7)- [زاد فی تسلیة المجالس والوسائل: «إنّا»].
(8- 8) [البحار: «نروی فی زیارته إنّا نری البرکة»].
(9)- [زاد فی ثواب الأعمال وتسلیة المجالس والوسائل والبحار: «له»].
(10)- [فی الوسائل والبحار: «أبی عبداللَّه»].
(11)- [فی ثواب الأعمال والبحار: «مقبولة متقبّلة»، وفی تسلیة المجالس: «مبرورة مقبولة»].
(12)- [زاد فی تسلیة المجالس: «الرّجل»].
(13)- [تسلیة المجالس: «مقبولتین»].
(14)- [زاد فی ثواب الأعمال والبحار: «من ذلک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 529
حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین رحمه الله عن سعد بن عبداللَّه، عن أبی القاسم هارون «1» ابن مسلم بن سعدان، «2» عن مسعدة «3» بن صدقة، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار قبر «4» الحسین علیه السلام؟ قال: تکتب له حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، قال: قلت له «4»: جُعلت فداک، حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟ قال: نعم، وحجّتان، قال: قلت: «5» جُعلت فداک، حجّتان «5»؟ قال: نعم، وثلاث، فما زال یعدّ حتّی بلغ عشراً. قلت: جُعلت فداک عشر حجج مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم؟ قال: نعم وعشرون حجّة «4»، قلت: جُعلت فداک، وعشرون؟ «6» فما زال «6» یعد حتّی بلغ خمسین، فسکت.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 163- 164 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 43؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 393- 394
حدّثنی محمّد بن عبد المؤمن رحمه الله، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسن «7» الصّفّار، عن أحمد بن محمّد الکوفیّ، عن محمّد بن جعفر بن إسماعیل العبدیّ، «8» عن محمّد بن عبداللَّه ابن مهران «8»، عن محمّد بن سنان، «9» عن یونس بن ظبیان، «10» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زارَ «11» قبر الحسین علیه السلام «11» یوم عرفة، کتب اللَّه له «4» ألف ألف «12» حجّة مع القائم،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «عن هارون»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [البحار: «محمّد»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5- 5) [فی البحار: «له جعلت فداک حجّتان؟ قال»، وفی تظلّم الزّهراء: «جعلت فداک وحجّتان»].
(6- 6) [تظلّم الزّهراء: «فلم یزل»].
(7)- [فی التّهذیب والوسائل: «الحسین»].
(8- 8) [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(9)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(10)- [من هنا حکاه عنه فی روضة الواعظین والإقبال ومصباح الزّائر والمصباح].
(11- 11) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والإقبال: «الحسین بن علیّ علیهما السلام»، وفی المصباح: «الحسین علیه السلام»].
(12)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 530
و «1» ألف ألف «2» عمرة مع رسول اللَّه «3» صلی الله علیه و آله، وعتق ألف ألف «4» نسمة، وحملان ألف ألف «4» فرس فی سبیل اللَّه، وسمّاه اللَّه «5» عبدی الصِّدِّیق أمن بوعدی، «6» وقالت الملائکة: فلان صدِّیق زکّاه اللَّه من فوق عرشه وسُمِّیَ فی الأرض کرّوباً «7».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 172 رقم 10/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 46؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 49- 50؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 359- 360؛ المجلسی، البحار، 98/ 88؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 497؛ الفتّال، روضةالواعظین، 1/ 195؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 61- 62، مصباح الزّائر،/ 347؛ الکفعمی، المصباح،/ 501؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء «8»،/ 400؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
حدّثنی أبی، «9» عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد بن سنان، عن أبی سعید «10» القمّاط، عن یسار «11»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ کان مُعْسراً «12» فلم یتهیّأ له «12» حجّة الإسلام فلیأت قبر الحسین علیه السلام ولیعرّف عنده، فذلک «13» یجزیه
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی روضة الواعظین: «مئة»].
(2)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(3)- [المصباح: «النّبیّ»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(5)- [لم یرد فی روضة الواعظین].
(6)- [إلی هنا حکاه فی الإقبال ومصباح الزّائر].
(7)- [فی المزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «کرّوبیّاً»، وفی المصباح: «کرّوبیّاً، أی سیِّدیّاً»].
(8)- [حکاه فی تظلّم الزّهراء عن التّهذیب].
(9)- [من هنا حکاه فی التّهذیب والوسائل ونور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(10)- [فی التّهذیب والوسائل ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «أبی إسماعیل»].
(11)- [فی المزار والتّهذیب والوسائل ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «بشّار»، وفی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن یسار ...»، وفی الأسرار مکانه: «فی خبر بشّار ...»].
(12- 12) [فی المزار: «فلم تتهیّأ له»، وفی تظلّم الزّهراء: «ولم یتهیّأ له»، وفی الأسرار: «فلم یتهیّأ»].
(13)- [الأسرار: «فإنّ ذلک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 531
عن «1» حجّة الإسلام، أما إنِّی لا أقول یجزی «2» ذلک «3» عن حجّة الإسلام إلّاللمعسر «3»، فأمّا الموسر إذا کان قد حجّ حجّة الإسلام، فأراد أن یتنفّل بالحجّ «4» أو العمرة، ومنعه من «4» ذلک شغل الدّنیا أو عائق، فأتی قبر «5» الحسین علیه السلام فی یوم عرفة أجزأه ذلک عن «6» أداء «7» الحجّ أو «8» العمرة، وضاعف اللَّه له ذلک أضعافاً «7» مضاعفة، قال: قلت: کم تعدل حجّة وکم تعدل عمرة؟ قال: لایحصی «9» ذلک. قال: قلت: مائة؟ قال: ومَنْ یحصی ذلک، قلت: ألف؟ قال: وأکثر، ثمّ قال: «وإن تعدّوا نعمة اللَّهِ لا تحصوها» «10»
إنّ اللَّه واسع کریم «11».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 173 رقم 12/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 46- 48؛ المجلسی، البحار، 98/ 89؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 50 رقم 114؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «12»، 10/ 360- 361؛ الحویزی، نور الثّقلین، 2/ 545- 546؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 7/ 70؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 399- 400؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 15
__________________________________________________
(1)- [البحار: «من»].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «مجزی»].
(3- 3) [فی المزار والتّهذیب والوسائل والبحار ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «عن (من) حجّة الإسلام إلّالمعسر»، وفی تظلّم الزّهراء: «إلّا للمعسر»، وفی الأسرار: «حجّة الإسلام إلّاالمعسر»].
(4- 4) [فی التّهذیب والوسائل والأسرار: «والعمرة فمنعه عن»].
(5)- [لم یرد فی المزار والتّهذیب والوسائل والبحار ونور الثّقلین وکنز الدّقائق وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(6)- [فی المزار والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «من»].
(7- 7) [فی المزار والبحار: «حجّته وعمرته وضاعف (فضاعف) اللَّه (له من) ذلک أضعافاً»، وفی التّهذیب والوسائل ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «حجّته (وعمرته) وضاعف اللَّه له بذلک أضعافاً»].
(8)- [تظلّم الزّهراء: «و»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «لا تحصی»].
(10)- إبراهیم: 14/ 34؛ والنحل: 16/ 18، [وإلی هنا حکاه فی المزار والتّهذیب والوسائل ونور الثّقلین وکنز الدّقائق وتظلّم الزّهراء والأسرار، وفی تظلّم الزّهراء قسمة اخری من الآیة الشّریفة فی سورة النّحل: «إنّ اللَّه لغفور رحیم»].
(11)- خ ل: «علیم».
(12)- [حکاه فی الوسائل ونور الثّقلین وکنز الدّقائق وتظلّم الزّهراء عن التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 532
حدّثنی أبی عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل ابن بزیع، عن صالح بن عقبة، عن بشیر الدّهّان، قال: قال جعفر بن محمّد: مَنْ زارَ قبر الحسین علیه السلام یوم عرفة، عارفاً بحقِّه، کتبَ اللَّه له ثواب ألف حجّة وألف عمرة وألف غزوة مع نبیّ مرسل، ومَنْ زار أوّل یوم من رجب غفر اللَّه له ألبتّة. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 172 رقم 11
وبإسناده [العمرکی] عن محمّد بن الفضل، عن أبی ناب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
سألته عن زیارة قبر الحسین صلوات اللَّه علیه، قال: نعم، تعدل عمرة ولا ینبغی التخلّف عنه أکثر من أربع سنین. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 297 رقم 16
محمّد بن أبی السّریریّ، عن عبداللَّه بن محمّد البلویّ، عن عمارة بن زید، عن أبی عامر واعظ أهل الحجاز، عن الصّادق علیه السلام، عن أبیه، عن جدِّه، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لعلیّ علیه السلام:
یا أبا الحسن! إنّ اللَّه تعالی جعل قبرک وقبر ولدک بقاعاً من بقاع الجنّة وعرصة من عرصاتها. وإنّ اللَّه تعالی جعل قلوب نجباء من خلقه، وصفوة من عباده تحنّ إلیکم وتتحمّل المذلّة والأذی فیکم، فیعمّرون قبورکم، ویکثرون زیارتها تقرّباً منهم إلی اللَّه عزّ وجلّ، ومودّة منهم لرسوله، أولئک یا علیّ المخصوصون بشفاعتی، والواردون حوضی، وهم زوّاری، وجیرانی غداً فی الجنّة.
یا علیّ! من عمّر قبورکم وتعاهدها، فکأ نّما أعان سلیمان بن داوود علی بناء بیت المقدس، ومَنْ زار قبورکم عدل ذلک ثواب سبعین حجّة بعد حجّة الإسلام وخرج من ذنوبه حتّی یرجع من زیارتکم کیوم ولدته امّه.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ زیارة الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه»].
(2)- [راجع: «24/ مدّة جواز التخلّف عن زیارة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 533
فأبشر، وبشِّر أولیاءک ومحبّیک من النّعم بما لا عین رأت، ولا اذن سمعت، ولا خطر علی قلب بشر.
ولکن حثالة من النّاس یُعیِّرون زوّار قبورکم بزیارتکم کما تُعیّر الزّانیة بزناها، اولئک شرار امّتی لا تنالهم شفاعتی، ولا یردون حوضی. «1»
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 228- 229 رقم 12
وقال [أبو عبداللَّه الصّادق] علیه السلام: زیارة الحسین علیه السلام تعدل مائة حجّة مبرورة ومائة عمرة متقبّلة «2». «3»
المفید، الإرشاد، 2/ 136 رقم 2/ عنه: الحلّی، المستجاد (من مجموعة نفیسة)،/ 450
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن محمّد بن همام «4»، قال: حدّثنا محمّد بن محمّد بن رباح، قال: حدّثنا أبو القاسم علیّ بن محمّد بن رباح، قال: حدّثنی أحمد بن حمّاد، عن زهیر القرشیّ، عن یزید بن إسحاق شَعَر، عن «5» أبی السّخین الأرجنیّ «5»، قال: حدّثنی عمر بن عبداللَّه بن طلحة النّهدیّ، عن أبیه، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقال:
یا عبداللَّه بن طلحة! أما تزور «6» قبر أبی الحسین علیه السلام؟ قلت: بلی، «7» إنّا لنأتیه «7»، قال: تأتونه کلّ جمعة؟ قلت: لا، قال: تأتونه فی کلِّ شهر؟ قلت: لا، قال: ما أجفاکم، إنّ
__________________________________________________
(1)- [راجع: «فضل زیارة الإمام الحسین علیه السلام فی حدیث النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم مع أمیر المؤمنین علیه السلام»].
(2)- [المستجاد: «مقبولة»].
(3)- و نیز آن حضرت علیه السلام فرمود: «زیارت حسین علیه السلام برابر است با صد حج مبرور (یعنی پاکیزه از گناهان و آلودگی‌ها) و صد عمره پذیرفته شده.»
رسولی محلّاتی، ترجمه ارشاد، 2/ 136 رقم 2
(4)- [فرحة الغری: «تمام»].
(5- 5) [فرحة الغری: «أبی إسحاق الأرحبیّ»].
(6)- [فرحة الغری: «تأتون»].
(7- 7) [فرحة الغری: «جُعلت فداک، إنّا لنأتینّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 534
زیارته تعدل حجّة وعمرة، وزیارة أبی علیّ علیه السلام تعدل حجّتین وعمرتین. «1»
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 21 رقم 47/ عنه: عبدالکریم بن طاووس، فرحةالغری،/ 78- 79
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن الحسن بن محمّد، عن حمید بن زیاد، عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن یزید، قال: حدّثنی أحمد بن الفضل، عن «2» علیّ بن معمر، عن بعض أصحابنا، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: إنّ فلاناً أخبرنی أ نّه قال لک: إنِّی حججت تسع عشرة حجّة وتسع عشرة عمرة. فقلت له: حجّ حجّة أخری، واعتمر عمرة أخری، یکتب «3» لک زیارة قبر الحسین علیه السلام؟ فقال «4»: أ یّما «5» أحبّ إلیک أن «4» تحجّ عشرین حجّة وتعتمر «6» عشرین عمرة، أو تحشر مع الحسین علیه السلام؟ فقلت: لا، بل احشر مع الحسین علیه السلام، قال: فزر أبا عبداللَّه علیه السلام.
__________________________________________________
(1)- و مروی است از عبداللَّه بن طلحه که گفت: «داخل شدم بر حضرت صادق علیه السلام، فرمودند: یا عبداللَّه! به زیارت قبر پدرم امام حسین علیه السلام می‌روی؟
گفتم: بلی، فدای تو گردم! می‌رویم به زیارت آن حضرت.
فرمود: هر هفته یک مرتبه می‌روید؟
گفتم: نه.
فرمود: در هر ماه یک مرتبه می‌روید؟
گفتم: نه.
فرمود: چه بسیار جفاکارید شما نسبت به آن حضرت! یا چه بسیار نادانید فضل آن حضرت را! به درستی که زیارت آن حضرت برابر است با حج و عمره و زیارت پدرش علیه السلام برابر است با دو حج و دو عمره.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 90
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(3)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «تکتب»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «لی: أ یّما أحبّ إلیک»].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «عن الصّادق علیه السلام، قال لرجل: أ یّما ...»].
(6)- [فی الوسائل: «أو تعتمر»، وفی الأسرار: «وتعمر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 535
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 47- 48 رقم 105/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 348؛ المجلسی، البحار، 98/ 38؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 192؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 149
وروی عبداللَّه بن عبیداللَّه الأنباریّ، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقلت له:
جعلت فداک، إنّه لیس یقع فی یدی کلّ سنة ما أقوی به علی الحجّ، قال: فإذا لم یتهیّأ لک فأتِ قبر الحسین علیه السلام، فإنّه یکتب لک حجّة، وإذا أردت العمرة ولم یتهیّأ لک فأتِ قبر الحسین علیه السلام، فإنّه یکتب لک عمرة.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 498
وروی هارون بن خارجة، قال: قال «1» أبو عبداللَّه علیه السلام: «2» یا هارون! «2» کم حججت؟ قال: قلت: تسعة عشرة حجّة وتسع عشرة عمرة، قال: فقال «1»: لو کنت أتممتها عشرین حجّة کنت کمَنْ زارَ الحسین بن علیّ علیه السلام.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 499/ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 192
حدّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد التّمیمیّ ومحمّد بن الحسین بن غزال الحارثیّ، قالا:
نا أبو جعفر محمّد بن عمّار العجلیّ الثّقة، قال: نا علیّ بن رجاء القرشیّ، قال: نا أبو حفص الأعشی، قال: نا أبو حمزة الثّمالیّ، عن علیّ بن الحسین علیه السلام، قال: مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام کتب له حجّة وعمرتان.
وفی حدیث محمّد بن جعفر، عن أبی حمزة...
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 43 رقم 17
حدّثنا القاضی محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ، قال: أنا الحسین بن محمّد الفزاریّ، قال: نا أبو القاسم فرات بن إبراهیم، قال: نا الحسین بن سعید بن الأزهر «3»، قال: نا جعفر بن
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الإقبال: «لی»].
(2- 2) [لم یرد فی الإقبال].
(3)- کذا فی الأصل، والصّحیح: «الحسین بن سعید الأهوازیّ».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 536
محمّد التّمیمیّ وعبداللَّه بن سراج، قالا: نا حسین بن علوان، قال: سمعت جعفر بن محمّد، یقول: زیارة قبر الحسین تعدل حجّة وعمرة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 49- 50 رقم 27
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: أنا إسحاق بن محمّد بن التّمّار المقری، قال: نا جعفر بن أحمد بن حارث «1» الصّیرفیّ، قال: نا حسن بن محمّد بن عبدالواحد، قال: نا أحمد بن إسماعیل التّمیمیّ، عن هانی، عن حنان [بن] سدیر «2»، قال: سألت [أبا] «3» عبداللَّه عن زیارة قبر الحسین.
وحدّثنا میمون، قال: أنا إسحاق، قال: نا قاسم بن إسماعیل السّامولجیّ «4»، قال: حدّثنی حنان بن سدیر، قال: سألت أبا عبداللَّه عن زیارة قبر الحسین، فقال: تعدل عشر حجج. قال: قلت: عشر حجج؟ قال: تعدل عشرین حجّة. قلت: تعدل عشرین حجّة؟ قال: تعدل ثلاثین حجّة. قلت: ثلاثین حجّة؟ قال: أربعین حجّة. قلت: أربعین حجّة؟ فلم أزل حتّی بلغ المائة حجّة. قال: فسکت، ولو استزدته لزادنی.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 58- 59 رقم 39
حدّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد النّحوی، قال: أنا محمّد بن علیّ بن شاذان، قال: نا حسن بن محمّد بن عبدالواحد، قال: نا عباد بن جعفر، قال: أخبرنی محمّد بن عبدویه، عن یحیی بن مساور، قال: کان جعفر بن محمّد علیه السلام جالساً، فأقبلت امرأة من العرب، فقال: ما لی لم أرکِ منذ أمس. قالت: کنت عند قبور الشّهداء. قال: ترکتِ سیِّد الشّهداء
__________________________________________________
(1)- فی الأصل: «حازب».
(2)- فی الأصل: «حسن سدیر»، وفی السّند الآتی: «حسین بن سدیر»، والصّحیح ما أثبتناه فی الموضعین، وهو أبو الفضل حنان بن سدیر بن حکیم بن صهیب الصّیرفیّ الکوفیّ.
(3)- زیادة منّا لازمة.
(4)- فی الأصل: «السّاموطیّ» ولیس بصحیح.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 537
عندکِ؟ قالت: مَنْ هو؟ قال: الحسین علیه السلام. قالت: أزوره؟ قال: نعم زوریه، فإنّه أفضل من حجّة وحجّة حتّی عدّ عشراً. فقالت: فما لمَنْ زاره ماشیاً؟ قال: بکلّ خطوة حجّة وعمرة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 62 رقم 43
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: أخبرنا إسحاق بن محمّد المنصوریّ المقری، قال: نا جعفر بن محمّد بن عبید العابد المقری، قال: نا عباد بن یعقوب، قال: أنا یحیی بن مساور، قال: کنت عند جعفر بن محمّد حتّی جاءت امرأة من العرب، فقال لها:
أین کنتِ منذ أمس؟ قالت: کنت عند قبور الشّهداء. قال: ترکتِ سیّد الشّهداء عندکِ بالعراق؟ قالت: مَنْ هو؟ قال: حسین وأصحابه. قالت: أزوره؟ قال: زوریه، فإنّه أعظم أجراً من حجّة وعمرة وحجّة وعمرة، حتّی عدّ عشراً. قالت: ما لمَنْ خطا إلیه ماشیاً؟
قال: بکلِّ خطوة حجّة وعمرة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 62- 63 رقم 44
حدّثنا جعفر بن أحمد بن عبد ربّه الدّهقان، قال: نا أحمد بن علیّ الحیریّ الخرّاز، قال: نا عبداللَّه بن بحر بن طیفور، قال: نا بکر بن عبداللَّه، قال: نا سهل بن عبدالوهّاب، قال: نا عبداللَّه بن عبد القدّوس، عن جریر بن حازم، قال: سأل أبو عبداللَّه جعفر بن محمّد، معاویة بن عمّار، قال: کم حججت؟ قال: تسع عشرة حجّة. قال: حجّ أخری حتّی تکون کمن زار قبر الحسین. فقال معاویة بن عمّار: فقلت لأبی عبداللَّه: وإنّ من زار قبر الحسین له من الأجر کمَنْ حجّ عشرین حجّة؟ قال: نعم واللَّه، وإنّ زائر قبر الحسین له من الأجر کمَنْ حجّ عشرین حجّة وعشرین حجّة، حتّی عدّ خمس مرّات، فأنا لا أزال أزوره فی کلّ سنة ثلاث مرّات منذ سمعت أبا عبداللَّه یقول ذلک.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 63- 64 رقم 45
حدّثنا القاضی محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ ومحمّد بن علیّ بن عبداللَّه بن الحکم الهمدانیّ، قالا: نا محمّد بن القاسم بن زکریّا المحاربیّ، قال: حدّثنا عباد بن یعقوب، قال: أنا یحیی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 538
ابن سالم، عن محمّد الأکشف قال: سألت عبداللَّه بن الحسن عن زیارة قبر الحسین بن علیّ علیه السلام، فقال: تعدل عمرة مبرورة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 66- 67 رقم 49
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: أنا إسحاق بن محمّد المقری، قال:
نا حسین بن مغیرة، قال: نا حسن بن حسین، قال: حدّثنی یحیی بن سالم، عن محمّد الأکشف، قال: سألت عبداللَّه بن الحسن عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: زره، فإن زیارة قبره تعدل عمرة.
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید، قال: نا إسحاق بن محمّد المنصوریّ، قال: نا إسحاق ابن محمّد المخزومیّ، قال: نا محمّد بن عمرو، قال: نا حسن بن حسین، قال: نا محمّد بن الأکشف قال: سألت عبداللَّه بن الحسن- فذکر مثله-.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 67 رقم 50
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: نا حسن بن علیّ اللّؤلؤی، قال: نا عباد بن یعقوب، عن عامر السّرّاج، عن ابن نمیر، قال: سألت عبداللَّه بن الحسن، عن زیارة قبر الحسین، فقال: تعدل حجّة وعمرة مبرورة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 67- 68 رقم 51
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا إبراهیم بن أحمد القصار، قال: نا علیّ بن حسن بن عبدالرّحمان المقری، قال: نا محمّد بن منصور المقری، قال: سمعت قاسم بن إبراهیم یقول- وتذاکرنا قبر الحسین علیه السلام-، فقال: تعدل حجّة. فقلت له: قلت: تعدل حجّة وحجّة وحجّة- یعنی قد سمعتک تقوله-؟ قال: نعم.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 72- 73 رقم 58
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: نا إسحاق بن محمّد المقری، نا حسین ابن المغیرة، قال: نا حسن بن حسین، قال: حدّثنی یحیی بن سالم، عن محمّد الأکشف
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 539
قال: سألت عبداللَّه بن الحسن عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: زره، فإنّ زیارة قبر الشّهید منّا تعدل عمرة.
أخبرنا زید بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا إبراهیم بن أحمد القصار، قال: نا علیّ بن حسن المقری، قال: نا محمّد بن حمّاد الحنّاط، قال: نا حسن بن حسین، قال: نا سلیمان بن نهیک الهمدانیّ، عن محمّد الأکشف، قال: سألت عبداللَّه بن الحسن- فذکر مثله-.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 79- 80 رقم 68
حدّثنا القاضی محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ، قال: أخبرنا الحسین بن محمّد بن الفرزدق الفزاریّ «1»، قال: نا أبو القاسم فرات بن إبراهیم، قال: نا الحسین بن سعید بن الأزهر، قال: نا جعفر بن محمّد التّمیمیّ وعبداللَّه بن سراج، قالا: نا حسین بن علوان، قال:
سمعت جعفر بن محمّد یقول: زیارة قبر عبداللَّه بن الحسن «2» تعدل «3» حجّة وعمرة.
أجاز لی زید بن حاجب، عن أحمد بن محمّد بن محمّد، قال: وکتب من کتابی «4».
عبداللَّه بن وهب، قال: حدّثنی محمّد بن جعفر بن محمّد.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 83- 84 رقم 73
عن هارون بن خارجة، قال: قال له الصّادق علیه السلام: یا هارون! کم حججت؟ قلت:
سبع عشرة حجّة وسبع عشرة عمرة، قال علیه السلام: لو أکملت عشرین کنت کمَنْ زار الحسین علیه السلام.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 500
وقال [الصّادق] علیه السلام لرفاعة: لولا أنِّی أکره أن یدع النّاس الحجّ، لحدّثتک بحدیث لا تدع زیارة قبر الحسین علیه السلام أبداً، ثمّ سکت علیه السلام طویلًا، وقال: أخبرنی أبی أ نّه من
__________________________________________________
(1)- فی الأصل: «العزاریّ» وهو خطأ.
(2)- لعلّ الصّحیح المناسب «أبی عبداللَّه الحسین».
(3)- فی الأصل: «یعدل».
(4)- بیاض فی الأصل بعد هذا بمقدار سطر.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 540
خرج إلی قبر الحسین علیه السلام، عارفاً بحقِّه، غیر مستکبر، صحب ألف ملک عن یمینه وألف عن یساره، وکتب اللَّه له ألف حجّة وألف عمرة وألف غزوة مع النّبیّ أو وصیّ نبیّ.
وهذه الأحادیث والأخبار ملخّصة من کتاب المتهجّد الکبیر، للّشیخ أبی جعفر الطّوسی رحمه الله.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 501
وروی أیضاً عبد الحمید یرفعه إلی مشایخه إلی جابر الجعفی یرویه عن أبی عبداللَّه، ثمّ قال: یا جابر! کم بینکم وبین قبر الحسین علیه السلام؟ قال: قلت: یوم وبعض آخر، قال:
فقال لی: أتزوره؟ قال: قلت: نعم، قال: ألا افرِّحک، ألا ابشِّرک بثوابه؟ قلت: بلی جعلت فداک، قال: إنّ الرّجل منکم لیتهیّأ لزیارته فتباشر به أهل السّماء، فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکّل اللَّه عزّ وجلّ به أربعین ألفاً من الملائکة یصلّون علیه حتّی یوافی قبر الحسین علیه السلام، وثواب کلّ قدم یرفعها کثواب المتشحّط بدمه فی سبیل اللَّه، فإذا سلّمت علی القبر فاستلمه بیدک وقل: السّلام علیک یا حجّة اللَّه فی أرضه، ثمّ انهض إلی صلاتک، فإنّ اللَّه تعالی یصلِّی علیک وملائکته حتّی تفرغ من صلاتک، ولک بکلِّ رکعة ترکعها عنده ثواب من حجّ ألف حجّة، واعتمر ألف عمرة، وأعتق ألف رقبة، وکمن وقف فی سبیل اللَّه ألف مرّة مع نبیّ مرسل، فإذا أنت قمت من عند القبر نادی مناد لو سمعت مقالته لأفنیت عمرک عند قبر الحسین علیه السلام وهو یقول: طوبی لک أ یّها العبد، لقد غنمت وسلمت، قد غفر اللَّه لک ما سلف، فاستأنف العمل. قال: فإن مات من عامه أو من لیلته أو من یومه لم یقبض روحه إلّااللَّه تعالی، قال: ویقوم معه الملائکة یسبّحون ویصلّون علیه حتّی یوافی منزله، فتقول الملائکة: ربّنا، عبدک وافی قبر ولیّک وقد وافی منزله، فأین نذهب؟ فیأتیهم النِّداء من قِبَل السّماء: یا ملائکتی، قفوا بباب عبدی فسبِّحونی وقدِّسونی وهلِّلونی واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم وفاته، فإذا توفِّی ذلک العبد شهدوا غسله وکفنه والصّلاة علیه، ثمّ یقولون: ربّنا، وکلتنا بباب عبدک وتوفِّی، فأین نذهب؟ فیأتیهم النِّداء: یا ملائکتی! قفوا بقبر عبدی فسبِّحونی وقدِّسونی وهلِّلونی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 541
واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم القیامة. «1»
الطّریحی، المنتخب،/ 69- 70
رُوی عن الإمام الصّادق علیه السلام، أ نّه قال: کان الحسین علیه السلام یوماً فی حجر جدّه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وهو یلاعبه، ویلاطفه، ویقبِّله، ویضاحکه، فقالت له عائشة: ما أشدّ حبّک لهذا الصّبیّ، وما أشغفک به، وما أشدّ إعجابک به؟ فقال لها: ویلکِ، وکیف لا أحبّه ولا أعجب به وهو ثمرة فؤادی وقرّة عینی ومهجة قلبی، ولکن اعلمی یا عائشة أنّ قوماً من أشرار امّتی یقتله من بعدی، ویکون قاتله مخلّداً فی النّار وعلیه غضب من اللَّه تعالی، ومَنْ زاره بعد وفاته کتب اللَّه له الثّواب حجّة من حججی، فقالت عائشة: یا رسول اللَّه! حجّة من حججک یکتبها اللَّه لزائر الحسین؟ قال: نعم، وحجّتین، قالت عائشة: وحجّتین من حججک؟ قال: نعم، بل ثلاث حجج؛ قال: ولم تزل عائشة تزیده بالقول وهو صلی الله علیه و آله یضاعف لها الحجج حتّی بلغ سبعین حجّة من حجج رسول اللَّه، ثمّ قال صلی الله علیه و آله: یا عائشة! مَنْ أراد اللَّه به الخیر قذف فی قلبه محبّة الحسین علیه السلام وحبّ زیارته، ومَنْ زارَ الحسین عارفاً بحقِّه کتبه اللَّه فی أعلی علِّیِّین مع الملائکة المقرّبین.
الطّریحی، المنتخب، 1/ 195
روی محمّد بن إسماعیل، عن موسی بن القاسم الحضرمیّ، قال: ورد أبوعبداللَّه الصّادق من المدینة إلی الکوفة فی أوّل ولایة أبی جعفر العبّاسی، فقال علیه السلام: یا موسی! امض إلی الطّریق الأعظم، فقف هنیئة، فإنّه سیأتیک رجل من ناحیة القادسیّة، فإذا دنا منک فقل له: هنا رجل من ولد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یدعوک، فإنّه یسترّ بذلک، وسیجی‌ء معک.
قال موسی: فمضیت، ووقفت علی الطّریق، وکان الحرّ شدیداً، فمددت بصری فی الفلاة، فنظرت شیئاً مقبلًا من بعید، فتأمّلته، وإذا هو رجل علی بعیر، فلمّا دنا منِّی قلت له: یا هذا! إنّ هنا رجلًا من ولد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یدعوک، وقد وصف لی بجمیع صفاتک.
فزاد إعجابه، وسرّ بذلک وقال: اذهب بنا إلیه. قال: فجاء الرّجل حتّی أناخ بعیره علی باب خیمة الصّادق علیه السلام، ودخل إلیه، وسلّم علیه، وقبّل یدیه ورجلیه، فقال الصّادق:
__________________________________________________
(1)- [راجع: «فضل زیارة الحسین علیه السلام فی أحادیث المعصومین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 542
من أین أقبلت؟ فقال: من أقصی بلاد الیمن، فقال له: أنت من موضع کذا وکذا؟ قال:
نعم، قال: فیم جئت؟ قال: جئت لزیارة الحسین علیه السلام. فقال له الصّادق علیه السلام: جئت من غیر حاجة لیس إلّاللزّیارة؟ قال: نعم، إلّاأن أصلِّی عند قبره رکعتین وأزوره، وأسلّم علیه، وأرجع إلی أهلی. فقال له الصّادق علیه السلام: وما ترون من زیارته؟ قال: إنّا نری من زیارته البرکة والشّفاء والعافیة فی أنفسنا، وأهالینا، وأولادنا، ومعایشنا، وأموالنا، وقضاء حوائجنا. فقال له الصّادق علیه السلام: أفلا تحبّ أن أزیدک من فضل زیارته یا أخا الیمن؟
فقال: إی‌واللَّه زدنی یا ابن رسول اللَّه. فقال: اعلم أنّ زیارة الحسین علیه السلام تعدل حجّة مبرورة مقبولة زاکیة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. فتعجّب الرّجل من ذلک، فقال الصّادق علیه السلام:
لاتعجب یا أخا الیمن، بل تعدل حجّتین، متقبّلتین، زاکیتین مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. فتعجّب الرّجل من ذلک، قال: فلم یزل الصّادق علیه السلام یزیده من فضل زیارته حتّی قال له: تعدل ثلاثین حجّة مبرورة، مقبولة، زاکیة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. فقال الرّجل: إذا کان هذا فضل زیارة الحسین علیه السلام، فواللَّه لا أفارقه حتّی أموت. قال: ولم یزل الرّجل لائذاً بقبر الحسین علیه السلام حتّی أتاه الموت.
الطّریحی، المنتخب، 2/ 229- 230
و [جعفر بن محمّد بن قولویه] عن أبیه، عن سعد، عن القاسم، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام: «1» إنّ زیارة الحسین علیه السلام تعدل خمسین حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم. «2»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2)- ابن قولویه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که: روزی حضرت امام حسین علیه السلام در دامن حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود. حضرت با او بازی می‌کرد و اورا می‌خندانید. پس عایشه گفت: «یا رسول اللَّه! چه بسیار خوش داری طفلی را!»
حضرت فرمود: «وای بر تو! چگونه دوست ندارم اورا و خوش نیاید مرا، و او میوه دل من است و نور دیده من است. به درستی که امت من اورا خواهند کشت. پس هر که بعد از شهادت اورا زیارت کند، حق تعالی برای او یک حج از حج های من بنویسد.»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 543
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 354 رقم 19590/ مثله الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 149
وفی خبر آخر: من أتاه فی یوم عید کتب اللَّه له ألف حجّة وألف عمرة مبرورات متقبّلات، وألف غزوة. «1»
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
وقال علیه السلام: زیارة الحسین علیه السلام تعدل مائة حجّة مبرورة ومائة عمرة.
الأمین، لواعج الأشجان،/ 23
__________________________________________________
- عایشه از روی تعجب گفت: «یک حج از حج های تو؟!»
حضرت فرمود: «بلکه دو حج از حج های من.»
باز عایشه تعجب کرد. حضرت فرمود: «بلکه چهار حج.»
و پیوسته او تعجب می‌کرد و حضرت زیاده می‌کرد، تا آن که فرمود: «نود حج از حج های من که با هر حجی عمره بوده باشد.»
مجلسی، جلاء العیون،/ 556- 557
(1)- و دیگر در کامل الزیارات از ابو جعفر علیه السلام مروی است، می‌فرماید: حسین علیه السلام یک روز در کنار رسول خدا لعب می‌کرد و می‌خندید. عایشه گفت: «یا رسول اللَّه! چه بسیار به عجب می‌آورد تو را این کودک!»
فقال لها: «ویلکِ، وکیف لا أحبّه ولا أعجب به وهو ثمرة فؤادی وقرّة عینی، أما إنّ أمّتی ستقتله، فمن زاره بعد وفاته کتب اللَّه له حجّة من حججی، قالت: یا رسول اللَّه! حجّة من حججک؟ قال: نعم، وحجّتین من حججی، قالت: یا رسول اللَّه! وحجّتین من حججک؟ قال: نعم. وأربعة، قال: فلا یزال یزید ویضعِّف حتّی بلغ تسعین حجّة من حجج رسول اللَّه بأعمارها».
فرمود با عایشه که: «وای بر تو! چگونه دوست ندارم اورا و از وی به عجب نیایم و حال آن که او میوه دل من و روشنی چشم من است. همانا زود باشد که امت من اورا می‌کشند. و کسی که زیارت قبر او کند، خداوند ثواب یک حج از حج های من از برای او می‌نویسد.»
عرض کرد: «ثواب یک حج از حج‌های تو!؟» فرمود: «ثواب دو حج.»
از روی تعجب عرض کرد: «ثواب دو حج از حج های تو!؟» فرمود: ثواب چهار حج.»
و هم‌چنان زیاد کرد، تا بدان جا که فرمود: «ثواب نود حج از حج های من که با عمره کرده باشم، در نامه اعمال او نوشته می‌شود.»
و در امالی طوسی به اسناد دیگر مانند این حدیث نیز مسطور است.
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 2/ 311
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 544

زیارة الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه‌

محمّد بن یحیی، عن «1» محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، «2» عن بشیر الدّهّان، قال: «3» قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ربّما فاتنی الحجّ فاعرِّف عند قبر «4» الحسین علیه السلام؟ فقال «5»: أحسنت یا بشیر، أ یّما مؤمن أتی قبر «3» الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه «6» فی غیر یوم عید «6» کتب اللَّه له عشرین حجّة وعشرین عمرة مبرورات «7» مقبولات وعشرین حجّة وعمرة «7» مع نبیّ مرسل أو «8» إمام عدل «9»، ومن أتاه فی یوم عید «10»، کتب اللَّه له مائة حجّة ومائة عمرة ومائة غزوة مع نبیّ مرسل أو «8» إمام عدل «11»، «12» قال: قلت له: «12» کیف
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل،/ 169 مکانه: «حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الرّزّاز الکوفیّ، عن خاله ...»، وفی الکامل،/ 184 مکانه: «حدّثنی محمّد بن یعقوب عن محمّد بن یحیی العطّار، عن ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار والمنتخب وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(3- 3) [جامع الأخبار: «قال أبو عبداللَّه علیه السلام: أ یّما مؤمن زار»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [التهذیب: «عارفاً بحقِّه، قال»].
(6- 6) [فی الکامل،/ 184: «فی غیر یوم عید ولا عرفة»، وفی جامع الأخبار: «فی غیر یوم العید»، وفی تظلّم الزّهراء: «بغیر یوم عید»].
(7- 7) [فی الکامل وتظلّم الزّهراء: «متقبّلات وعشرین غزوة»، وفی التّهذیب وجامع الأخبار: «مقبولات وعشرین غزوة»، وفی المنتخب: «متقبّلات وألف غزوة»].
(8- 8) [لم یرد فی المنتخب].
(9)- [جامع الأخبار والوسائل والأسرار: «عادل»].
(10)- [إلی هنا حکاه عنه فی الکامل،/ 184، وأضاف: «وذکر الحدیث بطوله»].
(11)- [فی جامع الأخبار والمنتخب والوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار: «عادل»، وأضاف فی الکامل والوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار: « (قال) ومن أتاه (فی) یوم عرفة عارفاً بحقِّه کتب (اللَّه) له ألف حجّة وألف عمرة (مبرورات) متقبّلات وألف غزوة مع نبیّ مرسل أو إمام عدل (عادل) (إلی هنا)»].
(12- 12) [فی الکامل وجامع الأخبار وتظلّم الزّهراء: «قال: فقلت له: و»، وفی التّهذیب: «قلت: و»، وفی المنتخب: «قال: قلت: و»، وفی الوسائل والأسرار: «قال: فقلت له»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 545
لی بمثل الموقف؟! قال: فنظر إلیّ شبه «1» المغضب، ثمّ قال لی «2»: یا بشیر! إنّ المؤمن إذا أتی قبر الحسین علیه السلام یوم عرفة واغتسل من الفرات «3»، ثمّ توجّه إلیه کتب اللَّه له بکلِّ خطوةٍ حجّة بمناسکها- «4» ولا أعلمه إلّاقال: وغزوة «4»-.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 580 رقم 1/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 184 رقم 6؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 46 رقم 101؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 359؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات «5»،/ 169- 170 رقم 1؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 80- 81؛ الطّریحی، المنتخب،/ 70- 71؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 399؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
[محمّد بن یحیی، عن] محمّد «6» بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن محمّد بن صدقة، «7» عن صالح النّیلیّ، قال: «8» قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، «9» کتب اللَّه «9» له أجر من أعتق ألف نسمة و «10» کَمَنْ حمل علی «11» ألف فرس مسرّجة ملجمة فی سبیل اللَّه. «12»
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «نظر»].
(2)- [لم یرد فی الکامل والتّهذیب وجامع الأخبار والمنتخب والوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(3)- [فی الکامل وتظلّم الزّهراء: «فی الفرات»، وفی جامع الأخبار والمنتخب: «بالفرات»].
(4- 4) [فی التّهذیب: «ولا أعلم إلّاقال: وعمرة»، وفی جامع الأخبار: «ولا أعلمه إلّاأ نّه قال: وغزوة»، وفی المنتخب: «ولا أعلمه إلّاوقال: عمرة»].
(5)- [حکاه أیضاً فی الکامل،/ 183 رقم 1].
(6)- [فی الکامل والمزار والتّهذیب والبحار مکانه: « (عن أبی القاسم) حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ، عن محمّد ...»، وفی ثواب الأعمال: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد ...»].
(7)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار والأسرار].
(8)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین والمصباح].
(9- 9) [المصباح: «کتب»].
(10)- [أضاف فی الوسائل والأسرار: «کان»].
(11)- [لم یرد فی ثواب الأعمال وروضة الواعظین وجامع الأخبار].
(12)- [أضاف فی الکامل والبحار: «حدّثنی أبی ومحمّد بن یعقوب، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد ابن الحسین بن أبی الخطّاب بإسناده مثله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 546
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 581 رقم 5/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 164؛ المجلسی، البحار، 98/ 43؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 355؛ مثله‌الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 86؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 38؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 44؛ الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194؛ السّبزواری، جامع‌الأخبار،/ 80؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 499؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 148
عدّة من أصحابنا، عن أحمد «1» بن محمّد عن الحسین «2» بن سعید، عن القاسم بن محمّد، عن إسحاق بن إبراهیم، عن هارون بن خارجة، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: وکّل «3» اللَّه بقبر «4» الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک «5» شعث غبر «5» یبکونه إلی یوم القیامة، فمَنْ زاره عارفاً بحقِّه شیّعوه حتّی یبلغوه مأمنه، وإن مرض عادوه غدوة وعشیّة «6»، وإن مات شهدوا جنازته واستغفروا له إلی «7» یوم القیامة. «8»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 581 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 318؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 189 رقم 1؛ الصّدوق، الأمالی،/ 142، ثواب الأعمال،/ 88؛ الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 491؛ المجلسی، البحار، 98/ 63- 64؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 143
__________________________________________________
(1)- [فی الأمالی والبحار مکانه: « (الصّدوق:) حدّثنا أبی، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن أحمد ...»].
(2)- [فی الکامل مکانه: «حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن، عن الحسین بن حسن بن أبان، عن الحسین ...»، وفی ثواب الأعمال: «حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنی الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین ...»].
(3)- [فی روضة الواعظین مکانه: «قال الصّادق علیه السلام: وکّل ...»، وفی الأسرار: «ففی خبر هارون بن خارجة، عن الصّادق علیه السلام، قال: وکّل ...»].
(4)- [فی المصباح مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام: إنّ اللَّه وکّل بقبر ...»].
(5- 5) [فی الکامل والأمالی وروضة الواعظین والبحار: «شعثاً غبراً»].
(6)- [فی ثواب الأعمال وروضة الواعظین: «عشیّاً»].
(7)- [لم یرد فی روضة الواعظین].
(8)- هارون بن خارجه گوید: از امام‌پنجم شنیدم، می‌فرمود: «خدا به‌قبر حسین علیه السلام چهار هزار فرشته موکل کرده است ژولیده و خاک آلود که تا روز قیامت به او گریه کنند. و هر که با معرفت به حقش او را زیارت کند، مشایعتش کنند تا او را به وطنش برسانند. و اگر بیمار شد، عیادتش کنند صبح و پسین. و اگر مُرد، سر جنازه اش آیند و برایش تا روز قیامت آمرزش خواهند.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 142
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 547
الحسین بن محمّد، عن معلّی بن محمّد، عن أبی داوود «1» المسترق، عن بعض أصحابنا، عن مثنّی الحنّاط، عن أبی الحسن الأوّل علیه السلام، قال: سمعته یقول: مَنْ أتی «2» الحسین عارفاً بحقّه غفر «3» اللَّه له ما تقدّم من ذنبه «3» وما تأخّر.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 582 رقم 8/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 319؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 138- 139 رقم 5،/ 140 رقم 12 و 15
محمّد بن یحیی، عن محمّد «4» بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن الخیبریّ «5»، عن الحسین بن محمّد، قال: «6» قال أبو الحسن موسی علیه السلام «7»: أدنی ما یُثاب به زائر «8» أبی عبداللَّه علیه السلام بشطّ «8» الفرات إذا عرف حقّه «9» وحرمته وولایته أن یغفر «10» له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 582 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 319؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 138 رقم 3،/ 153 رقم 5؛ الصّدوق، ثواب‌الأعمال،/ 85- 86، من لا یحضره الفقیه، 2/ 347؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 195؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 79؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 521؛ المجلسی، البحار، 98/ 24
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل رقم 5 مکانه: «عن أبو العبّاس، عن محمّد بن الحسین، عن أبی داوود ...»].
(2)- [أضاف فی الکامل رقم 5 و 12: «قبر»].
(3- 3) [فی الکامل رقم 12: «له ما تقدّم من ذنبه»، وفی الکامل رقم 15: «له من ذنبه ما تقدّم»].
(4)- [فی الکامل مکانه: «وحدّثنی محمّد بن جعفر (أبو العبّاس) الرّزّار، عن محمّد ...»، وفی ثواب الأعمال والبحار: «حدّثنا أحمد بن محمّد (العطّار) عن أبیه، عن محمّد بن أحمد (الأشعریّ)، عن محمّد ...»].
(5)- [ثواب الأعمال: «الحریریّ، عن الحسن»].
(6)- [من هنا حکاه فی الفقیه ومصباح الزّائر وتسلیة المجالس].
(7)- [فی جامع الأخبار مکانه: «عن الحسین بن محمّد القمی، قال: قال أبو الحسن علیّ بن موسی بن جعفر علیه السلام ...»].
(8- 8) [الکامل: «الحسین علیه السلام بشط (بشاطئ)»].
(9)- [الکامل رقم 3: «بحقِّه»].
(10)- [تسلیة المجالس: «یغفر اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 548
أبو علیّ الأشعریّ، عن محمّد بن عبدالجبّار، عن «1» صفوان بن یحیی، عن ابن مسکان، «2» عن غسّان البصریّ «2»، عن «3» أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ أتی قبر «4» أبی عبداللَّه «4» علیه السلام عارفاً بحقِّه، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 582 رقم 10/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 140 رقم 13؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «5»، 10/ 320؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 138 رقم 4،/ 139 رقم 7؛ الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین، عن الحسن «6» بن محبوب، عن صباح الحذّاء، عن محمّد بن مروان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: زوروا الحسین علیه السلام ولو کلّ سنة، فإنّ کلّ من أتاه عارفاً بحقِّه، غیر جاحد، لم یکن له عوض «7» غیر الجنّة، ورزق رزقاً واسعاً، وأتاه اللَّه بفرجٍ «8» عاجل، «9» إنّ اللَّه وکّل بقبر الحسین «10» بن علیّ «10» علیهما السلام أربعة آلاف ملک، کلّهم یبکونه، ویشیِّعون مَنْ زاره إلی أهله، فإن مرض عادوه، وإن مات شهدوا «11» جنازته بالاستغفار له والتّرحّم علیه.
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل رقم 4 مکانه: «حدّثنی أبو العبّاس، عن محمّد بن الحسین، عن ...»، وفی ثواب الأعمال: «حدّثنی محمّد بن الحسن، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن یعقوب بن یزید، عن ...»].
(2- 2) [لم یرد فی الکامل وثواب الأعمال].
(3)- [فی الکامل رقم 7 مکانه: «حدّثنی القاسم بن محمّد بن علیّ، عن أبیه، عن جدّه، عن عبداللَّه بن حمّاد الأنصاریّ، عن عبداللَّه بن سنان، عن ...»].
(4- 4) [الکامل: «الحسین»].
(5)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 326 عن ثواب الأعمال].
(6)- [فی الکامل رقم 4 مکانه: «حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد، عن أبیه، عن الحسن ...»].
(7)- [مدینة المعاجز: «عوضاً»].
(8)- [الکامل رقم 4: «من قبله بفرح»].
(9)- [إلی هنا حکاه فی الکامل رقم 4، وأضاف فیه: «وذکر الحدیث، وحدّثنی جماعة أصحابنا عن سعد ابن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن الحسن بن محبوب، بإسناده مثله سواء»].
(10- 10) [لم یرد فی البحار].
(11)- [البحار: «حضروا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 549
حدّثنی حسن «1» بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، «2» عن أبیه «2»، عن الحسن بن محبوب بإسناده مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 85- 86 رقم 13،/ 151 رقم 4/ عنه: السّیّد هاشم‌البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 159؛ المجلسی، البحار «3»، 98/ 2
حدّثنی أبی رحمه الله، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، «2» وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ «2»، عن أبیه عبداللَّه، عن علیّ «4» بن إسماعیل القمی، عن محمّد بن عمرو الزّیّات، عن «5» فائد الحنّاط، عن «6» أبی الحسن الماضی [موسی بن جعفر] علیه السلام، قال: مَنْ زارَ «7» الحسین «8» علیه السلام عارفاً بحقِّه، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «9»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 138 رقم 1،/ 139 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 21- 22؛ مثله الصّدوق، الأمالی،/ 142، ثواب الأعمال،/ 85؛ الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 128؛ السّبزواری، جامع‌الأخبار «10»،/ 79 رقم 109؛ القمی، نفس المهموم،/ 534
__________________________________________________
(1)- [فی مدینة المعاجز والبحار: «الحسن»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 47- 48].
(4)- [فی الأمالی وثواب الأعمال مکانه: «محمّد بن الحسن رحمه الله (أبی)، قال: حدّثنا أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن علیّ ...»].
(5)- [فی الکامل رقم 9 مکانه: «وحدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن ...»].
(6)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین والمناقب وجامع الأخبار].
(7)- [فی الکامل رقم 9: «أتی»].
(8)- [فی الکامل رقم 9 والأمالی وروضة الواعظین والمناقب والبحار: «قبر الحسین»، وفی ثواب الأعمال وجامع الأخبار: «قبر الحسین بن علیّ»، وفی نفس المهموم مکانه: «فمن أتی قبر الحسین ...»].
(9)- امام هفتم فرمود: «هر که قبر حسین علیه السلام را زیارت کند با معرفت به حق او، خدا گناهان گذشته و آینده اش را بیامرزد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 142
(10)- [حکاه أیضاً فی جامع الأخبار،/ 79 رقم 112].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 550
حدّثنی أبو العبّاس الکوفیّ، قال: حدّثنی محمّد «1» بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن الحسن ابن علیّ بن فضّال، عن محمّد بن الحسین بن کثیر، «2» عن هارون بن خارجة، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیهم السلام: إنّهم یروون «3» «4» أ نّه مَنْ زارَ «4» الحسین علیه السلام، کانت له حجّة وعمرة، قال «5» لی: مَنْ زاره واللَّه «5» عارفاً بحقِّه، غفر «6» له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «7»
وحدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخنا عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بإسناده مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 138 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 23؛ مثله
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 79؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 326
وحدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن الحکم بن مسکین، عن هند الحنّاط، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: مَنْ زار الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه یأتمّ به، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 139 رقم 6
وحدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، «8» عن الحسن بن علیّ بن عبداللَّه بن المغیرة «8»، عن العبّاس بن عامر، قال: أخبرنی یوسف الأنباریّ، «9» عن فائد الحنّاط، قال: قلت لأبی الحسن «10» علیه السلام: إنّهم یأتون قبر الحسین علیه السلام بالنّوایح والطّعام، قال: قد سمعت، قال: فقال:
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «حدّثنی الحسین بن أحمد، عن أبیه، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار].
(3)- [فی المطبوع وثواب الأعمال: «یرون»].
(4- 4) [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار والوسائل والبحار: «أنّ مَنْ زار قبر»].
(5- 5) [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار والوسائل: « (و) مَنْ زاره واللَّه»، وفی البحار: «واللَّه مَنْ زاره»].
(6)- [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار والوسائل والبحار: «غفر اللَّه»].
(7)- [إلی هنا حکاه فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار والوسائل].
(8- 8) [لم یرد فی البحار].
(9)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(10)- [فی البحار ونفس المهموم: «لأبی عبداللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 551
یا فائد! مَنْ أتی قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام عارفاً بحقِّه، غفر له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 139 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 25؛ مثله‌القمی، نفس المهموم،/ 534
وحدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن وعلیّ بن الحسین وجماعة، عن سعد بن عبداللَّه ومحمّد ابن یحیی، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن یحیی ابن علیّ التّمیمیّ، قال: أخبرنی رجل عن عبیداللَّه بن عبداللَّه وعلیّ بن الحسین بن علیّ علیهما السلام، قال: سمعت أبی یقول: من أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، غفر له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
وبإسناده عن صالح بن عقبة، عن یحیی بن علیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، غفر له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن‌إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام بهذین الحدیثین سواء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 139- 140 رقم 10 و 11
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن هارون بن مسلم، عن الحسن بن علیّ، عن أحمد بن عائذ، عن أبی یعقوب الأبزاریّ، عن فائد، عن عبد صالح علیه السلام، قال: دخلت علیه، فقلت له: جعلت فداک، إنّ الحسین علیه السلام قد زاره النّاس مَنْ یعرف هذا الأمر ومَنْ ینکره، ورکبت إلیه النِّساء، ووقع حال الشّهرة، وقد انقبضت منه
__________________________________________________
(1)- فائد حناط به آن حضرت [امام صادق علیه السلام]. گفت که: «با زن‌های نوحه‌گر و خوراک سر قبر حسین علیه السلام می‌آیند.»
فرمود: «شنیده ام.»
گوید: امام فرمود: «ای فائد! هرکس سر قبر حسین آید و عارف به‌حق او باشد، گذشته و آینده گناهانش آمرزیده شود.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 552
لمّا رأیت من الشّهرة. قال: فمکث ملیّاً لایجیبنی، ثمّ أقبل علیَّ، فقال: یا عراقیّ! إن شهروا أنفسهم فلا تشهر أنت نفسک، فوَ اللَّه ما أتی الحسین علیه السلام آتٍ عارفاً بحقّه إلّاغفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 140 رقم 14/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 26
حدّثنی علیّ بن الحسین «1» بن موسی «1» بن بابویه، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن سنان، عن محمّد بن صدقة، عن صالح النّیلیّ قال: «2» قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقّه کان کمن حجّ ثلاث حجج مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 140- 141 رقم 16/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 353؛ المجلسی، البحار، 98/ 36؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 149
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی أحمد بن علیّ بن عبید الجعفیّ، قال: حدّثنی محمّد بن أبی جریر القمی، قال: سمعت أبا الحسن الرّضا علیه السلام یقول لأبی: مَنْ «3» زار الحسین بن علیّ علیه السلام عارفاً بحقِّه، کان من محدِّثی اللَّه فوق عرشه. ثمّ قرأ: «إنّ المُتّقِینَ فِی جَنّاتٍ وَنَهَرٍ* فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ» «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 141 رقم 17/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 73؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 390؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد، عن أبان الأحمر، عن محمّد بن الحسین الخزّاز، «2» عن هارون بن خارجة، عن أبی
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [فی تظلّم الزّهراء والأسرار مکانه: «عن الرّضا علیه السلام: من ...»].
(4)- [القمر: 54/ 54- 55].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 553
عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت «1»: جعلت فداک «1»، ما لمَنْ أتی قبر الحسین زائراً له عارفاً بحقِّه یرید به وجه اللَّه تعالی والدّار الآخرة؟ فقال له «2»: یا هارون! من أتی قبر الحسین علیه السلام «3» زائراً له، عارفاً بحقِّه «3»، یرید به وجه اللَّه والدّار الآخرة غفر اللَّه- واللَّه «4»- له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «5»
ثمّ قال لی ثلاثاً: ألم أحلف لک؟ ألم أحلف لک؟ ألم أحلف لک؟
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 144 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 355؛ المجلسی، البحار، 98/ 19؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
وحدّثنی علیّ بن الحسین وجماعة مشائخی رحمهم الله، عن «6» «7» علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن محمّد بن عمر «7»، عن عیینة «8» بیّاع القصب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما أتی قبر «9» الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، «10» کتبه اللَّه «10» فی أعلی علِّیِّین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 147 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 70؛ مثله‌الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 325- 326
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل والأسرار: «له»].
(2)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(3- 3) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والبحار والأسرار].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل والأسرار].
(6)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «حدّثنا حمزة بن محمّد العلویّ، عن ...»].
(7- 7) کذا فی نسخ الکتاب الموجودة عندنا، وفی المستدرک نقلًا عن الکتاب علیّ بن إبراهیم، عن محمّد ابن أبی عمیر، فما فی النّسخ لا یتم، وما فی المستدرک لا یستقیم جدّاً لعدم روایة علیّ بن إبراهیم، عن نفس ابن أبی عمیر. والظّاهر أنّ الصّحیح بقرینة روایة الصّدوق فی ثواب الأعمال [والوسائل والبحار] هو علیّ بن إبراهیم عن أبیه، عن محمّد بن أبی عمیر رحمه الله.
(8)- [الوسائل: «عتیبة»].
(9)- [لم یرد فی ثواب الأعمال والبحار].
(10- 10) [ثواب الأعمال: «کتب اللَّه تعالی له»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 554
حدّثنی أبو العبّاس الکوفیّ، عن محمّد «1» بن الحسین، عن أبی داوود المسترقّ، عن عبداللَّه «2» ابن مسکان، «3» عن بعض أصحابنا «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال: مَنْ أتی قبر «4» الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، «5» کتبه اللَّه فی أعلی «5» علِّیِّین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 148 رقم 4 و 5/ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85؛ المجلسی، البحار، 98/ 70
وحدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار وسعد بن عبداللَّه جمیعاً، عن علیّ بن إسماعیل، عن محمّد بن عمرو الزّیّات، عن هارون بن خارجة، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: من أتی قبر الحسین علیه السلام «6» عارفاً بحقِّه، کتبه اللَّه فی أعلی علِّیِّین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 148 رقم 6/ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 347؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 324
وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، قال: حدّثنی محمّد بن الحسن ابن شمون البصریّ، قال: حدّثنی محمّد بن سنان، عن بشیر الدّهّان قال: کنت أحجّ فی کلّ سنة، فأبطأت سنة عن الحجّ. فلمّا کان من قابل حججت ودخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقال لی: یا بشیر! ما «7» أبطأک عن الحجّ فی عامنا «7» الماضی؟ قال: قلت: جعلت فداک، مال کان لی علی النّاس خفت ذهابه غیر أ نّی عرّفت عند قبر الحسین علیه السلام، قال:
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والبحار مکانه: «حدّثنی محمّد بن الحسین، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد ...»].
(2)- [فی الکامل رقم 5 مکانه: «حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن عبداللَّه ...»].
(3- 3) [لم یرد فی الکامل رقم 5 وثواب الأعمال والبحار].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5- 5) خ ل [وثواب الأعمال والبحار]: «کتب فی»، [وفی الکامل رقم 5: «کتب اللَّه له فی»].
(6)- [فی الفقیه والوسائل مکانه: «وقال الصّادق علیه السلام: مَنْ أتی الحسین علیه السلام ...»].
(7- 7) [البحار: «بطّئک عن الحجّ فی عامنا هذا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 555
فقال لی: ما فاتک شی‌ء ممّا کان فیه أهل الموقف، یا بشیر! من زار قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، کان کَمَنْ زار اللَّه فی عرشه.
وعنه، عن أبیه، عن محمّد بن الحسن بن شمون، قال: حدّثنی جعفر بن محمّد الخزاعیّ، عن بعض أصحابه، عن جابر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن عمّه، عن رجل، عن جابر نحوه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 149 رقم 11/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 76- 77
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی رحمهم الله، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن العمرکیّ، عمّن حدّثه، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن فضیل، عن محمّد بن مصادف، قال: حدّثنی مالک الجهنیّ عن أبی جعفر علیه السلام فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، قال: مَنْ أتاه زائراً له عارفاً بحقِّه، کتب اللَّه له حجّة، ولم یزل محفوظاً حتّی یرجع، قال: فمات مالک «1» فی تلک السّنة وحججت، فدخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقلت: إنّ مالک حدّثنی بحدیثٍ عن أبی جعفر علیه السلام فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، قال: هاته! فحدّثته. فلمّا فرغت، قال: نعم یا محمّد، حجّة وعمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 160 رقم 12/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 39
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد «2» بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن سنان، عن محمّد بن صدقة، «3» عن صالح النّیلیّ، قال: «4» قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، کان کَمَنْ حجّ مائة حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «مالکاً»].
(2)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنی سعد ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار].
(4)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 556
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 162 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار «1»، 98/ 42؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 393؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 92؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 82؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 350
وحدّثنی محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد «2» ابن عیسی، عن أبیه، عن عبداللَّه بن المغیرة، عن عبداللَّه بن میمون القدّاح «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت له: ما لمَنْ «4» أتی قبر الحسین علیه السلام زائراً «4» عارفاً بحقِّه، غیر «5» مستکبر ولا مستنکف «5»؟ قال: یکتب له ألف حجّة «6» وألف عمرة مبرورة «7»، وإن کان شقیّاً، کتب سعیداً ولم یزل یخوض فی رحمة اللَّه عزّ وجلّ. «8»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 164 رقم 10،/ 144- 145 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 354- 355؛ المجلسی، البحار «9»، 98/ 43؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131؛ مثله القمی، نفس المهموم،/ 536
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، «10» عن أحمد بن محمّد بن عیسی «10»، عن محمّد بن
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 33- 34 عن ثواب الأعمال].
(2)- [فی الکامل رقم 3 مکانه: «حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه عبداللَّه بن محمّد ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء، وفی الأسرار ونفس المهموم مکانه: «عن القدّاح ...»].
(4- 4) [فی الوسائل: «زار قبر الحسین علیه السلام»، وفی تظلّم الزّهراء: «أتی الحسین علیه السلام زائراً»].
(5- 5) [فی الکامل رقم 3 وتظلّم الزّهراء: «مستنکف ولا مستکبر»].
(6)- [أضاف فی الکامل رقم 3، والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم: «مقبولة»].
(7)- [الوسائل: «مقبولة»].
(8)- قداح از امام ششم علیه السلام گوید: به او گفتم: «کسی که بر سر قبر حسین به زیارت رود و عارف به حق او باشد و تکبر و استنکافی نکند، چه دارد؟»
فرمود: «هزار حج مقبول برایش نوشته شود و هزار عمره مبروره، و اگر شقی باشد، سعید نوشته شود. و همیشه در رحمت خدا غوطه ور است.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
(9)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 20؛ وتظلّم الزّهراء،/ 394؛ والأسرار،/ 149].
(10- 10) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 557
إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة، «1» عن بشیر الدّهّان، قال: قال جعفر بن محمّد علیه السلام: من زار قبر «2» الحسین علیه السلام یوم عرفة عارفاً بحقِّه، کتب اللَّه له ثواب ألف حجّة، وألف عمرة، وألف غزوة مع نبیّ مرسل، ومَنْ زارَ «3» أوّل یوم من رجب غفر اللَّه له، ألبتّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات «4»،/ 172 رقم 11/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 364؛ المجلسی، البحار، 98/ 89؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن یعقوب بن یزید الأنباریّ، عن محمّد «5» بن أبی عمیر، «6» عن زید الشّحّام، «7» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زارَ «8» قبر الحسین بن علیّ «8» یوم عاشوراء عارفاً بحقِّه، کان کَمَنْ زارَ اللَّه فی عرشه. «9»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 174 رقم 3/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 51؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 51؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 371- 372؛ المجلسی، البحار، 98/ 105؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 535؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 64، مصباح الزّائر،/ 261؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 482؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء «10»،/ 400؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2)- [لم یرد فی الأسرار].
(3)- [فی الوسائل والبحار والأسرار: «زاره»].
(4)- [حکاه أیضاً فی الکامل،/ 182 رقم 2].
(5)- [فی الإقبال مکانه: «روینا ذلک بإسنادنا إلی محمّد بن داوود القمی من کتابه کتاب الزّیارات والفضائل بإسناده إلی محمّد ...»].
(6)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والأسرار].
(7)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر والمصباح وتظلّم الزّهراء].
(8- 8) [فی التّهذیب والوسائل وتظلّم الزّهراء: «قبر أبی عبداللَّه علیه السلام»، وفی مصباح المتهجّد والإقبال: «قبر الحسین علیه السلام (فی)»، وفی مصباح الزّائر والمصباح: «الحسین (ابن علیّ) علیه السلام»، وفی الأسرار: «قبر أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام»].
(9)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «وروی فی حدیث آخر: وجبت له الجنّة»، وأضاف فی المصباح: «وأوجب اللَّه له الجنّة»].
(10)- [حکاه فی تظلّم الزّهراء عن هدایة الأمّة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 558
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل ابن بزیع، عن صالح بن عقبة، عن بشیر الدّهّان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث «1» طویل، قال: ویحک یا بشیر! إنّ المؤمن إذا «2» أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، فاغتسل فی الفرات، ثمّ خرج «2» کتب له بکلِّ خطوةٍ حجّة وعمرة مبرورات متقبّلات، وغزوة مع نبیّ «3» مرسل أو إمام عدل «3».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 184- 185 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 143
حدّثنی أبی رحمه الله، عن محمّد بن یحیی، وأحمد بن إدریس، عن العمرکیّ بن علیّ، عن یحیی- وکان فی خدمة الإمام أبی جعفر الثّانی علیه السلام- عن محمّد بن سنان، عن بشیر الدّهّان، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام وهو نازل بالحیرة وعنده جماعة من الشّیعة، فأقبل إلیَّ بوجهه، فقال: یا بشیر! حججت العام؟ قلت: جعلت فداک، لا، ولکن عرّفت بالقبر، قبر الحسین علیه السلام، فقال: یا بشیر! واللَّه ما فاتک شی‌ء ممّا کان لأصحاب مکّة بمکّة، قلت:
جعلت فداک، فیه عرفات؟ فسِّر لی، فقال: یا بشیر! إنّ الرّجل منکم لیغتسل علی شاطئ الفرات، ثمّ یأتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، فیعطیه اللَّه بکلّ قدم یرفعها أو یضعها مائة حجّة مقبولة ومعها مائة عمرة مبرورة ومائة غزوة مع نبیّ مرسل إلی أعداء اللَّه وأعداء الرّسول، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 185 رقم 3
حدّثنی جعفر بن محمّد «4» بن إبراهیم بن عبیداللَّه الموسویّ، عن «5» عبداللَّه بن نهیک، عن محمّد الفراشیّ «5»، عن إبراهیم بن محمّد الطّحّان، عن بشیر الدّهّان، «6» عن رفاعة بن
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «له»].
(2- 2) [البحار: «أتاه عارفاً بحقِّه، واغتسل فی الفرات»].
(3- 3) [البحار: «أو إمام عادل»].
(4)- [البحار: «عبداللَّه»].
(5- 5) کذا فی بعض النّسخ، وفی بعضها الفراش، [وفی البحار: «عبیداللَّه بن نهیک، عن محمّد بن الفراش»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 559
موسی النّخّاس، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ من خرج إلی قبر الحسین علیه السلام، عارفاً بحقِّه «1» وبلغ الفرات واغتسل فیه «1» وخرج من الماء، کان کمثل الّذی خرج من الذّنوب، فإذا مشی إلی الحائر «2» لم یرفع قدماً ولم یضع أخری إلّاکتب اللَّه له عشر حسنات ومحا عنه عشر سیِّئات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 187 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 146- 147؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422
حدّثنی أبی ومحمّد بن عبداللَّه رحمه الله جمیعاً، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن إبراهیم ابن مهزیار، عن أخیه علیّ بن مهزیار، عن أبی القاسم، عن القاسم بن محمّد، عن إسحاق ابن إبراهیم، عن هارون بن خارجة، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام وأنا عنده، فقال:
ما لمن زار قبر الحسین علیه السلام؟ قال: إنّ الحسین علیه السلام لمّا اصیب بکته حتّی البلاد، فوکّل اللَّه به أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة، فمن زاره عارفاً بحقّه شیّعوه حتّی یبلّغوه مأمنه، وإن مرض عادوه غدوة وعشیّة، وإن مات شهدوا جنازته واستغفروا له
إلی یوم القیامة. ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 191- 192 رقم 8
حدّثنی أبو العبّاس الرّزّاز، عن ابن أبی الخطّاب، قال: حدّثنی محمّد بن الفضیل، عن محمّد بن مضارب، عن مالک الجهنیّ، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال: یا مالک! إنّ اللَّه‌تبارک وتعالی لمّا قبض الحسین علیه السلام، بعث إلیه «3» أربعة ألف «3» ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة، فمَنْ زاره عارفاً بحقِّه، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر، وکتب «4» له
__________________________________________________
(1- 1) خ ل: «فاغتسل بماء الفرات»، [وفی البحار: «واغتسل فی الفرات»، وفی تظلّم الزّهراء: «اغتسل من ماء الفرات»].
(2)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
(3- 3) [البحار: «أربعة آلاف»].
(4)- [البحار: «کتب اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 560
حجّة، ولم یزل محفوظاً حتّی یرجع إلی أهله. قال: فلمّا مات مالک وقبض أبو جعفر علیه السلام دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فأخبرته بالحدیث. فلمّا انتهیت إلی حجّة قال: وعمرة یا محمّد.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 192 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 68
حدّثنا «1» أبی رضی الله عنه، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، «2» عن صالح بن عقبة، «3» عن بشیر الدّهّان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ربّما فاتنی الحجّ، فأعرّف عند قبر الحسین علیه السلام؟ قال: أحسنت یا بشیر! «4» أیّما مؤمن أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه «4»، فی غیر یوم عید کتبت «5» له عشرون حجّة وعشرون عمرة مبرورات متقبّلات، وعشرون غزوة مع نبیّ مرسل أو إمام عادل، «6» ومَنْ أتاه «7» فی یوم عید کتبت «7» له «8» مائة حجّة ومائة عمرة ومائة «8» غزوة مع نبیّ مرسل «9» أو إمام عادل «6»، ومَنْ «10» أتاه فی یوم عرفة عارفاً بحقِّه، کتبت «11» له ألف حجّة وألف عمرة
__________________________________________________
(1)- [الطّوسی: «أخبرنا محمّد بن محمّد، قال: حدّثنا أبو جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه، قال: حدّثنا»].
(2)- [من هنا حکاه فی الفقیه].
(3)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین].
(4- 4) [الطّوسی: «إنّه من أتی قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام»].
(5)- [الطّوسی: «کتب»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
(7- 7) [الطّوسی: «یوم عید عارفاً بحقّه کتب»].
(8- 8) [فی الفقیه: «ألف حجّة وألف عمرة مبرورات متقبّلات وألف»، وفی الطّوسی: «مائة حجّة ومائة عمرة مبرورات متقبّلات ومائة»].
(9) (9*) [لم یرد فی الفقیه وروضة الواعظین].
(10)- [فی مصباح المتهجّد مکانه: «قال بشیر: قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: إنّه یفوتنی الحجّ فأعرّف عند قبر الحسین علیه السلام، فقال: أحسنت یا بشیر، مَنْ ...»، وفی الإقبال: «أبو عبداللَّه علیه السلام: ومَنْ ...»، وفی المصباح: «عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
(11)- [فی الطّوسی: «کتب»، وفی مصباح المتهجّد والإقبال والمصباح: «کتب اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 561
مبرورات «1» متقبّلات وألف غزوة مع نبیّ مرسل (9*) أو إمام عادل. «2» «3» قال: فقلت له: وکیف «3» لی بمثل الموقف «4»؟ قال: فنظر إلیَّ «5» شبه المغضب «5»، ثمّ قال: یا بشیر «6»! «7» إنّ المؤمن إذا «8» أتی قبر الحسین علیه السلام یوم عرفة واغتسل بالفرات، ثمّ «7» توجّه إلیه «9» کتب اللَّه عزّ وجلّ «9» له بکلِّ خطوةٍ حجّة بمناسکها، «10» ولا أعلمه «10» إلّاقال: وغزوة «11» ... «12»
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی ثواب الأعمال والإقبال].
(2)- [إلی هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والمصباح].
(3- 3) [فی الطّوسی: «قال بشیر: فقلت له: کیف»].
(4)- [فی الطّوسی: «الموقفین»، وفی روضة الواعظین: «هذا الموقف»].
(5- 5) [الطّوسی: «کالمغضب»].
(6)- [الإقبال: «فلان»].
(7- 7) [الطّوسی: «مَنْ أتی الحسین بن علیّ علیهما السلام عارفاً بحقِّه، فاغتسل فی الفرات و»].
(8)- [روضة الواعظین: «لو»].
(9- 9) [فی ثواب الأعمال والطّوسی: «کتبت»].
(10- 10) [الطّوسی: «قال: ولا أعلم»].
(11)- [فی ثواب الأعمال: «وعمرة وغزوة»، وفی الفقیه والإقبال: «وعمرة»].
(12)- بشیر دهان گوید: به امام ششم گفتم: «بسا باشد حج از من فوت شود و نزد قبر حسین علیه السلام عرفه را بگذرانم.»
فرمود: «احسنت ای بشیر! هر مؤمنی نزد قبر حسین علیه السلام آید با معرفت به حق او در غیر روز عید، نوشته شود بر ایش بیست حج و بیست عمره تمام و مقبول، و بیست جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل. و هر که روز عید زیارتش کند، ثواب صد حج و صد عمره و صد غزوه با پیغمبر یا امام عادل دارد. و هر که در عرفه به زیارتش آید با معرفت به حقش، نوشته شود برایش هزار حج و هزار عمره تمام و پذیرفته، و هزار جهاد به همراه پیغمبر مرسل یا امام عادل.»
گوید: عرض کردم: «چگونه ثواب موقف عرفات را ببرم؟»
با خشم به من نگاه کرد و فرمود: «به راستی مؤمنی که عرفه به زیارت قبر حسین آید و از فرات غسل کند و به آن رو کند، خدای عز وجل به هر گامی ثواب یک حج با تمام مناسکش برای او بنویسد. و همین دانم که یک جهاد هم اضافه کرد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 143- 144
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 562
الصّدوق، الأمالی،/ 143 رقم 11، ثواب الأعمال،/ 89- 90، من لا یحضره الفقیه، 2/ 346- 347/ عنه: الطّوسی، الأمالی،/ 201؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال «1»، 2/ 61؛ المجلسی، البحار، 98/ 85؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194؛ الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 497؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 501
حدّثنا أحمد بن الحسن القطّان، قال: حدّثنا الحسن «2» بن علیّ السّکریّ، قال: أخبرنا محمّد بن زکریّا، قال: حدّثنا أحمد بن عیسی، عن عمّه محمّد بن عبداللَّه بن حسن، عن زید بن علیّ علیه السلام، قال: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «3»
الصّدوق، الأمالی،/ 237 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 325؛ المجلسی، البحار، 98/ 22
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن بشیر الدّهّان، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: أ یّما مؤمن زارَ الحسین ابن علیّ علیه السلام عارفاً بحقِّه فی غیر یوم عید، کتبت له عشرون حجّة وعشرون عمرة مبرورات متقبّلات، وعشرون غزوة مع نبیّ مرسل أو إمام عادل.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 89/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 34
بهذا الإسناد [حدّثنا أبو الحسن محمّد بن علیّ بن الشّاه الفقیه المروزی بمروالروذ فی داره، قال: حدّثنا «4» أبوبکر بن محمّد «5» بن عبداللَّه النّیسابوریّ، قال: حدّثنا أبو القاسم عبداللَّه «4» بن أحمد بن عامر بن سلیمان الطّائیّ
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی ثواب الأعمال،/ 89 والإقبال، 2/ 61 والبحار، 98/ 34].
(2)- [الوسائل: «الحسین»].
(3)- زید بن علی فرمود: «هر که به زیارت قبر حسین علیه السلام آید با معرفت به حقش، خدا گناهان گذشته و آینده اورا بیامرزد.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 237
(4- 4) [الوسائل: «محمّد بن عبداللَّه النّیشابوریّ، عن عبیداللَّه»].
(5)- [فی الفرائد مکانه: «أخبرنا الصّالح أبو الفضل [أحمد] بن هبة اللَّه بن أحمد سماعاً علیه بإجازته، عن أبی روح المعزّ بن محمّد الهرویّ وأمّ المؤیّد زینب بنت عبدالرّحمان بن الحسن بإجازتهما، عن زاهر بن طاهر الشّحامیّ، قال: أنبأنا أبو الحسن علیّ بن محمّد بن علیّ السّحابیّ الزّوزنیّ، أنبأنا أبو الحسن محمّد بن أحمد ابن محمّد بن هارون الزّوزنیّ، حدّثنا أبو بکر محمّد ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 563
بالبصرة، قال: حدّثنا أبی فی سنة ستّین ومائتین، قال: حدّثنی علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام سنة أربع وتسعین ومائة، «1» وحدّثنا أبو منصور أحمد بن إبراهیم بن بکر الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أبو إسحاق إبراهیم بن هارون بن محمّد الخوریّ، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن زیاد الفقیه الخوریّ بنیسابور، قال: حدّثنا أحمد بن عبداللَّه الهرویّ الشّیبانیّ، عن الرّضا علیّ بن موسی علیهما السلام، وحدّثنی أبو عبداللَّه الحسین بن محمّد الأشنانیّ الرّازی العدل ببلخ، قال: حدّثنا علیّ بن محمّد بن مهرویة القزوینیّ، عن داوود بن سلیمان الفرّاء، عن «2» علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام «1»، قال: حدّثنی أبی موسی بن جعفر]، عن جعفر بن محمّد علیهما السلام أ نّه سئل عن زیارة «3» قبر الحسین «4» بن علیّ علیهما السلام، قال: أخبرنی أبی علیه السلام: إنّ «4» مَنْ زارَ قبر الحسین ابن علیّ علیه السلام عارفاً بحقِّه، «5» کتبه اللَّه فی «6» علِّیِّین، ثمّ «5» قال: إنّ حول قبر الحسین علیه السلام سبعین «6» ألف ملک شعثاً غبراً یبکون علیه إلی یوم القیامة. «7» «8»
الصّدوق، عیون أخبار الرّضا علیه السلام، 2/ 48 رقم 159/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الفرائد].
(2)- [فی البحار مکانه: «بالأسانید الثّلاثة، عن ...»].
(3)- [فی ذخائر العقبی وفضائل الخمسة مکانه: «عن علیّ بن موسی الرّضا بن جعفر، قال: سئل جعفر ابن محمّد عن زیارة ...»، وفی جامع الأخبار مکانه: «سئل الصّادق علیه السلام عن زیارة ...»].
(4- 4) [فی ذخائر العقبی والوسائل والبحار وفضائل الخمسة: «فقال: (قال) أخبرنی أبی علیه السلام إنّ»، وفی جامع الأخبار والفرائد: «فقال: أخبرنی أبی علیه السلام، قال»].
(5- 5) [فی ذخائر العقبی وفضائل الخمسة: «کتب اللَّه له فی علِّیِّین و»].
(6- 6) [فی جامع الأخبار: «العلّیّین، ثمّ قال: إنّ حول قبره لسبعین»].
(7)- [أضاف فی ذخائر العقبی وفضائل الخمسة: «خرّجه أبو الحسن العتیقیّ»].
(8)- به این اسناد از جعفر بن محمد علیه السلام مروی است که: از آن جناب سؤال کردند، از زیارت قبر حسین علیه السلام. فرمود: «پدر بزرگوارم به من خبر داد که هر کس زیارت کند قبر حسین علیه السلام را و عارف باشد به حق او، حق تعالی اورا در زمره علیین می‌نویسد.»
پس از آن فرمود: «گرداگرد قبر آن بزرگوار هفتاد هزار فرشته ژولیده موی غبار آلوده هستند که بر آن بزرگوار گریه می‌کنند، تا روز قیامت.»
اصفهانی، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، 2/ 282
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 564
الشّیعة «1»، 10/ 329؛ المجلسی، البحار، 98/ 69؛ مثله محبّ الدّین الطّبری، ذخائر العقبی،/ 151؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 77؛ الحموئی، فرائد السّمطین، 2/ 174؛ الفیروزآبادی، فضائل الخمسة، 3/ 394
حدّثنا محمّد بن جعفر بن محمّد التّمیمیّ، قال: أنا أحمد بن محمّد بن سعید، قال:
حدّثنی محمّد بن یوسف بن إبراهیم الوردای، قال: نا الحسن بن علیّ بن فضّال، قال:
حدّثنی محمّد بن الحسین بن کثیر الخرّاز، عن أبیه، عن هارون بن خارجة قال: کنت عند أبی عبداللَّه، فذکر الحسین علیه السلام، فبکی، وبکیت، فقال أبو عبداللَّه: قال الحسین علیه السلام: أنا قتیل العبرة، فلا یذکرنی مؤمن إلّابکی. قال: فقلت له: ما لمَنْ أتی قبره عارفاً بحقِّه لا یرید بذلک إلّاوجه اللَّه والدّار الآخرة؟ فنکت فی الأرض ثلاثاً، ثمّ رفع رأسه، فقال: یغفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. ثمّ قال له: أتعلم یا هارون بن خارجة إنّ اللَّه سبحانه وکّل بقبر الحسین سبعین ألف ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی أن تقوم السّاعة ویشهدون لمَنْ زاره بالموافاة عند ربّ العالمین.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 60- 61 رقم 41
أخبرنا زید بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید «2»، قال: نا إبراهیم بن أحمد القصار، قال: نا علیّ بن الحسن بن عبدالرّحمان المقرئ، قال: نا محمّد بن منصور المقرئ، قال: نا جعفر بن محمّد، عن یزید بن قدامة، قال: أخبرنی أبو سعید الأصبهانیّ، قال:
سألت جعفر بن محمّد عن زیارة الحسین، فقال: بخّ بخّ، مَنْ زارَ الحسین عارفاً بحقِّه، متولّیاً لأمره، متبرِّئاً من عدوِّه، فله حجّة وعمرة، وحجّة وعمرة، وحجّة وعمرة مبرورة متقبّلة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 65 رقم 47
حدّثنا محمّد بن محمّد بن نوح النّخعیّ، قال: نا إسحاق بن محمّد بن المنصوری المقرئ،
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 330 عن الفضل بن الحسن الطّبرسی فی صحیفة الرّضا علیه السلام].
(2)- فی الأصل: «أحمد بن محمّد بن ولید»، والصّحیح ما أثبتناه.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 565
قال: نا محمّد بن عمران بن حجّاج، قال: نا حسن بن حسین، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن علیّ بن موسی الرّضا، قال: مَنْ زارَ الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه فکأنّما زارَ اللَّه عزّ وجلّ فوق عرشه.
وحدّثنا میمون بن علیّ بن حمید، عن إسحاق بن محمّد المقرئ بهذا.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 71- 72 رقم 57
حدّثنا محمّد بن محمّد بن نوح النّخعیّ ومحمّد بن زید بن أحمد التّمیمیّ، قالا: نا إسحاق بن محمّد المنصوریّ، قال: نا محمّد بن عمران بن حجّاج، قال: نا حسن بن حسین العرنیّ، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن بشیر الدّهّان، عن جعفر بن محمّد علیه السلام، قال: مَنْ زار الحسین یوم عرفة عارفاً بحقِّه، کتب له ثواب ألف حجّة، وألف عمرة، وألف غزوة مع نبیّ مرسل «1».
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 78 رقم 66
أخبرنا محمّد بن محمّد، قال: أخبرنی أبو القاسم جعفر بن محمّد، عن أبیه، عن سعد ابن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن علیّ بن رئاب، عن محمّد بن مسلم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام: «2» [...].
وقال علیه السلام: مَنْ زارَ «3» أمیر المؤمنین علیه السلام عارفاً بحقِّه، غیر متجبِّر، ولا متکبِّر، کتب اللَّه له أجر مائة ألف شهید، وغفر اللَّه «4» ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر، وبُعِثَ من الآمنین، وهوّن علیه الحساب، واستقبلته الملائکة، فإذا انصرف «5» شیّعته إلی منزله، فإن «5» مرض عادوه، وإن مات تبعوه بالاستغفار إلی قبره. «2»
__________________________________________________
(1)- [فی المطبوع: «مرسل رسول اللَّه (ص)].
(2- 2) [الوسائل: «فی حدیث»].
(3)- [زاد فی بشارة المصطفی: «قبر»].
(4)- [زاد فی البحار: «له»].
(5- 5) [بشارة المصطفی: «شیّعوه إلی منزله، فإذا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 566
قال: ومَنْ «1» زارَ «2» الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، کتب اللَّه له ثواب ألف حجّة مقبولة «3» وألف عمرة مقبولة «3»، وغفر «4» له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
الطّوسی، الأمالی،/ 214- 215 رقم 372/ عنه: الطّبری، بشارة المصطفی،/ 108، 109؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 347؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 202؛ المجلسی، البحار «5»، 97/ 257؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 148- 149
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن الحسین بن محمّد، عن حمید بن زیاد، عن عبید بن نهیک، عن محمّد بن فراس، عن إبراهیم بن محمّد الطّحّان، عن بشیر الدّهّان، عن رفاعة النّخّاس، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: أخبرنی أبی أنّ «6» مَنْ خرج إلی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، غیر مستکبر، وبلغ الفرات ووقع فی الماء وخرج من الماء، کان مثل الّذی یخرج من الذّنوب، وإذا مشی إلی الحسین علیه السلام فرفع قدماً ووضع أخری، کتب اللَّه له عشر حسنات، ومحا عنه عشر سیّئات.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 52 رقم 125/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 378؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
وروی زید الشّحّام، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زار «7» الحسین علیه السلام یوم عرفة عارفاً بحقِّه، کتب اللَّه له ألف حجّة مقبولة وألف عمرة مبرورة.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 497/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 362؛ المجلسی، البحار، 98/ 91؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
__________________________________________________
(1)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر ابن مسلم، عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
(2)- [أضاف فی بشارة المصطفی والوسائل والأسرار: «قبر»].
(3- 3) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(4)- [بشارة المصطفی: «غفر اللَّه»].
(5)- [حکاه عنه أیضاً فی البحار، 56/ 176- 177].
(6)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(7)- [زاد فی البحار: «قبر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 567
بشیر الدّهّان، عن رفاعة النّخّاس، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقال لی:
یا رفاعة! أما «1» حججت العام؟ «2» قال: قلت: جُعلت فداک «2»، ما کان عندی ما أحجُّ به، ولکنِّی «3» عرّفتُ عند قبر حسین بن علیّ علیهما السلام، فقال لی: یا رفاعة! ما قصّرتَ عمّا کان أهل مِنی فیه صلی الله علیه و آله لولا أنِّی أکره أن یدعَ النّاس الحجّ، لحدّثتک بحدیث لا تدع زیارة قبر الحسین علیه السلام أبداً. «4» ثمّ نکت الأرض وسکت طویلًا «4»، ثمّ قال: أخبرنی أبی، قال «5»: من خرج إلی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، غیر مستکبر، صحبه ألف ملک عن یمینه وألف ملک عن یساره «6»، وکتب له ألف حجّة وألف عمرة مع نبیّ أو وصیّ نبیّ.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 498/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 362؛ المجلسی، البحار، 98/ 91؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150- 151
وقال أبو عبداللَّه علیه السلام: [...] ومَنْ زاره کان اللَّه له من وراء حوائجه وکفی ما همّه من أمر دنیاه، فإنّه یجلب الرّزق علی العبد، ویخلف علیه ما ینفق، ویغفر له ذنوب خمسین سنة، ویرجع إلی أهله وما علیه وزر ولا خطیئة إلّاوقد محیت من صحیفته، فإن هلک فی سفرته نزلت الملائکة فغسلته وفتح له باب إلی الجنّة یدخل بذلک علیه روحها حتّی ینشر، وإن سلم فتح له الباب الّذی ینزل منه رزقه، ویجعل له بکلّ درهم أنفقه عشرة آلاف درهم وذخر له ذلک، وإذا حشر قیل له: لک بکلّ درهم عشرة آلاف درهم، إنّ‌اللَّه نظر لک، فذخرها لک عنده.
الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل: «ما»، وفی الأسرار مکانه: «فی خبر رفاعة، قال: دخلت علی الصّادق علیه السلام، فقال: یا رفاعة! ما ...»].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «قلت»].
(3)- [البحار: «لکنّنی»].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(5)- [فی الوسائل والأسرار: «أنّ»].
(6)- [البحار: «شماله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 568
وبهذا الإسناد [أخبرنا الحافظ أبوبکر عبیداللَّه بن نصر الزّاغونیّ، أخبرنا محمّد بن إسحاق بن الباقرحیّ، أخبرنا الحسین بن الحسن بن علیّ بن بندار، أخبرنا أبو بکر أحمد بن إبراهیم بن الحسن بن محمّد بن شاذان، أخبرنا أبو القاسم عبداللَّه بن أحمد بن عامر بن سلیمان، حدّثنی أبی أحمد بن عامر، حدّثنی علیّ بن موسی الرّضا، حدّثنی أبی موسی بن جعفر] قال جعفر بن محمّد: وسئل عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، أخبرنی أبی قال: من زار قبر الحسین عارفاً بحقِّه، کتبه اللَّه عزّ وجلّ فی علّیّین.
الخوارزمی، مقتل الحسین، 2/ 169
أبان بن تغلب، عن الصّادق علیه السلام، قال: وکّل اللَّه بقبر الحسین أربعة آلاف ملکاً شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة، فمَنْ زاره عارفاً بحقِّه، شیّعوه حتّی یبلغوه مأمنه، وإن مرض عادوه غدوة وعشیّاً؛ وإذا مات شهدوا جنازته واستغفروا له إلی یوم القیامة.
ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 128
وبشیر الدّهّان، قال: قلت للصّادق علیه السلام: ربّما فاتنی الحجّ فأعرّف عند قبر الحسین؟
وقال علیه السلام: مَنْ زار الحسین عارفاً بحقِّه فی غیر یوم عید کتب اللَّه تعالی له عشرین حجّ وعشرین عمرة، مبرورات متقبّلات وعشرین عمرة مع نبیّ مرسل وإمام عادل، ومن أتاه فی یوم عید کتب اللَّه تعالی له مائة حجّة ومائة عمرة ومائة غزوة مع نبیّ مرسل أو إمام عادل، ومن أتاه فی یوم عرفة عارفاً بحقِّه، کتب اللَّه تعالی له ألف حجّة وألف عمرة وألف غزوة مع نبیّ مرسل وإمام عادل، قلت له: فکیف بمثل الموقف؟ فنظر إلیَّ کالمغضب وقال: إنّ المؤمن إذا اغتسل من الفرات ثمّ توجّه إلی الحسین علیه السلام یوم عرفة کتب اللَّه له بکلِّ خطوةٍ حجّة بمناسکها، ولا أعلم إلّاقال: وعمرة.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 501- 502
وروی أیضاً [شیخنا الشّیخ الشّهید محمّد بن مکّیّ] رضی الله عنه فی دروسه أنّ زیارته فرض علی کلّ مؤمن، وأنّ ترکها ترک حقّ للَّه‌ولرسوله، وأنّ ترکها عقوق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وانقاص فی الإیمان والدِّین، وأ نّه حقّ علی الغنیّ زیارته فی السّنة مرّتین، والفقیر فی السّنة مرّة،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 569
وأ نّه مَنْ أتی علیه حول ولم یأت قبره نقص من عمره حول، وأ نّها تطیل العمر، وأنّ أیّام زیارته لاتعدّ من الأجل، وتفرّج الغمّ، وتمحّص الذّنوب، وبکلّ خطوة حجّة مبرورة، وله بزیارته عتق ألف نسمة، وحمل علی ألف فرس فی سبیل اللَّه، وله بکلّ درهم أنفقه عشرة آلاف درهم، وأنّ مَنْ أتی قبره عارفاً بحقِّه، غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 520- 521
وفی خبر آخر: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، کان کَمَنْ حجّ مائة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. وفی آخر کتب اللَّه له ثمانین حجّة مبرورة. وفی آخر: حتّی قال ثلاثین حجّة مبرورة متقبّلة زاکیة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله. «1»
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 149
وفی روایات کثیرة: إنّ زیارته علیه السلام تعدل الحجّ والعمرة والجهاد والإعتاق، بل تعدل عشرین حجّة وأفضل من عشرین حجّة، بل کتب اللَّه له ثمانین حجّة مبرورة، وأ نّها تعدل حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، بل من أتاه عارفاً بحقِّه، کان کَمَنْ حجّ مائة حجّة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، ومَنْ أتاه ماشیاً، کتب اللَّه له بکلِّ قدمٍ یرفعها ویضعها عتق رقبة من ولد إسماعیل علیه السلام. «2»
القمی، نفس المهموم،/ 535
__________________________________________________
(1)- فرمود [امام صادق علیه السلام]: «هر که زیارت کند حسین علیه السلام را عارفاً بحقه، نوشته می‌شود از برای او ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول و می‌آمرزد خداوند گناهان گذشته و آینده اورا.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 66- 67
(2)- در روایات بسیاری است که زیارت آن‌حضرت برابر حج و عمره و جهاد و آزاد کردن بنده‌هاست. بلکه برابر بیست حج است و بهتر از بیست حج است. و بلکه خدا هشتاد حج مقبول نویسد و زیارتش برابر حج با رسول خداست. و بلکه عارف به حقش به زیارت او رود، چنان کسی باشد که با رسول خدا صلی الله علیه و آله صد حج کرده باشد. و هر که پیاده به زیارت او رود، به هر گامی که بردارد و بگذارد، ثواب آزاد کردن بنده ای از اولاد اسماعیل را دارد.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 570

نیّة زائر الحسین علیه السلام‌

حدّثنی أبی «1» وعلیّ بن الحسین، ومحمّد بن الحسن، جمیعاً «1»، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، قال: حدّثنا عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس بن عبداللَّه «2»، عن قدامة بن مالک، عن «3» أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من زارَ «4» الحسین علیه السلام محتسباً «5» لا أشِراً ولا بطراً «6» ولا ریاء «6» ولا سمعة محّصت عنه «7» ذنوبه کما یمحّص «8» الثّوب بالماء «9» فلا یبقی علیه دنس، ویکتب «10» له بکلِّ خطوة حجّة «11»، وکلّما «12» رفع قدماً «12» عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 144 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 36- 37؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 44؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «13»، 10/ 389؛ المجلسی، البحار، 98/ 19؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422؛ مثله المفید،
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی التّهذیب].
(2)- خ ل [والمزار والتّهذیب والبحار]: «عبدالرّحمان».
(3)- [من هنا حکاه فی المقنعة ومصباح الزّائر وجامع الأخبار والمصباح وتظلّم الزّهراء].
(4)- [التّهذیب: «أراد زیارة قبر»].
(5)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر وجامع الأخبار والمصباح، وفی المزار والمقنعة: «ابن علیّ»، وفی الوسائل: «احتساباً»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
(7)- [لم یرد فی المزار والمقنعة والتّهذیب ومصباح الزّائر وجامع الأخبار والمصباح].
(8)- [فی البحار: «یمضّض»، وفی تظلّم الزّهراء: «تمضمض»].
(9)- [فی المزار والمقنعة والتّهذیب ومصباح الزّائر وجامع الأخبار والمصباح والوسائل والبحار: «فی الماء»].
(10)- [التّهذیب: «یکتب اللَّه»].
(11)- [أضاف فی جامع الأخبار: «مبرورة»].
(12- 12) [فی المزار والمقنعة والتّهذیب ومصباح الزّائر وجامع الأخبار والمصباح: «رفع قدمه»، وفی تظلّم الزّهراء: «دفع قدماً»].
(13)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 347 عن التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 571
المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 468؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 193؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 78؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 499
حدّثنی أبی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه ابن محمّد الیمانی، عن منیع بن الحجّاج، عن صفوان بن یحیی، عن صفوان بن مهران الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زارَ قبر الحسین علیه السلام وهو یرید اللَّه عزّ وجلّ «1» شیّعه جبرئیل ومیکائیل وإسرافیل حتّی یرد إلی منزله. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 145 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 20؛ مثله‌القمی، نفس المهموم،/ 533
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ «3»، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن عبداللَّه بن مسکان، «4» قال: شهدت أبا عبداللَّه علیه السلام وقد أتاه قوم من أهل خراسان، فسألوه عن إتیان قبر الحسین علیه السلام وما فیه من الفضل، قال: حدّثنی أبی، عن جدِّی أ نّه کان یقول: مَنْ زاره «4» یرید «5» به وجه اللَّه أخرجه اللَّه من ذنوبه کمولود ولدته امّه وشیّعته «6» الملائکة فی مسیره، «7» فرفرفت علی رأسه قد صفوا بأجنحتهم علیه حتّی یرجع إلی أهله، وسئلت الملائکة المغفرة له من ربِّه، وغشیته الرّحمة من عنان السّماء، ونادته الملائکة «7» طبت وطاب من زرت، وحفظ فی أهله.
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(2)- در حدیث دیگر است که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با او همراه باشند تا به منزل خود برگردد.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
(3)- [الکامل رقم 8: «الأنصاریّ»].
(4- 4) [الوسائل: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام أ نّه سمعه یقول: من زار الحسین علیه السلام»].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر ابن مسکان، عن الصّادق علیه السلام: من زار الحسین علیه السلام یرید ...»].
(6)- [الوسائل: «شیّعه»].
(7- 7) [فی الوسائل والأسرار: «إلی أن قال: وسألت الملائکة المغفرة له من ربِّه ونادته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 572
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 145 رقم 5،/ 154 رقم 8/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 389- 390؛ المجلسی، البحار، 98/ 19؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
وحدّثنی عبیداللَّه بن الفضل بن «1» محمّد بن هلال، قال: حدّثنا عبدالرّحمان، قال: حدّثنا سعید بن خثیم «2»، عن أخیه معمر، قال: سمعت زید بن علیّ، یقول: مَنْ زارَ قبر الحسین «3» ابن علیّ «3» لا یرید به إلّا «4» وجه اللَّه تعالی، غفر «4» له جمیع ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر، فاستکثروا من زیارته «5» یغفر اللَّه «5» لکم ذنوبکم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 145 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 20؛ مثله‌أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 49
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر، عن أبیه، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن أبیه، عن محمّد بن سنان، «6» عن حذیفة بن منصور، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام للَّه‌وفی اللَّه أعتقه اللَّه من النّار وآمنه یوم الفزع الأکبر، ولم یسأل اللَّه تعالی حاجة من حوائج الدّنیا والآخرة إلّاأعطاه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 145- 146 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 390؛ المجلسی، البحار، 98/ 20؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
أخبرنا محمّد بن محمّد، قال: حدّثنا القاضی أبو بکر محمّد بن عمر الجعابیّ، قال:
حدّثنا الحسین بن محمّد بن بشر، قال: حدّثنا علیّ بن الحسن «7» بن عبید، قال: حدّثنا
__________________________________________________
(1)- [البحار: «عن»].
(2)- [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام مکانه: «أخبرنا زید بن حاجب بن جعفر، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: نا حسین بن سعید، قال: نا عبدالرّحمان بن سراج، قال: نا سعید بن خثیم ...»].
(3- 3) [لم یرد فی فضل زیارة الحسین علیه السلام].
(4- 4) [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام والبحار: «اللَّه غفر اللَّه»].
(5- 5) [فضل زیارة الحسین علیه السلام: «یغفر»].
(6)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(7)- [الوسائل: «الحسین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 573
إسماعیل بن أبان، قال: حدّثنا أبو مریم، قال: حدّثنی «1» حمران بن أعین رحمه الله، قال: زرت «2» قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام «2»، فلمّا قدمت «3» جاءنی أبو جعفر محمّد بن علیّ علیهم السلام وعمر ابن علیّ بن عبداللَّه بن علیّ، فقال «3» لی «4» أبو جعفر علیه السلام: أبشر یا حُمران، فمَنْ زارَ قبور شهداء آل محمّد علیهم السلام یُرید «5» اللَّه بذلک وصلة «5» نبیّه، خرج من ذنوبه کیوم ولدته امّه. «6»
الطّوسی، الأمالی،/ 414 رقم 931/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 330؛ المجلسی، البحار، 98/ 20؛ مثله القمی، نفس المهموم،/ 533
أخبرنا زید بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: نا حسین بن سعید، قال: نا داوود بن محمّد النّهدیّ، قال: نا حمّاد بن ثابت، عن عبداللَّه بن الحسن، قال: من زار قبر الحسین علیه السلام لا یرید به إلّااللَّه فتفطّرت قدماه فی ذهابه إلیه، کان کَمَنْ تفطّرت قدماه فی سبیل اللَّه.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 68 رقم 52
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(2- 2) [فی الوسائل: «الحسین علیه السلام»، وفی البحار ونفس المهموم: «قبر الحسین علیه السلام»].
(3- 3) [الوسائل: «قال»].
(4)- [لم یرد فی البحار ونفس المهموم].
(5- 5) [الوسائل: «بذلک صلة»].
(6)- از حمران است که: من قبر حسین علیه السلام را زیارت کردم و چون به خانه آمدم، امام پنجم محمد بن علی علیه السلام با عمر بن علی بن عبداللَّه بن علی به دیدن من آمدند و امام پنجم فرمود: «ای حمران! مژده گیر هر که قبور شهدای آل محمد را زیارت کند به قصد تقرب به خدا و صله رسول او، چون روزی که مادرش او را زائیده، از گناهان بیرون آید.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 574

فضل زیارة الإمام الحسین علیه السلام مع الشّوق إلیه‌

حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن صفوان بن یحیی، عن أبی اسامة «1» زید الشّحّام، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: مَن أتی قبر الحسین علیه السلام تشوّقاً إلیه، کتبه اللَّه من الآمنین «2» یوم القیامة «2» وأعطی کتابه بیمینه وکان تحت لواء «3» الحسین علیه السلام حتّی یدخل «3» الجنّة فیسکنه فی درجته، إنّ اللَّه «4» عزیز حکیم «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 142 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 389؛ المجلسی، البحار، 98/ 26؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمّد بن مسلم «5»، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: لو یعلم «6» النّاس ما فی زیارة قبر «6» الحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقاً وتقطّعت أنفسهم علیه «7» حسرات، قلت: وما فیه؟ قال: مَنْ «8» أتاه تشوّقاً، کتب اللَّه «8» له ألف حجّة متقبّلة «9»، وألف عمرة مبرورة، وأجر
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2- 2) [لم یرد فی الأسرار].
(3- 3) [فی الوسائل والبحار: «الحسین بن علیّ علیه السلام حتّی یدخل»، وفی الأسرار: «الحسین بن علیّ علیه السلام حین یدخله»].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «سمیع علیم»].
(5)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء، وفی الأسرار مکانه: «عن محمّد بن مسلم ...»].
(6- 6) [فی الوسائل والبحار: «النّاس ما فی زیارة»، وفی تظلّم الزّهراء: «النّاس فی ما زیارة قبر»، وفی الأسرار: «الزّائر فی زیارة قبر»].
(7)- [لم یرد فی الأسرار].
(8- 8) [فی الوسائل: «زاره تشوّقاً إلیه، کتب اللَّه»، وفی تظلّم الزّهراء: «أتاه تشوّقاً، کتب»، وفی الأسرار: «أتاه تشوّقاً علیه، کتب»].
(9)- [الأسرار: «مقبولة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 575
ألف شهید من شهداء بدر، وأجر ألف صائم، وثواب ألف صدقة مقبولة، وثواب ألف «1» نسمة أرید بها وجه اللَّه، ولم یزل محفوظاً «2» سنته من کلِّ آفة أهونها «3» الشّیطان، ووکّل به ملک کریم یحفظه من بین یدیه ومن خلفه وعن یمینه وعن شماله ومن فوق رأسه ومن تحت «4» قدمه، فإن مات سنته «4» حضرته ملائکة الرّحمة یحضرون غسله وأکفانه والاستغفار له ویشیّعونه إلی قبره بالاستغفار له، ویفسح له فی «5» قبره مدّ بصره، ویؤمنه اللَّه من ضغطة القبر، ومن «6» منکرٍ ونکیر أن یرعانه، ویفتح له باب «7» إلی الجنّة، ویُعطی کتابه بیمینه، ویُعطی له «8» یوم القیامة نوراً یضی‌ء لنوره ما بین المشرق والمغرب، وینادی منادٍ: هذا مَنْ زُوّار الحسین «9» شوقاً إلیه، «10» فلا یبقی أحد یوم «11» القیامة إلّاتمنّی یومئذ أ نّه کان من زوّار الحسین «12» علیه السلام «10».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 142- 143 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 353؛ المجلسی، البحار، 98/ 18؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 390- 391؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131
__________________________________________________
(1)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «عتق»].
(2)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل، وأضاف فیه: «الحدیث وفیه ثواب جزیل وفی آخره أ نّه ینادی مناد: هؤلاء زوّار الحسین شوقاً إلیه»].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «أهون»].
(4- 4) [فی تظلّم الزّهراء: «قدمه وإن مات فی سنته»، وفی الأسرار: «قدّامه، وإن»].
(5)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(6)- [لم یرد فی الأسرار].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «أبواب»].
(8)- [لم یرد فی البحار والأسرار].
(9)- [فی البحار: «قبر الحسین بن علیّ»، وفی تظلّم الزّهراء والأسرار: «الحسین بن علیّ»].
(10- 10) [تظلّم الزّهراء: «فلا أحد یوم القیامة إلّایتمنّی إنّه یومئذ کان من زوّاره»].
(11)- [فی البحار والأسرار: «فی»].
(12)- [أضاف فی البحار والأسرار: «ابن علیّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 576
عنه [الحسن بن عبداللَّه]، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن أبی أیّوب إبراهیم بن عثمان الخزّاز، عن محمّد بن مسلم، «1» قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمن أتی قبر الحسین علیه السلام «1»؟ قال: مَنْ أتاه «2» شوقاً إلیه، کان من «3» عباد اللَّه «3» المکرّمین، وکان تحت لواء الحسین «4» ابن علیّ حتّی یدخلهما اللَّه «5» الجنّة «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 143 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 389؛ المجلسی، البحار، 98/ 18؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
عنه [الحسن بن عبداللَّه]، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن أبی المغرا، عن ذریح المحاربیّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما ألقی من قومی ومن بنیّ إذا أنا أخبرتهم بما فی إتیان قبر الحسین علیه السلام من الخیر، إنّهم یکذِّبونی «6» ویقولون إنّک تکذب علی جعفر بن محمّد.
قال: یا ذریح! دع النّاس یذهبون حیث شاؤوا، واللَّه إنّ اللَّه لیباهی بزائر الحسین «7»، والوافد یفده الملائکة المقرّبون «8» وحملة عرشه حتّی إنّه لیقول لهم: أما ترون زوّار قبر الحسین أتوه شوقاً إلیه وإلی فاطمة بنت رسول اللَّه «9»؟ أما وعزّتی وجلالی وعظمتی لأوجبنّ لهم کرامتی ولأدخلنّهم جنّتی الّتی أعددتها لأولیائی ولأنبیائی ورسلی، یا ملائکتی! هؤلاء
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام»].
(2)- [فی الوسائل والبحار: «أتی قبر الحسین علیه السلام»، وفی الأسرار مکانه: «وفی خبر ابن مسلم عن الصّادق علیه السلام: من أتی قبر الحسین علیه السلام ...»].
(3- 3) [الأسرار: «عباده»].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «حتّی یدخلهما الجنّة جمیعاً»].
(5)- [زاد فی البحار: «جمیعاً»].
(6)- [البحار: «یکذِّبون»].
(7)- [البحار: «الحسین بن علیّ»].
(8)- [البحار: «المقرّبین»].
(9)- [البحار: «رسول اللَّه محمّد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 577
زوّار «1» الحسین حبیب محمّد رسولی ومحمّد حبیبی، ومَنْ أحبّنی أحبّ حبیبی، ومَنْ أحبّ حبیبی أحبّ من یحبّه، ومَنْ أبغض حبیبی «2» أبغضنی، ومَنْ «2» أبغضنی کان حقّاً علیَّ أن أعذِّبه بأشدِّ عذابی، وأحرقه بحرِّ ناری، وأجعل جهنّم مسکنه ومأواه، وأعذِّبه عذاباً «3» لا أعذِّبه أحداً من العالمین.
وحدّثنی مَنْ رفعه إلی أبی بصیر، قال: سمعت أبا عبداللَّه وأبا جعفر علیهما السلام، یقولان:
مَنْ أحبّ أن یکون مسکنه ومأواه الجنّة، «4» إلی آخره کما فی صدر الباب «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 143- 144 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 75- 76
وبالإسناد [ابن قولویه] عن ابن محبوب، عن أبی المغرا، «5» عن ذریح، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: واللَّه إنّ اللَّه یباهی بزائر الحسین علیه السلام والوافد إلیه، الملائکة المقرّبین وحملة عرشه، فیقول لهم: أما ترون زوّار قبر الحسین علیه السلام، أتوه شوقاً إلیه، وإلی فاطمة؟
وعزّتی وجلالی وعظمتی لأوجبنّ لهم کرامتی، ولُاحبّنّهم لمحبّتی «6»، الحدیث.
وفیه ثواب جزیل.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 388- 389 رقم 6/ مثله الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 137
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «قبر»].
(2- 2) [البحار: «و»].
(3)- [زاد فی البحار: «شدیداً»].
(4- 4) [البحار: «فلا یدع زیارة المظلوم إلی آخر الحدیث»].
(5)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(6)- [إلی هنا حکاه فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 578

فضل زیارة الحسین علیه السلام حُبّاً لرسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وفاطمة وعلیّ علیهما السلام‌

وبإسناده عن أبی بصیر، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام و «1» أبا جعفر علیه السلام، یقول: مَنْ «2» أحبّ أن یکون مسکنه «3» الجنّة ومأواه الجنّة، فلا یدع زیارة المظلوم. قلت: «4» مَنْ هو؟ قال: الحسین «5» بن علیّ صاحب کربلاء، مَنْ «5» أتاه شوقاً إلیه و «6» حبّاً لرسول اللَّه، وحبّاً لفاطمة وحبّاً لأمیر المؤمنین «6» صلوات اللَّه علیهم أجمعین، أقعدهُ اللَّه علی موائد الجنّة، یأکل معهم والنّاس فی الحساب.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 137 رقم 2،/ 141- 142 رقم 2،/ «2» 14 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 387- 388؛ المجلسی، البحار، 98/ 66؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 137
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، «7» وحدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب «7»، عن بعض أصحابه، عن جویریة ابن العلا، عن «8» بعض أصحابه «8»، «9» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا کان یوم
__________________________________________________
(1)- خ ل [والکامل،/ 141 والبحار]: «أو».
(2)- [فی الکامل،/ 142 مکانه: «وروی عن أبی بصیر، عن أبی جعفر علیه السلام: إنّ مَنْ ...»، وفی الوسائل والأسرار: «أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه (الصّادق) علیه السلام، قال: مَنْ ...»].
(3)- [أضاف فی الوسائل والبحار والأسرار: «فی»].
(4)- [أضاف فی الکامل،/ 141 والوسائل والأسرار: «و»].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «فَمَنْ»].
(6- 6) [البحار: «حبّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وحبّ فاطمة وحبّ أمیر المؤمنین»].
(7- 7) [لم یرد فی الوسائل].
(8- 8) [الوسائل: «رجل»].
(9)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 579
القیامة نادی مناد: أین زوّار الحسین بن علیّ؟ فیقوم عنق من النّاس «1» لا یحصیهم إلّااللَّه تعالی «1»، فیقول لهم: ما «2» أردتم «3» بزیارة قبر «3» الحسین علیه السلام؟ «4» فیقولون: یا ربّ! أتیناه «4» حبّاً لرسول اللَّه وحبّاً لعلیّ وفاطمة «5»، ورحمة له «6» ممّا ارتکب منه، فیقال «6» لهم: هذا محمّد وعلیّ وفاطمة والحسن والحسین، فألحقوا بهم، فأنتم معهم فی درجتهم، ألحقوا بلواء رسول اللَّه، «7» فینطلقون إلی لواء رسول اللَّه، فیکونون فی ظلّه، واللّواء «7» فی ید علیّ علیه السلام حتّی یدخلوا «8» الجنّة جمیعاً، «9» فیکونون أمام اللّواء، وعن یمینه، وعن «10» یساره، ومن خلفه «10». «11»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 141 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 388؛ المجلسی، البحار، 98/ 21؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 390؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 131؛ مثله القمی، نفس المهموم،/ 533- 534 11
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [فی البحار ونفس المهموم: «ماذا»].
(3- 3) [الوسائل: «فی زیارة»].
(4- 4) [فی الوسائل: «فیقولون: أتیناه»، وفی البحار: «فیقول: یا ربّ»، وفی الأسرار: «فیقولون: یا ربّنا»، وفی نفس المهموم: «فیقولون: یا ربّ»].
(5)- [الأسرار: «حبّاً لفاطمة»].
(6- 6) [الوسائل: «فیما ارتکب منه؟ فیقول»].
(7- 7) [فی الوسائل والبحار ونفس المهموم: «فیکونون فی ظلّه وهو»، وفی تظلّم الزّهراء والأسرار: «فینطلقون إلی لوائه واللّواء»].
(8)- [فی الوسائل: «یدخل»].
(9)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل].
(10- 10) [فی تظلّم الزّهراء والأسرار: «شماله ومن خلفه»، وفی نفس المهموم: «یساره»].
(11)- امام ششم فرمود: «چون روز قیامت شود، منادی فریاد کشد: زائران حسین علیه السلام کجایند؟
جمع بسیاری که جز خدای عزوجل آن‌ها را شماره نتواند، از جا برخیزند. خدا فرماید: برای چه قبر حسین علیه السلام را زیارت کردید؟
گویند: پروردگارا! برای دوستی رسول خدا صلی الله علیه و آله و به خاطر علی و فاطمه و دلسوزی آنچه بر او رسید.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 580
__________________________________________________
- به آن ها گفته شود: این ها محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین هستند. به آن ها پیوندید. شما با آنان هم درجه باشید. به لوای رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوندید و در سایه آن باشید که بر دست علی علیه السلام است، تا همه به بهشت درآیید.
و آن ها در اطراف لوا از جلو و راست و چپ برآیند.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 581

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی حالة الخوف من الأعداء

حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن حمّاد «1» ذی النّاب «1»، عن رومی، «2» عن زرارة، قال: قلت لأبی جعفر علیه السلام: ما تقول فیمَنْ زار أباک «3» علی خوف؟ قال: یؤمنه اللَّه یوم الفزع الأکبر، وتلقاه الملائکة بالبشارة، ویقال له:
لا تخف ولا تحزن، هذا یومک الّذی فیه فوزک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 125 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 356؛ المجلسی، البحار، 98/ 10؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134
وبإسناده [محمّد بن عبداللَّه بن جعفر، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ]، عن الأصمّ، «4» عن أبی بکیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت له: «5» إنِّی أنزل الأرّجان وقلبی «5» ینازعنی إلی قبر «6» أبیک، فإذا خرجت فقلبی وجل مشفق حتّی أرجع خوفاً من السّلطان والسّعاة وأصحاب المسالح «7». فقال: یا ابن بکیر! ما تحبّ أن یراک اللَّه فینا خائفاً؟ أما تعلم أ نّه من خاف لخوفنا، أظلّه اللَّه فی ظلّ عرشه وکان محدِّثه «8» الحسین علیه السلام تحت العرش، وآمنه اللَّه من أفزاع یوم «9» القیامة یفزع النّاس ولا
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «النّاب»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [الأسرار: «آبائک»].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «إنّ قلبی»].
(6)- [فی الوسائل والأسرار: «زیارة قبر»].
(7)- [فی الوسائل والأسرار: «المصالح»].
(8)- [فی الوسائل والأسرار: «یحدِّثه»].
(9)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 582
یفزع، فإن فزع وقّرته «1» الملائکة وسکنت قلبه بالبشارة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 125- 126 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 356- 357؛ المجلسی، البحار، 98/ 10- 11؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا مدلج، «2» عن محمّد بن مسلم «3» فی حدیثٍ طویل، قال: قال لی أبو جعفر محمّد بن علیّ علیه السلام «3»: هل تأتی قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: نعم، علی خوف ووجل. فقال «4»: ما کان من هذا أشدّ، فالثّواب فیه «5» علی قدر الخوف، ومن خاف فی إتیانه آمن اللَّه روعته «6» یو م القیامة «6»، یوم یقوم النّاس لربّ العالمین، وانصرف بالمغفرة، وسلّمت علیه الملائکة، وزاره النّبیّ صلی الله علیه و آله، «7» ودعا له، وانقلب بنعمة من اللَّه، وفضل «8» لم یمسسه «7» سوء، واتّبع رضوان اللَّه، ثمّ ذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 126- 127 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 357؛ المجلسی، البحار، 98/ 11؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 525؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134
وفی روایات کثیرة: ولا تدع زیارة قبر الحسین علیه السلام لخوف، وإن من زاره علی خوف
__________________________________________________
(1)- خ ل: «قوّته».
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر والأسرار].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «عن أبی عبداللَّه (الصّادق) علیه السلام فی حدیث طویل قال: قال لی»].
(4)- [زاد فی البحار: «له»].
(5)- [لم یرد فی الأسرار].
(6- 6) [لم یرد فی مصباح الزّائر والوسائل والبحار والأسرار].
(7- 7) [فی الوسائل والأسرار: «وانقلب بنعمة من اللَّه وفضل لم یمسسهم»].
(8)- [إلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 583
یؤمنه اللَّه یوم الفزع الأکبر، وإنّ الثّواب فیه علی قدر الخوف، وإنّ من خاف لخوفهم أظلّه اللَّه فی ظلّ عرشه، وکان محدّثه الحسین علیه السلام تحت العرش، وآمنه اللَّه من أفزاع یوم القیامة. «1»
القمی، نفس المهموم،/ 532
__________________________________________________
(1)- در روایات بسیاری رسیده که در موقع ترس هم دست از زیارت قبر حسین علیه السلام نکشید. و هر کس او را ترسان زیارت کند، خدایش از هراس بزرگ قیامت ایمن کند و به اندازه ترسی که داشته، ثواب برد. و هر کس برای ترس آنان ترس کند، خدا اورا در سایه عرشش جا دهد و زیر عرش هم صحبت حسین علیه السلام باشد و از هراس های روز قیامت در امان باشد.
کمره‌ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 584

فضل المقتول فی سبیل زیارته علیه السلام‌

حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن وعلیّ بن الحسین وعلیّ بن محمّد بن قولویه جمیعاً، عن أحمد بن إدریس، ومحمّد بن یحیی، عن العمرکیّ بن علیّ البوفکی، قال: حدّثنا یحیی- وکان فی خدمة أبی جعفر الثّانی علیه السلام-، عن علیّ، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیثٍ له طویل، قلت: فما لمن قُتل عنده- یعنی عند قبر الحسین- جار علیه السّلطان فقتله؟ قال: أوّل قطرة من دمه، یغفر له بها کلّ خطیئة، وتغسل طینته التی خلق منها الملائکة حتّی یخلص کما خلصت الأنبیاء المخلصین ویذهب عنها ما کان خالطها من أدناس طین أهل الکفر والفساد ویغسل قلبه ویشرح ویملأ إیماناً، فیلقی اللَّه وهو مخلص من کلِّ ما یخالط الأبدان والقلوب، ویکتب له شفاعة فی أهل بیته، وألف من إخوانه، وتتولّی الصّلاة علیه الملائکة مع جبرئیل وملک الموت، ویؤتی بکفنه وحنوطه من الجنّة، ویوسّع قبره، ویوضع له مصابیح فی قبره، ویفتح له باب من الجنّة، وتأتیه الملائکة بطرفٍ من الجنّة، ویرفع بعد ثمانیة عشر یوماً إلی حظیرة القدس، فلا یزال فیها مع أولیاء اللَّه حتّی تصیبه النّفخة الّتی لا تبقی شیئاً، فإذا کانت النّفخة الثّانیة وخرج من قبره، کان أوّل مَنْ یصافحه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وأمیر المؤمنین والأوصیاء، ویبشِّرونه ویقولون له: الزمنا، ویقیمونه علی الحوض، فیشرب منه ویسقی من أحبّ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 165- 166 رقم 3
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 585

فضل زیارته علیه السلام ماشیاً أو راکباً السّفینة

حدّثنی أبی «1» وجماعة مشائخی «1»، عن سعد بن عبداللَّه ومحمّد بن یحیی وعبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، وأحمد بن إدریس جمیعاً، عن الحسین «2» بن عبیداللَّه، عن الحسن بن علیّ بن أبی عثمان، عن عبدالجبّار النّهاوندیّ، عن أبی سعید، عن الحسین «3» بن ثویر بن أبی فاختة «4»، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا حسین! مَنْ «5» خرج من منزله یرید زیارة قبر الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیهما إن کان ماشیاً «6» کتب اللَّه «6» له بکلِّ خطوة حسنة ومحا «7» عنه «8» سیِّئة حتّی إذا صار فی الحائر «9» کتبه اللَّه من «10» المصلحین المنتجبین «10» «11» حتّی إذا «11» قضی مناسکه کتبه اللَّه من الفائزین، حتّی إذا أراد الانصراف «12» أتاه ملک، فقال «12»: إنّ
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی المزار].
(2)- [فی المزار: «الحسن»، وفی ثواب الأعمال مکانه: «حدّثنی محمّد بن موسی بن المتوکّل، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن الحسن ...»، وفی تسلیة المجالس: «عن الحسین ...»].
(3)- [ثواب الأعمال: «الحسن»].
(4)- [فی جامع الأخبار مکانه: «عن أبی فاختة ...»].
(5)- [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار: «إنّه مَنْ»، وفی مصباح الزّائر مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
(6- 6) [فی ثواب الأعمال والبحار: «کتب»، وفی مصباح الزّائر: «أو راکباً کتب»، وفی تسلیة المجالس: «کتبت»].
(7)- [فی ثواب الأعمال والمزار: «محی (حطّ بها) عنه سیّئة فإن (وإن) کان راکباً کتب اللَّه له بکلّ حافر (خطوة) حسنة وحطّ بها»، وفی مصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «حطّ بها»].
(8)- [أضاف فی جامع الأخبار: «بها»].
(9)- [البحار: «الحیر»].
(10- 10) [فی ثواب الأعمال والمزار ومصباح الزّائر وتسلیة المجالس والبحار: «المفلحین المنجحین»، وفی جامع الأخبار: «المفلحین»].
(11- 11) [المزار: «فإذا»].
(12- 12) [فی ثواب الأعمال وجامع الأخبار: «أتاه ملک فقال له»، وفی مصباح الزّائر: «ناداه، یا فلان»، وفی تسلیة المجالس: «ناداه ملک فقال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 586
رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یقرئک السّلام ویقول لک استأنف العمل، فقد غفر «1» لک ما مضی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 132 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 30- 31؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 534؛ المجلسی، البحار «2»، 98/ 72؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 91؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 193؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 81
حدّثنی أبی رحمه الله، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن محمّد بن أورمة، «3» عمّن حدّثه «3»، عن علیّ بن میمون الصّائغ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: یا علیّ! زر الحسین ولا تدعه، «4» قال: قلت: ما لمَنْ أتاه «4» من الثّواب؟ قال: مَنْ أتاه ماشیاً، کتب اللَّه له بکلِّ خطوةٍ حسنة ومحا عنه سیِّئة ورفع «5» له درجة، فإذا أتاه وکّل اللَّه به ملکین یکتبان ما خرج من فیه من خیر، ولا یکتبان ما یخرج من فیه من شرّ «6» ولا غیر ذلک، فإذا انصرف ودّعوه وقالوا: یا ولیّ اللَّه، مغفوراً «7» لک، أنت من حزب اللَّه وحزب رسوله وحزب أهل بیت رسوله، واللَّه لا تری النّار بعینک أبداً، ولا تراک ولا تطعمک أبداً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 133- 134 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 343؛ المجلسی، البحار، 98/ 24- 25
حدّثنی محمّد بن جعفر القرشیّ الرّزّاز، عن خاله محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن أحمد بن بشیر السّرّاج، عن أبی سعید القاضی، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام «8»
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والمزار ومصباح الزّائر وجامع الأخبار وتسلیة المجالس: «غفر اللَّه»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 27- 28 عن ثواب الأعمال والتّهذیب].
(3- 3) [الوسائل: «عن رجل»].
(4- 4) [الوسائل: «قلت: ما لمَنْ زاره»].
(5)- [الوسائل: «ترفع له درجة»، وإلی هنا حکاه عنه فیه].
(6)- [البحار: «سیِّئ»].
(7)- [البحار: «مغفور»].
(8)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر أبی سعید قال: دخلت علی الصّادق علیه السلام ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 587
فی «1» غریفة له وعنده مرازم، فسمعت أبا عبداللَّه «1» علیه السلام، یقول: مَنْ «2» أتی قبر الحسین علیه السلام ماشیاً کتب اللَّه له «3» بکلِّ خطوةٍ «3» وبکلِّ قدمٍ یرفعها ویضعها عتق رقبة من ولد إسماعیل، «4» ومَنْ «5» أتاه بسفینة فکفت «5» بهم سفینتهم نادی مناد من السّماء: طبتم وطابت لکم الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 134- 135 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 343- 344، 358؛ المجلسی، البحار، 98/ 36؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422- 423؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134، 136
حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن أحمد «6» بن حمدان القلانسیّ، عن محمّد بن الحسین المحاربیّ، عن أحمد بن میثم، عن محمّد بن عاصم، «7» عن عبداللَّه بن النّجّار، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: تزورون «8» الحسین علیه السلام وترکبون السّفن؟ «9» فقلت: نعم، قال: أما علمت أ نّها إذا انکفت «9» بکم نودیتم: ألا طبتم وطابت لکم الجنّة؟ «10»
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل والأسرار: «غرفة له، فسمعته»].
(2)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الأمّة للحرّ العاملیّ قال الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
(3- 3) [لم یرد فی البحار].
(4)- [إلی هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «أتی قبر الحسین علیه السلام فی سفینة فتکفت»، وفی البحار: «أتاه فی سفینة فکفئت»].
(6)- [زاد فی البحار: «ابن محمّد»].
(7)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(8)- [فی نفس المهموم مکانه: «وقال أبو عبداللَّه علیه السلام لعبداللَّه بن النّجّار: تزورون ...»].
(9- 9) [فی الوسائل والأسرار: «قلت: نعم، قال: أما تعلم أ نّها إذا تکفّت»، وفی البحار ونفس المهموم: « (قال) فقلت: نعم، فقال: أما علمت أ نّه إذا انکفت»].
(10)- امام ششم به عبداللَّه بن‌نجار فرمود: «شما به زیارت حسین علیه السلام می‌روید و سوار کشتی‌ها می‌شوید؟»
گوید: گفتم: «آری.»
فرمود: «نمی‌دانی که اگر کشتی شما واژگون شود، به شما ندا رسد که پاکیزه شدید و بهشت برای شما خوشدل است؟» کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 280
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 588
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 135 رقم 10/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 358؛ المجلسی، البحار، 98/ 25؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134- 135؛ القمی، نفس المهموم،/ 532
سعد بن عبداللَّه ومحمّد بن یحیی وعبداللَّه بن جعفر وأحمد بن إدریس جمیعاً، عن الحسین بن عبیداللَّه، عن الحسن بن علیّ بن أبی عثمان، عن عبد الجبّار النّهاوندیّ، عن أبی إسماعیل، عن الحسین بن علیّ بن ثویر بن أبی فاختة، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام:
یا حسین! مَنْ «1» خرج من منزله یرید زیارة الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام إن کان ماشیاً، «2» کتب اللَّه «2» له بکلِّ خطوةٍ حسنة، وحطّ بها عن سیِّئة «3»، «4» حتّی إذا «4» صار بالحائر، «5» کتبه اللَّه من المفلحین «5»، وإذا قضی مناسکه «2» کتبه اللَّه «2» من الفائزین، «4» حتّی إذا «4» أراد الانصراف أتاه ملک، فقال له «6»: أنا رسول «7» اللَّه، ربّک «7» یقرؤک السّلام ویقول لک «8»: استأنف العمل «9»، فقد غفر لک ما مضی.
__________________________________________________
(1)- [فی المصباح مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: من ...»، وفی الأسرار: «عن ثویر بن أبی فاختة، عن الصّادق علیه السلام: من ...»].
(2- 2) [المصباح: «کُتب»]
(3)- [أضاف فی المصباح والوسائل والأسرار: «وإن کان راکباً، کتب (اللَّه) له بکلِّ حافر حسنة ومحا (حطّ) عنه (بها) سیِّئة»].
(4- 4) [المصباح: «فإذا»].
(5- 5) [فی المصباح: «کُتب من المفلحین»، وفی الوسائل: «کتبه اللَّه من الصّالحین»، وفی الأسرار: «کتب اللَّه من الصّالحین»].
(6)- [لم یرد فی الأسرار].
(7- 7) [المصباح: «ربّک إلیک»].
(8)- [لم یرد فی المصباح].
(9)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 589
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 43 رقم 89/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 341- 342؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 136؛ مثله الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 491
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید، قال: أنا إسحاق بن محمّد المقرئ، قال: حدّثنی جعفر ابن محمّد بن مالک، قال: حدّثنی أحمد بن میثم «1»، عن عبداللَّه النّجّار، قال: قال لی أبو عبداللَّه: تزورون الحسین؟ قلت: نعم. قال: وترکبون السّفن؟ قلت: نعم. قال: أما علمت إنّها إذا انکفت بکم نودی بکم: ألا طبتم وطابت لکم الجنّة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 57- 58 رقم 38
__________________________________________________
(1)- فی الأصل «متیم» بالتّاء المثنّاة من فوق، والصّحیح ما أثبتناه بالیاء ثمّ الثّاء المثلّثة، وهو حفید الفضل ابن دکین، فهو أبو الحسین أحمد بن میثم بن أبی نعیم الکوفیّ، ترجم له النّجاشیّ والشّیخ الطّوسی ووثّقاه بقولهما.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 590

فضل الإنفاق فی زیارة الحسین علیه السلام‌

حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا معاذ، عن أبان، قال: سمعته یقول: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ «1» أتی قبر أبی «2» عبداللَّه «2» علیه السلام فقد وصل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ووصلنا، «3» وحرّمت غیبته «3»، وحرّم لحمه علی النّار، «4» وأعطاه اللَّه بکلّ درهم أنفقه، عشرة ألف «5» مدینة له فی کتاب محفوظ، وکان اللَّه له «6» من وراء حوائجه، وحفظ فی کلّ ما خلّف، ولم یسأل اللَّه شیئاً إلّاأعطاه وأجابه فیه «6»، إمّا أن یعجله وإمّا أن یؤخّره له «7».
وحدّثنی بذلک محمّد بن همام بن سهیل رحمه الله، عن جعفر بن محمّد بن مالک، عن محمّد ابن إسماعیل، عن عبداللَّه بن حمّاد، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن معاذ، عن أبان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 127 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 375؛ الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 414؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 525؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 138
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «عن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: مَنْ ...»، وفی الأسرار ومکیال المکارم: «عن أبان، عن الصّادق علیه السلام، قال: مَنْ ...»].
(2- 2) [لم یرد فی الوسائل والأسرار ومکیال المکارم].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر: «حرّم غیبته»، وفی الأسرار: «حرّمت عیناه»].
(4)- [إلی هنا حکاه عنه فی مکیال المکارم].
(5)- [فی مصباح الزّائر والوسائل والأسرار: «عشرة آلاف»].
(6)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7)- [لم یرد فی مصباح الزّائر، وإلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر والوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 591
بإسناده [حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد ابن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ] عن الأصمّ، عن هشام بن سالم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام أنّ رجلًا أتاه، فقال له: یا ابن رسول اللَّه! هل یزار والدک؟ قال: فقال: نعم، ویصلّی عنده ویصلّی خلفه، ولا یتقدّم علیه. قال: فما لمَنْ أتاه؟ قال: الجنّة، إن کان یأثم به. قال: فما لمن ترکه رغبة عنه؟ قال: الحسرة یوم الحسرة. قال: فما لمَنْ أقام عنده؟ قال: کلّ یوم بألف شهر. قال: فما للمنفق فی خروجه إلیه والمنفق عنده؟ قال: الدّرهم بألف درهم.
وذکر الحدیث بطوله. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 128 رقم 3
بإسناده [محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ] عن الأصمّ «2»، «3» عن ابن سنان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: «4» جُعلت فداک، إنّ أباک «4» کان یقول: فی الحجّ یحسب له «5» بکلِّ درهم أنفقه ألف درهم «6»، فما لمَنْ ینفق فی المسیر إلی أبیک الحسین علیه السلام؟ فقال: یا ابن سنان! یحسب له بالدّرهم ألف و «7» ألف- حتّی عدّ عشرة- ویرفع له من الدّرجات مثلها، ورضا اللَّه خیر له، ودعاء محمّد صلی الله علیه و آله ودعاء أمیر المؤمنین «8» والأئمّة خیر له «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 128 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 376؛ المجلسی، البحار، 98/ 50؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 394؛ الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 414؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
__________________________________________________
(1)- [راجع: «ترغیب المعصومین علیهم السلام فی زیارة الحسین علیه السلام والنّهی عن ترکها وعدم تأجیلها»].
(2)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن الأصمّ ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی الأسرار ومکیال المکارم].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «إنّ أباک»، وفی تظلّم الزّهراء: «جعلت فداک»].
(5)- [لم یرد فی الأسرار].
(6)- [لم یرد فی الوسائل والبحار والأسرار ومکیال المکارم].
(7)- [لم یرد فی مکیال المکارم].
(8- 8) [تظلّم الزّهراء: «وفاطمة والأئمّة علیهم السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 592
حدّثنی أبی رحمه الله، عن «1» محمّد بن إدریس، و «1» محمّد بن یحیی العطّار، عن العمرکیّ بن علیّ، قال: حدّثنا یحیی- وکان فی خدمة أبی جعفر الثّانی علیه السلام- عن علیّ، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، فی حدیثٍ له طویل، قال: قلت «2»: فما لمَن صلّی عنده- «3» یعنی الحسین علیه السلام-؟ قال: مَنْ صلّی عنده رکعتین «3» لم یسأل اللَّه تعالی شیئاً إلّاأعطاه «4» إیّاه، فقلت «4»: فما لمَنْ اغتسل من ماء الفرات «5» ثمّ أتاه؟ قال: إذا اغتسل من ماء الفرات وهو یریده تساقطت «5» عنه خطایاه کیوم ولدته امّه، قلت: فما لمن جهّز إلیه ولم یخرج لعلّة؟ قال: یعطیه اللَّه بکلِّ درهم أنفقه «6» من الحسنات مثل جبل احد «6»، ویخلف علیه أضعاف ما أنفق، ویصرف عنه من البلاء ممّا «7» قد نزل، فیدفع ویحفظ فی ماله؛ وذکر الحدیث بطوله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 129 ذیل رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 376؛ المجلسی، البحار، 98/ 50؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
وفی هدایة الامّة للحرّ العاملیّ، قال الصّادق علیه السلام فی زیارة الحسین علیه السلام: إنّه لیجلب الرِّزق علی العبد، فیخلف علیه ما أنفق، ویجعل له بکلِّ درهم أنفقه عشرة آلاف درهم.
ورُوی: وله بکلِّ درهم أنفقه عشرة آلاف مدینة له فی کتاب محفوظ، وروی یحسب له بکلِّ درهم ألف ألف، حتّی عدّ عشرة.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 394
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «أحمد بن إدریس، عن»].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر صفوان الجمّال عن الصّادق علیه السلام، فی حدیث، قال: قلت له ...»، وزاد فی الوسائل: «له»].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «رکعتین؟ قال»].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «قلت»].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «وهو یریده؟ قال: تساقطت (تساقط)»].
(6- 6) [فی الوسائل والبحار والأسرار: «مثل أحد من الحسنات»].
(7)- [فی الوسائل والأسرار: «ما»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 593
وفی خبر هشام بن سالم، عن الصّادق علیه السلام فی حدیث: إنّ رجلًا قال له: هل یُزار والدک؟ قال: نعم، ویصلّی عنده ویصلّی خلفه، ولا یتقدّم علیه. قال: فما للمنفق فی خروجه إلیه والمنفق عنده؟ قال: الدّرهم بألف درهم.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
وفی جملة من الرّوایات: إنّ زیارته علیه السلام من أفضل الأعمال، وله بکلِّ درهم أنفقه ألف درهم. «1»
القمی، نفس المهموم،/ 537
بل قال الصّادق علیه السلام فی حدیث ابن سنان: یحسب له بالدّرهم ألف وألف، حتّی عدّ عشرة. «2» القمی، نفس المهموم،/ 537
__________________________________________________
(1)- و در جمله روایات است که: زیارت او علیه السلام افضل اعمال است و هر درهمی در آن خرج شود، به هزار درهم است.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
(2)- امام صادق علیه السلام در حدیث ابن سنان فرمود: «به یک درهم هزار هزار محسوب شود.»
و تا ده شمرد.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 594

إنّ فضل زیارة الحسین علیه السلام تعدل عتق الرِّقاب‌

حدّثنی أبو العبّاس القرشیّ عن محمّد «1» بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح ابن عقبة، «2» عن أبی سعید المدائنیّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: جعلت فداک، آتی قبر «3» ابن رسول اللَّه «3»؟ قال: نعم یا أبا سعید! ائت قبر ابن «4» رسول اللَّه أطیب الطّیِّبین «5»، وأطهر الأطهرین «6»، وأبرّ الأبرار، فإذا زرته کتبَ اللَّه لک عتق «7» خمسة وعشرین «7» رقبة. «8»
حدّثنی أبی رحمه الله، عن عدّة من أصحابنا، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی سعید المدائنیّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 164- 165 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 34؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 148؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 87؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 355- 356
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل: « (الصّدوق:) أبی رحمه الله، قال: حدّثنا عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن محمّد ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3- 3) [فی ثواب الأعمال والوسائل والبحار والأسرار: «الحسین علیه السلام»].
(4)- [ثواب الأعمال: «ابن بنت»].
(5)- خ ل: «الأطیبین».
(6)- [فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار: «الطّاهرین»].
(7- 7) [فی ثواب الأعمال والوسائل والبحار والأسرار: «خمس وعشرین»].
(8)- [إلی هنا حکاه فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 595

الحائر الحسینیّ من المواضع التی یحبّ اللَّه أن یُعْبَد فیها ویُستجاب‌فیها الدّعاء

عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد «1»، «2» عن أبی هاشم الجعفریّ، قال: بعث إلیّ أبو الحسن علیه السلام فی مرضه وإلی محمّد بن حمزة، فسبقنی إلیه محمّد بن حمزة «3» وأخبرنی محمّد «3» ما زال یقول: ابعثوا إلی «4» الحیر، ابعثوا إلی الحیر، فقلت «4» لمحمّد: ألا قلت له «5»: أنا أذهب إلی الحیر «6»، ثمّ «7» دخلت علیه وقلت له «7»: جعلت فداک، أنا أذهب إلی الحیر «6»؟ فقال: انظروا فی «8» «9» ذاک، ثمّ قال لی «9»: إنّ محمّداً لیس له سرٌّ من زید بن علیّ، وأنا أکره أن یسمع ذلک، «8» قال: فذکرت ذلک لعلیّ بن بلال، فقال: ما کان یصنع «10» [ب] الحیر «10» وهو الحیر «6»، فقدمت العسکر، فدخلت علیه، فقال لی: اجلس، حین أردت القیام، فلمّا رأیته أنس بی ذکرت له «11» قول علیّ بن بلال، فقال لی: أ لّاقلت له: إنّ رسول اللَّه علیه السلام کان یطوف بالبیت ویقبّل الحجر، وحرمة النّبیّ والمؤمن أعظم من حرمة البیت، وأمره
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل مکانه: «حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن، عن الحسن بن متیل، عن سهل بن زیاد ...»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی الکامل: «فأخبرنی أ نّه»، وفی الوسائل والبحار: «فأخبرنی محمّد»، وفی تظلّم الزّهراء: «وأخبرنی أ نّه»].
(4- 4) [فی الکامل وتظلّم الزّهراء: «الحائر، فقلت»، وفی البحار: «الحیر، وقلت»].
(5)- [لم یرد فی الکامل].
(6)- [فی الکامل وتظلّم الزّهراء: «الحائر»].
(7- 7) [تظلّم الزّهراء: «أدخلت علیه فقلت»].
(8- 8) [الوسائل: «ذلک إلی أن»].
(9- 9) [فی الکامل وتظلّم الزّهراء: «ذلک، ثمّ قال»، وفی البحار: «ذاک، ثمّ قال»].
(10- 10) [فی الکامل وتظلّم الزّهراء: «بالحائر»].
(11)- [لم یرد فی کامل الزّیارات وتظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 596
اللَّه عزّ وجلّ أن یقف بعرفة و «1» إنّما هی «2» مواطن یحبّ اللَّه أن یذکر فیها، فأنا احبّ أن یدعی [اللَّه] لی «3» حیث یحبّ اللَّه أن یدعی «3» فیها. «4»
وذکر عنه أ نّه قال: ولم أحفظ عنه، قال: إنّما هذه مواضع یحبّ اللَّه أن یتعبّد [له] فیها، فأنا أحبّ أن یدعی لی حیث یحبّ اللَّه أن یعبد. هلّا قلت له کذا [وکذا]؟ قال:
قلت: جعلت فداک، لو کنت أحسن مثل هذا لم أردُّ الأمر علیک «5»- هذه ألفاظ أبی هاشم لیست ألفاظه-.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 567- 568 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 422؛ المجلسی، البحار «6»، 50/ 224- 225؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 273؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 373
حدّثنی «7» أبی، عن سعد بن عبداللَّه، ومحمّد بن یحیی «7» عن «8» محمّد بن الحسین، عن محمّد «9» بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، «10» عن بشیر الدّهّان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ الرّجل لیخرج إلی قبر الحسین علیه السلام، فله إذا خرج من أهله بأوّل «11» خطوة مغفرة
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی کامل الزّیارات وتظلّم الزّهراء].
(2)- [أضاف فی تظلّم الزّهراء: «من»].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [إلی هنا حکاه فی الکامل وتظلّم الزّهراء، وأضاف فیهما: «والحائر (منها و) من تلک المواضع»].
(5)- [الوسائل: «إلیک»].
(6)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 112].
(7- 7) [فی الکامل،/ 152: «محمّد بن جعفر الرّزّاز»].
(8)- [فی ثواب الأعمال مکانه: «أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن ...»].
(9)- [فی تسلیة المجالس مکانه: «وبالإسناد عن محمّد ...»].
(10)- [من هنا حکاه فی جامع الأخبار والأسرار].
(11)- [الکامل،/ 152: «بکلّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 597
ذنوبه «1» ثمّ لم یزل «2» یقدّس بکلِّ خطوة حتّی یأتیه، فإذا أتاه ناجاه «3» اللَّه تعالی، فقال: «4» عبدی سلنی «4» أعطک، ادعنی أجبک «5»، اطلب منِّی أعطک، سلنی حاجة «6» أقضها لک. «7» قال: و «7» قال أبو عبداللَّه علیه السلام: وحقّ علی اللَّه أن یعطی ما بذل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ «2» 13 رقم 2،/ 152 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 31؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 534- 535؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة «8»، 10/ 342؛ المجلسی، البحار، 98/ 24؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 136؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 91؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 81
حدّثنی أبو القاسم جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن عبداللَّه «9» الموسویّ العلویّ، عن عبیداللَّه بن نهیک، عن ابن أبی عمیر، عن هشام بن الحکم، عن فضیل «10» بن یسار، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: إنّ «11» إلی جانبکم لقبراً ما أتاه مکروب إلّانفّس اللَّه کربته وقضی حاجته. «12»
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل،/ 152: «من ذنوبه»، وفی ثواب الأعمال وجامع الأخبار: «لذنوبه»، وفی الوسائل والأسرار: «ذنبه»].
(2)- [المزار: «لا یزال»].
(3)- [جامع الأخبار: «ناداه»].
(4- 4) [جامع الأخبار: «یا عبدی اسألنی»].
(5)- [فی تسلیة المجالس: «أجیبک»، وإلی هنا حکاه عنه فی الوسائل والأسرار].
(6)- [فی الکامل،/ 152 وثواب الأعمال: «حاجتک»].
(7- 7) [لم یرد فی تسلیة المجالس، وفی ثواب الأعمال وجامع الأخبار: «قال»].
(8)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 327- 328 عن ثواب الأعمال].
(9)- [المزار: «عبیداللَّه»].
(10)- [فی تسلیة المجالس مکانه: «عن هشام بن الحکم، عن الفضیل ...»].
(11)- [لم یرد فی تسلیة المجالس، وفی مصباح الزّائر مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام، أ نّه قال: إنّ ...»].
(12)- [أضاف فی المزار ومصباح الزّائر وتسلیة المجالس: «یعنی قبر الحسین (بن علیّ) علیهما السلام»، وأضاف فی البحار: «یحتمل أن یکون المراد به قبر أمیر المؤمنین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 598
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 167 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 34- 35؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 536؛ المجلسی، البحار، 98/ 45؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 195
عنه [جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن عبداللَّه الموسویّ العلویّ]، عن عبیداللَّه بن نهیک، عن محمّد ابن أبی عمیر، عن سلمة صاحب السّابریّ، عن أبی الصّباح الکنانیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: إنّ إلی جانبکم قبراً ما أتاه مکروب إلّانفّس اللَّه کربته وقضی حاجته، وإنّ عنده «1» أربعة آلاف «1» ملک منذ قبض «2» شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة، فمَنْ زاره شیّعوه «3» إلی مأمنه «3»، ومن مرض عادوه، ومن مات اتّبعوا جنازته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 167 رقم 2، 190 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار «4»، 98/ 45
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن علیّ بن إسماعیل بن عیسی، عن محمّد بن عمرو الزّیّات، عن کرام، عن إسماعیل بن جابر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته «5» یقول: إنّ الحسین علیه السلام قُتِلَ مکروباً، وحقیق علی اللَّه أن لا یأتیه مکروب إلّاردّه اللَّه مسروراً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 167 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 45
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمّد بن مسلم، «6» عن أبی جعفر علیه السلام، قال: إنّ الحسین صاحب کربلاء قُتِلَ مظلوماً مکروباً عطشاناً لهفاناً، «7» وحقّ علی اللَّه عزّ وجلّ «7» أن لا یأتیه لهفان
__________________________________________________
(1- 1) [فی رقم 3: «أربعة ألف»، وفی البحار: «لأربعة آلاف»].
(2)- خ ل [ورقم 3]: «یوم قبض».
(3- 3) [لم یرد فی رقم 3 والبحار].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 55- 56].
(5)- [زاد فی البحار: «وهو»].
(6)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(7- 7) خ ل [وفی البحار ونفس المهموم]: «فآلی اللَّه عزّ وجلّ علی نفسه».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 599
ولا مکروب ولا مذنب ولا مغموم ولا عطشان ولا «1» ذو عاهة «1»، ثمّ دعا عنده وتقرّب بالحسین علیه السلام، إلی اللَّه عزّ وجلّ، إلّانفّس اللَّه کربته وأعطاه مسألته، وغفر ذنوبه «2»، ومدّ فی عمره، وبسط فی رزقه، فاعتبروا یا اولی الأبصار. «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 168 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 46؛ مثله‌القمی، نفس المهموم،/ 537
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی ومحمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی، وأحمد بن إدریس، عن العمرکیّ، عن یحیی- وکان فی خدمة أبی جعفر علیه السلام- عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ بظهر الکوفة لقبراً ما أتاه مکروب قطّ إلّافرّج اللَّه کربته- یعنی قبر الحسین علیه السلام-.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 168 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 45- 46
حدّثنی أبو العبّاس الکوفیّ، عن محمّد بن الحسین، عن صفوان، عن الولید بن حسّان، عن ابن أبی یعفور «4»، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: دعانی الشّوق إلیک أن تجشّمت إلیک علی مشقّة. فقال لی: لا تشک ربّک، فهلّا أتیت مَنْ کان أعظم حقّاً علیک منِّی؟ فکان من قوله: «فهلّا أتیت مَنْ کان أعظم حقّاً علیک منِّی»، أشدّ علیَّ من قوله: «لا تشک ربّک».
قلت: ومن أعظم علیَّ حقّاً منک؟ قال: الحسین «5» بن علیّ «5» علیه السلام، ألا أتیت الحسین
__________________________________________________
(1)- [فی البحار ونفس المهموم: «مَنْ به عاهة»].
(2)- خ ل [وفی البحار ونفس المهموم]: «ذنبه».
(3)- از امام پنجم روایت شده است که: «حسین صاحب کربلا، مظلوم و گرفتار وتشنه وبی‌دادرس کشته شد، و خدای عزوجل به ذات خود سوگند خورد که هیچ درمانده و گرفتار و گنهکار و مغموم و تشنه و بیماری نزد او نرود و دعا نکند و به حسین تقرب نجوید به سوی خدای عز وجل، جز آن که گرفتاری اورا رفع کند وخواسته اورا برآورد و گناهش را بیامرزد وعمرش را دراز کند و روزی‌اش را فراوان کند.» فاعتبروا یا اولو الابصار.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
(4)- [فی نفس المهموم مکانه: «عن أبی یعفور ...»].
(5- 5) [لم یرد فی نفس المهموم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 600
علیه السلام، فدعوت اللَّه عنده وشکوت إلیه حوائجک؟ «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 168- 169 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 46؛ القمی، نفس المهموم،/ 541
حدّثنی علیّ بن الحسین وجماعة، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن عیسی، عن أبی هاشم الجعفریّ، قال: دخلت أنا ومحمّد بن حمزة علیه «2» نعوده وهو علیل، فقال لنا: وجّهوا قوماً إلی الحائر «3» من مالی، فلمّا خرجنا من عنده قال لی محمّد بن حمزة المشیر یوجّهنا إلی الحائر «3» وهو بمنزلة من فی الحائر «3»، قال: فعدت إلیه، فأخبرته، فقال لی:
لیس هو هکذا، إنّ للَّه‌مواضع یحبّ أن یعبد فیها، وحائر الحسین علیه السلام من تلک المواضع.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 273 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 113
قال الحسین بن أحمد بن المغیرة: وحدّثنی أبو محمّد الحسن بن أحمد بن «4» علیّ الرّازی المعروف بالوهوردی «5» بنیسابور بهذا الحدیث، وذکر فی آخره غیر ما مضی فی الحدیثین الأوّلین أحببت شرحه فی هذا الباب، لأنّه منه. قال أبو محمّد الوهوردی «6»: حدّثنی أبو علیّ
__________________________________________________
(1)- ابن ابی‌یعفور گوید: به امام ششم عرض کردم: «اشتیاق بر شما مرا وا داشت که بیایم و از شما مسألتی کنم.»
فرمود: «از پروردگار خود شکایت‌مکن. خوب‌بود نزد کسی بروی که حقش از من بر تو بزرگ‌تر است.»
این که فرمود، خوب بود نزد کسی روی که حقش بر تو از من بزرگ تر است، از این که فرمود، از پروردگارت شکایت مکن، بر من سخت‌تر بود. عرض کردم: «حق کی بر من از شما بزرگ‌تر است؟»
فرمود: «حسین علیه السلام. خوب بود بروی نزد حسین علیه السلام و خدا را نزد او بخوانی و حوائج خودرا به سوی او عرضه داری.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 283
(2)- یعنی أبا الحسن علیه السلام.
(3)- [البحار: «الحیر»].
(4)- [زاد فی البحار: «محمّد بن»].
(5)- [البحار: «بالرهوردی»].
(6)- [البحار: «الرهوردی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 601
محمّد بن همام رحمه الله، قال: حدّثنی محمّد الحمیریّ، قال: حدّثنی «1» أبو هاشم الجعفریّ، قال: دخلت علی أبی الحسن علیّ بن محمّد علیه السلام وهو محموم علیل، فقال لی: یا أبا هاشم! ابعث رجلًا من موالینا إلی الحائر «2» یدعو اللَّه لی. فخرجت من عنده، فاستقبلنی علیّ بن بلال، فأعلمته ما قال لی، وسألته أن یکون «3» الرّجل الّذی یخرج، فقال: السّمع والطّاعة، ولکنّنی أقول أ نّه أفضل من الحائر «2» إذ «4» کان بمنزلة من فی الحائر «2»، ودعاؤه لنفسه أفضل من دعائی له بالحائر «5»، فأعلمته علیه السلام ما قال، فقال لی: قل له: کان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله أفضل من البیت والحجر، وکان یطوف بالبیت «6»، ویستلم الحجر، وإنّ للَّه‌تعالی بقاعاً یحبّ أن یُدعی فیها، فیستجیب لمَنْ دعاه «7» والحائر «2» منها.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 273- 274 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 113- 114؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 373- 374
ورُوی عنه [الصّادق] علیه السلام أ نّه قال: ما أتی قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام مکروب قطّ إلّا فرّج اللَّه کربته، وقضی حاجته.
المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 468- 469/ مثله السّبزواری، جامع الأخبار،/ 78
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقرئ، قال: أنا إسحاق بن محمّد التّمّار المقری، قال:
نا جعفر بن محمّد بن عبید العابد الصّیدلانیّ، عن عبّاد بن یعقوب، عن محمّد بن عبداللَّه، قال: سألت محمّد بن الحسین بن علیّ بن الحسین: ما لِمَنْ زارَ قبر الحسین؟ قال: یغفر
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [البحار: «الحیر»].
(3)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «هو»].
(4)- [البحار: «إذا»].
(5)- [البحار: «بالحیر»].
(6)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «والحجر»].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «دعا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 602
اللَّه له ذنوبه، ویقضی له حوائجه. ثمّ قال: یقضی ألف حاجة، ستّمائة للآخرة وأربعمائة للدّنیا، فلا یستعظم أحدکم إذا أتی حرم الحسین أن یستغفر اللَّه فیه، فإنّ اللَّه عزّ وجلّ أوحی إلی نبیّ من الأنبیاء أن قل لأصحاب الذّنوب: یستغفرونی، فإنّه لا یتعاظمنی ذنب أن أغفره.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 70- 71 رقم 56
رُوی أنّ الصّادق علیه السلام أصابه مرض، فأمر مولی أن یستأجر له أجیراً، یدعو له بالعافیة عند قبر الحسین علیه السلام. فخرج المولی، فوجد رجلًا مؤمناً علی الباب، فحکی له ما أمر به الصّادق، فقال الرّجل: أنا أمضی، لکن الحسین إمام مفترض الطّاعة والصّادق إمام مفترض الطّاعة، فکیف ذلک؟ فرجع مولاه وعرّفه بمقالة الرّجل، فقال الصّادق:
صدق الرّجل فی مقالته، لکن للَّه‌بقاعاً یستجاب فیه الدّعاء، فتلک البقعة من تلک البقاع وإنّ اللَّه عزّ وجلّ عوّض الحسین علیه السلام من قتله بثلاثة أشیاء: إجابة الدّعاء تحت قبّته، والشّفاء فی تربته، والأئمّة من ذرِّیّته.
الطّریحی، المنتخب،/ 72- 73
قال [أحمد بن فهد فی عدّة الدّاعی]: وروی أنّ الصّادق علیه السلام مرض، فأمر من عنده أن یستأجروا له أجیراً یدعو «1» عند قبر الحسین علیه السلام. فوجدوا رجلًا، فقالوا «2» له ذلک، فقال: أنا أمضی، ولکن الحسین إمام مُفْتَرَض الطّاعة، وهو إمام مُفْتَرَض الطّاعة. فرجعوا إلی الصّادق علیه السلام وأخبروه، فقال: هو کما قال، ولکن ما عرف أنّ للَّه‌تعالی بقاعاً یُستجاب فیها الدّعاء، فتلک البقعة من تلک البقاع «3».
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 421- 422 رقم 20/ مثله الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 160- 161
__________________________________________________
(1)- [الأسرار: «یدعو له»].
(2)- [الأسرار: «فقال»].
(3)- [لم یرد فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 603

الاستجارة بقبر الإمام الحسین علیه السلام‌

وأخبرنا زید بن حاجب، قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن السّرّیّ، قال: حدّثنی أبو عبداللَّه الطّبریّ، قال: نا عبداللَّه بن عبید الخراسانیّ، عن عبدالسّلام بن صالح، قال:
نا خالد بن إیاس بن عبداللَّه الحرّانیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه جعفر بن محمّد علیه السلام یقول:
مَنْ لاذَ بقبر الحسین فاستجار من النّار وسأل اللَّه الجنّة إلّاأجاره اللَّه من النّار وأعطاه الجنّة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 54- 55 رقم 34
وعن إسحاق بن إسماعیل أ نّه قال: سمعت من الصّادق علیه السلام، یقول: أنّ لموضع قبر الحسین علیه السلام حرمة معروفة، من عرفها واستجار بها اجیر. فقلت: یا مولای! فصف لی موضعها جعلت فداک. فقال: امسح من موضع قبره الآن خمسة وعشرین ذراعاً من ناحیة رأسه ومن ناحیة رجلیه، کذلک وعن یمینه، کذلک وعن شماله، واعلم أنّ ذلک روضة من ریاض الجنّة، ومنه معراج الملائکة تعرج فیه إلی السّماء بأعمال زوّاره، ولیس ملک فی السّماوات ولا فی الأرض إلّاوهم یسألون اللَّه عزّ وجلّ فی زیارة قبر الحسین، ففوج منهم ینزل وفوج یعرج إلی یوم القیامة. «1»
الطّریحی، المنتخب،/ 72
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ الملائکة من زوّار الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 604

طلب الخیر من اللَّه فی حرم الحسین علیه السلام‌

عنه [السّندیّ بن محمّد]، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: ما استخار اللَّه عزّ وجلّ عبد فی أمر قطّ مائة مرّة یقف عند قبر «1» الحسین علیه السلام، فیحمد اللَّه ویهلِّله ویسبِّحه ویمجِّده ویُثنی علیه بما هو أهله إلّارماه اللَّه تبارک وتعالی بأخیر الأمرین.
الحمیری، قرب الأسناد،/ 59 رقم 189/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 285
علیّ بن موسی بن طاووس فی (فتح الأبواب فی الاستخارات)، بإسناده إلی جدِّه أبی جعفر الطّوسی، بإسناده إلی الحسن بن علیّ بن فضّال، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما استخار اللَّه عبد قطّ فی أمره «2» مائة مرّة عند رأس الحسین علیه السلام، فیحمد اللَّه ویثنی علیه إلّارماه اللَّه بخیر الأمرین.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 220 رقم 1/ مثله المجلسی، البحار، 88/ 279
قرب الأسناد: عن السّندیّ بن محمّد، عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
ما استخارَ اللَّه عزّ وجل عبد فی أمرٍ قطّ مائة مرّة یقف عند رأس الحسین علیه السلام، فیحمد اللَّه ویُهلِّله ویُسبِّحه ویُمجِّده ویُثنی علیه بما هو أهله، إلّارماه اللَّه تبارک وتعالی بخیر الأمرین.
قال: وسمعته یقول فی الاستخارة: اللهمّ إنِّی أسألک بعلمک، وأستخیرک بعزّتک، أسألک من فضلک العظیم، وأنت أعلم بعواقب الامور، إن کان هذا الأمر خیراً لی فی دینی ودنیای وآخرتی، فیسِّره لی وبارِک لی فیه، وإن کان شرّاً فاصْرِفه عنِّی واقضِ لی الخیر حیث کان، ورضّنی به حتّی لا أحبّ تعجیل ما أخّرتَ ولا تأخیر ما عجّلت.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «رأس»].
(2)- [البحار: «أمر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 605
فتح الأبواب لابن طاووس: روی سعد بن عبداللَّه المجمع علی الاعتماد علیه فی (کتاب الأدعیة)، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمّد، عن صفوان الجمّال، وذکر مثله إلّاأنّ فیه: «یقف عند رأس الحسین» إلی قوله: «إلّا رماه اللَّه بخیر الأمرین، قال یقول فی الاستخارة: اللَّهمّ إنِّی أستخیرک بعزّتک» إلی قوله:
«وبارِک لی فیه وأعنِّی علیه» إلی قوله: «واقض لی بالخیر حیث ما کان» إلی آخر الدّعاء.
المجلسی، البحار، 88/ 260
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 606

زیارة قبر الحسین علیه السلام مفترضة علی کلِّ مؤمن‌

حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن، عن الحسن بن متیل، «1» وقال محمّد بن الحسن، وحدّثنی محمّد بن الحسن الصّفّار، جمیعاً «1»، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، قال: حدّثنا الحسن بن علیّ بن فضّال، قال: حدّثنی أبو أیّوب إبراهیم بن عثمان الخزّاز، «2» عن محمّد بن مسلم، «3» عن أبی جعفر علیه السلام، قال: مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین علیه السلام، فإنّ إتیانه مفترض علی کلِّ مؤمن، یقرّ للحسین علیه السلام بالإمامة «4» من اللَّه عزّ وجلّ «4». «5»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 121 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 26؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 345- 346؛ المجلسی، البحار، 98/ 3؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 396؛ مثله المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 468؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 78؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134؛ القمی، نفس المهموم،/ 531
حدّثنی أبی، وأخی وعلیّ بن الحسین، ومحمّد بن الحسن رحمهم الله جمیعاً، عن أحمد بن إدریس، عن عبیداللَّه «6» بن موسی، «7» عن الوشّاء، قال: سمعت الرّضا علیه السلام، یقول: إنّ لکلِّ «8» إمام عهداً فی عنق أولیائه وشیعته، وإنّ من تمام الوفاء بالعهد «9» وحسن الأداء
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی المزار، وفی الوسائل: «والصفّار»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار ونفس المهموم].
(3)- [من هنا حکاه فی المقنعة وجامع الأخبار وتظلّم الزّهراء].
(4- 4) [لم یرد فی الأسرار].
(5)- امام پنجم علیه السلام به محمدبن مسلم فرمود: «شیعیان ما را به زیارت قبر حسین‌بن علی علیه السلام امر کنید که انجام آن بر هر مؤمنی که حسین را امام داند، از طرف خدای عز وجل فرض است.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
(6)- [الوسائل: «عبداللَّه»].
(7)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(8)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن الرّضا علیه السلام: لکلِّ ...»].
(9) (9*) [فی الوسائل والأسرار: «زیارة قبورهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 607
زیارة قبورهم، فمَنْ زارهم رغبة فی زیارتهم وتصدیقاً، رغبوا فیه، کان أئمّتهم شفعائهم‌یوم القیامة (9*). «1» حدّثنی محمّد بن یعقوب الکلینی، عن أحمد بن إدریس بإسناده مثله سواء «1».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 121- 122 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 346؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 389؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، قال: حدّثنی محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن أبی داوود المسترق، «2» عن امّ سعید الأحمسیّة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال «3» لی: یا امّ سعید «3» تزورین قبر الحسین علیه السلام؟ قالت: قلت: نعم، «4» فقال لی: «4» زوریه، فإنّ «5» زیارة قبر الحسین علیه السلام «5» واجبة علی الرِّجال والنِّساء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 122 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 339- 340؛ المجلسی، البحار، 98/ 3؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 389- 390؛ مثله‌الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 135
حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن رحمهم الله جمیعاً، عن الحسن بن متیل، «6» عن الحسن بن علیّ الکوفیّ، عن علیّ بن حسّان الهاشمیّ، «7» عن عبدالرّحمان «8» بن کثیر مولی أبی جعفر علیه السلام،
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(2)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «قال: یا امّ سعید»، وفی البحار: «قالت: فقال لی: یا امّ سعید»، وفی تظلّم الزّهراء: «قال: یا امّ سعیدة»].
(5- 5) [فی الوسائل والبحار والأسرار: «زیارة الحسین علیه السلام»، وفی تظلّم الزّهراء: «زیارته»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تسلیة المجالس].
(7)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(8)- [فی التّهذیب مکانه: «عن محمّد بن أحمد بن داود، عن الحسن بن محمّد بن علّان، عن حمید بن زیاد، عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن یزید، عن علیّ بن الحسن، عن عبدالرّحمان ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 608
«1» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: لو أنّ أحدکم حجّ دهره، ثمّ لم یزر الحسین بن علیّ علیه السلام، لکان تارکاً حقّاً من «2» حقوق اللَّه و «2» حقوق رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، لأنّ «3» حقّ «4» الحسین علیه السلام «4» فریضة من اللَّه «3» واجبة علی کلِّ مسلم. «5»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 122 رقم 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 27؛ محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 534؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «6»، 10/ 346؛ المجلسی، البحار، 98/ 3؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 390؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 43؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 491؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 133؛ القمی، نفس المهموم،/ 532
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، ومحمّد بن یحیی العطّار وعبداللَّه ابن جعفر الحمیریّ جمیعاً، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن أبی أیّوب «7»، عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین علیه السلام، فإنّ إتیانه یزید فی الرِّزق، ویمدّ فی العمر، ویدفع «8» مدافع السّوء، وإتیانه
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی المصباح وتظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(2- 2) [لم یرد فی التّهذیب والمصباح وتسلیة المجالس والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار ونفس المهموم].
(3- 3) [المصباح: «زیارة الحسین علیه السلام فریضة»].
(4- 4) [الوسائل: «رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
(5)- امام ششم فرمود: «هر کدام شما همه عمر حج کند و به زیارت حسین علیه السلام نرود، حقی از حقوق رسول خدا صلی الله علیه و آله را ترک کرده؛ زیرا حق حسین علیه السلام از طرف خدا بر هر مسلمانی واجب است.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
(6)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 233 عن التّهذیب].
(7)- [فی التّهذیب مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، قال: حدّثنا الحسن بن متیّل الدّقّاق وغیره من الشّیوخ، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقی، قال: حدّثنا الحسن بن علیّ بن فضّال، عن أبی أیّوب ...»، ومن هنا حکاه فی الأسرار].
(8) (8*) [فی الوسائل والبحار: «مدافع السّوء وإتیانه مفروض»، وفی البرهان والأسرار: «السّوء و (إتیانه) مفروض»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 609
مفترض (8*) علی کلِّ مؤمن یقرّ للحسین «1» بالإمامة من اللَّه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 150- 151 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «2»، 10/ 341؛ السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 3/ 360؛ المجلسی، البحار، 98/ 3- 4؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 42؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134
حدّثنی أبی رحمه الله «3» وجماعة مشایخی رحمهم الله «3»، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر، «3» عن بعض أصحابنا «3»، عن أبان، «4» عن عبدالملک الخثعمیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «5» قال لی: یا عبدالملک «5»! لا تدع زیارة الحسین بن علیّ علیه السلام، ومر أصحابک بذلک یمدّ اللَّه فی عمرک، «6» ویزید اللَّه «6» فی رزقک، ویحییک اللَّه سعیداً، ولا تموت إلّاسعیداً «7»، ویکتبک سعیداً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 151- 152 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 335؛ المجلسی، البحار، 98/ 47؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 133
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ القرشیّ، عن خاله محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عمّن حدّثه، عن علیّ بن میمون، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: لو أنّ أحدکم حجّ ألف حجّة ثمّ لم یأت قبر الحسین بن علیّ علیه السلام، لکان قد ترک حقّاً من حقوق «8» اللَّه تعالی «8»، وسئل عن ذلک، فقال: حقّ الحسین علیه السلام مفروض علی کلّ مسلم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 193- 194 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 337؛ المجلسی، البحار، 98/ 5
__________________________________________________
(1)- [التّهذیب: «له»].
(2)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 320- 322 والبحار، 98/ 48 عن التّهذیب].
(3- 3) [لم یرد فی الوسائل].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(5- 5) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(6- 6) [فی الوسائل والأسرار: «ویزید»].
(7)- خ ل [والوسائل والأسرار]: «شهیداً».
(8- 8) [الوسائل: «رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 610
حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید رحمه الله، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، قال: حدّثنا أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، «1» عن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن أبی أیّوب الخزّاز، عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر محمّد بن علیّ علیه السلام، قال: مروا «2» شیعتنا بزیارة «3» الحسین بن علیّ علیهما السلام «3»، فإنّ زیارته تدفع الهدم والغرق والحرق، وأکل السّبع وزیارته مفترضة علی مَنْ أقرّ للحسین «4» بالإمامة من اللَّه عزّ وجلّ. «5»
الصّدوق، الأمالی،/ 83 رقم 10، من لا یحضره الفقیه، 2/ 348 رقم 1594/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 1؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 194؛ ابن شهرآشوب، المناقب، 4/ 128
فرُوی عن الصّادق جعفر بن محمّد علیهما السلام، أ نّه قال: زیارة الحسین بن علیّ علیهما السلام، واجبة علی کلِّ مَنْ «6» یقرّ للحسین علیه السلام بالإمامة من اللَّه عزّ وجلّ. «7»
المفید، الإرشاد، 2/ 136 رقم 1/ عنه: الحلّی، المستجاد من الإرشاد (من مجموعةنفیسة)،/ 450؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 346؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134؛ مثله الأمین، لواعج الأشجان،/ 22- 23
حدّثنا محمّد بن الحسین بن النّخّاس «8»، قال: نا علیّ بن العبّاسیّ البجلیّ، قال: نا بکّار
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الفقیه].
(2)- [فی روضة الواعظین مکانه: «وقال الباقر علیه السلام: مروا ...»، وفی المناقب: «الباقر علیه السلام: مروا ...»].
(3- 3) [روضة الواعظین: «قبر الحسین علیه السلام»].
(4)- [المناقب: «له»].
(5)- امام پنجم فرمود: «دستور دهید شیعیان ما را به زیارت حسین علیه السلام؛ زیرا زیارتش دفع کند: زیر آوار ماندن و غرق شدن و سوختن و درنده خوارگی را، و زیارت او لازم است بر هر که برای حسین علیه السلام معترف به امامت باشد، از طرف خدای عز وجل.»
کمره ای، ترجمه امالی،/ 143
(6)- [فی الأسرار: «مؤمن»، وفی لواعج الأشجان: «مَنْ یعتقد و»].
(7)- از امام صادق علیه السلام حدیث شده که فرمود: «زیارت حسین بن علی علیهما السلام واجب است بر هر که اقرار به امامت حسین علیه السلام از جانب خدای عز وجل دارد.»
رسولی محلّاتی، ترجمه ارشاد، 2/ 136
(8)- أهملت الحروف فی الأصل، وهو أبو الطّیب محمّد بن الحسین بن النّخّاس التّیملیّ الکوفیّ، ترجم له ابن حجر وضبطه بالخاء المعجمة فی تبصیر المنتبه، ص 1434.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 611
ابن أحمد الهمدانیّ، قال: نا إسماعیل بن عیّاش، قال: سألت موسی بن عبداللَّه بن الحسن عن زیارة قبر الحسین، فقال: حسن، أمر رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه بزیارة القبور، وقال:
لا تقولوا هجراً.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 69- 70 رقم 54
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا إبراهیم بن أحمد القصّار، قال: نا علیّ بن الحسن بن عبدالرّحمان المقرئ، قال: نا محمّد بن حمّاد الحنّاط، قال: نا سلیمان، قال: سألت موسی بن عبداللَّه عن زیارة قبر الحسین علیه السلام، فقال: زره، أمر رسول اللَّه (ص) بزیارة القبور.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 70 رقم 55
وعن الصّادق علیه السلام: مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین علیه السلام، فإنّها تزید فی الرّزق والعمر، وتدفع السّوء، وهی مفروضة علی کلّ مؤمن أقرّ الحسین علیه السلام بالإمامة.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 491
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 612

ترغیب المعصومین علیهم السلام بزیارة الحسین علیه السلام والنّهی عن ترکها وعدم‌تأجیلها

وعنهما [محمّد بن عبدالحمید وعبدالصّمد بن محمّد]، عن حنان بن سدیر، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما تقول فی زیارة قبر الحسین علیه السلام؟ فإنّه بلغنا عن بعضکم أ نّه قال: تعدل حجّة وعمرة. قال: فقال:
«ما أصعب «1» هذا الحدیث، ما تعدل هذا کلّه، ولکن زوروه ولا تجفوه «2». فإنّه سیِّد شباب «3» الشّهداء وسیِّد شباب «3» أهل الجنّة، وشبیه یحیی بن زکریّا، وعلیهما بکت السّماء «4» والأرض.
الحمیری، قرب الأسناد،/ 99- 100 رقم 336/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 352؛ المجلسی، البحار «5»، 98/ 35؛ دانشیار، حول البکاء،/ 97- 98
حدّثنی أبی رحمه الله و «6» علیّ بن الحسین، عن سعد «6» بن عبداللَّه، عن أحمد بن «7» محمّد بن عیسی «7»، عن موسی بن الفضل، عن حنان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما تقول فی زیارة «8» قبر أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام فإنّه «8» بلغنا عن بعضهم أ نّها تعدل حجّة وعمرة؟ قال: لا تعجب ما أصاب «9» مَنْ یقول بالقول «9» هذا کلّه، ولکن زره ولا تجفه، فإنّه
__________________________________________________
(1)- [فی المطبوع: «أضعف»].
(2)- [فی حول البکاء مکانه: «عنه [أبی عبداللَّه علیه السلام]: زوروا الحسین ولا تجفوه ...»].
(3- 3) [لم یرد فی الوسائل].
(4)- [الوسائل: «السّماوات»].
(5)- [حکاه عنه أیضاً فی البحار، 14/ 168، 45/ 201].
(6- 6) [البرهان: «محمّد بن علیّ بن الحسین، عن سعید»].
(7- 7) [البرهان: «بکر»].
(8- 8) [فی البرهان: «الحسین علیه السلام إنّه»، وفی مدینة المعاجز والبحار والعوالم: «قبر الحسین بن علیّ علیه السلام إنّه (فإنّه)»].
(9- 9) [فی البرهان ومدینة المعاجز: «بالقول»، وفی البحار والعوالم: «مَنْ یقول»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 613
سیِّد «1» الشّهداء وسیِّد شباب أهل الجنّة وشبیه یحیی بن زکریّا، وعلیهما «2» بکت السّماء والأرض.
حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن عبدالصّمد ابن «3» محمّد، عن حنان بن سدیر «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله سواء «4».
حدّثنی أبی رحمه اللَّه تعالی «5» وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع «5»، عن حنان بن سدیر، «6» عن أبی عبداللَّه علیه السلام «6» مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 91 رقم 13/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 3/ 5، مدینة المعاجز، 4/ 147؛ المجلسی، البحار، 45/ 210- 211؛ البحرانی، العوالم، 17/ 465
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّار، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن حنان، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: زوروا «7» الحسین علیه السلام ولا تجفوه، فإنّه سیِّد شباب أهل الجنّة من الخلق، وسیِّد «8» الشّهداء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 09 «1» رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 1
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن موسی «9» بن عمر، عن حسّان «10» البصریّ،
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار والعوالم: «شباب»].
(2)- [زاد فی البرهان: «قد»].
(3- 3) [البرهان: «أحمد»].
(4)- [لم یرد فی البرهان والبحار والعوالم].
(5- 5) [البرهان: «بهذا الإسناد، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن الحسین»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار والعوالم].
(7)- [زاد فی البحار: «قبر»].
(8)- [زاد فی البحار: «شباب»].
(9)- [فی/ 126 مکانه: «حدّثنی حکیم بن داوود بن حکیم السّرّاج، عن سلمة بن الخطّاب، عن موسی ...»].
(10)- کذا، والصّحیح غسّان.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 614
عن «1» معاویة بن وهب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قال لی «2»: یا معاویة! لا تدع زیارة «3» الحسین علیه السلام لخوف «3» فإنّ من ترکه رأی من الحسرة ما یتمنّاه إنّ قبره کان عنده، أما تحبّ أن یری اللَّه شخصک وسوادک فیمَنْ یدعو له رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وعلیّ، وفاطمة، والأئمّة علیهم السلام؟ أما تحبّ أن تکون ممّن ینقلب بالمغفرة لما مضی، ویغفر لک «4» ذنوب سبعین سنة؟ أما تحبّ أن تکون «5» ممّن یخرج من الدّنیا «5» ولیس علیه ذنب «6» تتبع به «6»؟ أما تحبّ أن تکون غداً ممّن یصافحه رسول اللَّه صلی الله علیه و آله؟ «7»
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن عبداللَّه ابن حمّاد، عن عبداللَّه الأصمّ، عن معاویة بن وهب قال: استأذنت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر الحدیث والدّعاء لزوّار الحسین علیه السلام.
وحدّثنی محمّد بن الحسین «8» بن متّ الجوهریّ، عن محمّد بن أحمد بن یحیی، عن موسی ابن عمر، عن عسّان «9» البصریّ، عن معاویة بن وهب.
وحدّثنی محمّد بن یعقوب وعلیّ بن الحسین، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن بعض أصحابنا، عن إبراهیم بن عقبة، عن معاویة بن وهب، قال: استأذنت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر مثل حدیث الدّعاء الّذی فی زوّار الحسین علیه السلام.
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد ابن أحمد بن یحیی، عن موسی بن عمر، عن غسّان البصریّ، عن ...»، ومن هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [لم یرد فی/ 126].
(3- 3) [فی/ 126 وتظلّم الزّهراء: «قبر الحسین علیه السلام لخوف»، وفی التّهذیب: «قبر الحسین علیه السلام»].
(4)- [فی/ 126 والتّهذیب: «له»].
(5- 5) [التّهذیب: «غداً ممّن یخرج»].
(6- 6) [فی/ 126 والتّهذیب والبحار: «یتبع به»، وفی تظلّم الزّهراء: «تتبع»].
(7)- [إلی هنا حکاه فی الکامل/ 126 والتّهذیب وتظلّم الزّهراء].
(8)- [البحار: «الحسن»].
(9)- کذا، والصّحیح: «غسّان»، [وفی البحار: «حسّان»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 615
حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین وجماعة مشایخنا، عن أحمد بن إدریس ومحمّد بن یحیی جمیعاً، عن العمرکیّ بن علیّ البوفکیّ، عن یحیی خادم أبی جعفر الثّانی علیه السلام، عن ابن أبی عمیر، عن معاویة بن وهب قال: استأذنت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 117- 118 رقم 3،/ 126 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار «1»، 98/ 52- 53؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 388؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 47
وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه «2» بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، «3» عن الحسین «3»، عن «4» الحلبی، عن أبی عبداللَّه علیه السلام «3» فی حدیثٍ طویل «3»، «5» قال: قلت: جعلت فداک «5»، ما تقول فیمَن ترک زیارته «6» وهو یقدر علی ذلک؟ قال: أقول «7»: أ نّه قد عقّ «8» رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وعقّنا «9» واستخفّ بأمر «9» هو له، ومَنْ زاره کان اللَّه له من وراء حوائجه، وکفی ما أهمّه من أمر دنیاه، و «10» إنّه لیجلب «10» الرِّزق علی العبد، و «11» یخلف علیه ما أنفق «11»،
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 9 عن الکامل، وفی/ 53- 54 عن التّهذیب].
(2)- [فی التّهذیب مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن علیّ بن حبشی بن قونی، عن جعفر بن محمّد، عن محمّد بن إسماعیل السّلمیّ، عن عبداللَّه ...»].
(3- 3) [لم یرد فی التّهذیب].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار ومکیال المکارم].
(5- 5) [فی التّهذیب: «قال: قلت له: جعلت فداک»، وفی الوسائل والأسرار: «قال: قلت له»، وفی البحار ومکیال المکارم: «قلت: جعلت فداک»].
(6)- [التّهذیب: «زیارة الحسین علیه السلام»].
(7)- [لم یرد فی التّهذیب].
(8)- [فی المصباح مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: من ترک زیارة الحسین علیه السلام وهو یقدر علیها فقد عقّ ...»].
(9- 9) [المصباح: «أهل البیت واستخفّ بما»].
(10- 10) [فی التّهذیب: «إنّه یجلب»، وفی المصباح: «إنّ زیارته علیه السلام تجلب»].
(11- 11) [فی التّهذیب: «یخلف علیه ما ینفق»، وفی المصباح: «یخلف اللَّه تعالی علیه ما ینفق»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 616
ویغفر له ذنوب خمسین سنة، ویرجع إلی أهله وما علیه وزر ولا «1» خطیئة إلّاوقد محیت من صحیفته، «2» فإن هلک فی سفره «3» نزلت الملائکة، فغسلته «4» وفتحت له أبواب «4» الجنّة ویدخل علیه روحها حتّی ینشر، وإن سلم فتح له الباب الّذی ینزل منه الرّزق «5» «2»، ویجعل له بکلّ درهم أنفقه «1» عشرة آلاف درهم، «6» و «7» ذخر ذلک له، فإذا حشر قیل له: لک بکلِّ درهم «7» عشرة آلاف درهم، وإنّ اللَّه نظر لک وذخرها «8» لک عنده.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 127- 128 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة «9»، 10/ 375- 376؛ المجلسی، البحار، 98/ 2- 3؛ الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 415- 416؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 45؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 499؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 138- 139
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه الحمیریّ، عن أبیه، عن محمّد بن عبدالحمید، «10» عن سیف ابن عمیرة، «11» عن منصور بن حازم، قال: سمعناه «12» [أبو جعفر علیه السلام] یقول: مَنْ أتی علیه
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی المصباح].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «إلی أن قال»].
(3)- [فی التّهذیب والمصباح: «سفرته»].
(4- 4) خ ل [والتّهذیب ومکیال المکارم]: «وفتح له باب إلی»، [وفی المصباح والبحار: «وفتح له باب إلی»].
(5)- [فی التّهذیب والمصباح: «رزقه»].
(6)- [إلی هنا حکاه فی المصباح].
(7- 7) [فی الوسائل: «ذلک ذخر له، فإذا حشر قیل له: لک»، وفی الأسرار: «ذخر لک فإذا حشر قیل: لک»].
(8)- [التّهذیب: «فذخرها»].
(9)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 233- 234 عن التّهذیب، وفی الأسرار،/ 133].
(10)- [زاد فی البرهان: «عن عبدالغفّار»].
(11)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(12)- [فی التّهذیب والوسائل وکنز الدّقائق: «سمعته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 617
حول لم یأت قبر الحسین علیه السلام «1» نقص اللَّه «1» من عمره حولًا، ولو قلت: إنّ أحدکم لیموت «2» قبل أجله بثلاثین سنة لکنت صادقاً، وذلک «3» لأنّکم تترکون زیارة الحسین علیه السلام فلا تدعوا زیارته «3» یمدّ اللَّه فی أعمارکم و «4» یزید فی «4» أرزاقکم، وإذا ترکتم زیارته نقص اللَّه من أعمارکم وأرزاقکم، «5» فتنافسوا «6» فی زیارته ولا تدعوا ذلک، فإنّ الحسین شاهد لکم فی ذلک «7» عند اللَّه وعند رسوله وعند «8» فاطمة وعند أمیر المؤمنین «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 151 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 32- 33؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 43؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 234- 235؛ السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 3/ 360؛ المجلسی، البحار، 98/ 47؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 391؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 10/ 550
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، «9» عن أحمد بن محمّد «9»، عن محمّد بن إسماعیل، عمّن حدّثه، عن عبداللَّه بن وضّاح، عن داوود الحمّار، «10» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ لم یزر قبر الحسین علیه السلام فقد حرم خیراً کثیراً ونقص من عمره سنة. «11»
__________________________________________________
(1- 1) [البرهان: «أنقص»].
(2)- [فی التّهذیب والوسائل والبرهان: «یموت»].
(3- 3) [فی المزار والتّهذیب والوسائل وکنز الدّقائق: «أ نّکم تترکون زیارته فلا تدعوها»، وفی البرهان: «أ نّکم تترکون زیارته فلا تدعون زیارته»، وفی البحار: «أ نّکم تترکون زیارته فلا تدعوا زیارته»].
(4- 4) [لم یرد فی البرهان، وفی المزار: «یزد فی»، وفی تظلّم الزّهراء والأسرار: «یزید»].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی کنز الدّقائق].
(6)- [البرهان: «فسابقوا»].
(7)- [لم یرد فی التّهذیب والوسائل والبحار].
(8- 8) [فی المزار والبرهان والبحار: «علیّ وفاطمة علیهما السلام»، وفی التّهذیب والوسائل: «علیّ علیه السلام وعند فاطمة علیها السلام»، وفی تظلّم الزّهراء: «فاطمة وأمیر المؤمنین علیهما السلام»، وفی الأسرار: «أمیر المؤمنین وفاطمة علیهما السلام»].
(9- 9) [لم یرد فی البرهان].
(10)- [من هنا حکاه فی نفس المهموم].
(11)- و از آن حضرت روایت شده که فرمود: «هر که قبر حسین علیه السلام را زیارت نکند، از خیر بسیاری محروم شده و یک سال از عمرش کم شود.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 281
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 618
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 151 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 335؛ السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 3/ 360؛ المجلسی، البحار، 98/ 48؛ مثله‌القمی، نفس المهموم،/ 537
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه عن «1» محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن عاصم بن حمید الحنّاط، عن محمّد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال: من لم یأت قبر الحسین علیه السلام من شیعتنا کان منتقص الإیمان منتقص الدِّین «2»، وإن دخل الجنّة کان دون المؤمنین فی الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 193 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 56؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 336؛ المجلسی، البحار، 98/ 4
حدّثنی محمّد بن الحسن بن «3» أحمد بن «3» الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ابن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن أبی المغرا، «4» عن عنبسة بن مصعب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من لم یأت قبر الحسین علیه السلام حتّی یموت، کان «5» منتقص الدِّین، منتقص الإیمان، وإن «6» دخل «7» الجنّة کان دون المؤمنین «8» فی الجنّة «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 193 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 56- 57؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 44- 45؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 335؛ المجلسی، البحار، 98/ 4؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131؛ مثله الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 499
__________________________________________________
(1)- [فی المزار والبحار: «ابن»].
(2)- [إلی هنا حکاه عنه فی المزار والوسائل والبحار].
(3- 3) [لم یرد فی التّهذیب].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی الأسرار].
(5)- [فی المصباح مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: من مات ولم یأت قبر الحسین علیه السلام کان ...»].
(6)- [فی المزار والمصباح: «إذا»].
(7)- [فی التّهذیب والوسائل والبحار والأسرار: «أدخل»].
(8- 8) [فی المزار والتّهذیب والمصباح والوسائل: «فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 619
حدّثنی أبی، وعلیّ بن الحسین، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن سیف بن عمیرة، عن رجل، «1» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ لم یأت قبر الحسین علیه السلام وهو یزعم أ نّه لنا شیعة حتّی یموت، فلیس هو لنا بشیعة، وإن کان من أهل الجنّة، فهو من «2» ضیفان أهل الجنّة. «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 193 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 336؛ المجلسی، البحار، 98/ 4؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 131؛ مثله القمی، نفس‌المهموم،/ 532
بإسناده [حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أبیه] عن سیف بن عمیرة، عن أبی بکر الحضرمیّ، عن أبی جعفر علیه السلام، «4» قال: سمعته یقول: مَنْ أراد أن یعلم أ نّه من أهل الجنّة فیعرض «5» حبّنا علی قلبه، فإن قبله فهو مؤمن، و «4» مَنْ کان لنا محبّاً فلیرغب فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، فمَن کان للحسین علیه السلام «6» زوّاراً عرفناه بالحبّ لنا أهل البیت، وکان من أهل الجنّة، ومن لم یکن للحسین زوّاراً کان ناقص الإیمان.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 193 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 336؛ المجلسی، البحار، 98/ 4- 5
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی، عن أحمد بن إدریس، عن العمرکیّ بن علیّ البوفکیّ، عمّن حدّثه، عن صندل، «7» عن هارون بن خارجة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألته
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار ونفس المهموم].
(2)- [لم یرد فی الوسائل].
(3)- و فرمود: «هر کس سر قبر حسین نیاید تا بمیرد و معتقد است شیعه ماست، شیعه ما نباشد و اگر به بهشت هم رود، مهمان بهشتیان خواهد بود.»
کمره‌ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
(4- 4) [الوسائل: «فی حدیث قال»].
(5)- [البحار: «فلیعرض»].
(6)- [زاد فی الوسائل: «محبّاً»].
(7)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 620
عمّن ترک الزّیارة «1»، زیارة قبر الحسین بن علیّ من غیر علّة؟ قال: هذا رجل من أهل النّار.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 193 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 336- 337؛ المجلسی، البحار، 98/ 5؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 526؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 133
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ قال: حدّثنا هشام بن سالم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، أ نّه قال فی حدیث له طویل: إنّه أتاه رجل فقال له: هل یزار والدک؟ فقال: نعم، قال: فما لمَنْ زاره؟ قال: الجنّة، إن کان یأتم به، قال: فما لمَنْ ترکه رغبة عنه؟ قال: الحسرة یوم الحسرة.
وذکر الحدیث بطوله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 194 رقم 7
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن بعض أصحابه، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: کم بینکم وبین «2» قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: ستّة عشر فرسخاً، قال «2»: أوَ ما تأتونه؟ قلت: لا، قال: ما أجفاکم؟
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 290 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 337؛ المجلسی، البحار، 98/ 5
وعنه [أبی]، عن سعد، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن موسی بن الفضل، عن علیّ ابن الحکم، عمّن حدّثه، عن حنان بن سدیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت له:
ما تقول فی زیارة قبر «3» الحسین علیه السلام؟ فقال: زره ولا تجفه «4»، فإنّه سیِّد الشّهداء «5»، وسیّد
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والأسرار].
(2- 2) [الوسائل: «الحسین علیه السلام؟ قلت: ستّ وعشرون فرسخاً. قال له»].
(3)- [لم یرد فی الوسائل والبحار].
(4)- [الوسائل: «لا تجفوه»].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 621
شباب أهل الجنّة، وشبیه یحیی بن زکریّا، وعلیهما بکت السّماء والأرض.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 290- 291 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 337؛ المجلسی، البحار، 98/ 5- 6
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن حنان بن سدیر قال: کنت عند أبی جعفر علیه السلام، فدخل علیه رجل، فسلّم علیه وجلس، فقال أبو جعفر علیه السلام: من أیّ البلدان أنت؟ فقال له الرّجل: أنا رجل من أهل الکوفة، وأنا محبّ لک موال، فقال له أبو جعفر علیه السلام: أفتزور قبر الحسین علیه السلام فی کلِّ جمعة؟ قال: لا، قال: ففی کلِّ شهر؟ قال: لا، قال: ففی کلّ سنة؟ قال: لا، فقال له أبو جعفر علیه السلام: إنّک لمحروم من الخیر، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 291- 292 رقم 5
وحدّثنی محمّد بن جعفر، قال: حدّثنی محمّد بن الحسین، عن جعفر بن بشیر، عن حمّاد بن عیسی، عن ربعی بن عبداللَّه، عن الفضیل بن یسار، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام:
ما أجفاکم یا فضیل، لا تزورون الحسین علیه السلام؟ أما علمتم «1» أنّ أربعة آلاف ملک شعثاً غبراً یبکونه إلی یوم القیامة؟
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 292 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 338؛ المجلسی، البحار، 98/ 7
وعنه [محمّد بن جعفر]، عن محمّد بن الحسین، عن جعفر بن بشیر، عن حمّاد، «2» عن محمّد ابن مسلم «2»، عن زرارة، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: کم بینکم وبین قبر الحسین علیه السلام؟ قال:
قلت: ستّة عشر فرسخاً «2» أو سبعة عشر فرسخاً «2»، قال: ما تأتونه؟ قلت: لا، قال: ما أجفاکم؟
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 292 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 338
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «علمت»].
(2- 2) [لم یرد فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 622
حدّثنی أبی رحمه الله، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن محمّد بن أورمة، عن أبی عبداللَّه المؤمن، عن ابن مسکان، «1» عن سلیمان بن خالد، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: عجباً لأقوامٍ یزعمون «2» أ نّهم شیعة لنا، «3» ویقال «3» إنّ أحدهم یمرّ به «4» دهره و «4» لا یأتی قبر الحسین علیه السلام جفاءً منه و «5» تهاون وعجز وکسل «5»، أما واللَّه لو یعلم ما فیه من الفضل ما تهاون و «6» لا کسل، قلت: جُعلت فداک «6»، وما فیه من الفضل؟ قال: فضل وخیر کثیر، أمّا أوّل ما یصیبه «7» أن یغفر «7» له ما مضی من ذنوبه، ویقال له: استأنف العمل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 292 رقم 8/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 338؛ المجلسی، البحار، 98/ 7؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 386؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 133
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن سعد، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عن محمّد ابن ناجیة، عن محمّد بن علیّ، عن عامر بن کثیر السّرّاج النّهدیّ، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال لی: کم بینک وبین قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: یوم للرّاکب، ویوم وبعض یوم للماشی. قال: أفتأتیه کلّ جمعة؟ قلت: لا، ما آتیه إلّافی حین. قال: ما أجفاکم؟ أما لو کان قریباً منّا لاتّخذناه هجرة، أی نهاجر إلیه.
حدّثنی جماعة مشایخی عن أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن ناجیة، عن محمّد بن علیّ، عن عامر بن کثیر النّهدی السّرّاج، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 293 رقم 10
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «یقولون»].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «یقولون»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «یقال»].
(4- 4) [فی الوسائل والبحار: «دهره»، وفی تظلّم الزّهراء: «یمرّ دهره»، وفی الأسرار: «دهر»].
(5- 5) [فی الوسائل والبحار والأسرار: «تهاوناً وعجزاً وکسلًا»].
(6- 6) [فی الوسائل: «لا کسل، قلت»، وفی الأسرار: «لا تکاسل. قلت»].
(7- 7) [لم یرد فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 623
حدّثنی أبی رحمه الله، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، بإسناده رفعه إلی «1» علیّ بن میمون الصّائغ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: «2» یا علیّ! «2» بلغنی أنّ قوماً من شیعتنا «3» یمرّ بأحدهم «3» السّنة والسّنتان لا یزورون «4» الحسین، «2» قلت: جعلت فداک، إنِّی أعرف أناساً کثیرة بهذه «5» الصّفة، قال «2»: أما واللَّه لحظّهم أخطاؤا «6»، وعن ثواب اللَّه زاغوا، وعن جوار محمّد صلی الله علیه و آله تباعدوا. قلت: «2» جعلت فداک «2»، فی کم الزّیارة؟ قال: یا علیّ! إن قدرت «7» أن تزوره فی کلّ شهر فافعل، قلت: لا أصل إلی ذلک لأنِّی أعمل بیدی، «2» وأمور النّاس بیدی «2»، ولا أقدر أن أغیِّب «8» وجهی عن «8» مکانی یوماً واحداً. قال: أنت فی عذر ومَنْ کان یعمل بیده، وإنّما «9» عنیت، من لا «9» یعمل بیده ممّن إن خرج فی «10» کلِّ جمعة هان ذلک علیه، أما «11» أ نّه ما له عند اللَّه من عذر ولا عند رسوله «12» من عذر، یوم القیامة. «13» قلت: فإن أخرج عنه رجلًا فیجوز ذلک؟ قال: نعم، وخروجه بنفسه أعظم أجراً وخیراً له عند ربّه، یراه ربّه ساهر اللّیل، له «14» تعب النّهار، ینظر اللَّه إلیه نظرة توجب له الفردوس الأعلی مع محمّد وأهل بیته، فتنافسوا فی ذلک وکونوا من أهله.
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(2- 2) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «تمرّ علیهم»].
(4)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «قبر»].
(5)- [البحار: «فی هذه»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «حطّوا»].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «کنت تقدر»].
(8- 8) [فی الوسائل والأسرار: «من»].
(9- 9) [تظلّم الزّهراء: «عتبت علی من»].
(10)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(11)- [تظلّم الزّهراء: «إلّا»].
(12)- [فی الوسائل والأسرار: «رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
(13)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار].
(14)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 624
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 295- 296 رقم 11/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 418- 419؛ المجلسی، البحار، 98/ 12؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 387؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی أبی رحمه الله، عن أحمد بن إدریس، ومحمّد بن یحیی، «1» عن العمرکیّ بن علیّ البوفکیّ «1»، قال: حدّثنا یحیی- وکان فی خدمة أبی جعفر الثّانی علیه السلام-، عن علیّ، «2» عن صفوان بن مهران الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام «3» فی حدیث طویل، قلت له «3»: من یأتیه زائراً ثمّ ینصرف «4» متی یعود إلیه و «5» فی کم یوم یؤتی «5» وکم یسع النّاس ترکه؟ قال: لا یسع أکثر من شهر، وأمّا بعید الدّار ففی کلِّ ثلاث سنین، «6» فما جاز «6» ثلاث «7» سنین فلم یأته فقد عقّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وقطع حرمتهم إلّامن «8» علّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 296 رقم 13/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 419- 420؛ المجلسی، البحار، 98/ 14؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 387؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن رحمهم الله، جمیعاً، عن الحسین بن سعید، قال: حدّثنا علیّ ابن السّخت الخزّاز، قال: حدّثنا حفص المزنیّ، عن عمر «9» بن بیاض، عن أبان بن تغلب
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «قال: قلت: و»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «فی حدیث طویل: قلت: و»].
(4)- [زاد فی الوسائل والأسرار: «عنه»].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «فی کم یأتی وکم یوماً»، وفی البحار: «فی کم یأتی»، وفی تظلّم الزّهراء: «کم یوماً»].
(6- 6) [تظلّم الزّهراء: «وما جاز من»].
(7)- [الوسائل: «الثّلاث»].
(8)- [فی الوسائل والأسرار: «عن»].
(9)- [البحار: «عمرو»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 625
قال: قال لی جعفر بن محمّد: یا أبان «1»! متی عهدک بقبر الحسین علیه السلام؟ قلت: لا واللَّه یا ابن رسول اللَّه، ما لی به عهد منذ حین، «2» فقال: سبحان اللَّه العظیم «2»، وأنت من رؤساء الشّیعة تترک زیارة «3» الحسین علیه السلام لا تزوره؟ مَنْ زار الحسین علیه السلام، کتب اللَّه له بکلِّ خطوةٍ حسنة، ومحا عنه بکلِّ خطوةٍ سیِّئة، وغفر له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «4» یا أبان «5»! لقد قُتل الحسین علیه السلام، فهبط علی قبره سبعون ألف ملک شعث غبر یبکون علیه وینوحون علیه إلی یوم القیامة. «6»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 331 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 7؛ مثله‌القمی، نفس المهموم،/ 532
أبی رحمه الله، قال: حدّثنی أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن ناجیة، قال: حدّثنا محمّد بن علیّ، عن عامر بن کثیر السّرّاج النّهدیّ، «7» عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام، قال لی: کم بینکم «8» وبین الحسین علیه السلام؟ قال: قلت: یوم للرّاکب «9» ویوم وبعض «9» للماشی. قال: أفتأتیه کلّ جمعة؟ قال: قلت: لا ما آتیه إلّافی الجمعتین «10». قال:
__________________________________________________
(1)- [فی نفس المهموم مکانه: «قال الصّادق علیه السلام لأبان بن تغلب: یا أبان ...»].
(2- 2) [فی البحار ونفس المهموم: «قال: سبحان ربِّی العظیم وبحمده»].
(3)- [لم یرد فی البحار ونفس المهموم].
(4)- [إلی هنا حکاه فی نفس المهموم].
(5)- [أضاف فی البحار: «ابن تغلب»].
(6)- و به ابان بن تغلب فرمود: «ای ابان! کی بوده که به زیارت قبر حسین علیه السلام رفتی؟»
گفتم: «نه به خدا یابن رسول اللَّه، دیر زمانی است که با آن عهد تازه نکردم.»
فرمود: «سبحان ربی‌العظیم وبحمده. تو هم که از رؤسای شیعه ای، قبر حسین را ترک کردی و اورا زیارت نکنی؟ هر کس حسین علیه السلام را زیارت کند، خدا به هر گامی، حسنه ای برای او نویسد و به هر گامی گناهی از او محو کند و گذشته و آینده گناهانش را بیامرزد.»
کمره‌ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
(7)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(8)- [فی الوسائل والأسرار: «بینک»].
(9- 9) [فی الوسائل: «وبعض یوم»، وفی البحار والأسرار: «ویوم وبعض یوم»].
(10)- [فی الوسائل والبحار: «الحین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 626
ما أجفاک؟ أما لو کان قریباً منّا لا تّخذناه هجرة- أی نهاجر «1» إلیه-.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 85/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 341؛ المجلسی، البحار، 98/ 16؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 141
أبی رحمه الله، قال: حدّثنی سعد بن عبداللَّه، «2» عن محمّد بن إسماعیل، عن حنان بن سدیر، قال: قال «3» أبو عبداللَّه علیه السلام: زوروه- یعنی قبر «4» الحسین علیه السلام- و «5» لا تجفوه، فإنّه سیِّد الشّهداء، وسیِّد شباب أهل الجنّة.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 97/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 335؛ المجلسی، البحار، 98/ 74؛ مثله محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 530؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 133
محمّد «6» بن همام، عن علیّ بن محمّد بن رباح أنّ محمّد بن العبّاس حدّثه عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة، عن علیّ بن میمون الصّائغ، قال:
قال «7» أبو عبداللَّه علیه السلام: یا علیّ! بلغنی «8» أنّ اناساً من شیعتنا تمرّ بهم السّنة والسّنتان، وأکثر من ذلک، لا یزورون الحسین بن علیّ علیهما السلام.
قلت: «9» جُعلت فداک، إنِّی لأعرف «9» اناساً کثیراً بهذه الصّفة.
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والبحار: «تهاجرنا»، وفی الأسرار: «هاجرنا»].
(2)- [أضاف فی تسلیة المجالس والبحار: «عن محمّد بن الحسین»].
(3)- [زاد فی البحار: «لی»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والبحار].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «علیّ بن میمون، عن الصّادق علیه السلام: زوروه، و ...»].
(6)- [فی التّهذیب والوسائل والبحار: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد»].
(7)- [أضاف فی التّهذیب والوسائل والبحار: «لی»].
(8)- [فی الأسرار مکانه: «عن الصّادق علیه السلام، قال لعلیّ بن میمون: بلغنی ...»].
(9- 9) [فی الوسائل: «إنِّی لأعرف»، وفی الأسرار: «إنِّی أعرف»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 627
قال: أما واللَّه لحظّهم أخطأوا، وعن ثواب اللَّه زاغوا، وعن جوار محمّد صلی الله علیه و آله [فی الجنّة] تباعدوا. قلت: فإن أخرج عنه رجلًا جزی «1» ذلک عنه؟
قال: نعم، وخروجه لنفسه «2» أعظم أجراً، وخیر «3» له عند ربّه.
المفید، المزار (من المصنّفات)،/ 5- 3/ 225 رقم 7/ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 45؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 234؛ المجلسی، البحار، 98/ 51؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 133
محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسین بن سفرجلة الکوفیّ، قال: حدّثنی علیّ ابن أحمد بن محمّد بن عمران، قال: حدّثنا محمّد بن منصور، قال: حدّثنا حرب «4» بن الحسین، عن إبراهیم الشّیبانیّ، عن أبی الجارود قال: قال لی أبو جعفر علیه السلام: کم بینک وبین «5» قبر أبی عبداللَّه علیه السلام؟ قال: قلت: یوم وشی‌ء. فقال له: لو کان منّا علی مثال الّذی هو منکم لاتّخذناه هجرة.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 46 رقم 99/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 340؛ المجلسی، البحار، 98/ 115؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنا أحمد بن علیّ العطّار ومحمّد بن الحسین بن غزال، قالا: حدّثنا علیّ بن أحمد ابن عمرو الجبنیّ، قال: نا محمّد بن منصور المقری، قال: حدّثنی حرب «6» بن الحسن الطّحّان، عن إبراهیم الشیبانیّ، عن أبی الجارود، قال: قال لی أبو جعفر علیه السلام: کم بینکم
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب والبحار: «أیجزی»، وفی الوسائل: «یجزی»، وفی الأسرار: «یخرج»].
(2)- [فی التّهذیب والوسائل والبحار والأسرار: «بنفسه»].
(3)- [التّهذیب: «خیراً»].
(4)- [الوسائل: «محمّد»].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر أبی الجارود قال: قال أبو جعفر علیه السلام: کم بینکم وبین ...»].
(6)- فی الأصل «جریر»، والصّحیح ما أثبتناه، ترجم له النّجاشیّ وقال: حرب بن الحسن الطّحّان، کوفیّ، قریب الأمر فی الحدیث، له کتاب ...
والحدیث رواه الشّیخ الطّوسی فی التّهذیب 6/ 46 بإسناده عن محمّد بن منصور المقرئ، عن حرب بن الحسن (وفیه الحسین خطأ) بهذا الإسناد إلی قوله «هجرة».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 628
وبین قبر أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام؟ قال: قلت: یوم وشی‌ء. قال: فقال: لو کان منّا علی مثل الّذی هو منکم لاتّخذناه هجرة.
کم بینکم وبین ... «1»؟ قال: قلت له: شی یسیر. فقال: لو کان مثل الّذی هو منکم لسرّنی أن لا یأتی علیَّ یوم إلّاأتیته.
حدّثنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن الحسین بن هارون، قال: نا محمّد ابن علیّ بن معیّة الحسنیّ، قال: نا عامر بن کثیر السّرّاج، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر قال: کم بینکم وبین قبر الحسین؟ قلنا: یوم للرّاکب ویوم وبعض آخر للماشی.
قال: تأتونه فی کلِّ یوم جمعة؟ قال: قلنا: فی الحین. قال: ما أجفاکم؟ أما أ نّه لو کان منّا قریباً لاتّخذناه هجرة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 44- 45 رقم 18- 19
حدّثنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا أبو العبّاس محمّد بن الحسین بن هارون، قال: نا أبو جعفر محمّد بن علیّ بن معیّة الحسنیّ، قال: نا حسن وعبدالواحد، قال: نا حسن بن حسین، قال: حدّثنی حمید أبو بشر، عن أبی الجارود، قال: قال لی أبو جعفر:
ما أری قبر الحسین إلّاقریباً منکم. قال: قلت: نعم. قال: فما یمنعک من زیارته؟
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: أنا أبو أحمد إسحاق بن محمّد المقری المنصوریّ، قال: نا قاسم بن إسماعیل السّامولجیّ، قال: نا إبراهیم بن هراسة، عن أبی الجارود قال: قال لی أبو جعفر: علی کم قبر الحسین منکم؟ قال: قلت له: یوم للرّاکب ویوم ولیلة للرّاجل. قال: لو کان منّا کما هو منکم لاتّخذناه هجرة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 45- 46 رقم 20- 21
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا أبو الحسن محمّد بن أحمد بن وائل، قال:
نا إبراهیم بن أحمد القصّار، قال: حدّثنا علیّ بن الحسن بن عبدالرّحمان المقری، قال:
نا محمّد بن منصور المقری، قال: حدّثنی أبو الطّاهر أحمد بن عیسی، قال: حدّثنی أبی،
__________________________________________________
(1)- کذا فی الأصل، وقد سقط من العبارة شی‌ء.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 629
عن أبیه، عن جعفر بن محمّد قال: سأله إنسان: ما تقول فی زیارة قبر الحسین؟ فقال:
جیئوه ولا تجفوه، فإنّه سیِّد شباب أهل الجنّة، وسبط رسول اللَّه (ص)، وابن علیّ وفاطمة، ولمَنْ جاءه من الخیر هکذا وهکذا وهکذا.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 52- 53 رقم 31
وبالإسناد عن سیف بن عمیرة ومنصور بن حازم، قالا: سمعناه صلوات اللَّه علیه یقول: من أتی علیه حول ولم یزر قبر الحسین علیه السلام نقص من عمره حول، ولو قلت: إنّ أحدکم لیموت قبل أجله بثلاثین سنة لکنت صادقاً، وذلک لأنّکم تترکون زیارته علیه السلام، فلا تترکوها یمدّ اللَّه فی أعمارکم وأرزاقکم، فتنافسوا فی زیارته ولاتدعوا ذلک، فإنّ الحسین ابن علیّ شاهد لکم عند اللَّه وعند رسوله وعند أمیر المؤمنین وفاطمة علیهم السلام.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 535
عن الصّادق علیه السلام: إنّ أیّام زائری الحسین علیه السلام لا تعدّ من آجالهم، وإنّ مَنْ أتی علیه حول ولم یأت قبر الحسین علیه السلام نقص من عمره حولًا، ولو قلت إنّ أحدکم لیموت قبل أجله بثلاثین عاماً لکنت صادقاً، وذلک أ نّکم تترکون زیارته علیه السلام، فلا تدعوها یمدّ اللَّه فی أعمارکم، ویزید فی أرزاقکم. وإذا ترکتم زیارته، نقص اللَّه من أعمارکم وأرزاقکم، فتنافسوا فی زیارة الحسین علیه السلام ولا تدعوها، فإنّ الحسین علیه السلام شاهد لکم عند اللَّه وعند رسوله وعند علیّ وفاطمة علیهم السلام.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 489
وفی خبر عن هشام بن سالم، وفیه قال: فلمَنْ زاره؟ قال: الجنّة، إن کان یأتمّ به، قال: فلمَنْ ترکه رغبة عنه؟ قال: الحسرة یوم القیامة.
وفی آخر قال الباقر علیه السلام لرجل من الکوفة: تزور الحسین علیه السلام کلّ جمعة؟ قال: لا، قال: ففی کلِّ شهر؟ قال: لا، قال: ففی کلِّ سنة؟ قال: لا، فقال الباقر علیه السلام: إنّک لمحروم من الخیر.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 133
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 630
فی خبر حنان بن سدیر، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما تقول فی زیارة الحسین علیه السلام، فإنّه بلغنا عن بعضکم؟ قال: تعدل حجّة وعمرة. وقال: ما أصعب هذا الحدیث ما تعدل هذا کلّه، ولکن زوروه ولا تجفوه، فإنّه سیِّد شباب أهل الجنّة، وشبیه یحیی بن زکریّا علیه السلام، وعلیهما بکت السّماوات والأرض، الحدیث.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 631

مدّة جواز التخلّف عن زیارة الحسین علیه السلام‌

حدّثنی حکیم بن داوود بن حکیم، عن سلمة بن الخطّاب، عن عبداللَّه بن الخطّاب، عن عبداللَّه بن محمّد بن سنان، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس بن عبدالرّحمان، عن حنان، عن أبیه، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا سدیر! تزور قبر الحسین علیه السلام فی کلِّ یوم؟
قلت: جُعلت فداک، لا، قال: ما أجفاکم؟ فتزوره فی کلِّ جمعة؟ قلت: لا، قال: فتزوره فی کلِّ شهر؟ قلت: لا، قال: فتزوره فی کلِّ سنة؟ قلت: قد یکون ذلک، قال: یا سدیر! ما أجفاکم بالحسین علیه السلام؟ وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 292- 293 رقم 9
حدّثنی جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن «1» عبداللَّه الموسویّ، عن عبیداللَّه «1» بن نهیک، عن محمّد بن أبی عمیر، «2» عن أبی أیّوب، «3» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: حقّ علی الغنیّ أن یأتی قبر الحسین علیه السلام فی السّنة مرّتین، وحقّ «4» علی الفقیر أن یأتیه فی السّنة مرّة. «5» «6»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 293- 294 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 28- 29؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 417؛ المجلسی، البحار، 98/ 12- 13؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 386؛ مثله الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 491؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140؛ القمی، نفس المهموم،/ 532
__________________________________________________
(1- 1) [المزار: «عبیداللَّه الموسویّ، عن عبداللَّه»].
(2)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(3)- [من هنا حکاه فی المصباح ونفس المهموم].
(4)- [لم یرد فی المصباح].
(5)- [أضاف فی نفس المهموم: «وقال: أمّا القریب فلا أقلّ من شهر، وأمّا البعید الدّار ففی کلّ ثلاث سنین»].
(6)- در جمله‌ای از روایات است از امام صادق علیه السلام که: «بر توانگران است سالی دو بار حسین علیه السلام را زیارت کنند و بر فقیران سالی یک بار.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
[امام صادق علیه السلام] فرمود: «نزدیکان حداقل ماهی یک بار و بر آن که خانه‌اش دور است، سه سال یک بار.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 632
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن عامر «1» بن عمیر و «2» سعید الأعرج، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ائتوا قبر الحسین علیه السلام فی «3» کلّ سنة مرّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 294 رقم 2- 3،/ 295 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 417؛ المجلسی، البحار، 98/ 13؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن یعقوب بن یزید، عن ابن أبی عمیر، عن «4» بعض أصحابنا، عن ابن «4» أبی ناب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال «5»: حقّ علی الفقیر أن یأتی قبر الحسین علیه السلام فی السّنة «6» مرّة، وحقّ علی الغنیّ أن یأتیه فی السّنة «6» مرّتین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 294 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 418؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ «7» بن عبداللَّه «7» بن المغیرة، عن العبّاس بن عامر، قال: قال علیّ بن أبی «8» حمزة «9»، عن أبی الحسن علیه السلام، قال: لا تجفوه
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل رقم 3 مکانه: «حدّثنی أبو العبّاس، عن محمّد بن الحسین، عن جعفر بن بشیر، عن مسلم، عن عامر ...»، وفی الکامل رقم 9: «حدّثنی أبو العبّاس، عن الزّیّات، عن جعفر بن بشیر، عن حمّاد، عن ابن مسلم، عن عامر ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(4- 4) [الوسائل: «رجل، عن»].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «وفی مرسل ابن أبی عمیر عن الصّادق علیه السلام قال ...»].
(6- 6) [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(7- 7) [لم یرد فی الوسائل والبحار].
(8)- [لم یرد فی البحار].
(9)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر علیّ بن أبی حمزة ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 633
یأتیه الموسر فی کلّ أربعة أشهر والمعسر، «لا یُکلِّف اللَّهُ نفساً إلّاوسعها» «1»
.قال العبّاس: لا أدری قال هذا لعلیّ أو لأبی ناب.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 294 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 418؛ المجلسی، البحار، 98/ 13- 14؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن صبّاح الحذّاء، عن محمّد بن مروان «2»، عن «3» أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: زوروا قبر الحسین علیه السلام ولو «4» کلّ سنة مرّة؛ وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 296 رقم 12/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 419؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
وقال العمرکیّ بإسناده، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: إنّه یصلِّی عند قبر الحسین علیه السلام أربعة آلاف ملک من طلوع الفجر إلی أن تغیب الشّمس، ثمّ یصعدون وینزل مثلهم، فیصلّون إلی طلوع الفجر، فلا ینبغی للمسلم أن یتخلّف عن زیارة قبره أکثر من أربع سنین.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 296- 297 رقم 15/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 15- 16
وبإسناده [العمرکیّ]، عن محمّد بن الفضل «5»، عن أبی ناب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «6» قال: سألته عن زیارة قبر الحسین صلوات اللَّه علیه «6»، قال «7»: نعم، تعدل عمرة، ولا ینبغی «8»
__________________________________________________
(1)- [البقرة: 2/ 286، وإلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار].
(2)- [الوسائل: «هارون»].
(3)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر محمّد بن هارون، عن ...»].
(4)- [زاد فی الوسائل والأسرار: «فی»].
(5)- [الوسائل: «الفضیل»].
(6- 6) [الوسائل: «فی زیارة الحسین علیه السلام»].
(7)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر أبی رئاب، عن الصّادق علیه السلام، وفیه قال ...»].
(8)- [فی نفس المهموم مکانه: «وفی حدیث: لا ینبغی ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 634
التخلّف عنه «1» أکثر من أربع سنین. «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 297 رقم 16/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 420؛ المجلسی، البحار، 89/ 16؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة «3»،/ 133؛ القمی، نفس المهموم،/ 533
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن صفوان الجمّال، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام ونحن فی طریق المدینة نرید «4» مکّة، فقلت له: یا ابن رسول اللَّه! ما لی أراک کئیباً حزیناً منکسراً؟ فقال لی: لو تسمع ما أسمع لشغلک عن مسألتی، قلت: وما الّذی تسمع؟ قال: ابتهال الملائکة إلی اللَّه علی قتلة أمیر المؤمنین علیه السلام وعلی قتلة الحسین علیه السلام، ونوح الجنّ علیهما، وبکاء الملائکة الّذین حولهم، وشدّة حزنهم، فمن یتهنّأ مع هذا بطعام أو شراب أو نوم؟ قلت له: فمن یأتیه زائراً ثمّ ینصرف فمتی یعود إلیه؟ «5» وفی کم یوم یؤتی «5»؟ وفی کم یسع النّاس ترکه؟ قال: أمّا القریب فلا أقلّ من شهر، وأمّا بعید «6» الدّار ففی کلِّ ثلاث سنین، فما جاز الثّلاث سنین، فقد عقّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وقطع رحمه إلّامن علّة، ولو یعلم زائر الحسین علیه السلام ما یدخل علی رسول اللَّه وما یصل إلیه من الفرح «7»، وإلی أمیر المؤمنین، وإلی فاطمة، و «8» الأئمّة والشّهداء منّا أهل البیت، وما ینقلب به من دعائهم له، وما له فی ذلک من الثّواب فی العاجل والآجل،
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «عن زیارته»].
(2)- در حدیث است که بیش از چهار سال تخلف از آن روا نیست. کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
(3)- [حکاه أیضاً فی الأسرار/ 140].
(4)- [البحار: «ویرید»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
(6)- [البحار: «البعید»].
(7)- [البحار: «الفرج»].
(8)- [زاد فی البحار: «إلی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 635
والمذخور له عند اللَّه لأحبّ أن یکون ثمّ داره ما بقی، وإنّ زائره لیخرج من رحله، فما یقع فیئه علی شی‌ء إلّادعا له، فإذا وقعت الشّمس علیه أکلت ذنوبه، کما تأکل النّار الحطب، وما تبقی الشّمس «1» علیه من ذنوبه شیئاً، فینصرف وما علیه «2» ذنب، وقد رفع له من الدّرجات ما لایناله المتشحّط بدمه «3» فی سبیل اللَّه، ویوکّل به ملک یقوم مقامه ویستغفر له حتّی یرجع إلی الزّیارة أو یمضی ثلاث سنین أو یموت، وذکر الحدیث بطوله.
حدّثنی أبی رحمه الله، عن أحمد بن إدریس، ومحمّد بن یحیی، جمیعاً، عن العمرکیّ بن علیّ البوفکی، قال: حدّثنا یحیی- «4» وکان فی خدمة أبی جعفر الثّانی علیه السلام- عن علیّ، عن صفوان بن مهران الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألته فی طریق المدینة، وذکر الحدیث بطوله «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 297- 298 رقم 17/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 14- 15
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن العبّاس ابن معروف، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، عن الحسین، عن الحلبیّ، قال: قال لی «1» أبو عبداللَّه علیه السلام: لمّا قُتل الحسین علیه السلام سمع أهلنا قائلًا یقول بالمدینة: «الیوم نزل البلاء علی هذه الامّة، فلا ترون «5» فرحاً حتّی یقوم قائمکم، فیشفی صدورکم، ویقتل عدوّکم، وینال بالوتر أوتاراً»، ففزعوا منه وقالوا: إنّ لهذا القول لحادثاً قد حدث «6» ما لا نعرفه، فأتاهم خبر قتل الحسین علیه السلام بعد ذلک «6»، فحسبوا ذلک، فإذا هی تلک اللّیلة الّتی تکلّم فیها المتکلِّم. فقال «7» له: جُعلت فداک، إلی متی أنتم ونحن فی هذا القتل والخوف والشّدّة؟
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [زاد فی البحار: «من»].
(3)- [البحار: «فی دمه»].
(4- 4) [البحار: «خادم أبی جعفر علیه السلام، عن صفوان الجمّال مثله»].
(5)- [فی البحار والعوالم: «فلا یرون»].
(6- 6) [فی البحار والعوالم: «ما نعرفه، فأتاهم بعد ذلک خبر الحسین علیه السلام وقتله»].
(7)- [فی البحار والعوالم: «فقلت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 636
فقال: حتّی یأتی «1» سبعون فرخاً أخواب، ویدخل وقت السّبعین، فإذا دخل وقت السّبعین أقبلت الرّایات «2» تتری کأ نّها نظام، فمن أدرک ذلک الوقت «3» قرّت عینه.
إنّ الحسین لمّا قُتل أتاهم آت، وهم فی العسکر «4»، فصرخ، فوبر، فقال لهم: وکیف لا أصرخ ورسول اللَّه صلی الله علیه و آله قائم ینظر إلی الأرض مرّة و «5» إلی حزبکم مرّة وأنا أخاف أن یدعو اللَّه علی أهل الأرض؟ فأهلک فیهم، فقال بعضهم لبعض: هذا إنسان مجنون، فقال التّوّابون: یاللَّه «6»، ما صنعنا لأنفسنا «7»؟ قتلنا لابن سمیّة سیّد شباب أهل الجنّة؛ فخرجوا علی عبیداللَّه بن زیاد، فکان من أمرهم ما «8» کان.
قال: فقلت له: جُعلت فداک، من هذا الصّارخ؟ قال: ما نراه إلّاجبرئیل علیه السلام، أما إنّه لو أذن له فیهم لصاح بهم صیحة یخطف به «9» أرواحهم من أبدانهم إلی النّار، ولکن أمهل لهم لیزدادوا إثماً ولهم عذاب ألیم.
قلت: جُعلت فداک، ما تقول فیمَنْ یترک «10» زیارته وهو یقدر علی ذلک؟ قال: إنّه قد عقّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وعقّنا، واستخفّ بأمر هوله، ومن زاره کان اللَّه له من وراء حوائجه، وکفاه «11» ما أهمّه من أمر دنیاه، وإنّه لیجلب الرّزق علی العبد ویخلف علیه ما أنفق، ویغفر
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «مات»].
(2)- خ ل [والبحار والعوالم]: «الآیات».
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [فی البحار والعوالم: «المعسکر»].
(5)- [أضاف فی البحار والعوالم: «ینظر»].
(6)- خ ل [والبحار والعوالم]: «تاللَّه».
(7)- [فی البحار والعوالم: «بأنفسنا»].
(8)- [فی البحار والعوالم: «الّذی»].
(9)- [فی البحار والعوالم: «منها»].
(10)- [فی البحار والعوالم: «ترک»].
(11)- [البحار: «کفی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 637
له ذنوب خمسین سنة، ویرجع إلی أهله وما علیه ذنب «1» ولا خطیئة إلّاوقد محیت من صحیفته، فإن هلک فی سفره نزلت الملائکة فغسّلته، وفتح له باب إلی الجنّة حتّی «2» یدخل علیه روحها حتّی یُنْشَر، وإن سلم فتح الباب الّذی ینزل منه رزقه، فیجعل «3» له بکلّ درهم أنفقه عشرة آلاف درهم، وذخر ذلک له، فإذا حشر قیل له: «4» بکلِّ درهم عشرة آلاف درهم، وإنّ اللَّه تبارک وتعالی قد «5» ذخرها لک عنده.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 336- 337 رقم 14/ عنه: المجلسی، البحار، 45/ 172- 174؛ البحرانی، العوالم، 17/ 505- 506
وروی محمّد بن حکیم، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام ثلاث مرّات فی کلّ سنة، أمن من الفقر.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 226 رقم 9
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن یعقوب بن یزید، عن ابن أبی عمیر، عن بعض أصحابنا، عن ابن رئاب، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: حقّ علی الغنیّ أن یأتی قبر الحسین بن علیّ علیه السلام فی السّنة مرّتین، وحقّ علی الفقیر أن یأتیه فی السّنة مرّة.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 42- 43 رقم 88/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 340
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن «6» الحسن بن محمّد بن علّان «6»، عن حمید بن زیاد،
__________________________________________________
(1)- [فی البحار والعوالم: «وزر»].
(2)- [لم یرد فی البحار والعوالم].
(3)- [فی البحار والعوالم: «فجعل»].
(4)- [أضاف فی البحار والعوالم: «لک»].
(5)- [فی البحار والعوالم: «نظر لک و»].
(6- 6) [فی الوسائل: «الحسین بن محمّد بن غیلان»، وفی البحار: «الحسین بن محمّد بن علّان»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 638
عن أحمد بن محمّد بن رباح «1»، عن محمّد بن یزید بن المتوکِّل، قال: حدّثنی أحمد بن الفضل، عن علیّ بن یحیی، عن محمّد بن إسحاق بن عمّار، عن محمّد بن حکیم «2»، عن أبی الحسن علیه السلام، قال: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام فی السّنة ثلاث مرّات أمن من الفقر. «3»
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 48 رقم 106/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 340- 341؛ المجلسی، البحار، 98/ 17؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140؛ القمی، نفس المهموم،/ 533
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا أبو الحسن محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا إبراهیم بن أحمد القصار، قال: نا محمّد بن الحسن بن عبدالرّحمان المقری، قال: نا محمّد ابن منصور المقری، قال: نا جعفر بن محمّد، عن «4» أبی حفص الأعشی، قال: أخبرنی أبو حمزة الثّمالیّ، قال: سألت علیّ بن الحسین عن زیارة الحسین علیه السلام، فقال «5»: زره کلّ یوم، فإن لم تقدر فکلّ «6» جمعة، فإن لم تقدر فکلّ «6» شهر، «7» فمَنْ لم یزره فقد استخفّ «7» بحقّ رسول اللَّه (ص).
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 42 رقم 15،/ 42- 43 رقم 16
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا إبراهیم بن أحمد القصّار، قال: نا علیّ بن الحسن بن عبدالرّحمان المقری، قال: نا علیّ بن منذر،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «ریاح»].
(2)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر محمّد بن حکیم ...»، ومن هنا حکاه فی نفس المهموم].
(3)- و از ابی الحسن علیه السلام روایت است که: «هر که در سال سه بار به قبر حسین علیه السلام آید، از فقر رها شود.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 279
(4)- [فی رقم 16 مکانه: «حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: أنا إسحاق بن محمّد المقری، قال: نا قاسم بن إسماعیل السّامولجیّ، عن ...»].
(5)- [أضاف فی رقم 16: «لی»].
(6)- [رقم 16: «فزره کلّ»].
(7- 7) [رقم 16: «فإن لم تفعل فقد استخففت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 639
قال: نا إسماعیل بن أبان، عن عیینة بیّاع القصب، وکان مرضیاً لا بأس به، عن جعفر ابن محمّد، قال: جاء رجل إلی أبی جعفر، فذاکره قبر الحسین، فقال: أما تأتونه؟ قال:
بلی، إنّا نأتیه فی السّنة مرّة. فقال: ما أجفاکم یا أهل الکوفة؟ لو کنت بمنزلتکم ما أخطتنی فیه صلاة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 47- 48 رقم 24
وعن العمرکیّ، بإسناده، عن أبی عبداللَّه علیه السلام (فی حدیث:) قال: لا ینبغی للمسلم منکم «1» أن یتخلّف عن قبر الحسین علیه السلام أکثر من أربع سنین.
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 420 رقم 12/ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 640

الحذر من الإعلان والظّهور فی زیارة الحسین علیه السلام‌

حدّثنی جعفر بن محمّد بن عبداللَّه الموسویّ، عن عبیداللَّه بن نهیک، عن ابن أبی عمیر، عن حمّاد، «1» عن الحلبیّ، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن زیارة قبر الحسین صلوات اللَّه علیه، قال: فی السّنة مرّة، إنِّی أکره الشّهرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 294 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 418؛ المجلسی، البحار، 98/ 13؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین بن سعید، عن ابن أبی عمیر، عن حمّاد بن عثمان، عن الحلبیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی زیارة قبر الحسین علیه السلام، قال: فی السّنة مرّة، إنِّی أکره الشّهرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 294 رقم 6
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن ابن أبی عمیر، عن حمّاد بن عثمان، «1» عن الحلبیّ، «2» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألته «2» عن زیارة الحسین، قال: فی السّنة مرّة، إنِّی أخاف الشّهرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 294- 295 رقم 8/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 418؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنا أبو طاهر أحمد بن محمّد بن أحمد التّمیمیّ القصّار، قال: نا محمّد بن القاسم المحاربیّ سنة اثنتین وعشرین وثلاثمائة، قال: نا عباد بن یعقوب، قال: أنا محمّد بن فرات، عن یونس بن عمّار، قال: قلت لجعفر بن محمّد فی زیارة قبور الشّهداء. فقال: ترکت الشّهداء الأحیاء المرزوقین عندک بالعراق حسیناً وذوی حسین، أما تزور قبورهم؟ فقلت:
بلی أزورها. فقال لی: زرها ولا تشهرن نفسک.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 61 رقم 42
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «قال: سألت أبا عبداللَّه (الصّادق) علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 641

زیارة الأولیاء الصّالحین عند عدم المقدرة علی زیارة المعصومین علیهم السلام‌

حدّثنی أبو العبّاس محمّد بن جعفر الرّزّاز القرشیّ الکوفیّ، عن خاله محمّد بن الحسین ابن أبی الخطّاب، عن عمرو بن عثمان الرّازیّ، قال: سمعتُ أبا الحسن الأوّل علیه السلام یقول:
مَنْ لم یقدر أن یزورنا فلیزر صالحی موالینا، یُکتب له ثواب زیارتنا، ومَنْ لم یقدر علی صلتنا فلیصل صالحی موالینا، یُکتب له ثواب صلتنا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 319 رقم 1
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن الحسن بن متیّل، عن محمّد بن عبداللَّه ابن مهران، «1» عن عمرو بن عثمان، قال: سمعت الرّضا علیه السلام یقول: مَنْ لم یقدر علی صلتنا فلیصل علی «2» صالحی موالینا، یُکتب له ثواب صلتنا، ومَنْ «2» لم یقدر علی زیارتنا، فلیزر صالحی موالینا، یُکتب له ثواب زیارتنا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 319 رقم 2/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 387
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 642

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی أوقات مخصوصة

حدّثنی أبی رحمه الله «1» وعلیّ بن الحسین «1»، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن «2» خالد البرقی، عن «2» القاسم بن یحیی «3» بن الحسن بن راشد، عن جدّه الحسن «3»، عن «4» یونس بن ظبیان، قال: «5» قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ زار «6» الحسین علیه السلام لیلة النّصف من شعبان ولیلة الفطر ولیلة عرفة فی سنة واحدة کتب اللَّه له ألف حجّة مبرورة وألف عمرة متقبّلة، وقضیت له ألف حاجة من حوائج الدّنیا والآخرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 170- 171 رقم 6،/ 180- 181 رقم 7/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات) 5- 3/ 50؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 51؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 372؛ المجلسی، البحار «7»، 98/ 90؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 1/ 195؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 329؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 498؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
حدّثنی جعفر بن محمّد بن «8» إبراهیم الموسویّ «8»، عن عبیداللَّه «9» بن نهیک، عن ابن أبی عمیر «10»، عن زید الشّحّام، عن جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام، قال: مَنْ زارَ الحسین علیه السلام
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی المزار والتّهذیب والوسائل، وفی رقم 7 والبحار: «وعلیّ بن الحسین وجماعة مشایخی»].
(2- 2) [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(3- 3) [رقم 7: «عن جدِّه الحسین بن راشد»].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(5)- [من هنا حکاه فی روضة الواعظین ومصباح الزّائر والمصباح].
(6)- [أضاف فی التّهذیب وروضة الواعظین والوسائل والأسرار: «قبر»].
(7)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 95].
(8- 8) [فی کامل الزّیارات رقم 11: «عبداللَّه بن موسی»، وفی الوسائل: «عبداللَّه الموسویّ»، وفی البحار: «عبداللَّه»].
(9)- [الوسائل: «عبداللَّه»].
(10)- [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام مکانه: «حدّثنا میمون بن أحمد، قال: أنا إسحاق بن محمّد المقری، قال: حدّثنا جعفر بن مالک، قال: نا عبداللَّه بن جعفر الأرمنیّ، قال: نا یعقوب بن یزید، عن محمّد بن أبی عمیر ...»، ومن هنا حکاه فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 643
لیلة النّصف من شعبان «1» غفر اللَّه «1» له «2» ما تقدّم من ذنوبه «2» وما تأخّر، ومَنْ زاره یوم عرفة، «3» کتب اللَّه «3» له ثواب «4» ألف حجّة متقبّلة وألف عمرة مبرورة، ومَنْ زاره یوم عاشوراء فکأ نّما زار اللَّه فوق «5» عرشه. «6»
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر «7» عن أبیه عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ «7»، عن محمّد ابن الحسین، عن حمدان بن المعافی، عن ابن أبی عمیر، «7» عن زید الشّحّام، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر «7» مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 174 رقم 6،/ 182 رقم 11/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 366؛ المجلسی، البحار «8»، 98/ 105؛ مثله أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 76- 77؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151- 152
حدّثنی جماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن الحسین بن أبی سارة «9» المدائنی، عن یعقوب بن یزید، عن ابن أبی عمیر، عن عبدالرّحمان بن الحجّاج «10» أو غیره اسمه الحسین «10»، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ «11» زار قبر الحسین علیه السلام لیلة من
__________________________________________________
(1- 1) [فضل زیارة الحسین علیه السلام: «غفر»].
(2- 2) [فی فضل زیارة الحسین علیه السلام: «ذنبه ما تقدّم منه»، وفی الوسائل والأسرار: «ما تقدّم من ذنبه»].
(3- 3) [فضل زیارة الحسین علیه السلام: «کتب»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(5)- خ ل: «فی».
(6)- [إلی هنا حکاه فی کامل الزّیارات رقم 11 وفضل زیارة الحسین علیه السلام والوسائل والأسرار].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
(8)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 93].
(9)- [فی المزار: «أبی سیّارة»، وفی التّهذیب والوسائل: «أبی سیّار»].
(10- 10) [لم یرد فی المزار والتّهذیب والوسائل].
(11)- [فی المصباح وتظلّم الزّهراء مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»، وفی الأسرار: «ففی خبر عبدالرّحمان ابن الحجّاج، عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 644
ثلاث «1» لیال، غفر اللَّه له «1» ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر. «2» قال: قلت: أیّ اللّیالی جعلت فداک؟ قال «2»: لیلة الفطر و «3» لیلة الأضحی و «3» لیلة النّصف من شعبان.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 180 رقم 6/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 45؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 49؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 372؛ المجلسی، البحار «4»، 98/ 94- 95؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 398؛ مثله الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 499؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
حدّثنی أبو علیّ محمّد بن همام بن سهیل، عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد بن مالک، عن الحسن بن محمّد الأبزاریّ، «5» عن الحسن «6» بن محبوب «5»، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطیّ، قال: سألت أبا الحسن الرّضا علیه السلام: فی أیّ «7» شهر نزور «8» الحسین علیه السلام؟ قال: فی النّصف من رجب والنّصف من شعبان. «9» ورواه «10» أحمد بن هلال، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر، عن أبی الحسن الرّضا
__________________________________________________
(1- 1) [فی التّهذیب والوسائل: «غفر اللَّه له»، وفی المصباح والأسرار: «غفر اللَّه»، وفی تظلّم الزّهراء: «غفر له»].
(2- 2) [المصباح: «وهی»].
(3)- [فی المزار والبحار: «أو»].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 89].
(5- 5) [مصباح المتهجّد: «وقال غیره»].
(6)- [فی الإقبال مکانه: «فروینا بإسنادنا إلی الشّیخ المعظّم محمّد بن أحمد بن داوود القمی، بإسناده إلی الحسن ...»].
(7)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر البزنطیّ عن الرّضا علیه السلام قال: قلت له: فی أیّ ...»].
(8)- [فی مصباح المتهجّد والوسائل والبحار: «تزور»].
(9) (9*) [لم یرد فی المزار والتّهذیب، وفی مصباح المتهجّد: «ویستحبّ الغسل فیه أیضاً»، وفی الأسرار: «وفی خبر آخر أیّ الأوقات أن نزور الحسین علیه السلام فیه إلی آخر الخبر»].
(10)- [الإقبال: «وروینا بإسنادنا إلی محمّد بن داوود القمی أیضاً بإسناده فی کتابه المسمّی بکتاب الزّیارات والفضائل إلی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 645
علیه السلام مثله، غیر أ نّه قال: أیّ الأوقات أفضل أن «1» تزور فیه الحسین (9*) 1.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 182 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 40- 41؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 48، مصباح المتهجّد،/ 558- 559؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 364؛ المجلسی، البحار «2»، 98/ 96؛ مثله ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 236- 237؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: حدّثنی محمّد بن علیّ بن معمر، قال: حدّثنا علیّ بن جعفر الهرمزانیّ، قال:
نا محمّد بن سلمومة القزوینیّ، عن یعقوب بن یزید الأنباریّ، عن محمّد بن أبی عمیر، عن زید الشّحّام، عن أبی عبداللَّه، قال: مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام یوم عاشوراء عارفاً بحقِّه، کان کَمَن زار اللَّه عزّ وجلّ فی عرشه، ومَنْ زار قبر الحسین فی یوم عرفة عارفاً بحقّه کتب له ألف حجّة مقبولة وألف عمرة مبرورة، ومَنْ زار قبر الحسین فی النّصف من شعبان غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 74- 75 رقم 61
وعن الکاظم علیه السلام، قال: سمعته یقول: «ثلاث لیال مَنْ زار الحسین علیه السلام فیهنّ، غُفر له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر: لیلة النّصف من شعبان، ولیلة ثلاث وعشرین من رمضان، ولیلة العید».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 329/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 101
ذکر الأمر بزیارة الحسین علیه السلام فی النّصف من رجب، والإشارة إلی کیفیّتها، وبعض العمل فی تلک الأوقات.
__________________________________________________
(1- 1) [فی الإقبال: «نزور فیه الحسین علیه السلام؟ قال: النّصف من رجب والنّصف من شعبان»، وفی الوسائل: «نزور الحسین فیه»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 97 عن الإقبال].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 646
«1» عن محمّد بن أبی نصر قال: سألت الرّضا علیه السلام: فی أیّ شهر تزور «2» الحسین علیه السلام؟
قال: «فی النّصف من رجب والنّصف من شعبان».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 302- 303/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 346
وأنّ زیارته یوم عرفة مع المعرفة بحقِّه بألف ألف حجّة وألف ألف عمرة متقبّلات، وألف غزوة مع نبیّ أو إمام.
وزیارته أوّل رجب مغفرة للذّنب ألبتّة، ونصف شعبان یصافحه مائة ألف نبیّ وعشرون ألف نبیّ، ولیلة القدر مغفرة للذّنب، وأنّ الجمع بین زیارته فی سنة واحدة لیلة عرفة والفطر ولیلة النّصف من شعبان بثواب ألف حجّة مبرورة، وألف عمرة متقبّلة، وقضاء ألف حاجة للدّنیا والآخرة.
وزیارته فی العشرین من صفر من علامات المؤمن، وزیارته فی کلّ شهر ثوابها ثواب مائة ألف شهید من شهداء بدر.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 2/ 521
وفی الکامل والإقبال لابن طاووس مسنداً أ نّه سئل الرّضا علیه السلام: أیّ الأوقات أفضل أن نزور قبر الحسین علیه السلام؟ قال: النّصف من رجب، والنّصف من شعبان؛ قال السّیِّد:
وکفی بفضل زیارته فی النّصف من رجب اقترانه بالنّصف من شعبان.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 397
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی البحار].
(2)- [البحار: «نزور»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 647

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی الجمعة

حدّثنی أبی وأخی وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی، وأحمد بن إدریس، عن حمدان ابن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن حجّاج، عن یونس، عن صفوان الجمّال، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام، لمّا أتی الحیرة: هل لک فی قبر الحسین علیه السلام؟ قلت: وتزوره جُعلت فداک؟ قال: وکیف لا أزوره؟ واللَّه یزوره فی کلّ لیلة جمعة یهبط مع الملائکة إلیه والأنبیاء والأوصیاء، ومحمّد أفضل الأنبیاء، ونحن أفضل الأوصیاء.
فقال صفوان: جعلت فداک، فتزوره فی کلّ جمعة حتّی تدرک زیارة الرّبّ؟ قال: نعم، یا صفوان! الزم ذلک یکتب لک زیارة قبر الحسین علیه السلام، وذلک تفضیل، وذلک تفضیل. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 112- 113 رقم 4
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن أحمد بن إدریس، عن العمرکیّ بن علیّ البوفکیّ، عن صندل، «2» عن داوود بن یزید «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ «4» زار قبر الحسین علیه السلام فی کلِّ جمعة «5» غفر اللَّه «5» له ألبتّة، «6» ولم یخرج من الدّنیا وفی نفسه حسرة منها، وکان مسکنه فی الجنّة «7» مع الحسین بن علیّ علیهما السلام.
__________________________________________________
(1)- [راجع: «24/ الأنبیاء علیهم السلام یزورون قبر الحسین علیه السلام فی کربلاء»].
زیارة الرّبّ سبحانه فی هذا الحدیث إمّا توجیه عنایته الخاصّة بإسبال فیضه المتواصل علیه أو ابداء شی‌ء من مظاهر جلاله العظیم الّذی تجلّی للجبل وخرّ موسی صعقاً، والإمام کان یزوره لیدرک هاتیک العنایة الخاصّة.
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- کذا فی نسخ الکتاب الموجودة عندنا، والصّحیح أبی یزید، وهو کنیة فرقد أبی داوود، ویزید أحد إخوانه، [وفی البحار: «فرقد»].
(4)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الامّة مَنْ ...»].
(5- 5) [البحار: «غفر»].
(6)- [إلی هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 648
ثمّ «1» قال: یا داوود! مَنْ لا یسرّه أن یکون فی الجنّة جار الحسین علیه السلام. قلت: مَنْ لا أفلح؟
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 183 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 374؛ المجلسی، البحار، 98/ 96؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 397؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
ویستحبّ أن یدعو أیضاً «2» [لیلة الجمعة] بدعاء المظلوم، عند قبر أبی عبداللَّه علیه السلام وهو:
اللَّهمّ إنِّی أعتزُّ بدینک وأکرمُ بهدایتک، وفلانٌ یذلُّنی بشرِّه، ویُهینُنی بأذیَّته، ویُعیبُنی بولاء أولیائک، ویبهتُنی بدعواه، وقد جئتُ إلی موضع الدُّعاء وضمانِک الإجابة، اللَّهمّ صلِّ علی محمّدٍ وآل محمّدٍ، واعدنی علیه السّاعة السّاعة.
ثمّ «3» ینکبّ علی القبر ویقول «3»: مولای إمامی، مظلوم استعدی علی ظالمه، النّصر النّصر. حتّی ینقطع النّفس.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 204/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 285
وقال [محمّد بن أحمد بن حیدر] أدام اللَّه أیّام سعادته فی کتابه إلیّ: حکایة أخری اتّفقت لی أیضاً، وهی أنِّی منذ سنین متطاولة کنت أسمع بعض أهل الدّیانة والوثاقة یصفون رجلًا من کسبة أهل بغداد أ نّه رأی مولانا الإمام المنتظر سلام اللَّه علیه، وکنت أعرف ذلک الرّجل، وبینی وبینه مودّة، وهو ثقة عدل، معروف بأداء الحقوق المالیّة، وکنت احبّ أن أسأله بینی وبینه، لأنّه بلغنی أ نّه یخفی حدیثه ولا یبدیه إلّالبعض الخواصّ ممّن یأمن إذاعته خشیة الاشتهار، فیهزأ به من ینکر ولادة المهدیّ وغیبته، أو ینسبه العوامّ إلی الفخر وتنزیه النّفس، وحیث إنّ هذا الرّجل فی الحیاة لا احبّ أن اصرّح باسمه خشیة کراهته.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [البحار: «تنکبّ علی القبر وتقول»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 649
وبالجملة فإنِّی فی هذه المدّة کنت احبّ أن أسمع منه ذلک تفصیلًا حتّی اتّفق لی أنِّی حضرت تشییع جنازة من أهل بغداد فی أواسط شهر شعبان من هذه السّنة، وهی سنة اثنتین وثلاثمائة بعد الألف من الهجرة النّبویّة الشّریفة فی حضرة الإمامین: مولانا موسی ابن جعفر، وسیّدنا محمّد بن علیّ الجواد سلام اللَّه علیهما، وکان الرّجل المزبور فی جملة المشیّعین، فذکرت ما بلغنی من قصّته، ودعوته، وجلسنا فی الرّواق الشّریف، عند باب الشّبّاک النّافذ إلی قبّة مولانا الجواد علیه السلام، فکلّفته بأن یحدّثنی بالقصّة، فقال ما معناه:
إنّه فی سنة من سنی عشرة السّبعین، کان عندی مقدار من مال الإمام علیه السلام عزمت علی إیصاله إلی العلماء الأعلام فی النّجف الأشرف، وکان لی طلب علی تجّارها، فمضیت إلی زیارة أمیر المؤمنین سلام اللَّه علیه فی إحدی زیاراته المخصوصة، واستوفیت ما أمکننی استیفاؤه من الدّیون الّتی کانت لی، وأوصلت ذلک إلی متعدّدین من العلماء الأعلام من طرف الإمام علیه السلام، لکن لم یف بما کان علیَّ منه، بل بقی علیَّ مقدار عشرین توماناً، فعزمت علی إیصال ذلک إلی أحد علماء مشهد الکاظمین.
فلمّا رجعت إلی بغداد أحببت أداء ما بقی فی ذمّتی علی التّعجیل، ولم یکن عندی من النّقد شی‌ء، فتوجّهت إلی زیارة الإمامین علیهما السلام فی یوم خمیس، وبعد التشرّف بالزّیارة، دخلت علی المجتهد دام توفیقه وأخبرته بما بقی فی ذمّتی من مال الإمام علیه السلام وسألته أن یحوّل ذلک علیَّ تدریجاً ورجعت إلی بغداد فی أواخر النّهار حیث لم یسعنی لشغل کان لی، وتوجّهت إلی بغداد ماشیاً لعدم تمکّنی من کراء دابّة.
فلمّا تجاوزت نصف الطّریق، رأیت سیِّداً جلیلًا مُهاباً متوجّهاً إلی مشهد الکاظمین علیهما السلام ماشیاً، فسلّمت علیه، فردّ علیَّ السّلام، وقال لی: یا فلان- وذکر اسمی- لِمَ لم تبق هذه اللّیلة الشّریفة لیلة الجمعة فی مشهد الإمامین؟ فقلت: یا سیّدنا، عندی مطلب مهمّ منعنی من ذلک، فقال لی: ارجع معی وبت هذه اللّیلة الشّریفة عند الإمامین علیهما السلام وارجع إلی مهمّک غداً إن شاء اللَّه.
فارتاحت نفسی إلی کلامه، ورجعت معه منقاداً لأمره، ومشیت معه بجنب نهر جار تحت ظلال أشجار خضرة نضرة، متدلِّیة علی رؤوسنا، وهواء عذب، وأنا غافل عن
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 650
التّفکّر فی ذلک، وخطر ببالی أنّ هذا السّیِّد الجلیل سمّانی باسمی مع أ نّه لم أعرفه، ثمّ قلت فی نفسی: لعلّه هو یعرفنی وأنا ناس له.
ثمّ قلت فی نفسی: إنّ هذا السّیِّد کأ نّه یرید منّی من حقّ السّادة وأحببت أن اوصل إلی خدمته شیئاً من مال الإمام الّذی عندی، فقلت له: یا سیِّدنا، عندی من حقّکم بقیّة، ولکن راجعت فیه جناب الشّیخ الفلانیّ لُاؤدّی حقّکم بإذنه- وأنا أعنی السّادة- فتبسّم فی وجهی، وقال: نعم، وقد أوصلت بعض حقّنا إلی وکلائنا فی النّجف الأشرف أیضاً. وجری علی لسانی أنِّی قلت له: ما أدّیته مقبول؟ فقال: نعم، ثمّ خطر فی نفسی أنّ هذا السّیِّد یقول بالنّسبة إلی العلماء الأعلام «وکلائنا» واستعظمت ذلک، ثمّ قلت: العلماء وکلاء علی قبض حقوق السّادة وشملتنی الغفلة.
ثمّ قلت: یا سیّدنا، قرّاء تعزیة الحسین علیه السلام یقرؤون حدیثاً أنّ رجلًا رأی فی المنام هودجاً بین السّماء والأرض، فسأل عمّن فیه، فقیل له: فاطمة الزّهراء وخدیجة الکبری، فقال: إلی أین یریدون؟ فقیل: زیارة الحسین علیه السلام فی هذه اللّیلة لیلة الجمعة، ورأی رقاعاً تتساقط من الهودج، مکتوب فیها أمان من النّار لزوّار الحسین علیه السلام فی لیلة الجمعة، هذا الحدیث صحیح؟ فقال علیه السلام: نعم، زیارة الحسین علیه السلام فی لیلة الجمعة أمان من النّار یوم القیامة.
قال: وکنت قبل هذه الحکایة بقلیل قد تشرّفت بزیارة مولانا الرّضا علیه السلام، فقلت له:
یا سیِّدنا، قد زرت الرّضا علیّ بن موسی علیهما السلام، وقد بلغنی أ نّه ضمن لزوّاره الجنّة، هذا صحیح؟ فقال علیه السلام: هو الإمام الضّامن، فقلت: زیارتی مقبولة؟ فقال علیه السلام: نعم مقبولة.
وکان معی فی طریق الزّیارة رجل متدیِّن من الکسبة، وکان خلیطاً لی وشریکاً فی المصرف، فقلت له: یا سیِّدنا، إنّ فلاناً کان معی فی الزّیارة، زیارته مقبولة؟ فقال: نعم، العبد الصّالح فلان ابن فلان زیارته مقبولة، ثمّ ذکرت له جماعة من کسبة أهل بغداد کانوا معنا فی تلک الزّیارة، وقلت: إنّ فلاناً وفلاناً، وذکرت أسماءهم، کانوا معنا، زیارتهم مقبولة؟ فأدار علیه السلام وجهه إلی الجهة الأخری وأعرض عن الجواب، فهبته وأکبرته وسکتُ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 651
عن سؤاله.
فلم أزل ماشیاً معه علی الصّفة الّتی ذکرتها حتّی دخلنا الصّحن الشّریف، ثمّ دخلنا الرّوضة المقدّسة، من الباب المعروف بباب المراد، فلم یقف علی باب الرّواق، ولم یقل شیئاً حتّی وقف علی باب الرّوضة من عند رجلی الإمام موسی علیه السلام، فوقفت بجنبه، وقلت له: یا سیِّدنا، اقرأ حتّی أقرأ معک، فقال: السّلام علیک یا رسول اللَّه، السّلام علیک یا أمیر المؤمنین، وساق علی باقی أهل العصمة علیهم السلام حتی وصل إلی الإمام الحسن العسکریّ علیه السلام.
ثمّ التفت إلیّ بوجهه الشّریف، ووقف متبسّماً، وقال: أنت إذا وصلت إلی السّلام علی الإمام العسکریّ ما تقول؟ فقلت: أقول: السّلام علیک یا حجّة اللَّه یا صاحب الزّمان، قال: فدخل الرّوضة الشّریفة، ووقف علی قبر الإمام موسی علیه السلام والقبلة بین کتفیه.
فوقفت إلی جنبه، وقلت: یا سیّدنا، زر حتّی أزور معک، فبدأ علیه السلام بزیارة أمین اللَّه الجامعة المعروفة، فزار بها وأنا أتابعه، ثمّ زار مولانا الجواد علیه السلام، ودخل القبّة الثّانیة قبّة محمّد بن علیّ علیهما السلام ووقف یصلِّی، فوقفت إلی جنبه متأخِّراً عنه قلیلًا، احتراماً له، ودخلت فی صلاة الزّیارة، فخطر ببالی أن أسأله أن یبات معی تلک اللّیلة، لأتشرّف بضیافته وخدمته، ورفعت بصری إلی جهته، وهو بجنبی متقدّماً علیَّ قلیلًا فلم أره.
فخفّفت صلاتی، وقمت وجعلت أتصفّح وجوه المصلّین والزّوّار لعلّی أصل إلی خدمته، حتّی لم یبق مکان فی الرّوضة والرّواق إلّاونظرت فیه، فلم أر له أثراً أبداً، ثمّ انتبهت وجعلت أتأسّف علی عدم التّنبّه لما شاهدته من کراماته وآیاته من انقیادی لأمره [مع] ما کان لی من الأمر المهمّ فی بغداد، ومن تسمیته إیّای مع أ نّی لم أکن رأیته ولا عرفته، ولما خطر فی قلبی أن أدفع إلیه شیئاً من حقّ الإمام علیه السلام، وذکرت له أ نّی راجعت فی ذلک المجتهد الفلانیّ لأدفع إلی السّادة بإذنه، قال لی ابتداءً منه: نعم، وأوصلت بعض حقّنا إلی وکلائنا فی النّجف الأشرف.
ثمّ تذکّرت أنِّی مشیت معه بجنب نهر جار تحت أشجار مزهرة متدلّیة علی رؤوسنا،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 652
وأین طریق بغداد وظلّ الأشجار الزّاهرة فی ذلک التّاریخ، وذکرت أیضاً أ نّه سمّی خلیطی فی سفر زیارة مولانا الرّضا باسمه، ووصفه بالعبد الصّالح، بشّرنی بقبول زیارته وزیارتی، ثمّ إنّه أعرض بوجهه الشّریف عند سؤالی إیّاه عن حال جماعة من أهل بغداد من السّوقة کانوا معنا فی طریق الزّیارة، وکنت أعرفهم بسوء العمل، مع أ نّه لیس من أهل بغداد، ولا کان مطّلعاً علی أحوالهم لو لا أ نّه من أهل بیت النّبوّة والولایة، ینظر إلی الغیب من وراء ستر رقیق.
وممّا أفادنی الیقین بأ نّه المهدیّ علیه السلام أ نّه لمّا سلّم علی أهل العصمة علیهم السلام فی مقام طلب الإذن، ووصل السّلام إلی مولانا الإمام العسکریّ، التفت إلیّ وقال لی: أنت ما تقول إذا وصلت إلی هنا؟ فقلت: أقول: السّلام علیک یا حجّة اللَّه یا صاحب الزّمان، فتبسّم ودخل الرّوضة المقدّسة، ثمّ افتقادی إیّاه وهو فی صلاة الزّیارة لمّا عزمت علی تکلیفه بأن أقوم بخدمته وضیافته تلک اللّیلة، إلی غیر ذلک ممّا أفادنی القطع بأ نّه هو الإمام الثّانی عشر صلوات اللَّه علیه وعلی آبائه الطّاهرین، والحمد للَّه‌ربّ العالمین.
وینبغی أن یعلم أنّ هذا الرّجل والرّجل المتقدِّم ذکره فی القصّة السّابقة هما من السّوقة، وقد حدّثانی بهذین الحدیثین باللّغة المصحّفة الّتی هی لسان أهل هذا الزّمان، فاللّفظ منِّی، مع المحافظة التّامّة علی المعنی، فهو حدیث بالمعنی.
وکتب أقلّ أهل العلم: محمّد بن أحمد بن الحسن الحسینیّ الکاظمیّ مسکناً.
قلت: ثمّ سألته أیّده اللَّه تعالی عن اسمه، وحدّثنی غیره أیضاً أنّ اسمه الحاج علیّ البغدادیّ وهو من التّجّار، وأغلب تجارته فی طرف جدّة ومکّة وما والاها، بطریق المکاتبة، وحدّثنی جماعة من أهل العلم والتّقوی من سکنة بلدة الکاظم علیه السلام بأنّ الرّجل من أهل الصّلاح والدّیانة والورع، والمواظبین علی أداء الأخماس والحقوق، وهو فی هذا التّاریخ طاعن فی السّنّ، أحسن اللَّه عاقبته.
النّوری الطّبرسیّ، جنّة المأوی، مطبوع مع المجلّد 53 من بحار الأنوار (ط. طهران)،/ 312- 317
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 653

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی شهر رجب‌

حدّثنی أبو القاسم جعفر بن محمّد، عن أبیه، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد ابن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة، عن بشیر الدّهّان، «1» عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، قال: مَنْ زار «2» الحسین بن علیّ علیهما السلام «2» أوّل یوم من رجب، غفر اللَّه له ألبتّة.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 39 رقم 1، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 70/ مثله المجلسی، البحار، 98/ 97
ویستحبّ زیارة سیِّدنا أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام فی أوّل یوم منه [من رجب].
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 69- 70
سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن صالح بن عقبة، «3» عن بشیر الدّهّان، «4» عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، قال: مَنْ زار «5» قبر الحسین علیه السلام «5» أوّل یوم من رجب غفر اللَّه له «6» ألبتّة.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 48 رقم 107، مصباح المتهجّد،/ 554- 555/ عنه
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 219؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 363؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 397؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 291؛ ابن أبی‌جمهور، عوالی اللّآلی، 4/ 82؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 491؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 151
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مسارّ الشّیعة].
(2- 2) [فی مسارّ الشّیعة: «الحسین بن علیّ علیه السلام فی»، وفی البحار: «الحسین علیه السلام»].
(3)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والإقبال وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(4)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر وعوالی الّلآلی والمصباح].
(5- 5) [فی مصباح المتهجّد والإقبال ومصباح الزّائر: «الحسین بن علیّ علیهما السلام»، وفی عوالی الّلآلی والمصباح: «الحسین علیه السلام»].
(6)- [أضاف فی عوالی الّلآلی: «ذنوبه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 654
یستحبّ فیه [أوّل یوم من رجب] زیارة أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 554
یوم النّصف من رجب: یستحبّ فیه زیارة الحسین علیه السلام.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 558
حدّثنا أبو القاسم میمون بن علیّ بن حمید المقری، قال: أخبرنا أبو أحمد إسحاق بن محمّد التّمّار، قال: أنا أحمد بن زکریّا بن طهمان، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد الأشعریّ، عن الحسین بن سعید الأهوازیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زار الحسین علیه السلام أوّل یوم من رجب غفر له ألبتّة. أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 75- 76 رقم 62
فیما نذکره من فضل زیارة الحسین علیه السلام فی أوّل یوم من رجب، والإشارة إلی موضع ألفاظها من الکتب.
اعلم أنّ من أهمّ المهمّات فی أوّل یوم من رجب زیارة الحسین علیه السلام، إمّا بقصد مشهده الشّریف فی هذا المیقات أو بالإیماء إلیه بالزّیارة من سائر الجهات وإنّما أخّرنا ذکرها إلی أواخر فصول هذا الیوم السّعید، لأنّ إعذار النّاس فی التّأخّر عن الزّیارة من القریب أو البعید إضعاف المتمکِّنین من القصد إلیه علیه السلام، فبدأنا فی الفصول المذکورة بما هو أعمّ اغتناماً للمبادرة إلی الأعمال المشکورة.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 218
ومن عمل أوّل یوم من رجب: زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 302
یستحبّ فی لیلته (أوّل شهر رجب) زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام، وکذلک نهاره.
بهاء الدّین العاملی، توضیح المقاصد (من مجموعة نفیسة)،/ 574
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 655

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی شهر شعبان‌

علیّ «1» بن إبراهیم، عن أبیه، عن بعض أصحابه، «2» عن هارون بن خارجة، «3» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا کان «4» النّصف «5» من شعبان نادی مناد من الافق الأعلی: «6» ألا زائری قبر «6» الحسین ارجعوا مغفوراً لکم و «7» ثوابکم علی «8» ربِّکم ومحمّد نبیّکم.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 589 رقم 9/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 79 «1» رقم 1؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 365؛ المجلسی، البحار، 98/ 94؛ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه،/ 348؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 43؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 49، مصباح المتهجّد،/ 574؛ ابن طاووس، مصباح‌الزّائر،/ 312؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 498؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
حدّثنی أبی رحمه الله «9» وجماعة مشایخی «9»، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ الزّیتونیّ «9» وغیره «9»، عن أحمد بن هلال، عن محمّد بن أبی عمیر رحمه الله، عن حمّاد بن عثمان، «10» عن
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار: « (ابن قولویه:) حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن یعقوب، جمیعاً عن علیّ»، وفی المزار والتّهذیب: «أبو القاسم (جعفر بن محمّد) عن أبیه، عن علیّ»].
(2)- [من هنا حکاه فی الفقیه ومصباح المتهجّد والأسرار].
(3)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(4)- [أضاف فی التّهذیب ومصباح الزّائر والوسائل والأسرار: «لیلة»].
(5)- [فی المصباح مکانه: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام: من زار الحسین علیه السلام لیلة النّصف ...»].
(6- 6) [فی الکامل والمزار والتّهذیب ومصباح الزّائر والمصباح والوسائل والبحار والأسرار: «زائری»، وفی الفقیه: «یا زائری قبر»، وفی مصباح المتهجّد: «زائر»].
(7)- [لم یرد فی الکامل والفقیه والمزار والتّهذیب ومصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمصباح والوسائل والبحار والأسرار].
(8)- [فی الکامل والمزار والبحار: «علی اللَّه»].
(9- 9) [لم یرد فی المزار].
(10)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 656
أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «1» والحسن بن محبوب، عن أبی حمزة، عن علیّ بن الحسین علیه السلام، قالا «1»: مَنْ أحبّ أن یصافحه مائة ألف نبیّ وأربعة وعشرون ألف نبیّ فلیزر قبر أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیه السلام فی النّصف من شعبان، فإنّ أرواح النّبیِّین علیهم السلام یستأذنون «2» اللَّه فی زیارته، فیؤذن لهم منهم خمسة اولی العزم من الرّسل. قلنا: مَنْ هم؟ قال: نوح وإبراهیم وموسی وعیسی ومحمّد صلّی اللَّه علیهم أجمعین. قلنا له:
ما معنی «3» اولی العزم «3»؟ قال: بعثوا إلی شرق الأرض وغربها، جنّها وإنسها.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 179- 180 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 42؛ المجلسی، البحار «4»، 11/ 32- 33؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 397- 398
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن الحسین، عن إبراهیم بن هاشم، عن صندل، عن هارون بن خارجة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
إذا کان النّصف من شعبان نادی مناد من الافق الأعلی: زائری الحسین علیه السلام، ارجعوا مغفوراً لکم، ثوابکم علی «5» ربِّکم، ومحمّد نبیّکم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 180 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 94
ورواه البرقی، عن «6» أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زار أبا عبداللَّه علیه السلام ثلاث سنین متوالیات لا فصل فیها فی النّصف من شعبان، غفر له ذنوبه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 180 رقم 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 44؛ المجلسی، البحار، 98/ 94
__________________________________________________
(1- 1) [فی المزار وتظلّم الزّهراء: «قال»].
(2)- [المزار: «تستأذن»].
(3) (6) [فی المزار والبحار وتظلّم الزّهراء: «اولو العزم»].
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 93- 94].
(5)- [البحار: «علی اللَّه»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی المزار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 657
وبإسناده [البرقی] عن داوود بن کثیر الرّقّی، قال: قال الباقر علیه السلام: زائر الحسین علیه السلام فی «1» النّصف من شعبان «2» یغفر له ذنوبه ولن یکتب «2» علیه سیِّئة فی سنة «3» حتّی یحول علیه الحول، فإن زار فی السّنة المقبلة غفر اللَّه له ذنوبه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 180 رقم 5/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 43؛ المجلسی، البحار، 98/ 94
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن یعقوب بن یزید، عن محمّد بن أبی عمیر، عن زید الشّحّام، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ «4» زار قبر الحسین علیه السلام فی النّصف من شعبان غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 181 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 366؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
حدّثنی أبو عبداللَّه محمّد بن أحمد بن یعقوب «5» بن إسحاق بن عمّار، عن علیّ بن الحسن ابن علیّ «5» بن فضّال، عن محمّد بن الولید، «6» عن یونس «7» بن یعقوب، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا یونس! لیلة النّصف من شعبان «8» یغفر لکلِّ «8» مَنْ زار الحسین علیه السلام من المؤمنین «9» ما تقدّم من ذنوبهم وما تأخّر «9»، وقیل لهم «10» استقبلوا «11» العمل. قال: قلت: هذا کلّه
__________________________________________________
(1)- [فی المزار مکانه: «وقال الصّادق علیه السلام: زائر الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیهما فی ...»].
(2- 2) [المزار: «تغفر له ذنوبه ولا تکتب»].
(3)- [فی المزار والبحار: «سنته»].
(4)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر آخر عنه (الصّادق علیه السلام): مَنْ ...»].
(5- 5) [فی الوسائل: «عن علیّ بن الحسن»، وفی البحار: «ابن إسحاق بن علیّ بن الحسین»].
(6)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(7)- [فی الإقبال مکانه: «ومن ذلک بإسنادنا إلی محمّد بن [أحمد بن] داوود بإسنادنا إلی یونس ...»].
(8- 8) [فی الإقبال وتظلّم الزّهراء: «یغفر»].
(9- 9) [فی الإقبال والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «ما قدّموا من ذنوبهم»].
(10)- [لم یرد فی البحار].
(11)- [فی الإقبال وتظلّم الزّهراء: «استأنفوا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 658
لمَنْ زار الحسین علیه السلام فی «1» النّصف من شعبان؟ فقال: یا یونس! لو أخبرت «2» النّاس بما فیها لمَنْ زار الحسین علیه السلام، لقامت ذکور الرِّجال «3» علی الخشب.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 181 رقم 10/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 366؛ المجلسی، البحار، 98/ 95؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 398؛ مثله ابن‌طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 339؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
أخبرنا «4» أبو عبداللَّه، قال: حدّثنا أبو القاسم جعفر بن محمّد، قال: حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عمّن رواه، عن داوود الرّقّیّ، قال: قال الباقر محمّد ابن علیّ بن الحسین علیهم السلام: مَنْ زار الحسین علیه السلام فی «5» لیلة النّصف من شعبان غفرت له ذنوبه، «6» «7» ولم تُکتب علیه «7» سیّئة فی سنته حتّی تحول «8» علیه السّنة، فإن زاره «9» فی السّنة المستقبلة غفرت له ذنوبه.
الطّوسی، الأمالی،/ 47- 48 رقم 59/ عنه: الطّبری، بشارة المصطفی،/ 77؛ المجلسی، البحار، 98/ 100
سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ الزّیتونیّ، عن أحمد بن هلال، «10» عن محمّد بن
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الإقبال: «لیلة»].
(2)- [فی الإقبال وتظلّم الزّهراء: «خبّرت»].
(3)- [فی الإقبال وتظلّم الزّهراء: «رجال»].
(4)- [فی بشارة المصطفی والبحار: «أخبرنا الشّیخ أبومحمّد الحسن بن الحسین بن بابویه بالرّیّ بقراءتی علیه فی صفر سنة عشر وخمسمائة، قال: حدّثنا السّعید أبو جعفر محمّد بن الحسن بن علیّ الطّوسی فی جمادی الآخرة سنة خمس وخمسین وأربعمائة بمشهد مولانا أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السلام، قال: أخبرنا»].
(5)- [لم یرد فی بشارة المصطفی].
(6)- [إلی هنا حکاه فی البحار].
(7- 7) [بشارة المصطفی: «ولم یکتب له»].
(8)- [بشارة المصطفی: «یحول»].
(9)- [بشارة المصطفی: «زار»].
(10)- [من هنا حکاه عنه فی مدینة المعاجز].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 659
أبی عمیر، عن حمّاد بن عثمان، «1» عن أبی بصیر، «2» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ أحبّ أن یصافحه «3» مائة ألف نبیّ «3» وعشرون ألف نبیّ فلیزر «4» قبر الحسین «5» بن علیّ علیهما السلام فی «4» النّصف من «5» شعبان، فإنّ أرواح النّبیِّین علیهم السلام تستأذن «6» اللَّه فی زیارته «7» فیؤذن لهم.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 48- 49 رقم 109، مصباح المتهجّد،/ 574/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 364- 365؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 213؛ الحویزی، نور الثّقلین، 3/ 513؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 9/ 126؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 312؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 498؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
فقد رُوی عن الصّادقین علیهما السلام، أ نّهم قالوا: إذا کان لیلة النّصف من شعبان نادی مناد من الافق الأعلی: یا زائری قبر الحسین بن علیّ علیه السلام، ارجعوا مغفوراً لکم ثوابکم علی ربّکم، ومحمّد نبیّکم.
ومَنْ لم یستطع زیارة قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام فی هذه اللّیلة فلیزر غیره من الأئمّة علیهم السلام، فإن لم یتمکّن من ذلک أومی إلیهم بالسّلام، وأحیاها بالصّلاة والدّعاء.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 74
لیلة النّصف من شعبان أفضل الأعمال فیها زیارة أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 574
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد ونور الثّقلین وکنز الدّقائق والأسرار].
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر والمصباح].
(3- 3) [فی مصباح المتهجّد والمصباح: «مائة ألف»، وفی مصباح الزّائر: «مائة ألف ملک»، وفی الوسائل ونور الثّقلین: «مائتا ألف نبیّ»].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر: «الحسین علیه السلام لیلة»، وفی المصباح والأسرار: «الحسین علیه السلام فی»، وفی مدینة المعاجز: «قبر الحسین علیه السلام فی النّصف من رجب و»، وفی نور الثّقلین: «قبر حسین بن علیّ علیه السلام فی»].
(5- 5) [مصباح المتهجّد: «فی نصف»].
(6)- [فی المصباح والوسائل والأسرار: «یستأذن»].
(7)- [فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق: «زیارة قبره»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 660
روی خداش «1» عن أبی عبداللَّه قال: مَنْ «2» زار «3» قبر الحسین بن علیّ «3» علیهما السلام ثلاث سنین متوالیات لا یفصل بینهنّ فی النّصف من شعبان، غفرت له ذنوبه ألبتّة.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 574/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 365؛ مثله الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 498؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
وروی محمّد بن مارد التّمیمیّ، قال: قال لنا أبو جعفر علیه السلام: مَنْ «4» زار قبر الحسین علیه السلام فی النّصف من شعبان «5»، غفرت له «6» ذنوبه ولم تکتب «7» علیه سیِّئة فی سنته «8» حتّی یحول علیه الحول، فإن زاره فی السّنة الثّانیة غفرت له «6» ذنوبه. «9»
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 574/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 366؛ مثله الکفعمی، المصباح،/ 498؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
حدّثنا میمون بن علیّ بن حمید، قال: أنا إسحاق بن محمّد المقری، قال: نا جعفر بن محمّد بن مالک، قال: نا علیّ بن أحمد العطّار، عن الحسن بن محبوب، عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن علیّ بن الحسین، قال: مَنْ زار الحسین لیلة النّصف من شعبان صافحه روح أربعة وعشرین ألف نبیّ، کلّهم یسأل اللَّه زیارة تلک اللّیلة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 76 رقم 63
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(2)- [فی المصباح مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»، وفی الأسرار: «فی خبر أبی بصیر، عن الصّادق علیه السلام، قال: مَنْ ...»].
(3- 3) [المصباح: «الحسین»].
(4)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر عن الباقر علیه السلام: من ...»].
(5)- [فی المصباح مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام: من زار الحسین علیه السلام فی نصف شعبان ...»].
(6)- [لم یرد فی المصباح].
(7)- [المصباح: «لم یکتب»].
(8)- [لم یرد فی المصباح، وفی الأسرار: «فی سنة»].
(9)- [أضاف فی الأسرار: «وفی خبر آخر فی لیلة النّصف من شعبان»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 661
وعنه [الصّادق] علیه السلام قال: «مَنْ زار الحسین علیه السلام فی النّصف من شعبان کتب اللَّه عزّ وجلّ له ألف حجّة».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 312/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 368؛ المجلسی، البحار، 98/ 100؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
روینا بإسنادنا إلی محمّد بن أحمد بن داوود القمی، المتّفق علی صلاحه وعلمه وعدالته، تغمّده اللَّه جلّ جلاله برحمته، بإسناده إلی الحسن بن محبوب، «1» عن أبی حمزة الثّمالیّ قال: سمعت علیّ بن الحسین علیهما السلام یقول:
مَنْ أحبّ أن یصافحه مائة ألف نبیّ وأربعة وعشرون ألف نبیّ، فلیزر الحسین علیه السلام لیلة النّصف من شعبان، فإنّ «2» الملائکة «3» و «2» أرواح النّبیِّین یستأذنون اللَّه «3» فی زیارته فیؤذن لهم، فطوبی لمن صافحهم وصافحوه «4»، منهم خمسة اولو العزم من المرسلین: نوح وإبراهیم وموسی وعیسی ومحمّد، صلّی اللَّه علیه وعلیهم أجمعین، قلت: «5» لِمَ سُمّوا «6» اولو العزم «6»؟ قال: لأنّهم بعثوا إلی «7» شرقها وغربها، وجنّها وإنسها.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 338- 339/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 367؛ السّیّد هاشم البحرانی، مدینة المعاجز، 4/ 209- 210؛ المجلسی، البحار، 11/ 58؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
ومن ذلک ما رویناه عن محمّد بن [أحمد بن] داوود القمی، بإسناده عن ابن أبی عمیر،
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [فی الوسائل: «والنّبیّین تستأذنون اللَّه»، وفی الأسرار: «والنّبیّین یستأذنون»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار].
(5)- [زاد فی البحار: «و»].
(6- 6) [فی مدینة المعاجز: «اولی العزم»].
(7)- [مدینة المعاجز: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 662
الّذی ما کان فی زمانه مثله، «1» عن معاویة بن وهب، العبد الصّالح المعظّم فی زهده وفضله، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا کان أوّل یوم من شعبان «2» نادی مناد «2» من تحت العرش: یا وفد الحسین، لا تخلو لیلة النّصف من شعبان من زیارة الحسین علیه السلام، فلو تعلمون ما فیها لطالت علیکم السّنة حتّی یجی‌ء النّصف.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 339/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 367؛ المجلسی، البحار، 98/ 98؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
ومن المنقول ما رویناه بإسنادنا إلی محمّد بن [أحمد بن] داوود القمی، بإسناده إلی أبی عبداللَّه البرقیّ «3»، قال: سُئل أبو عبداللَّه علیه السلام: ما «4» لمَنْ زار «5» الحسین بن علیّ «5» علیهما السلام فی النّصف من شعبان «6» یرید به اللَّه عزّ وجلّ «6» وما عنده لا «7» عند النّاس، قال «7»: غفر اللَّه «8» له فی تلک اللّیلة «8» ذنوبه ولو أ نّها بعدد شعر «9» «10» معزی کلب، ثمّ قیل له: جعلت فداک «10»، یغفر اللَّه عزّ وجلّ له الذّنوب کلّها؟ قال: «11» أتستکثر لزائر «11» الحسین علیه السلام هذا، کیف لا یغفرها «9»، وهو فی حدّ من زار اللَّه عزّ وجلّ فی عرشه.
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2- 2) [الأسرار: «نودی»].
(3)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «عن البرقیّ ...»].
(4)- [فی الأسرار مکانه: «سُئل الصّادق علیه السلام: ما ...»].
(5- 5) [فی البحار: «قبر الحسین»، وفی الأسرار: «الحسین»].
(6- 6) [فی الوسائل والأسرار: «من الثّواب؟ فقال: مَنْ زار الحسین (بن علیّ) علیه السلام فی النّصف من شعبان یرید به اللَّه عزّ وجلّ»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «من الثّواب؟ فقال أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ زار قبر الحسین (بن علیّ) علیه السلام فی النّصف من شعبان یرید اللَّه عزّ وجلّ به»].
(7- 7) [فی الوسائل والأسرار: «ما عند النّاس»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «عند النّاس»].
(8- 8) [فی تظلّم الزّهراء: «له»، وفی الأسرار: «فی تلک اللّیلة»].
(9- 9) [فی الوسائل: «مغری کلب، إلی أن قال»، وفی الأسرار: «معزی کلیب، إلی أن قال»].
(10- 10) [تظلّم الزّهراء: «مغری کلب، ثمّ قیل له»].
(11- 11) [فی البحار: «أتستکثر زائر»، وفی تظلّم الزّهراء: «أتستکثرون لزائر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 663
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 340/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 367؛ المجلسی، البحار، 98/ 98؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 398؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 152
وفی حدیث آخر عن الصّادق علیه السلام: یغفر اللَّه لزائر «1» الحسین علیه السلام فی نصف شعبان ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 340/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 368؛ المجلسی، البحار، 98/ 98؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152- 153
یستحبّ فیه [الخامس عشر من شعبان] زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام.
بهاء الدّین العاملی، توضیح المقاصد (من مجموعة نفیسة)،/ 579
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «لزائری»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 664

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی شهر رمضان فی خصوص لیلة القدر

بإسناده [حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، «1» عن أحمد بن محمّد بن عیسی «1»، عن أحمد بن إدریس، عن العمرکیّ] عن صندل، «2» عن أبی الصّباح الکنانیّ، «3» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا کان لیلة القدر، فیها «4» یفرق کلّ أمر حکیم، نادی مناد «5» تلک اللّیلة من بطنان العرش: أنّ اللَّه قد غفر لمَنْ زار «6» «7» قبر الحسین علیه السلام فی «7» هذه اللّیلة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 184 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 96- 97؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 398؛ مثله المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 54 رقم 1؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 49؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 325؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 368- 369؛ الحویزی، نور الثّقلین، 4/ 625؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 152
ورُوی عن محمّد بن مروان، قال: حدّثنا محمّد «8» بن الفضل «9»، قال «10»: سمعت جعفر بن محمّد علیه السلام، یقول: مَنْ «11» زار «12» قبر الحسین علیه السلام «12» فی شهر رمضان، ومات فی الطّریق
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [من هنا حکاه فی المزار والتّهذیب ونور الثّقلین والأسرار].
(3)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء].
(4)- [فی المزار والتّهذیب ومصباح الزّائر ونور الثّقلین: «وفیها»].
(5)- [أضاف فی نور الثّقلین: «فی»].
(6)- [فی المزار والتّهذیب ومصباح الزّائر والوسائل والبحار ونور الثّقلین والأسرار: «أتی»].
(7- 7) [تظلّم الزّهراء: «الحسین علیه السلام»].
(8)- [الوسائل: «عبید»].
(9)- کذا فی بعض النّسخ، وفی بعضها عبید بن عقیل.
(10)- [فی البحار مکانه: «روی محمّد بن مهران، عن محمّد بن الفضیل قال ...»].
(11)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الامّة، قال الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»، وفی الأسرار: «وفی خبر عبید ابن الفضل، عن الصّادق علیه السلام: مَنْ ...»].
(12- 12) [فی الوسائل: «الحسین بن علیّ علیه السلام»، وفی البحار: «قبر الحسین بن علیّ علیه السلام»، وفی تظلّم الزّهراء والأسرار: «الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 665
لم یعرض ولم یحاسب ویقال «1» له: ادخل الجنّة آمناً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 330- 331 رقم 7/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 369؛ المجلسی، البحار، 98/ 97؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 398؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
وعنه، عن محمّد بن الحسین بن أحمد، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال: حدّثنی محمّد بن الفضل البغدادیّ، قال: کتبت إلی أبی الحسن العسکریّ علیه السلام: جعلت فداک، یدخل شهر رمضان علی الرّجل فیقع بقلبه زیارة الحسین علیه السلام وزیارة أبیک ببغداد، فیقیم فی منزله حتّی یخرج عنه شهر رمضان، ثمّ یزورهم أو یخرج فی شهر رمضان ویفطر؟
فکتب علیه السلام: لشهر رمضان من الفضل والأجر ما لیس لغیره من الشّهور، فإذا دخل فهو المأثور.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 110 رقم 14
وعنه «2»، عن هارون بن الحسن بن جبلة، عن سماعة، عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت له: جعلت فداک، یدخل علیَّ «3» شهر رمضان، فأصوم بعضه، فتحضرنی «4» نیّة زیارة قبر أبی عبداللَّه علیه السلام فأزوره وأفطر ذاهباً وجائیاً أو «5» أقیم حتّی أفطر وأزوره بعدما أفطر بیوم أو یومین؟ فقال: أقم حتّی تفطر، قلت له: جعلت فداک، فهو أفضل؟
قال: نعم، أما «6» تقرأ فی کتاب اللَّه «فمَن شهدَ منکُم الشّهرَ فلیَصُمه» «7»
.الطّوسی، تهذیب الأحکام، 4/ 316 رقم 961/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 1/ 184
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «قیل»].
(2)- فی التّهذیب هکذا: عنه، عن هارون، وما قبله حدیث محمّد بن یعقوب إلّاأنّ هذا الخبر لیس فی الکافی، ولم یعهد من محمّد بن یعقوب نقله عن هارون، وقیل ذلک روی عن أحمد، وربّما یرجع فی التّهذیب الضّمیر إلی ما قبل قبله. کذا فی هامش الوافی.
(3)- [لم یرد فی البرهان].
(4)- [البرهان: «فیحضرنی»].
(5)- [البرهان: «و»].
(6)- [البرهان: «ما»].
(7)- [البقرة: 2/ 185].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 666
استطرافات من کتاب مسائل الرّجال ومکاتباتهم إلی مولانا أبی الحسن علیّ بن محمّد ابن علیّ بن موسی بن جعفر [...] ومن مسائل داوود بن الصّرمیّ [...]
قال: وسألته علیه السلام عن زیارة «1» الحسین علیه السلام وزیارة آبائه علیهم السلام فی شهر رمضان «2» نسافر ونزورهم «2»؟ فقال: لرمضان من الفضل و «3» عظیم الأجر «3» ما لیس لغیره من الشّهور «4»، فإذا دخل فهو المأثور، الصّیام فیه أفضل من قضائه، فإذا حضر رمضان «4» فهو مأثور، وینبغی أن یکون مأثوراً.
ابن إدریس، السّرائر،/ 478- 479/ عنه: المجلسی، البحار، 93/ 325- 326؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 425
روینا ذلک بإسنادنا إلی أبی المفضل الشّیبانی، قال: حدّثنا أبو محمّد شعیب بن محمّد ابن مقاتل البلخی بنوقان طوس فی مشهد الرّضا علیه السلام، قال: حدّثنی أبی، عن أبی بصیر الفتح بن عبدالرّحمان القمی، عن علیّ بن محمّد بن فیض بن المختار، عن أبیه، عن جعفر ابن محمّد علیهما السلام أ نّه سئل عن زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام، فقیل «5»: هل فی ذلک وقت هو «6» أفضل من وقت؟
فقال: زوروه صلّی اللَّه علیه فی کلّ وقت وفی کلّ حین، فإنّ زیارته علیه السلام خیر موضوع، فمَنْ أکثر منها فقد استکثر من الخیر، ومن قَلّل قُلّل له، وتحرّوا بزیارتکم «7» الأوقات الشّریفة، فإنّ الأعمال الصّالحة فیها مضاعفة، وهی أوقات مهبط الملائکة لزیارته.
__________________________________________________
(1)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الأمّة سئل علیّ بن محمّد بن علیّ علیهم السلام عن زیارة ...»].
(2- 2) [فی البحار: «نسافر ونزوره»، وفی تظلّم الزّهراء: «نزورهم»].
(3- 3) [فی البحار: «عظم الأجر»، وفی تظلّم الزّهراء: «عظیم الأمر»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [زاد فی الوسائل: «له»، وفی الأسرار مکانه: «إنّ الصّادق علیه السلام سئل عن زیارة الحسین علیه السلام فقیل له: ...»].
(6)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(7)- [الأسرار: «لزیارتکم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 667
قال: فسئل عن زیارته فی شهر رمضان؟ فقال:
مَنْ جاءه علیه السلام خاشعاً «1» محتسباً مستقیلًا «2» مستغفراً، فشهد قبره فی إحدی ثلاث لیال من شهر رمضان: أوّل لیلة من الشّهر أو «3» لیلة النّصف أو «3» آخر لیلة منه، تساقطت عنه ذنوبه وخطایاه «4» الّتی اجترحها، کما یتساقط هشیم الورق بالرّیح العاصف، حتّی أ نّه یکون من ذنوبه کهیئة یوم ولدته امّه، وکان له مع ذلک من الأجر مثل أجر من حجّ فی عامه ذلک واعتمر، وینادیه ملکان یسمع نداءهما کلّ ذی روح إلّاالثّقلین من الجنّ والإنس، یقول أحدهما: یا عبداللَّه! طهرت فاستأنف العمل، ویقول الآخر: یا عبداللَّه! أحسنت «5» فأبشر بمغفرة من اللَّه وفضل.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 45- 46/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 369؛ المجلسی، البحار، 98/ 98- 99؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
رویناها من کتاب (عمل شهر رمضان) لعلیّ بن عبدالواحد النّهدیّ، بإسناده إلی أبی المفضّل، قال: وکتبته من أصل کتابه، قال: حدّثنا الحسن بن خلیل بن فرحان بأحمد آباد، قال: حدّثنا عبیداللَّه بن نهیک، قال: حدّثنی العبّاس بن عامر، عن إسحاق بن زریق، عن «6» زید بن «6» أبی اسامة، عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام فی هذه «7» الآیة: «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أمْرٍ حَکِیمٍ» «8»
، قال: هی لیلة القدر، یقضی فیها أمر السّنة «9» من حجّ
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الأسرار: «خاضعاً»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [فی الوسائل والأسرار: «و»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار، وأضاف فی الوسائل: «الحدیث، وفیه ثواب جزیل»].
(5)- [البحار: «أحببت»].
(6- 6) [فی الوسائل: «زید»، وفی البحار: «یزید بن»].
(7)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر زید بن أبی أسامة، عن الصّادق علیه السلام، قال فی هذه ...»].
(8)- [الدّخان: 44/ 4].
(9) (9*) [فی الوسائل والأسرار: «إلی أن قال»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 668
و «1» عمرة أو رزق أو أجل أو أمر أو سفر أو نکاح أو ولد، إلی سائر ما یلاقی ابن آدم ممّا یکتب له أو علیه فی بقیّة ذلک الحول من تلک اللّیلة إلی مثلها من عام قابل (9*)، وهی فی العشر الأواخر من شهر رمضان، فمن أدرکها- أو قال: شهدها «2»- عند قبر الحسین علیه السلام یصلِّی عنده رکعتین أو ما تیسّر له، وسأل «3» اللَّه تعالی الجنّة، واستعاذ به النّار، آتاه اللَّه تعالی ما سأل، وأعاذه ممّا استعاذ منه، «4» وکذلک إن سأل اللَّه تعالی أن یؤتیه من خیر ما فرق وقضی فی تلک اللّیلة، وأن یقیه من شرّ ما کتب فیها، أو دعا اللَّه وسأله تبارک وتعالی فی أمر لا إثم فیه رجوت أن یؤتی سؤله، ویوقی محاذیره، ویشفّع فی عشرة من أهل بیته، کلّهم قد استوجبوا «5» العذاب، واللَّه إلی سائله وعبده بالخیر أسرع.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 383/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 370؛ المجلسی، البحار، 98/ 99- 100؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
وروینا بإسنادنا أیضاً إلی أبی المفضّل محمّد بن عبداللَّه الشّیبانیّ، قال: حدّثنا علیّ بن نصر السّبندنجیّ، قال: حدّثنا عبیداللَّه بن موسی، «6» عن عبدالعظیم الحسنی، عن أبی جعفر الثّانی، فی حدیث قال:
مَنْ زار الحسین علیه السلام لیلة ثلاث وعشرین من شهر رمضان، وهی اللّیلة الّتی یرجی أن تکون لیلة «7» القدر و «7» «فیها یفرق کلّ أمر حکیم» «8»
، صافحه «9» روح أربعة وعشرین «9»
__________________________________________________
(1)- [البحار: «أو»].
(2)- [البحار: «یشهدها»].
(3)- [الأسرار: «یسئل»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار].
(5)- [البحار: «استوجب»].
(6)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(7- 7) [لم یرد فی الأسرار].
(8)- [الدّخان: 44/ 4].
(9- 9) [فی الوسائل والأسرار: «أربعة وعشرون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 669
ألف «1» ملک و «1» نبیّ، کلّهم یستأذن اللَّه فی زیارة الحسین علیه السلام فی تلک اللّیلة.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 383/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 370؛ المجلسی، البحار، 98/ 100؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152- 153
ومن زیادات عمل لیلة ثلاث وعشرین من شهر رمضان زیارة الحسین صلوات اللَّه علیه.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 383
قال: وأخبرنا أحمد بن علیّ بن شاذان وإسحاق بن الحسن «2»، قالا: أخبرنا محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن إبراهیم بن هاشم، عن مندل «3»، «4» عن أبی الصّباح الکنانیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
إذا کان لیلة القدر یفرق اللَّه عزّ وجلّ «5» کلّ أمر حکیم، نادی مناد من السّماء السّابعة من بطنان العرش: إنّ اللَّه عزّ وجلّ قد غفر لِمَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 384/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 370؛ المجلسی، البحار، 98/ 100؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: حدّثنی حسین بن سعید، قال: نا محمّد بن مروان، قال: حدّثنا عبید بن الفضل، قال: سمعت جعفر بن محمّد، یقول: مَنْ زار قبر الحسین فی شهر رمضان وهو صائم ومات فی الطّریق لم یعرض ولم یحاسب، وقیل له: ادخل الجنّة آمناً.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 77- 78
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [فی الوسائل والبحار: «الحسین»].
(3)- [فی الوسائل: «صندل (مندل خ)»، وفی البحار: «صندل»].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(5)- [زاد فی الوسائل والأسرار: «فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 670
وعن الصّادق علیه السلام: من زار الحسین علیه السلام خاشعاً محتسباً مقبلًا «1» مستغفراً، فشهد قبره فی إحدی ثلاث لیال فی شهر رمضان، أوّل لیلة منه أو لیلة نصفه أو آخر لیلة منه، تساقط عنه ذنوبه وخطایاه کما تتساقط هشیم الورق بالرّیح العاصف، ویخرج من ذنوبه کیوم ولدته امّه، ویکون له من الأجر کَمَنْ حجّ واعتمر فی عامه، وینادیه ملکان یسمع نداهما کلّ ذی روح إلّاالثّقلین، یقول أحدهما: یا عبداللَّه، طهرت فاستأنف العمل، ویقول الآخر: یا عبداللَّه، بشّر بمغفرة من اللَّه وفضله.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 498
وسئل [الصّادق] علیه السلام عن زیارته فی شهر رمضان، فقال: مَنْ جاءه فی إحدی ثلاث لیال من شهر رمضان، أوّل لیلة من الشّهر ولیلة النّصف وآخر لیلة تساقطت عنه ذنوبه وخطایاه، وروی فی زیارته فی لیلة ثلاث وعشرین ثواب جزیل.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 398- 399
__________________________________________________
(1)- [خ ل: «مستقیلًا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 671

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی عید الفطر لیلًا ونهاراً

یستحبّ زیارة الحسین علیه السلام فی لیلة الفطر ویوم الفطر، وروی فی ذلک فضل کبیر «1».
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 464/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 100
یستحب فی یوم الفطر ولیلته زیارة الحسین علیه السلام.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 649
یوم عید الفطر ویسمّی یوم الرّحمة، ویستحبّ فیه زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام، وکذا فی لیلته.
بهاء الدّین العاملی، توضیح المقاصد (من مجموعة نفیسة)،/ 583
__________________________________________________
(1)- [البحار: «کثیر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 672

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی عرفة لیلًا ونهاراً

حدّثنی محمّد بن الحسین بن متّ الجوهریّ، عن محمّد «1» بن أحمد بن یحیی بن عمران الأشعریّ، عن موسی «2» بن عمر، عن علیّ بن النّعمان، «3» عن عبداللَّه بن مسکان، «4» قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: إنّ اللَّه تبارک وتعالی یتجلّی لزوّار قبر الحسین علیه السلام قبل أهل عرفات، ویقضی «5» حوائجهم، ویغفر «6» ذنوبهم، ویشفِّعهم فی مسائلهم «6»، ثمّ «7» یثنِّی بأهل عرفات «7» فیفعل بهم «8» ذلک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 165 رقم 1،/ 170 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار «9»، 98/ 36- 37؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 90؛ الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 497؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 61؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 501؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 363؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن رحمهم الله جمیعاً، عن سعد بن عبداللَّه، عن علیّ بن إسماعیل بن عیسی، عن محمّد بن عمرو بن سعید الزّیّات، عن داوود الرّقّیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام «10» وأبا الحسن الرّضا علیهما السلام وهما یقولان: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام بعرفة قلّبه اللَّه ثلج الفؤاد.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 170 رقم 2
__________________________________________________
(1)- [فی ثواب الأعمال والوسائل مکانه: «حدّثنی محمّد بن علیّ (بن) ماجیلویه، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی، عن محمّد ...»].
(2)- [فی رقم 4 مکانه: «حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، عن موسی ...»].
(3)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والأسرار].
(4)- [من هنا حکاه فی الإقبال والمصباح].
(5)- [فی ثواب الأعمال والوسائل والأسرار: «فیفعل ذلک بهم ویقضی»].
(6- 6) [مصباح المتهجّد: «لهم ذنوبهم ویشفّعهم فی مسائلتهم»].
(7- 7) [فی رقم 4 ومصباح المتهجّد والإقبال: «یأتی أهل عرفة»، وفی ثواب الأعمال: «یثنی بعرفات»].
(8)- [المصباح: «لهم»].
(9)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 86- 87 عن ثواب الأعمال].
(10)- کذا، وفی بعض النّسخ بین الإمامین: «وأبا الحسن موسی علیه السلام»، وبدل وهما یقولان: «وهم یقولون» ویصحّحه روایة شیخنا الصّدوق بإسناده عن داوود، عن الأئمّة الثّلاثة صلوات اللَّه علیهم.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 673
وعنهم «1»، عن سعد، عن الهیثم بن أبی مسروق النّهدیّ، عن علیّ بن أسباط، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ اللَّه تبارک وتعالی یبدأ بالنّظر إلی زوّار قبر الحسین علیه السلام عشیّة عرفة، قال: قلت: قبل نظره لأهل الموقف؟ قال: نعم، قلت: کیف ذلک؟
قال: لأنّ فی أولئک أولاد زنا، ولیس فی هؤلاء أولاد زنا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 170 رقم 3
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ «2» أبی سعید، قال: حدّثنا عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس بن یعقوب بن عمّار «3»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: من فاتته عرفة بعرفات فأدرکها بقبر الحسین علیه السلام لم یفته «4»، وإنّ اللَّه تبارک وتعالی لیبدأ بأهل قبر الحسین علیه السلام قبل أهل عرفات. ثمّ «5» قال: یخالطهم «5» بنفسه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 170 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 87
حدّثنی محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد ابن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقیّ، عن حنان بن سدیر، عن أبیه، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا کان یوم عرفة اطّلع اللَّه تعالی علی زوّار قبر أبی عبداللَّه «6» الحسین علیه السلام، فقال لهم: استأنفوا فقد غفرت لکم، ثمّ یجعل إقامته علی أهل عرفات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 171 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 88
__________________________________________________
(1)- [أنظر رقم 2].
(2)- [زاد فی البحار: «عن»].
(3)- کذا فی بعض النّسخ، وفی بعضها [والبحار]: «عن عمّار»، وفی بعض آخر: «عن حمّاد»، والصّحیح ما أثبتناه، ویعرف یونس بابن عمّار، وذلک لکونه سبط عمّار بن معاویة الدّهنیّ من کریمته منیة.
(4)- [البحار: «لم تفته»].
(5- 5) [البحار: «یخاطبهم»].
(6)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 674
حدّثنی محمّد بن جعفر «1»، عن محمّد بن الحسین، عمّن ذکره، عن عمر «2» بن الحسن العزرمیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: إذا «3» کان یوم عرفة نظر اللَّه إلی زوّار قبر «4» الحسین علیه السلام، فیقول «5»: ارجعوا مغفوراً لکم ما مضی، ولا یکتب علی أحد منهم «6» ذنب «7» سبعین یوماً من یوم ینصرف.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 171 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 88؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 498؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 61، مصباح‌الزّائر،/ 347؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 361- 362؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة أصحابی رحمهم اللَّه، عن محمّد بن یحیی وأحمد بن إدریس جمیعاً، عن العمرکیّ بن علیّ، عن یحیی الخادم لأبی جعفر الثّانی علیه السلام، عن محمّد بن سنان، «8» عن بشیر الدّهّان، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول «9» وهو نازل بالحیرة وعنده جماعة من الشّیعة، فأقبل إلیّ بوجهه، فقال: یا بشیر! أحججت «10» العام؟ قلت: جعلت فداک، لا، ولکن «11» عرّفت بالقبر قبر الحسین علیه السلام، فقال: یا بشیر! واللَّه ما فاتک شی‌ء ممّا
__________________________________________________
(1)- [البحار: «یحیی»].
(2)- [فی البحار: «محمّد»، وفی مصباح المتهجّد مکانه: «روی عمر ...»].
(3)- [فی الإقبال ومصباح الزّائر مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام (أ نّه) قال: إذا ...»، وفی الوسائل: «فی المصباح عن عمر بن الحسین العزرمیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا ...»، وفی الأسرار: «فی خبر العزرمیّ عن الصّادق علیه السلام: إذا ...»].
(4)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(5)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد والإقبال].
(6)- [لم یرد فی الإقبال، وفی الوسائل والأسرار: «منکم»].
(7)- [مصباح المتهجّد: «ذنباً»].
(8)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(9)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «حججت»].
(11)- [فی البحار: «ولکنِّی قد»، وفی تظلّم الزّهراء: «ولکنِّی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 675
کان لأصحاب مکّة بمکّة، قلت: جعلت فداک، فیه عرفات؟ فسّره لی، فقال: یا بشیر! «1» إنّ الرّجل منکم لیغتسل «2» علی شاطئ «2» الفرات، ثمّ یأتی قبر الحسین علیه السلام عارفاً بحقِّه، فیعطیه اللَّه بکلّ قدم یرفعها و «3» یضعها مائة حجّة مقبولة ومائة عمرة مبرورة ومائة غزوة مع نبیّ مرسل «4» إلی «5» أعداء اللَّه وأعداء رسوله «5»، یا بشیر! اسمع وأبلغ مَن احتمل قلبه: مَنْ زار «6» الحسین علیه السلام یوم عرفة کان کمن زار اللَّه فی عرشه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 171- 172 رقم 9/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 379؛ المجلسی، البحار، 98/ 87؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 399؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 158
وبإسناده، عن میثم «7» التّمّار، عن الباقر علیه السلام، قال: من بات لیلة عرفة فی «8» کربلاء وأقام بها حتّی یُعیِّد وینصرف، وقاه اللَّه «9» شرّ سنته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 269 رقم 9/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 48؛ المجلسی، البحار، 98/ 90
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، عن الهیثم بن أبی مسروق النّهدیّ، عن علیّ
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل مکانه: «وعن أبیه، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن سنان، عن بشیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث، قال: یا بشیر! ...»، ومن هنا حکاه فی الأسرار].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «فی»].
(3)- [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «أو»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار، وأضاف فیه: «أو إمام عادل (الحدیث)»].
(5- 5) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «عدوّ له»].
(6)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «قبر»].
(7)- [فی المزار: «إسماعیل بن میثم بن»، وفی البحار: «ابن میثم»].
(8)- [فی المزار والبحار: «بأرض»].
(9)- [زاد فی المزار: «فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 676
ابن أسباط یرفعه إلی أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ «1» اللَّه عزّ وجلّ یبدأ بالنّظر إلی زوّار قبر «2» الحسین بن علیّ علیهما السلام عشیّة عرفة، «3» قال: قلت «3»: قبل نظره إلی أهل الموقف؟ قال: نعم، قلت: وکیف ذاک «4»؟ قال: لأنّ فی أولئک أولاد زنا ولیس فی هؤلاء أولاد زنا.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 90، معانی الأخبار،/ 391- 392 رقم 36، من لا یحضره‌الفقیه،/ 347 رقم 13/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 85- 86؛ مثله الطّوسی، تهذیب‌الأحکام، 6/ 50- 51، مصباح المتهجّد،/ 497؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 360- 361؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن علیّ بن إسماعیل، عن محمّد بن عمر «5» الزّیّات، «6» عن داوود الرّقّیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه وأبا الحسن موسی بن جعفر وأبا الحسن علیّ بن موسی علیهم السلام، وهم یقولون: مَنْ «7» أتی «8» قبر الحسین علیه السلام بعرفة «8» قلّبه اللَّه ثلج الفؤاد «9».
__________________________________________________
(1)- [فی الفقیه مکانه: «قال الصّادق علیه السلام: إنّ ...»، وفی التّهذیب والوسائل: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن سلامة بن محمّد، قال: حدّثنا محمّد بن جعفر المؤدّب، عن محمّد بن أحمد بن یحیی، عن الهیثم النّهدیّ، عن علیّ بن أسباط، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت له: إنّ ...»، وفی مصباح المتهجّد والأسرار: «علیّ بن ساباط (أسباط) عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: (قلت له): إنّ ...»].
(2)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(3- 3) [لم یرد فی التّهذیب والوسائل والأسرار، وفی الفقیه: «قیل له»، وفی مصباح المتهجّد: «قبل أهل عرفات، قال: قلت»].
(4)- [فی التّهذیب والوسائل والأسرار: «ذلک»].
(5)- [البحار: «عمرو»].
(6)- [من هنا حکاه فی الفقیه].
(7)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر داوود الرّقّیّ عن جمع من المعصومین علیهم السلام: مَنْ ...»].
(8- 8) [البحار: «الحسین علیه السلام یوم عرفة»].
(9)- [فی الفقیه: «الصّدر»، وفی الوسائل: «الوجه (الصّدر- الفؤاد)»، وفی الأسرار: «الوجه، وفی خبر قلّبه اللَّه ثلج الفؤاد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 677
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 90، من لا یحضره الفقیه،/ 347 رقم 12/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 362- 363؛ المجلسی، البحار، 98/ 86؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
وروی بشیر الدّهّان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: لم أحجّ عام قبل ولکن عرّفت عند قبر الحسین علیه السلام یوم عرفة.
فقال: یا بشیر! مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام یوم عرفة، کانت له ألف حجّة مبرورة، وألف عمرة مبرورة، وألف غزوة مع نبیّ مرسل أو إمام عادل لا عند عدوّ للَّه‌تعالی.
قال: قلت: جعلت فداک، ما کنت أری هاهنا ثواباً مثل ثواب الموقف!
قال: فنظر إلیّ مغضباً، وقال: یا بشیر! مَنْ اغتسل فی الفرات، ثمّ مشی إلی قبر الحسین علیه السلام کانت له بکلّ خطوة حجّة مبرورة مع مناسکها.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 48- 49 رقم 4
وفیه [یوم عرفة] أیضاً، یستحبّ زیارة الحسین بن علیّ علیه السلام، والتّعریف بمشهده لمَنْ لم یتمکّن من حضور عرفات.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 54
محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، «1» عن بشیر الدّهّان، قال: قال لی «2» أبو عبداللَّه علیه السلام: «3» یا بشیر! إنّ المؤمن إذا «3» أتی قبر الحسین علیه السلام فی «4» یوم عرفة واغتسل بالفرات «5» ثمّ توجّه إلیه کتب اللَّه له بکلِّ خطوة حجّة بمناسکها، ولا أعلمه «6» إلّاقال:
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والأسرار].
(2)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد والبحار والأسرار].
(3- 3) [البحار: «مَنْ»].
(4)- [لم یرد فی البحار والأسرار].
(5)- [فی مصباح المتهجّد والبحار: «فی الفرات»].
(6)- [مصباح المتهجّد: «لا أعلم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 678
وغزوة «1».
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 50 رقم 115، مصباح المتهجّد،/ 497/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 360؛ مثله المجلسی، البحار «2»، 98/ 90- 91؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن أبی طالب الأنباریّ قال: أخبرنی علیّ بن محمّد، أنّ محمّد بن العبّاس حدّثهم، عن الحسین بن علیّ بن أبی حمزة، «3» عن حنان بن سدیر، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا حنان! إذا کان یوم عرفة اطّلع اللَّه عزّ وجلّ علی زوّار الحسین علیه السلام فقال لهم: استأنفوا «4» فقد غفر «4» لکم.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 51 رقم 117، مصباح المتهجّد،/ 498/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 361؛ المجلسی، البحار، 98/ 92؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن سلامة بن محمّد، عن علیّ بن محمّد الجبائیّ، عن «5» أحمد بن هلال «5»، عن الحسن بن محبوب، عن «6» معاویة بن وهب البجلیّ، قال: قال لی «7» أبو عبداللَّه علیه السلام: مَنْ «8» عرّف عند قبر الحسین علیه السلام فقد شهد عرفة.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 51 رقم 118، مصباح المتهجّد،/ 498/ عنه:
الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 361؛ المجلسی، البحار، 98/ 92؛ مثله الدّربندی،
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح المتهجّد: «عمرة»، وفی الوسائل: «غزوة (عمرة خ ل)»، وفی الأسرار: «غزوة وعمرة»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 90 عن مصباح المتهجّد].
(3)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والأسرار].
(4- 4) [فی مصباح المتهجّد والبحار: «العمل فقد غفر»، وفی الوسائل والأسرار: «فقد غفرت»].
(5- 5) [الوسائل: «أحمد بن محمّد بن هلال»].
(6)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد].
(7)- [لم یرد فی الوسائل].
(8)- [فی الأسرار مکانه: «عنه [الصّادق علیه السلام]: مَنْ ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 679
أسرار الشّهادة،/ 150
مَنْ لم یمکنه حضور الموقف للحجّ وقدر علی إتیان قبر الحسین علیه السلام یوم عرفة، فینبغی أن یحضره فإنّ فی ذلک فضلًا کثیراً.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 496- 497
وروی بشیر، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: مَنْ «1» أتی قبر الحسین علیه السلام بعرفة «2»، بعثه اللَّه یوم القیامة ثلج الفؤاد. «3»
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 497/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 362؛ المجلسی، البحار، 98/ 91؛ مثله الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 501؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 150
وروی ابن میثم التّمّار، «4» عن الباقر علیه السلام، قال: مَنْ زار الحسین علیه السلام، أو قال: مَنْ زار لیلة عرفة أرض کربلاء وأقام بها حتّی یُعیِّد، ثمّ ینصرف، وقاه اللَّه شرّ سنته.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 498/ عنه: ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 56؛ الحرّالعاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 362؛ المجلسی، البحار، 98/ 91؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 347؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
وروی أبو حمزة الثّمالیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: مَنْ عرّف «5» عند قبر الحسین علیه السلام، لم یرجع صفراً، ولکن یرجع ویداه مملوّتان.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 498/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 362؛ المجلسی، البحار، 98/ 91؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 151
أنّ مَنْ زاره فی عرفة وأقام حتّی یُعیِّد، وقاه اللَّه شرّ سنته.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 367
__________________________________________________
(1)- [فی المصباح والأسرار مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: من ...»].
(2)- [فی المصباح والبحار والأسرار: «یوم عرفة»].
(3)- [أضاف فی المصباح: «قلت: أی مطمئن القلب مسروره»].
(4)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(5)- [زاد فی البحار: «صدقة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 680
وروی عنه [أبو عبداللَّه] علیه السلام، أ نّه قال: (إنّ اللَّه تعالی یوم عرفة ینظر إلی زوّار قبر الحسین علیه السلام، فیغفر لهم ذنوبهم ویقضی لهم حوائجهم قبل أن ینظر إلی أهل الموقف بعرفة، فقال له بعض أصحابه: وکیف ذلک یا ابن رسول اللَّه؟ فقال: لأنّ أولئک فیهم أولاد زنا، وزوّار الحسین علیه السلام لیس فیهم أولاد زنا).
ابن أبی جمهور، عوالی اللّآلی، 4/ 83 رقم 91
ویستحبّ صوم یوم عرفة لمَنْ لا یضعف عن الدّعاء، والاغتسال قبل الزّوال، وزیارة الحسین علیه السلام فیه وفی لیلته.
الکفعمی، المصباح،/ 661
عنه [أبو عبداللَّه] علیه السلام: إنّ اللَّه تعالی یبدأ بالنّظر إلی زوّار الحسین علیه السلام قبل أهل عرفات، قیل له علیه السلام: ولِمَ ذاک؟ فقال: لأنّ فی أولئک أولاد زنا، ولیس فی هؤلاء أولاد زنا.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 501
وعنه [أبو عبداللَّه] علیه السلام: إذا کان یوم عرفة نظر اللَّه تعالی لزوّار قبر الحسین علیه السلام، فقال:
ارجعوا مغفوراً لکم ما مضی، ولا یکتب علی أحد ذنب تسعین یوماً من یوم ینصرف.
وقال علیه السلام لرفاعة: لولا أنِّی أکره أن یدع ... الحدیث.
الکفعمی. المصباح (الهامش)،/ 501
یوم عرفة: ویستحبّ فیه الغسل قبل الزّوال، ویستحبّ فیه الصّوم لِمَنْ لا یضعفه الصّوم عن الدّعاء، ویستحبّ فیه ولیلته زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام.
بهاء الدّین العاملی، توضیح المقاصد (من مجموعة نفیسة)،/ 588
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 681

فضل زیارة الحسین علیه السلام فی عید الأضحی لیلًا ونهاراً

وروی ابن أبی عمیر، عن أبان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ زار الحسین بن علیّ علیه السلام لیلة من ثلاث غفر اللَّه له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر، قال: قلت: وأیّ اللّیالی؟
فذکر لیلة الأضحی.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 497- 498
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا فرات بن إبراهیم، قال: حدّثنا أحمد- وهو ابن موسی بن إسحاق-، قال: نا أحمد بن قتیبة، قال:
نا الحسن بن سعید، عن جعفر بن محمّد أ نّه سئل عمّن زار قبر الحسین بن علیّ. فقال:
مَنْ زار قبر الحسین بن علیّ یوم عید «1»، کتب له ثلاث وثلاثون عمرة ومائة غزوة، ومن زاره فی یوم عید کتب له مائة حجّة ومائة عمرة ومائة غزوة مع نبیّ مرسَل أو إمام عادل.
قال: فقال رجل: هاهنا مثل ثواب الموقف؟ قال: فغضب وقال: من اغتسل فی الفرات ثمّ مشی إلی قبر الحسین کان له بکلّ قدم یرفعها أو یضعها حجّة متقبّلة.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 79 رقم 67
روینا ذلک بإسنادنا إلی جدِّی أبی جعفر الطّوسی، عن الشّیخ المفید محمّد بن محمّد بن النّعمان والحسین بن عبیداللَّه وأحمد بن عبدون، جمیعاً، عن الشّیخ محمّد بن أحمد بن داوود القمی، شیخ القمیِّین وفقیههم وعالمهم، قال: حدّثنا محمّد بن محمّد النّحویّ، قال:
حدّثنا أبو القاسم علیّ بن محمّد، قال: حدّثنا الحسین بن الحسن بن أبی سنان، عن أبان، «2» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
__________________________________________________
(1)- یرید علیه السلام یوم عید الأضحی، بقرینة سؤال الرّاوی «مثل ثواب الموقف».
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 682
مَنْ زار الحسین علیه السلام لیلة من ثلاث، غفر له ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر، «1» قال: قلت: و «1» أیّ اللّیالی؟ فذکر لیلة الأضحی.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 190، مصباح الزّائر،/ 367/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 98/ 90
__________________________________________________
(1- 1) [مصباح الزّائر: «قال الرّاوی: فقلت»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 88/ 126].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 683

فضل البقاء عند الحسین علیه السلام فی عاشوراء

حدّثنی أبی وأخی وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن علیّ المدائنیّ، قال: أخبرنی محمّد بن سعید البجلیّ «1»، عن قبیصة، عن جابر الجعفیّ، «2» قال: دخلت علی جعفر بن محمّد علیه السلام فی یوم عاشوراء، فقال لی: هؤلاء زوّار اللَّه، وحقّ علی المزور أن یکرم الزّائر «2». من بات عند قبر الحسین علیه السلام لیلة عاشوراء، لقی اللَّه ملطّخاً بدمه یوم القیامة کأ نّما قُتل معه فی عرصته «3».
وقال: مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام، «4» أی یوم «4» عاشوراء، و «5» بات عنده، کان کَمَنْ استشهد بین یدیه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 173 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 51- 52؛ المجلسی، البحار، 98/ 104
حدّثنی أبو علیّ محمّد بن همام، قال: حدّثنی جعفر بن محمّد بن مالک «6» الفزاریّ، قال: حدّثنی أحمد بن علیّ بن «7» عبید الجعفیّ، قال: حدّثنی حسین «7» بن سلیمان، عن الحسین بن أسد «8»، عن حمّاد بن عیسی، «9» عن حریز «10»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام: مَنْ زار
__________________________________________________
(1)- [المزار: «البلخیّ»].
(2- 2) [المزار: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال»].
(3)- خ ل [وفی المزار والبحار]: «عصره».
(4- 4) [فی المزار: «یوم»، وفی البحار: «لیوم»].
(5)- خ ل [والبحار]: «أو».
(6)- [فی التّهذیب والوسائل مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن أحمد بن محمّد بن سعید، قال: حدّثنا أبو عبداللَّه الفزاریّ- یعنی جعفر بن (محمّد بن) مالک ...»].
(7- 7) [المزار: « (عبیداللَّه) الجعفیّ، عن حسن»].
(8)- [فی المزار والتّهذیب والوسائل: «راشد»].
(9)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد والأسرار].
(10)- [فی الإقبال مکانه: «وبإسنادنا أیضاً إلی محمّد بن داوود بإسناده إلی حریز ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 684
الحسین یوم عاشوراء وجبت له الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 173- 174 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 52؛ المجلسی، البحار، 98/ 104؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 51، مصباح المتهجّد،/ 535؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 64؛ الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 373؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
حدّثنی الحسین بن محمّد بن عامر، عن المعلّی بن محمّد، «1» عن محمّد بن جمهور العمّیّ، عمّن ذکره عنهم علیهم السلام، قال: مَنْ زار قبر «2» الحسین علیه السلام یوم عاشوراء کان کَمَنْ تشحّط بدمه بین یدیه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 174 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 105؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 400
ورُوی أنّ مَنْ «3» زاره فی هذا الیوم [یوم عاشوراء] «3»، غفر اللَّه له «4» ما تقدّم من ذنبه وما تأخّر.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 61/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 373؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
ورُوی أنّ مَنْ زار قبر الحسین علیه السلام یوم عاشوراء، فکأ نّما زار اللَّه فی عرشه.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 61
ورُوی أنّ مَنْ زاره وباتَ عنده «5» لیلة عاشوراء حتّی یصبح، حشره اللَّه تعالی ملطّخاً بدم الحسین علیه السلام فی جملة الشّهداء معه.
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «زار الحسین علیه السلام (فی) یوم عاشوراء»].
(4)- [لم یرد فی الأسرار].
(5)- [أضاف فی الإقبال: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 685
المفید، مسارّ الشّیعة، (من مجموعة نفیسة)،/ 61/ عنه: ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 50؛ المجلسی، البحار «1»، 98/ 103- 104
ورُوی: «2» أ نّه مَنْ «2» أراد أن یقضی حقّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وحقّ أمیر المؤمنین و «3» فاطمة والحسن والحسین علیهم السلام، فلیزر قبر الحسین علیه السلام فی «3» یوم عاشوراء.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 61/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 373؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
وروی جابر الجعفیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ «4» باتَ عند قبر الحسین علیه السلام لیلة «5» عاشوراء لقی «6» اللَّه تعالی یوم القیامة ملطّخاً بدمه «7» کأ نّما قُتِلَ معه فی عرصة کربلاء. «8»
وقال علیه السلام: مَنْ زار الحسین علیه السلام یوم «9» عاشوراء وبات عنده کان کَمْنْ استشهد بین یدیه.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 535/ عنه: ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 50؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 375؛ المجلسی، البحار 1، 98/ 103؛ مثله ابن‌طاووس، مصباح الزّائر،/ 261؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 482؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 400؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
وقال علیه السلام: مَنْ زاره یوم عاشوراء حتّی یظل عنده باکیاً حزیناً، کان کَمَنْ استشهد بین یدیه حتّی یشارکهم فی منازلهم فی الجنّة.
ابن أبی جمهور، عوالی اللّآلی، 4/ 82 رقم 90
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 95/ 340].
(2- 2) [فی الوسائل: «أنّ لمن»، وفی الأسرار: «أنّ من»].
(3- 3) [فی الوسائل والأسرار: «حقّ فاطمة علیها السلام فلیزر الحسین علیه السلام»].
(4)- [فی المصباح مکانه: «عنه (الصّادق) علیه السلام: مَنْ ...»].
(5)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الامّة: قال الصّادق علیه السلام: مَنْ زار الحسین علیه السلام وبات عند قبره لیلة ...»].
(6)- [فی تظلّم الزّهراء والأسرار: «ألقی»].
(7)- [زاد فی الإقبال والبحار: «و»].
(8)- [إلی هنا حکاه عنه فی الإقبال والبحار وتظلّم الزّهراء].
(9)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «وعن الصّادق علیه السلام: إنّ من زار فی یوم ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 686
عن الباقر علیه السلام: مَنْ زارَ الحسین علیه السلام فی یوم عاشوراء من المحرّم حتّی یظلّ باکیاً، لقی اللَّه تعالی بثواب ألفی حجّة وألفی عمرة وألفی غزوة، ثواب کلّ حجّة وعمرة وغزوة کثواب مَنْ حجّ واعتمر وغزی مع النّبیّ صلی الله علیه و آله ومع الأئمّة الرّاشدین.
عن الصّادق علیه السلام أ نّه من فعل ذلک کتب اللَّه له ثواب ألف حجّة وألف عمرة وألف غزوة کلّها مع النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، وکان له ثواب مصیبة کلّ نبیّ ورسول ووصیّ وصدِّیق وشهید مات أو قُتل منذ خلق اللَّه الدّنیا إلی أن یقوم السّاعة، ویرفع لِمَنْ زار بهذه الزّیارة مائة ألف درجة وکان کمَنْ استشهد مع الحسین علیه السلام حتّی یُشارکهم فی درجاتهم، لا یعرف إلّا فی الشّهداء الّذین استشهدوا معه علیه السلام، وکتب له ثواب زیارة کلّ نبیّ ورسول، وزیارة کلّ مَنْ زار الحسین علیه السلام منذ یوم قُتل علیه السلام، وأنا الضّامن لهم جمیع ذلک والزّعیم، وإن استطعت ألّا تنتشر یومک فی حاجة، فافعل فإنّه یوم نحس لا تُقضی فیه حاجة مؤمن، فإن قضیت لم تبارک فیها ولم یر فیها رشداً، ومن ادّخر فی ذلک الیوم شیئاً لم یبارک فیما ادّخر، ولم یبارک له فی أهله.
من مختصر المصباح ملخّصاً. «1»
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 482- 483
عن مالک الجهنیّ، عن أبی جعفر علیه السلام: مَنْ زار الحسین یوم عاشوراء حتّی یظل عنده باکیاً، لقی اللَّه یوم القیامة بثواب ألفی ألف حجّة، وألفی ألف عمرة، وألفی ألف غزوة مع رسول اللَّه والأئمّة الرّاشدین.
المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 380- 381
وقد أفاد علماء العربیّة أنّ «ظل» تستعمل فیمَنْ أقام فی المکان نهاراً إلی اللّیل والإقامة إلی اللّیل وإن لم یستلزم المبیت فی اللّیلة المتعقّبة للنّهار إلّاأنّ حدیث جابر الجعفیّ عن أبی عبداللَّه علیه السلام ربّما یساعد علیه، فإنّه قال: مَنْ زار الحسین یوم عاشوراء وبات عنده کان کَمَنْ استشهد بین یدیه. فإنّ الظّاهر منه إرادة المبیت المتعقّب للیوم لا السّابق علیه وإلّا لقال علیه السلام: من بات لیلة عاشوراء عند الحسین وزار یومه وظل باکیاً، کان له کذا وکذا.
المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 381- 382
__________________________________________________
(1)- [راجع: «زیارة الحسین علیه السلام فی یوم عاشوراء من قُرْب مرقده الشّریف ومن البعید»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 687

فضل الإقامة عند قبر الحسین علیه السلام فی الأربعین‌

روی «1» عن أبی محمّد الحسن بن علیّ العسکریّ علیهما السلام، أ نّه قال:
علامات المؤمن «2» خمس: صلاة «3» الإحدی والخمسین «3»، وزیارة الأربعین، والتّختّم «4» فی الیمین «4»، وتعفیر الجبین، والجهر ببسم اللَّه الرّحمن الرّحیم. «5»
المفید، المزار (من المصنّفات)،/ 5- 3/ 53 رقم 1/ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 548؛ الفتّال، روضة الواعظین،/ 195؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 286، إقبال‌الأعمال «6»، 3/ 100؛ الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 489؛ المجلسی، البحار، 98/ 329
ورُوی عن أبی محمّد الحسن العسکریّ علیه السلام أ نّه قال: علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین، وزیارة الأربعین، والتّختّم «7» فی الیمین «7»، وتعفیر الجبین، والجهر ببسم اللَّه الرّحمن الرّحیم.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 52 رقم 122/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 373؛ المجلسی، البحار، 98/ 106؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153
إنّما سُمّیت بزیارة الأربعین لأنّ وقتها یوم العشرین من شهر «8» صفر، وذلک لأربعین
__________________________________________________
(1)- [مصباح المتهجّد: «یستحبّ زیارته علیه السلام فیه وهی زیارة الأربعین، فروی ...»].
(2)- [مصباح المتهجّد: «المؤمنین»].
(3- 3) [فی روضة الواعظین: «إحدی والخمسین»، وفی مصباح الزّائر والإقبال والبحار: «إحدی وخمسین»، وفی المصباح: «الإحدی وخمسین»].
(4- 4) [فی روضة الواعظین والإقبال والبحار: «بالیمین»].
(5)- [أضاف فی المصباح: «وفی هذا الیوم کان رجوع حرم الحسین علیه السلام من الشّام إلی المدینة»].
(6)- [حکاه فی الإقبال عن الطّوسی، وحکاه فی البحار عن ابن طاووس].
(7- 7) [فی البحار والأسرار: «بالیمین»].
(8)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 688
یوماً من مقتل الحسین علیه السلام، وهو الیوم الّذی ورد فیه جابر بن عبداللَّه الأنصاریّ صاحب النّبیّ صلی الله علیه و آله من المدینة إلی کربلاء لزیارة قبر الحسین علیه السلام، فکان أوّل مَنْ زاره من النّاس.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 489/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 334
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 689

فضل ماء الفرات وشربه والغسل فیه‌

حدّثنا أبو بکر بن أبی شیبة، حدّثنا أبو اسامة وعبداللَّه بن نمیر وعلیّ بن مسهر، عن عبیداللَّه بن عمر، ح وحدّثنا محمّد بن عبداللَّه بن نمیر، حدّثنا محمّد بن بِشر، حدّثنا عبیداللَّه، عن خُبیب بن عبدالرّحمان، عن حفص بن عاصم، عن أبی هریرة، قال: قال رسول اللَّه (ص): «سیحان «1» وجیحان، والفرات والنّیل، کلّ «2» من أنهار الجنّة».
مسلم، الصّحیح، 4/ 489 رقم 2839/ عنه: القندوزی، ینابیع المودّة، 3/ 356
باب ماء الفرات: [البرقیّ]، عن عثمان بن عیسی رفعه، قال: قال أمیر المؤمنین علیه السلام:
إنّ نهرکم یصبّ فیه میزابان من میازیب الجنّة. وقال أبو عبداللَّه علیه السلام: لو کان بینی وبینه أمیال لأتیناه نستشفی به. البرقی، المحاسن،/ 472 رقم 26/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 232
علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن إسماعیل بن مرّار، عن یونس، عن بعض أصحابه «3»، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال: یحنّک المولود بماء الفرات ویقام فی اذنه.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 24 رقم 3/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 7/ 436 رقم 1739؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 15/ 138
محمّد بن یحیی، عن غیر واحد، عن العبّاس بن معروف، عن سعدان بن مسلم، عن عبدالرّحمان بن الحجّاج، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: أوّل ما یسأل اللَّه جلّ ذکره العبد أن یقول له: أوَ لَم أروّک من عذب الفرات.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 380 رقم 3
علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن الحسین بن عثمان، عن محمّد بن
__________________________________________________
(1)- [فی الینابیع مکانه: «أبو هریرة رفعه: سیحان ...»].
(2)- [لم یرد فی الینابیع].
(3)- [التّهذیب: «أصحابنا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 690
أبی حمزة، عمّن ذکره، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: ما إخال أحداً یحنّک بماء الفرات إلّا أحبّنا أهل البیت. وقال علیه السلام: ما سُقی أهل الکوفة «1» ماء الفرات إلّالأمر مّا، وقال: یصبّ فیه میزابان من الجنّة.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 388 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 211
محمّد بن یحیی، عن أحمد بن محمّد، عن ابن فضّال، عن ابن بکیر، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: قال: یدفق فی الفرات کلّ یوم دفقات من الجنّة.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 388 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 211
محمّد بن یحیی، عن علیّ بن الحسین، عن ابن ارومة، عن الحسین بن سعید رفعه، قال: قال أمیر المؤمنین علیه السلام: نهرکم هذا- یعنی ماء «2» الفرات- یصبّ فیه میزابان من میازیب الجنّة. قال: فقال أبو عبداللَّه علیه السلام: لو کان بیننا وبینه أمیال لأتیناه ونستسقی «3» به.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 388 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 211
محمّد بن یحیی، عن علیّ بن الحسین رفعه، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: کم بینکم وبین الفرات؟ فأخبرته، فقال: لو «4» کنت عنده «4» لأحببت أن آتیه طرفی النّهار.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 388- 389 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 17/ 212
الحسین بن محمّد؛ ومحمّد بن یحیی جمیعاً، عن أحمد بن إسحاق، عن سعدان، عن
__________________________________________________
(1)- [زاد فی الوسائل: «من»].
(2)- [لم یرد فی الوسائل].
(3)- [الوسائل: «فنستشفی»].
(4- 4) [الوسائل: «کان عندنا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 691
غیر واحد رفعوه إلی أمیر المؤمنین علیه السلام، قال: أما إنّ أهل الکوفة لو حنّکوا أولادهم بماء الفرات لکانوا شیعة لنا.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 389 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 212
الحسین بن محمّد، عن بعض أصحابنا، عن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن حنان بن سدیر، عن أبیه، عن حکیم «1» بن جبیر، قال: سمعت سیّدنا علیّ بن الحسین علیهما السلام، یقول: إنّ ملکاً یهبط من السّماء فی کلّ لیلة معه ثلاثة مثاقیل مسکاً من مسک الجنّة فیطرحها فی الفرات، وما من نهر فی شرق الأرض ولا غربها أعظم برکة منه.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 389 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 212
عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن عبداللَّه «2» بن إبراهیم المدائنیّ، عن أبی الحسن علیه السلام، قال: نهران مؤمنان ونهران کافران، «3» فأمّا المؤمنان فالفرات «3» ونیل مصر، وأمّا الکافران فدجلة ونهر «4» بلخ.
الکلینی، الفروع من الکافی، 6/ 391 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 214- 215
حدّثنی محمّد بن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن جدّه، عن الحسن بن محبوب، عن حنان بن سدیر، «5» قال: «6» کنت عند أبی جعفر علیه السلام، فدخل علیه رجل، فسلّم وجلس، فقال له أبو جعفر علیه السلام: من أیّ البلاد أنت؟ فقال الرّجل: أنا من أهل
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «سعید»].
(2)- [الوسائل: «عبیداللَّه»].
(3- 3) [الوسائل: «فالمؤمنان: الفرات»].
(4)- [الوسائل: «ماء»].
(5) (5*) [الوسائل: «عن أبی جعفر علیه السلام أ نّه قال لرجل من أهل الکوفة»].
(6) (6*) [البحار: «دخل رجل من أهل الکوفة علی أبی جعفر علیه السلام، فقال علیه السلام له: أتغتسل من فراتکم فی کلّ یوم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 692
الکوفة، وأنا لک محبّ موال. قال: فقال له أبو جعفر علیه السلام (5*): أتصلِّی فی مسجد الکوفة کلّ صلاتک؟ قال: «1» الرّجل: لا، فقال أبو جعفر علیه السلام: إنّک لمحروم من الخیر، قال: ثمّ قال أبو جعفر علیه السلام «1»: أتغتسل کلّ یوم من فراتکم (6*) مرّة؟ قال: لا، قال: ففی کلّ جمعة؟
فقال: لا، قال: ففی کلّ شهر؟ قال: لا، قال: ففی کلّ سنة؟ قال: لا، فقال له أبو جعفر علیه السلام: إنّک لمحروم من الخیر. «2»
قال: ثمّ قال: أتزور قبر الحسین علیه السلام فی کلّ جمعة؟ قال: لا، قال: ففی «3» کلّ شهر؟ قال: لا، قال: ففی «3» کلّ سنة؟ قال: لا، فقال أبو جعفر علیه السلام: إنّک لمحروم من الخیر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 30- 31 رقم 12/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 3/ 527؛ المجلسی، البحار، 97/ 227
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن عیسی بن عبداللَّه بن محمّد بن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، عن أبیه، عن جدِّه، عن علیّ علیه السلام قال: الماء سیِّد شراب الدّنیا والآخرة، وأربعة أنهار فی الدّنیا من الجنّة: الفرات والنّیل وسیحان وجیحان؛ الفرات الماء، والنّیل العسل، وسیحان الخمر، وجیحان اللّبن.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 47 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/
315؛ المجلسی، البحار، 97/ 227- 228
وعنه [أبی]، عن أبی جمیلة، عن سلیمان بن هارون أ نّه سمع أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول:
مَنْ شرب من ماء الفرات وحنّک به «4» فهو محبّنا «4» أهل البیت.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 47 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 315؛ المجلسی، البحار «5»، 97/ 228
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «لا. قال»].
(2)- [إلی هنا حکاه فی البحار].
(3)- [الوسائل: «فی»].
(4- 4) [الوسائل: «فإنّه یحبّنا»].
(5)- [حکاه أیضاً فی البحار، 101/ 114].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 693
بإسناده [أبی، عن سعد] عن أحمد بن محمّد، عن عثمان بن عیسی، عن أبی الجارود، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: لو أنّ بیننا وبین الفرات کذا وکذا میلًا لذهبنا إلیه «1» واستشفینا به «1».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 47 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 315؛ المجلسی، البحار، 97/ 228
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن «2» محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ابن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن ثعلبة بن میمون، عن سلیمان بن هارون العجلیّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: ما أظنّ أحداً یحنّک بماء الفرات إلّا أحبّنا أهل البیت، وسألنی: کم بینک وبین ماء «3» الفرات؟ فأخبرته، فقال: لو کنت عنده لأحببت أن آتیه طرفی النّهار.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 47 رقم 4/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 39؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 314؛ المجلسی، البحار، 97/ 228
وحدّثنی علیّ بن الحسین بن موسی، «4» عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه «4»، عن علیّ بن الحکم، عن سلیمان بن نهیک، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، فی قول اللَّه عزّ وجلّ:
«وَءاوَیْناهُما إلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَمَعِینٍ» «5»
، قال «6»: الرّبوة نجف الکوفة، والمعین الفرات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 47- 48 رقم 5/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 38؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 314؛ السّیّد هاشم البحرانی، البرهان «7»،
3/ 113؛ المجلسی، البحار، 97/ 228؛ مثله الفیض الکاشانی، الصّافی، 3/ 401
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی التّهذیب والوسائل].
(3)- [لم یرد فی التّهذیب والوسائل والبحار].
(4- 4) [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(5)- [المؤمنون: 23/ 50].
(6)- [فی الصّافی مکانه: «فی الکافی، عن الصّادق علیه السلام، قال ...»].
(7)- [حکاه أیضاً فی البرهان، 3/ 113 عن التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 694
وحدّثنی علیّ بن الحسین رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، «1» عن «2» عیسی بن «2» عبداللَّه بن محمّد بن عمر، عن أبیه، عن جدِّه، عن علیّ علیه السلام، قال: الفرات سیِّد المیاه فی الدّنیا والآخرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 48 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 315- 316؛ المجلسی، البحار، 97/ 228
وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه، عن أبیه عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن أبی عبداللَّه، عن أبیه، عمّن حدّثه، عن حنان بن سدیر، عن أبیه، عن حکیم بن جبیر قال:
سمعت علیّ بن الحسین یقول: إنّ ملکاً یهبط کلّ لیلة معه ثلاث مثاقیل مسک من مسک الجنّة، فیطرحها فی الفرات، وما من نهر «3» فی مشرق ولا فی مغرب «3» أعظم برکة منه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 48 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 228- 229
وحدّثنی علیّ بن محمّد بن قولویه، عن أحمد بن إدریس، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن ابن فضّال، عن ابن أبی عمیر، عن الحسین «4» بن عثمان، عمّن ذکره، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: تقطر «5» فی الفرات کلّ یوم قطرات من الجنّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 48 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 229
حدّثنی محمّد «6» بن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن جدّه علیّ بن مهزیار، عن الحسن «7» بن سعید، عن «8» علیّ بن الحکم، عن ربیع بن محمّد المسلّی، عن عبداللَّه بن
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «عن الحسن»].
(2- 2) [لم یرد فی الوسائل].
(3- 3) خ ل [والبحار]: «فی شرق ولا غرب».
(4)- [البحار: «الحسن»].
(5)- [البحار: «یقطر»].
(6)- [الوسائل: «علیّ»].
(7)- [فی التّهذیب والوسائل: «الحسین»].
(8)- [البحار: «و»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 695
سلیمان، قال: لمّا قدم أبو عبداللَّه علیه السلام الکوفة فی زمن أبی العبّاس، «1» فجاء علی دابّته «1» فی ثیاب سفره حتّی وقف علی جسر الکوفة، ثمّ قال لغلامه: اسقنی، فأخذ کوز ملاح، فغرف «2» له به، فسقاه، فشرب والماء یسیل من شدقیه و «3» «2» علی لحیته وثیابه، ثمّ استزاده فزاده «4»، فحمد اللَّه، ثمّ قال: نهر ماء «5» ما أعظم برکته «6»، أما إنّه یسقط فیه کلّ یوم سبع قطرات من الجنّة، أمّا لو علم النّاس ما فیه من البرکة لضربوا الأخبیة علی حافتیه، «7» أما لولا ما یدخله من الخاطئین «7» ما اغتمس فیه ذو عاهة إلّابرأ «8».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 48 رقم 9/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 38- 39؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 315؛ المجلسی، البحار، 97/ 229
حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، عن إبراهیم بن مهزیار، عن أخیه علیّ بن مهزیار، عن ابن أبی عمیر، عن الحسین «9» بن عثمان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، «10» ومحمّد بن أبی حمزة عمّن ذکره، عن أبی عبداللَّه علیه السلام «10»، قال: ما أظنّ أحداً یحنّک بماء الفرات إلّاکان لنا شیعة.
قال: قال ابن أبی عمیر: «10» ولا أعلمه ابن سنان إلّاوقد رواه لی.
وروی ابن أبی عمیر «10»، عن بعض أصحابنا، قال: یجری فی الفرات میزابان من الجنّة.
__________________________________________________
(1- 1) [فی التّهذیب: «جاء علی دابّته»، وفی الوسائل: «جاء علی دابّة»].
(2- 2) [فی التّهذیب والوسائل: «فیه وسقاه وشرب (فشرب) الماء وهو یسیل»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [زاد فی التّهذیب: «ثمّ استزاده فزاده»].
(5)- [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(6)- [الوسائل: «برکة»].
(7- 7) [فی التّهذیب والوسائل: «ولولا ما یدخله من الخطّائین»].
(8)- [البحار: «أبرئ»].
(9)- [البحار: «الحسن»].
(10- 10) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 696
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 49 رقم 11/ عنه: المجلسی، البحار «1»، 97/ 229- 230
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن «2» محمّد بن الحسن الصّفّار، عن العبّاس بن معروف، عن علیّ بن مهزیار، عن محمّد بن إسماعیل، عن حنان بن سدیر، عن حکیم بن جبیر الأسدیّ، قال: سمعت علیّ بن الحسین علیه السلام، یقول: إنّ اللَّه یهبط ملکاً «3» کلّ لیلة معه ثلاث «3» مثاقیل من مسک الجنّة، فیطرحه فی فراتکم هذا، وما من نهر فی شرق الأرض ولا فی غربها أعظم برکة منه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 49 رقم 12/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 230؛ مثله‌الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 38؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 313- 314
حدّثنی علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن ابن فضّال، عن ثعلبة بن میمون، عن سلیمان بن هارون قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: ما أظنّ أحداً یحنّک بماء الفرات إلّاأحبّنا أهل البیت.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 49 رقم 13/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 230
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن أحمد بن محمّد البرقیّ، عن عبدالرّحمان بن حمّاد الکوفیّ، قال: حدّثنا عبداللَّه بن محمّد الحجّال، عن غالب بن عثمان، عن عقبة بن خالد قال: ذکر أبو عبداللَّه علیه السلام الفرات، قال: أما إنّه من شیعة علیّ علیه السلام، وما حنّک به أحد إلّاأحبّنا أهل البیت. «4»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 49 رقم 14/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 316؛ المجلسی، البحار «5»، 101/ 114
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 101/ 114].
(2)- [من هنا حکاه فی التّهذیب والوسائل].
(3- 3) [فی التّهذیب: «فی کلّ لیلة معه ثلاثة»، وفی الوسائل: «فی کلّ لیلة ومعه ثلاث»].
(4)- [أضاف فی الوسائل: «یعنی (ماء) الفرات»].
(5)- [حکاه أیضاً فی البحار، 97/ 230].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 697
حدّثنی أبی، عن الحسن بن متیّل، عن عمران بن موسی، عن أبی عبداللَّه الجامورانیّ الرّازیّ، عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة، عن سیف بن عمیرة، عن صندل، عن هارون ابن خارجة قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: ما أحد یشرب من ماء الفرات ویحنّک به إذا ولد إلّا أحبّنا، لأنّ الفرات نهر مؤمن.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 49 رقم 15/ عنه: المجلسی، البحار «1»، 97/ 230
بإسناده [حدّثنی أبی، عن الحسن بن متیّل، عن عمران بن موسی، عن أبی عبداللَّه الجامورانیّ الرّازیّ] عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة، عن أبیه، عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
نهران مؤمنان ونهران کافران، نهران کافران نهر بلخ ودجلة، والمؤمنان نیل مصر والفرات، فحنّکوا أولادکم بماء الفرات.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 49- 50 رقم 16/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 97/ 230- 231
حدّثنی أبی رحمه الله، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن محمّد بن علیّ، قال:
حدّثنا عبّاد أبو سعید العصفریّ، عن صفوان الجمّال، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول:
إنّ اللَّه تبارک وتعالی فضّل الأرضین والمیاه بعضها علی بعض، فمنها ما تفاخرت، ومنها ما بغت، فما من ماء ولا أرض إلّاعوقبت لترکها التواضع للَّه‌حتّی سلّط اللَّه المشرکین علی الکعبة، وأرسل إلی زمزم ماءً مالحاً حتّی أفسد طعمه، وإنّ أرض کربلاء وماء الفرات أوّل أرض وأوّل ماء قدّس اللَّه تبارک وتعالی، فبارک اللَّه علیهما، فقال لها: تکلّمی بما فضّلکِ اللَّه تعالی، فقد تفاخرت الأرضون والمیاه بعضها علی بعض، قالت: أنا أرض اللَّه المقدّسة المبارکة، الشّفاء فی تربتی ومائی، ولا فخر بل خاضعة ذلیلة لمَنْ فعل بی ذلک، ولا فخر علیَّ من دونی، بل شکراً للَّه، فأکرمها وزاد فی تواضعها وشکرها اللَّه بالحسین علیه السلام وأصحابه.
ثمّ قال أبو عبداللَّه علیه السلام: من تواضع للَّه‌رفعه اللَّه، ومن تکبّر وضعه اللَّه تعالی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 270- 271 رقم 15
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 101/ 114].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 101/ 115].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 698
حدّثنا أبی رضی الله عنه، قال: حدّثنا سعد بن عبداللَّه، قال: حدّثنی أحمد بن هلال، عن عیسی بن عبداللَّه الهاشمیّ، عن أبیه، «1» عن جدِّه «1»، عن آبائه، عن علیّ علیه السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: أربعة أنهار من الجنّة: الفرات والنّیل وسیحان وجیحان، فالفرات الماء فی الدّنیا والآخرة، والنّیل العسل، وسیحان الخمر، وجیحان اللّبن. «2»
الصّدوق، الخصال، 1/ 276 رقم 116/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 17/ 215
حدّثنا المظفّر بن جعفر «3» المظفّر العلویّ السّمرقندیّ- رضی الله عنه- قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبیه، عن الحسین بن إشکیب، عن عبدالرّحمان بن حمّاد، عن أحمد بن الحسن، عن «4» صدقة بن حسّان «4»، عن مهران بن أبی نصر، عن یعقوب بن شعیب، عن سعد «5» الإسکاف، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال أمیر المؤمنین علیه السلام فی قول اللَّه عزّ وجلّ: «وَءاوَیْناهُما إلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ ومَعِینٍ»، قال: الرّبوة: الکوفة، والقرار:
المسجد، والمعین: الفرات.
الصّدوق، معانی الأخبار،/ 373 رقم 1/ عنه: السّیّد هاشم البحرانی، البرهان، 3/ 113؛ المجلسی، البحار، 97/ 227
«وَءاوَیْناهُما إلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ ومَعِینٍ» «6»
[...].
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2)- رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «چهار نهر از بهشت است: فرات و نیل و سیحان و جیحان. فرات در دنیا و آخرت آب است و نیل نهر عسل است و سیحان نهر شراب است و جیحان نهر شیر.»
شرح: چون از همه نعم بهشتی صورتی در این عالم است، بنابراین، شاید مقصود این باشد که صورت معنوی این نهرها در بهشت نهرهایی است که در روایت تعیین شده است.
فهری، ترجمه خصال، 1/ 276
(3)- [زاد فی البرهان: «ابن»].
(4- 4) [فی البرهان: «صدقة بن حنان»، وفی البحار: «صدقة بن صدقة بن حسّان»].
(5)- [البحار: «أبی سعید»].
(6)- [المؤمنون: 23/ 50].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 699
وقیل: هی «1» [الرّبوة] حیرة «2» الکوفة وسوادها، والقرار مسجد الکوفة، والمعین الفرات. «3» عن أبی جعفر وأبی عبداللَّه علیهما السلام.
الطّبرسی، مجمع البیان، 7/ 108/ عنه: الفیض الکاشانی، الصّافی، 3/ 401؛ الحویزی، نور الثّقلین، 3/ 544؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 9/ 191
وعن الباقر والصّادق- علیهما السلام-: القرار مسجد الکوفة، و «المعین» الفرات.
الطّبرسی، جوامع الجامع، 3/ 75
وروی مقاتل، عن عکرمة، عن ابن عبّاس، «4» عن النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم، قال: إنّ اللَّه تعالی أنزل من الجنّة خمسة أنهار: سیحون وهو نهر الهند، وجیحون وهو نهر بلخ، ودجلة والفرات وهما نهرا العراق، والنّیل وهو نهر مصر. أنزلها اللَّه من عین واحدة وأجراها فی الأرض وجعل فیها منافع للنّاس فی أصناف معایشهم، وذلک قوله: «وأنزلنا من السّماء ماء بقدر» «5»
الآیة.
الطّبرسی، مجمع البیان، 7/ 102/ عنه: الفیض الکاشانی، الصّافی، 3/ 397؛ الحویزی، نور الثّقلین، 3/ 543؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 9/ 179- 180
قوله تعالی: «وأنزلنا من السّماءِ ماء» «5»
الآیات.
أخرج ابن مردویه والخطیب بسندٍ ضعیف، عن ابن عبّاس رضی اللَّه عنهما، عن النّبیّ (ص) قال: أنزل اللَّه من الجنّة إلی الأرض خمسة أنهار: سیحون وهو نهر الهند، وجیحون وهو نهر بلخ، ودجلة والفرات وهما نهرا العراق، والنّیل وهو نهر مصر. أنزلها اللَّه من عین واحدة من عیون الجنّة من أسفل درجة من درجاتها علی جناحی جبریل، فاستودعها
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(2)- [فی الصّافی مکانه: «فی المجمع عنهما [أبو جعفر وأبو عبداللَّه علیهما السلام]: الرّبوة حیرة ...»].
(3)- [إلی هنا حکاه عنه فی الصّافی].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی الصّافی].
(5)- [المؤمنون: 23/ 18].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 700
الجبال، وأجراها فی الأرض، وجعلها منافع للنّاس فی أصناف معایشهم، فذلک قوله:
«وأنزلنا من السّماءِ ماءً بقدرٍفأسکنّاه فی الأرْض»، فإذا کان عند خروج یأجوج ومأجوج أرسل اللَّه جبریل، فیرفع من الأرض القرآن والعلم کلّه، والحجر من رکن البیت، ومقام إبراهیم، وتابوت موسی بما فیه، وهذه الأنهار الخمسة، فیرفع کلّ ذلک إلی السّماء، فذلک قوله: «وإنّا علی ذهاب به لقادرون»، فإذا رفعت هذه الأشیاء من الأرض فقد أهلها خیر الدّنیا والآخرة.
وأخرج ابن أبی الدّنیا، عن ابن عطّاف، قال: إنّ اللَّه أنزل أربعة أنهار: دجلة والفرات وسیحون وجیحون، وهو الماء الّذی قال اللَّه: «وأنزلنا من السّماء ماء بقدر»، الآیة.
السّیوطی، الدّرّ المنثور، 5/ 8
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 701

فضل السّقی عند الحسین علیه السلام فی یوم عاشوراء

وروی محمّد بن أبی یسار «1» المدائنیّ بإسناده، قال: مَنْ سقی «2» یوم عاشوراء عند قبر الحسین علیه السلام «2»، کان کَمَنْ سقی عسکر الحسین علیه السلام وشهد معه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 174 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 105؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 400
__________________________________________________
(1)- خ ل: [والبحار]: «أبی سیّار».
(2- 2) [تظلّم الزّهراء: «عند الحسین علیه السلام یوم عاشوراء»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 702

فضل الزّیارة مع الغسل فی الفرات‌

حدّثنی أبی وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس، «1» عن صفوان الجمّال، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من اغتسل بماء «2» الفرات وزار قبر الحسین علیه السلام، کان کیوم ولدته امّه صفراً من الذّنوب، ولو اقترفها کبائر. «3» وکانوا یحبّون الرّجل إذا زار قبر الحسین علیه السلام اغتسل، وإذا ودّع لم یغتسل، ومسح یده علی وجهه إذا ودّع «3».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 184 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 379؛ المجلسی، البحار، 98/ 143؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 423؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا هشام بن سالم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام فی حدیث «4» له طویل، قال: أتاه رجل فقال «4» له: هل یزار والدک؟ فقال: نعم، فقال: ما لِمَن اغتسل بالفرات، ثمّ أتاه؟ قال: «5» إذا اغتسل من ماء الفرات وهو یریده تساقطت عنه خطایاه کیوم ولدته امّه. «6»
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [فی الوسائل: «من ماء»، وفی الأسرار مکانه: «من اغتسل من ماء ...»].
(3- 3) [الأسرار: «وفی جملة منها بکلّ قدم یرفعها ویضعها حجّة متقبّلة بمناسکها، وفی بعضها حجّة وعمرة»].
(4- 4) [الوسائل: «إنّ رجلًا قال»].
(5)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(6)- [إلی هنا حکاه فی الوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 703
وذکر الحدیث بطوله. «1»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 185 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 379؛ المجلسی، البحار، 98/ 145؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
حدّثنی أبو محمّد هارون بن موسی التلعکبریّ، عن أبی علیّ محمّد بن همام بن سهیل، عن أحمد بن هابندار «2»، عن أحمد بن المعافی الثّعلبیّ، عن أهل رأس العین، عن علیّ بن جعفر الهمانیّ «3»، قال: سمعت علیّ بن محمّد العسکریّ علیه السلام، یقول: «4» مَنْ خرج من بیته یرید زیارة الحسین علیه السلام فصار إلی الفرات فاغتسل منه «5» کتبه اللَّه «5» من المفلحین، فإذا سلّم علی أبی عبداللَّه «6» کتبه اللَّه «6» من الفائزین، فإذا فرغ من صلاته أتاه ملک فقال «7»: إنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله یقرءک «8» السّلام ویقول لک: أمّا ذنوبک فقد غفر «9» لک، استأنف العمل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 185- 186 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 379- 380؛ المجلسی، البحار، 98/ 143؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 158- 159
حدّثنی محمّد بن همام بن سهیل الأسکافیّ، عن جعفر «10» بن محمّد بن مالک الفزاریّ،
__________________________________________________
(1)- مرّ بطوله،/ 123 رقم 2، [راجع: «فضل زیارة الحسین علیه السلام فی أحادیث المعصومین علیهم السلام»].
(2)- کذا فی بعض النّسخ، وفی بعضها مابندار. والصّحیح مابنداد [کما فی الوسائل والبحار].
(3)- فی بعض النّسخ: «من همدانی» تصحیف واضح، [وفی البحار: «الهمدانیّ»].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(5- 5) [البحار: «کتب»].
(6- 6) [فی الوسائل والبحار والأسرار: «کتب»].
(7)- [زاد فی البحار: «له»].
(8)- [الأسرار: «یقرء»].
(9)- [فی الوسائل والبحار والأسرار: «غفرت»].
(10)- [فی التّهذیب والوسائل مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن أبی القاسم علیّ بن حبشیّ بن قونیّ، قال: حدّثنا جعفر ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 704
عن الحسن «1» بن عبدالرّحمان الرّواسیّ، عمّن حدّثه، عن بشیر الدّهّان، «2» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: مَنْ «3» أتی الحسین بن علیّ «3» علیه السلام فتوضّأ واغتسل فی «4» الفرات، لم یرفع قدماً ولم یضع قدماً إلّا «5» کتب اللَّه له «5» حجّة وعمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 186 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 146؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 52 رقم 124؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 377- 378
حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن جمیعاً، عن الحسین بن حسن بن أبان، عن الحسین ابن سعید، عن فضالة بن أیّوب، عن یوسف الکناسیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أتیت قبر الحسین علیه السلام فائت الفرات واغتسل بحیال قبره.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 186- 187 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 146
حدّثنی الحسن بن الزبرقان الطّبریّ «6» بإسناد له یرفعه إلی الصّادق علیه السلام، قال: قلت: ربّما أتینا «7» قبر الحسین علیه السلام فیصعب علینا الغسل للزّیارة من البرد أو غیره؟ فقال علیه السلام: من اغتسل فی الفرات وزار الحسین علیه السلام، کتب له من الفضل ما لا یحصی، فمتی ما رجع إلی الموضع الّذی اغتسل فیه و «8» توضّأ وزار الحسین علیه السلام کتب له ذلک الثّواب.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 188- 189 رقم 6/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 381- 382؛ المجلسی، البحار، 98/ 145
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الوسائل: «ابن محمّد»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی التّهذیب والوسائل: «أتاه یعنی الحسین»، وفی البحار: «أتی قبر الحسین بن علیّ»، وفی تظلّم الزّهراء: «أتی الحسین»].
(4)- [فی التّهذیب والوسائل: «من»].
(5- 5) [فی التّهذیب والوسائل: «کتب اللَّه له بذلک»، وفی تظلّم الزّهراء: «کتب له»].
(6)- [الوسائل: «الطّبرسیّ»].
(7)- [الوسائل: «أتیت»].
(8)- [لم یرد فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 705
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن ابن حریث، عن عمرو «1» بن الحسن الأشنانیّ، قال: أخبرنا أحمد بن موسی بن إسحاق التّمیمیّ، قال: حدّثنا أحمد بن قتیبة، قال: حدّثنا الحسین بن سعید، عن جعفر بن محمّد علیه السلام أ نّه سئل عن الزّائر لقبر الحسین علیه السلام، فقال:
من اغتسل فی الفرات ثمّ مشی إلی قبر الحسین علیه السلام کان له بکلّ قدم یرفعها ویضعها حجّة متقبّلة بمناسکها.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 53 رقم 127/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 378- 379؛ المجلسی، البحار، 98/ 147
فی هدایة الامّة: قال للصّادق علیه السلام رجل: ربّما أتیت قبر الحسین علیه السلام فیصعب علیَّ الغسل للزّیارة من البرد أو غیره؟ فقال: من اغتسل فی الفرات وزار الحسین علیه السلام کتب له من الفضل ما لا یحصی، ومتی ما رجع إلی الموضع الّذی اغتسل فیه توضّأ وزار الحسین علیه السلام کتب له ذلک الثّواب.
وقال علیه السلام: من اغتسل بعد طلوع الفجر کفاه غسله إلی اللّیل فی کلّ موضع یجب فیه الغسل، ومن اغتسل لیلًا کفاه غسله إلی طلوع الفجر.
وقال علیه السلام: غسل یومک یجزیک للیلتک، وغسل لیلتک یجزیک لیومک.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 423- 424
وما رواه یونس بن ظبیان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام أ نّه قال له: إذا أتیت أبا عبداللَّه علیه السلام، فاغتسل علی شاطئ الفرات، ثمّ البس ثیابک الطّاهرة، ثمّ امش حافیاً، فإنّک فی حرم من حرم اللَّه وحرم رسوله، إلی غیر ذلک. آل بحر العلوم، تحفة العالم، 1/ 306
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «عمر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 706

عدم وجوب الغسل للزّیارة

حدّثنی أبی وأخی، عن الحسن بن متویه «1» بن السّندیّ، عن أبیه، قال: حدّثنی محمّد ابن الحسین بن أبی الخطّاب بالکوفة، عن صفوان بن یحیی، عن العیص بن القاسم البجلیّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: من زار الحسین بن علیّ علیه السلام علیه غسل؟ قال: فقال: لا.
وحدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه بن أبی خلف، عن محمّد بن «2» الحسین بن أبی الخطّاب «2»، عن صفوان، عن العیص بن القاسم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن عبدالجبّار، عن صفوان، عن العیص، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 187 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 380- 381؛ المجلسی، البحار، 98/ 144
حدّثنی علیّ بن الحسین بن موسی، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن العبّاس بن معروف، عن «3» عبداللَّه بن المغیرة، عن أبی الیسع، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام وأنا أسمع عن الغسل إذا أتی قبر الحسین علیه السلام؟ فقال: لا. «4»
حدّثنی جماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین، عن أیّوب بن نوح وغیره، عن عبداللَّه بن المغیرة، قال: حدّثنا أبو الیسع، وذکر الحدیث بنفسه.
وحدّثنی محمّد بن أحمد بن الحسین، عن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه علیّ،
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «مثوبة (متویه خ ل)»].
(2- 2) [الوسائل: «الحسن»].
(3)- [فی التّهذیب مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن سلامة بن محمّد، قال: أخبرنا محمّد بن الحسن ابن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن جدّه، عن أیّوب بن نوح وغیره، عن ...»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 707
عن أیّوب بن نوح وغیره، عن عبداللَّه بن المغیرة، عن أبی الیسع، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام، وذکر مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 187- 188 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «1»، 10/ 381؛ المجلسی، البحار، 98/ 144؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 53 رقم 128
حدّثنی جماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن أحمد بن أبی زاهر، عن محمّد ابن الحسین بن أبی الخطّاب، عن صفوان بن یحیی، عن سیف بن عمیرة، «2» عن العیص ابن القاسم البجلیّ، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: «3» مَنْ زار الحسین علیه السلام، علیه غسل؟ قال: لا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 188 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 381؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 423؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
حدّثنی جعفر بن محمّد بن إبراهیم بن عبیداللَّه بن موسی الکاظم بن جعفر الصّادق علیهما السلام، عن عبیداللَّه بن نهیک، عن محمّد بن زیاد، عن أبی حنیفة السّائق، «2» عن یونس ابن عمّار، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا کنت منه قریباً- یعنی الحسین علیه السلام- «3» فإن أصبت غسلًا فاغتسل وإلّا فتوضّأ ثمّ اءته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 188 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 381؛ المجلسی، البحار، 98/ 145؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 423؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
حدّثنی محمّد بن أحمد بن یعقوب، عن علیّ بن الحسن بن فضّال، عن العبّاس بن عامر، عن الحسن بن عطیّة «4» أبی ناب «4»، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن الغسل إذا
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی الوسائل، 10/ 380 عن التّهذیب].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(4- 4) [فی الوسائل: «عن ابن رئاب»، وفی البحار: «ابن باب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 708
أتیت قبر الحسین علیه السلام؟ قال: لیس علیک غسل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 188 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 381؛ المجلسی، البحار، 98/ 145
وما رواه أیضاً محمّد بن الحسن بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن عبد الجبّار، عن صفوان بن یحیی، عن العیص بن القاسم، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال:
سألته عن زیارة قبر الحسین علیه السلام هل لها غسل؟ قال: لا. «1»
فلیس فی هذین الخبرین ما ینافی ما قدّمناه، لأنّ قوله علیه السلام بعد سؤال السّائل عن غسل الزّیارة، لا، لم یتناول الحظر، وإنّما أراد علیه السلام لیس فیه غسل مفروض أو واجب یستحق بترکه العقاب. وإن کان فیه غسل مندوب مستحبّ فیه فضل کثیر، وإذا کان المراد ما ذکرناه فلا تنافی بین هذه الأخبار.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 53- 54 رقم 129/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 380
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 709

دعاء الغسل للزّیارة

حدّثنی الحسین بن محمّد بن عامر، عن أحمد بن علویّه الأصفهانیّ «1»، عن إبراهیم بن محمّد الثّقفیّ رفعه، إلی أبی عبداللَّه علیه السلام أ نّه کان یقول عند «2» غسل الزّیارة إذا فرغ:
اللَّهمّ اجعله لی نوراً وطهوراً وحرزاً وکافیاً من کلّ داء وسُقم، ومن کلّ آفة وعاهة وطهّر به قلبی وجوارحی ولحمی ودمی وشعری وبشری ومخّی وعظامی وعصبی وما أقلّت الأرض منِّی، فاجعله لی شاهداً یوم القیامة ویوم حاجتی وفقری وفاقتی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 186 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 146
محمّد بن أحمد بن داوود، عن أبی بشیر بن إبراهیم القمی، قال: حدّثنا أبو محمّد الحسن بن علیّ الزّعفرانیّ، قال: حدّثنا إبراهیم بن محمّد الثّقفیّ، قال: «3» کان أبو عبداللَّه علیه السلام یقول: فی غسل الزّیارة إذا فرغ من الغسل:
«اللَّهمّ اجعله لی نوراً وطهوراً وحرزاً وکافیاً من کلّ داء وسقم، ومن کلّ آفة وعاهة، وطهِّر به «4» قلبی وجوارحی وعظامی ولحمی ودمی وشعری وبشری ومخِّی وعصبی، وما أقلّت الأرض منِّی و «5» اجعله لی شاهداً یوم القیامة «5» یوم حاجتی وفقری وفاقتی».
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 54 رقم 130/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 382؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 423؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 159
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الأصبهانیّ»].
(2)- خ ل [والبحار]: «بعد».
(3)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(4)- [تظلّم الزّهراء: «لی»].
(5- 5) [فی الوسائل وتظلّم الزّهراء: «اجعل لی شاهداً»، وفی الأسرار: «اجعله لی شاهداً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 710

ما یقول الزّائر إذا ناب‌

ما یقول الزّائر إذا ناب عن غیره:
«اللَّهمّ إنّ فلان ابن فلان أوفدنی إلی مولاه ومولای لأزور عنه رجاءً لجزیل الثّواب وفراراً من سوء الحساب، اللّهمّ إنّه یتوجّه إلیک بأولیائک الدّالّین علیک فی غفرانک ذنوبه وحطّ سیِّئاته ویتوسّل إلیک بهم عند مشهد إمامه صلوات اللَّه علیه، اللَّهمّ فتقبّل منه وأقبل شفاعة أولیائه صلوات اللَّه علیهم فیه، اللَّهمّ جازه علی حسن نیّته وصحیح عقیدته وصحّة موالاته أحسن ما جازیت أحداً من عبیدک المؤمنین وأدم له ما خوّلته واستعمله صالحاً فیما آتیته ولا تجعلنی آخر وافد له یوفده، اللَّهمّ اعتق رقبته من النّار وأوسع علیه من رزقک الحلال الطّیِّب واجعله من رفقاء محمّد وآل محمّد وبارک له فی ولده وماله وأهله وما ملکت یمینه، اللَّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد وحل بینه وبین معاصیه حتّی لا یعصیک، وأعنه علی طاعتک وطاعة أولیائک، حتّی لا تفقده حیث أمرته ولا تراه حیث نهیته، اللَّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد، واغفر له وارحمه واعف عنه وعن جمیع المؤمنین والمؤمنات، اللَّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد، وأعذه من هول المطّلع ومن فزع یوم القیامة وسوء المنقلب ومن ظلمة القبر ووحشته ومن مواقف الخزی فی الدّنیا والآخرة، اللَّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد واجعل جائزته فی موقفی هذا غفرانک وتحفته فی مقامی هذا عند إمامی صلّی اللَّه علیه أن تقیل عثرته وتقبل معذرته وتتجاوز عن خطیئته وتجعل التّقوی زاده وما عندک خیراً له فی معاده وتحشره فی زمرة محمّد وآل محمّد صلّی اللَّه علیه وآله وتغفر له ولوالدیه، فإنّک خیر مرغوب إلیه وأکرم مسؤول اعتمد العباد علیه، اللَّهمّ ولکلّ موفد جائزة ولکلّ زائر کرامة، فاجعل جائزته فی موقفی هذا غفرانک والجنّة له ولی ولجمیع المؤمنین والمؤمنات، اللَّهمّ وأنا عبدک الخاطئ المذنب المقرّ بذنوبه فأسألک یا اللَّه بحقّ محمّد وآل محمّد أن لا تحرمنی بعد ذلک الأجر والثّواب من فضل عطائک وکرم تفضّلک».
ثمّ ترفع یدیک إلی السّماء مستقبل القبلة عند المشهد، وتقول: «یا مولای یا إمامی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 711
عبدک فلان ابن فلان أوفدنی زائراً لمشهدک یتقرّب إلی اللَّه عزّ وجلّ بذلک وإلی رسول اللَّه وإلیک یرجو بذلک فکاک رقبته من النّار من العقوبة، فاغفر له ولجمیع المؤمنین والمؤمنات یا اللَّه یا اللَّه یا اللَّه یا اللَّه یا اللَّه یا اللَّه یا اللَّه، لا إله إلّااللَّه الحلیم الکریم، لا إله إلّااللَّه العلیّ العظیم، أسألک أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد وتستجیب لی فیه وفی جمیع إخوانی وأخواتی وولدی وأهلی، بجودک وکرمک یا أرحم الرّاحمین».
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 116- 117 ذیل رقم 205
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 712

نصّ الزّیارة تقیّةً

حدّثنی علیّ بن الحسین رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن إسماعیل بن بزیع، عن الخیبریّ، «1» عن یونس بن ظبیان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت «2» له: جعلت فداک، زیارة قبر «2» الحسین علیه السلام فی حال التّقیّة؟ قال: إذا أتیت الفرات فاغتسل، ثمّ البس «3» أثوابک الطّاهرة «3»، ثمّ تمرّ «4» بإزاء القبر وقل «4»: صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، «5» صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه «5»، فقد تمّت زیارتک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 126 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 357؛ المجلسی، البحار، 98/ 284؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 134
إذا أتیت الفرات فاغتسل والبس ثوبیک الطّاهرین، ثمّ ائت القبر وقل: «صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، «6» صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه «6»»، وقد تمّت زیارتک هذه «7» فی حال التّقیّة. «8»
روی ذلک یونس بن ظبیان عن الصّادق علیه السلام.
الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 361 رقم 1616/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 1/ 377؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 423
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: « (له): زیارة»].
(3- 3) خ ل [والوسائل والبحار والأسرار]: «ثوبیک الطّاهرین».
(4- 4) [فی الوسائل والأسرار: «بالقبر فقل»، وفی البحار: «بإزاء القبر ثمّ قل»].
(5- 5) [لم یرد فی الأسرار].
(6- 6) [لم یرد فی الوسائل وتظلّم الزّهراء].
(7)- [فی الوسائل وتظلّم الزّهراء: «هذا»].
(8)- [إلی هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء عن هدایة الأمّة للحرّ العاملی].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 713
محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی، عن سلمة بن الخطّاب، عن عبداللَّه بن محمّد بن بقاح، عن یونس بن ظبیان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام فی حال التّقیّة؟ قال: إذا أتیت الفرات فاغتسل، ثمّ البس ثوبیک الطّاهرین وقم بإزاء الحسین علیه السلام وقل: (صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه)، فقد تمّت زیارتک.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 115 رقم 204
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 714

السّلام عند ذکر الحسین علیه السلام‌

عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن القاسم بن یحیی، عن جدِّه الحسن بن راشد، عن الحسین بن ثویر، قال: کنت أنا ویونس بن ظبیان والمفضّل بن عمر وأبو سلمة السّرّاج جلوساً عند أبی عبداللَّه علیه السلام وکان المتکلّم منّا یونس، وکان أکبرنا سنّاً، فقال له: جعلت فداک، إنِّی أحضر مجلس هؤلاء القوم، یعنی ولد العبّاس، فما أقول؟ فقال: إذا حضرت فذکرتنا فقل: «اللَّهمّ أرنا الرّخاء والسّرور» فإنّک تأتی علی ما ترید. فقلت:
جعلت فداک، إنِّی کثیراً ما أذکر الحسین علیه السلام، فأیّ شی‌ء أقول؟ فقال: قل: «صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه»، تعید ذلک ثلاثاً، فإنّ السّلام یصل إلیه من قریب ومن بعید.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 575 رقم 2
وروی یونس بن ظبیان، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: جعلت فداک، إنِّی کثیراً ما أذکر الحسین علیه السلام، فأیّ شی‌ء أقول؟ قال: قل: «صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه»؛ تعید ذلک ثلاثاً، فإنّ التّسلیم یصل إلینا من قریب ومن بعید.
المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 491
حدّثنا أبو عبداللَّه محمّد بن محمّد، قال: حدّثنا أبو الحسن أحمد بن محمّد بن الحسن ابن الولید رحمه الله، قال: حدّثنی أبی، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن أبی عمیر، عن الحسین بن أبی فاختة، قال: کنت أنا وأبو سلمة السّرّاج ویونس بن یعقوب والفُضیل بن یسار عند أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام، فقلت له: جعلت فداک، إنّی أحضر مجالس هؤلاء القوم، فأذکرکم فی نفسی، فأیّ شی‌ء أقول؟
فقال: یا حسین، إذا حضرت مجالسهم فقل: «اللّهمّ أرنا الرّخاء والسّرور»، فإنّک تأتی علی ما ترید.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 715
قال: فقلت: جعلت فداک، إنِّی أذکر الحسین بن علیّ علیهما السلام، فأیّ شی‌ءٍ أقول إذا ذکرته؟
فقال: قل: «صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه»، تکرِّرها ثلاثاً.
ثمّ أقبل علینا، وقال: إنّ أبا عبداللَّه الحسین علیه السلام لمّا قُتل بکت علیه السّماوات السّبع والأرضون السّبع، وما فیهنّ وما بینهنّ، ومن یتقلّب فی الجنّة والنّار، وما یری وما لایری، إلّا ثلاثة أشیاء، فإنّها لم تبکِ علیه.
فقلت: جعلت فداک، وما هذه الثّلاثة أشیاء الّتی لم تبکِ علیه؟
فقال: البصرة، ودمشق، وآل الحکم بن أبی العاص. «1»
الطّوسی، الأمالی،/ 54 رقم 73
__________________________________________________
(1)- [راجع: 4/ 770].
در (امالی شیخ): حسن بن ابی‌فاخته می‌گوید: در خدمت ابی عبداللَّه به عرض رسانیدم که: «بسیار وقت یاد می‌کنم حسین بن علی را. چون آن حضرت را فرا خاطر می‌آورم، چه بگویم؟»
فقال: «قل: صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، تکرِّرها ثلاثاً».
فرمود: «سه کرت بگو: صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه.»
سپهر، ناسخ التواریخ سیدالشهدا علیه السلام، 4/ 105
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 716

زیارة الحسین علیه السلام من شُقّةٍ بعیدة

عدّة من أصحابنا، عن أحمد «1» بن محمّد، عن ابن أبی عمیر، عمّن رواه، قال «2»: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: إذا بعدت بأحدکم الشّقّة ونأت به الدّار «3» فلیَعْلُ أعلی «4» منزله ولیصلّ «3» رکعتین ولیؤم بالسّلام إلی قبورنا، فإنّ ذلک «5» یصل إلینا «5».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 587 رقم 1/ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 286- 287 رقم 1؛ الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 361؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 214- 215؛ المجلسی، البحار، 98/ 365
محمّد بن یحیی، عن سلمة بن الخطّاب، عن عبداللَّه بن الخطّاب، عن «6» عبداللَّه بن محمّد بن سنان، عن مسمع «6»، عن یونس بن عبدالرّحمان، «7» عن حنان، عن أبیه، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا سدیر، تزور قبر «8» الحسین علیه السلام «9» فی کلّ یوم؟ قلت: «10» «11» جعلت فداک لا، قال: فما أجفاکم «11»، قال: فتزورونه فی کلّ جمعة؟ قلت: لا. قال: فتزورونه «10»
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار مکانه: « (ابن قولویه:) حدّثنی أبی، عن سعد ومحمّد بن یحیی عن أحمد ...»، وفی المزار: «روی أحمد ...»].
(2)- [فی الفقیه مکانه: «روی ابن أبی عمیر، عن هشام، قال ...»].
(3- 3) [فی الکامل والبحار: «فلیعل أعلی منزل له فیصلّی»، وفی الفقیه: «فلیصعد أعلی منزله فلیصلّ»].
(4)- [المزار: «علی»].
(5- 5) [فی الکامل والبحار: «یصیر إلینا»، وفی المزار: «یصل»].
(6- 6) [التّهذیب: «محمّد بن حسّان، عن منیع»].
(7)- [من هنا حکاه فی الفقیه وجامع الأخبار].
(8)- [لم یرد فی الوسائل].
(9)- [فی المصباح مکانه: «وأمّا زیارته علیه السلام فی کلّ یوم، فلمّا روی أنّ الصّادق علیه السلام قال لسدیر بن حکیم: یا سدیر، أتزور الحسین علیه السلام ...»، وفی الأسرار: «فی خبر سدیر عن الصّادق علیه السلام قال: یا سدیر، تزور قبر الحسین علیه السلام ...»].
(10- 10) [فی الفقیه والتّهذیب وجامع الأخبار والمصباح: « (جعلت فداک) لا. قال: ما أجفاکم (أ) فتزوره»].
(11- 11) [الأسرار: «لا، جعلت فداک. قال: فما أجفاک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 717
فی کلّ شهر؟ قلت: لا. قال: فتزورونه «1» فی کلِّ سنة؟ قلت: قد یکون ذلک. قال: «2» یا سدیر «2»، ما أجفاکم للحسین «3» علیه السلام، أما علمت أنّ للَّه‌عزّ وجلّ «4» ألفی ألف «4» ملک «5» شعث غبر یبکون ویزورون «5» لا یفترون «6»، وما علیک یا سدیر أن تزور قبر «7» الحسین علیه السلام «8» فی کلّ جمعة خمس مرّات «8» و «9» فی کلّ یوم مرّة؟ قلت: جعلت فداک، «10» إنّ بیننا «10» وبینه فراسخ کثیرة، فقال لی: اصعد فوق سطحک، ثمّ تلتفت «11» یمنة ویسرة، ثمّ ترفع «12» رأسک إلی السّماء، ثمّ تَنْحُو نحو القبر، وتقول: «السّلام علیک یا أبا عبداللَّه، السّلام علیک «13» ورحمة اللَّه وبرکاته» «14»، «15» تکتب لک «16» زورة، والزّورة 15 حجّة وعمرة. «17»
قال سدیر: «18» فربّما فعلت 18 فی الشّهر أکثر من عشرین مرّة.
__________________________________________________
(1)- [فی الفقیه والتّهذیب: «فتزوره»، وفی جامع الأخبار والمصباح: «أفتزوره»].
(2- 2) [لم یرد فی المصباح].
(3)- [فی جامع الأخبار والمصباح: «بالحسین»].
(4- 4) [فی الفقیه والتّهذیب وجامع الأخبار والمصباح: «ألف ألف»، وفی الأسرار: «ألفی ألفی»].
(5- 5) [فی المصباح: «شعث غبر یبکونه ویزورونه و»، وفی الوسائل والأسرار: «شعثاً غبراً یبکونه ویزورونه»].
(6)- [فی الفقیه والتّهذیب: «ولا یفترون»، وفی جامع الأخبار: «الحسین ولا یفترون»].
(7)- [لم یرد فی المصباح والأسرار].
(8- 8) [لم یرد فی المصباح، وفی التّهذیب وجامع الأخبار: «فی الجمعة خمس مرّات»].
(9)- [فی الفقیه والوسائل: «أو»، ولم یرد فی المصباح].
(10- 10) [فی الفقیه وجامع الأخبار والمصباح: «بیننا»، وفی التّهذیب: «بینی»].
(11)- [فی الفقیه والمصباح والوسائل والأسرار: «التفت»، وفی جامع الأخبار: «تتلفّت»].
(12)- [فی الفقیه والمصباح: «ارفع»].
(13)- [المصباح: «علیکم»].
(14)- [إلی هنا حکاه فی المصباح].
(15- 15) [فی الفقیه: «یکتب لک بذلک زورة والزّورة»، وفی جامع الأخبار: «یکتب لک لکلّ زیارة»].
(16)- [التّهذیب: «له»].
(17)- [إلی هنا حکاه فی جامع الأخبار والوسائل والأسرار].
(18- 18) [فی الفقیه: «فربّما فعلت ذلک»، وفی التّهذیب: «ربّما فعلت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 718
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 587 رقم 8/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 116؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 385- 386؛ مثله الصّدوق، من لا یحضره‌الفقیه، 2/ 361- 362؛ السّبزواری، جامع الأخبار،/ 83؛ الکفعمی، المصباح،/ 490- 491؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 155- 156
حدّثنی علیّ بن الحسین وعلیّ بن محمّد بن قولویه رحمه الله جمیعاً، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن حمدان بن سلیمان النّیسابوریّ، عن عبداللَّه بن محمّد الیمانیّ، عن منیع بن الحجّاج، عن یونس بن عبدالرّحمان، «1» عن حنان بن سدیر، عن أبیه فی حدیث طویل قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا سدیر! و «2» ما علیک أن تزور قبر الحسین علیه السلام فی کلّ جمعة خمس مرّات، وفی کلّ یوم مرّة؟ قلت: جعلت فداک، إنّ «3» بیننا وبینه فراسخ کثیرة. فقال: تصعد فوق سطحک، ثمّ تلتفت یمنة ویسرة، ثمّ ترفع رأسک إلی السّماء، ثمّ تتحرّی «4» نحو قبر الحسین علیه السلام، ثمّ تقول: السّلام علیک یا أبا عبداللَّه، «5» السّلام علیک ورحمة اللَّه وبرکاته. یکتب «6» لک زورة، والزّورة حجّة وعمرة.
قال سدیر: فربّما فعلته فی النّهار أکثر من عشرین مرّة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 287 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 365؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 384
حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة بن الخطّاب، «7» عن عبداللَّه بن الخطّاب «7»، عن عبداللَّه بن محمّد بن سنان، عن منیع، عن یونس بن عبدالرّحمان، عن حنان بن سدیر،
__________________________________________________
(1)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «تحوّل»].
(5)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «السّلام علیک یا ابن رسول اللَّه»].
(6)- [البحار: «تکتب»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 719
عن أبیه، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یا سدیر، تزور قبر الحسین علیه السلام فی کلّ یوم؟ قلت:
جعلت فداک، لا. قال: ما أجفاکم، أفتزوره «1» فی کلّ شهر؟ قلت: لا. قال: فتزوره فی کلّ سنة؟ قلت: یکون «2» ذلک. قال: یا سدیر! ما أجفاکم بالحسین علیه السلام بذلک «3»؟ أما علمت أنّ للَّه‌ألف ألف ملکاً «4» شعثاً غبراً یبکون ویزورون لا یفترون؟ وما علیک یا سدیر أن تزور قبر الحسین علیه السلام فی کلّ جمعة خمس مرّات.
وذکر مثل الحدیث الأوّل.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 287 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 366
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن عبداللَّه ابن محمّد الدّهّان، عن منیع بن الحجّاج، عن حنان بن سدیر، عن أبیه، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: یا سدیر! تکثر «5» من زیارة قبر أبی عبداللَّه الحسین «5»؟ قلت: إنّه من الشّغل؟ فقال: ألا أعلّمک شیئاً إذا أنت فعلته «6» کتب اللَّه «6» لک بذلک الزّیارة؟ فقلت: بلی جعلت فداک، فقال لی: اغتسل فی منزلک واصعد إلی «7» سطح دارک «7» وأشر إلیه بالسّلام یکتب «8» لک بذلک الزّیارة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 288 رقم 5/ عنه: المجلسی البحار، 98/ 367
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «فتزوره»].
(2)- [البحار: «قد یکون»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [البحار: «ملک»].
(5- 5) [البحار: «زیارة قبر الحسین بن علیّ علیه السلام»].
(6- 6) [البحار: «کتبت»].
(7- 7) [البحار: «سطحک»].
(8)- [البحار: «تکتب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 720
عن إسماعیل بن سهل، عن أبی أحمد، عمّن رواه، قال: قال لی «1» أبو عبداللَّه علیه السلام: إذا بعدت علیک الشّقّة ونأت بک الدّار، فلتعل علی «1» أعلی منزلک ولتصلّ رکعتین فلتؤم بالسّلام إلی قبورنا، فإنّ ذلک یصل إلینا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 288 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 367
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن أبیه «2» رفع الحدیث إلی أبی عبداللَّه علیه السلام «2»، قال: «3» دخل حنان بن سدیر الصّیرفیّ علی أبی عبداللَّه علیه السلام وعنده جماعة من أصحابه، فقال: یا حنان «4» بن سدیر! تزور أبا عبداللَّه علیه السلام فی کلّ شهر مرّة؟ قال: لا. قال: ففی کلّ شهرین مرّة «5»؟ قال: لا. قال: ففی کلّ سنة مرّة «6»؟ قال: لا. قال: ما أجفاکم لسیِّدکم «7»؟ فقال: یا ابن رسول اللَّه! قلّة الزّاد وبُعد المسافة. قال «8»: ألا أدلّکم علی زیارة مقبولة وإن بعد النّائی؟ قال: فکیف أزوره یا ابن رسول اللَّه؟ قال: اغتسل یوم الجمعة أو أیّ یوم شئت، والبس أطهر ثیابک، واصعد إلی أعلی «9» موضع فی دارک أو الصّحراء واستقبل القبلة بوجهک بعدما تبیّن أنّ القبر هناک «10» یقول اللَّه تبارک وتعالی: «أینما تُولُّوا فثمّ وجه اللَّه» «11»
، ثمّ تقول «12»: السّلام علیک یا مولای
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «رفعه»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «عن حنان بن سدیر الصّیرفیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام أ نّه قال: یا حنان ...»].
(5)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(6)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء].
(7)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «بسیِّدکم»].
(8)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «له»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «عالی»].
(10)- [البحار: «هنالک»].
(11)- [البقرة: 2/ 115].
(12)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «قل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 721
وابن مولای وسیِّدی «1» وابن سیِّدی، السّلام علیک یا «2» مولای الشّهید «3» ابن الشّهید، والقتیل «3» ابن القتیل «2»، السّلام علیک ورحمة اللَّه وبرکاته، أنا زائرک یا ابن رسول اللَّه بقلبی ولسانی وجوارحی، وإن «4» لم أزرک بنفسی «5» مشاهدة لقبّتک «4»، فعلیک السّلام «5» یا وارث آدم صفوة اللَّه، ووارث نوح نبیّ «6» اللَّه، ووارث إبراهیم خلیل اللَّه، ووارث موسی کلیم اللَّه، ووارث عیسی روح اللَّه «7»، ووارث محمّد حبیب اللَّه ونبیّه ورسوله، ووارث علیّ «8» أمیر المؤمنین وصیّ «9» رسول اللَّه وخلیفته، ووارث الحسن بن علیّ وصیّ أمیر المؤمنین، لعن اللَّه قاتلیک «10» وجدّد علیهم العذاب فی هذه السّاعة وفی «8» کلّ ساعة، أنا یا سیِّدی متقرّب إلی اللَّه جلّ وعزّ، وإلی جدّک رسول اللَّه، وإلی أبیک أمیر المؤمنین، وإلی أخیک الحسن، وإلیک یا مولای، «11» فعلیک السّلام ورحمة اللَّه وبرکاته «11» بزیارتی لک بقلبی ولسانی وجمیع جوارحی، فکن لی «12» یا سیِّدی شفیعی لقبول ذلک منِّی، وأنا بالبراءة من أعدائک، واللّعنة
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح المتهجّد مکانه: «یستحبّ زیارة أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیه السلام مثل ذلک بعد أن یغتسل ویعلو سطح داره أو فی مفازة من الأرض ویؤمی إلیه بالسّلام ویقول: السّلام علیک یا مولای وسیِّدی ...»].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد: «مولای وابن مولای یا قتیل ابن القتیل الشّهید ابن الشّهید»، وفی مصباح الزّائر والبحار: « (مولای یا) قتیل ابن القتیل الشّهید ابن الشّهید»].
(3)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «و»].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر والبحار: «لم أزرک بنفسی والمشاهدة»، وفی تظلّم الزّهراء: «لم أزل بنفسی والمشاهدة»].
(5- 5) [مصباح المتهجّد: «والمشاهدة لقبّتک، السّلام علیک»].
(6)- [مصباح الزّائر: «رسول»].
(7)- [أضاف فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «وکلمته»].
(8)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(9)- [مصباح المتهجّد: «ووصیّ»].
(10)- [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «قاتلک»].
(11- 11) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «علیک سلام اللَّه ورحمته»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «فعلیک سلام اللَّه ورحمته وبرکاته»].
(12)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 722
لهم وعلیهم أتقرّب إلی اللَّه وإلیکم أجمعین، فعلیک «1» صلوات اللَّه ورضوانه ورحمته.
ثمّ «2» تحوّل علی یسارک قلیلًا وتتحوّل «2» وجهک إلی قبر علیّ بن الحسین «3» وهو عند رجل أبیه «3»، وتسلّم علیه مثل ذلک، ثمّ ادع اللَّه بما أحببت من أمر دینک ودنیاک، «4» ثمّ تصلِّی «4» أربع رکعات، «5» فإنّ صلاة الزّیارة «6» ثمان أو ستّ أو أربع «6» أو رکعتان، وأفضلها ثمان «5»، «7» ثمّ تستقبل «7» نحو قبر أبی عبداللَّه علیه السلام وتقول: أنا مودّعک یا مولای وابن مولای ویا «8» سیِّدی وابن سیِّدی «9» ومودّعک یا سیِّدی وابن سیِّدی «9»، یا علیّ بن الحسین، ومودِّعکم «10» یا ساداتی یا معاشر «10» الشّهداء، فعلیکم سلام اللَّه ورحمته ورضوانه «11» وبرکاته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 288- 290 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 367- 369؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 385- 386؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 209- 210؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 372- 373
وتسلِّم علی الأئمّة علیهم السلام من بعید کما تسلِّم علیهم من قریب، غیر أ نّک لاتقول: «أتیتک»، بل تقول موضعه: «قصدتک بقلبی زائراً إذ عجزت عن حضور مشهدک، ووجّهت إلیک
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «تتحوّل إلی یسارک قلیلًا وتحوّل»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «تتحوّل علی یسارک قلیلًا وتحوّل»].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «فهو عند رجل (رجلی) أبیه»].
(4- 4) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «وصلّ»].
(5- 5) [مصباح المتهجّد: «صلاة الزّیارة أو ستّ رکعات أو ثمانی رکعات وهو أفضلها وأقلّه رکعتان»].
(6- 6) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «ثمانیة أو ستّة أو أربعة»].
(7- 7) [فی مصباح الزّائر: «ثمّ تستقبل القبلة»، وفی البحار: «تستقبل القبلة»].
(8)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء].
(9- 9) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(10- 10) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «یا ساداتی یا معشر»، وفی البحار: «یا سادتی یا معشر»، وفی تظلّم الزّهراء: «یا سادتی یا معاشر»].
(11)- [إلی هنا حکاه فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 723
بسلامی لعلمی بأ نّه یبلغک، صلّی اللَّه علیک، فاشفع لی عند ربّک»، ثمّ تدعو بما أحببت.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 215 ذیل رقم 2
ومن لم یتمکّن من زیارة أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام فی هذا الیوم فلیزر بعض مشاهد الأئمّة السّادة علیهم السلام، فإن لم یتمکّن من ذلک فلیُؤمِ إلیهم بالسّلام.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 70
أحمد بن محمّد بن عیسی، عن ابن أبی عمیر، عمّن رواه، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام:
إذا بعدت بأحدکم الشّقّة ونأت به الدّار فلیعل علی منزله ولیصلّ رکعتین ولیؤم بالسّلام «1» إلی قبورنا، فإنّ ذلک یصل إلینا.
وتسلِّم «2» علی الأئمّة من بعید کما تسلِّم «2» علیهم من قریب، غیر أ نّک لا یصحّ أن تقول أتیتک زائراً، بل تقول فی موضعه: «قصدتک بقلبی زائراً، إذ عجزت عن حضور مشهدک ووجّهت إلیک سلامی، لعلمی بأنّه یبلغک، صلّی اللَّه علیک، فاشفع لی عند ربِّک جلّ وعزّ» وتدعو بما أحببت.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 103 رقم 179/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 370
ویستحبّ زیارة النّبیّ والأئمّة علیهم السلام فی یوم الجمعة.
ورُوی عن الصّادق جعفر بن محمّد علیه السلام، أ نّه قال: من أراد أن یزور قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، وقبر أمیر المؤمنین وفاطمة والحسن والحسین وقبور الحجج علیهم السلام، وهو فی بلده، فلیغتسل یوم الجمعة، ولیلبس ثوبین نظیفین، ولیخرج إلی فلاة من الأرض، «3» ثمّ یصلِّی أربع رکعات یقرأ فیهنّ ما تیسّر من القرآن، فإذا تشهد، وسلّم، فلیقم مستقبل
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بالصّلاة»].
(2)- [البحار: «یسلّم»].
(3)- [زاد فی جمال الأسبوع: «وفی روایة أخری افعله علی سطح دارک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 724
القبلة، ولیقل: «السّلام علیک أ یّها النّبیّ ورحمة اللَّه وبرکاته، السّلام علیک أ یّها النّبیّ المرسل والوصیّ المرتضی والسّیّدة الکبری والسّیِّدة الزّهراء والسّبطان المنتجبان والأولاد و «1» الأعلام والأمناء المنتجبون «2» المستخزنون، جئت انقطاعاً إلیکم، وإلی آبائکم وولدکم الخلف علی «3» برکة حقّ «3»، فقلبی لکم مسلّم، ونصرتی لکم معدّة حتّی یحکم اللَّه بدینه «4» فمعکم معکم لا مع عدوّکم، إنِّی لمن «5» القائلین بفضلکم مقرّ برجعتکم لا أنکر للَّه‌قدرة ولا أزعم إلّاما شاء اللَّه، سبحان اللَّه «6» ذی الملک والملکوت، یسبِّح اللَّه بأسمائه «6» جمیع خلقه، والسّلام علی أرواحکم وأجسادکم، والسّلام علیکم ورحمة اللَّه وبرکاته». «7» وفی روایة أخری افعل ذلک علی سطح دارک «7».
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 208- 209/ عنه: ابن طاووس، جمال الأسبوع،/ 153- 154؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 501
أقول: رواه مؤلّف المزار الکبیر بإسناده عن سدیر، وفیه: «السّلام علیک یا أبا عبداللَّه، السّلام علیک یا ابن رسول اللَّه، السّلام علیک ورحمة اللَّه وبرکاته».
المجلسی، البحار، 98/ 366 رقم 3
کتاب العتیق الغرویّ: زیارة للحسین صلوات اللَّه علیه من بعد البلاد:
«السّلام علیک یا ولیّ اللَّه، السّلام علیک یا حجّة اللَّه، السّلام علیک یا نور اللَّه فی ظلمات الأرض، السّلام علیک یا إمام المؤمنین، وسلالة النّبیِّین والوصیِّین، وشاهد یوم
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی جمال الأسبوع].
(2)- [لم یرد فی جمال الأسبوع ومصباح الزّائر].
(3- 3) [فی جمال الأسبوع: «برکة الحقّ»، وفی مصباح الزّائر: «ترکة الحقّ»].
(4)- [جمال الأسبوع: «لدینه»].
(5)- [فی جمال الأسبوع ومصباح الزّائر: «من»].
(6- 6) [مصباح الزّائر: «بأسماء»].
(7- 7) [لم یرد فی جمال الأسبوع].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 725
الدِّین، السّلام علی جدِّک رسول اللَّه سیِّد المرسلین، وخاتم النّبیِّین، السّلام علی أبیک أمیر المؤمنین، ووارث علم النّبیِّین، السّلام علی امِّک فاطمة بنت رسول ربّ العالمین، السّلام علی أخیک وشقیقک الحسن إمام المؤمنین، وحجّة ربّ العالمین.
أشهد أ نّک وآباءک الّذین کانوا من قبلک، وأبناءک الّذین من بعدک، موالیّ وأولیائی، وأشهد أ نّکم أصفیاء اللَّه وخیرته، وحجّته البالغة علی خلقه، انتجبکم بعلمه أصفیاء لدینه، وقوّاماً بأمره، وخزّاناً لعلمه، وحفظة لسرّه، ومعادن لکلماته، وتراجمة لوحیه، وشهداء علی عباده، وأ نّه جلّ ذکره استرعی بکم خلقه، وأورثکم کتابه، وخصّکم بکرائم الإیمان والتّنزیل، وآتاکم التّأویل، وجعلکم تابوت حکمته، وعصائب عروته، ومناراً فی بلاده، وضرب لکم مثلًا من نوره، وأجری فیکم من روحه، وعصمکم من الزّلل، وطهّرکم من الدّنس، وأذهب عنکم الرّجس، وآمنکم من الفتن، فبکم تمّت النّعمة، واجتمعت الفرقة، وائتلفت الکلمة، فلکم الطّاعة المفترضة، والمودّة الواجبة، وأنتم أولیاء اللَّه النّجباء، وعباده المکرّمون.
أدعوک یا ابن رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وعلیک من بُعْدِ البلاد والمسافة، زائراً مستبصراً لشأنک، وافداً بقلبی نحوک، عارفاً بحقِّک، موالیاً لأولیائک، معادیاً لأعدائک، فعلیک سلام اللَّه ورحمته وبرکاته، أدعوک زائراً وافداً عائذاً بک، مستجیراً ممّا حمّلت علی نفسی، واحتطبت علی ظهری، فکن شفیعاً إلی ربِّی وربّک، فإنّ لی ذنوباً وأوزاراً، ولک عند اللَّه مقام معلوم وجاه عظیم، اللَّهمّ یا ربّ الأرباب، صریخ المستصرخین، إنِّی عذت بولیّک وابن نبیّک، فافکک رقبتی من النّار.
آمنت باللَّه وبما أنزل علیکم، وأتولّی آخرکم بما أتولّی به أوّلکم، وأبرأ إلی اللَّه من کلّ ولیجة دونکم، فکفرت بالجبت والطّاغوت واللّات والعزّی، اللّهمّ صلّ علی محمّد وعلی آله الطّاهرین، یا اللَّه یا ربّ محمّد وعلیّ وفاطمة والحسن والحسین والأئمّة من ولد الحسین، أتوسّل إلیک بهم، ففکّ رقبتی من النّار، ولا تقطع رجائی یا أرحم الرّاحمین.
والسّلام علی ملائکة اللَّه العکوف فی فنائک، وعلی الشّهداء المستشهدین معک، الثّاوین
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 726
حولک، ورحمة اللَّه وبرکاته.
اللَّهمّ إنِّی أسألک بحقِّ نبیّنا محمّد المصطفی، وبحقِّ ولیک ووصیّ نبیّک أمیر المؤمنین علیّ المرتضی، وبحقِّ الزّهراء فاطمة الکبری سیِّدة النِّساء، وبحقِّ الحسن والحسین سبطی نبیّ الهدی، ورضیعی النّدا، وبحقّ علی زین العابدین، وقرّة عین النّاظرین، وبحقِّ محمّد باقر علم النّبیِّین، وبحقِّ الخلف جعفر الصّادق من الصّادقین، وبحقِّ موسی الصّالح من الصّالحین، وبحقِّ علیّ الرّضا من الرّاضین، وبحقِّ محمّد الخیِّر من الخیِّرین، وبحقِّ الصّابر علیّ الشّکور من الصّابرین، وبحقِّ الحسن التّقیّ من التّقیِّین، والسّجّاد الثّانی، ومکابد لیله التّمام بالسّهر، وبحقِّ النّفس الزّکیّة والرّوح الطّیّبة، والخلف الصّادق، وحجّتک وبیّنتک علی خلقک، ومن هم به یوم القیامة مخاصمون، سمیّ نبیّک، ومظهر دینک، والنّاصر لأولیائک، والقاطع لأعدائک فی عبادک وبلادک.
اللَّهمّ فبحقّک علیهم وبحقّهم علیک وبشأنهم عندک، فإنّ لهم عندک شأناً من الشّأن، تب علیَّ یا توّاب، وافتح علیَّ أبواب رزقک الحلال الطّیّب، وعلی أهلی وولدی وإخوتی وعلی جمیع عبادک من إخوانی المؤمنین والمؤمنات، وأعذنی وأهلی وولدی وإخوتی وأهل عنایتی وإخوانی من المؤمنین والمؤمنات من الفقر فی الدّنیا، ومن النّار فی الآخرة، ولا تکلنی إلی نفسی ولا إلی أحد من خلقک طرفة عین، ولا أقلّ من ذلک ولا أکثر، وأصلح لی ولأهلی وولدی وإخوتی وأخواتی شأننا کلّه، واکفنی وإیّاهم ما أهمّنا من أمر الدّنیا والآخرة، أعوذ بک من کلّ فتنة، ومن فتنة الدّجّال، یا ربّ العالمین، وأرحم الرّاحمین، وصلّی اللَّه علی سیِّدنا محمّد نبیّ الرّحمة، وعلی آله الطّیّبین الطّاهرین وسلّم تسلیماً».
بیان: قوله: وعصائب عروته، أی بهم یشدّ العری الّتی تتمسّک بها الخلق من الدّین والطّاعات، وفی غیر هذا الموضع «وعصا عزّه» ولعلّه أظهر، وقوله: «ومکابد لیله التِّمام» هو بکسر التّاء. قال الجوهری: لیل التِّمام مکسور لا غیر، هو أطول لیلة فی السّنة، وقال:
فبتُّ اکابد لیل التّمام والقلب من خشیة مقشعرّ
المجلسی، البحار، 98/ 371- 373 رقم 15
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 727
ووجدت بخطِّ بعض الأفاضل، نقلًا من خطِّ الشّهید ابن مکِّیّ قدّس اللَّه روحهما عنه، عن أبی الحسن الفارسیّ، قال: کنت کثیر الزّیارة لمولانا أبی عبداللَّه علیه السلام، فقلّ مالی وضعف من الکبر جسمی، فترکت الزّیارة، فرأیت ذات لیلة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فی المنام ومعه الحسن والحسین، فمررت بهم، فقال الحسین: یا رسول اللَّه! هذا الرّجل کان یکثر زیارتی فانقطع عنِّی، فقال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: أعن مثل الحسین تهاجر وتترک زیارته؟
فقلت: یا رسول اللَّه! حاشا لی أن أهجر مولای، لکنِّی ضعفت وکبرت، ولهذا عزت زیارته، ولقلّة مالی ترکت زیارته.
فقال صلی الله علیه و آله: اصعد کلّ لیلة علی سطح دارک وأشر بإصبعک السّبّابة إلیه، وقل:
«السّلام علیک وعلی جدّک وأبیک، السّلام علیک وعلی امِّک وأخیک، السّلام علیک وعلی الأئمّة من بنیک، السّلام علیک یا صاحب الدّمعة السّاکبة، السّلام علیک یا صاحب المصیبة الرّاتبة، لقد أصبح کتاب اللَّه فیک مهجوراً، ورسول اللَّه فیک محزوناً، وعلیک السّلام ورحمة اللَّه وبرکاته.
السّلام علی أنصار اللَّه وخلفائه، السّلام علی امناء اللَّه وأحبّائه، السّلام علی محالّ معرفة اللَّه، ومعادن حکمة اللَّه، وحفظة سرّ اللَّه، وحملة کتاب اللَّه، وأوصیاء نبیّ اللَّه، وذرِّیّة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ورحمة اللَّه وبرکاته».
ثمّ سل ما شئت، فإنّ زیارتک تقبل من قریب وبعید.
المجلسی، البحار، 98/ 375- 376 رقم 17/ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء «1»،/ 384
__________________________________________________
(1)- [حکاه باختلاف وإضافات].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 728

من آداب زیارة الحسین علیه السلام‌

عدّة من أصحابنا، عن أحمد «1» بن محمّد، عن علیّ بن الحکم، عن بعض أصحابنا، «2» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا «3» أردت زیارة «3» الحسین علیه السلام فزره وأنتَ حزین مکروب أشعث مغبرّ جائع عطشان، وسله الحوائج، وانصرف عنه «4»، ولا تتّخذه وطناً.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 587 رقم 2/ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 76؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 422؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
حدّثنی أبی رحمه الله وعلیّ بن الحسین وجماعة مشایخی رحمهم الله، عن سعد بن عبداللَّه ابن أبی خلف، عن أحمد «5» بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن الحکم، عن بعض أصحابنا، قال: «6» قال أبو عبداللَّه علیه السلام: بلغنی أنّ قوماً أرادوا «7» الحسین علیه السلام، حملوا معهم السُّفَر «8» فیها «9» الحلاوة والأخبصة «9» وأشباهها «10» لو زاروا قبور أحبّائهم ما حملوا «11» معهم هذا «11».
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب والوسائل مکانه: « (الطّوسی عن) محمّد بن أحمد بن داوود، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد بن یحیی، عن أحمد ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3- 3) [فی التّهذیب والأسرار: «زرت»، وفی الوسائل: «أردت (زرت خ ل)»].
(4)- [لم یرد فی التّهذیب].
(5)- [فی رقم 3 والوسائل مکانه: «حکیم (الحکیم) بن داوود، عن سلمة بن الخطّاب، عن أحمد ...»، وفی ثواب الأعمال: «محمّد بن الحسن، قال: حدّثنی محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد ...»].
(6)- [من هنا حکاه فی الفقیه والمزار وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(7)- [فی رقم 3 وثواب الأعمال والفقیه والوسائل والبحار والأسرار: «إذا زاروا»، وفی المزار: «زاروا»].
(8)- [فی ثواب الأعمال والفقیه والبحار والأسرار: «السّفرة»].
(9- 9) [فی الفقیه والمزار والبحار وتظلّم الزّهراء: «الجداء والأخبصة»، وفی ثواب الأعمال: «الجداد والأخصبة»].
(10)- [فی ثواب الأعمال والفقیه والمزار والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «وأشباهه»].
(11- 11) [فی رقم 3 والوسائل والأسرار: «ذلک»، وفی تظلّم الزّهراء: «معهم هذا وفی روایة أخری فیطیبون السّفر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 729
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 129 رقم 1،/ 130 رقم 3/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 424؛ المجلسی، البحار، 98/ 141؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 420؛ مثله الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 89، من لا یحضره الفقیه، 2/ 184 رقم 829؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 97؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
وحدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد وغیره، عن سعد بن عبداللَّه، عن موسی بن عمر، «1» عن صالح بن السّندیّ الجمّال، عن رجل من أهل الرّقّة «2» یقال له أبو المضا، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: تأتون قبر أبی عبداللَّه علیه السلام؟ قلت: نعم. قال: أفتتّخذون لذلک سُفَراً؟
قلت: نعم. فقال: أما «3» لو أتیتم قبور آبائکم وامّهاتکم لم تفعلوا ذلک. قال: قلت: أیّ شی‌ء نأکل؟ قال: الخبز واللّبن. «4»
قال: و «1» قال کرام «5» لأبی عبداللَّه علیه السلام: جعلت فداک، إنّ «6» قوماً یزورون قبر الحسین علیه السلام، فیطیبون «7» السّفر. قال: فقال لی «8» أبو عبداللَّه علیه السلام «7»: أما أ نّهم لو زاروا قبور امّهاتهم «8» وآبائهم ما فعلوا ذلک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 129- 130 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 141؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 420؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
حدّثنی محمّد بن «9» أحمد بن الحسین «9»، قال: حدّثنی الحسن بن علیّ بن مهزیار،
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «مثله [ثواب الأعمال/ 89] وزاد بعده قال»].
(2)- مدینة علی الفرات من جانبها الشّرقی، وکان فی غربها مدینة أخری بهذا الإسم.
(3)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «قال [الصّادق] علیه السلام: أما ...»].
(4)- [إلی هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(5)- کذا فی بعض نسخ الکتاب، وفی بعضها: «ضرام»، وفی آخر [والبحار]: «خزام».
(6)- [فی الأسرار مکانه: «عن الصّادق علیه السلام: إنّ ...»].
(7- 7) [الأسرار: «السّفرة، فقال»].
(8)- [لم یرد فی البحار].
(9- 9) [الوسائل: «الحسن»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 730
«1» عن أبیه «1»، عن الحسین «2» بن سعید، عن زرعة بن محمّد الحضرمیّ، «3» عن المفضّل بن عمر، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: تزورون خیر من أن لا تزوروا، ولا تزورون خیر من أن تزوروا. قال: قلت: قطعت ظهری، قال: تا للَّه، إنّ أحدکم لیذهب «4» إلی قبر أبیه کئیباً حزیناً، وتأتونه أنتم بالسُّفَر «5» کلّاً حتّی تأتوهُ شعثاً غبراً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 130 رقم 4، 131 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 424؛ المجلسی، البحار، 98/ 141- 142؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 420؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا مدلج، «6» عن محمّد بن مسلم، عن أبی عبداللَّه «7» علیه السلام، قال: قلت له: إذا خرجنا إلی أبیک، أفکنّا «8» فی حجّ؟ قال: بلی، قلت: فیلزمنا ما یلزم الحاجّ؟ قال: من «9» ماذا؟ قلت: «10» من الأشیاء الّتی یلزم «11» الحاجّ، قال: یلزمک حسن الصّحابة لمن یصحبک «12»، ویلزمک قلّة الکلام إلّابخیر، ویلزمک کثرة ذکر اللَّه، ویلزمک نظافة الثّیاب، ویلزمک
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [رقم 2: «الحسن»].
(3)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(4)- [فی الوسائل: «تخرج»، وفی تظلّم الزّهراء: «یذهب»].
(5)- [الأسرار: «بالسّفرة»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء والأسرار].
(7)- [البحار: «أبی جعفر»].
(8)- خ ل [والوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار]: «أفلسنا».
(9)- [لم یرد فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار].
(10)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «و»].
(11)- [فی الوسائل والأسرار: «تلزم»].
(12)- [فی الوسائل والأسرار: «صحبک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 731
الغسل قبل أن تأتی الحائر «1»، ویلزمک الخشوع وکثرة الصّلاة، والصّلاة علی محمّد وآل محمّد، ویلزمک التوقیر لأخذ ما لیس لک، ویلزمک «2» أن تغضّ بصرک، ویلزمک أن تعود إلی «3» أهل الحاجة من إخوانک إذا رأیت منقطعاً و «4» المواساة، ویلزمک التّقیّة الّتی «5» قوام دینک بها، والورع «6» عمّا نهیت عنه والخصومة، وکثرة الأیمان، والجدال الّذی فیه الأیمان، فإذا فعلت ذلک تمّ «7» حجّک وعمرتک، واستوجبت من الّذی طلبت ما عنده بنفقتک، «8» واغترابک عن أهلک، ورغبتک فیما رغبت «8»، أن تنصرف بالمغفرة و «9» الرّحمة والرّضوان.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 130- 131 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 413؛ المجلسی، البحار، 98/ 142؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 420- 421؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 145- 146
بهذا الإسناد [حدّثنی أبی وأخی وعلیّ بن الحسین وغیرهم] عن سعد بن عبداللَّه، عن موسی ابن عمر، عن صالح بن السّندیّ الجمّال، عمّن ذکره، عن کرام بن عمرو، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام لکرام: إذا أردت أنت قبر الحسین علیه السلام فزره وأنت کئیب حزین أشعث مغبر «10»، فإنّ الحسین علیه السلام قُتل وهو کئیب، حزین، أشعث، مغبر، جائع، عطشان.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 131- 132 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 142
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الحیر»].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [فی الوسائل والبحار وتظلّم الزّهراء والأسرار: «علی»].
(4)- [زاد فی الوسائل: «یلزمک»].
(5)- [زاد فی الوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار: «هی»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «الرّدع»].
(7)- [الأسرار: «تمّم»].
(8- 8) [لم یرد فی الوسائل وتظلّم الزّهراء].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «من»].
(10)- [البحار: «غبر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 732
حدّثنی محمّد بن الحسن رحمه الله، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد، عن علیّ بن الحکم، یرفعه إلی أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا زرت أبا عبداللَّه علیه السلام «1» فزره وأنت حزین، مکروب، أشعث، مغبرّ، جائع، عطشان؛ فإنّ الحسین علیه السلام قُتل حزیناً، مکروباً، أشعث، مغبراً، جائعاً، عطشاناً؛ واسأله الحوائج وانصرف عنه، ولا تتّخذه وطناً.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 88- 89/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 98/ 140؛ مثله المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 96- 97
أبی رحمه الله، قال: حدّثنا محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن أحمد، عن موسی بن عمر، عن صالح بن السّندیّ الجمّال، عن رجل من أهل الرّقّة یقال له: أبو المضاء، قال: قال لی رجل: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: تأتون قبر أبی عبداللَّه علیه السلام؟ قال: قلت: نعم «3». قال: تتّخذون لذلک سفرة؟ قال: قلت «4»: نعم. قال: أما لو أتیتم قبور آبائکم أو «5» امّهاتکم لم تفعلوا ذلک. قال: قلت: أیّ شی‌ء نأکل؟ قال: الخبز باللّبن «6».
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 89، من لا یحضره الفقیه، 2/ 184 رقم 828/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 140- 141؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 139
وروی عنه [الصّادق] علیه السلام، أ نّه قال: یزورون خیر من أن لا یزوروا، ولا یزورون خیر من أن یزوروا.
فقال له المفضّل بن عمر رحمة اللَّه علیه: قطعت ظهری.
__________________________________________________
(1)- [فی المزار مکانه: «وقد روی عن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: إذا زرت الحسین علیه السلام ...»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 115].
(3)- [فی الفقیه والأسرار مکانه: «قال الصّادق علیه السلام لبعض أصحابه: تأتون قبر أبی عبداللَّه (الحسین) علیه السلام؟ فقال له: نعم ...»].
(4)- [لم یرد فی الفقیه والأسرار].
(5)- [فی الفقیه والبحار والأسرار: «و»].
(6)- [الأسرار: «واللّبن»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 733
فقال: تا للَّه، إنّ أحدکم لیذهب إلی قبر أبیه کئیباً حزیناً، وتأتونه أنتم بالسّفر، کلّاً حتّی تأتونه شعثاً غبراً.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 97- 98 رقم 3
وروی ابن أبی عمیر، عن حفص بن البختریّ [عن أبی عبداللَّه علیه السلام]، قال:
مَنْ «1» خرج من مکّة، أو المدینة، أو مسجد الکوفة، أو حائر الحسین علیه السلام قبل أن ینتظر الجمعة نادته الملائکة: أین تذهب لا ردّک اللَّه.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 227 رقم 11/ مثله: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 107؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 425
أبو طالب الأنباریّ عبیداللَّه «2» بن أحمد، قال: حدّثنی الأحنف بن علیّ، قال: حدّثنا ابن مسعدة، قال: حدّثنا إسماعیل بن مهران، قال: حدّثنا عبداللَّه بن عبدالرّحمان، قال:
حدّثنی ابن مسکان، عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أتیت الحسین علیه السلام، فما تقول؟ قلت: أشیاء أسمعها «3» من رواة الحدیث ممّن سمع من أبیک. قال: أفلا أخبرک عن أبی، عن جدِّی علیّ بن الحسین علیهما السلام کیف کان یصنع فی ذلک؟ قال: قلت: بلی، «4» جعلت فداک «4»، قال: إذا أردت الخروج إلی أبی عبداللَّه علیه السلام، فصم قبل أن تخرج ثلاثة أیّام، یوم الأربعاء ویوم «5» الخمیس ویوم الجمعة، فإذا أمسیت لیلة الجمعة فصلّ صلاة اللّیل، ثمّ قم فانظر فی نواحی السّماء واغتسل تلک اللّیلة قبل المغرب، ثمّ تنام علی طهر، فإذا أردت المشی إلیه فاغتسل ولا تطیّب، ولا تدّهن، ولا تکتحل حتّی تأتی القبر.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 76 رقم 150/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 423؛ المجلسی، البحار، 98/ 147- 148
__________________________________________________
(1)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «روی: أنّ من ...»].
(2)- [الوسائل: «عبداللَّه»].
(3)- [الوسائل: «سمعتها»].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل].
(5)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 734
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، عن محمّد بن الحسن، عن محمّد بن یحیی، عن «1» محمّد بن أحمد، عن موسی بن عمر، عن «1» صالح بن السّندیّ الجمّال، عن رجل من أهل «2» الرّقّة یقال له أبو مضا «2»، قال: قال لی رجل: قال أبو عبداللَّه علیه السلام: یأتون قبر أبی عبداللَّه علیه السلام فیتّخذون سُفراً «3»، أما أ نّهم لو أتوا قبور آبائهم وامّهاتهم لم یفعلوا ذلک، قلت: فأیّ شی‌ء یأکلون؟ قال: الخبز واللّبن.
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 77 رقم 152/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 423
وعنه [الصّادق] صلوات اللَّه علیه أ نّه قال: «تأتون قبر أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام»؟
قلت: نعم.
قال: «فتتّخذون لکم سُفَراً»؟
قلت: نعم.
فقال: «أما لو أتیتم قبور آبائکم وامّهاتکم لم تفعلوا ذلک».
قلت: یا ابن رسول اللَّه، أیّ شی‌ء نأکل؟
قال: «الخبز واللّبن».
وعنه علیه السلام أ نّه، قال: تزورون خیر من أ لّاتزوروا، ولا تزورون خیر من أن تزوروا».
قال الرّاوی: فقلت: قطعت ظهری.
فقال: «تاللَّه إنّ أحدکم یذهب إلی قبر أبیه کئیباً حزیناً، وتأتون أنتم إلی قبر الحسین علیه السلام بالسُّفَر! کلّاً حتّی تأتون شعثاً غبراً».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 525- 526
أقول: وذکر السّیِّد فی کتابه الإقبال زیارة أخری وقد أخرجها من کتاب (المختصر
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «أحمد بن محمّد بن عیسی، عن عمر بن»].
(2- 2) [الوسائل: «الکوفة یقال له أبو المضاعف»].
(3)- السّفر بالضّمّ: طعام یتّخذ للمسافر ومنه سمّیت السّفرة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 735
المنتخب) بلفظه، فقال هذا لفظه: ثمّ تتأهّب للزّیارة فتبدأ فتغتسل وتلبس ثوبین طاهرین وتمشی حافیاً فوق سطح أو فضاء من الأرض، ثمّ تستقبل القبلة، فتقول. ثمّ ذکر الزّیارة وصلاتها وثوابها من أرادها فلیرجع إلیه، وغرضنا الإشارة إلی کون المشی حافیاً أدباً آخر، أما للزّیارة أو للمآتم.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 409
السّادس استحباب الصّوم قبل الخروج إلی زیارته علیه السلام: فی هدایة الامّة وغیرها، قال الصّادق علیه السلام: إذا أردت الخروج إلی أبی عبداللَّه علیه السلام فصم قبل أن تخرج ثلاثة أیّام، یوم الأربعاء ویوم الخمیس ویوم الجمعة، فإذا أمسیت لیلة الجمعة فصلّ صلاة اللّیل، ثمّ قم فانظر فی نواحی السّماء واغتسل تلک اللّیل قبل المغرب، ثمّ تنام علی طهر، فإذا أردت المشی إلیه فاغتسل ولا تطیّب ولا تدّهن ولا تکتحل حتّی تأتی القبر.
وإذا أردت الخروج من بلدک فاغتسل قبل أن تخرج وإیّاک والمزاح والمراء، وعلیک ذکر اللَّه فی مسیرک أبداً، فانزل نینوی قرب قبره علیه السلام واغتسل من الفرات ولا تدّهن ولا تأکل اللّحم ما دمت فیه.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 424
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 736

حکم الصّلاة للمسافر فی الحائر المقدّس‌

محمّد بن یحیی، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن إسحاق بن جریر «1»، «2» عن أبی بصیر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سمعته یقول: تتمّ «3» الصّلاة فی أربعة مواطن: فی «4» المسجد الحرام ومسجد الرّسول صلی الله علیه و آله و «5» مسجد الکوفة وحرم الحسین صلوات اللَّه علیه.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 586 رقم 2/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 5/ 432، الاستبصار، 2/ 335- 336؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 549؛ آل بحر العلوم، تحفة العالم، 1/ 303
علیّ، عن محمّد «6» بن الحسین «7»، عن محمّد بن سنان، عن حذیفة بن منصور، قال: حدّثنی مَنْ سمع أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: تتمّ الصّلاة «8» فی المسجد الحرام ومسجد الرّسول صلی الله علیه و آله ومسجد الکوفة وحرم الحسین علیه السلام.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 586 رقم 3/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 250 رقم 8؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 137؛ الطّوسی، الاستبصار، 2/ 335، تهذیب الأحکام، 5/ 431؛ المجلسی، البحار، 86/ 78
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «حریز»].
(2)- [من هنا حکاه عنه فی تحفة العالم].
(3)- [تحفة العالم: «أتمّ»].
(4)- [لم یرد فی تحفة العالم].
(5)- [الاستبصار: «وفی»].
(6)- [فی الکامل والمزار والبحار مکانه: «أبو القاسم، عن محمّد بن یعقوب وجماعة مشایخی رحمهم الله، عن محمّد ابن یحیی العطّار، عن محمّد ...»، وفی الاستبصار والتّهذیب: «محمّد بن یعقوب، عن محمّد بن یحیی، عن محمّد ...»].
(7)- [المزار: «الحسن»].
(8)- [زاد فی الاستبصار: «فی أربعة مواطن»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 737
أبو علیّ الأشعریّ، عن «1» الحسن بن علیّ، «2» عن علیّ بن مهزیار، عن الحسین «2» بن سعید، «3» عن إبراهیم بن أبی البلاد، عن رجل من أصحابنا «4» یُقال له: حسین «4»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: تتمّ الصّلاة فی ثلاثة «5» مواطن: فی المسجد «6» الحرام ومسجد الرّسول صلی الله علیه و آله وعند قبر الحسین علیه السلام.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 586- 587 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 548؛ آل بحر العلوم، تحفة العالم، 1/ 304؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 249؛ المجلسی، البحار، 86/ 76
عدّة من أصحابنا، عن «7» أحمد بن محمّد، عن الحسین بن سعید، «8» عن عبد الملک القمی، «9» عن إسماعیل بن جابر، عن عبد الحمید «10» خادم إسماعیل بن جعفر، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: تتمّ الصّلاة فی أربعة مواطن: «11» المسجد الحرام و «12» مسجد الرّسول صلی الله علیه و آله و «12» مسجد الکوفة و «12» حرم الحسین علیه السلام.
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار مکانه: « (أبو القاسم) حدّثنی أبو عبدالرّحمان محمّد بن أحمد العسکریّ، عن ...»].
(2- 2) [البحار: «ابن مهزیار، عن أبیه، عن علیّ بن الحسن»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تحفة العالم].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل، وفی الکامل: «یقال له الحسین»].
(5)- [تحفة العالم: «ثلاث»].
(6)- [الکامل: «مسجد»].
(7)- [فی الکامل والمزار والبحار مکانه: « (أبو القاسم:) حدّثنی أبی رحمه الله وأخی وعلیّ بن الحسین، عن سعد ابن عبداللَّه، عن ...»، وفی الاستبصار والتّهذیب: «محمّد بن علیّ بن محبوب، عن ...»].
(8)- [أضاف فی الاستبصار والتّهذیب والوسائل: «عن محمّد بن سنان»].
(9)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد].
(10)- [أضاف فی مصباح المتهجّد: «عن»]
(11)- [أضاف فی الکامل والمزار والاستبصار والتّهذیب ومصباح المتهجّد والوسائل والبحار: «فی»].
(12)- [أضاف فی مصباح المتهجّد: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 738
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 587 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 546؛ الحویزی، نور الثّقلین، 1/ 543؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 3/ 525؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 249 رقم 3؛ المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 136؛ الطّوسی، الاستبصار، 2/ 335، تهذیب الأحکام، 5/ 431، مصباح المتهجّد،/ 508؛ المجلسی، البحار «1»، 86/ 76
عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن عبداللَّه، عن صالح بن عقبة، عن أبی شبل، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: أزور قبر الحسین علیه السلام؟ قال: نعم، زر الطّیّب وأتمّ الصّلاة فیه، قلت: فإنّ بعض أصحابنا یرون التّقصیر، قال: إنّما یفعل ذلک الضّعفة.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 587 رقم 6
حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن رحمه الله، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمّد الجوهریّ، عن علیّ بن أبی حمزة، قال: سألت العبد الصّالح عن زیارة قبر الحسین بن علیّ علیهما السلام، فقال: ما أحبّ لک ترکه؟ قلت: ما تری فی الصّلاة عنده وأنا مقصِّر؟ قال: صلّ فی المسجد الحرام ما شئت تطوّعاً، وفی مسجد الرّسول ما شئت تطوّعاً، وعند قبر الحسین علیه السلام، فإنِّی أحبّ ذلک. قال: وسألته عن الصّلاة بالنّهار عند قبر الحسین علیه السلام «2» تطوّعاً، فقال: نعم «2».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 246 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 552؛ المجلسی، البحار «3»، 98/ 82
حدّثنی جعفر بن محمّد بن إبراهیم الموسویّ، عن عبیداللَّه بن نهیک، عن ابن أبی عمیر، عن أبی الحسن علیه السلام، قال: سألته عن التّطوّع عند قبر الحسین علیه السلام وبمکّة والمدینة وأنا مقصِّر، قال: تطوّع عنده وأنت مقصِّر ما شئت، وفی المسجد الحرام، وفی مسجد الرّسول،
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 83- 84].
(2- 2) [الوسائل: «ومشاهد النّبیّ صلی الله علیه و آله والحرمین تطوّعاً ونحن نقصّر، فقال: نعم، ما قدرت علیه»].
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 86/ 78- 79].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 739
وفی مشاهد النّبیّ صلی الله علیه و آله، فإنّه خیر.
حدّثنی علیّ بن الحسین، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، «1» عن أبیه «1»، عن ابن أبی عمیر وإبراهیم بن عبدالحمید، جمیعاً، عن أبی الحسن علیه السلام مثله.
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن موسی الخشّاب، عن جعفر بن محمّد بن حکیم الخثعمیّ، عن إبراهیم بن عبدالحمید، عن أبی الحسن علیه السلام مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 247 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 552؛ المجلسی، البحار، 86/ 79
حدّثنی علیّ بن محمّد بن یعقوب الکسائیّ، قال: حدّثنا علیّ بن الحسن بن فضّال، عن عمرو بن سعید، عن مصدّق بن صدقة، عن عمّار بن موسی السّاباطیّ، قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن الصّلاة فی الحائر، قال: لیس الصّلاة إلّاالفرض بالتّقصیر، ولا تصلّی «2»
النّوافل. ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 247 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 86/ 80
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن علیّ بن إسماعیل، عن صفوان بن یحیی، عن إسحاق بن عمّار، عن أبی الحسن علیه السلام قال: سألته عن التّطوّع عند قبر الحسین علیه السلام ومشاهد النّبیّ صلی الله علیه و آله والحرمین والتّطوّع فیهنّ بالصّلاة ونحن مقصّرون، قال: نعم، تطوّع ما قدرت علیه هو خیر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 247 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 553؛ المجلسی، البحار، 86/ 79
حدّثنی محمّد بن الحسن «1» بن أحمد «1» بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن صفوان بن یحیی، عن إسحاق بن عمّار، قال: قلت
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «لا یصلِّی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 740
لأبی الحسن علیه السلام: جُعلت فداک، أتنفّل فی الحرمین، وعند قبر الحسین علیه السلام وأنا أقصِّر؟
قال: نعم، ما قدرت علیه.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 247 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 86/ 79
حدّثنی أبی و «1» محمّد بن الحسن، عن الحسن بن متیّل، عن سهل بن زیاد الأدمیّ، عن محمّد بن عبداللَّه، عن صالح بن عقبة، عن أبی شبل، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام:
أزور قبر الحسین علیه السلام؟ قال: زُر «2» الطّیّب وأتمّ الصّلاة عنده. قال «3»: أتمّ الصّلاة عنده «4»؟ قال: أتمّ، قلت: «5» فإنّ بعض أصحابنا یروی «5» التّقصیر؟ قال: إنّما یفعل ذلک الضّعفة. «6» حدّثنی محمّد بن یعقوب رحمه الله، عن جماعة مشایخه، عن سهل بن زیاد بإسناده مثله سواء «6».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 248 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 138- 139؛ الطّوسی، الاستبصار، 2/ 335؛ تهذیب الأحکام، 5/ 431؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 545- 546؛ المجلسی، البحار «7»، 86/ 76
حدّثنی أبی رحمه الله ومحمّد بن الحسن، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین بن سعید، عن القاسم بن محمّد الجوهریّ، عن علیّ بن أبی حمزة، عن أبی إبراهیم علیه السلام، قال:
سألته عن التّطوّع عند قبر الحسین علیه السلام، ومشاهد النّبیّ صلی الله علیه و آله، والحرمین فی الصّلاة، ونحن نقصِّر «8»؟ قال: نعم، تطوّع ما قدرت علیه.
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «عن»].
(2)- [فی الاستبصار: «زر قبر»].
(3)- [فی المزار والاستبصار والتّهذیب والوسائل والبحار: «قلت»].
(4)- [لم یرد فی التّهذیب والاستبصار والوسائل].
(5- 5) [فی المزار والاستبصار والتّهذیب والوسائل: «بعض أصحابنا یری»، وفی البحار: «بعض أصحابنا یروی»].
(6- 6) [لم یرد فی المزار والتّهذیب والاستبصار].
(7)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 84 عن المزار الکبیر].
(8)- [البحار: «مقصِّر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 741
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 248 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 86/ 79- 80
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، قال: سألت أیّوب بن نوح، عن تقصیر الصّلاة فی هذه المشاهد: مکّة والمدینة والکوفة وقبر الحسین علیه السلام الأربعة، والّذی روی فیها، فقال: أنا أقصِّر، وکان صفوان یقصِّر، وابن أبی عمیر وجمیع أصحابنا یقصِّرون.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 248 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 86/ 74- 76
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبیه، عن أحمد بن أبی عبداللَّه البرقیّ، عن أبیه، عن حمّاد بن عیسی، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من الأمر المذخور إتمام الصّلاة فی أربعة مواطن: بمکّة والمدینة ومسجد الکوفة والحائر «1».
قال ابن قولویه: وزاد الحسین بن أحمد بن المغیرة عقب «2» هذا الحدیث فی هذا الباب بما أخبره به حیدر بن محمّد بن نعیم السّمرقندی بإجازته بخطِّه باجتیازه «3» للحجّ، «4» عن أبی النّضر محمّد بن مسعود العیّاشیّ، عن علیّ بن محمّد، «5» قال: حدّثنی محمّد بن أحمد «5»، عن الحسن «6» بن علیّ بن النّعمان، عن أبی عبداللَّه البرقیّ و «7» علیّ بن مهزیار، وأبی علیّ بن راشد جمیعاً، عن حمّاد بن عیسی، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، أ نّه قال: من مخزون علم اللَّه الإتمام فی أربعة «8» مواطن: حرم اللَّه، وحرم رسوله، وحرم أمیر المؤمنین، وحرم الحسین، صلوات
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الحیر»].
(2)- [البحار: «عقیب»].
(3)- [البحار: «اجتیازه علینا»].
(4)- [من هنا حکاه عنه فی الوسائل].
(5- 5) [لم یرد فی الوسائل].
(6)- [فی الخصال مکانه: «حدّثنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه، قال: حدّثنا محمّد بن الحسن الصّفّار، قال: حدّثنی الحسن ...»، وفی الاستبصار والتّهذیب: «محمّد بن أحمد بن یحیی، عن الحسن ...»].
(7)- [فی الخصال والاستبصار والتّهذیب والوسائل: «عن»].
(8)- [التّهذیب: «أربع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 742
اللَّه علیهم أجمعین. «1» «2»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 249- 250 رقم 4- 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 543؛ المجلسی، البحار «3»، 86/ 77؛ مثله الصّدوق، الخصال، 1/ 278؛ الطّوسی، الاستبصار، 2/ 534- 535، تهذیب الأحکام، 5/ 430
حدّثنی محمّد بن همام بن سهیل «4»، عن جعفر «5» بن محمّد بن مالک الفزاریّ، قال: حدّثنا محمّد بن حمدان «6» المدائنیّ، «7» عن زیاد القندی، قال: قال «8» أبو الحسن موسی علیه السلام: «9» أحبّ لک ما أحبّ «9» لنفسی، «10» وأکره لک ما أکره «11» لنفسی «10»، أتِمّ الصّلاة «12» فی الحرمین «12»
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الخصال: «قال مصنّف هذا الکتاب رضی الله عنه: یعنی أن ینوی الإنسان فی حرمهم علیهم السلام مقام عشرة أیّام، ویتمّ ولا ینوی مقام دون عشرة أیّام، فیقصر ولیس ما یقوله غیر أهل الاستبصار بشی‌ء: أ نّه یتمّ فی هذه المواضع علی کلّ حال»].
(2)- امام صادق علیه السلام فرمود: «از اسرار پنهانی در گنجینه علم الهی، تمام خواندن نماز در چهار جاست: حرم خدای عزوجل و حرم رسول خدا و حرم امیرالمؤمنین و حرم حسین‌بن علی علیه السلام.»
مصنف این کتاب گوید: مقصود این است که انسان در حرم این بزرگواران، نیت ماندن ده روز را کند و نماز را تمام بخواند و از ده روز کم تر قصد ماندن نداشته باشد تا نماز شکسته بخواند. و چنین نیست که بعضی ندانسته گفته اند که نماز را در این جایگاه‌ها، به هر صورت باید تمام خواند. کمره ای، ترجمه خصال، 1/ 278
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 86/ 81 عن الخصال].
(4)- [الاستبصار: «سهل»].
(5)- [فی التّهذیب رقم 145 مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ بن سفیان، قال: حدّثنا جعفر ...»].
(6)- [الاستبصار: «حمران»].
(7)- [من هنا حکاه فی مصباح المتهجّد وتحفة العالم].
(8)- [زاد فی المزار: «لی»].
(9- 9) [فی الاستبصار والتّهذیب رقم 141: «یا زیاد، أحبّ لک ما أحبّه»، وفی التّهذیب رقم 145: «أحبّ لک ما أحبّه»، وفی الوسائل وتحفة العالم: «یا زیاد، أحبّ لک ما أحبّ»].
(10- 10) [لم یرد فی البحار].
(11)- [التّهذیب: «أکرهه»].
(12- 12) [تحفة العالم: «بالحرمین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 743
وبالکوفة وعند قبر الحسین علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 250 رقم 6/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 137؛ الطّوسی، الاستبصار، 2/ 335؛ تهذیب الأحکام، 5/ 430- 431 رقم 141؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 546؛ المجلسی، البحار «1»، 86/ 77؛ آل بحر العلوم، تحفة العالم، 1/ 304؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 508، تهذیب الأحکام، 5/ 431- 432 رقم 145
حدّثنی علیّ بن حاتم القزوینیّ، قال: أخبرنا «2» محمّد بن أبی عبداللَّه «2» الأسدیّ، قال: حدّثنا القاسم بن الرّبیع الصّحّاف، عن عمرو بن عثمان، عن عمرو بن مرزوق «3»، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عن الصّلاة فی الحرمین «4» وفی الکوفة «4» وعند قبر الحسین علیه السلام. قال: أتمّ الصّلاة فیها.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 250 رقم 7/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 138؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 550؛ المجلسی، البحار، 86/ 77- 78
وقال الصّادق علیه السلام: من الأمر المذخور إتمام الصّلاة فی أربعة مواطن: بمکّة والمدینة ومسجد الکوفة وحائر الحسین علیه السلام. «5»
قال مصنّف هذا الکتاب: یعنی بذلک أن یعزم علی مقام عشرة أیّام فی هذه المواطن حتّی یتمّ.
الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 1/ 283 رقم 19/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 549
__________________________________________________
(1)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 84].
(2- 2) [فی المزار: «أحمد بن أبی عبداللَّه»، وفی الوسائل: «محمّد بن عبداللَّه»].
(3)- [المزار: «المرزوق»].
(4- 4) [لم یرد فی الوسائل والبحار].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 744
وروی حذیفة «1» بن منصور، قال: حدّثنی مَنْ سمع أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: تتمّ الصّلاة فی المسجد الحرام ومسجد الرّسول ومسجد الکوفة وحرم الحسین علیه السلام. «2»
وفی خبر آخر: فی حرم اللَّه وحرم رسوله وحرم أمیر المؤمنین وحرم الحسین علیه السلام.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 508/ مثله الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «3»، 5/ 548
وعن النّبیّ- صلی الله علیه و آله-: فرض المسافر رکعتان غیرقصر.
أی: ثوابه تمام. وفی کلّ الأسفار المشروعة القصر واجب إلّافی أربعة مواضع: مکّة، والمدینة، ومسجد الکوفة، وحرم الحسین- علیه السلام-. فإنّ المسافر فیها مخیّر بین القصر والإتمام، والإتمام أفضل.
المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 3/ 525
__________________________________________________
(1)- [فی الوسائل مکانه: «الکلینی، عن علیّ، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن سنان، عن حذیفة ...»].
(2)- [أضاف فی الوسائل: «ورواه الشّیخ فی المصباح عن حذیفة بن منصور مثله، ثمّ قال»].
(3)- [حکاه فی الوسائل عن الکلینی].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 745

فضل الصّلاة فی مقام رأس الحسین علیه السلام فی النّجف‌

علیّ «1» بن إبراهیم، عن أبیه، عن یحیی بن زکریّا، عن «2» یزید بن عمر «2» بن طلحة، قال: قال لی «3» أبو عبداللَّه علیه السلام وهو بالحیرة: أما ترید ما وعدتک؟ قلت: بلی- یعنی الذِّهاب إلی قبر أمیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه-، قال: فرکب ورکب إسماعیل «4» ورکبتُ معهما «4»، حتّی إذا جاز الثّویّة وکان بین الحیرة والنّجف عند ذکوات بیض، نزل «5» ونزل إسماعیل ونزلتُ معهما «6»، فصلّی وصلّی إسماعیل وصّلیتُ، فقال لإسماعیل: قم فسلِّم علی جدِّک الحسین علیه السلام، فقلت: جُعلت فداک! ألیسَ الحسین بکربلاء؟ فقال: نعم، ولکن لمّا حُمل رأسه إلی الشّام، سرقهُ مولی لنا فدفنه بجنب أمیر المؤمنین علیه السلام. «7»
__________________________________________________
(1)- [فی کامل الزّیارات والبحار: «حدّثنی أبی ومحمّد بن یعقوب، عن علیّ»].
(2- 2) [فی فرحة الغری: «زید»، وفی البحار: «یزید بن عمرو»].
(3)- [لم یرد فی کامل الزّیارات والبحار].
(4- 4) [فی کامل الزّیارات: «ابنه معه ورکبتُ معهم»، وفی فرحة الغری والبحار: «معه ورکبتُ معهم»].
(5)- [لم یرد فی فرحة الغری].
(6)- [فی کامل الزّیارات وفرحة الغری والبحار: «معهم»].
(7)- و منقول است از زید بن طلحه که گفت: «حضرت امام جعفر صادق علیه السلام وقتی که در حیره بودند، فرمودند: می‌خواهی آن چه به تو وعده کرده بودم؟ (یعنی زیارت قبر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام).
گفتم: بلی.
پس آن حضرت سوار شدند و اسماعیل، مخدوم زاده آن حضرت سوار شد، و من سوار شدم و در خدمتِ ایشان رفتیم تا آن که از ثویّه (اسم موضعی بوده است)، از کوفه گذشتند، و در میان حیره و نجف (اسم تلّی یا سدّی که مانع بوده است از آن که سیلاب به مقابر و خانه ها برسد و اکنون مدینه مقدسه غرِیّ را به آن اعتبار نجف می‌گویند)، نزد تلک های سفید از مرکب به زیر آمدند و اسماعیل و من پیاده شدیم و آن حضرت نماز کردند و ما نیز نماز کردیم. پس حضرت فرمود به اسماعیل که برخیز و بر جدت، امام حسین علیه السلام، سلام کن.
من گفتم: فدای تو گردم! مگر امام حسین در کربلا نیست؟
حضرت فرمود: بلی و لیکن وقتی که سر مبارک آن حضرت را به شام بردند، شخصی از موالیانِ ما سررا دزدید و دفن کرد در پهلوی حضرت امیر المؤمنین علیه السلام.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 83- 84
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 746
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 571 رقم 1/ عنه: ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 34 رقم 4؛ عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری،/ 64؛ المجلسی، البحار، 97/ 241
عدّة «1» من أصحابنا، عن «2» سهل بن زیاد، عن إبراهیم بن عقبة، عن «3» الحسن الخزّاز، عن الوشّاء «3» أبی الفرج، عن أبان بن تغلب، قال: کنت مع أبی عبداللَّه علیه السلام، فمرّ بظهر الکوفة، فنزل، فصلّی رکعتین، ثمّ تقدّم قلیلًا، فصلّی رکعتین، ثمّ سار قلیلًا، فنزل «4»، فصلّی رکعتین، ثمّ قال: هذا موضع قبر أمیر المؤمنین علیه السلام، قلت: جعلت فداک، «5» والموضعین اللّذین «5» صلّیت فیهما؟ قال: موضع رأس الحسین علیه السلام، وموضع منزل «6» القائم علیه السلام. «7»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 571- 572 رقم 2
حدّثنی محمّد بن الحسن ومحمّد بن أحمد بن الحسین جمیعاً، عن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه علیّ بن مهزیار، قال: حدّثنی علیّ بن أحمد بن أشیم «8»، نسخه عن
__________________________________________________
(1)- [فرحة الغری: «رویته عن العمّ السّعید رضیّ الدّین، عن الحسن الدّربی، عن محمّد بن علیّ بن شهرآشوب، عن جدّه، عن الطّوسی، عن المفید، عن جعفر بن قولویه، عن محمّد بن یعقوب الکلینیّ، عن عدّة»].
(2)- [فی کامل الزّیارات والبحار مکانه: «حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن جمیعاً، عن الحسن بن متیّل، عن ...»].
(3- 3) [فی کامل الزّیارات: «الحسن الخزّاز الوشّاء، عن»، وفی البحار: «الوشّاء، عن»].
(4)- [لم یرد فی فرحة الغری].
(5- 5) [فی کامل الزّیارات والبحار: «فما الموضعین الّذین (اللّذین)»].
(6)- [فی کامل الزّیارات وفرحة الغری والبحار: «منبر»].
(7)- خبر داد مرا عَمِّ سعادتمند به سند معتبر از ابان بن تغلب که گفت: «با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که گذشتند به صحرای نجف و فرود آمدند و دو رکعت نماز کردند و اندکی پیش تر رفتند و دو رکعت نماز کردند. پس سوار شدند و اندکی راه رفتند و به زیر آمدند از چهار پا و دو رکعت نماز کردند. پس فرمودند: این جای قبر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام است.
گفتم: آن دو جای دیگر که نماز کردید چه بود؟
فرمود: موضع سر حضرت امام حسین علیه السلام و منبر حضرت صاحب الامر علیه السلام بود.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 79- 80
(8)- [أضاف فی البحار: «عن یونس بن ظبیان، أو»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 747
رجل، عن یونس بن ظبیان، قال: کنتُ عند أبی عبداللَّه علیه السلام بالحیرة أیّام مقدمه علی أبی جعفر فی لیلة صحیانة مقمرة، قال: فنظر إلی السّماء، فقال: یا یونس! أما تری هذه الکواکب ما أحسنها، أما إنّها أمان لأهل السّماء، ونحنُ أمانٌ لأهل الأرض. ثمّ قال: یا یونس! فمر بإسراج البغل والحمار، فلمّا اسرجا، قال: یا یونس! أیّهما أحبّ إلیک: البغل أو الحمار؟ قال: فظننتُ أنّ البغل «1» أحبّ إلیه لقوّته، فقلت: الحمار، فقال: «1» أحبّ أن تؤتونی به. قلت: قد فعلت، فرکب ورکبت، ولمّا خرجنا من الحیرة، قال: تقدّم یا یونس! قال: فأقبل یقول: تیامن تیاسر. فلمّا انتهینا إلی الذّکوات الحمر، قال: هو المکان. قلت: نعم، فتیامن. ثمّ قصد إلی موضعٍ فیه ماء وعین، فتوضّأ ثمّ دنی من أکمةٍ فصلّی عندها، ثمّ مالَ علیها وبکی. ثمّ مالَ إلی أکمةٍ دونها ففعل مثل ذلک. ثمّ قال: یا یونس! افعل مثل ما فعلت، ففعلتُ ذلک، فلمّا تفرّغت، قال لی: یا یونس! تعرف هذا المکان؟ فقلت: لا. فقال: الموضع الّذی صلّیت عنده أوّلًا هو قبر أمیر المؤمنین علیه السلام، والأکمة الاخری رأس الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام، إنّ الملعون عُبیداللَّه بن زیاد لعنه اللَّه لمّا بعثَ رأس «2» الحسین علیه السلام إلی الشّام، ردّ إلی الکوفة، فقال اخرجوه عنها لا یفتتن به أهلها، فصیّره اللَّه عند أمیر المؤمنین علیه السلام، فالرّأس مع الجسد والجسد مع الرّأس.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 36- 37 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار، 97/ 243- 244
وعنه [محمّد بن أحمد بن داوود]، قال: حدّثنا محمّد بن همام عن محمّد بن محمّد بن ریاح «3»،
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «أعجب لقوّته. فقلت: الحمار. قال»].
(2)- [البحار: «برأس»].
(3)- [فی فرحة الغری والبحار مکانه: «وأخبرنی الوزیر المعظّم نصیر الدّین محمّد بن محمّد بن الحسن الطّوسیّ، عن والده، عن فضل اللَّه، عن ذی الفقار، وعن الظّوسیّ، عن المفید، عن محمّد بن أحمد، قال: حدّثنا محمّد بن تمام، قال: أخبرنا محمّد بن محمّد بن ریاح ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 748
قال: حدّثنا عمِّی أبو القاسم علیّ بن محمّد، قال: حدّثنی «1» عبیداللَّه بن أحمد «1» بن خالد التّمیمیّ، قال: حدّثنی الحسن بن علیّ الخزّاز، عن خاله یعقوب بن إلیاس، عن مبارک الخبّاز، قال: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: أسرجوا «2» البغل والحمار فی وقت ما قدم وهو فی الحیرة. قال: فرکب ورکبت «3» حتّی دخل الجرف، ثمّ نزل فصلّی رکعتین، ثمّ تقدّم قلیلًا آخر «4» فصلّی رکعتین، ثمّ تقدّم «5» قلیلًا آخر «5» فصلّی رکعتین، ثمّ رکب ورجع. فقلت له: جعلت فداک، ما الاولتین والثّانیتین والثّالثتین؟ قال: «6» الرّکعتین الاولتین موضع قبر أمیر المؤمنین علیه السلام، والرّکعتین الثّانیتین موضع رأس الحسین علیه السلام، والرّکعتین الثّالثتین موضع منبر القائم علیه السلام. «7»
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 34- 35 رقم 71/ عنه: عبدالکریم بن طاووس، فحرة الغری،/ 58؛ المجلسی، البحار، 97/ 247
__________________________________________________
(1- 1) [فی فرحة الغری والبحار: «عبداللَّه بن محمّد»].
(2)- [فی فرحة الغری والبحار: «أسرج»].
(3)- [فی فرحة الغری والبحار: «رکبتُ معه»].
(4)- [فی فرحة الغری: «فنزل»، وفی البحار: «آخر فنزل»].
(5- 5) [لم یرد فی فرحة الغری والبحار].
(6)- [زاد فی فرحة الغری: «إنّ»].
(7)- و خبر داد مرا وزیر عظیم الشأن، خواجه نصیر الدین (ره)، به سند معتبر از مبارک خباز که او گفت: «حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در وقتی که به حیره تشریف آورده بودند، فرمودند به من که استر و درازگوش را زین کن. و آن حضرت سوار شدند و بنده در خدمت ایشان سوار شدم تا به جایی رسیدیم که سیلاب آن موضع را گود کرده بود در نجف اشرف، و فرود آمدند و دو رکعت نماز کردند. پس اندکی پیش رفتند و از استر فرود آمدند و دو رکعت نماز کردند. پس اندکی پیش رفتند و دو رکعت دیگر نماز کردند و سوار شدند و برگشتند.
من عرض کردم: فدای تو شوم! دو رکعت اوّل و دو رکعت دوّم و دو رکعت سوّم چه بود؟
فرمودند: موضع دو رکعت اوّل، موضع قبر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام بود، و موضع دو رکعت دوّم، موضع سر مبارک حضرت امام حسین علیه السلام، و موضع دو رکعت سوّم، موضع منبر حضرت قائم آل محمد علیه السلام بود.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 80
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 749
وعنه [محمد بن أحمد بن داوود]، عن «1» محمّد بن علیّ، عن عمِّه، قال: حدّثنی أحمد بن حمّاد بن «2» زهیر القرشیّ، عن یزید بن إسحاق «2» شعر، عن «3» أبی السّخیف الأرجنیّ «3»، قال: حدّثنی عمر «4» بن عبداللَّه بن طلحة النّهدیّ، عن أبیه، قال: «5» دخلتُ علی أبی عبداللَّه علیه السلام «6»- فذکر حدیثاً فحدّثناه-، قال: «5» فمضینا معه- یعنی أبا عبداللَّه علیه السلام «6»- حتّی انتهینا إلی الغری، قال «7»: فأتی موضعاً فصلّی، ثمّ قال لإسماعیل: قم فصلّ عند رأس أبیک الحسین علیه السلام، قلت: ألیس قد ذُهب برأسه إلی الشّام؟ قال: بلی، ولکن فلان مولانا «8» سرقه، فجاء به، فدفنه هاهنا. «9»
الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 35 رقم 72/ عنه: عبدالکریم بن طاووس، فرحةالغری،/ 65؛ المجلسی، البحار، 97/ 249
وبالإسناد عن الشّریف أبی عبداللَّه، قال: حدّثنا میمون «10» بن علیّ بن حمید، قال:
__________________________________________________
(1)- [فی فرحة الغری والبحار: «وأخبرنی محمّد بن محمّد بن الحسن الطّوسیّ، عن والده، عن فضل اللَّه الرّاوندیّ، عن ذی الفقار بن معبد، عن الطّوسیّ، عن المفید، عن»].
(2- 2) [فرحة الغری: «زهیرة القرشیّ، عن یزید بن إسحاق بن»].
(3- 3) [فی فرحة الغری: «أبی السّخیف الأرحبیّ»، وفی البحار: «أبی السّحیق الأرحبیّ»].
(4)- [البحار: «عمرو»].
(5- 5) [فرحة الغری: «قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام فذکر حدیثاً فحدّثنا»].
(6- 6) [البحار: «فمضینا معه»].
(7)- [البحار: «فصلّی»].
(8)- [فی فرحة الغری والبحار: «هو مولی لنا»].
(9)- و منقول است از عبداللَّه بن طلحة که گفت: «داخل شدم بر حضرت امام جعفر صادق علیه السلام، و با آن حضرت رفتیم تا به غری رسیدیم، و در موضعی آن حضرت نماز کردند و فرمودند به فرزند خود اسماعیل که برخیز و نماز کُن پیش سر پدرت، امام حسین.
عرض کردم: مگر سر آن حضرت را به شام نبردند؟
فرمود: بلی، و لیکن فلان شخص از موالیان ما دزدید و آورد و در این جا دفن کرد.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 84
(10)- [فی البحار مکانه: «عن محمّد بن علیّ العلویّ، عن میمون ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 750
أخبرنا إسحاق بن محمّد المقرّی، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مالک، عن یعقوب بن إلیاس، عن أبی الفرج السّندیّ، قال: کنتُ مع أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام حین تقدّم «1» إلی الحیرة، فقال لیلة: أسرجوا لی البغل «2»، فرکب، وأنا معه، حتّی انتهینا إلی الظّهر، فنزل، فصلّی رکعتین، ثمّ تنحّی، فصلّی رکعتین، ثمّ تنحّی، فصلّی رکعتین، فقلت: جُعلت فداک، إنِّی رأیتکَ صلّیتَ فی ثلاث مواضع، فقال: أمّا الأوّل «3»: فموضع قبر أمیر المؤمنین علیه السلام، والثّانی: موضع رأس الحسین علیه السلام، والثّالث: موضع منبر القائم علیه السلام. «4»
عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغری،/ 56- 57/ عنه: المجلسی، البحار، 87/ 246- 247
__________________________________________________
(1)- [البحار: «قدم»].
(2)- [البحار: «البغلة»].
(3)- [البحار: «الاولی»].
(4)- و مروی است از ابی الفرج سندی که: «من با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم، وقتی که آن حضرت به حیره تشریف بردند، در شبی فرمودند که استررا زین کن. پس سوار شدند و من در خدمت آن حضرت بودم تا رسیدیم به پشت کوفه، یعنی نجف. پس آن حضرت فرود آمدند از استر و دو رکعت نماز گزاردند و اندکی دورتر رفتند و دو رکعت دیگر نماز کردند و اندکی دیگر دورتر رفتند و دو رکعت نماز به جا آوردند.
من گفتم: «فدای تو گردم! دیدم که در سه موضع نماز گزاردید.»
فرمود: «موضع اوّل، موضع قبر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام، و موضع دوّم محل دفن سر مبارک حضرت امام حسین علیه السلام بود، و موضع سوّم جای منبر حضرت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود.»
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 79
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 751

فضل الصّلاة عند قبر الحسین علیه السلام‌

وحدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن مفضّل بن صالح، عن محمّد بن علیّ الحلبیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إنّ اللَّه عرض ولایتنا علی أهل الأمصار، فلم یقبلها إلّاأهل الکوفة، وإنّ إلی جانبها قبراً لا یأتیه مکروب، فیصلِّی عنده أربع رکعات إلّارجعه اللَّه مسروراً بقضاء حاجته.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 167- 168 رقم 4
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن محمّد بن ناجیة، عن عامر بن کثیر، عن أبی النّمیر، قال: قال أبو جعفر علیه السلام: إنّ ولایتنا عرضت علی أهل الأمصار، فلم یقبلها قبول أهل الکوفة، وذلک لأنّ «1» قبر علیّ علیه السلام فیها، وإنّ إلی لزقه لقبراً «2» آخر، یعنی قبر الحسین علیه السلام، فما من آتٍ یأتیه فیصلّی عنده رکعتین أو أربعة ثمّ یسأل اللَّه حاجته «3» إلّاقضاها له، وإنّه لیحفّ به کلّ یوم ألف ملک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 168 رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 46
حدّثنی جعفر بن محمّد بن إبراهیم الموسویّ، عن عبیداللَّه «4» بن نهیک، عن ابن أبی عمیر «5»، «6» عن رجل، عن أبی جعفر علیه السلام، قال: قال لرجل: یا فلان! ما یمنعک إذا عرضت لک حاجة أن تأتی قبر الحسین علیه السلام، فتصلِّی عنده أربع رکعات، ثمّ تسأل حاجتک،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «أنّ»].
(2)- [البحار: «لقبر»].
(3)- [البحار: «حاجة»].
(4)- [المزار: «عبداللَّه»].
(5)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر ابن أبی عمیر ...»].
(6)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 752
فإنّ «1» الصّلاة الفریضة «2» عنده تعدل حجّة و «3» النّافلة تعدل «3» عمرة.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 251 رقم 1/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 133؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 73؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 406؛ المجلسی، البحار، 98/ 82؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375؛ مثله الفتّال، روضة الواعظین، 2/ 411؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 146
حدّثنی أبی «4» وجماعة مشایخی «4»، عن سعد بن عبداللَّه، عن أبی عبداللَّه الجامورانیّ الرّازی، عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة، عن «5» الحسن بن محمّد بن «5» عبدالکریم أبی علیّ، عن المفضّل بن عمر، «6» «7» عن جابر الجعفیّ، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام للمفضّل فی حدیث طویل فی زیارة قبر «6» الحسین علیه السلام: ثمّ تمضی «8» إلی صلاتک ولک بکلِّ رکعة «9» رکعتها عنده «9» کثواب من حجّ ألف حجّة، واعتمر ألف عمرة، وأعتق ألف رقبة، وکأ نّما وقف فی سبیل اللَّه ألف مرّة «10» مع نبیّ مرسل، وذکر الحدیث.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 251 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 133- 134؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 73؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 406؛ المجلسی، البحار، 98/ 82؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375؛ مثله‌الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 146
__________________________________________________
(1)- [فی روضة الواعظین مکانه: «وقال [الباقر] علیه السلام: إنّ ...»].
(2)- [فی التّهذیب وروضة الواعظین والوسائل والأسرار: «المفروضة»].
(3- 3) [فی المزار والوسائل والأسرار: «صلاة (الصّلاة) النّافلة عنده تعدل»، وفی التّهذیب: «الصّلاة النّافلة تعدل عنده»، وفی روضة الواعظین والبحار وتظلّم الزّهراء: «الصّلاة النّافلة تعدل»].
(4- 4) [لم یرد فی التّهذیب والوسائل].
(5- 5) [فی المزار والتّهذیب: «الحسین بن محمّد، عن»، وفی الوسائل: «الحسین بن محمّد بن»].
(6- 6) [فی المزار والتّهذیب والوسائل: «قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام فی حدیث طویل فی زیارة»].
(7)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(8)- [زاد فی المزار والتّهذیب والوسائل: «یا مفضّل»، وفی الأسرار مکانه: «ففی خبر المفضّل بن عمر، قال: قال الصّادق علیه السلام فی حدیث طویل فی زیارة الحسین علیه السلام: ثمّ تمضی یا مفضّل ...»].
(9- 9) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی التّهذیب والوسائل والأسرار: «ترکعها عنده»].
(10)- [إلی هنا حکاه فی الأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 753
حدّثنی علیّ بن الحسین، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن محمّد بن أحمد، «1» وحدّثنی محمّد بن الحسین بن متّ الجوهریّ، عن محمّد بن أحمد «1»، عن هارون بن مسلم، عن أبی علیّ الحرّانیّ قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمن زار قبر «2» الحسین علیه السلام؟ قال: مَنْ أتاه وزاره، وصلّی عنده رکعتین أو أربع رکعات، «3» کتب اللَّه «3» له حجّة وعمرة. قال: قلت «4»: «1» جعلت فداک «1»، وکذلک «5» لکلّ مَنْ أتی قبر إمام «6» مفترض طاعته «5»؟ قال: وکذلک «5» لکلّ «7» مَنْ أتی قبر «7» إمام مفترض طاعته «5».
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أبی القاسم، عن أبی علیّ الخزاعیّ، قال:
قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام، وذکر مثله «6».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 251- 252 رقم 3 و 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 134؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 408؛ المجلسی، البحار «8»، 97/ 120
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن شعیب العقرقوفیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: قلت له: مَنْ أتی قبر الحسین علیه السلام ما له من الثّواب والأجر، «9» جعلت فداک «9»؟ قال: یا شعیب! ما صلّی عنده أحد «10» الصّلاة إلّاقبلها اللَّه منه ولا دعا عنده أحد دعوة إلّااستجیب له عاجلة وآجلة.
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [لم یرد فی الوسائل].
(3- 3) خ ل [وفی المزار والوسائل والبحار]: «کتبت».
(4)- [زاد فی المزار: «له»].
(5- 5) [الوسائل: «کلّ من زار إماماً مفترض الطّاعة»].
(6- 6) [المزار: «مفترضة طاعته؟ قال: نعم»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
(8)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 83 عن المزار الکبیر].
(9- 9) [لم یرد فی الوسائل والبحار].
(10) (10*) [الوسائل: «ودعا دعوة إلّااستجیب عاجلة وآجلة، قلت: زدنی، قال:»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 754
فقلت «1»: جعلت فداک، زدنی «2»، قال: یا شعیب (10*)! أیسر ما یقال لزائر الحسین «3» بن علیّ «3» علیه السلام: قد غفر لک یا عبداللَّه، فاستأنف «4» عملًا جدیداً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 252 رقم 4/ عنه: المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 135؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 422- 423؛ المجلسی، البحار، 98/ 83
بهذا الإسناد [أبی رحمه الله قال: حدّثنی أحمد بن إدریس، عن محمّد بن أحمد، «3» عن محمّد بن ناجیة «3»، قال:
حدّثنا محمّد بن علیّ]، عن عامر بن کثیر، عن أبی نمیر «5»، قال: قال أبو جعفر علیه السلام: إنّ ولایتنا عرضت علی أهل «6» الأمصار، فلم یقبلها قبول أهل الکوفة بشی‌ء «7»، وذلک أنّ قبر «8» علیّ علیه السلام فیه، وإنّ إلی لزقه لقبراً «8» آخر- یعنی قبر الحسین- وما من آت أتاه یصلِّی عنده رکعتین أو أربعاً ثمّ یسأل «9» اللَّه حاجته «10» إلّاقضاها له، وإنّه لتحفّه «11» کلّ یوم ألف ملک.
الصّدوق، ثواب الأعمال،/ 88/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 406- 407؛ المجلسی، البحار، 98/ 140
أخبرنی الشّریف أبو عبداللَّه محمّد بن محمّد بن طاهر الموسویّ، عن «12» أحمد بن محمّد ابن سعید- ابن عقدة-، قال: أخبرنی أحمد بن یوسف، قال:
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «له»].
(2)- زاد فی خ ل [والبحار]: «فیه».
(3- 3) [لم یرد فی الوسائل].
(4)- [زاد فی المزار: «العمل»، وزاد فی الوسائل والبحار: «الیوم»].
(5)- [فی الوسائل والبحار: «أبی النّمیر»].
(6)- [لم یرد فی البحار].
(7)- [فی الوسائل والبحار: «شی‌ء»].
(8- 8) [الوسائل: «أمیر المؤمنین علیه السلام فیه، وإنّ إلی لزقته لقبر»].
(9)- [الوسائل: «سئل»].
(10)- [البحار: «حاجة»].
(11)- [الوسائل: «لیحفّه»].
(12)- [فی التّهذیب والوسائل مکانه: «محمّد بن أحمد بن داوود، عن ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 755
حدّثنا هارون بن مسلم، قال: حدّثنی أبو عبداللَّه الحرّانیّ، قال:
قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما لمَنْ زار قبر «1» الحسین علیه السلام؟
قال: من أتاه وزاره، فصلّی عنده رکعتین، «2» کتب اللَّه «2» له حجّة مبرورة، فإن صلّی «3» أربع رکعات کتبت له حجّة وعمرة.
قلت: جعلت فداک، وکذلک لکلِّ «4» مَنْ زار إماماً «5» مفترض الطّاعة؟
قال: وکذلک لکلِّ «5» مَنْ زار إماماً مفترضة طاعته.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 185/ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 79؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 258
حدّثنا أبو حازم محمّد بن علیّ بن الوشّاء المقری، قال: حدّثنا عبداللَّه بن علیّ بن القاسم الزّهریّ، قال: نا جعفر، یعنی ابن نجیح الکندیّ، قال: نا حسن بن حسین، عن ابن عیینة «6»، قال: سمعت جعفر بن محمّد علیه السلام یقول: إنّ قبلکم قبراً ما أتاه مکروب فصلّی عنده رکعتین أو أربع رکعات ثمّ سأل اللَّه حاجة إلّاأجیب- یعنی قبر الحسین علیه السلام-.
حدّثنا القاضی الحسین بن محمّد بن أبی عائذ وأبو حازم محمّد بن علیّ الوشّاء، قالا:
نا عبداللَّه بن علیّ القطیعیّ، قال: نا جعفر بن عبداللَّه العلویّ، قال: نا حسن بن حسین، عن ابن عیینة، عن جعفر بن محمّد مثله.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 53 رقم 32
أخبرنا زید بن حاجب، قال: نا أحمد بن محمّد بن سعید، قال: نا إسحاق بن محمّد
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الوسائل].
(2- 2) [فی التّهذیب والوسائل: «کتب (کتبت)»].
(3)- [أضاف فی التّهذیب والوسائل: «عنده»].
(4)- [الوسائل: «کلّ»].
(5- 5) [فی التّهذیب والوسائل: «مفترضة طاعته؟ قال: وکذلک کلّ»].
(6)- فی الأصل «أبی عیینة» فی الموضعین، وهو خطأ، والصّحیح ما أثبتناه، وهو سفیان بن عیینة المشهور.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 756
الطّحّان، قال: نا محمّد بن عمرو الخشّاب، قال: حدّثنی حسن بن حسین، قال: حدّثنی أبو عبیدة، قال: سمعت جعفر بن محمّد، یقول: إن قبلکم قبراً ما أتاه آت یصلِّی عنده رکعتین أو أربعاً ثمّ سأل اللَّه خیراً إلّاأعطاه إیّاه- یعنی قبر الحسین-.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 54 رقم 33
حدّثنا جعفر بن محمّد التّمیمیّ، قال: نا إسحاق بن محمّد بن مروان، قال: نا أبی، قال: أنا عامر بن کثیر السّرّاج، قال: أنا أبو النّمیر، عن جعفر بن محمّد قال: إنّ ولایتنا عرضت علی أهل الأمصار فلم یقبلها قبول أهل الکوفة. وقال: إنّ قبر علیّ علیه السلام وإلی لزقه- یعنی قبر الحسین- ما من آت یأتیه فیصلّی عنده رکعتین أو أربع یسأل اللَّه حاجة إلّا قضاها له، وإنّه لیحفّه کلّ یوم ألفا ملک.
حدّثنا زید بن حاجب، قال: نا أبو العبّاس بن هارون، قال: نا محمّد بن علیّ بن معیّة الحسینیّ، قال: نا جعفر بن محمّد بمثله.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 55 رقم 35
حدّثنا القاضی محمّد بن عبداللَّه الجعفیّ ومحمّد بن علیّ بن الخطیر الهمذانیّ، قالا: نا محمّد بن القاسم المحاربیّ، قال: نا عبّاد بن یعقوب، قال: نا عامر السّرّاج، عن أبی نمیر، عن جعفر بن محمّد قال: عرضت ولایتنا علی أهل الأمصار فلم یقبلها إلّاأهل الکوفة، وذاک أنّ قبر علیّ فیها وإلی جنبه قبر یحفّ به کلّ یوم ألف ملک، من أتاه [و] صلّی عنده رکعتین ثمّ [لم] یسأل اللَّه شیئاً إلّاأعطاه- یعنی قبر الحسین علیه السلام-.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 56 رقم 36
أخبرنا زید بن جعفر بن حاجب، قال: نا محمّد بن أحمد بن ولید، قال: نا إبراهیم بن أحمد بن القصار، قال: نا علیّ بن الحسن بن عبدالرّحمان المقرئ، قال: نا علیّ بن منذر، قال: نا إسماعیل بن أبان بن عیینة بیّاع القصب، وکان مرضیاً لا بأس به، عن جعفر بن محمّد، قال: إنّ اللَّه عزّ وجلّ عرض ولایتنا علی أهل الأرض، فکان أسرعهم إلیها أهل
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 757
الکوفة، وإنّ إلی جنبهم لقبراً لا یأتیه مؤمن مکروب فیصلّی إلی جنبه أربع رکعات إلّا کشف اللَّه کربه- یعنی قبر الحسین-.
قال جعفر فی هذا الحدیث: جاء رجل إلی أبی جعفر فذاکره قبر الحسین فقال: ما تأتونه؟ قال: بلی، إنّا نأتیه.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 57 رقم 37
عن الصّادق علیه السلام فی حدیث اختصرناه «1»: «2» أنّ مَنْ زار إماماً مفترض الطّاعة بعد وفاته وصلّی عنده «3» أربع رکعات کتبت له حجّة وعمرة.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 404/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 408؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 146
وقال الشّهید رضی الله عنه أیضاً فی دروسه: روی المفضّل بن عمر، عن الصّادق علیه السلام فی الصّلاة عنده کلّ رکعة ألف حجّة، وألف عمرة، وعتق ألف رقبة، وألف وقفة فی سبیل اللَّه مع نبیّ مرسل.
محمّد بن أبی طالب، تسلیة المجالس، 3/ 521
فی خبر آخر: وما من آت أتاه یصلّی عنده رکعتین أو أربعاً ثمّ سأل اللَّه حاجته إلّا قضاها، وإنّه لیحفّه کلّ یوم ألف ملک.
وفی خبر آخر: صلّ عند رأس الحسین.
وفی خبر آخر: إنّ الصّلاة عند قبره تعدل سبعمائة صلاة.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 146
وفی بعضها: ما صلّی عنده أحد ودعا دعوة إلّااستجیب عاجله وآجله. قلت: زدنی، قال له: یقال لزائر الحسین علیه السلام: قد غفر لک فاستأنف الیوم عملًا جدیداً، الحدیث.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 161
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الوسائل].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [أضاف فی الأسرار: «رکعتین أو»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 758

من آداب الزّیارة والصّلاة عنده ومکانها

علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی نجران، عن زید «1» بن إسحاق، عن الحسن بن عطیّة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا «2» فرغت من السّلام علی الشّهداء فائت قبر أبی عبداللَّه علیه السلام، فاجعله بین یدیک، ثمّ تصلِّی «3» ما بدا لک.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 578 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 405- 406؛ المجلسی، البحار، 98/ 151؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375
وحدّثنی علیّ بن الحسین بن موسی بن بابویه «4» وجماعة رحمهم الله «4»، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ بن عبداللَّه بن المغیرة، عن العبّاس بن عامر، عن جابر المکفوف، عن «5» أبی الصّامت، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام وهو «6» یقول: مَنْ أتی قبر «7» الحسین علیه السلام ماشیاً کتب اللَّه له بکلِّ خطوة «8» ألف حسنة، ومحا عنه ألف سیِّئة، ورفع «9» له ألف درجة، فإذا أتیت الفرات «10» فاغتسل وعلِّق نعلیک «11» وامش حافیاً «11» وامش مشی «12» العبد
__________________________________________________
(1)- [البحار: «یزید»].
(2)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «فی هدایة الأمّة للحرّ العاملی، قال الصّادق علیه السلام: إذا ...»].
(3)- [الوسائل: «صلّ»].
(4- 4) [لم یرد فی رقم 15].
(5)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(6)- [فی الأسرار مکانه: «وفی خبر أبی بصیر عن الصّادق علیه السلام وهو ...»].
(7)- [لم یرد فی رقم 15].
(8)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «ثواب»].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «یرفع»].
(10)- [لم یرد فی الأسرار].
(11- 11) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(12)- [رقم 15: «بمشی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 759
الذّلیل، فإذا أتیت «1» باب الحائر «1» فکبِّر «2» أربعاً، ثمّ امش قلیلًا، ثمّ کبِّر أربعاً، ثمّ ائت رأسه، فقف علیه، فکبّر «3» «2» أربعاً، وصلّ «4» أربعاً واسأل اللَّه «4» حاجتک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 133 رقم 4، 221 رقم 15/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 342- 343؛ المجلسی، البحار «5»، 98/ 142- 143؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 422؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 136
حدّثنی أبی رحمه الله وجماعة مشایخی، «6» عن سعد بن عبداللَّه «6»، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد، «6» البرقی، وحدّثنی محمّد بن عبداللَّه، عن أبیه عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أبی عبداللَّه البرقیّ «6»، عن جعفر بن ناجیة، «7» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: صلّ عند رأس «8» قبر الحسین علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 245 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 407؛ المجلسی، البحار، 98/ 81؛ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375
وحدّثنی أبی رحمه الله «6» وعلیّ بن الحسین «6» وجماعة مشایخی، عن سعد بن عبداللَّه، عن موسی بن عمر، وأیّوب بن نوح، عن عبداللَّه بن المغیرة، عن أبی الیسع قال: سال رجل أبا عبداللَّه علیه السلام وأنا أسمع، قال: إذا أتیت قبر الحسین علیه السلام أجعله قبلة إذا صلّیت؟ قال:
تنحّ هکذا ناحیة.
__________________________________________________
(1- 1) [فی البحار: «باب الحیر»، وفی الأسرار: «الحائر»].
(2- 2) [رقم 15: «اللَّه»].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4- 4) [فی رقم 15: «عنده واسئل»، وفی الوسائل وتظلّم الزّهراء والأسرار: «عنده وسل اللَّه»، وفی البحار: «عنده واسئل اللَّه»].
(5)- [حکاه أیضاً فی البحار، 98/ 171- 172].
(6- 6) [لم یرد فی الوسائل].
(7)- [من هنا حکاه فی تظلّم الزّهراء].
(8)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 760
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 245 رقم 2/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 407؛ المجلسی، البحار، 98/ 81
حدّثنی علیّ بن الحسین رحمه الله، عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبی نجران، عن یزید بن إسحاق، عن الحسن بن عطیّة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا فرغت من التّسلیم علی الشّهداء أتیت «1» قبر الحسین «2» علیه السلام، ثمّ تجعله بین یدیک، ثمّ تصلِّی ما بدا لک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 245 رقم 3/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 81
وعنه [علیّ بن الحسین]، عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن فضّال، عن علیّ بن عقبة، عن عبیداللَّه بن علیّ الحلبیّ، «3» عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت: إنّا نزور قبر «4» الحسین علیه السلام، فکیف نصلِّی عنده «5»؟ قال: تقوم خلفه «4» عند کتفیه، ثمّ تصلِّی علی النّبیّ صلی الله علیه و آله وتصلِّی علی الحسین علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 245- 246 رقم 4/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة، 10/ 407؛ المجلسی، البحار، 98/ 81؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن أیّوب بن نوح «6» وغیره، عن عبداللَّه ابن المغیرة قال: حدّثنا أبو الیسع، قال: سأل رجل أبا عبداللَّه علیه السلام وأنا أسمع «6» عن الغسل إذا أتی قبر الحسین علیه السلام، قال: إجعله قبلة إذا صلّیت؟ قال «7» تنحّ هکذا ناحیة. «8» قال:
__________________________________________________
(1)- خ ل: «فأت».
(2)- [البحار: «أبی عبداللَّه»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [البحار: «علیه»].
(6- 6) [الوسائل: «عن ابن المغیرة، عن أبی الیسع، عن أبی عبداللَّه إنّ رجلًا سأله»].
(7)- [الوسائل: «و»].
(8)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 761
آخذ من طین قبره، ویکون عندی أطلب برکته؟ قال: نعم، أو قال: لا بأس بذلک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 246 رقم 5/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 407- 408؛ المجلسی، البحار، 98/ 81- 82
حدّثنی محمّد بن عبداللَّه بن جعفر، عن أبیه، عن علیّ بن محمّد بن سالم، عن محمّد بن خالد، عن عبداللَّه بن حمّاد البصریّ، عن عبداللَّه بن عبدالرّحمان الأصمّ، قال: حدّثنا هشام بن سالم عن أبی عبداللَّه علیه السلام أ نّه أتاه رجل فقال له: یا ابن رسول اللَّه، هل «1» یُزار والدک؟ قال: فقال: نعم، ویصلّی عنده. وقال: «2» ویصلّی خلفه ولا یتقدّم «2». «3»
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 246 رقم 6/ مثله القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد، عن علیّ بن إسماعیل بن عیسی، عن صفوان بن یحیی، عن «4» العیص بن القاسم، «5» قال: سألت أبا عبداللَّه علیه السلام «5»: هل لزیارة القبر «6» صلاة مفروضة «6»؟ قال: لیس له «7» صلاة مفروضة «7». قال: وسألته: فی کم یوم «8» یُزار؟ قال: ما شئت.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 295 رقم 10/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 418؛ المجلسی، البحار، 98/ 14؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
حدّثنی علیّ بن الحسین بن موسی رحمه الله، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن ابن فضّال، عن علیّ بن عقبة، «4» عن عبیداللَّه الحلبیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: قلت:
__________________________________________________
(1)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «وسأل (الصّادق علیه السلام): هل ...»].
(2- 2) [تظلّم الزّهراء: «تصلِّی خلفه ولا تتقدّم علیه»].
(3)- [راجع: کامل الزّیارات،/ 123- 125 رقم 2].
(4)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(5- 5) [فی الوسائل والأسرار: «عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: سألته»].
(6- 6) [فی الوسائل والبحار: «صلاة»، وفی الأسرار: «من صلاة»].
(7- 7) خ ل [والوسائل والبحار والأسرار]: «شی‌ء مفروض».
(8)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 762
«1» إنّا نزور قبر «1» الحسین علیه السلام فی السّنة مرّتین أو «2» ثلاث، فقال أبو عبداللَّه علیه السلام «2»: أکره أن تکثروا القصد إلیه، زوروه فی السّنة مرّة. قلت: کیف أصلِّی علیه؟ قال: تقوم «3» خلفه عند کتفیه، ثمّ تصلِّی علی النّبیّ صلی الله علیه و آله وتصلّی علی الحسین علیه السلام.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 296 رقم 14/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 420؛ المجلسی، البحار، 98/ 15؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 140
وهی أربع رکعات بالحمد، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد»، و «قُلْ یا أ یُّها الکافرُون»، وتدعو بعدها، فتقول: «اللَّهمّ إنِّی اشهدک واشهد أهل طاعتک من جمیع خلقک، بأنِّی أشهد مع کلّ شاهد یُشهد بما شهدتُ به أجمع فی حیاتی وبعد وفاتی حتّی ألقاک علی ذلک یوم فاقتی. وأشهد أنّ «اللَّهَ وَلیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إلی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أولیاؤهُمُ الطّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلی الظُّلُماتِ أولئِکَ أَصحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» «4»
.وأشهد أنّ «النَّبیُّ أولی بِالمؤمِنینَ مِنْ أنفُسِهِم وَأزواجُهُ امَّهاتُهُم وَاولُوا الأرحامِ بَعْضُهُم أولی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّه» «5»
.وأشهد أنّ ولیّنا «اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الّذِینَ یُقِیمُونَ الصّلاةَ وَیُؤتُونَ الزّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ» «6»
. وأنّ ذرِّیّتهما «اولوا الأرحامِ بَعْضُهُم أولی بِبَعْضٍ» «7»
، «ذُرِّیَّةً بَعْضُها
__________________________________________________
(1- 1) [فی الوسائل والبحار: «له: إنّا نزور قبر»، وفی الأسرار: «له: إنّا نزور»].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «ثلاثاً، فقال أبو عبداللَّه (الصّادق) علیه السلام»، وفی البحار: «ثلاثة، فقال أبو عبداللَّه علیه السلام»].
(3)- [فی الوسائل: «تقف تقوم»، وفی الأسرار: «تقف»].
(4)- البقرة: 2/ 257.
(5)- الأحزاب: 33/ 6.
(6)- المائدة: 5/ 55.
(7)- الأنفال: 8/ 75.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 763
مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» «1»
.وأشهد أ نّکم أعلام الدِّین، واولوا الأرحام [الحکّام] علی الوری، والحجّة علی أهل الدّنیا، انتجبتهم واصطفیتهم واختصصتهم وأطلعتهم علی سرّک، فقاموا بأمرک، وأمروا بالمعروف، ونهوا عن المنکر، ودعوا العباد إلی التّأویل والتّنزیل، کلّما مضی منهم داعٍ، خلّف فیهم داعیاً. فرضتَ طاعتهم، وأمرتَ بموالاتهم، ولم تجعل لأحد من خلقک عذراً فی ترکهم، والانحیاز عنهم، والمیل إلی غیرهم، وجعلتهم أهل بیت النّبوّة، و «2» أفضل البریّة، ومعدن الرِّسالة، ومختلف الملائکة، ومهبط الوحیّ والکرامة، وأولاد الصّفوة، وأسباط الرّسل، وأقران الکتاب، وأبواب الهدی، والعروة الوثقی، لا یخافون فیک لومة لائم، ولا یقوم بحقِّهم إلّامؤمن، ولا یهدی بهداهم إلّامنتجب.
اللَّهمّ فصلّ علیهم بأفضل صلواتک، وبارک علیهم بأجزل برکاتک، وبوّأهم من کرمک بأکرم کراماتک فی الدّنیا والآخرة.
اللَّهمّ اجعل أحبّ الأشیاء إلیّ، وأبرّها لدیّ، وأهمّها إلیّ حبّک وحبّ رسولک، وحبّ أهل بیته الطّیّبین، وحبّ من أحبّهم من جمیع خلقک، وحبّ من عمِل المحبّ لک ولهم، وبُغض من أبغضک وأبغضهم من جمیع خلقک، وبُغض من عمل المبغض لک ولهم، حیّاً ومیّتاً، وارزقنی صبراً جمیلًا، ودیناً سلیماً، وفرجاً قریباً، وأجراً عظیماً، ورزقاً هنیئاً، وعیشاً رغیداً، وجسماً صحیحاً، وعیناً دامعة، وقلباً خاشعاً، ویقیناً ثابتاً، وعمراً طویلًا، وعقلًا کاملًا، وعبادة دائمة. وأسألک الثّبات علی الهدی، والقوّة علی ما تحبّ وترضی.
اللَّهمّ واجعل حبّک أحبّ الأشیاء إلیّ، وخوفک أخوف الأشیاء عندی، وارزقنی حبّک وحبّ من ینفعنی حبّه عندک، وما رزقتنی وترزقنی ممّا احِبّ، فاجعله لی فراغاً فی ماتحبّ، واقطع حوائج الدّنیا بالشوق إلی لقائک، وإذ أقررت عیون أهل الدّنیا بدنیاهم
__________________________________________________
(1)- آل عمران: 3/ 34.
(2)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 764
تحبّ، واقطع حوائج الدّنیا بالشوق إلی لقائک، وإذ أقررت عیون أهل الدّنیا بدنیاهم فاجعل قرّة عینی فی طاعتک ورضاک ومرضاتک، برحمتک، إنّ رحمتک قریب من المحسنین».
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 528- 530/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 285- 287
صفة صلاة الاخری عند رأس الحسین صلوات اللَّه علیه: وهما رکعتان ب (الرّحمان) و (تبارک)، فمَنْ صلّاهما کتب اللَّه له خمساً وعشرین حجّة مقبولة مبرورة متقبّلة مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 531/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 287
صفة صلاة للحسین علیه السلام: و «1» هی ممّا «1» ینبغی أن یصلّی عند ضریحه علیه السلام، وهی أربع رکعات، بأربعمائة مرّة (فاتحة الکتاب)، وأربعمائة مرّة (قل هو اللَّه أحد)، تقرأ وأنت قائم خمسین مرّة (الحمد)، وخمسین مرّة (قل هو اللَّه أحد)، ثمّ ترکع وتقرأ کلّ واحدة منهما عشراً، ثمّ ترفع رأسک وتقرأهما عشراً، ثمّ تسجد وتقرأهما عشراً، ثمّ ترفع رأسک وتقرأهما عشراً، ثمّ تسجد وتقرأهما عشراً، فذلک مائة فی کلّ رکعة.
فإذا سلّمت فقل: «یا اللَّه، أنت الّذی استجبت لآدم وحوّاء علیهما السّلام حینَ «قالا رَبَّنا ظَلَمنا أنفُسَنا وَإنْ لَمْ تَغْفِر لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الخاسِرِینَ» «2»
وناداک نوح علیه السّلام فاستجبت له ونجّیته وأهله من الکرب العظیم، وأطفأت نار نمرود عن خلیلک إبراهیم فجعلتها علیه برداً وسلاماً.
وأنت الّذی استجبت لأیّوب علیه السّلام حین ناداک «أَ نِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أرْحَمُ الرّاحِمِینَ» «3»
، فکشفت ما به من الضُّرّ وآتیته أهله ومثلهم معهم رحمة من عندک وذکری لُاولی الألباب.
وأنت الّذی استجبت لذی النّون حین نادی «فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ إِلَّا أنتَ سُبحانَکَ
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «هو فیما»].
(2)- الأعراف: 7/ 23.
(3)- الأنبیاء: 21/ 83.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 765
إنِّی کُنتُ مِنَ الظّالمینَ» «1» فنجّیته من الغمّ.
وأنت الّذی استجبت لموسی وهارون دعوتهما حین قلت «قَدْ اجیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاستَقِیما» «2»
، وأغرقت فرعون وقومه، وغفرت لداوود ذنبه، ونبّهت قلبه وأرضیت خصمه رحمة منک، وفدیت الذّبیح بذبحٍ عظیم بعدما «أسْلَما وَتَلَّهُ لِلجَبِینِ» «3»
فنادیت بالفرج والرّوح.
وأنت الّذی ناداک زکریّا علیه السلام «نِداءً خَفِیّاً* قالَ رَبِّ إنِّی وَهَنَ العَظم مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرّأسُ شَیباً وَلَمْ أکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً» «4»
، وقلت: «وَیَدْعُونَنا رَغباً وَرَهباً وَکانُوا لَنا خاشِعینَ» «5».
وأنتَ تستجیب للّذِین آمَنُوا وعملوا الصّالحاتِ لتزیدنّهم من فضلِک، ربّ فلا تجعلنی من أهون الدّاعین لک، الرّاغبین إلیک، واستجب لی کما استجبت لهم، بحقِّهم علیک طهِّرنی بطُهرک، وتقبّل صلواتی «6» وحسناتی بقبولٍ حسنٍ، وطیِّب بقیّة حیاتی، وطیِّب‌وفاتی، واحفظنی فی مَنْ اخلّف، واحفظهم ربّ بدعائی، واجعل ذرِّیّتی ذرِّیّةً طیِّبةً تُحیطها بحیاطتک من کلّ ما حُطتَ منه ذرّیّة أولیائک وأهل طاعتک، برحمتک یا أرحم الرّاحمین.
یا مَنْ هو علی کلِّ شی‌ءٍ رقیب، ومن کلِّ سائلٍ قریب، ولکلِّ داعٍ من خلقه مستجیب، أنتَ اللَّه الّذی لا إله إلّاأنت الحیّ القیّوم، الأحد الصّمد، الّذی لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفواً أحد
__________________________________________________
(1)- الأنبیاء: 21/ 87.
(2)- یونس: 10/ 89.
(3)- الصّافّات: 37/ 103.
(4)- مریم: 19/ 3- 4.
(5)- الأنبیاء: 21/ 90.
(6)- [البحار: «صلاتی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 766
وأسألک بالقدرةِ «1» الّتی علوت بها علی عرشک، ورفعت بها سماواتک، وفرشت بها أرضک، وأرسیت بها جبالک، وأجریت بها البحار، وسخّرت بها السّحاب، والشّمس والقمر والنّجوم، واللّیل والنّهار، وخلقت بها الخلائق کلّها.
أسألک بعظمة وجهک الکریم، الّذی أشرقت به السّماوات، وأضاءت به الظّلمات إلّا صلّیت علی محمّد وآل محمّد، وکفیتنی أمر معادی ومعاشی، وأصلحت شأنی کلّه، ولم تکلنی إلی نفسی طرفة عین، وأصلحت أمری وأمر عیالی، وکفیتنی أمرهم، وأغنیتنی وإیّاهم من کنوزک وخزائنک وسعة فضلک، وأنبطت قلبی من ینابیع الحکمة الّتی تنفعنی بها، وتنفع بها من ارتضیت من عبادک، وجعلت لی من المتّقین فی آخرتی إماماً کما جعلت إبراهیم إماماً.
فإنّ بتوفیقک یفوز الفائزون، ویتوب التّائبون، ویعبدک العابدون، وبتسدیدک یسعد الصّالحون المحبّون «2» الخائفون لک، وبإرشادک نجا النّاجون من نارک، وأشفق منها المشفقون من خلقک، وبخذلانک خسر المبطلون، وهلک الظّالمون، وغفل الغافلون.
اللَّهمّ آت نفسی مُناها، أنت ولیّها ومولاها، وأنت خیر مَنْ زکّاها، اللَّهمّ بیِّن لها هُداها، وألهمها فُجورها وتقواها، وأنزلها من الجنان عُلیاها، وطیِّب وفاتها ومحیاها، وأکرم منقلبها ومثواها، ومستقرّها ومأواها، أنت ربّها ومولاها». ثمّ ادع بما أحببت إن شاء اللَّه تعالی.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 532- 534/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 287- 289
وکتب رجل إلی الفقیه یسأله عن الرّجل یزور قبور الأئمّة علیهم السلام هل یجوز أن یسجد علی القبر أم لا؟ وهل یجوز لمَنْ صلّی عند قبورهم أن یقوم وراء القبر قبلة ویقوم عند
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بقدرتک»].
(2)- [البحار: «المخبتون»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 767
رأسه ورجلیه، وهل یجوز أن یتقدّم القبر ویصلِّی ویجعله خلفه أم لا؟
فأجاب: أمّا السّجود علی القبر فلا یجوز فی نافلة ولا فریضة ولا زیارة، بل یضع خدّه الأیمن علی القبر.
وأمّا الصّلاة فإنّها خلفه ویجعله الأمام، ولا یجوز أن یصلِّی بین یدیه لأنّ الأمام لا یتقدّم، ویصلِّی عن یمینه وشماله.
وعن صاحب الزّمان علیه السلام، قال: لا یجوز أن یصلِّی بین یدیه ولا عن یمینه ولا عن شماله، لأنّ الإمام لا یتقدّم ولا یساوی؛ قال الحرّ العاملی: حملت المساوات علی الکراهة.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 375- 376
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 768

نصوص زیاراته علیه السلام‌

ومنها زیارة الغُفیلة وهی الخاصّة فی النّصف من شهر رجب المرجّب‌

فإذا «1» أردتَ ذلک وأتیتَ الصّحن، فادخل فکبِّر اللَّه تعالی ثلاثاً، وَقِف علی القبر وقُل:
السّلامُ عَلَیْکُمْ یا آلَ اللَّه، السّلامُ عَلَیْکُمْ یا صَفوَةَ اللَّه، السّلامُ عَلَیْکُمْ یا سادَةَ السّاداتِ، السّلامُ عَلی لُیُوثَ الغاباتِ، السّلامُ عَلَیْکُمْ یا سُفُنَ النّجاةِ، السّلامُ عَلَیکَ یا أبا عَبْدِ اللَّه الحُسَین، السّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِلْمِ الأنبیاء وَرَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُه. «2»
[السّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّه، السّلامُ عَلَیْکَ یا وَارِثَ نُوحٍ نَبیِّ اللَّه، السّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیمَ خَلِیلِ اللَّه] «2» السّلُام عَلَیْکَ یا وارِثَ إسْماعیلَ ذَبِیحِ اللَّه، السّلامُ علیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلِیم اللَّه، السّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللَّه، السّلامُ علیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حَبِیبِ اللَّه، السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ مُحمّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ عَلیٍّ المُرْتَضی، السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهْراء، السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ خَدِیجةَ الکُبْری، السّلامُ عَلَیْکَ یا شَهیدُ ابن الشّهید، السّلامُ عَلَیْکَ یا قَتِیلُ بن القَتِیل، السّلامُ عَلَیْکَ یا وَلیَّ اللَّهِ وابن وَلیِّه، السّلامُ عَلَیْکَ یا حُجّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجّتِهِ عَلی خَلْقِه.
أشْهَدُ أنّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، وَنَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، «3» وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقِینُ، وَبَرَرْتَ «3» بِوالِدَیْکَ، وَجاهَدْتَ عَدُوّک.
وأشْهَدُ أنّکَ تَسْمَعُ الکَلامَ، وتَرُدُّ الجَوابَ، وأنّکَ حَبِیبُ اللَّهِ وخَلِیلُهُ ونَجِیبُهُ «4» وصَفِیُّهُ وابْنُ صَفِیِّه.
__________________________________________________
(1)- [فی البحار مکانه: «قال الشّیخ المفید نوّر اللَّه ضریحه من الزّیارة المخصوصة زیارة النِّصف من رجب تُسمّی بالغُفیلة، فإذا ...»]. بیان: قوله تُسمّی بالغُفیلة إنّما سُمِّیت بذلک لغفلة عامّة النّاس عن فضلها وحرمانهم عنها.
(2- 2) من خ ل [ولم یرد فی البحار].
(3- 3) خ ل و [البحار]: «وَرُزِئْتَ».
(4)- خ ل: ونَجِیِّهُ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 769
یا مَوْلای «1» وابْنَ مَوْلای «1»، زُرْتُکَ مُشْتاقاً فَکُنْ لی شَفِیعاً إلی اللَّه یا سیِّدی، واسْتَشْفِعُ إلی اللَّهِ بِجَدِّکَ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وبأبِیکَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ وبامِّکَ فاطِمَةَ سَیِّدةِ نِساءِ العالَمینَ، ألا لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ ظالِمِیکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ سالِبِیکَ ومُبْغِضِیکَ مِنَ الأوَّلِینَ والآخِرِینَ، وَصَلّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحمّدٍ وآلِهِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِین.
ثمّ قبِّل الضّریح، وتوجّه إلی قبر «2» علیّ بن الحسین علیهما السلام وزُرْهُ، فقُل:
السّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ ظالِمِیکَ، إنِّی أتَقَرَّبُ إلی اللَّهِ بِزِیارَتِکُمْ وبِمَحَبَّتِکُمْ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ مِنْ أعْدائِکُمْ، والسّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُه.
ثمّ امش حتّی تأتی قبور الشّهداء، فقِف وقُل:
السّلامُ عَلی الأرْواحِ المُنِیخَةِ بِقَبْرِ أبی عبدِ اللَّهِ الحُسَین علیه السلام، السّلامُ عَلَیْکُم یا طاهِرِینَ مِنَ الدَّنَسِ، السّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَهْدِیِّینَ «3»، السّلامُ عَلَیْکُمْ یا أبْرارَ اللَّهِ، السّلامُ عَلَیْکُمْ وَعَلی المَلائِکَةِ الحافِّینَ بِقُبُورِکُمْ أجْمَعِینَ، جَمَعَنا اللَّهُ وإیّاکُمْ فی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ وَتَحْتَ عَرْشِهِ إنّهُ أرْحَمُ الرّاحِمِینَ، والسّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُه. «4»

زیارة العبّاس بن أمیر المؤمنین علیه السلام «4»

فإذا أتیتَ مشهده، فقِف علی باب القبّة، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ، «5» وأنْبِیائِهِ المُرْسَلِینَ، وعِبادِهِ الصّالِحِینَ، وجَمیعِ
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- خ ل و [والبحار]: «یا مهدیّون».
(4- 4) [البحار: «ثمّ امض إلی مشهد العبّاس بن أمیر المؤمنین علیه السلام»].
(5)- [إلی هنا حکاه فی البحار وأضاف: «أقول: بیان: هذه الزّیارة هی الّتی زاره علیه السلام بها جابر الأنصاری رضی الله عنه فی یوم الأربعین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 770
الشُّهداءِ والصِّدِّیقِینَ «1»، الزّاکِیاتُ الطَّیِّباتُ فیما تَغْتَدِی وتَرُوحُ عَلَیْکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنِین.
أشْهَدُ لَکَ بالنَّصِیحَةِ والتَّصْدِیقِ والتَّسْلِیمِ والوَفاءِ لِخَلَفِ النّبِیِّ صلی الله علیه و آله الشّهِیدِ المُرْسَل، والسِّبْطِ المُنْتَجَبِ، والدّلِیلِ العالِمِ، والوَصِیِّ المُبَلِّغِ، والمَظْلُومِ المُهْتَضَمِ «2»، فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وعَنْ أمِیرِ المُؤْمِنِینَ وعَنْ فاطِمَةَ وعَنِ الحَسَنِ والحُسَیْنِ أفْضَلَ الجَزاءِ بِما صَبَرْتَ واحْتَسَبْتَ وأعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، ألا لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنِ اسْتَخَفَّ بِحُرَمَتِکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وبَیْنَ ماءِ الفُراتِ.
أشْهَدُ أنّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ، جِئْتُکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنِینَ وافِداً إلَیْکُم وقَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وأنا لَکُمْ تابِعٌ، ونُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ، مَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ إنِّی بِکُمْ وبِإیابِکُمْ مِنَ المُؤْمِنِینَ، وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الکافِرِینَ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُمْ بالأیْدِی والأ لْسُن.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
السّلامُ عَلَیْکَ أیُّها العَبْدُ الصّالِحُ المُطِیعُ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأمِیرِ المُؤْمِنِینَ والحْسَنِ والحُسَیْنِ علیهم السلام، والسّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ ومَغْفِرَتُهُ [وَرِضْوانُهُ] وعَلی رُوحِکَ [وَبَدَنِکَ].
أشْهَدُ واشٌهِدُ اللَّهَ أنّکَ مَضَیْتَ عَلی ما مَضی بِهِ البَدْرِیُّونَ والُمجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ، والمُناصِحُونَ لَهُ فی جِهادِ أعْدائِهِ، المُبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أوْلِیائِهِ، الذّابُونَ عَنْ أحِبّائِهِ، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجَزاءِ، وأوْفَرَ جَزاءِ أحَدٍ وَفی بِبَیْعَتِهِ للحُسَیْنِ علیه السلام، واسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وأطاعَ وُلاةَ أمْرِهِ.
وأشْهَدُ أنّکَ قَدْ بالَغْتَ فی النّصِیحَةِ، وأعْطَیْتَ غایَةَ الَمجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللَّهُ فی النَّبِیِّینَ والشُّهَداءِ، وَجَعَلَ رَوْحَکَ مَعَ أرْواحِ السُّعَداءِ، وَأعْطاکَ مِنْ جِنانِهِ أوْسَعَها مَنْزِلًا،
__________________________________________________
(1)- خ ل: «والصّالِحینَ».
(2)- خ ل: «المُضْطَهَدِ».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 771
وأفْسَحَها «1» غُرَفاً، وَرَفعَ ذِکْرَکَ فی عِلِّیِّین، وَحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیِّینَ والصِّدِّیقِینَ والشُّهَداءِ والصّالِحِینَ، وَحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً، والسّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُه.
الشّهید الأوّل، المزار،/ 187- 192/ مثله المجلسی، البحار، 98/ 345- 346
وأمّا زیارة أوّل لیلة من رجب ویومه ونصفه:
فقف بعد الاغتسال علی باب قبّته مستقبل القبلة، وسلّم علی النّبیّ وفاطمة والأئمّة علیهم السلام، ثمّ استأذن بما مرّ ذکره وادخل وقف علی ضریحه علیه السلام واستقبل وجهک بوجهه وتجعل القبلة بین کتفیک، وهکذا تفعل فی کلّ زیارة له علیه السلام إذا کانت الزّیارة من قرب، ثمّ کبِّر مائة تکبیرة، وقُل:
السّلامُ علیکَ یا ابن رسولِ اللَّه، السّلامُ علیکَ یا ابن خاتِمَ النّبیِّین، السّلامُ علیک یا ابنَ سیِّد المُرسلین، السّلامُ علیکَ یا ابنَ سیِّد الوصیِّین، السّلامُ علیکَ یا أبا عبداللَّه، السّلامُ علیکَ أ یّها الحسین بن علیّ، السّلامُ علیکَ یا ابن فاطمةَ سیِّدة نساء العالمین، السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللَّه وابن ولیّه، السّلامُ علیکَ یا صفیَّ اللَّه وابن صفیّه، السّلامُ علیکَ یا حجّةَ اللَّه وابن حجّته، السّلامُ علیکَ یا حَبِیبَ اللَّهِ وابن حبیبه، السّلامُ علیکَ سفیرَ اللَّه وابن سفیره، السّلامُ علیکَ یا خازنَ الکتابِ المسطور، السّلامُ علیکَ یا وارثَ التّوراةِ والإنجیلِ والزّبور، السّلامُ علیکَ یا أمینَ الرّحمان، السّلامُ علیکَ یا شریکَ القُرآن، السّلامُ علیکَ یا عمودَ الدِّین، السّلامُ علیکَ یا بابَ حکمةِ ربّ العالمین، السّلامُ علیکَ «2» یا عَیْبَةَ عِلْمِ اللَّهِ «2»، السّلامُ علیکَ یا مَوْضِعَ سرِّ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابن ثارهِ والوِتْرَ الموتُور، السّلامُ علیکَ وعلی الأرْواحِ الّتی حَلّت بفنائک، وأناخَتْ برحلک، بأبی أنتَ وامِّی ونفسی یا أبا عبداللَّه، لقد عظُمتِ المصیبةُ، وجلّتِ الرّزیّةُ بِکَ
__________________________________________________
(1)- خ ل: «أوْسَعَها».
(2- 2) قوله: «یا عیبة علم اللَّه»: العَیْبة: ما یجعل فیه الثِّیاب، قاله الجوهریّ وهو هنا استعارة، والمعنی أ نّه مکان علم اللَّه وموضع سرّه.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 772
علینا وعلی جمیعِ أهلِ الإسْلام، فلعَنَ اللَّهُ امَّةً أسّستْ أساسَ الظُّلْمِ والجورِ علیکُم أهلَ البَیتِ، ولعنَ اللَّهُ امَّةً دَفعتکُم عن مَقامِکُم، وأزالتکُم عن مراتِبِکُم الّتی رتّبکم اللَّهُ فیها، بأبی أنتَ وامِّی ونفسی یا أبا عبداللَّه، لقد اقشعرّتْ لدِمائکُم أظلّةُ العَرْشِ معَ أظلّةِ الخلائق، وبَکَتْکُم السّماءُ والأرْضُ، وسکّانُ الجنانِ والبرِّ والبحرِ، صلّی اللَّهُ علیکَ عَدَدَ ما فی عِلْمِ اللَّهِ، لبّیکَ داعیَ اللَّهِ إنْ کانَ لم یُجِبْکَ بَدَنی عندَ اسْتِغاثَتِکَ، ولِسانی عندَ اسْتِنْصارِکَ، فقد أجابکَ قَلْبِی، وسَمْعِی وبَصَرِی، سُبحانَ ربّنا إن کان وعد ربّنا لَمَفْعُولًا «1»، أشهدُ أ نّکَ طُهرٌ طاهرٌ مُطهَّرٌ من طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ، طَهُرْتَ وطَهُرَتْ بِکَ البِلادُ، وطَهُرَت أرْضٌ أنْتَ فِیها «2»، وطَهُرَ حَرَمُکَ، أشهدُ أ نّکَ أمَرْتَ بِالقِسْطِ والعَدْلِ، ودَعَوْتَ إلیهما، وأ نّکَ صادِقٌ صِدِّیقٌ «3»، صَدَقْتَ فیما دَعَوْتَ إلیه، وأ نّکَ ثارُ اللَّهِ فی الأرْضِ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وعَن جَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ، وعَن أبیکَ أمیرِ المُؤْمِنِینَ، وعَن أخِیکَ الحَسَنِ، ونَصَحْتَ وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ «4»، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقِینَ، فجزاکَ اللَّهُ خیرَ جَزاءِ السّابقین، وصلّی اللَّهُ علیکَ وسلّمَ تسلیماً.
اللَّهُمّ صَلِّ علی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وصَلِّ علی الحُسینِ المظلومِ الشّهیدِ السّعیدِ الرّشیدِ، قَتیلِ العَبَراتِ «5»، وأسِیرِ الکُرُباتِ، صَلاةً نامِیةً زاکِیةً مُبارکةً یَصْعَدُ أوّلُها، ولا یَنْفَدُ آخِرُها، أفْضَلَ ما صَلّیْتَ علی أحَدٍ من أولادِ أنبیائِکَ المُرْسَلِینَ، یا إلهَ العالمینَ.
ثمّ قبِّل الضّریح، وزر علیّ بن الحسین والشّهداء والعبّاس علیهم السلام بما یأتی ذکره فی زیارة یوم عرفة، إن شاء اللَّه تعالی.
الکفعمی، المصباح،/ 491- 492
__________________________________________________
(1)- قال الإمام الطّبرسی فی قوله تعالی: «سُبحانَ ربّنا إن کان وعد ربّنا لمفعولًا»: «إنّ» و «اللّام» دخلت للتأکید، والمعنی أ نّه کان مفعولًا حقّاً ویقیناً.
(2)- خ ل: «بها».
(3)- خ ل: «صَدیقٌ».
(4)- خ ل: «ربّک».
(5)- قوله: «قتیل العبرات»: «العبرات» جمع «عبرة»، وهی الدّمعة، و «استعبر» فلان أی «بکی وسالت عبرته».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 773

نصّ زیارته فی أوّل یوم من شهر رجب المرجّب، ویُزار به فی النّصف من‌شهر شعبان المعظّم «1»

فیما نذکره من لفظ زیارة الحسین علیه السلام فی الأوّل من شهر رجب المرجّب، وفی النّصف من شهر شعبان المعظّم:
إذا «2» أردت ذلک، فاغتسل «3»، والبس أطهر ثیابک، وقف علی باب قبّته علیه السلام مستقبل القبلة وسلّم علی سیِّدنا رسول اللَّه، وعلی أمیر المؤمنین وفاطمة والحسن، «4» وعلیه وعلی الأئمّة من ذرِّیّته «4» صلوات اللَّه علیه وعلیهم أجمعین، ثمّ ادخل «5» وقف عند «5» ضریحه وکبّر اللَّه تعالی مائة مرّة، وقُل:
السّلامُ علیکَ یا ابنَ رسولِ اللَّه، السّلامُ علیکَ یا ابنَ خاتمِ النّبیِّین، «6» السّلامُ علیکَ یا ابنَ سیِّدِ المُرسَلین «6»، السّلامُ علیکَ یا ابنَ سیِّدِ الوصِیِّین، السّلامُ علیکَ یا أبا عبداللَّه، السّلامُ علیکَ یا حُسینَ بنَ علیّ، السّلامُ علیکَ یا ابنَ فاطمةَ «7» سیِّدةِ نساء العالمین.
السّلامُ علیک یا ولیَّ اللَّه وابنَ ولیِّهِ، السّلامُ علیکَ یا صَفیَّ اللَّه وابنَ صفیِّهِ، السّلامُ علیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ وابنَ حُجّتهِ، السّلامُ علیکَ یا حبیبَ اللَّهِ وابنَ حَبیبهِ، السّلامُ علیکَ یا سَفیرَ اللَّهِ وابنَ سَفیرهِ، السّلامُ علیکَ یا خازِنَ الکتابِ المَسْطُورِ.
__________________________________________________
(1)- وهذه هی الزّیارة المعروفة بالرّجبیّة، التی تحتوی علی أسماء الشّهداء علیهم السلام.
(2)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «شرح زیارته فی ذلک الیوم [أوّل رجب] ویزار بها لیلة النّصف من شعبان أیضاً إذا ...»].
(3)- [فی المزار والبحار مکانه: « (قال المفید والسّیّد ابن طاووس رحمة اللَّه علیهما وغیرهما): زیارة أوّل یوم من رجب ولیلته ولیلة النّصف من شعبان، فإذا أردت زیارته علیه السلام فی الأوقات المذکورة فاغتسل ...»].
(4- 4) [فی المزار والبحار: «والحسین والأئمّة»].
(5- 5) [فی مصباح الزّائر والمزار: «وقف علی»، وفی البحار: «علی»].
(6- 6) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7)- [مصباح الزّائر: «فاطمة الزّهراء»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 774
السّلامُ علیکَ یا وارثَ التّوْراةِ والإنْجِیلِ والزَّبُورِ، السّلامُ علیکَ یا أمینَ الرّحمانِ، السّلامُ علیکَ یا شَریکَ القُرْآنِ، السّلامُ علیکَ یا عَمودَ الدِّینِ، السّلامُ علیکَ یا بابَ حِکْمَةِ رَبِّ العالَمینَ «1»، السّلامُ علیکَ یا عَیْبَةَ عِلْمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا مَوْضِعَ سِرِّ اللَّهِ.
السّلامُ علیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابنَ ثارِهِ والوِتْرَ الموتُورَ، السّلامُ علیکَ وعلی الأرْواحِ الّتی حَلّتْ بِفنائِکَ وأناخَتْ بِرَحْلِکَ، بأبی أنتَ وامِّی ونفسی یا أبا عبدِاللَّهِ، لقدْ عظُمَتْ المُصِیبةُ، وجَلّتِ الرّزِیّةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمیعِ أهْلِ الإسْلامِ، فلعنَ اللَّهُ امَّةً أسّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ والجَوْرِ عَلَیْکُم أهْلَ البَیتِ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً دَفَعَتْکُمْ عَن مَقامِکُمْ، وأزالَتْکُمْ عن مراتِبِکُمْ الّتی رَتّبَکُم اللَّهَ فیها.
بأبی أنتَ وامِّی ونفسی یا أبا عبداللَّهِ، أشْهَدُ لقدْ اقْشَعَرَّتْ لِدِمائِکُمْ أظِلّةُ العَرْشِ مَعَ أظِلّةِ الخَلائقِ، وبَکَتْکُم السّماءُ والأرْضُ، وسُکّانُ الجِنانِ والبرِّ والبَحْرِ، صلّی اللَّهُ علیکَ عَدَدَ ما فی عِلْمِ اللَّهِ، لبّیکَ داعِیَ اللَّهِ إنْ کانَ لم یُجِبْکَ بَدَنِی عندَ اسْتِغاثَتِکَ، ولِسانی عندَ اسْتِنْصارِکَ، فقدَ أجابَکَ قَلْبِی وسَمْعِی وبَصَرِی، «سُبْحانَ رَبِّنا إنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا» «2».
أشهدُ أ نّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مُطهَّرٌ، من طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ، فَطَهُرَتْ «3» بِکَ البِلادُ، وَطَهُرَتْ أرْضٌ أنتَ «4» فیها وطَهُرَ حَرَمُک، أشهدُ أنّکَ «4» أمَرْتَ بالقِسْطِ والعَدْلِ، ودَعَوْتَ إلیهما، وأ نّکَ صادِقٌ صِدِّیقٌ صَدَقْتَ «5» فیما دَعَوْتَ إلیهِ، وأ نّکَ ثارُ اللَّهِ فی الأرْضِ.
وأشهدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وعَنْ جَدِّکَ رَسُولِ اللَّهِ، وعَنْ أبِیکَ أمیرِ المُؤْمِنینَ، وعَنْ أخِیکَ الحَسَنِ، ونَصَحْتَ وجاهَدْتَ فی سَبیلِ «6» رَبِّکَ وعَبَدْتَ اللَّهَ «6» مُخْلِصاً حتّی أتاکَ
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی المزار: «السّلام علیکَ یا باب حطّة، الّذی مَنْ دخلهُ کان من الآمنین»].
(2)- الإسراء: 17/ 108.
(3)- [فی المصباح الزّائر والمزار والبحار: «طَهُرَت وطَهُرَت»].
(4- 4) [فی المزار والبحار: «بها وطهّر حرمک، أشهد أ نّک قد»].
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6- 6) [فی المزار والبحار: «اللَّه وعبدته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 775
الیَقِین، فجَزاکَ اللَّهُ خَیْرَ جَزاء السّابقین، وصلّی اللَّهُ علیکَ وسَلَّمَ تَسلیماً.
اللَّهُمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وصَلِّ علی الحُسَینِ المظلُومِ الشّهیدِ الرّشیدِ، قَتیلِ العَبَراتِ، وأسیرِ الکُرُباتِ، صلاةً نامیةً زاکیةً مُبارکةً، یصعَدُ أوّلُها ولا ینفدُ آخِرُها، أفضلَ ما صلّیتَ عَلی أحَدٍ من أولادِ أنبیائِکَ المُرْسَلِینَ یا إلهَ العالَمِینَ.
ثمّ قبِّل الضّریح وضع خدّک الأیمن علیه و «1» الأیسر، ودُر حول الضّریح، فقبِّله من أربع جوانبه.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 341- 343، مصباح الزّائر،/ 291- 293/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 336- 337؛ مثله الشّهید الأوّل، المزار،/ 171- 174
«2» ثمّ امض «2» وقف علی ضریح علیّ بن الحسین علیه السلام مستقبل القبلة، وقُل «3»:
السّلامُ من اللَّهِ، والسّلامُ من ملائکتهِ المُقرّبینَ، وأنبیائِهِ المُرْسَلِینَ، وعبادهِ الصّالحینَ، وجَمیعِ أهْلِ طاعتهِ من أهلِ السّماواتِ والأرضینَ، علی أبی عبداللَّهِ الحُسَین بن علیّ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، السّلام «4» علیکَ یا «4» أوّلَ قتیلٍ من نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ من سُلالةِ إبراهیمَ الخَلیلِ.
صلّی اللَّهُ علیکَ وعَلی أبیکَ إذْ قالَ فیکَ «5»: قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ، یا بُنیّ ما أجْرَأَهُمْ عَلی الرّحْمانِ، وعَلی انْتِهاکِ حُرْمَةِ الرّسُولِ، عَلی الدُّنیا بَعْدَکَ العَفا.
أشهدُ أ نّکَ ابنُ حُجّةِ اللَّهِ وابنُ أمِینهِ، حَکَمَ اللَّهُ «6» عَلی قاتلیکَ وأصْلاهُمْ جَهنّمَ وساءَتْ مَصِیراً، وجَعَلَنا اللَّهُ یومَ القیامةِ من مُلاقیکَ ومُرافقیکَ ومُرافقی جَدِّکَ وأبیکَ وعمِّکَ
__________________________________________________
(1)- [المزار: «ثمّ»].
(2- 2) [فی مصباح الزّائر والبحار: «وامض»].
(3)- [فی المزار مکانه: «زیارة أخری لعلیّ بن الحسین علیه السلام وسائر الشّهداء علی التفصیل، فإذا أردتَ ذلک فقِف علی ضریح علیّ بن الحسین علیهما السلام، مستقبلًا للقبلة وقُل ...»].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر والبحار: «علی»].
(5)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(6)- [أضاف فی المزار: «لک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 776
وأخیکَ وامِّکَ المظلومةِ الطّاهرةِ المُطهّرةِ، أبرأُ «1» إلی اللَّهِ مِمّن قتلکَ وقاتَلَکَ «2»، وأسْألُ اللَّهَ مُرافقتکُم فی دارِ الخُلُودِ، والسّلامُ علیکَ «3» ورحمةُ اللَّهِ وبَرکاتُهُ. «4»
السّلامُ عَلی العبّاسِ بنِ أمیر المُؤمنینَ، السّلامُ عَلی جعفرِ بنِ أمیر المُؤمنینَ «5»، السّلامُ عَلی عبداللَّهِ «6» بنِ أمیر المُؤمنینَ، السّلامُ عَلی أبی بکرٍ بن «7» أمیر المُؤمنینَ، السّلامُ عَلی عُثمان بنِ أمیر المُؤمنینَ.
السّلامُ عَلی القاسمِ بنِ الحَسَنِ «8»، السّلامُ عَلی أبی بکرٍ «9» بن «7» الحسنِ، السّلامُ عَلی عبداللَّهِ «10» بنِ الحسنِ. «11»
السّلامُ عَلی محمّدِ بنِ عبداللَّهِ بنِ جَعفرِ بنِ أبی طالبٍ، السّلامُ عَلی جعفرِ بنِ عَقیلٍ، السّلامُ عَلی عبدالرّحمانِ بنِ عَقیلٍ، السّلامُ عَلی عبداللَّهِ «12» بنِ مُسلمِ «12» بنِ عَقیلٍ، السّلامُ عَلی محمّدِ بن أبی سعیدِ بنِ عَقیلٍ، السّلامُ عَلی عَوْنِ بنِ عبداللَّهِ بنِ جَعفرِ بنِ أبی طالبٍ، «13»
«12» السّلامُ علیکُم أهْلَ بَیتِ المُصْطفی «12»، السّلامُ علیکُم أهْلَ الشُّکْرِ والرِّضا.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «وأبرأ»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [المزار: «علیکم»].
(4)- [أضاف فی المزار: «السّلام علی عبداللَّه بن الحسین الطّفل الرّضیع، لعن اللَّه رامیه، حرملة بن کاهل الأسدیّ وذویه»].
(5)- [أضاف فی المزار: «السّلام علی عبیداللَّه بن أمیر المؤمنین»].
(6)- [البحار: «عبیداللَّه»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
(8)- [مصباح الزّائر: «الحسن بن أمیر المؤمنین»].
(9)- [المزار: «عبداللَّه»].
(10)- [المزار: «عبیداللَّه»].
(11)- [زاد فی البحار: «السّلام علی عبداللَّه بن الحسین»].
(12- 12) [لم یرد فی المزار].
(13)- [زاد فی مصباح الزّائر والمزار: «السّلام علی عبداللَّه بن مسلم بن عقیل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 777
السّلام علیکُم یا أنصارَ اللَّهِ ورجالهِ من أهْلِ الحقِّ والبَلْوی والمجاهدینَ عَلی بَصیرةٍ فی سبیلهِ، أشهدُ أ نّکم کما قالَ اللَّهُ عزّ وجلّ: «وَکَأیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَما ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکانُوا وَاللَّهُ یَحِبُّ الصّابِرِینَ» «1»، فما ضَعُفْتُمْ وما «2» اسْتَکَنْتُم حتّی لقیتُمُ اللَّهَ عَلی سبیلِ الحقِّ ونصرهِ وکلمةِ اللَّهِ التّامّةِ.
صلّی اللَّهُ عَلی «3» أرْواحِکُمْ وأبْدانِکُمْ وسَلّمَ تَسلیماً «4» وفُزْتُمْ، واللَّهِ لَوَدَدْتُ «4» أنِّی کنتُ معکُمْ فأفُوزَ فَوْزاً، «5» أبْشِرُوا بمواعیدِ اللَّهِ الّتی لا خُلْفَ لَها «5» إنّه لا یُخْلِفُ المیعادَ.
أشهدُ أ نّکُمْ النُّجباءُ وسادةُ الشُّهداءِ فی الدُّنیا والآخِرَةِ، وأشهدُ أ نّکُمْ جاهَدْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وقُتِلْتُمْ عَلی مِنهاجِ رَسُولِ اللَّهِ، «6» أنتُم السّابِقُونَ و «6» المجاهِدُونَ، «7» أشهدُ أ نّکُمْ أنصارُ اللَّهِ وأنصارُ رَسولهِ، الحمدُ للَّهِ الّذی صَدَقَکُمْ وعْدَهُ وأراکُم ما تُحبّونَ، والسّلامُ عَلیکُم ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتُه.
ثمّ التفت، «8» فسلّم علی الشّهداء «8»، فقُل:
السّلامُ عَلی سَعیدِ بنِ عبداللَّهِ الحَنَفیّ، السّلامُ عَلی حُرّ «9» بنِ یزیدِ الرِّیاحیّ، السّلامُ عَلی زُهیرِ بنِ القَیْنِ، السّلامُ عَلی حَبیبِ بنِ مُظاهِر «10»، السّلامُ عَلی مُسلمِ بنِ عَوْسَجَةَ، السّلامُ عَلی عَقَبَةِ بنِ سَمْعانٍ، السّلامُ عَلی بُریْرِ بنِ خُضَیْرٍ، السّلامُ عَلی عبداللَّهِ بنِ عُمَیْرٍ.
__________________________________________________
(1)- آل عمران: 3/ 146.
(2)- [فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «ولا»].
(3)- [فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «علیکم وعلی»].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر: «فزتم واللَّه فوزاً عظیماً، وددت»، وفی المزار والبحار: «فزتم واللَّه، (و) لوددت»].
(5- 5) [فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «عظیماً، أبشروا بموعدِ اللَّه الّذی لا خلف له»].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر والبحار: «وأ نّکم السّابقون»، وفی المزار: «وأنتم السّابقون و»].
(7)- [أضاف فی البحار: «و»].
(8- 8) [فی مصباح الزّائر والبحار: «إلی الشّهداء»، وفی المزار: «نحو الشّهداء (رض) فسلِّم علیهم»].
(9)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «جریر»].
(10)- [البحار: «مظهر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 778
السّلامُ عَلی نافِعِ بنِ هِلالِ، السّلامُ عَلی مُنذرِ بنِ المُفضّلِ الجُعْفِیّ، السّلامُ عَلی عَمْرِو ابنِ قُرْظَةَ الأنصاریّ.
السّلامُ عَلی أبی ثُمامةَ الصّائِدیّ، السّلامُ عَلی جَوْنِ مَولی أبی ذَرٍّ الغِفّاریّ، السّلامُ عَلی عبدالرّحمانِ بنِ عبداللَّهِ الأزْدِیّ، السّلامُ عَلی عبدالرّحمانِ وعبداللَّهِ ابْنَی عُرْوَة، السّلامُ عَلی سَیْفِ بنِ الحارِثِ، السّلامُ عَلی مالکِ بنِ عبداللَّهِ الجابرِیّ، السّلامُ عَلی حَنْظَلَةِ بنِ أسْعَد الشّبامیّ «1».
السّلامُ عَلی قاسِمِ «2» بنِ الحارِثِ الکاهِلیّ، السّلامُ عَلی «3» بشر بن عُمر «3» الحضرمیّ، السّلامُ عَلی عابِسِ بنِ شبیب «4» الشّاکریّ، السّلامُ عَلی حَجّاج بن مسروقِ الجُعْفِیّ، السّلامُ عَلی عَمْرِو بنِ خَلَفٍ وسَعیدٍ مَوْلاهُ، السّلامُ عَلی حَسّانِ «5» بنِ الحارِثِ.
السّلامُ عَلی مُجَمّعِ بنِ عبداللَّهِ العائِذِیّ، السّلامُ عَلی نَعَیْمِ بنِ عَجْلانٍ، السّلامُ عَلی عبدالرّحمانِ بنِ یَزید، السّلامُ عَلی «6» عُمَرِ بنِ أبی کَعْب «6».
السّلامُ عَلی سُلیمانِ بنِ عَوْفٍ «7» الحَضْرَمیّ، السّلامُ عَلی قَیْسِ بنِ مُسَهَّرِ الصَّیْداویّ، السّلامُ عَلی عُثمان بنِ فَرْوَةِ الغِفاریّ، السّلامُ عَلی غیلان بنِ عبدالرّحمانِ، السّلامُ عَلی قَیْسِ بنِ عبداللَّهِ الهَمْدانیّ، السّلامُ عَلی عُمَیْرِ «8» بنِ کناد، السّلامُ عَلی جَبَلَةِ بنِ عبداللَّهِ «9»،
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح الزّائر: «الشّامیّ»، وفی المزار: «الشّابیّ»].
(2)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «القاسم»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «بشیر بن عمرو»].
(4)- [المزار: «أبی شبیب»].
(5)- [فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «حیّان»].
(6- 6) [المزار: «عمران بن کعب الأنصاریّ»].
(7)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «عون»].
(8)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «عمر»].
(9)- [المزار: «علیّ الشّیبانیّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 779
السّلامُ عَلی مُسْلِمِ بنِ کناد.
السّلامُ عَلی سُلیمان «1» بنِ سُلیمان الأزْدِیّ، السّلامُ عَلی حَمّاد بنِ حَمّادِ «2» المُرادِیّ، السّلامُ عَلی عامِرِ بنِ مُسْلِمٍ ومَوْلاهُ مُسْلِمٍ، السّلامُ عَلی بَدْرِ بنِ رُقَیْطٍ وابْنَیْهِ عَبدِاللَّهِ وعُبیدِاللَّهِ، السّلامُ عَلی رُمَیْثِ بنِ عُمَر «3»، السّلامُ عَلی سُفْیانِ بنِ مالِکٍ، السّلامُ عَلی زُهَیْرِ بنِ سَیّارٍ «4».
السّلامُ عَلی قاسِطٍ وکرش ابْنَی زُهَیْر، السّلامُ عَلی کَنانَةِ بنِ عَتِیْقٍ، السّلامُ عَلی عامِرِ ابنِ مالکٍ، السّلامُ عَلی مَنِیْعِ بنِ زیاد، السّلامُ عَلی نُعْمان بنِ عَمْروٍ.
السّلامُ عَلی حُلَاس بنِ عَمْرُو، السّلامُ عَلی عامِرِ بنِ خُلَیْدَة، السّلامُ عَلی زائِدَةِ بنِ مُهاجِرِ، السّلامُ عَلی شَبیبِ بنِ عبداللَّهِ النّهْشَلِیّ، السّلامُ عَلی «5» حَجّاجِ بنِ یَزید «5»، السّلامُ عَلی جُوَیْنِ بنِ مالِکِ.
السّلامُ عَلی ضُبَیْعَةِ بنِ عَمْرو، السّلامُ عَلی زُهَیْرِ بنِ بَشیرٍ، السّلامُ عَلی مَسْعُودِ بنِ الحَجّاجِ، السّلامُ عَلی عَمّارِ بنِ حَسّانٍ، السّلامُ عَلی جُنْدَبِ بنِ حُجَیْرٍ، السّلامُ عَلی سُلیمان ابنِ کَثِیْرٍ، السّلامُ عَلی زُهَیْرِ بنِ سُلیمانٍ «6»، السّلامُ عَلی قاسِمِ بنِ حَبِیْبٍ.
السّلامُ عَلی أنَسِ بنِ «7» کاهِلِ الأسَدِیّ «7»، السّلامُ عَلی ضِرْغامَةِ بنِ مالِکٍ، السّلامُ عَلی زاهِرٍ مَوْلی عَمْرِو بنِ الحِمَقِ، السّلامُ عَلی عَبداللَّهِ بنِ یَقْطُر رَضِیعِ الحُسَیْنِ، السّلامُ عَلی مُنْجِحٍ مَوْلی الحُسَیْنِ، السّلامُ عَلی سُوَیْد مولی شاکِرٍ.
__________________________________________________
(1)- [المزار: «سلمان»].
(2)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «الخزاعیّ»].
(3)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «عمرو»].
(4)- [فی المزار: «سیّاب»، وفی البحار: «سائب»].
(5- 5) [المزار: «الحجّاج بن بدر»].
(6)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «سلمان»، وفی المزار: «سلیم»].
(7- 7) [فی مصباح الزّائر والبحار: «الکاهل الأسدیّ، السّلام علی الحرّ بن یزید الرّیاحیّ»، وفی المزار: «کثیر، السّلام علی أنس بن کاهل الأسدیّ، السّلام علی الحرّ بن یزید الرِّیاحیّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 780
السّلامُ عَلیکُمْ أ یُّها الرّبّانیُّونَ، أنتُمْ «1» خِیَرَةُ اللَّهِ «1»، اختارَکُمُ اللَّهُ لأبی عبداللَّهِ علیهِ السّلامُ، وأنتُمْ خاصّتُه «2» اختصّکُم اللَّهُ، أشهدُ أ نّکُم قُتِلْتُم عَلی الدُّعاءِ إلی الحَقِّ وَنَصَرْتُمْ وَوَفَیْتُمْ وَبَذَلْتُمْ مُهَجَکُمْ مَعَ ابنِ رسُولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ، وأنتُمْ سُعَداءُ «3» سُعِدْتُمْ وَفُزْتُمْ بالدّرَجاتِ «4».
فَجَزاکُم اللَّهُ مِن أعْوانٍ وإخْوانٍ خَیْرَ ما جازی مَنْ صَبَرَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ، هَنِیئاً «5» لکُمْ ما اعْطِیْتُمْ وَهَنِیئاً لَکُمْ «6» بما حُیِّیتُمْ «6»، طافَتْ عَلیْکُمْ مِنَ اللَّهِ الرّحْمَةُ وَبَلَغْتُمْ بها شَرَفَ الآخِرَةِ. «7»
فإذا أردت وداعه علیه السلام فقل ما رأیناه فی بعض وداعاته:
السّلامُ علیکَ یا مولایَ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیک یا خالِصَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا قَتِیلَ الظّماءِ، السّلامُ عَلیکَ یا غَرِیبَ الغُرَباءِ، السّلامُ عَلیکَ سلامَ مُودِّعٍ لا سَئِمٍ ولا قالٍ: فإن أمْضِ فلا عن مَلالَةٍ وإن اقِمْ فلا عن سُوءِ ظنٍّ بما وَعَدَ اللَّهُ الصّابرینَ.
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «خیرة»].
(2)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «خاصّة»].
(3)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «السّعداء»].
(4)- [زاد فی مصباح الزّائر والمزار والبحار: «العُلی»].
(5)- [المزار: «وهنیئاً»].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر والبحار: «ما به حبیتم»، وفی المزار: «ما به حیِّیتم»].
(7)- [إلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر والمزار والبحار، وأضافا فی مصباح الزّائر والبحار: «قال علیّ بن موسی بن جعفر بن محمّد بن طاووس الحسنی جامع هذا الکتاب: قد تقدّم عدد الشّهداء فی زیارة عاشوراء بروایة تخالف ما سطّرناه فی هذا المکان ویختلف فی أسمائهم أیضاً، وفی الزّیادة والنّقصان، وینبغی أن تعرف أیّدک اللَّه بتقواه أ نّنا تبعنا فی ذلک ما رأیناه أو رویناه ونقلنا فی کلّ موضع کما وجدناه.
فإذا فرغت وفقک اللَّه ممّا ذکرناه فعد إلی عند رأس الحسین علیه السلام فصلّ صلاة الزّیارة وما بدا لک من الصّلوات وأکثر لنفسک ولوالدیک ولإخوانک من الدّعاء فإنّه یستجاب إن شاء اللَّه تعالی، فإذا أردت وداعه صلوات اللَّه علیه فودّعه ببعض وداعاته المذکورة عقیب ما قدّمناه من زیاراته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 781
لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ، ورَزَقَنِی اللَّهُ العودَ إلی مَشْهَدِکَ والمَقامَ بِفنائِکَ والقِیام فی حَرَمِکَ، وإیّاهُ أسألُ أن یُسْعِدَنی بِکُمْ ویَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 343- 347، مصباح الزّائر،/ 293- 299/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 338- 342؛ مثله المزار، الشّهید الأوّل،/ 176- 181
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 782

دعاء الیوم الثّالث من شهر شعبان المعظّم‌

خرج إلی القاسم بن العلاء الهمذانیّ وکیل أبی محمّد: أنّ مولانا الحسین وُلد یوم الخمیس لثلاث خلون من شعبان، فصمه، وادع فیه بهذا الدّعاء:
اللَّهُمّ إنِّی أسألُکَ بحقِّ المولُودِ فی هذا الیَومِ الموعودِ بشهادتهِ قبلَ استهلالهِ وولادَتهِ، بَکَتْهُ السّماءُ ومَنْ فیها والأرْضُ ومَنْ عَلیها، ولمّا یَطأ لابتیها، قتیلِ العبرةِ وسیِّدِ الاسْرَةِ الممدُوْدِ بالنُّصْرَةِ یومَ الکَرّةِ، المعوّضِ من قَتْلِهِ أنّ الأئمّة من نَسْلِهِ، والشّفاءَ فی تُرْبَتِهِ، والفَوْزَ معهُ فی أوْبَتِهِ، والأوصیاءَ من عِتْرَتِهِ بعدَ قائِمهم وغیبته، حتّی یُدْرِکوا الأوْتارَ، ویَثْأرُوا الثّارَ، ویُرْضُوا الجبّارَ، ویکونوا خیرَ أنصارٍ، صلّی اللَّهُ علیهم مع اختلافِ اللّیلِ والنّهارِ.
اللَّهُمّ فَبِحقِّهِم إلیکَ أتوسَّلُ، وأسألُ سُؤالَ مُقْتَرِفٍ مُعْتَرِفٍ مُسِیْ‌ءٍ إلی نَفْسِهِ ممّا فَرَّطَ فی یَوْمِهِ وأمْسِهِ، یَسْألُکَ العِصْمَةَ إلی مَحَلِّ رَمْسِهِ.
اللَّهُمّ فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وعترتِهِ واحْشُرنا فی زُمْرَتِهِ، وبَوِّءْنا مَعَهُ دارَ الکَرامَةِ ومحلّ الإقامَةِ.
اللَّهمّ وکما أکْرَمْتَنا بمعرفَتِهِ فأکْرِمْنا بِزُلْفَتِهِ، وارْزقنا مُرافَقَتَهُ وسابِقَتَهُ، واجْعَلْنا مِمّن یُسَلِّمُ لأمْرِهِ، ویُکْثِرُ الصّلاةَ علیهِ عندَ ذِکْرِهِ، وعَلی جَمیعِ أوْصِیائِهِ وأهْلِ أصْفِیائِهِ المَمْدُودِینَ منکَ بالعَدَدِ الاثنَیْ عَشَر النّجومِ الزُّهَرِ، والحُجَجِ عَلی جَمیعِ البَشَرِ.
اللَّهمّ وَهَبْ لنا فی هذا الیَوْمِ خَیْرَ مَوْهِبَةٍ، وأنْجِحْ لنا فیه کُلَّ طَلِبَةٍ کما وَهَبْتَ الحُسَینَ لمحمّدٍ جَدِّهِ، وعاذَ فُطْرُسٌ بِمَهْدِهِ، فنحنُ عائِذُونَ بِقَبْرِهِ من بَعْدِهِ، نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ ونَنْتَظِرُ أوْبَتَهُ، آمینَ رَبَّ العالَمِینَ.
ثمّ تدعو بعد ذلک بدعاء الحسین علیه السلام وهو آخر دُعاءٍ دعا به علیه السلام یوم کُوْثِرَ:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 783
اللَّهمَّ مُتعالیَ المَکانِ، عَظِیمَ الجَبَرُوتِ، شَدِیدَ المِحَالِ، غَنِیٌّ عن الخَلائِقِ، عَریضُ الکِبْریاءِ، قادِرٌ عَلی ما تَشاء، قَریبُ الرّحْمَةِ، صادِقُ الوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ البَلاءِ، قَریبٌ إذا دُعِیتَ، مُحِیطٌ بما خَلَقْتَ، قابِلُ التّوبةِ لمَنْ تابَ إلیکَ، قادِرٌ عَلی ما أرَدْتَ، ومُدْرِکٌ ما طَلَبْتَ، وشَکُورٌ إذا شُکِرْتَ، وذَ کُورٌ إذا ذُ کِرْتَ.
أدْعُوکَ مُحْتاجاً، وأرْغَبُ إلیکَ فَقِیراً، وأفْزَعُ إلیکَ خائِفاً، وأبْکِی إلیکَ مَکْرُوباً، وأسْتَعِینُ بِکَ ضَعِیفاً، وأتوکّلُ علیکَ کافِیاً، احْکُمْ بَیْنَنا وبَیْنَ قَوْمِنا، فإنّهم غَرُّونا، وخَدَعُونا، وخَذَلُونا، وغَدَرُوا بِنا، وقَتَلُونا، ونحنُ عِتْرَةُ نَبِیِّکَ، ووَلدُ حَبِیبِکَ مُحمّدِ بنِ عبدِ اللَّهِ الّذی اصْطَفَیْتَهُ بالرِّسالَةِ، وائْتَمَنْتَهُ عَلی وَحْیِکَ، فاجْعَلْ لَنا من أمْرِنا فَرَجاً ومَخْرَجاً، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ. «1»
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 572- 573
__________________________________________________
(1)- [راجع: «21/ سنن یوم ولادة الحسین علیه السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 784

زیارة النِّصف من شهر شعبان‌

سالم بن عبدالرّحمان، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: من بات لیلة النّصف من شعبان بأرض کربلاء، فقرأ «1» ألف مرّة «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ»، «2» ویستغفر اللَّه «2» ألف مرّة، و «3» یحمد اللَّه «3» ألف مرّة، ثمّ یقوم فیصلِّی أربع رکعات یقرأ فی کلّ رکعة ألف مرّة (آیة الکرسیّ)، وکّل اللَّه تعالی به ملکین یحفظانه من کلِّ سوء و «4» من شرِّ کلّ شیطان و «4» سلطان، ویکتبان له حسناته ولا تکتب «5» «6» علیه سیِّئة، ویستغفران له ما «7» داما معه «6».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 181 رقم 8/ عنه: الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 590؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 338؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 368؛ المجلسی، البحار، 98/ 342؛ مثله الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 152
ونقلت من خطّ الشّیخ أبی الحسن محمّد بن هارون أحسن اللَّه توفیقه ما ذکر أ نّه حذف إسناده قال: ومن صلاة لیلة النّصف من شعبان عند قبر سیِّدنا أبی عبداللَّه الحسین ابن علیّ صلوات اللَّه علیهما أربع رکعات، یقرأ «8» فی کلِّ رکعة (فاتحة الکتاب) خمسین مرّة: «9» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» خمسین مرّة ویقرأهما «9» فی الرّکوع عشر مرّات، وإذا استویت من الرّکوع مثل ذلک وفی السّجدتین وبینهما مثل ذلک، کما تفعل فی صلاة التّسبیح «10»، وتدعو
__________________________________________________
(1)- [الإقبال: «یقرأ»].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد: «واستغفر اللَّه»، وفی الوسائل: «ویستغفر»].
(3- 3) [فی مصباح المتهجّد والأسرار: «یحمده»].
(4- 4) [فی الإقبال والوسائل: «من کلّ شیطان و»، وفی الأسرار: «کلّ شیطان وکلّ»].
(5)- [فی الإقبال والبحار: «لا یکتب»].
(6- 6) [فی الوسائل والأسرار: «له سیِّئة ویستغفرون له ما دام معه (معهم)»].
(7)- خ ل: «ما شاء اللَّه».
(8)- [البحار: «تقرأ»].
(9- 9) [البحار: «وتقرأهما»].
(10)- هی صلاة جعفر الطّیّار علیه السلام، حیث یکرّر ذکرها فی کلٍّ من الرّکوع والسّجود.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 785
«1» بعدها وتقول «1»: أنْتَ اللَّهُ الّذِی اسْتَجَبْتَ لآدَمَ وحَوّاءَ حینَ قالا: «رَبَّنا ظَلَمْنا أ نْفُسَنا وَإنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الخاسِرِینَ» «2»
، وناداکَ نوحٌ فاسْتَجَبْتَ لَهُ ونَجَّیْتَهُ وآلَهُ مِن الکَرْبِ العَظیمِ، وأطفأتَ نارَ نمرودَ عن خلیلِکَ إبراهیمَ فجعلتَها علیهِ بَرْداً وسَلاماً.
وأنْتَ الّذِی اسْتَجَبْتَ لأیّوبَ حینَ ناداکَ: «أنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأنْتَ أرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» «3» فکشفتَ ما بهِ مِن ضُرٍّ وآتَیْتَهُ أهْلَهُ ومَثلَهُم معهُم رَحمةً من عندکَ وذِکری لُاولی الألبابِ، وأنتَ الّذِی اسْتَجَبْتَ لذِی النُّونِ حینَ ناداکَ فی الظُّلُماتِ: «أنْ لا إلهَ إِلَّا أنْتَ‌سُبْحانَکَ إنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ» «4»
، فنجّیْتَهُ من الغَمِّ.
وأنْتَ الّذِی اسْتَجَبْتَ لمُوسی وهارُونَ دَعْوَتهما حینَ قُلتَ: «قَدْ اجِیبَتْ دَعْوَتُکُما» «5»
وأغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وقَوْمَه، وغَفَرْتَ لداوودَ ذَنْبَهُ، ونَبَّهْتَ قَلْبَهُ وأرْضَیْتَ خَصْمَهُ «6» رَحْمَةًمِنْکَ وذِکْری «6».
وأنْتَ الّذِی فَدَیْتَ الذّبیحَ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ حینَ أسْلَما وتَلَّهُ لِلْجَبِینِ، فنادَیْتَهُ بالفَرَجِ «7» والرَّوْحِ.
وأنْتَ الّذِی ناداکَ زکریّا نِداءً خَفِیّاً، قال: «رَبِّ إنِّی وَهَنَ العَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأسُ شَیْباً وَلَم أکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً» «8»
، وقلت: «وَیَدْعُونَنا رَغَباً وَرَهَباً وَکانُوا لَنا خاشِعِینَ» «9»
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «بعدهما فتقول»].
(2)- الأعراف: 7/ 23.
(3)- الأنبیاء: 21/ 83.
(4)- الأنبیاء: 21/ 87.
(5)- یونس: 10/ 89.
(6- 6) [البحار: «منک»].
(7)- [البحار: «بالفرح»].
(8)- مریم: 19/ 4.
(9)- الأنبیاء: 21/ 90.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 786
وأنت الّذِی اسْتَجَبْتَ للّذِینَ آمَنُوا وعَمِلُوا الصّالِحاتِ لِتَزیدَهُمْ من فَضْلِکَ، رَبِّ فلا تَجْعَلْنِی أهونَ الرّاغِبِینَ إلیکَ، واسْتَجِبْ لِی کَما اسْتَجَبْتَ لَهُمْ بِحَقِّهِم عَلَیْکَ، و «1» طَهِّرْنی وتَقَبَّلْ صَلاتِی وحَسَناتِی، وطَیِّبْ بَقیّةَ حَیاتی، وطَیِّبْ وَفاتی، واخْلُفْنِی فیمَنْ أخْلُف واحْفَظْهُمْ رَبِّ بِدُعائِی، واجْعَلْ ذُرِّیّتی ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً تَحُوطُها بِحیاطَتِکَ من کُلِّ ما حُطْتَ منهُ ذُرِّیَّةَ أوْلیائِکَ «2» وأهْلِ طاعَتِکَ «2»، بِرَحْمَتِکَ «3» یا رَحِیْمُ، یا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ، وَهُوَ «1» عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ رَقِیبٌ، ومِن کُلِّ سائِلٍ قَرِیبٌ، و «4» من کُلِّ «4» داعٍ من خَلْقِهِ مُجِیبٌ.
أنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنْتَ الحَیُّ القَیُّومُ، الأحَدُ الصَّمَدُ الّذِی «1» لَمْ یَلِدْ ولَمْ یُولَدْ ولَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أحَدٌ، تَمْلِکُ القُدْرَةَ الّتی عَلَوْتَ بِها فَوْقَ عَرْشِکَ، ورَفَعْتَ بِها سَماواتِکَ، وأرْسَیْتَ بِها جِبالَکَ، وفَرَشْتَ بِها أرْضَکَ، وأجْرَیْتَ بِها الأنهارَ، وسَخّرْتَ بِها السّحابَ والشّمْسَ والقَمَرَ واللّیلَ والنّهارَ، وخَلَقْتَ بِها الخَلائِقَ.
أسْألُکَ بِعَظَمَةِ وَجْهِکَ الکَریمِ الّذِی أشْرَقَتْ بِهِ السّماواتُ وأضاءَتْ بهِ الظُّلُماتُ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلَ محمّدٍ، وأنْ تَکْفِیَنِی أمْرَ مَن یُعادِیْنِی وأمْرَ مَعادِی ومَعاشِی.
وأصْلِحْ یا ربِّ شَأْنِی ولا تَکِلْنِی إلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ، وأصْلِحْ أمْرَ وَلَدِی وعِیالِی، وأغْنِنِی وإیّاهُمْ مِن خَزائِنِکَ وَسَعَةِ رِزْقِکَ وَفَضْلِکَ، وارْزُقْنِی الفِقْهَ «5» فی دِیْنِکَ، وانْفَعْنِی بما نَفَعْتَ بهِ مَن ارْتَضَیْتَ مِن عِبادِکَ، واجْعَلْنِی للمُتَّقِینَ إماماً کما جَعَلْتَ إبْراهیمَ، فإنّ بِتَوْفِیقِکَ یَفُوزُ المُتّقونَ ویَتُوبُ التّائِبُونَ ویَعْبُدُکَ العابِدُونَ، وبِتَسْدِیدِکَ وإرْشادِکَ نجا الصّالِحُونَ «6».
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- یا أرحم الرّاحمین (خ ل).
(4- 4) [البحار: «لکلّ»].
(5)- [البحار: «العفّة»].
(6)- [زاد فی البحار: «من النّار»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 787
اللَّهمّ آتِ نَفْسِی تَقْواها وأنْتَ وَلِیُّها ومَوْلاها، وأنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکّاها.
اللَّهمّ بَیِّنْ لَها رَشادَها وتَقْواها ونَزِّلها من الجِنانِ أعْلاها، وطَیِّبْ وَفاتَها ومَحْیاها، وأکْرِمْ مُنْقَلَبَها ومَثْواها ومُسْتَقَرّها ومَأْواها، أنْتَ رَبُّها ومَوْلاها.
اللَّهمّ اسْمَعْ واسْتَجِبْ بِرَحْمَتِکَ ومَنْزِلَة «1» مُحمّدٍ وعَلیٍّ وفاطِمَةَ والحَسَنَ والحُسَیْنِ، وعَلیّ بنِ الحُسَیْنِ ومُحمّدِ بنِ عَلیٍّ، وجَعْفَرِ بنِ مُحمّدٍ ومُوسی بنِ جَعْفَرٍ، وعَلیِّ بنِ مُوسی ومُحمّدِ بنِ عَلیٍّ وعلیِّ بنِ مُحمّدٍ والحَسَنِ بنِ عَلیّ، والحُجّةِ القائمِ صَلواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ، وعَلَیْهِم عِنْدَکَ، وبِمَنْزِلَتِهِمْ لَدَیْکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 347- 350/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 98/ 342- 344
وأمّا زیارة نصف شعبان فهی للحسین علیه السلام، فتزوره فی لیلة نصفه ویومه بما سنذکر، وکذا تزور المهدیّ علیه السلام، لأنّه علیه السلام ولد فی هذه اللّیلة بما مرّ ذکره آنفاً، فتقول ما روی عن الصّادق علیه السلام بعد الغسل والاستیذان والتّکبیر مائة:
الحمدُ للَّهِ العَلیِّ العَظیمِ، والسّلامُ علیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالِحُ الزّکِیُّ، اوْدِعُکَ شَهادةً مِنِّی لَکَ تُقَرِّبُنِی إلیکَ فی یَومِ شَفاعَتِکَ، أشْهَدُ أ نّکَ قُتِلْتَ ولم تَمُتْ بَلْ بِرَجاءِ حَیاتِکَ حَیِیَتْ «3» قُلُوبُ شِیعَتِکَ، وبِضِیاءِ نُوْرِکَ اهْتَدی الطّالِبُونَ إلَیْکَ، وأشْهَدُ أ نّکَ نُوْرُ اللَّهِ الّذِی لم یُطْفَأ ولا یُطْفأُ أبَداً، وأ نّکَ وَجْهُ اللَّهِ الّذِی لم یَهْلِکْ ولا یَهْلِکُ «4» أبَداً، وأشْهَدُ أنّ هذهِ‌التُّرْبَةَ تُرْبَتُکَ، وهذا الحَرَمَ حَرَمُکَ، وهذا المَصْرَعَ مَصْرَعُ بَدَنِکَ، لا ذَلیلٌ واللَّهُ مُعِزُّکَ، ولا مَغْلُوبٌ واللَّهُ ناصِرُکَ، هذهِ شَهادَةٌ لی عِنْدَکَ إلی یَوْمِ قَبْضِ رُوْحِی بِحَضْرَتِکَ، والسّلامُ عَلَیْکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتُه
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بمنزلة»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 88/ 191].
(3)- خ ل: «حَیَّت».
(4)- خ ل: «لم یُهلَکَ ولا یُهْلَکُ».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 788
ثمّ قل ما روی عن الهادی علیه السلام:
السّلامُ علیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ، وشاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ عَلیّ المُرتَضی، السّلامُ علیکَ یا ابنَ فاطِمَةَ الزّهْراءِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ حتّی أتاکَ الیَقِینُ، فصلّی اللَّهُ عَلیکَ حَیّاً ومَیِّتاً.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی القبر، وقُل:
أشْهَدُ أ نّکَ عَلی بَیِّنةٍ مِن رَبِّکَ، جِئْتُکَ مُقِرّاً بالذّنُوبِ لِتَشْفَعَ لِی عِنْدَ رَبِّکَ یا ابنَ رَسُولِ اللَّه.
ثمّ سلِّم علی الأئمّة علیهم السلام بأسمائهم واحداً واحداً، وقُل:
أشْهَدُ أ نّکُم حُجَّةُ اللَّهِ، فاکْتبْ لی یا مَوْلای عِنْدَکَ مِیثاقاً وَعَهْداً أنِّی أتَیْتُکَ اجَدِّدُ المِیثاقَ، فاشْهَدْ لِی عندَ رَبِّکَ إنّکَ أنْتَ الشّاهِدُ.
ثمّ زره بالزّیارة الّتی مرّ ذکرها فی أوّل رجب، ثمّ زر علیّ بن الحسین والشّهداء والعبّاس علیهم السلام بما سنذکره إن شاء اللَّه تعالی فی زیارة عرفة، ثمّ صلّ عند رأسه رکعتین، وقُل بعدهما ما مرّ فی زیارة عاشورا.
الکفعمی، المصباح،/ 498- 499
البلد الأمین: رُوی عن الصّادق علیه السلام فی زیارة الحسین علیه السلام، قال: تقف علی القبر وتقول:
الحمدُ للَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ، والسّلامُ عَلیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالِحُ الزّکیُّ، اوْدِعُکَ شهادَةً مِنِّی لَکَ تُقَرِّبُنی إلیکَ فی یومِ شَفاعَتِکَ، أشْهَدُ أ نّکَ قُتِلْتَ ولم تَمُتْ، بَلْ بِرجاءِ حَیاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوبُ شِیعَتِکَ، وبِضِیاءِ نُورِکَ اهْتَدی الطّالِبُونَ إلَیْکَ، وأشْهَدُ أ نّکَ نُوْرُ اللَّهِ الّذِی لم یُطْفأْ ولا یُطْفأْ أبَداً، وأ نّکَ وَجْهُ اللَّهِ الّذِی لم یَهْلِکْ ولا یَهْلِکُ أبَداً، وأشْهَدُ أنّ هذهِ التُّربةَ تُرْبَتُکَ، وهذا الحَرَمَ حَرَمُکَ، وهذا المَصْرَعَ مَصْرَعُ بَدَنِکَ، لا ذَلِیلَ واللَّهِ مُعِزُّکَ، ولا مَغْلُوبَ واللَّهِ ناصِرُکَ، هذهِ شَهادَةٌ لِی عِنْدَکَ إلی یَومِ قَبْضِ رُوحِی بِحَضْرَتِکَ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتُه. المجلسی، البحار، 98/ 342 رقم 2
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 789

زیارة الحسین علیه السلام فی شهر رمضان المبارک ولیالی القدر وفی العیدین: الفطر والأضحی‌

وأمّا زیارة الحسین علیه السلام فی لیلة النّصف من شهر رمضان:
فقد قدّمنا فی أوائل کتابنا هذا روایة بذلک.
وروینا بإسنادنا روایة أخری، وصلاة عشر رکعات.
عن أبی المفضّل الشّیبانیّ بإسناده من کتاب علیّ بن عبدالواحد النّهدیّ فی حدیث، یقول فیه عن الصّادق علیه السلام أ نّه قیل له: فما تری لمن «1» حضر قبره- یعنی الحسین علیه السلام- لیلة النّصف من شهر رمضان؟ فقال:
بخٍّ بخٍّ، من صلّی عند قبره لیلة النّصف من شهر رمضان عشر رکعات من بعد العشاء من غیر صلاة اللّیل، یقرأ فی کلّ رکعة ب (فاتحة الکتاب) و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» عشر مرّات، واستجار باللَّه من النّار، کتبه اللَّه عتیقاً من النّار، ولم یمت حتّی یری فی منامه ملائکة یُبشِّرونه بالجنّة وملائکة یؤمِّنونه من النّار.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 294/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 5/ 176؛ المجلسی، البحار، 98/ 349
فضل المهاجرة إلی الحسین صلوات اللَّه علیه فی العشر الأواخر من شهر رمضان:
روینا ذلک بإسنادنا إلی أبی المفضّل، قال: أخبرنا علیّ بن محمّد بن بندار القمی إجازة، قال: حدّثنی یحیی بن عمران الأشعریّ، عن أبیه، عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر، قال:
سمعت الرّضا علیّ بن موسی علیهما السلام یقول: عمرة فی شهر رمضان تعدل حجّة، «2» واعتکاف
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «فیمن»].
(2) (2*) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 790
لیلة فی شهر رمضان یعدل حجّة (2*)، واعتکاف لیلة فی مسجد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله وعند قبره یعدل حجّة وعمرة، ومَنْ زار الحسین علیه السلام یعتکف عنده «1» العشر الغوابر من شهر رمضان، فکأ نّما اعتکف عند قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله، ومَنْ اعتکف عند قبر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله کان ذلک أفضل له من حجّة وعمرة بعد حجّة الإسلام.
قال الرّضا علیه السلام: ولیحرص مَنْ زار الحسین علیه السلام فی شهر رمضان أ لّایفوته لیلة الجهنیّ عنده، وهی لیلة ثلاث وعشرین، فإنّها اللّیلة المرجوّة، قال: وأدنی الاعتکاف ساعة بین العشائین، فمن اعتکفها فقد أدرک حظّه- أو قال: نصیبه- من لیلة القدر.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 1/ 358/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 151
الزّیارة المختصّة بهذه اللّیلة [لیلة القدر]، ویُزار بها فی العیدین:
إذا أردت ذلک فاغتسل والبس أطهر ثیابک، وقف علی قبره واجعل «2» القبلة بین کتفیک، وقُل «3»:
السّلامُ علیکَ یا ابنَ رسولِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابنَ أمیرِ المُؤمنینَ، السّلامُ علیکَ یا ابنَ الصِّدِّیقةِ الطّاهِرَةِ «4» سَیِّدةِ نساءِ العالمینَ، السّلامُ علیکَ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ ورَحْمةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ.
أشهدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتیتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهَیْتَ عن المُنْکَرِ، وتَلَوْتَ الکِتابَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وصَبَرْتَ عَلی الأذی فی جَنْبِهِ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «عند»].
(2)- [فی البحار مکانه: «وقال المفید والسّیِّد الشّهید رحمهم الله: من الزّیارات المخصوصة زیارة لیلة القدر ویومی العیدین، فإذا أردتَ زیارته علیه السلام فی الأوقات المذکورة، فأتِ مشهده المُقدّس بعد أن تغتسل وتلبس أطهر ثیابک، فإذا وقفت علی قبره فاستقبله بوجهک واجعل ...»].
(3)- [فی المزار مکانه: «ومنها زیارة لیلة القدر والعیدین: فإذا أردتَ ذلک، فادخل، وقف علی ضریحه علیه السلام، وقُل ...»].
(4)- [فی المزار والبحار: «فاطمة الطّاهرة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 791
مُحْتَسِباً حتّی أتاکَ الیَقِینَ.
أشهدُ أنّ الّذِینَ خالَفُوکَ وحارَبُوکَ و «1» خَذَلُوکَ والّذِینَ قَتَلُوکَ مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النّبیِّ الامِّیِّ، وقَدْ خَابَ مَنِ افْتَری.
لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمِینَ لَکُم مِنَ الأوّلینَ والآخِرِیْنَ وضاعَفَ عَلیهِمُ العَذابُ الألِیْمُ.
أتَیْتُکَ یا مَوْلایَ یا ابنَ رسولِ اللَّهِ زائِراً عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالِیاً لأوْلِیائِکَ، مُعادِیاً لأعْدائِکَ، مُسْتَبْصِراً بِالهُدی الّذِی أنْتَ علیهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، فاشْفَعْ لی عِنْدَ رَبِّکَ.
ثمّ انکبّ «2» علی القبر و «3» تضع خدّک علیه وتتحوّل إلی عند «4» الرّأس وتقول «3»:
السّلامُ علیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فِی «5» خَلْقِهِ و «5» أرْضِهِ وسَمائِهِ، صلّی اللَّهُ عَلی رُوحِکَ «6» وَجَسَدِکَ الطّاهِرِ، وعلیکَ السّلامُ یا مَوْلایَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ. «7»
وتنکبّ علی القبر وتقبِّله، وتضع خدّک علیه، وتنحرف إلی عند الرّأس، فتصلِّی رکعتین للزّیارة، وتصلّی بعدهما ما تیسّر لک.
ثمّ تتحوّل إلی عند الرّجلین، فتزور علیّ بن الحسین صلوات اللَّه علیه، وتقول «7»:
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی المزار والبحار: «الّذین»].
(2)- [المزار: «تنکبّ»].
(3- 3) [البحار: «ضع خدّک علیه وتحوّل إلی عند الرّأس، وقُل»].
(4)- [لم یرد فی المزار].
(5- 5) [لم یرد فی المزار والبحار].
(6)- [زاد فی المزار والبحار: «الطّیِّب»].
(7- 7) [فی المزار: «ثمّ تنکبّ علی القبر وتُقبِّله وتضع خدّک علیه، ثمّ تنحرف إلی عند الرّأس، فتُصلِّی رکعتین، ثمّ تتحوّل إلی عند الرِّجلین فتزور علیّ بن الحسین علیهما السلام، وقُل»، وفی البحار: «ثمّ انکبّ علی القبر وقبِّله وضع خدّک علیه وانحرف إلی عند الرّأس، فصلِّ رکعتین للزّیارة، وصلِّ بعدهما ما تیسّر، ثمّ تحوّل إلی عند الرِّجلین وزر علیّ بن الحسین صلوات اللَّه علیه، وقُل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 792
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وابنَ مَوْلایَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ «1»، وضاعِفْ عَلَیْهِم العَذابَ الألِیْمَ. «2» وتدعو بما ترید. «3» وتزور «2» الشّهداء منحرفاً من عند الرِّجلین إلی القبلة «3»، وتقول «4»:
السّلامُ عَلیکُمْ أ یُّها الصِّدِّیقُونَ، السّلامُ عَلیکُمْ أ یُّها الشُّهَداءُ الصّابِرُونَ، أشْهَدُ أ نّکُمْ جاهَدْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ «5»، وصَبَرْتُمْ علی الأذَی فی جَنْبِ اللَّهِ، ونَصَحْتُمْ للَّهِ ولِرَسُولِهِ حتّی أتاکُمْ الیَقِینُ، أشْهَدُ أ نّکُمْ أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکُمْ تُرْزَقُونَ، فَجَزاکُمُ اللَّهُ عَنِ الإسْلَامِ وأهْلِهِ أفْضَلَ جَزاءَ المُحْسِنِینَ، وجَمَعَ «6» بَیْنَنا وبَیْنَکُم فی مَحَلِّ النَّعِیْمِ. «7»
ثمّ «8» تمضی إلی عند «8» العبّاس بن أمیر المؤمنین علیهما السلام، فإذا وقفت علیه، فقُل «7»:
السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ أمیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالِحُ المُطیعُ للَّهِ ولِرَسُولِهِ، أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ جاهَدْتَ ونَصَحْتَ وصَبَرْتَ حتّی أتاکَ الیَقینُ، لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمینَ لَکُمْ مِنَ الأوّلِینَ والآخِرِینَ وألْحَقَهُمْ بِدَرَکِ الجَحِیْم. «9»
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 325- 328/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 350- 351؛ مثله الشّهید الأوّل، المزار،/ 193- 194
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی المزار: «ولعنَ اللَّه مَنِ استخفّ حرمتک»].
(2- 2) [البحار: «وادع بما ترید، ثمّ زر»].
(3- 3) [المزار: «ثمّ تزور الشّهداء»].
(4)- [فی المزار: «فتقول»، وفی البحار: «فقل»].
(5)- [أضاف فی المزار: «حقّ جهاده»].
(6)- [البحار: «جمعَ اللَّه»].
(7- 7) [المزار: «وتقول فی زیارة العبّاس علیه السلام»].
(8- 8) [البحار: «امض إلی مشهد»].
(9)- [أضاف فی البحار: «قال مؤلِّف المزار الکبیر: زیارة مختصرة یُزار الحسین علیه السلام بها فی لیلة القدر وفی العیدین بالإسناد عن أبی عبداللَّه الصّادق جعفر بن محمّد علیهما السلام، قال: إذا أردت زیارة أبی عبداللَّه علیه السلام، فلتأت مشهده بعد أن تغتسل وتلبس أطهر ثیابک، وساق الزّیارات نحواً ممّا مرّ، إلی قوله: بدرک الجحیم، ثمّ قال: ثمّ یصلّی فی مسجده تطوّعاً ما أراد وینصرف»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 793
إذا أردت زیارته علیه السلام فی هذه اللّیلة [لیلة عید الفطر] أو فی عید الأضحی، فقم عند باب القبّة، وأومئ بطَرْفِکَ نحو القبر وقل مستأذناً:
یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، عبُدکَ «1» وابنُ أمَتِکَ الذّلیلُ بینَ یَدَیْکَ، والمُصَغَّرُ فی عُلُوِّ قَدْرِکَ، والمُعْتَرِفِ بِحَقِّکَ، جاءکَ مُسْتَجِیراً بِکَ، قاصِداً إلی حَرَمِکَ، مُتوجِّهاً إلی مَقامِکَ، مُتَوسِّلًا إلی اللَّهِ تعالی بِکَ، أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ؟ أ أدْخُلُ یا وَلیَّ اللَّهِ؟ أ أدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ المُحْدقِینَ بِهذا الحَرَمِ، المُقِیمِیْنَ فی هذا المَشْهَدِ؟
فإن خشع قلبک ودمعت عینک «2» فهو علامة القبول والإذن «2»، فأدْخِلْ رجلک الیمنی وأخِّر «3» الیسری، وقُل: بسمِ اللَّهِ وباللَّهِ وفی سَبیلِ اللَّهِ وعلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ، اللَّهُمَّ أنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبارَکاً وأنْتَ خَیْرُ المُنْزِلِینَ.
ثمّ قُل:
اللَّهُ أکبرُ کَبِیراً، والحمدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحَمْدُ للَّهِ الفَرْدِ الصَّمَدِ، الماجِدِ الأحَدِ، المُتَفَضِّلِ المَنّانِ، المُتطوِّلِ الحنّانِ، الّذِی مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لی زِیارَةَ مَوْلایَ بإحْسانِهِ، ولم یَجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنُوعاً، ولا عَنْ ذِمَّتِهِ مَدْفُوعاً، بَلْ تَطَوَّلَ ومَنَحَ.
ثمّ ادخل، فإذا «4» توسّطتَ و «4» صرتَ حذاء القبر فقم حذاءَه بخشوع «5» وبکاء وتضرّع وقُل:
__________________________________________________
(1)- [فی المزار مکانه: «زیارة لیلة الفطر وعید الأضحی، فإذا أردتَ ذلک فقِف علی باب القبّة وأوم بطرفک نحو القبر مستأذناً، وقُل: یا مولای یا أبا عبداللَّه، یا ابن رسول اللَّه، عبدکَ وابن عبدِک ...»، وفی البحار: «قال المفید والسّیِّد والشّهید رضی اللَّه عنهم: إذا أردتَ زیارته فی اللّیلتین المذکورتین فقف علی باب القبّة وارم بطرفک نحو القبر مستأذناً، فقُل: یا مولای یا أبا عبداللَّه یا ابن رسول اللَّه، عبدک ...»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «قبل»].
(4- 4) [لم یرد فی المزار].
(5)- [البحار: «بخضوع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 794
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ أمینِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلِیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ- صلّی اللَّه علیهِ وآلهِ- حَبیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عَلیٍّ حُجَّةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصِیُّ البَرُّ التَّقِیُّ.
السّلامُ علیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ، أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ حتّی اسْتُبِیحَ حَرَمُکَ وقُتِلْتَ مَظْلُوماً.
ثمّ «1» قم عند رأسه «1» خاشعاً قلبک، دامعة عینک، ثمّ قل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ «2»
سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ «3» سَیِّدةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا بَطَلَ المُسْلِمِینَ.
یا مَوْلایَ، أشْهَدُ أ نّکَ کُنْتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ، والأرْحامِ المُطهَّرَةِ «4»، لم تُنَجِّسْکَ الجاهلیّةُ بأنْجاسِها، ولم تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمّاتِ ثِیابِها، وأشْهَدُ أ نّکَ مِنْ دَعائِمِ‌الدِّینِ، وأرْکانِ المُسْلِمینَ، ومَعْقِلِ المُؤْمِنینَ، وأشْهَدُ أ نَّکَ الإمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ، الهادِیُ المَهْدِیُّ، وأشْهَدُ أنّ الأئِمّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وأعْلَامُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی أهْلِ الدُّنْیا.
ثمّ «5» تنکبّ علی القبر وتقول «5»:
__________________________________________________
(1- 1) [المزار: «عن الرّأس»].
(2)- [المزار: «ابن أمیر المؤمنین»].
(3)- [المزار: «فاطمة الزّهراء»].
(4)- [المزار: «الطّاهرة المُطهّرة»].
(5- 5) [فی المزار: «تنکبّ علی القبر، ثمّ تقول»، وفی البحار: «انکبّ علی القبر، وقُل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 795
إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، یا مَوْلایَ أنا مُوالٍ لِوَلِیِّکُم، ومُعادٍ لِعَدُوِّکُم، «1» وبإیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرائِعِ «2» دِینِی وخَواتَیْمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لِقَلْبِکُم سِلْمٌ، وأمْرِی لأمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، یا مَوْلایَ، أتَیْتُکَ خائِفاً فآمِنِّی، وأتَیْتُکَ مُسْتَجِیراً فأجِرْنِی، وأتَیْتُکَ فَقِیراً فأغْنِنِی.
سَیِّدی ومَوْلایَ، أنْتَ مَوْلایَ حُجّةُ اللَّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعِینَ، آمَنْتُ بِسِرِّکُمْ وعَلانِیَتِکُمْ، وبِظاهِرِکُمْ وباطِنِکُمْ، وأوّلِکُمْ وآخِرِکُم. وأشْهَدُ أ نَّکَ التّالی لِکِتابِ اللَّهِ، وأمِینُ اللَّهِ الدّاعِی إلی اللَّهِ بِالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ «3»، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
و «4»
صلّ عند الرّأس رکعتین، فإذا سلّمت، فقُل:
اللَّهُمّ إنِّی «5» لَکَ صَلَّیْتُ، ولَکَ رَکَعْتُ، ولَکَ سَجَدْتُ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ، و «6» لا تَجُوزُ الصّلاةُ والرُّکُوعُ والسُّجُودُ إلّالَکَ، لأنّکَ أنْتَ اللَّهُ الّذِی لا إلهَ إلّاأنْتَ، صَلِّ «7» عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأبْلِغْهُم عَنِّی «8» السّلامَ والتّحیّةَ، وارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُم السّلامَ. «9»
اللَّهمّ فَهاتانِ الرَّکْعَتانِ «9» هَدِیّةٌ مِنِّی إلی سَیِّدِی الحُسینِ بنِ عَلیّ عَلیهما السّلام، اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ «10» وآلِ مُحمّدٍ «10» وعلیهِ، وتَقَبَّلْهُما مِنِّی، وأجُرْنی عَلیهِما بأفْضَلِ أمَلِی، ورَجائِی فیکَ وفی وَلِیِّکَ یا وَلیَّ المُؤْمِنِینَ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی المزار والبحار: «أنا بکم مؤمن»].
(2)- [المزار: «وبشرائع»].
(3)- [أضاف فی المزار: «وامّةً قَتَلَتْکَ»].
(4)- [فی المزار والبحار: «ثمّ»].
(5)- [لم یرد فی المزار].
(6)- [البحار: «فإنّه»].
(7)- [فی المزار والبحار: «اللَّهمّ صَلِّ»].
(8)- [أضاف فی المزار والبحار: «أفضل»].
(9- 9) [المزار: «واجعل هاتین الرّکعتین»].
(10- 10) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 796
ثمّ «1» تنکبّ علی القبر وتقبِّله، وتقول «1»:
السّلامُ عَلی الحُسَیْنِ بنِ عَلیّ المظلومِ الشّهیدِ، قَتیلِ العَبَراتِ، و «2» أسِیرِ الکُرُباتِ.
اللَّهمّ إنِّی أشْهَدُ أ نّهُ وَلیُّکَ وابنُ ولیِّکَ، وصَفِیُّکَ الثّائِرُ بِحَقِّکَ، أکْرَمْتَهُ بِکَرامَتِکَ، وخَتَمْتَ لَهُ بِالشّهادَةِ، وجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ، وقائِداً مِنَ القادَةِ، وأکْرَمْتَهُ بِطِیْبِ الوِلادَةِ، وأعْطَیْتَهُ مَوارِیْثَ الأنبیاءِ، وجَعَلْتَهُ حُجّتِکَ «3» عَلی خَلْقِکَ مِنَ الأوْصِیاء، فأعْذَرَ فی الدُّعاءِ، ومَنَحَ النُّصْحَ «4»، وبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ حتّی یَسْتَنْقِذَ «5» عِبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وخَیْبَةِ «6»
الضّلالَةِ، وقد تَوازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرّتْهُ الدُّنیا، وباعَ حَظَّهُ مِنَ الآخِرَةِ بالأدنی، وتَرَدّی فی هَواهُ، وأسْخَطَکَ وأسْخَطَ نَبِیَّکَ، وأطاعَ مِنْ عِبادِکَ اولی الشِّقاقِ والنِّفاقِ، وحَمَلَةِ الأوْزارِ المُسْتَوْجِبِینَ النّارَ، فجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً، مُقْبِلًا غیرَ مُدْبِرٍ، لا تأخُذُهُ فِیکَ «7» لَوْمَةُ لائمٍ، حتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ، واسْتُبِیحَ حَریمُهُ.
اللَّهمّ ا لْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلًا، وعَذِّبْهُم عَذاباً ألِیما.
ثمّ اعطف علی علیّ بن الحسین علیهما السلام- وهو عند رجلی «8» الحسین علیه السلام-، وقُل: «9» السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ «9»، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خاتِمِ النَّبیِّین، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ أمِیر المُؤْمِنِینَ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها المظلومُ الشّهیدُ، بأبی أنْتَ وامِّی، عِشْتَ سَعیداً وقُتِلْتَ
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «انکبّ علی القبر وقبّله وقل»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «حجّة»].
(4)- [فی المزار والبحار: «النّصیحة»].
(5)- [البحار: «استنقذ»].
(6)- [البحار: «وحیرة»].
(7)- [فی المزار والبحار: «فی اللَّه»].
(8)- [البحار: «رجل»].
(9- 9) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 797
مَظْلُوماً شَهیداً.
ثمّ انحرف إلی قبور الشّهداء، وقُل:
السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الذّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم بما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، بأبی أنتُم وامِّی فُزْتُم فَوْزاً عَظِیماً. «1»
ثمّ امض إلی «2» زیارة العبّاس بن علیّ علیهما السلام، فَقِفْ علیه «2»، وقُل:
السّلامُ علیکَ أ یُّها الوَلیُّ «3» الصّالِحُ، والصّدِیْقُ المُواسِی، أشْهَدُ أ نّکَ آمَنْتَ باللَّهِ، ونَصَرْتَ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ اللَّهِ، وواسَیْتَ بِنَفْسِکَ، «4» وبَذَلْتَ مُهْجَتَکَ، فعلیکَ «4» أفْضَلُ التّحیّةِ والسّلامِ.
ثمّ «5» تنکبّ علی القبر، وتقول «5»:
بأبی أنْتَ وامِّی یا ناصِرَ دِینِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ناصِرَ الحُسینِ الصِّدِّیقِ، السّلامُ عَلیکَ یا ناصِرَ الحُسینِ الشّهیدِ، عَلیکَ مِنِّی السّلامُ ما بَقِیتُ وبَقیَ اللّیلُ والنّهارُ.
ثمّ «6» تصلِّی عند رأسه رکعتین، وتقول مثل «6» ما قلت عند رأس الحسین علیه السلام، «7» وترجع إلی مشهد الحسین وتقیم عنده مهما أحببت «7»، إلّاأ نّه یستحب أن لا تجعله موضع مبیتک.
فإذا أردت وداعه فقم عند الرّأس وأنت تبکی، وتقول:
السّلامُ علیکَ یا مَوْلایَ، سَلامَ مُودِّعٍ لا قالٍ ولا سَئِمٍ، فإنْ أنْصَرِفْ فلا عن مَلالَةٍ، وإنْ اقِمْ فلا عَنْ سُوْءِ ظَنٍّ بما وَعَدَ اللَّهُ الصّابرینَ.
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه فی المزار].
(2- 2) [البحار: «مشهد العبّاس بن علیّ علیهما السلام، وقِفْ علی ضریحه الشّریف»].
(3)- [البحار: «العبد»].
(4- 4) [البحار: «فعلیک من اللَّه»].
(5- 5) [البحار: «انکبّ علی القبر، وقُل»].
(6- 6) [البحار: «صلِّ عند رأسه رکعتین، وقُل»].
(7- 7) [البحار: «فارجع إلی مشهد الحسین وأقم عنده ما أحببت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 798
یا مَوْلایَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزیارَتِکَ، ورَزَقَنِی العَوْدُ إلیکَ، والمَقامَ فی حَرَمِکَ، والکَوْنَ فی مَشْهَدِکَ، آمینَ رَبَّ العالَمینَ.
ثمّ قبِّله، وأمِرَّ «1» وجهک سائره علیه، وامسحْ علی جسدک سائره «1»، فإنّه أمانٌ وحرزٌ. واخرج من عنده القهقری، ولا تولّه دبرک، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا بابَ المَقامِ، السّلامُ عَلیکَ یا شریکَ القُرْآنِ، السّلامُ علیکَ یا حُجّةَ الخِصامِ، السّلامُ عَلیکَ یا سَفینةَ النَّجاةِ، السّلامُ علیکُم یا ملائِکَةَ رَبِّی المُقیمینَ فی هذا الحَرَمِ، السّلامُ عَلیکَ أبَداً ما بَقِیتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ.
وتقول «2»: إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، ولا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ، «3»
إلی أن تغیب عن القبر «3»، فإذا فعلت ذلک کنتَ کَمَنْ زار اللَّه فی عرشه.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 329- 333/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 352- 356؛ مثله الشّهید الأوّل، المزار،/ 182- 186
وأمّا زیارة لیلة الفطر ویومه للحسین علیه السلام، فقُل بعد الغسل والاستئذان إن کانت الزّیارة من قُرب:
اللَّهُ أکبرُ کَبیراً، والحمدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحُمدُ للَّهِ الفَرْدِ الصّمَدِ، الماجِدِ الأحَدِ، المُتَفَضِّلِ المَنّانِ، المُتَطَوِّلِ الحَنّانِ، الّذِی مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لی زِیارَةَ مَوْلایَ بإحْسانِهِ، ولم یَجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنُوعاً، ولا عَنْ ذِمّتِهِ مَدْفُوعاً، بَلْ تَطوَّلَ ومَنَحَ.
ثمّ ادخل، فإذا صرت حذاء القبر فقم حذاءه بخشوع وبکاء وتضرّع، وقُل ما رُوی عن الصّادق علیه السلام، وهو أن تقف علی بابه علیه السلام، وتقول:
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «سائر بدنک»].
(2)- [البحار: «وقُل»].
(3- 3) [البحار: «ثمّ انصرف مرحوماً مغبوطاً إن شاء اللَّه قال السّیِّد رحمه الله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 799
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی نَجِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ سَیِّدِ رُسُلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عَلیٍّ أمِیر المُؤْمِنینَ وخَیْرِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ أخِیهِ الحَسَنِ الزّکیِّ الطّاهِرِ الرَّضِیِّ المَرْضِیِّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصِیُّ البارُّ التَّقِیُّ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وأناخَتْ بِرَحْلِکَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی المَلائِکَةِ الحافِّینَ بِکَ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی أتاکَ الیَقِینُ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتُهُ.
ثمّ امش إلیه واستلم القبر، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ.
ثمّ قُل أیضاً ما رُویَ عن الصّادق علیه السلام:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدَ شَبابِ أهْلِ الجَنّةِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ، السّلامُ عَلیکَ یا مَنْ رِضاهُ رِضا الرّحْمنِ، وسَخَطُهُ سَخَطُ الرّحْمنِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمِینَ اللَّهِ، وحُجَّةَ اللَّهِ، وبابَ اللَّهِ، والدّلیلَ عَلی اللَّهِ، والدّاعِیَ إلی اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وأقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، أشْهَدُ أ نّکَ ومَنْ قُتِلَ مَعَکَ شُهداءٌ أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکُمْ تُرْزَقُونَ، أشْهَدُ أنّ قاتِلَکَ فی النّارِ، وأدِیْنُ اللَّهَ عزّ وجلّ بالبَراءةِ مِمّنْ قَتَلَکَ، ومِمّنْ قاتَلَکَ، وشایَعَ عَلی قَتْلِکَ، وممّنْ جَمَعَ عَلیکَ، ومِمّنْ سَمِعَ صَوْتَکَ فلم یُعِنْکَ، یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکَ فأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 800
ثمّ تنکبّ علی القبر وتقبِّله، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا ولیَّ اللَّهِ وحبیبَهُ، إلی آخر زیارة صفر، وسیأتی ذکرها.
ثمّ صلِّ رکعتی الزّیارة، وقُل بعدهما ما یأتی فی زیارة عاشوراء، ثمّ زر علیّ بن الحسین والشّهداء والعبّاس علیهم السلام، بما یأتی ذکره إن شاء اللَّه تعالی فی زیارة عرفة.
الکفعمی، المصباح،/ 499- 501
أقول: قال مؤلّف المزار الکبیر: زیارة أخری لأبی عبداللَّه الحسین صلوات اللَّه علیه یزار بها أیضاً فی العیدین [عید الفطر وعید الأضحی]، إذا أردت زیارته علیه السلام فصم ثلاثة أیّام واغتسل فی الیوم الثّالث واجمع أهلک إلیک وولدک وقل:
اللَّهمّ إنِّی أسْتَوْدِعُکَ الیَوْمَ نَفْسِی وأهْلِی ومالِی وَوُلْدِی وکُلَّ مَنْ کانَ مِنِّی بِسَبیلٍ، الشّاهِدُ مِنْهُم والغائِبَ، اللَّهمّ احْفَظْنا بحفظِ الإیمانِ واحْفَظْ عَلیْنا، اللَّهمّ اجْعَلْنا فی حِرْزِکَ، ولا تَسْلُبْنا نعمتک، ولاتُغیِّر ما بِنا من نِعْمَةٍ وعافِیَةٍ، وزِدْنا من فَضْلِکَ، إنّا إلیک راغِبُونَ.
ثمّ اخرج من منزلک خاشعاً، وأکثر من التّهلیل والتّکبیر والتّحمید والتّمجید والصّلاة علی النّبیّ صلی الله علیه و آله، وامض وعلیک السّکینة والوقار.
فإذا لاحت لک القبّة السّامیة، فقُل:
الحَمْدُ للَّهِ، وسَلامٌ عَلی عِبادِهِ الّذِینَ اصْطَفی، آللَّهُ خیرٌ أمّا یُشْرِکُون، وسَلامٌ علی المُرْسَلِین، والحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العَالمینَ، وسَلامٌ عَلی آلِ یس، إنّا کذلِکَ نَجْزِی المُحْسِنینَ، والسّلامُ عَلی الطَّیِّبینَ الطّاهِرِیْنَ الأوْصیاءِ الصّادِقِینَ، القائِمینَ بأمْرِ اللَّهِ وحُجَجِهِ، السّاعِینَ إلی سَبیلِ اللَّهِ، المُجاهِدِینَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، النّاصِحِینَ لِجَمِیعِ عِبادِهِ، المُسْتَخْلَفِینَ فی بِلادِهِ، المُرْشِدِینَ إلی هِدایَتِهِ وإرْشادِهِ.
فإذا أشرفت علی قنطرة العلقمیّ، فقُل:
اللَّهمّ إلیکَ قَصَدَ القاصِدُونَ، وفی فَضْلِکَ طَمَعَ الرّاغِبُونَ، وبِکَ اعْتَصَمَ المُعْتَصِمُونَ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 801
وعَلیکَ تَوکَّلَ المُتَوکِّلُونَ، وقَدْ قَصَدْتُکَ وافِداً، وفی رَحْمَتِکَ طامِعاً، ولِعِزَّتِکَ خاضِعاً، ولِوُلاةِ أمْرِکَ طائِعاً، ولأمْرِهِم مُتابِعاً، اللَّهمّ ثَبِّتْنِی عَلی مَحَبَّةِ أوْلیائِکَ، ولا تَقْطَعْ أثَرِی عَنْ زیارَتِهِم، واحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِم، وأدْخِلْنِی الجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ.
فإذا أتیت الفرات، فکبِّر اللَّه مائة تکبیرة وهلِّله مائة تهلیلة، وصلِّ علی محمّد النّبیّ صلی الله علیه و آله مائة مرّة، ثمّ قُل:
اللَّهمّ أنتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلیهِ الرِّجالُ، وشَدّتْ إلیهِ الرِّحالُ، وأنتَ سَیِّدی أکْرَمُ مَزُوْرٍ وأکْرَمُ مَقْصُودٍ، وقَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کرامَةً، ولِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، فأسْأ لُکَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی من النّارِ، واشْکُرْ سَعْیِی، وارْحَمْ مَسیری إلیکَ مِنْ أهْلِی، بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلیکَ، بَلْ لکَ المَنُّ عَلَیَّ، إذْ جَعَلْتَ لی السّبیلَ إلی زیارَةِ ابنِ نبیِّکَ، وعَرّفْتَنِی فَضْلَهُ، وحَفِظْتَنِی باللّیلِ والنّهارِ، حتّی بَلَّغْتَنِی هذا المَکانَ، وقَدْ رَجَوْتُکَ فَلا تَقْطَعْ رَجائِی، وقَدْ أمّلْتُکَ فَلا تُخَیِّبْ أمَلِی، واجْعَلْ مَسیری هذا کفّارةً لِذُنُوبی یا رَبَّ العَالَمینَ.
وانزل واغتسل، وقُل فی غسلک:
بسمِ اللَّهِ وباللَّهِ، وعَلی مِلّةِ رَسُولِ اللَّهِ والصّادِقینَ عَنِ اللَّهِ جَلّ وعزّ، اللَّهمّ طَهِّر بهِ قَلْبِی، واشْرَحْ بهِ صَدْرِی، ونَوِّرْ بهِ قَلْبِی، ویَسِّرْ بهِ أمْرِی، اللَّهمّ اجْعَلْهُ لی نُوراً وطَهُوراً، وشفاءً من کُلِّ داءٍ، وآفَةٍ وعاهَةٍ وسُوءٍ، وما أخافُ وأحْذَرُ، اللَّهمّ اجْعَلْ لی شاهِداً یومَ حاجَتی وفقری، وفاقَتی إلیکَ یا ربَّ العالَمینَ، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ.
فإذا فرغت من غسلک فالبس ثوبین طاهرین وصلّ رکعتین خارج المشرعة وهو المکان الّذی قال اللَّه عزّ وجلّ: «وفی الأرْضِ قِطَعٌ مُتجاوِراتٌ وجَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ وزَرْعٌ ونَخِیلٌ صِنْوانٌ وغَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ ونُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فی الاکُلِ» «1»
، تقرأ فی الاولی (فاتحة الکتاب) و (قُل یا أ یُّها الکافرون)، وفی الثّانیة (فاتحة الکتاب) و (قُلْ هُوَ اللَّهُ أحد)، فإذا سلّمت فسبِّح، ثمّ قُل:
__________________________________________________
(1)- الرّعد: 13/ 4.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 802
الحَمْدُ للَّهِ الواحِدِ المُتوحِّدِ فی الأمُورِ کُلِّها الرّحمانِ الرّحیمِ، الّذِی هَدانا لهذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أن هَدانا اللَّهُ، لقدْ جاءتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ، اللَّهمّ لکَ الحمدُ حَمْداً کَثِیراً أبَداً، لا یَنْقَطِعُ ولا یَفْنی، حَمْداً یَصْعَدُ أوَّلُهُ ولا یَنْفدُ آخِرُهُ، حَمْداً یَزیدُ ولا یَبیدُ، وصلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ البَشیرِ النّذیرِ وعَلی آلهِ الأخْیارِ الأبْرارِ وسَلَّمَ تَسلیماً.
فإذا توجّهت إلی الحائر علی ساکنه السّلام، فقُل:
اللَّهمّ إلیکَ تَوَجَّهْتُ، ولِبابِکَ قَرَعْتُ، وبِفِنائِکَ نَزَلْتُ، وبِحَبْلِکَ اعْتَصَمْتُ، ولِرَحْمَتِکَ تَعَرَّضْتُ، وبِوَلِیِّکَ تَوَسَّلتُ، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ، واجْعَلْ زیارَتِی مَبْرُورَةً، ودُعائِی مَقْبُولًا.
ثمّ امش وقصِّر خُطاک وعلیک السّکینة والوقار والخشوع والتّکبیر والتّهلیل والتّحمید والتّمجید والثّناء علی اللَّه جلّ وعزّ، والصّلاة علی النّبیّ صلی الله علیه و آله والبراءة ممّن أسّس الجور والظّلم علیهم، ودفعهم عن مقاماتهم، وأزالهم عن مراتبهم، ومَنْ نصب لهم حرباً أو جحدهم حقّاً.
وإذا أردتَ الاستئذان، فقُم عند باب القبّة، وارم بِطَرْفِکَ نحو القبر، وقُل:
یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُکَ وابْنُ أمَتِکَ الذّلیلُ بینَ یَدَیْکَ، والمُصَغَّرُ فی عُلُوِّ قَدْرِکَ والمُعْتَرِفُ بِحَقِّکَ، جاءکَ مُسْتَجِیراً بِکَ، قاصِداً إلی حَرَمِکَ، مُتَوجِّهاً إلی مَقامِکَ، مُتوسِّلًا إلی اللَّهِ تعالی بِکَ، أ أدْخُلَ یا مَوْلایَ، أ أدْخُلَ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ المُحْدِقِینَ بِهذا الحَرَمِ، المُقیمِینَ فی هذا المَشْهَدِ.
أقول: وساق الزّیارات نحواً ممّا مرّ بروایة المفید.
المجلسی، البحار، 98/ 357- 359
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 803

زیارة الحسین علیه السلام فی یوم عرفة التّاسع من شهر ذی الحجّة الحرام‌

وإذا حضرت مشهد الحسین علیه السلام یوم عرفة أو فی وادی عرفات نفسها، أو حیث حللت من البلاد، فاغتسل قبل الزّوال، وابرز تحت السّماء وادع بهذا الدّعاء:
«اللَّهمّ أنتَ اللَّهُ ربُّ العالمین، وأنتَ اللَّهُ الرّحمنُ الرّحیم، وأنتَ اللَّهُ الدّائبُ فی غیر وَصَبٍ ولا نَصَبٍ، ولا تَشغلُکَ رَحمَتُکَ عن عَذابِکَ، ولا عَذابُکَ عن رَحْمَتِکَ، خفیتَ من غیر مَوْتٍ، وظهرتَ فلا شی‌ء فوقَکَ، وتقدّسْتَ فی عُلُوِّکَ، وتَرَدّیْتَ بالکِبْریاءِ فی الأرْضِ وفی السّماءِ، وقَوِیْتَ فی سُلطانِکَ، ودَنَوْتَ مِن کُلِّ شی‌ءٍ فی ارْتِفاعِکَ، وخَلَقْتَ الخَلْقَ بِقُدْرَتِکَ، وقَدّرْتَ الامورَ بِعِلْمِکَ، وقَسَمْتَ الأرْزاقَ بِعَدْلِکَ، ونَفَذَ فی کُلِّ شی‌ءٍ عِلْمُکَ، وحارَت الأبْصارُ دُونَکَ، وقَصُرَ دُونَکَ طَرْفُ کُلّ طارِفٍ، وکَلَّتِ الألسُنُ عن صِفاتِکَ، وغَشِیَ بَصَرُ کلِّ ناظر إلی نُورِکَ، وملأتَ بِعَظَمَتِکَ أرْکانَ عَرْشِکَ، وابْتدأتَ الخَلْقَ عَلی غَیرِ مِثالٍ نَظَرْتَ إلیهِ من أحَدٍ سَبقکَ إلی صَنْعَةِ شی‌ءٍ منهُ.
ولم تُشارَکْ فی خَلْقِکَ، ولم تَسْتَعِنْ بأحَدٍ فی شی‌ءٍ من أمْرِکَ، ولَطُفْتَ [فی عَظَمَتِکَ، وانقادَ] لِعَظَمَتِکَ کُلُّ شی‌ءٍ، وذَلَّ لِعِزِّکَ کُلُّ شی‌ءٍ.
اثْنِی عَلیکَ یا سیِّدی، وما عَسی أنْ یَبْلُغَ فی مِدْحَتِکَ ثَنائِی معَ قِلَّةِ عَمَلِی وقِصَرِ رأیی، وأنتَ یا ربِّ الخالقُ وأنا المخلوقُ، وأنتَ المالکُ وأنا المملوکُ، وأنتَ الرّبُّ وأنا العبدُ، وأنتَ الغَنیّ وأنا الفقیرُ، وأنتَ المُعطی وأنا السّائِل، وأنتَ الغفورُ وأنا الخاطِئُ، وأنتَ الحَیُّ الّذی لا یموتُ وأنا خَلْقٌ أمُوتُ.
یا مَنْ خَلَقَ الخَلْقَ ودبّرَ الامورَ، فلم یُقایِسْ شَیْئاً بَشی‌ءٍ [مِن] خلقهِ، ولم یَسْتَعِنْ عَلی خَلْقِهِ بِغَیْرِهِ، ثمّ أمضی الأمورَ علی خَلقهِ بِغَیْرِهِ، ثمّ أمضی الامورَ علی قَضائهِ، وأجَّلَها إلی أجَلٍ، قَضی فیها بِعَدْلهِ، وعَدَلَ فیها (بِفَصْلِهِ، وفَصَلَ) فیها بِحُکْمهِ، وحَکَمَ فیها بِعَدْلِهِ، وعَلمها بحفظهِ، ثمّ جعلَ مُنتهاها إلی مَشیَّتهِ، ومُستقرّها إلی مَحبّتهِ، ومواقیتها إلی قضائهِ، لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتهِ، ولا مُعَقِّبَ لِحُکْمهِ، ولا رادَّ لِقَضائهِ، ولا مُسْتَراحَ عن أمْرِهِ، ولا مَحِیصَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 804
لِقَدَرِهِ، ولا خُلْفَ لوعدهِ، ولا مُتَخَلَّفَ عن دعوتهِ، ولا یُعْجِزُهُ شی‌ءٌ طَلَبَهُ، ولا یمتنعُ منهُ أحَدٌ أرادهُ، ولا یعظُمُ علیهِ شی‌ءٌ فَعَلَهُ، ولا یَکبُرُ علیهِ شی‌ءٌ صَنَعَهُ، ولا یزیدُ فی سُلطانهِ طاعَةُ مُطیعٍ، ولا تُنْقِصُهُ مَعْصِیَةُ عاصٍ، ولا یُبَدَّلُ القَوْلُ لَدیهِ، ولا یُشْرِکُ فی حُکْمهِ أحَداً.
الّذِی مَلَکَ المُلوکَ بِقُدرتهِ، واسْتَعْبَدَ الأرْبابَ بِعِزِّهِ، وسادَ العُظماءَ بِجُودهِ، وعَلا السّادةَ بِمَجْدِهِ، وانْهدّتِ المُلوکُ لِهَیْبَتِهِ، وعَلا أهْلَ السُّلطانِ بِسُلطانهِ ورُبوبیّتهِ، وأبادَ الجَبابرةَ بِقَهْرِهِ، وأذلَّ العُظماءَ بِعِزِّهِ، وأسّسَ الامورَ بقُدرتهِ، وبَنی المَعالیَ بِسُؤْدَدِهِ، وتَمَجَّدَ بِفَخْرِهِ، وفَخَرَ بِعِزِّهِ، وعَزَّ بِجَبَرُوتهِ، وعَمَّ بِنِعْمَتِهِ، وَوَسِعَ کُلَّ شَی‌ءٍ بِرَحْمَتهِ.
إیّاکَ أدْعُو، وإیّاکَ أسْألُ، ومنکَ أطْلبُ، وإلیکَ أرْغَبُ.
یا غایةَ المستضعفینَ، ویا صریخَ المستصرخینَ، ومعتمدَ المُضْطَهَدِینَ، ومُنْجی المُؤمنینَ، ومُثیبَ الصّابرینَ، وعصمةَ الصّالحینَ، وحرزَ العارفینَ، وأمانَ الخائفینَ، وظَهْرَ اللّاجئینَ، وجارَ المُستجیرینَ، وطالبَ الغادرینَ، ومُدْرِکَ الهاربینَ، وأرْحَمَ الرّاحِمینَ، وخَیْرَ النّاصرینَ، وخیرَ الفاصلینَ، وخیرَ الغافرینَ، وأحکمَ الحاکمینَ، وأسْرَعَ الحاسبینَ.
لا یمتنعُ من بطشهِ شی‌ءٌ، ولا ینتصرُ من عقوبتهِ، ولا محیصَ عن قَدَرِهِ، ولا یُحتالُ لِکَیْدِهِ، ولا یُدْرَکُ عِلْمُهُ، ولا یُدرَأُ مُلْکُهُ، ولا یُقْهَرُ عِزُّهُ، ولا یُذَلُّ اسْتکبارُهُ، ولا یُبْلَغُ جَبروتهُ، ولا تَصْغُرُ عَظمتُهُ، ولا یَضْمَحِلُّ فَخْرُهُ، ولا یَتَضَعْضَعُ رُکْنُهُ، ولا تُرامُ قُوّتُهُ، المُحْصی لبریّتهِ، الحافِظُ أعمالَ خلقهِ، لا ضِدَّ لهُ، ولا نِدَّ لهُ، ولا وَلَدَ لهُ، ولا صاحبةَ لهُ، ولا سَمِیَّ لهُ، ولا قریبَ لهُ، ولا کُفْوَ لهُ، ولا شَبَهَ لهُ، ولا نَظِیرَ لهُ، ولا مُبَدِّلَ لِکَلِماتهِ، ولا یُبْلَغُ مبلغهُ، ولا یقدرُ شی‌ءٌ قُدرتَهُ، ولا یُدْرِکُ شَی‌ءٌ أثَرَهُ، ولا یَنْزِلُ شَی‌ءٌ مَنْزِلَتَهُ، ولا یُدْرِکُ شَی‌ءٌ أحْرَزَهُ، ولا یَحُوْلُ دُونَهُ شَی‌ءٌ.
بَنی السّماوات فأتقنهنَّ وما فیهنَّ بِعَظَمَتِهِ، ودَبَّرَ أمْرهُ فیهنَّ بحکمتهِ، وکانَ کما هُوَ أهْلُهُ، لا بأوّلیّةٍ قبلَهُ، ولا بآخریّةٍ بعدَهُ، وکانَ کما ینبغی لهُ یَری ولا یُری وهُوَ بالمَنْظَرِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 805
الأعْلی، یعلمُ السِّرَّ والعلانِیَةَ، ولا تخفی علیهِ خافیةٌ ولیسَ لنقمتهِ واقیةٌ، یَبْطِشُ البَطْشَةَ الکُبْری، ولا تُحَصِّنُ منهُ القُصورُ، ولا تَجِنُّ منهُ السُّتورُ، ولا تُکِنُّ منهُ الجُدرُ، ولا تُواری منهُ البُحورُ، وهُوَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قدیرٌ، وهُوَ بِکُلِّ شَی‌ءٍ عَلیمٌ.
یعلمُ هَماهِمَ الأ نْفُسِ وما تُخْفی الصُّدورُ، ووساوِسَها وبناتِ القُلُوبِ ونُطْقَ الألسُنِ، ورَجْعَ الشِّفاهِ، وبَطْشَ الأیْدِی، ونَقْلَ الأقْدامِ، وخائِنَةَ الأعْیُنِ، والسِّرَّ وأخْفی، والنّجْوی وما تحتَ الثَّری، ولا یشغلهُ شَی‌ءٌ عن شَی‌ءٍ، ولا یُفرِّط فی شَی‌ءٍ، ولا یَنسی شَیْئاً لشَی‌ءٍ.
أسْأ لُکَ یا مَنْ عَظُمَ صَفْحُهُ، وحَسُنَ صُنْعُهُ، وکَرُمَ عَفْوُهُ، وکَثُرَتْ نِعَمُهُ، ولا یُحْصی إحْسانُهُ وجَمیلُ بلائِه، أنْ تصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأنْ تَقْضِیَ لی حَوائجِی الّتی أفضیتُ بِها إلیکَ، وقمتُ بِها بینَ یَدیکَ، وأنْزَلْتُها بِکَ، وشَکَوْتُها إلیکَ معَ ما کانَ من تَفْریطی فِیما أمَرْتَنی، وتَقْصِیری فیما نَهَیْتَنِی عنهُ.
یا نُوری فی کُلِّ ظُلْمَةٍ، ویا انْسی فی کُلِّ وَحْشَةٍ، ویا ثِقَتِی فی کُلِّ شِدَّةٍ، ویا رَجائِی فی کُلِّ کُرْبَةٍ، ویا وَلیِّی فی کُلِّ نِعْمَةٍ، ویا دَلیلی فی الظَّلامِ.
أنتَ دَلیلی إذا انقطعتْ دلالةُ الأدلّاءِ، فإنّ دلالَتَکَ لا تنقطعُ، لا یَضِلُّ مَنْ هَدَیْتَ، ولا یَذِلُّ مَنْ والیتَ، أنعمتَ علیَّ فأسْبَغْتَ، ورَزَقْتَنِی فَوَفّرْتَ، وَوَعَدْتَنی فأحْسَنْتَ، وأعْطَیْتَنی فأجْزَلْتَ، بلا اسْتحقاقٍ لذلکَ بعملٍ مِنِّی، ولکن ابتداءً منکَ بِکَرَمِکَ وجُودِکَ، فأنفقتُ نعمتَکَ فی مَعاصیکَ، وتقوّیتُ بِرِزْقِکَ عَلی سَخَطِکَ، وأفْنَیْتُ عُمری فیما لا تُحِبُّ، فلم تمنعکَ جُرأتی عَلیکَ، ورُکوبی ما نهیتَنی عنهُ، ودُخولی فیما حَرَّمْتَ علیَّ أن عُدْتَ عَلَیَّ بفضلِکَ، ولم یمنعنی عَوْدُکَ عَلَیَّ بفضلِکَ أن عُدْتُ فی مَعاصِیکَ.
فأنتَ العائِدُ بالفضلِ، وأنا العائِدُ بالمعاصی، وأنتَ یا سَیِّدی خیرُ الموالی لعبیدِهِ، وأنا شَرُّ العَبِیدِ، أدْعوکَ فَتُجیبُنی، وأسأ لُکَ فَتُعْطِینی، وأسْکتُ عنکَ فَتَبْتَدِءُنی، وأسْتَزیدُکَ فَتزیدُنی.
فبِئْسَ العبدُ أنا لکَ یا سَیِّدی ومَوْلایَ، أنا الّذِی لم أزَلْ اسی‌ءُ وتَغْفِرُ لی، ولم أزَلْ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 806
أتَعَرّضُ للبَلاءِ وتُعافِینی، ولم أزَل أتَعَرّضُ للهَلَکَةِ وتُنْجِینی، ولم أزَلْ أضیعُ فی اللّیل والنّهارِ فی تَقَلُّبی فَتَحْفَظَنی، فرفعتَ خَسیسَتی، وأقلتَ عَثْرتی، وسَتَرْتَ عَوْرتی، ولم تَفْضَحْنی بِسَریرَتی، ولم تُنکِّسْ برأسی عندَ إخوانی، بل سَتَرْتَ عَلَیَّ القبائحَ العِظام، والفضائِحَ الکِبار، وأظْهَرْتَ حَسَناتی القلیلةَ الصِّغارَ مَنّاً منکَ وتَفَضُّلًا وإحْساناً وإنْعاماً واصْطِناعاً، ثمّ أمَرْتَنی فلم أئْتَمِرُ، وزَجَرْتَنی فلم أنْزَجِرُ، ولم أشْکُرْ نِعْمَتَکَ، ولم أقْبَلْ نَصیحتکَ، ولم اؤَدِّ حَقَّکَ، ولم أترکْ معاصِیکَ.
بل عَصَیْتُکَ بِعَیْنی، ولو شِئْتَ أعْمَیْتَنی، فلم تفعلْ ذلکَ بی.
وعَصَیْتُکَ بِسَمْعی، ولو شِئْتَ أصْمَمْتَنی، فلم تفعلْ ذلکَ بی.
[وعَصَیْتُکَ بِیَدی، ولو شِئْتَ لَکَنَعْتَنی، فلم تفعلْ ذلکَ بی.
وعَصَیْتُکَ بِرِجْلی، ولو شِئْتَ لَجَذَمْتَنی، فلم تفعلْ ذلکَ بی].
وعَصَیْتُکُ بِفرجی، ولو شِئْتَ عَقَمْتَنی، فلم تفعلْ ذلکَ بی.
وعَصَیْتُکَ بِجمیعِ جَوارِحی، ولم یَکُ هذا جَزاؤُکَ مِنِّی.
فَعَفْوُکَ عَفْوُکَ، فها أنا ذا عبدُکَ المُقِرُّ بذنبی، الخاضِعُ لکَ بذُلِّی، المستکینُ لکَ بِجُرْمی، مُقِرٌّ لکَ بِجِنایَتی، مُتَضَرِّعٌ إلیکَ، راجٍ لکَ فی موقِفی هذا، تائِبٌ (من جَریرَتی) ومن اقترافی، مُسْتَغْفِرٌ لکَ من ظُلمی لنفسی، راغِبٌ إلیکَ فی فَکاکِ رَقَبَتی من النّار، مُبتهلٌ إلیکَ فی العَفْوِ عنِّی من المَعاصی، طالبٌ إلیکَ أن تُنْجِحَ لی حَوائِجی، وتُعْطِینِی فوقَ رَغْبَتی، وأن تسمعَ نِدائی وتَسْتَجِیبَ دُعائی، وترحمَ تَضَرُّعی وشَکْوای، وکذلکَ العبدُ الخاطئُ یخضعُ لسیِّدهِ، ویتخشّعُ لمَولاهُ بالذُّلِّ.
یا أکَرَمَ مَنْ اقرَّ لهُ بالذّنوبِ، وأکْرَمَ من خُضِعَ له وخُشِعَ، ما أنتَ صانِعٌ بِمُقرٍّ لکَ بذنبهِ، خاشعٌ لکَ بذُلِّهِ، فإن کانت ذُنوبی قد حالتْ بینی وبینکَ أن تُقْبِلْ عَلَیَّ بوجهِکَ، وتنشُرَ عَلَیَّ رحمتکَ، وتُنْزِلْ عَلَیَّ شَیئاً من برکاتِکَ، أو ترفَعَ لی إلیکَ صَوْتاً، أو تَغْفِرَ لی ذَنْباً، أو تَتَجاوزَ عن خَطیئَةٍ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 807
فها أنا ذا عبدُکَ مُسْتَجِیرٌ بِکَرَمِ وَجْهِکَ، وعزّ جلالِکَ، مُتوجِّهٌ إلیکَ، ومُتوسِّلٌ إلیکَ، ومُتقرِّبٌ إلیکَ بِنَبِیِّکَ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ أحبِّ خلقِکَ إلیکَ، وأکْرَمِهِمْ لدیکَ، وأوْلاهُمْ بکَ، وأطْوَعِهِمْ لکَ، وأعْظَمِهِمْ منکَ منزلةً، وعندکَ مکاناً، وبعترتهِ صلّی اللَّه علیهم الهُداة المهدیّینَ، الّذینَ افترَضْتَ طاعتَهُم، وأمَرْتَ بِمَودّتِهِمْ، وجعلتهمْ وُلاةَ أمْرِکَ بعدَ نبیّک صلواتکَ علیهِ وآلهِ.
یا مُذلَّ کُلِّ جَبّارٍ، ویا مُعِزَّ کُلِّ ذَلیلٍ، قَدْ بَلَغَ مَجْهُودی، فَهَبْ لی نَفْسی السّاعةَ السّاعةَ برحمتِکَ.
اللَّهمّ لا قُوّةَ لی عَلی سَخَطِکَ، ولا صَبْرَ لی عَلی عَذابِکَ، ولا غِناء بی عن رَحمتِکَ، تَجِدُ مَنْ تُعذِّب غیری، ولا أجِدُ مَنْ یَرْحَمُنِی غیرک، ولا قوّةَ لی عَلی البَلاءِ، ولا طاقةَ لی عَلی الجهدِ.
أسأ لُک بحقِّ مُحمّدٍ نبیّکَ صلّی اللَّه علیه وآلهِ، وأتوسّلُ إلیکَ بالأئمّةِ الّذینَ اخترتَهُمْ لِسِرِّکَ، وأطْلَعْتَهُمْ عَلی خَفِیِّکَ، واخْتَرْتَهُمْ بِعِلْمِکَ، وطَهَّرْتَهُمْ وأخْلَصْتَهُمْ واصْطَفَیْتَهُمْ وأصْفَیْتَهُمْ، وجَعَلْتَهُمْ هُداةً مهدیِّین، وائْتَمَنْتَهُمْ عَلی وَحْیِکَ، وعَصَمْتَهُمْ عَنْ مَعاصِیکَ، ورَضِیْتَهُمْ لِخَلْقِکَ، وخَصَصْتَهُمْ بِعِلْمِکَ، واجْتَبَیْتَهُمْ بِکَلامِکَ، وحَبَوْتَهُمْ وجَعَلْتَهُمْ حُجَجاً عَلی خَلْقِکَ، وأمَرْتَ بطاعَتِهِمْ، ولم ترخِّصْ لأحَدٍ فی مَعْصِیَتِهِمْ، وفرضتَ طاعَتَهُمْ عَلی مَنْ بَرَأْتَ.
وأتوَسّلُ إلیکَ فی مَوْقِفی الیومَ أن تجعلنِی من خِیار وَفْدِکَ.
اللَّهمّ صلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وارْحَمْ صُراخی، واعْتِرافی بِذَنْبی وتضرّعی، وارْحَمْ طَرْحی رَحْلی بفنائِکَ، وارْحَمْ مَسیری إلیکَ، یا أکْرَمَ مَنْ سُئِلَ، یا عَظِیماً یُرجی لِکُلِّ عَظِیمٍ، اغْفِرْ لی ذَنْبی العَظِیمَ، فإنّهُ لا یغفرُ [الذّنبَ] العَظیمَ إلّاالعَظیمُ.
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، یا ربَّ المُؤمنینَ لا تقطعْ رَجائی، یا مَنّانُ، مُنّ بهِ عَلَیَّ یا أرحمَ الرّاحمینَ، یا مَنْ لا یخیبُ سائِلُهُ، لا تَرُدّنی خائِباً، یا عَفُوُّ اعفُ عَنِّی،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 808
یا توّابُ [تُبْ عَلَیَّ و] اقْبَلْ تَوْبَتی.
یا مَوْلای، حاجتی الّتی إنْ أعْطَیْتَنیها لم یضرّنی ما منعتَنی، وإن مَنَعْتَنِیها لم ینفعنی ما أعْطَیْتَنی، أعْطِنی فکاکَ رَقَبَتی من النّار.
اللَّهمّ بلِّغْ روحَ مُحمّدٍ وآلِ محمّدٍ عَنِّی تحیّةً وسلاماً، وبهم الیَومَ فاسْتَنْقِذْنی، یا مَنْ أمَرَ بالعَفْوِ، یا مَنْ یَجزی علی العَفْوِ، یا مَنْ یَعْفُو، یا مَنْ رَضِیَ العَفْوَ، یا مَنْ یُثِیبُ عَلی العَفْوِ، العَفْوَ العَفْوَ (یقولها عشرین مرّة).
أسْأ لُکَ الیوم العَفْوَ، وأسْأ لُکَ مِن کلِّ خیرٍ أحاطَ بهِ عِلْمُکَ.
هذا مکانُ البائِسُ الفقیرِ، هذا مکانُ المُضْطرِّ إلی رحمتکَ، هذا مکانُ المُستجیرِ بعفوِکَ من عُقوبتکَ، هذا مکانُ العائذِ بِکَ منکَ، أعوذُ برضاکَ من سخطکَ، ومن فجأة نِقْمَتِکَ، یا أمَلی، یا رَجائی، یا خیرَ مُستعانٍ، یا أجْوَدَ المُعْطِینَ، یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمتهُ غَضَبَهُ.
یا سَیِّدی ومَوْلایَ وثِقَتی ورَجائی ومُعتمدی، ویا ذُخْری، ویا ظَهْری وعُدَّتی وغایةَ أمَلِی ورَغْبَتی، یا غیاثی، یا وارثی، ما أنتَ صانعٌ بی فی هذا الیوم الّذی قد فَزِعَتْ فیهِ إلیکَ الأصْوات.
أسْأ لُک أن تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأنْ تقلبَنی فیهِ مُفْلِحاً مُنْجِحاً بأفْضَلِ ما انقلبَ بهِ مَنْ رَضِیْتَ عنهُ، واسْتَجَبْتَ دُعاءهُ وقَبِلتَهُ، وأجْزَلْتَ حِباءهُ، وغَفرتَ ذنوبهُ، وأکرمتهُ ولم تستبدِلْ بهِ سواهُ، وشرّفْتَ مقامهُ، وباهیتَ به مَنْ هُوَ خیرٌ منه، وقلبتهُ بکُلِّ حوائجهُ، وأحْیَیْتَهُ بعدَ المماتِ حیاةً طیِّبةً، وختمتَ لهُ بالمغفرةِ، وألحقتهُ بمَنْ تَولّاهُ.
اللَّهمّ إنّ لِکُلِّ وافدٍ جائزةً، ولِکُلِّ زائرٍ کَرامَةً، ولِکُلِّ سائلٍ لکَ عطیّةً، ولِکلِّ راجٍ لکَ ثواباً، ولِکُلِّ مُلتمِسٍ ما عندکَ جزاءً، ولِکُلِّ راغبٍ إلیکَ هبةً، ولِکُلِّ مَنْ فزعَ إلیکَ رحمةً، ولِکُلِّ (راغبٍ فیکَ) زُلفیً، ولِکُلِّ مُتضرِّعٍ إلیکَ إجابةً، ولِکُلِّ مُستکینٍ إلیکَ رأفةً، ولِکُلِّ نازلٍ بکَ حِفْظاً، ولِکُلِّ مُتوسِّلٍ إلیکَ عَفْواً، وقدْ وفدتُ إلیکَ ووقفتُ بینَ یدیکَ فی هذا الموضع الّذی شرّفتهُ رَجاءً لما عندکَ، ورغبةً إلیکَ، فلا تجعلنی الیومَ أخیبَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 809
فْدَک وأکْرِمْنی بالجنّةِ، ومُنَّ عَلَیَّ بالمغفرةِ، وجَمِّلنی بالعافیةِ، وأجِرْنی من النّارِ، وأوْسِعْ عَلَیَّ من رزقکَ الحلال الطّیِّب، وادرأ عنِّی شرّ فَسَقَةِ العَرَبِ والعَجَمِ، وشرّ شیاطین الإنْسِ والجِنِّ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ ولا تردّنی خائِباً، وسَلِّمنی ما بینی وبینَ لقائکَ حتّی تُبلِّغنی الدّرجةَ التّی فیها مرافقةُ أولیائکَ، واسْقِنی من حوضِهِم مَشْرَباً رویّاً لا أظْمَأُ بعدهُ أبَداً، واحْشرنی فی زُمْرَتِهِمْ، وتوفّنی فی حِزْبِهِم، وعَرِّفنی وُجوههم فی رضوانکَ والجنّة، فإنِّی رضیتُ بهم هداة.
یا کافیَ کلّ شی‌ءٍ، ولا یکفی منکَ شی‌ء، صلِّ علی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، واکْفِنی شرّ ما أحْذَرُ، وشرَّ ما لا أحْذَرُ، ولا تَکِلْنی إلی أحَدٍ سواک، وبارِک لی فیما رَزَقْتَنی ولا تَسْتَبْدِل بی غَیْری، ولا تَکِلْنی إلی أحَدٍ من خَلْقِکَ، ولا إلی رأیی فیُعْجِزُنی، ولا إلی الدُّنیا فَتَلْفِظُنی، ولا إلی قریبٍ ولا بعیدٍ، تفرّدْ بالصُّنْعِ لی یا سیِّدی ومَوْلای.
اللَّهمّ أنتَ أنتَ، انقطعَ الرّجاءُ إلّامنکَ فی هذا الیوم، تطوّلْ عَلَیَّ فیهِ بالعافیةِ والرّحمةِ والمغفرة.
اللَّهمّ رَبَّ هذهِ الأمْکِنَةِ الشّریفَةِ، وربَّ کلّ حَرَمٍ ومَشْعرٍ (عظّمتَ قدرَهُ) وشرّفْتَهُ [و] بالبَیْتِ الحَرامِ، والشّهْرِ الحَرامِ، وبالحلِّ والإحرامِ، والرُّکنِ والمَقامِ، صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأنْجْح لی کُلَّ حاجَةٍ بما فیهِ صَلاحُ دِینی ودُنیای وآخِرَتی، واغْفِرْ لی ولوالدیَّ، ومَنْ وَلَدَنی من المُسْلمینَ، وارْحَمْهُما کما رَبّیانی صَغِیراً، واجْزِهما عنِّی خَیْرَ الجَزاء، وعَرِّفهما بدُعائی ما تُقِرُّ أعیُنُهما، فإنّهما قد سَبقانی إلی الغایةِ، وخلّفتنی بعدهما، فشفِّعْنی فی نفسی وفیهِما، وفی جمیع أسْلافی من المُؤمنینَ فی هذا الیوم یا أرحمَ الرّاحمین.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وفَرِّج عن آلِ مُحمّدٍ، واجْعَلْهُم أئمّةً یهدُونَ بالحَقِّ وبهِ یعدلون، وانْصرهُم وانْتَصِرْ بهِم، وأنجِزْ لهم ما وَعَدْتَهُم، وبَلِّغْنی فتحَ آل محمّدٍ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 810
واکْفِنی کلَّ هول دونه، ثمّ اقسم اللَّهمّ لی فیهم نصیباً خالِصاً، یا مُقدِّرَ الآجالِ، یا مُقسِّمَ الأرْزاقِ، افْسَحْ لی فی عُمُری، وابْسِطْ لی فی رِزْقِکَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأصْلِحْ لنا إمامَنا واسْتَصْلِحْهُ، وأصْلِحْ عَلی یَدَیْهِ، وآمِنْ خَوْفَهُ وخَوفَنا علیهِ، واجْعَلْهُ اللَّهمّ الّذی تنتصِرُ بهِ لدینکَ، اللَّهمّ امْلأْ الأرْضَ بهِ عَدْلًا وقِسْطاً کما مُلِئَتْ جَوْراً وظُلْماً، وامْننْ بهِ علی فُقراءِ المُسلمینَ وأرامِلِهِم ومَساکینِهِم، واجْعَلْنی من خِیارِ مَوالیهِ وشِیعَتِهِ، أشدّهُم لَهُ حُبّاً، وأطْوَعهُم له طَوْعاً، وأنْفَذهُم لأمْرِهِ، وأسْرَعهُم إلی مَرْضاتهِ، وأقْبَلَهُم لقولهِ، وأقْوَمَهُم بأمْرِهِ، وارْزقنی الشّهادةَ بین یدیهِ حتّی ألقاکَ وأنتَ عنِّی راضٍ.
اللَّهمّ إنِّی خلّفتُ الأهْلَ والولدَ وما خوّلتنی، وخرجتُ إلیکَ وإلی هذا الموضع الّذی شرّفتهُ رَجاءَ ما عندکَ، ورغبةً إلیکَ، ووکّلتُ ما خلّفتُ إلیکَ، فأحْسِنْ عَلَیَّ فیهِم الخَلَفَ، فإنّکَ ولیُّ ذلکَ من خلقِکَ.
لا إله إلّااللَّهُ الحلیمُ الکریمُ، لا إله إلّااللَّهُ العلیُّ العظیمُ، سُبحانَ اللَّهِ والحُمدُ للَّهِ رَبِّ السّماوات السّبعِ، وربّ الأرضین السّبعِ، وما فیهنَّ وما بَینهنَّ وما تحتهنَّ، وربِّ العرشِ العَظیمِ، والحمدُ للَّهِ ربِّ العالمین».
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 153- 164
روی لنا جماعة عن أبی عبداللَّه محمّد بن أحمد «1» بن عبداللَّه «1» بن قضاعة بن صفوان بن مهران الجمّال، عن أبیه، عن جدِّه «2» صفوان، قال: استأذنت الصّادق علیه السلام لزیارة مولانا «3» الحسین علیه السلام، فسألته أن یعرِّفنی ما أعمل علیه، فقال: «4» یا صفوان، صُم ثلاثة أیّام قبل خروجک واغتسل فی الیوم الثّالث، ثمّ اجمع إلیک أهلک، ثمّ قُل:
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی إثبات الهداة].
(2)- [زاد فی البحار: «عن»].
(3)- [البحار: «مولای»].
(4) (4**) [إثبات الهداة: «وذکر حدیثاً طویلًا فیه زیارة طویلة یقول فیها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 811
اللَّهمّ إنِّی أسْتَوْدِعُکَ «1» الیومَ نفسِی وأهْلِی ومالِی ووَلَدِی ومَنْ کانَ مِنِّی بسبیلٍ الشّاهِدِ منهُم والغائِبِ، اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، واحْفَظْنا بِحِفْظِ الإیمانِ واحْفَظْ عَلَیْنا، اللَّهمّ اجْعَلْنا فی حِرْزِکَ ولا تَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ ولا تُغیِّرْ ما بِنا من عافِیَتِکَ وَزِدْنا من فَضْلِکَ إنّا إلیکَ راغِبُونَ، اللَّهمّ إنِّی أعُوذُ بِکَ من وَعْثاءِ السَّفَرِ ومن کآبَةِ المُنْقَلَبِ، ومن سُوءِ المَنْظَرِ فی النَّفْسِ والأهْلِ والمَالِ والوَلَدِ، اللَّهمّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الإیمانِ وبَرْدَ المَغْفِرَةِ وآمِنّا من عَذابِکَ إنّا إلیکَ راغِبُون «2»، وآتنا من لَدُنْکَ رَحْمَةً إنّکَ عَلَی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ.
فإذا أتیت الفرات، یعنی شریعة الصّادق علیه السلام بالعلقمیّ، فقُل:
اللَّهمّ أنتَ خیرُ مَنْ وَفَدَ «3» إلیهِ الرِّجالُ، وأنتَ سَیِّدی أکْرَمُ مَقْصُودٍ وأفْضَلُ مَزُورٍ، وقَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائرٍ کرامَةً ولِکُلِّ وافدٍ تُحْفَةً، فأسْأ لُکَ أن تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی من النّارِ، وقَدْ قَصَدْتُ وَلِیَّکَ وابْنَ نِبیِّکَ وصَفِیَّکَ وابْنَ صَفِیِّکَ «4» وَنَجِیَّکَ وابْنَ نَجِیِّکَ «4» وحَبِیْبَکَ وابْنَ حَبِیْبِکَ، اللَّهمّ فاشْکُرْ سَعْیِی وارْحَمْ مَسیری إلیکَ بغیرِ مَنٍّ مِنِّی عَلیکَ بَلْ لَکَ المَنُّ عَلَیَّ إذ جَعَلْتَ لیَ السّبیلَ إلی زیارتِهِ، وعَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ وحَفَظْتَنِی فی اللّیلِ والنّهارِ حتّی بَلَّغْتَنِی هذا المکانَ، اللَّهمّ فَلَکَ الحَمْدُ عَلَی نَعْمَائِکَ کُلِّها ولَکَ الشّکْرُ عَلی مِنَنِکَ کُلِّها.
ثمّ اغتسل من الفرات فإنّ أبی حدّثنی عن آبائه علیهم السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم:
إنّ ابنی هذا الحسینُ یُقتل بعدی علی شاطئ الفُرات، فمَنْ زارهُ واغتسلَ من الفُراتِ، تساقَطَتْ خطایاهُ کهیئة یومِ وَلَدَتْهُ امُّهُ.
فإذا اغتسلت، فقُل فی غسلک:
__________________________________________________
(1)- [البحار: «استودعت»].
(2)- [زاد فی البحار: «وآتنا فی الدّنیا حسنة وفی الآخرة حسنة وقنا عذاب النّار»].
(3)- [البحار: «وفدت»].
(4- 4) [البحار: «نجیبک وابن نجیبک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 812
بسم اللَّهِ وباللَّهِ، اللَّهمّ اجعلهُ نُوراً وطَهُوراً وحِرْزاً وشفاءً من کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ وآفَةٍ وعاهَةٍ، اللَّهمّ طَهِّرْ بهِ قَلْبِی واشْرَحْ بهِ صَدْرِی وسَهِّلْ لی «1» بهِ أمْرِی.
فإذا فرغتَ من غسلک فالبس ثوبین طاهرین، وصلّ رکعتین خارج الشّرعة «2» وهو المکان الّذی قال اللَّه عزّ وجلّ: «وَفِی الأرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِرَاتٌ، وَجَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ، صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ، یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ، وَنُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فِی الاکُلِ» «3»
، فإذا فرغتَ من صلاتکَ فتوجّه نحوَ الحائِرِ وعلیکَ السّکینةَ والوقارَ، وقصِّرْ خُطاک فإنّ اللَّه تعالی یکتبُ لکَ بکلِّ خطوةٍ حَجّةً وعُمْرةً، وسِرْ خاشِعاً قلبُک «1» باکیةً عینُک، وأکْثِرْ من التّکبیر والتّهلیل والثّناء علی اللَّه عزّ وجلّ، والصّلاة علی النّبیّ «4» صلی الله علیه و آله و سلم والصّلاة علی الحسین خاصّة، و «5» اللّعن علی «5» من قتله، والبراءة ممّن أسّسَ ذلک علیه.
فإذا أتیت باب الحائر فقف، وقُل:
اللَّهُ أکْبَرُ کَبیراً، والحمدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهَ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی هدانا لهذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لولا أن هدانا اللَّهُ لقد جاءتْ رُسُلُ ربّنا بالحَقِّ.
ثمّ قُل (4**):
السّلامُ عَلیکَ یا رسولَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا نبیَّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خاتم النّبیِّینَ، «6» السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّد المُرْسَلینَ، السّلامُ عَلیکَ یا حَبیبَ اللَّهِ «6»، السّلامُ عَلیکَ یا أمیر المؤمنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدَ الوصیِّینَ، «7» السّلامُ عَلیکَ یا قائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ، السّلامُ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «المشرعة»].
(3)- الرّعد: 13/ 4.
(4)- [البحار: «نبیّه»].
(5- 5) [البحار: «لعن»].
(6- 6) [لم یرد فی إثبات الهداة].
(7) (7*) [لم یرد فی إثبات الهداة].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 813
عَلی «1» فاطمةَ سَیِّدةِ نِساءِ العالمینَ (7*)، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأئمّةِ من وُلْدِکَ، السّلامُ عَلیکَ یا وصیَّ أمیر المؤمنینَ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیق الشّهیدُ، «2» السّلامُ علیکُم یا ملائکةَ اللَّهِ المُقیمینَ فی هذا المَقامِ الشّریفِ، السّلامُ علیکُم یا ملائکةَ رَبِّی المُحْدِقینَ بِقَبْرِ الحُسینِ علیهِ السّلام، السّلامُ علیکُم منِّی أبَداً ما بَقِیتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ.
ثمّ تقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ «3»، عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أمَتِکَ المُقِرُّ بالرِّقِّ والتّارِکُ للخِلافِ عَلَیْکُم والمُوالی لِوَلِیِّکُم والمُعادِی لِعَدُوِّکُم قَصَدَ حَرَمَکَ واسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ وتَقَرَّبَ إلیکَ بِقَصْدِکَ، «4» أ أدْخُلُ یا رَسولَ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا نبیَّ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا أمیر المؤمنینَ «4»، أ أدْخُلُ یا سَیِّدَ الوَصِیِّینَ، أ أدْخُلُ یا فاطمةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ، أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أبا عَبداللَّهِ، أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
فإن خشع قلبک ودمعت عینک فهو علامة الإذن فادخل. ثمّ قُل:
الحمدُ للَّهِ الواحِدِ الأحَدِ الفَرْدِ الصَّمَدَ، الّذِی هَدانِی لولایَتِکَ وخَصَّنِی بزِیارَتِکَ وسَهَّلَ لی قَصْدَکَ.
ثمّ تأتی باب القبّة وقف من حیث یلی الرّأس، وقُل:
السّلامُ علیکَ یا وارثَ آدمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارِثَ نُوحٍ أمِینِ «5» اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ إبراهیمَ خلیلِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ مُوسی کلیمِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ عیسی رُوْحِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ مُحمّدٍ حبیبِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «علیک یا ابن»].
(2) (2*) [إثبات الهداة: «السّلام علیک»].
(3)- [زاد فی البحار: «السّلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین»].
(4- 4) [لم یرد فی البحار].
(5)- [البحار: «نبیّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 814
یا وارثَ أمیرِ المُؤْمِنینَ علیهِ السّلام ولیِّ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ مُحمّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ عَلیٍّ المُرْتَضی، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ فاطمةَ الزّهراءِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ خَدیجةَ الکُبْری، السّلامُ علیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ، والوِتْرَ المَوْتُورَ، أشهدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عن المُنْکَرِ، وأطَعْتَ اللَّهَ ورَسُولَهُ حتّی أتاکَ الیَقِینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بذلِکَ فَرَضِیَتْ بهِ، یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ کُنْتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ، والأرْحامِ المُطَهَّرَةِ، لم تُنَجِّسْکَ الجاهِلِیَّةُ بأنْجاسِها، ولم تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمّاتِ ثِیابِها، وأشْهَدُ أ نّکَ من دَعائِمِ الدِّینِ وأرْکانِ المُؤْمِنینَ، و (2*) أشْهَدُ أ نّکَ الإمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِیُ المَهْدیُّ، وأشْهَدُ أنّ الأئمّةَ من وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وأعْلَامُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی أهْلِ الدُّنْیا، «1» واشْهِدُ اللَّهَ ومَلائِکَتَهُ وأنبیاءَهُ ورُسُلَهُ أنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وبإیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرائِعِ دِینی وخَواتیمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لِقَلْبِکُم سِلْمٌ وأمْرِی لأمْرِکُم مُتَّبِعٌ، صَلواتُ اللَّهِ علیکُم وعَلی أرْواحِکُمْ وعَلی أجْسادِکُمْ وعَلی شاهِدِکُم وعَلی غائِبِکُم وعَلی ظاهِرِکُم وعَلی باطِنِکُمْ.
ثمّ انکبّ علی القبر وقبِّله، وقُل:
بأبی أنتَ وامِّی یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، بأبی أنتَ وامِّی یا أبا عبداللَّهِ، لقد عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وجَلَّتِ المَصِیْبَةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمیعِ أهْلِ السّماواتِ والأرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهیّأتْ لِقِتالِکَ، یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ وأتَیْتُ إلی مَشْهَدِکَ، أسْألُ اللَّهَ بالشّأنِ الّذی لَکَ عِنْدَهُ، وبالمَحَلِّ الّذِی لَکَ لَدَیْهِ أن یُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأن یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا والآخِرَةِ.
ثمّ قم فصلِّ رکعتین عند الرّأس اقرأ فیهما بما «2» أحببت. فإذا فرغتَ من صلاتک، فقُل:
__________________________________________________
(1)- [إلی هنا حکاه عنه فی إثبات الهداة، وزاد فیه: «والزّیارة طویلة أخذنا منها مواضع الحاجة»].
(2)- [البحار: «ما»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 815
اللَّهمّ إنِّی صَلَّیْتُ ورَکَعْتُ وسَجَدْتُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ لأنّ الصّلاةَ والرُّکوعَ والسُّجودَ لا تَکُونُ إلّالَکَ لأنّک أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنتَ، اللَّهمّ صلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّدٍ وأبْلِغْهُم عَنِّی أفْضَلَ السّلامِ «1» والتّحیَّةِ، وارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُم السّلامَ، اللَّهمّ وهاتانِ الرّکعتانِ هَدِیّةٌ منِّی إلی مَوْلایَ الحُسینِ بنِ عَلیٍّ علیهما السّلامُ، اللَّهمّ «2» فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وعلیهِ وتَقَبَّلْ مِنِّی، وأجُرْنی «2» عَلی ذلِکَ بأفْضَلِ أمَلِی ورَجائِی فیکَ وفی ولِیِّکَ یا ولیَّ المُؤْمِنِین.
ثمّ قُم وصر إلی عند «3» رجل الحسین «3» صلوات اللَّه علیه، وقف عند رأس علیّ بن الحسین علیه السلام، وقُل:
السّلامُ علیکَ یا ابنَ رسُولِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ نبیِّ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ أمِیر المُؤمنینَ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ الحُسینِ الشّهیدِ، السّلامُ علیکَ أ یُّها الشّهیدُ وابْنُ الشّهیدِ، السّلامُ علیکَ أ یُّها المظلومُ وابْنُ المظلومِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بهِ.
ثمّ انکبّ علی قبره «4»، فقبّله، وقُل:
السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللَّهِ وابْنَ ولیِّهِ، لقد عَظُمَتْ المصیبةُ، وجَلَّتْ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلیْنا وعَلی جَمیعِ المُسْلِمینَ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ وإلیکَ مِنْهُمْ.
ثمّ اخرج من الباب الّذی عند رجل «5» علیّ بن الحسین علیه السلام. ثمّ توجّه إلی الشّهداء، وقُل:
السّلامُ علیکُم یا أولیاءَ اللَّهِ وأحِبّاءَهُ، السّلامُ علیکُم یا أصفیاءَ اللَّهِ وأوِدّاءَهُ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ دِینِ اللَّهِ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ علیکُم یا أنصار
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الصّلاة»].
(2- 2) [البحار: «صلّ علی محمّد وآله وتقبّلها منِّی واجزنی»].
(3- 3) [البحار: «رجلی القبر»].
(4)- [البحار: «القبر»].
(5)- [البحار: «رجلی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 816
أمیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ أبی مُحمّدٍ الحسنِ بنِ علیٍّ الولیِّ «1» النّاصِحِ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ أبی عبداللَّهِ، بأبی أنتُمْ وامِّی طِبْتُم وطابَتِ الأرْضُ الّتی فیها دُفِنْتُمْ وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظِیماً، فیا لَیْتَنِی کنْتُ مَعَکُم فأفُوزَ معکُم.
ثمّ عُد إلی عند رأس الحسین علیه السلام، وأکثر من الدّعاء لک ولأهلک ولولدک «2» ولإخوانک، فإنّ مشهده لا تُرَدُّ فیه دعوةٌ «3» ولا سؤالُ سائلٍ، فإذا أردتَ الخروجَ فانکبّ علی القبر وقُل:
السّلامُ علیکَ یا مَوْلایَ، السّلامُ علیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا خاصّةَ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا خالصةَ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا أمینَ اللَّهِ سلامَ مُودِّعٍ لا قالٍ ولا سَئِمٍ، فإنْ أمْضِ فلا عن مَلالَةٍ وإن اقِمْ فلا عن سُوْءِ ظَنٍّ بما وَعَدَ اللَّهُ الصّابرینَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ یا مَوْلایَ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لزِیارَتِکَ، ورَزَقَنِی العَوْدَ إلی مَشْهَدِکَ والمُقامَ فی حَرَمِکَ، وإیّاهُ أسألُ أنْ یُسْعِدَنِی بِکَ وبالأئِمّةِ مِنْ وُلْدِکَ ویَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ قم واخرج ولا تولّ ظهرک، وأکثر من قول: «إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُون»، حتّی تغیبَ عن القبر. فمَنْ زار الحسین علیه السلام بهذه الزّیارةِ، کتبَ اللَّه له بکلِّ خطوةٍ مائة ألف حسنةٍ ومحا عنه مائة ألف سیِّئةٍ، ورفعَ له مائة ألف درجة، وقضی له مائة ألف حاجة أسهلُها أن یزحزحه عن النّار، وکان کَمَنْ استشهد مع الحسین علیه السلام حتّی یشرکهم فی درجاتهم. «4»
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الزّکیّ»].
(2)- [البحار: «ولوالدیک»].
(3)- [زاد فی البحار: «داع»].
(4)- [زاد فی البحار: «أقول: أورد الشّیخ المفید رحمه الله هذه الزّیارة فی مزاره مع اختصار فی بعض الفضائل لا فی الأذکار والأدعیة، والظّاهر أنّ روایة صفوان انتهت هاهنا، وما سیذکره الشّیخان الجلیلان بعد ذلک مأخوذ ممّا مرّ من الزّیارة الکبیرة الّتی رواها أبو حمزة الثّمالیّ مع اختصار وتغییر یسیر یظهر لک عند الرّجوع إلیها، ثمّ قال الشّیخ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 817
زیارة الشّهداء علیهم السلام بروایة أبی حمزة الثّمالیّ:
السّلامُ علیکُم یا أنصارَ دِینِ رَسُولِ اللَّهِ مِنِّی ما بَقِیتُ، السّلامُ علیکُم دائماً إذا فنیتُ وبلیتُ، لَهْفِی علیکُم أیُّ مصیبةٍ أصابَتْ کلّ مولیً لمحمّدٍ وآل محمّدٍ، لقد عَظُمَتْ وخَصّتْ وجَلّتْ وعَمَّتْ مصیبتُکُم إنِّی بکُم لَجَزِعٌ وإنِّی بکُم لَمُوجِعٌ مَحْزونٌ وأنا بکُم لَمُصابٌ مَلْهُوفٌ، هَنِیئاً لکُم ما اعْطِیْتُمْ وهَنِیئاً لکُم ما بهِ حُبِیْتُم، فلقد «1» بَکَتْکُم المَلائِکَةُ وحَفَّتْ بکُم وسَکَنَتْ مُعَسْکَرَکُمْ وحَلَّتْ مَصارِعَکُم وقَدَّسَتْ وصَفَّتْ بأجْنِحَتِها علیکُم لیسَ عَلیْها «2» عنکُم فراقٌ إلی یومِ التّلاقِ ویومِ المحشرِ ویومِ المنشرِ، طافَتْ علیکُم رحمةً بَلَغْتُم بها شَرَفَ الآخِرَةِ، أتَیْتُکُمْ مُشْتاقاً وزُرْتُکُم خائِفاً، أسألُ اللَّهَ أن یُرِییَنیکُم عَلی الحَوْضِ وفی الجِنانِ مَعَ الأنبیاءِ والمُرْسَلِینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً. «3»
وإذا عرّفت عند الحسین علیه السلام، فادعُ بدعاء الموقف الّذی قدّمنا ذکره، أو ما یقوم مقامه من الأدعیة.
زیارة العبّاس علیه الرّحمة:
ثمّ امش حتّی تأتی مشهد العبّاس بن علیّ رحمة اللَّه علیه، فإذا أتیته فقف علی باب السّقیفة، وقُل:
سلامُ اللَّهِ وسلامُ ملائکتهِ المُقرّبینَ وأنبیائهِ المُرْسَلینَ وعبادِهِ الصّالِحینَ وجَمیعِ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «ولقد»].
(2)- [البحار: «لها»].
(3) (3**) [البحار: «ثمّ قال الشّیخان رحمهما اللَّه: ثمّ امش إلی مشهد العبّاس بن علیّ رحمة اللَّه علیه وساقا الزّیارة کما سیأتی فی بابها بروایة الثّمالیّ [راجع کامل الزّیارات،/ 256- 258، فی عنوان «کیفیة زیارته علیه السلام» و «وداعه علیه السلام»]، ثمّ قالا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 818
الشُّهداءِ والصِّدِّیقینَ، الزّاکیاتِ الطّیِّباتِ فیما تَغْتَدِی وتروحُ علیکَ یا ابْنَ أمیر المُؤْمنینَ، أشْهَدُ لکَ بالتّسْلِیمِ والتّصْدِیقِ والوَفاءِ والنّصیحَةِ لِخَلَفِ النّبیِّ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ وسلّم المرسَلِ، والسِّبْطِ المُنتجَبِ، والدّلیلِ العالِمِ، والوَصیِّ المُبلِّغِ، والمظلومِ المُضْطَهَدِ، فَجَزاکَ اللَّهُ عن رسولِهِ، وعن فاطمةَ، وعن أمیرِ المؤمنینَ، والحَسَنِ والحُسینِ أفْضَلَ الجزاءِ بما صَبَرْتَ واحْتَسَبْتَ وأعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، لعنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ واسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بینَکَ وبینَ ماءِ الفُراتِ، أشْهَدُ أ نّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأنّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لکُم ما وَعَدَکُم، جِئْتُکَ یا ابنَ أمیرِ المُؤمنینَ وقَلْبی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وأنا لَکُمْ تابِعٌ ونُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حتّی یَحْکُمَ اللَّهُ وهُوَ خیرُ الحاکِمِینَ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُم، إنِّی بِکُمْ وبإیابِکُمْ مِنَ المُؤمنینَ وبمَنْ خالَفَکُم وقَتَلَکُم من الکافِرینَ، قَتَلَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُمْ بالأیْدِی والأ لْسُنِ.
ثمّ ادخل، وانکبّ علی القبر، وقُل:
السّلامُ علیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالحُ المطیعُ للَّهِ ولرسولهِ ولأمیرِ المؤمنینَ والحَسَنِ والحُسَیْنِ علیهِم السّلامُ، السّلامُ علیکَ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ ومغفرتهُ عَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، أشْهَدُ واشْهِدُ اللَّهَ أ نّکَ مَضَیْتَ عَلی ما مَضی البَدْریُّونَ والُمجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ المُناصِحُونَ لهُ فی جِهاد أعْدائِهِ المُبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أولیائهِ الذّابُّونَ عن أحِبّائهِ، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجَزاءِ، وأوْفَرَ جَزاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفی ببیعتهِ، واسْتجابَ لهُ دعوتَهُ، وأطاعَ وُلاةَ أمْرِهِ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بالَغْتَ فی النّصیحةِ، وأعْطَیْتَ غایةَ المجهودِ، فبعثکَ اللَّهُ فی الشُّهداءِ، وجعلَ رُوحَکَ معَ أرْواحِ السُّعداءِ، وأعْطاکَ من جنانِهِ أفْسَحَها مَنْزِلًا، وأفْضَلَها غُرَفاً، ورَفَعَ ذِکْرَکَ فی العلِّیِّینَ، وحَشَرَکَ مع النَّبِیِّینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ والصِّدِّیقینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفیقاً، أشْهَدُ أ نّکَ لم تَهِنْ ولم تَنْکُلْ، وأشْهَدُ أ نّکَ مَضَیْتَ عَلی بَصیرَةٍ من أمْرِکَ مُقْتَدِیاً بالصّالِحینَ ومُتّبِعاً للنَّبِیِّینَ، جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنا وبَیْنَک وبینَ رَسُولِهِ وأوْلیائِهِ فی مَنازِلِ المُحْسِنینَ، فإنّهُ أرْحَمُ الرّاحمینَ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 819
ثمّ انحرف إلی عند الرّأس، فصلّ رکعتین، ثمّ صلّ بعدهما ما بدا لک، وادع اللَّه کثیراً.
وداع العبّاس:
فإذا أردت وداعه علیه السلام، فقف عند القبر، وقُل:
أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعِیْکَ وأقْرأُ علیکَ السّلامَ آمِناً باللَّهِ وبرسولهِ وبکتابهِ وبما جاءَ بهِ من عندِ اللَّهِ، اللَّهمّ اکتُبْنا معَ الشّاهِدِینَ، اللَّهمّ لا تجعلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زیارتی قبرَ ولیِّکَ وابنَ أخی نبیِّکَ علیه السّلامُ، وارْزُقْنی زیارتَهُ أبَداً ما أبقَیْتَنی، واحْشُرْنی معهُ ومعَ آبائِهِ فی الجنانِ، وعرِّفْ بَیْنِی وبَیْنَهُ وبینَ رسولِکَ وأولیائِکَ، اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّدٍ وتوفّنِی عَلی الإیمانِ بِکَ، والتّصدیقِ برَسُولِکَ، والولایةِ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیهِ السّلامُ، والبراءَةِ من أعْدائِهِمْ، فإنِّی رَضِیْتُ بذلکَ، وصلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِهِ.
وادع لنفسک ولوالدیک وللمؤمنین والمؤمنات (3**).
ثمّ ارجع إلی مشهد الحسین علیه السلام للوداع، فإذا أردت أن تودِّعه، فقف علیه کوقوفک أوّل الزّیارة «1» تستقبله بوجهک، وتقول «1»:
السّلامُ علیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا أبا عبداللَّهِ، أنتَ لی جُنّةٌ مِنَ العَذابِ، وهذا أوان انصرافی غیرُ راغبٍ عنکَ ولا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ سِواکَ ولا مُؤْثِرٍ علیکَ غیرَکَ ولا زاهِدٍ فی قُرْبِکَ، وقَدْ جُدْتُ بنفسی للحدثانِ، وترکتُ الأهْلَ والأوْطانَ، فکُنْ لی شافِعاً یومَ حاجَتِی وفَقْرِی وفاقَتِی یومَ لا یُغْنِی عنِّی والدایَ «2» ولا وَلَدِی ولا حَمِیمی ولا قَریبی، أسألُ اللَّهَ الّذِی قدَّرَ «3» عَلَیَّ فِراقَ مَکانِکَ أن لا یجعلَهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی ومن رُجوعی، أسألُ «4» اللَّهَ الّذِی أبْکی عَیْنِی علیکَ أن یجعلَهُ سَنَداً لی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی نَقَلَنِی إلیْکَ مِن
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «واستقبله بوجهک وقل»].
(2)- [البحار: «والدی»].
(3)- [أضاف فی البحار: «وخلق أن ینفس بکم کربی، وأسأل اللَّه الّذی قدّر»].
(4)- [البحار: «وأسأل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 820
رَحْلِی وأهْلِی أن یَجْعَلَهُ ذُخْراً لی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی أرانی مَکانَکَ وهَدانی للتّسلیمِ علیکَ، ولزیارتی إیّاکَ أن یُورِدَنی «1» حَوْضَکُم ویرزُقنی مُرافَقَتَکُم «1» فی الجنانِ مع آبائِکَ الصّالحینَ، السّلامُ علیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ «2» عَلی مُحمّد بنِ عبداللَّهِ «2» حبیبِ اللَّهِ وصَفْوَتِهِ وأمِیْنِهِ ورَسُولِهِ وسَیِّدِ النَّبِیِّینَ، السّلامُ عَلی أمیر المؤمنینَ ووصیِّ رَسُولِ ربِّ العالمینَ وقائدِ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ، السّلامُ عَلی الأئِمّةِ الرّاشدینَ المَهْدیِّینَ «3»، السّلامُ عَلی مَنْ فی الحائِرِ منکُم ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، السّلامُ عَلی ملائکةِ اللَّهِ الباقینَ المُقیمینَ المُسبِّحینَ الّذِینَ هُمْ بأمْرِ اللَّهِ مُقیمونَ، السّلامُ علینا وعَلی عبادِ اللَّهِ الصّالحینَ، والحمدُ للَّهِ رَبِّ العالمینَ.
ثمّ أشر إلی القبر بِمُسَبِّحَتِک الیمنی، وقُل:
سلامُ اللَّهِ وسلامُ ملائکتهِ المُقرّبینَ وأنبیائهِ المُرسَلینَ وعبادهِ الصّالحینَ، یا ابنَ رسولِ اللَّهِ علیکَ وعلی روحِکَ وبدنِکَ وعلی ذُرِّیَّتِکَ ومَنْ حَضَرَکَ من أولیائِکَ، أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعِیْکَ وأقرأُ علیکَ السّلامَ، آمِنّا باللَّهِ وبرَسُولهِ وبما جاءَ بهِ من عندِ اللَّهِ، اللَّهمّ فاکْتُبْنا معَ الشّاهِدین.
ثمّ ارفع یدیک إلی السّماء، وقُل: «4» اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّدٍ ولا تجعلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِن زیارَتی ابنَ بنتِ نبیِّک، وارْزُقْنِی زیارتَهُ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی، اللَّهمّ وانْفَعْنِی بِحُبِّهِ یا ربَّ العالمینَ، اللَّهمّ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً إنّکَ عَلی کُلِّ شی‌ءٍ قدیرٌ «4»، اللَّهمّ إنِّی أسألُکَ أنْ تُصلِّی عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وأن لا تَجْعَلَهُ آخِرَ العَهْدِ من زِیارَتی إیّاهُ، فإنْ جَعَلْتَهُ یا ربِّ فاحْشرنی مَعَهُ ومعَ آبائِهِ وأولیائِهِ،
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «حوضک ویرزقنی مرافقتک»].
(2- 2) [البحار: «علیک وعلی محمّد بن عبداللَّه، السّلام علی محمّد»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4- 4) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 821
وإنْ أبقیتَنِی یا ربِّ فارْزُقْنی العودَ إلیه، ثمّ العودَ إلیهِ برحمتِکَ یا أرحمَ الرّاحمین، اللَّهمّ اجعلْ لی لِسانَ صدقٍ فی أولیائِکَ، اللَّهمّ صلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد ولا تَشغَلْنِی عن ذِکْرِکَ بإکْثاٍر من الدُّنیا تُلْهِینِی عَجائِبُ بَهْجَتِها وتَفْتِنُنی زَهْراتِ زِیْنَتِها، ولا بإقلالٍ یُضِرُّ بِعَمَلِی کَدُّهُ ویملأُ صَدْرِی هَمُّهُ، «1» أعْطِنی من ذلکَ غِنیً عن شِرارِ خَلْقِکَ، وبَلاغاً أنالُ بهِ رِضاکَ یا رحمنُ، السّلامُ علیکُم یا ملائکةَ اللَّهِ وزُوّارَ قبرِ أبی عبداللَّهِ علیه السلام.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی القبر مرّة والأیسر مرّة وألحّ فی الدّعاء والمسألة.
وداع الشّهداء رحمة اللَّه علیهم:
ثمّ حوِّل وجهک إلی قبور الشّهداء، فودِّعهم، وقُل:
السّلامُ علیکُم ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، اللَّهمّ لا تجعلهُ آخِرَ العَهْدِ من زیارتی إیّاهُم، وأشْرِکْنی معهُمْ فی صالحِ ما أعْطَیْتَهم عَلی نُصْرَتِهِم ابنَ نَبیِّک وحُجّتِکَ عَلی خَلْقِکَ وجهادِهِم معهُ، اللَّهمّ اجْعَلْنا وإیّاهُمْ فی جَنّتِکَ مع الشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفیقاً، أسْتَوْدِعُکُم اللَّهَ وأسْتَرْعِیکُم «2» وأقرأُ علیکُم السّلام، اللَّهمّ ارزُقْنی العودَ إلیهِم واحْشُرْنی معهُم یا أرحَمَ الرّاحمینَ.
ثمّ اخرج ولا تولّ وجهک عن القبر حتّی یغیبَ عن معاینتک، وقف قبل «3» الباب متوجِّهاً إلی القبلة، وقُل:
اللَّهمّ إنِّی أسألُکَ بحقِّ مُحمّدٍ وآل محمّد أن تُصلِّیَ عَلی محمّدٍ وآل محمّد، وأن تتقبَّلَ عَمَلِی، وتَشْکُرَ سَعْیی، ولا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی «4» به، وزیارتی إلیه، وتقرّبی «4»، وعَرِّفْنی بَرَکَتَهُ عاجِلًا صَبّاً صَبّاً من غیرِ کَدٍّ «5» ولا نَکَدٍ «5» ولا مَنٍّ من أحَدٍ من خَلْقِکَ، واجْعَلْهُ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «و»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «علی»].
(4- 4) [البحار: «أبداً ما أبقیتنی وارددنی إلیه ببرّ وتقوی وعرّفنی به وزیارتی إلیه وقرّبنی»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 822
واسِعاً من فَضْلِکَ «1» الواسِعِ الفاضِلِ المُفْضِلِ الطّیِّبِ، وارْزُقْنی رِزْقاً واسِعاً حَلالًا کَثِیراً «2»
طَیِّباً من عَطِیَّتِکَ «2»، فإنّک تقول: «واسْألُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»، فَمِنْ فَضْلِکَ أسْألُ، ومِنْ عَطِیَّتِکَ أسْألُ، ومِنْ کثیرِ ما عِنْدِکَ أسْألُ، ومِنْ خَزائِنِکَ أسْألُ، ومِنْ یَدِکَ الملأی أسْألَ، فلا تَرُدَّنی خائِباً، فإنِّی ضَعیفٌ فَضاعِفْ لی، وعافِنِی إلی مُنتهی أجَلِی، واجْعَلْ لی فی «3» کُلِّ نعمةٍ أنعمتَها عَلَی عِبادِکَ أوْفَرَ النّصیبِ، واجْعَلْنی «4» خَیْراً ممّا أنا علیهِ، واجْعَلْ ما أصیرُ إلیه خَیْراً ممّا یَنْقَطِعُ عَنِّی، واجْعَلْ سَریرَتی خَیْراً من عَلانِیَتی، وأعِذْنی من أنْ ارِیَ النّاسَ أنّ فیَّ خَیْراً ولا خَیْرَ فیَّ، وارزُقْنی مِنَ التِّجارَةِ أوْسَعَها رِزْقاً وأعْظَمَها فَضْلًا وخَیْرَها لی ولعیالی وأهْلِ عنایَتی فی الدُّنیا والآخِرَةِ عاقبةً، وآتِنی یا سَیِّدی وعِیالی برزقٍ واسعٍ تُغْنِینا بهِ عَنْ دُناةِ خَلْقِکَ، ولا تَجْعَلْ لأحَدٍ من العِبادِ فیهِ «5» شَیْئاً غَیْرَکَ «5»، واجْعَلْنی مِمّنْ اسْتجابَ لکَ وآمَنَ بِوَعْدِکَ واتَّبَعَ أمْرَکَ، ولا تَجْعَلْنی أخْیَبَ وَفْدِکَ وزُوّارِ ابنِ نبیِّکَ، وأعِذْنی من الفَقْرِ ومواقِفِ الخِزْیِ فی الدُّنیا والآخِرَةِ، واصْرِفْ عَنِّی شَرَّ الدُّنیا والآخِرَةِ، واقْلِبْنی مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتجاباً لی بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بهِ أحَدٌ من زُوّارِ أولیائِکَ، ولا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِن زیارتِهِم، وإنْ لم تَکُنْ اسْتَجَبْتَ لی وغَفَرْتَ لی ورَضِیْتَ عَنِّی فَمِنَ الآنَ فاسْتَجِبْ لی واغْفِرْ لی وارْضَ عَنِّی «6» قبلَ أن تنأی عن ابنِ نبیِّکَ دارِی، فهذا أوانُ انصرافی إن کنتَ أذِنْتَ لی غیرَ راغِبٍ عنکَ ولا عن أولیائِکَ ولا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ ولا بِهِم، اللَّهمّ احْفَظْنی بهِم «6» مِنْ بینِ یَدَیَّ ومِنْ خَلْفِی وعن یَمِینی وعَنْ شِمالی حتّی تُبَلِّغْنی أهْلی، فإذا بَلَّغْتَنی
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «وکثیراً من عطیّتک من فضلک»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «من»].
(4)- [البحار: «واجعل لی»].
(5- 5) [البحار: «منّا»].
(6)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 823
فلا تَبْرأْ مِنِّی، وأ لْبِسْنی وإیّاهُم دِرْعَکَ الحَصِیْنَةَ، واکْفِنی «2» مَؤُونَةَ نَفْسی و «2» مَؤُونَةَ عِیالی ومَؤُونَةَ جَمیعِ خَلْقِکَ، وامْنَعْنی من أن یَصِلَ إلیَّ أحَدٌ من خَلْقِکَ بسُوءٍ، فإنّکَ ولیُّ «1» ذلِکَ والقادِرُ علیهِ، وأعْطِنی جَمیعَ ما سَأ لْتُکَ ومُنَّ عَلیَّ بهِ، وزِدْنی من فَضْلِک یا أرْحَمَ الرّاحمِینَ.
ثمّ انصرف وأنت تحمد اللَّه وتسبّحه وتهلِّله له وتکبِّره إن شاء اللَّه تعالی.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 499- 508/ عنه: الحرّ العاملی، إثبات الهداة، 1/ 555- 556؛ المجلسی، البحار «2»، 98/ 197- 205
اعلم أ نّه سیأتی فی بعض ما نذکره من الدّعوات فی یوم عرفة زیارة النّبیّ والأئمّة علیهم أفضل الصّلوات، وإنّما نذکر فی هذا الفصل زیارة تختصّ بهذا الیوم غیر داخلة فی دعواته.
ذکر هذه الزّیارة:
إذا کنت بمشهد الحسین علیه السلام فی یوم عرفة، فاغتسل غسل الزّیارة والبس أطهر ثیابک وطهّر عقلک وقلبک ممّا یقتضی الأبعاد بعقابک وعتابک، لتکون طاهراً من الأدناس، فیصحّ لک أن تقف بباب طاهر من الأرجاس، واقصد مقدّس حضرته وقف علی باب حرمه وکبِّر «3» اللَّه تعالی، وقُل:
اللَّهُ أکبرُ کَبیراً، والحمدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصیلًا، و «الحمدُ للَّهِ الّذِی هَدانا لهذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لولا أنْ هَدانا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ» «4».
__________________________________________________
(1)- [البحار: «ولیِّی فی کلِّ»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 53/ 94].
(3)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «إذا أتیت مشهده علیه السلام فاغتسل للزّیارة والبس أطهر ثیابک واقصد حضرته الشّریفة وقف علی الباب فکبّر ...»، وفی البحار: «قال الشّیخ المفید والسّیِّد والشّهید قدّس اللَّه أرواحهم: إذا أردتَ زیارته فی هذا الیوم، فاغتسل من الفرات إن أمکنک، وإلّا فمن حیث أمکنک، والبس أطهر ثیابک، واقصد حضرته الشّریفة وأنت علی سکینة ووقار، فإذا بلغتَ باب الحائر فکبّر ...»].
(4)- الأعراف: 7/ 43.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 824
السّلامُ عَلی رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی أمیر المُؤْمنینَ، السّلامُ عَلی فاطمةَ الزّهراءِ سَیِّدةِ نساءِ العالمینَ، السّلامُ عَلی الحَسَنِ والحُسَیْنِ.
السّلامُ عَلی علیِّ بنِ الحُسَیْنِ، السّلامُ عَلی مُحمّدِ بنِ عَلیٍّ «1»، السّلامُ عَلی جَعفرِ بنِ مُحمّدٍ «2»، السّلامُ علی مُوسی بنِ جَعْفَر، السّلامُ عَلی علیِّ بنِ مُوسی، السّلامُ عَلی محمّدِ بنِ علیٍّ، السّلامُ عَلی عَلیِّ بنِ مُحمّد، السّلامَ عَلی الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ، السّلامُ عَلی الخَلَفِ الصّالح المُنتظَر.
السّلامُ علیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابنَ رسولِ اللَّهِ، عبدُکَ وابنُ عبدِکَ وابنُ أمَتِکَ، المُوالی لِوَلِیِّکَ، والمُعادِی لِعَدُوِّکَ، اسْتجارَ بمشْهَدِکَ، وتَقَرَّبَ «3» إلی اللَّهِ «3» بِقَصْدِکَ، الحمدُ للَّهِ الّذِی هَدانا «4» لِولایَتِکَ، وخَصّنی بِزِیارَتِکَ، وسَهِّلَ لی قَصْدَک.
ثمّ «5» تدخل وتقف ما یلی «5» الرّأس وتقول:
السّلامُ علیکَ یا وارثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ نوحٍ نبیِّ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ عیسی رُوحِ اللَّهِ.
السّلامُ علیکَ یا وارثَ مُحمّدٍ حبیبِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ أمیرَ المؤمنینَ، السّلامُ علیکَ یا وارثَ فاطمةَ الزّهراءِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ مُحمّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ عَلیٍّ المُرْتَضی، «6» السّلامُ علیکَ یا ابْنَ خَدیجةَ الکُبْری.
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «علیٍّ الباقر»].
(2)- [مصباح الزّائر: «محمّدٍ الصّادق»].
(3- 3) [مصباح الزّائر: «إلیک»].
(4)- [مصباح الزّائر: «هدانی»].
(5- 5) [البحار: «ادخل فقف ممّا یلی»].
(6)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «السّلام علیک یا ابن فاطمة الزّهراء»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 825
السّلامُ علیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهیتَ عن المُنْکَرِ، وأطَعْتَ اللَّهَ «1» حتّی أتاکَ الیَقینُ.
فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بهِ.
یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، اشْهِدُ اللَّهَ وملائکتَهُ وأنبیاءَهُ ورُسُلَهُ أنِّی بِکُم مُؤْمِنٌ، وبإیابِکُمْ مُوْقِنٌ، بِشَرائِعِ دینی وخَواتیمِ عَمَلِی، «2» فَصَلواتُ اللَّهِ علیکُم، وعَلی أرْواحِکُمْ، وعَلی أجْسادِکُمْ، وعَلی شاهِدِکُم، وعَلی «3» غائِبِکُم، وعَلی «3» ظاهِرِکُم، وعَلی «3» باطِنِکُم.
السّلامُ علیکَ یا ابْنَ خاتمِ النَّبِیِّینَ، وابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، وابْنَ إمامِ المُتّقینَ، وابْنَ قائِدِ الغِرِّ المُحَجَّلِینَ إلی جنّاتِ النّعیمِ، وکیفَ لا تکونُ کذلکَ، وأنتَ بابُ الهُدی، وإمامُ التُّقی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجّةُ عَلی أهْلِ الدُّنیا، وخامسُ أصحابِ «4» الکِساء.
غَذَتْکَ یَدُ الرّحمةِ، ورَضَعْتَ من ثَدْیِ الإیمانِ، ورُبِّیْتَ فی حِجْرِ الإسْلامِ، والنّفسُ غیرُ راضِیَةٍ بِفِراقِکَ، ولا شاکّةٍ فی حیاتِکَ، صلواتُ اللَّهِ علیکَ وعَلی آبائِکَ وأبنائِکَ.
السّلامُ علیکَ یا صَریعَ العَبْرَةِ السّاکبةِ، وقَرِیْنَ المُصِیبَةِ الرّاتِبَةِ، لعن اللَّه امَّةً اسْتَحلّتْ منکَ المحارمَ، «5» فقُتِلْتَ صلّی اللَّهُ علیکَ مَقْهُوراً، وأصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ بکَ مَوْتُوراً، وأصْبَحَ «6» دینُ اللَّهِ لِفَقْدِکَ «6» مَهْجُوراً.
السّلامُ علیکَ وعَلی جَدِّکَ وأبِیکَ وامِّکَ وأخِیکَ، وعَلی الأئمّةِ مِنْ بَنِیکَ، وعلی المُسْتَشْهَدِینَ مَعَکَ، وعَلی الملائکةِ الحافِّینَ بِقَبْرِکَ، والشّاهِدِینَ لِزُوّارِکَ، المُؤْمِّنینَ «7» عَلی
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «اللَّه ورسوله»].
(2)- [زاد فی مصباح الزّائر: «وقلبی لقلبکم سلم، وأمری لأمرکم متّبع»، وزاد فی البحار: «ومنقلبی إلی ربِّی»].
(3)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(4)- [البحار: «أهل»].
(5)- [زاد فی مصباح الزّائر: «وانتهکت فیک حرمة الإسلام»].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر والبحار: «کتاب اللَّه بفقدک»].
(7)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «بالقبول»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 826
دُعاءِ شِیعَتِکَ، والسّلامُ علیکَ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ.
بأبی أنتَ وامِّی یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، بأبی أنتَ وامِّی یا أبا عبداللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وجَلّتِ المُصِیْبَةُ بِکَ عَلَیْنا، وعَلی جَمیعِ أهْلِ السّماواتِ والأرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهَیّأتْ لِقِتالِکَ.
یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وأتیتُ مَشْهَدَکَ، أسْألُ اللَّهَ بالشّأنِ الّذِی لکَ عِنْدَهُ، وبالمحلِّ الّذِی لکَ لَدَیْهِ أن یُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأنْ یَجْعَلْنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ، بمنِّهِ وجُودِهِ وکَرَمِهِ.
ثمّ قبّل الضّریح وصلّ عند الرّأس رکعتین تقرأ فیهما ما أحببت، فإذا فرغت فقُل:
اللَّهمّ لکَ «1» صَلّیتُ ورکعتُ وسجدتُ، لکَ وحدکَ لا شریکَ لکَ، لأنّ الصّلاةَ والرّکوعَ والسّجودَ لا تکونُ إلّالکَ، لأنّکَ أنتَ اللَّهُ لا إله إلّاأنتَ.
اللَّهمّ صَلِّ علی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وأبْلِغْهُم عنِّی أفضلَ التّحیّةِ والسّلامِ، وارْدُدْ عَلَیَّ منهم التّحیّةَ والسّلامَ، اللَّهمّ وهاتانِ الرّکعتانِ هدیّةٌ مِنِّی إلی مَوْلایَ وسَیِّدی وإمامی الحسینِ بنِ علیّ علیهما السّلام.
اللَّهمّ صَلِّ علی مُحمّد وآلِ محمّد، وتقبّلْ ذلکَ مِنِّی، واءْجُرْنی عَلی ذلک أفضلَ أمَلِی ورَجائِی فیکَ وفی ولیِّکَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ صر إلی «2» رجلی الحسین علیه السلام وزر علیّ بن الحسین علیهما السلام «3» ورأسه عند رجلی أبی عبداللَّه علیه السلام، فتقول «3»:
السّلامُ علیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ نبیِّ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «إنِّی»].
(2)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «عند»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر: «ورأسه عند رجلی الحسین علیه السلام، وقُل»، وفی البحار: «وقُل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 827
أمیر المُؤْمنینَ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ الحُسَیْنِ الشّهیدِ، السّلامُ علیکَ أ یُّها الشّهیدُ ابْنُ الشّهیدِ، السّلامُ علیکَ أ یُّها المظلُومُ «1»، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قتلتکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظلمتکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بذلکَ فَرَضِیَتْ بهِ. «2» السّلامُ علیکَ یا ولیَّ اللَّهِ وابْنَ ولیِّهِ، لقد عَظُمَتِ المصیبةُ وجَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمیعِ المُؤْمِنینَ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ وإلیکَ مِنْهُمْ فی الدُّنیا والآخِرَةِ. «3»
ثمّ توجّه «3» إلی الشّهداء فزرهم، وقُل:
السّلامُ علیکُم یا أولیاءَ اللَّهِ وأحِبّاءَهُ، السّلامُ علیکُم یا أصْفِیاءَ اللَّهِ وأوِدّاءَهُ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ دِینِ اللَّهِ وأنصارَ نَبِیِّهِ وأنصارَ أمیرِ المُؤْمنینَ وأنصارَ فاطمةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالمینَ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ أبی مُحمّدٍ الحَسَنِ الوَلیِّ النّاصِحِ، السّلامُ علیکُم یا أنصارَ أبی عبداللَّهِ الحُسَیْنِ الشّهیدِ المظلومِ، صَلواتُ اللَّهِ علیهِم أجْمَعِینَ.
بأبی أنتَ وامِّی طِبْتُمْ وطابَتِ الأرْضُ الّتی فیها دُفِنْتُم، وفُزْتُمْ واللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً، «4» یا لیتَنِی «4» کُنْتُ مَعَکُم فأفُوزَ مَعَکُم فی الجِنانِ معَ الشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفیقاً، والسّلامُ علیکُم ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ.
ثمّ عد إلی «5» رأس الحسین علیه السلام «6» واستکثر من الدّعاء لنفسک وأهلک «7» وإخوانک «6» المؤمنین، «8» وإذا أردت وداعه فودّعه والشّهداء ببعض ما قدّمناه من وداعاتهم «9».
__________________________________________________
(1)- [زاد فی مصباح الزّائر: «ابن المظلوم»].
(2)- [زاد فی مصباح الزّائر: «السّلام علیک یا مولای»].
(3- 3) [البحار: «ثمّ اخرج من الباب الّذی عند رجل علیّ بن الحسین علیه السلام فتوجّه هناک»].
(4- 4) [البحار: «فیا لیتنی»].
(5)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «عند»].
(6- 6) [البحار: «وأکثر من الدّعاء لنفسک ولأهلک ولإخوانک»].
(7)- [مصباح الزّائر: «لأهلک»].
(8)- [إلی هنا حکاه عنه فی البحار].
(9)- [مصباح الزّائر: «وداعهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 828
ثمّ امض إلی مشهد العبّاس بن أمیر المؤمنین علیه السلام، فإذا أتیت «1» فقف علی قبره، وقُل:
السّلامُ علیکَ یا أبا الفضلِ العبّاسَ بنَ أمیر المؤمنینَ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ علیکَ یا ابْنَ أوّلِ القَوْمِ إسْلاماً، وأقْدَمِهِم إیماناً، وأقْوَمِهِم بِدینِ اللَّهِ، وأحْوَطِهِمْ عَلی الإسْلامِ، أشْهَدُ لقد نَصَحْتَ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأخِیکَ. «2»
فَنِعْمَ الأخُ الصّابِرُ المُجاهِدُ المُحامی النّاصِرُ، والأخُ الدّافِعُ عن أخیهِ، المُجیبُ إلی طاعةِ رَبِّهِ، الرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ غیرُهُ، من الثّوابِ الجَزیلِ، والثّناءِ الجَمیلِ، فألْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبائِکَ فی دارِ النَّعیمِ، إنّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
اللَّهمّ لکَ تَعرَّضْتُ ولزِیارَةِ أولیائِکَ قَصَدْتُ، رَغْبَةً فی ثَوابِکَ، ورَجاءً لمغْفِرَتِکَ، وجَزیلِ إحْسانِکَ.
فأسأ لُکَ أن تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّدٍ، وأن تَجْعَلَ رِزْقی بِهِمْ دارّاً، وعَیْشِی بِهِمْ قارّاً، وزِیارتی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وذَنْبی بِهِمْ مَغْفُوراً، وأقْلِبْنی بِهِمْ مُفْلِحاً مُنْجِحاً، مُسْتَجاباً دُعائی، بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بهِ أحَدٌ من زُوّارِهِ، والقاصِدِینَ إلیهِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ قبِّل الضّریح، وصلِّ عنده صلاة الزِّیارة وما بدا لک.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 2/ 62- 67، مصباح الزّائر،/ 347- 352/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 359- 362
وینبغی أن تقول إذا وجبت الشّمس من یوم عرفة- وکنت عند الحسین علیه السلام-:
اللَّهُمّ أنتَ السّلامُ ومِنْکَ السّلامُ وإلیکَ یَرْجِعُ السّلامُ.
وتلحّ فی الدّعاء.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 366
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «أتیته»].
(2)- [زاد فی مصباح الزّائر: «فنعم الأخ المواسی، فلعن اللَّه أمّة قتلتک، ولعن اللَّه أمّة ظلمتک، ولعن اللَّه أمّة استحلّت منک المحارم وانتهکت فی قتلک حرمة الإسلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 829
ومنها زیارة یوم عرفة:
فإذا أتیتَ مشهدهُ فاغتسل [من الفرات إن أمکنک وإلّا فَمِن حیث أمکنک]، والْبَس أطهر ثیابک، واقصد حضرتهُ الشّریفةَ [وأنتَ علی سکینةٍ ووقار، فإذا بلغتَ باب الحائر، فکبِّر اللَّه تعالی]، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ أمِیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الزّکیِّ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ مُحَمّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ عَلیٍّ المُرْتَضی، السّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتُهُ.
ثمّ قف علی الباب، فقُل:
اللَّهُ أکبرُ اللَّهُ أکبرُ کَبِیراً، والحمدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحَمْدُ للَّهِ الّذی هَدانا لِهذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانا اللَّهُ، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ، السّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیه وآله، السّلامُ عَلی أمِیرِ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلَی فاطِمَةَ الزّهْراءِ سَیِّدةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ علی الحَسَنِ والحُسَیْنِ، السّلامُ علی عَلیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، السّلامُ عَلی مُحمّدٍ بْنِ عَلیٍّ السّلامُ علی جَعْفَرَ بْنِ مُحَمّدٍ، السّلامُ عَلی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، السّلامُ عَلی عَلیِّ بْنِ مُوسَی، السّلامُ عَلی مُحمّدٍ بْنِ عَلیٍّ، السّلامُ عَلی عَلیِّ بْنِ مُحَمّدٍ، السّلامُ عَلی الحَسَنِ بْنِ عَلِیّ، السّلامُ عَلی الخَلَفِ الصّالحِ القائِم المُنْتَظَرِ، السّلامُ عَلیْکَ یا أبا عَبدِاللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤْمِنینَ، عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أمَتِکَ، المُوالی لِوَلِیِّکَ، المُعادی لِعَدُوِّکَ، اسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ، وتَقَرَّبَ إلی اللَّهِ بِقَصْدِکَ، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی هَدانی لِوِلایَتِکَ وَخَصَّنی بِزِیارَتِکَ، وسَهَّلَ لِی قَصْدَکَ.
ثمّ تدخل وتقف ممّا یلی الرّأس، وتقول:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 830
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّه، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حَبِیبِ اللَّه، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ أمِیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهْراء، [السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ مُحَمّدٍ المُصْطَفی] «1»، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ عَلیٍّ المُرْتَضی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خَدِیجَةَ الکُبْری، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ.
أشْهَدُ أنّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وأطَعْتَ اللَّهَ حَتّی أتاکَ الیَقِینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ، یا مَوْلایَ یا أبا عبدِ اللَّهِ، اشْهِدُ اللَّهَ وَمَلائِکَتَهُ وَأنْبِیاءَهُ وَرُسُلَهُ أنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وبإیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرائِعِ دِینی، وخَواتِیمِ عَمَلِی، فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، وعَلی أرْواحِکُمْ وأجْسادِکُمْ، وعَلی شاهِدِکُمْ وعَلی غائِبِکُمْ، وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ.
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، وابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، وابْنَ إمامِ المُتَّقِینَ، وابْنَ قائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ إلی جَنّاتِ النَعِیمِ، وکَیْفَ لا تَکُونُ کَذلِکَ وأنْتَ بابُ الهُدی، وإمامُ التُّقی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجّةُ عَلی أهْلِ الدُّنْیا، وخامِسُ أهْلِ «2» الکِساءِ، غَذَّتْکَ یَدُ الرّحْمَةِ، ورَضَعْتَ مِنْ ثَدْیِ الإیمانِ، ورُبِّیتَ فی حِجْرِ الإسْلامِ، فالنّفْسُ غَیْرُ راضِیَةٍ بِفِراقِکَ، ولا شاکّةٍ فی حَیاتِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلیکَ وعَلی آبائِکَ [وأبنائِکَ] «1».
السّلامُ عَلیکَ یا صَرِیعَ العَبْرَةِ «3» السّاکِبَةِ، وقَرِینَ المُصِیبَةِ الرّاتِبَةِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ المَحارِمَ، فَقُتِلْتَ صَلّی اللَّهُ عَلیکَ مَقْهُوراً، وأصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیه وآلهِ [بِکَ] «1» مَوْتُوراً، وأصْبَحَ کِتابُ اللَّهِ بِفَقْدِکَ مَهْجُوراً.
__________________________________________________
(1)- من «خ ل».
(2)- خ ل: «أصْحابِ».
(3)- خ ل: «الدّمعة».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 831
السّلامُ عَلیکَ وعَلی جَدِّکَ وأبِیکَ، وامِّکَ وأخِیکَ، [وعَلی الأئِمَّةِ مِنْ بَنِیکَ] «1»، وعَلی المَلائِکَةِ الحافِّینَ بِقَبْرِکَ، والمُسْتَشْهَدِینَ مَعَکَ والشّاهِدِینَ لِزُوّارِکَ المُؤَمِّنینَ [بالقَبُولِ عَلی دُعاءِ شِیعَتِکَ] «1»، والسّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتُهُ.
بِأبِی أنْتَ وامِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، بِأبِی أنْتَ وامِّی یا أبا عَبدِ اللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وجَلّتِ المُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمیعِ أهْلِ السّمواتِ والأرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهَیّأتْ لِقِتالِکَ یا مَوْلایَ، یا أبا عَبدِ اللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وأتَیْتُ مَشْهَدَکَ، أسْألُ اللَّهَ بالشّأنِ الّذِی لَکَ عِنْدَهُ، وبالمَحَلِّ الّذی لَکَ لَدَیْهِ، أنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ، وأنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا والآخِرَةِ، بِمَنِّهِ وجُودِهِ وکَرَمِهِ.
ثمّ قبِّل الضّریح وصلِّ عند الرأس رکعتین، تقرأ فیهما ما أحببتَ، ثمّ زُر علیّ بن الحُسین علیهما السلام، فقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ الحُسَیْنِ الشّهیدِ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها الشّهِیدُ [بْنَ الشّهیدِ] «1»، السّلامُ عَلیکَ أیُّها المَظْلُومُ بْنُ المَظْلُومِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فرَضِیَتْ بِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وَلِیِّ اللَّهِ وابْنَ وَلیِّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ المُصِیبَةُ، وجَلّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمیعِ المُؤْمِنِینَ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ وإلَیْکَ مِنْهُمْ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ توجّه إلی زیارة الشّهداء، وقُل:
السّلامُ عَلیکُمْ یا أوْلِیاءَ اللَّهِ وأحِبّاءَهُ، السّلامُ عَلیکُم یا أصْفِیاءَ اللَّهِ وأوِدّاءَهُ، السّلامُ عَلیکُم یا أنصارَ دِینِ اللَّهِ، وأنصارَ نَبِیِّهِ، وأنصارَ أمیرِ المُؤْمِنینَ، وأنصارَ فاطِمَةَ الزّهراءِ سَیِّدةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکُم یا أنصارَ أبی مُحَمّدٍ الزّکیّ الحَسَنِ الوَلِیِّ النّاصحِ،
__________________________________________________
(1)- من «خ ل».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 832
السّلامُ عَلیکُم یا أنصارَ أبی عبدِ اللَّهِ الحُسَیْنِ الشّهیدِ المَظْلُومِ صلواتُ اللَّه عَلَیْهِم أجْمَعِینَ.
بِأبی أنتُمْ وامِّی طِبْتُمْ وطابَتِ الأرْضُ الّتی فیها دُفِنْتُمْ وفُزْتُمْ واللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً، یا لَیْتَنی کنتُ مَعَکُمْ فأفُوزَ مَعَکُمْ فی الجِنانِ معَ الشُّهداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً، والسّلامُ عَلیکُمْ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ.
ثمّ عُدْ إلی عند رأسِ الحُسین علیه السلام، واستکْثِر من الدّعاء لنفسکَ ولأهلکَ ولإخوانکَ من المؤمنین.
ثمّ ودّعهُ وامشِ إلی مشهد العبّاس ابن أمیر المؤمنین علیه السلام، فإذا أتیته فقف علی قبره، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا الفَضْلِ العبّاسَ بْنَ أمیرِ المُؤْمِنِینَ علیه السلام، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أوّلِ القَوْمِ إسْلاماً، وأقْدَمِهِمْ إیماناً، وأقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللَّهِ، وأحْوَطِهِمْ عَلی الإسْلامِ.
أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأخِیکَ، فَنِعْمَ الأخُ المُواسِی لأخیهِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، وَلَعَنَ اللَّهُ امّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ المَحارِمَ، وانْتَهَکَتْ فی قَتْلِکَ حُرْمَةَ الإسْلامِ، فَنِعْمَ الأخُ الصّابِرُ المُجاهِدُ والُمحامی النّاصِرُ والأخُ الدّافِعُ عَنْ أخِیهِ، المُجِیبُ إلی طاعَةِ رَبِّهِ، الرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثّوابِ الجَزِیلِ والثنّاءِ الجَمیلِ، فألْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبائِکَ فی دارِ النَّعِیمِ، إنّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
اللَّهُمّ لَکَ تَعَرَّضْتُ، ولِزِیارَةِ أوْلِیائِکَ قَصَدْتُ، رَغْبَةً فی ثَوابِکَ، ورَجاءً لِمَغْفِرَتِکَ، وَجَزِیلِ إحْسانِکَ، فأسْأ لُکَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ، وأنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دارّاً، وعَیْشِی بِهِمْ قارّاً، وزِیارَتی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَذَنْبِی بِهِمْ مَغْفُوراً، واقْلِبْنی بِهِمْ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً دُعائی بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بِهِ أحَدٌ مِنْ زُوّارِهِ والقاصِدِینَ إلَیْهِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
الشّهید الأوّل، المزار،/ 196- 202
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 833
وأمّا زیارة لیلة عرفة ویومها وزیارة لیلة الأضحی ویومه، فقل بعد الغسل والاستئذان إن کانت الزّیارة من قُربٍ:
اللَّهُ أکْبَرُ کَبیراً، والحَمْدُ للَّهِ حَمْداً کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی هَدانا لهذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أن هَدانا اللَّهُ، لقد جاءتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ.
ثمّ سلِّم علی النّبیّ والأئمّة علیهم السلام، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ ملائکتِهِ وأنبیائِهِ ورُسُلِهِ والصّالحینَ من عِبادِهِ وجَمیعِ خَلْقِهِ ورحمتُهُ وبَرَکاتُهُ عَلی مُحمّدٍ وأهْلِ بَیْتِهِ وعَلیکَ یا مَوْلایَ الشّهیدَ المظلومَ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ وخاذِلَکَ، بَرِئْتُ إلی اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ مِنْهُمْ ومِنْ أفْعالِهِم ومِمّنْ شایَعَ ورَضِیَ بِهِ، وأشْهَدُ أ نّهُم کُفّارٌ مُشْرِکُونَ، واللَّهُ ورَسُولُهُ مِنْهُم بُرَءاءُ.
ثمّ قُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبدِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أمَتِکَ، المُوالی لِوَلِیِّکَ، المُعادِی لِعَدُوِّکَ، اسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ، وتَقَرّبَ إلَیْکَ بِقَصْدِکَ، الحَمْدُ للَّهِ الّذِی هَدانی لِوِلایَتِکَ وخَصّنِی بِزِیارَتِکَ وسَهَّلَ لی قَصْدَکَ.
ثمّ قف ممّا یلی رأسه علیه السلام، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نوحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسَی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ حَبیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ أمِیرِ المُؤْمنینَ ولیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ مُحمّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ علیٍّ المُرْتضی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهراءِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خَدیجَةَ الکُبْری، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وأطَعْتَ اللَّهَ حتّی أتاکَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 834
الیَقِینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ. یا مَوْلایَ یا أبا عَبدِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ کُنْتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ، والأرْحامِ المُطهّرَةِ، لم تُنَجِّسْکَ الجاهِلیّةُ بأنْجاسِها، ولم تُلبِسْکَ مِن مُدْلَهِمّات ثِیابِها، وأشْهَدُ أ نّکَ مِن دعائِمِ الدِّینِ وأرْکانِ المُؤْمِنینَ، وأشْهَدُ أنّ الأئِمّةَ مِن وُلْدِکَ کَلِمَةُ التّقْوی، وأعْلامُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، اشْهِدُ اللَّهَ وملائکَتَهُ وأنبیاءَهُ ورُسُلَهُ أنِّی بِکُم مُؤْمِنٌ، وبإیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشرائِعِ دینی وخَواتِیمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لِقَلْبِکُم سِلْمٌ، وأمْرِی لأمْرِکُم مُتّبِعٌ، فَصَلواتُ اللَّهِ عَلیکُم عَلی أرْواحِکُم وعَلی أجْسادِکُم وعَلی شاهِدِکُم وعَلی غائِبِکُم «1» وظاهِرِکُم وباطِنِکُم ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
بأبی أنتَ وامِّی یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، بأبی أنتَ وامِّی یا أبا عبداللَّهِ، لقد عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وجَلَّتِ المصیبةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمیعِ أهْلِ السّماواتِ والأرْضِ، وَلَعَنَ اللَّهُ امّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهیّأتْ لِقِتالِکَ، یا أبا عبدِ اللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ وأتَیْتُ مَشْهَدَکَ وأسْألُ اللَّهَ بالشّأنِ الّذِی لکَ عندهُ وبالمَحَلِّ الّذِی لکَ لَدَیْهِ أنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأن یَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ بمنِّهِ ورَحْمَتِهِ.
ثمّ صلِّ عند رأس الحسین علیه السلام رکعتین، وقل بعدهما ما مرّ فی زیارة عاشوراء. ثمّ زُر علیّ بن الحسین وهو الأکبر «2» علی الأصحّ من عند رجل أبیه علیهما السلام، فتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ الحُسینِ الشّهیدِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الشّهیدُ ابْنُ
__________________________________________________
(1)- خ ل: «وعلی».
(2)- قوله: «وهو الأکبر»، علی الأصحّ هکذا قاله الشّهید قدس سره فی دروسه، قلت: ویؤیِّده ما ذکره الشّیخ محمد بن إدریس رحمه الله فی سرائره، فإنّه قال: «ویُستحبّ إذا زار الحسین علیه السلام أن یزور معه علیّاً ولده الأکبر وامّه لیلی بنت أبی مرّة بن عروة بن مسعود الثّقفیّ، وهو أوّل قتیل فی الواقعة یوم الطّفّ».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 835
الشّهیدِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها المَظْلُومُ ابْنُ المَظْلُومِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةًظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
ثمّ انکبّ علی قبره وقبِّله، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ولیَّ اللَّهِ وابْنَ ولیِّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ المصیبةُ، وجَلّتِ الرّزِیّةُ بِکَ عَلینا وعَلی جَمیعِ المُسْلمین، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ وإلیکَ مِنْهُم.
ثمّ صلِّ عند رأسه رکعتین، ثمّ اءْتِ الشّهداء، وقُل:
السّلامُ عَلیکُم یا أولیاءَ اللَّهِ وأحِبّاءَهُ، السّلامُ علیکُم یا أصْفیاءَ اللَّهِ وأوِدّاءَهُ، السّلامُ عَلیکُم یا أنصارَ دِینِ اللَّهِ وأنصارَ نَبیِّهِ وأنصارَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ وأنصارَ الحَسَنِ والحُسَیْنِ علیهِم السّلامُ، بأبی أنتُم وامِّی طِبْتُمْ وطابَتِ الأرْضُ الّتی فِیها دُفِنْتُمْ وفُزْتُمْ فَوْزَاً عَظِیماً، فیا لَیْتَنِی کنتُ مَعَکُم فأفُوزَ مَعَکُمْ فَوْزَاً عَظِیماً. «1»
وتقول فی وداعهم:
السّلامُ عَلیکُم ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتُهُ، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِن زیارَتی إیّاهُمْ، وأشْرِکْنی مَعَهُم فی صالحِ ما أعْطَیْتَهُمْ عَلی نُصْرَتِهِم ابنَ نَبیِّکَ وحُجّتِکَ علی خَلْقِکَ، اللَّهمّ اجْعَلْنا وإیّاهُم فی جَنّتِکَ مع الشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفیقاً، أسْتَوْدِعُکُم اللَّهَ وأقْرأُ عَلیکُم السّلامَ. اللَّهمّ ارْزُقْنی العودَ إلیهِمْ واحْشُرْنی مَعَهُمْ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ عد إلی عند رأس الحسین علیه السلام بعد أن تصلّی رکعتی زیارة الشّهداء وانکبّ علی قبره إذا أردت وداعه علیه السلام، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمِینَ اللَّهِ، سلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ ولا سَئِمٍ، فإنْ أمْضِ فلا عَنْ مَلالَةٍ، وإنْ اقِمْ فلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرینَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ
__________________________________________________
(1)- خ ل: «والسّلام علیکم ورحمة اللَّه وبرکاته».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 836
یا مَوْلایَ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لزِیارَتِکَ، ورَزَقَنِی العَوْدَ إلی مَشْهَدِک، والمَقامَ فی حَرَمِکَ، وأنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ اخرج ولا تولّ ظهرک وأکْثِرْ من قول: «إنّا للَّهِ وإنّا إلَیْهِ راجِعُونَ، حتّی تغیب عن القبر، وتقول فی زیارة العبّاس علیه السلام:
السّلامُ عَلیکَ أیُّها العَبْدُ الصّالحُ المُطیعُ للَّهِ ولرسولِهِ ولأمِیرِ المُؤْمِنینَ والحَسَنِ والحُسینِ عَلَیْهِم «1» السّلامُ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ ومَغْفِرَتُهُ، وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، اشْهِدُ اللَّهَ أنّکَ مَضَیْتَ عَلی ما مَضی عَلیهِ البَدْریُّونَ المجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ، المُناصِحُونَ لهُ فی جِهاد الأعْداءِ، المُبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أولیائِهِ «2»، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجَزاءِ، وأوْفَرَ جَزاءِ أحَدٍ مِمّنْ وَفی بِبَیْعَتِهِ واسْتَجابَ لهُ دَعْوَتَهُ، وحَشَرَکَ معَ النَّبیِّینَ والصِّدِّیقینَ والشُّهداءِ والصّالحینَ، وحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً. «3»
ثمّ صلِّ رکعتین وتدعو بعدهما، وکذا بعد رکعتی زیارة الشّهداء، ورکعتی زیارة علیّ ابن الحسین علیه السلام بما مرّ عقیب زیارة عاشوراء.
الکفعمی، المصباح،/ 501- 505
وتزور زیارة الحرّ بن یزید، وهانی بن عروة، ومسلم بن عقیل بزیارة العبّاس علیه السلام وتودِّعهم بوداعه، وهو:
أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعیکَ وأقْرأُ عَلیکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ ورَسُولِهِ وکتابِهِ وبما جاءَ مِنْ عندِ اللَّهِ، اللَّهمّ اکْتُبْنا مع الشّاهِدینَ، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِن زِیارَتی ابْنَ أخی رَسُولِکَ العبّاسِ بْنِ عَلیٍّ علیهِ السّلام، أو فلان- وتذکره باسمه- وتَرْزُقَنی زِیارَتِهِ أبَداً ما أبْقَیْتَنی، واحْشُرْنی معهُ ومعَ آبائِهِ فی الجِنانِ، وعَرِّفْ بَیْنی وبَیْنَهُ وبَیْنَ رَسُولِکَ وأوْلیائِکَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وتوفّنی عَلی الإیمانِ بِکَ والتّصدیقِ برسُولِکَ والولایَةِ
__________________________________________________
(1)- خ ل: «وعلیک».
(2)- خ ل: «الأولیاء».
(3)- خ ل: «والسّلام علیک ورحمة اللَّه وبرکاته».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 837
لعلیِّ بن أبی طالب ووُلْدِهِ الأئمّةِ عَلیهِم السّلامُ، والبَراءةِ من أعْدائِهِم، فإنِّی رَضِیْتُ بذلکَ یا ربِّ، فصلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّد.
الکفعمی، المصباح،/ 505
قال الشّیخ المفید والسّیِّد والشّهید قدّس اللَّه أرواحهم: إذا أردت زیارته فی هذا الیوم فاغتسل من الفرات إن أمکنک وإلّا فمن حیث أمکنک، والبس أطهر ثیابک واقصد حضرته الشّریفة وأنت علی سکینة ووقار، فإذا بلغت باب الحائر فکبّر اللَّه تعالی، وقُل:
[...] «1».
وقال المفید- رحمه الله-: فإذا أردت الخروج فانکبّ علی القبر وقبِّله، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا حُجةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خالِصَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمِینِ اللَّهِ، سَلامَ مُودِّعٍ لا قالٍ ولا سَئِمٍ، فإنْ أمْضِ فلا عَنْ مَلالَةٍ، وإنْ اقِمْ فلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرینَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ یا مَوْلایَ آخِرَ العَهْدِ لِزِیارَتِکَ، ورَزَقَنی العَوْدَ إلی مَشْهَدِکَ، والمُقامَ فی حَرَمِکَ، وأنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ اخرج ولا تولّ ظهرک، وأکْثِرْ من قول: «إنّا للَّهِ وإنّا إلَیْهِ رَاجِعُونَ».
ثمّ امض إلی مشهد العبّاس بن علیّ علیهما السلام، فإذا أتیت فقف علیه، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالحُ، المُطیعُ للَّهِ ولرسُولِهِ ولأمِیرِ المُؤْمِنینَ والحَسَنِ والحُسینِ عَلیهِم السّلامُ، ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ ومَغْفِرَتُهُ عَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، اشْهِدُ اللَّهَ أ نّکَ مَضیتَ عَلی ما مَضی عَلَیْهِ البَدْرِیُّونَ المُجاهِدُون فی سَبِیلِ اللَّهِ، المُناصِحُون فی جِهادِ أعْدائِهِ، المُبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أولیائِهِ، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجزاءِ، وأوْفَرَ جَزاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفَی بِبَیْعَتِهِ، واسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیِّینَ والشُّهداءِ والصِّدِّیقینَ، وحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً.
ثمّ صلِّ رکعتین عند الرّأس وادع اللَّه بعدهما بما أحببت، فإذا أردت الخروج فودِّعه، وقُل:
__________________________________________________
(1)- [راجع مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 838
أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعِیْکَ وأقْرأُ عَلیکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ ورَسُولِهِ وبما جاءَ بهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، اللَّهمّ اکْتُبْنا مع الشّاهِدِینَ، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی قَبْرَ وَلِیِّکَ وابْنِ أخی نَبِیِّکَ، وارْزُقْنی زِیارَتَهُ ما أبْقَیْتَنی، واحْشُرْنی مَعَهُ ومعَ آبائِهِ فی الجِنانِ.
وادع لنفسک ولوالدیک ولإخوانک المؤمنین.
ثمّ ارجع الی مشهد الحسین علیه السلام للوداع، فإذا أردت وداعه فقف علیه کوقوفک علیه أوّل مرّة، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عَبدِ اللَّهِ، أنتَ لی جُنّةٌ مِنَ العَذابِ، وهذا أوانُ انصِرافی غَیْرُ راغِبٍ عَنْکَ، ولا مُسْتَبْدلٌ بِکَ سِواکَ، ولا مُؤْثِرٌ عَلیکَ غَیْرَکَ، ولا زاهِدٌ فی قُرْبِکَ، أسْألُ اللَّهَ تعالی أن لا یَجْعَلَهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی ومِن رُجُوعی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی أرانی مَکانَکَ، وهدانی للتّسلیمِ عَلیکَ ولزِیارَتی إیّاکَ، أن یُوْرِدَنی حَوْضَکُمْ، ویَرْزُقَنی مُرافَقَتِکُم فی الجِنانِ مع آبائِکَ الصّالحینَ.
ثمّ سلِّم علی النّبیّ والأئمّة علیهم السلام واحداً واحداً وادع بما أحببت، ثمّ حوّل وجهک إلی قبور الشّهداء، فودِّعهم وقُل:
السّلامُ عَلیکُم ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زیارَتی إیّاهُم، وأشْرِکْنی مَعَهُم فی صالحِ ما أعْطَیْتَهُم عَلی نَصْرِهِم ابْنَ نَبیِّکَ وحُجّتِکَ عَلی خَلْقِکَ.
اللَّهمّ اجْعَلْنا وإیّاهُم فی جَنَّتِکَ مع الشُّهداءِ والصّالحینَ وحَسُنَ اولئکَ رَفیقاً، أسْتَوْدِعُکُم اللَّهَ وأقْرأُ عَلیکُم السّلامَ.
اللَّهمّ ارْزُقْنی العَوْدَ إلیهِم، واحْشُرْنی مَعَهُم، یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
ثمّ اخرج ولا تولّ ظهرک عن القبر حتّی یغیب عن معاینتک، وقف علی الباب متوجّهاً إلی القبلة وادع بما أحببت وانصرف إن شاء اللَّه تعالی.
أقول: روی هذه الزّیارة فی المزار الکبیر إلی قوله: وظاهِرِکُم وباطِنِکُم، ثمّ قال: ثمّ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 839
انکبّ علی القبر وقبّله وقل: بأبی أنتَ وامِّی یا أبا عَبدِ اللَّهِ، لقد عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وجَلَّتِ المصیبةُ بِکَ عَلَیْنا، وساقها إلی آخر ما أورده المفید- رحمه الله-.
المجلسی، البحار، 98/ 359، 362- 364
وأقول: إنّ السّیِّد والشّهید رحمهما اللَّه أحالا الوداع علی ما سبق، وقالا: ثمّ امض إلی مشهد العبّاس رضی الله عنه، فإذا أتیته فقف علی قبره، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا الفَضْلِ العبّاسِ بنِ أمِیرِ المُؤْمنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أوّلِ القَوْمِ إسْلاماً، وأقْدَمِهِم إیماناً، وأقْوَمِهِم بدینِ اللَّهِ، وأحْوَطِهِم علی الإسْلامِ، أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأخِیکَ، فَنِعْمَ الأخُ المُواسِی، فَلَعَنَ اللَّهُ امّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً اسْتَحَلّتْ مِنْکَ المَحارِمَ، وانْتَهَکَتْ فی قَتْلِکَ حُرْمَةَ الإسْلام، فَنِعْمَ الأخُ الصّابِرُ المجاهِدُ، والمحامی النّاصرُ، والأخُ الدّافِعُ عَن أخِیهِ، المجیبُ إلی طاعَةِ رَبِّهِ، الرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ غیرُهُ، من الثّوابِ الجَزیلِ، والثّناءِ الجَمیلِ، فألحْقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبائِکَ فی دارِ النّعِیمِ، إنّهُ حمیدٌ مجیدٌ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
اللَّهمّ لَکَ تَعَرَّضْتُ، ولِزِیارَةِ أولیائِکَ قَصَدْتُ، رَغْبَةً فی ثَوابِکَ، ورَجاءً لمغْفِرَتِکَ، وجَزِیلِ إحْسانِکَ، فأسْأ لُکَ أن تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّدٍ، وأنْ تَجْعَلَ رِزْقی بِهِمْ دارّاً، وعَیْشِی بِهِمْ قارّاً، وزِیارَتی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وذَنْبی بِهِمْ مَغْفُوراً، واقْلِبْنی بِهِم مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتجاباً دُعائی بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بهِ أحَدٌ من زُوّارِهِ، والقاصِدِینَ إلیهِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
ثمّ قبِّل الضّریح وصلِّ عنده صلاة الزّیارة وما بدا لک.
قال السّیِّد- رحمه الله-: فإذا أردتَ وداعه علیه السلام فودِّعْهُ ببعضِ ما قدّمناهُ من وداعاته، وقد تقدّم سابقاً زیارة العبّاس علیه السلام وفیها بعض هذه الألفاظ، وإنّما أعدناها اتّباعاً للمنقول، فاعلم ذلک.
المجلسی، البحار، 98/ 364- 365
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 840

أعمال لیلة عاشوراء

فیما نذکره من عمل لیلة عاشوراء وفضل إحیائها:
اعلم أنّ هذه اللّیلة أحیاها مولانا الحسین صلوات اللَّه علیه وأصحابه بالصّلوات والدّعوات، وقد أحاط بهم زنادقة العرب، وینتهکوا منهم الحرمات، ویسبوا نساءهم المصونات.
فینبغی لمَنْ أدرک هذه اللّیلة، أن یکون مواسیاً لبقایا أهل آیة المباهلة وآیة التّطهیر، فیما کانوا علیه فی ذلک المقام الکبیر، وعلی قدم الغضب مع اللَّه جلّ جلاله ورسوله صلوات اللَّه علیه، والموافقة لهم فیما جرت الحال علیه، ویتقرّب إلی اللَّه جلّ جلاله بالإخلاص من موالاة أولیائه ومعاداة أعدائه.
وأمّا فضل إحیائها:
فقد رأینا فی کتاب (دستور المذکّرین) بإسناده عن النّبیّ صلی الله علیه و آله، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: مَنْ أحیی لیلة عاشوراء فکأ نّما عبد اللَّه عبادة جمیع الملائکة، وأجر العامل فیها کأجر سبعین سنة.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 45/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 336
وأمّا تعیین الأعمال من صلاة أو ابتهال:
فمن ذلک الرّوایة عن النّبیّ صلی الله علیه و آله، وجدناها عن محمّد بن أبی بکر المدینیّ الحافظ من کتاب (دستور المذکّرین) بإسناده المتّصل عن وهب بن منبّه، عن ابن عبّاس، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
مَنْ صلّی لیلة عاشوراء أربع رکعات من آخر اللّیل، یقرأ «1» فی کلِّ رکعة ب (فاتحة الکتاب) و (آیة الکرسی)- عشر مرّات، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ»- عشر مرّات، و «قُلْ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «فقرأ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 841
أعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ»- عشر مرّات، و «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ»- عشر مرّات، فإذا سلّم قرأ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» مائة مرّة. بنی اللَّهُ تعالی له فی الجنّة مائة ألف ألف مدینة من نور، فی کلّ مدینة ألف ألف قصر، فی کلّ قصر ألف ألف بیت، فی کلّ بیت ألف ألف سریر، فی کلّ سریر ألف ألف فراش، فی کلّ فراش زوجة من الحور العین، فی کلّ بیت ألف ألف مائدة، فی کلّ مائدة ألف ألف قصعة، فی کلّ قصعة مائة ألف ألف لون ومن الخدم، علی کلّ مائدة ألف ألف وصیف، ومائة ألف ألف وصیفة، علی عاتق کلّ وصیف ووصیفة مندیل.
قال وهب بن منبّه: صمّت أذنای إن لم أکن سمعت هذا من ابن عبّاس.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 46/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 336- 337
ومن ذلک ما رویناه أیضاً فی کتاب (دستور المذکّرین) بإسناده المتّصل عن أبی أمامة قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
مَنْ صلّی لیلة عاشوراء مائة رکعة ب (الحمد) مرّة و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» ثلاث مرّات، ویسلّم بین کلّ رکعتین، فإذا فرغ من جمیع صلاته قال: «سبحانَ اللَّهِ والحمدُ للَّهِ ولا إلهَ إلّا اللَّهُ واللَّهُ أکبرُ، ولا حولَ ولا قوّةَ إلّاباللَّهِ العلیِّ العظیم» سبعین مرّة.
قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: مَنْ صلّی هذه الصّلاة من الرِّجال والنِّساء، ملأ اللَّه قبره إذا مات مسکاً وعنبراً، ویُدخل إلی قبره فی کلّ یوم نور إلی أن ینفخ فی الصّور، وتوضع له مائدة «1» منها نعیم «1» یتناعم به أهل الدّنیا منذ یوم خلق إلی أن ینفخ فی الصّور، ولیس من الرِّجال والنِّساء «2» إذا وضع فی قبره أ لّایتساقط شعورهم إلّامَنْ صلّی هذه الصّلاة، ولیس أحد یخرج من قبره إلّاأبیض الشّعر إلّامن صلّی هذه الصّلاة.
والّذی بعثنی بالحقِّ إنّه من صلّی هذه الصّلاة، فإنّ اللَّه عزّ وجلّ ینظر إلیه فی قبره
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 842
بمنزلة العروس فی حجلته إلی أن ینفخ فی الصّور، فإذا نفخ فی الصّور یخرج من قبره کهیئته إلی الجنان کما تُزفّ العروس إلی زوجها- ثمّ ذکر تمام الحدیث فی تعظیم یوم عاشوراء وعمل الخیر فیه، وقد «1» قصدنا ما یتعلّق بلیلة عاشوراء «2».
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 30/ 46- 47/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 337
وقد ذکرنا فیما تقدّم من اعتمادنا فی مثل هذه الأحادیث علی ما رویناه عن الصّادق علیه السلام أ نّه: من بلغه شی‌ء من الخیر فعمل کان له ذلک، وإن لم یکن الأمر کما بلغه. «3» ومن ذلک ما رأیناه فی بعض کتب العبادات عن النّبیّ صلی الله علیه و آله «3»، أ نّه قال:
مَنْ صلّی مائة رکعة لیلة عاشوراء یقرأ فی کلّ رکعة (الحمد) مرّة و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» ثلاث مرّات، ویسلّم بین کلّ رکعتین، فإذا فرغ من جمیع صلاته قال: «سُبحانَ اللَّهِ والحمدُ للَّهِ ولا إلهَ إلّااللَّهُ واللَّهُ أکبرُ، ولا حولَ ولا قوّةَ إلّاباللَّهِ العلیِّ العظیمِ، وأسْتَغْفِرُ اللَّهَ» سبعین مرّة، وذکر من الثّواب والإقبال ما یبلغه کثیر من الآمال والأعمال، ویطول به شرح المقال.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 47/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 337- 338
ومن الصّلوات یوم عاشوراء فی روایة أخری عن النّبیّ صلی الله علیه و آله، أ نّه قال:
یصلِّی لیلة عاشوراء أربع رکعات فی کلّ رکعة (الحمد) مرّة، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» خمسون مرّة، فإذا سلّمت من الرّابعة فأکثر ذکر اللَّه تعالی، والصّلاة علی رسوله، واللّعن لأعدائهم ما استطعت.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 47/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 338
ومن الصّلوات والدّعوات «4» لیلة عاشوراء ما ذکره صاحب المختصر من المنتخب، فقال ما هذا لفظه:
__________________________________________________
(1)- [البحار: «وعن»].
(2)- [البحار: «العاشوراء»].
(3- 3) [لم یرد فی البحار].
(4)- [زاد فی البحار: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 843
الدّعاء فی لیلة عاشوراء:
أن یصلِّی عشر رکعات، یقرأ فی کلّ رکعة (فاتحة الکتاب) مرّة واحدة، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» مائة مرّة.
وقد روی: أن یصلِّی مائة رکعة یقرأ فی کلّ رکعة (الحمد) مرّة و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» ثلاث مرّات، فإذا فرغت منهنّ وسلّمت تقول: «سُبحانَ اللَّهِ والحمدُ للَّهِ ولا إلهَ إلّااللَّهُ واللَّهُ أکبرُ، ولا حولَ ولا قوّةَ إلّاباللَّهِ العلیِّ العظیم» مائة مرّة، وقد «1» روی سبعین مرّة و «أسْتَغْفِرُ اللَّهَ» مائة مرّة، وقد روی سبعین مرّة، و «صلّی اللَّهُ علی محمّدٍ وآل محمّد» مائة مرّة، وقد روی سبعین مرّة.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 48/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 338
وتقول دعاء فیه فضل عظیم، وهو ثابت فی کتاب (الرّیاض):
اللَّهمّ إنِّی أسأ لُکَ یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ، یا اللَّهُ یا رحمنُ.
وأسأ لُکَ بأسمائِکَ الوَضیئةِ الرَّضیّةِ المَرْضِیّةِ الکَبیرةِ الکَثیرةِ یا اللَّهُ، وأسأ لُک بأسْمائِکَ العَزیزةِ المَنیعةِ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بأسمائِکَ الکاملةِ التّامّةِ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بأسمائِکَ المشهورةِ المشهودَةِ لدَیکَ یا اللَّه «2»، وأسألک بأسمائِکَ الّتی لا ینبغی لشی‌ءٍ أن یَتسمّی بِها غیرُک یا اللَّهُ.
وأسأ لُکَ بأسمائِکَ الّتی لا تُرامُ ولا تزولُ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بما تعلمُ أ نّه لَکَ رِضاً من‌أسمائِکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بأسمائِکَ الّتی سَجَدَ لها کُلُّ شی‌ءٍ دونکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بأسمائِکَ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «یا اللَّه، یا اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 844
الّتی لایعدلها علمٌ ولا قُدْسٌ ولا شَرَفٌ ولا وقارٌ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ من مسائِلِکَ بما عاهَدْتَ أوْفَی العهد أن تُجِیْبَ سائِلَکَ بِها یا اللَّهُ.
وأسأ لُکَ بالمسألةِ الّتی أنتَ لها أهْلٌ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بالمسألةِ الّتی تقولُ لِسائِلِها وذاکرها: سَلْ ما شِئْتَ فَقَدْ وَجَبْتُ لَکَ الإجابةُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ.
وأسأ لُکَ بجملةِ ما خلقتَ من المسائلِ التّی لا یقوی بِحَمْلِها شی‌ءٌ دونَکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ من مسائِلِکَ بأعْلاها عُلُوّاً، وأرْفَعُها رَفْعَةً، وأسْناها ذِکْراً، وأسْطَعِها نُوراً، وأسْرَعِها نَجاحاً، وأقْرَبِها إجابةً، وأتمِّها تماماً، وأکْمَلِها کمالًا، وکلُّ مسائِلِکَ عظیمةٌ یا اللَّه.
وأسأ لُکَ بما لا ینبغی أن یُسألَ بهِ غیرُک من العَظَمَةِ والقُدْسِ والجلالِ، والکِبْریاءِ والشّرفِ والنُّورِ، والرّحمةِ والقدرَةِ، والإشرافِ والمسألةِ والجودِ، والعظمةِ والمدحِ والعزِّ، والفَضْلِ العَظیمِ والرّواجِ، والمسائلِ الّتی بها تُعطی مَنْ تُریدُ وبها تُبْدئُ وتُعِیدُ یا اللَّه.
وأسأ لُکَ بِمسائِلِکَ العالیةِ البیِّنةِ المحجُوبَةِ مِن کلِّ شی‌ءٍ دونکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بأسمائِکَ المخصوصةِ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بأسمائِکَ الجلیلةِ الکریمةِ الحسنة یا جَلیلُ یا جمیلُ یا اللَّهُ، یا عظیمُ یا عزیزُ، یا کریمُ یا فردُ یا وِتْرُ، یا أحَدُ یا صمدُ، یا اللَّهُ یا رحمانُ یا رحیم.
أسأ لُک بمُنتهی أسمائِکَ الّتی مَحَلُّها فی نفسِکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بما سمّیتَ بهِ نفسَکَ ممّا لم یُسَمِّکَ بهِ أحَدٌ غیرُک یا اللَّهُ.
وأسأ لُکَ بما لا یُری من أسمائِکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ من أسمائِکَ بما لا یعلمهُ غیرُکَ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بما نَسَبْتَ إلیهِ نفسَکَ ممّا تُحِبُّهُ یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بِجُمْلَةِ مسائِلِکَ الکِبریاء، وبِکُلِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 845
مَسألةٍ وجدتُها «1» حتّی ینتهی إلی الاسمِ الأعْظَمِ یا اللَّهُ.
وأسأ لُکَ بأسمائِکَ الحُسْنی کُلِّها یا اللَّهُ، وأسأ لُکَ بکُلِّ اسمٍ وجدتهُ حتّی ینتهی إلی الاسمِ الأعْظمِ الکَبیرِ الأکْبَرِ العلیِّ الأعْلی، وهو اسمُکَ الکامِلُ الّذِی فَضَّلْتَهُ علی جَمیعِ ما تُسمِّی بهِ نفسَکَ، یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا رحمانُ یا رحیمُ، أدعوکَ وأسأ لُکَ بحقِّ هذهِ الأسماءِ وتفسیرِها، فإنّهُ لا یعلمُ تفسیرَها أحَدٌ غیرُکَ یا اللَّهُ.
وأسأ لُکَ بما لا أعْلَمُ ولو عَلمتُهُ سألتُکَ بهِ، وبکُلِّ اسمٍ اسْتأثَرْتَ بهِ فی عِلْمِ الغَیْبِ عندکَ أن تُصلِّیَ علی محمّدٍ، عبدِکَ ورسولِکَ «2» وأمینِکَ علی وَحْیِکَ، وأنْ تَغْفِرَ لی جمیعَ ذُنوبی، وتَقْضِیَ لی جَمیعَ حوائِجی، وتُبلِّغَنی آمالی، وتُسهِّلَ لی مَحابِّی، وتُیسِّر لی مُرادِی، وتُوصِلَنی إلی بُغْیَتی سَریعاً عاجِلًا، وتَرْزقَنی رِزْقاً واسِعاً، وتُفرِّجَ عنِّی هَمِّی وغمِّی وکَرْبی یا أرحمَ الرّاحمینَ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 48- 50/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 338- 340
أمّا عمل تلک اللّیلة، فقد ذکر الشّیخ أبو جعفر الطّوسی رضوان اللَّه علیه فی فضل الزّیارات فی شهر شعبان من (المصباح الکبیر) حدیثاً یتضمّن المحافظة علی العمل لیلة عاشوراء، مع ذکر اللّیالی الأربع، ولم یذکر رحمه اللَّه تعالی فی عمل لیلة عاشوراء شیئاً.
وقال [الشّیخ أبو جعفر الطّوسیّ]: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: «مَنْ صلّی لیلة عاشوراء مائة رکعة، یقرأ فی کلّ رکعة «الحَمدُ» مرّة، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» ثلاث مرّات، ویسلّم بین کلّ رکعتین، فإذا فرغ من صلاته، قال: «سُبحانَ اللَّهِ والحمدُ للَّهِ ولا إلهَ إلّااللَّهُ واللَّهُ أکبرُ، ولا حولَ ولا قوّةَ إلّاباللَّهِ العلیِّ العظیم، وأسْتَغْفِرُ اللَّهَ سبعین مرّة، ملأ اللَّه
__________________________________________________
(1)- [البحار: «وجدته»].
(2)- [البحار: «رسول»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 846
عزّ وجلّ قبره مسکاً وعنبراً، ویُدخل علیه فی قبره مائةَ مدینةٍ من نعیم الجنّة یوم القیامة، ولیس أحدٌ من الرِّجال والنِّساء إذا وُضِعَ فی قبره إلّاتساقط شعره، إلّامَنْ صلّی هذه الصّلاة، فإنّ شعره یبقی علی حاله لا یتغیّر».
وقال صلی الله علیه و آله: «والّذی بعثنی بالحقّ نبیّاً إنّ من صلّی بهذه الصّلاة، ودعا بهذا الدّعاء والاستغفار، نوّرَ اللَّهُ قبرَه، وکان بمنزلةِ العروس فی قبره وهی بحجلتها، یُزفُّ من قبره إلی الجنان کما تُزفُّ العروسُ إلی بیتِ زوجها».
صلاة أخری فی هذه اللّیلة، فقد وجدتها بخطِّه المذکور أیضاً: تصلِّی أربع رکعات تقرأُ فی کلّ رکعة (فاتحة الکتاب) مرّة و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» خمسین مرّة، فإذا سلّمت من الرّابعة فأکثر ذکر اللَّه تعالی والصّلاة علی رسوله وآله، وکثرة اللّعن علی ظالمی أهل البیت وقاتلی الحسین علیه السلام ما استطعت.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 266- 267
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 847

أعمال یوم عاشوراء وزیارة الحسین علیه السلام فیه من قریب وبعید

وصلاة یوم عاشوراء رکعتان. ومن لم یحضر مشهد الحسین علیه السلام، فلیصلّهما ثمّ یومئ إلیه بالسّلام.
المفید، الإشراف (من المصنّفات)، 9- 2/ 30
ویستحبّ فیه زیارة المشاهد، والإکثار من الصّلاة علی محمّد وآله، والابتهال إلی اللَّه باللّعنة علی أعدائهم وظالمیهم.
المفید، مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة)،/ 61
حدّثنی حکیم بن داوود بن حکیم وغیره، عن محمّد بن موسی الهمدانیّ، عن محمّد ابن خالد الطّیالسیّ، عن سیف بن عمیرة، وصالح بن عقبة، جمیعاً، عن علقمة بن محمّد الحضرمیّ، ومحمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن مالک الجهنیّ، عن أبی جعفر الباقر علیه السلام، قال: مَنْ زار الحسین علیه السلام یوم عاشوراء من المحرّم «1» حتّی یظلّ «2» عنده باکیاً لَقِیَ اللَّه تعالی یوم القیامة بثوابِ ألفی «3» ألفِ حجّةٍ وألفی «3» ألفِ عُمرةٍ وألفیِ ألف غزوةٍ، وثواب کلّ حجّة وعمرة وغزوة کثواب مَنْ حجّ واعتمر وغزا مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله ومع الأئمّة الرّاشدین صلوات اللَّه علیهم أجمعین.
قال: قلت: جعلت فداک، فما لمَنْ کان فی بعید البلاد وأقاصیها ولم یمکنه المصیرُ «4» إلیه فی ذلک الیوم «5»؟ قال: إذا کان ذلک الیوم برز إلی الصّحراء، أو صعد سطحاً مرتفعاً «5» فی داره وأومأ إلیه بالسّلام، واجتهد علی قاتله بالدّعاء، وصلّی بعده رکعتین یفعل ذلک فی صدر النّهار قبل الزّوال، ثمّ لیندُب الحسین علیه السلام ویبکیه، ویأمر مَنْ «5» فی داره بالبکاء
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «تظلّ»].
(3- 3) خ ل: «ألف».
(4)- خ ل: «المسیر».
(5)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 848
علیه، ویقیم فی داره مصیبته بإظهار الجزع علیه، ویتلاقون بالبکاء بعضهم بعضاً «1» فی البیوت ولیعزّ بعضهم بعضاً «1» بمصاب الحسین علیه السلام، فأنا ضامن لهم إذا فعلوا ذلک علی اللَّه عزّ وجلّ جمیع هذا الثّواب. فقلت: جعلت فداک، وأنت الضّامن لهم «2» إذا فعلوا ذلک «2» والزّعیم به؟ قال: أنا الضّامن لهم ذلک والزّعیم لمن فعل ذلک. قال: قلت: فکیف یعزِّی بعضهم بعضاً؟ قال: یقولون: عظّمَ اللَّهُ أجورَنا بمصابِنا بالحسینِ علیه السلام، وجعلنا وإیّاکُم من الطّالبین بثارِهِ مع ولیِّهِ الإمامِ المهدیِّ من آلِ محمّد صلی الله علیه و آله.
فإن استطعت أن لا تنتشر یومک فی حاجةٍ فافعل، فإنّه یومٌ نحسٌ «3» لا تقضی فیه حاجة «3»، وإن قضیتْ «4» لم یُبارَکْ له فیها، ولم یَرَ رشداً، ولا تدّخِرنّ لمنزلک شیئاً، فإنّه من ادّخر لمنزله شیئاً فی ذلک الیوم لم یُبارک «5» له فیما یدّخره، ولا یُبارک له فی أهله، فمَنْ فعل ذلک کتب له ثواب ألف ألف حجّة، وألف ألف عمرة، وألف ألف غزوة کلّها مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، وکان له ثواب مصیبة کلّ نبیّ ورسول وصدّیق وشهید مات أو قُتل منذ خلق اللَّه الدّنیا إلی «6» أن تقوم السّاعة «6».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 174- 175 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/
290- 291؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 400- 401
قال صالح بن عقبة الجهنیّ «7» وسیف بن عمیرة، قال علقمة بن محمّد الحضرمیّ:
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [فی البحار: «لا تقضی فیه حاجة مؤمن»، وفی تظلّم الزّهراء: «لا یقضی فیه حاجة مؤمن»].
(4)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «له»].
(5)- [تظلّم الزّهراء: «ما یبارک»].
(6- 6) [تظلّم الزّهراء: «یوم القیامة»].
(7)- تتمیم: لا یخفی أ نّه یوجد علی ضفّة نهر کربلاء المشرّفة المعروفة بالحسینیّة مقام یعرف بمقام جعفر الصّادق علیه السلام علی لسان سواد أهل تلک البلدة، ولعلّه هو الّذی عبّر عنه الصّادق علیه السلام فی حدیث صفوان الّذی نقله المجلسی فی تحفة الزّائر عن مصباح الشّیخ الطّوسی رحمه الله الوارد لتعلیمه إیّاه آداب زیارة جدّه الحسین علیه السلام وفیه: فإذا وصلت إلی نهر الفرات یعنی شریعة [سمّاها] الصّادق بالعلقمیّ فقل کذا، والتّفسیر من الشّیخین، وظاهره أنّ المقام المقدّس کان منسوباً إلی الصّادق علیه السلام فی عصرهما.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 849
فقلت لأبی جعفر علیه السلام: علِّمنی دعاء أدعو به فی «1» ذلک الیوم إذا أنا زرته من قریب «2» ودعاء أدعو به إذا لم أزره من قریب «2» وأومأت إلیه «3» من بُعْد البلاد ومن «4» سطح داری بالسّلام «4». قال: فقال: یا علقمة «5»! إذا أنت صلّیت رکعتین «6» بعد أن تؤمی إلیه بالسّلام «7» «8» وقلت عند الإیماء «9» إلیه ومن «9» بعد الرّکعتین «8» هذا القول، فإنّک إذا قلت ذلک فقد دعوت بما یدعو به «10» مَنْ زاره من الملائکة، وکتب اللَّه لک بها ألف ألف حسنة، ومحا عنک ألف ألف سیِّئة، ورفع لک مائة ألف ألف درجة، وکنت ممّن «10» استشهد مع الحسین بن علیّ حتّی «11» تُشارکهم فی درجاتهم «11» و «12» لا تعرف إلّافی الشّهداء الّذین استشهدوا معه وکتب «13» لک ثواب کلّ نبیّ و «13» رسول، وزیارة مَنْ «14» زار الحسین بن علیّ علیهما السلام منذ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد].
(2)- [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «قُرب»].
(3)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر].
(4- 4) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «داری بالسّلام (بالتّسلیم) إلیه»، وفی البحار: «داری»].
(5)- [فی مصباح المتهجّد: «لی یا علقمة»، وفی مصباح الزّائر: «لی»].
(6)- [فی مصباح المتهجّد والبحار وتظلّم الزّهراء: «الرّکعتین»].
(7)- [زاد فی مصباح المتهجّد وتظلّم الزّهراء: «فی المتهجّد فقل بعد الإیماء إلیه بعد التکبیر هذا القول. انتهی»].
(8- 8) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «فقل بعد الإیماء (إلیه من) بعد التّکبیر»].
(9- 9) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی البحار: «إلیه و»].
(10- 10) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «زوّاره من الملائکة وکتب اللَّه لک مائة ألف (ألف) درجة وکنت کمَنْ»].
(11- 11) [مصباح الزّائر: «یشارکه فی درجاته»].
(12)- [لم یرد فی البحار وتظلّم الزّهراء، وفی مصباح الزّائر: «ثمّ»].
(13- 13) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: « (اللَّه) لک ثواب زیارة کلّ نبیّ وکلّ»].
(14)- [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «کلّ مَنْ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 850
«1» یوم قُتل «1»:
السّلامُ «2» عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیک یا ابنَ رسولِ اللَّهِ، «3» السّلامُ عَلیکَ یا خیرةَ اللَّهِ وابنَ خیرتِه «3»، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ أمیر المُؤْمنینَ وابنَ سیِّد الوصیّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ فاطمةَ «4» سَیِّدةِ «5» نِساءِ العالَمینَ «5»، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابنَ ثارِهِ، والوِتْرَ المَوْتُورَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلّتْ بِفِنائِکَ «6» وأناخت برحْلِکَ، عَلیکُم مِنِّی جَمیعاً «6» سلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقِیتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهار.
یا أبا عبداللَّهِ، لقد عظُمتِ «7» الرّزیّةُ وجلّتِ «7» المصیبةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جمیعِ أهْلِ «8»
السّماواتِ والأرْضِ «8»، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسّستْ أساسَ الظُّلمِ والجَوْرِ عَلیکُم أهْلَ البَیْتِ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً دَفعتکُم عن مقامِکُم وأزالتکُم عن مَراتِبِکُم الّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیها، ولَعَنَ اللَّهُ امّةً قَتَلَتْکُم «9»، ولَعَنَ اللَّهُ «10» المُمَهِّدِینَ لَهُم بالتّمْکِینِ من قِتالِکُم «11»، «12» بَرئتُ إلی اللَّهِ
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: « (یوم) قُتل علیه السّلام وعلی أهل بیته. (وهذا شرح الزّیارة:)»].
(2)- [فی المزار مکانه: «زیارة یوم عاشوراء قبل أن تزول الشّمس من قُربٍ أو بُعدٍ إذا أردتَ ذلک، أومأتَ إلیه بالسّلام واجتهدتَ بالدّعاء علی قاتلیه، فقُل عند الإیماء: السّلام ...»].
(3- 3) [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار].
(4)- [فی المزار وتظلّم الزّهراء: «فاطمة الزّهراء»].
(5- 5) [البحار: «النِّساء»].
(6- 6) [فی مصباح المتهجّد والبحار: «علیکم منِّی جمیعاً»، وفی تظلّم الزّهراء: «علیکم منِّی»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار، وفی مصباح المتهجّد والمزار: «الرّزیّة وجلّت وعظمت»].
(8- 8) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «الإسلام وجلّت وعظمت مصیبتک فی السّماوات علی جمیع أهل السّماوات»، وفی البحار: «السّماوات»].
(9)- [البحار: «قتلتک»].
(10)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(11)- خ ل: «قتالک».
(12) (12*) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 851
وإلیکُم مِنْهُم ومِنْ أشْیاعِهِم وأتْباعِهِم (12*) «1». یا أبا عبداللَّه، إنِّی «2» سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم، وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم إلی یومِ القِیامَةِ، فَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زیادٍ وآلَ مَرْوانَ، ولَعَنَ اللَّهُ بَنی امیّةَ قاطِبَةً، ولَعَنَ اللَّهُ ابنَ مَرْجانة، ولَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بنَ سَعْدٍ، ولَعَنَ اللَّهُ شَمِراً، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسْرَجَتْ وألجَمَتْ وتَهَیّأتْ «3» لقتالِک. «4»
یا أبا عبداللَّهِ «4» بأبی أنتَ وامِّی لقد عَظُمَ مُصابی بِکَ، فاسْألُ اللَّهَ الّذِی أکْرَمَ مَقامَکَ «5»
أنْ یُکْرِمَنی بِکَ و «5» یَرْزُقَنی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إمامٍ منصورٍ مِن آلِ «6» مُحمّدٍ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ.
اللَّهمّ اجْعَلْنی «7» وجِیْهاً عندکَ بالحُسین علیه السلام «7» فی الدُّنیا والآخِرَةِ. «8» یا سیِّدی «8» یا أبا عبداللَّهِ، إنِّی أتَقَرَّبُ إلی اللَّهِ تعالی وإلی رسُولِهِ وإلی أمیرِ المُؤْمنینَ وإلی فاطِمَةَ وإلی الحَسَنِ وإلیکَ صلّی اللَّهُ عَلیکَ وسلّمَ وعلیهِم بمُوالاتِکَ «9» «10» یا أبا عبداللَّهِ وبالبَراءَةِ من أعْدائِکَ و «9» ممّن قاتَلَکَ ونَصَبَ لَکَ الحَرْبَ «10» «11» ومن جَمیعِ أعْدائِکُم وبالبَراءَةِ ممّن أسّسَ
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «وأولیائهم»].
(2)- [مصباح الزّائر: «أنا»].
(3)- [فی مصباح المتهجّد: «وتنقّبت»، وفی مصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «وتنقّبت وتهیّأت»].
(4- 4) [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار].
(5- 5) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «وأکرمنی بک أن»].
(6)- [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار: «أهل بیت»].
(7- 7) خ ل [والبحار]: «وجیهاً بالحسین علیه السلام عندک»، [وفی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «عندک وجیهاً بالحسین علیه السلام»].
(8- 8) [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء].
(9- 9) [فی مصباح المتهجّد وتظلّم الزّهراء: «وبالبرائة»، وفی مصباح الزّائر والبحار: «والبرائة»].
(10- 10) [لم یرد فی المزار].
(11) (11*) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «وبالبرائة ممّن أسّس أساس الظّلم والجور علیکم (وعلی أشیاعکم) وأبرأ إلی اللَّه وإلی رسوله (بالبرائة) ممّن أسّس أساس ذلک وبنی علیه بنیانه وجری فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 852
الجورَ وبَنی علیهِ بُنیانَهُ وأجْری (11*) ظُلْمَهُ وجَوْرَهُ عَلیکُم «1» وعَلی أشْیاعِکُم، برئتُ إلی اللَّهِ وإلیکُم منهُم وأتقرّبُ إلی اللَّهِ «2» ثُمّ إلیکُم بمُوالاتِکُم ومُوالاةِ ولیِّکُم والبَراءةِ «3» من أعدائِکُم ومن «4» النّاصِبینَ لکُم الحَرْبَ، والبَراءةِ «5» من أشْیاعِهِم وأتْباعِهِم، إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم، وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم، وولیٌّ «6» لِمَن والاکُم، وعدوٌّ لِمَنْ عاداکُم، فأسْألُ اللَّهَ الّذِی أکْرَمَنی بمعرِفَتِکُم ومَعْرِفَةِ أولیائِکُم، «7» ورَزَقنِی البَراءَةَ من أعْدائِکُم «7»، أن یجعلَنی معکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ، «8» وأنْ یُثبِّتَ لی عندکُم قَدَمَ صِدْقٍ فی الدُّنیا والآخِرَةِ «8»، وأسألهُ أن یُبلِّغنی المقامَ المحمودَ «9» لکُم عندَ اللَّهِ وأنْ یرزُقَنی طَلَبَ ثارِکُم «10» مع إمامٍ مهدیٍّ «11» ناطقٍ لکُم «11»، وأسألُ اللَّهُ بحقِّکُم وبالشّأنِ الّذی لکُم عندهُ أن یُعطِیَنی بمصابی بِکُم أفضلَ ما «12» أعْطی مُصاباً بمصیبتِهِ. أقولُ إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، یا لها من «12» مُصیبةٍ ما أعْظَمَها وأعْظَمَ رَزِیَّتها فی الإسْلامِ وفی جمیعِ أهْلِ «13» السّماواتِ والأرْضِ «14».
__________________________________________________
(1)- [المزار: «علیکم أهل البیت»].
(2)- [أضاف فی المزار: «وإلی رسوله»].
(3)- [فی مصباح المتهجّد والمزار: «بالبرائة»].
(4)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء].
(5)- [فی مصباح المتهجّد والمزار وتظلّم الزّهراء: «وبالبرائة»].
(6)- خ ل [والبحار]: «موال».
(7- 7) [مصباح الزّائر: «أن یرزقنی البرائة من أعدائکم و»].
(8- 8) [لم یرد فی البحار].
(9)- [أضاف فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «الّذی»].
(10)- [المزار: «ثاری»].
(11- 11) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء: «ظاهر ناطق (بالحقِّ) منکم»، وفی المزار: «هدی ظاهر ناطق بالحقِّ منکم»].
(12- 12) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «یعطی مصاباً بمصیبته (یا لها من)»].
(13)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(14)- خ ل [والبحار]: «الأرضین».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 853
اللَّهمّ اجعلنی فی مقامی هذا مِمّن تنالهُ منکَ صلواتٌ ورحمةٌ ومغفِرَةٌ. اللَّهمّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحمّدٍ وآل محمّدٍ، ومماتی مماتَ مُحمّدٍ وآل محمّد صلّی اللَّهُ علیه وآلهِ. اللَّهمّ إنّ هذا یومٌ «1» تنزّلت «2» فیهِ اللّعنةُ علی آلِ زیادٍ وآلِ أمیّةَ «1» وابنِ آکلةِ الأکْبادِ اللّعینِ ابنِ اللّعینِ عَلی «3» لِسانِ نَبیِّکَ فی کلِّ موطنٍ وموقفٍ وقفَ فیهِ نَبِیُّکَ «4» صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ. اللَّهمّ الْعَنْ أبا سُفیانَ ومعاویةَ، «5» وعلی یزیدِ بنِ مُعاویَةَ اللّعنةُ أبَدَ الآبِدِین. اللَّهمّ فَضاعِفْ عَلیهِمُ اللّعنةَ أبَداً لِقَتْلِهِم الحُسینَ علیهِ السّلام «5». اللَّهمّ إنِّی أتقرّبُ إلیکَ فی هذا الیوم «6» فی موقِفی هذا وأیّامِ حَیاتی بالبَراءةِ مِنهُمْ واللّعنةِ «7» عَلیهِم، وبالمُوالاةِ لنبیِّکَ مُحمّدٍ «8» و «9» أهلِ بَیْتِ نَبیِّکَ صلّی اللَّهُ علیهِ وعلیهِم أجمعین.
ثمّ تقول مائة مرّة «9»:
اللَّهمّ الْعَنْ أوّلَ ظالمٍ ظلمَ حقَّ «10» مُحمّدٍ وآل محمّدٍ وآخِرَ تابعٍ لهُ عَلی ذلکَ. اللَّهمّ الْعَنِ العصابةَ الّتی «11» حارَبَتْ الحُسین وشایعتْ وبایَعَتْ أعْداءَهُ «11» علی قَتْلِهِ
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «تبرّکت به بنو أمیّة»].
(2)- خ ل [والبحار]: «تنزّل».
(3)- [أضاف فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «لسانک و»].
(4)- [المزار: «النّبیّ»].
(5- 5) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: « (بن أبی سفیان) ویزید بن معاویة (وضاعِف) علیهم منک اللّعنة أبد الآبدین وهذا یوم فرحت (فرح) به آل زیاد وآل مروان بقتلهم الحسین علیه السلام (صلوات اللَّه علیه) اللَّهمّ فضاعِف (ضاعِف) علیهم اللّعن (اللّعنة منک) والعذاب (الألیم)»].
(6)- [أضاف فی مصباح المتهجّد والمزار: «و»].
(7)- خ ل [والبحار]: «باللّعن».
(8)- [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار والبحار وتظلّم الزّهراء].
(9- 9) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار: «آل نبیّک علیه وعلیهم السّلام، ثمّ یقول (تقول)»].
(10)- خ ل: «آل محمّد حقوقهم».
(11- 11) خ ل: «جاهدت الحسین علیه السلام وشایعت وتابعت أعدائه»، [وفی مصباح المتهجّد: «جاهدت الحسین علیه السلام وتابعت وبایعت»، وفی مصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «جاهدت الحسین علیه السلام وشایعت وبایعت وتابعت»، وفی البحار: «حاربت الحسین علیه السلام وشایعت وبایعت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 854
«1» وقَتْلِ أنصارِهِ «1». اللَّهمّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً. «2»
ثمّ قُل مائة مرّة «2»:
السّلامُ علیکَ یا أبا عبداللَّهِ وعلی الأرواحِ الّتی حلّتْ بِفنائِکَ «3» وأناخَتْ برحْلِکَ، عَلیکُم «3» منِّی سَلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقِیتُ وبَقیَ اللّیلُ والنّهارُ ولا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ «4» من زیارتکم «4»، السّلامُ عَلی الحُسینِ وعَلی علیِّ بنِ الحُسینِ وعَلی «5» أصحابِ الحُسینِ صلواتُ اللَّه علیهم أجمعینَ. «6»
ثمّ تقول مرّة واحدة «6»:
اللَّهمّ خُصَّ أنتَ «7» أوّلَ ظالمٍ «8»
«9» ظلمَ آلَ نَبیِّکَ باللّعْنِ «8»، ثمّ الْعَنْ أعْداءَ آلِ مُحمّد مِنَ الأوّلینَ والآخَرین «9». اللَّهمّ الْعَنْ یَزیدَ «10» وأباهُ، والْعَنْ عُبیداللَّهِ بن زیادٍ وآلَ مَرْوانَ وبنی امیّةَ قاطِبَةً «10» إلی یومِ القیامة.
ثمّ تسجد «11» سجدةً تقول فیها «11»:
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار: «یقول (تقول) ذلک مائة مرّة، ثمّ یقول (تقول)»].
(3- 3) [فی مصباح المتهجّد: «علیک»، وفی مصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «وأناخت برحلک علیک»].
(4- 4) [فی مصباح المتهجّد وتظلّم الزّهراء: «منِّی لزیارتک»، وفی مصباح الزّائر والمزار: «منِّی لزیارتکم»].
(5)- [لم یرد فی البحار، وفی المزار وتظلّم الزّهراء: «علی أولاد الحسین وعلی»].
(6- 6) [فی مصباح المتهجّد: «یقول ذلک مائة مرّة، ثمّ یقول»، وفی مصباح الزّائر: «الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین تقول ذلک مائة مرّة، ثمّ تقول»، وفی المزار: «تقول ذلک مائة مرّة، ثمّ تقول»].
(7)- [لم یرد فی البحار].
(8- 8) [تظلّم الزّهراء: «باللّعن منِّی وابدأ به أوّلًا ثمّ الثّانی، ثمّ الثّالث ثمّ الرّابع»].
(9- 9) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار: «باللّعن منِّی، وابدأ به أوّلًا ثمّ الثّانی ثمّ (و) الثّالث والرّابع»].
(10- 10) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: « (ابن معاویة) خامساً والعن عبیداللَّه ابن زیاد وابن مرجانة وعمر بن سعد وشمراً وآل أبی سفیان وآل زیاد وآل مروان (وبنی امیّة قاطبة)»].
(11- 11) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار: «وتقول»، وفی تظلّم الزّهراء: «وتقول مرّة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 855
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ حمدَ الشّاکرینَ «1» عَلی مُصابِهِم، الحَمْدُ للَّهِ عَلی عَظیمِ «2» مُصابی ورَزِیّتی فیهِم «2». اللَّهمّ ارْزُقنی شَفاعةَ الحُسینِ یومَ الوُرُودِ، وثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ «3» عندکَ مَعَ «3» الحُسینِ وأصْحابِ الحُسینِ الّذینَ بَذلُوا مُهَجَهُم دُونَ الحُسینِ علیهِ السّلامُ، صلواتُ اللَّهِ علیهِم أجْمَعِین. «4» «5»
قال علقمة: قال أبو جعفر الباقر «5» علیه السلام: «6» یا علقمة! «6» إن استطعت أن تزوره «7» فی کلّ یومٍ بهذه الزّیارة من دهرک «8»، فافعل فلک ثواب جمیع ذلک إن شاء اللَّه تعالی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 175- 179 ذیل رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار «9»، 98/ 290- 293؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 401- 405؛ مثله الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 536- 539؛ ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 268- 272؛ الشّهید الأوّل، المزار،/ 203- 208
روی محمّد بن إسماعیل بن بزیع، «10» عن صالح بن عقبة، عن أبیه، عن أبی جعفر علیه السلام قال: مَنْ «11» زارَ الحسین بن علیّ علیهما السلام فی یوم عاشوراء من المحرّم حتّی یظلّ عنده
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «لک»].
(2- 2) [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر والمزار وتظلّم الزّهراء: «رزیّتی»، وفی البحار: «رزیّتی فیهم»].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «عند»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی المزار، وأضاف فیه: «فإن کنت فی المشهد المقدّس الغرویّ وزرتَ الحسین علیه السلام بهذه الزّیارة من عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام فصلِّ رکعتین وودِّع أمیر المؤمنین علیه السلام وأومئ إلی الحسین علیه السلام منصرفاً وجهک نحوه، فقُل: یا اللَّه، یا اللَّه، یا اللَّه، یا مجیب دعوة المُضطرِّین، یا کاشف کرب المکروبین، إلی آخر الدّعاء المذکور فی آخر الزّیارة لأمیر المؤمنین علیه السلام»].
(5- 5) [فی تظلّم الزّهراء والبحار: «قال»].
(6- 6) [لم یرد فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «أن تزور»].
(8)- [فی مصباح المتهجّد ومصباح الزّائر: «دارک»].
(9)- [حکاه أیضاً فی البحار، 30/ 399، 98/ 293- 296 عن مصباح المتهجّد].
(10)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(11)- [فی الأسرار مکانه: «فی خبر عقبة عن الباقر علیه السلام: مَنْ ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 856
باکیاً، لقی اللَّه عزّ وجلّ یومَ یلقاه بثواب ألفی حجّة وألفی عمرة وألفی غزوة، «1» ثواب کلّ غزوة وحجّة وعمرة «1» کثواب من حجّ واعتمر وغزا مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم «2» ومع الأئمّة الرّاشدین. قال: قلت: جعلت فداک «2»، فما لمن کان فی بعید البلاد و «3» أقاصیه ولم یمکنه المصیر «3» إلیه فی ذلک الیوم؟ قال: إذا کان کذلک برز إلی الصّحراء أو صعد سطحاً مرتفعاً فی داره «4» وأومأ إلیه بالسّلام واجتهد «5» فی الدّعاء علی قاتله «6» وصلّی «7» من بَعْد رکعتین، ولیکن ذلک فی صدر النّهار قبل «8» أن تزول الشّمس، ثمّ لیندب الحسین علیه السلام ویبکیه ویأمر مَنْ فی دارهِ ممّن لایتّقیه بالبُکاء علیهِ ویقیم «9» فی دارهِ المصیبة بإظهار الجزع علیه، «10» ولیعزّ بعضهم بعضاً بمصابهم بالحسین علیه السلام، وأنا الضّامن «11» لهم إذا فعلوا ذلک علی اللَّه تعالی جمیع ذلک، «12» قلت: جُعلت فداک، أنت الضّامن ذلک لهم «12» والزّعیم؟ قال: أنا الضّامن وأنا «13» الزّعیم لِمَنْ فعل ذلک. قلت: فکیف یُعزِّی بعضنا بعضاً؟ قال: «14» تقولون: أعظم «14»
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر والوسائل والأسرار: « (و) ثواب کلّ حجّة وعمرة وغزوة»].
(2- 2) [فی الوسائل والأسرار: «فقال له»].
(3- 3) [مصباح الزّائر: «أقاصیها ولم یمکنه المسیر»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(5)- [فی حول البکاء مکانه: «روی الشّیخ الطّوسی فی مصباح المتهجّد بسنده عن أبی جعفر الباقر أ نّه قال، وذکر ثواب زیارة الحسین علیه السلام یوم عاشوراء حتّی یظلّ عنده باکیاً وقال: إنّ البعید یؤمی إلیه بالسّلام ویجتهد ...»].
(6)- [مصباح الزّائر: «قاتلیه»].
(7)- [حول البکاء: «ویصلّی»].
(8)- [فی مصباح الزّائر: «وقبل»، وفی الوسائل والأسرار: «من قبل»].
(9)- [زاد فی حول البکاء: «من»].
(10) (10*) [حول البکاء: «إلی أن قال: وإن استطعت أن لا تمشی»].
(11)- [فی الوسائل والأسرار: «ضامن»].
(12- 12) [فی الوسائل والأسرار: «یعنی ثواب ألفی حجّة وألفی عمرة وألفی غزوة، قلت: أنت الضّامن لهم ذلک»].
(13)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
(14- 14) [فی الوسائل والأسرار: «تقول: عظّم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 857
اللَّهُ أجورَنا بمصابِنا بالحُسین «1» علیهِ السّلام وجَعَلَنا وإیّاکُم من الطّالبینَ بثارِهِ مع ولیِّهِ الإمام المهدیّ من آلِ مُحمّدٍ صلّی اللَّه علیهِ وآلِهِ.
وإن استطعت «2» أن لا تنتشرَ (10*) یومک فی حاجة «2» فافعلْ، فإنّه یومٌ نحسٌ لا تُقضی فیه حاجة مؤمن، فإن قُضیت لم یبارک له فیها و «3» لم یَرَ فیها «3» رشداً، ولا یدّخِرَنّ أحدکم «4» لمنزله فیه «4» شیئاً، فمَن ادّخر فی ذلک الیوم شیئاً لم یُبارَک له فیما ادّخَرَهُ «5» ولم یُبارَک له فی أهلِهِ، «6» فإذا فعلُوا ذلکَ کتبَ اللَّه تعالی لهم «7» ثوابَ ألف حجّة وألف عمرة «8» وألف غزوة کلّها «8» مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم؛ وکان له «9» أجر وثواب مصیبة «9» کلّ نبیٍّ و «10» رسولٍ ووصیٍّ «11» وصدِّیقٍ وشهیدٍ ماتَ أو قُتِلَ منذ خلق اللَّه الدّنیا إلی أن تقوم السّاعة.
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 536/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 373، 386، 398- 399؛ دانشیار، حول البکاء،/ 110- 111؛ مثله ابن طاووس، مصباح‌الزّائر،/ 267- 268؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 153، 156، 40
وروی محمّد بن خالد الطّیالسیّ، عن سیف بن عمیرة، قال: خرجت مع صفوان
__________________________________________________
(1)- [الوسائل: «الحسین»].
(2- 2) [فی مصباح الزّائر: «أن لا تنشر یومک بحاجة»، وفی الوسائل والأسرار: «أن لا تنشر یومک فی حاجة»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر: «لم یر»، وفی الوسائل والأسرار: «لا یری فیها»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «بمنزله»].
(5)- [فی مصباح الزّائر والوسائل والأسرار وحول البکاء: «ادّخر»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی حول البکاء].
(7)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «أجر»].
(8- 8) [لم یرد فی الأسرار، وفی الوسائل: «وألف غزوة»].
(9- 9) [فی الوسائل والأسرار: «کثواب»].
(10)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «کلّ»].
(11)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 858
ابن مهران الجمّال و «1» عندنا جماعة من أصحابنا «1» إلی الغریّ بعدما خرج أبو عبداللَّه علیه السلام، فسرنا من الحیرة إلی «2» المدینة، فلمّا فرغنا من الزّیارة «2» صرف صفوان وجهه إلی ناحیة أبی عبداللَّه الحسین «3» علیه السلام، فقال لنا: تزورون «4» الحسین علیه السلام من هذا المکان «5» عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام من هاهنا، «6» أومأ إلیه أبو عبداللَّه الصّادق «3» علیه السلام وأنا معه، قال: فدعا صفوان بالزّیارة الّتی رواها علقمة بن محمّد الحضرمیّ عن أبی جعفر علیه السلام فی یوم عاشوراء، ثمّ صلّی رکعتین عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام وودّع فی دبرها «7» أمیر المؤمنین وأومأ إلی الحسین بالسّلام «8» منصرفاً بوجهه نحوه وودّع. «9»
وکان فیما «10» دعا فی دبرها «10»:
یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا مُجیبَ دعوةِ المُضْطَرِّینَ، یا کاشِفَ کُرَبِ المکروبینَ، یا غیاثَ المُسْتَغِیثِینَ، ویا صَریخَ المُسْتَصْرِخِینَ، و «3» یا مَنْ هُوَ أقْرَبُ إلیَّ مِن حَبْلِ الوَریدِ، «11» یا مَنْ یَحُولُ بینَ المرءِ وقَلْبِهِ، و «12» یا مَنْ هُوَ بالمَنْظَرِ الأعْلی، وبالافُقِ «13» المُبینِ و «3» یا مَنْ «8» هُوَ
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر: «جماعة من أصحابه»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «جماعة من أصحابنا»].
(2- 2) [مصباح الزّائر: «الغری، فلمّا فرغنا من الزّیارة قال جامع هذا الکتاب: هی الزّیارة الخامسة من الفصل السّادس»].
(3)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(4)- [مصباح الزّائر: «نزور»].
(5)- [أضاف فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «من»].
(6)- [زاد فی البحار: «و»].
(7)- [فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء والبحار: «دبرهما»].
(8)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(9)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «دبرها»].
(10- 10) [فی البحار: «دعاه فی دبرها»، وفی تظلّم الزّهراء: «دعا فی دبرهما»].
(11)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «و»].
(12)- [لم یرد فی البحار].
(13)- [مصباح الزّائر: «والأفق»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 859
الرّحْمانُ الرّحیمِ عَلی العَرْشِ اسْتَوی، ویا مَنْ یعلمُ خائِنَةَ الأعْیُنِ وما تُخْفی الصُّدُور «1»، ویا مَنْ لا یَخْفی «2» علیهِ خافیةٌ، «3» یا مَنْ لا تشتبهُ علیه الأصواتُ، ویا مَنْ لا تُغلِّطُهُ الحاجاتُ، ویا مَنْ لا یُبْرِمُهُ إلحاحُ المُلِحِّینَ، یا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْت، ویا جامِعَ کُلِّ شَمْلٍ، ویا «4» بارئَ النُّفُوسِ بَعْدَ المَوْتِ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یومٍ فی شأنٍ، یا قاضِیَ الحاجاتِ، یا مُنَفِّسَ الکُرُباتِ، یا مُعْطِیَ السُّؤُلاتِ، یا ولیَّ الرَّغَباتِ، یا کافِیَ المُهِمّاتِ، یا مَنْ یکفی مِن کُلِّ شی‌ءٍ، ولا یَکْفی منهُ شی‌ءٌ فی السّماواتِ والأرْضِ، أسأ لُکَ بحقِّ مُحمّدٍ «5» «6» خاتِمِ النّبیِّین، وعَلیٍّ أمیرِ المُؤْمنین «6»، وبحقِّ فاطمةَ بنتِ نبیِّکَ، وبحقِّ الحَسَنِ والحُسَینِ «7»، فإنِّی بِهِم أتوَجّهُ إلیکَ فی مقامی هذا، وبِهِمْ أتوسَّلُ وبِهِم أتَشَفَّعُ «8» إلیکَ، وبحقِّهِم أسأ لُکَ واقْسِمُ وأعْزِمُ عَلیکَ، وبالشّأنِ الّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وبالقَدْرِ الّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وبالّذِی فَضَّلْتَهُم عَلی العالَمِینَ، وباسْمِکَ الّذِی «9» جَعَلْتهُ عِنْدَهُم، وبهِ خَصَصْتَهُم دُوْنَ العالَمِینَ، وبهِ أبَنْتَهُم وأبَنْتَ فَضْلَهُم مِن فَضْلِ العالمَین حتّی فاقَ فَضْلُهُم فَضْلَ العالمینَ «10» جَمِیعاً.
أسأ لُک «10» أن تُصلِّی عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وأنْ تکشِفَ عَنِّی غَمِّی وهَمِّی وکَرْبی، وتَکْفِیَنی المُهِمَّ من امورِی، وتَقْضِی عَنِّی «11» دَیْنی، وتُجِیرَنی «11» من الفَقْرِ، وتُجیرنی من
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(2)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «لا تخفی»].
(3)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «و»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «نبیّک»].
(6- 6) [البحار: «وعلیّ»].
(7)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «والتّسعة من ولد الحسین»].
(8)- [مصباح الزّائر: «أستشفع»].
(9)- [مصباح الزّائر: «الّذین»].
(10- 10) [لم یرد فی البحار].
(11- 11) [فی مصباح الزّائر: «دیونی وتجیرنی»، وفی البحار: «دینی وتجبرنی»، وفی تظلّم الزّهراء: «دیونی وتجبرنی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 860
الفاقَةِ، وتُغْنِیَنی عن المَسْألةِ إلی المَخْلُوقِینَ «1»، وتکفِیَنی هَمَّ مَنْ أخافُ هَمَّهُ، «2» وجَوْرَ مَنْ أخافُ جَوْرَهُ «2»، وعُسْرَ مَنْ أخافُ عُسْرَهُ، «3» وحُزُوْنَةَ مَنْ أخافُ حُزُوْنَتَهُ «3»، وشَرَّ مَنْ أخافُ شَرَّهُ، ومَکْرَ مَنْ «4» أخافُ مَکْرَهُ، وبَغْیَ مَنْ «4» أخافُ بَغْیَهُ «5»، وسُلْطانَ مَنْ «4» أخافُ سُلطانَهُ، وکَیْدَ مَنْ أخافُ کَیْدَهُ، ومَقْدُرَةَ مَنْ «4» أخافُ «6» مَقْدُرَتَهُ علیَّ، وتَرُدَّ عَنِّی کَیْدَ الکَیَدَةِ، ومَکْرَ المَکَرَةِ.
اللَّهمّ مَنْ أرادَنی فأرِدْهُ ومَنْ کادَنی فَکِدْهُ، واصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ ومَکْرَهُ وبأسَهُ وأمانِیَّهُ، وامْنَعْهُ عَنِّی کیفَ شِئْتَ، وأنّی شِئْتَ.
اللَّهمّ اشْغلْهُ عَنِّی بِفَقْرٍ لا تُجْبرُهُ، وبِبَلاءٍ لا تَسْتُرُهُ، وبِفاقَةٍ لا تَسُدُّها، وبِسُقْمٍ لا تُعافِیهِ، وذُلٍّ لا تُعِزُّهُ، وبِمَسْکَنَةٍ لا تُجبرها.
اللَّهمّ اضْرِبْ بالذُّلِّ نَصْبَ «7» عَیْنیهِ، وأدْخِلْ عَلیهِ الفَقْرَ فی مَنْزِلِهِ، والعِلّةَ والسُّقْمَ فی بَدَنِهِ، حتّی تَشْغَلَهُ عَنِّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لا فَراغَ لَهُ، وأنْسِهِ ذِکْرِی کما أنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ، «8» وخُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وبَصَرِهِ ولِسانِهِ ویَدِهِ ورِجْلِهِ وقَلْبِهِ وجمیعِ جَوارِحِهِ، وأدْخِلْ علیهِ فی جَمیعِ‌ذلک السُّقم ولا تشفه حتّی تجعل «9» ذلک له «10» شغلًا شاغلًا به «9» عنِّی وعَنْ ذِکْری، واکْفِنِی
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «للمخلوقین»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [مصباح الزّائر: «وحزن من أخاف حزنه»].
(4)- [البحار: «ما»].
(5)- [زاد فی البحار: «وجور ما أخاف جوره»].
(6)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «بلاء»].
(7)- [فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء: «بین»].
(8)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «اللَّهم»].
(9- 9) [مصباح الزّائر: «له ذلک شغلًا شاغلًا»].
(10)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 861
یا کافِیَ ما لایَکْفی سِواکَ، فإنّک الکافی لا کافی سِواک، «1» ومفرِّج لا مُفرِّجَ سِواکَ، ومُغِیْثٌ «1» لا مُغِیْثَ سِواکَ، وجارٌ لا جارَ سِواکَ، خابَ مَنْ کانَ جارُهُ سِواکَ، و «2» مُغِیْثُهُ سِواکَ، ومَفْزَعُهُ إلی «2»
سِواکَ، ومَهْرَبُهُ إلی سِواکَ «3»، ومَلْجأُهُ إلی «4» غَیْرِکَ، ومَنْجاهُ من «4» مَخْلُوقٍ غَیْرِکَ، فأنتَ ثِقَتِی ورَجائِی ومَفْزَعی ومَهْرَبی ومَلْجأِی ومَنْجایَ، فَبِکَ أسْتَفْتِحُ، وبِکَ أسْتَنْجِحُ، وبمُحمّدٍ وآلِ مُحمّد أتَوَجَّهُ إلیْکَ وأتَوَسَّلُ وأتَشَفَّعُ، فأسْأ لُکَ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، فَلَکَ الحَمْدُ ولَکَ الشُّکْرُ وإلیکَ المُشْتَکی وأنتَ المُسْتَعانُ، فأسْأ لُکَ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، بحقِّ مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد «5» أن تصلِّی عَلی مُحمّدٍ وآل محمّدٍ و «5» أنْ تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وهَمِّی وکَرْبی فی مَقامی هذا «6» کما کَشَفْتَ «5» عَن نَبیِّکَ هَمَّهُ وغَمَّهُ وکَرْبَهُ، وکَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، فاکْشِفْ عَنِّی کما کَشَفْتَ «5» عنهُ «6»، وفَرِّج عَنِّی کما فَرَّجْتَ عنهُ، واکْفِنی کما «7» کَفَیْتَهُ، واصْرِفْ عَنِّی هَوْلَ ما أخافُ هَوْلَهُ، ومَؤونَةَ ما أخافُ مَؤُونَتَهُ، وهَمَّ ما أخافُ هَمَّهُ بلا مَؤُونَةٍ عَلی نَفْسی من ذلِکَ، واصْرِفْنی بِقَضاءِ حَوائِجِی، وکِفایَةِ ما أهَمَّنی هَمُّهُ «8» مِن أمْرِ آخِرَتی ودُنْیایَ، یا أمیرَ المؤمنینَ «9» ویا أبا عبدِ اللَّهِ، عَلَیْکُما «9» مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقِیَ «10»
اللّیلُ والنّهارُ، ولا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِن زیارَتِکُما، ولا فَرَّقَ «11» بَیْنِی وبَیْنَکُما.
__________________________________________________
(1- 1) [مصباح الزّائر: «والمفرّج لا مفرّج سواک، والمغیث»].
(2) (1) [مصباح الزّائر: «معینه سواک ومفزعه»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر: «سواک، ومنجاه من»، وفی تظلّم الزّهراء: «سواک، ومنجاه إلی»].
(5- 5) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(6)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [مصباح الزّائر: «ما قد»].
(8)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(9- 9) [البحار: «علیک»].
(10)- [تظلّم الزّهراء: «بقیت وبقی»].
(11)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «لا فرّق اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 862
اللَّهمّ أحْیِنی حَیاةَ «1» مُحمّدٍ وذُرِّیَّتِهِ، وأمِتْنی مَماتَهُم، وتَوَفَّنِی عَلی مِلّتِهِم، واحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِم، ولا تُفَرِّقْ بَیْنِی وبَیْنَهُم طَرْفَةَ عَیْنٍ أبَداً فی الدُّنیا والآخِرَةِ. یا أمیرَ المُؤمنینَ ویا أبا عبدِ اللَّهِ، أتیتُکُما زائِراً ومُتَوسِّلًا إلی اللَّهِ رَبِّی ورَبِّکُما، ومُتوَجِّهاً إلیهِ بِکُما، ومُسْتَشْفِعاً بِکُما إلی اللَّهِ تعالی فی حاجَتی هذهِ، فاشْفعا لی فإنّ لکُما عندَ اللَّهِ المَقامَ المحمودَ، والجاهَ الوَجیهَ، والمنزلَ الرّفیعَ، والوَسیلةَ. إنِّی أنقَلِبُ مِنْکُما «2» مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ الحاجةَ وقَضائِها، ونَجاحِها من اللَّهِ بِشَفاعَتِکُما لی إلی اللَّهِ فی ذلکَ «3» فلا أخَیِّبُ ولا یکونُ مُنْقَلَبی مُنْقَلَباً خائِباً خاسِراً، بَلْ یکونُ مُنْقَلَبی مُنْقَلباً راجِحاً «4» مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتجاباً «5» بِقَضاءِ جَمیعِ الحوائِجِ وتَشفَعا لی إلی اللَّهِ «5» أنقَلِبُ «6» عَلی ما شاءَ اللَّهُ، ولا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ، «7» مُفَوِّضاً أمْرِی إلی اللَّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِی إلی اللَّهِ، مُتَوَکِّلًا عَلی اللَّهِ، وأقُولُ حَسْبِیَ اللَّهُ وکَفی، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ لی «3» وراءَ اللَّهِ وَوَراءَکُم. یا سادَتی، مُنْتَهی ما شاءَ رَبِّی «8» کانَ وما لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ، ولا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ، أسْتَوْدِعُکُما اللَّهَ ولا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی إلیکُما، انْصَرَفْتُ یا سَیِّدی یا أمِیرِ المُؤمنینَ ومَوْلایَ، وأنتَ یا أبا عبداللَّهِ یا سَیِّدی، وسَلامِی عَلیکُما مُتّصِلٌ «9» ما اتَّصَلَ اللّیلُ والنّهارُ، «7» واصِلٌ ذلِکَ إلیکُما غیرُ مَحْجُوبٍ عَنْکُما سَلامی إنْ شاءَ اللَّهُ، وأسْأ لُهُ بِحَقِّکُما أنْ یَشاءَ ذلِکَ ویَفْعَلَ فإنّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، انْقَلَبْتُ یا سَیِّدی
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء: «محیا»].
(2)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «عنکما»].
(3)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(4)- [مصباح الزّائر: «راجیاً»].
(5- 5) [فی مصباح الزّائر: «وتشفعا لی عند اللَّه بقضاء جمیع الحوائج»، وفی البحار: «لی بقضاء جمیع حوائجی وتشفعا لی إلی اللَّه»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «انقلبت»].
(7)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «و»].
(8)- [تظلّم الزّهراء: «اللَّه»].
(9)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 863
عَنْکُما تائِباً حامِداً للَّهِ شاکِراً «1» راجیاً للإجابَةِ «1» غیرَ آیِسٍ ولا قانِطٍ، آیِباً عائِداً راجِعاً إلی زیارَتِکُما، غیرَ راغِبٍ عَنْکُما ولا عَن «2» زیارَتِکُما، بَلْ راجِعٌ عائِدٌ إنْ شاءَ اللَّهُ «3»، ولا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ «4» العَلِیِّ العَظِیم «4». یا سادَتی، رَغِبْتُ إلیکُما وإلی زیارَتِکُما بعدَ أنْ زَهِدَ فیکُما وفی زیارَتِکُما أهْلُ الدُّنیا، فلا خَیَّبَنِیَ اللَّهُ ما رَجَوْتُ وما أمَّلْتُ فی زیارتِکُما إنّهُ قَریبٌ مُجیبٌ. «5»
قال سیف بن عمیرة: فسألتُ صفوان، فقلت له: إنّ علقمة بن محمّد الحضرمیّ، لم یأتنا بهذا عن أبی جعفر علیه السلام، إنّما أتانا بدعاء الزّیارة، فقال صفوان: وردت مع سیِّدی أبی عبداللَّه علیه السلام إلی هذا المکان، ففعل مثل الّذی فعلناه «3» فی زیارتنا، ودعا بهذا الدّعاء عند الوداع بعد أن صلّی کما صلّینا، وودّع کما ودّعنا، ثمّ قال لی «3» صفوان: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: تعاهَدْ «6» هذه الزّیارة وادع بهذا الدّعاء «7» وزُرْ بهِ «7» فإنِّی ضامِنٌ علی «8» اللَّه تعالی لکلِّ مَنْ زارَ بهذه الزّیارة ودعا بهذا الدّعاء من قُرْبٍ أو بُعْدٍ أنّ زیارته مقبولة، وسعیه مشکور، وسلامه واصل غیر محجوب، وحاجته مقضیّة من اللَّه بالغاً ما بلغت ولا یُخیِّبه «9». یا صفوان، وجدت هذه الزّیارة مضمونة بهذا الضّمان عن أبی وأبی عن أبیه علیّ بن الحسین علیه السلام، مضموناً بهذا الضّمان «10» عن الحسین «10»، والحسین عن أخیه الحسن
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر: «للَّه راجیاً الإجابة»، وفی تظلّم الزّهراء: «للَّه راجیاً للإجابة»].
(2)- [البحار: «من»].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4- 4) [لم یرد فی البحار].
(5)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «وهذا الدّعاء قد تقدّم عقیب الزّیارة الأولی لأمیرالمؤمنین علیه السلام من الفصل السّادس، وإنّما أوردناه هیهنا لتباعد الموضعین ولیسهل ذلک علی الطّالب له»].
(6)- [فی المصباح مکانه: «قال صفوان بن مهران الجمّال: قال لی الصّادق علیه السلام: یا صفوان، تعاهد ...»].
(7- 7) [لم یرد فی المصباح، وفی مصباح الزّائر: «وزره»].
(8)- [المصباح: «عن»].
(9)- [فی مصباح الزّائر: «غیر محجبة»، وفی تظلّم الزّهراء: «لا خیّبه»].
(10- 10) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 864
مضموناً بهذا الضّمان، والحسن عن أبیه أمیر المؤمنین «1» مضموناً بهذا الضّمان، «2» وأمیر المؤمنین عن رسول اللَّه «2» صلی الله علیه و آله و سلم مضموناً «3» بهذا الضّمان، «4» ورسول اللَّه «4» صلی الله علیه و آله و سلم عن جبرئیل علیه السلام مضموناً «3» بهذا الضّمان، وجبرئیل عن اللَّه عزّ وجلّ مضموناً بهذا الضّمان، قد «5» آلی اللَّه علی نفسه عزّ وجلّ أنّ «6» مَنْ زار الحسین علیه السلام بهذه الزّیارة «7» من قُرْبٍ أو بُعْدٍ ودعا بهذا الدّعاء، قبلت منه «7» زیارته وشفّعته فی مسألته بالغاً ما بلغ «8» وأعطیته سؤله، ثمّ لاینقلب عنِّی خائباً وأقلبه مسروراً قریراً عینه بقضاء حاجته، والفوز بالجنّة، والعتق من النّار، وشفّعته فی کلِّ مَنْ شفع خلا ناصب «9» لنا أهل البیت آلی اللَّه تعالی «10» بذلک علی نفسه، وأشهدَنا بما شهِدت به ملائکة «10» ملکوته علی ذلک. «11» ثمّ قال جبرئیل: یا رسول اللَّه! أرسلَنی «12» إلیک سروراً وبشری لک، وسروراً وبشری لعلیّ «13» علیه السلام وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام «14» وإلی الأئمّة من ولدک إلی یوم القیامة،
__________________________________________________
(1)- [المصباح: «علیّ علیه السلام»].
(2- 2) [المصباح: «وعلیّ علیه السلام عن النّبیّ»].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4- 4) [المصباح: «والنّبیّ»].
(5)- [فی المصباح والبحار وتظلّم الزّهراء: «وقد»].
(6)- [المصباح: «أ نّه»].
(7- 7) [المصباح: «ودعا بهذا الدّعاء من قرب أو بعد قبلت»].
(8)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «ما بلغت»].
(9)- [زاد فی المصباح: «العداوة»].
(10- 10) [مصباح الزّائر: «فی نفسه وأشهدنا بما شهدت به ملائکته و»، وفی المصباح: «بذلک علی نفسه وأشهد بما شهد به ملائکة»].
(11) (11*) [المصباح: «یا صفوان إذا عرض»].
(12)- [فی مصباح الزّائر: «أرسلنی اللَّه»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «إنّ اللَّه أرسلنی»].
(13)- [البحار: «لعلیّ بن أبی طالب»].
(14) (14*) [فی مصباح الزّائر: «والأئمّة»، وفی تظلّم الزّهراء: «وإلی الأئمّة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 865
فدام یا محمّد سرورک وسرور علیّ وفاطمة والحسن والحسین والأئمّة علیهم السلام (14*) وشیعتکم «1» إلی یوم البعث، ثمّ قال صفوان: قال لی أبو عبداللَّه علیه السلام: یا صفوان! إذا حدث (11*) لک إلی اللَّه «2» حاجة فزر بهذه الزّیارة من حیث کنت، وادع بهذا الدّعاء وسَلْ «3» ربّک حاجتک تأتک من اللَّه، واللَّه غیر مخلف وعده ورسوله «4» صلی الله علیه و آله و سلم بمنّه، والحمد للَّه «3».
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 539- 543/ عنه: ابن طاووس، مصباح الزّائر «5»،/ 271- 278؛ الکفعمی، المصباح،/ 486؛ المجلسی، البحار، 98/ 296- 300؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 405- 409
روی عبداللَّه بن سنان، قال: دخلتُ علی «6» سیِّدی أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام فی «7» یوم عاشوراء فألفیته «8» کاسف اللّون ظاهر الحزن، ودموعه تنحدر «9» من «6» عینیه کاللّؤلؤ المتساقط «9»، فقلت: «10» یا ابن رسول اللَّه! ممّ «11» بکاؤک، لا أبکی اللَّه عینیک؟ فقال لی: أوَ «10» فی غفلةٍ أنت؟ أما علمت أنّ الحسین «12» بن علیّ اصیب فی مثل «12» هذا الیوم؟ فقلت: «13» یا سیِّدی! فما «13» قولک فی صومه؟ فقال لی «14»: صُمه من غیر تبییت، وأفطره
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «بشیعتهم»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [المصباح: «حاجتک تقضی إن شاء اللَّه تعالی»].
(4)- [تظلّم الزّهراء: «ورسله»].
(5)- [حکاه أیضاً فی مصباح الزّائر،/ 129- 131].
(6- 6) [الوسائل: «أبی عبداللَّه علیه السلام یوم عاشوراء ودموعه تنحدر علی»].
(7)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(8)- [فی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «فلقیته»].
(9- 9) [فی مصباح الزّائر: «کاللّؤلؤ»].
(10- 10) [الوسائل: «مِمّ بکاؤک، فقال: أ»].
(11)- [تظلّم الزّهراء: «لِمَ»].
(12- 12) [فی مصباح الزّائر: «بن علیّ علیهما السلام قُتل فی مثل»، وفی الوسائل ونفس المهموم: «أصیب فی (مثل)»].
(13- 13) [الوسائل: «ما»].
(14)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والعوالم].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 866
من غیر تشمیت، ولا تجعله «1» یوم صوم کمُلًا «1»، ولیکن إفطارک بعد صلاة العصر بساعة علی شربة من ماء، فإنّه فی مثل ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلّت الهیجاء عن آل رسول اللَّه «2» وانکشفت الملحمة عنهم، «3» وفی الأرض منهم «3» ثلاثون «4» صریعاً فی «5» موالیهم یعزّ علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم مصرعهم، ولو کان فی الدّنیا یومئذ حیّاً لکان صلوات اللَّه علیه (وآله) هو المعزّی بهم، قال: وبکی أبو عبداللَّه علیه السلام حتّی اخضلّت لحیته بدموعه، «6» ثمّ قال: إنّ اللَّه جلّ ذکره لمّا خلق النّور خلقه یوم الجمعة فی تقدیره فی أوّل یوم من شهر رمضان، وخلق الظّلمة فی یوم الأربعاء یوم عاشوراء «7» «8» فی مثل ذلک، «9» یعنی یوم «9» العاشر من شهر المحرّم فی تقدیره، وجعل لکلّ منهما شرعة ومنهاجاً «8». «10»
یا عبداللَّه بن سنان! إنّ أفضل ما تأتی به فی «11» هذا الیوم أن تعمد «12» إلی ثیاب طاهرة فتلبسها وتتسلّب، قلت: وما التّسلّب؟ قال: «13» تحلّل أزرارک وتکشف عن ذراعیک کهیئة أصحاب المصائب، ثمّ تخرج إلی أرض مُقْفِرَة أو مکان لا یراک «14» به أحد أو تعمد إلی
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر: «صوم یوم کملًا»، وفی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «یوم صوم کامل»].
(2)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل، 7/].
(3- 3) [مصباح الزّائر: «ومنهم فی الأرض»].
(4)- [فی تظلّم الزّهراء: «ثلاثین»، وفی أعیان الشّیعة وحول البکاء: «ثلاثون رجلًا»].
(5)- [العوالم: «من»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی نفس المهموم وأعیان الشّیعة وحول البکاء].
(7)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(8- 8) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(9- 9) [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «الیوم یعنی»، وفی العوالم: «الیوم یعنی یوم»].
(10)- [إلی هنا حکاه عنه فی العوالم وتظلّم الزّهراء].
(11)- [زاد فی مصباح الزّائر: «مثل»].
(12)- [فی الوسائل، 5/ مکانه: «عن عبداللَّه بن سنان، عن أبی عبداللَّه فی حدیث قال: أفضل ما یؤتی به فی هذا الیوم، یعنی یوم عاشوراء أن تعمد ...»].
(13)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «أن»].
(14) (14*) [مصباح الزّائر: «أحد وتعمد إلی منزل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 867
منزل لک (14*) خالٍ، أو فی خلوة منذ «1» حین یرتفع النّهار فتصلِّی أربع رکعات تحسن «2» رکوعها وسجودها وخشوعها «2» وتسلِّم بین کلّ رکعتین تقرأ فی «3» الاولی سورة «3» «الحَمْد»، و «قُلْ یا أیُّها الکافِرُونَ»، وفی الثّانیة «الحَمْد»، «4» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» «4»
، ثمّ تصلِّی رکعتین اخریین «5» تقرأ فی «6» الاولی «الحَمْد»، وسورة الأحزاب، وفی الثّانیة «الحَمْد»، «7» و «إذا جاءَکَ المُنافِقُونَ» «7»
، أو ما تیسّر «8» من القرآن، ثمّ تسلّم وتحوّل وجهک نحو قبر الحسین علیه السلام ومضجعه «1»، فتمثّل لنفسک مصرعه ومَنْ کان معه من «9» ولده وأهله، وتسلِّم وتصلِّی علیه وتلعن قاتلیه «9» وتبرأ من أفعالهم، یرفع اللَّه عزّ وجلّ لک بذلک فی الجنّة من الدّرجات، ویحطّ عنک من السّیِّئات، «10» ثمّ تسعی- من الموضع الّذی أنت فیه إن کان صحراء أو فضاء أو أیّ شی‌ء کان- خُطوات، تقول فی ذلک: إنّا للَّه‌وإنّا إلیهِ راجِعُون، «11» رضاً بقضاءِ اللَّهِ «11» وتسلیماً لأمْرِه، ولیکنْ علیک فی ذلک الکآبةُ والحزنُ وأکْثِرْ من «12» ذکر اللَّه سبحانه «12» والاسترجاع فی ذلک الیوم «13».
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(2- 2) [فی مصباح الزّائر: «رکوعهنّ وسجودهنّ»، وفی البحار: «رکوعها وسجودها»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر والبحار: «الرّکعة الاولی (سورة)»، وفی الوسائل: «الاولی»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «والإخلاص»].
(5)- [لم یرد فی البحار، وفی الوسائل: «أخراوین»].
(6)- [زاد فی البحار: «الرّکعة»].
(7- 7) [فی مصباح الزّائر: «سورة المنافقین»، وفی البحار: «سورة إذا جاءک المنافقون»].
(8)- [مصباح الزّائر: «یتیسّر»].
(9- 9) [الوسائل: «أهله وولده وتسلّم علیه وتصلّی وتلعن قاتله»].
(10) (10****) [الوسائل: «ثمّ ذکر دعاء یدعا به بعد ذلک، ثمّ قال: فإنّ ذلک»].
(11- 11) [البحار: «رضی بقضائه»].
(12- 12) [مصباح الزّائر: «الذِّکر للَّه»].
(13)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 868
فإذا فرغتَ من سعیکَ وفعلک «1» هذا، فقف فی موضعک الّذی صلّیت فیه، ثمّ قُل:
اللَّهمّ عذِّب الفَجَرَةَ الّذینَ شاقُّوا رَسُولَکَ وحارَبُوا أولیاءَکَ وعَبَدُوا غیرَکَ واسْتَحلُّوا مَحارِمَکَ، والْعَنِ القادَةَ والأتباع ومَنْ کانَ «2» منهُم فَخبّ و «2» أوْضَعَ معهُم أو رَضِیَ بِفِعْلِهِم لَعْناً کثِیراً. اللَّهمّ وعَجِّلْ فَرَجَ آل محمّد واجعلْ صَلواتکَ «3» علیه و «3» علیهم، واسْتَنْقِذْهُم من أیدی المُنافقینَ المُضلِّینَ، والکَفَرَة الجاحدین، وافتحْ لهُم فَتْحاً یَسِیراً، وأتِحْ لهُم رَوْحاً وفَرَجاً قَریباً، واجعلْ لهُم من لَدُنْکَ عَلی عَدوِّکَ وعَدُوِّهِم سُلطاناً نَصِیراً.
ثمّ ارفع یدیک واقنتْ بهذا الدّعاء، وقُل وأنتَ تُومئ إلی أعداءِ محمّد صلی الله علیه و آله و سلم:
اللَّهمّ إنّ کَثیراً من الامَّةِ ناصَبَتِ المُسْتَحْفِظِینَ من الأئمّةِ، وکَفَرَتْ بالکلمةِ، وعَکَفَتْ عَلی القادَةِ الظّلَمَةِ، وهَجَرَتِ الکِتابَ والسُّنّةَ، وعدلَتْ عن الحَبْلین اللّذَیْن أمَرْتَ بِطاعَتَهِما، والتّمسُّک بِهِما، فأماتَتِ الحَقَّ وجارَت «4» عن القَصْدِ، ومالأتْ الأحْزابَ، وحَرَّقَتِ «5» الکِتابَ، وکَفَرَتْ بالحقِّ لمّا جاءَها، وتمسَّکَتْ بالباطِلِ لمّا اعترضَها، وضَیَّعَتْ حَقَّکَ، وأضَلَّتْ خَلْقَکَ، وقَتَلَتْ أولادَ نَبِیِّکَ وخیرةَ «6» عِبادِکَ، وحَمَلَةَ عِلْمِکَ، وَوَرَثَةَ حِکْمَتِکَ وَوَحْیِکَ. اللَّهمّ فَزَلْزِلْ أقْدامَ أعْدائِکَ وأعْداءِ رَسُولِکَ وأهْلِ بَیْتِ رَسُولِکَ.
اللَّهمّ «7» وأخْرِبْ دیارَهُم، وافْلُلْ سِلاحَهُم، وخالِفْ بینَ کَلِمَتِهِم، وفُتَّ فی أعْضادِهِم، وأوْهِنْ کَیْدَهُمْ، واضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ القاطِعِ، وارْمِهِمْ بِحَجَرِکَ الدّامِغِ، وطُمَّهُمْ بالبَلاءِ طَمّاً، وقُمّهُمْ بالعَذابِ قَمّاً، وعَذِّبْهُم عَذاباً نُکْراً، وخُذْهُم بالسِّنینَ والمثُلاتِ الّتی أهْلَکْتَ
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «قولک»].
(2- 2) [مصباح الزّائر: «لهم محبّاً ومن»].
(3- 3) [لم یرد فی البحار].
(4)- [البحار: «حادت»].
(5)- [فی المطبوع والبحار: «حرّفت»].
(6)- [مصباح الزّائر: «وخیر»].
(7)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 869
بِها أعْداءَکَ، إنّکَ ذُو نِقْمَةٍ من المُجْرِمین. اللَّهمّ إنّ سُنَّتَکَ ضائِعَةٌ، وأحکامَکَ مُطّلعَةٌ، وعترةَ نَبِیِّکَ فی الأرْضِ هائِمَةٌ. اللَّهمّ فأعِزَّ «1» الحقَّ وأهْلَهُ، واقْمَع الباطِلَ وأهْلَهُ، ومُنَّ عَلَیْنا بالنّجاةِ، واهْدِنا إلی الإیمانِ، وعَجِّلْ فَرَجَنا، وانظِمْهُ «2» بِفَرَجِ أولیائِکَ، واجْعَلْهُم لَنا وُدّاً «3»، واجْعَلْنا لهُم وَفْداً. اللَّهمّ وأهْلِکْ مَنْ جَعَلَ یومَ «4» قتلِ ابنِ نبیِّکَ وخیرتکَ «4» عِیْداً، واسْتَهَلَّ بهِ فَرَحاً ومَرَحاً، وخُذْ آخِرَهم کما أخَذْتَ أوّلَهَم، وأضْعِفْ اللَّهمّ العَذابَ والتّنکیلَ عَلی ظالمی أهلَ بَیْتِ نبیِّکَ، وأهْلِکْ أشْیاعَهُم «5» وقادَتَهُم، وأبِرْ حُماتهُم وجَماعَتَهُم. اللَّهمّ «6»
وضاعِفْ صَلَواتِکَ ورَحْمَتَکَ وبَرَکاتِکَ عَلی عِتْرَةِ نَبِیِّکَ العِترةِ «7» الضّائِعَةِ الخائِفَةِ المُسْتَذِلّةِ بقیّةِ «8» الشَّجَرَةِ الطَّیِّبةِ الزّاکِیَةِ «9» المُبارَکَةِ، وأعْلِ اللَّهمّ کَلِمَتَهُم، وأفْلِجْ حُجَّتَهُم، واکْشِفِ البَلاءَ واللّأْواءَ وحَنادِسَ الأباطِیلِ والعَمی «10» عَنْهُم، وثَبِّتْ قُلُوب شِیعَتِهِم وحِزْبِکَ عَلی «11»
طاعَتِهِم وولایَتِهِم «11» ونُصْرَتِهِم ومُوالاتِهِم، وأعِنْهُم وامْنَحْهُم الصّبْرُ عَلی الأذی فیکَ، واجْعَلْ لهُم أیّاماً مشهودَةً، وأوْقاتاً مَحْمُودَة مَسْعُودَةً تُوشِکُ «12» فیها «13» فَرَجَهُم، وتُوجِبُ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «فأعن»].
(2)- [مصباح الزّائر: «انضمه»].
(3)- [مصباح الزّائر: «ردءاً»].
(4)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(5)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «وأتباعهم»].
(6)- [فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق مکانه: «فی مصباح شیخ الطّائفة «قدس سره» زیارة للحسین علیه السلام مرویّة عن أبی عبداللَّه علیه السلام، وفیها: اللَّهمّ ...»].
(7)- [لم یرد فی کنز الدّقائق].
(8)- [زاد فی البحار: «من»].
(9)- [مصباح الزّائر: «الزّکیّة»].
(10)- [فی مصباح الزّائر ونور الثّقلین وکنز الدّقائق: «الغمّ»].
(11- 11) [فی مصباح الزّائر: «طاعتک وولایتک»، وفی البحار: «طاعتک وولایتهم»، وفی نور الثّقلین وکنز الدّقائق: «طاعتهم»].
(12)- [البحار: «یوشک»].
(13)- [فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق: «منها»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 870
فیها تَمْکِیْنَهُم ونَصْرَهُم «1» کما ضَمنتَ لأولیائِکَ فی کِتابِکَ المُنْزلِ، فإنّکَ قُلتَ وقولکَ الحقُّ: «وَعَدَ اللَّه الّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنّهُمْ فِی الأرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْناً یَعْبُدُونَنِی لَایُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» «2»
.اللَّهمّ فاکشفْ «3» «4» غُمَّتَهم یا مَنْ لا یَمْلِکُ کَشْفَ «4» الضُّرِّ إلّاهُوَ «5» یا أحَدُ یا حَیُّ یا قَیُّومُ و «6»
أنا یا إلهی عبدُک الخائفُ منکَ، والرّاجعُ إلیک، السّائِلُ لکَ، المُقْبِلُ عَلیکَ، اللّاجئُ إلی فِنائِکَ، العالِمُ بأ نّهُ «7» لا مَلْجأَ مِنْکَ إلّاإلیکَ، «8» اللَّهمّ فَتَقَبَّلْ دُعائی واسْمَعْ «8» یا إلهی عَلانِیَتی ونَجْوایَ، واجْعَلْنی مِمّنْ رَضِیْتَ عَمَلَهُ، وقَبِلْتَ نُسُکَهُ، ونَجّیْتَهُ بِرَحْمَتِکَ إنّکَ أنتَ العزیزُ «9» الکَرِیمُ.
اللَّهمّ وصَلِّ أوّلًا وآخِراً عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، وبارِک عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، وارْحَمْ مُحمّداً وآل محمّد بأکْمَلِ وأفْضَلِ ما صَلّیتَ وبارَکْتَ وتَرَحَّمْتَ عَلی أنْبِیائِکَ ورُسُلِکَ ومَلائِکَتِکَ وحَمَلَةِ عَرْشِکَ بلا إلهَ إلّاأنتَ. اللَّهمّ و «6» لا تُفَرِّق بَیْنی وبَیْنَ «10» مُحمّدٍ و «10» آل محمّد صَلواتُکَ علیهِ وعلیهم، واجْعَلْنی یا مَوْلایَ مِن شیعةِ مُحمّدٍ وعلیٍّ وفاطمةَ والحَسَنِ والحُسَینِ وذُرِّیّتهم الطّاهرةِ المُنْتَجَبةِ، وهَبْ لی التّمسُّکَ بِحَبْلِهِم، والرِّضا بِسَبِیلِهِم، والأخذَ
__________________________________________________
(1)- [فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق: «نصرتهم»].
(2)- [النّور: 24/ 55، وإلی هنا حکاه عنه فی نور الثّقلین وکنز الدّقائق].
(3)- [البحار: «اکشف»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «غمّهم یا من لا یکشف»].
(5)- [زاد فی البحار: «یا واحد»].
(6)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7)- [مصباح الزّائر: «بک فإنّه»].
(8- 8) [البحار: «فتقبّل اللَّهمّ دعائی واستمع»].
(9)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «الحکیم»].
(10- 10) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 871
بطریقَتِهِم، إنّکَ جَوادٌ کَریمٌ.
ثمّ عفِّر وجهکَ فی «1» الأرض، وقُل:
یا مَنْ یَحْکُمُ ما یَشاءُ ویَفْعَلُ ما یُریدُ، أنتَ حَکَمْتَ فَلَکَ الحمدُ مَحْمُوداً مَشْکُوراً، فَعَجِّل یا مَوْلایَ فَرَجَهُم وفَرَجَنا بِهِم، فإنّکَ ضمنتَ إعْزازَهُم بعدَ الذِّلَّةِ، وتکثیرَهُم بعدَ القِلَّةِ، وإظهارِهِمْ بعدَ الخُمُولِ، یا أصْدَقَ الصّادِقِینَ، ویا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ. فأسأ لُک یا إلهی وسَیِّدی مُتَضرِّعاً إلیکَ بِجُودِکَ وکَرَمِکَ بَسْطَ أمَلی، والتّجاوُزَ عَنِّی، وقَبُولَ قَلیلِ عَمَلِی وکَثِیرِهِ، والزّیادةَ فی أیّامی، وتَبْلِیغی ذلکَ المَشْهَدَ، وأن تَجْعَلْنی مِمَّنْ یُدْعی فیُجِیبُ إلی طاعَتِهِم ومُوالاتِهِم ونَصْرِهِم «2»، وتُرینی ذلکَ قَرِیباً سَرِیعاً فی عافِیَةٍ، إنّکَ عَلی کُلِّ شی‌ءٍ قَدِیرٌ.
ثمّ ارفع رأسکَ إلی السّماء، وقُل:
أعوذُ بِکَ «3» أن أکُونَ من الّذِینَ لا یَرْجُونَ أیّامَکَ، فأعِذْنی یا إلهی بِرَحْمَتِکَ من ذلِک.
فإنّ هذا (10****) أفضلُ یا ابن سنان من کذا وکذا حجّة، وکذا وکذا عمرة تتطوّعها «4» وتُنفق فیها مالک، وتنصب فیها بدنک، وتفارق فیها أهلک وولدک. واعلم أنّ اللَّه تعالی یعطی مَنْ صلّی هذه الصّلاة فی هذا الیوم ودعا بهذا الدّعاء مخلصاً، وعمل هذا العمل موقناً مصدّقاً عشر خصال منها أن یقیه اللَّه میتة السّوء، ویؤمنه من المکاره والفقر، ولا یظهر علیه عدوّاً إلی أن یموت، ویوقیه «5» اللَّه من الجنون والجذام والبرص فی نفسه
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «علی»].
(2)- [مصباح الزّائر: «نصرتهم»].
(3)- [زاد فی البحار: «من»].
(4)- [البحار: «تطوّعها»].
(5)- [فی مصباح الزّائر والوسائل والبحار: «یقیه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 872
وولده إلی أربعة أعقاب له، ولا یجعل للشّیطان ولا لأولیائه علیه «1» ولا علی نسله إلی أربعة أعقاب سبیلًا «2».
قال ابن سنان: فانصرفت وأنا أقول: الحمد للَّه‌الّذی منّ علیَّ بمعرفتکم وحبّکم، وأسأله المعونة علی المفترض علیَّ من طاعتکم بمنّه ورحمته. «3»
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 542- 547/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 7/ 338، 5/ 225- 226؛ المجلسی، البحار «4»، 98/ 303- 307؛ البحرانی، العوالم، 17/ 342- 343؛ الحویزی، نور الثّقلین، 3/ 619- 620؛ المشهدی القمی، کنزالدّقائق، 9/ 340؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 55- 56؛ القمی، نفس المهموم،/ 383- 384؛ الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 586؛ دانشیار، حول البکاء،/ 108- 109؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 261- 266
فقد ذکر صاحب کتاب المختصر من المنتخب، فقال ما هذا لفظه: تصبح یوم عاشوراء صائماً وتقول:
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «سبیلًا»].
(2)- [لم یرد فی مصباح الزّائر، وإلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر والوسائل].
(3)- شیخ ابوجعفر طوسی در مصباح المتهجّدین از عبداللَّه بن سنان روایت کرده است که: بر سید خود امام ششم وارد شدم، روز عاشورا بود، دیدم رنگش رفته، اندوه در رخسارش آشکار و قطرات اشکش چون درّ شاهوار از چشمش سرازیر است، عرض کردم: «یابن رسول اللَّه! برای چه گریه می‌کنی؟»
فرمود: «تورا غفلت گرفته است؟! نمی‌دانی در چنین روزی حسین کشته شد؟!»
عرض کردم: «یا سیدی! درباره روزه آن چه می‌فرمایید؟»
فرمود: «بی نیت روزه دار و افطار کن بی خرسندی و روزه کامل مگیر، یک ساعت پس از نماز عصر (نزدیک غروب) با یک شربت آب افطار کن؛ زیرا در چنین وقتی از این روز نبرد از سر آل رسول باز شد و کشتار آنان به پایان رسید و سی تن از خاندان پیغمبر میان جمعی دوستان خود به خاک افتاده بودند که کشتن آنان بر رسول خدا ناگوار بود و اگر آن روز در دنیا زنده بود او را باید درباره آن ها تسلیت داد.»
گوید: امام ششم گریست تا محاسنش از اشکش خیس شد.
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 179
(4)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 63].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 873
سُبحانَ اللَّهِ والحمدُ للَّهِ ولا إله إلّااللَّهُ واللَّهُ أکبرُ، ولا حولَ ولا قوّةَ إلّاباللَّهِ العلیِّ العَظیم، سبحانَ اللَّهِ آناء اللّیلِ وأطرافَ النّهارِ، سُبحانَ اللَّهِ بالغُدُوِّ والآصالِ، سُبحانَ اللَّهِ حینَ تُمْسُونَ وحینَ تُصْبِحُونَ، ولهُ الحَمْدُ فی السّماواتِ والأرْضِ وعَشِیّاً حینَ تُظْهِرُونَ.
یُخْرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّتِ ویُخْرِجُ المَیِّتَ مِنَ الحَیِّ ویُحْیی الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وکذلِکَ تُخْرَجُونَ، سُبحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَّةِ عَمّا یَصِفُونَ، وسَلامٌ عَلی المُرْسَلِینَ، والحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ.
الحمدُ للَّهِ الّذِی لم یَتَّخِذْ وَلَداً ولم یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فی المُلْکِ ولم یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وکَبِّرْهُ تَکْبِیراً، عَدَدَ کُلِّ شَی‌ءٍ، ومِلْأَ کُلِّ شَی‌ءٍ، وزِنَةَ کُلِّ شَی‌ءٍ، وأضْعافَ ذلِکَ أضْعافاً «1»
مُضاعَفَةً أبَداً سَرْمَداً کما یَنْبَغی لِعَظَمَتِهِ.
سُبْحانَ ذی المُلْکِ والمَلَکُوتِ، سُبْحانَ ذی العِزَّةِ والجَبَرُوتِ، سُبْحانَ الحیِّ الّذِی لا یَمُوتُ، سُبحانَ المَلِکِ القُدُّوسِ، سُبْحانَ القائمِ الدّائمِ، سُبْحانَ الحیِّ القَیُّومِ، سُبْحانَ العَلِیِّ الأعْلی، سُبْحانَهُ وتعالی، سُبْحانَ اللَّه، سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبُّ المَلائِکَةِ والرُّوحِ.
اللَّهمّ إنِّی أصْبَحْتُ فی مِنَّةٍ ونِعْمَةٍ وعافِیَةٍ، فأتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتِکَ یا اللَّهُ، ومَنَّکَ وعافِیَتَکَ وارْزُقْنی شُکْرَکَ.
اللَّهمّ بِنُورِ وَجْهِکَ اهْتَدَیْتُ، وبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ، وبِنِعْمَتِکَ أصْبَحْتُ وأمْسَیْتُ. «2» اشْهِدُکَ وکَفی بِکَ شَهِیداً، واشْهِدُ مَلائِکَتِکَ وحَمَلَةَ عَرْشِکَ وجَمیعَ خَلْقِکَ وسَماءِکَ وأرْضِکَ، وجَنَّتَکَ ونارَکَ، بأ نَّکَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنتَ وحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ، وأنّ ما دُونَ عَرْشِکَ إلی قَرارِ أرْضِکَ من مَعْبُودٍ دُونَکَ باطِلٌ مُضْمَحِلٌّ.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [زاد فی البحار: «أصبحت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 874
وأشْهَدُ أنّ مُحمّداً عَبْدُکَ ورَسُولُکَ، وأنّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها، وأ نَّکَ باعِثٌ مَنْ فی القُبُورِ.
اللَّهمّ فاکْتُبْ شَهادَتی هذه عِنْدَکَ حتّی ألْقاکَ بِها، وقد رَضِیْتَ عَنِّی یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اللَّهمّ فَلَکَ الحمدُ حَمْداً تَضَعَ لَکَ السّماءُ کَنَفَیْها، وتُسَبِّحُ لَکَ الأرْضُ ومَنْ عَلیها، حَمْداً یَصْعَدُ ولا یَنْفَدُ، حَمْداً یَزِیْدُ ولا یَبِیْدُ، حَمْداً سَرْمَداً لا انْقِطاعَ لهُ ولا نَفادَ، حَمْداً یَصْعَدُ أوَّلُهُ ولا یَفْنی آخِرُهُ.
ولَکَ الحَمْدُ عَلَیَّ وفَوْقی ومَعِی وأمامِی وقَبْلی ولَدَیَّ، وإذا مِتُّ وفَنَیْتُ وبَقَیْتُ یا مَوْلایَ، ولَکَ الحَمْدُ بِجَمیعِ مَحامِدِکَ کُلِّها عَلی جَمیعِ نَعْمائِکَ کُلِّها، ولَکَ الحَمْدُ فی کُلِّ عِرْقٍ ساکِنٍ، وفی کُلِّ أکْلَةٍ وشَرْبَةٍ ولباسٍ وقُوَّةٍ وبَطْشٍ، وعَلی مَوْضِعِ کُلِّ شَعْرَةٍ.
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ کُلُّهُ، ولَکَ المُلْکُ کُلُّهُ، وبِیَدِکَ الخَیْرُ کُلُّهُ، وإلَیْکَ یَرْجِعُ الأمْرُ کُلُّهُ، عَلانِیَتُهُ وسِرُّهُ، وأنتَ مُنْتَهی الشّأنِ کُلِّهِ.
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ عَلی حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ، ولَکَ الحَمْدُ عَلی عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ، اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ یا باعِثَ الحَمْدِ، ولَکَ الحَمْدُ یا وارِثَ الحَمْدِ، وبَدِیْعَ الحَمْدِ، ومُنْتَهی الحَمْدِ، ومُبْدِئَ الحَمْدِ، ووَفِیَّ العَهْدِ، صادِقَ الوَعْدِ، عَزِیْزَ الجُنْدِ «1»، وقَدِیْمَ المَجْدِ.
اللَّهمّ «2» لَکَ الحَمْدُ رَفیعُ الدَّرَجاتِ، مُجِیبَ الدَّعَواتِ، مُنْزِلَ الآیاتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سماواتٍ، مُخْرِجَ «3» مَنْ فی الظُّلُماتِ إلی النُّورِ، مُبدِّلَ السَّیِّئاتِ حَسَناتٍ، وجاعِلَ الحَسَناتِ دَرَجاتٍ.
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ غافِرَ الذَّنْبِ وقابِلَ التَّوْبِ، شَدِیدَ العِقابِ، ذا الطَّوْلِ، لا إلهَ إلّاأنتَ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الجدّ»].
(2)- [زاد فی البحار: «و»].
(3)- [البحار: «تخرج»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 875
إلیکَ المَصِیرُ.
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ فی اللَّیْلِ إذا یَغْشَی، وفی النَّهارِ إذا تَجَلَّی، ولَکَ الحَمْدُ فی الآخِرَةِ والاولی.
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ نَجْمٍ فی السّماءِ، ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ «1» کُلِّ مَلَکٍ فی السّماءِ، ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ کُلِّ قَطْرَةٍ فی البَحْرِ، ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ أوْراقِ الأشْجارِ، ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ الجِنِّ والإنْسِ، وعَدَدَ الثَّری والبهائِمِ والسِّباعِ والطَّیْرِ.
ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ ما فی جَوْفِ الأرْضِ، ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ ما عَلی وَجْهِ الأرْضِ، ولَکَ الحَمْدُ عَدَدَ ما أحْصی کِتابُکَ، وأحاطَ بِهِ عِلْمُکَ، وزِنَةَ عَرْشِکَ، حَمْداً کَثِیراً مُبارَکاً فِیهِ.
اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ عَدَدَ ما تقولُ، وعَدَدَ ما تَعْلَمُ، وعَدَدَ ما یَعْمَلُ خَلْقُکَ کُلُّهُم، الأوّلُونَ والآخِرُونَ، وزِنَةَ ذلِکَ کُلِّهِ، وعَدَدَ ما سَمَّیْنا کُلِّهُ إذا مِتْنا وفَنَینا، لا إلهَ إلّااللَّهُ وحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ ولَهُ الحَمْدُ، یُحْیِیْ ویُمِیْتُ، وهُوَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ.
تقول:
أسْتَغْفِرُ اللَّهَ- عشر مرّات، یا اللَّهُ یا اللَّهُ- عشر مرّات، یا رَحمانُ یا رَحمانُ- عشر مرّات، یا رَحیمُ یا رَحیمُ- عشر مرّات، یا حَنّانُ یا مَنّانُ- عشر مرّات، یا لا إلهَ إلّاأنتَ- عشر مرّات.
ولا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ العَلِیّ العَظِیمِ- عشر مرّات، آمِینَ آمِینَ- عشر مرّات، بسم اللَّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ- عشر مرّات، وصلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ النّبیّ وآلهِ وسلّم- عشر مرّات.
ثمّ تقول:
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بعدد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 876
اللَّهمّ أنتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَرْبٍ، ورَجائِی فی کُلِّ شَدیدةٍ، وأنتَ لی فی کُلِّ أمْرٍ نَزَلَ بی ثِقَةٌ وعُدّةٌ، کَمْ مِنْ کَرْبٍ یضعُفُ فیهِ الفُؤادُ، وتَقِلُّ فیهِ الحیلةُ، ویَخْذِلُ فیهِ القَریبُ، ویَشْمِتُ فیهِ العَدُوّ.
أنزلتُهُ بِکَ وشَکَوْتُهُ إلیکَ، رَغْبَةً فیهِ إلَیْکَ عَمَّنْ سِواکَ، فَفَرَّجْتَهُ وکَشَفْتَهُ وکَفَیْتَنِیْهِ «1»، فأنتَ ولیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ، وصاحِبُ کُلِّ حَسَنَةٍ، ومُنْتهی کُلِّ رَغْبَةٍ، فلَکَ الحَمْدُ کَثِیراً، ولَکَ المَنُّ فاضِلًا.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و «2» آلِ مُحمّد، وسَهِّل لی مِحْنَتی، ویَسِّرْ لی إرادَتی، وبَلِّغْنی امْنِیَّتی، وأوْصِلْنی إلی بُغْیَتی سَرِیعاً عاجِلًا، واقْضِ عَنِّی دَیْنی یا أرْحَمْ الرّاحِمینَ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 51- 55/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 341- 343
فیما نذکره من ألفاظ الزّیارة المنصوص علیها یوم عاشوراء:
فمن ذلک ما رویناه بإسنادنا إلی عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، قال: حدّثنا الحسن بن علیّ الکوفیّ، عن الحسن بن محمّد الحضرمیّ، «3» عن عبداللَّه بن سنان، قال:
دخلتُ علی مولای أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیه السلام یوم عاشوراء وهو متغیِّر اللّون ودموعه تنحدر علی خدّیه کاللّؤلؤ، فقلت له: یا «4» سیِّدی! ممّا بکاؤک، لا أبکی اللَّه عینیک؟ فقال لی: أما «4» علمت أنّ فی مثل هذا الیوم اصیب الحسین علیه السلام؟ فقلت: بلی «4» یا سیِّدی وإنّما «5» أتیتک مقتبساً منک فیه علماً ومستفیداً منک لتفیدنی فیه، قال: سَلْ عمّا بدا لک وعمّا شئت.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «کفیته»].
(2)- [زاد فی البحار: «علی»].
(3)- [من هنا حکاه عنه فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5)- [تظلّم الزّهراء: «أنا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 877
فقلت: ما تقول یا سیِّدی فی صومه؟ قال: صمه من غیر تَبْییتٍ، وأفطره من غیر تشمیت، ولا تجعله یوماً کاملًا، ولکن أفطر بعد العصر بساعة ولو بشربةٍ من ماء، فإنّ فی ذلک الوقت من ذلک الیوم تجلّت الهیجاء عن آل الرّسول علیه وعلیهم السّلام، وانکشفت الملحمة عنهم وفی الأرض منهم ثلاثون صریعاً یعزّ علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله مصرعهم.
قال: ثمّ بکی بکاءً شدیداً حتّی اخضلّت لحیته بالدّموع، وقال: أتدری أیّ یوم کان ذلک الیوم؟ قلت: أنت أعلم به منّی یا مولای، قال:
إنّ اللَّه عزّ وجلّ «1» خلق النّور یوم الجمعة «1» فی أوّل یوم من شهر «2» رمضان، وخلق الظّلمة فی یوم الأربعاء یوم عاشوراء، وجعل لکلّ منهما شرعة «3» ومنهاجاً، یا عبداللَّه بن سنان! «4» أفضل ما تأتی به هذا الیوم أن تعمد «5» إلی ثیابٍ طاهرة فتلبسها وتحلّ أزرارک وتکشف عن ذراعیک وعن ساقیک، ثمّ تخرج إلی أرضٍ مُقْفِرَةٍ حیث لا یراک أحداً و «6» فی دارِکَ حین یرتفع «7» النّهار.
وتصلِّی أربع رکعات تسلِّم بین کلّ رکعتین، تقرأ فی الرّکعة الاولی سورة (الحمد) و «قُلْ یا أ یُّها الکافِرُونَ»، وفی الثّانیة سورة «2» (الحمد) و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ»، وفی الثّالثة سورة (الحمد) وسورة (الأحزاب)، وفی الرّابعة (الحمد) و (المنافقین).
ثمّ تسلِّم وتحوِّل وجهک نحو قبر أبی عبداللَّه علیه السلام وتمثّل بین یدیک مصرعه، وتفرغ
__________________________________________________
(1- 1) [تظلّم الزّهراء: «لمّا خلق النّور خلقه یوم الجمعة فی تقدیره»].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [البحار: «شریعة»].
(4)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «إنّ»].
(5)- [تظلّم الزّهراء: «تعتمد»].
(6)- [البحار: «أو»].
(7)- [تظلّم الزّهراء: «یرفع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 878
ذهنک وجمیع بدنک وتجمع له عقلک، ثمّ تلعن قاتله ألف مرّة یکتب لک «1» بکلِّ لعنة ألف حسنة، ویمحی عنک ألف سیِّئة، ویرفع لک ألف درجة فی الجنّة، ثمّ تسعی من الموضع الّذی صلّیت فیه سبع مرّات، وأنت تقول فی کلّ مرّة من سعیک: إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ رِضاً بقضاءِ اللَّهِ وتَسْلِیماً لأمْرِه- سبع مرّات، وأنت فی کلّ ذلک علیک الکآبة والحزن ثاکلًا حزیناً متأسّفاً.
فإذا فرغت من ذلک وقفت فی موضعک الّذی صلّیت فیه وقلت سبعین مرّة:
اللَّهمّ عَذِّب الّذِینَ حارَبُوا رُسُلَکَ وشاقُّوکَ، وعَبَدُوا غَیْرَکَ واسْتَحلُّوا مَحارِمَکَ، والْعَنْ القادَة والأتباع، ومَنْ کانَ مِنْهُم ومَنْ رَضِیَ بِفِعْلِهِم لَعْناً کَثِیراً.
ثمّ تقول:
اللَّهمّ فَرِّجْ عَنْ أهْلِ «2» مُحمّدٍ صلّی اللَّهُ علیهِ وعَلیهِم أجْمَعیِن، واسْتَنْقِذْهُمُ مِنْ أیْدِی المُنافِقِینَ والکُفّارَ والجاحِدِینَ، وامْنُنْ عَلَیْهِم، وافْتَحْ لَهُم فَتْحاً یَسِیراً، واجْعَلْ لَهُمْ مِن لَدُنْکَ عَلی عَدُوِّکَ وعَدُوِّهِمْ سُلْطاناً نَصِیراً.
ثمّ اقنت بعد الدّعاء وقل فی قنوتک:
اللَّهمّ إنَّ الامَّةَ خالَفَتْ الأئِمَّةَ وکَفَرُوا بالکَلِمَةِ، وأقامُوا عَلی «3» الضّلالَةِ والکُفْرِ والرَّدی والجَهالَةِ والعَمَی، وهَجَرُوا الکِتابَ الّذِی أمَرْتَ بِمَعْرِفَتِهِ، والوَصِیَّ الّذِی أمَرْتَ بِطاعَتِهِ، فأماتُوا الحَقَّ وعَدَلُوا عن القِسْطِ، وأضَلُّوا الامَّةَ عَنِ الحَقِّ، وخالَفُوا السُّنَّةَ، وبَدَّلُوا الکِتابَ، ومَلَکُوا الأحْزابَ، وکَفَرُوا بالحَقِّ لمّا جاءَهُم، وتَمَسَّکُوا بالباطِلِ، وضَیَّعُوا الحَقَّ وأضَلُّوا خَلْقَکَ، وقَتَلُوا أوْلادَ نَبِیِّکَ صلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وخِیَرَةَ عِبادِکَ وأصْفِیاءَکَ، وحَمَلَةَ عَرْشِکَ، وخَزَنَةَ سِرِّکَ، ومَنْ جَعَلْتَهُم الحُکّامَ فی سَماواتِکَ وأرْضِکَ.
__________________________________________________
(1)- [تظلّم الزّهراء: «له»].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «آل»].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 879
اللَّهمّ «1» فَزَلْزِلْ أقْدامَهُم، وأخْرِبْ دِیارَهُم، واکْفِفْ سِلاحَهُم وأیْدِیَهِم، وأ لْقِ الاخْتِلافَ فِیما بَیْنَهُم، وأوْهِنْ کَیْدَهُم، واضْرِبْهُم بِسَیْفِکَ الصّارِمِ، وحَجَرِکَ الدّامِغِ، وطَمِّهِم بالبَلاءِ طَمّاً، وارْمِهِمْ بالبَلاءِ رَمْیاً، وعَذِّبْهُم عَذاباً شَدیداً نُکْراً، وارْمِهِمْ بالغَلاءِ، وخُذْهُم بالسِّنِینَ الّذِی أخَذْتَ بِها أعْداءَکَ، وأهْلِکْهُم بما أهْلَکْتَهُم «2» بهِ. اللَّهمّ «2» وخُذْهُم أخْذَ القُری وهِیَ ظالِمَةٌ إنّ أخْذَها ألیمٌ شَدیدٌ.
اللَّهمّ إنَّ سُبُلَکَ ضائِعَةٌ، وأحْکامَکَ مُعَطَّلَةٌ، وأهْلَ نَبِیِّکَ فی الأرْضِ هائِمَةٌ کالوَحْشِ السّائِمَةِ. اللَّهمّ أعْلِ الحَقَّ واسْتَنْقِذِ الخَلْقَ، وامْنُنْ عَلَیْنا بالنّجاةِ واهْدِنا للإیمانِ، وعَجِّلْ فَرَجنا بالقائِمِ عَلیهِ السّلامُ، واجْعَلْهُ لنا رِدْءاً «3»، واجْعَلْنا لَهُ «1» رِفْداً.
اللَّهمّ وأهْلِکْ مَنْ جَعَلَ قَتْلَ أهْلِ بَیْتِ «1» نَبِیِّکَ عِیْداً، واسْتَهَلَّ فَرَحاً وسُرُوراً، وخُذْ آخِرَهُم بما أخَذْتَ بهِ أوَّلَهُم. اللَّهمّ أضْعِفِ البلاءَ والعَذابَ والتَّنْکِیلَ عَلی الظّالِمِینَ مِنَ الأوّلِینَ والآخِرِینَ، وعَلی ظالِمی آلَ بَیْتِ نَبِیِّکَ صلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، وزِدْهُم «4» نَکالًا ولَعْنَةً، وأهْلِکْ شِیْعَتَهُم وقادَتَهُم وجَماعَتَهُم. اللَّهمّ ارْحَمْ العِتْرَةَ الضّائِعَةَ المَقْتُولَةَ الذَّلِیلَةَ من الشّجَرَةِ الطَّیِّبَةِ المُبارَکَةِ.
اللَّهمّ أعْلِ کَلِمَتَهُم، وأفْلِجْ حُجَّتَهُم، وثَبِّتْ قُلُوبَهُم وقُلُوبَ شِیْعَتِهِم علی مُوالاتِهِم، وانْصُرْهُم وأعِنْهُم وصَبِّرْهُم علی الأذی فی جَنْبِکَ، واجْعَلْ لَهُم أیّاماً مَشْهُودةً «5» وأیّاماً مَعْلُومَةً، کما ضَمِنْتَ لأولِیائِکَ فی کِتابِکَ المُنْزَلِ، فإنّکَ قُلْتَ: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأرضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2- 2) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «ودّاً»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «مشهورة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 880
دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أمْناً» «1».
اللَّهمّ أعْلِ کَلِمَتَهُم یا لا إله إلّاأنتَ، یا لا إله إلّاأنتَ، یا لا إله إلّاأنتَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ، فإنِّی عَبْدُکَ الخائِفُ مِنْکَ، والرّاجِعُ إلیکَ، والسّائِلُ لَدَیْکَ، والمُتَوَکِّلُ عَلیکَ، واللّاجئ بِفِنائِکَ، فَتَقَبَّلْ دُعائی واسْمَعْ نَجْوایَ، واجْعَلْنِی مِمَّنْ رَضِیْتَ عَمَلَهُ وهَدَیْتَهُ، وقَبِلْتَ نُسُکَهُ وانْتَجَبْتَهُ «2»، بِرَحْمَتِکَ إنّکَ أنتَ العَزِیزُ الوَهّابُ.
أسأ لُکَ یا اللَّهُ بلا إلهَ إلّاأنتَ أ لّاتُفَرِّقْ بَیْنِی وبَیْنَ مُحمّدٍ و «3» الأئمّةِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِم أجْمَعِینَ، واجْعَلْنِی من شِیعَةِ مُحمّدٍ وآل محمّد- وتذکرهم واحداً واحداً بأسمائهم إلی القائم علیه السلام- وأدْخِلْنِی فیما أدْخَلْتَهُم فیهِ، وأخْرِجْنِی ممّا أخْرَجْتَهُم منهُ.
ثمّ عفِّر خدّیک علی الأرض، وقُل:
یا مَنْ یحکمُ بما یَشاءُ ویَعْمَلُ ما یُریدُ، أنتَ حَکَمْتَ فی أهْلِ بَیْتِ مُحمّدٍ ما حَکَمْتَ، فَلَکَ الحَمْدُ مَحْمُوداً مَشْکُوراً، وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وفَرَجَنا بِهِم، فإنَّکَ ضَمِنْتَ إعْزازَهُم بَعْدَ الذِّلَّةِ، وتَکْثِیرَهم بَعْدَ القِلَّةِ، وإظْهارَهُمْ بَعْدَ الخُمُولِ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
أسْأ لُکَ یا إلهْی وسَیِّدِی بِجُودِکَ وکَرَمِکَ أن تُبَلِّغَنِی أمَلِی، وتَشْکُرَ قَلیلَ عَمَلِی، وأنْ تزیدَ فی أیّامِی، وتُبَلِّغَنی ذلکَ المَشْهَدَ، وتَجْعَلَنِی مِنَ الّذِینَ دُعِیَ فأجابَ إلی طاعَتِهِم ومُوالاتِهِم، وأرِنی ذلِکَ قَرِیباً سَرِیعاً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ.
وارفع رأسک إلی السّماء، فإنّ ذلک أفضل من حجّة وعمرة، واعلم أنّ اللَّه عزّ وجلّ یعطی مَنْ صلّی هذه الصّلاة فی ذلک الیوم ودعا بهذا الدّعاء عشر خصال: منها أنّ اللَّه تعالی یوقیه من میتة السّوء، ولا یعاون علیه عدوّاً «4» إلی أن یموت، ویوقیه من المکاره
__________________________________________________
(1)- [النّور: 24/ 55].
(2)- [البحار: «انتجیته»].
(3)- [أضاف فی البحار وتظلّم الزّهراء: «آل محمّد»].
(4)- [تظلّم الزّهراء: «عدوّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 881
والفقر، ویؤمنه اللَّه من الجنون والجذام، ویؤمن ولده من ذلک إلی أربع أعقاب، ولا یجعل للشّیطان ولا لأولیائه علیه سبیلًا.
قال: قلت: الحمدُ للَّهِ الّذِی مَنَّ عَلَیَّ بِمَعْرِفَتکُم ومَعْرِفَةِ حَقِّکُم، وأداء ما افترضَ لکُم برحمتهِ ومَنِّهِ، وهُوَ حَسْبِی ونِعْمَ الوَکِیلِ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 65- 69/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 309- 313؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 414- 417
ذکر الزّیارة فی یوم عاشوراء من کتاب المختصر من المنتخب، فقال ما هذا لفظه:
ثمّ تتأهّبُ للزّیارة، فتبدأُ، فتغتسل وتلبس ثوبین طاهرین وتمشی حافیاً إلی فوق سطحک أو فضاء من الأرض، ثمّ تستقبل القبلة، فتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ أمِینِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبْراهِیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ رَسُولِ اللَّهِ.
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ النَّبِیِّینَ، وأمِیرِ المُؤْمِنِینَ، وسَیِّدِ الوَصِیِّینَ، وأفْضَلِ السّابِقِینَ، وسِبْطَ خاتِمِ المُرْسَلِینَ، وکیفَ لا تَکُونُ کذلِکَ سَیِّدی، وأنتَ إمامُ الهُدی، وحَلِیفُ التُّقی، وخامِسُ أصْحابِ الکِساءِ، رُبِّیْتَ فی حِجْرِ الإسْلامِ، ورَضَعْتَ مِنْ ثَدْیِ الإیمانِ «1»، فَطِبْتَ حَیّاً ومَیِّتاً.
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الزَّکِیّ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبدِ اللَّه، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الشَّهِیدُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصِیُّ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وأناخَتْ بِساحَتِکَ «2»، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ مَعَکَ، وشَرَتْ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الإسلام»].
(2)- [البحار: «برحْلِک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 882
نَفْسَها ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فیِکَ، السّلامُ عَلی المَلائِکَةِ المُحْدِقِین بِکَ.
أشْهَدُ أن لا إلهَ إلّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وأشْهَدُ أنّ مُحمَّداً صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وسَلَّمَ تَسْلیماً، عَبْدُهُ ورَسُولُهُ، وأشْهَدُ أنَّ أباکَ عَلیُّ بنَ أبی طالبٍ أمیرَ المُؤْمِنِینَ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، وسَیِّدَ الوَصِیِّینَ، وقائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلِین، إمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلی خَلْقِهِ، وکذلِکَ أخُوکَ الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، وکذلِکَ أنتَ والأئمّةُ مِنْ وُلْدِکَ.
أشْهَدُ أ نّکُمْ أقَمْتُم الصَّلاةَ، وآتَیْتُم الزَّکاةَ، وأمَرْتُم بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتُم عَنِ المُنْکَرِ، وجاهَدْتُم فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حتّی أتاکُمُ الیَقِینُ من وَعْدِهِ، فاشْهِدُ اللَّهَ واشْهِدُکُم أنِّی باللَّهِ مُؤْمِنٌ، وبِمُحَمَّدٍ مُصَدِّقٌ، وبِحَقِّکُمْ عارِفٌ، وأشْهَدُ أ نّکُم قَدْ بَلَّغْتُم عَنِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ ما أمَرَکُم بهِ وعَبَدْتُمُوهُ حتّی أتاکُم الیَقِینُ.
بأبی وامِّی أنتَ یا أبا عبداللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أمَرَ بِقَتْلِکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ شایَعَ عَلی ذلِکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، أشْهَدُ أنّ الّذِینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وانْتَهَکُوا حُرْمَتَکَ، وقَعَدُوا عَن نُصْرَتِکَ، مِمَّنْ دَعاکَ فأجَبْتَهُ، مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الامِّیِّ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وسَلَّم.
یا سَیِّدی ومَوْلایَ، إنْ کانَ لم یُجِبْکَ بَدَنی عِنْدَ اسْتِغاثَتِکَ، فَقَدْ أجابَکَ رَأْیی وهَوایَ، أنا أشْهَدُ أنّ الحَقَّ مَعَکَ، وأنّ مَنْ خالَفَکَ عَلی ذلِکَ باطِلٌ، فیا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُم فأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً، فأسْأ لُکَ یا سَیِّدی أنْ تَسْأَلَ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ فی ذُنوبی، وأنْ یُلْحِقَنی بِکُم وبِشِیْعَتِکُم، وأن یأذَنَ لَکُم فی الشّفاعَةِ، وأن یُشَفِّعَکُم فی ذُنُوبی، فإنّه قالَ جلَّ ذِکْرُهُ:
«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إلّابِإذْنِهِ» «1».
صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی آبائِکَ وأوْلادِکَ والمَلائِکَةِ المُقِیمِینَ فی حَرَمِکَ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ
__________________________________________________
(1)- البقرة: 2/ 255.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 883
وعَلَیْهِم أجْمَعِین، وعَلی الشُّهداءِ الّذِینَ اسْتَشْهَدُوا مَعَکَ وبَیْنَ یَدَیْکَ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلَیْهِم وعَلی وَلَدِکَ عَلیّ الأصْغَر الّذِی فُجِعْتَ بهِ.
ثمّ تقول:
اللَّهمّ إنِّی بِکَ تَوَجَّهْتُ إلَیْکَ، وقَدْ تَحَرَّمْتُ بِمُحَمَّدٍ وعِتْرَتِهِ، وتَوَجَّهْتُ بِهِمْ إلَیْکَ، واسْتَشْفَعْتُ بِهِمْ إلَیْکَ، وتَوَسَّلْتُ بِمُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ لِتَقْضِیَ عَنِّی مُفْتَرَضِی ودَیْنِی، وتُفَرِّجَ غَمِّی، وتَجْعَلَ فَرَجِی مَوْصُولًا بِفَرَجِهِمْ.
ثمّ امدد یدیکَ حتّی یُری بیاض ابطیک، وقُل:
یا اللَّهُ «1» لا إلهَ إلّاأنتَ لا تَهْتِکْ سِتْرِی، ولا تُبْدِ عَوْرَتی، وآمِنْ رَوْعَتِی، وأقِلْنِی عَثْرَتی. اللَّهمّ أقْلبنی مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدْ رَضِیْتَ عَمَلِی واسْتَجَبْتَ دَعْوَتی، یا اللَّهُ الکریمُ.
ثمّ تقول: السّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ.
ثمّ تبدأ، وتقول:
السّلامُ عَلی أمِیرِ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزّهراءِ، السّلامُ عَلی الحَسَنِ الزَّکِیِّ، السّلامُ عَلی الحُسَینِ الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ، السّلامُ عَلی عَلیِّ بنِ الحُسَینِ، السّلامُ عَلی مُحمّدِ ابنِ عَلیّ، السّلامُ عَلی جَعْفَرِ بنِ مُحمّد، السّلامُ عَلی مُوسی بنِ جَعْفَر، السّلامُ عَلی الرِّضا عَلیّ بنِ مُوسی، السّلامُ عَلی مُحمّدِ بنِ علیّ، السّلامُ عَلی عَلیِّ بن مُحمّد، السّلامُ عَلی الحَسَنِ ابنِ عَلیّ، السّلامُ عَلی الإمامِ القائِمِ بِحَقِّ اللَّهِ وحُجَّةِ اللَّهِ فی أرْضِهِ، صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وعَلی آبائِهِ الرّاشِدِینَ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ وسَلَّمَ تَسْلیماً کَثِیراً.
ثمّ تصلِّی ستّ رکعات مثنی مثنی، تقرأ فی کلّ رکعة (فاتحة الکتاب) مرّة و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» مائة مرّة، وتقول بعد فراغک من ذلک:
اللَّهمّ یا اللَّهُ یا رَحْمانُ یا رَحْمانُ «2»، یا عَلیُّ یا عَظِیمُ، یا أحَدُ یا صَمَدُ، یا فَرْدُ یا وِتْرُ،
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «رحیم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 884
یا سَمِیعُ یا عَلِیمُ یا عالِمُ، یا کَبِیرُ یا مُتَکَبِّرُ، یا جَلِیلُ یا جَمِیلُ، یا حَلِیمُ یا قَوِیُّ، یا عَزیزُ یا مُتَعزِّزُ، «1» یا مُؤْمِنُ یا مُهَیْمِنُ، یا جَبّارُ یا عَلیُّ یا مُعِینُ، یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا تَوّابُ، یا باعِثُ یا وارِثُ، یا حَمِیدُ یا مَجِیدُ یا مَعْبُودُ، یا مَوْجُودُ، یا ظاهِرُ یا باطِنُ، یا أوَّلُ یا آخِرُ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا ذا الجَلالِ والإکْرامِ، وذا العِزَّةِ والسُّلْطانِ.
أسْأ لُکَ بِحَقِّ هذهِ الأسْماءِ یا اللَّهُ، وبِحَقِّ أسْمائِکَ کُلِّها، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، وأنْ تُفَرِّجَ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وغَمٍّ وکَرْبٍ وضُرٍّ وضِیْقٍ أنا فیهِ، وتَقْضِی عَنِّی دَیْنِی وتُبَلِّغَنِی امْنِیَّتی، وتُسَهِّلَ لی مَحَبَّتِی، وتُیَسِّرَ لی إرادَتی، وتُوْصِلَنِی إلی بُغْیَتِی سَریعاً عاجِلًا، وتُعْطِیَنی‌سُؤْلی ومَسْألَتی، وتَزیْدَنی فَوْقَ رَغْبَتِی، وتَجْمَع «2» خَیْرَ الدُّنیا والآخِرَة.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 70- 73/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 313- 316
رُوی عن الصّادق علیه السلام أ نّه قال: من قرأ یوم عاشوراء ألف مرّة سورة (الاخلاص)، نظر الرّحمان إلیه، ومَنْ نظر الرّحمان إلیه لم یعذِّبه أبداً. «3» أقول: لعلّ معنی نظر الرّحمان إلیه، أراد به نظر الرّحمة للعبد والرّضا عنه والشّفقة علیه «3».
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 80/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 343؛ القزوینی، تظلّم لزّهراء،/ 417
أقول: فإذا کان أواخر نهار یوم عاشوراء، فقم قائماً وسلِّم علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم وعلی مولانا أمیر المؤمنین وعلی مولانا الحسن بن علیّ وعلی سیِّدتنا فاطمة الزّهراء وعترتهم الطّاهرین صلوات اللَّه علیهم أجمعین، وعزِّهم علی هذه المصائب بقلبٍ محزون
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «یا جبّار»].
(2)- [أضاف فی البحار: «لی»].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 885
وعینٍ باکیةٍ ولسانٍ ذلیل بالنّوائب، ثمّ اعتذر إلی اللَّه جلّ جلاله وإلیهم من التّقصیر فیما یجب لهم علیک وأن یعفوا عمّا لم تعمله ممّا کنتَ تعمله مع مَنْ یعزّ علیک، فإنّه من المستبعد أن تقوم «1» فی هذا المصاب الهائل بقدر خطبه النّازل.
واجعل کلّ ما یکون من الحرکات والسّکنات فی الجزع علیه خدمة للَّه‌جلّ جلاله ومتقرِّباً بذلک إلیه، واسأل من اللَّه جلّ جلاله ومنهم ما «2» ترید أن تسأله «2» منهم، وما أنت محتاج إلیه وإن لم تعرفه ولم تبلغ أملک إلیه، فإنّهم أحقّ أن یعطوک علی قدر إمکانهم، ویعاملوک بما یقصر عنه سؤالک من إحسانهم.
أقول: ولعلّ قائلًا یقول: هلّا کان الحزن الّذی یعملونه من أوّل عشر المحرّم قبل وقوع القتل، یعملونه بعد یوم عاشوراء لأجل تجدّد القتل.
فأقول: إنّ أوّل العشر کان الحزن خوفاً ممّا جرت الحال علیه، فلمّا قُتل صلوات اللَّه علیه وآله دخل تحت قول اللَّه تعالی:
«وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَ لَّاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» «3»
، فلمّا صاروا فرحین بسعادة الشّهادة وجب المشارکة لهم فی السّرور بعد القتل لتظفر «4» معهم بالسّعادة.
فإن قیل: فعلام تجدّدون قراءة المقتل والحزن کلّ عام؟
فأقول: لأنّ قراءته هو عرض قصّة القتل علی عدل اللَّه جلّ جلاله لیأخذ بثاره کما وعد من العدل، وأمّا تجدّد الحزن کلّ عشر والشّهداء صاروا مسرورین، فلأ نّه مواساة لهم فی أیّام العشر حیث کانوا فیها ممتحنین، ففی کلّ سنة ینبغی لأهل الوفاء أن یکونوا
__________________________________________________
(1)- [البحار: «یقام»].
(2)- [فی المطبوع: «یریدون أن یسأله»].
(3)- آل عمران: 3/ 169- 170.
(4)- [البحار: «لنظفر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 886
وقت الحزن محزونین ووقت السّرور مسرورین.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 90- 91/ عنه: المجلسی، البحار، 95/ 344- 345
اعلم أ نّنا ذکرنا أنّ یوم عاشوراء یکون علی عوائد أهل المصائب فی العزاء، ویمسک الإنسان عن الطّعام والشّراب إلی آخر نهار یوم المصاب، ثمّ یتناول تربة شریفة ویقول من الدّعوات ما قدّمناه عند تناول المأکولات فی غیر هذا الجزء من المصنّفات.
ونزید علی ما ذکرناه أن نقول:
اللَّهمّ إنّنا أمْسَکْنا عَنِ المأکُولِ والمَشْرُوبِ حَیْثُ کانَ أهْل النُّبُوَّةِ فی الحُروبِ والکُروبِ، وأمّا حیثُ حَضَرَ وقت انتقالهِم بالشّهادةِ إلی دارِ البَقاء، وظَفَروابمراتِبِ الشُّهداءِ والسُّعداءِ، ودَخَلوا تحتَ بِشارات الآیات بقولکَ جَلَّ جلالک:
«وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أمْواتاً بَلْ أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَ لَّاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» «1».
فَنَحْنُ لَهُم مُوافِقُونَ، فَنَتَناول الطّعام الآن حیثُ إنّهُم یُرْزَقُونَ فی دیارِ الرِّضْوانِ، مُواساة لهم فی الإمْساکِ والإطْلاقِ، فاجْعَلْ ذلکَ سَبباً لعتقِ الأعْناقِ، واللّحاق لهُم فی دَرجاتِ الصّالحینَ، برحمتکَ یا أرحمَ الرّاحمینَ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 91
وصلاة عاشوراء أربع مفصولة یحسن رکوعها وسجودها فی الاولی بعد (الحمد) (الجحد)، وفی الثّانیة (التّوحید)، وفی الثّالثة (الأحزاب)، وفی الرّابعة (المنافقون) أو ما تیسّر، ثمّ یسلِّم ویحوِّل وجهه نحو قبر الحسین علیه السلام ویزوره؛ قاله ابن فهد فی موجزه.
الکفعمی، المصباح،/ 412
__________________________________________________
(1)- آل عمران: 3/ 169- 170.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 887
وأمّا زیارة عاشوراء من قُرْب أو بُعْد فمَنْ أراد ذلک وکان بعیداً عنه علیه السلام فلیبرز إلی الصّحراء، أو یصعد سطحاً مرتفعاً فی داره ویومئ إلیه علیه السلام ویجتهد بالدّعاء علی قاتله، ثمّ یصلِّی رکعتین ولیکن ذلک فی صدر النّهار قبل أن تزول الشّمس، ثمّ لیندب الحسین علیه السلام ویبکیه ویأمر من فی داره بذلک ممّن لایتّقیه، ویقیم فی داره مع من حضره المصیبة بإظهار الجزع علیه، ولیعزّ بعضهم بعضاً بمصابهم بالحسین علیه السلام، فیقول:
أعظمَ اللَّه أجُورنا بمصابنا بالحُسَین، وجَعَلَنا اللَّه وإیّاکم من الطّالبینَ بثارِهِ مع ولیِّهِ الإمام المهدیّ من آلِ محمّد عَلیهم السّلام.
فإذا أنت صلّیت الرّکعتین المذکورتین آنفاً فکبّر اللَّه مائة مرّة، ثمّ أومِ إلیه علیه السلام، وقل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤْمِنینَ وابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارهِ والوِتْرَ المَوْتُور، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکُم جَمِیعاً سَلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقِیْتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهار.
یا أبا عبداللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَت الرَّزِیَّةُ، وجَلَّت المصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمیعِ أهْلِ الإسْلامِ، وجَلَّت وعَظُمَت مُصِیبَتُکَ فی السّماواتِ عَلی جَمِیعِ أهْل السّماواتِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ والجورِ عَلیکُم أهْلَ البَیْتِ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً دَفَعَتْکُم عَنْ مَقامِکُم وأزالَتْکُم عَنْ مَراتِبِکُم الّتی رَتَّبَکُم اللَّهُ فیها، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُم، ولَعَنَ اللَّهُ المُمَهِّدینَ لَهُمْ بالتَّمْکِینِ من قِتالِکُم، بَرِئْتُ إلی اللَّهِ وإلَیْکُم مِنْهُم ومِنْ أشْیاعِهِمْ وأتْباعِهِمْ وأوْلیائِهِم.
یا أبا عبداللَّهِ، إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم إلی یَومِ القِیامَةِ، ولَعَنَ اللَّهُ آلَ زیادٍ وآلَ مَرْوانَ، ولَعَنَ اللَّهُ بَنی امیَّةَ قاطِبَةً، ولَعَنَ اللَّهُ ابنَ مَرْجانَةَ، ولَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بنِ سَعْدٍ، ولَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهَیّأتْ وتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بأبی أنتَ وامِّی لَقَد عَظُمَ مُصابی بِکَ، فاسْألُ اللَّهَ الّذِی أکْرَمَ مَقامَکَ وأکْرَمَنِی بِکَ أن یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إمامٍ مَعْصُومٍ مَنْصُورٍ مِنْ أهْلِ بَیْتِ مُحمّدٍ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 888
اللَّهمّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وجِیهاً بالحُسَینِ علیه السلام فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
یا أبا عبداللَّهِ، إنِّی أتَقَرَّبُ إلی اللَّهِ وإلی رَسُولِهِ وإلی أمِیر المُؤْمِنینَ وإلی فاطِمَةَ وإلی الحَسَنِ وإلیکَ بِمُوالاتِکَ وبالبَراءَةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ ونَصَبَ لَکَ الحَرْبَ، وبالبَراءَةِ مِمَّنْ أسَّسَ أساسَ الظُّلْمِ والجَوْرِ عَلیکُم، وأبْرأُ إلی اللَّهِ وإلی رَسُولِهِ مِمَّنْ أسَّسَ أساسَ ذلِکَ وبَنی عَلیهِ بُنْیانَهُ، وجَری فی ظُلْمِهِ وجَوْرِهِ عَلیکُم أهْلَ البَیْتِ، وعَلی أشْیاعِکُم. بَرِئْتُ إلی اللَّهِ وإلیکُم مِنْهُم وأتَقَرَّبُ إلی اللَّهِ وإلی رَسُولِهِ ثُمّ إلیکُمْ بِمُوالاتِکُم ومُوالاةِ ولِیِّکُم، وبالبَراءَةِ من أعْدائِکُم والنّاصِبِینَ لَکُم الحَرْبَ، وبالبَراءَةِ مِنْ أشْیاعِهِم وأتْباعِهِم، إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم، وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم، وولِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فأسْألُ اللَّهَ الّذِی أکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُم ومَعْرِفَةِ أولیائِکُم ورَزَقَنِی البَراءَةَ مِنْ أعْدائِکُم أنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ، وأن یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُم قَدَمَ صِدْقٍ فی الدُّنیا والآخِرَةِ، وأسْألَهُ أن یُبَلِّغَنِی المقامَ المحمودَ الّذِی لَکُم عِنْدَ اللَّهِ، وأن یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکُم مع إمامٍ مَهدیٍّ ظاهِرٍ ناطِقٍ مِنْکُم، وأسْألُ اللَّهَ بِحَقِّکُم وبالشّأنِ الّذِی لَکُم عِنْدَهُ أن یُعْطِیَنِی بِمَصابی بِکُم أفْضَلَ ما یُعْطِی مُصاباً بِمصِیْبَتِهِ، یا لَها من مُصیبةٍ، ما أعْظَمَها وأعْظَمَ رَزِیَّتِها فی الإسْلامِ وفی جَمیعِ أهْلِ السّماواتِ والأرْضِ.
اللَّهمّ اجْعَلْنِی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ ورَحْمَةٌ ومَغْفِرَةٌ. اللَّهمّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحمّدٍ وآل محمّد، ومَماتِی مَماتَ مُحمّدٍ وآل محمّد. اللَّهمّ إنّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بهِ بَنُو امیّةَ وابْنُ آکِلَةِ الأکْبادِ اللَّعِینُ ابنُ اللَّعِینِ عَلی لِسانِکَ ولِسانِ نَبِیِّکَ فی کُلِّ مَوْطِنٍ ومَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ. اللَّهمّ الْعَنْ أبا سُفیانَ ومُعاویةَ ویَزیدَ بنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِم مِنْکَ اللّعنةُ أبَدَ الآبِدِینَ، وهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ فیهِ آلُ زیادٍ وآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِم الحُسَین علیه السلام.
اللَّهمّ فَضاعِفْ عَلَیْهِم اللَّعْنَ مِنْکَ والعَذابَ. اللَّهمّ إنِّی أتَقَرَّبُ إلیکَ فی هذا الیومِ وفی مَوْقِفِی هذا وأیّام حَیاتی بالبَراءةِ مِنْهُم واللّعنةِ عَلیْهِم، وبالمُوالاةِ لِنَبِیِّکَ وآل نَبِیِّکَ عَلیهِم السّلام.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 889
ثمّ تقول مائة مرّة: اللَّهمّ الْعَنْ أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، وآخِرَ تابِعٍ لهُ عَلی ذلِکَ، اللَّهمّ الْعَنِ العَصابَةَ الّتِی جاهَدَتِ الحُسَین علیه السلام وشایَعَتْ وبایَعَتْ وتابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ، اللَّهمّ الْعَنْهُم جَمِیعاً.
ثمّ تقول مائة مرّة: السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلیکَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقِیْتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ ولا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لزیارَتِکُم. السّلامُ عَلی الحُسینِ وعَلی علیِّ بنِ الحُسینِ وعَلی أولادِ الحُسَینِ وعَلی أصْحابِ الحُسَین.
ثمّ تقول: اللَّهمّ خُصَّ أنتَ أوَّلَ ظالِمٍ باللَّعْنِ مِنِّی وابْدأ بهِ أوّلًا ثُمّ الثّانی والثّالِثَ والرّابِعَ، اللَّهمّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، والْعَنْ عُبیدَاللَّهِ بنَ زیادٍ وابنَ مَرْجانةٍ وعُمَرَ بنَ سَعْدٍ وشِمْراً وآلَ أبی سُفْیانَ وآلَ زِیادٍ وآلَ مَرْوانَ إلی یَومِ القِیامَةِ.
ثمّ اسجد وقُل: اللَّهمّ لکَ الحمدُ حَمْدَ الشّاکِرِینَ لکَ عَلی مُصابِهِم، الحمدُ للَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی. اللَّهمّ ارْزُقْنِی شَفاعَةَ الحُسینِ علیه السلام یَومَ الوُرُودِ، وثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ معَ الحُسَین وأوْلادِ الحُسَین وأصْحابِ الحُسین الّذِین بَذَلُوا مُهَجَهُم دُوْنَ الحُسَیْن علیه السلام.
ثمّ صلّ رکعتی الزّیارة بمهما شئت، وقل بعدهما: اللَّهمّ إنِّی لَکَ صَلَّیْتُ ولَکَ رَکَعْتُ ولَکَ سَجَدْتُ وحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ لأنّهُ لا تَجُوزُ الصَّلاةُ والرُّکُوعُ والسُّجودُ إلّالَکَ لأ نَّکَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنتَ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وأبْلِغْهُم أفْضَلَ السّلامِ والتَّحِیَّةِ، وارْدُدْ عَلیَّ مِنْهُم السّلامَ. اللَّهمّ وهاتانِ الرَّکْعَتانِ هَدِیّةٌ مِنِّی إلی سَیِّدی ومَوْلای الحُسَینِ بنِ عَلیّ عَلیهِما السّلام، اللَّهمّ صَلّ عَلی مُحمّدٍ وآلِهِ وتَقَبَّلْهُما مِنِّی وأجُرْنِی عَلَیْهِما أفْضَلَ أمَلِی ورَجائِی فِیْکَ وفی وَلِیِّکَ یا وَلیَّ المُؤْمِنِینَ.
ویُستحبّ أن یصلِّی أیضاً فی یوم عاشوراء أربع رکعات، وقد مرّ کیفیّة فعلها فی فضل الصّلاة، ثمّ ادع بعد هذه الزّیارة بهذا الدّعاء المرویّ عن الصّادق علیه السلام وهو:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 890
یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا مُجِیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرِّین، ویا کاشِفَ کُرَبِ المَکْرُوبِینَ، ویا غِیاثَ المُسْتَغِیْثِیْنَ، ویا صَریخَ المُسْتَصْرِخِیْنَ، ویا مَنْ هُوَ أقْرَبُ إلیَّ مِنْ حَبْلِ الوَرِیدِ، ویا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ المَرْءِ وقَلْبِهِ، ویا مَنْ هُوَ بالمَنْظَرِ الأعْلی وبالافُقِ المُبینِ، ویا مَنْ هُوَ الرّحمنُ الرّحیمُ عَلی العَرْشِ اسْتَوی، ویا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ الأعْیُنِ وما تُخْفِی الصُّدور، ویا مَنْ لا تَخْفی عَلَیْهِ خافِیَةٌ، یا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلیهِ الأصْواتُ، ویا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ الحاجاتِ، ویا مَنْ لا یُبْرِمُهُ إلحاحُ المُلِحِّینَ، یا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْتٍ، ویا جامِعَ کُلِّ شَمْلٍ، ویا بارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ المَوْتِ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَومٍ فی شأنٍ، یا قاضِیَ الحاجاتِ، یا مُنَفِّسَ الکُرُباتِ، یا مُعْطِیَ السُّؤُلاتِ، یا وَلِیَّ الرَّغَباتِ، یا کافِیَ المُهِمّاتِ، یا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَی‌ءٍ، ولا یَکْفِی منهُ شَیْ‌ءٌ فی السّماواتِ والأرْضِ، أسْأ لُکَ بِحَقِّ مُحمّدٍ وعَلیٍّ، وبِحَقِّ فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وبِحَقِّ الحَسَنِ والحُسَینِ والتِّسْعَةِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ عَلیهِم السّلام، فإنِّی بِهِمْ أتوَجَّهُ إلیکَ فی مَقامی هذا، وبِهِمْ أتوَسَّلُ، وبِهِمْ أتَشَفَّعُ إلیکَ، وبِحَقِّهِم أسْأ لُکَ واقْسِمُ، وأعْزِمُ عَلَیْکَ، وبالشأنِ الّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وبالقَدْرِ الّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وبالّذِی فَضَّلْتَهُم عَلی العالَمِین، وباسْمِکَ الّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُم، وبِهِ خَصَّصْتَهُم دُونَ العالَمِین، وبهِ أبَنْتَهُم أن تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وأن تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وهَمِّی وکُرْبی، وتَکْفِیَنِی المُهِمَّ مِنْ امورِی، وتَقْضِیَ عَنِّی دَیْنِی، وتُجِیرَنی مِنَ الفَقْرِ، وتَجْبُرَنی مِنَ الفاقَةِ، وتَغْنِینی عَنِ المَسْألَةِ إلی المَخْلُوقِینَ، وتَکْفِیَنِی هَمَّ مَنْ أخافُ هَمَّهُ، وعُسْرَ مَنْ أخافُ عُسْرَهُ وحُزُونَةَ مَنْ أخافُ حُزُونَتَهُ، وشَرَّ مَنْ أخافُ شَرَّهُ، ومَکْرَ مَنْ أخافُ مَکْرَهُ، وبَغْیَ مَنْ أخافُ بَغْیَهُ، وجُوْرَ مَنْ أخافُ جَوْرَهُ، وسُلْطانَ مَنْ أخافُ سُلْطانَهُ، وکَیْدَ مَنْ أخافُ کَیْدَهُ، ومَقْدُرَةَ مَنْ أخافُ بَلاءَ مَقْدُرَتِهِ عَلیَّ، وتَرُدَّ عَنِّی کَیْدَ الکَیَدَةِ، ومَکْرَ المَکَرَةِ. اللَّهمّ مَنْ أرادَنی بِسُوءٍ فأرِدْهُ، ومَنْ کادَنی فَکِدْهُ، واصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ ومَکْرَهُ وبأسَهُ وأمانِیَهُ، وامْنَعْهُ عَنِّی کَیْفَ شِئْتَ وأنّی شِئْتَ.
اللَّهمّ اشْغَلْهُ عَنِّی بِفَقْرٍ لا تَجْبُرهُ، وبِبَلاءٍ لاتَسْتُرهُ، وبِفاقَةٍ لاتَسُدُّها، وبِسُقْمٍ لا تُعافیهِ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 891
وذُلٍّ لا تُعِزُّهُ، وبِمَسْکَنَةٍ لا تَجْبُرها. اللَّهمّ اضْرِبْ بالذُّلِّ نَصْبَ عَیْنَیْهِ، وأدْخِلْ عَلیهِ الفَقْرَ فی مَنْزِلِهِ، والعِلَّةَ والسُّقْمَ فی بَدَنِهِ حتّی تَشْغَلَهُ عَنِّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لا فَراغَ لهُ، وأنْسِهِ ذِکْرِی کما أنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ، وخُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وبَصَرِهِ ولِسانِهِ ویَدِهِ ورِجْلِهِ وقَلْبِهِ وجَمیعِ جَوارِحِهِ، وأدْخِلْ عَلیهِ فی جَمیعِ ذلِکَ السُّقْمَ، ولا تَشْفِهِ حتّی تَجْعَلَ ذلِکَ شُغْلًا شاغِلًا لَهُ عَنِّی وعَنْ ذِکْرِی، واکْفِنِی یا کافِیَ ما لا یَکْفِی سِواکَ، فإنّکَ الکافِی لا کافِی سِواکَ، ومُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِواکَ، ومُغِیثٌ لا مُغِیثَ سِواکَ، وجارٌ لا جارَ سِواکَ، خابَ مَنْ کانَ جارُهُ سِواکَ، ومُغِیثُهُ سِواکَ، ومَفْزَعُهُ إلی سِواکَ، ومَهْرَبُهُ ومَلْجأهُ إلی غَیْرِکَ، ومَنْجاهُ مِن مَخْلُوقٍ غَیْرِکَ، فأنتَ ثِقَتِی ورَجائِی ومَفْزَعِی ومَهْرَبی ومَلْجأیَ ومَنْجایَ، فَبِکَ أسْتَفْتِحُ، وبِکَ أسْتَنْجِحُ، وبِمُحمّدٍ وآل محمّد أتَوَجَّهُ إلیکَ وأتَوَسَّلُ وأتَشَفَّعُ. فأسْأ لُکَ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، فَلَکَ الحَمْدُ، ولَکَ الشّکرُ، وإلیکَ المُشْتَکی، وأنتَ المُسْتعانُ، فأسْأ لُکَ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، بِحَقِّ مُحمّدٍ وآل محمّد أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وأن تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وهَمِّی وکَرْبی فی مَقامی هذا کما کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ هَمَّهُ وغَمَّهُ وکَرْبَهُ وکَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، فاکْشِفْ عَنِّی کما کَشَفْتَ عَنْهُ، وفَرِّجْ عَنِّی کما فَرَّجْتَ عَنْهُ، واکْفِنی کما کَفَیْتَهُ هَوْلَهُ، واکْفِنی مَؤُونَةَ ما أخافُ مَؤُونَتَهُ، وهَمَّ ما أخافُ هَمُّهُ بلا مَؤُونَةٍ عَلی نَفْسِی من ذلِکَ، واصْرِفْنِی بِقَضاءِ حَوائِجِی، وکِفایَةِ ما أهَمَّنِی هَمُّهُ مِنْ أمْرِ آخِرَتی ودُنْیایَ.
یا أمِیرَ المُؤْمِنِینَ ویا أبا عبداللَّهِ، عَلَیْکُما مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقَیْتُ وَبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ، ولا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتِکُما ولا فَرَّقَ اللَّهُ بَیْنِی وبَیْنَکُما.
اللَّهمّ أحْیِنِی حَیاةَ مُحمّدٍ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وذُرِّیَّتِهُ، وأمِتْنِی مَماتَهُم، وتوفِّنی عَلی مِلَّتِهِم، واحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِم، ولا تُفَرِّقْ بَیْنِی وبَیْنَهم طرْفَةَ عَیْنٍ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
یا أمیرَ المُؤْمِنینَ ویا أبا عبداللَّهِ، قَصَدْتُکُما بِقَلْبِی زائِراً ومُتَوسِّلًا إلی اللَّهِ رَبِّی ورَبِّکُما، ومُتَوجِّهاً إلیهِ بِکُما، ومُسْتَشْفِعاً بِکُما إلی اللَّهِ فی حاجَتِی هذهِ، فاشْفِعا لی، فإنّ لَکُما عِنْدَ اللَّهِ المَقامَ المحمودَ، والجاهَ الوَجِیهَ، والمَنْزِلَ الرّفِیعَ والوَسِیلَةَ، إنِّی أنْقَلِبُ عَنْکُما مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 892
الحاجَةِ وقَضائِها ونَجاحِها مِنَ اللَّهِ بِشَفاعَتِکُما لی إلی اللَّهِ، فلا أخِیْبُ ولا یَکُونُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً خائِباً خاسِراً، بَلْ یَکُونُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً راجِیاً مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً بِقَضاءِ جَمیعِ حَوائِجِی، وتَشْفَعا لی إلی اللَّهِ، انْقَلَبْتُ عَلی ما شاءَ اللَّهُ، ولا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلّاباللَّهِ مُفَوِّضاً أمْرِی إلی اللَّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِی إلی اللَّهِ، مُتَوکِّلًا عَلی اللَّهِ، وأقُولُ حَسْبِیَ اللَّهُ وکَفی، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَراءَ اللَّهِ وَوراءکُم یا سادَتی مُنْتَهی ما شاءَ اللَّهُ کانَ وما لم یَشأ لم یَکُنْ، ولا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلّاباللَّهِ، أسْتَوْدِعُکُما اللَّهَ ولا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی، إلیْکُما انْصَرَفْتُ یا سَیِّدی یا أمیر المُؤْمنین ومَوْلایَ وأنتَ یا أبا عبداللَّهِ وسَلامی عَلَیْکُما مُتَّصِلٌ ما اتَّصَلَ اللّیلُ والنّهارُ، واصِلٌ إلیْکُما غیرُ مَحْجُوبٍ عَنْکُما سَلامی إنْ شاءَ اللَّهُ، وأسْألهُ بِحَقِّکُما أن یَشاءَ ذلِکَ ویَفْعَلَ، فإنّهُ حَمیدٌ مَجِیدٌ، وانْقَلَبْتُ یا سَیِّدَیَّ عَنْکُما تائِباً حامِداً للَّهِ شاکِراً راجِیاً للإجابَةِ، غَیْرَ آیسٍ ولا قانِطٍ، آئِباً عائِداً إلی زِیارَتِکُما، غیرَ راغِبٍ عَنْکُما ولا عَنْ زیارَتِکُما، بَلْ راجِعٌ عائِدٌ إنْ شاءَ اللَّهُ تعالی، ولا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ، یا سادَتی رَغِبْتُ إلیْکُما وإلی زِیارَتِکُما بَعْدَ أن زَهِدَ فیکُما وفی زِیارَتِکُما أهْلُ الدُّنیا، فلا خَیَّبَنِی اللَّهُ ما رَجَوْتُ وما أمَّلْتُ فی زیارَتِکُما، إنّهُ قَریبٌ مُجیبٌ.
الکفعمی، المصباح،/ 482- 488
قال الشّیخ المفید قدّس اللَّه روحه فی کتاب المزار بعد إیراد الزّیارة الّتی نقلناها من‌المصباح ما هذا لفظه:
زیارة أخری فی یوم عاشوراء بروایةٍ أخری، إذا أردت زیارته بها فی هذا الیوم فقف علیه علیه السلام، وقُل:
السّلامُ عَلی آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ من خَلِیقَتِهِ، السّلامُ عَلی شِیْثٍ وَلیِّ اللَّهِ وخِیَرَتِهِ، السّلامُ عَلی إدْرِیسَ القائِمِ للَّهِ بِحُجَّتِهِ، السّلامُ عَلی نُوحٍ المُجابِ فی دَعْوَتِهِ، السّلامُ عَلی هُوْدٍ المَمْدُودِ مِنَ اللَّهِ بِمَعُونَتِهِ، السّلامُ عَلی صالِحٍ الّذِی تَوَجَّهَ للَّهِ بِکَرامَتِهِ، السّلامُ عَلی إبْراهیمَ الّذِی حَباهُ اللَّهُ بِخُلَّتِهِ، السّلامُ عَلی إسْماعِیلَ الّذِی فَداهُ اللَّهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ مِنْ جَنَّتِهِ، السّلامُ عَلی إسْحاقَ الّذِی جَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ، السّلامُ عَلی یَعْقُوبَ الّذِی رَدَّ اللَّهُ عَلیهِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 893
بَصَرَه بِرَحْمَتِهِ، السّلامُ عَلی یُوْسُفَ الّذِی نَجّاهُ اللَّهُ مِنَ الجُبِّ بِعَظَمَتِهِ.
السّلامُ عَلی مُوسی الّذِی فَلَقَ اللَّهُ البَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ، السّلامُ عَلی هارُونَ الّذِی خَصَّهُ اللَّهُ بِنُبُوَّتِهِ، السّلامُ عَلی شُعَیْبٍ الّذِی نَصَرَهُ اللَّهُ عَلی امَّتِهِ، السّلامُ عَلی داوُودَ الّذِی تابَ اللَّهُ عَلیهِ من خَطِیْئَتِهِ.
السّلامُ عَلی سُلیمانَ الّذِی ذَلَّتْ لَهُ الجِنُّ بِعِزَّتِهِ، السّلامُ عَلی أیُّوبَ الّذِی شَفاهُ اللَّهُ مِنْ عِلَّتِهِ، السّلامُ عَلی یُونُسَ الّذِی أنْجَزَ اللَّهُ لَهُ مَضْمُونَ عِدَتِهِ، السّلامُ عَلی عُزَیْرٍ الّذِی أحْیاهُ اللَّهُ بَعْدَ مِیْتَتِهِ، السّلامُ عَلی زَکَریّا الصّابِرِ فی مِحْنَتِهِ، السّلامُ عَلی یَحْیَی الّذِی أزْلَفَهُ اللَّهُ بِشَهادَتِهِ، السّلامُ عَلی عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ وکَلِمَتِهِ.
السّلامُ عَلی مُحمّدٍ حَبیبِ اللَّهِ وصَفْوَتِهِ، السّلامُ عَلی أمیرِ المُؤْمِنینَ عَلیٍّ بنِ أبی طالبٍ المَخْصُوصُ باخُوَّتِهِ، السّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزّهراءِ ابْنَتِهِ، السّلامُ عَلی أبی مُحمّدٍ الحَسَنِ وصیِّ أبِیهِ وخَلِیفَتِهِ، السّلامُ عَلی الحُسَینِ الّذِی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، السّلامُ عَلی مَنْ أطاعَ اللَّهَ فی سِرِّهِ وعَلانِیَتِهِ، السّلامُ عَلی مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ فی تُرْبَتِهِ، السّلامُ عَلی مَنِ الإجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، السّلامُ عَلی مَنِ الأئمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ.
السّلامُ عَلی ابنِ خاتِمِ الأنْبیاءِ، السّلامُ عَلی ابنِ سَیِّدِ الأوْصِیاءِ، السّلامُ عَلی ابْنِ فاطِمَةَ الزّهْراءِ، السّلامُ عَلی ابنِ خَدِیجَةَ الکُبْری، السّلامُ عَلی ابنِ سِدْرَةِ المُنْتَهی، السّلامُ عَلی ابنِ جَنَّةِ المأوی، السّلامُ عَلی ابنِ زَمْزَمَ والصَّفا.
السّلامُ عَلی المُرَمَّلِ بالدِّماءِ، السّلامُ عَلی المَهْتُوکِ الخِباءِ، السّلامُ عَلی خامِسِ أصْحابِ الکِساءِ، السّلامُ عَلی غَرِیبِ الغُرَباءِ، السّلامُ عَلی شَهِیدِ الشُّهَداءِ، السّلامُ عَلی قَتِیلِ الأدْعِیاءِ، السّلامُ عَلی ساکِنِ کَرْبَلاءِ، السّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السّماءِ، السّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیَّتَهُ الأزْکِیاءُ.
السّلامُ عَلی یَعْسُوبِ الدِّیْنِ، السّلامُ عَلی مَنازِلِ البَراهِیْنِ، السّلامُ عَلی الأئِمَّةِ السّاداتِ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 894
السّلامُ عَلی الجُیُوبِ المُضَرَّجات، السّلامُ عَلی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، السّلامُ عَلی النُّفُوسِ المُصْطَلِماتِ، السّلامُ عَلی الأرْواحِ المُخْتَلِساتِ، السّلامُ عَلی الأجْسادِ العارِیاتِ، السّلامُ عَلی الجُسُومِ الشّاحِباتِ، السّلامُ عَلی الدِّماءِ السّائِلاتِ، السّلامُ عَلی الأعْضاءِ المُقَطَّعاتِ، السّلامُ عَلی الرُّؤُوسِ المُشالاتِ، السّلامُ عَلی النِّسْوَةِ البارِزاتِ.
السّلامُ عَلی حُجَّةِ رَبِّ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی آبائِکَ الطّاهِرِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی أبْنائِکَ المُسْتَشْهَدِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی ذُرِّیَّتِکَ النّاصِرِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی المَلائِکَة المُضاجِعِینَ، السّلامُ عَلی القَتِیلِ المَظْلُومِ، السّلامُ عَلی أخِیهِ المَسْمُومِ، السّلامُ عَلی عَلیٍّ الکَبِیرِ، السّلامُ عَلی الرَّضِیعِ الصَّغِیرِ.
السّلامُ عَلی الأبْدانِ السَّلِیبَةِ، السّلامُ عَلی العِتْرَةِ القَرِیْبَةِ، السّلامُ عَلی المُجَدَّلِینَ فی الفَلَواتِ، السّلامُ عَلی النّازِحِینَ عَنِ الأوْطانِ، السّلامُ عَلی المَدْفُونِینَ بلا أکْفانِ، السّلامُ عَلی الرُّؤُوسِ المُفَرَّقَةِ عَنِ الأبْدانِ، السّلامُ عَلی المُحْتَسِبِ الصّابِرِ، السّلامُ عَلی المَظْلُومِ بِلا ناصِرٍ، السّلامُ عَلی ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، السّلامُ عَلی صاحِبِ القُبَّةِ السّامیةِ.
السّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الجَلیلُ، السّلامُ عَلی مَنِ افْتَخَرَ بهِ جِبْرَئیلُ، السّلامُ عَلی مَنْ ناغاهُ فی المَهْدِ مِیکائِیلُ، السّلامُ عَلی مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّتُهُ، السّلامُ عَلی مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، السّلامُ عَلی مَنْ ارِیْقَ بالظُّلْمِ دَمُهُ، السّلامُ عَلی المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراحِ، السّلامُ عَلی المُجَرَّعِ بِکاساتِ الرِّماحِ، السّلامُ عَلی المُضامِ المُسْتَباحِ، السّلامُ عَلی المَنْحُورِ مِنَ الوَرا، السّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أهْلُ القُری.
السّلامُ عَلی المَقْطُوعِ الوَتِینِ، السّلامُ عَلی المُحامی بلا مُعِینٍ، السّلامُ عَلی الشَّیْبِ الخَضِیبِ، السّلامُ عَلی الخَدِّ التَّرِیبِ، السّلامُ عَلی البَدَنِ السَّلِیبِ، السّلامُ عَلی الثَّغْرِ المَقْرُوعِ بالقَضِیبِ، السّلامُ عَلی الرّأْسِ المَرْفُوعِ، السّلامُ عَلی الأجْسامِ العارِیَةِ فی الفَلَواتِ، تَنْهَشُها الذِّئابُ العادِیاتِ، وتَخْتَلِفُ إلیها السِّباعُ الضّارِیاتِ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 895
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وعَلی المَلائِکَةِ المُرَفْرِفِینَ حَوْلَ قُبَّتِکَ، الحافِّینَ بِتُرْبَتِکَ، الطّائِفِینَ بِعَرَصَتِکَ، الوارِدِینَ لزِیارَاتِکَ، السّلامُ عَلیکَ فإنِّی قَصَدْتُ إلیکَ ورَجَوْتُ الفَوْزَ لَدَیْکَ.
السّلامُ عَلیکَ سَلامَ العارِفِ بِحُرْمَتِکَ، المُخْلِصِ فی وِلایَتِکَ، المُتَقَرِّبِ إلی اللَّهِ بِمَحَبَّتِکَ، البَرِی‌ءِ مِنْ أعْدائِکَ، سَلامُ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِکَ مَقْرُوحٌ، ودَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِکَ مَسْفُوحٌ، سَلامُ المَفْجُوعِ الحَزِینِ الوالِهِ المُسْتَکِینِ، سَلامُ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بالطُّفُوفِ لَوَقاکَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ، وبَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ للحُتُوفِ، وجاهَدَ بَیْنَ یَدَیْکَ، ونَصَرَکَ عَلی مَنْ بَغی عَلَیْکَ، وفَداکَ بِرُوحِهِ وجَسَدِهِ ومالِهِ ووَلَدِهِ، ورُوحِهِ لِرُوحِکَ فِداءً، وأهْلِهِ لأهْلِکَ وِقاءً.
فَلَئِنْ أخّرَتْنِی الدُّهُورُ، وعاقَنِی عَنْ نَصْرِکَ المَقْدُورُ، ولم أکُنْ لِمَنْ حارَبَکَ مُحارِباً، ولِمَنْ نَصَبَ لَکَ العَداوَةَ مُناصِباً، فلأ نْدُبَنَّکَ صَباحاً ومَساءً، ولأبْکِیَنَّ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلیکَ، وتأسُّفاً عَلی ما دَهاکَ، وتَلَهُّفاً حتّی أمُوتَ بِلَوْعَةِ المُصابِ، وغُصَّةِ الاکْتِئابِ.
أشْهَدُ أ نّکَ قد أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ والعُدْوانِ، وأطَعْتَ اللَّهَ وما عَصَیْتَهُ، وتَمَسَّکْتَ بهِ وبِحَبْلِهِ فأرْضَیْتَهُ وخَشِیْتَهُ وراقَبْتَهُ واسْتَجَبْتَهُ، وسَنَنْتَ السُّنَنَ، وأطْفأتَ الفِتَنَ، ودَعَوْتَ إلی الرَّشادِ، وأوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ الجِهادِ.
وکُنتَ للَّهِ طائِعاً، ولِجَدِّکَ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله تابِعاً، ولِقَوْلِ أبِیکَ سامِعاً، وإلی وَصِیَّةِ أخِیکَ مُسارِعاً، ولِعِمادِ الدِّینِ رافِعاً، ولِلطُّغْیانِ قامِعاً، وللطُّغاةِ مُقارِعاً، وللُامَّةِ ناصِحاً، وفی غَمَراتِ المَوْتِ سابِحاً، وللفُسّاقِ مُکافِحاً، وبِحُجَجِ اللَّهِ قائِماً، وللإسْلامِ والمُسْلِمینَ راحِماً، ولِلْحَقِّ ناصِراً، وعِنْدَ البَلاءِ صابِراً، وللدِّینِ کالِئاً، وعَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً.
تَحُوطُ الهُدی وتَنْصُرهُ، وتَبْسُطُ العَدْلَ وتَنْشُرُهُ، وتَنْصُرُ الدِّینَ وتُظْهِرُهُ، وتَکَفُّ العابِثَ وتَزْجُرُهُ، وتأخُذُ للدّنِیِّ مِنَ الشّرِیفِ، وتُساوِی فی الحُکْمِ بَیْنَ القَوِیِّ والضَّعِیفِ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 896
کُنْتَ رَبیعَ الأیتامِ، وعِصْمَةَ الأنامِ، وعِزَّ الإسْلامِ، ومَعْدِنَ الأحْکامِ، وحَلیفَ الإنْعامِ، سالکاً طَرائِقَ جَدِّکَ وأبِیکَ، مُشْبِهاً فی الوَصِیَّةِ لأخِیکَ.
وفِیَّ الذِّمَمِ، رَضِیَّ الشِّیَمِ، ظاهِرَ الکَرَمِ، مُتَهجِّداً فی الظُّلَمِ، قَویمَ الطّرائِقِ، کَرِیمَ الخلائِقِ، عَظِیمَ السّوابِقِ، شَرِیفَ النَّسَبِ، مُنِیفَ الحَسَبِ، رَفِیعَ الرُّتَبِ، کَثِیرَ المَناقِبِ، مَحْمُودَ الضّرائِبِ، جَزِیلَ المواهِبِ، حَلِیمٌ رَشِیدٌ مُنِیبٌ، جَوادٌ عَلِیمٌ شَدیدٌ، إمامٌ شَهیدٌ، أوّاهٌ مُنیبٌ، حَبیبٌ مُهیبٌ.
کُنتَ للرّسُولِ صلی الله علیه و آله وَلَداً، ولِلْقُرْآنِ منقداً، وللُامَّةِ عَضُداً، وفی الطّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً للعَهْدِ والمِیثاقِ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الفُسّاقِ، وباذِلًا للمَجْهُودِ، طَویلَ الرُّکُوعِ والسُّجُودِ.
زاهِداً فی الدُّنیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إلَیْها بِعَیْنِ المُسْتَوْحِشِینَ مِنْها، آمالُکَ عَنْها مَکْفُوفَةٌ، وهِمَّتُکَ عَن زِیْنَتِها مَصْرُوفَةٌ، وألْحاظُکَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، ورَغْبَتُکَ فی الآخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ.
حتّی إذا الجورُ مَدَّ باعَهُ، وأسْفَرَ الظُّلْم قِناعَهُ، ودَعا الغَیُّ أتْباعَهُ، وأنتَ فی حَرَمِ جَدِّکَ قاطِنٌ، وللظّالِمِینَ مُبایِنٌ، جَلیسُ البَیْتِ والمِحْرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللّذّاتِ والشَّهَواتِ، تَنْکُرُ المُنْکَرَ بِقَلْبِکَ ولِسانِکَ، عَلی حَسَبِ طاقَتِکَ وإمْکانِکَ، تمّ اقتضاکَ العِلْمُ للإنْکارِ، ولَزَمَکَ أنْ تُجاهِد الفُجّارَ، فَسِرْتَ فی أوْلادِکَ وأهالِیکَ، وشِیْعَتِکَ ومَوالِیکَ، وصَدَعْتَ بالحقِّ والبَیِّنَةِ، ودَعَوْتَ إلی اللَّهِ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، وأمَرْتَ بإقامَةِ الحُدُودِ، والطّاعَةِ للمَعْبُودِ، ونَهَیْتَ عن الخَبائِثِ والطُّغْیانِ، وواجَهُوکَ بالظُّلْمِ والعُدْوانِ.
فَجاهَدْتَهُم بَعْدَ الإیعازِ لَهُم، وتأکیدِ الحُجَّةِ عَلَیْهِم، فَنَکَثُوا ذِمامَکَ وبَیْعَتَکَ، وأسْخَطُوا رَبَّکَ وجَدَّکَ، وبَدَؤُوکَ بالحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلْطَّعْنِ والضَّرْبِ، وطَحَنْتَ جُنُودَ الفُجّارِ، واقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الغُبارِ، مُجالِداً بِذِی القِقارِ، کأ نّکَ عَلیٌّ المُخْتارُ.
فلمّا رَأوْکَ ثابِتَ الجأْشِ، غَیْرَ خائِفٍ ولا خاشٍ، نَصَبُوا لَکَ غَوائِلَ مَکْرِهِمْ، وقاتَلُوکَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 897
بِکَیْدِهِمْ وشَرِّهِمْ، وأمَرَ اللّعِینُ جُنودَهُ، فَمَنَعُوکَ الماءَ وَوُرودَهُ، وناجَزُوکَ القِتالَ، وعاجَلُوکَ النِّزالَ، ورَشَقُوکَ بالسِّهامِ والنِّبالِ، وبَسَطُوا إلیکَ أکُفَّ الاصْطِلامِ، ولم یَرْعَوْا لَکَ ذِماماً، ولا راقَبُوا فِیکَ آثاماً، فی قَتْلِهِمْ أولیاءَکَ، ونَهْبِهِم رِحالَکَ، وأنتَ مُقْدِمٌ فی الهَبَواتِ، ومُحْتَمِلٌ للأذِیّاتِ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائِکَةُ السّماواتِ.
فأحْدَقُوا بِکَ مِنْ کُلِّ الجِهاتِ، وأثْخَنُوکَ بالجِراحِ، وحالُوا بَیْنَکَ وبَیْنَ الرّواحِ، ولم یَبْقَ لَکَ ناصِرٌ، وأنتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِکَ وأوْلادِکَ حتّی نَکَسُوکَ عَن جَوادِکَ، فَهَوَیْتَ إلی الأرْضِ جَرِیحاً، تَطَؤُکَ الخُیولُ بِحَوافِرِها، وتَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها.
قَدْ رَشَحَ للمَوْتِ جَبِینُکَ، واخْتَلَفَتْ بالانْقِباضِ والانْبِساطِ شِمالُکَ ویَمِینُکَ، تُدیْرُ طَرْفاً خَفِیّاً إلی رَحْلِکَ وبَیْتِکَ، وقَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِکَ عَنْ وُلْدِکَ وأهالِیکَ وأسْرَعَ فَرَسُکَ شارِداً، إلی خِیامِکَ قاصِداً، مُحَمْحِماً باکِیاً.
فلمّا رَأیْنَ النِّساءُ جَوادَکَ مَخْزِیّاً، ونَظَرْنَ سَرْجَکَ عَلیهِ مَلْوِیّاً، بَرَزْنَ مِنَ الخُدُورِ، ناشِراتِ الشُّعُورِ، عَلی الخُدُودِ لاطِماتٌ، ومِنَ الوُجُوهِ سافِراتٌ، وبالعَوِیلِ داعِیاتٌ وبَعْدَ العِزِّ مُذَلّلاتٌ، وإلی مَصْرَعِکَ مُبادِراتٌ.
والشَّمِرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، ومُوْلِغٌ سَیْفَهُ فی نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلی شَیْبَتِکَ بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ، قَدْ سَکَنَتْ حَواسُّکَ، وخَفیتْ أنفاسُکَ، ورُفِعَ عَلی القَناةِ رَأْسُکَ، وسُبِیَ أهْلُکَ کالعَبِیدِ، وصُفِّدُوا فی الحَدِیدِ، فَوْقَ أقْتابِ المَطِیّاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ، یُساقُونَ فی البَرارِی والفَلَواتِ، أیْدِیْهِم مَغْلُولَةٌ إلی الأعْناقِ یُطافُ بِهِم فی الأسْواقِ.
فالوَیْلُ للعُصاةِ الفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِکَ الإسْلامَ، وعَطَّلُوا الصّلاةَ والصِّیامَ، ونَقَضُوا السُّنَنَ والأحْکامَ، وهَدَمُوا قواعِدَ الإیمانِ، وحَرَّفُوا آیاتِ القُرْآنِ، وهَمْلَجُوا فی البَغْیِ والعُدْوانِ.
لَقَدْ أصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَوْتُوراً، وعادَ کِتابُ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ مَهْجُوراً، وغُوْدِرَ الحَقُ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 898
إذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً، وفُقِدَ بِفَقْدِکَ التّکْبِیرُ والتَّهْلِیلُ، والتَّحْرِیمُ والتَّحْلِیلُ والتَّنْزِیلُ والتّأوِیلُ، وظَهَرَ بَعْدَکَ التّغْیِیرُ والتَّبْدِیلُ، والإلْحادُ والتَّعْطِیلُ، والأهْواءُ والأضالِیلُ، والفِتَنُ والأباطِیلُ.
فقامَ ناعِیکَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّکَ الرّسُولِ صلی الله علیه و آله، فَنَعاکَ إلیهِ بالدَّمْعِ الهَطُولِ قائِلًا: یا رَسُولَ اللَّهِ قُتِلَ سِبْطُکَ وفَتاکَ، واسْتُبِیحَ أهْلُکَ وحِماکَ، وسُبِیَتْ بَعْدَکَ ذَرارِیکَ، ووَقَعَ المحْذُورُ بِعتْرَتِکَ وذَوِیکَ، فانْزَعَجَ الرّسُولُ، وبَکَی قَلْبُهُ المَهُولُ، وعَزّاهُ بِکَ المَلائِکَةُ والأنْبیاءُ، وفُجِعَتْ بِکَ امُّکَ الزّهراءُ.
واخْتَلَفَتْ جُنوُد الملائِکَةِ المُقرَّبِینَ تُعزِّی أباکَ أمیرَ المُؤْمِنینَ، واقِیمَتْ لَکَ المآتِمُ فی أعْلی عِلِّیِّینَ، ولَطَمَتْ عَلَیْکَ الحُورُ العِیْنُ، وبَکَتْ السّماءُ وسُکّانُها، والجِنانُ وخُزّانُها، والهِضابُ وأقْطارُها، والبِحارُ وحِیتانُها، والجِنانُ ووِلْدانُها والبَیْتُ والمَقامُ، والمَشْعَرُ الحَرامُ، والحِلُّ والإحْرامُ.
اللَّهمّ فَبِحُرْمَةِ هذا المَکانِ المنیفِ، صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّد، واحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِم، وأدْخِلْنِی الجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِم. اللَّهمّ إنِّی أتَوَسَّلُ إلیکَ یا أسْرَعَ الحاسِبِینَ، ویا أکْرَمَ الأکْرَمِینَ، ویا أحْکَمَ الحاکِمِینَ، بِمُحمّدٍ خاتِمَ النَّبِیِّینَ، رَسُولِکَ إلی العالَمِینَ أجْمَعِینَ، وبأخِیهِ وابْنِ عَمِّهِ الأ نْزَعِ البَطِینِ، العالِمِ المَکینِ، عَلیّ أمِیر المُؤْمِنینَ، وبفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، وبالحَسَنِ الزَّکیِّ عِصْمَةِ المُتَّقِینَ.
وبأبی عبداللَّهِ الحُسینِ أکْرَمِ المُسْتَشْهِدِینَ، وبأوْلادِهِ المَقْتُولِینَ، وبِعِتْرَتِهِ المَظْلُومِینَ، وبِعَلیِّ بنِ الحُسینِ زَینِ العابِدِینَ، وبِمُحمّدِ بنِ عَلیٍّ قِبْلَةِ الأوّابِینَ، وجَعْفَرِ بنِ مُحمّدٍ أصْدَقِ الصّادِقِینَ، ومُوسی بنِ جَعْفَرِ مُظْهِرِ البَراهِینَ، وعَلیّ بنِ مُوسی ناصِرِ الدِّینِ، ومُحمّدِ بنِ عَلیٍّ قُدْوَةِ المُهْتَدِینَ، وعَلیّ بنِ مُحمّدٍ أزْهَدِ الزّاهِدِینَ، والحَسَنِ بنِ عَلیٍّ وارِثِ المُسْتَخْلَفِینَ، والحُجَّةُ عَلی الخَلْقِ أجْمَعِینَ، أن تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد الصّادقِ الأبرّینَ، آلِ طه ویاسینَ، وأنْ تَجْعَلَنِی فی القِیامَةِ من الآمِنِینَ المُطْمَئِنِّینَ الفائِزِینَ، الفَرِحِینَ المُسْتَبْشِرِینَ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 899
اللَّهمّ اکْتُبْنِی فی المُسْلِمِینَ، وألْحِقْنِی بالصّالِحِینَ، واجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فی الآخِرِینَ، وانْصُرْنی عَلی الباغِینَ، واکْفِنِی کَیْدَ الحاسِدِینَ، واصْرِفْ عَنِّی مَکْرَ الماکِرِینَ، واقْبِضْ عَنِّی أیْدِی الظّالِمِینَ، واجْمَعْ بَیْنِی وبَیْنَ السّادَةِ المَیامِینَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ، مَعَ الّذِینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِم من النَّبِیِّینَ، والصِّدِّیْقِینَ والشُّهَداءِ والصّالِحِینَ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.اللَّهمّ إنِّی اقْسِمُ عَلَیْکَ بِنَبِیِّکَ المَعْصُومِ، وبِحُکْمِکَ المَحْتُومِ، ونَهْیِکَ المَکْتُومِ، وبِهذا القَبْرِ المَلْمُومِ، المُوسَّدِ فی کَنَفِهِ الإمامُ المَعْصُومُ، المَقْتُولُ المَظْلُومُ، أن تکشفَ ما بی مِن الغُمُومُ، وتَصْرِفَ عَنِّی شَرَّ القَدرِ المَحْتُومِ، وتُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ.
اللَّهمّ جَلِّلْنِی بِنِعْمَتِکَ، ورَضِّنِی بِقَسْمِکَ، وتَغَمَّدْنِی بِجُودِکَ وکَرَمِکَ، وباعِدْنِی مِن مَکْرِکَ ونِقْمَتِکَ.
اللَّهمّ اعْصِمْنِی مِنَ الزَّلَلِ، وسَدِّدْنی فی القَوْلِ والعَمَلِ، وافْسَحْ لی فی مُدّةِ الأجَلِ، وأعْفُنی من الأوْجاعِ والعِلَلِ، وبلِّغْنی بَمَوالِیَّ وبِفَضْلِکَ أفْضَلَ الأمَلِ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، واقْبَلْ تَوْبَتِی، وارْحَمْ عَبْرَتی، وأقِلْنِی عَثْرَتی، ونَفِّسْ کُرْبَتِی، واغْفِرْ لی خَطِیئَتِی، وأصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتِی.
اللَّهمّ لا تَدَعْ لی فی هذا المَشْهَدِ المُعَظَّمِ، والمَحَلِّ المُکَرَّمِ ذَنْباً إلّاغَفَرْتَهُ، ولا عَیْباً إلّا سَتَرْتَهُ، ولا غَمّاً إلّاکَشَفْتَهُ، ولا رِزْقاً إلّابَسَطْتَهُ، ولا جاهاً إلّاعَمَّرْتَهُ، ولا فَساداً إلّا أصْلَحْتَهُ، ولا أمَلًا إلّابَلَّغْتَهُ، ولا دُعاءً إلّاأجَبْتَهُ، ولا مُضَیَّقاً إلّافَرَّجْتَهُ، ولا شَمْلًا إلّا جَمَعْتَهُ، ولا أمْراً إلّاأتْمَمْتَهُ، ولا مالًا إلّاکَثَّرْتَهُ، ولا خُلُقاً إلّاحَسَّنْتَهُ، ولا إنْفاقاً إلّا أخْلَفْتَهُ، ولا حالًا إلّاعَمَّرْتَهُ، ولا حَسُوداً إلّاقَمَعْتَهُ، ولا عَدُوّاً إلّاأرْدَیْتَهُ، ولا شَرَّاً إلّا کَفَیْتَهُ، ولا مَرَضاً إلّاشَفَیْتَهُ، ولا بَعِیداً إلّاأدْنَیْتَهُ، ولا شَعَثاً إلّالَمَمْتَهُ، ولا سُؤالًا إلّاأعْطَیْتَهُ، اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ خَیْرَ العاجِلَةِ وثَوابَ الآجِلَةِ.
اللَّهمّ أغْننی بِحَلالِکَ عَنِ الحَرامِ، وبِفَضْلِکَ عَنْ جَمیعِ الأنامِ. اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ عِلْماً
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 900
نافِعاً، وقَلْباً خاشِعاً، ویَقِیناً شافِیاً، وعَمَلًا زاکِیاً، وصَبْراً جَمِیلًا، وأجْراً جَزِیلًا. اللَّهمّ ارْزُقْنِی شُکْرَ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وزِدْ فی إحْسانِکَ وکَرَمِکَ إلیَّ، واجْعَلْ قَوْلی فی النّاسِ مَسْمُوعاً، وعَمَلِی عِنْدَکَ مَرْفُوعاً، وأثَرِی فی الخَیْراتِ مَتْبُوعاً، وعَدُوِّی مَقْمُوعاً.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد الأخیارِ، فی آناءِ اللّیلِ وأطْرافِ النّهارِ، واکْفِنِی شَرَّ الأشْرارِ، وطَهِّرْنی من الذُّنُوبِ والأوْزارِ، وأجِرْنی مِنَ النّارِ، وأحِلّنِی دارَ القَرارِ، واغْفِرْ لی ولجَمِیعِ إخوانی فیکَ وأخَواتی المُؤْمِنینَ والمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ توجّه إلی القبلة وصلِّ رکعتین واقرأ فی الاولی سورة الأنبیاء وفی الثّانیة الحشر، واقنت، وقُل:
لا إله إلّااللَّهُ الحَلیمُ الکَریمُ، لا إله إلّااللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ، لا إله إلّااللَّهُ رَبُّ السّماواتِ السَّبْعِ والأرَضِینَ السَّبْعِ، وما فِیهِنَّ وما بَیْنَهنَّ، خِلافاً لأعْدائِهِ، وتَکْذِیباً لِمَنْ عَدَلَ بهِ، وإقْراراً لِربوبِیَّتِهِ، وخُضُوعاً لِعِزَّتِهِ، الأوّلُ بِغَیْرِ أوّلٍ، والآخِرُ إلی غَیْرِ آخِرٍ، الظّاهِرُ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ بِقُدْرَتِهِ، الباطِنُ دُونَ کُلِّ شَی‌ءٍ بِعِلْمِهِ ولُطْفِهِ، لا تَقِفُ العُقُولُ عَلی کُنْهِ عَظَمَتِهِ، ولا تُدْرِکُ الأوْهامُ حَقِیقَةَ ماهِیَّتِهِ، ولا تَتَصَوَّرُ الأ نْفُسُ مَعانی کَیْفِیَّتِهِ، مُطَّلِعاً عَلی الضّمائِرِ، عارِفاً بالسَّرائِرِ، یَعْلَمُ خائِنَةَ الأعْیُنِ وما تُخْفِی الصُّدورُ.
اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ عَلی تَصْدِیقی رَسُولَکَ صلی الله علیه و آله وإیمانی بهِ، وعِلْمِی بِمَنْزِلَتِهِ، وأنِّی أشْهَدُ أ نّهُ النَّبِیُّ الّذِی نَطَقَتِ الحِکْمَةُ بِفَضْلِهِ، وبَشَّرَتِ الأنبیاءُ بهِ، وَدَعَتْ إلی الإقْرارِ بما جاءَ بهِ، وحَثَّتْ عَلی تَصْدِیقِهِ بِقَوْلِهِ تَعالی: «الّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُم فی التَّوْراةِ والإنْجِیلِ یأمُرُهُمْ بالمَعْرُوفِ ویَنْهاهُم عن المُنْکَرِ ویُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ ویُحَرِّمُ عَلَیْهِم الخَبائِثَ ویَضَعُ عَنْهُم إصْرَهُم والأغْلالَ الّتی کانَتْ عَلَیْهِم» «1».
فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ رَسُولِکَ إلی الثِّقلَینِ، وسَیِّدِ الأنبیاءِ المُصْطَفِینَ، وعَلی أخیهِ وابنِ
__________________________________________________
(1)- [الأعراف: 7/ 157].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 901
عَمِّهِ، اللَّذَینِ لم یُشْرِکا بِکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ أبَداً، وعَلی فاطِمَةَ الزّهراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ، وعَلی سَیِّدَیْ شَبابِ أهْلِ الجَنَّةِ الحَسَنِ والحُسَینِ، صَلاةً خالِدَةَ الدّوامِ، عَدَدَ قَطْرِ الرّهامِ، وزِنَةَ الجِبالِ والآکامِ، ما أوْرَقَ السّلامُ، واخْتَلَفَ الضِّیاءُ والظَّلامُ، وعَلی آلِهِ الطّاهِرِینَ، الأئِمّةِ المُهْتَدِینَ، الذّائِدِینَ عَن الدِّینِ، عَلیٍّ ومُحمّدٍ وجَعْفَرٍ ومُوسی وعَلیٍّ ومُحمّدٍ وعَلیٍّ والحَسَنِ والحُجَّةِ القوّامِ بالقِسْطِ وسلالةِ السّبطِ.
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ بِحَقِّ هذا الإمامِ فَرَجاً قَریباً، وصَبْراً جَمِیلًا، ونصراً عَزِیزاً، وغِنیً عَنِ الخَلْقِ، وثَباتاً فی الهُدی، والتّوفیقِ لما تُحِبُّ وتَرْضی، ورِزْقاً واسِعاً حَلالًا طَیِّباً، مَریئاً دارّاً سائِغاً، فاضِلًا مُفَضَّلًا صَبّاً صَبّاً، مِنْ غَیْرِ کَدٍّ ولا نَکَدٍ، ولا مِنَّةٍ مِنْ أحَدٍ، وعافِیَةٍ مِنْ کُلِّ بَلاءٍ وسُقْمٍ ومَرَضٍ، والشُّکرَ عَلی العافِیَةِ والنَّعْماءِ، وإذا جاءَ المَوْتُ فاقْبِضْنا عَلی أحْسَنِ ما یَکُونُ لَکَ طاعَةً، عَلی ما أمَرْتَنا مُحافِظِینَ، حتّی تُؤَدِّینا إلی جَنّاتِ النَّعیمِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وأوْحِشْنی من الدُّنیا، وآنِسْنِی بالآخِرَةِ، فإنّهُ لا یُوحِشُ مِنَ الدُّنیا إلّاخَوْفُکَ، ولا یُؤْنِسُ بالآخِرَةِ إلّارَجاؤُکَ، اللَّهمّ لَکَ الحُجَّةُ لا عَلیکَ، وإلَیْکَ المُشْتَکی لا مِنْکَ، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِهِ، وأعِنِّی عَلی نَفْسِی الظّالِمَةِ العاصِیَةِ، وشَهْوَتی الغالِبَةِ، واخْتِمْ لی بالعافِیَةِ.
اللَّهمّ إنّ اسْتِغْفارِی إیّاکَ وأنا مُصِرٌّ عَلی ما نَهَیْتَ قِلَّةُ حَیاءٍ، وتَرْکِی الاسْتِغْفارَ معَ عِلْمِی بِسِعَةِ حِلْمِکَ تَضْییعٌ لِحَقِّ الرّجاءِ.
اللَّهمّ إنّ ذُنُوبی تُؤْیِسُنی أنْ أرْجُوَکَ، وإنّ عِلْمِی بِسِعَةِ رَحْمَتِکَ یَمْنَعُنِی أنْ أخْشاکَ، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وصَدِّقْ رَجائی لَکَ، وکَذِّبْ خَوْفی مِنْکَ، وکُنْ لی عِنْدَ أحْسَنِ ظَنِّی بِکَ یا أکْرَمَ الأکْرَمینَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وأیِّدْنی بالعِصْمَةِ، وأنْطِقْ لِسانِی بالحِکْمَةِ، واجْعَلْنِی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 902
مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلی ما ضَیَّعَهُ فی أمْسِهِ، ولا یُغْبَنْ حَظُّهُ فی یَوْمِهِ، ولا یَهِمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ.
اللَّهمّ إنّ الغَنیَّ مَنِ اسْتَغْنی بِکَ وافْتَقَرَ إلیکَ، والفَقِیرُ مَنِ اسْتَغْنی بِخَلْقِکَ عَنْکَ، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وأغْنِنِی عَنْ خَلْقِکَ بِکَ، واجْعَلْنِی مِمَّنْ لا یَبْسُطُ کَفّاً إلّاإلَیْکَ.
اللَّهمّ إنّ الشَّقِیَّ مَنْ قَنَطَ وأمامَهُ التَّوْبَةُ ووراءَهُ الرَّحْمَةُ، وإنْ کنتُ ضَعِیفَ العَمَلِ فإنِّی فی رَحْمَتِکَ قَویُّ الأمَلِ، فَهَبْ لی ضَعْفَ عَمَلِی لِقُوَّةِ أمَلَی.
اللَّهمّ إنْ کنتَ تَعْلَمُ أنّ ما فی عِبادِکَ مَنْ هُوَ أقْسی قَلْباً مِنِّی وأعْظَمُ مِنِّی ذَنْباً، فإنِّی أعْلَمُ أ نّهُ لا مَوْلی أعْظَمُ مِنْکَ طَوْلًا، وأوْسَعُ رَحْمَةً وعَفْواً، فیا مَنْ هُوَ أوْحَدُ فی رَحْمَتِهِ، اغْفِرْ لِمَنْ لَیْسَ بأوْحَدٍ فی خَطِیئَتِهِ.
اللَّهمّ إنّکَ أمَرْتَنا فَعَصَیْنا، ونَهَیْتَ فما انْتَهَیْنا، وذَکَّرْتَ فَتَناسَیْنا، وبَصَّرْتَ فَتَعامَیْنا، وحَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنا، وما کانَ ذلِکَ جَزاءَ إحْسانِکَ إلَیْنا، وأنتَ أعْلَمُ بما أعْلَنّا وأخْفَیْنا، وأخْبَرُ بما نأتی وما أتَیْنا، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، ولا تُؤاخِذْنا بما أخْطأنا ونَسِینا، وهَبْ لنا حُقُوقَکَ لَدَیْنا، وأتِمَّ إحْسانَکَ إلَیْنا، وأسْبِلْ رَحْمَتَکَ عَلَیْنا.
اللَّهمّ إنّا نَتَوَسَّلُ إلیکَ بِهذا الصِّدِّیقِ الإمامِ، ونَسْأ لُکَ بالحَقِّ الّذِی جَعَلْتَهُ لَهُ ولِجَدِّهِ رَسُولِکَ ولأبَوَیْهِ عَلیٍّ وفاطِمَةَ، أهْلَ بَیْتِ الرّحْمَةِ، إدرار الرِّزْقِ الّذِی بهِ قَوامُ حَیاتِنا، وصَلاحُ أحْوالِ عِیالنا، فأنتَ الکَریمُ الّذِی تُعْطِی مِنْ سعةٍ، وتَمْنَعُ مِنْ قُدْرَةٍ، ونَحْنُ نَسْأ لُکَ مِنَ الرِّزْقِ ما یَکُونُ صَلاحاً للدُّنیا، وبَلاغاً للآخِرَةِ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّد وآل محمّد، واغْفِرْ لنا ولِوالِدَیْنا، ولِجَمیعِ المُؤْمِنینَ والمُؤْمناتِ، والمُسْلِمینَ والمُسْلِماتِ، الأحْیاءِ مِنْهُم والأمْواتِ، وآتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً وفی الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ.
ثمّ ترکع وتسجد وتجلس وتتشهّد وتُسلِّم، فإذا سبّحت فغفّر خدّیک، وقُل: سُبحانَ اللَّهُ والحَمْدُ للَّهِ ولا إلهَ إلّااللَّهُ واللَّهُ أکبرُ أربعینَ مرّة. واسأل اللَّه العصمة والنّجاة والمغفرة
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 903
والتّوفیق بحسن العمل، والقبول لما تتقرّب به إلیه وتبتغی به وجهه، وقف عند الرّأس، ثمّ صلِّ رکعتین علی ما تقدّم.
ثمّ انکبّ علی القبر وقبِّله، وقُل: زادَ اللَّهُ فی شَرَفِکُم، والسّلامُ عَلیْکُم ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ. وادع لنفسک ولوالدیک ولمَنْ أردت.
بیان: قوله علیه السلام بهذا القبر الملموم، أیّ الّذی یلمُّ وینزل به النّاس للزّیارة «قوله» خلافاً أی أقول کلمة التّوحید، خلافاً لهم «قوله» اللّذین لم یُشرکا بک أی العمّ وابنه أو محمّد وعلیّ، والرِّهام کجبال جمع الرّهمة بالکسر وهی المطر الضّعیف الدّائم، والسّلام بالفتح ویکسر شجر.
«قوله» فیا من هو أوحد فی رحمته، فی بعض النّسخ بالجیم فهو من الوجدان، أی یا مَنْ یجد کلّ شی‌ء أراد من رحمته أکثر من غیره، اغفر لمن لیس هو أکثر خطیئة من جمیع من سواه، ویحتمل أن یکون فی الثّانی کلمة فی تعلیلیّة، أی اغفر لمن لا یجد شیئاً بسبب خیطئته، وفی بعض النّسخ بالحاء المهملة، أی أنت وحید فی الرّحمة وأنا لست بوحید فی الخطیئة وهو أظهر.
«قوله»: وأسبل: الإسبال إرسال السّتر وفیه استعارة مکنیّة.
أقول: قال مؤلّف المزار الکبیر: «زیارة أخری» فی یوم عاشوراء ممّا خرج من النّاحیة إلی أحد الأبواب، قال: تقف علیه وتقول: السّلامُ عَلی آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ مِنْ خَلِیقَتِهِ، وساق الزّیارة إلی آخرها مثل ما مرّ، فظهر أنّ هذه الزّیارة منقولة مرویّة، ویحتمل أن لا تکون مختصّة بیوم عاشوراء، کما فعله السّیِّد المرتضی- رحمه الله-.
وأمّا الاختلاف الواقع بین تلک الزّیارة وبین ما نسب إلی السّیّد المرتضی فلعلّه مبنیّ علی اختلاف الرّوایات، والأظهر أنّ السّیّد أخذ هذه الزّیارة وأضاف إلیها من قبل نفسه ما أضاف.
وفی روایتی المفید والمزار الکبیر بعد قوله المخصوص باخوّته قوله: السّلامُ عَلی صاحِبِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 904
القُبّةِ السّامیة، والظّاهر أ نّه سقط من النّسّاخ الزّیارة الّتی ألحقناها من روایة السّیّد- رحمه الله-.
المجلسی، البحار، 98/ 317- 328
أقول: وصلاة زیارته من بُعد یجوز أن تؤدّی قبل الزّیارة وبعدها، روی الفاضل الشّیخ الحرّ فی هدایة الأمّة فی إفادة هذا. قال الباقر علیه السلام فی زیارة الحسین علیه السلام لمن کان فی بعید البلاد: إذا کان ذلک برز إلی الصّحراء أو صعد سطحاً مرتفعاً وأومأ إلیه بالسّلام واجتهد فی الدّعاء علی قاتله وصلّی من بعد رکعتین، ولیکن ذلک فی صدر النّهار من قبل أن تزول الشّمس؛ وذکر زیارته.
ثمّ قال: إن استطعت أن تزوره کلّ یوم من دارک بهذه الزّیارة.
وروی فی الزّیارة من بعد أ نّه یصلّی ثمّ یزور.
القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 386
دخل عبداللَّه بن سنان علی أبی عبداللَّه الصّادق علیهم السلام فی یوم عاشوراء، فرآه کاسف اللّون، ظاهر الحزن، ودموعه تنحدر علی خدّیه کاللّؤلؤ، فقال له: ممّ بکاؤک یا ابن رسول اللَّه؟ قال علیه السلام: أوَ فی غفلة أنت، أما علمت أنّ الحسین اصیب فی هذا الیوم؟ ثمّ أمره أن یکون کهیئة أرباب المصائب یحلّل ازراره، ویکشف عن ذراعیه، ویکون حاسراً، ولا یصوم یوماً کاملًا، ولیکن الإفطار بعد العصر بساعة علی شربة من ماء، ففی ذلک الوقت تجلّت الهیجاء عن آل محمّد، ثمّ قال علیه السلام: «لو کان رسول اللَّه حیّاً لکان هو المعزّی به».
المقرّم، مقتل الحسین علیه السلام،/ 273- 274
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 905

زیارة یوم الأربعین (العشرین من شهر صفر)

أخبرنا جماعة عن أبی محمّد هارون بن موسی التّلعکبریّ، قال: حدّثنا محمّد بن علیّ ابن معمّر، قال: حدّثنی أبو الحسن علیّ «1» بن محمّد «1» بن مسعدة، والحسن بن علیّ بن فضّال عن سعدان بن مسلم، عن «2» صفوان بن مهران، قال: قال لی مولای الصّادق صلوات اللَّه علیه: فی زیارة الأربعین تزور «3» عند «4» ارتفاع النّهار، وتقول «5»:
السّلامُ عَلی ولیِّ اللَّهِ وحَبِیبِهِ، «6» السّلامُ عَلی خَلیلِ اللَّهِ ونَجِیْبِهِ «7»، السّلامُ عَلی صَفیِّ اللَّهِ وابنِ صَفِیِّهِ، السّلامُ عَلی الحُسینِ المَظْلُوم الشّهید «8»، السّلامُ عَلی أسِیرِ الکُرُباتِ وقَتِیلِ العَبَرات.
اللَّهمّ إنِّی أشْهَدُ أ نّهُ ولِیُّکَ وابن ولِیُّکَ وصَفیُّکَ وابن صَفیُّکَ الفائزُ بکرامتِکَ أکْرَمْتَهُ بالشّهادةِ، وحَبَوْتَهُ بالسّعادَةِ، واجْتَبَیْتَهُ بطِیبِ الوِلادَةِ، وجَعَلْتَهُ سَیِّداً من السّادَةِ، وقائِداً مِنَ القادَةِ، وذائِداً مِنَ الذّادَةِ، وأعْطَیْتَهُ مَواریث الأنبیاء، وجَعَلْتَهُ حُجّة «9» علی
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی الإقبال].
(2)- [من هنا حکاه فی الأسرار].
(3)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «زیارة أخری للحسین علیه السلام فی الیوم المشار إلیه رواها صفوان بن مهران عن الصّادق علیه السلام حذفنا إسناده اختصاراً، قال علیه السلام: تزوره ...»، وفی المصباح مکانه: «فرواها صفوان بن مهران عن الصّادق علیه السلام، قال: تزور ...»].
(4)- [لم یرد فی الوسائل والأسرار، وفی المزار مکانه: «زیارة الأربعین، وهو الیوم العشرون من شهر صفر: فإذا أردتَ زیارته علیه السلام فی ذلک الیوم، فزرهُ عند ...»].
(5)- [فی الإقبال ومصباح الزّائر: «فتقول»، وفی المزار: «فقل»، وفی المصباح: «بهذه الزّیارة فتقول»].
(6) (6**) [فی الوسائل والأسرار: «وذکر الزّیارة إلی أن قال»].
(7)- [فی المصباح والبحار: «نجیِّه»].
(8)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «الرّشید»].
(9)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والمصباح].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 906
خلقکَ من الأوصیاء، فأعْذَرَ فی الدّعاءِ ومَنَحَ النّصحَ وبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لیستنقذ عبادَکَ مِنَ الجَهالَةِ وحیرة الضَّلالةِ، وقَدْ توازرَ عَلَیْهِ مَنْ غرّتْهُ الدُّنیا وباعَ حَظّهُ بالأرْذَلِ الأدْنی وشَری آخِرَتَهُ بالثَّمَنِ الأوْکَسْ، وتَغَطْرَسَ وتَرَدَّی فی هَواهُ، وأسْخَطَکَ «1»
وأسْخَطَ نَبِیِّکَ، وأطاعَ من عِبادِکَ أهْلَ الشّقاقِ والنِّفاقِ وحَمَلَةَ الأوْزارِ «2» المُسْتَوْجِبِینَ للنّارِ «2»، فَجاهَدَهُم فِیکَ «3» صابِراً مُحْتَسِباً، حتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ واسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ، اللَّهمّ فالْعَنْهُم لَعْناً «4» وَبِیلًا وعَذِّبْهُم عَذاباً ألِیْماً. «5»
السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ «6» سَیِّدِ الأوْصِیاءِ، أشْهَدُ أ نَّکَ أمِینُ اللَّهِ وابْنُ أمِینِهِ، عِشْتَ سَعِیداً، ومَضَیْتَ حَمِیداً، ومُتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً، و «7» أشْهَدُ أنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ «8» ما وَعَدَکَ وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ ومُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ، وأشْهَدُ أ نَّکَ وَفَیْتَ بِعْهِدِ اللَّهِ وجاهَدْتَ فی سَبِیلِهِ «9» حتّی أتاکَ الیَقِینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ أنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ، وعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بأبی أنتَ وامِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نَّکَ کُنْتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ، والأرْحامِ الطّاهِرَةِ «10»، لم تُنَجِّسْکَ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی التّهذیب].
(2- 2) [فی التّهذیب والإقبال والمزار: «المستوجبین النّار»، وفی مصباح الزّائر: «والمستوجبین النّار»].
(3)- [لم یرد فی المصباح].
(4)- [أضاف فی الإقبال: «کثیراً»].
(5)- [أضاف فی الإقبال ومصباح الزّائر: «أنا یا مولای عبد اللَّه وزائرک جئتک مشتاقاً فکن لی شفیعاً إلی اللَّه یا سیّدی أستشفع إلی اللَّه بجدّک سیّد النّبیّین وبأبیک سیّد الوصیّین وبأمّک سیّدة نساء العالمین»].
(6)- [أضاف فی الإقبال: «أمیرالمؤمنین»].
(7)- [المزار: «وأنا»].
(8)- [أضاف فی الإقبال والبحار: «لک»].
(9)- [البحار: «سبیل اللَّه»].
(10)- [فی الإقبال والبحار: «المطهّرة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 907
الجاهِلِیَّةُ بأنْجاسِها، ولم تُلْبِسْکَ «1» «2» المُدْلَهِمّاتُ مِن «2» ثِیابِها، وأشهد أ نّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ، وأرْکانِ المُسْلِمینَ، ومَعْقِلِ المُؤْمِنینَ، وأشْهَدُ أ نّکَ الإمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِیْ المَهْدِیُّ، وأشْهَدُ أنَّ الأئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وأعْلامُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی أهْلِ الدُّنْیا، وأشْهَدُ أنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وبإیابِکُمْ مُوْقِنٌ بِشَرائِعِ دِینی وخَواتِیمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لِقَلْبِکُم سِلْمٌ، وأمْرِی لأمْرِکُم مُتَّبِعٌ، ونُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّی یأذَنَ اللَّهُ لَکُم، فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ عَدُوِّکُم، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُم وعَلی أرْواحِکُم وأجْسامِکُم «3»
وشاهِدِکُم وغائِبِکُم وظاهِرِکُم وباطِنِکُم، آمِینَ رَبَّ العالَمِینَ. «4»
(6**) ثمّ «5» تصلِّی «6» رکعتین، وتدعو بما أحببت، وتنصرف إن شاء اللَّه «6».
الطّوسی، مصباح المتهجّد،/ 548- 549، تهذیب الأحکام، 6/ 113- 114/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة، 10/ 373؛ المجلسی، البحار، 98/ 331- 332؛ مثله‌ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 101- 103، مصباح الزّائر،/ 288- 289؛ الشّهیدالأوّل، المزار،/ 209- 211؛ الکفعمی، المصباح،/ 489- 490؛ الدّربندی، أسرارالشّهادة،/ 153
وقال عطاء: کنت مع جابر بن عبداللَّه یوم العشرین من صفر، فلمّا وصلنا الغاضریّة اغتسل فی شریعتها ولبس قمیصاً کان معه طاهراً، ثمّ قال لی: أمعک شی‌ء من الطِّیب یا عطاء؟ قلت: معی سُعْدٌ، فجعل منه علی رأسه وسائر جسده، ثمّ مشی حافیاً حتّی وقف عند رأس الحسین علیه السلام، وکبِّر ثلاثاً، ثمّ خَرَّ مغشیّاً علیه، فلمّا أفاق سمعته یقول:
__________________________________________________
(1)- [المصباح: «لم تکسک»].
(2- 2) [فی مصباح الزّائر والبحار: «من مدلهمّات»].
(3)- [فی التّهذیب والإقبال ومصباح الزّائر والمزار والمصباح والبحار: «أجسادکم»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(5)- [فی التّهذیب والوسائل والبحار والأسرار: «و»].
(6- 6) [المصباح: «رکعتی الزّیارة وتدعو بما أحببت، ثمّ زر علیّ بن الحسین علیه السلام والشّهداء والعبّاس علیهم السلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 908
السّلامُ عَلیکُم یا آلَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم یا خِیَرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ، السّلامُ عَلیکُم یا سادَةَ «1» السّاداتِ، السّلامُ عَلیکُم یا لُیوثَ الغاباتِ، السّلامُ عَلیکُم یا سَفِینَةَ النَّجاةِ، السّلامُ عَلیکَ «2» یا أبا عبداللَّهِ «2» ورحمةُ اللَّهِ وبَرکاتُهُ.
السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ عِلْمِ الأنْبیاءِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إسْماعِیلَ ذَبیحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللَّهِ.
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ مُحمّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ عَلیٍّ المُرْتضی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهراء، السّلامُ عَلیکَ یا شَهِیدَ یا «3» ابنَ الشّهیدِ، السّلامُ عَلیکَ یا قَتِیلَ ابْنَ القَتِیلِ، السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ وابْنَ ولِیِّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ عَلی خَلْقِهِ.
أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وبَرَرْتَ والدیکَ، وجاهَدْتَ عَدُوَّکَ.
أشْهَدُ أ نّکَ تَسْمَعُ الکَلامَ وتَرُدُّ الجَوابَ، وأ نّکَ حَبیبُ اللَّهِ وخَلیلُهُ ونَجِیبُهُ، وصَفِیُّهُ وابْنُ صَفِیِّهِ، زُرْتُکَ مُشْتاقاً فَکُنْ لی شَفِیعاً إلی اللَّهِ.
یا سَیِّدی، أسْتَشْفِعُ إلی اللَّهِ بِجَدِّکَ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ، وبأبِیکَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، وبامِّکَ سَیِّدةِ نِساءِ العالمینَ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیکَ وظالِمِیکَ، وشانِئِیکَ ومُبْغِضِیکَ مِنَ الأوّلینَ والآخِرِینَ.
ثمّ انحنی علی القبر ومرّغ خدّیه علیه وصلّی أربع رکعات، ثمّ جاء إلی قبر علیّ بن الحسین علیهما السلام، فقال:
__________________________________________________
(1)- [البحار: «سادات»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 909
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ، لَعَنَ اللَّهُ ظالِمَکَ، أتَقَرّبُ إلی اللَّهِ بِمَحَبَّتِکُم، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ مِنْ عَدُوِّکُم.
ثمّ قبّله وصلِّی رکعتین، والتفت إلی قبور الشّهداء، فقال:
السّلامُ عَلی الأرْواحِ المُنِیخَةِ بِقَبْرِ أبی عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم یا شِیْعَةَ اللَّهِ وشِیْعَةَ رَسُولِهِ وشِیْعَةَ أمیرِ المُؤْمنینَ والحَسَنِ والحُسَینِ، السّلامُ عَلیکُم یا طاهِرُونَ، السّلامُ عَلیکُم یا مَهْدِیُّونَ، السّلامُ عَلیکُم یا أبْرارُ، السّلامُ عَلیکُم وعَلی ملائِکَةِ اللَّهِ الحافِّینَ بِقُبُورِکُم، جَمَعَنِی اللَّهُ وإیّاکُم فی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ تَحْتَ عَرْشِهِ.
ثمّ جاء إلی قبر العبّاس بن أمیر المؤمنین علیهما السلام، فوقف علیه، وقال:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا القاسِم، السّلامُ عَلیکَ یا عبّاسُ بنُ عَلیّ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤمنین. أشْهَد لَقَد «1» بالَغْتَ فی النّصیحةِ، وأدّیْتَ الأمانَةَ، وجاهَدْتَ عَدوَّکَ وعَدُوَّ أخِیکَ، فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلی رُوحِکَ الطَّیِّبَةِ، وجَزاکَ اللَّهُ مِن أخٍ خَیْراً.
ثمّ صلّی رکعتین ودعا «2» اللَّه ومضی.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 286- 288/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 329- 330
أقول: ووجدت لهذه الزّیارة وداعاً یختصّ بها، وهو أن تقف «3» قدّام الضّریح، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ عَلیّ المُرْتضی وصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الزّکیِّ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ وشاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبدِ اللَّهِ الشّهِیدُ، السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «أ نّک قد»].
(2)- [أضاف فی البحار: «إلی»].
(3)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «وقد روی أنّ لهذه الزّیارة وداع مخصوص بها وهو أ نّک تقف ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 910
أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ «1» أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ حتّی أتاکَ الیَقِینُ، و «1» أشْهَدُ أ نَّکَ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّکَ، أتَیْتُکَ یا مَوْلایَ زائِراً وافِداً راغِباً، مُقِرّاً لَکَ بالذُّنُوبِ، هارِباً إلیکَ مِنَ الخَطایا لِتَشْفَعَ لی عِنْدَ رَبِّکَ.
یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ حَیّاً ومَیِّتاً، فإنّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ «2» مَقاماً مَعْلُوماً وشَفاعَةً مَقْبُولَةً، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، و «3» لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَرَمَکَ وغَصَبَ حَقَّکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ دَعَوْتَهُ «4» فَلَم یُجِبْکَ ولم یُعِنْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وحَرَمِ رَسُولِهِ وحَرَمِ أبِیکَ «5» وأخِیکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِن شُرْبِ ماءِ الفُراتِ لَعْناً کَثِیراً یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً.
«اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَالْأرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وِالشَّهادَةِ، أَ نْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» «6»، «وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» «7»، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِن زیارَتِهِ، وارْزُقْنِیهِ أبَداً ما بَقِیْتُ وحَیِیْتُ یا رَبّ، وإنْ مِتُّ فاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِین. «8»
وأمّا زیارة العبّاس ابن مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام وزیارة الشّهداء مع مولانا الحسین، فتزورهم فی هذا الیوم بما قدّمناه من زیارتهم فی یوم عاشوراء، وإن شاء بغیرها من زیاراتهم المنقولة عن الأصفیاء.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(2)- [مصباح الزّائر: «ربّک»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «دعاک»].
(5)- [مصباح الزّائر: «امّک»].
(6)- [الزّمر: 39/ 46].
(7)- [الشّعراء: 26/ 227].
(8)- [إلی هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 911
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 103- 104، مصباح الزّائر،/ 289- 290/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 332- 333
إنّما سُمِّیت بزیارة الأربعین لأنّ وقتها یوم العشرین من شهر «1» صفر، وذلک لأربعین یوماً من مقتل الحسین علیه السلام، وهو الیوم الّذی ورد فیه جابر بن عبداللَّه الأنصاریّ صاحب النّبیّ صلی الله علیه و آله من المدینة إلی کربلاء لزیارة قبر الحسین علیه السلام، فکان أوّل من زاره من النّاس [...]، وفی هذا الیوم کان رجوع حرم الحسین علیه السلام من الشّام إلی المدینة.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 489/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 334
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 912

زیارة مختصرة للإمام الحسین علیه السلام‌

عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن محمّد بن اورمة، عن بعض أصحابنا، عن أبی الحسن صاحب العسکر علیه السلام قال: تقول عند [رأس] الحسین علیه السلام:
«السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبدِاللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ وشاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ علیّ المُرتضی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطمةَ الزّهراءِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ حتّی أتاکَ الیَقِینُ، فصلّی اللَّهُ عَلیکَ حَیّاً ومَیِّتاً».
ثمّ تضع خدّک الأیمن علی القبر و «1» قُل: «أشْهَدُ أ نّکَ عَلی بَیِّنَةٍ من رَبِّکَ، جِئْتُ «1» مُقِرّاًبالذُّنُوبِ لِتَشْفَعَ لی عِنْدَ رَبِّکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ».
ثمّ «2» اذکر الأئمّة بأسمائهم واحداً واحداً، وقُل: «أشهد أ نَّکُم «3» حُجَّةُ اللَّه».
ثمّ «2» قُلْ: «اکتبْ لی عِنْدَکَ مِیثاقاً وعَهْداً أنِّی أتَیْتُکَ «4» اجَدِّدُ المیثاقَ، فاشْهَدْ «4» لی عِنْدَرَبِّکَ إنّکَ أنتَ الشّاهِدُ». «5»
محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ، عن محمّد بن عیسی بن عبید، عمّن ذکره، عن أبی الحسن علیه السلام مثله «5».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 577- 578 رقم 3/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 114- 115
__________________________________________________
(1- 1) [التّهذیب: «تقول: أشهد أ نّک کنت علی بیّنة من ربّک، جئتک»].
(2)- [التّهذیب: «و»].
(3)- [التّهذیب: «أنّهم»].
(4- 4) [التّهذیب: «آخذاً بالمیثاق واشهد»].
(5- 5) [لم یرد فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 913
محمّد بن یحیی، عن محمّد بن أحمد، عن هارون بن مسلم، عن علیّ بن حسّان، عن الرّضا علیه السلام، قال: سُئل أبی، عن إتیان قبر الحسین علیه السلام، فقال: صلّوا فی المساجد حوله ویجزئ فی المواضع کلّها أن تقول:
«السّلامُ عَلی أولیاءِ اللَّهِ وأصْفِیائِهِ، السّلامُ عَلی امَناءِ اللَّهِ وأحِبّائِهِ، السّلامُ عَلی أنْصارِ اللَّهِ وخُلفائِهِ، السّلامُ عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی مَساکِنِ ذِکْرِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی مَظاهِرِ أمْرِ اللَّهِ ونَهْیِهِ، السّلامُ عَلی الدُّعاةِ إلی اللَّهِ، السّلامُ عَلی المُسْتَقِرِّینَ فی مَرْضاتِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی المُمَحِّصِینَ فی طاعَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی الأدِلّاءِ عَلی اللَّهِ، السّلامُ عَلی الّذِینَ مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والی اللَّهَ، ومَنْ عاداهُمْ فَقَد عادی اللَّهَ، ومَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، ومَنْ جَهِلَهُم فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ، ومَنْ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدْ اعْتَصَمَ باللَّهِ، ومَنْ تَخلّی مِنْهُم فَقَدْ تَخَلّی مِنَ اللَّهِ، اشْهِدُ اللَّهَ أنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتُم، وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتُم، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُم وعَلانِیَتِکُم، مُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّهِ إلیکُم، لَعَنَ اللَّهُ عَدُوَّ آلِ مُحمّدٍ مِنَ الجِنِّ والإنْسِ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ مِنْهُم، وصَلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ».
هذا یجزئ فی الزّیارات کلّها، وتکثر من الصّلاة علی محمّد وآله، وتُسمِّی واحداً واحداً بأسمائهم، وتبرأ إلی اللَّه من أعدائهم، وتختار لنفسک من الدّعاء ما أحببت، وللمؤمنین والمؤمنات.
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 578- 579 رقم 2
حدّثنی أبی ومحمّد بن عبداللَّه، عن عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن عبداللَّه بن محمّد ابن خالد الطّیالسیّ، عن الحسن بن علیّ، عن أبیه، عن فضل «1» بن عثمان الصّائغ، عن معاویة بن عمّار، قال: قلت لأبی عبداللَّه علیه السلام: ما «2» أقول إذا أتیت قبر الحسین علیه السلام؟ قال: «3» قُل:
__________________________________________________
(1)- [فی البحار: «فضیل»، وفی التّهذیب مکانه: «محمّد بن یعقوب، عن محمّد بن یحیی العطّار، عن سلمة ابن الخطّاب، عن محمّد بن خالد الطّیالسیّ، عن فضیل ...»].
(2)- [التّهذیب: «أیّ شی‌ء»].
(3) (3*) [التّهذیب: «تقول: السّلام علیک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 914
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، صلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، رَحَمَکَ اللَّه (3*) یا أبا عبداللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ شَرِکَ فی دَمِکِ، و «1» لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بهِ، أنا إلی اللَّهِ من ذلکَ بَرِی‌ءٌ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 205 رقم 4/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 162- 163؛ مثله الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 115
حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، «2» عن أبی عبداللَّه الرّازی «2»، عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة، عن الحسن بن محمّد بن عبدالکریم أبی علیّ، عن المفضّل بن عمر، عن جابر الجعفیّ، قال: قال أبو عبداللَّه علیه السلام للمفضّل: کم بینک وبین قبر الحسین علیه السلام؟ «3» قلت: بأبی أنت وامِّی یوم وبعض یوم آخر، قال: فتزوره؟ فقال: نعم، فقال: ألا أبشرّک، ألا أفرّحک ببعض ثوابه؟ قلت: بلی جعلت فداک، قال: فقال «4»: إنّ الرّجل منکم لیأخذ فی جهازه ویتهیّأ لزیارته فیتباشر به أهل السّماء، فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکّل اللَّه به أربعة آلاف ملک من الملائکة یصلّون علیه حتّی یوافی قبر «5» الحسین علیه السلام. یا مفضّل! إذا أتیت قبر الحسین بن علیّ علیه السلام فقف بالباب وقل هذه الکلمات، فإنّ لک بکلِّ کلمة کفلًا من رحمة اللَّه، فقلت: ما هی جعلت فداک؟ قال: تقول:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کلیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حبیبِ «6» اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی التّهذیب].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [زاد فی البحار: «قال»].
(4)- [زاد فی البحار: «لی»].
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6)- خ ل: «نبیّ».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 915
یا وارِثَ عَلیٍّ وَصیِّ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الرّضِیِّ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ بنتِ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیق الشّهیدُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصیُّ البارُّ التَّقِیُّ، «1» السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ «1»، السّلامُ عَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وأناخَتْ بِرَحْلِکَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُحْدِقینَ بِکَ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عن المُنکرِ، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقِینُ، السّلامُ عَلیکَ ورحمةُ اللَّهِ وبَرکاتُه.
ثمّ تسعی فلک بکلّ قدم رفعتها و «2» وضعتها کثواب المتشحّط بدمه فی سبیل اللَّه، فإذا سلّمت علی القبر فالتمسه بیدک وقل:
السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ فی سمائهِ وأرْضِهِ.
ثمّ تمضی إلی صلاتک ولک بکلِّ رکعة رکعتها عنده کثواب مَنْ حجّ «3» واعتمر ألف مرّة «4» وأعتق ألف رقبة وکأ نّما وقف فی سبیل اللَّه ألف مرّة مع نبیّ مرسل، فإذا انقلبت من عند قبر الحسین علیه السلام ناداک مناد لو سمعت مقالته لأقمت عمرک عند قبر الحسین علیه السلام وهو یقول: طوبی لک أ یُّها العبد، قد غنمت وسلمت، قد غفر لک ما أسلف فاستأنِف العمل، فإن هو مات من «5» عامه أو فی لیلته أو یومه لم یل قبض روحه إلّااللَّه، وتقبل الملائکة معه ویستغفرون له ویصلُّون علیه حتّی یوافی منزله، وتقول الملائکة: یا ربّ! هذا عبدک قد وافی قبر ابن نبیّک صلی الله علیه و آله وقد وافی منزله، فأین نذهب؟ فینادیهم «6» النّداء من السّماء:
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «أو»].
(3)- خ ل: حجّ ألف حجّة واعتمر ألف عمرة.
(4)- [البحار: «عمرة»].
(5)- [البحار: «فی»].
(6)- [البحار: «فیأتیهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 916
یا ملائکتی! قفوا بباب عبدی فسبّحوا وقدّسوا واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم یتوفّی.
قال: فلا یزالون ببابه إلی یوم یتوفّی یسبّحون اللَّه ویقدّسونه ویکتبون ذلک فی حسناته، فإذا توفِّی شهدوا «1» جنازته و «1» کفنه وغسله والصّلاة علیه، ویقولون: ربّنا وکّلتنا بباب عبدک وقد توفِّی، فأین نذهب؟ فینادیهم: یا ملائکتی! قفوا بقبر عبدی، فسبِّحوا وقدِّسوا واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم القیامة.
حدّثنی حکیم بن داوود بن حکیم، عن سلمة بن الخطّاب، عن أبی عبداللَّه الرّازیّ الجامورانیّ، عن الحسن بن علیّ بن أبی حمزة بإسناده مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 205- 208 رقم 5/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 163- 165
حدّثنی الحسن بن عبداللَّه بن محمّد بن عیسی، عن أبیه، عن جدّه محمّد بن عیسی بن عبداللَّه، عن إبراهیم بن أبی البلاد، قال: قلت لأبی الحسن علیه السلام: ما تقول فی زیارة قبر الحسین علیه السلام؟ فقال لی: ما تقولون أنتم فیه؟ فقلت: بعضنا یقول: حَجّة، وبعضنا یقول:
عُمْرَة. قال: فأیّ شی‌ء تقول إذا أتیت؟ فقلت: أقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهیتَ عن المُنکرِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، وأشْهَدُ أنّ الّذِینَ سَفَکُوا دَمَکَ واسْتَحلُّوا حُرْمَتکَ مَلْعُونُونَ مُعَذّبُونَ علی لِسانِ داوود وعیسی ابن مریم، ذلکَ بما عَصَوا وکانُوا یَعْتَدُونَ.
حدّثنی أبی، موسی بن جعفر البغدادیّ، عمّن حدّثه عن «1» إبراهیم بن «1» أبی البلاد، قال: قال لی أبو الحسن علیه السلام: کیف السّلام علی أبی عبداللَّه علیه السلام؟ قال: قلت: أقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، «2» السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهیتَ عن المُنْکَرِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2) (2*) [البحار: «وذکر مثله، وزاد فی آخره»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 917
رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، أشْهَدُ أنّ الّذِینَ سَفَکُوا دَمَکَ، واسْتَحلُّوا حُرْمَتَکَ مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلی لِسانِ داوود وعیسی ابن مریم، ذلِکَ بما عَصَوا وکانُوا یَعْتَدُونَ (2*).
قال: نعم، هو هکذا.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 208- 209 رقم 6/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 165
حدّثنی حکیم بن داوود، عن سلمة بن الخطّاب «1»، عن علیّ بن محمّد، عن بعض أصحابه، عن سلیمان بن حفص المروزیّ، عن الرّجل «1»، قال: تقول عند قبر الحسین علیه السلام:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ فی أرضهِ وشاهِدَهُ علی خَلْقِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ علیٍّ المُرتضی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ‌فاطمةَ الزّهراءِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهیتَ عن المُنْکَرِ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ حتّی أتاکَ الیَقینُ، وصلّی اللَّهُ عَلیکَ حَیّاً ومَیِّتاً.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی القبر، وقُل: أشْهَدُ أ نّکَ عَلی بَیِّنَةٍ من رَبِّکَ، جِئْتُکَ مُقِرّاً بالذُّنُوبِ، اشْفَعْ «2» لی عِنْدَ رَبِّکَ یا ابنَ رَسولِ اللَّهِ.
ثمّ اذکر الأئمّة «3» واحداً واحداً «3»، وقُل: أشْهَدُ أ نّهُم حُجَجُ اللَّهِ.
ثمّ قُل: اکتبْ لی عِنْدَکَ «4» عَهْداً ومِیثاقاً بأنِّی «4» أتَیْتُکَ مُجَدِّداً المیثاقِ، فاشْهَدْ لی عِنْدَ رَبِّکَ إنّکَ أنتَ الشّاهِدُ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 209- 210 رقم 7، 210- 211 ذیل رقم 7/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 172- 173
__________________________________________________
(1- 1) [فی،/ 210- 211 والبحار: «عن الحسین بن زکریّا، عن سلیمان بن حفص المروزیّ، عن المبارک»].
(2)- [فی،/ 210- 211 والبحار: «لتشفع»].
(3- 3) [فی،/ 210- 211: «بأسمائهم واحداً بعد واحد»، وفی البحار: «بأسمائهم واحداً واحداً»].
(4- 4) [فی،/ 210- 211 والبحار: «میثاقاً وعهداً إنِّی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 918
حدّثنی محمّد بن الحسن بن أحمد بن الولید، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن محمّد ابن عبدالجبّار، عن عبدالرّحمان بن أبی نجران، عن عامر بن جذاعة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أتیت الحسین علیه السلام، فقُل:
الحمدُ للَّهِ وصلّی اللَّهُ علی محمّدٍ النّبیِّ «1» وآلهِ، والسّلامُ علیهِ وعلیهِم ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، صلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ومَنْ شارَکَ فی دَمِکَ، ومَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بهِ، أنا إلی اللَّهِ مِنهُم بَرِی‌ءٌ، ثلاثاً «1».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 211 رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 165- 166
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد، عن عبدالرّحمان بن أبی نجران، عن محمّد بن أبی عمیر، عن عامر بن جذاعة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: إذا أتیت الحائر «2»، فقُل:
الحمدُ للَّهِ وصلّی اللَّهُ علی محمّدٍ وأهلِ بیتهِ، والسّلامُ علیهِ وعلیهِم ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، عَلیکَ السّلامُ یا أبا عبداللَّه «3»، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ومَنْ شارَکَ فی دَمِکَ، ومَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بهِ، أنا إلی اللَّهِ منهُم بَرِی‌ءٌ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 211- 212 ذیل رقم 8/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 167
حدّثنی أبی، عن سعد بن عبداللَّه، وعبداللَّه بن جعفر الحمیریّ، عن أحمد بن الحسن ابن علیّ بن فضّال، عن عمرو بن سعید المدائنیّ، عن مصدّق بن صدقة، عن عمّار بن موسی السّاباطیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: تقول إذا أتیت «4» إلی قبره:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤمنینَ، السّلامُ عَلیکَ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: الحسین علیه السلام»].
(3)- [زاد فی البحار: «ورحمة اللَّه، یا أبا عبداللَّه صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه].
(4)- خ ل [والبحار]: «انتهیت».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 919
یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدَ شَبابِ أهْلِ الجنّةِ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، «1» السّلام علیک «1» یا مَنْ رِضاهُ مِنْ رِضا الرّحْمنِ، وسَخَطُهُ مِنْ سَخَطِ الرّحْمنِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمینَ اللَّهِ وحُجّتَهِ «2»، وبابَ اللَّهِ، والدّلیلَ علی اللَّهِ، والدّاعِیَ إلی اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وأقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعروفِ، ونهیتَ عن المُنکرِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والموعِظَةِ الحَسَنَةِ، وأشْهَدُ أ نَّکَ ومَنْ قُتِلَ مَعَکَ شُهداءٌ أحْیاءٌ عِنْدَ رِبّکُم «3» تُرْزَقُون، وأشْهَدُ أنَّ قاتِلِیکَ «4» فی النّارِ، أدِیْنُ اللَّهَ بالبراءَةِ ممّنْ قاتَلَکَ ومِمَّنْ قَتَلَکَ وشایَعَ عَلیکَ، ومِمَّنْ جَمَعَ عَلیکَ، ومِمَّنْ سَمِعَ صَوْتَکَ ولم یُجِبْکَ «5»، یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَکُم فأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 212- 213 رقم 9/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 166
حدّثنی علیّ بن الحسین، عن علیّ بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه، عن ابن أبی نجران، عن یزید بن إسحاق، عن الحسن بن عطیّة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: تقول عند قبر الحسین علیه السلام ما أحببت.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 213 رقم 10/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 284
حدّثنی محمّد بن جعفر، عن محمّد بن الحسین، عن محمّد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبة، عن أبی سعید المدائنیّ، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقلت: جعلت فداک، آتی قبر الحسین علیه السلام؟ قال: نعم یا أبا سعید ائت قبر الحسین علیه السلام «6» أطیب الطّیِّبین وأطهر الطّاهرین وأبرّ الأبرار، وإذا زرته یا أبا سعید فسبِّح عند رأسه تسبیح أمیر المؤمنین علیه السلام
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «حجّة اللَّه»].
(3)- [البحار: «ربّک»].
(4)- [البحار: «قاتلک»].
(5)- خ ل [والبحار]: «لم یعنک».
(6)- [زاد فی البحار: «ابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 920
ألف مرّة، وسبِّح عند رجلیه تسبیح فاطمة الزّهراء «1» علیها السلام ألف مرّة، ثمّ صلِّ عنده رکعتین تقرأ فیهما (یس) و (الرّحمن)، فإذا فعلت ذلک، کتب اللَّه لک ثواب ذلک إن شاء اللَّه تعالی.
قال: قلت: جعلت فداک، علِّمنی تسبیح علیّ وفاطمة علیهما السلام، قال: نعم یا أبا سعید، تسبیح علیّ علیه السلام:
سُبحانَ الّذِی لا تَنْفَدُ خزائِنُهُ، سُبحانَ الّذِی لا تَبیدُ مَعالِمُهُ، سُبحانَ الّذِی لا یَفْنی ما عِنْدَهُ، سُبحانَ الّذِی لا یُشْرِکُ أحَداً فی حُکْمِهِ، سُبحانَ الّذِی لا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ، سُبحانَ الّذِی لا انْقِطاعَ لِمُدّتِهِ، سُبحانَ الّذِی لا إله غیرُه.
وتسبیح فاطمة علیها السلام:
سُبحانَ ذی الجَلالِ الباذِخِ العظیمِ، سُبحانَ ذی العِزِّ الشّامِخِ المُنیفِ، سُبحانَ ذی المُلْکِ الفاخِرِ القَدیمِ، سُبحانَ ذی البَهْجَةِ والجمالِ، سُبحانَ مَنْ تَرَدّی بالنّورِ والوَقارِ، سُبحانَ مَنْ یَری أثَرَ النَّمْلِ فی الصَّفا، وَوَقْعَ الطَّیْرِ فی الهَواء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 213- 214 رقم 11/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 166- 167
حدّثنی أبی وغیر واحد، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن العبّاس بن موسی الورّاق، عن یونس، عن عامر بن جذاعة، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، یقول: إذا أتیت «2» قبر الحسین علیه السلام «2»، فقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، و «3» لَعَنَ اللَّهُ «3» مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بهِ، أنا إلی اللَّهِ مِنْهُم بَرِی‌ءٌ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 215 رقم 12/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 167- 168
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «الحسین یعنی قبره صلوات اللَّه علیه»].
(3- 3) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 921
حدّثنی أبی رحمه الله، عن سعد بن عبداللَّه، عن الحسن بن علیّ بن عبداللَّه بن المغیرة، عن العبّاس بن عامر، عن أبان، عن الحسین بن عطیّة أبی ناب «1» بیّاع السّابریّ، قال: سمعت أبا عبداللَّه علیه السلام، وهو یقول: من أتی قبر الحسین علیه السلام کتب اللَّه له حجّة وعمرة و «2» عمرة وحجّة، قال: قلت: جعلت فداک، فما أقول إذا أتیته؟ قال: تقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یَوْمَ وُلِدْتَ ویَوْمَ تَمُوتُ ویَوْمَ تُبْعَثُ حَیّاً. أشْهَدُ أ نّکَ حَیٌّ شَهیدٌ تُرْزَقُ عِنْدَ رَبِّکَ، وأتوالی وَلیَّکَ، وأبْرَأُ مِنْ عَدُوِّکَ، وأشْهَدُ أنّ الّذِینَ قاتَلُوکَ وانْتَهَکُوا حُرْمَتَکَ «3» مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النّبیِّ الامِّیِّ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمعروفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنکرِ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، أسْألُ اللَّهَ ولیّکَ وولیّنا أن یَجْعَلَ تُحْفَتَنا من زِیارَتِکَ الصّلاةُ عَلی نبیِّنا والمَغْفِرَة لذُنوبِنا، اشْفَعْ لی یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ عِنْدَ رَبِّک.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 220- 221 رقم 14/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 171
حدّثنی محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن علیّ بن فضّال، عن صفوان بن یحیی، عن أبی الصّباح، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، أو عن أبی بصیر، عنه علیه السلام، قال: قلت: کیف السّلام علی الحسین بن علیّ علیه السلام؟
قال: تقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ أعانَ عَلیکَ، ومَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، أنا إلی اللَّهِ مِنْهُم بَرِی‌ءٌ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 221- 222 رقم 16/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 172
__________________________________________________
(1)- [البحار: «عن أبی باب»].
(2)- خ ل [والبحار]: «أو».
(3)- [البحار: «حرمک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 922
وبإسناده [محمّد بن الحسن، عن محمّد بن الحسن الصّفّار]، عن أحمد بن محمّد، عن محمّد بن إسماعیل، عن أبان بن عثمان، عن أبی همام، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أتیت قبر الحسین علیه السلام، فقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، «1» ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ شَرِکَ «1» فی دَمِکَ، ومَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، وأنا إلی اللَّهِ مِنهُم بَرِی‌ءٌ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 222 رقم 17/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 172
تغتسل لزیارته علیه السلام، وتلبس أطهر ثیابک، وتقف علی قبره، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا بَقیّةَ المُؤمنینَ وابْنَ أوّلِ المُسلمینَ، أشْهَدُ أ نّکَ سَبیلُ الهُدی، وحَلیفُ التّقْوی، وخامِسُ أصْحابِ الکِساء، غذتک یَدُ الرّحْمةِ، وتَرَبّیتَ فی حِجْرِ الإسْلامِ، ورَضَعْتَ من ثَدیِ الإیمانِ، فطِبْتَ حیّاً ومیِّتاً، صلّی اللَّهُ عَلیکَ، أشْهَدُ أ نّکَ أدّیْتَ صادِقاً، ومَضَیْتَ علی یَقینٍ، لم تُؤْثِرْ عَمیً عَلی هُدیً، ولم تَمِلْ من حَقٍّ إلی باطلٍ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، أنا إلی اللَّهِ مِنهُم بَرِی‌ءٌ.
ثمّ قبِّل القبر، وضع خدّیک علیه.
وتحوّل إلی عند الرّاس، فقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وصِیَّ أمِیر المُؤمنینَ، أتَیْتُکَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالِیاً لأوْلِیائِکَ، مُعادِیاً لأعْدائِکَ، فاشْفَعْ لی عِنْدَ رَبِّکَ.
وصلِّ رکعتین لزیارته علیه السلام.
المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 466
إذا أتیت مشهده علیه السلام، فاغتسل قبل أن تدخله، والبس أطهر ثیابک وقف علی القبر،
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «ومَن اشترک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 923
واستقبله «1» بوجهک، واجعل القبلة بین کتفیک، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤمنین، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ الصِّدِّیقةِ الطّاهِرَةِ، سَیِّدةِ نِساءِ العالَمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ، أشْهَدُ أ نّکَ «2» أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعروفِ، ونَهَیْتَ عن المُنکَرِ، وتَلَوْتَ الکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وصَبَرْتَ عَلی الأذی فی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حتّی أتاکَ الیَقینُ.
أشْهَدُ أنّ الّذِین خالَفُوکَ، و «3» أنّ الّذِینَ «3» حارَبُوکَ، وأنّ الّذِینَ خَذَلُوکَ، و «4» الّذِین قَتَلُوکَ مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النّبیِّ الامِّیِّ، وقَدْ خابَ مَنِ افْتَری. لَعَنَ اللَّهُ الظّالمینَ لکُم من الأوّلینَ والآخِرینَ، وضاعَفَ عَلیهِم العَذابَ الألیم. أتَیْتُکَ یا مَوْلایَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالیاً لأولیائِکَ، مُعادِیاً لأعْدائِکَ، مُسْتَبْصِراً بالهُدی الّذی أنتَ عَلیهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، فاشْفَعْ لی عِنْدَ رَبِّکَ.
ثمّ انکبّ علی القبر، «3» وقبِّله «3»، وضع خدّک علیه.
وتحوّل إلی عند الرّأس، وقل:
السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ وسَمائِهِ، صلّی اللَّهُ عَلی رُوحِکَ الطَّیِّبَةِ وجَسَدَکَ الطّاهِرِ، وعَلیکَ السّلامُ یا مَوْلایَ ورحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ.
__________________________________________________
(1)- [فی البحار مکانه: «قال مؤلِّف المزار الکبیر: زیارة أخری له صلوات اللَّه علیه مختصرة یزار بها فی کلّ یوم وفی کلّ شهر ویزار بها أیضاً عند قائم الغری فقد جاء فی الأثر أنّ رأس الحسین هناک، وأنّ الصّادق جعفر بن محمّد علیهما السلام زاره هناک بهذه الزّیارة وصلّی عنده أربع رکعات تأتی مشهده صلّی اللَّه علیه بعد اغتسالک ولباسک أطهر ثیابک، فإذا وقفت علی قبره فاستقبله ...»].
(2)- [أضاف فی البحار: «قد»].
(3- 3) [لم یرد فی البحار].
(4)- [أضاف فی البحار: «أنّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 924
«1» ثمّ انکبّ علی القبر، وقبّله، وضع خدّیک علیه، وصلّ عند الرّأس رکعتین للزّیارة، وصلّ بعدهما ما بدا لک «1».
ثمّ تحوّل إلی عند الرّجلین فزر علیّ بن الحسین علیهما السلام، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وضاعَفَ عَلیهِم العذابَ الألیمَ.
ثمّ ادع «2» بما شئت.
وزر الشّهداء رضوان اللَّه علیهم، ثمّ تنحرف من «2» عند الرّجلین إلی القبلة، وتقول «3»:
السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الصِّدِّیقونَ، السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الشُّهداءُ الصّابِرُونَ، أشْهَدُ أ نّکُم جاهَدْتُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ، وصَبَرْتُم علی الأذی فی جَنْبِ اللَّهِ، ونَصَحْتُم للَّهِ ولرَسُولِهِ ولابْنِ رَسُولِهِ حتّی أتاکُم الیَقِینُ، أشْهَدَ أ نّکُم أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکُم «4» تُرْزَقُونَ، فَجَزاکُم «4» اللَّهُ عَن الإسْلامِ وأهْلِهِ أفْضَلَ «5» ما جَزی «5» المُحْسِنینَ، وجَمَعَ بَیْنَنا وبَیْنَکُم فی مَحلِّ النّعِیمِ.
ثمّ امض إلی قبر العبّاس بن أمیر المؤمنین علیه السلام، «6» فقف علیه، وقل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیر المؤمنین، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالِحُ، المُطِیعُ للَّهِ ولِرَسُولِهِ، أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ جاهَدْتَ، ونَصَحْتَ، وصَبَرْتَ حتّی أتاکَ الیَقینُ، لَعَنَ اللَّهُ الظّالمینَ لَکُم مِنَ الأوّلینَ والآخِرِینَ، وألْحَقَهُمْ بِدَرَکِ الجَحِیمِ.
ثمّ صلّ فی «7» مشهده تطوّعاً ما شئت، وادع اللَّه کثیراً إن شاء اللَّه «7».
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «ما أردت وزر الشّهداء منحرفاً»].
(3)- [البحار: «فقل»].
(4- 4) [البحار: «جزاکم»].
(5- 5) [البحار: «جزاء»].
(6)- [أضاف فی البحار: «فإذا أتیته»].
(7- 7) [البحار: «مسجده تطوّعاً ما أحببت وانصرف»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 925
فإذا أردت «1» الانصراف من مشهده علیه السلام فقف علی القبر- کوقوفک علیه فی أوّل الزّیارة «1»-، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ «2» یا أبا عبداللَّهِ، هذا أوانُ انصرافی، غیرُ راغبٍ عَنْکَ، ولا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ غَیْرکَ، فأسْتَوْدِعُکَ «3» اللَّهَ وأقْرأُ عَلیکَ السّلامُ، آمَنّا باللَّهِ وبالرّسولِ، وبما جِئْتَ بِهِ، ودَلَلْتَ عَلیهِ. اللَّهمّ فاکْتُبْنا «4» مَعَ الشّاهِدِینَ، اللَّهمّ لا تَجْعَلْ زِیارَتی هذهِ آخِرَ العَهْدِ «5»
مِنْ زِیارَتِهِ «5»، وارْزُقْنی العودَ إلیهِ أبَداً ما أحْیَیْتَنِی، فإن تَوَفَّیْتَنِی فاحْشُرْنی مَعَهُ، واجْمَعْ بَیْنِی وبَیْنَهُ فی جَنّاتِ النَّعِیمِ. «6»
ثمّ ادع بما أحببت «6».
المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 469- 472/ مثله المجلسی، البحار، 98/ 256- 257
زیارة مختصرة لأبی عبداللَّه الحسین علیه السلام:
تقف علی قبره، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا صَریعَ العَبْرَةِ السّاکِبَةِ، وقَرِیْنَ المُصیبَةِ الرّاتِبَةِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ المَحارِمَ، فقُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ بِکَ مَوْتُوراً، وأصْبَحَ کَتابُ اللَّهِ مِنْ أجْلِکَ مَهْجُوراً.
ثمّ تنکبّ علی القبر فتقبّله، وتضع خدّیک علیه.
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «وداع سیِّدنا أبی عبداللَّه علیه السلام عند انصرافک من مشهده، فقف علی قبره کما وقفت علیه أوّلًا»].
(2)- [أضاف فی البحار: «یا مولای»].
(3)- [البحار: «وأستودعک»].
(4)- [البحار: «اکتبنا»].
(5- 5) [البحار: «منِّی بزیارته»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 926
ویجزیک أن تقول: السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاته.
المفید، المقنعة (من المصنّفات)، 14/ 490
زیارة رابعة مختصرة یزار بها مولانا الحسین صلوات اللَّه علیه:
رُوی أنّ رجلًا أتی الحسین علیه السلام، فأناخ راحلته بقرب الظّلال ونزل علیه حلیة الأعراب، ثمّ مضی نحو الضّریح وعلیه سکینة ووقار حتّی وقف بباب الظّلال، ثمّ أومأبیده نحو الضّریح، وقال:
السّلامُ عَلیکَ یا ولیَّ اللَّهِ وحُجَّتَه، سلامُ مُسَلِّمٍ للَّهِ فِیکَ، رادٍّ إلی اللَّهِ وإلیکَ، مُراعٍ حَقَّ ما اسْتَرْعاکَ اللَّهُ خلقَهُ واسْترعاکَ حَقَّهُ. فأنتَ حُجّتُهُ الکُبْری، وکَلمتُهُ العُظْمی، وطریقتهُ المُثْلی، وحُجّتهُ عَلی أهْلِ الدُّنیا، وخَلیفَتُهُ فی الأرْضِ والسّماواتِ العُلا. أتَیْتُکَ زائِراً، «1» لآلاءِ اللَّهِ ذاکِراً، أصْبَحَ ذَنْبی عَظِیماً، وأصْبَحْتَ به عَلِیماً، فَکُنْ لی بِحَطِّهِ زَعیماً، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وسلّمَ تَسْلِیماً.
ثمّ حطّ خدّه علی الضّریح، وقال:
أتَیْتُکَ للذُّنوبِ مُقْتَرِفاً، «2» وبِهِنَّ مُعْتَرِفاً «2»، فَکُنْ لی إلی اللَّهِ شافِعاً، فها أنا ذا قَدْ جِئْتُ عَنْهُنَّ نازِعاً، إلی اللَّهِ أتَنَصَّلُ، وبِکُم یا آلَ مُحمّدٍ أتَوَسَّلُ، الآخِرِ مِنْکُم والأوّلِ، صلّی اللَّهُ عَلیکُم وسَلّمَ وکَرَّمَ وأجْزَلَ، [والسّلامُ عَلیکُم] ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
ثمّ وقف والضّریح قبلته فصلّی وأکثر ما لم أحصه، ثمّ دعا واستغفر، وسجد وعفّر، فدنوت منه، فسمعته یقول فی سجوده:
إلهی إیّاکَ قَصَدْتُ، وإلی وَلِیِّکَ وابْنِ وَلیِّکَ وَفَدْتُ، نازِلًا بِعقوبتکَ، عائِذاً بعفوکَ من عقُوبتکَ، فارْحَمْ غُرْبَتی، وأقِلْ عَثْرَتی، وأقْبَلْ تَوْبَتی، وأحْسِنْ أوْبَتی، مَشْکورَ
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی البحار: «و»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 927
البَصِیرةِ، مَغْفُورَ العلانِیَةِ والسَّرِیرَةِ، مِنْ کُلِّ کَبیرةٍ وصَغیرَةٍ.
اللَّهمّ ارْحَمْ ضَراعتی إلیکَ، وتَقَبَّلْ شَفاعَتی بهِ إلیکَ، واقْضِ حاجَتی بِوَسیلَتی «1» بهِ لَدَیْکَ، واجْعَلْها نَجاتی من النّارِ، وسُوءِ هذهِ الدّارِ، وحَطِیْطَةً لِذُنوبی والآصارِ، یا عالِمَ الخَفایا والأسْرارِ.
إلهی إنِّی امْتَطَیْتُ إلیکَ المَهانَةَ، وأدْرَعْتُ المثابةَ، لَأْیاً بَعْدَ لَأیٍ، فی غُدُوِّی ومَسائِی، إلی أئِمَّتِی وأوْلِیائِی، فابْعَثْنی فی أسْرَتِهِم، واحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِم، یَوْمَ ادعی مِن الحافِرَةِ، لحضورِ السّاهِرَةِ، ومَوْقِفِ الحسابِ والآخِرَةِ.
ثمّ عفّر خدّیه یتضرّع ویبکی، وقال:
یا ذا الجلالِ والإکْرامِ، یا ذا الحَوْلِ والطَّوْلِ «2»، نَجِّنِی من خَطَلِ العَمَلِ والقَوْلِ، وآمِنِّی یومَ الفَزَعِ والهَوْلِ.
ثمّ جلس وهو یُهَیْنِمُ بما لم أفهمه، ثمّ قام فوقف عند رأس الحسین علیه السلام، وقال:
السّلامُ عَلیکَ وعَلی مَنِ اتّبَعَکَ وشَهِدَ المعرکةَ مَعَکَ، والواردِینَ مَصْرَعَکَ، یا لَیْتَنِی کُنتُ معکُم فأفُوزُ فَوْزاً عَظِیماً، أتَیْتُکَ زائِراً یا وَلیَّ اللَّهِ وابْنَ ولیِّهِ وَوَصِیَّ نبیِّهِ، وانْصَرَفْتُ مُوَدِّعاً غیرَ سَئِمٍ ولا قالٍ، فاجْعَلْنی مِنْکَ ببالٍ.
ثمّ انصرف إلی راحلته فرکبها ومضی، ولم أکلِّمه ولا کلّمنی.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 250- 251/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 227- 228
زیارة خامسة مختصرة یزار بها مولانا الحسین علیه السلام، وفیها فضل کثیر:
بحذف الإسناد عن جابر الجعفیّ، عن أبی عبداللَّه جعفر بن محمّد علیهما السلام أ نّه قال لجابر:
کم بینکم وبین قبر الحسین علیه السلام؟
__________________________________________________
(1)- [البحار: «ووسیلتی»].
(2)- [زاد فی البحار: «یا ذا القوّة والحول»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 928
قال: قلت: یوم وبعض آخر.
قال: فقال لی: تزوره؟
قلت: نعم.
قال: أفلا افرِّحک، ألا ابشِّرک بثوابهم؟
قال: قلت: بلی جُعلت فداک.
قال: إنّ الرّجل منکم لیتهیّأ لزیارته فتباشر به أهل السّماء، فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکّل اللَّه به ألف ملک من الملائکة یصلّون علیه حتّی یوافی قبر الحسین صلوات اللَّه علیه.
قال «1»: فإذا أتیت قبر الحسین علیه السلام قمت علی الباب وقلت هذه الکلمات، فإنّ لک بکلّ منهنّ کفلًا من رحمة اللَّه.
قال: قلت: وما هنّ جُعلت فداک.
قال: تقول:
السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ آدمَ صَفوةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ نُوحٍ نبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ عیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ مُحمّدٍ سَیِّدِ رُسُلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ عَلیٍّ «2» أمیر المُؤْمنینَ وخیرِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا وارثَ الحَسَنِ الرَّضِیِّ الطّاهِرِ الرّاضِی المَرْضِیِّ.
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الأکْبرُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصِیُّ البَرُّ التَّقِیُّ، السّلامُ
__________________________________________________
(1)- [فی البحار مکانه: «زیارة أخری أوردها السّیِّد رحمه الله وقد قدّمنا روایتها من کامل الزّیارة بالإسناد عن المفضل عن جابر الجعفیّ وإنّما أعدنا هنا أصل الزّیارة لاختلاف یسیر بین ألفاظهما وأحلنا فضلها علی ما سبق قال، عن جابر الجعفیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال ...»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 929
عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وأناخَتْ بِرَحْلِکَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی المَلائِکَةِ الحافِّینَ بِکَ.
أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْروفِ، ونَهَیْتَ عَن المُنکَرِ، وجاهَدْتَ المُلحِدِینَ، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقینُ، السّلامُ عَلیکَ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ.
ثمّ تمشی إلیه فلک بکلّ قدم ترفعها أو تضعها کثواب المتشحِّط بدمه فی سبیل اللَّه تعالی، فإذا مشیت ووقفت علی القبر فاستلمه بیدک، وقُل: السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ «1» وسَمائِهِ «1».
ثمّ امض إلی صلاتک فلک بکلِّ رکعة ترکعها عنده کثواب مَنْ حجّ ألف حجّة، واعتمر ألف عمرة، وأعتق ألف رقبة، وکمن وقف ألف مرّة مع نبیٍّ مرسلٍ. «2» قال: فإذا أنتَ قمتَ من عند قبر الحسین علیه السلام ناداک مناد لو سمعت مقالته لأفنیت عمرک عند قبر الحسین علیه السلام، وهو یقول: طُوبی لکَ أ یُّها العبد، لقد غنمتَ وسلمتَ، وقد غفر لک ما سلفَ فاستأنِف العملَ.
قال: وإن مات فی عامه أو یومه أو لیلته لم یتولّ قبض روحه إلّااللَّه تعالی، وتقیم معه الملائکة یسبِّحون ویصلُّون علیه حتّی یوافی منزله، وتقول الملائکة: یا ربّنا! عبدک قد أتی قبر ولیّک، وقد وافی منزله، فأین نذهب؟ فیأتیهم النّداء: یا ملائکتی! قوموا بباب عبدی فسبّحونی وقدّسونی وهلّلونی، واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم یتوفّی، فإذا توفِّی ذلک العبد شهدوا غسله وکفنه والصّلاة علیه، ثمّ یقولون: ربّنا وکّلتنا بباب عبدک وقد توفِّی، فأین نذهب؟ فیأتیهم النّداء: یا ملائکتی! قفوا بقبر عبدی سبِّحوا وقدِّسوا إلی یوم القیامة، واکتبوا ذلک فی حسناته «2».
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «إلی آخر ما مرّ من الخبر، ثمّ قال رحمه الله:»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 930
ویُستحب للإنسان کلّما زار الحسین علیه السلام، وأراد الخروج من عنده، أن ینکبّ علی القبر ویقبِّله، ویقول:
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا قَتِیلَ الظّمَأِ، السّلامُ عَلیکَ یا غَریبَ الغُرباءِ، السّلامُ عَلیکَ سَلامَ مُودِّعٍ لا سَئِمٍ ولا قالٍ، فإنْ أمْضِ فلا عَن مَلالَةٍ، وإن اقِمْ فَلا عَن سُوءِ ظنٍّ بما وَعَدَ اللَّهُ الصّابرینَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ، ورَزَقَنِی اللَّهُ العودَ إلی مَشْهَدِکَ، والمُقامَ بِفِنائِکَ، والقِیامَ فی حَرَمِکَ، وإیّاهُ أسْألُ أن یُسْعِدَنی بِکُم، ویَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 252- 254/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 229- 230
یوم الاثنین وهو باسم الحسن والحسین (صلوات اللَّه علیهما)، زیارة أبی محمّد الحسن بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام من کتاب الشّیخ محمّد بن علیّ الطّرازیّ:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ ربِّ العالمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمِیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهراءِ، السّلامُ عَلیکَ یا حَبیبَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمینَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا نُورَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صِراطَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ناصِرَ دِیْنِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها السّیِّد الزّکیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها البَرُّ الوَفیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها القائِمُ الأمینُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها العالِمُ بالتّأویلِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الهادِی المَهْدِیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الطّاهِرُ الزّکیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها التَّقیُّ النَّقیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الحَقُّ الحَقیقُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الشّهیدُ الصِّدِّیقُ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا مُحمّدٍ الحسن بن علیّ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
زیارة الحسین علیه السلام من غیر کتاب الطّرازیّ:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیر المُؤْمنینَ، السّلامُ عَلیکَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 931
یا ابْنَ سَیِّدة نِساءِ العالمینَ، أشْهَدُ أ نّکَ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهیتَ عن المُنْکَرِ، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ حتّی أتاکَ الیَقِینُ.
فَعَلَیْکَ السّلامُ مِنِّی ما بَقِیتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ وعَلی آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرِینَ «1»، أنا یا مَوْلایَ مَوْلیً لَکَ ولآلِ بَیْتِکِ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُم وجَهْرِکُم وظاهِرِکُم وباطِنِکُم، لَعَنَ اللَّهُ أعْداءَکُم من الأوّلینَ والآخِرینَ، وأنا أبْرَأُ إلی اللَّهِ تعالی مِنْهُم. یا مَوْلایَ یا أبا مُحمّد، یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، هذا یومُ الاثنینِ وهُوَ یومُکُما وباسْمِکُما، وأنا فیهِ ضَیْفُکُما، فأضِیْفانی وأحْسِنا ضِیافَتی، فَنِعْمَ مَن اسْتُضِیفَ بهِ أنتما وأنا فیهِ من جِوارِکُما فأجِیرانی، فإنّکُما مأمُورانِ بالضِّیافَةِ والإجارَةِ، فصلّی اللَّهُ عَلیکُما وآلکُما الطّیِّبین.
ابن طاووس، جمال الأسبوع،/ 39- 40/ عنه: المجلسی، البحار، 99/ 213- 214
قال [وروی] الحاکم أبو عبداللَّه البیّع الحافظ رحمه الله، قال: حدّثنی أبو ذرّ محمّد بن المنذر المفید بالکوفة وکتبه بخطِّه، قال: حدّثنا أبو العبّاس أحمد بن محمّد بن سعید الهمدانیّ الحافظ، حدّثنا أبو القاسم عبداللَّه بن عامر الحضرمیّ من کتابه سنة خمس وستّین ومأتین، قال: حدّثنا عبداللَّه بن معاذ التّمیمیّ، قال: حدّثنا حفص بن غیاث النّخعیّ، عن محمّد ابن جعفر بن محمّد الصّادق، عن أبیه، عن محمّد بن علیّ قال:
فإذا أتیتَ قبر أبی عبداللَّه- یعنی الحسین بن علیّ علیهما السلام- فاغتسل من الفرات موضع الدّالیة، ثمّ ائت وعلیک السّکینة والوقار حتّی تنتهی إلی باب الحائر، ثمّ قل:
بِسْمِ اللَّهِ وباللَّهِ وعَلی مِلَّةِ رسولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ.
[السّلامُ علی] أمینِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ، وعزائمِ أمْرِهِ، والخاتِمِ لما سَبَقَ، والقائِمِ بما اسْتقبلَ، والدّاعی إلی الحقِّ، والمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 932
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ عبدِکَ ورَسُولِکَ وخِیرَتِکَ من خَلْقِکَ، وأمِیْنِکَ عَلی وَحْیِکَ أفْضَلَ ما صَلّیْتَ عَلی أحَدٍ من أنبِیائِکَ ورُسُلِک.
وصَلِّ عَلی [علیٍ] أمیر المُؤْمنینَ عَبْدِکَ وأخِی رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ لِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِن خَلْقِکَ، والمُهیمنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ وصَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ ابنِ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ لِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِن خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ برِسالَتِکَ، والقائِمَ بالدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ من خَلْقِکَ، والمُهیمنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ.
ثمّ تقول هذا لکلّ إمام من ولد الحسین بن علیّ علیهما السلام حتّی تنتهی إلی آخر الأئمّة صلوات اللَّه علیهم، ثمّ تقول عندما أتیت القبر:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ ورَحِمَکَ اللَّهُ یا أبا عبداللَّهِ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وانْتَهَکَ حُرْمَتَکَ، [أشْهَدُ أنّ الّذِینَ خالَفُوکَ وحارَبُوکَ وقَتَلُوکَ] مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النّبیِّ صَلّی اللَّهُ علیهِ وسلّمَ.
و [السّلامُ] عَلیکَ وعَلی أبِیکَ وامِّکَ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ مِنَ اللَّهِ ما امِرْتَ بهِ ولم تَخْشَ أحَداً غَیْرَهُ، وعَبَدْتَهُ حتّی أتاکَ الیَقِینُ.
أشْهَدُ أ نّکُم کَلِمَةُ التَّقْوی، وأبْوابُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی مَنْ بَقِیَ، ومَنْ تَحتَ الثّری.
أشْهَدُ أنّ ذلِکَ لَکُم سابقٌ فیما مَضی، وأنّ ذلِکَ لَکُم قائِمٌ فیما بَقِیَ.
أشْهَدُ أنّ أرواحَکُم وطینَتَکُم طَیِّبةٌ، طابَتْ وطَهُرَتْ بَعْضُها من بَعْضٍ مِنَ اللَّهِ ومِن رَحمَتِهِ اجْتَباکُم.
اشْهِدُ اللَّهَ رَبِّی واشْهِدُکُم أنِّی بِکُم رابِقٌ، ولکُم تابِعٌ فی ذاتِ نَفْسی، وفی شَرائِعِ دِینِی ومُنْقَلَبی ومَثْوایَ، لَعلَّ اللَّهُ عَزّ وجلّ أنْ یُتَمِّمَ ذلِکَ لِی.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 933
أشْهَدُ أ نّکُم قَدْ بَلَّغْتُم عَنِ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ ما امِرْتُم بهِ ولم تَخْشَوا أحَداً غَیْرَهُ، وعَبَدْتُمُوهُ حتّی أتاکُم الیَقِینُ.
اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ بَدّلُوا دِینَکَ، واتَّهَمُوا رَسُولَکَ، وصَدُّوا عَنْ سَبِیلِکَ، ورَغَبُوا عَنْ أمْرِکَ.
اللَّهمّ احْشُ قُبورَهُم ناراً، واحْشُ أجْوافَهُم ناراً، واحْشُرْ حِزْبَهُم وأشْیاعَهُم إلی جَهَنَّمَ.
اللَّهمّ الْعَنْ طَواغِیتَ هذهِ الامَّةِ وفَراعِنَتِها وجَوالیتِها، والْعَنْ قَتَلَةَ أمِیر المُؤْمنینَ، والْعَنْ قَتَلَةَ الحُسَینِ، وعَذِّبْهُم عَذاباً لا تُعَذِّبهُ أحَداً من العالَمِینَ.
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، [أشْهَدُ أ نّکَ] قَدْ بَلَّغْتَ ناصِحاً، وقُتِلْتَ صِدِّیقاً، ومَضَیْتَ عَلی یَقِینٍ، لم تُؤْثِرْ غَیّاً عَلی هُدیً، ولم تَمِلْ من حَقٍّ إلی باطِلٍ.
أشْهَدَ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهیتَ عَنِ المُنْکَرِ، وتَلَوْتَ القُرْآنَ حَقَّ تِلاوَتِهِ.
السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُقرَّبِینَ، السّلامُ عَلی أنبیاءِ اللَّهِ المُرْسَلینَ، الّذِین هُمْ فی خَلْقِهِ مُقیمِینَ.
ثمّ تنکبّ علی القبر عند رأسه، فتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رسولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فی الأرْضِ ومَنْ تَحْتَ الثّری.
أشْهَدُ أ نّکَ عبدُاللَّهِ وابْنُ رَسولهِ، وأ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَن اللَّهِ عزَّ وجلَّ مُناصِحاً صِدِّیقاً، وافَیْتَ ووَفَیْتَ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ، ومَضَیْتَ عَلی یَقینٍ مِنْ رَبِّکَ شَهیداً وشاهِداً ومَشْهُوداً، فأقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهیتَ عن المُنْکَرِ، وعَبَدْتَ رَبّکَ حتّی أتاکَ الیَقِینُ. فصلّی اللَّهُ عَلیکَ [یا] أبا عبدِاللَّهِ، [أنا] مَوْلاکَ وفی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 934
طاعَتِکَ، [أنا] مَوْلاکَ الوافِدُ إلیکَ، ألْتَمِسُ ثَباتَ القَدَمِ فی الهِجْرَةِ، وکَرامَةَ المَنْزِلَةِ فی الآخِرَةِ.
أتَیْتُکَ- بنفسی وأهْلی ومالی وولدی- بِحَقِّکَ عارِفاً [و] مُقِرّاً بالهُدی الّذِی أنتَ عَلیهِ، مُعْتَصِماً بطاعَتِکَ، مُوجِباً بِفَضْلِکَ.
لَعْنَةُ [اللَّه] علی امَّةٍ قَتَلَتْکَ، وظاهَرَتْ عَلَیْکَ وخالَفَتْکَ، وجَحَدَتْ حَقَّکَ.
اللَّهمّ الْعَنْهُم لَعْناً یَلْعَنُهُم کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ [و] نبیٍّ مُرْسَلٍ.
ثمّ ترفع رأسک وتسند ظهرک إلی القبر ووجهک إلی القبلة، وتقول:
[اللَّهمّ] إنِّی أتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِمَحَبَّةِ أهْلِ بَیْتِ نَبیِّنا أحْمدَ نَبیِّ الرّحمةِ، صَلّی اللَّهُ علیهِ وعَلی الأئمّةِ من أهْلِ بَیْتِ نَبیِّ الرّحمةِ.
وأعْطِ مُحمّداً وآلَ مُحمّدٍ مِنَ البَهاءِ والکَرامَةِ والنَّضْرَةِ والشَّرَفِ والفَضْلِ والفَضِیلَةِ والوَسِیلَةِ والشّفاعَةِ عِنْدَکَ أفْضَلَ ما تُعْطی أحَداً مِنَ المخلوقِینَ کُلِّهِم أضْعافاً مُضاعَفَةً، فإنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ، وصَلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلِهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وعَلی آلِ مُحمّدٍ ولا تجعلهُ آخِرَ العَهْدِ من زیارَةِ قَبْرِ ولیِّکَ وابْنِ رَسُولِکَ، وصلّی اللَّهُ علیهِ وعَلی آلهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ.
الحموئی، فرائد السّمطین، 2/ 177- 178
وعن جابر الجعفیّ، قال: قال الصّادق علیه السلام: یا جابر! إنّ الرّجل منکم لیتهیّأ لزیارة الحسین علیه السلام فیتباشر به أهل السّماء، إذا خرج من باب منزله راکباً وماشیاً وکّل اللَّه تعالی له أربعینَ ألف مَلَک یُصلُّونَ علیه حتّی یوافی قبر الحسین علیه السلام، فإن أقمت علی الباب، وقلت: السّلامُ علیکَ یا وارثَ آدمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، إلی آخرها. ثمّ امش إلیه فلکَ بکلِّ قدمٍ ترفعها وتضعها کثواب المتشحِّط بدمه فی سبیل اللَّه، ثمّ استلم القبرَ بیدکَ بعد تسلیمکَ علیه، وقُل: السّلامُ عَلیکَ یا حجّة اللَّه، ثمّ قُم إلی صلاتکَ فإنّ اللَّه یُصلِّی علیکَ وملائکته
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 935
حتّی تفرغ، ولکَ بکلِّ رکعةٍ ترکعها عنده ثواب ألف حجّة، وألف عمرة، وعتق ألف‌رقبة، وثواب ألف وقفة فی سبیل اللَّه مع نبیّ مرسل، فإذا أنت قمت من عند قبره ناداک منادٍ لو سمعت مقالته لأقمت عمرک عند قبره علیه السلام وهو یقول: طوبی لک أ یّها العبدُ، لقد غنمتَ وسلمتَ، وغفرَ لکَ ما سلف، فاستأنف العمل، فإن مات من عامه أو من لیلته أو من یومه لم یتولّ قبض روحه إلّااللَّه ویقیم معه الملائکةُ فیسبِّحون ویصلُّون علیه حتّی یوافی منزله، فتقول الملائکة: یا ربّ! عبدک وافی منزله، فأین نذهب؟ فیأتیهم النِّداء من عنده تعالی: قفوا بباب عبدی فسبِّحوا وقدِّسوا وهلِّلوا واکتبوا ذلک فی حسناته إلی أن یتوفّی، فإذا توفِّی شهدوا غسله وکفنه والصّلاة علیه، ثمّ یقولون: ربّنا عبدک توفِّی، فأین نذهب؟ فینادیهم النّداء من السّماء: یا ملائکتی! قوموا بقبر عبدی، فسبِّحوا وقدِّسوا واکتبوا ذلک فی حسناته إلی یوم القیامة.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 499- 500
زیارة جامعة ذکرها الشّیخ المفید رحمه الله فی مزاره، قال: ویجزیک فی جمیع مشاهد الأئمّة علیهم السلام:
السّلامُ عَلی أولیاءِ اللَّهِ وأصْفِیائهِ، السّلامُ عَلی امَناءِ اللَّهِ وأحبّائهِ، السّلامُ عَلی أنْصارِ اللَّهِ وخُلفائهِ، السّلامُ عَلی مَحالِّ معرفةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی مَعادنِ حِکْمَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی مَساکِنِ ذِکْرِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی عِبادِ اللَّهِ المُکْرَمِینَ الّذِینَ لا یَسبقُونهُ بالقَوْلِ وهُم بأمْرِهِ یَعْمَلُونَ، السّلامُ عَلی مَظاهِرِ أمْرِ اللَّهِ ونَهْیِهِ، السّلامُ عَلی الأدِلّاء عَلی اللَّهِ، السّلامُ عَلی المُسْتَقِرِّینَ فی مَرْضاةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی المُمحضِینَ فی طاعَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی الّذِینَ مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والی اللَّهَ، ومَنْ عاداهُم فقد عادی اللَّهَ، ومَنْ عَرَفَهُم فقد عَرَفَ اللَّهَ، ومَنْ جَهِلَهُم فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ، ومَنْ اعْتَصَمَ بِهِم فَقَد اعْتَصَمَ باللَّهِ، ومَنْ تخلّی مِنْهُم فَقَدْ تَخلَّی مِنَ اللَّهِ. اشْهِدُ اللَّهَ أنِّی حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم، وسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم، مُؤْمِنٌ بما آمَنْتُم بهِ، کافِرٌ بما کَفَرْتُم بهِ، مُحقِّقٌ لما حَقَّقْتُم، مُبْطِلٌ لِما أبْطَلْتُم، مُؤْمِنٌ بِسرِّکُم وعَلانِیَتِکُم، مُفَوِّضٌ فی ذلکَ کُلِّهِ إلیکُم، لَعَنَ اللَّهُ عَدوّکُم من الجِنِّ والإنْسِ، وضَعَّفَ عَلَیْهِم العَذابَ الألیم، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ مِنْهُم، والسّلامُ عَلیکُم ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
الکفعمی، المصباح (الهامش)،/ 505- 506
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 936
(زیارة أخری) رواها الکفعمیّ فی البلد الأمین، عن الصّادق علیه السلام، قال: إذا وصلت إلی الفرات فاغتسل والبس أنظف ثوب تقدر علیه، ثمّ صر إلی القبر حافیاً وعلیک السّکینة والوقار، وقف بالباب وکبّر أربعاً وثلاثین تکبیرة، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ فِطْرَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عیسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حبیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُسینُ بنُ عَلیٍّ الرَّضِیُّ الزّکیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها البَرُّ التَّقِیُّ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الشّهیدُ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُقَرّبِینَ الّذِینَ هُمْ بِکَ مُحْدِقُونَ، أشْهَدُ أ نّکَ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهیتَ عَنِ المُنْکَرِ، وعَبَدْتَ اللَّهَ حتّی أتاکَ الیَقِینُ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
ثمّ التزم القبر، وقُل: السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ وسَمائِهِ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل: اللَّهمّ رَبَّ الحُسینِ اشْفِ صَدْرَ الحُسینِ واطْلُبْ بِثارِهِ، اللَّهمّ انْتَقِمْ مِمَّنْ قَتَلَهُ وأعانَ علیهِ.
ثمّ ارفع رأسک ویدیک إلی السّماء، وقُل:
سلامُ اللَّهِ ومَلائکتهِ وأنْبیائهِ ورُسُلِهِ والصّالحینَ مِنْ عِبادِهِ وجَمیعِ خَلْقِهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ عَلی مُحمّدٍ وأهْلِ بَیْتِهِ، وعَلیکَ یا مَوْلایَ الشّهیدَ المظلومَ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ وخاذِلَکَ، بِرِئْتُ إلی اللَّهِ عزَّ وجلَّ مِنْهُم ومن فِعالِهِم، ومِمّنْ شایَعَ ورَضِیَ بهِ، وأشْهَدُ أ نّهُم کُفّارٌ مُشْرِکُونَ، واللَّهُ ورسولهُ بُرءاءُ مِنْهُم.
قال: ثمّ زر علیّ بن الحسین، ثمّ الشّهداء والعبّاس بما ذکرناه فی زیارة عرفة، وتُصلِّی رکعات الزّیارات وهی ثمان، وتدعو بعد کلّ رکعتین منهما بما ذکرناه فی زیارة عاشوراء.
بیان: الظّاهر أنّ قوله ثمّ زر إلی آخره من کلام المؤلّف.
المجلسی، البحار، 98/ 230- 231
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 937
وروی ابن قولویه فی (کامل الزّیارة)، عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن الصّادق علیه السلام فی کیفیّة زیارة الحسین علیه السلام، أ نّه قال: «فإذا أتیت الباب الّذی یلی الشّرق فقف علی الباب وقُل. ثمّ قال: تخرج من السّقیفة وتقف بحذاء قبور الشّهداء»، وهو صریح فی أن البناء کان سقیفة له باب من الشرق. وقوله: «الباب الّذی یلی الشّرق»، یدلّ علی وجود باب غیره.
وفی حدیث صفوان الجمّال، عن الصّادق علیه السلام: إذا أردت زیارة الحسین بن علیّ، فإذا أتیت الباب فقف خارج القبّة وارم بطرفک نحو القبر وقُل، ثمّ أدخل رجلک الیمنی القبّة وأخِّر الیسری وقُل، ثمّ ادخل الحائر وقم بحذائه.
وقال المفید فی مزاره عند ذکره لروایة صفوان بن مهران: فإذا أتیتَ باب الحائر فقف، ثمّ تأتی باب القبّة، فقف من حیث یلی الرأس، ثمّ اخرج من الباب الّذی عند رجلی علیّ ابن الحسین، ثمّ توجّه إلی الشّهداء، ثمّ امش حتّی تأتی مشهد العبّاس بن علیّ، فقف علی باب السّقیفة، وقُل.
وروی ابن قولویه بسنده عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن الصّادق علیه السلام: فإذا أردت زیارة العبّاس فقف علی باب السّقیفة وقُل، ثمّ ادخل. «1»
الأمین، أعیان الشّیعة، 1/ 627
__________________________________________________
(1)- مثلًا ابن قولویه در کتاب کامل الزیاره از ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند که امام صادق درباره چگونگی زیارت حضرت سید الشهدا علیه السلام به من فرمودند:
«هر گاه قصد زیارت امام ابو عبداللَّه الحسین را نمودی، از دربی که به جانب مشرق است وارد شو و بگو ...»
صفوان جمّال نیز کیفیت زیارت امام حسین علیه السلام را از حضرت صادق علیه السلام این گونه نقل می‌کند: «چون به درب مزار رسیدی، لختی درنگ کن و با اشاره به قبر چنین بگو ... سپس پای راست را داخل کن و پای چپ را به دنبال آن، داخل نما و بگو ... آن گاه به حایر حسینی وارد شده در کنار مزار بایست ...»
شیخ مفید در مزار خود، روایتی را پیرامون چگونگی زیارت سالار شهیدان آورده است که در بخشی از آن می‌خوانیم: «پس از رسیدن به درب حایر درنگ کن و آن گاه وارد شده خود را به درب قبه برسان. از آن جا به سمت بالای سر حرکت نما و پس از زیارت به طرف پایین پای علی بن الحسین روانه شو. از آن جا بر دیگر شهدا درود بفرست و حرکت کن تا به آرامگاه ابدی عباس بن علی نزدیک شده اورا زیارت کنی.»
بنا به نقل ابوحمزه ثمالی از ششمین پیشوای شیعه، آن حضرت فرمودند که: «در موقع زیارت جناب عباس بن علی، کنار درب ساختمان بایست و بگو ... آن گاه داخل شو.»
اداره پژوهش و نگارش، ترجمه اعیان الشیعه،/ 292
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 938
ومنها حرم مولانا الشّهید المظلوم أبی عبداللَّه الحسین علیه السلام، لأنّ المؤمن إذا تصوّر فی حرمه الشّریف ما وقع علیه وعلی أهله من أنواع الظّلم والمصائب، وعلم أنّ الطّالب بدمه والمنتقم من أعدائه وظالمیه، مولانا الصّاحب، بعثه عقله وحبّه إلی الدّعاء بتعجیل فرجه وظهوره دعاء المحبّ الرّاغب.
ویشهد لذلک ما فی روایة أبی حمزة الثّمالی المرویّة فی کامل الزّیارات فی الباب التّاسع والسّبعین عن الصّادق علیه السلام، حیث قال فی موضع من تلک الزّیارة بعد الصّلاة علی الحسین صلوات اللَّه علیه: وتصلِّی علی الأئمّة علیهم السلام کلّهم، کما صلّیت علی الحسین علیه السلام، وتقول:
اللَّهمّ أتْمِمْ بهِم کلماتکَ وانْجِزْ بهِم وعْدَک (الخ).
وفی موضع آخر منها قال علیه السلام: ثمّ ضع خدّک علیه وتقول: اللَّهُمّ رَبَّ الحُسینِ، اشْفِ صدرَ الحُسینِ، اللَّهمّ رَبَّ الحُسینِ اطلبْ بِدَمِ الحُسینِ علیه السلام، الخ.
ووجه الدّلالة واضح، لأنّ مولانا الحجّة علیه السلام هو الّذی یطلب بدم الحسین علیه السلام ویشفی صدره بالانتقام من أعدائه.
الموسوی الأصفهانی، مکیال المکارم، 2/ 53- 54
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 939

من الزّیارات المفصّلة للإمام علیه السلام‌

عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن الحسین «1» بن سعید، عن فضالة بن أیّوب، عن نعیم بن الولید، عن یونس «2» الکناسیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أتیت قبر الحسین علیه السلام فائت الفرات واغتسل بحیال قبره وتوجّه إلیه وعلیک السّکینة «3» والوقار حتّی تدخل «4» إلی القبر من الجانب «4» الشّرقیّ وقُل «5» حین تدخله:
« «6» السّلامُ عَلی ملائکةِ اللَّهِ المُنْزَلینَ، السّلامُ عَلی ملائکةِ اللَّهِ المُردِفینَ، «7» السّلامُ عَلی ملائکةِ اللَّهِ المُسَوَّمینَ «7»، السّلامُ عَلی ملائکةِ اللَّهِ الّذِینَ هُمْ فی هذا الحَرَمِ «8» مُقیمونَ».
فإذا استقبلتَ قبر الحسین علیه السلام، فقُل:
«السّلامُ عَلی رَسولِ اللَّهِ، «9» السّلامُ عَلی «9» أمِینِ اللَّهِ عَلی رُسُلِهِ، وعَزائِمِ أمْرِهِ، و «10»
الخاتِمِ لما سَبَقَ، والفاتِحِ لما اسْتَقْبَلَ، والمُهیمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ».
ثمّ تقول: « «11» اللَّهمّ صَلِّ «11» عَلی أمِیرِ المُؤْمِنینَ عَبْدِکَ وأخِی رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل مکانه: «حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن، عن الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین ...»].
(2)- [فی الکامل والوسائل والبحار: «یوسف»].
(3)- [الوسائل: «بالسّکینة»].
(4- 4) [فی الکامل والبحار: «الحایر (الحیر) من جانبه»، وفی الوسائل: «القبر من الجانب»].
(5)- [إلی هنا حکاه عنه فی الوسائل وأضاف فیه: «وذکر زیارة طویلة»].
(6)- [أضاف فی الکامل والبحار: «السّلام علی ملائکة اللَّه المقرّبین»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
(8)- [فی الکامل والبحار: «الحایر (الحیر) بإذن اللَّه»].
(9- 9) [فی الکامل: «صلّی اللَّه علی محمّد»، وفی البحار: «صلّی اللَّه علی»].
(10)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(11- 11) [فی الکامل والبحار: «السّلام»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 940
بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ برِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ علیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، [اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحَسَنْ بنِ علیٍّ، عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ «1» الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، «2» وجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ «3» بِرسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْل قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ والسّلامُ عَلیهِ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ «2»
].
ثمّ تُصلِّی «4» علی الحسین وسائر الأئمّة علیهم السلام کما صلّیت وسلّمت علی الحسن «5» علیه السلام، ثمّ تأتی قبر الحسین علیه السلام، فتقول:
« «6» السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمِیر المُؤْمِنِینَ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ «6»، أشَهُد أ نَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَن اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ ما امِرْتَ «7» بهِ ولم تَخْشَ أحَداً غَیْرَه، وجاهَدْتَ فی سَبیلهِ، وعَبَدْتَهُ صادِقاً «8» حتّی أتاکَ الیَقینُ. أشْهَدُ أ نّکَ «9» کَلِمَةُ التَّقْوی، وبابُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی مَنْ یَبْقی ومَنْ تحتَ الثّری. أشْهَدُ أنّ ذلِکَ «10» سابِقٌ فیما مَضی، وذلِکَ لَکُم فاتِحٌ فیما بَقِیَ، أشْهَدُ أنّ أرْواحَکُم وطِینتَکُم طَیِّبَةٌ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی المطبوع].
(2- 2) [الکامل: «إلی آخر ما صلّیت علی أمیر المؤمنین»].
(3)- [البحار: «بعثت»].
(4)- [فی الکامل والبحار: «تسلّم»].
(5)- [أضاف فی الکامل والبحار: «بن علیّ»].
(6- 6) [فی الکامل والبحار: «السّلام علیک یا أبا عبداللَّه، السّلام علیک یا ابن رسول اللَّه، صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، رحمک اللَّه یا أبا عبداللَّه»].
(7)- [فی الکامل والبحار: «أمرک»].
(8)- [فی الکامل: «صادقاً مخلصاً»، وفی البحار: «مخلصاً»].
(9)- [فی الکامل والبحار: «أ نّکم»].
(10)- [أضاف فی الکامل والبحار: «لکم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 941
طابَتْ وطَهُرَتْ هی بَعْضُها من بَعْضٍ مَنّاً «1» مِنَ اللَّهِ و «2» رَحْمَةً، واشْهِدُ «2» اللَّهَ واشْهِدُکُم أنِّی بِکُم مُؤْمِنٌ «3»، ولَکُم تابعٌ فی ذاتِ نَفْسی وشَرائِعِ دِیْنی وخاتِمَةُ عَمَلِی ومُنْقَلَبِی ومَثْوایَ، «4»
وأسْألُ اللَّهَ البَرَّ الرّحِیمَ أن یُتِمَّ ذلِکَ لی «4». أشْهَدُ أ نّکُم قَدْ بلَّغْتُم عَنِ اللَّهِ ما أمَرَکُم بِهِ «5»
ولَنْ تَخْشَوا «5» أحَداً غَیْرَهُ وجاهَدْتُم فی سَبیلهِ وعَبَدْتُموهُ حتّی أتاکُم الیَقِینُ، لَعَنَ «6» اللَّهُ مَنْ قَتَلَکُم، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ أمَرَ بِهِ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ مِنْهُم فَرَضِیَ بهِ. أشْهَدُ أنّ الّذِینَ انْتَهَکُوا «7» حُرْمَتَکُم، وسَفَکُوا دَمَکُم «7» مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النَّبیِّ الامِّیِّ صلی الله علیه و آله».
ثمّ تقول: «اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ، وخالَفُوا مِلَّتَکَ، ورَغِبُوا عَنْ أمْرِکَ، واتَّهَمُوا رَسُولَکَ، وصَدُّوا عن سَبِیلِکِ. اللَّهمّ احْشَ قُبُورَهُم ناراً، وأجْوافَهُم ناراً، واحْشُرْهُم وأشْیاعَهُم «8» إلی جَهَنّمَ زُرْقاً. اللَّهمّ الْعَنْهُم لَعْناً یَلْعَنُهُم بهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقرَّبٍ، وکُلُّ نَبیٍّ مُرْسَلٍ، وکُلُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ للإیمانِ. اللَّهمّ الْعَنْهُم فی مُسْتَسَرِّ السِّرِّ، وفی «9» ظاهِرِ العلانِیَةِ. اللَّهمّ الْعَنْ جَوابِیبَ هذهِ الامَّةِ، والْعَنْ «10» طَواغِیتَها، والْعَنْ‌فَراعِنَتَها، والْعَنْ قَتَلَةَ أمِیر المُؤْمنین، والْعَنْ قَتَلَةَ «11» الحُسینِ، وعَذِّبْهُم عَذاباً «12» لا تُعَذِّبُ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [فی الکامل والبحار: «من رحمته، فأشهد»].
(3)- [أضاف فی الکامل: «وبإیابکم موقن»].
(4- 4) [فی الکامل والبحار: «فأسأل اللَّه البرّ الرّحیم أن یتمّم لی ذلک»].
(5- 5) [فی الکامل: «حتّی لم تخشوا»، وفی البحار: «لم تخشوا»].
(6)- [فی الکامل والبحار: «فلعن»].
(7- 7) [فی الکامل والبحار: «حرمتک وسفکوا دمک»].
(8)- [فی الکامل والبحار: «وأتباعهم»].
(9)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(10)- [لم یرد فی الکامل].
(11)- [أضاف فی الکامل: «الحسن و»].
(12)- [أضاف فی الکامل: «ألیماً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 942
بهِ أحَداً من العالمینَ. اللَّهمّ اجْعَلْنا مِمَّنْ یَنْصُرُهُ «1» وتَنْتَصِرُ بهِ وتَمُنُّ عَلیهِ بِنَصْرِکَ لِدینِکَ فی الدُّنیا والآخِرَةِ».
ثمّ اجلس عند رأسه، فقُل:
«صلّی اللَّهُ عَلیکَ، أشْهَدُ أ نّکَ عَبدُ اللَّه وأمِیْنُهُ، بَلَّغْتَ ناصِحاً، وأدَّیْتَ أمِیناً، وقُتِلْتَ صِدِّیقاً، ومَضَیْتَ عَلی یَقینٍ لم تُؤْثِرْ عَمَیً عَلی هُدیً، ولم تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلی باطِلٍ. أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عن المُنْکَرِ، واتّبَعْتَ الرّسولَ، وتَلَوْتَ الکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وسَلّمَ تَسْلیماً، وجَزاکَ «2» اللَّهُ مِن صِدِّیقٍ خَیْراً عَنْ رَعِیَّتِکَ، و «3» أشْهَدُ أنّ الجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ، وأنَّ الحَقَّ مَعَکَ وإلیکَ وأنتَ أهْلُهُ ومَعْدَنُهُ، ومِیراثُ النُّبوَّةِ عِنْدَکَ وعِنْدَ أهْلِ بَیْتِکَ «4» صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وسَلّم تَسلیماً «4». أشْهَدُ أ نّکَ صِدِّیقُ «5» اللَّهِ‌وحُجَّتُهُ عَلی خَلْقِهِ، وأشْهَدُ أنَّ دَعْوَتَکَ حَقٌّ، وکُلّ داعٍ مَنْصُوبٍ غَیْرَکَ فَهُوَ باطِلٌ مَدْحُوضٌ، وأشْهَدُ أنَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ المُبینُ».
ثمّ تحوّل عند رجلیه وتخیّر من الدّعاء وتدعو لنفسک.
ثمّ تحوّل عند رأس علیّ بن الحسین علیهما السلام وتقول:
«سلامُ اللَّهِ وسلامُ ملائکتِهِ المُقرَّبینَ وأنْبِیائِهِ المُرْسَلینَ «6» یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ عَلیکَ «3»، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی أهْلِ بَیْتِکَ وعِتْرَةِ آبائِکَ الأخْیارِ الأبْرارِ الّذِینَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُم الرِّجْسَ وطَهَّرَهُم تَطْهِیراً».
__________________________________________________
(1)- [فی الکامل والبحار: «تنصره»].
(2)- [فی الکامل والبحار: « (کثیراً) أشهد أ نّک کنت علی بیِّنةٍ من ربِّک قد بلّغت ما أمرت به وقمت بحقِّه وصدّقت من قبلک غیر واهن ولا موهن، صلّی اللَّه علیک وسلّم تسلیماً، فجزاک»].
(3)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(4- 4) [فی الکامل: «علیهم السّلام»، وفی البحار: «صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم تسلیماً»].
(5)- [أضاف فی الکامل والبحار: «عند»].
(6)- [أضاف فی الکامل والبحار: «علیک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 943
ثمّ تأتی قبور الشّهداء وتُسلِّم علیهم، وتقول:
«السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الرّبّانیّونَ، أنتُم لَنا فَرَطٌ، «1» ونَحْنُ لَکُم تَبَعٌ، ونَحْنُ لَکُم خَلَفٌ وأنْصارٌ، أشْهَدُ أ نّکُم أنْصارُ اللَّه، «2» وسادَةُ الشُّهداءِ فی الدُّنیا والآخِرَةِ، فإنّکُم أنْصارُ اللَّه‌کما قالَ اللَّهُ عزّ وجلّ «2»: «وکأیّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُم فی‌سَبیلِ اللَّهِ وما ضَعُفُوا وما اسْتَکانُوا» «3» «4» وما ضَعُفْتُم وما اسْتَکَنْتُم حتّی لَقِیْتُم اللَّهَ عَلی سَبیلِ الحَقِّ، ونُصْرَةِ کَلِمَةِ اللَّهِ التّامَّةِ، صَلّی اللَّهُ عَلی أرْواحِکُم وأبْدانِکُم وسَلَّم تَسلیماً.
أبْشِرُوا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الّذِی لا خَلَفَ لَهُ إنّهُ لا یُخْلِفُ المِیْعادُ و «5» اللَّهُ مُدْرِکٌ لَکُم بِثارِ «6» ما وَعَدَکُم أنتُم سادَةُ الشُّهداءِ فی الدُّنیا والآخِرَةِ، أنتُم السّابِقُونَ والمُهاجِرُونَ والأنْصارُ.
أشْهَدُ أ نّکُم قَدْ جاهَدْتُم فی سَبیلِ اللَّهِ، وقُتِلْتُم عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله «7» وابْنِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وسَلّمَ تسلیماً «7». الحمدُ للَّهِ الّذِی صَدَقَکُم وَعْدَهُ، وأرَاکُمْ ما تُحِبُّونَ».
ثمّ «8» ترجع إلی القبر، و «8» تقول:
«أتَیْتُکَ یا حَبیبَ [رسولِ] اللَّهِ وابْنِ رَسُولهِ، وإنِّی بِکَ «9» عارِفٌ، وبِحَقِّکَ مُقِرٌّ، «10» بفَضْلِکَ مُسْتَبْصِرٌ، «10» بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، «11» عارِفٌ بالهُدی الّذِی أنتُم «11» عَلیهِ، بأبی
__________________________________________________
(1- 1) [فی الکامل والبحار: «وسلف ونحن لکم أتباع»].
(2- 2) [فی الکامل والبحار: «کما قال اللَّه تبارک وتعالی فی کتابه»].
(3)- آل عمران: 3/ 146.
(4)- [أضاف فی الکامل والبحار: «فما وهنتم»].
(5)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(6)- [فی الکامل والبحار: «ثار»].
(7- 7) [فی الکامل: «وابن رسول اللَّه»، وفی البحار: «وسلّم تسلیماً»].
(8- 8) [لم یرد فی الکامل والبحار].
(9)- [فی الکامل والبحار: «لک»].
(10)- [أضاف فی الکامل والبحار: «و»].
(11- 11) [فی الکامل والبحار: «موقن عارف بالهدی الّذی أنت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 944
أنتَ وامِّی ونَفْسی. اللَّهمّ إنِّی اصَلِّی عَلیهِ کما صَلَّیْتَ «1» عَلَیْهِ أنتَ ورَسُولُکَ «1» وأمِیرُ المُؤمنینَ‌صَلاةً مُتتابِعَةً مُتواصِلَةً مُترادِفَةً یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضاً لا انْقِطاعَ لَها ولا أمَدَ و «2» لا أجَلَ فی مَحْضَرِنا هذا «2» وإذا غِبْنا وشَهِدْنا، والسّلامُ عَلیکَ «3» ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 572- 575 رقم 1/ عنه: الحرّ العاملی، وسائل‌الشّیعة «4»، 10/ 413؛ المجلسی، البحار، 98/ 157- 160؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 200- 205 رقم 3
عدّة «5» من أصحابنا، عن أحمد «6» بن محمّد، عن القاسم بن یحیی، عن جدِّه الحسن ابن راشد، عن الحسین بن ثویر، قال: کنت أنا ویونس بن ظبیان «7» والمفضّل بن عمر وأبو سلمة السّرّاج جلوساً عند أبی عبداللَّه علیه السلام، وکان المتکلِّم منّا «8» یونس «7» وکان أکبرنا «9» سنّاً، «10» فقال له: «11» جُعلت فداک، إنِّی أحضر مجلس «12» هؤلاء القوم، یعنی ولد
__________________________________________________
(1- 1) [فی الکامل والبحار: «أنت علیه ورسلک»].
(2- 2) [فی الکامل والبحار: «لا أبد ولا أجل فی محضرنا»].
(3)- [الکامل: «علیه»].
(4)- [حکاه أیضاً فی وسائل الشّیعة، 2/ 962].
(5)- [المزار: «أخبرنی أبو القاسم جعفر بن محمّد، عن محمّد بن یعقوب، عن عدّة ...»].
(6)- [فی الکامل مکانه: «حدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن رحمهم اللَّه جمیعاً، عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد ...»].
(7- 7) [الوسائل: «عند أبی عبداللَّه علیه السلام»].
(8)- [لم یرد فی الکامل والمزار والتّهذیب والبحار].
(9)- [فی الکامل: «أکبر منّا»، وفی الأسرار مکانه: «ففی خبر الحسین بن ثویر قال: کنت أنا ویونس بن ظبیان عند أبی عبداللَّه، وکان أکبرنا ...»].
(10) (10*) [فی التّهذیب والوسائل: « (إلی أن قال) فقال (له جعلت فداک) إذا أردت زیارة الحسین کیف أصنع وکیف أقول»].
(11) (11*) [لم یرد فی الأسرار، وفی المزار: «جعلت فداک»].
(12)- [فی الکامل والبحار: «مجالس»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 945
«1» العبّاس، فما أقول؟ فقال: إذا حضرت فذکرتنا «1»، فقُل: «اللَّهمّ أرِنا الرَّخاءَ والسُّرورَ، فإنّک تأتی علی «2» ما ترید، فقلت: جعلت فداک (11*) إنِّی کثیراً مّا أذکر الحسین علیه السلام، فأیّ شی‌ء أقول؟ «3» فقال: قُل: «صَلّی اللَّهُ «3» عَلیکَ یا أبا عبداللَّه»، تعید ذلک ثلاثاً، فإنّ السّلام یصل إلیه من قریب ومن بعید. «4»
ثمّ قال: «إنّ أبا عبداللَّه «5» الحسین علیه السلام لمّا قضی «5» بکت علیه السّماوات السّبع والأرضون السّبع وما فیهنّ وما بینهنّ، ومَنْ ینقلب «6» فی الجنّة والنّار من خلق ربّنا وما یری وما لا یری بکی علی أبی عبداللَّه الحسین «7» علیه السلام إلّاثلاثة أشیاء لم تبک علیه، قلت: جعلت فداک، وما هذه الثّلاثة الأشیاء «8»؟ قال: لم تبک علیه البصرة ولا دمشق ولا آل عثمان علیهم لعنة اللَّه، «9» قلت: جعلت فداک، إنِّی ارید أن أزوره، فکیف أقول وکیف أصنع (10*)؟ قال «10»: إذا أتیت أبا عبداللَّه علیه السلام فاغتسل «11» علی شاطئ الفرات، ثمّ «12» البس «13» ثیابک الطّاهرة «13»، ثمّ امش حافیاً فإنّک فی حرم من حرم اللَّه وحرم رسوله، وعلیک «14» بالتّکبیر
__________________________________________________
(1- 1) [فی الکامل والبحار: «س ا ب ع فما أقول؟ قال: إذا حضرتهم وذکرتنا»].
(2)- [أضاف فی الکامل والبحار: «کلّ»].
(3- 3) [فی الکامل والبحار: «قال: قل: السّلام»، وفی المزار والأسرار: «قال: قل: صلّی اللَّه»].
(4)- [إلی هنا حکاه فی المزار والأسرار].
(5- 5) [فی الکامل والبحار: «علیه السلام لمّا مضی»].
(6)- [الکامل: «یتقلّب»].
(7)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(8)- [فی الکامل والبحار: «أشیاء»].
(9)- [أضاف فی الکامل والبحار: «قال»].
(10)- [التّهذیب: «فقال له»].
(11)- [فی الفقیه مکانه: «قال الصّادق علیه السلام: إذا أتیت أبا عبداللَّه الحسین علیه السلام فاغتسل ...»].
(12)- [فی التّهذیب والوسائل: «و»].
(13- 13) [الفقیه: «ثیاباً طاهرة»].
(14)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 946
والتّهلیل «1» والتّسبیح والتّحمید «1» والتّعظیم للَّه‌عزّ وجلّ کثیراً، والصّلاة علی محمّد وأهل بیته حتّی تصیر إلی باب «2» الحائر، ثمّ تقول «2»: «السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةُ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتهِ، السّلامُ عَلیکُم یا ملائکةَ اللَّهِ وزُوّارَ قَبْرِ ابْنِ نَبیِّ اللَّهِ»، ثمّ اخط عشر «3» خطوات، ثمّ قف وکبّر «3» ثلاثین تکبیره، ثمّ امش إلیه «4» حتّی تأتیه من قبل وجهه، «5» فاستقبل وجهک بوجهه وتجعل «5» القبلة بین کتفیک، ثمّ قُل «6»:
«السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابنَ حُجَّته، السّلامُ عَلیکَ یا «7» قَتیلَ اللَّهِ وابنَ قَتیلهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ «7» وابْنَ ثارِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وِتْرَ اللَّهِ المَوْتُور فی السّماواتِ والأرْضِ، أشْهَدُ أنّ دَمَکَ سَکَنَ فی الخُلْدِ، واقْشَعَرَّتْ لَهُ أظِلّةُ العَرْشِ، وبَکی لَهُ جَمیعُ الخَلائِقِ، وبَکَتْ لَهُ السّماواتُ السّبعُ والأرضونَ السّبع «8» وما فِیهنَّ وما بَیْنَهُنَّ ومَنْ یَتَقَلَّبُ «9» فی الجَنَّةِ والنّارِ مِن «10» خَلْقِ رَبِّنا وما یُری وما لا یُری، أشْهَدُ أ نَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ‌وابْنُ حُجَّتِهِ، «11» وأشْهَدُ أ نَّکَ قَتِیلُ اللَّهِ وابْنُ قَتِیلِهِ «11»، وأشْهَدُ أ نّکَ «12» ثائِرُ اللَّهِ وابْنُ ثائِرِهِ «12»
__________________________________________________
(1- 1) [فی الکامل والفقیه والتّهذیب والبحار: «والتّمجید»، وفی الوسائل: «والتّسبیح و (التّحمید) والتّمجید»].
(2- 2) [فی الکامل: «الحائر، ثمّ قل»، وفی البحار: «الحسین علیه السلام، ثمّ قُل»].
(3- 3) [فی الکامل والبحار: «خطاً فکبّر ثمّ قف فکبّر»، وفی الفقیه والتّهذیب: «خطی ثمّ قف وکبّر (اللَّه)»، وفی الوسائل: «خطا ثمّ قف وکبّر»].
(4)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(5- 5) [فی الکامل: «واستقبل بوجهک وجهه واجعل»، وفی الفقیه: «واستقبل وجهه بوجهک واجعل»، وفی التّهذیب: «واستقبل بوجهک وجهه وتجعل»، وفی البحار: «واستقبل وجهک بوجهه وتجعل»].
(6)- [فی الکامل والبحار: «تقول»].
(7- 7) [الفقیه: «ثار اللَّه فی الأرض»].
(8)- [لم یرد فی الفقیه].
(9)- [لم یرد فی التّهذیب].
(10)- [الوسائل: «ومن»].
(11- 11) [لم یرد فی الفقیه].
(12- 12) [فی الکامل والفقیه والتّهذیب والوسائل والبحار: «ثار اللَّه (فی الأرض) وابن ثاره»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 947
وأشْهَدُ أ نّکَ وِتْرُ اللَّهِ «1» المَوْتُور فی السّماواتِ والأرْضِ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ «2» ونَصَحْتَ وَوَفَیْتَ «3» وأوْفَیْتَ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ «4» ومَضَیْتَ «3» للّذِی کُنتَ عَلیهِ شَهِیداً «5»
ومُسْتَشْهِداً وشاهِداً ومَشْهُوداً، أنا عبدُ اللَّهِ «6» ومَوْلاکَ وفی طاعَتِکَ والوافِدُ إلَیْکَ، أ لْتَمِسُ «7» کمالَ المَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ وثَباتَ القَدَمِ فی الهِجْرَةِ إلیکَ، و «8» السّبیلَ الّذی لا یُخْتَلِجُ دُونَکَ من الدُّخولِ فی کَفالَتِکَ الّتی امِرْتَ بِها، مَنْ أرادَ اللَّهَ بَدَأ بِکُم، «9» بِکُم یُبَیِّنُ اللَّهُ الکَذِبَ، وبِکُم یُباعِدُ اللَّهُ «10» الزّمانَ الکَلِبَ، وبِکُم فَتَحَ «11»
اللَّهُ، وبِکُم یَخْتِم [اللَّهُ]، وبِکُم یَمْحُو «12» ما یشاءُ، وبِکُم «13» یُثْبِتُ، وبِکُم یَفُکُّ الذُّلَّ من رِقابِنا، وبِکُم یُدْرِکُ اللَّهُ تِرَةَ «14»
کُلِّ مُؤْمِنٍ «15» یُطْلَبُ بِها 15، وبِکُم تُنْبِتُ الأرْضُ أشْجارَها، وبِکُم تُخْرِجُ الأشْجارُ «16»
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب: «وابن وتره»].
(2)- [أضاف فی الفقیه: «عن اللَّه»].
(3- 3) [فی الکامل: «وافیت وجاهدت فی سبیل ربّک وصفیت علی بصیرة»، وفی الفقیه والبحار: «وافیت وجاهدت فی سبیل ربّک ومضیت»].
(4)- [التّهذیب: «ربّک»].
(5)- [زاد فی التّهذیب: «برّاً»].
(6)- [التّهذیب: «عبدک»].
(7)- [أضاف فی الفقیه: «بذلک»].
(8)- [التّهذیب: «فی»].
(9)- [أضاف فی الکامل والبحار: «مَنْ أراد اللَّه بدأ بکم مَنْ أراد اللَّه بدأ بکم»، وأضاف فی التّهذیب: «و»].
(10)- [لم یرد فی الفقیه].
(11)- [الفقیه: «یفتح»].
(12)- [أضاف فی الکامل والفقیه والوسائل والبحار: «اللَّه»].
(13)- [لم یرد فی الوسائل].
(14)- [الوسائل: «ثرة»].
(15- 15) [فی الکامل والبحار: «یطلب»، وفی الفقیه: «ومؤمنة تطلب»، وفی التّهذیب: «تطلب»].
(16)- [الکامل: «الأرض»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 948
«1» أثْمارَها، وبِکُم تُنْزِلُ «1» السّماءُ قَطْرَها ورِزْقَها «2»، وبِکُم یَکْشِفُ اللَّهُ الکَرْبَ، وبِکُم یُنَزِّلُ اللَّهُ الغَیْثَ، وبِکُم تَسِیْخُ «3» الأرْضَ الّتی تَحْمِلُ أبْدانَکُم «4» «5» تَسْتَقِرُّ جِبالُها عَن «5» مَراسِیها إرادَةُ الرَّبِّ فی مَقادِیرِ أمُورِهِ تَهبطُ إلیکُم وتصدرُ من بِیُوتِکُم والصّادِرُ «6» عَمّا «7» فُصِّلَ مِن أحْکامِ العِبادِ «4»، لُعِنَتْ «7» امَّةٌ قَتَلَتْکُم وامَّةٌ خالَفَتْکُم وامَّةٌ جَحَدَتْ وِلایَتَکُم وامَّةٌ ظاهَرَتْ عَلَیْکُم وامَّةٌ شَهِدَتْ ولم تُسْتَشْهَد «8».
الحمدُ للَّهِ الّذِی جَعَلَ النّارَ مَثْواهُم «9» وبِئْسَ «10» وِرْدُ الوارِدِینَ وبِئْسَ الوِرْدُ المَوْرُودُ «10»، و «11»
الحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ و «12» صَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبدِ اللَّهِ، «13» أنا إلی اللَّهِ مِمَّنْ خالَفَکَ بَرِی‌ءٌ- ثلاثاً «14»-».
ثمّ «15» تقوم فتأتی ابنه علیّاً 15 وهو عند «16» رجلیه فتقول 16:
__________________________________________________
(1- 1) [الوسائل: «ثمارها وبکم ینزل»].
(2)- [لم یرد فی الفقیه].
(3)- [فی الکامل والبحار: «تسبّح اللَّه»، وفی الفقیه والتّهذیب والوسائل: «تسبّح»].
(4- 4) [لم یرد فی الفقیه].
(5- 5) [فی الکامل والبحار: «تستقلّ جبالها علی»، وفی التّهذیب: «تستقلّ جبالها عن»].
(6)- [فی الکامل والبحار: «والصّادق»].
(7- 7) [التّهذیب: «نقل من أحکام العباد، لعن اللَّه»].
(8)- [الفقیه: «لم تنصرکم»].
(9)- [فی الکامل والفقیه والتّهذیب والوسائل والبحار: «مأواهم»].
(10- 10) [فی الفقیه والتّهذیب: «ورد (الورد) المورود وبئس ورد الواردین»].
(11)- [لم یرد فی الکامل والتّهذیب].
(12)- [لم یرد فی الفقیه، وأضاف فی الکامل والبحار: «وتقول ثلاثاً»].
(13)- [أضاف فی الکامل: «أیضاً ثلاثاً أنا إلی اللَّه مَنْ خالفک بری‌ء»، وأضاف فی البحار: «صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، صلّی اللَّه علیک یا أبا عبداللَّه، أنا إلی اللَّه ممّن خالفک بری‌ء، أنا إلی اللَّه ممّن خالفک بری‌ء»].
(14)- [لم یرد فی الکامل والفقیه والبحار].
(15- 15) [الفقیه: «ائت علیّاً ابنه»].
(16- 16) [فی الفقیه والتّهذیب: «رجلیه وتقول»، وفی البحار: «رجله فتقول»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 949
«السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ عَلیٍّ «1» أمِیرِ المُؤْمِنین، السّلامُ‌عَلیکَ یا ابْنَ الحَسَنِ والحُسینِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خَدِیجةَ «2» وفاطمةَ «2»، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ، «3» لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ- تقولها ثلاثاً «3»- أنا إلی اللَّهِ مِنْهُم بَرِی‌ء- ثلاثاً «4»-»
ثمّ تقوم فتؤمی «5» بیدک إلی الشّهداء وتقول «5»:
«السّلامُ عَلیکُم- ثلاثاً «6»- فُزْتُم واللَّهِ «7» فُزْتُم واللَّهِ «7»، «8» فَلَیْتَ أنِّی «8» مَعَکُم فأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً».
ثمّ تدور فتجعل قبر أبی عبداللَّه علیه السلام بین یدیک، فصلّ «9» ستّ رکعات وقد تمّت زیارتک، «10» فإن شئت فانصرف «10».
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 575- 577 رقم 2/ عنه: المفید، المزار (من‌المصنّفات)، 5- 3/ 214؛ الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 54- 56؛ الحرّ العاملی، وسائل الشّیعة «11»، 10/ 382- 384؛ المجلسی، البحار، 98/ 151- 154؛ مثله ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 197- 200؛ الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 358- 361؛ الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 155
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی الکامل والبحار].
(2- 2) [فی الکامل والتّهذیب: «الکبری وفاطمة الزّهراء»، وفی الفقیه والوسائل: «وفاطمة، السّلام علیک (أ یّها المظلوم)»].
(3- 3) [فی الکامل والتّهذیب: « (ثلاثاً) لعن اللَّه مَنْ قتلک ثلاثاً»، وفی الفقیه والبحار: «صلّی اللَّه علیک، صلّی اللَّه علیک، لعن اللَّه مَنْ قتلک، لعن اللَّه مَنْ قتلک، لعن اللَّه مَنْ قتلک»].
(4)- [فی الفقیه والبحار: «أنا إلی اللَّه بری‌ء (منهم) أنا إلی اللَّه (منهم) بری‌ء»].
(5- 5) [الوسائل: «إلی الشّهداء فتقول»].
(6)- [فی الفقیه والتّهذیب والبحار: «السّلام علیکم (السّلام علیکم) فزتم واللَّه»].
(7- 7) [الکامل: «ثلاثاً»].
(8- 8) [الفقیه: «فزتم واللَّه یا لیتنی کنت»].
(9)- [فی الکامل: «وأمامک فتصلِّی»، وفی البحار: «أماماً فتصلِّی»، وفی الفقیه والتّهذیب: «فتصلِّی»].
(10- 10) [فی الکامل: «فإن شئت أقم وإن شئت فانصرف»، وفی الفقیه: «هذه الزّیارة روایة الحسن بن راشد عن الحسین بن ثویر عن الصّادق علیه السلام»، وفی البحار: «وإن شئت فأقم وإن شئت فانصرف»].
(11)- [حکاه أیضاً فی وسائل الشّیعة، 10/ 385؛ والبحار، 98/ 370- 371].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 950
وإذا أردت أن تودِّعه، فقُل:
«السّلامُ عَلیکَ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، أسْتَوْدِعُکَ اللَّهُ وأقرأُ عَلیکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ وبالرّسُولِ وبما جِئْتَ بهِ ودَلَلْتَ عَلیهِ واتَّبَعْنا الرّسُولَ فاکْتُبْنا معَ الشّاهِدِینَ. اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنّا ومِنْهُ. اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ أن تَنْفَعَنا بِحُبِّهِ. اللَّهمّ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً تَنْصُرُ بهِ دِینَکَ وتَقْتُلُ بِهِ عَدوَّکَ وتُبِیْرُ بهِ مَنْ نَصَبَ حَرْباً لآلِ مُحمّدٍ، فإنّکَ وَعَدْتَ ذلِکَ وأنتَ لا تُخْلِفُ المِیعادَ. السّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ، أشْهَدُ أ نّکُم شُهَداءٌ نُجباءٌ، جاهَدْتُم فی سَبیلِ اللَّهِ، وقُتِلْتُم عَلی مِنْهاجِ رَسولِ اللَّهِ، صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وسَلَّمَ تَسْلیماً [کَثِیراً]»
الکلینی، الفروع من الکافی، 4/ 575 ذیل رقم 1
حدّثنی محمّد بن جعفر الرّزّاز الکوفیّ، عن محمّد بن الحسین بن أبی الخطّاب، عن عبدالرّحمان بن أبی نجران، عن یزید بن إسحاق، شَعَرٍ، عن الحسن بن عطیّة، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا دخلت الحائر «1»، فقُل:
«اللَّهمّ إنّ هذا مقامٌ أکْرَمْتَنِی «2» بهِ وشَرَّفْتَنی بهِ. اللَّهمّ فاعْطِنی فیهِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیقَةِ إیمانِی بِکَ وبِرُسُلِکَ، سَلامُ اللَّهِ «3» عَلَیْکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وسَلامُ «4» مَلائِکتِهِ فِیما تَرُوحُ وتَغْتَدِی «3» بهِ الرّائِحاتُ الطّاهِراتُ الطّیِّباتُ «3» لَکَ وعَلیکَ، وسَلامٌ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُقَرّبِینَ، وسَلامٌ عَلی المُسَلِّمینَ لَکِ بِقُلُوبِهِم، النّاطِقِینَ لَکَ بِفَضْلِکَ بألْسِنَتِهِم، أشْهَدُ أ نّکَ صادِقٌ صِدِّیقٌ صَدَقْتَ فِیما دَعَوْتَ إلیهِ، وصَدَقْتَ فِیما آتَیْتَ بهِ، وإنّکَ ثارُ اللَّهِ فی الأرْضِ مِن الدّمِ الّذِی لایُدْرَکُ ثارُهُ «5» مِنَ الأرْضِ إلّابأوْلِیائِکَ. اللَّهمّ حَبِّبْ إلیَّ مَشاهِدَهُم وشَهادَتَهُم
__________________________________________________
(1)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
(2)- خ ل: «کرّمتنی».
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [زاد فی البحار: «علی»].
(5)- خ ل: «ترته».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 951
حتّی تُلْحِقَنِی بِهِم وتَجْعَلَنِی بِهِم فَرَطاً وتابِعاً فی الدُّنیا والآخِرَة.
ثمّ تمشی قلیلًا وتکبّر بسبع «1» تکبیرات، ثمّ تقوم بحیال القبر وتقول:
سُبحانَ الّذِی سَبَّحَ لَهُ المُلْکُ والمَلَکُوتُ، وقَدَّسَتْ بأسْمائِهِ جَمیعُ خَلْقِهِ، وسُبحانَ اللَّهِ «2»
المَلِکِ القُدُّوسِ رَبِّ المَلائِکَةِ والرُّوْحِ. اللَّهمّ اکْتُبْنِی فی وَفْدِکَ إلی خَیْرِ بِقاعِکَ وخَیْرِ خَلْقِکَ، اللَّهمّ الْعَنِ الجِبْتَ والطّاغُوتَ والْعَنْ أشْیاعَهُم وأتْباعَهُم. اللَّهمّ أشْهِدْنی مَشاهِدَ الخَیْرِ کُلَّها معَ أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ. اللَّهمّ تَوَفَّنِی مُسْلِماً واجْعَلْ لِی قَدَماً «3» مَعَ الباقِینَ الوارِثِینَ الّذِینَ یَرِثُونَ «4» الفِرْدَوْسَ هُمْ فِیها خالِدُون «4» مِن عِبادِکَ الصّالِحِین.
ثمّ کبِّر «5» خمس تکبیرات، ثمّ تمشی قلیلًا وتقول:
اللَّهمّ إنِّی بِکَ مُؤْمِنٌ وبِوَعْدِکَ مُوقِنٌ، اللَّهمّ اکْتُبْ لِی إیْماناً وثَبِّتْهُ فی قَلْبِی. اللَّهمّ اجْعَلْ ما أقُولُ بِلِسانِی حَقِیقَتَهُ فی قَلْبِی وشَرِیعَتَهُ فی عَمَلِی. اللَّهمّ اجْعَلْنی مِمَّن لَهُ مَعَ الحُسینِ عَلیهِ السّلام «6» قَدَمَ ثُباتٍ «6»، وأثْبِتْنی فِیمَنْ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ.
ثمّ کبِّر ثلاث تکبیرات وترفع یدیک حتّی تضعهما «7» علی القبر جمیعاً «7»، ثمّ تقول:
أشْهَدُ أ نَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ طَهُرْتَ وطَهُرَتْ بِکَ «8» البِلادُ وطَهُرَتْ أرْضٌ أنتَ بِها وطَهُرَ حَرَمُکَ «9». أشْهَدُ أ نّکَ أمَرْتَ بالقِسْطِ «10» والعَدْلِ ودَعَوْتَ إلیهِما «10» وإنَّکَ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «سبع»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- خ ل: «قدم صدق».
(4- 4) خ ل [والبحار]: «الأرض».
(5)- [البحار: «تکبِّر»].
(6- 6) [البحار: «قدماً ثابتاً»].
(7- 7) [البحار: «معاً علی القبر»].
(8)- [البحار: «لک»].
(9)- [البحار: «حرمها»].
(10- 10) [البحار: «ودعوت إلیه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 952
ثارُ اللَّهِ فی أرْضِهِ حتّی یَسْتَثِیر لکَ من جَمیعِ خَلْقِهِ.
ثمّ ضع خدّیک جمیعاً علی القبر، ثمّ تجلس وتذکر اللَّه بما شئت وتوجّه إلی اللَّه فیما شئت أن تتوجّه، ثمّ تعود وتضع یدیک عند رجلیه «1»، ثمّ تقول:
صَلَواتُ اللَّهِ عَلی رُوحِکَ وعَلی بَدَنِکَ، صَدَقْتَ وأنتَ الصّادِقُ المُصدَّقُ، وقَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بالأیْدِی والأ لْسُن.
ثمّ تقبل إلی علیّ ابنه، فتقول ما أحببت. ثمّ تقوم قائماً فتستقبل «2» قبور الشّهداء، فتقول:
السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الشُّهداءُ، أنتُم لَنا فَرَطٌ ونَحْنُ لَکُم تَبَعٌ، أبْشِرُوا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الّذِی لا خُلْفَ لَهُ، اللَّهُ مُدْرِکٌ لَکُم وِتْرَکُم ومُدْرِکٌ بِکُم «3» فی الأرْضِ عَدوَّهُ، أنتُم سادَةُ الشُّهداءِ فی الدُّنیا والآخِرَة.
ثمّ تجعل القبر بین یدیک، ثمّ تصلّی ما بدا لک، ثمّ تقول:
جِئْتُ وافِداً إلیکَ وأتَوَسَّلُ إلی اللَّهِ بِکَ فی جَمیعِ حَوائِجی مِن أمْرِ دُنْیایَ وآخِرَتِی، بِکَ یَتوسَّلُ المُتَوسِّلُونَ إلی اللَّهِ فی حَوائِجِهِم، وبِکَ یُدْرِکُ عِنْدَ اللَّهِ أهْلُ التِّراتِ طَلِبَتِهِم.
ثمّ تُکبِّر إحدی عشرة «4» تکبیرة متتابعة ولاتعجل فیها، ثمّ تمشی قلیلًا، فتقوم مستقبل القبلة، فتقول:
الحمدُ للَّهِ الواحِدِ المُتوحِّدِ فی الامورِ کُلِّها، خَلَقَ الخَلْقَ فَلَم یَغِبْ شَی‌ءٌ من امورِهِم عَن عِلْمِهِ، فَعَلِمَهُ بِقُدْرَتِهِ ضَمِنَتِ الأرْضَ ومَنْ عَلیها دَمَکَ وثارَکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیکَ، أشْهَدُ أنّ لَکَ مِنَ اللَّهِ ما وَعَدَکَ مِنَ النّصْرِ والفَتْحِ، وأنّ لَکَ مِنَ اللَّهِ الوَعْدَ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «رجله»].
(2)- [زاد فی البحار: «القبور»].
(3)- [البحار: «لکم»].
(4)- [البحار: «عشر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 953
الصّادِقَ فی هَلاکِ أعْدائِکَ، وتمامَ مَوْعِدِ اللَّهِ إیّاکَ، أشْهَدُ أنّ مَنْ تَبِعَکَ الصّادِقُونَ الّذِینَ قالَ اللَّهُ تبارکَ وتعالی فِیهم: «اولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أجْرُهُمْ وَنُورُهُم» «1».
ثمّ کبِّر سبع تکبیرات، ثمّ تمشی قلیلًا، ثمّ تستقبل القبر وتقول:
الحمدُ للَّهِ الّذِی لَمْ یَتّخِذْ وَلَداً وَلمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی المُلْکِ وخَلَقَ کُلّ شَی‌ءٍ فَقَدَّرهُ تَقْدِیراً. أشْهَدُ أ نّکَ دَعَوْتَ إلی اللَّهِ وإلی رَسُولِهِ، ووَفیتَ للَّهِ بِعَهْدِهِ، وقُمْتَ للَّهِ بِکَلِماتِهِ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ حتّی أتاکَ الیَقِینُ. لَعَنَ اللَّهُ امّةً قَتَلَتْکَ، «2» ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ «2»، ولَعَنَ اللَّهُ امّةً خَذَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امّةً خَدَعَتْکَ «3». اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ بالوِلایةِ لِمَنْ والَیْتَ ووالَتْهُ رُسُلُکَ، وأشْهَدُ بالبَراءَةِ مِمَّنْ بَرِئْتَ مِنهُ وبَرِئَتْ مِنهُ رُسُلُکَ. اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ کَذّبُوا رُسُلَکَ، وهَدَمُوا کَعْبَتَکَ، وحَرَقُوا کِتابَکَ، وسَفَکُوا دِماءَ أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، وأفْسَدُوا فی بِلادِکَ، واسْتَذلُّوا عِبادَکَ. اللَّهمّ ضاعِفْ عَلَیْهِم «4» العَذابَ فِیما جَری مِنْ سُبُلِکَ وبَرّکَ وبَحْرِکَ. اللَّهمّ الْعَنْهُم فی مُسْتَسِرِّ السّرائِرِ، «5» وظاهِرِ العلانِیَةِ فی أرْضِکَ وسَمائِکَ «5».
وکلّما دخلت الحائر «6»، فسلِّم وضع یدک «7» علی القبر.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 194- 197 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 148- 150
حدّثنی الحسین بن محمّد بن عامر، عن أحمد بن إسحاق بن سعد، قال: حدّثنا سعدان
__________________________________________________
(1)- [الحدید: 57/ 19].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- خ ل [والبحار]: «خذلت عنک».
(4)- خ ل [والبحار]: «لهم».
(5- 5) [البحار: «فی سمائک وأرضک»].
(6)- [البحار: «الحیر»].
(7)- خ ل [والبحار]: «خدّک».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 954
ابن مسلم قائد أبی بصیر، قال: حدّثنا بعض أصحابنا، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أتیت القبر بدأت فأثنیت علی اللَّه عزّ وجلّ وصلّیت علی النّبیّ صلی الله علیه و آله واجتهدت فی ذلک «1»، ثمّ تقول:
سَلامُ اللَّهِ وسلامُ ملائِکَتِهِ فیما تَرُوْحُ وتَغْدُو الزّاکِیاتُ «2» الطّاهِراتُ لَکَ وعَلیکَ، «3» وسَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ «3» المُقَرَّبِینَ والمُسَلِّمِینَ لَکَ بِقُلُوبِهِم، والنّاطِقِینَ بِفَضْلِکَ، والشُّهداءِ عَلی أ نّکَ صادِقٌ «2» صِدِّیقٌ، صَدَقْتَ ونَصَحْتَ فیما أتَیْتَ بهِ، وأ نّکَ ثارُ اللَّهِ فی الأرْضِ، والدّمُ الّذِی لا یُدْرِکُ ثارَهُ «4» أحَدٌ مِنْ أهْلِ الأرْضِ ولا یُدْرِکُهُ إلّااللَّهُ وَحْدَهُ. جِئْتُکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وافِداً إلَیْکَ و «5» أتَوَسَّلُ إلی اللَّهِ بِکَ فی جَمیعِ حَوائِجِی مِنْ أمْرِ دُنْیای وآخِرَتی، وبِکَ یَتَوَسّلُ المُتَوسِّلُونَ إلی اللَّهِ فی حَوائِجِهِم، وبِکَ یُدْرِکُ أهْلُ التِّراتِ من عِبادِ اللَّهِ طَلِبَتَهم.
ثمّ امش قلیلًا، ثمّ «6» تستقبل القبر والقبلة بین کتفیک «6»، فقُل:
الحمدُ للَّهِ الواحِدِ الأحَدِ «7» المُتوحِّدِ بِالامورِ کُلِّها، خالقِ الخَلْقَ، فلم یَعْزُبْ عَنهُ شَی‌ءٌ مِنْ أمْرِهِم، وعالِمِ کُلِّ شَی‌ءٍ بِلا «8» تَعْلِیم، ضَمَّنَ الأرْضَ ومَنْ عَلیها دَمَکَ وثارَکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أنّ لکَ مِنَ اللَّهِ ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ والفَتْحِ، وأنَّ لکَ مِنَ اللَّهِ الوَعْدُ الحَقُّ فی هَلاکِ عَدوِّکَ وتمامِ مَوْعِدِهِ إیّاکَ. أشْهَدُ أ نّهُ قاتَلَ مَعَکَ رِبِّیُّون کثیرٌ کَما قالَ اللَّهُ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «إن شاء اللَّه»].
(2)- [زاد فی البحار: «و»].
(3- 3) [البحار: «سلام الملائکة»].
(4)- خ ل [والبحار]: «ترته».
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6- 6) [البحار: «ثم مستقبل القبر»].
(7)- [لم یرد فی البحار].
(8)- خ ل [والبحار]: «بغیر».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 955
تعالی: «وَکَأ یِّن مِنْ نَبیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُمْ» «1».
ثمّ کبّر سبع تکبیرات، ثمّ امش قلیلًا واستقبل القبر، ثمّ قل:
الحمدُ للَّهِ الّذی لم یَتَّخِذْ صاحِبَةً ولا وَلَداً، ولم یَکُنْ لَهُ شَرِیْکٌ فی المُلْکِ «2» خَلَقَ کُلَّ شَی‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیراً، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَن اللَّهِ ما امِرْتَ بهِ، ووَفیتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وتمّتْ بِکَ کَلماتُهُ، وجاهَدْتَ فی سَبیلهِ حتّی أتاکَ الیَقینُ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ «3» وامَّةً خَذَلَتْکَ «3»، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً خَذَّلَتْ عَنْکَ. اللَّهمّ إنِّی أشْهَدُ بالوِلایَةِ لِمَنْ والَیْتَ ووالَتْ رُسُلُکَ، وأشْهَدُ بالبَراءَةِ مِمَّنْ بَرِئْتَ «4» منهُ وبَرِئَتْ منهُ رُسُلُکَ. اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ کَذَّبُوا رَسُولَکَ، وهَدَمُوا کَعْبَتَکَ، وحَرَقُوا کِتابَکَ، وسَفَکُوا دِماءَ «5» أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، وأفْسَدُوا عِبادَکَ واسْتَذلُّوهُم. اللَّهمّ ضاعِفْ لَهُم اللّعنةَ فیما جَرَتْ بهِ سُنَّتُکَ فی بَرِّکَ وبَحْرِکَ. اللَّهمّ الْعَنْهُم فی سَمائِکَ وأرْضِکَ. اللَّهمّ واجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فی أولیائِکَ، وحَبِّبْ لی مَشاهِدَهُم حتّی تُلْحِقَنِی بِهِم وتَجْعَلَهُم بی فَرَطاً، وتَجْعَلَنِی لَهُم تَبَعاً فی الدُّنیا والآخِرَة.
ثمّ امش قلیلًا، فکبِّر سبعاً، واحمد اللَّه سبعاً، وسبّح اللَّه تعالی سبعاً، وأجبه سبعاً وتقول:
لَبَّیکَ داعِیَ اللَّهِ، «6» لَبَّیکَ داعِیَ اللَّهِ «6»، إنْ کانَ لم یُجِبْکَ بَدَنی فَقَدْ أجابَکَ قَلْبِی وشَعْرِی وبَشَرِی ورَأْیی وهَوایَ عَلی التّسْلِیمِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ المُرْسَلِ، والسِّبْطِ المُنْتَجَبِ، والدّلیلِ العالِمِ، والأمِینِ المُسْتَخْزَنِ، و «7» المَرضِیِّ البَلیغِ «7»، والمَظْلُومِ المُهْتَضَمِ، جِئْتُ انْقِطاعاً إلیکَ
__________________________________________________
(1)- آل عمران: 3/ 146.
(2)- [زاد فی البحار: «و»].
(3- 3) [البحار: «ولعن اللَّه أمّة ظلمتک»].
(4)- [البحار: «تبرّأت»].
(5)- [البحار: «دم»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
(7- 7) خ ل: «الوصیّ المبلّغ»، [والبحار: «الموصیّ البلیغ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 956
وإلی وَلَدِکَ ووَلَدِ وَلَدِکَ الخَلَفِ مِن بَعْدِکَ عَلی بَرَکَةِ الحَقِّ، فَقَلْبِی لَکُم «1» مُسلِّمٌ، وأمْرِی لَکُم «1» مُتَّبِعٌ، ونُصْرَتِی لَکُم «1» مُعَدَّةٌ حتّی یَحْکُمَ اللَّهُ وهوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ لدینی «2»، ویَبْعَثَکُم فَمَعَکُم مَعَکُم لا معَ عَدوِّکُم، إنِّی من المُؤمنینَ بِرَجْعَتِکُم لا انْکِرُ للَّهِ قدرةً ولا اکذِّبُ لهُ مَشیّةً ولا أزْعَمُ أنَّ ما شاءَ لا یَکُونُ.
ثمّ امش حتّی تنتهی إلی القبر وقُل «3» وأنت قائم:
سُبحانَ اللَّهِ «4» الّذِی یُسَبِّحُ لَهُ «4» المُلْکِ والمَلَکُوتِ، ویُقَدِّسُ بأسْمائِهِ جَمیعُ خَلْقِهِ، سُبحانَ اللَّهِ المَلِکِ القُدُّوسِ، «5» رَبِّنا و «5» رَبِّ المَلائِکَةِ والرُّوحِ. اللَّهمّ اجْعَلْنِی فی وَفْدِکَ إلی خَیْرِ بِقاعِکَ وخَیْرِ خَلْقِکَ، اللَّهمّ الْعَنْ الجِبْتَ والطّاغُوتَ.
ثمّ ارفع یدیک حتّی تضعهما ممدودتین «6» علی القبر، ثمّ تقول:
أشْهَدُ أ نّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ من طُهْرٍ طاهِرٍ قَدْ طَهُرَتْ بِکَ البِلادُ، وطَهُرَتْ أرْضٌ أنتَ فیها، وأ نّکَ ثارُ اللَّهِ فی الأرْضِ حتّی یستثیر لکَ من جمیعِ خَلْقِهِ.
ثمّ ضع خدّیک ویدیک جمیعاً علی القبر، ثمّ اجلس عند رأسه واذکر اللَّه بما أحببت وتوجّه إلیه واسأل «7» حوائجک، ثمّ ضع یدیک وخدّیک عند رجلیه، وقُل:
صلّی اللَّهُ «8» عَلیکَ وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، فَلَقَدْ صَدَقْتَ و «8» صَبَرْتَ وأنتَ الصّادِقُ المُصَدِّقُ، قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بالأیْدِی والأ لْسُنِ.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «لک»].
(2)- [البحار: «لدینه»].
(3)- [البحار: «فقل»].
(4- 4) [البحار: «یسبِّح للَّه»].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
(6)- [البحار: «ممدّتین»].
(7)- [زاد فی البحار: «اللَّه»].
(8- 8) [البحار: «علی روحک وبدنک فلقد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 957
ثمّ «1» تقوم إلی قبر ولده وتثنی «1» علیهم بما أحببت وتسأل ربّک حوائجک وما بدا لک، ثمّ تستقبل قبور الشّهداء قائماً، فتقول:
السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الرّبّانیّونَ، أنتُم لنا فَرَطٌ، ونَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ وأنْصارٌ، أبْشِرُوا بِموعِدِ اللَّهِ الّذِی لا خُلْفَ لهُ، وأنَّ اللَّهَ مُدْرِکٌ بِکُم ثارَکُم، وأنتُم سادَةُ الشُّهداء فی الدُّنیا والآخِرَة.
ثمّ اجعل القبر بین یدیک وصلّ ما بدا لک، وکلّما دخلت الحائر «2» فسلِّم، ثمّ امش حتّی تضع یدیک وخدّیک جمیعاً علی القبر، فإذا أردت أن تخرج فاصنع مثل ذلک ولا تقصّر عنده من الصّلاة ما أقمت، وإذا انصرفت من عنده فودّعه وقل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ، وأنبیائِهِ المُرْسَلینَ، وعِبادِهِ الصّالِحینَ، عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ وذُرِّیَّتِکَ، ومَنْ حَضَرَکَ من أولِیائِکَ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 216- 219 رقم 13/ عنه: المجلسی، البحار «3»، 98/ 168- 170
حدّثنی بهذه الزّیارة أحمد بن محمّد بن الحسن بن سهل، عن أبیه، عن جدِّه، عن موسی بن الحسن بن عامر، عن أحمد بن هلال، قال: حدّثنا أمیّة بن علیّ القیسیّ الشّامیّ، عن سعدان بن مسلم، عن رجل، عن أبی عبداللَّه علیه السلام مثله.
وزاد فی آخره من عند «4» من حضرک من أولیائک، فإذا بلغت الرّواح فقل هذا الکلام من أوّله إلی آخره کما قلت حین دخلت الحائر «5»، فإذا دخلت منزلک، فقُل:
الحَمدُ للَّهِ الّذِی سَلَّمَنِی وسَلَّمَ مِنِّی، الحَمدُ للَّهِ فی الامورِ کُلِّها وعَلی کُلِّ حالٍ، الحمدُ للَّهِ رَبّ العالمین.
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «قم إلی قبر ولده فتثنی»].
(2)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
(3)- [حکاه أیضاً فی البحار، 86/ 80].
(4)- [زاد فی البحار: «و»].
(5)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 958
ثمّ کبِّر إحدی وعشرین تکبیرة متتابعة، وسهّل ولا تعجل فیها إن شاء اللَّه تعالی، والباقی مثله.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 219/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 170- 171
حدّثنی أبو عبدالرّحمان محمّد بن أحمد بن الحسین العسکریّ، ومحمّد بن الحسن، جمیعاً، عن الحسن بن علیّ بن مهزیار، عن أبیه علیّ بن مهزیار، عن محمّد بن أبی عمیر، عن محمّد بن مروان، عن أبی حمزة الثّمالیّ، قال: قال الصّادق علیه السلام: إذا أردت المسیر إلی قبر الحسین علیه السلام، فصم یوم الأربعاء والخمیس والجمعة، فإذا أردت الخروج فاجمع أهلک وولدک وادع بدعاء السّفر واغتسل قبر خروجک، وقُل حین تغتسل:
اللَّهمّ طَهِّرْنی وطَهِّر قَلْبِی واشْرَحْ لی صَدْری وأجْرِ عَلی لِسانی ذِکْرَکَ ومدحَتَکَ والثّناءَ عَلیکَ فإنّهُ لا قُوّةَ إلّابِکَ، وقَدْ عَلمتُ أنّ قوامَ دینی التّسلیمُ لأمْرِکَ، والاتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ، والشّهادَةُ عَلی جَمیعِ «1» أنبیائِکَ ورُسُلِکَ إلی جَمیعِ خَلْقِکَ، اللَّهمّ اجْعَلْهُ نُوراً وطَهُوراً وحِرْزاً وشِفاءً مِن کُلِّ داءٍ، وسُقْمٍ وآفَةٍ وعاهَةٍ، ومِن شَرِّ ما أخافُ وأحْذرُ.
فإذا خرجت فقُل: اللَّهمّ إنِّی إلیکَ وَجَّهْتُ وَجْهی، وإلیکَ فَوَّضْتُ أمْرِی، وإلیکَ أسْلَمْتُ نفسی، وإلیکَ ألجأْتُ ظَهْرِی، وعَلیکَ توکَّلْتُ، لا مَلْجأ ولا مَنْجی إلّاإلیکَ، تَبارَکْتَ وتَعالَیْتَ عَزّ جارُکَ وجَلَّ ثَناءُک.
ثمّ قُل: بسمِ اللَّهِ وباللَّهِ ومن اللَّهِ وإلی اللَّهِ وفی سَبیلِ اللَّهِ وعَلی مِلّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلِهِ، عَلی اللَّهِ توکّلتُ وإلیهِ أنَبْتُ، فاطِرِ السّماواتِ السّبْعِ والأرَضینَ السّبْعِ ورَبِّ العَرْشِ العَظِیم. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، واحْفَظْنِی فی سَفَرِی، واخْلُفْنِی فی أهْلِی بأحْسَنِ الخَلَفِ «2». اللَّهمّ إلیکَ تَوَجَّهْتُ، وإلیکَ خَرَجْتُ، وإلیکَ وَفَدْتُ، ولخَیرِکَ تَعرَّضْتُ، وبزیارةِ حَبیبِ حَبیبکَ تَقَرَّبْتُ. اللَّهمّ لا تَمْنَعْنی خیرَ ما عِنْدَکَ بِشَرِّ ما عِنْدی. اللَّهمّ اغْفِرْ لی ذُنوبی، وکَفِّرْ عَنِّی سَیِّئاتی، وحُطَّ عَنِّی خَطایایَ، واقْبَلْ مِنِّی حَسَناتِی.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «الخلافة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 959
وتقول: اللَّهمّ اجْعَلْنی فی دِرْعِکَ الحَصِینَةِ الّتی تَجْعَلُ فِیها مَنْ تُریدُ. اللَّهمّ إنِّی أبْرَأُ إلیکَ مِنَ الحَوْلِ والقُوّةِ، ثلاث مرّات، واقرأ (فاتحة الکتاب) و (المعوّذتین) و (قُل هو اللَّه أحد) و (إنّا أنزلناه) و (آیة الکرسیّ) و (یس) وآخر سورة (الحشر): «لَوْ أنْزَلْنا هذا القُرآنَ عَلی جَبَلٍ»، ولا تدهن ولا تکتحل حتّی تأتی الفُراتَ، وأقِلّ من الکلام والمزاح، وأکثِرْ من ذکر اللَّه تعالی، وإیّاک والمزاح والخصومة.
فإذا کنت راکباً وماشیاً، فقُل:
اللَّهمّ إنِّی أعُوذُ بِکَ من سَطَواتِ النَّکالِ، وعواقِبِ الوَبالِ، وفِتْنَةِ الضَّلالِ، ومن أنْ تَلْقانی «1» بمکرُوهٍ، وأعُوذُ بِکَ من الحَبْسِ واللَّبْسِ، ومن وَسْوَسَةِ الشّیْطانِ، وطَوارِقِ السُّوءِ، ومِن «2» شَرِّ کُلِّ ذی شَرٍّ، ومِن شَرِّ شیاطینِ الجنِّ والإنْسِ، ومِن شَرِّ مَنْ یَنْصِبُ لأولیاءِ اللَّهِ العَداوَةَ، ومِن أنْ یَطُوفُوا عَلیَّ و «3» أنْ یَطْغَوا، وأعُوذُ بِکَ مِن شَرِّ عُیون الظَّلَمَةِ، ومِن شَرِّ «4» کُلِّ ذی شَرٍّ «4» وشَرَکِ إبْلیسَ، ومَن یَرُدُّ عَن الخَیْرِ باللِّسانِ والیَدِ.
فإذا خفت شیئاً، فقُل:
لا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ، به احتجبتُ وبه اعتصمتُ. اللَّهمّ اعْصِمْنِی مِنْ شَرِّ خَلْقِکَ‌فإنّما أنا بِکَ وأنا عَبْدُکَ.
فإذا أتیت الفرات فقل قبر أن تعبره:
اللَّهمّ أنتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلیهِ الرِّجالُ، وأنتَ یا سَیِّدی أکْرَمُ مَأْتِیٍّ، وأکْرَمُ مَزُورٍ، وقَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائرٍ کَرامةً، ولِکُلِّ وافِدٍ تُحفةً، وقَدْ أتَیْتُکَ زائِراً قَبْرَ ابنِ نَبِیِّکَ صَلواتکَ علیهِ، فاجْعَلْ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقبتی من النّارِ، وتَقبَّلْ مِنِّی عَمَلی، واشْکُرْ سَعْیِی،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «نلقی»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «أو»].
(4- 4) [البحار: «الشّرّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 960
وارْحَمْ مَسیری إلیکَ بغیرِ مَنٍّ منِّی، بَلْ لکَ المَنُّ عَلَیَّ إذ جُعلتَ لی‌السّبیلَ إلی زیارتهِ، وعرَّفْتَنی فَضْله، وحَفِظْتَنی حتّی بَلَّغْتَنی قبرَ ابنِ ولیِّکَ، وقَدْ رَجَوْتُکَ، فَصلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّد، ولا تقطعْ رَجائی، وقد أتَیْتُکَ فلا تُخیِّبْ أمَلی، واجْعَلْ هذا کفّارةً لما کانَ «1»
قبله من ذُنُوبی، واجْعَلْنی من أنصارِهِ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ اعبر الفرات، وقُل:
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّد، واجْعَلْ سَعْیِی مَشْکُوراً، وذَنْبِی مَغْفُوراً، وعَمَلی، مَقْبُولًا، واغْسِلْنی من الخَطایا والذُّنوبِ، وطَهِّرْ قَلْبی مَنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ دِینی أو تُبْطِلُ عَمَلی یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ تأتی نینوی فتضع رحلک بها ولا تَدّهِنْ ولا تکتحلْ ولا تأکلْ اللّحم ما دُمْتَ مقیماً بها، ثمّ تأتی الشّطّ بحذاء نخل القبر «2» واغتسل وعلیک الوقار «2»، وقل وأنت تغتسل:
اللَّهمّ طَهِّرْنی وطَهِّر لی «1» قَلْبِی، واشْرَحْ لی صَدْرِی، وأجْرِ عَلی لِسانی مَحَبَّتِکَ ومِدْحَتِکَ والثّناء علیکَ، فإنّهُ لا حَوْلَ ولا قُوّةَ إلّابِکَ، وقَدْ عَلمتُ أنّ قوامَ دِینی التّسْلِیمُ لأمْرِکَ، والشّهادَةُ عَلی جَمیعِ أنبیائِکَ ورُسُلِکَ بالالفةِ بینَهُم، أشْهَدُ أ نّهُم أنبیاؤُکَ ورُسُلُکَ إلی جَمیعِ خَلْقِکَ. اللَّهمّ اجْعَلْهُ لی «1» نُوراً وطَهُوراً وحِرْزاً، وشِفاءً مِن کُلِّ سُقْمٍ وداءٍ، ومِن کُلِّ آفَةٍ وعاهَةٍ، ومِن شَرِّ ما أخافُ وأحْذَرُ. اللَّهمّ طَهِّرْ بهِ «3» قَلْبِی و «3» جَوارِحی وعِظامِی ولَحْمِی ودَمِی وشَعْرِی وبَشَری ومُخِّی وعَصَبی وما أقلّتِ الأرْضُ منِّی، واجْعَلْهُ لی شاهِداً یومَ فَقْرِی وفاقَتِی.
ثمّ البس أطهر ثیابک، فإذا لبستها فقُل: «اللَّه أکبر» ثلاثین مرّة، وتقول:
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [البحار: «فاغتسل وعلیک المیزر»].
(3- 3) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 961
«الحَمْدُ للَّهِ الّذی إلیه قصدتُ فبلَّغَنی، وإیّاهُ أردتُ فَقَبِلَنی ولم یَقْطَعْ بی، ورَحمتَهُ ابْتَغَیْتُ فَسَلَّمَنی. اللَّهمّ أنتَ حِصْنِی وکَهْفِی وحِرْزِی ورَجائِی وأمَلِی، لا إلهَ إلّاأنتَ یا رَبَّ العالمینَ».
فإذا أردتَ المشی، فقُل:
اللَّهمّ إنِّی أرَدْتُک فأرِدْنی، وإنِّی أقْبَلْتُ بِوَجْهی إلیکَ فلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ عَنِّی، فإنْ کُنتَ عَلیَّ ساخِطاً فَتُبْ عَلَیَّ وارْحَمْ مَسیری إلی ابن حَبیبِکَ أبتغی بذلِکَ رِضاکَ عَنِّی، فارْضَ عَنِّی ولا تُخَیِّبْنی یا أرْحَمَ الرّاحمینَ.
ثمّ امش حافیاً وعلیک السّکینة والوقار بالتّکبیر والتّهلیل والتّمجید والتّحمید والتّعظیم للَّه ولرسوله صلی الله علیه و آله، وقُل أیضاً:
الحمدُ للَّهِ الواحِدِ المُتوحِّدِ بالامورِ کُلِّها، خالِقِ الخَلْقِ، لم یَعْزُب عنهُ شَی‌ءٌ من امورِهِم، وعالِمَ «1» کُلِّ شَی‌ءٍ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ، صَلواتُ اللَّهِ وصَلواتُ «2» مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ، وأنبیائِهِ المُرْسَلِینَ «3»، ورُسُلِهِ أجْمَعِینَ، عَلی مُحمّدٍ وأهْلِ بَیْتِهِ الأوْصِیاء. الحمدُ للَّهِ الّذِی أنْعَمَ عَلَیَّ وعَرَّفَنی فَضْلَ مُحمّدٍ وأهْلِ بَیْتِهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلِهِ.
ثمّ امش «4» قلیلًا وقصِّر خطاک، فإذا وقفت علی التّلّ فاستقبل «5» القبر فقف، وقُل:
اللَّهُ أکْبَرُ، ثلاثین مرّة، وتقول: لا إلهَ إلّااللَّهُ فی عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، ولا إلهَ إلّااللَّهُ بعدَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، ولا إلهَ إلّااللَّهُ معَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، والحمدُ للَّهِ فی عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، والحمدُ للَّهِ بعدَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، والحمدُ للَّهِ معَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، «6» سُبحانَ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «وعلم»].
(2)- [البحار: «وسلام»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [البحار: «تمشی»].
(5)- [البحار: «واستقبلت»].
(6)- [أضاف فی البحار: «و»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 962
اللَّهِ فی عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، وسُبحانَ اللَّهِ بعدَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، وسُبحانَ اللَّهِ معَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، والحمدُ للَّهِ بِجمیعِ مَحامِدِهِ عَلی جَمیعِ نِعَمِهِ، ولا إلهَ إلّااللَّهُ واللَّهُ أکْبَر وحقَّ لهُ ذلِکَ لا إلهَ إلّااللَّهُ الحَلیمُ الکَریمُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ العَلِیُّ العَظِیمُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ نُورُ السّماواتِ السَّبْعِ، ونُورُ الأرَضِینَ السّبْعِ، ونُورُ العَرْشِ العَظِیمِ، والحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ وزُوّارَ قبرِ ابْنِ نَبیِّ اللَّهِ.
ثمّ امش عشر خطوات وکبّر ثلاثین تکبیرة وقل وأنت تمشی:
لا إلهَ إلّااللَّهُ تَهْلیلًا لا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ قَبْلَ کُلِّ أحَدٍ وبَعْدَ کُلِّ أحَدٍ ومَعَ کُلِّ أحَدٍ وعَدَدَ کُلِّ أحَدٍ، وسُبْحانَ اللَّهِ تَسْبِیحاً لا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ قَبْلَ کُلِّ أحَدٍ وبَعْدَ کُلِّ أحَدٍ ومَعَ کُلِّ أحَدٍ وعَدَدَ کُلِّ أحَدٍ، وسُبحانَ اللَّهِ والحَمْدُ للَّهِ ولا إلهَ إلّااللَّهُ واللَّهُ أکبَرُ قَبْلَ کُلِّ أحَدٍ وبَعْدَ کُلِّ أحَدٍ ومعَ کُلِّ أحَدٍ وعَدَدِ کُلِّ أحَدٍ أبَداً أبَداً أبَداً. اللَّهمّ إنِّی أشْهَدُکَ وکَفی بِکَ شَهِیداً فاشْهَدْ لی أنِّی أشْهَدُ أ نّکَ حَقٌّ، وأنَّ رَسُولَکَ حَقٌّ، «1» وأنَّ حَبِیبَکَ حَقٌّ «1»، وأنَّ قَوْلَکَ حَقٌّ، وأنَّ قَضاءَکَ حَقٌّ، وأنَّ قَدَرَکَ حَقٌّ، وأنَّ فِعْلَکَ حَقٌّ، وأنَّ حَشْرَکَ «2» حَقٌّ، وأنَّ نارَکَ حَقٌّ، «1»
وأنَّ جَنَّتَکَ حَقٌّ «1»، وأ نّکَ مُمِیتُ الأحْیاءِ، و «3» مُحْیِی المَوْتی، وأ نّکَ باعِثُ مَنْ فی القُبُورِ، وأ نّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ، وأ نّکَ لا تُخْلِفُ المِیعادَ. السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ ویا زُوّارَ قبرِ أبی عبداللَّهِ علیهِ السّلامُ.
ثمّ امش قلیلًا وعلیک السّکینة والوقار بالتّکبیر والتّهلیل والتّمجید والتّحمید والتّعظیم للَّه ولرسوله صلی الله علیه و آله وقصّر خطاک، فإذا أتیت الباب الّذی یلی المشرق فقف علی الباب، وقُل:
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «جنّتک»].
(3)- [زاد فی البحار: «أ نّک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 963
أشهدُ أن لا إلهَ إلّااللَّهَ وحدهُ لا شَریکَ لهُ، وأشْهَدُ أنّ مُحمّداً صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ عَبْدهُ ورَسُولهُ أمینُ اللَّهِ عَلی خلقهِ، وأ نّهُ سَیِّدِ الأوّلینَ والآخَرِینَ، وأ نّه سَیّدُ الأنبیاءِ والمُرْسَلینَ، سَلامٌ عَلی رَسولِ اللَّهِ، الحمدُ للَّهِ الّذِی هَدانا لهذا وما کُنّا لنَهْتَدِیَ لولا أنْ هَدانا اللَّهُ، لقدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ. اللَّهمّ إنِّی أشْهَدُ أنّ هذا قَبْرُ ابنِ حَبِیبِکَ وصَفْوَتِکَ من خَلْقِکَ، وأ نّهُ الفائِزُ بِکَرامَتِکَ، أکْرَمْتَهُ بکِتابِکَ، وخَصَصْتَهُ وائْتَمَنْتَهُ عَلی وَحْیِکَ، وأعْطَیْتَهُ مَواریثَ الأنبیاءِ، وجَعَلْتَهُ حُجّةً عَلی خَلْقِکَ «1» مِنَ الأصْفیاءِ «1»، فأعْذَرَ فی الدُّعاءِ «2»، وبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لیستنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الضّلالَةِ والجَهالَةِ والعَمی والشَّکِّ والارْتِیابِ، إلی بابِ الهُدی من الرَّدی، وأنتَ تَری ولا تُری، وأنتَ بالمَنْظَرِ الأعْلی، حتّی ثارَ عَلیهِ من خَلْقِکَ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنیا وباعَ الآخِرَةَ بالثَّمَنِ الأوْکَسِ الأدْنی «3» وأسْخَطَکَ وأسْخَطَ رَسُولَکَ، وأطاعَ مِن «4» عِبادِکَ مِن أهْلِ الشِّقاقِ و «4» النِّفاقِ، وحَمَلَةِ الأوْزارِ مَنْ اسْتَوْجَبَ النّارَ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلی ولدِ رَسُولِکَ وضاعَفَ عَلیهِمُ العَذابَ الألیمَ.
ثمّ تدنو قلیلًا، وقل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حَبیبِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ وسلَّم، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ أمیرِ المُؤمنینَ عَلیِّ بنِ أبی طالبٍ وصیِّ رَسُولِ اللَّهِ «1» ووَلیِّ اللَّه «1»، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ بنِ عَلیِّ الزَّکیِّ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ فاطمةَ «5» الزّهراءِ سَیِّدةِ نِساءِ العالمینَ «5»، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الشّهیدُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصِیُّ الرَّضِیُّ البارُّ التَّقِیُّ، «1» السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَفِیُّ النَّقِیُّ «1»، أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصَّلاةَ،
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «الدّعوة»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4- 4) [البحار: «عبیدک من أهل»].
(5- 5) [البحار: «الصِّدِّیقة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 964
وآتَیْتَ الزَّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقِینُ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وأناخَتْ بِرَحْلِکَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُحْدِقِینَ بِکَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ وزُوّارِ قَبْرِ ابنِ نَبیِّ اللَّهِ.
ثمّ ادخل الحائر «1»، وقُل حین تدخل:
السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُقَرَّبینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُنْزَلینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُسَوَّمینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الّذِینَ هُمْ «2» مُقِیمُونَ فی هذا الحائِرِ بإذنِ رَبِّهِم، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الّذِینَ هُمْ فی هذا الحائِرِ یَعْمَلُونَ ولأمْرِ اللَّهِ «2» مُسَلِّمُونَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وابْنَ أمِینِ اللَّهِ وابْنَ خالِصَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبدِاللَّهِ، إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، ما أعْظَمَ مُصِیبتکَ عندَ جَدِّکَ «3» رَسُولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ، وما أعْظَمَ مُصیبتکَ عندَ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ وأجَلَّ مصیبتکَ عندَ الملأ الأعْلی وعندَ أنبیاءِ اللَّهِ ورُسُلهِ «4»، السّلامُ مِنِّی إلیکَ والتّحیّةُ مع عَظیمِ الرَّزِیَّةِ عَلیکَ «5»، کُنتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ، ونُوراً فی ظُلُماتِ الأرْضِ، ونُوراً فی الهَواءِ، ونُوراً فی السّماواتِ العُلا، کنتَ فیها نُوراً ساطِعاً لا یُطْفأُ، وأنتَ النّاطِقُ بالهُدی.
ثمّ امش قلیلًا، وقُل: «اللَّهُ أکبر» سبع مرّات، وهلِّله سبعاً، واحمده سبعاً، وسبِّحه سبعاً، وقُل: «لَبَّیْکَ داعِیَ اللَّهِ لَبَّیْک» «5»
سبعاً، وقُل: إن کانَ لم یُجِبْکَ بَدَنی عِنْدَ اسْتِغاثَتِکَ، «6» ولِسانی عِنْدَ اسْتِنْصارِکَ «6»، فَقَدْ أجابَکَ قَلْبِی وسَمْعِی وبَصَرِی ورَأیی وهَوایَ عَلی
__________________________________________________
(1)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
(2- 2) [البحار: «بهذا الحیر یعملون وبإذن اللَّه»].
(3)- خ ل [والبحار]: «أبیک».
(4)- خ ل [والبحار]: «عند رسل اللَّه».
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 965
التّسلیمِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ المُرْسَلِ، والسِّبْطِ المُنْتَجَبِ، والدّلیلِ العالمِ، والأمِینِ المُسْتَخْزَنِ، والمُؤدِّی المُبَلِّغِ، والمَظْلُومِ المُضْطَهَدِ، جِئْتُکَ «1» یا مَوْلایَ «1» انقِطاعاً إلیکَ وإلی جَدِّکَ وأبِیکَ وولدکَ الخَلَفِ من بَعْدِکَ، فَقَلْبِی لَکُم «2» مُسلِّمٌ، ورأیی لَکُم «2» مُتَّبِعٌ، ونُصْرَتی لَکُم «2» مُعَدّةٌ حتّی یَحْکمَ اللَّهُ بدینهِ ویبعثکُم، واشْهِدُ اللَّهَ أ نَّکُم الحُجَّةُ، وبِکُم تُرْجی الرّحْمَةُ، فمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ عَدوِّکُم، إنِّی بِکُم من المُؤْمِنینَ، لا انْکِرُ للَّهِ قدرةً ولا اکذِّبُ منهُ بِمَشِیْئَةٍ.
ثمّ امش وقصّر خطاک حتّی تستقبل القبر واجعل القبلة بین کتفیک واستقبل بوجهک وجهه، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ «3» مِنَ اللَّهِ، والسّلامُ عَلی مُحمّدٍ أمینِ اللَّهِ عَلی رُسُلِهِ، وعزائمِ أمْرِهِ الخاتِمِ لما سَبَقَ، والفاتِحِ لما اسْتَقْبلَ، والمُهیمنِ عَلی ذلکَ کُلِّه «4» ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، «1» والسّلامُ عَلیکَ وتحیّاتُهُ «1». اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ «1» وآلِ محمّد «1» صاحبِ مِیثاقِکَ، وخاتِمِ رُسُلِکَ، وسَیِّدِ عِبادِکَ، وأمِینِکَ فی بِلادِکَ «5»، وخیرِ بَرِیّتِکَ، کما تَلا کِتابَکَ، وجاهَدَ عَدوَّکَ حتّی أتاهُ الیَقِینُ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی أمیرِ المُؤْمنینَ عَبْدِکَ وأخِی رَسُولِکَ الّذیِ انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادیاً لِمَنْ شِئْتَ مِن خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ «6» بَعَثْتَهُ برِسالاتِکَ «6»، ودیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بینَ خَلْقِکَ، والمُهیمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ. اللَّهمّ أتْمِمْ بهِ کَلِماتِکَ، وأنْجِزْ بهِ وَعْدَکَ، وأهْلِکْ بهِ عَدُوَّکَ، واکْتُبْنا فی أولیائهِ وأحبّائهِ، اللَّهمّ اجْعَلْنا لهُ شِیعةً وأنْصاراً وأعْوانا عَلی طاعَتِکَ وطاعَةِ رَسُولِکَ وما «7» وکّلْتَهُ بهِ واسْتَخْلَفْتَهُ «7» عَلیهِ یا رَبَّ العالمینَ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی فاطمةَ بنتَ نبیِّکَ، وزَوْجَةِ
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «لک»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [زاد فی البحار: «والسّلام علیک»].
(5)- خ ل: «عبادک».
(6- 6) [البحار: «بعثت برسالتک»].
(7- 7) [البحار: «وکّلت به واستخلفت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 966
ولیِّکَ، وامِّ السِّبْطَیْنِ الحَسَنِ والحُسَینِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ الصِّدِّیقةِ الزّکیّةِ سَیِّدةِ نِساءِ العالمینَ «1» صَلاةً لا یَقْوی عَلی إحْصائِها غیرُکَ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ أخِی رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ «2» برسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلِ قَضائِکَ بینَ خَلْقِکَ، والمُهیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ «3» ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحُسینِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ أخِی رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادیاً لِمَنْ شِئْتَ من خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ «2» برِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ «3» ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
وتُصلِّی علی الأئمّة کلّهم کما صلّیت علی الحسن والحسین علیه السلام، وتقول:
اللَّهمّ أتْمِمْ بِهِمْ کَلِماتِکَ، وأنْجِزْ بِهِمْ وَعْدَکَ، وأهْلِکْ بِهِمْ عَدُوَّکَ وعَدُوَّهُم من الجِنِّ والإنْسِ أجْمَعِینَ. اللَّهمّ اجْزِهِمْ عَنّا خَیْرَ ما جَزَیْتَ نَذیراً عَنْ قَوْمِهِ. اللَّهمّ اجْعَلْنا لَهُم شِیْعَةً وأنْصاراً وأعْواناً عَلی طاعَتِکَ وطاعَةِ رَسُولِکَ. اللَّهمّ اجْعَلْنا لَهُم «4» مِمَّنْ یَتَّبِعُ النُّورَ الّذِی انْزِلَ مَعَهُم، وأحْیِنا مَحْیاهُم، وأمِتْنا مَماتَهُم، وأشْهِدْنا مَشاهِدَهُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
اللَّهمّ إنّ هذا مَقامٌ أکْرَمْتَنِی بهِ، وشَرَّفْتَنِی بهِ، وأعْطَیْتَنِی فیهِ رَغْبَتِی «5» عَلی حَقِیقَةِ إیمانی بِکَ وبِرَسُولِکَ.
ثمّ تدنو قلیلًا «6» من القبر «6»، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، وسَلامُ اللَّهِ وسَلامُ ملائکتهِ المُقرّبینَ وأنبیائهِ المُرْسَلینَ
__________________________________________________
(1)- خ ل [والبحار]: «أهل الجنّة أجمعین».
(2)- [البحار: «بعثت»].
(3)- [زاد فی البحار: «السّلام علیه»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5)- [البحار: «رغبة»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 967
کُلّما تَرُوحُ الرّائِحاتُ الطّاهِراتُ لکَ، وعَلیکَ سَلامُ المُؤْمنینَ لکَ بِقُلوبِهِم، النّاطِقِینَ لَکَ بِفَضْلِکَ بألْسِنَتِهِم «1»، أشْهَدُ أ نّکَ صادِقٌ صِدِّیقٌ صَدَقْتَ فیما دَعَوْتَ إلیهِ، وصَدَقْتَ فیما أتَیْتَ بهِ، وإنّکَ ثارُ اللَّهِ فی الأرْضِ. اللَّهمّ أدْخِلْنِی فی أولیائِکَ، وحَبِّبْ إلیَّ مَشاهِدَهُم وشَهادَتَهُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ.
وتقول: السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّه، رَحِمَکَ اللَّهُ یا أبا عبداللَّهِ، صلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا إمامَ الهُدی، السّلامُ عَلیکَ یا عَلَمَ التُّقی، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی أهْلِ الدُّنیا، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ، «2» السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ نبیِّ اللَّهِ «2»، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وِتْرَ اللَّهِ وابْنَ وِتْرِهِ، أشْهَدُ أ نّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأنّ قاتِلَکَ فی النّارِ، وأشْهَدُ أ نّکَ جاهَدْتَ فی «3» اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، لم تأخُذْکَ «4» فی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وأ نّکَ عَبَدْتَهُ حتّی أتاکَ الیَقینُ. أشْهَدُ أ نّکُم کَلِمَةُ التَّقْوی، وبابُ الهُدی، والحُجَّةُ عَلی خَلْقِهِ. أشْهَدُ أنَّ ذلِکَ لَکُم سابِقٌ فیما مَضی، وفاتِحٌ فیما بَقِیَ، وأشْهَدُ أنَّ أرْواحکُم وطِینتکُم طینةٌ طَیِّبةٌ طابَتْ وطَهُرَتْ بَعْضُها مِن بَعْضٍ مِنَ اللَّهِ ومِن رَحْمَتِهِ، واشْهِدُ «5» اللَّهَ تَبارَکَ وتَعالی وکَفی بهِ شَهیداً، واشْهِدُکُم أنِّی بِکُم مُؤْمِنٌ، ولَکُم تابِعٌ فی ذاتِ نفسی، وشَرائِعِ دِینی، وخَواتِیمِ «6» عَمَلِی، ومُنْقَلَبِی ومَثْوایَ، فأسْألُ اللَّهَ البَرَّ «7» الرّحیمَ أن یُتَمِّمَ ذلکَ لی، أشْهَدُ أ نّکُم قَدْ بَلَّغْتُم ونَصَحْتُم وصَبَرْتُم وقُتِلْتُم وغُصِبْتُم واسِی‌ءَ إلیکُم فَصَبَرْتُم، «8» لَعَنَ اللَّهُ «8» امَّةً خالَفَتْکُم، وامَّةً جَحَدَتْ ولایَتَکُم، وامَّةً
__________________________________________________
(1)- [البحار: «وألسنتهم»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [أضاف فی البحار: «سبیل»].
(4)- خ ل: «تأخّرک».
(5)- [البحار: «فأشهد»].
(6)- خ ل [والبحار]: «وخاتمة».
(7)- [البحار: «البارّ»].
(8- 8) [البحار: «لعنت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 968
تَظاهَرَتْ عَلَیْکُم، وامَّةً شَهِدَتْ ولم تُسْتَشْهَدْ، الحمدُ للَّهِ الّذِی جَعَلَ النّارَ مَثْواهُم، وبِئْسَ الوِرْدُ المَوْرُودُ، وبِئْسَ الرِّفْدُ المَرْفُودُ.
وتقول: صَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبدِاللَّهِ، ثلاثاً، وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلیکَ، ولَعَنَ اللَّهُ سالِبیکَ، ولَعَنَ اللَّهُ خاذِلیکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ شایَعَ عَلی قَتْلِکَ، ومَنْ أمَرَ بِقَتْلِکَ «1»، وشارَکَ فی دَمِکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بهِ أو سَلَّمَ إلیهِ، أنا أبْرَأُ إلی اللَّهِ مِن ولایَتِهِم، وأتَولّی اللَّهَ ورَسُولهُ وآلَ رَسُولهِ، وأشْهَدُ أنّ الّذِینَ انْتَهَکُوا حُرْمَتَکَ «2» وسَفَکُوا دَمَکَ مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النَّبیِّ الامِّیِّ. اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ، وسَفَکُوا دِماءَ أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، صَلواتکَ عَلیهِم. اللَّهمّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمِیرِ المُؤمِنینَ وضاعِفْ عَلیهِم العَذابَ الألیمَ. اللَّهمّ الْعَنْ قَتَلَةَ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ وقَتَلَةَ أنْصارِ الحُسینِ بنِ عَلیّ، وأصِلْهُمْ حَرَّ نارِکَ وأذِقْهُم بأسَکَ، وضاعِفْ عَلَیْهِم «3» العَذابَ الألیمَ «3» والْعَنْهُم لَعْناً وبِیلًا. اللَّهمّ احْلُلْ بِهِمْ نِقْمَتَکَ، وآتِهِمْ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُونَ، وخُذْهُم مِنْ حَیْثُ لا یَشْعرونَ، وعَذِّبْهُم عَذاباً نُکْراً، والْعَنْ أعْداءَ نَبِیِّکَ و «4» آلَ نَبِیِّکَ لَعْناً وبیلًا. اللَّهمّ الْعَنْ الجِبْتَ والطّاغُوتَ والفَراعِنَةَ، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ.
وتقول: بأبی أنتَ وامِّی یا أبا عبداللَّهِ، إلَیْکَ کانتْ رِحْلَتی معَ بُعْدَ شُقَّتِی، ولکَ فاضَتْ عَبْرَتی، وعَلیکَ کانَ أسَفی ونَحِیبِی وصُراخِی وزَفْرَتِی وشَهِیقِی «5»، وإلیکَ کانَ مَجِیئِی، وبِکَ أسْتَتِرُ مِن عَظیمِ جُرْمِی، أتَیْتُکَ «6» واقِداً قَدْ أوْقَرْتُ ظَهْری، بأبی أنتَ وامِّی یا سَیِّدی
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بذلک»].
(2)- [البحار: «حرمک»].
(3- 3) [البحار: «عذابک»].
(4)- [زاد فی البحار: «أعداء»].
(5)- [البحار: «وشهقی»].
(6)- [زاد فی البحار: «زائراً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 969
بَکَیْتُکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ وابن خِیْرَتِهِ، وحَقَّ لی أنْ أبْکِیکَ، وقَدْ بَکَتْکَ السّماواتُ والأرَضُونَ والجِبالَ والبحارَ، فما عُذْرِی إنْ لم أبْکِکَ، وقَدْ بَکاکَ حَبیبُ رَبِّی وبَکَتْکَ الأئمّةُ عَلیهِم السّلام، وبَکاکَ مَنْ دُونَ سِدْرَةِ المُنْتَهی إلی الثَّری جَزَعاً عَلیکَ.
ثمّ استلم القبر، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ یا حُسینَ بنَ عَلیٍّ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ علیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ، أشْهَدُ أ نّکَ عَبْدُ اللَّهِ وأمینُهُ، بَلَّغْتَ ناصِحاً وأدَّیْتَ أمِیناً وقُلْتَ صادِقاً وقُتِلْتَ صِدِّیقاً، فَمَضَیْتَ «1» شَهیداً ومَضَیْتَ «1» عَلی یَقینٍ لم تُؤْثِرْ عَمیً علی هُدیً، ولم تَمِلْ من حقٍّ إلی باطلٍ، ولم تُجِبْ «2» إلّااللَّهَ وحده، وأشْهَدُ أ نّکَ کُنتَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، بَلَّغْتَ ما امِرْتَ بهِ، وقُمْتَ بِحَقِّهِ، وصَدَّقْتَ مَنْ کانَ قَبْلَکَ، غَیْرَ واهِنٍ، ولا مُوهِنٍ، فَصلّی اللَّهُ عَلیکَ وسَلَّمْ تَسْلِیماً، جَزاکَ اللَّهُ مِن صِدِّیقٍ خَیْراً، أشْهَدُ أنَّ الجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ، وأنَّ الحَقَّ مَعَکَ وإلَیْکَ، وأنتَ أهْلُهُ ومَعْدَنُهُ ومِیراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکَ وعِنْدَ أهْلِ بَیْتِکَ، و «3» أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ ونَصَحْتَ وَوَفَیْتَ وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ «4» بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، ومَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلیهِ شَهیداً «5» ومُسْتَشْهِداً ومَشْهُوداً، فَصلّی اللَّهُ عَلیکَ وسَلَّمَ تَسْلِیماً. أشْهَدُ أ نّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ طَهُرْتَ وطَهُرَتْ أرْضٌ أنتَ بِها وطَهُرَ حَرَمُکَ، و «3» أشْهَدُ أ نّکَ أمَرْتَ بالقِسْطِ «6» والعَدْلِ ودَعَوْتَ إلیهِما «6»، وأشْهَدُ أنّ امّةً قَتَلَتْکَ أشْرارُ خَلْقِ اللَّهِ وکَفَرَتُهُ، وإنِّی أسْتَشْفِعُ بِکَ إلی اللَّهِ ربِّکَ ورَبِّی من جَمیعِ ذُنُوبی، وأتَوَجَّهُ بِکَ إلی اللَّهِ فی جَمیعِ «3» حَوائِجِی، ورَغْبَتِی فی أمْرِ آخِرَتی ودُنیایَ.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی القبر، وقُل:
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «لم تُحبّ»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [البحار: «ربّک»].
(5)- خ ل: «شاهداً».
(6- 6) خ ل [والبحار]: «ودعوت إلیه».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 970
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ بِحَقِّ هذا القَبْرِ ومَنْ فیهِ، وبِحَقِّ هذه القُبُورِ ومَنْ أسْکَنْتَها أنْ تَکْتُبَ اسْمِی عِنْدَکَ فی أسْمائِهِم حتّی تُورِدَنی مَوارِدَهُم، وتُصْدِرَنی مَصادِرَهُم، إنّکَ عَلی کُلِّ شی‌ءٍ قَدیرٌ.
وتقول: رَبِّ أفْحَمَتْنِی ذُنُوبی وقَطَّعَتْ مقالتی، فلا حُجَّةَ لی ولا عُذْرَ لی، فأنا المُقِرُّ بِذَنْبی «1»، الأسِیرُ بِبَلِیَّتی، المُرْتَهَنُ بِعَمَلِی، المُتَجَلِّدُ فی خَطِیئَتِی، المُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِی، المُنْقَطَعُ بِی، قَدْ أوْقَفْتُ نَفْسِی یا رَبِّ مَوْقِفَ الأشْقِیاءِ الأذِلّاءِ المُذْنِبِینَ الُمجْتَرِئِینَ عَلیکَ، المُسْتَخِفِّینَ «2» بِوَعِیدِکَ، یا سُبحانَکَ! أیُّ جُرْأةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَیْکَ، وأیُّ تَغْرِیرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسی، وأیُّ سَکْرَةٍ أوْبَقَتْنِی، وأیُّ غَفْلَةٍ أعْطَبَتْنِی، ما کان أقْبَحَ سُوء نَظَرِی وأوْحَشَ فِعْلِی یا سَیِّدی، فارْحَمْ کَبْوَتی لِحُرِّ وَجْهِی، وزَلَّةِ قَدَمِی، وتَعْفِیرِی فی التُّرابِ خَدِّی، ونَدامَتِی علی ما فَرَطَ مِنِّی، وأقِلْنِی عَثْرَتی، وارْحَمْ صُرَاخِی «3» وعَبْرَتی، واقْبَلْ مَعْذِرَتِی، وعُدْ بِحِلْمِکَ عَلی جَهْلِی، وبإحْسانِکَ عَلی خَطِیْئاتِی، وبِعَفْوِکَ عَلیَّ، یا ربِّ أشْکُو إلَیْکَ قَساوَةَ قَلْبِی، وضَعْفَ عَمَلِی، «4» فامْنَحْ بِمسْألتی «4»، فأنا المُقِرُّ بِذَنْبِی، المُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی، و «5» هذهِ یَدِی وناصِیَتِی أسْتَکِینُ لَکَ بالقَوْدِ مِنْ نَفْسِی، فاقْبَلْ تَوْبَتی، ونَفِّسْ کُرْبَتی، وارْحَمْ خُشُوعِی وخُضُوعِی وانْقِطاعِی إلیکَ، سَیِّدی وا «6» أسَفِی عَلی ما کانَ مِنِّی، وتَضَرُّعی «7» وتَعْفِیری فی تُرابِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّکَ بَیْنَ یَدَیْکَ، فأنتَ رَجائِی وظَهْرِی وعُدّتِی ومُعْتَمَدِی لا إله إلّا أنتَ.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بذنوبی»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «صرختی»].
(4- 4) [البحار: «فارتح لمسئلتی»].
(5)- [زاد فی البحار: «ها»].
(6)- [البحار: «و»].
(7)- [البحار: «تمرّغی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 971
ثمّ کبِّر خمسة وثلاثین تکبیرة، ثمّ ترفع یدیک، وتقول:
إلیکَ یا رَبِّ صَمَدْتُ من أرْضی، وإلی ابْنِ نَبِیِّکَ قَطَعْتُ البِلادَ رَجاءً للمَغْفِرَةِ، فَکُنْ لِی یا «1» وَلیَّ اللَّهِ «1» سَکَناً وشَفِیعاً، وکُنْ بِی رَحِیماً، وکُنْ لِی مَنْجَیً یَوْمَ لا تَنْفَعُ الشّفاعَةُ «2» إلّا لِمَنِ ارْتَضی یومَ لاتَنْفَعُ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ، ویَوْمَ یَقُولُ أهْلُ الضَّلالَةِ «ما لَنا مِنْ شافِعِینَ* ولا صَدِیقٍ حَمِیم»، فَکُنْ یَومَئِذٍ فی مَقامِی بَیْنَ یَدَیَ رَبِّی لِی مُنْقِذاً، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمی إذا ارْتَعَدَتْ فَرائِصِی، واخِذَ بِسَمْعِی، وأنا مُنَکِّسٌ رَأسِی بما قَدَّمْتُ مِنْ سُوء عَمَلِی، وأنا عارٍ کما وَلَدَتْنِی امِّی، ورَبِّی یَسْألُنی فَکُنْ لِی شَفِیعاً «3» ومُنْقِذاً، فَقَدْ أعْدَدْتُکَ لِیَوْمِ حاجَتِی ویَوْمِ فَقْرِی وفاقَتِی.
ثمّ ضع خدّک الأیسر علی القبر، وتقول:
اللَّهمّ ارْحَمْ تَضَرُّعی فی تُرابِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّکَ، فإنِّی فی «4» مَوْضِعِ رَحْمَةٍ یا رَبِّ.
وتقول: بأبِی أنتَ وامِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، «5» صلّی اللَّهُ عَلیکَ «5»، إنِّی أبْرَأُ إلی اللَّهِ مِنْ قاتِلِکَ ومِنْ سالِبِکَ، یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَکَ فأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً، وأبْذِلُ مُهْجَتِی فِیکَ، وأقِیَکَ بِنَفْسِی، وکُنْتُ فیمَن أقامَ بَیْنَ یَدَیْکَ حتّی یُسْفَکَ دَمِی مَعَکَ، فأظْفُرَ مَعَکَ بالسّعادَةِ والفَوْزِ بالجَنَّةِ.
وتقول: لَعَنَ اللَّهُ مَنْ رَماکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ طَعَنَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ اجْتَزَّ «6» رَأْسَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَمَلَ رَأْسَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ نَکَتَ بِقَضِیبِهِ بَیْنَ ثَنایاکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أبْکَی نِساءَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أیْتَمَ أوْلادَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أعانَ عَلَیْکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سارَ إلَیْکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «سیِّدی»].
(2)- [زاد فی البحار: «عنده»].
(3)- [البحار: «شافعاً»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5- 5) [لم یرد فی البحار].
(6)- [البحار: «احتزّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 972
مَنَعَکَ مِنْ «1» ماءِ الفُراتِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَشَّکَ وخَلّاکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ صَوْتَکَ فَلَم یُجِبْکَ، لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ آکِلَةِ الأکْبادِ، ولَعَنَ اللَّهُ ابْنَهُ وأعْوانَهُ وأتْباعَهُ وأنْصارَهُ و «1» ابْنَ سُمیّةَ، ولَعَنَ اللَّهُ جَمیعَ قاتِلِیکَ وقاتِلِی أبِیْکَ ومَنْ أعانَ عَلی قَتْلِکُم، وحَشا اللَّهُ أجْوافَهُم وبُطُونَهُم وقُبُورَهُم ناراً، وعَذَّبَهُم عذاباً ألیماً.
ثمّ تُسبِّح عند رأسه ألف تسبیحة من تسبیح أمیر المؤمنین علیه السلام، وإن «2» أحببت تحوّلت إلی عند رجلیه وتدعو بما قد فسّرت لک، ثمّ تدور من عند رجلیه إلی عند رأسه، فإذا فرغت من الصّلاة سبّحت والتّسبیح تقول:
سُبحانَ مَنْ لا تَبِیدُ مَعالِمُهُ، سُبحانَ مَنْ لا تَنْقصُ خزائِنُهُ، سُبحانَ مَنْ لا انْقِطاعَ لِمُدّتِهِ، سُبحانَ مَنْ لایَنْفَدُ ما عِنْدَهُ، سُبحانَ مَنْ لا اضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ، سُبحانَ مَنْ لایُشاوِرُ أحَداً فی أمْرِهِ، سُبحانَ مَنْ لا إله غَیْرُهُ.
ثمّ تحوّل عند رجلیه وضع یدک علی القبر، وقُل: صَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّه، ثلاثاً، صَبَرْتَ وأنتَ الصّادِقُ المُصَدَّقُ، قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکُم بالأیدِی والأ لْسُنِ.
وتقول: اللَّهمّ رَبَّ الأرْبابِ، صَریخَ الأخْیارِ، إنِّی عُذْتُ مَعاذاً، فَفُکَّ رَقَبَتِی من النّارِ، جِئْتُکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وافِداً إلَیْکَ أتَوَسَّلُ إلی اللَّهِ فی جَمیعِ حَوائِجِی مِنْ أمرِ آخِرَتی ودُنْیای، وبِکَ یَتَوسَّلُ المُتَوسِّلُونَ إلی اللَّهِ فی جَمیعِ حَوائِجِهِم، وبِکَ یُدْرِکُ أهْلُ الثَّوابِ مِنْ عِبادِ اللَّهِ طَلِبَتَهُم، أسْألُ ولِیَّکَ ووَلِیَّنا أنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکَ الصّلاةَ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ والمَغْفِرَةَ لِذُنُوبی. اللَّهمّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْصُرُهُ وتَنْتَصِرُ بهِ لِدِینِکَ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ تضع خدّیک «3» علیه، وتقول:
اللَّهمّ رَبَّ الحُسَینِ اشْفِ صَدْرَ الحُسینِ، اللَّهمّ رَبَّ الحُسَینِ اطْلُبْ بِدَمِ الحُسَین، اللَّهمّ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «فإن»].
(3)- [البحار: «خدّک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 973
رَبَّ الحُسَینِ انْتَقِمْ مِمَّنْ رَضِیَ بِقَتْلِ الحُسَینِ، اللَّهمّ رَبَّ الحُسَینِ انْتَقِمْ مِمَّنْ خالَفَ الحُسَینِ، اللَّهمّ رَبَّ الحُسَینِ انْتَقِمْ مِمَّنْ فَرَحَ بِقَتْلِ الحُسَینِ.
وتبتهل «1» إلی اللَّه «1» فی اللّعنة علی قاتل «2» الحسین وأمیر المؤمنین علیهما السلام وتسبِّح عند رجلیه ألف تسبیحة من تسبیح فاطمة الزّهراء صلّی اللَّه علیها، فإن لم تقدر فمائة تسبیحة وتقول:
سُبحانَ ذِی العِزِّ الشّامِخِ المُنِیفِ، سُبحانَ ذِی الجَلالِ والإکْرامِ «3»، الفاخِرِ العَظِیمِ «4»، سُبحانَ ذِی المُلْکِ الفاخِرِ القَدِیمِ، سُبحانَ ذِی المُلْکِ الفاخِرِ العَظِیمِ، سُبحانَ مَنْ لَبِسَ العِزَّ والجَمالَ، سُبحانَ مَنْ تَرَدّی بالنُّورِ والوَقارِ، سُبحانَ مَنْ یَرَی أثَرَ النَّمْلِ فی الصَّفا، وخَفَقانَ الطَّیْرِ فی الهَواءِ، سُبحانَ مَنْ هُوَ هکذا ولا هکذا غَیْرُهُ.
ثمّ صر إلی قبر علیّ بن الحسین فهو عند «5» رجل الحسین «5» علیه السلام، فإذا وقفت علیه فقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ، وابْنَ خَلِیفَةِ رَسُولِ اللَّهِ، وابْنَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ مُضاعَفَةً کُلّما طَلَعَتْ شَمْسٌ أو غَربَتْ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، بأبی أنتَ وامِّی مِنْ مَذْبُوحٍ ومَقْتُولٍ مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ، بأبی أنتَ وامِّی دَمُکَ المُرْتَقی بهِ إلی حَبیبِ اللَّهِ، «6» بأبی أنتَ وامِّی مِنْ مُقدّمٍ بَیْنَ یَدَیْ أبِیکَ، یَحْتَسِبُکَ ویَبْکِی عَلیکَ، مُحْتَرِقاً «7» عَلیکَ قَلْبُهُ، یَرْفَعُ دَمَکَ بِکَفِّهِ إلی عنانِ السّماءِ، لایَرْجعُ «8»
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «من قتل»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- خ ل: «العمیم».
(5- 5) [البحار: «رجلی الحسین بن علیّ»].
(6)- [زاد فی البحار: «و»].
(7)- [البحار: «محرقاً»].
(8)- [البحار: «ترجع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 974
منهُ قَطْرَةٌ، ولا تَسْکُنْ عَلیکَ مِنْ أبیکَ زَفْرَةٌ، ودَّعَکَ للفِراقِ، فمَکانُکُما عِنْدَ اللَّهِ معَ آبائِکَ الماضِینَ ومعَ امَّهاتِکَ فی الجِنانِ مُنَعَّمِینَ، أبْرَأُ إلی اللَّهِ مِمَّنْ قَتَلَکَ وذَبَحَکَ.
ثمّ انکب علی القبر وضع یدیک «1» علیه، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ ملائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ وأنْبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وعِبادِهِ الصّالِحِینَ عَلیکَ یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، صلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی عِتْرَتِکَ وأهْلِ بَیْتِکَ وآبائِکَ وأبْنائِکَ وامّهاتِکَ الأخْیارِ الأبْرارِ الّذِینَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُم الرِّجْسَ وطَهَّرَهُم تَطْهِیراً، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ وابْنَ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنِ اسْتَخَفَّ بِحَقِّکُم وقَتَلَکُم، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَقِیَ مِنْهُم ومَنْ مَضی، نَفْسِی فِداؤُکُم ولِمَضْجَعِکُم، صَلّی اللَّهُ عَلیکُم وسَلَّمَ تَسْلیماً کَثِیراً «2».
ثمّ ضع خدّک علی القبر، وقُل: «صَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا أبا الحَسَن»، ثلاثاً، بأبی أنتَ وامِّی أتَیْتُکَ زائِراً وافِداً عائِذاً ممّا جَنیتُ عَلی نَفْسی واحْتَطَبْتُ عَلی ظَهْرِی، «3» أسْألُ اللَّهَ «3» ولیَّکَ وولِیِّی أنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکَ عِتْقَ رَقَبَتِی من النّارِ.
وتدعو بما أحببت، «4» ثمّ تدور من خلف الحسین علیه السلام إلی عند رأسه «4»، وصلِّ عند رأسه رکعتین تقرأ فی الاولی (الحمد) و (یس)، وفی الثّانیة (الحمد) و (الرّحمان)، وإنْ شئتَ صلّیتَ خلفَ القبر، وعند رأسه أفضل، فإذا فرغتَ فصلِّ ما أحببتَ إلّاأنّ «5» رکعتی الزّیارة لا بدّ منهما عند کلِّ قبر، فإذا فرغت من الصّلاة فارفع یدیک «6»، وقُل:
__________________________________________________
(1)- خ ل [والبحار]: «یدک».
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3- 3) [البحار: «واسأل»].
(4- 4) [البحار: «ثمّ تأتی قبر الحسین علیه السلام، ثمّ تدور من خلفه إلی عند رأس الحسین علیه السلام»].
(5)- [زاد فی البحار: «الرّکعتین»].
(6)- [البحار: «یدک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 975
اللَّهمّ إنّا أتَیْناهُ مُؤْمِنینَ بهِ، مُسَلِّمِینَ لهُ، مُعْتَصِمِینَ بِحَبْلِهِ، عارِفِینَ بِحَقِّهِ، مُقِرِّینَ بِفَضْلِهِ، مُسْتَبْصِرِینَ بِضَلالة مَنْ خالَفَهُ، عارِفِینَ بالهُدی الّذِی هُوَ عَلیهِ. اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ واشْهِدُ مَنْ حَضَرَ «1» مِنْ مَلائِکَتِکِ أنِّی بِهِمْ مُؤْمِنٌ، وأنِّی بِمَنْ قَتَلَهُم کافِرٌ. اللَّهمّ اجْعَلْ لِما أقُولُ بِلِسانِی «2» حَقیقةً فی قَلْبِی، وشَرِیعَةً فی عَمَلِی. اللَّهمّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَهُ معَ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ قَدَمٌ ثابِتٌ، وأثْبِتْنی فیمَنْ اسْتَشْهَدَ مَعَهُ. اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ کُفْراً، سُبْحانَکَ یا حَلیمُ عمّا یَعْمَلُ الظّالِمُونَ فی الأرْضِ، تَبارَکْتَ وتَعالَیْتَ یا عَظِیمُ، تَری عَظِیمَ الجُرْمِ مِن عِبادِکَ فلا تُعَجِّلْ عَلیهِم، تَعالَیْتَ یا کَریمُ، أنتَ شاهِدٌ غیرُ غائِبٍ، وعالِمٌ بما اوتِیَ «3» إلی أهْلِ صَفْوَتِکَ، وأحبّائِکَ مِنَ الأمْرِ الّذِی لا تَحْمِلُهُ سَماءٌ ولا أرْضٌ، ولو شِئْتَ لانْتَقَمْتَ مِنْهُم ولکنَّکَ ذو أناةٍ، وقَدْ أمْهَلْتَ الّذِینَ اجْتَرءوا عَلیکَ وعَلی رَسُولِکَ وحَبِیبِکَ فأسْکَنْتَهُم‌أرْضَکَ وغَذَوْتَهُم بِنِعْمَتِکَ إلی أجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ، ووَقْتٍ هُمْ صائِرُونَ إلیهِ لِیَسْتَکْمِلُوا العَمَلَ الّذِی قَدّرْتَ، والأجَلَ الّذِی أجَّلْتَ لِتُخَلِّدَهُم فی مَحَطٍّ ووِثاقٍ ونارِ جَهنَّمَ «4» وحَمِیمٍ وغَسّاقٍ والضّریعِ والأحْراقِ والأغْلالِ والأوْثاقِ وغِسْلِینَ وزَقُّومٍ وصَدیدٍ معَ طُولِ المَقامِ فی أیّامٍ لَظی، وفی سَقَرٍ الّتی لا تُبْقِی ولا تَذَرُ، وفی الحَمیمِ والجَحِیمِ.
ثمّ تنکبّ علی القبر، وتقول:
یا سَیِّدیّ، أتَیْتُکَ زائِراً مُقِرّاً بالذُّنُوبِ «5»، أتَقَرَّبُ إلی رَبِّی بِوُفُودی إلیکَ، وبُکائِی عَلیکَ، وعَویلی وحَسْرَتی وأسَفِی وبُکائِی، وما أخافُ علی نَفْسی رَجاءَ أن تکونَ لی
__________________________________________________
(1)- [البحار: «حضرنی»].
(2)- [البحار: «إیماناً»].
(3)- [البحار: «اتی»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5)- [البحار: «من الذّنوب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 976
حِجاباً وسَنَداً وکَهْفاً وحِرْزاً وشافِعاً ووقایَةً من النّارِ غَداً وأنا مِن مَوالِیکُم الّذِینَ اعادِی عَدُوَّکُم، واوالی ولِیَّکُم، عَلی ذلِکَ أحْیَی، «1» وعَلی ذلِکَ «1» أمُوتُ، وعَلیهِ ابْعَثُ إنْ شاءَ اللَّهُ تعالی، وقَدْ أشْخَصْتُ بَدَنی، ووَدَّعْتُ أهْلی، وبَعُدَتْ شُقَّتِی، واؤمِّلُ فی قُرْبِکُم النَّجاةَ، وأرْجُو فی أیّامِکُم «2» الکَرَّةَ، وأطْمَعُ فی النَّظَرِ إلیکُم، وإلی مَکانِکُم غَداً فی جَنّاتِ «3» رَبِّی مع آبائِکُم الماضِینَ.
وتقول: یا أبا عبداللَّهِ، یا حُسینُ ابْنُ رسول اللَّه، جِئْتُکَ مُسْتَشْفِعاً بِکَ إلی اللَّهِ، اللَّهمّ إنِّی أسْتَشْفِعُ إلیکَ بِوَلَدِ حَبِیبِکَ وبالمَلائِکَةِ الّذِینَ یَضِجُّونَ عَلیهِ ویَبْکُونَ ویَصْرَخُونَ، لا یَفْتَرُونَ ولا یَسْأمُونَ، وهُمْ مِنْ خَشْیَتِکَ مُشْفِقُونَ، ومِنْ عَذابِکَ حَذِرُونَ، لا تُغَیِّرُهُمُ الأیّامُ، ولا یَنْهَزِمُونَ «4» مِن نَواحی الحائرِ، یَشْهَقُونَ وسَیِّدَهم یَری ما یَصْنَعُونَ وما فیهِ یَتَقَلَّبُونَ، قَدْ انْهَمَلَتْ مِنْهُم العُیون فلا تَرْقأُ، واشْتَدَّ مِنْهُم الحُزْنُ بِحرقَةٍ لا تُطْفَأ.
ثمّ ترفع یدیک، وتقول:
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ مَسْألةَ المِسْکینِ المُسْتَکِینِ العَلِیلِ «5» الذَّلیلِ الّذِی لم یُرِدْ بمسألتهِ «6»
غیرَکَ، فإن لم تُدْرِکْهُ رَحْمَتُکَ عَطَبَ. أسْأ لُک أنْ تَدارکنی بِلُطْفٍ مِنْکَ، وأنتَ الّذِی لا یُخَیِّبُ «7» سائِلَکَ، وتُعْطِی المَغْفِرَةَ وتَغْفِرُ الذُّنُوبَ، فلا أکُونَنَّ یا سَیِّدِی أنا أهْوَنَ خَلْقِکَ عَلیکَ، ولا أکُونُ أهْوَنَ مَنْ وَفَدَ إلیکَ بابْنِ حَبِیبِکَ، فإنِّی أمّلْتُ ورَجَوْتُ وطَمِعْتُ وزُرْتُ واغْتَرَبْتُ رَجاءً لَکَ أنْ تُکافِیَنی إذْ أخْرَجْتَنِی مِنْ رَحْلِی، فأذِنْتَ لی بالمَسِیرِ إلی هذا المکانِ رَحْمَةً مِنْکَ وتَفَضُّلًا مِنْکَ یا رَحمنُ یا رَحِیمُ.
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «وعلیه»].
(2)- [البحار: «إتیانکم»].
(3)- [البحار: «جنان»].
(4)- [البحار: «یهرمون»].
(5)- [لم یرد فی البحار].
(6)- [البحار: «بمسکنته»].
(7)- [البحار: «لا تخیِّب»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 977
واجتهد فی الدّعاء ما قدرت علیه وأکثر منه إن شاء اللَّه تعالی، ثمّ تخرج من السّقیفة وتقف بحذاء قبور الشّهداء وتؤمی إلیهم أجمعین، وتقول:
السّلامُ عَلیکُم ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، السّلامُ عَلیکُم یا أهْلَ القُبورِ مِن أهْلِ دِیارٍ مِنَ «1»
المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکُم بما صَبَرْتُم فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، السّلامُ عَلیکُم یا أولیاءَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ اللَّهَ وأنْصارَ رَسُولهِ وأنْصارَ أمِیر المُؤمنینَ وأنْصارَ ابنِ رَسُولهِ وأنْصارَ دِینِهِ، أشْهَدُ أ نّکُم أنْصارُ اللَّهِ کما قالَ اللَّه عزّ وجلّ: «وَکَأیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَما ضَعُفُوا وَما اسْتَکانُوا» «2»، فما ضَعُفْتُمْ وما اسْتَکَنْتُم حتّی لَقِیْتُم اللَّهَ عَلی سَبیلِ الحَقِّ، صَلّی اللَّهُ عَلیکُم وعَلی أرْواحِکُم وأبْدانِکُم «1» وأجْسادِکُم، أبْشِرُوا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الّذِی لا خُلْفَ لَهُ ولا تَبْدِیلَ، إنّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ وَعْدَهُ، واللَّهُ مُدْرِکٌ بِکُمْ ثأرَ ما وَعَدَکُم، أنتُم خاصّةُ اللَّهِ اخْتَصَّکُم اللَّهَ لأبی عبداللَّهِ، أنتُم الشُّهداءُ وأنتُم السُّعداءُ، سُعِدْتُم عِنْدَ اللَّهِ، وفُزْتُم بالدّرَجاتِ من جَنّاتٍ لا یَظْعَنُ «3» أهْلُها ولایَهْرُمُونَ، ورَضُوا بالمَقامِ فی دارِ السّلامِ معَ مَنْ نَصَرْتُم، جَزاکُم اللَّهُ خَیْراً مِنْ أعْوانٍ جَزاءَ مَنْ صَبَرَ معَ رَسولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، أنْجَزَ اللَّهُ ما وَعَدَکُم من الکَرامَةِ فی جوارهِ، ودارهِ معَ النَّبیِّینَ والمُرْسَلینَ وأمیر المُؤْمنینَ وقائِدِ الغُرِّ المحجَّلین، أسْألُ اللَّهَ الّذِی حَمَلَنی إلیکُم حتّی أرانی مَصارِعَکُم أن یُرِییَنیکُم عَلی الحَوْضِ رُواءً مَرْوِیِّینَ، ویُرِیَنی أعْداءَکُم فی أسْفَلِ دَرَکٍ من الجَحِیمِ، فإنّهُم قَتَلوکُم ظُلْماً وأرادُوا إماتَةَ الحَقِّ، وسَلَبُوکُم لابنِ سُمیّة وابنِ آکِلَةِ الأکْبادِ، فأسْألُ اللَّهَ أنْ یُرِییَنیهِم ظِماءً مُظمَئِینَ مُسَلْسَلِینَ مُغَلْغَلِینَ «4» یُساقُونَ إلی الجَحِیمِ. السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ «5» اللَّهِ وأنْصارَ ابنِ رَسُولِهِ مِنِّی ما بَقِیْتُ وبَقِیَ اللّیلُ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- آل عمران: 3/ 146.
(3)- [البحار: «لا یطعن»].
(4)- [البحار: «مغلّلین»].
(5) (5*) [البحار: «ابن رسول اللَّه منِّی ما بقیت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 978
والنّهارُ (5*)، والسّلامُ عَلیکُم دائِماً إذا فَنِیْتُ وبَلِیْتُ لَهْفِی عَلَیکُم أیّ مصیبةٍ أصابَتْ کُلَّ مَوْلیً لمحمّدٍ وآلِ محمّد، لقد عَظُمَتْ وخُصّتْ وجَلّتْ وعَمّتْ مصیبتکُم، أنا بِکُم لَجَزِعٌ، وأنا بِکُمْ لَمُوجِعٌ مَحْزُونٌ، وأنا بِکُم لَمُصابٌ مَلْهُوفٌ، هَنِیئاً لَکُم ما اعْطِیتُم، وهَنِیئاً لَکُم ما بهِ حُیِّیْتُم، فَلَقَدْ بَکَتْکُم المَلائِکَةُ وحَفَّتْکُم، وسَکَنَتْ مُعَسْکَرَکُم، وحَلَّتْ مَصارِعَکُم، وقُدِّسَتْ وصَفَّتْ بأجْنِحَتِها عَلَیْکُم، لیسَ لها عَنْکُم فراقٌ إلی یَوْمِ التَّلاقِ، ویَومَ المَحْشرِ ویَومَ المَنْشَرِ، طافَتْ عَلیکُم رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ و «1» بَلَغْتُم بها شَرَفَ «2» الدُّنیا و «2» الآخِرَةِ، أتیتُکُم شَوْقاً وزُرْتُکُم خَوْفاً، أسْألُ اللَّهَ أنْ یُرِییَنِیْکُمُ عَلی الحَوْضِ، وفی الجِنانِ مع الأنبیاءِ والمُرْسَلِینَ والشُّهداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ أولئِکَ رَفِیقاً.
ثمّ در فی الحائر «3» وأنت تقول:
یا مَنْ إلیهِ وَفدت وإلیه خَرجتُ وبهِ اسْتَجَرْتُ وإلیهِ قَصَدْتُ وإلیهِ بابْنِ نَبیِّهِ تَقرَّبْتُ، صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّد، ومُنَّ عَلیَّ بالجَنَّةِ، وفُکَّ رَقَبَتِی من النّارِ، اللَّهمّ ارْحَم غُرْبَتِی، وبُعْدَ داری، وارْحَمْ مَسِیری إلیْکَ وإلی ابْنِ حَبِیبِکَ، واقْلِبْنی مُفْلِحاً مُنْجِحاً، قد قَبِلْتَ مَعْذَرَتی وخُضُوعی وخُشُوعی عِنْدَ إمامی وسَیِّدی ومَوْلای، وارْحَمْ صَرْخَتِی وبُکائی وهَمِّی وجَزَعِی وخُشُوعِی «1» وحُزْنِی وما قَدْ باشَرَ قَلْبِی من الجَزَعِ عَلیهِ، فَبِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وبِلُطْفِکَ «4» لی خَرَجْتُ إلیهِ، وبِتَقْوِیَتِکَ إیّایَ وصَرْفِکَ المحذورَ عَنِّی وکَلاءَتِکَ باللّیلِ والنّهارِ لی وبِحِفْظِکَ وکَرامَتِکَ إیّایَ «5» وکُلّ بَحْرٍ قَطَعْتُهُ وکُلّ وادٍ و «1» فَلاةٍ سَلَکْتُها، وکُلّ مَنْزِلٍ نَزَلْتُهُ
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «الحیر»].
(4)- [البحار: «ولطفک»].
(5)- [البحار: «لی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 979
فأنتَ حَمَلْتَنِی فی البَرِّ والبَحْرِ، وأنتَ الّذی بَلَّغْتَنِی ووَفَّقْتَنِی وکَفَیْتَنِی، وبِفَضْلٍ مِنْکَ ووقایَةٍ بَلَغْتُ، وکانتْ المِنَّةُ لَکَ عَلَیَّ فی ذلِکَ کُلِّهِ، وأثَرِی مَکْتُوبٌ عِنْدَکَ واسْمی وشَخْصِی، فَلَکَ الحَمْدُ عَلی ما أبْلَیْتَنِی واصْطَنَعْتَ عِنْدِی. اللَّهمّ فارْحَمْ قُرْبی «1» مِنْکَ، ومَقامی بَیْنَ یَدَیْکَ وتَمَلُّقِی، واقْبَلْ مِنِّی تَوَسُّلی إلَیْکَ بابْنِ حَبِیْبِکَ وصَفْوَتِکَ وخِیَرَتِکَ مِن خَلْقِکَ، وتَوَجُّهی إلیکَ، وأقِلْنِی عَثْرَتی، واقْبَلْ عَظِیمَ ما سَلَفَ مِنِّی، ولا یَمْنَعُکَ ما تَعْلَمُ مِنِّی من العُیُوبِ والذُّنُوبِ والإسْرافِ عَلی نَفْسی، وإنْ کُنتَ لی ماقِتاً فارْضَ عَنِّی، وإنْ کُنتَ عَلَیَّ ساخِطاً فَتُبْ عَلَیَّ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ. اللَّهمّ اغْفِرْ لی ولِوالِدَیَّ وارْحَمْهُما کما رَبَّیانِی صَغِیراً، واجْزِهِما عَنِّی خَیْراً. اللَّهمّ اجْزِهِما بالإحْسانِ إحْساناً، وبالسَّیِّئاتِ غُفْراناً. اللَّهمّ أدْخِلْهُما الجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وحَرِّمْ وُجُوهَهُما عَنْ عَذابِکَ، وبَرِّدْ عَلَیْهِما مَضاجِعِهِما، وافْسَحْ لَهُما فی قَبْرَیهِما، وعَرِّفْنِیهِما فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ وجوارِ حَبِیبِکَ مُحمّدٍ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ وسَلّم.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 222- 245 رقم 18/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 98/ 173- 190
حدّثنی أبو عبدالرّحمان محمّد بن أحمد بن الحسین العسکریّ بالعسکر، عن الحسن ابن علیّ بن مهزیار، عن أبیه علیّ بن مهزیار، عن محمّد بن أبی عمیر، عن محمّد بن مروان، عن أبی حمزة الثّمالیّ، قال: قال الصّادق علیه السلام: إذا أردت زیارة قبر العبّاس بن علیّ علیه السلام وهو علی شطّ الفرات بحذاء الحائر «3»، فقف علی باب السّقیفة، وقل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ وأنْبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وعِبادِهِ الصّالِحِینَ وجَمیعِ الشُّهَداءِ والصِّدِّیقینَ والزّاکیاتِ والطَّیِّباتِ فیما تَغْتَدِی وتَروحُ عَلَیْکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤْمِنینَ، أشْهَدُ لَکَ بالتَّسْلِیمِ والتَّصْدِیقِ والوَفاءِ والنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ المُرْسَلِ، والسِّبْطِ المُنْتَجَبِ، والدَّلِیلِ العَالمِ، والوَصِیِّ المُبَلِّغِ، والمَظْلُومِ المُهْتَضَمِ، فَجَزاکَ اللَّهُ عَن رَسُولِهِ وعَنْ أمِیرِ المُؤْمِنِینَ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «فرقی»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 53/ 98].
(3)- خ ل [والبحار]: «الحیر».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 980
وعَن الحَسَنِ والحُسَینِ صَلواتُ اللَّهِ عَلیهِم أفْضَلَ الجَزاءِ بما صَبَرْتَ واحْتَسَبْتَ وأعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ واسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وبَیْنَ ماءِ الفُراتِ. أشْهَدُ أ نَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُم ما وَعَدَکُم، جِئْتُکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنِینَ وافِداً إلَیْکُم وقَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکُم «1»، وأنا لَکُم تابِعٌ، ونُصْرَتی لَکُم مُعَدَّةٌ حتّی یَحْکُم اللَّهُ وهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ، فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ عَدُوِّکُم، إنِّی بِکُمْ وبإیابِکُمْ مِنَ المُؤْمِنِینَ، وبِمَنْ خالَفَکُم وقَتَلَکُم مِنَ الکافِرِینَ، قَتَلَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُم بالأیْدِی والأ لْسُنِ.
ثمّ ادخل وانکب علی القبر، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالِحُ المُطیعُ للَّهِ ولِرَسُولهِ ولأمِیرِ المُؤْمِنِینَ والحَسَنِ والحُسَینِ عَلیهِم السّلام، السّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ ورِضْوانهُ، وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ.
أشْهَدُ واشْهِدُ اللَّهَ أ نّکَ مَضیتَ عَلی ما مَضی عِلیهِ البَدْرِیُّونَ المجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ، المناصِحُونَ لهُ فی جِهادِ أعْدائِهِ، المبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أولیائِهِ، الذّابُّونَ عَن أحِبّائهِ، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجَزاءِ، وأکْثَرَ الجَزاءِ، وأوْفَرَ الجَزاءِ، وأوْفی جَزاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفَی بِبَیْعَتِهِ، واسْتَجابَ لهُ دَعْوَتَهُ، وأطاعَ وُلاةَ أمْرِهِ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بالَغْتَ فی النَّصِیحَةِ، وأعْطَیْتَ غایَةَ المجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللَّهُ فی الشُّهداءِ وجَعَلَ رُوحَکَ معَ أرْواحِ الشُّهداءِ، وأعْطاکَ مِنْ جِنانهِ أفْسَحَها مَنْزِلًا وأفْضَلَها غُرَفاً، ورَفَعَ ذِکْرَکَ فی عِلِّیِّینَ، وحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیِّینَ والصِّدِّیقِینَ والشُّهداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً. أشْهَدُ أ نّکَ لم تَهِنْ ولم تَنْکُلْ، وأ نّکَ مَضَیْتَ عَلی بَصِیرَةٍ من أمْرِکَ، مُقْتَدِیاً بالصّالِحِینَ، ومُتَّبِعاً للنَّبِیِّینَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنا وبَیْنَکَ وبَیْنَ رَسُولِهِ وأوْلِیائهِ فی مَنازِلَ المُخْبِتِینَ، فإنّهُ أرْحَمَ الرّاحمینَ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 256- 258 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 277- 278
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «وتابع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 981
حدّثنی أبی وجماعة مشایخی، عن محمّد بن یحیی العطّار، وحدّثنی محمّد بن الحسین ابن متّ الجوهریّ، جمیعاً، عن محمّد بن أحمد بن یحیی بن عمران، عن علیّ بن حسّان، عن عروة بن إسحاق ابن أخی شعیب العقرقوفیّ، عمّن ذکره، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: تقول إذا أتیت قبر الحسین بن علیّ علیه السلام ویجزیک عند قبر کلّ إمام علیهم السلام:
السّلامُ عَلیکَ مِنَ اللَّهِ، والسّلامُ عَلی مُحمّد «1» بنِ عبداللَّهِ «1» أمینِ اللَّهِ عَلی وحْیِهِ «2»، وعَزائِمِ أمْرِهِ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ، والفاتحِ لما اسْتُقْبِلَ، اللَّهمّ صَلّ عَلی مُحمّدٍ عَبْدِکَ ورَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادیاً لِمَنْ شِئْتَ من خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ «3» بِرِسالاتِکَ وکُتُبِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّه، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ.
وتقول فی زیارة أمیر المؤمنین علیه السلام: اللَّهمّ صَلِّ علی «4» أمِیر المُؤْمِنینَ عَبْدِکَ وأخِی رَسُولِکَ، إلی آخره.
وفی زیارة فاطمة الزّهراء علیها السلام: أمَتِکَ وبِنْتِ رَسُولِکَ، «1»
إلی آخره «1».
وفی زیارة الأئمّة علیهم السلام: «أبناءِ رَسُولِکَ»، علی ما قلتَ فی النّبیِّ «5» أوّلَ مرّة حتّی تنتهی إلی صاحبک، ثمّ تقول: أشْهَدُ أ نّکُم کَلِمَةُ التَّقْوی، وبابُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ البالِغَةُ عَلی مَنْ فِیها، ومَنْ تَحْتَ الثَّری، وأشْهَدُ أنّ أرْواحَکُم وطِیْنَتَکُم من طِینَةٍ واحِدَةٍ طابَتْ وَطَهُرَت من نُورِ اللَّهِ ومن رَحْمَتِهِ، واشْهِدُ اللَّهَ واشْهِدُکُم أنِّی لَکُم تَبَعٌ بِذاتِ نَفْسی وشَرائعِ دِینی وخَواتیمِ عَمَلِی. اللَّهمّ فأتْمِمْ لی ذلکَ بِرَحْمَتِکَ «1» یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ «1».
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّه ما امِرْتَ بهِ، وقُمْتَ بِحَقِّهِ
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «رسله»].
(3)- [البحار: «بعثت»].
(4)- [البحار: «علی علیّ»].
(5)- [زاد فی البحار: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 982
غَیْرَ واهِنٍ ولا مُوهِنٍ، فَجَزاکَ اللَّهُ من صِدِّیقٍ خَیْراً عَنْ رَعِیَّتِکَ. أشْهَدُ أنَّ الجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ، وأنَّ الحَقَّ مَعَکَ ولَکَ، وأنتَ مَعْدَنُهُ، ومِیراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکَ وعِنْدَ أهْلِ بَیْتِکَ.
أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهیتَ عَنِ المُنْکَرِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، وعَبَدْتَ رَبَّکَ حتّی أتاکَ الیَقِینُ.
ثمّ «1» تقول: السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُسَوَّمِینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُنْزَلِینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُرْدِفِینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الّذِینَ هُمْ فی هذا الحَرَمِ بإذْنِ اللَّهِ مُقِیمُونَ.
ثمّ تقول: اللَّهمّ الْعَنْ اللَّذِینَ بَدّلا نِعْمَتَکَ، وخالَفا کِتابَکَ، وجَحَدا آیاتِکَ، واتَّهَما رَسُولَکَ، اللَّذِینَ احْشُ قُبورَهما وأجْوافَهُما ناراً وأعِدّ لهُما عَذاباً ألیماً، واحْشُرْهُما وأشْیاعَهُما «2» وأتْباعَهُما «2» إلی جَهَنَّمَ زُرْقاً، و «3» احْشُرْهُما وأشْیاعَهُما وأتباعَهُما یومَ القیامةِ عَلی وُجُوهِهِم عُمْیاً وبُکْماً وصُمّاً، مأواهُم جَهَنَّمُ کُلّما خَبَتْ زِدْناهُم سَعیراً. اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّکَ وابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً تَنْتَصِرُ بهِ لِدِینِکَ وتَقْتُلُ بهِ عَدُوَّکَ، فإنّکَ وَعَدْتَهُ ذلِکَ وأنتَ الرَّبُّ الّذِی لا تُخْلِفُ المِیعادَ.
وکذلک تقول عند قبور کلّ الأئمّة علیهم السلام، وتقول عند کلّ إمام زرته إن شاء اللَّه تعالی:
السّلامُ عَلیکَ یا ولیَّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا نُورَ اللَّهِ فی ظُلُماتِ الأرْضِ، السّلامُ عَلیکَ یا إمامَ المُؤْمِنینَ، ووارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ، وسُلالَةَ الوَصِیِّینَ، والشّهِید یومَ الدِّین.
أشْهَدُ أ نّکَ وآباءَکَ الّذِینَ کانُوا من قَبْلِکَ وأبناءَکَ الّذِینَ مِن بَعْدِکَ مَوالیَّ وأوْلیائِی وأئِمَّتِی، وأشْهَدُ أ نّکُم أصْفیاءُ اللَّهِ وخَزَنَتُهُ وحُجَّتُهُ البالِغَةُ انْتَجَبَکُم بِعِلْمِهِ أنْصاراً لِدِینِهِ،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «و»].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 983
وقَوّاماً بأمْرِهِ، وخُزّاناً لِعِلْمِهِ، وحَفَظَةً لِسِرِّهِ، وتراجِمَةً لِوَحْیِهِ، ومَعادِنَ لِکَلِماتِهِ، وأرْکاناً لِتَوْحِیدِهِ، وشُهوداً عَلی عِبادِهِ، و «1» أسْتَوْدِعَکُم خَلْقَهُ، وأوْرَثَکُم کِتابَهُ، وخَصَّکُم بِکَرائِمِ التّنْزِیلِ، وأعْطاکُم التّأویلَ، وجَعَلَکُم تابُوتَ حِکْمَتِهِ، ومَناراً فی بِلادِهِ، وضَرَبَ لَکُم مَثَلًا مِنْ نُورِهِ، وأجْری فِیکُم مِنْ عِلْمِهِ، وعَصَمَکُم مِنَ الزّلَلِ، وطَهَّرَکُم من الدَّنَسِ، وأذْهَبَ عَنْکُم الرِّجْسَ، وبِکُمْ تَمّتِ النِّعْمَةُ، واجْتَمَعَتِ الفُرْقَةُ، وائْتَلَفَتِ الکَلِمَةُ، ولَزِمَتِ الطّاعَةُ المُفْتَرَضَةُ، والمَوَدَّةُ الواجِبَةُ، فأنتُم أوْلیاءُهُ النُّجَباءُ، وعِبادُهُ المُکرمونَ.
أتَیْتُکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عارِفاً بِحَقِّکَ، مُسْتَبْصِراً بِشأنِکَ، مُعادِیاً لأعْدائِکَ، مُوالِیاً لأولِیائِکَ، بأبی أنتَ وامِّی صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وسَلَّمَ تَسْلِیماً.
أتَیْتُکَ وافِداً زائِراً عائِذاً مُسْتَجِیراً ممّا جَنَیْتُ عَلی نَفْسی، واحْتَطَبْتُ عَلی ظَهْرِی، فَکُنْ لی شَفِیعاً، فإنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً مَعْلُوماً، وأنتَ عِنْدَ اللَّهِ وجِیهٌ، آمَنْتُ باللَّهِ وبما انْزِلَ عَلیکُم، وأتَوَلّی آخِرَکُم بما تَوَلَّیْتُ بهِ أوَّلَکُم، وأبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونکُم، وکَفَرْتُ بالجِبْتِ والطّاغُوتِ واللّاتِ والعُزّی.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 316- 318/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 99/ 160- 162
فإذا «3» وردتَ إن شاء اللَّه أرض کربلاء، فانزل منها بشاطئ العلقمیّ، ثمّ اخلع ثیاب سفرک، واغتسل منه «1» غسل الزّیارة [مندوباً]، وقُل وأنت تغتسل:
«بِسْمِ اللَّهِ وباللَّهِ، وفی سَبیلِ اللَّهِ، وعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وطَهِّرْ قَلْبِی، وزَکِّ عَمَلِی، ونَوِّرْ بَصَرِی، واجْعَلْ غُسْلی هذا طَهُوراً، وحِرْزاً وشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ وآفَةٍ وعاهَةٍ، ومِنْ شَرِّ ما احاذِرُ، إنَّکَ عَلی
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 53/ 98- 99].
(3)- [فی البحار مکانه: «ثمّ قال المفید ومؤلّف المزار رحمهما اللَّه زیارة أخری له علیه السلام بروایة أخری غیر مقیّدة بوقت من الأوقات إذا ...»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 984
کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، واغْسِلْنِی من الذُّنُوبِ کُلّها، والآثامِ والخَطایا، وطَهِّرْ جِسْمِی وقَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ بها دِیْنِی، واجْعَلْ عَمَلِی خالِصاً لِوَجْهِکَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِین. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، واجْعَلْهُ لی شاهِداً یَومَ حاجَتِی إلیهِ وفَقْرِی وفاقَتِی، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ».
واقرأ: «إنّا أنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ القَدْرِ».
فإذا فرغت من الغسل، فالبس ما طهر من ثیابک، ثمّ توجّه إلی المشهد علی ساکنه السّلام، وعلیک السّکینة والوقار، وأنت مُتَحَفّ خاضعٌ ذلیلٌ، تُکبِّرُ اللَّه تعالی، وتحمده وتسبِّحهُ وتستغفرهُ، وتکثرُ من الصّلاة علی نبیِّه محمّد وآله الطّاهرین علیهم السلام.
فإذا انتهیتَ إلی بابه فقف «1» علیه وکبِّر أربعاً، ثمّ قُل:
«اللَّهمّ «2» إنّ هذا مَقامٌ کَرَّمْتَنِی «3» بهِ وشَرَّفْتَنِی. اللَّهمّ فاعْطِنِی «2» فیهِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیقَةِ إیمانی بِکَ وبِرَسُولِکَ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ».
ثمّ أدْخِلْ رجلکَ الیمنی قبل الیسری، وقُل:
«بِسْمِ اللَّهِ وباللَّهِ وفی سَبیلِ اللَّهِ وعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ الطّاهِرینَ، اللَّهمّ أنْزِلْنی مُنْزَلًا مُبارَکاً وأنتَ خَیْرُ المُنْزِلینَ».
ثمّ امش حتّی تدخل إلی «4» الصّحن، فإذا دخلته «5» فکبِّر أربعاً، وتوجّه إلی القبلة وارفع یدیک، وقُل:
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب مکانه: «وقد ذکر الشّیخ رحمه الله فی مناسک الزّیارات ترتیباً لزیارة أبی عبداللَّه الحسین بن علیّ علیهما السلام أحببت إیراده علی وجهه. ذکر رحمه الله أ نّه إذا انتهیت إلی باب المشهد فقف ...»].
(2- 2) [التّهذیب: «هذا مقام کرّمتنی وشرّفتنی به، اللَّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد واعطنی»].
(3)- [البحار: «أکرمتنی»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5)- [التّهذیب: «دخلت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 985
«اللَّهمّ إنِّی إلیکَ «1» تَوَجَّهْتُ، وإلیکَ خَرَجْتُ، وإلیکَ وفَدْتُ، ولخَیْرِکَ تَعَرَّضْتُ، وبزیارةِ حَبیبِ حَبیبِکَ [إلیکَ] تَقَرَّبْتُ. اللَّهمّ فلا تَمْنَعْنِی خَیْرَ ما عِنْدَکَ بِشَرِّ «2» ما عِنْدِی. اللَّهمّ اغْفِرْ لی ذُنُوبی، وکَفِّرْ عَنِّی سَیِّئاتی، وحُطَّ عَنِّی خَطِیئاتی، واقْبَلْ حَسَناتِی».
ثمّ اقرأ (الحمد)، و (المعوذتین)، و (قُل هو اللَّه أحد)، و (إنّا أنزلناهُ فی لیلةِ القَدْر)، و (آیة الکرسیّ)، وآخر (الحشر)- «3» (لو أنْزَلْنا) إلی آخر السّورة-، ثمّ صلِّ رکعتین تحیّة المشهد.
فإذا فرغت «4» وسبّحت «3»، فقُل «5»:
«الحمدُ للَّهِ الواحدِ فی الامورِ کُلِّها، خالِقِ الخَلْقِ لم یَعْزُبْ «6» عَنْهُ شَی‌ءٌ من امورِهِم، عالِمُ کُلّ شَی‌ءٍ بغیرِ تَعْلِیم.
صَلواتُ اللَّهِ وصَلواتُ ملائکتِهِ وأنْبیائِهِ «7» ورُسُلِهَ وجَمیعِ خَلْقِهِ «8» وسلامهُ وسلامُ جمیعِ خلقهِ «8» عَلی مُحمّدٍ المُصْطَفی وأهْلِ بَیْتِهِ، [الحمدُ للَّهِ الّذِی بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصّالحاتُ]، الحمدُ للَّهِ الّذِی أنْعَمَ عَلَیَّ وعَرَّفَنِی فَضْلَ «8» مُحمّدٍ و «8» أهْلِ بَیْتِهِ صَلّی اللَّهُ علیهِ وعلیهِم أجْمَعِین «9».
اللَّهمّ أنتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلیهِ الرِّجالُ، وشُدّتْ إلیهِ الرِّحالُ، وأنتَ یا سَیِّدی أکْرَمُ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب: «أتوجّه وإلیک»].
(2)- [فی التّهذیب: «لسوء»، وفی البحار: «لشرّ»].
(3- 3) [لم یرد فی التّهذیب].
(4)- [أضاف فی البحار: «منهما»].
(5)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «فإذا أردت زیارته [...] (راجع مصباح الزّائر،/ 195- 198) ثمّ اقرأ الحمد والمعوذتین وسورة الإخلاص وإنّا أنزلناه وآیة الکرسیّ وآخر الحشر وقل ...»].
(6)- [مصباح الزّائر: «لا یَعْزُبْ»].
(7)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(8- 8) [لم یرد فی البحار].
(9)- [التّهذیب: «ورحمة اللَّه وبرکاته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 986
مأتِیٍّ، وأکْرَمُ مَزُورٍ، وقَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ «1» آتٍ تُحْفَةً، فاجْعَلْ تُحْفَتِی بِزیارَةِ «1» قَبْرِ ولِیِّکَ وابْنِ «2»
نَبِیِّکَ، وحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ، فکاکَ رَقَبَتِی من النّارِ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ محمّد، وتَقَبَّلْ مِنِّی عَمَلِی، واشْکُرْ سَعْیِی، وارْحَمْ مَسِیرِی مِنْ أهْلی بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی «3» عَلیکَ، بَلْ لَکَ المَنُّ عَلَیَّ أن «4» جَعَلْتَ لی السّبیلَ إلی زِیارَةِ ولیِّکَ، وعَرّفْتَنی فَضْلَهُ، وحَفَظْتَنِی حتّی بَلَّغْتَنی.
اللَّهمّ و «5» قَدْ رَجَوْتُکَ فلاتَقْطَعْ رَجائِی، وقَدْ أمّلْتُکَ فلا تُخَیِّبْ أمَلِی «5»، واجْعَلْ مَسیری هذا کَفّارَةً لما قَبْلَهُ من ذُنُوبی، ورِضْواناً تُضاعِفُ بهِ «6» حَسَناتی، وسَبباً لِنَجاحِ طَلِباتی «7»، وطَریقاً لِقَضاءِ حَوائِجی یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، واجْعَلْ سَعْیی مَشْکُوراً، وذَنْبِی مَغْفُوراً، وعَمَلِی مَقْبُولًا، ودُعائی مُسْتَجاباً، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ.
اللَّهمّ إنِّی أرَدْتُکَ «8» فأرِدْنِی، وأقْبَلْتُ «9» بِوَجْهِی إلَیْکَ فلا تُعْرِضْ عَنِّی، وقَصَدْتُکَ فَتَقَبَّلْ مِنِّی، وإنْ کنتَ لی ماقِتاً فارْضَ عَنِّی، وارْحَمْ تَضَرُّعی إلیکَ، ولاتُخَیِّبْنِی یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ».
ثمّ امش حتّی تعاین الجدث، فإذا عاینته فکبِّر أربعاً، «10» واستقبل وجهه «10» بوجهک، واجعل القبلة بین کتفیک، وقُل:
__________________________________________________
(1- 1) [التّهذیب: «زائر آت تحفة فاجعل تحفة زیارة»].
(2)- [أضاف فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «بنت»].
(3)- [فی التّهذیب: «اللَّهمّ»، وفی مصباح الزّائر والبحار: «اللَّهمّ منّی»].
(4)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «إذ»].
(5- 5) [فی مصباح الزّائر والبحار: «قد أتیتک وأمّلتک فلا تخیّب أملی ولا تقطع رجائی»].
(6)- [مصباح الزّائر: «فیه»].
(7)- [التّهذیب: «طلبتی»].
(8)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «أریدک»].
(9)- [مصباح الزّائر: «وأقبل»].
(10- 10) [التّهذیب: «واستقبله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 987
«اللَّهمّ أنتَ السّلامُ، ومنکَ السّلامُ، وإلیکَ یرجعُ السّلامُ، یا ذا الجلالِ والإکرامِ.
السّلامُ عَلی رَسولِ اللَّهِ، «1» أمینِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ وعَزائِمِ أمْرِهِ، الخاتِم لما سَبَقَ و «2» الفاتحِ لما اسْتَقْبَلَ، والمُهیمنِ عَلی ذلکَ کُلِّهِ، «3» وعلیهِ السّلامُ «3» ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
السّلامُ عَلی «4» أمینِ اللَّهِ «4»، أمیرِ المُؤمنینَ عبداللَّهِ وأخی «5» رَسُولهِ، الصِّدِّیق الأکْبَرِ والفاروقِ الأعْظَمِ «5»، سَیِّدِ المُسْلمِینَ، وإمامِ المُتَّقِینَ، وقائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ.
السّلامُ عَلی الحَسَنِ والحُسَینِ سَیِّدَی شَبابِ أهْلِ الجَنَّةِ من الخَلْقِ أجْمَعِین.
السّلامُ عَلی أئمّةِ الهدُی الرّاشِدِین.
السّلامُ عَلی الطّاهِرَةِ الصِّدِّیقةِ فاطمةَ سَیِّدَةِ نساءِ العالمین.
السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُنْزَلینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُرْدِفِینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُسَوَّمِینَ، السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الزوّارین، «4» السّلام علی ملائکة اللَّه المنزلین «4»، السّلامُ عَلی «6» ملائِکَةِ اللَّهِ «6» الّذِینَ هُمْ فی هذا المَشْهَدِ «7» بإذْنِ اللَّهِ «7» مُقیمُون».
ثمّ امش حتّی تقف «8» علیه، فإذا وقفت فاستقبله بوجهک «9» علی الحدّ «9» المرسوم لک عند المعاینة «8»، وقُل:
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب: «صلّی اللَّه علیه وآله و»].
(2)- [التّهذیب: «من رسله»].
(3- 3) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(4- 4) [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار].
(5- 5) [التّهذیب: «رسول اللَّه الصّدّیق الأکبر و»].
(6- 6) [التّهذیب: «الملائکة»].
(7- 7) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(8- 8) [فی التّهذیب: «علی الجدث، فإذا وقفت علیه فاستقبله بوجهک»، وفی مصباح الزّائر: «علی الجدث، فإذا وقفت علیه فاستقبله بوجهک علی لاحدّ المرسوم عند معاینته»].
(9- 9) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 988
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیسی رُوحِ اللَّهِ.
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حَبیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ «1» وصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الرّضیِّ «2».
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها «3» الصِّدِّیق الشّهید «3»، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَصِیُّ البَرُّ التَّقِیُّ، السّلام «4»
عَلیکَ و «4» عَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وأناخَتْ بِرَحْلِکَ. السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُحْدِقِینَ بِکَ، [السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ].
أشْهَدُ أ نَّکَ «5» أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ، ونَهیتَ عَنِ المُنْکَرِ، وتَلَوْتَ الکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وصَبَرْتَ عَلی الأذی فی جَنْبِهِ، وعَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقِینُ.
لَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، وامَّةً «6» قاتَلَتْکَ، [وامَّةً قَتَلَتْکَ] «6»، وامَّةً أعانَتْ عَلیکَ، وامَّةً خَذَلَتْکَ «7»، وامَّةً دَعَتْکَ فَلَمْ تُجِبْکَ، وامَّةً بَلَغَها ذلِکَ فَرَضِیَتْ بهِ، وألْحِقْهُم «8» بِدَرَکِ الجَحِیمِ.
اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ، وهَدَمُوا کَعْبَتَکَ، واسْتَحَلُّوا حَرَمَکَ، وألْحَدُوا فی
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «علیّ»].
(2)- [فی التّهذیب: «الزّکیّ»، وفی مصباح الزّائر: «الزّکیّ الرّضیّ»].
(3- 3) [فی التّهذیب والبحار: «الشّهید الصّدّیق (الأکبر)»].
(4- 4) [لم یرد فی التّهذیب].
(5)- [أضاف فی البحار: «قد»].
(6- 6) [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «قتلتک وأمّة قاتلتک»].
(7)- [مصباح الزّائر: «خالفتک»].
(8)- [أضاف فی التّهذیب والبحار: «اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 989
البَیْتِ الحَرامِ، وحَرَّقوا کِتابَکَ، وسَفَکُوا دِماءَ أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، «1» وأظْهَرُوا الفَسادَ فی أرْضِکَ «1»، واسْتَذَلُّوا عِبادَکَ المُؤْمِنِینَ.
اللَّهمّ ضاعِفْ عَلیهِم «2» العَذابَ الألِیمَ، واجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فی أولیائِکَ المُصْطَفِینَ، وحَبِّبْ إلیَّ مَشاهِدَهُم، وألْحِقْنِی بِهِم، واجْعَلْنِی مَعَهُم فی الدُّنْیا والآخِرَةِ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ تضع «3» یدک الیسری علی القبر، وأشر «4» بیدکَ الیمنی إلیه «4»، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، «5» إنْ لم تَکُنْ أدْرَکَتْ نصرتکَ (یَدی فها أنا ذا) وافِدٌ إلیکَ بِنَصْرِی «5»، قَدْ أجابَکَ «6» قَلْبِی و «6» سَمْعِی وبَصَرِی وبَدَنِی ورَأْیِی وهَوایَ عَلی التّسْلِیمِ لکَ، وللخَلَفِ «7» الباقی من بَعْدِکَ، و «8» الأدِلّاءِ عَلی اللَّهِ مِنْ وُلْدِکَ، فَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حتّی یَحْکمَ اللَّهُ بأمْرِهِ «9» وهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ.
ثمّ ارفع یدیک «10» إلی السّماء، وقُل:
اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ «11» أنَّ هذا القَبْرَ قَبْرُ حَبِیبِکَ وصَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، الفائِزِ بِکَرامَتِکَ،
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی التّهذیب].
(2)- [مصباح الزّائر: «لهم»].
(3)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «ضع»].
(4- 4) [فی التّهذیب والبحار: «بیدک الیمنی»، وفی مصباح الزّائر: «بالیمنی إلیه»].
(5- 5) [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «إن لم أکن (لم یکن) أدرکت نصرتک بیدی فها أنا ذا وافد إلیک بنصرتی (بنصری)»].
(6- 6) [لم یرد فی البحار].
(7)- [التّهذیب: «والخلف»].
(8)- [لم یرد فی التّهذیب].
(9)- [لم یرد فی البحار].
(10)- [التّهذیب: «یدک»].
(11)- [فی التّهذیب والبحار: «أشهد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 990
أکْرَمْتَهُ بالشّهادَةِ، وأعْطَیْتَهُ مَوارِیثَ الأنبیاءِ، وجَعَلْتَهُ حُجَّةً لکَ عَلی خَلْقِکَ، «1» وأعْذَرَ فی الدُّعاء «1»، وبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الضّلالَةِ والجَهالَةِ والعَمی والشَّکِّ والارْتِیابِ، إلی بابِ الهُدی والرَّشادِ.
وأنتَ یا سَیِّدی بالمَنْظَرِ الأعْلَی تَری ولا تُری، وقد تَوازَرَ عَلیهِ فی «2» طاعَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنیا، وباعَ آخِرَتَهُ بالثَّمَنِ الأوْکَسِ، وأسْخَطَکَ وأسْخَطَ رَسُولَکَ «3» صَلَواتُکَ عَلیهِ وآلهِ «3»، وأطاعَ مِنْ عِبادِکَ أهْلَ الشِّقاقِ والنِّفاقِ، وحَمَلَةَ الأوْزارِ، والمُسْتَوْجِبِینَ النّارَ.
اللَّهمّ الْعَنْهُم لَعْناً وَبِیلًا، وعَذِّبْهُم عَذاباً ألیماً.
ثمّ حطّ «4» یدک الیسری «4»، وأشِر بالیمنی منهما إلی القبر، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الأنبیاءِ، السّلامُ عَلیکَ یا وَصیَّ الأوْصِیاءِ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی «5» آلِکَ و «5» ذُرِّیَّتِکَ الّذِینَ حَباهُم اللَّهُ بالحُجَجِ البالِغَةِ، والنُّورِ والصِّراطِ المُسْتَقِیمِ.
بأبی أنتَ وامِّی، ما أجَلَّ مصیبتکَ وأعْظَمَها عِنْدَ اللَّهِ و [ما] أجَلَّ مصیبتکَ وأعْظَمَها عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ «6»، «7» وما أجلّ مصیبتکَ وأعْظَمَها عِنْدَ «8» أنبیاءِ اللَّهِ 8 7، وما أجَلَّ مصیبتکَ وأعْظَمَها عِنْدَ المَلأِ الأعْلی، وما أجَلَّ مصیبتکَ وأعْظَمها عِنْدَ شِیعَتِکَ [خاصّةً].
بأبی [أنتَ] وامِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ کُنتَ نُوراً فی الظُّلُماتِ، وأشْهَدُ
__________________________________________________
(1- 1) [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «فأعذر فی الدّعوة»].
(2)- [زاد فی التّهذیب: «غیر»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر: «صلّی اللَّه علیه وآله»، وفی البحار: «علیه السّلام»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «یدیک»].
(5- 5) [لم یرد فی التّهذیب].
(6)- [أضاف فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «صلّی اللَّه علیه وآله»].
(7- 7) [لم یرد فی البحار].
(8- 8) [فی التّهذیب: «أبیک»، وفی مصباح الزّائر: «أولیاء اللَّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 991
أ نّکَ «1» حُجَّةُ اللَّهِ وأمِینُه «1»، وخازِنُ عِلْمِهِ، ووَصِیُّ نبیِّه.
وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ ونَصَحْتَ وصَبَرْتَ عَلی الأذی «2» فی جَنْبِهِ، وأشْهَدُ «2» أ نّکَ [قَدْ] قُتِلْتَ وحُرِمْتَ وغُصِبْتَ وظُلِمْتَ.
وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ جُحِدْتَ واهْتُضِمْتَ «3» وصَبَرْتَ فی ذاتِ اللَّهِ تعالی، وأ نّکَ قَدْ کُذِّبْتَ ودُفِعْتَ عَنْ حَقِّکَ، واسِی‌ءَ إلَیْکَ فاحْتَمَلْت.
وأشْهَدُ أ نّکَ الإمامُ الرّاشِدُ الهادِی «4»، هُدِیْتَ وقُمْتَ بالحَقِّ وعَمِلْتَ بهِ.
وأشْهَدُ أنّ طاعَتَکَ مُفْتَرَضَةٌ، وقولَکَ الصِّدْقُ، «5» ودَعْوَتُکَ الحَقُّ «5»، وأ نّکَ دَعَوْتَ «5»
إلی الحَقِّ، و «5» إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، فلم تُجَبْ، وأمَرْتَ بِطاعَةِ اللَّهِ فلم تُطَعْ.
وأشْهَدُ أ نّکَ من دَعائمِ الدِّینِ وعَمُودِهِ، ورکنِ الأرْضِ وعِمادِها.
وأشْهَدُ أ نّکَ والأئِمّة من أهْلِ بَیْتِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وبابُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی أهْلِ «6» الدُّنیا.
واشْهِدُ اللَّهَ ومَلائِکَتَهُ وأنْبیاءَهُ ورُسُلَهُ واشْهِدُکُم أنِّی بِکُم مُؤْمِنٌ، ولَکُم تابِعٌ فی ذاتِ نَفْسی، وشرائعِ دِیْنِی وخَواتیمِ عَمَلِی، ومُنْقَلَبِی إلی رَبِّی.
وأشْهَدُ أ نّکَ أدّیْتَ «7» عَن اللَّهِ وعَن رَسُولهِ صادِقاً، وقُلْتَ أمِیناً، ونَصَحْتَ للَّهِ ولرسُولهِ «8»
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «أمین اللَّه وحجّته»].
(2- 2) [فی التّهذیب: «و»، وفی مصباح الزّائر: «وأشهد»].
(3)- [مصباح الزّائر: «واهتظمت»].
(4)- [فی التّهذیب والبحار: «والهادی»، وفی مصباح الزّائر: «الهادی المهدیّ»].
(5- 5) [لم یرد فی التّهذیب].
(6)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «من فی»].
(7)- [البحار: «قد أدّیتَ»].
(8)- [البحار: «ورسوله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 992
مُجْتَهِداً، ومَضَیْتَ علی یَقِینٍ، لم تُؤْثِرْ ضَلالًا عَلی هُدیً، ولم تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلی باطِلٍ، فَجَزاکَ «1» اللَّهُ عَنْ رَعِیَّتِکَ «2» خَیْراً، وصَلّی [اللَّهُ] عَلیکَ صَلاةً لا یُحْصِیها «3» غَیْرُهُ، وعَلیکَ السّلامُ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ إنِّی اصلِّی عَلیهِ کما صَلَّیْتَ عَلیهِ، و «4» صَلّی عَلیهِ مَلائِکَتُکَ وأنْبِیاؤُکَ «4»
ورُسُلُکَ، وأمِیر المُؤْمنینَ والأئِمّةُ أجْمَعُون «5»، صَلاةً کَثِیرةً مُتتابِعَةً مُتَرادِفَةً یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضاً فی مَحْضَرِنا هذا «6» وإذا غِبْنا، وعَلی کُلِّ حالٍ، صلاةً لا انْقِطاعَ «7» لِدَوامِها ولا نَفادَ «7».
اللَّهمّ بَلِّغْ «8» رُوْحَهُ وجَسَدَهُ فی ساعَتِی هذهِ وفی کُلِّ ساعَةٍ تَحِیّةً مِنِّی کَثِیرَةً وسَلاماً، آمِناً باللَّهِ وَحْدَهُ «6» واتّبَعْنا الرَّسُولَ فاکْتُبْنا مع الشّاهِدِینَ.
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أتَیْتُکَ بأبی «9» وامِّی، زائِراً وافِداً إلیکَ مُتَوجِّهاً بِکَ إلی «10» رَبِّکَ ورَبِّی لِتَنْجَحَ «11» بِکَ حَوائِجِی، ویُعْطِینِی بِکَ سُؤْلی، فاشْفَعْ لی «12» عِنْدَهُ، وکُنْ لی شَفِیعاً، فَقَدْ «12» جِئْتُکَ هارباً مِنْ ذُنُوبی مُتَنَصِّلًا إلی رَبِّی مِنْ سَیِّئِ عَمَلِی، راجِیاً فی مَوْقِفی هذا الخَلاصَ مِنْ عُقُوبَةِ رَبِّی، طامِعاً أن یَسْتَنْقِذَنی رَبِّی بِکَ مِنَ «13» الزّلَلِ و «13» الرَّدی.
__________________________________________________
(1)- [التّهذیب: «جزاک»].
(2)- [البحار: «رعیّته»].
(3)- [زاد فی التّهذیب: «أحد»].
(4- 4) [التّهذیب: «أصلّی علی ملائکتک المقرّبین وأنبیائک المرسلین»].
(5)- [التّهذیب: «أجمعین»].
(6)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(7- 7) [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «لها ولا نفاد (لها)»].
(8)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «أبلغ»].
(9)- [زاد فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «أنت»].
(10)- [أضاف فی التّهذیب: «اللَّه»].
(11)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «لینجح»، وفی البحار: «لینجح لی»].
(12- 12) [التّهذیب: «عند ربّک وکن لی شفیعاً وقد»].
(13- 13) [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 993
أتَیْتُکَ یا مَوْلایَ وافِداً إلَیْکَ إذْ رَغِبَ عَنْ زِیارَتِکَ أهْلُ الدُّنْیا، وإلَیْکَ کانَتْ رِحْلَتِی، ولَکَ عَبْرَتی وصَرْخَتی، وعَلیکَ أسَفِی، ولَکَ نَحْبَتِی «1» وزَفْرَتِی، وعَلیکَ تَحِیَّتِی وسَلامی، ألْقَیْتُ رَحْلِی بِفِنائِکَ مُسْتَجِیراً بِکَ وبِقَبْرِکَ ممّا أخافُ مِنْ عَظِیمِ جُرْمِی.
وأتَیْتُکَ زائِراً ألْتَمِسُ ثَباتَ القَدَمِ فی الهِجْرَةِ [إلیکَ]، وقد تَیَقَّنْتُ أنّ اللَّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ بِکُم یُنَفِّسُ الهَمَّ، وبِکُم یَکْشِفُ الکَرْبَ، وبِکُم یُباعِدُ «2» نائِباتِ الزّمانِ الکَلِبِ، وبِکُم «3»
فَتَحَ اللَّهُ وبِکُم یَخْتِمُ «3»، وبِکُم یُنْزِلُ الغَیْثَ، وبِکُم یُنْزِلُ الرّحْمَةَ، وبِکُم یُمْسِکُ الأرْضَ أنْ تَسِیْخَ بأهْلِها، وبِکُم یُثَبِّتُ اللَّهُ جِبالَها عَلی مَراسِیها.
وقَدْ تَوَجَّهْتُ إلی رَبِّی بِکَ یا سَیِّدی فی قَضاءِ حَوائِجِی ومَغْفِرَةِ ذُنُوبی فلا أخِیْبَنَّ مِن بَیْنِ «4» زُوّارِکَ، فَقَدْ خَشِیْتُ ذلِکَ إن لم تَشْفَعْ لی، ولا یَنْصَرِفَنّ «5» زُوّارِکَ یا مَوْلایَ إلّا «6»
بالعَطاءِ والحِباءِ، والخَیْرِ والجَزاءِ، والمَغْفِرَةِ والرِّضا، وأنْصَرِفُ أنا مَجْبُوهاً بِذُنُوبی، مَرْدُوداً عَلَیَّ عَمَلِی قَدْ خُیِّبْتُ لِما سَلَفَ مِنِّی فإنْ کانَتْ هذهِ حالی فالوَیْلُ لی ما أشْقانی وأخْیَبَ سَعْیِی، وفی حُسْنِ ظَنِّی بِرَبِّی وبِنَبِیِّی وبِکَ یا مَوْلایَ وبالأئِمَّةِ مِن ذرِّیّتکَ ساداتی أنْ لا أخِیْبَ.
فاشْفَعْ لی إلی رَبِّی لِیُعْطِیَنی أفْضَلَ ما أعْطی أحَداً مِن زُوّارِکَ، والوافِدِینَ «7» إلَیْکَ، ویَحْبُوَنی ویُکْرِمَنی، ویُتْحِفَنِی بأفْضَلِ ما مَنَّ بهِ عَلی أحَدٍ مِنْ زُوّارِکَ «8»
[و] الوافِدِینَ إلیکَ «8».
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «نحیبی»].
(2)- [التّهذیب: «یباعدنا عن»].
(3- 3) [التّهذیب: «یفتح اللَّه»].
(4)- [لم یرد فی التّهذیب].
(5)- [البحار: «ینصرفون»].
(6)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار].
(7)- [التّهذیب: «الواردین»].
(8- 8) [لم یرد فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 994
ثمّ ارفع یدیک إلی السّماء، وقُل:
اللَّهمّ قَدْ تَری مَکانی وتَسْمَعُ کَلامِی «1»، وتَری مَقامی «2» وتَضَرُّعِی ومَلاذِی بِقَبْرِ وَلِیِّکَ و «3»
حُجَّتِکَ وابْنِ نَبِیِّکَ، وقَدْ عَلِمْتَ یا سَیِّدی حَوائِجی، ولا یَخْفی عَلیکَ حالی.
وقَدْ تَوَجَّهْتُ إلیکَ بابْنِ رَسُولِکَ وحُجَّتِکَ وأمِیْنِکَ، وقَدْ أتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً بهِ إلیکَ وإلی رَسُولِکَ، فاجْعَلْنی «4» عِنْدَکَ وَجِیْهاً فی الدُّنْیا والآخِرَةِ ومِنَ المُقَرَّبِین، «5» فأعْطِنِی فی زِیارَتی أمَلِی «5»، وهَبْ لی مُنایَ، وتَفَضَّلْ عَلیَّ بِسُؤْلِی «6» ورَغْبَتِی، واقْضِ لی حَوائِجِی ولا تَرُدَّنی خائِباً، ولا تَقْطَعْ رَجائی ولا تُخَیِّبْ دُعائی، وعَرِّفْنِی الإجابَةَ فی جَمیعِ ما دَعَوْتُکَ «7» مِنْ أمْرِ الدِّینِ والدُّنیا [والآخِرَة].
واجْعَلْنی مِنْ عِبادِکَ الّذِینَ صَرَفْتَ عَنْهُم البَلایا والأمْراضَ والفِتَنَ والأعْراضَ، و «8» مِنَ الّذِینَ تُحْیِیْهِمْ فی عافِیَةٍ، وتُمِیْتُهُم فی عافِیَةٍ، وتُدْخِلُهُم الجَنَّةَ فی عافِیَةٍ، وتُنْجِیهِم «9» مِن النّارِ فی عافِیَةٍ، وَوَفِّقْ لی بِمَنٍّ مِنْکَ صَلاحَ ما اؤَمِّلُ فی نَفْسِی وأهْلِی وَوَلدِی وإخْوانِی ومالِی وجَمِیعِ ما أنْعَمْتَ بهِ «10» عَلَیَّ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «ودعائی»].
(2)- [البحار: «مکانی»].
(3)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «ابن»].
(4)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «به»].
(5- 5) [فی التّهذیب: «وأعطنی بزیارتی أملی ورجائی»، وفی مصباح الزّائر والبحار: «وأعطنی بزیارتی أملی»].
(6)- [البحار: «بشهوتی»].
(7)- [فی التّهذیب: «دعوت»، وفی مصباح الزّائر: «وسألتک ودعوتک»].
(8)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار].
(9)- [فی التّهذیب والبحار: «وتجیرهم»].
(10)- [لم یرد فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 995
السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ، أشْهَدُ أ نَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ وأمِیْنُهُ، وخَلِیْفَتُهُ فی عِبادِهِ، وخازِنُ عِلْمِهِ، ومُسْتَوْدَعُ سِرِّهِ بَلَّغْتَ «1» عَنِ اللَّهِ ما امِرْتَ [بهِ] ووَفَّیْتَ «2»، ومَضَیْتَ عَلی یَقِینٍ شَهیداً وشاهِداً ومَشْهُوداً، و «3» صَلَواتُ اللَّهِ «4» ورَحْمَتُهُ عَلَیْکَ «4»، أنا یا مَوْلای وَلِیُّکَ اللّائِذُ بِکَ فی طاعَتِکَ، ألْتَمِسُ ثَباتَ القَدَمِ فی الهِجْرَةِ عِنْدَکَ، وکَمالَ المَنْزِلَةِ فی الآخِرَةِ بِکَ «5».
أتَیْتُکَ بأبی أنتَ وامِّی ونَفْسِی ومالِی ووُلْدِی زائِراً، بِحَقِّکَ عارِفاً، مُتَّبِعاً لِلْهُدی الّذِی أنتَ عَلیهِ، مُوْجِباً لِطَاعَتِکَ، مُسْتَیْقِناً فَضْلَکَ، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، عالِماً بهِ، مُتَمَسِّکاً «6» بِوِلایَتِکَ وَوِلایَةِ آبائِکَ وذُرِّیَّتِکَ الطّاهِرِینَ، ألا لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُم وخالَفَتْکُم، وشَهِدَتْکُم فَلَمْ تُجاهِد مَعَکُم وغَصَبَتْکُم حَقَّکُم.
أتَیْتُکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَکْرُوباً، وأتَیْتُکَ مَغْمُوماً، وأتَیْتُکَ مُفْتَقِراً إلی شَفاعَتِکَ، ولِکُلِّ زائِرٍ حَقٌّ عَلی مَنْ أتاهُ «7»، وأنا زائِرُکَ ومَوْلاکَ وضَیْفُکَ النّازِلُ بِکَ والحالُّ بِفِنائِکَ، ولی حَوائِجَ مِن حَوائِجِ الدُّنیا والآخِرَةِ، بِکَ أتَوَجَّهُ إلی اللَّهِ فی نُجْحِها وقَضائِها.
فاشْفَعْ لی عِنْدَ رَبِّکَ ورَبِّی فی قَضاءِ حَوائِجِی کُلِّها، وقَضاءِ حاجَتِی العُظْمی- الّتی إن أعْطانِیها لم یَضُرُّنِی ما مَنَعَنِی وإنْ مَنَعَنِیها لم یَنْفَعْنِی ما أعْطانی- فِکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، والدَّرجاتِ العُلا، والمِنَّةِ عَلیَّ بِجَمِیعِ سُؤْلی ورَغْبَتِی وشَهْوَتی «8» وإرادَتی ومُنایَ، وصَرْفَ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب: «وأ نّک قد بلّغت»].
(2)- [أضاف فی مصباح الزّائر والبحار: «وأوفیت»].
(3)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار].
(4- 4) [التّهذیب: «علیک ورحمته وبرکاته»].
(5)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(6)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «مستمسکاً»].
(7)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «وزاره»].
(8)- [التّهذیب: «وشهواتی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 996
جَمیعِ المَکْرُوهِ والمَحْذُورِ عَنِّی وعَنْ أهْلِی وَوُلْدِی وإخْوانِی ومالِی وجَمیعِ ما أنعمَ عَلیَّ.
والسّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
ثمّ ارفع رأسک، وقُل:
الحمدُ للَّهِ الّذِی جَعَلَنی مِنْ زُوّارِ «1» ابنِ «2» نَبِیِّهِ، ورَزَقَنِی معَرْفَةَ فَضْلِهِ والإقْرارَ بِحَقِّهِ، والشّهادةَ بِطاعَتِهِ، «رَبَّنَا آمَنّا بِمَا أ نْزَلْتَ وَاتّبَعْنا الرّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ» «3».
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیْکَ، ولَعَنَ «4» خاذِلِیْکَ، «5» ولَعَنَ سالِبِیْکَ «5»، ولَعَنَ «4» مَنْ رَماکَ، ولَعَنَ «4» مَنْ طَعَنَکَ، ولَعَنَ «4» المُعینِینَ عَلیکَ، ولَعَنَ «4» السّائِرِینَ إلیْکَ، ولَعَنَ «4» مَنْ مَنَعَکَ «6» شُرْبَ ماءِ الفُراتِ، ولَعَنَ «4» مَنْ دَعاکَ وغَشَّکَ وخَذَلَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ ابْنُ آکِلَةِ الأکْبادِ، ولَعَنَ اللَّهُ ابنَهُ الّذِی وَتَرَکَ، ولَعَنَ اللَّهُ أعْوانَهُم وأتْباعَهُم وأنْصارَهُم ومُحِبِّیْهِم ومَنْ أسَّسَ لَهُم، وحَشا «7» قُبُورَهُم ناراً، والسّلامُ عَلیکَ بأبی أنتَ وامِّی ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ.
ثمّ انحرف عن القبر، وحوّل وجهک إلی القبلة، وارفع یدیک إلی السّماء، وقُل:
اللَّهمّ مَنْ تَهَیّأَ وتَعَبَّأَ وأعَدَّ واسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلی مَخْلُوقٍ رَجاءَ رَفْدِهِ وجائِزَتِهِ «8»، ونَوافِلِهِ وفواضِلِهَ وعَطایاهُ، فإلَیْکَ یا رَبِّ کانَتْ تَهْیِئَتِی [وتَعْبِئَتِی] وإعْدادِی واسْتِعْدادِی وسَفَرِی، وإلی قَبْرِ وَلِیِّکَ وَفَدْتُ، وبِزِیارَتِهِ إلَیْکَ تَقَرَّبْتُ رَجاءَ رِفْدِکَ وجَوائِزِکَ ونَوافِلِکَ
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «قبر»].
(2)- [أضاف فی التّهذیب: «بنت»].
(3)- [آل عمران: 3/ 53].
(4)- [أضاف فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «اللَّه»].
(5- 5) [لم یرد فی التّهذیب، وفی مصباح الزّائر والبحار: «لعن اللَّه سالبیک»].
(6)- [زاد فی التّهذیب: «من»].
(7)- [فی التّهذیب: «ذلک وحشی»، وفی مصباح الزّائر والبحار: «وحشا اللَّه»].
(8)- [التّهذیب: «وجوائزه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 997
وعَطایاکَ وفَواضِلِکَ.
اللَّهمّ وقَدْ رَجَوْتُ کَریمَ عَفْوِکَ، وواسِعَ مَغْفِرَتِکَ، فلا تَرُدَّنی خائِباً فإلیکَ قَصَدْتُ، وما عِنْدَکَ أرَدْتُ، وقَبْرَ إمامی الّذِی أوْجَبْتَ عَلَیَّ طاعَتَهُ زُرْتُ، فاجْعَلْنِی بِهِ «1» عِنْدَکَ وَجِیهاً فی الدُّنیا والآخِرَةِ، وأعْطِنِی «2» بهِ جَمیعَ «2» سُؤْلی، واقْضِ لی بهِ جَمیعَ حَوائِجِی، ولا تَقْطَعْ رَجائِی، ولا تُخَیِّبْ دُعائِی، وارْحَمْ ضَعْفِی وقِلَّةَ حِیْلَتی، ولا تَکِلْنی إلی نَفْسِی، ولا إلی أحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ.
مَوْلایَ، فَقَدْ أفْحَمَتْنِی ذُنُوبی، وقَطَعْتُ حُجَّتِی، وابْتَلَیْتُ بِخَطِیئَتِی، وارْتَهَنْتُ بِعَمَلِی، وأوْبَقْتُ نَفْسِی، ووقّفْتُها «3» مَوْقِفَ الأذِلّاءِ المُذْنِبِینَ المُجْتَرِئِینَ عَلیکَ التّارِکِینَ أمْرَکَ، المُغْتَرِّینَ بِکَ، المُسْتَخِفِّینَ بِوَعْدِکَ، وقَدْ أوْبَقَنِی ما کانَ مِنْ قُبْحِ «4» جُرْمِی وسُوءِ نَظَرِی لِنَفْسِی، وارْحَمْ تَضَرُّعِی ونَدامَتِی، وأقِلْنِی عَثْرَتِی، وارْحَمْ عَبْرَتِی، واقْبَلْ مَعْذِرَتِی، وعُدْ بِحِلْمِکَ عَلی جَهْلِی، وبإحْسانِکَ عَلی إساءَتی، وبِعَفْوِکَ عَلی جُرْمِی، «5» فإلیکَ أشْکُو «5» ضَعْفَ عَمَلِی، فارْحَمْنِی یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهمّ اغْفِرْ لِی فإنِّی مُقِرٌّ بِذَنْبِی، مُعْتَرِفٌ بِخَطِیئَتِی، وهذهِ یَدِی وناصِیَتِی أسْتَکِینُ بالفَقْرِ مِنِّی یا سیِّدی، فاقْبَلْ تَوْبَتی، ونَفِّسْ کَرْبِی «6»، وارْحَمْ خُشُوعِی وخُضُوعِی «7» وأسَفِی عَلی ما کانَ مِنِّی، ووُقُوفِی عِنْدَ قَبْرِ ولِیِّکَ وذِلِّی بَیْنَ یَدَیْکَ، فأنتَ رَجائِی ومُعْتَمَدِی، وظَهْرِی، وعُدَّتِی، فلا تَرُدَّنی خائِباً، وتَقَبَّلْ عَمَلِی، واسْتُرْ عَوْرَتِی، وآمِنْ رَوْعَتِی،
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(2- 2) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(3)- [مصباح الزّائر: «أوقفتها»].
(4)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «قبیح»].
(5- 5) [فی التّهذیب: «إلیک أشکو قسوة قلبی»، وفی البحار: «وإلیک أشکو»].
(6)- [التّهذیب: «کربتی»].
(7)- [زاد فی التّهذیب: «وتضرّعی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 998
ولا تُخَیِّبْنِی، ولا تَقْطَعْ رَجائِی مِنْ بَیْنِ خَلْقِکَ یا سَیِّدِی.
اللَّهمّ وقَدْ قُلْتَ فی کِتابِکَ المُنْزَلِ عَلی نَبِیِّکَ المُرْسَلِ «1» صلّی اللَّهُ «1» عَلیهِ وآلهِ: «ادْعُونی أسْتَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِیْ سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» «2»، یا ربّ وقَوْلُکَ الحَقُّ، وأنتَ الّذِی لا تُخْلِفُ المِیعادَ، فاسْتَجِبْ لی یا رَبِّ، فقد سَألَکَ السّائِلُونَ وسَأ لْتُکَ، وطَلَبَ الطّالِبُونَ وطَلَبْتُ مِنْکَ، ورَغِبَ الرّاغِبُونَ ورَغِبْتُ إلیْکَ، وأنتَ أهْلٌ أ لّاتُخَیِّبَنِی ولا تَقْطَعْ رَجائی، فَعَرِّفْنِی الإجابَةَ یا سَیِّدی، واقْضِ لی حَوائِجَ «3» الدُّنیا والآخِرَةِ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
ثمّ انصرف «4» إلی عند الرّأس، فصلّ رکعتین: تقرأ فی الاولی منهما «5» (فاتحة الکتاب) وسورة «5» (یس) «6»، وفی الثّانیة: (فاتحة الکتاب) وسورة «5» (الرّحمن) «7».
فإذا سلّمتَ، فسبِّحْ «8» تسبیح «9» الزّهراء علیها السلام، ومَجِّد «9» اللَّهَ کثیراً، واسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ، وصلِّ علی رسولِ اللَّه صلی الله علیه و آله. ثمّ ارفع یدیک [إلی السّماء] وقُل:
اللَّهمّ إنّا أتیناهُ مُؤْمِنِینَ بهِ مُسلِّمِینَ لهُ، مُعْتَصِمِینَ بِحَبْلِهِ، عارِفِینَ بِحَقِّهِ، مُقِرِّینَ بِفَضْلِهِ، مُسْتَبْصِرینَ بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَهُ، عارِفینَ بالهُدی الّذِی هُوَ عَلیهِ.
__________________________________________________
(1- 1) [مصباح الزّائر: «صلواتک»].
(2)- غافر: 40/ 60.
(3)- [التّهذیب: «حوائجی فی»].
(4)- [فی التّهذیب والبحار: «انحرف»].
(5)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(6)- [التّهذیب: «الرّحمن»].
(7)- [فی التّهذیب: «یس»، وأضاف فی مصباح الزّائر: «وقد روی فی صفة صلاة الزّائر للحسین علیه السلام روایتان نذکرهما فی الفصل العشرین إن شاء اللَّه»].
(8)- [البحار: «وسبّحت»].
(9- 9) [فی التّهذیب: «فاطمة الزّهراء علیها السلام وأحمد»، وفی مصباح الزّائر: «الزّهراء فاطمة علیها السلام ومجِّد»، وفی البحار: «الزّهراء علیها السلام مجِّد»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 999
اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ، واشْهِدُ مَنْ حَضَرَ من مَلائِکَتِکَ، أنِّی بهم مؤمن، وأنِّی «1» بِمَنْ قَتَلَهُم کافِرُ. اللَّهمّ اجْعَلْ لما أقُولُ بِلِسانِی حَقِیقَةً فی قَلْبِی وشَریعَةً فی عَمَلِی. اللَّهمّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَهُ معَ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ قَدَمٌ ثابِتٌ، وأثْبِتْنِی فیمَنْ استشْهِدَ معهُ.
اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ «2» کُفْراً، سُبْحانَکَ یا حَلیمُ عمّا یَعْمَلُ الظّالمُونَ فی الأرْضِ، یا عَظِیمُ تَری «3» عَظِیمَ الجُرْمِ مِنْ عِبادِکَ، فلا تُعَجِّلْ عَلَیْهِمْ تَعالَیْتَ «4» عمّا یَقُولُ الظّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً «4».
یا کَریمُ، أنتَ شاهِدٌ غَیْرُ غائِبٍ، وعالِمٌ بما اوْتِی «5» إلی أهْلِ صَلَواتِکَ وأحِبّائِکَ مِن الأمْرِ الّذِی لا تَحْمِلُهُ «6» سَماءٌ ولا أرْضٌ، ولو شِئْتَ لانْتَقَمْتَ مِنْهُم ولکِنَّکَ «7» ذُو أناةٍ، وقَدْ أمْهَلْتَ الّذِینَ اجْتَرءُوا عَلیکَ وعَلی رَسُولِکَ وحَبِیْبِکَ فأسْکَنْتَهُم أرْضَکَ وغَذَوْتَهُم بِنِعْمَتِکَ إلی أجَلٍ «8» هُمْ بالِغُوهُ، ووَقْتٍ هُمْ صائِرُونَ إلَیْهِ لِیَسْتَکْمِلُوا العَمَلَ فیهِ، الّذِی قَدّرْتَ، والأجَلَ الّذِی أجَّلْتَ، فی عَذابٍ ووثاقٍ، وحمیمٍ وغسّاقٍ، والضَّرِیعِ والإحْراقِ‌والأغْلالِ والأوْثاقِ، وغِسْلِیْنَ وزَقُّومٍ وصَدِیدٍ، معَ طُولِ المَقامِ «9» أیّامَ لَظی «9» فی سَقَرٍ الّتی «10» لا تُبْقِی ولا تَذَرُ فی الحَمِیمِ والجَحِیمِ، والحمدُ للَّهِ رَبِّ العالمینَ.
ثمّ استغفر لذنبک، وادع بما أحببت. فإذا فرغت من الدّعاء فاسجد، وقُل فی سجودک:
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [التّهذیب: «نعمة اللَّه»].
(3)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «کلّ»].
(4- 4) [لم یرد فی التّهذیب].
(5)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «أتی»].
(6)- [مصباح الزّائر: «لا تحتمله»].
(7)- [زاد فی التّهذیب: «حلیم»].
(8)- [زاد فی التّهذیب: «مسمّی»].
(9- 9) [فی مصباح الزّائر والبحار: «فی أیّام لظی (و)»].
(10)- [لم یرد فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1000
اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ واشْهِدُ مَلائِکَتَکَ وأنْبِیاءَکَ ورُسُلَکَ وجَمیعَ خَلْقِکَ: أ نَّکَ [أنتَ] اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنتَ رَبِّی، والإسْلامُ دِینِی، ومُحمّدٌ نَبِیِّی، وعَلِیٌّ إمامِی «1»، والحَسَنُ، والحُسَیْنُ، وعَلیُّ بنُ الحُسَین، ومُحمّدُ بنُ علیّ، وجَعْفَرُ بنُ مُحمّد، ومُوسی بنُ جَعْفَر، وعَلیّ بنُ مُوسی، ومُحمّدُ بنُ عَلیّ، وعَلیّ بنُ مُحمّد، والحَسَنُ بنُ عَلیّ، «2» والخَلَفُ الباقی «2»، عَلیهِم (أفْضَلُ الصّلواتِ «3»، أئِمَّتِی بِهِم) أتَوَلّی، ومِنْ عَدُوِّهِم «4» أتَبَرَّأُ.
اللَّهمّ إنِّی انْشِدُکَ دَمَ المَظْلُوم- ثلاثاً-، اللَّهمّ إنِّی انْشِدُکَ بإیوائِکَ عَلی نَفْسِکَ لأوْلیائِکَ لِتُظْفِرَنَّهُم بِعَدُوِّکَ وعَدُوِّهِم أن تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وعَلی المُسْتَحْفِظِینَ من آلِ مُحمّدٍ، اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ الیُسْرَ بَعْدَ العُسْر- ثلاثاً-.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی الأرض، وقُل:
یا کَهْفِی حینَ تُعْیِیْنِیَ المَذاهِبُ، وتَضِیْقُ [علیَ] الأرْض بما رَحُبَتْ، ویا بارِئَ خَلْقِی رَحْمَةً بی وقَدْ کانَ عن خَلْقِی غَنِیّاً، صَلِّ عَلی مُحمّدٍ «5» وآلِ مُحمّدٍ «5» وعَلی المُسْتَحْفِظِینَ مِنْ آلِ مُحمّد- ثلاثاً «6»-.
ثمّ ضع خدّک الأیسر علی الأرض، وقل:
یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ، و [یا] مُعِزَّ کُلِّ ذَلیلٍ، صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ وفَرِّجْ عَنِّی.
ثمّ قُل:
یا حَنّانُ یا مَنّانُ، یا کاشِفَ الکُرَبِ العِظامِ- ثلاثاً «7»-.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار].
(2- 2) [التّهذیب: «ذو الحجّة القائم بالحقّ المنتظر»].
(3)- [فی التّهذیب: «الصّلوات والتّسلیم»، وفی مصباح الزّائر: «السّلام»].
(4)- [التّهذیب: «أعدائهم»].
(5- 5) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(6)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر].
(7)- [لم یرد فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1001
ثمّ عُد إلی السّجود، وقُل: شکراً- مائة مرّة- وسل «1» حاجتک. «2»
ثمّ امض إلی عند «3» الرّجلین، فقف علی علیّ بن الحسین علیهما السلام، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ وأنْبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وعِبادِهِ الصّالِحِینَ عَلیکَ یا مَوْلایَ وابْنَ مَوْلایَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ، و «4» صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی أهْلِ بَیْتِکَ وعَلی عِتْرَةِ آبائِکَ الأخْیارِ الأبْرارِ «5»، الّذِینَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُم الرِّجْسَ وطَهَّرَهُم تَطْهِیراً، وعَذَّبَ اللَّهُ قاتِلَکَ «6»
بأنْواعِ العَذابِ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ.
ثمّ أومئ «7» إلی ناحیة الرّجلین بالسّلام علی الشّهداء، فإنّهم «8» هناک، وقُل:
السّلامُ عَلیکُم أ یُّها الرّبّانیُّونَ، «9» أنتُم لَنا فَرَطٌ ونَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ وأنْصارٌ، أشْهَدُ أ نّکُم أنْصارُ اللَّهِ «10» جَلّ اسْمُهُ «10» وسادَةُ الشُّهداءِ فی الدُّنیا والآخِرَةِ، صَبَرْتُم واحْتَسَبْتُم ولم تَهِنُوا، ولم تَضْعُفُوا، ولم تَسْتَکِیْنُوا حتّی لَقِیْتُم اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ عَلی سَبیلِ الحَقِّ، ونُصْرَةِ «11» کَلِمَةِ اللَّهِ تَعالی التّامَّةِ، صَلّی اللَّهُ «12» عَلی أرْواحِکُم وأبْدانِکُم وسَلَّمَ تَسْلِیماً.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «واسأل»].
(2)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «وإن استطاع من حضر عند ضریحه الشّریف فلیصلّ صلاته ویدعو بدعائها وسیجی‌ء وصف ذلک فی الفصل العشرین إن شاء اللَّه تعالی»].
(3)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(4)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر].
(5)- [لم یرد فی التّهذیب].
(6)- [مصباح الزّائر: «قاتلیک»].
(7)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «أوم»].
(8)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «فهم»].
(9)- [زاد فی التّهذیب: «ورحمة اللَّه وبرکاته»].
(10- 10) [لم یرد فی التّهذیب].
(11)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «ونصره، و»].
(12)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «علیکم و»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1002
أبْشِرُوا رِضْوانُ اللَّهِ عَلیکُم بِوَعْدِ «1» اللَّهِ الّذِی لا خُلْفَ لَهُ، اللَّهُ تعالی مُدْرِکٌ «2» بِکُم ثأرَ ما «2» وَعَدَکُم إنّهُ لا یُخْلِفُ المِیعادَ. «3» أشْهَدُ أ نّکُم جاهَدْتُم فی سَبیلِ اللَّهِ، وقُتِلْتُم عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ «4» وسَلَّمَ وابْنِ رَسُولهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وسَلَّمَ، فَجَزاکُم اللَّهُ عَن الرَّسْولِ «4» وابْنِهِ وذُرِّیَّتِهِ «5» أفْضَلَ الجَزاءِ، الحمدُ للَّهِ الّذِی صَدَقَکُم وَعْدَهُ، وأراکُم «6» ما تُحِبُّونَ. «7» «8»
ثمّ امش حتّی تأتی مشهد العبّاس بن علیّ علیهما السلام «8»، فإذا أتیته «9» فقِفْ علی باب السّقیفة، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ، وأنْبیائِهِ المُرْسَلِینَ، وعِبادِهِ الصّالِحینَ، وجَمیعِ الشُّهداءِ والصِّدِّیقینَ، والزّاکیاتِ الطَّیِّباتِ فیما تَغْتَدِی وتَرُوحُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤْمِنینَ. «10»
أشْهَدُ لَکَ بالتَّسْلِیمِ والتَّصْدِیقِ والوَفاءِ والنَّصِیحَةِ لَخَلَفِ النَّبیّ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ المُرْسَلِ، والسِّبْطِ المُنْتَجَبِ، والدَّلیلِ العالِمِ، والوَصِیِّ المُبَلِّغِ، والمَظْلُومِ المُهْتَضَمِ، فَجَزاکَ اللَّهُ عن رَسُولهِ، وعَنْ أمیرِ المُؤْمِنینَ، [وعن فاطمةَ]، وعن الحَسَنِ والحُسینِ أفْضَلَ الجَزاءِ
__________________________________________________
(1)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «بموعد»].
(2- 2) [التّهذیب: «لکم ثاراً»].
(3)- [أضاف فی التّهذیب: «و»].
(4- 4) [مصباح الزّائر: «وابن رسول اللَّه علیه السّلام فجزاکم اللَّه عن رسوله»].
(5)- [لم یرد فی التّهذیب].
(6)- [التّهذیب: «وآتاکم»].
(7)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «سنذکر عقیب الزّیارة الخامسة من هذا الفصل ما یستحبّ أن یقوله الزّائر کلّما خرج من عنده صلوات اللَّه علیه واجتهد أن لا تفوتک فریضة ولا نافلة بالحائر الشّریف، فقد روی أنّ الفریضة فیه بحجّة والنّافلة بعمرة»].
(8- 8) [مصباح الزّائر: «زیارة العبّاس بن أمیر المؤمنین علیه السلام: امش حتّی تأتی مشهده»].
(9)- [البحار: «أتیت»].
(10)- [زاد فی التّهذیب: «ورحمة اللَّه وبرکاته»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1003
بما صَبَرْتَ واحْتَسَبْتَ وأعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقبی الدّار.
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، [ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ]، ولَعَنَ [اللَّهُ] مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ واسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وبَیْنَ ماءِ الفُراتِ.
أشْهَدُ أ نّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأنّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُم «1» ما وَعَدَکُم.
جِئْتُکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ وافِداً إلیکُم، وقَلْبی مُسَلِّمٌ لَکُم وتابِعٌ «2»، وأنا لَکُم تابِعٌ، ونُصْرَتی لَکُم مُعَدَّةٌ حتّی یَحْکُمَ اللَّهُ بأمْرِهِ «3» وهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ، فمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُم، إنِّی بِکُم «4» وبإیابِکُم من المُؤْمِنینَ وبِمَنْ خالَفَکُم وقَتَلَکُم مِنَ الکافِرِینَ.
قَتَلَ «5» اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُم بالأیْدِی والأ لْسُنِ.
ثمّ ادخل، وانکبّ علی القبر، وقُل «6»:
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها العَبْدُ الصّالِحُ المُطِیعُ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأمِیرِ المُؤْمِنِینَ «7» ولِلْحَسَنِ والحُسَینْ صَلّی اللَّهُ عَلیهِم، و «7» السّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ ومَغْفِرَتُهُ ورِضْوانُهُ «2»، وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ. «8» أشْهَدُ واشْهِدُ اللَّهَ «8» أ نّکَ مَضَیْتَ عَلی ما مَضی بهِ «9» البَدْرِیُّونَ و «10» المجاهِدُونَ فی
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «ثأر»].
(2)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(3)- [لم یرد فی التّهذیب والبحار].
(4)- [أضاف فی التّهذیب: «مؤمن»].
(5)- [البحار: «لعن»].
(6)- [زاد فی التّهذیب: «وأنت مستقبل القبلة»].
(7- 7) [التّهذیب: «والحسن والحسین صلوات اللَّه علیهم والحمد للَّه‌وسلام علی عباده الّذین اصطفی محمّد وآله»، وفی مصباح الزّائر والبحار: «والحسن والحسین صلّی اللَّه علیهم (و)»].
(8- 8) [فی التّهذیب: «وأشهد»، وفی البحار: «أشهد»].
(9)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: «علیه»].
(10)- [لم یرد فی التّهذیب].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1004
سَبیلِ اللَّهِ، المناصِحُونَ لهُ فی جِهادِ أعْدائِهِ، المُبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أوْلیائِهِ، الذّابُّونَ عَنْ أحِبّائِهِ، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجَزاءِ، «1» وأکْثَرَ الجَزاءِ «1»، وأوْفَرَ «2» جَزاءِ أحَدٍ «2» مِمّنْ «3» وَفی بِبَیْعَتِهِ واسْتَجابَ لهُ دَعْوَتَهُ، وأطاعَ وُلاةَ أمْرِهِ.
أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بالَغْتَ فی النَّصِیْحَةِ، وأعْطَیْتَ غایَةَ المَجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللَّهُ فی الشُّهَداءِ، وجَعَلَ رُوحَکَ معَ أرْواحِ السُّعَداءِ، وأعْطاکَ مِنْ جِنانِهِ أفْسَحَها مَنْزِلًا وأفْضَلَها غُرَفاً، ورَفَعَ ذِکْرَکَ [فی] العِلِّیِّین «4»، وحَشَرَکَ معَ النَّبِیِّینَ والصِّدِّیقینَ، والشُّهداءِ والصّالِحِینَ، وحَسُنَ أولئِکَ رَفِیقاً.
أشْهَدُ أ نّکَ لم تَهِنْ ولم تَنْکُلْ، وأ نّکَ مَضَیْتَ عَلی بَصیرَةٍ من أمْرِکَ مُقْتَدِیاً بالصّالِحینَ، ومُتَّبِعاً للنَّبِیِّینَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنا وبَیْنَکَ وبَیْنَ رَسُولهِ وأوْلیائِهِ فی مَنازِلِ المُخْبِتِیْنَ، فإنّهُ أرْحَمُ الرّاحِمِینَ.
ثمّ انحرف إلی عند الرّأس، فصلّ رکعتین، «5» ثمّ صلِّ بعدهما ما «5» بدا لک، وادع اللَّه کثیراً، «6» [وقُل عقیب الرّکعات «7»:
«اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، ولا تَدَعْ لی فی هذا المَکانِ المُکَرَّمِ والمَشْهَدِ المُعَظَّمِ ذَنْباً إلّاغَفَرْتَهُ، ولا هَمّاً إلّافَرَّجْتَهُ، «1» ولا کَرْباً إلّاکَشَفْتَهُ «1»، ولا مَرَضاً إلّاشَفَیْتَهُ، ولا عَیْباً إلّاسَتَرْتَهُ، ولا رِزْقاً إلّابَسَطْتَهُ، ولا خَوْفاً إلّاأمَنْتَهُ، ولا شَمْلًا إلّاجَمَعْتَهُ، ولا غائِباً إلّاحَفِظْتَهُ وأدَّیْتَهُ، ولا حاجَةً من حِوائِجِ الدُّنْیا والآخِرَةِ لَکَ فیها رِضاً، ولی فیها
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(2- 2) [التّهذیب: «الجزاء»].
(3)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(4)- [مصباح الزّائر: «علّیّین»].
(5- 5) [التّهذیب: «تطوّعاً أمام مسألة حوائجک، ثمّ تصلّی بعدها بما»].
(6)- [إلی هنا حکاه عنه فی التّهذیب].
(7)- [مصباح الزّائر: «الصّلاة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1005
صَلاحٌ إلّاقَضَیْتَها یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ».
ثمّ عد إلی الضّریح، فقف عند الرّجلین، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا الفَضْلِ العبّاسِ ابن أمِیرِ المُؤْمنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أوّلِ القَوْمِ إسْلاماً، وأقْدَمِهِم إیماناً، وأقْوَمِهِم بِدِیْنِ اللَّهِ، وأحْوَطِهِم عَلی الإسْلامِ.
أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأخِیکَ، فَنِعْمَ الأخُ المُواسی، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ المَحارِمَ وانْتَهَکَتْ فِیْکَ «1» حُرْمَةَ الإسْلامِ، فَنِعْمَ الصّابِرُ المُجاهِدُ، المُحامِی النّاصِرُ، و «2» الأخُ الدّافِعُ عَنْ أخِیهِ، المُجِیبُ إلی طاعَةِ رَبِّهِ، الرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ غَیْرُهُ مِنَ الثّوابِ الجِزِیلِ، والثّناءِ الجَمیلِ، فألْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبائِکَ فی دارِ «3» النَّعِیمِ.
اللَّهمّ إنِّی تَعَرَّضْتُ لِزِیارَةِ أولیائِکَ رَغْبَةً فی ثَوابِکَ، ورَجاءً لِمَغْفِرَتِکَ، وجَزِیلِ إحْسانِکَ، فأسْأ لُکَ أنْ تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ الطّاهِرِینَ، وأنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دارّاً، وعَیْشِی بِهِمْ «4»
قارّاً، وزِیارَتی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وحَیاتِی بِهِمْ طَیِّبَةً، وأدْرِجْنی إدْراجَ المُکَرَّمِینَ، واجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشاهِدَ أحِبّائِکَ «5» مُنْجِحاً، قَد اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ، وسَتْرَ العُیُوبِ، وکَشْفَ الکُرُوبِ، إنَّکَ أهْلُ التَّقْوی، وأهْلُ المَغْفِرَةِ].
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 99- 124/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 56- 67؛ المجلسی، البحار، 98/ 206- 219؛ مثله ابن طاووس، مصباح‌الزّائر،/ 195، 198- 215
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(2)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(3)- [مصباح الزّائر: «جنّات»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5)- [أضاف فی مصباح الزّائر: «مفلحاً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1006
فإذا أردت وداعه «1» للانصراف، فقف «2» عند الرّأس «3»، وقُل «1»:
أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعِیْکَ وأقْرأُ عَلیکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ وبِرَسُولِهِ «4» وبِکِتابِهِ «4»
وبما جاءَ [به] مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. «5» اللَّهمّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ «5»، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی «6» قَبْرَ «7» ابنِ أخِی رَسُولِکَ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ «7»، وارْزُقْنی زِیارَتَهُ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی، واحْشُرْنی مَعَهُ ومَعَ آبائِهِ فی الجنِانِ، وعَرِّفْ بَیْنِی وبَیْنَهُ وبَیْنَ رَسُولِکَ وأوْلیائِکَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وتَوَفَّنی عَلی الإیمانِ بِکَ، والتّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، والوِلایَةِ لِعَلیِّ بنِ أبی طالبٍ والأئمّةِ علیهِمُ السّلامُ، والبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِم «8»، فإنِّی رَضِیْتُ بِذلِکَ، «9» وصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد.
و «10»
ادع لنفسک ولوالدیک «11» وللمؤمنین والمؤمنات، وتخیّر من الدّعاء ما شئت 9 11.
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 125/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 70؛ المجلسی، البحار، 98/ 219؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 215- 216؛ الشّهید الأوّل، المزار،/ 165
__________________________________________________
(1- 1) [مصباح الزّائر: «سلام اللَّه علیه فقل»].
(2)- [فی التّهذیب والمزار مکانه: «إذا (فإذا) أردت وداعه فقف ...»].
(3)- [فی التّهذیب والمزار والبحار: «القبر»].
(4- 4) [لم یرد فی المزار].
(5- 5) [لم یرد فی التّهذیب].
(6)- [البحار: «زیارة»].
(7- 7) [المزار: «ولیِّک وابن نبیِّک صلی الله علیه و آله و سلم»]
(8)- [فی مصباح الزّائر والمزار: «أعدائهم»].
(9- 9) [التّهذیب: «یا ربّ العالمین، وصلّی اللَّه علی محمّد وآله وسلّم»].
(10)- [البحار: «ثمّ»].
(11- 11) [مصباح الزّائر: «اخوانک المؤمنین وقد تقدّم ما یناسب هذه الزّیارة لمسلم بن عقیل رحمه الله، وأعدناها استظهاراً لأجل اختلاف الزّیارتین فی بعض الأسباب، واللَّه الموفق»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1007
ثمّ ارجع إلی مشهد الحسین علیه السلام «1»، وأکثر من الصّلاة فیه والزّیارة والدّعاء، ولیکن رحلک بنینوی أو «2» الغاضریّة، وخلوتک للنّوم والطّعام والشّراب هناک.
فإذا أردت الرّحیل، فودّع الحسین صلوات اللَّه علیه. «3» والوداع أن تأتی القبر فتقف «4» علیه کوقوفک فی «3» «1» أوّل الزّیارة، و «5» تستقبل بوجهک وتقول «6»:
السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ، «7» السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، أنْتَ لی جُنّةٌ من العَذابِ وهذا أوانُ انْصِرافی غَیْرُ راغِبٍ عَنْکَ، ولا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ سِواکَ، ولا مُؤْثِرٌ عَلیکَ غَیْرَکَ، ولا زاهِدٍ فی قُرْبِکَ، (وقَدْ «8» جُدْتُ بِنَفْسی للحِدْثانِ)، وتَرَکْتُ الأهْلَ والأوْلادَ «8» والأوْطانَ، فکُنْ لی [شافِعاً] یومَ حاجَتی وفَقْری وفاقَتی، یَومَ لا یُغْنِی عَنِّی والِدِی ولا وَلَدِی ولا حَمِیمی ولا قَرِیْنِی «9». «10»
أسْألُ اللَّهَ الّذِی قَدَّرَ وخَلَقَ أنْ یُنَفِّسَ بِکُم «5» کَرْبی، و «10» أسْألُ اللَّهَ الّذِی قَدَّرَ عَلیَّ فِراقَ مَکانِکَ أنْ لا یَجْعَلَهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی ومِنْ رُجُوعِی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی أبْکی عَلیکَ عَیْنِی أن یَجْعَلَهُ سَنَداً لی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی نَقَلَنِی «11» إلیکَ مِنْ رَحْلی وأهْلِی أنْ یَجْعَلَهُ ذُخْراً
__________________________________________________
(1- 1) [المزار: «للوداع، فإذا أردتَ أن تودِّعه علیه السلام، فقف علیه کوقوفک»].
(2)- [البحار: «و»].
(3- 3) [البحار: «بأن تأتی قبره الشّریف وتقف علیه کوقوفک»].
(4)- [فی التّهذیب مکانه: «فإذا أردت أن تودِّعه علیه السلام، فائت قبره وقف ...»].
(5)- [لم یرد فی التّهذیب].
(6)- [فی مصباح الزّائر مکانه: «ذکر وداع الحسین علیه السلام: إذا أردت ذلک، فارجع إلی ضریحه الشّریف وقف علیه کما تقدّم وقل ...»].
(7)- [إلی هنا حکاه عنه فی البحار،/ 220].
(8)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والمزار].
(9)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والمزار: «قریبی»].
(10- 10) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(11)- [التّهذیب: «بلغنی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1008
لی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی أرانی مَکانَکَ وهَدانی للتَّسْلیمِ عَلیکَ ولِزِیارَتی إیّاکَ أنْ یُورِدَنی‌حَوْضَکُم، ویَرْزُقَنِی مُرافَقَتَکُم «1» فی الجِنانِ مَعَ آبائِکَ الصّالِحِینَ.
السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، «2» السّلامُ عَلیکَ وعَلی «2» مُحمّدِ بنِ عبداللَّهِ، حَبیبِ اللَّهِ وصَفْوَتِهِ، وأمِیْنِهِ ورَسُولِهِ، وسَیِّدِ المُرْسَلِینَ «3».
السّلامُ عَلی أمِیر المُؤْمِنینَ ووَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ العالَمینَ، وقائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ، «4» السّلامُ عَلی الأئِمّةِ الرّاشِدِینَ «5» المَهْدِیِّین، «4» السّلامُ عَلی مَنْ فی الحائِرِ مِنْکُم ورَحْمَةُ اللَّهِ [وبَرَکاتُه].
السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الباقِینَ المُقِیْمِیْنَ «6» المُسَبِّحِینَ الّذِینَ هُمْ بأمْرِ «6» «7» (رَبِّهِم قائِمُونَ) «7»، السّلامُ عَلَیْنا وعَلی عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِینَ، والحَمدُ للَّهِ رَبِّ العالَمین.
ثمّ أشر إلی القبر بمسبّحتک الیمنی، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ، وأنْبِیائِهِ المُرْسَلینَ، وعِبادِهِ الصّالِحینَ یا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلیکَ السّلامَ «8»، وعَلی رُوحِکَ وبَدَنِکَ، وعَلی «9» ذُرِّیَّتِکَ، ومَنْ حَضَرَ [کَ] «10» مِنْ أوْلِیائِکَ، أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعِیکَ، وأقْرأُ عَلیکَ السّلامَ. آمَنّا باللَّهِ وبِرَسُولِهِ وبِما
__________________________________________________
(1)- [المزار: «مرافقتک»].
(2- 2) [فی التّهذیب: «وابن صفوته، السّلام علی»، وفی مصباح الزّائر: «السّلام علیک یا»].
(3)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والمزار: «النّبیِّین»].
(4- 4) [لم یرد فی المزار].
(5)- [زاد فی التّهذیب: «السّلام علی الأئمّة»].
(6- 6) [التّهذیب: «الّذین هم بأمر اللَّه»].
(7- 7) [فی المزار: «اللَّه مقیمون»، ولم یرد فی مصباح الزّائر].
(8)- [لم یرد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والمزار].
(9)- [لم یرد فی التّهذیب].
(10)- [التّهذیب: «حصرک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1009
جاءَ [بِه] من عِنْدِ اللَّهِ. اللَّهمّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ.
ثمّ ارفع یدیک إلی السّماء، وقُل: «1» اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد و «2» لاتَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ «3» مِن زِیارَتی «3» ابنَ رَسُولِکَ، وارْزُقِنی زِیارَتَهُ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی، اللَّهمّ و «4» انْفَعْنِی بِحُبِّهِ یا ربَّ العالَمینَ. «5»
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ بَعْدَ الصّلاةِ والتَّسْلِیمِ «1» أنْ تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد وأنْ «2» لا تَجْعَلَهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی إیّاهُ، فإنْ جَعَلْتَهُ یا رَبِّ فاحْشُرْنی مَعَهُ ومَعَ آبائِهِ وأوْلیائِهِ، وإن أبْقَیْتَنِی یا رَبِّ «2» فارْزُقْنِی العَوْدَ إلیهِ «2»، ثُمّ العَوْدَ [إلیهِ] بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهمّ اجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فی أولِیائِکَ، اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، ولاتَشْغَلْنِی عَنْ ذِکْرِکَ بإکْثارٍ مِنَ الدُّنیا تُلْهِیْنِی عَجائِبُ بَهْجَتِها، وتَفْتِنَنِی زَهْراتُ زِیْنَتِها، ولا بإقْلالٍ یَضُرُّ «6» بِعَمَلِی کَدُّهُ. ویَملأُ صَدْرِی هَمُّهُ، وأعْطِنِی مِنْ ذلِکَ غِنیً «7» عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ، وبَلاغاً أنالُ بهِ رِضاکَ یا رَحمنُ «8».
السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ وزُوّارَ قَبْر أبی عبداللَّهِ علیهِ السّلامُ.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی القبر مرّة، والأیسر مرّة، «9» وألحّ فی الدّعاء والمسألة «9».
ثمّ حوِّل وجهک إلی قبور الشّهداء، فودِّعهم، وقُل:
__________________________________________________
(1- 1) [المزار: «اللَّهمّ إنِّی أسألک»].
(2- 2) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(3- 3) [التّهذیب: «لزیارتی»].
(4)- [لم یرد فی التّهذیب].
(5)- [زاد فی التّهذیب: «اللَّهمّ ابعثنی معه وابعثه مقاماً محموداً، إنّک علی کلِّ شی‌ءٍ قدیر»].
(6)- [التّهذیب: «یضرّنی»].
(7)- [المزار: «غناءً»].
(8)- [التّهذیب: «أرحم الرّاحمین»].
(9- 9) [مصباح الزّائر: «أخری وألحّ فی الدّعاء والمسألة، فإنّک فی موضع ذلک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1010
السّلامُ عَلیکُم ورَحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ.
اللَّهمّ «1» لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی إیّاهُم، وأشْرِکْنی مَعَهُم فی صالِحِ ما أعْطَیْتَهُم علی نُصْرَتِهِم «2» ابنَ نَبِیِّکَ وحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ وجِهادِهِم مَعَهُ.
اللَّهمّ اجْمَعْنا «3» وإیّاهُم فی جَنَّتِکَ مَعَ الشُّهداءِ والصّالِحینَ، وحَسُنَ أولئِکَ رَفِیقاً.
أسْتَوْدِعُکُم اللَّهَ وأقْرأُ عَلیکُم السّلامَ.
اللَّهمّ ارْزُقْنِی العَوْدَ إلیهِم، واحْشُرْنی «4» مَعَهُم یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
ثمّ اخرج، ولا تولّ وجهک عن القبر حتّی یغیب «5» عن معاینتک.
وقف «6» قبل الباب «6» متوجّهاً إلی القبلة، وقل:
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ بِحَقِّ مُحمّدٍ وآل محمّد، «7»
«8» وبِحُرْمَةِ مُحمّدٍ وآل محمّد «8»، وبالشّأْنِ الّذِی جَعَلْتَهُ لمحمّدٍ وآل محمّد «7»، أنْ تُصلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وأن تَتَقَبَّلَ عَمَلِی، وتَشْکُرَ سَعْیِی، «7» وتُعَرِّفَنِی الإجابَةَ فی جَمیعِ دُعائی، ولا تُخَیِّبَ سَعْیی «7» ولا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی «9»، «10» وارْدُدْنِی إلیهِ بِبِرٍّ وتَقْوی، وعَرِّفْنِی بَرَکَةَ زِیارَتِهِ فی الدِّینِ والدُّنیا، ووَسِّع «11»
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی المزار: «إنِّی أسألک أن تصلِّی علی محمّد وآل محمّد، وأن»].
(2)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر: «نصرهم»].
(3)- [المزار: «اجعلنا»].
(4)- [فی البحار،/ 283 مکانه: «قال (السّیّد ابن طاووس) رحمه الله بعد قوله واحشرنی ...»].
(5)- [المزار: «تغیب»].
(6- 6) [فی التّهذیب: «علی الباب»، وفی مصباح الزّائر: «بالباب»].
(7- 7) [لم یرد فی التّهذیب والمزار].
(8- 8) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(9)- [فی التّهذیب: «منّی أبداً ما أقیتنی»، وفی مصباح الزّائر: «منّی له»، وفی البحار: «منّی به»].
(10) (10*) [المزار: «به وزیارتی إلیه وتقرِّبنی وتعرِّفنی برکته»].
(11)- [فی التّهذیب ومصباح الزّائر والبحار: « (والآخرة) وأوسع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1011
عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ الواسِعِ الفاضِلِ المُفْضِلِ الطَّیِّبِ، وارْزُقْنِی رِزْقاً واسِعاً، حَلالًا «1» کَثِیراً (10*) عاجِلًا، صَبّاً صَبّاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ «2» ولا نَکَدٍ «2» ولا مَنٍّ مِنْ أحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، واجْعَلْهُ واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ، «3» کَثِیراً مِنْ عَطِیَّتِکَ، فإنَّکَ قُلْتَ «3»: «وَاسْأ لُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» «4»، فَمِنْ فَضْلِکَ أسْألُ، «5» ومِنْ عَطِیَّتِکَ أسْألُ، ومِنْ کَثِیرِ ما عِنْدَکَ أسْألُ، ومِنْ خَزائِنِکَ أسْألُ «5»، ومِنْ یَدِکَ المَلْای «6» أسْألُ، فَلا تَرُدَّنِی خائِباً، فإنِّی ضَعِیفٌ فَضاعِفْ لِی وعافِنِی إلی مُنْتَهی أجَلِی، واجْعَلْ «7» لی فی کُلِّ نِعْمَةٍ أنْعَمْتَها عَلی عِبادِکَ أوْفَرَ النَّصِیبِ «8»، واجْعَلْنِی «7» خَیْراً ممّا أنا عَلیهِ، واجْعَلْ ما أصِیرُ إلیهِ خَیْراً لی «9» مِمّا یَنْقَطِعُ عَنِّی، واجْعَلْ سَرِیرَتی خَیْراً مِنْ عَلانِیَتِی.
وأعِذْنِی مِنْ «10» أنْ یَری النّاسُ «10» فِیَّ خَیْراً ولا خَیْرَ فِیَّ، وارْزُقْنِی من التِّجارَةِ أوْسَعَها رِزْقاً «11»، وآتِنِی «12» یا سَیِّدِی وعِیالی بِرِزْقٍ واسِعٍ تُغْنِینا بهِ «6» عَنْ دُناةِ «12» خَلْقِکَ ولا تَجْعَلْ لأحَدٍ مِنَ العِبادِ فیهِ مَنّاً غَیْرَکَ «13»، واجْعَلْنِی مِمَّنِ اسْتَجابَ لَکَ، وآمَنَ بِوَعْدِکَ، واتَّبَعَ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب: «طیّباً»].
(2- 2) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(3- 3) [المزار: «وکثیرٌ من عطیّتک من فضلک الواسع الفاضل المفضّل الطّیِّب، وارزقنی رزقاً واسعاً حلالًا کثیراً، فإنّک تقول»].
(4)- النّساء: 4/ 32.
(5- 5) [لم یرد فی البحار، وفی مصباح الزّائر: «ومن عطیّتک أسأل»].
(6)- [لم یرد فی المزار].
(7- 7) [لم یرد فی المزار].
(8)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «نصیب»].
(9)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والمزار].
(10- 10) [فی مصباح الزّائر: «أن تری النّاس»، وفی المزار: «أن أری النّاس أنّ»].
(11)- [زاد فی التّهذیب والبحار: «وأعظمها فضلًا (وخیرها لی یا سیِّدی)»، وزاد فی المزار: «وأعظمها فضلًا وخیرها لی ولعیالی وأهل عنایتی فی الدّنیا والآخرة عاقبة»].
(12- 12) [مصباح الزّائر: «وعیالی یا سیّدی برزق واسع یغنینا عن دناءة»].
(13)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1012
أمْرَکَ، ولا تَجْعَلْنِی أخْیَبَ وَفْدِکَ وزُوّارِ ابنِ نَبِیِّکَ، وأعِذْنِی مِنَ الفَقْرِ، و «1» مَواقِفِ الخِزْیِ فی الدُّنیا والآخِرَةِ. «2» واقْلِبْنِی مُفْلِحاً «3» مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لِی بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بهِ أحَدٌ مِنْ زُوّارِ أوْلیائِکَ، ولا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِم، وإنْ لم تَکُنِ «4» اسْتَجَبْتَ لی «5»، وغَفَرْتَ لی، ورَضِیْتَ عَنِّی، فَمِنَ الآنَ فاسْتَجِبْ لی، واغْفِرْ لی «5»، وارْضَ عَنِّی قَبْلَ أن تَنْأی عَنِ ابنِ نَبیِّکَ دارِی، فَهذا أوانُ انْصِرافی، إنْ کُنْتَ أذِنْتَ لی غَیْرَ راغِبٍ عَنْکَ ولا عَنْ أولیائِکَ، ولا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ ولا بِهِم.
اللَّهمّ احْفَظْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، ومِنْ خَلْفِی، وعَنْ یَمِینِی، وعَنْ شِمالی حتّی تُبَلِّغَنِی أهْلِی، فإذا بَلَّغْتَنِی «6» فلا تَبْرأْ مِنِّی، وألْبِسْنِی وإیّاهُم دِرْعَکَ الحَصِیْنَةَ واکْفِنِی [مَؤُونَةَ نَفْسِی، ومَؤُونَةَ عِیالی، و] مَؤُونَةَ جَمیعِ خَلْقِکَ، وامْنَعْنِی مِنْ أنْ یَصِلَ إلیَّ أحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ بِسوءٍ، فإنَّکَ وَلِیُّ «7» ذلِکَ، والقادِرُ عَلیهِ، وأعْطِنِی جَمیعَ ما سأ لْتُکَ، ومُنَّ عَلَیَّ بهِ، وزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ. «8»
المفید، المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 125- 132/ عنه: الطّوسی، تهذیب الأحکام، 6/ 67- 70؛ المجلسی، البحار، 98/ 219- 220، 283- 284؛ مثله ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 217- 220؛ الشّهید الأوّل، المزار،/ 166- 170
__________________________________________________
(1)- [زاد فی التّهذیب: «من»].
(2)- [زاد فی التّهذیب: «واصرف عنّی شرّ الدّنیا والآخرة»].
(3)- [المزار: «مفلجاً»].
(4)- [المزار: «لم یکن»].
(5- 5) [التّهذیب: «لهم فارحمنی»].
(6)- [المزار: «أبلغتنی»].
(7)- [المزار: «ولیِّی فی کلِّ»].
(8)- [زاد فی التّهذیب ومصباح الزّائر والمزار والبحار: «ثمّ انصرف وأنت تحمد اللَّه وتسبِّحه وتهلِّله وتکبِّره إن شاء اللَّه تعالی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1013
فإذا أردتَ زیارته صلوات اللَّه علیه، وتوجّهت لذلک، فافعل من آداب السّفر ما تقدّم ذکره، فإذا أتیت الفرات، فقُل:
اللَّهمّ أنتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلیهِ الرِّجالُ، وشُدَّتْ إلیهِ الرِّحالُ. وأنتَ- یا سَیِّدی- أکْرَمُ مَقْصُودٍ، وأفْضَلُ مَزُورٍ، وقَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً، ولِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، فأسْأ لُکَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتِی فَکَاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، فَقَدْ قَصَدْتُ إلَیْکَ وإلی ابنِ نَبِیِّکَ، وصَفِیِّکَ وابنِ صَفِیِّکَ، ونَجِیِّکَ وابنِ نَجِیِّکَ، وحَبِیْبِکَ وابنِ حَبِیْبِکَ.
اللَّهمّ فاشْکُرْ سَعْیِی، وارْحَمْ مَسِیرِی إلَیْکَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلیکَ، بَلْ لَکَ المَنُّ عَلَیَّ أنْ خَلَّیْتَ لِیَ السَّبِیلَ إلی زِیارَتِهِ، وعَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ، وحَفِظْتَنِی فی اللّیلِ والنّهارِ، حتّی بَلَّغْتَنِی هذا المَکانَ.
اللَّهمّ فَلَکَ الحَمْدُ عَلی نَعْمائِکَ کُلِّها، ولَکَ الشُّکْرُ عَلی مِنَنِکَ کُلِّها.
[ثمّ] تغتسل وتقول عند غسلک:
بسمِ اللَّهِ وباللَّهِ وعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ علیهِ وآله. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، وطَهِّر قَلْبِی، وزَکِّ عَمَلِی، ونَوِّرْ بَصَرِی، واجْعَلْ غُسْلِی هذا طَهُوراً وحِرْزاً وشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ وآفَةٍ وعاهَةٍ، ومِنْ شَرِّ ما احاذِر، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، واغْسِلْنِی مِنَ الذُّنوبِ کُلِّها، والآثامِ والخَطایا، وطَهِّر جِسْمِی وقَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ یُمْحَقُ بها دِیْنِی، واجْعَلْ عَمَلِی خالِصاً لکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، واجْعَلْهُ لی شاهِداً یَوْمَ حاجَتِی إلیهِ وفَقْرِی وفاقَتِی، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ.
واقرأ: «إنّا أنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ القَدْرِ».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1014
فإذا فرغتَ من غسلک فالبس أطهر ثیابک، وصلِّ رکعتین خارج المشرعة، فإذا فرغتَ من صلواتک فتوجّه نحو الحائر وعلیک السّکینة والوقار، وقصِّر خطاک، ولیکن قلبک خاشعاً، ودمعک هامعاً، وأکثر من التّکبیر والتّهلیل والتّحمید والتّسبیح والاستغفار والصّلاة علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، والصّلاة علی الحسین خاصّة، واللّعنة علی قاتله ومَنْ أسّس ذلک ورغّب فیه.
فإذا أتیت باب الحائر فقف، وقُل:
اللَّهُ أکْبَرُ اللَّهُ أکْبَرُ اللَّهُ أکْبَرُ کَبیراً، وسُبحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا و «الحَمْدُ للَّهِ الَّذِی‌هَدانا لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَولا أنْ هَدانا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالحَقِّ».
اللَّهمّ إنّ هذا مقامٌ کَرَّمْتَنِی بهِ وشَرَّفْتَنِی بهِ، اللَّهمّ فأعْطِنِی فیهِ رَغْبَتِی عَلی حَقیقةِ إیمانی بِکَ وبِرَسُولِکَ وآلهِ علیهمُ السّلامُ.
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُکَ وابنُ عَبْدِکَ وابنُ أمَتِکَ، المُقِرُّ بالرِّقِّ، والتّارِکُ للخِلافِ عَلیکُم، والمُوالی لِوَلِیِّکُم، والمُعادِی لِعَدُوِّکُم، قَصَدَ حَرَمَکَ واسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ، وتَقَرَّبَ إلی اللَّهِ وإلیکَ بِقَصْدِکَ.
أ أدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ أ أدْخُلُ یا نَبِیَّ اللَّهِ؟ أ أدْخُلُ یا أمِیرَ المُؤْمِنینَ؟ أ أدْخُلُ یا سَیِّدَ الوَصِیِّینَ؟ أ أدْخُلُ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ؟ أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أبا مُحمّدٍ؟
أ أدْخُلُ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ؟
ثمّ ادخل وقدّم رجلک الیمنی قبل الیسری، وقُل:
بسمِ اللَّهِ وباللَّهِ وفی سَبیلِ اللَّهِ وعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلّی اللَّهُ علیهِ وآلهِ. اللَّهمّ أنْزِلْنی مُنْزَلًا مُبارَکاً وأنتَ خَیْرُ المُنْزِلِینَ. اللَّهمّ إلَیْکَ تَوَجَّهْتُ، وإلَیْکَ خَرَجْتُ، وإلَیْکَ وَفَدْتُ، ولِخَیْرِکَ تَعَرَّضْتُ، وبِزِیارَةِ حَبِیبِ حَبِیبِکَ إلَیْکَ تَقَرَّبْتُ. اللَّهمّ فَلا تَمْنَعْنِی خَیْرَ ما عِنْدِکَ لِشَرِّ ما عِنْدِی. اللَّهمّ اغْفِرْ لی ذُنُوبِی، وکَفِّرْ عَنِّی سَیِّئاتِی، وحُطَّ عَنِّی خَطِیئاتِی، واقْبَلْ حَسَناتی.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1015
ثمّ اقرأ (الحمد)، و (المعوذتین)، وسورة (الإخلاص)، و (إنّا أنزلناه)، و (آیة الکرسیّ)، وآخر (الحشر)، وقُل: [...]. «1» ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 195- 198
نذکر «2» منها بعض مصائب یوم الطّفّ، یُزار بها الحسین صلوات اللَّه علیه وسلامه، زار بها المرتضی علم الهدی رضوان اللَّه علیه، وسأذکرها علی الوصف الّذی أشار هو إلیه؛ قال: إذا أردت الخروج من بیتک، فقُل:
اللَّهمّ إلَیْکَ تَوَجَّهْتُ، وعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وبِکَ اسْتَعَنْتُ، ووَجْهَکَ طَلَبْتُ، ولِزِیارَةِ ابنِ نَبِیِّکَ أرَدْتُ، ولِرِضْوانِکَ تَعَرَّضْتُ. اللَّهمّ احْفَظْنی فی سَفَرِی وحَضَرِی، ومِنْ بَیْنِ یَدَیَّ ومِنْ خَلْفِی، وعَنْ یَمِینِی وعَنْ شِمالی، ومِنْ فَوْقِی ومِنْ تَحْتِی، وأعُوذُ بِعَظَمَتِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ.
اللَّهمّ احْفَظْنِی بٍما حَفَظْتَ بهِ کِتابَکَ المُنَزَّلِ عَلی نَبِیِّکَ المُرْسَلِ، یا مَنْ قالَ وهُوَ أصْدَقُ القائِلین: «إنّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَإنّا لَهُ لَحافِظُونَ» «3».
وإذا بلغت المنزل تقول:
رَبِّ أنْزلنی مُنْزَلًا مُبارَکاً وَأنتَ خَیرُ المُنْزِلِینَ» «4»، «رَبِّ أدْخِلنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأخْرِجنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً» «5»، اللَّهُ أکْبَرُ اللَّهُ أکْبَرُ اللَّهُ أکْبَرُ. اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ خَیْرَ هذِهِ البُقْعَةِ المُبارَکَةِ وخَیْرَ أهْلِها، وأعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّها وشَرِّ أهْلِها. اللَّهمّ حَبِّبْنِی إلی خَلْقِکَ، وأفِضْ عَلَیَّ مِنْ سَعَةِ رِزْقِکَ، ووَفِّقْنِی للقِیامِ بأداءِ حَقِّکَ، بِرَحْمَتِکَ ورِضْوانِکَ ومَنِّکَ وإحْسانِکَ یا کریمُ.
__________________________________________________
(1)- [راجع المزار (من المصنّفات)، 5- 3/ 101- 132].
(2)- [البحار: «یذکر»].
(3)- الحجر: 15/ 9.
(4)- المؤمنون: 23/ 29.
(5)- الإسراء: 17/ 80.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1016
فإذا «1» رأیت القبّة، فقُل «1»:
«الحَمدُ للَّهِ وَسَلامٌ عَلی عِبادِهِ الَّذِینَ اصْطَفی ءاللَّهُ خَیرٌ أمّا یُشرِکُونَ» «2»، «وَسَلامٌ عَلی المُرْسَلِینَ* وَالحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمینَ» «3»، و «سَلَامٌ عَلی إلْ یاسِینَ* إنّا کَذلِکَ نَجْزِی المُحْسِنِینَ» «4»، والسّلامُ عَلی الطَّیِّبینَ الطّاهِرِینَ، الأوْصیاءِ الصّادِقِینَ، القائِمِینَ بأمْرِ اللَّهِ وحُجَجِهِ، الدّاعینَ إلی سَبیلِ اللَّهِ، المُجاهِدِینَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، «5» النّاصِحِینَ لِجَمیعِ عِبادِهِ، المُسْتَخْلَفِینَ فی بِلادهِ، المُرْشِدِینَ إلی هِدایَتِهِ ورَشادِهِ «6»، إنّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ.
فإذا «7» قربت من المشهد، فقُل «7»:
اللَّهمّ إلَیْکَ قَصَدَ القاصِدُونَ، وفی فَضْلِکَ طَمَعَ الرّاغِبُونَ، وبِکَ اعْتَصَمَ المُعْتَصِمُونَ، وعَلَیْکَ تَوکَّلَ المُتَوکِّلُونَ، وقَدْ قَصَدْتُکَ وافِداً، وإلی سِبْطِ نَبِیِّک وارِداً، وبِرَحْمَتِکَ طامِعاً، ولِعِزَّتِکَ خاضِعاً، ولِوُلاةِ أمْرِکَ طائِعاً، ولأمْرِهِم مُتابِعاً، وبِکَ وبِمَنِّکَ عائِذاً، وبِقَبْرِ ولِیِّکَ مُتَمَسِّکاً، وبِحَبْلِکَ مُعْتَصِماً. اللَّهمّ ثَبِّتْنِی عَلی مَحَبَّةِ أولیائِکَ ولا تَقْطَعْ أثَرِی عَنْ زِیارَتِهِم، واحْشُرْنِی فی زُمْرَتِهِم، وأدْخِلْنِی الجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِم.
فإذا «8» بلغت موضع القتل، فقُل «8»:
«اذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأ نَّهُم ظُلِمُوا وَإنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» «9». «وَلا تَحْسَبَنَ
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «أی القبّة فیقول»].
(2)- النّمل: 27/ 59.
(3)- الصّافّات: 37/ 181- 182.
(4)- الصّافّات: 37/ 130- 131.
(5)- [زاد فی البحار: «و»].
(6)- [البحار: «إرشاده»].
(7- 7) [البحار: «قرب من المشهد یقول»].
(8- 8) [البحار: «بلغ موضع القتل یقول»].
(9)- الحجّ: 22/ 39.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1017
الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أمْواتاً بَلْ أحیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ* فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أ لّاخَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ* یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أجْرَ المُؤْمِنینَ» «1». «قُلِ اللَّهمّ فَاطِرَ لسَّماواتِ وَالأرْضِ عَالِمَ الغَیْبِ وَالشَّهادَةِ أنتَ تَحْکُمُ بَینَ عِبادِکَ فی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ» «2». «وَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمّا یَعْمَلُ الظّالِمُونَ إنّما یؤخِّرُهُمْ لِیَومٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأ بْصارُ* مُهْطِعینَ مُقْنِعی رُؤوسِهِمْ لا یَرْتَدُّ إلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ* وأ نْذِرِ النّاسَ یَوْمَ یَأتِیهمُ العَذابُ فَیَقُولُ الَّذینَ ظَلَمُوا رَبَّنا أخِّرْنا إلی أجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أوَ لَمْ تَکُونُوا أقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَکُمْ مِنْ زَوالٍ* وَسَکَنْتُمْ فی مَساکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أ نْفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَضَرَبْنا لَکُمُ الأمْثالَ* وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الجِبالَ* فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ» «3». «وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلِبٍ یَنْقَلِبُونَ» «4». «مِنَ المُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» «5»
.عِنْدَ اللَّهِ نَحْتَسِبُ مُصِیبَتنا فی سِبْطِ نَبیِّنا وسَیِّدِنا وإمامِنا، أعْزِزْ عَلیْنا- یا أبا عبداللَّه- بِمَصْرَعِکَ هذا فَرِیداً وَحِیداً قَتِیلًا، غَرِیباً عَنِ الأوْطانِ، بَعِیداً عَنِ الأهْلِ والإخْوانِ، مَسْلُوبَ الثِّیابِ، مُعَفَّراً فی التُّرابِ، قَدْ نُحِرَ نَحْرُکَ، وخُسِفَ صَدْرُکَ، واسْتُبِیحَ حَرِیمُکَ، وذُبِحَ فَطِیمُکَ، وسُبِیَ أهْلُکَ، وانْتُهِبَ رَحْلُک، تُقلَّبُ یَمیناً وشِمالًا، وتَتَجَرَّعُ مِنَ الغُصَصِ
__________________________________________________
(1)- آل عمران: 3/ 169- 171.
(2)- الزّمر: 39/ 46.
(3)- إبراهیم: 14/ 42- 47.
(4)- الشّعراء: 26/ 227.
(5)- الأحزاب: 33/ 23.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1018
أهْوالًا. لَهْفِی عَلیکَ لَهْفانَ وأنتَ مُجَدَّلٌ عَلی الرّمْضاءِ ظَمآنَ لا تَسْتَطِیعُ خِطاباً، ولا تَرُدُّ جَواباً، قَدْ فُجِعَتْ بِکَ نِسْوانُکَ وَوُلْدُکَ، واحْتُزَّ «1» رَأْسُکَ مِنْ جَسَدِکَ.
لَقَدْ صُرِعَ بِمَصْرَعِکَ الإسْلامُ، وتَعَطَّلَت الحُدُودُ والأحْکامُ، واظْلَمَّتِ الأیّامُ، وانْکَسَفَتِ الشَّمْسُ، واظْلَمَّ القَمَرُ، واحْتَبَسَ الغَیْثُ والمَطَرُ، واهْتَزَّ العَرْشُ والسّماءُ، واقْشَعَرَّتِ الأرْضُ والبَطْحاءُ، وشَمَلَ البَلاءُ، واخْتَلَفَتِ الأهْواءُ، وفُجِعَ بِکَ الرّسُولُ، وازْعِجَتِ البَتُولُ، وطاشَتِ العُقُولُ. فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلی مَنْ جارَ عَلیکَ وظَلَمَکَ، ومَنَعَکَ الماءَ واهْتَظَمَکَ «2»، وغَدَرَ بِکَ وخَذَلَکَ، وأ لَّبَ عَلیکَ وقَتَلَکَ، ونَکَثَ بَیْعَتَکَ وعَهْدَکَ ووَعْدَکَ، وأخْلَفَ مِیْثاقَکَ، وأعانَ عَلیکَ ضِدَّکَ، وأغْضَبَ بِفِعالِهِ جَدَّکَ.
وسَلامُ اللَّهِ ورِضْوانُهُ وبَرَکاتُهُ وتَحِیّاتُهُ عَلیکَ، وعَلی الأزْکیاءِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ، والنُّجَباءِ مِنْ عِتْرَتِکَ، إنّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ.
ثمّ تدخل القبّة الشّریفة «3»، وتقف علی القبر الشّریف «3»، وتقول:
السّلامُ عَلی آدَمَ صَفْوةَ اللَّهِ فی خَلِیقَتهِ، السّلامُ عَلی شیثٍ ولیِّ اللَّهِ وخیرتهِ، السّلامُ عَلی إدریسَ القائمِ «4» بِحُجَّتهِ، السّلامُ عَلی نوحٍ المُجابِ فی دَعْوَتهِ، السّلامُ عَلی هُودٍ المُؤَیَّدِ مِنَ اللَّهِ بِمَعُونَتهِ، السّلامُ عَلی صالِح الّذِی وَجَّهَهُ «5» اللَّهُ بِکَرامَتهِ، السّلامُ عَلی إبراهیمَ الّذِی حَباهُ اللَّهُ بِخلّتهِ، السّلامُ عَلی إسْماعیلَ الّذِی فَداهُ اللَّهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ من جَنَّتهِ، السّلامُ عَلی إسْحاقَ الّذِی جَعَلَ اللَّهُ النُّبوَّةَ فی ذُرِّیّتهِ، السّلامُ عَلی یَعْقُوبَ الّذِی رَدَّ اللَّهُ بَصَرَهُ بِرَحْمتهِ، السّلامُ عَلی یُوسُفَ الّذی نَجّاهُ اللَّهُ مِنَ الجُبِّ بِعَظَمَتهِ، السّلامُ عَلی مُوسی الّذِی فَلَقَ اللَّهُ لَهُ البَحْرَ بِقُدْرَتهِ، السّلامُ عَلی هارُونَ الّذِی خَصَّهُ اللَّهُ بِنُبُوَّتهِ، السّلامُ عَلی شُعیبٍ الّذِی
__________________________________________________
(1)- [البحار: «واجتزّ»].
(2)- [البحار: «واهتضمک»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [أضاف فی البحار: «للَّه»].
(5)- [البحار: «توجّه»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1019
نَصَرَهُ اللَّهُ عَلی امَّتهِ، السّلامُ عَلی داوودَ الّذِی تابَ اللَّهُ علیهِ مِنْ بَعْدِ خَطِیئَتهِ، السّلامُ عَلی سُلیمانَ الّذِی ذَلَّتْ لهُ الجِنُّ بِعِزَّتهِ، السّلامُ عَلی أیُّوبَ الّذِی شَفاهُ اللَّهُ مِنْ عِلَّتهِ، السّلامُ عَلی یُونُسَ الّذِی أنْجَزَ اللَّهُ لهُ مَضْمُونَ عِدتهِ، السّلامُ عَلی زَکریّا الصّابِرِ عَلی مِحْنَتهِ، السّلامُ عَلی عُزَیرٍ الّذِی أحْیاهُ اللَّهُ بَعْدَ مِیْتَتهِ، السّلامُ عَلی یَحْیی الّذِی أزْلَفَهُ اللَّهُ بِشَهادَتهِ، السّلامُ عَلی عِیْسی الّذِی هُوَ رُوْحُ اللَّهِ وکَلِمَتهِ، السّلامُ عَلی مُحمّدٍ حَبیبِ اللَّهِ وصَفْوَتهِ، السّلامُ عَلی أمیر المُؤْمنینَ عَلیّ بنِ أبی طالبٍ المخصوصِ بِکَرامَتهِ وباخُوَّتهِ «1»، السّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزّهراءِ ابنتهِ، السّلامُ عَلی أبی مُحمّدٍ الحَسَنِ وَصِیِّ أبیهِ وخَلیْفَتهِ.
السّلامُ عَلی الحُسینِ الّذِی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتهِ، السّلامُ عَلی مَنْ أطاعَ اللَّهَ فی سِرِّهِ وعَلانِیَتهِ، السّلامُ عَلی مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ فی تُرْبَتهِ، السّلامُ عَلی مَنِ الإجابَةُ تَحْتَ قُبَّتهِ، السّلامُ عَلی مَنِ الأئمّةُ مِنْ ذُرِّیَّتهِ، السّلامُ عَلی ابنِ خاتِمِ الأنبیاءِ، السّلامُ عَلی ابنِ سَیِّدِ الأوْصیاءِ، السّلامُ عَلی ابنِ فاطِمَةَ الزّهْراءِ، السّلامُ عَلی ابنِ خَدِیجَةَ الکُبْری، السّلامُ عَلی ابنِ سِدْرَةِ المُنْتَهی، السّلامُ عَلی ابنِ جَنَّةِ المأوی، السّلامُ عَلی ابنِ زَمْزَمَ والصّفا، السّلامُ عَلی المُرَمَّلِ بالدِّماءِ، السّلامُ عَلی المَهْتُوکِ الخِباءِ، السّلامُ عَلی خامِسِ أصْحابِ «2» الکِساءِ، السّلامُ عَلی غَرِیْبِ الغُرَباءِ، السّلامُ عَلی شَهِیْدِ الشُّهَداءِ، السّلامُ عَلی قَتِیْلِ الأدْعِیاءِ، السّلامُ عَلی ساکِنِ کَرْبلاءِ، السّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السّماءِ، السّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیَّتهِ الأزْکِیاءُ.
السّلامُ عَلی یَعْسُوبِ الدِّینِ، السّلامُ عَلی مَنازِلِ البَراهِینَ، السّلامُ عَلی الأئمّةِ السّاداتِ، السّلامُ عَلی الجُیُوبِ المُضَرَّجاتِ، السّلامُ عَلی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، السّلامُ عَلی النُّفُوسِ المُصْطَلِماتِ، السّلامُ عَلی الأرْواحِ المُخْتَلِساتِ، السّلامُ عَلی الأجْسادِ العارِیاتِ، السّلامُ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «أخوّته»].
(2)- [البحار: «أهل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1020
عَلی الجُسُومِ الشّاخِباتِ «1»، السّلامُ عَلی الدِّماءِ السّائِلاتِ، السّلامُ عَلی الأعْضاءِ المُقَطَّعاتِ، السّلامُ عَلی الرُّؤُوسِ المُشالاتِ، السّلامُ عَلی النِّسْوَةِ البارِزاتِ.
السّلامُ عَلی حُجَّةِ رَبِّ العالَمینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی آبائِکَ الطّاهِرِینَ «2» المُسْتَشْهِدِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی ذُرِّیَّتِکَ النّاصِرِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی المَلائِکَةِ المُضاجِعِینَ.
السّلامُ عَلی القَتیلِ المَظْلُومِ، السّلامُ عَلی أخیهِ المَسْمُومِ، السّلامُ عَلی علیٍّ الکَبیرِ، السّلامُ عَلی الرّضِیْعِ الصَّغِیرِ، السّلامُ عَلی الأبْدانِ السَّلِیبَةِ، السّلامُ عَلی العِتْرَةِ الغَرِیبَةِ، «3»
السّلامُ عَلی المُجدَّلینَ فی الفَلَواتِ، السّلامُ عَلی النّازِحِینَ عَنِ الأوْطانِ، السّلامُ عَلی المَدْفُونِینَ بلا أکْفانٍ، السّلامُ عَلی الرُّؤوسِ المُفَرَّقَةِ عَنِ الأبْدانِ.
السّلامُ عَلی المُحْتَسِبِ الصّابِرِ، السّلامُ عَلی المَظْلُومِ بلا ناصِرِ، السّلامُ عَلی ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، السّلامُ عَلی صاحِبِ القُبَّةِ السّامِیَةِ.
السّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الجَلیلُ، السّلامُ عَلی مَنْ بَشَّرَ «4» بهِ جِبْرَئِیلُ، السّلامُ عَلی مَنْ ناغاهُ فی المَهْدِ مِیکائِیلُ، السّلامُ عَلی مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّتُهُ وذِمَّةُ حَرَمِهِ، السّلامُ عَلی مَنْ انْتُهِکَتْ حُرْمَةُ الإسْلامِ فی إراقَةِ دَمِهِ، السّلامُ عَلی المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراحِ، السّلامُ عَلی المُجَرَّعِ بِکاساتِ مَراراتِ الرِّماحِ، السّلامُ عَلی المُسْتَضامِ المُسْتَباحِ، السّلامُ عَلی المَهْجُورِ فی الوَری، السّلامُ عَلی المُنْفَرِدِ بالعَراءِ، السّلامُ عَلی مَنْ تَولّی دَفْنَهُ أهْلُ القُری، السّلامُ عَلی المَقْطُوعِ الوَتِینِ، السّلامُ عَلی المُحامِی بلا مُعِینٍ.
السّلامُ عَلی الشَّیْبِ الخَضِیبِ، السّلامُ عَلی الخَدِّ التَّرِیبِ، السّلامُ عَلی البَدَنِ السَّلِیبِ،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «الشّاحبات»].
(2)- [زاد فی البحار: «السّلام علیک وعلی أبنائک»].
(3)- [زاد فی البحار: «السّلام علی الأئمّة السّادات»].
(4)- [البحار: «افتخر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1021
السّلامُ عَلی الثَّغْرِ «1» المَقْرُوعِ بالقَضِیْبِ، السّلامُ عَلی الوَدَجِ المَقْطُوعِ، السّلامُ عَلی الرّأْسِ المَرْفُوعِ، السّلامُ عَلی الشِّلْوِ المَوْضُوعِ، السّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ.
ثمّ تحوّل إلی عند الرّأس، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ خِیَرَةِ رَبِّ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ فاطِمَةَ الزّهراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ خَدِیجَةَ الکُبْری «2»، السّلامُ عَلیکَ یا مَنْ بَکَتْ فی مُصابهِ السّماواتُ العُلا، السّلامُ عَلیکَ یا مَنْ بَکَتْ لِفَقْدِهِ الأرَضُونَ السُّفْلی، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ علی أهْلِ الدْنیا، السّلامُ عَلیکَ یا صَریعَ الدَّمْعَةِ السّاکِبَةِ «1» العَبْری، السّلامُ عَلیکَ یا مُذِیْبَ الکَبِدِ الحَرّا.
السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ یَعسُوبِ الدِّینِ، السّلامُ عَلیکَ یا عِصْمَةَ المُتَّقِینِ، السّلامُ علیک یا عَلَمَ المُهْتَدِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ الکُبْری.
السّلامُ عَلی الإمامِ المفطومِ مِنَ الزَّلَلِ، المُبرّءِ مِنْ کُلِّ عَیْبٍ «3»، السّلامُ عَلی ابن الرّسُولِ وقُرَّةَ عَیْنِ البَتُولِ، السّلامُ عَلی مَنْ «4» یُناغِیهِ جِبْرَئیلُ ویُلاعِبُهُ مِیکائِیلُ، السّلامُ عَلی التِّینِ والزَّیْتُونِ، السّلامُ عَلی کَفَّتَی المِیزانِ المَذْکُورِ فی سُورَةِ الرّحْمنِ المُعَبَّرِ عَنْهُما باللُّؤْلُؤِ والمَرْجانِ، السّلامُ عَلی امَناءِ المُهَیْمِنِ المَنّانِ، السّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ.
السّلامُ عَلی المَقْتُولِ المَظْلُومِ، السّلامُ عَلی المَمْنُوعِ مِنْ ماءِ الفُراتِ، السّلامُ عَلی سَیِّدِ السّاداتِ، السّلامُ عَلی قائِدِ القاداتِ، السّلامُ عَلی حَبْلِ اللَّهِ المَتِینِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ وأبا حُجَجِهِ.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [زاد فی البحار: «أمّ المؤمنین»].
(3)- [زاد فی البحار: «وخطل»].
(4)- [زاد فی البحار: «کان»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1022
أشْهَدُ لَقَدْ طَیَّبَ اللَّهُ بِکَ التُّرابَ، وأوْضَحَ بِکَ الکِتابَ، وأعْظَمَ بِکَ المُصابَ، وجَعَلَکَ وجَدَّکَ وأباکَ، وامَّکَ وأخاکَ «1» عِبْرَةً لُاولی الألبابِ. «2»
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خِیَرَةِ الأخْیارِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ عُنْصرِ الأ بْرارِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ قَسِیمِ الجَنّةِ والنّارِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ بَقیّةِ النَّبِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ صالِحِ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ النّبأِ العَظِیمِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ الصِّراطِ المُسْتَقِیمِ.
أشْهَدُ أ نّکَ حُجَّةُ اللَّهِ فی أرْضِهِ، أشْهَدُ أنّ الّذِینَ خالَفُوکَ، وأنّ الّذِینَ قَتَلُوکَ، والّذِینَ خَذَلُوکَ، وأنّ الّذِینَ جَحَدُوا حَقَّکَ، ومَنَعُوکَ إرْثَکَ، مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الامِّیِّ، وقَدْ خابَ مَنِ افْتَری.
لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمِینَ لَکُم «3» مِنَ الأوَّلِینَ والآخِرِینَ، وضاعَفَ عَلَیْهِمُ «4» العَذابَ الألِیمَ، عَذاباً لا یُعَذِّبهُ أحَداً مِنَ العالَمِینَ.
ثمّ انکبّ علی الضّریح وقبّل التّربة وقل:
السّلامُ عَلیکَ یا أوّلَ مَظْلُومٍ انْتُهِکَ دَمُهُ وَضُیِّعَتْ فیهِ حُرْمَةُ الإسْلامِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسَّسَتْ أساسَ الظُّلْمِ والجَوْرِ عَلَیْکُم أهْلَ البَیْتِ، أشْهَدُ أنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمْتَ، وحَرْبٌ لِمَنْ حارَبْتَ، مُبْطِلٌ لِما أبْطَلْتَ، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتَ، فاشْفَعْ لی عِنْدَ رَبِّی ورَبِّکَ فی خَلاصِ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وقَضاءَ حَوائِجِی فی الدُّنْیا والآخِرَةِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «وأبناءک»].
(2)- [زاد فی البحار: «یا ابن المیامین الأطیاب، التّالین الکتاب، وجّهت سلامی إلیک وعوّلت فی قضاء حوائجی بعد اللَّه علیک ما خاب من تمسّک بک ولجأ إلیک، صلّی اللَّه علیک وجعل أفئدة من النّاس تهوی إلیک والسّلام علیک ورحمة اللَّه وبرکاته»].
(3)- [البحار: «منکم»].
(4)- [البحار: «لهم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1023
ثمّ تحوّل إلی جانب القبر وتستقبل القبلة وترفع یدیک، وتقول:
اللَّهمّ إنّ اسْتِغْفارِی إیّاکَ وأنا مُصِرٌّ عَلی ما نَهَیْتَ قِلّةُ حَیاءٍ، وتَرْکی الاسْتِغْفارَ مَعَ عِلْمِی بِسَعَةِ حِلْمِکَ تَضْیِیعٌ لِحَقِّ الرَّجاءِ.
اللَّهمّ إنّ ذُنُوبی تُؤْیِسُنِی أن أرْجُوَکَ، وإنّ عِلْمِی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ یُؤْمِنُنِی أنْ أخْشاکَ، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد وحَقِّق رَجائی لَکَ، وکَذِّبْ خَوْفی مِنْکَ، وکُنْ لی عِنْدَ أحْسَنِ ظَنِّی بِکَ یا أکْرَمَ الأکْرَمِینَ، وأیِّدْنی بالعِصْمَةِ، وأنْطِقْ لِسانی بالحِکْمَةِ، واجْعَلْنی مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلی ما صَنَعَهُ فی أمْسِهِ.
اللَّهمّ إنّ الغَنِیَّ مَنِ اسْتَغْنی عَنْ خَلْقِکَ بِکَ، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّدٍ وأغْنِنِی یا رَبِّ عَنْ خَلْقِکَ، واجْعَلْنِی مِمَّنْ لا یَبْسُطُ کَفَّهُ إلّاإلَیْکَ.
اللَّهمّ إنّ الشَّقِیَّ مَنْ قَنَطَ وأمامَهُ التَّوْبَةُ وخَلْفَهُ الرَّحْمَةُ، وإنْ کُنْتُ ضَعِیفَ العَمَلِ فإنِّی فی رَحْمَتِکَ قَوِیُّ الأمَلِ، فَهَبْ لی ضَعْفَ عَمَلِی لِقُوَّةِ أمَلِی.
اللَّهمّ أمَرْتَ فَعَصَیْنا، ونَهَیْتَ فما انْتَهَیْنا، وذَکَّرْتَ فَتَناسَیْنا، وبَصَّرْتَ فَتَعامَیْنا، وحَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنا، وما کانَ ذلِکَ جَزاءَ إحْسانِکَ إلَیْنا، وأنتَ أعْلَمُ بِما أعْلَنّا وما أخْفَیْنا، وأخْبَرُ بِما نأتی وما أتَیْنا، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد ولا تُؤاخِذْنا بِما أخْطأْنا فیهِ ونَسِیْنا، وهَبْ لَنا حُقُوقَکَ لَدَیْنا، وتَمِّمْ إحْسانَکَ إلَیْنا، وأسْبِغْ رَحْمَتَکَ عَلَیْنا، إنّا نَتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِهذا الصِّدِّیقِ الإمامِ، ونسأ لُکَ- بالحَقِّ الّذِی جَعَلْتَهُ لَهُ ولِجَدِّهِ رَسُولِکَ، ولأبَوَیْهِ عَلیٍّ وفاطِمَةَ أهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَةِ- إدْرار الرِّزْقِ الّذِی بهِ قِوامُ حَیاتِنا، وصَلاحُ أحْوالِ عِیالِنا، فأنتَ الکَرِیمُ الّذِی تُعْطِی مِنْ سَعَةٍ، وتَمْنَعُ عَنْ قُدْرَةٍ، ونَحْنُ نَسْأ لُکَ مِنَ الخَیْرِ ما یَکُونُ صَلاحاً للدّنیا، وبَلاغاً للآخِرَةِ، وآتِنا فی الدُّنْیا حَسَنَةً وفی الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ.
ثمّ تحوّل إلی عند الرِّجلین، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ وعَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُرَفْرِفِینَ حَولَ قُبَّتِکَ، الحافِّینَ بِتُربَتِکَ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1024
الطّائِفِینَ بِعَرَصَتِکَ، الواردِینَ لزِیارَتِکَ. السّلامُ عَلیکَ فإنِّی قَصَدْتُ إلَیْکَ، ورَجَوْتُ الفَوْزَ لَدَیْکَ. السّلامُ عَلیکَ سَلَامَ العارِفِ بِحُرْمَتِکَ، المُخْلِصِ فی وِلایَتِکَ، المُتَقَرِّبِ إلی اللَّهِ بِمَحَبَّتِکَ، البَرِی‌ءِ مِنْ أعْدائِکَ. سَلَامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمصابِکَ مَقْرُوحٌ، ودَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِکَ مَسْفُوحٌ. سَلامَ المَفْجُوعِ المَحْزُونِ، الوالِهِ المِسْکِینِ. سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بالطُّفُوفِ لَوَقاکَ بِنَفْسِهِ مِنْ حَدِّ السُّیُوفِ، وبَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ، وجاهَدَ بَیْنَ یَدَیْکَ‌ونَصَرَکَ عَلی مَنْ بَغی عَلیکَ، وفَداکَ بِرُوحِهِ وجَسَدِهِ ومالِهِ ووَلَدِهِ، ورُوحهُ لِرُوحِکَ الفِداءُ، وأهْلُهُ لأهْلِکَ وِقاءٌ، فَلَئِنْ أخّرَتْنِی الدُّهُورُ، وعاقَنِی عَنْ نُصْرَتِکَ المَقْدُورُ، ولم أکُنْ لِمَنْ حارَبَکَ مُحارِباً، ولِمَنْ نَصَبَ لَکَ العَداوَةَ مُناصِباً، فلأ نْدُبَنَّکَ صَباحاً ومَساءً، ولأ بْکِیَنَّ عَلیکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلیکَ، وتأسُّفاً وتَحَسُّراً عَلی ما دَهاکَ وتَلَهُّفاً، حتّی أمُوتَ بِلَوْعَةِ المُصابِ، وغُصَّةِ الاکْتِئابِ.
وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصَّلاةَ، وآتَیْتَ الزَّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ والعُدْوانِ، وأطَعْتَ اللَّهَ وما عَصَیْتَهُ، وتَمَسَّکْتَ بِحَبْلِهِ فارْتَضَیْتَهُ، وخَشَیْتَهُ وراقَبْتَهُ واسْتَحْیَیْتَهُ. وسَنَنْتَ السُّنَنَ، وأطْفَأْتَ الفِتَنَ، ودَعَوْتَ إلی الرَّشادِ، وأوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وجاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ الجِهادِ، وکُنتَ للَّهِ طائِعاً، ولِجَدِّکَ مُحمّدٍ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ تابِعاً، ولِقَوْلِ أبِیکَ سامِعاً، وإلی وَصِیَّةِ أخِیکَ مُسارِعاً، ولِعِمادِ الدِّینِ رافِعاً، وللطُّغْیانِ قامِعاً، وللطُّغاةِ مُقارِعاً، وللُامَّةِ ناصِحاً، وفی غَمَراتِ المَوْتِ سابِحاً، وللفُسّاقِ مُکافِحاً، وبِحُجَجِ اللَّهِ قائِماً، وللإسْلامِ عاصِماً، وللمُسْلِمینَ راحِماً، ولِلْحَقِّ ناصِراً، وعِنْدَ البَلاءِ صابِراً، وللدِّینِ کالِئاً، وعَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً، وعَن الشّرِیْعَةِ مُحامِیاً، تَحُوطُ الهُدی وتَنْصُرُهُ، وتَبْسُطُ العَدْلَ وتَنْشُرُهُ، وتَنْصُرُ الدِّینَ وتُظْهِرُهُ، وتَکُفُّ العابِثَ وتَزْجُرُهُ، تأخُذُ للدَّنِیَّ مِنَ الشَّریفِ، وتُساوِی فی الحُکْمِ بَیْنَ القَوِیِّ والضَّعِیفِ.
کُنتَ رَبیعَ الأیتامِ، وعِصْمَةَ الأنامِ، وعِزّ الإسْلام، ومَعْدِنَ الأحْکامِ، وحَلِیفَ الإنْعامِ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1025
سالِکاً «1» طَرِیقَةَ جَدِّکَ وأبِیکَ، مُشْبِهاً فی الوَصِیَّةِ لأخِیکَ، وفِیَّ الذِّمَمِ رَضِیَّ الشِّیَمِ، «2»
مُجْتَهِداً فی العِبادَةِ فی حَنْدَسِ الظُّلَمِ، قَویمَ الطَّرائِقِ، عَظِیمِ السَّوابِقِ، شَرِیفِ النَّسَبِ، مُنیفَ الحَسَبِ، رَفِیعَ الرُّتَبِ، کَثِیرَ المَناقِبِ، مَحْمُودَ الضّرائِبِ، جَزِیلَ المَواهِبِ، حَلیماً شَدِیداً، عَلیماً رَشِیداً، إماماً شَهیداً، أوّاهاً مُنِیْباً، جَواداً مُثِیْباً، حَبِیْباً مُهِیْباً.
کُنتَ للرَّسُولِ وَلَداً، ولِلْقُرْآنِ سَنَداً، وللُامَّةِ عَضُداً، وفی الطّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً للعَهْدِ والمِیثاقِ، ناکِباً عَنْ سَبیلِ الفُسّاقِ، تتأوَّهُ تأوُّهَ المَجْهُودِ، طَویلَ الرُّکُوعِ والسُّجُودِ، زاهِداً فی الدُّنیا إذْ «3» زَهَدَ الرّاحِلُ عَنْها، ناظِراً إلَیْها بِعَیْنِ المُسْتَوْحِشِ مِنْها، آمالُکَ عَنْها مَکْفُوفَةٌ، وهِمَّتُکَ عَنْ زِیْنَتِها مَصْرُوفَةٌ، ولحاظُکَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ، ورَغْبَتُکَ فی الآخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ، حتّی إذا الجورُ مَدَّ باعَهُ، وأسْفَرَ الظُّلْمُ قناعَهُ، ودَعا الغَیُّ أتْباعَهُ، وأنتَ فی حَرَمِ جَدِّکَ قاطِنٌ، وللظّالِمِینَ مُبایِنٌ، جَلیسُ البَیْتِ والمِحْرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذَّاتِ والأحْبابِ، تُنْکِرُ المُنْکَرَ بِقَلْبِکَ ولِسانِکَ، عَلی حَسَبِ طاقَتِکَ وإمْکانِکَ.
ثُمّ اقْتَضاکَ العِلْمُ للإنْکارِ، وأرَدْتَ «4» أنْ تُجاهِدَ الکُفّارِ، فَسِرْتَ فی أوْلادِکَ وأهالِیکَ، وشِیْعَتِکَ ومَوالِیکَ، وصَدَعْتَ بالحَقِّ والبَیِّنَةِ، ودَعَوْتَ إلی اللَّهِ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، وأمَرْتَ بإقامَةِ الحُدُودِ، وطاعَةِ المَعْبُودِ، ونَهَیْتَ عَنِ الخِیانَةِ والطُّغْیانِ، فواجَهُوکَ بالظُّلْمِ والعُدْوانِ، فجاهَدْتَهُم بَعْدَ الإیعادِ إلیَهِم، وتأکیدِ الحُجَّةِ عَلَیْهِم، فَنَکَثُوا ذِمامَکَ وبَیْعَتَکَ، وأسْخَطُوا رَبَّکَ، وأغْضَبُوا جَدَّکَ، وأنْذَرُوکَ بالحَرْبِ. وثَبَتَّ «5» للطَّعْنِ والضَّرْبِ، وطَحْطَحْتَ جُنودَ الکُفّارِ، وشَرَّدْتَ جُیوشَ الأشْرارِ، واقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الغُبارِ مُجالِداً بِذِی الفِقارِ، کأ نَّکَ عَلیٌّ المُخْتارِ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «فی»].
(2)- [زاد فی البحار: «ظاهر الکرم»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4)- [البحار: «ألزمک»].
(5)- [البحار: «فثبّت»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1026
فلمّا رَأوْکَ ثابِتَ الجأْشِ، غَیْرَ خائِفٍ ولا خاشٍ، نَصَبُوا لَکَ غَوائِلَ مَکْرِهِم، وقاتَلُوکَ بِکَیْدِهِم وشَرِّهِم، وأجْلَبَ اللَّعِینُ عَلیکَ جُنودَهُ، ومَنَعُوکَ الماءَ ووُرُودَه، وناجَزُوکَ القِتالَ، وعاجَلُوکَ النِّزالَ، ورَشَقُوکَ بالسّهامِ، وبَسَطُوا إلَیْکَ الأکُفَّ للاصْطِلامِ، ولم یُرعُوا لَکَ الذِّمامَ، ولا راقَبُوا فِیکَ الأنامَ وفی قَتْلِهِم أولیاءَکَ، ونَهْبِهِم رِحالَکَ، وأنتَ مُقدّمٌ فی الهَبَواتِ، مُحْتَمَلٌ للأذِیّاتِ، وقَدْ عَجبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائِکَةُ السّماواتِ، وأحْدَقُوا بِکَ مِنْ کُلِّ الجِهاتِ، وأ ثْخَنُوکَ بالجِراحِ، وحالُوا بَیْنَکَ وبَیْنَ ماءِ الفُراتِ، ولم یَبْقَ لَکَ ناصِرٌ، وأنتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَن نِسْوانِکَ وأوْلادِکَ، فَهَوَیْتَ إلی الأرْضِ طَرِیحاً، ضَمأنَ جَرِیحاً، تَطَؤُکَ الخُیولُ بِحَوافِرِها، وتَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها، قَدْ رَشَحَ للمَوْتِ جَبِیْنُکَ، واخْتَلَفَتْ بالانْبِساطِ والانْقِباضِ شِمالُکَ ویَمِینُکَ، تُدِیْرُ طَرْفاً مُنْکَسِراً إلی رَحْلِکَ، وقَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِکَ عَنْ وُلْدِکَ وأهْلِکَ، فأسْرَعَ فَرَسُکَ (شارِداً)، وأتَی «1» خِیامَکَ قاصِداً مُحَمْحِماً باکِیاً.
فلمّا رَأیْنَ النِّساءُ جَوادَکَ مَخْزِیاً، وأبْصَرْنَ سَرْجَکَ مَلْوِیّاً، بَرَزْنَ مِنَ الخُدُورِ للشُّعُورِ ناشِراتٍ، وللخُدُودِ لاطِماتٍ، ولِلْوُجُوهِ سافِراتٍ، وبالعَوِیلِ داعِیاتٍ، وبَعْدَ العِزِّ مُذَلَّلاتٍ، وإلی مَصْرَعِکَ مُبادِراتٍ، وشَمرٌ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، مُولِغٌ سَیْفَهُ فی نَحْرِکَ، قابِضٌ شَیْبَتَکَ بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ، وقَدْ سَکَنَتْ حَواسُکَ، وخَمَدَتْ أ نْفاسُکَ، وَوَرَدَ عَلی القَناةِ رَأْسُکَ، وسُبِیَ أهْلُکَ کالعَبِیْدِ، وصُفِّدُوا فی الحَدِیدِ، فَوْقَ أقْتابِ المَطِیّاتِ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُم حرورُ الهاجِراتِ، یُساقُونَ فی الفَلَواتِ، أیْدِیهِم مَغْلُولَةٌ إلی الأعْناقِ، یُطافُ بِهِم فی الأسْواقِ، فالوَیْلُ للعُصاةِ الفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِکَ الإسْلامَ، وعَطَّلُوا الصَّلاةَ والصِّیامَ، ونَقَضُوا السُّنَنَ والأحْکامَ، وهَدَمُوا قَواعِدَ الإیمانِ، وحَرَّفُوا آیاتِ القُرْآنِ، وهَمْلَجُوا فی البَغْیِ والعُدْوانِ.
__________________________________________________
(1)- [البحار: «إلی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1027
لَقَدْ أصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ مِنْ أجْلِکَ مَوْتُوراً، وعادَ کِتابُ اللَّهِ مَهْجُوراً، وغُودِرَ الحَقُّ إذ قُهِرْتَ مَقْهُوراً. فُقِدَ بِفَقْدِکَ التّکْبِیرُ والتّهْلِیلُ، والتّحْرِیمُ والتَّحْلِیلُ، والتَّنْزِیلُ والتّأویلُ، وظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْیِیرُ والتَّبْدِیلُ، والإلْحادُ والتَّعْطِیلُ، والأهْواءُ والأضالِیلُ، والفِتَنُ والأباطِیلُ.
وقامَ ناعِیکَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّکَ الرَّسُولِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ فَنَعاکَ إلیهِ بالدَّمْعِ الهَطُوْلِ، قائِلًا: یا رَسوَل اللَّهِ، قُتِلَ سِبْطُکَ وفَتاکَ، واسْتُبِیحَ أهْلُکَ وحِماکَ، وسُبِیَ بَعْدَکَ ذَرارِیکَ، وَوَقَعَ المَحْذُور بِعِتْرَتِکَ وبَنِیْکَ. فَنَزَعَ الرّسولُ الرِّداءَ وعَزّاهُ بِکَ المَلائِکَةِ والأ نْبیاءِ، وفُجِعَتْ بِکَ امُّکَ فاطِمَةَ الزّهراءِ. واخْتَلَفَ «1» جُنودُ المَلائِکَةِ المُقَرَّبِینَ، تُعزِّی أباکَ أمِیرَ المُؤْمِنین، واقِیمَتْ عَلیکَ المآتِمُ «2»، تَلْطِمُ عَلیکَ فیها الحُورُ العِیْنُ، وتَبْکِیکَ السّماواتُ وسُکّانُها، والجِبالُ وخُزّانُها والسّحابُ وأقْطارُها، والأرْضُ وقِیعانُها، والبِحارُ وحِیتانُها، ومَکّةُ وبُنْیانُها، والجِنانُ ووِلْدانُها، والبَیْتُ والمَقامُ، والمشعَرُ الحَرامُ، والحَطیمُ وزَمْزَمُ، والمِنْبَرُ المُعظَّمُ، والنُّجومُ الطّوالِعُ، والبُروقُ اللّوامِعُ، والرُّعُودُ القَعاقِعُ، والرِّیاحُ الزّعازِعُ، والأفْلاکُ الرَّوافِعُ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وسَلَبَکَ، واهْتَضَمَکَ وغَصَبَکَ، وبایَعَکَ واعْتَزَلَکَ «3»، وحارَبَکَ وساقَکَ، وجَهَّزَ الجُیوشَ إلَیْکَ، ووَثَبَ الظَّلَمَةَ عَلیکَ، أبْرأُ إلی اللَّهِ سُبحانَهُ مِنَ الآمِرِ والفاعِلِ، والغاشِمِ والخاذِلِ.
اللَّهمّ فَثَبِّتْنِی عَلی الإخْلاصِ والوِلاءِ، والتّمسُّکِ بِحَبْلِ أهْلِ الکِساءِ، وانْفَعْنِی بِمَوَدَّتِهِم، واحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِم، وأدْخِلْنِی الجَنّةَ بِشَفاعَتِهِم، إنّکَ ولیُّ ذلِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ تحوّل إلی عند رجلی الحسین علیه السلام، وقف علی علیّ بن الحسین علیهما السلام، وقُل:
__________________________________________________
(1)- [البحار: «واختلفت»].
(2)- [زاد فی البحار: «أعلا علِّیِّین»].
(3)- [البحار: «فاعتزلک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1028
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الطَّیِّبُ، الطّاهِرُ «1» الزَّکِیُّ، الحَبِیبُ المُقرَّبُ، وابنَ رَیْحانَةِ رَسُولِ اللَّهِ. السّلامُ عَلیکَ مِن شَهِیدٍ مُحْتَسِبٍ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ. ما أکْرَمَ مَقامَکَ، وأشْرَفَ مُنْقَلَبَکَ، أشْهَدُ لَقَدْ شَکَرَ اللَّهُ سَعْیَکَ، وأجْزَلَ ثَوابَکَ، وألْحَقَکَ بالذَّرْوَةِ العالِیَةِ حیثُ الشَّرَفَ کُلُّ الشَّرَفِ فی الغُرَفِ السّامِیَةِ، فی الجَنَّةِ فَوْقَ الغُرَفِ، کما مَنَّ عَلیکَ مِن قَبْلُ وجَعَلَکَ مِنْ أهْلِ البَیْتِ الّذِینَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمْ الرِّجْسَ وطَهَّرَهُم تَطْهِیراً.
واللَّهِ ما ضَرَّکَ القَوْمُ بما نالُوا مِنْکَ ومِنْ أبِیکَ الطّاهِرِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلیکُما، ولا ثَلَمُوا مَنْزِلَتَکُما مِنَ البَیْتِ المُقَدَّسْ، ولا وَهَنْتُما بما أصابَکُما فی سَبیلِ اللَّهِ، ولا مِلْتُما إلی العَیْشِ فی الدُّنیا، ولا تَکَرَّهْتُما مُباشَرَةَ المَنایا، إذْ کُنْتُما قَدْ رَأیْتُما منازِلَکُما فی الجَنَّةِ قَبْلَ أن تَصِیرا إلیْها، واخْتَرْتُماها قَبْلَ أنْ تَنْتَقِلا إلَیْها، فَسُرِرْتُم وسَرَرْتُم.
فَهَنِیئاً لَکُم- یا بَنی عبدالمُطّلب- التّمَسُّکُ من النَّبِیِّ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ بالسَّیِّدِ السّابِقِ حَمْزَةَ بنِ عبدِالمُطَّلِبِ، وقَدَمْتُما عَلیهِ، وقَدْ الحقْتُما بأوْثَقِ عُرْوَةٍ، وأقْوی سَبَبٍ. صَلّی اللَّهُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الشّهیدُ المُکَرَّمُ، والسَّیِّدُ المُقدَّمُ، الّذِی عاشَ سَعیداً، وماتَ شَهِیداً، وذَهَبَ فَقِیداً، فلمْ تَتَمَتَّعْ مِنَ الدُّنیا إلّابالعَمَلِ الصّالِحِ، ولم تَتَشاغَلْ إلّابالمَتْجَرِ الرّابِحِ.
أشْهَدُ أ نَّکَ مِنَ الفَرِحِینَ «بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أ لّاخَوفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ» «2»، وتِلْکَ مَنْزِلَةُ کُلِّ شَهیدٍ، «3» مَنْزِلَةُ الحَبِیبِ إلی اللَّهِ، القَرِیبِ إلی رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ. زادَکَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فی کُلِّ لَفْظَةٍ ولَحْظَةٍ، وسُکُونٍ وحَرَکَةٍ، مَزِیداً یَغْبَطُ ویَسْعَدُ أهْلُ عِلِّیِّینَ بهِ، یا کَریمَ النَّفْسِ، یا کَریمَ الأبِ، یا کَریمَ الجَدِّ إلی أن تَتَناهی «4»، رَفَعَکُم اللَّهُ مِنْ أنْ یُقال: رَحَمَکُم اللَّهُ، وافْتَقَرَ إلی
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «و»].
(2)- آل عمران: 3/ 170.
(3)- [زاد فی البحار: «فکیف»].
(4)- [البحار: «أن یتناهی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1029
ذلِکَ غَیْرُکُم مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ.
ثمّ تقول: صلواتُ اللَّهُ عَلیکُم ورِضْوانُهُ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ، فاشْفَعْ لی أ یُّها السَّیِّدُ الطّاهِرُ إلی رَبِّکَ فی حَطِّ الأثقالِ عَنْ ظَهْرِی، وتَخْفِیْفِها عَنِّی، وارْحَمْ ذُلِّی وخُضُوعِی لَکَ وللسَّیِّدِ أبِیکَ صَلّی اللَّهُ عَلیکُما.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
زادَ اللَّهُ فی شَرَفِکُم فی الآخِرَةِ کما شَرَّفَکُم فی الدُّنیا، وأسْعَدَکُم کما أسْعَدَ بِکُم، وأشْهَدُ أ نّکُم أعْلامُ الدِّینِ ونُجُومُ العالَمِینَ. «1»
ثمّ تتوجّه إلی البیت الّذی عند رجلی علیّ بن الحسین علیهما السلام، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ الحُسَینِ سَلاماً لا یَفْنی أمَدُهُ، ولا یَنْقَطِعُ مَدَدُهُ، سَلاماً تَسْتَوْجِبُهُ باجْتِهادِکَ، وتَسْتَحِقُّهُ بِجِهادِکَ. عِشْتَ حَمِیداً وذَهَبْتَ فَقِیداً، لم یَمِلْ بِکَ حُبُّ الشَّهَواتِ، ولم یُدَنِّسْکَ طَمَعُ النّزَهاتِ، حتّی کَشَفَتْ لَکَ الدُّنیا عَنْ عُیُوبِها، ورَأیْتَ سُوْءَ عَواقِبِها «2»، وقُبْحَ مَصِیرِها، فَبِعْتَها بالدّارِ الآخِرَةِ، وشَرَیْتَ نَفْسَکَ شِراءَ المُتاجَرَةِ، فأرْبَحْتَها أکرمَ الأرْباحِ، ولحقتَ بِها «الَّذِینَ أنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحِینَ وَحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً* ذَلِکَ الفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَکَفی بِاللَّهِ عَلِیماً» «3»
.السّلامُ عَلی القاسِمِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ حَبِیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَیْحانَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ. السّلامُ عَلیکَ مِنْ حَبِیبٍ لم یَقْضِ مِنَ الدُّنیا وَطَراً، ولم یَشْفِ مِنْ أعْداءِ اللَّهِ صَدْراً، حتّی عاجَلَهُ الأجَلُ، وفاتَهُ الأمَلُ، وهَنِیئاً «4» لَکَ یا حَبیبَ حَبِیبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، ما أسْعَدَ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «زیارة الشّهداء رضوان اللَّه علیهم»].
(2)- [البحار: «عاقبتها»].
(3)- النّساء: 4/ 69- 70.
(4)- [البحار: «فهنیئاً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1030
جَدَّکَ، وأفْخَرَ مَجْدَکَ، وأحْسَنَ مُنْقَلَبَکَ.
السّلامُ عَلیکَ یا عَوْنُ بن عَبداللَّهِ بن جَعْفَر بنِ أبی طالب، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ النّاشِئ فی حِجْرِ رَسُولِ اللَّهِ، والمُقْتَدِی بأخْلاقِ رَسُولِ اللَّهِ، والذَّابَّ عَنْ حَرِیمِ رَسُولِ اللَّهِ صَبِیّاً، والذّائِدَ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ مُباشراً لِلْحُتُوفِ، مُجاهِداً بالسُّیُوفِ قَبْلَ أن یَقْوی جِسْمُهُ ویَشْتَدُّ عَظْمُهُ ویَبْلَغُ أشُدَّهُ. ما زِلْتَ مِنَ العُلا مُنْذُ یَفَعْتَ، تَطْلُبُ الغایَةَ القُصْوی فی الخَیْرِ مُنْذُ تَرَعْرَعْتَ، حتّی رَأیْتَ أنْ تَنالَ الحَظَّ السَّنِیَّ فی الآخِرَةِ بِبَذْلِ الجِهادِ «1» والقِتالِ لأعْداءِ اللَّهِ، فَتَقَرَّبْتَ والمَنایا دانِیَةٌ، وزَحَفْتَ والنَّفْسَ مُطْمَئِنَّةٌ طَیِّبَةٌ، تَلْقَی بِوَجْهِکَ بوادِرَ السِّهامِ، وتُباشِرُ بِمُهْجَتِکَ حَدَّ الحُسامِ، حتّی وَفَدْتَ إلی اللَّهِ تَعالی بأحْسَنِ عَمَلٍ وأرْشَدِ سَعْیٍ إلی أکْرَمِ مُنْقَلَبٍ، وتَلَقّاکَ ما أعَدَّهُ لَکَ مِنَ النَّعِیمِ المُقیمِ الّذِی یَزِیْدُ ولا یَبِیْدُ، والخَیْرِ الّذِی یَتَجَدَّدُ ولا یَنْفَدُ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلیکَ، تَتْری تَتْبَعُ أخراهُنَّ الاولی.
السّلامُ عَلیکَ یا عبدالرّحمان بن عَقِیلٍ بنِ أبی طالب، صِنْوَ الوَصیّ أمیرِ المُؤْمِنینَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلیهِ وآلِهِ و «2» عَلیکَ وعَلی أبِیکَ ما دَجَی لَیْلٌ وأضاءَ النّهارُ، وما طَلَعَ هِلالٌ وما أخْفاهُ سرارٌ، وجَزاکَ اللَّهُ عَن ابنِ عمِّکَ والإسْلام أحْسَنَ ما جازَی «3» الأبْرارَ الأخْیارَ، الّذِینَ نابَذُوا الفُجّارَ، وجاهَدُوا الکُفّارَ. فصَلَواتُ اللَّهِ عَلیکَ یا خَیْرَ ابنِ عَمٍّ «4» لِخَیْرِ ابنِ عَمٍّ «4»، زادَکَ اللَّهُ فی ما آتاکَ، حتّی تَبْلُغَ رِضاکَ کما بَلَغْتَ غایَةَ رِضاهُ، وجاوَزَ بِکَ أفْضَلَ ما کُنْتَ تَتَمَنّاهُ.
السّلامُ عَلیکَ یا جَعْفَرُ بن عقیلٍ بنِ أبی طالبٍ سَلاماً یَقْضِی حَقَّکَ فی نَسَبِکَ وقَرابَتِکَ،
__________________________________________________
(1)- [البحار: «نفسک فی سبیل اللَّه»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «جزی»].
(4- 4) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1031
وقَدْرِکَ فی مَنْزِلَتِکَ، وعَمَلِکَ فی مُواساتِکَ، ومُساهَمَتِکَ ابنَ عَمِّکَ بِنَفْسِکَ، ومُبالَغَتِکَ فی مُواساتِهِ، حتّی شَرَبْتَ بکأسِهِ، وحَلَلْتَ مَحِلَّهُ فی رَمْسِهِ، واسْتَوْجَبْتَ ثوابَ مَنْ بایَعَ اللَّهَ فی نَفْسِهِ، فاسْتَبْشَرَ بِبَیْعِهِ الّذِی بایَعَهُ بهِ، وذلِکَ هُوَ الفَوْزُ العَظِیمُ. فاجْتَمَعَ لَکَ ما وَعَدَکَ اللَّهُ بهِ «1» مِنَ النَّعِیمِ بِحَقِّ المُبالَغَةِ «2» إلی ما أوْجَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وجَلَّ لَکَ بِحَقِّ النَّسَبِ والمُشارَکَةِ، فَفُزْتَ فَوْزَیْنِ لا یَنالهُما «3» إلّامَنْ کانَ مِثْلَکَ فی قَرابَتِهِ ومَکانَتِهِ «4»، وبَذَلَ مالَهُ ومُهْجَتَهُ لِنُصْرَةِ إمامِهِ وابْنِ عَمِّهِ، فَزادَکَ اللَّهُ حُبّاً وکَرامَةً حتّی تَنْتَهِی إلی أعْلی عِلِّیِّینَ فی جِوارِ رَبِّ العالَمِینَ.
السّلامُ عَلیکَ یا عبداللَّهِ بن مُسْلِمِ بنِ عَقیلٍ، فما أکْرَمَ مَقامَکَ فی نُصْرَةِ ابنِ عَمِّکَ، وما أحْسَنَ فَوْزَکَ عِنْدَ رَبِّکَ، فَلَقَدْ کَرُمَ فِعْلُکَ، وجَلَّ أمْرُکَ، وعَظُمَ فی الإسْلامِ سَهْمُکَ.
رأیْتَ الانْتِقالَ إلی رَبِّ العَالَمِینَ خَیْراً مِنْ مُجاوَرَةِ الکافِرِینَ، ولم تَرَ شَیْئاً للانْتِقالِ أکْرَمَ مِنَ الجِهادِ والقِتالِ، فکافَحْتَ الفاسِقِینَ بِنَفْسٍ لاتَحِیمُ عِنْدَ البأسِ، ویَدٍ لاتَلِینُ عِنْدَ المِراسِ، حتّی قَتَلَکَ الأعْداءُ مِنْ بَعْدِ أن رَوَیْتَ سَیْفَکَ وسِنانِکَ مِنْ أولادِ الأحْزابِ والطُّلَقاءِ، وقَدْ عَضَّکَ السِّلاحُ، وأثْبَتَتْکَ «5» الجِراحُ، فَغُلِبْتَ عَلی ذاتِ نَفْسِکَ غَیْرَ مُسالِمٍ ولا مُسْتأسَرٍ، فأدْرَکْتَ ما کُنتَ تَتَمنّاهُ، وجاوَزْتَ ما کُنتَ تَطْلُبُهُ وتَهْواهُ، فَهنّاکَ اللَّهُ بِما صِرْتَ إلیهِ، وزادَکَ ما ابْتَغَیْتَ الزِّیادَةَ عَلیهِ.
السّلامُ عَلیکَ یا عبداللَّهِ بن عَلیِّ بن أبی طالب ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، فإنَّکَ الغُرَّةُ الواضِحَةُ، واللَّمْعَةُ اللّائِحَةُ، ضاعَفَ اللَّهُ رِضاهُ عَنْکَ، وأحْسَنَ لَکَ ثَوابَ ما بَذَلْتَهُ مِنْکَ، فَلَقَدْ واسَیْتَ أخاکَ، وبَذَلْتَ مُهْجَتَکَ فی رِضا رَبِّکَ.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «المبایعة»].
(3)- [البحار: «لا یتنالهما»].
(4)- [البحار: «ومکارمته»].
(5)- [البحار: «وأثبتک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1032
السّلامُ عَلیکَ یا عبدالرّحمان بنَ عقیلٍ بنِ أبی طالب ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، سلاماً یرجیهِ البَیْت الّذِی أنتَ فیهِ أضَأْتَ، والنُّورِ الّذِی فیهِ اسْتَضَأْتَ، والشَّرَفِ الّذِی فیهِ اقْتَدَیْتَ، وهنّاکَ اللَّهُ بالفَوْزِ الّذِی إلیهِ وَصَلْتَ، وبالثَّوابِ الّذِی ادّخَرْتَ، لَقَدْ عَظُمَتْ مُواساتُکَ بِنَفْسِکَ، وبَذَلْتَ «1» مُهْجَتَکَ فی رِضا رَبِّکَ ونَبِیِّکَ، وأبِیکَ وأخِیکَ، ففازَ قَدَحُکَ، وزادَ رِبْحُکَ، حتّی مَضیتَ شَهِیداً، ولَقِیتَ اللَّهَ سَعیداً، صلواتُ اللَّه عَلیکَ وعَلی أخِیکَ، وعَلی إخْوَتِکَ الّذِینَ أذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُم الرِّجْسَ وطَهَّرَهُم تَطْهِیراً.
السّلامُ عَلیکَ یا أبا بکر بنَ عَلیّ بن أبی طالب ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، ما أحْسَنَ بلاءَکَ، وأزْکی سَعْیَکَ، وأسْعَدَکَ بما نِلْتَ مِنَ الشَّرَفِ، وفُزْتَ بهِ مِنَ الشَّهادَةِ، فَواسَیْتَ أخاکَ وإمامَکَ، ومَضَیْتَ عَلی یَقِینِکَ حتّی لَقِیْتَ رَبَّکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلیکَ، وضاعَفَ اللَّهُ ما أحْسَنَ بهِ عَلیکَ «2».
السّلامُ عَلیکَ یا عُثمانُ بنَ عَلیّ بن أبی طالب ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، فما أجَلَّ قَدْرُکَ، وأطْیَبَ ذِکْرَکَ، وأبْیَنَ أثَرَکَ، وأشْهَرَ خَبَرَکَ «3»، وأعْلی مَدْحَکَ، وأعْظَمَ مَجْدَکَ، فَهَنِیئاً لَکُم یا أهْلَ بَیْتِ الرَّحْمَةِ، ومُخْتَلَفَ المَلائِکَةِ، ومَفاتِیحَ الخَیْرِ، تَحیّاتُ اللَّهِ غادِیَةً ورائِحَةً، فی کُلِّ یَومٍ وطَرْفَةِ عَیْنٍ ولَمْحَةٍ، وصَلواتُ اللَّهِ عَلیکُم یا أنْصارَ دینِ اللَّهِ، وأنْصارَ أهْلِ البَیْتِ مِنْ مَوالِیهِم وأشْیاعِهِم، فَلَقَدْ نِلْتُم الفَوْزَ، وحُزْتُم الشَّرَفَ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
یا ساداتی یا أهْلَ البَیْتِ، ولِیُّکُم الزّائِرُ «4» المُثْنِی عَلَیْکُم بِما أوْلاکُم [اللَّه] وأنتُم لَهُ أهْلٌ، المُجِیبُ لَکُم بِسائِرِ «5» جَوارِحِهِ، یَسْتَشْفِعُ بِکُمْ إلی اللَّهِ رَبِّکُمْ ورَبِّهِ فی إحْیاءِ قَلْبِهِ، وتَزْکِیَةِ
__________________________________________________
(1)- [البحار: «بذلک»].
(2)- [البحار: «إلیک»].
(3)- [البحار: «خیرک»].
(4)- [زاد فی البحار: «لکم»].
(5)- [البحار: «سائر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1033
عَمَلِهِ، وإجابَةِ دُعائِهِ، وتَقَبَّلْ ما یَتَقَرَّبُ بهِ، والمَعُونَةِ عَلی أمْرِ دُنیاهُ وآخِرَتِهِ. فَقَدْ سألَ اللَّهَ تعالی ذلِکَ وتَوَسَّلَ إلیهِ بِکُم، وهُوَ نِعْمَ المَسْؤُولُ ونِعْمَ المَوْلی ونِعْمَ النَّصِیرُ.
ثمّ تُسلِّم علی الشّهداء من أصحاب الحسین علیه وعلیهم السّلام [و] تستقبل القبلة «1»، وتقول:
السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ اللَّهِ، وأنْصارَ رَسُولِهِ، وأنْصارَ عَلیِّ بن أبی طالب، وأنْصارَ فاطِمَةَ الزّهراءِ، وأنْصارَ الحَسَنِ والحُسَینِ، وأنْصارَ الإسْلامِ. أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتُم للَّهِ وجاهَدْتُم فی سَبِیلهِ، فَجَزاکُم اللَّهُ عَنِ الإسْلامِ وأهْلِهِ أفْضَلَ الجَزاءِ، فُزْتُمْ واللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً. «2» أشْهَدُ أ نّکُم أحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکُم تُرْزَقُونَ، وأشْهَدُ أ نّکُم الشُّهداءُ، وأ نّکُم السُّعداءُ، وأ نّکُم فی دَرَجاتِ العُلا، والسّلامُ عَلیکُم ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهِ.
ثمّ عد إلی موضع رأس الحسین علیه السلام، واستقبل القبلة وصلِّ رکعتین صلاة الزّیارة، تقرأ فی الاولی (الحمد) وسورة (الأنبیاء)، وفی الثّانیة (الحمد) وسورة (الحشر)، أو ما تهیّأ لک من القرآن، فإذا فرغتَ من الصّلاة، فقُل:
سُبحانَ ذِی القُدْرَةِ والجَبَرُوتِ، سُبحانَ ذِی العِزَّةِ والمَلَکُوتِ، سُبحانَ المُسَبَّحِ لَهُ بِکُلِّ لِسانٍ، سُبحانَ المَعْبُودِ فی کُلِّ أوانٍ، الأوّلَ والآخِرَ، والظّاهِرَ والباطِنَ، وهو بِکُلِّ شَی‌ءٍ عَلِیمٌ، ذلِکُم اللَّهُ رَبُّکُم فَتَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ العالَمِین، لا إلهَ إلّاهُوَ فَتَعالی اللَّهُ عَمّا یُشْرِکُونَ.
اللَّهمّ ثَبِّتْنِی عَلی الإقْرارِ بِکَ، واحْشُرْنی عَلیهِ، وألْحِقْنِی بالعُصْبَةِ المُعْتَقِدِینَ لَهُ، الّذِینَ لم یَعْتَرِضْهُم فیکَ الرَّیْبُ، ولم یُخالِطْهُم الشَّکُّ، الّذِینَ أطاعُوا نَبِیِّکَ ووازَرُوهُ، وعاضَدُوهُ ونَصَرُوهُ، واتَّبَعُوا النُّورَ الّذِی انْزِلَ مَعَهُ، ولم یَکُنْ اتِّباعُهُم إیّاهُ طَلَبَ الدُّنیا الفانِیَةِ، ولا
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2)- [زاد فی البحار: «یا لیتنی کنت معکم فأفوز فوزاً عظیماً»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1034
انْحِرافاً عن الآخِرَةِ الباقِیَةِ، ولا حُبَّ الرِّئاسَةِ والإمْرَةِ، ولا إیْثارَ الثَّرْوَةِ، بَلْ تاجَرُوا بأمْوالِهِم وأنْفُسِهِم، ورَبِحُوا حینَ خَسِرَ الباخِلُونَ، وفازُوا حینَ خابَ المُبْطِلُونَ، وأقامُوا حُدودَ ما أمَرْتَ بهِ من المَوَدَّةِ فی ذَوِی القُرْبی الّتی جَعَلْتَها أجْرَ رَسولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ فِیما أدّاهُ إلَیْنا من الهِدایَةِ إلَیْکَ، وأرْشَدَنا إلیهِ مِنَ التَّعَبُّدِ «1»، وتَمَسَّکُوا بِطاعَتِهِم، ولم یَمیلُوا إلی غَیْرِهِم.
اللَّهمّ إنِّی اشْهِدُکَ أنِّی مَعَهُم وفِیْهِم وبِهِم، «2» لا أمِیلُ عَنْهُم، ولا أنْحَرِفُ إلی غَیْرِهِم، ولا أقُولُ لِمَنْ خالَفَهُم: «هؤلاءِ أهْدی مِنَ الّذِینَ آمَنُوا سَبیلًا» «3».
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد وعِتْرَتِهِ صَلاةً تُرْضِیهِ وتُحْظِیهِ، وتُبْلِغُهُ أقْصی رِضاهُ وأمانیهِ، وعَلی ابنِ عَمِّهِ وأخِیهِ، المُهْتَدِی بِهِدایَتِهِ، المُسْتَبْصِرِ بِمِشْکاتِهِ، القائِمِ مَقامَهُ فی امَّتِهِ، وعَلی الأئمّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ: الحَسَنِ، والحُسَینِ، وعَلیِّ بنِ الحُسَینِ، ومُحمّدِ بنِ عَلیٍّ، وجَعْفَرِ بنِ مُحمّدٍ، ومُوسی بنِ جَعْفَرٍ، وعَلیِّ بنِ مُوسی، ومُحمّدِ بنِ عَلیٍّ، وعَلیِّ بنِ مُحمّدٍ، والحَسَنِ بنِ عَلیٍّ، والحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ.
اللَّهمّ إنّ هذا مَقامٌ إن رَبِحَ فیهِ القائِمُ بأهْلِ ذلِکَ فَهُوَ مِنَ الفائِزِینَ، وإنْ خَسِرَ فَهُوَ مِنَ الهالِکِینَ.
اللَّهمّ إنِّی لا أعْلَمُ شَیْئاً یُقَرِّبُنِی مِنْ رِضاکَ فی هذا المَقامِ إلّاالتَّوْبَةَ مِنْ مَعاصِیْکَ، والاسْتِغْفارَ مِنَ الذُّنُوبِ، والتّوَسُّلَ بهذا الإمامِ الصِّدِّیقِ ابنِ رَسُولِ اللَّهِ، وأنا بحیثُ تَنْزِلُ الرَّحْمَةِ، وتُرَفْرِفُ المَلائِکَةُ، وتأتیهِ الأ نْبیاءُ، وتَغْشاهُ الأوْصِیاءُ، فإنْ خِفْتُ مَعَ کَرَمِکَ، ومَعَ هذهِ الوَسیلَةِ إلیْکَ أنْ تُعَذِّبَنِی فَقَدْ ضَلَّ سَعْیِی، وخَسِرَ عَمَلِی، فیا حَسْرَةَ نَفْسِی، وإن تَغْفِرْ «4» لی وتَرْحَمْنِی فأنتَ أرْحَمُ الرّاحِمِینَ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «لک»].
(2)- [زاد فی البحار: «و»].
(3)- [النِّساء: 4/ 51].
(4)- [البحار: «لم تغفر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1035
ثمّ قبِّل الضّریح، وقُل: «1» أ یُّها الإمامُ الکَریمُ وابنُ الرَّسُولِ الکَریمِ، أتَیْتُکَ بِزیارَةِ العَبْدِ لِمَوْلاهُ الرّاجی فَضْلَهُ وجَدْواهُ، الآمِلُ قَضاءَ الحَقِّ الّذِی أظْهَرَهُ اللَّهُ لَکَ، وکیفَ أقْضِی حَقَّکَ مَعَ عَجْزِی وصِغَرِ جَدِّی، وجَلالَةِ أمْرِکَ وعَظِیمِ قَدْرِکَ، وهَلْ هیَ إلّاالمُحافَظَةُ عَلی ذِکْرِکَ، والصّلاةُ عَلیکَ مَعَ أبِیکَ وجَدِّکَ، والمُتابَعَةُ لَکَ والبَراءَةُ مِنْ أعْدائِکَ والمُنْحَرِفِینَ عَنْکَ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ خالَفَکَ فی سِرِّهِ وجَهْرِهِ، ومَنْ أجْلَبَ عَلیکَ بِخَیْلِهِ ورِجْلِهِ، ومَنْ کَثَّرَ أعْداءَکَ بِنَفْسِهِ ومالِهِ، ومَنْ سَرَّهُ ما ساءَکَ، ومَنْ أرْضاهُ ما أسْخَطَکَ، ومَنْ جَرَّدَ سَیْفَهُ لِحَرْبِکَ، ومَنْ شَهَرَ نَفْسَهُ فی مُعاداتِکَ، ومَنْ قامَ فی المَحافِلِ بِذَمِّکَ، ومَنْ خَطَبَ فی المَجالِسِ بِلَوْمِکَ سِرّاً وجَهْراً.
اللَّهمّ جَدِّد عَلَیْهِم اللّعْنَةَ کَما جَدَّدْتَ الصَّلاةَ عَلیهِ. اللَّهمّ لاتَدَعْ لَهُمْ دَعامَةً إلّاقَصَمْتَها، ولا کَلِمَةً مُجْتَمِعَةً إلّافَرَّقْتَها. اللَّهمّ أرْسِلْ عَلیهِم مِنَ الحَقِّ یَداً حاصِدَةً، تَصْرَعُ قائِمَهُم، وتُهْشِمُ سُوْقَهُم، وتَجْدَعُ مَعاطِسَهم.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد وعِتْرَتِهِ الطّاهِرِینَ، الّذِینَ بِذِکْرِهِم یَنْجَلی الظّلامُ، ویَنْزلُ الغَمامُ، وعَلی أشْیاعِهِم ومَوالِیهِم وأنْصارِهِم، واحْشُرْنِی مَعَهُم وتَحْتَ لوائِهِم.
أ یُّها الإمامُ الکَریمُ، اذْکُرْنی بِحُرْمَةِ جَدِّکَ عِنْدَ رَبِّکَ ذِکْراً یَنْصُرُنی عَلی مَنْ یَبْغِی عَلَیَّ ویُعانِدُنی فیکَ، ویُعادِینی مِنْ أجْلِکَ، واشْفَعْ «2» لی إلی رَبِّکَ فی إتمامِ النِّعْمَةِ لَدَیّ، وإسْباغِ العافِیَةِ عَلَیَّ، وسَوْقِ الرِّزْقِ إلیَّ، وتَوْسِیعهِ عَلَیَّ، لأعُودَ بالفَضْلِ مِنْهُ عَلی مُبْتَغِیهِ، فما أسْألُ مَعَ الکَفافِ إلّاما أکْتَسِبُ بهِ الثَّوابَ، فإنّهُ لا ثَوابَ لِمَنْ لا یُشارِکُکَ فی مالِهِ، ولا حاجَةَ لی فیما یُکْنَزُ فی الأرْضِ، ولا یُنْفَقُ فی نافِلَةٍ ولا فَرْضٍ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «السّلام علیک»].
(2)- [البحار: «فاشفع»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1036
اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ وأبْتَغِیهِ مِنْ لَدُنْکَ حَلالًا طَیِّباً، فأعِنِّی عَلی ذلِکَ، وأقْدِرْنِی عَلیهِ، ولا تَبْتَلِینِی بالحاجَةِ، فأتَعَرَّضُ بالرِّزْقِ للجِهاتِ الّتی یَقْبُحُ أمْرُها، ویَلْزَمُنِی وِزْرُها.
اللَّهمّ ومُدّ لی فی العُمُرِ ما دامَتْ الحَیاةُ مَوْصُولَةٌ بِطاعَتِکَ، مَشْغُولَةٌ بِعِبادَتِکَ، فإذا صارَتِ الحَیاةُ مَرْتَعَةً لِلْشَّیْطانِ، فاقْبِضْنِی إلَیْکَ قَبْلَ أن یَسْبِقَ إلیَّ مَقْتُکَ، ویَسْتَحْکِمَ عَلَیَّ سَخَطُکَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل محمّد، ویَسِّرْ لی العَوْدَ إلی هذا المَشْهَدِ الّذِی عَظَّمْتَ حُرْمَتَهُ فی کُلِّ حَوْلٍ بَلْ فی کُلِّ شَهْرٍ، بَلْ فی کُلِّ اسْبُوعٍ، فإنَّ زِیارَتَهُ فی کُلِّ حَوْلٍ مَعَ قَبُولِکَ ذلِکَ بَرَکَةٌ شامِلَةٌ، فَکَیْفَ إذا قَرُبَتْ المُدَّةُ، وتلاحَقَتْ القُدْرَةُ.
اللَّهمّ إنَّهُ لا عُذْرَ لی فی التّأخُّرِ عَنْهُ، والإخْلالِ بزِیارَتِهِ، مَعَ قُرْبِ المَسافَةِ إلّاالمَخاوِفَ الحائِلَةُ بَیْنِی وبَیْنَهُ، ولولا ذلِکَ لَتَقَطَّعَتْ نَفْسِی حَسْرَةً لانْقِطاعِی عَنْهُ أسَفاً عَلی ما یَفُوتُنِی مِنهُ.
اللَّهمّ یَسِّرْ لی الإتْمامَ، وأعِنِّی عَلی تأدِیَتِهِ وما أضْمرهُ فیهِ، وأراهُ أهْلَهُ ومُسْتَوجِبَهُ، فأنتَ بِنِعْمَتِکَ الهادِی إلیهِ، والمُعِینُ عَلیهِ. اللَّهمّ فَتَقَبَّلْ فَرْضِی ونَوافِلِی وزِیارَتِی، واجْعَلْها زِیارَةً مُسْتَمِرَّةً، وعادَةً مُسْتَقِرَّةً، ولا تَجْعَلْ ذلِکَ مُنْقَطِعَ التّواتُرِ، یا کَرِیم.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 221- 243/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 231- 249
فإذا أردت الوداع فصلّ رکعتین، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا خَیْرَ الأنامِ لأکْرَمِ إمامٍ وأکرمِ رَسُولٍ، ولیُّکَ یُودِّعُکَ تَوْدیعَ غَیْرَ قالٍ «1» ولا سَئِمٍ للمقامِ لَدَیْکَ، ولا مُؤْثِرٍ لِغَیْرِکَ عَلیکَ، ولا مُنْصَرِفٍ لِما هُوَ أنْفَعُ لَهُ مِنْکَ، تودِیعَ مُتأسِّفٍ عَلی فِراقِکَ، ومُتَشَوِّقٍ إلی عَوْدِ لِقائِکَ، وَداعَ مَنْ یَعُدُّ الأیّامَ لِزِیارَتِکَ، ویُؤْثِر الغُدوَّ والرَّواحَ إلیْکَ، ویَتَلَهَّفُ عَلی القُرْبِ مِنْکَ، ومُشاهَدَةِ نَجْواکَ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ ما اخْتَلَفَ الجَدِیدانِ، وتناوَحَ العَصْرانِ، وتَعاقُبَ الأیّامِ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «لقربک»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1037
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
یا مَوْلایَ ما تَرْوی النَّفْسُ من مُناجاتِکَ، ولایَقْنَعُ القَلْبُ إلّابِمُجاوَرَتِکَ، فَلَوْ عَذَرْتَنِی الحالُ الّتِی وَرائِی لَتَرَکْتُها ولاسْتَبْدَلْتُ «1» بِها جِوارَک. فما أسْعَدَ مَنْ یُغادِیکَ ویُراوِحُکَ، وما أرْغَدَ عَیْشِ مَنْ یُمَسِّیکَ ویُصَبِّحُکَ!
اللَّهمّ احْرُسْ هذهِ الآثارِ مِن الدُّرُوسِ، وأدِمْ لَها ما هِیَ عَلیهِ من الانْسِ والبَرَکاتِ والسُّعُودِ، ومُواصَلَةِ ما کَرَّمْتَها بهِ من زُوّارِ الأنْبِیاءِ والمَلائِکَةِ والوافِدِینَ إلَیْها فی کُلِّ یَوْمٍ وساعَةٍ، واعْمُرِ الطَّرِیقَ بِالزّائِرِین لها، وآمِنْ سُبُلَها إلَیْها.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد ولاتَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِم، وإتْیانِ مَشاهِدِهِم، إنّکَ وَلِیُّ الإجابَةِ، یا کَریمُ.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 244/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 249
زیارة ثالثة یزار بها الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیهما وسلامه:
تقف علی باب قبّته الشّریفة، وتقول:
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وأعْطِنِی فی هذا المَقامِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیقَةِ إیمانِی بِکَ وبِرَسُولِکَ وبِوُلاةِ أمْرِکَ، الحَرَمُ حَرَمُ اللَّهِ وحَرَمُ رَسُولِهِ وحَرَمُکَ، یا مَوْلایَ أتأْذَنُ لِی بالدُّخُولِ إلی حَرَمِکَ، فإنْ لم أکُنْ لِذَلِکَ أهْلًا فأنتَ لِذَلِکَ أهْلٌ، عَنْ إذْنِکَ یا مَوْلایَ أدْخُلُ حَرَمَ اللَّهِ وحَرَمَکَ.
ثمّ تدخل وتجعل الضّریح بین یدیک، وتستقبله بوجهک، وتقول:
السّلامُ علیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبْراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حَبیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا
__________________________________________________
(1)- [البحار: «ولا استبدلت»]
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1038
وارِثَ عَلیٍّ أمیرِ المُؤْمِنِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الشَّهیدِ سِبْطِ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ البَشِیرِ النَّذِیرِ وابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ.
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ وابنَ خِیْرَتِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابنَ ثارِهِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوترُ المَوْتُورُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الإمامُ الهادیُّ الزَّکِیُّ وعَلی الأرْواحِ الّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وأقامَتْ فی جِوارِکَ، ووَفَدَتْ مَعَ زُوّارِکَ.
السّلامُ عَلیکَ مِنِّی ما بَقِیتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنَّهارُ، فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِکَ الرَّزِیَّةِ، وجَلَّ المُصابُ فی المُؤْمِنِینَ والمُسْلِمِینَ، وفی أهْلِ السّماواتِ أجْمَعِینَ، وفی سُکّانِ الأرَضِینَ، فإنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، وصَلَواتُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ وتَحِیّاتُهُ عَلیکَ وعَلی آبائِکَ الطَّیِّبِینَ المُنْتَجَبِینَ، وعَلی ذَرارِیْهِم الهُداةُ المَهْدِیِّینَ. السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وعَلَیْهِم وعَلی رُوْحِکَ وعَلی أرْواحِهِم وعَلی تُرْبَتِکَ وعَلی تُرْبَتِهِم. اللَّهمّ لَقِّهِمْ رَحْمَةً ورِضْواناً، ورَوْحاً ورَیْحاناً.
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، یا ابْنَ خاتِمَ النَّبِیِّینَ، وابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، «1»
یا ابْنَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا شَهِیدُ یا ابْنَ الشَّهِیدُ، یا أخا الشَّهِیدُ، یا أبا الشُّهداء. اللَّهمّ بَلِّغْهُ عَنِّی فی هذهِ السّاعَةِ، (وفی هذا الیَوْمِ)، وفی هذا الوَقْتِ، وفی کُلِّ وَقْتٍ، تَحِیَّةً کَثِیْرَةً وسَلاماً، سَلامُ اللَّهِ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ یا ابْنَ سَیِّدِ العالَمِینَ، وعَلی المُسْتَشْهَدِینَ مَعَکَ سَلاماً مُتَّصِلًا ما اتَّصَلَ اللّیْلُ والنَّهارُ.
السّلامُ عَلی الحُسَینِ بنِ عَلیّ الشّهیدِ، السّلامُ عَلی عَلیِّ بنِ الحُسینِ الشّهیدِ، السّلامُ عَلی العبّاسِ ابنِ أمیر المُؤْمِنین الشّهیدِ، السّلامُ عَلی الشُّهداءِ مِنْ وُلْدِ أمیر المُؤْمِنین، السّلامُ عَلی الشُّهداءِ مِنْ وُلْدِ الحَسَنِ، السّلامُ عَلی الشُّهداءِ مِنْ وُلْدِ الحُسَینِ، السّلامُ عَلی الشُّهداءِ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرٍ وعَقِیلٍ، السّلامُ عَلی کُلِّ مُسْتَشْهِدٍ مَعَهُم مِنَ المُؤْمِنِینَ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «و»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1039
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وبَلِّغْهُم عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیرَةً وسَلاماً.
السّلام عَلیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، أحْسَنَ اللَّهُ لَکَ العَزاءَ فی وَلَدِکَ الحُسینِ. السّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَةُ، أحْسَنَ اللَّهُ لَکِ العَزاءَ فی وَلَدِکِ الحُسینِ. السّلامُ عَلیکَ یا أمیر المُؤْمِنین، أحْسَنَ اللَّهُ لَکَ العَزاءَ فی وَلَدِکَ الحُسینِ. السّلامُ عَلیکَ یا أبا مُحمّدٍ الحَسَنِ، أحْسَنَ اللَّهُ لَکَ العَزاءَ فی أخِیکَ الحُسینِ. یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، أنا ضَیْفُ اللَّهِ وضَیْفُکَ، وجارُ اللَّهِ وجارُکَ، ولِکُلِّ ضَیْفٍ وجارٍ قِرَیً، وقِرایَ «1» هذا الوَقْتَ أنْ تَسْألَ اللَّهَ سُبْحانَهُ وتَعالی أنْ یَرْزُقَنِی فِکَاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، إنّهُ سَمیعُ الدُّعاءِ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.
ثمّ قبّل الضّریح وانتقل إلی عند الرّأس وقف عنده، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا صَریعَ العَبْرَةِ السّاکِبَةِ، السّلامُ عَلیکَ یا قَرِینَ المُصِیبَةِ الرّاتِبَةِ، باللَّهِ اقْسِمُ لَقَدْ طَیَّبَ اللَّهُ بِکَ التُّرابَ، وأعْظَمَ بِکَ المُصابَ، وأوْضَحَ بِکَ الکِتابَ، وجَعَلَکَ وجَدَّکَ وأباکَ (وامِّکَ وأخاکَ وأبناءَکَ) عِبْرَةٌ لُاولی الأ لْبابِ.
أشْهَدُ أ نّکَ تَسْمَعُ الخِطابَ، وتَرُدُّ الجَوابَ، فَصَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا ابْنَ المَیامِینَ الأطْیابِ. وها أنا ذا نَحْوَکَ قَدْ أتَیْتُ، وإلی فِنائِکَ الْتَجَأْتُ «2»، أرْجُو بِذلِکَ القُرْبَةَ إلَیْکَ، وإلی جَدِّکَ وأبِیْکَ، فَصَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا إمامی وابْنَ إمامی، کأنِّی بِکَ یا مَوْلایَ فی عَرَصاتِ کَرْبلاء تُنادِی فلا تُجابُ، وتَسْتَغِیثُ فلا تُغاثُ، وتَسْتَجِیرُ فلا تُجارُ، یا لَیْتَنِی کُنتُ مَعَکَ فأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی رُوحِهِ وجَسَدِهِ، وبَلِّغْهُ عَنِّی تَحِیَّةً «3» وسَلاماً، ورَحْمَةً وبَرَکَةً ورِضْواناً، وخَیْراً دائماً وغُفْراناً، إنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ قَرِیبٌ مُجیبٌ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «فی»].
(2)- [البحار: «التجیت»].
(3)- [زاد فی البحار: «کثیرة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1040
ثمّ انکبّ علی القبر فقبِّله، وقُل:
بأبی أنتَ وامِّی (یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ)، «1» یا أبا عبداللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتْ المُصِیبَةُ، وجَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی «2» أهْلِ السّماواتِ والأرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهَیّأتْ لِقِتالِکَ. یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وأتَیْتُ مَشْهَدَکَ، أسْألُ اللَّهَ بالشّأنِ الّذِی لَکَ عِنْدَهُ، وبالمَحَلِّ الّذِی لَکَ لَدَیْهِ، أن یُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وأنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ. «3»
ثمّ ارفع رأسک وصلِّ علیه بهذه الصّلاة صلّی اللَّه علیه:
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآل مُحمّد، وصلِّ علی الحُسینِ المَظْلومِ الشّهیدِ، قَتِیلِ العَبَراتِ، وأسِیرِ الکُرُباتِ، صلاةً نامیةً زاکیةً مُبارکةً، یَصْعَدُ أوَّلُها، ولا یَنْفَدُ آخِرُها، أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ من أوْلادِ الأ نْبیاءِ والمُرْسَلِینَ یا رَبَّ العالَمِینَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی الإمامِ الشّهیدِ المَقْتُولِ، المَظْلُومِ المَخْذُولِ، والسَّیِّدِ القائِدِ، و «4» العابِدِ الزّاهِدِ، الوَصِیِّ الخَلِیفَةِ، الإمامِ الصِّدِّیقِ، الطُّهْرِ الطّاهِرِ، الطَّیِّبِ المُبارَکِ، والرَّضِیِّ المَرْضِیِّ، والتَّقِیِّ الهادی المَهْدِیِّ، «5» سِبْطِ الرَّسُولِ، وثَمَرَةِ «6» عَیْنِ البَتُولِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وسَلّمَ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی سَیِّدِی ومَوْلایَ کما عَمِلَ بِطاعَتِکَ، ونَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، وبالغَ فی رِضْوانِکَ، وأقْبَلَ عَلی إیمانِکَ، غیرَ قابِلٍ فِیکَ عُذْراً، سِرّاً وعَلانِیَةً، یَدْعُو العِبادَ إلیکَ، ویَدُلُّهُم عَلیکَ. وقامَ بَیْنَ یَدَیْکَ یَهْدِمُ الجُورَ بالصَّوابِ، ویُحْیِی السُّنَّةَ بالکِتابِ، فَعاشَ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «بأبی أنت وأمّی»].
(2)- [زاد فی البحار: «جمیع»].
(3)- [زاد فی البحار: «ثمّ صلّ رکعتین عند الرّأس تقرأ فیهما ما أحبیت وادع اللَّه بما أردت، ثمّ قم وامض وسلّم علی علیّ بن الحسین وعلی الشّهداء من أصحاب الحسین بما ذکرناه أوّلًا»].
(4)- [لم یرد فی البحار].
(5)- [زاد فی البحار: «الزّاهد الذّائد المجاهد العالم إمام الهدی»].
(6)- [البحار: «وقوّة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1041
فی رِضْوانِکَ مَکْدُوداً، ومَضی عَلی طاعَتِکَ وفی أولِیائِکَ مَکْدُوحاً، وقَضی إلیکَ مَفْقُوداً.
لَمْ یُعْصِکَ فی لَیْلٍ ولا «1» نَهارٍ، بَلْ جاهَدَ فِیکَ المُنافِقِینَ والکُفّارَ.
اللَّهمّ فاجْزِهِ خَیْرَ جَزاءِ الصّادِقِینَ الأبْرارِ، وضاعِفْ عَلَیْهِم العَذابَ، ولِقاتِلِیهِ العِقابَ، فَقَدْ قاتَلَ کَرِیماً، وقُتِلَ مَظْلُوماً، ومَضی مَرْحُوماً، یَقُولُ: «أنا ابنُ رَسُولِ اللَّهِ مُحمّد، وابنُ مَنْ زَکّی وعَبَدَ»، فَقَتَلُوهُ بالعَمْدِ المُتَعَمَّدِ، قَتَلُوهُ عَلی الإیمانِ، وأطاعُوا فی قَتْلِهِ الشَّیْطانَ، ولَمْ یُراقِبُوا فیهِ الرّحْمنِ.
اللَّهمّ فَصَلِّ عَلی سَیِّدِی ومَوْلایَ صَلاةً تَرْفَعُ بِها ذِکْرَهُ، وتُظْهِرُ بِها أمْرَهُ، وتُعَجِّلَ بِها نَصْرَهُ. واخْصُصْهُ بِأفْضَلِ قِسَمِ الفَضائِلِ یَومَ القِیامَةِ، وزِدْهُ شَرَفاً فی أعْلی عِلِّیِّینَ، وبَلِّغْهُ أعْلی شَرَفِ المُکَرَّمِینَ، وارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ رَحْمَتِکَ فی شَرَفِ المُقَرَّبِینَ فی الرَّفِیعِ الأعْلی، وبَلِّغْهُ الوَسِیلَةَ والمَنْزِلَةَ الجَلِیلَةَ، والفَضْلَ والفَضِیلَةَ والکَرامَةَ الجَزِیْلَةَ.
اللَّهمّ واجْزِهِ عَنّا أفْضَلَ ما جازَیْتَ إماماً عَنْ رَعِیَّتِهِ، وصَلِّ عَلی سَیِّدِی ومَوْلایَ کُلّما ذُکِرَ وکُلّما لم یُذْکَرْ.
یا سَیِّدِی ومَوْلایَ أدْخِلْنِی فی حِزْبِکَ وزُمْرَتِکَ، واسْتَوْهِبْنِی مِنْ رَبِّکَ ورَبِّی، فإنّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ جاهاً وقَدْراً ومَنْزِلَةً رَفِیعَةً، إنْ سألتَ اعْطِیْتَ، وإنْ شَفَّعْتَ شُفِّعْتَ، اللَّهُ اللَّهُ فی عَبْدِکَ ومَوْلاکَ، لا تُخَلِّنِی عِنْدَ الشّدائِدِ والأهْوالِ لِسُوءِ عَمَلی، وقَبِیحِ فِعْلِی، وعَظِیمِ جُرْمِی، فإنّکَ أمَلِی ورَجائِی، وثِقَتِی ومُعْتَمَدِی، ووَسِیْلَتِی إلی اللَّهِ رَبِّی ورَبّکَ. لم یَتَوَسَّلِ المُتَوَسِّلُونَ إلی اللَّهِ بِوَسِیْلَةٍ هی أعْظَمُ حَقّاً، ولا أوْجَبُ حُرْمَةً، ولا أجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْکُم أهْلَ البَیْتِ، لا خَلَّفَنِی اللَّهُ عَنْکُم بِذُنُوبِی، وجَمَعَنِی وإیّاکُم فی جَنَّةِ عَدْنٍ الّتی أعَدَّها لَکُم ولأوْلِیائِکُم، إنّهُ خَیْرُ الغافِرِینَ وأرْحَمُ الرّاحِمِینَ.
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1042
اللَّهمّ أبْلِغْ سَیِّدِی ومَوْلایَ تَحِیَّةً «1» وسَلاماً، وارْدُدْ عَلَیْنا مِنْهُ السّلامَ، إنّکَ جَوادٌ کَرِیمٌ. وصَلِّ عَلیهِ کُلّما ذُکِرَ السّلامُ وکُلّما لم یُذْکَرْ یا رَبَّ العالَمِینَ.
ثمّ صلِّ رکعتین للزّیارة، وادع بعدهما بما قدّمناه عقیب صلاة الزّیارة الاولی وشرحناه، وزُرْ بعد ذلک علیّ بن الحسین علیهما السلام والشّهداء أیضاً علی ذلک الوجه الّذی ذکرناه هناک وحرّرناه، وکذلک فی الوداع وما جری مجراه.
ابن طاووس، مصباح الزّائر،/ 245- 249/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 222- 226
حدّثنا الحسن بن محمّد، عن بعضهم، عن سعد بن عبداللَّه الأشعریّ، قال: حدّثنی أحمد بن عیسی، عن الحسن بن عیسی، عن هشام بن سالم، قال: حدّثنی صفوان الجمّال، قال: لمّا وافیتُ مع جعفر الصّادق علیه السلام الکوفةَ یرید أبا جعفر المنصور، قال لی: یا صفوان! أنخ الرّاحلة، فهذا قبر جدِّی أمیر المؤمنین علیه السلام، فأنختُها ثمّ نزل، فاغتسل وغیّر ثوبه وتحفّی، وقال لی: افعل مثلَ ما أفعلهُ، ثمّ أخذ نحو الذَکَواتِ، وقال لی: قَصِّرْ خُطاکَ والق ذقنکَ إلی الأرضِ، فإنّه یُکْتَبُ لکَ بِکُلِّ خُطوةٍ مائة ألف حسنة، وتُمْحی عنکَ مائة ألف سیِّئة، وتُرفع لکَ مائة ألف درجة، وتُقضی لک مائة ألف حاجة، ویُکتَب لکَ ثواب کُلّ صِدِّیقٍ وشهیدٍ ماتَ أو قُتِلَ.
ثمّ مشی ومشینا معه وعلینا السّکینة والوقار، ونُسبِّح ونُقدِّس ونُهلِّل إلی أن بلغنا الذَکَوات، فوقفَ علیه السلام ونظرَ یَمنةً ویَسرةً، وخطّ بعکّازته وقال لی: «اطلبه»، فطلبتُ فإذا أثرُ القبر، ثمّ أرسل دموعه علی خدّیه، وقال: إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، وقال:
السّلامُ عَلیکَ أیُّها الوَصِیّ البَرُّ التَّقیّ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها النّبأُ العَظِیمُ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها الصِّدِّیقُ الرّشیدُ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها البَرُّ الزَّکیُّ، السّلامُ عَلیکَ یا وَصیَّ رَسُولِ رَبِّ العالَمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا خِیَرَةَ اللَّه علی الخَلْقِ أجْمَعِینَ. أشْهَدُ أنّکَ حَبیبُ حَبیبِ اللَّه
__________________________________________________
(1)- [زاد فی البحار: «کثیرة»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1043
وخاصّةُ اللَّه وخالِصَتُهُ، السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ ومَوْضِعَ سِرِّهِ وعَیْبَةَ عِلْمِهِ وخازِنَ وَحْیِهِ.
ثمّ انکبّ علی قبره، وقال:
بأبی أنتَ وامِّی یا أمیرَ المُؤْمِنینَ، یا حُجَّةَ الخِصامِ، بأبی أنتَ وامِّی یا بابَ المَقامِ، بأبی أنتَ وامِّی یا نُورَ اللَّهِ التّامّ. أشْهَدُ أنّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَن اللَّهِ وعَن رَسُولِ اللَّه صلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ ما حُمِّلْتَ وَوَعَیْتَ ما اسْتُحْفِظْتَ وحَفِظْتَ ما اسْتُوْدِعْتَ وَحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وأقَمْتَ أحْکامَ اللَّهِ، ولم تَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقینُ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی الأئِمّةِ مِنْ بَعْدِکَ.
ثمّ قام فصلّی عند الرّأس رکعاتٍ، وقال: یا صفوان! مَنْ زارَ أمیرَ المؤمنین علیه السلام بهذه الزّیارة وصلّی بهذه الصّلاةِ، رجعَ إلی أهلهِ مَغْفُوراً ذَنْبهُ مَشْکُوراً سَعْیهُ، ویُکْتَبُ لهُ ثوابُ کُلِّ مَنْ زارَ من الملائکةِ.
قلتُ: ثوابَ کُلّ مَنْ یزُورُهُ من الملائکةِ؟
قال: یزُورُهُ فی کُلِّ لیلةٍ سبعُونَ قَبِیْل، قلتُ: کم القَبیلُ؟ قال: مائة ألفٍ.
ثمّ رجع من عنده القَهْقَری وهو یقول:
یا جَدّاهُ یا سَیِّداهُ، یا طَیِّباهُ یا طاهِراهُ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ، ورَزَقَنی العَوْدَ إلیکَ والمقامَ فی حَرَمِکَ والکَوْنَ معکَ ومعَ الأبْرارِ مِنْ وُلْدِکَ، صلّی اللَّهُ علیکَ وعَلی الملائِکَةِ المُحْدِقِینَ بِکَ.
قلت: یا سیِّدی! تأذنُ لی أن اخْبِرَ أصحابَنا من أهلِ الکوفةِ به؟
قال: نعم.
وأعطانی الدّراهم، وأصْلَحْتُ القبرَ.
وذکر محمّد بن المشهدیّ فی (مزاره) ما صورته:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1044
روی محمّد بن خالد الطّیالسیّ، عن سیف بن عمیرة، قال: خرجتُ مع صفوان بن مهران الجمّال وجماعة من أصحابنا إلی الغَرِیِّ بعد ما ورد أبو عبداللَّه علیه السلام، فزُرنا أمیر المؤمنین علیه السلام، فلمّا فرغنا من الزّیارة، صرفَ صفوان وجْهَهُ إلی ناحیة أبی عبداللَّه علیه السلام، وقال: نزورُ الحسین بن علیّ علیه السلام، من المکان هذا من عند رأس أمیر المؤمنین علیه السلام.
قال صفوان: وزُرْتُ مع سیِّدی أبی عبداللَّه الصّادق علیه السلام، وفعلَ مثلَ هذا ودعا بهذا الدّعاء بعد أن صلّی وودّع، ثمّ قال: یا صفوان! تعاهد هذه الزّیارة وادعُ بهذا الدّعاء وزُرْهُما بهذه الزّیارة، فإنِّی ضامِنٌ علی اللَّه لِکُلِّ مَنْ زارَهُما بهذه الزّیارة ودعا بهذا الدّعاء مِنْ قُرْبٍ أو بُعْدٍ أنّ زیارتهُ مَقْبُولة، وأنّ سَعْیَهُ مَشکورٌ وسلامهُ واصِلٌ غیرُ محجوبٍ، وحاجتهُ مَقْضِیّةٌ من اللَّه بالغةً ما بَلَغَتْ، وأنّ اللَّهُ یُجیبُه.
یا صفوان! وجدتُ هذه الزیارة مضمونةً بهذا الضّمان عن أبی وأبی، عن أبیه علیّ بن الحسین، عن الحسین، عن أخیه، عن أمیر المؤمنین، عن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، عن جبرئیل علیه السلام، مضمونةً بهذا الضّمان. قال: قال اللَّه عزّ وجلّ: إنّ مَنْ زارَ الحسین بن علیّ بهذه الزّیارة من قُرْبٍ أو بُعْدٍ فی یوم عاشوراء ودعا بهذا الدّعاء، قُبِلَتْ زیارتهُ، وشفعتُ فی مسألتهِ بالغاً ما بلغَتْ، وأعطیتهُ سُؤْلَهُ ثمّ لا ینقلِبُ عنِّی خائِباً، وأقبله مسروراً قریراً عینُه بقضاءِ حوائجهِ، والفوزِ بالجنّة والعتقِ من النّار، وشفّعْتهُ فی کُلِّ مَنْ تشفّع له ما خلا- وذکر قوماً- آلی اللَّه بذلک علی نفسه، وأشْهَدُ ملائکته علی ذلک.
وقال جبرئیل: یا محمّد! إنّ اللَّه أرسلنی إلیکَ مُبشِّراً لکَ ولعلیّ وفاطمة والحسن والحسین والأئمّة من وُلدِکَ إلی یوم القیامة، فدام سرورکَ یا محمّد وسرور علیّ وفاطمةَ والحسنِ والحسینِ والأئمّة وشیعتکم یوم البعث.
قال صفوان: وقال أبو عبداللَّه: یا صفوان! إذا حدث لکَ إلی اللَّه حاجةٌ فزُرْهُ بهذه الزّیارة من حیث کان، وادعُ بهذا الدّعاء وسَلْ رَبَّکَ حاجَتَکَ، فإنّکَ مَوْعُودٌ من اللَّه، واللَّه غیرُ مُخْلِفٍ وَعْدَ رسولهِ صلی الله علیه و آله بمنِّه، والحمدُ للَّه.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1045
وهذه الزّیارة: السّلامُ علیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمینَ اللَّهِ عَلی مَنِ اصْطَفاهُ. وآخِرَ الوداعِ: لا فرّقَ اللَّه بَیْنی وبینَکُما. ثمّ تنصرف.
قال المولی المصنِّف غیاثُ الدّنیا والدِّین عبدالکریم بن طاووس أدام اللَّه إقباله وبلّغه آماله: ولا یُقالُ: إنّ روایة صفوان قد اختلفت.
لأنِّی أقول: إنّه کان جمّال الصّادق علیه السلام والمواضع التّی شاهده فیها تختلف، فلا جَرَمَ إنّ لکلِّ موضعٍ حالًا یحکیها حسب ما تجری، لکثرة تردّده إلی هناک. «1»
عبدالکریم بن طاووس، فرحة الغریّ،/ 94- 99 1
__________________________________________________
(1)- و ایضاً منقول است از صفوان که چون در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به کوفه آمدم در وقتی که آن حضرت به دیدنِ منصور دوانیقی تشریف می‌بردند، در یک موضعی فرمود: شتر را بخوابان که این قبر جدّم حضرت امیر المؤمنین علیه السلام است. من شتررا خوابانیدم. به زیر آمدند و غسل فرمودند و جامه‌های خود را تغییر دادند و فرمودند که آنچه من می‌کنم تو هم بکن. بعد از آن به جانب تل های نجف روانه شدند، و فرمودند: پاها را نزدیک یکدیگر بگذار و سررا به زیر انداز که بدرستی که از برای هر قدمی که بر می‌داری صد هزار حَسَنه در نامه عملت ثبت می‌کنند و صد هزار سیّئه گناه محو می‌کنند و صد هزار درجه در بهشت از برایت بند می‌کنند و صد هزار حاجت برآورده می‌شود و می‌نویسند از برای تو ثواب هر صدّیق و هر شهیدی که مرده اند یا کشته شده اند.پس روانه شدند و من در خدمت ایشان روانه شدم با سکینه و وقار، و تسبیح و تقدیس و تهلیل می‌کردیم و مشغول ذکر خدا بودیم تا به تل ها رسیدیم. حضرت ایستادند و به دست راست و چپ نظر کردند و چوبی که در دست داشتند خطی کشیدند و فرمودند که طلب کردم. اثر قبری یافتم. آب دیده مبارک آن حضرت بر روی مقدّس او روان شد، و فرمودند: إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، پس فرمودند:
السّلامُ عَلیکَ أیُّها الوَصِیّ البَرُّ التَّقیُّ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها النّبأُ العَظِیمُ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها الصِّدِّیقُ الرّشیدُ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها البَرُّ الزَّکیُّ، السّلامُ عَلیکَ یا وَصیَّ رَسُولِ رَبِّ العالَمینَ، السّلامُ عَلیکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ علی الخَلْقِ أجْمَعِینَ. أشْهَدُ أ نّک حَبیبُ حَبیبِ اللَّه وخاصّةُ اللَّه وخالِصَتُهُ، السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ ومَوْضِعَ سِرِّهِ وعَیْبَةَ عِلْمِهِ وخازِنَ وَحْیِهِ.
بعد از آن خود را بر روی قبر افکندند و فرمودند:
بأبی أنتَ وامِّی یا أمیرَ المُؤْمِنینَ، یا حُجَّةَ الخِصامِ، بأبی أنتَ وامِّی یا بابَ المَقامِ، بأبی أنتَ وامِّی یا نُورَ اللَّهِ التّامّ. أشْهَدُ أ نّک قَدْ بَلَّغْتَ عَن اللَّهِ وعَن رَسُولِ اللَّه صلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ ما حُمِّلْتَ وَوَعَیْتَ ما اسْتُحْفِظْتَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1046
__________________________________________________
- وحَفِظْتَ ما اسْتُوْدِعْتَ وحَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وحَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وأقَمْتَ أحْکامَ اللَّهِ، ولم تَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ، وَعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقینُ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی الأئِمّةِ مِنْ بَعْدِکَ.
پس حضرت برخاستند و طرف سر مبارک حضرت امیر چند رکعت نماز کردند و فرمودند: ای صفوان هر که زیارت کند حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را به این زیارت و نمازی که کردم بجا آورد، برگردد به خانه خود آمرزیده از جمیع گناهان، مزد عظیم یافته بر آنچه به جای آورده و بنویسد از برای او ثواب هر ملکی که آن حضرت را زیارت کرده باشد.
عرض کردم: به او می‌دهند ثواب هر ملکی را که زیارت آن حضرت کرده باشد!
فرمودند: بلی، و در هر شبی قبیله ای از ملائکه که صد هزار ملک باشند آن حضرت را زیارت می‌کنند.
بعد از آن از عقب برگشتند و پشت به قبر نکردند و در وقت برگشتن می‌فرمودند:
یا جَدّاهُ یا سَیِّداهُ، یا طَیِّباهُ یا طاهِراهُ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ، ورَزَقَنی العَوْدَ إلیکَ والمقامَ فی حَرَمِکَ والکَوْنَ معکَ ومعَ الأبْرارِ مِنْ وُلْدِکَ، صلّی اللَّهُ علیکَ وعَلی الملائِکَةِ المحْدِقِینَ بِکَ.
عرض کردم: ای سیّد و آقای من! مرا رخصت می‌دهی که یارانِ خودم را از مردم کوفه خبر کنم به موضع قبر آن حضرت که به شرف زیارت مشرّف شوند؟
فرمودند: بلی، و چند درهم به من دادند که قبر را بسازم که بر شیعیان مشتبه نشود.
و محمد بن المشهدی در کتاب مزار روایت کرده است از محمد بن خالد از سیف بن عمیره که او گفت: با صفوان و جماعتی از شیعیان رفتیم به غَرِیّ بعد از آن که آن حضرت علیه السلام رفته بودند و زیارت کرده بودند و زیارت کردیم حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را، و چون از زیارت فارغ شدیم، صفوان روی خود را به طرفِ کربلای مُعلّی کردند و گفتند: زیارت می‌کنیم حضرت امام حسین علیه السلام را از بالای سر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام.
و صفوان گفت: با آقای خود حضرت امام جعفر صادق علیه السلام زیارت کردم و به همین نحو زیارت فرمودند و زیارت حضرت امام حسین کردند و نماز کردند و بعد از نماز این دعا خواندند و وداع کردند، و فرمودند: ای صفوان! تعهّد کن این زیارت و دعا را و حضرت امیر و حضرت امام حسین علیهما السلام را به این زیارت، زیارت کن که من ضامنم بر خداوند عالمیان از برای هر کس که این دو امام را به این نحو زیارت کند و این دعا بخواند، خواه از نزدیک و خواه از دور، که زیارتش را حق- سبحانه و تعالی- قبول فرماید و سَعْیش را مزد دهد و حاجتهایش را هر چند بسیار باشد برآورد و او را محروم برنگرداند.
ای صفوان! من این زیارت را به همین نحو که ضامن شدم از پدرم شنیدم که او ضامن شد و همچنین او از پدرش از امام حسین از امام حسن از امیر المؤمنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل به همین ضمان که خداوند عالمیان فرمود: هر که زیارت حضرت امام حسین علیه السلام بکند در روز عاشورا، خواه از نزدیک و
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1047
رُوی عن صفوان بن مهران الجمّال، أ نّه قال: استأذنتُ الصّادق علیه السلام لزیارة مولانا الحسین علیه السلام، فسألته أن یُعرِّفنی ما أعمل علیه، فقال: یا صفوان! صُمْ ثلاثة أیّام قبل خروجک، واغتسل فی الیوم الثّالث، ثمّ اجمع إلیک أهلک، ثمّ قُل:
اللَّهُمّ إنِّی أسْتَوْدِعُکَ نَفْسِی وأهْلِی ومالِی [وَوَلَدِی] ومَنْ کانَ مِنِّی بِسَبِیلٍ، الشّاهِدَ مِنْهُمْ والغائِبَ.
اللَّهُمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، واحْفَظْنا بِحِفْظِ الإیمانِ واحْفَظْ عَلَیْنا.
اللَّهُمّ اجْعَلْنا فی حِرْزِکَ ولا تَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ، ولا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ عافِیَتِکَ، وزِدْنا مِنْ فَضْلِکَ إنّا إلیکَ راغِبُونَ.
اللَّهُمّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ ومِنْ کآبَةِ المُنْقَلَبِ، ومِنْ سُوءِ المَنْظَرِ فی النَّفْسِ
__________________________________________________
- خواه از دور، و این دعا را بخواند، زیارتش را قبول کنم و مطالبش را برآورم هر چند بسیار باشد، و حوایجش را کرامت فرمایم و خائب و محرومش برنگردانم وخوشحال و چشم روشن اورا برگردانم وبهشت اورا روزی کنم و از آتش جهنّم نجات دهم و قبول کنم شفاعت اورا در حق هر کس که شفاعت کند و حق- سبحانه و تعالی- این را بر خود لازم ساخت و گواه گردانید ملائکه را بر این امر! پس جبرئیل فرمود: یا محمد! بدرستی که حق- سبحانه و تعالی- مرا فرستاده است به سوی تو که بشارت دهم تورا وعلی وفاطمه وحسن وحسین و ائمّه فرزندان تورا تا روز قیامت؛ پس دائم و مستمر باد خوشحالی و سرور تو و سرور علی وفاطمه وحسن و حسین علیهم السلام و شیعیانِ شما در روز قیامت!
ای صفوان! وقتی که حاجتی به جناب اقدس الهی داشته باشی این زیارت را بجا آور هر جا که باشی و این دعا را بخوان که البته حاجتت برآورده می‌شود و خداوند عالمیان وعده خود و رسول خود را مخالفت نمی‌نماید و حمد کن خدا را بر این نعمت.
و اوّل زیارت این است: السّلامُ علیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، و آخر وداع این است: لا فرّقَ اللَّه بَیْنی وبینَکُما.
مصنّف رحمه الله می‌گوید: کسی نگوید که اعتماد بر احادیثِ صفوان در این باب نیست از جهتِ آن که اختلاف بسیار دارد، زیرا که صفوان جمّالِ در خدمت آن حضرت بود و مکرّر در خدمتِ آن حضرت به زیارت آمده بود و وقائع بسیار مشاهده کرده بود؛ در هر مرتبه یک چیزی را نقل کرده است و منافاتی نیست میان این اخبار.
مجلسی، ترجمه فرحة الغری،/ 113- 116
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1048
والأهْلِ والمالِ والوَلَدِ.
اللَّهُمّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الإیْمانِ وبَرْدَ المَغْفِرَةِ، وآمِنّا عَذابَکَ إنّا إلیکَ راغِبُونَ، وآتِنا فی الدُّنْیا حَسَنَةً وفی الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ، وآتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ.
فإذا أتیتَ الفُرات أعنی شرعة الصّادق علیه السلام بالعلقمیّ، فقُل:
اللَّهُمّ أنتَ خَیْرُ مَنَ وَفَدَتْ إلیهِ الرِّجالُ، وأنتَ سَیِّدی أکْرَمُ مَقْصُودٍ وأفْضَلُ مَزورٍ، وقَد جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً ولِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، فأسْأ لُکَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتی مِنَ النّارِ وقَدْ قَصَدْتُ وَلِیَّکَ وابْنَ نَبِیِّکَ وصَفِیَّکَ وابْنَ صَفِیِّکَ ونَجِیِّکَ وابْنَ نَجِیِّکَ وحَبِیبَکَ وابْنَ حَبِیبِکَ.
اللَّهُمّ فاشْکُرْ سَعْیِی وارْحَمْ مَسِیری إلَیْکَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلیکَ بَلْ لَکَ المَنُّ عَلَیَّ إذْ جَعَلْتَ لیَ السّبِیلَ إلی زِیارَتِهِ وعَرَّفْتَنی فَضْلَهُ وحَفِظْتَنی فی اللَّیْلِ والنَّهارِ حتّی بَلَّغْتَنی هذا المَکانَ.
اللَّهُمّ فَلَکَ الحَمْدُ عَلی نَعْمائِکَ کُلِّها، وَلکَ الشُّکْرُ عَلی مِنَنِکَ کُلِّها.
ثمّ اغتسلْ من الفُراتِ، فإنّ أبی حدّثنی عن آبائه علیهم السلام، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
إنّ ابنی هذا الحسین یُقْتَل بعدی علی شاطئ الفُرات، فَمَنْ زارهُ واغتسلَ من الفُراتِ، تساقطت خطایاه کهیئة یوم ولدتهُ امُّهُ.
فإذا اغتسلتَ فقُل فی غُسلِک:
بِسمِ اللَّه وباللَّهِ، اللَّهمّ اجْعَلْهُ نُوْراً وطَهُوراً، وحِرْزاً وشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ وآفَةٍ وعاهَةٍ. اللَّهُمّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی، واشْرَحْ بِهِ صَدْرِی، وَسَهِّلْ لِی بِهِ أمْرِی.
فإذا فرغتَ من غُسْلِکَ فالْبِس ثوبین طاهرین، وصلِّ رکعتین خارج المَشرعة، وهو المکان الّذی قال اللَّه تعالی: «وَفِی الأرْضِ قِطَعٌ مُتجاوِراتٌ وجَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ وزَرْعٌ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1049
ونَخِیلٌ صِنْوانٌ وغَیْر صِنْوانٍ یُسْقی بماءٍ واحِدٍ ونُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فی الاکُلِ» «1»
.فإذا فرغتَ من صلاتکَ فتوجّه نحو الحائر، وعلیکَ السّکینة والوقار، وقصِّر خُطاک، فإنّ اللَّه تعالی یکتب بکُلِّ خُطوةٍ حجّة وعُمرة، وسِرْ خاشعاً قَلبُک، باکِیةً عینُک، وأکْثِرْ من التّکبیر والتّهلیل والثّناء علی اللَّه عزّ وجلّ والصّلاة علی نبیِّه صلی الله علیه و آله، والصّلاة علی الحسین علیه السلام خاصّة، والْعَنْ مَنْ قتلهُ، والبراءة مِمّن أسّس ذلک.
فإذا أتیتَ باب الحائر فقف، وقُل:
اللَّهُ أکْبَرُ کَبِیراً، والحَمْدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا. الحَمْدُ للَّهِ الّذِی هَدانا لِهاذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانا اللَّهُ، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ.
وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خاتِمَ النَّبِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدَ المُرْسَلِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا حَبیبَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمیرَ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدَ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا قائِدَ الغُرِّ المُحَجّلِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ، السّلامُ عَلیکَ یا وَصِیَّ أمیرِ المُؤْمِنِینَ، السّلامُ عَلیکَ أیُّها الصِّدِّیقُ الشّهِیدُ، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ «2» المُقِیمِینَ فی هذا المَقامِ الشّریفِ، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ رَبِّی المُحْدِقِینَ بِقَبْرِ الحُسینِ علیهِ السّلام، السّلامُ عَلیکُمْ مِنِّی أبَداً ما بَقیتُ وبَقِیَ اللّیْلُ والنّهارُ.
ثمّ تقول:
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤْمِنینَ، عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ، وابْنُ أمَتِکَ، المُقِرُّ بالرِّقِّ، والتّارِکُ لِلْخِلافِ عَلَیکُم،
__________________________________________________
(1)- الرّعد: 13/ 4.
(2)- خ ل: «ربِّی».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1050
والمُوالی لِوَلِیِّکُمْ، والمُعادی لِعَدُوِّکُم، قَصَدَ حَرَمَکَ، واسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ، وتَقَرَّبَ إلَیْکَ بِقَصْدِکَ.
ءأدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ؟ ءأدْخُلُ یا نَبِیَّ اللَّهِ؟ ءأدْخُلُ یا أمیرَ المُؤْمِنِینَ؟ ءأدْخُلُ یا سَیِّدَ الوَصِیِّینَ؟ ءأدْخُلُ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ؟ ءأدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ؟ ءأدْخُلُ یا مَوْلایَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟
فإنْ خشعَ قلبکَ ودمعَتْ عَینکَ فهو علامة الإذن، فادخل، ثمّ قُل:
الحَمْدُ للَّهِ الواحِدِ الأحَدِ، الفَرْدِ الصّمَدِ، الّذی هَدانِی لِولایَتِکَ، وخَصَّنِی بِزِیارَتِکَ، وسَهَّلَ لی قَصْدَکَ.
ثمّ تأتی باب القبر، وقِفْ من حیث یَلی الرّأس، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسَی کَلیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ أمیرِ المُؤْمِنِینَ ولیّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ مُحَمَّدٍ المُصْطَفی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ عَلِیٍّ المُرْتَضی، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهراءِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ خَدِیجَةَ الکُبْری، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ.
أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وأطَعْتَ اللَّهَ ورَسُولَهُ حتّی أتاکَ الیَقِینُ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ. یا مَوْلایَ یا أبا عبدللَّهِ، أشْهَدُ أ نّک کُنْتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ والأرْحامِ المُطَهَّرَةِ، لم تُنَجِّسْکَ الجاهِلِیَّةُ بأنْجاسِها، ولم تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمّاتِ ثِیابِها.
وأشْهَدُ أ نّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ، وأرْکانِ المُؤْمِنِینَ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1051
وأشْهَدُ أ نّک الإمامُ البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ.
وأشْهَدُ أنّ الأئِمَةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وأعْلامُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی أهْلِ الدُّنیا.
واشْهِدُ اللَّهَ ومَلائِکَتَهُ وأنْبِیاءَهُ ورُسُلَهُ أنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وبإیابِکُمْ «1» مُوقِنٌ، بِشَرائِعِ دِینی، وخَواتِیمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وأمْرِی لأمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، ونُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلیکُم، وعَلی أرْواحِکُمْ، وعَلی أجْسادِکُمْ، وعَلی أجْسامِکُمْ، وعَلی شاهِدِکُمْ، وعلی غائِبَکُمْ، وعَلی ظاهِرِکُمْ، وعَلی باطِنِکُمْ.
ثمّ انکبّ علی القبر وقبِّله، وقُل:
بأبِی أنتَ وامِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، بأبِی أنتَ وامِّی یا أبا عبداللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وجَلَّتِ المُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمِیعِ أهْلِ السّماواتِ والأرْضِ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً أسْرَجَتْ وألْجَمَتْ وتَهَیَّأتْ لِقِتالِکَ، یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وأتَیْتُ إلی مَشْهَدِکَ، أسْألُ اللَّهَ بالشّأنِ الّذِی لَکَ عِنْدَهُ، وبالَمحَلِّ الّذِی لَکَ لَدَیْهِ، أنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وأنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ قُمْ فَصَلِّ رکعتین عند الرّأس [اقرأ فیها ما أحببتَ] «2»، فإذا فرغتَ [مِنْ صلاتِکَ] «2» فقُل:
اللَّهُمّ إنِّی صَلَّیْتُ وَرَکَعْتُ وَسَجَدْتُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ، لأنَّ الصَّلاةَ والرُّکُوعَ والسُّجُودَ لا تَکُونُ إلّالَکَ، لأنّکَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنتَ.
اللَّهُمّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ، وأبْلِغْهُمْ عَنِّی أفْضَلَ السّلامِ والتّحِیّةِ، وارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُم السّلامَ.
__________________________________________________
(1)- خ ل: «وبآیاتِکُم».
(2)- من «خ ل».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1052
اللَّهُمّ وهاتانِ الرّکْعَتانِ هَدِیَّةٌ مِنِّی إلی مَوْلایَ الحُسینِ بنِ عَلیٍّ عَلیْهِما السّلام.
اللَّهُمّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وعَلَیْهِ، وتَقَبَّلْ مِنِّی واءْجرْنِی عَلی ذلِکَ بأفْضَلِ أمَلِی ورَجائِی فِیکَ وفِی وَلِیِّکَ یا وَلِیَّ المُؤْمِنِینَ.
ثمّ قُمْ وصِرْ إلی عند رجلی القبر وقِفْ عند رأس علیّ بن الحسین علیهما السلام، فقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیرِ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ الحُسَینِ الشّهیدِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الشّهیدُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها المَظْلُومُ وابْنُ المَظْلُومِ، لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً ظَلَمَتْکَ، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
ثمّ انکبّ علی القبر وقبِّله، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وابْنَ وَلِیِّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ المُصِیبَةُ وجَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا وعَلی جَمِیعِ المُسْلِمینَ، فَلَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ وإلَیْکَ مِنْهُمْ فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ اخرج من الباب الّذی عند رِجْلَی علیّ بن الحسین علیهما السلام، ثمّ توجّه إلی الشّهداء، وقُل:
السّلامُ عَلیکُم یا أوْلِیاءَ اللَّهِ وأحِبّاءَهُ، السّلامُ عَلیکُم یا أصْفِیاءَ اللَّهِ وأوِدَّاءَهُ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ دِینِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ أمِیرِالمُؤْمِنِینَ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ فاطِمَةَ الزّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ أبی مُحمّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ [الوَفیِ] «1» الزَّکِیِّ النّاصِحِ الوَلِیّ، السّلامُ عَلیکُم یا أنْصارَ أبی عبداللَّهِ، بِأبِی أنْتُمْ وامِّی طِبْتُمْ وطابَتِ الأرْضُ الّتی فِیها دُفِنْتُمْ، وفُزْتُمْ فَوْزاً عَظِیماً، فَیا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فأفُوزَ مَعَکُمْ [فی الجِنانِ مَعَ الشُّهداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ اوْلئِکَ رَفِیقاً، والسّلامُ عَلیکُمْ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ] «1».
__________________________________________________
(1)- من «خ ل».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1053
ثمّ عُد إلی عندِ رأسِ الحسین علیه السلام، وأکْثِرْ من الدّعاء لکَ ولأهلِکَ ولِوالِدِکَ ولِوالِدَیکَ ولإخْوانِکَ، فإنّ مشهده لا تُردّ فیه دعوة داع ولا سؤال سائِل.
فإذا أردتَ الخروج، فانکبّ علی القبر، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خاصّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمینَ اللَّهِ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ ولا سَئِمٍ، فإنْ أمْضِ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وإنْ اقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرِینَ، ولا جَعَلَهُ اللَّهُ یا مَوْلایَ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ، ورَزَقَنِی العَوْدَ إلی مَشْهَدِک، والمَقامَ فی حَرَمِکَ، وإیّاهُ أسْألُ أنْ یُسْعِدَنی بِکَ، [وبالأئمّةِ مِنْ ولْدِکَ ویَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنیا والآخِرَةِ] «1».
ثمّ قُم واخرجْ ولا تولِّ ظهرک، وأکْثِر من قَوْلِ: إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، حتّی تغیب عن القبر.
ثمّ امشِ حتّی تأتی مشهد العبّاس بن علیّ علیهما السلام، فإذا أتیتهُ فقِف علی باب السّقیفة، وقُل:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ وأنْبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وعِبادِهِ الصّالِحِینَ وجَمیعِ الشُّهداءِ والصّالِحِینَ «2»، الزّاکِیاتُ الطَّیِّباتُ فیما تَغْتَدِی وتَرُوحُ عَلَیکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنِینَ.
أشْهَدُ لَکَ بالتّصْدِیقِ والتّسْلِیمِ والوَفاءِ والنّصِیحَةِ لِخَلَفِ النّبیِّ صلّی اللَّه علیه وآله المُرْسَلِ، والسِّبْطِ المُنْتَجَبِ، والدَّلِیلِ العالِمِ، والوَصِیِّ المُبَلِّغِ، والمَظْلُومِ المُضْطَهَدِ «3». فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وعَنْ فاطِمَةَ وعَنْ أمِیرِ المُؤْمِنِینَ والحَسَنِ والحُسَینِ أفْضَلَ الجَزاءِ بِما صَبَرْتَ واحْتَسَبْتَ وأعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، [وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ] «1»، وَلَعَنَ
__________________________________________________
(1)- من «خ ل».
(2)- خ ل: «والصِّدِّیقین».
(3)- خ ل: «المُهْتَضَم».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1054
اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ، واسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، ولَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وبَیْنَ ماءِ الفُراتِ.
أشْهَدُ أ نّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وأنّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ «1»، جِئْتُکَ یا ابْنَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ وافِداً إلَیْکُمْ، وقَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وأنا لَکُمْ تابِعٌ، ونُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حتّی یَحْکُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ، إنِّی بِکُمْ وبإیابِکُمْ «2» مِنَ المُؤْمِنِینَ، وبِمَنْ خالَفَکُمْ وقَتَلَکُمْ مِنَ الکافِرِینَ، قَتَلَ «3» اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُمْ بالأیْدِی والأ لْسُنِ.
ثمّ ادخل فانکبّ علی القبر، وقُل:
السّلُامُ عَلَیکَ أیُّها العَبْدُ الصّالِحُ المُطِیعُ للَّهِ ولِرَسُولِهِ ولأمِیرِ المُؤْمِنِینَ والحَسَنِ والحُسَینِ عَلیهِما السّلام، السّلامُ عَلیکَ ورحمةُ اللَّهِ وبرکاتُهُ ومَغْفِرَتُهُ ورِضْوانُهُ وعَلی رُوحِکَ وبَدِنِکَ.
أشْهَدُ واشْهِدُ اللَّهَ أنّکَ مَضَیْتَ عَلی ما مَضی بهِ البَدْرِیُّونَ والُمجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ، المُناصِحُونَ لَهُ فی جِهادِ أعْدائِهِ، المُبالِغُونَ فی نُصْرَةِ أوْلِیائِهِ، الذّابُّونَ عَنْ أحِبّائِهِ، فَجَزاکَ اللَّهُ أفْضَلَ الجَزاءِ، وأوْفَرَ الجَزاءِ، وأوْفَی جَزاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفَی بِبِیْعَتِهِ، واسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وأطاعَ وُلاةَ أمْرِهِ.
وأشْهَدُ أنّکَ بالَغْتَ «4» فی النَّصِیحَةِ، وأعْطَیْتَ غایَةَ الَمجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللَّهُ فی الشُّهداءِ، وجَعَلَ رُوحَکَ مَعَ أرْواحِ السُّعَداءِ، وأعْطاکَ مِنْ جِنانِهِ أفْسَحَها مَنْزِلًا، وأفْضَلَها غُرَفاً، ورَفَعَ ذِکْرَکَ [فی] «5» عِلِّیِّینَ «6»، وحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیِّینَ والصِّدِّیقِینَ والشُّهَداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ اولئِکَ رَفِیقاً.
__________________________________________________
(1)- خ ل: «وعدَهُ».
(2)- خ ل: «وبآبائکم».
(3)- خ ل: «لَعَنَ».
(4)- خ ل: «بَلَغت».
(5)- من «خ ل».
(6)- وهی إشارة إلی الآیة المبارکة: «کَلّا إنّ کِتابَ الأبْرارِ لَفِی عِلِّیِّین»، المطفِّفین: 18.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1055
أشْهَدُ أنّکَ لم تَهِنْ ولم تَنْکُلْ، وأشْهَدُ أنّکَ مَضَیْتَ عَلی بَصِیرَةٍ مِنْ أمْرِکَ، مُقْتَدِیاً بالصّالِحِینَ، ومُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّینَ، فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنا وبَیْنَکَ وبَیْنَ رَسُولِهِ وأوْلِیائِهِ «1» فی مَنازِلِ ا لمُخْبِتِینَ «2»، فإنّهُ أرْحَمُ الرّاحِمینَ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
اللَّهُمّ لَکَ تَعَرَّضْتُ ولِزِیارَةِ أولِیائِکَ قَصَدْتُ رَغْبَةً فی ثَوابِکَ، ورَجاءً لِمَغْفِرَتِکَ وجَزِیلِ إحْسانِکَ، فأسْأ لُکَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحمّدٍ، وأنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دارّاً، وعَیْشِی بِهِمْ قارّاً، وزِیارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً، وذَنْبِی بِهِمْ مَغْفُوراً، واقْلِبْنِی بِهِمْ مُفْلِحاً مُنْجِحاً، مُسْتَجاباً لی دُعائی، بأفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بِهِ أحَدٌ مِنْ زُوّارِهِ القاصِدِینَ إلَیْهِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ثمّ قَبِّل الضّریح وانصرف إلی عند الرّأس فصلِّ رکعتین، ثمّ صلِّ بعدهما ما بدا لکَ، وادع اللَّه کثیراً.
الشّهید الأوّل، المزار،/ 152- 164
ذکره الشّیخ محمّد بن إدریس رحمه الله فی سرائره، قال: ویُستحبّ إذا زار الحسین أن یزور معه علیّاً ولده الأکبر، وامّه لیلی بنت أبی مرّة بن عروة بن مسعود الثّقفیّ، وهو أوّل قتیل فی الواقعة یوم الطّفّ.
الکفعمی، المصباح،/ 503
(العتیق الغرویّ): زیارة مشهد سیِّدنا أبی عبداللَّه الحسین صلوات اللَّه علیه والدّعاء عنده، وإذا خرجت من منزلک، فقُل:
بِسمِ اللَّهِ وباللَّهِ وإلی اللَّهِ وما شاءَ اللَّهُ توکّلتُ عَلی اللَّهِ، وتوجَّهْتُ إلی اللَّهِ ولا حَوْلَ ولا حِیْلَةَ ولا قُوَّةَ إلّاباللَّهِ العَلیِّ العَظِیمِ.
اللَّهمّ إلیکَ توجَّهْتُ، وإیّاکَ طَلَبْتُ، ووَجْهکَ أرَدْتُ، وإلی ابْنِ نَبِیِّکَ ومَوْلایَ وإمامی وَفَدْتُ، وحَقٌّ عَلیکَ أ لّاتُخَیِّبَ وافِدَهُ وزائِرَهُ.
__________________________________________________
(1)- خ ل: «أوصیائه».
(2)- خ ل: «المحسنین». والمخبتین: الخاشعین.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1056
اللَّهمّ أعِنِّی وسَلِّمْنی وسَلِّمْ مِنِّی وبَلِّغْنِی واحْفَظْنِی فی نَفْسِی وعِیالِی وما خَوَّلْتَنِی بِخَیْرٍ، وأسْتَوْدِعُکَ نَفْسِی ودِینِی وأمانَتِی وأهْلِی وَوُلْدِی وذُرِّیَّتِی وعِیالِی وما خَوَّلْتَنِی، فإنَّکَ خَیْرُ مُسْتَوْدِعٍ وخَیْرُ حافِظٍ.
ثمّ اقرأ: (الحمد) و (المعوّذتین) و (قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد) و (آیة الکرسیّ) وآخر (الحشر).
ثمّ امضِ علی برکةِ اللَّه وقوّته وحسن توفیقه، فإذا وصلت تأتی الفرات فتغتسل ثمّ تقول:
اللَّهمّ طَهِّرْنی وطَهِّرْ لِی قَلْبِی، واشْرَحْ لِی صَدْرِی، واجْرِ عَلی لِسانی مَحَبَّتِکَ، والثّناءِ عَلیکَ، فإنّهُ لا قُوَّةَ إلّابِکَ، وقَدْ عَلِمْتَ أنَّ قِوامَ دِینی التَّسْلِیمُ لأمْرِکَ، والشّهادَةُ عَلی جَمیعِ أنبیائِکَ ورُسُلِکَ بالا لْفَةِ بَیْنَهُم. أشْهَدُ أ نّهُم أنْبِیاؤُکَ ورُسُلُکَ إلی جَمیعِ خَلْقِکَ.
ثمّ تأتی القبر وتستقبله وتکبِّر بإحدی عشرة تکبیرة، ثمّ تقول:
الحَمْدُ للَّهِ خالِقِ الخَلْقِ، رَبِّ الخَلْقِ وإلیهِ المَعادُ. اللَّهمّ هذهِ تُرْبَةٌ مُبارَکَةٌ طَیِّبَةٌ، طَهَّرْتَها وفَضَّلْتَها واتَّخَذْتَها لابْنِ نَبِیِّکَ، فأسْأ لُکَ اللَّهمّ بِحَقِّ نَبِیِّکَ ورُسُلِکَ مَنْ عَلِمْتُ مِنْهُم ومَنْ لم أعْلَمْ، وبِحَقِّ مَلائِکَتِکَ أن تَجْعَلْنِی مِنْ أفْضَلِ وَفْدِکَ، الَّذِینَ قَسَمْتَ لَهُم الوِفادَةَ إلی ابْنِ نَبِیِّکَ، وأسْأ لُکَ بَرَکَةَ ما جِئْتُ لَهُ مِمّا أرْجُو مِن تَحْطیطِ الخَطِیئَةِ عَنِّی. اللَّهمّ هذا مَکانُ العائِذِ بِکَ مِنَ النّارِ.
ثمّ کبِّر سبع تکبیرات وتدنو قلیلًا ولا تلتفت ولا تحد عینیک عن القبر، فإنّه قبر الطّیِّب انتخبه اللَّه لعلمه واختاره بالخیرة التی اختار بها أولیاءه من قبله، ثمّ تقول:
آمَنْتُ باللَّهِ وکَفَرْتُ بالجِبْتِ والطّاغُوتِ، وأشْهَدُ أنّ وَعْدَ رَبِّنا حَقٌّ، وأنّ لِقاءَهُ حَقٌّ، وأنّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها، وأنّ اللَّهَ یُحْیِی ویُمِیتُ ویُمِیتُ ویُحْیِی، وأ نّهُ یَبْعَثُ مَنْ فی القُبورِ ویَعْلَمُ ما فی الصُّدورِ.
ثمّ تدنو وتکبِّر سبعاً، وتقول:
الحَمْدُ للَّهِ النّافِذِ أمْرُهُ، الصّادِقِ وَعْدُهُ، لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ، وهُوَ السَّمِیعُ العَلِیمُ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1057
ثمّ تقول:
لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکَ، وظاهَرَتْ عَلی قَتْلِکَ، واتَّخَذَتْ ولِیّاً غَیْرَکَ، وأشْهَدُ أ نّکَ وآباءَکَ الّذِین کانُوا مِنْ قَبْلِکَ وأبْناءَکَ الّذِینَ مِنْ بَعْدِکَ، مَوالیَّ وأوْلِیائِی، وأشْهَدُ أ نَّکُم أصْفِیاءُ اللَّهِ وخِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ وسَفَرَتَهُ إلی جَمیعِ خَلْقِهِ.
ثمّ تُکثر من التّسبیح والتّحمید والتّهلیل، ثمّ تقول:
إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ. اللَّهمّ الْعَنْ قَتَلَةَ أصْفِیائِکَ وأنْبِیائِکَ وأبْناءِ أنْبِیائِکَ، لَعْناً وَبِیلًا، واحْلُلْ عَلَیْهِم نِقْمَتَکَ، وائْتِهِم مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُونَ، کما بَدَّلُوا کَلِماتَکَ، وبَدَّلُوا کِتابَکَ، واسْتَحَلُّوا حَرامَکَ، وأفْسَدُوا فی بِلادِکَ، وتَظاهَرُوا عَلی عِبادِکَ، الّذِینَ أذْهَبْتَ عَنْهُم الرِّجْسَ وطَهَّرْتَهُم تَطْهِیراً.
ثمّ کبِّر ثلاث تکبیرات ولا تلتفت عن القبر، ثمّ تقول:
سُبْحانَ رَبِّنا إنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا.
ثمّ تصلِّی علی النّبیّ وعلی أمیر المؤمنین وذرِّیّتهما، وتقول:
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ صاحِبِ مِیْثاقِکَ، وخاتِمِ رُسُلِکَ، وسَیِّدِ عِبادِکَ، وأمِیْنِکَ فی بِلادِکَ، کما تلا کِتابَکَ، وجاهَدَ عَدُوَّکَ، وبَلَّغَ رِسالاتِکَ، وعَبَدَکَ حتّی أتاهُ الیَقِینُ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی أمِیر المُؤْمِنِینَ. اللَّهمّ أکْرِمْ مآبَهُ وأنْجِزْ وَعْدَهُ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ وعَلی ذُرِّیَّتِها. اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ والحُسینِ وعَلی ذُرِّیَّتِهما. اللَّهمّ صَلِّ عَلی أئِمَّتِنا أوَّلِهِم وآخِرِهِم. اللَّهمّ واسْتَخْلِفْهُم فی الأرْضِ کما اسْتَخْلَفْتَ الّذِینَ مِنْ قَبْلِهِم، ومَکِّنْ لَهُم دِیْنَهُم الّذِی ارْتَضَیْتَ لِنَفْسِکَ حتّی لا تُدانَ إلّابهِ، کی نُسَبِّحَکَ کَثِیراً ونَذْکُرَکَ کَثِیراً.
ثمّ تنادی به، وتقول:
بأبِی وامِّی وَلَدَ رَسُولِ اللَّهِ، بأبِی وامِّی مَنْ بَکَتْهُ لِطِیبِ وفاتِهِ سَماءُ اللَّهِ وأرْضَهُ ومَلائِکَتُهُ، بأبِی وامِّی مَنْ ذابَتْ لِحُبِّهِ کَبِدِی وعَلی طُولِ وِتْرِهِ جِسْمِی. أشْهَدُ أ نّکَ مِن
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1058
السَّفَرَةِ الکِرامِ البَرَرَةِ، وأشْهَدُ لَکَ بِذلِکَ فی مَقامِی ومَقْعَدِی ومَرْقَدِی.
ثمّ تقول وأنت مستلم القبر:
«اللَّهمّ رَبَّ الأرْبابِ صَرِیخ الأخْیارِ، إنِّی عُذْتُ بِکَ فافْکُکْ رَقَبَتِی مِنَ النّار».
تقول ذلک ثلاث مرّات، ثمّ تجلس عند رأسه فتختار من الدّعاء لنفسک، وتقول:
آمَنْتُ باللَّهِ وبِما انْزِلَ عَلَیْکُم، وأتَولَّی آخِرَکُم بِما تَوَلَّیْتُ بهِ أوَّلَکُم، وکَفَرْتُ بالجبْتِ والطّاغُوتِ واللّاتِ والعُزّی، اللّذَیْنِ بَدّلا نِعْمَتَکَ، وخالَفا کِتابَکَ، واتَّهَما نَبِیِّکَ، وصَدّا عَنْ سَبِیلِکَ. اللَّهمّ احْشُ قُبُورَهُما ناراً، وأجْوافَهُما ناراً، والْعَنْهُما لَعْناً یَلْعَنُهُما بهِ کُلّ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، وکُلّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ، أوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ للإیمانِ.
ثمّ تأتی قبور الشّهداء وتُسلِّم، وتقول:
أنتُم لَنا سَلَفٌ ونَحْنُ لَکُم تَبَعٌ. أشْهَدُ أ نَّکُم مَعَ الّذِینَ أنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِنَ النَّبیِّینَ والصِّدِّیقینَ والشُّهداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ أولئِکَ رَفِیقاً.
ثمّ تقول:
السّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلی أمِینِ اللَّهِ عَلی رُسُلِهِ، وعَزائِمِ أمْرِهِ، الفاتحِ لِما اغْلِقَ، والخاتِمِ فِیما سَبَقَ، والمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ. السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ أجْمَعِینَ، ولا قُوّةَ إلّاباللَّهِ والحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالمینَ. السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ، والسّلامُ عَلی زُوّارِکَ مِنَ الجِنِّ والإنْس. فَهَنِیئاً لَکُم کَرامَةُ اللَّهِ، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی صَدَقَکُم وَعْدَهُ، وأراکُم الّذِی تُحِبُّونَ، أنتُم لنا فَرَطٌ، ونحنُ لَکُم تَبَعٌ، وإنّا بِکُم لاحِقُونَ، وإنّا إلیهِ راجِعُونَ.
ثمّ تأتی القبر من قبل رأسه، وتقول:
إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ. السّلامُ عَلیکَ یَومَ وُلِدْتَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرَکاتهُ. السّلامُ عَلیکَ یَوْمَ وُلِدْتَ ویَوْمَ مُتَّ ویَوْمَ تُبْعَثُ حَیّاً. أشْهَدُ أ نّکَ حَیٌّ عِنْدَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1059
اللَّهِ تُرْزَقُ، وأنا أتَوالی وَلیّکَ وأبْرأُ إلی اللَّهِ مِنْ عَدُوِّکَ، وأشْهَدُ أنّ مَنِ اتَّبَعَکَ عَلی الحَقِّ والهُدی، وأنّ مَنْ قاتَلَکَ وأنْکَرَ حَقَّکَ، عَلی الضّلالَةِ، وأبْرأُ إلی اللَّهِ مِنْهُم، وأتَقَرَّبُ إلی اللَّهِ بذلِکَ وأطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَ اللَّهِ والدّارَ الآخِرَة.
ثمّ تضع خدّک علی القبر؛ ثمّ تقول:
اللَّهمّ رَبَّ الحُسینِ اشْفِ صَدْرَ الحُسینِ، اطْلُبْ بِدَمِ الحُسینِ، انْتَقِمْ للحُسینِ. اللَّهمّ ومَنْ أعانَ عَلی قَتْلِهِ أو رَضِیَ بِقَتْلِهِ فالْعَنْهُ إلهَ الحقِّ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ ویا إلهَ العالَمِینَ.
ثمّ تقرأ علی سیِّدی السّلام، وتقول:
اللَّهمّ اغْفِرْ لَنا ذُنوبنا وإسْرافَنا فی أمْرِنا، وتَقَبَّلْ تَوْبَتَنا وتَجاوَزْ عَنّا، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ وأرْحَمُ الرّاحِمِینَ. اللَّهمّ اغْفِرْ لی ولِوالِدَیَّ ولإخْوَتی وأهْلِی ووُلْدِی، واسْتُرنِی وإیّاهُم فی دِینِنا ودُنیانا وآخِرَتِنا، وشَفِّعْ لنا مُحمّداً وآلَه فی ذُنوبِنا، والسّلامُ عَلی سَیِّدِی رَسُولِ اللَّهِ فی العالَمِینَ، ولا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلّاباللَّهِ العَلِیِّ العَظِیم، وصَلّی اللَّهُ عَلی سَیِّدنا مُحمّدٍ النّبیّ وعَلی آلهِ وسَلَّمَ تَسْلِیماً، وحَسْبُنا اللَّهُ ونِعْمَ الوَکِیلُ.
[العتیق الغرویّ ...]
الوداع: فإذا أردتَ وداعه، فقُل:
الحمدُ للَّهِ الواحِدِ العَلِیِّ، والسّلامُ عَلی الإمامِ الصّالحِ الزَّکِیِّ، أوَدِّعُکَ شَهادَةً مِنِّی لَکَ تُقَرِّبْنی إلَیْکَ فی یَوْمِ شَفاعَتِکَ، بَلْ بِرَجاءِ حَیاتِکَ احْیِیَتْ قُلوبُ شِیْعَتِکَ. وبِضِیاءِ نوُرِکَ اهْتَدی الطّالِبُونَ إلیکَ. سَیِّدی أشْهَدُ أ نّکَ نُورُ اللَّهِ الّذِی لم یُطْفأْ ولا یُطْفأُ أبَداً، وأشْهَدُ أنّ هذهِ التُّرْبَةَ تُربَتُکَ، والحَرَمَ حَرَمُکَ، والمَصْرَعَ مَصْرَعُ بَدَنِکَ. مَوْلایَ! لا ذلیلَ واللَّهِ مُعِزُّکَ، ولا مَغْلُوبَ واللَّهِ ناصِرُکَ، هذهِ شَهادَةٌ لی عِنْدَکَ إلی قَبْضِ نَفْسِی بِحَضْرَتِکَ، السّلامُ عَلیکَ یا عَبْرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ ومُؤْمِنَةٍ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، وعَلی أنْصارِکَ مِنْ أهْلِ بَیْتِکَ، وأهْلِ شَهادَتِکَ، وعَلی المَلائِکَةِ الحافِّینَ بِکَ، وعَلی زُوّارِکَ العارِفِینَ بِکَ، وعَلی شِیْعَتِکَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1060
المُسْتَبْصِرِینَ بِحَقِّکَ، مِنِّی ومِنْ لَحْمِی ودَمِی، ومِنْ والدیَّ وأهْلِی ووُلْدِی وإخْوَتِی وأخَواتِی، ومِمَّنْ حَمَّلَنِی الرِّسالَةَ إلَیْکَ، ورَحْمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، إنّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ.
أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأقْرَأُ عَلیکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ وبالرَّسُولِ وبِما جِئْتَ بهِ ودَلَلْتَ عَلیهِ واتَّبَعْنا الرَّسُولَ فاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ. اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنّا مِنْ زیارَةِ ابْنِ رَسُولِکَ، وارْزُقْنِی زیارَتَهُ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی.
اللَّهمّ إنّا نَسْأ لُکَ أنْ تَنْفَعَنا بِحُبِّهِ. اللَّهمّ أقِمْهُ مَقاماً مَحْمُوداً تَنْتَصِرُ بهِ لِدِینِکَ وتَقْتِلُ بهِ عَدُوَّکَ وتُبِیرُ بهِ مَنْ نَصَبَ حَرْباً لآلِ مُحمّدٍ صلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، فإنَّکَ وَعَدْتَهُ ذلِکَ، وأنتَ لا تُخْلِفُ المِیعادَ. السّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ. أشْهَدُ أ نّکُم جاهَدْتُم فی سَبیلِ اللَّهِ، وقُتِلْتُم عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللَّهِ، صلّی اللَّهُ عَلیهِ وعَلیکُم أجْمَعِینَ، أنتُم السّابِقُونَ الأوّلُونَ والمُهاجِرُونَ والأنْصارُ، وأشْهَدُ أ نّکُم أنْصارُ أبناء رَسُولهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی صَدَقَکُم وَعْدَهُ، وأرْواحُکُم بالحَیاةِ، وصلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ سَیِّدِ الأوّلِینَ والآخِرِینَ، وعلی آلهِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ أجْمَعِینَ، وسَلَّمَ تَسْلیماً. اللَّهمّ اغْفِرْ وارْحَمْ وتَجاوَزْ عمّا تَعْلَمْ، إنّکَ أنتَ الأعَزُّ الأکْرَمُ، وحَسْبُنا اللَّهُ ونِعْمَ الوَکیلُ، ولا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلّا باللَّهِ العَلِیِّ العَظیمِ.
المجلسی، البحار، 98/ 251- 256 رقم 39
ثمّ قال [مؤلِّف المزار الکبیر]: (زیارة أخری) له صلوات اللَّه علیه روی صفوان الجمّال أ نّه قال: قال لی مولای جعفر بن محمّد الصّادق علیه السلام: إذا أردت زیارة الحسین بن علیّ صلوات اللَّه علیه فصم قبل ذلک ثلاثة أیّام واغتسل فی الیوم الرّابع، واجمع إلیک أهلک وولدک وقل قبل مسیرک:
اللَّهمّ إنِّی أسْتَوْدِعُکَ الیَوْمَ نَفْسِی وأهْلِی ومالِی ووُلْدِی ومَنْ کانَ مِنِّی بِسَبِیلٍ، الشّاهِدَ مِنْهُم والغائِبَ. اللَّهمّ اجْعَلْنا من الفائِزِینَ، واحْفَظْنا بِحِفْظِ الإیمانِ، واحْفَظْ عَلَیْنا. اللَّهمّ اجْعَلْنا فی جوِارِکَ وحِفْظِکَ وحِرْزِکَ، ولا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَتِکَ، وزِدْنا من فَضْلِکَ، إنّا
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1061
إلیکَ راغِبُونَ.
اللَّهمّ إنِّی أعوذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ وکآبَةِ المُنْقَلَبِ، وسُوءِ المَنْظَرِ فی المالِ والأهْلِ والوَلَدِ. اللَّهمّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الإیمانِ، وبَرْدَ المَغْفِرَةِ، وأماناً مِنْ عَذابِکَ، وآتِنا من لَدُنْکَ رَحْمَةً، إنّهُ لا یَمْلِکُ ذلِکَ غَیْرُکَ.
فإذا أتیتَ الفُرات فکبِّر اللَّه مائة مرّة وهلِّل مائة مرّة، وصلِّی علی النّبیّ صلی الله علیه و آله مائة مرّة، ثمّ قُل بعد ذلک:
اللَّهمّ أنتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلیهِ الرِّجالُ، وأنتَ سَیِّدِی خَیْرُ مَقْصُودٍ، وقَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً، ولِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، فأسْأ لُکَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، واشْکُرْ سَعْیِی، وارْحَمْ مَسِیرِی إلَیْکَ، مِنْ غَیْرِ مَنٍّ عَلیکَ، بَلْ لَکَ المَنُّ عَلَیَّ، إذْ جَعَلْتَ لی السَّبیلَ إلی زیارتهِ، وعَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ وشَرَفَهُ. اللَّهمّ فاحْفَظْنِی باللّیلِ والنّهارِ، حتّی تُبَلِّغَنِی هذا المکانَ، فَقَدْ رَجَوْتُکَ فلا تَقْطَعْ رَجایَ، وقَدْ أمَّلْتُکَ فلا تُخَیِّبْ أمَلِی، واجْعَلْ مَسِیرِی هذا کَفّارَةً لِذُنُوبِی یا رَبَّ العالَمِینَ.
فإذا أردت الغسل ندباً، فقُل:
بسمِ اللَّهِ وباللَّهِ ولا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلّاباللَّهِ، وعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ وعَلی الأئمّةِ الصّادِقِینَ. اللَّهمّ طَهِّرْ بهِ قَلْبِی واشْرَحْ بهِ صَدْرِی ونَوِّرْ بهِ بَصَرِی. اللَّهمّ اجْعَلْهُ نُوراً وطَهُوراً وخَیْراً وشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ، وعافِنِی مِنْ کُلِّ ما أخافُ وأحْذَرُ.
اللَّهمّ اجْعَلْهُ لی شاهِداً یَوْمَ حاجَتِی وفَقْرِی وفاقَتِی إلیْکَ یا ربَّ العالمینَ، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ.
فإذا فرغتَ من غسلک فالبس ثوبین طاهرین أو ثوباً، وصلِّ رکعتین ندباً خارج المشرعة وهو المکان الّذی قال اللَّه عزّ وجلّ: «وفی الأرْضِ قِطَعٌ مُتجاوِراتٌ وجَنّاتٌ مِنْ أعْنابٍ وزَرْعٌ ونَخِیلٌ صِنْوانٌ وغَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ ونُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1062
بَعْضٍ فی الاکُلِ» «1»
، واقرأ فی أوّل رکعة (فاتحة الکتاب) و (قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد)، وفی الثّانیة (فاتحة الکتاب) و (قُلْ یا أ یُّها الکافرون)، فإذا سلّمت فکبّر اللَّه ما استطعت، وقُل:
الحَمْدُ للَّهِ الواحِدِ المُتَوحِّدِ فی الامورِ کُلِّها، الرَّحمانِ الرَّحیمِ، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی هَدانا لِهذا وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانا اللَّهُ، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحِقِّ. اللَّهمّ لَکَ الحَمْدُ حَمْداً کَثِیراً دائِماً سَرْمداً لا یَنْقَطِعُ ولا یَفْنی، حَمْداً تَرْضی بهِ عَنّا، حَمْداً یَتَّصِلُ أوّلهُ ولا یَنْفَدُ آخِرُهُ، حَمْداً یَزِیدُ ولا یَبِیدُ، وصَلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ وسَلَّم.
فإذا توجّهت إلی الحائر، فقُل:
اللَّهمّ إلیکَ قَصَدْتُ، ولِبابِکَ قَرَعْتُ، وبِفِنائِکَ نَزَلْتُ، وبِکَ اعْتَصَمْتُ، ولِرَحْمَتِکَ تَعَرَّضْتُ، وبِوَلِیِّکَ الحُسین عَلیهِ السّلامُ تَوَسَّلْتُ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ، واجْعَلْ زِیارَتِی مَبْرُورَةً، ودُعائِی مَقْبُولًا.
فإذا أتیت الباب فقف خارج القبّة وأوم بطرفک نحو القبر، وقُل:
یا مَوْلایَ یا أبا عَبداللَّهِ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُکَ وابنُ عَبْدِکَ وابْنُ أمَتِکَ، الذّلِیلُ بَیْنَ یَدَیْکَ، المُقَصِّرُ فی عُلُوِّ قَدْرِکَ، المُعْتَرِفُ بِحَقِّکَ، جاءکَ مُسْتَجِیراً بِذِمَّتِکَ، قاصِداً إلی حَرَمِکَ، مُتَوجِّهاً إلی مَقامِکَ، مُتَوسِّلًا إلی اللَّهِ تَبارکَ وتَعالی بِکَ، أفأدْخُلُ یا مَوْلایَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا أمِیر المُؤْمنینَ، أ أدْخُلُ یا وَلِیَّ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا بابَ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ، أ أدْخُلُ أ یّتُها المَلائِکَةِ المُحْدِقُون بِهذا الحَرَمِ، المُقِیمُونَ بِهذا المَشْهَدِ.
ثمّ أدخل رجلک الیمنی القبّة وأخِّر الیُسری، وقُل:
اللَّهُ أکْبَرُ کَبِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحَمْدُ للَّهِ الفَرْدِ الأحَدِ، الصَّمَدِ الواحِدِ، المُتَفَضِّلِ المُتَطَوِّلِ الجَبّارِ، الّذِی بِطَوْلِهِ مَنّ عَلیَّ وسَهَّلَ زِیارَةَ مَوْلایَ ولم یَجْعَلْنِی مَمْنُوعاً، وعَنْ دِیْنِهِ مَدْفُوعاً، بَلْ تَطوَّلَ ومَنَحَ فَلَهُ الحَمْدُ.
__________________________________________________
(1)- [الرّعد: 13/ 4].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1063
ثمّ ادخل الحائر وقُم بحذائه بخشوع، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُوسی کَلیمِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوحِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ مُحمّدٍ حَبیبِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عَلیٍّ حُجَّةِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ الحَسَنِ الدّاعِی إلی اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ نَبیِّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الشَّهیدُ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها البَرُّ الوَصِیُّ، السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ والوِتْرَ المَوْتُورَ. أشْهَدُ أ نَّکَ قَدْ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وعَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حتّی أتاکَ الیَقِینُ.
ثمّ ادخل عند القبر وقم عند الرّأس خاشعاً قلبک، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمیر المُؤْمِنینَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ فاطِمَةَ الزّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا خازِنَ الکِتابِ المَشْهُورِ، السّلامُ عَلیکَ یا اسَّ الإسْلامِ، النّاصِرِ لِدِینِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا نِظامَ المُسْلِمینَ، یا مَوْلایَ! أشْهَدُ أ نّکَ کُنتَ نُوراً فی الأصْلابِ الشّامِخَةِ، والأرْحامِ المُطَهَّرَةِ، لم تُنَجِّسْکَ الجاهِلِیَّةُ بأنْجاسِها. أشْهَدُ أ نَّکَ یا مَوْلایَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ، وأرْکانِ المُسْلِمینَ، ومَعْقِلِ المُؤْمِنینَ، وأشْهَدُ أ نّکَ الإمامُ البَرُّ المُطَهَّرُ الزَّکِیُّ الهادی المَهْدِیُّ، وأشْهَدُ أنّ الأئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وأعْلامُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی أهْلِ الدُّنیا من أولِیائِکَ.
ثمّ انکبّ علی القبر، وقُل:
إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، یا مَوْلایَ! أنا مُوالٍ لِوَلِیِّکُم، مُعادٍ لِعَدُوِّکُم، وأنا بِکُم مُوقِنٌ بِشرائِعِ دِیْنِی، وخَواتِیمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لِقَلْبِکُم سِلْمٌ، وأمْرِی لأمْرِکُم مُتَّبِعٌ. یا مَوْلایَ! آمَنْتُ بِسِرِّکُم وعَلانِیَّتِکُم وظاهِرِکُم وباطِنِکُم، وأوّلِکُم وآخِرِکُم، یا مَوْلایَ! أتَیْتُکَ خائِفاً فآمِنِّی وأتَیْتُکَ مُسْتَجِیراً فأجِرْنِی. یا سَیِّدی، أنتَ وَلِیِّی ومَوْلایَ وحُجَّةُ اللَّهِ عَلی
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1064
الخَلْقِ أجْمَعِینَ. آمَنْتُ بِسِرِّکُم وعَلانِیَّتِکُم، وبِظاهِرِکُم وباطِنِکُم، یا مَوْلایَ أنتَ السَّفِیرُ بَیْنَنا وبَیْنَ اللَّهِ، والدّاعِی إلی اللَّهِ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ. لَعَنَ اللَّهُ امَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ.
ثمّ صلّ عند الرّأس رکعتی الزّیارة ندباً، فإذا سلّمت، فقُل بعد ذلک:
اللَّهمّ إنِّی صَلَّیْتُ ورَکَعْتُ وسَجَدْتُ لَکَ وحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ، وبَلِّغْهُم عَنِّی السّلامَ کَثِیراً وأفْضَلَ التَّحِیَّةِ والسّلامِ، وارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُم السّلامَ کَثِیراً.
ثمّ تقول:
اللَّهمّ هاتانِ الرَّکْعَتانِ هَدِیَّةٌ مِنِّی وکَرامَةٌ لِسَیِّدِی ومَوْلایَ أبی عبداللَّهِ الحُسین بن عَلیّ أمِیر المُؤْمنینَ، صَلواتُ اللَّهِ عَلیْهِما. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، وتَقَبَّلْ مِنِّی واءجِرْنِی وبَلِّغْنِی أفْضَلَ أمَلِی ورَجائِی فِیکَ وفی وَلِیِّکَ أمِیر المُؤْمنینَ عَلیهِ السّلام.
ثمّ انکبّ علی القبر ثانیة، وقُل:
یا مَوْلایَ أشْهَدُ أنّ اللَّهَ عَزَّ وجَلَّ مُنْجِزٌ لَکَ ما وَعَدَکَ، ومُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ، عَلیهِ اللّعنةُ إلی یَومِ الدِّینِ.
ثمّ تأتی إلی قبر علیّ بن الحسین علیه السلام فتقبِّله، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ وابنَ وَلیِّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حَبیبَ اللَّهِ وابْنَ حَبیبهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خَلیلَ اللَّهِ وابْنَ خَلیلِهِ، عِشْتَ سَعِیداً، ومُتَّ فَقِیداً، وقُتِلْتَ مَظْلُوماً، یا شَهِیدُ ابْنَ الشَّهِیدُ، عَلیکَ مِنَ اللَّهِ السّلامُ.
ثمّ تصلِّی رکعتین وتکثر بعدهما من الصّلاة علی النّبیّ وآله وتسأل حاجتک.
ثمّ تأتی إلی قبر العبّاس بن علیّ علیهما السلام، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الوَلِیُّ الصّالِحُ النّاصِحُ الصِّدِّیقُ. أشْهَدُ أ نّکَ آمَنْتَ باللَّهِ ونَصَرْتَ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلِهِ ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ اللَّهِ، وواسَیْتَ بِنَفْسِکَ، وبَذَلْتَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1065
مُهْجَتَکَ، فَعَلَیْکَ مِنَ اللَّهِ السّلامُ التّامُّ.
ثمّ تنکبّ علی القبر وتقبِّله، وتقول:
بأبی وامِّی یا ناصِرَ دینِ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ أمِیر المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا ناصِرَ الحُسینِ الصِّدِّیقِ، السّلامُ عَلیکَ یا شَهِیدُ ابنَ الشَّهِیدِ، السّلامُ عَلیکَ مِنِّی أبَداً ما بَقِیْتُ، وصَلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ وسَلَّم.
وتخرج من عنده فترجع إلی قبر الحسین علیه السلام فتقیم عنده ما أحببت، ولا احبّ لک أن تجعله مبیتَک، فإذا أردت الوداع فقم عند الرّأس وأنت تبکی، وتقول:
یا مَوْلایَ، السّلامُ عَلیکَ سَلامَ مُودِّعٍ لا قالٍ ولا سَئِمٍ، فإنْ أنْصَرِفْ یا مَوْلایَ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وإن اقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرِینَ، یا مَوْلایَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی مِنْ زِیارَتِکَ، وتَقَبَّلْ مِنِّی ورَزَقَنِی العَوْدَ إلَیْکَ والمَقامَ فی حَرَمِکَ، والکَوْنَ فی مَشْهَدِکَ آمِین رَبَّ العالَمِینَ.
ثمّ تُقبِّله وتمرّ سائر بدنک ووجهک علی القبر فإنّه أمان وحرز من کلِّ ما تخاف وتحذر بإذن اللَّه وتمشی القهقری، وتقول:
السّلامُ عَلیکَ یا حُجّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا بابَ المَقامِ، السّلامُ عَلیکَ یا سَفِینَةَ النَّجاةِ، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ رَبِّی المُقِیمِیْنَ فی هذا الحَرَمِ، السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ وعَلی الملائِکَةِ المُحْدِقِینَ بِکَ، السّلامُ عَلیکَ وعَلی الأرْواحِ الّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، السّلامُ عَلیکَ أبَداً مِنِّی ما بَقِیْتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ.
وتقول:
إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، ولا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلّاباللَّهِ العَلِیِّ العَظِیمِ، وصلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلهِ وسَلَّم تَسْلِیماً کَثِیراً کَثِیراً.
المجلسی، البحار، 98/ 257- 262
أقول: وجدت فی نسخة قدیمة من مؤلّفات أصحابنا زیارة أخری له صلوات اللَّه علیه، قال: إذا أتیت باب القبّة فاستأذن، وقُل:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1066
اللَّهُ أکْبَرُ کَبِیراً، والحَمْدُ للَّهِ کَثِیراً، وسُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وأصِیلًا، والحَمْدُ للَّهِ الّذِی هَدانا لِهَذا، وما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانا اللَّهُ، لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بالحَقِّ. السّلامُ عَلیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خاتِمَ النَّبِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدَ المُرْسَلِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا حَبِیبَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا سَیِّدِ الوَصِیِّینَ، السّلامُ عَلیکَ یا أمِیرَ المُؤْمِنینَ، السّلامُ عَلیکَ یا قائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ، السّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ. السّلامُ عَلی مَوْلانا أبی مُحمّدٍ الحَسَنِ الزَّکِیِّ ابنِ عَلیٍّ أمِیر المؤمنینَ.
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ وعَلی الأئِمّةِ مِنْ وُلْدِکَ، السّلامُ عَلیکَ یا وَصِیَّ أمیرِ المُؤْمِنِینَ، السّلامُ عَلیکَ أ یُّها الصِّدِّیقُ الشَّهِیدُ، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ المُحْدِقِینَ بِقَبْرِ الحُسین، السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ المُقِیْمِیْنَ بِهَذا المَشْهَدِ الشَّرِیفِ، السّلامُ عَلیکُم مِنِّی أبَداً ما بَقِیْتُ وبَقِیَ اللّیلُ والنّهارُ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، عَبْدُکَ وابْنُ أمَتِکَ، المُقِرُّ بالرِّقِّ، والتّارِکُ للخِلافِ عَلیْکُم، والمُوالی لِوَلِیِّکُم، والمُعادِی لِعَدُوِّکُم، قَصَدَ حَرَمَکَ، واسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ، وتَقَرَّبَ إلی اللَّهِ وإلَیْکَ بِقَصْدِکَ.
أ أدْخُلُ یا رَسُولَ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا نَبِیَّ اللَّهِ، أ أدْخُلُ یا أمِیرَ المُؤْمنینَ، أ أدْخُلُ یا سَیِّدَ الوَصِیِّینَ، أ أدْخُلُ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةِ نِساء العالَمِینَ، أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أبا مُحمّدٍ الحَسَنَ، أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، أ أدْخُلُ یا مَوْلایَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟ الحَمْدُ للَّهِ الواحِدِ الأحَدِ، الفَرْدِ الصَّمَدِ، الّذِی هَدانِی لِوِلایَتِکَ، وخَصَّنِی بِزِیارَتِکَ، وسَهَّلَ لی قَصْدَکَ.
ثمّ ادخل وقف علی القبر مستقبلًا له بوجهک، وقُل:
السّلامُ عَلی رَسُولِ اللَّهِ، أمِینِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ، وعَزائِمِ أمْرِهِ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ، والفاتِحِ لِما اسْتُقْبِلَ، والمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی أمیرِ المُؤْمِنینَ عَبْدِکَ وأخِی نَبِیِّکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادیاً مَهْدِیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهَ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1067
اللَّهمّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ الطَّیِّبَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ، الّتی انْتَجَبْتَها وطَهَّرْتَها وفَضَّلْتَها عَلی نِساءِ العالَمِینَ، وجَعَلْتَ فِیها أئِمَّةَ الهُدی الّذِینَ یَقُومُونَ بالحَقِّ وبهِ یَعْدِلُونَ، صَلّی اللَّهُ عَلَیْها وعَلی أبِیْها وبَعْلِها وبَنِیْها، والسّلامُ عَلیها ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدِیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحْمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحُسینِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدِیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلِیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ الحُسینِ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدِیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلِیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعْلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی جَعْفَرِ بنِ مُحمّدٍ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدِیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُیَهْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1068
ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُوسی بنِ جَعْفَرٍ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ مُوسی عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیِه ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ مُحمّدٍ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنَ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی القائِمِ بالحَقِّ الحُجَّةِ بنِ الحَسَنِ عَبْدِکَ وابْنِ رَسُولِکَ وابْنِ وَصِیِّ رَسُولِکَ،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1069
الّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وجَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدیّاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ، والدّلیلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، ودَیّانَ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وفَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، والمُهَیْمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، والسّلامُ عَلیهِ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
السّلامُ عَلیکَ یا بَقیَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ، وحُجَّتَهُ عَلی خَلْقِهِ، والمُولِّی لأمْرِهِ، والمُؤْتَمَنَ عَلی سِرِّهِ، السّلامُ عَلی المَهْدِیّ الّذِی وَعَدَ اللَّهُ تعالی الامَمَ، أنْ یَجْمَعَ بهِ الکَلِمَ، ویَلُمَّ بهِ الشَّعَثَ، ویَمْلأَ بهِ الأرْضَ قِسْطاً وعَدْلًا، کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وجَوْراً، وأنْ یُمَکِّنَ لَهُ وبهِ، ویُنْجِزَ وَعْدَهُ لِلْمُؤْمِنینَ الّذِینَ یَسْتَخْلِفَهُم فیها حتّی یَعْبُدُوهُ بَعْدَ الخَوْفِ آمِنینَ، وبَعْدَ الرّجاءِ مُتَیَقِّنِینَ، لا یُشْرِکُونَ بهِ شَیْئاً، والسّلامُ عَلی مَنْ بَیْنُهُ وبَیْنَ أوّلِ خَلْقِ اللَّهِ وآخِرِهِ مِنْ رُسُلِهِ وحُجَجِهِ، والعالِمِینَ مِنْ خَلْقِهِ ومَلائِکَتِهِ وعِبادِهِ المُصْطَفِینَ ورَحمةُ اللَّهِ وبَرکاتهُ.
السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما أمَرَکَ بهِ ولم تَخْشَ أحَداً غَیْرَهُ، وجاهَدْتَ فی سَبِیلِ اللَّهِ، وعَبَدْتَهُ خالِصاً، حتّی أتاکَ الیَقِینُ. أشْهَدُ أ نَّکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وبابُ الهُدی، والعُرْوَةُ الوُثْقی، والحُجَّةُ عَلی مَنْ یَبْقَی، ومَنْ تَحْتَ الثَّری، وأشْهَدُ أنّ ذلِکَ سابِقٌ لَکُم فِیما مَضَی، وذلِکَ لَکُم فاتِحٌ فِیما یَبْقَی، وأشْهَدُ أنّ أرْواحَکُم وطِیْنَتَکُم واحِدَةٌ طابَتْ وطَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، مَنّاً مِنَ اللَّهِ ورَحمةً، واشْهِدُ اللَّهَ واشْهِدُکُم أنِّی بِکُم مُؤْمِنٌ، ولَکُم تابِعٌ فی ذاتِ نَفْسِی، وشَرائِعِ دِیْنِی، وخَواتِیمِ عَمَلِی، ومُنْقَلَبِی فی آخِرَتِی ومَثْوایَ، وأسْألُ اللَّهَ البارَّ الرَّحیمَ أنْ یُتَمِّمَ لِی ذلِکَ.
لَعَنَ اللَّهُ امَّةً قَتَلَتْکُم، ولَعَنَ اللَّهُ امَّةً بَلَغَها ذلِکَ فَرَضِیَتْ بهِ. أشْهَدُ أنّ الّذِینَ انْتَهَکُوا حُرْمَتَکَ، وسَفَکُوا دَمَکَ مَلْعُونُونَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الامِّیِّ.
اللَّهمّ الْعَنْ الّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَکَ، وخالَفُوا مِلَّتَکَ، وزاغُوا عَنْ أمْرِکَ، وآذُوْا رَسُولِکَ، وضَلُّوا عن سَبِیلِکَ. اللَّهمّ الْعَنْهُم لَعْناً یَلْعَنُهُم بهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ، وکُلُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ، امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ للإیمانِ. اللَّهمّ الْعَنْهُم فی مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وظاهِرِ العَلانِیَةِ. اللَّهمّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمِیرِ المُؤْمِنینَ، وقَتَلَةَ الحُسینِ، وأصْحابِ الحُسینِ، وعَذِّبْهُم عَذاباً لا یُعَذَّبُ بهِ أحَدٌ مِنَ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1070
العالَمِین. اللَّهمّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْصُرُهُ وتَنْتَصِرُ بهِ ومُنَّ عَلیهِ بِنَصْرِکَ فی الدُّنیا والآخِرَةِ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ.
ثمّ قبِّل الضّریح ومل إلی الرّأس، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا ثارَ اللَّهِ وابْنَ ثارِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا وِتْرَ اللَّهِ المَوْتُور فی السّماواتِ والأرْضِ، أشْهَدُ أنّ دَمَکَ سَکَنَ فی الخُلْدِ فاقْشَعَرَّتْ لَهُ أظِلَّةُ العَرْشِ، وبَکَتْ لَکَ جَمیعُ الخلائِقِ، وبَکَتْ لَکَ السّماواتُ السَّبْعُ، والأرَضُونَ السَّبْعُ، ومَنْ فِیهِنَّ وما بَیْنَهُنَّ، وما یَتَقَلَّبُ فی الجَنَّةِ والنّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنا وما یُری وما لا یُری.
أشْهَدُ أ نّکَ حُجَّةُ اللَّهِ وابْنُ حُجَّتِهِ، وأشْهَدُ أ نّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ونَصَحْتَ ووَفَیْتَ وأوْفَیْتَ، وجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللَّهِ، ومَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلیهِ شَهِیداً وشاهِداً ومَشْهُوداً، أنا عبدُ اللَّهِ ومَوْلاکَ فی طاعَتِکَ، والوافِدُ إلَیْکَ، ألْتَمِسُ بِذلِکَ کَمالَ المَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وجَلَّ، وثَباتَ القَدَمِ فی الهِجْرَةِ إلَیْکَ، أنا إلی اللَّهِ مِمَّنْ خالَفَکَ بَرِی‌ءٌ.
السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وابْنَ حُجَّتِهِ، وشاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السّلامُ عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، أشْهَدُ أ نّکَ عبدُ اللَّهِ وأمِیْنِهِ، بَلَّغْتَ ناصِحاً، وأدَّیْتَ أمِیناً، وقُتِلْتَ مَظْلُوماً، ومَضَیْتَ عَلی یَقِینٍ، لم تُؤْثِرْ عَمیً عَلی هُدیً، ولم تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلی باطِلٍ.
وأشْهَدُ أ نّکَ أقَمْتَ الصّلاةَ، وآتَیْتَ الزّکاةَ، وأمَرْتَ بالمَعْرُوفِ، ونَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، واتَّبَعْتَ الرّسُولَ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ، وتَلَوْتَ الکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، ودَعَوْتَ إلی سَبیلِ رَبِّکَ بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وسَلَّمَ تَسْلِیماً، فَجَزاکَ اللَّهُ مِنْ صِدِّیقٍ خَیْراً عَنْ رَعِیَّتِکَ.
أشْهَدُ أنّ الجِهادَ مَعَکَ جِهادُ حَقٍّ، وأنّ الحَقَّ مَعَکَ وإلَیْکَ، وأنتَ أهْلُهُ ومَعْدِنُهُ، وأ نَّکَ الصِّدِّیقُ عِنْدَ اللَّهِ، وأنّ دَعْوَتَکَ حَقٌّ، وکُلِّ داعٍ مَنْصُوبٍ غَیْرِکَ فَهُوَ باطِلٌ مَدْحُوضٌ، أتَیْتُکَ یا حَبیبَ اللَّهِ ورَسُولهِ وابْنَ رَسُولهِ عارِفاً بِحَقِّکَ، مُقِرّاً بِفَضْلِکَ، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1071
مَنْ خالَفَکَ، عارِفاً بالهُدی الّذِی أنْتَ عَلیهِ، عالِماً بهِ. بأبِی أنتَ وامِّی ونَفْسِی ومالِی.
اللَّهمّ إنِّی اصَلِّی عَلیهِ کما صَلَّیْتَ عَلیهِ، وصَلّی عَلیهِ رَسُولُکَ وأمِیرُ المُؤْمِنینَ صَلاةً مُتتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضاً فی مَحْضَرِنا هذا وإذا غِبْنا وعَلی کُلِّ حالٍ، صَلاةً لا انْقِطاعَ لَها ولا أمَدَ ولا أجَلَ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی الضّریح، وقُل:
إنّا للَّهِ وإنّا إلیهِ راجِعُونَ، یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، أنا مُوالٍ لِوَلِیِّکَ، ومُعادٍ لِعَدُوِّکَ، وأنا بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وبإیابِکُم مُوقِنٌ فی شَرائِعِ دِیْنِی، وخَواتِیمِ عَمَلِی، وقَلْبِی لَکَ سِلْمٌ، وأمْرِی لأمْرِکَ تَبَعٌ. یا مَوْلایَ أتَیْتُکَ عارِفاً بِحَقِّکَ خائِفاً فآمِنِّی، ومُسْتَجِیراً بِکَ فأجِرْنِی، یا سَیِّدِی ومَوْلایَ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی العالَمِینَ، أشْهَدُ أ نَّکَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، یا مَوْلایَ فاکْتُبْ لِی عِنْدَکَ عَهْداً ومِیْثاقاً أنِّی أتَیْتُکَ آخِذاً بالعَهْدِ والمِیْثاقِ، فاشْهَدْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ، أنتَ وَلِیِّی فی الدُّنیا والآخِرَةِ.
ثمّ ارفع رأسک، وقُل:
اللَّهمّ صَلِّ عَلی الحُسینِ الأمِینِ، والنُّورِ المُبینِ، والشَّهیدِ التَّقِیِّ الرَّضِیِّ الزَّکِیّ الهادِی المَهْدیّ، إمامِ المُتَّقِینَ، وخَیْرِ أسْباطِ المُرْسَلِینَ. اللَّهمّ إنِّی أشْهَدُ أ نّهُ ولِیُّکَ وابْنُ نَبِیِّکَ، وصَفِیُّکَ وابْنُ صَفِیِّکَ، وحَبِیْبُکَ وابْنُ حَبِیْبِکَ، ونَجِیُّکَ القائِمُ بِقِسْطِکَ، والدَّاعِی إلی دِیْنِکَ، بالحِکْمَةِ والمَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ حتّی خَذَلَتْهُ امَّةُ نَبِیِّکَ وجَحَدَتْهُ حَقَّهُ. اللَّهمّ صَلِّ عَلیهِ صَلاةً تُعْلِی بِها ذِکْرَهُ، وتَرْفَعُ بِها دَرَجَتَهُ، وتُنِیرُ بِها وُجوهَ أوْلِیائِهِ وشِیْعَتِهِ، وتَلْعَنُ بِها مَنْ نَصَبَ لَهُ حَرْباً وجَحَدَ لَهُ حَقّاً یا إلهَ العالَمِینَ، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٍ.
ثمّ قبِّل الضّریح وانحرف إلی القبلة، وصلّ صلاة الزّیارة وما بدا لک، وادع اللَّه کثیراً، واستغفر لذنبک ولإخوانک المؤمنین.
ثمّ قم وامض فسلّم علی علیّ بن الحسین، وعلی الشّهداء من أصحاب الحسین علیهم السلام، وکلّما زرت الحسین علیه السلام وأردت الخروج من عنده فانکبّ علی القبر وقبِّله، وقُل:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1072
السّلامُ عَلیکَ یا مَوْلایَ یا أبا عبداللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خاصَّةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أمِینَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا قَتِیلَ الظّالِمِینَ، السّلامُ عَلیکَ یا غَرِیبَ الغُرَباءِ، السّلامُ عَلیکَ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ ولا قالٍ ولا مالٍ، فإنْ أمْضِ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وإنْ اقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرِینَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ، ورَزَقَنِی اللَّهُ العَوْدَ إلی مَشْهَدِکَ، والمَقامَ بِفِنائِکَ، والقِیامَ فی حَرَمِکَ، وإیّاهُ أسْألُ أنْ یُسْعِدَنِی بِکُم، ویَجْعَلَنِی مَعَکُم فی الدُّنیا والآخِرَةِ، السّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
شالمجلسی، البحار، 98/ 262- 268
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1073

زیارة الشّهداء المعروفة من الناحیة المقدّسة

رویناها بإسنادنا إلی جدّی أبی جعفر محمّد بن الحسن الطّوسیّ رحمة اللَّه علیه، قال:
حدّثنا الشّیخ أبو عبداللَّه محمّد بن أحمد بن عیّاش، قال: حدّثنی الشّیخ «1» الصّالح أبو منصور ابن عبدالمنعم بن النّعمان البغدادیّ رحمة اللَّه علیه، قال:
خرج من النّاحیة سنة اثنتین وخمسین ومائتین علی یَدِ الشّیخ محمّد بن غالب الأصفهانیّ حین وفاة أبی رحمه الله، وکنت حدیث السّنّ، وکتبت أستأذن فی زیارة مولای أبی عبداللَّه علیه السلام وزیارة الشّهداء رضوان اللَّه علیهم، فخرج إلیَّ منه:
بسمِ اللَّه الرّحمن الرّحیم، «2» إذا أردت زیارة الشّهداء رضوان اللَّه علیهم فقف عند رجلی الحسین علیه السلام، وهو قبر علیّ بن الحسین صلوات اللَّه علیهما، فاستقبل القبلة بوجهک فإنّ هناک حومة «3» الشّهداء علیهم السلام وأوم وأشر إلی علیّ بن الحسین علیه السلام، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا أوّلَ قَتیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلیلٍ مِنْ سُلالَةِ إبْراهِیمَ الخَلیلِ، صَلّی اللَّهُ عَلیکَ وعَلی أبِیکَ، إذ قالَ فیکَ: قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوکَ، یا بُنیَّ ما أجْرَأهُم عَلی الرّحْمانِ وعَلی انْتِهاکِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ، عَلی الدُّنیا بَعْدَکَ العَفا.
کأنِّی بینَ یَدَیهِ «4» ماثِلًا وللکَافِرِینَ «5» قائِلًا:
أنا عَلیُّ بنُ الحُسینِ بنُ عَلیٍّ نَحْنُ وبَیْتِ اللَّهِ أوْلی بالنّبیِ
أطْعَنُکُم بالرُّمْحِ حتّی یَنْثَنِی أضْرِبُکُم بالسَّیْفِ أحْمِی عَنْ أبِی
__________________________________________________
(1)- [فی تظلّم الزّهراء مکانه: «روی رحمه الله أیضاً فی الکتاب المزبور (الإقبال) بإسناده عن الشّیخ ...»].
(2)- [من هنا حکاه فی مصباح الزّائر].
(3)- [مصباح الزّائر: «حرمة»].
(4)- [مصباح الزّائر: «یدی أبیک»].
(5)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «قاتلًا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1074
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ عَرَبیِّ واللَّهِ لا یَحْکُمُ فِینا ابْنُ الدَّعِیِّ «1»
حتّی قَضَیْتَ نَحْبَکَ، ولَقیتَ «2» رَبَّکَ، أشْهَدُ أ نّکَ أوْلی باللَّهِ وبِرَسُولِهِ، «3» وأ نّکَ ابْنُ رَسُولِهِ «3»، وابنُ حُجَّتِهِ وأمِیْنِهِ.
حَکَمَ اللَّهُ «4» عَلی قاتِلِکَ مُرَّةَ بنِ مُنْقِذِ بنِ النُّعْمان العَبْدِیّ- لَعَنَهُ اللَّهُ وأخْزاهُ- ومَنْ شَرَکَهُ فی قَتْلِکَ، وکانُوا عَلیْکَ ظَهِیراً، «5» أصْلاهُمُ اللَّهُ جَهَنَّمَ وساءَتْ مَصِیراً، وجَعَلَنا اللَّهُ مِنْ مُلاقِیکَ ومُرافِقِیکَ، ومُرافِقِی جَدِّکَ وأبِیکَ وعَمِّکَ وأخِیکَ، وامِّکَ المَظْلُومَةِ، وأبْرَأُ إلی اللَّهِ «6» مِنْ أعْدائِکَ اولی الجُحُودِ، والسّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ. السّلامُ عَلی عبداللَّهِ بنِ الحُسینِ، الطِّفْلِ الرَّضِیعِ، المَرْمِیِّ الصَّرِیعِ، المُتَشَحِّطِ «7» دَماً، المُصَعَّدِ «7» دَمُهُ فی السّماءِ، المَذْبُوحُ بالسَّهْمِ فی حِجْرِ أبِیهِ. لَعَنَ اللَّهُ رامِیَهُ حَرْمَلَةَ بنَ کاهِل الأسَدِیّ وذَوِیهِ.
السّلامُ عَلی عَبدِ اللَّهِ ابنِ أمِیرِ المُؤْمِنینَ مُبْلی البَلاء، «8» والمُنادِی بالوَلاء «8» فی عَرْصَةِ کَرْبلاءِ، المَضْرُوبِ «9» مُقْبِلًا ومُدْبِراً، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ هانِی بنِ ثُبَیْتِ الحَضْرَمِیّ.
السّلامُ عَلی «10» أبِی الفَضْلِ «10» العبّاسِ ابنِ أمیرِ المُؤْمِنینَ، المُواسِی أخاهُ بِنَفْسِهِ، الآخِذُ
__________________________________________________
(1)- [زاد فی مصباح الزّائر: «من أسخط الرّحمن وأرضی المدّعیّ»].
(2)- [تظلّم الزّهراء: «کفیت»].
(3- 3) [مصباح الزّائر: «وذُرِّیَّته»].
(4)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «لک»].
(5)- [زاد فی البحار وتظلّم الزّهراء: «و»].
(6)- [زاد فی مصباح الزّائر والبحار: «من قاتلیک، وأسأل اللَّه مرافقتک فی دار الخلود، وأبرأ إلی اللَّه»].
(7- 7) [مصباح الزّائر: «بالدّماء المتصعّد»].
(8- 8) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی مصباح الزّائر: «والمنادی»].
(9)- [مصباح الزّائر: «الضّروب»].
(10- 10) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1075
لِغَدِهِ مِنْ أمْسِهِ، الفادِی «1» لهُ، الواقِی السّاعِی إلیهِ بمائِهِ، المَقْطُوعَةِ یَداهُ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیهِ، یَزیدَ بنَ «2» الرُّقادِ الجَنْبِیّ «2» وحَکِیْم بنَ الطُّفَیْلِ الطّائِیّ.
السّلامُ عَلی جَعْفَرِ ابنِ أمیرِ المُؤْمِنینَ، الصّابِرِ بِنَفْسِهِ «3» مُحْتَسِباً، والنّائِی عَنِ الأوْطانِ مُغْتَرِباً، المُسْتَسْلِمِ للقِتالِ، المُسْتَقْدِمِ للنَّزالِ، المَکْثُورِ بالرِّجالِ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ هانِی بن ثُبَیْتِ الحَضْرَمِیّ.
السّلامُ عَلی عُثْمان ابنِ «4» أمیرِ المُؤْمِنینَ، سَمِیَّ عُثمان بن مَظْعُون «4»، لَعَنَ اللَّهُ رامِیَهُ بالسَّهْمِ خِوَلّی بن یَزیدِ الأصْبَحِیّ الأیادِیّ الدّارِمِیّ «5».
السّلامُ عَلی مُحمّدِ ابنِ أمیرِ المُؤْمِنینَ، قَتِیلِ «6» الأیادِیّ الدّارِمِیّ «6» لَعَنَهُ اللَّهُ وضاعَفَ علیهِ «7» العَذابَ الألیمَ، وصَلّی اللَّهُ عَلیکَ یا مُحمّدُ وعَلی أهْلِ بَیْتِکَ الصّابِرِینَ.
السّلامُ عَلی أبی بَکْرٍ ابنِ الحَسَنِ «8» بنِ علیِّ «8» الزَّکِیِّ الوَلِیِّ، المَرْمِیِّ بالسَّهْمِ الرَّدِیِّ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عبداللَّهِ بنَ عُقْبَةِ الغَنَوِیِّ.
السّلامُ عَلی عبداللَّهِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ الزَّکِیِّ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ ورامِیَهُ حَرْمَلَةَ بنَ کاهِلٍ الأسَدِیِّ.
السّلامُ عَلی القاسِمِ «9» بنِ الحَسَنِ بنِ عَلیٍّ، المَضْرُوبِ عَلی «10» هامَتِهِ، المَسْلُوبِ لامَتَهُ،
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «المفدی»].
(2- 2) [فی مصباح الزّائر: «رقاد الجنبیّ»، وفی البحار: «وقاد»].
(3)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «نفسه»].
(4- 4) [تظلّم الزّهراء: «مضعون»].
(5)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «والأبانیّ الدّارمیّ»، وفی تظلّم الزّهراء: «الأبانیّ الدّاریّ»].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر والبحار: «الأبانیّ الدّارمی»، وفی تظلّم الزّهراء: «الأیادیّ الدّاریّ»].
(7)- [مصباح الزّائر: «له»].
(8- 8) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء].
(9)- [تظلّم الزّهراء: «قاسم»].
(10)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1076
حینَ «1» نادی الحُسینَ عَمَّهُ، فجَلّی عَلیهِ عَمُّهُ «2» کالصَّقْرِ، وهُوَ یَفْحَصُ بِرِجْلَیْهِ «3» التُّرابَ، الحُسینُ یقول: «بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوکَ، ومَنْ خَصْمُهُمْ یَومَ القِیامَةِ جَدُّکَ وأبُوکَ»
ثمّ قال:
«عَزَّ واللَّهِ عَلی عَمِّکَ أنْ تَدْعُوهُ فلا یُجِیبُکَ، «4» أو أنْ یُجِیْبَکَ «4» وأنتَ قَتِیلٌ جَدِیلٌ فلا یَنْفَعُکَ، هذا واللَّهِ یَومٌ کَثُرَ واتِرُهُ، وقَلَّ ناصِرُهُ». جَعَلَنِی اللَّهُ مَعَکُما «5» یَوْمَ جَمَعَکُما «5»، وبَوَّأنِی مُبَوَّأَکُما، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ عُمَرَ «6» بنِ سَعْدٍ بنِ «7» عُرْوَةَ بنِ «7» نُفَیْلِ الأزْدِیّ، وأصْلاهُ جَحِیماً «8» وأعَدَّ لَهُ عَذاباً ألیماً.
السّلامُ عَلی عَوْنِ بنِ عَبداللَّهِ بنِ جَعْفَرِ الطّیّارِ فی الجِنانِ، حلیفِ الإیمانِ، ومُنازِلِ الأقْرانِ، النّاصِحِ للرّحمانِ، التّالِی للمَثانِی والقُرْآنِ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عبداللَّهِ بنَ قُطْبَة البَهْبَهانیّ «9».
السّلامُ عَلی مُحمّدِ بنِ عبداللَّهِ بنِ جَعْفَرِ، الشّاهِدِ مَکانَ أبیهِ، والتّالی لأخیهِ، وواقِیهِ بِبَدَنِهِ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عامِرَ بنَ نَهْشَل التّمِیمِیّ.
السّلامُ عَلی جَعْفَرِ بنِ عَقیلٍ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ ورامِیَهُ «10» بشرَ بنِ خَوْط «11» الهَمَدانیّ.
السّلام عَلی عبدالرّحمانِ بنِ عَقیلٍ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ ورامِیَهُ عُمَیْرِ «12» بنِ خالِدِ بنِ أسَدِ
__________________________________________________
(1)- [مصباح الزّائر: «حتّی»].
(2)- [مصباح الزّائر: «الحسین»].
(3)- [البحار: «برجله»].
(4- 4) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء، وفی مصباح الزّائر والبحار: «أو یجیبک»].
(5- 5) [مصباح الزّائر: «جمیعاً»].
(6)- [البحار: «عمرو»].
(7- 7) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء].
(8)- [مصباح الزّائر: «حمیماً»].
(9)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «النّبهانیّ»].
(10)- [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(11)- [تظلّم الزّهراء: «حوط»].
(12)- [فی مصباح الزّائر: «عمرو»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «عمر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1077
الجُهْنِیّ.
السّلامُ عَلی القَتِیلِ ابنِ القَتیلِ: عبداللَّهِ بنِ مُسْلِمِ بنِ عَقیلِ، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ «1» عامِرَابنَ صَعْصَعَة. وقیل: «1» أسَد بن مالِک.
السّلامُ عَلی عُبَیْدِ اللَّهِ «2» بنِ مُسْلِم بنِ عَقیلٍ، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ ورامِیَهُ عَمْرُو بنَ صُبَیْحِ الصّیْداوِیّ.
السّلامُ عَلی مُحمّدِ بنِ أبی سَعیدِ بنِ عَقیلٍ، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ لُقَیْطَ بنَ ناشِر الجُهنِیّ.
السّلامُ عَلی سُلیمان مَوْلی الحُسین ابن أمِیرِ المُؤْمنینَ، ولَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ سُلیمان بن عَوْف الحَضْرَمیّ.
السّلامُ عَلی قارِبِ مَوْلی الحُسین «1» بنِ عَلیّ «1».
السّلامُ عَلی مُنْجِحٍ مَوْلی الحُسین بنِ عَلیّ.
السّلامُ عَلی مُسْلِم بنِ عَوْسَجَةِ الأسَدِیّ، القائِلِ للحُسین- وقد أذنَ له فی الانصراف-: «أنَحْنُ نُخَلِّی عَنْکَ، وبِمَ «3» نَعْتَذِرُ عندَ اللَّه «3» مِنْ أداءِ حَقِّکَ، «4» لا واللَّهِ حتّی أکْسِرَ فی صُدُورِهِم‌رُمْحِی هذا «5»، وأضْرِبَهُم بِسَیْفِی ما ثَبَتَ قائِمُهُ فی یَدِی، ولا افارِقُکَ، وَلَوْ لم یَکُن مَعِی‌سِلاحٌ اقاتِلهُم بهِ لقذفتهُم بالحِجارَةِ ولم افارِقُکَ حتّی أموتَ مَعَکَ»، وکُنْتَ أوّلَ مَنْ شَری نَفْسَهُ، وأوّلَ شَهِیدٍ «6» شَهِدَ اللَّهَ و «6» قَضی نَحْبَهُ، بِرَبِّ «7» الکَعْبَةِ، شَکَرَ اللَّهُ اسْتِقْدامَکَ
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی مصباح الزّائر].
(2)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «أبی عبداللَّه»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر: «نعذر عند اللَّه»، وفی البحار: «نعتذر إلی اللَّه»].
(4)- [أضاف فی البحار: «و»].
(5)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر والبحار: «من شهداء اللَّه»].
(7)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «ففزت وربّ»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1078
ومُواساتَکَ إمامَکَ، إذ مَشی إلَیْکَ وأنتَ صَریعٌ، فقال: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ یا مُسْلِم بنَ عَوْسَجَةَ»، وقَرأ: «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» «1»، لَعَنَ اللَّهُ المُشْتَرِکینَ فی قَتْلِکَ: عبداللَّه الضّبابیّ، وعبداللَّه بن خُشْکارةَ البَجَلیّ. «2»
السّلامُ عَلی سَعیْد بنِ عبداللَّهِ الحَنَفِیّ، القائِلِ للحُسین- وقد أذنَ له فی الانصراف-:
لا واللَّه لا نُخَلِّیکَ «3» حتّی یَعْلَمَ اللَّهُ أ نّا قَدْ حَفِظْنا غَیْبَةَ رَسُولِ اللَّهِ صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ فیکَ، واللَّهُ لَوْ أعْلَمُ أنِّی اقْتَلُ ثُمّ احْیَی ثُمّ احْرَق ثُمّ اذْری، «4» ویُفْعَلُ بی ذلِکَ «4» سَبْعِین مرّةً ما فارَقْتُکَ، حتّی ألقی «5» حِمامی دُونَکَ «5»، وکیف لا أفعلُ ذلِکَ وإنّما هِیَ مَوْتَةٌ أو قَتْلَةٌ واحِدَةٌ، ثُمّ «6» هِیَ بَعْدَها «6» الکَرامَةَ الّتِی لا انقضاءَ لَها أبَداً.
فقد لقیتَ حِمامَکَ «7»، وواسَیْتَ إمامَکَ، ولَقَیْتَ مِنَ اللَّهِ الکَرامَةَ فی دارِ المَقامَةِ، حَشَرَنا اللَّهُ مَعَکُم فی المُسْتَشْهِدِینَ، ورَزَقَنا «8» مُرافَقَتِکُم فی أعْلی عِلِّیِّینَ.
السّلامُ عَلی بشر بن عُمَر الحَضْرمیّ، شَکَرَ اللَّهُ لَکَ قَوْلَکَ للحُسین- وقد أذنَ لکَ فی الانصراف-: أکَلَتْنِی إذَنْ السِّباعُ حَیّاً إنْ «9» فارَقْتُکَ وأسْألُ عَنْکَ الرُّکْبان، وأخْذُلُکَ مَعَ‌قِلَّةِ الأعْوانِ، لا یَکُونُ هذا أبَداً.
__________________________________________________
(1)- الأحزاب: 33/ 23.
(2)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «ومسلم بن عبداللَّه الضّبابیّ»].
(3)- [تظلّم الزّهراء: «لا نخلِّیه»].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر: «یفعل ذلک بی»، وفی البحار وتظلّم الزّهراء: «ویفعل ذلک بی»].
(5- 5) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(6- 6) [فی مصباح الزّائر والبحار: «هی»، وفی تظلّم الزّهراء: «بعدها»].
(7)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «حمامی دونک»].
(8)- [مصباح الزّائر: «رزقنا اللَّه»].
(9)- [البحار: «إذا»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1079
السّلامُ عَلی «1» یزیدَ بن حُصَیْن «1» الهَمْدانِیّ المَشْرِقِیّ القارِیّ، المُجَدَّلِ بالمَشْرفیّ «2».
السّلامُ عَلی «3» عُمَرَ بنِ أبی «3» کَعْبِ الأ نْصاریّ.
السّلامُ عَلی نَعِیْمِ بنِ العَجْلان «4» الأ نْصارِیّ.
السّلامُ عَلی زُهَیْرِ بنِ القَیْنِ البَجَلِیّ، القائِلِ للحُسین- وقد أذنَ لهُ فی الانصراف-:
لا واللَّهِ لا یَکونُ ذلِکَ أبَداً، أتْرُکُ «5» ابنَ رَسُولِ اللَّهِ أسِیراً فی یَدِ الأعْداءِ وأنْجُوْ «6»! لا أرَانیَ اللَّهُ ذلِکَ الیَومَ.
السّلامُ عَلی «7» عَمْرِو بنِ قُرَظَةَ «7» الأ نْصاریّ.
السّلامُ عَلی حَبِیبِ بنِ مُظاهِرِ الأسَدِیّ.
السّلامُ عَلی الحُرِّ بنِ یَزیدِ الرِّیاحیّ.
السّلامُ عَلی عبداللَّهِ بنِ عُمَیْر «8» الکلبیّ.
السّلامُ عَلی نافِعِ بنِ هِلالِ «9» بنِ نافِعِ «9» البَجَلِیّ المُرادِیّ.
السّلامُ عَلی أنَسَ بنِ کاهِلِ «10» الأسَدِیّ.
السّلامُ عَلی قَیْسِ بنِ مُسَهَّرِ الصَّیْداوِیّ.
__________________________________________________
(1- 1) [مصباح الزّائر: «بریر بن خضیر»].
(2)- [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر والبحار: «عمران بن»، وفی تظلّم الزّهراء: «عمر بن»].
(4)- [فی البحار وتظلّم الزّهراء: «عجلان»].
(5)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «أ أترک»].
(6)- [زاد فی البحار: «أنا»].
(7- 7) [فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء: «عمر بن قرظة (قرطة)»].
(8)- [فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء: «عمر»].
(9- 9) [لم یرد فی مصباح الزّائر والبحار].
(10)- [مصباح الزّائر: «الکاهل»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1080
السّلامُ عَلی عبداللَّهِ وعبدالرّحمانِ ابْنَی عُرْوَةِ بنِ حرّاق، الغَفّارِیَّین.
السّلامُ عَلی «1» جَوْنِ بنِ حویٍّ «1» مَوْلی أبی ذَرٍّ الغفاریّ.
السّلامُ علی شبیب بنِ عبداللَّهِ النَّهْشَلیّ.
السّلامُ عَلی الحَجّاجِ بنِ یَزیدِ «2» السَّعْدِیّ.
السّلامُ عَلی قاسِط وکَرْدُوْسِ «3» ابْنَی زُهَیْرٍ «4» التّغلبیّین.
السّلامُ عَلی کنانة بنِ عَتیقٍ.
السّلامُ عَلی ضِرْغامَةِ بنِ مالکِ.
السّلامُ عَلی حویّ «5» بنِ مالِک الضَّبْعِیّ «6».
السّلامُ عَلی عُمَرَ «7» بنِ ضُبَیعةِ الضَّبْعِیّ.
السّلامُ عَلی زَیْدِ بنِ ثُبَیْتِ القَیْسیّ.
السّلامُ عَلی عبداللَّهِ وعُبیداللَّهِ ابْنَی یَزیدَ بنِ ثبیط «8» القَیْسِیّ.
السّلامُ عَلی عامِرِ بنِ مُسْلِمٍ.
السّلامُ عَلی قَعْنَبِ بنِ عُمْرِو النِّمْرِیّ.
السّلامُ عَلی سالِم مَوْلی عامِرِ بنِ مُسْلِمٍ.
السّلامُ عَلی سَیْفِ بنِ مالِکٍ.
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر والبحار: «جون»، وفی تظلّم الزّهراء: «عون بن حوی»].
(2)- [فی مصباح الزّائر وتظلّم الزّهراء: «زید»].
(3)- [فی المطبوع والبحار وتظلّم الزّهراء: «کرش»].
(4)- [فی المطبوع: «ظهیر»].
(5)- [البحار: «جوین»].
(6)- [تظلّم الزّهراء: «الضّبیعیّ»].
(7)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «عمرو»].
(8)- [فی المطبوع: «ثُبَیْت»، وفی مصباح الزّائر: «نبیط»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1081
السّلامُ عَلی زُهیْرِ بنِ بِشْرٍ الخَثْعَمِیّ.
السّلامُ عَلی یَزِیْدِ «1» بنِ مُغَفّل الجُعْفیّ. «2»
السّلامُ عَلی الحَجّاجِ بنِ مَسْرُوق الجُعْفِیّ.
السّلامُ عَلی مَسْعُودِ بنِ الحجّاجِ وابْنِه «3» «2».
السّلامُ عَلی مَجْمَع بنِ عبداللَّهِ العائِذِیّ «4».
السّلامُ عَلی عمّارِ بنِ حسّانِ بنِ شُریح الطّائِیّ.
السّلامُ عَلی حَیّانِ بنِ الحارث السّلمانیّ الأزْدِیّ.
السّلامُ عَلی جُنْدب بنِ حِجْرِ الخَوْلانیّ.
السّلامُ عَلی عَمْرِو «5» بنِ خالدِ الصّیداویّ.
السّلامُ عَلی سَعیدِ مولاه.
السّلامُ عَلی یزیدِ ابن زیاد بنِ المهاجر «6» الکندیّ.
السّلامُ عَلی زاهِر مَوْلی عَمْرِو بنِ الحَمْقِ الخُزاعِیّ.
السّلامُ عَلی جبلة بن علیّ الشّیبانیّ.
السّلامُ عَلی سالم مولی ابن «7» المدنیّة الکَلْبِیّ.
السّلامُ عَلی أسْلَم بنِ کثیر الأزدیّ «8» الأعْرَج.
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «بدر»].
(2- 2) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [مصباح الزّائر: «وأبیه»].
(4)- [البحار: «العائدیّ»].
(5)- [فی المطبوع والبحار: «عمر»].
(6)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «المظاهر»، وفی تظلّم الزّهراء: «مظاهر»].
(7)- [فی مصباح الزّائر والبحار وتظلّم الزّهراء: «بنی»].
(8) (8*) [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1082
السّلامُ عَلی زُهیر بنِ سُلیم الأزدیّ (8*).
السّلامُ عَلی قاسمِ بنِ حبیبِ الأزْدِیّ.
السّلامُ عَلی «1» عُمَر بنِ جندب «1» الحَضْرَمیّ.
السّلامُ عَلی «2» أبی ثمامة عمر «2» بن عبداللَّه الصّائدیّ.
السّلامُ عَلی حَنْظَلَةَ «3» بنِ أسْعدِ الشّبامیّ «3».
السّلامُ عَلی عبدالرّحمانِ بنِ عبداللَّهِ بن «4» الکدن الأرحبیّ «4».
السّلامُ عَلی عمّار ابن أبی سَلامة الهَمْدانیّ.
السّلامُ عَلی عابِسِ بن شبیب «5» الشّاکِرِیّ.
السّلامُ عَلی شَوْذَب مَوْلی شاکِر.
السّلامُ عَلی شَبیب بنِ الحارثِ بنِ سریع. «6» السّلامُ عَلی مالکِ بنِ عبد «7» بنِ سریع «6».
السّلامُ عَلی الجریح المأسُور سوّار بن أبی حمیر «8» الفهمیّ الهَمْدانیّ.
السّلامُ عَلی المُرْتَثّ، معه عَمْرِو بن عبداللَّهِ الجَنْدعیّ.
السّلامُ علیکُم یا خَیْرَ أ نْصارٍ، السّلامُ عَلیکُم بما صَبَرْتُم فَنِعْمَ عُقْبی الدّارِ، بَوَّأکُم اللَّهُ مُبَوّءَ الأبْرارِ، أشْهَدُ «9» لَقَدْ کَشَفَ اللَّهُ لَکُم الغِطاءَ، ومَهَّدَ لَکُم الوِطاءَ، وأجْزَلَ لَکُم العَطاءَ،
__________________________________________________
(1- 1) [فی مصباح الزّائر: «عمرو بن الأحدوث»، وفی البحار: «عمر بن الأحدوث»].
(2- 2) [مصباح الزّائر: «أبی تمامة عمرو»].
(3- 3) [فی مصباح الزّائر: «الشّامیّ»، وفی تظلّم الزّهراء: «ابن أسعد الشّیبانیّ»].
(4- 4) [فی مصباح الزّائر: «الکدن الأرجیّ»، وفی تظلّم الزّهراء: «الکدر الأزجیّ»].
(5)- [تظلّم الزّهراء: «أبی شبیب»].
(6- 6) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(7)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «عبداللَّه»].
(8)- [مصباح الزّائر: «أبی حمید»].
(9)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «لکم»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1083
وکُنْتُم عَنِ الحَقِّ غَیْرَ بِطاء، وأنتُم لَنا فُرَطاء «1»، ونحنُ لَکُم خُلَطاءٌ فی دارِ البَقاء، والسّلامُ عَلیکُم ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ.
ابن طاووس، إقبال الأعمال، 3/ 73- 80، مصباح الزّائر،/ 278- 286/ عنه: المجلسی، البحار «2»، 98/ 269- 274؛ القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 410- 414
__________________________________________________
(1)- [فی مصباح الزّائر والبحار: «فرط»].
(2)- [حکاه أیضاً فی البحار، 45/ 64- 73].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1084

الوداع لزیارة الإمام الحسین علیه السلام‌

حدّثنی أبی ومحمّد بن الحسن، عن «1» الحسین بن الحسن بن «1» أبان، عن الحسین بن سعید، وحدّثنی أبی وعلیّ بن الحسین ومحمّد بن الحسن عن سعد بن عبداللَّه، عن أحمد ابن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، وحدّثنی محمّد بن الحسن عن محمّد بن الحسن الصّفّار، عن أحمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن فضالة بن أیّوب، عن نعیم بن الولید، عن یوسف الکناسیّ «2»، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أردت أن تودّع الحسین بن علیّ علیهما السلام، فقُل «3»:
السّلامُ عَلیکَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ، «4» أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأقْرأ «4» عَلَیْکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ وبالرَّسُولِ وبِما «5» جِئْتَ بِهِ ودَلَلْتَ عَلیهِ واتَّبَعْنا الرَّسُولَ «5» فاکْتُبْنا معَ الشّاهِدِین. اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنّا ومِنْهُ. اللَّهمّ إنّا نَسْأ لُکَ أنْ تَنْفَعَنا بِحُبِّهِ. اللَّهمّ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً تَنْصُر بهِ دِیْنَکَ وتَقْتُلُ بهِ عَدُوَّکَ وتُبِیْرُ بهِ مَنْ نَصَبَ حَرْباً لآلِ مُحمّد، فإنّکَ وَعَدْتَهُ ذلِکَ وأنتَ لا تُخْلِفُ المِیْعاد، و «6» السّلامُ عَلیکَ ورَحْمَةُ اللَّهِ وبرکاتهُ. أشْهَدُ أ نّکُم شُهَداءٌ «7» نُجَباءٌ جاهَدْتُم فی سَبِیلِ اللَّهِ وقُتِلْتُم عَلی مِنْهاجِ رَسُولِ اللَّهِ «8» صَلّی اللَّهُ عَلیهِ وآلهِ و «9» سَلَّمَ تَسْلِیماً «9» أنْتُم السّابِقُونَ والمُهاجِرُونَ والأ نْصارُ. أشْهَدُ أ نَّکُم أ نْصارُ اللَّهِ وأ نْصارُ رَسُولِهِ، فالحَمْدُ «8»
__________________________________________________
(1- 1) [لم یرد فی البحار].
(2)- [البحار: «الکنانیّ»].
(3)- [فی الفقیه مکانه: «من روایة یوسف الکناسیّ عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أردت أن تودِّعه فقل ...»].
(4- 4) [الفقیه: «نستودعک اللَّه ونقرأ»].
(5- 5) [الفقیة: «جاء به ودلّ علیه واتّبعنا الرّسول یا ربّ»].
(6)- [لم یرد فی الفقیه والبحار].
(7)- [أضاف فی الفقیه: «و»].
(8- 8) [الفقیه: «وابن رسوله صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم کثیراً، والحمد»].
(9- 9) [البحار: «ابن رسوله صلّی اللَّه علیه وآله»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1085
للَّهِ الّذِی صَدَقَکُم وَعْدَهُ، وأرَاکُم ما تُحِبُّونَ، وصَلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد «1» ورَحْمَةُ اللَّه وبَرکاتهُ. اللَّهمّ لا تَشْغَلْنِی فی الدُّنیا عن «2» ذِکْرِ نِعْمَتِکَ لا بإکْثارٍ تُلْهِیْنِی «2» عَجائِبُ بَهْجَتِها، وتَفْتِنَنِی «3» زهِراتُ زِیْنَتِها ولا بإقْلالٍ یُضِرُّ بِعَمَلِی کَدُّهُ «3» ویَمْلأُ صَدْرِی هَمُّهُ، أعْطِنِی مِنْ ذلِکَ غِنیً عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ وبَلاغاً أنالُ بهِ رِضاکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ، «4» وصَلّی اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مُحمّد بنِ عبداللَّهِ وعَلی أهْلِ بَیْتِهَ الطَّیِّبینَ الأخْیارَ ورَحمةُ اللَّهِ وبرکاتهُ «4».
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 252- 253 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 282؛ مثله الصّدوق، من لا یحضره الفقیه، 2/ 360- 361
حدّثنی أبو عبدالرّحمان محمّد بن أحمد بن الحسین العسکریّ بعسکر مکرّم، عن الحسن ابن علیّ بن مهزیار، عن أبیه، عن محمّد بن أبی عمیر، عن محمّد بن مروان، عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام، قال: إذا أردت الوداع بعد فراغک من الزّیارات، فأکثر منها ما استطعت، ولیکن مقامک بالنّینوی أو الغاضریّة، ومتی أردت الزّیارة فاغْتَسِل وزر زورة الوداع، فإذا فرغت من زیارتک، فاستقبل بوجهک وجهه والتمس القبر، وقُل:
السّلامُ عَلیکَ یا وَلیَّ اللَّهِ، السّلامُ عَلیکَ یا أبا عبداللَّهِ، أنتَ لی جُنَّةٌ مِنَ العَذابِ، وهذا أوانُ انْصِرافی عَنْکَ غَیْرَ راغِبٍ عَنْکَ ولا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ سِواکَ، ولا مُؤْثِرٌ عَلیکَ غَیْرَکَ، ولا زاهِدٌ فی قُرْبِکَ، وقد «5» جُدْتُ بِنَفْسی للحَدَثانِ، وتَرَکْتُ الأهْلَ والأوْطانَ،
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الفقیه: «وعلیهم السّلام»].
(2- 2) [الفقیه: «شکر نعمتک ولا بإکثار فیها فتلهینی»].
(3- 3) [الفقیه: «زهرتها ولا بإقلال یضرّ بعملی ضرّه»].
(4- 4) [الفقیه: «وقد أخرجت فی کتاب الزّیارات فی کتاب مقتل الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام أنواعاً من الزّیارات واخترت هذه لهذا الکتاب لأنّها أصحّ الرّوایات عند من طریق الرّوایة وفیها بلاغ وکفایة، فإذا أردت زیارة قبور الشّهداء فقل السّلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدّار»].
(5)- [لم یرد فی البحار].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1086
فَکُنْ لی یَوْمَ حاجَتِی وفَقْرِی وفاقَتِی، ویَومَ لا یُغْنِی عَنِّی والِدَیَّ ولا «1» وَلَدِی ولا حَمِیمِی «2»
ولا رَفِیقِی «2» ولا قَرِیبِی، أسألُ اللَّهَ الّذِی قَدَّرَ وخَلَقَ أنْ یُنَفِّسَ بِکَ کَرْبی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی قَدَّرَ عَلَیَّ فراقَ مَکانِکَ أن لا یَجْعَلَهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی ومِنْ رَجْعَتِی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی أبْکی عَلیکَ عَیْنِی أن یْجَعَلَهُ سَنَداً لی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی نَقَلَنِی إلَیْکَ مِنْ رَحْلِی وأهْلِی أنْ یَجْعَلَهُ ذُخْراً لی، وأسْألُ اللَّهَ الّذِی أرانی مَکانَکَ، وهَدانی للتَّسْلِیمِ عَلیکَ، ولِزِیارَتِی إیّاکَ، أن یُورِدَنِی حَوْضَکُم، ویَرْزُقَنِی مُرافَقَتَکُم فی الجِنانِ معَ آبائِکَ الصّالِحِینَ، صَلّی اللَّهُ عَلیهِم أجْمَعِینَ. السّلامُ عَلیکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ. السّلامُ عَلی «2» رَسُولِ اللَّهِ «2» مُحمّدِ بنِ عبداللَّهِ حَبیبِ اللَّهِ وصَفْوَتِهِ وأمِیْنِهِ ورَسُولِهِ وسَیِّدِ النَّبِیِّینَ. السّلامُ عَلی أمیرِ المُؤْمِنِینَ و «1» وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ العالَمِینَ وقائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ. السّلامُ عَلی الأئِمّةِ الرّاشِدِینَ المَهْدِیِّینَ. السّلامُ عَلی مَنْ فی الحائِرِ «3» مِنْکُم. السّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الباقِیْنَ المُسَبِّحِینَ المُقِیْمِیْنَ الّذِینَ هُم بأمْرِ رَبِّهِم قائِمُون. السّلامُ عَلَیْنا وعَلی عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِینَ، والحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ.
وتقول:
سَلامُ اللَّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ وأنْبیائِهِ المُرْسَلِینَ وعِبادِهِ الصّالِحِینَ، «4» عَلیکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ «4» وعَلی رُوْحِکَ وبَدَنِکَ وعَلی ذُرِّیَّتِکَ وعَلی «1» مَنْ حَضَرَکَ من أوْلِیائِکَ، أسْتَوْدِعُکَ اللَّه، وأسْتَرْعِیکَ وأقْرَأُ عَلیکَ السّلامَ، آمَنّا باللَّهِ وبِرَسُولِهِ «5» وبِما جاءَ بهِ مِن «6»
عِنْدِ اللَّهِ «6»، اللَّهمّ اکْتُبْنا معَ الشّاهِدِینَ.
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی البحار].
(2- 2) [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «الحیر»].
(4- 4) [البحار: «یا ابن رسول اللَّه علیک»].
(5)- [البحار: «وبرسول اللَّه»].
(6- 6) خ ل: «عنده».
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1087
وتقول:
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد ولا تَجْعَلْه آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتِی ابنَ رَسُولِکَ، وارْزُقْنی زیارَتَهُ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی. اللَّهمّ وانْفَعْنِی بِحُبِّهِ یا رَبَّ العالمینَ. اللَّهمّ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً، إنّکَ عَلی کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیر. اللَّهمّ إنِّی أسْأ لُکَ بَعْدَ الصّلاةِ والتَّسْلِیمِ أن تُصَلِّیَ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد وأنْ لا تَجْعَلَهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی إیّاهُ، فإنْ جَعَلْتَهُ یا رَبِّ فاحْشُرْنِی مَعَهُ ومعَ آبائِهِ وأوْلیائِهِ، وإنْ أبْقَیْتَنِی یا رَبِّ فارْزُقْنِی العَوْدَ إلیهِ، ثمّ العَوْدَ إلیهِ بَعْدَ العَوْدِ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِین. اللَّهمّ اجْعَلْ لی لِسَانَ صِدْقٍ فی أوْلِیائِکَ، وحَبِّبْ إلیَّ مَشاهِدَهُم.
اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد ولا تَشْغَلْنِی عَنْ ذِکْرِکَ بإکْثارٍ عَلَیَّ مِنَ الدُّنیا تُلْهِیْنِی عَجائِبُ بَهْجَتِها، وتَفْتِنُنِی زَهْرَاتُ زِیْنَتِها، ولا بإقْلالٍ یَضُرُّ بِعَمَلِی کَدُّهُ، ویَمْلأُ صَدْرِی هَمُّهُ، «1» وأعْطِنِی بِذلِکَ «1» غِنیً عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ، وبَلاغاً أنالُ بهِ رِضاکَ یا رَحْمنُ، و «2» السّلامُ عَلیکُم یا مَلائِکَةَ اللَّهِ وزُوّارَ قَبْرِ أبی عبداللَّهِ عَلیهِ السّلامُ.
ثمّ ضع خدّک الأیمن علی القبر مرّة، ثمّ الأیسر مرّة، وألحّ فی الدّعاء والمسألة، فإذا خرجت فلا تولّ وجهک علی «3» القبر حتّی تخرج.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 254- 256 رقم 2/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 280- 281
وداع قبر العبّاس بن علیّ علیهما السلام:
حدّثنی أبو عبدالرّحمان محمّد بن أحمد بن الحسین العسکریّ بالعسکر، عن الحسن ابن علیّ بن مهزیار، عن أبیه علیّ بن مهزیار، عن محمّد بن أبی عمیر، عن محمّد بن مروان، عن أبی حمزة الثّمالیّ، عن أبی عبداللَّه علیه السلام قال: إذا ودّعت العبّاس فأته، وقُل:
أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وأسْتَرْعِیکَ وأقْرأُ عَلیکَ السّلام، آمَنّا باللَّهِ وبِرَسُولِهِ وبِکتابِهِ وبِما
__________________________________________________
(1- 1) [البحار: «أعطنی من ذلک»].
(2)- [لم یرد فی البحار].
(3)- [البحار: «عن»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1088
جاءَ بهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. اللَّهمّ اکْتُبْنا معَ الشّاهِدِینَ، اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَةِ «1»
قَبْرِ ابنِ أخی نَبِیِّکَ «2»، وارْزُقْنِی زِیارَتَهُ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی، واحْشُرْنِی مَعَهُ ومعَ آبائِهِ فی الجِنانِ. اللَّهمّ «3» وعَرِّفْ بَیْنِی وبَیْنَهُ وبَیْنَ رَسُولِکَ وأوْلِیائِکَ. اللَّهمّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وآلِ مُحمّد، وتَوَفَّنِی عَلی الإیمانِ بِکَ، والتَّصْدِیقِ بِرَسُولِکَ، والوِلایَةِ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ والأئمّةِ مِنْ وُلْدِهِ، والبَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِم، فإنِّی قَدْ رَضِیْتُ «4» بِذلِکَ یا رَبِّ «4».
وتدعو لنفسِکَ ولوالدیک والمؤمنین «5» والمسلمین، وتخیّر من الدّعاء.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 258 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 278
وداع قبور الشّهداء علیهم السلام:
تقول: اللَّهمّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی إیّاهُم، واشْرِکْنِی مَعَهُم، وأدْخِلْنِی «3» فی صالِحِ ما أعْطَیْتَهُم عَلی نَصْرِهِم ابنَ بِنْتِ «3» نَبِیِّکَ، وحُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ، وجِهادِهِم مَعَهُ «3» فی سَبِیْلِکَ. اللَّهمّ اجْمَعْنا وإیّاهُم فی جَنَّتِکَ معَ الشُّهداءِ والصّالِحِینَ وحَسُنَ أوْلَئِکَ رَفِیقاً، أسْتَوْدِعُکُم اللَّهَ وأقْرَأُ عَلیکُم السّلامَ. اللَّهمّ ارْزُقْنِی العَوْدَ إلَیْهِم واحْشُرْنِی مَعَهُم یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ابن قولویه، کامل الزّیارات،/ 258- 259 رقم 1/ عنه: المجلسی، البحار، 98/ 281
__________________________________________________
(1)- [البحار: «زیارتی»].
(2)- [البحار: «رسولک»].
(3)- [لم یرد فی البحار].
(4- 4) [البحار: «یا ربِّی بذلک»].
(5)- [البحار: «للمؤمنین»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1089

تفسیر رُؤیا رجل بواسطة الإمام الصّادق علیه السلام‌

علیّ، عن أبیه، عن الحسن بن علیّ، عن أبی جعفر الصّائغ، عن محمّد بن مسلم، قال: دخلت علی أبی عبداللَّه علیه السلام، [...] وجاء موسی الزّوّار العطّار إلی أبی عبداللَّه علیه السلام، فقال له: یا ابن رسول اللَّه! رأیت رؤیا هالتنی: رأیت صهراً لی میّتاً وقد عانقنی، وقد خفت أن یکون الأجل قد اقترب. فقال «1»: یا موسی! توقّع الموت صباحاً ومساءً، فإنّه لا ملاقینا، ومعانقة الأموات للأحیاء أطول لأعمارهم، فما کان اسم صهرک؟ قال:
حسین، فقال: أما إنّ رؤیاک تدلّ علی بقائک وزیارتک أبا عبداللَّه علیه السلام، فإنّ کلّ مَنْ عانق سمیّ الحسین علیه السلام یزوره إن شاء اللَّه تعالی.
الکلینی، الرّوضة من الکافی، 8/ 292- 293 رقم 447/ عنه: المجلسی، البحار، 58/ 162- 163؛ الحویزی، نور الثّقلین، 2/ 470- 471؛ المشهدی القمی، کنز الدّقائق، 6/ 386- 387
__________________________________________________
(1)- [زاد فی نور الثّقلین: «له»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1090

دعبل الخزاعی وزیارة الإمام علیه السلام‌

ومن ذلک أیضاً ما رواه الثّقات عن أبی محمّد الکوفیّ، عن دعبل «1» بن محمّد «1» الخزاعیّ رحمه الله، قال: لمّا انصرفت عن أبی الحسن الرّضا علیه السلام بقصیدتی التّائیّة نزلت «2» فی الرّیّ «2»، وإنِّی فی لیلة من اللّیالی و «3» أنا أصُوغ قصیدة «3» وقد ذهب من اللّیل شطره، فإذا طارق یطرق الباب، فقلت: مَنْ هذا؟ فقال: أخ لک، فبدرت إلی الباب، ففتحته، فدخل شخص‌اقشعرّ منه بدنی، وذهلت منه نفسی، فجلس ناحیة وقال لی «4»: لا ترع، أنا أخوک من الجنّ، ولدت فی اللّیلة الّتی ولدت فیها ونشأت معک وإنِّی جئت أحدِّثک «5» بما یسرّک ویقوی نفسک «5» وبصیرتک، قال: فرجعت نفسی، وسکن قلبی، فقال: یا دعبل! إنِّی کنت من أشدّ خلق اللَّه بغضاً وعداوة لعلیّ بن أبی طالب علیه السلام، فخرجت «6» من الجنّ المردة العتاة، فمررنا بنفر یریدون زیارة قبر «7» الحسین علیه السلام قد جنّهم اللّیل، فهمننا بهم، وإذا ملائکة تزجرنا من السّماء، وملائکة من «8» الأرض تزجر عنهم هوامّها، فکأنِّی کنت نائماً فانتبهت، أو غافلًا فتیقّظت، وعلمت أنّ ذلک لعنایة بهم من اللَّه تعالی لمکان من قصدوا له، وتشرّفوا بزیارته. فأحدثت توبة، وجدّدت نیّة، وزرت مع القوم، ووقفت بوقوفهم، ودعوت بدعائهم، وحججت بحجّهم تلک السّنة، وزرت قبر النّبیّ صلی الله علیه و آله، ومررت برجل حوله جماعة، فقلت: من هذا؟ فقالوا: هذا ابن رسول اللَّه الصّادق علیه السلام، قال: فدنوت
__________________________________________________
(1- 1) [فی البحار والعوالم: «ابن علیّ»، ولم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(2- 2) [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «بالرّیّ»].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «إذ أصوغ قصیدتی»].
(4)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(5- 5) [تظلّم الزّهراء: «لما یسرّک ویقوی یقینک»].
(6)- [أضاف فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «فی نفر»].
(7)- [لم یرد فی البحار والعوالم].
(8)- [فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «فی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1091
منه، وسلّمت علیه، فقال لی: مرحباً بک یا «1» أهل العراق، أتذکر لیلتک ببطن کربلاء وما رأیت من کرامة اللَّه تعالی لأولیائنا؟ إنّ اللَّه قد قبل توبتک، وغفر خطیئتک. فقلت: الحمد للَّه الّذی منّ علیَّ بکم، ونوّر قلبی بنور هدایتکم، وجعلنی من المعتصمین بحبل ولایتکم، فحدّثنی یا ابن رسول اللَّه بحدیث أنصرف به إلی أهلی وقومی، فقال: نعم «2»، حدّثنی أبی «3» محمّد بن علیّ «3»، عن أبیه علیّ بن الحسین، عن أبیه الحسین «2»، عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیه السلام، قال: قال لی «2» رسول اللَّه: یا علیّ! الجنّة محرّمة علی الأنبیاء حتّی أدخلها أنا «2»، وعلی الأوصیاء حتّی تدخلها أنت، وعلی الامم حتّی تدخلها امّتی «4» حتّی یقرّوا بولایتک ویدینوا بإمامتک، یا علیّ! والّذی بعثنی بالحقّ لا یدخل الجنّة أحداً «2» إلّامن أخذ منک بنسب أو سبب.
ثمّ قال: خذها یا دعبل فلن تسمع بمثلها من مثلی أبداً، ثمّ ابتلعته الأرض، فلم أره.
الطّریحی، المنتخب،/ 215- 216/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 396- 397؛ مثله المجلسی، البحار، 45/ 402- 403؛ البحرانی، العوالم، 17/ 712- 713
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی تظلّم الزّهراء: «أخا»].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3- 3) [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(4)- [أضاف فی البحار والعوالم وتظلّم الزّهراء: «وعلی أمّتی»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1092

توبة الرّجل الّذی یقول بأنّ زیارة الحسین علیه السلام بِدعة

وعن سلیمان الأعمش أ نّه قال: کنت نازلًا بالکوفة وکان لی جار، وکنت آتی إلیه، وأجلس عنده، فأتیت لیلة الجمعة إلیه، فقلت له: یا هذا! ما تقول فی زیارة الحسین علیه السلام؟ «1» قال لی «1»: هی بدعة وکلّ بدعة ضلالة، وکلّ «2» ذی ضلالة فی النّار.
قال «2» سلیمان: فقمت من عنده وأنا ممتلئ علیه غیظاً، فقلت فی نفسی «3»: إذا کان وقت السّحر آتیه «4» وأحدّثه شیئاً من فضائل الحسین علیه السلام، فإن أصرّ علی العناد «5» قتلته. قال سلیمان: فلمّا کان وقت السّحر أتیته وقرعت علیه الباب ودعوته باسمه، فإذا بزوجته تقول «6»: إنّه قصد إلی زیارة الحسین من أوّل اللّیل. قال سلیمان: فسرت فی أثره إلی زیارة الحسین علیه السلام، فلمّا دخلت إلی القبر فإذا أنا بالشّیخ ساجد للَّه‌عزّ وجلّ وهو یدعو ویبکی فی سجوده ویسأله التّوبة والمغفرة؛ ثمّ رفع رأسه بعد زمانٍ طویل فرآنی قریباً منه، فقلت «7»: یا شیخ! بالأمس کنت تقول زیارة الحسین بدعة وکلّ بدعة ضلالة وکلّ «8» ضلالة بالنّار «8»، والیوم أتیت تزوره؟ فقال: یا سلیمان! لا تلمنی فإنِّی ما کنت أثبت لأهل البیت إمامة حتّی کانت لیلتی تلک، فرأیت رؤیاً هالتنی وروّعتنی. فقلت له: ما رأیت أ یّها الشّیخ؟
قال: رأیت رجلًا جلیل القدر، لا بالطّویل الشّاهق، ولا بالقصیر «9» اللّاصق، لا أقدر
__________________________________________________
(1- 1) [فی البحار والعوالم: «فقال لی»، وفی الأسرار: «فقال»].
(2- 2) [الأسرار: «ضلالة فی النّار. فقال»].
(3)- [لم یرد فی الأسرار].
(4)- [العوالم: «أتیته»].
(5)- [الأسرار: «الفساد»].
(6)- [أضاف فی البحار والعوالم والأسرار: «لی»].
(7)- [أضاف فی البحار والعوالم والأسرار: «له»].
(8- 8) [فی البحار والعوالم: «ذی ضلالة فی النّار»، وفی الأسرار: «ضلالة فی النّار»].
(9)- [الأسرار: «بالقصر»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1093
أصفه من عظم جلاله وجماله وبهائه وکماله وهو مع أقوام یحفّون به حفیفاً ویزفّونه زفیفاً وبین یدیه فارس وعلی رأسه تاج وللتّاج أربعة أرکان وفی کلّ رکن جوهرة تضی‌ء من مسیرة ثلاثة أیّام، فقلت لبعض خدّامه: من هذا؟ فقال: هذا محمّد المصطفی، قلت: ومن هذا الآخر؟ فقال: «1» علیّ المرتضی وصیّ رسول اللَّه؛ ثمّ مددت نظری، فإذا أنا بناقة من نور، وعلیها هودج من نور، وفیه امرأتان والنّاقة تطیر بین السّماء والأرض. فقلت: لِمَنْ هذه النّاقة؟ فقال: لخدیجة الکبری، وفاطمة الزّهراء. فقلت: ومَنْ هذا الغلام؟ فقال: هذا الحسن بن علیّ. فقلت: إلی أین یریدون «2» بأجمعهم؟ فقال «3»: لزیارة المقتول ظلماً «4» شهید کربلاء «4» الحسین بن علیّ المرتضی «5». ثمّ إنِّی قصدتُ نحو الهودج الّذی «6» فیه فاطمة الزّهراء، وإذا «6» أنا برقاع مکتوبة تتساقط من السّماء، فسألت: ما هذه الرّقاع؟ فقال: فیها «7» أمان من النّار لزوّار الحسین علیه السلام فی لیلة الجمعة، فطلبت منه «8» رقعة، فقال لی: إنّک تقول: زیارته بدعة، فإنّک «9» لا تنالها «9» حتّی تزور الحسین علیه السلام وتعتقد فضله وشرفه.
فانتبهت من نومی فزعاً مرعوباً، وقصدت من وقتی وساعتی إلی زیارة سیِّدی الحسین علیه السلام، وأنا تائب إلی اللَّه تعالی، فوَاللَّه یا سلیمان لا أفارق قبر الحسین علیه السلام حتّی تفارق «10» روحی جسدی.
__________________________________________________
(1)- [أضاف فی الأسرار: «هذا»].
(2)- [الأسرار: «تریدون»].
(3)- [فی البحار والعوالم: «فقالوا»].
(4- 4) [الأسرار: «الشّهید بکربلاء»].
(5)- [لم یرد فی الأسرار].
(6- 6) [العوالم: «فاطمة الزّهراء فیه، فإذا»].
(7)- [فی البحار والعوالم: «هذه رقاع فیها»، وفی الأسرار: «هذه رقاع فیه»].
(8)- [الأسرار: «منها»].
(9- 9) [الأسرار: «لن تنالها»].
(10)- [فی البحار والعوالم والأسرار: «یفارق»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1094
الطّریحی، المنتخب،/ 195- 196/ عنه: الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 132؛ مثله المجلسی، البحار، 45/ 401- 402؛ البحرانی، العوالم، 17/ 714- 716
أقول: روی مؤلِّف المزار الکبیر بإسناده إلی الأعمش «1»، قال: کنتُ نازلًا بالکوفة وکان لی جار کثیراً ما کنت أقعد إلیه، وکان لیلة الجمعة، فقلت له: ما تقول فی زیارة الحسین علیه السلام؟ فقال لی «2»: بدعة، وکلّ بدعة ضلالة، وکلّ ضلالة فی النّار، فقمت من بین یدیه وأنا ممتلئ غضباً، وقلت: إذا کان السّحر أتیته وحدّثته من فضائل أمیر المؤمنین ما یسخّن اللَّه به عینیه.
قال: فأتیته وقرعت علیه الباب، فإذا أنا «2» بصوت من وراء الباب: إنّه قد «3» قصد الزّیارة فی أوّل اللّیل، فخرجت مسرعاً، فأتیت الحائر، فإذا أنا بالشّیخ ساجد لا یملّ من السّجود والرّکوع، فقلت له: بالأمس تقول لی: بدعة، وکلّ بدعة ضلالة، وکلّ ضلالة فی النّار، والیوم تزوره؟ فقال لی «2»: یا سلیمان! لا تلمنی فإنِّی ما کنتُ أثبت لأهل هذا البیت إمامة حتّی کانت لیلتی هذه فرأیت رؤیاً أرعبتنی.
فقلت: ما رأیت أ یّها الشّیخ؟ قال: رأیت رجلًا لا بالطّویل الشّاهق ولا بالقصیر اللّاصق، لا احسن أصفه من حسنه وبهائه، معه «4» أقوام یحفّون به حفیفاً، ویزفّونه زفّاً، بین یدیه فارس، علی فرس له ذنوب، علی رأسه تاج، للتّاج أربعة أرکان، فی کلّ رکن جوهرة تضی‌ء مسیرة ثلاثة أیّام.
فقلت «5»: مَنْ هذا؟ فقالوا: محمّد بن عبداللَّه بن عبدالمطّلب صلی الله علیه و آله، فقلت: والآخر؟
__________________________________________________
(1)- [فی تظلم الزّهراء مکانه: «روی عن الأعمش ...»].
(2)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء].
(3)- [لم یرد فی تظلّم الزّهراء ونفس المهموم].
(4)- [فی تظلّم الزّهراء: «مع»، وفی نفس المهموم: «ومعه»].
(5)- [زاد فی تظلّم الزّهراء: «له»].
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1095
فقالوا: وصیّه علیّ بن أبی طالب علیه السلام، ثمّ مددت عینی، فإذا أنا «1» بناقة من نور علیها هودج من نور تطیر بین السّماء والأرض.
فقلت: لِمَنْ «2» النّاقة؟ قالوا «2»: لخدیجة بنت خویلد وفاطمة بنت محمّد، قلت: والغلام؟ قالوا: الحسن بن علیّ، قلت: «3» فأین یریدون؟ قال: یمضون بأجمعهم «3» إلی زیارة المقتول ظلماً، الشّهید بکربلاء، الحسین بن علیّ. ثمّ قصدت الهودج، وإذا أنا برقاع تساقط من السّماء أماناً من اللَّه جلّ ذکره لزوّار الحسین بن علیّ لیلة الجمعة، ثمّ هتف بنا هاتف: ألا إنّا وشیعتنا فی الدّرجة العُلیا من الجنّة. واللَّه یا سلیمان لا افارق هذا المکان حتّی تفارق روحی جسدی. «4»
المجلسی، البحار، 98/ 58 رقم 26/ عنه: القزوینی، تظلّم الزّهراء،/ 394- 395؛ القمی، نفس المهموم،/ 539- 540 4
__________________________________________________
(1)- [لم یرد فی نفس المهموم].
(2- 2) [تظلّم الزّهراء: «هذه النّاقة؟ فقالوا»].
(3- 3) [تظلّم الزّهراء: «فإلی أین یریدون بأجمعهم؟ فقالوا»].
(4)- در بحار است که مؤلف مزار کبیر به اسناد خود به اعمش از او روایت کرده که: من در کوفه نزول کردم و همسایه ای داشتم که بیشتر اوقات با او می‌نشستم. شب جمعه ای بود، به او گفتم: «درباره زیارت حسین علیه السلام چه گویی؟»
گفت: «بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و هر ضلالتی در آتش است.»
من از نزد او برخاستم و پر از غضب بودم و گفتم، هنگام سحر نزد او روم و از فضایل امیر المؤمنین علیه السلام برای او احادیثی گویم که خدا با آن چشم او را گرم کند.
گوید: نزد او آمدم و در را زدم. آوازی از پشت در خانه آمد که او از سر شب به قصد زیارت رفته. من شتابان پشت سر او بیرون رفتم تا به حایر حسین رسیدم و دیدم آن شیخ، در سجده است و از سجود و رکوع خسته نمی‌شود. به او گفتم: «دیروز به من می‌گفتی زیارت او بدعت است و هر بدعتی ضلالت است و هر ضلالتی در آتش است و امروز او را زیارت می‌کنی؟»
گفت: «ای سلیمان! مرا سرزنش مکن. من معتقد به امامت اهل این بیت نبودم، تا امشب خوابی دیدم که مرا به هراس افکند.»
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1096
__________________________________________________
- گفتم: «ای شیخ چه خواب دیدی؟»
گفت: «مردی را در خواب دیدم که نه بسیار بلند بود و نه بسیار کوتاه و از بس زیبا بود، نتوانم او را وصف کنم. با او مردمی بودند که دور او را فرا گرفته بودند و او را در میان داشتند. و جلویش سواری بر اسب انبوه دمی بود و بر سرش تاجی بود و تاجش چهار رکن داشت و بر هر رکنی گوهری بود که تا مسافت سه روز راه را روشن می‌کرد. گفتم: این کیست؟ گفتند: وصی‌اش علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام. سپس چشمم را فراتر انداختم. شتری از نور دیدم که هودجی از نور بر آن است و میان آسمان و زمین پرواز می‌کند. گفتم: این ناقه از کیست؟ گفتند: از خدیجه، دختر خویلد و فاطمه، دختر محمد است. گفتم: آن جوان کیست؟ گفتند: حسن‌بن علی است. گفتم: کجا می‌روند؟ گفتند: همه به زیارت کشته ستم، شهید کربلا، حسین‌بن علی علیه السلام می‌روند. من سوی هودج رفتم و دیدم رقعه هایی از آسمان فرو می‌ریزد که نوشته است: امان خدای جل ذکره است برای زائران قبر حسین علیه السلام در شب جمعه. سپس هاتفی به ما آواز داد: هلا، ما و شیعیان ما در درجه بلند بهشت هستیم. به خدا ای سلیمان! از این جا جدا نشوم تا جانم از تنم برود.»
کمره ای، ترجمه نفس المهموم،/ 282
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1097

حکایة الرّجل النّصرانی الذی کان مع زائری الإمام علیه السلام إلی کربلاء

فی المقام حکایة لطیفة وهی ممّا حدّثنی به الشّیخ الأجل الشّیخ جواد عن أبیه الفاضل الأتقی الأروع الشّیخ الحسین أ نّه قال: کان فی زماننا رجل نصرانیّ فی البصرة، وکان ذا أموال کثیرة وثروة وفیرة، وکان فی کثرة أمواله بمرتبة لا یُحاذیه فیها أحد لا من تجّار البصرة ولا من تجّار بغداد، فجمع أمواله وکلّ ما کان له من الأشیاء النّفیسة وغیرها، فوضعها فی سفینة ورکبها مع من کان معه من خدّامه وغلمانه وأراد المجی‌ء إلی بغداد. فلمّا جرت السّفینة فی الشّطّ مدّة ثلاثة أیّام أو أزید خرجت من جانب البرّ جماعة من اللّصوص وقطّاع الطّرق من أشرار الأعراب وأخذوا السّفینة ونهبوا ما فیها من الأموال وقتلوا جمعاً من أهل السّفینة ونجی اللَّه تعالی ذلک التّاجر النّصرانیّ من القتل إلا أ نّه کان بما اصیب به مسلوب الفؤاد ومنزوع العقل وواقعاً علی وجهه فی ناحیة، فلمّا جنّ اللّیل مرّ به واحد من أهل الحیّ السّاکنین فی قریب من ذلک الموضع، فحرّکه من ذلک المکان ورفعه إلی الحیّ وأنزله فی مضیف شیخ أهل تلک القبیلة. فلمّا اطّلعوا علی حاله وما جری علیه ترحّموا علیه، فکان الشّیخ یکرمه ویعزِّیه ویصبِّره حتّی بعد الاطّلاع علی کونه نصرانیّاً وذلک بالنّظر إلی ما یقتضیه الغیرة والحمیّة، وبملاحظة قول النّبیّ صلی الله علیه و آله: أکرموا الضّیف ولو کان کافراً، فکان النّصرانیّ یصبِّر نفسه ویعزِّیها بالائتلاف والاستیناس بذلک الشّیخ وجماعة من أهل تلک القبیلة، ثمّ إنّه لمّا قرب وقت زیارة الغدیر عزم الشّیخ وجماعة من رجال الحیّ ونساء القبیلة أن یروحوا إلی النّجف الأشرف للتّشرّف بزیارة أمیر المؤمنین علیه السلام، فکان رواحهم إلی النّجف علی نمط المشاة والحفاة، وقد جرت عادة أهل القبائل علی ذلک، أی علی مسافرتهم إلی زیارة العتبات العالیات فی أوقات الوقفات والزّیارات المخصوصة علی حالة کونهم مشاة حفاة، والرّکبان منهم فی سفر الزّیارات فی غایة القلّة بالنّسبة إلی المشاة الحفاة، وذلک أنّ أفواجهم فی سفر الزّیارات فی غایة الکثرة وأنّ أکثرهم فاقدوا الاستطاعة للرّکوب علی الخیول أو البغال أو الحمیر، وکیف کان فإنّ ذلک الرّجل
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1098
النّصرانیّ لمّا اطّلع علی ما أراد الشّیخ وجماعة من أهل القبیلة هاجت أحزانه وتحرّکت غمومه وزادت همومه، فقال له الشّیخ: لا تحزن فإنّک تکون فی المضیف والباقون منّا فی الحیّ أکثر من المسافرین للزّیارة. قال النّصرانیّ: کنت مستأنساً بک ومزیلًا أحزانی بمصاحبتک، وأخشی أن أهلک بعد فراقک من هیجان أحزانی ومراجعة همومی وغمومی، فإن کنت تترحّم علیَّ فارض بمصاحبتی معک فی هذه السّفر. قال الشّیخ: لا وجه لسفرک معنا، فإنّ الطّریق بعید ونحن مشاة مفاة فنرضی بما نتحمّله من التّعب والنّصب وارتکاب الشّدائد لأجل ما نرجو من مثوبات جزیلة ودرجات عظیمة فی الآخرة، وأنت رجل نصرانیّ غیر معتقد بما نحن علیه.
فلمّا ألحّ النّصرانیّ فی السّؤال رضی الشّیخ بما یرید، ثمّ ساروا إلی النّجف الأشرف زاد اللَّه تعالی شرافته، فلمّا وصلوا إلی تلک البقعة المبارکة أسکنوا الرّجل النّصرانیّ فی بیت من البیوت ومنعوه عن الدّخول فی الصّحن الشّریف. فلمّا زاروا الإمام علیه السلام فی یوم الغدیر وبقوا بعده عدّة من الأیّام فی ذلک البلد الأمین قسّم الشّیخ أهل القبیلة علی قسمین، فأنفذ جماعة منهم من الرِّجال والنِّساء إلی القبیلة، وعزم أن یسافر مع جماعة منهم إلی کربلاء. فقال النّصرانیّ للشّیخ: أنا لا أفارقک وأکون معک حیث ما کنت، ثمّ عرض لهم جملة من العوائق، فلم یصلوا إلی کربلاء إلّاقُبیل غروب الشّمس فی التّاسع من المحرّم أو بعد دخول لیلة العاشوراء، فقال الشّیخ للنّصرانیّ: قد قضت الضّرورة والحاجة بأن تدخل الصّحن وتجلس عند المسرجة الکبری المسمّاة بالفارسیّة ب (چهل چراغ) لتحرس ما نضع فی ذلک المکان من أوعیة زادنا ونفقتنا ورماحنا وعصیّنا وجملة أخری من الحلس والعباء واللّباس ونحو ذلک، فإنّا لا ننام فی هذه اللّیلة أصلًا بل نکون مع الطّائفین والصّارخین والضّاربین رؤوسهم، الدّاقِّین صدورهم فی الحرم الشّریف وفی حرم العبّاس وفی الصّحنین الشّریفین.
فجلس النّصرانیّ عند هذه الأشیاء الموضوعة قدّام المسرجة الکبری، فلمّا شاهد النّصرانیّ بعد مضیّ ساعة من اللّیل ما حضر وحصل فی الصّحن الشّریف، زعم أنّ
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1099
القیامة قد قامت ونفخ فی الصّور حیث رفعت من کربلاء مرّة واحدة صیحة واحدة وضجّة عالیة تذهل به العقول وتدهش بها الألباب، فکأنّ أرض کربلاء وما فیها من الأبنیة والدّور والقلعة والسّور والجدران والحیطان والفضاء والهواء تضجّ وتبکی، فکم من مشاعل نصبت فیها، وکم من أفواج من رجال العجم من الشّیوخ والشّبّان والکهول والصِّبیان، فی مقدمهم شبیه جواد الإمام علیه السلام ملطّخاً بالدّماء، مشبّهاً من کثرة النّبال الواقعة به بالقنفذ أو الطّیر الفاتح الجناح، وهم مکشوفو الرّؤوس یدقّون رؤوسهم ویضربون صدورهم بالأکفّ والأیادی ویصیحون صیحة الثّکلی، وکم من اناس بینهم أشباه الأساری والسّبایا النّادبات الصّارخات وهم یحثّون التّراب والرّماد علی الرّؤوس ویئنّون أ نّةَ من قطعت أعضائه إرباً إرباً ویقولون فی صیحتهم: وا إماما، وا قتیلا، وا حسینا، وا شهیدا، وکم من معشر من أهل بلاد الهند والبربر ینوحون وینحبون نوحة فیها ذوبان شحوم الأمعاء والحوایا، وکم من جمع عُراة حُفاة منهم یضربون رؤوسهم وصدورهم ومناکبهم بسلاسل من الحدید، وکم من نساء العرب قد حلقن حلقة الاستدارة، فیصرخن ویندبن ندبة الثّکلی علی السّبایا، فکان النّاس علی ذلک المنوال حتّی مضی ثلثا اللّیل بل‌أزید، فشرع النّاس إلی التّضرّع وبادروا إلی الرّجوع إلی منازلهم، ففی قریب من طلوع الفجر لم یبق فی الصّحن الشّریف أحد ولا سراج ولا مشعل، فبینما النّصرانیّ فی الحیرة والتّفکّر فیما شاهد ورأی، فإذا برجل عظیم الشّان، جلیل الرّتبة قد خرج من الحرم الشّریف، فملأ الصّحن الشّریف بنور وجهه وسطع نوره إلی السّماء، فجاء إلی أن وقف فی آخر الأیوان فی قبال المسرجة الکبری، وقد حضر عنده شخصان قائمان بغایة الخضوع والخشوع ونهایة التّأدّب ومتمثّلان مثول العبد الذّلیل بین یدی المولی الجلیل. فقال لهما:
ائتیا بدفترکما، فأتیا بما عندهما من الطّرس والدّفتر، فلمّا نظر إلیه، قال: ما أجدتما حیث لم تستوفیا فی الکتابة، فردّ الدّفتر إلیهما، فارتعدت فرائصهما، فقالا: بحقِّک وبحقِّ مَنْ فضّلکم أهل البیت علی العالمین إنّا کتبنا کلّ مَنْ کان فی الحرم والرّواق والأیوان والصّحن، وهکذا کلّ من فی حرم العبّاس ورواقه وإیوانه وصحنه وفوق الحجرات وسطحها. فقال لهما ثانیاً: انظرا إلی الطّرس، فناولاه الدّفتر، فنظر إلیه، وقال: الأمر
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1100
کما ذکرت لکما، فأنتما ما استوفیتما، فحلفا کما سبق، وقالا: ما قصّرنا حتّی أ نّا قد کتبنا الطّفل الرّضیع. وقال أحدهما بعد التّدبّر والتّفکّر: نعم، إنّا ما کتبنا هذا الرّجل النّصرانیّ، فقال علیه السلام: فلماذا؟ قالا: لکونه کافراً، فقال علیه السلام: سبحان اللَّه، أما حلّ هو بساحتنا؟ فلمّا رأی النّصرانیّ تلک الحالة وسمع هذه المقالة من سیّد الشّهداء اغمی علیه، فلمّا استفیق من غشوته وقد حضر عنده شیخ القبیلة والجماعة الّذین کانوا معه، قالوا له: ما الّذی عرض لک؟ قال: أقسمکم باللَّه تعالی لقّنونی کلمة الإسلام، فعلّموه کلمتی الشّهادتین، فلمّا أسلم حدّثهم بما رأی وسمع.
الدّربندی، أسرار الشّهادة،/ 69- 70
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1101

زیارة الإمام علیه السلام فی کلام ابن لهیعة

أخبرنا زید بن حاجب، قال: نا أحمد بن محمّد بن السّرّیّ، قال: حدّثنی أبو عبداللَّه الطّبریّ، قال: أخبرنی أحمد بن أبی أحمد الصّفّار، قال: حدّثنی سلیم بن منصور بن عمّار، قال: حدّثنی أبی، قال: سمعت ابن لهیعة یقول: یا لیتنی قدرت علی زیارة قبر الحسین علیه السلام. فقلت له: رحمک اللَّه، وما فی زیارة قبر الحسین؟ فقال: واللَّه لو کان رسول اللَّه (ص) حیّاً لسّره إذا زرت قبر ابنه، ومن سرّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه فقد اتّخذ عند اللَّه عهداً.
قال سلیم: فخرجت من وجهی حتّی أتیت قبر الحسین، وکان أبی کثیر الزّیارة إلی قبر الحسین علیه السلام.
أبو عبداللَّه الشّجری، فضل زیارة الحسین علیه السلام،/ 73- 74 رقم 59
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1102

مصادر القسم الثّالث‌

الآلوسیّ، أبو الفضل شهاب الدّین محمود بن عبداللَّه (م 1270)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسّبع المثانی، إدارة الطّباعة المنیریّة دار إحیاء التراث العربی- بیروت، ط 4 (1405 ه ق).
آل بحر العلوم، السید جعفر الطّباطبائی، تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم، مطبعة الغری، النجف الأشرف، 1354 ه ق.
ابن أبی الثّلج، أبو بکر محمّد بن أحمد بن عبداللَّه بن إسماعیل (م 323)، تاریخ الأئمّة (من مجموعة نفیسة)، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1406 ه ق).
ابن أبی جمهور، محمّد بن علیّ بن ابراهیم الأحسائیّ (م ق 9)، عوالی اللّئالی العزیزیّة فی الأحادیث الدّینیّة، تحقیق مجتبی العراقیّ، مطبعة سیِّد الشّهداء علیه السلام- قم، ط 1 (1403 ه ق).
ابن أبی حاتم، أبو عبدالرّحمان بن أبی حاتم محمّد بن إدریس بن المنذر التّمیمیّ الحنظلیّ الرّازی (م 327 ه ق)، کتاب الجرح والتّعدیل، دائرة المعارف العثمانیّة، حیدرآباد الهند، ط 1 (1271 ه ق).
ابن أبی الحدید، أبو حامد عبدالحمید بن هبة اللَّه (م 656)، شرح نهج البلاغة، تحقیق محمّد أبو الفضل إبراهیم. دار إحیاء الکتب العربیّة.
ابن أبی الدّنیا، أبو بکر عبداللَّه بن محمّد بن عبید (م 281)، مقتل الإمام أمیر المؤمنین علیّ ابن أبی طالب، مؤسّسة الطّبع والنّشر التّابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامیّ- طهران، ط 1 (1411 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1103
ابن أبی زمنین، أبو عبداللَّه محمّد بن عبداللَّه (م 399)، تفسیر القرآن العزیز، تحقیق حسین عکاشة ومحمّد بن المصطفی الکنز، الفاروق الحدیثة للطّباعة والنّشر، القاهرة، ط 1 (1423 ه ق).
ابن الأثیر الجزریّ، عزّ الدّین أبو الحسن علیّ بن محمّد (م 606):
1- الکامل فی التّاریخ:
أ- دار صادر- دار بیروت للطّباعة والنّشر- بیروت (1365 ه ق- 1965 م).
ب- دار الکتاب العربیّة- بیروت، ط 2 (1387 ه ق).
خلیلی، عبّاس، ترجمه کامل، مؤسسه مطبوعاتی علمی
2- أسد الغابة فی معرفة الصّحابة، دار إحیاء التّراث العربیّ- بیروت.
ابن إدریس، أبو عبداللَّه محمّد بن إدریس العجلی الحلّی (م 595)، کتاب السّرائر، انتشارات المعارف الإسلامیّة- طهران، ط 2 (1390 ه ق).
ابن أعثم الکوفیّ، أحمد بن أعثم (م 314)، الفتوح، دار الفکر- بیروت، ط 1 (1412 ه ق).
ابن أمیر الحاجّ، أبو جعفر محمّد بن أمیر الحاجّ الحسینیّ (م ق 12)، شرح شافیة أبی فراس تحقیق صفاء الدِّین البصریّ، مؤسّسة الطّباعة والنّشر التابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامی، ط 1 (1416 ه ق).
ابن بابویه القمِّیّ، أبو الحسن علیّ بن الحسین (م 329)، الإمامة والتّبصرة من الحیرة، مدرسة الإمام المهدیّ (عج)- قم، ط 1 (1404 ه ق).
ابن بابویه الرّازی، منتجب الدّین علیّ بن عبیداللَّه بن بابویه الرّازی (من أعلام القرن السّادس)، الأربعون حدیثاً عن أربعین شیخاً من أربعین صحابیّاً، تحقیق ونشر:
مؤسّسة الإمام المهدیّ (عج)- قم، ط 1 (1408 ه ق).
ابن البطریق، یحیی بن الحسن الأسدیّ (م 600)، عمدة عیون صحاح الأخبار، مؤسّسة النّشر الإسلامیّ- قم (1407 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1104
ابن جریر/ الطّبریّ،
ابن الجوزیّ، أبو الفرج عبدالرّحمان بن علیّ بن محمّد (م 597):
1- المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، دار الکتب الإسلامیّة- بیروت، ط 1 (1412 ه ق).
2- صفة الصّفوة:
أ- دار الوعی- حلب، ط 1 (1389 ه ق).
ب- دار الجیل- بیروت، ط 1 (1412 ه ق).
ابن حبّان، محمّد بن حبّان، (م 354):
1- الثّقات، دائرة المعارف العثمانیّة، ط 1 (1395 ه ق).
2- السّیرة النّبویّة (السّیرة النّبویّة وأخبار الخلفاء)، مؤسّسة الکتب الثّقافیّة، بیروت، لبنان، ط 1 (1407 ه ق).
3- کتاب مشاهیر علماء الأمصار، عنی بتصحیحه م. فلایشهمر، مطبعة لجنة التألیف والتّرجمة والنّشر (1959 ه ق).
ابن حجر العسقلانیّ، شهاب الدّین أبو الفضل أحمد بن علیّ (م 852):
1- الإصابة فی تمییز الصّحابة (وبهامشه الاستیعاب)، دار الکتاب العربیّة- بیروت.
2- تهذیب التّهذیب، دائرة المعارف النّظامیّة الکائنة فی الهند، (1352 ه ق).
3- تقریب التّهذیب:
أ- مطبع المنشئ نولکشور- لکنوء، (1356 ه ق).
ب- دار المعرفة- بیروت.
ابن حجر الهیتمیّ، (م 974):
1- الصّواعق المحرقة:
أ- مطبعة العائرة الشّرقیّة- مصر، ط 1 (1308 ه ق).
ب- مکتبة القاهرة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1105
جهرمی، کمال الدّین بن فخرالدّین، ترجمه صواعق المحرقه (براهین قاطعه) مطبع محمّدی لاهور- چاپ سنگی
ابن حزم، أبو محمّد علیّ بن أحمد بن سعید بن حزم الأندلسی (م 456)، جمهرة أنساب العرب، دار الکتب العلمیّة- بیروت (1418 ه ق).
ابن حمزة، الفقیه عماد الدّین أبو جعفر محمّد بن علیّ الطوسیّ المعروف بابن حمزة (م ق 6)، الثّاقب فی المناقب، تحقیق نبیل رضا علوان، مؤسسة أنصاریان- قم، ط 2 (1412 ه ق).
ابن حنبل، أبو عبداللَّه أحمد بن محمّد (م 241):
1- المسند، المکتب الإسلامیّ- دار صادر للطّباعة والنّشر- بیروت.
2- فضائل الصّحابة، تحقیق وصیّ اللَّه بن محمّد عبّاس، مؤسّسة الرّسالة، ط 1 (1403 ه ق).
ابن الخشّاب، أبو محمّد عبداللَّه بن أحمد بن أحمد بن أحمد بن عبداللَّه بن النّصر بن الخشّاب البغدادیّ (م 567)، تاریخ موالید الأئمّة ووفیاتهم (من مجموعة نفیسة)، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1406 ه ق).
ابن خیّاط، أبو عمرو خلیفة بن خیّاط (م 240):
1- کتاب الطّبقات، تحقیق سهیل زکّار، دار الفکر- بیروت، ط 1 (1414 ه ق).
2- التّاریخ، تحقیق سهیل زکّار، دار الفکر- بیروت (1421 ه ق).
ابن الرّازی/ القمّی،
ابن زهرة، السّیّد محی الدّین محمّد بن عبداللَّه الحسینیّ ابن زهرة الحلبیّ (م 639)، الأربعون حدیثاً فی حقوق الأخوان، تحقیق نبیل رضا علوان، دار الأضواء.
ابن داوود، تقیّ الدّین الحسن بن علیّ بن داوود الحلّی (م 707)، کتاب الرّجال، مؤسّسة النّشر والطّبع التّابعة لجامعة طهران، (1342 ه ش).
ابن سعد، محمّد بن سعد (م 230):
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1106
1- الحسن علیه السلام (ترجمة الإمام الحسن علیه السلام ومقتله من القسم غیر المطبوع من الطبقات الکبیر)، تحقیق السّیّد عبدالعزیز الطّباطبائیّ، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث، ط 1 (1416 ه ق).
2- الحسین علیه السلام (ترجمة الإمام الحسین علیه السلام ومقتله من القسم غیر المطبوع من الطبقات الکبیر)، تحقیق السّیّد عبدالعزیز الطّباطبائیّ، مؤسّسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث، ط 1 (1415 ه ق).
3- کتاب الطّبقات الکبیر، تحقیق ادوارد سخو، مطبعة بریل- لیدن، (1321 ه ق).
ابن شاذان، أبو الفضل سدید الدّین شاذان بن جبرائیل بن اسماعیل بن أبی طالب القمی (م فی حدود 660 ه)، الفضائل، منشورات المکتبة الحیدریة- النّجف.
ابن شاذان، أبو الحسن محمّد بن أحمد بن علیّ بن الحسن القمی (م ق 5)، مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب والأئمة من ولده علیهم السلام، تحقیق:
أ- نبیل رضا علوان، الدّار الإسلامیة، ط 1 (1409 ه ق).
ب- مدرسة الإمام المهدی بإشراف سیّد محمّدباقر الأبطحی، مطبعة أمیر، قم، ط 1 (1407 ه ق).
ابن شبّة، أبو زید عمر بن شبّة النمیری البصری (م 262)، تاریخ المدینة المنوّرة (أخبار المدینة النّبویّة)، تحقیق فهیم محمّد شلتوت، دار التّراث، دار الإسلامیّة- بیروت، ط 1 (1410 ه ق- 1990 م).
ابن شهرآشوب، أبو جعفر رشید الدّین محمّد بن علیّ بن شهرآشوب السّرویّ المازندرانیّ (م 588)، مناقب آل أبی طالب، المطبعة العلمیّة- قم.
ابن الصّبّاغ، علیّ بن محمّد بن أحمد المالکیّ (م 855)، الفصول المهمّة فی معرفة أحوال الأئمّة، مؤسسة الأعلمی- طهران.
ابن طاووس، رضیّ الدّین أبی القاسم علیّ بن موسی بن جعفر بن طاووس (م 674):
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1107
1- الإقبال (الأعمال الحسنة) دار الکتب الإسلامیّة- طهران، ط 2 (1390 ه ق).
2- التّحصین (لأسرار ما زاد من أخبار الیقین)، مؤسّسة الثّقلین لإحیاء التّراث الإسلامی، بیروت ط 1 (1410 ه ق)، تحقیق الأنصاری.
3- جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، تحقیق جواد قیومی، مؤسّسة الآفاق، ط 1 (1370 ه ش).
4- سعد السّعود، منشورات المطبعة الحیدریّة- النّجف، ط 1 (1369 ه ق).
5- الطّرائف فی معرفة مذاهب الطّوائف، مطبعة الخیّام- قم، (1400 ه ق).
6- کشف المحجّة لثمرة المهجة:
أ- من منشورات مکتبة الداوری، قم- ایران.
ب- مطبعة الحیدریة- النّجف، (1370 ه ق).
7- اللّهوف (اللّهوف علی قتلی الطّفوف)، انتشارات جهان- طهران.
فهری، سیّد احمد، ترجمه لهوف (آهی سوزان بر مزار شهیدان)، انتشارات جهان- تهران
8- المجتنی من الدّعاء المجتبی، (تحریر 1323).
9- مصباح الزّائر، مؤسّسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث- قم، ط 1 (1417 ه ق).
10- الملاحم والفتن فی ظهور الغائب المنتظر (عج)، منشورات الشّریف الرّضی، قم، ط 5 (1398 ه ق).
11- مهج الدّعوات ومنهج العبادات، دار الکتب الإسلامیّة- طهران، ط 1 (1416 ه ق- 1375 ه ش).
12- الیقین:
أ- باختصاص مولانا علیّ علیه السلام بإمرة المؤمنین، تحقیق الأنصاری، مؤسسة الثّقلین لإحیاء التّراث الإسلامیّ، ط 1 (1410 ه ق).
ب- فی إمرة أمیر المؤمنین علیه السلام، مطبعة الحیدریّة- النّجف، (1369 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1108
ابن الطقطقیّ، محمّد بن علیّ بن طباطبا (م 709)، الأصیلی فی أنساب الطّالبیین، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1418 ه ق).
ابن طلحة، محمّد بن طلحة الشّافعیّ (م 652)، مطالب السّؤول، مؤسسة البلاغ، ط 1 (1419 ه ق).
ابن طولون، محمّد بن طولون (م 953)، الأئمّة الإثنا عشر، منشورات الرّضیّ- قم.
ابن عبد ربّه، أبو عمر أحمد بن محمّد بن عبد ربّه الأندلسیّ، (م 328)، العقد الفرید:
أ- مطبعة لجنة التّألیف والتّرجمة والنّشر، القاهرة (1365 ه ق)، تحقیق أحمد أمین، أحمد الزّین، إبراهیم الأبیاری.
ب- دار الفکر، تحقیق محمّد سعید العریان.
ابن عبد البرّ، القرطبیّ المالکیّ (م 463)، الاستیعاب:
أ- (بهامش الإصابة)، دار الکتاب العربیّ- بیروت.
ب- دار الکتب المصریّة، (1358 ه ق).
ابن العدیم، الصّاحب کمال الدّین عمر بن أحمد (م 660)، بغیة الطّلب (بغیة الطّلب فی تاریخ حلب)، تحقیق الدّکتور سهیل زکّار، دار القلم العربیّ.
ابن عساکر، الحافظ أبو القاسم علیّ بن الحسن بن هبة اللَّه الشّافعیّ (م 571)، تاریخ مدینة دمشق:
1- تاریخ دمشق الکبیر، تحقیق علیّ عاشور الجنوبیّ، دار إحیاء التّراث العربیّ، ط 1 (1421 ه ق).
2- ترجمة أمیر المؤمنین علیه السلام، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، دار التّعارف للمطبوعات- بیروت، ط 1 (1395 ه ق).
3- ترجمة ریحانة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم (الإمام الحسن علیه السلام)، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، مؤسّسة المحمودیّ- بیروت، ط 1 (1400).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1109
4- ترجمة ریحانة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم (الإمام الحسین علیه السلام)، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، مؤسّسة المحمودیّ- بیروت.
5- تهذیب ابن بدران، عبدالقادر أفندی بدران، مطبعة روضة الشّام، (1332 ه ق).
6- مختصر ابن منظور، محمّد بن مکرّم، دار الفکر، دمشق، ط 1 (1410 ه ق).
ابن العماد، أبو الفلاح عبدالحیّ بن العماد الحنبلیّ (م 1089)، شذرات الذّهب فی أخبار مَن ذَهب، دار الکتب العلمیّة- بیروت.
ابن عنبة الحسنیّ، جمال الدِّین أحمد بن علیّ (م 828)، عمدة الطّالب فی أنساب آل أبی طالب، منشورات دار مکتبة الحیاة- بیروت.
ابن عیّاش، أحمد بن محمّد بن عیّاش الجوهریّ (م 401)، مقتضب الأثر فی النّصّ علی الأئمة الاثنی عشر، نشرت فی علوم الحدیث، إعداد نزار المنصوری، السّنة 5، العدد 9.
ابن فُندق، أبو الحسن علیّ بن أبی القاسم بن زید البیهقیّ (م 565)، لباب الأنساب والألقاب والأعقاب، تحقیق السّیّد مهدی الرّجائیّ، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1410 ه ق).
ابن قتیبة الدّینوریّ، أبو محمّد عبداللَّه بن مسلم (م 276):
1- الإمامة والسّیاسة، تحقیق الدّکتور طه محمّد الزّینیّ، مؤسّسة الحلبی وشرکاء.
2- عیون الأخبار، دار الکتب المصریّة- القاهرة، (1343 ه ق).
3- المعارف، دار إحیاء التّراث العربیّ- بیروت، ط 2 (1390 ه ق).
ابن قدامة، موفّق الدّین أبو محمّد عبداللَّه بن أحمد (م 620)، التّبیین فی أنساب القرشیِّین، تحقیق محمّد نایف الدّلیمی، عالَم الکتب- مکتبة النّهضة العربیّة.
ابن قولویه القمی، أبو القاسم جعفر بن محمّد (م 367)، کامل الزّیارات، المطبعة المبارکة المرتضویّة النّجف، (1356 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1110
ابن کثیر الدِّمَشْقیّ، أبو الفداء إسماعیل بن کثیر (م 774)، البدایة والنّهایة:
أ- مطبعة السّعادة- مصر.
ب- دار المعرفة- بیروت، لبنان، ط 6 (1422 ه ق)، تحقیق عبدالرّحمان اللّاوقی، محمّد غازی بیضون.
ابن ماجة، الحافظ أبو عبداللَّه محمّد بن یزید القزوینی (م 275)، السّنن، دار إحیاء التّراث العربی- بیروت.
ابن المغازلی، الحافظ الخطیب أبو الحسن علیّ بن محمّد الواسطیّ الجلّابیّ الشّافعیّ (483)، مناقب علیّ بن أبی طالب، مکتبة الإسلامیّة- طهران، ط 2، (1402 ه ق).
ابن نما الحلِّیّ، نجم الدّین جعفر بن محمّد (م 645)، مثیر الأحزان: تحقیق ونشر: مدرسة الإمام المهدی (عج)، مطبعة أمیر، قم ط 3 (1406 ه ق).
ابن هلال، إبراهیم بن محمّد بن سعید بن هلال الثّقفیّ الکوفیّ (م 283 ه)، الغارات، تحقیق میر جلال الدِّین حسینی أرمویّ، انتشارات انجمن آثار ملّی، العدد 114.
آیتی، عبدالحمید، ترجمه الغارات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اوّل (1371 ه ش).
أبو الخیر/ القزوینی
أبو داوود، سلیمان بن الأشعث السّجستانی الأزدیّ (م 275 ه ق)، سنن أبی داوود، تحقیق محمّد محی الدِّین عبدالحمید، دار إحیاء السّنّة النّبویّة.
أبو داوود، سلیمان بن داوود بن الجارود الطّیالسیّ البصری (م 204 ه ق)، مسند أبی داوود، دار المعرفة- بیروت.
أبو ریحان البیرونیّ، (م 440):
1- الآثار الباقیة- لایبزیک، (1923 م).
2- ساقطات آثار الباقیة.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1111
أبو زرعة الدّمشقی، الحافظ عبدالرّحمان بن عمرو بن عبداللَّه بن صفوان النّصری (م 281 ه ق)، تحقیق شکر اللَّه بن نعمة اللَّه القوجانی.
أبو طالب الزّیدیّ، یحیی بن الحسین بن هارون ... بن زید بن الحسن علیه السلام (م 424):
1- الإفادة فی تاریخ الأئمّة، تحقیق محمّد یحیی سالمی عزان، دار الحکمة الیمانیّة، ط 1 (1417 ه ق).
2- تیسیر المطالب فی أمالی الإمام أبی طالب، مؤسّسة الأعلمیّ- بیروت، ط 1 (1395 ه ق).
أبو عبداللَّه الشّجریّ، محمّد بن علیّ بن الحسن العلویّ (م 445)، فضل زیارة الحسین علیه السلام، مکتبة السّیِّد المرعشیّ النّجفیّ- قم (1403 ه ق).
أبوعلیّ الحائری، محمّد بن اسماعیل المازندرانی (م 1216)، منتهی المقال فی أحوال الرِّجال، مؤسّسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث- قم، ط 1 (1416 ه ق).
أبوعلیّ مسکویه الرّازی، (م 421)، تجارب الامم، دار سروش للطّباعة والنّشر (سروش)، ط 1 (1407 ه ق).
أبو الفرج الأصفهانیّ، علیّ بن الحسین بن محمّد (م 356):
1- مقاتل الطّالبیِّین، مطبعة الحیدریّة- النّجف (1385 ه ق).
رسولی محلّاتی، سیّد هاشم، ترجمه مقاتل الطّالبیّین- کتابفروشی صدوق
2- الأغانی، دار إحیاء التّراث العربیّ، ط 1 (1407 ه ق).
مشایخ فریدنی، محمدحسین، ترجمه اغانی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ط 1
أبو الفتوح رازی (م ق 6)، تفسیر أبو الفتوح، کتابفروشی و چاپخانه محمّد حسن علمی- تهران، با تصحیح و حواشی محمّد إلهی قمشه ای.
أبو نعیم، أحمد بن عبداللَّه الأصبهانی (م 430):
1- حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، دار الفکر للطّباعة والنّشر والتّوزیع.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1112
2- دلائل النّبوّة، مجلس دائرة المعارف النّظامیّة، حیدر آباد الدّکن، ط 1 (1320 ه).
3- معرفة الصّحابة، تحقیق عادل بن یوسف العزازیّ، دار الوطن للنّشر- الرِّیاض- المملکة العربیة السعودیة، ط 1 (1419 ه ق).
أبو یعلی الموصلیّ، أحمد بن علیّ بن المثنّی التّمیمیّ، مسند أبی یعلی الموصلیّ، تحقیق حسین سلیم أسد، دار المأمون للتّراث، دمشق وبیروت، ط 1 (1406 ه ق).
أحمد بن حنبل/ ابن حنبل.
الإربلیّ، علیّ بن عیسی (م 683)، کشف الغمّة فی معرفة الأئمّة، مکتبة بنی هاشمی- تبریز، (1381 ه ق).
الأردبیلی، محمّد بن علیّ الأردبیلیّ الغرویّ الحائریّ (م 1101)، جامع الرّواة وإزاحة الاشتباهات عن الطّرق والأسناد، منشورات دار الأضواء- بیروت (1403 ه ق).
الأسترابادیّ، محمّد بن علیّ (م 1028)، منهج المقال، ط حجریّ (1306 ه ق).
الأسترابادیّ، محمّد مؤمن بن دوست (م 1088)، الرّجعة، تحقیق فارس حسّون کریم، دار الإعتصام- قم، ط 1 (1415 ه ق).
الأشعث الکوفیّ، أبوعلیّ محمّد بن محمّد الأشعث الکوفیّ (من أعلام القرن الرّابع)، الأشعثیّات، مکتبة نینوی الحدیثة- طهران، ناصر خسرو- مروی.
الأصفهانی، میرزا محمّدتقی الموسوی الأصفهانی (1348 ه ق)، مکیال المکارم فی فوائد الدّعاء للقائم علیه السلام، مطبعة العلمیّة- قم، ط 2 (1398 ه ق).
الأعرجیّ، السّیّد جعفر الأعرجیّ النّجفیّ الحسینیّ (م 1332)، مناهل الضّرب فی أنساب العرب، تحقیق السّیّد مهدی الرّجائیّ، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1419 ه ق).
الأمین، محسن الأمین العاملیّ (م 1371):
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1113
1- أعیان الشّیعة، دار التّعارف للمطبوعات- بیروت، (1406 ه ق).
اداره پژوهش ونگارش، ترجمه أعیان الشّیعة (امام حسن و امام حسین علیهما السلام)، ط 5 (1365 ه ش)
2- لواعج الأشجان، مکتبة بصیرتی- قم.
الباعونیّ، شمس الدّین أبو البرکات محمّد بن أحمد (م 871)، جواهر المطالب فی مناقب الإمام علیّ بن أبی طالب علیه السلام، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، مجمع إحیاء الثّقافة الإسلامیّة.
البحرانیّ، الشّیخ عبداللَّه البحرانیّ الاصفهانیّ (م ق 12)، العوالم (عوالم العلوم والمعارف والأحوال من الآیات والأخبار والأقوال)، مدرسة الإمام المهدیّ- قم، ط 1 (1407 ه ق).
البخاریّ، أبو عبداللَّه إسماعیل بن إبراهیم الجُعْفیّ (م 256):
1- الصّحیح، دار إحیاء التّراث العربیّ- بیروت.
2- التّاریخ الکبیر، دائرة المعارف العثمانیة- حیدرآباد، ط 1 (1363 ه ق).
البرسیّ، الحافظ رجب بن محمّد بن رجب البرسیّ الحلِّی (م 813)، مشارق أنوار الیقین فی حقائق أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام، تحقیق السّیّد جمال السّیّد عبدالغفّار أشرف المازندرانی، انتشارات الشّریف الرّضی، ط 1 (1422 ه ق).
البرقیّ، أبو جعفر أحمد بن محمّد بن خالد (م 274 أو 280)، المحاسن، المطبعة الحیدریّة- النّجف (1384 ه ق).
البرّیّ، محمّد بن أبی بکر الأنصاریّ التّلمسانیّ المعروف ب «البرّیّ» (م 645)، الجوهرة فی نسب الإمام علیّ وآله، تحقیق الدکتور محمّد التونجی، مکتبة النّوریّ- دمشق، ط 1 (1402 ه ق).
البلاذریّ، أحمد بن یحیی بن جابر البلاذریّ (م 279):
1- جمل من أنساب الأشراف، تحقیق الدّکتور سهیل زکّار، دار الفکر، ط 1 (1417 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1114
2- أنساب الأشراف ج 2، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات- بیروت، ط 1 (1394 ه ق).
3- أنساب الأشراف ج 3، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، دار التعارف- بیروت، ط 1 (1397 ه ق).
4- فتوح البلدان.
البلاغیّ، آیة اللَّه الشیخ محمّدجواد البلاغی (1352 ه ق)، الرّدّ علی الوهابیّة، تحقیق السیّد محمّدعلیّ الحکیم، تراثنا عدد 17- قم (1410 ه ق).
البلخیّ، أبو زید أحمد بن سهل (م 322)، البدء والتّاریخ، دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1417 ه ق).
البیاضیّ، الشّیخ زین الدّین أبو محمّد علیّ بن یونس العاملیّ النّباطی البیاضی (م 877)، الصّراط المستقیم، مکتبة الحیدریّة، تحقیق محمّدباقر البهبودیّ.
البیضاویّ، ناصر الدّین أبی سعید عبداللَّه بن عمر بن محمّد الشّیرازی البیضاویّ (م 687)، أنوار التّنزیل وأسرار التّأویل المعروف ب (تفسیر البیضاویّ)، مؤسّسة شعبان للنّشر والتّوزیع- بیروت.
البیهقیّ، أبو بکر أحمد بن الحسین (م 458):
1- السُّنن الکبری (وفی ذیله الجّوهر النّقیّ)، دار المعرفة- بیروت.
2- دلائل النّبوّة، دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1405 ه ق).
البیهقیّ، إبراهیم بن محمّد (م 320)، المحاسن والمساوئ، دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1420 ه ق).
تاج الدّین العاملیّ، السّیّد تاج الدّین علیّ بن أحمد الحسینیّ العاملیّ (م ق 11)، التّتمّة فی تواریخ الأئمّة، مؤسسة بعثة- قم.
التّرمذیّ، أبو عیسی محمّد بن عیسی بن سورة (م 279 ه ق)، الجامع الصّحیح (السّنن)، تصحیح عبدالرّحمان محمّد عثمان، دار الفکر- بیروت، ط 2 (1394 ه ش- 1974 م).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1115
التّفرشیّ، میر مصطفی الحسینی التّفرشیّ (م ق 11)، نقد الرِّجال، انتشارات الرّسول المصطفی- قم.
التّفسیر المنسوب إلی الإمام أبی محمّد الحسن بن علیّ العسکری علیهم السلام، مدرسة الإمام المهدی- قم.
الثّعالبیّ، تفسیر الثّعالبی.
الثّعلبی، أبو إسحاق أحمد المعروف بالإمام الثّعلبی (م 427)، الکشف والبیان المعروف ب (تفسیر الثّعلبی)، تحقیق أبو محمّد بن عاشور، دار إحیاء التّراث العربی- بیروت، ط 1 (1422 ق).
الجزائریّ، السیِّد نعمة اللَّه الموسویّ (م 1112)، الأنوار النعمانیّة، مطبعة شرکت چاپ- تبریز.
الجزائریّ، السیِّد نور الدّین، الخصائص الزّینبیّة، انتشارات الشّریف الرّضی- قم (1418 ه ق- 1998 م).
الجزینیّ، السیِّد محمّد بن مکِّی العاملی الجزینیّ، الشّهیر ب «الشّهید الأوّل» (م 786):
1- الأربعون حدیثاً، مؤسّسة الإمام المهدی- قم (1407 ق).
2- المزار، تحقیق محمود البدریّ، مؤسّسة المعارف الإسلامیّة، ط 1 (1416 ه ق).
الحاکم الحسکانیّ، عبیداللَّه بن عبداللَّه بن أحمد (م ق 5)، شواهد التّنزیل لقواعد التّفضیل، تحقیق وتعلیق: الشّیخ محمّدباقر المحمودیّ، مؤسّسة الطّبع والنّشر التّابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامیّ، ط 1 (1411 ه ق).
الحاکم النّیسابوریّ، الحافظ أبوعبداللَّه النّیسابوریّ (م 405)، المستدرک علی الصّحیحین:
1- مکتب المطبوعات الإسلامیّة- حلب.
2- دار الفکر- بیروت، (1398 ه ق).
الحبری، أبو عبداللَّه الکوفی الحسین بن الحکم بن مسلم الحبری (م 286)، تفسیر الحبری،
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1116
مؤسّسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث- بیروت، ط 1 (1408 ه ق).
الحرّانیّ، أبومحمّد الحسن بن علیّ بن الحسین بن شعبة (م ق 4)، تحف العقول عن آل الرّسول، انتشارات علمیّة الإسلامیّة- طهران.
جنتی عطائی، احمد، ترجمه تحف العقول، انتشارات علمیه اسلامیه- تهران
الحرّ العاملیّ، محمّد بن الحسن (م 1104):
1- وسائل الشّیعة، مکتبة الإسلامیّة- طهران، ط 2 (1383 ه ق).
2- إثبات الهداة بالنّصوص والمعجزات، المطبعة العلمیّة- قم.
حسن بن سلیمان الحلّیّ، (م ق 9)، مختصر بصائر الدّرجات:
أ- منشورات المطبعة الحیدریّة- النّجف، ط 1 (1370 ه ق).
ب- مؤسّسة النّشر الإسلامی، ط 1، تحقیق مشتاق المظفّر، (1421 ه ق).
الحلوانیّ، الحسین بن محمّد الحلوانیّ (م ق 5)، نزهة النّاظر وتنبیه الخاطر، مطبعة سعید- مشهد، (1404 ه ق).
الحلِّیّ، العلّامة، الشّیخ جمال الدِّین أبومنصور الحسن بن سدید الدِّین یوسف بن المطهّر الحلِّی (م 726):
1- کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام:
أ- تبریز (1298 ه ق).
ب- مجمع إحیاء الثّقافة الإسلامیة، ط 1 (1413 ه ق).
2- المستجاد (من کتاب الإرشاد) (من مجموعة نفیسة)، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفی، ط 1 (1406 ه ق).
3- نهج الحق وکشف الصِّدق، مؤسّسة دار الهجرة، قم، ط 1 (1407 ه ق).
4- مناهج الیقین فی أصول الدِّین، تحقیق محمّدرضا الأنصاری القمی، مطبعة یاران، ط 1 (1416 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1117
الحموئیّ الخراسانیّ، إبراهیم بن محمّد بن المؤیّد (م 730)، فرائد السّمطین، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، مؤسسة المحمودیّ- بیروت، ط 1 (1400 ه ق).
الحمویّ، محمّد بن علی الحموی (م 664)، التّاریخ المنصوریّ، عنی بنشره ووضع فهارسه بطرس غریاز نیویچ، دار النّشر لآداب الشّرقیّة- موسکو، (1960 م).
الحمیدیّ، محمدّ بن فتوح (م 488)، الجمع بین الصّحیحین البخاریّ ومسلم، تحقیق الدکتور علیّ حسین البوّاب، دار ابن حزم- بیروت، ط 1 (1419 ه ق).
الحمیریّ، أبو العبّاس عبداللَّه بن جعفر الحمیریّ القمی (م ق 3)، قرب الأسناد:
أ- مکتبة نینوی.
ب- مؤسّسة آل لابیت لإحیاء التّراث، بیروت، ط 1 (1413 ه ق)
الحویزیّ، عبدعلیّ بن جمعة العروسیّ الحویزیّ (م 1112)، تفسیر نور الثّقلین، تحقیق السّیّد هاشم الرّسولیّ المحلّاتیّ، مطبعة الحکمة- قم.
الخراسانیّ، حاج ملّا قاسم، منتخب التّواریخ، ط حجری، طهران (1350 ه ق).
الخزّاز، علیّ بن محمّد بن علیّ الخزّاز القمی الرّازیّ (م 369)، کفایة الأثر فی النّصّ علی الأئمة الاثنی عشر، تحقیق عبداللّطیف الحسینیّ الکوه کمره ای الخوئیّ، انتشارات بیدار- قم، (1401 ه ق).
الخزاعی، عبدالرّحمان بن أحمد بن الحسین النّیسابوری الخزاعی (م 476 ه ق)، کتاب الأربعین عن الأربعین فی فضائل علیّ أمیر المؤمنین علیه السلام، تحقیق الشیخ محمّدباقر المحمودی، مؤسّسة الطّباعة والنّشر التابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامی- طهران، ط 1 (1414 ه ق).
الخصیبی، أبوعبداللَّه الحسین بن حمدان (م 334)، الهدایة الکُبری، مؤسسة البلاغ- بیروت، ط 1 (1406 ه ق).
الخطیب البغدادیّ، أبو بکر أحمد بن علیّ (م 464)، تاریخ بغداد:
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1118
1- مکتبة الخابخی بالقاهرة والمکتبة العربیّة لبغداد ومطبعة السّعادة- مصر، (1348 ه ق).
2- دار الکتاب العربی- بیروت.
الخوارزمیّ، أبو المؤیّد الموفّق بن أحمد (م 568):
1- مقتل الحسین، تحقیق وتعلیق: الشّیخ محمّد السّماویّ، مکتبة المفید- قم.
2- المناقب، مؤسّسة النّشر الاسلامی، التّابعة لجماعة المدرِّسین- قم، ط 2.
الدّارمیّ، أبومحمّد عبداللَّه بن عبدالرّحمان الدّارمیّ (م 255)، السّنن، تحقیق السّیّد عبداللَّه هاشم یمانی مدنی، المدینة المنوّرة (الحجاز)، (1386 ه ق- 1966 م).
دانشیار التّستریّ، الشّیخ محمّد بن الشّیخ محمّد بن علیّ، حول البکاء علی الإمام الحسین علیه السلام.
الدّربندیّ، الآخوند ملّا آقا (م 1286)، أسرار الشّهادة، منشورات الأعلمی- طهران.
الدّمیریّ، الشیخ کمال الدّین (م 808)، حیاة الحیوان الکُبری:
أ- طبع بمطبعة محمّد علیّ صبیح بالأزهر- مصر، (1274 ه ق).
ب- دار الفکر- بیروت، لبنان.
الدّولابیّ، أبو بشر محمّد بن أحمد بن حمّاد الأنصاریّ (م 310)، الذّرِّیة الطّاهرة، تحقیق محمّدجواد الحسینی الجلالی، مؤسّسة النّشر الإسلامی التّابعة لجماعة المدرِّسین- قم.
الدّیاربکریّ، حسین بن محمّد بن الحسن (م 960)، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس نفیس:
أ- (1302 ه ق).
ب- دار صادر- بیروت.
الدّیلمیّ، الشّیخ أبو محمّد الحسن بن محمّد (أبی الحسن) الدّیلمیّ (م 771):
1- إرشاد القلوب، مؤسسة الأعلمی- بیروت، ط 1 (1413 ه ق).
2- أعلام الدِّین فی صفات المؤمنین، مؤسّسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث- قم، ط 1 (1408 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1119
الذّهبیّ، شمس الدّین محمّد بن أحمد (م 748):
1- تاریخ الإسلام (وطبقات المشاهیر والأعلام) عن نسخة دار الکتب المصریّة، مکتبة القدسی- القاهرة، (1368 ه ق).
2- سیر أعلام النّبلاء، دار الفکر للطّباعة والنّشر- بیروت، ط 1 (1417 ه ق).
3- میزان الإعتدال فی نقد الرِّجال:
أ- دار إحیاء الکتب العربیّة، تحقیق علیّ محمّد البجاوی، ط 1 (1382 ه ق).
ب- دار الفکر للطباعة- ط 1 (1420 ه ق).
4- تلخیص المستدرک [ط بهامش المستدرک]، مکتب المطبوعات الاسلامیة- حلب.
الرّاوندیّ، أبو الرّضا فضل اللَّه بن علیّ الحسنیّ الرّاوندیّ (م 571)، النّوادر، تحقیق سعیدرضا علیّ عسکری، مؤسّسة دار الحدیث الثّقافیّة- قم ط 1 (1377 ه ق).
الرّاوندیّ، أبو الحسین سعید بن عبداللَّه بن الحسین بن هبة اللَّه بن الحسن المعروف ب (قطب الدّین الرّاوندیّ) (م 573):
1- ألقاب الرّسول وعترته (مِن میراث حدیث الشیعة)، دار الحدیث، تحقیق سیّد علی رضا سید کباری.
2- الخرائج والجرائح، مؤسّسة النّور للمطبوعات- بیروت، ط 2 (1411 ه ق).
3- قصص الأنبیاء، مؤسّسة الطّبع والنّشر فی الآستانة الرّضویّة المقدّسة، أو نشرة مجمع البحوث الاسلامیة، إیران- مشهد، ط 1 (1409 ه ق)، تحقیق غلام رضا عرفانیان الیزدی.
رضی الدِّین ابن المطهّر، علی بن یوسف بن المطهّر الحلِّی (م ق 8)، العدد القویّة لدفع المخاوف الیومیّة، تحقیق السّیّد مهدی الرّجائی، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ، ط 1 (1408 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1120
الزّبیدی، محمّد بن محمّد الحسینی (م 1205)، تاج العروس من جواهر القاموس، دار مکتبة الحیاة- بیروت، ط 1 (1306 ه ق).
الزّرندیّ، جمال الدّین محمّد بن یوسف بن الحسن بن محمّد الزرندیّ الحنفیّ (م 750)، درر السّمطین فی فضائل المصطفی والمرتضی والبتول والسّبطین الهدی، تحقیق الدّکتور محمّد هادی الأمینی، مکتبة نینوی الحدیثة، طهران.
الزّمخشری، أبوالقاسم جاراللَّه محمود بن عمر (م 538)، الکشّاف عن حقائق التّنزیل وعیون الأقاویل، انتشارات آفتاب، طهران.
السّبزواریّ، الشّیخ محمّد بن محمّد (م ق 7)، جامع الأخبار، تحقیق علاء آل جعفر، مؤسسّة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث.
سبط ابن الجوزیّ، شمس الدِّین أبو المظفّر یوسف بن عبدالرّحمان (قزأوغلی) (م 654)، تذکرة خواص الامّة:
أ- ایران- کردستان، طبع حجری (1287 ه ق).
ب- مؤسّسة أهل البیت علیهم السلام، بیروت (1401 ه ق).
سپهر، میرزا محمّدتقی (م 1297)، ناسخ التّواریخ:
1- حضرت علی بن أبی طالب علیه السلام، مؤسّسه مطبوعات دینی- قم، ط 1 (1369 ه ش).
2- حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، ط سنگی.
3- حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام، کتابفروشی اسلامیه، ط 3 (1366 ه ش).
4- در احوالات سیّد الشّهداء علیه السلام، کتابفروشی اسلامیه، ط 3 (1368 ه ش).
السّلمیّ (من أعلام القرن السّادس)، عقد الدّرر فی أخبار المنتظر
سلیم بن قیس الهلالیّ الکوفیّ، (م 90)، سلیم بن قیس، تحقیق محمّدباقر الأنصاریّ الزّنجانیّ الخوئینیّ، مؤسّسة نشر الهادی- قم، ط 2 (1416 ه ق- 1375 ه ش).
الف ب الف، ترجمه سلیم بن قیس (اسرار آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم) دار الکتب الاسلامیة- قم- چاپ 7
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1121
السّماویّ، الشّیخ محمّد السّماویّ (م 1370)، إبصار العین فی أنصار الحسین، ط أفست مکتبة بصیرتی- قم.
السّمعانی، أبو المظفّر، منصور بن محمّد بن عبدالجبّار التّمیمی المروزی الشّافعی السّلفی (م 489 ه ق)، تفسیر القرآن، تحقیق أبی تمیم یاسر بن إبراهیم، أبی بلال غنیم بن عبّاس غنیم، دار الوطن، الریاض، ط 1 (1418 ه ق).
السّمعانی، أبو سعید عبدالکریم بن محمّد بن منصور التّمیمی (م 562)، الأنساب، مؤسسة الکتب الثّقافیة- بیروت، ط 1 (1408 ه ق).
السّمهودیّ، نور الدّین علیّ بن عبداللَّه (م 911)، جواهر العقدین فی فضل الشّرفین شرف العلم الجلیّ والنّسب النّبویّ، دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1415 ه ق).
السّیّد الرّضی، أبو الحسن محمّد بن أحمد بن الحسین بن موسی، (م 460 ه ق)، نهج البلاغة:
أ- فیض الإسلام، تهران.
ب- جعفر شهیدی، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی- تهران، ط 1 (1368 ه ش).
السّیّد هاشم البحرانیّ (م 1107):
1- مدینة المعاجز (فی دلائل الأئمة الأطهار ومعاجزهم)، مؤسسة المعارف الإسلامیّة، ط 1 (1313 ه ق).
2- البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسّسة دار التّفسیر، ط 1 (1417 ه ق).
السّیّد شرف الدّین الأسترآبادیّ، علیّ الحسینیّ (م ق 10)، تأویل الآیات الظّاهرة فی فضائل العترة الطّاهرة، مؤسّسة النّشر الإسلامیّ- قم، ط 1 (1409 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1122
السّیوطیّ، جلال الدِّین عبدالرّحمان بن أبی بکر بن محمّد (م 911):
1- تاریخ الخلفاء، مطبعة السّعادة- مصر، ط 1 (1371 ه ق).
2- الدّرّ المنثور فی التفسیر بالمأثور، مؤسّسة الرّسالة- بیروت.
الشّبلنجیّ، الشّیخ مؤمن بن حسن (م 1308)، نور الأبصار، دار الجیل- بیروت (1409 ه ق).
الشّجریّ، یحیی بن الحسین بن إسماعیل الجرجانیّ (م 479)، الأمالی الخمیسیّة، عالم الکتب بیروت، مکتبة المتنبّی- القاهرة.
الشّریف الرّضی/ السّیّد رضی
الشّریف المرتضی، علیّ بن الحسین الموسویّ (م 436):
1- الأمالی، دار الکتاب العربیّ- بیروت، ط 2 (1387 ه ق).
2- رسائل الشّریف المرتضی، مطبعة سیِّد الشّهداء- قم (1405 ه ق).
3- الفصول المختارة من العیون والمحاسن (من مصنّفات الشّیخ المفید)، المؤتمر العالمیّ لألفیّة الشّیخ المفید، ط 1 (1413 ه ق).
4- الشّافی فی الإمامة، تحقیق السیّد عبدالزّهراء الحسینیّ الخطیب، مؤسّسة الصّادق للطّباعة والنّشر- طهران، ط 2 (1410 ه ق).
الصّالحیّ الشّامیّ، محمّد بن یوسف (م 942)، سُبل الهدی والرّشاد:
1- دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1414 ه ق).
2- مصدر الکتاب: موقع یعسوب
. 2903/ 29/ 25/ 1//../
ترقیم الکتاب موافق للمطبوع
الصّبّان، الشّیخ محمّد بن علیّ (م 1206)، إسعاف الرّاغبین فی سیرة المصطفی، (بهامش نور الأبصار)، دار الفکر للطّباعة والنّشر والتوزیع.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1123
الصّدوق، الشّیخ أبو جعفر محمّد بن علیّ بن الحسین بن بابویه القمیّ (م 381):
1- الاعتقادات، (من مصنّفات الشیّخ المفید)، تحقیق عصام عبد السّیّد، المؤتمر العالمی لألفیّة الشیخ المفید، قم، ط 1 (1413 ه ق).
2- الأمالیّ، کتابخانه اسلامیّه- تهران- ط 4- (1404 ه ق).
کمره ای، شیخ محمّد باقر، ترجمه امالی، کتابخانه اسلامیّه- تهران، چاپ 4- (1362 ه ش)
3- الخصال، انتشارات علمیّه الاسلامیّة.
فهری، سیّد أحمد، ترجمه خصال، انتشارات علمیه اسلامیه
4- ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، منشورات المطبعة الحیدریّة- النّجف (1392 ه ق- 1972 م).
5- صفات الشّیعة، انتشارات اعلمی- تهران.
6- علل الشّرائع، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات- بیروت، ط 1 (1408 ه ق).
7- عیون أخبار الرِّضا، مؤسّسة الأعلمیّ- بیروت، ط 1 (1404 ه ق).
اصفهانی، محمدتقی (مشهور به آقا نجفی)، ترجمه عیون اخبار الرضا علیه السلام، انتشارات‌علمیه اسلامیه، چاپ 2، (1364 ه ش)
8- فضائل الشّیعة، انتشارات اعلمی- تهران.
9- کمال الدِّین وتمام النِّعمة، دار الکتب الإسلامیّة (1390 ه ق).
10- معانی الأخبار، مؤسسة الأعلمی- بیروت، لبنان، (1410 ه ق).
11- مَنْ لا یحضره الفقیه، دار الکتب الإسلامیة- طهران، ط 5 (1390 ه ق).
12- المواعظ، انتشارات هجرت- قم.
عطاردی، عزیز اله، ترجمه المواعظ، انتشارات هجرت، قم
13- الهدایة، مؤسّسة الإمام الهادی علیه السلام، (1418 ه ق).
الصّفّار، أبو جعفر محمّد بن الحسن بن فروخ الصّفّار القمیّ (م 290)، بصائر الدّرجات الکبری فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم، مؤسسة الأعلمی، طهران- إیران.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1124
الصّفدیّ، صلاح الدّین خلیل بن أیبک الصّفدیّ (م 764)، الوافی بالوفیات، المعهد الألمانیّ ببیروت، ط 1.
الطّبرانیّ، الحافظ أبو القاسم سلیمان بن أحمد (م 360):
1- المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السّلفی:
أ- دار إحیاء التّراث العربیّ، ط 2 (1404 ه ق).
ب- مکتبة ابن تیمیّة- القاهرة (1414 ه ق).
2- المعجم الأوسط، تحقیق الدکتور محمود الطّحان، مکتبة المعارف- الرّیاض، ط 1 (1405 ه ق).
3- المعجم الصّغیر، مؤسسة الکتب الثّقافیة- بیروت، ط 1 (1406 ه ق).
4- مسند الشّامیِّین، تحقیق حمدی عبدالمجید السّلفیّ، مؤسّسة الرّسالة- بیروت، ط 1 (1409 ه ق- 1989 م).
الطّبرسیّ، الفضل بن الحسن الطبرسیّ (م 548):
1- إعلام الوری بأعلام الهدی:
أ- مکتبة الحیدریّة- النّجف، ط 3 (1390 ه ق).
ب- دار التّعارف للمطبوعات، بیروت (1399 ه ق).
2- تاج الموالید (من مجموعة نفیسة)، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1406 ه ق).
3- مجمع البیان، تحقیق السّیّد هاشم رسولی محلّاتی، دار إحیاء التّراث العربی- بیروت (1379 ه ق).
4- تفسیر جوامع الجامع، تحقیق أبو القاسم گرجی، مؤسّسة النّشر الإسلامیّ التّابعة لجماعة المدرِّسین- قم، ط 2.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1125
الطّبرسیّ، أبو نصر الحسن بن فضل (م ق 6)، مکارم الأخلاق، منشورات مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات- بیروت، لبنان، ط 2، (1392 ه ق).
الطّبرسیّ، أبو منصور أحمد بن علیّ بن أبی طالب (م 588)، الاحتجاج، دار الطّباعة والنّشر النعمان- النّجف، (1386 ه ق).
الطّبرسیّ، أبو الفضل علیّ الطّبرسیّ (م ق 7)، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، دار الکتب الإسلامیّة، ط 2 (1385 ه ق).
الطّبریّ، أبو جعفر محمّد بن جریر بن رستم (م ق 4):
1- دلائل الإمامة، مطبعة الحیدریّة- النّجف، (1383 ه ق).
2- نوادر المعجزات فی مناقب الأئمّة الهداة علیهم السلام، مؤسّسة الإمام المهدی علیه السلام، قم- ط 1 (1410 ه ق).
3- المسترشد فی إمامة أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب، تحقیق الشّیخ أحمد محمودی، مؤسّسة الثّقافة الإسلامیّة- لکوشانبور، ط 1.
الطّبریّ، أبو جعفر محمّد بن جریر بن یزید (م 310):
1- التّاریخ (تاریخ الامم والملوک)، تحقیق محمّد أبو الفضل إبراهیم، دار المعارف- مصر، ط 2.
پاینده، ابوالقاسم، ترجمه تاریخ طبری، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران- (1352 ه ش)
2- التّفسیر (جامع البیان فی تفسیر القرآن)، دار المعرفة للطّباعة والنّشر- بیروت، لبنان، ط 1 (1324 ه ق).
الطّبریّ، أبو جعفر محمّد بن قاسم (م 502)، بشارة المصطفی، منشورات مکتبة الحیدریّة- النّجف، (1383 ه ق).
الطّحاویّ، أبو جعفر أحمد بن سلامة بن سلمة الأزدیّ المصریّ الحنفیّ الطّحاویّ (م 321)، مشکل الآثار، مجلس دائرة المعارف العثمانیّة، حیدرآباد الدّکن، (1333 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1126
الطّریحیّ، الشّیخ فخر الدّین (م 1085)، المنتخب، کتابخانه ارومیّة- قم.
الطّوسیّ، شیخ الطّائفة أبو جعفر محمّد بن الحسن الطوسیّ (م 460):
1- اختیار معرفة الرِّجال/ الکشّی.
2- تهذیب الأحکام، دار الکتب الإسلامیّة، ط 3 (1390 ه ق).
3- الأمالی، دار الثّقافة- قم، ط 1 (1414 ه ق).
4- کتاب الغیبة، مکتبة نینوی- طهران.
5- مصباح المتهجِّد:
أ- تصحیح الشّیخ حسین الأعلمی، مؤسّسة الأعلمی- بیروت، ط 1 (1418 ه ق).
ب- تصحیح اسماعیل الأنصاری الزّنجانیّ.
6- رجال الطّوسی، المطبعة الحیدریّة- النّجف، ط 1 (1381 ه ق).
العاملیّ، الشّیخ بهاء الدّین محمّد بن الحسین (م 1030):
1- توضیح المقاصد (من مجموعة نفیسة)، مکتب السّیّد المرعشیّ النّجفیّ، ط 1 (1406 ه ق).
2- الکشکول، ضبطه وصحّحه محمّد عبدالکریم النّحریّ، دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1418 ه ق).
عبدالکریم بن طاووس، غیاث الدّین السّیّد عبدالکریم بن أحمد بن موسی الطّاووسی العلوی الحسنیّ (م 693)، فرحة الغری فی تعیین قبر أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیهما السلام فی النجف، منشورات الرّضی، قم.
مجلسی، ترجمه فرحة الغری، پژوهش جویا جهانبخش، میراث مکتوب 1379 ه ش
العبیدلیّ، أبو الحسن محمّد بن أبی جعفر (م 435)، تهذیب الأنساب ونهایة الأعقاب، استدراک وتعلیق الشریف الحسین بن محمّد المعروف بابن طباطبا الحسنیّ النّسّابة
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1127
(م 449)، تحقیق الشّیخ محمّدکاظم المحمودی، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1413 ه ق).
العجلیّ، أحمد بن عبداللَّه بن صالح أبو الحسن العجلیّ (م 261)، تاریخ الثّقات، دار الکتب العلمیّة- بیروت، ط 1 (1405 ه ق)، بترتیب الحافظ نور الدِّین علیّ بن أبی بکر الهیثمیّ (م 807)، وتضمینات الحافظ ابن حجر العسقلانیّ، وثّق أصوله وخرّج حدیثه وعلّق علیه الدّکتور عبدالمعطی قلعچیّ.
عماد الدّین طبری، الحسن بن علیّ بن محمّد (م 657)، کامل بهائی، مکتب مرتضوی.
العمرانیّ، محمّد بن علیّ (م 580)، الإنباء فی تاریخ الخلفاء، دفتر نشر کتاب- مشهد، چاپ 1 (1363 ه ق).
العمریّ النّسّابة، نجم الدِّین أبو الحسن علیّ بن محمّد بن علیّ بن محمّد العلویّ (م 490)، المجدیّ فی أنساب الطّالبیِّین، تحقیق الدکتور أحمد المهدویّ الدّامغانی، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ، قم، ط 1 (1409 ه ق).
العیّاشیّ، أبو نصر محمّد بن مسعود بن عیّاش السّلمی السّمرقندی (م ق 4)، التّفسیر، المکتبة العلمیّة الإسلامیّة- طهران.
الفتّال، أبو علیّ محمّد بن أحمد بن علیّ الفتّال النّیسابوریّ (م 508)، روضة الواعظین:
1- طبع حجریّ- (1303 ه ق).
2- منشورات المکتبة الحیدریّة- النّجف (1386 ه ق).
الفخر الرّازی، (م 606)، التفسیر الکبیر، مؤسّسة المطبوعات الإسلامیة- القاهرة.
فرات الکوفیّ، أبو القاسم فرات بن إبراهیم بن فرات الکوفیّ (م ق 3)، التّفسیر، تحقیق محمّد الکاظم، مؤسّسة الطّبع والنّشر التّابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامی، ط 1 (1410 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1128
الفضل بن شاذان، أبو محمّد الفضل بن شاذان بن الخلیل الأزدی النّیسابوریّ (م 260):
1- الإیضاح، تحقیق السّیّد جلال الدّین الحسینیّ الأرمویّ، مؤسّسة النّشر والطّبع، (1363 ه ش).
2- مختصر إثبات الرّجعة، نشرت فی (تراثنا) الّتی تصدرها مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث، قم- إیران، السّنة الرّابعة، العدد الخامس عشر، تحقیق السّیّد باسم الموسویّ.
الفیروزآبادیّ، السّیّد مرتضی (م ق 14)، فضائل الخمسة، مؤسّسة الأعلمی للمطبوعات- بیروت، ط 4 (1402 ه ق).
الفیض الکاشانیّ، محمّد بن المرتضی المدعوّ بالمحسن (م 1091)، کتاب الصّافی فی تفسیر القرآن، مکتبة الصّدر- طهران، ط 2 (1416 ه ق).
القاضی النّعمان، القاضی النّعمان بن محمّد التّمیمیّ المغربیّ (م 363):
1- شرح الأخبار فی فضائل الأئمّة الأطهار، تحقیق سیّد محمّد الحسینیّ الجلالیّ، مؤسّسة النّشر الإسلامیّة- قم، ط 1، (1412 ه ق).
2- دعائم الإسلام، تحقیق آصف بن علیّ أصغر فیضی، دار المعارف- مصر، (1383 ه ق).
القزوینیّ، أبو الخیر رضیّ الدّین بن أحمد بن إسماعیل بن یوسف القزوینیّ الطّالقانیّ الحاکمیّ الشّافعیّ (م 590 ه ق)، کتاب الأربعین المسمّی (المنتقی فی فضائل علیّ المرتضی)، تراثنا عدد 2، قم (رمضان 1405 ه ق).
القزوینیّ، الحاج الشّیخ فضل علیّ (م 1361)، الإمام الحسین علیه السلام وأصحابه، مطبعة باقری- قم، ط 1 (1415 ه ق).
القزوینیّ، السّیّد رضی بن نبیّ القزوینیّ (م 1136)، تظلّم الزّهراء، منشورات الشّریف الرّضی، مطبعة أمیر- قم، ط 2 (1405 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1129
القمِّیّ، علیّ بن إبراهیم القمّی (م ق 4)، التّفسیر:
أ- مکتبة الهدی (1386 ه ق).
ب- مؤسّسة الأعلمی- بیروت، ط 1 (1412 ه ق).
القمِّیّ، أبو محمّد جعفر بن أحمد بن علیّ القمی (م ق 5)، جامع الأحادیث ویلیه العروس، الغایات، المسلسلات، الأعمال المانعة من الجنّة، نوادر الأثر فی علیّ خیر البشر، صحّحه وعلّق علیه السّیّد محمّد الحسینی النّیسابوریّ، مؤسسة الطّبع والنّشر التّابعة للآستانة الرضویة المقدّسة، ط 1 (1413 ه ق).
القمِّیّ، الشّیخ عبّاس القمیّ (م 1359)، نفس المهموم- منشورات مکتبة بصیرتی- قم.
کمره ای، محمّدباقر، ترجمه نفس المهموم (رموز الشّهادة)، کتابخانه اسلامیه- تهران، ط 12، (1363 ه ش)
القندوزیّ، سلیمان بن إبراهیم (م 1294)، ینابیع المودّة لذوی القربی، دار الأسوة للطّباعة والنّشر، ط 1 (1416 ه ق).
کحّالة، عمر رضا، أعلام النّساء فی عالمی العرب والإسلام، مؤسسة الرّسالة- بیروت، ط 5 (1404 ه ق).
الکراجکیّ، أبو الفتح محمّد بن علیّ (م 449):
1- الاستبصار (فی النصّ علی الأئمّة الأطهار)، تحقیق محمّد إسلامی یزدی، میراث حدیث شیعه/ 2، مؤسسه فرهنگی دار الحدیث، قم (1378 ه ش).
2- کنز الفوائد، ط الحجری، الآستانة الرّضویّة المقدّسة.
الکرکیّ، علیّ بن عبدالعال (م 935):
1- نفحات اللّاهوت فی لعن الجبت والطّاغوت، مکتبة نینوی الحدیثة- طهران.
2- خلاصة الإیجاز فی المتعة، تحقیق علیّ أکبر زمانی نژاد، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید، ط 1 (1413 ه ق- 1371 ه ش).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1130
الکشّی، اختیار معرفة الرّجال، اختاره الشّیخ الطّوسی، چاپخانه دانشگاه مشهد (1348 ه ق).
الکفعمیّ، تقیّ الدّین إبراهیم بن علیّ (م 905)، المصباح، منشورات الرّضیّ، زاهدی.
الکلینیّ، أبو جعفر محمدّ بن یعقوب (م 329):
1- الأصول من الکافیّ، دار الکتب الإسلامیة- طهران ط 2 (1388 ه ق).
رسولی، سید هاشم، ترجمه اصول کافی- انتشارات علمیّه اسلامیّه
2- الفروع من الکافیّ، دار الکتاب الإسلامیّة- طهران (1391 ه ق).
3- الرّوضة من الکافیّ، دار الکتاب الإسلامیّة- طهران، ط 2 (1389 ه ق).
الکنجیّ، محمّد بن یوسف الکنجیّ الشّافعیّ (م 658)، کفایة الطّالب فی مناقب أمیر المؤمنین، تحقیق محمّدهادی الأمینیّ، دار إحیاء تراث أهل البیت علیهم السلام- طهران، ط 3 (1404 ه ق).
کیاء گیلانی، سید أحمد بن محمّد بن عبدالرّحمان (م ق 10)، سراج الأنساب، تحقیق سیّد مهدی رجائی، کتابخانه آیت اللَّه مرعشی نجفی- قم، ط 1 (1409 ه ق).
الماردینیّ، علاءالدِّین بن علیّ بن عثمان (م 745)، الجّوهر النّقی (فی ذیل السّنن الکبری)، دار المعرفة- بیروت.
مالک بن أنس، (م 179)، الموطأ، تحقیق محمّدفؤاد عبدالباقی، دار إحیاء الکتب العربیّة (1370 ه ق).
المامقانی، عبداللَّه (م 1351)، تنقیح المقال، المطبعة المرتضویّة- النّجف.
المبرّد، أبو العبّاس محمّد بن یزید (م 285)، الکامل فی اللّغة والأدب، مکتبة المعارف- بیروت.
المتّقیّ الهندیّ، علیّ المتّقیّ (م 975)، کنز العمّال، مؤسسة الرّسالة- بیروت، ط 5 (1405 ه ق).
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1131
مجد الدّین، محمّد بن منصور المؤیّدی (من أعلام القرن الرابع عشر):
1- التّحف شرح الزّلف، أ لّفه سنة 1365 ه، مکتبة بدر- صنعاء، ط 3 (1417 ه ق).
2- لوامع الأنوار، مکتبة التّراث الإسلامیّ- صعدة، ط 1 (1394 ه ق).
المجلسیّ، محمّدباقر (م 1110)، بحار الأنوار:
1- مؤسّسة الوفاء- بیروت، ط 2 (1403 ه ق).
2- ج 29- 31، تحقیق الشّیخ عبدالزّهراء العلوی، دار الرّضا- بیروت.
3- ج 32- 34، تحقیق الشّیخ محمّدباقر المحمودیّ، مؤسّسة الطّباعة والنّشر التابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامیّ، ط 2 (1416 ه ق).
4- جلاء العیون، انتشارات سُرور، ط 1 (1373 ه ش).
5- عین الحیاة، انتشارات رشیدی، تهران.
محبّ الدّین الطّبریّ، أحمد بن عبداللَّه (م 694):
1- ذخائر العقبی، مؤسّسة الوفاء- بیروت، (1401 ه ق).
2- الرِّیاض النّضرة فی مناقب العشرة، دار الکتب العلمیّة- بیروت.
المحلِّی، أبو الحسن حسام الدّین حمید بن أحمد (م 652)، الحدائق الوردیّة فی أخبار الزّیدیّة:
أ- دار أسامة- دمشق، ط 2 (1405 ه ق).
ب- مطبوعات مکتبة مرکز بدر العلمی والثّقافی- صنعاء، ط 1 (1423 ه ق)، تحقیق الدکتور المرتضی بن زید المحطوری الحسنیّ.
محمّد بن أبی طالب، الحسینیّ الموسویّ الحائریّ (م ق 10)، تسلیة المجالس وزینة المجالس، تحقیق فارس حسّون کریم، مؤسّسة المعارف الإسلامیّة، ط 1 (1418 ه ق).
محمّد بن حبیب، أبو جعفر محمّد بن حبیب ابن أمیّة بن عمرو الهاشمیّ البغدادیّ (م 245)، کتاب المحبّر، منشورات دار الآفاق الجدیدة- بیروت.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1132
محمّد بن سلیمان، الحافظ محمّد بن سلیمان الکوفیّ (م ق 3)، مناقب الإمام أمیر المؤمنین علیه السلام، مجمع إحیاء الثّقافة الإسلامیّة- قم، ط 1 (1413 ه ق).
محمّدکاظم الموسویّ، محمّدکاظم بن سلیمان الیمانیّ (م ق 9)، النّفحة العنبریّة فی أنساب خیر البریّة، تحقیق السّیّد مهدی الرّجائیّ، مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1419 ه ق).
محمّد عبدالرّحیم، دیوان الحسین بن علیّ علیه السلام (م 61)، قدّم له الأستاذ حامد الخفّاف، دار المختارات العربیة- دمشق وبیروت (1412 ه ق).
مدرّسیّ، محمّد رضا بن محمّد مؤمن إمامی مدرّسی (م ق 12)، جنّات الخلود (المعمور من جداول النّور)، چاپ دار السّلطنة- تبریز (1284 ه ق)، چاپ سنگی.
المزّی، جمال الدّین أبو الحجّاج یوسف (م 742)، تهذیب الکمال، تحقیق الدّکتور بشّار عوّاد معروف، مؤسسة الرِّسالة.
المسعودیّ، أبو الحسن علیّ بن الحسین (م 346):
1- إثبات الوصیّة، مطبعة الصّدر- قم (1417 ه ق).
نجفی محمّدجواد، ترجمه اثبات الوصیّه، کتابفروشی اسلامیّه، (1343 ه ش)
2- التّنبیه والإشراف:
أ- مطبعة بریل- لیدن، (1893 م).
ب- ط مکتبة الهلال.
ج- مکتبة خیّاط، بیروت، لبنان (1965 م).
پاینده، أبو القاسم، ترجمه التنبیه والاشراف، شرکت انتشارات علمی فرهنگی- چاپ 2، (1365 ه ش)
3- مروج الذّهب ومعادن الجواهر، مطبعة السّعادة- مصر، ط 2 (1377 ه ق).
مسلم، مسلم بن الحجّاج القشیریّ النّیسابوریّ (م 261)، صحیح مسلم:
أ- تحقیق محمّدفؤاد عبدالباقی، دار الحدیث- القاهرة، ط 1 (1418 ه ق).
ب- دار الفکر- بیروت، لبنان، ط 2 (1392 ه ق)، بشرح النّووی.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1133
المشهدی القمی، الشّیخ محمّدرضا القمی المشهدی (م 1125)، کنز الدّقائق وبحر الغرائب، تحقیق حسین درگاهی، مؤسّسة الطّبع والنّشر التّابعة لوزارة الثّقافة والإرشاد الإسلامی، ط 1 (1411 ه ق).
المصعب الزّبیریّ، أبو عبداللَّه المصعب بن عبداللَّه بن المصعب الزّبیریّ (م 236)، نسب قریش، عنی بنشره لأوّل مرّة وتصحیحه والتّعلیق علیه إ. لیفی بروفنسال، دار المعارف للطّباعة والنّشر، (1953 م).
المفید، محمّد بن محمّد بن النّعمان (م 413):
1- الاختصاص، مؤسّسة الأعلمیّ للمطبوعات- بیروت، (1402 ه ق).
2- الإرشاد فی معرفة حجج اللَّه علی العباد، انتشارات علمیّة الإسلامیّة- طهران، (وعرضنا الکتاب علی طبعة مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التّراث وصحّحنا مواقع الاختلاف).
رسولی محلّاتی، سیّد هاشم، ترجمه ارشاد، انتشارات علمیّه اسلامیّه
3- الإفصاح فی إمامة أمیر المؤمنین علیه السلام، تحقیق قسم الدّراسات الإسلامیّة فی مؤسّسة البعثة- قم.
4- الأمالیّ، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیّة- قم، (1403 ه ق).
5- تفضیل أمیر المؤمنین، تحقیق علیّ موسی الکعبیّ، ط 1 (1413 ه ق).
6- الجمل والنّصرة لسیّد العترة فی حرب البصرة، تحقیق السّیّد علیّ میر شریفی، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید، ط 1 (1413 ه ق).
7- الحکایات، تحقیق محمّدرضا الجلالیّ الحسینیّ.
8- رسالة حول حدیث معاشر، تحقیق حجّة الإسلام الشیخ مالک المحمودیّ.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1134
9- الکافئة فی إبطال توبة الخاطئة، تحقیق علی أکبر زمانی نژاد، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید، ط 1 (1413 ه ق).
10- المزار، تحقیق آیة اللَّه السّیّد محمّدباقر الأبطحی، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید.
11- المسائل السّرویّة، تحقیق الأستاذ صائب عبدالحمید، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید.
12- المسائل العکبریّة/ المسائل الحاجبیّة، تحقیق علیّ أکبر الإلهی الخراسانی، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید، ط 1 (1413 ه ق)،.
13- مسارّ الشّیعة (من مجموعة نفیسة) مکتبة السّیّد المرعشیّ النّجفیّ- قم، ط 1 (1406 ه ق).
14- المقنعة (من مصنّفات الشّیخ المفید)، تحقیق مؤسسة النّشر الإسلامیّ التّابعة لجماعة المدرِّسین بقم المشرّفة، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید، ط 1 (1413 ه ق).
15- النّکت الإعتقادیّة، تحقیق حجّة الإسلام الشّیخ رضا مختاری، المؤتمر العالمی لألفیّة الشّیخ المفید.
المقرّم، عبدالرّزاق الموسویّ (م 1391):
1- مقتل الحسین علیه السلام، مکتبة بصیرتی- قم، ط 5 (1394 ه ق).
2- وفاة الصِّدِّیقة الزّهراء علیها السلام، منشورات المطبعة الحیدریّة- النّجف (1370 ه ق- 1951 م).
منتجب الدّین/ ابن بابویه الرّازی
میرداماد الأسترابادیّ، (م 1042)، تعلیق رجال الکشّی، مؤسّسة آل البیت: لإحیاء التّراث (1404 ه ق).
النّجاشی، أبو العبّاس أحمد بن علیّ بن العبّاس (م 450)، الرِّجال، مکتبة الدّاوری- قم.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1135
النِّسائی، الحافظ أبو عبدالرّحمان أحمد بن شعیب النّسائی (م 303):
1- خصائص الإمام أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب، تحقیق محمّدباقر المحمودیّ، ط 1 (1403 ه ق).
2- السّنن:
أ- تحقیق الشیخ حسن محمّد المسعودی، دار الفکر- بیروت.
ب- المطبعة المصریّة بالأزهر، ط 1 (1348 ه ق).
نصر بن مزاحم المنقری، أبو الفضل (م 212)، وقعة صفّین، تحقیق عبدالسّلام محمّد هارون، المؤسّسة العربیّة الحدیثة- القاهرة، ط 2.
النّعمانیّ، ابن أبی زینب محمّد بن إبراهیم (م‌ق 4)، الغیبة، مکتبة الصدوق، ط 1 (1363 ه ش).
غفاری، جواد، ترجمه غیبت نعمانی، کتابخانه صدوق، ط 1 (1363 ه ش)
النّیسابوریّ، أبو الحسن علیّ بن أحمد الواحدی النّیسابوریّ (م 468)، أسباب النّزول، انتشارات الشّریف الرّضیّ (1361 ه ق).
النّیسابوریّ، نظام الدِّین الحسن بن محمّد بن حسین القمیّ النّیسابوریّ (م 728)، تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان (بهامش تفسیر الطّبری)، المطبعة الکبری الأمیریة- مصر، ط 1 (1324 ه ق).
النّوری الطّبرسیّ، حسین بن محمّدتقی النّوری الطّبرسیّ، جنّة المأوی فی ذکر مَنْ فاز بلقاء الحجّة علیه السلام، (مطبوع مع مجلّد 53 من بحار الأنوار)، مؤسّسة الوفاء- بیروت، ط 2 (1403 ه ق).
ورّام، أبو الحسین ورّام بن أبی فراس المالکی الأشتری (م 605)، تنبیه الخواطر ونزهة النّواظر، المعروف ب «مجموعة ورّام»، دار الکتب الإسلامیة، ط 2 (1368 ه ش).
الهیثمیّ، أبو بکر (م 807)، مجمع الزّوائد ومنبع الفوائد، دار الکتاب- بیروت، لبنان.
موسوعة الامام الحسین(علیه‌السلام)، ج‌24، ص: 1136
الیافعیّ الیمنیّ، عبداللَّه بن أسعد الیافعیّ الشّافعیّ (م 768)، مرآة الجنان وعبرة الیقظان، دائرة المعارف النّظامیّة الکائنة- حیدر آباد- دکن، ط 1 (1337 ه ق).
الیعقوبی، أحمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (م 292)، التّاریخ (تاریخ الیعقوبی):
1- المکتبة المرتضویّة- النّجف.
2- المکتبة الحیدریّة- النّجف، ط 4 (1394 ه ق).
آیتی، دکتر محمّد إبراهیم، ترجمه تاریخ یعقوبی، بنگاه ترجمه ونشر کتاب، (1343 ه ش)

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».