زندگينامه مشاهير ايران و جهان جلد 16

مشخصات كتاب

سرشناسه : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1390

عنوان و نام پديدآور : زندگينامه مشاهير ايران و جهان/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان.

مشخصات نشر ديجيتالي: اصفهان: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان - 1390.

مشخصات ظاهري : [9018] ص.: مصور.

يادداشت : عنوان روي جلد: زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

يادداشت : كتابنامه: ص. [9018].

عنوان روي جلد : زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

موضوع : سرگذشتنامه -- مجموعه ها

رده بندي كنگره : CT203 /ف28 و67 1385

رده بندي ديويي : 920/02

هنر

سينما و تئاتر

ابدي، پيمان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پيمان ابدي (1351 تهران - 16 ارديبهشت 1388 تهران) بدل كار معروف ايراني بود كه به خاطر فعاليت در مجموعه هشدار براي كبري 11 به شهرت رسيده بود. پيمان ابدي در 16 ارديبهشت 1388 در حين ايفاي نقش بدل كاري در فيلم چشم هاي نامحسوس بر اثر حادثه، جان خود را از دست داد.

پيمان جلال ابدي، به اختصار پيمان ابدي در سال 1351 در محله يوسف آباد تهران به دنيا آمد. او به جز زبان فارسي به چهار زبان انگليسي، آلماني، اسپانيايي و ايتاليايي تسلط داشت و در رشته روانشناسي ورزشي تا مقطع دكترا تحصيل كرد و همچنين تحصيلات تخصصي در رشته ي سينما به ويژه كارگرداني داشت. رشته ي تخصصي ورزشي او شيرجه آزاد بود كه در مسابقات آلمان 27 مدال طلا و چندين مدال نقره كسب كرد و ركورد شيرجه ي آزاد وي هنوز در آلمان شكسته نشده است. وي با بدلكاري در فيلم هاي مشهور، در خلق و طراحي صحنه هاي هيجان انگيز، مهارت هاي علمي، فني و شخصي خود را به نمايش گذاشته است. او عضو

تيم بدلكاري اكشن كانسپت (يكي از تيم هاي بدلكاري مهم در كلن آلمان) بود، از جمله مهمترين پروژه هاي اكشن وي، سريال هاي پربيننده هشدار براي كبري 11، موتورسواران پليس و فيلم هاي 100 درجه و نقاب است.

پيمان جلال ابدي در سال 1385 به ايران بازگشت و يك كلاس حرفه اي آموزش بدلكاري تاسيس كرد.

فيلم شناسي

• مجنون ليلي

• بختك

• قرنطينه

• ريسمان باز (1386)

• مخمصه (1386)

• سايه وحشت (1387)

• صندلي خالي (1387)

• پستچي سه بار در نمي زند (1387)

• باغ قرمز (1388)

• چشمهاي نامحسوس (1388)

مجموعه هاي تلويزيوني

راه بي پايان (1385)

• خواب زده

• ميوه ممنوعه

• عمليات 125

• ترانه مادري

• روز حسرت

• آينه هاي نشكن

• مرگ تدريجي يك رويا

• بدلكاران

ابراهيم زاده، سيروس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 اردبيل. تحصيلات: فوق ليسانس تئاتر، فارغ التحصيل زبان و ادبيات انگليسى از دانشگاه تهران، فارغ التحصيل كلاس هنرپيشگى تئاتر آناهيتا 1335، فعاليت در تلويزيون 1346، فعاليت در راديو از 1347- فعاليت در دوبله از 1347- بازى در تئاتر از 1335. شروع بازيگرى: حسن كچل (1349)

عمده ى فيلمها:

صمد و قاليچه ى حضرت سليمان (1350)، ستارخان (1351)، صمد و سامى، ليلا و لى لى (1351)، كمال الملك (1362)، تحفه ها (1366)، برخورد (1370)، مجسمه (1371)، شكوه بازگشت (1371)، همسر (1372)، چهره (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ابهري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1317 تهران. تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1345. شروع بازيگرى: فصل خون (1360).

عمده ى فيلمها:

نقطه ضعف (1362)، خاك و خون (1362)، بازجويى (1362)، هيولاى درون (1362)، طغيان (1364)، مرگ گرگها (1364)، مزدوران (1365)، بوعلى سينا (1366)، خواستگارى (1368)، دخترم سحر (1368)، مادر (1368)، راز كوكب (1368)، چاووش (1369)، آقاى بخشدار (1370)، دلشدگان (1370)، دو همسفر (1371)، مجسمه (1371)، ضربه ى آخر (1372)، هدف (1373)، جهنم سبز (1374)، هفت سنگ (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اثباتي، امير

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: امير اثباتي

تاريخ تولد: 1335

متولد 1335 در تهران.

فارغ التحصيل رشته معماري از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران.

نامزد بهترين طراحي صحنه براي فيلم دو فيلم با يك بليط در جشنواره فيلم فجر در نهمين دوره.

نامزد بهترين طراحي صحنه براي فيلم نرگس در دهمين دوره جشنواره فيلم فجر.

سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه براي فيلم سرزمين خورشيد در پانزدهمين جشنواره فيلم فجر.

سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه براي فيلم بانوي ارديبهشت در شانزدهمين جشنواره فيلم فجر.

گنج (محمدعلي سجادي - 1363)

خارج از محدوده (رخشان بني اعتماد - 1366)

طلسم (داريوش فرهنگ - 1365)

پاييزان (رسول صدرعاملي - 1366)

كشتي آنجليكا (محمدرضا بزرگ نيا - 1367)

دو فيلم با يك بليط (داريوش فرهنگ - 1369)

سفر جادويي (ابوالحسن داودي - 1369)

نرگس (رخشان بني اعتماد - 1370)

من زمين را دوست دارم (ابوالحسن داودي - 1373)

مرد آفتابي (همايون اسعديان - 1374)

تعطيلات تابستاني (فريدون حسن پور - 1374)

سرزمين خورشيد (احمدرضا درويش - 1375)

بانوي ارديبهشت (رخشان بني اعتماد - 1376)

دوئل (احمدرضا درويش - 1381)

ديشب باباتو ديدم آيدا (رسول صدرعاملي - 1383)

خيلي دور خيلي نزديك (رضا ميركريمي - 1383)

كارگران مشغول كارند (ماني حقيقي - 1384)

تقاطع (ابوالحسن داودي - 1384)

جوايز و انتخابها:

>>

كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (خيلي دور خيلي نزديك)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (دوئل)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين طراحي صحنه و لباس (دوئل)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي صحنه و لباس (خيلي دور خيلي نزديك)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (دو فيلم با يك بليط)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (نرگس)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (سرزمين خورشيد)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (بانوي ارديبهشت)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (مسافر ري)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين پوستر (زينت)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه بهترين پوستر) - سال 1373 ]

>> 2 - دومين طراحي صحنه و لباس سال (مسافر ري)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 1 - بهترين طراحي

صحنه و لباس سال (دوئل)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (خيلي دور خيلي نزديك)

[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (تقاطع)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين طراحي صحنه و لباس (تقاطع)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranact.com

اجلي، صفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 ميانه. تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تداركات از 1350، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1358. شروع بازيگرى: جميل (1366)

عمده ى فيلمها:

صخره ى سبز (1367)، باغ سيد (1368)، چاووش (1369)، عروس حلبچه (1369)، نقطه ى اوج (تلويزيونى- 1369)، تليسه (تلويزيونى- 1370)، گريز (تداركات- 1371)، آخرين خون (تداركات- 1372)، هبوط (1372)، عروسى خون (تداركات، بازيگر- 1373)، سربلند (تداركات- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

احمد خان

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، تعزيه گردان و خواننده. سيد احمدخان در دوره ى ناصرى مى زيست و در تعزيه ها، نقش حرّ بن يزيد رياحى و عباس بن على (ع) را خوب ايفاء مى كرده است. او اولين خواننده اى است كه صفحات موسيقى از او به يادگار مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سرگذشت موسيقى (349 ،134 /1).

احمدلو، شاهد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: شاهد

نام خانوادگي اصلي: احمدلو

سمت (در بخش هاي): بازيگران،جلوه هاي ويژه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1353

محل تولد: تهران

مليت: ايران

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> محمدولي احمدلو (پدر)

بيوگرافي

فرزند محمدولي احمدلو (بازيگر و مدير تداركات سينما).

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "سرب" (مسعود كيميايي) در سال ١٣٦٧.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 چند ميگيري گريه كني؟ ( شاهد احمدلو ) [كارگردان]

1384 اگه مي توني منو بكش ( شاهد احمدلو ) [كارگردان]

1382 باج خور ( فرزاد مؤتمن ) [بازيگر]

1381 ملاقات با طوطي ( عليرضا داودنژاد ) [مدير جلوه هاي ويژه]

1376 ساحره ( داود ميرباقري ) [منشي صحنه]

1375 حريف دل ( عبدالرضا گنجي ) [بازيگر]

1371 قافله ( مجيد جوانمرد ) [بازيگر]

1370 دره شاپرك ها ( فريال بهزاد ) [بازيگر]

1369 چاوش ( ساموئل خاچيكيان ) [بازيگر]

1369 گروهبان ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1368 دندان مار ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1366 سرب ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

فردا روز ديگري است (مجموعه تلويزيوني، 1372)

پاييز بلند (مجموعه، منوچهر عسگري نسب، 1372)

سياهي لشگر (كوتاه، فقط كارگردان، 1372)

نبردي ديگر (مجموعه، عبدالله باكيده، 1374)

سينماسگ (كوتاه، فقط كارگرداني، 1379)

پس از سكوت (پشت صحنه كاغذ بي خط، فقط

كارگردان، 1380)

جوايز و انتخابها

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (چند ميگيري گريه كني؟)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

احمدلو، محمدولي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 اراك، پدر شاهد احمدلو (بازيگر). تحصيلات: سيكل. شروع بازيگرى: تيغ و ابريشم (1365)

عمده ى فيلمها:

دندان مار (1368)، چاووش (1369)، گروهبان (1369)، رد پاى گرگ (1371)، آدم برفى (1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

احمدي گرگاني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تهيه كننده.

تولد: 1325.

درگذشت: 24 تير 1373.

مهدى احمدى گرگانى از سال 1345 مديريت سينما برليان را بر عهده گرفت و سه سال بعد نيز سينما مرجان را اداره كرد. در سال 1359 خانه فليم ايران را تأسيس كرد و نخستين فعاليت او پس از انقلاب اسلامى، تهيه كنندگى فيلم «دادا» بود. احمدى در مجموع، تهيه كنندگى سيزده فيلم- خواه مستقل يا با مشاركت ديگران- را بر عهده داشت كه تعدادى از آنها عبارتند از: «تفنگدار»، «شب شكن»، «دستمزد»، «زرد قنارى»، «عبور از غبار»، «بچه هاى طلاق»، «افسانه ى آه»، «ديگه چه خبر؟».

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

احمدي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1303 تهران. تحصيلات: ديپلم، پيش پرده خوانى و بازى در تئاتر 1322، مهاجرت به اهواز 1332 و فعاليت مجدد از 1342، فعاليت در راديو و دوبله 1342، فعاليت در تلويزيون. شروع بازيگرى: ماجراى زندگى (1333)

عمده ى فيلمها:

شيرين و فرهاد (1349)، ميوه ى گناه (1349)، جنجال عروسى (1349)، فرياد (1350)، شراره (1350)، بابا شمل (1350)، قلندر (1351)، فرار از زندگى (1351)، مطرب (1351)، قايقرانان (1351)، نانجيب (1351)، جعفر جنى و محبوبه اش (1352)، تنها و گلها (1352)، موسرخه (1353)، خانه خراب (1354)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، نادر مى تواند (كوتاه- 1364)، مدرك جرم (1364)، اتوبوس (1364)، معما (1365)، ماموريت (1365)، جدال در تاسوكى (1365)، در انتظار شيطان (1366)، ارثيه (1367)، تا غروب (1367)، گراند سينما (1367)، صنوبرهاى سوزان (1368)، خانه خلوت (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، راه و بيراه (1371)، يكبار براى هميشه (1371)، بلنديهاى صفر (1372)، كلاه قرمزى و پسرخاله (1373)، حشره شانس (1373)، عروسى خون (1373)، خانه ى پدرى (1373)، پاكباخته (1374)

سال 1303 شمسى بود كه مرتضى احمدى در يكى از محلات جنوب شهر تهران، در يك خانواده ى مذهبى

ديده به جهان باز كرد. در آن روزگار جنوب شهر تهران محل زندگى داش مشدى ها و لوطى ها و تقريباً پهلوانان بود كه اين گروه خود را حامى ضعيفان و اهل محل خود مى دانستند و موسيقى مخصوص به خودشان داشتند كه «غزل» مى ناميدند و با صداى خوش در مايه هاى دشتى و سه گاه مى خواندند كه آن را كوچه باغى و بنابه گفته ى موسيقى دانان بيات تهران گفته مى شد. كه در رأس آنان شخصى بود از بچه هاى پامنار به نام «ابراهيم غزل خوان» كه بسيار در اين نوع خوانندگى استاد و سبك و شيوه ى خاصى داشت و يكى از غزل خوانان مشهور تهران به شمار مى رفت و هرچندگاه در قهوه خانه هاى آن زمان كه مركز تجمع اينگونه افراد بود مردم دور هم جمع مى شدند و به غزل خوانى با اشعارى بسيار نغز و شيوا مى پرداخت و چون فرستنده ى راديويى در كار نبود كه بشود از طريق آن موسيقى را به گوش مردم رسانيد لذا موسيقى و آواز مردم بيشتر همين نوع خوانندگى بود كه مرتضى احمدى هم سخت تحت تأثير آن قرار گرفت و به زمزمه و خواندن نزد خود گاه گاهى ادامه مى داد. مرتضى احمدى، پس از گذراندن دوران تحصيلى دبستان وارد دبيرستان شرف شد و از سال دوم دبيرستان كارهاى هنرى و ورزشى خود را آغاز كرد و در سال 1321 در تئاتر فرهنگ شروع به فعاليت هاى هنرى نمود و با خواندن ترانه هاى فكاهى كه رهبرى نوازندگان آن با زنده ياد حسن رادمرد بود آغاز خوانندگى كرد، نوازندگان بزرگ آن زمان مرحوم وزيرى تبار (قره نى)، ميرداديان (ترمپت) و حسن رادمرد (پيانو) بودند كه وى همكارى خود را با اين اساتيد شروع و ادامه داد.

از آنجايى كه

خواندن ترانه هاى فكاهى و به اصطلاح پيش پرده مورد توجه شديد تماشاچيان بود خيلى زود شهرت وى دهان به دهان گشت تا به گوش پدر وى رسيد و چون پدرش با كارهاى هنرى و خواندن مخالف بود، او را از اين كار منع و مرتضى را تحت فشار و ناراحتى هاى مختلف قرار داد تا دست از خواندن بكشد ولى وى عاشق هنر خود بود و به خوانندگى ادامه مى داد تا اين كه، پدر او را از خانه و كاشانه طرد كرد.

از اين زمان به بعد مرتضى احمدى مردانه از خواسته ى بحق خود كه همان هنر خواندن و بازى گرى بود دفاع و با ناملايمات زندگى پنجه در پنجه افكند و مبارزه كرد تا موفق شد شيرينى پيروزى و موفقيت را خيلى زود به كام خود كشد.

از طرفى مرتضى احمدى چون از كودكى شديداً تحت تأثير مرحوم جواد بديع زاده بود، به سوى ترانه هاى سنتى جذب و در سال 1323 با تشويق حسن رادمرد و اصغر تفكرى كه خود را مديون آنها مى داند خواندن «غزل»، «كوچه باغى» و با بهتر بگويم «بيات تهران» را كه از مرحوم بديع زاده آموخته بود و مى رفت تا اين نوع موسيقى رفته رفته فراموش شود، دوباره به اوج خود رساند و وى را در اجراى اين برنامه ها مرحوم حسينقلى طاطائى با ويولن همراهى مى كرد.

در سال 1322 بود كه ترانه ى معروف «گل پرى جون» را كه پس از ترانه ى «مبارك باد» معروف ترين و پراجراترين ترانه هاى ايران بود، خواند و با اجراى همين ترانه به اوج شهرت رسيد كه پى آمد آن دعوتى بود كه راديو تهران از وى جهت اجرا و خواندن به صورت زنده به عمل آورد و پس از

آن سال هاى زيادى در راديو برنامه هاى تئاتر و خواندن ترانه هاى مختلف را عهده دار گرديد و از سال 1342 به بعد با اركسترهاى مختلف راديو بخصوص گروه نوازندگان شما و راديو همكارى مكرر خود را ادامه داد.

همانطور كه در بالا اشاره شد، به علت علاقه شديدى كه به ترانه هاى سنتى (روحوضى) داشت و سال ها با آن مأنوس و با آن خو گرفته بود، تا آنجا كه در توانش بود آنچه را كه به نام ضربى خوانده مى شد اجرا و به اوج رسانيد كه نمونه ى شاخص آن در فيلم «حسن كچل» به كارگردانى على حاتمى بود.

متأسفانه بعد از مرتضى احمدى هنوز هنرمندى به طور جدى اين هنر و حفظ و اشاعه ى آن را كه از هنگ مردم كوچه و بازار و سنت آنان سرچشمه گرفته دنبال نكرده و با پراكنده شدن بچه ها و مردم اصيل تهران و گم شدن فرهنگ خاص جنوب شهرى بيم آن مى رود كه اين نوع موسيقى و خواندن به فراموشى سپرده شود. البته مرتضى احمدى، پس از چندين سال تلاش قسمت اعظم ترانه هاى روحوضى را كه مربوط به يك قرن مى باشد جمع آورى و آماده ى به چاپ رسانيدن است كه به صورت كتابى مدون درآيد.

مرتضى احمدى در سال 1328 تعداد پنج صفحه براى كمپانى هيزمسترويس انگليسى اجرا و ضبط كرد كه هنرمندان نوازنده ى آن عبارت بودند از شادروانان مرتضى خان محبوبى، موسى خان معروفى، ابراهيم خان منصورى، حسين تهرانى، وزيرى تبار و... گويا دو صفحه ى اين آهنگ ها در آرشيو راديو باشد.

مرتضى احمدى در دوران فعاليت هاى هنرى خود بيش از چهارصد ترانه ضربى و يكصد و پنجاه ترانه فكاهى خوانده كه متجاوز از دوسوم آن در آرشيو راديو موجود

مى باشد و در بسيارى از فيلم هاى ايرانى و نمايشنامه ها شركت كرد و به طور كلى خواننده، بازيگر تئاتر و سينما و سمت گويندگى و دوبله ها را به عهده داشت و از اين طريق به فرهنگ و هنر وطن خود، ايران كمك شايان توجهى نموده است.

از نمايشنامه هاى عمده ى وى مى توان از: عروسكى فيگارو، مريض خيالى، مشدى عباد، هزار و يك شب، خسيس نام برد و از فيلم هاى وى در سينما بايد از فيلم هاى: «ماجراى زندگى»، «ميوه گناه»، «شيرين و فرهاد»، «جنجال عروسى»، «فرياد»، «شراره»، «نانجيب»، «قلندر»، «فرار از زندگى»، «قايقرانان»، «مطرب»، «جعفر جنى و محبوبه اش»، «تنها و گل ها»، «خانه خراب»، «مردى كه زياد مى دانست»، «مدرك جرم»، «اتوبوس»، «معما»، «جدال»، «تاسوكى»، «مأموريت»، «در انتظار شيطان»، «گراند سينما» نام برد. مرتضى احمدى علاوه بر پيش پرده خوانى قطعات فكاهى و ضربى (ريتميك) و بازى در تئاتر و سينما در سريال هاى متعدد تلويزيونى نظير: «تك مضراب»، «هردم بيل و هردم كلنگ»، «چنگك»، «سلطان صاحبقران»، «بخش چهار جراحى» و «آينه» شركت فعال و چشم گير داشته و هم اكنون با شركت در فيلم ها و سريال هاى مختلف و خواندن بعضى از ترانه ها در برنامه هاى راديو به فعاليت هاى هنرى خود ادامه مى دهد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

احمدي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مهدي احمدي

تاريخ تولد: 1345

متولد 1345 در تهران. فارغ التحصيل رشته گرافيك از دانشگاه هنر.

هنگامي كه توسط يكي از استادانش به خسرو سينايي معرفي شد و در فيلم «در كوچه هاي عشق» بازي كرد، هيچكس او را جدي نگرفت تا اينكه با فيلم « عروس آتش » بار ديگر ديده شد و توانست در فيلمهاي ديگري هم بازي كند.

در كوچه هاي عشق (خسرو سينايي - 1369)

كوچه پاييز (خسرو سينايي

- 1376)

عروس آتش (خسرو سينايي - 1378)

هفت پرده (فرزاد موتمن - 1378)

تك درختها (سعيد ابراهيمي فر - 1379)

نگين (اصغر هاشمي - 1380)

شب هاي روشن (فرزاد موتمن - 81 - 1380)

مزرعه پدري (رسول ملاقلي پور - 1382)

باج خور (فرزاد موتمن - 1382)

احمديه، اسفنديار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسفنديار احمديه هجدهم اسفندماه 1307 در محله پامنار تهران متولد شد. احمديه از سال 1336 به انيميشن روي آورد و موفق شد نخستين فيلم خود را در با عنوان "ملا نصرالدين" بسازد. امروز نام احمديه علاوه بر حك شدن زير تابلوهايش به عنوان يك انيماتور در تيتراژ فيلم ها و آثار مستقل انيميشن به چشم مي خورد. آخرين فيلم وي در سال هاي اخير اثر 90 دقيقه اي "رستم و اسفنديار" است. اين هنرمند پيشكسوت با وجود كهولت سن در حال حاضر به ساخت يكي ديگر از فيلم هاي انيميشن خود پرداخته است.گروه : هنررشته : انيميشنوالدين و انساب : پدر اسفنديار احمديه از سرشناسترين پزشكان طب سنتي و نخستين مشوق وي در امر هنر بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسفنديار احمديه در دوران كودكي به رغم مشكلات در شنوايي و تكلم ابتدا به كودكستان و بعد به مدرسه معمولي رفته كه موفق به اخذ مدرك ششم ابتدايي ميشود و بعد از مدتي ترك تحصيل ، در رشته نقاشي در هنرستان كمال الملك ادامه تحصيل ميدهد . از سال 1324 در هنرستان كمال الملك تحت نظر استاداني چون اصغر پتگر، حسين شيخ، آشتياني و ... به فراگيري مباني نقاشي پرداخت و به مرور زمان و به واسطه گرايش غريبي كه به اين هنر داشت توانست موفقيت هايي در اين حيطه كسب كند.استادان و

مربيان : از استادان اسفنديار احمديه مي توان به اصغر پتگر، حسين شيخ، آشتياني اشاره نمود.هم دوره اي ها و همكاران : از همكاران اسفنديار احمديه جناب آقايان، پرويز اصانلو، نصرت الله كريمي، بهروز يغمائيان و اسماعيل شرعي مي باشند.همسر و فرزندان : اسفنديار احمديه در سال 1336 با خانم پروين مهاجر ازدواج كردند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از ديگر فعاليت هاي اسفنديار احمديه ميتوان به موارد زير اشاره نمود: 1- فعاليت در وزارت فرهنگ و هنر از سال 1336 كه با فيلم ملانصرالدين انيميشن را شروع ميكند كه سال تا 1355 ادامه دارد و در آن سال بازنشسته ميشوند . همكاري با صدا و سيما از سال 1352 بصورت قراردادي .2-همكاري با آقاي بهروز يغمائيان كه به مدت 10 سال . در عين حال با صدا و سيما نيز همكاري داشته اند.3- همكاري با شركت فرهنگ هنري صبا از سال 1374 كه هم اكنون ادامه دارد.آرا و گرايشهاي خاص : آنچه آثار اسفنديار احمديه را متمايز و شاخص جلوه ميدهد، استفاده از درونمايه هاي اجتماعي است. از زندگي مردم كوچه و بازار تا محله هاي قديمي تهران دستمايه كار اين هنرمند در حيطه نقاشي است.جوائز و نشانها : در سال 1386طي مراسمي كه در موزه هنرهاي ديني امام علي(ع) بر پا شد از اسفنديار احمديه تشكر و قدرداني شد.چگونگي عرضه آثار : آثاري كه امروزه از اسفنديار احمديه در موزه هنرهاي ديني امام علي (ع) از وي به نمايش گذاشته شده داراي سوژه ها و بن مايه هاي مذهبي سنتي و آئيني است.

________________________________________

آثار : خوشه گندم

رستم و اسفنديار ويژگي اثر : آخرين فيلم اسفنديار احمديه رستم و اسفنديار ميباشد.3 زاغي زندگي زيرك ملانصرالدين ويژگي اثر : اسفنديار احمديه درسال 1337 فيلم انيميشن 13 ثانيه اي به نام ملا نصرالدين را باهمان ابزار اوليه اين هنر ساخت.7 موش و گربه نارنج و ترنج

ارجمند، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 مشهد. تحصيلات: گذراندن سال آخر دكتراى سيكل سوم رشته ى تئاتر دانشگاه پاريس 1980، فارغ التحصيل رشته ى تاريخ و جامعه شناسى برنده ى جايزه ى اول در جشنواره ى سينماى آزاد مشهد براى ساخت فيلم كوتاه «هيس- 1353». برنده ى لوح زرين بهترين بازيگر مرد در پنجمين جشنواره ى فجر (ناخدا خورشيد)، شروع كار با «گفت به زير سلطه من آئيد» (نويسنده كارگردان- 1362)

شروع بازيگرى: ناخدا خورشيد (1365)

عمده ى فيلمها:

پائيزان (1366)، سفر عشق (1367)، كشتى آنجليكا (1367)، جستجوگر (1368)، پرده آخر (1369)، تيغ آفتاب (1369)، قربانى (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، هبوط (1372)، زمين آسمانى (1373)، از جنوب تا شمال (1374)، هفت سنگ (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ارحام صدر، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1302 اصفهان. تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى فلسفه و امور، تربيتى از دانشگاه اصفهان، فعاليت در تئاتر سپاهان از 1324، بازى در تئاتر از 1320. شروع بازيگرى: شب نشينى در جهنم (1366)

عمده ى فيلمها:

على واكسى (1340)، ستاره اى چشمك زد (1342)، زن و عروسكهايش (1344)، داماد فرارى (1345)، مامور 0008(1346)، جاده زرين سمرقند (1347)، شوهر پاستوريزه (1350)، مردان خشن (1350)، يك اصفهانى در نيويورك (1351)، لج و لجبازى (1351)، مستاجر (1351)، پريزاد (1352)، كى دست گل به آب داده (1352)، اكبر ديلماج (1352)، جوجه فوكلى (1353)، ماجراهاى علاءالدين و چراغ جادو (نمايش داده نشد- 1357)، جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، نصف جهان (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اردكاني، تهمينه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

كارگردان، فيلنامه نويس.

تولد: 1339، تهران (قلهك شميران).

درگذشت: 26 اسفند 1372، سقوط هواپيما.

تهمينه اردكانى فعاليت هنرى خود را با عكاسى در جبهه هاى دفاع مقدس آغاز نمود. اولين فيلم كوتاه خود با همكارى شوهرش محمدرضا معززى به نام «بچه هاى بالاچلى» در سال 1362 ساخت. در سال 1363 به ساخت فيلم كوتاه «بورناز» پرداخت و سال بعد فيلم بلند داستانى «گلبهار» را كارگردانى كرد.

وى در دومين جشنواره ى فيلم فجر (1362، تهران) توانست براى فليم «بچه هاى بالاچلى»، به سبب برخورد صميمى و انسانى آن، لوح زرين و تقدير هيئت داوران براى بهترين فيلم شانزده ميليمترى را از آن خود نمايد.

تهمينه اردكانى به سبب سقوط هواپيمايى كه با آن از مسكو به تهران عازم بود، جان سپرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ارشادي، همايون

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: همايون ارشادي

تاريخ تولد: 1326 - اصفهان

تا مقطع دبيرستان در آبادان درس خواند. پس از ديپلم به ايتاليا رفت و در آنجا معماري خواند و يازده سال بعد به ايران بازگشت.

در سال 1375 توسط تهمينه ميلاني به عباس كيارستمي معرفي و موفق شد در فيلم طعم گيلاس بازي كند. فيلم جايزه نخل طلا را بدست آورد و همايون ارشادي يكشبه ره صدساله رفت. بازي او در فيلم ماندگار درخت گلابي افتخار ديگري براي او به حساب آمد.

كاكادو (تهمينه ميلاني - 1373)

طعم گيلاس (عباس كيارستمي - 1375)

درخت گلابي (داريوش مهرجويي - 1376)

عشق گمشده (سعيد اسدي - 1376)

روياي نقره اي (فيلم كوتاه، 1376)

همشاگرديها (مجموعه تلويزيوني، 1377)

ديوار (فيلم كوتاه، 1379)

پارتي (علي مصفا - 1379)

مزاحم (سيروس الوند - 1380)

بوي گل سرخ (ناصر محمدي - 1380)

باران عشق (مجموعه - احمد اميني - 1380)

واكنش پنجم (تهمينه ميلاني، 1381)

سيماي زني در دوردست (علي مصفا، 1382)

از دور دست

(رامين محسني - 1383)

اركان، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1321، يزد.

درگذشت: 16 آبان 1374.

هاشم اركان فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيبا دراماتيك دانشگاه تهران بود. وى كار هنرى خود را با نوشتن و بازيگرى و كارگردانى براى تئاتر در يزد آغاز كرد. بعدها نمايش هايى را در تهران به روى صحنه آورد. از جمله نمايش هاى او مى توان به «كفتارها» اشاره كرد كه هم در يزد و هم در تهران اجرا شد. در تلويزيون در مجموعه هاى تلويزيونى «دليران تنگستان» (همايون شهنواز) و «سربداران» (محمدعلى نجفى) ايفاى نقش كرد. وى همچنين بازيگر تعدادى فيلم كوتاه از جمله «بأو» (فتحعلى اويسى)، «قلق» (پرويز امير افشارى) و «كبوتر» (على اصغر عسگريان) بود عباس كيارستمى از او به عنوان بازيگر در دو فيلمش «لباس براى عروسى» (1355) و «گزارش» (1356) استفاده كرد. آخرين فيلمى كه بازى كرد «سربلند» (فتحعلى اويسى) بود كه پس از «روز واقعه» (شهرام اسدى) در آن ظاهر شد.

هاشم اردكان در 53 سالگى به دليل سكته ى قلبى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

استخري، شاهرخ

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام : شاهرخ

نام خانوادگي : استخري

متولد : 1359

بازيگر فيلم دلنوازان،مثل هيچكس

شاهرخ استخري جوان بسيار مستعد و 29 ساله اي كه به تازگي وارد عرصه ي هنر و بازيگري شده و به گفته ي خودش الف باي بازيگري رو خيلي خوب و نزد اساتيد بزرگي اموخته جواني با انگيزه دوست داشتني و مودب كه از گفت و گو با او بسيار لذت برديم

بخوانيم مصاحبه با شاهرخ استخري محمد امير (مثل هيچكس).

از يك رزومه شروع كنيم:

-اولين كارم در عرصه ي بازيگري يك نقش كوچكي بود در تئاتر اسب هاي اقاي محمد رحمانيان كه سال 81-82 بازي كردم بعد يك دوره ي بازيگري هم ديدم زير نظر خانم نصيرپور

و اقاي پيام دهكردي و اقاي هدايت هاشمي كه هم در دوره ي مقدماتي و هم در دوره ي پيشرفته شركت كردم و 5 تا كار كوتاه هم بازي كردم كه بعضي هاشون براي جشنواره ها بود و زياد هم مهم نبودند ولي اولين كار بلند تصويري م هم تلخون بود كه نقش اصلي رو بازي ميكرديم با سياوش خيرابي و مجيد سالم كه دوست دارم اسمش رو ببرم و اميدوارم موفق تر بشه و بعد از اون هم خود اقاي اميني من رو به اقاي مقدم براي فيلم پريدخت معرفي كردند

رشته ي تحصيلي ت چيه؟

-مهندسي صنايع برنامه ريزي و تحليل داده ها و سيستم ورودي 78

مهندسي صنايع برنامه ريزي و تحليل داده ها وسيستم چه ربطي داره به بازيگري؟

-هيچ ربطي نداره......تقريبا" سال اخر دانشگاه بودم كه كار تئاتر اسب ها رو بازي كردم

از قبل علاقه داشتي؟

-از بچگي ولي يادمه روم نميشد بروم جلوي دوربين

اقاي اميني چي توي شما ديدند كه براي اولين حضورتون يكي از نقشهاي اصلي رو بهتون پيشنهاد دادند؟

-اقاي اميني يك شخصيه كه واقعا" دغدغه ي معرفي بازيگر داره من ميتوانم يك ليست بلند بالا از بازيگر تا عوامل پشت صحنه نام ببرم كه اقاي اميني براي اولين بار معرفي شون كرده

اولين جرقه براي بازيگر كي در ذهنتون زده شد؟

-به دليل حساسيت خانواده ام به تحصيل سال اخر بود كه چند اموزشگاه رفتم براي ثبت نام بازيگري و حداقل كاري كه ميتونستم انجام بدهم اين بود كه يك دوره ي اموزشي ببينم و اينكه با يك سري جوون در يك موسسه باشي و بين اون همه جوون مستعد بازي كني و با

اونها تمرين ميكني

چرا از بين اون همه جوون شاهرخ استخري شد؟

-خيلي ها هم شدند ولي خيلي هايي كه نشدند اميدوارم بشوند چون ما ديديم كه چه استعدادهايي دارند ولي خودم واقعا" نميدونم شايد خدا خواسته من تو اين زمان وارد اين عرصه بشوم نه شش سال قبل و چقدر خوب

اگه پدرتون به درس خواندنتون علاقه داشت چرا نرفتيد دنبال تحصيلات رشته ي هنر؟

-اتفاقا" رفتم براي فوق ليسانس رشته ي هنر رو امتحان دادم ولي رتبه ام شد 400 و نتونستم چون نخواندم.

منابع زندگينامه :http://forum.p30pedia.com

اسدزاده، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1302 تهران. تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى، تهران 1331- ليسانس حقوق، عضو سنديكاى هنرمندان فيلم ايرانى (مهر 1346)، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1320. شروع بازيگرى: همسر مزاحم (1332)

عمده ى فيلمها:

كلاه غيبى (1335)، خورشيد مى درخشد (1335)، آقاى شانس (1338)، صفر على (1339)، آقاى قرن بيستم (1343)، جاهل ها و ژيگول ها (1343)، چهار تا شيطون (1344)، سه تا بزن بهادر (1344)، پاسداران دريا (1344)، دو انسان (1345)، آقا دزده (1345)، شوخى نكن دلخور ميشم (1345)، دختر كدخدا (1345)، مرد نامريى (1345)، ليلاج (1345)، يكه بزن (1346)، حقه بازان (1346)، سوغات فرنگ (1346)، دنياى قهرمانان (1346)، عمو سبزى فروش (1346)، آشيانه خورشيد (1346)، مرد بى ستاره (1346)، من شوهر مى خواهم (1347)، لوطى قرن بيستم (1347)، تونل (1347)، دلاور دوران (1347)، دختر شاه پريان (1347)، پهلوان پهلوانان (1348)، دور دنيا با جيب خالى (1349)، ميوه ى گناه (1349)، وحشى جنگل (1350)، مبارزه با شيطان (1350)، راز درخت سنجد (1350)، در آمريكا اتفاق افتاد (1350)، فتانه (1351)، خردجال (1351)، كى دست گل به آب داده (1352)، زنجيرى (1352)، جعفر جنى و محبوبه اش (1352)، شلاق (1352)، على كنكورى

(1352)، ناخدا با خدا (1352)، ممل آمريكايى (1353)، مرغ همسايه (1353)، سازش (1353)، دروغگوى كوچولو (1353)، تيرانداز (1354)، رفيق (1354)، خوش غيرت (نمايش داده نشد- 1355)، گل مريم (1366)، دلار (1367)، زمان از دست رفته (1368)، دو نيمه سيب (1370)، رابطه پنهانى (1371)، شاهين طلايى (1372)، بلوف (1372)، روز شيطان (1373)، عروسيت مبارك (1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اسدي، افسر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1336 ميانه، همسر اصغر همت (بازيگر و گريمور)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيباى تهران، برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن نقش دوم در هشتمين جشنواره فجر (عبور از غبار)، برنده جايزه بهترين بازيگر نقش دوم از نخستين جشنواره ى فيلم سينما و زن 1374 (روسرى آبى)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر. شروع بازيگرى: شب مكافات (1363).

عمده ى فيلمها:

جستجو در شهر (1364)، روزهاى در انتظار (1365)، زمان از دست رفته (1368)، عبور از غبار (1368)، سالهاى خاكستر (1369)، راز خنجر (1371)، روسرى آبى (1373)، سربلند (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اسدي، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1373 مهران مديري با استفاده از چند چهره ي تازه كه پيش از آن در تلويزيون ناشناخته بودند، مجموعه ي تلويزيوني موفق ساعت خوش را ساخت و بازيگراني مانند نصرالله رادش، نادر سليماني، سعيد آقاخاني، رضا عطاران، ارژنگ اميرفضلي، رضا شفيعي جم و حميد لولايي و چند تن ديگر را به چهره هاي شناخته شده براي بسياري از بينندگان تلويزيوني تبديل كرد كه برخي از آنها بعداً نيز در سينما و تلويزيون به كارشان ادامه دادند يكي ديگر از اين چهره ها داود اسدي بود. او در سال 1348 در اراك به دنيا آمده بود، با حضور در مادرم گيسو، سرحد و ديدار، بازي در سينما را نيز تجربه كرد. در سال هاي اخير، كم كار شده بود و در سريال هاي درجه دو ظاهر مي شد و چون دستي به قلم داشت، ترجيح مي داد كه بيش تر به نويسندگي قطعه هاي نمايشي بپردازد. از كارهاي اخير او مي توان به نويسندگي تله فيلم بختك (يوسف صيادي) در سال گذشته و

بازي در مجموعه تلويزيوني خط شكن (مسعود تكاور) و سريال نرگس (سيروس مقدم) اشاره كرد. آخرين حضور داود اسدي در تلويزيون، بازي نيمه تمام او در مجموعه ي تلفن همراه (مسعود تكاور) بود. اوهم مانند شاهرخ سخايي روز سوم فروردين به دليل سكته قلبي درگذشت.

فيلم شناسي:

سرحد (1375)، مادرم گيسو (1374)، ديدار (1373).

منابع زندگينامه :منبع: سالنامه فيلم - ش 18.

اسدي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد اسدي متولد 1332 تهران، فارغ التحصيل سينما از آمريكا است. وي فعاليت سينمايي را سال 1362 با كارگرداني فيلم «سراب» در سوئد آغاز كرد. از ديگر فعاليت هاي جنبي او ميتوان به تدريس در دانشگاه اشاره كرد.

1. كارگردان : (7)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - خيابان بيست و چهارم (1387)

2 - فرود در غربت (1387)

3 - تلافي (1386)

4 - مهمان (1385)

5 - آواز قو (1379)

6 - سيب سرخ حوا (1377)

7 - سراب (1365)

• نويسنده : (4)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - خيابان بيست و چهارم (1387)

2 - فرود در غربت (1387)

3 - آواز قو (1379)

4 - سراب (1365)

• طرح اوليه داستان از : (1)مورد

(1370)

1 - آواز قو (1379)

• بازنويسي فيلمنامه : (1)مورد

(1370)

1 - سيب سرخ حوا (1377)

• بازيگر : (3)مورد

(1380)(1360)

1 - شاخه گلي براي عروس (1383)

2 - تيك (1380)

3 - سراب (1365)

• تهيه كننده : (3)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - خيابان بيست و چهارم (1387)

2 - عشق گمشده (1375)

3 - سراب (1365)

• تدوين :

(1)مورد

(1360)

1 - سراب (1365)

• مدير صحنه : (1)مورد

(1380)

1 - كنعان (1386)

• گروه صحنه : (1)مورد

(1380)

1 - جزيره آهني (1383)

• گروه صحنه و لباس : (1)مورد

(1380)

1 - تقاطع (1384)

• دستيار صحنه : (1)مورد

(1380)

1 - خانواده دكتر ارنست (1388)

• دستيار صحنه و لباس : (2)مورد

(1380)

1 - هميشه پاي يك زن در ميان است (1386)

2 - قاعده بازي (1385)

• با تشكر از : (1)مورد

(1370)

1 - آواز قو (1379)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

اسفنديار، يگانه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران، تحصيلات: سوم متوسطه، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: قصه ى زندگى (1365)

عمده ى فيلمها:

بگذار زندگى كنم (1365)، افسون (1366)، گراند سينما (1367)، سيرك بزرگ (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، خانه ى خلوت (1370)، آخرين بندر (1373)، توطئه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اسكندري، داود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 تهران، پدر محمدرضا اسكندرى (بازيگر). تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، داراى سوختگى صورت (بر اثر نجات دادن مرحوم حيدر كاظمى از ميان اتومبيل آتش گرفته به همراه ايلوش خوشابه در سر صحنه فيلم آخرين نبرد (1348) و فعاليت بعد از آن به عنوان بدل كار). شروع بازيگرى: على بابا و چهل دزد بغداد (1346)

عمده ى فيلمها:

پسران قارون (1346)، گل آقا (1346)، جاده زرين سمرقند (1347)، مرد دو چهره (1347)، بهرام شيردل (1347)، سنگ صبور (1347)، يوسف و زليخا (1347)، چهار درويش (1347)، گراند سينما (1367)، غبار مرگ (1368)، عروس حلبچه (1370)، گلها و گلوله ها (1370)، گريز (1371)، ياران (1372)، آخرين خون (1372)، مرواريد سياه (1373)، سربلند (1373)، دشمن (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اسكندري، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: عبدالله اسكندري

تاريخ تولد: 1324

شروع فعاليت در تلويزيون: از سال 1351 زير نظر بيژن محتشم در تلويزيون ملي ايران

شروع فعاليت در سينما: از سال 1354 با فيلم « گوزنها » (مسعود كيميايي)

از فيلم هاي مطرح او در قبل از انقلاب مي توان به « ذبيح » (محمد متوسلاني)، « كندو » (فريدون گله)، « تب » (ايرج قادري) و « ملكوت » (خسرو هرتياش) اشاره كرد.

اسكندري كار خود را با سريال « هزاردستان » پس از انقلاب ادامه داد كه طراحي و اجراي چهره پردازي اين مجموعه هنوز هم يكي از كارهاي شاخص اين رشته در ايران محسوب مي شود.

از ديگر كارهاي شاخص اين هنرمند مي توان به طراحي و اجراي چهره محمود بصيري در نقش يك پيرزن در اپيزود دوم فيلم « دستفروش » ساخته محسن مخلباف و چهره عزت الله انتظامي و گوهر خيرانديش در فيلم « بانو » به كارگرداني داريوش مهرجويي

اشاره كرد كه نشان از تبحر بالاي اين هنرمند دارد.

گفتني است بعد از گنجاندن بخش چهره پردازي در ليست بهترين هاي جشنواره فيلم فجر كه از دوره هفتم اتفاق افتاد اسكندري براي فيلم هاي « مادر » (علي حاتمي)، « ناصرالدين شاه اكتور سينما » (محسن مخملباف)، « بلندي هاي صفر » (فلاح ليالستاني)، « آخرين بندر » (حسن هدايت)، « روز واقعه » (شهرام اسدي) و « ساحره » (داوود ميرباقري) برنده سيمرغ بلورين اين رشته شده است.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 مهمان ( سعيد اسدي ) [چهره پرداز]

1384 زمستان است ( رفيع پيتز ) [چهره پرداز]

1384 شهرآشوب ( يدالله صمدي ) [چهره پرداز]

1383 ازدواج صورتي ( منوچهر مصيري ) [چهره پرداز]

1383 يك تكه نان ( كمال تبريزي ) [چهره پرداز]

1383 نقاب ( كاظم راست گفتار ) [چهره پرداز]

1383 غروب شد بيا ( انسيه شاه حسيني ) [چهره پرداز]

1383 به رنگ ارغوان ( ابراهيم حاتمي كيا ) [چهره پرداز]

1383 پرونده هاوانا ( عليرضا رييسيان ) []

1383 عروس فراري ( بهرام كاظمي ) [چهره پرداز]

1382 كما ( آرش معيريان ) [چهره پرداز]

1382 تارا و تب توت فرنگي ( سعيد سهيلي ) [چهره پرداز]

1381 تب ( رضا كريمي ) [چهره پرداز]

1381 زمانه ( حميدرضا صلاحمند ) [چهره پرداز]

1381 عطش ( حسين فرح بخش ) [چهره پرداز]

1381 عروس خوشقدم ( كاظم راست گفتار ) [چهره پرداز]

1381 شاه خاموش ( همايون شهنواز ) [چهره پرداز]

1381 اينجا چراغي

روشن است ( رضا ميركريمي ) [چهره پرداز]

1381 بر باد رفته ( صدرا عبداللهي ) [چهره پرداز]

1380 رز زرد ( داريوش فرهنگ ) [چهره پرداز]

1380 سيندرلا ( بيژن بيرنگ مسعود رسام ) [چهره پرداز]

1379 خاكستري ( مهرداد ميرفلاح ) [چهره پرداز]

1379 آب و آتش ( فريدون جيراني ) [چهره پرداز]

1379 آواز قو ( سعيد اسدي ) [چهره پرداز]

1379 دختري به نام تندر ( حميدرضا آشتياني پور ) [چهره پرداز]

1379 شب هاي تهران ( داريوش فرهنگ ) [چهره پرداز]

1379 مسافر ري ( داود ميرباقري ) [چهره پرداز]

1378 بلوغ ( مسعود جعفري جوزاني ) [چهره پرداز]

1378 تكيه بر باد ( داريوش فرهنگ ) [چهره پرداز]

1378 دختردايي گمشده ( داريوش مهرجويي ) [چهره پرداز]

1378 دوستان ( علي شاه حاتمي ) [چهره پرداز]

1378 رنجر ( احمد مرادپور ) [چهره پرداز]

1378 عشق طاهر ( محمدعلي نجفي ) [چهره پرداز]

1378 نسل سوخته ( رسول ملاقلي پور ) [چهره پرداز]

1377 بازيگر ( محمدعلي سجادي ) [چهره پرداز]

1377 دختري با كفش هاي كتاني ( رسول صدرعاملي ) [چهره پرداز]

1377 زخمي ( كامران قدكچيان ) [چهره پرداز]

1377 كميته مجازات ( علي حاتمي ) [چهره پرداز]

1377 هيوا ( رسول ملاقلي پور ) [چهره پرداز]

1377 جنگجوي پيروز ( مجتبي راعي ) [چهره پرداز]

1376 پنجه در خاك ( ايرج قادري ) [چهره پرداز]

1376 ساحره ( داود ميرباقري ) [چهره پرداز]

1376

عشق گمشده ( سعيد اسدي ) [چهره پرداز]

1376 كمكم كن ( رسول ملاقلي پور ) [چهره پرداز]

1376 بانوي ارديبهشت ( رخشان بني اعتماد ) [چهره پرداز]

1376 درخت گلابي ( داريوش مهرجويي ) [چهره پرداز]

1375 براده هاي خورشيد ( محمدحسين حقيقي ) [چهره پرداز]

1375 طوفان شن ( جواد شمقدري ) [چهره پرداز]

1375 جوانمرد ( جمشيد آهنگراني ) [چهره پرداز]

1375 عقرب ( ناصر شاملو ) [چهره پرداز]

1375 فصل پنجم ( رفيع پيتز ) [چهره پرداز]

1375 ماه و خورشيد ( محمدحسين حقيقي ) [چهره پرداز]

1375 خلبان ( جمال شورجه ) [چهره پرداز]

1374 اعاده امنيت ( حميد رخشاني ) [چهره پرداز]

1374 تا آخرين نفس (نجات يافتگان) ( رسول ملاقلي پور ) [چهره پرداز]

1374 مرد آفتابي ( همايون اسعديان ) [چهره پرداز]

1374 بازمانده ( سيف الله داد ) [چهره پرداز]

1374 چهره ( سيروس الوند ) [چهره پرداز]

1374 پاكباخته ( غلامحسين لطفي ) [چهره پرداز]

1374 سفر به چزابه ( رسول ملاقلي پور ) [چهره پرداز]

1374 تحفه هند ( محمدرضا زهتابي ) [چهره پرداز]

1373 آدم برفي ( داود ميرباقري ) [داستان نويس-چهره پرداز]

1373 آخرين بندر ( حسن هدايت ) [چهره پرداز]

1373 بهشت پنهان ( كامران قدكچيان ) [چهره پرداز]

1373 خط آتش ( علي سجادي حسيني فريد سجادي حسيني ) [چهره پرداز]

1373 روياي يك نيمه شب تابستان ( داريوش مودبيان ) [چهره پرداز]

1373 روزهاي خوب زندگي ( مهدي

صباغ زاده ) [چهره پرداز]

1373 پري ( داريوش مهرجويي ) [چهره پرداز]

1373 روز واقعه ( شهرام اسدي ) [چهره پرداز]

1373 روسري آبي ( رخشان بني اعتماد ) [چهره پرداز]

1373 كيميا ( احمدرضا درويش ) [چهره پرداز]

1372 ترانزيت ( علي سجادي حسيني ) [چهره پرداز]

1372 راز گل شب بو ( سعيد خورشيديان ) [چهره پرداز]

1372 روز فرشته ( بهروز افخمي ) [چهره پرداز]

1371 يك مرد ، يك خرس ( مسعود جعفري جوزاني ) [چهره پرداز]

1371 هنرپيشه ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1371 راز چشمه سرخ ( علي سجادي حسيني ) [چهره پرداز]

1371 طعمه ( فرامرز صديقي ) [چهره پرداز]

1371 راز خنجر ( محمدحسين حقيقي ) [چهره پرداز]

1371 عيالوار ( پرويز صبري ) [چهره پرداز]

1370 قهرمان (آخرين تلاش) ( سيامك اعتمادي ) [چهره پرداز]

1370 مدرسه پيرمردها ( علي سجادي حسيني ) [چهره پرداز]

1370 بانو ( داريوش مهرجويي ) [چهره پرداز]

1370 دادستان ( بزرگمهر رفيعا ) [چهره پرداز]

1370 سيرك بزرگ ( اكبر خواجويي ) [چهره پرداز]

1370 قرباني ( رسول صدرعاملي ) [چهره پرداز]

1370 دو نيمه سيب ( كيانوش عياري ) [چهره پرداز]

1370 آواز تهران ( كامران قدكچيان ) [چهره پرداز]

1370 خانه خلوت ( مهدي صباغ زاده ) [چهره پرداز]

1370 نرگس ( رخشان بني اعتماد ) [چهره پرداز]

1370 دلشدگان ( علي حاتمي ) [چهره پرداز]

1370 هور در آتش (

عزيزالله حميدنژاد ) [چهره پرداز]

1370 ناصرالدين شاه آكتور سينما ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1369 ملك خاتون ( حسن محمدزاده ) [چهره پرداز]

1369 آپارتمان شماره 13 ( يدالله صمدي ) [چهره پرداز]

1369 سفر جادويي ( ابوالحسن داودي ) [چهره پرداز]

1369 عروس ( بهروز افخمي ) [چهره پرداز]

1369 گالان ( امير قويدل ) [چهره پرداز]

1368 تمام وسوسه هاي زمين ( حميد سمندريان ) [چهره پرداز]

1368 باغ سيد ( محمدرضا اسلاملو ) [چهره پرداز]

1368 صنوبرهاي سوزان ( عباس شيخ بابائي ) [چهره پرداز]

1368 ريحانه ( عليرضا رييسيان ) [چهره پرداز]

1368 آخرين پرواز ( احمدرضا درويش ) [چهره پرداز]

1368 دزد عروسك ها ( محمدرضا هنرمند ) [چهره پرداز]

1368 هامون ( داريوش مهرجويي ) [چهره پرداز]

1368 ساوالان ( يدالله صمدي ) [چهره پرداز]

1368 مادر ( علي حاتمي ) [چهره پرداز]

1368 در جستجوي قهرمان ( حميدرضا آشتياني پور ) [چهره پرداز]

1368 تماس ( خسرو ملكان ) [چهره پرداز]

1368 مدرسه رجايي ( كريم زرگر ) [چهره پرداز]

1368 شنا در زمستان ( محمد كاسبي ) [چهره پرداز]

1367 زرد قناري ( رخشان بني اعتماد ) [چهره پرداز-تهيه كننده]

1367 طوبي ( خسرو ملكان ) [چهره پرداز]

1367 عروسي خوبان ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1367 شب حادثه ( سيروس الوند ) [چهره پرداز]

1367 ارثيه ( كاظم بلوچي ) [چهره پرداز]

1367 باي سيكل ران ( محسن

مخملباف ) [چهره پرداز]

1367 افق ( رسول ملاقلي پور ) [چهره پرداز]

1366 تحفه ها ( ابراهيم وحيدزاده ) [چهره پرداز]

1366 پرنده كوچك خوشبختي ( پوران درخشنده ) [چهره پرداز]

1366 ترن ( امير قويدل ) [چهره پرداز]

1366 گمشدگان ( محمدعلي سجادي ) [چهره پرداز]

1366 پاييزان ( رسول صدرعاملي ) [چهره پرداز]

1366 خانه اي مثل شهر ( حجت الله سيفي ) [چهره پرداز]

1366 غريبه ( رحمان رضايي ) [چهره پرداز]

1366 ردپايي بر شن ( محمدرضا هنرمند ) [چهره پرداز]

1366 بحران ( علي اصغر شادروان ) [چهره پرداز]

1366 مكافات ( منوچهر مصيري ) [چهره پرداز]

1366 جعفرخان از فرنگ برگشته ( علي حاتمي محمد متوسلاني ) [چهره پرداز]

1366 سايه هاي غم ( شاپور قريب ) [چهره پرداز]

1366 طهران روزگار نو ( علي حاتمي ) [چهره پرداز]

1365 تشكيلات ( منوچهر مصيري ) [چهره پرداز]

1365 تصوير آخر ( مهدي صباغ زاده ) [چهره پرداز]

1365 تيغ و ابريشم ( مسعود كيميايي ) [چهره پرداز]

1365 تيرباران ( علي اصغر شادروان ) [چهره پرداز]

1365 گذرگاه ( شهريار بحراني ) [چهره پرداز]

1365 گزارش يك قتل ( محمدعلي نجفي ) [چهره پرداز]

1365 ماموريت ( حسين زندباف ) [چهره پرداز]

1365 ناخدا خورشيد ( ناصر تقوايي ) [چهره پرداز]

1365 دستفروش (اپيزود دوم) : تولد يك پيرزن ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1365 كنار بركه ها ( يدالله نوعصري ) [چهره

پرداز]

1365 قصه زندگي ( خسرو شجاعي ) [چهره پرداز]

1364 آوار ( سيروس الوند ) [چهره پرداز]

1364 جاده هاي سرد ( مسعود جعفري جوزاني ) [چهره پرداز]

1364 گردباد ( كامران قدكچيان ) [چهره پرداز]

1364 بايكوت ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1363 شب شكن ( خسرو ملكان ) [چهره پرداز]

1363 گل هاي داودي ( رسول صدرعاملي ) [چهره پرداز]

1362 دو چشم بي سو ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1362 شيلات ( رضا ميرلوحي ) [چهره پرداز]

1362 استعاذه ( محسن مخملباف ) [چهره پرداز]

1362 خاك و خون ( كامران قدكچيان ) [چهره پرداز]

1362 فرار ( جمشيد حيدري ) [چهره پرداز]

1361 مرگ يزدگرد ( بهرام بيضايي ) [چهره پرداز]

1359 گفت هر سه نفرشان ( غلامعلي عرفان ) [چهره پرداز]

1356 در امتداد شب ( پرويز صياد ) [چهره پرداز]

1355 بت ( ايرج قادري ) [چهره پرداز]

1355 نازنين ( عليرضا داودنژاد ) [چهره پرداز]

1355 ملكوت ( خسرو هريتاش ) [چهره پرداز]

1354 شب غريبان ( فرزان (محمد) دلجو ) [چهره پرداز]

1354 كندو ( فريدون گله ) [چهره پرداز]

1353 اسرار گنج دره جني ( ابراهيم گلستان ) [چهره پرداز]

جوايز و انتخابها:

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (خانه خلوت)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (عروس)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369

]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (ناصرالدين شاه آكتور سينما)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (نرگس)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (هنرپيشه)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (راز خنجر)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (روز فرشته)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (تارا و تب توت فرنگي)

[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (آخرين بندر)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (روز واقعه)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (پري)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (روسري آبي )

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (مرد آفتابي)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (سفر به چزابه)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>>

كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (عقرب)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (ساحره)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (هيوا)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (اينجا چراغي روشن است)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (عروس خوشقدم)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (مسافر ري)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (دختري به نام تندر)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> 2 - دومين چهره پردازي سال (كميته مجازات)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 2 - دومين چهره پردازي سال (نسل سوخته)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

>> 3 - سومين چهره پردازي سال (آب و آتش)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 2 - دومين چهره پردازي سال (مسافر ري)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (شهرآشوب)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

اسكندري،ستاره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: ستاره اسكندري

تاريخ تولد: 1353

خواهر لاله

اسكندري (بازيگر)

...............................................

متولد 1353. دانشجوي رشته مترجمي زبان از دانشگاه آزاد.

از تئاتر آغاز كرد و سه بار هم كانديد دريافت جايزه از جشنواره تئاتر دانشجويي شد. با مجموعه تلويزيوني خانه شماره سيزده به تلويزيون آمد و در مجموعه تلويزيوني ايستگاه موفق و متفاوت ظاهر شد.

حريف دل (رضا گنجي - 1375)

مسافر ري (داود ميرباقري - 1379)

تارزن و تارزان (علي عبدالعلي زاده - 1380)

مواجهه (سعيد ابراهيمي فر - 1383)

شبانه (اميد بنكدار - كيوان علي محمدي - 1383)

ماه مهربان (مجموعه تلويزيوني، 1376)

ايستگاه (مجموعه تلويزيوني، 1377)

حامي (مجموعه تلويزيوني، 1380)

نرگس (مجموعه تلويزيوني، سيروس مقدم، 1384)

مرگ تدريجي رويا

اسكندري،لاله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: لاله

نام خانوادگي اصلي: اسكندري

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1354

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل گرافيك

بيوگرافي

فارغ التحصيل گرافيك از دانشگاه آزاد اسلامي در سال ١٣٧١.

خواهر: ستاره اسكندري (بازيگر).

خواهر: سارا اسكندري (چهره پرداز).

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "متولد ماه مهر" در سال ١٣٧٨.

با بازي در فيلم "متولد ماه مهر" به سينما آمد و با فيلم "شراره" مطرح شد.

با بازي در مجموعه تلويزيوني "خاك سرخ" استعدادهايش به معرض نمايش گذاشت و با بازي در نقش زني كه حرف نمي زند در فيلم "اين زن حرف نمي زند"، بازي قابل توجهي از خود ارائه داد .

اسلامي، مهناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: اروميه

تحصيلات: ديپلم، همسر شعبانعلى اسلامى (تهيه كننده)، گويندگى و ترجمه در صد او سيماى مركز اروميه، فعاليت در تلويزيون. شروع بازيگرى: اتوبوس (1364)

عمده ى فيلمها:

گلها و گلوله ها (1371)، گريز (1371)، آخرين خون (1372)، مرضيه (1373)، سربلند (1373)، دشمن (1374)، ويرانگر (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اسلامي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر تئاتر و سينما.

تولد: 1318، تهران (محله ى پامنار).

درگذشت: 7 مرداد 1372، تهران.

هادى اسلامى فعاليت هنرى خود را از دوره ى دبيرستان شروع كرد. سپس در دانشكده ى تئاتر به تحصيل پرداخت و با مدرك فوق ديپلم اين رشته در سال 1342 فارغ التحصيل شد. در همان سال با بازى در نمايشنامه ى «روسرى قرمز»، به جرگه ى هنرمندان حرفه اى تئاتر پيوست و در سال 1346 با اجراى نمايشنامه ى «زير گذر لوطى صالح» به عنوان نويسنده و كارگردان هم مطرح شد. وى در نمايش هاى ديگر زير ايفاى نقش كرده است: «دارالحكومه تهران»، «غريب»، «خر با بار نمك»، «مرد متوسط»، «يك اشتباه از خردمندترين آدم ها سر مى زند»، «صيادان»، «سرباز لاف زن». هادى اسلامى در سالهاى پس از انقلاب اسلامى با بازى در فيلم «قديس» در سال 1358 به سينما پيوست و از آن پس هر سال به عنوان بازيگر در فيلم ها ظاهر شد. فيلم هايى كه در آنها ايفاى نقش كرده است عبارتند از: «دست شيطان» (1360)؛ «موج طوفان» (1360)؛ «مرگ سفيد» (1360)؛ «ملخ زدگان» (1363)؛ «مترسك» (1363)؛ «اتوبوس» (1364)؛ «آوار» (1364)؛ «معما» (1365)؛ «ميهمانى خصوصى» (1365)؛ «قصه ى زندگى» (1365)؛ «آشيانه ى مهر » (1366)؛ «مقاومت» (1366)؛ «بهار در پاييز» (1366)؛ «جهزيه اى براى رباب» (1366)؛ «سرب» (1367)؛ «شاخه هاى بيد» (1367)؛ «خواستگارى»، «دل نمك»، «قطب مخوف»، «شتابزده»، «ساده لوح»، «مستأجر»، «طعمه»، «سهراب تا سهراب ».

هادى اسلامى در مجموعه هاى تلويزيونى

مختلفى نيز ايفاى نقش نمود، از جمله: مجموعه ى تلويزونى «سمك عيار» (1345) و مجموعه ى «مرغ حق» (در نقش شهيد مدرس). كارگردانى نمايش هاى «حاكم يك شبه»، «حسن سنتورى»، «محراب» و با بازى در نمايش هاى «مرواريد»، «آنتيگون»، «سنگ و سرنا»، «شاه مى ميرد»، «سوگ سياوش» و... از جمله فعاليت هاى ديگر هنرى اوست.

هادى اسلامى در طرح ارزشيابى هنرمندان به كسب درجه ى دكتراى تئاتر نايل گرديد. هادى اسلامى كلاس بازيگرى را نزد استادش عباس جوانمرد و بعد خليل موحد ديلمقانى گذراند و فن بيان را از مهين ديهيم آموخت. وى در چهارمين جشنواره ى بين المللى فيلم فجر در سال 1364 در تهران برنده ى جايزه ى بازيگرى در بخش فليم هاى بلند، به عنوان بهترين بازيگر مرد، براى فيلم «اتوبوس» شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اسماعيل خاني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تاريخ تولد: 1329 در شيراز

تحصيلات: ديپلم

تاريخ فوت : 1381

همسر گوهر خيرانديش

از دوران دبيرستان فعاليتهاي تئاتر خود را آغاز كرد. بازيهاي او هميشه زيبا و ديدني است. او براي بازي در فيلمهاي «زير بامهاي شهر» و «روسري آبي» كانديداي بهترين بازيگر نقش دوم مرد از جشنواره هاي هشتم و سيزدهم فيلم فجر شد.

او آخرين فيلمي كه از او به نمايش درآمد، فيلم «نوروز» بود كه در بيستمين جشنواره فيلم فجر جزو فيلمهاي بخش مسابقه بود و آخرين حضور او در تلويزيون در مجموعه تلويزيوني «همسايه ها» به نقش بنگاه دار بود.

فيلم:

آخرين ستاره شب (مجموعه تلويزيوني، 1374)

تا آخرين نفس (1374)

شليك نهايي (مجموعه تلويزيوني، 1374)

سرعت (1374)

دو پنجره (مجموعه تلويزيوني، 1375)

سفر به چزابه (مجموعه تلويزيوني، 1375)

هفت سنگ (1375)

مهر مادري (1376)

شيدا (1377)

كت جادويي (مجموعه تلويزيوني، 1378)

مرد باراني (1378)

مونس (1379)

همسايه ها (مجموعه تلويزيوني، 1379)

نوروز (1380)

نان و عشق و موتور 1000 (1380)

آينه

(مجموعه تلويزيوني، 1367)

زير بامهاي شهر (1368)

چون ابر در بهاران (1369)

همه يك ملت (1369)

آپارتمان شماره سيزده (1369)

در آرزوي ازدواج (1369)

مسافران (1370)

روزي روزگاري (مجموعه تلويزيوني، 1371)

لبه تيغ (1371)

دو همسفر (1371)

عيالوار (1371)

سنگ و شيشه (مجموعه تلويزيوني، 1373)

همه وصيت من (مجموعه تلويزيوني، 1373)

آيارتمان (مجموعه تلويزيوني، 1373)

روسري آبي (1373)

تعطيلات زمستاني (1374)

اسماعيلي، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير اسماعيلي، نويسنده ي پيش كسوت سينما، شنبه هشتم تير در 68 سالگي بر اثر ابتلا به بيماري سرطان درگذشت. او با نام كامل امير اسماعيلي كلاهدوز در يكي از محله هاي قديمي تهران متولد شد. در دوران جواني به بازي در تئاتر علاقه پيدا كرد وتجربه هايي در زمينه ي دوبله ي فيلم داشت تا اين كه در سال 1328 با نوشتن داستان كوتاهي به نام «پيشواز» درمجله ي اميد ايران فعاليت مطبوعاتي اش را آغاز كرد. در 24 سالگي نخسين كتاب خود را كه مجموعه اي به نام «گل آفتاب» بود منتشر كرد و در كنار فعاليت هاي نوشتاري و مطبوعاتي شان، در سازمان تربيت بدني مشغول به كار شد. اسماعيلي كه فارغ التحصيل زبان و ادبيات فارسي بود، نزديك به صد قصه ي كوتاه در نشريه هايي مثل اميد ايران، آسياي جوان، اطلاعات هفتگي، تهران مصور، صبح امروز و... چاپ كرده و نزديك به پنج هزار مقاله، گزارش، نقل و گفت و گو در زمينه هاي گوناگون فرهنگي، اجتماعي، ادبي و به خصوص سينما تئاتر از او به جا مانده است. ترجمه رمان هاي باباگوريو، مردي كه مي خندد، جنايت و مكافات، بينوايان و آواي وحش و نمايش نامه هاي در خانه ي معلم، مسجد باران، شيطان و فيلم نامه هاي كاموس، دوست داري آدم

بزرگي بشي و در باور بهار از جمله آثار اوست. از اسماعيلي دو كتاب پژوهشي سينمايي به نام هاي شصت سال سينماي ايران و تاريخ كامل سينماي ايران به جا مانده است. او همچنين متن بعضي از مستندهاي تلويزيوني مثل اسب و آواها و نواهاي پهلواني را نوشت و مدتي هم دبير شوراي عالي كميته ي واژه گزيني بخش تربيت بدني در فرهنگستان زبان و ادب فارسي بود. از آخرين فعاليت هايش مي توان به داوري انجمن منتقدان درنخستين دوره ي اهداي جايزه ي بزرگ شهيد آويني اشاره كرد.

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

اسماعيلي، حبيب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 ايوانكى، تحصيلات: فوق ديپلم حسابدارى، مدير توليد- تهيه كننده، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پرواز به سوى مينو (1358).

عمده ى فيلمها:

بازجويى (تهيه كننده، مدير توليد، بازيگر- 1362)، گنج (مدير توليد، بازيگر- 1363)، حريم مهرورزى (1364)، مدار بسته (مدير توليد، بازيگر- 1364)، گمشده (مدير توليد- 1364)، ترنج (مدير توليد- 1365)، تصوير آخر (مدير توليد، بازيگر- 1365)، روزهاى انتظار (مدير توليد- 1365)، طلسم (مدير توليد- 1365)، خارج از محدوده (مدير توليد- 1365)، محموله (1366)، جهيزيه براى رباب (مدير توليد- 1366)، سالهاى خاكستر (تهيه كننده، بازيگر- 1367)، بازى تمام شد (1368)، دو فيلم با يك بليت (مدير توليد- 1369)، تبعيديها (1370)، ساده لوح (1371)، رابطه پنهانى (مدير توليد- 1371)، پرواز را به خاطر بسپار (مدير توليد- 1371)، تصادف (مدير توليد، بازيگر- 1372)، اعاده ى امنيت (مدير توليد، بازيگر- 1373)، روز ديدنى (مدير توليد، بازيگر- 1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اصفهاني، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 اصفهان. نام اصلى: اكبر هرندى، تحصيلات: ديپلم، شروع كار با بدل كارى و بعد عكاس سينمايى. شروع بازيگرى: هفت دلاور (1347)

عمده فيلمها: كاكاسياه (1352)، كج كلاه خان (1352)، شلاق (1352)، مهدى فرنگى (1353)، دختران بلا مردان ناقلا (1353)، انگشت نما (1354)، جنجال (1354)، كمين (1354)، حرفه اى (1355)، چلچراغ (1355)، ستيز (1355)، صبح خاكسترى (1356)، كوسه ى جنوب (1357)، مشت (1363)، گريز (1371)، ضربه ى آخر (1372)، چشم شيطان (1372)، غربت (1374)، فاتح (1374)، گارد ويژه (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اصفهاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي واعظي در روز چهاردهم تيرماه سال 1345 در تهران و در خيابان 17 شهريور بدنيا آمد . پدربزرگ وي صداي خوبي داشت و به واعظ اصفهاني معروف بود ، بهمين خاطر وي نام هنري اصفهاني را براي خود انتخاب كرد .

تحصيلات

تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در مدرسه علوي تهران به پايان رساند . سپس با شركت در كنكور سراسري و اخذ رتبه 178 به دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران راه يافت و در سال 1376 در رشته پزشكي موفق به اخذ دكترا شد . وي همزمان با تحصيل علم به كسب هنر نيز اهتمام ورزيد .

قرائت قرآن

وي از اوان كودكي قرائت قرآن كريم را به سه روايت نزد اساتيد وقت آموخته و از شيوه هاي مختلف اين فن به ويژه شيوه استاد "مصطفي اسماعيل" بهره مند شده است . تاكنون در محافل مهم بسياري از حضور دكتر اصفهاني برا ي قرائت قرآن استفاده شده است .

محمد اصفهاني موسيقي ايراني را با بهره مندي از مكتب استاد محمدرضا شجريان خواننده شهير و با رهنمودهاي اين استاد آواز ايران و شاگرد مبرزش

علي جهاندار آموخت . نزد استاد شجريان رديف و موسيقي آوازي را فراگرفت . استاد ديگر او فريدون شهبازيان بود كه نزد او تلفيق و تحديد فني در موسيقي كلامي و زيبايي شناسي در الحان موسيقي ملي ايران را آموخت . از ديگر اساتيد او مي توان به همايون خرم و بابك بيات اشاره كرد . او همواره از اساتيد ارجمندش در زمينه موسيقي بخصوص فريدون شهبازيان با تواضع و مهر ياد مي كند .

آلبوم ها

گلچين

حسرت

نازنين كار مشترك

فاصله

...تنها ماندم

ماه غريبستان

نون و دلقك

بركت

اصلاني، ماندانا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1341 تهران، تحصيلات: فوق ديپلم رشته ى بازيگرى صدا و سيما، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ناروئى (1367)

عمده ى فيلمها:

شب بيست و نهم (1368)، به خاطر همه چيز (1369)، تبعيديها (1370)، مسافر غريب (1372)، توطئه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اصلاني، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 تهران. تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون. شروع بازيگرى: سفير (1361)

عمده ى فيلمها:

شب شكن (1363)، صاعقه (1363)، يك روز گرم (1363)، گردباد (1364)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، غريبه (1366)، بازى تمام شد (1368)، ساده لوح (1371).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اصلاني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا اصلاني متولد سال 1322 در رشت و فارغ التحصيل هنر و نقاشي از دانشكدهٔ هنرهاي تزئيني است. وي دورهٔ آموزش فيلمسازي را در وزارت فرهنگ و هنر گذرانده است.

اصلاني فعاليت حرفه اي خود در سينما را از سال 1346 و با ساخت فيلم مستند "جام حسنلو" آغاز مي كند و سپس آثاري نظير "بدبده"، "با اجازه"، "چنين كنند حكايت"، "تاري خانه"، "فهرج"، "مش اسماعيل"، "ابوريحان بيروني"، "ميراث شيشه"،چيغ ودل جهان را جلوي دوربين مي برد. «كودك و استثمار» عنوان مستندي است كه با هدف نمايش براي جامعهٔ مديريتي ساخته شدكه از بهترين مستند هاي دهه 60 ايران بود. اما در سال 61 به شكل غيررسمي توقيف و به حاشيه رانده شد.

اولين فيلم سينمايي اصلاني به نام"شطرنج باد"در 1355 تجربه متفاوت و نو در سينماي ايران كه بسيار جسورانه بود.بازيگر مطرح ايراني شهره آغداشلو شروع فعاليت هنري اش با فيلم شطرنج باد در نقش كنيزك بود.

ساخت مجموعه هاي تلويزيوني "سمك عيار"، "غبار نور"، "منطق الطير"، نگارش فيلمنامه فيلم هاي سينمايي "خط"، "سوزنبان"، "سوي شهر خاموش"، "تنگنا"، "مرثيه"، "صبح روز چهارم"، "باغ سنگي" و سرودن سه كتاب شعر "شب هاي نيمكتي و روزهاي باد"، "بر تفاضل دو مغرب" و "سوگنامه سال هاي ممنوع"، تدريس در دانشكده هاي سينما تئاتر و سوره و نقد و نظر و رساله در باب سينما و... از فعاليت هاي حرفه اي وي برشمرده مي شود.

اصلاني در سال هاي اخير داوري بسياري از جشنواره هاي

معتبر را بر عهده داشته و هم اينك رئيس هيات مديره انجمن مستندسازان ايران است.

ساخته ديگرش "خاطرات يك هفتاد و پنج ساله"، مستند بلندي است كه به سفارش بانك ملي ساخته شده است. بخش چشم واقعيت بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجرسيمرغ بلورين ويژه هيات داوران به فيلم خاطرات يك هفتاد و پنج ساله تعلق گرفت.

آتش سبز محصول 1386 جديدترين كار وي محسوب مي شود.داستان آتش سبز، برگرفته از روايت كهن و اساطيري سنگ صبور است .

سنگ صبور ، روايت دختري به نام ناردانه است كه ندايي دروني بر او مي گويد : " با مردي مرده وصلت خواهد كرد." روزي ناردانه به طور ناگهاني وارد قلعه اي كهن مي شود . در اتاقي از اتاقهاي اين قلعه افسانه اي ، مردي مرده مي يابد با هفت پيكان در بدن . كتابي در اتاق است ، ناردانه كتاب را برداشته و مي خواند " بسم رب العزت "، اين كتاب هفت حديث دارد و ناردانه بايد هر روز يك حديث بخواند و تنها روزي يك مغز بادام بخورد و پس از هرروز يك تير (سوزن) از تن مرد بيرون آورد و در پايان حديث هفتم مرد مرده زنده شده و با او وصلت خواهد كرد. همايون شجريان در بخش هايي از فيلم "آتش سبز" آواز مي خواند.

اطلسي، سيامك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 اروميه، نام اصلى: عزت اطلسى فر، نويسنده، كارگردان، تحصيلات: ديپلم رياضى، برنده جايزه ويژه از نخستين جشنواره، فرهنگى هنرى كار و كارگر (1369)، فعاليت در دوبله از 1344- فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر. شروع بازيگرى: توبه (1351).

عمده ى فيلمها:

نظر (1351)، كج كلاه خان (1352)، مرواريد (1352)، كروگان (1353)، عروس پابرهنه (1353)، آب (1354)، دردسر ماه عسل (نويسنده- 1357)، انفجار (نويسنده- 1357)، شجاعان ايستاده مى ميرند (نمايش داده

نشد- 1358)، چريكه تارا (نمايش داده نشد- 1359)، جاى پاى غدير (كوتاه- 1361)، تاتوره (1362)، پرونده (1362)، بى بى چلچله (1363)، مشت (نويسنده، كارگردان- 1363)، جدال (1365)، ملاقات (1365)، آن سوى آتش (1365)، شايد وقتى ديگر (1366)، در انتظار شيطان (نويسنده- 1366)، دوران سربى (1367)، گل سرخ (1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، آقاى بخشدار (1370)، اوينار (1370)، مخترع 2001(1370)، مسافران دره انار (1370)، همسر (1372)، در كمال خونسردى (1373)، روز واقعه (1373)، خط آتش (1373)، يك داستان واقعى (تلويزيونى- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

افخمي، بهروز

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: بهروز

نام خانوادگي اصلي: افخمي

سمت (در بخش هاي): تدوين،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1335

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم تدوين

بيوگرافي

فوق ديپلم تدوين از مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال ١٣٥٧.

همسر ناهيد طلوع (چهره پرداز).

شروع فعاليت در تلويزيون به عنوان مدير توليد، تدوينگر و مسئول گروه فيلم و سريال.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "زير باران" (سيف الله داد) به عنوان مدير فيلمبرداري و تدوينگر در سال ١٣٦٣.

نماينده هفتمين دوره مجلس شوراي اسلامي در سال ١٣٧٨.

برنده ديپلم افتخار بهترين كارگرداني از نهمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم "عروس" در سال ١٣٦٩.

پس از ساخت چند فيلم مستند در تلويزيون، فيلمبرداري يك فيلم ("زير باران") و تدوين يك فيلم ديگر ("آب را گل نكنيد") را انجام داد.

در سال 1367 و در پي انصراف ناصر تقوايي از ساخت مجموعه تلويزيوني "كوچك جنگلي" كارگرداني آن را به عهده گرفت و اين مجموعه به يكي از پربيننده ترين سريالهاي تلويزيون تبدي

بخشي از فيلم شناسي:

1382 گاوخوني ( بهروز افخمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1377 شوكران ( بهروز افخمي

) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1376 جهان پهلوان تختي ( بهروز افخمي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1375 عقرب ( ناصر شاملو ) [مشاور كارگردان]

1373 روز شيطان ( بهروز افخمي ) [بازيگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1372 روز فرشته ( بهروز افخمي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1372 سجاده آتش ( احمد مرادپور ) [فيلمنامه نويس]

1369 پنجاه و سه نفر ( يوسف سيدمهدوي ) [تدوينگر]

1369 عروس ( بهروز افخمي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1368 آب را گل نكنيد ( شهريار بحراني ) [تدوينگر]

1365 دست نوشته ها ( مهرزاد مينويي ) [فيلمنامه نويس]

1364 زير باران ( سيف الله داد ) [بازيگر-مدير فيلمبرداري]

فرزند صبح (1384)

كوچك جنگلي (مجموعه، 1367)

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمنامه (دست نوشته ها)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (عروس)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> برنده ديپلم افتخار بهترين كارگرداني (عروس)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (جهان پهلوان تختي)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (گاوخوني)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> برنده لوح زرين بهترين فيلم سال (شوكران)

[ دوره 1 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين كارگردان سال (شوكران)

[ دوره 1 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال)

- سال 1380 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمنامه سال (شوكران)

[ دوره 1 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 6 - ششمين فيلم سال (عروس)

[ دوره 6 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1370 ]

>> 2 - دومين فيلم سال (جهان پهلوان تختي)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 2 - دومين كارگردان سال (جهان پهلوان تختي)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 1 - بهترين فيلمنامه سال (جهان پهلوان تختي)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 2 - دومين فيلم سال (شوكران)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

>> 2 - دومين كارگردان سال (شوكران)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

>> 1 - بهترين فيلمنامه سال (شوكران)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

>> 6 - ششمين فيلم سال (گاوخوني)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> 9 - نهمين فيلم سال (روز شيطان)

[ دوره 10 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1374 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

افرندنيا، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 نائين، تحصيلات: ديپلم هنرستان هنرهاى زيبا، فعاليت در تلويزيون از 1352، بازى در تئاتر از 1351، شروع بازيگرى: ناجورها (1353)

عمده ى فيلمها:

پلنگ در شب (1354)، بى نشان (1355)، كوچ (1356)، تپه 303 (نمايش داده نشد- 1356)، مفسدين (نمايش داده نشد- 1358)،

تب مرگ (نمايش داده نشد- 1358)، از فرياد تا ترور (1359)، عصيانگران (1360)، سفير (1361)، بازرس ويژه (1361)، زخمه (1362)، پناهگاه (نمايش داده نشد- 1362)، ميرزا كوچك خان (1363)، پيراك (1363)، پايگاه جهنمى (1363)، سردار جنگل (1363)، تفنگ شكسته (1364)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، جدال (1365)، جدال در تاسوكى (1365)، شبح كژدم (1365)، مزدوران (1365)، خبرچين (1366)، كانى مانگا (1366)، كمينگاه (1366)، آرى اين چنين بود (1367)، آخرين مهلت (1368)، دو سرنوشت (1368)، مرگ پلنگ (1368)، عمليات كركوك (1370)، از بلور خون (1371)، مردى در آينه (1371)، ضربه ى توفان (1372)، مرواريد سياه (1373)، بازى با مرگ (1373)، رقص مرگ (1373)، عياران (1374)، دام (1374)، فرار از جهنم (1374)، گارد ويژه (1374)، تنگنا (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

افسري، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 تهران، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: سرنوشت سازان (1358)

عمده ى فيلمها:

پرواز به سوى مينو (1358)، عصيانگران (1360)، تفنگدار (1361)، زخمه (1362)، بازجويى (1362)، پيك جنگل (1362)، نقطه ضعف (1362)، گنج (1363)، طغيان (1364)، مدار بسته (1364)، ترنج (1365)، جدال (1365)، تيغ و ابريشم (1365)، بى پناه (1365)، روزهاى انتظار (1365)، جدال در تاسوكى (1365)، مزدوران (1365)، جهيزيه براى رباب (1366)، خارج از محدوده (1366)، محموله (1366)، سالهاى خاكستر (1367)، بازى تمام شد (1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، رابطه پنهانى (1371)، ماموريت آقاى شادى (1371)، تصادف (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، همزاد (1373)، دشمن (1374)، قانون (1374)، طالع سعد (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

افشار ،مهناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بيوگرافي:

متولد 1356

مدرك: ديپلم علوم تجربي

شباهت بيش از حد او به فائقه آتشين (گوگوش) باعث شد تا قبل و بعد از اكران فيلم « شور عشق » به خواست خود سوژه اول مطبوعات باشد. بعد از مدتي جنجال مطبوعاتي و پس از توقيف فيلم « خاكستري » مدتي از او خبري نبود. تا اينكه پس از يكسال با بازي در فيلم « نگين » به سينما بازگشت....

او و رادان اولين حضور رسمي خود را در شور عشق نشان دادند و حالا رادان به يك ستاره بدل شده اما مهناز افشار با موفقيت مسيري طولاني فاصله دارد و اگر بپذيريم كه او حتي زودتر از رادان دوربين سينما را شناخته و تجربه كرده بود پس بايد گفت يك جاي كار در برنامه حرفه اي او مي لنگد.

افشار كه تا مقطع ديپلم در رشته تجربي تحصيل كرده است متولد 1356 مي باشد و مدتها به خاطر شباهت و به خواننده و

بازيگر پيش از انقلاب يعني فايقه آتشين در بورس جنحالهاي مطبوعات شايع پرداز قرار داشت.

مهناز بازي را با مجموعه عشق گمشده در سال 1376 آغاز كرد و پس از آن در دوستان به كارگرداني علي شاه حاتمي در سال 77 به سينما راه يافت . فيلم شكست مي خورد اما لااقل او را براي اندك زماني مي شناسند.سپس با محسن محسني نسب درام ورزشي شيرهاي جوان را در كنار جعفر دهقان و در سال 78 به سرانجام مي رساند كه با استقبال قابل قبولي روبرو مي شود . اما هنوز براي عرض اندام فرصت دست نداده بود . تا اينكه دار سال 80 از راه مي رسد و نادر مقدس از او براي در نقش مقابل بهرام رادان دعوت به عمل مي آورد .

شور عشق ساخته مي شود و ناگهان هر دو چهره اصلي فيلم به شهرتي باور نكردني دست پيدا مي كنند . سال بعد از آن در خاكستري به كارگرداني مهرداد مير فلاح بازي مي كند كه به خاطر موضوعش توقيف مي شود . توقيف فيلم جنجالهاي مطبوعاتي و حواشي غير قابل كنترل پيرامون افشار او را به سكوت مي كشاند و سر انجام در سال 80 با نگين در يك نقش نامتعارف و باز هم جنجالي باز مي گردد دختري در قفس در سال در سال 81 هيچگونه موفقيتي را با او همراه نمي كند.اما سال 82 شانس يك باره در خانه افشار مي زند سه فيلم زهر عسل ،كما و سيزده گربه روي شيرواني با فروش بالايي روبرو مي شوند . افشار يك پله بالاتر مي آيد ضمن آنكه اكران تقريبا

همزمان سه فيلم از او نام و چهره اش را بيشتر در ذهن ماندگار مي كند.

زهر عسل در كنار شهاب حسيني و گلزار جاي چندان كاري نداشت در واقع ساخته ابراهيم شيباني به غير از گلزار و البته حضور كوتاه اما جذاب حسيني هيچ نكته مثبتي در خود نداشت و نمي توان فيلم را متعلق به افشار دانست كه يك اثر كاملا مردانه بود .كما به همين طريق باحضور امين حيايي و گلزار يك اثر كاملا مردانه به حساب مي آمد . اما 13گربه روي شيرواني با وجود داشتن فضايي فانتزي و تاكنون تجربه نشده و داشتن چهره هاي مطرحي چون گلزار و شريفي نيا و نواب صفوي او را در سطح خوبي شناور نگه مي دارد. سال 83 در فيلم آكواريوم نيز در كنار امين حيايي و سالاد فصل در كنار شريفي نيا و شكيبا ظاهر مي شود . او در سالاد فصل همبازي قدرتمند و قوي چو ن ليلا حاتمي را در كنار داشت . امسال او نيز تنها به بازي در كارگران مشغول به كارند به كارگرداني ماني حقيقي پاسخ مثبت داده است.

مجموعه آثار:

- دوستان (علي شاه حاتمي، 1377)

- شيرهاي جوان (محسن محسني نسب، 1378)

- شور عشق (نادر مقدس، 1378)

- خاكستري (مهرداد ميرفلاح، 1379-80)

- نگين (اصغر هاشمي، 1380)

- دختري در قفس (قدرت الله صلح ميرزايي، 1381)

- 13 گربه روي شيرواني (علي اكبر عبدالعلي زاده، 1382)

- زهر عسل (ابراهيم شيباني، 1382)

- كما (آرش معيريان، 1382)

- سالاد فصل (فريدون جيراني، 1383)

- آكواريوم (ايرج قادري، 1383)

- كارگران مشغول كارند (ماني حقيقي، 1384)

- آتش بس (كيومرث پوراحمد، 1383)

- چه كسي امير را كشت؟ (مهدي كرم

پور، 1384)

- محاكمه (ايرج قادري، 1385)

- تله (سيروس الوند، 1385)

- رييس (مسعود كيميايي، 1385)

- تسويه حساب (تهمينه ميلاني، 1386)

- كلاغ پر (شهرام شاه حسيني، 1386)

مجموعه تلويزيوني:

- گمشده (1376)

افشار، بهاره

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد (1363) طراح لباس و بازيگر ايراني است.

هرچند شهرت او به دليل بازي در مجموعه تلوزيوني "او يك فرشته بود" در نقش "فرشته" مي باشد، كار اصلي وي طراحي لباس است و سالها قبل از بازيگري، مزون داشته است.

او ديپلم تئاتر دارد و در رشته نقاشي تحصيل كرده است. در كودكي به علت رفت و آمدي كه به توليدي لباس پدرش داشت به طراحي لباس علاقه مند شد.

افشار، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم افشار متولد 13 آبان 1330 در تهران است. سال هاي ابتدائي را در مدرسه مهدوي در خيابان شريعتي طي كرد و سال ششم را در مدرسه صمصاميه در شهر قصر شيرين گذراند.

سال هاي بعدي را در دبيرستان هاي محمد رضا پهلوي - وصال - و خامنه اي طي كرد. سال اول دانشگاه را در رشته روانشناسي در مدرسه عالي پارس در خيابان شريعتي گذراند وبعد از پايان تعطيلي دانشكاه ها به دليل انقلاب فرهنگي به دانشگاه علامه طباطبائي رفت و از اين دانشگاه ليسانس روانشناسي گرفت

و سپس از دانشگاه آزاد اسلامي مدرك فوق ليسانس در رشته روانشناسي گرفت. بعد از انقلاب اسلامي در سال 1360 وارد صدا و سيما شد و به عنوان گوينده اخبار راديو و تلويزيون آغاز به كار كرد.

وي از قديمي ترين گويندگان صدا و سيما است و مشغول به فعاليت است. وي تجربه 8 سال اجراي خبر در 8 سال جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران را دارد.

افشارپناه، مهوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1328 سقز. تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1346، بازى در فيلم كوتاه «نادر مى تواند» (1364). شروع بازيگرى: خانه در انتظار (1366).

عمده ى فيلمها:

لنكرگاه (1367)، زير بامهاى شهر (1368)، زينت (1372)، دمام (1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

افشارزاده، مهشيد

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1344 آبادان، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: باى سيكل ران (1367)

عمده ى فيلمها:

افسون (1367)، دوران سربى (1367)، آخرين پرواز (1368)، بچه هاى طلاق (1368)، دخترم سحر (1368)، افسانه آه (1369)، شقايق (1370)، مردى در آينه (1371)، مستاجر (1371)، بلوف (1372)، ياران (1372)، شاهين طلايى (1372)، انتهاى قدرت (1373)، روز ديدار (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

افشاني، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن افشاني اين مجري و بازيگر نوپا در يازدهم فروردين 1368 چشم به جهان گشود .

رشته اش در دبيرستان رياضي فيزيك بوده . به مهندسي شيمي و ميكانيك خيلي علاقه داره .

صاحب يك خواهر بزرگتر از خودش هست كه اگه كسي مزاحمش بشه مزاحم رو پودر مي كنه !!! از كودكي دوست داشت بازيگر بشه ولي با دادن تستي سر از كار مجري گري در آورد.

اولين برنامه اش در مجري گري آستانه بود بعد در برنامه هاي «ما دو تا»، «بوم سفيد» و «سلام بهار» نيز به عنوان مجري ظاهر شده و در حرفه بازيگري در گاراگاهان و ترانه مادري حضور داشته. شيرين ترين خاطراتش رو اتفاقاتي مي دونه كه در حين مجري گري زنده براش مي افته.

در وب نويسي هم دست داره و 2.5 سال نيمه كاره وب نويسي انجام داده .دوستانش از خطش خيلي تعريف مي كنند.

خواننده مورد علاقه:احسان خواجه اميري و محسن نامجو

بازيگر مورد علاقه : حامد بهداد

بهترين فيلم : نقاب

محل اقامت : تهران پارس

افضلي، مهناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1342 قصر شيرين، همسر حسن پور شيرازى (بازيگر)، تحصيلات: ديپلم تجربى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1360، شروع بازيگرى: گزارش يك قتل (1365)

عمده ى فيلمها:

پرستار شب (1366)، عبور از غبار (1368)، سوءظن (1371)، زمين آسمانى (1373)، آخرين بندر (1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

افكاري، پرديس

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1343 تهران. تحصيلات: دانشجوى دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، شروع بازيگرى: شاخه هاى بيد (1367).

عمده ى فيلمها:

دخترك كنار مرداب (1369)، گزل (1369)، برخورد (1370)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، پنجاه روز در التهاب (1372)، ضربه ى آخر (1372)، بانى چاو (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اقبالپور، پري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1316 اهواز، نام اصلى: پريدخت اقبالپور، تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر. شروع بازيگرى: پسر، پدر و مادر (كوتاه- 1350).

عمده ى فيلمها:

مظفر (1353)، ماجراهاى علاءالدين و چراغ جادو (نمايش داده نشد- 1357)، دانه هاى گندم (1359)، جاى پاى غدير (كوتاه- 1361)، رهايى (1361)، كيلومتر پنج (1361)، مرگ سفيد (1362)، پيك جنگل (1362)، بازجويى (1362)، جايزه (1362)، سناتور (1362)، مترسك (1362)، عقابها (1363)، يك روز گرم (1363)، حماسه ى مهران (نمايش داده نشد- 1363)، گنج (1363)، يوزپلنگ (1364)، سامان (1364)، زنجيرهاى ابريشمى (1364)، سراب (1365)، جدال (1365)، دبيرستان (1365)، شناسايى (1366)، دلار (1367)، افسون (1367)، آخرين مهلت (1368)، آواز تهران (1370)، شقايق (1370)، آخرين خون (1372)، مرد كوچك (1373)، مادرم گيسو (1374)، تنگنا (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اكبري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس اكبري در سال 1337 در شيراز متولد شد. او فارغ التحصيل رشته مهندسي كامپيوتر از دانشگاه شيراز بود و علاوه بر تدريس در دانشگاه در زمينه ي ترجمه و نگارش فيلمنامه نيز فعاليت دارد. نگارش فيلمنامه هاي: «نماهنگ امام علي (ع)»، «نيمه بلند سفر» (1367)، «سه گانه در سفر آخر» (79 _ 1377)، بازنويسي فيلمنامه «بازهاي پنهان» (1372)، سريال «نجات» در مرحله پيش توليد، «يوسف و زليخا»، «حمزه سيدالشهدا»، «ابوسعيد»، «آذرباد» و بازنويسي فيلمنامه بازي هاي «پنهان» از جمله فعاليت هاي اوست. همچنين فيلمنامه هاي «همه پدربزرگ ها قصه دوست دارند» و نماهنگ «بازگشت» به ترتيب برنده جوايز بهترين فيلمنامه در جشنواره فيلم فجر و جشنواره دوم سيما شدند. اكبري در زمينه ترجمه فعال بوده و از آثار او مي توان به ترجمه كتاب هاي «راهنماي فيلمنامه نويسي» (ليد فيلم)، «فيلمنامه نويسي براي سينما و

تلويزيون» (آلن آرمر)، «روند فيلمنامه نويسي» (رابرت برمن)، «نگارش فيلمنامه كوتاه» (ويليام اچ فيليس)، «نگارش فيلمنامه اقتباسي» (لينداسينگر)، «ترميناتور 2»، «روز داوري» (جيمز كامرون، ويليام ويشر)، «سكوت بره ها» (تد تالي)، «مرد سوم» (گراهام گرين)، «يادداشت كوئيلر» (هارولد پنتر)، «در بارانداز» (باد شولبرگ)، «دجه كا» (رابرت اي شروود، جان هريسون) «درس هاي كارگرداني ايزنشتين» (ولاديمير نيژني)، «شمال از شمال غربي» (ارنست گمن) اشاره كرد.

1. نويسنده : (1)مورد

(1370)

1 - سفر (1371)

• بازنويسي فيلمنامه : (1)مورد

(1370)

1 - بازيهاي پنهان (1374)

• بازيگر : (1)مورد

(1370)

1 - بچه هاي بد (1379)

• با تشكر از : (1)مورد

(1370)

1 - ديپلمات (1374)

اكبري، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 بافت. تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1354، بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: دوله تو (1363).

عمده ى فيلمها:

اتاق يك (1365)، جدال در تاسوكى (1365)، بى پناه (1365)، كانى مانگا (1366)، مكافات (1366)، آخرين پرواز (1368)، صنوبرهاى سوزان (1368)، فانى (1368)، آقاى بخشدار (1370)، ماموريت آقاى شادى (1371)، مستاجر (1371)، زير سايه كنار (1372)، آنها هيچكس را دوست ندارند (1372)، پنجاه روز التهاب (1372)، روز شيطان (1373)، بازى با مرگ (1373)، قانون (1374)، تا ظهر فردا (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

الماسي، جهانگير

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده علوم سياسى، فعاليت در تلويزيون از 1357، بازى در تئاتر از 1350. شروع بازيگرى: ريشه در خون (1362)

عمده ى فيلمها:

آوار (1363)، آشيانه ى مهر (1363)، پدربزرگ (1364)، تنوره ى ديو (1364)، شبح كژدم (1365)، سرزمين آرزوها (1366)، محموله (1366)، ويزا (1366)، شناسايى (1366)، تفنگهاى سحرگاه (1367)، لنگرگاه (1367)، نارونى (1367)، شاگرد كلاس اول گيلاس (8 م.م- 1367)، هفته انضباط (كوتاه- 1367)، باد سرخ (1367)، افسانه ى آه (1369)، نقش عشق (1369)، ديگه چه خبر (1370)، آذرخش (1371)، چشمه ى زندگى (1371)، آهوى وحشى (1371)، غنچه ى ارغوانى (1372)، هبوط (1372)، مصائب عاشق فقير (1374)، بانى چاو (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

الوند، سيروس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: سيروس

نام خانوادگي اصلي: الوند

سمت (در بخش هاي): بازيگران،تهيه و توليد،صحنه و لباس،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1329

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم رياضي فيزيك

بيوگرافي

شروع فعاليت نويسندگي (نقد فيلم) در مجله هاي "فردوسي"، "ستاره سينما" و "ماه نو فيلم" در سال ١٣٤٨.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "ميعادگاه خشم" (سعيد مطلبي) به عنوان يكي از فيلمنامه نويسان در سال ١٣٥٢.

فعاليت خود را به عنوان منتقد در سينماي قبل از انقلاب و در مجلات "ستاره سينما" و "فردوسي" آغاز كرد. بعدها با فيلمنامه نويسي فعاليت خود را ادامه داد و در سال 1354 موفق به ساخت اولين فيلم بلند خود شد.

در بعد از انقلاب يكي از پركارترين كارگردانان بود. او در سال 1371 با فيلم "يكبار براي هميشه" موفق به دريافت سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني از يازدهمين جشنواره فيلم فجر شد. اما بعدها هيچگاه نتوانست موفقيت اين فيلم را دوباره تكرار كند.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 تله (

سيروس الوند ) [كارگردان]

1383 رستگاري در هشت و بيست دقيقه ( سيروس الوند ) [كارگردان]

1382 برگ برنده ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1380 مزاحم ( سيروس الوند ) [بازيگر-كارگردان-تهيه كننده-فيلمنامه نويس-سرمايه گذار]

1379 از صميم قلب ( بهرام كاظمي ) []

1378 دست هاي آلوده ( سيروس الوند ) [كارگردان]

1376 ساغر ( سيروس الوند ) [كارگردان-تهيه كننده-مجري طرح]

1375 هتل كارتن ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1374 چهره ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1374 فاتح ( بهرام ري پور ) [فيلمنامه نويس]

1372 پادزهر ( بهرام كاظمي ) [فيلمنامه نويس]

1371 يكبار براي هميشه ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1370 برخورد ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1367 شب حادثه ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس]

1366 محموله ( سيروس الوند ) [كارگردان]

1364 آوار ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1362 ريشه در خون ( سيروس الوند ) [كارگردان]

1362 فرار ( جمشيد حيدري ) [فيلمنامه نويس]

1361 تفنگدار ( جمشيد حيدري ) [فيلمنامه نويس]

1359 مسافر شب ( منصور تهراني ) [بازيگر]

1359 مرز ( جمشيد حيدري ) [فيلمنامه نويس]

1357 نفس بريده ( سيروس الوند ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

حيدر (فقط نويسنده، 1350)

ساعت فاجعه (فقط نويسنده، 1350)

ميعادگاه خشم (فقط نويسنده همكار، 1350)

مرد (فقط نويسنده، 1351)

بندري (فقط نويسنده، 1352)

مكافات (فقط نويسنده، 1352)

سالومه (فقط نويسنده، 1352)

هرجايي (فقط نويسنده، 1352)

سلام بر عشق (فقط نويسنده، 1353)

تعصب (فقط نويسنده، 1354)

شب آفتابي (نويسنده و كارگردان،

1354)

هم خون (فقط نويسنده، 1354)

تنها حامي (فقط نويسنده، 1355)

فرياد زير آب (نويسنده و كارگردان، 1356)

جاي امن (فقط نويسنده، 1356)

تكيه بر باد (فقط نويسنده، 1358)

نفس بريده (فقط كارگردان، 1359)

مرز (فقط نويسنده، 1360)

تفنگدار (فقط نويسنده، 1361)

ريشه در خون (فقط كارگردان، 1362)

فرار (فقط نويسنده، نويسنده، 1363)

آوار (نويسنده و كارگردان، 1363)

محموله (كارگردان، 1366)

شب حادثه (نويسنده و كارگردان، 1367)

برخورد (كارگردان، 1370)

يكبار براي هميشه (نويسنده و كارگردان، 1371)

چهره (نويسنده و كارگردان، 1374)

هتل كارتن (نويسنده و كارگردان، 1375)

ساغر (فقط كارگردان، 1376)

دستهاي آلوده (نويسنده و كارگردان، 1378)

مزاحم (فقط كارگردان، 1380)

برگ برنده (نويسنده و كارگردان، 1381)

رستگاري در هشت و بيست دقيقه (كارگردان، 1383)

تله (كارگردان، 1385)

زن دوم (كارگردان، 1385)

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (برگ برنده)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (يكبار براي هميشه)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (يكبار براي هميشه)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (برگ برنده)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> 8 - هشتمين فيلم سال (يكبار براي هميشه)

[ دوره 8 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1372 ]

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

امكانيان، بيژن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 آبادان، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر دانشكده هنرهاى زيباى تهران، روزنامه نگار و منتقد فيلم، ساخت فيلمهاى 8 م. م، تهيه كننده- مدير تعاونى توليد و توزيع ايران ميلاد، بازى در تئاتر، بازى در فيلم كوتاه «من با چراغ» (1354). شروع بازيگرى: آفتاب نشينها (1360).

عمده ى

فيلمها:

پرونده (1362)، سناتور (1362)، گلهاى داوودى (1363)، توتن ها پير و خسته اند (ناتمام- 1364)، دبيرستان (1365)، گمشدگان (1366)، صعود (1366)، سيمرغ (1366)، شب حادثه (تهيه كننده، بازيگر- 1367)، صنوبرهاى سوزان (1368)، سفر جادويى (تهيه كننده- 1369)، در آروزى ازدواج (1369)، پوتين (تهيه كننده- 1370)، آواز تهران (1370)، سايه ى مرگ (1371)، راز گل شب بو (1371)، لبه تيغ (1371) راه افتخار (1372)، ديوانه وار (1373)، سالهاى بى قرارى (1373)، ديدار در فلق (1373)، فرار از جهنم (1374)، هفت سنگ (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

امير سليماني، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 تهران، پدر كمند اميرسليمانى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دوره ى هنرپيشگى تئاتر، آناهيتا- ديپلم طبيعى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1339، شروع بازيگرى: آب (1354)

عمده ى فيلمها:

صداى صحرا (1354)، سوته دلان (1356)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، خط قرمز (1361)، دادشاه (1362)، جنجال بزرگ (1363)، راه دوم (1363)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، مردى كه موش شد (1364)، جميل (1366)، روز باشكوه (1367)، چون ابر در بهاران (نويسنده، كارگردان- 1369)، دندان طلا (1370)، دلشدگان (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، راز خنجر (1371)، لبه ى تيغ (1371)، مهريه ى بى بى (1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

امير سليماني،كمند

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

در نوجواني با بازي در فيلم ترنج (١٣٦٥) به سينما آمد. اما در تلويزيون و با بازي در نقش آذر در مجموعه پدرسالار بود كه به شهرت رسيد. با هنرنمايي اش بازي در مجموعه همسايه ها بسيار مورد توجه واقع شد.

كمند اميرسليماني در سينما هم موفق بود. او براي بازي قابل قبول و متفاوتش در فيلم قرمز در هفدهمين جشنواره فيلم فجر مود تقدير قرار گرفت.

نام اصلي: كمند

نام خانوادگي اصلي: اميرسليماني

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1352

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل بازيگري و كارگرداني

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> سعيد اميرسليماني (پدر)

>> سپند اميرسليماني (برادر)

بيوگرافي

فرزند سعيد اميرسليماني (كارگردان و بازيگر تاتر).

خواهر سپند اميرسليماني (بازيگر).

فارغ التحصيل بازيگري و كارگرداني تاتر از دانشگاه آزاد اسلامي در سال ١٣٧٦.

شروع فعاليت در تاتر با بازي در نمايش سنجاب ها در سال ١٣٥٩.

شروع فعاليت در

تلويزيون از سال ١٣٦٠.

در نوجواني با بازي در فيلم ترنج (١٣٦٥) به سينما آمد. اما در تلويزيون و با بازي در نقش آذر در مجموعه پدرسالار بود كه به شهرت رسيد. با هنرنمايي اش بازي در مجموعه همسايه ها بسيار مورد توجه واقع شد.

كمند اميرسليماني در سينما هم موفق بود. او براي بازي قابل قبول و متفاوتش در فيلم قرمز در هفدهمين جشنواره فيلم فجر مود تقدير قرار گرفت.

بخشي از فيلم شناسي:

1383 شبانه ( اميد بنكدار كيوان علي محمدي ) [بازيگر]

1377 شيدا ( كمال تبريزي ) [بازيگر]

1377 قرمز ( فريدون جيراني ) [بازيگر]

1373 مهريه بي بي ( اصغر هاشمي ) [بازيگر]

1371 راز خنجر ( محمدحسين حقيقي ) [بازيگر]

1369 چون ابر در بهاران ( سعيد اميرسليماني ) [بازيگر]

1369 در آرزوي ازدواج ( اصغر هاشمي ) [بازيگر]

1368 دخترك كنار مرداب ( علي ژكان ) [بازيگر]

1367 سفر عشق ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

1366 با من از فردا بگو ( فريدون كوچكيان ) [بازيگر]

1365 ترنج ( محمدرضا اعلامي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> با تقدير از بهترين بازيگر نقش مكمل زن (قرمز)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

اميرجلالي، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مريم اميرجلالي

متولد:29 اذر 1326

تحصيلات:فوق ديپلم حسابداري

چهارخواهر و چهار برادر دارد و خودش يكي مانده به آخري است.

پدرش بازنشسته ارتش است.

يك دختر و دو نوه دارد.

اصالتا آذري است.

دخترش هم

به موسيقي علاقه دارد و سنتور ميزند.

به موسيقي سنتي علاقه دارد.

آشنايي او با مينا جعفرزاده و بهمن زرين پور باعث شد وارد دنياي هنر شود.

برخلاف نقش هايش بسيار آرام است.

مادربزرگ مهرباني است.

چند سالي در انتشارات خوارزمي فعاليت كرده .

فيلمشناسي:

شب هاي تهران (1379)

مرباي شيرين (1380)

دم صبح (1384)

ترش و شيرين

نصف مال من، نصف مال تو (1385)

ميهمان (1385)

مادرزن سلام (1385)

اميرحمزه، پري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1314 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1336، شروع بازيگرى: جايزه (كوتاه- 1354)

عمده ى فيلمها:

سرايدار (1355)، دايره ى مينا (1357)، فصل خون (1360)، بى پناه (1365)، مجنون (1369)، سه مرد عامى (1372).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اميرصادقي، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: قائمشهر، نام اصلى: اميرخسرو صادقى، مدير توليد، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پنجمين سوار سرنوشت (1361)

عمده ى فيلمها:

تفنگدار (1361)، بازجويى (1362)، نقطه ضعف (1362)، سياه راه (1363)، ملخ زدگان (1363)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، آشيانه ى مهر (1363)، برگ و باد (1363)، حادثه (1363)، محكومين (1363)، مشت (1363)، تفنگ شكسته (1364)، گردباد (1364)، مزدوران (1365)، ترنج (1365)، گرفتار (1366)، بهار در پاييز (1366)، مسافران مهتاب (1366)، تپش (مدير توليد- 1367)، ستاره و الماس (مدير توليد- 1367)، خواستگارى (مدير توليد- 1368)، تماس (مدير توليد- 1368)، راز كوكب (1368)، گالان (مدير توليد- 1369)، شقايق (1370)، شتابزده (تهيه كننده- 1370)، تاواريش (مدير توليد- 1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اميرفضلي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1299، تهران.

درگذشت: 24 اسفند 1370، تهران.

حسين (هوشنگ) اميرفضلى، بازيگر راديو، تئاتر، تلويزيون و سينما از نوجوانى به كارهاى نمايشى علاقه مند شد و بازيگرى تئاتر را به طور رسمى در سال 1322 با بازى در نمايش هاى «قربانى در مقدم ابوالهول» آغاز كرد. سال 1327 با بازى در يكى از نقش هاى «طوفان و زندگى»- نخستين فيلم سينماى ايران پس از دوره ى فترت- به سينما روى آورد.سپس در نمايشگاه «نادر شاه و فتح هندوستان» شركت نمود. از ابتداى تأسيس راديو جزو بازيگران نمايش هاى را كارگردانى كرد. در اوائل دهه ى 1340، سرپرست گروه نمايش برنامه ى كارگردان راديو شد و در دهه ى 1330 و همزمان با رشد توليد فيلم در ايران سه فيلم «دزدان معدن» (1335)؛ «هالو» (1338) و «عشق و حماقت» (1340) را تهيه و كارگردانى كرد. كار تلويزيون را با بازى در مجموعه ى «سركار استوار» در سال 1346 شروع كرد كه تا آخرين سال حياتش هم فعاليت تلويزيونى او ادامه

داشت. حاصل فعاليت وى در مقام بازيگر نزديك به چهل فيلم سينمايى و شش مجموعه ى تلويزيونى بود. از جمله نمايش هاى ديگرى كه در آنها ايفاى نشق كرده است. مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: «ريشارد دارلينگتن»، «جلاد لندن»، «كارمند شريف»، «انكار»، «عاشق گيج»، «بازجويى».

عمده فيلم هاى اميرفضلى به اين شرح هستند: «بى پناه» (1332)؛ «شاهين طوس» (1333)؛ «آغا محمد خان قاجار» (1333)؛ «بوالهوس» (1332)؛ «امير ارسلان نامدار» (نسخه اول، 1334)؛ «غروب عشق» (1334)؛ «دزدان معدن» (نويسنده كارگردان، بازيگر، 1335)؛ «اتهام» (1335)؛ «يعقوب ليث» (1336)؛ «برهنه ى خوشحال» (1336)؛ «قاصد بهشت» (1337)؛ «هالو» (نويسنده، كارگردان تهيه كننده، بازيگر 1338)؛ «شير فروش» (1339)؛ «كى به كيه» (1339)؛ «عشق و حماقت» (نويسنده، كارگردان، تهيه كننده، بازيگر 1340)؛ «دوستت دارم» (1342)؛ «اشك ها و خنده ها» (1343)؛ «امير ارسلان نامدار» (نسخه ى دوم، 1345)؛ «زيباى خطرناك» (1346)؛ «تهران مى رقصد» (1348)؛ «دنياى پر اميد» (1348)؛ «صمد و قاليچه ى حضرت سليمان» (1350)؛ «خيلى هم ممنون» (1351)؛ «فتنه ى چكمه پوش» (1351)؛ «اعجوبه ها» (1351)؛ «شهر آفتاب» (1351)؛ «صمد و سامى و ليلا و لى لى» (1351)؛ «صمد و فولاد زره ديو» (1351)؛ «صمد به مدرسه مى رود» (1352)؛ «صمد آرتيست مى شود» (1353)؛ «صمد خوشبخت مى شود» (1354)؛ «گراند سينما» (1367).

مجموعه هاى تلويزيونى كه در آنها ايفاى نقش كرده است: «سركار استوار» (1346/ 49)؛ «اختاپوس» (1349)؛ «آدم به آدم» (1350)؛ «مأمور ما صمد در ماجراهاى بالاتر از خطر» (1353)؛ «سايه همسايه» (1365).

متولد: 1299 تهران- متوفى: 1368 تهران، تهيه كننده، كارگردان، نويسنده، فعاليت در تلويزيون از 1364- فعاليت در راديو، بازى در تئاتر از 1322، شروع بازيگرى: طوفان زندگى (1327)

عمده ى فيلمها:

بى پناه (1332)، شاهين طوس (1333)، آغا محمدخان قاجار (1333)، بوالهوس (1333)، اميرارسلان نامدار (1334)، غروب عشق (1334)، دزدان

معدن (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1335)، اتهام (1335)، يعقوب ليث (1336)، برهنه ى خوشحال (دستيار كارگردان، مدير توليد بازيگر- 1336) قاصد بهشت (1337)، هالو (تهيه كننده، كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1338)، شيرفروش (1339)، كى به كيه (1339)، عشق و حماقت (تهيه كننده، كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1340)، دوستت دارم (1342)، اشكها و خنده ها (1343)، اميرارسلان نامدار (1345)، زيباى خطرناك (1346)، تهران مى رقصد (1348)، دنياى پر اميد (1348)، صمد و قاليچه ى حضرت سليمان (1350)، خيلى هم ممنون (1351)، اعجوبه ها (1351)، شهر آفتاب (1351)، فتنه ى چكمه پوش (1351)، صمد و سامى، ليلا و لى لى (1351)، صمد و فولاد ذره ديو (1351)، صمد به مدرسه مى رود (1352)، صمد آرتيست مى شود (1353)، صمد خوشبخت مى شود (1354)، گراند سينما (1367)، رانده شده (1368)، پرواز پنجم ژوئن (1368).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اميرفضلي،ارژنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

با جنگ « نوروز 72 » به كارگرداني داريوش كاردان و همراه با مهران مديري و حميد لولايي به تلويزيون آمد و از همان سال درخشيد.

بيوگرافي:

با جنگ « نوروز 72 » به كارگرداني داريوش كاردان و همراه با مهران مديري و حميد لولايي به تلويزيون آمد و از همان سال درخشيد.

......................................................

مجموعه آثار:

- الو الو من جوجوام (مرضيه برومند، 1372)

- جنگجوي پيروز (مجتبي راعي، 1377)

- مرباي شيرين (مرضيه برومند، 1379)

- شارلاتان (آرش معيريان، 1383)

- شام عروسي (ابراهيم وحيدزاده، 1384)

- اخراجي ها (مسعود ده نمكي، 1385)

اميري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: رشت، نام اصلى: عباس اميرى مقدم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: آتش در زمستان (1363)

عمده ى فيلمها:

يكبار ديگر از اول (كوتاه- 1364)، عرض حال (كوتاه- 1367)، تفنگهاى سحرگاه (1367)، عروس (1369)، اُ منفى (1369)، افسانه مه پلنگ (1371)، حمله خرچنگها (1371)، دمرل (1372)، روز فرشته (1372)، روز واقعه (1373)، هفت سنگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اميني ،اليزابت

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

اليزابت اميني دوره آموزش بازيگري را ابتدا در سال 1376 در آموزشگاه پويا شروع و به طور حرفه اي وارد كار تاتر شده و با دو تاتر كودك به گروه تاتر بزرگسالان وارد شده و براي اجراي نمايش سنگين الكترا مدت يك سال به تمرين اين نمايش پرداخت كه با كم لطفي هيات بازبيني مواجه شد و اين تاتر به روي صحنه نرفت.

در سال 1379 و بخاطر بازي در فيلم خواب سفيد دعوت به تست بازيگري شد كه اين فيلم آغازي براي شروع كار بازيگري خانم اميني شد.

بعد از بازي در اين فيلم و به دليل علاقه و احساس نياز به آموزش هر چه بيشتر در آموزشگاه كيمياي هنر مشغول به فراگيري اين هنر زير نظر اساتيدي همچون:

بازيگري حرفه اي: آقاي شريفي نيا و خانم حاجيان

فن بيان و بازيگري حسي: آقاي مهدي فتحي

حركات موزون: نادر رجب پور و ديدار قنبرزاده

كارگرداني: خسرو شجاعي

روان شناسي بازيگري: دكتر گرشاسبي

دوره هاي مختلف و مفيدي را گذراند.

خانم اميني تا آخر سال 1382، 12 كار تصويري را در كارنامه هنري خود دارند.

لازم به ذكر است كه خانم اميني حدود 10 ماه، به دليل مشكل شخصي كليه پيشنهادها را كه عمدتاً فيلم هاي سينمايي بوده اند را رد كرده اند كه

دوره سكوت كاري ايشان محسوب مي شود.

آخرين كار وي مجموعه تلويزيوني وفا مي باشد كه در ايام عيد نوروز 85 پخش شد

اميني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: احمد اميني

تاريخ تولد: 1330

متولد 1330 در تهران.

فوق ديپلم معماري از مدرسه عالي ساختمان.

فوق ديپلم مدرسه عالي تلويزيون و سينما.

فارغ التحصيل رشته كارگرداني سينما از دانشگاه هنر.

با نويسندگي و نقد فيلم در ماهنامه فيلم آغاز ك رد و سپس در سال 1371 با ساخت فيلم سايه هاي هجوم، كارگرداني را هم تجربه كرد.

سايه هاي هجوم (1371)

غريبانه (1376)

چتري براي دو نفر (1379)

اين زن حرف نمي زند (1382)

يك روز ايپريت (مجموعه تلويزيوني - 1378)

تصوير يك رؤيا (مجموعه تلويزيوني - 1377)

باران عشق (مجموعه تلويزيوني - 1380)

اولين شب آرامش (مجموعه تلويزيوني - 1384)

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (سايه هاي هجوم)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلم (سايه هاي هجوم)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول (سايه هاي هجوم)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (فيلم هاي اول و دوم) - سال 1371 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين كارگرداني (اين زن حرف نمي زند)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> 7 - هفتمين فيلم سال (سايه هاي هجوم)

[ دوره 8 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1372 ]

>> 7 - هفتمين فيلم سال (اين زن حرف نمي زند)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> 4 - چهارمين كارگردان سال (اين زن حرف

نمي زند)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

انتظامي، عزت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1303 تهران، پدر مجيد انتظامى (آهنگساز)، فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فارغ التحصيل مدرسه شبانه بازيگرى در آلمان، پيش پرده خوانى و بازى در تئاتر، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد از جشنواره شيكاكو (گاو- 1970)، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد از هفتمين جشنواره فجر (گراند سينما)، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد از دوازدهمين جشنواره فجر (روز فرشته)، رتبه ى اول در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، فعاليت در تلويزيون از 1357، شروع بازيگرى: واريته بهارى (نقش كوتاه- 1328)

عمده ى فيلمها:

گاو (1348)، آقاى هالو (1349)، پستچى (1351)، صادق كرده (1351)، بى تا (1351)، ستارخان (1351)، قيامت عشق (1352)، ملكوت (1355)، شير خفته (مشترك با آلمان- 1355)، دايره ى مينا (1357)، غبارنشين ها (1357)، اين گروه محكومين (1357)، مدرسه اى كه مى رفتيم (1359)، حاجى واشنگتن (1361)، خانه ى عنكبوت (1362)، كمال الملك (1362)، شير سنگى (1365)، چمدان (1365)، اجاره نشينها (1365)، شيرك (1366)، جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، در مسير تندباد (1367)، كشتى آنجليكا (1367)، گراند سينما (1367)، هامون (1368)، سايه ى خيال (1369)، خانه ى خلوت (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، بانو (1370)، بازيچه (1372)، جنگ نفتكشها (1372)، روز فرشته (1372)، روز شيطان (1373)، روز واقعه (1373)، روسرى آبى (1373)، توفان (1374).

هنرمند شايسته و باارزش، عزت اللَّه انتظامى به سال 1303 در تهران متولد شد و فعاليت هاى هنرى خود را از سال 1320 با پيش پرده خوانى و بازيگرى در تاترهاى لاله زار آغاز كرد. در سال 1333 به آلمان عزيمت و در مدرسه سينما تئاتر «هانور» به تحصيل پرداخت. وى در سال 1338 به تهران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر

وقت استخدام و در اداره ى هنرهاى دراماتيك مشغول به كار شد. سپس در كارگردانى و اجراى نمايشنامه هاى تلويزيونى و صحنه تئاتر «سنگلج» فعاليت هاى هنرى خود را شروع نمود و با شركت در نمايشنامه هاى: «آى با كلاه آى بى كلاه»، «اميرارسلان نامدار»، «چوب بدست هاى ورزيل»، «افول»، «كرگدن»، «مردى كه مرده بود و خود نمى دانست»، «كلمب»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «بنگاه تاترال»، «خانه روشنى»، «شيدوش و ناهيد»، «آخرين نيرنگ» خدمات ذيقيمتى به هنر تئاتر كرد.

وى در سال 1347، در دانشكده هنرهاى زيباى كشور دانشگاه تهران مجدداً مشغول به تحصيل شد و در سال 1351 با درجه ليسانس تحصيلات خود را در هنرهاى زيبا در دانشگاه تهران به پايان برد. در سال 1347 با شركت در فيلم «گاو»، بازيگرى در سينما را آغاز كرد و در سال 1971 به خاطر بازى گيرا و درخشانى كه در اين فيلم ارائه كرد، جايزه ى بهترين بازيگر را در هفتمين فستيوال بين المللى فيلم شيكاگو را نصيب خود گردانيد، همچنين ديپلم منتقدين و نويسندگان شركت كننده در فستيوال بين المللى فيلم شيكاگو به او اعطاء شد. در سال 1349 در سومين جشنواره سينمايى سپاس تهران، برنده ى جايزه ى سپاس به خاطر ايفاء نقش دوم در فيلم «هالو»، در هفتمين جشنواره ى سينمايى فيلم فجر در سال 1367 براى بازى در فيلم «گراند سينما» موفق به اخذ جايزه بهترين بازيگر مى شود، همچنين انجمن منتقدان و نويسندگان سينمائى ايران، ديپلم افتخار خود را به عنوان بهترين بازيگر مرد، در اين فيلم به او اهداء كرد.

عزت اللَّه انتظامى، به طور كلى در فيلم هايى كه شركت داشته، از اينقرار مى باشند:

«گاو»، «آقاى هالو»، «ستارخان»، «بى تا»، «صادق كرده»، «پستچى»، «قيامت عشق»، «بنگاه تاترال»، «ملكوت»، «شير

خفته»، «دايره مينا»، «اين گروه محكومين»، «غبارنشين ها»، «مدارسه اى كه مى رفتم»، «حاجى واشنگتن»، «خانه عنكبوت»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «چمدان»، «شير سنگى»، «اجاره نشين ها»، «شيرك»، «كشتى آنجليكا»، «گراند سينما»، «در مسير تندباد»، «كمال الملك»، «بانو»، «هامون»، «خانه خلوت»، و «خانه شاگرد» در ضمن در سريال هاى تلويزيونى هزاردستان و حسن صباح نيز شركت داشته.

انتظامى، مدتى نيز در دانشگاه الزهرا و دانشكده هنرهاى دراماتيك به تدريس و آموزش اين هنر مشغول بود و هيئت ارزشيابى هنرى، هنرمندان كشور در سال 1367 با بررسى سوابق هنرى وى، درجه ى دكترا، به او اعطاء كرد.

نگارنده وقتى در يكى از استوديوهاى فيلمبردارى تهران با ايشان به مصاحبه نشستم، درباره ى كارها و سوابق هنرى خود، چنين اظهار داشت:

«از سال 1320، در تماشانه «كشور» واقع در لاله زار كوچه برلن شروع به پيش پرده خوانى كردم و از سال هاى اوليه تحصيلات متوسطه در مدرسه صنعتى تهران، همراه با فعاليت در اغلب تئاترهاى لاله زار كارهاى هنرى خود را پيش بردم. سپس اغلب پيش پرده ها يا قطعات فكاهى را در راديو تهران «واقع در بى سيم، جاده قديم شميران)، روزهاى جمعه بعد از ظهر به طور زنده اجرا مى كردم، علاوه بر اين در نمايشنامه هاى كمدى مخصوص روز جمعه راديو كه به نوشته و سرپرستى پرويز خطيبى بود و توسط خود وى كارگردانى مى شد، شركت مى كردم، علاقه ى وافرى به خواندن پيش پرده هاى سياسى داشتم كه به همين علت هم چندين بار از طرف پليس توقيف و زندانى شدم.

در اين دوران، پيش پرده خوانى، پس از شروع سال هاى آغازين خود، به بالاترين مقام و موقعيت خود رسيد و گاهى جنبه و شكل مبارزات سياسى به خود مى گرفت. برجسته ترين اين نوع پيش پرده، قطعه اى بود كه به نام «بهشت برين»

ساخته ى پرويز خطيبى، در اجراى اين پيش پرده، دستگاه حكومت با مهارت و زيركى خاصى به ريشخند گرفته مى شد، مثلاً قطعه ى فكاهى «بهشت برين» تماماً تعريف و تمجيد از دولت و حكومت وقت بود كه چگونه براى رفاه حال مردم كار مى كند، تا ملت در آرامش و آسايش به زندگى خود ادامه دهد و همانطور كه از اسمش پيدا است مملكت واقعاً «بهشت برين» شده است! اين پيش پرده اين چنين اجرا مى گرديد:

خواننده، جلوى صحنه ظاهر مى شد و شروع به خواندن مى كرد (آهنگ تركى برى باخ).

ز سعى دولت دگر- مملكت آباد شده- قلب حزين همه ز غصه آزاد شده.

لطف سران وطن- شامل افراد شده- بساط ظلم و ستم- يكسره برباد شده.

سال و ماه ارزونيه- روز و شب مهمونيه- بساط اعيونيه- اى عمو.

اندرين سال بخدا- درد تو ميشه دوا- ديگه پشت وزراء بد نگو.

اگر كه اهل دلى- بگفته ام كن يقين- شكر خدا مملكت- گشته بهشت برين.

پس از انجام بند اول، خواننده سكوت مى كرد. صداى خوانندگانى چند به صورت كر، از پشت پرده شنيده مى شد كه مى خواندند:

قاسم كوريه... قاسم كوريه... قاسم كوريه... قاسم كوريه... (يعنى دروغه، دروغه، دروغه، دروغه).

سپس خواننده بند دوم را شروع مى كرد و صداى خوانندگان كر، كاملاً آرام خواننده را همراهى مى كرد و بلافاصله پس از انجام هر بند كر، قاسم كورى با صداى بلند اجرا مى شد و همين طور تا پايان پيش پرده.

گروه كر، كه از كليه بازيگران تئاتر تشكيل مى شد، اين همخوانى را كمك مى كردند، علاوه بر گروه كر، خواننده هم با آهنگ و ريتم «قاسم كورى» يك چشم خود را باز و بسته مى نمود كه معنى و مفهوم آن، اين بود كه همه ى اين تعريف

و تمجيدها و «بهشت برين» دروغ و بى اساس است.

هنگام اجراى اين پيش پرده عكس العمل تماشاگر فوق العاده و بى نظير بود، زيرا تماشاگر كه خود قدرت بيان چنين انتقادى را نداشت در اين ماجرا به طور زنده خواندن قاسم كورى را با گروه كر همراهى مى كرد.

مجسم كنيد يك سالن پر از تماشاچى با خواننده همكارى و هم صدا مى شود و همراه با گروه كر، قاسم كورى، قاسم كورى... را از ته دل بخواند و دم دهد چه وضعى به وجود مى آيد.

خوب به خاطر دارم دوران حكومت قوام السلطنه بود، از شروع خواندن اين پيش پرده گاهى شب ها از شهربانى و ارتش و حتى يك بار سپهبد اميراحمدى به پشت صحنه حاضر شد و دستور داد كه ديگر شعر مزبور اجرا نگردد ولى من گوشم بدهكار نبود و استقبال تماشاگر آن چنان من را متعهد كرده بود كه سر از پا نمى شناختم، بالاخره كار بالا كشيد و ناگهان شبى هنگام اجراى برنامه، پليس به روى صحنه هجوم آورد و پس از مضروب كردن من، مرا بازداشت و در جيپ شهربانى نهادند و به كلانترى بردند، شب را در كلانترى به سر بردم و فرداى آن روز به زندان موقت تهران بند (1) منتقل شدم. نجاتم از زندان، تقريباً پانزده روز طول كشيد، خيلى بيشتر از دفعات قبل كه فقط چند روز در توفيق مى ماندم. بالاخره اين بار با ضمانت و خلاصه كلى پارتى بازى و برو بياى مرسوم آن زمان، پرونده تشكيل شد كه بعداً رسيدگى شود و از زندان نجات پيدا كردم.

لازم به تذكر است كه لحظه ى بردن من به كلانترى توسط مأمورين با سر و صورت خون آلود، ازدحام مردم و اعتراض

جماعت، ديدنى و فراموش نشدنى بود.

به هر حال خبر به روزنامه ها رسيد و يكى از روزنامه هاى كثيرالانتشار آن زمان در سرمقاله ى خود نوشت: «هنرمندان زنجيرهاى اسارت را پاره مى كنند.»

در آن روزگار، پيش پرده خوانى جزء لاينفك تئاتر به حساب مى آمد و اگر تئاتر يا تماشاخانه اى از اجراى پيش پرده، خوددارى مى كرد، كمتر مورد استقبال تماشاگر قرار مى گرفت. گرچه من علاوه بر پيش پرده خوانى در نمايشنامه ها نيز به ايفاى نقش مى پرداختيم ولى در سال 1326 با افتتاح تئاتر فردوسى توسط عبدالحسين نوشين و گروهش به طور كلى و براى هميشه پيش پرده خوانى را كنار گذاشتم و به عنوان هنرپيشه تئاتر، با گروه نوشين به همكارى پرداختم، پس از بسته شدن تئاتر فردوسى، كليه ى هنرپيشگان در تئاتر سعدى به فعاليت مشغول شدند كه من نيز جزو اين گروه در تئاتر سعدى به بازيگرى پرداختم. در سال 1333 به آلمان عزيمت و پس از انجام دوره هنرپيشگى و كارگردانى در شهر «هانور» عازم تهران شدم و بلافاصله در وزارت فرهنگ و هنر استخدام و در اداره ى هنرهاى دراماتيك مشغول به كار گرديدم. همزمان با اجراى نمايشنامه هاى تلويزيونى و نمايش هاى صحنه در تالار سنگلج، در سال 1347 به دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران مراجعه و مجدداً به تحصيل و آموختن پرداختم و در سال 1351 با درجه ليسانس پايان نامه ى تحصيلى خود را در رابطه با پيش پرده خوانى در ايران نوشتم كه مورد تشويق كتبى از طرف مسئولين دانشگاهى قرار گرفتم، پايان نامه ى تحصيلى به نام پيش پرده خوانى در ايران در چهار فصل تنظيم و به شرح زير است:

Avant-Seene

فصل اول

1- ريشه يابى آوان سن (پيش پرده)

2- پيدايش پيش پرده در ايران.

الف- زمينه پيش پرده در ايران.

ب- آغاز اجراى پيش پرده در ايران و

توسعه آن.

فصل دوم

1- اجراى پيش پرده.

2- آهنگ سازى براى پيش پرده.

3- لباس و آرايش در پيش پرده.

فصل سوم

مضامين پيش پرده.

انحطاط در پيش پرده خوانى.

فصل چهارم

خوانندگان معروف پيش پرده.

بايد يادآور شوم، به نظر اينجانب، بهترين سازندگان اشعار و قطعات فكاهى پيش پرده، با احترام فراوان از اسماعيل نواب صفا، پرويز خطبيى، ابوالقاسم حالت ياد مى كنم و بهترين پيش پرده خوانان استادان ارجمند، زنده ياد مجيد محسنى، آقايان حميد قنبرى، مرتضى احمدى، نصرت اللَّه كريمى، عباس حكمت شعار، جمشيد شيبانى و چند نفر ديگرى كه نامشان را به خاطر ندارم بودند.

در اينجا، درباره ى خودم لازم به توضيح مى دانم كه من هنگام خواندن پيش پرده يا قطعات فكاهى و آوانسن، دانسته يا ندانسته سعى مى كردم شعر ساخته شده را بازى كنم. دقيقاً مانند يك بازيگر تئاتر مطالب و كلمات و لحظات حساس و زيباى شعر را با صدا و حركات بدن و ميميك صورت به تصوير مى كشيدم و در قضاوت تماشاگر كه فقط چند مترى با من فاصله داشت قرار مى دادم. به اين ترتيب، احساس و عكس العمل و تأثير كلام بيان شده را در چهره ى تماشاگر مى ديدم. رابطه ى مستقيم يك نفره بين بازيگر و تماشاگر.»

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

انتظامي، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هنر برتر از گوهر آمد پديد

عزت اللَّه انتظامى هنرمند ارزنده و بزرگ سينما و تأتر ايران كه بازيهاى گيرا و هنرمندانه ى وى به خصوص در فيلم هاى: «گاو»، «هالو»، «پستچى»، «دايره ى مينا»، «خانه ى عنكبوت»، «كمال الملك»، «اجاره نشين ها» هيچگاه از خاطره و ذهن تماشاچى ايرانى محو نخواهد شد، فرزندانى در رشته ى موسيقى تربيت و به جامعه موسيقى كشور معرفى كرد كه از جمله: مجيد انتظامى ميان آنان مشخص مى باشد هر چند كه دو برادر ديگرش نيز هنرمندانى با استعداد مى باشند.

مجيد انتظامى هنرمند شايسته اى كه

براى بيش 35 فيلم تاكنون موسيقى ساخته كه با توجه به سن كم و خيلى جوان وى تصديق اهل فن، اين آهنگها را از ارزشى والا برخوردار مى باشند، شاهد آن هم نوارهاى موجود و فيلمهاى آنان است. وى در سال 1326 در خانواده اى هنرمند در تهران متولد و با راهنمايى هاى پدرش، همراه با دو برادر خود به تحصيل موسيقى پرداخت. تحصيلات موسيقى خويش را در كنسرواتوار تهران آغاز كرد و پس از پايان اين دوره براى ادامه تحصيل به كشور آلمان غربى رفت و در دانشگاه دولتى برلين نزد استادانى چون: «كارل اشتاين» و «لوتاركخ» به تحصيل ادامه دارد. او به عنوان هنرمند تكنواز بر صحنه شهرهاى برلين در آلمان غربى، نانسى، مارسى و ليون در فرانسه ظاهر شده است.

مجيد انتظامى در سال 1352 به دعوت اركستر سنفونيك تهران به عنوان تكنواز به تهران دعوت شد و پس از اجراى موفقيت آميز يك كنسرت بار ديگر به آلمان غربى بازگشت. در طول اقامتش در آلمان غربى به عنوان نوازنده با اركستر سنفونيك برلين و اركستر فيلارمونيك آلمان غربى همكارى داشت.

در سال 1353 به ايران بازگشت و به همكارى با اركستر سنفونيك تهران پرداخت و به تدريس در دانشگاه تهران و هنرستان عالى موسيقى مشغول شد. مجيد انتظامى در حال حاضر به عنوان هنرمند درجه ى يك در طبقه بندى مشاغل هنرمند شناخته شده و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به كار اشتغال دارد.

او تا كنون جوايز متعددي را از جشنواره هاي داخلي دريافت كرده است. دريافت چهار سيمرغ بلورين، يك ديپلم افتخار و يك تقدير و نامزدي 9 فيلم در دوره هاي مختلف جشنواره فيلم فجر از

افتخارات او محسوب مي شود. جوايز (سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر): باي سيكل ران / جشنواره هفتم روز واقعه / جشنواره سيزدهم آژانس شيشه اي / جشنواره شانزدهم ديوانه از قفس پريد / جشنواره بيست و يكم جوايز (ديپلم افتخار جشنواره فيلم فجر): از كرخه تا راين / جشنواره يازدهم راز خنجر / جشنواره يازدهم تقدير (جشنواره فيلم فجر): ناصرالدين شاه آكتور سينما / جشنواره دهم كانديدا (جشنواره فيلم فجر): ترن / جشنواره ششم راه افتخار / جشنواره سيزدهم نون و گلدون / جشنواره چهاردهم اعتراض / جشنواره هجدهم در ضمن مجيد انتظامي از ششمين جشن خانه سينما هم تنديس بهترين موسيقي متن را براي فيلم نورا گرفت. فيلم شناسي: سفر سنگ (1357) در محاصره (1360) آفتاب نشين ها (1360) خط قرمز (1361) پرونده (1362) سردار جنگل (1363) سناتور (1363) تفنگ شكسته (1364) عقابها (1364) گردباد (1364) پلاك (1365) دبيرستان (1365) دستفروش (1365) گذرگاه (1365) ماموريت (1365) آشيانه مهر (1365) بحران (1366) ترن (1366) هراس (1366) باي سيكل ران (1367) زرد قناري (1367) سيمرغ (1367) آخرين پرواز (1368) آتش پنهان (1369) ابليس (1369) چشم شيشه اي (1369) در آرزوي ازدواج (1369) راز كوكب (1369) اوينار (1370) شب بيست و نهم (1369) پوتين (1370) تبعيدي ها (1370) ناصرالدين شاه آكتور سينما (1370) وصل نيكان (1370) از كرخه تا راين (1371) راز خنجر (1371) آذرخش (1371) طعمه (1371) آخرين خون (1372) ضربه آخر (1372) آرزوي بزرگ (1372) روز واقعه (1372) سوء ظن (1371) راه افتخار (1373) بازمانده (1374) بوي پيراهن يوسف (1374) مرد آفتابي (1374) دشمن (1374) نون و گلدون (1374) سرعت (1375) تنهاترين سردار (مجموعه، 1375)

آژانس شيشه اي (1376) مردان آنجلس (مجموعه،1376) عشق بدون مرز (1377) اعتراض (1378) مريم مقدس (1379) من ترانه 15 سال دارم (1380) نورا (1380) نغمه (1381) ديوانه از قفس پريد (1381)

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

اوتادي،ليلا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1362

مدرك تحصيلي: كارداني معماري داخلي از دانشكده غيرانتفاعي آموزش عالي.

مجموعه آثار:

- چشمان سياه (ايرج قادري، 1381)

- بيد مجنون (مجيد مجيدي، 1383)

- چپ دست (آرش معيريان، 1384)

- قصه دلها (هوشنگ درويش پور، 1385)

فيلم كوتاه:

- مجموعه « فرش ايراني » (اپيزود مربوط به داريوش مهرجويي)

اويسي، زهرا

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: زهرا اويسي

تاريخ تولد: 1362

نوه ميراحمد صفوي (كارگردان تئاتر)

فرزند زهره صفوي (بازيگر سينما و تئاتر)

خواهر ماندانا اويسي (چهره پرداز و بازيگر سينما)

متولد 1362 در تهران.

داراي مدرك ديپلم.

شروع فعاليت از سال 1369 با بازي در مجموعه تلويزيوني خانه من كجاست؟

از سن 9 سالگي بازي در سينما را تجربه كرد و در سن 11 سالگي با فيلم كيميا شناخته شد. بازي اش در مجموعه تلويزيوني خانه ما او را به محبوبيت رساند.

لبه تيغ (جمال شورجه - 1371)

حسرت (1372)

كيميا (احمدرضا درويش - 1373)

مرضيه (اسفنديار شهيدي - 1373)

ماه پيشوني (1374)

تنها (علي قوي تن - 1376)

شور زندگي (فريال بهزاد - 1377)

خانه ما (مجموعه - مسعود كرامتي - 1378)

همسفر (مجموعه - يك قسمت - قاسم جعفري - 1379)

مثلث آبي(هادي صابر، 1379)

خط قرمز (مجموعه - قاسم جعفري -1380)

اويسي، فتحعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 قم، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشگاه ايالتى تگزاس در رشته ى كارگردانى سينما، نويسنده و كارگردان، برنده چهار جايزه در نخستين جشنواره فيلمهاى ايرانى كودكان «سه شنبه آخر» (1358)، فعاليت در گروه دانش تلويزيون و ساخت فيلمهاى مستند، ساخت فيلمهاى كوتاه «سه شنبه آخر» (1354)، مهاجرت به آمريكا 1347- بازگشت به ايران 1353، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: مادر (كارگردان، بازيگر- 1363)

عمده ى فيلمها:

ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، ناخدا خورشيد (1365)، پرنده كوچك خوشبختى (1366)، سرب (1366)، باو (كارگردان- 1367) تفنگهاى سحرگاه (1367)، هى جو(1367)، ريحانه (1368)، گل سرخ (1368)، هامون (1368)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، سايه ى خيال (1369)، پرنده ى آهنين (1370)، دلشدگان (1370)، قرق (1370)، مسافران دره انار (1370)، مريم و ميتيل (نويسنده، كارگردان- 1371)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، آخرين خون (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، لژيون (1373)، سربلند (كارگردان، بازيگر- 1373)،

پاتك (1374)، حادثه در گندوان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

اهنگراني،پگاه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: پگاه

نام خانوادگي اصلي: آهنگراني فراهاني

سمت (در بخش هاي): بازيگران

تاريخ تولد: 1362

مليت: ايران

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> جمشيد آهنگراني (پدر)

>> مژگان حكمت (مادر)

بيوگرافي

تحصيلات ناتمام در هنرستان موسيقي.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم گربه آوازخوان (كامبوزيا پرتوي) در سال ١٣٦٩.

برنده جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن در جشنواره فيلم قاهره براي بازي در فيلم دختري با كفشهاي كتاني.

دارنده تقديرنامه براي بازي در فيلم دختري با كفشهاي كتاني در جشنواره برلين.

برنده جايزه بهترين بازيگر از جشن دنياي تصوير براي فيلم دختري با كفشهاي كتاني در سال ١٣٧٨.

برنده جايزه بهترين بازيگر براي بازي در فيلم زندان زنان از جشنواره لوكارنو در سال ١٣٨٠.

دارنده تقديرنامه از جشنواره اجتماعي آبادان در سال ١٣٨٠.

بخشي از فيلم شناسي:

1382 مكس ( سامان مقدم ) [بازيگر]

1380 روزگار ما ( رخشان بني اعتماد محسن عبدالوهاب مونا زندي حقيقي ) [بازيگر]

1380 زندان زنان ( مژگان حكمت ) [بازيگر]

1377 دختري با كفش هاي كتاني ( رسول صدرعاملي ) [بازيگر]

1369 گربه آوازخوان ( كامبوزيا پرتوي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> 2 - دومين بازيگر كودك و نوجوان سال (دختري با كفش هاي كتاني)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

ايران منش، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ايران منش، رضا

تاريخ تولد: 1346

متولد 1346 در جيرفت. ليسانس بازيگري و فوق ليسانس كارگرداني از دانشگاه تربيت مدرس.

با فيلم سجاده آتش به سينما آمد و خيلي زود در سه فيلم جنگي ديگر بازي كرد.

پس از عدم ساخت فيلم هاي جنگي در نيمه دوم دهه هفتاد به تلويزيون آمد اما در آنجا هم موفق نبود. تنها توانست با قسمت دوم مجموعه بسيار موفق داستان يك شهر كمي به حضور خود در تلويزيون سر و سامان بدهد.

سجاده آتش (احمد مرادپور - 1372)

آخرين شناسايي (علي شاه حاتمي - 1372)

دكل (عبدالحسن برزيده - 1374)

كمين (حميد خيرالدين - 1374)

تلفن (شفيع آقامحمديان - 1378)

آخرين پرواز ققنوس (1381)

شعله گذشت (مجموعه تلويزيوني، 1367)

در كنج تنهايي (فيلم كوتاه، 1372)

سفر بيست و يكم (مجموعه تلويزيوني، 1373)

بهاران (مجموعه تلويزيوني، 1374)

ترور (مجموعه تلويزيوني، 75-1374)

گالري 9 (مجموعه تلويزيوني، 1376)

خبرنگار خارجي (مجموعه تلويزيوني، 1377)

داستان يك شهر2 (مجموعه تلويزيوني، 1378)

ايلوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1310 اروميه، نام اصلى: ايلوش خوشابه، نام مستعار در ايتاليا: ريچارد لويد، تحصيلات: مهندسى مكانيك، قهرمان سابق پرورش اندام، مهاجرت به ايتاليا 1352، فعاليت مجدد از 1371، شروع بازيگرى: اميرارسلان نامدار (1334)

عمده ى فيلمها:

قزل ارسلان (1336)، بيژن و منيژه (1337)، دندان افعى (1340)، ولكان خداى جنگ (ايتاليا- 1341)، مبارزات على بابا (ايتاليا- 1342)، هركول سامسون اوليس (ايتاليا- 1343)، برادران شكست ناپذير (ايتاليا- 1343)، قهرمان (ايتاليا- 1344)، مجموعه تلويزيونى اف بى آى (آمريكا- 1344)، من جاسوس هستم (امريكا- 1344)، تيرانداز (امريكا- 1345)، حسين كرد (1345)، از جان گذشتگان (1346)، خطاكاران (لبنان- 1346)، بازى شانس (لبنان- 1347)، كشتى نوح (1347)، پهلوان پهلوانان (1348)، غول بيابانى (1348)، احمد چكمه اى (1350)، آخرين نبرد (1351)، عباسه و جعفر برمكى (1351)، جنگجويان كوچولو (1352)، افعى (1371)، ياران (1372)، تعقيب (1374)، گارد ويژه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آبادي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1313 تبريز، تحصيلات: فارغ التحصيل كارگردانى از دانشگاه هنرهاى دراماتيك پراگ فعاليت در تلويزيون بازى در تئاتر شروع بازيگرى: برپاخواسته (1352)

عمده فيلمها:

زنگها (1364)، شاهدان (كوتاه 1364)، عينك (كوتاه 1364)، دوستم بداريد (كوتاه- 1364)، ايستگاه (1366)، ردپايى بر شن (1366)، پنجره (1367)، گراند سينما (1367)، عروسى خوبان (1367)، دزد عروسكها (1368)، عبور از غبار (1368)، آپارتمان شماره 13(1369)، ملك خاتوان (1369)، همه يك ملت (1369)، راز گل سرخ (1371)، مرد ناتمام (1371)، شكاف (1371)، همه دختران من (1372)، بوى خوش زندگى (1373)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، حسرت (1373)، سكوت كوهستان (1374)، تعطيلات تابستانى (1374)، توطئه (1374) يحيى (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آدينه، گلاب

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1332 تهران، همسر مهدى هاشمى (بازيگر) تحصيلات: فارغ التحصيل رشته اقتصاد از دانشگاه شهيد بهشتى، منشى صحنه، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم در سيزدهمين جشنواره ى فيلم، فجر (روسرى آبى)، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1351.

شروع بازيگرى: رسول پسر ابوالقاسم (منشى صحنه، بازيگر- 1359)

عمده ى فيلمها:

چوپانان كوير (منشى صحنه، بازيگر- 1359)، زرد قنارى (1367)، شكار خاموش (1368)، بهترين باباى دنيا (1370)، روسرى آبى (1373).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آذري، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 تهران. تحصيلات: ديپلم طبيعى- فارغ التحصيل رشته بيان كلاسهاى هنرهاى دراماتيك، فعاليت در راديو- فعاليت در دوبله، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر. شروع بازيگرى: آخرين لحظه (1367)

عمده ى فيلمها:

يك صبح پرماجرا (كوتاه- 1367)، شاخه هاى بيد (1367)، در مسير تندباد (1367)، دزد عروسكها (1368)، عبور از غبار (1368)، روزهاى بلند افتخار (1369)، سايه ى خيال (1369)، يك مرد و يك خرس (1371)، ديدار در فلق (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آريان نژاد، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 زنجان، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پاليز (كوتاه- 1365).

عمده ى فيلمها:

سازمان 4(1366)، كانى مانگا (1366)، روزنه (1367)، تبعيديها (1370)، از بلور خون (1371).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آزاد، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر تئاتر و سينما.

تولد: 1317، تهران.

درگذشت: 6 شهريور 1371، تهران.

على آزاد با همكارى با گروه تئاتر اداره ى هنرهاى دراماتيك از سال 1339 با نمايش «ويولن ساز كره مونا» بازى خود را شروع كرد. در سال 1341 وارد سينما شد و با بازى در فيلم «ساحل دور نيست» پيشه ى بازيگرى خود را در سينما پى گرفت. عمده فيلم هايى را كه در آنها ايفاى نقش كرده است، به شرح زير است: «اهريمن زيبا» (1341)؛ «انتقام روح» (1341)؛ «ترس و تاريكى» «تعقيب خطرناك» (1343)؛ «بن بست» (1343)؛ «گردن كلفت» (1343)؛ «ببر رينگ» (1343)؛ «گل هاى گيلان» (1343)؛ «شكوفه هاى اميد» (1343)؛ «زشت و زيبا» (1344)؛ «شيطان سفيد» (1344)؛ «صيادان نمكزار» (1344)؛ «در دنيا بيگانه بودم» (1344)؛ «همه سر حريف» (1344)؛ «مزد خونين» (1344) «كابوس» (1345)، «ليلاج» (1345)؛ «جهان پلهوان» (1345)؛ «قفس طلايى» (1345)؛ «موميايى» (1345)؛ «كلاه نمدى» (1345)؛ «ولگردان ساحل» (1345)؛ «فرارى» (1346)؛ «قربانى سوم» (1346)؛ «در جستجوى تبهكاران» (1346)؛ «گل آقا» (1346)؛ «پنجه ى آهنين» (1347)؛ «گردش روزگار» (1347)؛ «سكه ى دورو» (1347)؛ «مرد صحرا» (1347)؛ «قمارباز» (1347)؛ «خشم كولى» (1347)؛ «نعره ى طوفان» (1348)؛ «سوگند سكوت» (1348)؛ «آخرين مبارزه» (1348)؛ «جدايى» (1348)؛ «گناه زيبايى» (1348)؛ «بابا كرم» (1349)؛ «فرياد انسان ها» (1349)؛ «يك جو غيرت» (1351)؛ «گريز از مرگ» (1352)؛ «گروگان» (1353)؛ «پلنگ در شب» (1354)؛ «سارق» (1354)؛ «مشكى» (1354)؛ «رقيب» (1354)؛ «زيباى پررو» (1354)؛ «غرور و تعصب» (1355)؛ «پاداش يك مرد» (1355)؛ «قادر» (1355)؛ «آتش جنوب» (1355)؛

«همراهان» (1356)؛ «هزار بار مردن» (1356)؛ «غربتى ها» (1356)؛ «طغيان گر» (1357)؛ «حكم تير» (1358)؛ «لبه ى تيغ» (1358)؛ مجموعه ى تلويزيونى «غارتگران» (1356). وى در مجموعه ى «امام على (ع) نيز ايفاى نقش كرده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

آزادي پور ،رعنا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي رعنا آزادي پور:

با بازي در فيلم مارمولك (كمال تبريزي، 1382) فعاليت در سينما را آغاز كرد و با يك سال دوري از سينما با بازي در سه فيلم در سال 1384 موقيعت خود را در سينما تثبيت كرد. او با بازي در فيلم پارك وي (فريدون جيراني، 1385) براي بار نخست بازي در نقش اول را همراه با نيما شاهرخ شاهي تجربه كرد.

مجموعه آثار:

- مارمولك (كمال تبريزي، 1382)

- هوو (عليرضا داودنژاد، 1384)

- كارگران مشغول كارند (ماني حقيقي، 1384)

- زاگرس (محمدعلي نجفي، 1384)

- پارك وي (فريدون جيراني، 1385)

آژير، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صداپيشه.

تولد: 1320.

درگذشت: 16 اسفند 1366، تهران.

مهدى آژير صداپيشگى را از سال 1340 سال در سن بيست سالگى آغاز كرد و اين كار را در دو استوديوى دماوند و كاسپين پى گرفت و همزمان به راديو و تلويزيون راه پيدا كرد. در ابتدا كارمند اداره ى پست و تلگراف بود، اما به دليل علاقه اى كه به كار صداپيشگى (دوبله) داشت، استعفا داد و زندگى خود را مصروف همين حرفه نمود. آژير اغلب در برنامه كودك راديو و تلويزيون و به جاى شخصيت هاى عروسكى و كارتونى مانند «ساتورنن»، «شيلا»، (در سندباد) «تنسى تاكسيدو»، «نخودى»، «تقى آقا بزرگه»، (در مجموعه ى «پاكيزگى نشانه ايمان است»)؛ «پدر هادى و هدى» و «پدر آنت» در مجموعه ى «بچه هاى آلپ» صداگذارى مى كرد. آژير در سينما هم به جاى تعدادى از بازيگران ايرانى و خارجى حرف زده است. وى نيمه شب شانزدهم اسفند 1366 در خانه ى شخصى خود درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

آسايش، ويشكا

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: ويشكا

نام خانوادگي اصلي: آسايش

سمت (در بخش هاي): بازيگران،صحنه و لباس،

تاريخ تولد: 1351

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ليسانس طراحي صحنه و لباس

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> مازيار پرتو (دايي)

بيوگرافي

فارغ التحصيل طراحي صحنه و لباس از دانشگاه لندن.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم ساحره (داود ميرباقري) در سال ١٣٧٦.

با بازي در نقش قطام در مجموعه تلويزيوني امام علي (ع) (داود ميرباقري) به شهرت رسيد. سپس در فيلم ساحره (داود ميرباقري) توانايي هاي اش را به رخ همگان كشيد و موافق و مخالفان زيادي پيدا كرد و بازيهاي موفق او در دو فيلم

عشق + 2 (رضا كريمي، 1378) و بلوغ (مسعود جعفري جوزاني، 1378) او را به عنوان بازيگري آگاه معرفي كرد.

بازي او كه در فيلم مسافر ري (داود ميرباقري، 1376) در نسخه به نمايش درآمده در اكران عمومي بسيار لطمه خورد، متفاوت ترين نقش سينمايي او به حساب مي آيد.

او طراحي صحنه را هم براي اولين بار در فيلم دنيا (منوچهر مصيري، 1380) تجربه كرد.

بخشي از فيلم شناسي:

1383 گل يخ ( كيومرث پوراحمد ) [بازيگر]

1383 هشت پا ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر-طراح صحنه و لباس]

1381 دنيا ( منوچهر مصيري ) [طراح صحنه و لباس]

1379 مسافر ري ( داود ميرباقري ) [بازيگر]

1378 بلوغ ( مسعود جعفري جوزاني ) [بازيگر]

1377 عشق + 2 ( رضا كريمي ) [بازيگر]

1376 ساحره ( داود ميرباقري ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (ساحره)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

.................................................................

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر زن (بلوغ)

[ دوره 1 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

آصف، فتانه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فتانه آصف

تاريخ تولد: 1332

متولد 1332 در تهران.

داراي مدرك تحصيلي ديپلم.

شروع فعاليت از سال 1367 بافيلم هامون.

بازي در نمايش و مجموعه تلويزيوني طنزهاي چخوف و پزشكان.

هامون (داريوش مهرجويي، 1368)

افسانه آه (تهمينه ميلاني، 1369)

پرنده آهنين (علي شاه حاتمي، 1370)

يك بار براي هميشه (سيروس الوند. 1371)

چهره (سيروس الوند، 1374)

هتل كارتن (سيروس الوند، 1375)

آخر بازي (همايون اسعديان، 1379)

قتل آن لاين

(مسعود آب پرور، 1384)

آقاربي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1337 تهران، بازى در تئاتر از 1360، شروع بازيگرى: پرچمدار (1363)

عمده ى فيلمها:

حماسه ى دره ى شيلر (1365)، خانه اى مثل شهر (1366)، پيك (كوتاه- 1366)، صخره ى سبز (1367)، عروس حلبچه (1369).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آقاربي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عنوان :رضا آقاربي

تحصيلاتش را تا مقطع ديپلم ادامه داد و از سال 1360 بازيگري را با تئاتر آغاز كرد. از سال 1363 با بازي در حماسه دره ي شيلر (شهريار بحراني) وارد سينما شد مسيري را كه با آن فيلم آغاز كرده بود تقريباً به شكلي مشابه در بقيه فيلم هايش هم ادامه داد. سريال هاي مختارنامه و يوسف پيامبر از آخرين فعاليت هاي او بودند. آقاربي روز هفدهم مرداد، هنگام ورزش صبحگاهي در پارك نزديك محل سكونتش دچار حمله قلبي شد و درگذشت.

فيلم ها_ 1363: پرچم دار، 1365: حماسه ي دره ي شيلر، 1366: خانه اي مثل شهر، 1367: صخره ي هميشه سبز، 1369: عروسي حلبچه، 1371: ماه عسل، 1374: دايره ي سرخ، 1376: همسفر

منابع زندگينامه :منبع: سالنامه فيلم - ش 18.

آقالو، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 قزوين

تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- فعاليت در دوبله، فعاليت در راديو- بازى در تئاتر از 1350

شروع بازيگرى: دادشاه (1362)

عمده ى فيلمها:

زنجيرهاى ابريشمى (1364)، پاتال و آرزوهاى كوچك (1368)، تمام وسوسه هاى زمين (1368)، مرغابى وحشى (1370)، عبور از تله (1372)، كودكانى از آب و گل (1372).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آقايي، منيژه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 چالوس، تحصيلات: ديپلم- فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى از مجتمع فرهنگ و هنر، منشى صحنه.

شروع بازيگرى: رابطه (1365).

عمده ى فيلمها:

آشيانه ى مهر (منشى صحنه- 1363)، دزد و نويسنده (منشى صحنه- 1364)، شبح كژدم (1365)، خواستگارى (1368).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آقايي، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 قم، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته تئاتر از دانشكده هنرهاى دراماتيك- دكتراى بازيگرى، نويسنده ى كتابهاى بازيگرى، عضو هيئت علمى دانشگاه تهران، تدريس بازيگرى در دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: شهر قصه (1352).

عمده ى فيلمها:

اشباح (1361)، تصوير آخر (1365)، شبح كژدم (1365)، تپش (1367)، پرواز پنجم ژوئن (1368)، نصف جهان (1371)، دكل (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آل احمد، فرنوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1338 تهران، تحصيلات: ديپلم دانشسراى هنر، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ما ايستاده ايم (1363)

عمده ى فيلمها:

خانه ى ابرى (1365)، سازمان 4(1366)، شرايط عينى (1366)، بهار در پاييز (1366)، به خاطر همه چيز (1369)، انفجار در اتاق عمل (1370)، مستاجر (1371).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

آويني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان، تهيه كننده.

تولد: 1326، شهر رى.

شهادت: 19 فروردين 1372، منطقه فكه.

سيد مرتضى آوينى به سال 1354 در رشته ى معمارى از دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد. سپس به ادامه ى تحصيل در مقطع كارشناسى ارشد همان رشته در دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران پرداخت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى به جهاد سازندگى پيوست و فيلم مستند «سيل خوزستان» را در سال 1358 و مجموعه هاى «شش روز در تركمن صحرا» و «خان گزيده ها» را در سال 1359 براى گروه جهاد سازندگى صدا و سيما كارگردانى نمود. با آغاز جنگ تحميلى، فيلم مستند «فتح خون» و يازده قسمت مجموعه «حقيقت» را كارگردانى و تدوين كرده است. از سال 1364 تا سال 1386 علاوه بر كارگردانى اكثر مجموعه ى «روايت فتح» تدوين، نويسندگى متن و گويندگى كل اين مجموعه هفتاد قسمتى را بر عهده داشته است. از سال 1368 همراه با ادامه ى فعاليت مستندسازى و تدوين، به نوشتن نقد سينمايى و مقالات نظرى درباره سينما و تلويزيون پرداخت. از نيمه ى دوم سال 1369 سردبيرى ماهنامه ى هنرى «سوره» و ويژه نامه هاى سينمايى اين نشريه را بر عهده داشته است. سرپرستى واحد تلويزيونى حوزه ى هنرى سازمان تبليغات اسلامى از سال 1370 و دفتر مطالعات دينى هنر از ديگر وظايف او بوده است. وى سپس به كارگردانى مجموعه هاى جديد «روايت فتح» پرداخت.

از جمله آثار وى مى توان به كتاب آينه ى

جادو (درباره ى رسانه هاى تصويرى و به ويژه سينما) و احتراز روح و شرح تعابير حضرت امام (ره) و فردايى ديگر (مجموعه ى مقالات) اشاره نمود.

سيد مرتضى آوينى روز پنج شنبه 19 فروردين 1372 هنگامى كه براى تصويربردارى مجموعه ى تلويزيونى «روايت فتح» به منطقه ى فكه رفته بود، بر اثر انفجار يك مين عمل نشده، به شهادت رسيد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

آهنگراني، پگاه

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: پگاه آهنگراني

تاريخ تولد: 1363

دختر منيژه حكمت و جمشيد آهنگراني

متولد 1363 در تهران. تحصيل نيمه تمام در هنرستان موسيقي.

در 6 سالگي در فيلم گربه آوازخوان بازي كرد. اما شايد در دومين بازي كارنامه هنري اش در سن پانزده سالگي بود كه درخشيد: بازي در نقش تداعي در فيلم ددختري با كفشهاي كتاني. بازي راحت و روانش نظرات مثبتي در پي داشت. تا اينكه جايزه بهترين بازيگر زن را از جشنواره فيلم قاهره بدست آورد. او در اولين تجربه كارگرداني مادرش به نام زندان زنان در سه نقش متفاوت بازي كرده است.

گربه آوازخوان (كامبوزيا پرتوي، 1369)

دختري با كفشهاي كتاني (رسول صدرعاملي، 1377)

زندان زنان (منيژه حكمت، 80 - 1379)

روزگار ما (مستند، رخشان بني اعتماد، 1380)

مكس (سامان مقدم، 1382)

آهي، رضاخان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1329 ق)، هنرمند. وى از افرادى بود كه پس از تأسيس تياتر ملى در آن فعاليت مى كرد. تياتر ملى اولين گروه نمايشى مستقل در ايران بود كه فعاليت اصلى آن نمايش در ابعاد وسيع بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (40 /2)، سيماى هنرمندان (300 ،282 ،278).

آئيش، فرهاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: فرهاد

نام خانوادگي اصلي: آييش

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

بازي در سينما را از سال 1379 و با فيلم شب هاي تهران (داريوش فرهنگ) آغاز كرد.

بازي در مكس (1382) توانايي هاي او در عرصه بازيگري سينما را نيز به همگان ثابت كرد. آييش يكي از پيشكسوتان بازي و كارگرداني نمايش در ايران است.

بخشي از فيلم شناسي:

1382 مكس ( سامان مقدم ) [بازيگر]

1381 عطش ( حسين فرح بخش ) [بازيگردان]

1381 عروس خوشقدم ( كاظم راست گفتار ) [بازيگر]

1380 سيندرلا ( بيژن بيرنگ مسعود رسام ) [بازيگر]

1380 عزيزم من كوك نيستم ( محمدرضا هنرمند ) [بازيگر]

1380 نورا ( محمود شولي زاده ) [بازيگر]

1379 شب هاي تهران ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر مرد (مكس)

[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

بابك، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، نام اصلى: رضا فشنگچى، عروسك گردان، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: چريكه تارا (نمايش داده نشد- 1359)

عمده ى فيلمها:

بدبده (كوتاه- مدير توليد- 1349)، با اجازه (كوتاه- مدير توليد- 1350)، بيائيد تئاتر بازى كنيم (كوتاه- 1355)، ارثيه (1367)، سفر عشق (1367)، ريحانه (1368)، گربه ى آوازخوان (1369)، چشمهايم براى تو (1371)، لبه تيغ (1371)، كودكانى از آب و گل (1372)، روز ديدار (1374)، مصائب عاشق فقير (1374)، مرد آفتابى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

باختر، كامران

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: گردش روزگار (1347)

عمده ى فيلمها:

عبدالله (مشترك با آمريكا- 1347)، گناه مادر (1348)، قهرمانان (مشترك با آمريكا- 1349)، طاهر (1352)، شيخ صالح (1352)، بوسه بر لبهاى خونين (1352)، مرگ در باران (1353)، كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)، تيغ و ابريشم (1365)، افعى (1371)، طعمه (1371)، ردپاى گرگ (1371)، پادزهر (1372)، پرتگاه (1372)، ضربه ى توفان (1372)، بلوف (1372)، آرايش مرگ (1373)، مجازات (1373)، آخرين فرصت (1374)، جهنم سبز (1374)، گارد ويژه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بازغي،پژمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 19/5/1353 در يك خانواده 5 نفره در تهران به دنيا آمده است. اصل و ريشه خانوادگي اش به شمال ايران و به شهر لاهيجان بر مي گردد.

در دوران كودكي به واسطه شغل پدرش در شهرهاي مختلف زندگي كرده و تجربيات زيادي را بدست آورده است. پس از تولد 4 سال در تهران و در منازل سازماني نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران زندگي كرده و همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به شهر رشت مي رود. با شروع جنگ و اعزام پدرش براي محافظت مرزهاي آب ايران و خليج هميشگي فارس به بوشهر رفته. با پايان جنگ به تهران باز مي گردد. پس از قبولي در دانشگاه آزاد در لاهيجان براي تحصيل رشته مهندسي معدن به آنجا بر مي گردد و از همانجا با سينما آشنا مي شود.

در سال 1373 با ورود به سينماي جوانان مركز گيلان در اولين فيلمش با نام اعتراف ساخته مجيد زيم خواه باز مي كند. پس از آن به استخدام آژانس دوستي در مي آيد و به مدت 2 سال همراه بازيگران خوب اين مجموعه

علي تاخصوص مرحوم حسين پناهي به ايفاي نقش مي پردازد. بعد از آژانس به سراغ جواني مجيد قاريزاده مي رود و با مسعود جعفر جوزاني به بلوغ مي رسد پس از آن به گروه ويژه مهرداد خوشبخت مي پيوندد و گمگشته اش را با رامبد جوان پيدا مي كند. وي همراه سيروس مقدم با دريايي ها سفر مي كند و در سال 80 براي نجات دختري در قفس با قدرت الله صلح ميرزايي همراه مي شود پس از آن به دوئل با استاد بزرگوارش احمدرضا درويش مي پردازد و با تارا و تب توت فرنگي سعيد سهيلي و سربازهاي جمعه كيميايي كارش را به پايان مي رساند. پس از سايه آفتاب ، نفس تازه مي كند و در حال حاضر نيز با سامان مقدم براي سال آينده نفستو حبس كن را آماده مي كند. برادر كوچكترش هم علاقه زيادي به اين پرده نقره اي دارد و در 2 فيلم پسران مهتاب و شب برهنه سعيد سهيلي بازي كرده است.

دوئل كه اكران شد نظر بسياري نسبت به پژمان و بازي او عوض شد ، بسياري اذعان داشتند كه او جوان بااستعدادي است كه تا كنون توانايي هايش را ناديده گرفته اند . اما در واقع بازغي پيش از دوئل اين فرصت را نيافته بود كه خودش را بشناسد و حضور سينمايي و تلويزيوني اش نتوانسته بود مورد توجه واقع شود و به نوعي مي توان گفت كه دوره هاي بازيگري او به پيش از دوئل تبديل شده است.

بازغي متولد 1353 است و با مدرك مهندسي صنايع از دانشگاه امير كبير از سال 1373 وارد سينما شد.

بازغي

نخستين بار در اعتراف نقش يك بازيگر را ايفا كرد كه البته اين كار به نمايش در نيامده و بازي او هيچگاه ديده نشد . سپس مدتي سكوت كرد تا اينكه سال 1375 با مجموعه تلويزيوني آژانس دوستي بازيگري را به طور رسمي آغاز كرد .بازي او در اين مجموعه تلويزيوني شايد بي شباهت به شخصيت واقعي او نباشد . جواني كه در سر روياي ستاره سينما شدن داشت . محبوبيت مجموعه باعث شد تا سري بعد آن نيز ساخته شود و بازغي خودش را به خوبي مطرح سازد پس از آن در فيلم جواني به كارگرداني مجيد قادري زاده(77) ظاهر شد كه نتوانست كمكي به ارتقاي بازيگري او بكند.سل 78 همزمان در يك مجموعه و در يك فيلم سينمايي بازي كرد ابتدا در اين مجموعه اين يك دادگاه نيست نقش منشي دادگاه را بازي كرد و بعد در بلوغ به همراه ويشكا آسايش ساخته مسعود جعفري جوزاني حضور پيدا كرد . هر دوي اين كار ها از دور نمايه اي اجتماعيي برخوردار بودند ، اما نتوانستند پژمان را به سطح مطلوبي برساند.

او همان سال وارد عرصه تبليغات شد و چهرهاش براي تبليغ نوعي چاي بر روي بيلبورد ها رفت . اما اين تجره نا موفق تا به امروز او را از عرضه تبليغات دور كرد. گروه ويژه مجموعه به سبك سريالهاي امدادي خارجي بود كه مورد استقبال قرار نگرفت ، اگر چه در مجموعه دريايي ها در همان سال توانست بيشتر خود و توانايي هايش را به نمايش بگذارد . دريايي ها عرصه اي نو در سريال سازي به كارگرداني سيروس مقدم بود كه

در آن بازغي خود را روياروي بزرگاني چون حسن فتحي قرار داده بود .

سال 81 سال خوبي براي بازغي به شمار مي رفت . بازي همزمان دو كار مجال بيشتر براي خود نمايي اين بازيگر به شمار مي رفت . دختري در قفس با حضور او و مهناز افشار و كارگرداني قدرت ا.. صلح ميرزايي آنطور كه انتظار مي رفت جلب مخاطب نمي كند، ولي دوئل فرصت بسيار مناسبي بود.

فيلم با هزينه بالايي كه صرف ساخت و تبليغاتش مي شود ، سرو صداي فراواني به راه مي اندازد و فروش كم سابقه آن ثابت مي كند كه با خرج بسيار بالايي مي توان درآمد بيشتري داشت ، بازغي در اين كار بهترين بازي خود را ارايه مي دهد . او در نقش چالش بر انگيز زينال با گريم سنگين دو مقطع جواني وميان سالي او را به تصوير مي كشد و چنان هئات داوران جشنواره بيست و دوم را تحت تاثير قرار مي دهد كه بي درنگ او را كانديداي دريافت جايزه نقش اول مرد مي كنند . دوئل باعث مي شود تا پژمان بازغي بهترديده شود و او هم در اين درام جنگي بازي بسيار خوب و دلچسبي را از خود به نمايش مي گذارد ، پس از آن نوبت به همكاري با مسعود كميايي مي رسد كه درسربازهاي جمعه او را به خدمت مي گيرد و بازغي در لباس نظامي همراه با فروتن ، رادان و پولاد كميايي بازي خوبي ارايه مي دهد ، اما تارا و تب توت فرنگي يك شكست تمام عياربود كه اصلا در در حد و اندازه هاي يك

كار سينمايي نبود . بعد از اين كارها بازغي دوباره به تلويزيوهن بازگشت تا همراه با حامد بهداد و يوسف تيموري در ساخته محمد رضا آهنج با عنوان سايه آفتا ايفاي نقش كند.

باقربيگي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1356 اصفهان، تحصيلات: ديپلم، برنده ى ديپلم افتخار بهترين بازيگر نوجوان براى فيلمهاى «شرم و صبح روز بعد» در يازدهمين جشنواره ى فيلم فجر و جشنواره ى سيما (1374)، شروع بازيگرى: صبح روز بعد (1371)

عمده ى فيلمها:

شرم (1371)، نان و شعر (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بايگان، افسانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، تحصيلات: ديپلم، شروع كار با سريال «سربداران»، برنده ى ديپلم افتخار بهترين بازيگر زن در چهاردهمين جشنواره ى فيلم فجر (خواهران غريب)، شروع بازيگرى: كيلومتر پنج (1361)

عمده ى فيلمها:

گمشده (1364)، صفورا (كوتاه- 1364)، حريم مهرورزى (1364)، بگذار زندگى كنم (1365)، تشكيلات (1365)، دبيرستان (1365)، گل مريم (1366)، مكافات (1366)، طوبى (1367)، آخرين مهلت (1368)، شنگول و منگول (1368)، فانى (1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، گرگهاى گرسنه (1370)، قرق (1370)، مريم و ميتيل (1371)، آلما (1371)، خوش خيال (1371)، حمله ى خرچنگها (1371)، اتل متل توتوله (1371)، بى قرار (1371)، آنها كه دوست دارند (1371)، شكوه بازگشت (1371)، تصادف (1372)، روز ديدنى (1373)، مجازات (1373)، خواهران غريب (1374)، تپش مرگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بختياري،بهنوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بهنوش بختياري بازيگري كه در اكثر ساخته هاي مهران مديري حضور داشته و با نقش هاي متفاوت بر محبوبيت خود در بين سريال هاي تلويزيون افزوده است.

بهنوش بختياري متولد 29/2/1354 در بيمارستان اقبال تهران و ساكن شهرك ژاندارمري است.

پدرش بختياري و مادرش تهراني است. بهنوش عضو آخر يك خانواده 6 نفري است. يك خواهر و دو برادر بزرگ تر از خود دارد كه هر سه متاهلند.

در رشته مترجمي زبان ليسانس گرفته و با توجه به علاقه فراواني كه به اين رشته دارد به محض اين كه فرصتي پيدا كند، به سراغ اين رشته و ترجمه متون مي رود.

با توجه به شايعات فراواني كه در مورد ازدواج او بر سر زبان هاست هنوز مجرد است و به قول خودش شايد اصلا ازدواج نكند.

با مجموعه هواي تازه ساخته محمد رحمانيان پا به عرصه بازيگري گذاشت و بعد از آن در مجموعه هاي وكيل محله، خانه قديمي، سايه ها و معجزه

وكيل هم بازي كرد.

قبل از بازيگري به عنوان منشي صحنه فعاليت مي كرد كه اين كار او را بسيار مسئوليت پذير و منظم بار آورد كه پايه گذار موفقيت هاي او در بازيگري بود.

سال 75 به مدت يك سال زيرنظر خانم مهتاب نصيرپور در مدرسه رسام هنر دوره يك ساله تئاتر را گذراند كه به واسطه آن با ادبيات بازيگري آشنا شد.

به موسيقي علاقه فراواني دارد، پدرش هم در اين وادي كار مي كند و يكي از دو برادرش هم در زمينه موسيقي فعال است.

در مجموعه زير آسمان شهر(3) و ورود ممنوع ممنوع به عنوان دستيار كارگردان در كنار مهران غفوريان حضور داشت.

علاقه زيادي به فوتبال ندارد اما فوتبال هاي ملي رادنبال مي كند در صورتي كه فرصت پيدا كند به ورزش بدنسازي مي پردازد.

علاقه اي به بيزينس ندارد. به قول خودش هر كسي جلوي او از پول و حساب و كتاب حرف بزند احساس مي كند او سرگرم صحبت به زبان اسپانيايي است.

عاشق خطاطي است و خيلي دلش مي خواهد اين هنر را به صورت حرفه اي دنبال كند.

با توجه به مشغله كاري فراوان زياد به كارهاي خانه داري و آشپزي نمي رسد اما بسيار منظم و خوش سليقه است. چلوكباب از غذاهاي مورد علاقه اوست.

عاشق لهجه بختياري پدرش است اما خودش به لهجه بختياري صحبت نمي كند.

علاقه فراواني به مسافرت دارد. آخرين مسافرتش به شهر مقدس مشهد بود و سرعين اردبيل به يادماندني ترين نقطه اي بود كه به مسافرت رفته است.

علاقه فراواني به مطالعه دارد و تا فرصتي به دست آورد به مطالعه مي پردازد. او عاشق مطالعه كتاب هاي روان شناسي و رمان است. آخرين كتابي كه مطالعه كرده سلاخ خانه شماره 5 بود.

در دوران كودكي برخلاف بسياري از بچه ها كه خيلي

شلوغ و شر هستند دختر آرام و دوست داشتني بوده.

به موسيقي كلاسيك علاقه فراواني دارد و از بين خوانندگان پاپ به صداي رضا صادقي، مرحوم ناصر عبداللهي و مازيار علاقه فراواني دارد.

در صورتي كه وقت كند به سينما مي رود. او سعي مي كند همه فيلم هاي روز را ببيند. آخرين فيلمي كه در سينما ديده «وقتي همه خواب بودن» است.

علاقه فراواني به مهمانداري هواپيما دارد. او پذيرايي در اوج آسمان را عاشقانه دوستدارد.

از خواندن شعر لذت مي برد، اما اصلا نمي تواند شعر بگويد و يا شعر حفظ كند ولي بسيار روحيه رمانتيكي دارد.

آخرين كارهايش مستند ايرانگردي و كار 90 دقيقه اي «يك روزي زنجيرش رو پاره مي كنم» ساخته آقاي عباسي است كه هنوز پخش نشده.

به بازي خانم ها ثريا قاسمي، مريلا زارعي، گوهر خيرانديش، ليلا حاتمي، سحر ولدبيگي و شقايق دهقان علاقه فراواني دارد.

تا به حال در اكثر كارهاي مهران مديري به ايفاي نقش پرداخته و در اكثر نقش هايش موفق ظاهر شده است، به هيچ عنوان از بازي كسي ايراد نمي گيرد و اهل بدگويي نيست.

براي بازي چندين پيشنهاد دارد كه به خاطر بازي در مجموعه باغ مظفر به پيشنهادهايش جواب نه داده. او شرط بازي در كارهاي روتين را متن و كارگردان و عوامل خوب عنوان مي كند

بخشايي، شاهپور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1313 رشت، تحصيلات: ديپلم ادبيات و هنر، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1329، شروع بازيگرى: تقدير چنين بود (1333)

عمده ى فيلمها:

لغزش (1333)، اميرارسلان نامدار (1334)، براى تو (1334)، مستشار جزيره (1335)، فردا روشن است (1339)، بهشت دور نيست (1348)، ناخدا باخدا (1352)، دكتر و رقاصه (1353)، عبور از مرز زندگى (1354)، رامشگر (1355)، تلافى (1356)، پرواز به سوى مينو (1359)، مرز (1360)،

بازرس ويژه (1361)، جايزه (1362)، بالاش (1362)، سناتور (1362)، حادثه (1363)، برگ و باد (1363)، پايگاه جهنمى (1363)، محكومين (1363)، اتوبوس (1364)، سامان (1364)، تصوير گمشده (كوتاه- 1365)، هشت و نيم شب (1365)، دست نوشته ها (1365)، حماسه ى دره ى شيلر (1365)، تا انتهاى حضور (كوتاه- 1365)، هشت و نيم شب (1365)، دست نوشته ها (1365)، حماسه ى دره شيلر (1365)، تا انتهاى حضور (كوتاه- 1366)، گرفتار (366)، شهرى چون بهشت (كوتاه- 1367)، دلار (1367)، شب حادثه (1367)، رانده شده (1368)، تبعيديها (1370)، عشق من شهر من (1370)، دو نفر و نصفى (1370)، ناصرالدين شاه... (1370)، راز گل شب بو (1371)، ضربه ى توفان (1371)، مرد نامرئى (1373)، كچل عاشق (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بخشي، عنايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 طالقان، همسر سيمين بازرجانى (نويسنده فيلمنامه)، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1345، بازى در تئاتر از 1342، شروع بازيگرى: آقاى هالو (1349)

عمده ى فيلمها:

صمد و قاليچه ى حضرت سليمان (1350)، لوطى (1350)، صمد و سامى، ليلا و ليلى (1351)، خواستگار (1351)، ستارخان (1351)، تنگنا (1352)، تنگسير (1352)، صمد آرتيست مى شود (1353)، اسرار گنج دره ى جنى (1353)، مسلخ (1353)، صمد خوشبخت مى شود (1354)، زنبورك (1354)، شرف (1354)، گوزنها (1354)، چلچراغ (1355)، بت شكن (1355)، جاى امن (1356)، شب آفتابى (1356)، فرياد زير آب (1356)، بوى گندم (1357)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، خيابانى ها (نمايش داده نشد- 1358)، شيطان (1358)، پرواز در قفس (1359)، دانه هاى گندم (1359)، موج طوفان (1359)، طلوع انفجار (1360)، تفنگدار (1361)، بنفشه زار (نمايش داده نشد- 1362)، بازجويى (1362)، بالاش (1362)، سناتور (1362)، محكومين (1363)، سياه راه (1363)، ميرزا كوچك خان (1363)، پيراك (1363)، سردار جنگل (1363)، صاعقه (1363)، صاعقه (1363)، مشت

(1363)، تفنگ شكسته (1364)، مدرك جرم (1364)، يوزپلنگ (1364)، جدال (1365)، خبرچين (1366)، ترن (1366)، شكار (1366)، محموله (1366)، محموله (1366)، دلار (1367)، ستاره و الماس (53 ،(1367 نفر (1368)، انفجار در اتاق عمل (1370) دلشدگان (1370)، مسافران (1370)، قربانى (1370)، زندان ديو (1371)، آخرين خون (1372)، روز واقعه (1373)، دشمن (1374)، فرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بدخشاني، بهرام

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: بهرام بدخشاني

تاريخ تولد: 1337

فارغ التحصيل فيلمبرداري از مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال ١٣٥٧.

همسر بهناز نازي (بازيگر و طراح صحنه و لباس).

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « گال » (ابوالفضل جليلي) به عنوان دستيار فيلمبردار در سال ١٣٦٥.

قهرمان (سيامك اعتمادي، 1369)

آشيانه (اسماعيل براري، 1370)

سايه هاي هجوم (بهرام بدخشاني، 1371)

ايليا نقاش جوان (ابوالحسن داودي، 1371)

عبور از تله (غلامرضا رمضاني، 1372)

بوي خوش زندگي (ابوالحسن داودي، 1373)

مادرم گيسو (سيامك شايقي، 1374)

تعقيب (علي عبدالعلي زاده، 1374)

بزرگ خيلي بزرگ (فرزين مهدي پور، 1375)

شب روباه (همايون اسعديان، 1375)

زندگي (اصغر هاشمي، 1376)

هيوا (رسول ملاقلي پور، 1377)

مرد باراني (ابوالحسن داودي، 1378)

دايره (جعفر پناهي، 1378)

چتري براي دو نفر (احمد اميني، 1379)

دوئل (احمدرضا درويش، 1381)

بيد مجنون (مجيد مجيدي، 1383)

ديشب باباتو ديدم آيدا (رسول صدرعاملي، 1383)

كافه ستاره (سامان مقدم، 1384)

تقاطع (ابوالحسن داودي، 1384)

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (آخر بازي)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (مرد باراني)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (من ترانه پانزده سال دارم)

[ دوره 20 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري

(دوئل)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (تقاطع)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (تقاطع)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (ديشب باباتو ديدم آيدا)

[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> 1 - بهترين فيلمبرداري سال (دوئل)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> 4 - چهارمين فيلمبرداري سال (بماني)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 3 - سومين فيلمبرداري سال (من ترانه پانزده سال دارم)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (دوئل)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (دايره)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (هيوا)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

>> برنده ديپلم افتخار بهترين فيلمبرداري (سايه هاي هجوم)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

بديعي،عسل

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

گذراندن سه ترم از دوره نمايش در دانشگاه آزاد اسلامي.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم بودن يا نبودن (كيانوش عياري) در سال ١٣٧٦.

با بازي در اولين حضور سينمايي اش بودن يا نبودن خوش درخشيد اما هيچگاه تنوانست در فيلمهاي

بعدي اين موفقيت را تكرار كند.

نام اصلي: عسل

نام خانوادگي اصلي: بديعي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1356

محل تولد: تهران

مليت: ايران

....................................

مدرك تحصيلي: ليسانس تغذيه

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> فريبرز عرب نيا (شوهر)

بيوگرافي

فارغ التحصيل تغذيه از دانشگاه آزاد اسلامي در سال ١٣٧٩.

همسر فريبرز عرب نيا (بازيگر)

گذراندن سه ترم از دوره نمايش در دانشگاه آزاد اسلامي.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم بودن يا نبودن (كيانوش عياري) در سال ١٣٧٦.

با بازي در اولين حضور سينمايي اش بودن يا نبودن خوش درخشيد اما هيچگاه تنوانست در فيلمهاي بعدي اين موفقيت را تكرار كند.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 پروانه اي در مه ( محمدجواد كاسه ساز ) [بازيگر]

1382 شمعي در باد ( پوران درخشنده ) [بازيگر]

1379 از صميم قلب ( بهرام كاظمي ) [بازيگر]

1379 هفت پرده ( فرزاد مؤتمن ) [بازيگر]

1378 دست هاي آلوده ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1376 بودن يا نبودن ( كيانوش عياري ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (دست هاي آلوده)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

برجسته، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 تهران، نام اصلى: غلامعلى برجسته، تحصيلات: ديپلم، تهيه كننده- مدير توليد. شروع بازيگرى: بازرس ويژه (1361)

عمده ى فيلمها:

بالاش (1362)، پايگاه جهنمى (1363)، مشت (1363)، عقابها (1363)، كمينگاه (1366)، زير بامهاى شهر (1368)، آخرين مهلت (1368)، خواستگارى (1368)، بازارچه (كوتاه- 1368)، جستجو در جزيره (تهيه كننده، بازيگر- 1369)،

تبعيديها (1370)، خانه خلوت (1370)، شتابزده (1370)، راز گل شب بو (1372)، ضربه آخر (1372)، در كمال خونسردى (مدير توليد- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

برزويه، بابك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بابك برزويه متولد 1348 در تهران، ليسانس عكاسي از دانشگاه تهران و ليسانس كارگرداني و بازيگري از دانشگاه آزاد است. از ديگر فعاليت هاي وي تدريس رشته گرافيك و عكاسي، دبير جشنواره عكس پيام و عكاسي صنعتي و تبليغاتي مي باشد.

• بازيگر : (6)مورد

(1380)(1370)(1350)

1 - سن پترزبورگ (1388)

2 - يكي بود يكي نبود (1379)

3 - كمكم كن (1377)

4 - سفر به چزابه (1374)

5 - ايليا، نقاش جوان (1370)

6 - مدرسه اي كه مي رفتيم (1359)

• عكس : (20)مورد

(1380)(1370)

1 - محاكمه در خيابان (1387)

2 - مظفرنامه (1386)

3 - اخراجيها (1385)

4 - زن بدلي (1385)

5 - باغ فردوس، پنج بعد از ظهر (1384)

6 - حكم (1384)

7 - جايي براي زندگي (1383)

8 - اين زن حرف نمي زند (1381)

9 - بانوي من (1381)

10 - قارچ سمي (1380)

11 - يكي بود يكي نبود (1379)

12 - كمكم كن (1377)

13 - هيوا (1377)

14 - خفاش (1376)

15 - پدر (1374)

16 - سفر به چزابه (1374)

17 - نجات يافتگان (1374)

18 - نان و شعر (1372)

19 - سايه هاي هجوم (1371)

20 - ايليا، نقاش جوان (1370)

برسوزيان، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، تحصيلات: ديپلم، مدير توليد، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1359 تا 1363 در تئاتر لاله زار

شروع بازيگرى: كوچ (1356)

عمده ى فيلمها:

رفاقت (1356)، سرنوشت سازان (13538)، عصيانگران (1360)، مرگ سفيد (1362)،

مردى كه زياد مى دانست (1363)، مدرك جرم (1364)، طائل (1364)، آتش در زمستان (1364)، ميهمانى خصوصى (1365)، معما (1365)، لنگرگاه (1367)، ساوالان (1368)، پوتين (1370)، بندر مه آلود (1371)، چشم شيطان (1372)، دمرل (1372)، بازى با مرگ (1373)، سفر (مدير توليد- 1373)، يحيى (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بروفه،زيبا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

در تلويزيون با مجموعه زير گنبد كبود (بهمن زرين پور) و سپس با مجموعه دلبندم (رضا عطاران) شناخته شد. اما شايد بهترين نقش آفريني وي در فيلم پر پرواز (خسرو معصومي) باشد. بازي او در اين فيلم شايد يكي از نقاط قوت معدود فيلم باشد كه زيبا بروفه به بهترين شكل ممكن از پس آن برآمده است.

نام اصلي: زيبا

نام خانوادگي اصلي: بروفه

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1354

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل حقوق قضايي

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> پيام صابري (شوهر)

بيوگرافي

فارغ التحصيل حقوق قضايي از دانشگاه آزاد اسلامي در سال ١٣٧٨.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم شب روباه (همايون اسعديان) در سال ١٣٧٥.

با سريال خانه شلوغ (علي شوقيان، 1373) بازيگري را آغاز كرد.

در تلويزيون با مجموعه زير گنبد كبود (بهمن زرين پور) و سپس با مجموعه دلبندم (رضا عطاران) شناخته شد. اما شايد بهترين نقش آفريني وي در فيلم پر پرواز (خسرو معصومي) باشد. بازي او در اين فيلم شايد يكي از نقاط قوت معدود فيلم باشد كه زيبا بروفه به بهترين شكل ممكن از پس آن برآمده است.

اگر زيبا بروفه دست به انتخاب درست بزند شايد در سينما بتواند بسيار موفق تر از تلويزيون باشد

بخشي از فيلم شناسي:

1381 دوشيزه ( محمد درمنش ) [بازيگر]

1380 بي همتا ( جهانگير جهانگيري ) [بازيگر]

1380 ماني و ندا ( پرويز صبري ) [بازيگر]

1379 پر پرواز ( خسرو معصومي ) [بازيگر]

1375 شب روباه ( همايون اسعديان ) [بازيگر]

برومند، زري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1335 تهران، تحصيلات: سيكل، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: رهايى (1361)

عمده ى فيلمها:

مترسك (1362)، عقابها (1363)، يك روز گرم (1363)، يك روز گرم (1363)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، يوزپلنگ (1364)، گرفتار (1366)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بزرگ نيا، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: محمدرضا

نام خانوادگي اصلي: بزرگ نيا

سمت (در بخش هاي): تهيه و توليد،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1323

محل تولد: مشهد

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم كارگرداني سينما

بيوگرافي :

فوق ديپلم كارگرداني از مدرس عالي تلويزيون و سينما.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "پستچي" (داريوش مهرجويي) به عنوان دستيار كارگردان در سال ١٣٥٠.

بخشي از فيلم شناسي:

1382 جايي براي زندگي ( محمدرضا بزرگ نيا ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1375 طوفان ( محمدرضا بزرگ نيا ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1372 جنگ نفت كش ها ( محمدرضا بزرگ نيا ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1367 كشتي آنجليكا ( محمدرضا بزرگ نيا ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1365 ميهماني خصوصي ( حسن هدايت ) [فيلمنامه نويس]

1364 آتش در زمستان ( حسن هدايت ) [مدير توليد]

1359 1936 ( محمدرضا بزرگ نيا حسن قلي زاده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1350 پستچي ( داريوش مهرجويي ) [دستيار كارگردان]

جوايز و انتخابها:

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (جايي براي زندگي)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (جايي براي زندگي)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (جايي براي زندگي)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (جنگ

نفت كش ها)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (فيلم دوم) - سال 1372 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (جنگ نفت كش ها)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (جنگ نفت كش ها)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> 2 - دومين فيلم سال (كشتي آنجليكا)

[ دوره 4 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1368 ]

>> 10 - دهمين فيلم سال (جنگ نفت كش ها)

[ دوره 9 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1373 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

بزرگي، مهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

1) صداي مهين بزرگي در تمام دهه ي چهل خورشيدي از راديو و تلويزيون شنيده شد. بيشتر صدايش در ساعت ده هرشب از برنامه "تابستان شب" راديو شنيده مي شد. صداي او در برنامه هاي "داستان شب" و ساير نمايش هاي راديويي كه ساعت يك بعدازظهر روزهاي جمع و تعطيل در قالب نمايش هاي راديويي تنظيم شده بود، در كالبد قهرمانان حضوري استوار داشت. از اواخر دهه چهل با پيدايش و همه گير شدن تلويزيون در كشور در سريال ها به جاي بازيگران مختلفي حرف زد. صدايش ويژگي خاصي داشت و بيشتر در كنار توران مهرزاد ، مهين ديهيم، ژاله علووو و شمسي فضل اللهي در نمايشنامه ها به جاي زنان مسن و ميان سال حرف مي زد . او جوان بود، اما صدايش را با زنان مسن هماهنگ مي كرد. مهين بزرگي به اتفاق مهين كسمايي (برادرزاده علي كسمايي) ، جزو اولين گويندگان زن سينماي ايرانبودند و به جاي

بسياري از زنان سينماي ايران وجهان حرف زدند. تخصص مهين بزرگي در صداپيشگي ، تيپ گويي بود. اين پديده كار هر دوبلوري نيست. سراسر دهه چهل و اوايل دهه پنجاه ردپاي صداي مهين بزرگي در دوبله فيلم ها را مي توان ديد. نسل نوجوان و جوان دهه چهل با نام و صداي او آشنا بوده و ده ها اثري كه او از آن طريق صدايش شنيده شد را به خاطر دارند. نگارنده ده ها نمايش راديويي با صداي پيچيده او را در نقش هاي گوناگون نمايشنامه ها به خاطر دارد. زناني كه مهين بزرگي به جايشان صحبت مي كرد، عموماً زناني باوقار و قدرتمند و ميان سال بودند.

2) مهين بزرگي با نام اصلي فاطمه ابوالقاسم تبريزي در يازدهم خرداد 1314 در خانواده اي مذهبي و آذري زبان چشم به دنيا گشود. تحصيلات خود را تا مقطع متوسطه ادامه داد. هنوز دوران دبيرستان را به پايان نرسانده بود كه علي كسمايي او را براي حرف زدن به جاي يكي از بازيگران مستي عشق (اسماعيل كوشان، 1330) دعوت كرد و او در اين فيلم به جاي گلناز(معصومه خاكيار) حرف زد. اين فيلم خانوادگي در بيست و هفتم شهريور 1330 در سينماهاي هما و متروپل اكران شد. پس از پايان دبيرستان او حرفه دوبلوري را به صورت جدي دنبال كرد كه هم شغل او شد و هم به علاقمندي او پاسخ مثبت مي داد. مهين بزرگي همزمان در كنار كار دوبله عصرها در هنرستان هنرپيشگي تهران تحصيل بازيگري مي كرد . در آن دوره دكتر نامدار، عنايت الله شيباني و علي اصغر گرمسيري در آن هنرستان

تدريس بازيگري مي كردند. در همان دوره كه مهين بزرگي درس بازيگري مي خواند، ناصر ملك مطيعي و آذر دانش همكلاسي هاي او بودند.

3) اين كه چرا او نام مهين بزرگي را براي خود برگزيد ، به شرايط اجتماعي و خانوادگي آن دوره بر مي گردد. اين را از زبان خودش بخوانيم:« سال 1342 از بنده دعوت شد تا به راديو بروم و در برنامه هاي داستان هاي شب گويندگي كنم. اولين بار داستاني را با اكبر مشكين به نام "هردمبيل" كار كردم. اين داستان خيلي قشنگ بود و من در آن نقش خوبي داشتم. شب ها پدر من اين داستان را گوش مي داد و به ما مي گفت از اين زن ياد بگيريد و بشنويد در اين داستان چه مي گويد . او نمي دانست كه آن زن من هستم. براي اين كه من نگفته بودم در راديو هستم و به همين خاطر هم نام مهين بزرگي را براي خودم انتخاب كردم، چون اگر پدرم مي فهميد مخالفت مي كرد.»

4) مهين بزرگي در سال 1330 به دعوت صمد صباحي به تئاتر پارس رفت و با علي تابش در نمايشنامه "شاهزاده و گدا" بازي كرد. او در تئاتر فردوسي هم حضور يافت و در چند نمايشنامه ايفاي نقش كرد.همكاران اين دوره او فروغ سهامي و پرويز بهرام بودند. در يكي از شب ها كه ايشان قرار بود از سالن تئاتر خارج شود به طور اتفاقي با يكي از بازيگران سينماي ايران آشنا شد كه از او خواسته شد در استوديو عصر طلايي در دوبله يك فيلم عربي به جاي ساميه جمال حرف بزند

. با دوبله اين فيلم و تأييد صدايش كار حرفه اي او به مثابه دوبلور آغاز شد كه همه عمر را در برگرفت . او براي اولين بار در فيلمي به كارگرداني عطاالله زاهد بازي كرد. مهين بزرگي در دوره اوج دوبله فيلم ها عمدتاً به جاي ايران قادري و ايران دفتري حرف زد، اما پس از انقلاب عمدتاً به جاي پروين سليماني صحبت مي كرد. تصادف روزگار اين كه هنوز پانزده روز از فوت پروين سليماني نمي گذشت كه مهين بزرگي هم از دنيا رفت.

5) مهين بزرگي به جاي بازيگران معروف سينماي جهان حرف زد، از جمله در ملكه آفريقا/ قايق افريكن كوئين (جان هيوستن ، 1951) به جاي كاترين هپبرن حرف زد. در دوبله اين فيلم منوچهر زماني همكار مهين بزرگي بود. مهين بزرگي چند سال پيش درباره دوبله گفت:«آن زمان ها شخصيت ها برايم خيلي اهميت داشتند، ولي الان ديگر اهميتي ندارند. الان برايم اين مهم است كه در خانه نمانم. در خانه افسرده مي شوم . چقدر مي توانم تلويزيون نگاه كنم يا كتاب بخوانم؟»

6) او به جاي بازيگران زن سينماي ايران در فيلم هاي مستأجر ، ديدار در استانبول ، گريز و... حرف زد. در سريال آينه به جاي پروين سليماني صحبت كرد. به جاي مهري وداديان در سريال باغ گيلاس و فرخ لقا هوشمند در سريال به او بگوييد دوستش دارم و صديقه كيانفر در سريال فاصله صحبت كرد. در سريال معروف و طولاني دور از خانه (اوشين) كه در دهه شصت از تلويزيون پخش شد، به جاي مادربزرگ اوشين صحبت كرد. در سريال هاي خارجي چون بازرس ،

خانم مارپل ، دِرِك ، معلم جزيره ، بينوايان ، در برابر باد، رؤياي سبز و... به جاي خانم هاي مسن حرف زد در كارتون هاي سفرهاي كمون ، نيكو ، دامبو و ماجراهاي هاكلبري فين به جاي چند شخصيت كارتوني صحبت كرد.

7) آخرين بار نيكي كريمي ، مهين بزرگي را در فيلم خود چند روز بعد شركت داد و از او نقش كوتاهي ضبط كرد.مهين بزرگي از دوبلورهاي پيشكسوت و از نسل اول گويندگان فيلم بود. او از سال 1335 وارد كار دوبله شد و تا پايان عمر اين حرفه را عاشقانه دوست داشت . وي هيچ گاه ازدواج نكرد وقتي درگذشت 74 ساله بود.

8)در مراسم خاكسپاري زنده ياد بزرگي ، چند تن از همكارانش اين گونه ياد او را گرامي داشتند. زهره شكوفنده گفت:«خانم بزرگي مادر دوبله ايران و مادر همه بود . همه ما از او خاطرات خوبي داريم ؛ از محبت ها ، معرفت و كمك هايش . پنج شش سالي سايه اش بالاي سرم بود. واقعا انگار مادرم را از دست داده ام.» ناصر ممدوح اظهار داشت:«با فوت هريك از بزرگان دوبله مانند شادوران بزرگي ، گوشه اي از قلب ما با آن ها مي رود.» محمود قنبري نيز گفت:«نخستين فيلم هاي فارسي با گويندگي او شروع شد و ايشان در دوبله آثار خوب زيادي از خود بر جاي گذاشته است. بهترين نقشي كه مرحوم بزرگي گفته ، صداپيشگي به جاي زنده ياد پروين سليماني است. نكته جالب اين كه اين دو خيلي به هم علاقمند بودند و زود به هم پيوستند.»

از زبان خود

كلاس ششم ابتدايي بودم كه توسط

آقاي علي كسمايي براي دوبله فيلم مستي عشق (1330) به استوديوي تخت جمشيد دعوت شدم . اين فيلم ساخته اسماعيل كوشان بود و در آن حسين دانشور، معصومه خاكيار،محسن مهدوي ، بهرام سي ير، مسعود شرافت و... بازي مي كردند كه من به جاي معصومه خاكيار حرف زدم. من ، مهين كسمايي ، توران مهرزاد ، مهين ديهيم، ژاله علو و... نخستين گويندگان زن ايراني بوديم و كارمان آن قدر خواهان داشت كه اگر در استوديويي مشغول كار بوديم ، استوديوهاي ديگر صبر مي كردند كار ما تمام شود تا با وقت قبلي بتوانند ما را به خدمت بگيرند. اولين فيلم خارجي كه در آن حرف زدم [دوبله اول] برنج تلخ (جوزپه دسانتيس) بود كه در شهاب فيلم دوبله شد و مرحوم محمود نوذري صدابردار كار بود. از ديگر استوديوهايي كه در آن زمان بيشترين كارها را در آن ها انجام دادم، مي توان به پارس فيلم ، برنا فيلم و ... اشاره كرد. من از ابتداي جواني تيپ مي گفتم و با استفاده از عوض كردن صدا ، خارج كردن صدا از نقاط مختلف حنجره و... صداسازي (اغلب به جاي زنان توانمند و مقتدر) مي كردم.

منابع زندگينامه :منبع:نشريه صنعت سينماشماره84

بسيم، محرم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1299 باكو، نام اصلى محرمعلى بسيم، تحصيلات: ابتدايى زبان روسى، از بنيانگذاران تئاتر آذرى در تهران، مهارت در نواختن تار، فعاليت در تلويزيون . شروع بازيگرى: سرايدار (1355)

عمده ى فيلمها:

مفسدين (نمايش داده نشد- 1358)، شجاعان ايستاده مى ميرند (نمايش داده نشد- 1358)، نيت (كوتاه- 1362)، ميلاد (1362)، مرگ سفيد (1362)، خاك و خون، ديوار سفيد (كوتاه- 1362)، يك روز گرم (1363)، جدال (1365)،

تيغ و ابريشم (1365)، خانه ى ابرى (1365)، عينك (كوتاه- 1366)، شكار (1366)، غريبه (1366)، گلنار (1367)، پدربزرگها... (كوتاه- 1367) دو سرنوشت (1368)، خانه ى پدرى (كوتاه- 1369)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، چهارشنبه عزيز (1371)، ضربه ى آخر (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، افسانه دو خواهر (1373)، كوچه و موزه (1373)، بازيهاى پنهان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بصيري، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 يزد، برادر ناتنى امير مولايى (بازيگر)، تحصيلات: ششم ابتدايى، شروع كار با ايفاى نقشهاى كوتاه، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: قهوه خانه ى قنبر (1348)

عمده ى فيلمها:

پل (1350)، سوته دلان (1356)، شارلوت به بازارچه مى آيد (1356)، ارثيه (1357)، از فرياد تا ترور (1359)، طلوع انفجار (1360)، دادشاه (1362)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، گلهاى داوودى (1363)، دستفروش (1365)، جميل (1366)، گراند سينما (1367)، مرثيه (1367)، زرد قنارى (1367)، مادر (1368)، دو سرنوشت (1368)، مجنون (1369)، چهارشنبه عزيز (1371)، خسوف (1371)، الوالو من جوجوام (1373)، مهريه ى بى بى (1373)، خانه ى پدرى (1373)، روز ديدار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بقايي، بهروز

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهروز بقايي

متولد 1332 در تهران است. فعاليت خود در زمينه تاتر را با نمايش لبخند با شكوه آقاي گيل در سال 1352 آغاز كرد و در سال 1359 با فيلم سينمايي تاريخ سازان(هادي صابري) فعاليت سينمايي خود را نيز آغار كرد. بقايي همچنين دانش آموخته بازيگري و كارگرداني دانشگاه هنر در سال 1357 و همسر پرستو گلستاني(بازيگر) مي باشد.

بقايي همواره همكاري نزديكي با بيژن بيرنگ و مسعود رسام دارد كه از آنجمله مي توان به مجموعه محبوب همسران، سرزمين سبز، قطار ابدي و سيب خنده(مجموعه طنز براي كودكان) اشاره كرد. از آخرين فعاليت هاي تلويزيوني وي مي توان كارگرداني سري دوم مجموعه بازهم زندگي را نام برد. وي همچنين در يكي از قسمت هاي سري نخستين اين مجموعه با عنوان جناب مستطاب آشپري كه با شركت نجف دريابندري و همسر وي به موضوع كتاب مستطاب آشپزي(نوشته نجف دريابندري.) مي پرداخت در يك گزارش طنز به كندوكاو در آبگوشت فروشي هاي تهران پرداخت.

گزيده فعاليت هاي هنري

• لبخند با

شكوه آقاي گيل بازيگر (1352)

• تاريخ سازان، بازيگر (هادي صابري 1359)

• شناسايي، بازيگر (محمدرضا اعلامي 1366)

• پرواز پنجم ژوئن، بازيگر (عليرضا سميعي آذر 1368)

• همسران، بازيگر (بيژن بيرنگ - مسعود رسام)

• سرزمين سبز

• قطار ابدي

• تنها راه ممكن، بازيگر (علا محسني)

• بزرگمرد كوچك، (مسعود رسام1385)

منابع زندگينامه :نور پرتال

noorportal.net

بلوچي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 شيراز، نام اصلى: محمدكاظم بلوچى، نويسنده و كارگردان

تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى كارگردانى و بازيگرى از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك 1359، تدريس بازيگرى در دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران و دانشكده ى سينما و تئاتر، فعاليت در تلويزيون از 1359، بازى در تئاتر از 1354. شروع بازيگرى: گزارش (كوتاه- 1356)

عمده ى فيلمها:

صاعقه (1363)، سياه راه (363)، شب مكافات (1363)، كبودى زدن (كوتاه- 1364)، ارثيه (نويسنده، كارگردان- 1367)، آذرخش (1371)، كوچه و موزه (نويسنده، كارگردان- 1373)، عياران (كارگردان- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بلوكات، ليلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ليلا بلوكات متولد 1360 در رشتة كارشناسي فرش تحصيل كرده و 3 سال كار تأتر انجام داده و از سال 78 با سريال «روزهاي زندگي» به كارگرداني سيروس مقدم وارد كار تلويزيون و سينما شده.او همچنين در سريال يوسف پيامبر نيز نقش آفريني كرد.

بنفشه خواه، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 تهران، نام اصلى: غلامرضا بنفشه خواه، پدر بيژن بنفشه خواه (بازيگر)

تحصيلات: ديپلم رياضى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1339 در تروپ تئاتر، اسكار و از 1341 در تئاتر آناهيتا

شروع بازيگرى: شب مكافات (1363)

عمده ى فيلمها:

پدر بزرگ (1364)، توهم (1364)، گره (1364)، اجاره نشينها (1365)، دست نوشته ها (1365)، خارج از محدوده (1366)، پرستار شب (1366)، افسون (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، روزنه (1367)، ارثيه (1367)، ماجراى جاده (كوتاه- 1367)، دلار (1367)، زير بامهاى شهر (1368)، آخرين پرواز (1368)، تا مرز ديدار (1368)، بازى تمام شد (1368)، شب دهم (1368)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، لبه تيغ (1371)، مجسمه (1371)، هدف (1373)، بازيهاى پنهان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بني اعتماد، رخشان

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

رخشان بني اعتماد متولد 1333 تهران، فارغ التحصيل كارگرداني از دانشكده هنرهاي دراماتيك دانشگاه تهران است. وي از سال 1352 با سمت منشي صحنه در تلويزيون مشغول به كار شد و تا سال 1359 چند فيلم مستند كوتاه را به نام كارگردان به ثبت رساند. فعاليت سينمايي خود را از سال 1360 به عنوان منشي صحنه فيلم « آفتاب نشين ها» به كارگرداني مهدي صباغ زاده آغاز كرد و با جهانگير كوثري(مدير توليد و مفسر ورزش) ازدواج كرد و ماحصل آن باران كوثري (بازيگر) است.

فيلم شناسي : كارگردان برنامه ريز دستيار كارگردان مشاور كارگردان منشي صحنه نويسنده مشاور فيلمنامه بازيگر تهيه كننده سرمايه گذار

1. كارگردان : (12)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - خون بازي (1385)

2 - گيلانه (1383)

3 - روايت سه

گانه (اپيزود سوم، ننه گيلانه) (1382)

4 - روزگار ما (1380)

5 - زير پوست شهر (1379)

6 - داستانهاي جزيره (اپيزود سوم، باران و بومي) (1377)

7 - بانوي ارديبهشت (1376)

8 - روسري آبي (1373)

9 - نرگس (1370)

10 - پول خارجي (1368)

11 - زرد قناري (1367)

12 - خارج از محدوده (1366)

• برنامه ريز : (1)مورد

(1360)

1 - گلهاي داوودي (1363)

• دستيار كارگردان : (2)مورد

(1360)

1 - تنوره ديو (1364)

2 - گلهاي داوودي (1363)

• مشاور كارگردان : (2)مورد

(1380)

1 - شبانه (1384)

2 - عصر جمعه (1384)

• منشي صحنه : (1)مورد

(1360)

1 - آفتاب نشينها (1360)

• نويسنده : (8)مورد

(1380)(1370)

1 - خون بازي (1385)

2 - گيلانه (1383)

3 - روايت سه گانه (اپيزود سوم، ننه گيلانه) (1382)

4 - زير پوست شهر (1379)

5 - داستانهاي جزيره (اپيزود سوم، باران و بومي) (1377)

6 - بانوي ارديبهشت (1376)

7 - روسري آبي (1373)

8 - نرگس (1370)

• مشاور فيلمنامه : (1)مورد

(1380)

1 - شب يلدا (1380)

• بازيگر : (1)مورد

(1370)

1 - ميكس (1378)

• تهيه كننده : (5)مورد

(1380)(1370)

1 - حيران (1387)

2 - خون بازي (1385)

3 - روزگار ما (1380)

4 - زير پوست شهر (1379)

5 - نرگس (1370)

• سرمايه گذار : (1)مورد

(1370)

1 - زير پوست شهر

(1379)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

بهجت محمدي، فيروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1315 تبريز، تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون از 1348، بازى در تئاتر از 1338، شروع بازيگرى: گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

شازده احتجاب (1353)، كتيبه (كوتاه- 1353)، كاروانها (مشترك با آلمان و امريكا- 1356)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، صبح پيروزى (كوتاه- 1361)، ماديان (1364)، روزهاى انتظار (1365)، جنگلبان (1366)، بوعلى سينا (1366)، باد سرخ (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، گزل (1369)، جنگ نفتكشها (1372)، سايه به سايه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بهداد،حامد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 6 آبان 1352 مشهد

براي اولين بار با ايفاي نقش اصلي در فيلم « آخر بازي » (همايون اسعديان، 1379) سينما را تجربه كرد و براي بازي در همين فيلم هم كانديد سيمرغ بلورين از نوزدهمين جشنواره فيلم فجر شد. اما بعدها با وجود اينكه هيچگاه در شكل و شمايل نقش اول ظاهر نشد، اما توانست بازيهاي در خور توجهي از خود در قالب نقش مكمل در فيلم هاي مختلف به جا بگذارد كه از جمله مي توان به فيلم هاي « بوتيك » (حميد نعمت الله، 1381)، « اين زن حرف نمي زند « (احمد اميني، 1381)، « كافه ستاره » (سامان مقدم، 1384) و « آدم » (عبدالرضا كاهاني، 1385) اشاره كرد. اما پررنگ ترين بازي او در قالب نقش مكمل، بازي در فيلم « روز سوم » (محمدحسين لطيفي، 1385) بود كه در نقش يك افسر عرافي كه در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختري خرمشهري مي شود، ظاهر شد و موفق شد نظر اكثر كارشناسان و منتقدان سينمايي را به خود جلب كند و براي دومين بار پس از « آخر

بازي » كانديد سيمرغ بلورين از دوره بيست و پنجم جشنواره فيلم فجر شود. بازي حامد بهداد در « روز سوم » اوج هنرنمايي اوست.

مجموعه آثار:

- آخر بازي (همايون اسعديان، 1379)

- اين زن حرف نمي زند (احمد اميني، 1381)

- بوتيك (حميد نعمت الله، 1381)

- كافه ستاره (سامان مقدم، 1384)

- عروس كوهستان (يوسف سيدمهدوي، 1384)

- باغ فردوس پنج بعدازظهر (سيامك شايقي، 1384)

- آدم (عبدالرضا كاهاني، 1385)

- روز سوم (محمدحسين لطيفي، 1385)

- تسويه حساب (تهمينه ميلاني، 1386)

جشنواره ها و جوايز:

- كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از نوزدهمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم « آخر بازي » - 1379

- كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم « روز سوم » - 1385

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از هشتمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم « بوتيك » - 1383

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از دهمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم « كافه ستاره » - 1385

- پنجمين بازيگر نقش مكمل مرد سال به انتخاب نويسندگان و منتقدان سينمايي براي بازي در فيلم « اين زن حرف نمي زند » - 1382

- دومين بازيگر نقش مكمل مرد سال به انتخاب نويسندگان و منتقدان سينمايي براي بازي در فيلم « بوتيك » - 1383

بهرام ،پاته آ

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد:1348

محل تولد: تهران

متولد:1348 تهران بازيگر تآتر، سينما، مجموعه هاي تلويزيوني، دانش آموختهٔ مدرسه صدا و سيما و ادبيات نمايشي.

در 1366 فعاليت بازيگري خود را به صورت آكادميك با ورود به مدرسه صدا و سيما و تحصيل در رشته

بازيگري آغاز كرد. اولين حضور جدي در تئاتر را در 1367با بازي در مقابل تماشاگر در تالار هنر و قصه شبنم تجربه كرد. در 1371 با تحصيل در رشته ادبيات نمايشي گام جديدتري در تعميق دانش آكادميك در زمينهٔ هنرهاي نمايشي برداشت.

فعاليت ها

پانته آ بهرام در تآتر و سينما و مجموعه هاي تلويزيوني حضور پررنگي داشته است اما ماوي اصلي او تآتر است

تآتر

آتقي و شهر خيال (1369)

مجلس عاشقانه سليمان و بلقيس (1369)

مرگ يزدگرد (1370)

شب بخير مادر (75-1374)

زمستان 66 (1376)

رقص كاغذ پاره (1377)

پس تا فردا و دل سگ (1378)

يك دقيقه تا سكوت (1379)

افسون معبد سوخته (1380)

همان هميشگي – زمزمه مردگان – رازها و دروغها (1381)

خواب در فنجان خالي – شب هزار ويكم (1382)

نمايشنامه خواني آدم هاي خيس (1383)

شكلك (مهر 1383)

با دهان بند سكوت (مهر 1383)

زمزمهٔ مردگان (آذر 1383)

هي مرد گنده گريه نكن! (دي 1383)

منطقهٔ اشغال شده (بهمن 1383 - در جشنوارهٔ تئاتر فجر)

طبيعت

زيبايي هاي جهان

درياي آبي

سينما

زشت و زيبا (1375)

عينك دودي (1378)

توكيو بدون توقف (1381)

بانوي من (1381)

غوغا (1381)

سه راه حل براي يك مشكل (1383)

چهارشنبه سوري (1384)

تلويزيون

چهره به چهره

بحران معنويت

ايستگاه

مسافر (مجموعه تلويزيوني)

بحران معنويت

سكوت

پليس جوان

وكيل

جوايز

1370 جايزه اول بازيگري نمايش مرگ يزدگرد

1375 زمستان 66 جايزهٔ سوم بازيگري

1377 جايزه اول بازيگري جشنواره دفاع مقدس"زمستان 66"

1378 جايزه اول بازيگري تئاتر پس تا فردا

1380 جايزه دوم بازيگري (تئاتر رازها و دروغها)

جايزه اول كانون ملي منتقدان (براي تئاترهاي همان هميشگي و رازها و دروغها)

1382 جايزه دوم بازيگري (تئاتر شكلك )

1383 برگزيدهٔ بهترين بازيگر زن در نخستين جشن بازيگر در تاريخ 9

1384 برگزيدهٔ بهترين بازيگر زن در دومين جشن بازيگر در تاريخ 10 ارديبهشت 1384

بهرامي، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر، كارگردان.

تولد: 1288، تهران.

درگذشت: 1366.

صادق بهرامى، فرزند ابراهيم، پس از تحصيلات ابتدايى و متوسطه

(دبيرستان شرف)؛ دوره ى آموزشى وزارت دارايى را طى كرد. سپس از مدرسه هنرستان هنرپيشگى تهران فارغ التحصيل شد. بازى در تئاتر را از سال 1301 با تشكيل گروه هاى تئاتر مدرسه هاى «شرف مظفرى» و دارالفنون همراه حسين خيرخواه آغاز كرد، سپس در گروه تئاتر تهران در نمايش هايى به كارگردانى سيد على خان نصر، افراسياب آزاد، مير سيف الدين كرمانشاهى، قسطانيان، هايك كاراكش، رفيع حالتى، شمس ملك آرا، محمود ظهيرالدينى، طريان، غلامعلى فكرى (معزالديوان)؛ فضل الله بايگان، عبدالحسين نوشين، صمد صباحى بازى، و شركت كرد. از جمله نمايشنامه هايى كه بهرامى در آنها شركت داشت عبارتند از: «جزاى روزگار»، «توپاز»، «دختران واخورده»، «بيگانه»، «براى شرف»، «مسافرى از آن دنيا»، «ولپن»، «يوسف و زليخا»، «حسن جنى»، «سه ملعون»، «قسمت»، «پير كفتار»، «محمدعلى بيك»، «دكتر كارد و چنگال»، «بهلول»، «خسيس»، «مريض خيالى»، «انقلاب مشروطيت»، «طبيب اجبارى»، «اوضاع ادارى»، «بچه گدا»، «عروسى اعيان»، «مرگ موش».

صادق بهرامى از سال 1333 يكى از بازيگران نمايش هايى راديويى بود كه بسيارى از نمايشنامه ها را خود كارگردانى مى كرد و يا داستان آنها را مى نوشت.

صادق بهرامى از سال 1330 با فيلم «شكار خانگى» فعاليت خود را آغاز كرد. از جمله فيلم هاى وى مى توان به عنوان هاى زير اشاره كرد: «شب هاى تهران» (بازيگر، نويسنده، 1332)؛ «همسر مزاحم» (1333)؛ «آغا محمدخان قاجار» (1333)؛ «مستشار جزيره» (1335)؛ «بهلول» (1336)؛ «همه گناهكاريم» (1337)؛ «شاباجى خانم» (كارگردان، 1337)؛ «حسن كچل» (1349)؛ «بدنام» (1350)؛ «راز درخت سنجد» (1350)؛ «ستارخان» (1351)؛ «مرد اجاره اى» (1351)؛ «خواستگار» (1351)؛ «بدكاران» (1353)؛ «آقا مهدى كله پز» (1352)؛ «اسرار گنج دره ى جنى» (1353)؛ «زنبورك» (1354) بازى كرد و در تلويزيون افزون بر برنامه هاى گوناگون، در مجموعه هاى تلويزيونى «اختاپوس» (1345/ 49)؛ «آدم به آدم» (1350)؛ «سلطان صاحبقران»

(1355/ 56) و... عهده دار نقش هاى متفاوت بود.

صادق بهرامى پس از سى و چهار سال خدمت در وزارت دارايى بازنشست شد. او در سال هاى واپسين زندگى به فراموشى دچار شده بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهرامي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 تويسركان، تحصيلات: ديپلم ردى، بازى در تئاتر از 1336، شروع بازيگرى: صمد و قاليچه ى حضرت سليمان (1350)

عمده ى فيلمها:

سه قاپ (1350)، تولدت مبارك (1351)، مرغ تخم طلا (1351)، صمد به مدرسه مى رود (1352)، صمد آرتيست مى شود (1353)، اسرار گنج دره ى جنى (1353)، زنبورك (1354)، زلزله دوم (1356)، پيك جنگل (1362)، مدار بسته (1364)، خارج از محدوده (1366)، مسافران مهتاب (1366)، سالهاى خاكستر (1367)، دستمزد (1368)، بازى تمام شد (1368)، رنو تهران 29(1369)، جيب برها... (1370)، مخترع 2001(1370)، من زمين را دوست دارم (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بهروزي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 ميانه

تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر لاله زار، شروع بازيگرى: سفير (1361)

عمده ى فيلمها:

بازرس ويژه (1361)، تفنگدار (1361)، زخمه (1362)، بالاش (1362)، پيراك (1363)، حادثه (1363)، طغيان (1364)، تفنگ شكسته (1364)، پلاك (1364)، دزد و نويسنده (1364)، شبح كژدم (1365)، خبرچين (1366)، پاييز بلند (1372)، فاتح (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بهزادپور، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تحصيلات: ديپلم، شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات، كارگردان، شروع بازيگرى: توبه نصوح (1361)

عمده ى فيلمها: هودج (كوتاه- 1362)، دو چشم بى سو (1362)، معبر (كوتاه- كارگردان، نويسنده- 1363)، بلمى به سوى ساحل (1364)، دستفروش (1365)، گريز (كوتاه- كارگردان، نويسنده- 1365)، ردپايى بر شن (1366)، مجنون (1369)، تعقيب سايه ها (دستيار كارگردان- 1369)، خسوف (1371)، آخرين شناسايى (نويسنده- 1372)، قله ى دنيا (نويسنده مشاركتى- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بهشتي، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1302، تهران.

درگذشت: 12 آبان 1370.

هوشنگ بهشتى فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران در سال 1320 بود. سپس دوره ى دو ساله ى مدرسه ى تئاتر را در سال 1322 طى نمود و در سال 1350 در رشته ى سينما از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك فارغ التحصيل شد.

از سال 1323 بازى در تئاتر را آغاز كرد. نمايش هاى عمده اى كه در آنها ايفاى نقش كرده است، عبارتند از: «نافرمانى»، «ميشل استروگوف»، «شفاى بيمار»، «خانم گلفروش»، «عروسك پشت پرده»، «خانه عروسك»، «شوهرهاى مريم خانم»، «خسيس»، «خروس بى محل». از سال 1330 بازى در نمايش هاى راديويى را شروع كرد. اولين حضورش جلوى دوربين سينما، بازى در فيلم «جدال با شيطان» (1331، حسين مدنى) بود و در طول فعاليتش در بيش از پنجاه فيلم بازى كرد. آخرين حضورش ايفاى نقش در مجموعه ى تلويزيونى «اين خانه دور است» بود كه هنگام بازى در آن دار فانى را وداع گفت. از فيلم هاى ديگر وى مى توان به عناوين زير اشاره نمود: «گرداب» (1332)؛ «سرنوشت در را مى كوبد» (1333)؛ «كينه» (1333)، «پايان رنج ها» (1334)؛ «بازگشت به زندگى» (1336)؛ «دست تقدير» (1338)؛ «گوهر لكه دار» (1338)؛ «بيم و اميد» (1339)؛ «گرگ صحرا» (1340)؛ «لاشخورها» (1342)؛ «نيرنگ دختران» (1343)؛ «زندگى دوزخى» (بازيگر، تهيه كننده با مشاركت سعيد نيوندى،

1343)؛ «هه سر حريف» (1344)؛ «حاتم طلايى» (1345)؛ «جهان پهلوان» (1345)؛ «ايمان» (1346)؛ «كوه زاد» (1346)؛ «نيم وجبى» (1346)؛ «ولگردها» (1346)؛ «معجزه» (1346)؛ «من شوهر مى خواهم» (1347)؛ «دزد سياهپوش» (1347)؛ «ستاره ى هفت آسمون» (1347)؛ «تكخال» (1348)؛ «قاتلين هم مى گريند» (1348)؛ «قلب هاى طلايى» (1348)؛ «پهلوان پهلوانان» (1348)؛ «دنياى پر اميد» (1348)؛ «گناه مادر» (1348)؛ «اجل معلق» (1349)؛ «قسمت» (1349)؛ «پايان تاريكى» (1349)؛ «دنيا مال منه» (1350)؛ «مرد افكن» (1350)؛ «مبارزه با شيطان» (1350)؛ «احمد چوپان» (1351)؛ «قربون هر چى خوشگله» (1352)؛ «فرار از بهشت» (1353)؛ «كمال الملك» (1362)؛ «ميرزا كوچك خان» (1362)؛ «سردار جنگل» (1363)؛ «گال» (1365)؛ «شناسايى» (1366)؛ «پنجره» (1367)؛ «دو سرنوشت» (1368)؛ «دلشدگان» (1370)؛ «آتش درون» (1370). اسامى مجموعه هاى تلويزيونى كه وى در آنها ايفاى نقش كرده است، به اين شرح هستند: «تلخ و شيرين» (1355)؛ «طلاق» (1356)؛ «غارتگران» (1356)؛ «امير كبير» (1365)؛ «كوچك جنگلى» (1365)؛ «اين خانه دور است» (1374 -1370)؛ «ماشاءالله پر شمشير» (از مجموعه مش خيرالله صندوقچه ى اسرار، 1371).

متولد: 1302 تهران- متوفى: 1370 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران 1320- فعاليت در تلويزيون- فعاليت در راديو از 1330- فعاليت در دوبله- بازى در تئاتر از 1323، شروع بازيگرى: جدال با شيطان (1331)

عمده ى فيلمها:

گرداب (1332)، سرنوشت در را مى كوبد (1333)، كينه (1333)، پايان رنجها (1334)، فرزند گمراه (1334)، مهتاب خونين (1334)، بازگشت به زندگى (1336)، دست تقدير (1338)، گوهر لكه دار (1338)، بيم و اميد (1339)، گرگ صحرا (1340)، لاشخورها (1342) نيرنگ دختران (1343)، زندگى دوزخى (تهيه كننده: بازيگر- 1344)، حاتم طايى (1345)، جهان پهلوان (1345)، گدايان تهران (1345)، دروازه تقدير (1346)، ايمان (1346)، دروازه تقدير (1346)، خوشگل و قهرمان (1346)، كوه زاد (1346)، چرخ فلك

(1346)، داش احمد (1346، نيم وجبى (1346)، ولگردها (1346)، معجزه (1346)، من شوهر مى خواهم (1347)، ستاره هفت آسمون (1347)، تكخال (1347)، دزد سياهپوش (1347)، قلبهاى طلايى (1348)، قاتلين همه مى گريند (1348)، پهلوان پهلوانان (1348)، دنياى پر اميد (1348)، گناه مادر (1348)، قسمت (1349)، پايان تاريكى (1349)، اجل معلق (1349)، مبارزه با شيطان (1350)، مرد افكن (1350)، احمد چوپان (1351)، قربون هر چى خوشگله (1352)، فرار از بهشت (1353)، كمال الملك (1362)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، گال (1365)، شناسايى (1366)، پنجره (1367)، دو سرنوشت (1368)، دلشدگان (1370)

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بيات، بابك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بابك بيات، از چهره هاى با استعداد موسيقى نوين است كه آثار او نمايانگر اين مدعا مى باشد. وى كه از صدايى خوب بهره مند است مى بايست هم اكنون خواننده باشد ولى به سوى آهنگسازى كشانده شد و تمام كوشش خود را در اين راه به كار بست و چنان پيشرفت نمود كه يكى از آهنگسازان خوب و باارزش موسيقى فيلم شد. بهتر است درباره ى بابك بيات از قلم خود وى مطالبى را مطالعه نماييم:

«در خردادماه سال 1325 در تهران كوچه ى روز به محله ى پل چوبى متولد شدم و پس از يك سال به خيابان هفده شهريور سه راه شكوفه خيابان كرمان نقل مكان كرديم، تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در همين مكان به پايان بردم، از همان طفوليت با خواندن و موسيقى انس و الفت و علاقه داشتم ولى يادم هست هفده ساله بودم كه يكى از دوستان هنرمندم آقاى ميلاد كيائى مرا با نت موسيقى آشنا ساخت و از اين به بعد بود كه راه خود را يافتم، البته مشوقم در كارهاى هنرى، بيشتر خانواده

ايرج عطايى بودند. حدود بيست سالم بود كه توسط يكى از دوستانم به خانم اولين باغچه بان معرفى شدم و در كلاس هاى شبانه هنرستان موسيقى نزد اين هنرمند گرامى به فراگيرى موسيقى علمى مشغول شدم و در دسته كر، اپرا و كرملى وارد گرديدم و موسيقى واقعى را شناختم. در اينجا در چند اپرا شركت كردم از جمله اپراهاى: «كاوالريار وستيكانا»، «دلاور سهند» كار آقاى احمد پژمان و «ايل ترو واتوره» و چند اپراى ديگر. بعد از اين بود كه به موسيقى فيلم علاقمند شدم و به آهنگسازى براى متن فيلم ها روى آوردم. در سن 25 سالگى موسيقى فيلم «خورشيد در مرداب» ساخته ى م. صفار، سال بعد موسيقى متن فيلم «برهنه تا ظهر با سرعت» كار خسرو هريتاش را ساختم كه برايم بسيار جدى بودند اين كارها و بعد سريال تلويزيونى «چنگك» ساخته ى جلال مقدم و چند فيلم سينمايى آن روز را ساختم، لازم به توضيح است كه هنرمند شايسته آقاى محمد اوشال در يادگيرى و پيشرفت من در كار ساختن موزيك متن فيلمها بسيار مؤثر بودند كه با محبت فراوان مثل يك برادر با ايشان بودم و در زندگى و كارهاى هنرى من بسيار مؤثر بوده اند. بعد از انقلاب بود كه اولين كار هنريم را با نوار كاست خروس زرى پيرهن پرى نوشته آقاى احمد شاملو كه انتشاراتى ابتكار آن را تكثير كرد، سپس موسيقى متن 61 فيلم را با فيلم «مرگ يزدگرد» از ساخته هاى بهرام بيضائى آغاز كردم و تا يك سال و نيم كار نكردم، در سالهاى اخير از فعاليتهاى هنرى ام بايد از دو نوار كاست به نامهاى: «سكوت سرشار از ناگفته هاست» و

«چيدن سپيده دم» با آقاى احمد شاملو نام ببريم. »برنده سيمرغ بلورين بهترين موسيقي در نهمين جشنواره فيلم فجر براي ساخت موسيقي فيلم « عروس » (بهروز افخمي) در سال ١٣٦٩. برنده سيمرغ بلورين بهترين موسيقي در پانزدهمين جشنواره فيلم فجر براي ساخت موسيقي فيلم هاي « سرزمين خورشيد » (احمدرضا درويش) و « مردي شبيه باران » (سعيد سهيلي) در سال ١٣٧٥.فيلم شناسي: تنها مرد محله (1351) شيرتوشير (1351) كيفر (1352) خورشيد در مرداب (1352) هياهو (1353) مسلخ (1353) تنها حامي (1355) فرياد زير آب (سيروس الوند - 1356) برهنه تا ظهر با سرعت (1355) مرگ يزد گرد (بهرام بيضايي - 1360) نقطه ضعف (محمدرضا اعلامي - 1362) سلطان و شبان (مجموعه، داريوش فرهنگ - 1362) راه دوم (1363) ريشه در خون (سيروس الوند - 1363) مترسك (حسن محمدزاده - 1363) آتش در زمستان (حسن هدايت - 1364) اتوبوس (يدالله صمدي - 1364) جستجو در شهر (1364) صاعقه (1364) ترنج (محمدرضا اعلامي - 1365) تشكيلات (منوچهر مصيري - 1365) طلسم (داريوش فرهنگ - 1365) ايستگاه (يدالله صمدي - 1366) شايد وقتي ديگر (بهرام بيضايي - 1366) شكار (مجيد جوانمرد - 1366) گاويار (كيومرث پوراحمد - 1366) گمشدگان (محمدعلي سجادي - 1366) مزدوران (1366) مكافات (منوچهر مصيري - 1366) ويزا (بهرام ري پور - 1366) شاخه هاي بيد (امرالله احمدجو - 1367) شب حادثه (سيروس الوند - 1367) عروسي خوبان (محسن مخملباف - 1367) كشتي آنجليكا (محمدرضا بزرگ نيا - 1367) تمام وسوسه هاي زمين (حميد سمندريان - 1368) دستمزد (مجيد جوانمرد - 1368) دو سرنوشت (مهران تاييدي - 1368) شب مكافات (1368) شنا در

زمستان (محمد كاسبي - 1368) گل سرخ (حميد تمجيدي - 1368) پرده آخر (واروژ كريم مسيحي - 1369) عروس (بهرو افخمي - 1369) دو فيلم با يك بليط (داريوش فرهنگ - 1369) آقاي بخشدار (خسرو معصومي - 1370) بهترين باباي دنيا (داريوش فرهنگ - 1370) عشق من، شهر من (علي قوي تن - 1370) قرباني (رسول صدرعاملي - 1370) مار (مجيد جوانمرد - 1370) مسافران (بهرام بيضايي - 1370) مو تو (محمدعلي نظريان - 1370) خوش خيال (1371) روز فرشته (بهروز افخمي - 72/1371) تماس شيطاني (حسن قلي زاده - 1371) آتش در خرمن (سعيد حاجي ميري - 1371) افعي (محمدرضا اعلامي - 1371) بيا با من (مهدي ودادي - 1371) ديدار (محمدرضا هنرمند - 1372) جنگ نفت كشها (محمدرضا بزرگ نيا - 1372) عروسي خون (مجيد جوانمرد - 1373) روز شيطان (بهروز افخمي - 1373) توفان (محمدرضا بزرگ نيا - 1374) سرزمين خورشيد (احمدرضا درويش - 1375) ديپلمات (داريوش فرهنگ - 1375) حرفه اي (اسماعيل فلاح پور - 1375) مردي شبيه باران (سعيد سهيلي - 1375) پهلوانان نمي ميرند (مجموعه, حسن فتحي، 1375) مرسدس (مسعود كيميايي - 1376) جهان پهلوان تختي (بهروز افخمي - 1376) ساحره (داود ميرباقري - 1376) قرمز (فريدون جيراني - 1377) معصوم (داود توحيدپرست - 1377) فرياد (مسعود كيميايي - 1377) دوزن (تهمينه ميلاني - 1377) شيدا (كمال تبريزي - 1377) ولايت عشق (مجموعه، مهدي فخيم زاده - 1378) دستهاي آلوده (سيروس الوند - 1378) سام و نرگس (ايرج قادري - 1378)

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

بيات، محبوبه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1328 مشهد، نام اصلى:

كلثوم بيات مختارى، تحصيلات: ديپلم، شروع فعاليت از اداره ى فرهنگ و هنر مشهد، فعاليت در تلويزيون از 1356، بازى در تئاتر از 1348، شروع بازيگرى: گوزنها (1354)

عمده ى فيلمها:

در امتداد شب (1356)، صدا (كوتاه- 1356)، فرياد مجاهد (1358)، آخرين روز جهان (كوتاه- 1359)، سيم خاردار (نمايش داده نشد- 1359)، موج طوفان (1359)، آفتاب نشينها (1360)، دست شيطان (1360)، جاى پاى غدير (كوتاه- 1361)، بازجويى (1362)، دوستان (كوتاه- 1363)، آوار (1363)، همه ى فرزندان من (تلويزيونى- 1363)، زنگ اول (1363)، آتش در زمستان (1364)، مردى كه موش شد (1364)، زائر خلف (نمايش داده نشد- 1364)، سراب (1365)، جدال (1365)، بگذار زندگى كنم (1365)، بهار در پاييز (1366)، غريبه (1366)، جميل (1366)، ماهى (1367)، دو سرنوشت (1368)، مادر (1368)، جستجو در جزيره (1369)، قرق (1370)، مسافران (1370)، بندر مه آلود (1371)، سوءظن (1371)، از بلور خون (1371)، بازيچه (1372)، مجازات (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

بي بي شهربانويي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان.

تولد: 1333، بى بى شهربانو.

درگذشت: 3 تير 1366.

مسعود بى بى شهربانوى تحصيلات خود را در سال 1351 در مدرسه ى تلويزيون و سينما آغاز كرد و دو سال بعد با پايان دوره، به استخدام سازمان راديو و تلويزيون ايران درآمد. چندى بعد براى ادامه ى تحصيل وارد دانشگاه هنرهاى دراماتيك شد و در رشته ى كارگردانى ليسانس گرفت. او طى پانزده سال كار در تلويزيون با گروه هاى مختلفى در اين سازمان كار كرد و فيلم هايى را كارگردانى نمود. فيلم «پهلوان توانا نيست» و مجموعه ى مستند تلويزيونى «كنكاش» از آخرين كارهاى او بود. اين مجموعه تلويزيونى قرار بود در سيزده قسمت ساخته شود اما عمر كارگردان فقط به ساختن دو قسمت از آن كفاف داد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بيچاره، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اصغر بيچاره (زادهٔ 22 خرداد 1306 در تهران) عكاس، بازيگر و كارگردان ايراني است. از او به عنوان قديمي ترين عكاس سينماي ايران ياد مي شود. بيچاره در حال حاضر بزرگترين آرشيو عكس ايران را در اختيار دارد. او از 11 سالگي به عنوان كارگر ساده در عكاسي به كار مشغول شد، پس از چند سال در لاله زار تهران مغازه اي باز كرد كه به زودي تبديل به پاتوق هنرمندان و نويسندگان معروف آن زمان شد. نخستين بار با گرفتن كپي از تمام عكس هاي فيلم دختر لر براي عبدالحسين سپنتا فيلمنامه نويس اين فيلم، رسما وارد دنياي هنر شد. سپس با آشنايي با تئاتر، افزون بر عكاسي از نمايش ها، گاه در بعضي از آنها هم به بازي پرداخت. چند سال بعد با گروه دوبله مرتضي حنانه و حسين سرشار در ايتاليا همكاري كرد. او عكاسي را از سال 1323 آغاز كرد. فعاليت هاي عكاسي :

بيچاره در نمايشگاه هاى مختلف

عكس و عكاسى در ايران و ديگر كشورهاي جهان حضور داشته است. او بزرگترين آرشيو عكس سينما و تئاتر ايران را در خانه خود گرد آورده است. او در موزهٔ شخصي اش دوربين هايى از قديمى ترين عكاسان ايران مانند دوربين «ماشاءالله خان عكاسباشي» (نخستين عكاس ايران) را نگهدارى مى كند. بيچاره 3 جلد كتاب درباره تاريخ سينماى ايران نگاشته است.

او افزون بر عكاسيِ 38 فيلم، سابقه بازي در 23 فيلم را نيز دارد.فيلم هايي كه بيچاره در آن ها به بازي پرداخته است:

1. دم صبح (1384)

2. بانوي من (1381)

3. زيستن (1380)

4. مزاحم (1380)

5. نان و عشق و موتور 1000 (1380)

6. بوي كافور، عطر ياس (1378)

7. جنگجوي پيروز (1377)

8. چهره (1374)

9. افسانه دو خواهر (1373)

10. اي ايران (1368)

11. ناخدا خورشيد (1365)

12. امشب اشكي مي ريزد (1357)

13. كلام حق (1356)

14. كوسه جنوب (1356)

15. رفيق (1354)

16. عمو فوتبالي (1354)

17. قفس (1353)

18. تنها مرد محله (1351)

19. قلندر (1351)

20. زمين تلخ (1341)

21. گربه وحشي (1341)

22. يكي بود يكي نبود (1338)

23. ليلي و مجنون (1335)

اصغر بيچاره، نويسنده و كارگردان فيلم «سَنَد زنده» در سال 1359 بوده است. او همچنين در سينماي ايران به عنوان تهيه كننده، فيلم بردار و ساير بخش ها نيز فعاليت داشته است

بيضايي، بهرام

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: بهرام

نام خانوادگي اصلي: بيضايي

سمت (در بخش هاي): تدوين،تهيه و توليد،عنوان بندي،فيلمنامه،كارگرداني،

......................................

تاريخ تولد: 1317

محل تولد: تهران

مليت:

ايران

......................................

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> مژده شمسايي (زن)

بيوگرافي

تحصيلات ناتمام دانشگاهي.

همسر مژده شمسايي (بازيگر و چهره پرداز).

استخدام در اداره كل ثبت اسناد و املاك دماوند در سال ١٣٣٨.

فيلمبرداري يك فيلم هشت ميليمتري چهار دقيقه اي سياه و سفيد در سال ١٣٤١.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "رگبار" به عنوان نويسنده و كارگردان در سال ١٣٥١.

در زمينه تئاتر بسيار موفق بود. نمايشنامه هاي بسيار زيادي نوشت كه بعدها نمايش هاي بسياري بر اساس آنها به روي صحنه رفت. و نشان داد كه سينما را هم خوب مي شناسد. در زمينه سينما هم توانايي هاي خود را نشان داد. فيلمنامه هاي "روز واقعه"، "مسافران" و "سگ كشي" از شاهكارهاي او به حساب مي آيند. او در حال حاضر بهترين كارگردان سينماي ايران به شمار مي رود.

مژده شمسايي چهره پرداز و بازيگر همسر اوست.

خانواده اش اهل كاشان و آن گونه كه خود بيضايي نوشته در كار تعزيه بودند.

او تحصيلات دانشگاهيش را در رشته ادبيات ناتمام گذاشت و در سال 1338 به استخدام اداره كل ثبت اسناد و املاك دماوند درآمد.

فعاليت در تئاتر :

بهرام بيضايي يكي از معدود هنرمندان ايراني است كه هم در صحنه تئاتر كارنامه اي درخشان دارد و هم در سينما ، در عين حال او هميشه به پژوهش در زمينه تئاتر هم علاقه داشته و در سالهاي دهه 1340 كتابهايي را درباره تئاتر در چين، ژاپن و ايران منتشر كرده كه هنوز هم منبع درسي دانشجويان تئاتر محسوب مي شود.

بهرام بيضايي نوشتن نقد ، تحقيق و مطالب پراكنده درباره تئاتر و سينما در نشريات علم و زندگي ، هنر و سينما ، گاهنامه

آرش ، مجله موسيقي ، كيهان ماه ، ماهنامه ستاره سينما ، كتاب چراغ و ... را در سال 1338 آغاز كرد.

اجراهاي صحنه اي او اغلب از تئاترهاي پر مخاطب بوده اند.

بيضايي در سال 1358 نمايش مرگ يزدگرد را به روي صحنه برد.

او بعد از هجده سال محروم شدن از صحنه در بهار 1377 دو نمايشنامه "كارنامه بنداربيدخش" نوشته خودش و "بانو آئويي" را به طور هم زمان در سالن چهارسو و سالن قشقايي واقع در تئاتر شهر به روي صحنه برد.

"شب هزارو يكم" را نيز در سال 1381 در سالن چهارسو اجرا كرد.

در تابستان سال 1384 نمايش "مجلس شبيه در ذكر مصايب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين" را در سالن اصلي تئاتر شهر به روي صحنه برد كه باز هم با استقبال گرم تماشاگران روبرو شد.

در سالهايي كه بيضايي از صحنه به دور ماند و مجال فيلمسازي را نداشت ، به نوشتن نمايشنامه و فيلمنامه مشغول بود كه اغلب آنان منتشر شده اند.

بخشي از فيلم شناسي:

1381 زمانه ( حميدرضا صلاحمند ) [تدوينگر]

1379 سگ كشي ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-سرمايه گذار-طراح عنوان بندي]

1375 فصل پنجم ( رفيع پيتز ) [فيلمنامه نويس]

1374 بازي هاي پنهان ( كريم هاتفي نيا ) [تدوينگر]

1374 برج مينو ( ابراهيم حاتمي كيا ) [تدوينگر]

1373 روز واقعه ( شهرام اسدي ) [فيلمنامه نويس]

1370 مسافران ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1366 شايد وقتي ديگر ... ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-سازنده آنونس]

1365 باشو، غريبه كوچك (

بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1363 دونده ( امير نادري ) [تدوينگر]

1361 مرگ يزدگرد ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1360 خط قرمز ( مسعود كيميايي ) [داستان نويس]

1357 چريكه تارا ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس-تهيه كننده-]

1356 كلاغ ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1354 غريبه و مه ( بهرام بيضايي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-]

1351 رگبار ( بهرام بيضايي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

جراهاي تئاتر :

سلطان مار-(1345)

مرگ يزدگرد-(1357)

كارنامه بنداربيدخش-(1377)

بانو آئويي-(1377)

شب هزارو يكم-(1381)

مجلس شبيه در ذكر مصايب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين-(1384)

افرا يا روز مي گذرد-(1386)

...............................

آثار :

نمايشنامه ها

مترسكها در شب-1341

عروسكها-1341

غروب در دياري غريب-1341

قصه ي ماه پنهان-1342

پهلوان اكبر مي ميرد-1342

هشتمين سفر سندباد-1343

دنياي مطبوعاتي آقاي اسراري-1345

سلطان مار-1345

ميراث و ضيافت-1346

چهار صندوق-1346

ساحل نجات-1347

درحضورباد-1347

ديوان بلخ-1347

گمشدگان-1348

راه طوفاني فرمان پسر فرمان از ميان تاريكي-1349

ندبه-1356

نوشته هاي ديواري-1357

مرگ يزدگرد-1358

خاطرات هنرپيشه ي نقش دوم-1360

فتحنامه كلات-1361

پردهخانه-1364

جنگنامه غلامان-1367

طربنامه-1373

سهراب كشي-1373

مجلس بساط برچيدن-1376

افرا يا روز مي گذرد-1376

مجلس قرباني سنمار-1377

گزارش اردوايراف-1378

مجلس ضربت زدن-1379

شب هزار و يكم-1382

ديوان نمايش (جلد يك و دو)-1382

مجلس شبيه در ذكر مصائب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين-1383

...............................

فيلم نامهها :

عمو سيبيلو(كوتاه)-1349(فيلم شده ي 1349)

عيار تنها-1349

رگبار-1349(فيلم شده ي 1350)

سفر(كوتاه)-1351(فيلم شده ي 1351)

غريبه و مه-1351(فيلم شده ي 1352)

حقايق درباره ليلا دختر ادريس-1354

چريكه تارا-1354(فيلم شده ي 1357)

كلاغ-1355(فيلم شده ي 1355)

چشم انداز-1355(بازنويسي-1375)

آهو٬ سلندر٬ طلحك و

ديگران-1349

قصه هاي مير كفن پوش-1358

شب سمور -1359

اشغال-1359

آينه هاي روبرو-1359

روز واقعه -1361

داستان باور نكردني-1361

زمين-1361

عيار نامه-1363

پرونده قديمي پير آباد-1363

كفشهاي مبارك-1363

تاريخ سري سلطان در آبسكون-1363

باشو غريبه كوچك-1364(فيلم شده ي 1364)

قلعه كولاك -1364

وقت ديگر شايد-1364(فيلم شده ي 1366 با نام شايد وقتي ديگر)

طومار شيخ شرزين -1365

گيل گمش -1365

ديباچه نوين شاهنامه -1365

پرده نئي-1365

آقاي لير-1367

برگي گمشده از اوراق هويت يك هموطن آينده-1367

سفر به شب-1368

مسافران-1368(فيلم شده ي 1370)

فيلم در فيلم-1369

چه كسي رييس را كشت؟-1371

سگ كشي-1368(فيلم شده ي 1379)

يوانا يا نامه اي به هيچكس -1371

گبر گور يا گفتگو با خاك(كوتاه)-1372

سياوش خواني(فيلمنامه/نمايشنامه)-1372

آوازهاي ننه آرسو-1373

حورا در آينه-1374

مقصد-1375

اعتراض-1375

گفتگو با باد(كوتاه)-1377

گفتگو با آب(كوتاه)-1378

گفتگو با آتش(كوتاه)-1378

ايستگاه سلجوق-1379

اتفاق خودش نمي افتد-1381

سند-1383

ماهي-1383

لبه پرتگاه-1385

وقتي همه خوابيم-1386

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين تدوين (شايد وقتي ديگر ...)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (مسافران)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (مسافران)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (مسافران)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (روز واقعه)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (سگ كشي)

[ دوره 19 جشنواره

فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (سگ كشي)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلم (سگ كشي)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين كارگرداني (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلم (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين فيلم منتخب انجمن نويسندگان و منتقدان (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمنامه (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين تدوين (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين عنوانبندي (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> برنده مجسمه سپاس بهترين فيلمنامه (رگبار)

[ دوره 5 جشنواره سپاس (مسابقه) - سال 1352 ]

>> برنده لوح زرين بهترين فيلم سال (سگ كشي)

[ دوره 2 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> برنده لوح زرين بهترين كارگردان سال (سگ كشي)

[ دوره 2 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> برنده لوح زرين بهترين فيلمنامه سال (سگ كشي)

[ دوره 2 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 2 - دومين فيلم سال (شايد وقتي ديگر ...)

[ دوره 3

منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1367 ]

>> 1 - بهترين فيلم سال (باشو، غريبه كوچك)

[ دوره 4 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1368 ]

>> 1 - بهترين فيلم سال (مسافران)

[ دوره 7 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1371 ]

>> 2 - دومين فيلم سال (سگ كشي)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 1 - بهترين كارگردان سال (سگ كشي)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 2 - دومين فيلمنامه سال (سگ كشي)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 1 - بهترين تدوين سال (سگ كشي)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

بينا، شيرين

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: شيرين

نام خانوادگي اصلي: صدق گويا

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1343

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل علوم تربيتي

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> نگين صدق گويا (خواهر)

بيوگرافي

فارغ التحصيل علوم تربيتي از دانشگاه آزاد اسلامي در سال ١٣٧٦.

خواهر نگين صدق گويا (بازيگر).

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "تيك تاك" (محمدعلي طالبي) در سال ١٣٧٢.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 روياي خيس ( پوران درخشنده ) [بازيگر]

1381 تب ( رضا كريمي ) [بازيگر]

1381 فرش باد ( كمال تبريزي ) [بازيگر]

1379 مريم مقدس ( شهريار بحراني ) [بازيگر]

1378 سهراب ( سعيد سهيلي ) [بازيگر]

1376 كيسه برنج ( محمد

علي طالبي ) [بازيگر]

1374 بوي پيراهن يوسف ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگر]

1372 تيك تاك ( محمد علي طالبي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> با تقدير از بهترين بازيگر نقش مكمل زن (تيك تاك)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

پازوكي، فخري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بازيگر.

درگذشت: اوايل بهمن 1370.

فخرى پازوكى در سال 1354 در فيلم «هم قسم» به كارگردانى مهدى رئيس فيروز بازى كرد. در سال هاى پس از انقلاب هم يكى از نقش هاى اصلى مجموعه تلويزيونى «شاه دزد» را بر عهده گرفت. آخرين كار وى، مجموعه ى تلويزيونى «آرايشگاه زيبا» بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پاك نيت، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 كازرون

تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: گشتى ها (1366)

عمده ى فيلمها:

شاخه هاى بيد (1367)، تابستان 58(1368)، جاى امن (1372)، آرايش مرگ (1373)، غزال (1374)، قله ى دنيا (1374)، سرزمين خورشيد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پاكدل، سمانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سمانه پاكدل متولد 1366 است . او يك خواهر و يك برادر دارد . خواهر او سي ساله و برادرش بيست و هفت سال دارد.او تنها عضو مجرد خانواده شان است و فعلا هم قصد ازدواج ندارد . الگوي اخلاقي او در زندگي مادرش است وپرويز پرستويي را هم الگوي خود در بازيگري انتخاب كرده است . از بازيگران مورد علاقه ي او مي توان به فاطمه معتمد آريا ، فاطمه گودرزي و حامد بهداد اشاره كرد. سمانه پاكدل سفر را خيلي دوست دارد و علاقه مند است كه مدام به سفر داخلي و خارجي رود.

پاكدل، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي پاكدل

بازيگر و گرافيست

متولد اصفهان/ دهم تيرماه 1359

دانش آموخته ي گرافيك

- طراحي و اجراي ده ها پوستر تئاتر

- تدوينگر در استوديو نماهنگ اول از سال 1378 تا 1381

- گرافيست در كانون تبليغاتي تينانوا از سال 1381 تا 1383

- كارگرداني فيلم كوتاه رقص مردان روي شيب در سال 1382/ منتخب در جشنواره فيلم هاي كوتاه سوني و اكران در كشورهاي اسپانيا، آمريكا و فرانسه

- برگزيده به عنوان يكي از سه گرافيست جوان در فستيوال تصوير سال/ 1385

فعاليت هاي بازيگري

تئاتر

- جنبش انفيه در كلكته/ سيروس شاملو/ 1376

- ريچارد سوم/ داوود رشيدي/ 1378

- سياها/ حامد محمد طاهري/ 1378

- بعد از مگريت/ مريم مجد/ 1379

- دير راهبان/ فرهاد مهندس پور/ 1380

- پاي ديوار بزرگ شهر/ حسن معجوني/ 1381

- قهوه ي تلخ/ شبنم طلوعي/ 1382

- روي زمين/ افروز فروزند/ 1382

- بي شير و شكر/ مهرداد ضيايي و حميد امجد/ 1383

- همسايه ي آقا/ حسين كياني/ 1385

تلويزيون

- سريال با من بمان/ حميد لبخنده/ 1381

- تله فيلم يك روز معمولي/

حسن فتحي/ 1382

- سريال مرواريد سرخ/ شاپور قريب و مسعود رسام/ 1383

- تله تئاتر خاموشي دريا/ حسين عاطفي/1384

- سريال اولين شب آرامش/ احمد اميني/ 1384

- سريال ما چند نفر/ فياض موسوي/ 1385

سينما

- آبي/ حميد لبخنده/ 1378

- قرارهاي اينترنتي/ حسين قناعت/ 1382

- ماهي ها عاشق مي شوند/ علي رفيعي/ 1383

- شبانه/ اميد بنكدار و كيوان علي محمدي/ 1383

- مصائب دوشيزه/ مسعود اطيابي/ 1385

- مخمصه/ محمد علي سجادي/ 1385

پاكرو، افسانه

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

افسانه پاكرو:(بازيگر فيلم محاكمه و روياي خيس و .....)

سنش را در هيچ جا و در هيچ مجله اي نگفته است.ما هم نميدانيم كه او چند ساله است؟! هنگام تحصيل در دبستان در چند نمايشنامه ايفاي نقش كرده بود كه در يكي از ان نمايشنامه ها نقش يك قورباغه را بازي كرده است.پس از ان دوره اصلا به بازيگري فكر نكرده است.بعد از راهنمايي به هنرستان رفته و در انجا رشته گرافيك را انتخاب كرده و در ادامه هم رشته نقاشي را تا مقطع كارشناسي خوانده است.وي با فيلم سينمايي ((محكومين بهشت)) كه در اسفند ماه سال 1385 اكران شد به اهالي سينما معرفي شد.البته بازيگري را از كلاس هاي استاد سمندريان فرا گرفته است.

فيلم شناسي:

محكومين بهشت(1384)

پيدا و پنهان(1384)

رسم عاشقي(سريال1384)

روياي خيس(1384)

محاكمه(1385)

پاكرو، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 شيراز، تحصيلات: ديپلم هنرى، طراح حركات موزون، فعاليت در تلويزيون از 1358، بازى در تئاتر از 1356، شروع بازيگرى: عياران و طراران (1364).

عمده ى فيلمها:

قهرمان كيه (كوتاه- 1364)، سراب (1365)، ردپايى بر شن (طراح موزون، بازيگر- 1366)، ياد و ديدار (1366)، عروسى خوبان (1367)، شاخه هاى بيد (طراح حركات موزون- 1367)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پرتو، مازيار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مازيار پرتو

تاريخ تولد:1311

فرزند علي پرتو (ش. پرتو) (نويسنده و محقق ادبي).

دايي ويشكا آسايش (بازيگر و طراح صحنه).

گذراندن يك دوره آموزش فيلمبرداري در دانشگاه سيراكيوز در تهران.

فعاليت در وزارت فرهنگ و هنر به عنوان فيلمبردار فيلم هاي گزارشي، خبري و مستند.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم « شب نشيني در جهنم » (ساموئل خاچيكيان، موشق سروري) در سال ١٣٣٦.

هاشم خان (محمد زرين دست - 1345)

زن خون آشام(وامپاير) (1346)

شكوه جوانمردي (1346)

سه ديوانه (جلال مقدم - 1347)

دزد سياهپوش (1347)

قيصر (مسعود كيميايي - 1348)

خانه كنار دريا (هوشنگ كاووسي - 1348)

مردان روزگار (1348)

زن وحشي وحشي (1348)

دور دنيا با جيب خالي (1349)

طوقي (علي حاتمي - 1349)

خوشگل محله (ايرج گل افشان - 1350)

خاطرخواه (امير شروان - 1351)

ناخدا (1352)

دشمن (1352)

باباشمل (علي حاتمي - 1350)

قلبها براي كه مي تپد؟ (1350)

گل پري جون (1353)

بابا گلي بجمالت (1355)

برزخي ها (ايرج قادري - 1361)

كفش هاي ميرزانوروز (محمد متوسلاني - 1364)

هزاردستان (مجموعه، علي حاتمي - 66/1359)

خبرجين (كارگردان - 1366)

جعفرخان از فرنگ برگشته (محمد متوسلاني - 1367)

جستجوگر (محمد متوسلاني - 1368)

بازي تمام شد (مهدي صباغزاده - 1368)

سفر جادويي (ابوالحسن داودي - 1369)

اوينار (شهرام

اسدي - 1370)

امام علي (ع) (مجموعه - داود ميرباقري - 1370)

روز واقعه (شهرام اسدي - 1372)

آدم برفي (داود ميرباقري - 1373)

قانون (فرامرز قريبيان - 1374)

سفر پر ماجرا (سيامك اطلسي - 1374)

حريف دل (رضا گنجي - 1375)

مردان آنجلس (مجموعه، فرج الله سلحشور - 77/1376)

فوتباليست ها (علي اكبر ثقفي - 1379)

پرستويي، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 همدان، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد نقش دوم در دومين جشنواره فيلم فجر (ديار عاشقان)، برنده ى ديپلم افتخار بهترين بازيگر مرد در چهاردمين جشنواره ى فيلم فجر (ليلى با من است)، بازى در تئاتر از 1348.

شروع بازيگرى: ديار عاشقان (1362)

عمده ى فيلمها:

پيشتازان فتح (1363)، سازمان 4(1366)، شكار (1366)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، مار (1370)، آدم برفى (1373)، ليلى با من است (1374) آژانس شيشه اى، روبان قرمز، مارمولك.

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پزشكي نژاد، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هنرمند صنايع دستى.

تولد: 1325، تهران.

درگذشت: دى 1364.

فريدون پزشكى نژاد تحصيلات متوسطه ى خود را طى يك دوره ى دو ساله در انستيتو تكنولوژى تهران در رشته ى كاشى پشت سر گذاشت. در سال 1352 به استخدام وزارت فرهنگ و آموزش عالى درآمد. طى دو سال دوره هاى تخصصى هنر كاشى سازى و ساخت را زير نظر مهدى زواره اى فراگرفت.

فريدون پزشكى راد به سبب سكته ى قلبى در دى 1364 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پسياني، آتيلا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1336 تهران، فرزند جميله شيخى، همسر فاطمه نقوى، پدر ستاره پسيانى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، سرپرست گروه تئاتر بازى، فعاليت در تلويزيون، بازى و طراح صحنه و كارگردانى تئاتر، شروع بازيگرى: آرتيست (1355)

عمده ى فيلمها:

از نو بسازيم (1362)، مرگ سفيد (1362)، طلسم (1365)، كشتى آنجليكا (1367)، پرواز پنجم ژوئن (1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، مسافران (1370)، راز خنجر (1371)، خاكستر سبز (1372)، در كمال خونسردى (1373)، روز شيطان (1373)، بوى پيرهن يوسف (دستيار كارگردان- 1374)، هفت سنگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پطروسيان، ماهايا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1348 تهران، تحصيلات: دانشجوى رشته ى تئاتر دانشكده هنرهاى زيباى تهران، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پرده ى آخر (1369)

عمده ى فيلمها:

عشق و مرگ (1369)، ديگه چه خبر (1370)، ناصرالدين شاه... (1370)، هنرپيشه (1371)، راز گل شب بو (1372)، ديدار در فلق (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پلنگي، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تصويربردار، كارگردان.

تولد: 1355، همدان.

درگذشت: 12 آبان 1373، تهران.

خسرو پلنگى در سال به 1357 به انگلستان و سپس به فرانسه رفت و از سال 1359 فعاليت سينمايى خود را آغاز كرد. از جمله فيلم هاى مستند/ جنگى او مى توان به «مويه كن جنوب» (1362) و «مجنون» (1363) اشاره كرد. وى همچنين تعدادى فيلم داستانى ساخت و به عنوان دستيار تصويربردارى در «آتش نهفته» (1362) شركت داشت. خسرو پلنگى در زمينه تئاتر هم فعاليت داشت و نويسنده و كارگردان چهار نمايشنامه نيز است. از ديگر آثار به جا مانده از وى مى توان مجموعه شعر و قطعات ادبى و عرفانى و يادداشت هايى براى تنها دخترش نام برد.

خسرو پلنگى از سال 1361 تا 1356 تصويربردار واحد سينمايى بخش فرهنگى و هنرى دفتر تبليغات اسلامى حوزه ى علميه ى قم بود و در ضمن در رشته هاى تخصصى سينما در اين واحد به تحصيل پرداخت و سپس به مدت سه سال به عنوان تصويربردار، در واحد سينمايى واحد فرهنگى بنياد شهيد انقلاب اسلامى همكارى كرد. پلنگى همچنين به تدريس تصويربردارى در انجمن سينماى جوانان ايران (مركز)، انجمن سينماى جوانان قم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كردستان (سنندج)، سازمان تبليغات اسلامى استان گيلان (رشت) و سازمان تبليغات اسلامى مهاباد پرداخت.

خسرو پلنگى با دوربين هشت ميليمترى و ويديويى خود مجموعه اى شامل حدود پنجاه ساعت فيلم مستند از جبهه ها و

پشت جبهه طى سال هاى 1366 -1361 ساخته است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پناهي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 كهكيلويه، شاعر، برنده ى ديپلم افتخار بهترين بازيگر در نهمين جشنواره ى فيلم فجر (سايه ى خيال)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: گال (1365)

عمده ى فيلمها:

در مسير تندباد (1367)، هى جو (1367)، ارثيه (1367)، نارونى (1367)، راز كوكب (1368)، چاووش (1369)، سايه ى خيال (1369)، اوينار (1370)، مرد ناتمام (1371)، مهاجران (1371)، هنرپيشه (1371)، آرزوى بزرگ (1373)، روز واقعه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پور زارعي، عرش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 شميران، تحصيلات: ديپلم ادبى، شروع فعاليت از سينماى آزاد با ساخت فيلمهاى هشت ميليمترى، فعاليت در تلويزيون از 1355، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: عبدالله (مشترك با آمريكا- 1347)

عمده ى فيلمها:

آخرين بازى (كوتاه- سازنده- 1355)، ملكوت (1355)، كلاغ (1356)، كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)، سفير (1361)، دادشاه (1362)، عياران و طراران (1364)، جدال (1365)، حماسه ى دره ى شيلر (1365)، كانى مانگا (1366)، سازمان 4(1366)، عروسى خون (1373)، ديدار (1373)، مرد پنجم (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پوراحمد، كيومرث

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تاريخ و محل تولد

بيست و پنجم آذر ماه سال 1328

اصفهان

كيورث پوراحمد متولد 1328 اصفهان است. وي فعاليت هنري خود را با دستياري كارگردان در مجموعه تلويزيوني «آتش بدون دود» به كارگرداني نادر ابراهيمي آغاز كرد. او سينما را با نويسندگي فيلمنامه «قصه خيابان دراز» به كارگرداني محسن تقوايي تجربه كرد.

1. كارگردان : (17)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - اتوبوس شب (1385)

2 - نوك برج (1384)

3 - گل يخ (1383)

4 - شب يلدا (1380)

5 - خواهران غريب (1374)

6 - به خاطر هانيه (1373)

7 - نان و شعر (1372)

8 - سفرنامه ي شيراز (1371)

9 - صبح روز بعد (1371)

10 - شرم (1370)

11 - شكار خاموش (1368)

12 - لنگرگاه (1367)

13 - گاويار (1366)

14 - آلبوم تمبر (1365)

15 - بي بي چلچله (1363)

16 - تاتوره (1363)

17 - باران (1361)

• دستيار كارگردان : (1)مورد

(1360)

1 - خانه دوست كجاست؟ (1365)

• نويسنده

: (18)مورد

(1380)(1370)(1360)(1350)

1 - اتوبوس شب (1385)

2 - گل يخ (1383)

3 - شب يلدا (1380)

4 - خواهران غريب (1374)

5 - به خاطر هانيه (1373)

6 - نان و شعر (1372)

7 - سفرنامه ي شيراز (1371)

8 - صبح روز بعد (1371)

9 - شرم (1370)

10 - شكار خاموش (1368)

11 - لنگرگاه (1367)

12 - شكوه زندگي (1366)

13 - گاويار (1366)

14 - آلبوم تمبر (1365)

15 - بي بي چلچله (1363)

16 - تاتوره (1363)

17 - باران (1361)

18 - قصه خيابان دراز (1357)

• بازيگر : (1)مورد

(1370)

1 - شرم (1370)

• تهيه كننده : (5)مورد

(1370)(1360)

1 - خواهران غريب (1374)

2 - سفرنامه ي شيراز (1371)

3 - صبح روز بعد (1371)

4 - شرم (1370)

5 - آلبوم تمبر (1365)

• تدوين : (14)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - اتوبوس شب (1385)

2 - عروسك فرنگي (1384)

3 - گل يخ (1383)

4 - شب يلدا (1380)

5 - مصائب شيرين (1377)

6 - خواهران غريب (1374)

7 - به خاطر هانيه (1373)

8 - نان و شعر (1372)

9 - سفرنامه ي شيراز (1371)

10 - صبح روز بعد (1371)

11 - شرم (1370)

12 - شكار خاموش (1368)

13 - لنگرگاه (1367)

14 - گاويار (1366)

• صدابردار : (1)مورد

(1370)

1

- خواهران غريب (1374)

• ميكس : (1)مورد

(1370)

1 - صبح روز بعد (1371)

• ساخت آنونس : (1)مورد

(1380)

1 - شب يلدا (1380)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

پورحسن، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1337 آبادان، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، عضو گروه تئاتر بازى، بازى در در تئاتر از سال 1350 در شهرستان آبادان و از سال 1358 در تهران، شروع بازيگرى: باد سرخ (1367)

عمده ى فيلمها:

قربانى (كوتاه- 1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، آواى دريا (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پورحسيني، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى دانشكده ى هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1340، شروع بازيگرى: اندوه دوربين (كوتاه- 1350)

عمده ى فيلمها:

چشمه (1351)، سلندر (كوتاه- 1360)، كمال الملك (1362)، گنج (1363)، زنگ انشاء (كوتاه- 1364)، خط پايان (1364)، مردى كه موش شد (1364)، سراب (1365)، طلسم (1365)، ميهمانى خصوصى (1365)، رابطه (1365)، باشو غريبه ى كوچك (1365)، ايستگاه (1366)، بهار در پاييز (1366)، كشتى آنجليكا (1367)، سفر عشق (1367)، شب حادثه (1367)، دو سرنوشت (1368)، راز كوكب (1368)، چاووش (1369)، رنو تهران 29(1369)، اوينار (1370)، دره شاپركها (1370)، راه و بيراه (1371)، روز فرشته (1372)، بلنديهاى صفر (1372)، مصائب عاشق فقير (1374)، حرفه اى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پوررضا، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 قصر شيرين، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: غريبه و مه (1354)

عمده ى فيلمها:

آيينه (كوتاه- 1358)، چوپانان كوير (1359)، از نو بسازيم (كوتاه- 1362)، صف (نمايش داده نشد- 1363)، مسافران (1370)، سايه به سايه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پورستار، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 اردبيل، نام اصلى: محمد قاسم پورستار، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، نويسنده ى نمايشهاى تلويزيونى، شروع بازيگرى : كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)

عمده ى فيلمها:

چنين كنند حكايت (كوتاه- 1358)، آفتاب نشينها (1360)، سفير (1361)، ميلاد (1362)، دوران كودكى (كوتاه- 1363)، جستجو در شهر (1364)، اتوبوس (1364)، كنار بركه ها (1365)، بابا راهنما (كوتاه- 1365)، شكار (1366)، ارثيه (1367)، ابليس (1369)، عياران (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پورسرخ،پوريا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

با حضوري كوتاه در مجموعه تلويزيوني « فرار بزرگ » حضور در مقابل دوربين را تجربه كرد و با بازي در مجموعه « وفا » به شهرت رسيد و با ايفاي نقش در مجموعه « صاحبدلان » ثابت كرد بازيگر توانمندي است.

زندگي خصوصي پوريا پورسرخ:

محل تولد: جردن

سال تولد: نمي گويم

ماه تولد: تير

قد: 182

وزن : متغيير بين 75 تا 80

......................................................

مجموعه آثار:

- پسران آجري (مجيد قاري زاده، 1385)

- مهمان (سعيد اسدي، 1385)

- مصائب دوشيزه (1385)

- روز سوم (محمدحسين لطيفي، 1385)

مجموعه هاي تلويزيوني:

- فرار بزرگ (محمدحسين لطيفي، 1383)

پورشيرازي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن پورشيرازي

نام اصلي: حسن

نام خانوادگي اصلي: پورشيرازي

تاريخ تولد: 1336

....................

فارغ التحصيل بازيگري و كارگرداني. همسر مهناز افضلي (بازيگر) است .شروع فعاليت سينمايي با فيلم "بازي بزرگان" (كامبوزيا پرتوي) به عنوان برنامه ريز و دستيار كارگردان بود.همچنين او ليسانس تئاتر است.

....................

بخشي از فيلم شناسي:

* در سال 1384 عروسك فرنگي ( فرهاد صبا ) [بازيگر]

* در سال 1383 به آهستگي ( مازيار ميري ) [بازيگر]

* در سال 1382 مهمان مامان ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر]

* در سال 1379 سگ كشي ( بهرام بيضايي ) [بازيگر]

* در سال 1379 مسافر ري ( داود ميرباقري ) [بازيگر]

* در سال 1371 بازي بزرگان ( كامبوزيا پرتوي ) [برنامه ريز-دستيار كارگردان]

* در سال1369 گربه آوازخوان ( كامبوزيا پرتوي ) [بازيگر عروسكي]

....................

جوايز و انتخابها

* كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد (مهمان مامان)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

* كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد (مهمان مامان)

[

دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

* كانديد لوح زرين بهترين بازيگر مرد (مهمان مامان)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

* 2 - دومين بازيگر نقش اول مرد سال (مهمان مامان)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

* كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد (به آهستگي)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

* كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد (به آهستگي)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

پورصميمي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى از دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران (دوره ى اول)، فارغ التحصيل كلاسهاى آزاد بازيگرى اداره هنرهاى دراماتيك 1339، برنده لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم در پنجمين جشنواره فجر (ناخدا خورشيد)، برنده لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم در ششمين جشنواره فجر (تحفه ها)، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم در نهمين جشنواره ى فجر (پرده ى آخر)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1340، شروع بازيگرى: مرد كرايه اى (نمايش داده نشد- 1345)

عمده ى فيلمها:

شاهد (كوتاه- 1352)، مير نصير و غول نگونبخت (1353)، ناخدا خورشيد (1365)، تحفه ها (1366)، هى جو (1367)، تا غروب (1367)، پرده ى آخر (1369)، دلشدگان (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، آبادانى ها (1371)، پاييز بلند (1373)، چهره (1373)، سرزمين خورشيد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پورعرب، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1340 رى، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشسراى هنر، برنده ى جايزه بهترين بازيگر نقش اول در چهاردهمين جشنواره ى فيلم پيونگ- يانگ (عروس)، بازى در تئاتر، دستيار كارگردان در «دزد و نويسنده» (1365)، شروع بازيگرى: زخمه (نقش كوتاه- 1362)

عمده ى فيلمها:

عروس (1369)، قربانى (1370)، نرگس (1370، آواز تهران (1370)، مهاجران (1371)، رابطه پنهانى (1371)، سوء ظن (1371)، دو روى سكه (1372)، نيش (1372)، مرضيه (1373)، در كمال خونسردى (1373)، چهره (1373)، بهشت پنهان (1373)، بى قرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پورقليزاده، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: حسن پورقلي زاده

تاريخ تولد: 1326

فارغ التحصيل رشته جامعه شناسي از دانشگاه ملي.

فارغ التحصيل رشته فيلم برداري از مدرسه عالي تلويزيون و سينما.

فعاليت در زمينه فيلم برداري فيلم هاي خبري و مستند در سال 1351.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « پستچي » (داريوش مهرجويي) به عنوان دستيار كارگردان در سال 1350.

1936 (محمدرضا بزرگ نيا - 1360)

پيك جنگل (حسن هدايت - 1361)

مرگ سفيد (حسين زندباف - 1363)

آتش در زمستان (حسن هدايت - 1365)

تيغ و ابريشم (مسعود كيميايي - 1365)

جهيزيه براي رباب (سيامك شايقي - 1366)

شيرك (داريوش مهرجويي - 1366)

زرد قناري (رخشان بني اعتماد - 1367)

سالهاي خاكستر (مهدي صباغزاده - 1367)

كشتي آنجليكا (محمدرضا بزرگ نيا - 1367)

پول خارجي (رخشان بني اعتماد - 1368)

ساوالان (يدالله صمدي - 1368)

آپارتمان شماره 13 (يدالله صمدي - 1369)

جستجو در جزيره (مهدي صباغزاده - 1369)

قرق (احمد هاشمي - 1370)

عيالوار (پرويز صبري - 1371)

تماس شيطاني (+ كارگرداتي و فيلمنامه - 1371)

جنگ نفت كشها (محمدرضا برگ نيا - 72/1371)

در كمال خونسردي (سيامك شايقي - 1373)

روزهاي خوب زندگي (مهدي صباغزاده - 1373)

كاكادو (تهمينه ميلاني - 1373)

طوفان (محمدرضا بزرگ نيا - 1374)

بازيهاي پنهان (كريم هاتفي نيا - 1374)

براده هاي خورشيد (محمدحسين حقيقي - 1374)

عشق كافي نيست (مهدي صباغزاده - 1377)

آسمان پرستاره (+ كارگراني و فيلمنامه - 1378)

بانوي كوچك (مهدي صباغزاده، 1380)

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمبرداري (اجاره نشين ها)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (تماس شيطاني)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (ساوالان)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (آپارتمان شماره 13)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (خانه خلوت)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (قرق)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول (تماس شيطاني)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (فيلم هاي اول و دوم) - سال 1371 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

پويا، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: حسن

نام خانوادگي اصلي: پويا

سمت (در بخش هاي): تهيه و توليد،فيلمبرداري،فيلمنامه،موسيقي،

تاريخ تولد: 1337

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

يوگرافي:

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "اعدامي" (محمدباقر خسروي) به عنوان دستيار فيلمبردار در سال ١٣٥٩.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 اخراجي ها ( مسعود ده نمكي ) [مدير فيلمبرداري]

1384 شهرآشوب ( يدالله صمدي ) [مدير فيلمبرداري]

1382

اين زن حرف نمي زند ( احمد اميني ) [مدير فيلمبرداري]

1382 عروس افغان ( ابوالقاسم طالبي ) [مدير فيلمبرداري]

1381 فرش باد ( كمال تبريزي ) [مدير فيلمبرداري]

1381 عروس رومشكان ( ناصر غلامرضايي ) [مدير فيلمبرداري]

1380 تيك ( اسماعيل فلاح پور ) [مدير فيلمبرداري]

1380 ارتفاع پست ( ابراهيم حاتمي كيا ) [مدير فيلمبرداري]

1379 آبي ( حميد لبخنده ) [مدير فيلمبرداري]

1379 قطعه ناتمام ( مازيار ميري ) [مدير فيلمبرداري]

1379 مريم مقدس ( شهريار بحراني ) [مدير فيلمبرداري]

1378 متولد ماه مهر ( احمدرضا درويش ) [مدير فيلمبرداري]

1377 جواني ( مجيد قاري زاده ) [مدير فيلمبرداري]

1377 روبان قرمز ( ابراهيم حاتمي كيا ) [مدير فيلمبرداري]

1376 روزي كه هوا ايستاد ( نادر ابراهيمي ) [مدير فيلمبرداري]

1374 اشك و لبخند ( شاپور قريب ) [مدير فيلمبرداري]

1374 بيگانه اي در شهر ( حسن هدايت ) [مدير فيلمبرداري]

1373 آخرين بندر ( حسن هدايت ) [مدير فيلمبرداري]

1373 آرايش مرگ ( افشين شركت ) [مدير فيلمبرداري]

1372 پادزهر ( بهرام كاظمي ) [مدير فيلمبرداري-تهيه كننده]

1372 چشم شيطان ( حسن هدايت ) [مدير فيلمبرداري]

1372 هبوط ( احمدرضا معتمدي ) [مدير فيلمبرداري]

1371 دلاوران كوچه دلگشا ( حسن هدايت ) [مدير فيلمبرداري]

1370 ساده لوح ( مهدي فخيم زاده ) [مدير فيلمبرداري]

1370 عشق من، شهر من ( علي قوي تن ) [فيلمبردار]

1370 مار ( مجيد جوانمرد ) [فيلمبردار]

1369 حكايت آن مرد خوشبخت ( غلامرضا

حيدرنژاد ) [مدير فيلمبرداري]

1369 شهر خاكستري ( حسن هدايت ) [فيلمنامه نويس]

1365 شبح كژدم ( كيانوش عياري ) [دستيار فيلمبردار]

1364 آتش در زمستان ( حسن هدايت ) [دستيار فيلمبردار]

جوايز و انتخابها:

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين دستاورد هنري (فرش باد)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (چشم شيطان)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> برنده ديپلم افتخار بهترين فيلمبرداري (روبان قرمز)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (مريم مقدس)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (ارتفاع پست)

[ دوره 3 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> 2 - دومين فيلمبرداري سال (روبان قرمز)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 1 - بهترين فيلمبرداري سال (ارتفاع پست)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 4 - چهارمين فيلمبرداري سال (اين زن حرف نمي زند)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

پويا، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: حسن پويا

تاريخ تولد: 1337

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « اعدامي » (محمدباقر خسروي) به عنوان دستيار فيلمبردار در سال ١٣٥٩.

حكايت آن مرد خوشبخت (رضا حيدرنژاد - 1369)

شهر خاكستري (حسن هدايت - 1369)

ساده لوح (مهدي فخيم زاده - 1370)

عشق من، شهر من (علي قوي

تن - 1370)

مار (مجيد جوانمرد - 1370)

دلاوران كوچه دلگشا (حسن هدايت - 1371)

پادزهر (بهرام كاظمي - 1372)

چشم شيطان (حسن هدايت - 1372)

آرايش مرگ (افشين شركت - 1373)

آخرين بندر (حسن هدايت - 1373)

بيگانه اي در شهر (حسن هدايت - 1373)

اشك و لبخند (شاپور قريب - 1373)

هبوط (احمدرضا معتمدي - 1374)

روزي كه هوا ايستاد (نادر ابراهيمي - 1376)

جواني (مجيد قاري زاده - 1377)

روبان قرمز (ابراهيم حاتمي كيا - 1377)

متولد ماه مهر (احمدرضا درويش - 1378)

ارتفاع پست (ابراهيم حاتمي كيا - 1380)

تيك (اسماعيل فلاح پور - 1380)

عروس رومشكان (ناصر غلامرضايي - 1381)

فرش باد (كمال تبريزي - 1381)

عروس افغان (ابوالقاسم طالبي - 1382)

اين زن حرف نمي زند (احمد اميني - 1382)

شهرآشوب (يدالله صمدي - 1384)

اخراجي ها (مسعود ده نمكي - 1385)

پويا، شهرزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: شهرزاد پويا

تاريخ تولد: 1338

متولد 12 تير 1338 در تهران.

ليسانس تدوين از دانشكده صدا و سيما.

شروع فعاليت از سال 1359 در واحد تدوين صدا و سيما.

- برنده جايزه بهترين تدوين براي فيلم « سفر به چزابه » از چهاردهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر در سال

بخشي از فيلم شناسي:

1383 زن زيادي ( تهمينه ميلاني ) [تدوينگر]

1383 جنگ كودكانه ( ابوالقاسم طالبي ) [تدوينگر]

1382 شهر زيبا ( اصغر فرهادي ) [تدوينگر]

1381 واكنش پنجم ( تهمينه ميلاني ) [تدوينگر]

1379 سگ كشي ( بهرام بيضايي ) [تدوين صدا]

1379 روزي كه زن شدم ( مرضيه مشكيني ) [تدوينگر]

1378 چريكه هورام ( احمد مهران فر ) [تدوينگر]

1374 تا آخرين نفس (نجات يافتگان) ( رسول ملاقلي پور ) [تدوينگر]

1374 سفر به چزابه ( رسول ملاقلي پور )

[تدوينگر]

1372 پناهنده ( رسول ملاقلي پور ) [تدوينگر]

1371 راه و بي راه ( سيامك شايقي ) [تدوينگر]

1369 سايه خيال ( حسين دلير ) [صداگذار]

1369 در آرزوي ازدواج ( اصغر هاشمي ) [صداگذار]

1368 زير بام هاي شهر ( اصغر هاشمي ) [صدابردار]

1367 دوران سربي ( خسرو معصومي ) [صداگذار]

1365 باشو، غريبه كوچك ( بهرام بيضايي ) [دستيار كارگردان]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (شهر زيبا)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين تدوين (سفر به چزابه)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين تدوين (واكنش پنجم)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (شهر زيبا)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (زن زيادي)

[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

پويان، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 ملاير، تحصيلات: فوق ليسانس كارگردانى تئاتر از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پيكر تراش (نمايش داده نشد- 1360)

عمده ى فيلمها:

بحران (1366)، بچه هاى طلاق (1368)، ابليس (1369)، عروس حلبچه (1369)، چشمهايم براى تو (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پيردوست، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1319 تهرا ن، نام اصلى: محمدولى پيردوست، تحصيلات: ششم متوسطه، شروع بازيگرى: خاك (1352)

عمده ى فيلمها:

گوزنها (1354)، خط قرمز (1361)، تيغ و ابريشم (1365)، سرب (1366)، دندان مار (1368)، گروهبان (1369)، رد پاى گرگ (1371)، فردا روز ديگرى است (1372)، سياهى لشگر (ويدئويى- 1372)، سربلند (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

پيروزفر،پارسا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: پارسا

نام خانوادگي اصلي: پيروزفر

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1351

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل نقاشي

فارغ التحصيل نقاشي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران.

پس از تجربياتي در زمينه گرافيك و تصويرسازي، از سال 1370 در نمايش هاي عروسكي شركت كرد و سپس به فعاليت در دوبله پرداخت.

از ديگر فعاليتهايش، شركت در نمايشنامه هاي راديويي است.

در نمايش "بينوايان" و "بانو آئويي" بازي كرده و در تعدادي نمايش ويژه كودكان به صورت نوار كاست نيز همكاري داشته است.

او تا به حال در سه فيلم از فيلمهاي مسعود كيميايي خوش درخشيده است: "ضيافت"، "مرسدس" و "اعتراض".

او اواسط آبان 1380 نمايش "هنر" را با بازي و كارگرداني خويش به روي صحنه برد.

سرانجام پس از ده سال، مزد زحماتش را براي بازي بسيار زيبايش در فيلم "مهمان مامان" از هشتمين جشن خانه سينما دريافت كرد.

ديگر جوايز:

- برنده جايزه بهترين بازيگر مرد از جشنواره فيلم هاي آسيايي دهلي نو براي بازي در فيلم "اشك سرما" در سال 1384

تاج مغول كي سر، مهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 2 خرداد 1318، شيراز.

درگذشت: زمستان 1370.

مهين تاج مغول كى سر، ملقب به «شهين» از سال 1330 كار بازيگرى تئاتر را با نمايش «قائم مقام» در تئاتر پاريس شروع كرد. سپس در جامعه ى باربد در نمايش «ليلى و مجنون» بازى كرد. مهم ترين كارهاى تئاترى او «خسرو و شيرين» و «خاقان مى رقصد». وى در بيش از شصت نمايش تئاتر بازى كرد.

مهين كى سر در سال 1332 با بازى در فيلم «گناهكار» وارد سينما شد و همزمان به عنوان خواننده به راديو رفت. وى طى مدت بيست سال، نزديك به صد فيلم بازى كرد. آخرين فيلم وى به نام «رانده شده» در سال 1354

به نمايش درآمد.

فيلمهايى كه وى در آنها اجراى نقش نمود، عبارتند از: «اتهام»، «بازگشت»، «بلبل مزرعه»، «صفر على»، «جادو»، «اتهام»، «خورشيد مى درخشد»، «مادموازل خاله»، «نردبان ترقى»، «روزنه ى اميد»، «دو عروس براى سه برادر»، «آقا جنى شده»، «دو قلوها»، «اين هم يه جورشه»، «دوستان يكرنگ»، «آخرين هوس»، «دخترى از اصفهان»، «مادر فداكار»، «آقاى هفت رنگ»، «ترانه هاى روستايى»، «ستاره ى صحرا»، «دختر ولگرد»، «افسانه ى دهكده»، «جاهل محل»، «دختران با معرفت»، «ول معطلى»، «افق روشن»، «سه تا نخاله»، «مرد ده ميليون تومانى»، «پروفسور نخاله»، «سه قهرمان»، «كليد بهشت»، «قمارباز»، «شعله هاى خشم»، «چهار خواهر»، «عمو سبزى فروش»، «فرارى»، «مرد افكن»، «على بى غم»، «شنگول و منگول»، «بارگاه شيطان» و غيره...

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

تاج، آرش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران، نام اصلى: فتح الله تاج تهرانى، تحصيلا ت: فارغ التحصيل رشته ى كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون از 1345

شروع بازيگرى: جاده (1351)

عمده ى فيلمها:

زير پوست شب (1353)، سفر سنگ (1357)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، نفس بريده (1359)، ميراث من جنون (1360)، دست شيطان (1360)، پلاك (1364)، ترن (1366)، عشق من شهر من (1370)، لژيون (1373)، ديدار در فلق (1373)، جهنم سبز (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

تاجيك، امير

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير تاجيك هشتم شهريور ماه 1347 در تهران متولد شد.وي تحصيلاتش را در زمينه مهندسي طراحي صنعتي به پايان رساند و فعاليت موسيقي را از سال 1370 به صورت حرفه اي آغاز كرد. از آثار ماندگار او مي توان زير آسمان شهر ، سرود تيم ملي ايران ، افتتاحيه جام جهاني كشتي و ... نام برد.وي داراي 2 كاست به نامهاي همكلاسي و زير آسمون شهر مي باشد. كاست جديد او به نام شيطان نيز به زودي روانه بازار خواهد شد.

تارخ، امين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 شيراز، همسر منصوره شادمنش (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيباى تهران 1356

فوق ليسانس مديريت امور فرهنگى 1364، تدريس بازيگرى، فعاليت در تلويزيون از 1355، بازى در تئاتر از 1350، بازى در فيلم كوتاه «مهرمار» (1356)، شروع بازيگرى: مرگ يزدگرد (1360)

عمده ى فيلمها:

چمدان (1365)، پاييزان (1366)، پرنده كوچك خوشبختى (1366)، بوعلى سينا (1366)، سرب (1366)، مادر (1368)، جستجوگر (1368)، دلشدگان (1370)، شقايق (1370)، مجسمه (1371)، سارا (1371)، آنها هيچ كس را دوست ندارند (1372)، آرزوى بزرگ (1373)، هفت سنگ (1374)، ماه مهربان (1374)، توطئه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

تبريزي، كمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: كمال

نام خانوادگي اصلي: مصفاي تبريزي

سمت (در بخش هاي): تدوين،تهيه و توليد،صحنه و لباس،فيلمبرداري،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1338

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل سينما

بيوگرافي

فارغ التحصيل سينما از مجتمع دانشگاهي هنر.

شروع فعاليت در سينماي آزاد تهران در سال ١٣٥٨.

مسئول بخش آموزش مركز اسلامي آموزش فيلم سازي از سال ١٣٥٩ تا ١٣٦٢.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "آواي غيب" (سعيد حاجي ميري) به عنوان فيلمبردار در سال ١٣٦٢.

برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه نويس از چهاردهيمن جشنواره فيلم فجر براي فيلم "ليلي با من است" در سال ١٣٧٤.

برنده تنديس زرين بهترين فيلم به انتخاب انجمن منتقدان از هفتمين جشن خانه سينما براي فيلم "فرش باد" در سال ١٣٨٢.

بخشي از فيلم شناسي:

1383 يك تكه نان ( كمال تبريزي ) [كارگردان]

1382 مارمولك ( كمال تبريزي ) [كارگردان]

1381 فرش باد ( كمال تبريزي ) [كارگردان]

1381 گاهي به آسمان نگاه كن ( كمال تبريزي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1377 شيدا ( كمال تبريزي ) [كارگردان]

1376

شاهرگ ( علي غفاري ) [مشاور كارگردان]

1376 مهر مادري ( كمال تبريزي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1374 ليلي با من است ( كمال تبريزي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس]

1372 كودك قهرمان (پايان كودكي) ( كمال تبريزي ) [تدوينگر-كارگردان-طراح صحنه و لباس]

1371 آتش در خرمن ( سعيد حاجي ميري ) [مدير فيلمبرداري-مجري طرح]

1369 در مسلخ عشق ( كمال تبريزي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1368 تا مرز ديدار ( حسين قاسمي جامي ) [تدوينگر-مدير فيلمبرداري]

1367 عبور ( كمال تبريزي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس]

1365 هويت ( ابراهيم حاتمي كيا ) [مدير توليد-دستيار كارگردان]

1364 توهم ( سعيد حاجي ميري ) [مدير فيلمبرداري]

1362 آواي غيب ( ) [مدير فيلمبرداري]

جوايز و انتخابها

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (مارمولك)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول و دوم (عبور)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (فيلم هاي اول و دوم) - سال 1367 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين فيلم منتخب تماشاگران (گاهي به آسمان نگاه كن)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (گاهي به آسمان نگاه كن)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين اثر هنر و تجربه (فرش باد)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (فرش باد)

[ دوره 21

جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> برنده سيمرغ بلورين فيلم منتخب تماشاگران (فرش باد)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (ليلي با من است)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> برنده تنديس زرين فيلم منتخب انجمن نويسندگان و منتقدان (فرش باد)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين كارگردان سال (فرش باد)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> 8 - هشتمين فيلم سال (كودك قهرمان (پايان كودكي))

[ دوره 9 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1373 ]

>> 6 - ششمين فيلم سال (فرش باد)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> 2 - دومين فيلم سال (ليلي با من است)

[ دوره 11 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1375 ]

>> 8 - هشتمين فيلم سال (مهر مادري)

[ دوره 13 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1377

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

تجدد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1312 تهران، نام اصلى: مدير محمد تجدد، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: عذاب مرگ (1343)

عمده ى فيلمها:

گل شيطان (مشترك به سفارش سازمان ملل متحد- 1344)، زبون بسته (1344)، هاشم خان (1345)، يك قدم تا بهشت (1345)، ايمان (1346)، زنى به نام شراب (1346)، جاده زرين سمرقند (1347)، سه ديوانه (1347)، مرد حنجره طلايى (1347)، رودخانه وحشى (1347)، حاجى فيروز (نمايش داده نشد- 1348)، دو دل و يك دلبر (1348)،

قيصر (1348)، دنياى آبى (1348)، سرود زندگى (1348)، جوانى هم عالمى دارد (1349)، رسوايى (1349)، هماى سعادت (مشترك با هندوستان- 1350)، رشيد (1350)، آسمون بى ستاره (1350)، ساحره (1351)، سرگروهبان (1351)، صادق كرده (1351)، حكيم باشى (1351)، صبح روز چهارم (1351)، بدكاران (1352)، عيالوار (1352)، بندرى (1352)، گرگ بيزار (1352)، آب (1353)، خشم و خون (نمايش داده نشد- 1353)، خوش غيرت (نمايش داده نشد- 1355)، ماجراهاى علاءالدين و چراغ جادو (نمايش داده نشد- 1357)، جدال (1365)، تشكيلات (1365)، گودال (1365)، سرب (1366)، بازى تمام شد (1368)، گروهبان (1369)، بندر مه آلود (1371)، از بلور خون (1371)، افسانه مه پلنگ (1371)، بندر مه آلود (1371)، راه و بيراه (1371)، پرواز از اردوگاه (1373)، فاتح (1374)، جهنم سبز (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

تحصني، سامي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1302 مشهد- متوفى: 1367 تهران، نام اصلى: حامد تحصنى، تحصيلات: ديپلم هنرستان صنعتى مشهد، دكوراتور- فعاليت در تلويزيون از 1352- بازى در تئاتر از 1326 در گروه تئاتر سيار و از 1335 در تئاتر گيلان و از 1348 در تهران، شروع بازيگرى: غريبه و مه (1354)

عمده ى فيلمها:

كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)، سايه هاى بلند باد (1358)، خشم الهى (نمايش داده نشد- 1359)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، دانه هاى گندم (1359)، چريكه تارا (نمايش داده نشد- 1359)، بند (نمايش داده نشد- 1360)، مرز (1360)، برنج خونين (1360)، سفير (1361)، ميلاد (1362)، راه دوم (1363)، سردار جنگل (1363)، گنج (1363)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، حريم مهرورزى (1364)، رابطه (1365)، حماسه ى دره شيلر (1365)، شير سنگى (1365)، طلسم (1365)، اتاق يك (1365)، ترنج (1365)، جهيزيه براى رباب (1366)، بهار در پاييز (1366)، طپش (1367)

برگرفته از

كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

تسليمي، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خسرو تسليمي، مدير توليد و تهيه كننده ي پيشكسوت سينماي ايران، يكشنبه نوزدهم آبان بر اثر سكته ي قلبي در بيمارستاني در كرج درگذشت. او كه از 1320 فعاليتش را در تئاتر گيلان آغاز كرده بود، پس از دو سال در اداره ي تئاتر به عنوان بازيگر استخدام شد. در 1332 به دعوت استوديو كاروان فيلم در سمت مدير توليد فعاليتش را آغاز و پس از آن شركت اسكار فيلم را تأسيس كرد. سازمان سينمايي تسليم را در سال 1356 تأسيس كرد، كه سال 1357 منحل شد. تسليمي از سال 1363 به بعد در استوديوهاي مختلف به عنوان مدير توليد فعاليتش را از سر گرفت. او فعاليت سينمايي اش را با فيلم مهتاب خونين (موشق سروري) آغاز كرد. نفرين خنياگر، تاجر چترباز، نادرشاه، قضاوت دنيا، جزاي روزگار، ازدواج، بي نوايان و عروسي فيگارو از عمده نمايش هايي بودند كه تسليمي در آن ها حضور داشت. او همسر منيره آخوندنيا (بازيگر تئاتر) و پدر سيروس تسليمي و سوسن تسليمي بود.

فيلم ها _ 1334: مهتاب خونين، 1335: خورشيد مي درخشد، 1336: نردبان ترقي، 1337: چشم به راه، روزنه ي اميد، 1341: عروس دهكده، 1343: ترانه هاي روستايي، مسير رودخانه، 1353: الكي خوش، تهمت، 1354: انگشت نما، حسرت، كمين، 1356: تازه عروس، 1357: خياباني ها، 1364: كفش هاي ميرزانوروز، 1366: شايد وقتي ديگر، پرنده ي كوچك خوشبختي، 1368، عبور از غبار، زمان از دست رفته، 1369: آواي دريا، 1370: پرنده ي آهنين، 1372: پنجاه روز التهاب، 1373: مجازات، 1374: گذرگاه، 1377: پنجه در خاك، 1378: دختران انتظار، شهرت، 1380: بي همتا، 1382: الهه

زيگورات.

منابع زندگينامه : سالنامه ي فيلم - ش 18.

تسليمي، سوسن

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سوسن تسليمي :

متولد1325 در رشت فرزند منير تسليمي و خسرو تسليمي خواهر سيروس تسليمي(تهيه كننده) همسر سابق داريوش فرهنگ(كارگردان و بازيگر)

سوسن تسليمي دو سال اول زندگي خود را در رشت گذراند پدر و مادر وي در آن زمان از بازيگران تأتر گيلان بودند. تأتر گيلان به خصوص در رشت خيلي زودتر از جاهاي ديگر ايران شروع به كار كرد و در رشت زنها خيلي زود به روي صحنه رفتند.

خانواده تسليمي در سال1328 به تهران مهاجرت كردند ودر تهران نيز كار تأتر را دنبال نمودند. مادر سوسن تسليمي (منير تسليمي) بعد از مدتي به بازي در سينما روي آورد و چندين فيلم بازي كرد كه از آن جمله ميتوان به شاهين طوس عروس دجله و ......... اشاره نمود. تسليمي مادر خود را در سن پنج سالگي از دست داد اين در حالي بود كه در همان سال به مادر جايزه بهترين بازيگر مكمل زن را در جشنواره فيلم گلريزان و به خاطر بازي در فيلم مهتاب خونين اهدا كردند و اين جايزه را سوسن تسليمي به جاي مادر دريافت نمود. پس از مرگ مادر پدر نيز بازيگري را كنار گذاشت و به كار تهيه فيلم مشغول شد و به اين شكل وارد كار سينما شد.

تسليمي اولين بازي خود را در سن 11 سالگي در تأتر مدرسه و در نقش ابومسلم خراساني بازي كرد در آن زمان تسليمي با اينكه جثه كوچك و ريز اندامي داشت و شمشيري به بزرگي خود در طول نمايش با خود حمل ميكرد اما

به خوبي توانست از پس نقش برآيد و استعداد خود را به پدر و مربي ت_أتر نشان دهد.

در سن 16 سالگي در برنامه (جوانان ) راديو به صورت آماتور و بدون دستمزد شروع به كار كرد و در همان عوان با گروههاي آماتوري تأتر نيز فعاليت مينمود. تسليمي در همان دوره در دو نمايش تلويزيوني كه راجع به نادر شاه افشار بود ايفاي نقش كرد كه از آنها به عنوان اولين نمايشهاي تلويزيوني ياد ميكنند.

پس از ديپلم در مهرماه 1348 وارد دانشكده هنرهاي زيبا رشته بازيگري و كارگرداني تأتر شد اولين كارش به صورت حرفه اي بازي در نمايش نگاهي از پل نوشته آرتور ميلر و به كارگرداني حميد سمندريان بود. بعد از آن هم در نمايش امشب از خود مي سازيم نوشته لوييجي پيرآندللو و به كارگرداني پري صابري به روي صحنه رفت.

علي حاتمي و امير نادري جزو اولين كارگرداناني بودند كه به تسليمي پيشنهاد بازي در فيلم را ارايه دادند اما وي به علت جو موجود در سينما و فقر فيلمنامه و طرح هاي بديع از پذيرفتن آنها منصرف شد. تسليمي در سال 1349 و براي اولين بار در فيلم پايان نامه تحصيلي يك دانشجو جلوي دوربين رفت فيلم ماجراي يك روز از زندگي دختر جواني را روايت ميكند كه با دوست پسرش به بيرون رفته و از آينده حرف ميزنند.

اولين فعاليت حرفه ايش در سينما فيلم چريكه تارا بود كه در سال 1358 توسط بهرام بيضايي ساخته شد البته لازم به تذكر است كه در اوايل سال 1358 و درست پس از انقلاب و قبل از چريكه تارا تسليمي نمايشنامه مرگ

يزدگرد را همراه با بيضايي به روي صحنه برده بود كه اين نمايش در واقع آخرين كار تأتري وي در ايران بود. بيضايي در سال 1361 مرگ يزدگرد را اين بار به صورت فيلم و باز با بازي تسليمي جلوي دوربين برد كه از آن به عنوان يكي از شاهكارهاي سينماي ايران ياد مي كنند.

تسليمي بعد از مرگ يزدگرد در سريال سربداران ساخته محمد علي نجفي ظاهر شد كه البته بسياري از صحنه هايي كه تسليمي در آنها ظاهر شده بود به دلايلي نامعلوم و به دستور مديران وقت صداوسيما حذف گرديد.

سوسن تسليمي فيلم ماديان را به كارگرداني علي ژكان و در سال 1364 بازي كرد او در اين فيلم نقش يك زن روستايي را دارد كه به خاطر فقر و مشكلات مادي دختر خود را در قبال دريافت يك ماديان به ازدواج مرد مسني در مي آورد( نقش مرد مسن را حسين محجوب بر عهده داشت). تسليمي در فيلم بعدي خود جلوي دوربين همسرش داريوش فرهنگ ظاهر شد در فيلمي به نام طلسم . طلسم به نسبت كارنامه و بقيه فيلمهاي تسليمي در رده پايين تري قرار دارد.

باشو غريبه كوچك شاهكار سينماي ايران در دوران جنگ پنجمين فيلم سوسن تسليمي بود فيلمي ساخته بهرام بيضايي كه آن را در كوران جنگ و در شمال كشور فيلمبرداري نمود. زبان فيلم به طور كل از دو گويش گيلكي و عربي استفاده ميكند. تسليمي در اين فيلم نقش يك زن شمالي را بر عهده دارد كه شوهرش در جنگ ايران و عراق به سر ميبرد و وي با دو فرزندش در روستايي

در شمال كشور زندگي ميكنند كه با وارد شدن يك نوجوان جنوبي به نام عدنان به جمع آنها ماجراها و تغييراتي در زندگي اين دو شخصيت ايخاد ميشود.

تسليمي در مورد لهجه گيلكي خود در فيلم اظهار كرده بود(زيرا سوسن تسليمي در 2 سالگي به اتفاق خانواده از گيلان به تهران مهاجرت كرده بود و آشنايي چنداني با اين زبان نداشت): در دوران كودكي در تهران بودم و در خانه همه فارسي حرف ميزدند جز مادربزرگم كه گيلكي حرف ميزد و لهجه غليظي هم داشت و او تنها رابط من بود با گيلان البته به جز تابستانها كه به رشت سفر ميكرديم.

در سال 1356 سوسن تسليمي شاهكار و معجزه بازيگري خود را در معرض نمايش گذاشت شايد وقتي ديگر ساخته بهرام بيضايي. تسليمي در اين فيلم در سه نقش اصلي ( زن - خواهر زن و مادر آنها) به بازي گرفته شد وبه ايفاي هنر پرداخت و به جرات مي توان گفت كه با قدرت و هنرمندي خاصي نيز از رويارويي با هر سه نقش سربلند بيرون مي آيد و يك تنه بار سنگين فيلم را به دوش ميكشد و به سرمنزل ميرساند.

تسليمي بعد از اين فيلم به خاطر برخي مسايل حاشيه اي و فشارهاي افراد بيرون از سينما مجبور به ترك ايران و مهاجرت به سويد شد او در بدو ورود به سويد نمايش مده آ را يك تنه ( بازيگري-كارگرداني و ترجمه نمايش نامه) به روي صحنه برد كه اين نمايش با استقبال فراواني مواجه شد.

سوسن تسليمي توانست با پشتكار و هنري كه به طور ذاتي در وجود او نمايان است به موفقيتهايي در سطح جامعه فرهنگي-هنري سويد دست پيدا كند . او بعد از فيلم جنجالي و بحث بر انگيز خانه در جهنم در حال فيلمبرداري اولين مجموعه تلويزيوني خود به نام بازداشتگاه است كه بسياري از صحنه هاي آن در زندان به سر ميبرد.

كارنامه سوسن تسليمي در سويد:

1989:نوشتن نمايشنامه هدف1-2-3-0 به سويدي و فارسي

1990:نوشتن نمايشنامه مجلس نقاب دارهابه سويدي و فارسي

1991:نوشتن نمايشنامه مده آ در تأتر شهر گوتنبرگ به كارگرداني و بازي خودش

1992:نوشتن فيلم نامه shinte

1993:همكاري با orion teater و بازي در نمايشنامه هاي dibbuk اثر نمايشنويس روس آنسكي و نيز بازيهاي كريسمس به كارگرداني پتراسكارشون از مهمترين و بهترين كارگردانان تأتر

1994:اجراي برنامه راديويي صحبت هاي تابستاني

1994:بازي در فيلم كوتاه مرز به كارگرداني رضا پارسا

1995-1999: بازي در نمايشنامه هاي مهراد پسركي از سرزمين بوسني- evry body-قرباني - سلستينا (جايزه بهترين بازيگر براي نقش سلستينا)- از چشمه مي مر - هملت - سفر شگفت انگيز نيلس هولگرسون.

1999:اجراي نمايش مده آ به كارگرداني سارا ارلينگس دتر

1999:دريافت بهترين بازيگر سال از طرف آكادمي سويد ( سازماني كه جوايز نوبل را تقسيم مي كند) براي ايفاي نقش مده آ

2000:شروع همكاري با موسسه migma film به سمت فيلم نامه نويس و كارگردان

2001:فيلم برداري فيلم hus helvet (خانه در جهنم)

1999:عضويت در هيات شوراي مديريت موسسه فيلم سويد ( اعضاي هيات مديره هر سه سال يك بار از طرف دولت سويد انتخاب ميشوند)

1995:فيلم برداري مجموعه بازداشتگاه در زندانهاي سويد

همچنين بازي

در چندين نمايش راديويي و شركت در برنامه هاي فرنگي در راديو و تلويزيون و خواندن داستانهاي ادبي و تدريس بازيگري

تفتي، عمار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1361

تحصيلات: فارغ التحصيل رشته سينما با گرايش تدوين از دانشگاه هنر

او كه از 10 سالگي با فيلم « ايليا نقاش جوان» به كارگرداني ابوالحسن داوودي (1371)به سينما پا گذاشته ست و آخرين فيلم سينمايي اش « جايي براي زندگي» به كارگرداني محمدرضا بزرگ نيا و محصول سيما فيلم بوده.

با همه بازيگران ميوه ممنوعه قبلا بازي داشته به غيرازهرمزهدايت.

دوست دارد كارگردان شود چون از اداره كردن 50 آدم خوشش مي آيد.

دوست دارد پدر شود.

فيلمشناسي:

ايليا نقاش جوان (ابوالحسن داودي، 1370)

نون و گلدون (محسن مخملباف، 1374)

نان و عشق و موتور هزار (ابوالحسن داودي، 1380)

جايي براي زندگي (محمد بزرگ نيا، 1382)

مجموعه هاي تلويزيوني:

زيرزمين (عليرضا افخمي، 1385)

ميوه ممنوعه (حسن فتحي، 1386)

تقي پور، آتش

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: آرتور

نام خانوادگي اصلي: اخگر

آتش تقي پور در سال 1324 در خوي متولد شد. ديپلم ادبي را در اروميه گرفت و در سال 1345 وارد دانشكده ي هنرهاي دراماتيك شد. در سال 1349 در رشته ي بازيگري و كارگرداني فارغ التحصيل شد و بعنوان بازيگر با كارگاه نمايش در چندين اجرا همكاري كرد. اولين كار حرفه اي او بازي در نمايش حكومت زمانخان به كارگرداني ركن الدين خسروي بود كه در سال 1346 _ 1345 در تالار سنگلج به اجرا درآمد.

>> شهين عليزاده (زن)

بيوگرافي

بخشي از فيلم شناسي:

1384 زير درخت هلو ( ايرج طهماسب ) [بازيگر]

1379 تارزن و تارزان ( علي عبدالعلي زاده ) [بازيگر]

1376 فرار بزرگ ( ناصر محمدي ) [بازيگر]

1375 ماه و خورشيد ( محمدحسين حقيقي ) [بازيگر]

1375 جان سخت ( علي اكبر ثقفي ) [بازيگر]

1373 نگاهي ديگر ( حسين

علي مختاري ) [بازيگر]

1372 زينت ( ابراهيم مختاري ) [بازيگر]

1372 جاده عشق ( رجب محمدين ) [بازيگر]

1371 مستاجر ( رحيم رحيمي پور ) [بازيگر]

1371 دايان باخ ( فرهاد پوراعظم ) [بازيگر]

1370 مخترع 2001 ( امير توسل ) [بازيگر]

1370 مسافران ( بهرام بيضايي ) [بازيگر]

1370 جيب برها به بهشت نمي روند ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

1370 ديدار در استانبول ( افشين شركت ) [بازيگر]

1369 عروس حلبچه ( حسن كاربخش ) [بازيگر]

1368 فاني ( افشين شركت ) [بازيگر]

1365 طلسم ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

1365 حماسه دره شيلر ( احمد حسني مقدم ) [بازيگر]

1364 زير باران ( سيف الله داد ) [بازيگر]

1363 طائل ( محمد عقيلي ) [بازيگر]

1363 شب مكافات ( فرامرز باصري ) [بازيگر]

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

تقي پور، معصومه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، نام اصلى: معصومه تقى پور حمامى، كارشناس تجربى تئاتر، فعاليت در تلويزيون از 1354، فعاليت در دوبله از 1365، كارگردانى تئاتر از 1367، بازى در تئاتر از 1347، شروع بازيگرى: مراد برقى و هفت دخترون (1353)

عمده ى فيلمها:

موج طوفان (1359)، بند (نمايش داده نشد- 1360)، بى بى چلچله (1363)، مدرك جرم (1364)، جاده هاى سرد (1364)، طغيان (1364)، كنار بركه ها (1365)، مرگ پلنگ (1368)، خواستگارى (طراح صحنه- 1368)، چاووش (نويسنده- 1369)، آتش پنهان (1369)، سايه ى خيال (1369)، نگاهى ديگر (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

توسلي، هانيه

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: هانيه

نام خانوادگي اصلي: توسلي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1356

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل ادبيات نمايشي

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> هما توسلي (خواهر)

بيوگرافي

فارغ التحصيل ادبيات نمايشي از دانشگاه آزاد اسلامي در سال ١٣٨٢.

شروع فعاليت در تلويزيون با مجموعه تلويزيوني "غريبه" (جواد ارشاد) در سال ١٣٧٩.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "شام آخر" (فريدون جيراني) در سال ١٣٨٠.

در تنها بازي تلويزيوني اش (غريبه) موفق ظاهر شد و بلافاصله از او براي بازي در فيلم "شام آخر" دعوت به عمل آمد. در "شام آخر" خيليها به او اميد بستند. بازي منحصر بفرد او در فيلم "شبهاي روشن" نشان داد كه يك رقيب سرسخت براي بازيگران بزرگ سينماي ايران پيدا شده است. در حالي كه در بيست و يكمين جشنواره فيلم فجر، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن حق مسلم او بود، جايزه را نيكي كريمي گرفت.

او تنديس بهترين بازيگر نقش اول زن را براي بازي در "شبهاي روشن" از "هفتمين جشن خانه سينما" (22 شهريور 1382) دريافت كرد.

بخشي

از فيلم شناسي:

1384 زمان مي ايستد ( عليرضا اميني ) [بازيگر]

1384 عصر جمعه ( مونا زندي حقيقي ) [بازيگر]

1383 كافه ستاره ( سامان مقدم ) [بازيگر]

1383 ديشب باباتو ديدم آيدا ( رسول صدرعاملي ) [انتخاب كننده بازيگر]

1383 يك شب ( نيكي كريمي ) [بازيگر]

1382 جايي براي زندگي ( محمدرضا بزرگ نيا ) [بازيگر]

1381 شب هاي روشن ( فرزاد مؤتمن ) [بازيگر]

1381 گاهي به آسمان نگاه كن ( كمال تبريزي ) [بازيگر]

1380 اثيري ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1380 شام آخر ( فريدون جيراني ) [بازيگر]

1379 آخر بازي ( همايون اسعديان ) [دستيار كارگردان]

غريبه (مجموعه تلويزيوني، 1379)

روي جاده نمناك (مهدي كرم پور، 1380)

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (جايي براي زندگي)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن (شب هاي روشن)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (شب هاي روشن)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> 1 - بهترين بازيگر نقش اول زن سال (شب هاي روشن)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (زمان مي ايستد)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول زن

(شب هاي روشن)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

توكلي، رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1339 اصفهان، نام اصلى: رسول توكليان، تحصيلات: دانشجوى رشته ى عمران سازه هاى دريايى، شروع بازيگرى، پنجمين سوار سرنوشت (نمايش داده نشد- 1360)

عمده ى فيلمها:

عبور از ميدان مين (1362)، تاراج (1363)، مرگ گرگها (1364)، شكوه بازگشت 1371)، فردا روز ديگرى است (1371)، پنجاه روز التهاب (1372)، شاخ گاو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

توكلي، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 تهران، نام اصلى: هوشنگ گلدوز توكلى، فعاليت در تلويزيون از 1356، بازى در تئاتر از 1346، بازى در فيلم كوتاه «زنده بگور» (1355)، شروع بازيگرى: خانه ى ابرى (1365)

عمده ى فيلمها:

اتاق يك (1365)، ابليس (1369)، انفجار در اتاق عمل (1370)، فرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

تهراني،هديه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

براي بازي در فيلم روز واقعه انتخاب شد اما بعد ها لادن مستوفي جاي او را گرفت. كيانوش عياري هم او را براي بازي در بودن يا نبودن انتخاب كرد كه بعدها عسل بديعي به جاي او برگزيده شد. اما سرانجام مسعود كيميايي او را براي فيلم سلطان انتخاب كرد و هديه تهراني وارد سينماي حرفه اي شد.

نام اصلي: هديه

نام خانوادگي اصلي: تهراني

سمت (در بخش هاي): بازيگران

......................................

تاريخ تولد: 1351

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم سلطان (مسعود كيميايي) در سال ١٣٧٥.

براي بازي در فيلم روز واقعه انتخاب شد اما بعد ها لادن مستوفي جاي او را گرفت. كيانوش عياري هم او را براي بازي در بودن يا نبودن انتخاب كرد كه بعدها عسل بديعي به جاي او برگزيده شد. اما سرانجام مسعود كيميايي او را براي فيلم سلطان انتخاب كرد و هديه تهراني وارد سينماي حرفه اي شد.

بازيهاي راحت و روان او در فيلمهاي غريبانه و به خصوص شوكران تحسين همگان را برانگيخت.

او يكي از بهترين انتخاب ها براي بازي در فيلم هاي بزرگ است.

برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن از جشنواره هفدهم فيلم فجر براي بازي در فيلم قرمز (فريدون جيراني) در سال ١٣٧٧.

- برنده جايزه از جشنواره پيونگ

يانگ براي بازي در فيلم پارتي در سال ١٣٨٠ (٢٠٠١).

بخشي از فيلم شناسي:

1384 چهارشنبه سوري ( اصغر فرهادي ) [بازيگر]

1383 يك بوسه كوچولو ( بهمن فرمان آرا ) [بازيگر]

1383 شبانه ( اميد بنكدار كيوان علي محمدي ) [بازيگر]

1382 جايي براي زندگي ( محمدرضا بزرگ نيا ) [بازيگر]

1381 دختر ايروني ( محمدحسين لطيفي ) [بازيگر]

1381 دنيا ( منوچهر مصيري ) [بازيگر]

1381 زمانه ( حميدرضا صلاحمند ) [بازيگر]

1381 دوئل ( احمدرضا درويش ) [بازيگر]

1380 خانه اي روي آب ( بهمن فرمان آرا ) [بازيگر]

1380 كاغذ بي خط ( ناصر تقوايي ) [بازيگر]

1379 آبي ( حميد لبخنده ) [بازيگر]

1379 پارتي ( سامان مقدم ) [بازيگر]

1379 چتري براي دو نفر ( احمد اميني ) [بازيگر]

1378 دست هاي آلوده ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1377 سياوش ( سامان حسني مقدم ) [بازيگر]

1377 قرمز ( فريدون جيراني ) [بازيگر]

1377 شوكران ( بهروز افخمي ) [بازيگر]

1376 غريبانه ( احمد اميني ) [بازيگر]

1375 سلطان ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (كاغذ بي خط)

[ دوره 20 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380 ]

.................................................................

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (قرمز)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

.................................................................

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (چهارشنبه سوري)

[ دوره 24 جشنواره

فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

.................................................................

>> برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول زن (چهارشنبه سوري)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

.................................................................

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر زن (دختر ايروني)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

.................................................................

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (كاغذ بي خط)

[ دوره 3 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

.................................................................

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (شوكران)

[ دوره 1 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

.................................................................

>> 3 - سومين بازيگر نقش اول زن سال (قرمز)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

.................................................................

>> 3 - سومين بازيگر نقش اول زن سال (غريبانه)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

.................................................................

>> 2 - دومين بازيگر نقش اول زن سال (شوكران)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

.................................................................

>> 2 - دومين بازيگر نقش اول زن سال (كاغذ بي خط)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

.................................................................

>> 2 - دومين بازيگر نقش اول زن سال (دنيا)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

.................................................................

>> 2 - دومين بازيگر نقش اول زن سال (دختر ايروني)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

تيرانداز، سيما

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1349 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل مدرسه ى هنر و ادبيات صدا

و سيما- دانشجوى رشته ى تئاتر دانشگاه آزاد اسلامى- فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، همسر ناصر هاشمى (بازيگر)، شروع بازيگرى: هامون (1368)

عمده ى فيلمها:

سايه هاى هجوم (1371)، جاده عشق (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

تيموري،يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي : يوسف تيموري واقف

تاريخ تولد: 6 دي ماه 1358 - در غرب تهران به دنيا آمده .

تحصيلات : فوق ديپلم هنر و دانش آموخته هنرستان صدا و سيما مي باشد و يكي از هنرجويان ممتاز كلاسهاي استاد سمندريان بوده است.

وي فرزند دوم خانواده است و دو خواهر و يك برادر دارد .

نه آبي و نه قرمز فقط تيم ملي.

اگر بازيگر نميشد دروازه بان مي شد.

موسيقي را دوست دارد و خودش هم گيتار مي نوازد و به طراحي صحنه هم علاقه دارد و به آن نيز مي پردازد.

به شعر نو علاقه دارد.

در دوران دانشكده او را بابك صدا ميزدند.

فيلم:

خواستگار محترم (1385)

بوتيك (1382)

معادله (1382)

دختر شيريني فروش (1380)

تيموريان، رويا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تاريخ تولد: 1338

متولد بيست و هفت اسفند 1338 در تهران. همسر فعلي :مسعود رايگان،همسر قبلي: ميروالي مدني ( مدير توليد و تهيه كننده سينما) ليسانس بازيگري و كارگرداني از دانشگاه هنر در سال1366 فعالين در راديو از سال1360، فعاليت در تلوزيون از سال 1362 با مجموعه برده رقصان ، فعاليت در سينما از سال1373 با بازي در فيلم به نمايش در نيامده در حسرت ديدار، با بازي در مجموعه تلوزيوني رعنا نويد يك بازيگر با استعداد را داد. در مجموعه تلوزيوني هايي كه بازي كردف هميشه خود بود. و اين اواخر در مجموعه محاكمه(حسن هدايت- 1378)اوج هنرنمايي خود را به معرض نماش گذاشت. در سينما اما موفق تر بود.با بازي در فيلم هاي مرد باراني، قارچ سمي و به خصوص در زندان زنان كه جايزه بهترين بازيگر نقش اول را گرفت، توانايي خود را به رخ همگان كشيد.

ثابت، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، نام اصلى: على ثابت فر، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر و سينما از آلمان غربى، فعاليت در دوبله، شروع بازيگرى: ذبيح (1354)

عمده ى فيلمها:

كندو (1354)، كلام حق (1356)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، مرز (1360)، خط قرمز (1361)، فرمان (1361)، جنجال بزرگ (1363)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، كان مانگا (1366)، وسوسه (1368)، قافله (1371)، سربلند (1373)، گارد ويژه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جبلي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1337 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، عروسك گردان، فعاليت در تلويزيون از 1362، شروع فعاليت از 1350 به عنوان هنرجوى كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: با هم براى ايثار (كوتاه- 1361)

عمده ى فيلمها:

از نو بسازيم (1362)، شهر موشها (عروسك گردان- 1363)، جاده هاى سرد (1364)، خط پايان (1364)، مردى كه موش شد (1364)، شير سنگى (1365)، شيرك (1366)، تحفه ها (1366)، در مسير تندباد (1367)، ستاره و الماس (1367)، اى ايران (368)، مادر (1368)، ريحانه (1368)، روزهاى بلند انتظار (1369)، سايه ى خيال (1369)، گربه ى آوازه خوان (1369)، دلشدگان (1370)، ديگه چه خبر (1370)، قرق (1370)، مرد ناتمام (1371)، مريم و ميتيل (1371)، يك مرد و يك خرس (1371)، كلاه قرمزى و پسر خاله (1373)، مرد آفتابى (1374)، تعطيلات تابستانى (نويسنده- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جعفري جوازاني، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: مسعود

نام خانوادگي اصلي: جعفري جوزاني

سمت (در بخش هاي): تهيه و توليد،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1327

محل تولد: ملاير

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم فيلم و تلويزيون

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> سحر جعفري جوزاني (دختر)

>> فتح الله جعفري جوزاني (برادر)

بيوگرافي

فوق ديپلم فيلم و تلويزيون از كالج مودستو آمريكا در سال ١٣٥٣.

فارغ التحصيل دانشگاه ايالتي سانفرانسيسكو در سال ١٣٥٦.

موسس دفتر سينمايي "جوزان فيلم".

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "شهر موشها" (محمدعلي طالبي، مرضيه برومند) به عنوان مشاور هنري در سال ١٣٦٣.

برنده لوح زرين بهترين فيلمنامه از پنجمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم "شير سنگي" در سال ١٣٦٥.

برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم از هفتمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم "در مسير تندباد" از هفتمين جشنواره فيلم فجر

بخشي از فيلم شناسي:

1383 غروب شد بيا ( انسيه شاه حسيني ) [تهيه كننده]

1378 چشم هايش ( فرامرز قريبيان ) [فيلمنامه نويس]

1378 بلوغ ( مسعود جعفري جوزاني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1373 بشير ( احمد رمضان زاده ) [فيلمنامه نويس]

1373 دل و دشنه ( مسعود جعفري جوزاني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1371 يك مرد ، يك خرس ( مسعود جعفري جوزاني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1370 ناصرالدين شاه آكتور سينما ( محسن مخملباف ) [تهيه كننده]

1369 سايه خيال ( حسين دلير ) [فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1367 در مسير تندباد ( مسعود جعفري جوزاني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1365 شير سنگي ( مسعود جعفري جوزاني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1364 جاده هاي سرد ( مسعود جعفري جوزاني ) [كارگردان]

1363 شهر موش ها ( محمد علي طالبي ) []

جوايز و انتخابها

>> برنده لوح زرين بهترين فيلمنامه (شير سنگي)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (در مسير تندباد)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (در مسير تندباد)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم (سايه خيال)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (فيلم هاي اول و دوم) - سال 1369 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (بلوغ)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين

كارگرداني (بلوغ)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (بلوغ)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> برنده لوح زرين جايزه ويژه هيات داوران (جاده هاي سرد)

[ دوره 4 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1364 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلم سال (بلوغ)

[ دوره 1 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 3 - سومين فيلم سال (جاده هاي سرد)

[ دوره 1 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1365 ]

>> 8 - هشتمين فيلم سال (شير سنگي)

[ دوره 2 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1366 ]

جعفري جوزاني، سحر

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: سحر

نام خانوادگي اصلي: جعفري جوزاني

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1357

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل روانشناسي كودك

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> مسعود جعفري جوزاني (پدر)

>> فتح الله جعفري جوزاني (عمو)

بيوگرافي

فرزند مسعود جعفري جوزاني (نويسنده و كارگردان).

فارغ التحصيل روانشناسي كودك از دانشگاه آزاد اسلامي.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم شير سنگي )مسعود جعفري جوزاني)در سال 1365.

بخشي از فيلم شناسي:

1378 چشم هايش ( فرامرز قريبيان ) [بازيگر]

1378 بلوغ ( مسعود جعفري جوزاني ) [بازيگر]

1365 شير سنگي ( مسعود جعفري جوزاني ) [بازيگر]

آژانس دوستي (مجموعه تلويزيوني، 78/1375)

حامي (مجموعه تلويزيوني، بهمن زرين پور، 1381)

نقطه چين (مجموعه تلويزيوني، مهران مديري، 1382)

باغ مظفر (مجموعه تلويزيوني، مهران مديري، 1385)

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ

بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (بلوغ)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

جعفري جوزداني، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود جعفري جوزداني در 18 آذرماه سال 1327 در شهر ملاير استان همدان به دنيا آمد وي داراي مدرك كارشناسي ارشد فيلمسازي از دانشگاه ايالتي سان فرانسيسكو است ، او فعاليت سينمايي را با كارگرداني فيلم هاي كوتاه آغاز كرد، از ديگر فعاليت هاي او مي توان به مجوز تدريس مادام العمر در دانشگاه ايالتي سان فرانسيسكو ، تدريس در دانشگاه هاي كشور و مديريت موسسه «جوزدان فيلم» اشاره داشت.

او در سال 64 فيلم جاده هاي سرد را كارگرداني كرد و يك سال بعد شير سنگي را مقابل دوربين برد و پس ازآن در مسير تندباد ، يك مرد يك خرس ، دل ودشنه و بلوغ را مقابل دوربين برد ، شايد جالب باشد كه بدانيد كه در مجموعه پرطرفدار «شهر موش ها»، وي مشاور هنري بوده ... و اما در مقام نويسنده هم اين فيلم ها را نوشته : چشم هايش ، بلوغ ، دل و دشنه ، يك مرد يك خرس ، سايه خيال ، در مسير تندباد، شير سنگي و... او در مقام تهيه كنندگي هم فيلم هاي شيرسنگي ، سايه خيال ، يك مرد يك خرس ، دل و دشنه ، بلوغ ، غروب شد بيا ، همخانه و ناصرالدين شاه آكتور سينما را ساخت. اما «در چشم باد» هفت سال وقت او را گرفت، دو سال براي نويسندگي و پنج سال هم براي كارگرداني ...

منابع زندگينامه :نشريه خانواده سبز،شماره228.

جعفري، آرام

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

آرام جعفري

آرام جعفري متولد 22 بهمن ماه سال 59 در تهران است، فرزند دوم خانواده تحصيلاتش را در رشته نقاشي به پايان رسانده و همچنين در عالم تئاتر بارها روي صحنه رفته،

اولين باري كه جلوي دوربين رفت در مجموعه «خارج از حصار» بود و بعدها با مجموعه «ميگي نه نگاه كن» مهمان خانه ها شد و اين بار با پرواز در حباب آمد.

________________________________________

آخرين گفته هاي او را بخوانيد: * آرام همه آدم ها رو دوست داره، لجبازه، مهربونه و غيرقابل پيش بينيه. * من كار با آقاي مقدم رو خيلي دوست دارم، ايشان با من تماس گرفتند و بعد از اين كه توضيحاتي درباره نقشم شنيدم با كمال ميل قبول كردم كه در اين پروژه همكاري كنم. * به شدت به بيزينس (تجارت) علاقه مندم. * حدودا سه الي چهار سال به صورت جدي نقاشي مي كردم و در حال حاضر فرصت ندارم ولي راستش رو بخواي دلم براي نقاشي تنگ شده. * اصولا هر انساني آرزوهاي شخصي داره كه قابل بازگو نيست، من هم يكسري آرزوها داشتم كه بهش نرسيدم.

________________________________________

* وقتي در كنار بازيگراني بازي كني كه فقط خودشون رو مهم ندونند انرژي مي گيري، بازيگراني كه بازيگر نقش مقابلشون هم براشون مهمه و حتي براي حس بازيگر مقابلشون از هر كمكي كه از دستشون بر بياد دريغ نمي كنند. * من قبلا تئاتر كار مي كردم از وقتي كه سنم كم بود روي صحنه تئاتر بودم و بعد هم به طور اتفاقي وارد تلويزيون شدم. * من تعريف جداگانه اي از سوپراستار دارم. در كشور ما و سينماي ايران متاسفانه سوپراستارها دوره اي شدند. يك دوره اسم يك سوپراستار روي زبون هاست و بعد كه چهره اي جديدتر و بازي جديدتر نظر همه رو جلب مي كنه و به قولي سوپراستار جديد مياد، ديگه نامي از سوپراستار قديمي شنيده نمي شه به خاطر همين اكثر سوپراستارهاي سينماي ما

يك دوره اذيت مي شوند به خاطر اين كه اسمشون روي زبون هاست و يك دوره اذيت مي شوند چون توجه ها ديگه منحصر به بازيگر و سوپراستارهاي جديده اما اين وسط عده اي هستند كه محبوب مردم هستند، نه سوپراستار و محبوبيتش هم دوره اي نيست. من دوست دارم محبوب باشم.

________________________________________

* بازيگران زن در سينما و تلويزيون و همچنين تئاتر امروز ايران خيلي پربارتر و با حس و تكنيكال تر نسبت به ديروز كار مي كنند و در حال حاضر موقعيت هنرپيشه زن در ايران خيلي بهتر از قبل و چند سال پيش شده. * من ديوانه وار بچه ها رو دوست دارم. براي مثال همين چند روز پيش كه از تلويزيون شيرخوارگاه رونشون مي داد، هاي هاي زدم زير گريه. * شنيدن صداي استاد عليرضا افتخاري بهم انرژي مي دهد. * سعي مي كنم سفرهاي كوتاه داشته باشم به اطراف شهر تهران مي رم مثل فشم و يا شمال. * كسي روحش تندرست و سلامته كه يك لحظه از ياد خدا غافل نباشه، آدم ها رو دوست داشته باشد و به همه چيز با ديد منفي نگاه نكنه.

منابع زندگينامه :نگاهك

http://negahak.com

جعفري، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر، كارگردان.

تولد: 1304، تهران.

درگذشت: 8 مهر 1365، تهران.

محمدعلى جعفرى پس از پايان تحصيلات ابتدايى به هنرستان صنعتى تهران رفت و هنگامى كه در حال تحصيل در اين هنرستان بود، به هنرستان هنرپيشگى تهران تغيير رشته داد و از اين مدرسه در رشته ى بازيگرى فارغ التحصيل گرديد. وى از سال 1322 با شركت در نمايشنامه ى «مادام كامليا» فعاليت هاى هنرى خود را روى صحنه تئاتر آغاز و پس از آن در تئاتر تهران در نمايش هاى «عروسك پشت پرده»، «شاهزاده توراندخت» و «رومئو و ژوليت» ظاهر شد. در سال 1323

با تأسيس تئاتر فرهنگ، جعفرى به آنجا رفت و در نمايشنامه هاى «ولپن» و «براى شرف» بازى كرد و بالاخره به تئاتر فردوسى آمد و در نمايش «چراغ گاز» ايفاى نقش نمود. بعد از چند سال تئاتر فردوسى تعطيل شد. پس از آن در تئاتر سعدى در نمايش هاى «بادبزن خانم ويندرمير»، «چراغ گاز»، «شنل قرمز»، «از طبع خارج شد»، «اوژنى گدا» و «مونتسرا» به روى صحنه رفت. وى همچنين در نمايش هاى «در سايه ى حرم»، «عروسك پشت پرده» و «خسيس» به كارگردانى رفيع حالت ايفاى نقش نمود. در سال 1333 جعفرى گروهى تشكيل داد و چند نمايشنامه ى ديگر را براى صحنه آماده كرد كه عبارتند از: «آخرين لحظه»، «پيچ خطر» و «آتش زير خاكستر».

وى همچنين در نمايشنامه هاى زير نيز بازى كرده است: «مكافات»، «والدين وحشتناك»، «شب بحرانى»، «مستنطق»، «دختر گل فروش»، «گربه روى شيروانى داغ»، «عروسى باقرخان»، «خاقان مى رقصد» و «لمبك آب فروش».

محمدعلى جعفرى در سال 1335 با شركت در فيلم «مرجان» فعاليت سينمايى خود را آغاز كرد و پس از آن در فيلم هاى مختلف سينمايى به سمت بازيگر، كارگردان و تهيه كننده فعاليت داشت. فليم هايى كه جعفرى در آنها به سمت بازيگر، كارگردان و تهيه كننده شركت داشت عبارتند از: «مردى كه رنج مى برد» (كارگردان و بازيگر، 1336)؛ «آفت زندگى» (به كارگردانى سيامك ياسمى، 1339)؛ «عشق بزرگ» (كارگردان و بازيگر 1340)؛ «الكى» (كارگردان و بازيگر، 1350). وى همچنين تهيه كننده فيلم «كلبه اى آن سوى رودخانه» (1350) بود. فيلم هاى ديگر وى عبارتند از: «ساحل انتظار» (به كارگردانى سيامك ياسمى، 1342)؛ «دختر كوهستان» (بازيگر و كارگردان، 1342)؛ «لذت گناه» (بازيگر، 1343)؛ «سهامداران جنايت» (بازيگر، ناتمام، 1343)؛ «اشك ها و لبخندها» (به كارگردانى

اسماعيل كوشان، 1343)؛ «نابغه ى هفت ماهه» (به كارگردانى سيامك ياسمى، 1343)؛ «مرفين» (بازيگر و كارگردان) شركت كرد. محمدعلى جعفرى در حدود سال 1346 به هنرمندان ادراه ى تئاتر پيوست. در اين اداره حاصل كار او چنين بود بازى در نمايشنامه ى «آى بى كلاه، آى باكلاه» (نوشته ى ساعدى، به كارگردانى جفعر والى، 1346)؛ بازى و كارگردانى نمايشنامه هاى «پرواربندان» (نوشته ى ساعدى، 1348)؛ «مرگ همسايه» و «مطبخ» (نوشته ى غلامعلى عرفان، به كارگردانى جعفر والى، 1352)؛ «خسيس» (اقتباس از مولير، 1353)؛ «فصل يادها» (نوشته ى كوروس سلحشور، 1355). بنا به گفته ى خود او بيش از سى نمايشنامه را كارگردانى و در بيش از پنجاه نمايش به عنوان بازيگر ظاهر شده بود. جعفرى در تلويزيون نيز فعاليت هايى داشته است. نمايشنامه هاى تلويزيونى او عبارتند از: «آخرين لحظه» (اثر ژان آنوى)؛ «برگ هاى خزان» (هانرى دوودنوا)؛ «طناب» (پاتريك هاميلتون)؛ «پيچ خطرناك» (ج. ب. پرسنلى)؛ «تله» (روبرتوما با كارگردانى و بازى جعفرى) و «ببر گراز دندان» (فريتس هوخ ولدر، به كارگردانى پرويز ممنون).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جعفري، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، برنده لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم در هفتمين جشنواره ى فجر (زرد قنارى)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: بازجويى (1362)

عمده ى فيلمها:

روزهاى انتظار (1365)، طلسم (1365)، مقاومت (1365)، خارج از محدوده (1366)، كارآگاه 2(1367)، زرد قنارى (1367)، شاخه هاى بيد (1367)، ياد و ديدار (1367)، مرگ پلنگ (1368)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، گزل (1369)، همسر (1372)، چهره (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جعفري،امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازي او در مجموعه بدون شرح (مهدي مظلومي، ١٣٨٠) اولين حضور او در تلويزيون بود. زوج او و فتحعلي اويسي در دو مجموعه بدون شرح و كمربندها را ببنديم (مهدي مظلومي، ١٣٨٣) با استقبال فراوان مخاطبين مواجه شد.

نام اصلي: امير

نام خانوادگي اصلي: جعفري

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1353تهران

......................................

محل تولد: تهران

مليت: ايران

بيوگرافي امير جعفري:

بازيگري را زير نظر حميد سمندريان آموخت.

او تا به حال پنج بار براي بازي در نمايشهاي زير از جشنواره تئاتر فجر برنده جايزه شده است:

جايزه اول: رژيستورها نمي ميرند - يك دقيقه سكوت

جايزه دوم: پاييز - همان هميشگي

جايزه سوم: رقص كاغذپاره ها

تقدير: شب هاي آوينيون

بازي در سينما را در سال 1380 و با بازي در فيلم نان و عشق و موتور 1000 آغاز كرد و با بازي در فيلم قارچ سمي ادامه داد.

بازي او در مجموعه بدون شرح (مهدي مظلومي، ١٣٨٠) اولين حضور او در تلويزيون بود. زوج او و فتحعلي اويسي در دو مجموعه بدون شرح و كمربندها را ببنديم (مهدي مظلومي، ١٣٨٣) با استقبال فراوان مخاطبين مواجه شد.

مجموعه هاي تلويزيوني:

- بدون

شرح (مهدي مظلومي)

- من يك مستاجرم (پريسا بخت آور)

- كمربندها را ببنديم (مهدي مظلومي)

- براي آخرين بار (اكبر منصورفلاح)

بخشي از فيلم شناسي:

1383 تردست ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1382 مكس ( سامان مقدم ) [بازيگر]

1381 جنايت ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1380 قارچ سمي ( رسول ملاقلي پور ) [بازيگر]

1380 نان، عشق، موتور هزار ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

جعفري،بهناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد 1353 در تهران.

فارغ التحصيل رشته ادبيات نمايشي از دانشگاه آزاد اسلامي. او در نمايشهاي راديويي هم بازي كرده است.

در نقش كوتاهي در فيلم رروسري آبي ظاهر شد اما ديگر از او خبري نبود تا اينكه با بازي در نقش اول فيلم عشق طاهر بار ديگر به سينما آمد. بازي متفاوت او در فيلم هاي آب و آتش و نگين نشان از توانايي هاي او دارد.

او براي بازي كوتاهش در فيلم خانه اي روي آب، از بيستمين جشنواره بين المللي فيلم فجر، سيمرغ بلورين بهتري بازيگر مكمل زن را گرفت.

فيلم شناسي

روسري آبي (رخشان بني اعتماد، 1373)

تنها در تهران (فيلم كوتاه، 1377)

عشق طاهر (محمدعلي نجفي - 1378)

تخته سياه (سميرا مخملباف - 1378)

كاپوچينو (فيلم كوتاه - فريدون جيراني - 1378)

زمان شوريدگي (مجموعه - محمدعلي نجفي - 1378)

جام جان (فيلم كوتاه، فقط گفتار متن، 1379)

مسافر ري (داود ميرباقري، 1379)

آب و آتش (فريدون جيراني، 1379)

خاك سرخ (مجموعه - ابراهيم حاتمي كيا - 1379)

دوران سركشي (مجموعه - كمال تبريزي - 80-1379)

نگين (اصغر هاشمي، 1380)

خانه اي روي آب (بهمن فرمان آرا، 1380)

غوغا (سعيد سهيلي، 1381)

تهران، ساعت هفت صبح (اميرشهاب

رضويان، 1381)

چند تار مو (ايرج كريمي، 1382 )

جمالي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نوازنده.

تولد: 1306، همدان.

درگذشت: 1374، همدان.

مسعود جمالى دوره ى كودكى و تحصيلات ابتدايى را تا نهم ابتدايى در اسدآباد طى نمود و مقدمات كار موسيقى را در همانجا شروع كرد. سپس به همدان آمد و در اداره ى ثبت احوال مشغول به كار شد. او در نواختن تار استاد مشخصى نداشت و اين هنر را نزد خود آموخت. وى همواره راديو و صفحات گرامافون را بهترين معلم خود بر مى شمرد.

پس از طى اين دوره و آموختن مقدمات كار، براى يادگيرى رديف موسيقى و حالت گوشه ها از حسين قوامى استفاده بسيار برد.

وى كه مدت ها از نوازندگى در راديو پرهيز مى كرد، در سال 1372 و 1373 قطعاتى را به صورت ساز سلو به همراه تنبك در دو كنسرت به همت صدا و سيماى مركز همدان شركت جست. از آنجا كه اساس نوازندگى جمالى بر بداهه نوازى و نغمه هاى آنى بود، از او اثر مكتوبى به صورت آهنگ به جاى نماند- به جز يك پيش درآمد همايون و يك والس شوشترى كه مى توان آنها را به خط موسيقى نوشت- ولى نوارهاى متعددى از او به جاى مانده است كه در آنها دستگاه ها و آوازهاى مختلف را نواخته است.

جمالى پس از يك بيمارى بسيار كوتاه، سرانجام عصر سه شنبه هفتم آذر 1374 بر اثر عارضه ى قلبى دار فانى را وداع گفت. پيكر وى با حضور تعدادى از شاعران و هنرمندان در قطعه ى هنرمندان همدان در باغ بهشت به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جنتي عطايي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نمايشنامه نويس.

تولد: 1269، مشهد.

درگذشت: 19 خرداد 1372، پاريس.

ابوالقاسم جنتى عطايى، فرزند خليل الله، دوره ى ابتدايى و دبيرستان را در مشهد گذراند و در تهران نيز از مدرسه ى تئاتر فارغ الحصيل شد. دكتراى ادبيات

تطبيقى را از دانشگاه سربن گرتف. سال ها مدرس تئاتر در هنرستان تئاتر و موسيقى بود و كارگردانى چندين نمايشنامه را بر عهده داشت.

خدمت مطبوعاتى خود را از سال 1314 آغاز كرد. با نشريات بسيارى از جمله «بررسى هاى تاريخى»، «اطلاعات هفتگى» و برخى مجلات هفتگى همكارى مستمر داشت. در سال 1336 جايزه ى اول نمايشنامه نويسى وزارت فرهنگ و هنر نصيب او شد. از تأليفات او مى توان از بيست و دو جلد كتاب و چندين نمايشنامه براى صحنه و راديو را نام برد.

اولين كتاب او به نام يادگار اشك در سال 1316 به چاپ رسيد. برخى از آثار چاپ شده ى ايشان به اين شرح است: در بخش داستان و نمايشنامه: يادگار اشك، چراغ (نمايشنامه ى راديويى، فارسى و فرانسه)؛ نمايشنامه ى مدارس؛ نمايشنامه ى نكات اساسى نامه گذارى؛ نمايشنامه ى سربازان جاويد (برنده ى جايزه ى اول نمايشنامه نويسى در سال 1336)؛ شيرمردى از خراسان (شامل هشت داستان و نمايشنامه ى كوتاه)؛ سياه خوشبختى؛ ستاره و رمضان؛ در راه وطن (شامل پنج نمايشنامه ى كوتاه). در بخش زندگى نامه نويسى: زندگى و آثار كمال (شهرزاد)؛ نيما يوشيج (كيست- چيست ؟)؛ مير سيف الدين كرمانشاهى؛ نيما و زندگى و آثار او. در بخش تصنيف: سخنان بزرگان؛ بنياد نمايش در ايران. در بخش ترجمه: تاريخ تئاتر در جهان. در بخش تحشيه: ارزش احساسات (اثر نيما يوشيج)؛ مانلى (اثر نيما يوشيج). اثر منتشر نشده، مثنوى گزند دلبستگى.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جنيدي،فلامك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

فلامك جنيدي، متولد سال 1351، پدرش مشهدي است. دو خواهر و يك برادر دارد، سوم دبيرستان بود كه تصميم گرفت روزي بازيگر شود، در دانشگاه نمايشنامه نويسي خوانده است اولين باري كه مردم با چهره او آشنا شدند ايفاي نقش در «جنگ 77» بود

و پس از آن ببخشيد شما، جايزه بزرگ، بدون شرح، شب هاي برره و... او با رامين ناصر نصير هم دانشگاهي بود و توسط وي به مهران مديري معرفي شد... فلامك جنيدي هم طي سال هاي اخير يك پاي ثابت مجموعه هاي طنز بوده است.

جوان، رامبد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1350 - تهران مدرك تحصيلي: ديپلم. شروع بازي در تئاتر: از سال 1370 شروع بازي در تلويزيون: از سال 1373 شروع بازي در سينما: از سال 1376 با بازي در نقش كوتاهي در مجموعه تلويزيوني پرطرفدار همسران شناخته شد و سپس با بازي در مجموعه تلويزيوني خانه سبز به شهرت رسيد و خيلي زود توانست نويسندگي و كارگرداني بعضي از نمايشها و مجموعه ها را به عهده بگيرد. بازي او فيلم موميايي3 و مجموعه تلويزيوني ولايت عشق چهره ديگري از او به نمايش گذاشت. اولين مجموعه تلويزيوني اش را در سال 1380 با نام گمگشته كارگرداني كرد كه اين سريال در ماه مبارك رمضان بسيار مورد توجه واقع شد. اما بهترين و كامل ترين بازي سينمايي اش را در فيلم صورتي ايفا كرد. او سال 1382 را با كارگرداني دومين مجموعه تلويزيوني اش آغاز كرد. اولين تجربه كارگرداني در سينما را با ساخت فيلم اسپاگتي در هشت دقيقه از 25 آبان 1383 آغاز كرد.

منابع زندگينامه :cinema.parsgooya.ir

جوانبخش، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 تهران، نام اصلى: عبدالله جوانبخش فرد، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1356، شروع بازيگرى: آشوبگر (1350)

عمده ى فيلمها:

بوسه بر لبهاى خونين (1352)، مرگ در باران (1353)، اضطراب (1355)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، مشت (1363)، تاراج (1363)، گالان (تهيه كننده، نويسنده، بازيگر- 1369)، گريز (1371)، مرضيه (1373)، همزاد (1373)، غربت (1374)، فاتح (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جوهرچي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن

زندگي

حسن جوهرچي در سال 1347 از پدرومادري اردبيلي در تهران متولد شد. ليسانس تئاتر از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران دارد. بازي در سينما را در سال 1367 با «فيل در تاريكي» كه بعد از پانزده سال كامل شد شروع كرد. اولين بازي مطرح او در سينما در سال 1370 با فيلم «برخورد» به كارگرداني سيروس الوند بود. اما با بازي در سريال در پناه تو در سال 1377 به شهرت رسيد. همسر او مهناز بيات، چهره پرداز است.

فيلم شناسي

سينما

• آبي (1379)

• آقاي رئيس جمهور (1379)

• دختري بنام تندر (1379)

• بادام هاي تلخ (1378)

• دو زن (1377)

• حماسه قهرمانان (1376)

• زن شرقي (1376)

• بالاتر از خطر (1375)

• روزي كه خواستگار آمد (1375)

• سلطان (1375)

• ضيافت (1374)

• ويرانگر (1374)

• افسانه دو خواهر (1373)

• جاي امن (1372)

• زينت (1372)

• بر بال فرشتگان (1371)

• برخورد (1370)

• فيل در تاريكي (1368)

تلويزيون

• 1386 - بوي عيدي

• 1385 - جابر ابن حيّان

• 1385 - هويت پنهان

• 1384 - پيله هاي پرواز

• 1384 - او يك فرشته بود

• 1383- غريبانه

• 1382 - سيماي مدرسه

• 1381 - مشق عشق

• 1379 -

نسيم رويا

• 1377 - در پناه تو

• قاصدك ها

جوهري، اليزا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، خواهر تانيا جوهرى (بازيگر)

تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، شروع بازيگرى: هشت و نيم شب (1365)

عمده ى فيلمها:

آخرين پرواز (1367)، نقش عشق (1369)، به خاطر همه چيز (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جوهري، تانيا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1329 تهران، خواهر اليزا جوهرى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، بازى در فيلم كوتاه «كتيبه» (1353)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: بازجويى (1362)

عمده ى فيلمها:

آوار (1363)، پرواز پنجم ژوئن (1368)، زمان از دست رفته (1368)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، ديدار در فلق (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جهانبخش، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 قم، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى علوم بانكدارى، تهيه كننده، مدير جهان فيلم، شروع بازيگرى: عشق و مرگ (تهيه كننده، بازيگر- 1369)

عمده ى فيلمها:

دادستان (1370)، دو نيمه سيب (1370)، ديدار در استانبول (1371)، بيا با من (تهيه كننده: بازيگر- 1371)، چشمهايم براى تو (تهيه كننده، بازيگر- 1371)، دايان باخ (تهيه كننده، بازيگر- 1371)، آرزوى بزرگ (تهيه كننده- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جهانزاده، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 گچساران، همسر فرزانه نشاطخواه (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل بازيگرى از دانشكده هنرهاى زيباى تهران، مدير توليد، بازى و كارگردانى در تئاتر، شروع بازيگرى: آخرين تكليف شب (كوتاه- 1364)

عمده ى فيلمها:

پاليز (كوتاه- 1365)، گودال (1365)، سرزمين آرزوها (1366)، زرد قنارى (مدير توليد- 1367)، كشتى آنجليكا (1367)، لحظه ى موعود (كوتاه- 1367)، به خاطر همه چيز (مدير توليد- 1369)، دره شاپركها (مدير توليد- 1370)، دايان باخ (مدير توليد- 1371)، عبور از تله (1372)، جنگ نفتكشها (1372)، افسانه دو خواهر (1373)، خط آتش (1373)، قانون (1374)، توفان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

جيراني، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: فريدون

نام خانوادگي اصلي: جيراني

سمت (در بخش هاي): تهيه و توليد،فيلمبرداري،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1330

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم تجربي

بيوگرافي

فعاليت در تاتر با بازي در نمايش "عصمت" در سال ١٣٥١.

شروع فعاليت در سينماي آزاد مشهد در سال ١٣٥٢.

فعاليت در مطبوعات از سال ١٣٧٠.

سردبير هفته نامه "سينما" از سال ١٣٧٠ تا خرداد سال ١٣٨٤.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "آفتاب نشينها" (مهدي صباغزاده) به عنوان نويسنده فيملنامه در سال ١٣٥٩.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 پارك وي ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1384 زاگرس ( محمدعلي نجفي ) [فيلمنامه نويس]

1384 ستاره ها - جلد اول: ستاره مي شود ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1384 ستاره ها - جلد دوم: ستاره است ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1383 سالاد فصل ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1381 صورتي ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1380 شام آخر ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1380 سفر به فردا ( محمدحسين حقيقي ) []

1379

آب و آتش ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-سرمايه گذار]

1377 قرمز ( فريدون جيراني ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1376 غريبانه ( احمد اميني ) []

1374 اشك و لبخند ( شاپور قريب ) [فيلمنامه نويس]

1373 در كمال خونسردي ( سيامك شايقي ) [فيلمنامه نويس]

1371 دو همسفر ( اصغر هاشمي ) [فيلمنامه نويس]

1371 دو روي سكه ( محمد متوسلاني ) []

1371 گريز ( ناصر مهدي پور ) [فيلمنامه نويس]

1370 نرگس ( رخشان بني اعتماد ) [نورپرداز]

1369 در آرزوي ازدواج ( اصغر هاشمي ) [فيلمنامه نويس]

1368 زير بام هاي شهر ( اصغر هاشمي ) [فيلمنامه نويس]

1367 شب حادثه ( سيروس الوند ) [داستان نويس]

1366 پاييزان ( رسول صدرعاملي ) []

1366 صعود ( فريدون جيراني ) [كارگردان]

1365 تصوير آخر ( مهدي صباغ زاده ) [فيلمنامه نويس]

1365 دبيرستان ( اكبر صادقي ) [مشاور كارگردان]

1364 گمشده ( مهدي صباغ زاده ) [فيلمنامه نويس]

1363 گل هاي داودي ( رسول صدرعاملي ) [فيلمنامه نويس]

1362 پرونده ( مهدي صباغ زاده ) [فيلمنامه نويس]

1362 سناتور ( مهدي صباغ زاده ) [فيلمنامه نويس-دستيار كارگردان]

1361 رهايي ( رسول صدرعاملي ) [فيلمنامه نويس]

1360 آفتاب نشين ها ( مهدي صباغ زاده ) [فيلمنامه نويس-دستيار كارگردان]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (صورتي)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين كارگرداني (صورتي)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) -

سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمنامه (صورتي)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمنامه سال (صورتي)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> 9 - نهمين فيلم سال (قرمز)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 10 - دهمين فيلم سال (شام آخر)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 10 - دهمين فيلم سال (صورتي)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

چمن ماه ،چكامه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: چكامه

نام خانوادگي اصلي: چمن ماه

شغل : بازيگر

......................................

تاريخ تولد: 1359

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ديپلم مجسمه سازي

بيوگرافي

فرزند هنگامه فرازمند (منشي صحنه و بازيگر).

با بازي در فيلم "بودن يا نبودن" ساخته كيانوش عياري، بازي در سينما را تجربه كرد و بعد از آن در چند فيلم ظاهر شد. اما تا به حال نتوانسته خودي نشان بدهد.

چهره آزاد، رقيه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1286، تهران.

درگذشت: 10 دى 1373، تهران.

رقيه فخرالملوك توكلى يا رقيه چهره آزاد بازيگرى را در ابتدا با جمعيت باربد شروع نمود و سپس مدتى با تئاتر هند و پس از آن با هنرمندان گروه هنر ملى همكارى داشت و در نمايش هاى: «ليلى و مجنون»، «عدالت»، «تأثير زن در اجتماع»، «خانه ى برنارد آلبا»، «عاشق بازنشسته»، «خان تاتار»، «عشاق و بقيه ى غريبه ها»، «سايه»، «قائم مقام»، «مرگ موش يا نوش جان آقا»، «دشمن مردم»، «سلطان مار»، «روسرى قرمز»، «عروسى»، «ازدواج به سبك ايتاليايى»، «فرفره ها» در نقش هاى مختلف بازى كرد و سپس در راديو و نمايشنامه هاى آن نيز فعاليت و همكارى نمود. ر سال 137 با بازى در فيلم «توفان زندگى» به سينما راه يافت. در سال 1386 با بازى در نقش مادر در فيلم «مادر» به كارگردانى على حاتمى به نقطه ى اوج فعاليت هاى سينمايى اش رسيد. وى در هشتمين جشنواره ى بين المللى فيلم فجر در سال 1368 جايزه ى بازيگرى نقش اول زن را براى بازى در فيلم «مادر» از آن خود نمود.

از جمله فيلم هايى كه در آنها ايفاى نقش كرده است مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: «دستكش سفيد» (1330)؛ «آقا جنى شده» (1338)؛ «بچه ننه» (1339)؛ «عروسك پشت پرده» (1339)؛ «كى به كيه» (1339)؛ «آهنگ دهكده» (1340)؛ «دختر همسايه» (1340)؛ «طلاى سفيد» (1341)؛ «عروس

فرنگى» (1343)؛ «دختر ولگرد» (1343)؛ «رگبار» (1351)؛ «سوته دلان» (1356)؛ «زنده باد...» (1359)؛ «دلشدگان» (1370)؛ «سه مرد عامى» (كارگردان: سيامك تقى پور، 1372)؛ «زمين آسمانى» (به كارگردانى محمدعلى نجفى، 1373).

مجموعه هاى تلويزيونى كه چهره آزاد در آنها ايفاى نقش كرده است عبارتند از: «مرد اول» (2354)؛ «ابو نصر» (1355)؛ «هزار دستان» (1366 -1357).

رقيه چهره آزاد در تهران درگذشت و پيكر وى در قطعه ى هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

متولد: 1286 تهران- متوفى: 1373 تهران، نام اصلى: رقيه فخرالملوك توكلى، مادر سينماى ايران، فعاليت در تلويزيون، برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن در هشتمين جشنواره فيلم فجر (مادر)، بازى در تئاتر از 1310، شروع بازيگرى: طوفان زندگى (1327)

عمده ى فيلمها:

دستكش سفيد (1330)، پريچهر (1330)، سايه (1338)، آقا جنى شده (1338)، عروسك پشت پرده (1339)، بچه ننه (1339)، كى به كيه (1339)، دختر همسايه (340)، آهنگ دهكده (1340)، على واكسى (1340)، دخترها اينطور دوست دارند (1341)، طلاى سفيد (1341)، ساحل دور نيست (1341)، عروس فرنگى (1343)، دختر ولگرد (1343)، مرخصى اجبارى (1344)، شاهنامه آخرش خوشه (1345)، رگبار (1351)، سوته دلان (1356)، زنده باد... (1358)، ارثيه (1367)، مادر (1368)، راز كوكب (1368)، سكوت (1369)، عروس (1369)، دلشدگان (1370)، عشق من شهر من (1370)، آنها هيچ كس را دوست ندارند (1372)، سه مرد عامى (1372)، زمين آسمانى (1373)، الوالو من جوجوام (1373)، ساعت كاغذى (كوتاه- 1373)

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حاتمي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان.

تولد: 23 مرداد 1323، تهران.

درگذشت: 15 آذر 1357، تهران.

على حاتمى پس از فارغ التحصيلى از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك، به همكارى با تلويزيون پرداخت و به نوشتن فيلمنامه مشغول شد. نخستين فيلم بلند سينمايى اش «حسن كچل» بود كه از عناصر بومى در آن استفاده

نمود. فيلم هاى ديگر او همچون «طوقى»، «بابا شمل»، «قلندر»، «ستارخان»، «خواستگار»، «سوته دلان»، «حاجى واشنگتن»، «كمال الملك»، «جعفرخان از فرهنگ برگشته»، «مادر»، «دلشدگان»، به همراه مجموعه هاى تلويزيونى چون «سلطان صاحبقران» و «هزار دستان» همگى نشان دهنده ى علاقه ى او به فرهنگ ايرانى است. حاتمى در حال ساختن مجموعه ى تلويزيونى «جهان پهلوان تختى» بود كه عمرش كفاف اتمام آن را نداد.

على حاتمى كه از بيمارى رنج مى برد، سرانجام در آذرماه 1375 درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حاتمي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي محمد حاتمي

تولد:1346

متاهل و پدر دو فرزند به نامهاي علي(16ساله)و پوريا(10 ساله)

بازيگر، كارگردان

تحصيلات: كارشناسي رشته بازيگري، كارگرداني از دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران،1368_ 1367

نمايش ها:

كارنامه هنري:

تئاتر:جنگ كور،شمس پرنده،معركه در معركه،ايكاور،رند خلوت نشين و ...

تلويزيون:پهلوانان نمي ميرند،بيگانه اي در ميان ما،سقوط و ...

سينما:آژانس شيشه اي،اين زن حرف نميزند،نگاه،كلنل و....

بازي در نمايش”موش و گربه“نوشته”عبيد زاكاني“به كارگرداني”حميد عبدالملكي“، اجرا در 1357

بازي در نمايش”جنگ كور“به كارگرداني”حميد عبدالملكي“، اجرا در1360

بازي در نمايش”تولدي كور“به كارگرداني”امير دژاكام“، آسياي ميانه و تهران، تئاترشهر

گذراندن دوره پانتوميم زير نظر”آدام داريوس“ درسال، 1365

بازي در فيلم سينمايي”كلنل“به كارگرداني”نورالدين نيك روش“،

بازي در فيلم سينمايي”افسانه آه“به كارگرداني”تهيمنه ميلاني“

بازي در فيلم سينمايي”زمانه“به كارگرداني”حميد ملامحمد“

بازي در فيلم ”آژانس شيشه اي“به كارگرداني”ابراهيم حاتمي كيا“

بازي در مجموعه ”بيگانه اي ميان ما“به كارگرداني”احمد اميني

بازي در مجموعه تلويزيوني”سقوط“به كارگرداني”سعيد اكبريان“،

بازي در مجموعه تلويزيوني”همسايه ها“به كارگرداني”حسن فتحي

حاجي زاده، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مجيد حاجي زاده

تاريخ تولد: 1358

...............................................

متولد 1358 در تهران. ديپلم علوم تجربي. دوره بازيگري را در مكتب خانه هنر و يك دوره شش ماهه فيلمنامه نويسي را در حوزه هنري گذرانده است. تحصيل در رشته ميكروبيولوژي را رها كرد و هم اكنون تئاتر مي خواند.

با نقش كوتاهي كه در فيلم دختري با كفشهاي كتاني بازي كرد به سينما آمد و توانست بلافاصله در فيلم سهراب نقش اول بازي كند.

بخشي از فيلم شناسي:

- نامزد آمريكايي من (1387)

2 - آقا (1382)

دختري با كفشهاي كتاني (1377)

سهراب (سعيد سهيلي - 1378)

مارال (مهدي صباغزاده - 1379)

مهر و آينه (فيلم كوتاه، 1379)

- موميايي3 (1378)

حاجيان، آزيتا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1336 تهران، همسر محمدرضا شريفى نيا (دستيارگردان، بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1354 با گروه كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، شروع بازيگرى: تپش سايه دوست (كوتاه- 1367)

عمده ى فيلمها:

دزد عروسكها (1368)، سفر جادويى (1369)، اوينار (1370)، دايان باخ (1371)، هنرپيشه (1371)، راز گل شب بو (1372)، راه افتخار (1372)، آدم برفى (1373)، توفان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

حالتي حجار، رفيع

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر، كارگردان، مترجم.

تولد: 1275، تهران.

درگذشت: 1360، تهران.

رفيع حالتى تحصيلاتش را در مدرسه ى سن لويى گذراند. وى از سال 1288 با شركت در نمايش «رستاخيز» كار خود را در تئاتر آغاز كرد. وى در سفارشى كه براى طراحى صحنه ى نمايشنامه ى «رستاخيز» در مدرسه ى رستاخيز به مدرسه كمال الملك از طرف سيد على خان نصر داده شده بود، توسط استادش به نصر معرفى شد و اين آغاز ورود جدى او به تئاتر بود. در پاييز سال 1300 نقش كلفت را در «مريض خيالى» اثر موليربه عهده داشت. به سال 1305 كه جامعه ى باربد توسط اسماعيل مهرتاش تأسيس شد، حالتى از اعضاى فعال اين جميعت شد و در كلاس تئاتر آن مؤسسه در رشته ى دكلاماسيون تدريس مى كرد. حالتى از ابتداى تأسيس هنرستان هنرپيشگى تهران در سال 1318 معلم تاريخ لباس، چهره پردازى و طراحى صحنه بود. از جمله آثارى كه وى ترجمه يا اقتباس يا نگارش كرده است مى توان از نمايشنامه هاى زير نام برد: قائم مقام؛ لمبك آب فروش؛ ولگرد؛ خانم لال؛ دكتر اقدسى و شوهرش؛ عروسك پشت پرده؛ اشتباه لپى؛ اصفهانى چلمن؛ پير كفتار؛ تير به قلب خورده؛ كوزه ى عسل؛ تاجر ونيزى.

وى همچنين با همكارى و فعاليت در شركت كمدى ايران، شركت كمدى

اخوان، دايره ى نمايش سازمان پرورش افكار، تدريس در هنرستان نقاشى پسران و دختران، تدريس در هنرستان كمال الملك و تأسيس اتحاديه ى هنرپيشگان سال ها به كار هنرى پرداخت. او با شركت در نمايشنامه هاى: «خاقان مى رقصد»، «سايه ى جرم»، «تاجر ونيزى»، «خسيس»، «اصفهانى چلمن»، «افتضاح»، «عشاق پريشان»، «كوزه ى عسل» سال ها روى صحنه هاى تئاترهاى شهر ايفاى نقش نمود. وى همچنين در كار بازيگرى و كارگردانى سينما نيز فعاليت داشت. از جمله فيلم هاى وى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: «براى تو»، «عروسك پشت پرده»، «ستارگان مى درخشند»، «پستچى» (كارگردانى)؛ «آهنگ دهكده»، «عشق بزرگ»، «گرگ صحرا »، «آقاى قرن بيستم»، «مسير رودخانه»، «گنج قارون»، «مرد نامرئى»، «موميايى»، «سوغات فرنگ»، «طوفان نوح»، «دروازه ى تقدير»، «زير گنبد كبود»، «دالاهو»، «دختر طلا»، «هفت شهر عشق»، «بر آسمان نوشته»، «يوسف و زليخا»، «قوز بالاقوز»، «رقاصه ى شهر»، «كلبه اى در آن سوى رودخانه»، «محلل»، «معركه»، «عاصى»، «بى گناه»، «غيرت»، «فرى دست قشنگه»، «امشب اشكى مى ريزد» و مجموعه ى تلويزيونى «ايران در جنگ جهانى دوم».

(1360 -1278 / 1275 ش)، مترجم، نويسنده، كارگردان و بازيگر تئاتر. مشهور به استاد رفيع حالتى. ملقب به حجار. تحصيلاتش را در مدرسه ى سن لويى گذراند، سپس در مدرسه ى كمال الملك به آموختن نقاشى پرداخت. بازى در تئاتر را از سال 1288 ش با نمايش رستاخيز سلاطين آغاز كرد. از سال 1301 ش در شركت كمدى ايران، و از سال 1303 ش در شركت كمدى اخوان، و شركتهاى جامعه ى باربد و دايره ى نمايش سازمان پرورش افكار فعاليت كرد. در هنرستان هنرپيشگى تهران به تدريس پرداخت. حالتى، مؤسس اتحاديه ى هنرپيشگان بود. از جمله آثار او نمايشنامه هاى: «كشتن خليفه معتصم»؛ «ايمان»؛ «شاه عباس»؛ «محمودآقا را وكيل كنيد»؛ «بازرس گوگول»، خاقان مى رقصد»؛

«تاجر ونيزى»؛ و فليمهاى: «عروسك پشت پرده»؛ «پستچى»؛ «ولگرد»؛ «قائم مقام»؛ «خانم لال».[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :

[1] زندگينامه ى رجال و مشاهير (56 -55/ 3)، سيماى هنرمندان (332 -330/ 1)، مردان موسيقى (313 ،300 -299/ 2).

حامدي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 4 مهر 1318، تهران.

درگذشت: 2 دى 374، تنكابن.

رضا حامدى خراسانى مشهور به منوچهر حامدى فعاليت تئاترى خود را در سال 1337 آغاز كرد. وى پس از پايان تحصيلات متوسطه به بازيگرى در تئاترهاى تهران، دهقان، نصر و مرجان پرداخت و در همان سال ها، از كلاس هاى هنرپيشگى تئاتر نصر فارغ التحصيل شد. سپس به اصفهان رفت و با تئاتر سپاهان (گروه ارحام صدر) همكارى كرد و پس از بازگشت به تهران به صورت حرفه اى در تئاتر دهقان و جامعه ى باربد به فعاليت ادامه داد. با شروع كار تلويزيون در سال 1337، به بازى در نمايش هاى تلويزيونى كه به شكل زنده پخش مى شد، پرداخت. وى از سال 1345 بازى در مجموعه هاى تلويزيونى را با «پهلوانان» (سيروس افخمى) آغاز كرد كه پخش آن سه سال به طول انجاميد. حامدى نخستين بار با فيلم «درخت ها ايستاده مى ميرند» (1350، امير شروان) بازيگرى در سينما را تجربه كرد. وى در جشنواره ى يازدهم فيلم فجر (1371) براى «رد پاى گرگ» و در جشنواره سيزدهم ى فيلم فجر (1373) براى «روز شيطان» نامزد دريافت جايزه ى بهترين بازيگر نقش دوم مرد شد.

از جمله فيلم هايى كه وى در آنها ايفاى نقش كرده است مى توان به اين آثار اشاره كرد: «شبگرد» (1345)؛ «پاشنه طلا» (1354)؛ «چشم انتظار» (1354)؛ «بوى گندم» (1357)؛ «پيك جنگل» (1362)؛ «پناهگاه» (1362- نمايش داده نشد)، «شكار در شب» (1363- نمايش داده نشد)؛ «مردى كه زياد

مى دانست» (1363)؛ «آتش در زمستان» (1364)؛ «تفنگ شكسته» (1364)؛ «طائل» (1364)؛ «مشت» (1364)؛ «يك روز گرم» (1364)؛ «اجاره نشين ها» (1356)؛ «ميهمانى خصوصى» (1365)؛ «ترن» (1366)؛ «ستاره و الماس» (1367)؛ «گراند سينما» (1367)؛ «زرد قنارى»، و نيز در مجموعه هاى تلويزيونى: «پهلوانان» (1348 -1345)؛ «داش پالكى» (1352)؛ «كيمياگر» (1353)؛ «طبل تو خالى» (1362)؛ «آواى فاخته».

حامدى پس از پايان تصويربردارى فيلم «نخل محبت» در عباس آباد تنكابن، هنگام عبور از عرض جاده بر اثر برخورد با يك خودروى سوارى جان سپرد. وى بازى در مجموعه ى تلويزيونى «دزدان مادربزرگ» (مهدى صباغ زاده) را آغاز كرده بود و به علاوه قرار بود در فيلم «تنگنا» (على درخشى) هم بازى كند. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 به خاك سپرده شد.

متولد: 1317 تهران- متوفى: 1374 تهران، نام اصلى: رضا حامدى خراسانى، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1345، بازى در تئاتر از 1337، شروع بازيگرى: درختان ايستاده مى ميرند (1345)

عمده ى فيلمها:

جبار سرجوخه ى فرارى (1352)، جنگجويان كوچولو (1352)، اوستا كريم نوكرتيم (1353)، پاشنه طلا (1354)، شبگرد (1354)، چشم انتظار (1354)، بوى گندم (1357)، سفير (1361)، پيك جنگل (1362)، كمال الملك (1362)، شكار در شب (نمايش داده نشد- 1363)، يك روز گرم (1363)، يك روز گرم (1363)، صف (نمايش داده نشد- 1363)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، راه دوم (1363)، مشت (1363)، مشت (1363)، طائل (1364)، تفنگ شكسته (1364)، آتش در زمستان (1364)، اجاره نشينها (1365)، ميهمانى خصوصى (1365)، زرد قنارى (1367)، ستاره و الماس (1367)، گراند سينما (1367)، پرواز پنجم ژوئن (1368)، آخرين مهلت (1368)، دو سرنوشت (1368)، فانى (1368)، مدرسه ى رجايى (1368)، وسوسه (1368)، نقش عشق (1369)، آواز تهران (1370)، سيرك بزرگ (1370)، مجسمه (1371)،

رابطه ى پنهانى (1371)، ردپاى گرگ (1371)، شكوه بازگشت (1371)، راز گل سرخ (1371)، قافله (1371)، آخرين خون (1372)، دو روى سكه (1372)، پرتگاه (1372)، ترانزيت (1372)، من زمين را دوست دارم (1372)، بوى خوش زندگى (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، عروسى خون (1373)، روز شيطان (1373)، هدف (1373)، مرد كوچك (1373)، قانون (1374)، يحيى (1374)، نخل محبت (1374)، حادثه در كندوان (1374)، پاكباخته (1374)

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حامي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد حامي شريف 1355متولد / تهران خواننده ي جوان و از آماده ترين استعدادهاي ترانه خواني سال هاي اخير كه علاوه بر توانايي هاي خداداد صدا داشتن ذوق و پشتكار لازم براي خود آموزي ٬ از آموزش و راهنمايي هاي بابك بيات بهره ي فراوان برده است . در واقع خوانندگي او ادامه ي منطقي شيوه و برداشت بابك بيات در ترانه خواني است . شيوه اي كه از اوايل دهه ي 50 بزرگترين خوانندگان پاپ را تربيت كرده و حامي از آخرين هنر آموختگان اين مكتب است كه در حد توانايي صدايش ٬ بدون تقليد و مشابه خواني آغازي قدرتمند و تحسين برانگيز داشته است .

حميدرضا در خانواده اي بزرگ شد كه همواره به موسيقي عشق مي ورزيدند . او از كودكي حس شنيدن را از بين حواس پنج گانه خود بيشتر دوست مي داشت و به آن عشق مي ورزيد . پدر ومخصوصا مادر او از صداي بسيار مناسبي برخوردار بودند . به طوري كه خود حامي در مصاحبه هايش مي گويد كه صدايش را از پدر و مادرش به ارث برده و يك ارث به حساب مي آيد .

او در گفته هاي

خود از سخنان يكي از برترين هنرمندان تاريخ سينماي جهان نام مي برد :

چارلي چاپلين مي گويد :

همه چي ژن است يعني آموزش مي تواند مؤثر باشه ولي ژن 90 درصدو آموزش 10 درصدمؤثر است .

حامي از همان بچگي فردي خجالتي بود و همين موضوع باعث مي شد كه در گروه هاي سرود مدرسه شركت نكند تا سن 11 سالگي كه اين خجالت با خواندن در يك محيط خانوادگي از بين رفت . حامي تحصيلات خود را در دبيرستان در رشته ي علوم تجربي دنبال كرد و در دانشگاه رشته ي دكوراسيون داخلي را دنبال كرده است ولي به دلايلي 1 سال مانده به اتمام تحصيل درس خود رارها كرد . حامي همچنين شعر مي گويد و عكاسي و نقاشي را هم دنبال مي كند . ولي به گفته ي خودش تنها كار كردن در زمينه ي موسيقي را دوست دارد و تنها از فعاليت كردن در زمينه ي موسيقي لذت مي برد . حامي فوق العاده آدم احساسي و مهرباني هست . او پدرش را در 11 سال پيش بر اثرسكته ي قلبي از دست داد . حامي دوست دارد هنرمند تاريخ باشد . از مدت فعاليت حامي در عرصه ي موسيقي 9 سال مي گذرد . او ابتدا با آهنگي كه براي جشن عاطفه ها و تيتراژ فيلم فالگير درسال 77خواند كار خود را در عرصه ي موسيقي شروع كرد . تا كنون 3 آلبوم از او به نامهاي ( حامي . سال 1379 به آهنگسازي دكتر چراغعلي ) و ( دو نيمه ي رويا . سال 82 بهآهنگسازي زنده ياد استاد بيات

) و ( فقط نگاه مي كنم . سال 86 به آهنگسازي بامداد بيات . حامي .ناصر چشم آذر . پرويز مقصدي . فردين خلعتبري و سيروان خسروي ) منتشر شده است .

حامي همچنين بر روي فيلم هاي سينمايي بسياري و سريال هاآثاري را خوانده است . مانند : فيلمسام و نرگس . گل يخ . هدف اصلي . مردان كوچك . جواني . فالگير .سلام . نقش بر آب و ....

حجار،ميترا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: ميترا

نام خانوادگي اصلي: حجار

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1355

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ديپلم رياضي فيزيك

بيوگرافي

دوره دو ساله كارگرداني را در كلاس هاي بزرگمهر رفيعا گذراند.

او نخستين بار با بازي در نقش دوم در فيلم "غريبانه" به سينما آمد.

اما در فيلم "فرياد" خوب ظاهر شد و براي بازي در فيلم "متولد ماه مهر" از هجدهمين جشنواره فيلم فجر جايزه بهترين بازيگر نقش اول زن را دريافت كرد.

بازي متفاوت او در فيلم "صورتي" نامزدي بهترين بازيگر زن را از بيست و يكمين جشنواره فيلم فجر براي او به ارمغان آورد.

او همچنان يكي از بهترين انتخابها براي فيلمهاي بزرگ است.

حجازي، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 شهرضا، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران 1352، فعاليت در تلويزيون از 1349، بازى در تئاتر از 1345، شروع بازيگرى: زنجيرهاى ابريشمى (1364)

عمده ى فيلمها:

ناخدا خورشيد (1365)، شاخه هاى بيد (1367)، از بلور خون (1370)، سه مرد عامى (1371)، جدال بزرگ (1371)، زمانى براى امير على (كوتاه- 1373)، روز شيطان (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

حسندوست، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: حسن حسندوست

تاريخ تولد: 1337

متولد 1337 در تهران.

فارغ التحصيل رشته تدوين از مدرسه عالي تلويزيون و سينما.

فعاليت از دوره هنرجويي در كلاس هاي فيلم سازي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در سال ١٣٥٠.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « شهر موش ها » (محمدعلي طالبي، مرضيه برومند) به عنوان تدوينگر در سال ١٣٦٣.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 خدا نزديك است ( علي وزيريان ) [تدوينگر]

1384 زمستان است ( رفيع پيتز ) [تدوينگر]

1384 سفر به هيدالو ( مجتبي راعي ) [تدوينگر]

1383 بيد مجنون ( مجيد مجيدي ) [تدوينگر]

1382 رسم عاشق كشي ( خسرو معصومي ) [تدوينگر]

1382 معادله ( ابراهيم وحيدزاده ) [تدوينگر]

1381 قطار كودكي ( سيروس حسن پور ) [تدوينگر]

1380 عشق فيلم ( ابراهيم وحيدزاده ) [تدوينگر]

1380 پرنده باز كوچك ( رهبر قنبري ) [تدوينگر]

1380 تو آزادي ( محمد علي طالبي ) [تدوينگر]

1380 سيندرلا ( بيژن بيرنگ مسعود رسام ) [تدوينگر]

1379 باران ( مجيد مجيدي ) [تدوينگر]

1379 رخساره ( امير قويدل ) [تدوينگر]

1379 نيمه گمشده ( محمدعلي آهنگر ) [تدوينگر]

1378 ميكس ( داريوش

مهرجويي ) [بازيگر-تدوينگر]

1378 نسل سوخته ( رسول ملاقلي پور ) [تدوينگر]

1378 صنم ( رفيع پيتز ) [تدوينگر]

1377 پسر مريم ( حميد جبلي ) [تدوينگر]

1377 رنگ خدا ( مجيد مجيدي ) [تدوينگر]

1376 كيسه برنج ( محمد علي طالبي ) [تدوينگر]

1376 تولد يك پروانه ( مجتبي راعي ) [تدوينگر]

1376 جهان پهلوان تختي ( بهروز افخمي ) [تدوينگر]

1376 مهر مادري ( كمال تبريزي ) [تدوينگر]

1375 بچه هاي آسمان ( مجيد مجيدي ) [تدوينگر]

1375 فصل پنجم ( رفيع پيتز ) [تدوينگر]

1374 غزال ( مجتبي راعي ) [آهنگساز]

1374 پدر ( مجيد مجيدي ) [تدوينگر]

1373 راه افتخار ( داريوش فرهنگ ) [تدوينگر]

1373 پري ( داريوش مهرجويي ) [تدوينگر]

1372 تيك تاك ( محمد علي طالبي ) [تدوينگر]

1371 مجسمه ( ابراهيم وحيدزاده ) [تدوينگر]

1371 سارا ( داريوش مهرجويي ) [تدوينگر-صداگذار]

1371 بندر مه آلود ( امير قويدل ) [تدوينگر]

1371 چكمه ( محمد علي طالبي ) [تدوينگر]

1370 بانو ( داريوش مهرجويي ) [تدوينگر-صداگذار]

1370 جيب برها به بهشت نمي روند ( ابوالحسن داودي ) [تدوينگر-صداگذار]

1370 دره شاپرك ها ( فريال بهزاد ) [تدوينگر]

1370 مسافران دره انار ( يدالله نوعصري ) [تدوينگر]

1369 سفر جادويي ( ابوالحسن داودي ) [تدوينگر]

1369 گالان ( امير قويدل ) [تدوينگر]

1368 دخترم سحر ( مجيد قاري زاده ) [تدوينگر]

1368 هامون ( داريوش مهرجويي ) [تدوينگر]

1368 مادر ( علي حاتمي

) [تدوينگر]

1367 برهوت ( محمد علي طالبي ) [تدوينگر]

1367 سفر عشق ( ابوالحسن داودي ) [تدوينگر]

1366 شيرك ( داريوش مهرجويي ) [تدوينگر]

1365 اجاره نشين ها ( داريوش مهرجويي ) [تدوينگر-صداگذار]

1363 شهر موش ها ( محمد علي طالبي ) [تدوينگر-دستيار كارگردان]

جوايز و انتخابها:

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (بيد مجنون)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (رسم عاشق كشي)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (بندر مه آلود)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين تدوين (هامون)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين تدوين (رسم عاشق كشي)

[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (پدر)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين تدوين (بچه هاي آسمان)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (تولد يك پروانه)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (جهان پهلوان تختي)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (ميكس)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>>

كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (باران)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين تدوين (باران)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> 2 - دومين تدوين سال (جهان پهلوان تختي)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 2 - دومين تدوين سال (باران)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (بيد مجنون)

[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين تدوين (زمستان است)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين تدوين (زمستان است)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين تدوين (اجاره نشين ها)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين تدوين (بيد مجنون)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

حسني، فرزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سينمايي

فرزاد حسني متولد:21 شهريور 1356(30 سال)

محل تولد:بيمارستان عيوض زاده تهران

محل زندگي:خاني آباد

خانواده:نام مادر: شكوه السادات نام پدر: مرتضي

فرزند بزرگ خانواده برادران : فرهاد و فرشاد

تحصيلات: ليسانس مكانيك از دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي

دوره بازيگري مدرسه امين تارخ و استاد سمندريان

شغل: مجري و بازيگر و ترانه سرا

نكاتي از زندگي او:

*نام فرزاد را دخترخاله مادرش براي او انتخاب نوده است .

*ميگويد بهترين فيلمي كه تا بحال ديده كازابلانكاست.

*از درس رياضي خوشش نمي آمده و نمره كمترين نمره

اي كه از رياضي گرفته است 14 ميباشد.

*اولين سريال او "عيد آن سال_ها " است

*با فوتب_ال ميانه اي ندارد است

* بسيار ولخرج است وجسارت و حاضر جوابي خاصي دارد

*فعاليت در تلويزيون را از سال 75 در شبكه جام جم آغاز كرد.

* اواعتقاد دارد اجراي راديو سخت تر از تلويزيون است

*هميشه بدنبال اجراي برنامه هايي است كه در آن آزادي عمل داشته باشد و آن را طبق خواسته و روش خود پيش ببرد.

.

يك خاطره براي تست بازيگري: خودش ميگويد من خيلي دير رسيدم جمعيت زيادي براي تست آمده بودند كه در ميان آنها گروهي از بازيگران جوان وحتي قديمي هم به چشم مي خوردند متني كه داده بودند خيلي سخت بود شامل متون قديمي واخباري .من حافظه خوبي دارم يك بار كه نگاه كنم حفظ مي شوم .چون بقيه حاضر نبودند به عنوان اولين نفر تست دادم و قبول شدم."

* ترانه " آد م فروش" شادمهر عقيلي را وي سروده است

.

* عاشق كشور عزيزمان ايران بوده و به ورزشهاي شنا " يوگا و ژيمناستيك علاقه دارد.

* به رنگ آبي علاقه خاصي دارد

*نمازخوان و مقيد است و اصولا آدم بدقولي نيست . عاشق رمان اليور تويست

است.

* ترانه تيتراژ مجموعه " كمكم كن " و " كوله پشتي " را او سروده بود " همچنين تيتراژ سريال " روز رفتن " را

.

*اما جدي ترين فعاليت او به عنوان مجري به برنامه نيمرخ بر ميگردد . برنامه اي كه پيش از آن با حضور كاميار اسماعيلي امير حسين مدرس و... به كار موفقي بدل شده بود

وشايد اجراي فرزاد حسني در اين برنامه يكي از مهمترين دلايل انتخاب او براي برنامه كوله پشتي بود

*موسيقي بدون كلام را دوست ندارد . موسيقي خارجي هم گوش نمي دهد

.

* در زندگي , خود را مديون پدر و مادر و معلم هاي دوره دبيرستانش مي داند .

* ربطه اش با دوستانش بسيار صميمي است " اما اصلا اهل رفيق بازي نيست .

*مي گويد در بسياري از مسائل و برنامه ها اگر كمك مادرم نباشد كارم پيش نمي رود . مادرم در ارتباط با كارهايم يك منتقد بي رحم است.

* معلم فن بيان او مرحوم مهدي فتحي بود

.

*در يك خانواده كاملا مذهبي بزرگ شده و مادرش هميشه با وضو به او شير داده است .

* امين زندگاني او را براي حضور در راديو معرفي كرد

* از پوشيدن لباسهاي رنگ روشن خصوصا سفيد خوشش مي ايد

.

*براي شهدا احترام فوق العاده اي قائل است . زود عصباني مي شود . اطلاعات عمومي خوبي دارد

* وي م_وفق ترين گوينده راديو را مرحوم منوچهر نوذري مي داند.

.

* نمره هر دو چشمش بالاي دو است و عينكش طبي است

.

* سعي مي كند هيچ گاه نمازش قضا نشود مخصوصا نماز صبح

.

* براي بازي در يك كار به هر كارگرداني راحت اعتماد نمي كند . به بازي بازيگراني چون علي نصيريان، عزت ا... انتظامي " رضا كيانيان " پرويز پرستويي " خسرو شكيبايي و ... علاقه دارد . هر وقت دلش بخواهد مي تواند شعر بگويد

.

.

*محمد رضا شجريان نخستين انتخاب او در موسيقي است و

محمد عليزاده بيش از ساير خوانندگان ترانه هاي وي را اجرا نموده است.

منابع زندگينامه :http://www.ettefagheno.ir

حسيني ،شهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهاب حسيني

شهاب حسيني متولد: 1352

+مدرك تحصيلي: دانشجوي انصرافي روانشناسي دانشگاه تهران

ابتدا با گويندگي در راديو آغاز كرد و سپس در تعدادي از برنامه هاي تلويزيون مجري بود. در مجموعه تلويزيوني "پس از باران" در عرصه بازيگري هم خود را آزمود و در نهايت در سال 1379 در فيلم "رخساره" (امير قويدل) به عنوان اولين فيلم سينمايي اش موفق ظاهر شد. مجموعه "پليس جوان" اوج هنرنمايي او در زمينه بازيگري است.

شهاب حسيني

شهاب حسيني در سينما هم خوب ظاهر شده: بازي موفق اما در حاشيه (واكنش پنجم) و بازي فوق العاده اش در فيلم "شمعي در باد" (پوران درخشنده) و نقش آفريني متفاوت او در فيلم "رستگاري در هشت و بيست دقيقه" كه كانديد دريافت جايزه بهترين بازيگر نقش دوم از جشنواره بيست و دوم و بيست و سوم فيلم فجر هم شد.

+ مجموعه آثار:

- رخساره (امير قويدل، 1379)

- آدمكها (علي قوي تن، 1381)

- واكنش پنجم (تهمينه ميلاني، 1381)

- اين زن حرف نمي زند (احمد اميني، 1381)

- زهر عسل (ابراهيم شيباني، 1381)

- شمعي در باد (پوران درخشنده، 1382)

- الهه زيگوران (رحمان رضايي، 1382)

- رستگاري در هشت و بيست دقيقه (سيروس الوند، 1383)

- گرداب (حسن هدايت، 1383)

- قتل آن لاين (مسعود آب پرور، 1384)

- پيشنهاد پنجاه ميليوني (مهدي صباغزاده، 1384)

- بچه هاي ابدي (پوران درخشنده، 1385)

- غيرمنتظره (محمدهادي كريمي، 1386)

- پرچم هاي قلعه كاوه (محمد نوري زاد، 1386)

- محيا (اكبر خواجويي، 1386)

- درباره الي (اصغر فرهادي، 1387)

+ مجموعه و برنامه هاي تلويزيوني:

- اكسيژن (سري اول، مجري، 1377)

- رنگ صبح

(مجري، 1378)

- برپا، برپا (مجري، 1378)

- با شما (مجري، 1378)

- آفتابگردان (مجري، 1378)

- اكسيژن (سري دوم، مجري، 1378)

- ويژه برنامه عيد فطر (مجري، 1379)

- پس از باران (مجموعه، سعيد سلطاني، 1379)

- همسفر (مجموعه تلويزيوني، در دو اپيزود، 1380)

- پليس جوان (مجموعه، سروس مقدم، 1380)

- تب سرد (مجموعه، عليرضا افخمي، 1382)

+ جشنواره ها و جوايز:

- برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول مرد از جشنواره بيست و ششم فيلم فجر براي بازي در فيلم "محيا" - 1386

- كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم مرد از جشنواره بيست و سوم فيلم فجر براي بازي در فيلم "رستگاري در هشت و بيست دقيقه" - 1383

- كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم مرد از جشنواره بيست و دوم فيلم فجر براي بازي در فيلم "شمعي در باد" - 1382

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش دوم مرد از هشتمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم "شمعي در باد" - 1383

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش دوم مرد از هفتمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم "واكنش پنجم" - 1382

حسيني، مير صلاح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده ى هنرهاى زيبا، بازى در تئاتر از 1351، بازى در فيلم كوتاه «روايت رزم» (1361)، شروع بازيگرى: سياه راه (1363)

عمده ى فيلمها:

گلهاى داودى (1363)، آتش در زمستان (1364) خط پايان (1364)، تنوره ى ديو (1364)، سامان (1364)، شير سنگى (1365)، در مسير تندباد (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، مادر (1368)، آقاى بخشدار (1370)، سايه ى خيال (1370)، بانو (1370)، آذرخش (1371)، يك مرد و يك خرس (1371)، يكبار براى هميشه (1371)، شاهين طلايى (1372)، دل و دشنه (1373)، دام (1374)،

عياران (1374)، تعطيلات تابستانى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

حقيقت دوست، شهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: شهرام

نام خانوادگي اصلي: حقيقت دوست

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1351

محل تولد: تهران

مليت: ايران

بيوگرافي

بازيگري را از سال 1373 و با بازي در نمايش پسر كارون (امير دژاكام، 1373) شروع كرد و با بازي در مجموعه تلويزيوني مهر خوبان (يوسف سيدمهدوي، 1374) به تلويزيون آمد. تنها تجربه سينمايي شهرام حقيقت دوست بازي در نقش كوتاهي در فيلم درخت گلابي (داريوش مهرجويي، 1376) است.

بازي روان او در مجموعه هاي تلويزيوني و بخصوص در مجموعه خط قرمز (1379) نشان از توانايي هاي او دارد. او هنوز فرصت خودنمايي در عرصه سينما را پيدا نكرده است.

بازي متفاوت او در فيلم عطش (1381) به دليل ضعف در شخصيت پردازي به چشمها نيامد.

نقش آفريني بسيار زيباي او در فيلم جنايت (محمدعلي سجادي)، بازي ماندگاري در كارنامه او به يادگار گذاشت.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 سنگ، كاغد، قيچي ( سعيد سهيلي ) [بازيگر]

1385 مخمصه ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1384 چند ميگيري گريه كني؟ ( شاهد احمدلو ) [بازيگر]

1383 تردست ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1381 جنايت ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1381 عطش ( حسين فرح بخش ) [بازيگر]

1381 غوغا ( سعيد سهيلي ) [بازيگردان]

1376 درخت گلابي ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد (جنايت)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر مرد (جنايت)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال

1383 ]

حقيقي، ماني

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ماني حقيقي كارگردان، نويسنده و بازيگر سينماي ايران است. او نويسنده و كارگردان فيلم هاي كنعان، آبادان و «كارگران مشغول كارند» است. وي هم چنين از نويسندگان فيلم چهارشنبه سوري، ساختهٔ اصغر فرهادي بوده و در فيلم ديگر او دربارهٔ الي نيز به ايفاي نقش پرداخته است.

او نوه ابراهيم گلستان، كارگردان، نويسنده و مترجم برجستهٔ ايراني است. مادر او ليلي گلستان هم از مترجمان سرشناس و پدر او نعمت حقيقي فيلم بردار پرآوازهٔ ايراني است. پدر و مادر او از هم جدا شده اند.

حكمت، ثريا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1332 خوى، نام اصلى: آذر مهدى قلى خانى، فعاليت در تلويزيون از 1354، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ناجورها (1353)

عمده ى فيلمها:

آلوده (1354)، ستيز (1355)، راهى به سوى خدا (نمايش داده نشد- 1358)، سيم خاردار (نمايش داده نشد- 1359)، برزخى ها (1361)، نقطه ضعف (منشى صحنه- 1362)، شب شكن (1363)، مشت (1363)، جنجال بزرگ (1363)، سمندر (1364)، گردباد (1364)، جدال در تاسوكى (1365)، تصوير آخر (1365)، بهار در پاييز (1366)، اى ايران (1368)، خواستگارى (1368)، دو همسفر (1371)، شاهين طلايى (1372)، نيش (1372)، خانه ى پدرى (1373)، روز ديدنى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

حكيمي، دانيال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1342 شاهرود، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ديگه چه خبر (1370)

عمده ى فيلمها:

مخترع 2001(1370)، چشمهايم براى تو (1371)، لژيون (1373)، توفان (1374)، بازيهاى پنهان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

حمزه، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد حمزه ابيازني، نويسنده ، بازيگر و كارگردان تاتر و چهره پرداز

تولد 1333

تهران زمينه فعاليت نويسنده، بازيگر، چهره پرداز

زندگي:

حميد حمزه فارغ التحصيل رشته هنرهاي نمايشي از دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران است. وي فعاليت هنري خود در سينما را در سال 1364 با چهره پردازي فيلم سامان به كارگرداني احمد نيك آذر آغاز كرد.

او همسر سوده انصاري، چهرپرداز سينما است.

فيلم شناسي:

در زمينه بازيگري تاتر و سينما، كارگرداني تاتر (صحنه اي و تلويزيوني) و برنامه ريزي فعاليت كرده است و به عنوان دستيار اول كارگردان، مشاور كارگردان و طراح گريم در سينما و تلويزيون نيز فعاليت كرده است.

روه كارگرداني:

1. يكي بود، يكي نبود ( 1379)

2. بال هاي سپيد (1377)

3. مهره (1377)

4. راه و بيراه (1370)

5. رنو تهران - 29 (1369)

6. مجنون (1369)

7. ماهي ( 1366)

بازيگر:

1. رنو تهران - 29 (1369)

2. سراب ( 1365)

طراچ چهره پرداز:

1. مهره (1377)

2. عبور از تله (1372)

3. ايليا، نقاش جوان ( 1370)

4. رنو تهران - 29 (1369)

چهره پرداز:

1. يكي بود، يكي نبود ( 1379)

2. سمفوني تهران (1373)

3. سايه هاي هجوم (1371)

4. راه و بيراه (1370)

5. مجنون (1369)

6. ستاره و الماس (1367)

7. صعود (1366)

8. ماهي (1366)

9. سراب (1365)

10. شبح كژدم (1365)

11. سامان( 1364)

داستان نويسي:

• تجربه هايي در زمينه ترانه سرايي براي كودكان (و بزرگان) به همراهي حسين عليزاده و نيز تنظيم و تاليف نمايشنامه هاي راديويي داشته است.

• 1372، تثليث.

• 1381، سرسلامتي. داستان آبجي خانم از اين مجموعهٔ داستان در سومين دورهٔ جايزهٔ هوشنگ گلشيري به عنوان داستان برگزيده توسط داوران انتخاب شد و در مجموعهٔ نقش 81 منتشر شد.

حميدي،الهام

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام و نام خانوادگي:

الهام حميدي

تاريخ تولد و محل تولد:

مهر 1356 در تهران

زمينه فعاليت:

بازيگر

مدرك تحصيلي:

——-

مجموع آثار وي:

سينمايي:

- تيك (اسماعيل فلاح پور، 1380)

- دنيا (منوچهر مصيري، 1380)

- وعده ديدار (جمال شورجه، 1382)

- خيلي دور خيلي نزديك (رضا ميركريمي، 1383)

- شهرآشوب (يدالله صمدي، 1384)

- سرگيجه (محمد زرين دست، 1384)

- بچه هاي ابدي (پوران درخشنده، 1385)

- محيا (اكبر خواجويي، 1386)

- دلداده (قدرت

الله صلح ميرزايي، 1387)

مجموعه هاي تلويزيوني:

- مسافري از هند (قاسم جعفري، 1382)

- زير تيغ (محمدرضا هنرمند، 1385)

جوايز و جشنواره ها:

برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن از نهمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم خيلي دور خيلي نزديك - 1384

- كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن از بيست و سومين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم خيلي دور خيلي نزديك - 1383

حيايي،امين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: امين

نام خانوادگي اصلي: حيايي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،موسيقي،

.....................................

تاريخ تولد: 1349

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل كامپيوتر

فارغ التحصيل كامپيوتر.

همسر نيلوفر خوش خلق (بازيگر).

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "دو همسر" (اصغر هاشمي) در سال ١٣٧٠.

- در دوران تحصيل به فعاليت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن ديپلم، ضمن خدمت سربازي در مركز هنرهاي نمايشي عقيدتي - سياسي نيروي هوايي فعاليتش را آغاز كرد. در سال 1370 بازيگر يك تئاتر كودكان به كارگرداني ثريا قاسمي بود. در پانزدهمين جشنواره فيلم فجر نامزد دريافت جايزه بازيگر نقش دوم براي فيلم براده هاي خورشيد شد.

- خيلي زمان برد تا بتواند به عنوان بازيگر نقش اول در فيلمهاي سينمايي بازي كند. در اولين نقش آفريني اش به عنوان بازيگر نقش اول در فيلم "سيب سرخ حوا" (1378) چندان موفق نبود.

- او در فيلم هاي سيروس الوند توانست خوش بدرخشد. در فيلمهاي "هتل كارتن"، "دست هاي آلوده" و بخصوص در فيلم "مزاحم" كه متاسفانه بازي زيباي امين حيايي با شخصيت پردازي ضعيف از دست رفت.

- او در سال 1381، ركورددار بود. شش فيلم با بازي او در سال 1381 در سينماهاي تهران به روي پرده رفت: مزاحم، ماني و

ندا، مونس، اثيري، رز زرد، بوي بهشت

- بازيهاي متفاوت او در سال 1382: "عروس خوش قدم" و "دختر ايروني" و در سال 1383 با فيلمهاي "كما" و "مهمان مامان" نام او را به عنوان يك بازيگر توانا سر زبانها انداخت تا جايي كه او به عنوان يكي از دو بازيگر برگزيده سال براي بازي در فيلم "دختر ايروني" از جشن ساليانه ماهنامه دنياي تصوير تنديس حافظ دريافت كرد.

بازي كم نقص و تحسين برانگيز او در فيلم "زن زيادي" در جشنواره بيست و سوم فيلم فجر همچنان نشان از سير صعودي او در زمينه بازيگري دارد.

خاچيكيان، سوريك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1305، تبريز.

درگذشت: 25 آبان 1374.

سوريك خاچيكيان در صنعت فيلم خدمت مى كرد و مشاغلى چون تدوين گرى، صداگذارى، مديريت دوبلاژ، مسئوليت امور فنى «آژير فيلم» را به عهده داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خادم، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود خادم از آن دسته از هنرمندان جوان موسيقي پاپ است كه به رغم تجربه كوتاه مدتش دراين عرصه، اميدهاي بسياري را بوجود آورده است.

مسعود خادم در تهران متولّد شده است، او از سنين نوجواني به تشويق پدر و مادر آواز خواندن را شروع كرد او از محضر استاداني چون (حاتم عسگري ، محمود گروهي و ناصر وحدتي) بهره هاي فراوان برد.

وي همزمان شروع به نواختن (تار) كرد نزد اساتيدي چون (رضا وهداني ، كمال ميرزايي و محمدرضا لطفي).

از سال 71 به عضويت گروه كر در واحد موسيقي صدا و سيما درآمد كه در اين زمان دوره هاي مختلف (سولفژ) و صداسازي را نزد دكتر اسفنديار قره باغي گذراند.

بعد از مدتي سوليست يا تكخوان واحد موسيقي شد و كارهايي از قبيل تيتراژ سريالهاي مختلف از جمله (كت جادويي ، صدف و مرواريد و سريال همراه آفتاب) را اجرا كرد.

وسواس، دقت و حساسيت بالاي هنري سه ويژگي عمده در كارهاي موسيقيايي مسعود خادم است؛ خواننده اي كه تصميم به فتح قله هاي موسيقي پاپ گرفته است.

خاكدان، ولي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1303.

درگذشت: 1375.

ولى خاكدان هنرمند تئاتر و سينما بود. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خاكي، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 كرج، نام اصلى: هوشنگ منصور خاكى، تحصيلات: ديپلم هنرستان، شروع بازيگرى: زخمه (1362)

عمده ى فيلمها:

شب شكن (1363)، دل نمك (1368)، افعى (1371)، دل و دشنه (1373)، مرواريد سياه (1373)، فرار از جهنم (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خانشهري، اميرحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 تبريز، تهيه كننده صدا و سيما 1342، تحصيلات: ديپلم ادبى، تهيه ى نمايشنامه هاى راديويى، فعاليت در تئاتر تبريز، شروع بازيگرى: رضا موتورى (1349)

عمده ى فيلمها:

فصل خون (1360)، گردباد (1364)، زمزمه (1366)، جستجو (كوتاه- 1367)، دل نمك (1368)، عشق و مرگ (1369)، بيا با من (1371)، ردپاى گرگ (1371)، پيراهن يوسف (كوتاه- 1371)، پنجاه روز در التهاب (1372)، بلوف (1372)، مرواريد سياه (1373)، دل و دشنه (1373)، آرزوى بزرگ (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خان محمدي، فرهاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، تحصيلات: ششم ابتدايى، فعاليت در تلويزيون- شروع كار با سياهى لشكرى، شروع بازيگرى: آقاى قرن بيستم (1343)

عمده ى فيلمها:

كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)، فصل خون (1360)، ملخ زدگان (1362)، سناتور (1362)، دوله تو (1363)، ماديان (1364)، روزهاى انتظار (1365)، ترنج (1365)، اجاره نشينها (1365)، پرستار شب (1366)، جنگلبان (1366)، خارج از محدوده (1366)، محموله (1366)، سرب (1366)، بابا راهنما (كوتاه- 1366)، دلار (1367)، كشتى آنجليكا (1367)، هى جو (1367)، ارثيه (1367)، ريحانه (368)، هامون (1368)، ساوالان (1368)، دخترك كنار مرداب (1368)، رانده شده (1368)، رنو تهران 29(1369)، آپارتمان شماره 13(1369)، دو فيلم با يك بليت (1369)، افعى (1371)، دلاوران كوچه دلگشا (1371)، راز چشمه ى گل سرخ (1371)، طعمه (1371)، ضربه ى توفان (1372)، چشم شيطان (1372)، دمرل (1372)، سربلند (1373)، آخرين بندر (1373)، فرار (1374)، قانون (1374)، توطئه (1374)، گروگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خاني بيك، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1346، شروع بازيگرى: فرياد مجاهد (1358)

عمده ى فيلمها:

تب مرگ (نمايش داده نشد- 1358)، مفسدين (نمايش داده نشد- 1358)، سرباز اسلام (1359)، دست شيطان (1360)، سفير (1361)، راه دوم (1363)، زنگ اول (1363)، تفنگ شكسته (1364)، زير باران (1364)، خانه اى مثل شهر ما (1366)، پرستار شب (1366)، صخره هميشه سبز (1367)، ريحانه (1368)، آخرين پرواز (1368)، عبور از غبار (1368)، بازگشت قهرمان (1369)، آهوى وحشى (1371)، راه افتخار (1372)، از جنوب تا شمال (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خداداد ،شيلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تاريخ تولد: 14 آبانماه 1359

محل تولد : تهران

در سينما ما معروف است كه مسعود كميايي به نوعي كاشف استعدادهاي جوان است . اين نكته جهت حضور ستارگان صاحب نامي كه امروزه در سينماي ما جايگاه خاصي پيدا كرده اند ،كاملا هويدا است . تنها هديه تهراني و محمدرضا فروتن دو نمونه از اين سوپر استار هاي دهه اخير سينماي ما بوده اند كه با كليد طلايي كميايي وارد دنياي اعجاب انگيز سينما شدند و هر چند استارت اوليه همراه توسط يك كارگردان و يا تهيه كننده زده مي شود اما مسئله اصلي نوع و نگاه بازيگر به هنر و مقوله بازيگري است كه خود باعث ماندگاري و يا اوفل او مي شود . يكي از اين استعدادهايي كه نخستين بار در يكي از كارهاي در خود توجه مسعود كميايي فرصت حضور يافت شيلا خداد است . بازيگر جوان و مستعدي كه بر خلاف ادعاي بسياري كه علاقه مندي صرفشان به تئاتر قلمداد مي كنند و مدعي خوردن خاك صحنه هستند ،كارش را بازي در

فيلم هاي سينمايي شروع كرد ،بدون آن كه پرونده اي از نقش هاي كوتاه از اپيزودهاي تلويزيوني داشته باشد .

شيلا خداداد در 14 آبان ماه سال 1359 در تهران متولد شده و داراي مدرك مهندسي شيمي مي باشد .

او اولين بار بازيگري را با بازي در فيلم اعتراض كيميايي شروع كرد . اعتراض جولانگاه خوبي براي يك جوان با استعداد كم تجربه مانند شيلا بود و بازي در كنار كساني چون داريوش ارجمند ،ميترا حجار و محمد رضا فروتن تجربه خوبي براي او به شمار مي رفت. مدتي بعد حميد لبخنده كارگردان معروف سريال در پناه تو كه خود بازيگراني چون پارسا پيروز فر و ليعا زنگنه را به سينماي ايران شناسانده بود براي فيلم جديدش يعني آبي در كنار هديه تهراني ،بهرام رادان و حسن جوهرچي از وجود شيلا خداداد بهره جست . شيلا در آبي نقش يك مادر جوان و بارداررا علي رغم سكانسهاي محدود به خوبي ايفا كرد و همين مقدمه خوبي براي شناخته شدن وي در فيلم عيسي مي آيد علي ژكان تا در اين فيلم هنرپيشه نقش اول زن باشد.

او در سال 82 در فيلم قلبهاي نا آرام در نقش يك عروس به كارگرداني مجيد مظفري و تهيه كنندگي اميد نجيب زاده در نقش مقابل حميد خندان (خواننده) ظاهر شد اما فيلم به موفقيتي چنداني نرسيد.

قاسم جعفري كاگردان خوش سليقه صدا و سيما در يك اقدام بي سابقه در در تاريخ تلويزيون در دهه اخير ،طرح يك سريال دو زبانه را به مرحله اجرا در آورد. سريال كه از جذابيتهاي خاص مردم هندوستان كه همواره در كشور ما محبوبيت

خاصي دارند استفاده كرد. تركيب و تلفيق دو مليت ،دو خانواده ،دو فرهنگ و دو زبان و تكرار همان داستانهاي قديمي فيلم هاي هندي كه دختر و پسري عاشق هم مي شوند و خانواده ها مخالفند و ساز ناكوك مي زنند و با سنگ اندازي مشكلات فراواني بر سر راه دو دلدار ايجاد مي كنند توليد شد.

نكته قابل توجه و در خور تحسين اين سريال فرو رفتن ماهرانه و حرفه اي شيلا خداداد در قالب يك دختر نجيب زاده هندي است.ضمن اين كه با كوشش هاي مستمر و خالصانه زبان شناسي چون ايرج نوذري ،شيلا خداداد كاملا لهجه و گويشي هندي وار دارد مي توان او را به عنوان يك دختر هندي تلقي كرد.

و اما بازي آخر او در فيلم ازدواج به سبك ايراني به كارگرداني حسين فتحي در كنار بازيگراني مطرحي چون داريوش ارجمند فاطمه گودرزي ،دانيل هولمز،لادن طباطبايي ،محمد رضا شريفي نيا و حسام نواب صفوي نقش شرين را ايفا كرده است.

داستان از اين قرار است كه يك جوان آمريكايي براي شركت در توري براي ديدن نقاط تاريخي ايران به آژانسي مي رود كه شيرين خانم (شيلا خداداد)در آن كار مي كند و در همان نگاه اول ،مثل قصه هاي شاه پريان يك دل نه صد دل عاشق شيرين خانم مي شود و دل به او مي بازد . اما ماجرا به همين سادگي ها نيست حاج ابراهيم(داريوش ارجمند ) دختر به خارجي نمي دهد به خصوص از نوع آمريكايي اش باشد و حالا تازه كشمكش ها آغاز شده است...

________________________________________

شيلا خداداد در چهاردهم آبان ماه سال 1359 دريك خانواده كوچك

و در شهر تهران به دنيا آمد.

او دوران تحصيل خود را با موفقيت سپري كرد و در سال 75 وارد دبيرستان شد . در دبيرستان در رشته رياضي فيزيك به تحصيل پرداخت و در سال 78 با معدل 17 فارق التحصيل شد و به دانشگاه راه يافت . در دانشگاه رشته مهندسي فيزيك را برگزيد و در اين رشته شروع به تحصيل كرد.

شيلا خداداد به طور كاملا اتفاقي توسط مسعود كيميايي وارد عرصه سينما شد و در كنار بزرگان اين رشته شروع به كار كرد.او تاكنون در فيمهاي« اعتراض ، آبي ، عيسي مي آيد ، قلبهاي ناآرام » و مجموعه تلويزيوني « مسافري از هند » ايفاي نقش نموده . وي همچنين در رشته موسيقي نيز فعاليت دارد و در چند گروه موسيقي مشغول به كار است. ورزش مورد علاقه او فوتبال و واليبال ، وتيم مورد علاقه اش استقلال است

خدادادي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد سال 1323و كارمند ساده اداره تئاتر بود كه به واسطه علاقمندي و استعدادش در بازيگري به اين رشته روي آورد. اواخر دهه 1340 بود كه جواد خدادادي توانست از شغل دفترداري اداره تئاتر به رده بازيگري نمايش هاي روشنفكرانه آن دوران برسد. او درس خواند، ديپلم گرفت و وارد دانشكده هنرهاي دراماتيك آن زمان شد، در حالي كه تا پيش از آن در يك پيراهن دوزي كار مي كرد. در سال 1350 نخستين تجربه بازيگري اش را در نقش كوتاهي در تله تئاتر در شاهراه به كارگرداني ايرج راد با موفقيت به انجام رساند و استعدادش را ثابت كرد. تا پيش از انقلاب اسلامي، خدادادي در تله فيلم مسافرت

(عزت الله انتظامي) ظاهر شد و در سال هاي بعدي در بحبوحه روزهاي جنگ در نمايش هاي مختلفي مانند جانشين غلامحسين ساعدي، سربازها (هرمز هدايت)، مرواريد (عزت الله مهرآوران)، تجاوزگران (اكبر زنجان پور) و ... بازي كرد. او در نمايش هاي دكتر فاستوس دركنار جميله شيخي و پرويز پور حسيني و دكتر كنوك نوشته ژول درمن (هر دو به كارگرداني ايرج راد) در نقش اصلي خوش درخشيد.

در سال هاي دهه 1360 بود كه غلامحسين لفي با سپردن يكي از نقش هاي اصلي سريال معروف و موفق آينه به جواد خدادادي باعث شهرت و محبوبيت او در دوراني شد كه برنامه هاي سرگرم كننده در اقليت بودند. آينه اوج موفقيت جواد خدادادي بود و در كنار آن مي شود به نقش متفاوت ابوذر غفاري در سريال امام علي (ع) (داود ميرباقري) اشاره كرد. در دهه اخير، به خاطر بيماري همسرش ناچار به مهاجرت به اروپا شد و همين موضوع باعث شد تا حقوقش در مركز هنرهاي نمايشي به دليل غيبت بيش از شصت روز قطع شد و نامه نگاري هاي او هم به جايي نرسيد. خدادادي چند ماه پيش از مرگ، براي ادامه كار و زندگي به ايران برگشت، ولي پيش از اين كه هيچ نقشي را جز زندگي سخت خودش ايفا كند، بر اثر مشكل قلبي و سرطان معده از دنيا رفت.

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

خداويسي، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهزاد خداويسي در سال 1344 در تهران زاده شد.

ليسانس بازيگري و كارگرداني تئاتر خود را از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران دريافت كرد و بعدها فوق ليسانس نيز گرفت.

او با فيلم «تحفه ها»

به سينماي ايران وارد شد و سپس با بازي در فيلم «ضيافت» به كارگرداني مسعود كيميايي و در كنار بازيگران بسيار مشهور آن زمان همچون فريبرز عرب نيا و پارسا پيروزفر توجه بسياري را به خود جلب كرد.

او بعدها به تلويزيون راه يافت و با بازي در سريال هايي همچون «سرنخ» و «روزگار جواني» به بازيگري محبوب در تلويزيون بدل شد به طوري كه منتقدان اورا عموماً را بازيگري مي دانند كه در تلويزيون موفق تر بوده است.

آخرين اثر او تا به امروز سريال نوروزي «دوباره زندگي» بوده است.

فيلم شناسي

تحفه ها (1366)

در جستجوي قهرمان (1368)

مجسمه (1371)

دره هزار فانوس (1372)

من زمين را دوست دارم (1372)

عصيان (1373)

علاءالدين و چراغ جادو (مجموعه تلويزيوني، 1373)

باني چاو (1374)

ضيافت (1374)

سوخته دلان (مجموعه تلويزيوني، 1374)

ناگفته ها (مجموعه تلويزيوني، 1375)

مدرسه مادربزرگها (مجموعه تلويزيوني، 1375)

سرنخ (مجموعه تلويزيوني، 1375)

غريبانه (1376)

ياد سبز لك لكها (به نمايش درنيامده، 1376)

آشوبگران (1376)

ايران سراي من است (1377)

روزگار جواني (مجموعه تلويزيوني، 1378)

آي آدم ها (مجموعه تلويزيوني، 1379)

جواني (مجموعه تلويزيوني، (1380)

منابع زندگينامه :سايت الانا

خردمند، آهو

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1329 تهران، خواهر نيكو خردمند (بازيگر)، فعاليت در تلويزيون از 1349، بازى در تئاتر، مقيم خارج از كشور، شروع بازيگرى، پسر ايران از مادرش بى خبر است (1352)

عمده ى فيلمها:

حكايت كوچ به روايت ولايت غربت (تلويزيونى- 1356)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، مرز (1360)، عفريت (نمايش داده نشد- 1361)، دادشاه (1362)، تفنگدار (1362)، سياه راه (1363)، پدربزرگ (1364)، دزد و نويسنده (1365)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خردمند، نيكو

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1316 تهران، خواهر آهو خردمند (بازيگر)، ديپلم، فعاليت در راديو از 1337، فعاليت در دوبله از 1339، فعاليت در تلويزيون از 1351، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم در نهمين جشنواره فجر (پرده ى آخر) برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر، نقش دوم در دوازدهمين جشنواره ى فجر (بازيچه)

شروع بازيگرى: پرده آخر (1369)

عمده ى فيلمها:

حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، خانه خلوت (1370)، بازيچه (1372)، پاييز بلند (1372)، زينت (1372)، باغ ملكوت (1372)، راز گل شب بو (1372)، روزهاى خوب زندگى (1373)، نگاهى ديگر (1373)، غزال (1374)، هفت سنگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خشايار، به لوس بيت

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1305 كرمانشاه، نام اصلى: به لوس بيت يونان، تحصيلات: سيكل، شروع بازيگرى: فاصله (1354)

عمده ى فيلمها:

سارق (1354)، دختر نگو بلا بگو (1354)، كوسه ى جنوب (1357)، شير سينا (نمايش داده نشد- 1358)، شجاعان ايستاده مى ميرند (نمايش داده نشد- 1358)، قيام (359)، جانبازان (1361)، شكار در شب (نمايش داده نشد- 1363)، مدرك جرم (1364)، موعود (نمايش داده نشد- 1365)، جميل (1366).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خطيبي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1305، اروميه.

درگذشت: 1374، اروميه.

حميد خطيبى، پيشكوست تئاتر اروميه، از سال 1323 از دوران تحصيل در مدرسه فعاليت نمايشى خود را آغاز كرد. از سال 1324 فعاليت حرفه اى نمايشى خود را شروع كرد. از فروردين سال 1339 به همكارى در راديو و شركت در نمايش هاى راديويى پرداخت. وى همچنين ده ها نمايش و قطعه و شعر براى برنامه هاى متعدد راديو نوشت. از جمله نمايش هايى كه وى در آنها بازى كرده است مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: «عاشق فداكار» (1325، اروميه)؛ «عدالت بشر» (1329، مهاباد)؛ «جنايت بشر» (1336، اروميه)؛ «خانعلى و جانعلى» (1336، در جبهه هاى جنگ).

حميد خطيبى مدتى نيز به كار روزنامه نگارى پرداخت. همزمان با فعاليت در راديو به نوشتن فيلمانه نيز دست زد. وى ابتدا با پارس فيلم كار مى كرد اما فعاليت مستقل سينمايى وى از سال 1330 با تهيه ى فيلم شانزده ميليمترى «دستكش سفيد» شروع شد. از جمله فيلم هايى كه وى در آنها ايفاى نقش كرده است عبارتند از: «شكوه زندگى» (1336 به كارگردانى حسن محمدزاده)؛ «گل مريم» (1336 به كارگردانى حسن محمدزاده)؛ «ملك خاتون» (1368 به كارگردانى حسن محمدزاده).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خليلي، سروش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1315 آستارا، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1337، بازى در تئاتر از 1334، شروع بازيگرى: دايره ى مينا (1357)

عمده ى فيلمها:

گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، دانه هاى گندم (1359)، اعدامى (1360)، بنفشه زار (نمايش داده نشد- 1362)، كمال الملك (1362)، مردى كه موش شد (1364)، ماموريت (1365)، ترن (1366)، غريبه (1366)، خارج از محدوده (1366)، جميل (1366)، وسوسه (1368)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، كچل عاشق (1373)، روز واقعه (1373)، عياران (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خليلي، ماه چهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

او فارغ التحصيل دانشگاه آكسفورد و داراي مدرك كارشناسي ارشد در رشته ي معماري ، كارشناسي در رشته هاي تكنولوژي ساختمان و بازيگري- كارگرداني است. وي مدتها سر دبير سه نشريه مد در لندن بود و با فيلم «چشمان سياه» ايرج قادري وارد عرصه ي بازيگري شد.

خمسه، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 تهران، تحصيلات: ليسانس روانشناسى- تحصيل در مدرسه بازيگرى دانشگاه، برنده ى جايزه ى بهترين بازيگر مرد از جشنواره ى پيونگ يانگ (آپارتمان شماره 13)، فعاليت در تلويزيون از 1360، تدريس بازيگرى در مجتمع فرهنگ و هنر، مركز اسلامى آموزش فيلمسازى و مدرسه ى هنر و ادبيات صدا و سيما از سال 1362، بازى در تئاتر از 1354 با گروه تئاتر پياده، شروع بازيگرى: مرگ يزدگرد (1360)

عمده ى فيلمها:

لنگرگاه (1367)، روز باشكوه (1367)، زير بامهاى شهر (1368)، شكار خاموش (1368)، آپارتمان شماره 13(1369)، جيب برها... (1370)، دو نفر و نصفى (1370)، چهارشنبه عزيز (1371)، دلاوران كوچه دلگشا (1371)، ماموريت آقاى شادى (1371)، چشم شيطان (1372)، من زمين را دوست دارم (1372)، بوى خوش زندگى (1373)، مهريه بى بى (1373)، پاكباخته (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خمسه اي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1291.

درگذشت: 7 مرداد 1375.

احمد شيخ احمد خمسه اى، فرزند مصطفى، كار حرفه اى خود را نزد لوطى حسين فرزند كاكا ممد (از خيمه شب بازان مشهور) آغاز كرد. طى ساليان دراز به نمايش عروسكى مشغول بود. وى همچنين در جشنواره هاى بين المللى نيز حضور يافت. از جمله در جشنواره ى نمايش عروسكى در آرنم در هلند، زاگرب در يوگسلاوى، پولچينلاى ناپل، چرويا در ايتاليا، سگوويا در اسپانيا، آوينيون در فرانسه، تئاتر كودكان در يونان.

استاد خمسه اى همه ى عروسك هاى خود را به مركز هنرهاى نمايشى اهداء كرد تا در موزه ى هنرهاى نمايشى نگهدارى شود.

استاد خمسه اى در مهرداد 1375 درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خندان، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 شوشتر، نام اصلى: محمدرضا خندان، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرهاى نمايشى دانشكده، هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ترس (كوتاه- 1366)

عمده ى فيلمها:

خانه در انتظار (1366)، گمشدگان (1366)، دندان مار (1368)، مجنون (1369)، ايليا (1371)، عبور از تله (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خواجه اميري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين خواجه اميري ( ايرج )به سال 1313 در شهر كاشان متولد شد ، بيش از شش سال از سنش نمي گذشت كه شروع به زمزمه اشعار روز و عاميانه مردم كه رايج آن زمان بود مي كند .

پدر بزرگ وي كه از صدايي بسيار خوش برخوردار بوده ، يكي از خوانندگان به نام ناصرالدين شاه قاجار بود و هر وقت كه شاه قاجار اراده مي كرده بايد وي براي او بخواند ولي به طوري كه از شواهد و آثار بر مي آيد ، غير از دربار ، او خيلي مواقع براي مردم عادي نيز مي خواند و در محافل شركت مي كرده و مي خوانده ، پدر حسين خواجه اميري كه از صدايي خوب برخوردار و از پدرش به ارث برده بود حسين را تحت تعليم خود قرار مي دهد و بسياري از شب ها كه ستاره هاي منطقه كويري كاشان مانند خوشه هايي از زمرد در آسمان خودنمايي مي كردند و محيطي شاعرانه به وجود مي آوردند ، وي را به صحراي اطراف شهر مي برد و او را تشويق به خواندن با صدايي هر چه بلند مي كرد . مدت ها حسين تحت تعليم پدر اين كار را ادامه داد و پس از چندي به تهران مي آيد و به كلاس روان

شاد استاد ابوالحسن خان راه يافت ، مدت شش ماه متوالي از محضر استاد صبا كسب فيض كرد ، سپس در سال 1327 توسط ابراهيم خان منصوري براي شركت در برنامه هاي راديويي به راديو دعوت شد . حسين مدت ها با اين اركستر همكاري مي كند و خودش ارتشي بود ، شب هاي جمعه به مدت نيم ساعت در برنامه ارتش شركت مي كند و پس از مدتي در اركستر آقاي عبدالله جهان پناه شركت و با اركستر او همكاري كرد .

در سال 1336 بنا به دعوت مرحوم داود پيرنيا به برنامه گلها راه مي يابد و در اولين همكاري خود با گلها، آوازي در مايه " سه گاه " همراه با ويولون استاد علي تجويدي مي خواند و چندي بعد يكي از آهنگ هاي آقاي مهندس همايون خرم را با همكاري جليل شهناز و جهانگير ملك به نام گلهاي 510 در مايه مخالف "سه گاه " اجرا مي كند و از اين به بعد همكاريش با اين برنامه ادامه مي يابد . ايرج ، علاوه بر خواندن ، به نواختن ضرب نيز علاقه وافر دارد وضرب به خوبي مي نوازد . وي معتقد است كه جامعه ايران ، آواز و آهنگ هاي اصيل ايراني را مي خواند و همين آثار و آهنگ ها است كه نمودار فرهنگ صوتي و ملي كشور بوده و توسط گذشتگان ما به طور سينه به سينه حفظ و نسل به نسل به ما منتقل شده و اين ميراث گرانقدر برايمان مانده و بايد در حفظ و اشاعه آن سعي و كوشش وافر داشته باشيم و به موسيقي

ملي و سنتي سرزمين خود خيلي بيش از اين ها ارج گذاريم .

حسين خواجه اميري چون افسر ارتش بود لذا مشكلاتي براي اجراي برنامه هاي هنري خود از جمله نام حقيقي خود پيش روي داشت ، بدين سبب نام مستعار ( ايرج ) را براي خود برگزيد . ايرج كه از صدايي خوش و رسا و مطلوب برخوردار است در زمان خود به آواز ايران خدمات شايان توجهي نمود به طوري كه در دور افتاده ترين قراء مملكت هم علاقمندان فراوان پيدا كرد ، ولي افسوس كه اين هنرمند خوش صدا ، اشتباه بزرگي را در زندگي هنري خود مرتكب شد و آن اين كه يكي از كارگردانان ابن الوقت سينماي آن زمان كه ضربات فراوان و سنگيني به صنعت فيلم سازي كشور زده بود ، وي را اغوا كرد و در بسياري از فيلم هاي ساخته او ، آهنگ هاي " آن چناني!" خواند كه اي كاش نمي خواند و به شهرت و مقام والا و اصيل هنري خود خدشه وارد نمي كرد . به هر حال صاحب نظران در موسيقي ايران ، متفق القولند كه وي يكي از بهترينهاي آواز ايران بوده كه هيچوقت خاطره او در آواز و موسيقي سنتي ايران فراموش نخواهد به قول معروف اگر در و گوهر در لجن زار هم بيفتد ، اصليت خود را از دست نخواهد داد و حسين خواجه اميري ( ايرج ) هم حكم همين در و گوهر را دارد .

خوروش، فخري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1309 كرمانشاه، نام اصلى: فخرى اسودى، تحصيلات: ديپلم، مهاجرت به آمريكا 1365- بازگشت به ايران 1370، رتبه ى پنجم در راى گيرى بهترين

بازيگران سينماى ايران (1373)، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1335، شروع بازيگرى: براى تو (1334)

عمده ى فيلمها:

مستشار جزيره (1335)، بهلول (1336)، لات جوانمرد (1337)، جنوب شهر (1337)، همه گناهكاريم (1337)، آسمون جل (1338)، جلد مار (كوتاه- 1342)، طلوع (1349)، آقاى هالو (1349)، حسن سياه (1351)، شير تو شير (1351)، خورشيد در مرداب (1352)، بى قرار (1352)، نفرين (1352)، شازده احتجاب (1353)، شهر شراب (1355)، والده ى آقامصطفى (1355)، شطرنج باد (1355)، سوته دلان (1356)، غبارنشين ها (1357)، پرواز در قفس (1359)، زمزمه محبت (1359)، وقتى كه آسمان بشكافد (نمايش داده نشد- 1354 -59)، پنجمين سوار سرنوشت (نمايش داده نشد- 1360)، قرنطينه (1358 -61)، ستاره دنباله دار (1361)، دادا (1361)، گرداب (نمايش داده نشد- 1361)، تفنگدار (1362)، زخمه (1362)، مترسك (1362)، ملخ زدگان (1362)، با من حرف بزن (كوتاه- 1363)، صاعقه (1363)، تاراج (1363)، تفنگ شكسته (1364)، بگذار زندگى كنم (1365)، فرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

خوروش، فخري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

فخري خوروش در سال 1309 در كرمانشاه متولد شد.نام اصلي او فخري اسودي است.خوروش تحصيل را تا مقطع ديپلم ادامه داد.وي فعاليت هنري رااز سال 1337 با بازيگري تئاتر آغاز كرد و در نمايشهاي فراواني حضور يافت كه تعدادي از آنها عبارتند از: دستهاي آلوده، دعوت، شاهزاده تاتيانا، بلبل سر گشته، دست يالاي دست.

خوروش فعاليت سينمايي را از سال 1333 با بازي در فيلم «براي تو» ساخته ي مشترك جمشيد شيباني و صادق بهرامي آغاز كرد.وي از سال 1364 با بازي در سريال «امير كبير» فعاليت تلويزيوني خود را آغاز نمود و پس از آن در سريال هايي چون باغ گيلاس، بيا تا گل برافشانيم، نقطه ي اوج، امام علي (ع)، فرار،

پهلوانان نمي ميرند، مادر، بافته هاي رنج، كت جادويي، فرمان، روشن تر از خاموشي و خانه اي در تاريكي ايفاي نقش كرده است.خوروش همچنين در نمايشهاي تلويزيوني فرشته ي مرگ، عاشق مترسك، ديدار حضرت خضر و عروس حضور داشته است.

خوش خلق،نيلوفر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

همسر امين حيايي.

بازي در سينما را از ابتداي دهه هشتاد و حضور در سه فيلم ضعيف آغاز كرد. اما با كمي صبر و تامل از سال 1384 در فيلم هاي خوب و در نقش هاي بهتر ظاهر شد. بازي او در فيلم « چند روز بعد » تحسين برانگيز است.

مصاحبه:

جايي از امين حيايي خواندم كه گفته بود : «در زماني كه من دچار افسردگي شديد بودم و نتوانسته بودم بجاي محمدرضا فروتن در فيلم قرمز ساخته ي فريدون جيراني بازي كنم ٬ نيلوفر از خانواده اش در خارج از كشور جدا شد و به ايران آمد تا در كنار من باشد » ٬شما متولد ايران هستيد ؟

متولد ايران هستم ، مدتي در خارج از كشور زندگي مي كردم كه فكر نكنم آنقدر بر روي زندگي ام تاثير داشته باشد .

متولد چه سالي هستيد ؟

1351

قبل از اينكه با امين حيايي آشنا بشين ٬ علاقه خاصي به سينما داشتيد ؟

نه اصلا هيچ علاقه اي به سينما نداشتم ٬ حتي شايد باور نكنين كه من اصلا فيلم هم نگاه نمي كردم .

سريال روزگار جواني اولين كار شما بود و فيلم مونس دومين كار بازيگري شما ٬ در هر دو با امين حيايي همبازي بوديد و در آن زمان ازدواج هم نكرده بوديد امين در آن زمان هم به شما كمك مي كرد

؟

در آن زمان من و امين نامزد بوديم ٬ بله خيلي كمكم مي كرد .

سر فيلم « بوي بهشت » با امين ازدواج كرديد درسته ؟

بله ٬ حتي در تيتراژ بوي بهشت هم بجاي نيلوفر خوش خلق ٬ نيلوفر حيايي نوشته شد ( ! )

3 كار اول ضعيف شما براي نابود شدن هر بازيگري كافي است فيلمهاي ضعيف مونس ٬ ماني و ندا و بوي بهشت كه اتفاقا هر سه نيز در يك سال توليد شدند ( سال 1379 ) و جالب اين است كه شما پس از فيلم بوي بهشت تا 4 سال هم بازي نكرديد ( ! ) اما با وجود اين شرايط در سال 1384 با بازي در فيلم به آهستگي و معرفي دوباره شما به تماشاگران ٬ نه تنها از ياد آنها نرفته بوديد بلكه هيچ كس هم باور نمي كرد كه نيلوفر خوش خلق 4 سال است بر پرده سينما ديده نشده است ٬ قبول داريد اين باقي ماندن شما به عنوان بازيگر در سينما فقط و فقط بدليل وجود شخصي به نام امين حيايي است ؟

100٪ قبول دارم حرف شما را .

در پشت صحنه فيلم هاي امين همراه او سر صحنه فيلمبرداري مي رويد و جايي گفته بوديد كه اين حضور خيلي براي يك بازيگر موثر است . اين موثر بودن از ديدن نوع بازي امين حيايي است يا طرز برخورد او با ديگر افراد ؟

هر دو ٬ هر بار حضور در پشت صحنه فيلم هاي امين براي من خيلي موثر است از هر دو جهت ٬ اين حضور مي تونه هم

در بازي تاثير بگذارد و هم در اخلاق . اخلاق يكي از اساسي ترين ويژگي هاي يك هنرمند است .

هنگام بازي سراغ نقش هاي مشابه كه قبلا توسط افراد ديگري بازي شده هم ميريد ؟

حتما نه اما فيلم زياد ميبينم .

از كسي شنيدم كه قبل از شروع فيلمبرداري امين حيايي يك بار نقش شما را برايتان اجرا مي كند و شما سعي مي كنيد مشابه امين حيايي بازي كنيد اين درست است ؟

هميشه نه ٬ اما وقتي امين كارش سبك باشد اين كار را براي من انجام ميدهد .

يكي از فيلم هاي موفق در كارنامه شما فيلم آتش بس است ٬ لاله ( نيلوفر خوش خلق ) در آتش بس قرار بود با حرف ها و كارهايش باعث به هم ريختگي وضع زندگي سايه و همسرش شود اما اين اتفاق فقط در 1 مورد ( جريان كتابخانه رفتن سايه نيازي ) روي مي دهد . نقش به آن شكل كه بايد در مي آمد در نيامد يا از ابتدا قرار بود چنين باشد ؟

من كارهاي خانم ميلاني را خيلي دوست دارم اما نقش سايه از ابتدا نقش كم رنگي بود شايد حذف چند پلان مربوط به اين نقش باعث كم رنگ تر شدن اين نقش شد . آدم در هر جايي نبايد ديده شود . اما نقش سايه ديده شد چون تعداد بازيگران كار كم بود .

امين كارهاي طنز زيادي را بازي كرده با توجه به اين مسئله در اولين تجربه طنز شما ( اگه مي توني منو بگير ) چه كمكي به شما كرد ؟

امين در

آن زمان كه ما فيلمبرداري را شروع كرديم خودش سر فيلمبرداري بود و من بدون كمك امين اين فيلم را بازي كردم .

نيلوفر خوش خلق خيلي كم مصاحبه مي كند اما در جايي گفته بود معيار انتخاب فيلم براي من نقش هاي خاص و متفاوت است و با 4 سال بازي نكردن اين مساله را ثابت كرد ٬ اما فيلم اگه مي توني منو بگير نه خاص است و نه متفاوت ٬ چرا بازي در چنين كاري را قبول كرديد ؟

كار طنز بود و مي خواستم يك كار طنز هم در كارنامه ام داشته باشم . فضاي كار را هم خيلي دوست داشتم .

" چند روز بعد " به كارگرداني نيكي كريمي آخرين كار سينمايي شما در مقام بازيگر است ٬ كار با نيكي كريمي را چطور ديديد ؟

به نظرم نيكي كريمي كسي است كه هم بازيگر بسيار خوبي است هم به واسطه بازيگري بسيار خوبش بزودي يكي از بهترين كارگردان هاي سينماي ايران هم مي شود ٬ همان طور كه در " چند روز بعد" در مقام كارگرداني بسيار خوش درخشيده است .

كار آينده ؟

فيلمي است به كارگرداني فرهاد نجفي و به اسم حركت اول .

علت كم كاري ؟

كم كار نيستم ٬ چند كار پشت سر هم انجام دادم و با هم اكران شدند .

صميمي ترين دوست شما در بين هنرمندان چه كسي است ؟

سحر ولدبيگي .

نظرتون درباره CD هاي قاچاق چيه ٬ به نظرم بيشترين لطمه را به فيلم " اگه مي توني منو بگير" زد ٬ نظز شما چيه ؟

وارد

اين مساله نمي شوم اما خيلي به سينما ضربه ميزند .

خوشابفرد، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صدابردار و صداگذار قديمي سينماي ايران كه نامش را در عنوان بندي بسياري از فيلم ها ديده بوديم، در آستانه ي جشنواره فجر، در يازدهم بهمن امسال چشم از جهان فروبست. دليل مرگ او سكته ي قلبي اعلام شد واين در حالي است كه خوشابافر تا آخرين روزهاي حياتش مشغول كار در حرفه اي بودكه به آن عشق مي ورزيد. تله فيلم يك بام و دو هوا (انوشيروان حداد) آخرين كار صداگذاري بود كه از 1359 كارش را آغاز كرد و لحظه ي آخر بي وقفه كارش را ادامه داد. از فيلم هاي مشهور خوشابافرد مي توان به آثار زير اشاره كرد: آفتاب نشين ها (مهدي صباغ زاده)، جست و جو (امير نادري)، مرگ يزدگرد (بهرام بيضايي)، بلمي به سوي ساحل (رسول صدر عاملي)، رابطه (پوران درخشنده)، باي سيكل ران (محسن مخملباف)، خواستگاري (مهدي فخيم زاده)، عينك دودي (محمدحسين لطيفي)، آواز قو (سعيد اسدي)، شب هاي روشن (فرزاد مؤتمن)، عشق فيلم (ابراهيم وحيدزاده)، زن ها فرشته اند (شهرام شاه حسيني) و...

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

خوئيني ها، سارا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سارا خوئيني ها

سارا خوئيني ها

متولد :1353 در تهران

نام مستعار: سارا وثوقي

تحصيلات : فارغ التحصيل رشته گرافيك

متاهل است.

داراي يك دختر 16 ساله به نام «غنچه» و يك پسر 8 ساله به نام «شايان».

اولين بار در 15سالگي با بازي در فيلم « گلها و گلوله ها » (ناصر مهدي پور، 1370) بازيگري در سينما را تجربه كرد.

فيلمشناسي :

گلها و گلوله ها (ناصر مهدي پور، 1370)

دوستان (علي شاه حاتمي، 1378)

بالاي شهر پايين شهر (اكبر خامين، 1380)

نقاب (كاظم راست گفتار، 1383)

اسپاگتي در هشت دقيقه (رامبد جوان، 1384)

گيس بريده (جمشيد حيدري، 1385)

مجموعه

هاي تلويزيوني:

معصوميت از دست رفته (داود ميرباقري، 1381)

بي صدا فرياد كن (مهدي فخيم زاده، 1386)

خيرابي ،سياوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سياوش خيرابي

متولد ماه آذر سال 1363

آخرين مدرك تحصيلي : فوق ديپلم نرم افزار كامپيوتر از دانشگاه آزاد تهران

سابقه هنري : از دوران كودكي در فعاليتهاي هنري شركت داشته . در سال سوم راهنمايي اولين كار بازيگيري خود را انجام داده و به خاطر تحصيل بعد از آن كار جديدي نداشته است .

آموزش دوره بازيگيري : سياوش خيرابي دوره بازيگري خود را در كانون سينماگران سپري كرده است .

كارهاي او تا كنون : تله فيلم تلخون - سريال ترانه مادري

خيرانديش، گوهر

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

زندگي هنري گوهر خيرانديش

گوهر خيرانديش در سال 1333 در شيراز به دنيا آمد، مدرك تحصيلي او ليسانس بازيگري و كارگرداني تئاتر از دانشكده هنرهاي زيباست. او همسر مرحوم جمشيد اسماعيل خاني است. فعاليت خود را از سال 1349 با گروه تئاتر در استان فارس آغاز كرد، از ابتدا كه وارد عرصه سينما و تلويزيون شد، بازي اش را همگان پسنديدند. او با فيلم روزهاي انتظار آغاز كرد و با فيلم «بانو» خوش درخشيد. او براي بازي بسيار زيبايش در فيلم رسم عاشق كشي، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن را از جشنواره فيلم فجر در سال 82 به دست آورد. او به يك ميزان در سريال هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي بازي كرده است و به راحتي از پس هر نقشي كه به او مي دهند، بر مي آيد، اگر به اكبر عبدي در دنياي سينما به خاطر گريم هاي متفاوتش لقب «مرد هزار چهره» داده اند در بين بازيگران زن، بايد اين لقب را به گوهر خيرانديش داد.

تئاتر، دغدغه ي هميشگي

شايد بد نباشد بدانيد كه خيرانديش با اين كه بيش تر عمرش را معطوف سينما

كرده هنوز هم خون يك تئاتري در رگ هايش جريان دارد و خود را يك بازيگر تئاتر مي داند.

او در مورد جشنواره ي فيلم فجر چنين مي گويد: «هميشه جشنواره براي همه اهميت دارد، حالا مي خواهد جشنواره ي فجر باشد يا هر جشنواره ي ديگري، اما مهم ترين نكته براي همه اين است كه كارها در اين جشنواره ها به داوري گذاشته مي شود و اين براي من هم مهم است. شايد باور نكنيد اگر بگويم من هميشه موقع حضور در هر جشنواره يي فوق العاده هيجان زده مي شوم. با اين كه اكثراً در جشنواره ي فيلم فجر يا نامزد يا برنده ي جايزه بوده ام، اما هميشه جايزه ام را از آدم هايي كه موشكافانه كارم را ديده اند، گرفته ام».

گوهر خيرانديش در آموزشگاه هاي مختلف بازيگري به آموزش اين فن به هنرجويان مشتاق مي پردازد و اين كار را كاري الهي مي داند. او هم اكنون يكي از اساتيد ثابت كانون سينماگران جوان است.

و معجزه براي خيرانديش ...

روزهاي آخر شهريورماه 1387 بود، كه گوهر خيرانديش در روستاي «حلب» در حوالي زنجان، مشغول بازي در سريال تلويزيوني «حماسه آرت» به كارگرداني بهزاد فرهاني بود. او در حين فيلمبرداري درد شديدي در ناحيه شكم داشت، زماني كه به بيمارستان انتقال پيدا مي كند، متوجه مي شود كه آپانديسش تركيده است! و براي ادامه درمان سريعا به تهران مي آيد قرار بر اين بود كه پس از درمان ابتدايي مورد عمل جراحي قرار بگيرد، وقتي به منزل انتقال پيدا مي كند، به دليل ضعف جسماني زمين مي خورد و از ناحيه لگن دچار شكستگي مي شود و اين روزها خانه نشين است.

بخشي از فيلم شناسي:

بازيگري در:

1387 صندلي خالي

1387 كلانتري غيرانتفاعي

1387 يك اشتباه كوچولو

1386 دايره زنگي

1386 دعوت (ابراهيم حاتمي

كيا)

1385 خواستگار محترم

1385 بي وفا ( اصغر نعيمي )

1385 محاكمه ( ايرج قادري )

1384 قاعده بازي ( احمدرضا معتمدي )

1383 گل يخ ( كيومرث پوراحمد )

1383 تردست ( محمدعلي سجادي )

1383 نقاب ( كاظم راست گفتار )

1382 رسم عاشق كشي ( خسرو معصومي )

1382 مكس ( سامان مقدم )

1381 توكيو بدون توقف ( سعيد عالم زاده )

1381 دنيا ( منوچهر مصيري )

1381 واكنش پنجم ( تهمينه ميلاني )

1381 سيزده گربه روي شيرواني ( علي عبدالعلي زاده )

1380 ارتفاع پست ( ابراهيم حاتمي كيا )

1380 نان، عشق، موتور هزار ( ابوالحسن داودي )

1379 مرباي شيرين ( مرضيه برومند )

1378 ميكس ( داريوش مهرجويي )

1377 شيدا ( كمال تبريزي )

1377 جنگجوي پيروز ( مجتبي راعي )

1376 ساغر ( سيروس الوند )

1374 چهره ( سيروس الوند )

1373 بوي خوش زندگي ( ابوالحسن داودي )

1371 يك مرد ، يك خرس ( مسعود جعفري جوزاني )

1371 لبه تيغ ( جمال شورجه )

1371 عيالوار ( پرويز صبري )

1370 مدرسه پيرمردها ( علي سجادي حسيني )

1370 بانو ( داريوش مهرجويي )

1369 سايه خيال ( حسين دلير )

1369 همه

يك ملت ( حسين مختاري )

1368 زير بام هاي شهر ( اصغر هاشمي )

1367 شاخه هاي بيد ( امرالله احمدجو )

1367 شب حادثه ( سيروس الوند )

1367 روز باشكوه ( كيانوش عياري )

1366 با من از فردا بگو ( فريدون كوچكيان )

1365 روزهاي انتظار ( اصغر هاشمي )

جوايز و انتخابها

برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (رسم عاشق كشي) از بيست و دومين جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382

كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (زير بام هاي شهر) از هشتمين دوره جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368

كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن (واكنش پنجم) از بيست و يكمين دوره جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381

برنده ديپلم افتخار بازيگر نقش اول زن سال (ارتفاع پست) از بيستمين دوره جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380

كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (چهره) از چهاردهمين دوره جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374

كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (جنگجوي پيروز) از هفدهمين دوره جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377

برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (واكنش پنجم) از هفتمين دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382

برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (دنيا) هفتمين دوره جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382

كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (ارتفاع پست) از ششمين دوره جشن خانه سينما (مسابقه) - سال

1381

بهترين بازيگر نقش مكمل زن سال (ارتفاع پست) از هفدهمين دوره منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381

تنديس بهترين بازيگر نقش مكمل زن از دوازدهمين جشن خانه ي سينما براي بازي در فيلم «دعوت»

منابع زندگينامه :منابع: مجله خانواده سبز/ ايران اكتور

خيرآبادي، حميده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1303 رشت، لقب: نادره، مادر ثريا قاسمى (بازيگر)، تحصيلات: ديپلم، ركورددار بازى در فيلمهاى فارسى، فعاليت در تلويزيون از 1348، بازى در تئاتر از 1326

شروع بازيگرى: ميهن پرست (1332)

عمده ى فيلمها:

هالو (1338)، دست تقدير (1338)، شيرفروش (1339)، در جستجوى داماد (1339)، آخرين هوس (1339)، بچه ننه (1339)، بچه هاى محل (1339)، دختران حوا (1340)، تازه به دروان رسيده (1340)، آتش و خاكستر 1340)، خروس بى محل (1340)، چادرنشينها (1341)، عروس دهكده (1341)، قربون خودم (1341)، مسافرى از بهشت (1342)، فرشته اى در خانه من (1342)، آقاى هفت رنگ (1342)، ترانه هاى روستايى (1343)، اشكها و خنده ها (1343)، عروس فرنگى (1343)، زندگى دوزخى (1343)، نيرنگ دختران (1343)، شكوفه هاى اميد (1343)، يكپارچه آقا (1344)، افق روشن (1344)، چهار تا شيطون (1344)، همه سر حريف (1344)، ولگرد قهرمان (1344)، خوشگل خوشگلا (1344)، در دنيا بيگانه بودم (1344)، مرخصى اجبارى (1344)، دزد بانك (1344)، ده سايه خطرناك (1344)، حسين كرد (1345)، آقا موچول (1345)، شوخى نكن دلخور ميشم (1345)، دختر كدخدا (1345)، على بابا و چهل دزد (1346)، دنياى قهرمانان (1346)، كوه زاد (1346)، عمو سبزى فروش (1346)، هفت شهر عشق (1346)، ولگردها (1346)، معجزه (1346)، الماس 33(1346)، تحفه هند (1347)، جوانمرد دهكده (نيمه تمام- 1347)، مرد روز (1347)، شب فرشتگان (1347)، عشق قارون (1347)، گرفتار (1348)، سالار مردان (1348)، قصر زرين (1348)، گربه را دم حجله مى كشند (1348)، حسن كچل (1349)، قصه

شب يلدا (1349)، دزد و پاسبان (1349)، على بى غم (1349)، ميوه گناه (1349)، ارادتمند شما عزرائيل (1349)، طوقى (1349)، يك خوشگل هزار مشكل (1350)، دلقكها (1350)، كاكو (1350)، بابا شمل (1350)، رسواى عشق (1350)، شب عروسى (1350)، زن يكشبه (1350)، مهدى مشكى و شلوارك (1351)، كافر (351)، شهر آفتاب (1351)، تولدت مبارك (1351)، مردان خليج (1351)، باجناق (1352)، در آخرين لحظه (1352)، قصه ى شب (1352)، تيغ آفتاب (1352)، صلوه ظهر (1353)، اوستا كريم نوكرتيم (1353)، ممل آمريكايى (1353)، عروس پابرهنه (1353)، بزن بريم (1353)، ماجراجويان خشن (1353)، فراز از بهشت (1354)، پاشنه طلا (1354)، پلنگ در شب (1354)، تعصب (1354)، همسفر (1354)، شاهرگ (1354)، دو آقاى با شخصيت (1354)، پاشنه طلا (1354)، پلنگ در شب (1354)، تعصب (1354)، همسفر (1354)، شاهرگ (1354)، دو آقاى باشخصيت (1354)، شاديهاى زندگى ما (1355)، كلك نزن خوشگله (1355)، ماه عسل (1355)، مادر جونم عاشق شده (1355)، همكلاس (1365)، تشنه باران (نمايش داده نشد- 1356)، تازه عروس (1356)، زن (1356)، خدا قوت (1356)، شب آفتابى (1356)، جانى و تپل (1356)، اشك رقاصه (1356)، مشكل آقااعتماد (1357)، پرستش (نمايش داده نشد- 1357)، مفسدين (نمايش داده نشد- 1358) با عشق مردن (1358)، شب شكن (1363)، پيراك (1363)، مدرك جرم (1364)، خانه ى ابرى (1365)، اجاره نشينها (1365)، سايه هاى غم (1366)، زرد قنارى (1367)، هى جو (1367)، ريحانه (1368)، بچه هاى طلاق (1368)، مادر (1368)، شب بيست و نهم (1368)،، سايه خيال (1369)، در آرزوى ازدواج (1369)، على و غول جنگل (1369)، جستجو در جزيره (1369)، جيب برها... (1370)، گرگهاى گرسنه (1370)، راز چشمه سرخ (1371)، مريم و ميتيل (1371)، يك مرد و يك خرس (1371)،

راز گل سرخ (1371)، هنرپيشه (1371)، عيالوار (1372)، حشره ى شانس (1373)، روز واقعه (1373)، كلاه قرمزى و پسرخاله (1373)، عروسيت مبارك (1373)، پاكباخته (1374)، سلام بر انتظار (1374)، ماه مهربان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

داد، سيف الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيف الله داد در سال 1334 ، 54 سال پيش در خرمشهر به دنيا آمد و پس از دوران دبستان و دبيرستان در سال 1358 در رشته جامعه شناسي از دانشگاه شيراز فارغ التحصيل شد. اولين سمت او، سرپرستي راديو و تلويزيون شيراز در سال 1357 بود. از سال 1358 تا سال 1362 عضو شوراي بررسي فيلمنامه گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما بود و اولين فيلمش را در سال 1364 به نام زير باران ساخت كه در اول بهمن 1365 در دو سينماي شهر قصه و فلسطين اكران شد و چند بار نيز از تلويزيون پخش شد. اولين تجربه سيف الله داد، ملودرامي ساده بود كه اساس و پايه اش بر مروت و وجدان با پيشبرد حادثه نهاده شده بود. در دهه شصت، سيف الله داد در بخش فرهنگي بنياد سينمايي فارابي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مشغول كار بود. او همچنين از موسسان سازمان سينمايي سينا فيلم بود و از سال 1374 تا 1376 نيز رئيس هيأت مديره خانه سينما بود.

سيف الله داد از سال 1362 تا سال 1376 در امور فيلم و سينما فعال بود. فيلمنامه هاي گره (يوسف سيد مهدوي، 1364) و كاني مانگا ( به كارگرداني خودش، 1365) را نوشت و فيلم هاي بچه هاي طلاق (تهمينه ميلاني، 1368)، ابليس (احمدرضا درويش، 1369)، در مسلخ عشق (كمال تبريزي،

1369)، عمليات كركوك (جمال شورجه، 1370) وهور در آتش (عزيزالله حميدنژاد، 1370) را تدوين كرد و مدير توليد از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا، 1371) و كارگردان و تدوينگر بازمانده (1373) بود. او فيلم هاي كوتاه نيت وديوار سفيد را نيز در پرونده سينمايي خود دارد. داد از سال 1376 تا سال 1379 در دولت سيد محمد خاتمي معاونت امور سينمايي كشور را بر عهده داشت كه از دوران ويژه سينماي كشور را بر عهده داشت كه از دوران ويژه سينماي ايران است. روز بيست و نهم مرداد 1376 دكتر عطاالله مهاجراني كه از سوي سيد محمد خاتمي به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به مجلس شوراي اسلامي معرفي شده بود، طي يك سخنراني مواضع خود را پيرامون فعاليت ها و فضاي فرهنگي با صراحت اعلام و سيف الله داد را به عنوان معاونت امور سينمايي معرفي كرد. به طور اجمالي مي توان حوادث و تحولات سينماي ايران را در دوران تصدي سيف الله داد در معاونت سينمايي اين گونه ديد: طعم گيلاس (عباس كيارستمي) در پنجاهمين دوره جشنواره كن، نخل طلا را به اتفاق مارماهي (شوهه ايمامورا) برد. تعداد زيادي از بازيگران سرشناس سينماي ايران در سيزدهم خرداد 1376 در مقابل سينماهاي تهران گرد آمدند تا همراه مردم آغاز رياست جمهوري خاتمي را تبريك بگويند. جشن خانه سينما با 26 صنف سينمايي در تالار وحدت برپا شد. فيلم هاي آينه، آدم برفي، خواهران غريب، بچه هاي آسمان، فصل پنجم، غزال، مسافر جنوب و .. در جهان تجليل شدند.

در پي اعلام سياست هاي معاونت سينمايي در مورد ايجاد حق اعتراض براي

كساني كه فيلم هاي آن ها درجه ج گرفته است، تهيه كنندگان 9 فيلم خواستار بررسي مجدد درجه فيلم هايشان شدند. آژانس شيشه اي (ابراهيم حاتمي كيا) بحث انگيزترين فيلم جشنواره فجر با چهارده مورد نامزدي و گرفتن 9 سيمرغ بلورين و يك ديپلم افتخار ركوردار شانزدهمين جشنواره فيلم فجر شد. هشت نفر از كارگردانان و تهيه كنندگان فيلم هاي ج براي درخواست تجديد نظر در مورد درجه بندي فيلم شان در روزهاي 27 و 28 خرداد 1377 در راهروهاي اداره كل نظارت و ارزشيابي تحصن و اعتصاب غذا كردند. هيأت دولت تصويب كرد كميسيون ويژه اي براي رسيدگي به وضعيت سينماي ايران تشكيل شود. حاجي واشنگتن پس از پانزده سال پروانه نمايش گرفت. نيروي انتظامي از سازندگان آژانس شيشه اي شكايت كرد، اما در تيرماه شكايت خود را پس گرفت. فيلم هاي آژانس شيشه اي، ابراهيم، رقص خاك، دان، بانو، درخت گلابي، ابر و آفتاب، مرد عوضي، هيوا و مرد كوچك در سال 1377 در ايران و جهان تجليل شدند. خانه سينما نشريه نامه سينما را منتشر كرد. براي شش موسسه ويدئويي پروانه تأسيس صادر شد. براي اولين بار به موسسات غير دولتي مجوز ويدئويي داده شد. بهرام بيضايي پس از هشت سال كه از مسافران مي گذشت، در سال 1379 فيلم تحسين شده سگ كشي را ساخت. در سال 1379 اين فيلم ها در ايران و جهان تجليل شدند: زماني براي مستي اسب ها، كودك و سرباز، عروس آتش، دايره، روزي كه زن شدم... و به طور خلاصه فضاي نسبي بازتري در سينماي ايران ديد آمد كه اما ديري نپاييد.

سيف الله داد

در دوره دوم رياست جمهوري سيد محمد خاتمي حضور ندارد و كم تر از او خبري مي شود. با حضور او در سينماي ايران به عنوان معاونت سينمايي، مولفه هاي مشترك آثار سينمايي در گذشته و حيطه هاي آن به فراموشي سپرده شد و مولفه هاي مهاجرت، تقابل هاي سياسي و جناحي، عشق هاي زميني، آدم هاي حاشيه اي، بازنگري در برخي احكام، وقايع سياسي روز، تغيير آرمان ها و ارزش ها، نيازهاي بي پاسخ جوانان، بازبيني جنگ هشت ساله، خشونت، فساد، ناهنجاري هاي جامعه و .. در اين دوره اركان روايت فيلم ها شد و اقبال گسترده مخاطبان به اين نوع فيلم ها ضرورت اقتصادي توليد آن ها را براي صنعت رو به زوال سينما و بازتاب اجتماعي آن در ميان مخاطبان و لزوم توجه به آن را بيش از پيش ثابت كرد. فيلم هايي كه براي نخستين بار توانسته بودند گوشه اي از واقعيت هاي انكارناپذير دور و برمان را به تصوير در آورند، در يك اتفاق نظر ناخودآگاه همگاني، بدبيني خود در موانع متعدد موجود سر راه شخصيت هاي آثارشان را اعلام كردند. براي مثال فيلم هاي مرد عوضي (1377)، زندگي (1377)، تكيه بر باد (1377)، شوكران (1379) و عشق + 2 (1379) مضاميني را برگزيدند كه تا آن زمان به هيچ فيلمي راه نيافته بود. اما در اواخر اين دوره فيلم ها در يك گرايش افراطي به سينمايي سوق داده شدند كه به سينماي دختر و پسري معروف شدند.

در اين گونه فيلم ها گاهي حتي در ميانه فيلم كليپ هايي پخش مي شد كه سرانجام مخاطبان تكرار آن را نپذيرفتند

و اين گونه سينما دچار بحران شد.

داد در سينماي نوشتاري هم فعال بود. در نشر فيلمنامه هور در آتش كه در سال 1371 منتشر شد، مشاور كتاب بود. همچنين در بولتن ويژه سينماي جنگ كه بنياد سينمايي فارابي منتشر كرد، مصاحبه مفصلي با سيف الله داد صورت گرفته است كه بسياري از نظرات و سياست هاي او را در سينماي ايران بيان مي كند. در ماهنامه نيستان، شماره 8: ويژه سينما نيز زير عنوان مظلوم مثل خود فلسطين، گفت و گويي خواندني با سيف الله داد شده كه با اين سينماي مظلوم يعني سينماي فلسطين غمخواري كرده است.

در دوره معاونت سينمايي سيف الله داد، آمار برگزاري جشنواره هاي مختلف بالا رفت و در يكي از سال هاي خدمت او حتي از هجده جشنواره در سال هم تجاوز كرد. اين جشنواره هاي داخلي و كوچك در شهرهاي گوناگون اجرا مي شدند: مصلحانه، زن و سينما، اجتماعي، ورزشي، طلاي سرخ و .. از آن جمله اند كه جدا از دو جشنواره بين المللي فيلم فجر و كودك و نوجوان بودند. حتي رؤساي ادارات كل ارشاد در استان ها دست به تأسيس جشنواره فيلم زدند از جمله اصفهان، مشهد، اهواز و شيراز.

كاني مانگا در دوره ششم جشنواره فيلم فجر برنده لوح زرين شد، تدوين فيلم هاي ابليس در دوره نهم جشنواره و هور در آتش در دوره دهم جشنواره كانديداي جايزه شدند و در دوره چهاردهم جشنواره نيزبازمانده كانديداي سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه شد و يك جايزه ويژه هيأت داوران نيز گرفت. اما پس از اكران بازمانده از داد كم تر خبري

بود و عملاً در سايه بود.

نمايش كاني مانگا در سال 1367 توجه دست اندركاران فعاليت هاي سينماي و منتقدان را به سوي سيف الله داد جلب كرد. ساختار حرفه اي و انسجام موجود در بدنه ساختاري كاني مانگا نشانگر حضور فيلمسازي بود كه شناخت آگاهانه اي از علائم بصري در سينما داشت. او هوشمندانه اولين تجربه سينمايي اش را ارائه داده بود. كاني مانگا اگرچه از نظر مضموني در رده آثار جنگي / حادثه اي بود، اما از نقطه نظر ساختار روايي و تركيب بندي اجرايي نمايشي فراتر از يك فيلم جنگي صرف بود. فيلم در مجموع خوش ساخت ترين فيلم سينماي جنگ ايران تا سال هاي پاياني دهه شصت بود. يكي از شاخص ترين جلوه هاي حضور سيف الله داد در گستره سينماي ايران و مهم ترين نشانه عملكرد ارزشي و متفاوت او در زمينه كارگرداني فيلم به سال 1374 و ساخت فيلم بسيار دشوار بازمانده باز مي گردد. اين فيلم كه با بهره گيري از حضور عوامل خارجي و در يك لوكيشن كاملاً برون مرزي ساخته شده بود، يكي از بارزترين نشانه هاي تبحر و تسلط حرفه اي سيف الله داد در زمينه كارگرداني فيلم بود. سيف الله داد از معدود فيلمسازاني بود كه در مرحله عملكرد نيز قادر به كاربرد درست آگاهي هاي تئوريك خود بود. هر چند بازمانده آخرين كار حرفه اي اوست، اما پروژه كوتاه او در مجموعه فرش ايراني به عنوان آخرين ساخته سينمايي اش ماندگار شده است. بهمن فرمان آرا درباره سيف الله داد مي گويد: « وقتي سيف الله داد به معاونت سينمايي وزارت فرهنگ

و ارشاد اسلامي منصوب شد، خاطرم هست كه گفت بالاخره براي اولين بار يك فيلمساز مسئول معاونت سينمايي شد و چقدر از اين موضوع خرسند شدم. آخر ما قديمي ها در وزارت فرهنگ و هنر آن زمان افرادي را در اين پست ديده بوديم كه فرق پزتيو و نگاتيو را هم نمي دانستند» سيف الله داد در دوران خدمتش در راديو و تلويزيون شيراز، برنامه اي به نام جهاد برتر داشت كه نثرش روان و خواندني بود و مجري به خوبي آن را قرائت مي كرد. از نظر فني، آخرين تدوين او فرزند صبح (بهروز افخمي) است كه موضوع آن زندگي امام خميني (ره) است و هنوز به اكران در نيامده است. دانش آموختگان جوان مركز اسلامي آموزش فيلمسازي كه درراه ورود به سينما بودند، ساختمان باغ فرودس را فراموش نخواهند كرد كه سيف الله داد در آن جا به آنان درس مي داد. او را از نزديك چند بار ديده بودم و پيوسته صحبت مان از يادمان هاي خرمشهر، شهر زادگاهش بود. روح او همچون روح صفيه در بازمانده، مقاوم، روان و پاك بود. روحش شاد و يادش گرامي.

منابع زندگينامه :منبع:نشريه صنعت سينما ،شماره 85.

داداش پور هريس، ستار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 سراب، تحصيلات: ششم ابتدايى، تهيه كننده، شروع بازيگرى: جاهل محل (1343)

عمده ى فيلمها:

ولگرد قهرمان (1343)، نبرد غولها (1344)، يكه بزن (1346)، آشيانه خورشيد (1346)، قهرمان شهر ما (1346) فرارى (1346)، قوس قزح (1347)، سرسخت (1347)، سه فرارى (1348)، روسپى (1348)، نسل شجاعان (1348)، آخرين مبارزه (1348)، زن وحشى وحشى (1348)، دور دنيا با جيب خالى (1349)، عقاب طلايى (1349)، نامادرى (1349)، رام كردن مرد وحشى (1349)، قهرمانان نمى ميرند (1349)،

وحشى جنگل (1350)، ايوا... (1350)، خر دجال (1351)، بالاتر از خطر (تهيه كننده، بازيگر- 1351)، گريز از مرگ (1352)، شرور (1352)، نبرد عقابها (1353)، مشكى (1354)، حرفه اى (1355)، سياه بخت (1355)، فرياد مجاهد (تهيه كننده، بازيگر- 1358)، سرباز اسلام (تهيه كننده، بازيگر- 1359)، ملخ زدگان (تهيه كننده، بازيگر- 1362)، طغيان (تهيه كننده، بازيگر- 1364)، دو نيمه سيب (1370)، آبادانى ها (1371)، مرد پنجم (1373)، شاخ گاو (1374)، جهنم سبز (1374)، نخل محبت (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دادشكر، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 مهاباد، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران- عروسك گردان- فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: خورشيد زيتون دريا (كوتاه- 1361)

عمده ى فيلمها:

كارآگاه 2(1367)، شنگول و منگول (1368)، حرفه اى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

داودنژاد، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: رضا

نام خانوادگي اصلي: داودنژاد

سمت (در بخش هاي): بازيگران،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1359

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

فرزند عليرضا داودنژاد (نويسنده و كارگردان).

برادرزاده محمدرضا داودنژاد (بازيگر).

برادر زهرا داودنژاد (بازيگر و منشي صحنه).

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "بي پناه" (عليرضا داودنژاد) در سال ١٣٦٥.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 چپ دست ( آرش معيريان ) [بازيگر]

1384 هوو ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1383 هشت پا ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1381 ملاقات با طوطي ( عليرضا داودنژاد ) [دستيار كارگردان]

1380 بانوي كوچك ( مهدي صباغ زاده ) [بازيگر]

1380 روزگار ما ( رخشان بني اعتماد محسن عبدالوهاب مونا زندي حقيقي ) [بازيگر]

1379 بچه هاي بد ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر-دستيار كارگردان-فيلمنامه نويس]

1377 مصائب شيرين ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

چراغ جادو (مجموعه تلويزيوني، 1379)

پشت كنكوريها (مجموعه، پريسا بخت آور، 1381)

زندگي به شرط خنده (مهدي مظلومي، 1384)

1365 بي پناه ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمنامه سال (بچه هاي بد)

[ دوره 2 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

داودنژاد، زهرا

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: زهرا

نام خانوادگي اصلي: داودنژاد

سمت (در بخش هاي): بازيگران،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1356

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

فرزند عليرضا داودنژاد (نويسنده و كارگردان).

برادرزاده محمدرضا داودنژاد (بازيگر).

خواهر رضا داودنژاد (بازيگر).

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "عاشقانه" (عليرضا داودنژاد) به عنوان منشي صحنه در سال ١٣٧٤.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 وقتي همه خواب بودند ( فريدون حسن پور )

[دستيار كارگردان]

1384 گناه من ( مهرشاد كارخاني ) [منشي صحنه]

1381 دختري در قفس ( قدرت الله صلح ميرزايي ) [دستيار كارگردان]

1381 ملاقات با طوطي ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1380 بانوي كوچك ( مهدي صباغ زاده ) [منشي صحنه]

1379 بچه هاي بد ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1379 بهشت از آن تو ( عليرضا داودنژاد ) [منشي صحنه]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

داودنژاد، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

برادر على رضا داودنژاد (كارگردان)- برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول در سيزدهمين جشنواره فيلم فجر (خلع سلاح)

شروع بازيگرى: عفريت (نمايش داده نشد- 1361)

عمده ى فيلمها:

خانه ى عنكبوت (1362)، نياز (1370)، خلع سلاح (1373)، عاشقانه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

داورفر، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1311 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1335، شروع بازيگرى: گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

آقاى هالو (1349)، صادق كرده (1351)، سرايدار (1355)، چنين كنند حكايت (كوتاه- 1358)، تاتوره (1362)، وكيل اول (1365)، افسون (1367)، افسون (1367)، لنگرگاه (1367)، زير بامهاى شهر (1368)، آقاى بخشدار (1370)، عيالوار (1371)، روز فرشته (1372)، پادزهر (1372)، پادزهر (1372)، حشره ى شانس (1373)، روزهاى خوب زندگى (1373)، مهريه ى بى بى (1373)، تعطيلات تابستانى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دايي نمايشي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1287 ق)، هنرمند. تا سال 1315 ق نزد پدرش بود و سپس براى كسب و تجارت به رشت رفت و در آن شهر ساكن شد و با سمت منشيگرى به خدمت تجارت خانه ى سيد على تبريزى درآمد. از زمانى كه ميرزا حسن خان ناصر، جمعيت اميد ترقى را به عنوا نسختين گروه نمايشى گيلان تشكيل داد، ميرزا محمد نيز عضويت آن جمعيت را پذيرفت و وارد كار نمايش شد. وى نخستين كسى بود كه در رشت، در محل سراى گلشن، مجلس جشنى به نام مشروطيت برپا كرد. در زمان آمدن هنرپيشه هاى قفقازى به رشت و اجراى نمايشنامه ى نادرشاه به روى صحنه آمد. نقش ميرزا مهدى خان را اجرا كرد و چون صاحب ذوق و استعداد بود، در كار نمايش مهارت كامل پيدا كرد و كم كم معروف به دايى نمايشى شد. بعدها در تشكيل دارالايتام در رشت خدمات موثرى كرد. وى در بنيانگذارى و گسترش تئاتر واقع گرا و انتقادى در شهرستانها كه نوعى مبارزه ى با خرافات در ميان مردم از طريق تئاتر بود، فعاليت مثمر و پيشرو داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (67

،65 /2)، زندگى نامه ى رجال و مشاهير (197/3)، سيماى هنرمندان (292/1).

درخشاني، سام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سام درخشاني

بازيگر : (7)مورد

(1380)(1370)

1 - شكار روباه (1387)

2 - نطفه شوم (1387)

3 - شهر آشوب (1384)

4 - صحنه جرم، ورود ممنوع! (1384)

5 - جدا افتاده (1383)

6 - خانه اي در شن (1382)

7 - دلباخته (1378)

درخشنده، پوران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: پوران

نام خانوادگي اصلي: درخشنده

سمت (در بخش هاي): بازيگران،تهيه و توليد،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1328

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم كارگرداني سينما و تلويزيون

بيوگرافي

فارغ التحصيل كارگرداني از مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال ١٣٥١.

فعاليت به عنوان كارگردان فيلم هاي مستند در تلويزيون مركز كرمانشاه در سال ١٣٥٢.

فعاليت به عنوان كارگردان فيلم هاي مستند در تلويزيون تهران در سال ١٣٥٤.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "خانه آقاي حقدوست" (محمود سميعي) در سال ١٣٥٩.

برنده ديپلم افتخار از اولين دوره جشنواره جيفوني ايتاليا براي فيلم "رابطه".

برنده لوح زرين بهترين فيلم از ششمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم "پرنده كوچك خوشبختي" در سال ١٣٦٦.

برنده ديپلم افتخار بهترين كارگرداني از ششمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم "پرنده كوچك خوشبختي" در سال ١٣٦٦.

برنده ديپلم افتخار از سومين جشنواره فيلم زنان از آرژانتين براي فيلم هاي "پرنده كوچك خوشبختي" و "زمان از دست رفته".

بخشي از فيلم شناسي:

1385 بچه هاي ابدي ( پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1384 روياي خيس ( پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1382 شمعي در باد ( پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1377 عشق بدون مرز ( پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1368 عبور از غبار (

پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1368 زمان از دست رفته ( پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1366 پرنده كوچك خوشبختي ( پوران درخشنده ) [كارگردان]

1365 رابطه ( پوران درخشنده ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1359 خانه آقاي حقدوست ( ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> برنده لوح زرين جايزه ويژه هيات داوران (پرنده كوچك خوشبختي)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين كارگرداني (پرنده كوچك خوشبختي)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> 10 - دهمين فيلم سال (پرنده كوچك خوشبختي)

[ دوره 3 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1367 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

دستگير، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 اروميه، تحصيلات: فوق ديپلم، شروع بازيگرى: اتوبوس (1364)

عمده ى فيلمها:

ميهمانى خصوصى (1365)، ايستگاه (1366)، شكوه زندگى (1366)، گل مريم (1366)، جستجوگر (1368)، ساوالان (1368)، ملك خاتون (1369)، دلاوران كوچه دلگشا (1371)، چشم شيطان (372)، دمرل (1372)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، آخرين بندر (1373)، عصيان (1373)، سكوت كوهستان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دفتري، ايران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1286، رشت.

درگذشت: 2 آذر 1374، تهران.

ايران دفترى با حمايت مادرش تا كلاس ششم درس خواند. سپس در مسافرتى كه به شمال ايران نمود با ضياء دفترى ازدواج نمود. ضياء دفترى از هنرمندان عصر خود بود و چون نمايش «آرشين مالالان» احتياج به زنى داشت كه بتواند در نقش «گل چهره» آواز بخواند، ناچار همسر خود را با اين كه راضى نبود، براى اين نقش آماده ساخت. در آن زمان ميرسيف الدين كرمانشاهى تئاترى به نام هيئت كرمانشاهى در سالن زردشتى ها داير كرده بود و ايران دفترى با نقش گل چهره مورد توجه او واقع شد و به تعليم وى پرداخت.

ايران دفترى براى اولين بار در نمايشى به نام «رستاخيز» كه براساس اپراى ميرزاده ى عشقى تهيه شده بود، در سال 1307 در رشت روى صحنه رفت و يك سال بعد در نمايش «آرشين مالالان» بازى كرد. دفترى بازيگرى در سينما را با فيلم «شيرين و فرهاد» (عبدالحسين سپنتا، هندوستان، 1313) شروع و تا سال 1349 كه دچار ضعف بينايى شد در تعداد زيادى فيلم و نمايش، ايفاى نقش كرد.

چون هنرستان هنرپيشگى ايجاد شد، از وى براى تدريس در اين هنرستان دعوت به عمل آمد. سپس به تئاتر دهقان رفت و بعد همكارى خود را با محمدعلى جعفرى با نمايش «آخرين لحظه»

شروع نمود و سپس در فيلم «مردى كه رنج مى برد» جعفرى نيز شركت كرد.

در سال 1320 سالن تابستانى تئاتر جامعه ى باربد در خيابان شاه آباد داير گرديد كه دفترى نيز به آن گروه پيوست و در اين تئاتر نمايش هاى زيادى را از قبيل، «خاقان مى رقصد»، «قائم مقام»، «جان فداى وطن»، «نادرشاه»، «آغا محمدخان قاجار»، «يك شب در حرم ناصرالدين شاه» و در تئاتر تهران نمايش هاى «خانواده ى فنا شده» و «ايده آل عشقى» را بازى كرد.

نمايش «بلبل سرگشته» از مشهورترين نمايش هايى است كه او بازى كرد. كارهاى سينمايى خود را با فيلم «شكار خانگى» شروع كرد و سپس در «پريچهر» و بعد در «عروس كدومه» ايفاى نقش نمود.

پس از سال 1349 و در پى توصيه ى پزشكان كه ديگر نبايد در مقابل نورافكن ها قرار بگيرد و عمل جراحى كه بر روى چشمش صورت گرفت بينايى اش باز هم كاهش يافت، تنها در چند فيلم ظاهر شد و از سال 1351 به كلى كناره گيرى كرد. وى در زمان فعاليت هنريش در نمايش هاى تلويزيونى و راديويى نيز بازى كرد.

جوايزى كه وى از آن خود كرده است به اين شرح است: جايزى هنرپيشگى از وزارت معارف، اوقاف و صنايع مستظرفه (1332)؛ جايزه ى بهترين بازيگر نقش دوم، جايزه ى سپاس تهران (1348)؛ دريافت لوح تقدير از سوى خانه ى سينما براى ارج نهادن به وى (از وى به عنوان مادر سينماى ايران ياد شد) (1374)؛ برنده ى جايزه ى برتر در مراسم اهداى برگزيدگان هيئت داورى خانه ى سينما از ميان آثار سيزدهمين جشنواره ى فجر.

نمايش هايى كه ايران دفترى در آنها ايفاى نقش كرده است، عبارتند از :«شيرين و فرهاد»، «ايده ال عشقى»، «آخرين لحظه»، «نادرشاه»، «يك شب در حرم ناصرالدين شاه»،

«خانواده ى فنا شده»، «جان فداى وطن»، «خاقان مى رقصد»، «آغا محمدخان قاجار»، «حافظ»، «بلبل سرگشته».

اسامى عمده فيلم هاى وى در آنها نقش بازى كرده است، به اين ترتيب است: «شكار خانگى» (1330)؛ «پريچهر» (1330)؛ «خواب هاى طلائى» (1330)؛ «براى تو» (1334)؛ «مردى كه رنج مى برد» (1334)؛ «عروس كدومه» (1338)؛ «عروس دريا» (1334)؛ «خداحافظ تهران» (1345)؛ «زير گنبد كبود» (1346)؛ «روزهاى تاريك يك مادر» (1346)؛ «سر مازندران» (1347)؛ «قيصر» (1348)؛ «سكه شانس» (1349)؛ «قهرمانان» (مشترك با آمريكا، 1349)؛ «قلاب» (1350)؛ «ايوب» (1350)؛ «نانجيب» (1351)؛ «گذر اكبر» (1351)؛ «دختر چوپان»، «ليلى و مجنون»، «عشق مادر».

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

دلشكيب، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1305 تبريز، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1346، بازى در تئاتر از 1321، شروع بازيگرى: تازه عروس (1356)

عمده ى فيلمها:

طغيانگر (1357)، گداى اشرافزاده (1358)، پرواز به سوى مينو (1358)، آفتاب نشينها (1360)، بازجوئى يك جنايت (1362)، پرونده (1362)، آن سفر كرده (1363)، گلهاى داودى (1363)، تنوره ديو (1364)، مدار بسته (1364)، زائر خلف (نمايش داده نشد- 1364)، تيغ و ابريشم (1365)، تصوير آخر (1365)، جنگلبان (1366)، جميل (1366)، دو فيلم با يك بليط (1369)، راه افتخار (1372)، مرد نامرئى (1373)، فرار (1374)، سايه به سايه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دودكار، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: كمال الملك (1362)

عمده ى فيلمها:

جنجال بزرگ (1363)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، اتوبوس (1364)، مردى كه موش شد (1364)، باشو غريبه كوچك (1365)، شبح كژدم (1365)، در انتظار شيطان (166)، شايد وقتى ديگر (1366)، گلنار (1367)، طوبى (367)، گراند سينما (1367)، تا مرز ديدار (1368)، بازى تمام شد (1368)، دل نمك (1368)، رانده شده (1368)، شهر خاكسترى (1369)، رنو تهران 29(1369)، آپارتمان شماره 13(1369)، آقاى بخشدار (1370)، دو نفر و نصفى (1370)، سيرك بزرگ (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، دلاوران كوچه دلگشا (1371)، عيالوار (1371)، ترانزيت (1372)، چشم شيطان (1372)، دمرل (1372)، مرد آفتابى (1374)، روز ديدار (1374)، تعطيلات تابستانى (1374)، پاكباخته (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دولتشاهي، سحر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام : سحر دولتشاهي

تاريخ تولد : 1358

محل تولد: تهران

سحر دولتشاهي فارغ التحصيل اد بيات نمايشي و مترجمي زبان فرانسه. پيش از آن هم «مهند سي شيمي» را نيمه كاره رها كرد ه است . وي همسر رامبد جوان (بازيگر و كارگردان ) است .

فيلم ها :

1 - طلا و مس (1387)

2 - فرزند صبح (1387)

3 - وقتي همه خوابيم (1387)

4 - زخم شانه حوا (1386)

5 - ميم مثل مادر (1385)

6 - چهارشنبه سوري (1384)

سريال ها :

كتاب فروشي هدهد(1386)

مسافران (1388)

دهقان ،شقايق

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

من در روز چهارم اسفند ماه سال 1357 درست سه ماه قبل از اينكه براي اولين بار سوار هوا پيما بشم, در يكي از شهر هاي كوچك دانشجوي آلمان به اسم لان گسين به دنيا آمدم و بعد از سه ماه در لوايل سال 1358 كه مصادف شد با اتمام تحصيلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگي هاي مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به كشور بازگشتيم و به دليل كار پدرم به مدت 6 سال در شمال كشور ساكن شديم و

من , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر كوچكترم كه در همان شهر هاي شمال كشور به دنيا آمدند و به خوانواده ما پيوستند دوران كودكيمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضايي خوش و آرام گذرانديم و بعد از 6 سال, خانواده 6 نفري ما به تهران آمد و در تهران ساكن شد و من به مدرسه رفتم .

سالهاي بين اول ابتدايي تا گرفتن ديپلم ساده ترين, سطحي ترين و بي دغدغه ترين سالهاي زندگي من بود . بدون هيچ اوج و فرودي. مثل يك شاگرد خوب, مودب و سر

به زير و هيجان انگيز ترين قسمت سالهاي تحصيلي من شركت در برنامه هاي ورزشي و فرهنگي بين مدارس بود!

تا اينكه در تابستان سال 1374 زماني كه هفده سالم بود براي گذراندن اوقات فراغت در يكي از كلاسهاي عروسك گرداني فرهنگسراي امير كبير ثبت نام كردم و با فضاي تازه اي آشنا شدم كه خيلي لذت بخش تر از فضاي يكنواخت , تكراري و بي هيجاني بود كه تا آن زمان داشتم .فضايي كه آدم را وادار به فكر كردن و ايجاد خلاقيت مي كرد و دو سال بعد, همزمان با امتحانات نهايي سال چهارم دبيرستان از طرف معلمي كه در آن كلاس با هم آشنا شده بوديم به يك گروه تئاتر عروسكي كه براي جشنواره عروسكي آماده مي شدند معرفي شدم و آغاز به كار كردم .

صحنه, اجرا و تماشاچي بي نظير بود . كار كردن با عروسكهاي نمايشي رو دوست داشتم . بنابراين به ديپلم رياضي كه گرفته بودم هيچ اهميتي ندادم و تصميم گرفتم با تمام تلاشم به اين رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولين و آخرين تجربه تئاتر عروسكي من شد .

از طريق يكي از همان همكارهاي گروه تئاتر عروسكي به خانم گلچهره سجاديه كه مشغول تشكيل يك گروه تئاتر بود و اجراي نمايش بود معرفي شدم و همكاريم با آن گروه شروع كردم .

فضايي جدي تر , سنگين تر , پيچيده تر و عجيب , خيلي عجيب . سه ماه تمرين و دوماه اجرا .

پنچ ماه كار كردن با يك گروه حرفه اي تئاتر با عث شد تا پيش خودم قسم بخورم كه تا آخر عمرم به

كار تئاتر ادامه مي دهم و همزمان و بازهم طريق يكي از همكاران همان تئاتر عروسكي به يكي از تهيه كننده هاي گروه كودك تلويزيون معرفي شدم و كار نوشتن من آن برنامه را هم شروع كردم و پيش خودم فكر كردم خب مي توانم هر دو كار را با هم انجام بدهم . بازي در تئاتر و نوشتن براي تلويزيون . اما بازي در سريالهاي تلويزيوني , هرگز !

طولي نكشيد كه يكي از همان كارگردانهاي گروه كودك تلويزيون , اجراي من را در آن نمايش ديد و به من پيشنهاد بازي در سريالش را داد و من بعد از دو هفته ترديد پذيرفتم !

كارم را در تلويزيون با فعاليت در گروه كودك آغاز كردم و شدم عضو جدايي نا پذير خانواده تلويزيوني ها . در اين بين در دو كار سينمايي هم بازي كردم زير نور ماه و نقش كوتاهي در فيلم سيندرلا و بعد بلافاصله به آغوش تلويزيون بازگشتم .

زندگي در كنار خانواده اي كه بسيار زياد دوستشان داشتم و شغلي كه با اشتياق و علاقه دنبال مي كردم به بهترين نحو مي گذشت .

تا اينكه در پائيز سال 1381 اتفاق عجيبي افتاد . بستن يك قرار داد جديد و بازي در سريال طنز هر شبي به اسم "پاورچين" و آشنا شدن با .....

از قبل مي شناختمش, دو سه سالي بود . اولين آشنائيمان در يك برنامه تركيبي بود به اسم گلخونه براي شبكه جام جم . سه سال قبل از پاورچين و بعد از آن چند كار نصفه و نيمه كه هيچكدام به مرحله توليد و پخش نرسيد .

اما اين بار فرق

مي كرد .

مهراب قاسم خاني . همكار خوب و خوش اخلاق و صميمي من . ديگر فقط يك همكار نبود . خيلي عجيب بود يه حس عجيب ... يه حسي مثل تفاهم و همفكري و اشتراك .

الان هم كه چند ماه از زندگي مشترك من با آن همكار خوب و خوش اخلاق و صميمي مي گذرد . بار ها شده كه خاطراتمان را با هم مرور كرديم و هر دوي ما حداقل از طرف خودم مي گويم . خدا را شكر مي كنم كه همه خوشبختيهاي دنيا را يك جا به من هديه كرده است .

دهقان سنگستاني، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1337.

درگذشت: 14 شهريور 1374، يزد.

قاسم دهقان سنگستانى، طراح صحنه، مشاور نظامى و بازيگر مجموعه ى تلويزيونى «قطعه اى از بهشت» چهاردهم شهريور 1374 در يزد حين بازى در آخرين نمايش بر اثر انفجار مين درگذشت. دهقان يكى از سه سرباز گارد پادگان قصر بود كه روز هفدهم شهريور 1357، براى تن ندادن به كشتار مردم در خيابان، با سلاح خود فرار كردند و يكى از آنها به شهادت رسيد. امير قويدل فيلم «خونبارش» را براساس اين ماجرا در سال 1359 ساخت كه دهقان در نقش خودش ظاهر شد. او با آغاز جنگ، به جبهه هاى جنگ رفت و با تشكيل گروه «روايت فتح» از اولين كسانى بود كه همراه با سيد مرتضى آوينى و ديگران به ثبت وقايع جنگ پرداخت. دهقان به دليل آشنايى با مناطق جنگى به كسانى كه براى ثبت تصوير به جبهه ها مى آمدند كمك مى كرد و بارها همراه با گروه هاى مختلف به مناطق جنگى اعزام شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

دهقان، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1339 تهران، تحصيلات: ديپلم فنى و حرفه اى، شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم در دوازدهمين جشنواره ى فجر (حماسه ى مجنون)، شروع بازيگرى: توجيه (1360).

عمده ى فيلمها:

مرگ ديگرى (1361)، عقود(1363)، بلمى به سوى ساحل (1364)، تيرباران (1365)، دستفروش (1365)، پرواز در شب (1365)، بحران (1366)، هراس (1366)، لحظه ى موعود (كوتاه- 1367)، طلوع خورشيد (كوتاه- مدير توليد- 1368)، تعقيب سايه ها (1369)، عمليات كركوك (1370)، زير آسمان (1371)، صليب طلايى (1371)، حماسه ى مجنون (1372)، حمله به اچ 3(1373)، بوى پيرهن يوسف (1374)، جهنم سبز (1374)، هفت گذرگاه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دهقان نسب، حبيب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 شيراز، تحصيلات: فارغ التحصيل بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در راديو از 1345، فعاليت در تلويزيون از 1349، بازى در تئاتر از 1347، شروع بازيگرى: شرايط عينى (1366)

عمده ى فيلمها:

مستاجر (1371)، عبور از تله (1372)، نجات يافتگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

دهكردي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1344 شهركرد، تحصيلات: دانشجوى رشته ى بازيگرى از دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1374، شروع بازيگرى: از كرخه تا راين (1371)

عمده ى فيلمها:

روز شيطان (1373)، براده هاى خورشيد (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ديبائيان، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 تهران، نام اصلى: غلامرضا ديبائيان، تحصيلات: ديپلم فنى، شروع بازيگرى: سفير (1360)

عمده ى فيلمها:

محموله (1366)، كشتى آنجليكا (1367)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، آخرين بندر (1373)، روز ديدنى (1373)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، دشمن (1374)، قانون (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ديرباز،كامبيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1354 تهران

مدرك تحصيلي: ليسانس بازيگري از دانشكده هنرهاي دانشگاه آزاد اسلامي

آغاز فعاليت هنري از سال 1376 با حضور در تئاتر سياوش خواني

آغاز فعاليت سينمايي: دختران انتظار (رحمان رضايي، 1378)

......................................................

مصاحبه با كامبيز ديرباز:

محدثه واعظي پور:كامبيز ديرباز بازيگري سينما را با نقش هاي كوتاهي در «دختران انتظار» و «نغمه» شروع كرد.بازي در «دوئل» و دريافت سيمرغ بلورين آغاز يك جريان تازه در كارنامه حرفه اي اين بازيگر بود. ديرباز پس از «دوئل» در فيلم هاي «گرداب»، «به نام پدر»، «مقلد شيطان»، «سرگيجه» و «اخراجي ها» بازي كرد. اين گفت وگو به بهانه اكران «اخراجي ها» فيلمي كه ديرباز در آن نقش مجيد سوزوكي شخصيت اصلي را بازي كرده انجام شده در روزهاي پاياني سال 85 كه ديرباز مشغله هاي زيادي داشت. چند روز را سر صحنه مجموعه «در چشم باد» در شمال كشور مي گذراند و چند روز به تهران مي آمد تا به ضبط برنامه نوروزي اش در راديو برسد.

بعد از «دوئل» و گرفتن سيمرغ چه اتفاقي افتاد؟ به نظر مي رسد كامبيز ديرباز كاملاً حرفه اي با موضوع برخورد كرده، احساساتي نشده و فقط به فكر بازي در نقش اول نبوده. در عين حال كه به تنوع انتخاب هايش هم اهميت داده.

قطعاً اينها كه گفتيد در ذهن من بوده، البته چقدر به اين ايده آل نزديك شده ام، بحث ديگري است. بعد از «دوئل» و گرفتن سيمرغ

بلورين و پخش «تب سرد» پيشنهادهاي زيادي داشتم. تا جايي كه توانستم سعي كردم به متن اهميت بدهم و به اينكه پيشنهاد در مديوم سينماست يا تلويزيون كمتر توجه كردم. سعي كردم به عنوان يك مخاطب با پيشنهادهايم برخورد كنم، خيلي حسي انتخاب كردم و پيشنهادهايي را پذيرفتم كه دوستشان داشتم. همين حساسيت ها باعث شد 14 ماه هيچ كاري را قبول نكنم تا «به نام پدر».

كار با حاتمي كيا برايتان مهم بود؟

در كنار همكاري با آقاي حاتمي كيا كه مهم بود، نقش و فيلمنامه را هم دوست داشتم.

نقش هم با كارهاي قبلي تان متفاوت بود.

بله. ميثم با پيمان در «تب سرد» ويحيي در «دوئل» خيلي تفاوت داشت. من هم تمام انرژي ام را گذاشتم كه اين تفاوت ها به چشم بيايد.

پروژه «در چشم باد» بعد از «به نام پدر» پيشنهاد شد؟

بله. «در چشم باد» يك كار ويژه و متفاوت تلويزيوني است. نقشي را كه در اين مجموعه بازي مي كنم خيلي دوست دارم.

در اين مدت به نظر مي رسد تعمداً نخواسته ايد كار تلويزيوني قبول كنيد؟

اگر «در چشم باد» را جزو مجموعه هاي مرسوم تلويزيون حساب نكنيم، 3 سال است كه در مجموعه اي بازي نكرده ام. با وجودي كه به متن فيلمنامه اهميت مي دهم اما در انتخاب هايم سعي كردم نگاهم به سينما باشد.

در اين فاصله در نمايش «يك زن، يك مرد» هم روي صحنه رفتيد. آزيتا حاجيان درباره انتخاب شما درست عمل كرد. ويژگي هاي چهره تان طوري است كه هم براي بازي در نقش مثبت مناسب هستيد، هم منفي و يكي از بازي هاي خوبتان را در قالب يك شخصيت كاملاً خبيث در اين نمايش ديديم.

خيلي وقت بود روي صحنه نرفته بودم و خيلي خوشحالم كه با

آن نقش، دوباره به تئاتر برگشتم. بازي در نقشي با اين ميزان جذابيت يك تمرين فوق العاده بود. يك نكته ديگر كه در اين نمايش برايم اهميت دارد، استقبالي است كه از آن شد. كار ما بدون مخاطب بي معني است، دوست ندارم فقط براي دلم بازي كنم.

در «به نام پدر» با آزيتا حاجيان هم بازي بوديد. احتمالاً به همين دليل براي بازي در اين نمايش انتخاب شديد.

تجربه مشتركي كه در «به نام پدر» داشتيم در انتخاب من تاثير داشت. خانم حاجيان بازيگردان آن فيلم بود و احتمالاً شناختي كه از جنس بازي من داشته باعث شده من را انتخاب كند.

گفتيد كه مخاطب خيلي برايتان اهميت دارد. اگر پيشنهاد بازي در فيلمي داشته باشيد كه در چند جشنواره داخلي و خارجي نمايش داده شود اما اكران عمومي گسترده نداشته باشد، رد مي كنيد؟

اگر يك فيلم اكران محدود داشته باشد به معني اين نيست كه مخاطب ندارد. بعضي فيلم ها، اصلاً مخاطب ندارند حتي اگر در تعداد زيادي سينما روي پرده بروند. فيلم هايي كه جنبه هنري و فرهنگي بيشتري دارند هم مخاطب دارند و بازي كردن در آنها، تجربه خوبي است. همان طور كه گفتم فيلمنامه و نقش براي من اهميت زيادي دارد. وقتي فيلمنامه اي را مي خوانم تقريباً مي توانم تشخيص بدهم كه مخاطب چگونه با آن برخورد مي كند. در اين مدت در يك فيلم كوتاه هم بازي كردم. اين فيلم ها مخاطب كمتري نسبت به فيلم هاي سينمايي دارد، اگر براي من فقط مخاطب انبوه مهم بود در چنين فيلمي بازي نمي كردم اما اين تجربه ها هم مخاطب خاص خودش را دارد و اين مخاطب براي من مهم است.

مسعود ده نمكي سوابق سياسي روشني دارد. از

همكاري با او و داوري هايي كه ممكن بود درباره شما و فيلم «اخراجي ها» بشود، نترسيديد؟

ديدگاه و سوابق سياسي آقاي ده نمكي به خودشان مربوط است. من از زماني كه با او آشنا شدم به عنوان يك كارگردان به او نگاه كردم و او هم من را به عنوان بازيگر فيلمش پذيرفت، رابطه اي كاملاً حرفه اي بين ما حاكم بود.

در اين مدت با كارگردان هايي كار كرده ايد كه اولين فيلمشان را مي سازند. اعتماد كردن به قابليت هاي اين كارگردان ها آسان است؟ ده نمكي البته دو فيلم مستند ساخته، آنها را ديده بوديد؟

در مقطعي كارگرداني به من اعتماد كرده و فرصت داده در فيلمي مثل «دوئل» براي اولين بار به طور جدي خود را محك بزنم. اين اعتماد را من به عنوان بازيگر به بعضي فيلمسازها داده ام و هيچ وقت فكر نكرده ام نبايد با يك كارگردان فيلم اولي همكاري كرد. در مورد آقاي ده نمكي هم دو فيلم مستند از او ديده بودم. «فقر و فحشا» به نظرم فيلم جسورانه و متفاوتي است. در همان مستندها هم مي توان استعداد آقاي ده نمكي در فيلمسازي را تشخيص داد. در كنار اينها تيمي كه قرار بود در ساخت «اخراجي ها» او را كمك كند، تيمي حرفه اي بود و من مي دانستم نتيجه همكاري اين گروه اگر شاهكار نشود، كار قابل دفاعي مي شود.

كسي توصيه نكرد با ده نمكي همكاري نكنيد؟

نه. اصلاً. واقعاً كسي چنين توصيه اي نكرد.

مجيد سوزوكي كاراكتري است كه ده نمكي او را ديده، يك كاراكتر واقعي كه وجود داشته. بازي در چنين نقشي جذابيت خاصي دارد؟

آقاي ده نمكي عكس او را به من نشان داد، خاطرات مختلفي از او برايم تعريف كرد كه شناخت من را از اين كاراكتر بيشتر مي كرد. مجيد،

جواني است با ذهنيت مثبت، كم حرف و جدي. تلاش من و آقاي ده نمكي اين بود تا تصويري كه از مجيد سوزوكي ارائه مي دهيم واقعاً به او نزديك باشد.

اين شباهت ها در ويژگي هاي ظاهري هم رعايت شد؟ يعني نوع لباس پوشيدن و گريم شما قرار است مجيد سوزوكي واقعي را تداعي كند.

نوع لباس پوشيدن، شكل گريم، انگشترهايي كه در دست من است و حتي استفاده از تكيه كلام ما چاكريم در جهت نزديك شدن به آن شخصيت بود. شخصيتي كه مي خواستيم دوباره او را زنده كنيم.

جديتي كه در بازي شما مي بينيم دقيقاً خواسته ده نمكي بود؟ اين جديت كه در رفتار مجيد هست، جنس شوخي ها و نوع متلك ها او را كاملاً از دوستانش متفاوت كرده.

از قبل رويش فكر كرده بوديم و خواسته آقاي ده نمكي بود. دوستان مجيد به جز مصطفي كه سينه سوخته و از همه بزرگ تر است، بقيه اهل فكر كردن نيستند، آنها اول عمل مي كنند بعد فكر مي كنند (مي خندد) اما مجيد سوزوكي با بقيه فرق دارد. در اين گروه، فقط او هدف دارد و به همين دليل، از بقيه متفاوت است.

مرگ مجيد در پايان فيلم، قابل پيش بيني و كليشه اي است. هر چند ده نمكي سعي كرده روي تحول مجيد خيلي تاكيد نكند.

مرگ مجيد بايد اتفاق مي افتاد. در دنياي واقعي هم مجيد سوزوكي در جبهه شهيد شد و اين فيلم بخشي از زندگي او را به تصوير مي كشد. همان بخشي كه با مرگش به پايان مي رسد.

در واقعيت هم مجيد سوزوكي همين مدت در جبهه بوده و در همين فاصله زماني شهيد شده؟

بله، مجيد سوزوكي مي آيد كه در جبهه گشتي بزند و بعد برگردد كه شهيد مي شود.

تحول مجيد براي شما قابل

قبول است؟

به نظر من تحول باسمه اي در فيلم نمي بينيم. زماني كه فيلمنامه را مي خواندم آرزو مي كردم مجيد در پايان متحول نشود. اگر مي شد اين نقش را بازي نمي كردم. وقتي فيلمنامه به آخر رسيد خيلي خوشحال بودم كه تحول باسمه اي اتفاق نيفتاد و مجيد در لحظات آخر زندگي هم مرام خودش را دارد. اگر تحولي در مجيد مي بينيم از جنس خود اوست.

فكر مي كرديد براي بازي در نقش مجيد سوزوكي نامزد سيمرغ بشويد؟

موقع فيلمبرداري نمي شود به اين چيزها فكر كرد. موقع بازي در اين نقش اصلاً به اين بخش از ماجرا فكر نمي كردم.

يعني اصلاً گرفتن سيمرغ يا نامزد شدن در جشنواره اهميتي ندارد؟

مگر مي شود اهميت نداشته باشد. ديده شدن بازي ام در جشنواره و بعد از آن خيلي مهم است. درباره «اخراجي ها» اين اتفاق افتاد و من حس كردم كه مردم بازي من را ديده اند. اگر نامزد مي شدم يا جايزه مي گرفتم اين شيريني بيشتر مي شد ولي براي من كه يك بار سيمرغ بلورين گرفته ام، نظر مردم و استقبال آنها اهميت بيشتري پيدا كرده است.

اين روزها مشغول اجراي يك برنامه در راديو هستيد. اولين بار است كه در راديو فعاليت مي كنيد؟

اجراي يك برنامه سينمايي را برعهده دارم. با برگزيدگان سينماي ايران در سال 85 صحبت مي كنيم. اين روزها مشغول ضبط برنامه هستيم و از فروردين ماه پخش برنامه شروع مي شود. خوشبختانه اولين تجربه ام در راديو، اجراي يك برنامه سينمايي است كه در سرتاسر ايران پخش مي شود.

به نظر مي رسد به بازيگر محبوب كارگردان هاي سينماي جنگ تبديل شده ايد؟

(مي خندد) «به نام پدر» فيلم جنگي نبود.

حاتمي كيا بيشتر در حوزه سينماي جنگ فعاليت كرده.

به هر حال فيلمنامه خوب معيار انتخاب من است. اگر باز هم

در اين حوزه پيشنهادهايي بشود مي پذيرم.

«اخراجي ها» جزو فيلم هايي است كه دوستش داريد؟

من همه فيلم هايي كه بازي كرده ام، دوست دارم. خوشحالم كه «اخراجي ها» فيلمي است كه هم من آن را دوست دارم، هم مردم.

به اندازه «دوئل» آن را دوست داريد؟

«دوئل» براي من يك قصه ديگر دارد و آغاز يك جريان است و با ديگر تجربه هايم قابل مقايسه نيست

مجموعه آثار:

- دختران انتظار (رحمان رضايي، 1378)

- نغمه (ابوالقاسم طالبي، 1381)

- دوئل (احمدرضا درويش، 1382)

- گرداب (حسن هدايت، 1384)

- به نام پدر (ابراهيم حاتمي كيا، 1384)

- سرگيجه (محمد زرين دست، 1384)

- اخراجي ها (مسعود ده نمكي، 1385)

- انعكاس (رضا كريمي، 1386)

مجموعه هاي تلويزيوني:

- تب سرد (عليرضا افخمي، 1383)

- در چشم باد (مسعود جعفري جوزاني، 1384)

......................................................

جشنواره ها و جوايز:

- برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از بيست و دومين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم دوئل - 1382

- كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از بيست و چهارمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم به نام پدر - 1384

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از نهمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم دوئل -

ديني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1342 كردستان، تحصيلات: فوق ديپلم نظامى، فعاليت در تلويزيون- شروع فعاليت از سريال آئينه ى عبرت، شروع بازيگرى: آذرخش (1371)

عمده ى فيلمها:

تابع قانون (1372)، مجازات (1373)، حامى (1373)، نخل محبت (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

راد، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشگاه كارديف انگلستان، فعاليت در تلويزيون، بازى و كارگردانى تئاتر از 1341، شروع بازيگرى: پستچى (1351)

عمده ى فيلمها:

بنگاه تاترال (نمايش داده نشد- 1356)، دايره ى مينا (1357)، گردباد (1364)، اجاره نشينها (1365)، ويزا (1366)، جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، طوبى (1367)، چون ابر در بهاران (1369)، نصف جهان (1371)، سهراب تا سهراب (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

راد، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 تبريز، نام اصلى: محمدرضا راد، تحصيلات: ششم ابتدايى، شروع بازيگرى: سفير (1360)

عمده ى فيلمها:

ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، دوله تو (1363)، پلاك (1364)، كانى مانگا (1366)، ترن (1366)، دلار (1367)، هى جو (1367)، روز باشكوه (1367)، مرگ پلنگ (1368)، جستجوگر (1368)، خط آتش (1373)، سايه به سايه (1373)،

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رادان،بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: بهرام

نام خانوادگي اصلي: رادان

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1358

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل مديريت بازرگاني

فارغ التحصيل مديريت بازرگاني.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "شور عشق" (نادر مقدس) در سال 1378.

در سال 1378 در آموزشگاه هيوا فيلم بازيگري را آموخت.

در اولين حضور سينمايي تنها به واسطه چهره اش شناخته شد: "شور عشق" (نادر مقدس).

اما فيلم به فيلم به دانش سينمايي خود افزود و توانست فوت و فن بازيگري را بياموزد تا اينكه در چهارمين نقش آفريني اش كانديد دريافت تنديس بهترين بازيگر نقش اول مرد در پنجمين جشن خانه سينما شد: "آواز قو" (سعيد اسدي).

دو سال بعد در بيست و دومين جشنواره فيلم فجر سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول را تصاحب كرد: "شمعي در باد" (پوران درخشنده).

رادش ،نصرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در 12 آذرماه در آبادان به دنيا آمد، اما پس از اين كه به تهران آمد، به دنياي بازيگري روي آورد و هم اكنون ساكن تهران و شهرك اكباتان است، جواني كه اواخر 73 با بازي در مجموعه ساعت خوش، يك شبه راه صد ساله پيمود، در سال هاي

اخير كمتر از او نقشي ديديم، اما يكبار ديگر مهران مديري به سراغ او رفت و او را به باغ مظفر دعوت كرد، صحبت از نصرا... رادش است، آخرين گفته هاي او را بخوانيد بازيگري كه هنوز نقش زيباي او در«روزگار جواني» در ذهن ها نقش بسته است.

• اين لهجه يك پيرمرد بود كه چون نوكر خان مظفر است كمي بدون داشتن اعتماد به نفس صحبت مي كند. «حيف نان» لهجه اي كودكانه دارد كه البته با كمك گرفتن از تجربه آقاي مديري اين لهجه تندتر و

يا كندتر مي شد.

• فكر مي كنم، حيف نان خوب كار شد و درخدمت داستان شيرين كار مي كرد و با مردم انس گرفته است.

• شروع كار هنري ام با همكاري مهران مديري رقم خورد. بعد از پرواز 57 و ساعت خوش سومين همكاري ام با ايشان است.

• بله همانطور كه گفتيد شروع كار من در تلويزيون با آقاي مديري بوده، ساعت خوش تجربه اي جالب بود.

• تاكنون كه با مردم عادي و همچنين مخاطبين مجموعه هاي طنز برخورد داشته ام، متوجه شدم كه «حيف نان» جاي خودش را در بين مردم باز كرده است.

• تكه كلام كه نمي شود گفت ولي «حيف نان» هميشه مواظب اطرافيانش است و چيزهايي را بر مي دارد كه IQ اطرافيان را تخمين بزند.

• به خاطر بعضي از دلايل شخصي كه مربوط به خودم است مدتي است كم كار شده ام و مشغول كارهايي غير از كارهاي به اصطلاح هنري هستم. تا حدودي از اين طريق كسب درآمد مي كنم.

• من يك دوره دو ساله را در اين زمينه مي گذرانم. از سال 68 تا 70 در فرهنگسراي نياوران تئاتر كار كردم، فوق ديپلم تئاتر را هم گرفتم كه آقاي مديري من را انتخاب كردند و شروع به همكاري كرديم.

• بازيگري همانند بازي بچه هاست، سرگرمي زيبا و شيرين.

• مردم به هر حال مرا با طنز ديده اند با طنز همراه بودم، اما اگر پيشنهاد بازي در فيلم ها و يا مجموعه هاي جدي را هم داشته باشم مي پذيرم و مطمئن هستم كه از عهده اش برخواهم آمد.

• رسم بازيگري همين است، اما خب به هر حال تاكنون طنز كار كردم و به قول شما اكثريت مرا با نام طنز مي شناسند.

• همه مردم كره زمين را

دوست دارم محبتي را كه مردم به من هديه مي كنند دوست داشتني ترين مورد زندگي ام تاكنون بوده.

• برخورد مردم عالي است، مردم هنرمندان را دوست دارند، البته اگر بشود نام هنرمند را روي خود بگذاريم.

• سكانس آغازين قصه سكانسي بود كه حيف نان همراه كامران وارد خانه مي شوند و حيف نان لباس تن كامران مي كند و آماده اش مي كند.اين سكانس بيشتر به دلم نشست.

• مي گويد: خبرنگاري شغل پردردسري است، واقعا كار كردن در اين رشته را دوست داريد؟

• درست مي گوييد، تحركم كم شده، كم كار شدم اما سعي مي كنم درستش كنم، ان شاءا... تا چند وقت ديگر همان نصرا... رادش پركار خواهم شد.

• رادش بي ريا «حيف نان» را دوست داشت، بازيگري حس جالب و شيريني به او مي داد شايد كم كاري اش باعث شده بود كسل باشد.

راستگار، فهيمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1312 تهران، همسر نجف دريابندرى (نويسنده)، تحصيلات: ليسانس زبان فرانسه، عزيمت از سال 1338 تا 1342 به ايتاليا براى دوبله، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1330، شروع بازيگرى: مغولها (1352)

عمده ى فيلمها:

آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، خط پايان (1364)، اشتباه بزرگ (كوتاه- 1364)، ترنج (1365)، شير سنگى (1365)، جهيزيه براى رباب (1366)، محموله (1366)، مرغ و همسايه (كوتاه- 1367)، عشق و مرگ (1369)، الوالو من جوجوام (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رامز، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1306 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشگاه هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: گلنسا (1331)

عمده ى فيلمها:

بر باد رفته (1333)، ملاقات (1365)، جنگلبان (1366)، زرد قنارى (1367)، پول خارجى (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رايگان، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود رايگان هنرپيشه متولد دهد 30 سينما و همسر رويا تيموريان است.كارگرداني تئاتر از دانشكده هنرهاي دراماتيك است. وي چند سالي را در اروپا و سوئد به بازيگري پرداخته ولي در سال 1380 به ايران بازگشت. نام مسعود رايگان با فيلم خاموشي دريا بر سر زبانها افتاد اما خيلي دور، خيلي نزديك او را به شهرت رساند، به طوري كه جايزه جشن خانه سينما را براي بازي در اين فيلم از آن خود كرد. وي همچنين كانديداي دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد در بيست و سومين دوره جشنواره فيلم فجر، براي بازي در اين فيلم شده است

زندگينامه

رايگان هنرپيشگي را در كودكي و از پرده خواني در كارهاي پدرش آغاز كرده است، بعدها در سال هاي 1351 و 1352 در فيلمي از مرتضي جزايري بازي كرد در سال هاي 1359 و 1360 با چند برنامه تلويزيوني همكاري كرد و سپس به سوئد رفت. وي علاوه بر تحصيل در مدرسه فيلم سوئد با مراكز اينترنشنال كالجر، فرهنگ ملل و تئاتر شهر، تئاتر ملي، تئاتر اوروبرد، تئاتر القبر همكاري كرد و برنامه اي تحت عنوان دست هاي روشن براي شبكه 2 تلويزيون سوئد كارگرداني كرد، همچنين در فيلمي از سوزان اوستن كارگردان برادران آمادتوس، تحت عنوان زندگي خطرناك بازي كرد و همچنين در چهار مجموعه تلويزيوني در سوئد نقش آفريني كرد. رايگان سال 1380 به دعوت وحيد موساييان به ايران

آمد و در فيلم خاموشي دريا بازي كرد. او بار ديگر به دعوت رضا ميركريمي به ايران آمد و در نقش اول فيلم خيلي دور، خيلي نزديك، ساخته رضا ميركريمي بازي كرد

فيلم شناسي

• شمس العماره (مجموعه تلويزيوني)

• بازيگر : (12)مورد

(1380)

• 1 - پرسه در مه (1388)

2 - زير آب (1388)

3 - دوزخ، برزخ، بهشت (1387)

4 - زادبوم (1387)

5 - مخمصه (1386)

6 - پاپيتال (1385)

7 - خون بازي (1385)

8 - دستهاي خالي (1385)

9 - سنتوري (1385)

10 - گوشواره (1385)

11 - خيلي دور، خيلي نزديك (1383)

12 - خاموشي دريا (1380)

• نويسنده : (1)مورد

(1380)

• 1 - تنهايي باد (1383)

• با حضور افتخاري : (1)مورد

(1380)

• 1 - كافه ستاره (1383)

رجايي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1350 -1285 ش)، بازيگر. در تهران متولد شد. وى بازيگر فيلم هاى فارسى بود. بازى در تئاتر را از 1318 ش در تئاتر «سپاهان اصفهان» و فعاليت سينمايى را از 1342 ش با فيلم «مسافرى از بهشت» شروع نمود. از فيلم هاى عمده وى: «زبون بسته»؛ «پسر زاينده رود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سينماى ايران (107)، فرهنگ فيلمهاى سينماى ايران (307 ،261 ،145 ،114 /1).

رجائيان، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مازيار پرتو

تاريخ تولد:1311

فرزند علي پرتو (ش. پرتو) (نويسنده و محقق ادبي).

دايي ويشكا آسايش (بازيگر و طراح صحنه).

گذراندن يك دوره آموزش فيلمبرداري در دانشگاه سيراكيوز در تهران.

فعاليت در وزارت فرهنگ و هنر به عنوان فيلمبردار فيلم هاي گزارشي، خبري و مستند.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم « شب نشيني در جهنم » (ساموئل خاچيكيان، موشق سروري) در سال ١٣٣٦.

هاشم خان (محمد زرين دست - 1345)

زن خون آشام(وامپاير) (1346)

شكوه جوانمردي (1346)

سه ديوانه (جلال مقدم - 1347)

دزد سياهپوش (1347)

قيصر (مسعود كيميايي - 1348)

خانه كنار دريا (هوشنگ كاووسي - 1348)

مردان روزگار (1348)

زن وحشي وحشي (1348)

دور دنيا با جيب خالي (1349)

طوقي (علي حاتمي - 1349)

خوشگل محله (ايرج گل افشان - 1350)

خاطرخواه (امير شروان - 1351)

ناخدا (1352)

دشمن (1352)

باباشمل (علي حاتمي - 1350)

قلبها براي كه مي تپد؟ (1350)

گل پري جون (1353)

بابا گلي بجمالت (1355)

برزخي ها (ايرج قادري - 1361)

كفش هاي ميرزانوروز (محمد متوسلاني - 1364)

هزاردستان (مجموعه، علي حاتمي - 66/1359)

خبرجين (كارگردان - 1366)

جعفرخان از فرنگ برگشته (محمد متوسلاني - 1367)

جستجوگر (محمد متوسلاني - 1368)

بازي تمام شد (مهدي صباغزاده - 1368)

سفر جادويي (ابوالحسن داودي - 1369)

اوينار (شهرام اسدي - 1370)

امام علي (ع) (مجموعه - داود ميرباقري - 1370)

روز واقعه (شهرام اسدي - 1372)

آدم برفي (داود ميرباقري - 1373)

قانون (فرامرز قريبيان - 1374)

سفر پر ماجرا (سيامك اطلسي - 1374)

حريف دل (رضا گنجي - 1375)

مردان آنجلس (مجموعه، فرج الله سلحشور - 77/1376)

فوتباليست ها (علي اكبر ثقفي - 1379)

رجب پور، نادر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 تهران، تحصيلات: ديپلم هنرستان، كارگردان حركات موزون در تئاتر، بازى در تئاتر از 1357، شروع بازيگرى: صاعقه (1363)

عمده ى فيلمها:

مردى كه موش شد (1364)، شنگول و منگول (1368)، هامون (1368)، سايه ى خيال (1369)، ابليس (1369)، مخترع 2001(1370)، هبوط (1372)، روز واقعه (1373)، كيميا (1373)، از جنوب تا شمال (1374)، طالع سعد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رجبي، مهران

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهران رجبي

نام: مهران رجبي

تاريخ تولد مهران رجبي : 1340

شرح حال مهران رجبي :

متولد 1340 در كرج.

كارشناس گرافيك از دانشگاه گرافيك از دانشگاه تهران.

كارشناسي ارشد گرافيك از دانشگاه تربيت مدرس تهران.

براي نخستين بار در مجموعه تلويزيوني « بچه هاي مدرسه همت » به كارگرداني رضا ميركريمي در نقش ناظم بازي كرد. و توسط رضا ميركريمي بود كه به سينما راه يافت و در فيلمهاي بعدي ميركريمي هم به عنوان بازيگر حضور پيدا كرد: كودك و سرباز و زير نور ماه. بازي او در نقش روحاني در فيلم زير نور ماه تحسين همگان را برانگيخت.

مهران رجبي بازيهاي ماندگاري در سينماي ايران از خود به جاي گذاشته است.

فيلم شناسي مهران رجبي :

• خانه اي روي آب (بهمن فرمان آرا - 1380)

• عزيزم من كوك نيستم (محمدرضا هنرمند - 1380)

• تهران ساعت هفت صبح (اميرشهاب رضويان - 1381)

• صورتي (فريدون جيراني، 1381)

• دو فرشته (محمد حقيقت - 1381) • بچه هاي مدرسه همت (محموعه - سيدرضا ميركريمي - 1376)

• كودك و سرباز (سيدرضا ميركريمي - 1378)

• زير نور ماه (سيدرضا ميركريمي - 1379)

• دوران سركشي (مجموعه - كمال تبريزي - 1379)

• از كنار هم مي گذريم (ايرج كريمي - 1379)

• ايستگاه متروك (عليرضا ريئسيان - 1380)

رحماني، سوگند

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1346 تهران، فرزند مليحه نيكجومند (بازيگر)، مقيم خارج از كشور، شروع بازيگرى: فرار (1363)

عمده ى فيلمها:

زنجيرهاى ابريشمى (1364)، طلسم (1365)، شيرسنگى (1365)، آن سوى مه (1365)، ويزا (1366)، كشتى آنجليكا (1367)، شب حادثه (1367)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رحماني، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 تهران، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: پيكر تراش (نمايش داده نشد- 1359)

عمده ى فيلمها:

شناسايى (1366)، بحران (1366)، شب حادثه (1367)، شنا در زمستان (1368)، بدوك (1370)، حمله خرچنگها (1371)، هفت گذرگاه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رحمتي، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 تهران، تحصيلات: ديپلم اقتصاد، فعاليت در تلويزيون از 1351، بازى در تئاتر از 1346، شروع بازيگرى: رسول پسر ابوالقاسم (1359)

عمده ى فيلمها:

سه چهره از يك مبصر (كوتاه- 1367)، چهره (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رحيم خاني، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1322 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، فعاليت در راديو از 1339، بازى در تئاتر از 1338، شروع بازيگرى: پيش كسوت (1355)

عمده ى فيلمها:

بازرس ويژه (1361)، سناتور (1362)، پايگاه جهنمى (1363)، عقابها (1363)، عقابها (1363)، پدربزرگ (1364)، خط پايان (1364)، شير سنگى (1365)، شرايط عينى (1366)، زمان از دست رفته (1368)، از بلور خون (1371)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، فرار (1373)، روز ديدار (1374)، نخل محبت (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رخشاني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1297 تهران، پدر حميد رخشانى (كارگردان)- بازى در تئاتر از 1323، شروع بازيگرى: عروس دجله (1333)

عمده ى فيلمها:

اتهام (1335)، يعقوب ليث (1336)، بهلول (1336)، زير بازارچه (1350)، عزيز قرقى (1350)، خانوم خانوما (1351)، قدير (1351)، قدير (1351)، عباسه و جعفر برمكى (1351)، جبار سرجوخه فرارى (1352)، شيخ صالح (1352)، تنگسير (1352)، هفت مرد دلاور (1352)، تعقيب تا جهنم (1352)، بزن بريم (1353)، راه دوم (1363)، شب بيست و نهم (1368)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رستمي، اميرحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير حسين رستمي با فيلم سينمايي «رئيس» مسعود كيميايي پا به عرصه بازيگري گذاشت ولي به گفته خودش در جشنواره فيلم فجر از روي بدشانسي هيچ سكانسي از بازي اش پخش نشد و بعد از جشنواره در تدوين تغييراتي صورت گرفت و چند سكانس از بازي او براي اكران به فيلم اضافه شد ولي باز هم آن بازي كه ارائه داده بود، نبود. سپس در فيلم «فقط چشم هايت را ببند» علي رضا اميني بازي كرد، ولي او اين فيلم را نخستين بازي اش در عرصه سينما مي داند زيرا قبل از «رئيس» اتفاق افتاد و بعد از بازي در فيلم «فقط چشم هايت را ببند» در فيلم «رئيس» بازي كرد. آشنايي اش با پيمان قاسم خاني نيز به فيلم «فقط چشم هايت را ببند» باز مي گردد. قاسم خاني فيلم نامه نويس مطرح كشورمان بعد از ديدن بازي او در فيلم «عليرضا اميني» با او آشنا و همين آشنايي سبب شد كه به «مهران مديري» براي مجموعه مرد هزار چهره معرفي اش كند. اين بازيگر جوان كشورمان در چندين فيلم تلويزيوني و سينمايي ديگر هم چون «خاك آشنا» بهمن فرمان آرا نيز

هنرآفريني كرده است.

رسول اف، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عنوان:محسن رسول اف

عكاس جوان سينماي ايران كه سال گذشته جزو گروه توليد آتش سبز (محمدرضا اصلاني) بود، در جريان سقوط هواييماي قزاقستان چشم از جهان فروبست. محسن رسول اف فرزند دكتر جلال رسول اف از مديران بانك اقتصاد نوين بود، بانكي كه در حمايت از سينماي ايران گام هاي مؤثري برداشته است. او همچنين پسرعموي محمد رسول اف كارگردان است كه به گفته ي او دوستي صميمانه اي ميان شان برقرار بود. محسن رسول اف در شيراز متولد شده بود و در رشته ي مهندسي ارتباطات سيستمي (CIS) انگلستان تحصيل مي كرد.

اين عكاس جوان عضو انجمن هنر عكاسي كانادا، انجمن عكاسان سلطنتي بريتانيا، سازمان فوتوبلاگرهاي لندن، سازمان هنرمندان بدون مرز، باشگاه عكاسي كاروان و ايران و كانادا، جامعه ي عكس شيراز و گرگان، سنديكاي عكاسان مطبوعات ايران و عضو مؤسس گروه عكاسي +1 بود.

او در نمايشگاه هاي گروهي سايه ها وحركت (شيراز)، انتزاعي ها (تهران)، فضاي شهري (آبادان)، دوست (همدان)، انبوه (تهران)، دوتايي ها (تهران)، چشم درون (تهران)، دنياي چشم ماهي (تهران)، لحظه اي روي زمين (دبي)، رازهاي نجوا شده، روياهاي زير لب (لندن)، حسادت هاي شهري (استانبول) و ايران غزل بي پايان (تهران) شركت كرده بود. همچنين عضو خانه ي كاريكاتور ايران و گروه كاريكاتور بين المللي شيراوژن بود. عكس هاي چاپ شده اش در كاتالوك نمايشگاه كودك آينه ي معنويت، مجله ي تصوير، كاتالوگ نمايشگاه چشم درون . كاتالوگ نمايشگاه رازهاي نجوا شده، روياهاي زير لب به چاپ رسيده است.

محسن رسول اف در دو فيلم كوتاه برگ و گوشه، در فيلم بلند آتش سبز و در

مستند لالايي عكاسي كرده بود.

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

رشيدي، امين الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي و كارنامه امين الله رشيدي آهنگساز و خواننده راديو ايران

امين الله رشيدي متولد شهرستان كاشان، نخستين خواننده ايراني آشنا با خط بين المللي موسيقي (نوت)هنر آموخته در كلاسهاي رايگان شبانه هنرستان موسيقي ايران ،ساختمان قبلي تالار رودكي در سالهاي 1326 تا 1328 شمسي نزد استادان موسي خوان معروفي و دكتر مهدي فروغ و پيش از اين تاريخ فراگيري مقدمات تار نوازي نزد آقايان حسن نقشپور و مسعود معارفي و نيز آموزش خط و نقاشي در مدت تحصيل در دبستان شاهپور و دبيرستان پهلوي كاشان از استاد علي اكبر صناعتي و بعد از تحصيلات ادامه آموزش نقاشي در كاشان نزد آقايان محمود دبير الصنايع و نقشپور نام برده تا رسيدن به مرحله طراحي.

آهنگ سازي و خوانندگي رشيدي در راديو تهران-ايران-از سال 1327 شمسي آغاز و تا پايان سال 1344 بطور مداوم و مستمر ادامه داشته و در ظرف اين مدت بيش از 120 آهنگ ساخته و با همكاري نوازندگان هنرمند،آقايان حبيب الله بديعي ،پرويز ياحقي،همايون خرم،عباس شاپوري،انوشيروان روحاني،رضا ياوري و جمعي از عزيزهنرمندان در راديو اجرا نموده است.

او غير از آهنگ هايي كه خود ساخته است ،تعدادي آهنگ(ترانه)از ديگر اساتيد موسيقي ايران همچون آقايان موسي معروفي ،حسين يا حقي،علي تجويدي،همايون خرم،شاپور نياكان،عباس زندي و ديگران را نيز به طور زنده و مستقيم در راديو خوانده است.

در حدود نيمي از آهنگ هاي ياد شده در سالهاي قبل از 1334،يعني پيش از رسيدن ظبط صوت به ايران در راديو اجرا شده و بدين جهت اثري از آنها برجاي نمانده است.اما بخشي از نيم ديگر آن

آثار از سال 1378 تا اين زمان در 5 كاست و cd بنامهاي (عطرگيسو)و(من عشقم)و(افسونگر)و(دلم تنگ است،چاوشي)با ... از قطعه (چاووشي)سروده مهدي اخوان ثالث و چشم شب محتوي 50 آهنگ –ترانه و آواز-در ايران منتشر شده است- و دو كاست بنامهاي (شهر افسانه ها )و(زمستان) در سال آينده انتشار خواهد يافت.

اشعار ترانه هاي ياد شده را شاعران و ترانه سرايان مشهور ارجمند ايران ،آقايان ابوالقاسم حالت،رهي معيري،فريدون مشيري،مهرداد اوستا،تورج نگهبان،بيژن ترقي،دكتر مهدي حميدي شيرازي،عبداله الفت،پرويز وكيلي و ... سروده اند.

رشيدي آهنگهاي بسياري نيز روي اشعار شاعران نو پرداز ،آقايان مهدي اخوان ثالث،نادر نادر پور،فريدون مشيري،نيما يوشيج،منچهر آتشي،نصرت رحماني و ديگران ساخته كه فقط يكي از آنها –زمستان-سروده مهدي اخوان ثالث براي اولين بار در سال 1348 بوسيله اركستر يزرگ راديو ايران بخوانندگي خانم پروين و تنظيم سيروس شهردار اجرا و پخش شده و اميد است درآينده بقيه آن آهنگها بوسيله خود رشيدي يا ديگر خوانندگان اجرا گردد.

شغل اصلي رشيدي سردفتري اسناد رسمي بوده است.او داراي دو فرزند دختر و پسر بنامهاي افسانه و صباح است كه داراي ذوق موسيقي هستند.رشيدي در نويسندگي و شاعري نيز دستي دارد . اشعار بعضي از ترانه هايش را منجمله (دريا)خود ساخته است.سفرنامه اي از او بنام (از كاشان تا كاناري،جزائر قناري)محتوي گزارش سفرهاي متعدد او به كشورهاي اروپا تا جزائر قناري با چاشني طنز و انتقاد و شعر و موسيقي در سال 1372 توسط انتشارات سنائي تهران و دومين كتابش بنام (خاطره ها و نغمه ها-عطر گيسو)محتوي بخشي از نيم قرن خاطرات راديويي هنري و يادداشتهاي ادبي،اجتماعي و سياسي و مطالبي نو و ناگفته در ارتباط با هنر

مندان موسيقي و نويسندگان و شاعران معروف ايران با چاپي نفيس در 650 صفحه و 260 تصوير از آنان بوسيله انتشارات عطايي تهران درمعرض نظر و مطالعه علاقمندان به هنر و ادبيات قرار گرفته است.

اين كتاب با اداي احترام به فرهيختگان جهان موسيقي –بعنوان مقدمه- شروع و با اتو بيو گرافي نويسنده به شيوه اي خاص ،ابتكاري،طنز آميز و محاكمه مانند ادامه يافت وبا گزارشات ويژه اي در دودهه 30 و 40 در راديو ايران در مورد هنر مندان ،ظهور برنامه (گلها) و شان نزول آن ،انجاك سه كدتاي هنري در راديو ايران و همچنين گزارشي مفصل و پرهيجان در مورد مسابقه و جدال بين مدعيان شعر نو و كهن در نيم قرن اخير ،كارنامه مطبوعات در سالهاي 1340 تا 1350 .

ياد داشتهايي در باره دكتر محمد مصدق ،اسرار..محمد مسعود مدير روزنامه مردامروز و مطالب متنوع ديگري در هر زمينه در اين كتاب منتشر شده و سرانجام با نوت ها و اشعار 38 آهنگ –ترانه-در كاست هاي نامبرده پايان ميگيرد.

با نظري گذرا بر مطالب خاطره ها و نغمه ها چنين بر مي آيد كه اين هنر مند كاشاني در اكثر هنرهاي رايج زمان كم و بيش دستي داشته و نمونه هايي از آن هنرها در اين كتاب منعكس شده است و ميتوان گفت كه چاپ كتابي با اين فرم و محتوي ،آنهم از طرف يك هنرمند اهل موسيقي ،كم سابقه و اين ،نمايانگر دلبستگي و علاقه شديد مولف بموسيقي و ادبيات ايران و ساير هنرهاست و از نظري ديگر ساده نويسي ،صداقت ،حقگوئي و بت شكني نيز وجه مناسب (خاطره ها و نغمه ها)است.

كتاب نامبرده دو شاخه ديگر نيز دارد .اولي دلبستگي عميق نويسنده به زادگاه خود ،شهر كاشان است كه در سرتاسر كتاب بمناسبتهايي خاص از ضرب المثلها ،خاطرات مربوط به هنرمندان مشهور كاشاني الاصل نام ميبرد و دومين ،ارادت مخصوصي است كه مولف نسبت به نويسندگان و محققين ارجمند ايران ،امثال پروفسور فضل الله رضا ،دكتر شفيعي كدكني،مهدي اخوان ثالث ،نجف دريابندري و بالاخص دكتر باستاني پاريزي دارد كه در موارد بسيار در جهت تاييد نظرات خود از نوشته هاي ايشان مدد ميگيرد.

جلد دوم كتاب خاطره ها و نغمه ها در 700 صفحه تخت عنوان "تا مرزهاي بي سرانجامي"در مرحله حروف چيني است و اميد است كه تا چند ماه ديگر چاپ و منتشر گردد.

رشيدي، داود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1311 تهران، نام اصلى: داود رشيدى حائرى، تحصيلات: فارغ التحصيل بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك سوئيس، فعاليت در تلويزيون - بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: فرار از تله (1350)

عمده ى فيلمها:

ميعادگاه خشم (1350)، تجاوز (1351)، گذر اكبر (1351)، فدايى (1351)، جهنم به اضافه ى من (1351)، خروس (1352)، كندو (1354)، هوس (كوتاه- 1355)، شيطان (1358)، قدغن (1359)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، كركسها مى ميرند (1359)، پيكر تراش (نمايش داده نشد- 1360)، اعدامى (1360)، مرز (1360)، طلوع انفجار (1360)، تفنگدار (1361)، بازرس ويژه (1361)، رهايى (1361)، كمال الملك (1362)، شيلات (1362)، خانه ى عنكبوت (1362)، هيولاى درون (1362)، تاتوره (1362)، گلهاى داودى (1363)، بى بى چلچله (1363)، عبور از تله (1372)، راه افتخار (1372)، خط آتش (1373)، بازيهاى پنهان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رضايي، حبيب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: حبيب

نام خانوادگي اصلي: رضايي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1348

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ليسانس

با بازي بسيار زيبايش در يك قسمت از مجموعه تلويزيوني "خانه سبز" توانايي خود را به رخ همگان كشيد و بلافاصله براي بازي در فيلم "آژانس شيشه اي" انتخاب شد.

بعد از آن در فيلم "شوخي" با پرويز پرستويي بار ديگر زوج موفق "آژانس شيشه اي" را تكرار كرد.

در سال 1380 بازيگرداني دو فيلم "من ترانه 15 سال دارم" و "ارتفاع پست" را به عهده گرفت كه هر دو فيلم به لحاظ بازيگري در بيستمين جشنواره فيلم فجر تحسين همگان را برانگيختند.

حبيب رضايي براي بازي در فيلم "اينجا چراغي روشن است"، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول بيست و يكمين جشنواره بين المللي فيلم فجر را از آن خود كرد.

يك

تكه نان ( كمال تبريزي ) [بازيگردان]

1383 به رنگ ارغوان ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگردان]

1382 مارمولك ( كمال تبريزي ) [بازيگردان-انتخاب كننده بازيگر]

1381 اينجا چراغي روشن است ( رضا ميركريمي ) [بازيگر]

1380 ارتفاع پست ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگردان-انتخاب كننده بازيگر-دستيار كارگردان]

1380 بماني ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر]

1380 من ترانه پانزده سال دارم ( رسول صدرعاملي ) [بازيگردان]

1377 شوخي ( همايون اسعديان ) [بازيگر]

1376 آژانس شيشه اي ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد (اينجا چراغي روشن است)

[ دوره 21 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1381 ]

>> برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش مكمل مرد (آژانس شيشه اي)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول مرد (اينجا چراغي روشن است)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد (بماني)

[ دوره 6 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1381 ]

>> 3 - سومين بازيگر نقش مكمل مرد سال (بماني)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

رضايي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 ملاير، تحصيلات: ششم ابتدايى، شروع بازيگرى: گلهاى گيلان (1343)

عمده ى فيلمها:

جاهل محل (1343)، تعقيب خطرناك (1343)، يكه بزن (1346)، زيباى خطرناك (1346)، گنج و رنج (1346)، فرارى (1346)، من شوهر مى خواهم (1347)، سرسخت (1347)، قاتلين همه مى گريند (1348)، قهوه خانه ى قنبر (1348)، نسل شجاعان (348)، مردان

روزگار (1348)، رقاصه شهر (1349)، شيرين و فرهاد (1349)، عروس بيانكا (1349)، قهرمانان (مشترك با آمريكا- 1349)، شهر گناه (1349)، پهلوان مفرد (1350)، مردافكن (1350)، پهلوان در قرن اتم (1350)، صبح روز چهارم (1351)، حسن ديناميت (1351)، كافر (1351)، جدال در كوير (1351)، طغرل (1351)، فدايى (1351)، ميخك سفيد (1351)، جبار سرجوخه ى فرارى (1352)، قربون زن ايرانى (1352)، تنگنا (1352)، پريزاد (1352)، گداى ميليونر (1352)، ناخدا با خدا (1352)، آقا مهدى وارد مى شود (1353)، كوثر (نمايش داده نشد- 1353)، مهدى فرنگى (1353)، نيزار (1354)، گل خشخاش (1355)، جدال (1355)، خاكستر عشق (نمايش داده نشد- 1355)، شكاف (نمايش داده نشد- 1357)، طغيانگر (1357)، تب مرگ (نمايش داده نشد- 1358)، مشت مرد (1359)، دانه هاى گندم (1359)، شبح كژدم (1365)، روز باشكوه (1367)، بازى تمام شد (1368)، جستجو در جزيره (1369)، آقاى بخشدار (1370)، دو نيمه سيب (1370)، بندر مه آلود (1371)، دايان باخ (1371)، آبادانى ها (1371)، قافله (1371)، نيش (1372)، الوالو من جوجوام (1373)، عروسى خون (1373)، خانه پدرى (1373)، شاخ گاو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رضوي، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 تهران، نام اصلى: محمدرضا رضوى نيا، تحصيلات: ديپلم رياضى، برادر عاطفه رضوى (بازيگر)، گوينده ى آنونس، دستيار كارگردان، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: ردپايى بر شن (1366)

عمده ى فيلمها:

تشكيلات (دستيار كارگردان- 1365)، محموله (دستيار كارگردان، بازيگر- 1366)، آب را گل نكنيد (1368)، جستجوگر (1368)، دادستان (1370)، يكبار براى هميشه (1371)، نجات يافتگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رضوي، سهيلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1333 تهران، تحصيلات: ديپلم منشيگرى، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: گردباد (1364)

عمده ى فيلمها:

سراب (1365)، چون ابر در بهاران (1369)، آخرين فرصت (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رضوي، عاطفه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1346 تهران، همسر مهرداد شكرآبى (گريمور)، خواهر بهروز رضوى (بازيگر)، تحصيلات: ديپلم اقتصاد، گريمور، شروع فعاليت از كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، شروع بازيگرى: آن سوى آتش (1365)

عمده ى فيلمها:

خانه اى مثل شهر (كريم- 1366)، ردپايى بر شن (گريم- 1366)، زرد قنارى (كريم- 1367)، زير بامهاى شهر (1368)، دزد عروسكها (گريم- 1368)، مادر (گريم- 1368)، عروس (گريم- 1369)، شبهاى زاينده رود (گريم- 1369)، نرگس (1370)، خانه خلوت (گريم- 1370)، يك مرد و يك خرس (گريم- 370)، زينت (1372)، روز فرشته (گريم- 1372)، كيميا (گريم- 1373)، روزهاى خوب زندگى (گريم- 1373)، چهره (1373)، مرد آفتابى (گريم- 1374)، سفر به چزابه (1374)، نجات يافتگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رضويان،جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي : جواد

نام اصلي خانوادگي : رضويان

تاريخ تولد : 6/5/١٣5٣

مدرك تحصيلي : ليسانس نقاشي

جواد رضويان يكي از بازيگران معروف و مشهور متولد 1354 است . از سال 73 در عرصه بازيگري مشغول به كار شده .در مجموعه هاي متعددي از جمله سيب خنده ،دلبندم و باغچه مينو شركت كرد با مجموعه سيب خنده به تلويزيون آمد. ولي با مجموعه طنز پاورچين به كارگرداني مهران مديري به موفقيت رسيد و در جايزه بزرگ اين موفقيت را تكرار كرد . يكي دو تجربه كارگرداني هم داشته كه البته نتوانست در اين زمينه موفقيتهايي كه در عرصه بازيگري بدست آورده بود را تكرار كند. وي تاكنون در چند تله فيلم نيز بازي كرده و تا به حال چند آلبوم نيز بيرون داده است كه آخري آن كاري با نام لحاف دوزي است .

زندگي شخصي

مرد خوش خنده ي مجموعه هاي طنز سيد جواد رضويان بچه سلسبيل است و در

تاريخ 6 مرداد 1353 به دنيا آمده .از طرف مادري يزدي است و از طرق پدري قمي و اصالتا يزدي است.فارغ التحصيل رشته ي نقاشي است و درسش خوب بوده اما در دوره ي راهنمايي يا بايد از سردخانه ها بيرون مي كشيديدش يا از زير تابوت شهدا چون عاشق اعزام به جنگ بود . در ثلث سوم امتحانات سال دوم راهنمايي هم شركت نكرد تا يكضرب مردود شود . براي اعزام به جبهه به آموزش نظامي رفت اما قطعنامه ي 598 پذيرفته شد و ... رضويان هم اكنون بازيگر و كارگردان پر طرفداري است اما به بعضي از همكارانش آلرزي دارد ... نسبت به سيامك انصاري و مهران مديري و رضا عطاران آلرزي دارد و نمي تواند بدون آنكه بخندد روبرويشان بازي كند ! داراي يك وختر و يك طوطي برزيلي مي باشد و عاشق رنگ نارنجي است . به طور اتفاقي وارد اين رشته شده و سال اول دانشگاه با مهران غفوريان و امير غفارمنش و بيزن بنفشه خواه همكلاس بوده و به كمك آنها وارد اين رشته شده . سبك نقاشي اش اليستراسيون است سبك تصوير سازي كودك .

فيلم شناسي

1 - چار چنگولي (1387)

2 - ده رقمي (1387)

3 - حنابندان (1386)

4 - كلاهي براي باران (1385)

5 - شاخه گلي براي عروس (1383)

6 - شارلاتان (1383)

مجموعه هاي تلويزيوني

سيب خنده

پاورچين

جايزه يزرگ

باغچه مينو

ارث بابام

چارخونه

قرارگاه مسكوني

مامور بدرقه

رفيعي جم، اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: اصغر

نام خانوادگي اصلي: رفيعي جم

سمت (در بخش هاي): تهيه و توليد،صحنه و لباس،عكس،فيلمبرداري،

تاريخ تولد: 1329

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي:

نام مستعار: اصغر ربيعي

كارگر فني استوديو "مهرگان فيلم" در

سال 1346.

شروع فعاليت سينمايي در فيلم "هنگامه" (ساموئل خاچيكيان) به عنوان متصدي برق در سال 1347.

بخشي از فيلم شناسي:

1383 هشت پا ( عليرضا داودنژاد ) [مدير فيلمبرداري]

1382 برگ برنده ( سيروس الوند ) [مدير فيلمبرداري]

1381 تب ( رضا كريمي ) [مدير فيلمبرداري]

1380 نگين ( اصغر هاشمي ) [مدير فيلمبرداري]

1379 رخساره ( امير قويدل ) [مدير فيلمبرداري]

1379 سگ كشي ( بهرام بيضايي ) [مدير فيلمبرداري]

1378 اعتراض ( مسعود كيميايي ) [مدير فيلمبرداري]

1377 طوطيا ( ايرج قادري ) [مدير فيلمبرداري]

1377 مصائب شيرين ( عليرضا داودنژاد ) [مدير فيلمبرداري-عكاس]

1376 مرسدس ( مسعود كيميايي ) [مدير فيلمبرداري]

1375 طوفان شن ( جواد شمقدري ) [مدير فيلمبرداري]

1375 سلطان ( مسعود كيميايي ) [مدير فيلمبرداري]

1373 زمين آسماني ( محمدعلي نجفي ) [مدير فيلمبرداري]

1373 سربلند ( فتحعلي اويسي ) [مدير فيلمبرداري]

1373 روز واقعه ( شهرام اسدي ) []

1371 شكوه بازگشت ( سيروس مقدم ) [مدير فيلمبرداري]

1371 راز چشمه سرخ ( علي سجادي حسيني ) [مدير فيلمبرداري]

1371 مريم و ميتيل ( فتحعلي اويسي ) [مدير فيلمبرداري]

1370 برخورد ( سيروس الوند ) [مدير فيلمبرداري-تهيه كننده-طراح صحنه و لباس]

1369 پرده آخر ( واروژ كريم مسيحي ) [مدير فيلمبرداري]

1368 زير بام هاي شهر ( اصغر هاشمي ) [مدير فيلمبرداري]

1368 آخرين پرواز ( احمدرضا درويش ) [مدير فيلمبرداري]

1367 برهوت ( محمد علي طالبي ) [مدير فيلمبرداري]

1366 شايد وقتي ديگر ...

( بهرام بيضايي ) [مدير فيلمبرداري]

1365 جدال ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1365 دزد و نويسنده ( كاظم معصومي ) [مدير فيلمبرداري]

1363 پيراك ( كوپال مشكوة ) [مدير فيلمبرداري]

1362 خانه عنكبوت ( عليرضا داودنژاد ) [مدير فيلمبرداري-تهيه كننده]

1357 جنگ اطهر ( محمدعلي نجفي ) [تدوينگر-مدير فيلمبرداري]

1352 بيقرار ( ايرج قادري ) [دستيار فيلمبردار]

1350 شوهر پاستوريزه ( نصرت الله وحدت ) [دستيار فيلمبردار]

جوايز و انتخابها:

>> برنده لوح زرين بهترين فيلمبرداري (شايد وقتي ديگر ...)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (پرده آخر)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (زمين آسماني)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (سگ كشي)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (سگ كشي)

[ دوره 2 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 1 - بهترين فيلمبرداري سال (سگ كشي)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

رمضاني فر، عزت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، دستيار فيلمبردار در امور سينمايى وزارت فرهنگ و هنر از 1344، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1340، شروع بازيگرى:

گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

جن (كوتاه- 1350)، حيدر (1350)، ساحره (1351)، مرد (1351)، پستچى (1351)، صادق كرده (1351)، بندرى (1352)، حريص (1352)، روسياه (1352)، ميرم بابا بخرم (1353)، جوجه فوكلى (1353)، حسين آژدان (1353)، خشم و خون (نمايش داده نشد- 1353)، فرار از بهشت (1353)، كندو (1354)، اسلحه (1354)، مهر گياه (1354)، هم قسم (1354)، غيرت (1355)، والده ى آقا مصطفى (1355)، شارلوت به بازارچه مى آيد (1356)، خان نايب (1356)، باغ بلور (1358)، از فرياد تا ترور (1359)، كركسها مى ميرند (1359)، خشم الهى (نمايش داده شد- 1359)، مسافر شب (نمايش داده نشد- 1360)، مرز (1360)، تفنگدار (1361)، بالاش (1362)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، يوزپلنگ (1364)، ارثيه (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، غبار (كوتاه- 1368)، قهرمان (1369)، بيا با من (1371)، دو همسفر (1371)، مردى در آينه (1371)، مستاجر (1371)، آشيانه (1372)، بلوف (1372)، مرواريد سياه (1373)، خانه ى پدرى (1373)، حادثه در كندوان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رنجبر، ملكه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ملكه رنجبر فرزند عبادالله رنجبر هنرمند تئاتر گيلان در سال 1317 در رشت متولد شد. تحصيلات خود را تا مقطع سوم متوسطه در رشت و همدان ادامه داد و پس از آن زير نظر پدرش تعليم بازيگري ديد. او از سن 6 سالگي با ايفاي نقش كوزت در نمايش بينوايان فعاليت خود را آغاز نمود. سپس در سال 1327 به تهران عزيمت نمود و به ادامه بازيگري در تئاتر سعدي پرداخت. رنجبر از بدو افتتاح تلويزيون با اجراي برنامه هاي زنده به همكاري با آن سازمان پرداخت و در سال 1335 كار در راديو را شروع كرد.

1. بازيگر : (22)مورد

(1380)(1370)(1340)(1330)

1 - نيش و زنبور (1388)

2 -

منفي هجده (1386)

3 - سوغات فرنگ (1385)

4 - چپ دست (1384)

5 - كوچولوي خوش شانس (1383)

6 - نان و عشق و موتور 1000 (1380)

7 - مرد باراني (1378)

8 - اعتراف (1375)

9 - باني چاو (1374)

10 - شعله هاي خشم (1371)

11 - شعله هاي خشم (1347)

12 - اعتراف (1345)

13 - كابوس (1345)

14 - گناه من چيست (1343)

15 - خشم و فرياد (1342)

16 - نصيب و قسمت (1341)

17 - فردا روشن است (1339)

18 - ماجراي عجيب (1335)

19 - تقدير چنين بود (1333)

20 - شب هاي معبد (1333)

21 - محكوم بي گناه (1332)

22 - عمر دوباره (1331)

رنگزن، سليمه

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

سليمه رنگزن در سال 1329 در شهر آبادان متولد شد. بازي در تئاتر را از سال 1354 و همچنين بازي در سينما را از سال 1378 با «عروس آتش» به كارگرداني «خسرو سينايي» آغاز به كار كرد.

1. بازيگر : (8)مورد

(1380)(1370)

1 - عصر روز دهم (1387)

2 - روي خط صفر (1386)

3 - زخم شانه حوا (1386)

4 - مثل يك قصه (1385)

5 - گزارش مريم (1384)

6 - جنگ كودكانه (1383)

7 - تكيه بر باد (1379)

8 - عروس آتش (1378)

روحاني، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هاشم روحاني: متولد 1329 هست و از سال 1348 فعاليت خود را در زمينه بازيگري شروع كرد كه تا به امروز ادامه دارد. اولين نمايش «مترسك ها در شب» نوشته آقاي بهرام بيضايي به كارگرداني آقاي فرامرز بهبودي بود و آخرين كاردر حال حاضر «تو چار سو خبري نيست» كاري از آقاي حسن باستاني. سينما را با فيلم «باغ سنگي» به كارگرداني آقاي پرويز كيمياوي شروع كرد و آخرين كار فيلم «كارناوال مرگ» به كارگرداني آقاي كاسه ساز و «كيش و مات» به كارگرداني آقاي جمشيد حيدري مي باشد كه هنوز اكران نشده است. در سال 66 چند سالي از فعاليت هاي هنري دور بوده و در نوروز 73 اولين برنامه تلويزيوني خود را با برنامه «نوروز 73» آغاز كرد. از فيلم هايي كه او در آنها بازي كرده، به فيلم هاي قلقلك (مسعود نوابي)، سيب سرخ حوا (سعيد اسدي)، بلوغ ( مسعود جعفري جوزاني) و آقاي شانس (رحمان رضايي) مي توان اشاره كرد. آخرين كار«در چشم باد» به كارگرداني آقاي جوزاني است كه

هر جمعه در حال پخش از شبكه يك سيما مي باشد.

روزبهاني، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 قزوين، تحصيلات: دوره هاى فنى و غيرفنى در نيروى هوايى فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: دادشاه (1362)

عمده ى فيلمها:

بايكوت (1364)، شبح كژدم (1365)، كانى مانگا (1366)، روز شيطان (1373)، آخرين بندر (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

روستا، هما

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، همسر حميد سمندريان (كارگردان و استاد تئاتر)، تحصيلات فوق ليسانس دانشكده هنرهاى دراماتيك بخارست، مهاجرت به شوروى 1332، تحصيلات در مسكو، برلين شرقى و ژنو، بازگشت به ايران 1349، بازى در تئاتر از 1351، شروع بازيگرى: ديوار شيشه اى (1350)

عمده ى فيلمها:

گزارش يك قتل (1365)، پرنده ى كوچك خوشبختى (1366)، تمام وسوسه هاى زمين (1368)، تيغ آفتاب (1369)، ملك خاتون (1369)، مسافران (1370)، از كرخه تا راين (1371)، دو همسفر (1371)، كودكانى از آب و گل (1372)، لژيون (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

روشن، نفيسه

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد ارديبهشت 1361 در محله باغ صبا تهران

فعاليت هنري اش را از سال دوم دبيرستان با ايفاي نقش در تئاتر " بسوي سعادت " آغاز نمود كه در اين اولين تجربه ، موفق به دريافت لوح تقدير از آموزش و پرورش منطقه گرديد.

همراه با ادامه تحصيل به فعاليت هنري اش ادامه داد و پس از ورود به دانشگاه در مقطع كارشناسي و طي يك دوره كلاس بازيگري ، بصورت جدي پا به عرصه تصوير گذاشت . شروع فعاليت تلويزيوني او را مي توان بازي در سريال " روزهاي بيادماندني " به كارگرداني همايون شهنواز در تابستان 1382 دانست .

اشتغال به تحصيل در مقطع ليسانس علت اصلي كم كاري وي در اين سالها بود ، اما پس از پايان تحصيلات دانشگاهي خود ، دامنه فعاليتش را گسترش داد . در پائيز سال 1382 در سريال "بچه هاي خيابان " به كارگرداني همايون اسعديان ايفاي نقش كرد كه اين تجربه را يكي از بيادماندني ترين كارهايش مي داند .

پس از آن در پائيز 1383 ، پيشنهاد كيانوش عياري براي حضور در سريال

" روزگار غريب " را پذيرفت و به گروه عياري پيوست تا برگ زرين ديگري بر افتخارات خود بيافزايد ، وي همكاري با عياري را يكي از ايده آل هاي خود مي داند .

بازي خوب و تجربه و آموخته هايش سبب شد تا پيشنهادات مختلفي از كارگردانان بنام تلويزيون و سينما دريافت كند ، از جمله كارهاي او :

- سريال " خوش ركاب " به كارگرداني علي شاه حاتمي در نوروز 1384

- تله فيلم " مسافر " به كارگرداني محمد دستگردي در ارديبهشت 1384

- تله فيلم " آواي زمين " به كارگرداني مهرداد خوشبخت در تير 1384

- سريال " كلانتر " به كارگرداني محسن شامحمدي در آذر 1384

- سريال " سالهاي برف و بنفشه " به كارگرداني سعيد سلطاني در پائيز 1385

توانائيهاي حيرت آور او سبب شد تا در ماه مبارك رمضان سال 1386 ، ايفاي نقش "پري" در سريال "اغماء" به وي سپرده شود . "اغماء" از ديدگاه وي يك معجزه كاري است كه علاوه بر امكان حضور در كنار اساتيدي همچون امين تارخ ، لعيا زنگنه ، ناصر ممدوح ، عبدالرضا اكبري و ... ، برگ زرين ديگري بر افتخارات خود بيافزايد . به گفته وي : " كاركردن با سيروس مقدم يكي از آرزوهاي او بوده كه موفقيت خود را در اغماء را نيز مديون او مي داند ."

درخشش وي در بازي منحصر بفرد و تاثيرگذار در نقش "پري" تحسين منتقدان و مردم را برانگيخت و سبب تقدير و تمجيد از وي در مجامع مختلف هنري و دانشگاهي گرديد . پس از اغماء پيشنهادات متعددي به وي گرديد كه از جمله كارها

:

- تله فيلم " اين پرونده مختومه نيست " به كارگرداني مهرداد خوشبخت در ارديبهشت 1386

- تله فيلم " ماموريت بهار " به كارگرداني حسن لفافيان در بهمن 1386

- تله فيلم " سرگرد " به كارگرداني كاظم معصومي در فروردين 1387

- تله فيلم " پيوند " به كارگرداني سعيد عالم زاده در ارديبهشت 1387

- سريال " مثل هيچكس " به كارگرداني عبدالحسن برزيده در رمضان 1387

منابع زندگينامه :http://www.nafiseh.ir

روشنيان، رحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1354 -1298 ش)، كارگردان، نويسنده و بازيگر. در شيراز متولد شد. از هنرستان هنرپيشگى تهران فارغ التحصيل گرديد و فعاليت در تئاتر را از 1318 ش در بندر انزلى با نمايش «اپرت جنت» و «مرجان» شروع نمود. عمده فيم هاى وى: «عروس و حجله»؛ «فيل و فنجان»؛ «فرشته نجات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (124/2)، تاريخ سينماى ايران (391 ،314 ،294)، فرهنگ فيلم هاى سينمايى ايران (111 ،63 ،37 ،27 /1).

رويگري، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 شميران، نام اصلى: محمدرضا رويگرى، تحصيلات: ديپلم طبيعى، خواننده ى انقلابى، نقاش، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: عقابها (1363)

عمده ى فيلمها:

يوزپلنگ (1364)، اجاره نشينها (1365)، كانى مانگا (1366)، سرزمين آرزوها (1366)، غريبه (1366)، شاخه هاى بيد (1367)، دخترم سحر (1368)، آخرين مهلت (1368)، شب بيست و نهم (1368)، وسوسه (1368)، رانده شده (1368)، خانه خلوت (1370)، مردى در آينه (1371)، ماه عسل (1371)، طعمه (1371)، افسانه مه پلنگ (1371)، آلما (1371)، خوش خيال (1371)، ديدار در استانبول (1371)، بلوف (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رهگذار، كيهان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نويسنده، كارگردان.

تولد: 1326، تهران.

درگذشت: اواسط ارديبهشت 1372، دانمارك.

كيهان رهگذار فارغ التحصيل تئاتر از دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران بود. وى بازى در تئاتر را از سال 1348 آغاز كرد: نمايش هاى عمده عبارتند از: «صداى شكستن»؛ «اوديپوس شهريار»؛ «آدم آدم است». از سال 1355 با كارگردانى و نوشتن نمايش هاى كودكان و مجموعه ى «شهر من شيراز» با همكارى شاهرخ ذوالرياستين فعاليت خود را در تلويزيون آغاز كرد. وى علاوه بر همكارى در نگارش فيلمنامه ى «سفير» و نوشتن فيلمنامه ى مجموعه ى تلويزيونى «سربداران» (1362)؛ مجموعه ى «ابن سينا» (1365) (از اين مجموعه يك فيلم بلند سينمايى به نام «بو على سينا» در سال 1366 ساخته شده است) را نيز نوشت و كارگرانى كرد كه از آن يك فيلم سينمايى نيز تدوين شده است.

كيهان رهگذار به علت سكته ى قلبى در دانمارك درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رهنما ،بهاره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: بهاره رهنما

تاريخ تولد: 1352

همسر پيمان قاسم خاني (نويسنده)

ليسانس ادبيات فارسي و حقوق قضايي از دانشگاه آزاد اسلامي.

براي اولين بار با يك فيلم اكشن - افعي - به سينما آمد. سپس با همسرش در فيلم عاشقانه بازي كرد.

او در سال 1380 بازي در يك فيلم كمدي - نان و عشق و موتور هزار - را تجربه كرد كه نشان از توانايي او در زمينه فيلمهاي كمدي داشت.

اما شايد بازي در فيلم گاوخوني ساخته بهروز افخمي يكي از بهترين فرصتها براي نمايش توانايي هايش باشد.

بهاره رهنما يكي از بازيگران زن ايراني است كه در 10 آذر سال 1352 در هزاوه از توابع استان مركزي متولد شده.وي ليسانس ادبيات نمايشي و فوق ليسانس حقوق قضايي را از دانشگاه آزاد گرفته. وي همسر پيمان قاسم خاني نويسنده سينما(فيلم هاي

دختري با كفشهاي كتاني،ديشب باباتو ديدم آيدا،مارمولك و... و مجموعه هاي پاورچين، شبهاي برره، كمربندها را ببنديم و خانهٔ ما) همچنين دختري به نام پريا قاسم خاني دارند كه تجربه حضور در تئاتر پنجره ها و فيلم سينمايي بانو را دارد. بهاره رهنما جاري(زن برادر شوهر) شقايق دهقان بازيگر سينما و تلويزيون مي باشد. بهاره رهنما از معدود بازيگرهايي است كه تحصيلات بالايي در حد دانشگاهي دارد و شايد به همين خاطر در عرصه سينما و تلويزيون كم كار است. وي در عرصه نويسندگي نيز فعاليت دارد و در نشريهٔ چهل چراغ نيز مي نويسد.همچنين وي از معدود هنرمنداني است كه وبلاگ مي نويسد

فيلم شناسي:

افعي (محمدرضا اعلامي، 1371)

عاشقانه (عليرضا داودنژاد، 1374)

غزال (مجتبي راعي، 1374)

اي نسيم باران (تله تئاتر، 1375)

بازگشت به خانه (مجموعه تلويزيوني، 1375)

بادام هاي تلخ (كاظم معصومي، 1376)

بچه هاي بد (عليرضا داودنژاد، 1379)

داستان يك شهر2 (مجموعه، اصغر فرهادي، 1379)

ملاصدرا (مجموعه تلويزيوني، 1379)

پيش از آشنايي (تله تئاتر، 1379)

نان و عشق و موتور هزار (ابوالحسن داودي، 1380)

گاوخوني (بهروز افخمي، 1381)

رهنورد، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

درگذشت: 17 آذر 1367.

پرويز رهنورد بازيگرى را در جامعه ى باربد و زير نظر اسماعيل مهرتاش فراگرفت و در سال هاى بين 1336 تا 1350 در بيشتر نمايش هاى اين تماشاخانه نقش هاى اول را بر عهده داشت. رهنورد از اين طريق به سينما نيز راه يافت و از جمله فيلم هايى كه در آنها ايفاى نقش كرده است مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: «روز گمشده» (1338، رضا زندى نژاد) و «پستچى» (1340، رفيع حالتى). او خيلى زود كار بازيگرى را رها كرد و به كار مديريت تئاتر جامعه ى باربد و سينمادارى پرداخت و سينمادارى

را تا روزهاى آخر عمر خود ادامه داد.

پرويز رهنورد بر اثر سكته ى قلبى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رياحي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1299 ش)، كارگردان و نويسنده. در تهران متولد شد. از دانشگاه تهران در رشته ادبيات فارغ التحصيل گرديد و از جمله مشاغل وى مى توان كار در جرايد و فعاليت در تئاتر را ياد كرد. از سال 1335 ش فعاليت در سينما را با ساخت فيلمهاى كوتاه تبليغاتى با عنوان مستعار «شهاب» و فعاليت در سينماى ايران را از 1341 ش با «عروس دهكده» آغاز نمود. از فيلم هاى عمده وى: «سياست هارون الرشيد»؛ «شيطان در مى زند»؛ «جاده مرگ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينما ايران (430 ،365 ،356)، فرهنگ سينماى ايران (120).

رياحي، شهلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1305 تهران، نام اصلى: قدرت زمان شربتچى (وفادوست)، همسر اسماعيل رياحى (نويسنده و كارگردان)، تحصيلات: ديپلم، به روايتى اولين كارگردان زن سينماى ايران (مرجان- 1335)، فعاليت در تلويزيون- فعاليت در راديو از 1335، عضو سنديكاى هنرمندان فيلم ايرانى (مهر 1346)

بازى در تئاتر از 1323

شروع بازيگرى: خوابهاى طلايى (1330)

عمده ى فيلمها:

يك نگاه (1331)، دزد عشق (1331)، گناهكار (1332)، چهره آشنا (1332)، دختر سرراهى (1332)، نيمه راه زندگى (1332)، دختر چوپان (1332)، براى تو (1334)، مرجان (كارگردان، بازيگر- 1335)، بوسه مادر (1335)، عروسك پشت پرده (1339)، آفت زندگى (1339)، مرغابى سرخ كرده (1340)، عشق بزرگ (1340)، عروس دهكده (1341)، جاده مرگ (1342)، شيطان در ميزند (1343)، بيست سال انتظار (1345)، جهان پهلوان (1345)، شارلاتان (1345)، گدايان تهران (1345)، ليلاج (1345)، چرخ فلك (1346)، چهار خواهر (1346)، زير گنبد كبود (1346)، شكوه جوانمردى (1346)، مرد بى ستاره (1346)، عروس تهران (1346)، بهرام شيردل (1347)، ستاره هفت آسمون (1347)، خشم كولى (1347)، پلى به سوى بهشت (1347)، قاتلين همه مى گريند (1348)، رابطه (1348)، دنياى پر اميد (1348)، ستاره

فروزان (1348)، بهشت دور نيست (1348)، قصه ى شب يلدا (1349)، درشكه چى (1350)، شاطر عباس (1350)، دلهاى بى آرام (1350)، شب عروسى (1350)، سراب (1352)، خانه خراب (1354)، شكاف (نمايش داده نشد- 1357)، پرنده كوچك خوشبختى (1366)، پرستار شب (1366)، گل مريم (1366)، در مسير تندباد (1367)، گلنار (1367)، بچه هاى طلاق (1368)، رانده شده (1368)، زمان از دست رفته (1368)، مرگ پلنگ (1368)، تيغ آفتاب (1369)، دو فيلم با يك بليت (1369)، دلشدگان (1370)، راه و بيراه (1371)، چشمهايم براى تو (1371)، رابطه پنهانى (1371)، خوش خيال (1371)، دلاوران كوچه دلگشا (1371)، بى تو هرگز (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، حشره ى شانس (1373)، عروسى خون (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، انتهاى قدرت (1373)، خانه ى پدرى (1373)، مرضيه (1373)، فرار از جهنم (1374)، سلام بر انتظار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رياحي، كتايون

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، تحصيلات: ليسانس ادبيات و مردم شناسى، شروع فعاليت با فيلمنامه نويسى، فعاليت در تلويزيون از 1363، شروع بازيگرى: پائيزان (1366)

عمده ى فيلمها:

خبرچين (1366)، غريبه (1366)، آخرين لحظه (1367)، كشتى آنجليكا (1367)، آپارتمان شماره 13(1369)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، راز گل سرخ (1371)، قافله (1371)، ماه مهربان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

رياضي، حميرا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بيوگرافي حميرا رياضي

براي اولين بار با بازي در تله تئاترهاي خسيس دهكده روگافورد و انگشتر ژنرال ماسياس بود كه به تلويزيون آمد و موفقيت خودش در زمينه نمايش را دوباره تكرار كرد. اوج هنرنمايي او بازي در مجموعه تلويزيوني طلسم شدگان است.

بازي اش در فيلمهاي زير پوست شهر و رنگ شب از بهترين نقش آفريني هاي كارنامه سينمايي اوست.

نام اصلي: حميرا

نام خانوادگي اصلي: حسني رياضي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1346

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ليسانس كارگرداني تاتر

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> عليرضا اوسيوند (شوهر)

بيوگرافي

فوق ليسانس كارگرداني از دانشكده سينما و تاتر.

فارغ التحصيل كارگرداني تاتر از دانشكده هنرهاي زيبا در سال 1374.

همسر عليرضا اوسيوند (بازيگر).

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم ساز و ستاره (محرم زينال زاده) در سال 1373.

براي اولين بار با بازي در تله تئاترهاي خسيس دهكده روگافورد و انگشتر ژنرال ماسياس بود كه به تلويزيون آمد و موفقيت خودش در زمينه نمايش را دوباره تكرار كرد. اوج هنرنمايي او بازي در مجموعه تلويزيوني طلسم شدگان است.

بازي اش در فيلمهاي زير پوست شهر و رنگ شب از بهترين نقش آفريني هاي كارنامه سينمايي اوست.

مجموعه

هاي تلويزيوني:

- همسايه ها (حسن فتحي، 1370)

- ساز و ستاره (1371)

- پهلوانان نمي ميرند (حسن فتحي - 1374)

- در جستجوي گمشده (فيلم داستاني، 1375)

- آژانس دوستي (احمد رمضان زاده - 1378)

- همسفر (قاسم جعفري - 1379)

- دختران (اصغر توسلي - 1379)

- طلسم شدگان (داريوش فرهنگ، 1382)

تله تئاتر:

- خسيس دهكده روگافورد (تله تئاتر، 1375)

- انگشتر ژنرال ماسياس (تله تئاتر، 1375)

بخشي از فيلم شناسي:

1381 نغمه ( ابوالقاسم طالبي ) [بازيگر]

1379 رنگ شب ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1378 زير پوست شهر ( رخشان بني اعتماد ) [بازيگر]

1373 ساز و ستاره ( محرم زينال زاده ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> 3 - سومين بازيگر نقش مكمل زن سال (زير پوست شهر)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

بيشترين همكاري هاي حميرا رياضي با:

>> گلاب آدينه (بازيگران،كارگرداني،) (در 2 فيلم ) ==>

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

ري پور، بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فيلم ساز، مترجم، محقق.

تولد: مرداد 1315، تهران.

درگذشت: دى 1375.

بهرام رى پور فارغ التحصيل دانشكده ى ادبيات دانشگاه تهران است. از دوران دانشجويى همكارى خود را با مطبوعات با نوشتن مقالات يا ترجمه ى مطالب سينمايى آغاز نمود. پيشه ى سينمايى خود را با ساختن فيلم هاى كوتاه براى وزارت فرهنگ و هنر آغاز نمود. در سال 1346 وارد عرصه ى كار حرفه اى شد.

از جمله آثار ترجمه ى اوست: خال گلى (تنسى ويليامز)؛ دستور زبان سينما (ژوزه روژر، 1351)؛ جذابيت پنهان بورژوازى (لوئيس بونوئل، ژان كلود كارير، 1352)؛ شبح آزادى (لوئيس بونوئل، 1354)؛ راهنماى فيلم سازى

(سامنر گليمچر، وارن جانسون، 1362)؛ شرق بهشت (پل آزبرن، 1375). از جمله آثار ويراستارى و تدوين و تأليف وى عبارتند از: صد فيلم (مؤلف، 1363)؛ آموزش متحرك سازى (كيت ليبرن، ترجمه ى مهدى ظوابطى، ويراستار، 1364)؛ فرهنگ فيلم نگارى (يون كارتنبرگ، ترجمه و تدوين با همكارى، 5631)؛ (8891- 6591) Iranian cinaema (ويرايش، با همكارى، 1367)؛ تكنيك سينما (ال برنارد هپه، ترجمه ى غلامرضا طباطبايى، ويراستار، با همكارى، 1368)؛ فيلم هاى 1368 (گردآورى، 1368)؛ فيلم هاى 1369 (گردآورى، 1369).

علاوه بر فيلم هاى مستند و فيلم هاى كوتاه داستانى در فيلم هاى بلند داستانى به عنوان بازيگر، دستيار كارگردان، كارگردان و فيلم نامه نويس فعاليت كرده است. از جمله فيلم هاى آخر او مى توان به «پرتگاه» (كارگردان، 1373)؛ «فاتح» (كارگردان، 1375) اشاره نمود.

پيكر بهرام رى پور در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رئيسي، علي رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1360 تهران، تحصيلات: تحصيل در دوره ى متوسطه عمومى، شروع بازيگرى: پاتال و آرزوهاى كوچك (1368)

عمده ى فيلمها:

چشمهاى بابا (كوتاه- 1369)، خطا (كوتاه- 1370)، شهر در دست بچه ها (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، خط آتش (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

زارع، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: قاسم

نام خانوادگي اصلي: زارع زاغه

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1336

محل تولد: همدان

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل تاتر

بيوگرافي

فارغ التحصيل مركز آموزش تاتر اداره كل فرهنگ و هنر همدان.

فعاليت در تاتر در سال 1351.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "صنوبرهاي سوزان" (عباس شيخ بابايي) در سال 1368.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 سنگ، كاغد، قيچي ( سعيد سهيلي ) [بازيگر]

1385 اخراجي ها ( مسعود ده نمكي ) [بازيگر]

1384 زاگرس ( محمدعلي نجفي ) [بازيگر]

1383 پيك نيك در ميدان جنگ ( رحيم حسيني ) [بازيگر]

1382 جايي براي زندگي ( محمدرضا بزرگ نيا ) [بازيگر]

1381 مزرعه پدري ( رسول ملاقلي پور ) [بازيگر-بازيگردان]

1380 خانه اي روي آب ( بهمن فرمان آرا ) [بازيگر]

1380 دختر شيريني فروش ( ايرج طهماسب ) [بازيگر]

1380 سفر به فردا ( محمدحسين حقيقي ) [بازيگر]

1379 آواز قو ( سعيد اسدي ) [بازيگر]

1379 رقص شيطان ( افشين براري ) [بازيگر]

1379 موج مرده ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگر]

1376 آژانس شيشه اي ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگر]

زاگرس (محمدعلي نجفي - 1384)

راهيان شهادت (فيلم كوتاه، 1360)

آينه (مجموعه تلويزيوني، 1370)

خانه بخت (مجموعه تلويزيوني، 1370)

مدالي براي ويلي (تله تئاتر، 1371)

استپان (تله تئاتر، 1371)

نبردي ديگر

(مجموعه تلويزيوني، 1373)

نابغه هاي قرن بيستم (مجموعه تلويزيوني، 1375)

حباب (مجموعه تلويزيوني، 1375)

هتل (مرضيه برومند - مجموعه تلويزيوني، يك قسمت، 1378)

گروه ويژه (1379)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

زارعي،مريلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بازي در فيلم دوزن (تهمينه ميلاني، 1377) يكي از شانسهاي بزرگ او بود.

پس از آن توانايي هايش را در واكنش پنجم (تهمينه ميلاني، 1381) به رخ همگان كشيد و سرانجام با بازي كوتاه اما بسيار تاثيرگذارش در سربازهاي جمعه (مسعود كيميايي، 1382) مزد زحماتش را از بيست و دومين جشنواره فيلم فجر، از هشتمين جشن خانه سينما و از نويسندگان و منتقدان دريافت كرد.

نام اصلي: مريلا

نام خانوادگي اصلي: زارعي برزي

......................................

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1353/1/25

محل تولد: تهران

مليت: ايران

.....................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل صنايع غذايي

بيوگرافي

فارغ التحصيل مهندسي صنايع غذايي از دانشگاه تهران در سال 1375.

فعاليت در تلويزيون با بازي در مجموعه تلويزيوني دبيرستان خضرا (اكبر خواجويي) در سال 1375.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم سلام سينما (محسن مخملباف) در سال 1373.

با مجموعه تلويزيوني كاراگاه (حسن هدايت) به دنياي بازيگري روي آورد. و با مجموعه تلويزيوني هواي تازه (محمد رحمانيان) بيشتر شناخته شد. بازي در فيلم دوزن (تهمينه ميلاني، 1377) يكي از شانسهاي بزرگ او بود.

پس از آن توانايي هايش را در واكنش پنجم (تهمينه ميلاني، 1381) به رخ همگان كشيد و سرانجام با بازي كوتاه اما بسيار تاثيرگذارش در سربازهاي جمعه (مسعود كيميايي، 1382) مزد زحماتش را از بيست و دومين جشنواره فيلم فجر، از هشتمين جشن خانه سينما و از نويسندگان و منتقدان دريافت كرد.

مجموعه هاي تلويزيوني:

- كاراگاه (مجموعه، حسن هدايت، 1374)

- مهر خوبان (مجموعه، 1374)

- خلبان (مجموعه، 1374)

- جهان وارونه (مجموعه، 1374)

- دبيرستان خضراء (مجموعه، اكبر خواجويي، 75-1374)

- خانه هاي اجاره اي (تله تئاتر، 1375)

- هواي تازه (مجموعه، محمد رحمانيان، 1375)

- كهنه سوار (مجموعه، اكبر خواجويي، 1376)

- شن هاي كف رودخانه (مجموعه تلويزيوني، 1376)

- فردا دير است (مجموعه، حسن فتحي، 1376)

- ولايت عشق (مجموعه، مهدي فخيم زاده، 1377)

- داستان يك شهر (مجموعه، اصغر فرهادي، 1378)

- زمان شوريدگي (مجموعه تلويزيوني، 1379)

- پليس جوان (مجموعه، سيروس مقدم، 1380)

- دريايي ها (مجموعه، سيروس مقدم، 1381)

بخشي از فيلم شناسي:

1385 اخراجي ها ( مسعود ده نمكي ) [بازيگر]

1385 آفتاب بر همه يكسان مي تابد ( عباس رافعي ) [بازيگر]

1385 دستهاي خالي ( ابوالقاسم طالبي ) [بازيگر]

1384 زاگرس ( محمدعلي نجفي ) [بازيگر]

1383 زن زيادي ( تهمينه ميلاني ) [بازيگر]

1383 مجردها ( اصغر هاشمي ) [بازيگر]

1383 حكم ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1382 سربازهاي جمعه ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1382 معادله ( ابراهيم وحيدزاده ) [بازيگر]

1382 هم نفس ( مهدي فخيم زاده ) [بازيگر]

1381 واكنش پنجم ( تهمينه ميلاني ) [بازيگر]

1381 سيزده گربه روي شيرواني ( علي عبدالعلي زاده ) [بازيگر]

1380 عشق فيلم ( ابراهيم وحيدزاده ) [بازيگر]

1378 تكيه بر باد ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

1377 دو زن ( تهمينه ميلاني )

[بازيگر]

1375 روي خط مرگ ( شفيع آقامحمديان ) [بازيگر]

1375 خلبان ( جمال شورجه ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (زن زيادي)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

.................................................................

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (سربازهاي جمعه)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

.................................................................

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول زن (زن زيادي)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

.................................................................

>> برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (سربازهاي جمعه)

[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

.................................................................

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (سربازهاي جمعه)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

.................................................................

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر زن (واكنش پنجم)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

.................................................................

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر زن (زن زيادي)

[ دوره 6 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

.................................................................

>> 2 - دومين بازيگر نقش مكمل زن سال (دو زن)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

.................................................................

>> 3 - سومين بازيگر نقش مكمل زن سال (سربازهاي جمعه)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383

]

.................................................................

>> 5 - پنجمين بازيگر نقش مكمل زن سال (واكنش پنجم)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

زاهد، عطاءاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1294 ش)، كارگردان و نويسنده. وى در شيراز به دنيا آمد، از فارغ التحصيلان رشته ادبيات از دانشگاه تهران بوده، وى از جمله كارگردانان، نويسندگان و بازيگران فيلم فارسى است. بازى در تياتر را از سال 1322 با نمايش «بزم بهرام گور» شروع نمود. نمايشهاى عمده اش: «بوعلى سينا»؛ «رستاخيز سلاطين»؛ و فعالتى سينما را از سال 1327 با تاسيس استوديو آريا با همكارى مهدى امير قاسم خانى، مفيد غياثى و احمد شيرازى از سر گرفت. عمده ى فيلمهايش: «شير سنگى»؛ «ماهى» و مجموعه هاى تلويزيونى: «سربداران»؛ «طالب».[1]

متولد: 1294 شيراز- متوفى: 1370 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى ادبيات از دانشگاه تهران- فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران، تاسيس استوديو آريا در 1327، كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، از اعضاى هيئت مديره اتحاديه صنايع فيلم ملى ايران (دهه ى چهل)، فعاليت در دوبله- فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1322، شروع بازيگرى: چشم به راه (تهيه كننده، كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1337)

عمده ى فيلمها:

بوسه ى مادر (كارگردان، نويسنده- 1335)، بازگشت به زندگى (كارگردان، نويسنده- 1336)، راهى به سوى خدا (نمايش داده نشد- 1359)، ماديان (1364)، سمندر (1364)، شير سنگى (1365)، طلسم (1365)، اتاق يك (1365)، ماهى (1367)، در مسير تندباد (1367)، برهوت (1367)، دوران سربى (1367)، آخرين مهلت (1368)، عبور از غبار (1368)، رانده شده (1368)، عروس حلبچه (1369)، دلشدگان (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)

بازيگر.

تولد: 1294 در شيراز.

درگذشت: 15 آبان 1370، تهران.

عطاءالله زاهد شيرازى در سال 1319 كلاس هاى موسيقى تعليم آواز را گذارند. سپس دوره ى هنرپيشگى را پشت سر

گذاشت. پس از آن مدتى اخبار عربى راديو را به سبب آشنايى با زبان عربى قرائت مى كرد. سپس وارد دانشسراى عالى دارالمعلمين تهران شد و پس از ان از رشته ى ادبيات دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد.

پدرش از تحصيل كرده هاى دارالفنون بود و با موسيقى آشنايى داشت. اين امر موجب شد تا نخستين بار در خردسالى در نمايش «رستاخيز سلاطين» (1304) كه موسيقى آن كار پدرش بود بازى كند پس از آن و در كنار تحصيل، از جمله در نمايش هاى «سرباز وطن» و «مدرسه ى قديم و مدرسه ى جديد» بازى كرد. آشنايى اش با سينما و سابقه ى بازى در تئاتر موجب شد تا در سالن سينماى محمدخان (پسر عموى پدرش) به عنوان ناطق سينما (ديلماج) متن فيلم ها را با صداى بلند براى تماشاگران بخواند. با سكونت در تهران دهه ى بيست براى تحصيل در دارالمعلمين، شروع به فعاليت سياسى كرد و از جمله با مجله هاى «تئاتر»، «نمايش»، و روزنامه هاى «پشتكار»، «سنگر» و «دوستى ملت» همكارى داشت. آشنايى اش با عبدالحسين نوشين سرپرست تئاتر فرهنگ و از پيشكوستان تئاتر در ايران موجب شد تا بازى در تئاتر را جدى تر بگيرد. از ديگر نمايش هايى كه زاهد در آنها بازى كرد بايد به اين عنوان ها اشاره كرد: «خسيس»، «محمدعلى بيك»، «شاه صفى»، «بارگاه معاويه»، «دختر شكلاتى»، «تاجر ونيزى»، «دزدان اجتماع»، «كارمند دولت» و... سپس مدتى به خارج از كشور رفت و در سال 1327 به ايران بازگشت. همكارى اش را با مؤسسه ى «ايران نو فيلم» در زمينه ى آموزش فن بيان براى صداپيشگى و امور فنى سينما به علاقه مندان آغاز كرد. در سال 1328 فيلم «مرا ببخش» را صدا گذاشت، اولين فيلمى كه در ايران صدابرگردان

شد. در همين سال، استوديو «آريانا فيلم» را با احمد شيرازى، مهدى امير قاسم خانى و چند تن ديگر تأسيس كرد و اولين فيلم رنگى خارجى را به نام «آهنگ شهرزاد» صدابرگردان نمود. در سال 1335 با كارگردانى «بازگشت به زندگى» به فيلم سازى روى آورد، اما پس از ساخت سه فيلم و در حالى كه فيلم «مردم از خوشى» را در حال فيلم بردارى داشت جلوى فعاليت هنرى اش گرفته شد. زاهد از مؤسسان حسينيه ى ارشاد بود و مدتى در آنجا كلاس هاى تئاتر و سينما را اداره مى كرد. همچنين در دهه ى چهل دبير اتحاديه ى تهيه كنندگان و رييس و سخنگوى اتحاديه ى بازيگران بود. پس از انقلاب اسلامى، فعاليت سينمايى را پس از يك وقفه ى طولانى از سر گرفت و به بازيگرى روى آورد. وى از بنيانگذاران انجمن هنرمندان طى اين سال ها بود. از جمله فيلم هاى وى مى توان اين موارد را ذكر كرد: «بوسه ى مادر» (فقط نويسنده و كارگردان، 1335)؛ «بازگشت به زندگى» (فقط نويسنده و كارگردان، 1336)؛ «چشم به راه» (كارگردان، نويسنده و مشاركت در تهيه با اكبر دهقان، بازيگر 1337)؛ «راهى به سوى خدا» (بازيگر، به نمايش درنيامد، 1359)؛ «ماديان» (بازيگر، 1364)؛ «سمندر» (بازيگر، 1364)؛ «شير سنگى» (بازيگر، 1365)؛ «لوحه ى صفورا» (كوتاه 1365)؛ «طلسم» (1365)؛ «اتاق شماره ى يك» (1365)؛ «ماهى» (1367)؛ «در مسير تندباد» (1367)؛ «برهوت» (1367)؛ «دوران سربى» (1367)؛ «رانده شده» (1386)؛ «آخرين مهلت» (1368)؛ «عبور از غبار» (1368)؛ «عروس حلبچه» (1369)؛ «مدرسه ى پيرمردها» (1369)؛ «دلشدگان» (1370)؛ مجموعه هاى تلويزيونى «هزار دستان» (1366 -1358)؛ «طالب» (1363)؛ «سربداران» (1363)؛ «بوعلى سينا» (1365).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ سينماى ايران (878 ،306 -305 ،293 -292

،282 -277)، فرهنگ سينماى ايران (123)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (655 ،644 /2 ،60/1).

زاهدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 تهران، نام اصلى: على سخاوت زاهدى، تحصيلات: ديپلم، شروع بازيگرى: تولدت مبارك (1351)

عمده ى فيلمها:

صمد به مدرسه مى رود (1352)، گداى ميليونر (1352)، قربون هر چى خوشگله (1352)، ناخدا با خدا (1352)، ميرم بابا بخرم (1353)، صمد آرتيست مى شود (1353)، شوهر كرايه اى (1353)، ماشين مشتى ممدلى (1353)، دختر نگو بلا بگو (1354)، نيزار (1354)، شاديهاى زندگى ما (1355)، با هم ولى تنها (1355)، شوهر جونم عاشق شده (1355)، صمد در راه اژدها (1356)، فقط آقاى مهدى مى تونه (1356)، صمد دربدر مى شود (1357)، مرد خدا (1358)، صمد به شهر مى رود (1358)، على و غول جنگل (1369)، بيا با من (1371)، خوش خيال (1371)، اتل متل توتوله (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

زرين دست، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: عليرضا زرين دست

تاريخ تولد: 1330

برادر محمد زرين دست (بازيگر و كارگردان).

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « وسوسه شيطان » (وسوسه شيطان) به عنوان دستيار فيلمبردار در سال 1346.

جوايز:

- پري (سيزدهمين جشنواره فيلم فجر)

- سيندرلا (ششمين جشن خانه سينما)

كانديداها:

- خارج از محدوده (ششمين جشنواره فيلم فجر)

- باي سيكل ران (هفتمين دوره جشنواره فيلم فجر)

- خانه خلوت (دهمين دوره جشنواره فيلم فجر)

- بلوغ (هجدهمين جشنواره فيلم فجر)

شكوه قهرمان (1348)

لوطي (1350)

فاتحين صحرا (1350)

رشيد (پرويز نوري - 1350)

خداحافظ رفيق (امير نادري - 1350)

خواستگار (علي حاتمي - 1351)

مردي در طوفان (1351)

شاهرگ (عليرضا داودنژاد - 1354)

سازدهني (امير نادري - 1352)

صمد آرتيست مي شود (1353)

پشمالو (1355)

گزارش (عباس كيارستمي - 1356)

در امتداد شب (پرويز صياد - 1356)

سايه هاي بلند باد (بهمن فرمان آرا - 1358)

صمد به شهر مي

رود (1358)

خط قرمز (مسعود كيميايي - 1361)

نقطه ضعف (محمدرضا اعلامي - 1363)

گمشده (مهدي صباغزاده - 1364)

مشت (سيامك اطلسي - 1364)

تصوير آخر (مهدي صباغزاده - 1365)

دستفروش (محسن مخملباف - 1365)

طلسم (داريوش فرهنگ - 1365)

خارج از محدوده (رخشان بني اعتماد - 1366)

گنج (محمدعلي سجادي - 1366)

باي سيكل ران (محسن مخملباف - 1367)

عروسي خوبان (محسن مخملباف - 1367)

كلوزآپ (عباس كيارستمي - 1368)

دو فيلم با يك بليط (داريوش فرهنگ - 1369)

شبهاي زاينده رود (محسن مخملباف - 1369)

عروس حلبچه (حسن كاربخش - 1369)

گزل (محمدعلي سجادي - 1369)

خانه خلوت (مهدي صباغزاده - 1370)

آقاي بخشدار (خسرو معصومي - 1370)

قافله (مجيد جوانمرد - 1371)

آباداني ها (كيانوش عياري - 1371)

پري (داريوش مهرجويي - 1372)

بازمانده (سيف الله داد - 1373)

پاكباخته (غلامحسين لطفي - 1374)

ضيافت (مسعود كيميايي - 1374)

نابخشوده (ايرج قادري - 75/1374)

سجده بر آب (حميد خيرالدين - 1375)

ساحره (داود ميرباقري - 1376)

فرياد (مسعود كيميايي - 1377)

بلوغ (مسعود جعفري جوزاني - 1377)

رقص شيطان (اسماعيل براري - 1378)

سيندرلا (بيژن بيرنگ، مسعود رسام - 1380)

ملاقات با طوطي (عليرضا داودنژاد - 1381)

واكنش پنجم (تهمينه ميلاني - 1381)

صبحانه اي براي دو نفر (مهدب صباغزاده - 1381)

الهه زيگورات (رحمان رضايي - 1382)

حكم (مسعود كيميايي - 1383)

صحنه جرم ورود ممنوع (ابراهيم شيباني - 1384)

آتش بس (تهمينه ميلاني - 1384)

رئيس (مسعود كيميايي - 1385)

زرين زاده، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارنامه عليرضا زرين دست:

1348

شكوه قهرمان (محمد زرين دست)

1349

ازياد رفته (محمد زرين دست)

1350

فاتحين صحرا (محمد زرين دست)

وحشي جنگل (ربرت اكهارت)

لوطي (خسرو پرويزي)

رشيد (پرويز نوري)

خداحافظ رفيق (اميرنادري)

1351

خواستگار (علي حاتمي)

حسن سياه (پرويز اصانلو)

مردي در طوفان

(خسرو پرويزي)

1352

خورشيد در مرداب (محمدصفار)

سازدهني (امير نادري )

1353

صمد آرتيست مي شود (پرويز صياد )

مسلخ (هادي صابر)

1354

صمد خوشبخت مي شود (پرويز صياد )

همت (خسرو پرويزي)

شاهرگ (عليرضا داودنژاد)

1355

سرايدار (خسرو هريتاش)

پشمالو(مهدي فخيم زاده)

1356

صمد در راه اژدها (پرويز صياد )

در امتدادشب (پرويز صياد )

گزارش(عباس كيارستمي)

گربه در قفس (محمد زرين دست)

1357

صمد در به در مي شود (پرويز صياد )

سايه هاي بلند باد (بهمن فرمان آرا)

1358

صمد به شهر مي رود (پرويز صياد )

1360

مرگ ديگري (محمدرضا هنرمند)

1361

خط قرمز (مسعود كيميايي)

1362

فرمان (كوپال مشكوه)

نقطه ضعف (محمد رضا اعلامي)

بازجويي بك جنايت (محمد علي سجادي)

1363

مشت (سيامك اطلسي)

1364

گمشده ( مهدي صباغ زاده)

مداربسته (رحمان رضايي)

1365

طلسم (داريوش فرهنگ)

تصويرآخر(مهدي صباغ زاده)

دستفروش (محسن مخملباف)

حريم مهرورزي (ناصرغلامرضايي)

1366

خارج از محدوده (رخشان بني اعتماد)

سيمرغ (اكبر صادقي)

گنج (محمدعلي سجادي)

1367

باي سيكل ران (محسن مخملباف)

عروسي خوبان (محسن مخملباف)

1368

الماس بنفش (رحيم رحيمي پور)

53 نفر (يوسف سيد مهدوي)

كلوزآپ، نماي نزديك (عباس كيارستمي)

1369

دو فيلم با يك بليط (داريوش فرهنگ)

شب هاي زاينده رود

عروس حلبچه (حسن كاربخش)

گزل (محمدعلي سجادي)

1370

آقاي بخشدار (خسرو معصومي)

خانه خلوت (مهدي صباغ زاده)

1371

آباداني ها(كيانوش عياري)

قافله (مجيد جوانمرد)

1372

پرتگاه (بهرام ري پور)

شعله هاي خشم (حميد رضا آشتياني پور)

1373

پري (داريوش مهرجويي)

1374

بازمانده (سيف الله داد )

پاكباخته (غلامحسين لطفي)

دشمن (عباس باويهي)

ضيافت (مسعود كيميايي)

1375

تحفه هند (محمدرضازهتابي)

سجده برآب (حميد خيرالدين)

نابخشوده (ايرج قادري)

1376

ساحره (داود ميرباقري)

سفرشبانه (خسرو معصومي)

1377

بلوغ (مسعود جعفري جوزاني)

فرياد (مسعود كيميايي)

1378

رقص شيطان (اسماعيل براري)

چشم هايش (فرامرز قريبيان)

سيندرلا (مسعود رسام _ بيژن بيرنگ)

همسر دلخواه من (افشين شركت)

1379

واكنش پنجم (تهمينه ميلاني)

ملاقات با طوطي (عليرضا داودنژاد)

1380

الهه زيگورات (رحمان رضايي)

صبحانه اي براي دو نفر (مهدي صباغ زاده )

1381

185 دقيقه از مجموعه تلويزيوني در چشم باد

1382

نقاب (كاظم راست گفتار)

1383

حكم (مسعود كيميايي)

1384

صحنه جرم، ورود ممنوع (ابراهيم شيباني)

سنگ، كاغذ، قيچي (سعيد سهيلي)

آتش بس (تهمينه ميلاني)

1385

تو دروغ مي گي،پس مي ترسي (تهمينه ميلاني)

رئيس (مسعود كيميايي)

تصويه حساب (تهمينه ميلاني)

1386

ناشناس (احمد ظريف رفتار)

تلخ عين عسل (محمدعلي باشه آهنگر)

مجنون ليلي (قاسم جعفري)

و مجموعه تلويزيوني دايي جان ناپلون (ناصر تقوايي)

فيلم هاي كوتاه تجربه و زنگ تفريح و همسرايان از ساخته هاي عباس كيارستمي

______________________________

زرين پور، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 باختران، نويسنده و كارگردان- فعاليت در تلويزيون از 1348- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: فدايى (1351)

عمده ى فيلمها:

ستارخان (1351)، جعفر جنى و محبوبه اش (1352)، صمد آرتيست مى شود (1353)، اسرار گنج دره جنى (1353)، زنبورك (1354)، صمد خوشبخت مى شود (1354)، صمد در راه اژدها (1356)، فرياد زير آب (1356)، اشك رقاصه (نويسنده- 1356)، كوسه جنوب (نويسنده- 1357)، پرستوهاى عاشق (نويسنده- 1357)، اشك مادر (نويسنده- نمايش داده نشد- 1357)، صمد دربدر مى شود (1357)، بن بست (1358)، صمد به شهر مى رود (1358)، تا آخرين نفس (نويسنده- 1358)، پرواز در قفس (نويسنده- 1359)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، حادثه (نويسنده- 1363)، مدرك جرم (نويسنده- 1364)، تحفه ها (1366)، زرد قنارى (نويسنده، بازيگر- 1367)، آرزوى بزرگ (نويسنده- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

زكريا، سحر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بيوگرافي و توضيحات:

نام: سحر زكريا

با بازي در مجموعه تلويزيوني در پناه تو (در نقش دخترعموي رامين) وارد دنياي بازيگر شد. سپس توانايي خود را در بازي در نمايشها و تله تئاترهاي مختلف آزمود.

اما شايد از بازي در فيلم مردي از جنس بلور بود كه ديده شد و بار ديگر به تلويزيون بازگشت و نقشهاي نچندان مهمي در چند مجموعه بازي كرد.

بازي در نقش همسر رابين هود در مجموعه طنز قطار ابدي تا حدودي او را به شهرت رساند، اما شايد او با برنامه طنز پاورچين بود كه هم استعدادهاي نهفته بازي در نقش كمدي خود را بروز داد و هم توانست به محبوبيت دست يابد.

فيلمشناسي

در پناه تو (مجموعه، حميد لبخنده، 1373)

مردي از جنس بلور (سعيد سهيلي، 1377)

كاشانه (مجموعه، قاسم جعفري، 1377)

همسفر (مجموعه، قاسم جعفري، 1378)

دنياي شيرين دريا ( مجموعه، بهروز بقايي، 1378)

پسران مهتاب (مهدي ودادي،

1379)

قطار ابدي (مجموعه ، 1379)

باران عشق (مجموعه، احمد اميني، يك قسمت، 1380)

پاورچين (مجموعه، مهران مديري، 1381)

زماني ،مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يوسف از شمال كشور

نقش جواني حضرت يوسف نيز توسط مصطفي زماني ايفا شد. انتخاب مصطفي زماني براي نقش حضرت يوسف نيز جالب و شنيدني است، او اهل فريدونكنار است و روزي به همراه يكي از دوستان خود به دفتر سريال يوسف مراجعه مي كند. دوست او علاقه مند بوده تا براي ايفاي نقش در اين سريال تست بازيگري بدهد.

مصطفي زماني هم به طور اتفاقي تست مي دهد و از ميان علاقمندان فراواني كه براي اين منظور به سريال يوسف آمده بودند، زماني براي ايفاي نقش در اين سريال انتخاب مي شود. پس از عقد قرارداد نيز براي او كلاس هاي بازيگري به شكل خصوصي برگزار و حتي با صرف هزينه اي او در كلاس هاي بدن سازي ثبت نام مي كند تا براي ايفاي اين نقش آماده تر شود. زماني كه شاهين اقبال بر شانه او نشست و او را به سمت تخت عزيزي مصر راهنمايي كرد، در زمان انتخاب شدن براي ايفاي اين نقش، دانشجوي رشته كارشناسي مديريت صنعتي در ساري بود و در دانشكده، در يك يا دو تئاتر به عنوان بازيگر حضور يافته بود و مدتي نيز به عنوان حسابدار در يك شركت خصوصي فعاليت كرده بود. انتخاب او براي نقش يوسف زماني اتفاق افتاد كه هنوز بازيگر مياني نقش يوسف انتخاب نشده بود. وقتي زماني متوجه عدم انتخاب بازيگر نقش نوجواني يوسف مي شود، با معرفي پسرخاله خود حسين جعفري به دست اندركاران سريال يوسف، قدمي جدي در حل مشكل سازندگان اين سريال برمي دارد و به اين ترتيب كار انتخاب

بازيگران يوسف عملا به پاياني خوش مي رسد. زماني اين روزها بر اساس قراردادي كه با سريال تلويزيوني يوسف دارد، متعهد شده تا بعد از پايان پخش سريال يوسف، در هيچ اثر نمايشي حاضر نشود. علت اين قرارداد نيز اين است كه به احتمال زياد حضور او در كارهاي مشابه باور پذيري مخاطب را نسبت به اين نقش كمرنگ مي كند. از اين بازيگر جوان جز چند مصاحبه كوتاه تاكنون مطلبي منتشر نشده، اما شايد بد نباشد به بخش هايي از تنها مصاحبه طولاني او كه در همان روزهاي حضور در سريال يوسف، در سايت خبري سيما فيلم منتشر شد اشاره كنيم. مصاحبه اي كه در آن زماني مي گويد: «برخي عوامل اصلي كارسعي درانتخاب يكي ازبازيگران حرفه اي داشتند. حتي مدتي دنبال يك بازيگرخارجي گشتند. ولي همه ما مي دانيم كه تجربه ساخت فيلم مصائب مسيح توسط مل گيبسون ثابت كرد ايفاگرنقش پيامبر بايد يك بازيگر ناشناخته باشد، آدمي كه روي او ذهنيت خاصي وجود ندارد. به هرحال از آنجا كه بازيگري براي من آنقدراهميت نداشت كه به خاطرآن ازهمه چيزبگذرم، باهمه اينها كنارآمدم. من به مفهوم واقعي عاشق بازيگري و شهرت نبودم، به هرحال يا بازي مي كردم يا نمي كردم.» وقتي هم « آرزو شهبازي» مصاحبه كننده از او سوال مي كند، «فكرمي كنيد چهره تان چه ويژگي خاصي براي ايفاي اين نقش داشته است؟» او پاسخ مي دهد: « قضيه يوسف يك قضيه باطني است. زيبايي ظاهري با توجه به زاويه ديد مردم تغييرپيدا مي كند. پس مطلق بودن را بايد دراين زمينه كنارگذاشت و ديگر اين كه بعضي چهره ها هستند كه بدون داشتن زيبايي ظاهري صميميت دارند. آدمها با آنها احساس نزديكي

مي كند و اين به انسانيت آدم ها برمي گردد.

فكرمي كنم كارگردان بيشتر دنبال همين بوده است كه از اين نظر تا حدودي به خودم مطمئن هستم، به اضافه يك زيبايي ظاهري كه البته درگريم بسياري ازجذابيت هاي چهره پوشانده شده است. در واقع زيبايي در اينجا براساس فضاي پيرامون تعيين مي شود. براساس گريم فراعنه مصر وآدم هاي دور و براست كه زيبايي يوسف برجسته شود. ازطرفي بايد اين چهره براي مردم باورپذير مي شد، اما خب كانديداهاي ديگري هم بودند كه چهره هاي بسيارزيبايي داشتند اما آن انرژي دروني را كه كارگردان دنبالش بود نداشتند وگرنه من خودم را ازنظرزيبايي درحد آدم هاي معمولي مي بينم.»

اگرچه انتخاب اين بازيگر جوان به عنوان ايفاگر نقش يوسف حرف و حديث ها و حتي آنگونه كه خود زماني تلويحا اشاره كرده، مخالفت هايي را در پروژه به دنبال داشت، اما درباره بازيگر نقش زليخا حرف و حديث چنداني وجود نداشت و كتايون رياحي براي چنين نقشي انتخاب معقولي به نظر مي رسيد؛ البته سريال يوسف بر خلاف ديگر سريال هاي تاريخي در زمينه انتخاب بازيگر اعتقاد چنداني به حضور بازيگران حرفه اي نداشت و شايد كمتر از ده بازيگر حرفه اي در آن ايفاي نقش كردند كه جعفر دهقان، محمود پاك نيت، پروانه معصومي، جهانبخش سلطاني، علي طالب لو، پرويز فلاحي پور و... برخي از اين بازيگران هستند وبراي ساير نقش ها بازيگراني غير حرفه اي انتخاب شدند، اما قضاوت نهايي درباره بازي هاي آنها نيز با توجه به پخش نشدن قسمت هايي كه با حضور اين بازيگران ساخته شده، مي تواند در زماني ديگر نتيجه بهتري به دنبال داشته باشد

زماني، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 تهران، نام اصلى: اصغر اسم زمانى آغميونى، تحصيلات: ششم ابتدايى، مدير تداركات، بازى

در تئاتر لاله زار، شروع بازيگرى: من و مش كاظم (كوتاه- 1361)

عمده ى فيلمها:

سقا (كوتاه- 1361)، مرگ سفيد (تداركات، بازيگر- 1362)، سياه راه (1363)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، در اسارت (تداركات، بازيگر- 1364)، طائل (1364)، آتش در زمستان (تداركات، بازيگر- 1364)، اتوبوس (1364)، ميهمانى خصوصى (1365)، معما (تداركات- بازيگر- 1365)، قصه ى زندگى (1365)، ايستگاه (1366)، خارج از محدوده (1366)، در انتظار شيطان (تداركات- 1367)، طوبى (تداركات، بازيگر- 1367)، گراند سينما (1367)، ريحانه (تداركات- بازيگر- 1368)، رانده شده (1368)، آپارتمان شماره 13 (تداركات- 1369)، شهر خاكسترى (تداركات، بازيگر- 1369)، عشق من شهر من (1370)، چشم شيطان (1372)، راه افتخار (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

زنجانپور، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون از 1348، كارگردانى تئاتر، بازى در تئاتر از 1344، شروع بازيگرى: بى تا (1351)

عمده ى فيلمها:

شطرنج باد (1355)، زلزله دوم (1356)، اين گروه محكومين (1357)، تاريخ سازان (نمايش داده نشد- 1359)، ستاره دنباله دار (1361)، مرگ سفيد (1362)، ريشه در خون (1362)، حادثه (1363)، يك روز گرم (1363)، زائر خلف (نمايش داده نشد- 1364)، سامان (1364)، تشكيلات (1365)، ملاقات (1365)، گزارش يك قتل (1365)، گرفتار (1366)، طپش (1367)، روز ديدنى (1373)، طالع سعد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

زنگنه،لعيا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نخستين كار حرفه اي اش در تئاتر، بازي در نمايش يادگار سال هاي شن (علي رفيعي، 1371) بود.

بازي زيباي او در مجموعه تلويزيوني در پناه تو (حميد لبخنده، 1373) هنوز در يادها مانده است.

بازي كوتاه او در فيلم مزاحم (سيروس الوند) شايد بهترين نقش آفريني او در سينما تا به امروز باشد.

نام اصلي: لعيا

نام خانوادگي اصلي: زنگنه

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1344

محل تولد: تهران

مليت: ايران

.....................................

مدرك تحصيلي: ليسانس تاتر

بيوگرافي

فارغ التحصيل تاتر از دانشگاه هنر.

يك دوره كلاس نقاشي را گذرانده است.

شروع فعاليت در تاتر در سال 1370.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم راز مينا (عباس رافعي) در سال 1375.

در دوران دانشجويي در چند نمايش از جمله پارانويا، يادگار، خال خالي (عروسكي) و نيز در فيلم كوتاه دانشجويي در كنج تنهايي بازي كرد.

نخستين كار حرفه اي اش در تئاتر، بازي در نمايش يادگار سال هاي شن (علي رفيعي، 1371) بود.

بازي زيباي او در مجموعه تلويزيوني در پناه تو (حميد لبخنده، 1373)

هنوز در يادها مانده است.

بازي كوتاه او در فيلم مزاحم (سيروس الوند) شايد بهترين نقش آفريني او در سينما تا به امروز باشد.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 رئيس ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1381 تب ( رضا كريمي ) [بازيگر]

1380 مزاحم ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1379 رنگ شب ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1379 شيفته ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1378 تكيه بر باد ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

1375 راز مينا ( عباس رافعي ) [بازيگر]

زهتاب، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1314 تهران، برادر حسين زهتاب (بازيگر)، تحصيلا ت: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1334 در تئاتر جامعه باربد، شروع بازيگرى: دزدان معدن (1334)

عمده ى فيلمها:

ردپايى بر شن (1366)، مكافات (1366)، من هستم (كوتاه- 1367)، صخره ى سبز (1367)، عروسى خوبان (1367)، پرواز پنجم ژوئن (1368)، چشم شيطان (1372)، پادزهر (1372)، عياران (1374)، سرزمين خورشيد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

زهره كرماني، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تاريخ تولد: 1354

...............................................

متولد 1354 در كرمان. فارغ التحصيل رشته تدوين از مركز اسلامي آموزش فيلمسازي. دوره بازيگري را در كلاسهاي كارگاه آزاد بازيگري گذراند.

با حضور در فيلمهاي ملاقلي پور به سينما راه يافت. بازي در نقش اميربهادر در اپيزود اول فيلم نسل سوخته او را به عنوان بازيگري توانا معرفي كرد. اما شايد با حضور در مجموعه تلويزيوني غريبه بود كه شناخته شد. آخرين حضور سينمايي او بازي در نقش كوتاهي در فيلم قارچ سمي ساخته ملاقلي پور است.

زيرك، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي حسن زيرك

حسن زيرك يك نابغه به معناي واقعي بود

استاد حسن زيرك به سال 1300 در شهرستان بوكان واقع در قسمت كردنشين

استان آذربايجان غربي ايران چشم به جهان گشود و در سن 5 سالگي از

مهر پدر محروم گشت و بدبختي و تلخي و سختي هاي فراواني چشيد و

زندگي را در درون درد و رنج گذراند و عمري را در شهرهاي كردستان

ايران و عراق سپري كرد

و مدت زيادي در بخش كردي راديو بغداد همكاري كردو از سال 1337 كه

بخش راديو كردي ايران در تهران براي اولين بار گشايش يافت همكاري

خود را با اين مركز آغاز كرد.

حسن زيرك گرچه به خاطر شرايط سخت زندگي از نعمت درس و تحصيل

بي بهره ماند ولي استعداد كم نظيري در سرودن شعر و آهنگسازي كردي

داشت و اين استعداد به همراه صداي منحصر به فرد، سبب گرديد كه

خالق آثار مانا و ماندگاري در عرصه موسيقي كرد باشد و ترانه هايش در

سرتاسر كردستان محبوبيت يافت به شكلي كه اينك صداي او در جاي

جاي مناطق كردنشين و در كوچه ها و خيابانها و در خانه ها و مغازه ها

طنين انداز گرديده است .

حسن زيرك كه در راديو كردي تهران فعاليت داشت با خانم ميديا

زندي

گوينده بخش كردي ازدواج كرد كه حاصل آن ازدواج دو دختر به

نامهاي مهتاب (آرزو) و مهناز (ساكار) بود كه چند ترانه را براي

فرزندانش اجرا كرده است .زندگي حسن زيرك هميشه با كوچ و آوارگي

همراه بود و يكي از شهرهايي كه در آن مدت زيادي اقامت داشت

كرمانشاه بود و همكاري او در اين شهر با هنرمندان برجسته كرمانشاهي

همچون استاد مجتبي ميرزاده ، محمد عبدالصمدي ، اكبر ايزدي و بهمن

پولكي سبب خلق آثار زيبايي شد.

حسن زيرك مدتي به عراق مي رود و در مسافرخانه "فه نده ق شمال" به

شاگردي مي پردازد و روزي هنگام نظافت كه مشغول زمزمه يكي از

ترانه هايش بوده مسافري به نام جلال طالباني (رهبر اتحاديه ميهني

كردستان عراق و رئيس جمهور كنوني دولت موقت عراق) كه در آنجا اقامت

داشته با شنيدن صداي حسن زيرك او را به راديو بغداد برده و در آنجا

مشغول به كار مي شود و در سال 1337 به ايران برمي گردد.

رفتار دولت وقت ايران با حسن زيرك او را دچار مشكل فراواني كرد، به

ويژه وقتي كه دكتر شيخ عابد سراج الديني رييس وقت برنامه هاي

كردي راديو تهران بود به او اجازه كار نداد و اين كار سراج الدين

چنان تاثير منفي بر دل لطيف حسن گذاشت كه ديگر هيچ وقت به راديو

برنگشت و با دلي شكسته باروبند خود را به سوي بغداد پيچيد.

هنگامي كه به بغداد رسيد در آنجا نيز او را دچار مشكل كردند، او را

گرفته و روانه زندان كردند، در آنجا زيرك را به پنكه سقفي بسته و

شكنجه دادند.

پس از رهايي از بغداد مجددا به تهران برگشت ، در تهران نيز ساواك او

را گرفت و شكنجه داد كه جريان شكنجه اش در ساواك را خودش در نوار

گفته كه صداي او هنوز به يادگار مانده

است و اين رويدادها نشان

دهنده اين است كه حسن زيرك نه در ايران و نه در عراق روي خوشي

و راحتي و آزادي را نديد.

در سال هاي 1341 تا 1343 در كرمانشاه بود و با راديو كرمانشاه همكاري

داشت و بيشتر اين درد و غمها و مصيبتي كه به حسن رسيده بود بخاطر

عدم توجه حكومت وقت به هنرمند بزرگ كرد بود...سالهاي پاياني

زندگي زيرك در تلخي و ناكامي گذشت و چندان به آواز نمي پرداخت. در

منطقه بوكان قهوه خانه يي داير كرد و در ميان مردمي كه دوست شان

داشت و دوستش داشتند آخرين نفس هايش را در رنج و بيماري كشيد و

سرانجام در چهارم تيرماه 1351 در بيمارستان شهر بوكان به علت

بيماري لاعلاج چشم از جهان فروبست و بر فراز كوه ناله شكينه كه از

كوههاي معروف و زيباي آن منطقه است به خاك سپرده شد همسر مرحوم

حسن زيرك كه خودش گوينده بخش كردي راديو تهران قديم است

مي نويسد: »حسن زيرك نزديك به هزار ترانه در تهران و كرمانشاه اجرا

كرده بود و بخاطر همين ترانه هاي او بود كه روزانه نزديك به دوهزار

نامه نوشته مي شد و حتي درون نامه پول قرار مي دادند تا ترانه مورد

درخواست آنان پخش شود و در كل برنامه هاي كردي راديو تهران و

كرمانشاه بخاطر صداي دلنشين حسن زيرك مورد توجه همه قرار گرفته

بود و آن موقع هر روز دو بار برنامه (ما و شنوندگان ) پخش مي شد و

حسن زيرك با صداي رسا و لذت بخش خود باعث معروفيت و كيفيت و

شكوفايي برنامه هاي كردي در تهران و كرمانشاه شده بود و سيل

نامه هاي طرفداران ترانه هاي او هر روز به راديو جاري بود اما پس از

اين همه خدمت ، حسن زيرك را ديگر به راديو راه ندادند واو را

از

ياد بردند درحالي كه در 28 مرداد 1341 كه برد ايستگاه راديوي

كرمانشاه به صد كيلو وات رسيده بود صداي حسن زيرك به همه شهرها و

روستاهاي كردنشين مي رسيد.« استاد شهرام ناظري هنرمند بلند آوازه

موسيقي سنتي ايران در خصوص صداي حسن زيرك چنين اظهار داشت : »در

خصوص مرحوم حسن زيرك ، در مجموع فقط مي توانم بگويم كه يك انسان

نابغه به معناي واقعي بود، يعني در همان لحظه كه وارد اركستر

راديو مي شد و به اتاق ضبط مي رفت بداهتا هم شعر مي سرود، هم آهنگ

مي ساخت و هم آن را مي خواند كه تا كنون چنين موردي در موسيقي

سابقه نداشته است و با توجه به اين نكته كه ايشان سواد خواندن و

نوشتن هم نداشتند اما موسيقي و شعر را به صورت الهامي و حفظ شده

مي خواند و واقعا از افراد كاملا استثنايي و از نوابغ موسيقي كردي

بودند و بنده در ميان خوانندگان كرد علاقه خاصي به صداي حسن زيرك

دارم .«فاروق صفي زاده بوره كه يي ، از پژوهندگان معاصر در خصوص حسن

زيرك مي نويسد: »حسن زيرك بيش از هزار و پانصد ترانه ساخته است و

همه آهنگ هاي ترانه ها و بيشتر سروده هاي آن را خود مي ساخته و

مي سروده است . از آهنگ هاي اين هنرمند بزرگ بيشتر ترانه سرايان

امروز فارس و كرد و بيگانه و ترك نيز سود جسته اند و امروز هر آهنگي

كه پديد مي آيد نشاني از آهنگ هاي اين هنرمند را در خود نهفته دارد،

هنگامي كه به آهنگ هاي او گوش فرا مي دهي ، زندگي را با همه آزارها

و مويه ها و رنج هايش درمي يابي . بر همين پايه آهنگ هاي حسن زيرك

نشانه زندگي هر كرد آريايي رنج كشيده را در خود نهفته دارد. «استاد

مجتبي ميرزاده نوازنده ويولون و موسيقيدان برجسته كه در تمامي

آثار مرحوم حسن زيرك در دهه 1340 در اركستر راديو

كرمانشاه نوازندگي

و تنظيم آهنگ هاي او را به عهده داشته در مورد اين هنرمند فقيد در

گفت وگو با راقم اين سطور چنين اظهار داشت : »حسن زيرك با اينكه

مطلقاً سواد نداشت اما اشعار اغلب آثارش را به صورت بداهه و در آن

لحظه كه مي خواند مي سرود و از حافظه يي بسيار قوي در حفظ شعر و

آهنگ و مقام هاي كردي برخوردار بود و بايد گفت كه حسن زيرك

هيچ گاه در موسيقي كرد تكرار نخواهد شد چرا كه ماندگارترين و

زيباترين نغمات كردي را خلق كرد و اينك نه تنها در ايران حتي در

ميان كردهاي عراق ، سوئد و ساير نقاط جهان آثار و نام و ياد او از

مقام و منزلت والايي برخوردار است .«مرحوم حسن زيرك در راديو تهران

آثاري به ثبت و ضبط رسانيد كه اغلب با ساز اساتيدي همچون استاد

حسين ياحقي ، استاد حسن كسايي ، استاد جليل شهناز، جهانگير ملك ، احمد

عبادي و به سرپرستي زنده ياد مشير همايون شهردار همراه بود. در خصوص

شخصيت هنري حسن زيرك نظر استاد بيژن كامكار خواننده و نوازنده برتر

كشورمان را نيز جويا شديم كه ايشان هم با اعلام اين مطلب كه

علاقه زيادي به صداي مرحوم حسن زيرك دارد گفت : »حسن زيرك يكي از

برجستگان موسيقي كرد به شمار مي آيد و خيلي از آهنگ هاي كردي يا

فارسي كه الان به اجرا در مي آيد الهام گرفته از آثار آن هنرمند

است و شهرت و محبوبيت حسن زيرك فقط محدود به مرزهاي ايران نيست

بلكه در كشورهاي اروپايي وتمام نقاط كردنشين جهان امتداد

دارد.«چندي پيش رييس شوراي اسلامي شهر بوكان در گفت وگو با نشريه

سيروان (يكي از نشريات محلي استان كردستان ) اعلام كرد كه عمليات

اجرايي احداث مجتمع توريستي حسن زيرك و همچنين ايجاد خيابان 12

متري به نام وي تا محل

آرامگاهش آغاز مي شود كه اگر اين چنين باشد

بايد به مسوولان مربوطه و ذيصلاح منطقه بوكان دست مريزاد گفت و

همچنين در سال گذشته فيلمي از زندگاني حسن زيرك در شهر سليمانيه

عراق ساخته و تا چند ماه بر پرده سينماهاي شهرهاي كردستان عراق

اكران شد كه در اين فيلم گوشه هايي از سختي و مشقت هاي اين

هنرمند اصيل و ارزشمند را در ايران و عراق به نمايش گذاشته

بود.اخيرا نيز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، مجوز كاستي از اين هنرمند

را صادر كرده تحت عنوان (ترانه هاي حسن زيرك ) شامل ترانه هايي از

آن مرحوم در راديو كرمانشاه و راديو تهران حوالي دهه 1340 است كه

تدوين و به بازار عرضه شده است .

زينال زاده، محرم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1340 خوى، تحصيلات: فارغ التحصيل انيستيتو هنر، شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات، كارگردان، نويسنده، شروع بازيگرى: دستفروش (1365)

عمده ى فيلمها:

باى سيكل ران (1367)، باغ سيد (نويسنده، بازيگر- 1368)، آب را گل نكنيم (دستيار كارگردان- 1368)، عمليات كركوك (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، مرد ناتمام (كارگردان- 1371)، يك شب يك غريبه (1372)، ديدار در فلق (كارگردان، 1373)، ساز و ستاره (كارگردان، نويسنده- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ژيان، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ژيان، رضا

رضا ژيان (1328، تهران - 27 بهمن، 1381، بيمارستان شهريار تهران) بازيگر، كارگردان، فيلمنامه نويس سينما، تلويزيون و تئاتر ايراني است.

خلاصه زندگي هنري

• شروع فعاليت در تاتر از سالهاي تحصيل در دبيرستان.

• فعاليت در « كارگاه نمايش » وابسته به تلويزيون ملي ايران از سال 1348 تا سال 1357.

• عزيمت به آمريكا به تشكيل « كارگاه تاتر تهران ».

• بازگشت به ايران و ادامه فعاليت به عنوان بازيگر.

• شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم « پسر ايران از مادرش بي خبر است » (فريدون رهنما) در سال 1355.

زندگينامه

رضا ژيان هنرپيشه ايراني بامداد 16 فوريه در سن 53 سالگي در بيمارستان شهريار تهران درگذشت.

وي از چندي پيش در بيمارستان فيروزگر تهران بستري بود و سپس به بيمارستان شهريار انتقال يافت.

رضا ژيان كه عمده فعاليتش برصحنه تئاتر متمركز بود از بازيگران بنام سينما و تلويزيون نيز به شمار مي رفت و علاوه بر بازيگري آثاري را نيز كارگرداني كرد.

وي فعاليت هنري را از دوران تحصيل و در خانه پيشاهنگي و كاخ جوانان آغاز كرد و پس از فارغ التحصيلي از دبيرستان و در سن بيست سالگي با پيوستن به "كارگاه نمايش"، وابسته به تلويزيون ايران، به صورت حرفه اي به بازيگري روي آورد.

مجموعه هاي

تلويزيوني "حسن خياط باشي" و "سرزمين افتخار" از جمله مهمترين كارهاي اين دوره از فعاليت هنري او به شمار مي رود.

رضا ژيان پس از انقلاب بيشتر بر صفحه تلويزيون ظاهر شد كه كارگرداني مجموعه تلويزيوني مثل آباد و بازيگري در آن و بازي در مجموعه هاي محله برو بيا و محله بهداشت نام او را بپش از پيش مطرح كرد.

رضا ژيان چند سالي را نيز در خارج از ايران سپري كرد.

از جمله مشهورترين آثاري كه او در سالهاي اخير در آنها نقش آفريده عبارتند از: مجموعه هاي تلويزيوني "طنزآوران جهان"، "خودرو تهران - 11" و "آژانس دوستي"، فيلمهاي سينمايي "مرد عوضي"، " موميايي 3"، "مسافر ري" و "عشق فيلم" و نمايشهاي "دوستان بامحبت" و "عشق روي خرپشته".

فيلمشناخت

مجموعه تلويزيوني

• زير آسمان شهر (سري سوم) ، (1381)

فيلم سينمايي

• عشق فيلم (ابراهيم وحيدزاده - (1380)

• مسافر ري (داود ميرباقري - 1379 )

• دارا و ندار (1378)

• موميايي 3(محمدرضا هنرمند - (1378)

• عشق بدون مرز (پوران درخشنده - (1377)

• مرد عوضي (محمدرضا هنرمند - (1377)

• آتش در زمستان (1364)

• سياه راه (1363)

• چوپانان كوير (1359)

• رسول پسر ابوالقاسم (داريوش فرهنگ - (1359)

• پسر ايران از مادرش بي خبر است (1355)

سارنگ هوشنگ، حشمت

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1348 -1291 ش)، بازيگر سينما. در تهران چشم به جهان گشود. وى از فارغ التحصيلان هنرستان هنرپيشگى تهران (1318 ش) بوده است. سارنگ بازى را در تئاتر سعادت آغاز كرد. از نمايشهاى عمده ى وى در اين دوران «لحظات بحرانى» و «مزاحم زندگى» بود. او در 1317 ش فعاليت در راديو و در 1332 ش فعاليت در سينما (گلنساء) را شروع كرد. عمده فيلم هاى وى: «بر باد رفته» (1333 ش)؛ «دست تقدير» (1338 ش).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (331 ،229)، فرهنگ

سينماى ايران (132)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (65 ،33 -32 /1).

ساعتي، عزيز

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ام اصلي: عزيز

نام خانوادگي اصلي: ساعتي مفرد خمسه

سمت (در بخش هاي): صحنه و لباس،عكس،فيلمبرداري،كارگرداني،چهره پردازي،

تاريخ تولد: 1327

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم تصويربرداري

بيوگرافي :

فوق ديپلم تصويربرداري از مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال 1353.

مدرس عكاسي و لابراتوار سياه و سفيد در مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال 1355.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "كلاغ" (بهرام بيضايي) به عنوان طراح پوستر و عكاس در سال 1356.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 زير درخت هلو ( ايرج طهماسب ) [مدير فيلمبرداري]

1381 كلاه قرمزي و سروناز ( ايرج طهماسب ) [مدير فيلمبرداري]

1380 دختر شيريني فروش ( ايرج طهماسب ) [مدير فيلمبرداري]

1379 مسافر ري ( داود ميرباقري ) [مدير فيلمبرداري]

1377 پسر مريم ( حميد جبلي ) [مدير فيلمبرداري]

1377 كميته مجازات ( علي حاتمي ) [عكاس]

1376 آژانس شيشه اي ( ابراهيم حاتمي كيا ) [مدير فيلمبرداري]

1376 مهر مادري ( كمال تبريزي ) [مدير فيلمبرداري]

1374 مرد آفتابي ( همايون اسعديان ) [مدير فيلمبرداري]

1374 برج مينو ( ابراهيم حاتمي كيا ) [مدير فيلمبرداري]

1374 بوي پيراهن يوسف ( ابراهيم حاتمي كيا ) [مدير فيلمبرداري]

1373 كلاه قرمزي و پسر خاله ( ايرج طهماسب ) [مدير فيلمبرداري]

1373 روسري آبي ( رخشان بني اعتماد ) [مدير فيلمبرداري]

1372 من زمين را دوست دارم ( ابوالحسن داودي ) [مدير فيلمبرداري]

1372 الو! الو! من جوجو ام ( مرضيه برومند ) [مدير فيلمبرداري]

1371

يك مرد ، يك خرس ( مسعود جعفري جوزاني ) [مدير فيلمبرداري]

1371 هنرپيشه ( محسن مخملباف ) [مدير فيلمبرداري]

1371 تماس شيطاني ( حسن قلي زاده ) []

1371 ردپاي گرگ ( مسعود كيميايي ) [عكاس]

1370 بانو ( داريوش مهرجويي ) [عكاس]

1370 دلشدگان ( علي حاتمي ) [عكاس]

1369 سفر جادويي ( ابوالحسن داودي ) [عكاس]

1369 سايه خيال ( حسين دلير ) [عكاس]

1368 مادر ( علي حاتمي ) [عكاس]

1368 دندان مار ( مسعود كيميايي ) [عكاس]

1368 زمان از دست رفته ( پوران درخشنده ) [عكاس]

1367 زرد قناري ( رخشان بني اعتماد ) [دستيار كارگردان]

1367 برهوت ( محمد علي طالبي ) [عكاس]

1367 باي سيكل ران ( محسن مخملباف ) [عكاس]

1366 شايد وقتي ديگر ... ( بهرام بيضايي ) [عكاس]

1366 پاييزان ( رسول صدرعاملي ) [عكاس]

1366 جعفرخان از فرنگ برگشته ( علي حاتمي محمد متوسلاني ) [عكاس]

1366 سايه هاي غم ( شاپور قريب ) [عكاس]

1366 طهران روزگار نو ( علي حاتمي ) []

1365 تيغ و ابريشم ( مسعود كيميايي ) [عكاس]

1365 ماموريت ( حسين زندباف ) [طراح صحنه و لباس-عكاس]

1365 دستفروش (اپيزود دوم) : تولد يك پيرزن ( محسن مخملباف ) [عكاس]

1362 كمال الملك ( علي حاتمي ) [عكاس]

1361 مرگ يزدگرد ( بهرام بيضايي ) [عكاس]

1360 خط قرمز ( مسعود كيميايي ) [عكاس]

1357 چريكه تارا ( بهرام بيضايي )

[مدير توليد-عكاس]

1357 صمد در به در مي شود ( پرويز صياد ) [عكاس]

1356 در امتداد شب ( پرويز صياد ) [عكاس]

1356 كلاغ ( بهرام بيضايي ) [عكاس-طراح پوستر]

جوايز و انتخابها:

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (بوي پيراهن يوسف )

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (آژانس شيشه اي)

[ دوره 16 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1376 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (كلاه قرمزي و سروناز)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (مسافر ري)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين عكس (دستفروش (اپيزود دوم) : تولد يك پيرزن)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه بهترين عكس) - سال 1367 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين عكس (باي سيكل ران)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه بهترين عكس) - سال 1368 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

سائقي، مختار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 تهران، تحصيلات: سيكل، همكارى در پشت صحنه، ايفاگر نقشهاى كوتاه، شروع بازيگرى: ريشه در خون (1362)،

عمده ى فيلمها:

شب شكن (1363)، آوار (1363)، گردباد (1364)، ماموريت (1365)، گمشدگان (1366)، غريبه (1366)، محموله (1366)، شب حادثه (1367)، پنجره (دستيار كارگردان، بازيگر- 1367)، دستمزد (مسوول لباس- 1368)، كاكلى (1368)، قافله (گروه كاركردانى- بازيگر- 1371)، يكبار براى هميشه (گروه صحنه، بازيگر- 1371)، آخرين خون (گروه طراحى- 1372)، بلوف (طراح صحنه- 1372)، ياران (صحنه- 1372)، مرواريد سياه (صحنه و لباس- 1373)، گارد ويژه (طراح صحنه- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سپاه منصور، فريده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1326 تهران، تحصيلات: ديپلم نقاشى، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ردپايى بر شن (1366)

عمده ى فيلمها:

صنوبرهاى سوزان (1368)، دخترك كنار مرداب (1368)، تابستان 58(1368)، آهوى وحشى (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سپنتا، ساسان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر ساسان سپنتا، فرزند شادروان عبدالحسين خان سپنتا، اولين فيلمساز كارگردان فيلم ناطق ايرانى است كه يكى از موسيقى دانان و پژوهشگران و محققين بزرگ مى باشد. وى آموزش موسيقى را ابتدا نزد زنده ياد استاد ابوالحسن صبا آغاز و پس از چندى نزد استاد محمود تاجبخش رفت و مدتى را از مكتب وى بهره گرفت و با نواختن ساز ويولن آشنايى پيدا كرد. سپس نزد زنده ياد روح اللَّه خالقى و شادروان استاد علينقى وزيرى رفت و مدتى را در كلاس اين بزرگان علم موسيقى سپرى كرد و علم موسيقى را آموخت.

دكتر ساسان سپنتا، طى ساهاى 1336 به بعد مقالات جامع و متعددى درباره هنر موسيقى ايران در مجلات مختلف به خصوص مجله موزيك ايران و ماهنامه موسيقى به چاپ رسانيد كه بسيار سازنده و راهگشا بود. وى در سال 1351 دكتراى خود را تحت عنوان بررسى فونتيكى خصوصيات واج هاى زبان فارسى دريافت داشت و تاكنون متجاوز از شصت مطلب و مقاله تحقيقى از وى راجع به موسيقى و ادبيات و زبانشناسى به چاپ رسيده است و از كارهاى بزرگ و تاريخى وى، بايد از آثار استادان موسيقى عصر ناصرالدين شاه ياد كرد كه او اين آثار را از استوانه هاى مومى «فتوگراف» كه طى بيش از حدود شصت- هفتاد سال متروك مانده و در حال زوال و از بين رفتن بود، با زحمات فراوان و طاقت فرسا و تمهيدات و ابتكارات فنى بازيافت صوتى كرد و

براى گنجينه موسيقى اصيل و سنتى ايران از خود به يادگار گذاشت.

از آخرين آثار اين مرد بزرگ هنردوست تأليف كتاب «تاريخ تحول ضبط موسيقى در ايران» است كه حدود چهارصد و هشتاد صفحه مى گردد كه از آثار گرانبها و تحقيقى در تاريخ ضبط موسيقى و تحول آن در ايران مى باشد.

دكتر ساسان سپنتا در كنگره بين المللى «باربد» كه در شهر «دوشنبه» تاجيكستان برگزار گرديده بود، به عنوان اولين سخنران در مورد موسيقى ايران در زمان ساسانيان و اين موسيقيدان ايرانى صحبت كرد و از طرف هيئت برگزارى اين مراسم رئيس جلسه كنگره نيز انتخاب شد كه موجب شناخت هرچه بيشتر موسيقى ايران به جهانيان گرديد. دكتر سپنتا دو فرزند به نامهاى داريوش و دانش دارد كه اميد است مثل پدربزرگ و پدر خود، منشاء خدمات بزرگ فرهنگى و هنرى به وطن خود ايران گردند.

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زبان شناسى، دانشكده: ادبيات و علوم انسانى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زبان و ادبيات فارسى از دانشگاه تهران، كارشناسى ارشد و دكتراى زبان شناسى از دانشگاه تهران، گواهى نامه تخصصى در رشته بى سيم و ارتباطات راديوئى از آمريكا، تحصيل موسيقى نزد استادان فن و طى دوره هنرستان عالى موسيقى محلى.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاههاى تهران و اصفهان، مدرسه عالى ترجمه، دانشگاه دورهام انگلستان، مؤسسه بين المللى لينگافن لندن، دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زبان شناسى و مطالعات الكترواكوستيك زبان، تعيين فورماتهاى واجها (صامتها و مصوتها) در زبان فارسى و ثبت و سنجش طيف گفتارى زبان فارسى، سنجش الگوهاى آهنگ كلام و نواخت در زبان فارسى، بازسازى گفتار زبان فارسى با دستگاههاى الكترواكوستيك.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا

ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

زبان شناسى و هنر بويژه موسيقى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 70، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

زبان شناسى، ادبيات و هنر موسيقى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سپنتا، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1348 -1286/1282 ش)، نويسنده، فيلمساز، روزنامه نگار و شاعر. در تهران متولد شد، سالهاى كودكى و نوجوانى را تحت نظارت دايى اش محمدحسين شيرازى كه از فضلا بود، گذراند. تحصيلات خود را در مدرسه هاى سن لويى، مدرسه زرتشتيان تهران، استيورت مموريان كالج اصفهان و كالج امريكايى تهران انجام داد او از شانزده سالگى مقاله نويسى را شروع كرد. در سال 1306 ش از راه بوشهر به هند سفر كرد و چند سالى با دين شاه دانشمند پارسى حشر و نشر داشت و به تاليف و ترجمه پرداخت. او در همين سال نخستين روزنامه اش را با نام «دورنماى ايران» در بمبئى منتشر كرد كه بعد از مدت كوتاهى تعطيل شد. بار ديگر روزنامه اى در بمبئى تحت عنوان «جنگل» منتشر كرد كه چاپ آن هم بيش از دو شماره نكشيد «پيام راستى» آخرين روزنامه اى است كه در هند منتشر كرد. سپس از هند به عراق رفت و به ايران بازگشت و در اصفهان مقيم شد و در سال 1322 ش هفته نامه ى «سپنتا» را در آن شهر انتشار داد كه نشر آن تا سال 1335 ادامه داشت. سپنتا به هنگام اقامت در هند كتابهايى راجع به تاريخ و ادبيات ايران تاليف كرد كه در آنجا چاپ شده است و علاوه بر آن، چندين فيلم با ناطق فارسى تهيه كرد از جمله: «دختر لر»، «چشمهاى سياه»، «شيرين و فرهاد»،

«فردوسى»، «ليلى و مجنون». او زبانهاى پهلوى قديم و انگليسى را به خوبى مى دانست. سرانجام در اصفهان بدرود حيات گفت و در همان شهر به خاك سپرده شد. از جمله تاليفات او است: «پرتوى از فلسفه ى ايران باستان»؛ «زرتشت كه بود و چه كرد؟»؛ «پيام راستى»؛ «اخلاق ايرانيان باستان»؛ «منتخباتى از اشعار دهقان سامانى»؛ «نوآموز مزديسنا»؛ «اشك سپنتا» و «اسرار جنگل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (302 -300 /2)، تاريخ سينماى ايران (83 -63)، تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (237 -235)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (56 -52 /3)، الذريعه (429/9)، شرح حال رجال (138/6)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (29 -21 /4)، سخنوران نامى معاصر (1735 -1732 /3)، مؤلفين كتب چاپى (735 -734 /3).

سپهرنيا، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: منصور

نام خانوادگي اصلي: سپهرنيا

تاريخ تولد: 1309

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم ادبي

فيلم شناسي : نويسنده (1) / بازيگر (100) / با حضور افتخاري (1) / تهيه كننده (3)

نويسنده : (1)مورد

(1350)

1 - قربون زن ايروني (1352)

بازيگر : (100)مورد

(1350)(1340)(1330)

1 - حلقه هاي ازدواج (1356)

2 - جايزه (1355)

3 - غلام زنگي (1354)

4 - آب توبه (1353)

5 - آقا مهدي وارد مي شود (1353)

6 - ماشين مشتي ممدلي (1353)

7 - مهدي فرنگي (1353)

8 - قربون زن ايروني (1352)

9 - اعجوبه ها (1351)

10 - باشرف ها (1351)

11 - فتانه (1351)

12 - ميخك سفيد (1351)

13 - آسمون بي ستاره (1350)

14 - اين گروه زبل

(1350)

15 - رنگين كمان (1350)

16 - سه تا جاهل (1350)

17 - سه دلاور (1350)

18 - سه دلاور بي باك (1350)

19 - شيادان (1350)

20 - يك چمدان سكس (1350)

21 - آفتاب مهتاب (1349)

22 - زيباي جيب بر (1349)

23 - عروس بيانكا (1349)

24 - پسران قارون (1348)

25 - تعطيلات داش اسمال (1348)

26 - زن وحشي وحشي (1348)

27 - سه فراري (1348)

28 - عشق كولي (1348)

29 - غول بياباني (1348)

30 - قصر زرين (1348)

31 - كاسبهاي محل (1348)

32 - گربه را دم حجله مي كشند (1348)

33 - گناه مادر (1348)

34 - آواره هاي تهران (1347)

35 - جاده تبهكاران (1347)

36 - جنجال پول (1347)

37 - چهار درويش (1347)

38 - ريكاردو (1347)

39 - سه ديوانه (1347)

40 - قدرت عشق (1347)

41 - هفت دختر براي هفت پسر (1347)

42 - پسران علاءالدين (1346)

43 - سه جوانمرد (1346)

44 - علي بابا و چهل دزد (1346)

45 - كوه زاد (1346)

46 - معجزه (1346)

47 - هارون و قارون (1346)

48 - ولگردها (1346)

49 - آقا موچول (1345)

50 - حاتم طائي (1345)

51 - داماد فراري (1345)

52 - سه بمب آتشين (1345)

53 - سه قهرمان (1345)

54 - سه

ناقلا در ژاپن (1345)

55 - گدايان تهران (1345)

56 - جلاد (1344)

57 - زبون بسته (1344)

58 - زن و عروسك هايش (1344)

59 - سرسام (1344)

60 - سه تا بزن بهادر (1344)

61 - سه تا نخاله (1344)

62 - سه كارآگاه خصوصي (1344)

63 - شانس بزرگ (1344)

64 - عروس دريا (1344)

65 - فرياد دهكده (1344)

66 - مرخصي اجباري (1344)

67 - مرد ده ميليون توماني (1344)

68 - مردي در قفس (1344)

69 - ببر رينگ (1343)

70 - بن بست (1343)

71 - ترانه هاي روستائي (1343)

72 - جاهل ها و ژيگول ها (1343)

73 - جهنم زير پاي من (1343)

74 - چهار تا شيطون (1343)

75 - سه تفنگدار (1343)

76 - عروس فرنگي (1343)

77 - آن ها زندگي را دوست داشتند (1342)

78 - ترس و تاريكي (1342)

79 - طلاق (1342)

80 - وحشت (1342)

81 - دخترها اينطور دوست دارند (1341)

82 - زن دشمن خطرناكيست (1341)

83 - كلاه مخملي (1341)

84 - كليد (1341)

85 - خانم عوضي گرفتين (1340)

86 - دختري فرياد مي كشد (1340)

87 - عشق و حماقت (1340)

88 - آخرين هوس (1339)

89 - بچه هاي محل (1339)

90 - در جستجوي داماد (1339)

91 - آقاي شانس (1338)

92 - بي

ستاره ها (1338)

93 - تپه عشق (1338)

94 - شانس و عشق و تصادف (1338)

95 - طوفان در شهر ما (1337)

96 - قاصد بهشت (1337)

97 - چهار راه حوادث (1334)

98 - خواب و خيال (1334)

99 - خون و شرف (1334)

100 - دختري از شيراز (1333)

با حضور افتخاري : (1)مورد

(1340)

1 - فرياد نيمه شب (1340)

تهيه كننده : (3)مورد

(1350)

1 - آب توبه (1353)

2 - مهدي فرنگي (1353)

3 - قربون زن ايروني (1352)

سجادي حسيني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان.

تولد: 1332، اهواز.

درگذشت: 1373.

سيد على سجادى حسينى فعاليت حرفه اى خود را در زمينه ى تئاتر و نمايشنامه نويسى از سال 1346 در اهواز آغاز كرد. با فيلم «افق» به عنوان دستيار كارگردان در سال 1366 وارد سينماى حرفه اى شد، اولين تجربه ى كارگردانى سينمايى وى با ساخت فيلمى به نام «سكوت» براى كودكان و نوجوانان صورت گرفت. وى كارگردانى سه فيلم ديگر به اسامى «مدرسه ى پيرمردها» (1371)؛ «راز چشمه ى سرخ» (1371)؛ و «ترانزيت» (1372) را نيز به عهده داشت. همچنين يك فيلم جنگى به نام «خط آتش» را آغاز كرده بود كه طى حادثه اى درگذشت. اين فيلم در سال 1373 توسط برادرش سيد فريد سجادى حسينى به اتمام رسيد. وى در هشتمين جشنواره ى بين المللى فيلم هاى كودكان و نوجوانان در سال 1371 در اصفهان پروانه ى زرين را در بخش فيلم هاى ايرانى- فيلم هاى بلند، براى كارگردانى فيلم «راز چشمه ى سرخ»، به سبب طرح موضوعى ساده و اخلاقى در قالب مناسبى از تخيل از آن خود نمود. همچنين در سومين جشنواره ى

بين المللى فيلم هاى كودكان قاهره در سال 1371 در مصر جايزه ى هيئت داوران كودك را براى فيلم «مدرسه ى پيرمردها» از آن خود كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سجاديه، گلچهره

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: گلچهره

نام خانوادگي اصلي: سجاديه

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1333

محل تولد: اراك

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل تاتر

بيوگرافي

فارغ التحصيل تاتر از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در سال 1356.

شروع فعاليت در تاتر از دوران دانشجويي با بازي در نمايش "جعفرخان از فرنگ برگشته" در سال 1354.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم "كلاغ" (بهرام بيضايي) در سال 1356.

بخشي از فيلم شناسي:

1380 نگين ( اصغر هاشمي ) [بازيگر]

1377 زشت و زيبا ( احمدرضا معتمدي ) [بازيگر]

1377 هيوا ( رسول ملاقلي پور ) [بازيگر]

1375 سرزمين خورشيد ( احمدرضا درويش ) [بازيگر]

1373 آرايش مرگ ( افشين شركت ) [بازيگر]

1372 هبوط ( احمدرضا معتمدي ) [بازيگر]

1371 ردپاي گرگ ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1369 گروهبان ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1368 دندان مار ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1367 سفر عشق ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

1366 ايستگاه ( يدالله صمدي ) [بازيگر]

1359 موج طوفان ( منوچهر احمدي ) [بازيگر]

1356 كلاغ ( بهرام بيضايي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (هبوط)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (سرزمين خورشيد)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال

1375 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (هيوا)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

سخايي، شاهرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاهرخ سخايي عكاس سينماي ايران روز سوم فروردين بر اثر حمله قلبي درگذشت. او فارغ التحصيل رشته عكاسي و طراحي از انستيتو طراحي و عكاسي دنور بود و فعاليت در زمينه ي عكاسي در سينماي ايران را در سال 1364 با فيلم ماديان آغاز كرد. او هم چنين در رشته هاي اقتصاد در انگستان، و جامعه شناسي در سوئد نيز تحصيل كرده بود و در سال هاي 1363 تا 66 مسؤوليت كارگاه عكس و اسلايد و آرشيو موزه ي شهدا را بر عهده داشت و يك سال نيز، سرپرستي كارگاه عكس و آرشيو هنرمندان بنياد فارابي با او بود. مرحوم سخايي دركنار عكاسي، گاهي نيز در برخي از فيلم ها به عنوان بازيگر حضور داشت. در مهمان مامان نيز سخايي نقش پزشكي را بازي مي كند كه پس از ديدن نوار قلب مادر، به او دلداري مي دهد. آخرين فيلمي كه در آن نقش كوتاهي داشت و موقع مرگش همچنين روي پرده ي سينماها بود، دايره زنگي است.

عكاس:

پرونده هاوانا (1384)، رستگاري در 8/20 دقيقه (1383)، تب (1382)، مهمان مامان (1382)، به من نگاه كن (1381)، بماني (1380)، سگ كشي (1379)، سيب سرخ حوا (1377)، مرسدس (1376)، راز مينا (1378)، عشق گمشده (1378)، قانون (1374)، جنگ نفتكشها (1372)، لبه تيغ (1371)، پرنده آهنين (1370)، دادستان (1370)، دو فيلم با يك بليت (1369)، عروس حلبچه (1369)، نقش عشق (1369)، الماس بنفش (1368)، تمام وسوسه هاي زمين (1368)، طپش (1367)،

خارج از محدوده (1366)، محموله (1366)، روزهاي انتظار (1365)، آن سوي مه (1364)، تفنگ شكسته (1364)، ماديان (1364).

بازيگر: دايره زنگي (1386)، مهمان مامان (1382)، مرد عوضي (1376)، دو فيلم با يك بليت (1369).

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

سخي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1349 -1298 ش)، بازيگر. در تهران به دنيا آمد. وى از بازيگران فيلم فارسى بود. سخى بازى در سينما را از سال 1331 ش با عنوان «حاكم يك روزه» شروع كرد. از عمده ى نمايشهاى وى «افسانه» و «خسيس» بود. از فيلمهاى مهم وى: «شاباجى خانم» (1337)؛ «سايه» (1338).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (302)، فرهنگ سينماى ايران (136)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (75 -74 ،57 /1).

سرتيپ پور، جهانگير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1282، رشت.

درگذشت: 7 آذر 1371، تهران.

جهانگير سرتيپ پور در جوانى به نهضت جنگل پيوست. در سال 1301 به منظور تعليم و ترويج هنر تئاتر، جمعيت ادبى و هنرى آزاد ايران را تشكيل داد و نمايشنامه هاى اخلاقى و تاريخى چون «عاقبت وخيم»، «كاوه آهنگر»، «انتقام»، «آخرين روز بابل» و «اپرت فردوسى» را نوشت و با جمعى از هنرمندان گيلانى در رشت و تهران به روى صحنه آورد و درآمد حاصل از اجراى نمايشنامه هاى مذكور را براى خريد زمين جهت تأسيس بيمارستان پورسيناى رشت و احداث ساختمان زايشگاه رشت اختصاص داد. سرتيپ پور مبارزات سياسى و مجاهدات ميهنى خود را از همگامى با ميرزا كوچك خان جنگلى آغاز كرد. وى هنگام اشغال آذربايجان به وسيله فرقه ى دموكرات آذربايجان نهضت مقاومت گيلان را تشكيل داد و موجبات اتحاد عشاير گيلان و شاهسون را فراهم نمود و موقعى كه ارتش فرقه ى دموكرات به طرف طوالش پيش آمدند، قواى نهضت مقاومت گيلان با حملات مسلحانه در مقابل آنها ايستادگى كردند. وى در هنگام طرح لايحه ى كاپيتولاسيون توسط دولت حسنعلى منصور به مخالفت پرداخت و در مجلس شوراى ملى عليه آن سخن گرفت. آثارى كه از وى به چاپ رسيده است به اين

شرح است: مجموعه ى ترانه هاى گيلكى به نام اوخان، نشانى هايى از گذشته دور گيلان و مازندران، ويژگى هاى دستورى زبان گيلكى، نام ها و نامدارها. كتاب هاى ديگرى كه از وى به جا مانده كه به چاپ نرسيده است به اين شرح هستند: ريشه يابى زبان گيلكى، آداب و رسوم گيلان، بازى هاى سنتى گيلان، دفتر خاطراتش كه متضمن تاريخ هفتاد ساله ى گيلان و ايران است.

جهانگير سرتيپ پور در سال 1371 درگذشت. پيكر وى در جوار مرقد ميرزا كوچك خان جنگلى در رشت به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سرتيپي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، تحصيلات: ديپلم، دستيار كارگردان، شروع بازيگرى: قربانى (1370)

عمده ى فيلمها:

دبيرستان (دستيار كارگردان- 1365)، پاييزان (دستيار كارگردان- 1366)، باز باران (1371)، راه و بيراه (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سرشار، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين سرشار، هنرمند باارزش و خوش صدا به سال 1310 در تهران خيابان فرهنگ ديده به جهان باز كرد. وى از كودكى به موسيقى علاقه مند و از صدايى رسا و خوب برخوردار بود به همين جهت به تشويق دوستان و اطرافيان در هر فرصتى كه پيش مى آمد براى آنان مى خواند و با صداى خدادادى خود آنان را محفوظ مى كرد.

حسين سرشار هنوز خيلى جوان بود كه شروع به پيش پرده خوانى نمايشات كرد و پس از چندى، چند قطعه سرود راديويى نيز اجرا نمود و براى پيشرفت در فن و هنر خوانندگى به هنرستان عالى موسيقى رفت و در اين هنرستان ثبت نام كرد. در هنرستان خيلى زود حسين خود را شناساند و اولياى هنرستان پى به صداى عالى و حنجره طلايى وى بردند و براى او پيش بينى مى كردند كه صاحب اين صدا روزى مى تواند با نغمات روح پرور خود، صاحبش را به اوج شهرت و افتخار برساند.

اين پيش بينى كاملاً درست و حساب شده بود و حسين سرشار پس از اتمام دوره ى هنرستان عالى موسيقى، به توصيه ى اساتيد فن براى گذراندن دوره ى كنسرواتوار بدون استفاده از بورس تحصيلى كه ساير هنرآموزان دريافت مى كردند عازم ايتاليا شد. وى پس از ورود به رم، خود را براى كنكور كنسرواتوار «سانتاچى چيليا»، «سبيل مقدس» آماده كرد و از اين كنكور دشوار با موفقيت بيرون آمد. از اين زمان به بعد وى پل هاى موفقيت يكى پس از ديگرى طى كرد و

در مسابقه بين المللى آواز كه با شركت خوانندگان: آمريكايى، روسى، فرانسوى و ايتاليايى در ونيز برگزار شده بود شركت و مقام اول را به دست آورد و اينجا بود كه سرشار، سرشار از پيروزى گرديد ولى هيچ گاه تكبر و غرور، در وى راه نيافت و هنوز هم همان انسان درويش و خوش برخورد و دوست داشتنى است.

حسين سرشار، پس از اين موفقيت در شهر ونيز، مدت يكسال در اين شهر اقامت كرد و يك دوره ى عالى را پشت سر گذراند و در اين مدت در چند برنامه ى راديو، تلويزيونى شركت و يك بار هم در اركستر سمفونيك ميلان برنامه ى مستقلى اجرا كرد.

در اين دوران بود كه عده اى از هنرمندان ايرانى در ايتاليا در صدد برآمده بودند كه فيلم هاى ايتاليايى را به فارسى برگردانند و چون از صداى خوب حسين مطلع شده بودند به سراغش آمدند.

حسين هنگام فراغت از تحصيل، بنا به دعوت اين متصديان دوبلاژ ايرانى به دوبلاژ نيز روى آورد و از همان ابتداى كار يك «تن عالى» براى هر يك از پرسناژهاى مشهور انتخاب كرد، از جمله: «ويتوريو دسيكا»، «ويتوريو گاسمن»، «آلبرتو سوردى»، «والتر كيارى»، «ايومونتان» و چند هنرپيشه ديگر بود و فيلم هايى كه با شركت اين هنرپيشه ها در ايران نمايش داده شد و موفقيت كسب كرد، صداى حسين سرشار در اين موفقيت ها به طور محسوسى مؤثر بود و اين موضوع عملاً نشان داده شد، زيرا چند فيلم از دسيكا و سوردى كه با صداى ديگرى دوبه شده بود شكست خورد.

حسين سرشار، پس از پايان تحصيلات در سال 1340 به وطن بازگشت و از بدو تأسيس و تشكيل تالار رودكى، با اين مركز هنرى فرهنگى

همكارى كرد و در اپراهاى «ريگو لتو»، «توسكا»، «دون ژوان»، «قدرت سرنوشت»، «لابوهم»، «ايل ترو واتوره» و چند برنامه ى موفقيت آميز ديگر شركت كرد.

در ايران از حسين سرشار جهت شركت در فيلم دعوتهاى بسيارى شد ولى او تنها در چند فيلم ظاهر گرديد كه از آن جمله است فيلم هاى: «جعفرخان از فرنگ برگشته» به كارگردانى على حاتمى، «اجاره نشين ها» به كارگردانى داريوش مهرجويى، «اى ايران» به كارگردانى ناصر تقوايى، «هامون» به كارگردانى داريوش مهرجويى و «رنو تهران 29» به كارگردانى سيامك شائقى.

متولد: 1313 تهران- متوفى 1375 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل مدرسه عالى موسيقى خواننده ى اُپرا و فعاليت در اپراهاى ايتاليا و فرانسه، دوبله فيلمهاى ايتاليايى به فارسى در رم تشكيل مركز اُپراى تهران 1364، شروع بازيگرى: اجاره نشينها (1365)

عمده ى فيلمها:

جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، اى ايران (1368)، هامون (1368)، رنو تهران 29(1369)، راه و بيراه (1371)

استاد موسيقى و اپرا، خواننده، بازيگر.

تولد: 22 خرداد 1313.

درگذشت: 26 اسفند 1374.

حسين سرشار از جوانى شروع به پش پرده خوانى نمايش ها نمود. پس از چندى چند قطعه سرود راديويى اجرا نمود. سپس از هنرستان عالى موسيقى فارغ التحصيل شد. مدتى براى تحصيل اپرا و گذراندن دوره ى كنسرواتوار به ايتاليا رفته بود. هنگامى كه در ايتاليا بود، در چند برنامه ى تلويزيونى شركت كرد و يك بار هم در اركستر سمفونيك ميلان برنامه ى مستقلى اجرا كرد. فعاليت او در زمينه ى اپرا، پس از بازگشت وى از ايتاليا به تشكيل مركز اپراى تهران انجاميد. وى در فيلم هايى نظير: «اجاره نشين ها»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «هامون»، «اى ايران»، «رنو تهران 21» و صدايش در صدابرگردانى (دوبله) فيلم هاى خارجى از زبان بازيگرانى چون ويتوريودسيكا، ويتوريو گاسمن، آلبرتو سوردى، والتر كيارى، ايو مونتان به

يادگار ماند.

از سرشار به دليل ابتلاى وى به فراموشى (بيمارى آلزايمر) مدتى خبرى در دست نبود تا اين كه خانواده اش او را در يكى از شهرهاى جنوبى كشور يافتند وى در 22 اسفند 1374 بار ديگر ناپديد شد و در فروردين ماه 1375 در حالى كه به دليل برخورد با اتومبيل جانى در پيكر نداشت، در پزشكى قانونى پيدا شد. پيكر وى روز 25 فروردين 1375 از تالار وحدت تشييع شد و در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (قطعه ى هنرمندان و نويسندگان) دفن گرديد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سروري، موشق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1291 ش)، نويسنده و كارگردان. وى علاوه بر كارگردانى و نويسندگى، جزو تهيه كنندگان و دكوراتورهاى فيلم فارسى بوده است. او در تهران به دنيا آمد و فعاليت سينمايى اش را از سال 1316 ش با تهيه مجموع فيلم هاى مولتى پليكاسيون (نقاشى متحرك) شروع نمود. وى در سال 1322 ش در تئاتر تهران به عنوان دكوراتور مشغول به كار شد. سرورى از موسسين تئاتر ملى در محل سالن زرتشتيان (1324 ش) بوده است. او فعاليت در سينماى ايران را از سال 1333 ش با «مهتاب خونين» شروع كرد. از عمده فيلم هاى وى «شاهنامه آخرش خوشه» است كه به سال 1340 ش ساخت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (976 ،967 ،272 ،200 ،199)، فرهنگ سينماى ايران (137)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (698/2 ،42 -41 /1).

سعادت، مريم

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

مريم سعادت در سال 1337 در تهران متولد شد. وي ليسانس تئاتر عروسكي از دانشكده هنرهاي دراماتيك سال 1363 مي باشد.

فيلم شناسي : مشاور كارگردان (1) / بازيگر (10) / عروسك گردان (1) / بازيگران عروسكي (2) / طراح عروسك (1) / گويندگان عروسكي (2) / ساخت عروسك (1)

• مشاور كارگردان : (1)مورد

(1380)

1 - تارزن و تارزان (1380)بازيگر : (10)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - كلاغ پر (1386)

2 - قاعده بازي (1385)

3 - اسب (1384)

4 - يك بوس كوچولو (1384)

5 - در به درها (1383)

6 - ماهي ها عاشق مي شوند (1383)

7 - تارزن و تارزان (1380)

8 - شهر زنان (1377)

9 - كارآگاه 2 (1367)

10 - ميهمان ناخوانده (1367)

• عروسك گردان : (1)مورد

(1380)

1 - تارزن و تارزان (1380)

• بازيگران عروسكي : (2)مورد

(1370)(1360)

1 - الو!الو! من جوجوام (1373)

2 - شهر موش ها (1364)

• طراح عروسك : (1)مورد

(1370)

1 - الو!الو! من جوجوام (1373)

• گويندگان عروسكي : (2)مورد

(1380)(1360)

1 - تارزن و تارزان (1380)

2 - گلنار (1367)

• ساخت عروسك : (1)مورد

(1380)

1 - در به درها (1383)

سلحشور، فرج الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 قزوين، تحصيلات: ديپلم، شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات برنده ى ديپلم افتخار بهترين فيلم اول در دوازدهمين جشنواره ى فجر (ايوب پيامبر)، بازى در فيلم كوتاه «شاه كوچك» (1360)، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: توبه نصوح (1361)

عمده ى فيلمها:

گوركن (1363)، پرواز در شب (1365)، انسان واسطه (1367)، نخلستان (كوتاه- 1367)، ايوب پيامبر (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سلطاني، جهانبخش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 اصفهان، تحصيلات: ديپلم طبيعى، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم در يازدهمين جشنواره ى فيلم فجر (شرم)

شروع بازيگرى: افق (1367)

عمده ى فيلمها:

الماس بنفش (1368)، بچه هاى طلاق (1368)، شب دهم (1368)، عمليات كركوك (1370)، معماى سوم (كوتاه- 1370)، حمله ى خرچنگها (1371)، صبح روز بعد (1371)، پرتگاه (1372)، حماسه ى مجنون (1372)، بازگشت از بوداپست (1373)، مهريه ى بى بى (1373)، تا ظهر فردا (1374)، آخرين مرحله (1374)، فرار (1374)، گروگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سلطاني، شهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1348 بجنورد، تحصيلات: دانشجوى رشته ى موسيقى، فعاليت در تلويزيون از 1369، بازى در تئاتر از 1367، شروع بازيگرى: سه مرد عامى (1370)

عمده ى فيلمها:

عبور از تله (1372)، آدم برفى (1373)، توطئه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سلطاني، فقيه

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: فقيه سلطاني

تاريخ تولد: 1353 - تهران

مدرك تحصيلي: كارشناس ادبيات نمايشي از دانشگاه آزاد اسلامي.

...............................................

يك دوره بازيگري را زير نظر گلاب آدينه گذرانده است.

با فيلم معجزه خنده استعداد ديگري به عرصه سينما قدم نهاد.

اما به دليل كم كاري تنها در يك فيلم ديگر به نام عينك دودي ظاهر شد كه بسيار موفق تر از فيلم قبلي بود.

او در بيست و يكمين جشنواره فيلم فجر با 3 فيلم پركارترين بازيگر بود و بازي اش در صورتي اوج هنرنمايي او.

معجزه خنده (فقيه سلطاني، 1375)

اي حرير عشق (1377)

عينك دودي (محمدحسين لطيفي، 1378)

دوشيزه (محمد درمنش، 1381)

نغمه (ابوالقاسم طالبي، 1381)

صورتي (فريدون جيراني، 1381)

بي بي يون (مجموعه تلويزيوني، 1372)

سايه (مجموعه تلويزيوني، 1377)

ميهماني از بهشت (مجموعه تلويزيوني، 1379)

آهوي ماه نهم (مجموعه تلويزيوني، مسعود نوابي، 1383)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

سلطاني، مظفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون از 1348، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: صمد و قاليچه ى حضرت سليمان (1350)

عمده ى فيلمها:

صمد و سامى، ليلا و ليلى (1351)، شير تو شير (1351)، پرونده (1362)، سناتور (1362)، آوار (1363)، گمشده (1364)، تصوير آخر (1365)، محموله (1366)، دو فيلم با يك بليت (1369)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، رابطه ى پنهانى (1371)، راه و بيراه (1371)، آخرين بندر (1373)، بوى خوش زندگى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سلطاني،شهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

با مجموعه ماندگار روزي روزگاري (امرالله احمدجو) به شهرت رسيد. و در چند مجموعه، موفق ظاهر شد و به عنوان يك بازيگر تواناي تلويزيوني به محبوبيت رسيد. اما در سنيما به هيچ وجه موفق نبود. حتي در فيلم قرمز (فريدون جيراني).

اما بازي زيباي او در يك قسمت از مجموعه خانه سبز (بيژن بيرنگ، مسعود رسام) و همچنين در يك قسمت از مجموعه همسايه ها (محمدحسين لطيفي) از او چهره اي محبوب ساخت.

نام اصلي: شهره

نام خانوادگي اصلي: سلطاني

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1348

محل تولد: بجنورد

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ليسانس موسيقي

بيوگرافي

فارغ التحصيل موسيقي از دانشگاه آزاد.

شروع فعاليت در تاتر با نمايش گلدونه خانوم در سال 1366.

شروع فعاليت در تلويزيون در سال 1369.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم سه مرد عامي (سيامك شايقي) در سال 1372.

با مجموعه ماندگار روزي روزگاري (امرالله احمدجو) به شهرت رسيد. و در چند مجموعه، موفق ظاهر شد و به عنوان يك بازيگر تواناي تلويزيوني به محبوبيت رسيد. اما در سنيما به هيچ وجه موفق نبود.

حتي در فيلم قرمز (فريدون جيراني).

اما بازي زيباي او در يك قسمت از مجموعه خانه سبز (بيژن بيرنگ، مسعود رسام) و همچنين در يك قسمت از مجموعه همسايه ها (محمدحسين لطيفي) از او چهره اي محبوب ساخت.

برنده جايزه بهترين نمايش نامه نويس از پانزدهمين جشنواره تاتر فجر براي بازي در نمايش شعبده و طلسم.

بخشي از فيلم شناسي:

1382 اين زن حرف نمي زند ( احمد اميني ) [بازيگر]

1377 قرمز ( فريدون جيراني ) [بازيگر]

1374 توطئه ( علي قوي تن ) [بازيگر]

1372 عبور از تله ( غلامرضا رمضاني ) [بازيگر]

سلطانيان، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1333 كرمانشاه، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته بازيگرى از دانشكده هنرهاى دراماتيك 1364، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: شكار شكارچى (1363)

عمده ى فيلمها:

زنگها (1364)، بايكوت (1364)، دستفروش (1365)، باى سيكل ران (1367)، عبور (دستيار هنرى- 1367)، افسون (1367)، ديده بان (دستيار هنرى، بازيگر- 1368)، مهاجر (دستيار كارگردان- 1368)، مدرسه رجائى (1368)، ابليس (دستيار كارگردان- بازيگر- 1369)، راز خنجر (1371)، شعله هاى شم (1371)، بر بال فرشتگان (دستيار كارگردان، بازنويسى فيلمنامه- 1371)، همه دختران من (نويسنده، كارگردان- 1372)، غزال (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سلمانيان، عطاءالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1338 ابهر، تحصيلات: ديپلم هنرستان، شروع كار با حوزه ى هنرى سازمان تبليغات دستيار كارگردان، شروع بازيگرى: سقاى تشنه لب (كوتاه- 1361)

عمده ى فيلمها:

عقود (1363)، بلمى به سوى ساحل (1364)، پاپر (كوتاه- دستيار كارگردان- 1365)، تيرباران (1365)، گذرگاه (1365)، هراس (1366)، گنبد نور (كوتاه- منشى صحنه- 1367)، طلوع خورشيد (كوتاه- دستيار كارگردان- 1368)، باغ سيد (1368)، در جستجوى قهرمان (1368)، شنا در زمستان (دستيار كارگردان- 1368)، چشم شيشه اى (دستيار كارگردان- 1369)، سجاده ى آتش (1372)، يك شب يك غريبه (1372)، ايوب پيامبر (1372)، رقص مرگ (دستيار كارگردان، بازيگر- 1373)، قله ى دنيا (دستيار كارگردان- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سلوكي ،مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: سال 1361 اصفهان

متولد اصفهان

مهدي سلوكي در سال 1361 در اصفهان به دنيا آمد، ديپلم خود را در مقطع گرافيك گرفت و در سال 1375 با كليپ سريالي به نام گنجشك و ماه كاري از گروه كودك، فعاليت خود را در تلويزيون آغاز كرد، سپس به دنبال آن در برنامه نيم رخ و آقاي رئيس جمهور شركت جست و با سريال «چراغهاي خاموش» كاري از كاظم بلوچي چهره شد و در سريال «روشنايي دشت» كاري از عبدالله باكيده هم شركت كرده است كه اين سريال هنوز پخش نشده و به تازگي قرار است در سريالي 90 قسمتي كه هنوز كليد نخورده و كاري است به كارگرداني كيومرث پوراحمد به همراه دكتر عزيزي و حديث فولادوند ايفاي نقش كند.

سليماني، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متود: 1301 تهران، نام اصلى: بتول سليمانى خو، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: ميهن پرست (1332)

عمده ى فيلمها:

لغزش (1332)، نيمه راه زندگى (1332)، گلنسا (1332)، گدايان تهران (1345)، خانه ى قمرخانم (1351)، مرغ تخم طلا (1351)، صبح روز چهارم (1351)، مكافات (1352)، خاك (1352)، بى حجاب (1352)، جوجه فوكلى (1353)، ياور (1353)، صلوه ظهر (1353)، شازده احتجاب (1353)، پلنگ در شب (1354)، شيطان (كوتاه- سازنده- 1354)، بوف كور (1354)، تيرانداز (1354)، همخون (1354)، كمين (1354)، عمو فوتبالى (1354)، رقيب (1354)، گوزنها (1354)، ذبيح (1354)، كندو (1354)، رفيق (1354)، مرد شرقى و زن فرنگى (1354)، بت (1355)، خاكستر عشق (نمايش داده نشد- 1355)، پشمالو (1355)، شارلوت به بازارچه مى آيد (1356)، هزار بار مردن (1356)، در شهر خبرى نيست (1356)، غربتى ها (1356)، عشق و خشونت (1356)، طوطى (1357)،

باغ بلور (1358)، حق و ناحق (1358)، دوران كودكى (كوتاه- 1363)، دوستان (كوتاه- 1363)، آشيانه ى مهر (1363)، زائر خلف (نمايش داده نشد- 1364)، سمندر (1364)، شبح كژدم (1365)، بگذار زندگى كنم (1365)، آن سوى آتش (1365)، سيمرغ (1366)، سرب (1366)، شكوه زندگى (1366)، برهوت (1367)، زمان از دست رفته (1368)، غبار (كوتاه- 1368)، ابليس (1369)، افسانه ى آه (1369)، ديگه چه خبر (1370)، دو نيمه سيب (1371)، ديدار در استانبول (1371)، هنرپيشه (1371)، گريز (1371)، مستاجر (1371)، آخرين خون (1372)، كچل عاشق (1373)، عروسيت مبارك (1373)، هدف (1373)، خانه ى پدرى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سليمي، سهراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 مشهد، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون از 1354، بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)

عمده ى فيلمها:

دوران كودكى (كوتاه- 1363)، ملاقات (1365)، قايق شكسته (كوتاه- 1367)، ديدار (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سمندرپور، فريبرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 تهران، تحصيلا ت: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: عروسك كوكى (كوتاه- 1360)

عمده ى فيلمها:

مزدوران (1365)، اتاق يك (1365)، پنجاه و سه نفر (1368)، انفجار در اتاق عمل (1370)، لبه ى تيغ (1371)، پاييز بلند (1372)، جاى امن (1373)، مرد پنجم (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سمندريان، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد سمندريان (زاده 1310 در تهران) كارگردان تئاتر است.

كارگرداني تئاتر صحنه اي:

1- «دوزخ» اثر ژان پل سارتر سال اجرا 1341 بازيگران: جميله شيخي _ ركن الدين خسروي _ پرويز كاردان _ عزت پريان

2- «اشباح» اثر هنريك ايبسن سال اجرا 1342 بازيگران: جميله شيخي _ محمد علي كشاورز _ عباس غفوريان _ اسماعيل دادفر _ عزت پريان

3- «مرده هاي بي كفن و دفن» اثر ژان پل سارتر سالهاي اجرا 1342 و 1357 بازيگران: محمد علي كشاورز _ منوچهر فريد _ پرويز فني زاده _ اسماعيل محرابي _ پري صابري _ جمشيد مشايخي

4- «طبيب اجباري» اثر مولير سال اجرا 1343 بازيگران: محمدعلي كشاورز _ پرويز فني زاده _ اسماعيل محرابي _ مسعود فقيه _ شكوه نجم آبادي _ سعيد پورصميمي

5- «هركول و طويله اوجياس» اثر دورنمات سال اجرا 1344 بازيگران: پرويز صياد _ محمد گودرزي _ محمد حفاظي _ ثريا قاسمي _ عباس يوسفياني _ سيروس ابراهيم زاده _ فريده صابري

6- «ملاقات بانوي سالخورده» اثر فردريش دورنمات سال اجرا 1351 بازيگران جميله شيخي _ آذر فخر _ اكبر زنجانپور _ محمود هاشمي _ علي رامز _ غلامرضا طباطبائي

7- «نگاهي از پل» اثر آرتور ميلر سال اجرا 1348 بازيگران: اكبر زنجانپور _ سوسن تسليمي _ خسرو فرحزادي _ اسماعيل دادفر _ پروين دولتشاهي

8- «مرغ دريايي» اثر آنتوان چخوف سال اجرا 1356 بازيگران: جميله

شيخي _ محمدعلي كشاورز _ قاسم سيف _ هما روستا _ جمال اجلالي _ محمد مطيع _ منوچهر فريد _ سرور رجائي- آتيلا پسياني _ سروش خليلي و.....

9 _ «كرگدن» اثر اوژن يونسكو سال اجرا 1351 بازيگران: عزت ا... انتظامي _ پرويز صياد _ اسماعيل دادفر _ محمد حفاظي _ مهدي فخيم زاده _ پروين دولتشاهي _ فريده صابري _ عباس يوسفياني _ محمود شيباني و....

10- «بازي استريندبرگ» اثر فردريش دورنمات سال اجرا 1351-1378 بازيگران: محمدعلي كشاورز _ اسماعيل شنگله _ هما روستا

11- «دايره گچي قفقازي» اثر برتولت برشت سال اجرا 1377 بازيگران: سعيد پور صميمي _ آزيتا حاجيان _ سهراب سليمي _ حسن پورشيرازي _ آرمان اميد _ جمال اجلالي و....

12- «باغ وحش شيشه اي» اثر تنسي ويليامز سال اجرا 1342 بازيگران: پرويز فني زاده _ شهلا رياحي _ پري صابري _ عباس مغفوريان

13- «آندورا» اثر ماكس فريش سال اجرا 1346 بازيگران: سعيد پورصميمي _ ثريا قاسمي _ محمدعلي كشاورز _ منوچهر فريد _ پرويز پورحسيني _ جميله شيخي _ اسماعيل دادفر _ جمشيد مشايخي _ منوچهر فريد _ پري امير حمزه _ اسفنديار شهيدي و....

14_ «ازدواج آقاي مي سي سي پي» اثر فردريش دورنمات سال 1368 بازيگران: رضا كيانيان _ احمد آقالو _ ميكائيل شهرستاني _ هما روستا _ نورالدين استوار _ جمال اجلالي _ رضا عمراني _ قاسم زارع و.....

15- «لئوكاديا» اثر ژان آنوي سال اجرا 1343 بازيگران: پرويز پورحسيني _ سعيد پورصميمي _ محمدعلي كشاورز _ محمد حفاظي _ شكوه نجم آبادي - عصمت صفوي

كارگرداني تئاتر راديويي:

حميد سمندريان در راديو صداي ايران تعدادي نمايشنامه را ترجمه كرده كه كارگرداني آن را نيز به عهده داشته است:

1- غروب روزهاي آخر

پاييز نوشته فردريش دورنمات سال 1341

2- پنچري نوشته فردريش دورنمات سال 1341

3- همزاد نوشته فردريش دورنمات سال 1341

4- اقدامات وگا نوشته فردريش دورنمات سال 1341

5- فيزيكدانها نوشته فردريش دورنمات سال 1366

تله تئاتر:

آثار اجرا شده در تلويزيون ملي ايران (تله تئاتر) كه ترجمه و كارگرداني اين آثار به عهده حميد سمندريان بوده است:

1- غروب روزهاي پائيز اثر فردريش دورنمات سال 1342

2- بازي استريندبرگ اثر فردريش دورنمات سال 1351

3- خمره اثر لوئيجي پيراندللو سال 1353

4- جراحي پلاستيك اثر پي ير فراري سال 1340

5- پلوفت (شبح كوچك) اثر ماريا كل راماشادو سال 1340

6- ساعت شش در خيابان آتن اثر روژه فرديناند

7- به سوي دمشق اثر اگوست استريندبرگ سال 1381

حميد سمندريان به دعوت پرفسور رگن برگ استاد دانشگاه مونيخ و كارگردان تئاتر به انستيتو گوته دعوت شد و نمايشنامه هاي بسياري را با بازيگران آلماني روي صحنه برد. اين همكاري بين سالهاي 51 تا 57 ادامه داشت.

1- شهاب آسماني اثر فردريش دورنمات

2- چگونه رنجهاي آقاي موكين پوت برطرف مي شود اثر پيتر وايس

3- پنچري اثر فردريش دورنمات

4- سانتا كروز اثر ماكس فريش

5- راهب و راهزن اثر هاينريش بول

6- خوزه اثر هاينريش بول

7- خشم شديد فليپ هوتس اثر ماكس فريش

8- بالماسكه دزدان اثر ژان آنوي

9- دوزخ اثر ژان پل سارتر

10- ازدواج آقاي مي سي سي پي اثر فردريش دورنمات

11- توراندخت اثر هيلدس هايمر

12- مرده هاي بي كفن و دفن اثر ژان پل سارتر

: ترجمه

حميد سمندريان در باب ترجمه آثار نمايشي در جامعه تئاتري:

1- غروب روزهاي پاييز اثر فردريش دورنمات سال 1340 ناشر مرواريد

2- پنچري اثر فردريش دورنمات سال 1342 ناشر مرواريد

3- ازدواج آقاي مي سي سي پي اثر فردريش دورنمات سال 1341 نشر پيروز

4- دايره گچي قفقازي اثر برتولت برشت سال 1341 چاپ مجدد

1378

5- اقدامات وگا و همزاد اثر فردريش دورنمات سال 1341

6- ملاقات بانوي سالخورده اثر فردريش دورنمات سال 1342 چاپ مجدد 1378 نشر قطره

7- رومولوس كبير اثر فردريش دورنمات سال 1369 مركز هنرهاي نمايشي

8- باغ وحش شيشه اي اثر تنسي ويليامز سال 1342 چاپ مجدد 1383 نشر قطره

9- لئوكاديا اثر ژان آنوي سال 1343 چاپ مجدد 1383 نشر قطره

10- هركول و طويله اوجياس اثر فردريش دورنمات سال 1343

11- آندورا اثر ماكس فريش سال 1347 انتشارات روز

12- فيزيكدانها اثر فردريش دورنمات سال 1350 چاپ مجدد 1383 نشر قطره

13- خشم شديد فليپ هوتس اثر ماكس فريش سال 1350 چاپ مجدد 1370 نشر مركز هنرهاي نمايشي

14 _ فرشته اي به بابل مي آيد اثر فردريش دورنمات سال 1352

15- چگونه رنجهاي آقاي موكين پوت بر طرف مي شود سال 1353

16- مكبث اثر ويليام شكسپير سال 1355 چاپ مجدد 1383 نشر قطره

17- بازي استريندبرگ اثر فردريش دورنمات سال 1351 چاپ مجدد 1374 نسل قلم

سنگ چاپ، افشين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

افشين سنگ چاپ متولد 28 تير ماه 1347 _ شهر تهران _ ليسانس بازيگري، كارگرداني از دانشكده ي هنر و معماري_ داراي يك خواهر كوچكتر از خودش كه متاهل و داراي دوفرزند است_ افشين تا به حال در تلويزيون بيشتر به عنوان بازيگر، دستيار كارگردان و بازيگردان فعاليت كرده است.

بخشي از فيلم شناسي:

1381 بوتيك ( حميد نعمت الله ) [بازيگر]

1379 دارا و ندار ( فريدون حسن پور ) [بازيگر]

1378 يكي بود يكي نبود ( ايرج طهماسب ) [بازيگر]

سنگي علي بدخشي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، هنرمند. وى از شاگردان دوست محمد مصور بود كه بريده هاى بسيار مقبول و مرغوب مى ساخت. وى طورى در اين هنر مهارت داشته كه بريده هاى خطوط وى با خطهاى نوشته شده معلوم نمى شده است. از آثار وى: قطعه خط بريده ى بى نظيرى است، با رقم: «كتبه الفقير ميرعلى قاطعها سنگى على بدخشى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (228/1)، مناقب هنروران (103).

سهيلي زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين سهيلي زاده

1. برنامه ريز : (4)مورد

(1370)

1 - راز مينا (1375)

2 - تعقيب (1374)

3 - ديپلمات (1374)

4 - ايليا، نقاش جوان (1370)

1. دستيار كارگردان : (6)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - چهار انگشتي (1385)

2 - راز مينا (1375)

3 - ديپلمات (1374)

4 - الو!الو! من جوجوام (1373)

5 - ايليا، نقاش جوان (1370)

6 - سفر جادويي (1369)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

سيدي، هومن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هومن سيدي

متولد :1359 ، رشت

همسرآزاده صمدي

پس از پايان دوره متوسطه و دريافت ديپلم گرافيك كارخود را با حضور در كلاسهاي انجمن سينماي جوان رشت و ساخت چند فيلم كوتاه آغاز كرد . سپس به تهران آمد و در كلاسهاي بازيگري پرويز پرستويي شركت كرد.نخستين فعاليت حرفه اش را باحضوردر يك تكه نان (كمال تبريزي)تجربه كرد و سپس نقش كوتاهي را در چهارشنبه سوري (اصغر فرهادي) ايفا كرد .اولين تجربه تلويزيوني او بازي در سريال جاده متروك (علي شاه حاتمي)بود تا اين كه براي بازي در نقش اصلي پابرهنه در بهشت (بهرام توكلي)انتخاب شد و آرش معيريان نيز از او در فيلم آن كه دريا ميرود بهره برد.

فيلمشناسي:

يك تكه نان (1384)

چهارشنبه سوري(1384)

پابرهنه در بهشت(1385)

آنكه دريا ميرود(1385)

سريالها:

جاده متروك (1384)

راه بي پايان (1386)

سيرتي، هرمز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1319 بابل، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: هشت و نيم شب (1365)

عمده ى فيلمها:

سازمان 4(1366)، چراغ خطر عقب (كوتاه- 1367)، نقش عشق (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سيف، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: سرگردانى بچه هايمان (كوتاه- 1352)

عمده ى فيلمها:

شايد اگر (كوتاه- دستيار كارگردان- 1353)، فرار (كوتاه- دستيار كارگردان- 1353)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، مدرسه اى كه مى رفتيم (1359)، آتش در زمستان (1364)، پرستار شب (1366)، گراند سينما (1367)، پنجاه و سه نفر (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

سيفي، آيت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان، تصويربردار.

تولد: 1337، سراب.

شهادت: 25 دى 1365، در جبهه ى جنگ.

آيت الله سيفى فارغ التحصيل رشته ى فيزيك هسته اى در دانشگاه شهيد بهشتى است. وى همچنين هنر فيلمسازى را فراگرفت.

از جمله فعاليت هاى وى مى توان به تصويربردارى فيلم هاى مستندى نظير «صداى پاى نور»، «ايلام شهر آتشباران» و فيلم هاى داستانى «وارث»، «معبر»، «سرباز كوچك»، «يك قطره دريا»، «دفاع مقدس» و «اتاق شماره ى يك» اشاره كرد.

در تصويربردارى از عمليات كربلاى 2 در منطقه حاج عمران حضور داشت. در دى 1365 عازم منطقه ى شلمچه شد و سرانجام در بعدازظهر پنجشنبه 25 دى ماه در حين تصويربردارى در فتح جزيره ى بوارين مورد اصابت تركش قرار گرفت و شهيد شد.

وى از جمله شهدايى بود كه از سوى مجتمع هنر و ادبيات دفاع مقدس، در سال 1376 طى مراسمى در تالار وحدت، برنده ى لوح دست خط زرين حضرت امام (ره)، ديپلم افتخار و سكه ى يادبود مجتمع، به عنوان برگزيده ى بخش فيلم مستند و داستانى اعلام شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شاكردوست ،الناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

الناز شاكردوست در سال 1363 در يكي از محله هاي تهران چشم به دنيا گشود..در دوران دبستان عاشق بازيگري شد.دانشجوي تئاتر از دانشكده هنر و معماري دانشگاه تهران است. كلا انساني عجيبي است.. عاشق فوتبال است شبيه بازيگري ! مادر خود را بسيار دوست دارد. و عجيب ترين نكته در زندگي او دوست صميمي اوست.

مدرك تحصيلي: دانشجوي تئاتر از دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد تهرانبا بازي در فيلم « گل يخ » ساخته كيومرث پوراحمد به سينما آمد و ظرف كمتر از يك سال در پنج فيلم سينمايي نقش آفريني كرد. تفاوت بازي او در دو فيلم « گل يخ » و « مجردها »

نشان از توانايي هاي او دارد.

شاكردوست در « بي وفا » اولين ساخته منتقد قديمي سينما - اصغر نعيمي - بهترين بازي كارنامه سينمايي اش را به نمايش گذاشت.

بله دوست صميمي او گوهر خير انديش است كه حداقل 30 سال از او بزرگتر است.به طور اتفاقي وارد سينما شد.به گفته كيومرث پوراحمد وقتي دنبال يك بازيگر حدودا 20 ساله ميگشته كه الناز رو ديده و از بازي وي كه در ان موقع در تئاتر بازي مي كرده خوشش امده و او را در فيلم گل يخ به عنوان بازيگر نقش اول بازي داده است. بازي هاي مختلف و نقش هاي مختلف كه از او ديديم او را يك بازيگر باهوش و با استعداد معرفي كرده است. بازي هاي متفاوت نظير يك دختر پولدار در عروس فراري ... يك دختر شل و ول در مجردها(واقعا فوق العاده بود).. يك دختر نسل سومي در چه كسي امير را كشت (بازي او در اين فيلم عالي بود..بسيار بهتر از نيكي كريمي . مهناز افشار و...)و بازي بسيار زيباي او در فيلم بي وفا(به عنوان يك دختر پايين خيابوني كه عمرا هيچ بازيگري نمي تونست اين نقش را به اين خوبي بازي كن).در اين سه سال و تا سن 22 سالگي بازي در 11 فيلم يك امار فوق العاده براي يك بازيگر است..منتقدين بسياري از همان اول از بازي او تعريف كرده اند.

حتي هنرمنداني مانند مرحوم منوچهر نوذري از بازي وي تعريف كرده اند.. همچنين مهدي فخيم زاده كارگردان خوب كشورمان عنوان كرده است كه الناز شاكردوست به زودي بهترين بازيگر سينماي ايران خواهد شد.

مجموعه آثار:

- گل يخ

(كيومرث پوراحمد - 1383)

- مجردها (اصغر هاشمي - 1383)

- عروس فراري (بهرام كاظمي - 1383)

- چند مي گيري گريه كني؟ (شاهد احمدلو - 1384)

- قتل آن لاين (مسعود آب پرور - 1384)

- چه كسي امير را كشت؟ (مهدي كرم پور - 1384)

- بي وفا (اصغر نعيمي - 1385)

- قاعده بازي (احمدرضا معتمدي - 1385)

- كارناوال مرگ (رضا اعظميان - 1385)

- خدا نزديك است (علي وزيريان - 1385)

جشنواره ها و جوايز:

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن از نهمين دوره جشن خانه سينما براي بازي در فيلم « مجردها » - 1384

- كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن از دهمين دوره جشن خانه سينما براي بازي در فيلم « چه كسي امير را كشت؟ »

شاه ابراهيمي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: محسن شاه ابراهيمي

تاريخ تولد: 1333

فارغ التحصيل طراحي صحنه از دانشگاه هنرهاي زيباي فلورانس ايتاليا.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « كنار بركه ها » (يدالله نوعصري) به

عنوان طراحي صحنه در سال 1365.

برنده لوح زرين بهترين طراحي صحنه از ششمين جشنواره فيلم فجر براي فيلم پرستار شب در سال 1366.

وابط خانوادگي با ديگر هنرمندان:

شهين نجف زاده (زن)

فيلم شناسي:

كنار بركه ها (يدالله نوعصري - 1365)

پرستار شب (محمدعلي نجفي - 1366)

ياد و ديدار (رجب محمدين - 1366)

در مسير تندباد (مسعود جعفري جوزاني - 1367)

تمام وسوسه هاي زمين (حميد سمندريان - 1368)

ديگه چه خبر؟ (تهمينه ميلاني - 1370)

مسافران دره انار (يدالله نوعصري - 1370)

لبه تيغ (جمال شورجه - 1371)

ديدار در استانبول (افشين شركت - 1371)

عيالوار (پرويز صبري - 1371)

آدم برفي (داود ميرباقري - 1373)

زشت و زيبا (احمدرضا معتمدي - 1377)

پسر مريم (حميد جبلي - 1377)

ايران

سراي من است (پرويز كيمياوي - 1377)

متولد ماه مهر (احمدرضا درويش - 1378)

موميايي 3 (محمدرضا هنرمند - 1378)

دختردايي گمشده (داريوش مهرجويي - 1378)

مسافر ري (داود ميرباقري - 1379)

نگين (اصغر هاشمي - 1380)

بر باد رفته (صدرا عبداللهي - 1381)

شب هاي روشن (+ بازيگر - 1381)

ايستگاه متروك (عليرضا رئيسيان - 1381)

زهر عسل (ابراهيم شيباني - 1382)

مهمان مامان (داريوش مهرجويي - 1382)

سيماي زني در دوردست (علي مصفا - 1382)

به زنگ ارغوان (ابراهيم حاتمي كيا - 1383)

زاگرس (محمدعلي نجفي - 1384)

جوايز و انتخابها:

كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (مهمان مامان)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> برنده لوح زرين بهترين طراحي صحنه و لباس (پرستار شب)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (در مسير تندباد)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين طراحي صحنه و لباس (مهمان مامان)

[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (متولد ماه مهر)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (موميايي 3)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (مسافر ري)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين طراحي صحنه (شب هاي روشن)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) -

سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي لباس (شب هاي روشن)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين طراحي لباس (ايستگاه متروك)

[ دوره 6 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1381 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي صحنه (ايستگاه متروك)

[ دوره 6 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1381 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي لباس (مسافر ري)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي صحنه (مسافر ري)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> 3 - سومين طراحي صحنه و لباس سال (متولد ماه مهر)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

>> 2 - دومين طراحي صحنه و لباس سال (مسافر ري)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

>> 2 - دومين طراحي صحنه و لباس سال (مهمان مامان)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين جلوه هاي ويژه (زاگرس)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين جلوه هاي ويژه (زاگرس)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranact.com

شاهرخ شاهي،نيما

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 17 مرداد 1360

مدرك تحصيلي: دانشجوي رشته عمران

با بازي در نقش اميرعلي در فيلم مكس (سامان مقدم، 1382) به سينما آمد. اما سه

سال طول كشيد تا با بازي در نقش اول فيلم پارك وي (فريدون جيراني، 1385) بدرخشد.

......................................................

مجموعه آثار:

-

مكس (سامان مقدم، 1382)

- پارك وي (فريدون جيراني، 1385)

شاه محمدي، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: سلام سرزمين من (1367)

عمده ى فيلمها:

گرگهاى گرسنه (1370)، باغ ملكوت (1372)، چشم شيطان (1372)، ديدار (1373)، مرضيه (1373)، ساز و ستاره (1373)، حرفه اى (1374)، ويرانگر (1374)، سلام به انتظار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شاهين خو، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1294 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران 1317، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1312، شروع بازيگرى: تنگه اژدها (1347)

عمده ى فيلمها:

زنگ انشا (كوتاه- 1364)، ماديان (1364)، روزهاى انتظار (1365)، پرستار شب (1366)، شاخه هاى بيد (1366)، دوران سربى (1367)، دخترك كنار مرداب (1368)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، نقش عشق (1369)، مجنون (1369)، باز باران (1371)، يكبار براى هميشه (1371)، سپيد يال (1372)، روز واقعه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شبيري، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طراح، تصويربردار.

تولد: 1327، همدان.

درگذشت: 23 شهريور 1372.

رضا شبيرى از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك در سال 1349 با احراز رتبه ى اول در رشته ى دكور و طراحى صحنه فارغ التحصيل شد و در وزارت فرهنگ و هنر سابق در واحد نقاشى متحرك مشغول به كار گرديد. وى طى سال ها فعاليت در اين واحد، در ساختن و طراحى بسيارى از فيلم هاى نقاشى متحرك مشاركت داشت و پس از انقلاب اسلامى شخصا به طراحى و كارگردانى چند فيلم نقاشى متحرك از جلمه: «مرگ بر آمريكا»، «بهارى كه داشتيم»، «ما انقلاب كرديم» و... پرداخت.

شبيرى علاوه بر طراحى و نقاشى، در زمينه ى طنز ترسيمى و كاريكاتور نيز فعال بود. بسيارى از طرح هاى او، از سال 1350 در نشريات به چاپ رسيده است. شبيرى در سال هاى اواخر عمر به عنوان كارگردان نقاشى متحرك فعاليت مى كرد. وى در سال 1372 براى دريافت درجه ى دكتراى هنرى نامزد شده بود كه در روز جمعه 23 شهريور همان سال به علت سكته ى مغزى چشم از جهان فروبست.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شجاع كاوه، اردلان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1341 بيرجند، تحصيلات: دانشجوى فوق ليسانس و فارغ التحصيل رشته ى كارگردانى و بازيگرى از دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: بايكوت (1364)

عمده ى فيلمها:

گذرگاه (1365)، هراس (1366)، پنجاه و سه نفر (1368)، دادستان (1370)، عمليات كركوك (1370)، بر بال فرشتگان (1371)، دايره سرخ (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شجاع نوري، علي رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 شيراز، فعاليت در بنياد سينمائى فارابى، مترجم كتاب «دوربينهاى فيلمبردارى»، شروع بازيگرى: آن سوى مه (1364)

عمده ى فيلمها:

زير باران (1364)، بى بى چلچله (1365)، دست نوشته ها (1365)، شير سنگى (تهيه كننده مشاركتى، بازيگر- 1365)، روز واقعه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شجاع، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 تهران، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: مايه (1367)

عمده ى فيلمها:

پرواز پنجم ژوئن (1368)، آذرخش (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شجاع زاده، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 بندر تركمن، نام اصلى: خسرو شجاع زاده يكه، تحصيلات: ششم متوسطه- فارغ التحصيل هنرستان آزاد هنرهاى دراماتيك 1339، فعاليت در تلويزيون از 1348، بازى در تئاتر از 1340، بازى در فيلم كوتاه «خيابان» (1346)، شروع بازيگرى: گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

تجاوز (1348)، قيامت عشق (1352)، غريبه و مه (1354)، سوزنبان (كوتاه- 1354)، محافظ (كوتاه- كارگردان، نويسنده- 1356)، شب حقيقى (كوتاه- نويسنده، كارگردان- 1356)، برزخى ها (1360)، آن سوى آتش (1365)، گودال (1365)، آخرين لحظه (1367)، آرى اين چنين بود (1367)، دل نمك (1368)، راز خنجر (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شرافتي، طيب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 تهران، نام اصلى: طيب شرافتى سوئينى، تحصيلات: فوق ديپلم مخابرات، فعاليت در تلويزيون از 1350، بازى در تئاتر از 1346، شروع بازيگرى: شب شكن (1363)

عمده ى فيلمها:

گردباد (1364)، ماموريت (1365)، جدال در تاسوكى (1365)، گمشدگان (1366)، شب حادثه (1367)، زرد قنارى (1367)، دستمزد (1368)، آواز تهران (1370)، نيش (1372)، گروگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شريفي نيا، مليكا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تاريخ و محل تولد : بيست و يكم آبان ماه سال 1365 تهران

زندگينامه : مليكا شريفي نيا در سال 1365 در تهران متولد شد. وي فرزند «آزيتا حاجيان» و «محمدرضا شريفي نيا» بازيگران سينما و تلويزيون و خواهر «مهراوه شريفي نيا»، بازيگر مي باشد. بازي در سينما را از سال 1370 با فيلمي به نام «اوينار» به كارگرداني «شهرام اسدي» شروع كرد.

بازيگري : (11)مورد

1 - دايره زنگي (1386)

2 - مهمان مامان (1382)

3 - ميكس (1378)

4 - افسانه پوپك طلائي (1377)

5- ابر و آفتاب (1375)

6 - آرايش مرگ (1373)

7 - اشك و لبخند (1373)

8 - پري (1373)

9 - دايان باخ (1371)

10 - اوينار (1370)

11 - ديدار در استانبول (1370)

شريفي نيا، مهراوه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مهراوه از سن 8 سالگي يعني از سال 1368 بازي را شروع كرد. فيلم زيباي دزد عروسك ها به كارگرداني محمدرضا هنرمند (كارگردان زير تيغ) شروع فعاليت هاي هنري مهراوه بود.

آزيتا حاجيان يكي از برترين بازيگران سينما و تئاتر ايران مادر مهراوه و پدر او محمدرضا شريفي نيا يكي از بازيگران و بازيگردانان بنام ايران است. مهراوه فرزند اول خانواده شريفي نياست و خواهر كوچك تر او مليكا هم بازي خود را از سنين كودكي آغاز كرده. مليكا 5 سال از مهراوه كوچك تر است و اوايل امسال ازدواج كرد درحالي كه مهراوه هنوز مجرد است. در رشته موسيقي تحصيل كرده. بعد از فيلم دزد عروسك ها در فيلم "دايان باخ" فرهاد پوراعظم در سال 1371 به ايفاي نقش پرداخت و تا 7 سال در هيچ فيلمي حضور پيدا نكرد...

در فيلم

"زير پوست شهر" رخشان بني اعتماد، نقش دوست باران كوثري را بازي كرد.... همان دختر عاصي كه به خاطر آزار برادرش از خانه فرار كرد و... شايد اين اولين حضور جدي مهراوه به عنوان بازيگر حرفه اي به شمار رود... بعد از اين فيلم مهراوه در دو فيلم سينمايي ديگر به نام هاي دختري به نام تندر و به من نگاه كن (1381-شهرام اسدي) بازي كرد... اما بدون شك اوج بازي مهراوه در سريال زيباي ساعت شني است. بازي كاملا احساسي و به دور از كليشه هايي كه در بيش تر مواقع در سريال ها و فيلم هاي سينمايي شاهد آن هستيم... مهراوه به جز كارهاي سينمايي در سريال ها و مجموعه هاي بسيار زيبايي هم بازي كرده. مهم ترين آن ها سريال به ياد ماندني امام علي(ع) (1370) هست. ديگر سريال هايي كه مهراوه در آن ها به ايفاي نقش پرداخته: اين قافله عمر (1371)،شبحي در تاريكي (1375) و قصه هاي رودخانه سياه (مجموعه،1378) است.

شريفي نيا،محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

براي اولين بار با بازي در نقش بسيار كوتاهي (استاد دانشگاه) در فيلم پري (داريوش مهرجويي، 1373) ديده شد. اما قبل از آن و در سالهاي 1370 تا 1372 مشغول بازي در نقش وليد در مجموعه تلويزيوني امام علي (ع) (داود ميرباقري) بود كه با پخش اين مجموعه در سال 1375 مطرح و شناخته شد.

نام اصلي: محمدرضا

نام خانوادگي اصلي: شريفي نيا

سمت (در بخش هاي): بازيگران،تهيه و توليد،عكس،كارگرداني،

......................................

تاريخ تولد: 1334

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> آزيتا حاجيان (همسر)

>> مليكا شريفي نيا (دختر)

>> مهراوه

شريفي نيا (دختر)

بيوگرافي

براي اولين بار با بازي در نقش بسيار كوتاهي (استاد دانشگاه) در فيلم پري (داريوش مهرجويي، 1373) ديده شد. اما قبل از آن و در سالهاي 1370 تا 1372 مشغول بازي در نقش وليد در مجموعه تلويزيوني امام علي (ع) (داود ميرباقري) بود كه با پخش اين مجموعه در سال 1375 مطرح و شناخته شد.

پس از پري آدم برفي (داود ميرباقري، 1373) را بازي كرد كه اين فيلم به مدت سه سال توقيف شد.

محمدرضا شريفي نيا علاوه بر بازي در فيلمهاي سينمايي و مجموعه هاي تلويزيوني سمتهاي دستيار كارگردان، برنامه ريز، عكاس را هم برعهده داشت. او علاوه بر اينها بهترين انتخاب براي گزينش بازيگر براي فيلمهاي سينمايي است. در بسياري از فيلمها انتخاب بازيگران بر عهده او بوده است.

محمدرضا شريفي نيا بهترين بازي عمرش را در فيلم دنيا (منوچهر مصيري، 1381) ارائه داد. يك بازي قدرتمندانه از كسي كه توانايي هاي بالقوه اي در ارائه نقش دارد.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 سنتوري ( داريوش مهرجويي ) [عكاس]

1385 پارك وي ( فريدون جيراني ) [بازيگر-انتخاب كننده بازيگر]

1385 اخراجي ها ( مسعود ده نمكي ) [بازيگر-انتخاب كننده بازيگر]

1385 محاكمه ( ايرج قادري ) [بازيگر]

1385 مهمان ( سعيد اسدي ) [بازيگر]

1384 چه كسي امير را كشت؟ ( مهدي كرم پور ) [بازيگر]

1384 گيس بريده ( جمشيد حيدري ) [بازيگر]

1383 سالاد فصل ( فريدون جيراني ) [بازيگر]

1383 نقاب ( كاظم راست

گفتار ) [بازيگر-انتخاب كننده بازيگر-مشاور كارگردان]

1383 ازدواج به سبك ايراني ( حسن فتحي ) [بازيگر]

1382 الهه زيگورات ( رحمان رضايي ) [بازيگر]

1382 مهمان مامان ( داريوش مهرجويي ) [دستيار كارگردان]

1382 مكس ( سامان مقدم ) [بازيگر]

1381 دنيا ( منوچهر مصيري ) [بازيگر]

1381 عروس خوشقدم ( كاظم راست گفتار ) [بازيگر-انتخاب كننده بازيگر]

1381 واكنش پنجم ( تهمينه ميلاني ) [بازيگر]

1381 سيزده گربه روي شيرواني ( علي عبدالعلي زاده ) [بازيگر]

1380 بماني ( داريوش مهرجويي ) [مجري طرح]

1380 مونس ( حميد رخشاني ) [بازيگر]

1379 خاكستري ( مهرداد ميرفلاح ) [بازيگر]

1379 دختري به نام تندر ( حميدرضا آشتياني پور ) [انتخاب كننده بازيگر-عكاس-بازيگر]

1379 سفر قندهار ( محسن مخملباف ) [عكاس]

1379 مسافر ري ( داود ميرباقري ) [بازيگر]

1379 مرباي شيرين ( مرضيه برومند ) [بازيگر]

1378 بلوغ ( مسعود جعفري جوزاني ) [بازيگر]

1378 دختردايي گمشده ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر-دستيار كارگردان-عكاس]

1378 ميكس ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر-دستيار كارگردان-عكاس]

1377 بازيگر ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1377 شيدا ( كمال تبريزي ) [بازيگر]

1377 عشق كافي نيست ( مهدي صباغ زاده ) [بازيگر]

1376 جهان پهلوان تختي ( بهروز افخمي ) [بازيگر]

1376 درخت گلابي ( داريوش مهرجويي ) [دستيار كارگردان-مدير توليد]

1375 سينما سينماست

( ضياءالدين دري ) [بازيگر]

1375 ليلا ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر-دستيار كارگردان-عكاس]

1375 ابر و آفتاب ( محمود كلاري ) [بازيگر-دستيار كارگردان]

1374 برج مينو ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگر]

1373 آدم برفي ( داود ميرباقري ) [بازيگر-دستيار كارگردان-عكاس]

1373 پري ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر-دستيار كارگردان-عكاس]

1371 هنرپيشه ( محسن مخملباف ) [بازيگر]

1370 اوينار ( شهرام اسدي ) [بازيگر]

1368 دل نمك ( امير قويدل ) [بازيگر]

شعاعي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 قروين، تحصيلات: ديپلم، تهيه كننده- مدير توليد، فعاليت در تلويزيون از 1373، بازى در تئاتر از 1360، شروع بازيگرى: جمعه (1353)

عمده ى فيلمها:

سرايدار (1355)، فصل خون (1360)، تفنگدار (1361)، شيلات (1362)، خاك و خون (1363)، فرار (1363)، تشريفات (1364)، ماموريت (1365)، گمشدگان (1366)، زرد قنارى (تهيه كننده- 1367)، شهر خاكسترى (1369)، شقايق (تهيه كننده- 1370)، پوتين (تهيه كننده، بازيگر- 1370)، پادزهر (تهيه كننده، مدير توليد- 1372)، فرار (تهيه كننده- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شفرازيان، آنيك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1290 اصفهان، برنده لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم در ششمين جشنواره ى فجر (سرزمين آرزوها)، بازى در تئاتر از 1325، شروع بازيگرى: فرياد نيمه شب (1340)

عمده ى فيلمها:

دلهره (1341)، ضربت (1343)، جهنم سفيد (1347)، درشكه چى (1350)، شازده احتجاب (1353)، كلاغ (1356)، سايه هاى بلند باد (1358)، خشم الهى (نمايش داده نشد- 1359)، بند (نمايش داده نشد- 1360)، آفتاب نشينها (1360)، نقطه ضعف (1362)، سرزمين آرزوها (1366)، سفر عشق (1367)، هامون (1368)، شب بيست و نهم (1368)، شقايق (1370)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شفيعي جم ،رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي:

متولد 1350.

مدرك تحصيلي: ديپلم گرافيك

.................................................. ....

مجموعه آثار:

- دو همسفر (اصغر هاشمي، 1371)

- مرد عوضي (محمدرضا هنرمند، 1376)

- ارتفاع پست (ابراهيم حاتمي كيا، 1380)

- صورتي (فريدون جيراني، 1381)

- جوجه اردك من ( 1381)

- روايت سه گانه (اپيزود اول، يك آرزوي كوچك، پرويز شيخ طادي، 1382)

- قلقلك (مسعود نوابي، 1384)

- زن بدلي (مهرداد ميرفلاح، 1385)

- چارچنگولي (سعيد سهيلي، 1387)

برخي از مجموعه هاي تلويزيوني:

- ساعت خوش (مهران مديري، 1373)

- اين چند نفر (مهران غفوريان، 1379)

- كوچه اقاقيا (رضا عطاران، 1382)

- نقطه چين (مهران مديري، 1383)

- جايزه بزرگ (مهران مديري، 1384)

- شبهاي برره (مهران مديري، 1384)

- باغ مظفر (مهران مديري، 1385)

- ترش و شيرين (رضا عطاران، 1386)

- چارخونه (سروش صحت، 1386)

- پيامك از ديار باقي (سيروس مقدم، 1387)

.................................................. ....

جشنواره ها و جوايز:

- نامزد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد از ششمين دوره جشن خانه سينما براي فيلم "ارتفاع پست" -1381

شفيعي، عنايت

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 كرمان، نام اصلى: عنايت الله شفيعى، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از جامعه ى باربد، شروع بازيگرى: گوزنها (1354)

عمده ى فيلمها:

دست شيطان (1360)، دادشاه (1362)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، صف (نمايش داده نشد- 1363)، معما (1365)، شرايط عينى (1366)، حمله ى خرچنگها (1371)، ترانزيت (1372)، عبور از تله (1372)، روز واقعه (1373)، عياران (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شكرابي، رامبد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: رامبد

نام خانوادگي اصلي: شكرابي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،چهره پردازي،

تاريخ تولد: 1351

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

شروع فعاليت سينمايي در فيلم ترانزيت (علي سجادي حسيني) به عنوان بازيگر در سال 1372

بخشي از فيلم شناسي:

1382 تارا و تب توت فرنگي ( سعيد سهيلي ) [بازيگر]

1380 عروسي مهتاب ( خسرو ملكان ) [بازيگر]

1380 همكلاس ( سعيد خورشيديان ) [بازيگر]

1379 خاكستري ( مهرداد ميرفلاح ) [بازيگر]

1379 صداي سخن عشق ( رضا شالچي ) [بازيگر]

1379 نيمه گمشده ( محمدعلي آهنگر ) [بازيگر]

1378 اعتراض ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1378 سحرگاه پيروزي ( حسين بلنده ) [بازيگر]

1376 خفاش ( علي اصغر شادروان ) [بازيگر]

1376 آخرين نبرد ( حميد بهمني ) [بازيگر]

1376 مرسدس ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

1374 تعقيب ( علي عبدالعلي زاده ) [بازيگر]

1374 طالع سعد ( مهستي بديعي ) [بازيگر]

1372 ترانزيت ( علي سجادي حسيني ) [بازيگر]

سرزمين ملائك (مجموعه تلويزيوني، 1375)

شن هاي كف رودخانه (مجموعه تلويزيوني، 1377)

تنگنا (مجموعه تلويزيوني، 1377)

داستان يك شهر1 (مجموعه تلويزيوني، 1378)

باران عشق (مجموعه، يك قسمت، 1380)

شكيبايي، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل بازيگرى، برنده لوح زرين بهترين بازيگر مرد در هشتمين جشنواره ى فيلم فجر (هامون)، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد در سيزدهمين جشنواره فيلم فجر (كيميا)، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد از نخستين جشنواره فيلم سينما و زن 1374 (كيميا)، رتبه دوم در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، فعاليت در دوبله از 1347، فعاليت در تلويزيون از

1354، بازى در تئاتر از 1348، شروع بازيگرى: كتيبه (كوتاه- 1353)

عمده ى فيلمها:

خط قرمز (1361)، دادشاه (1362)، صاعقه (1363)، دزد و نويسنده (1364)، رابطه (1365)، ترن (1366)، شكار (1366)، هامون (1368)، عبور از غبار (1368)، ابليس (1369)، جستجو در جزيره (1369)، بانو (1370)، سارا (1371)، يكبار براى هميشه (1371)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، بلوف (1372)، پرى (1373)، كيميا (1373)، لژيون (1373)، درد مشترك (1373)، خواهران غريب (1374)، غربت (1374)، سرزمين خورشيد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شمس، فريبا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1344 تهران، تحصيلات: اول دبيرستان، منشى صحنه، شروع بازيگرى: مدار بسته (1364)

عمده ى فيلمها:

معما (منشى صحنه- 1365)، بگذار زندگى كنم (منشى صحنه- 1365)، خانه اى مثل شهر ما (1366)، آرى اين چنين بود (1367)، پنجره (1367)، پنجاه و سه نفر (1368)، عبور از غبار (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شمسايي، مژده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: مژده

نام خانوادگي اصلي: شمسايي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،صحنه و لباس،چهره پردازي،

......................................

تاريخ تولد: 1347

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل هنرهاي نمايشي

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> بهرام بيضايي (شوهر)

بيوگرافي

گذراندن دوره چهره پردازي زير نظر فرهنگ معيري در سال 1365.

همسر بهرام بيضايي (كارگردان).

شروع فعاليت سينمايي در فيلم شايد وقتي ديگر (بهرام بيضايي) به عنوان چهره پرداز در سال 1366.

بخشي از فيلم شناسي:

1379 سگ كشي ( بهرام بيضايي ) [بازيگر]

1372 زينت ( ابراهيم مختاري ) [چهره پرداز-چهره پرداز]

1370 پرنده آهنين ( علي شاه حاتمي ) [چهره پرداز]

1370 مسافران ( بهرام بيضايي ) [بازيگر]

1370 ديدار در استانبول ( افشين شركت ) [چهره پرداز]

1369 چاوش ( ساموئل خاچيكيان ) [چهره پرداز]

1369 پرده آخر ( واروژ كريم مسيحي ) [چهره پرداز]

1368 دندان مار ( مسعود كيميايي ) [چهره پرداز]

1368 شب بيست و نهم ( حميد رخشاني ) [طراح صحنه و لباس-چهره پرداز]

1367 آري اين چنين بود ... ( داود اسماعيلي ) [چهره پرداز]

1366 شايد وقتي ديگر ... ( بهرام بيضايي ) [چهره پرداز]

جوايز و انتخابها

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (پرده

آخر)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (مسافران)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (سگ كشي)

[ دوره 19 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1379 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول زن (سگ كشي)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (سگ كشي)

[ دوره 2 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 2 - دومين بازيگر نقش اول زن سال (سگ كشي)

[ دوره 16 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1380 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

شهاب، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، تحصيلات: سيكل، بازى در تئاتر لاله زار از 1369، شروع بازيگرى: گردش روزگار (1347)

عمده ى فيلمها:

گناه زيبايى (1348)، توبه (1351)، احمد چوپان (1351)، قايقرانان (1351)، يك جو غيرت (1351)، دشنه (1351)، نامحرم (1352)، سازش (1353)، كينه (1354)، همسفر (1354)، غرور و تعصب (1355)، خبيث (نمايش داده نشد- 1358)، قيام (1359)، برزخى ها (1360)، تفنگدار (1361)، بازداشتگاه (1361)، خاك و خون (1362)، پيك جنگل (1362)، شيلات (1362)، حماسه ى مهران (نمايش داده نشد- 1363)، فرار (1363)، يك روز گرم (1363)، ماموريت (1365)، مزدوران (1365)، جنگلبان (1366)، غريبه (1366)، جميل (1366)، دو سرنوشت (1368)، شب بيست و نهم (1368)، قهرمان (1369)، شانس زندگى (1370)، پاييز بلند (1372)، تلاش معكوس (1373)، دام (1374)، فرار (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شهابي، مهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1315 تهران، نام اصلى: مهين نيك طبع، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1339، شروع بازيگرى: ماجراى جنگل (1339)

عمده ى فيلمها:

گاو (1348)، بى تا (1351)، قيامت عشق (1352)، سازش (1353)، عبور از مرز شب (1359)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، بزرگترين قنديل غار (كوتاه- 1361)، صبح پيروزى (كوتاه- 1361)، شيلات (1362)، بگذار زندگى كنم (1365)، ماموريت (1365)، مزدوران (1365)، پاييزان (1366)، گل مريم (1366)، پنجره (1367)، دو سرنوشت (1368)، آقاى بخشدار (1370)، دو نيمه سيب (1370)، راه افتخار (1372)، روز ديدار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شهبازيان، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فريدون شهبازيان در سال 1321 در تهران متولد شد و از 7 سالگى به تشويق پدرش كه از آهنگسازان راديو و رهبر اركستر شماره ى 3 بود با موسيقى آشنا شد و در هنرستان عالى موسيقى به تحصيل مشغول گرديد و به فراگيرى ويولن پرداخت. اولين معلم او عطااللَّه خادم ميثاق بود كه پس از چند سال وى را به دليل استعداد خاص خود به دست معلم خويش سرژخوتسيف كه از روسيه به تهران مهاجرت كرده بود. پس از گذراندن دوران ابتدايى در هنرستان عالى موسيقى به دبيرستان اديب رفت و با ديپلم رياضى فارغ التحصيل گرديد ولى در عين حال از كلاس ويولن لوئيجى پاسانارى كه در آن زمان كنسرت مايستر اركستر سمفونيك تهران بود بهره مى گرفت. در 17 سالگى به عضويت اركستر سمفونيك تهران به رهبرى حشمت سنجرى درآمد و با آشنائى با مرحوم روح اللَّه خالقى در اركستر گلهاى راديو نيز به كار پرداخت و پس از چندى با ايجاد اركستر فارابى كه تحت سرپرستى مرحوم مرتضى حنانه، فريدون ناصرى و مصطفى كسرى اداره

مى شد به عضويت اين اركستر پذيرفته شد و به دليل علاقه به موسيقى ايرانى علاوه بر يادگيرى رديفهاى موسيقى در اركستر بزرگ فرهنگ و هنر به رهبرى حسين دهلوى عضويت يافت.

در سال 1345 با تشكيل كر و اركستر سمفونيك راديو به رهبرى اين واحد هنرى برگزيده شد و اولين آثار خود را در زمينه ى آهنگسازى در همين سالها تصنيف كرد «راپسودى براى سنتور و اركستر»، «راپسودى براى تار و اركستر»، «روزهاى خوش جوانى».

پس از گذراندن دوران سربازى در كنكور دانشكده هنرهاى زيبا رشته ى معمارى و موسيقى شركت نمود و قبول شد و به دليل علاقه شديد به موسيقى اين رشته را برگزيد و با شروع فعاليت در كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان آثار صداى شاعر را به وجود آورد. «حافظ، مولوى، خيام با صداى احمد شاملو»، «رودكى با صداى منوچهر انور»، «سعدى با صداى هوشنگ ابتهاج»، «اخوان ثالث با صداى اخوان ثالث». در دوران دانشكده از وجود هنرمندانى چون هوشنگ استوار، يوسف يوسف زاده، محمدتقى مسعوديه، ولفگانگ واليش و توماس كريستين داويد بهره مى گرفت و با عضويت در اركستر مجلسى راديو تلويزيون به رهبرى توماس كريستين داويد و فرهاد مشكوة تجربيات فوق العاده اى كسب كرد. اجراى كنسرتها و رسيتالهاى مختلف در دوران دانشكده خصوصاً رسيتال پايانى به همراه پيانيست لوست مارتيروسيان باعث شد تا بتواند با بهترين والور به عنوان سوليست فارغ التحصيل گردد.

در اين سالها به دعوت هوشنگ ابتهاج كه سرپرستى برنامه گلهاى تازه و واحد موسيقى راديو را عهده دار بود به عنوان مسئول موسيقى اين برنامه عهده دار مسئوليت سنگينى شد و آثارى در زمينه موسيقى ايرانى را در اين سالها تصنيف كرد: «انديشه اى ميان دو

جام»، «گريز»، «آواى تنهائى»، «عزيزم سوزه»، «بر تربت حافظ»، «در گلستان ارم». در زمينه ى موسيقى فيلم با فيلم هاى كودكان «اسب» از مسعود كيميائى «سكه» از نعمت حقيقى و فيلم «حباب» Wourld Focous Limited محصول كمپانى In Search Of Democracy انگلستان تجربه ى بسيار گرانبهايى بود كه به علت تحولات اخير در ايران به نمايش درنيامد. در دهه ى 50 به علت فعاليت چشمگيرى كه در زمينه ى موسيقى از خود نشان داد لوح زرين فرخزاد را به خاطر آثارى كه به وجود آورد به او تعلق گرفت و در دهه ى 60 يكى از آثارش به عنوان بهترين آرم راديوئى در آمريكا برنده جايزه اول شد.

نوازندگي در اركسترهاي مختلفي چون: ارسكتر سمفونيك تهران، اركستر گلهاي راديو، اركستر مجلسي راديو تلويزيون، اركستر صبا، اركستر فارابي. رهبر گروه كر و اركستر سمفونيك راديو در سال 1346. شروع فعاليت آهنگسازي براي فيلم از دهه شصت با فيلم: « گفت هر سه نفرشان ». فيلمشناسي: غبارنشينها (1353) گفت هرسه نفرشان (1359) آقاي هيروگليف (1359) ميرزا كوچك خان (امير قويدل - 1363) دادشاه (حبيب كاوش - 1362) آن سفر كرده (احمد نيك آذر - 1363) زنجيرهاي ابريشمي (حسن كار بخش - 1365) آوار (سيروس الوند - 1364) وكيل اول (جمشيد حيدري، 1365) شير سنگي (مسعود جعفري جوزاني - 1365) حماسه شيلر (احمد حسني مقدم - 1365) پائيزان (رسول صدر عاملي - 1366) سالهاي خاكستر (مهدي صباغزاده - 1367) در مسير تندباد (مسعود جعفري جوزاني - 1367) يك مرد، يك خرس (مسعود جعفري جوزاني، 1371) كودكاني از آب و گل (عطاء الله حياتي، 1372) سه مرد عامي (1372) دشت ارغواني (نادر مقدس، 1373) نامزدي

(ناصر غلامرضايي - 1375) ليلا (داريوش مهرجويي - 1375) زندگي (اصغر هاشمي، 1376) هيوا (رسول ملاقلي پور، 1377) چرخ (غلامرضا رمضاني، 1377) كمكم كن (رسول ملاقلي پور - 1376) آقاي رئيس جمهور (ابوالقاسم طالبي - 1379) عروس رومشكان (ناصر غلامرضايي - 1379) شام آخر (فريدون جيراني - 1380) خاموشي دريا (وحيد موساييان - 1382) آرزوهاي زمين (وحيد موسائيان -1380) تنهايي باد (وحيد موسائيان، 1382) خانه روشن (وحيد موساييان - 1384) جوايز و عناوين: - تنديس بهترين آهنگساز - اولين دوره جشن خانه سينما (1376) - براي فيلم « نامزدي » - ديپلم افتخار بهترين آهنگساز - پانزدهمين جشنواره فيلم فجر (1375) - براي فيلم « نامزدي » - كانديد بهترين آهنگساز - پنجمين جشنواره فيلم فجر (1365) - براي فيلم « شير سنگي » - كانديد بهترين آهنگساز - ششمين جشنواره فيلم فجر (1365) - براي فيلم « وكيل اول » - كانديد بهترين آهنگساز - هفتمين جشنواره فيلم فجر (1365) - براي فيلم « در مسير تندباد » - كانديد بهترين آهنگساز - سومين جشن خانه سينما (1378) - براي فيلم « هيوا » - كانديد بهترين آهنگساز - ششمين جشن خانه سينما (1381) - براي فيلم « آرزوهاي زمين »

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

شهرزاد، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1316 -1277 ش)، مترجم و نمايشنامه نويس. در تهران به دنيا آمد و تحصيلات اوليه را از مدرسه ى سن لوئى آغاز كرد و زبان فرانسه را در آنجا آموخت. وى كم كم به ترجمه قطعاتى از ادبيات فرانسه پرداخت و پس از آن به نمايشنامه نويسى روى آورد. از فرط علاقه به داستانهاى

هزار و يك شب نام شهرزاد داستان گوى معروف هزار و يك شب را بر خود نهاد. شهرزاد، هنرپيشگانى را كه نقش نمايشنامه هاى او را بر عهده داشتند تشويق مى كرد و مى كوشيد قهرمانهاى ساخته ى خود را هرچه بهتر و با شكوهتر نشان دهد خود وى بارها به صحنه آمد و در سال 1308 ش كه نمايشنامه «مجسمه ى مرمر» را نوشت خود با موفقيت در نقش اول آن ظاهر شد. در اواخر عمر وارد خدمات دولتى شد و سرانجام در صبح روز بيستم شهريور ماه 1316 ش خودكشى كرد. از آثار وى: ترجمه ى «سالمه ى» اثر ساكاروايلد؛ «افسانه ى عشق»؛ «اصلى و كرم»؛ «كمربند سحرآميز»؛ «نمونه آثار پوشكين به يادگار صدمين سال وفات شاعر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از نيما تا روزگار ما (437 -436)، مؤلفين كتب چاپى (170/3).

شيباني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جمشيد شيبانى، نويسنده، كارگردان، بازيگر و تهيه كننده تئاتر و سينما در سال 1304 در تهران متولد شد. وى فارغ التحصيل اولين دوره ى هنرستان هنرپيشگى تهران در سال 1318 مى باشد و حرفه بازيگرى را پيش پرده خوانى از سال 1319 در تئاتر تهران شروع كرد و سالها بعد جهت تحصيل راهى آمريكا شد و در رشته تعليم و تربيت از دانشگاه «سانتامونيكا» و رشته سينما از دانشگاه «كاليفرنيا» در سال 1328 فارغ التحصيل شد و سالها در آمريكا خبرنگار سينمايى بود و با مطبوعات ايران همكارى داشت و از آن ديار براى مجلات تهران، بخصوص مجله تهران مصور اخبار سينماى هوليود را تهيه و مى فرستاد.

جمشيد شيبانى، همكارى هنرى خود را با راديو تهران (ايران) از سال 1332 به عنوان خواننده آغاز كرد و در همين زمان هم به فيلم و سينما روى آورد

و رسماً از سال 1334 به عنوان كارگردان، نويسنده و تهيه كننده و بازيگر وارد عالم سينما گرديد.

جمشيد شيبانى، فيلم هاى: «براى تو»، «مهاجرت به آمريكا»، «مستشار جزيره»، «طلاى سفيد»، «قانون زندگى»، «شيطون بلا»، «ساقى»، «ملا محمدجان»، «عشقى ها»، «عطش»، «پسرخوانده»، «بيگانه»، «بى حجاب»، «بى قرار»، «جوجه فكلى»، «پرى خوشگله»، «ياور»، «ميرم بابا بخرم»، «صلوة ظهر»، «قفس»، «ابرمرد»، «پلنگ در شب»، «سارق»، «هوس»، «تيرانداز»، «جنجال»، «عمو فوتبالى»، «دختر نگو بلا بگو»، «عبور از مرز زندگى»، «دفاع از ناموس»، «خانم دلش موتور مى خواد»، «سه رفيق»، «راننده سربلند»، «بابا گلى به جمالت»، «والده آقا مصطفى»، «جايزه خوشبختى»، «آتش جنوب»، «سرباز»، «تلافى»، «نان و نمك»، «سرنوشت»، «سه دلباخته» را، طى سالهاى فعاليت هاى هنرى كه در موسيقى و سينما و تئاتر كشور داشت ساخت و در تمام آنها به سمت كارگردان و تهيه كننده و يا نويسنده و بازيگر سهم عمده داشت. جمشيد شيبانى از صدايى گرم و جذاب برخوردار بود كه در موسيقى هم طرفداران خاص خود را يافت.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد دوم)

شيخ طادي، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: پرويز

نام خانوادگي اصلي: شيخ طادي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،صحنه و لباس،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1340

محل تولد: آبادان

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

شروع فعاليت سينمايي در فيلم مهاجر (ابراهيم حاتمي كيا) به عنوان طراح صحنه و لباس در سال 1368.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 سينه سرخ ( پرويز شيخ طادي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1383 پشت پرده مه ( پرويز شيخ طادي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس]

1380 خوب مي روني كاكو (نوروز) ( رحيم حسيني ) [طراح صحنه و لباس]

1379 موج مرده ( ابراهيم حاتمي كيا

) [طراح صحنه و لباس]

1378 دفتري از آسمان ( پرويز شيخ طادي ) [كارگردان]

1377 روبان قرمز ( ابراهيم حاتمي كيا ) [طراح صحنه و لباس]

1376 آژانس شيشه اي ( ابراهيم حاتمي كيا ) [طراح صحنه و لباس]

1375 طوفان شن ( جواد شمقدري ) [طراح صحنه و لباس]

1375 قاصدك ( قاسم جعفري ) [طراح صحنه و لباس]

1374 برج مينو ( ابراهيم حاتمي كيا ) [طراح صحنه و لباس]

1374 بوي پيراهن يوسف ( ابراهيم حاتمي كيا ) [طراح صحنه و لباس]

1374 دكل ( عبدالحسن برزيده ) [طراح صحنه و لباس]

1373 به خاطر هانيه ( كيومرث پوراحمد ) [طراح صحنه و لباس]

1372 آخرين شناسايي ( علي شاه حاتمي ) [طراح صحنه و لباس]

1372 سجاده آتش ( احمد مرادپور ) [طراح صحنه و لباس]

1371 از كرخه تا راين ( ابراهيم حاتمي كيا ) [بازيگر-طراح صحنه و لباس]

1370 وصل نيكان ( ابراهيم حاتمي كيا ) [طراح صحنه و لباس]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (پشت پرده مه)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي صحنه و لباس (پشت پرده مه)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمنامه (پشت پرده مه)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

>> كانديد تنديس زرين فيلم منتخب انجمن نويسندگان و منتقدان (پشت پرده مه)

[ دوره 9 جشن خانه سينما

(مسابقه) - سال 1384 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول و دوم (پشت پرده مه)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (فيلم هاي اول و دوم) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (پشت پرده مه)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (سجاده آتش)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (آخرين شناسايي)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (دكل)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (روبان قرمز)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

>> 1 - بهترين طراحي صحنه و لباس سال (روبان قرمز)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

شيخ كرنا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى از دلقكهاى عهد ناصرالدين شاه (ف. 1331 ه.ق.)

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

شيخ زاده، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1357 تهران، برادر وحيد شيخ زاده (بازيگر)، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: مرگ پلنگ (1368)

عمده ى فيلمها:

سفر جادويى (1369)، على و غول جنگل (1369)، گالان (1370)، دره ى شاپركها (1370)، شقايق (1370)، آبادانى ها (1371)، خوش خيال (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شيخي، جميله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1309 زنجان، مادر آتيلا پسيانى و مادربزرگ ستاره پسيانى (بازيگر)

تحصيلات: ديپلم- دكتراى افتخارى تئاتر، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن در دهمين جشنواره فجر (مسافران)، رتبه ى چهارم در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، فعاليت در تلويزيون از 1338، بازى در تئاتر از 1336

شروع بازيگرى: خانه خراب (1354)

عمده ى فيلمها:

قرنطينه (1358 -61)، پاييزان (1366)، پرنده كوچك خوشبختى (1366)، ويزا (1366) سفر عشق (1367)، صنوبرهاى سوزان (1368)، مسافران (1370)، ياد سبز لك لكها (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شيرازي، مهري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مهري شيرازي در سال 1338 در تهران متولد شد. او بعد از بيست و پنج سال خدمت در زمينه گريم از سازمان صدا و سيما بازنشسته شد و به فعاليت در سينما مشغول شد و در جشن صد سالگي سينما برنده تنديس بهترين چهره پردازي براي فيلم «زير پوست شهر» (رخشان بني اعتماد) شد و در ششمين جشن سينماي ايران برنده جايزه بهترين چهره پردازي براي فيلم «زندان زنان» (منيژه حكت) گرديد. او همچنين در اولين جشن سينماي آزاد ايران جايزه اي براي فيلم «طلوع تاريك» (ابراهيم شيباني) در رشته بهترين چهره پردازي دريافت نمود شيرازه علاوه بر فعاليت حرفه اي به تدريس در هنرسراي گريم، دانشگاه سوره اصفهان و آموزشگاه هاي آزاد مشغول مي باشد.

• طراح چهره پردازي : (51)مورد

(1380)(1370)

1 - سن پترزبورگ (1388)

2 - گل بارون (1388)

3 - صداها (1387)

4 - عصر روز دهم (1387)

5 - فرود در غربت (1387)

6 - كارناوال مرگ (1387)

7 - موش (1387)

8 - تلافي (1386)

9 - در شهر خبري نيست، هست

(1386)

10 - قرنطينه (1386)

11 - ماه وش (1386)

12 - محافظ (سياهي روشن است) (1386)

13 - ارابه مرگ (1385)

14 - بچه هاي ابدي (1385)

15 - دستهاي خالي (1385)

16 - سه زن (1385)

17 - عاشق (1385)

18 - محاكمه (1385)

19 - مقلد شيطان (1385)

20 - ميم مثل مادر (1385)

21 - هدف اصلي (1385)

22 - باغ فردوس، پنج بعد از ظهر (1384)

23 - چه كسي امير را كشت (1384)

24 - روياي خيس (1384)

25 - شام عروسي (1384)

26 - نوك برج (1384)

27 - زن زيادي (1383)

28 - كافه ستاره (1383)

29 - گل يخ (1383)

30 - مجردها (1383)

31 - شمعي در باد (1382)

32 - عروس افغان (1382)

33 - معادله (1382)

34 - هيام (1382)

35 - دختر ايروني (1381)

36 - دوشيزه (1381)

37 - زهر عسل (1381)

38 - عشق فيلم (1381)

39 - واكنش پنجم (1381)

40 - شب يلدا (1380)

41 - نيمه پنهان (1380)

42 - رقص با رويا (1379)

43 - زندان زنان (1379)

44 - زير پوست شهر (1379)

45 - فوتباليستها (1379)

46 - دختران خورشيد (1378)

47 - دو زن (1377)

48 - بانوي ارديبهشت (1376)

49 - گارد ويژه (1374)

50 - ديدار (1373)

51 -

آنها هيچكس را دوست ندارند (1372)

• چهره پرداز : (30)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - آنكه دريا مي رود (1385)

2 - اتوبوس شب (1385)

3 - چند روز بعد (1385)

4 - مثل يك قصه (1385)

5 - چه كسي امير را كشت (1384)

6 - صحنه جرم، ورود ممنوع! (1384)

7 - عروس افغان (1382)

8 - عشق فيلم (1381)

9 - واكنش پنجم (1381)

10 - تاريك خانه (1380)

11 - سايه روشن (1380)

12 - شب يلدا (1380)

13 - نيمه پنهان (1380)

14 - رقص با رويا (1379)

15 - زندان زنان (1379)

16 - زير پوست شهر (1379)

17 - دختران خورشيد (1378)

18 - دو زن (1377)

19 - بانوي ارديبهشت (1376)

20 - پاكباخته (1374)

21 - ديدار (1373)

22 - روسري آبي (1373)

23 - از بلور خون (1371)

24 - بازيچه (1371)

25 - سوء ظن (1371)

26 - دادستان (1370)

27 - دستمزد (1368)

28 - راز كوكب (1368)

29 - تشكيلات (1365)

30 - حريم مهرورزي (1365)

• با تشكر از : (1)مورد

(1370)

1 - بانوي ارديبهشت (1376)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

شيراندامي، ولي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1310 مرو، برادر يدالله شيراندامى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك دانشگاه تهران، فعاليت در تلويزيون از 1352، بازى در تئاتر از 1338، شروع بازيگرى: كيفر (1352)

عمده ى فيلمها:

شازده احتجاب (1353) غريبه و مه (1354)، فصل خون (1360)، دادا (1361)، پرونده

(1362)، تفنگدار (1362)، سمندر (1364) شير سنگى (1365)، گمشدگان (1366)، مكافات (1366)، روز باشكوه (1367)، دو سرنوشت (1368)، شب دهم (1368)، وسوسه (1368)، گالان (1369)، قرق (1370)، ماه عسل (1371)، فرار (1374)، عياران (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شيره اي، كريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بزرگ و سرآمد دلقكهاى دربار ناصرالدين شاه قاجار (نيمه ى دوم قر. 13 و اوايل قر. 14 ه.). وى مردى بسيار شوخ طبع، زرنگ، باهوش و حاضرجواب بود. مى گويند كريم در آغاز زندگى شيره ى ملاير مى فروخت و به همين سبب نامش را كريم شيره اى گذاشته اند. وى تنها كسى بود كه در حضور شاه هر مطلبى را- ولو بسيار زننده- بر زبان مى راند و مبلغى به طور مستمرى مى گرفت.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

شيري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 مشهد، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1348، بازى در تئاتر از 1352، شروع بازيگرى: دادشاه (1362)

عمده ى فيلمها:

سامان (1364)، آخرين مهلت (1368)، دخترم سحر (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

شيري فرد، نريمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1312.

درگذشت: 9 تير 1375.

نريمان شيرى فرد فرزند پنجعلى است. اولين فيلمى كه در آن بازى كرد «جدال در مهتاب» و آخرين فيلمى كه در آن ظاهر شد، «بانى چاو» نام داشت. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صابري، امرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 تنكابن، نام اصلى: امرالله صابرى شيروانى، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، كارگردان تلويزيون ملى ايران از 1347، شروع بازيگرى: بلوچ (1351)

عمده ى فيلمها:

پستچى (1351)، قصه ى ماهان (1352)، ناجورها (1354)، گوزنها (1354)، غزل (1355)، سفر سنگ (1357)، دايره ى مينا (1357)، برهوت (نمايش داده نشد- 1357)، مدرسه اى كه مى رفتيم (1359)، خط قرمز (1361)، ستاره دنباله دار (1361)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، ترن (1366)، هامون (1368)، راز كوكب (1368)، چاووش (1369)، آقاى بخشدار (1370)، مخترع 2001(1370)، ضربه ى آخر (1372)، ياران (1372)، ياران (1372)، چهره (1373)، هدف (1373)، تپش مرگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صابري، فريده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

فريده صابري در سال 1327 در تهران متولد شد. ديپلم هنرستان عالي موسيقي را در سال 1347 دريافت كرد و همزمان در رشته ي طبيعي از دبيرستان نراقي فارغ التحصيل شد. داراي درجه فوق ليسانس ازدانشگاه اينديانا در آمريكا بوده و در 1977 ليسانس كارگرداني و بازيگري از دانشكده ي هنرهاي دراماتيك ايران سال 1352، سال هاي 1984 تا 1986 دوره پانتوميم را در كشور آلمان گذراند. صابري در فيلم ها و تئاترهاي زيادي ايفاي نقش نموده است.

بازيگر : (6)مورد

(1370)(1360)

1 - مارال (1379)

2 - درد مشترك (1373)

3 - روز شيطان (1373)

4 - روز واقعه (1373)

5 - اوينار (1370)

6 - راز خنجر (1369)

7- دلنوازان (1388)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com/

صادقي ، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام و نام خانوادگي: علي صادقي

تاريخ تولد: 14 آذر 1359

محل تولد: بيمارستان طرفه تهران

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم كامپيوتر

ساكن: خيابان شريعتي تهران

................

علي صادقي متولد 14 آذر 59 است و در بيمارستان طرفه تهران متولد شده است. پدرش تراشكار و مادرش خانه دار است يك خواهر كوچكتر و يك برادر بزرگتر از خودش دارد.

بيوگرافي هنري وي شامل اثار زير مي باشد:

آفتاب عالم تاب، فرزندان ايران، تابستانه پاييزه زمستانه، دردسر والدين، پشت كنكوري ها، كوچه اقاقيا، هوو، خانه به دوش، ترش و شيرين، تيغ زن، ...

با مجموعه آفتاب عالم تاب ساخته امير سماواتي و مازيار حبيبي نيا وارد عرصه ي سينما شد.

اصلاً اهل فوتبال نيست و بين سازها به گيتار برقي بيشتر علاقه دارد.

خود او كار كوچه ي اقاقيااش را بيشتر از بقيه دوست دارد.

بزرگترين آرزوي وي اين است كه آخر و عاقبتش به خير باشد.

ايده ي وي در زندگي اين است كه يك مزرعه داشته باشد در استراليا با گاو :)))

خوبي اخلاق وي اين است كه دروغ در كارش نيست. بدي اخلاقش هم اينه كه خيلي رك است.

در زندگي بيشتر ازموسيقي گوش دادن لذت مي برد.

كارتون مورد علاقه علي صادقي در دوران كودكي يه كارتون عروسكي به نام ارگ و جيرجير. بن و سباستين، گامبا (يه موش بود كه خونه شود گم كرده بود) يونيكو اسب شاخداراست.

................

فيلم شناسي:

* پيك نيك در جنگ (سيدرحيم حسيني، 1383)

* هشت پا (عليرضا داودنژاد، 1383)

* هوو (عليرضا داودنژاد، 1384)

* اگه ميتوني منو بگير (شاهد احمدلو، 1385)

* تيغ زن (عليرضا داودنژاد، 1385)

* حركت اول

*چپ دست (1384)

*پيك نيك در ميدان جنگ (1383)

*آقا (1382)

*روايت سه گانه (اپيزود دوم، شوخي هاي خدا) (1382)

مجموعه هاي تلويزيوني:

* آفتاب عالم تاب

* كوچه اقاقيا (رضا عطاران)

* پشت كنكوري ها (پريسا بخت آور)

* خانه به دوش (رضا عطاران)

* متهم گريخت (رضا عطاران)

*3 در 4 ( مجيد صالحي )

صادقي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا صادقي 25 مرداد 1358 در شهر بندرعباس به دنيا آمد. و اصالتش از شهريست زيبا به نام ميناب (آناميس) . نظر به اينكه در خانواده مذهبي و مقيد چشم به دنيا گشوده بود ابتدا خواندن را با تلاوت قرآن آغاز كرد. علاقه مندي او به مسائل هنري باعث شد تا در زمينه موسيقي فعاليتش را آغاز كند .

سال 1368 ابتداي راه و به نوعي اولين جرقه فكري او بود با توجه به اينكه در آن سالها منطقه بندرعباس امكانات بسيار محدودي براي فراگيري داشت . او با مطالعه كتابهاي متفاوت در اين زمينه ساختار فكري خود را در مورد اين هنر بسيار رويايي و لطيف استحكام بخشيد . علاقه مندي او به موسيقي مدرن باعث شد تا از نگاه موزيسين هاي بزرگ براي بعد كاري خود استفاده كند

در سال 1371 اولين آهنگ خود را به نوعي ميشود گفت ساخت . به نام راز عشق . شايد در آن سالها كارهاي او مورد قبول واقع نمي شد زيرا تفكرات به سوئي ديگر سوق گرفته بود. در سال 1372 اولين كار را در قالب كاست ارائه كرد كه به نام همان راز عشق بود. اما از حق نگذريم هيچ نوع بار هنري نمي شد در آن پيدا كرد اما حركتي تازه بود

در سال 1373 با كمي دقت دومين كار خود را ارائه كرد به نام بال پرواز كه بعد از آن كاست نظر عموم نسبت به كارهاي او جلب شد و او با شوق بيشتري به كسب تجربه و اطلاعات گام به جلو بر مي داشت

بنا به دلايلي در سال 1374 به طور موقت دست از كارهاي هنري برداشت و شايد همان مدت براي او مدت زمان پر باري بود و اواخر سال 1374 بود كه با ارائه كاستي تحت نام كلاغ غارغاري شروع دوباره اما تا حدودي قوي تر از قبل را تجربه كرد

علاقه زياد او به هنرمنداني چون استاد چشم آذر و بيات باعث شد تا به كارهاي ايشان و بزرگاني ديگر

توجه خاص داشته باشد. و كارهاي او تحت شعاع آنها قرار گرفت

البته او در زمينه شعر و ادبيات فعاليت دارد و ارادت او به شاعراني چون اخوان ثالث - حافظ - مولانا - سهراب سپهري - شاملو و ماگوت بيگل باعث شد ذهنيت فكري آنها را در راه خود نورپردازي كند . البته لازم به ذكر است كه 95% كارهاي او با كلامهاي خود اوست

در سال 1375 كاست گل لاله را ارائه داد كه به نوعي با كارهاي قبلي او تفاوت داشت . او سير نسبتا صعودي را دنبال كرد به طوري كه در سال 1376 بندرقديم 1377 مستانه و ديوانه در سال 1378 روياي شيرين و ده ثانيه را با هم در يك سال ارائه داد

سال 1379 سال آرامش و كسب تجربه بود و پربار . يك حادثه زيبا در روياهاي او - لحظه ها را برايش سرشار كرده بود تا اينكه در سال 1380 كاست عاشقم من را كه با گيتار اجرا شد را به بازار ارائه داد كه مورد استقبال خاصي قرار گرفت . البته اين كاست قبل از اينكه ويرايش شود به بازار رفت كه در مورد آن جاي بحثي طولاني است

آن حادثه زيبا و رويايي نگاه تازه او به عشق و عاشق شدن بود و ديدن زشتيها را با نگاه ديگر. او مدت 8 سال پيراهين مشكي به تن داشت و همه مردم او را مشكي پوش مي شناختند تا اينكه در سال 1381 كاست حكايت مشكي پوش را به مردمي تقديم كرد كه سالها او را با مهرشان به اوج سوق مي دادند

حكايت مشكي پوش آغازي است براي حركتي

ار نوع مشكي پوش.

در سال 1382 با كسب تحربه هاي تلخ و شيرين آلبوم مشكي رنگ عشقه را كه عشق خودش را به مشكي بود را ارائه كرد اين آلبوم شروعي از رضا صادقي براي دنيا قشنگ مشكي بود كه نظر خيلي ها را جلب كرد.

در سال 1383 به بعد چندين بار كارهاي او به صورت غير مجاز پخش شد.

و در نهايت در سال 1384 رضا صادقي اولين آلبوم رسمي خود را با عنوان ""پيرهن مشكي""به مردم ارائه كرد و توانست عنوان بهترين آهنگساز و خواننده را به خود ارائه دهد.

رضا صادقي با همسفري آهنين به نام عصا به سوي دنياي سبز فردا به پيش مي رود شايد خود اوهم مي داند كه مانده تا برف زمين آب شود اما او با گرمي كه از جنوب به ارث برده ابن برف ها را آب خواهد كرد

صارمي، غزل

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: غزل صارمي

متولد 1357 در تهران.

ديپلم.

دوره بازيگري را در كارگاه آزاد بازيگري گذرانده است.

شانس او حضور در فيلم عروس آتش و بازي در كنار بازيگران قدرتمندي چون حميد فرخ نژاد، سعيد پورصميمي و حتي سليمه رنگزن بود. اما با بازي در سري سوم زير آسمان شهر نشان داد كه هيچ استعدادي ندارد.

عروس آتش (خسرو سينايي - 1378)

سفر سرخ (حميد فرخ نژاد - 1379)

رستوران خانوادگي (مجموعه، يك قسمت، 1380)

زير آسمان شهر (سري سوم - مهران غفوريان، 1381)

زير تيغ (مجموعه تلويزيوني - محمدرضا هنرمند، 1384)

صالح علاء، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 اراك، تحصيلات: فارغ التحصيل بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى زيباى تهران- فوق ليسانس از دانشگاه علامه طباطبايى، كارگردان تلويزيونى، شروع بازيگرى: تيغ و ابريشم (1365)

عمده ى فيلمها:

پنجره (1367)، دستمزد (1368)، تيغ آفتاب (1369)، دادستان (1370)، گرگهاى گرسنه (1370)، پادزهر (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صالحي ،پرستو

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

او به موسيقي علاقه دارد و در اين كلاسها ثبت نام كرده و هنوزه در اين كلاسها شركت مي كند.

اولين فيلمي كه به آن علاقه پيدا كرد سلطان قلبها بوده و اولين فعاليت او در حرفه ي تئاتر با نام نغمه هاي خورشيد است و بعد از اين كار در سريالي با نام محاكمه بازي كرده كه يك كار تاريخي به كارگرداني حسن هدايت و بعد از آن در سه فيلم نود دقيقه اي كه توسط سيما فيلم ساخته شده با نام هاي يك روز طولاني آبي و بعد از آن در سريال هاي عشق سالهاي جنگ در كنار فرها جم ،تب ، مهر پنهان، همسفر، اين زميني ها، چشم هايش و در سري دوم زير آسمان شهر ايفاي نقش كرده .

در فيلم سينمايي خانه اي بر روي آپ نقش كوتاهي را در ابتداي فيلم در صحنه ي ماشين بر عهده داشت .او بازي نيكي كريمي را الگويي براي خود مي داند و دوست دارد روزي مانند آنها بازي كند

صامتي، ژاله

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: ژاله صامتي

تاريخ تولد: 1351

متولد 1351 در تهران.

ليسانس رشته بازيگري از دانشگاه آزاد اسلامي.

شروع فعاليت در تئاتر از سال 1368 با نمايش كاكا سياه.

شروع فعاليت در سينما از سال 1374 با بازي در فيلم « دشت ارغواني » ساخته نادر مقدس. بازي بسيار ديدني او در فيلم « سايه به سايه (براي مشاهده لينك ها ، بايد در انجمن ثبت نام كنيد) » (علي ژكان) (كه در سال 1374 به عنوان بهترين بازيگر نقش دوم زن از ديد نويسندگان ماهنامه فيلم انتخاب شد) و يك قسمت از مجموعه تلويزيوني « هتل » (مرضيه برومند) همچنان

در يادها مانده است.

فيلم شناسي

دشت ارغواني (نادر مقدس، 1374) (براي مشاهده لينك ها ، بايد در انجمن ثبت نام كنيد)

بالاتر از خطر (سعيد عالم زاده، 1375) (براي مشاهده لينك ها ، بايد در انجمن ثبت نام كنيد)

سايه به سايه (علي ژكان، 1375) (براي مشاهده لينك ها ، بايد در انجمن ثبت نام كنيد)

فرار مرگبار (تورج منصوري، 1375)

خفاش (عباس شادروان، 1376)

آخرين نبرد (حبيب الله بهمني، 1376)

مرباي شيرين (براي مشاهده لينك ها ، بايد در انجمن ثبت نام كنيد) (مرضيه برومند، 1380)

گيلانه (رخشان بني اعتماد، محسن عبدالوهاب، 1382)

هتل (مجموعه، مرضيه برومند، يك قسمت، 1377)

نسيم رويا (مجموعه، 1381)

صبا، فرهاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: فرهاد

نام خانوادگي اصلي: صبا

سمت (در بخش هاي): فيلمبرداري،

تاريخ تولد: 1325

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل ادبيات فرانسه

بيوگرافي

فوق ديپلم رشته فيلم برداري از مدرسه عالي تلويزيون و سينما در سال 1350.

فعاليت در تلويزيون ملي ايران به عنوان فيلم بردار فيلم هاي مستند و كوتاه داستاني در سالهاي 1350 الي 1352.

شروع فعاليت سينمايي در فيلم ميرنصير و غول نگون بخت (بهنام جعفري) به عنوان فيلم بردار در سال 1354.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 پيشنهاد پنجاه ميليوني ( مهدي صباغ زاده ) [مدير فيلمبرداري]

1384 عروسك فرنگي ( فرهاد صبا ) [كارگردان-طراح صحنه و لباس-فيلمنامه نويس]

1383 گاهي واقعي ( رامين لباسچي ) [مدير فيلمبرداري]

1382 شمعي در باد ( پوران درخشنده ) [مدير فيلمبرداري]

1381 گاهي به آسمان نگاه كن ( كمال تبريزي ) [مدير فيلمبرداري]

1380 كاغذ بي خط ( ناصر تقوايي ) [مدير فيلمبرداري]

1379 چتري براي دو نفر ( احمد اميني )

[مدير فيلمبرداري]

1379 هزاران زن مثل من ( رضا كريمي ) [مدير فيلمبرداري]

1378 عشق شيشه اي ( غلامرضا حيدرنژاد ) [مدير فيلمبرداري]

1378 صنم ( رفيع پيتز ) [مدير فيلمبرداري]

1377 شوخي ( همايون اسعديان ) [مدير فيلمبرداري]

1377 بيد و باد ( محمد علي طالبي ) [مدير فيلمبرداري]

1376 كيسه برنج ( محمد علي طالبي ) [مدير فيلمبرداري]

1375 ستاره هاي سربي ( مهدي ودادي ) [مدير فيلمبرداري]

1374 تا آخرين نفس (نجات يافتگان) ( رسول ملاقلي پور ) [مدير فيلمبرداري]

1374 مصائب عاشق فقير ( حسين علي ليالستاني ) [مدير فيلمبرداري]

1374 سفر به چزابه ( رسول ملاقلي پور ) [مدير فيلمبرداري]

1373 راه افتخار ( داريوش فرهنگ ) [مدير فيلمبرداري]

1373 سفر ( عليرضا رييسيان ) [مدير فيلمبرداري]

1373 ستارگان خاك ( عزيزالله حميدنژاد ) [مدير فيلمبرداري]

1372 زير درختان زيتون ( عباس كيارستمي ) [مدير فيلمبرداري]

1372 تيك تاك ( محمد علي طالبي ) [مدير فيلمبرداري]

1371 يكبار براي هميشه ( سيروس الوند ) [مدير فيلمبرداري]

1371 چكمه ( محمد علي طالبي ) [مدير فيلمبرداري]

1369 گربه آوازخوان ( كامبوزيا پرتوي ) [مدير فيلمبرداري]

1367 لنگرگاه ( كيومرث پوراحمد ) [مدير فيلمبرداري]

1367 سفر عشق ( ابوالحسن داودي ) [مدير فيلمبرداري]

1366 سرزمين آرزوها ( مجيد قاري زاده ) [مدير فيلمبرداري]

1366 خانه در انتظار ( منوچهر عسگري نسب ) [مدير فيلمبرداري]

1365 آلبوم تمبر ( كيومرث پوراحمد ) [مدير فيلمبرداري]

1365 تيغ و ابريشم ( مسعود كيميايي )

[دستيار فيلمبردار]

1365 خانه دوست كجاست؟ ( عباس كيارستمي ) [مدير فيلمبرداري]

1365 رابطه ( پوران درخشنده ) [مدير فيلمبرداري]

1364 پدربزرگ ( مجيد قاري زاده ) [فيلمبردار]

1362 تاتوره ( كيومرث پوراحمد ) [فيلمبردار]

1354 بي بي چلچله ( كيومرث پوراحمد ) [مدير فيلمبرداري]

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمبرداري (خانه دوست كجاست؟)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (كاغذ بي خط)

[ دوره 20 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (تيك تاك)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (سفر به چزابه)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (كاغذ بي خط)

[ دوره 6 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1381 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (ستاره هاي سربي)

[ دوره 6 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1381 ]

>> 2 - دومين فيلمبرداري سال (كاغذ بي خط)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

صباغ زاده، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي صباغ زاده متولد 1330 مشهد است. وي فعاليت هنري را با تئاتر و شركت در سينماي آزاد و فيلمسازي تجربي آغاز كرد و پس از كسب تجربه و ساخت چندين فيلم كوتاه و مستند وارد كار حرفه اي شد.

1. كارگردان : (18)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - راننده تاكسي (1385)

2 - پيشنهاد 50

ميليوني (1384)

3 - صبحانه اي براي دونفر (1382)

4 - بانوي كوچك (1380)

5 - مارال (1379)

6 - عشق كافي نيست (1377)

7 - بدلكاران (1376)

8 - روزهاي خوب زندگي (1373)

9 - خانه خلوت (1370)

10 - جستجو در جزيره (1369)

11 - مهاجران (1369)

12 - بازي تمام شد (1368)

13 - سالهاي خاكستري (1367)

14 - تصوير آخر (1365)

15 - گمشده (1364)

16 - پرونده (1362)

17 - سناتور (1362)

18 - آفتاب نشينها (1360)

• نويسنده : (6)مورد

(1380)(1360)

1 - صبحانه اي براي دونفر (1382)

2 - بانوي كوچك (1380)

3 - سالهاي خاكستري (1367)

4 - تصوير آخر (1365)

5 - گمشده (1364)

6 - پرونده (1362)

• بازنويسي فيلمنامه : (1)مورد

(1360)

1 - بازي تمام شد (1368)

• تهيه كننده : (10)مورد

(1380)(1370)(1360)(1350)

1 - پيشنهاد 50 ميليوني (1384)

2 - صبحانه اي براي دونفر (1382)

3 - بانوي كوچك (1380)

4 - زندگي (1376)

5 - در كمال خونسردي (1373)

6 - روزهاي خوب زندگي (1373)

7 - خانه خلوت (1370)

8 - جستجو در جزيره (1369)

9 - مهاجران (1369)

10 - چه پر ستاره بود شبم (1355)

• سرمايه گذار : (1)مورد

(1380)

1 - پيشنهاد 50 ميليوني (1384)

• عكس : (1)مورد

(1350)

1 - چه پر ستاره بود شبم (1355)

• تدوين :

(13)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - راننده تاكسي (1385)

2 - پيشنهاد 50 ميليوني (1384)

3 - صبحانه اي براي دونفر (1382)

4 - عشق كافي نيست (1377)

5 - بدلكاران (1376)

6 - روزهاي خوب زندگي (1373)

7 - آلما (1371)

8 - خانه خلوت (1370)

9 - جستجو در جزيره (1369)

10 - مهاجران (1369)

11 - سالهاي خاكستري (1367)

12 - تصوير آخر (1365)

13 - حريم مهرورزي (1365)

• طراح صحنه : (1)مورد

(1360)

1 - بازي تمام شد (1368)

• ساخت آنونس : (4)مورد

(1370)(1360)

1 - زن شرقي (1376)

2 - مهاجران (1369)

3 - جهيزيه اي براي رباب (1366)

4 - خارج از محدوده (1366)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

صباغي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 مشهد، نام اصلى: فيروز صباغى، شروع كار با سينماى آزاد مشهد، ساخت فيلمهاى 8 و 16 ميليمترى، بازى در فيلم كوتاه «گريز» (1354)، شروع بازيگرى: گريز از شهر (1364)

عمده ى فيلمها:

زمزمه (1366)، گردو (1366)، طوبى (1367)، تماس (1368)، بازگشت قهرمان (1369)، سايه ى خيال (1369)، گرگهاى گرسنه (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صبري، نيكتاج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1298 ش)، بازيگر. از هنرمندان دوران اوليه فعاليتهاى هنرى در تئاتر ايران بود. وى در تهران به دنيا آمد و بازى در تئاتر را از 1311 ش آغاز كرد.برخى از فيلم هايى كه او در آنها ايفاى نقش كرده از اين جمله اند: «ياغى»؛ «روزنه ى اميد»؛ «خروس جنگى» و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (224 ،202 ،198 ،196)، سيماى هنرمندان (398 -397 / 1)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (127 ،60 ،58 ،13 / 1).

صحت، سروش

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: سروش صحت

تاريخ تولد: 1344

با نويسندگي و بازي در مجموعه طنز « جنگ 77 » خوش درخشيد. بازي روان و راحت او در سري دوم مجموعه تلويزيوني « داستان يك شهر » او را به عنوان بازيگري توانا مطرح كرد و بازي متفاوت اش در فيلم « نان، عشق و موتور هزار » از او چهره اي ماندگار ساخت. سروش صحت در ضمن يك نويسنده خوش قريحه نيز هست.

بخشي از فيلم شناسي:

شراره (بازيگر، سيامك شايقي، 1378)

نان و عشق و موتور 1000 (بازيگر، ابوالحسن داودي، 1380)

گاو خوني (بهروز افخمي، 1381)

بازنده (قاسم جعفري، 1383)

نوك برج (فقط نويسنده، كيومرث پوراحمد، 1384)

تقاطع (ابوالحسن داودي، 1384)

جنگ 77 (نويسنده - بازيگر، 1377)

داستان يك شهر - سري دوم (بازيگر، 1378)

چراغ جادو (مجموعه تلويزيوني، نويسنده، 1379)

كاكتوس (مجموعه تلويزيوني، بازيگر، 1380)

زير آسمان شهر - سري سوم (نويسنده، 1381)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

صحرارودي، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 فسا، نام اصلى: محمدباقر صحرارودى، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، شروع بازيگرى: خواستگار (1351)

عمده ى فيلمها:

ستارخان (1351)، صادق كرده (1351)، صمد به مدرسه مى رود (1352)، اسرار گنج دره ى جنى (1353)، زنبورك (1354)، كبودى زدن (كوتاه- 1364)، در آرزوى ازدواج (1369)، آقاى بخشدار (1370)، جيب برها... (1370)، دندان طلا (1370)، آبادانى ها (1371)، كودكانى از آب و گل (1372)، مصائب عاشق فقير (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صديق شريف، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1356- فعاليت در راديو از 1370 (مجرى برنامه ى مشاهير جهان علم) شروع بازيگرى: گراند سينما (1367)

عمده ى فيلمها:

پرواز پنجم ژوئن (1368)، ابليس (1369)، طعمه (1371)، روز واقعه (1373)، آخرين بندر (1373)، سرزمين خورشيد (1374)، تا ظهر فردا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صديق، اميرحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: اميرحسين صديق

تاريخ تولد: 1351

متولد 1351 در نيشابور.

ديپلم بازيگري از مدرسه هنر و ادبيات صدا و سيما.

شانس او حضور در مجموعه آثار مرضيه برومند بود. او توانست در اين آثار توانايي خود را بروز بدهد كه انصافا هم از پس چند نقش كاملا متفاوت به خوبي برآمد. بخصوص در مجموعه هاي زي زي گولو، خودرو تهران 11، هتل، مرباي شيرين و...

بخشي از فيلم شناسي:

قافله (مجيد جوانمرد، 1371)

نسل سوخته (اپيزود سوم، رسول ملاقلي پور، 1378)

دختري به نام تندر (حميدرضا آشتياني پور، 1379)

مرباي شيرين (مرضيه برومند، 1379)

شبانه (كيوان علي محمدي، اميد بنكدار، 1383)

در به درها (فقط كارگردان، 1383)

نوك برج (كيومرث پوراحمد، 1384)

ميم مثل مادر (رسول ملاقلي پور، 1384)

تله (سيروس الوند، 1385)

زي زي گولو (مجموعه تلويزيوني، مرضيه برومند، 1373)

ماجراهاي آقاي اصل تهراني (مجموعه، مرضيه برومند، 1374)

شب روباه (فيلم / مجموعه، همايون اسعديان، 1375)

در سرزميني ديگر (به نمايش درنيامد، مجيد جوانمرد، 1375)

خودرو تهران 11 (مجموعه تلويزيوني، مرضيه برومند، 76-1375)

ديروز و فردا (فيلم كوتاه، ايرج كريمي، 1376)

هتل (مجموعه تلويزيوني، مرضيه برومند، 1377)

ورثه آقاي نيكبخت (مجموعه تلويزيوني، مرضيه برومند، 1378)

داستان يك شهر 1 (مجموعه تلويزيوني، مرضيه برومند، 1378)

اين زميني ها (مجموعه تلويزيوني، 1379)

كاراگاه شمسي و مادام (مجموعه، مرضبه برومند، 1380)

بدون شرح (مجموعه تلويزيوني، مهدي مظلومي، 1381)

عشق تنهاست و ... (فيلم كوتاه، اميد بنكدار، كيوان علي محمدي، 1381)

منابع زندگينامه

:http://www.iranactor.com

صديقي، فرامرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 سقز، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، ساخت فيلمهاى هشت ميليمترى كارگردان و نويسنده، برنده ى جايزه سيمرغ بلورين بهترين بازيگر در دهمين جشنواره ى فجر (دادستان)، برنده ى جايزه ى دوم نقدى صد هزار ريال در ششمين جشنواره ى سپاس «كليد»، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: چشمه (1351)

عمده ى فيلمها:

زن باكره (1352)، كليد (كوتاه- كارگردان، نويسنده- 1353)، برهنه تا ظهر به سرعت (1355)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، امشب اشكى مى ريزد (1359)، تيغ و ابريشم (1365)، سايه هاى غم (1366)، روزنه (1367)، آخرين پرواز (1368)، دندان مار (1368)، زمان از دست رفته (1368)، دلشدگان (1370)، دادستان (1370)، طعمه (كارگردان، نويسنده- 1371)، پاييز بلند (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صفاريان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، تحصيلات: ششم ابتدايى، فعاليت در تلويزيون از 1356، شروع بازيگرى: تونل (1347)

عمده ى فيلمها:

خبيث (نمايش داده نشد- 1358)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، امشب اشكى مى ريزد (1359)، سناتور (1362)، شكار در شب (نمايش داده نشد- 1363)، جنجال بزرگ (1363)، گلهاى داودى (1363)، شب شكن (1363)، عقابها (1363)، گردباد (1364)، ماموريت (1365)، تشكيلات (1365)، ترن (1366)، در انتظار شيطان (1366) ، كمينگاه (1366)، مكافات (1366)، گمشدگان (1366)، غريبه (1366)، طوبى (1367)، آخرين مهلت (1368)، فانى (1368)، تماس (1368)، تيغ آفتاب (1369)، پادزهر (1372)، تحفه هند (1373)، سيمرغ (1373)، كچل عاشق (1373)، گرازها (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

صفايي، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1276، مشهد.

درگذشت: 1375، تهران.

عيسى صفايى فرزند محمود از هنرمندان سينما، تئاتر و تلويزيون بود. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى هنرمندان و نويسندگان (قطعه ى شماره ى 88) مدفون گرديد.

متولد: 1305 مشهد- متوفى 1375 تهران، تحصيلات: چهارم متوسطه- تاسيس انجمن هنرپيشگى جوانان ايرانى 1323- مسوول روابط عمومى انجمن هنرمندان ايران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1324 در كانون كارمندان دولت، شروع بازيگرى: شب بيست و نهم (1368)

عمده ى فيلمها:

خواستگارى (1368)، دادستان (1369)، به خاطر همه چيز (1369)، آتش پنهان (1369)، شتابزده (1370) ساده لوح (1371)، طعمه (1371)، مجسمه (1371)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، دو روى سكه (1372)، من زمين را دوست دارم (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، بوى خوش زندگى (1373)، آخرين بندر (1373)، مهريه ى بى بى (1373)، بوى پيرهن يوسف (1374)

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صفوي گلپايگاني، عصمت السادات

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

(1353 -1281 ش)، بازيگر. در تهران به دنيا آمد. پس از به پايان بردن تحصيلات ابتدايى به هنرستان هنرپيشگى تئاتر شهردارى رفت و در 1317 ش فارغ التحصيل شد. او از بازيگران فيلم فارسى بود. صفوى فعاليت بازيگرى در تئاتر را از 1319 ش و فعاليت سينمايى خود را از 1330 ش، با فيلم «شكار خانگى» آغاز كرد. از ديگر فيلم هايى كه وى در آنها بازى كرده «راز درخت سنجد »؛ «گاو»؛ «رگبار» و غيره است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (615 ،541)، سيماى هنرمندان (399 -398 / 1)، فرهنگ سينماى ايران (167)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (465 ،372 / 2 ،267 ،15 / 1).

صمدي، آزاده

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: آزاده صمدي

متولد: لاهيجان

او پس از گذراندن دوره ليسانس تئاتر در دانشگاه سوره، دوره كلاس هاي بازيگري كارنامه (با مديريت پرويز پرستويي) گذراند. در تئاتر «بي شير و شكر» (حميد امجد) ايفاي نقش كرد. سپس در تله تئاتر «درياروندگان» (محمد عاقبتي) بازي و پس از مدتي براي بازي در سريال تلويزيوني «راه بي پايان» (همايون اسعديان) انتخاب شد.

آزاده صمدي در فيلم كوتاه «35 متري سطح آب» (هومن سيدي) به تهيه كنندگي مركز گسترش سينماي مستند و تجربي و مجيد علي حسيني و «هيچكس با هيچكس سخن نمي گويد» (اميد بنكدار، كيوان علي محمدي) نيز بازي كرده است.

صورتي اصفهاني، علي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، شاعر و بازيگر. وى از بازيگران و نقش آفرينان شهر اصفهان بود كه به نمايش صور ملائكه و عاصيان و شرح روز محشر، در ميدان مركزى اصفهان، مشغول بود لذا به او على معركه گير هم گفته اند. صورتى در سرودن شعر نيز دست داشت. اورا مرثيه اى است در سوگ فرزندش رضا:

پسرى داد ايزدم ز قضا

هم قضا نام او نهاد رضا

عاقبت هم قضا رضا را برد

چكنم داده ام رضا به قضا

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (481)، الذريعه (620 / 9)، هفت اقليم (437 / 2).

ضرابي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 تهران، نام اصلى: مرتضى ضرابى صفارى، تحصيلات: ديپلم بازرگانى، فعاليت در تلويزيون- گريمور، شروع بازيگرى: ماموريت (1365)

عمده ى فيلمها:

دستفروش (1365)، جدال در تاسوكى (كريم- 1365)، سفر عشق (گريم، بازيگر- 1367)، دزد عروسكها (1368)، تويى كه نمى شناختمت (گريم، بازيگر- 1369)، آپارتمان شماره 13(1369)، پرده ى آخر (1369)، آواز تهران (1370)، سيرك بزرگ (1370)، دايان باخ (1371)، راز گل سرخ (1371)، عيالوار (1371)، بى تو هرگز (1372) حشره ى شانس (1373)، هفت سنگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ضيغمي ،نيوشا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

از بازيگران موفق كانون سينما گران جوان (ورودي سال 1382) كه بلافاصله پس از پايان دوره آموزشي خود مشغول به كار در عرصه حرفه اي سينما و تلويزيون شد.نيوشا بواسطه استعداد و توانايي و تلاش مستمر خود توانست در مدت كوتاهي در فيلم هاي سينمايي بزرگي در نقش اول كار كند.

نيوشا ضيغمي فارغ التحصيل روانشناسي كودك و متولد 18 تير سال 1359 تازگي ها نامزد كرده كه همسرش در كار هنري فعاليت ندارد. دوره بازيگري كانون سينما گران جوان با سريال «در چشم باد»مسعو جعفري جوازاني در سال 1382 كار حرفه اي را آغاز كرد.يك سال بعد با بازي در فيلم«تر دست»محمد علي سجادي و كار با اين كارگردان با تجربه به او بازيگري را بيشتر آموخت تا اين باعث شد كه محمد علي سجادي نام اورا در كنار بازيگرهاي مورد علاقه اش قرار دهد.

بعد از تجربه «تردست » محمدعلي سجادي او را براي بازي در فيلم «شوريده» در اواخر سال 1383 انتخاب كرد.

نيوشا ضيغمي با بازي در فيلم «شوريده » گامي بزرگ در سينما برداشت و با حضور در جشنواره 24 فيلم فجر

باعث شد نامزد دريافت تنديس بهترين بازيگر نقش اول زن شود و با هديه تهراني رقابت كند.كه خودش گوشه ايي از موفقيتش را بازي در فيلم «شوريده» و همكار اش با محمدعلي سجادي مي داند.

«مواجهه » كه در جشنواره 24 فيلم فجر هم حضور داشت باعث شد تا داوران جشنواره تبهر جالبي روي نيوشا داشته باشند و او را جز بازيگران حرفه ايي قرار دهند.

«اخراجي ها » بدليل حضور بازيگران بزرگ خانه درس بزرگي براي نيوشا ضيغمي بود.كه پرفروش ترين فيلم تاريخ سينماي ايران را با بازي در فيلم مسعود ده نمكي يدك مي كشد.

نيوشا ضيغمي در سال 1385 بازي خود رادر «پارك وي » به اتمام رساند. «پارك وي » مطمئنا يكي از كارهاي ارزشمند او خواهد بود به خاطر كار كردن با كارگردان بزرگي همچون فريدون جيراني.اما نيوشا زياد در بازي در اين فيلم راضي نيست چون در زمان منتاژ فيلم سكانس هاي خوب نيوشا را خذف كر ده بودند.

اما در جشنواره 25 فيلم فجر هم حضور خوبي داشت با سه فيلم «پارك وي » «اخراجي ها » و «گناه من» كه در اين فيلم با حميد گودرزي همبازي بوده است كه در اين ميان كار ده نمكي يعني «اخراجي ها» با استقبال مردم روبرو شد ودر ايام عيد در حال اكران است كه در آن فيلم كه تنها فيلم اكران شده از اوست حضور درخشاني داشته است و از نظر خيلي از سينماگران آينده روشني در انتظار اوست.

هميشه مي دانستم و اعتقاد داشتم كه مرز بين داشتن و نداشتن ، تصميمي و اراده ايست استوار. پس خواستم كه

بروم. راه سخت بود ، بايد بسيار مي آموختم و تجربه مي كردم

بايد از خودم كس ديگري مي ساختم ، اما عشق ، عشق رسيدن به هدف هر روز در من پر رنگ تر شد.

عشق و اراده به ياريم آمدند تا به هدف نزديك شوم و هر روز به شكرانه اين عشق تلاش مي كنم قدمي به سوي راههاي بزرگتر بردارم ، مبارزه كنم و اميدوار باشم...

طاري، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، نام اصلى: مصطفى كامران فرد، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك 1356، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1348، شروع بازيگرى: تجربه (كوتاه- 1352)

عمده ى فيلمها:

مسافر (1353)، گزارش (1356)، صدا (كوتاه- 1356)، خشم الهى (نمايش داده نشد- 1359)، كركس ها مى ميرند (1359)،، از فرياد تا ترور (1359)، شب مكافات (1363)، عياران و طراران (1364)، پلاك (1364)، جدال در تاسوكى (1365)، بى پناه (1365)، جنگلبان (1366)، بهار در پاييز (1366)، ارثيه (1367)، خواستگارى (1368)، از بلور خون (1371)، عياران (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

طاعتي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 اردبيل، تحصيلات: ديپلم رياضى، فعاليت در تلويزيون از 1352، بازى در تئاتر از 1340، شروع بازيگرى: ميرنصير و غول نگون بخت (1353)

عمده ى فيلمها:

شطرنج باد (1355)، سفر سنگ (1357)، هجرت (1359)، ستاره دنباله دار (1361)، ريشه در خون (1362)، اتوبوس (1364)، گمشدگان (1366)، محموله (1366)، اوينار (1370)، روز شيطان (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

طالبلو، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي طالب لو

متولد 1334 در قزوين.

داراي مدرك تحصيلي ديپلم طبيعي.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم مرد پنجم (محسن شهابي) به عنوان بازيگر در سال 1373.

مرد پنجم (1373)

سال هاي بيقراري (1373)

در سرزميني ديگر (1375)

بي تو تنهايم (1381)

و انبوهي از مجموعه هاي تلويزيوني ...

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

طالبوف تبريزي، عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1329 / 1328 ق)، نويسنده، مترجم. وى در تبريز به دنيا آمد. شانزده يا هفده ساله بود كه تبريز را ترك كرد و به تفليس رفت و به كسب و كار و تحصيل پرداخت. در اواسط پادشاهى ناصرالدين شاه، طالبوف نيز كه از مجراى زبان روسى اطلاعاتى به دست آورده بود. از راه نوشتن به بيدارى مردم و انتقاد از استبداد پرداخت. چنان كه بعد از صدور فرمان مشروطيت از طرف مردم آذربايجان به نمايندگى مجلس انتخاب شد اما به دليل نامعلومى از قبول وكالت سر باز زد. او مسلمان باعقيده اى بود و مراسم حج را بجا آورد ولى با اين همه هرگز پايبند اوهام نشد. مردى وطن پرست و ميهن دوست بود. در اواخر عمر براى درمان چشمش به برلين رفت و پس از بازگشت درگذشت. از آثارش: «سفينه ى طالبى» يا «كتاب احمد»؛ «مسالك المحسنين»؛ «مسائل الحيات»؛ «پندنامه ماركوس قيصر روم». ترجمه؛ «رساله ى فيزيك»؛ «نخبه ى سپهرى»، كه خلاصه اى از «ناسخ التواريخ» است در احوال رسول اكرم (ص)؛ «ايضاحات در خصوص آزادى»؛ «سياست طالبى»؛ ترجمه ى رساله ى «هيئت جديد».[1]

(حاج ملا) عبدالرحيم بن (استاد) ابوطالب نجار تبريزى سرخابى، نويسنده و دانشمند (و. 1250- ف. تمرخان شوره 1328 ه.ق.) وى در حدود 16 سال به تفليس رفت و به تحصيل زبان روسى و ادبيات آن پرداخت و متدرجا نزد رجال و دانشمندان روسيه به درستكارى

و راست گفتارى شناخته شد و سپس در تمرخان شوره - داراالحكومه داغستان- اقامت كرد و مورد احترام جميع مسلمانان و جزايشان گرديد و خانه اش مقصد امرا و علما و اعيان و ملجاء نيازمندان و مستمندان شد. وى يكى از نسختين نويسندگان فارسى است كه ايرانيان را به تأليف رمانهاى علمى و تآتر و ترجمه علوم و فنون و هنرهاى زيبا و مكارم اخلاق به زبان ساده آگاه كرد، و اين امر روز به روز بر اعتبار و منزلت او نزد همه مى افزود. از آثار اوست: «كتاب احمد»يا،«سفينه طالبى»در سه جلد،«پندنامه قيصر»،«مسالك المحسنين»،«مسائل الحياة»،«فيزيك» و «تاريخ مختصر اسلام» (قزوينى. وفيات معاصرين يادگار 5 شماره 5 -4)، «نخبه سپهرى» در احوال حضرت رسول، ترجمه پندنامه ماركوس، هيئت جديده ترجمه از فلاماريون، ايضاحات در خصوص آزادى، سياست طلبى و غيره (لغ.)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ادبيات نوين ايران (127 -126 ،102)، از صبا تا نيما (304 -287 / 1)، پژوهشى در نثر و نظم دوره ى بازگشت ادبى (129 -125)، تاريخ انقلاب مشروطيت (191 -190 / 1)، چون سبوى تشنه (342 ،190 ،189 ،15)، دايره المعارف فارسى (1610 / 2)، الذريعه (256 / 95 / 24 ،345 / 20 ،263 / 17 ،199 / 3)، ريحانه (17 / 4)، سبك شناسى (366 / 3)، شخصيت هاى نامى (302 -301)، شرح حال رجال (263 -262 / 2)، صد سال داستان نويسى (25 -24 / 2 -1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1101 / 14)، لغت نامه (ذيل/ طالبوف)، مكارم الآثار (2024 / 6)، مؤلفين كتب چاپى (826 -824 / 3)، يادگار (س 5، ش 5 -4، ص 86)، يغما (س

4، ش 5، ص 221 -214).

طاهري، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: تحفه ها (1366)

عمده ى فيلمها:

روز باشكوه (1367)، زير بامهاى شهر (1368)، هامون (1368)، سفر جادويى (1369)، همه يك ملت (1369)، نرگس (1370)، طعمه (1371)، رابطه ى پنهانى (1371)، جاى امن (1373)، مهريه ى بى بى (1373)، بى قرار (1374)، مرد آفتابى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

طباطبايي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1319 تبريز، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ارتباطات جمعى از دانشگاه ايالتى ميشيگان، تهيه كننده برنامه هاى راديو و تلويزيون از 1340، نويسنده و مترجم سينما، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: سرگردانى بچه هايمان (كوتاه - 1352)

عمده ى فيلمها:

زنده باد...(1358)، ملاقات (1365)، ردپايى بر شن (1366)، ويزا (1366)، تحفه ها (1366)، محموله (1366)، ده صحنه تا اخراج (كوتاه- 1367)، صنوبرهاى سوزان (1368)، عشق و مرگ (1369)، راز خنجر (1371)، روز شيطان (1373)، لژيون (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

طباطبايي،بهنوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد 1360

مدرك تحصيلي: ليسانس كامپيوتر

گذراندن يك دوره در كلاس هاي بازيگري دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران

......................................................

مجموعه آثار:

- پسران آجري (مجيد قاري زاده، 1385)

- مصائب دوشيزه (مسعود اطيابي، 1385)

- كلاغ پر (شهرام شاه حسيني، 1386)

مجموعه هاي تلويزيوني:

- كوي دامون

- مسافري از هند (قاسم جعفري، 1382)

عشق گمشده (1384)

طباطبايي،لادن

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: لادن طباطبايي

تاريخ تولد: 1349 - تهران

...............................................

فارغ التحصيل بازيگري تئاتر از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران.

هيچگاه آنطور كه بايد، نتوانست بدرخشد هرچند كه بازيهاي نسبتا خوبي در كارنامه دارد. بازي در مجموعه پليسي خواب و بيدار فرصت بسيار خوبي براي هنرنمايي او بود.

بازيگر برگزيده از دوازدهمين جشنواره سراسري تئاتر فجر براي نمايش سورنا و مادر لوك.

متولد تهران ، ديپلمه علوم تجربي و ليسانس بازيگري تأتر از دانشكده هنرهاي زيبا ،دانشگاه تهران .

گذراندن دوره سه ماهه فيلمنامه نويسي و تحليل فيلم در كلاسهاي كارگاه آموزش فيلمسازي ، زير نظر فريدون جيراني و فرخ انصاري بصير.

شروع فعاليت بازيگري همزمان با ورود به دانشكده ، با حضور در نمايشهاي دانشجويي .

وي ابتدا با گرايش نمايش عروسكي به تحصيل پرداخت كه حاصل آن چند تجربه عروسك گرداني ، نمايشنامه نويسي عروسكي و كارگرداني دو نمايش( مهمانهاي ناخوانده ، به شيوه زنده )و ( جوجه طلايي ، عروسكي ) بود . سپس با تغيير گرايش به رشته بازيگري فعاليت خود را در اين زمينه متمركز كرد .

در بهمن ماه 1373 با ارايه پايان نامه نظري و عملي از دانشكده فارغ التحصيل شد . پايان نامه نظري وي تحت عنوان « بازيگر و اشيا » به بررسي ارتباط بازيگر و اشيا از دير باز تاكنون ميپردازد و ضمن نگاهي به ديدگاههاي پيشينيان به نقش و

حضور اشيا در حيطه نمايش و زندگي ، كاركرد اشيا را در جريان نزديكي به نقش بررسي ميكند .

پايان نامه عملي وي با نام « لباسي براي مهماني » اجرايي بود با تحليل كاملاً متفاوت از نمايش دعوت ِ غلامحسين ساعدي . در اين نمايش كه با كارگرداني محمد رحمانيان و بازي لادن طباطبايي و مهتاب نصير پور به مدت 10 شب بر صحنه تالار مولوي بود ، اشيا موجود در صحنه بنحوي مورد استفاده بازيگران قرار ميگرفت كه مفاهيم متفاوتي را به تماشاگر القا مينمود .

تعدادي از نمايشهاي دانشجويي كه به عنوان بازيگر در آنها حضور داشته :

سياه ( علي نصيريان )، باغ وحش شيشه اي ( تنسي ويليامز )، خانه برناردا آلبا ( گارسيا لوركا )، يرما ( گارسيا لوركا ) ، دعوت ( غلامحسين ساعدي ) ، تكيه بر باد ( ناظرزاده كرماني ) دختر بخت ( اوژن يونسكو )، چهار فصل ( آرنولد وسكر + كارگردان ) .

همچنين با بازي در نمايش « سورنا مادر لوك » نوشته داريوش مختاري و كارگرداني فرشته سرابندي ، جايزه بازيگر برگزيده زن را از جشنواره سراسري تأتر فجر بدست آورد ( سال 1372 ).

در سال 1378 نمايش تك پرده اي با نام « ليلي...بي مجنون » نوشته و كار خودش را با بازي خودش بر روي صحنه برد ، كه اين نمايش با صحنه خالي و با تكيه بر توانايي بازيگر در ارايه چندين نقش و با استفاده از مفاهيم اشيا اجرا شد كه در جشنواره تأتر بانوان جايزه بازيگر برگزيده را از آن خود كرد .

اولين حضور وي در مقابل دوربين تجربه كوتاهي

در برنامه عروسكي « عطر و گلاب بپاشيد » به كارگرداني ايرج طهماسب (1370 ) بود و پس از آن مجموعه تلويزيوني « بر سر دو راهي » به كارگرداني حسين فردرو (1371 ) و جنگ نوروز 72 داريوش كاردان .

هم چنين دو تله تأتر تحت نام مجموعه يك داستان ، به كارگرداني محمد رحمانيان ، برگرفته از آثار نويسندگان روسي بازي كرد .

پس از پايان دوره ليسانس وي بازيگري را به طور جدي دنبال كرد ، اولين سريال بلند وي « نيمه پنهان ماه» بهمن ماه 1373 پخش شد و بهار 1374 اولين حضور مقابل دوربين 35 با فيلم سينمايي سايه به سايه به كارگرداني علي ژكان رقم خورد . تابستان 1374 در فيلم سينمايي خواهران غريب (كيومرث پوراحمد ) شركت كرد ...

طلوعي، شبنم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: شبنم

نام خانوادگي اصلي: طلوعي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،دوبله،

تاريخ تولد: 1350

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم حسابداري

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان :

>> كورش تهامي (شوهر)

بيوگرافي :

فارغ التحصيل دوره دو ساله مركز آموزش فيلمسازي در رشته كارگرداني سينما.

از تئاتر آغاز كرد و شمار جوايزش نشان از توانايي هايش دارد. در سينما با نقش آفريني متفاوتش در فيلم "شراره" و بازي بسيار كوتاه اما قدرتمندش در فيلم "خانه اي روي آب" و بخصوص سه بازي ماندگار در فيلم كوتاه و سه اپيروزدي "عشق تنهاست و ..." نويد ظهور يك بازيگر موفق را داد.

شبنم طلوعي در سال 1381 با دو مجموعه تلويزيوني پرمخاطب "نيستان" و بخصوص "بدون شرحÂ " بيشتر ديده شد.

جوايز (در زمينه نمايش):

- بهترين بازيگر

- بهترين بازيگر دوم

- بهترين نويسنده نمايش دوم

- بهترين كارگرداني دوم

مجموعه

هاي تلويزيوني:

- همسفر (قاسم جعفري، 1379)

- نيستان (حسين مختاري، 80-1379)

- بدون شرح (مهدي مظلومي، 1381)

- كاراگاه شمسي و مادام (مرضيه برومند، 1381)

بخشي از فيلم شناسي:

1382 شكلات ( افشين شركت ) [بازيگر]

1380 خانه اي روي آب ( بهمن فرمان آرا ) [بازيگر]

1379 تارزن و تارزان ( علي عبدالعلي زاده ) [گوينده]

1379 روزي كه زن شدم ( مرضيه مشكيني ) [بازيگر]

1378 شراره ( سيامك شايقي ) [بازيگر]

1378 دفتري از آسمان ( پرويز شيخ طادي ) [بازيگر]

1376 بودن يا نبودن ( كيانوش عياري ) [بازيگر]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

طوفان، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 تهران، نام اصلى: رضا صفايى پور، تحصيلات: پنجم متوسطه، فعاليت در تلويزيون از 1359، شروع بازيگرى با بدلكارى، شروع بازيگرى: قهرمانان (مشترك با آمريكا- 1347)

عمده ى فيلمها:

ضرب شست (1348)، مردى از جنوب شهر (1349)، جنوبى (1352)، هفت مرد دلاور (1352)، عفريت (نمايش داده نشد- 1361)، ميرزا كوچك خان (1363)، فصل خاكسترى (نمايش داده نشد- 1363)، پلاك (1364)، جميل (1366)، سيمرغ (1366)، شكار خاموش (1368)، پوتين (1370)، صليب طلايى (1371)، آنها هيچ كس را دوست ندارند (1372)، ضربه ى آخر (1372)، مرضيه (1373)، خط آتش (1373)، جهنم سبز (1374)، پانك (1374)، حادثه در كندوان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

طهماسب، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1338 تهران، همسر مرجان مدرسى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيبا، شروع فعاليت از تلويزيون (1362)، عروسك گردان، سازنده ى پرفروش ترين فيلم تاريخ، سينماى ايران (كلاه قرمزى و پسرخاله)، شروع بازيگرى: شهر موشها (عروسك گردان- 1363)

عمده ى فيلمها:

آن سوى مه (1364)، خط پايان (1364)، روزهاى انتظار (1365)، مقاومت (1365)، خانه در انتظار (1366)، جهيزيه براى رباب (1366)، صعود (1366)، سفر عشق (1367)، روز باشكوه (1367)، زير بامهاى شهر (1368)، راز كوكب (1368)، گربه ى آوازه خوان (عروسك گردان- 1369)، يكبار براى هميشه (مدير روابط عمومى- 1371)، كلاه قرمزى و پسر خاله (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

طهمورث، سياوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، نام اصلى: حسن طهمورث نيا، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، بازى و كارگردانى در تئاتر از 1342، دستيار كارگردان در فيلم گاو (1348)، شروع بازيگرى: آن سفر كرده (1363)

عمده ى فيلمها:

اجاره نشينها (1365)، تشكيلات (1365)، كنار بركه ها (1365)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ظهوري، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1292، تهران.

درگذشت: 11 اسفند 1370، كرج.

تقى ظهورى فارغ التحصيل دوره ى اول هنرستان هنرپيشگى تهران است كه به سال 1318 از اين مدرسه فارغ التحصيل شد. پس از پايان تحصيلات به خدمت وزارت دادگسترى درآمد و در آن وزارتخانه به سمت كارمند مشغول خدمت گرديد. تقى ظهورى از نوجوانى به هنر بازيگرى علاقه مند شد و سرانجام به صحنه ى تئاتر و هنر بازيگرى كشيده شد. وى پس از سال 1315 با شركت نمايشنامه هاى: «نوكر زبردست »؛ «مشهدى عباد»؛ «اشك هاى عشق»؛ «بهلول»؛ «يوسف و زليخا»؛ «قسمت»؛ «دزد ناشى» و «خسيس» فعاليت هاى هنرى خود را در در صحنه ى تئاتر تهران آغاز كرد و با شركت در فيلم «واريته ى بهارى» ازسال 1329 وارد سينما و شركت در فيلم هاى سينمايى شد. تقى ظهورى از سال 1331 وارد كار دوبله ى فيلم ها شد و از سال 1335 براى شركت در برنامه ها و نمايشنامه هاى راديويى همكارى خود را با اين مؤسسه آغاز كرد. فيلم هاى عمده اى كه وى در آنها شركت كرده عبارتند از: «زنده باد خاله» (1331)؛ «دختر چوپان» (1332)؛ «مشهدى عباد» (1332)؛ «ميهن پرست» (1332)؛ «براى تو» (1334)؛ «فرزند گمراه» (1334)؛ «بوسه ى مادر» (1335)؛ «مادموزال خاله» (1336)؛ «بلبل مزرعه» (1336)؛ «ظالم بلا» (1336)؛ «بهلول» (1336)؛ «عروس فرارى» (1337)؛ «طلسم شكسته» (1337)؛ «دو قلوها» (1338)؛ «اول هيكل» (1339)؛ «آرشين مالالان» (1339)؛ «ستارگان مى درخشند» (1339)؛ «عروسك پشت پرده» (1339)؛ «گلى در شوره زار»

(1340)؛ «عمو نوروز» (1340)؛ «بيوه هاى خندان» (1340)؛ «صد كيلو داماد» (1340)؛ «تازه به دوران رسيده» (1340)؛ «خروس بى محل» (1340)؛ «دختر همسايه» (1340)؛ «دخترها اين طور دوست دارند» (1341)؛ «ساحل انتظار» (1342)؛ «آراس خان» (1342)؛ «عروس دهكده» (1342)؛ «مردها و جاده ها» (1342)؛ «قربانى هوس» (1342)؛ «نابغه ى هفت ماهه» (1343)؛ «ابرام در پاريس» (مشترك با فرانسه، 1343)؛ «لذت گناه» (1343)؛ «دهكده ى طلايى» (1343)؛ «شكوفه هاى اميد» (1343)؛ «ترانه هاى روستايى» (1343)؛ «مو طلايى شهر ما» (1344)؛ «قهرمان قهرمانان» (1344)؛ «يك پارچه آقا» (1344)؛ «گنج قارون» (1343)؛ «خوشگل خوشگلا» (1344)؛ «دزد بانك» (1344)؛ «شانس بزرگ» (1344)؛ «هارون و قارون» (1345)؛ «حسين كرد» (1345)؛ «داماد فرارى» (1345)؛ «جهان پهلوان» (1345)؛ «امروز و فردا» (1345)؛ «پروفسور نخاله» (1345)؛ «گدايان تهران» (1345)؛ «الماس 1346) 33)؛ «طوفان نوح» (1346)؛ «گوهر شب چراغ» (1346)؛ «معجزه» (1346)؛ «دالاهو» (1346)؛ «شكوه جوانمردى» (1346)؛ «هفت شهر عشق » (1346)؛ «غروب بت پرستان» (1347)؛ «يوسف و زليخا- نسخه دوم» (1347)؛ «ماجراى شب ژانويه» (1347)؛ «بر آسمان نوشته» (1347)؛ «دزد سياهپوش» (1346)؛ «تنگه ى اژدها» (1347)؛ «معجزه قلب ها» (1348)؛ «جدايى» (1348)؛ «دو دل و يك دلبر» (1348)؛ «دنياى پر اميد» (1348)؛ «شهر آشوب» (1348)؛ «قسمت» (1349)؛ «مردى از جنوب شهر» (1349)؛ «سوگلى» (1349)؛ «دنيا مال منه» (1350)؛ «درخت ها ايستاده مى ميرند» (1350)؛ «بده در راه خدا» (1350)؛ «خوشگل محله» (1350). تقى ظهورى ناگهان دست از فعاليت هاى هنرى كشيد و در منزل خود در حومه ى كرج به مطالعه و پرورش گل و گياه پرداخت.

تقى ظهورى يازدهم اسفند 1370 درگذشت.

(1370 -1291 ش)، بازيگر. در تهران به دنيا آمد. وى فارغ التحصيل دوره ى اول هنرستان هنرپيشگى تهران بود. پس از پايان تحصيلات به خدمت وزارت دادگسترى

درآمد. وى با نمايشنامه هاى: «مشهدى عباد»؛ «بهلول»؛ «يوسف و زليخا» و «خسيس»فعالتيهاى هنرى خود را در صحنه تئاتر آغاز كرد. او با شركت در فيلم «واريته ى بهارى» وارد كار سينما و فيلم هاى سينمايى شد و كار دوبله و نمايشنامه هاى راديويى را نيز انجام مى داد. وى در تهران درگذشت. از بهترين فيلم هايى كه او به بازيگرى پرداخته: «گوهر شب چراغ»؛ «شهر آشوب»؛ «گنج قارون»و غيره.[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] تاريخ سينماى ايران (576 ،354 ،202)، سيماى هنرمندان (437 -435 / 1)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (111 -110 ،80 ،23 ،13 / 1).

عاملي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد عاملي (1320 - 16 دي 1386) گوينده راديو و قصه گو بود.

حميد عاملي در سال 1320 تهران زاده شد. او از سال 1334 در مجله هاي كيهان بچه ها، اطلاعات هفتگي و روشنفكر داستان هاي كوتاه كودكان مي نوشت و از سال 1337 به گويندگي راديو در برنامه «كار و كارگر» پرداخت. او در سال 1350 گوينده برنامه راديويي «راه شب» شد. حميد عاملي همچنين بيش از 100 كتاب داستان نوشته است.

حميد عاملي در سال 1352، پس از مرگ فضل الله مهتدي (صبحي)، قصه گوي برنامه «قصه ظهر جمعه» شد. او در آخرين سالهاي كاري خود گوينده برنامه «يك شب از هزار و يك شب» راديو بود و 900 قسمت آن را اجرا كرد.

آقاي عاملي در سال 1382 از سوي وزارت فرهنگ «پيشكسوت اهل قلم» معرفي شده بود ولي پس از 49 سال فعاليت ، در حالي كه «قصه هاي يك روز تعطيل» او در راديو تهران پخش مي شد، در سال 1385 از كار بركنار شد.

مراسم بزرگداشتي براي حميد عاملي چند روز پيش از مرگش در راديو تهران

برگزار شد و او در آن مراسم گفته بود كه پس از بازگشت از بيمارستان مجدداً به راديو بازخواهد گشت.

به گفته منوچهر آذري، عاملي در بادرود انجمن شعري را پايه گذاري كرده بود و هر ماه يك بار تا بادرود مي رفت و در جلسات اين انجمن شركت مي كرد.

او سرانجام در 16 دي 1386 بر اثر سرطان در تهران مُرد.

عبادي ،دانيال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد : 1361

دانشجوي رشته MBA (بيزينس اجرايي) در مقطع كارشناسي ارشد

فيلم ها :

غيره منتظره (1386)

عباسي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1341 اروميه، تحصيلات: ديپلم، شروع بازيگرى: اتوبوس (1364)

عمده ى فيلمها:

ميهمانى خصوصى (1365)، ضمير (كوتاه- 1365)، ايستگاه (1366)، ملك خاتون (1369)، قرق (1370)، زندان ديو (1371)، عروسى خون (1373)، سكوت كوهستان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عبدالملكي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 اروميه، نام اصلى: حميدرضا عبدالملكى، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك 1356، فعاليت در تلويزيون- عروسك گردان، مقيم فرانسه، شروع بازيگرى: كچل كفترباز (كوتاه- 1360)

عمده ى فيلمها:

ياد و ديدار (1366)، كارآگاه 2(1367)، شنگول و منگول (1368)، جستجو در جزيره (1369)، على و غول جنگل (1369)، مجنون (1369)، خسوف (1371)، هنرپيشه (1371)، باغ ملكوت (1372)، روز واقعه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عبدي، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1337 تهران، نام اصلى: اكبر عبدى آقاباقر، تحصيلات: ديپلم، شروع كار از تلويزيون 1362، برنده ى لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم در هشتمين جشنواره ى فجر (مادر)، رتبه ى پنجم در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)

شروع بازيگرى: جنجال بزرگ (1363)

عمده ى فيلمها:

مردى كه موش شد (1364)، اجاره نشينها (1365)، ماموريت (1365)، غريبه (1366)، گراند سينما (1367)، اى ايران (1368)، دزد عروسكها (1368)، ريحانه (1368)، مادر (1368)، در آرزوى ازدواج (1369)، سفر جادويى (1369)، دلشدگان (1370)، سيرك بزرگ (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، هنرپيشه (1371)، روز فرشته (1372)، برلين در ماه مه (1372)، آرزوى بزرگ (1373)، حشره ى شانس (1373)، كچل عاشق (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، مرد آفتابى (1374)، غربت (1374)، پاكباخته (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عبدي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1310 تهران، تحصيلات: پنجم ابتدايى، فعاليت در راديو از 1337، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1335، شروع بازيگرى: دوستان يكرنگ (1339)، عمده ى فيلمها:

آئينه تاكسى (1339)، بچه ننه (1339)، آفت زندگى (1339)، آهنگ دهكده (1340)، عسل تلخ (1340)، دوستت دارم (1342)، نسيم عيار (1346)، نعره طوفان (1348)، نسل شجاعان (1348)، دنياى پر اميد (1348)، قصر زرين (1348)، مردى از جنوب شهر (1349)، يك خوشگل هزار مشكل (1350)، ايوب (1350)، عشقى ها (1350)، زندگى وارونه (1350)، مردان خشن (1350)، يك مرد يك شهر (1350)، آبشار طلا (1351)، جهنم به اضافه من (1351)، اعجوبه ها (1351)، هميشه قهرمان (1351)، كاكاسياه (1352)، قصه ى شب (1352)، قرار بزرگ (1355)، بر فراز آسمانها (1358)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، هى جو (1367)، سفر جادويى (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عرب نيا، فريبرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1342 تهران، تحصيلات: ليسانس گرافيك

شروع بازيگرى: خسوف (1371)

عمده ى فيلمها:

بندر مه آلود (1371)، من زمين را دوست دارم (1372)، بوى خوش زندگى (1373)، سالهاى بى قرارى (1373)، كاكادو (1373)، مرد پنجم (1373)، از جنوب تا شمال (1374)، ضيافت (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عرفاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 تهران، تحصيلات: ديپلم، همسر شهلا ناظريان (بازيگر و دوبلور)، فعاليت در تلويزيون، فعاليت در راديو- فعاليت در دوبله

شروع بازيگرى: عشق و خشونت (1356)

عمده ى فيلمها:

حرمت رفيق (1356)، با عشق مردن (1358)، سيم خاردار (نمايش داده نشد- 1360)، خوش خيال (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عسكري، شهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در دوبله- فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1359 با تئاتر نصر لاله زار، شروع بازيگرى: كوسه جنوب (1357)

عمده ى فيلمها:

تكيه بر باد (1358)، سيم خاردار (نمايش داده نشد- 1359)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، پيراك (1363)، جنجال بزرگ (1363)، تفنگ شكسته (1364)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عطاران،رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي:

با حضور در جنگ « ساعت خوش » (مهران مديري - 1373) فعاليت هنري و بازيگري اش را آغاز كرد. و خيلي زود به جرگه كارگردانان تلويزيوني پيوست. مجموعه هاي « خانه به دوش » ، « متهم گريخت » و « ترش و شيرين » كه عطاران آنها را كارگرداني كرده از مجموعه هاي پربيننده و برتر تلويزيون است.رضا عطاران در سينما هم موفق بود. او در

مجموعه آثار:

- كليد ازدواج (داود موثقي، 1377)

- سيندرلا (بيژن بيرنگ، مسعود رسام، 1380)

- كلاه قرمزي و سروناز (ايرج طهماسب، 1381)

- هوو (عليرضا داودنژاد، 1384)

- تيغ زن (عليرضا داودنژاد، 1385)

- كلاهي براي باران (مسعود نوابي، 1385)

- توفيق اجباري (محمدحسين لطيفي، 1386)« هوو » معركه بود.

عفتي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 مشهد، تحصيلات: فارغ التحصيل تاريخ تحليلى اسلام در دانشگاه آزاد، فعاليت در تلويزيون از 1359، بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: عاشورا (كوتاه- 1361)

عمده ى فيلمها:

بازجويى يك جنايت (1362)، گنج (1363) صعود (1366)، كچل عاشق (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عكاسباشي، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1294 -1253 ش)، عكاس، فيلمبردار و مترجم. وى در تهران به دنيا آمد. پدرش عكاس باشى دربار ناصرالدين شاه بود. او از نوجوانى تحصيلات خود را در هنر عكاسى و گراورسازى در پاريس آغاز كرد. پس از مدتى همراه پدر به تهران آمد و ملتزم مظفرالدين شاه شد و در 1277 ش، لقب عكاس باشى گرفت. ميراز ابراهيم خان نخستين فيلم را در استاند بلژيك در مراسم جشن گلها فيملبردارى كرد و سپس همراه شاه به تهران بازگشت. عكاس باشى ضمن نمايش فيلم در دربار، گاهى نيز به فيلمبردارى مى پرداخت. در «تاريخ سينماى ايران» محل وفات وى چابكسر قزوين ذكر شده كه به نظر اشتباه مى رسد و بايد چابكسر لاهيجان باشد. از ديگر آثار او، ترجمه ى «رساله ى لكه گيرى» از فرانسه به فارسى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (22 -21)، مؤلفين كتب چاپى (74 / 1).

علايي، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 1371.

ناصر علايى تدوينگر سيماى جمهورى اسلامى ايران در 33 سالگى به علت بيمارى قلبى درگذشت. وى فارغ التحصيل رشته ى تدوين از مدرسه ى عالى تلويزيون و سينما بود و تدوين تعداد زيادى از فيلم هاى مستند و داستانى تلويزيون را انجام داده بود كه از ميان آنها به سريال هاى مستند «زمين و زمين شناسى» و از «اردبيل تا دشت مغان» مى توان اشاره كرد. ناصر علايى در تدوين فيلم هاى سينمايى «راز كوكب»، «تا غروب»، «روز باشكوه»، «دره ى شاپرك ها»، «ستاره ى الماس» و «جيب برها به بهشت نمى روند» همكارى داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

علو، ژاله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1309 تهران، نام اصلى: شوكت علو، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران- فارغ التحصيل دانشسراى مقدماتى دانشگاه تهران، فعاليت در راديو از 1331- فعاليت در دوبله از 1332- فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1326، شروع بازيگرى: زندانى امير (1327)

عمده ى فيلمها:

توفان زندگى (1327)، واريته بهارى (1328)، افسونگر (1332)، آغا محمدخان قاجار (1333)، ماجراى زندگى (1333)، عروس دجله (1333)، اتهام (1335)، يعقوب ليث صفارى (1336)، طلسم شكسته (1337)، بيژن و منيژه (1337)، بى ستاره ها (1338)، آسمون جل (1338)، شب كلاه شيطان (نمايش داده نشد- 1339)، صفرعلى (1339)، پيمان (1339)، دندان افعى (1340)، بيوه هاى خندان (1340)، طلاى سفيد (1341)، كليد (1341)، هوكانى (نمايش داده نشد- 1348)، شيرين و فرهاد (1349)، ليلى و مجنون (1349)، طوقى (1349)، پنجره (1349)، پل (1350)، احساس داغ (1350)، داش آكل (1350)، لوطى (1350)، آدمك (1350)، قلندر (1351)، اتل متل توتوله (1351)، فتنه ى چكمه پوش (1351)، ساعت فاجعه (1351)، عباسه و جعفر برمكى (1351)، آب نبات چوبى (1351)، شير على مردان (نمايش داده نشد- 1351)، كيفر (1352)، غريب (1352)، صداى صحرا (1354)، واسطه ها (1356)، زمان از دست

رفته (1368)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، جنگ نفتكشها (1372)، روز واقعه (1373)، آدم برفى (1373)، طالع سعد (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عليدوستي ،ترانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

(يك دوره كلاسهاي فيلمنامه نويسي را در حوزه هنري گذرانده است)

...............................................

با اولين فيلم دوران زندگي اش خوش درخشيد و موفق شد در كمتر از يك ماه

چند جايزه مطرح سينمايي به خود اختصاص دهد:

- سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن از بيستمين جشنواره فيلم فجر

- بهترين بازيگر زن از پنجاه و پنجمين جشنواره ي فيلم لوكارنو (سوييس)

- برگزيده منتقدان به عنوان بهترين بازيگر نقش اول زن

- برگزيده جشنواره فيلم آبادان

با بازي در دومين فيلمش شهر زيبا ثابت كرد كه استعداد فوق العاده ايست در بازيگري.

او يكي از چهره هاي شاخص سينماي آينده ايران خواهد بود.

عليدوستي، ترانه

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: ترانه

نام خانوادگي اصلي: عليدوستي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1362/10/22

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم كامپيوتر

بيوگرافي

(يك دوره كلاسهاي فيلمنامه نويسي را در حوزه هنري گذرانده است)

با اولين فيلم دوران زندگي اش خوش درخشيد و موفق شد در كمتر از يك ماه چند جايزه مطرح سينمايي به خود اختصاص دهد:

- سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن از بيستمين جشنواره فيلم فجر

- بهترين بازيگر زن از پنجاه و پنجمين جشنواره ي فيلم لوكارنو (سوئيس)

- برگزيده منتقدان به عنوان بهترين بازيگر نقش اول زن

- برگزيده جشنواره فيلم آبادان

با بازي در دومين فيلمش "شهر زيبا" ثابت كرد كه استعداد فوق العاده ايست در بازيگري. او يكي از چهره هاي شاخص سينماي آينده ايران خواهد بود.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 چهارشنبه سوري ( اصغر فرهادي ) [بازيگر]

1382 شهر زيبا ( اصغر فرهادي ) [بازيگر]

1380 من ترانه پانزده سال دارم ( رسول صدرعاملي ) [بازيگر]

جوايز

و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (شهر زيبا)

[ دوره 22 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1382 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (من ترانه پانزده سال دارم)

[ دوره 20 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش اول زن (شهر زيبا)

[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (شهر زيبا)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> برنده لوح زرين بهترين بازيگر زن (من ترانه پانزده سال دارم)

[ دوره 3 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> 1 - بهترين بازيگر نقش اول زن سال (من ترانه پانزده سال دارم)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> 1 - بهترين بازيگر كودك و نوجوان سال (من ترانه پانزده سال دارم)

[ دوره 17 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1381 ]

>> با تقدير از بهترين بازيگر نقش مكمل زن (چهارشنبه سوري)

[ دوره 24 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1384 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (چهارشنبه سوري)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

عليزاده، شهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، همسر آتش تقى پور (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: مسافر (كوتاه- 1364)

عمده ى فيلمها:

پرده ى آخر (1369)، مسافران (1370)، آذرستان (1371)، نگاهى ديگر (1373)

برگرفته

از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عليزاده، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1333 تهران، تحصيلات: ششم ابتدايى، بدل كار- فعاليت در تلويزيون از 1360، شروع بازيگرى: طلاق (1342)

عمده ى فيلمها:

مالك دوزخ (1348)، نسل شجاعان (1348)، پهلوان مفرد (1350)، احمد چوپان (1351)، مرغ تخم طلا (1351)، جنگجويان كوچولو (1352)، فرياد زير آب (1356)، نفس بريده (1359)، از فرياد تا ترور (1359)، بازداشتگاه (1361)، فرمان (1361)، قرنطينه (1358 -61)، بازداشتگاه (1361)، ريشه در خون (1362)، سناتور (1362)، سرزمين آرزوها (1366)، غريبه (1366)، طوبى (1367)، بازى تمام شد (1368)، دندان مار (1368)، آواى دريا (1369)، يكبار براى هميشه (1371)، دو روى سكه (1372)، پرتگاه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

عليقلي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: محمد رضا عليقلي

تاريخ تولد: 1340

بازجويي يك جنايت (1363)

رهايي (1363)

ياد (1363)

بهار (1364)

تنوره ديو (1364)

خط پايان (1364)

شهر موشها (1364)

مدار بسته (1364)

بي پناه (1365)

پرواز در شب (1365)

تصوير آخر (1365)

جدال (1365)

حريم مهرورزي (1365)

تحفه ها (1366)

جهيزيه براي رباب (1366)

خارج از محدوده (1366)

شرايط عيني (1366)

گنج (1366)

محموله (1366)

انسان و اسلحه (1367)

گلنار (1367)

ستاره و الماس (1367)

افق (1367)

پاتال و آرزوهاي كوچك (1368)

آخرين مهلت (1368)

بازي تمام شد (1368)

پول خارجي (1368)

دزد عروسكها (1368)

مشق شب (1368)

جنجال بزرگ (1369)

حكايت آن مرد خوشبخت (1369)

مجنون (1369)

بدوك (1370)

خانه خلوت (1370)

خمره (1370)

دندان طلا (1370)

سهند دريا (1370)

عمليات كركوك (1370)

مدرسه پيرمردها (1370)

مرغابي وحشي (1370)

نرگس (1370)

نياز (1370)

مجسمه (1371)

لبه تيغ (1371)

بر بال فرشتگان (1371)

راز چشمه سرخ (1371)

خسوف (1371)

عيالوار (1371)

حمله خرچنگها (1371)

تيك تاك

(1372)

ماجراي نيمه شب تابستان (1372)

جاي امن (1372)

حماسه مجنون (1372)

سجاده آتش (1372)

كلاه قرمزي و پسرخاله (1373)

خط آتش (1373)

منطقه ممنوعه ( 1373)

كوچه و موزه (1373)

پناهنده (1372)

سالهاي بيقراري (1373)

بخاطر هانيه (1373)

اشك كوسه (1373)

عاشقانه (1374)

بازگشت از بوداپست (1373)

تعطيلات تابستاني (1374)

دكل (1374)

پدر (1374)

لبنان عشق من (1374)

دايره سرخ (1374)

سجده بر آب (1375)

ماه و خورشيد (1375)

معجزه خنده (1375)

رواني (1376)

جان سخت (1376)

مهره (1376)

تنها (1376)

ياسهاي وحشي (1376)

مرد عوضي (1377)

روبان قرمز (1377)

پرواز خاموش (1377)

شوخي (1378)

تكيه بر باد (1378)

موميايي 3 (1378)

متولد ماه مهر (1378)

مرد باراني (1378)

دارا و ندار (1378)

زير نور ماه (1379)

شبهاي تهران (80/1379)

ياد و يادگار (1379)

موج مرده (1379)

نگين (1380)

نان و عشق و موتور هزار (1380)

ارتفاع پست (1380)

دختر شيريني فروش (1380)

كلاه قرمزي و سروناز (1381)

اينجا چراغي روشن است (

عياري، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: داريوش عياري

تاريخ تولد: 1325

برادر كيانوش عياري (كارگردان).

فعاليت در سينماي آزاد اهواز در سال 1350.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « تنوره ديو » (كيانوش عياري) به عنوان فيلم بردار در سال 1364.

تنوره ديو (كيانوش عياري، 1364)

خط پايان (محمدعلي طالبي، 1364)

شبح كژدم (كيانوش عياري، 1365)

محموله (سيروس الوند، 1366)

آن سوي آتش (كيانوش عياري، 1366)

چمدان (جلال مقدم، 1367)

روز باشكوه (كيانوش عياري، 1367)

وسوسه (جمشيد حيدري، 1368)

ستاره و الماس (سيامك شايقي، 1367)

چون ابر در بهاران (سعيد اميرسليماني، 1369)

دو نيمه سيب (كيانوش عياري، 1370)

مدرسه پيرمردها (علي سجادي حسيني، 1370)

آذرخش (احمدرضا درويش، 1371)

شاخ گاو (كيانوش عياري، 1373)

خواهران غريب (كيومرث پوراحمد، 1374)

جوانمرد (جمشيد آهنگراني، 75/1374)

راز مينا (عباس رافعي، 1375)

شبيخون (جمشيد آهنگراني، 1377)

دختري با كفشهاي كتاني (رسول صدرعاملي، 1377)

سفره ايراني (كيانوش عياري، 80-79-1378)

زندان زنان (منيژه حكمت، 1380)

روز كارنامه (مسعود كرامتي، 1381)

معادله (ابراهيم وحيدزاده، 1382)

شام عروسي (ابراهيم وحيدزاه، 1384)

غازي بيات، نادر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 1374.

نادر غازى بيات، بازيگر تئاتر و سينما در 56 سالگى درگذشت وى از سال 1337 با گروه آناهيتا كار تئاترى اش را آغاز كرد و از سال 1347 به بازى در فيلم هاى سينمايى پرداخت. آخرين فيلم او نقش كوتاهى در «مسافران» (ساخته ى بهرام بيضايى) بود. وى همچنين در مجموعه ى تلويزيونى «پدر» نقشى بر عهده داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

غياثي فراهاني، شاهرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجمسه ساز، نقاش، بازيگر سينما.

تولد: شهريور 1331.

درگذشت: آبان 1375، تهران.

شاهرخ غياثى فراهانى فارغ التحصيل رشته ى سينما از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك بود. وى مدتى به بازيگرى در تئاتر و عروسك گردانى پرداخت و از سال 1363 آموزش نقاشى را نزد استادش آيدين آغداشلو آغاز كرد. اولين حضور در سينما، بازى در فيلم «موج طوفان» (1360) بود. او سال ها بعد با بازى در فيلم «بلندى هاى صفر» ساخته ى حسينعلى فلاح ليالستانى توانايى خود را در بازيگرى نشان داد.

«ماه مهربان» ساخته ى قاسم جعفرى آخرين تجربه ى حضور او در سينما بود.

زمينه ى اصلى فعاليت شاهرخ غياثى، نقاشى و مجسه سازى بود و نخستين بار در سال 1368 در يك نمايشگاه جمعى در موزه ى هنرهاى معاصر براى حمايت از زلزله زدگان رودبار شركت كرده بود.

شاهرخ غياثى فراهانى بر اثر سانحه حين تمرين فيلم سينمايى درگذشت. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى هنرمندان و نويسندگان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فاطمي، نظام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى ديگر از ترانه سرايان معروف كه ترانه هاى قابل قبولى در دهه هاى 1330 در آشفته بازار وقت ارائه كرد، نظام فاطمى بود، وى فرزند على اصغر خان فاطمى است كه خود مردى اديب و دانشمند و به شعر و موسيقى علاقه اى وافر داشت، على اصغر فاطمى در تعليم و تربيت فرزند خود نظام سعى و كوشش فراوان داشت تا روزى وى بتواند براى كشور خود در هنر و ادبيات كارى انجام دهد و فخرآفرين باشد.

نظام فاطمى، در روستاى «آهو» از توابع تفرش متولد شد، دوران كودكى را زير نظر دقيق و تيزبين پدر فاضل خود سپرى كرد و از مكتب پدر فيض فراوان برد و خود در سن شانزده سالگى رغبتى به شعر و شاعرى پيدا نمود

و اولى غزلى را كه ساخت، اولين بيت آن چنين بود:

«خوشا دمى كه ز وصل تو شادمانه شوم

ز بحر مايل هجر تو بر كرانه شوم»

نظام فاطمى، علاقه بسيارى به ادبيات و تاريخ و نقاشى دارد، به همين سبب ادبيات را برگزيد و در اين رشته ادامه تحصيل داد و فارغ التحصيل گشت. وى از سال 1330 همكارى خود را با راديو آغاز كرد و بيش از سيصد و پنجاه ترانه ساخت و بيشتر آن ها از ترانه هاى موفق زمان خود به شمار مى روند، ترانه هاى: «صدف» با صداى سيمين، «من و آينه»، «عيش و نوش»، «حاصل عشق»، «غروب دهكده»، «جام طلا» با صداى دلكش، «صداى آشنا» با صداى داريوش رفيعى و «گذشت عمر» با صداى پروين. نظام فاطمى، علاوه بر شعر و شاعرى در هنر نويسندگى هم دستى دارد و سال ها همكار صميمى مطبوعات و نويسنده سناريوهاى: «فردا روشن است» و «بيوه هاى خندان» مى باشد. يكى از ترانه هاى اين شاعر باذوق را در ذيل از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانم:

«غنچه ى نشكفته»

غنچه نشكفته- شب بچمن خفته

باميد لبخند سحر- كه گشايد زان خنده، مگر دل تنگ بيمارش را

بگشايد بر خنده لبش- بفزايد بر جان طربش بفروزد در خارش را

تو نوا سحرى- همچو غنچه منم

تا بر من ندمى- لبخندى نزنم

اى خورشيد جهان- امشب سر نزنى

بر هم خواب خوشم- تا ديگر نزنى

از جور تو دل- بمرادش نرسد

داد از دل تو- كه بدادش نرسد

باميد لبخند سحر- كه گشايد زان خنده مگر دل تنگ بيمارش را

بگشايد بر خنده لبش- بفزايد بر جان طربش بفروزد در خارش را

گر صد مرغ چمن- گويد نغمه زنان- فسانه ها در گوشم

من اى صبح طرب- دلتنگم همه شب- برفته از سر هوشم

تا

بر من ندمى- لبخندى نزنم- فسرده و خاموشم

«دل رميده»

به تو رو نكنم ز تو دل بكنم

از آن كه ديدم مرا تو ديگر نشناسى

دلم از همه كس به تو بستم و بس

دلى چو گوهر ولى تو گوهر نشناسى

تو را گمان بردم كه دل شكستن نمى توانى

چو ديدم اكنون خلاف آنى دگر چگويم دگر چه دانى

من كه دگر رسم تو را مى دانم

گوهر جان بر تو چرا افشانم

بخدا بخدا از تو گيرم دل و زين پس

بسپارم بدگر كس

كه مگر قدر آن بداند- راز آن بخواند- اين شكسته دل را از بلا رهاند

برمش چون گوهرى

بر صاحب نظرى

آه چكنم اگر كسى نيابم

بجهان كه دل ز من ستاند

چكنم اگر كسى نباشد

كه مرا بسوى خود نخواند

چكنم گر كس ديگر نشناسد مرا

به كه تنها شوم و با غم هجران سازم

فيلمنامه نويس، كارگردان.

تولد: 1310، آشتيان.

درگذشت: 31 تير 1373.

نظام فاطمى، فرزند على اصغر، در روستاى «آهو» از توابع تفرش متولد شد، دوران كودكى را زير نظر پدرش طى كرد. تحصيلات متوسطه را در دبيرستان حكيم نظامى قم گذراند. در دوران نوجوانى فعاليت ادبى خود را آغاز كرد و اولين اشعار خود را در سن شانزده سالگى سرود، تعدادى از اشعارش در مجله هاى «روشنفكر» و «سپيد و سياه» به چاپ رسيد. به موازات آن به نوشتن نمايش و ترانه سرايى براى راديو (در دهه ى 1330 و بيش از سيصد و پنجاه ترانه) نيز پرداخت. از جمله اين ترانه ها مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: «صدف»؛ «من و آينه»؛ «عيش و نوش»؛ «حاصل عشق»؛ «غروب دهكده»؛ «جام طلا»؛ «صداى آشنا» و «گذشت عمر».

نظام فاطمى كه فارغ التحصيل رشته ى ادبيات از دانشگاه تهران بود در سال 1338 با نوشتن فيلمنامه ى «دو قلوها» فعاليت سينمايى

خود را آغاز كرد و فيلم «بيوه هاى خندان» نخستين فيلمى بود كه علاوه بر فيلمنامه كارگردانى آن را بر عهده گرفت. از آن پس تنها به فعاليت در سينما پرداخت. در سال 1355 براساس قصه هاى هفت پيكر نظامى گنجوى، به ساختن يك مجموعه ى تلويزيونى پرداخت كه نيمه كاره رها كرد. تنها فيلم او پس از انقلاب «زنگ اول» (1364) بود. فاطمى سال هاى آخر عمر را با مطالعه ى متون پهلوى، گردآورى ادبيات پندآميز نظامى در مجموعه اى كه آن را بوستان نظامى ناميده بود و سرودن شعر مى گذراند.

عمده فيلم هاى وى به اين شرح هستند: «فردا روشن است» (نويسنده، 1339)؛ «بيوه هاى خندان» (كارگردان، نويسنده، 1340)؛ «گرگ هاى گرسنه» (نويسنده، 1341)؛ «مرد ميدان» (نويسنده، 1342)؛ «دهكده ى طلايى» (كارگردان، نويسنده، با همكارى اسماعيل پورسعيد، 1343)؛ «كمين گاه شيطان» (كارگردان، نويسنده، 1343)؛ «شيطون بلا» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده با مشاركت موسى افشار و جمشيد شيبانى، 1344)؛ «هارون و قارون» (كارگردان، نويسنده، 1345)؛ «زن ها و شوهرها» (كارگردان، نويسنده 1346)؛ «گردباد زندگى» (كارگردان، نويسنده با همكارى پرويز نورى و جمال اميد، 1347)؛ «سالار مردان » (كارگردان، 1347)؛ «مريد حق» (كارگردان، 1349)؛ «شوهر پاستوريزه» (نويسنده، 1350)؛ «قصاص» (كارگردان، 1350)؛ «مهدى مشكى و شلوارك داغ» (كارگردان، 1351)؛ «استوار و پاسبان» (كارگردان، 1351)؛ «كاكل زرى» (كارگردان، 1351)؛ «مردان خليج» (كارگردان، 1351)؛ «قربون هر چى خوشگله» (كارگردان، نويسنده، 1352)؛ «دختران بلا مردان ناقلا» (كارگردان، 1353)؛ «دروغگوى كوچولو» (كارگردان، 1353)؛ «پاشنه طلا» (كارگردان، 1354)؛ «حسرت » (كارگردان، 1354)؛ «راز» (كارگردان، نويسنده، 1355)؛ «كلام حق» (كارگردان، 1356)؛ «زنگ اول» (كارگردان، 1364).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فتحي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران، نام اصلى: مديقلى فتحى، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در راديو- فعاليت

در تلويزيون بازى در تئاتر از 1348 با گروه تئاتر آناهيتا، شروع بازيگرى: تحفه ها (1366)

عمده ى فيلمها:

كشتى آنجليكا (1367)، دستمزد (1368)، كاكلى (1368)، دخترك كنار مرداب (1368)، در آرزوى ازدواج (1369)، اوينار (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، زينت (1372)، روز واقعه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فخيم زاده، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ادبيات و دانشكده هنرهاى دراماتيك- تحصيلات ناتمام در دانشكده ى پزشكى- كارگردان، نويسنده، تهيه كننده برنده ى ديپلم افتخار بهترين فيلمنامه در دهمين جشنواره ى فيلم فجر (شتابزده)، فعاليت در تلويزيون از 1356، بازى در تئاتر از 1348، شروع بازيگرى: تپلى (1351)

عمده ى فيلمها:

خانواده سركار غضنفر (1351)، زن باكره (1352)، مكافات (1352)، ياور (1353)، اسرار گنج دره ى جنى (1353)، پلنگ در شب (1354)، همخون (1354)، كمين (نويسنده، بازيگر- 1354)، مجازات (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1354)، پيش كسوت (نويسنده، بازيگر- 1355)، پشمالو (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1355)، هزار بار مردن (1356)، فرى دست قشنگ (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1356)، در شهر خبرى نيست (كارگردان، تهيه كننده- 1356)، غربتى ها (1356)، به دادم برس رفيق (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر- 1358)، ميراث من جنون (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر- 1358)، اشباح (1360)، تفنگدار (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1361)، زخمه (1361)، خاك و خون (1362)، فرار (1363)، تشريفات (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1366)، تپش (كارگردان، نويسنده- 1367)، خواستگارى (كارگردان، نويسنده- 1368)، رنو تهران 29(1369)، شتابزده (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر- 1370)، تاواريش (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1372)، همسر (كارگردان، نويسنده- 1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فخيمي، مهرداد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مهرداد فخيمي

تاريخ تولد: 1318

فارغ التحصيل رشته فيلم برداري از آلمان.

همسر شهرزاد مهدوي (منشي صحنه و مدير توليد).

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « غريبه و مه » (بهرام بيضايي) به عنوان فيلم بردار در سال 1354.

فيلم شناسي:

كلاغ (بهرام بيضايي، 1356)

مرگ يزدگرد (بهرام بيضايي، 1360)

حاجي واشنگتن (علي حاتمي، 1361)

كمال الملك (علي حاتمي، 1363)

صاعفه (سيدضياءالدين دري، 1364)

ترنج (محمدرضا اعلامي، 1365)

تيغ و ابريشم (مسعود كيميايي، 1365)

پاييزان (رسول صدرعاملي، 1366)

پرنده كوچك خوشبختي (پوران درخشنده، 1366)

وكيل اول (جمشيد حيدري، 1366)

تا غروب (جعفر والي، 1367)

مدرسه اي كه مي رفتيم

(داريوش مهرجويي، 1367)

جيب برها به بهشت نمي روند (ابوالحسن داودي، 1370)

مسافران (بهرام بيضايي، 1370)

افسانه مه پلنگ (محمدعلي سجادي، 1371)

افسانه دمرل (يدالله صمدي، 1372)

ديدار (محمدرضا هنرمند، 73/1372)

باني چاو (احمدرضا گرشاسبي، 1374)

عشق گمشده (سعيد اسدي، 76/1375)

رواني (داريوش فرهنگ، 1376)

مرد عوضي (محمدرضا هنرمند، 77/1376)

سيب سرخ حوا (سعيد اسدي، 1378)

دختري به نام تندر (حميدرضا آشتياني پور، 1379)

لژيون (سيدضياءالدين دري، 1380)

بانوي من (يدالله صمدي، 1381)

چه كسي امير را كشت؟ (مهدي كرم پور، 1384)

1377 كميته مجازات ( علي حاتمي ) [مدير فيلمبرداري]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

فراهاني ،گلشيفته

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

گلشيفته فراهاني متولد نوزده تير ماه 1362 تهران، فرزند بهزاد فراهاني و فهيمه رحيمي نيا و خواهر شقايق فراهاني. فارغ التحصيل موسيقي دانشگاه جامع علمي_كاربردي و خوش اقبال ترين بازيگر نوجوان دهه هفتاد.

آغاز فعاليت هنري از سال76 با فيلم«درخت گلابي» به كارگرداني داريوش مهرجويي. خواهرش محمدرضا شريفي نيا را مي شناخت و آنها هم به دنبال يك دختر نوجوان بودند و او از اين طريق به سينما راه پيدا كرد.نقشي كه در «درخت گلابي» ايفا كرد ، قدرتمندانه و ماندگار بود كه گلشيفته جز بازي خوب راه ديگري نداشت.

متاهل است و عاشق بازيگري و به اميد كارگرداني در اين عرصه فعاليت مي كند. براي بازي در فيلم «درخت گلابي» در 14 سالگي يك ضبط صوت هديه گرفت. مي گويد:«بدون بازيگري مي ميرم.»قبل از شروع كار در سينما، در چند تئاتر و كار عروسكي در كنار پدرش فعاليت كرد.

براي بازي در فيلم «اشك سرما» به كارگرداني عزيزالله حميدنژاد يك ماه با گله گوسفند در كوهها بود و

با مردم آن منطقه زندگي كرد و روزهايي كه كار نداشت گله را براي چرا مي برد و در ميان گله بزي را دوست داشت كه بز نر به او مي گفت.

بهترين بازيگر جشنواره بيست و دوم فيلم فجر براي بازي هاي خيره كننده اش در دو فيلم«بوتيك» و «اشك سرما» به انتخاب منتقدان.

برنده تنديس زرين هشتمين جشن خانه سينما براي بازي در فيلم «اشك سرما».

برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن در بخش مسابقه بين المللي شانزدهمين جشنواره فيلم فجر به خاطر بازي در فيلم«درخت گلابي».

بازي در فيلم «بوتيك» در كارنامه اش يك نقطه عطف است و خودش علاقه زيادي به بازي اش در اين فيلم دارد.

سال 81 در فيلم«زمانه» بازي كرد، فيلمي ضعيف و سطحي كه گلشيفته خودش هم آن را نديد.

بازي اش در فيلم «ميم مثل مادر» يك بار ديگر بر توانايي هاي او صحه گذاشت.

زنده ياد ملاقلي پور گفته بود گلشيفته براي بازي در فيلم «ميم مثل مادر» انتخاب اول و آخرم بود.

چهار ماه و بيست روز درگير بازي در فيلم «اشك سرما» بود. مي گويد: «قبل از اينكه بروم كردستان عاشق فرهنگشان بودم، ولي وقتي رفتم آنجا مجنون شدم، وقتي مردم آنجا را ديدم و با آنها زندگي كردم ديگر نمي خواستم از آنجا بر گردم.»

شهرت او در ميان علاقمندان سينما بيشتر از آنكه به ستاره بودنش ربط داشته باشد به خاطر توانايي هايش است.

در شديدترين و سخت ترين شرايط تماسش را با پدر و مادرش قطع نمي كند و مرتب به آنها ابراز علاقه مي كند.

نسبت به خانواده اش احساس مسووليت عجيبي دارد.

پدرش- بهزاد فراهاني - مي گويد:«گلشيفته

گاهي يادداشت هايي برايم مي گذارد كه تنم مي لرزد. يك بار چهل تا قلب روي كاغذ كشيده بود و نوشته بود بابا دوستت دارم.»

بسيار ساده و صميمي است و زلال و مهربان. هر كارگرداني مي تواند با اطمينان سخت ترين نقش ها را به او بسپارد.

نمي خواست در فيلم«ميم مثل مادر »بازي كند و ترسيده بود و بهانه آورد كه نمي خواهم ابروهايم را نازك كنم، اما ملاقلي پور اسرار فراوان داشت كه گلشيفته بايد اين نقش را بازي كند.

خاله دلسوز و خوبي براي خواهرزاده اش است. مي گويد:«سخت ترين كار در بازيگري كار كردن در مقابل افراد نود سال به بالا و ده سال به پايين است و البته نابازيگران.»

شخصيت برونگرا و شلوغي دارد.مهرباني را خالصانه به اطرافيانش نثار مي كند.لحظه اي كه بازي مي كند ديگر به هيج چيز فكر نمي كند.

مي گويد:«براي بازي در فيلم«ميم مثل مادر» از نظر روحي خيلي ارضاء شدم. اولين موي سفيدم هم سر همين فيلم در آمد.» بازيگر محبوبش «جاني دپ» است.معتقد است او نابغه بازيگري است. از بازي «نيكول كيدمن» هم خوشش مي آيد.

نام اصلي اش رهاورد است.

با الگو برداري مخالف است و معتقد است هر آدمي تا وقتي به درون خودش مراجعه كند شاخص تر است، هر كس بايد راه خودش را برود.

مي گويد:«بي تعارف مي گويم در خانواده ما من از همه كم استعدادترم ولي شرايط برايم بهتر بوده است.»

صداقت او در هر شرايطي ستودني است.

چون سالهاي سال موسيقي كار كرده، ريتم را خيلي خوب مي شناسد.

مي گويد لذتي كه در سينما بردم هيچ وقت در موسيقي نصيبم نشد در توليد يك فيلم

متوسط با همسرش امين آشنا شد.

آرزو دارد با رخشان بني اعتماد كار كند.

دورترين نقش به خودش را در «اشك سرما» بازي كرد و نزديك ترين نقش به خودش را در «درخت گلابي» ايفا كرد.

رضا كيانيان و بازي هايش را خيلي دوست دارد.

براي بازي در فيلم «به نام پدر» پرويز پرستويي با او تماس گرفت و از او دعوت كرد.

فراهاني، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 اراك، نام اصلى: لطف الله درمنكى فراهانى، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر ناسيونال استراسبورگ فرانسه، نويسنده، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1345، شروع بازيگرى: ميعادگاه خشم (نويسنده: بازيگر- 1350)

عمده ى فيلمها:

نقره داغ (1350)، تجاوز (نويسنده، بازيگر- 1351)، گرگ بيزار (نويسنده، بازيگر- 1352)7 سفر سنگ (نويسنده- 1357)، دستمزد (1368)، صنوبرهاى سوزان (1368)، راز كوكب (1368)، مار (1370)، بلنديهاى صفر (1372)، راه افتخار (1372)، سالهاى بى قرارى (1373)، ماه مهربان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فراهاني، شقايق

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد 1351

مدرك تحصيلي: ديپلم گرافيك از هنرستان هنرهاي تجسمي و فارغ التحصيل نقاشي از دانشگاه آزاد اسلامي.

دختر بهزاد فراهاني و فهيمه رحيم نيا

خواهر گلشيفته فراهاني

از كودكي همراه پدر و مادرش (بهزاد فراهاني و فهيمه رحيمي نيا) به بازي در تئاتر پرداخت.

با حضوري كوتاه در فيلم « ليلا » به سينما آمد اما تنها در فيلم « چتري براي دو نفر » توانست توانايي هاي خود را به نمايش بگذارد. بازي او در اين فيلم كاملا بر بازي بازيگران مقابلش - رضا كيانيان و هديه تهراني - برتري دارد.

با بازي خوبش در فيلم « پروانه » در سطح بين المللي هم توانست موفق شود.

شقايق فراهاني مجموعه آثار:

بيوگرافي شقايق فراهاني:

متولد 1351

مدرك تحصيلي: ديپلم گرافيك از هنرستان هنرهاي تجسمي و فارغ التحصيل نقاشي از دانشگاه آزاد اسلامي.

دختر بهزاد فراهاني و فهيمه رحيم نيا

خواهر گلشيفته فراهاني

از كودكي همراه پدر و مادرش (بهزاد فراهاني و فهيمه رحيمي نيا) به بازي در تئاتر پرداخت.

با حضوري كوتاه در فيلم « ليلا » به سينما آمد اما تنها در فيلم « چتري براي

دو نفر » توانست توانايي هاي خود را به نمايش بگذارد. بازي او در اين فيلم كاملا بر بازي بازيگران مقابلش - رضا كيانيان و هديه تهراني - برتري دارد.

با بازي خوبش در فيلم « پروانه » در سطح بين المللي هم توانست موفق شود.

شقايق فراهاني مجموعه آثار:

- ليلا (داريوش مهرجويي، 1375)

- مهره (محمدعلي سجادي، 1376)

- درخت گلابي (داريوش مهرجويي، 1376)

- طوطيا (ايرج قادري، 1377)

- عشق كافي نيست (مهدي صباغزاده، 1377)

- شهرت (ايرج قادري، 1378)

- راز شب باراني (سيامك اطلسي، 1378)

- چتري براي دو نفر (احمد اميني، 1379)

- شبهاي تهران (داريوش فرهنگ، 1379)

- صداي سخن عشق (رضا شالچي، 1379)

- سمفوني تاريك (محمد عرب، 1380)

- آدمكها (علي قوي تن، 1381)

- آخرين پرواز ققنوس (مسعود تكاور، 1381)

- پروانه (عباس رافعي، 1382)

- شارلاتان (آرش معيريان، 1383)

- قلقلك (مسعود نوابي، 1384)

- صحنه جرم ورود ممنوع (ابراهيم شيباني، 1384)

- مهمان (سعيد اسدي، 1385)

- نصف مال من، نصف مال تو (وحيد نيكخواه آزاد)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

فراهاني، نيره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1331 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرهاى نمايشى دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: تحفه ها (1366)

عمده ى فيلمها:

عينك (كوتاه- 1366)، سالهاى خاكستر (1367)، عبور از غبار (1368)، ايليا (1371)، روسرى آبى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فرجاد، جليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 مرند، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: بازداشتگاه (1361)

عمده ى فيلمها:

سياه راه (1363)، شب مكافات (تهيه كننده، بازيگر- 1363)، اُ مثبت (كوتاه- 1364)، توهم (1364)، دست نوشته ها (1365)، هويت (1365)، گشتى ها (1366)، تا مرز ديدار (1368)، عزيز خانم (كوتاه- 1368)، بر بال فرشتگان (1371)، كوچه و موزه (1373)، عياران (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فرجامي، فريماه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر در هفتمين جشنواره ى فجر (سرب)، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر در نهمين جشنواره ى فجر (پرده ى آخر)، رتبه ى دوم در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)

عمده ى فيلمها:

خط قرمز (1361)، تيغ و ابريشم (1365)، اجاره نشينها (1365)، بى پناه (1365)، سرب (1366)، مادر (1368)، پرده ى آخر (1369)، نرگس (1370)، راز گل سرخ (1371)، تماس شيطانى (1371)، عياران (1374)، بانى چاو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فرخ نژاد، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرخ نژاد، حميد

تاريخ تولد: 1348 - آبادان

تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاي زيبا - دانشگاه تهران در رشته كارگرداني تئاتر

- آغاز فعاليت به عنوان دستيار كارگردان در سينما - ساخت چند فيلم كوتاه و چند نمايشنامه دانشجويي

- پايان نامه « آنكه گفت آري. آنكه گفت نه » - برتولد برشت (موضوع پايان نامه تئوري: « نمايش در شرق »).

بازيگر قسم خورده ي كارگردان هاي تازه كار!... فرخ نژاد هميشه در حال آزمون و خطاست انگار. جداً مي شه گفت بازيگريه كه اصلاً مطرح بودن اسم كارگردان براش مهم نيست. در عين حال، كارگردان هاي تازه كاري كه به دنبال يه بازيگر خيلي خوب با ريسك پذيري بالا مي گردن خيلي سريع دنبالش ميان... نمونه هاي دم دستي كه از اين سال هاي اخير توي ذهن دارم، «طبل بزرگ زير پاي چپ»، «آتشكار»، «حقيقت گمشده»، «جايي ديگر» و خيلي فيلم هاي ديگه اس كه بازي توي اون ها چيز زيادي رو نصيب فرخ نژاد نكرده. امسال بازيگر جنوبي ما توي «پوسته» مصطفي آل احمد و «حريم» سيد رضا خطيبي سرابي بازي كرد. دو تا تجربه ي نوي ديگه تو سينماي ما كه اولي

- فيلمي آوانگارد و به طرز غيرقابل باوري بي سروته! – به نظر من به شدت ناموفق و دومي – فيلم ترسناكي كه گاهي بالاتر از استانداردهاي سينماي ما به نظر مي رسيد – برخلاف اون يكي به شدت موفق بودند... بازي فرخ نژاد از فيلم ها بيرون نمي زد و نرم و روان تنها در جهت خواسته ي كارگردان هاي تازه كار بود.

جوايز:

سيمرغ بلورين بازيگري و فيلمنامه در هجدهمين جشنواره فيلم فجر بخاطر « عروس آتش » - 1378

تنديس جشن خانه سينما (بهترين فيلمنامه - بهترين بازيگر) براي فيلم « عروس آتش » - 1379

بهترين بازيگر جشنواره سينماي خانواده اروميه براي فيلم « ارتفاع پست »

بهترين بازيگر مرد جشنواره كارلووي واري جمهوري چك سال 2000

بهترين بازيگر سال 80 و 81 به انتخاب منتقدان مجله فيلم

بهترين بازيگر جشنواره مسكو براي فيلم « طبل بزرگ زير پاي چپ » در سال 1384

فرخ نيا، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

درگذشت: 1361.

مريم فرخ نيا بازيگر تئاتر، تلويزيون و سينما كارش را سال ها پيش در نوجوانى، با گويندگى در راديو آغاز كرد. بعدها به دوبله در فيلم ها پرداخت و همزمان، به بازيگرى در تئاتر، سينما و تلويزيون روى آورد. از جمله كارهاى تئاترى او مى توان «بكت و فرار شاه جونز» را نام برد. فرخ نيا در چند سريال و برنامه تلويزيونى از جمله «پيرزن مكار»، «اشك تمساح»، «17 شهريور»، و «كبوتر كاغذى» نيز بازى كرد. او قبل از مرگش فعاليت هاى سينمايى اش را گسترش داد و در دو فيلم «بنفشه زار» و «ملخ زدگان» به ايفاى

نقش پرداخت.

مريم فرخ نيا بر اثر سكته ى قلبى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فردوسي پور، عادل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عادل فردوسي پور (مهر 1353 در تهران) روزنامه نگار، مترجم، مدرس دانشگاه، تهيه كننده، مجري تلويزيوني و گزارشگر فوتبال اهل ايران است. او داراي مدرك كارشناسي ارشد مهندسي صنايع از دانشگاه صنعتي شريف است و هم اكنون به ارايهٔ واحد درسي زبان انگليسي تخصصي مهندسي صنايع در اين دانشگاه مي پردازد. او پايه گذار، تهيه كننده و مجري برنامهٔ 90 كه از شبكه 3 سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي شود نيز هست. در سال 2009، هفته نامه نيوزويك او را در فهرست پرقدرت ترين افراد در ايران در رده نوزدهم جاي داد.مجله ورلدساكر به او لقب «جان ماتسن ايران» داده است.

زندگي

عادل در مهر ماه 1353 در محله شهر آرا تهران زاده شد

تحصيل:

عادل دوران دبستان را در مدرسهٔ ذوقي گذراند و با وجوده علاقهٔ بسيارش به فوتبال از درسش دور نشد و ديپلم خود را از دبيرستان البرز با معدل ممتاز گرفت. سرانجام در رشتهٔ مهندسي صنايع دانشگاه صنعتي شريف پذيرفته شد و تحصيلات خود را در همين رشته و دانشگاه تا مقطع كارشناسي ارشد ادامه داد.

كار رسانه اي:

روزنامه نگاري

او كار رسانه اي خود را در سال 1372، با روزنامه نگاري در روزنامه ابرار ورزشي به سردبيري اردشير لارودي آغاز كرد. وي در آن زمان، دانشجوي سال سوم كارشناسي بود و در بخش ترجمه صفحه فوتبال خارجي كار مي كرد. او پس از قبولي در آزمون گزارشگري صدا و سيما، كمي از روزنامه نگاري فاصله گرفت، اما پس از مدتي با مجله سروش جوان، مجله همشهري جوان و روزنامه جام جم به همكاري پرداخت.او براي مجله ورلدساكر نيز مطلب مي نويسد.

گزارشگري:

او در پايان سال 1373 پس از چندين بار آزمون به صدا

و سيما راه يافت و در ابتدا به گزارش برنامه منتخب ورزشي (برنامه اي آرشيوي از شبكه سوم سيما كه در نيمه شب پخش مي شود) مي پرداخت. فردوسي پور كم كم پيشرفت كرد و توانست بازي هاي بهتري را گزارش كند. او پس از گزارش هاي خوبش در جام جهاني 98، توانست خود را به همه بشناساند و از آن پس بود كه به عنوان گزارشگر بازي هاي زنده و مهم انتخاب شد. در آن زمان كه تلفظ نادرست نام هاي خارجي در گزارش هاي فوتبال صدا و سيما زياد اتفاق مي افتاد، او از معدود گزارشگران مسلط به زبان هاي خارجي بود.

او در مراسم اهداي توپ طلاي فوتبال ايران نيز جايزهٔ بهترين گزارشگر را از افشين قطبي دريافت كرد.

:تئاتر

فردوسي پور در سال 1384 با گروه اجرايي نمايش «فنز» به نويسندگي و كارگرداني محمد رحمانيان همكاري داشت. او در اين نمايش صداپيشه يك گزارشگر فوتبال بود. نمايش فنز درباره يك خانواده انگليسي بود كه همگي از طرفداران متعصب تيم منچستر يونايتد بودند. پرويز پرستويي، ترانه عليدوستي، حبيب رضايي، مهتاب نصيرپور و احمد مهران فر نيز در اين نمايش حاضر بودند

ترجمه:

فردوسي پور سال ها پس از تجربه ترجمه در روزنامه ابرار ورزشي، در سال 1388 قراردادي را براي ترجمه كتاب فوتبال در برابر دشمن كه درونمايه اي فوتبالي-سياسي دارد با نشر چشمه امضاء كرد

صداگذاري بازي رايانه اي:

فردوسي پور تعدادي از سري هاي بازي هاي فوتبال تكامل حرفه اي و فيفا را به زبان فارسي گزارش كرده است.

فرشود، فرشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1324، لنگرود.

درگذشت: 6 مرداد 2370.

فرشيد فرشود در حدود سال 1350 فعاليت هنرى اش را در تئاتر آغاز كرد. سپس در سال 1355 به تهران آمد و به گروه تئاتر «خليل موحد ديلمقانى» پيوست و همزمان در تلويزيون با بازى

در مجموعه ى «ملا نصرالدين» به كار پرداخت كه فعاليت تئاترى اش تا اواخر عمر ادامه داشت. وى در چند فيلم سينمايى از جمله «بوف كور» (كيومرث درم بخش) «هيولاى درون» (خسرو سينايى) و تعداد بسيارى فيلم، مجموعه و نمايش تلويزيونى هم بازى كرد. در اواخر عمر به سبب بيمارى عصبى ديگر از وى استفاده نمى شد و همين باعث شد در اوج تنگدستى فوت كند.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فروتن، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

«مسعود فروتن» براي برخي اگر چهره آشنايي نباشد، قطعاً نامي آشناست. نام او را به عنوان كارگردان تلويزيوني در عنوان بندي بسياري از مجموعه ها و تئاترهاي تلويزيوني ديده ايد. براي نمونه، مجموعه هاي «مدرس»، «آيينه»، «همه فرزندان من»، «افسانه سلطان و شبان» و تله تئاترهاي «هنر»، «ملودي شهرباراني»، استاد معمار» و«خرده جنايت هاي زن و شوهري» را به يادتان مي آورم. او به تمام معنا يك «پيشكسوت» است. دانش او در خصوص تلويزيون، گرافيك، موسيقي، تاريخ، ادبيات، مردم شناسي و بسياري حوزه هاي ديگر، مايه شگفتي و تحسين است. دوستان بسياري در حوزه هاي مختلف هنر و ادبيات داردبه همان شيريني و جذابيت كه سخن مي گويد، مي نويسد و با مخاطبش ارتباطي صميمانه برقرار مي كند، با هيچكس تعارف ندارد، صريح است، مهربان است و به همان سادگي كه مي خندد، مي گريد.

اين هم از زبان خود فروتن است:

من هنوز مدرسه نمي رفتم. فقط مي دانم تابستان بود، زيرا فهميده بودم كه به خاطر هواي خنك و ييلاقي دماوند، عده اي از فاميل براي گذراندن تابستان از آمل به دماوند آمده اند. پس از ورود هر كدام از آنها پدر، مادر و مادربزرگ با يكي

از بچه ها براي خوش آمد گويي به ديدارشان مي رفتند. بالاخره آنها بيش از 5 خانواده شدند كه در جاهاي گوناگون شهر باغ هايي اجاره كرده و خنكي هوا را تجربه مي كردند!

غروب كه مي شد، همه آنهايي كه به ييلاق آمده بودند از خانه خارج مي شدند و در خيابان شمالي شهر قدم مي زدند. روي رودخانه و نزديك به شمال تنها خيابان شهر يك پل نه چندان بزرگ بود. خيابان با فاصله اي نه چندان زياد از پل به انتهاي شهر مي رسيد كه در آنجا مزرعه هاي گندم قرار داشت. تا واپسين لحظه هاي روشني هوا تفريحگاه اصلي كنار مزرعه هاي گندم بود و سايه سار درختاني كه اينجا و آنجا قرار داشت. فرزندان كشاورزان، الاغ هايشان را به صحرا مي آوردند و به تهراني هاي الاغ نديده ساعتي كرايه مي دادند. بعضي بچه هاي زرنگ تر، از شاخه هاي بيد چوب دستي هايي درست كردند و پوست آن را با نوك چاقو به شكلي هنرمندانه به فرم هاي هندسي در مي آوردند و آنها را به مهمانان شهرشان مي فروختند. بعضي از مردم خودشان دوربين عكاسي داشتند، عكاسان دوره گرد هم كه فقط تابستان ها در شهر حضور داشتند از آنهايي كه دلشان مي خواست عكس يادگاري بگيرند ولي دوربين نداشتند، عكس مي گرفتند.

با شروع تاريكي هوا، مردم آهسته آهسته به طرف نقاط شمالي شهر سرازير مي شدند. دو طرف پل لبه هاي پهني داشت و آنهايي كه زودتر مي رسيدند روي لبه هاي پل مي نشستند و رفت و آمد ديگران را تماشا مي كردند. بساط بستني

فروش رو به راه بود و در گوشه و كنار خيابان هم چند دست فروش بلال ها را روي آتش برشته مي كردند، عده اي مشتري هم دور آنها را گرفته بودند. در گوشه اي ديگرگرد و فروش نشسته بود كه گردوهاي تازه را درسته از درون قالب چوبي و پوسته سبز سفت آن در مي آورد و به مردم مي فروخت. خيلي ها انگار كه به مهماني آمده باشند، شيك ترين لباس ها و بهترين كفش هاي خود را پوشيده بودند.

يادم مي آيد به خاطر اينكه آن سال ها دماوند آسفالت نبود و حتي وضع كوچه ها بدتر از خيابان ها بود، وقتي جايي به مهماني مي رفتيم، مادر يك جفت كفش راحتي مي پوشيد و كفش هاي پاشنه بلند مهماني را توي يك كيسه مي گذاشت. هنگامي كه جلوي در خانه ميزبان مي رسيديم، قبل از در زدن، كفش هايش را عوض مي كرد و كفش هاي راحتي را توي كيسه مي گذاشت و با كفش پاشنه بلند وارد مهماني مي شد. و عكس اين كاررا نيز هنگامي كه از مهماني خارج مي شد انجام مي داد. در عالم بچگي از خود مي پرسيدم آيا ميزبان فكر مي كند كه مادر توي اين كوچه هاي دماوند كه اكثراً كوچه باغ بود و پر از پستي و بلندي چگونه با اين كفش ها تا اينجا آمده است؟ يكي از روزهايي كه قرار بود عده اي مهمان خانم به منزل ما بيايند، من و محبوب توي كوچه بازي مي كرديم و ديديم كه همه خانم ها قبل از وارد شدن كفش هاي شيك و

پاشنه بلند خود را از كيسه ها در آوردند وبا كفش هاي راحتي خود عوض كردند و بعد وارد خانه شدند. آن وقت بود كه فهميدم همه خانم ها در آن شهر اين كار را مي كنند.

خانه ما توي يك باغ بزرگ بود. مادر بزرگ كه زن خانه دار بالفطره اي بود و تعدادي مرغ و خروس هم در خانه نگه مي داشت و يك جفت بوقلمون نر دمش را به صورت چتري در مي آورد و دور بوقلمون ماده مي چرخيد و خود را به رخ مي كشيد، اسباب تفريح و شادي همه اهل خانه بود. زيرا اتاقي كه مهمانخانه نام داشت، زير زمين انبار گونه اي بود با سقفي كوتاه كه مادر بزرگ آن را به نگهداري مرغ و خروس ها اختصاص داده بود و فقط هم خودش جرأت داشت كه داخل آن برود و تخم مرغ ها را جمع آوري كند. صبح كه مادر بزرگ بساط صبحانه را جمع مي كرد، در لانه مرغ ها را باز مي كرد و آنها با سرو صداي فراوان وارد حياط مي شدند. مادر بزرگ كه براي آنها در يك ظرف چوبي غذا آماده مي كرد به گوشه حياط مي كشاندشان و برايشان دانه مي ريخت. وقتي يكي از مرغ ها كرچ مي شد، مادر بزرگ كه معتقد بود تخم مرغ كرچ گذاشتن براي ما «آمد» ندارد، يكي از كارگرهايي را كه معمولاً به خانه ما مي آمدند مأمور اين كار مي كرد. سرانجام جوجه ها از تخم در مي آمدند و آنگاه بود كه سرگرمي جديدي براي ما درست مي شد.

يك روز يكي

از مرغ ها جلوي چشم ما وسط حياط پرپر مي زد و ناگهان سرجايش جان داد.

تا پيش از ماجرا چند روز بود كه مادر اقلاً روزي يك بار به پدر مي گفت: «فروتن يك روز بايد همه فاميل را كه ييلاق آمده اند دعوت كنيم و باناهار از آنها پذيرايي كنيم.» و پدر هميشه مي گفت: «باشد آنها تا آمده اند و تا سه ماه بايد بمانند.» آن روز كه مرغ وسط حياط جان داد، مادر بزرگ هراسان به مادر گفت: «فكر مي كنم مريضي توي مرغ ها افتاده، يك دونه مرغ مرده هم صبح توي لونه پيدا كردم.» مادر سريع به طرف تلفن رفت و از مركز تلفن خواست تا سريع اداره پدر را به تلفن منزل وصل كند. وقتي پدر به تلفن جواب داد، مادر جريان را براي او شرح داد و گفت: «سريع يك نفر را بفرست تا بقيه مرغ ها را سر ببرد و من هم كارگر خانه را مي فرستم تا براي جمعه ناهار، همه فاميل را دعوت كند. خوبه كه تا جمعه 2 روز بيشتر نمانده.»

ساعتي بعد قصاب محل آمد و يكي يكي مرغ ها را جلوي چشم ما سربريد و به گوشه اي پرت كرد. مادر بزرگ، مادر و كارگر بسيج شدند كه پر مرغ ها را بكنند، شكم آنها را پاره كنند و اضافات را بيرون بريزند و سپس مرغ ها را بشويند و نمك بزنند، تا جمعه....

مادر بزرگ پنجشنبه پيش درآمد كارهاي آشپزخانه را انجام داده بود؛ برنج شسته شده و آماده پختن بود. مرغ ها هم سرخ شده تا بعداً يك بار ديگر

پخته شوند.

جمعه ظهر كه شد مهمان ها آمدند. زهرا خانم دادخواه با دخترش طاهره خانم وشوهرش آقا نورزاد، دختر عمو ربابه خانم با شوهرش آقاي نوايان و بچه هايش، دختر عمو فاطمه خانم گودرزي و بچه هايش و بالاخره دختر عموي روحي خانم نجات و شوهر و بچه هايش. نمي دانم چند نفر بودند چون هنوز شمردن بلد نبودم. همه توي اتاق نشيمن نشسته بودند. بعد از سلام و احوالپرسي و يكسري صرف چاي، مادر دستور داد كه سفره را پهن كنند. دخترها سفره را پهن كردند. بشقاب ها، قاشق و چنگال ها، ليوان و پارچ آب روي سفره آمد. بشقاب هاي سبزي خوردن هم در جاهاي مختلف سفره چيده شد.

چندين ديس پلو روي سفره قرار گرفت وآخر سر هم مرغ هاي پخته و تزئين شده با اسفناج و بادمجان و كدو و سيب زميني بود كه در بشقاب هاي بزرگ گود روي سفره و بين ظرف هاي برنج قرار داده شد. زهرا خانم دادخواه روبه مادرم كرد و گفت: «خانم فروتن چه خبره؟ چقدر مرغ كشتين» من كه كنار درگاهي ايستاده بودم در پاسخ خانم دادخواه گفتم: «آخه، يكي از مرغ هامون مريض شد و مرد. بقيه رو كشتيم و شماها را دعوت كرديم.» ناگهان حس كردم كه از گوش در هوا آويزان شده ام. كسي كه بعداً فهميدم مادر است گوشم را محكم كشيد، مرا تا لب ايوان آورد و در حالي كه گوشم را در دست داشت مرا به گوشه حياط، زير درخت آلبالو رساند. گفت:«بچه فضول حق نداره ناهار بخوره، همينجا وايسا و تكان نخور.»

و بعد من بودم و

تنهايي و گرسنگي. صداي شادي و همهمه توأم با غذا خوردن از اتاق مي آمد و من در تنهايي خودم فكر مي كردم كه اگر كار بدي بود چرا بزرگ ترها انجام دادند و اگر عمل زشتي نبود پس چرا من با گفتن آن محكوم به گرسنگي شدم!

منابع زندگينامه :نشريه زندگي ايراني، شماره 3.

فروتن،محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: محمدرضا

نام خانوادگي اصلي: فروتن

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1347:

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ليسانس روانشناسي باليني

- بازيگري را از سال 1373 آغاز كرد و پس از بازي در سريال "سرنخ" (قسمت تماشاخانه) يك دوره بازيگري و كارگرداني تئاتر و يك دوره فيلمنامه نويسي گذراند.

- او با بازي در فيلم "مرسدس" شناخته شد و با بازي در فيلمهاي "قرمز"، "دوزن"، "متولد ماه مهر"، "زير پوست شهر" و بخصوص " شب يلدا" Â توانايي هايش را به رخ همگان كشيد.

- او براي بازي در فيلم "قرمز" در هفدهمين جشنواره فيلم فجر و در فيلم "شب يلدا" از پنجمين جشن خانه سينما جايزه بهترين بازيگر نقش اول مرد را به دست آورد.

- پس از بازي ماندگارش در فيلم "شب يلدا" نزديك به چهار سال است كه با وجود اكران فيلمهايش (آخرين آن "سربازهاي جمعه" ) كمتر خبري مربوط به بازي او مي شنويم!

- او دو فيلم به نمايش در نيامده نيز در كارنامه دارد: "رقص با رويا" و "بر باد رفته".

- پس از بازي در چهار فيلم متوالي از مسعود كيميايي (مرسدس، فرياد، اعتراض و سربازهاي جمعه) در بيست و پنجمين فيلم مسعود كيميايي جايي نداشت. او در كنار بهروز وثوقي، فرامرز قريبيان، فرامرز صديقي، فريبرز عرب نيا، داريوش ارجمند، محمدعلي

فردين، سعيد راد، احمد نجفي، عزت الله انتظامي و بهرام رادان در نقش قهرمان هميشگي آثار كيميايي در چهار فيلم ايفاي نقش كرد.

فروزنده،نگار

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: نگار فروزنده

تاريخ تولد: 1357

متولد 1357 درشميران. ديپلم علوم انساني. يك دوره كلاس بازيگري را زير نظر حميد سمندريان گذراند.

پس از بازي در فيلم ها و مجموعه هاي نچندان موفق، شانس حضور در دو فيلم از داريوش مهرجويي را پيدا كرد. اما پس از آن همچنان در انتخاب نقشها چندان دقت به خرج نمي دهد.

او بهترين نقش آفريني اش را در فيلم « كافه ستاره » ثبت كرد.

بازيهاي پنهان (كريم هاتفي نيا - 1374)

معصوم (داود توحيدپرست - 1376)

ميكس (داريوش مهرجويي - 1378)

دختردايي گمشده (داريوش مهرجويي - 1378)

شك (ساموئل خاچيكيان / داود موثقي - 1379)

كافه ستاره (سامان مقدم - 1383)

چه بايد كرد؟ (مجموعه تلويزيوني، 1372)

ميرزا يحيي (مجموعه تلويزيوني، 1374)

كارآگاه (مجموعه تلويزيوني / حسن هدايت - 1375)

پشت ديوار شب (مهران تاييدي - 1375)

وراي طلوع (مجموعه تلويزيوني، 1375)

افق (ويدئو كليپ، 1375)

دو پنجره (مجموعه تلويزيوني، 1376)

گلهاي آفتابگردان (مجموعه تلويزيوني، 1376)

راه سوم (مجموعه تلويزيوني / قاسم جعفري - 1377)

دختردايي گمشده (داريوش مهرجويي - 1377)

همسفر (مجموعه تلويزيوني / قاسم جعفري - 1379)

جوان امروز (مجموعه تلويزيوني، 1380)

شب آفتابي (مجموعه تلويزيوني / قاسم جعفري - 1380)

من يك مستاجرم (مجموعه تلويزيوني / پريسا بخت آور - 1382)

فروهر، جهانگير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1299 اصفهان، تحصيلات: ديپلم هنرستان صنعتى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر سپاهان اصفهان، شروع بازيگرى، مراد (1332)

عمده ى فيلمها:

ماجراى زندگى (1333)، خواب و خيال (1334)، گنجينه ى سليمان (1345)، نخاله قهرمان (1345)، عمو سبزى فروش (1346)، چرخ فلك (1346)، سه ديوانه (1347)، چرخ بازيگر (1347)، بى گناهى در شهر (1347)، ستاره هفت آسمون (1347)، دختر شاه پريان (1347)، رودخانه وحشى (1347)، قهوه خانه قنبر (1348)، پهلوان پهلوانان (1348)، مردان روزگار (1348)،

تعطيلات داش اسمال (1348)، حاجى فيروز (نمايش داده نشد- 1348)، سكه ى شانس (1349)، تاكسى عشق (1349)، مردى از جنوب شهر (1349)، پنجره (1349)، ياقوت سه چشم (1349)، حادثه جويان (1349)، شب اعدام (1349)، شاطر عباس (1350)، سه تا جاهل (1350)، داش آكل (1350)، ايوا... (1350)، خوشكلترين زن عالم (1350)، خوشگل محله (1350)، قلندر (1351)، صمد و سامى، ليلا و ليلى (1351)، خواستگار (1351)، مرد اجاره اى (1351)، پخمه (1351)، خيلى هم ممنون (1351)، هميشه قهرمان (1351)، آب نبات چوبى (1351)، عطش (1351)، ستارخان (1351)، خوشگله (1351)، مترس (1352)، غول (1352)، تنها و گلها (1352)، بيگانه (1352)، صمد به مدرسه مى رود (1352)، گل پرى جون (1353)، مظفر (1353)، اسرار گنج دره جنى (1353)، تشنه ها (1353)، زنبورك (1354)، گوزنها (1354)، شرف (1354)، گل خشخاش (1355)، هوس (كوتاه- 2355)، شب آفتابى (1356)، سوته دلان (1356)، در امتداد شب (1356)، مشكل آقاى اعتماد (1357)، طلوع انفجار (1360)، جايزه (1361)، كمال الملك (1362)، تصوير آخر (1365)، تشكيلات (1365)، جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، پول خارجى (1368)، زمان از دست رفته (1368)، راز كوكب (1368)، تيغ آفتاب (1369)، رنو تهران 29(1369)، آقاى بخشدار (1370)، آواز تهران (1370)، خانه خلوت (1370)، ناصرالدين شاه... (1370)، يكبار براى هميشه (1371، راه و بيراه (1371)، ماموريت آقاى شادى (1371)، مجسمه (1371)، مستاجر (1371)، الوالو من جوجوام (1373)، آرزوى بزرگ (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فرهادي، اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان غير منتظره اجتماعي؛ اصغر فرهادي را با همين 3 صفت مي توان توصيف كرد؛ كارگرداني كه در هر 4 فيلم سينمايي اش مي توان اين 3 ويژگي را به راحتي پيدا كرد؛ به خصوص در آخرين و پر سرو صدا ترين

فيلمش؛ «درباره الي».

كارگردان: كارگردان ترين كارگردان سينماي ايران؛ اين لقب را اين روزها به راحتي مي توانيد به اصغر فرهاي بدهيد. نبايد هيچ ترسي هم از دادن اين لقب به او داشته باشيد. او در «رقص در غبار»، «شهر زيبا»، «چهارشنبه سوري»و «درباره الي» و 2 سري سريال محبوب و پرطرفدارش، «داستان يك شهر» اين قدر مدرك برايتان آماده دارد كه بدون هيچ نگراني اي مي توانيد سكانس به سكانس فيلم هايش را با فيلم هاي امروز ديگر كارگردان هاي سينمايي ايران مقايسه كنيد. در زمانه اي كه كارگردانان قدري مثل حاتمي كيا و مهرجويي دوران افول خود را سپري مي كنند و آن دقت و انرژي گذشته را سر سكانس هاي فيلم هايشان خرج نمي كنند و در دوره گذاري كه كارگردانان جوان نو رسيده هنوز دارند فيلم به فيلم تجربه مي كنند و غلط هاي خودشان را اصلاح مي كنند، او با ساخت 4 فيلم چنان اعتباري براي خودش دست و پا كرده كه ديگر هيچ تماشا گر جدي سينمايي به راحتي نمي تواند از نام او و ديدن فيلم هاي او بگذرد. براي اثبات اين ادعا نيازي هم به ديدن دوباره فيلم هاي قبلي او نيست؛ فقط كافي است سكانس درياي درباره الي را ببينيد تا بفهميد با چه كارگردان قدري رو به رو هستيد؛ سكانسي كه اجراي آن واقعا از حد سينماي ايران و كارگردان هاي ايراني بالاتر است و همه چيز آن در اوج است. فقط بايد سكانس دريا را ببينيد... .

غير منتظره: تماشاگران فيلم هاي فرهادي فيلم به فيلم رودست مي خورند و انتظاراتشان نقش بر آب مي

شود. بعد از يك درام عاشقانه تلخ مثل رقص در غبار با «درام اجتماعي سنگيني» مثل شهر زيبا رو به رو مي شوند. بعد يكدفعه با چهار شنبه سوري به وسط مشكلات طبقه متوسط اجتماعي پرت مي شوند و فيلمي مي بينند كه هم جوايز جشنواره را درو مي كند و هم تماشاگران را سرازير سالن هاي سينمايي مي كند و حالا بعد از همه اينها با «درباره الي» رو به رو مي شوند، فيلمي سرتا پا متفاوت با همه فيلمهايي كه از فرهادي ديده اند. فرهادي با تسلط بي چون و چرايش بر كارگرداني، فيلمنامه نويسي، بازي گرفتن و ديگر جزئيات فني و تكنيكي سينما، هميشه چيز جديدي براي غافلگير كردن حتي تماشاگران پيگير فيلم هايش دارد.

اجتماعي: اگر فقط 2مورد بالا بود و از اين سومي در فيلم هايش خبري نبود، او حداكثر مي شد يك تكنسين كاربلد سينمايي ايران ولي چيزي كه فيلم هاي او را درگير كننده از كار مي آورد و باعث مي شود فيلم هايش تا مدت ها يقه تماشاگر را ول نكنند، دست گذاشتن فرهادي روي داغ ترين و فراگيرترين دغدغه هاي اجتماعي جامعه ماست. او نه تنها اين دغدغه هاو مشكلات را به بهترين واثر گذارترين شكل مطرح مي كند، بلكه با همه توان سينمايي -اجتماعي اش تماشاگر را هم در لحظه لحظه فيلم درگير كرده و هم در قضاوت اخلاقي اجتماعي قصه، شريك مي كند؛ تماشاگري كه بعد از تماشاي درباره الي و رو به رو شدن با بخشي از واقعيت شخصي-اجتماعي خودش روي پرده سينما، خلع سلاح مي شود و چاره اي ندارد

جز سپردن خودش به چنگك هاي دنياي فيلم؛ دنيايي كه آرزوي فرهادي رسيدن به آن است؛ «در سينمايي كه من آرزومند آنم، تماشاگر در طول تماشاي اثر مجبور است قضاوت گر باشد و خود تشخيص بدهد كه چه كس يا كساني خيرند و چه كس يا كساني شر. چه بسا تماشاگري كه اين را خير مي داند و آن را شر، درست نظرش نقطه مقابل نظر و قضاوت تماشاگر صندلي كناري اش باشد. در واقع فيلم خط كشي مسلم و محرزي براي دايره قضاوت مجموع تماشاگران ترسيم نمي كند و از همنفسي و يك صدايي تماشاگرانش خوشحال نخواهد بود. اين سينما، امكاني را براي تماشاگرش فراهم مي كند كه پس از تماشاي فيلم به شناختي از خود و روان خود دست يابد و به ناشناخته هاي درون خود پي ببرد. او هنگامي كه از سينما بيرون مي آيد، مي تواند از خود بپرسد چرا دوست من كه با هم به تماشاي اين فيلم آمده ايم، دوست داشت آن شخصيت به هدفش برسد و حق را به او داد و من درست برعكس، آرزوي شكست همان شخصيت را داشته ام؟ تفاوت درون وروان من با دوستم چيست؟ درباره الي تلاش من براي رسيدن به اين آرزوهاست».

نويسنده: محمد جباري

منابع زندگينامه :منبع:مجله همشهري جوان، شماره215.

فرهنگ، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 كرمان، نام اصلى: داريوش فرهنگ درخشانى، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران 1350، برنده ى جايزه ى ويژه در نهمين جشنواره فجر (دو فيلم با يك بليط)، كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، فعاليت در تلويزيون از 1362، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: سلندر (كوتاه- 1360)

عمده ى فيلمها:

رسول پسر ابوالقاسم (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده- 1359)، اتوبوس (نويسنده-

1364)، كفشهاى ميرزا نوروز (نويسنده- 1364)، باشو غريبه كوچك (دستيار كارگردان- 1365)، طلسم (كارگردان، نويسنده، 1365)، شايد وقتى ديگر (1366)، دو فيلم با يك بليت (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1369)، بهترين باباى دنيا (كارگردان، نويسنده- 1370)، راه افتخار (كارگردان، نويسنده، 1372)، سفر (1373)، ديپلمات (كارگردان، نويسنده- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فرهي، بيتا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1337 تهران، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: هامون (1368)،

عمده ى فيلمها:

بانو (1370)، كيميا (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فضل الهي، شمسي

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1316 تهران، تحصيلات: ديپلم، نام مستعار: شهرزاد، گوينده راديو نيروى هوايى از 1341، فعاليت در تلويزيون، فعاليت در راديو ايران از 1343، فعاليت در دوبله از 1343، بازى در تئاتر از 1336، شروع بازيگرى: دختر سرراهى (1332)

عمده ى فيلمها:

قاصد بهشت (1337)، شانش و عشق و تصادف (1338)، آسمون جل (1339)، پول حلال (1339)، عسل تلخ (1340)، كليد (1341)، فرار (1342)، شير سنگى (1365)، عبور از تله (1372)، چهره (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فقيه نصيري، آتنه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1347 تهران، تحصيلات: ليسانس زبان اسپانيايى، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: جيب برها.... (1370)

عمده ى فيلمها:

دو نفر و نصفى (1370)، آهوى وحشى (1371)، بندر مه آلود (1371)، من زمين را دوست دارم (1372)، بلوف (1372)، در كمال خونسردى (1373)، كاكادو (1373)، سالهاى بى قرارى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فقيه، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 شيراز، نام اصلى: مهدى فقيه منفرد، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: گشتى ها (1366)

عمده ى فيلمها:

هور در آتش (1370)، به خاطر هانيه (1373)، غزال (1374)، آخرين مرحله (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فكري ارشاد، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نويسنده، بازيگر.

تولد: 1280، تهران.

درگذشت: مهر 1364، تهران.

غلامغلى فكرى ارشاد، مشهور به معزالدين فكرى، فارغ التحصيل مدرسه ى سن لويى تهران است. او نخستين كار نمايشى خود را با نمايشنامه ى «رستاخيز و بچه ى گدا» اثر ميرزاده ى عشقى در گراند هتل آغاز كرد. از سال 1295 در تئاتر ملى بازى كرد. در سال 1300 به كمك حسن مقدم، جمعيت ايران جوان را تأسيس كرد و نمايشنامه ى «جعفرخان از فرنگ آمده» را بر روى صحنه برد و در سال 1303 پس از مدتى نزد على نقى وزيرى بود و به تدريس در هنرستان ملى موسيقى مشغول شد. در سال 1318 مدتى نيز در هنرستان هنرپيشگى تهران مشغول گرديد. نمايش هاى عمده ى ديگرى كه در آنها ايفاى نقش كرده است به اين شرح است: «آپانديسيت»، «ابن سلام در جهنم»، «ابومسلم خراسانى»، «اتومبيل دوج»، «ارنانى»، «اسكاندال»، «اصلى و كرم»، «انتقام مادر»، «بدگمان»، «پريچهر و پريزاد»، «تاجر ونيزى»، «تراژدى رستم وسهراب»، «تريستان و ايزوت»، «جرح و تعديل»، «جنگ زرگرى»، «حلقه ى نامزدى»، «خليفه ى يك روزه»، «دختر قرن بيستم»، «رومئو و ژوليت»، «رؤياى مجنون»، «زن لال»، «سودابه و سياوش»، «شب هاى تيره»، «عدالت هارون الرشيد»، «عشق و آزادى»، «علاءالدين»، «غياث خشت مال»، «گلرخ»، «ليلى و مجنون»، «ماهپاره»، «موسى و فرعون»، «نادرشاه»، «هردم بيل». در سال 1335 پس از چهل سال، از فعاليت نمايشى كناره گيرى كرد وى در گسترش تئاتر عاميانه و نظام بخشى به ضوابط آن نقش اساسى داشت.

فكرى در سال 1330 تا 1334 به

فعاليت هاى سينمايى روى آورد. در سال 1330 فيلم «خواب هاى طلايى» را براساس فيلمنامه اى به قلم خودش جلوى دوربين برد و يكى از نقش هاى اصلى آن را نيز بازى كرد. عمده فيلم هاى ديگر او به اين نام ها هستند: «دختر چوپان» (بازيگر، نويسنده، كارگردان، 1332)؛ «دختر سر راهى» (بازيگر، نويسنده، كارگردان، 1332)؛ «ميليونر» (نويسنده، 1333)؛ «زندگى شيرين است» (بازيگر، 1335)؛ «بلبل مزرعه» (بازيگر، 1335)؛ «گرگ صحرا» (بازيگر، 1340)؛ «اهريمن زيبا» (بازيگر، 1341)؛ «لاله آتشين» (بازيگر، 1341)؛ «دل هاى بى آرام» (بازيگر، 1350).

وى سپس فعاليت سينمايى را كنار گذاشت. از سال 1361به سبب سكته ى قلبى در خانه اش بسترى بود و سرانجام در مهر 1364 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فكري معز ديوان، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1364 -1279 ق)، كارگردان، نويسنده و موسيقيدان. در تهران به دنيا آمد. پس از طى تحصيلات ابتدايى، از مدرسه سن لويى تهران فارغ التحصيل شد. وى سازهاى مختلف را مى نواخت، اما ساز اصلى او ويولن بود. غلامعلى معز الديوان فكرى بازيگرى خود را ابتدا با شركت در تئاتر ملى در 1295 ش آغاز كرد و از همكاران پاپازيان بود. فكرى در هنرستان هنرپيشگى تهران نيز تدريس مى كرد. «دختر سر راهى» و «دختر چوپان» از جمله فيلمهايى است كه وى كارگردانى كرده است و از نمايشنامه هاى او نيز مى توان «جنگ زرگرى» و «ابومسلم خراسانى» را نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (186 / 1)، از صبا تا نيما (311 / 2)، سيماى هنرمندان (282 -279 / 1).

فكورصبور، زهره

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

تاريخ و محل تولد:اول فروردين ماه سال 1357

تهران

زهره فكورصبور در تلويزيون نيز فعاليت داشته و دارد كه كارهايي كه در آنها حضور داشته عبارتند از: سينما: بوي گل سرخ، تلويزيون: روزگار جواني، بي بي گل، روزهاي آرزو، نيستان، گروه ويژه، سه پنج دو، مسافري از هند، يكي بود يكي نبود، همسفر، كاشانه، گروه هفت، تئاتر: هملت.

1. بازيگر: 3)مورد)

1 - دوشيزه باران (1386)

2 - بوي گل سرخ (1380)

3- دلنوازان(1388)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

فلاح، نيما

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نيما فلاح

تاريخ تولد: 1351

متولد 1351 در تهران. كارشناس گرافيك مطبوعاتي از دانشگاه علوم مطبوعاتي وزارت ارشاد.

اگر برنامه كاملا موفق ساعت خوش در اوج محبوبيت توقيف نمي شد شايد نيما فلاح زودتر از اينها به محبوبيت مي رسيد. او از بازي در نقش دستيار درك (هنرا) در مجموعه طنز ساعت خوش آغاز كرد و پس از چند سال وقفه دوباره با مهران مديري و اينبار در برنامه جنگ 77 فعاليت بازيگري اش را ادامه داد. بدن نرم و نوع بازي اش از او بازيگري منحصر بفرد ساخت. وقتي در فيلم دستهاي آلوده در نقش داماد بازي كرد همه را به خنده واداشت.

فيلم شناسي:

دستهاي آلوده (سيروس الوند - 1378)

غزل (سعيد خورشيديان - 1380)

سيزده گربه روي شيرواني (علي عبدالعلي زاده - 1381)

آكواريوم (ايرج قادري - 1383)

نوروز 74 (مجموعه تلويزيوني 1373)

ساعت خوش (مجموعه تلويزيوني 1374)

جنگ 77 (مجموعه تلويزيوني1377)

بيست (مجموعه تلويزيوني، 1378)

ببخشيد شما ؟ (مجموعه تلويزيوني 1378)

قطار ابدي (مجموعه تلويزيوني، 1378)

رستوران خانوادگي (مجموعه تلويزيوني، 1380)

منابع زندگينامه :http://irantrack.com/Forum

فلاحت پور، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تصويربردار.

تولد: 1343.

شهادت: 13 ارديبهشت 1371، لبنان.

مهدى فلاحت پور دانشجوى سال سوم رشته ى تصويربردارى دانشكده ى سينما تئاتر مجتمع دانشگاهى هنر بود. از سال 1366 وارد گروه تلويزيونى جهاد سازندگى شد. تصويربردارى چند قسمت از مجموعه ى «روايت فتح» و فيلم هاى «با من سخن بگو دو كوهه»، «دسته ى ايمان»، «عكاسان جنگ»، و مجموعه هاى «گنجينه ى سبز» و «سراب» از جمله كارهاى اوست.

مهدى فلاحت پور برنده ى ديپلم افتخار و جايزه ى بهترين فيلمبردارى، در بخش فيلم- فيلمبردارى براى مجموعه ى فيلم «روايت فتح» از ششمين جشنواره ى ادبى هنرى روستا كه در سال 1371 در تهران برگزار گرديد، شده است.

بهروز فلاحت پور كه عضو گروه تصويربرداران مجموعه ى «روايت فتح» بود، روز 13 ارديبهشت

1371 در پى مأموريتى از سوى شبكه ى دوم سيماى جمهورى اسلامى ايران به لبنان سفر كرده بود، هنگام تصويربردارى در جريان تهاجم هواپيماى جنگده ى اسرائيلى به شهادت رسيد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فني زاده، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 7 بهمن 1316، تهران.

درگذشت: 5 اسفند 1358، تهران.

پرويز فنى زاده، پس از تحصيلات متوسطه از سال 1334 در مؤسسه ى «اطلاعات» با عناوين حروفچين، مصحح و ويراستار مشغول به كار شد.

پرويز فنى زاده كار بازيگرى ابتدا در گروه تئاتر آماتور از سال 1335 و سپس در سال 1337 با شركت در كلاس هاى هنرستان هنرهاى دراماتيك آغاز كرد و سپس گروه تئاتر «گل سرخ» را تشكيل داد، در ادامه ى كار خود و در سطحى بالاتر با حميد سمندريان همكارى نمود. در سال 1340 از او دعوت شد تا در گروه حرفه اى تئاتر پازارگاد مشغول به كار شود كه در نمايش «پولوفت شبه كوچك» (1340) ايفاى نقش سپس از روزنامه ى «اطلاعات» استعفا داد و به حرفه ى بازيگرى تئاتر پرداخت. در سال 1345 فنى زاده همزمان با تحصيلات عالى در رشته ى تئاتر، در اداره ى هنرهاى دراماتيك (اداره ى برنامه هاى تئاتر) استخدام شد. از جمله نمايش هاى عمده ى وى مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: «حسن كچل»، «زاويه»، «پرواربندان»، «ديكته»، «مرده هاى بى كفن و دفن»، «باغ وحش شيشه اى»، «طبيب اجبارى»، «استثناء و قاعده»، «سرگذشت مرد خسيس»، «سرباز لاف زن»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «آى بى كلاه، آى با كلاه»، «چوب به دست هاى ورزيل»، «شش شخصيت در جستجوى نويسنده»، «ماجراى باغ وحش»، «يك نوكر و ارباب»، «خر با بار نمك»، «خبر چين»، «استحاله»، «جايى كه صليب گذاشته اند»، «قطار سريع السير سانتيگو»، «دست بالاى دست»، «خوشا به حال بردباران».

اولين فعاليت سينمايى بازى در فيلم «خشت و

آيينه» به كارگردانى ابراهيم گلستان در سال 1344 بود. عمده ى فيلم هايى كه وى در آن بازى كرده است به اين شرح است: «گاو» (1348)؛ «غريبه» (1351)؛ «رگبار» (1351، جوايز بهترين بازيگر مرد در جشنواره ى سپاس و جشنواره ى بين المللى فيلم تهران براى بازى در فيلم به وى داده شد)؛ «تنگسير» (1352)؛ «قربون هر چى خوشگله» (1352)؛ «بوف كور» (1354)؛ «گوزن ها» (1354)؛ «شام آخر» (1355)؛ «جمعه» (1356)؛ «تپه 1356) 303، نمايش داده نشد)؛ «سرخپوست ها» (1358)؛ «باغ بلور» (1358)؛ «قدغن» (1359)؛ «اعدامى» (صحنه هاى باقى مانده ى نقش او را رضا كرم رضايى بازى كرد، 1360). مجموعه هاى تلويزيونى كه در آنها ايفاى نقش كرده است به اين شرح است: «دايى جان ناپلئون» (1355 / 56، در نقش مش قاسم)؛ «سلطان صاحبقران» (1356)؛ «سفر بهارى» (زندگى صادق هدايت، 1356).

فنى زاده در سال 1358 درحين بازى در فيلم سينمايى «اعدامى» به كارگردانى باقر خسروى به سبب بيمارى درگذشت. او كه در يك سانحه دچار آسيب ديدگى شده بود، به خاطر ادامه ى حضور در فيلم سينمايى «اعدامى» در منطقه ى آلوده به سبب عفونت زخم هايش راهى بيمارستان شد و سرانجام در ساعت 7 صبح روز يكشنبه پنجم اسفند ماه 1358 درگذشت.

پس از فوت به وى درجه ى دكتراى هنر داده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فولادوند،حديث

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

با بازي در نقش عروس جوان در فيلم دستهاي آلوده (1378) به سينما آمد و يك سال بعد در فيلم مارال (1379) بود كه فرصت خودنمايي پيدا كرد اما در تلويزيون با مجموعه تلويزيوني گمگشته (1380) معروف شد.

نام اصلي: حديث

نام خانوادگي اصلي: فولادوند

سمت (در بخش هاي): بازيگران

......................................

تاريخ تولد: 1356

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فوق ديپلم

بيوگرافي

با بازي در نقش عروس جوان در فيلم دستهاي آلوده (1378) به سينما آمد و يك سال بعد در فيلم مارال (1379) بود كه فرصت خودنمايي پيدا كرد اما در تلويزيون با مجموعه تلويزيوني گمگشته (1380) معروف شد.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 عروس كوهستان ( يوسف سيدمهدوي ) [بازيگر]

1383 شاخه گلي براي عروس ( قدرت الله صلح ميرزايي ) [بازيگر]

1383 گاهي واقعي ( رامين لباسچي ) [بازيگر]

1382 كما ( آرش معيريان ) [بازيگر]

1381 تب ( رضا كريمي ) [بازيگر]

1381 غزل ( محمدرضا زهتابي ) [بازيگر]

1380 رز زرد ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

1380 همكلاس ( سعيد خورشيديان ) [بازيگر]

1379 مارال ( مهدي صباغ زاده ) [بازيگر]

1379 مسافر ري ( داود ميرباقري ) [بازيگر]

1378 دست هاي آلوده ( سيروس الوند ) [بازيگر]

فياضي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 اهواز، نام اصلى: عبدالرضا فياضى، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرهاى نمايشى دانشكده ى هنرهاى دراماتيك تهران- نويسنده- فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1347 در اهواز و از 1353 در تهران، شروع بازيگر: دست من (كوتاه- 1365)

عمده ى فيلمها:

كارآگاه (1367)، گزل (1369)، روسرى آبى (1373)، مرد پنجم (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

فيض نوروزي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي رضا فيض نوروزي

فوق ليسانس بازيگري و كارگرداني تئاتر از دانشگاه آريزوناي آمريكا در سال 1984.

پس از بازي در تئاتر تانگو (اسلاومير مروژك) در دانشگاه آريزونا و نمايش همه عليه من (نيل سايمن) همراه با رضا ژيان در آمريكا در سال 1995، در سال 96 به ايران آمد و اولين بار در مجموعه كاكتوس ظاهر شد.

نام اصلي: رضا

نام خانوادگي اصلي: فيض نوروزي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1330

محل تولد: كرمانشاه

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فوق ليسانس بازيگري و كارگرداني

بيوگرافي

فوق ليسانس بازيگري و كارگرداني تئاتر از دانشگاه آريزوناي آمريكا در سال 1984.

پس از بازي در تئاتر تانگو (اسلاومير مروژك) در دانشگاه آريزونا و نمايش همه عليه من (نيل سايمن) همراه با رضا ژيان در آمريكا در سال 1995، در سال 96 به ايران آمد و اولين بار در مجموعه كاكتوس ظاهر شد.

بازي متفاوت او در مجموعه گوهر كمال او را به شهرت رساند. او در سينما هم موفق بود.

بخشي از فيلم شناسي:

1382 معادله ( ابراهيم وحيدزاده ) [بازيگر]

1381 كلاه قرمزي و سروناز ( ايرج طهماسب ) [بازيگر]

1381 جوجه اردك من ( امير فيضي ) [بازيگر]

1380

عشق فيلم ( ابراهيم وحيدزاده ) [بازيگر]

1380 علي و دني ( وحيد نيكخواه آزاد ) [بازيگر]

1379 تارزن و تارزان ( علي عبدالعلي زاده ) [بازيگر]

1379 مرباي شيرين ( مرضيه برومند ) [بازيگر]

1378 موميايي 3 ( محمدرضا هنرمند ) [بازيگر]

1377 شبيخون ( جمشيد آهنگراني ) [بازيگر]

بيشترين همكاري هاي رضا فيض نوروزي با:

>> محمدرضا عليقلي (تهيه و توليد،موسيقي،) (در 4 فيلم ) ==>

>> داريوش عياري (فيلمبرداري،كارگرداني،) (در 3 فيلم ) ==>

>> مهرداد ميركياني (عكس،چهره پردازي،) (در 3 فيلم ) ==>

>> ابراهيم وحيدزاده (تدوين،تهيه و توليد،عنوان بندي،فيلمنامه،كارگرداني،) (در 2 فيلم )

>> خسرو احمدي (بازيگران،) (در 2 فيلم ) ==>

>> محمد فوقاني (بازيگران،عكس،) (در 2 فيلم ) ==>

>> ثريا قاسمي (بازيگران،دوبله،) (در 2 فيلم ) ==>

>> هوشنگ قوانلو (بازيگران،) (در 2 فيلم ) ==>

>> عباس شوقي (بازيگران،جلوه هاي ويژه،موسيقي،) (در 2 فيلم ) ==>

>> مريلا زارعي (بازيگران،) (در 2 فيلم ) ==>

>> ابراهيم آبادي (بازيگران،) (در 2 فيلم ) ==>

>> محمد آلادپوش (جلوه هاي ويژه،عنوان بندي،فيلمبرداري،) (در 2 فيلم ) ==>

>> سيروس ابراهيم زاده (بازيگران،) (در 2 فيلم ) ==>

>> حافظ احمدي (عكس،فيلمبرداري،) (در 2 فيلم ) ==>

>> حسن حسندوست (بازيگران،تدوين،صدا،) (در 2 فيلم ) ==>

>> محسن روشن (صدا،) (در 2 فيلم ) ==>

>> حسين زندباف (تدوين،تهيه و توليد،عنوان بندي،كارگرداني،موسيقي،) (در 2 فيلم )

>> رضا

ژيان (بازيگران،چهره پردازي،) (در 2 فيلم ) ==>

>> محمود سماك باشي (صدا،) (در 2 فيلم ) ==>

>> اكبر عبدي (بازيگران،دوبله،) (در 2 فيلم ) ==>

فيوضات، كامران

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، نام اصلى: كامران على فيوضات، فعاليت در تلويزيون از 1355، بازى در تئاتر از 1349، شروع بازيگرى: رسول پسر ابوالقاسم (1359)

عمده ى فيلمها:

اى ايران (1368)، پائيز بلند (1372)، مرد نامرئى (1373)، مصائب عاشق فقير (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قاجار، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1321 تهران، نام اصلى: اميرعباس قاجار، تحصيلات: پنجم طبيعى، شروع بازيگرى: سه بمب آتشين (1345)

عمده ى فيلمها:

پسر دهاتى (1345)، چهار خواهر (1346)، جنجال عروسى (1349)، ميعادگاه خشم (1350)، قاصدك (1355)، هزار بار مردن (1356)، خط قرمز (1361)، شيلات (1362)، نقطه ضعف (1362)، خاك و خون (1363)، معما (1365)، شناسايى (1366)، سرب (1366)، دندان مار (1368)، پرواز پنجم ژوئن (1368)، گروهبان (1369)، گروهبان (1369)، آپارتمان شماره 13 (1369)، قرق (1370)، رد پاى گرگ (1371)، افعى (1371)، بلوف (1372)، همزاد (1373)، تحفه ى هند (1373)، دام (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قادري، توران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1323 زنجان، تحصيلات: دوم دبيرستان، فعاليت در تلويزيون از 1363، شروع بازيگرى: ترن (1366)

عمده ى فيلمها:

سايه هاى غم (1366)، آخرين مهلت (1368)، قربانى (كوتاه- 1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، گالان (1369)، حسنك (1371)، حمله خرچنگها (1372)، مرد كوچك (1373)، حامى (1373)، فرار (1374)، دام (1374)، تنگنا (1374)، ماه مهربان (1374)، غزال (1374)، سايه به سايه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قاسم خاني، پيمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پيمان قاسم خاني سال 1345 در تهران متولد شد. او كه در دانشكده اهواز آمار انفورماتيك خوانده است سال 1370 به مركز آموزش فيلمسازي باغ فردوس رفت و دوره فيلمنامه نويسي را در اولين مركز گذرانده است. از جمله فيلمنامه هاي او: «من زمين را دوست دارم»، «بوي خوش زندگي» (بازنويسي)، «نان و عشق و موتور هزار» است كه براي ابوالحسن داوودي و فيلمنامه «هتل» را نيز براي مرضيه برومند نوشته است. او براي نوشتن فيلمنامه ي «دختري با كفش هاي كتاني» جايزه بهترين فيلمنامه نويسي را از خانه سينما دريافت كرد و بعد سناريو و سرپرست نويسندگي سريال «پاورچين» را بعهده گرفت. فيلم كوتاهي نيز به نام«هزارپا» با بازي بهاره رهنما، مهران مديري، سروش صحت و پگاه آهنگراني ساخت .همچنين سريال هاي «خانه ما» (مسعود كرامتي) و «گالري 9» (غلامرضا رمضاني) را نوشته است.

1. نويسنده : (7)مورد

(1380)(1370)

1 - سن پترزبورگ (1388)

2 - مكس (1383)

3 - مارمولك (1382)

4 - نان و عشق و موتور 1000 (1380)

5 - دختري با كفشهاي كتاني (1377)

6 - بوي خوش زندگي (1373)

7 - من زمين را دوست دارم (1372)

8- مسافران-(1388)

• طرح اوليه

داستان از : (1)مورد

(1380)

1 - نقاب (1383)

• بازيگر : (2)مورد

(1380)(1370)

1 - سن پترزبورگ (1388)

2 - عاشقانه (1374)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

قاسم خاني، محراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در روز شانزدهم آذر سال 1350 در تهران و محله ستارخان به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در هفت سالگي آغاز كرد و تا انتهاي دوره راهنمايي به طور طبيعي ادامه داد . دوره چهار ساله دبيرستان را با روال غير طبيعي در پنج سال و با ميانگين نه تجديد در هر سال به اتمام رسانده .و موفق به اخذ مدرك ديپلم تجربي با معدل ده تمام شد . در طول اين سالها به طور تفنني فيلم ديدن , نقاشي , كاريكاتور , فوتبال بازي كردن و پيمان قاسم خاني مي پرداخت. پس از اتمام دوره دبيرستان و دوسال كسب تجربه در زمينه استراحت هاي طولاني مدت , دوره خدمت وظيفه عمومي خود را در سپاه پاسداران در سال 1372 آغاز كرد ودر كنار آن دوره اي يك ساله را در رشته گرافيك در موسسه سوره به پايان رساند . در همان سال و پس از قبولي در رشته نقاشي عمومي دانشگاه آزاد, واحد تهران مركز, خدمت سربازي را پس از هفت ماه و يك روز ترك كرد و به دانشكده هنر و معماري رفت . دوره كارشناسي را اين بار به طور طبيعي و پس از چهار سال به پايان رساند. حاصل اين دوره يك پايان نامه با موضوع " تئوري بازتاب در فرآيند آفرنش هنر " در بخش تئوري و مجموعه اي تابلوي نقاشي با موضوع " تخريب" در پخش عملي بود

. در طول اين دوره نيز بابرگزاري چند نمايشگاه گروهي و شركت در بينال دوم نقاشي تهران به فعاليت در زمينه نقاشي ادامه داد و همچنين اولين فعاليت سينمايي خود را نيز در سال 1374 در فيلم سينمايي عاشقانه به كارگرداني عليرضا داود نژاد در سمت طراح لباس انجام داد.

درسال 1376 موفق به قبولي در دوره كارشناسي ارشد رشته نقاشي دانشگاه آزاد شده و اين دوره دوساله را نيز دوباره به صورت غير طبيعي در چهار سال به پايان رساند . حاصل اين دوره نيز يك پايان نامه با موضوع " پرقورمنس آرت " در بخش تئوري و مجموعه آثاري با نام " تجزيه " در بخش عملي و همچنين فاصله گرفتن از نقاشي بود .

فعاليت جدي در صدا و سيما را در سال 1378 و با برنامه " ببخشيد شما " به كارگرداني مهران مديري در سمت طراح صحنه و فيلمنامه نويس آغاز كرد و ادامه داده و كماكان مشغول ادامه دادن هست.

در طول اين پنچ سال فعاليت در صدا و سيما در سال 1381 براي او سال ديگري بود . مجموعه پاورچين با استقبال بسيار زيادي از طرف ببينند گان, همكاران و منتقدين روبرو شد و همچنين تبديل به نقطه اي روشن در كارنامه حرفه اي عوامل توليد آن شد ...

قاسم خاني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تصويربردار، كارگردان.

تولد: 1306، تهران.

درگذشت: 8 دى 1374، تهران.

مهدى امير قاسم خانى، مشهور به «خانى» در سال 1306 در تهران متولد شد و پس از تمام كردن تحصيلات خود در مدرسه ى صنعتى به نواختن ويولن پرداخت. آشنايى با عطاءالله زاهد، احمد شيرازى و احمد مغازه اى باعث شد به سينما و صداپيشگى علاقه مند شود. او

با همكارى سه تن استوديوى «آريا فيلم» را تأسيس كرد و نخستين فيلمى كه در آن استوديو صدابرگردانى شد فيلم «آهنگ شهرزاد» بود. بعدها به استوديو «ايران نو فيلم» رفت و در آنجا تصويربردارى كرد «اشتباه» (1331، منصور مبينى) بود كه در فروردين 1332 در سينما ماياك به نمايش درآمد. خانى بعدها به «استوديو عصر طلايى» رفت و سه فيلم عطاءالله زاهد را تصويربردارى كرد و همچنين تصويربردار بسيارى از فيلم هاى امين امينى بود، از جمله «فرزند گمراه» (1334)؛ «مادموازل خاله» (1336) و «سايه» (1338). وى همچنين تصويربردارى «هفده روز به اعدام» (1335، هوشنگ كاوسى)؛ «روزنه ى اميد» (137، سردار ساگر) و «پيمان» (1339، مهدى رئيس فيروز) را به عهده گرفت. در سال 1339 «آخرين هوس» را كارگردانى كرد ولى تا آخر عمرش فقط شش فيلم را كارگردانى كه «حادثه جويان» (1349) آخرين فيلمش در مقام كارگردانى بود. خانى 58 فيلم ايرانى را تصويربردارى كرد و آخرين كارش «سه ماه تعطيلى» (1356، شاپور قريب) بود. وى همچنين مجموعه ى تلويزيونى «مستنطق» (1356، عباس جوانمرد) را تصويربردارى كرد كه هرگز به نمايش درنيامد. جلال مقدم از او براى تصويربردارى «راز درخت سنجد» (1350) دعوت كرد و دو سالى بعد فيلم «قيامت عشق» (هوشنگ حسامى) را تصويربردارى كرد. خانى در سال هاى آخر عمرش اغلب در بستر بيمارى بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

قاسمي، ثريا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1319 تهران، نام اصلى: مولود ملاقاسم، تحصيلات: ليسانس زبان خارجه، فرزند حميده خيرآبادى (بازيگر) فعاليت در تلويزيون از 1347- فعاليت در راديو ارتش- فعاليت در راديو ايران- فعاليت در دوبله- بازى در تئاتر از 1344، شروع بازيگرى: آرامش در حضور ديگران (1352)

عمده ى فيلمها:

زنده باد... (1358)،، خانه ى

ابرى (1365)، ستاره و الماس (1367)، خواستگارى (1368)، مجسمه (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قائدي، شهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهرام قاددي

زمينه فعاليت بازيگر مليت ايراني

بازيگر : (9)مورد

(1380)

1 - چار چنگولي (1387)

2 - كلانتري غيرانتفاعي (1387)

3 - احضار شدگان (1386)

4 - قاعده بازي (1385)

5 - سرود تولد (1383)

6 - ماجراهاي اينترنتي (چاي نت) (1383)

7 - من و نگين دات كام (1382)

8 - روز كارنامه (1381)

9 - ارتفاع پست (1380)

قبادي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 تهران، نام اصلى: محسن قبادى فرد، تحصيلات: ليسانس علوم تغذيه، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: كوثر (نمايش داده نشد 1353)

عمده ى فيلمها:

تعصب (1354)، برگ و باد (1363)، حادثه (1363)، يك روز گرم (1363)، شكار در شب (نمايش داده نشد- 1363)، مدرك جرم (1364)، سراب (1365)، ملاقات (1365)، شخص دوم (كوتاه- 1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قدكچيان، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1299 تهران، تحصيلات: ديپلم، پدر كامران و حميد قدكچيان (كارگردان و امور فنى صدا)، تهيه كننده- عضو سنديكاى هنرمندان فيلم ايرانى (مهر 1364)، برنده جايزه بهترين بازيگر نقش دوم در سومين جشنواره ى سپاس (مردان سحر)، فعاليت در تلويزيون از 1354- فعاليت در راديو- فعاليت در دوبله- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: خوابهاى طلايى (1330)

عمده ى فيلمها:

گرداب (1332)، چهره ى آشنا (1332)، گناهكار (1332)، دختر سر راهى (1332)، دختر چوپان (1332)، تقدير چنين بود (1333)، بوالهوس (1333)، عروس دجله (1333)، خواب و خيال (1334)، فرزند گمراه (1334)، مهتاب خونين (1334)، مرجان (1335)، بوسه مادر (1335)، مردى كه رنج مى برد (1336)، نردبان ترقى (1336)، بهلول (1336)، چشم براه (1337)، آسمون جل (1338)، اينم يه جورشه (1338)، دوستان يكرنگ (1339)، صفرعلى (1339)، بچه ننه (1339)، آفت زندگى (1339)، فرشته فرارى (1339)، آئينه تاكسى (1339)، دام عشق (1340)، دختران حوا (1340)، دخترها اينطور دوست دارند (1341) زن دشمن خطرناكيست (1341)، لاله آتشين (1341)، كليد (1341)، مسافرى از بهشت (1342)، قانون زندگى (1343)، دزد شهر (1343)، ستاره صحرا (1343)، مرخصى اجبارى (1344)، پاسداران دريا (1344)، داماد فرارى (1345)، قفس طلايى (1345)، بيست سال انتظار (1345)، قهرمان دهكده (1345)، هاشم خان (1345)، شوخى نكن دلخور مى شم (1345)، گدايان تهران (1345)، ميليونرهاى گرسنه (1346)، زنها و شوهرها

(1346)، دروازه تقدير (1346)، دنياى قهرمانان (1346)، كوه زاد (1346)، گذشت بزرگ (1346)، معجزه (1346)، هفت شهر عشق (1346)، فرداى باشكوه (1347)، من شوهر مى خواهم (1347)، تحفه هند (1347)، چرخ بازيگر (1347)، لوطى قرن بيستم (1347)، سنگ صبور (1347)، دختر عشوه گر (1347)، ستاره هفت آسمون (1347)، گردش روزگار (1347)، دختر شاه پريان (1347)، پسران قارون (1348)، تكخال (1348)، دنياى پر اميد (1348)، ستاره فروزان (1348)، مردان روزگار (1348)، شهر آشوب (1348)، حاجى فيروز (نمايش داده نشد- 1348)، كاسبهاى محل (1348)، امشب دخترى مى ميرد (1348)، مالك دوزخ (1348)، قوز بالا قوز (1349)، كمربند زرين (1349)، سوگلى (تهيه كننده، بازيگر- 1349)، ليلى و مجنون (1349)، على بى غم (1349)، حادثه جويان (1349)، ايوب (تهيه كننده، بازيگر- 1350)، مردان سحر (تهيه كننده، بازيگر- 1350)، مرد (تهيه كننده- 1351)، كاكل زرى (1351)، يك جو غيرت (1351)، ساعت فاجعه (1351)، مردان خليج (1351)، سراب (تهيه كننده، بازيگر، 1352)، بندرى (تهيه كننده- 1352)، سالومه (تهيه كننده- 1352)، هر جايى (تهيه كننده- 1353)، قفس (1353)، هوس (1354)، هدف (1354)، حسرت (1354)، مرد شرقى و زن فرنگى (1354)، ستيز (1355)، خاتون (1356)، جانى و تپل (1356)، خط قرمز (1361)، شيلات (1362)، شيلات (1362)، خاك و خون (1362)، فرار (1363)، تشريفات (1364)، بگذار زندگى كنم (1365)، ارثيه (1367)، چراغ خطر عقب (كوتاه- 1367)، تماس (1368)، انفجار در اتاق عمل (1370)، راه و بيراه (1371)، نيش (1372)، ديوانه وار (1373)

(تو 1299 ش)، تهيه كننده، بازيگر و فيلم ساز. در تهران به دنيا آمد. بازى در تئاتر را از 1322 ش با نمايش «اسكندر و دارا» شروع كرد. از نمايش هاى عمده وى مى توان از «شفاى بيمار» و «اتللو» نام برد. وى فعاليت در راديو را از 1329 ش و

بازى در سينما را از 1330 ش با «خوابهاى طلايى» آغاز نمند. «چهره آشنا»، «گرداب»، «سنگ صبور»، «دختر چوپان»، «سهراب»، «مردان سحر» و «حيدر» و غيره از جمله فيلم هايى هستند كه وى در آنها به هنرمندى پرداخته و تهيه كننده تعدادى از آن فيلم ها نيز بوده است.[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

منابع زندگينامه :[1] تاريخ سينماى ايران (538 ،280 ،232)، سيماى هنرمندان (403 -399 / 1)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (509 ،431 / 2 ،295 ،288 / 1).

قدمي، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، تحصيلات: ديپلم فنى، فعاليت در تلويزيون 1356، شروع بازيگرى: تحفه ها (1366)

عمده ى فيلمها:

مسافران (1370)، مجسمه (1371)، حسرت (1373)، طوفان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قربان زاده، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي قربان زاده، متولد سال 1357 در تهران مدرك تحصيلي او ديپلم در رشتهٔ رياضي و فيزيك است. او با گذراندن دوره تجربي ساختن فيلم هاي انيميشن در شركت كلك خيال در سال 1373 و شروع فعاليت سينمايي با فيلم سياوش (سامان مقدم) به عنوان بازيگر در سال 1377 كار خود را آغاز كرد.شانس او حضور در فيلم سياوش در كنار هديه تهراني بود كه او را يك شبه بشدت مطرح كرد. بلافاصله بعد از اين فيلم در سري اول مجموعه داستان يك شهر ظاهر شد و بر دوستداري خود افزود. اما ديگر نتوانست موفقيت سياوش و داستان يك شهر را تكرار كند.

فيلم شناسي

1. 5487 5487 54871386 - صد سال به اين سالها

2. 5487 5487 54871381 - غزل ( محمدرضا زهتابي )

3. 5487 5487 54871381 - واكنش پنجم ( تهمينه ميلاني )

4. 5487 5487 54871381 - بي تو تنهايم ( قدرت الله صلح ميرزايي )

. 5487 5487 54871380 - بانوي كوچك ( مهدي صباغ زاده )

. 5487 5487 54871380 - شب برهنه ( سعيد سهيلي )

. 5487 5487 54871380 - همكلاس ( سعيد خورشيديان )

5487 5487 5487 1377 - سياوش ( سامان حسني مقدم )

قره داش، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نوازنده.

تولد: 1309، تهران.

درگذشت: 3 آبان 1371، تهران.

امير قره داش از هشت سالگى ابتدا با نى لبك و فلوت آشنا شد. پس از مدتى كه از نواختن و تا حدود فراگيرى اين ساز گذشت، به سراغ سنتور رفت و از اين زمان به سازهاى سيمى علاقه مند گرديد و پس از چندى به يادگيرى ويولن پرداخت. امير قره داش در هيجده سالگى تعليمات مقدماتى ويولن را نزد يكى از

شاگردان ابوالحسن صبا آموخت تا رديف سوم را فراگرفت ولى پس از چندى نزد عباس شاپورى رفت.

امير قره داش زمانى كه برنامه به طور زنده از مركز بى سيم جاده شميران پخش مى شد. همكارى خود را با اركستر عباس شاپورى آغاز كرد. پس از چندى وى در اركسترهاى شماره ى چهار و در سال 1343 اركستر شما و راديو و اركستر رامتين و اركستر باربد و تا سال 1358 در اركستر سازهاى ايرانى به رهبرى مهدى فتاح همكارى كرد. وى همچنين در شهرهاى مختلف ايران به اجراى كنسرت پرداخت و تحت قراردادهاى فرهنگى و هنرى بين ايران و كشوهاى جهان به كشورهاى آلمان، تركيه و آمريكا عزيمت نمود.

امير قره داش بر اثر سكته و درد ريوى دار فانى را وداع گفت و در بهشت زهرا قطعه ى 76 رديف 69 شماره ى 59 به خاك سپرده شد.

امير قره داش از نوازندگان هنرمند و باتجربه است كه در سال 1309 در تهران متولد شد. وى از سن هشت سالگى مثل بسيارى از هنرمندان ابتدا با نى لبك و فلوت آشنائى پيدا كرد. پس از مدتى كه از نواختن و تا حدود فراگيرى اين ساز گذشت روزى به سراغ سنتور برادر خود كه در منزل بود و برادرش آن را مى نواخت رفت و شروع به نواختن نزد خود كرد و از اين زمان به سازهاى سيمى علاقمند گرديد و پس از چندى به يادگيرى ويولن پرداخت.

امير قره داش هيجده بهار از سنش مى گذشت كه تعليمات مقدماتى ويولن رانزد يكى از شاگردان استاد ابوالحسن صبا آموخت و تا رديف سوم اين استاد بى نظير را فراگرفت ولى پس از چندى نزد استاد عباس شاپورى هنرمند فرزانه رفت و

بر اثر استعداد و علاقه و پشتكار چنين معلم دلسوزى بسيارى نياموخته ها را آموخت و زمانى كه برنامه به طور زنده از مركز بى سيم جاده شميران مى شد همكارى خود را با اركستر عباس شاپورى آغاز كرد.

پس از چندى وى در اركسترهاى شماره 4 و در سال 1343 اركستر شما و راديو و اركستر رامتين و اركستر باربد و تا سال 1358 در اركستر سازهاى ايرانى به رهبرى مهدى مفتاح همكارى كرد.

امير قره داش، در شهرهاى مختلف ايران جهت كنسرت و اجراى برنامه به نفع مؤسسات خيريه و فرهنگى همراه عباس شاپورى، على تجويدى، كورس سرهنگ زاده و غيره مسافرت هاى فراوان كرد و تحت قراردادهاى فرهنگى و هنرى بين ايران و كشورهاى جهان به ممالك: آلمان، تركيه، آمريكا عزيمت نمود. در آمريكا ايالات واشنگتن، نيويورك، بستون شيكاگو، لوس آنجلس و همراه شادروان مرتضى حنانه، شجريان، ايرج برنامه هاى موسيقى سنتى اجرا كرده ست.

امير قره داش در تاريخ 71/8/3 بر اثر سكته و درد ريوى، دار فانى را وداع گفت و در بهشت زهرا قطعه 76 شماره 59 به خاك سپرده شد. روانش شاد.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد سوم)

قريبيان، فرامرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 تهران، همسر مينا خيامى (فيلمنامه نويس)، پدر محمدسام قريبيان (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل كالج هنرپيشگى استراسبرگ نيويورك، كارگردان- برنده ى جايزه ى بهترين بازيگر نقش دوم در ششمين جشنواره ى سپاس (خاك)، برنده لوح زرين بهترين بازيگر در ششمين جشنواره ى فجر (ترن)، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر در يازدهمين جشنواره ى فجر (بندر مه آلود)، فعاليت در تلويزيون از 1365، شروع بازيگرى: بيگانه بيا (1347)

عمده ى فيلمها:

خاك (1352)، صلوه ظهر (1353)، چشم انتظار (1354)، گوزنها (1354)، غزل (1355)، سرباز (1356)، خاتون (1356)، سايه هاى بلند باد

(1358)، جنگ اطهر (1358)، وقتى كه آسمان بشكافد (نمايش داده نشد- 1359)، امشب اشكى مى ريزد (1359)، هجرت (1360)، سفير (1361)، بازرس ويژه (1361)، ريشه در خون (1362)، سناتور (1362)، عفريت (نمايش داده نشد- 1362)، پرونده (1362)، پايگاه جهنمى (1363)، آوار (1363)، گمشده (1364)، سمندر (1364)، گردباد (1364)، جدال در تاسوكى (كارگردان، تهيه كننده- 1365)، كمينگاه (1366)، كانى مانگا (1366)، ترن (1366)، دلار (1367)، مرگ پلنگ (1368)، انفجار در اتاق عمل (1370)، تبعيديها (1370)، دو نفر و نصفى (1370)، بندر مه آلود (1371)، طعمه (1371)، ردپاى گرك (1371)، گريز (1371)، آخرين خون (1372)، ترانزيت (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، مرواريد سياه (1373)، تجارت (1373)، رقص مرگ (1373)، دايره ى سرخ (1373)، ياد سبز لك لكها (1374)، دشمن (1374)، قانون (كارگردان، بازيگر 1374)، روز ديدار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قريبيان، محمدسام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1353 تهران، فرزند فرامرز قريبيان (بازيگر) و مينا خيامى (فيلمنامه نويس)، تحصيلات: ديپلم، شروع بازيگرى: گردباد (1364)

عمده ى فيلمها:

جدال در تاسوكى (1365)، شكار خاموش (1368)، ترانزيت (1372)، قانون (دستيار كارگردان 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قريشي، سحر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سحر قريشي متولد 1366 است و تنها عضو متاهل بين بازيگران جوان دلنوازان به حساب مي آيد. همسر او مهران اخوان ذاكري است و 25 سال سن دارد . زندگي مشترك آنها چند سالي است كه آغاز شده و روز هاي خوبي را با هم پشت سر ميگذارند . سحر قريشي تنها يك برادر دارد و رنگ هاي مورد علاقه اش مشكي ، آبي و قرمز است . سحر قريشي دوست دارد هر چه زود تر به اوج برسد و اين آينده را براي خود پيش بيني ميكند . براي قريشي نوع پوشش و لباس خيلي اهميت دارد . او حسين سهيلي زاده را مانند پدرش دوست دارد.

قزلباش، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1333 ابهر، نام اصلى: على اصغر قزلباش، تحصيلات: ديپلم طبيعى، شروع بازيگرى: شب شكن (1363)

عمده ى فيلمها:

خبرچين (1366)، آخرين پرواز (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

قلي خاني،شبنم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

شبنم قلي خاني در نوزدهم آبان سال 1356 در تهران به دنيا آمد، او داراي ديپلم رياضي فيزيك است، در دانشگاه در رشته ي تئاتر قبول شد و گرايش طراحي صحنه را انتخاب كرد. چندي بعد در كنكور كارشناسي ارشد در گرايش كارگرداني تئاتر مشغول به تحصيل شد و هم اكنون فارغ التحصيل اين رشته است، وي كارش را از سال 1375 با تئاتر آنتيگونه آغاز كرد و در سال 76 با همين تئاتر، در شهر تئاتر شهر بر روي صحنه رفت، اولين كار او باعث شد، وي با بازي در فيلم سينمايي «مريم مقدس» به كارگرداني شهريار بحراني چهره شود. به سال 79 بود كه او يك شبه ره صد ساله پيمود، از ديگر فيلم هاي سينمايي كه او ايفاي نقش كرد، مي توان به يك الف ناقابل، عطش، جوجه اردك من و وعده ديدار اشاره داشت، همچنين او در مجموعه هاي تلويزيوني زيادي ايفاي نقش كرده است كه از آن جمله مي توان به «اولين شب آرامش» اشاره كرد ...

جمعه 19 آبان تولد اين بازيگر تواناي سينما و تلويزيون است، او بجز مدرك تحصيلي كه اخذ كرده، يك دوره آموزش گريم سينمايي و چهره پردازي زير نظر استاد جلال الدين معيريان گذرانده و يك دوره آموزش فيلم نامه نويسي نيز دركلاس هاي حوزه هنري زير نظر فريدون جيراني ديده است، وي در حال حاضر غير از بازيگري و كارگرداني فيلم در دانشگاه آزاد مشغول تدريس رشته تئاتر

به دانشجويان است، وي در زمينه ساخت فيلم كوتاه هم فعاليت مي كند، ابتدا فيلمي به نام «من تنها» را ساخت و سپس فيلم ديگري به نام «خونه» را كارگرداني كرد...

شبنم قلي خاني، در كنار مادرش در منطقه سعادت آباد تهران زندگي مي كند، چرا كه سال ها پيش پدرش دارفاني را وداع گفته است.آخرين كاري كه از او در نوبت پخش است، اثر «اگر عشق نبود» به كارگرداني فياض موسوي است، وي در اين مجموعه نقش دختري به نام پريسان را ايفا مي كند، پريسان دختري است كه مي تواند با مشكلات به تنهايي كنار بيايد، او به عرفان رو مي آورد و اين معنويت در زندگي اش باعث مي شود كه از پس مشكلات برآيد.

همان طور كه گفتيم، قلي خاني در سال 82 پدرش را از دست داد و حالا با مادرش زندگي مي كند، او فرزند سوم خانواده است، يك برادر و يك خواهر بزرگ تر از خود دارد كه هر دو متاهل و داراي فرزند هستند. او از لحاظ شخصيتي آدم جالبي است، آدم هاي مختلف را در زندگي به راحتي مي تواند تحمل كند و به قول معروف زود از كوره در نمي رود، اما ناگفته نماند كه گاهي اوقات محيط كار و زندگي خسته اش مي كند، با اينكه در قبال اطرافيان تحمل دارد، اما در رابطه با خودش اين گونه نيست.

قلي خاني در مورد مجموعه اولين شب آرامش مي گويد: «نقش آذر را دوست داشتم و از اينكه اين نقش را بازي كردم راضي ام، آذر بر پايه احساساتش فكر نمي كرد و از روي منطق عمل مي

كرد، همان طور كه در مجموعه ديديم كه او در روز ازدواج از «سفره عقد» بلند مي شود و مي رود، به نظرم آذر تصميم درستي گرفت، او به حرف دلش گوش كرد.

علاقه او به «فرزاد» باعث مي شود كه وارد زندگي عليرضا نشود تا او را بدبخت كند او مي خواست مجبور نباشد تا يك عمر به طرف مقابل دروغ بگويد و وانمود كند كه دوستش دارد، اما خودش كس ديگري را در دل دوست داشته باشد. گرچه در آخرين لحظات به اين فكر افتاد، اما تصميم درست و منطقي همين بود.

قلي خاني درباره يك فيلم خوب مي گويد: يك فيلم يا مجموعه ابتدا به فيلمنامه قوي بر مي گردد، اگر چيزي غير از آن باشد، اثر خوب در نمي آيد... قلي خاني امروز 29 ساله شده كه براي يك بازيگر سن تجربه در سينما است، او خوشحال است كه در طول زندگي اش انسان مفيدي بوده است، دو مدرك تحصيلي، استاد دانشگاه، بازيگر قابل تئاتر، سينما و تلويزيون و از همه مهم تر انساني است كه از حاشيه به دور است، جشن تولد شبنم را تلفني به او تبريك مي گوييم.

قمر ،شهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

در ابتدا مي خواستم يك بيوگرافي از خودتان برايمان بگوييد.

من متولد اول مهر ماه 1364 هستم. اصليتم از سمت پدري كرد است. در واقع متولد كردستان هستم، منتها شناسنامه ام صادره از تهران است. ولي خب از افتخاراتم اين است كه بگويم من يك كرد هستم و محل تولدم يك شهرستان در كردستان بوده است. تحصيلات آكادميك ندارم، رشته اصلي ام حسابداري است. عاشق هنر هستم. به موزيك خيلي علاقه دارم، خودم

هم مي شود گفت به يك نحو موزيسين هستم، گيتار را به صورت حرفه اي مي زنم، آموزش هم مي دم، البته در پي تشكيل يك گروه كر هم هستم.

چه طور شد كه بازيگر شديد؟

در واقع كار اول من، يعني شروع فيلمبرداري من، فيلم رئيس مسعود كيميايي بود. كه من روزي براي ديدن ايشون، كلا خيلي علاقه مند بودم به اينكه برم كارگردانان به نام و مطرح را از نزديك ببينم. كما اينكه ديدن آقاي مهرجويي رفتم، ديدن آقاي عباس كيارستمي رفتم، ديدن آقاي بيضايي و خيلي از كارگردانان به نام. خيلي دوست داشتم از نزديك باهاشون برخورد داشته باشم. بر حسب اتفاق يعني روزي كه من رفتم ديدن آقاي كيميايي، سكانس هاي تير خوردن پولاد كيميايي بود در فيلم در همان دفتر آقاي كيميايي، يعني در واقع هشتاد درصد فيلمنامه تمام شده بود. كه ايشان كه من را ديدن، بنا به درخواست ايشان، گفتند بياييد و من نقشي را براي شما مي آفرينم و شما بازي كنيد و من به افتخار اين پيشنهاد شان و به احترام شان كه دست رد به سينه ايشان نزنم، رفتم و آن نقش را بازي كردم كه در نهايت چيزي كه از آن نقش ماند، در حد چند تا سكانس بود. اكثر پلان هاي من با آقاي داريوش ارجمند در كاراكتر رئيس و با مهناز افشار، اين ها درآمد، به خاطر اينكه اصلا قرار نبود من در اين فيلم بازي كنم و خودم هم تمايلي نداشتم براي بازي در اين فيلم. ولي خب گفتم صرفا براي اينكه دست رد به سينه استاد كيميايي نزده باشم به خاطر

همين قطعا اولين كار سينمايي ام را انعكاس معرفي مي كنم. چون آنجا ديگه واقعا به زواياي شخصيتي من شناسنامه داشت و احساس كردم واقعا يك ميدان است براي اينكه خودم را نشان دهم اگر توانايي است در من، واقعا احساس كردم مي توانم در اين فيلم و در اين كار به نمايش بگذارم.

پس ورود تان به سينما با رفتن و ديدن كارگردان ها بوده است؟

بله.

آشنايتي هم داشتيد كه پيش شان رفتيد؟

نه. من از طريق شاگردان و دوستان كارگاه آقاي كيميايي بود كه رفتم. بالاخره آدم دوستان زيادي دارد كه يكي شان شاگرد آقاي تارخ هستند و يكي شان يك جاي ديگه كار مي كنند و... يكي از دوستان من، كه لزومي نداره اسم شان را ببرم، باعث شدند كه اين ارتباط به وجود بيايد و خيلي اتفاقي بود چون دفتر آقاي كيميايي خيلي شلوغ بود و داشتن فيلمبرداري مي كردن و همه مي آمدن و مي رفتن. من زرنگي كردم و رفتم لحظه اي خودشان در اتاق استراحت مي كردن، در زدم رفتم داخل و با ايشان صحبت كردم. به گفته آقاي كيميايي من بايد يك پديده بشم و آقاي كيميايي گفتن به لحاظ چهره خاص تون، صداي خاص تون و فيزيكي كه داريد مطمئنا شما يك سوپر استار مي شويد. حالا ببينيم حرف شان تا چه حدي صحت داره.(با خنده)

اگر كسي از شما بپرسد كه چگونه بايد بازيگر شد و چگونه بايد جلو رفت چه جوابي به او مي دهيد؟

من نمي توانم قضاوت كنم و يا توصيه اي بكنم. براي اينكه ورود من به سينما خيلي اتفاقي اتفاق افتاد. من نه دوره كلاس

خاصي ديده بودم و نه تحصيلات آكادميك داشتم. البته الان دارم به شدت روي بيانم كار مي كنم. الان يك سري دوره هاي آموزشي فشرده، تا قبل از شروع فيلمبرداري كار جديدم، را با يكي از تئاتريست هاي خيلي خيلي معتبر شروع كردم. تقريبا مي شه گفت استاد خصوصي گرفتم كه روي بيانم با من كار كنن. مي خواهم اگر نقش كاملا متفاوت است، من هم بازي متفاوت تري داشته باشم. كساني هستند كه مي روند زحمت مي كشند، درس مي خوانند و با تحصيلات آكادميك وارد اين حرفه مي شوند. كساني هستند كه خيلي اتفاقي، مثل خيلي از بازيگران ما، وارد اين عرصه شده اند. مي توانم بگويم كه ورود من هم كاملا اتفاقي بود. كما اينكه خودم خيلي علاقه داشتم به بازيگري. براي اينكه من در دوران دبيرستان و دانشجويي ام، كاملا علاقه مند بودم و گروه تئاتر را به عنوان سرگروه هدايت مي كردم. از بچه گي هم مقلد صداي خانواده بودم، هر كي مي آمد خانه ما و مي رفت، من بايد اداء آن را درمي آوردم. دلقك شده بودم. اين حس و پتانسيل از بچه گي در من بود. من احساس مي كردم اين كاريزما را دارم كه بتوانم بروم و روي آن سرمايه گذاري كنم.

نظر تان درباره بازي خودتان در انعكاس چه است؟

من بعد از اينكه بازي خودم را در انعكاس ديدم، به عنوان كار اول و كار حرفه اي جلوي دوربين، نمي گم خيلي بد بود، خب براي كار اول بازي ام خيلي نقات ضعف داشت. الان كه بازي ام را مي بينم، فكر مي كنم شايد مي

توانستم بهتر از اين باشم.به هر حال تجربه اول ديگه، انتظار بيشتر از من نبايد داشته باشيد.

آيا شنيده بوديد در فيلم انعكاس گريمتان باعث شباهت چهره تان با خانم پرستو گلستاني شده بود؟

جدا؟ نشنيده بودم. البته مي شنيدم كه اين اصلا تو نيستي. خب اين كاملا يك خانم مشكي بود، ولي من تقريبا بورهستم و آن نقش از خودم چاق تر بود و من در يك دوره يك ماهه، مي توانم بگويم 6-7 كيلو اضافه وزن پيدا كردم براي اينكه به آن نقش بخورم. آقاي حاجي ميري و آقاي كريمي اعتقاد داشتن كه اين زن بايد پر باشه، چاق باشه، قب قب داشته باشه و سنش بايد بالا باشه. نمي خواهم بگويم كه حركت بازيگران هاليوودي را انجام دادم، ولي كمتر كسي در ايران پيدا مي شود كه چنين كاري را بكند و يا اينكه چهره خودش را زير سوال ببرد. من واقعا اين چيزها برايم مهم نبود و فقط مي خواستم بهم بگويند بازيگر خوب، نمي خواستم بگويند چقدر خوشكله.

اسم تعدادي از هنرمندان روز را مي بريم و شما هر چه مي خواهيد در موردشان بگوييد :

مهران مديري : يك طنز پرداز .

رضا عطاران : يك بازيگر و طناز .

باران كوثري : بازيگر جوان .

گلشيفته فراهاني : واقعاً يك بازيگر ، يك بازيگر خوب ، يك هنرمند خوب . يك بازيگر توانا ..

محمدرضا گلزار : يك سوپراستار .

مهناز افشار : يك بازيگر سوپراستار .

بهرام رادان : آن هم يك بازيگر سوپراستار .

پس يعني سوپراستار ولي بازي هم بلدند .

بله .

آقاي گلزار ...

خوب آقاي گلزار مي دانيد اگر نظر شخصي من را بخواهيد خب بازيگر

خوبي است ولي بيشتر آن فيزكشان و آن ظاهرشان من احساس مي كنم خيلي بيشتر به چشم مي آيد . به نظر من بازيگر خوبي است . همه ي ما حتي خود من ، كه اوايلش حالا بازي شايد به چشم نيايد و فقط بگويند ظاهر خوبي دارد ، ولي آقاي گلزار هم ثابت كرده است كه مي تواند بازيگر خوبي باشد .

سخن پاياني ...

خيلي خوشحالم كه يك عده از جوانان با ذوق و عاشق هنر، با هم جمع شدن و مي خواهند با هم يك فعاليت داشته باشند در عرصه هنر و هنرمندان سينما و تلويزيون اين كشور دارند زحمت مي كشند، آشنا شدم، يك مصاحبه با شما داشتم، خيلي خوب بود و اين مصاحبه من، واقعا از صميم قلب مي گم، يك مصاحبه اي بود كه يك مقدار فضايش فرق مي كرد با مصاحبه هاي ديگر من ، به لحاظ اينكه فضاي پرسش ها يك مقدار متمايز بود و اين را به فال نيك مي گيريم. انشا الله كه يك سايت خبري خوب، بسيار فعال و مردمي داشته باشيد و ما هم اگر كاري از دستمان بر مي آيد، بتوانيم كمك كنيم.

قناد، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد قناد در سال 1333 در خرمشهر متولد شد. او داراي ليسانس كارگرداني و بازيگري دانشگاه هنرهاي زيبا فعاليت هنري خود را از زمان تحصيل در خرمشهر با تئاتر آغاز نموده است. درسال 1355 با برنامه هاي تلويزيوني هنر و ادبيات كودكان و نوجوانان در صدا وسيماي آبادان ادامه داد و در سال 1358 در دانشگاه هنري دراماتيك در رشته بازيگري و كارگرداني مشغول به تحصيل شده با شروع جنگ تحميلي

و تعطيل شدن دانشگاه در سال 1359 فعاليت خود را در صدا و سيماي مركز اصفهان در زمينه تهيه كنندگي و كارگرداني آغاز كرد و از سال 1361 به بعد در صدا و سيماي مركز خرم آباد مشغول به كار شده و در سال 1362 همراه با ادامه تحصيل در تهران و به عنوان مجري و تهيه كننده، كارگردان در شبكه 2 سيما تهران مشغول به كار شد و اين فعاليت تاكنون ادامه دارد. برنامه هاي بسياري از جمله مسابقات، نمايش، جنگ هاي مختلف، سريال، همكاري با تلويزيون جام جم و خانه سينما از فعاليتهاي ايشان مي باشد. فعاليتهاي سينمائي از جمله «شهر در دست بچه ها» و «همه دختران من» به عنوان بازيگر ايفاي نقش نموده و در طول سال هاي فوق به عنوان مجري و كارگردان برنامه هاي فرهنگي و هنري در مناسبات هاي مختلف در سازمان ها از جمله دانشگاه هاي شهيد بهشتي، صنعتي شريف، دانشگاه اصفهان، و شركت هاي برق، پتروشيمي و.... فعاليت داشته و دارند. در حال حاضر به عنوان تهيه كننده، كارگردان و مجري برنامه هاي كودكان به صورت پخش زنده حضور دارند.

1. بازيگر : (2)مورد

(1370)

1 - همه دختران من (1372)

2 - شهر در دست بچه ها (1370)

منابع زندگينامه :www.sourehcinema.com

قوامي فاخته اي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين قوامى در سال 1288 شمسى در تهران چشم به جهان گشود، پدرش رضاقلى قوامى به موسيقى ايرانى بسيار علاقمند بود به طورى كه در منزل تمام صفحات خوانندگان آن زمان را داشت و هر روز تعدادى از آنها را روى گرامافون مى گذاشت و ساعتها به نواى آنها گوش مى داد و در اين

ميان حسين قوامى كه كودكى بيش نبود كنار پدر مى نشست و گوش مى داد و بيش از همه صداى خوانندگانى نظير: طاهرزاده، ظلى جلب توجهش را مى كرد و لذت مى برد و اغلب در منزل از صداى آنان تقليد مى كرد، اين شوق و علاقه موجب شد به كار خوانندگى ادامه دهد تا زمانى كه برادرش، على قوامى مشغول فراگرفتن تار شد و در نتيجه با تعدادى از خوانندگان و نوازندگان قديمى امثال: استادان عبادى، حسين ياحقى و حاج على اكبر خان شهنازى و عده اى ديگر آشنايى پيدا كرد و اين آشنايى موجب دوستى بين آنان و تشكيل محافل و مجالس دوستانه شد.

حسين قوامى در سنين 16 و 17 سالگى گاهى همراه برادر در مجالس هنرى شركت مى كرد و با ساز بعضى از آنان مى خواند، وقتى اين استادان متوجه قدرت و لطافت صداى او شدند توجهشان نسبت به او جلب شد و او را در ادامه ى خوانندگى البته به صورت صحيح تشويق كردند. همين توجه اساتيد موسيقى ملى موجب ترغيب هرچه بيشتر وى در پيشبرد هنرش شد و بر اثر علاقه و پشتكار فراوانى كه به خوانندگى داشت پيشرفتهايى در خوانندگى عايدش شد به طورى كه يكى از استادان زبردست ولى گمنام آن زمان به نام عبداللَّه حجازى داوطلب تعليم خوانندگى وى طبق اصول علمى و موازين صحيح رديفهاى موسيقى اصيل ايرانى گرديد.

حسين قوامى مدت هفت سال نزد اين شخص هنرمند رديفها و دستگاههاى موسيقى را به خوبى فراگرفت. در سال 1325 به دعوت آقاى مستعان كه رئيس وقت راديو بود براى اجراى برنامه هايى به راديو رفت و اولين برنامه را روز جمعه با برادران وفادار مجيد و حميد

اجرا مى كند كه مورد تشويق مردم قرار مى گيرد. اين همكارى تا سال 1329 ادامه داشت تا حسين قوامى كه در آن ايام در ارتش وارد خدمت شده بود به مقام افسرى نائل شده به يكى از مأموريت هاى ادارى از مركز به شهرستان انتقال مى يابد و ناگزير به مدت هشت سال همكارى او با راديو قطع مى شود؛ پس از چندى كه مأموريتش پايان مى يابد. در بهمن ماه 1337 به دعوت شادروان داود پيرنيا براى شركت در برنامه ى «گلها» مجدداً به راديو وارد مى شود او در اين دوران به اوج شكوفايى هنر خوانندگى رسيده زيباترين و پربارترين ترانه ها و قطعات اصيل را در اين برنامه ها از خود به يادگار گذاشت. قوامى در بدو شركت در برنامه ى «گلها» چون مانع ادارى داشت و نمى توانست اسم اصلى خود را از راديو اعلام نمايد، ناچاراً بنا به پيشنهاد روح اللَّه خالقى اسم مستعار (فاخته) را براى خود انتخاب كرد ولى در سال 1342 كه بازنشسته شد و مانعى براى اعلام اسم اصلى او وجود نداشت با نام اصلى خود حسين قوامى از راديو معرفى شد. حسين قوامى در سال 1309 به خدمت وظيفه احضار و در سال 1311 پس از انجام خدمت وظيفه به استخدام ارتش درآمد و در سال 1314 وارد آموزشگاه ستوانى شد و در سال 1317 با درجه ستوان سومى آموزشگاه را به اتمام رسانيد و در سال 1341 با درجه سرهنگ دومى بازنشسته شد. او در درجه ى ستوان يكمى بود كه همكاريش را با راديو شروع كرد. لازم به تذكر است كه چون استاد حسين قوامى افسر ارتش بود و مشكلات و محظوراتى برايش موجود بود، لذا

بنا به پيشنهاد استاد روح اللَّه خالقى نام «فاخته» كه اسمى مستعار بود براى وى انتخاب گرديده بود. استاد قوامى در سنين 80 سالگى به خوبى مى خواند و هنوز اين چشمه ى فياض الهى در وجودش خشك نشده بود. وى روز پنجشنبه 1368/12/17 در بيمارستان ايران مهر در ساعت 8/ 30 شب فوت شد و در امامزاده طاهر كرج در جوار غلامحسين بنان و مرتضى حنانه به خاك سپرده شد، روانش شاد باد.

نوازنده.

تولد: 1288، تهران.

درگذشت: 17 اسفند 1368، تهران.

حسين قوامى مشهور به «فاخته اى»، فرزند رضاقلى، تحصيلات ابتدايى را در دبستان ترغيب و تحصيلات متوسطه را (تا سوم متوسطه) در دبيرستان قاجاريه انجام داد و سپس به خدمت نظام وظيفه اعزام شد. ولى در حين خدمت نظام وظيفه به تحصيلات خود ادامه داد، پس از طى آموزشگاه افسرى وارد خدمت ارتش شد و تا درجه ى سرهنگ دومى ارتقا يافت. وى از چهارده سالگى به موسيقى علاقه مند شد و مدتى نيز برادرش على، تار مشق كرد، بعدها نزد حسين اسماعيل زاده، مدت پنج سال به تمرين خواندن آواز و رديف موسيقى ايرانى پرداخت. بين سال هاى 1305 -1304 نزد عبدالله حجازى به فراگيرى فن آواز پرداخت و اين كار را به مدت شش الى هفت سال متوالى دو بار در هفته ادامه داد. وى همچنين از وجود حبيب سماعى و نورعلى برومند بهره ها گرفت.

در سال 1325 بود كه بنا به دعوت حسينقلى مستعان رييس تبليغات و انتشارات وقت به راديو رفت و چون در كسوت نظام بود ابتدا به نام خواننده ى ناشناس به مدت شش ماه برنامه اجرا كرد تا اينكه خالقى نام مستعار «فاخته اى» را براى ايشان انتخاب كرد. همكاران حسين

در شروع كار برادران وفادار مجيد و حميد بودند كه در سال 1312 پس از اتمام حجت وظيفه با آنان آشنايى به هم زده بود. مجيد وفادار نوازنده ى چيره دست ويولن و حميد وفادار نوازنده ى زبردست تار بودند. اين همكارى تا سال 1329 كه قوامى به مأموريت خارج از تهران اعزام شد ادامه يافت. غيبت وى تا سال 1337 ادامه يافت. در اين سال بود كه قوامى بنا به دعوت سرپرست «گلها» مجددا به اجراى برنامه پرداخت. قوامى در حدود 220 برنامه در «گل هاى جاويدان»، «گل هاى رنگارنگ»، «برگ سبز»، «شاخه گل» و «گل هاى تازه» شركت جست. قوامى تا سال 1341 كه در سن 53 سالگى از ارتش بازنشسته شد، به نام «فاخته اى» برنامه اجرا مى كرد ولى ازآن پس تا سال 1354 كه از راديو نيز كناره گرفت برنامه هايش به نام حسين قوامى پخش شد.

پيكر وى در كنار آرامگاه غلاحسين بنان و عبدالعى وزيرى در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

قومي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: محمدرضا قومي

تاريخ تولد: 1342

برادر عليرضا قومي (مسئول جلوه هاي ويژه)

متولد 1342 در كرج.

داراي مدرك تحصيلي ديپلم هنرستان فني.

شروع فعاليت در سينما باچهره پردازي و اجراي جلوه هاي ويژه در فيلم « دادشاه ».

فيلم شناسي:

دادشاه (حبيب كاوش - 1362)

نقطه ضعف (محمدرضا اعلامي - 1362)

تاراج (ايرج قادري - 1363)

ماديان (علي ژكان - 1364)

طغيان (جهانگير جهانگيري - 1364)

مزدوران (جهانگير جهانگيري - 1365)

سرزمين آرزوها (مجيد قاري زاده - 1366)

آري اينچنين بود (داود اسماعيلي - 1366)

افسون (محمدرضا صفوي - 1367)

هي جو (منوچهر عسگري نسب - 1367)

دوران سربي (خسرو معصومي - 1367)

سلام سرزمين من (1367)

باد سرخ (1367)

عبور از غبار (پوران درخشنده - 1368)

دندان مار (مسعود

كيميايي - 1368)

شب بيست و نهم (حميد رخشاني - 1368)

دخترك كنار مرداب (علي ژكان - 1368)

چاووش (ساموئل خاچيكيان - 1369)

گربه آوازه خوان (كامبوزيا پرتوي - 1369)

نقش عشق (شهريار پارسي پور - 1369)

گروهبان (مسعود كيميايي - 1369)

دو نيمه سيب (كيانوش عياري - 1370)

مسافران (بهرام بيضايي - 1370)

پرنده آهنين (علي شاه حاتمي - 1370)

مردي در آينه (ساموئل خاچيكيان - 1371)

از بلور خون (جمشيد عندليبي - 1371)

اتل متل توتوله (1371)

چشمهايم براي تو (خسرو شجاعي - 1371)

بلوف (ساموئل خاچيكيان - 1372)

آخرين شناسايي (علي شاه حاتمي - 1372)

ضربه آخر (داود موثقي - 1372)

زينت (ابراهيم مختاري - 1372)

آرايش مرگ (افشين شركت - 1373)

ستارگان خاك (عزيزالله حميدنژاد - 1373)

فرار از جهنم (1374)

سفر پر ماجرا (سيامك اطلسي - 1374)

سايه به سايه (علي ژكان - 1374)

لاك پشت (علي شاه حاتمي - 1375)

هتل كارتن (سيروس الوند - 1375)

تارهاي نامرئي (1376)

خفاش (علي اصغر شادروان - 1376)

جواني (مجيد قاري زاده - 1377)

فرياد (مسعود كيميايي - 1377)

اعتراض (مسعود كيميايي - 1378)

چتري براي دو نفر (احمد اميني - 1379)

پارتي (سامان مقدم - 1379)

عيسي مي آيد (علي ژكان - 1380)

تيك (اسماعيل فلاح پور - 1380)

جايي ديگر (مهدي كرم پور - 1381)

بي تو تنهايم (قدرت الله صلح ميرزايي - 1381)

مكس (سامان مقدم - 1382)

اين زن حرف نمي زند (احمد اميني - 1382)

سربازهاي جمعه (مسعود كيميايي - 1382)

گاهي واقعي (رامين لباسچي - 1383)

خيلي دور خيلي نزديك (رضا ميركريمي - 1383)

عروسك فرنگي (فرهاد صبا - 1384)

وقتي همه خواب بودند (فريدون حسن پور - 1384)

قلقلك (مسعود نوابي - 1384)

آرامش در ميان مردگان (مهرداد فريد - 1384)

جوايز و انتخابها:

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (وقتي همه خواب بودند)

[ دوره 10 جشن خانه سينما

(مسابقه) - سال 1385 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (مكس)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين چهره پردازي (خيلي دور خيلي نزديك)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (خيلي دور خيلي نزديك)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranact.com/

كاسبي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى تئاتر از دانشكده هنرهاى دراماتيك 1360، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر مرد در چهاردهمين جشنواره ى فيلم فجر (پدر)، شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات، كارگردان، نويسنده، شروع بازيگرى: توبه نصوح (دستيار كارگردان، بازيگر 1361)

عمده ى فيلمها:

مرگ ديگر (كوتاه 1361)، استعاذه (1361)، دو چشم بى سو (1362)، بايكوت (1364)، زنگها(1364)، قاصد (كوتاه كارگردان، نويسنده 1365)، بحران (1366)، شنا در زمستان (كارگردان، نويسنده 1368)، بدوك (1370)، پناهنده (1372)، دل و دشنه (1373)، حمله به اچ 3(1373)، دايره ى سرخ (1373)، پدر (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كاوياني، فردوس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 كرمان، نام اصلى: فردوس كاويانى كوثر خيرى، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى تئاتر دانشده هنرهاى دراماتيك تهران 1350، برنده جايزه بهترين بازيگر مرد از جشنواره ى سيما 1374 (سريال همسران)، فعاليت در تلويزيون از 1360- شروع فعاليت با پانتوميم- بازى و كارگردانى در تئاتر از 1347، شروع بازيگرى: تجاوز (1348)

عمده ى فيلمها:

شهر قصه (1352)، چوپانان كوير (1359)، رسول پسر ابوالقاسم (1360)، پرونده (1362)، آن سفر كرده (1363)، اجاره نشينها (1365)، بهار در پاييز (1366)، ياد و ديدار (1366)، در مسير تندباد (1367)، ده صحنه تا اخراج (كوتاه- 1367)، ساوالان (1368)، دخترك كنار مرداب (1368)، سايه ى خيال (1369)، سيرك بزرگ (1370)، بانو (1370)، يك مرد و يك خرس (1371)، همه دختران من (1372)، جاده عشق (1372)، دل و دشنه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كاوياني،مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

در چند سال اخير بيشتر در سريال هاي تلويزيوني ايفاي نقش كرد. بازي هاي خوب او باعث شد بيننده تلويزيوني با چهره او آشنا شود. اوج كارش در مجموعه «او يك فرشته بود» به چشم آمد كه ماه رمضان سه سال پيش (84) از شبكه دوم پخش شد و او در نقش همسر حسن جوهرچي ايفاي نقش كرد.از اين بازيگر هم اكنون دو مجموعه «روزگار قريب» و «خط شكن» پخش مي شود كه بازهم استعدادهاي خود را به نمايش گذاشته... اما شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد وي ابتدا بازيگر نبود و در 32 سالگي پا به اين وادي گذاشت؛

زماني كه «نادر مقدس» براي بازي در فيلم «روياي جواني» از او دعوت به كار كرد وي پس از تست دادن، نشان داد كه مي تواند بازيگر قابلي باشد. شايد شما خواننده محترم بپرسيد شغل مريم كاوياني در ابتدا

چه بود؟مريم كاوياني پس از ديپلم، رشته تحصيلي پرستاري را در دانشگاه انتخاب كرد و همين امر باعث شد پس از فارغ التحصيلي و اخذ مدرك فوق ليسانس پرستاري، به حرفه مقدس پرستاري روي بياورد. در واقع مريم كاوياني يك «خانم پرستار» بود كه به قول خودش قضا و قدر او را به سوي بازيگري كشاند. با اين خانم پرستار بازيگر گفتگوي كوتاهي انجام داديم كه در ادامه خواهيد خواند؛ گفتگو با هنرمندي كه پدر و مادرش اصالتي مازندراني دارند، خودش در اهواز به دنيا آمده و حالا در تهران زندگي مي كند.

مازندراني، اهوازي!

در سال 1349 به دنيا آمدم و يك برادر كوچكتر از خود دارم. من در اهواز به دنيا آمدم اما پدر و مادرم اصالتي مازندراني دارند. شغل اصلي ام پرستاري است اما سرنوشت طوري رقم خورد كه در سال 1381 بازيگري را آغاز كردم. اولين كارم يك اثر سينمايي به نام «روياي جواني» به كارگرداني نادر مقدس بود و پس از آن «تردست»، «اسپاگتي در هشت دقيقه»، «مخمصه» و «هوو»، اما با مجموعه «او يك فرشته بود» كار عليرضا افخمي كه در رمضان سال 84 از تلويزيون پخش شد، خيلي از علاقه مندان هنر با من بيشتر آشنا شدند و آن سريال باعث شد كه از آن سال به بعد بيشتر به كارهاي تلويزيوني روي بياورم كه عبارتند از: «به دنيا بگوييد بايستد»، «روز رفتن»، «شكرانه»، «خط شكن» و «روزگار قريب» كه اين دو تاي آخر در حال پخش است.

از او مي خواهيم از دوران كودكي اش برايمان بگويد و او مي گويد: خيلي مظلوم بودم. يادم مي آيد هميشه مادرم مي گفت پدرت نگران است كه نكند وقتي بزرگ شوي، هيچ كاري

از تو برنيايد. يكي از روياهاي دوران كودكي ام اين بود كه بتوانم روي طناب راه بروم. تمرين هم مي كردم اما هيچ وقت اين اتفاق نيفتاد اما چون دوست داشتم، به خيلي ها به دروغ مي گفتم كه من روي طناب راه مي روم.

شهرت وحشتناك است

شهرت يك پديده وحشتناك است. از شهرت بايد ترسيد. به نظر من فوايدش كمتر از ضررهايش است. اگر ظرفيت نداشته باشيد، شما را زمين گير مي كند. در عوض محبوبيت ماندني است. سعي من هم همين است كه به اين جايگاه برسم اما نمي دانم چقدر موفق مي شوم.

ستون اصلي

خانواده، ستون اصلي براي موفقيت افراد است. انسان ذات خود را از خداوند هديه مي گيرد اما فرهنگ و تربيت را از خانواده اش فرا مي گيرد. به نظر من اگر يك خانواده خوب فرهنگي، چهارچوب مشخصي داشته باشند، مطمئنا حرص و طمع در فرزندان آن خانواده هم كمتر به چشم مي خورد، از طرفي كمتر دچار حادثه و اتفاقات بد خواهند شد و ناخودآگاه به سمت درستي هدايت مي شوند.از او مي خواهيم بارزترين ويژگي اخلاقي اش را برايمان بگويد كه مي گويد: «گاهي اوقات خودم از صداقتم خسته مي شوم.»

نقش هاي دوست داشتني

تمامي نقش هايم را دوست دارم اما فكر مي كنم نقش «رعنا» در مجموعه «او يك فرشته بود» بيشتر به دل مردم نشست؛ همچنين نقشم در سريال «روزگار قريب».اما چه شد كه مريم كاوياني از پرستاري به بازيگري روي آورد؟ «خواست خدا بود. در واقع خودم نمي خواستم اما اصرار باعث شد كه حداقل يك بار هم شده، بازيگري را تجربه كنم. تجربه به من چسبيد و حالا شش سال است كه اين شغل را انتخاب كرده ام. تا حالا در نزديك به سي اثر سينمايي و تلويزيوني بازي كرده ام.»

او در

سريال روزگار قريب نقش يك پرستار مسئول را بازي مي كند. «نقش بسيار خوبي بود. اين نقش براي من خيلي جاي كار داشت چون در واقع نقش خودم را بازي مي كردم. با اين حال عقيده ام اين بود كه باز هم نقش يك پرستار واقعي را بازي نمي كردم، بلكه فقط داشتم بازي مي كردم. از طرفي اين مجموعه از سه سال پيش تصويربرداري شد و با بازي من در مجموعه «او يك فرشته بود» همزمان شد ولي كيانوش عياري حسن نيت داشتند و پافشاري كردند كه من حتما اين نقش را بازي كنم. از طرفي همزماني بازي باعث شده بود كه طوري از من بازي گرفته شود كه به بازي ام لطمه اي وارد نشود.»

پرستار موفق

يك پرستار موفق ابتدا بايد دانش خود را بالا ببرد و پس از آن وجدانش است كه بايد هميشه آن را سرلوحه كار خود قرار دهد و از همه مهم تر، احساس مسئوليت كه بايد آن را در تمامي دقايق و ثانيه هاي كارش حفظ كند و به عبارتي بهتر از آن محافظت كند.

براي اين كه ببينيم خانواده اي سبز است يا نه، ابتدا بايد به سراغ پدر و مادر آن خانواده رفت. بايد ديد كه اين دو، عشق و محبت خود را چگونه خرج خانه و خانواده مي كنند؛ براي مثال خود من، با اين كه از پدر و مادرم دور هستم اما عشق را در چشمان پدر و مادرم مي بينم و زندگي ام را مديون آنها هستم، سعي خودم را مي كنم فرزندي باشم كه زحماتشان را جبران كنم اما نمي دانم آنها از من راضي هستند يا نه.

دلم مي خواهد به جوانان بگويم سعي شان اين باشد كه با خودشان روراست باشند و

دلشان براي خودشان بسوزد. به خانواده ها مي گويم كه قدر كانون گرم زندگي شان را بدانند و از لحظه لحظه آن لذت ببرند و اسير زندگي و روياهاي كاذب نشوند.

كرامتي، مهتاب

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: مهتاب

نام خانوادگي اصلي: كرامتي شيخ الاسلامي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1350

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل ميكروبيولوژي

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> بابك رياحي پور (شوهر)

بيوگرافي

فارغ التحصيل رشته ميكروبيولوژي از دانشگاه آزاد اسلامي در سال 1373.

گذراندن دوره كلاس هاي كارگاه آزاد بازيگري زيرنظر امين تارخ.

همسر بابك رياحي پور (آهنگساز).

فعاليت در تلويزيون در سال 1375.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم / مجموعه مردان آنجلس (اصحاب كهف) (فرج الله سلحشور) به عنوان بازيگر در سال 1375.

او براي بازي در فيلم مرد باراني كانديد دريافت جايزه از هجدهمين جشنواره فيلم فجر شد.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 آدم ( عبالرضا كاهاني ) [بازيگر]

1385 پاداش سكوت ( مازيار ميري ) [بازيگر]

1383 رستگاري در هشت و بيست دقيقه ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1383 هشت پا ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1381 شاه خاموش ( همايون شهنواز ) [بازيگر]

1381 ملاقات با طوطي ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1379 بهشت از آن تو ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1379 مريم مقدس ( شهريار بحراني ) [بازيگر]

1378 مرد باراني ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

1378 موميايي 3 ( محمدرضا هنرمند ) [بازيگر]

1377 مردي از جنس بلور ( سعيد سهيلي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (مرد باراني)

[ دوره 18 جشنواره

فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

كردواني، عزيزاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1298 ق)، تهيه كننده. وى فارغ التحصيل رشته ى اقتصاد و از تهيه كنندگان فيلم فارسى و مؤسس و مدير استوديو عصر طلايى بود. از عمده فيلم هاى وى «فرزند گمراه»؛ «هفده روز به اعدام»؛ «بوسه ى مادر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سينماى ايران (353)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (49 ،41/ 1).

كرم رضايي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 سنقرآباد، تحصيلات: فارغ التحصيل انسيستو تئاتر و فيلم در آلمان غربى 1345، كارگردانى تئاتر از 1336، مترجم ادبيات نمايش از 1346، فعاليت در تلويزيون از 1354، بازى در تئاتر از 1333، شروع بازيگرى: برهنه ى خوشحال (1336)

عمده ى فيلمها:

محلل (1350)، تجاوز (1351)، خواستگار (1351)، حسن سياه (1351)، تولدت مبارك (1351)، على كنكورى (1352)، همسفر (1354)، كندو (1354)، بابا خالدار (1354)، ماه عسل (1355)، پسرك (1355)، رابطه جوانى (1355)، ميهمان (1355)، نازنين (1355)، هكلاس (1356)، جمعه (1356)، در شهر خبرى نيست (1356)، غبارنشينها (1357)، بازيگر (كوتاه- 1357)، عبور از مرز شب (1358)، مشت مرد (1359)، اعدامى (1360)، قرنطينه (1358 -61)، بنفشه زار (نمايش داده نشد- 1362)، محكومين (1363)، جنجال بزرگ (1363)، طغيان (1364)، گرفتار (1366)، شاخه هاى بيد (1367)، آخرين لحظه (1367)، رانده شده (1368)، آواز تهران (1370)، دندان طلا (1370)، نرگس (1370)، رابطه پنهانى (1371)، از بلور خون (1371)، سهراب تا سهراب (1372)، نيش (1372)، در كمال خونسردى (1373)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، ديوانه وار (1373)، كچل عاشق (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كرمانشاهي، سيف الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1312 -1255 ش)، نمايشنامه نويس و كارگردان. در خانواده اى روحانى به دنيا آمد. در هفت سالگى به مكتب رفت، اما تحصيلاتش را ترك كرد و بعد از مدتى براى فراگيرى و خواندن درس تئاتر عازم تفليس شد. در آنجا زبان روسى و تركى را آموخت و در هنر نمايش و نقاشى كار كرد و در فن نمايش به مقام كارگردانى رسيد. او براى تكميل معلومات خود به مسكو رفت و در 1300 ش به باكو سفر كرد و در مدرسه ى هنرپيشگى آنجا تعليم فن خطابت و بيان و آرايش صحنه را به عهده گرفت و

نمايشنامه هايى به معرض تماشا گذاشت. وى بعد از مدتى به تبريز رفت و در آنجا چند نمايشنامه به صحنه آورد. سپس به تهران آمد و به جامعه ى باربد راه يافت و در تئاتر نكيسا نيز استخدام شد. او در ميزانسن و دكور صحنه ها تصرفاتى كرد كه تا آن روز در ايران مجهول و بى سابقه بود. وى چون شيوه ى كارش با ديگران فرق مى كرد، مورد حسادت همكاران واقع شد، تا آنجا كه او را به جرم قفقازى بودن به زندان انداختند. بعد از آزادى اجازه ى تأسيس استوديو كرمانشاهى را به دست آورد. از ابتكارات وى نمايش در صحنه ى گردان بود. او كه زبان فارسى را خوب نمى دانست، بعضى از نمايشنامه ها را به كمك دوستان خود به فارسى ترجمه مى كرد و نمايش مى داد. كرمانشاهى به دليل دشمنى رقبا با دسته ى سيار نمايشى به شهرستان ها سفر كرد و دسته ى سيار او با موفقيت روبرو شد. وى عاقبت به دليل دسيسه هاى دشمنان خود تحت پيگرد شهربانى قرار گرفت و بعد از پنجاه و هفت سال تحمل رنج و مشقت، با اقدام به خودكشى، از دنيا رفت. از نمايشنمه هاى او: «خسرو و شيرين»؛ «ليلى و مجنون»؛ «بتكده ى هندى»؛ «عزيز و عزيزه»؛ «يوسف و زليخا»؛ «كلبه ى عموتم»؛ «حسن صورت يا حسن سيرت»؛ «حيله و حقيقت»؛ «پول يا وجدان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (119 ،116 ،110 ،109/ 2)، از نيما تا روزگار ما (440 -437)، تاريخ سينماى ايران (195 ،42)، سيماى هنرمندان (335 ،287/ 1).

كريمي، نيكي

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1350 تهران، تحصيلات: ديپلم تجربى، برنده جايزه بهترين بازيگر زن از نخستين جشنواره ى فيلم سينما و زن 1374 (سارا)، برنده ى جايزه ى بهترين

بازيگر زن در جشنواره ى سن سباسين (سارا) و جشنواره ى فيلم فجر 1382، شروع بازيگرى: وسوسه (1368)

عمده ى فيلمها:

عروس (1369)، ردپاى گرگ (1371)، سارا (1371)، پرى (1373)، بوى پيرهن يوسف (1374)، سايه به سايه (1374)، برج مينو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كسبيان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1312 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران و دانشكده الهيات، فعاليت در تلويزيون از 1354، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: رگبار (1351)

عمده ى فيلمها:

شازده احتجاب (1353)، مهر مار (كوتاه- 1356)، سايه هاى بلند باد (1358)، تاريخ سازان (نمايش داده نشد- 1359)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، بند (نمايش داده نشد- 1360)، هجرت (1360)، تفنگدار (1361)، پرونده (1362)، مترسك (1362)، آن سفر كرده (1363)، پدربزرگ (1364)، طغيان (1364)، گمشدگان (1366)، غريبه (1366)، چون باد (1367)، باد سرخ (1367)، دل نمك (1368)، مادر (1368)، شقايق (1370)، حشره ى شانس (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، گروگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كسرائيان، ماني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: ماني

نام خانوادگي اصلي: كسرائيان

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1355

محل تولد: شيراز

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل بازيگري

بيوگرافي

فارغ التحصيل رشته بازيگري از دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم بانوي ارديبهشت (رخشان بني اعتماد) به عنوان بازيگر در سال 1376.

بخشي از فيلم شناسي:

1381 جايي ديگر ( مهدي كرم پور ) [بازيگر]

1380 ماني و ندا ( پرويز صبري ) [بازيگر]

1379 هفت پرده ( فرزاد مؤتمن ) [بازيگر]

1378 عشق طاهر ( محمدعلي نجفي ) [بازيگر]

1376 روزي كه هوا ايستاد ( نادر ابراهيمي ) [بازيگر]

1376 بانوي ارديبهشت ( رخشان بني اعتماد ) [بازيگر]

>> جشنواره ها و مراسم ها

كشاورز، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1309 اصفهان، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1347، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: شب قوزى (1343)

عمده ى فيلمها:

خشت و آئينه (1344)، آقاى هالو (1349)، رگبار (1351)، صادق كرده (1351)، خورشيد در مرداب (1352)، قصه ى ماهان (1352)، فرار (كوتاه- 1353)، صحراى تاتارها (مشترك با فرانسه- 1354)، شام آخر (1355)، شطرنج باد (1355)، كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)، غبارنشينها (1357)، اين گروه محكومين (1357)، وقتى كه آسمان بشكافد (نمايش داده نشد- 1359)، زمزمه محبت (1359)، برزخى ها (1360)، دست شيطان (1361)، گرداب (نمايش داده نشد- 1361)، ستاره دنباله دار (1361)، كمال الملك (1362)، نقشه (كوتاه- 1364)، طائل (1364)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، مردى كه موش شد (1364)، جميل (1366)، جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، پول خارجى (1368)، گل سرخ (1368)، جستجوگر (1368)، مادر (1368)، جستجو در جزيره (1369)، آقاى بخشدار (1370)،

دلشدگان (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، چهارشنبه عزيز (1371)، خسوف (1371)، يك مرد و يك خرس (1371)، زير درختان زيتون (1372)، لژيون (1373)، روز واقعه (1373)، نگاهى ديگر (1373)، غزال (1374)، دام (1374)، سلام بر انتظار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كشكولي، صفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، نام اصلى: صفر صفرزاده كشكولى، تحصيلات: ديپلم فنى جوشكارى، شروع كار با ايفاى نقشهاى كوتاه، شروع بازيگرى: بى عشق هرگز (1344)

عمده ى فيلمها:

مرد روز (1347)، ليلى و مجنون (1349)، آبشار طلا (1351)، اجاره نشينها (1365)، به چه جرمى (كوتاه- 1365)، سازمان 4(1366)، شكار (1366)، خارج از محدوده (1366)، دلار (1367)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، عروسيت مبارك (1373)، سرحد (1374)، سفربخير (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كفايي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان.

تولد: 11 تير 1356.

درگذشت: 16 تير 1356.

مهدى كفايى در سال 1346 پس از اخذ ديپلم در راديو استخدام شد و در آنجا به كار پرداخت. سپس به قسمت پخش تلويزيون منتقل شد و تا سال 1351 كه وارد دانشكده ى هنرهاى دراماتيك شد، در همانجا به كار مشغول بود، همزمان با ادامه ى تحصيل در دانشكده، به بخش توليد فيلم تلويزيون منتقل شد و در آنجا به فعاليت هايش ادامه داد. وى در سال 1355 تحصيلات دانشگاهى اش را به پايان رساند و از آن پس به عنوان كارگردان فيلم در توليد شبكه ى اول تلويزيون به كار مشغول بود. از مهمترين فيلم هايى كه او براى تلويزيون ساخته، مى توان اشاره كرد به: «جنگ ايران و عراق» (16 ،1359 ميليمترى)؛ «خاطرات بهروز مرادى از جنگ» (16 ،1362 ميليمترى)؛ «روى خاك ها خوابيده ام» (1362)؛ «گور سفيد» (1362) وى در توليد سينمايى نيز نقش داشت و در دو فيلم «طبيعت بيجان» و فيلم «مدرسه اى كه مى رفتيم» ساخته ى داريوش مهرجويى به عنوان دستيار كارگردان كار كرد. او در سال 1363 كار در تلويزيون را رها كرد تا در بخش حرفه اى فعال تر باشد، وى قصد داشت كه فيلمنامه ى «سفر شوم» را به صورت فيلم سينمايى توليد كند كه

مرگ فرصت اين كار را نداد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

كلاري، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: محمود كلاري

تاريخ تولد: 1330

گذراندن دوره تخصصي شناخت و تكنيك عكاسي در نيويورك، فعاليت در آژانس بين المللي عكس خبري سيگما در پاريس.

فعاليت در مطبوعات در زمينه عكاسي در سال 1353.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « مدرسه موش ها » (مرضيه برومند و محمدعلي طالبي) به عنوان عكاس در سال 1363.

فيلم شناسي:

جاده هاي سرد (مسعود جعفري جوزاني - 1364)

آن سوي مه (منوچهر عسگري نسب - 1364)

شير سنگي (مسعود جعفري جوزاني - 1365)

روزهاي انتظار (اصغر هاشمي - 1365)

ويزا (بهرام ري پور - 1366)

سرب (مسعود كيميايي - 1366)

ريحانه (عليرضا رئيسيان - 1368)

مادر (علي حاتمي - 1368)

اي ايران (ناصر تقوايي - 1368)

نوبت عاشقي (محسن مخملباف - 1369)

گروهبان (مسعود كيميايي - 1369)

مرغابي وحشي (مسعود كرامتي - 1370)

دو نفر و نصفي (يدالله صمدي - 1370)

دلشدگان (علي حاتمي - 1370)

ردپاي گرگ (مسعود كيميايي - 71/1370)

سارا (داريوش مهرجويي - 1371)

از كرخه تا راين (ابراهيم حاتمي كيا - 1371)

چشم هايم براي تو (خسرو شجاعي - 1371)

همسر (مهدي فخيم زاده - 1372)

سمفوني تهران (رسول صدرعاملي - 1372)

سلام سينما (محسن مخملباف - 1373)

تجارت (مسعود كيميايي - 1373)

روز شيطان (فيلمبردار كمكي - بهروز افخمي - 1373)

كيميا (احمدرضا درويش - 1373)

نون و گلدون (محسن مخملباف - 1374)

گبه (محسن مخملباف - 1374)

غزال (مجتبي راعي - 1374)

ابر و آفتاب (+ كارگرداني - 1375)

ليلا (داريوش مهرجويي - 1375)

نامزدي (ناصر غلامرضايي - 1375)

درخت گلابي (داريوش مهرجويي - 1376)

سياوش (سامان مقدم - 1377)

قرمز (فريدون جيراني -

1377)

باد ما را خواهد برد (عباس كيارستمي - 1377)

ميكس (داريوش مهرجويي - 1378)

بوي كافور عطر ياس (بهمن فرمان آرا - 1378)

آب و آتش (فريدون جيراني - 79/1378)

نيمه پنهان (تهمينه ميلاني - 1379)

رقص با رويا (+ كارگردان، 1379)

خانه اي روي آب (بهمن فرمان آرا - 1380)

آبادان (ماني حقيقي - 1381)

بوتيك (حميد نعمت الله - 1381)

چشمان سياه (ايرج قادري - 1381)

سربازهاي جمعه (مسعود كيميايي - 1382)

باباعزيز (محمدناصر خمير - 1383)

پرونده هاوانا (عليرضا رئيسيان - 1383)

بيد مجنون (مجيد مجيدي - 1383)

يك بوس كوچولو (بهمن فرمان آرا - 1383)

ماهي ها عاشق مي شوند (علي رفيعي - 1383)

گرگ و ميش (قاسم جعفري - 1384)

كارگران مشغول كارند (فقط بازيگر - ماني حقيقي - 1384)

آفسايد (جعفر پناهي - 1384)

خون بازي (رخشان بني اعتماد - 1385)

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (ماهي ها عاشق مي شوند)

[ دوره 23 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1383 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (ماهي ها عاشق مي شوند)

[ دوره 9 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1384 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمبرداري (شير سنگي)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمبرداري (ويزا)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (ردپاي گرگ)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (سرب)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري

(ريحانه)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (نوبت عاشقي)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1369 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (خانه اي روي آب)

[ دوره 20 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (همسر)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1372 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (كيميا)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (گبه)

[ دوره 14 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (ليلا)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (قرمز)

[ دوره 17 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1377 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (بوي كافور عطر ياس)

[ دوره 18 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1378 ]

>> كانديد لوح زرين انتخاب ويژه سال (خانه اي روي آب)

[ دوره 4 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

>> 1 - بهترين فيلمبرداري سال (بوي كافور عطر ياس)

[ دوره 15 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1379 ]

>> 1 - بهترين فيلمبرداري سال (خانه اي روي آب)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> 10 - دهمين فيلم سال (ابر و آفتاب)

[ دوره 13 منتخب نويسندگان

و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1377 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين فيلمبرداري (گرگ و ميش)

[ دوره 10 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1385 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين اثر هنر و تجربه (خون بازي)

[ دوره 25 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1385 ]

كمالي، صبا

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: صبا كمالي

ليسانس ادبيات نمايشي از دانشكده سينما و تئاتر در سال 1378.

شروع فعاليت در تئاتر در سال 1376.

شروع فعاليت در تلويزيون در سال 1378.

برنده جايزه اول بهترين بازيگر از سومين جشنواره تئاتر تهران براي بازي در نمايش از عدميت تا آدميت در سال 1377.

متولد ماه مهر (احمدرضا درويش، 1378)

چشمان سياه ( ايرج قادري، 1381)

بوتيك (حميد نعمت الله، 1381)

كيف انگليسي (مجموعه تلويزيوني، 1378)

پس از باران (مجموعه تلويزيوني، 1379)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

كميلي ،حامد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حامد كميلي متولد 14 تير ماه سال 1361 در اصفهان .

داراي مدرك كارشناسس مديريت بازرگاني و كارداني كامپيوتر .

داراي 10 سال فعاليت تئاتر در پروندهي هنري خودش .

فصل مورد علاقه : پاييز

چون به گفته ي خودش در پاييز غمي وجود دارد كه در عين شادي نهفته هم دارد .

داراي شش سال سابق آشنايي با ساز پيانو .

كارهاي مورد علاقه در اوقات فراغت : خواندن فيلنامه / تماشاي فيلم / نوازندگي پيانو و همراهي با خانواده .

داراي 2 برادر 2 قلو به نام هاي احسان و ايمان كه هر دو تازه وارد دانشگاه شدند .

احسان عمران و ايمان معماري مي خواند .

وضعيت تاهل : مجرد ...

كوثري ،باران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: باران

نام خانوادگي اصلي: كوثري

تاريخ تولد: 1364

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

گذراندن دوره نمايش در هنرستان سوره.

فعاليت در تئاتر در سال 1376.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم نرگس (رخشان بني اعتماد) به عنوان بازيگر در سال 1370.

با بازي در فيلمهاي مادرش به سينما آمد. و سرانجام در فيلم زير پوست شهر بود كه خوش درخشيد.

باران كوثري سال 1381 را با بازي در فيلمي غير از ساخته مادرش آغاز كرد: رقص در غبار. بازي او در خوابگاه دختران فراتر از حد تصور است

كوثري، فريبا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1345 زاهدان، تحصيلات: ديپلم اقتصاد، فعاليت در تلويزيون از 1367، شروع بازيگرى: در مسير تندباد (1367)

عمده ى فيلمها:

دندان مار (1368)، صنوبرهاى سوزان (1368)، مرگ پلنگ (1368)، ابليس (1369)، جستجو در جزيره (1369)، نقش عشق (1369)، آقاى بخشدار (1370)، آواز تهران (1370)، نصف جهان (1371)، خسوف (1371)، غنچه ى ارغوانى (1372)، يك داستان واقعى (تلويزيونى- 1374) دلنوازان (1388)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كوشان، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1362 -1296/ 1294 ش)، نويسنده، كارگردان و تهيه كننده. در تهران به دنيا آمد. وى ملقب به پدر سينماى ايران بود. پس از پايان تحصيلات متوسطه به آلمان سفر نمود و براى كسب اطلاعات بيشتر به استوديو «اوفا» رفت. او در رشته ى اقتصاد دكترا گرفت و همزمان در رشته ى روابط عمومى تلويزيون و سينما نيز به تحصيل ادامه داد. در 1324 ش عازم وين شد و با خريد فيلم هاى «دختر فرارى» و «زن سنگدل»، آنها را در استوديو سس فيلم تركيه دوبله كرد كه فيلم «دختر فرارى» اولين فيلم دوبله شده به فارسى بود. در 1325 ش به ايران بازگشت و ميترا فيلم را تأسيس كرد و به كار دوبله ى فيلم هاى اروپايى مشغول شد. فعاليت در سينماى ايران را در 1327 ش با فيلم «طوفان زدگى» شورع كرد. وى پس از آن پارس فيلم را تأسيس نمود. سپس در همان سال فعاليت مستقل فيلم سازى را با فيلم «زندانى امير» به عنوان كارگردان، نويسنده، فيلمبردار، تدوين گر و تهيه كننده آغاز كرد. كوشان در 1330 ش مديريت مجله ى «عالم هنر» را به عهده گرفت. او تا 1348 ش رئيس اتحاديه ى صنايع فيلم ملى ايران بود. سرانجام در تهران درگذشت. از جمله فيلم هاى ساخته شده توسط

وى: «شرمسار»؛ «گوهر شب چراغ»؛ «دندان افعى»؛ «مادر»؛ «حسين كرد». از جمله فيلم هايى كه وى تهيه كننده آنها بوده است: «واريته ى بهارى»؛ «دختر فرارى»؛ «طوفان زندگى»؛ «چشمه ى آب حيات». از تأليفات او: «امپراطورى ژاپن»؛ «نگاهى به اقتصاد ايران».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (928 -927 ،842 ،398 -397 ،388 -386 ،203 -199 ،193 ،94 ،54)، سيماى هنرمندان (431 ،368/ 1)، فرهنگ سينماى ايران (364 -362)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (333 ،163 ،121 -120 ،89 ،16 ،13 ،12/ 1)، فرهنگ كارگردانهاى سينماى ايران (694 -691)، مؤلفين كتب چاپى (611 -610/ 1).

كهنمويي، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1362 -1298 ش)، بازيگر. وى فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران و بازيگر فيلم فارسى بود. در 1332 ش با نمايش «رستم و سهراب» بازى در تئاتر را شروع كرد و با گروه نوشين و خيرخواه فعاليت تئاترى خود را ادامه داد و در 1344 ش، با بازى در فيلم «مراد و لاله» فعاليت سينمايى خود را آغاز نمود. از ديگر فيلم هاى وى: «مو طلايى شهر ما»؛ «ميليونر فرارى».[1]

متولد: 1298 تهران- متوفى: 1363 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر از 1322 با گروه سيار خيرخواه، شروع بازيگرى: مراد و لاله (1344)

عمده ى فيلمها:

موطلايى شهر ما (1344)، ميليونر فرارى (1345)، اميرارسلان نامدار (1345)، گدايان تهران (1345)، فراز از حقيقت (1345)، سرنوشت (1346)، زن خون آشام (1346)، عمو سبزى فروش (1346)، از جان گذشتگان (1346)، زنى به نام شراب (1346)، دختر طلا (1346)، گردباد زندگى (1347)، بى گناهى در شهر (1347)، من شوهر مى خواهم (1347)، سنگ صبور (1347)، آواره هاى تهران (1347)، قمارباز (1347)، دختر شاه پريان (1347)، به اميد ديدار (1347)،

سالار مردان (1347)، سلطان گلها (1347)، پسران قارون (1348)، سوگند سكوت (1348)، رابطه (1348)، روسپى (1348)، قصر زرين (1348)، بابا كرم (1349)، رقاصه شهر (1349)، نامادرى (1349)، زيباى جيب بر (1349)، سكه شانس (1349)، شهر گناه (1349)، حسن فرفره (1349)، مريد حق (1349)، آئينه زمان (1349)، كوچه مردها (1349)، حادثه جويان (1349)، رسوايى (1349)، داش آكل (1350)، هماى سعادت (مشترك با هندوستان- 1350)، شب عروسى (1350)، بده در راه خدا (1350)، قلاب (1350)، شكار انسان (1350)، زير بازارچه (1350)، ماجراى يك دزد (1350)، توبه (1351)،قمار زندگى (1351)، آشوبگر (1351)، نواب (1351)، نانجيب (1351)، پدر كه ناخلف افتد (1351)، ضعيفه (1351)، جهنم به اضافه ى من (1351)، احمد چوپان (1351)، نفرين (1352)، قصه شب (1352)، تعقيب تا جهنم (1352)، دشمن (1352)، بنده خدا (1353)، كنيز (1353)، كنيز (1353)، راننده اجبارى (1354)، مشكى (1354)، كينه (1354)، فراشبانى (1354)، دفاع از ناموس (1354)، والده آقامصطفى (1355)، سنجر (نمايش داده نشد- 1355)، سياه بخت (1355)، كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1356)، حرمت رفيق (1356)، هزار بار مردن (1356)، سرباز (1356)، فرى دست قشنگ (1356)، غربتى ها (1356)، سرخپوستها (1358)، سند زنده (1359)، لوطى عنترى (1359)، سفير (1361)، بازجويى (1362)، پرونده (1362)، زخمه (1362)، پيراك (1363)، آن سفر كرده (1363)

بازيگر.

درگذشت: اواسط ارديبهشت 1363، تهران.

محمدتقى كهنمويى فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران است. فعاليت هنرى خود را با بازى در تئاتر از سال 1322 با نمايش «رستم و سهراب» آغاز كرد. سپس با گروه عبدالحسين نوشين و گروه سيار خيرخواه همكارى كرد. نمايش هاى عمده اى كه در آنها ايفاى نقش كرده است به اين شرح است: «پيراهن ابريشمى»؛ «محاكمه»؛ «در دربار خان»؛ «ازدواج به سبك ايتاليايى»؛

«يوسف و زليخا»؛ «عشق پيرى»؛ «عروسى جناب ميرزا». از سال 1344 با فيلم «مراد و لاله» وارد عرصه ى سينما شد. عنوان هاى عمده ى فيلم هايى كه در آنها ايفاى نقش كرده چنين است: «مو طلايى شهر ما» (1344)؛ «ميليونر فرارى» (1345)؛ «امير ارسلان نامدار» (1345)؛ «گدايان تهران» (1345)؛ «فرار از حقيقت» (1345)؛ «سرنوشت» (1346)؛ «زن خون آشام» (1346)؛ «عموى سبزى فروش» (1346)؛ «از جان گذشتگان» (1346)؛ «زنى به نام شراب» (1346)؛ «دختر طلا» (1346)؛ «گردباد زندگى» (1347)؛ «بيگناهى در شهر» (1347)؛ «من شوهر مى خواهم» (1347)؛ «سنگ صبور» (1347)؛ «آواره هاى تهران» (1347)؛ «قمارباز» (1347)؛ «دختر شاه پريان» (1347)؛ «به اميد ديدار» (1347)؛ «سالار مردان» (1347)؛ «سلطان قلب ها» (1347)؛ «پسران قارون» (1348)؛ «سوگند سكوت» (1348)؛ «رابطه» (1348)؛ «روسپى» (1348)؛ «قصر زرين» (1348)؛ «بابا كرم» (1349)؛ «زيباى جيب بر» (1349)؛ «سكه ى شانس» (1349)؛ «نامادرى» (1349)؛ «رقاصه ى شهر» (1349)؛ «شهر گناه» (1349)؛ «حسن فرفره» (1349)؛ «مريد حق» (1349)؛ «آئينه ى زمان» (1349)؛ «كوچه ى مردها» (1349)؛ «حادثه جويان» (1349)؛ «رسوايى» (1349)؛ «داش آكل» (1350)؛ «هماى سعادت» (مشترك با هندوستان، 1350)؛ «شب عروسى» (1350)؛ «بده در راه خدا» (1350)؛ «قلاب» (1350)؛ «شكار انسان» (1350)؛ «زير بازارچه» (1350)؛ «قمار زندگى» (1351)؛ «آشوبگر» (1351)؛ «نواب» (1351)؛ «نانجيب» (1351)؛ «پدر كه ناخلف افتد» (1351)؛ «ضعيفه» (1351)؛ «جهنم به اضافه ى من» (1351)؛ «احمد چوپان» (1351)؛ «نفرين» (1352)؛ «قصه ى شب» (1352)؛ «تعقيب تا جهنم» (1351)؛ «دشمن» (1352)؛ «بنده خدا» (1353)؛ «كنيز» (1353)؛ «راننده ى اجبارى» (1354)؛ «مشكى» (1354)؛ «كينه» (1354)، «فراشباشى» (1354)؛ «دفاع از ناموس» (1354)؛ «كاروان ها» (1355)؛ «والده ى آقا مصطفى» (1355)؛ «سنجر» (1355، نمايش داده نشد)؛ «سياه بخت» (1355)؛ «حرمت رفيق» (1356)؛ «هزار بار مردن » (1356)؛ «سرباز» (1356)؛ «فرى

دست قشنگه» (1356)؛ «غربتى ها» (1356)؛ «سرخپوستها» (1358)؛ «سند زنده» (1359)؛ «لوطى عنترى» (1359)؛ «سفير» (1361)؛ «بازجويى» (1362)؛ «پرونده» (1362)؛ «زخمه» (1362)؛ «پيراك» (1363)؛ «آن سفر كرده» (1363). تنها مجموعه ى تلويزيونى كه در آن شركت داشت «غريبه» (1353 / 54) بود.

محمدتقى كهنمويى خود را براى بازى در فيلم «خشت» ساخت سيامك اطلسى آماده مى كرد كه به سبب بيمارى و سالخوردگى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] سيماى هنرمندان (452 ،428 ،312/ 1)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (173 ،160 ،157/ 1).

كيارستمي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: عباس

نام خانوادگي اصلي: كيارستمي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،تدوين،تهيه و توليد،صحنه و لباس،عنوان بندي،فيلمنامه،كارگرداني،موسيقي،

......................................

تاريخ تولد: 1319

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل نقاشي

بيوگرافي

فارغ التحصيل رشته نقاشي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در سال 1352.

فعاليت در آتليه 7 و تبلي فيلم به مديريت بيژن جزني در زمينه كارهاي تبليغاتي ، طراحي و اجراي جلد كتاب و آفيش در سال هاي 1340 الي 1345.

سرودن اشعار و نوشتن طرح حدود يكصد و بيست فيلم تبليغاتي.

دعوت به همكاري توسط فيروز شيرانلو در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان.

فعاليت در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در زمينه طراحي و اجراي نقاشي هاي كتاب من حرفي دارم كه فقط شما بچه ها باور مي كنيد نوشته احمدرضا احمدي در سال 1347.

راه اندازي استوديوهاي فيلم سازي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در سال 1348.

با ساختن نخستين فيلم كوتاه خود در سال 1349 ستايش منتقدان داخلي و بين المللي را برانگيخت و اولين تقديرنامه را دريافت كرد.

شروع فعاليت

بخشي از فيلم شناسي:

1384 كارگران مشغول كارند ( ماني حقيقي ) [فيلمنامه نويس]

1382 سربازهاي

جمعه ( مسعود كيميايي ) [طراح عنوان بندي]

1381 ايستگاه متروك ( عليرضا رييسيان ) [فيلمنامه نويس]

1381 طلاي سرخ ( جعفر پناهي ) [فيلمنامه نويس]

1380 ده ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1379 آ ب ث آفريقا ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-تهيه كننده]

1378 باد ما را خواهد برد ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1377 بيد و باد ( محمد علي طالبي ) [فيلمنامه نويس]

1375 طعم گيلاس ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1373 سفر ( عليرضا رييسيان ) [فيلمنامه نويس]

1373 بادكنك سفيد ( جعفر پناهي ) [فيلمنامه نويس]

1372 زير درختان زيتون ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-آهنگساز-تهيه كننده-طراح صحنه و لباس]

1370 زندگي و ديگر هيچ ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1370 خمره ( ابراهيم فروزش ) []

1368 كلوزآپ، نماي نزديك ( عباس كيارستمي ) [بازيگر-تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1367 مشق شب ( عباس كيارستمي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1365 خانه دوست كجاست؟ ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1365 كليد ( ابراهيم فروزش ) [تدوينگر-فيلمنامه نويس]

1364 اولي ها ( عباس كيارستمي ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

1356 گزارش ( عباس كيارستمي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1353 مسافر ( عباس كيارستمي ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1351 حكيم باشي ( پرويز نوري ) []

جوايز و انتخابها

>> برنده لوح زرين بهترين كارگرداني (خانه دوست كجاست؟)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> برنده لوح زرين جايزه ويژه هيات داوران (خانه دوست

كجاست؟)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمنامه (خانه دوست كجاست؟)

[ دوره 5 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1365 ]

>> برنده سيمرغ بلورين جايزه ويژه هيات داوران (كلوزآپ، نماي نزديك)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (كلوزآپ، نماي نزديك)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (كلوزآپ، نماي نزديك)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمنامه (بادكنك سفيد)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> برنده لوح زرين جايزه ويژه هيات داوران (اولي ها)

[ دوره 4 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1364 ]

>> 1 - بهترين فيلم سال (خانه دوست كجاست؟)

[ دوره 3 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1367 ]

>> 6 - ششمين فيلم سال (مشق شب)

[ دوره 5 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1369 ]

>> 10 - دهمين فيلم سال (كلوزآپ، نماي نزديك)

[ دوره 5 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1369 ]

>> 3 - سومين فيلم سال (زندگي و ديگر هيچ)

[ دوره 8 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1372 ]

>> 1 - بهترين فيلم سال (زير درختان زيتون)

[ دوره 9 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1373 ]

>> 1 - بهترين

فيلم سال (طعم گيلاس)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 1 - بهترين كارگردان سال (طعم گيلاس)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> انتخاب ويژه سال (طعم گيلاس)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378

كيانفر، صديقه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1311 آبادان، تحصيلات: ديپلم منشيگرى، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: قربانى (كوتاه- 1367)

عمده ى فيلمها:

هامون (1368)، آپارتمان شماره 13(1369)، مجنون (1369)، پرنده ى آهنين (1370)، دو نفر و نصفى (1370)، دلاوران كوچه دلگشا (1371)، ماموريت آقاى شادى (1371)، يك مرد و يك خرس (1371)، زير سايه كنار (1372)، سه مرد عامى (1372)، من زمين را دوست دارم (1372)، پنجاه روز در التهاب (1372)، لژيون (1373)، عصيان (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كياني، كنعان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1311 بادكوبه، تحصيلات: ديپلم، گريمور (در اكثر فيلمهايش به عنوان گريمور نيز فعاليت داشته است)، فعاليت در دوبله- فعاليت در راديو- فعاليت در تلويزيون از 1343، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: طوفان زندگى (1327)

عمده ى فيلمها:

دسيسه (1333)، خواب و خيال (1334)، مهتاب خونين (1334)، خورشيد مى درخشد (1335)، شب نشينى در جهنم (1336)، آقاى اسكناس (1337)، الماس 33(1346)، شب فرشتگان (1347)، گربه را دم حجله مى كشند (1348)، پسر زاينده رود (1349)، ارادتمند شما عزرائيل (1349)، داش آكل (1350)، پستچى (1351)، فرمان (1361)، شيلات (1362)، جنجال بزرگ (1363)، مزدوران (1365)، ترن (1366)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كيانيان، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، نويسنده، تحصيلات: فارغ التحصيل تئاتر از دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پاتال و آرزوهاى كوچك (نويسنده، بازيگر- 1368)

عمده ى فيلمها:

تمام وسوسه هاى زمين (1368)، مرد ناتمام (1371)، كيميا (1373)، درد مشترك (طراح صحنه، بازيگر- 1373)، مادرم گيسو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

كيميايي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي مسعود كيميايي

با دستياري ساموئل خاچيكيان در فيلم خداحافظ رفيق به سينما آمد. و با ساخت دومين فيلم بلندش (قيصر) موج جديدي را در سينماي ايران پايه گذاري كرد كه اين نوع سينما تا سال 1357 ادامه پيدا كرد. فيلمهاي زيادي از روي قيصر ساخته شد و بازيگران بسياري با فيلمهاي كيميايي مطرح شدند

نام: مسعود كيميايي

تاريخ تولد: 1322

همسر سابق مرحوم گيتي پاشايي (آهنگساز و خواننده)

همسر فائقه آتشين ( گوگوش )

متولد 1322در تهران. ديپلم.

--------------------------------------------------------------------------------

بيوگرافي فيلمها :

با دستياري ساموئل خاچيكيان در فيلم خداحافظ رفيق به سينما آمد. و با ساخت دومين فيلم بلندش (قيصر) موج جديدي را در سينماي ايران پايه گذاري كرد كه اين نوع سينما تا سال 1357 ادامه پيدا كرد. فيلمهاي زيادي از روي قيصر ساخته شد و بازيگران بسياري با فيلمهاي كيميايي مطرح شدند: بهروز وثوقي، بهمن مفيد، جمشيد هاشم پور، گلچهره سجاديه، فريماه فرجامي، فرامرز صديقي، احمد نجفي، شاهد احمدلو، فريبرز عرب نيا، هديه تهراني، محمدرضا فروتن، ميترا حجار و ...

بيگانه بيا (1347)

قيصر (1348)

رضا موتوري (1349)

داش آكل (1350)

بلوچ (1351)

خاك (1352)

گوزن ها (1354)

پسر شرقي (كوتاه، 1354)

غزل (1355)

اسب (كوتاه، 1355)

سفر سنگ (1356)

خط قرمز (1361)

تيغ و ابريشم (1364)

سرب (1367)

دندان

مار (1368)

گروهبان(1369)

ردپاي گرگ (71-1370)

تجارت (1373)

ضيافت (1374)

سلطان (1375)

مرسدس (1376)

فرياد ( 1377 )

اعتراض (1378)

حكم

رئيس

مسعود كيمايي و حكم اش

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

كرامتي ،مهتاب

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

در نگاه اول تنها چيزي كه از او به خاطر بياوريد چشمان آبي رنگش باشد كه با سردي صورتش همخواني مناسبي دارد . مهتاب كرامتي هيچگاه از حد يك بازيگر متوسط بالا نيامد با اين كه شايد عامل زيبايي چهره هم بي نصيب نبود. بار اول در يك مجموعه تلويزيوني به كارگرداني فرج ا.. سلحشور كه بين سالهاي 76 تا 77 ساخته شد ، بازي كرد . اين مجموعه كه مردان آنجلس نام داشت يك داستان تاريخي مذهبي بود. درباره گروهي از بزرگان روم كه به اصحاب كهف معروف شدند و كرامتي در آن نقش همسر مكسيمليان با بازي جعفر دهقان را ايفا مي كرد.از آن مجموعه سالها گذشت اما مهتاب نتوانسته به حد بالاتري از بازيگري برسد.

مهتاب كرامتي درسال 1349 متولد شد و تحصيلاتش را در رشته ميكروبيولوژي با مدرك كارشناسي از دانشگاه آزاد اسلامي به پايان رساند. دوره را در كلاسهاي آزاد بازيگري مي گذراند و همان جا براي ايفاي نقش هلن در فيلم / مجموعه مردان آنجلس انتخاب مي شود.

كرامتي با همين مجموعه شناخته مي شود ولي نمي تواند از اين موقيعت استفاده مناسبي كند . سال 77 در مردي از جنس بلور به كاگرداني سعيد سهيلي ايفاي نقش مي كند كه نمي تواند درخششي برايش محسوب شود . سال پس از آن در فيلم موميايي 3 و مرد باراني بازي مي كند . اولين فيلم كمدي

خوش ساخت با بازي پرويز پرستويي بود كه جاي كار چنداني براي او به نقش يك دلال عتيقه نداشت و دومين فيلم به كارگرداني ابوالحسن داوودي با بازي ابوالفضل پور عرب بود كه در آن ايفاگر نقش يك وكيل بود . كرامتي براي همين كانديداي دريافت جايزه از هجدهمين جشنواره فيلم فجر مي شود . سال 79 را درحالي به پايان برد كه يك مجموعه تلويزيوني و يك فيلم سينمايي را به كارنامه اش اضافه كرده بود.

مريم مقدس باز هم يك اثر تاريخي مذهبي به كارگرداني شهريار بحراني بو.د كه به صورت فيلم /مجموعه تلويزيوني ساخته شد و بهشت از آن تو تجربه اي متفاوت از عليرضا داوود نژاد بود كه بازي خوب كرامتي به آن جلوه داد. سال 80 تنها به بازي در مجموعه تلويزيوني خاك سرخ مي پردازد كه اولين تجربه تلويزيوني حاتمي كيا محسوب مي شود . او نقش يك زن جنوبي كه به دنبال دخترش مي گردد براي دومين بار روياروي پرويزپرستويي قرار مي گيرد كه شايد تا به امروز بهترين بازي كرامتي در يك اثر محسوب مي شود . پس از در سال 81 در اكشن ملاقات با طوطي همراه با ماهايا پطرسيان و محمد رضا فروتن ظاهر مي شود كه دومين همكاري او عليرضا داوودنژاد محسوب مي شود . شاه خاموش در سال بعد به كارگرداني همايون شهنواز تجربه ناموفقي تاريخي بود و نتوانست هيچ موفقيتي چه از لحاظ تجاري و چه از لحاظ هنري براي او در پي داشته باشد. هشت پا حاصل سومين همكاري او با عليرضا داوود نژاد مي باشد. پس از آن در همكاري

با سيروس الوند رستگاري در هشت و بيست دقيقه رابازي مي كند كه در آن باشهاب حسيني و بهرام رادان همبازي است. نقش يك زن خياباني را ايفا مي كند

گرجستاني، سيروس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 بندر انزلى، نام اصلى: على اكبر گرجستانى، تحصيلات: ديپلم طبيعى، فعاليت در تلويزيون از 1352، بازى در تئاتر از 1348)، شروع بازيگرى: فرياد مجاهد (1358)

عمده ى فيلمها:

گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، چوپانان كوير (1359)، دادشاه (1362)، راه دوم (1363)، بچه مردم (كوتاه- 1363)، تنوره ى ديو (1364)، تيغ و ابريشم (1365)، خانه ى ابرى (1365)، با من از فردا بگو (1366)، مار (تلويزيونى- 1366)، دوران سربى (1367)، شكار خاموش (1368)، آپارتمان شماره 13 (1369)، آدم برفى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گرجي، نعمت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1305 تهران، تحصيلات: سوم دبيرستان (نهم قديم)، فعاليت در تلويزيون از 1352، بازى در گروه هاى نمايشى و سياه بازى، شروع بازيگرى: دزدان معدن (1335)

عمده ى فيلمها:

اينم يه جورشه (1338)، غمها و شاديها (1347)، گردباد زندگى (1347)، تونل (1347)، كاكو (1350)، خانواده سركار غضنفر (1351)، تپلى (1351)، در آخرين لحظه (1352)، على كنكورى (1352)، خاك (1352)، شورش (1352)، غول (1352)، مصطفى لره (1352)، گروگان (1353) ممل آمريكايى (1353)، شكست ناپذير (1353)، تهمت (1353)، الكى خوش (1353)، سازش (1353)، مواظب كلات باش (1353)، گوزنا (1354)، همسفر (1354)، انگشت نما (1354)، تعصب (1354)، چشم انتظار (1354)، خداحافظ كوچولو (1354)، آلوده (1355)، پسرك (1355)، بى گناه (1355)، قاصدك (1355)، پشمالو (1355)، خاكستر عشق (نمايش داده نشد- 1355)، شير خفته (مشترك با آلمان- 1355)، رامشگر (1355)، همكلاس (1356)، واسطه ها (1356)، تازه عروس (1356)، خدا قوت (1356)، خاتون (1356)، شب آفتابى (1356)، جانى و تپل (1356)، گلهاى كاغذى (1356)، اشكهاى رقاصه (1356)، شب زخمى (1356)، تشنه باران (نمايش داده نشد- 1360)، تكيه بر باد (1358)، بر فراز آسمانها (1358)، قديس (1359)، عصيانگران (1360)،

مسافر شب (نمايش داده نشد- 1360)، بازرس ويژه (1362)، ريشه در خون (1362)، ملخ زدگان (1362)، يك روز گرم (1363)، محكومين (1363)، جنجال بزرگ (1363)، راه دوم (1363)، حادثه (1363)، شب شكن (1363)، مشت (1363)، مدرك جرم (1364)، مدار بسته (1364)، مردى كه موش شد (1364)، طغيان (1364)، حريم مهرورزى (1364)، شبح كژدم (1365)، تصوير آخر (1365)، سامان (1365)، شكار (1366)، ستاره و الماس (1367)، عبور از غبار (1368)، بازى تمام شد (1368)، دخترم سحر (1368)، آواى دريا (1369)، آخرين خون (1372)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، روسرى آبى (1373)، روز ديدنى (1373)، سلام بر انتظار (1374)، تا ظهر فردا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گرگين، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته تئاتر دانشكده ى هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون از 1354- بازى در تئاتر از 1351 با گروه تئاتر پياده، شروع بازيگرى: صداى صحرا (1354)

عمده ى فيلمها:

رطيل (كوتاه- 1354)، ملكوت (1355)، سراب سلطانيه (نمايش داده نشد- 1357)، جستجو در شهر (1364)، ويزا (1366)، تفنگهاى سحرگاه (1367)، پرنده ى آهنين (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گرمسيري، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1379 -1290 ش)، بازيگر و موسيقيدان. در تهران به دنيا آمد. از پيشكسوتان و اساتيد هنرى تئاتر ايران بود. از 1305 ش همكارى خود را با گروه كمدى ايران آغاز كرد. در 1308 با گروه تئاتر دائمى سيروس به عنوان بازيگر مشغول كار شد. او در طى اين مدت با گروه هاى تئاترى متعددى همكارى داشت و آخرين سمت وى رياست اداره ى هنرهاى ملى، در وزارت فرهنگ و هنر بود. گرمسيرى در هنرستان هنرپيشگى زير نظر نعمت اللَّه مصيرى با اصول نقاشى آشنا شد و موسيقى و سلفژ را از استاد فقيد جواد معروفى و موسيقى سنتى ايران را هم نزد استاد اسماعيل مهرتاش و احمد عبادى آموخت. او همچنين با زبان فرانسه و عربى آشنا بود و ادبيات فارسى را نزد محمد حجازى و دكتر ناظرزاده كرمانى فراگرفت. از شاگردان وى: على نصيريان، داريوش اسدزاده، محمد على كشاورز و غيره بودند. گرمسيرى در بيش از يكصد نمايشنامه از آثار نويسندگان ايرانى و جهانى، از سبك كلاسيك گرفته تا مدرن به ايفاى نقش پرداخت و نويسندگى هفده نمايشنامه و ترجمه ى چهار نمايشنامه و كارگردانى پنجاه و دو تئاتر را عهده دار بود. وى در 1329 ش به انگلستان رفت و در آنجا درباره ى تئاتر ايران سخنرانى هاى مهمى ايراد كرد.

وى همچنين سفرهايى به ايتاليا، سوئيس، بلژيك و هلند داشته است. برخى از فيلم هايى كه او در آنها بازى داشت عبارتند از: «ناخدا خورشيد»؛ «گزارش يك قتل»؛ «غريبه»؛ «مدرسه پيرمردها»؛ «دلشدگان»؛ «رابطه ى پنهانى»؛ «آرايشگاه زيبا».[1]

متولد: 1290 تهران، استاد هنرستان هنرپيشگى 1318، تحصيلات: فارغ التحصيل نخستين دوره ى هنرستان هنرپيشگى تهران، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1305، شروع بازيگرى: شب كلاه شيطان (ناتمام- 1339)

عمده ى فيلمها:

ناخدا خورشيد (1365)، گزارش يك قتل (1365)، خارج از محدوده (1366)، مكافات (1366)، غريبه (1366)، ارثيه (1367)، نارونى (1367)، آخرين پرواز (1368)، تمام وسوسه هاى زمين (1368)، زمان از دست رفته (1368)، دلشدگان (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، رابطه ى پنهانى (1371)، يك مرد و يك خرس (1371)، راز گل سرخ (1371)، جاده عشق (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، هدف (1373)، همزاد (1373)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] سيماى هنرمندان (329 -310/ 1)، فرهنگ سينماى ايران (375 -374)، فرهنگ فيلمهاى سينماى ايران (960 ،418 -417/ 2)، كيهان فرهنگى (س 6، ش 6، ص 5 -1).

گريگوري پك، الدرد

قرن:20

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد:پنجم آوريل1916، كاليفرنيا

نام اصلي:الدرد گريگوري پك

همسران و فرزندان:

گرتا كانن چهره پرداز(54-1942،جدا شدند)پسرها جاناتان و استيون و كري پل

ورونيك پاساني روزنامه نگار(1955 تا وقت مرگش)پسر و دختري به نام آنتوني و سيسيليا

جوايز اسكار:

برنده جايزه اسكار بهترين بازيگر مرد به خاطر كشتن مرغ مقلد

نامزد جايزه اسكار به خاطر كليد هاي آسمان،يرلينگ،قول مردانه و Twelve o'clock High

ادب برگ برنده گريگوري پك بود و صداقت ذاتي اش چهره پدرانه ايده آلي از او مي ساخت.حتي قبل از آن كه در نقش مورد علاقه اش در كشتن مرغ مقلد(1962)-وكيلي شريف در شهري كوچك-ظاهر شود، سينما رو ها به وي اطمينان داشتند.وقتي به آن

شخصيت سينمايي پشت كرد،همان معدود نقش هاي منفي سينمايي اش كوبنده تر جلوه كردند. هنگامي كه نقش تاجر شرافتمندي را بازي كرد كه در پول آدم هاي ديگر (1991)توسط شركت هاي بزرگ به ورشكستگي كشانده مي شود، در واقع ملتي را نمايندگي مي كرد كه چنين بلايي به سرشان مي آيد. پك يك «بچه طلاق»بود و بخش اعظم كودكي اش را به فيلم ديدن گذراند.پس از بازي در يكي از نمايشنامه هاي مدرسه اي(موبي ديك نخستين تجربه بازيگري اش)تب بازي وجودش را فرا گرفت و به نيويورك رفت و در سال 1942 در برادوي به روي صحنه تئاتر رفت.اگرچه تمام نمايش هاي وي در برادوي ناموفق بودند ولي به هر حال مورد توجه قرار گرفت و ديويد ا(O).سلزنيك تهيه كننده و كمپاني فاكس قراردادي با وي بستند.پك با روز هاي افتخار(1944)تجربه سينمايي خود را آغاز كرد و سپس به خاطر بازي اش در كليد هاي آسمان(1944)در نقش يك كشيش براي اولين بار نامزد اسكار شد.به خاطر قد بلند و خوش سيمايي اش از همان ابتدا به عنوان يك «گري كوپر جديد»شناخته شد.وقتي در طلسم شده(آلفرد هيچكاك،1945)در مقابل اينگريد برگمن بازي كرد، واكنش بيننده ها از بسياري از نما هاي درشت،باعث مي شد ديالوگ ها شنيده نشوند.او كه در استخدام استوديو ها بود،در وسترن هايي مانند دوئل در آفتاب(1946)يا درام هاي اجتماعي مانند قول مردانه(1947) يا فيلم هايي جنگي مانند Twelve O'clock High(1949) درخشيد. در تعطيلات رمي(1953)در مقابل ادري هپبورن ثابت كرد كه مي تواند شوخ و طناز باشد.در دهه 1950 وقتي قراردادش با استوديو ها به پايان رسيد ،مستقل كار كرد و فقط به دنبال

پروژه هايي-مثل فيلم محبوبش كشتن مرغ مقلد-بود كه توجهش را به سوي خود جلب مي كردند.ولي پيدا كردن نقش هاي قابل توجه بيش از پيش دشوار جلوه مي كرد.در دهه 1970،ستاره بازيگري اش كه رو به افول گذاشت، پك سعي كرد از قابليت هاي خود در زمينه تهيه و توليد فيلم استفاده كند ولي به طور غافلگير كننده اي با فيلم طالع نحس(1976)بود كه دوباره در اوج نشست.در سال 1982 و در ميني سريال آبي و خاكستري در نقش آبراهام لينكلن،كار خود را در تلويزيون آغاز كرد.پك با وجود پيري و كهولت،فعال باقي ماند.در وقت مرگ،حتي صحبتش بود كه در توت فرنگي هاي وحشي،شاهكار اينگمار برگمان بازي كند.

گلچين، مرجانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1351 تهران، خواهر منيژه دلدار گلچين (بازيگر)، نام اصلى: مرجانه دلدار گلچين، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان موسيقى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1361، بازى در تئاتر از 1362، شروع بازيگرى: قصه ى زندگى (1365)

عمده ى فيلمها:

پرنده ى كوچك خوشبختى (1366)، شب بيست و نهم (1368)، رانده شده (1368)، دو سرنوشت (1368)، دو نيمه سيب (1370)، چهارشنبه عزيز (1371)، چشمهايم براى تو (1371)، ديدار در استانبول (1371)، ضربه ى توفان (1372)، عروسى خون (1373)، مجازات (1373)، بى قرار (1374)، دام (1374)، سلام بر انتظار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گلچين، منيژه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1338 رشت، نام اصلى: بمانى دلدار گلچين، خواهر مرجانه گلچين (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان موسيقى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1361، بازى در تئاتر از 1359، شروع بازيگرى: زنجيرهاى ابريشمى (1364)

عمده ى فيلمها:

قصه ى زندگى (1365)، گل مريم (1366)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گلچين، ناديا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1339 تهران، فرزند نادر گلچين (خواننده) و دخترعموى مرجانه و بمانى گلچين (بازيگر) تحصيلات: ديپلم هنرستان موسيقى، فعاليت در تلويزيون از 1366، بازى در تئاتر از سال 1369، شروع بازيگرى: ابليس (1369)

عمده ى فيلمها:

ديدار در استانبول (1371)، دو روى سكه (1372)، پادزهر (1372)، همه دختران من (1372)، روسرى آبى (1373)، خط آتش (1373)، مرد نامرئى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گلدره،پوپك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

جشن تولد …!

… پايان زندگي نيست. حداقل يكتا پرستان از پيامبران الهي آموختند كه … سرآغاز يك زندگي جاودانه و چون تولدي دوباره است. پس چرا ما از … هراس داريم؟ عزراييل فرشته اي است از فرشتگان الهي، چون جبرييل و ميكاييل و هر يك را وظيفه اي مقرر شده از سوي خداوند خالق هستي.

ضرب المثلي است كه مي گويد: بيش از طول عمر، عمق آن اهميت دارد. خوب مردن و به سراي خاموشان سفر كردن، سعادتي است كه نصيب هر انساني نمي شود. انسان هاي خوشبخت آنهايي هستند كه …شان جمع كثيري را گريان مي كند و براي آمرزش ايشان، بسياري خدا را مخاطب خود قرار مي دهند و خداوند كه رحمان و رحيم است و هيچ لذتي براي او از بخشش و عفو بندگانش مطلوب تر و جذاب تر نيست. پس خوشا به حال آنها كه پس از …شان انسان هاي بسياري هستند كه براي ايشان فاتحه اي بخوانند و طلب آمرزش كنند. راستي چه بسيار از دوستان، آشنايان و همكاراني كه مي شناختيمشان و اكنون ديگر در بين ما نيستند. قبل از ادامه اين مطلب بد نيست براي همه بزرگ ترها و چشم انتظاراني كه دستانشان از دنيا كوتاه است، فاتحه اي بخوانيم. به نام خداوند بخشنده مهربان. خداوند رحمان و رحيم.

ستايش مخصوص خداوندي است كه پروردگار

جهانيان است. خداوندي كه بخشنده و بخشايشگر است… خداوندي كه مالك روز جزاست.

پروردگارا، تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم. ما را به راه راست هدايت كن. كساني كه آنان را مشمول نعمت خود ساختي، نه كساني كه بر آنان غضب كرده اي و نه گمراهان…

به نام خداوند بخشنده مهربان

بگو: خداوند، يكتا و يگانه است.خداوندي است كه همه نيازمندان قصد او مي كنند. هرگز نزاد و زاده نشده. براي او هيچ گاه شبيه و مانندي نبوده است.

و اما هدهد، روياي شيرين دريا، كه از دره پر گل ايران سر برآورد و پروازكنان تا اوج خاطرات تلخ و شيرين جعبه جادو پرواز كرد. انگار زود به اوج رسيد و دوست داشت هميشه در اوج بماند. <نرگس>، راوي دردهاي خانواده هاي زجر كشيده و قصه گوي اين شب هاي گرم تابستاني ايرانيان. وه! چه زود اين هدهد شيرين سخن پرواز كرد و شايد اين نقش آخر يعني جشن تولد …، برازنده ترين نقش او بود. شايد شما هم با من هم عقيده باشيد كه از ظاهر و باطن آدم ها نمي توان، بهشت و جهنم آنها را تشخيص داد. چه بسيار مدعيان بي خبر و چه بسيار بي خبران عامل به عمل! خلاصه هر چه كه باشد خداوند بنده محبوب بند گانش را در آتش نمي سوزاند و هنر زمينه اي است براي تحول آفريني در انسان، تغيير، يك گام به پيش برداشتن و پي بردن به اسرار هستي. از آنجا كه خدا زيباست و زيبايي ها را دوست دارد، اشرف مخلوقاتش نيز به هنر و هنرمند عشق مي ورزد.

نوشتن از پوپك گلدره براي شماره سالگرد انتشار و جشن تولد هشت سالگي يك مجله شايد كمي عجيب باشد. اما

مگر مادر پوپك در مراسم در آغوش خاكسپاري او، به جاي لباس سياه، سپيد نپوشيده بود؟ مگر … در باور ما سرآغاز زندگي و جشن تولد زندگي جاودانه نيست؟ مي گويند در مالزي يكي از زيباترين و هيجان انگيزترين مكان ها براي بازديد توريست ها، وادي خاموشان و سراي ابدي انسان هاست. راستي چرا اين قدر قبرستان هاي ما معمولي و عادي است؟ چرا تا زنده هستيم حداقل يك درخت در سراي ابديمان نمي كاريم؟ چرا؟ شايد به اين خاطر كه اصولا به … فكر نمي كنيم. به واقعيتي كه از رگ گردن به ما نزديك تر و اگر انسان درستكاري باشيم از عسل شيرين تر است.

در هر صورت شايد انتخاب اين سوژه براي سالگرد و نوشتن اين چند سطر به مذاق بعضي از خوانندگانمان خوش نيايد، كه اگر اين طور است به بزرگواري خود ببخشيد، اما باور ما اين است كه … هم بخشي از زندگي است؛ شتري كه در هر خانه اي، خواهد نشست. دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. پس بياييد براي خودمان دعا كنيم، به گونه اي زندگي نماييم كه تا هستيم قدر يكديگر را دانسته و پس از آغاز سفر آخرت نيز، طلب آمرزش بندگان صالح خدا را بدرقه را همان داشته باشيم و اين چند صفحه را از طرف خودمان و همه علاقه مندان به هنر و هنرمند تقديم مي كنيم به خانواده سبز<پوپك گلدره> به مناسب جشن تولد خانواده سبز و پوپك، چرا كه هر دو در مرداد ماه متولد شدند!

تا بعد - سردبير

زماني كه <دنياي شيرين دريا> را از جعبه جادويي مي ديديم، تصورمان بر اين بود كه بازيگر اين نقش يك دختر شمالي است. چند سال بعد كه فيلم

سينمايي <موج مرده> را ديديم، باز هم تصورمان بر اين بود دختري كه نقش اصلي زن اين فيلم را ايفا مي كند، دختري است از اهالي جنوب… اما آن دختر باهوش و بااستعداد در عرصه هنر، دختري از اهالي

پايتخت بود؛ دختري كه رتبه 54 كنكور دانشگاه سراسري را از آن خود كرده بود. <پوپك گلدره…> بازيگري كه حال در بين ما نيست و جامعه هنري كشور را از استعدادهاي خود محروم كرده است. او چگونه رشد كرده بود؟ او در كجا به دنيا آمد؟ تحصيلات او از كجا آغاز و به كجا ختم شد؟ به بازيگري از كجا رو آورد؟ روز حادثه كجا بود؟ و ده ها پرسش ديگر… از طرفي زماني كه مجله <خانواده سبز> به سال هشتم خود رسيد، دلمان مي خواست با كسي به گفتگو بنشينيم كه براي خوانندگانمان جذابيت داشته باشد. <خانواده سبز> مردادماه متولد شد، درست مثل <پوپك> كه در چنين ماهي به دنيا آمد؛ خانواده سبز هشت ساله شد، درست مثل <پوپك> كه در <هشتم> مردادماه به دنيا آمد. مردم هر شب او را با نرگس در خانه هاي خود مي بينند، اما او حالا ديگر در خانه اش نيست. خودش مي گفت: <…، پايان زندگي نيست.>او راست مي گفت: … پايان زندگي نيست، اگر پايان زندگي بود، حالا از او نمي نوشتيم و به ياد او نبوديم. دلمان مي خواست دينمان را به او ادا كنيم. هنرمندي كه براي هنر ايران زحمت كشيد و چه بهانه اي بهتر از اين كه تولد او را جشن مي گرفتيم، تولد او در هشتم مردادماه را…

_ _ _

در يكي از كوچه پس كوچه هاي ميدان هروي تهران در يك مجتمع مسكوني، زنگ واحد 303 را

مي فشاريم. از پله هاي مجتمع بالا مي رويم، به طبقه سوم مي رسيم، با خود مي گوييم، به احتمال زياد، وقتي كه در گشوده شود با خانه اي بزرگ در منطقه شمال شرقي تهران، بر مي خوريم؛ در كه باز مي شود، خانه اي كوچك و به دور از تجملات مقابلمان است؛ (رها) نوه پنج ساله خانواده به ما سلام مي گويد و سپس <بهار>، خواهر بزرگ تر پوپك؛ مادر باز هم با پيراهن سفيد، به ما خوشامد مي گويد و در پايان پدر خانواده، <محمدرضا گلدره> در چهره اش كاملا نمايان است كه به اين راحتي ها نمي تواند، غم از دست دادن دختر را از ياد ببرد. او ته تغاري بابا بود و مونس او… زماني كه دختر بزرگ خانواده به خارج از كشور رفته بود، همه چيز پدر و مادر، پوپك بود، اما <پوپك> هم اين پدر و مادر را تنها گذاشت. مقصر او نيست، بلكه سرنوشت اين گونه رقم خورد. به قول پدر كه مي گويد: <پرواز او، پرواز بزرگي بود> و سپس مي خواند:

هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جريده عالم دوام ما

پدر مرد باسوادي است، با صداي بسيار رسا كه ما را به ياد دوبلورهاي تلويزيون مي اندازد، بسيار خوش صحبت و واژه ها را با نظم خاصي از دهان خارج مي كند. در كجا به دنيا آمديد: سوم شهريورماه سال 1320، در همان روزي كه متفقين به ايران حمله كردند، در ميدان راه آهن به دنيا آمدم؛ در يك خانه قديمي كه تنها سيم هاي خاردار خانه ما را از راه آهن جدا مي كرد. من فرزند ششم خانواده و كوچك ترين پسر بودم. پدرم يكي از متخصصين سراجي بود. او رييس صنف سراجان و طرح هاي جديدي از

كيف و كفش را در همان زمان توليد مي كرد، اما از آنجا كه حافظ منافع كارگران بود، هيچ گاه سرمايه اي جمع نكرد؛ او مردي عارف بود. در خيابان نادري، روبه روي هتل نادري مغازه اي داشت و من از شش، هفت سالگي در آنجا كار مي كردم. او بيشتر ثروت خود را وقف عرفان كرد. او ارادت خاصي به <مولانا> داشت. پدر مي خواست درس بخوانم، اما من علاقه اي شديد به ورزش و موسيقي داشتم. در باشگاه تهران جوان، در رشته كشتي و پرورش اندام فعاليت مي كردم. 14، 15 سالم كه شد رو به موسيقي آوردم. عاشق ساز ويولن بودم و زيرنظر اساتيد آن زمان مشغول آموزش شدم.همچنين دو سال زيرنظر وزارت بهداري، در رشته علوم آزمايشگاهي دوره هايي گذراندم و به عنوان كارشناس آن وزارتخانه انتخاب شدم. در امور سل انتخاب شدم و به همين خاطر داوطلبانه يك سال به استان اصفهان و چهارمحال و بختياري رفتم، تا آنجا كمك حال مردم باشم، اما به خاطر لذت از كمك كردن به مردمان آن ديار، يك سال به هفت سال ماندن در آنجا منجر شد. سرانجام در سال 72، پس از گذراندن 33 سال خدمت بازنشسته شدم.

ازدواج پدر و مادر پوپك

پدر مي گويد: مادر پوپك از دوستان تحصيلي خواهرم بود. به خانه ما رفت و آمد زيادي مي كرد، از آنجا كه به مولانا علاقه

زيادي داشت، پدر هم علاقه اي شديد به او پيدا كرده بود. من در مردادماه سال 1342 به خواستگاري همسرم رفتم و در سال 43 ازدواج كرديم. دختر اولم <بهار> در سال 1346 به دنيا آمد و پوپك هم در هشتم مردادماه سال 1350 به دنيا آمد…

مادر مي گويد: پوپك ساعت

هشت صبح روز جمعه، هشتم مردادماه در بيمارستان پاسارگاد تهران به دنيا آمد. آن زمان نمي دانستم بچه پسر يا دختر است. بگذاريد يك خاطره در مورد نام <پوپك> بگويم. در سال آخر دبيرستان تحصيل مي كردم كه دبير ادبياتمان در رابطه با منطق الطير، در حال صحبت بود، او مي گفت: هدهد راهبر مرغان بود كه نام ديگرش شانه به سر و پوپك است و پوپك هم به معناي دوشيزه بودن است. همان زمان به خودم گفتم اگر فرزندي داشته باشم، نام او را <پوپك> مي گذارم. زماني كه دختر اولم به دنيا آمد و همسرم علاقه شديدي به نام <بهار> داشت، از طرفي <بهار> هم در فصل بهار به دنيا آمد، از اين رو او را به اين نام صدا كرديم، اما زماني كه دختر دومم به دنيا آمد، اين بار نوبت من بود كه برروي او نام بگذارم و آرزوي من برآورده شد.طي هشت ماهي كه پوپك در بيمارستان بستري بود، خيلي از آشنايان مي گفتند كه پوپك مانند يك كتاب است كه ما خيلي چيزها از او ياد گرفتيم و اين امر با مرور در زندگي او برايمان رخ داد. من هرگاه طي اين مدت بالاي سرش مي رفتم، به او مي گفتم <پوپك>، تو معني نامت را پيدا كردي و هدهدي كه داري راهبري مي كني. من بيشتر مواقع او را <هدهد> صدا مي كردم و او هم، هرگاه كه نامه مي نوشت، با امضاي <هدهد> بود.مادر به عكس قاب گرفته دخترش در كنج اتاق نگاه مي كند و مي خواند:

آرزويم بودي و دادي مرا عشق و اميد

هدهدم گشتي و بر ملك صبا دادي نويد

و در ادامه مي گويد: زماني كه اشتباهي مي كرد و از

دست او عصباني بودم برايش مي خواندم:

< مرجبا اي هدهد هادي شده> و او هم مي گفت: مامان چه كار اشتباهي كردم كه دوباره اين شعر را برايم مي خواني…

مادر مي گويد: <… پايان زندگي نيست>، ماموريت پوپك در اين دنيا تمام شده، خدا خواسته كه او برود و من در حال حاضر تنها <دلتنگ> پوپكم هستم.مادر پوپك، زني عارف است، هر هفته كلاس هاي مولانا را بر پا مي كند. منطق الطير تدريس مي كند، عاشق كلام قرآن است و عرفان مولانا را به طور كامل شرح مي دهد. شايد به همين دليل باشد كه مي گويد: <هيچ جايي نوشته نشده است كه انسان نيست و فنا مي شود، اگر به كلام دين خودمان هم توجه كنيم مي بينيم كه مي گويد: <اناا… و انااليه راجعون…>من راضي به رضاي خداوند هستم، اما صبر به من بده كه اين دوري را تحمل كنم.

_ _ _

اگر يادتان باشد، در فيلم ها و تصاويري كه از مراسم خاكسپاري پوپك پخش شد، مادر پوپك، هيچ گاه پيراهن مشكي نمي پوشيد، چرا؟

مي گويد: پوپك هيچ گاه دوست نداشت كه من پيراهن مشكي بپوشم، او حساسيت شديدي به اين رنگ داشت. شايد بر مي گردد به اين اتفاق كه پوپك 15 روزه بود كه پدرم درگذشت و من تا چند سال پيراهن مشكي به تن مي كردم. شب اولي كه پوپك فوت كرد، به سوي كمد لباس هايم رفتم، دست من به سوي لباس مشكي رفت، ناگهان صداي پوپك را مثل سابق شنيدم كه گفت: <ماماني، مشكي…> به خودم گفتم كه معتقد نيستم كه <پوپك> از پيش ما رفته و در آن وضعيت من بايد به اطرافيان روحيه بدهم؛ از اين رو تصميم گرفتم، كه سفيد بپوشم. سفيد رنگ روشني و

رنگ نور است. به پوپك گفتم <من سفيد مي پوشم تا تو خوشحال باشي.>

_ _ _

شخصيت او چگونه شكل گرفت؛ مادر مي گويد: <پوپك> از زماني كه راه افتاد يك بچه دوست داشتني و باهوش بود، چيزي كه باعث تعجب من و پدرش شد، اين بود كه پوپك زبان شيوايي داشت و مسايل را خيلي عجيب و باور نكردني با سن كمش به يكديگر ارتباط مي داد؛ در رابطه با تحصيل هم، وضعش اين گونه بود كه دوست نداشت بيست بگيرد، بلكه دلش مي خواست با نمرات خوبي سال تحصيلي اش را به پايان ببرد و در كنار آن به تئاتر، موسيقي و همچنين در كنار دوستان بودن، هم برسد.يادم مي آيد كه در دبيرستان <ايران>، چند تئاتر به همراه دوستانش اجرا كرد، كه مورد توجه واقع شد.تحصيلات پوپك در چه مقاطعي بود؟ مادر مي گويد: او در رشته رياضي ديپلم گرفت، اما زماني كه مي خواست براي كنكور ثبت نام كند، به ما گفت: كه مي خواهد در رشته علوم انساني امتحان بدهد، از اين رو، يك روز كتاب هاي چهار ساله علوم انساني را تهيه كرد و چند ماه پيش از كنكور رو به مطالعه اين كتاب ها آورد و بدون اين كه يك ساعت معلم داشته باشد و كلاس برود، خود را چهار ماه در خانه زنداني كرد و در دانشگاه سراسري رتبه 54 را آورد. پوپك مي توانست رشته حقوق را انتخاب كند، جالب اين كه خواهرش هم پيش از او در كنكور سراسري رتبه 56 را آورد و در حقوق دانشگاه تهران قبول شد. اما پوپك مي گفت به حقوق علاقه اي ندارد، از اين رو در رشته روان شناسي باليني دانشگاه تهران پذيرفته شد و در دانشگاه

تهران، پايان نامه اش را در رشته تئاتر درماني نوشت كه سخت مورد توجه قرار گرفت. در همان زمان با اهالي تئاتر آشنا شد و رو به هنر آورد، همان چيزي كه آرزويش بود. من هم هرگاه به پوپك مي گفتم: عزيزم تو روان شناسي خواندي، بهتر نيست ادامه تحصيل بدهي و به درجه دكترا نايل شوي، او مي گفت: <مامان، اتفاقا در هنر بازيگري، روان شناسي نقش موثري دارد.>

او چگونه رو به بازيگري آورد؟ او با دوستانش در دانشكده هنر، تئاتر <پل> را بازي كرد. تئاتري هم به نام <زمستان>66 در سال 74 بازي كرد كه پوپك در آن تئاتر جايزه اول را گرفت و از او تقدير شد. آن شب در تالار وحدت، او برايمان مايه افتخار شد. بعد از اين تئاتر، او در سكانس هايي از مجموعه تلويزيوني <سرزمين سبز> بازي كرد كه هيچ گاه پخش نشد و نمي دانيم كه چرا اين گونه شد؛ سپس در دنياي شيرين دريا بازي كرد، پس از آن در فيلم هاي سينمايي موج مرده، آخر بازي، سيندرلا، مجموعه مرواريد سرخ و سپس نرگس..

ادامه تحصيل در آمريكا

مادر پوپك مي گويد: پس از اين كه جايزه سيمرغ بلورين را به خاطر بازي در فيلم سينمايي <موج مرده> از آن خود كرد، او در

سال 80 به آمريكا پيش خواهرش رفت، البته قصدش از رفتن ادامه تحصيل بود؛ خيلي ها به او گفتند كه حالا زمان مناسبي نيست، تو الان مي تواني به پيشنهادات خوبي فكر كني، اما او عزمش را جزم كرده بود كه پيش خواهرش برود. گويا پس از اين كه رفته بود پشيمان شده و دايما با ما تماس مي گرفت كه نمي تواند در آنجا زندگي كند و مي خواهد به ايران

بازگردد. من، پدر و خواهرش هم به او مي گفتيم كه حداقل فوق ليسانست را بگير و سپس برگرد، كه او گفت: نه من نمي توانم، سپس به بهانه ديدن ما به ايران آمد، چند ماهي بود و دوباره رفت، پس از هشت ماه دوباره به ايران بازگشت و صريحا به ما گفت: كه مي خواهم به بازيگري ادامه بدهم.

_ _ _

از مادرش مي پرسيم كه او هيچ وقت در رابطه با … صحبت مي كرد و به طور كلي نظري در مورد … داشت كه مي گويد: بله، او ابتدا از … مي ترسيد، اما گويا زماني كه در مجموعه اي در اطراف شاهرود در كوير بازي مي كرد، در بيمارستاني با پيرزني برخورد كرد كه مردن او را به چشم ديد. به من گفته بود، زماني كه پيرزن جان داد، متوجه شد كه چيزي از بدن او جدا شده، چيزي به شكل روح… احساس كردم، لباس او باقي ماند و روح از بدنش جدا شد. روزي هم در قبري خوابيد كه باعث شد ترسش بريزد، به من گفته بود كه مامان از زماني كه در قبر خوابيدم، ديگر از … نمي ترسم.

_ _ _

آيا پدر با بازي پوپك مخالفت مي كرد؟ پدر مي گويد: نه، من سعي مي كردم هميشه به فرزندانم، معنويات را بياموزم. از آنجا كه كارم صبح تا ظهر بود و به دنبال اضافه كاري و ماديات نبودم، وقت بيشتري با دخترانم مي گذراندم. مخالف بازي كردن او نبودم، بلكه موافق درست زندگي كردن آنها بودم؛ شايد به همين خاطر بود كه هيچ گاه دخترانم، به ماديات توجه نمي كردند. هميشه از او مي پرسيدم كه تعريف درستي از واژه <هنر> در كشورمان بيان كند.

پوپك در اين اواخر

سعي مي كرد، به اطرافيان خود بيشتر از گذشته كمك كند، او به هيچ عنوان به ماديات توجه نشان نمي داد؛ شايد درست نباشد بگويم، اما واقعيت است كه به اشخاصي كه كمك مالي نياز داشتند، دريغ نمي كرد و اصلا ماديات براي خودش كاملا بي ارزش بود. خوشحالم كه او چنين طرز تفكري داشت و با همين طرز تفكر رشد كرد. من اين نوع زندگي را از پدرم به ارث بردم، خود من در بهترين موقعيت مي توانستم موسيقي تدريس كنم، حتي بارها به خاطر صدايم از تلويزيون به من پيشنهاد شد، اما من به همان كارهاي آزمايشگاهي ام، قانع بودم و دوست داشتم، بيشتر وقتم را با خانواده صرف كنم. شايد به همين علت باشد كه پس از سال ها زندگي در تهران يك خانه هفتاد متري دارم و مبلغي ناچيز حقوق بازنشستگي…

_ _ _

شنيده بوديم كه پوپك با اتومبيل شخصي اش تصادف كرد، اما پدر اين گونه تعريف مي كند. 24 ساعت از پوپك خبري نداشتم، فيلمبرداري در <ازگل> بود. آقايان مقدم و مهام به خاطر اين كه پوپك ده روز مقابل دوربين بود به او 48 ساعت استراحت دادند و پوپك هم در پاسخشان گفته بود: <جانم، مي روم يك سري به دريا مي زنم و مي آيم> با همسر سيروس مقدم تماس گرفتم كه آيا پوپك سر صحنه است، اما او گفت: ما هم از او خبري نداريم و گوشي همراهش خاموش است. او ساعت ده شب در زمان بازگشت به تهران، با يك پيكان سواري در حال بازگشت بود كه راننده پيكان قصد سبقت گرفتن را داشت، از روبه رو هم يك آردي با همين سرعت مي آمد، تصادف شاخ به شاخ صورت

گرفت و هفت نفر در همان جا، مردند. اتومبيل ها مچاله شده بودند. آنها را سريعا به بيمارستان نور رساندند، اما افاقه اي نكرد. در بين آنان، تنها پوپك و يك آقاي ديگر زنده ماندند. چند بار پس از تصادف با من تماس گرفتند كه اگر مي خواهيد ديه بگيريد، بايد مراحل قانوني سپري شود، از اين روز بايد از راننده شكايت بشود، اما من نه حوصله اين كارها را دارم و نه راننده اي زنده است كه از او شكايت كنم. آن راننده هم يك پدر هفتاد ساله دارد كه گويا حالا گرفتار اين مسايل شده است.در نور هم، پوپك را با يك آمبولانس فرستاند تهران، اما قسمت اين بود كه او از ما جدا شود، آن هم پس از هشت ماه… گويا خداوند مي خواست صبر ما را امتحان كند. پدر در ادامه از پرستاران به نيكي ياد مي كند و از آنان به عنوان فرشتگان نجات نام مي برد، اما گله هايي از پزشكان دارد.. كه دوست دارد، در اين باره زياد توضيح ندهد، چون فايده اي ندارد، <دخترم كه دوباره بر نمي گردد.>پدر در ادامه مي گويد: عشق به بازيگري اجازه نداد كه او در آمريكا زندگي كند، من با توجه به استعدادهايي كه از او سراغ داشتم، يقين داشتم كه اگر در آن جا تحصيل مي كرد، با مدرك دكتراي روان شناسي باليني از آنجا باز مي گشت. اما نمي دانم چه شد كه او دوباره به ايران بازگشت. پدر در ادامه مي گويد: من هم مثل همسرم دلم براي پوپك تنگ شده است، معتقدم كه پوپك پرواز زيبايي داشت و شايد پرواز زيبا كردن، از زندگي زيبا كردن هم مهم تر باشد. منظورم اين است كه

زيبا مردن هم جزو نعمت هاي خداست.

در هشت ماهي كه او بستري بود، به چشم ديديم كه مردم چه طور براي او دعا و راز و نياز مي كنند و آرزوي سلامتي اش را داشتند. پدر پوپك در پايان از زحمات صدا و سيما و مخارجي كه بابت پوپك متحمل شدند، به ويژه از زحمات آقايان ضرغامي، پورمحمدي و تقدسي قدرداني مي كند كه طي اين مدت كمك رسان او و خانواده اش بودند.وي مي گويد: طي مدت هشت ماه، سازمان صدا و سيما هفتاد ميليون تومان خرج دخترم كرد…

_ _ _

و سرانجام پوپك گلدره، فرزند دوم محمدرضا گلدره، در شب تولد رسول اكرم(ص)، در 27 فروردين ماه 1385 در حالي كه 34 سال و هشت ماه سن داشت، دارفاني را وداع گفت…

همين چند سال پيش، او جايزه بهترين بازيگر زن با بازي در فيلم <موج مرده> را از آن خود كرده بود. با او قرار گفتگو گذاشتم. ابتدا امتناع مي كرد، اما او را مجاب كردم كه با من گفتگو كند. به من گفت: چه مي خواهي بپرسي؟ كجا به دنيا آمدم، كجا تحصيل كردم، نظرم را درباره اين سكانس بگويم و شايد بهترين پرسش اين باشد كه پيام اين فيلم چه بود؟ گفتم: سركار خانم، ما هم مقصر نيستيم، بلكه اذهان عمومي از ما اين چنين پرسش هايي مي خواهند. كمي فكر كرد و گفت: يعني مردم… گفتم: آري. گفت: همه مردم… گفتم: نه، آن قشري كه حداقل مطبوعات را مي خوانند و از طرفداران دنياي سينما هستند. اين ها، هم جزوي از مردم هستند. گفت: حالا كه پاي مردم وسط است، پس بپرس… و من پرسيدم و پرسيدم تا اين كه رسيدم به پرسش كليشه اي پاياني، مثل

تمام مصاحبه ها <حرف پاياني…> دوباره به فكر فرو رفت، مثل پاسخ دادن به ديگر پرسش ها، كه با طمانينه به آنان پاسخ مي داد. برخلاف خيلي از هنرمندان، براي طرف مقابل، ارزش قايل بود. ما خبرنگاران زماني كه رو در روي كسي براي گفتگو مي نشينيم، متوجه مي شويم كه چه كسي حال و حوصله گفتگو را دارد و چه كسي حال و حوصله ندارد… چه كسي مي خواهد با پاسخ هاي تك كلمه اي از شر ما راحت شود و چه كسي با فكر، تعمق و تامل پاسخگوي پرسش هاي ماست و گلدره از اين گروه بود. گروهي كه يا مصاحبه نمي كرد و اگر هم حاضر به مصاحبه مي شد براي فرد روبه رو، ارزش قايل مي شد.

مثل آن بازيگر زن تازه به دوران رسيده اي نبود كه شش ماه، ما را امروز و فردا كرد و سرانجام هم گفت: پرسش هايتان را بياوريد، پرسش هايمان كه به پانزده پرسش مي رسيد را برديم و به او سپرديم كه حداقل براي هر پرسش سه، چهار خط مطلب بنويسد… پس از دو ماه از آن روز كه به دنبال پرسش هايمان بوديم، به ما گفت كه برويم از منزلشان در يكي از خيابان هاي فرعي ميرداماد تهران بگيريم.

زماني كه مادر بازيگر مربوطه، كاغذ را دستمان داد، از حالت تعجب داشتم شاخ در مي آوردم؛ پس از شش ماه به دنبال او بودن و دو ماه هم به دنبال پرسش ها، براي هر يك از پرسش ها، تنها چند كلمه پاسخ داد. از پانزده سوال، شش پرسش عادي را پاسخ نداد؛ به سه سوال ديگر، بلي يا خير گفت و براي شش سوال هم، تنها چند كلمه پاسخ… از مجتمع كه خارج شدم، كاغذ را

مچاله و به گوشه اي پرتاب كردم. زير لب به خودم دشنام دادم كه هشت ماه از وقتم را صرف او كردم و روانم را آزار دادم، آخرش هم… وقتي كه او برايت احترام قايل نمي شود، آن گاه براي چه بايد عكس او را با ژست هاي مختلف روي جلد بياوري… شايد پاسخ اين باشد، <براي مردم…> اما او براي مردم، براي من و براي تو چه كرد؟ مردم بايد بدانند كه برخي از اهالي اين قشر چگونه رفتار مي كنند… ما براي آنان مي گوييم كه براي مردم از شما گفتگو مي خواهيم و آن گاه آنان هشت ماه، ما را به دنبال خود مي كشانند. زماني كه اين اتفاق در تابستان گذشته كه اگر اشتباه نكنم، مردادماه گذشته بود، افتاد… به ياد حرف هاي <پوپك گلدره> افتادم كه به من در اوج محبوبيت و مشهوريت به خاطر دريافت سيمرغ بلورين از جشنواره فجر گفت: اگر به خاطر مردم است، بپرس و من پرسيدم تا رسيدم به همان پرسش پاياني. <اگر در پايان چيزي دوست داريد، بگوييد، به عبارتي سخن پاياني> و او پس از كمي تامل گفت: <ما انسان ها، بايد قدر يكديگر را بدانيم، … به همه ما نزديك است، … در كمين همه ماست، دنيا چند روزي بيشتر نيست، ما در دنياي ديگري هم بايد زندگي را تجربه كنيم، … پايان زندگي نيست، پس با كوله باري از رفتار پسنديده به سوي آن دنيا گام برداريم.>

و لحظاتي بعد صحبت هايش عاميانه تر شد: <براي يكديگر كلاس نگذاريم، از غرور فاصله بگيريم، دل هايمان را به يكديگر نزديك تر كنيم، به ماديات زندگي توجه بي جا نشان ندهيم و از گذشتگان عبرت بگيريم، دست پايين تر از

خود را بگيريم و به او كمك كنيم كه تنها همين مسايل، نام انسان ها را نيك مي كند…> و چه زيبا پوپك آن گفته ها را به زبان آورد، چرا كه خود اين گونه بود و به همين شكل زندگي مي كرد…

روحش شاد

گلزار،محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: محمدرضا

نام خانوادگي اصلي: گلزار

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1354

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ليسانس مكانيك

قبل از اينكه به سينما بيايد، نوازنده بود و به عنوان گيتاريست با گروه آريان همكاري مي كرد. آشنايي اتفاقي اش با ايرج قادري باعث مي شود تا در فيلم "سام و نرگس" بازي كند. از آن به بعد در فيلمهاي "زمانه"، "بالاي شهر، پايين شهر" و "شام آخر" بازي كرد كه فيلم آخري زودتر از ديگر فيلمهايش به نمايش درآمد.

محمدرضا گلزار در سال 1381 در فيلمهاي "بوتيك" و "چشمان سياه" بازي و سال 1382 را با بازي در فيلم "13 گربه روي شيرواني" آغاز كرد.

شايد كسي باور نمي كرد كه گلزار هم بتواند خوب بازي كند. اما او در فيلم "بوتيك" نشان داد كه اگر بخواهد مي تواند بازيگر موفقي باشد. به شرطي كه ...

گلستاني، پرستو

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1350 تهران، همسر بهروز بقايى (بازيگر)، خواهرزاده ى مهدى اخوان ثالث (شاعر)، تحصيلات: دانشجوى رشته ى نمايش از دانشگاه آزاد اسلامى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر با كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان از 1365، شروع بازيگرى: مجنون (1369)

عمده ى فيلمها:

مار (1370)، خسوف (1371)، قافله (1371)، رابطه پنهانى (1371)، همسر (1372)، هفت سنگ (1374)، تا ظهر فردا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گودرزي ،حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام : حميد گودرزي

سال تولد : 2/9/1356

محل تولد : تهران

در يك خوانواده 4 نفري زندگي ميكرد .متاهل است.بامادرش 14 سال اختلاف سني دارند. يك خواهر دارد كه گرافيك خوانده ولي عشق وكالت دارد.پدرش تاجر فرش و مادرش خانه دار است.هم پدر و هم مادرش با بازيگر شدن او مخالف بودند.

در 20 شهريور 1383 ازدواج كرد.با همسرش رو راست است.در زندگي متعصب است او 100 در صد مخالف فعاليت هنري همسرش است.او حتي دوست ندارد يك نفر همسرش را ببيند.

به خاطر بازي در سريال كمكم كن مدتي دچار افسردگي شد.هيچكس در دنيا مادرش نميشود.

عاشق پاريس است.به موبايل علاقه ي زيادي دارد.

علاوه بر بازيگري تجارت فرش و شكلات هم مي كند.از شهرت و سوپر استار شدن متنفر است.

آرامش را با دو عامل سلامتي و ثروت معني مي كند

با شركت درسا براي تبليغات قرارداد 18 ماهه دارد

عاشق بازي در نقش ديوانه و معلول است.به شدت به تيم استقلال علاقه دارد.ورزش شنا و بكس و تنيس و بدنسازي علاقه دارد.

همسر حميد خانه دار است و با فعاليت هنري حميد مخالف است.(به هم مي خورن دو تاشون با فعاليت هنري اون يكي مخالفن)اما حميد مقيد است نمازش قضا نمي شه تو آرزو هاش سلامتي را فراموش

نمي كنه.عاشق دعا و نماز است.به نظر او انسان بدون دعا و معنويت به ابتذال و تكرار ميرسه.

هنگام خريد به شدت اهل چانه زني است و وقتي موفق ميشه مثل اين است كه كار بزرگي انجام داده است.

وابستگي شديد به خانواده و همسرش دارد و حتي هنگام مسافرت با او در تماس است.

پيانو و ساكسيفون را دوست دارد.به شدت علاقه به كادو دادن و كادو گرفتن دارد

از اين كه بعضي از هنرمندان ازدواج خود را از مردم و طرفدارانشون پنهان مي كننند متاسفه و معتقد اون ها ضعف فرهنگي دارند.

خودش مشوق اصلي خودش بوده است

گودرزي، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1342 تهران، تحصيلات: ديپلم اقتصاد، برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن در چهاردهمين جشنواره ى فيلم فجر (غزال)، فعاليت در تلويزيون از 1367)، شروع بازيگرى: به خاطر همه چيز (1369)

عمده ى فيلمها:

خانه خلوت (1370)، مهاجران (1371)، افسانه مه پلنگ (1371)، بهشت پنهان (1373)، غزال (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گيتي جاه، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1314 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1352- بازى در تئاتر از 1334 در تئاتر جامعه باربد، شروع بازيگرى: گداى ميليونر (1352)

عمده ى فيلمها:

مراد برقى و هفت دخترون (1353)، نقص فنى (1355)، ميهمان (1355)، اسير زن (نمايش داده نشد- 1357)، راه دوم (1363)، مدرك جرم (1364)، تنوره ى ديو (1364)، يوزپلنگ (1364)، خط پايان (1364)، مكافات (1366)، خواستگارى (1368)، پنجاه و سه نفر (1368)، قافله (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

گيل، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1319 تهران، تحصيلات: ديپلم، مدير موسسه ى طلوع فجر، فعاليت در تلويزيون از 1357، شروع بازيگرى: رانندگان جهنم (1345)

عمده ى فيلمها:

سوغات فرنگ (1346)، شب فرشتگان (1347)، سالار مردان (1347)، آخرين مبارزه (1348)، گربه را دم حجله مى كشند (تهيه كننده: بازيگر- 1348)، طوقى (1349)، قهرمانان نمى ميرند (1349)، پل (1350)، سه قاپ (1350)، وحشى جنگل (1350)، حيدر (1350)، مرد (1351)، ساعت فاجعه (1351)، دشنه (1351)، بندرى (1352)، سراب (1352)، مكافات (1352)، غول (1352)، مرد و نامردها (1352)، ياور (1353)، بنده خدا (1353)، بنده خدا (1353)، نبرد عقابها (1353)، صلوه ظهر (1353)، شكست ناپذير (1353)، ابرمرد (1353)، مجازات (1354)، كين ه(1354)، غرور و تعصب (1355)، پيش كسوت (1355)، پشمالو (1355)، حرمت رفيق (1356)، موشك سرى (مشترك با آمريكا- 1356)، غربتى ها (1356)، طوطى (1357)، سفر سنگ (1357)، بدادم برس رفيق (1358)، پلاك (1364)، مسافران مهتاب (1366)، جميل (1366)، شب بيست و نهم (1368)، اعاده ى امنيت (1373)، هفت گذرگاه (1374)، پانك (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لاجوردي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 تهران، نام اصلى: مصطفى لاجوردى قمى، تحصيلات: چهارم طبيعى، فعاليت در تداركات، شروع بازيگرى: فدايى (1351)

عمده ى فيلمها:

شب نشست (كوتاه- 1358)، خونبارش (تداركات- 1359)، برنج خونين (تهيه كننده، بازيگر- 1360)، ميرزا كوچك خان (تداركات، بازيگر- 1363)، سردار جنگل (تداركات، بازيگر- 1363)، پرواز در شب (1365)، الماس بنفش (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لاچيني، آزيتا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1317 تهران، نام اصلى: معصومه نيك نام- نام مستعار: آرزو، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1354، فعاليت در دوبله- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: مسافرى از بهشت (1342)

عمده ى فيلمها:

الكلى (1350)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، زنجيرهاى ابريشمى (1364)، هشت و نيم شب (1365)، دبيرستان (1365)، شير سنگى (1365)، جنگلبان (1366)، پرنده كوچك خوشبختى (1366)، مكافات (1366)، دلار (1367)، دزد عروسكها (1368)، نوروز (كوتاه- 1369)، كوران جوانى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لاربن مازندراني، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1293 ش)، نويسنده، نمايشنامه نويس، روزنامه نگار و شاعر. در بابل به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاهش و تهران به پايان رساند. بعد در خارج به تحصيل و تكميل زبان فرانسه پرداخت. وى مدتى مترجم فرانسه شركت الكا بود و چندى نيز دبير فرانسه ى دبيرستان شاهپور بابل شد. پس از آن در 1319 ش مترجم زبان فراسنه اداره ى كل دخانيات گرديد. سرانجام در 1320 ش از كار دولتى كناره گيرى كرد و به كار آزاد روى آورد. در 1326 ش وارد عرصه ى مطبوعات شد و در همان سال روزنامه ى «جهان فردا» را تأسيس و منتشر كرد. لاربن علاوه بر نويسندگى، شاعرى توانا بود كه در 1362 ش منظومه اى در حماسه و عشق به نام «ايرج و هوبره» سرود. از ديگر آثارش: «جاده هاى بريده»؛ «رازها»؛ «زن مست»؛ «عشق و سياست» يا «سقوط يك استاد»؛ «من و تو»؛ «گره كور». او همچنين نمايشنامه هاى: «زهره و منوچهر»، «عشاق جانى» و «مرگ آزادى» را نوشت كه در بابل به نمايش گزارده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (59/ 12)، شرح حال رجال معاصر مازندران (176 -175/ 2)، شعراى مازندران

و گرگان (268 -266)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3172 ،2989 -2988 ،2795 ،2311 ،1870 ،1619/ 2 ،983/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (311)، مؤلفين كتب چاپى (904 -902/ 4).

لاكاني، مينا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1351، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول در سيزدهمين جشنواره ى فيلم فجر (ديدار)، شروع بازيگرى: پرواز را به خاطر بسپار.

عمده ى فيلمها:

روز فرشته (1372)، ديدار (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لايق، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1310 تهران، فارغ التحصيل رشته ى تئاتر از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، دكتراى افتخارى تئاتر، فعاليت در تلويزيون از 1356، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: تجاوز (1351)

عمده ى فيلمها:

خواستگار (1351)، رگبار (1351)، كلاغ (1356)، دايره ى مينا (1357)، فصل خون (1360)، سياه راه (1363)، محكومين (1363)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، روزهاى انتظار (1365)، ترنج (1365)، بوعلى سينا (1366)، خارج از محدوده (1366)، شايد وقتى ديگر (1366)، شناسايى (1336)، محموله (1366)، سيمرغ (1366)، شاخه هاى بيد (1367)، بازى تمام شد (1368)، در آرزوى ازدواج (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لبخنده، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 اهواز، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرهاى نمايشى دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران 1356- طراح بروشور و آفيش تئاتر شهر- فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر.

شروع بازيگرى: گمشدگان (1366)

عمده ى فيلمها:

ترس (كوتاه- 1366)، چون باد (1367)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لرستاني، شهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1345 تهران، نام اصلى: شهره صالحى لرستانى، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى كارگردانى تئاتر، از دانشكده ى هنرهاى زيبا، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: نياز (1370)

عمده ى فيلمها:

ماموريت آقاى شادى (1371)، آلما (1371)، پناهنده (1372)، عبور از تله (1372)، مرواريد سياه (1373)، ليلى با من است (1374)، ياد سبز لك لكها (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لطفي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 قزوين، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگر و كارگردانى دانشكده هنرهاى زيبا، كارگردان، نويسنده، فعاليت در تلويزيون از 1362، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: صبح خاكستر (1356)

عمده ى فيلمها:

نان و نمك (1356)، سرخپوستها (كارگردان، نويسنده- 1357)، جنگ اطهر (1358)، رسول پسر ابوالقاسم (1360)، ريل (كوتاه- 1361)، جاده (1361)، سرب (1366)، اى ايران (1368)، على و غول جنگل (1369)، پرده ى آخر (1369)، سيرك بزرگ (1370)، جيب برها... (1370)، اتل متل توتوله (1371)، هبوط (1372)، نيش (1372)، در كمال خونسردى (1373)،، ديوانه وار (1373)، بوى خوش زندگى (1373)، مرد آفتابى (1374)، پاكباخته (كارگردان- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لطيفي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين لطيفي (زادهٔ 25 اسفند 1341 در تهران)، كارگردان ايراني است.

زندگينامه:

لطيفي فعاليت هنري خود با نقاشي و مجسمه سازي و به دنبال آن پويانمايي شروع كرد و وارد عرصه فيلم سازي شد.

فيلم شناسي:

سينما

• سرعت (1375)

• عينك دودي (1378)

• دختر ايروني (1381)

• خوابگاه دختران (1383)

• روز سوم (1385)

• نردبامي بر آسمان (1386)

• توفيق اجباري (1386)

مجموعه تلويزيوني

• كت جادويي

• همسايه ها

• سفر سبز

• فرار بزرگ

• وفا

• صاحبدلان

جشنواره

• سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (روزسوم، بخش مسابقه سينماي ايران_سوداي سيمرغ_بيست و پنجمين جشنواره بين المللي فيلم فجر 1385)

o توضيح: فيلم «روز سوم» در بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر در 12 رشته (تمامي رشته ها) كانديداي دريافت سيمرغ بود ولي تنها 4 سيمرغ كسب كرد، از جمله بهترين فيلم از نگاه داوران.

لقايي، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1333 مشهد، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى كارگردانى و بازيگرى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران- شروع فعاليت با گروه اقتصادى تلويزيون- بازى در تئاتر از 1348، شروع بازيگرى: گراند سينما (1367)

عمده ى فيلمها: آپارتمان شماره 13 (1369)، آخرين بندر (1373)، توطئه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

لوطي، غلامحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(لوطى) حقه باز مشهور (نيمه ى اول قر. 13 ه.). وى در محل قبرستان قديم تهران (كه از چهارراه حسن آباد تا پشت خيابان استخر و خيابان يوسف آباد ادامه داشت) بساط حقه بازى را مى گشود و مردم را به دور خود جمع مى كرد و پس از خواندن اشعارى چند، با مهره بازى معركه را شروع مى كرد، بدين معنى كه دو زانو روى زمين مى نشست و چند دانه مهره به اندازه ى يك نخود كه از گلوله ى كوچكى نخ موم كشيده درست كرده بود در جلو خود مى گذاشت و فنجانهاى فلزى را وارونه به روى زمين قرار مى داد، و بعد در زير هر كدام از آنها مهره اى مى گذاشت. سپس با چوب كوچكى يكى يكى آن فنجانها را وارونه مى كرد و تماشاگران مى ديدند كه مهره اى در زير آنها وجود ندارد، تا به فنجان آخرى مى رسيد، چون آن را بلند مى كرد معلوم مى شد كه همه ى مهره ها در زير آن جمع شده. سپس به كارهاى ديگر مى پرداخت و از جمله ى آنها بازى شامورتى بود: شامورتى (ه.م) را كه بدنه اش سوراخ سوراخ بود، پر از آب مى كرد و چون دستور مى داد. «شامورتى! آب بده» از سوراخها آب مى ريخت و چون دستور مى داد: «آب نده» بسته مى شد. بعد از آنكه تماشاگران را جلب مى كرد، چشمه ى بزرگترى را مطرح مى نمود، مثلاً موش را در قوطى مى كرد و قول مى داد كه آن را

تبديل به مار يا كبوتر يا حيوانى ديگر سازد، و چون مى ديد كه همه تشنه ى ديدن عمل او هستند به گرفتن پول شروع مى كرد. پس از گرفتن پول كافى مجدداً عمليات خود را آغاز مى نمود.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

لولايي،حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1334 در محله عشرت آباد تهران.

• اصالتا شمالي است اما بزرگ شده محله عشرت آباد است متاهل و دو دختر به نام هاي مريم و سارا دارد.

• از كودكي عاشق بازيگري بود و با استفاده از جعبه هاي پودر لباسشويي و چسباندن عكس و گويندگي بچه هاي محل را دور خود جمع مي كرد.

• با پول هاي عيدي خود به سينما مي رفت. بهترين تفريح زمان كودكي اش سينما رفتن بود.

..

• عشق به بازيگري در 15 سالگي او را به كلاس هاي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كشاند.

• دوره كلاس هاي هنرهاي زيبا را به صورت شبانه گذراند.

• كار تئاتر را به طور جدي در سال 1358 با بازي در نمايشي به كارگرداني مرحوم رضا ژيان و سياوش طهمورث شروع كرد.

• «پيكرتراش» فيلم سينمايي بود كه از آن به عنوان كار دوم خود ياد مي كند اما اين فيلم به اكران عمومي در نيامد و هيچ وقت ديده نشد.

• در آغاز جنگ در فيلم سربداران هم نقش كوتاهي را ايفا كرد كه اين آخرين فيلم او قبل از شروع جنگ تحميلي بود.

• با شروع جنگ تحميلي به مدت شش سال از عرصه هنر دور ماند.

• در زمان خدمت سربازي همچنان به كار تئاتر مشغول بود «سبزه دوست بچه ها» تئاتري بود كه او در اين دوران به همراه مرحوم رضا ژيان براي بچه ها اجرا مي كرد.

• در سال 69 در كلاس مديريت سينما شركت كرد

و پذيرفته شد و مديريت سينما عصر جديد را به عهده گرفت.

• مديريت سينما آزادي او را دوباره به دوستان قديمي اش رساند كه اين ديدار مجدد موجب روي آوردن دوباره لولايي به بازيگري شد.

• «فراموشخانه» مجموعه اي بود كه با آن كار و بارش رونق يافت به همين خاطر از مديريت سينما استعفا داد و به بازيگري روي آورد.

• بهترين فيلمي كه در هنگام مديريتش در سينما اكران شد «مادر» بود كه هميشه از آن به خوبي ياد مي كند.

• سال 1372 از مديريت سينما آزادي استعفا داد و دقيقا يك سال و نيم بعد، سينما آزادي دچار آتش سوزي شد.

• عشق و علاقه او به بازيگري حتي در زمان مديريت سينما لحظه اي او را رها نمي كرد به طوري كه هرگاه فرصتي به دست مي آورد زود جيم مي زد و خود را به سر صحنه مي رساند.

• با ساعت خوش قدم به عرصه طنز گذاشت. داريوش كاردان اولين كسي بود كه قابليت هاي او را در اين وادي كشف كرد.

• در ساعت خوش بيشتر از همه عوامل با مهران مديري و رضا عطاران رابطه بهتري داشت.

• مديريت سينما مانع ازحضور مدام او در سريال ساعت خوش مي شد. به همين دليل بازيگري را به مديريت سينما ترجيح داد.

• با خشايار مستوفي حسابي گل و خود را به جامعه طنز معرفي كرد.

• در بازيگري تنها مشوق خود را مادرش معرفي مي كند و هميشه به خاطر صداقت و روراستي اش زبانزد خاص و عام است.

• نقاشي تنها هنري است كه به بازيگري نزديك مي داند او عاشق كارهاي آنتوان چخوف است.

• صبر و تحمل زيادي دارد و بسيار كم حرف است اما خودش را هيچ وقت

دست كم نمي گيرد.

• خودش معتقد است حميد لولايي آدم بي آزاري است. اخلاق او در منزل بسيار عالي است.

• بسيار دل رحم و مهربان است و بسيار علاقه دارد به ديگران ابراز محبت كند.

• عاشق سواركاري است و فوتبال را خيلي دوست دارد.

• عاشق بازي چارلي چاپلين است. در بچگي براي ديگران اداي چارلي چاپلين را در مي آورد.

• به بازي پرويز پرستويي علاقه فراواني دارد و از عطاران به عنوان آدم خوش فكر و بسيار فروتن ياد مي كند.

• از تلخ ترين خاطره هاي زندگي اش فوت مادر خانمش بود كه روي او تاثير زيادي داشت.

• تعصب خاصي روي دو تيم پرسپوليس و استقلال ندارد اما به بازي مهدي مهدوي كيا در تيم ملي علاقه مند است.

لهراسبي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از هنرمندان تازه نفس و با تجربه اي است كه چند سالي از ورودش به عرصه ي موسيقي مي گذرد.او مردي ست متولد بهار و اولين فرزند خانواده شش نفره،پدرش از بازنشستگان نيروي هوايي ست و مادرش كدبانويي خانه دار.در رشته ي الكترونيك تحصيل كرده و تا مقطع كارشناسي دنبال كرده است .اما در حال حاضر بيشتر در عرصه ي تبليغات و موسيقي فعال است.او يكي از مديران پروژه ي يك شركت تبليغاتي نامدار است و شما مي توانيد ايده هاي خلاقانه ي وي را در ميان تيزرهاي تلويزيوني جستجو كنيد.

«.او از سال 1374موسيقي را با نوازندگي پيانو نزد «مهرداد تاج كريمي» آغاز نمود. سپس به فراگيري تئوري موسيقي پرداخت و در بخش موسيقي كودكان و نوجوانان شروع به فعاليت كرد. در سال 79 با خوانندگي تيتراژ سريال كلبه سفيد بطور جدي وارد عرصه خوانندگي گرديد و پس از آن حدود يكسال و نيم

به فراگيري آواز كلاسيك نزد «محمدرضا صادقي» مشغول بود.در سال 81 دومين تيتراژ را براي سريال دريايي ها به كارگرداني «مسعود رسام»خواند و آلبومي نيز به همين نام منتشر كرد.در سال 83 تيتراژ برنامه روزانه صبح بخير ايران و در سال 84 تيتراژ سريال پيله هاي پرواز به آهنگسازي «بهروز صفاريان»را اجرا نمود و با اين تيتراژ و ترانه آشناي «حس غريب» به شهرت رسيد در سال 85 آلبوم مثلث كه آلبومي متفاوت و بهتر از درياييها بود را روانه بازار كرد.

ليقواني، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون از 1358، بازى در تئاتر از 1349، كارگردانى تئاتر از 1354، شروع بازيگرى: كاروانها (مشترك با آلمان و آمريكا- 1355)

عمده ى فيلمها:

اكسيژن 200 (كوتاه- 1356)، محافظ (كوتاه- 1357)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، فصل خون (1360)، آخرين اعلاميه (كوتاه- كارگردان، نويسنده- 1360)، شيطان بزرگ (تلويزيونى- كارگردان، نويسنده- 1361)، دستهاى آلوده (تلويزيونى- 1363)، فيل در تاريكى (نمايش داده نشد- 1367)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مارگريت، آدريان

قرن:20

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آدريان مارگريت اسميت پايپر(1)، متولد 20 سپتامبر 1948، جزو اولين نسل هنرمندان كانسپچواليست محسوب مي شود كه آثارش از بيست سالگي در نقاط مختلف جهان به نمايش در آمده است.او، در سال1969، از مدرسه هنرهاي تجسمي نيويورك فارغ التحصيل شد، و در حالي كه هم زمان به خلق و نمايش آثارش مي پرداخت، در سال 1974، كارشناسي فلسفه را از سيتي كالج نيويورك و دكتري فلسفه را از دانشگاه هاروارد، زير نظر جان رولز، اخذ كرد. وي همچنين از سال 1965، به تمرين و مطالعه يوگا پرداخته است.

آثار پايپر را مي توان منحصر به فرد و، از همه مهم تر، متنوع دانست. به دليل استفاده از شيوه هاي بياني و رسانه هايي نظير نقاشي، چيدمان، هنر اجرا و همچنين ابزارهاي متنوع، كه طيف وسيعي از مداد تا سيستم هاي صوتي _ تصويري را شامل مي شود، و پرداختن به موضوعات مختلفي مانند نژاد پرستي، جنسيت و هندوئيسم، به سختي مي توان او را در يكي از قالب هاي متداول هنري قرار داد.

به عنوان يك فيلسوف آكادميك، پايپر تاملات فلسفي اش را به آثارش تعميم مي دهد، در

حالي كه خود را از مناسبات اقتصادي، كه بر روند توليد هنر تحميل مي شود، كنار مي كشد. آثار اوليه او، با استفاده از متون، اعداد، طرح ها و عكس هايي كه روي صفحات جداگانه نقش بسته اند و به كمك حلقه هاي فنري به يكديگر متصل شده اند، شكل گرفته است. جايي كه وي مي كوشد زوايا و جنبه هاي گوناگون زمان و مكان را مورد بررسي قرار دهد.از سال 1970، در واكنش به اتفاقات مختلف سياسي، پايپر شروع به تحليل موقعيت اجتماعي خود به عوان يك هنرمند، يك زن و يك افريقايي _ امريكايي مي كند و مهم ترين دوره كاري وي شكل مي گيرد.او موضوعاتي مانند نژاد،جنسيت، بيگانه هراسي و نژاد پرستي را وارد حوزه هنر مفهومي مي كند و مي كوشد با بررسي مباني ايدئولوژيك و زمينه هاي روحي و رواني پديده هايي چون نژاد پرستي و بيگانه ستيزي به آسيب شناسي علل و عوامل ايجاد آنها در جامعه بپردازد.با اين كه نمايش بي پرواي اين وضوعات (ترس ها، كليشه ها و تصوراتي كه بعقيده پايپر شكل دهنده نوع نگاه سفيد پوستان به نژاد سياه است)همواره خطر افتادن به ورطه سطحي نگري و شعارزدگي را محتمل مي كند، اما وي تصوارت و پيش فرض هاي موجود درباره نژاد را ، كه موجب مي شود گروهي از مردم مشكل بتوانند به فردي رنگين پوست نگاه انساني داشته باشند، مورد توجه قرار مي دهد و به چالش مي كشد.

در مجموعه ur-Mutter5 (1989(،پايير تصويري از يك زن سوماليايي، كه فرزندش را در آغوش گرفته و به بي نهايت خيره شده است، مي نماياند.زن

رنج كشيده، تسليم و پيرتر از سن واقعي اش به نظر مي رسد.تصوير زن با تصاوير ديگري نظير يك مادر و فرزند سفيد پوست امريكايي يا تصويري از دكتر مارتين لوتر كينگ تركيب مي شود؛ و معمولا جملاتي در گوشه تصوير حك شده اند، "اين گناه شما نيست".جمله اي كه روي تصوير مادر سوماليايي نوشته شده است، "اما شما مسؤول هستيد"، جمله اي كه تصوير لوتر كينگ پاسخ مي دهد.پايير مي كوشد مخاطبانش را نسبت به شريك جرم بودن ،در چيزي كه خود از آن به عنوان سيستم نژاد پرست، بيگانه ستيز و ناعادلانه در حال گسترش نام مي برد، آگاه كند.

ُآثار آدريان پايير در گالري ها و موزه هايي نظير موزه هيرش هورن، موزه ويتني و، در سال هاي اخير، در موزه هنر اسمارت(2)شيكاگو، در سال 2006 و همچنين گالري اليزابت دي(3)نيويورك، در سال 2008، به نمايش گذاشته شده است.پايير، در دانشگاه هاي جورج تاون، هاروارد ،ميشيگان، استنفورد و دانشگاه كاليفرنيا سابقه تدريس دارد.مهم ترين تأليفات پاير در زمينه هاي فرا اخلاق(4)، كانت و تاريخ اخلاقيات است و مجموعه اي دو جلدي از نوشته هاي او در باب فرا هنر(5)و نقد هنر به چاپ رسيده است.(6)او در حال حاضر در برلين زندگي و كار مي كند.

پي نوشت

1-Adrian Piper.

2-Smart Museum of Art.

3-Elizabeth Dee.

4-Meta Ethics

5-Meta_art.

6-Out of order out of sight.

7-Cape Cod.

منابع زندگينامه :منبع:نشريه تنديس شماره 151

مالدن، كارل

قرن:20

جنسيت:مرد

مليت:ايران

1) كارل مالدن

كارل مالدن بازيگر قديمي سينما در سن 95 سالگي درگذشت. او بازيگري متعلق به دوران طلايي آكتورز استوديو و بازيگر محوري است كه با اكثر كارگردانان معروف هاليوود كار كرد. در سال 1940 وقتي 26 ساله

بود با آن ها مي دانستند چه مي خواهند به بازيگري سينما رو آورد. اما تا سال 1915 با فيلم درخشان اتوبوسي به نام هوس بود كه با دريافت اسكار نقش مكمل به شهرت و معروفيت رسيد. او در اين فيلم كه از نمايشنامه تنسي ويليامز اقتباس شده بود، در كنار مارلون براندو و ويوين لي به ايفاي نقش پرداخت: «زني مطلقه به نيواورلئان مي آيد تا نزد خواهرش زندگي كند، اما با شوهرخواهرش كنار نمي آيد.» يكي از بهترين نسخه هاي سينمايي آثار تنسي ويليامز كه به يمن كارگرداني اليا كازان و موسيقي جاز الكس نورث فضاي پرتنش و تيره و تلخ نيوارلئان دهه 1940 را باز مي سازد. نقش هاي او در ژانرهاي گوناگون سينما پيوسته متفاوت بود ودر طول عمر بازيگري خود در همه گونه ها حضور يافت. سينماروهاي قديمي فهرستي از آثار درخشان را در خاطر دارند كه يكي از بازيگرانش كارل مالدن است.

2) كارل مالدن با نام اصلي مالدن سوكيلوويچ در يك خانواده مهاجر صرب در شيكاگو در سال 1914 به دنيا آمد و در اينديانا بزرگ شد. پس از تحصيل در دبيرستان به كار رو آورد و دنبال شغل هاي مختلف رفت، اما نمي دانست بازيگر مي شود. وقتي به اتفاق دوستي يكي از نمايش هاي برادوي را ديد، دوستدار نمايش شد و در مدرسه تئاتر شيكاگو به تحصيل بازيگري پرداخت و فارغ التحصيل شد. پس از بازي در اولين فيلمش تا هفت سال در فيلمي بازي نكرد و به كارهاي ديگري پرداخت، اما توانست در سال 1947 بازي در شماره 12 خيابان مادلن را تجربه كند. هنري

هاتاوي (كارگردان) او را در كنار جيمز كاگني، آنابلا و ريچارد كنت قرار داد. فيلم سياه و سفيد، 95 دقيقه و در ژانر گنگستري بود.

3) او ابتدا در مدرسه تئاتر دراماتيك گودمن ثبت نام كرد و پس از مدتي رشته خود را به بازيگري تغيير داد. او در همين سال ها با مونا گرينبرگ همسر آينده خود آشنا شد و به اتفاق در چند نمايش نقش آفريني كردند. آن ها در سال 1938 ازدواج كردند و دسامبر پارسال هفتادمين سال ازدواج خود را جشن گرفتند. او طي يك دهه بعد در برادوي در نمايش هايي مانند كي لارگو، پسران و سربازان و عمو هري ظاهر شد. مالدن در جنگ جهاني دوم به عنوان سرباز به ارتش پيوست و در همين سال ها در نمايش پيروزي بالدار در نيروي هوايي ارتش بازي كرد. مالدن پس از جنگ و پيش از نقش آفريني در اتوبوسي به نام هوس در فيلم هايي چون شماره 12 خيابان مادلن، مكافات عمل، بوسه مرگ، ششلول بند، جايي كه پياده رو و تمام مي شود. تالارهاي مونته زوما و تصميم پيش از سپيده دم به نقش آفريني پرداخت. اتوبوسي به نام هوس زمينه موفقيت هاي بيشتر مالدن را فراهم آورد و نتيجه آن بازي در فيلم هايي چون روبي جتنري (كينگ ويدور)، اعتراف مي كنم (آلفرد هيچكاك) و از همه مهم تر در بارانداز (اليا كازان) بود. مالدن در آن سال ها با كازان و براندو روابطي بسيار صميمانه داشت. هر چند كازان در اوايل سال هاي 1950 و پس از همكاري با كميته مبارزه با فعاليت هاي ضد آمريكايي يكي

از چهره هاي بدنام هاليوود شده بود، اما مالدن تا پايان عمر هميشه از او حمايت مي كرد و يكي از كساني بود كه در تصميم آكادمي براي اعطاي جايزه يك عمر دستاورد هنري به كازان در سال 1999 نقش داشت. مالدن در 1959 به لس آنجلس نقل مكان كرد، اما هيچ وقت تئاتر را از ياد نبرد.

4) نگارنده براي اولين بار در درخت اعدام (دلمر ديوز، 1959) چهره اي تنومند و منفي با بيني بزرگ از بازيگري را ديد كه تا سال ها و اكنون كه فوت شده، ياد و خاطره اش را با خود دارد: « دكتر جو فريل (گري كوير) كه پيشينه درخشاني ندارد، به شهري كوچك مي رود تا زندگي نويني را آغاز كند. او راهزني به نام دون (بن پياتسا) را از اعدام نجات مي دهد و اصلاحش مي كند سپس به تيمار و سرپرستي دختري نابينا به نام اليزابت (ماريا شل) مي پردازد و به او پول مي دهد تا با رون و فرنچي (كارل مالدن) در خريد يك معدن طلا شريك شود. وقتي فرنچي به اليزابت حمله ور مي شود، دكتر از راه مي رسد و فرنچي را از پاي در مي آورد، اما عده اي او را دستگير مي كنند و قصد اعدامش را دارند. در اين جا اليزابت با طلاهايش جان دكتر را مي خرد...» اين وسترن فرماليست و كلاسيك كه نوعي تجديد نظر در سبك را در خود دارد با آهنگي دقيق و پر قدرت پيش مي رفت و نگارنده را با بازي فوق العاده و واقعاً كينه توزانه كارل مالدن آشنا مي كرد.

فصل آشنايي آغاز شد، اما او بازيگري جوان پسند نبود، بلكه بازيگري بود كه در مسير روايت نقش را به خوبي ايفا مي كرد.

5) كارل مالدن پس از بازي در پانزده فيلم توسط آلفرد هيچكاك براي من اعتراف مي كنم (در ايران: اعتراف به گناه / 1953) گزينش شد. در اين فيلم متفاوت با داستاني غير متعارف كارل مالدن با نقشي باورپذير در كالبد يك پليس در كنار مونتگمري كليفت و آن باكستر در اوج روايت حضورش سنگين و راه گشا مي شود. بعدها او را بيشتر در نقش هاي مكمل ديدم و در نقشي طولاني در روايت فيلم نديدم.

6) پدر و مادر كارل مالدن اهل صربستان (يوگسلاوي) بودند كه براي يافتن كار در سال 1900 به آمريكا مهاجرت كرده بودند و كارل در آمريكا به دنيا آمد. او در خانواده اي پر جمعيت پرورش يافت كه هر كس شغلي را برگزيد و كارل مالدن بارها در نقش هاي مكمل و مهم بازي كرد تا اين كه دوباره در نقشي منفي در فيلم در بارانداز (اليا كازان، 1954) نامزد جايزه اسكار نقش مكمل شد و حضور گرم او حتي بقيه عوامل صحنه را تحت الشعاع قرار مي داد.

7) مالدن در چند مجموعه تلويزيوني نيز بازي كرد، اما به خاطر بازي خويش در سريال پر تماشاگر خيال مرگبار برنده جايزه امي شد. در طول بازيگري اش چندين بار سمت آكادمي هنرها و علوم سينمايي (آسكار) بود. همسرش مونا گراهام نيز از سال 1938 بازيگر بود، اما هر دو در يك فيلم ظاهر نشدند. به جرأت مي توان گفت كارل مالدن پيوسته شايستگي نقش

هاي اول و دشوار را داشت، اما به خاطر هيكل بزرگ و چهره نه چندان قشنگش بيشتر به نقش هاي خشن و منفي مكمل ظاهر مي شد. او يكي از بازيگران پيچيده نقش هايي بود كه به سادگي كسي از عهده شان بر نمي آمد. اگر منصفانه به اتوبوسي به نام هوس نگاه كنيم، بازي او در نقش ميچ به اندازه بازي مارلون براندو تأثيرگذار و عميق است. مالدن در سه فيلم اليا كازان بازي كرد كه از آثار درخشان بازيگري اوست. او در بيبي دال (1956) در نقش شوهري كه احساس سرد عروس نوجوانش را به خانه مي آورد، به نقش اول ظاهر مي شود و با كارل بيكر و ايلاي والاك همبازي مي شود. دومين سريال تلويزيوني معروف به مالدن در آن حضور يافت خيابان هاي سانفرانسيسكو بود. او در آثار قابل اعتنايي چون يوليانا(1960)، پرنده باز آلكاتراز(1962)، همه سقوط مي كنند (1962)، پاييز قبيله شاين(1964)، صف قاتلين(1966)، هتل(1967)، بلو(1968) و حادثه پوزيدون (1979) نيز بازي كرد و آخرين بار در ميانه دهه نود ميلادي در نقش كوتاهي ظاهر شد.

منابع زندگينامه :منبع:نشريه صنعت سينما ،شماره 85.

مباركه، كريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 تهران، نام اصلى: كريم اكبرى مباركه، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيباى تهران 1365- فعاليت در تلويزيون از 1359- بازى در تئاتر از 1350.

شروع بازيگرى: مرگ يزدگرد (1359)

عمده ى فيلمها:

مقاومت (1365)، زنگ تفريح (كوتاه 1366)، مسافران (1370)، ديدار (1373)، عياران (دستيار كارگردان، بازيگر- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

متخصص، فريبا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 بروجرد، تحصيلات: دانشجو، فعاليت در راديو از 1367، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: شب مكافات (1363)

عمده ى فيلمها:

شنگول و منگول (1368)، ديدار (1373)،، ماه پيشونى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

متوسلاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1313 تهران، همسر ميهن بهرامى (فيلمنامه نويس)- دبير زبان انگليسى- كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، تحصيلات: فارغ التحصيل زبان و ادبيات انگليسى دانشگاه تهران- فارغ التحصيل كارگردانى سينما از A.L.C.U آمريكا، برنده دو جايزه از جشنواره ى فيلم تاشكند (كفشهاى ميرزا نوروز)، فعاليت مطبوعاتى و انتشاراتى از 1334، با سردبيرى مجله ى سايه ها، فعاليت در تلويزيون از 1355، طوفان در شهر ما (1337)

عمده ى فيلمها:

تپه عشق (1338)، بى ستاره ها (1338)، چك يك ميليون تومانى (1338)، شيرفروش (1339)، بچه هاى محل (نويسنده، تهيه كننده، بازيگر- 1339)، فرياد نيمه شب (13540)، ترس و تاريكى (تهيه كننده، كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1342)، ستاره صحرا (1343)، سه تفنگدار (نويسنده، بازيگر- 1343)، سه تا بزن بهادر (1344)، سه تا نخاله (1344)، سه كارآگاه خصوصى (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1344)، سه قهرمان (1345)، سه بمب آتشين (1345)، سه ناقلا در ژاپن (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1345)، سه جوانمرد (1346)، پسران علاءالدين (1347)، آواره هاى تهران (1347)، هفت دختر براى هفت پسر (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1347)، قدرت عشق (1347)، ريكاردو (1347)، جنجال پول (1347)، پسران قارون (1348)، سه فرارى (1348)، غول بيابانى (1349)، شيادان (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1350)، اين گروه زبل (مشترك با تركيه- نويسنه، بازيگر- 1350)، سه تا جاهل (1350)، اعجوبه ها (1351)، يك ميليونر و دو مفلس (1351)، سازش (كارگردان، نويسنده- 1353)، كندو (كارگردان- 1354)، ذبيح (كارگردان- 1354)، حلقه هاى ازدواج (نويسنده، بازيگر- 1356)، كفشهاى ميرزا نوروز (كارگردان- 1364)، جعفرخان از فرنگ برگشته (كارگردان، نويسنده با مشاركت على حاتمى- 1366)، جستجوگر (كارگردان- 1368)،

دل و دشنه (1373)، بانى چاو (1374)، تپش مرگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مجتهدي، جمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ميرزا محمد صادق شاه آبادي و نوه ي آيت الله شاه آبادي، در تهران به دنيا آمد تحصيلات ابتدايي را در مكاتب باقي مانده از دوران قاجار در تهران پشت سر گذاشت. علاقه مجتهدي به سينما و البته زمينه ي كاري پدر به اواين اجازه را داد كه زميني دركرج را به ساخت سينما اختصاص دهد. جمال مجتهدي در سال 1332 سينما شاهين را در كرج افتتاح كرد.؛ سينمايي كه زمينه ورود او به شغل مديريت سينما را مهيا كرد. در سال 1334 مجتهدي كار خود را گسترش داد و سينما سيلوانا (ملت) را در ميدان ژاله (شهدا) افتتاح كرد. سينما سيلوان در اين منطقه يكي از مهم ترين سينماهاي نمايش دهنده ي فيلم هاي ايراني محسوب مي شد. مجتهدي در همين سال ها گروه سينماهاي ميامي را پي ريزي كرد. مجتهدي در سال 1345 با تأسيس سازمان سينمايي چهله ستون رسماً وارد جريان توليد فيلم هاي ايراني شد. در سال 1345 سازمان سينمايي چهل ستون با توليد فيلم ترسناك موميايي به كارگرداني، فيلم برداري و تدوين حميدمجتهدي (از معدود توليدات قابل توجه سينماي ايران در ژانر وحشت) رسماً توليد فيلم را شروع كرد. پرفروش ترين فيلم سازمان سينمايي چهل ستون فيلم رابطه ي جواني است كه در 1355 دومين فيلم پرفروش سال بود.

اين موفقيت باعث شد خانواده ي مجتهدي با حفظ خط داستاني و تركيب بازيگران و عوامل فني، فيلم همكلاس را در سال 1356 روانه ي اكران گروه سينماهاي ميامي كنند. پس از انقلاب

جمال مجتهدي تنها به مديريت سينماهايش پرداخت. وحيد و مجيد جاي او در مديريت سينماهاي سه گانه را گرفتند و حميد به مستندسازي روي آورد. پس از مدتي سينما ملت را فروختند و تنها دو سينماي اروپا و تهران با مالكيت خانواده ي مجتهدي باقي ماند. شادروان جمال مجتهدي يكي از پيشگامان فعاليت هاي صنفي در مديريت سينماي ايران بود. اصالت خانوادگي و تشخص شخصيتي او زبان زد همه است. او با توجه به سابقه مذهبي خانواده اش هميشه مناسك مذهبي را انجام مي داد و در بين اهل سينما هميشه به خوش حسابي و رعايت حقوق ديگران شهره بود. مجتهدي در خرداد دار فاني را وداع گفت و يك ماه بعد فرزند دومش وحيد نيز بر اثر عارضه ي قلبي درگذشت.

فيلم شناسي جمال مجتهدي در مقام تهيه كنندگي:

1345: موميايي (ح. مجتهدي)، 1347: جاده ي زرين سمرقند (ناصر ملك مطيعي )، 1348: قصه ي دل ها (مجتهدي)، 1350: بده در راه خدا (رضا صفايي)، يك خوشگل و هزار مشكل (محمدعلي زرندي)، آسمون بي ستاره (مجتهدي)، 1351: طغرل (سيامك ياسمي)، 1352: پريزاد (ياسمي)، دل خودش مي خواد (ياسمي)، 1355: رابطه ي جواني) (سياوش شاكري)، هيولا (ياسمي)، 1356: همكلاس (شاكري).

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

مجيد صالحي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تاريخ تولد: 26 شهريور 1354 در تهران

وي فعاليت هنري خود را با بازي در نمايش (آنتيگونه) آغاز كرد و سپس به تلويزيون رفت و در مجموعه هاي تلويزيوني مختلف و البته اغلب با مضمون طنز بازي كرد.

خيلي زود با شخصيت (مجيد دلبندم) مشهور شد و اين روند با برنامه هاي ديگر ادامه پيدا كرد.

كنار گيري حميد جبلي

از فيلم (يكي بود يكي نبود) باعث شد او جايگزين وي شود و اين فيلم هم شد نخستين تلاش او براي ورود به عرصه سينما.

وي علاوه بر بازي در برخي از مجموعه هاي تلويزيوني نويسندگي و كارگرداني را نيز بر عهده داشته است. اغلب فيلم هايي كه صالحي تاكنون در آنها ايفاي نقش كرده با فروش بالايي روبه رو شده اند و اين نشان مي دهد كه او بازيگري است قابل اعتماد و البته پرطرفدار، به قول خودش بازيگر خوش شانسي است !

فيلم:

يكي بود يكي نبود (ايرج طهماسب، 1378)

خوابگاه دختران (محمدحسين لطيفي، 1382)

پل سيزدهم (استيون راش، 1383)

مجردها (اصغر هاشمي، 1383)

شاخه گلي براي عروس (قدرت الله صلح ميرزايي، 1383)

سوغات فرنگ (كامران قدكچيان، 1384)

چپ دست (آرش معيريان، 1384)

مجموعه هاي تلويزيوني :

سيب سرخ

سيب خنده

قطار ابدي

جنگ آفتاب

برگ سبز

نماكاريكاتور

سيماي صبحگاهي

دركوچه اقاقي ها (نويسنده + كارگردان)

آشتي كنان (كارگردان)

پليس جوان

خوش ركاب

خوش غيرت

مرده متحرك

ترش و شيرين

مجيدي، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1338 تهران، نام اصلى: مجيد مجيدى طالشى، تحصيلات: ديپلم، كارگردان، نويسنده، شروع كار از حوزه ى هنرى سازمان تبليغات، برنده ى 2 سيمرغ بلورين بهترين فيلم از چهاردهمين جشنواره ى فيلم فجر (پدر)، شروع بازيگرى: توجيه (1360)

عمده ى فيلمها:

استعاذه (1361)، مرگ ديگرى (كوتاه- 1361)، هودج (كوتاه- كارگردان- 1362)، دو چشم بى سو (1362)، بايكوت (1364)، تيرباران (1365)، قاصد (كوتاه- 1365)، روز امتحان (كوتاه- كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1367)، تا مرز ديدار (1368)، در جستجوى قهرمان (1368)، شنا در زمستان (1368)، بدوك (كارگردان، نويسنده، 1370)، پدر (كارگردان، نويسنده- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محب اهري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، همسر فرحناز منافى ظاهر (بازيگر)، تحصيلات، فارغ التحصيل رشته ى ادبيات فارسى از مدرسه ى عالى ادبيات 1358، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: از نو بسازيم (تلويزيونى- 1362)

عمده ى فيلمها:

رابطه (1365)، خارج از محدوده (1366)، محموله (1366)، دوستى (كوتاه- 1366)، سالهاى خاكستر (1367)، شنگول و منگول (دستيار كارگردان- 1368)، سفر جادويى (1369)، دو فيلم با يك بليت (1369)، جيب برها... (1370)، سيرك بزرگ (1370)، خوش خيال (1371)، روز فرشته (1372)، من زمين را دوست دارم (1372)، همسر (1372)، راه افتخار (1372)، كچل عاشق (1373)، كاكادو (1373)، عروس كاغذى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محبت، فرهاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1316 تهران، تحصيلات: چهارم رياضى، فعاليت در تلويزيون، بازى در تئاتر از 1337 با گروه تئاتر آزاد كاوه، شروع بازيگرى: در انتهاى ظلمت (1341)

عمده ى فيلمها:

شيطون بلا (1344)، من و مادرم (1344)، آشيانه ى خورشيد (1346)، ستاره ى فروزان (1348)، خوشگله (1351)، مطرب (1351)، حريص (1352)، آب (1353)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، مسافر شب (نمايش داده نشد- 1359)، تفنگدار (1361)، دادشاه (1362)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، محكومين (1363)، عياران و طراران (1364)، تحفه ها (1366)، آتش پنهان (1369)، اميد (1371)، تابع فانون (1372)، بازيهاى پنهان (1374)، فرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محبوب، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1328 رشت، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1346، بازى در تئاتر از 1346، شروع بازيگرى: ديوار شيشه اى (1350)

عمده ى فيلمها:

جبار سرجوخه ى فرارى (1352)، ستاره ى دنباله دار (1361)، چاووش (1369)، مخترع 2001(1370)، ماه عسل (1371)، من زمين را دوست دارم (1372)، در كمال خونسردى (1373)، بوى خوش زندگى (1373)، تنگنا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محبي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 كرمانشاه، نام اصلى: على اصغر محبى، تحصيلات: ديپلم، فارغ التحصيل دوره ى دراماتيك در كرمانشاه، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: دوله تو (1363)

عمده ى فيلمها:

سازمان 4(1366)، بوعلى سينا (1366)، روزنه (1367)، عروس حلبچه (1369)، لبه ى تيغ (1371)، بازى با مرگ (1373)، ويرانگر (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محتشم زاده، نصرت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان، بازيگر، صداپيشه.

تولد: 1289، تهران.

درگذشت: 1359.

نصرت الله محتشم زاده تحصيلات ابتدايى خود را تا كلاس چهارم در مدرسه ى اقدسيه و از كلاس چهارم تا ششم را در مدرسه ثروت به پايان رسانيد. سه سال در مدرسه ى نظام بود ولى از آنجا به مدرسه ى دارالمعلمين مركزى رفت و از دارالفنون ديپلم گرفت. ابتدا به دانشكده ى پزشكى رفت ولى پس از يك سال آن را رها كرد و به مدرسه ى حقوق و علوم سياسى وارد گرديد و دوره ى آن را به پايان رسانيد. وى پس از پايان تحصيلات همراه پدرش به رشت رفت و چون از كودكى به هنر بازيگرى و نمايش علاقه مند شد، به همين سبب با توجه به تحصيلات عاليه و ممتازى كه داشت از سال 1308 در تئاتر فرهنگ رشت به روى صحنه رفت و پس از مدتى به تهران آمد و زير نظر سيد على خان نصر به فعاليت نمايشى پرداخت. در سال 1309 كه سيف الدين كرمانشاهى از روسيه به ايران مراجعت كرد، و كلاسى به نام «استوديو درام» تأسيس كرد، محتشم نيز به آنجا وارد شد و بعد به تئاتر دائمى نكيسا كه مدير آن افلاطون شاهرخ بود روى آورد.

در سال 1311 براى تحصيل تئاتر به فرانسه رفت ولى دو سال بعد در سال 1313 به ايران مراجعت و از آنجا به هندوستان رفت و

در كمپانى امپريال فيلم نقش سلطان محمود را در فيلم «حكيم ابوالقاسم فردوسى» كه عبدالحسين سپنتا تهيه مى كرد به عهده گرفت. در اواخر سال 1314 به ايران مراجعت كرد و در سال 1316 با همكارى نوشين به كار تئاتر پرداخت و در نمايش هايى مانند «حبيب و مريم»؛ «مردم»؛ «ايده آل» شركت كرد. در سال 1320 به تماشاخانه ى تهران و پس از مدتى به تئاتر فردوسى رفت كه با همكارى نوشين به روى صحنه رفت.

محتشم زاده همچنين به عنوان رييس اداره ى نمايشات وزارت كشور طى در دو دوره مشغول خدمت گرديد. پس از آن براى همكارى به راديو دعوت شد و همزمان در استوديوهاى مختلف مشغول شد. نصرت الله محتشم در فيلم هاى «آغا محمدخان قاجار» (به عنوان نويسنده، كارگردان و بازيگر)؛ «ماجراى زندگى» (كارگردان)؛ «عروس دجله» (كارگردان)؛ «طلسم شكسته» (بازيگر)؛ «كليد» (بازيگر)؛ «ورپريده» (بازيگر)؛ «جدال در مهتاب» (بازيگر)؛ «بن بست»؛ «فرمان خان» (بازيگر)؛ «جاده زرين سمرقند» (بازيگر)؛ «شاهراه زندگى» (بازيگر) و در مجموعه ى تلويزيونى «خسرو ميرزاى دوم» شركت و همكارى داشته است. نصرت الله محتشم در نمايشنامه هاى: «شاه صفى»، «سايه ى حرم»، «صلاح الدين ايوبى»، «ناپلئون»، «نادرشاه و فتح هندوستان»، «ابومسلم خراسانى»، «برزو و رستم و سهراب»، «ناصرالدين شاه»، «نادر و ستاره»، «جنايت يا مرگ آغا محمدخان قاجار»، «شاه عباس»، «نادر پسر شمشير»، «حبيب و مريم»، «قيام آغا محمدخان قاجار»، «ايده آل» و... شركت داشته كه بيشتر اين نمايشنامه ها را خود نوشته و كارگردانى كرده است. مشخص است كه نصرالله محتشم علاقه ى خاصى به بازى در نمايشنامه هاى تاريخى داشته است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

محجوب، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1327 رشت، تحصيلات: ديپلم ادبى، كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازى در تئاتر از 1345، شروع بازيگرى: ماديان (1364)

عمده ى فيلمها:

آئينه (كوتاه-

كارگردان، نويسنده- 1358)، چوپانان كوير (كارگردان، تهيه كننده- 1359)، كنار بركه ها (1365)، شايد وقتى ديگر (1366)، برهوت (1367)، دوران سربى (1367)، ريحانه (1368)، نقش عشق (1369)، پرده ى آخر (1369)، در جستجوى تعادل (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محرابي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى دراماتيك تهران، فعاليت در تلويزيون از 1354، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: كركسها مى ميرند (1359)

عمده ى فيلمها:

در محاصره (1360)، بالاش (1362)، وكيل اول (1365)، بوعلى سينا (1366)، افسون (1367)، طپش (1367)، خواستگارى (1368)، بازى با مرگ (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محسني، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1291، تهران.

درگذشت: 1374.

اكبر محسنى، فرزند سيد حسين محسنى، پس از مرگ پدرش، به وسيله ى شوهر خواهرش در مدرسه ى موسيقى كه زير نظر سالار معزز اداره مى شد نام نويسى كرد. ابتدا به آلتو برنجى روى آورد، سپس ترومپت و فلوت را امتحان كرد و در همان جا به فراگيرى نت پرداخت. سپس تار را نزد رحمت الله صفا، از شاگردان موسى معروفى، تعليم گرفت. بعد از مدتى دسته ى موزيك درست كرد و به تدريس موسيقى پرداخت. در سال 1315 وزارت فرهنگ، جمع كوچكشان را به نام هنرآموز موسيقى استخدام كرد. وقتى راديو افتتاح شد، اركسترى تشكيل داد كه زير نظر استاد على نقى وزيرى تعليم مى گرفت. بعد از انحلال اين اركستر، در اركستر انجمن موسيقى ملى كه به رهبرى روح الله خالقى برنامه اجرا مى كرد به نوازندگى پرداخت. نخستين آهنگى كه ساخت «سه تار و ستاره» بود در مايه ى سه گاه كه شعر آن را كريم فكور سروده بود و ناهيد سرافراز و حميد قنبرى در سال 1326 در راديو ايران اجرا كردند. تا سال 1336 فعاليت راديويى داشت، تا اينكه وزارت فرهنگ براى تدريس سرود و موسيقى در مدارس ايرانيان مقيم عراق وى را انتخاب كرد و در ضمن مأموريت دادند كه در طول خدمت فنون عود را جمع كرده تا بتواند در مراجعت آنها را منتشر كرده و تعليم دهد. چهار

سال در عراق بود و به نوجوانان ايرانى كه در كاظمين و بغداد در مدارس مخصوص درس مى خواندند، سرودهاى ميهنى و موسيقى ياد داد و خود نيز عود را نزد استادانى چون جميل بشير، گل خماش، وكيل (موسيقيدان ايرانى) و حكمت فاضل ياد گرفت و به جمع آورى فنون مصرى و عراقى پرداخت. پس از بازگشت به ايران، اندوخته هاى خود را در نواختن عود در شوراى موسيقى در حضور دكتر مهدى بركشلى، مشير همايون (حبيب الله شهردار) و چند نفر از استادان ارائه داد و به اين ترتيب به كار خود در راديو ادامه داد و چند سال نيز در تلويزيون تهيه ى آهنگ ها و سرپرستى اركستر برنامه ى «هفت شهر عشق» را به عهده گرفت. يكى از تصنيف هاى اكبر محسنى تصنيف «الهه ناز» است با صداى غلامحسين بنا خوانده شده است. وى بيش از 400 آهنگ ساخته است. از آثار ديگر او ترانه ى «انتظار»، «به ياد وى تا سحر ماندم نيامد» و «ساقيا» است.

يكى از موسيقيدانان بزرگ كه خدمات ذى قيمتى به موسيقى اصيل وسنتى ايران كرد،اكبر محسنى است. وى هنرمندى متدين و باصفا و حساس مى باشد كه از همان نوجوانى در خانواده مذهبى اش نماز و روزه او ترك نشد و بهترين آهنگهايش را پس از نماز صبح و مناجات با خالق يكتا ساخت و موسيقى را براى خود يك نوع عبادت و زار و نياز با خداوند مى داند.

اكبر محسنى به سال 1291 در تهران ديده به جهان گشود، پدرش سيد حسين محسنى از افسران توپخانه، مردى مذهبى و باايمان بدو و موسيقى را با ديد ديگرى نگاه مى كرد.

اكبر از كودكى به موسيقى علاقه مند بود و از همان كودكى

دائما با سر قليان شكسته اى جلوى پدر پاى مى كوبيد و آهنگهاى مارش نظامى را با دهان تقليد مى كرد. پس از چندى كه پدرش به رحمت ايزدى پيوست، توسط شوهر خواهرش در سال 1302 به مدرسه موزيك نظام كه رياست آن با سالار معزز بود رفت و در آنجا نام نويسى كرد. در آن مدرسه اولين سازى را كه وى زد آلتو برنجى بود، سپس با نواختن ترومپت و فلوت آشنا شد و به فراگيرى نت نيز پرداخت زيرا در مدرسه موزيك نظام نوازنده هر قدر هم خوب و در سطح ممتاز و عالى مى نواخت بايد حتما با خط نت آشنايى كامل مى داشت.

پس از چندى وى زير نظر رحمت اله صفا كه از شاگردان برجسته موسى خان معروفى استاد تار بود به فراگيرى اين ساز ايرانى و خوش صدا پرداخت وى مدتى هم نزد حسين ياحقى ويولن كار كرد. پس از فراگيرى رديف هاى موسيقى ايرانى، خود دسته موسيقى ترتيب داد و در سال 1315 اين دسته كوچك موسيقى به استخدام وزارت فرهنگ وقت با ماهى 24 تومان درآمدند.

پس از تأسيس راديو، در اركسترى كه زير نظر استاد عليقى وزيرى رهبرى مى شد رفت و در اين اركستر تارباس مى زد و ماهيانه 70 تومان حقوق دريافت مى كرد. پس از انحلال اين اركستر همكارى خود را با اركستر انجم موسيقى ملى به رهبرى استاد روح اله خالقى شروع نمود.

اولين آهنگى كه اكبر محسنى ساخت در سال 1326 بود كه در مايه «سه گاه» و شعر كريم فكور با صداى ناهيد سرفراز و حميد قنبرى از راديو پخش شد اين همكارى با راديو، در اركسترهاى گوناگون تا سال 1336 ادامه داشت تا اين كه

از طرف وزارت فرهنگ مأموريت يافت به عراق براى تعليم سرود و موسيقى ايرانى به كودكان ايرانى مقيم آن كشور عزيمت كند مدت چهار سال در شهرهاى: بغداد و كاظمين در مدارس ايرانى مشغول تدريس شد و در اين مدت با موسيقى دانان و نوازندگان بزرگ عراق آشنايى پيداكرد و تكنيك هاى مصرى و عراقى را نزد استادانى چون: جميل بشير، گل خماش، وكيل كه اين آخرى موسيقى دان ايرانى بود ولى با تكنيك موسيقى عرب آشنايى كامل داشت رفت و بسيارى از رموز موسيقى را آموخت.

پس از پايان مأموريت در كشور عراق به خاك وطن خود بازگشت و دوباره فعاليت خود را در سازمان راديو تلويزيون آغاز و در تلويزيون ساختن آهنگ و سرپرستى اركستر برنامه هفت شهر عشق را به عهده گرفت. اكبر محسنى حدود 86 ترانه ساخت كه از ميان آنها ترانه اى كه بسيار مورد توجه مردم قرار گرفت تصنيف «الهه ناز» با صداى گرم شادروان غلامحسين بنان بود كه براى كارگران اجرا و هديه به آنان بود شعر اين آهنگ از كريم فكور بود. بايد يادآور شد كه اين آهنگ و تصنيف هميشه در تاريخ موسيقى ايران به يادگار خواهد ماند.

باز اى الهه ناز با دل من بساز

كاين غم جانگداز برود ز برم

گر دل من نياسود از گناه تو بود

بيا تا ز سر گنهت گذرم

باز مى كنم دست يارى به سويت دراز

بيا تا غم خود را با راز و نياز

ز خاطر ببرم

گر نكند تير خشتمت دلم را هدف

بخدا همچو مرغ پر شور و شعف به سويت بپرم

آنكه او به غمت دل بندد چون من كيست

ناز تو بيش از اين بهر چيست كيست ناز

تو الهه نازى

در

بزمم نشين

من تو را وفا دارم

بيا كه جز اين نباشد هنرم

اين همه بى وفايى

ندارد ثمر

بخدا اگر از من نگيرى خبر نيابى اثرم

اكبر محسنى با اينكه در عراق با موسيقى عرب و تكنيك و چند و چون آن آشنايى پيدا كرد هيچگاه آهنگهايش فرم و رنگ عربى نداشت و علت كشش او هم به سوى عود و فراگيرى و نواختن آن، بيشتر براى زنده كردن اين ساز ايرانى كه همان بربط است بود. زيرا در مدت سه سالى كه در عراق بود و در مدارس ايرانيان مقيم آن كشور موسيقى و سرود تدريس مى كرد تحقيقاتى راجع به ساز عود كرد كه خودش مى گويد: «سه سال پيش اداره هنرهاى زيبا ضمن نامه دو نفر را كه هر دو از شاگردان خود من بودند براى فراگرفتن تكنيك عود به عراق فرستاد ولى متأسفانه به علت پيش آمدن حوادث عراق موضوع عملى نشد و من تصميم گرفتم كه شخصا اين كار را انجام بدهم و بدون اين كه دستورى از هنرهاى زيبا داشته باشم ساعات فراغت خود را به فراگرفتن اين ساز اختصاص دادم. مدتى زير نظر سلمان شكور نوازنده نامدار عراقى به فراگرفتن مبانى نوازندگى اين ساز مشغول شدم و چون در نواختن اين ساز توانايى كافى پيدا كردم از استادان ديگرى نيز از جمله حكمات فاضل (عراقى) و وكيل (كه يك موسيقيدان ايرانى مقيم عراقى مى باشد) اطاعاتى در اين زمينه كسب كردم...حاصل اين مطالعات اتخاذ روش جديدى در نواختن عود است كه اميدوار هستم بتوانم در آينده به وجهى كه در خور استفاده عموم باشد چگونگى اين روش را انتشار دهم.»

محسنى داراى سه پسر و يك دختر است

كه به هيچ كدام نواختن سازى را نياموخت، چرا؟ معلوم نيست؟ يا نخواست يا وقت كافى جهت تعليم و تعلم آنان در اختيار نداشت.

نوازندگان كمانچه

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

محسني، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر، پيش پرده خوان.

تولد: 1302، گيليارد دماوند.

درگذشت: 16 تير 1369، تهران.

سيد مجيد محسنى پس از تحصيلات ابتدايى وارد دبيرستان شد و در دبيرستان در نمايش هايى كه توسط شاگردان مدرسه اجرا مى شد، شركت مى كرد. وى پس از چندى به هنرستان هنرپيشگى رفت و در سال 1316 از اين هنرستان و كلاس تئاتر شهردارى فارغ التحصيل شد و اولين نمايشنامه يى كه درآن شركت كرد «سالومه» اثر اسكاروايلد بود. محسنى در اين نمايشنامه كه زير نظر على دريابيگى به روى صحنه رفت، نقش غلام بچه ى سالومه را ايفا كرد كه با همين اولين بازى، وارد عرصه ى تئاتر شد. سپس به پيش پرده خوانى روى آورد.

سيد مجيد محسنى، علاوه بر پيش پرده خوانى در تئاتر، در نمايشنامه هايى شركت داشت از جمله نمايش هاى «خسيس»، «تارتوف»، «لوكرس بورژيا»، «ننگ جامعه»، «عاشق قراردارى»، «تو مال منى»، «مجيد و خانمش»، «مجيد در باغ»، «مجيد و كلفتش». از سال 1336 در راديو به فعاليت پرداخت و شخصيت هايى چون عمقلى، جناب ميرزا، خانباباخان، معلم فوفول و غيره... را ارائه مى داد. مدتى وكيل مجلس شوراى ملى (از سال 1342) و مشاور سازمان راديو و تلويزيون ملى ايران (از سال 1348) بود. از فعاليتهاى او تأسيس استوديو تهران و شهرستان فيلم در سال 1338 بود. فعاليت سينمايى او از سال 1330 با «خواب هاى طلايى» (بازيگر) آغاز شد. مجيد محسنى علاوه بر فيلم هايى كه در استوديوى شخصى و با سرمايه ى خود ساخت در برخى فيلمهاى ديگر شركت مى جست. از جمله فيلم هايى كه در آنها شركت داشته

است (به صورت بازيگر، كارگردان، نويسنده يا تهيه كننده) مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: «دزد عشق» (بازيگر، 1331)؛ «دختر چوپان» (بازيگر، 1331)؛ «خواب و خيال» (كارگردان، تهيه كننده، بازيگر، 1334)؛ «زندگى شيرين است» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1335)؛ «بلبل مزرعه» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1336)؛ «لات جوانمرد» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1337)؛ «عروسك پشت پرده» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1339)؛ «آهنگ دهكده» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1340)؛ «قربون خودم» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1341)؛ «گذشت» (بازيگر، 1341)؛ «پرستوها به لانه باز مى گردند» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1342)؛ «محكوم» (بازيگر، 1342)؛ «انسان ها» (بازيگر، 1343)؛ «زير گنبد كبود» (بازيگر، 1343)؛ «گنج و رنج» (بازيگر، 1346)؛ «سكه ى دو رو» (بازيگر، 1347)؛ «دنياى پوشالى» (بازيگر، 1347).

سيد مجيد محسنى در تاريخ 19 تير 1369 هنگامى كه روى صحنه ى تالار وحدت مشغول سخنرانى بود، درگذشت. پيكرش را در امامزاده عبدالله در جوار همسرش به خاك سپردند.

پس از شهريور 1320 و اشغال ايران توسط قواى نظامى متفقين، فضاى اجتماعى و سياسى جامعه ايران ناگهان دگرگون شد، فريادهاى سكوت كه مدت بيست سال در سينه ها خفه شده بود ناگهان مثل كوه آتش فشان فوران كرد. احزاب گوناگون و روزنامه هاى رنگارنگ مثل قارچ سبز شدند. اين واكنش استبداد بيست ساله بود كه به شكل اعتراض و گاه به صورت هرج و مرج خودنمايى مى كرد.

همه زبان به انتقاد گشوده بودند بنابراين تئاترهاى تهران هم نمى توانستند از اين قافله عقب بمانند. ناگهان انتقادات سياسى و اجتماعى چاشنى نمايشات تئاترى شد، اما چون نوشتن نمايشنامه هاى سياسى اجتماعى دشوار بود و ترجمه اين گونه نمايشنامه ها هم دشوارى هاى ديگرى داشت، راه آسان را انتخاب كردند، همراه همان نمايشات كمدى سبك

و ملودرام هاى عاشقانه دوران بيست ساله، به عنوان چاشنى مد روز چند پيش پرده با مضامين سياسى اجتماعى هم اجرا مى كردند.

پيش پرده خوانى قبل از وقايع شهريور 1320 هم مرسوم بود ولى از مضامين خانوادگى و انتقادات اخلاقى پا فراتر نمى گذاشت، معروف ترين پيش پرده خوان آن زمان شادروان مجيد محسنى بود كه ترانه هايى با مضامين: سيزده بدر، مردى كه از كلفت خانه گله دارد، عشق و حسادت و غيره... را اجرا مى كرد و سوكسه فوق العاده داشت. قبل از او شادروان مرحوم منزوى پيش پرده مرد ترياكى را مى خواند كه بسيار مورد استقبال قرار مى گرفت شروع پيش پرده ترياكى با اين بيت بود:

اى آقايون من كه مى بينيد لشم

ترياكيم روزى دو بس مى كشم

زنده ياد منزوى كه كمتر در خاطرات هنرمندان تئاتر از او ياد شده است بازيگر بسيار خوبى بود و جا دارد يادآور شوم كه در آن زمان جز مرحوم رفيع حالتى كسى قدر او را نمى دانست. منزوى بدون اين كه از تئورى هاى استانيسلاوسكى اطلاع داشته باشد، چنان در نقش خود غرق مى شد كه بدون اغراق هاى تصنعى تئاترى كه در آن زمان مد بود، به طرز باور نكردنى نقش خود را ارائه مى داد، اين گونه بازيگرى زير پوستى را پس از او از چند نفر از جمله شادروان فنى زاده ديديم.

به هر حال مجيد محسنى يكى از بزرگترين پيش پرده خوانان بود كه اين نوع موسيقى را با گوش مردم كشور آشنا كرد و وسيله آن دردها، الم ها و وضع خاص جامعه ى آن روز ايران را منعكس مى نمود.

مرحوم مجيد محسنى كه از پيشگامان پيش پرده خوانى در كشور بوده در سال 1302 در گيليارد دماوند ديده به جهان گشود.

وى فارغ التحصيل كلاس هنرپيشگى تئاتر شهردارى و هنرستان هنرپيشگى تهران بود،

در سال 1316 با شركت در نمايشنامه سالومه اثر اسكاروايلد كه توسط شاگردان كلاس تئاتر شهردارى زير نظر على دريابيگى استاد وقت تئاتر كشور به روى صحنه آمد فعاليت هاى هنرى خود را آغاز كرد. سپس به پيش پرده خوانى روى آورد كه با اقبال بزرگ و عمومى مواجه شد.

مجيد محسنى در سال 1329 با شركت در فيلم «خواب هاى طلايى» به كارگردانى معز ديوان فكرى فعاليت هاى سينمايى خود را شروع نمود و پس از آن به بعد در فيلم هاى «بلبل مزرعه»، «لات جوانمرد»، «آهنگ دهكده»، «پرستوها به لانه برمى گردند» شركت كرد كه محصول استوديوى تهران- شهرستان فيلم بودند و به بسيارى از كشورها مثل: شوروى، عراق، افغانستان فروخته شد و در كشورهاى: ايتاليا، آلمان، فرانسه، انگلستان و اتريش به نمايش درآمد.

مجيد محسنى، سالها پيش علاوه بر پيش پرده خوانى در تئاتر، در نمايشنامه هاى بسيار شركت داشت و در نمايشنامه هاى: خسيس، تارتوف، لوكرس بورژيا، ننگ جامعه، عاشق قراردادى، تو مال منى، مجيد و خانمش، مجيد در باغ، مجيد و كلفتش و شركت در يك سرى فيلم هاى تبليغاتى مى باشد و از سال 1336 در راديو فعاليت فراوان و چشمگيرى را آغاز كرد و با ارائه ى تيپ هاى معروف عمقلى، جناب ميرزا، خانباباخان، معلم فوفول و غيره... و مدتى وكيل مجلس و مشاور سازمان راديو و تلويزيون ملى ايران در سال 1348 بود.

مجيد محسنى، علاوه بر فيلم هايى كه در استوديوى شخصى و با سرمايه خود ساخت در فيلم هاى: «دزد عشق»، «دختر چوپان» در سال 1331، «گذشت» سال 1341، «محكوم» سال 1342، «انسان ها» 1343، «زير گنبد كبود» سال 1343، در «گنج و رنج» سال 1346، «سكه دورو» سال 1347، «دنياى پوشالى» سال 1347 شركت نمود.

مرحوم

مجيد محسنى فيلم هاى: «خواب و خيال»، «زندگى شيرين است»، «بلبل مزرعه»، «لات جوانمرد»، «عروسك پشت پرده»، «آهنگ دهكده»، «قريون خودم»، «پرستوها به لانه بازمى گردند» را علاوه بر شركت در آنها، سمت سناريست، تهيه كننده و كارگردانى را نيز به عهده داشته است.

وى در تاريخ 69/4/19 هنگامى كه روى سن تالار رودكى (وحدت) درباره ى مقام هنر و هنرمند مشغول سخنرانى بود، متأسفانه دچار عارضه سكته ى مغزى شد و جهان فانى را ترك نمود و اين هنرمند باارزش سالها روى سن زحمت كشيد و عرق كرد با آن زندگى كرد و روى سن هم عاقبت جان باخت. و در امامزاده عبداللَّه واقع در شهر رى در جوار همسرش به خاك سپرده شد، روانش شاد.

شاعر گرامى، ضياء ساحلى در رثاء وى تحت عنوان «مقام هنر»، شعرى سروده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

محمدي، اكرم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1337 تهران، همسر مجيد جعفرى (بازيگر)، تحصيلات: ديپلم تجربى، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: مادر (1368)

عمده ى فيلمها:

همه ى يك ملت (1369)، دره ى شاپركها (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

محمودي، نيلوفر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1347 تهران، تحصيلات: ليسانس اقتصاد، شروع بازيگرى: فانى (1368)

عمده ى فيلمها:

آپارتمان شماره 13 (1369)، دو فيلم با يك بليت (1369)، بوى خوش زندگى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مختاري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 آستارا، تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون از 1354، شروع بازيگرى: چرخ فلك (1347)

عمده ى فيلمها:

فرياد زير آب (1356)، انفجار (نمايش داده نشد- 1358)، خبيث (نمايش داده نشد- 1358)، مسافر شب (نمايش داده نشد- 1359)، از فرياد تا ترور (1359)، دادا (1361)، بازرس ويژه (1361)، فرمان (1361)، فصل خاكسترى (نمايش داده نشد- 1362)، هيولاى درون (1362)، كمال الملك (1362)، بالاش (1362)، ملخ زدگان (1363)، پيراك (1363)، مشت (1363)، بى بى چلچله (1363)، حادثه (1363)، طائل (1364)، پلاك (1364)، يوزپلنگ (1364)، معما (1365)، جنگلبان (1366)، كمينگاه (1366)، ترن (1366)، سلام سرزمين من (1367)، آخرين مهلت (1368)، حمله ى خرچنگها (1371)، راز چشمه سرخ (1371)، شاهين طلايى (1372)، پادزهر (1372)، ياران (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، آرايش مرگ (1373)، فرار از جهنم (1374)، دشمن (1374)، فرار (1374)، سايه به سايه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مديري ،مهران

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگي نامه مهران مديري

مهران مديري متولد دهه 40 در تهران است. او كه در خانواده اي هنردوست به دنيا آمده بود فعاليتهاي هنري خود را از نخستين سالهاي نوجواني شروع كرد و تا قبل از ورود به رشته تئاتر در دانشگاه،در چندين اثر نمايشي به عنوان بازيگر شركت نمود.

تحصيلات آكادميك او در رشته «تئاتر» ،به دليل حضور او در جبهه هاي جنگ، ناتمام ماند اما عشق او به هنرهاي نمايشي ،بار ديگر او را به عرصه نمايش در تئاتر و راديو كشانيد. او تا سال 1372 با نمايشهاي زيادي چون: شوخي، تلگراف، آرسنال، پانسيون، سيمرغ،

هملت، كيسه بوكس و ... روي صحنه رفت. و در اين دوران با

بسياري از بزرگان تئاتر كشور چون «قطب الدين صادقي» و «ميكائيل

شهرستاني» همكار شد.

وي همچنين در

اين دوران به عنوان بازيگر در نمايشهاي راديويي «قصه هاي شب» نيزحضور يافت. مديري در سالهاي آغازين دهه 80، نخستين تجربه حضور خود را در برنامه هاي مذهبي تلويزيون تجربه كرد تا آنكه بر حسب اتفاق، وارد وادي «طنز نمايشي» در تلويزيون گرديد. او كه تا پيش از آن تنها يك اثر كمدي نمايشي بنام«پانسيون» را روي صحنه داشت، با نخستين جرقه هاي نبوغ و ابتكار خود در زمينه كمدي در مجموعه هاي تلويزيوني «نوروز72» -در سمت بازيگر_ و «پرواز57» -به عنوان بازيگر و كارگردان- كه دربهار و زمستان 1372، روي آنتن رفته بود به عنوان يك بازيگر كمدي خوش درخشيد. چنان كه يك سال بعد در مقام كارگرداني مجموعه طنز «ساعت خوش» توانست اثري ماندگار را در ژانر كمدي تلويزيوني به نام خود به ثبت برساند. «ساعت خوش» نخستين مجموعه آيتمي طنز در طول تاريخ تلويزيون ايران بود و حواشي اين برنامه پربيننده چنان دست و پاگير دست اندركاران آن شد كه تا سه سال امكان فعاليت مجدد تصويري را از آنان گرفت. مهران مديري كه به سبب اين محروميت سه اله، امكان بازي در فيلمهاي مطرح «ضيافت» و «سلطان» مسعود كيميايي را از دست داده بود، در نوروز 77 همزمان با اكران فيلم سينمايي «ديدار» -كه در آن در سمت بازيگر حضور يافته بود- و نيز پخش برنامه طنز «نوروز 77» بار

ديگر به صحنه نمايش بازگشت. او چند ماه بعد با ساختن مجموعهطنز «جنگ 77» كه آغاز دوباره دوران شهرت و محبوبيت او را نويد مي داد، بار ديگر با ساختار شكني در اين ژانر از برنامه هاي تلويزيوني به نوع جديدي از

سبك نمايش كمدي رسيد كه مبتني برداستان گويي بود.

كارگرداني مجموعه هاي: ببخشيد شما(1378)،پلاك 14 (1379-1378) ،نودشب (1379) و طنز 80 (نوروز80)، بازي در يك سريال تلويزيوني بنام «دردسروالدين» (1380) و بازيگري و بازيگرداني فيلم سينمايي «توكيو بدون توقف»، كه به نوعي ادامه روندتكميلي تجربه هاي هنري او محسوب مي شد، وي را به چنان پختگي و تجربه رسانيده بود تا بار ديگر اتفاق جديدي را در عرصه كمدي نمايشي ايران به ثبت برساند.

در سال 81، او به همراه همكار نويسنده اش «پيمان قاسم خاني»، قومي را خلق كردند بنام «برره»، اهل ناكجاآبادي به همين نام .

«پاورچين» با طرح معضلات فرهنگي و بيماري هاي اخلاقي ساكنان روستاي خيالي«برره»، رذايل اخلاقي اجتماع و سنتهاي غلط مردم آنرا چنان بي رحمانه به نقد كشيد كه اين مجموعه را بزرگترين اتفاق نمايشي در تاريخ تلويزيون ايران لقب داد و اين تازه آغاز ماجرا بود.

در حالي كه مجموعه تلويزيوني «نقطه چين» آنچنان كه شايسته ي مديري و همكارانش بود مطرح نشد و مجموعه داستاني «جايزه بزرگ» نيز با وجود پربيننده بودن، در حد و اندازه هاي مديري از آب در نيامد، او به گذشته ي برره سفر كرد تا داستان هايي جديد را درفضاي 50 سال قبل ايران روايت كند.

«شبهاي برره» كه در سال 84 ساخته شد و به روي آنتن رفت، جايگاهي بود تا حرفهاي در گلو مانده جامعه به زبان بيايد. از دردها،مشكلات و ناهنجاري هاي فرهنگي مردم ايران كه سالها در قالب سنت ها و آداب و رسوم غلط و بي ريشه دامنگير آنان شده بود.

مديري و گروهش در طي چند ماه سختي ها و

ناهمواري هاي زيادي را تحمل كردند و از زير تيغ تيز بي مهري ها، كوته فكري ها، انتقادهاي تند و شايعات بي اساس گذشتند تا «شبهاي برره» بار خود را سالم به مقصد برساند ... و «برره» ماندگار شد...

مهران مديري در كنار علاقمندي هايش به هنر نمايش و كارگرداني و تلاشي كه براي رسيد به جايگاه كنوني اش كرده است همواره به عالم موسيقي نيز عشق و ارادت خاصي داشته است. او با انتشار نخستين آلبوم موسيقي اش در سال 79، در مقام خواننده و نيز در نخستين كنسرت رسمي خود كه در بهمن ماه 1383 در تهران اجرا كرد، با انتخاب هوشمندانه ملودي ها، تصنيف ها و صداي دلنشيني كه از سوي شنوندگان آثارش مقبول افتاده بود، ثابت كرد كه موسيقي را خوب مي شناسد و نيز سليقه مردم هنردوست ايران را !

مرادي، حميدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1358 تهران، تحصيلات: تحصيل در دوره ى متوسطه عمومى، شروع بازيگرى: ماهى (1367)

عمده ى فيلمها:

گلنار (1367)، يك روز پرماجرا (كوتاه- 1367)، پاتال (1368)، سكوت (1369)، سفر جادويى (1369)، دره ى شاپركها (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مراديان، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: يوسف

نام خانوادگي اصلي: مراديان

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1349

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

گذراندن دوره كلاس هاي آزاد بازيگري

از كودكي در صدا و سيماي كرمانشاه به عنوان بازيگر فعاليت كرد.

او يك دوره بازيگري را در كارگاه آزاد بازيگري گذرانده است.

با بازي در فيلم دوستان به دليل فيزيك ظاهر و به دليل حرف و حديثهايي مبني بر صحبت چنگيز جليلوند به جاي او در اين فيلم كه نقش او يادآور محمدعلي فردين شده (كه بعدها به دليل همين شباهت خسرو خسروشاهي به جاي او صحبت كرد)، مشهور شد. فعاليت در صدا و سيماي مركز كرمانشاه به عنوان بازيگر.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم لاك پشت (علي شاه حاتمي) به عنوان بازيگر در سال 1375.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 سوگند ( شاپور قريب ) [بازيگر]

1384 شاهزاده ايراني ( محمد نوري زاد ) [بازيگر]

1383 رستگاري در هشت و بيست دقيقه ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1381 غزل ( محمدرضا زهتابي ) [بازيگر]

بوي گل سرخ (ناصر محمدي - 1380)

1380 دعوت به شام ( داود موثقي ) [بازيگر]

1379 آوازخوان ( كاظم معصومي ) [بازيگر]

آقاي رئيس جمهور (ابوالقاسم طالبي - 1379)

1379 شب هاي تهران ( داريوش فرهنگ ) [بازيگر]

1378 چريكه هورام ( احمد مهران فر ) [بازيگر]

1378 دوستان ( علي شاه

حاتمي ) [بازيگر]

1378 رنجر ( احمد مرادپور ) [بازيگر]

اصحاب كهف (فيلم / مجموعه، فرج الله سلحشور - 1376)

1375 لاك پشت ( علي شاه حاتمي ) [بازيگر]

مرزبان، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 سبزوار، همسر فرزانه كابلى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، فارغ التحصيل طراحى تئاتر از انگلستان، تدريس بازيگرى در دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1358- بازى و كارگردانى در تئاتر از 1345 با گروه اسكوئى، شروع بازيگرى: جنگلبان (1366)

عمده ى فيلمها:

ابليس (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مستوفي، لادن

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: زهرا

نام خانوادگي اصلي: مستوفي

......................................

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1351

محل تولد: تنكابن

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ديپلم

روابط خانوادگي با ديگر هنرمندان

>> لاله مستوفي (خواهر)

بيوگرافي

شروع فعاليت سينمايي با فيلم روز واقعه (شهرام اسدي) به عنوان بازيگر در سال 1373.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 باغ فردوس ساعت پنج بعدازظهر ( سيامك شايقي ) [بازيگر]

1384 شب بخير فرمانده ( انسيه شاه حسيني ) [بازيگر]

1383 غروب شد بيا ( انسيه شاه حسيني ) [بازيگر]

1382 تارا و تب توت فرنگي ( سعيد سهيلي ) [بازيگر]

1381 به من نگاه كن ( شهرام اسدي ) [بازيگر]

1379 دختري به نام تندر ( حميدرضا آشتياني پور ) [بازيگر]

1375 طوفان ( محمدرضا بزرگ نيا ) [بازيگر]

1375 ماه و خورشيد ( محمدحسين حقيقي ) [بازيگر]

وقت چيدن گردوها (ايرج امامي - 1381)

1373 روز واقعه ( شهرام اسدي ) [بازيگر]

مشايخي، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1313 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، برنده ى جايزه بهترين بازيگر در جشنواره ى پيونگ يانگ 1987 (پدربزرگ)، برنده ى لوح زرين بهترين بازيگر در سومين جشنواره ى فجر (گلهاى داودى و كمال الملك)، رتبه ى ششم در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، مدير شركت تعاونى فرهنگى هنرى چهره آزاد، فعاليت در تلويزيون از 1353- بازى در تئاتر، بازى در فيلم كوتاه «جلد مار» (1342)

شروع بازيگرى: خشت و آئينه (1344)

عمده ى فيلمها:

قيصر (1348)، گاو (1348)، پسر زاينده رود (1349)، طلوع (1349)، جوانى هم عالمى دارد (1349)، پل (1350)، فرياد (1350)، سه تا جاهل (1350)، شكار انسان (1350)، مردان خشن (1350)،

آسمون بى ستاره (1350)، با شرفها (1351)، اتل متل توتوله (1351)، مطرب (1351)، آب نبات چوبى (1351)، پدر كه ناخلف افتد (1351)، چشمه (1351)، نفرين (1352)، بى حجاب (1352)، شازده احتجاب (1353)، آب (1353)، صداى صحرا (1354)، ذبيح (1354)، ماه عسل (1355)، بت شكن (1355)، گمشده (1356)، شارلوت به بازارچه مى آيد (1356)، ماهيها در خاك مى ميرند (1356)، سوته دلان (1356)، صدا (كوتاه- 1356)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، دادا (1361)، تفنگدار (1361)، ستاره دنباله دار (1361)، كمال الملك (1362)، خانه ى عنكبوت (1362)، پيراك (1363)، گلهاى داودى (1363)، آوار (1363)، پدربزرگ (1364)، حريم مهرورزى (1364)، گردباد (1364)، سراب (1365)، طلسم (1365)، تصوير آخر (1365)، ملاقات (1365)، تحفه ها (1366)، سايه هاى غم (1366)، مكافات (1366)، سرب (1366)، سيمرغ (1366)، شاخه هاى بيد (1367)، رانده شده (1368)، دخترك كنار مرداب (1368)، چون ابر در بهاران (1369)، گالان (1369)، ملك خاتون (1369)، دندان طلا (1370)، راز چشمه سرخ (1371)، ماه عسل (1371)، آلما (1371)، دلاوران كوچه ى دلگشا (1371)، ماه عسل (1371)، شكوه بازگشت (1371)، راه افتخار (1372)، روز واقعه (1373)، اشك كوسه (1373)، همزاد (1373)، خانه ى پدرى (1373)، سلام بر انتظار (1374)، بى قرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مشيري، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مجيد مشيري

تاريخ تولد: 1340 در شيراز.

ليسانس مهندسي راه و ساختمان از دانشگاه فني مهندسي شيراز.

مدتي در معدن سنگ بوشهر فعاليت كرده است. ضمنا او يك دوره كلاسهاي كارگاه آزاد بازيگري را گذرانده است.

همه چيز از مجموعه تلويزيوني « سرنخ » شروع شد.

بعد از آن او هم در سينما و هم در تلويزيون نقشهاي متفاوتي را بازي كرد.

اما در فيلم راي باز (مهدي نوربخش، 1381) بود كه بازي بسيار درخشاني از خود بجاي

گذاشت و تحسين همگان را برانگيخت.

گذراندن دوره كلاس هاي آزاد بازيگري.

فعاليت در تلويزيون در سال 1374.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم "خلبان" (جمال شورجه) به عنوان بازيگر در سال 1375.

فيلم:

خلبان (جمال شورجه، 75 - 1374)

آژانس شيشه اي (ابراهمي حاتمي كيا، 1376)

ساغر (سيروس الوند، 1376)

بسوي افتخار (مجموعه تلويزيوني، 1376)

عشق + 2 (رضا كريمي، 1377)

سام و نرگس (ايرج قادري، 1378)

دفتري از آسمان (پرويز شيخ طادي، 1378)

آخر بازي (همايون اسعديان، 1379)

هفت پرده (فرزاد مؤتمن، 1379)

بي تو تنهايم (قدرت الله صلح ميرزايي، 1379)

ساقي (محمدرضا اعلامي، 1379)

نگين (اصغر هاشمي، 1380)

راي باز (مهدي نوربخش، 1381)

آخرين پرواز ققنوس (مسعود تكاور، 1381)

دنيا (منوچهر مصيري، 1381)

دختري در قفس (قدرت الله صلح ميرزايي، 1381)

چند تار مو (ايرج كريمي، 1382)

عاشق مترسك (مهدي نوربخش، 1382)

پروانه (عباس رافعي، 1382)

بازنده (قاسم جعفري، 1383)

روياي خيس (پوران درخشنده، 1384)

سرنخ (مجموعه تلويزيوني، كيومرث پوراحمد، 1375)

مردان آنجلس (فيلم، مجموعه، 1377)

غريبه اي در راه (مجموعه تلويزيوني، 1377)

قانون كارما (كوتاه، 1378)

قصه هاي شهرك (مجموعه تلويزيوني، 1379)

همسفر (مجموعه تلويزيوني، 1379)

هم پيمان (مجموعه تلويزيوني، 1379)

نامه به يك رزمنده (فيلم داستاني، 1379)

ماه پشت ابر (فيلم داستاني، 1380)

خط قرمز (مجموعه تلويزيوني، 1380)

غريبه اي در چاه (مجموعه تلويزيوني، 1380)

مصدق، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1305، تهران.

درگذشت: 1363، تهران.

عباس مصدق، در سال 1328 فعاليت هنرى خود را با بازى در تئاتر آغاز كرد. نمايش هاى عمده اى كه در آنها ايفاى نقش كرد، عبارتند از: «طلا و خاكستر»، «شاهزاده خانم تاتيانا»، «پاكباخته»، «بدگمان»، «مرحوم آقا»، «مكافات»، «عروس ايمان»، «داد نزن بيدار مى شه»، «عشق پيرى»، «اسمال در نيويورك»، «مرگ موش يا نوش جان آقا»، «دختران واخورده»، «پلكان»، «مردى از دنيا»، «اسكار». از سال 1330 در راديو شروع به كار كرد و از سال 1333 وارد عرصه ى سينما شد و

در فيلم «عروس دجله» ايفاى نقش كرد. در سال 1335 فعاليت در صدابرگردانى را نيز شروع كرد. عمده ى فيلم هاى او به اين شرح هستند: «نقلعلى» (1333)؛ «فرزند گمراه» (1334)؛ «خورشيد مى درخشد» (1335)؛ «بازگشت به زندگى» (1336)؛ «ظالم بلا» (1336)؛ «بهلول» (1336)؛ «قزل ارسلان» (1336)؛ «قاصد بهشت» (1337)؛ «بيژن و منيژه» (1337)؛ «روزنه ى اميد» (1337)؛ «دشمن زن» (1337)؛ «بى ستاره ها» (1337)؛ «اول هيكل» (1339)، «دوستان يكرنگ» (1339)؛ «آتشپاره ى تهران» (1340)؛ «على واكسى» (1340)؛ «دخترى فرياد مى كشد» (1340)؛ «ورپريده» (1341)؛ «مرد ميدان» (1342)؛ «مادر فداكار» (1342)؛ «دختران با معرفت» (1343)؛ «جاهل محل» (1343)؛ «جاهل ها و ژيگول ها» (1343)؛ «افسانه ى دهكده» (1343)؛ «شير مرد» (1344)؛ «ايستگاه ترن» (1345)؛ «ول معطلى» (1345)؛ «سوغات فرنگ» (1346)؛ «فرداى با شكوه» «كاسب هاى محل» (1348)؛ «كمربند زرين» (1349). تنها مجموعه ى تلويزيونى كه در آن ايفاى نقش كرد «اختاپوس» (1349). بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مصدقي، ليلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

خواهر مريم مصدقى (بازيگر)، شروع بازيگرى،: دو نيمه سيب (1370)

عمده ى فيلمها:

مهاجران (1371)، حشره ى شانس (1373) خانه ى پدرى (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مصفا، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1345 تهران، تحصيلات: دانشجوى مهندسى عمران دانشكده فنى دانشگاه تهران، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم در سيزدهمين جشنواره فيلم فجر (پرى)

شروع بازيگرى: اميد (1371)

عمده ى فيلمها:

همه ى دختران من (1372)، پرى (1373)، برج مينو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مطيع، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فعاليت در تلويزيون از 1353، بازى در تئاتر 1346، شروع بازيگرى: رضا هفت خط (1350)

عمده ى فيلمها:

دايره ى مينا (1357)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، رسول پسر ابوالقاسم (1359)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، سلندر (كوتاه- 1360)، بازداشتگاه (1361)، آوار (1363)، گردباد (1364)، روزهاى انتظار (1365)، وكيل اول (1365)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مظفري، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 تهران، نام اصلى: مجيد مظفرى افشار، تحصيلات: ديپلم، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر در دهمين جشنواره ى فجر (مسافران)، برنده ى جايزه ى بهترين بازيگر نقش اول در هفته دفاع مقدس (سايه هاى هجوم) بازى در تئاتر از 1348

شروع بازيگرى: شهر قصه (1352)

عمده ى فيلمها:

سازش (1353)، زير پوست شب (1353)، همسفر (1354)، سنجر (نمايش داده نشد- 1355) سرخپوستها (1358)، جنگ اطهر (1358)، دانه هاى گندم (1360)، تفنگدار (1361)، عبور از ميدان مين (1362)، زخمه (1362)، آوار (1363)، تنوره ى ديو (1364)، يوزپلنگ (1364)، روزهاى انتظار (1365)، تشكيلات (1365)، تيغ و ابريشم (1365)، گل مريم (1366)، در مسير تندباد (1367)، يك صبح پرماجرا (كوتاه- 1367)، كشتى آنجليكا (1367)، ريحانه (1368)، ساوالان (1368)، فانى (1368)، شهر خاكسترى (1369)، مسافران (1370)، سايه هاى هجوم (1371)، راز گل سرخ (1371)، راز خنجر (1371)، بيا با من (1371)، سه مرد عامى (1372)، جنگ نفتكشها (1372)، اعاده ى امنيت (1373)، آرايش مرگ (1373)، توفان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

معترف، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيبا 1349، فوق ليسانس در رشته زيباشناسى، تئاتر از سور بن پاريس 1359، فعاليت در راديو از 1344، تهيه كننده برنامه هاى تلويزيونى از 1351، فعاليت در دوبله از 1347، بازى در فيلم كوتاه «پياده 1353) 7)، بازى و كارگردانى در تئاتر از 1346، شروع بازيگرى: آن سوى مه (1364)

عمده ى فيلمها:

خانه در انتظار (1366)، تا غروب (1367)، دستمزد (1368)، آپارتمان شماره 13(1369)، سايه ى خيال (1369)، دندان طلا (1370)، عزيز خانم (كوتاه- 1370)، ضربه ى آخر (1372)، براده هاى خورشيد (1374)، يحيى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

معتضدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سينماپرداز.

تولد: 1271، تبريز.

درگذشت: 29 ارديبهشت 1365.

خان بابا معتضدى براى ادامه ى تحصيل راهى اروپا شد. ضمن تحصيل در رشته ى الكترومكانيك، در ايام فراغت و تعطيل، در كارخانه/ استوديوى گرمون به كار پرداخت. پس از بازگشت به ايران در سال 1259، عليرغم تحصيل در رشته ى الكترومكانيك، در اداره ى گمرك به كار مى پردازد. در عين حال به ساخت فيلم مستند روى مى آورد و به تصويربردارى احمدشاه، تا وقايع مهم دوران رضاشاه و تا مشاكرت در فيلمبردارى فيلم هاى «آبى و رابى» و «حاجى آقا اكتور سينما» را در برمى گيرد. معتضدى نخستين داير كننده ى تاريكخانه براى ظهور و چاپ فيلم در ايران نيز است. او اولين كسى است كه «مطابق روايت هاى شفاهى كتبى» براى فيلم هاى فرهنگى، ميان نويس فارسى تهيه كرده است. علاوه بر اين، سينماهايى را نيز تأسيس و راه اندازى و پس از چندى واگذار كرد. سينما ميهن واقع در ميدان حسن آباد نقطه ى پايانى اين فعاليت هاست.

پيكر وى در قطعه ى شماره ى هشت در بهشت زهرا مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

معتمد آريا، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، تحصيلات: ديپلم دانشسراى هنرهاى تهران، عروسك گردان، رتبه اول در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، برنده ى لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم در هفتمين جشنواره ى فجر (برهوت)، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول در يازدهمين جشنواره ى فجر (يكبار براى هميشه) ، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول در دوازدهمين جشنواره ى فجر (همسر)، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: شهر موشها (عروسك گردان- 1363)

عمده ى فيلمها:

جدال (1365)، تحفه ها (1366)، گمشدگان (1366)، جهيزيه براى رباب (1366)، محموله (1366)، ياد و ديدار (1366)، ستاره و الماس (1367)، برهوت (1367)، ريحانه (1368)، مسافران (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، يكبار براى هميشه

(1371)، هنرپيشه (1371)، همسر (1372)، كلاه قرمزى و پسر خاله (1373)، سفر (1373)، روسرى آبى (1373)، مرد آفتابى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

معجوني، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن معجوني

محمدحسن معجوني

متولد: 1347

ليسانس ادبيات نمايشي ، مدرس دانشگاه

سمت: كارگردان ، طراح و بازيگر و "سرگروه "

بازيگر : (4)مورد

1 - پاداش (1387)

2 - كنعان (1386)

3 - هميشه پاي يك زن در ميان است (1386)

4- مسافران (1388)

تئاتر:

نمايش "در مضار توتون "

نويسنده : آنتون چخوف كارگردان : محمد حسن معجوني

سمت : كارگردان و بازيگر

نمايش "يادگار سالهاي شن "

نويسنده : علي رفيعي كارگردان : علي رفيعي سمت : بازيگر

نمايش "در مصر برف نمي بارد "

نويسنده : محمد چرمشير كارگردان : علي رفيعي سمت : بازيگر نقش " فرشته"

نمايش "در ميان ابرها "

نويسنده : امير رضا كوهستاني كارگردان : امير رضا كوهستاني سمت : بازيگر نقش " مرد قشقائي"

نمايش " آنتيگونه در نيويورك "

نويسنده : خوانز گلواكي كارگردان : هما روستا سمت : طراح صحنه

نمايش "پاي ديوار بزرگ شهر " نويسنده : تانكرد دورست كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : كارگردان و بازيگر

نمايش "خرس و خواستگاري "

نويسنده : آنتون چخوف كارگردان : محمد حسن معجوني اجرا شده در تالار سايه - 1383سمت : كارگردان - ( بازيگر در اجراي جشنواره چخوف تهران )

نمايش "يك روز بياد ماندني براي پروفسور وو "

نويسنده : ؟ كارگردان : دكتر علي رفيعي سمت : بازيگر نقش " لرد توساي "

نمايش "دير راهبان "

نويسنده : محمد چرمشير كارگردان : فرهاد مهندس پورسمت : بازيگر نقش " پدر ژرژ "

نمايش " كوارتت"

نويسنده : امير رضا كوهستاني كارگردان : امير رضا كوهستاني سمت : بازيگر نقش فتح ا....

نمايش "در انتظار گودو "

نويسنده : ساموئل بكت كارگردان : علي اكبر عليزادسمت : طراح صحنه و لباس – بازيگر

نمايش "شهرهاي نامرئي " نويسنده : علي اكبر عليزاد كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : كارگردان

نمايش "سمفوني درد "

نويسنده : حسين پاكدل كارگردان : حسين پاكدل سمت : بازيگر

نمايش "مكبت "

نويسنده : محمد چرمشير كارگردان : فرهاد مهندس پورسمت : بازيگر نقشهاي " مكداف - دكتر - سيوارد جوان - دانل بين"

نمايش "پاي ديوار بزرگ شهر " نويسنده : تانكرد دورست كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : كارگردان

نمايش "مثل خون براي استيك "

نويسنده : محمد چرمشير - بازخواني از رمان فرانكاشتاين،اثر مري شلي كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : كارگردان و بازيگر

نمايش "عروسي خون "

نويسنده : گارسيا لوركا كارگردان : علي رفيعي سمت : بازيگر نقش " لئوناردو"

نمايش "شبهاي آوينيون "

نويسنده : كوروش نريماني كارگردان : كوروش نريماني سمت : طراح لباس - بازيگر نقشهاي "پهلوان - ابي - مرد اسپانيائي"

نمايش "كاليگولا

"

نويسنده : محمد چرمشير كارگردان : آتيلا پسياني سمت : بازيگر نقش " كاليگولا"

نمايش " مده ي سن مدار "

نويسنده : آنكا ويسده كارگردان : رضا بهبودي سمت : بازيگر

نمايش "بحرالغرايب "

نويسنده : محمد چرمشير كارگردان : آتيلا پسياني سمت : بازيگر نقش " خور"

نمايش "رومئو و ژوليت "

نويسنده : ويليام شكسپير كارگردان : علي رفيعي سمت : بازيگر نقشهاي " مركوچيو - عطار"

نمايش "روز رستاخيز "

نويسنده : محمد چرمشير كارگردان : فرهاد مهندس پورسمت : بازيگر نقش " تادئوس "

نمايش "خواب آهسته مرگ "

نويسنده : محمد چرمشير

كارگردان : محمد حسن معجوني

سمت : كارگردان - طراح صحنه

نمايش " اسبهاي آسمان خاكستر مي بارد "

نويسنده : نغمه ثميني كارگردان : علي راضي سمت : بازيگر

نمايش "روياي شب نيمه تابستان "

نويسنده : ويليام شكسپير كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : طراح - كارگردان و دراماتورژ

نمايش عروسكي " پدر عزيزم"

نويسنده : محمد چرمشير طراح و كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : طراح و كارگردان

نمايش مونولوگ " دو راهي سقاخونه"

نويسنده : محمد چرمشير طراح و كارگردان : محمد حسن معجوني سمت : طراح و كارگردان

معصومي، پروانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1329 كردستان، نام اصلى: سكينه كبودر آهنگى، تحصيلات: ليسانس زبانهاى خارجه- تحصيلات ناتمام حقوق سياسى، برنده ى لوح زرين بهترين بازيگر زن در سومين جشنواره ى فجر (گلهاى داودى)، برنده ى لوح زرين بهترين بازيگر در ششمين جشنواره ى فجر (شكوه زندگى، جهيزيه براى رباب)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى:

سفر (كوتاه- 1351)

عمده ى فيلمها:

رگبار (1351)، بى تا (1351)، شهر قصه (1352)، غريبه و مه (1354)، كلاغ (1356)، تاتوره (1362)، گلهاى داودى (1363)، آشيانه ى مهر (1363)، راه دوم (1363)، جستجو در شهر (1364)، ترنج (1365)، ناخدا خورشيد (1365)، ملاقات (1365)، چمدان (1365)، شكوه زندگى (1366)، تحفه ها (1366)، جهيزيه براى رباب (1366)، خارج از محدوده (1366)، شناسايى (1366)، طوبى (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، تماس (1368)، ناصرالدين شاه (1370)، تنگنا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

معصومي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كاظم معصومي متولد 1340 تهران، فارغ التحصيل دانشسراي هنر است. وي فعاليت هنري خود را با نمايش «نظاره بر شب» در سال 1361 شروع و در كنار تئاتر فعاليت هايي هم در سينماي 8 م.م و فيلمنامه نويسي داشت. او فعاليت در سينماي حرفه اي ر ااز سال 1365 با فيلم «دزد و نويسنده» به عنوان نويسنده و كارگردان آغاز كرد.

1. كارگردان : (9)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - سمفوني (1388)

2 - طبل بزرگ زير پاي چپ (1383)

3 - آوازخوان (1379)

4 - ازدواج غيابي (1379)

5 - دبستان شوك (1379)

6 - بادام هاي تلخ (1378)

7 - سوء ظن (1371)

8 - راز كوكب (1368)

9 - دزد و نويسنده (1365)

• نويسنده : (3)مورد

(1380)(1360)

1 - سمفوني (1388)

2 - طبل بزرگ زير پاي چپ (1383)

3 - دزد و نويسنده (1365)

• بازنويسي فيلمنامه : (1)مورد

(1370)

1 - آوازخوان (1379)

• بازيگر : (1)مورد

(1360)

1 - گلهاي داوودي (1363)

• تهيه كننده : (2)مورد

(1380)

1 - سمفوني (1388)

2

- طبل بزرگ زير پاي چپ (1383)

• مجري طرح : (1)مورد

(1380)

1 - طبل بزرگ زير پاي چپ (1383)

• طراح صحنه و لباس : (2)مورد

(1380)(1370)

1 - طبل بزرگ زير پاي چپ (1383)

2 - سوء ظن (1371)

• طراح صحنه : (1)مورد

(1360)

1 - راز كوكب (1368)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

معصومي،خزر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي : خزر

نام اصلي خانوادگي : معصومي

مدرك تحصيلي : ليسانس حقوق

…………………………………………………………

خزر معصومي بازيگر سينما و تلويزيون ايران است و كار خود را با بازي در فيلمي از ابراهيم حاتمي كيا آغاز كرد. وي آخرين چهره ي نسل بازيگران دهه ي 6٠ سينماي ايراني است . نسلي كه از دهه ي ٨٠ به سينماي ايران وارد شده اند . با گرايشات مشخص روشنفكري از كشفيات حبيب اسماعيلي اولين نقش آفريني اش در به رنگ ارغوان ابراهيم حاتمي كيا بود در نقش مقابل حميد فرخ نزاد . فيلمي كه هر كس آن را ديد از بازي شگرف و پر حرارت وي سخن گفت و فيلمي كه در گذر از مميز ارشاد هيچ گاه مجوز نمايش دريافت نكرد و تنها نام خزر معصومي در بين دستندركاران سينما شهرت يافت . اما با اكران باغ هاي كندلوس و بازيش در كنار محمدرضا فروتن كمي خسران ناشي از توقيف به رنگ ارغوان جبران شد .خزر معصومي آدم را نگران مي كند؛ اين هيچ ربطي به چهره ي معصومش ندارد كه آماده است تا يك حساسيت و آسيب پذيري بي شائبه را به تصوير بكشد. همه ي اين نگراني به آنجا بر مي گردد كه او فرق دارد و نمي داني او با همه

اين فرق ها و تفاوت ها، در اين سينماي يكدست راه به كجا مي برد

زندگي شخصي

خزر معصومي دانشجوي رشته حقوق بوده اما چون در آزمون وكالت قبول نشده نتوانسته وكيل بشود , اما وكالت را خيلي دوست دارد علاقه جدي اش است و مي خواهد درسش را در گرايش حقوق محيط زيست ادامه بدهد. او زياد اهل گفت وگو نيست ، خيلي به چهره اعتقاد ندارد و مي گويد آدم ترسويي است , كمال گراست و اعتماد به نفس ندارد . آدمي نيست كه خيلي مشغوليت هاي بيرون از خانه داشته باشد . خيلي اهل معاشرت نيست و با اندك دوستاني كه دارد وقت مي گذراند.

فيلم و سريال

به رنگ ارغوان (ابراهيم حاتمي كيا، 1383)

باغ هاي كندلوس (ايرج كريمي، 1383)

يك مشت پر عقاب (اصغر هاشمي، 1386)

معلومي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 رشت، نام اصلى: سيد حسين معلومى، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون از 1350، بازى در فيلم كوتاه «پياده 1353) 7)، شروع بازيگرى: فرمان (1361)

عمده ى فيلمها:

پيك جنگل (1362)، عياران و طراران (1364)، پلاك (1364)، گال (1365)، فرصت سبز حيات (كوتاه- 1365)، ترن (1366)، سازمان 4(1366)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

معيري، فرهنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

چهره پرداز با سابقه سينماي ايران، اول خرداد 1322 در مرند متولد شد. دركودكي در فيلم سياوش در تخت جمشيد (فريدون رهنما) در نقش كودكي سياوش بازي كرد و در نوجواني حضور كوتاهي در شب قوزي (فرخ غفاري) داشت. حضورش در پشت صحنه ي خشت و آينه (ابراهيم گلستان) او را چهره پردازي علاقه مند كرد. در همان دوره به مهاباد رفت و در آن جا چند فيلم كوتاه ساخت و با حضور در پشت صحنه ي فيلم هايي در اين حرفه كسب تجربه كرد. پس از بازگشت به تهران، همايون شهنواز براي چهره پردازي نمايش رومئو و ژانت از او دعوت كرد به اين ترتيب فعاليت حرفه اي او در اين رشته آغاز شد. با شهنواز درمجموعه ي دليران تنگستان همكاري كرد و چهره پردازي بخشي از كار را به عهده گرفت و در همان سال محمدرضا اصلاني براي چهره پردازي مجموعه ي سمك عيار از او دعوت به كار كرد. فعاليتش را در سينما با فيلم خاتون (رضا ميرلوحي) آغاز كرد و پس از انقلاب مسئول واحد گريم تلويزيون شد و بعدها به عنوان چهره پرداز ارشد سازمان صداوسيما فعاليت خود را ادامه داد. پيكر اين هنرمند با سابقه ي سينما، تئاتر و تلويزيون روز يك شنبه 22 ارديبهشت در

زادگاهش در روستاي «ارنگه» به خاك سپرده شد. درگذشت او را به بازماندگانش تسليت مي گوييم

فيلم ها _ 1356: خاتون، سرباز، كلاغ، گل هاي كاغذي، 1357: چريكه ي تارا، سفر سنگ، جنگ اطهر، نفس بريده، 1360: فصل خون، بند، 1361: اشباح، خط قرمز، 1362: نقطه ضعف، خانه ي عنكبوت، 1363:سياه راه ،صاعقه ،مشت،1364 ماديان، 1365: رابطه، پرواز در شب، حماسه ي دره ي شيلر، ملاقات، خانه ي ابري، طلسم، اتاق يك، باشو غريبه ي كوچك، كاني مانگا، 1366: شايدوقتي ديگر، شكار، سرزمين آرزوها، شناسايي، گشتي ها، 1367: افسون، دوران سربي، سفر عشق، سلام سرزمين من، باد سرخ، 1368: عبور از غبار، زمان از دست رفته، 1369: عشق ومرگ، نفس عشق، 1370: بهترين باباي دنيا، آقاي بخشدار، مسافران، 1371: افعي، 1372: كودكاني از آب و گل، سه مرد عامي، 1373: لژيون، در حسرت ديدار، 1374: سايه به سايه، 1375: زن امروز، 1376: رواني، 1379: رخساره، سگ كشي، 1382: اشك سرما، صبحانه براي دو نفر، 1384: پيشنهاد پنجاه ميليوني، 1385: گناه من. عمده ي سريال ها _ 1354: دليران تنگستان، سمك عيار، 1366: مدرس.

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

معيريان، آرش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آرش معيريان در سال 1350 در تهران متولد شد. او فوق ديپلم برنامه نويسي كامپيوتر، ليسانس كارگرداني سينما از دانشگاه هنر و فوق ليسانس ادبيات نمايشي از دانشگاه تهران مي باشد. فعاليت هنري وي به شرح زير است: عضو كانون تدوينگران خانه ي سينما، عضو كانون كارگردانان خانه ي سينما، مدرس كارگرداني فيلم و تدوين در دانشگاه هاي هنر (دانشكده ي سينما و تئاتر)، دانشگاه سوره (تهران و اصفهان)، و دانشگاه جامع علمي كاربردي سروش

(صداوسيما)، مؤلف و مترجم متون سينمايي (در حدود 40 عنوان مقاله) در نشريه ها و ماهنامه ها و فصلنامه هايي چون: فارابي، بيدار، بيناب، هنرنامه و نقد سينما. عضو هيئت علمي دانشكده سينما و تأتر دانشگاه هنر، مدير گروه سينماي دانشگاه هنر، شروع فعاليت حرفه اي در سينما از سال 1370 با دستياري كارگردان/ منشي گري صحنه و دستياري تدوين در مجموعاً 25 فيلم سينمايي و سريال، سازنده آنونس براي فيلم هاي سينمايي (حدود 10 آنونس)، نگارش كتاب «زيبايي شناسي سينماي تداومي» براي «دفتر پژوهش هاي سيما»، تدوين حدود 40 فيلم سينمايي، سريال و فيلم داستاني براي سينما و تلويزيون، سازنده حدود 10 عنوان فيلم كوتاه، مستند و كليپ، سازنده ي سه فيلم سينمايي.

1. كارگردان : (7)مورد

(1380)

1 - شير و عسل (1388)

2 - احضار شدگان (1386)

3 - آنكه دريا مي رود (1385)

4 - چپ دست (1384)

5 - شارلاتان (1383)

6 - كما (1382)

7 - تيك آف (1381)

• دستيار كارگردان : (3)مورد

(1370)

1 - سايه هاي هجوم (1371)

2 - ايليا، نقاش جوان (1370)

3 - جيب برها به بهشت نمي روند (1370)

• نويسنده : (1)مورد

(1380)

1 - تيك آف (1381)

• بازيگر : (1)مورد

(1380)

1 - من و نگين دات كام (1382)

• تدوين : (16)مورد

(1380)(1370)

1 - دلداده (1387)

2 - موج سوم (1387)

3 - احضار شدگان (1386)

4 - آنكه دريا مي رود (1385)

5 - كلاهي براي باران (1385)

6 -

هر چي تو بخواي (تعطيلات آخر هفته) (1385)

7 - چپ دست (1384)

8 - شاخه گلي براي عروس (1383)

9 - شارلاتان (1383)

10 - عروس فراري (1383)

11 - كوچولوي خوش شانس (1383)

12 - بله برون (1382)

13 - جوان ايراني (1382)

14 - دختري در قفس (1381)

15 - بي تو تنهايم (1380)

16 - شراره (1378)

• دستيار تدوين : (8)مورد

(1370)

1 - شب هاي تهران (1379)

2 - زشت و زيبا (1377)

3 - سيب سرخ حوا (1377)

4 - ساغر (1376)

5 - ضيافت (1374)

6 - الو!الو! من جوجوام (1373)

7 - عبور از تله (1372)

8 - من زمين را دوست دارم (1372)

• طراح صحنه و لباس : (1)مورد

(1380)

1 - تيك آف (1381)

• چهره پرداز : (1)مورد

(1370)

1 - ايليا، نقاش جوان (1370)

• ساخت آنونس : (3)مورد

(1380)(1370)

1 - كلاغ پر (1386)

2 - بچه هاي بد (1379)

3 - بهشت از آن تو (1379)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com

معيريان، جلال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: جلال معيريان

تاريخ تولد: 1320

فارغ التحصيل رته حسابداري از دانشكده حسابداري ارتش در سال 1346.

فارغ التحصيل هنرستان آزاد هنرهاي دراماتيك در رشته هاي بازيگري و چهره پردازي در سال 1351.

فعاليت در تلويزيون در سال هاي 1351 الي 1377.

موسس اولين آموزشگاه خصوصي چهره پردازي در سال 1373.

فعاليت در انستيتو مربيان امور هنري به عنوان مدرس در سال هاي 1352 الي 1357.

فعاليت در حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در سال 1373.

فعاليت در

دانشگاه الزهرا در سال 1370.

فعاليت در مركز آموزش گريم در سال 1370.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « آرامش در حضور ديگران » (ناصر تقوايي) به عنوان چهره پرداز در سال 1349.

1384 آتش بس ( تهمينه ميلاني )

1384 شاهزاده ايراني ( محمد نوري زاد )

1383 از دور دست ( رامين محسني )

1382 الهه زيگورات ( رحمان رضايي )

1381 زنداني 707 ( حبيب الله بهمني )

1381 مزرعه پدري ( رسول ملاقلي پور )

1381 سيزده گربه روي شيرواني ( علي عبدالعلي زاده )

1380 خانه اي روي آب ( بهمن فرمان آرا )

1380 قارچ سمي ( رسول ملاقلي پور )

1379 تارزن و تارزان ( علي عبدالعلي زاده )

1379 دلباخته ( خسرو معصومي )

1379 قطعه ناتمام ( مازيار ميري )

1379 مريم مقدس ( شهريار بحراني )

1378 شراره ( سيامك شايقي )

1377 آخرين تك سوار ( محمد سيف زاده )

1377 كميته مجازات ( علي حاتمي )

1375 طوفان ( محمدرضا بزرگ نيا )

1375 جان سخت ( علي اكبر ثقفي )

1374 فاتح ( بهرام ري پور )

1374 غزال ( مجتبي راعي )

1374 لبنان عشق من ( حسن كاربخش )

1374 رهاشدگان ( غلامرضا جنت خواه دوست )

1374 تعقيب ( علي عبدالعلي زاده )

1373 زمين آسماني ( محمدعلي نجفي )

1373 آرزوي بزرگ ( خسرو شجاعي )

1373 روز ديدني ( فرزين مهدي پور )

1372 پادزهر ( بهرام كاظمي )

1372

همه دختران من ( اسماعيل سلطانيان )

1372 ايوب پيامبر ( فرج الله سلحشور )

1372 پرتگاه ( بهرام ري پور )

1372 هبوط ( احمدرضا معتمدي )

372 آخرين خون ( منوچهر مصيري )

1371 دلاوران كوچه دلگشا ( حسن هدايت )

1371 ماه عسل ( حجت الله سيفي )

1371 سارا ( داريوش مهرجويي )

1371 بندر مه آلود ( امير قويدل )

1371 تماس شيطاني ( حسن قلي زاده )

1371 زندان ديو ( حسن محمدزاده )

1371 ردپاي گرگ ( مسعود كيميايي )

1370 گرگ هاي گرسنه ( سيروس مقدم )

1370 اوينار ( شهرام اسدي )

1370 مرغابي وحشي ( مسعود كرامتي )

1370 شقايق ( مجيد قاري زاده )

1370 قرق ( احمد هاشمي )

1370 عشق من، شهر من ( علي قوي تن )

1370 دو نفر و نصفي ( يدالله صمدي )

1370 مار ( مجيد جوانمرد )

1370 جيب برها به بهشت نمي روند ( ابوالحسن داودي )

1370 تبعيدي ها ( جهانگير جهانگيري )

1369 پنجاه و سه نفر ( يوسف سيدمهدوي )

1369 چون ابر در بهاران ( سعيد اميرسليماني )

1369 گزل ( محمدعلي سجادي )

1369 حكايت آن مرد خوشبخت ( غلامرضا حيدرنژاد )

1369 افسانه آه ( تهمينه ميلاني )

1369 در مسلخ عشق ( كمال تبريزي )

1369 همه يك ملت ( حسين مختاري )

1368 دستمزد ( مجيد جوانمرد )

1368 مرگ پلنگ ( فريبرز صالح )

1367 شاخه هاي بيد ( امرالله احمدجو )

1367 كشتي

آنجليكا ( محمدرضا بزرگ نيا )

1367 در مسير تندباد ( مسعود جعفري جوزاني )

1366 سرب ( مسعود كيميايي )

1366 طهران روزگار نو ( علي حاتمي )

1366 وكيل اول ( جمشيد حيدري )

1363 مدار بسته ( رحمان رضايي )

1363 گنج ( محمدعلي سجادي )

1362 هيولاي درون ( خسرو سينايي )

1362 كمال الملك ( علي حاتمي )

1361 مرگ يزدگرد ( بهرام بيضايي )

1359 آقاي هيروگليف ( غلامعلي عرفان )

1359 گفت هر سه نفرشان ( غلامعلي عرفان )

1358 زنده باد ... ( خسرو سينايي )

1349 آرامش در حضور ديگران ( ناصر تقوايي )

جوايز و انتخابها:

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (خانه اي روي آب)

[ دوره 20 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1380 ]

>> برنده تنديس زرين بهترين چهره پردازي (مريم مقدس)

[ دوره 5 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1380 ]

>> 2 - دومين چهره پردازي سال (كميته مجازات)

[ دوره 14 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1378 ]

>> 3 - سومين چهره پردازي سال (خانه اي روي آب)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (قارچ سمي)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (طوفان)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (غزال)

[ دوره 14 جشنواره فيلم

فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1374 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (تماس شيطاني)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (بندر مه آلود)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> با تقدير از بهترين چهره پردازي (اوينار)

[ دوره 10 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1370 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (كشتي آنجليكا)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (در مسير تندباد)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranact.com

مفيد، بهمن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1321 در تهران. فارغ التحصيل رشته تئاتر از دانشكده هنرهاي دراماتيك. مفيد بازيگري در تئاتر را از كودكي آغاز كرد و در نمايشنامه هايي كه پدر و برادرش كارگرداني مي كردند، روي صحنه رفت. او بازيگري سينما را از سال 1348 و با فيلم «قيصر» (مسعود كيميايي) آغاز كرد.

فيلم شناسي : بازيگر (70) / نوازنده (1) / خواننده (3) / گويندگان عروسكي (2)

بازيگر : (70)مورد

(1380)(1360)(1350)(1340)

1 - سرود تولد (1383)

2 - قديس (1360)

3 - فرياد مجاهد (1358)

4 - برادر كشي (1357)

5 - حق و ناحق (1357)

6 - نفس بريده (1357)

7 - هجرت (1357)

8 - پشت و خنجر (1356)

9 - تلافي (1356)

10 - جمعه (1356)

11 - رفاقت (1356)

12 -

زن (1356)

13 - طوطي (1356)

14 - غربتي ها (1356)

15 - فريادرس (1356)

16 - بابا گلي به جمالت (1355)

17 - پاداش يك مرد (1355)

18 - پشمالو (1355)

19 - جاهل و رقاصه (1355)

20 - خانم دلش موتور مي خواد (1355)

21 - راز (1355)

22 - غرور و تعصب (1355)

23 - كلك نزن خوشگله (1355)

24 - والده آقا مصطفي (1355)

25 - ولي نعمت (1355)

26 - رفيق (1354)

27 - رقيب (1354)

28 - عمو فوتبالي (1354)

29 - غلام زنگي (1354)

30 - كمين (1354)

31 - مجازات (1354)

32 - مشكي (1354)

33 - هم خون (1354)

34 - آقا مهدي وارد مي شود (1353)

35 - تهمت (1353)

36 - جوجه فكلي (1353)

37 - حسين آژدان (1353)

38 - بيگانه (1352)

39 - غريب (1352)

40 - غول (1352)

41 - كيفر (1352)

42 - مترس (1352)

43 - مردها و نامردها (1352)

44 - مرواريد (1352)

45 - معشوقه (1352)

46 - مكافات (1352)

47 - نامحرم (1352)

48 - اتل متل توتوله (1351)

49 - پخمه (1351)

50 - توبه (1351)

51 - خاطرخواه (1351)

52 - خانواده سركار غضنفر (1351)

53 - رضا هفت خط (1351)

54 - ساحره (1351)

55 - شير بها (1351)

56 - قلندر (1351)

57 - مرد (1351)

58 - مرغ تخم طلا (1351)

59 - بابا شمل (1350)

60 - پل (1350)

61 - حيدر (1350)

62 - داش آكل (1350)

63 - رشيد (1350)

64 - زن يكشنبه (1350)

65 - سه قاپ (1350)

66 - فرياد (1350)

67 - رضا موتوري (1349)

68 - رقاصه شهر (1349)

69 - طوقي (1349)

70 - قيصر (1348)

نوازنده : (1)مورد

(1350)

1 - توبه (1351)

خواننده : (3)مورد

(1350)

1 - فريادرس (1356)

2 - توبه (1351)

3 - رضا هفت خط (1351)

گويندگان عروسكي : (2)مورد

(1380)

1 - سرتو بدزد رفيق (1384)

2 - در به درها (1383)

منابع زندگينامه :http://www.sourehcinema.com/

مفيدي، روح الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1308 يزد، تحصيلات: ديپلم، گريمور، فعاليت در تلويزيون از 1352، بازى در تئاتر از جامعه ى باربد 1325، شروع بازيگرى: پريچهر (گريمور، بازيگر- 1330)

عمده ى فيلمها:

ليلى و مجنون (1335)، سايه (گريم- 1338)، آقا جنى شده (گريم، بازيگر- 1338)، صد كيلو داماد (گريم، بازيگر- 1340)، انسانها (1343)، بدنام (1350)، درشكه چى (1350)، راز درخت سنجد (1350)، كلبه آن سوى رودخانه (1350)، دل خودش مى خواهد (1352)، تنگسير (1352)، مراد برقى و هفت دخترون (1353)، مرغ همسايه (1353)، دروغگوى كوچولو (1353)، تشنه ها (1353)، رقيب (1354)، كلك نزن خوشگله (1355)، وقتى كه آسمان بشكافد (نمايش داده نشد- 1359)، رهايى (گريم- 1361)، بازجويى (گريم- 1362)، شب مكافات (گريم- 1363)، بى بى چلچله (گريم- 1363)، تفنگ شكسته (گريم- 1364)، تنوره ى ديو (گريم، بازيگر- 1364)، مقاومت

(1365)، پاييزان (1366)، روز باشكوه (گريم، بازيگر- 1367)، وسوسه (گريم- 1368)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، جيب برها... (1370)، دندان طلا (1370)، يك مرد و يك خرس (1371)،راه و بيراه (1371)، مهاجران (گريم، بازيگر- 1371)، ضربه ى آخر (1372)، الوالو من جوجوام (1373)، ديوانه وار (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، عروسيت مبارك (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مقامي، جلال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 تهران، ديپلم، فعاليت در دوبله از 1337، فعاليت در تلويزيون، فعاليت در راديو- گويندگى تلويزيون از 1361 با برنامه ى ديدنيها، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: من و مادرم (1344)

عمده ى فيلمها:

ايستگاه ترن (1345)، گردباد زندگى (1347)، آلونك (1347)، زنگ اول (1363)، راز گل شب بو (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مقانلو، نسرين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

با فيلم اميد به سينما آمد. اما شايد در فيلم همسر بيشتر ديده شد و پس از بازي در فيلم نابخشوده چند سالي خارج از كشور گذراند.

پس از بازگشت به ايران بار ديگر بازي در سينما را با حضور در فيلمهاي نچندان خوب ادامه داد تا اينكه به عنوان يكي از نقشهاي اصلي فيلم مهمان مامان انتخاب شد. بازي روان و فوق العاده او، نام او را به عنوان يك بازيگر توانا مطرح كرد.

نام اصلي: نسرين

نام خانوادگي اصلي: مقانلو

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

تاريخ تولد: 1341

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: ديپلم

شروع فعاليت سينمايي با فيلم قرباني (رسول صدرعاملي) به عنوان بازيگر در سال 1370.

بخشي از فيلم شناسي:

1382 مهمان مامان ( داريوش مهرجويي ) [بازيگر]

1381 دختري در قفس ( قدرت الله صلح ميرزايي ) [بازيگر]

1375 نابخشوده ( ايرج قادري ) [بازيگر]

1372 بازيچه ( تورج منصوري ) [بازيگر]

1372 همه دختران من ( اسماعيل سلطانيان ) [بازيگر]

1372 همسر ( مهدي فخيم زاده ) [بازيگر]

1371 اميد ( حبيب كاوش ) [بازيگر]

1370 قرباني ( رسول صدرعاملي ) [بازيگر]

1370 دو نيمه سيب ( كيانوش عياري

) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> كانديد تنديس زرين بهترين بازيگر نقش مكمل زن (مهمان مامان)

[ دوره 8 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1383 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين بازيگر زن (مهمان مامان)

[ دوره 5 منتخب سايت ايران اكتور (بهترين هاي سال) - سال 1384 ]

>> 2 - دومين بازيگر نقش مكمل زن سال (مهمان مامان)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مقبلي، عزت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1312 تهران- متوفى: 1367 تهران، تحصيلات: ديپلم، همسر محبوبه احمدى افشار (بازيگر- گوينده)- فعاليت در تلويزيون از 1350 فعاليت در راديو از 1346- فعاليت در دوبله از 1335- بازى در تئاتر از 1324، شروع بازيگرى: طلسم شيطان (1335)

عمده ى فيلمها:

كى به كيه (1339)، آس و پاس (1340)، بيوه هاى خندان (1340)، خانم عوضى گرفتى (1340)، صد كيلو داماد (1340)، گربه ى وحشى (1341)، زن دشمن خطرناكيست (1341)، كمينگاه شيطان (1343)، دختران با معرفت (1343)، مرخصى اجبارى (1344)، شانس بزرگ (1344)، شيطون بلا (1344)، هاشم خان (1345)، آقا موچول (1345)، پروفسور نخاله (تهيه كننده، كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1345)، دروازه تقدير (1346)، هفت شهر عشق (1346)، ميليونرهاى گرسنه (1346)، آفتاب مهتاب (1349)، سوگلى (1349)، ايوب (1350)، خر دجال (1351)، مطرب (تهيه كننده، بازيگر- 1351)، مادر جونم عاشق شده (1355)، تازه عروس (1356)، سفير (1361)، چمدان (1365)، خبرچين (1366)، سايه هاى غم (1366)، شاخه هاى بيد (1367)، هى جو (1367)

بازيگر.

تولد: 1312، تهران.

درگذشت: دى 1367.

عزت الله مقبلى از سال 1324 بازى در تئاتر را در باشگاه كودكان آغاز كرد. از سال 1336 همكارى با راديو را شروع نمود. از سال

1335 به امور صداپيشگى (دوبلاژ) نيز پرداخت. فعاليت سينمايى او با بازى در فيلم «طلسم شدگان» در سال 1336 شروع شد. عمده ى فيلم هايى كه در آنها ايفاى نقش كرده است به اين شرح است: «خانم عوضى گرفتى» (1340)؛ «صد كيلو داماد» (1340)؛ «زن دشمن خطرناكى است» (1341)؛ «گربه ى وحشى» (1341)؛ «دختران با معرفت» (1343)؛ «كمين گاه شيطان» (1343)؛ «مرخصى اجبارى» (1344)؛ «شيطون بلا» (1344)؛ «شانس بزرگ» (1344)؛ «هاشم خان» (1345)؛ «آقا موچول» (1345)؛ «پروفسور نخاله» (كارگردان، نويسنده، تهيه كننده، بازيگر، 1345)؛ «دروازه ى تقدير» (1346)؛ «ميليونرهاى گرسنه» (1346)؛ «هفت شهر عشق» (1346)؛ «آفتاب مهتاب» (1349)؛ «سوگلى» (1349)؛ «ايوب» (1350)؛ «خر دجال» (1351)؛ «مطرب» (تهيه كننده با مشاركت شكرالله رفيعى، بازيگر، 1351)؛ «مادر جونم عاشق شده» (1355)؛ «تازه عروس» (1356)؛ «فرى دست قشنگه» (1356)؛ «سفير» (1361)؛ «خبرچين» (1366)؛ «سايه هاى غم» (1366)؛ شاخه هاى بيد» (1367). عنوان مجموعه هاى تلويزيونى كه در آنها نقش ايفا نموده است به اين قرار است: «آدم وحوا» (بازيگر، 1350)؛ «گذر عمر» (كارگردان، بازيگر، 1353)؛ «چنگك» (بازيگر، 1356).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مقدم، جلال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1308 نيشابور- متوفى: 1375 تهران، دبير دبيرستانهاى تهران، كارگردان، نويسنده، برنده ى جايزه ى بهترين كارگردان در چهارمين جشنواره ى سپاس (فرار از تله)، شروع بازيگرى: خشت و آئينه (1344)

عمده ى فيلمها:

جنوب شهر (نويسنده- 1337)، شب قوزى (نويسنده- 1343)، خانه ى خدا (كارگردان، نويسنده- 1345)، سه ديوانه (كارگردان، نويسنده- 1347)، پنجره (كارگردان، نويسنده- 1349)، فرار از تله (كارگردان، نويسنده- 1350)، راز درخت سنجد (كارگردان- 1350)، صمد و فولادزره ديو (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1351)، آشيانه ى مهر (كارگردان- 1363)، چمدان (كارگردان- 1365)، سرب (1366)، هى جو (1367)، هامون (1368)، دندان مار (1368)، سايه ى خيال (1369)، گالان (1369)، دلشدگان (1370)، مار

(1370)، ردپاى گرگ (1371)، بلنديهاى صفر (1372)، مى خواهم زنده بمانم (1373)، شاخ گاو (1374)

فيلمنامه نويس، كارگران، بازيگر.

تولد: 1308، نيشابور.

درگذشت: فروردين 1375، تهران.

جلال مقدم، فرزند كاظم، فعاليت هنرى اش را از سن پانزده سالگى با كار تئاتر آغاز كرد. فعاليت حرفه اى را در زمينه ى سينما از سال 1337 با نوشتن فيلمنامه ى «جنوب شهر» آغاز كرد. اولين بار براى بازى در فيلم «خشت و آيينه» (ابراهيم گلستان، 1344) جلوى دوربين قرار گرفت. پيش از انقلاب، عمده ى فعاليتش در زمينه ى كارگردانى و نوشتن فيلمنامه بود. وى تعدادى فيلم كوتاه مستند نيز ساخته، اما در سال هاى آخر عمر، كمتر به كارگردانى پرداخت و بيشتر به بازيگرى روى آورد. فيلم هاى وى به اين شرح است: «جنوب شهر» (نويسنده، 1337)؛ «شب قوزى» (نويسنده، 1343)؛ «خشت و آيينه» (1344)؛ «مشهد شهر مقدس» (كارگردان، مستند كوتاه، 1345)؛ «خانه ى خدا» (كارگردان، مستند، 1345)؛ «سپنتا» (كارگردان، مستند كوتاه، 1346)؛ «سه ديوانه» (كارگردان و نويسنده، 1347)؛ «جشن هنر» (كارگردان، مستند كوتاه، 1348)؛ «پنجره» (كارگردان و نويسنده، 1349)؛ «فرار از تله» (كارگردان و نويسنده، 1350)؛ «راز درخت سنجد» (كارگردان، 1350)؛ «صمد و فولاد زره ديو» (كارگردان، همكارى در نوشتن فليمنامه، 1351)؛ «آشيانه ى مهر» (كارگردان، 1363)؛ «چمدان» (كارگردان، 1365)؛ «سرب» (1367)؛ «هى جو» (1367)؛ «دندان مار» (1368)؛ «هامون» (1368)؛ «گالان» (1369)؛ «سايه ى خيال» (1369)؛ «بانو» (به نمايش در نيامد، 1370)؛ «مار» (1370)؛ «دلشدگان» (1370)؛ «رد پاى گرگ» (1371)؛ «بلندى هاى صفر» (1372)؛ «بدل» (1372)؛ «مى خواهم زنده بمانم» (1373)؛ «شاخ گاو» (1374). مجموعه هاى تلويزيونى: «همسران» (بازيگر مهمان، 1373)؛ «اين خانه دور است» (نام قبلى: بهشت كوچك، 1374 -1370) «سوء تفاهم» (1374).

وى بر اثر تصادف با اتومبيل مجروح شد و پس از

سه ماه بسترى در بيمارستان در حال اغماء سرانجام در فروردين سال 1375 درگذشت. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 ويژه هنرمندان و نويسندگان به خاك سپرده شد است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مقدم، رحمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1314 قائمشهر، نام اصلى: رحمان رحمتى مقدم، تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: شب شكن (1363)

عمده ى فيلمها:

يك روز گرم (1363)، جستجو در شهر (1364)، سامان (1364)، تيغ و ابريشم (1365)، اجاره نشينها (1365)، مزدوران (1365)، به چه جرمى (كوتاه- 1365)، سازمان 4(1366)، غريبه (1366)، خون در گل قالى (كوتاه- 1367)، دستمزد (1368)، بچه هاى طلاق (1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، فرار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مقدم، سامان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سامان مقدم متولد 1347 تهران، فارغ التحصيل سينما از مجتمع آموزشي سينما است. وي فعاليت هنري خود را در سال 1372 با دستياري كارگرداني فيلم «ردپاي گرگ» به كارگرداني مسعود كيميايي آغاز كرد.

كارگردان : (5)مورد

(1380)(1370)

1 - صد سال به اين سالها (1386)

2 - كافه ستاره (1383)

3 - مكس (1383)

4 - پارتي (1379)

5 - سياوش (1377)

برنامه ريز : (2)مورد

(1370)

1 - ضيافت (1374)

2 - مرد آفتابي (1374)

دستيار كارگردان : (5)مورد

(1370)

1 - سلطان (1375)

2 - ضيافت (1374)

3 - مرد آفتابي (1374)

4 - تحفه هند (1373)

5 - جيب برها به بهشت نمي روند (1370)

________________________________________

گروه كارگرداني : (2)مورد

(1370)

1 - مرد آفتابي (1374)

2 - ردپاي گرگ (1370)

________________________________________

مدير برنامه ريزي : (2)مورد

(1370)

1 - سلطان (1375)

2 - تحفه هند (1373)

منشي صحنه : (3)مورد

(1370)

1 - من زمين را دوست دارم (1372)

2 - افعي (1371)

3 - ردپاي گرگ (1370)

نويسنده

: (3)مورد

(1380)(1370)

1 - صد سال به اين سالها (1386)

2 - پارتي (1379)

3 - سياوش (1377)

دستيار تدوين : (1)مورد

(1370)

1 - افعي (1371)

با تشكر از : (1)مورد

(1370)

1 - غريبانه (1376)

مقدمي، شبنم

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

شبنم مقدمي متولد 1351 در تهران است . وي داراي مدرك كارشناسي ادبيات فارسي و دانش آموخته آموزشگاه ازاد بازيگري امين تارخ است. وي فعاليت خود در راديو را در سال 77 با اجراي برنامه خانه ي كاغذي به كارگرداني شهرام كرمي آغاز كرد و سابقه اجرا در برنامه هايي چون هفت شنبه، خط خطي، كبوتري ناگهان و هفت ترانه را داراست.وي به موازات فعاليتهاي راديويي خود كار بازيگري در سينما را با فيلم زخمي (كامران قدكچيان-77)آغاز نمود و تا كنون در فيلم هاي از صميم قلب (بهرام كاظمي -79)، زيستن(رضا سبحاني-80)، به نام پدر(ابراهيم حاتمي كيا-84)، پاداش سكوت(مازيار ميري-85) و فرزند خاك(محمد علي آهنگر-85) نقش آفريني نموده است.وي همچنين در تئاتر نيز فعال است و عضو هيأت مديره انجمن بازيگران خانه تئاتر نيز هست.

مقصودلو، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آرشيتكت، گرافيست، نويسنده، تهيه كننده و مستندساز_ كه سر صحنه ي فيلمي ناگهان و بدون سابقه قبلي دچار حمله قلبي شده بود، بامداد دوشنبه 26 فروردين در شصت سالگي در بيمارستان كسراي تهران درگذشت. مقصودلو طراحي و ساخت بناهايي چون فرودگاه زادگاهش گرگان، فرودگاه دشت ناز ساري، كانون اصلاح و تربيت و چندين پروژه ي بزرگ ديگر را در كارنامه داشت، اما او كه شيفته ي سينما بود، در هر فرصتي به سراغ آن مي رفت. ورودش به حرفه ي سينما را با بازي در فيلم دونده (امير نادري) آغاز كرد و در ادامه به سرمايه گذاري و حمايت مالي از بعضي مجموعه ها و توليدات سينمايي و ساخت چند مستند پرداخت. احمد محمود نويسنده، احمد شاملو شاعر آزادي، تاريخ سينماي ايران، تعزيه وكودتاي 28 مرداد از جمله مستندهايي است

كه به تهيه كنندگي او ساخته شدند. او معمولاً از ساخت آثار فيلم سازان جوان حمايت مي كرد و از فيلم هاي كوتاهي كه تهيه كرد مي توان به زندگي در مه و سربازي به نام امين (ساخته هاي بهمن قبادي) اشاره كرد كه فيلم اول پايه ي نخستين فيلم بلند و موفق قبادي، زماني براي مستي اسب ها، شد. كه در آن هم مقصودلو به قبادي كمك كرد. فيلم كوتاه ديگرش مثل مادر بود كه جايزه ي اول جشنواره ملبورن را گرفت. مقصودلو از سرمايه گذاران منهتن از روي شماره (امير نادري) بود و در ساخت آب، باد، خاك نيز با نادري همكاري كرده بود. آشناترين تصويري كه دوست داران سينما از او بايد به ياد داشته باشند، معلم فيلم دونده است. او در سريال سر به داران هم ايفاي نقش كرده و اين اواخر مشغول تهيه ي مستندي از هنرمندان سينماي ايران بود. مقصودلو دو سال پيش مستندي شاعرانه و نوستالژيك به نام آن سوي ديوار شكسته ساخت .او كه مقاله هايي در زمينه ي محيط زيست و معماري نوشته ،دستي هم در شاعري داشت و مجموعه ي شعرهايش در دست چاپ است.

منابع زندگينامه : سالنامه فيلم ايران - ش 18.

ملاح، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، موسيقيدان و نمايشنامه نويس. وى پس از طى كردن تحصيلات ابتدايى، به دانشكده ى كشاورزى راه يافت و به اخذ گواهينامه از اين دانشكده نايل آمد. ملاح تحت تعليم و راهنماييهاى دايى خود، كلنل وزيرى، ويولن و سه تار را آموخت و پيشرفتهاى زيادى كرد. در 1324 ش تك نواز ويولن راديو شد و در اركستر سمفونيك هنرستان

موسيقى و انجمن موسيقى ملى نوازندگى مى كرد. در 1330 ش به رياست موسيقى راديو ايران منصوب شد. وى شغلهاى متعددى از جمله: عضويت در شوراى عالى موسيقى، رهبرى اركستر راديو، دبير شوراى عالى موسيقى، رئيس اداره ى فنى راديو و غيره را بر عهده داشت. او سفرهايى به مسكو، لنينگراد، باكو و تفليس داشت و در محافل هنرى راجع به موسيقى ايران سخنرانى ها كرد. سپس عضو هيئت نمايندگى ايران در كنگره بين المللى موسيقى گرديد. از آثار وى: رساله اى به نام «تصنيف چيست»؛ شرحى بر «رساله موسيقى جامى»؛ رساله اى درباره ى سازهاى مهجور و فرهنگ سازهاى باستانى؛ شرحى بر كتاب «مقاصد الالحان» عبدالقادر مراغى؛ شرحى درباره ى رساله ى «بهجة الروح» عبدالمؤمن بن صفى الدين جرجانى؛ «قاآنى و موسيقى»؛ «حافظ و موسيقى»؛ «منوچهرى دامغانى و موسيقى»؛ «زندگى و آثار غلامحسين درويش»؛ «تاريخ موسيقى نظامى ايران»؛ «پيوند شعر و موسيقى». از نمايشنامه هاى او: «موريس مترلينگ»؛ «انجمن دوستى و تفريح»؛ «دختران فضل فروش».[1]

موسيقيدان، پژوهشگر.

تولد: 1300، تهران.

درگذشت: 27 تير 1371.

حسينعلى ملاح تحصيلات موسيقى و نقاشى را نزد دايى هاى خود حسنعلى و على نقى وزيرى آغاز كرد و در سنين بالاتر، وارد هنرستان عالى موسيقى شد و از آنجا ديپلم گرفت. او سال ها در راديو تهران به نوازندگى، آهنگسازى، سرپرستى اركسترها و عضويت در شوراى عالى موسيقى اشتغال داشت. وى در هنرستان موسيقى ملى نيز تدريس ميكرد و عضو ثابت اركستر انجمن ملى موسيقى (به سرپرستى روح الله خالقى) بود. وى همچنين سردبيرى مجله ى «موسيقى راديو ايران» را به عهده داشت. حسينعلى ملاح ضمن تحصيلات خود در هنر موسيقى، در دانشكده ى كشاورزى كرج نيز مشغول تحصيل مى گردد و از همين دانشكده در رشته ى كشاورزى نيز فارغ التحصيل مى گردد.

مرگ همسر

اولش در اواسط دهه ى 1350 و سكته ى قلبى او در سال 1355، مسير سال هاى آخر زندگى وى را به نحوى ديگر رقم زد. ملاح در اين پانزده سال (1370 -1355) توانست موسيقى را نزد احمد فروتن راد، ابوالحسن صبا و ديگران بياموزد.

حسينعلى ملاح تحقيقاتى در زمينه موسيقى ايرانى دارد. مهمترين آنها عبارتند از: حافظ و موسيقى (بررسى موسيقى در اشعار حافظ)، منوچهرى دامغانى و موسيقى (موسيقى در اشعار منوچهرى دامغانى)، زندگى و آثار غلاحسين درويش، تاريخ موسيقى نظامى ايران، پيوند شعر و موسيقى، شرحى بر رساله ى موسيقى جامى، رساله ى موسيقى بهجت الروح، تاريخ موسيقى ايران (جلد اول و جلد دوم)، سرگذشت كلنل وزيرى.

يكى از فعاليت هاى تحقيقاتى وى فرهنگ سازها است كه در حكم دايرةالمعارف سازشناسى ايران به شمار مى رود. كار ديگر او شرح موسيقياى يكصد و بيست و نه غزل حافظ بود كه به پايان نرسيد. مجموعه ى مقالات وى كه برگزيده ى چهل سال تحقيقات وى مطبوعات موسيقى است در دست چاپ و انتشار است. استاد همچنين آثارى را نيز ترجمه كرده است. از آن جمله است مشت زن (1323)؛ مونا و انا و دو نمايشنامه ى ديگر (موريس مترلينگ، 1339، با همكارى بدرى وزيرى)؛ انجمن دوستى؛ تفريح؛ دختران فضل فروش به همراه چهار نمايشنامه ى ديگر از چهار نويسنده ديگر (1334، با همكارى بدرى وزيرى)، زنده باد زندگى؛ ملكه ى ويكتوريا.

حسينعلى ملاح، علاوه بر هنر موسيقى، با هنر نقاشى نيز آشنايى داشت و آثارى در اين هنر از خود به جاى نهاد كه از جمله مى توان تصويرهاى كلنل وزيرى و كمال الملك را نام برد.

حسينعلى ملاح اواخر تير 1371 درگذشت و پيكر وى در كنار غلامحسين بنان و عبدالعلى وزيرى در

امامزاده طاهر كرج به خاك سپرده شد.

حسينعلى ملاح به سال 1300 در تهران از خانواده اى فاضل و هنرمند و سرشناس متولد شد، پدرش از رؤساى وزارت كشور بود كه در وزارتخانه مردى جدى در كار اداره و در منزل پدرى مهربان و خوش خلق براى فرزند بود.

مادر ملاح كه خواهر استاد بى نظير كلنل وزيرى بود و خود از هنر موسيقى بى بهره نبود، مشوقى بزرگ براى پسرش در فراگيرى علم موسيقى بود. ملاح نيز از كودكى خودش به موسيقى و فراگيرى آن عشق و علاقه اى خاص داشت و لحظه اى از آن دورى نمى جست به طورى كه هر وقت فرصت مى يافت به جاى بازى گوشى و شيطنت كه خاص دوران كودكى هر انسان است به موسيقى روى مى آورد و صفحه هايى را روى گرامافون مى گذاشت و مدتها به آن گوش فرامى داد و مات و مبهوت مجذوب موسيقى مى گرديد.

پدر و مادر وى كه مى ديدند فرزندشان چنين علاقه اى به موسيقى از خود نشان مى دهد، براى بيشتر به شوق درآوردن وى، هر روز هنگام صرف صبحانه و ناهار و شام، صفحات متعددى را از هنرمندان آن زمان را روى گرامافون گذارده و به نغمات آن گوش مى دادند تا كودكشان هم از آن بهره مند گردد.

اين وضع ادامه داشت تا اين كه وى به سن چهارده سالگى مى رسد و از اين زمان بود كه پدرش براى او ويولنى تهيه مى كند و او شروع به نواختن مى كند. ملاح ابتدا نزد معلم نقاشى خود كه از موسيقى هم بهره اى داشت تمرين را آغاز مى نمايد ولى چندى بعد نزد استادانى چون: ابوالحسن خان صبا، حسين ياحقى و كلنل علينقى وزيرى رفته و به فراگيرى علم موسيقى مشغول

مى گردد.

زمانى كه استاد كلنل وزيرى به رياست مدرسه ى عالى موسيقى منصوب مى گردد، ملاح به اين مدرسه مى رود و به طور مستمع آزاد ثبت نام مى كند و در كلاسهاى اين هنرستان شركت مى كند. در اين هنگام كه مدت هشت سال از نواختن و آشنايى وى با تار و سه تار و ويولن مى گذشته، ابتدا نزد فروتن راد، تمرين و فراگيرى ويولن، سپس آرمونى را نزد استاد روح اللَّه خالقى مى آموزد و سرانجام از مدرسه ى عالى موسيقى كشور، موفق به دريافت ديپلم موسيقى مى گردد. حسينعلى ملاح هنرمندى بزرگ و بااستعداد است به طورى كه ضمن تحصيلات عاليه در هنر موسيقى، در دانشكده ى كشاورزى كرج نيز مشغول تحصيل مى گردد و از همين دانشكده در رشته ى كشاورزى نيز فارغ التحصيل مى گردد و از همين دانشكده در رشته ى كشاورزى نيز فارغ التحصيل مى گردد ولى به جاى اين كه با آب و خاك و گل و گياه سر و كار پيدا كند چون عاشق موسيقى بود با ويولن، سه تار و تار و نت و آهنگ دمساز گرديد و خدمات شايانى به موسيقى كشور نمود و آثار بزرگى از خود در قسمت كتابت و تئورى موسيقى ايران از خود به جاى نهاد كه راه گشايى براى حال و نسلهاى آينده خواهد بود و شايد بتوان گفت بيش از هر نويسنده ى صاحب نامى در اين راه گام برداشته و قلم زده كه علاوه بر مطالب گوناگونى كه در مجلات و روزنامه ها تحرير كرده بايد از شرحى بر رساله ى موسيقى جامى، رساله ى موسيقى بهجت الروح، حافظ و موسيقى، تاريخ موسيقى نظامى ايران، تاريخ موسيقى ايران (جلد اول)، منوچهرى دامغانى و موسيقى، تاريخ موسيقى ايران (جلد دوم)، سرگذشت كلنل وزيرى، مشت زن، مونا

و انا و دو اثر ديگر، انجمن دوستى و تفريح و چهار دختران فضل فروش و چهار نمايشنامه ى ديگر، زنده باد زندگى، فرهنگ سازها، ملكه ويكتوريا، و اين اواخر، اثرى بديع و راهگشايى بزرگ به نام «پيوند موسيقى و شعر» كه چاپ و منتشر گرديد.

حسينعلى ملاح، علاوه بر هنر موسيقى، با هنر نقاشى نيز آشنايى كامل دارد و آثار بزرگى در هنر نقاشى از خود به جاى نهاده كه از جمله مى توان از تصويرهاى جالب و استثنايى كلنل وزيرى و كمال الملك و غيره را نام برد، با تمام اين ويژگى ها، حسينعلى ملاح مردى است بى تكبر، خوش برخورد و مهماندوست به طورى كه در خانه اش هميشه به روى اهل موسيقى و علم و ادب باز بوده و هر كمكى كه از وى به هنرآموزان موسيقى برمى آمده دريغ نمى ورزيده و چنين مردانى در كشورمان موجب پيشرفت موسيقى و علم و هنر است.

ملاح آهنگهاى زيبا و جالبى ساخت كه از آثار خوب و باارزش موسيقى اصيل ايرانى است. وى علاوه بر نوازندگى با ويولن كه ساز تخصصى اش مى باشد با نواختن تار و سه تار نيز آشنايى كامل دارد و اين سازها را نيكو مى نوازد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ تحول ضبط موسيقى (314 ،312)، تاريخ موسيقى (612 -611/ 2)، سرگذشت موسيقى (298/ 1)، كيهان فرهنگى (س 9، ش 6، ص 55)، مردان موسيقى (92 -90/ 1).

ملاقاسمي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1314 تهران، نام اصلى: حسين ملاقاسمى ابراهيميان، مربى سابق تيم ملى كشتى ايران، شروع بازيگرى: مرد و نامرد (1344)

عمده ى فيلمها:

سرنوشت (1346)، ببر مازندران (1347)، جهنم سفيد (1347)، اخم نكن سركار (1354)، آقاى لر به شهر مى رود (1357)، جاهل و محصل

(نمايش داده نشد- 1357)، پايگاه جهنمى (1363)، كمينگاه (1366)، خط آتش (1373)، دام (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ملاقلي پور، رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: رسول

نام خانوادگي اصلي: ملاقلي پور

سمت (در بخش هاي): تدوين،تهيه و توليد،صحنه و لباس،عنوان بندي،فيلمنامه،كارگرداني،

تاريخ تولد: 1334

محل تولد: تهران

مليت: ايران

مدرك تحصيلي: سيكل

بيوگرافي

فعاليت در زمينه عكاسي عمومي.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم مرگ ديگري (محمدرضا هنرمند) به عنوان مدير صحنه در سال 1361.

سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني براي فيلم هيوا از هفدهمين جشنواره فيلم فجر در سال 1377.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 ميم مثل مادر ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1381 روياي جواني ( نادر مقدس ) [تهيه كننده]

1381 مزرعه پدري ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس]

1380 قارچ سمي ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1380 سفر به فردا ( محمدحسين حقيقي ) [طراح صحنه و لباس]

1378 نسل سوخته ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1377 هيوا ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1376 كمكم كن ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1374 تا آخرين نفس (نجات يافتگان) ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-مجري طرح]

1374 سفر به چزابه ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان]

1373 دشت ارغواني ( نادر مقدس ) [فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1372 پناهنده ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1371 خسوف ( رسول ملاقلي پور ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-طراح صحنه و لباس-تهيه كننده-سازنده آنونس]

1371 راز خنجر ( محمدحسين حقيقي ) []

1371 لبه تيغ ( جمال شورجه ) [فيلمنامه نويس-]

1370 مرغابي وحشي (

مسعود كرامتي ) [تهيه كننده]

1369 مجنون ( رسول ملاقلي پور ) [تدوينگر-كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1368 پاتال و آرزوهاي كوچك ( مسعود كرامتي ) [تدوينگر]

1367 افق ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان]

1365 پرواز در شب ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس-تهيه كننده]

1364 بلمي به سوي ساحل ( رسول ملاقلي پور ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1362 نينوا ( رسول ملاقلي پور ) [بازيگر-كارگردان-فيلمنامه نويس]

ملك آرايي، شهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1320 ملاير، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون از 1337، فعاليت در دوبله از 1339- فعاليت در راديو از 1340- بازى در تئاتر از 1334، شروع بازيگرى: گرگ صحرا (1340)

عمده ى فيلمها:

زنها و شوهرها (1346)، مرگ پيشور (تلويزيونى- 1361)، لومومبا (تلويزيونى- 1361)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، دادستان (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ملكم خان اصفهاني، ملكم خان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1326 -1246 ق)، نويسنده، روزنامه نگار و شاعر. ملقب به ناظم الدوله. در جلفاى اصفهان به دنيا آمد. اصل وى از ارامنه جلفا بود كه پدرش بعدها اسلام آورده و به جديدالاسلام مشهور شده بود. ميرزا ملكم خان پس از اتمام تحصيلات مقدماتى جهت تحصيل به فرانسه رفت و در آن كشور علوم و افكار جديد را فراگرفت. پس از بازگشت به ايران در دارالفنون به شغل معلمى و مترجمى پرداخت. وى از مؤسسين فراموش خانه (فراماسونرى) در ايران بود. او از حدود 1289 تا 1307 ق، وزير مختار ايران در لندن بود. سرانجام به دليل سوء استفاده هاى مالى، مانند گرفتن امتياز لاتارى و فروش آن پس از لغو امتياز، از مقام خود عزل شد. وى كه مسبب عزل خود را امين السلطان مى دانست با او از در مخالفت درآمد و در 1307 ق در لندن به انتشار روزنامه ى «قانون» مبادرت كرد و از مخالفين استبداد شد و نداى قانون و قانونمندى سر داد. چنان كه پس از استقرار مشروطيت سفير ايران در ايتاليا شد. ملكم خان نمونه خطى را از تركيب حروف الفباى فارسى ابداع كرد كه شرح اختراع خود را در رساله اى به نام «نمونه ى خط آدميت» در 1303 ق در لندن انتشار داد. او در لوزان درگذشت و

جنازه اش را به برن بردند و طبق وصيتش سوزاندند. از ديگر آثار وى: «مبدأ ترقى»؛ «شيخ و وزير»؛ اهتمام در انتشار «كلمات قصار حضرت على (ع)»، با خط ملكمى؛ «در باب تسخير مرو و تركمان».[1]

پرنس ميرزا ملكم خان ناظم الملك (بعدها ناظم الدوله، پرنس، نظام الدوله) از ارامنه ى جلفاى اصفهان و پسر ميرزا يعقوب ارمنى جلفائى. (و. 1249 ه.ق در اصفهان- ف. 1326 ه.ق در لوزان). گويند پدرش اسلام آورد و بعنوان جديدالاسلام به مقاماتى نيز رسيد. ملكم در سن ده سالگى به پاريس فرستاده شد و در آنجا به تحصيل علوم طبيعى و فيزيك و مهندسى پرداخت و پس از فراغت از تحصيل در سال 1267 ه.ق (در سن نوزده سالگى) به ايران برگشت و در دارالفنون به شغل معلمى و مترجمى اشتغال ورزيد و 5 سال بعد (در سال 1272) مترجم وزارت خارجه شد. در سال 1273 با سمت مترجم مخصوص سفارت و درجه ى سرهنگ اتاماژورى مأمور سفارت دولت عليه ى ايران در اسلامبول گرديد و سال بعد كه به ايران بازگشت در تهران فراموش خانه (فراماسون) را داير كرد كه عده اى از اعيان و شاهزادگان و برخى از جوانانى كه در دارالفنون تحصيل مى كردند در آن مجمع وارد شدند. در سال 1279 فراموش خانه بسته شد و ميرزا ملكم به عثمانى تبعيد گرديد ولى 9 سال بعد (سال 1288) در زمان صدارت ميرزا حسين خان مشيرالدوله به سمت مستشارى صدارت عظمى منصوب گرديد. در سال 1289 به لقب ناظم الملكى ملقب و مفتخر به دريافت نشان تمثال همايون از درجه ى اول گرديد و از سال 1289 تا سال 1307 ه.ق (1888 -1872 م.) (مدت 18 سال) سفير و وزيرمختار ايران در

لندن بود. ملكم به طور كلى در دوران مأموريتش در اروپا سوءاستفاده هاى زيادى كرد و از بابت واگذارى امتيازاتى به خارجيها حق دلاليهاى كلان مى گرفت. بالاخره در سال 1307 از سفارت ايران در لندن عزل گرديد و ديگر تا موقعى كه ناصرالدين شاه زنده بود كارى به او ارجاع نگرديد. ملكم در اين مدت در لندن روزنامه اى به نام قانون انتشار مى داد و تا 41 شماره اين روزنامه را منتشر كرد. در سفر اول مظفرالدين شاه به اروپا (در سال 1317 ه.ق- 1900 م) ملكم در پاريس به حضور شاه رسيد و به لقب نظام الدوله مفتخر گشت و به سمت وزيرمختارى ايران در ايتاليا منصوب شد و تا موقعى كه حيات داشت در همين سمت باقى بود. در سال 1326 ه.ق در سن 77 سالگى درگذشت و برحسب وصيتش جنازه اش را به برن (پايتخت سويس) برده سوزاندند. از آثار او مى توان رساله ى مبدأ ترقى شيخ و وزير، نمايشنامه ى اشرف خان را نام برد. ضمناً مبتكر خط جديدى هم بوده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] از نيما تا روزگار ما (41)، تاريخ جرايد (102 -96/ 4)، الذريعه (266/ 14 ،57/ 8)، شرح حال رجال (154 -139/ 4)، المآثر و الآثار (197)، مكارم الآثار (1294 -1293/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (288 -284/ 6)، يادگار (س 5، ش 8 و 9، ص 156 -155).

ملك مطيعي، كيومرث

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فعاليت در تلويزيون از 1353، بازى در تئاتر لاله زار، شروع بازيگرى: غريبه (1354)

عمده ى فيلمها:

شهر شراب (1355)، فرياد زير آب (1356)، سكه (كوتاه- 1356)، صبح خاكستر (1356)، فرياد مجاهد (1358)، سايه هاى بلند باد (1358)، چنين كنند حكايت (كوتاه- 1358)، نفس بريده

(1359)، سرباز اسلام (1359)، آخرين روز جهان (كوتاه- 1359)، دست شيطان (1360)، پيكر تراش (نمايش داده نشد- 1360)، طلوع انفجار (1360)، برنج خونين (1360)، سفير (1371)، جاده (1361)، شيلات (1362)، بازجويى (1362)، مرگ سفيد (1362)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، راه دوم (1363)، تفنگ شكسته (1364)، ميهمانى خصوصى (1365)، بگذار زندگى كنم (1365)، معما (1365)، جنگلبان (1366)، ترن (1366)، سرزمين آرزوها (1366)، غرامت (كوتاه- 1368)، آواى دريا (1369)، فردا روز ديگرى است (1372)، باغ ملكوت (1372)، الوالو من جوجوام (1373)، ديدار (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ملك نصر، ياسمين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

همسر محمود كريمى حكاك (بازيگردان)، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى كارگردانى از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى، برنده ى جايزه ى بهترين بازيگر نقش دوم در يازدهمين جشنواره ى فيلم فجر (سارا) نويسنده و كارگردان، شروع بازيگرى: سارا (1371)

عمده ى فيلمها: درد مشترك (كارگردان، نويسنده، بازيگر- 1373)، مادرم گيسو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ملكي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: حسين ملكي

تاريخ تولد: 1320

متولد 1320 در تهران.

داراي مدرك تحصيلي سيكل.

بخشي از فيلم شناسي:

نياز (عليرضا داودنژاد - 1370)

خانواده كوچك ما (شاپور قريب - 1370)

بازي بزرگان (كامبوزيا پرتوي - 1371)

بندر مه آلود (امير قوي دل - 1371)

بي تو هرگز (هوشنگ درويش پور - 1372)

خط آتش (علي سجادي حسيني - 1373)

عروسي خون (مجيد جوانمرد - 1373)

جهنم سبز (اسماعيل براري - 1374)

توطئه (علي قوي تن - 1374)

گروگان (اصغر هاشمي - 1374)

لاك پشت (علي شاه حاتمي - 1375)

كليد ازدواج (داود موثقي - 1376)

شاهرگ (علي غفاري - 1376)

پنجه در خاك (ايرج قادري - 1377)

مونس (حميد رخشاني - 1378)

سحرگاه پيروزي (حسين بلنده - 1378)

1385 تله ( سيروس الوند ) [مدير فيلمبرداري]

1385 مخمصه ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1385 محاكمه ( ايرج قادري ) [مدير فيلمبرداري]

1384 شوريده ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1384 شاهزاده ايراني ( محمد نوري زاد ) [مدير فيلمبرداري]

1384 گيس بريده ( جمشيد حيدري ) [مدير فيلمبرداري]

1383 سالاد فصل ( فريدون جيراني ) [مدير فيلمبرداري]

1383 تردست ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1382 تارا و تب توت فرنگي ( سعيد سهيلي ) [مدير فيلمبرداري]

1381 جنايت ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1380 اثيري ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1380

بي همتا ( جهانگير جهانگيري ) [مدير فيلمبرداري]

1380 سايه روشن ( حسن هدايت ) [مدير فيلمبرداري-عكاس]

1380 مونس ( حميد رخشاني ) [مدير فيلمبرداري]

1380 همكلاس ( سعيد خورشيديان ) [مدير فيلمبرداري]

1379 رنگ شب ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1379 شيفته ( محمدعلي سجادي ) [مدير فيلمبرداري]

1378 راز شب باراني ( سيامك اطلسي ) [مدير فيلمبرداري]

جوايز و انتخابها

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين عكس (كشتي آنجليكا)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه بهترين عكس) - سال 1368 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين عكس (ريحانه)

[ دوره 9 جشنواره فيلم فجر (مسابقه بهترين عكس) - سال 1369 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

ممدوح، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصر ممدوح دوبلور و بازيگر كشورمان متولد تهران در سال 1321 است. او 40 سال پيش با بازيگر توانمند كشورمان شيوا خنياگر ازدواج كرد و صاحب 3 فرزند است. ممدوح به دليل علاقه زياد به راديو و كارهاي نمايشي از سوي زنده ياد علاءالدين كاملي در سال 1340 به راديو معرفي شد و از همان سال فعاليت هاي هنري خود را آغاز كرد. در سريال راه شب 1385 به كارگرداني داريوش فرهنگ نقش پژمان گوينده راديو را بازي كرد. نقش دكتر نايني سريال اغماء 1386 به كارگرداني سيروس مقدم را نيز ايفا كرد.از آثار مهمي كه او دوبله كرده است مي توان به فيلم محمدرسول ا... (خالد)، سريال جنگجويان كوهستان، سريال افسانه شجاعان و هملت اشاره كرد.وي بيشتر در زمينه دوبله فيلم هاي مستند فعاليت دارد و مدير دوبلاژ كارتون هاي ماركوپولو، سندباد، معاون كلانتر و شش نشان رها شده بود. ممدوح دوبله تمامي

آثار خارجي جشنواره رشد را نيز بر عهده داشت. امسال نيز با مسابقه 101 ميهمان شبكه سوم سيماست.

منافي ظاهر، فرحناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1339 اردبيل، همسر حسين محب اهرى (بازيگر)، عروسك گردان، تحصيلات: فوق ديپلم دانشسراى هنر، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: شنگول و منگول (1368)

عمده ى فيلمها:

عروس (1369)، پرواز در نهايت (1370)، سيرك بزرگ (1370)، مدرسه ى پيرمردها (1370)، راز چشمه ى سرخ (1371)، روز فرشته (1372)، راه افتخار (1372)، هدف (1373)، روز ديدار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

منصوري، تورج

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: تورج منصوري

تاريخ تولد: 1331

فارغ التحصيل رشته سينما از دانشگاه اشلند اورگان امريكا در سال 1358.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « مردي كه زياد مي دانست » (يدالله صمدي) به عنوان دستيار كارگردان در سال 1363.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 سنتوري ( داريوش مهرجويي ) [مدير فيلمبرداري]

1385 دستهاي خالي ( ابوالقاسم طالبي ) [فيلمبردار]

1383 انتخاب ( تورج منصوري ) [كارگردان]

1383 پرونده هاوانا ( عليرضا رييسيان ) [مدير فيلمبرداري]

1382 مهمان مامان ( داريوش مهرجويي ) [مدير فيلمبرداري]

1382 مكس ( سامان مقدم ) [بازيگر-مدير فيلمبرداري]

1381 شاه خاموش ( همايون شهنواز ) [مدير فيلمبرداري]

1380 قارچ سمي ( رسول ملاقلي پور ) [مدير فيلمبرداري]

1380 نان، عشق، موتور هزار ( ابوالحسن داودي ) [مدير فيلمبرداري]

1376 ساغر ( سيروس الوند ) [مدير فيلمبرداري]

1374 فرار مرگبار ( تورج منصوري ) [كارگردان-فيلمنامه نويس]

1374 چهره ( سيروس الوند ) [مدير فيلمبرداري]

1373 دل و دشنه ( مسعود جعفري جوزاني ) [مدير فيلمبرداري]

1372 بازيچه ( تورج منصوري ) [كارگردان-تهيه كننده]

1372 جنگ نفت كش ها ( محمدرضا بزرگ نيا ) [مدير فيلمبرداري]

1372 بلندي هاي صفر ( حسين علي ليالستاني )

[مدير فيلمبرداري]

1371 اميد ( حبيب كاوش ) [مدير فيلمبرداري]

1371 راز چشمه سرخ ( علي سجادي حسيني ) [سرمايه گذار]

1371 بيا با من ( مهدي ودادي ) [مدير فيلمبرداري]

1370 بانو ( داريوش مهرجويي ) [مدير فيلمبرداري]

1369 ابليس ( احمدرضا درويش ) [مدير فيلمبرداري]

1368 هامون ( داريوش مهرجويي ) [مدير فيلمبرداري]

1367 در مسير تندباد ( مسعود جعفري جوزاني ) [مدير فيلمبرداري]

1366 پرستار شب ( محمدعلي نجفي ) [تدوينگر]

1366 ايستگاه ( يدالله صمدي ) [مدير فيلمبرداري]

1366 ياد و ديدار ( رجب محمدين ) [مدير فيلمبرداري]

1365 هواي تازه ( تورج منصوري ) [تدوينگر-كارگردان]

1364 آن سوي مه ( منوچهر عسگري نسب ) [مدير فيلمبرداري]

1364 جاده هاي سرد ( مسعود جعفري جوزاني ) [مدير فيلمبرداري]

جوايز و انتخابها

>> كانديد لوح زرين بهترين تدوين (پرستار شب)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> كانديد لوح زرين بهترين فيلمبرداري (ايستگاه)

[ دوره 6 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1366 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (در مسير تندباد)

[ دوره 7 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1367 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (هامون)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين كارگرداني (بازيچه)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (فيلم دوم) - سال 1372 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين فيلمبرداري (بلندي هاي صفر)

[ دوره 12 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال

1372 ]

>> برنده لوح زرين بهترين فيلمبرداري (جاده هاي سرد)

[ دوره 4 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1364 ]

>> 3 - سومين فيلمبرداري سال (مهمان مامان)

[ دوره 19 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1383 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

موثقي، داود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، كارگردان، مدير توليد، تحصيلات: فارغ التحصيل رياضيات و علوم كامپيوترى، شروع بازيگرى: بازداشتگاه (1361)

عمده ى فيلمها:

ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، مدرك جرم (1364)، قصه ى زندگى (1365)، كانى مانگا (1366)، جميل (1366)، آخرين مهلت (1368)، شخص دوم (كوتاه - دستيار كارگردان- 1368)، شب بيست و نهم (مدير توليد- 1368)، بازارچه (كوتاه- كارگردان، نويسنده- 1368)، راز كوكب (مدير توليد- 1369)، چاووش (مدير توليد- 1369)، آقاى بخشدار (مدير توليد، بازيگر- 1370)، ضربه ى آخر (كارگردان، طراح صحنه و لباس- 1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مودبيان، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 تهران، نويسنده و كارگردان، تحصيلات: فارغ التحصيل در رشته هاى زبان شناسى، ادبيات و هنرهاى نمايشى در ايران، انگلستان و فرانسه- دبير شوراى مركزى و رئيس كانون مدرسان سينما- تدريس بازيگرى- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: پرونده (1362)

عمده ى فيلمها:

قلق (كوتاه- 1363)، يك مرد و يك خرس (1371)، شكوه بازگشت (1371)، روياى نيمه شب تابستان (نويسنده، كارگردان، بازيگر- 1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مولايي، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، برادر ناتنى محمود بصيرى (بازيگر)

تحصيلات: ششم ابتدايى، ايفاگر نقشهاى كوتاه، شروع بازيگرى: گروگان (1353)

عمده ى فيلمها:

كنيز (1353)، والده ى آقا مصطفى (1355)، فرياد زير آب (1356)، اعدامى (1359)، گردباد (1364)، ماموريت (1365)، خارج از محدوده (1366)، غريبه (1366)، زرد قنارى (1367)، پول خارجى (1368)، پنجاه و سه نفر (1369)، يك شب و يك غريبه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مومني، ولي الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 اردبيل، خطاط، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در دوبله از 1347، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: عصيانگران (1360)،

عمده ى فيلمها:

آفتاب نشينها (1360)، جمع هيزم از صحرا (كوتاه- 1361)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، عروس حلبچه (1369)، افعى (1371)، ضربه ى آخر (1372)، دمرل (1372)، دل و دشنه (1373)، جهنم سبز (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مهتدي، روح انگيز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1324 تهران، تحصيلات: ديپلم پرستارى، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: اعدامى (1359)

عمده ى فيلمها:

پيك جنگل (1362)، ارثيه شوم (كوتاه- 1362)، مترسك (1362)، حماسه ى مهران (نمايش داده نشد- 1363)، صف (نمايش داده نشد- 1363)، صاعقه (1363)، جدال (1365)، قصه ى زندگى (1365)، خانه اى مثل شهر (1366)، سايه هاى غم (1366)، مكافات (1366)، روز باشكوه (1367)، پنجاه و سه نفر (1368)، زير بامهاى شهر (1368)، به خاطر همه چيز (1369)، گزل (1369)، دو نيمه سيب (1370)، آذرخش (1371)، آرزوى بزرگ (1373)، كچل عاشق (1373)، تا ظهر فردا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مهدوي مرندي هاشمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان، فيلمنامه نويس.

تولد: 1318، تهران.

درگذشت: 16 ارديبهشت 1372، تهران.

سيد احمد مهدوى مرندى هاشمى مشهور به احمد هاشمى فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران در رشته ى بازيگرى بود. از سال 1340 در تئاترهاى تلويزيونى ظاهر شد و همچنين در نمايشنامه هاى راديويى نيز ايفاى نقش مى كرد. براى اولين با فيلم «پرستوها به لانه باز مى گردند» وارد سينما شد. اما حضور جدى وى در سينما به بعد از انقلاب اسلامى باز مى گرددد كه به عنوان فيلمنامه نويس و بازيگر فعاليت مى كرد.

فيلم هاى عمده او به اين قرار هستند: «فرياد» (1350)؛ «بدنام» (1350)؛ «پخمه» (1351)؛ «گردباد» (1364)؛ «تشريفات» (1364)؛ «شير سنگى» (1356)؛ «روزهاى انتظار» (1365)؛ «ترنج» (نويسنده، بازيگر، 1365)؛ «مسافران مهتاب» (نويسنده، 1366)؛ «قرق» (نويسنده، 1367)؛ «فرار» (خاك و خون)، «در مسير تندباد»؛ «دستمزد»؛ «تيغ آفتاب»؛ «آخرين تلاش»؛ «دادستان»؛ و مجموعه ى تلويزيونى «تاريخ قشم» (1365).

وى قصد داشت فيلم جديدش را به نام «دروازه ى بهشت» جلوى دوربين ببرد كه روز 16 ارديبهشت 1372 بر اثر سكته ى قلبى در بيمارستان جم درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مهدوي مرندي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد احمد مهدوي مرندي هاشمي درسال1318ه.ش. درتهران زاده شد. وي فارغ التحصيل دانشكده هنرهاي زيباي تهران دررشته بازيگري بود. ازسال 1340درتئاترهاي تلويزيوني ظاهرشدوهمچنين درنمايشنامه هاي راديويي نيز ايفاي نقش مي كرد وبراي اولين باردرفيلم پرستوهابه لانه بازمي گردندوارد سينماشد. اماحضور جدي وي درسينمابعدازانقلاب اسلامي بوده وي در16ارديبهشت 1372درتهران درگذشت وي فيلمهاي بسياري ساخته ونام خودراماندگاركرد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي نمايشي

والدين و انساب : سيد احمد مهدوي مرندي هاشمي مشهور به احمد هاشمي درخانواده اي متوسط المال درتهران به دنيا آمد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : استاد احمد مهدوي مرندي هاشمي پس ازاخذ ديپلم ازدبيرستانهاي تهران وارد دانشكده هنرهاي زيباي

تهران شد. وي داراي ليسانس بازيگري ازآن دانشكده مي باشد.

خاطرات و وقايع تحصيل : تحصيل دررشته بازيكري دردانشكده هنرهاي زيباي تهران نقطه عطفي درزندگي هنري استاد احمد هاشمي بوده است.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : استاد هاشمي درحين تحصيل دررشته بازيگري به مطالعه فيلمنامه ا ونمايشنامه ها ونيز به تماشاي فيلم ونمايشنامه مي رفت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : استاد مهدوي مرندي هاشمي بهعنوان بازيگر ازدانشكده هنرهاي زيباي تهران فارغ التحصيل شد . ونيزدرتلويزينون وراديو به بازيگري پرداخت .اماپس ازانقلاب اسلامي به عنوان فيلمنامه نويس وبازيگر به فعاليته هنري خود ادامه داد.

فعاليتهاي آموزشي : گرچه درمنابع سخني ازفعاليتهاي اجتماعي آموزشي استاد مرنيد هاشمي نيامده است. امافيلمنامه هاي وي ازسوي بسياري ازكارگردانان تهيه كنندگان ودانشجويان رشته سينما مورد اقتباس قرار گرفته است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : استاداحمد هاشمي به مطالعه آثار سينماي وتئاتر وتماشاي آنها علاقه بسيارداشته است.

شاگردان :

آرا و گرايشهاي خاص : استاد احمد مهدوي مرندي هاشمي ازجمله فيلمنامه نويسان وبازيگران بود كه علاوه برفيلم هاي داستاني وحادثه اي توجهي به سمتندهاي فرهنگي نيزداشته است. كه ازآن نمونه است مجموعه تلويزيوني تاريخ قشم 1365.

________________________________________

آثار :

1 آخرين تلاش

2 بدنام 1350

3 پخمه 1351

4 ترنج نويسند وبازيگر 1365

5 تشريفات 1364

6 تيغ آفتاب

7 خاك وخون

8 دادستان

9

درمسير تندبارد

10 دستمزد

11 روزهاي انتظار 1365

12 شيرسنگي 1365

13 فرار

14 فرياد1350

15 قرق نويسننده 1367

16 گردباد1364

17 مجموعه تلويزيوني تاريخ قشم1365

18 مسافران مهتاب نويسنده 1366

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مهر، فرحناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1344 تهران، تحصيلات: ديپلم، شروع بازيگرى: بيا با من (1371)

عمده ى فيلمها:

چشمهايم براى تو (1371)، نيش (1372)، روز فرشته (1372)، عروسى خون (1373)، ديدار (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مهرپرور، فرهنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1324، تهران.

درگذشت: 14 شهريور 1373، تهران.

فرهنگ مهرپرور فعاليت هنرى اش را از جوانى با اجراى نمايش هاى مدرسه اى آغاز كرد. پس از پايان تحصيلات متوسطه ى آن را جدى گرفت و به فرانسه رفت تا يك دوره ى دو ساله ى تئاتر را بگذارند. پس از بازگشت، در برنامه هاى مختلف تلويزيونى، به اجراى نقش پرداخت كه موفق ترين آنها برنامه ى «بچه ها، بچه ها» بود. وى در قطعات نمايشى «اورنگ و مهرنگ»، نقش مهرنگ را بر عهده داشت. در سالهاى 1353 -1352 به استخدام راديو درآمد و فعاليت هاى راديويى اش را آغاز كرد كه تا هنگام مرگ ادامه داشت. مهمترين برنامه ى راديويى مهرپرور در اين سال ها، برنامه ى «صبح جمعه با شما» بود. وى بيش از دو سال شخصيت هاى متفاوتى را اجرا كرد و علاوه بر آن، كارگردانى برنامه را نيز به عهده داشت. پس از انقلاب، به بازيگرى در سينما روى آورد و در تعدادى فيلم نيز ايفاى نقش كرد. فيلم هايى كه وى در آنها ايفاى نقش كرده است به اين شرح هستند: «صعود» (1366)؛ «آخرين لحظه» (1367)؛ «هى جو» (1367)؛ «دزد عروسك ها» (1368)؛ «عبور از غبار» (1368)؛ «سفر جادويى» (1369)؛ «آتش پنهان» (1369). مجموعه ها و نمايش هاى تلويزيونى كه در آنها ظاهر شده است، به اين شرح هستند : «هزار دستان» (1366 -1358)؛ «هزار برگ و هزار رنگ» (1367)؛ «شتر و پنبه دانه (از مجموعه مش خيرالله)» (1371)؛ «همسايه هاى روبرو» (1372)؛ «لبخند نوروزى» (1372).

متولد: 1324 تهران- متوفى: 1373 تهران، تحصيلات: ليسانس زبان فرانسه،

فعاليت در راديو، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: صعود (1366)

عمده ى فيلمها:

آخرين لحظه (1367)، هى جو (1367)، دزد عروسكها (1368)، عبور از غبار (1368)، سفر جادويى (1369)، آتش پنهان (1369)

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مهرجويي، داريوش

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

داريوش مهرجويي، آذر ماه سال 1318 در تهران به دنيا آمد. از كودكي بخت آن را داشت كه با مسائل هنري آشنا شود. به اين ترتيب، مهرجويي از همان سالها به فراگيري موسيقي و نقاشي مي پردازد. در 20 سالگي به كاليفرنيا عزيمت مي كند تا در رشته سينما ادامه تحصيل دهد. در دانشگاه يوسي ال اي با افراد نامداري چون رنوآر آشنا مي شود و اصول سينما را مي آموزد. پس از گذراندن چند ترم، ناگهان سينما را ترك مي كند و در همان دانشگاه به فلسفه تغيير رشته مي دهد. بلافاصله پس از فارغ التحصيلي با كمك دوستانش، مجله نقد پارسي را به منظور آشنا كردن غرب با ادبيات ايران منتشر كرد. همانجا، نخستين فيلمنامه خود را با مضمون عاشقانه به رشته تحرير درآورد و سپس با هدف ساختن فيلمي بر اساس آن، راهي ايران شد. اما اين پروژه با شكست روبرو شد و مهرجويي چندي بعد فيلم الماس 33 را جلوي دوربين برد. اين فيلم، گرچه از نظر فني قابل قبول بود اما موفقيت چنداني كسب نكرد

اما فيلم دوم او داستان ديگري داشت. مهرجويي با "گاو" شهرت فراواني كسب كرد و ظهور دوره جديد سينماي ايران را نويد داد. گاو از اولين فيلمهايي بود كه از كمك دولتي استفاده كرد ولي در هنگام نمايش، گرفتار سانسور شد. فيلم در سال 1350(1971) در جشنواره ونيز شركت كرد و جايزه ويژه منتقدان را از آن خود كرد.

پس از آن هم، گاو در جشنواره هاي متعددي شركت كرد. گاو كه اكنون به عنوان فيلمي كالت شناخته مي شود بارها توسط منتقدان ايراني به عنوان يكي از فيلمهاي برتر تاريخ سينما انتخاب شده است. فيلم بعدي او، آقاي هالو، يك درام اجتماعي بود كه موفقيت تجاري خوبي داشت. سپس، پستچي را بر اساس نوشته اي از كارل بوخنر با مضموني سياسي ساخت. دايره مينا، فيلم ديگر او بود كه با جريانات انقلاب همزمان شد و در محاق توقيف ماند ولي پس از 4 سال كه امكان نمايش در خارج از كشور را يافت به عنوان فيلمي موفق از آن ياد شد. پس از انقلاب، چند سالي را در فرانسه گذراند و در بازگشت، فيلم موفق اجاره نشينها را ساخت كه هنوز هم به عنوان بهترين فيلم كمدي سينماي ايران شناخته مي شود

و اما هامون، يكي از محبوبترين فيلمهاي نسل جوان پس از انقلاب، مسير فيلمسازي مهرجويي را تغيير داد. موفقيت فوق العاده فيلم در سايه حمايت دولت، مهرجويي را به سمت ساختن فيلمهاي شخصي تر با مضامين فلسفي سوق داد. بانو فيلم بعدي او بود كه به دلايلي نامعلوم توقيف شد و پس از 7 سال به نمايش در آمد. مهرجويي، سارا را پس از آن ساخت و سپس به سراغ پري رفت. اگر پري را فقط به خاطر عنوانش فيلمي زنانه حساب كنيم، ليلا آخرين بخش از چهارگانه مهرجويي درباره زنان است. درخت گلابي، فيلم ديگر اوست كه برخي منتقدان، آن را كاملترين فيلم وي دانسته اند. پس از آن، مهرجويي به سراغ تجربه اي شخصي رفت و بماني را با سبكي كاملا متفاوت از ديگر فيلمهاي خود كه به شدت

استيليزه بود ساخت و همه را متعجب كرد. آخرين فيلم او مهمان مامان است كه رگه هاي اجتماعي قوي دارد و منتقدان منتظرند كه بدانند آيا با اين فيلم فصل جديدي در كارهاي او گشوده مي شود؟ اما از ديدگاهي ديگر، مهرجويي در همه اين سالها سياست مشتركي را دنبال كرده است. واضحترين وجه مشترك فيلمهاي او، اقتباس از آثار ادبي است و اين نشان مي دهد كه مهرجويي علاقه بسياري به ادبيات دارد. از اولين فيلم موفق او "گاو" كه بر اساس نوشته معروف ساعدي ساخته شد تا آخرين فيلمش "مهمان مامان" كه با كمك داستاني از مرادي كرماني به همين نام شكل گرفت بيشتر فيلمهايش به نوعي وامدار ادبيات بوده اند. همچنين، همه فيلمهاي او به نوعي مورد توجه و تاثيرگذار بوده اند كه اين براي يك فيلمساز موفقيت فابل توجهي به شمار مي رود

مهرزاد، توران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1309 تهران، نام اصلى: فاطمه بزرگمهرى راد، خواهر ايران بزرگمهرى راد (دوبلور)، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در راديو از 1336- فعاليت در دوبله از 1338- فعاليت در تلويزيون از 1339- بازى در تئاتر از 1317، شروع بازيگرى: تنگه اژدها (1347)

عمده ى فيلمها:

پنجره (1349)، لج و لجبازى (1351)، تختخواب سه نفره (1351)، فتانه (1351)، عيالوار (1352)، كنيز (1353)، شارلوت به بازارچه مى آيد (1356)، شب آفتابى (1356)، پرواز در قفس (1359)، برزخى ها (1360)، خط قرمز (1361)، ميهمانى خصوصى (1365)، مكافات (1366)، باد سرخ (1367)، هامون (1368)، همه ى يك ملت (1369)، دلشدگان (1370)، پرى (1373)، دل و دشنه (1373)، برج مينو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مهرنيا، مهري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1296 تهران، نام اصلى: فاطمه مرموزنيا، تحصيلات: ششم ابتدايى، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر، نقش دوم در چهاردهمين جشنواره ى فجر (تنوره ى ديو)، فعاليت در تلويزيون از 1345)، بازى در تئاتر از 1327، شروع بازيگرى: عروس فرنگى (1343)

عمده ى فيلمها:

خشت و آئينه (1344)، رهايى (كوتاه- 1350)، رضا هفت خط (1351)، آرامش در حضور ديگران (1352)، چوپانان كوير (1359)، هيولاى درون (1362)، نيت (كوتاه- 1362)، مادر (1363)، مشت (1363)، تنوره ى ديو (1364)، زير باران (1364)، اتوبوس (1364)، حريم مهرورزى (1364)، دزد و نويسنده (1365)، هشت و نيم شب (1365)، تصوير آخر (1365)، مسافران مهتاب (1366)، جهيزيه براى رباب (1366)، خارج از محدوده (1366)، شكوه زندگى (1366)، هواى كوى يار (كوتاه- 1366)، روز باشكوه (1367)، زمان از دست رفته (1368)، گل سرخ (1368)، بوى خوش آشنايى (كوتاه- 1368)، غرامت (كوتاه- 1368)، سايه ها (كوتاه- 1368)، نقش عشق (1369)، خواستگار (1369)، مسافران دره ى انار (1370)، راه و بيراه (1371)، ديدار در استانبول (1371)، چهارشنبه عزيز (1371)،

من زمين را دوست دارم (1372)، دمرل (1372)، كلاه قرمزى و پسر خاله (1373)، روسرى آبى (1373)، سكوت كوهستان (1374)، تنگنا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مهيمن، پوراندخت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1332 اصفهان، تحصيلات: فوق ديپلم دانشسراى هنر، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: شب شكن (1363)

عمده ى فيلمها:

سامان (1364)، رابطه (1365)، معما (1365)، فصل شكفتن (كوتاه- 1365)، گرايش (كوتاه- 1365)، بهار در پاييز (1366)، گل مريم (1366)، بچه هاى طلاق (1368)، اى ايران (1368)، زمان از دست رفته (1368)، گربه ى آوازه خوان (1369)، در آرزوى ازدواج (1369)، چهارشنبه عزيز (1371)، ماموريت آقاى شادى (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مهين ترابي، مهرانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مهرانه مهين ترابي (Mehraneh Mahintorabi), متولد 1336 دركرج.

ليسانس بازيگري و كارگرداني از دانشكده هنرهاي زيبا

با تئاتر آغاز كرد و با فيلم گلبهار (1365) به سينما آمد. اما در تلويزيون درخشيد. با مجموعه تلويزيوني «خيرالله صندقچه اسرار» مطرح شد و با نقش آفريني زيبايش در مجموعه تلويزيوني همسران به محبوبيت رسيد. او همچنان يكي از بازيگران موفق تلويزيون به شمار مي رود.

- گلبهار (1365)

- ردپايي بر شن (1366)

- دوران سربي (1367)

- راز كوكب (1368)

- ملك خاتون (1369)

- مسافران دره انار (1370)

- دادستان (1370)

- خيرالله، صندوقچه اسرار (مجموعه تلويزيوني، 1371)

- استپان (تله تئاتر، 1372)

- بهاران در بهاران (مجموعه تلويزيوني، 1373)

- همسران (مجموعه تلويزيوني، 1374)

- فاتح (1374)

- خانه سبز (مجموعه تلويزيوني، 1375)

- سفر پرماجرا (1375)

- قطار ابدي (مجموعه تلويزيوني، 1378)

- نگين (1380)

- نيستان (مجموعه تلويزيوني، 1380)

- يادداشتهاي كودكي (مجموعه تلويزيوني، 1380)

- باران عشق (مجموعه تلويزيوني، يك قسمت، 1380)

- سريال تلويزيوني نرگس، 1385)

سريال شمس العماره 1388

مهين ترابي، مهرانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1336 كرج، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، برنده ى جايزه ى بهترين بازيگر زن از جشنواره ى سيما- 1374 (سريال همسران)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: گلبهار (1365)

عمده ى فيلمها:

ردپايى بر شن (1366)، دوران سربى (1367)، راز كوكب (1368)، ملك خاتون (1369)، دادستان (1370)، مسافران دره ى انار (1370)، فاتح (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

مؤيد الممالك فكري، مرتضي قلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1297 -1250 ش)، نمايشنامه نويس و روزنامه نگار. وى تحصيلات خود را در مدرسه ى دارالفنون فراگرفت و با زبان فرانسه آشنا شد و بعد از آن به خدمت دولت درآمد و چندى نيز حكومت مازندران، عراق و گلپايگان را به عهده داشت. او در 1325 ق روزنامه ى «صبح صادق» را در تهران منتشر كرد. مؤيد الممالك از آزاديخواهان و مشروطه طلبان به شمار مى رفت و روزنامه اش بعد از بمباران مجلس شوراى ملى مورد غارت قرار گرفت. وى پس از آن مدتى در بادكوبه و بخارا و سمرقند و مصر متوارى بود. فكرى پس از بازگشت به ايران روزنامه هاى «پليس ايران» و «ارشاد» را منتشر نمود. او در تهران درگذشت. از آثار وى نمايشنامه هاى: «سيروس كبير»، «سرگذشت يك روزنامه نگار»، «عشق پيرى»، «حكام قديم و حكام جديد» و «سه روز در ماليه» است كه آنها را براى كمك به روزنامه ى «ارشاد» و با همكارى شركت نمايش عالى ارشاد به نمايش گذاشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نمايشى (182 -155 ،154 ،153/ 2)، از صبا تا نيما (110/ 2)، تاريخ جرايد (105 -102/ 3 ،79 -75/ 2 ،118 ،117/ 1).

ميامي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1332 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون، فعاليت در تئاتر عروسكى، بازى و كارگردانى در تئاتراز سال 1348، شروع بازيگرى: جاده (1360)

عمده ى فيلمها:

بازجويى (1362)، گنج (1363)، جدال (1365)، پرنده كوچك خوشبختى (1366)، تا غروب (1367)، چون باد (1367)، كارآگاه 2(1367)، گزل (1369)، مرد ناتمام (1371)، سه مرد عامى (1371)، راه افتخار (1372)، آمون (1373)، حسرت (1373)، يحيى (1374)، ياد سبز لك لكها (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ميراميني، حديث

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

حديث مير اميني متولد 67 است و در رشته ي نمايش تحصيل كرده است از اين رو بايد او را تنها دختري دانست كه در اين سريال در رشته مرتبط با كارش تحصيل كرده است . او فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ي حديث مير اميني است و به غذاهاي ايتاليايي هم علاقه فراوان دارد. بازيگر مورد علاقه ي خارجي او رابرت دنيرو است. تفريح مورد علاقه ي مير اميني فبلم ديدن و ورزش كردن است . و اين بازيگر شنا را يشتر از هر ورزش ديگري دوست دارد او عاشق سينما است و دوست دارد در اين عرصه بسيار موفق تر از تلويزيون باشد. او به سهيلي زاده و مهران مهام علاقه ي زيادي دارد و معتقد است آنها به او كمك زيادي كرده اند.

ميرباقري، بيژن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيژن ميرباقري زاده 1347، فيلمساز ايراني است.

زندگينامه

او ديپلم هنر خود را در رشته مجسمه سازي و ليسانس فيلمبرداري از دانشگاه هنر گرفته است.

در سال 1364، به عنوان مربي نقاشي درمركز آفرينش هاي هنري كانون پرورش فكري شروع به كار كرد. او با ساخت فيلم انيميشن آفتاب مي شود . فعاليت حرفه اي خود را آغاز كردو در ادامه انيميشن هاي مرد و سايه . گل و مه سا فعاليتش را ادامه داد. از سال 1367 با ساخت فيلم كوتاه دو خواهر به فيلم سازي كوتاه و بلند روي آورد.

آثار

فيلم هاي بلند سينمايي

1- فيلم سينمايي ماهمه خوبيم/ ايران 1383/ محصول آفتاب نگاران/ كانديداي 10 سيمرغ بلورين از جشنواره فيلم فجر و برنده سيمرغ بهترين تدوين براي سعيد شساهسواري و برنده بهترين

بازيگر دوم زن براي ليلا زارع برنده يوزپلنگ نقره اي از فستيوال لوكارنو/ سوئيس/ 2005

2- قيلم سينمايي "روز بر مي آيد" 3-فيلم سينمايي " دوزخ. برزخ . بهشت" 4- فيلم سينمايي طبقه سوم

ساخت فيلم هاي انيميشن :

• آفتاب مي شود (35 م.م َ1367)

• گل (16 م.م 1367 انجمن سينماي جوانان ايران)

• مرد و سايه (16 م.م 1367 انجمن سينماي جوانان ايران)

• پسرك آبي (مجموعه)(1378) ويديو انجمن سينماي جوانان ايران)

• مه سا (35م.م 1381 كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان 8 دقيقه) برنده جايزه بهترين انيميشن از بخش مسابقه سينماي ايران در جشنواره فيلم كودك اصفهان 1382 و نيز بهترين فيلم كوتاه از بخش بين الملل جشنواره كودك اصفهان 1382

فيلم هاي كوتاه

• دو خواهر (35م.م 1378 انجمن سينماي جوانان ايران)، برنده جوايز: بهترين فيلم كوتاه از نگاه اتحاديه تهيه كنندگان سينماي ايران 1379 بهترين فيلمنامه و كارگرداني از جشنواره دفاع مقدس 1380، مدال نقره يونيكا هلند 2000، نشان طلا از فستيوال ابنزي اتريش 2000، جايزه بزرگ جشنواره و بهترين فيلم داستاني از جشنواره بيلبائو اسپانيا2000، جايزه بزرگ جشنواره فيلم كوتاه ليختن اشتاين 2000

• پرنده (ويديو 1379)، پدربزرگها شعرنو بلد نيستند (ويديو 1379)

• نامه نانوشته (35mm ، 1380 ، كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان 21دقيقه) برنده جايزه مدال طلا جشنواره هوستون 2002، حضور در بخش كن جونيور كن فرانسه َ2002)

• خاموشي (35م.م 1382 انجمن سينماي جوانان ايران) حضور در بخش مسابقه بين الملل جشنواره دراما يونان َ 2004

فيلمنامه

• روبه آسمان (بلند سينمايي، 1379)

• نفر پنجم (كوتاه، داستاني، 1380)

• آفتاب (كوتاه، انيميشن، 1380)

• سيب (كوتاه، انيميشن، 1380)

• ستاره حلبي (كوتاه، انيميشن، 1381)

• ساخت ژاپن (بلند سينمايي، 1381)

• دوزخ، برزخ، بهشت (بلند سينمايي، 1381)

• داشتن (بلند سينمايي، كار مشترك، 1383)

• طبقه سوم (بلند سينمايي، 1383)

• شب باراني (كوتاه، كار مشترك، 1383)

• خدا چيه

؟ (كوتاه، 1383)

• آن ديگري (بلند سينمايي، كار مشترك، 1384)

ساير آثار

• فيلم بلند ما همه خوبيم (35 م.م 1383 محصول آفتاب نگاران)

• فيلم بلند داشتن (ويديو، سيما فيلم)

• فيلم مستند «برادران اميدوار» (1380 كوتاه انجمن سينماي جوانان ايران) سينماي خانگي (كوتاه موسسه رسانه هاي تصويري 1383) جيرفت (در حال توليد)

• تصويرسازي مجموعه كتاب كودك جيرك و جورك (در چهار فصل) نشر و مركز 1379

• مجموعه تلويزيوني نوعروس (شبكه دو سيما 1381)

• تيزر بيست و دومين جشنواره فجر

• و بيش از صد عنوان تيزر تبليغاتي

ميربختيار، شهلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران، مقيم كانادا، شروع بازيگرى: هيولاى درون (1362)

عمده ى فيلمها:

زنجيرهاى ابريشمى (1364)، سايه هاى غم (1366)، سلام سرزمين من (1366)، باد سرخ (1367)، راز كوكب (1368)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ميرزايي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1310 ميانه، نام اصلى: ابوالفضل ميرزايى اشلقى، تحصيلات: ششم ابتدايى، شروع بازيگرى: كانى مانگا (1366)

عمده ى فيلمها:

سالهاى خاكستر (1367)، آخرين مهلت (1368)، رانده شده (1368)، مهاجران (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ميرزايي، بيوك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، تحصيلات: دانشجوى رشته ى علوم سياسى دانشگاه آزاد، فعاليت در راديو از 1362- فعاليت در دوبله از 1356- فعاليت در تلويزيون از 1353- بازى در تئاتر از 1349 با گروه آناهيتا، شروع بازيگرى: نارونى (1367)

عمده ى فيلمها:

ابليس (1369)، دادستان (1370)، تعطيلات تابستانى (1374)، حادثه در كندوان (1374)، تنگنا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ميرزائيان، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل كلاسهاى آزاد دراماتيك تهران، شروع بازيگرى: پرونده (1362)

عمده ى فيلمها:

پايگاه جهنمى (1363)، عقابها (1363)، حماسه ى دره ى شيلر (1365)، دبيرستان (1365)، دلار (1367)، خواستگارى (1368)، بازارچه (كوتاه- 1368)، عروس حلبچه (1369)، تبعيديها (1370)، قربانى (1370)، بندر مه آلود (1371)، رابطه پنهانى (1371)، ضربه ى توفان (1372)، پرواز از اردوگاه (1373)، دام (1374)، بانى چاو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ميرفخرايي، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: مجيد مير فخرائي

فوق ليسانس طراحي صحنه و تاتر از دانشگاه ونسن پاريس در فرانسه.

همسر غوغا بيات (عكاس).

شروع فعاليت در سينماي آزاد و ساخت فيلم كوتاه « شماره 2 ».

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « غريبه و مه » (بهرام بيضايي) به عنوان طراح صحنه در سال 1354.

فيلم شناسي:

ردپايي بر شن (محمدرضا هنرمند - 1366)

بحران (1366)

افق (رسول ملاقلي پور - 1367)

مرگ پلنگ (فريبرز صالح - 1368)

ملك خاتون (1368)

آخرين پرواز (احمدرضا درويش - 1368)

افسانه آه (تهمينه ميلاني - 1369)

ابليس (احمدرضا درويش - 1369)

انفجار در اتاق عمل (رحيم رحيمي پور - 1370)

امام علي (ع) (مجموعه, داود ميرباقري - 1370)

حماسه مجنون (جمال شورجه - 1372)

روز واقعه (شهرام اسدي - 1373)

جهان پهلوان تختي (بهروز افخمي - 1376)

خلبان (جمال شورجه - 1376)

جنگجوي پيروز (مجتبي راعي - 1377)

مردان آنجلس (مجموعه ، فرج الل سلحشور - 1377)

سيب سرخ حوا (سعيد اسدي - 1378)

گاهي به آسمان نگاه كن (كمال تبريزي - 1381)

شاه خاموش (همايون شهنواز - 1381)

فرش باد (كمال تبريزي - 1381)

زنداني 707 (حبيب الله بهمني - 1381)

باباعزيز (محمدناصر خمير - 1383)

لاك پشت ها هم پرواز مي كنند (بهمن قبادي - 1383)

وعده ديدار (جمال شورجه - 1383)

ازدواج به سبك ايراني (حسن فتحي - 1383)

جوايز و انتخابها:

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين

طراحي صحنه و لباس (آخرين پرواز)

[ دوره 8 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1368 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (راز خنجر)

[ دوره 11 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1371 ]

>> برنده سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (روز واقعه)

[ دوره 13 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1373 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي صحنه (فرش باد)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> كانديد تنديس زرين بهترين طراحي لباس (فرش باد)

[ دوره 7 جشن خانه سينما (مسابقه) - سال 1382 ]

>> 2 - دومين طراحي صحنه و لباس سال (فرش باد)

[ دوره 18 منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال) - سال 1382 ]

>> كانديد سيمرغ بلورين بهترين طراحي صحنه و لباس (اخراجي ها)

[ دوره 25 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1385 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranact.com

ميرلوحي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارگردان، نويسنده.

تولد: 1319، تهران.

درگذشت: 1363، تهران.

محمدرضا ميرلوحى از سال 1342 بازى در تئاتر را ابتدا در گروه شاهين سركيسيان و بعد گروه بيژن مفيد و گروه هنرهاى ملى آغاز كرد. از جمله نمايش هايى كه در آنها حضور پيدا كرد، مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: «چنگال»، «بهارهاى از دست رفته»، «در راه كارديف». در اين مدت داستان هايى از وى به چاپ رسيد. مدتى نيز در گروه ادب تلويزيون فعاليت داشت. با نوشتن فيلمنامه ى «رقاصه ى شهر» از سال 1349 وارد عرصه ى سينما شد. از جمله فيلم هايى كه نوشته است يا كارگردانى آنها را به عهده داشته است، مى توان به عنوان هاى زير اشاره نمود: «كاكو» (نويسنده،

1350)؛ «زن يك شبه» (نويسنده، 1350)؛ «تپلى» (كارگردان، نويسنده، 1351)؛ «شورش» (كارگردان، نويسنده، 1352)؛ «آقاى جاهل» (كارگردان، نويسنده، 1353)؛ «مواظب كلاهت باش» (كارگردان، نويسنده، 1353)؛ «شكست ناپذير» (كارگردان، 1353)؛ «پاكباخته» (كارگردان، نويسنده، 1355)؛ «خاتون» (كارگردان، نويسنده، 1356)؛ «اشباح» (كارگردان، نويسنده، 1361)؛ «شيلات» (كارگردان، 1362)؛ «ريشه در خون» (تدوين، 1363)؛ «خاك و خون» (نويسنده، 1363)؛ «فرار» (تدوين، 1363).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ميري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1315 در شهسوار در سال 1340 از هنرستان هنرپيشگي فارغ التحصيل و به كار تئاتر مشغول شد و در بيشتر از پنجاه نمايش به ايفاي نقش پرداخت. فعاليت در سنيما را از سال 1343 به عنوان بازيگر با فيلم زمزمه محبت آغاز كرد. سپس به عنوان بازيگر نقش فرعي و نوچه كميك فيلم ها را با لهجه گيلاني در بيش از صد فيلم سينماي ايران بازي كرد. بعد از انقلاب، ميري به خارج از كشور مهاجرت كرد و دركنار كارهاي مختلف، گاهي درنمايش هاي كمدي ايراني براي بينندگان فارسي زبان آمريكا و اروپا و اخيراً دبي ايفاي نقش كرد. وي در دوازده اسفند دار فاني را وداع گفت.

گزيده فيلم شناسي:

به دادم برس رفيق (1357)، زخم خنجر رفيق (1357)، زرخريد (1357)، سرنوشت سازان (1357)، نمك نشناس (1357)، رفاقت (1356)، روزهاي بي خبري (1356)، عشق و خشونت (1356)، فقط آقا مهدي مي تونه (1356)، مرد خدا (1356)، مشكل آقاي اعتماد (1356)، نان و نمك (1356)، همراهان (1356).

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

ميناسيان، لوريك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1322 تهران، نام اصلى: لوريك وارطان يوسفيانس، فرزند مرحوم آرمان (بازيگر)، تحصيلات: فوق ديپلم، شروع بازيگرى: نقش خيام (1371)

عمده ى فيلمها:

بوى خوش زندگى (1373)، بوى پيرهن يوسف (1374).

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ميهن دوست، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگي:

دانش آموخته بازيگري نزد حميد سمندريان در 1370 و دانش آموخته چهره پردازي نزد جلال معيريان در 1371 است.

1. سريال چارخونه ، كارگردان سروش صحت ، (1386)

2. مجموعه شب هاي برره، كارگردان مهران مديري، 1384

3. سينمايي خاك سرد، كارگردان رضا سبحاني ، (1384)

4. سريال جايزه بزرگ، كارگردان مهران مديري، 1383

5. اتاق رويا، كارگردان نيما بانكي ، 1382

6. سينمايي ايميل، كارگردان مجيد هدايتي، (1382)

7. سريال نقطه چين، كارگردان مهران مديري، 1382

8. سينمايي خاموش، كارگردان بيژن ميرباقري، (1381)

9. سريال پاورچين، كارگردان مهران مديري، 1380

10. سينمايي توكيو بدون توقف، كارگردان سعيد عالم زاده، (1380)

11. سينمايي عروسكي براي الدوز، كارگردان محسن چگيني، (1380)

12. سريال همسايه ها، كارگردان حسين لطيفي، 1379

13. سريال مسافر، كارگردان سيروس مقدم، 1379

14. سينمايي بهشت از آن تو، كارگردان علي رضا داودنژاد، (1378)

15. پشت صحنهٔ راه بي پايان

بازيگر:

1. سريال راه بي پايان، كارگردان همايون اسعديان، (1386)

2. سينمايي خاك سرد، كارگردان رضا سبحاني، (1384)

3. سينمايي مواجهه، كارگردان سعيد ابراهيمي فر، (1383)

4. سينمايي روايت سه گانه، كارگردان سعيد ابراهيمي فر، (1383)

5. سريال باباي خجالتي، كارگردان شاپور قريب، (1382)

6. سريال سفر سبز، كارگردان حسين لطيفي، (1380)

7. سريال همسايه ها، كارگردان حسين لطيفي،

(1379)

8. سريال مسافر، كارگردان سيروس مقدم، (1379)

9. سينمايي قانون، كارگردان فرامرز قريبيان ، (1373)

10. سينمايي هبوط، كارگردان احمدرضا معتمدي، (1372)

مجري چهره پردازي:

1. سينمايي خواب سفيد، كارگردان حميد جبلي، (1379)

2. سريال قطار ابدي، كارگردان بهروز بقايي، 1378

3. سريال روزهاي زندگي، كارگردان سيروس مقدم، 1377

4. سينمايي بازداشتگاه، كارگردان رضا صفايي، (1376)

5. سينمايي آخرين تك سوار ايل، كارگردان حجت قاسم زاده، (1376)

6. سينمايي پشت ديوار شب، كارگردان مهران تاييدي، (1376)

7. سينمايي سلول، كارگردان بهروز فرجي، (1375)

8. سريال يحيي و گلابتون، كارگردان اصغر آبگون، 1375

9. سينمايي بزرگ خيلي بزرگ، (1375)

10. سريال حكايت ميرزا يحيي، كارگردان حميد لبخنده، 1374

11. سينمايي عاشقانه، كارگردان علي رضا داودنژاد، (1374 )

مدير توليد:

1. سريال چارخونه ، كارگردان سروش صحت ، (1386)

نادري، زيبا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1344 تبريز، نام اصلى: زيبا مقدم قديمى، شروع بازيگرى: مى خواهم زنده بمانم (1373)

عمده ى فيلمها:

ديوانه وار (1373)، هدف (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، عروسيت مبارك (1373)، غربت (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نارنجيها، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

گوينده، صداپيشه.

تولد: 1318، تهران.

درگذشت: 1 شهريور 1372، تهران.

پرويز نارنجيها، گويندگى براى فيلم را از سال 1342 آغاز كرد و در فيلم ها با دو سه گويش گوناگون به جاى شخصيت هاى متفاوتى سخن مى گفت، به خاطر لحن بيان مخصوصى كه داشت، اكثرا به جاى كشيش ها و رؤساى دادگاه حرف مى زد. او همچنين از فعالان صدابرگردانى (دوبله) در تلويزيون، به ويژه در برنامه هاى كودك بود. گفتار متن نقاشى متحرك «پلنگ صورتى» و برنامه ى «لحظه ها» گفتارهاى چى كى يويا و بزغاله ى دكتر در كارتون هاى «ايكيوسان» و «پسر شجاع»، گويندگى به جاى آدم آهنى در فيلم «ديگه چه خبر؟» و گويندگى در نقش گروهبان گارسيا در مجموعه ى تلويزيون «زورو» از جمله فعاليت هاى او بود. علاوه بر اينها، نارنجيها معلم بود و نقاشى نيز مى كرد.

نارنجيها نميه شب اول شهريور 1372 در حالى كه به سبب سكته ى مغزى پنج ماه از سكوتش مى گذشت، به علت ناهنجارى شديد گوارشى در بيمارستان ساسان در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ناصر،يكتا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

فرزند دوم يك خانواده ي 5 نفره است كه يك خواهر بزرگتر به نام نيكتا دارد كه عكاسي خوانده و به تازگب عضو خانواده ي سينما شده و يك برادر كوچكتر هم دارد ..... اسمش را مادرش برگزيده .... پرسپوليسي است و ارام جعفري يكي از دوستان صميمي اش .... در برخورد اول بسيار جدي و سرسخت به نظر ميرسد اما بسيار مهربان است .... معتقد است كه تقدس بازيگري را حفظ مي كند .... از طيق دوستان خواهرش كه در دانشكده هنر درس مي خوانده با اين كار آشنا شده و براي اوايل تنها تئاتر بازي مي كرده و بعد به دفاتر سينمايي

معرفي ميشود ....

او در سال 75 در حالي كه فقط 18 سال داشت براي نخستين بار مقابل دوربين رفت و در كار تلويزيوني گلهاي كاغذي ايفاي نقش كرد ...

در سال 76 كه مسير و سليقه ي سينماي ايران تغيير كرد و به سمت جوانگرايي و جوان پسندي رفت يكتا ناصر كه از قبل زمينه ي حضور در سينما را داشت ترجيح داد به درسهاي دانشگاه بپردارد ! در اين سالها موجي از جوانان به صورت فراگير وارد سينما شدند و آنهايي كه استعداد داشتند خود را نشان دادند و آنهايي هم كه استعداد نداشتند اين فرصت را بدست آوردند تا در چند پروژه خوب خود را مطرح كنند امي در اين ميان تنها كارهايي براي يكتا پيش آمد كه خيلي باعث مطرح كردن اين هنرمند نشد ( از جمله : پدر خوانده - شب چراغ ) اين روند كار تا سال 79 ادامه داشت .... تا اينكه در سال 79 تغيير سرنوشت يكتا به دست حميد لبخنده با كار تلويزيوني ( با من بمان) رقم خورد ...

بهرام رادان كه تازه با شور عشق نادر مقدس در كنار مهناز افشار به شهرت و محبوبيت رسيده بود در فيلم ساقي به كارگرداني محمدرضا اعلامي در كنار يكتا قرار گرفت و اين خود باعث مطرح شدن يكتا در سينما شد ...بعد از فيلم ساقي سيلي از پيشنهادات به سمت يكتا آمد و يكتا در اواخر سال 79 يك فيلم تلويزيوني به نام ( ضربه سوم ) را كار كرد ...

در دهه ي 80 او بخاطر كار كردن با كارگردانان مطرحي چون لبخنده و اعلامي

بازيگري را جدي گرفت و به عنوان اولين انتخاب . پروژه ي سينمايي ( ناه پشت ابر ) را برگزبد ... كه البته اين فيلم بخاطر اينكه ستارگان نامدار در اين فيلم حضور نداشتند و همچنين تبليغات ضعيف فيلم باعث شد فيلم فروش چنداني نداشته باشد ... بعد از اين فيلم يكتا در كنار ميترا حجار فيلم ( فراري ) را به ساخته ي رضا جعفري بازي كرد ... كه البته فراري هم مانند ساقي توقيف شد !!!!

سال 81 را يكتا با اميدواري براي اكران دو فيلم اصلي ايش كه توقيف شده بود آغاز كرد ... وقتي اميد او مانند سازنندگان ساقي و فراري نقش بر آب شد دوباره راه تلويزيون را پيش گرفت و با مجموعه ي ( عيد آن سالها ) دوباره به تلويزيون آمد ...

( پيش پرده ) نام فيلم تلويزيوني ديگر يكتا در سال 81 بود و با همين اثر اين سال كاري هم به پايان برد تا وقت بيشتري براي پرداختن به موسيقي و نقاشي داشته باشد .

وقتي در سال 82 يكتا پيشنهاد بازي در فيلم ( عاشق مترسك ) را پذيرفت نه خود يكتا و نه هيچكدام ار اهالي سينما فكر نمي كردند كه اين فيلم هم به سرنوشت دو فيلم قبلي بازيگر جوان دچار شود !!!! اما اين اتفاق افتاد و اين فيلم يكتا هم توقيف شد !!!!

!!!!!! ديگر همه باور كرده بودند كه طلسمي در سينما براي ستاره ي سينما بوجود آمده كه مشخص نيست كي خواهد شكست و بد شانسي كي دست از سر يكتا ناصر بر مي دارد

!!!!!! و دوباره يكتا مجبور شد به تلويزيون بيايد ...

او در سالهاي 82 تا 84 ترجيح داد فقط به پيشنهادهاي تلويزيوني پاسخ مثبت بدهد ... بعد از با من بمان لبخنده - سريال ( لبه تاريكي ) ساخته سعيد سلطاني را بازي كرد و در پي پخش اين مجموعه از تلويزيون و درصد بالاي بيننده اش محبوبيت و شهرت يكتا به چند برابر رسيد ....

... و در سال 84 كه به پيشنهاد احمد اميني پاسخ مثبت داد و يكي از نقش هاي اصلي مجموعه (( اولين شب آرامش )) را بازي كرد .... البته يك فيلم تلويزيوني ديگر از يكتا به نام ( قند ترش ) ساخته كوروش خزايي نيز از ديگر كارهاي يكتا در اين سالهاست ....

و بالاخره در 21 مرداد سال 83 با اكران فيلم فراري طلسم سينمايي يكتا شكست كه البته قبل از آن و با فاصله ي دراز از توليد ( ساقي ) نخستين فيلم يكتا ساخته ي اعلامي اكران شده بود كه با تغيير ذائقه ي سينما دوستان به موفقيت لازم نرسيد ... اين موضوع دقيقا براي فيلم فراري هم بود كه وقتي اكران شد كه سينما از سوژه ي فرار دختران اشباع شده بود .... ( عاشق مترسك ) هم نيز از 24 فروردين 84 اكران شد و دقيقا سومين كار يكتا هم دچار سرنوشت دو كار قبلي اش شد و خيلي موفق نشد ....

بعد از اين او كارهاي بسيار ديگري كار كرد . از جمله : ( خنگ آباد ) مهدي اباسلط - ( مستند خانه اي در شن

) اردشير افشين راد - ( ابر مي باريد . باران نه ) محمدرضا آهنج - ( قتل آنلاين ) مسعود آب پرور كه در حال حاضر بر پرده ي سينماهاست كه اين فيلم در پائيز و زمستان 84 فيلمبرداري شد و به مراحل فني رفت . - (افسانه شاديها ) يا ( روزهاي نازنين ) علي قوي تن كه اين فيلم از دي ماه 84 كليد خورد و تا پايان فروردين 85 ادامه داشت . - ( سود تولد ) علي قوي تن در بهار 85 - ( باران روياها را نمي شود)اصغر يوسفي

ناظرزاده كرماني، فرهاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتباطات، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ادبيات و علوم اجتماعى از دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران در سال 1349، كارشناسى هنرهاى نمايشى از دانشكده هنرهاى دراماتيك دانشگاه تهران از سال 1347 تا 1349، كارشناسى ارشد تاريخ و علوم اجتماعى از داشگاه سوربن فرانسه در سال 1351، دكترا در رشته ادبيات و هنرهاى ارتباطى- نمايشى از دانشگاه دولتى بولين گرين آمريكا در سال 1356، گذراندن دوره هاى كوتاه مدت هنرهاى نمايشى در مدارس حرفه اى لوس آنجلس در سال 1362.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1363 تا 1366 و دانشيار دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بازيگرى و نمايشنامه نويسى، فرهنگ تئاتر ايران، تدريس دروس ادبيات و هنرهاى ارتباطى- نمايشى، تاريخ نمايش، تحليل نمايش، نمايشنامه نويسى، سبك هاى نمايشى، نقد در نمايش و تحليل نمايشنامه در دانشگاههاى دولتى بولين گرين، دانشكده صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران و تربيت مدرس، راهنمائى، مشاوره و

نظارت بر 25 پايان نامه كارشناسى و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 15

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پيش درآمدى بر هنرى نمايشى در مصر، تئاتر پيشتاز و تجربه گر و بحث نما، تى.اس. اليوت و نمايشنامه منظوم و مذهبى، سبك هاى اجرائى در تئاتر معاصر جهان، نمادگرايى در ادبيات نمايشى نى لبك و بهمن، گزاره گرايى در ادبيات نمايشى، پژوهشى در هنر نمايش در خاور زمين در سه بخش، آشنايى با تئاتر سياهپوستان آمريكائى، ادبيات نمايشى در رم.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 26، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

زمينه هاى فلسفى آثار ساموئل بكت، حشره ها و آدمهاى ماشينى چاپك، تلويزيون فصل جديدى از تاريخ را مى سازد، مسئله مضحكه و يا كمدى در آثار اوژن يونسكو، پژوهشى در شعر پل الوار، گزاره گرائى (اكسپرسيونيسم) در ادبيات نمايشى، طبيعت گرائى و واقعيت گرائى در ادبيات نمايشى، تئاتر سياه- نمايش آيينى- سنتى يوروبايى در نيجريه آفريقا، آشنايى با مكتبهاى ادبى- نمايشى، نگاهى اجمالى به تئاتر هند از آغاز تا امروز، عناصر تشكيل دهنده هنر نمايش، نكاتى پيرامون نقد و منتقد در ادبيات نمايشى، نكاتى پيرامون اهميت تئاتر در جهان، چند نكته پيرامون اهميت هنر نمايش و آشنائى با تئاتر كارگرى در جهان، هنر نمايش در ژاپن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ناظري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1295 تهران، نام اصلى: عباس ناظرى نيك، تحصيلات: سوم متوسطه، شروع بازيگرى: هنگامه (1347)

عمده ى فيلمها:

رام كردن مرد وحشى (1349)، فرار از تله (1350)، بدنام (1350)، راز درخت سنجد (1350)، مرد اجاره اى (1351)، عاصى (1351)، تنگسير (1352)، ممل آمريكايى (1353)، فاصله (1354)، ذبيح (1354)، مرد شرقى زن فرنگى (1354)، هزار بار مردن (1356)، دونده (1363)، يوزپلنگ

(1364)، شبح كژدم (1365)، ملاقات (1365)، كشتى آنجليكا (1367)، دوران سربى (1367)، خواستگارى (1368)، رانده شده (1368)، مردى در آينه (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ناظريان، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صداپيشه.

تولد: 1314.

درگذشت: 26 مرداد، 1370، سوئد.

ايرج ناظريان كارش را از تئاتر در دهه ى 1330 شروع كرد و از سال 1335 وارد كار صداپيشگى شد. وى به جاى بازيگران مانند راك هادسن، چارلز برانسون، ريچارد برتون، ناصر ملك مطيعى و... حرف زده است. آخرين كار وى در زمينه ى صداپيشگى، مجموعه ى تلويزيونى «بادبان هاى برافراشته» بود كه به جاى شخصيت كاپيتان حرف مى زد.

وى روز سه شنبه 26 مرداد 1370، به دنبال يك بيمارى سخت و كوتاه مدت، در سن 56 سالگى در سوئد درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نجات الهي، سرور

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مقيم خارج از كشور، شروع بازيگرى: ماموريت (1365)

عمده ى فيلمها:

سرزمين آرزوها (1366)، بوعلى سينا (1366)، جعفرخان از فرنگ برگشته (1366)، جميل (1366)، در مسير تندباد (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، ريحانه (1368)، دلشدگان (1370)، سيرك بزرگ (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نجفلو، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1278، اردبيل.

درگذشت: 5 مرداد 1369.

حسن نجفلو بازيگر بود و يكى از پيشكسوتان تئاتر شهرستان اردبيل به حساب مى آمد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نجفي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: احمد

نام خانوادگي اصلي: نجفي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،تهيه و توليد،

تاريخ تولد: 1327

محل تولد: خرمشهر

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل مديريت بازرگاني

بيوگرافي

فارغ التحصيل رشته مديريت سينما از دانشگاه وودبري لوس آنجلس امريكا.

موسس شركت پخش فيلم در امريكا در سال 1355 (1976).

فعاليت در شبكه دوم سيما به عنوان معاون مدير شبكه در سال 1358.

مدير دفتر نمايندگي تلويزيون در امريكا.

فعاليت در كارگاه آزاد فيلم به مديريت مسعود كيميايي به عنوان قائم مقام مديرعامل.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم غزل (مسعود كيميايي) به عنوان دستيار كارگردان و متصدي تداركات و اجراي دكور در سال 1355.

مسئول پخش در تل فيلم.

تاسيس دفتر هفتمين هنر به همراه ناصر تقوايي.

با با بازي در فيلمي از مسعود كيميايي به سينما آمد. در دندان مار چندان موفق نبود و حتي بسياري از منتقدان بازي او را يكي از ضعفهاي دندان مار به حساب آوردند. اما بازي بسيار خوبش در گروهبان همه حسابها را به هم ريخت.

بخشي از فيلم شناسي:

1384 شوريده ( محمدعلي سجادي ) [بازيگر]

1383 هشت پا ( عليرضا داودنژاد ) [بازيگر]

1383 وعده ديدار ( جمال شورجه ) [بازيگر]

1383 بشارت منجي ( نادر طالب زاده ) [بازيگر]

1381 جايي ديگر ( مهدي كرم پور ) [بازيگر]

1380 سايه روشن ( حسن هدايت ) [بازيگر]

1379 سگ كشي ( بهرام بيضايي ) [بازيگر]

1376 كمكم كن ( رسول ملاقلي پور ) [بازيگر]

1375 بالاتر

از خطر ( سعيد عالم زاده ) [بازيگر]

1375 طوفان شن ( جواد شمقدري ) [بازيگر]

1375 هتل كارتن ( سيروس الوند ) [بازيگر-تهيه كننده-مجري طرح]

1374 بيگانه اي در شهر ( حسن هدايت ) [بازيگر]

1373 آخرين بندر ( حسن هدايت ) [بازيگر]

1373 خط آتش ( علي سجادي حسيني فريد سجادي حسيني ) [بازيگر]

1372 تاواريش (رفيق) ( مهدي فخيم زاده ) [بازيگر-تهيه كننده-مجري طرح]

1372 پناهنده ( رسول ملاقلي پور ) [بازيگر]

1370 برخورد ( سيروس الوند ) [بازيگر]

1369 گروهبان ( مسعود كيميايي ) [بازيگر-تهيه كننده]

1368 اي ايران ( ناصر تقوايي ) [مدير توليد]

1368 دندان مار ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

جوايز و انتخابها

>> برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول مرد (طوفان شن)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

.................................................................

>> برنده ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول مرد (هتل كارتن)

[ دوره 15 جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران) - سال 1375 ]

.................................................................

نجفي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلي نجفي (1324 -) معمار، فيلم نامه نويس و كارگردان ايراني.

زندگي

محمدعلي نجفي در 1324 در اصفهان به دنيا آمد. دانش آموختهٔ كارشناسي ارشد شهرسازي و معماري از دانشگاه ملي است. فعاليت هنري خود را با كارگرداني نمايش سربداران در حسينيه ارشاد شروع كرد. در 1356 موسسهٔ «آيت فيلم» را با همكاري انجمن اسلامي مهندسين تأسيس كرد. نخستين فعاليت هنري سينمايي اش كارگرداني فيلم «جنگ اطهر» بود. وي اين فيلم را در 1358 ساخت.

فيلم شناسي

سال ساخت عنوان نوع فيلم برداري مدت سمت

1356

جنگ اطهر|سينمايي

90 دقيقه كارگردان و طراح صحنه

1357

ليله القدر

سينمايي 90 دقيقه كارگردان

1360

سربداران

سريال

كارگردان

1364

لوحه صفورا

فيلم كوتاه

كارگردان و طراح صحنه

1365

گزارش يك قتل

سينمايي 87 دقيقه كارگردان

1366

پرستار شب

سينمايي 83

دقيقه كارگردان

1370

افسانه شهر لاجوردي

سينمايي كارگردان

1373

زمين آسماني

سينمايي 95 دقيقه كارگردان و طراح صحنه

1376

قرمز

سينمايي طراح صحنه

1377

شيدا

سينمايي طراح صحنه

1377

عشق طاهر

سينمايي 91 دقيقه كارگردان

1379

زمان شوريدگي

سريال كارگردان

1384

زاگرس

سينمايي 100 دقيقه كارگردان

1385

پياده روهاي كلان شهر

مستند

كارگردان

1388

جايي نزديك زمين

سينمايي

تهيه كننده و طراح صحنه

نجفيان، رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1330 تهران، تحصيلات: ليسانس روانشناسى از مدرسه ى عالى پارس 1356، دستيار كارگردان- فعاليت در گروه تئاتر آزاد آناهيتا از 1348، فعاليت در سينماى آزاد از 1352- كارگردانى در تئاتر و تلويزيون، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: صف (نمايش داده نشد- 1363)

عمده ى فيلمها:

نارونى (1367)، دزد عروسكها (1368)، پول خارجى (1368)، نقش عشق (1369)، يك مرد و يك خرس (1371)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نجومي، مهتاج

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1328 تهران، تحصيلات: فوق ديپلم مدرسه ى عالى سينما و تلويزيون، شروع بازيگرى: گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

چشمه (1351)، آن سوى مه (1364)، پول خارجى (1368)، در كمال خونسردى (1373)، مادرم گيسو (1374)، ياد سبز لك لكها (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نرسي، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1317 تهران، نام اصلى: واخناك گرگيانرسى، تحصيلات: ديپلم طبيعى و ديپلم طراحى، شروع بازيگرى: زمين تلخ (1341)

عمده ى فيلمها:

ببر كوهستان (1344)، بى عشق هرگز (1345)، در جستجوى تبهكاران (1346)، الماس 33(1347)، كشتى نوح (1347)، شاهراه زندگى (1347)، شب فرشتگان (1347)، دلاور دوران (1347)، مالك دوزخ (1348)، آدم و حوا (1349)، قسمت (1349)، خشم عقابها (1349)، بارگاه شيطان (1349)، حسن فرفره (1349)، كوچه مردها (1349)، رعد و برق (1350)، جان سخت (1350)، شكار انسان (1350)، خوشگل محله (1350)، مبارزه با شيطان (1350)، على سورچى (1351)، فرار از زندگى (1351)، فاتح دلها (1351)، قربون زن ايرونى (1352)، ابرمرد (1353)، مواظب كلات باش (1353)، گلنسا در پاريس (1353)، كمين (1354)، راننده ى اجبارى (1354)، غيرت (1355)، ستيز (1355)، جانى و تپل (1356)، محكومين (1363)، تشكيلات (1365)، تيغ و ابريشم (1365)، پرستار شب (1366)، سرب (1366)، هى جو (1367)، دندان مار (1368)، چاووش (1369)، گالان (1369)، تبعيديها (1370)، بندر مه آلود (1371)، افعى (1371)، پرواز را به خاطر بسپار (1371)، آنها هيچ كس را دوست ندارند (1372)، آشيانه (1372)، پادزهر (1372)، همزاد (1373)، مرد كوچك (1373)، دشمن (1374)، قانون (1374)، نخل محبت (1374)، گارد ويژه (1374)، دام (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نشاط خواه، فرزانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1334 تهران، همسر جمشيد جهانزاده (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل ادبيات دراماتيك و نمايشنامه نويسى از دانشكده هنرهاى دراماتيك تهران 1363- فعاليت در تلويزيون 1356- تدريس تئاتر در دبيرستان- بازى در تئاتر از 1353، شروع بازيگرى: مجموعه تربيتى براى انجمن اولياء و مربيان (1355)

عمده ى فيلمها:

كچل كفترباز (كوتاه- 1360)، جاده هاى سرد (1364)، تصوير آخر (1365)، ده صحنه تا اخراج (كوتاه- 1367)، ديگه چه خبر (1370)، مسافران (1370)، دره ى شاپركها (1370)

برگرفته از

كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نصر، تورج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1315 تهران، تحصيلات: ديپلم، نام اصلى: داود شعبانى نصر، فعاليت در دوبله از 1348- فعاليت در تلويزيون از 1352- فعاليت در راديو بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: اتل متل توتوله (1371)

عمده ى فيلمها:

حسنك (1371)، حمله خرچنگها (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نصيري، مليحه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1317 قائم شهر، نام اصلى: حكومه ايمانقزى، تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: عروس كدومه (1338)

عمده ى فيلمها:

آخرين نبرد (1351)، يك ميليونر و دو مفلس (1351)، مكافات (1352)، سازش (1353)، ممل آمريكايى (1353)، جوجه فوكلى (1353)، شوهر كرايه اى (1353)، دكتر و رقاصه (1353)، فاجعه (نمايش داده نشد- 1353)، هياهو (1353)، هوس (1354)، انگشت نما (1354)، كينه (1354)، بى نشان (1355)، پاداش يك مرد (1355)، سياه بخت (1355)، جاهل و رقاصه (1355)، غرور و تعصب (1355)، بت شكن (1355)، قاصدك (1355)، سينه چاك (1355)، فرياد زير آب (1356)، سرباز (1356)، روزهاى بى خبرى (1358)، زرخريد (1358)، قيام (1359)، قديس (1359)، مسافر شب (نمايش داده نشد- 1360)، سيم خاردار (نمايش داده نشد- 1360)، عصيانگران (1360)، محسن (كوتاه- 1361)، شكار در شب (نمايش داده نشد- 1363)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، طغيان (1364)، يوزپلنگ (1364)، گره (1365)، طلسم (1365)، مزدوران (1365)، گل مريم (1366)، حركت در ايستگاه (كوتاه- 1367)، آخرين مهلت (1368)، عشق و مرگ (1369)، افسانه آه (1369)، شانس زندگى (1370)، افسانه ى دو خواهر (1373)، هدف (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نصيريان، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1313 تهران، تحصيلات: ديپلم هنرستان هنرپيشگى تهران، فعاليت در تلويزيون از 1357، رتبه ى چهارم در راى گيرى بهترين بازيگران سينماى ايران (1373)، برنده ى ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول در پنجمين جشنواره ى سپاس بازى و كارگردانى در تئاتر از 1329، شروع بازيگرى: گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

آقاى هالو (نويسنده، بازيگر- 1349)، پستچى (1351)، ستارخان (1351)، مهر گياه (1354)، سرايدار (1355)، بنگاه تاترآل (ناتمام- 1355)، دايره ى مينا (1357)، مدرسه اى كه مى رفتيم (1359)، آفتاب نشينها (1360)، بند (نمايش داده نشد- 1360)، فصل خون (1360)، جايزه (1361)، كمال الملك (1362)، كفشهاى ميرزا نوروز

(1364)، جاده هاى سرد (1364)، دزد و نويسنده (1365)، ترنج (1365)، ناخدا خورشيد (1365)، شير سنگى (1365)، روز باشكوه (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، پول خارجى (1368)، عشق من شهر من (1370)، ضربه ى توفان (1371)، مهار آتش (1371)، بوى پيرهن يوسف (1374)، عياران (1374)، برج مينو (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نظري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 زنجان، تحصيلات: ديپلم، مربى ورزشى، شروع بازيگرى: پلاك (1364)

عمده ى فيلمها:

عروس حلبچه (1369)، گريز (1371)، گلها و گلوله ها (1371)، پرواز از اردوگاه (1373)، مرد پنجم (1373)، هدف (1373)، از جنوب تا شمال (1374)، ويرانگر (1374)، هفت گذرگاه (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نظري، مليحه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1310 تهران، تحصيلات: سيكل، شروع بازيگرى: در امتداد شب (1356)

عمده ى فيلمها:

سايه هاى بلند باد (1358)، قديس (1359)، بند (نمايش داده نشد- 1360)، توهم (1364)، ماديان (1364)، يادگارى دايى جواد (كوتاه- 1364)، آن سوى مه (1364)، زنجيرهاى ابريشمى (1364)، تصوير گمشده (كوتاه- 1365)، روزهاى انتظار (1365)، كانى مانگا (1366)، ياسهاى سپيد (كوتاه- 1366)، سرزمين آرزوها (1366)، گلن (كوتاه- 1367)، دوران سربى (1367)، دستمزد (1368)، آخرين پرواز (1368)، مرگ پلنگ (1368)، شقايق (1370)، جاى امن (1372)، روزهاى خوش زندگى (1373)، شاخ گاو(1374)، شاخ گاو (1374)، تپش مرگ (1374)، تا ظهر فردا (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نظيري، لقمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 نهاوند، تحصيلات: فوق ديپلم مترجمى فرانسه از دانشگاه تهران- فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده هنرهاى زيباى تهران- فعاليت در تلويزيون از 1347- بازى و كارگردانى در تئاتر از 1347، شروع بازيگرى: دادشاه (1362)

عمده ى فيلمها:

پلاك (1364)، وصل نيكان (1370)، ياران (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نعلبنديان، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نمايشنامه نويس.

درگذشت: 1368.

عباس نعلبنديان در سال 1347 برنده ى نخستين مسابقه ى نمايشنامه نويسى جشنواره ى هنر شيراز شد.

پيش از اين دو داستان كوتاه به اسم «آقاى م. م...» و «خوشه» منتشر شده بود. اين نمايشنامه به نام «پژوهشى ژرف و سترگ و نو، در سنگ واره هاى دوره ى بيست و پنجم زمين شناسى و يا چهاردهم، بيستم و غيره، فرقى نمى كند» پس از اجراى آن در جشنواره ى سال 1347 به كارگردانى آربى آوانسيان، در برخى از جشنواره ى تئاتر خارج از كشور نيز شركت كرد. اين نمايشنامه برنده ى جايزه ى اول تلويزيون ملى ايران هم شد. پس از اين نمايشنامه نعلبنديان نمايشنامه نويسى را جدى گرفت. برخى از آثار وى به اين شرح است: نمايشنامه ى اگر آقاى فاوست يك كم معرفت به خرج داده بود (1348)؛ نمايشنامه صندلى كنار پنجره بگذاريم و بنشينيم و به شب دراز تاريك خاموش سرد بيايان نگاه كنيم (1349)؛ ناگهان هذا حبيب الله مات فى حب الله، هذا قتيل الله، مات بسيف الله (1351)؛ قصه ى غريب سفر شاد شين شاد شنگوئل به ديار آدم كشان و امردان و جذاميان و دزدان و ديوانگان و روسپيان و كاف كشان (1351) و...

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نعمتي، فرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرخ نعمتي در سال 1330 در تهران متولد شد. همسر وي «سهيلا رضوي»، بازيگر مي باشد. ليسانس مديريت اقتصادي است. بازي در سينما را از سال 1363 با «زائر خلف»، همكاري «يدالله نوعصري» آغاز كرد.

1. بازيگر : (13)مورد

(1380)(1370)(1360)

1 - آتش سبز (1386)

2 - خواب ليلا (1386)

3 - راه طي شده (1384)

4 - ماهي ها عاشق مي شوند (1383)

5 - سيندرلا (1380)

6 - صنم (1378)

7 - تابلويي براي

عشق (1376)

8 - هتل كارتن (1375)

9 - جميل (1366)

10 - محموله (1366)

11 - تشكيلات (1365)

12 - سراب (1365)

13 - زائر خلف (1363)

نقشينه، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ش)، بازيگر. در تهران به دنيا آمد. وى بازى در تئاتر را از 1297 ش با گروه كمدى ايران در سالن گراند هتل كه بعدها به تئاتر دهقان تغيير نام يافت، شركت كرد و پس از آن در تئائر تهران مشغول بازيگرى گرديد. نقشينه در 1318 ش از هنرستان هنرپيشگى تهران فارغ التحصيل شد و جزو نخستين فارغ التحصيلان اين هنرستان بود. او در نمايش هاى متعددى به ايفاى نقش پرداخته است، از جمله: «گيج»، «قمار»، «عاشق غريب» و «محاكمه». نقشينه در 1332 ش با شركت در فيلم «ميهن پرست» به سينما آمد و پى از آن در فيلم هاى: «مستشار جزيره»، «ليلى و مجنون»، «چشمه ى آب حيات»، «زشت و زيبا»، «تشكيلات»، «ناخدا خورشيد»، «سراب» و غيره به ايفاى نقش پرداخت. وى همچنين در سريال هاى تلويزيونى: «دليران تنگستان»، «غريبه» و «دايى جان ناپلئون» شركت نموده است.[1]

متولد: 1282 تهران- متوفى، 1375 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل نخستين دوره هنرستان هنرپيشگى تهران 1318، فعاليت در تلويزيون از 1352- بازى در تئاتر از 1297 با گروه كمدى ايران در سالن گراند هتل- بازى در تئاتر تهران از 1307، شروع بازيگرى: ميهن پرست (كارگردان، بازيگر- 1332)

عمده ى فيلمها:

مستشار جزيره (1335)، ليلى و مجنون (1335)، چشمه ى آب حيات (1338)،، قربون خودم (1341)، ساحل انتظار (1342)، پرستوها به لانه برمى گردند (1342)، دختر كوهستان (1342)، زشت و زيبا (1344)، مردى از اصفهان (1346)، حقه بازان (1346)، ولگردها (1346)، سرنوشت (1346)، سه ديوانه (1347)، الكلى (1350)،

آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، تشكيلات (1365)، ناخدا خورشيد (1365)، وكيل اول (1365)، افسون (1367)، اى ايران (1368)

تولد: 1287.

درگذشت: 18 خرداد 1375.

غلامحسين نقشينه بازيگر تئاتر و سينما بود كه در خرداد 1375 درگذشت. پيكرش در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ سينماى ايران (355 ،350 ،264)، سيماى هنرمندان (342 -340/ 1)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (710 ،683 ،682/ 2 ،339 ،218 ،192 ،146 ،126 ،112 ،45/ 1).

نقوي، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1333 تهران، تحصيلات: ليسانس آموزش و پرورش كودك، همسر آتيلا پسيانى (بازيگر)، مادر ستاره پسيانى (بازيگر)، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: گنج (1363)

عمده ى فيلمها:

بهار (1364)، گال (1365)، هفت سنگ (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نواب صفوي،حسام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فارغ التحصيل بازيگري از دانشگاه آزاد اسلامي.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم اعتراض (مسعود كيميايي) در سال ١٣٧٨.

با بازي در نقش كوتاهي در فيلم اعتراض به دنياي بازيگري قدم گذاشت. به قول خودش بخشهاي عمده بازي او و پولاد كيميايي بنابه دلايلي از فيلم حذف شده است

نام اصلي: حسام

نام خانوادگي اصلي: نواب صفوي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1353

محل تولد: تهران

مليت: ايران

پست الكترونيك:

hesamsafavi@yahoo.com

......................................

مدرك تحصيلي: فارغ التحصيل بازيگري

بيوگرافي

فارغ التحصيل بازيگري از دانشگاه آزاد اسلامي.

شروع فعاليت سينمايي با بازي در فيلم اعتراض (مسعود كيميايي) در سال ١٣٧٨.

با بازي در نقش كوتاهي در فيلم اعتراض به دنياي بازيگري قدم گذاشت. به قول خودش بخشهاي عمده بازي او و پولاد كيميايي بنابه دلايلي از فيلم حذف شده است.

اما با مجموعه تلويزيوني كيف انگليسي در نقشي منفي ظاهر شد و فيزيك چهره و بازي اش توجه خيلي ها را جلب كرد. بازي خوب و قابل قبول او در فيلم اتانازي نشان داد كه توانايي هايي هم دارد.

بخشي از فيلم شناسي:

1385 مهمان ( سعيد اسدي ) [بازيگر]

1384 سوغات فرنگ ( ) [بازيگر]

1384 ابراهيم خليل الله ( محمدرضا ورزي ) [بازيگر]

1383

سرود تولد ( علي قوي تن ) [بازيگر]

1383 ازدواج به سبك ايراني ( حسن فتحي ) [بازيگر]

1383 عروس فراري ( بهرام كاظمي ) [بازيگر]

1382 شمعي در باد ( پوران درخشنده ) [بازيگر]

1381 عروس خوشقدم ( كاظم راست گفتار ) [بازيگر]

1381 سيزده گربه روي شيرواني ( علي عبدالعلي زاده ) [بازيگر]

1380 اتانازي ( رحمان رضايي ) [بازيگر]

1380 نان، عشق، موتور هزار ( ابوالحسن داودي ) [بازيگر]

1378 اعتراض ( مسعود كيميايي ) [بازيگر]

نوذري، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كارشناس جلوه هاى تصويرى.

تولد: 1321، سوهانك شميران.

درگذشت: 30 مرداد 1372.

صادق نوذرى از سال 1342 در لابراتور وزارت فرهنگ و هنر مشغول به كار شد و در طول فعاليت خود راه اندازى لابراتور ميثاقيه را نيز به عهده داشت. از جمله، خدمات نوذرى در سال هاى پس از انقلاب، تلاش او در جهت گسترش فن جلوه هاى تصويرى و تروكاژهاى سينمايى بود كه از كارهاى شاخص او در اين زمينه مى توان به جلوه هاى تصويرى فيلم هاى «سايه ى خيال»، «شهر در دست بچه ها» و «ناصرالدين شاه آكتور سينما» اشاره كرد. وى بعدها به سرپرستى لابراتوار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى رسيد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نوذري، منوچهر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منوچهر نوذري متولد 1315 قزوين، داراي مدرك ديپلم است. وي فعاليت هنري را سال 1332به عنوان دوبلور در راديو آغاز كرد. او سينماي حرفه اي را سال 1341 با بازي در فيلم «لاله آتشين» به كارگرداني محمود نوذري و هوشنگ لطيف پور آغاز كرد و با ساخت فيلم «ايوالله» نخستين تجربه اش در كارگرداني را مقابل دوربين برد. نوذري در دهه 1350 با مهاجرت به مصر فيلم «الو من گربه هستم» را ساخت و پس از بازگشت به ايران برنامه پر مخاطب «صبح جمعه با شما» را كارگرداني كرد. نوذري برادر محمود نوذري (كارگردان و فيلمبردار) و پدر ايرج نوذري (بازيگر سينما و تلويزيون) مي باشد.

پدرش حسابدار و نقاش قالي و اهل كاشان بود. فعاليت در راديو را به شكل حرفه اي از بيست سالگي شروع كرد و از سال 1334 به دوبله پرداخت. فعاليت در سينماي حرفه اي را از سال 1334 با بازي در فيلم «امير ارسلان نامدار» آغاز كرد. در سال 1347 در شبكه

BBC يك دوره شش ماهه را گذراند و در سال بعد استوديو دوبلاژ تنديس را تأسيس كرد. در سال 1353 به مصر رفت و در آنجا نيز به كار فيلمسازي ادامه داد. در مصر يك فيلم مستند درباره رود نيل ساخت كه خيلي مورد استقبال واقع شد. تا سال 1356 در مصر بود، سپس مدت چهار ماه و نيم به سوريه و پنج ماه نيز به اردن رفت و از آنجا به ايران بازگشت. فعاليت مجدد در راديو را از اسفند 1366 با فعاليت در برنامه صبح جمعه با شما و راه شب شروع كرد. وي تعدادي نمايش نيز مانند توي اين ديونه خونه چه خبره؟، تو اين خونه چه خبره به عنوان نويسنده، كارگردان و بازيگر اجرا كرده است. نوذري سه فيلم بلند را به عنوان نويسنده و كارگردان در كارنامه دارد: ايوالله(1350)، خيلي هم ممنون(1351) و خيالاتي(1353). غير از اين در شماري از فيلم هاي قبل و بعد از انقلاب بازي كرد كه آخرين آن ها چند مي گيري گريه كني؟ در نوبت اكران قرار دارد. علاوه بر كارگرداني و بازيگري، فعاليت هاي سينمايي ديگري از جمله تدوين، صدابرداري و نوازندگي موسيقي هم در كارنامه اين نمايشگر فقيد ديده مي شود. به گزارش سينماي ما نوذري در دوبله هم بسيار فعال بود و خاطره دوبله هاي دني كي و خصوصا جك لمون با صداي او از يادها نخواهد رفت. بينندگان تلويزيون هم نوذري را با اجراي عالي برنامه مسابقه هفته و سريال هاي كوچه اقاقيا و باجناق ها به ياد مي آورند. منوچهر نوذري كه از اواسط مهر به دليل عوارض قلبي، كليوي و ديابت بين خانه و بيمارستان در رفت و

آمد بود از اويل آذر به دنبال عفونت كليوي دربخش دياليز بيمارستان مدرس بستري و سرانجام صبح چهارشنبه 16 آذر 1384 درگذشت. روحش شاد و يادش گرامي باد.

نونهالي، رويا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تحصيلات: ليسانس، برنده ى جايزه ى لوح زرين بهترين بازيگر در هفتمين جشنواره ى فجر (عروسى خوبان)، شروع بازيگرى: يار در خانه (1366)

عمده ى فيلمها:

عروسى خوبان (1367)، باغ سيد (168)، آب را گل نكنيد (1368)، مدرسه ى رجايى (1368)، پرنده ى آهنين (1370)، مرد ناتمام (1371)، ديدار در استانبول (1371)، آنها هيچ كس را دوست ندارند (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نويد، عزت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1299 ش)، بازيگر. در اصفهان به دنيا آمد. وى بازى در تئاتر را از 1317 ش در تئاتر سپاهان اصفهان و بعد در تئاتر فردوسى تهران شروع كرد و سپس در 1330 ش به فعاليت سينمايى پرداخت و در 1335 ش همكارى خود را با راديو آغاز نمود. از نمايش هاى او: «فالگوش»؛ «بازرس». از فيلم هاى وى: «آقاى هالو» 1349 ش؛ «درشكه چى» 1350 ش.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (1015)، فرهنگ سينماى ايران (470)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (303 ،287/ 1).

نويدي، هدايت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1307 اصفهان، تحصيلات: ليسانس پرستارى، شروع بازيگرى: يك اتفاق ساده (1352)

عمده ى فيلمها:

كيلومتر پنج (1361)، صاعقه (1363)، بهار (1364)، ملاقات (1365)، عكس عكس (كوتاه- 1367)، حركت در ايستگاه (كوتاه- 1367)، خط شكسته (كوتاه- 1367)، تا مرز ديدار (1368)، نسيم سحرى (كوتاه- 1369)، پيغام (كوتاه- 1370)، پرنده ى آهنين (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نيكجومند، مليحه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1312 اصفهان، نام هنرى: شيده، تحصيلات: ديپلم، مادر سوگند رحمانى (بازيگر)، فعاليت در راديو- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: خانه ى قمرخانم (1351)

عمده ى فيلمها:

شير تو شير (1351)، فرار (1363)، آوار (1363)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، آتش در زمستان (1364)، ماديان (1364)، آن سوى مه (1364)، ماموريت (1365)، طلسم (1365)، بهار در پاييز (1366)، هى جو (1367)، شب دهم (1368)، به خاطر همه چيز (1369)، برخورد (1370)، افسانه مه پلنگ (1371)، مسافر غريب (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

نيوندي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1300 تهران- متوفى: 1365 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان صنعتى تهران، فعاليت در استوديو ايران فيلم از 1331 و در استوديو كاروان فيلم از 1335، كارگردان، نويسنده، فيلمبردار، فعاليت در تلويزيون از 1353، شروع بازيگرى: زنها فرشته اند (1342)

عمده ى فيلمها:

صفرعلى (كارگردان، فيلمبردار- 1339)، آفت زندگى (فيلمبردار- 1339)، دختران حوا (كارگردان، فيلمبردار، نويسنده- 1340)، گرگ صحرا (كارگردان، فيلمبردار- 1340)، نيرنگ دختران (كارگردان، فيلمبردار- 1343)، دهكده طلايى (1343)، زندگى دوزخى (كارگردان، تهيه كننده، نويسنده، فيلمبردار- 1343)، خروس جنگى (1344)، هارون و قارون (1345)، قهرمان دهكده (1345)، مامور 114(1345)، فرارى (1346)، سنگ صبور (1347)، شعله هاى خشم (1347)، آواره هاى تهران (فيلمبردار، تدوين- 1347)، قمارباز (فيلمبردار- 1347)، رابطه (1348)، بابا كرم (كارگردان، فيلمبردار- 1349)، شب اعدام (1349)، الكلى (1349)، آشوبگر (كارگردان، فيلمبردار، نويسنده- 1351)، كاكل زرى (1351)، خان نايب (1357)، اعدامى (1360)، آفتاب نشينها (1360)، بازرس ويژه (1361)، عبور از ميدان مين (1362)، سناتور (1362)، تاراج (1363)، خط پايان (1364)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

والامقام، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1315 تهران، تحصيلات: ديپلم هنرستان هنرپيشگى، فعاليت در دوبله- فعاليت در راديو، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: شاباجى خانم (1337)

عمده ى فيلمها:

پسر دريا (1338)، سايه (1338)، آقاى شانس (1338)، دخترى از اصفهان (1339)، گربه ى وحشى (1341)، نصيب و قسمت (1341)، مكر و ابليس (1341)، قربانى هوس (1342)، ستاره اى چشمك زد (1342)، مادر فداكار (1342)، در دنيا بيگانه بودم (1344)، رعد و برق (1350)، كانى مانگا (1366)، گراند سينما (1367)، پنجاه و سه نفر (1368)، عروس (1369)، حكايت آن مرد خوشبخت (1369)، دلشدگان (1370)، مجسمه (1371)، ترانزيت (1372)، روز واقعه (1373)، روياى نيمه شب تابستان (1373)، مجازات (1373)، غزال (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

والي زاده، منوچهر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منوچهر والي زاده تهراني در چهارم تير ماه سال 1319 در تهران متولد شد. او در سال هاي 1338-1337 يعني از دوران دبيرستان بعد از چند تئاتر آماتوري به تئاتر تهران راه يافت و در يك نمايشنامه به كارگرداني خانم مورين نقش كوتاهي به عهده گرفت و بعد از آشنايي با منصور متين كه از هنرمندان تئاتر و دوبلاژ فيلم بودند به استوديوي شاهين فيلم براي دوبله دعوت شد و پس از همكاري در چند فيلم كوتاه نزد ايشان به استاد علي كسمائي معرفي شد و چندين سال در خدمت ايشان كارآموز بود و بعد از مدتي در فيلم «دختر بنفشه فروش» نقش اول فيلم «هل فرر» را به عهده گرفت. در سال 1340 از طريق خانم تاجي احمدي به امين اميني معرفي شد، (استوديو عصر طلائي) و اولين بازيگري او در سينما بازي در فيلم «خداداد» بوده است و تا سال 1357-1356 نزديك به 18 فيلم سينمايي بازي

كرد. لازم به ذكر است كه حرفه اصلي والي زاده كار در دوبلاژ مي باشد.

والي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1312 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى دراماتيك تهران، كارگردان، نويسنده، فعاليت در تلويزيون از 1354- بازى و كارگردانى در تئاتر - مقيم خارج از كشور، شروع بازيگرى: گاو (1348)

عمده ى فيلمها:

خاك (1352)، گرگ بيزار (1352)، تنگسير (1352)، سفر سنگ (1357)، آقاى هيروگليف (نمايش داده نشد- 1359)، گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)، هجرت (1360)، ستاره ى دنباله دار (1361)، دادشاه (1362)، ملخ زدگان (1362)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، گلهاى داودى (1363)، ميهمان ناخوانده (راوى- 1364)، گمشده (1364)، مدار بسته (1364)، ناخدا خورشيد (1365)، پاييزان (1366)، بهار در پاييز (1366)، باد سرخ (1367)، تا غروب (كارگردان، نويسنده- 1367)، مسافران دره ى انار (1370)، مريم و ميتيل (نويسنده- 1371)، راه و بيراه (1371)، جاده عشق (1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

وثوق، عزت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1293، باكو

درگذشت: 1370.

عزت الله وثوق، سال 1311 پس از فارغ التحصيل از كنسرواتوار باكو شعله ى آواز، قسمت باريتون و فارغ التحصيلى از هنرهاى دراماتيك باكو، در سال 1309 به ايران آمد. اولين اثرى را كه بازى كرد در تئاتر شهر باكو به نام «سايه ى درخت» درسال 1307 بود. سپس در كلاس هنرپيشگى معروف به شهردارى تهران تحت نظر على دريابيگى تحصيل كرد و اولين دوره ى هنرستان هنرپيشگى ايران را با اخذ ديپلم، با موفقيت طى كرد. از سال 1312 بازى در تئاتر در تهران را آغاز كرد. نمايشهاى عمده وى عبارتند از: «تارتوف»، «عوام فريب سالوس»، «سه عروس در يك شب»، «پز دادن به درد نمى خورد»، «حسن جنى»، «آرشين مالالان»، «مشهدى عباد»، «ميرزا كمال الدين»، «شيخ صنعان»، «بوسه مادر»، «مرد خسيس»، «كاوه آهنگر»، «راهزنان»، «شاه عباس كبير». وى تا سال 1330 فعاليت هاى تئاترى انجام مى داد.

در سال 1330 با فيلم

«افسونگر» وارد عرصه ى سينما شد. در بيش از چهل فيلم ظاهر شد و شهرتش را مديون فيلم «شب نشينى در جهنم» و نقش حاجى جبار است. عمده ى فيلم هايى كه درآنها ايفاى نقش كرده است از اين قرار است: «مراد» (1332)؛ «بازگشت» (1332)؛ «آخرين شب» (1334)؛ «هفده روز به اعدام» (1335)؛ «شب نشينى در جهنم» (1336)؛ «حاجى جبار در پاريس» (1339)؛ «ستارگان مى درخشند» (1339)؛ «دختر همسايه» (1340)؛ «اشك شوق» (1341)؛ «جاهل محل» (1343)؛ «سه تا نخاله» (1344)؛ «سه تا بزن بهادر» (1344)؛ «آقا موچول» (1345)؛ «ول معطلى» (1345)؛ «معجزه» (1346)؛ «جاده تبهكاران» (1347)؛ «قوس و قزح» (1347)؛ «عشق قارون» (1347)؛ «فرياد انسان ها» (1349)؛ «سه تا جاهل» (1350)؛ «على سورچى» (1351).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

وثوقي، چنگيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 اصفهان، برادر شهراد، بهزاد و فيروز وثوقى (بازيگر)، تحصيلات: ديپلم ادبى، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: بلوچ (1351)

عمده ى فيلمها:

خوشگلا عوضى گرفتيد (1353)، چشمان بسته (1354)، سه نفر روى خط (1355)، نازنين (1355)، تا آخرين نفس (1358)، شب شكن (1363)، يك روز گرم (1363)، بوعلى سينا (1366)، تيغ آفتاب (1369)، عشق و مرگ (1369)، جدال بزرگ (1369)، آواز تهران (1370)، شانس زندگى (1370)، گلها و گلوله ها (1370)، گريز (1371)، مردى در آينه (1371)، تصادف (1372)، برلين در ماه مه (1372)، بازى با مرگ (1373)، هدف (1373)، روز ديدنى (1373)، دام (1374)، حرفه اى (1374)، حادثه در كندوان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

وثوقي، شهراد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 تهران، برادر بهزاد، چنگيز و فيروز وثوقى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى سينما از مدرسه ى لندن اينترنشنال فيلم (1978)

شروع بازيگرى: ناصرالدين شاه (1370)

عمده ى فيلمها:

بازيچه (1372)، انتهاى قدرت (1373)، روز واقعه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

وثوقي راد، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1334 شيراز، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى و كارگردانى از دانشكده ى هنرهاى زيبا 1365، فعاليت در تلويزيون از 1358، بازى در تئاتر از 1347، شروع بازيگرى: شرايط عينى (1366)

عمده ى فيلمها:

شاخه هاى بيد (1367)، آخرين پرواز (1368)، چون ابر در بهاران (1369)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

وداديان، مهري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1315 تهران، نام اصلى: كبرى وداديان غلامحسينى، تحصيلات: ششم ابتدايى، فعاليت در تلويزيون از 1353، بازى در تئاتر از 1340، شروع بازيگرى: آشيانه ى خورشيد (1346)

عمده ى فيلمها:

شوهر آهوخانم (1347)، گناه زيبايى (1348)، فرياد (1350)، بدنام (1350)، رضا هفت خط (1351)، قلندر (1351)، توبه (1351)، خواستگار (1351)، گذر اكبر (1351)، مطرب (1351)، صبح روز چهارم (1351)، نعمت نفتى (1352)، خيالاتى (1352)، حريص (1352)، طاهر (1352)، محبوب بچه ها (1352)، تنگنا (1352)، بى حجاب (1352)، بدكاران (1352)، تنگسير (1352)، مظفر (1353)، خوشگلا عوضى گرفتيد (1353)، بنده ى خدا (1353)، تهمت (1353)، فاصله (1354)، اگر برگى نريزد (1355)، هوس (كوتاه- 1355)، امواج (تلويزيونى- 1356)، گمشده (تلويزيونى- 1356)، مهرمار (كوتاه- 1356)، شجاعان ايستاده مى ميرند (نمايش داده نشد- 1358)، كيف (كوتاه- 1360)، مرز (1360)، بازجويى (1362)، شيلات (1362)، ميلاد (1363)، محكومين (1363)، گلهاى داودى (1363)، گمشده (1364)، مدار بسته (1364)، پدربزرگ (1364)، گردباد (1364)، بگذار زندگى كنم (1365)، تصوير آخر (1365)، رابطه (1365)، قصه ى زندگى (1365)، خبرچين (1366)، در انتظار شيطان (1366)، شكار (1366)، سيمرغ (1366)، صعود (1366)، سايه هاى غم (1366)، آخرين لحظه (1367)، دخترم سحر (1368)، فانى (1368)، عبور از غبار (1368)، شنگول و منگول (1368)،افسانه ى آه (1369)، بازگشت قهرمان (1369)، خانه ى پدرى (كوتاه- 1369)، بهترين باباى دنيا (1370)، دلشدگان (1370)، ديدار در استانبول (1371)، فردا روز ديگرى است (1372)، جاده عشق (1372)، بازيچه (1372)، الوالو

من جوجوام (1373)، عروسيت مبارك (1373)، مرد آفتابى (1374)، عياران (1374)، سلام بر انتظار (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ورشوچي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1304 تهران، نام اصلى: محمدعلى ورشوچى، تحصيلات: سيكل، فعاليت در تلويزيون از 1340)، بازى در تئاتر از 1326، شروع بازيگرى: على كنكورى (1352)

عمده ى فيلمها:

سازش (1353)، گوزنها (1354)، صمد در راه اژدها (1356)، زخمه (1362)، مرگ سفيد (1362)، كمال الملك (1362)، صاعقه (1363)، مشت (1363)، مردى كه زياد مى دانست (1363)، طائل (1364)، كفشهاى ميرزا نوروز (1364)، يوزپلنگ (1364)، سامان (1365)، ملاقات (1365)، تصوير آخر (1365)، تحفه ها (1366)، دوستى (كوتاه- 1366)، در انتظار شيطان (1366)، خارج از محدوده (1366)، گراند سينما (1367)، سالهاى خاكستر (1367)، دستمزد (1368)، شنگول و منگول (1368)، اى ايران (1368)، رانده شده (1368)، بازارچه (كوتاه- 1368)، رنو تهران 29(1369)، آقاى بخشدار (1370)، خانه خلوت (1370)، قرق (1370)، مريم و ميتيل (1371)، دو همسفر (1371)، عيالوار (1371)، مستاجر (1371)، ديدار در استانبول (1371)، من زمين را دوست دارم (1372)، شاهين طلايى (1372)، حشره ى شانس (1373)، كچل عاشق (1373)، عروسيت مبارك (1373)، تعطيلات تابستانى (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

وطن زاد، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1340 تهران، نام اصلى: امير فرزند وطن زاد، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: مرگ سفيد (1364)

عمده ى فيلمها:

تفنگ شكسته (1364)، دست نوشته ها (1365)، شاخه هاى بيد (1367)، خواستگارى (1368)، شتابزده (1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

وقاري، مهوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مهوش وقاري سال 1333 در تهران متولد شد. همسر وي «محسن قاضي مرادي» بازيگر سينما و تلويزيون مي باشد. او همچنين ليسانس علوم سياسي در سال 1355 را داراست. بازي در سينما را از سال 1367 با «نار و ني»، همكاري «سعيد ابراهيمي فر» آغاز كرد.

1. بازيگر : (25)مورد

(1380)(1370)

1 - نيش و زنبور (1388)

2 - بيداري (1387)

3 - پسر آدم، دختر حوا (1387)

4 - پوست موز (1387)

5 - نطفه شوم (1387)

6 - يك وجب از آسمان (1387)

7 - بي وفا (1385)

8 - سوغات فرنگ (1385)

9 - تقاطع (1384)

10 - تله (1384)

11 - كوچولوي خوش شانس (1383)

12 - چشمان سياه (1381)

13 - زير پوست شهر (1379)

14 - شب هاي تهران (1379)

15 - دوستان (1378)

16 - روزي كه خواستگار آمد (1375)

17 - گريز از مرگ (1374)

18 - مرواريد سياه (1373)

19 - آنها هيچكس را دوست ندارند (1372)

20 - راز گل شب بو (1372)

21 - سارا (1371)

22 - ماه عسل (1371)

23 - مجسمه (1371)

24 - مستاجر (1371)

25 - سيرك بزرگ (1370)

وقاري، مهوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مهوش وقاري سال 1333 در تهران متولد شد. همسر وي «محسن قاضي مرادي» بازيگر سينما و تلويزيون مي باشد. او همچنين ليسانس علوم سياسي در سال 1355 را داراست. بازي در سينما را از سال 1367 با «نار و ني»، همكاري «سعيد ابراهيمي فر» آغاز

كرد.

1. بازيگر : (25)مورد

1 - نيش و زنبور (1388)

2 - بيداري (1387)

3 - پسر آدم، دختر حوا (1387)

4 - پوست موز (1387)

5 - نطفه شوم (1387)

6 - يك وجب از آسمان (1387)

7 - بي وفا (1385)

8 - سوغات فرنگ (1385)

9 - تقاطع (1384)

10 - تله (1384)

11 - كوچولوي خوش شانس (1383)

12 - چشمان سياه (1381)

13 - زير پوست شهر (1379)

14 - شب هاي تهران (1379)

15 - دوستان (1378)

16 - روزي كه خواستگار آمد (1375)

17 - گريز از مرگ (1374)

18 - مرواريد سياه (1373)

19 - آنها هيچكس را دوست ندارند (1372)

20 - راز گل شب بو (1372)

21 - سارا (1371)

22 - ماه عسل (1371)

23 - مجسمه (1371)

24 - مستاجر (1371)

25 - سيرك بزرگ (1370)

ولدبيگي، سحر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: سحر ولدبيگي

تاريخ تولد: 1356

فرزند مسعود ولدبيگي (چهره پرداز و بازيگر)

ديپلم اداري بازرگاني از هنرستان شهيد مدرس.

گذراندن دوره بازيگري زيرنظر امين تارخ در سال 1375.

فعاليت در تلويزيون در سال 1376.

شروع فعاليت سينمايي با فيلم « ازدواج غيابي » (كارگروهي) به عنوان بازيگر در سال 1379.

مجموعه آثار:

- ازدواج غيابي (كار گروهي، 1379)

- قلقلك (مسعود نوابي، 1384)

- اگه مي توني منو بكش (شاهد احمدلو، 1384)

مجموعه هاي تلويزيوني:

- سلام زندگي (1375)

- ب، مثل بهار (1377)

- قصه هاي شهرك (1378)

- قليدون (1378)

- پسرخاله ها (1379)

- دختران (اصغر توسلي، 1380)

- پاورچين (مهران مديري، 1381)

- نقطه چين

(مهران مديري، 1382)

- زندگي به شرط خنده (مهدي مظلومي، 1384)

هاتفي، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1323 تهران، نام اصلى: سيدصادق هاتفى مفرد، نويسنده، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرهاى نمايشى دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، بازى و كارگردانى در تئاتر، فعاليت در تلويزيون از 1362، شروع بازيگرى: گفت هر سه نفرشان (نمايش داده نشد- 1359)

عمده ى فيلمها:

آوار (نويسنده- 1363)، دبيرستان (1365)، مار (1366)، سيمرغ (نويسنده، بازيگر- 1366)، صعود (1366)، آخرين لحظه (1367)، دلار (1367)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

هاشم پور، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام: جمشيد هاشم پور

تاريخ تولد: 1323

جمشيد هاشم پور كه تا اواسط دهه شصت با نام « جمشيد آريا » فعاليت مي كرد در قبل از انقلاب در چهار فيلم ظاهر شد اما خيلي زود از سينماي آن روزها كناره گيري كرد.

او در بعد از انقلاب در اولين حضور سينمايي خود در فيلمي از مسعود كيميايي با عنوان خط قرمز بازي كرد. اين فيلم همچنان توقيف است.

شايد با بازي در نقش زينال بندري در فيلم تاراج ساخته ايرج قادري بود كه جمشيد هاشم پور با سر تراشيده ميان مردم مطرح شد. تا جايي كه تيپ قهرمان سر تراشيده تا سالها مخاطبان بسياري را بخصوص در شهرستانها روانه سينماها مي كرد.

جمشيد هاشم پور با بازي در نقشهاي متقاوت توانايي هاي خود را به اثبات رسانده است. او در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد در كنار بازي در فيلمهاي اكشن و حادثه اي گه گداري بازي در نقشهاي ديگر را نيز امتحان كرده است: روز باشكوه (كيانوش عياري، 1367) - مادر (علي حاتمي، 1368) - پرده آخر (واروژ كريم مسيحي، 1369) - عشق و مرگ (محمدرضا اعلامي، 1369) و دلشدگان (علي حاتمي، 1370).

هاشم پور پس از دريافت ديپلم افتخار از هفدهمين جشنواره

فيلم فجر (1377) براي بازي در فيلم هيوا (رسول ملاقلي پور) گزيده كار شد و سعي كرد در فيلمهاي خوب و متفاوت بازي كند.

بازي بسيار خوب او در فيلمهاي آواز قو (سعيد اسدي، 1379)، سفر به فردا (محمدحسين حقيقي، 1380)، قارچ سمي (رسول ملاقلي پور، 1380)، واكنش پنجم (تهمينه ميلاني، 1381) نشان از رويكرد سخت گيرانه هاشم پور دارد. او در اين سالها يك بازي تحسين برانگيز و معركه از خود به نمايش گذاشت: مسافر ري (داود ميرباقري، 1379).

جمشيد هاشم پور در سال 1382 دو فيلم بر پرده سينماهاي تهران داشت: واكنش پنجم و سفر به فردا. بازي خوب او در فيلم « سفر به فردا » كه نامزدي جشنواره بيستم فيلم فجر را برايش به ارمغان آورد به دليل اكران نامناسب و نوع فيلم آنچنان كه بايد ديده نشد.

فراري (1346)

جهنم سقيد (1347)

ايوالله (1350)

خوشگلترين زن عالم (1351)

خط قرمز (مسعود كيميايي - 1361)

بازداشتگاه (كوپال مشكوة - 1363)

نقطه ضعف (محمدرضا اعلامي - 1362)

بالاش (اكبر صادقي - 1363)

تاراج (ايرج قادري - 1364)

عقابها (ساموئل خاچيكيان - 1364)

يوزپلنگ (ساموئل خاچيكيان - 1364)

تيغ و ابريشم (مسعود كيميايي - 1365)

روز باشكوه (كيانوش عياري - 1367)

مادر (علي حاتمي - 1368)

پرده آخر (واروژ كريم مسيحي - 1369)

عشق و مرگ (محمدرضا اعلامي - 1369)

دادستان (بزرگمهر رفيعا - 1370)

قرق (احمد هاشمي - 1370)

دلشدگان (علي حاتمي - 1370)

افعي (محمدرضا اعلامي - 1371)

طعمه (فرامرز صديقي - 1371)

تماس شيطاني (حسن قلي زاده - 1371)

قافله (مجيد جوانمرد - 1371)

نيش (همايون اسعديان - 1372)

پادزهر (بهرام كاظمي -

1372)

پرواز از اردوگاه (حسن كاربخش - 1373)

ديوانه وار (كامران قدكچيان - 1373)

روز ديدني (فرزين مهدي پور - 1373)

آخرين بندر (حسن هدايت - 1373)

لاك پشت (علي شاه حاتمي - 1375)

عقرب (كار گروهي - 1375)

ياغي (جهانگير جهانگيري - 1376)

چشم عقاب (شفيع آقامحمديان - 1376)

هيوا (رسول ملاقلي پور - 1377)

رنجر (احمد مرادپور - 1378)

سهراب (سعيد سهيلي - 1378)

مسافر ري (داود ميرباقري - 1379)

آواز قو (سعيد اسدي - 80/1379)

سفر به فردا (محمدحسين حقيقي - 1380)

قارچ سمي (رسول ملاقلي پور - 1380)

واكنش پنجم (تهمينه ميلاني - 1381)

جنايت (محمدعلي سجادي، 1381)

مزرعه پدري (رسول ملاقلي پور، 1381)

از دور دست (رامين محسني، 1383)

قتل آن لاين (مسعود آب پرور، 1384)

ميم مثل مادر (رسول ملاقلي پور، 1385)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

هاشمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1318 تهران- متوفى: 1372 تهران، نام اصلى: سيد احمد مهدوى مرندى هاشمى، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى از دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، كارگردان، تهيه كننده، نويسنده، فعاليت در تلويزيون از 1365، بازى در تئاتر از 1340، شروع بازيگرى: سه قاپ (1350)

عمده ى فيلمها:

فرياد (1350)، بدنام (1350)، پخمه (1351)، بازجويى يك جنايت (1362)، شيلات (دستيار كارگردان- 1362)، خاك و خون (1362)، فرار (1363)، گردباد (1364)، تشريفات (1364)، شير سنگى (1365)، روزهاى انتظار (1365)، ترنج (نويسنده، 1365)، مسافران مهتاب (نويسنده- 1366)، در مسير تندباد (1367)، دستمزد (طراح صحنه و لباس، بازيگر- 1368)، تيغ آفتاب (نويسنده، بازيگر- 1369)، قهرمان (1369)، دادستان (1370)، قرق (تهيه كننده، كارگردان، نويسنده بازيگر- 1370)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

هاشمي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدجواد هاشمي متولد 1344 تهران و فارغ التحصيل رشته كارگرداني از دانشكدهٔ هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در سال 1373 مي باشد. اولين كار جدي تأتر وي «حج ابراهيم حج عاشورا» 1358، اولين كار سينمائي وي «پرواز در شب» 1365، اولين كار تلويزيوني وي «سيمرغ» 1371، و آخرين كار وي «دولت عشق» در نقش شهيد رجائي مي باشد. كار تلويزيوني 3_5_2 محصول شبكه دوم سيما در مقام بازيگري و سريال هاي «مظلوم اول»، «تنها» و« افسون» در مقام نويسندگي و كارگرداني كار شده است. سريال «بسوي خورشيد» كار آقاي جعفر سيمائي در مقام آهنگساز، فيلم سينمائي «پرواز روح» و فيلم سينمائي «تشنه» ساخته هاي آقاي حسين جامي در مقام آهنگساز از ديگر كارهاي وي مي باشد.

فيلم شناسي : بازيگر

1 - راه طي شده (1384)

2 - پرواز روح (1376)

3 - ترور (1376)

4 - جان سخت (1376)

5 - ياسهاي وحشي (1376)

6 - سرعت (1375)

7 - لاك پشت (1375)

8 - آخرين شناسايي

(1372)

9 - سجاده آتش (1372)

10 - حماسه مجنون (1371)

11 - خسته نباشيد (1371)

12 - تعقيب سايه ها (1369)

13 - چشم شيشه اي (1369)

14 - سكوت (1369)

15 - الماس بنفش (1368)

16 - افق (1367)

17 - انسان و اسلحه (1367)

18 - سيمرغ (1366)

19 - پرواز در شب (1365)

فيلم شناسي : : كارگردان

مظلوم اول

تن ها

افسون

دوئت

فيلم شناسي : آهنگساز

بال هاي سپيد (1377)

پرواز روح (1376)

هاشمي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1325 لنگرود، نام اصلى: ميرمهدى هاشمى قرمزى، همسر گلاب آدينه (بازيگر)، برادر ناصر هاشمى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، برنده ى سيمرغ بلورين بهترين بازيگر در نهمين جشنواره ى فجر (دو فيلم با يك بليت)، فعاليت در تلويزيون از (1362)، بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: زنده باد... (1358)

عمده ى فيلمها:

مرگ يزدگرد (نمايش داده نشد- 1361)، بگذار زندگى كنم (1365)، غريبه (1366)، خارج از محدوده (1366)، تفنگهاى سحرگاه (1367)، زرد قنارى (1367)، شكار خاموش (1368)، دو فيلم با يك بليت (1369)، على و غول جنگل (1369)، بهترين باباى دنيا (1370)، ناصرالدين شاه (1370)، همسر (1372)، الوالو من جوجوام (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

هاشمي، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 لنگرود، نام اصلى: مير احمد هاشمى قرمزى، همسر سيما تيرانداز (بازيگر)، برادر مهدى هاشمى (بازيگر)، نويسنده، تحصيلات: فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران، فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: گزارش يك قتل (1365)

عمده ى فيلمها:

گربه ى آوازه خوان (دستيار كارگردان- 1369)، سكوت (1369)، برخورد (1370)، مرغابى وحشى (نويسنده- 1370)، دستها (كوتاه- 1372)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

هايراپتيان، لرتا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1377 -1290 ش)، بازيگر. در تهران به دنيا آمد. پس از پايان تحصيلات ابتدايى و متوسطه به روسيه رفت و در دانشگاه مسكو در رشته ى تئاتر تحصيل كرد و پس از فارغ التحصيل شدن به تهران بازگشت. وى از 1314 ش، فعاليت هنرى خود را در تئاتر ايران با نمايش «اتللو» آغاز كرد و پس از آن در نمايشنامه هاى: «توپاز»، «سرگذشت وشمگير»، «چراغ گاز»، «اوژنى گرانده» و غيره شركت جست. لرتا در 1349 ش، با شركت در فيلم «شب اعدام»، پا به عرصه ى سينما گذاشت و سپس در فيلم هاى: «احساس داغ»، «معركه» و «هماى سعادت» به ايفاى نقش پرداخت و در مجموعه ى تلويزيونى «خسرو ميرزاى دوم» نيز شركت كرد. وى سرانجام در وين درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيماى هنرمندان (334 -333/ 1)، فرهنگ سينماى ايران (393 -392)، فرهنگ فيلم هاى سينماى ايران (316 ،306 ،300 ،299/ 1)، كارنامه ى زنان (190 -189).

هدايتي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام ونام خانوادگي:

محمدرضا هدايتي

تاريخ تولد و محل تولد:

متولد زابل در استان سيستان و بلوچستان

زمينه فعاليت:

بازيگر

مدرك تحصيلي:

مجموع آثار وي:

سينما:

تاكسي نارنجي

بي وفا

شام عروسي

الاهه زيگورات

دلقك

روز كارنامه

سريال:

باغ مظفر

داستان هاي نوروزي

در چشم باد

وكيل محل

رانت خوار كوچك

صفر درجه

قهر و آشتي

نيستان

شب هاي برره

نقطه چين…

پاورچين

پلاك 14

ببخشيد شما؟

كمين

تئاتر:

نيرنگ باري

لولوي عزيز من

ميزان

خواستگاري

گوريل پشمالو

دلم دريا

زماني براي كشنن

دزد و مهتاب

بار ديگرها بيل

شب بخير سرهنگ

اطلاعاتي بيشتر در مورد وي:

او همچنين خوانندگي هم نموده و يك آلبوم به نام برگ و باد از او وارد بازار شده است.

هژيرآزاد، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1329 تهران، تحصيلات: ديپلم، فعاليت در تلويزيون- بازى در تئاتر، شروع بازيگرى: قافله (1371)

عمده ى فيلمها:

كيف (كوتاه- نويسنده- 1360)، نيش (1372)، هدف (1373)، گروگان (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

همايون، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خواننده ترانه هاى فولكلور، فكاهى، فكاهى نويسى مجله هفتگى فكاهى توفيق عبدالعلى همايون، در سال 1299 شمسى در تهران متولد شد و بازيگرى در تئاتر را با پيش پرده خوانى و آوازهاى كوچه باغى يا غزل در «بيات تهران» كه خيلى در آن روزگار باب بود آغاز نمود.

عبدالعلى همايون ابتدا در تئاترهاى گوهر، هنر، فرهنگ و تهران حرفه بازيگرى را شروع كرد و در پيس هاى موفقى در آن زمان چون: «مرگ موش»، «مسافرى از آن دنيا»، «دشمن مرد» و غيره شركت كرد و از سال 1337 با شركت در فيلم «جنوب شهر» به كارگردانى فرخ غفارى به سينما آمد و از آن پس در فيلم هاى: «دشمن زن» «داماد فرارى»، «تعطيلات داش اسمال»، «صمد و قاليچه حضرت سليمان»، «سه تا جاهل»، «عمو يادگار»، «صمد و فولادزره ديو»، «مهدى مشكى و شلوارك داغ»، «ستارخان»، «صمد و سامى و ليلا و لى لى»، «استوار و پاسبان»، «صمد به مدرسه مى رود»، «قربون هر چى خوشگله»، «صمد آرتيست مى شود»، «صمد خوشبخت مى شود»، «صمد در راه اژدها» و سريالهاى تلويزيونى «سركار استوار»، «ماجراهاى صمد»، «مأمور ما صمد» و «بالاتر از خطر» شركت كرد. عبدالعلى همايون از صدايى گرم و گيرا برخوردار مى باشد و در چندين فيلم كه در آن شركت داشت آوازهايى را اجرا مى كرد.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد دوم)

همت، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1331 شيراز، گريمور- همسر افسر اسدى (بازيگر)، تحصيلات: فارغ التحصيل رشته ى بازيگرى دانشكده هنرهاى دراماتيك (1357)، فعاليت در تلويزيون، تدريس بازيگرى- بازى در تئاتر 1344، شروع بازيگرى: سرخپوستها (1358)

عمده ى فيلمها:

ما ايستاده ايم (1363)، آوار (گريم- 1363)، جاده هاى سرد (گريم- 1364)، هويت (گريم- 1365)، شير سنگى (گريم، بازيگر- 1365)، روزهاى انتظار (گريم،

بازيگر- 1365)، يك صبح پرماجرا (كوتاه- 1367)، در مسير تندباد (1367)، على و غول جنگل (گريم، بازيگر- 1369)، هفت سنگ (1374)، يحيى (گريم- 1374)، ديدار (گريم- 1373)، براده هاى خورشيد (گريم- 1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

همتي ،آناهيتا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام اصلي: آناهيتا

نام خانوادگي اصلي: همتي

سمت (در بخش هاي): بازيگران،

......................................

تاريخ تولد: 1352

محل تولد: تهران

مليت: ايران

......................................

مدرك تحصيلي: ديپلم

بيوگرافي

در سال 1372 با نمايش تنبورنوازان (هادي مرزبان) بازي در تئاتر را آغاز كرد و در سال 1374 با بازي در مجموعه تلويزيوني دبيرستان خضراء (اكبر خواجويي) شناخته شد. او تا به امروز در مجموعه هاي بسياري بازي كرده است.

آناهيتا همتي بازي در سينما را در سال 1375 و با فيلم به نمايش درنيامده افسانه پوپك طلايي (خسرو شجاعي) آغاز كرد و اولين فيلمي كه از او بر پرده سينماها به نمايش درآمد در سال 1378 و با نام عشق كافي نيست (مهدي صباغزاده) بود.

آناهيتا همتي هيچگاه ندرخشيد. هيچگاه آنطور كه بايد ديده نشد، اما حضور فعالش در تلويزيون و بازيهاي روان و راحت او باعث شده تا همچنان پركارترين بازيگر تلويزيوني باشد.

شايد بهترين و ماندگارترين حضورش در تلويويون مربوط به بازي مجموعه تلويزيوني كلانتر (محسن شامحمدي) و بخصوص خانه به دوش (رضا عطاران) باشد.

هودي، رحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1314 شيراز، تحصيلات: فوق ديپلم فعاليت در تلويزيون، شروع بازيگرى: خاك و خون (1362)

عمده ى فيلمها:

تشريفات (1364)، روزهاى انتظار (1365)، در مسير تندباد (1367)، تابستان 58(1368)، پاييز بلند (1373)، به خاطر هانيه (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

هوشمند، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر، چهره پرداز.

تولد: 1302، رشت.

درگذشت: 31 ارديبهشت 1368.

رضا هوشمند كار هنرى را از سال 1330 با پيش پرده و تصنيف خوانى در تئاتر گيلان آغاز كرد. او كه از شاگردان اسماعيل مهرتاش بود در سال 1335 به تهران آمد و ساكن اين شهر شد. در سال 1339 به دعوت على محزون كه در آن زمان در شيراز فعاليت تئاترى داشت، به آن شهر رفت و به مدت يك سال در آنجا كار تئاتر را ادامه داد. در سال 1340، همكارى اش را با تلويزيون كانال سه به عنوان چهره پرداز شروع كرد. او در كنار بازيگرى، در يكى از چاپخانه ها به كار صحافى نيز اشتغال داشت.

از سال 1337 با فيلم «روزنه اميد» وارد عرصه ى فعاليت سينمايى شد. ابتدا به عنوان چهره پرداز و سپس بازيگر، به اتفاق همسرش فرح لقا هوشمند، در چند فيلم و مجموعه ى تلويزيونى همكارى كرد. در فيلم «باشو، غريبه كوچك» نقش كوتاهى به عهده گرفت و سپس در مجموعه ى تلويزيونى «كوچك جنگلى» نقش ژنرال آسيتكوف روسى را بازى كرد. عمده فيلم هايى كه در آنها ايفاى نقش كرده است به اين قرار هستند: «فردا روشن است» (1339)؛ «شب قوزى» (1342)؛ «داغ ننگ» (1344)؛ «صمد و قاليچه ى حضرت سليمان» (1350)؛ «مردان خشن» (1350)؛ «صمد و سامى و ليلا و لى لى» (1351)؛ «صمد و فولاد زره ديو» (1351)؛ «صمد به مدرسه مى رود» (1352)؛ «صمد آرتيست مى شود» (1353)؛ «صمد در راه اژدها» (1356)؛

«صمد به شهر مى رود» (1358)؛ «باشو غريبه ى كوچك» (1367 -1365). مجموعه هاى تلويزيونى: «سركار استوار» (1349 -1346)؛ «هزار و يك شب» (1354)، «هشتمين سفر سندباد» (1356)؛ «پائيز صحرا» (1366 -1363).

رضا هوشمند روز سى و يكم ارديبهشت 1368 در سن شصت و پنج سالگى بر اثر بيمارى آتروفى مغز در يكى از بيمارستان هاى تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

هوشمند، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد رضا هوشمند متولد 1302ه.ش.ازابتدادررشت پيش پرده تصنيف خواني مي كرد. وي ازسال1335به تهران آمد. اما درشيراز درمحضر علي محزون فعاليت تئاتري كرد. ازسال 1330دركانال سوم تلويزيون به عنوان چهره پردازآغاز به كار كرد وسپس بازيگر شد ودرفيلم هاي زيادي بازي كرد. وي در31ارديبهشت 1368درگذشت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي نمايشي

گرايش : بازيگر و چهره پرداز

تحصيلات رسمي و حرفه اي : استادرضا هوشمندكارهنري راباپيش پرده وتصنيف خواني درتئاتر گيلان درسال1330آغاز كرد. اوازشاكردان اسماعيل مهرتش بود درسال1339به دعوت علي محزون به شيراز رفت ويك سال درآنجا فعاليت تئاتري داشت ازسال1340به عنوان چهر ه پردازدركانال سوم تلويزيون وسپس به عنوان بازيگر مشغول به كار شد. وفيلم هاي بسياري را بازي كرد.

خاطرات و وقايع تحصيل : استادرضا هوشمند ازسال 1335به تهران آمد ونيز درسال 1339به مدت يك سال درشيراز فعاليت هنري داشته است.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : استادرضا هوشمند به مشاهده فيلم هاي سينمايي به عنوان يك تماشاگر حرفه آي مي پرداخت .

استادان و مربيان : مهمترين استاد رضا هوشمنددربازيگري وتئاتر اسماعيل مهرتاش بوده است.

همسر و فرزندان : فرخ لقا هوشمند نام همسراستادرضا هوشمند بودكه به همراه همسر خود درچند فيلم ومجموعه تلويزيوني باوي همكاري مي كرد.

وقايع ميانسالي : استادرضا هوشمندازسال1337بافيلم روزنه اميد وارد عرصه فعاليت سينماي شد . ودرجند سريال بازي مي

كرد. ونيز دربسياري فيلم هاي سينمايي نقش عمده اي داشته است.

زمان و علت فوت : استادرضا هوشمند در31ارديبهشت ماه 1368درسن 65سالگي براثربيماري آتروفي مفردريك بيمارستان هاي تهران درگذشت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : استادرضا هوشمند درآغازدرگيلان پيش پرده خوان وتصنيف خوان بود. درشيرازفعاليت تئاتري مي كردوازسال1337به عنوان چهره پردازوسبس بازيگر وارد سينما شد.

فعاليتهاي آموزشي : استادرضا هوشمند به عنوان هنرمندي تجربي گرچه رسما فعاليت آموزشي نداشت امافيلم هاي وگريم هاي وي سرمشق برخي چهر پردازان وبازيگران جوانتر شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : استادرضا هوشمند دركنار فعاليتهاي سينمايي خوددريك ازچاپخانهاي به كار صحافي نيز مشغول بوده است.

آرا و گرايشهاي خاص : استادرضا هوشمند درفعاليتهاي سينماي به انواع ژانرهاي توجه داستامابيش ازهرچيزي به طنز ومجموعه هاي تلويزيوني تاريخي وفرهنگي توجه داشت.

چگونگي عرضه آثار : بسياري ا زآثار استادرضا هوشمند ازسينماي ايران وتلويزيون ايران پخش شده است.

________________________________________

آثار :

1 باشو غريبه كوچك 1367-1365

2 داغ ننگ 1344

3 سركار استوار1349-1346

4 شب قوزي 1342

5 صمد آرتيست مي شود1354

6 صمد به شه رمي رود1358

7 صمد درراه اژدها 1356

8 صمد وفولادزره ديو1351

9 صمد وقاليچه حضرت سليمان 1350

10 صمدوسامي وليلا ولي لي 1351

11 فرداروشن است1339

12 ماجراهاي صمد 1352

13 مامورما صمد درماجراهاي بالاترازخطر 1353

14 مردان خشن 1350

15 هزارويك شب 1354

16 هشتمين سفر سند باد1356

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

هوشمند، فرخ لقا

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

فرخ لقا هوشمند در سال 1310 در رشت به دنيا آمد. وي بازي در تئاتر را از سال 1324 تا سال 1335 در گيلان و سپس در تهران تا سال 1342 شروع كرد و بازي در سينما را سال 1336 با ايفاي نقش كوتاهي در «نردبان ترقي»، همكاري «پرويز خطيبي» آغاز كرد. وي در سال 1388 دار فاني را وداع گفت. روحش شاد و يادش گرامي.

1. بازيگر : (62)مورد

(1380)(1370)(1360)(1350)(1340)(1330)

1 - غزل (1380)

2 - شراره (1378)

3 - زخمي (1376)

4 - كليد ازدواج (1376)

5 - سرحد (1375)

6 - مينا و غنچه (1375)

7 - اشك و لبخند (1373)

8 - الو!الو! من جوجوام (1373)

9 - سفر (1373)

10 - كلاه قرمزي و پسرخاله (1373)

11 - بلوف (1372)

12 - همسر (1372)

13 - همه دختران من (1372)

14 - چهارشنبه عزيز (1371)

15 - خوش خيال (1371)

16 - دو نفر و نصفي (1370)

17 - دو همسفر (1370)

18 - ديدار در استانبول (1370)

19 - مسافران (1370)

20 - افسانه آه (1369)

21 - رنو

تهران _ 29 (1369)

22 - ملك خاتون (1369)

23 - پنجاه و سه نفر (1368)

24 - شكار خاموش (1368)

25 - باشو غريبه كوچك (1365)

26 - قرنطينه (1361)

27 - صمد به شهر مي رود (1358)

28 - صمد در به در مي شود (1357)

29 - صمد در راه اژدها (1356)

30 - فري دست قشنگ (1356)

31 - كلاغ (1356)

32 - پاكباخته (1355)

33 - پسرك (1355)

34 - شاديهاي زندگي (1355)

35 - صمد خوشبخت مي شود (1354)

36 - اوستا كريم نوكرتيم (1353)

37 - صمد آرتيست مي شود (1353)

38 - گل پري جون (1353)

39 - صمد به مدرسه مي رود (1352)

40 - كج كلاخان (1352)

41 - استوار و پاسبان (1351)

42 - خانه قمرخانم (1351)

43 - خواستگار (1351)

44 - صمد و سامي، ليلا و لي لي (1351)

45 - صمد و فولاد زره ديو (1351)

46 - مهدي مشكي و شلوارك داغ (1351)

47 - هميشه قهرمان (1351)

48 - پهلوان مفرد (1350)

49 - دنيا مال منه (1350)

50 - صمد و قاليچه حضرت سليمان (1350)

51 - مالك دوزخ (1348)

52 - نعره طوفان (1348)

53 - ببر مازندران (1347)

54 - دزد سياهپوش (1347)

55 - شوهر آهو خانم (1347)

56 - ميليونرهاي گرسنه (1346)

57 - من مادرم (1344)

58

- شب قوزي (1343)

59 - آقاي هفت رنگ (1342)

60 - ستاره اي چشمك زد (1342)

61 - علي واكسي (1340)

62 - روزنه اميد (1338)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com

ياري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نام اصلي: حسين نام خانوادگي اصلي: ياري سمت (در بخش هاي): بازيگران،كارگرداني، تاريخ تولد: 1346 محل تولد: تهران مليت: ايران مدرك تحصيلي: ديپلم بيوگرافي بازيگري را از تئاتر و در سال 1360 آغاز كرد. او در واحد دوبلاژ صدا و سيما به عنوان گوينده هم فعاليت كرده است. با فيلمهاي دفاع مقدس شناخته شد كه در اين ژانر موفق بود و براي بازي در فيلم "آخرين مرحله" جايزه سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد را از چهاردهمين جشنواره فيلم فجر دريافت كرد. او بازي در نقشهاي ديگر را هم با فيلمهاي "سرعت" و "دنياي وارونه" تجربه كرد كه براي او تجربه گرانقدري بود. بازي او در "بلوغ" تحسين منتقدان را برانگيخت و ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش اول مرد را براي بازي در اين فيلم از هجدهمين جشنواره فيلم فجر بدست آورد. اما شايد تنها شانس او بازي در فيلم / مجموعه "شب دهم" بود كه توانست با بازي بسيار زيبايش در نقش حيدر در ميان عموم محبوبيت بسيار زيادي كسب كند. شايد اگر فيلم سينمايي "شب دهم" به بخش مسابقه جشنواره بيستم فجر راه پيدا مي كرد خيليها براي بازي او ، كتايون رياحي و ثريا قاسمي حسابي جدا باز مي كردند. او در سال 1383 فيلم "معادله" را بر پرده سينماها داشت.

منابع زندگينامه :www.funpatogh.com

ياريار، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1335 تهران، تحصيلات: ديپلم ادبى، حرفه ى قبلى: فوتباليست، شروع بازيگرى: چاووش (1369)

عمده ى فيلمها:

مردى در آينه (1371)، بلوف (1372)، دام (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

ياكيده، كيكاووس

قرن:20

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كيكاووس ياكيده (زاده بهمن 1347 در تهران) دوبلور و شاعر ايراني است.

ياكيده اخيرا كتابي با نام بانو و آخرين كولي سايه فروش از طريق انتشارات كاروان، منتشر كرده كه رويكردي متفاوت به شعر سپيد است و به نوعي هايكو وارهايي بسيار ملموس.

اين دوبلور داراي پسري به نام ايليا مي باشد.

جوايز و افتخارات

ديپلم افتخار سردبير انجمن بين المللي شعر در آمريكا 2002 شاعر برگزيده توسط سايت poetry.com در آمريكا 2003 مدال شعر شايسته از سمپوزيوم شعر واشنگتون دي سي دريافت كاپ شايستگي از انجمن بين المللي شعر/ 2004 نيز از افتخارات اين هنرمند مي باشد[1][نيازمند منبع]

دوبله هاي معروف

دوبله صداي نقاش آمريكايي باب راس در سري برنامه لذت نقاشي توسط كيكاووس ياكيده انجام شده است.

آثار مكتوب

• مجموعه شعر بانو و آخرين كولي سايه فروش، انتشارات كاروان، 1381

• مجموعه داستان كوچهٔ بابل، نشر آرويج، 1382

• مجموعه شعر كولي پيراهن تنگ يك خواب بلند، انتشارات كاروان، 1386

يزدانيان، پروين دخت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

متولد: 1302 نجف آباد، مادر كيومرث و منوچهر پوراحمد (كارگردان)

تحصيلات: ششم ابتدايى، برنده ى ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش دوم در يازدهمين جشنواره ى فيلم فجر (شرم، صبح روز بعد)، فعاليت در تلويزيون از 1371، شروع بازيگرى: صبح روز بعد (1371)

عمده ى فيلمها:

شرم (1371)، مهريه ى بى بى (1373)، خواهران غريب (1374)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

يكتا، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد: 1326 تهران، بازيگر كوتاه قد فيلمهاى فارسى، تحصيلات: دوم ابتدايى، شروع بازيگرى: مراد و لاله (1344)

عمده ى فيلمها:

كليد بهشت (1345)، عمو سبزى فروش (1346)، گل آقا (1346)، كشتى نوح (1347)، قوس قزح (1347)، سالار مردان (1347)، قهوه خانه ى قنبر (1348)، گناه زيبايى (1348)، قصه ى دلها (1348)، ضرب شست (1348)، گربه ى كور (1348)، بهشت دور نيست (1348)، شهر هرت (1349)، بابا كرم (1349)، فرياد انسانها (1349)، آدم و حوا (1349)، ارادتمند شما عزرائيل (1349)، قهرمانان نمى ميرند (1349)، جعفر و گلنار (1349)، عروس بيانكا (1349)، رسوايى (1349)، فرجام (ناتمام- 1349)، احساس داغ (1350)، احمد چكمه اى (1350)، رعد و برق (1350)، وحشى جنگل (1350)، زير بازارچه (1350)، شب عروسى (1350)، عزيز قرقى (1350)، آخرين نبرد (1351)، آشوبگر (1351)، على بلبل (نمايش داده نشد- 1351)، خر دجال (1351)، خانم خانوما (1351)، يك ميليونر و دو مفلس (1351)، عروس و مادرشوهر (1352)، صخره سياه (1352)، هفت مرد دلاور (1352)، كوثر (ناتمام- 1353)، فرار از دجله (1354)، مردى در آتش (1355)، حرفه اى (1355)، شنگول و منگول (1368)، هامون (1368)، على و غول جنگل (1369)، دو همسفر (1371)، مستاجر (1371)، كاكادو (1373)

برگرفته از كتاب :فرهنگ بازيگران سينماي ايران

يوسف نيا، شراره

قرن:15

جنسيت:زن

مليت:ايران

نام: شراره يوسف نيا

تاريخ تولد: 1349

متولد هجدهم شهريور ماه 1349 در تهران.

ليسانس رشته كارگرداني سينما و فوق ليسانس بازيگري از مجارستان.

شروع فعاليت از سال 1370 با ساختي فيلم هاي كوتاه ارتباط در آخرين روز هفته و گشت و گذر در كنار رود دانوب.

بخشي از فيلم شناسي:

راه و بي راه (سيامك شايقي، 1371)

خسوف (رسول ملاقلي پور، 1371)

سكوت كوهستان (يدالله نوعصري، 1374)

يحيي (حسين فرخي، 1374)

به من نگاه كن (شهرام اسدي، 1381)

منابع زندگينامه :http://www.iranactor.com/

يونسي، روناك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

«روناك يونسي» دي ماه سال 1359 در تهران به دنيا آمد، او دوران دبيرستان را در رشته گرافيك گذراند و ليسانس طراحي صنعتي از دانشكده هنر و معماري دارد. مثل همه دخترهاي ايراني، عاشق خانواده اش است و عاشقانه به پدر و مادرش عشق مي ورزد، مي گويد: «موفقيت هايم را مديون راهنمايي هاي درست پدرم هستم.»

مادر روناك، فرهنگي است و مدير دبيرستان دخترانه مي باشد، خانواده يونسي چهار فرزند دختر دارند، كه روناك فرزند اول اين خانواده است، او سه خواهر كوچكتر از خودش دارد كه همگي آنان تحصيلات دانشگاهي دارند.

دوران كودكي

خاطرات زيادي از دوران كودكي خود ندارد، به جز اينكه بسيار شيطون بوده و خرابكاري زياد مي كرده، اما از آنجا كه مادرش شاغل بود، مراقبت از خواهرانش را هميشه برعهده داشته به همين دليل از كودكي شخصيت استقلال طلبي در او به خوبي نمايان بوده ضمن اينكه خانه داري و آشپزي را از همان روزهاي نوجواني به خوبي فراگرفته است. او با اينكه شيطون و پر شر و شور بوده اما بچه درسخواني هم بود. معمولا بابت يك موضوع، جلوي دفتر دبيرستان مي ايستاد، اما چون شاگرد زرنگ بوده، از خطايش چشم پوشي مي كردند. مي گويد: به خاطر تقلبي كه در امتحان به دوستم

رسانده بودم، سه روز اخراج شدم و نمره ام صفر شد.

دانشگاه

به محض اينكه ديپلمش را گرفت، وارد دانشگاه نشد، بلكه وقفه اي در آن به وجود آمد، چرا كه در مدرسه به تدريس نقاشي و خطاطي مي پرداخت تا اينكه سرانجام تصميم گرفت دانشجو شود و در رشته مهندسي طراحي صنعتي پذيرفته شد. هنر را كماكان دنبال مي كرد، فيلم مي ديد، تلويزيون تماشا مي كرد و... تا اينكه يك روز يكي از دوستانش كه از علاقه او به هنر آگاه بود، به او پيشنهاد كرد كه براي بازي در يك فيلم سينمايي تست بدهد و ابتدا عكسش را به گروه سازنده نشان بدهد، اما او نسبت به اين كار بي ميل بود و نااميد... «تصور نمي كردم، اتفاقي بيفتد، اما برخلاف انتظار، فرداي همان روز تماس گرفتند و از من دعوت كردند كه به دفتر فيلمسازي بروم، آنجا بود كه براي اولين بار قاسم جعفري را ديدم.»

او به آنجا رفت و به دورخواني مشغول شد در پايان دورخواني گروهي، همان روز انتخاب شد، برايش باوركردني نبود، مراحل پيش توليد به سرعت سپري شد و او حالا مي دانست كه بايد در فيلم «گرگ و ميش» به كارگرداني قاسم جعفري بازي كند. اين اولين تجربه هنري او بود. تجربه اي كه خيلي غيرمنتظره پيش آمد... بازي در يك فيلم سينمايي ساخته يك كارگردان مطرح آن هم در نقش اصلي. نكته مهم در مورد اين بازيگر بااستعداد اين است كه تحصيلات و آموزش بازيگري ندارد، اما بازيگري را به صورت تجربي آموخته و حتي به كلاس هاي بازيگري هم نرفته است، اما سعي كرده در كار هميشه با چشماني باز و گوش هايي شنوا، عمل كند و از

تجارب پيشكسوت ها بهره بگيرد. همين امر باعث شد تا در سريال رستگاران، براي حضور در نقش خجسته، انتخاب اول باشد.

اولين سريال تلويزيوني

«روناك يونسي» پس از حضور در فيلم سينمايي گرگ و ميش در چند فيلم تلويزيوني هم بازي كرد، تا اينكه رسيد به سريال «گل هاي گرمسيري» كه در نقش مرضيه ايفاي نقش كرد، در آن سريال هم او مقابل آتيلا پسياني بازي كرد، پسياني در آن مجموعه در نقش پدر شوهرش را بازي كرد، بازي خوب او باعث شد تا نگاه ها به سمت او معطوف شود تا جايي كه «يونسي» هم اكنون، بازيگري را مهم ترين دغدغه اش مي داند. او تشنه تجربه كردن نقش هاي متفاوت است و دوست دارد با كارگردان هاي مختلف همكاري كند و به دانسته هاي خود بيفزايد.

دل مشغولي هاي روناك

«روناك يونسي» مثل هر بانوي ايراني به كار در خانه علاقه دارد، آشپزي خوبي دارد و از دوران نوجواني آن را جدي مي گرفته است، فيلم ديدن و مطالعه و شعر خواندن را خيلي دوست دارد، مي گويد؛ خواندن اشعار حافظ به من آرامش مي دهد.از نوجواني به ورزش علاقه داشته و شنا و بسكتبال را تقريبا به شكل حرفه اي ادامه داده... اصولا به ورزش هايي كه پاي توپ، وسط است را به ورزش هاي ديگر ترجيح مي دهد و از آن به عنوان بهترين تفريح ياد مي كند. به موسيقي سنتي علاقه دارد و ساز موردعلاقه اش سنتور است، به صداي شهرام ناظري علاقه دارد .او 5سال پيش ازدواج كرده و در محله كامرانيه تهران زندگي مي كند.

منابع زندگينامه :http://putin.parsiblog.com

خط

ابراهيم، خليل

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 929 ق)، خطاط. از كاتبان روزگار خود و ظاهراً اهل بخارا بود. به خط وى يك نسخه كتاب «مهر و مشترى»، تأليف عصار تبريزى در

پاريس است كه به قلم كتابت خوش در بخارا نوشته شده است، با رقم: «ابراهيم خليل» به سال 929.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (18 -17 /1).

ابراهيم آبادي نطنزي، اسكندر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1103 ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى سمت راست ايوان جنوبى مسجد جمعه ى نطنز، به خط نستعليق، با رقم: «... فى ثامن شهر رجب سنة ثلاث و مائة و الف كتبه العبد الراجى اسكندر ابراهيم آبادى النطنزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار تاريخى شهرستانهاى كاشان و نطنز (280 -279)، آثار ملى اصفهان (913)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (878 -877).

ابريشمي مشهدي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 923 ق)، خطاط و شاعر. اصلا مشهدى و از شاگردان سلطانعلى مشهدى بود كه در كتابخانه ى اميرعليشير نوايى به امر كتابت اشتغال داشته است. صاحب «گلستان هنر» خط وى را ستوده و شيفته ى كتيبه اى شده كه محمد ابريشمى شعر آن را سروده و خود بر سنگ قبر سلطانعلى مشهدى نوشته است، كه اكنون اثرى از آن باقى نيست. از آثار وى: يك قطعه سوره ى فاتحه، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «الحقير محمد ابريشمى المشهدى غفر ذنوبه»؛ يك رساله در علم قافيه، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «العبد الفقير محمد ابريشمى المشهدى، فى شهور سنه عشرين و تسعمائة»؛ يك نسخه «منطق الطير» عطار نيشابورى، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «العبد الفقير محمد ابريشمى المشهدى... سنة ثلث و عشرين و تسعمائة..»؛ دو قطعه از مرقع شاه اسماعيل، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت و غبار خوش و دو بيت شعر از خود او، با رقم هاى: «مشقه العبد الفقير محمد ابريشمى المشهدى...» و «العبد الفقير محمد ابريشمى المشهدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (632 -630/ 3)، اطلس خط (465)، خوشنويسان و هنرمندان (37 ،9)،

گلستان هنر (63 -62)، مناقب هنروران (62)، هنر عهد تيموريان (633 ،598 ،585 ،583 ،522).

ابن مقله، ابوعبداللَّه حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(338 -278 /260 ق)، خطاط. در بغداد به دنيا آمد. پدرش نيز خط را نيكو مى نوشت. وى با برادرش، محمد، نزد پدر خود كه از مردم بيضاى فارس بود به فراگيرى خط كوفى پرداخت. ابوعبداللَّه خطهايى كه برادر ابداع كرده بود به خوبى فراگرفت و تا آنجا پيش رفت كه خط اين دو را از هم باز نمى شناختند. برخى منابع اختراع خط نسخ را به او نسبت داده اند. ابوعبداللَّه هنگامى كه برادرش مغضوب و پنهان گرديد، وى نيز پنهان مى زيست. از آثار وى: قرآنى به خط كوفى، باقى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (296 -295)، پيدايش خط و خطاطان (69 -68)، خوشنويسان و هنرمندان (22)، ريحانه (227 -226 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (15)، گلستان هنر (يازده، 18 ،6)، معجم الادباء (34 -28 /9)، الوافى بالوفيات (145 -143 /12).

ابن بَوَاب، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 423 /413 ق)، خطاط مذهّب، حافظ، قارى، اديب و شاعر شيعى. مشهور به ابن بواب يا ابن سترى و ملقّب به علاءالدين و قبلةالكتاب. پدرش پرده دار دستگاه آل بويه بود و شهرت وى هم از اين رو است. ابوالحسن نيز يك چند در خدمت بهاءالدوله ى ديلمى سرپرستى كتابخانه ى بهاءالدوله را در شيراز بر عهده داشت. خوشنويسى را از ابن اسد كاتب آموخت، برخى او را شاگرد حسن بن مقله و بعضى شاگرد محمد بن مقله دانسته اند. خط نسخ را به شيوه ى خود مى نوشت و اصولى نيز براى آن وضع كرد. وى را پايه گذار شيوه ى ريحانى و محقق نيز دانسته اند. آموزشگاهى براى تعليم خط تأسيس كرد كه تا 698 ق برجا بود. شصت و چهار نسخه قرآن به خط خود نوشته بود. ابن بواب به خدمت فخرالملك، ابوغالب

محمد بن على بن خلف واسطى، والى عراق، از جانب بهاءالدوله، درآمد و نديم وى شد. در بغداد درگذشت و در جوار امام احمد حنبل به خاك سپرده شد. آثارى از وى در مجموعه ى چستربيتى لندن و كتابخانه لاله لى استانبول باقى است. نسخه قرآن كتابخانه چستربيتى به امضاى او و به تاريخ 391 ق است كه هم از نظر خط و هم از تذهيب مجلل است. اشعارى نيز در فن خط و لوازم آن سروده كه اديبان «القصيدة الرائية» او را در نهايت بلاغت دانسته اند. شهرت او در تكميل و تنقيح شيوه ى ابن مقله است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (308 -300)، الاعلام (183 /5)، پيدايش خط و خطاطان (75 ،74 -70)، تاريخ گزيده (696)، تاريخ هنرهاى ملى (744 -739 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (22)، دانشنامه ى ايران و اسلام (454 /3)، دائرةالمعارف البستانى (411 -410 /1)، ريحانه (424 -422 /7)، سرآمدان فرهنگ (36 -35 /1)، سير النبلاء (320 -315 /17)، كارنامه ى بزرگان (24)، كشف الظنون (1339)، الكنى والالقاب (234 /1)، گلستان هنر (19 ،18 ،12)، مجالس المؤمنين (488 /2)، معجم الادباء (134 -120 /15)، معجم المؤلفين (258 /7)، مناقب هنرمندان (113 ،42 ،38 -37)، نامه ى دانشوران (105 -91 /5)، وفيات الاعيان (344 -342 /3)، هدية الاحباب (51).

ابن حسول رازي، صفي الملك، ابوالعلاء محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 450 ق)، اديب و خوشنويس شيعى. از مردم همدان بود، اما در رى نشو و نما يافت. پدرش نيز اديب و كاتب بود. وى از صاحب بن عباد و ابن فارس ادب آموخت. ابتدا در دستگاه آل بويه ى رى عهده دار ديوان رسايل بود، سپس به وزارت ابوطالب مجدالدوله رسيد و با تسلط محمود غزنوى بر

رى، به غزنويات پيوست و به دبيرى گمارده شد. در 434 ق به هنگام تسلط تركان سلجوقى بر رى به خدمت آنها درآمد و منشى عميدالملك كندرى شد. از آثار وى: «تفضيل الاتراك على سائر الاجناد»؛ «مناقب الحضرة السلطانيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (162 /7)، اعيان الشيعه (383 /2)، بزرگان و سخن سرايان همدان (34 -31 /1)، تاريخ بيهق (111)، دائرةالمعارف البستانى (445 /1)، راحة الصدور (482 -480)، كشف الظنون (462)، معجم المؤلفين (318 /10)، الوافى بالوفيات (135 -132 /4).

ابن حسين شريفي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه از مرقع مالك، به خط ثلث سه دانگ جلى ممتاز و نسخ و رقاع كتابت جلى عالى، با رقم: «حرره العبد المذنب الراجى ابن حسين الشريفى فى ذيحجةالحرام سنة تسع و خمسين و تسعمائة...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1015 /4).

ابن خازن دينوري خراساني، ابوالفضل احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(518 /512 -471 ق)، خطاط و شاعر. وى خوشنويس ايرانى تبار بغدادى است كه در بغداد متولد شد. از مردم دينور بود. «ديوان» شعرى از او به جا مانده كه پسرش نصراللَّه آن را گردآورى كرد. اشعار وى را به زيبايى ستوده اند. ابن خازن از خطاطين و از عجوبه هاى خوشنويسان بود و در مدت عمرش پانصد قرآن نگاشت، او از مخترعان خطوط رقاع و توقيع است. وى در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (208 /1)، پيدايش خط و خطاطان (79 -78)، دائرةالمعارف البستانى (456 -455 /1)، ريحانه (108 /2)، كشف الظنون (765)، معجم المؤلفين (144 /2)، الوافى بالوفيات (80 -78 /8)، وفيات الاعيان (151 -149 /1).

ابن ساوجي، ابوالمحاسن محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 732 ق)، اديب، شاعر و خطاط. از مردم نخجوان بود. از وى اشعارى در تذكره ها به جاى مانده است. از آثار او: منظومه اى است به نام «درّة المعانى»، در ترجمه و شرح «لآلى المنثوره»، كه ابن ساوجى آن را در 732 ق سروده است؛ نسخه اى از ترجمه ى كتاب «مسالك و ممالك» ابواسحاق ابراهيم اصطخرى به خط ابن ساوجى به تاريخ 726 ق؛ كتاب «السامى فى الاسلامى»، به خط نسخ و رقاع و عناوين ثلث دودانگ، با رقم: «ابوالمحاسن محمد بن سعد بن محمد يعرف ابن الساوجى... سنة احدى عشر و سبعمائة الهجرية، بالسلطانية» (711).كاتب اين نسخه را براى فرزندش، ابوطاهر محمد، كتابت كرده است و اكنون اين كتاب در كتابخانه ى سلطنتى موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1170 /4)، تاريخ نظم ونثر (771)، دانشمندان آذربايجان (21)، فرهنگ سخنوران (19).

ابن كربلايي قزويني، درويش حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 988 ق)، صوفى، شاعر و خطاط. معروف به كربلايى، بابافرجى و حافظ حسين. وى از متصوفه ى طريقه ى عبداللهيه علويه و مريد سيد احمد حسينى حسنى موسوى باب الابوابى بود. در سال 988 ق به دمشق رفت و با شيخ بورينى ملاقات كرد و شيخ زبان فارسى را از او فراگرفت و در همين ايام بود كه با شيخ بهايى ملاقات كرد. وى خط را نيكو مى نوشت و از شاگردان علاءالدين على بيگ تبريزى بود. وى در دمشق درگذشت و در موضع مرج الدحداح در جوار قبر شيخ ابوشامه دفن شد. از آثار وى: «روضات الجنان و جنات الجنان»، در خصوص مقابر فضلاء و مشاهير اولياى تبريز.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (406)، تذكره ى شعراى آذربايجان

(569 /2)، دانشمندان آذربايجان (149)، الذريعه (27 /11 ،908 /9)، روضات الجنان (1/ مقدمه)، ريحانه (168 /8).

ابن مُقْله، ابوعلي محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(328 -272 ق)، خطاط، شاعر و دانشمند. از مردم بيضاى فارس بود. در بغداد تحصيلك كرد و به خدمات ديوانى مشغول شد. ابن مقله سه بار به وزارت خلفاى عباسى، مقتدر و قاهر و راضى باللَّه رسيد. ولى هربار با توطئه ى درباريان دستگير و از كار بركنار شد. مدتى نيز حكومت فارس را در دست داشت و مدتى سرپرستى ديوان مظالم و قضا بر عهده ى او بود. ابن مقله چندين بار بر ضد خلفاى عباسى تلاش نمود كه هربار بى اثر ماند. سرانجام ابن رائق كه اميرالامرا بود، خليفه را واداشت تا او را از وزارت بردارد و دستور دهد دست راست او را قطع كنند تا چيزى ننويسد. ولى وى با دست چپ مى نوشت. ابن مقله شعر نيز نيكو مى سرود و در اشعارش از سرنوشت شوم خويش مى ناليد. چندى بعد زبانش را نيز بريدند و سرانجام در زندان بغداد درگذشت. وى در فقه و تفسير و ادب چيره دست بود. او را مبتكر خط ثلث و نسخ مى دانند. اصلاحات ابن مقله در خط سبب تسهيل در امر نگارش شد. ولى نسبت وضع تمام شش قلم به او روا نيست. اسماعيل بن حماد، محمد بن اسماعيل بغدادى، ابواسحاحق ابراهيم بن هلال صابى، شمس المعالى قابوس بن وشمگير، حسن بن مرزبان سيرافى، ابن بواب و گروهى ديگر از شاگردان و پيران او بودند، ابن نديم جد ابن مقله را نيز خوشنويس دانسته و قرآنى به خط وى ديده است.[1]

ابوعلى محمد بن على (ف. 328 ه.ق.). وى به خدمت ابوالحسن بن فرات درآمد و مورد لطف او شد و ثروتى

اندوخت و سپس بين آن دو كدورتى ايجاد شد و ابن مقله كفران احسان او كرد و در زمره دشمنان وى درآمد تا آنگاه كه ابن فرات معزول و دستگير شد و چون بار ديگر به وزارت رسيد ابن مقله را بگرفت و مصادره كرد. مقتدر خليق در 316 ابن مقله را به وزارت انتخاب كرد و او در 318 معزول و محبوس شد، و بار ديگر به وزارت راضى خليفه منصوب گرديد و به سعايت حاسدان دست راست او را بريدند و مدتى در زندان ماند و همانجا درگذشت. وى مخترع خطوط ثلث، توقيع، ريحان، رقاع و محقق است.

ابوعلى محمد بن على بن حسين بن مقله ى فارسى، پدرانش از مردم فارس بودند و خود به سال 273 در بغداد متولد شد، واضع خط ثلث و نسخ است. وى از دانشمندان عصر خود بود و در علوم فقه و تفسير و قرائت و ادبيات دست داشت و شعر مى گفت و در ترسل و انشاء و خط سرآمد بود. در اوايل زندگى خود شهرت جهانى داشت تا حدى كه ممدوح شعرا واقع شد. ابن مقله در اوان جوانى به كارهاى ديوانى در دستگاه خلافت پرداخت، و زمانى از طرف «المقتدر بالله» عباسى به حكومت بعض نواحى فارس مأمور بود و پس از چندى به بغداد فراخوانده شد و در مركز خلافت به خدمت مشغول گرديد ولى با توطئه هايى كه شده بود، به حبس خليفه افتاد و مدتى در حبس گذرانيد تا دوباره خليفه او را از حبس بيرون آورد و وزارت خود به او داد.

از سال 316 ه.ق مدت سه سال با قدرت كامل به رتق و فتق امور

مشغول بود ولى در اين تاريخ به سعى ساعيان و دشمنان از كار بركنار و به فارس تبعيد شد. هنگامى كه ابن مقله در تبعيد روزگار مى گذرانيد، مقتدر را كشتند و «القاهر باللّه» (322 -320) را خليفه كردند. وى به محض جلوس بر مسند خلافت، ابن مقله را به بغداد طلبيد و وزارت به وى تفويض شد. مدتى برنيامد كه دشمنان وى را نزد خليفه متهم كردند و او از بيم جان در گوشه اى پنهان گرديد. چندى بعد القاهرباللّه را گرفتند و چشم وى را ميل كشيدند و محمد بن مقتدر «الراضى باللّه» (329 -322) را به خلافت نشانيدند و او ابن مقله را به مقام وزارت بازآورد و پس از مدت اندكى از وى رنجيده گشت و او را به حبس افكند. چندى بعد دست راست او را قطع كردند و به اين اندازه هم اكتفا نكرده زبانش را هم بريدند و سرانجام او را كشتند (328).

اين مرد بزرگ ايرانى پيشقدم يكى از زيباترين مظاهر هنرى يعنى خوشنويسى در تمدن اسلامى است و جمله ى مورخين برآنند كه تا ظهور وى هيچ يك ازخطاطان به قدرت او در نوشتن اقلام مختلف و تتبع او در اختراع خطوط نيامده است و بعضى گويند اقلام سته را كه از اصول خطوط متعارفه ى اسلامى بود. وى از خط كوفى اقتباس كرده است، قدر مسلم اينكه ابن مقله در تكميل اقلام موجود كوشيده است و شايد بعض خطوط را نيز وضع كرده و يا سر و صورتى به آنها داده باشد (محقق و توقيع و رقاع و نسخ)، ولى نسبت وضع تمام شش قلم به او روا نيست.

ابن مقله را به كثرت آثار ستوده اند

ولى متأسفانه از آثار خطوط وى اكنون چيزى به جاى نمانده و آنچه به نام او ديده شده شش رقعه (از مرقع) ثلث رقاع چهار دانگ و دو دانگ جلى و نسخ خوش در كتابخانه سلطنتى است و رقم «خط ابن مقلة» دارد و اين رقم نيز قديم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1016 -1015 /4)، اطلس خط (300 -295)، الاعلام (158 -157 /1)، پيدايش خط و خطاطان (68 -57)، تاريخ برگزيدگان (457)، تاريخ هنرهاى ملى (731 -730 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (22 -21)، دانشنامه ى ايران و اسلام (870 /6)، دائرةالمعارف البستانى (704 -703 /1)، دايرةالمعارف فارسى (22 /1)، ريحانه (228 -227 /8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 286 /4)، فارسنامه ى ناصرى (1183 ،1134 ،1110 /2)، الفهرست ابن النديم،ترجمه (15)، الكنى والالقاب (426 -425 /1)، گلستان هنر (18 -16)، لغت نامه (ذيل / ابن مقله)، مجمل فصيحى (ذيل/ سالهاى 328 ،323 ،322 ،320 ،314 ،311)، معجم المؤلفين (320 -319 /10)، مناقب هنروران (43 -37)، نامه ى دانشوران (90 -72 /5)، الوافى بالوفيات (168 /1)، وفيات الاعيان (118 -113 /5)، هدية الاحباب (90).

ابوالبقاء موسوي حسيني ابرقويي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1100 ق)، خطاط و شاعر. ملقب به رستم الخطاطين. از سادات ابرقو بود كه در اصفهان مى زيست و خود نسبت سيادتش را يك جا موسوى و ديگر جاى حسينى ياد مى كند. ابوالبقا مدارش بر تحصيل علوم و كسب كمالات بود و از شاگردان محمد امين مشهدى و از خوشنويسان دربار شاه جهان، پادشاه هندوستان، به شمار مى رفت؛ بعد از برگشت از هند به دربار شاه عباس اول راه پيدا كرد و از او لقب رستم الخطاطين يافت. در خدمت تقرب خان قربت يافت و

پس از مرگ او، محمدعلى خان به او مهربانى بسيار كرد. از خطوط او: «منهاج العباد» است تأليف سعيد فرغانى، به قلم كتابت جلى خوش؛ يك قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقم: «ابوالبقاء الموسوى 1006»؛ يك قطعه به قلم دودانگ و كتاب خوش، با رقم «المذنب ابوالبقا الحسينى»؛ يك قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقم: «كمترين ابوالبقاء الموسوى»؛ چهار قطعه به قلمهاى سه دانگ و دودانگ و كتابت خوش، با ارقام مختلف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (24 -22 /1)، تاريخ هنراى ملى (943 /2)، تذكرة الخطاطين (192 -182 /2)، تذكره ى نصرآبادى (116)، خوشنويسان و هنرمندان (55)، الذريعه (139 ،37 /9)، صبح گلشن (67)، فرهنگ سخنوران (21)، كاروان هند (12 -11 /1).

ابوالحمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1099 ق)، خطاط. از شكسته نويسان گمنام است. از آثار او: يك نسخه «خلاصة الخمسه»، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «به تاريخ... سنة تسعة و تسعين بعدالالف... در دارالسلطنه ى اصفهان... حرره ابى الحمد بن محمد شفيع...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1241/4).

ابوالعز، عمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او يك جزو از قرآن با ترجمه و تفسير فارسى (شبيه تفسير تربت جام) ريحان خفى متوسط با رقم «ابوالعز عمر بن على بن محمد 603» در بقعه ى مولوى در قونيه موجود است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ابوالفتح

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او يك قرآن رحلى جلد ساغرى قهوه اى ضربى لولادار عالى با رقم «... ابوالفتح... محمود... كردى» (يمانه ى كلمات محو شده و از رقم فقط اين سه كلمه را مى توان خواند) سال 728. در موزه ى ايران باستان وجود دارد.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ابوالقاسم، علي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او قرآن خشتى، نسخ ريحان مانند كتابت خفى متوسط. نسبت به ابن بواب داده اند و صحيح نيست و رقم: «كتبه ابوالقاسم على... اربع مائة» از آن خوانده مى شود و بقيه را محو كرده اند. در موزه ى اسلامى ترك موجود است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ابوطالب اصفهاني

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1135 ق)، خطاط و شاعر. وى از نجباى اصفهان بود و پس از مرگ پدر منصب سرخط نويسى ديوان شاه سلطان حسين به او تفويض شد. و وزراء و درباريان او را بسيار توقير مى كردند. ابوطالب در فن انشاء، حسن خط، صفات حسنه و اخلاق پسنديده يكتا بود. صاحب «گلشن»، خط شكسته وى را در كمال خوبى و درستى دانسته است و همچنين او را خوش طبع و لطيف مزاج و شيرين گفتار يافته. «ديوانى» مشتمل بر دو سه هزار بيت از او به جا مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1241 /4)، تذكرة القبور (80).

ابوطالب شيخ

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1253 ق)، خطاط، نقاش، مذهّب و شاعر. او از مشايخ و مجتهدان بود و هفت قلم را نيكو مى نوشت و در نقاشى و تذهيب نيز دست داشت. ابوطالب در ادبيات و زبان فارسى و عربى مهارت داشت و به هر دو زبان شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (28 -27 /1)، احوال و آثار نقاشان (45 -44 /1).

ابوطالبان، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد ابوطالبيان متولد1345 قزوين است وي فوق ليسانس خود را در رشته روابط بين الملل از آكادمي عالي علوم اقتصاد بخارست دريافت كرده. احمد ابوطالبيان قزويني از جمله هنرمندان خوشنويس به شيوه نستعليق است كه مرحوم ميرزا غلامرضا اصفهاني مبتكر آن بود.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقتحصيلات رسمي و حرفه اي : . احمد ابوطالبيان متولد1345 قزوين، ليسانس خود را در رشته اقتصاد و فوق ليسانس خود را در رشته روابط بين الملل از آكادمي عالي علوم اقتصاد بخارست دريافت كرده و مدت 17 سال در خارج از ايران علاوه بر تحصيل به فعاليت هاي فرهنگي و هنري مشغول بوده است .فعاليتهاي ضمن تحصيل : وي به مدت 17 سال در خارج از ايران بوده است و علاوه بر تحصيل به فعاليت هاي فرهنگي و هنري مشغول بوده است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابوطالبيان در زمينه مجموعه داري هم فعال هستند و مجموعه هاي باارزشي فراهم كرده اند: "حدود 25 سال است كه مجموعه داري مي كنم و در اين مدت بزرگترين مجموعه از آثار خطي روي كاغذ را در گنجينه خصوصي ام فراهم آورده ام. علاوه بر آثار خوشنويسي و غير از خطوط كوفي كه

جزو آثار اسلامي مربوط به قرون اوليه اسلام هستند، آثار خطي ايراني را از قرن حدوداً ششم تا دوران قاجار را جمع آوري كرده ام. به اضافه آثار خطي و مرقعات خطي كه شامل قرآن هاي خطي از زمان ياقوت مستعصمي تا پايان دوره قاجار مي شود. مجموعه نفيسي هم از ادعيه خطي هست كه توسط خوشنويسان بزرگي مانند زين العابدين اشرف الكتاب اصفهاني، محمد شفيع تبريزي و عبدالرحيم افسر نوشته شده اند. كتب خطي ديگري هم شامل دواوين شعراي بزرگ پارسي مانند اهلي شيرازي، منوچهري دامغاني، سعدي، حافظ و... جمع آوري كرده ام كه هم از نظر تصاوير، هم از نظر مينياتور، هم از نظر خط و هم به لحاظ كتاب آرايي مجموعه بي نظيري است." چگونگي عرضه آثار : ابوطالبيان دايرة المعارفي در دست چاپ دارد كه خود او در اين مورد توضيح ميدهد: "حدود 20 سال قبل دايرة المعارفي در زمينه شرح احوال و آثار خوشنويسان قزوين فراهم كردم كه از هزار سال قبل تا پايان دوره قاجار را در بر مي گرفت. اين كتاب با توجه به قراردادي كه با ناشر امضاكردم، قرار بود توسط انتشارات طه منتشر شود. اما چون مدت 17سال از ايران دور بودم، چاپ اين كتاب هم به سرانجام نرسيد. اما از دوسال پيش كه به ايران برگشتم، مجدانه پيگير چاپ اين كتاب هستم."

________________________________________

آثار : دايرة المعارف شرح احوال و آثار خوشنويسان قزوين ويژگي اثر : تاليف، در دست چاپ

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

ابهري، علي اكبر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان عصر خود بود. از آثار وى: يك نسخه

«فوائد الافضليه» على افضل طبيب قزوينى، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «قدفرغ من تسويد هذا الكتاب... على يد اقل الكتاب... ابن محمدعلى، على اكبر الابهرى، فى تاريخ... اثنا و عشرين و مائه و الالف 1122».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1116 / 4).

ابهري، محمد محسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى : «قرآن بغلى، به خط نسخ كتابت خفى نزديك به غبار خوش، با رقم :«كتبه الفقير الحقير ابن محمد صالح، محمد محسن الابهرى فى 1124».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1195 /4).

ابهري، محمدمحسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قرآن بغلى نسخ كتابت خفى نزديك به غبار خوش با رقم: «كتبه الفقير الحقير ابن محمد صالح، محمدمحسن الابهرى فى 1124» در مجموعه ى دكتر خوئى دكتر اصغر مهدوى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

اتابكي، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1332 -1284 ق)، خوشنويس و شاعر، متخلص به امير. مشهور به اتابكى. در تهران متولد شد، علوم ادبى و عربى را نيكو مى دانست. وى مردى فاضل و از منشيان خوش خط و شاعرى توانا بود. مدتى منشى عين الدوله و بعد منشى ميرزا على اصغرخان اتابك اعظم شد. پس از عزل اتابك و به صدارت رسيدن عين الدوله، اتابكى به جرم اين كه منشى اتابك اعظم بوده، تبعيد شد. امير در تبعيدگاه قصيده اى در هجو عين الدوله ساخت و براى او فرستاد. وى در سن 48 سالگى درگذشت و در ابن بابويه به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (367 -362 /1)، شرح حال رجال (145 /6).

اجلي، قربانعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قربانعلي اجلي به سال 1318 درشهرستان ميانه تولد يافت . پدر قربان علي فرهنگي و مادرش معلم قرآن بود .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : قربانعلي اجلي تا پايان دوره اول متوسطه درميانه بود و پس از آن براي اتمام تحصيلاتش به تهران آمد. پس از پايان دوره متوسطه دردانشكده هنر هاي تزييني پذيرفته شد و پس از اخذ ليسانس دررشته معماري داخلي به دوره فوق ليسانس درهمين رشته راه پيدا كرد و دوره فوق ليسانس را نيز به پايان رساند .

استادان و مربيان : قربانعلي اجلي از محضر استاداني بزرگي چون استاد سيد حسن ميرخاني ، استاد علي اكبر كاوه ، مرحوم استاد سيد حسين ميرخاني . استاد احمد نجفي زنجاني و استاد ابراهيم بوذري به آموختن خطوط نستعليق و نسخ و ثلث پرداخت . ضمن تلمذ در محضر اين اساتيد ، در آثار بزرگان خط ، چون مير عماد، ميرزا رضا كلر ، ميرزا غلامرضا ،

استاد عبد المجيد درويش ، استاد مسلم شكسته نستعليق به تفحص وتحقيق پرداخت .همچنين زير نظر استاد شيخ ، استاد كاتوزيان ، بهزاد و مصيري و اولياء به آموزش طراحي و نقاشي رنگ روغن پرداخت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قربانعلي اجلي ازهمان سالهاي اوليه تدريس عضو انجمن هاي ادبي تهران شد .

فعاليتهاي آموزشي : قربانعلي اجلي به علت علاقه زياد به آموزش به استخدام دولت درآمده و دردبيرستانهاو مدارس عالي به تدريس مشغول شد . سپس از طرف دانشكده هنر هاي تزييني بعنوان مدرس دعوت شسد وبتدريس شيوه هاي گوناگون خط پرداخت و مدت 22 سال درامرتدريس روزگار سپري كرد .

آرا و گرايشهاي خاص : قربان علي اجلي معتقد است كه :« هنر مند با رسالت كسي است كه بمانند معلم ، انواع آن چه را آموخته و خودش هم گاهي خالق آن است به جامعه اي كه نياز مند است بياموزد ،متاسفانه در جوامع امروزي آنطور كه بايد ،به هنرمندان توجه نمي شود و اين عامل باعث مي شود كه هنر مند به جهات اقتصادي ناچار با يك عده سود اگر آثار هنري سروكار پيدا كرده و ارزش كارهايش تا سرحد امكان تنزل پيدا كند چرا كه هنر را با هيچ معياري از ماديات سنجش هنر با پول باشد آن هنر ركود پيدا كرده و مي ميرد و از سوي ديگر هنر نمي بايستي فرمايشي باشد بلكه هنرمند مي بايست درزمينه كار خود آزاد باشد و با توجه به نياز هاي جامعه اي كه در آن زندگي مي كند به خلق اثر بپردازد .

چگونگي عرضه آثار : بسياري از تابلوهاي قربانعلي اجلي

نه بصورت معمولي است ، كه از ويژگي خاصي برخوردار است . مجموعه حروف شكلي از اشكال طبيعتند و يا شايد طبيعت به شكل حروف ، . دراين سبك تازه كه خود او آنرا گلگشت ناميده است خط و طبيعت به همراه يكديگر ارائه مي شود بطوريكه انتخاب كلمات و حروف و نحوه قرار گرفتن آنها در يكديگر از اهميت فوق العاده اي برخورداراست . به بيان ديگر بايد گفت دراين سبك ، خط و نقش مكمل يكديگرند و رابطه خط با طبيعت و طبيعت با خط زمينه و هم آهنگي كلي كار از نظر رنگ و فرم ، ملموس بودن عناصري كه به خدمت گرفته مي شوند مورد توجه خاص سازنده اثر است . اهميت ديگراين سبك داشتن بعد معنوي آن است كه مطالب آموزه ومفيد ، درتهيه آن انتخاب مي شود و تعهد و مسئو ليت سازنده آنرا نسبت به جامعه نشان مي دهد . سبك گلگشت ، فرم و فضاهاي تازه اي را برابر بيننده قرار مي دهد كه تجسس و حس كنجكاوي اورا برانگيزد .

منابع زندگينامه : فصلنامه هنر ، شماره 5 ، زمستان و بهار 63-62

احسن اللَّه، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن، جلد روغنى عالى كشميرى. پشت صفحه ى اول ترنج مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع نسخ هندى خفى متوسط با رقم: «راقم حضرت كلام اللَّه محمد احسن اللَّه» (قرن 13 -12) در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

احصايي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد احصائي ، در تيرماه 1318 شمسي در قزوين ديده به دنيا گشود. احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد. احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني

را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمد احصائي ، با ذكر خاطره اي از دوران تجربه اندوزي هاي خود مي گويد : « در بهار 1354 ، در روزه داري هاي ادواريم ، در يك حالتي از مواجهه ي شديد عاطفي با كلام « الله » ، كه يكسره ذهن و دل مرا به تصرف گرفته بود ، حدود دويست قطعه كار انجام شد كه تكنيك اجراي آن ، حضور دائم و آمادگي شديد روحي را مي طلبيد ؛ ضرباهنگي كه هدايت قلم را « قلب » به عهده داشت ».

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد احصائي ، مشاور رئيس مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي در قسمت چاپ و انتشارات مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد احصائي ، سال ها به عنوان آموزگار ادبيات فارسي و خط در دبستان هاي جهان تربيت و شهر ري ، مدرس گروه هنرهاي تجسمي دانشكده هنرهاي زيبا ي دانشگاه تهران و دانشگاه هنرهاي تزئيني و عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه تهران به فعاليت هاي آموزشي اشتغال داشته است.

مراكزي كه فرد از بانيان

آن به شمار مي آيد : محمد احصائي ، عضو هيئت مؤسس « انجمن هنرمندان نقاش ايران » مي باشد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد. وي در بيست سال اخير ، به جمع آوري و مطالعه ي عميق روي كارهاي اساتيد متقدم خويش پرداخته و قلم « محقق » و « ريحان » - كه در جهان اسلام به قلم هاي ايراني مشهورند - دستاورد كار مداوم او در اين سال ها است.

آرا و گرايشهاي خاص : نستعليق محمد احصائي ، آميزه اي از شيوه ي « مير » و « ميرزا غلامرضا اصفهني » و « ميرحسين » با بعضي ملاحظات امروزي است و كاربرد گرافيكي در خوشنويسي وي ، از وجوه مشخصه اي است كه موجب تفاوت فاحش از ديگر خوشنويسان معاصر شده است. كارهاي « كلام الله » احصائي به چهار گروه تقسيم بندي مي شوند كه عبارتند از : نقاشي خط ها ، الله ها ، كارهاي در ارتباط با معماري ، و احياي قلم محقق و ريحان. وي در حوزه ي « نقاشي خط » با قلم « ثلث » و « محقق » با ياري گرفتن از « كلام الله » ، به خلق آثار بديعي دست زده است.

جوائز و نشانها : محمد احصائي ، در هفتمين نمايشگاه بزرگ قرآن كريم تهران در سال 1378

، به جهت « خوشنويس ممتاز آيات قرآني » در قطعات و كتيبه ها ، به ويژه احياي خطوط ريحان و محقق ، و بهره گيري مناسب از خط و گرافيك و نقاشيخط در آثار خود ، همچنين استفاده از كلمه ي مباركه ي الله به صورت هاي متنوع در آثار و كتيبه نگاري ، به عنوان « خادم برگزيده » شناخته شد.

چگونگي عرضه آثار : محمد احصائي در زمينه ي تشكيل نمايشگاه هاي مختلف در ايران و خارج از كشور نيز فعاليت دارد كه دستاورد آن ، ارائه ي آثاري متفاوت در زمينه ي خط است كه در گرافيك و معماري كاربرد فراواني دارد. نمونه هايي از اين نمايشگاه ها عبارتند از : نمايشگاه گالري سيحون ، فستيوال بين المللي نقاشي در كاني سومر فرانسه ، نمايشگاه جمعي جهان در بال سوئيس ، نمايشگاه هنرمندان ايراني در پكن و شانگهاي جمهوري خلق چين ، نمايشگاه جمعي در دانشكده هنرهاي زيباي ايران و ... .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تحرير قرآن مجيد به قلم « محقق »

2 خوشنويسي سوره علق به ابعاد 120 × 110 سانتي متر با رنگ و روغن روي بوم

ويژگي اثر : اين اثر ، اكنون جزء گنجينه ي آثار مجموعه ي موزه ي هنرهاي معاصر تهران قرار دارد.

3 كتيبه اي به قطع 400 مترمربع واقع در دانشكده الهيات

4 كتيبه ي سردر ورودي موزه ملي ايران ( ايران باستان )

ويژگي اثر :

اين اثر ، آيه اي از قرآن مجيد به شيوه ي « محقق » و « برجسته » با لعاب زر است.

5 مجموعه ي « الله »

اخترگرجي، احمد بيك

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1232 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اختر. از غلام زادگان گرجى صفويه و اصل وى از تركهاى گرجستان بود كه در تبريز يا به قولى در اصفهان متولد شد و در اصفهان و شيراز نشو و نما يافت و چنانكه خود گويد: «از خدمت دانشمندان به قدر مقدور فى الجمله خطى و ربطى تحصيل نموده و در مراتب شهرى آنچه سخن شناسان دقيقه را به نظر آيد مشخص كرده است». در جوانى در خدمت امراى زنديه بود و پس از انقراض آن، مدتى هم نديم سليمان خان قاجار بود. وى به جهت ابراز عشق به يكى از خواص امير، زبانش را بريدند و پس از آن به اصفهان رفت و به تأليف «تذكره ى شعراى معاصر» خود پرداخت، قبل از اتمام آن عمرش به پايان رسيد، و بعد از او برادرش، محمدباقر بيك نشاطى، به اين كار پرداخت ولى او نيزوفات يافت و فاضل خان گروسى تذكره را به اتمام رساند و «انجمن خاقان» نام نهاد. احمد بيك شعر را خوب مى شناخت و شكسته را خوش مى نوشت. هنگام اقامت هدايت در شيراز، وى نيز در آنجا بود. او را شاعرى نظرباز و زبان دراز و غزل ساز و هجو پرداز دانسته اند كه طبع شاعرى متوسطى داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1251 -1250 /4)، تذكره ى پيمانه (75 /61)، تاريخ تذكره هاى فارسى (331 -380 /2)، حديقة الشعراء (94 -90 /1)، سفينة المحمود (161 -159

/1)، شرح حال رجال (25 -24 /6)، مجمع الفصحا (155 -154 /4)، مصطبه ى خراب (13 -12)، مكارم الآثار (951 -950 /3)، نگارستان دارا (170 -168).

اختيار منشي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 990 ق)، خطاط. از معروفترين خوشنويسان خط تعليق بود و از شاگردان تاج سليمانى و عبدالحى منشى. مدت سى سال كاتب سلطان محمد ميرزا صفوى در خراسان بود. كسانى كه نام خواجه اختيار را ذكر كرده اند، همگى وى را از مردم هرات دانسته اند، ولى مرقعى از آثار خطوط وى ديده شده كه نام و نسب خود را چنين ذكر كرده است: «اختيار المنشى بن على الجنابدى فى سننه 964» كه نسب گنابادى وى در آنجا مشخص شده است. از آثار او قطعات و رساله هاى متعددى موجود است، از جمله، مجموعه منشآتى در كتابخانه ى سلطنتى تهران است كه به طرز زيبايى تذهيب شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ هنرهاى ملى (917 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (80)، دايرةالمعارف فارسى (68 /1)، سرآمدان فرهنگ (336 /1)، كارنامه ى بزرگان (113 -112)، گلستان هنر (49).

اختيارالدين حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 928 ق)، شاعر، اديب و خطاط. وى اهل تربت حيدريه بود. در جوانى از ولايت زاوه به هرات رفت و به تحصيل علوم دينى پرداخت و پس از آن به فن انشاء و شعر و معما نيز آگاهى يافت. در ابتدا كاتب محكمه ى قضاوت نظام الدين امير عليشير بود و در زمان سلطان حسين بايقرا به منصب قضاوت رسيد و به دليل دانش و كمالاتش سرآمد قضات زمان خود شد. در عهد ابوالفتح محمد خان شيبانى نيز در كار قضاوت بود، ولى پس از كشته شدن آن پادشاه به تربت رفت و به امر كشاورزى پرداخت. در همان قصبه بدرود زندگانى گفت. از آثار وى: «اساس الاقتباس»؛ «مجالس الملوك»؛ «مختار اختيار الاخبار در ميان فضلاى روزگار»؛ «مقالات حسينى»؛ «قياسات»؛ مثنوى «عدل

و جود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (278)، تاريخ هنرهاى ملى (917 /2)، تحفه ى سامى (49)، تذكره ى روز روشن (44 -43)، حبيب السير (356 -355 /4)، خوشنويسان و هنرمندان (80)، الذريعه (246 -245 /19 ،62 /9)، روضة الصفا (293 -292 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 18 /10)، فرهنگ سخنوران (48)، كارنامه ى بزرگان (113)،لغت نامه (ذيل/ اختيارالدين) مجالس النفائس (271 ،95)، هدية العارفين (317 /1).

اخگر اصفهاني، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. اصل وى از اصفهان بود. در خط شكسته، تحريرى دلكش داشته و به ميل خود در سلك نويسندگان و كتاب محمود ميرزاى قاجار درآمده، به جمع آورى و تحرير اشعار او مشغول بوده است. از او است:

به قتلم وعده داد آن شوخ بى پروا و ميدانم

كزين طالع كه دارم خواهد آخر رفت از يادش

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سفيه المحمود (162 -161).

اخگر بيگدلي، عبدالرشيد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1292 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اخگر. در قم متولد شد. وى نواده ى مؤلف «آتشكده ى آذر» بود و به جهت مشاغل ديوانى ساكن تهران شد و با صاحب «حديقة الشعراء» معاشرت داشت. اخگر انواع كمالات ظاهرى و معنوى را دارا و در شكسته نويسى استادى بزرگ بود. از علوم متداول زمان خود بهره داشت و در سرودن انواع شعر توانا بود. وى سرانجام در مشهد مقدس زندگى را بدورد گفت. از آثار او: قرآن وزيرى، مذهب عالى، حواشى و خواص سور شكسته ى كتابت خفى خوش. متن به خط نسخ كتابت و پايان آن رقاع عالى، با رقم: «فقد تشرفت بكتابه هذه قرآن ... عبدالرشيد بيگدلى مستوفى. فى شهر محرم الاحرام سنة 1292»، در كتابخانه ى مجلس.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1101 /4)، حديقة الشعراء (99 -97 /1)، الذريعه (62 /9)، المآثر و الآثار (204).

اخوين، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس اخوين در سال 1316 ، در مشهد چشم به جهان گشود. دوره دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود طي نمود. سرانجام در دانشسرايعالي تهران به ادامه تحصيل پرداخت و در رشته شيمي فارغ التحصيل گرديد. چون ضمن تحصيل استعداد فن خط را از خود بروز داده بود در اين وقت هرجا قطعه هاي زيبايي از خطوط خوشنويسان را مي ديد با اشتياقي فراوان به مشق از روي آن مي پرداخت و از ظرافتكاري هاي خطاطان به حد كافي استفاده مي كرد وتلاش او دردرك قواعد و رموز زيبايي و نكات عمده خط، وجود هنري اش را جلا بخشيد و با درك محضر خوشنويسان بزرگ مشهد و بر قواعد فنون خطاطي اشراف يافت و

با حضور دركلاس آزاد خوشنويسي هنرهاي زيبا به ديگر تكنيكهاي اين هنردست يافت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

والدين و انساب : عباس اخوين فرزند علي اصغر مي باشد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس اخوين دوره دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود طي نمود. سرانجام در دانشسرايعالي تهران به ادامه تحصيل پرداخت و در رشته شيمي فارغ التحصيل گرديد. چون ضمن تحصيل استعداد فن خط را از خود بروز داده بود درين وقت هرجا قطعه هاي زيبايي از خطوط خوشنويسان را مي ديد با اشتياقي فراوان به مشق از روي آن مي پرداخت و از ظرافتكاري هاي خطاطان به حد كافي استفاده مي كرد و سعي مي نمود قواعد و رموز زيبايي و نكات عمده خط را دريابد. در سال 1334 از مشهد به تهران رفته و چون احساس كرد كه بايد از محضر استادي كسب فيض كند و اصول قواعد فنون خطاطاي را بياموزد از سال 1337 خورشيدي در كلاس آزاد خوشنوبسي هنرهاي زيبا كشور شركت نمود و هنر خود را دنبال كرد.

استادان و مربيان : عباس اخوين پس از آنكه تصميم گرفت هنر خوسنويسي را به طور جدي و علمي دنبال نمايد ، دركلاس آزاد خوشنويسي هنرهاي زيبا شركت كرد و در آنجا از خوشنويس محضر علي آقا حسيني ظرف مدت دو سال تعليم خط قرار گرفت.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 التفاصيل

2 پويه و رها

ويژگي اثر : مجموعه اي از منظومات فريدون توللي مي باشد.

ادايي شيرازي، بهاءالدين علي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 928 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ادايى. وى همچون

همشهريش سعدى پيوسته سفر مى كرد و با اهل فضل و كمال در اطراف و اكناف عالم مصاحب مى شد و از هر طايفه اى فضيلتى كسب مى كرد. وى نه تنها در سرودن شعر از مثنوى و قصيده و غزل توانا بود كه كاتب توانايى نيز بود و خط را خوش مى نوشت. در استانبول درگذشت. از آثار وى: «نظم تاريخ سلطان سليم»، به بحر شاهنامه، تحت عنوان: «سليم نامه»؛ يك نسخه «نه سپهر» امير خسرو دهلوى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... على يد اقل... على المشهور به ادايى... ثلاث و عشرين تسعمائه» از اوست:

ماه من آئينه هرگه پيش رخسار آورد

صورت آئينه را با خود به گفتار آورد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (434 /2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (244 -243 /1)، الذريعه (63 /9)، فرهنگ سخنوران (50)، لغت نامه (ذيل/ ادائى)، مجالس النفائس (366 -364).

ادب كرمانشاهي، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1280 ق)، خطاط، شاعر و اديب. وى از سلسله ى سادات كرمانشاه بود. از بيشتر علوم متداول زمان خود بهره ى كافى داشت. مردى اديب و دانشمند بود. كتابى به سبك «گلستان» سعدى پرداخته و در آن حكايات خوبى همراه با شعر آورده است. وى در خط شكسته مهارت داشت. ادب در كرمانشاه بدرود حيات گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (108 -102 /1)، الذريعه (173 -172 /9)، فرهنگ سخنوران (150).

ادهم ابهري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. اهل ابهر و اصل و نسب وى عرب بود. نسبش از طريق مادر به مالك اشتر و از سوى پدر به احمد غزالى مى رسد. وى چندى كاتب شاه طهماسب بود و در سال دوم سلطنت شاه طهماسب به دست دمرى سلطان شاملو كشته شد. جسد او بعد از مدتى به كربلا منتقل شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ اصفهان (225)، گلستان هنر (47).

ادهم يزدي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 901 ق)، خطاط. مشهور به ادهم كور. از اهالى يزد بود و در خراسان مى زيست. خط نستعليق را با ظرافت مى نوشت و معاصر با مولانا حيرتى اصفهانى از شعراى مشهور بود. گويند كه بزرگان تركمان او را از خراسان به اصفهان فرستادند تا كتيبه هاى منازل ايشان را بنويسد. سپهر نام او را ابراهيم و تاريخ مرگش را سال 901 ق ضبط كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (58 -57 /1)، تاريخ اصفهان (230 -229)، گلستان هنر (86).

ادهمي، عبدالحميد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از استادان خوشنويس بود. در امامزاده اسماعيل اصفهان، در ضلع شرقى مسجد كوچك شعيا، شبستانى وجود دارد كه بانى ساختمان آن محمد هادى كاشانى بوده است: كتيبه روى گچ محراب مسجد هادى كاشانى، در امامزاده اسماعيل اصفهان، به خط ثلث چهار دانگ با كتيبه ى خوش، با رقم: «... محراب مسجد هادى كاشانى، كتبه عبدالحميد الادهمى 1115» از آثار اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهانى (757)، احوال و آثار خوشنويسان (1099 / 4)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (533).

اديب الخطاطين اصفهاني، يحيي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واله. وى خواهرزاده ى ميرزا طاهر وحيد قزوينى بود. در چهارده سالگى به مشق خط پرداخت و در جوانى شهرت يافت و مدت چهارده سال به وزارت و مشاغل ديوانى اشتغال داشت. وى به شعر و شاعرى علاقه داشت و گاهى اوقات نيز شعر مى سرود. او شاگرد ابوتراب بود. در اواخر عمر گوشه نشينى اختيار كرد. و كتابى در لغت نوشت. وى در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثا خوشنويسان (968 -967 /3)، تذكرة الخطاطين (63 -51 /2).

اديب شيرازي، رضاقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1330 ق)، خطاط و شاعر. وى از اهالى شيراز بود، خط نستعليق را خوش مى نوشت و گاهى شعر مطايبه آميز مى گفت. در شيراز درگذشت و در تكيه ى حافظيه دفن شد. از آثار او: يك نسخه «مناجات» خواجه عبداللَّه انصارى، به قلم نيم دودانگ متوسط، با رقم: «حرره الفقير رضا قلى اديب شيرازى 1307 غفرله»؛ يك نسخه «پند لقمان»، به قلم نيم دودانگ متوسط، با رقم «حرره العبد المذنب الفقير رضا قلى اديب»؛ يك قطعه، به قلم دودانگ و نيم دودانگ و كتابت خفى خوش، با رقم:«در دارالسلطنه ى اصفهان العبد الفقير المذنب رضا قلى اديب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، احوال و آثار خوشنويسان (211 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (246 -245 /1)، ريحانه (99 /1)، فارسنامه ى ناصرى (1156 /2)، مرآت الفصاحه (53 -52).

اديب شيرازي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اديب. وى از سادات شيراز و از سلسله ى ذهبيه بود. گويند تخلصش با كمالاتش چندان بى مناسبت نبود. او مردى معقول و آرام و خوش محاوره بود و در شعر بيشتر به غزل رغبت داشت. خط نستعليق را نيز خوب مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (112 -111 /1)، مرآت الفصاحه (49).

اديب شيرازي، محمود مصطفوي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1310 ش)، خطاط و اديب. در خط نستعليق شيوه شيرينى داشت و بسيار خوش مى نوشت. در شيراز وفات يافت. از آثار وى: كتابهاى «دبستان الفرصه»، «بحور الالحان» كه از مؤلفات ميرزا نصيرالدين فرصت شيرازى است و در بمبئى چاپ شده؛ همچنين «كليات سعدى» تصحيح شوريده به قلم او كتابت شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (245 ،244 /1).

اديب صفوي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اديب. از سلسله ى سادات صفويه موسوى بود كه در كرمانشاه سكونت يافت. وى در علوم ادبى و خط و انشاء و شعر دست داشت. در اوايل «رهى» تخلص مى كرد ولى پس از چندى تغيير تخلص داد. «ديوانى» قريب به چهار هزار بيت از او به جا مانده كه مقدار كمى از آن مراثى و قطعه و رباعى و باقى قصايد است و در حواشى آن نيز، نوشته هاى منثور را خودش نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (113 -112 /1).

اديب كرماني، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1329ق)، شاعر و خطاط. وى در كرمان متولد شد. همچون پدر به زبان فارسى و عربى، مسلط و در نظم و نثر متبحّر بود. خطى خوش داشت و به سرودن انواع شعر توانا بود. در كرمان وفات يافت. از آثار اوست: «سالار نامه»، در تاريخ ايران كه به تشويق عبدالحسين ميرزاى فرمانفرما به نظم آورد «ديوان» اشعار فارسى مشتمل بر سه هزار بيت؛ «ديوان عربى» مشتمل بر قصيده و ديگر انواع شعر و مقدارى هجو هزل.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شاعران كرمان (39 -34)، الذريعه (65 /9)، ستارگان كرمان (21 -15)، مؤلفين كتب چاپى (352 /1).

اديبي خوارزمي، ابوسعيد احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، شاعر و خطاط. وى اهل خوارزم بود و در فصاحت و بلاغت و املاء و انشاء مهارت داشت حسن خط و كتابت وى در درجه ى عالى و بيشتر از ياقوت حموى مى زيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (100 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (135 -131 /2).

ارباب، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از خوشنويسان شهر اصفهان بود. از آثار وى: «التحفه القواميه» به قطع جانمازى، نسخ كتابت خفى و رقاع خوش، با رقم: «كتبه العبد... عبدالله ارباب... سنه 1347 من الهجره...»؛ «نامه ى حضرت على (ع) به مالك اشتر»، مذهب مزين، نسخ كتابت خوش، با رقم: «كمترين... عبدالله ارباب مقيم اصفهان 1344»؛ دعاى «تعقيب صلوه صبح» جانمازى، نسخ كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... عبدالله ارباب سنه 1354...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1089 -1088 / 4)، تاريخ اصفهان (108).

ارجمند منشي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، خطاط. ميرزا ارجمند از منشيان و خوشنويسان و مصوّران زمانه بود و خط شفيعايى را به چندين عنوان مى نوشت. چندى خدمت مير منشى گرى نواب عمادالملك را داشت و در آخر عمر به ملازمت فتحعلى خان درآمد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1252 -1251 /4).

اردبيلي، محمدرحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1077)، خطاط. وى علاوه بر نستعليق، به همه ى اقلام متداول مسلط بود و نستعليق را استادانه مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه منظومه ى «دستور مجالس» نزارى قهستانى، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «... سنه ى 1075، كتبه العبد... محمدرحيم بن محتسب اردبيلى...»؛ يك نسخه «حديقة الحقيقه» سنايى، به قلم كتابت عالى، با رقم: «كتبه الحقير المذنب محمدرحيم بن محتسب الاردبيلى... سنه ى 1076»؛ يك قطعه ثلث دو دانگ جلى و رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «مشقه... محمدرحيم بن محتسب اردبيلى فى الف و سبعين و سبع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1166/ 4 ،718 -717/ 3).

اردبيلي، نظام الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 920 ق)، خطاط. از خوشنويسان آذربايجان بود. وى علاوه بر نستعليق، خطوط سته را خوش مى نوشت و بيشتر به كتابت اشتغال داشت. به آورده ى صاحب «گلستان هنر»: "... تا سنه ى عشرين و تسعمائه در قيد حيات بوده است."

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (943 -942/ 3)، دانشمندان آذربايجان (380)، گلستان هنر (33 -32).

اردوبادي، عسكربيگ

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. ساكن تبريز بود. از آثار وى: يك نسخه «دره ى نادره»، كه در 1274 ق در تبريز به چاپ رسيده و به قلم كتابت خفى دو دانگ خوش نوشته است؛بعضى از مجلدات «ارشاد العوام»، كه در 1271 ق به قلم كتابت خفى دو دانگ خوش در بمبئى چاپ شده است؛ يك نسخ «كليات» سعدى و «ديوان» ناصرخسرو و «شمس الحقايق» و غيره كه در تبريز به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (430 / 2).

اردوبادي، محمدباقر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. وى امر قضاوت اردوباد را بر عهده داشت. مردى با كمال بود و هفت خط را خوش مى نوشت. محمدباقر شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (654 /3)، گلستان هنر (39).

ارسطو

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. وى از شكسته نويسان است. به خط وى قطعه اى است به قلم كتابت خفى خوش كه چنين رقم دارد: «... ارسطو در طهران تحرير كرد در حالت افسردگى و دل تنگى در منزل... نور چشم مكرم ميرزا على اكبر در قورخانه ى مباركه محض يادگارى قلمى شد، الراجى ارسطو، 1313».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1252 /4).

ارسنجاني، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى كوچك، شش صفحه ى اول آن مذّهب مرصّع ممتاز، به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «... حسين بن على عسكر ارسنجانى... سال 1285».[1]

از اوست: قرآن رحلى كوچك جلد روغنى ممتاز- شش صفحه ى اول مذهب مرصع ممتاز، نسخ كتابت خوش با رقم: «... حسين بن على عسكر ارسنجانى...» سال 1285 در كتابخانه ى ملك.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1060 /4).

ارسنجاني، علي عسكر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1302 ق)، اديب، عارف، خطاط، نقاش و شاعر. از اهالى قصبه ى ارسنجان شيراز و مردى درويش مسلك بود كه به ملااحمد ارسنجانى دست ارادت داده بود. از علوم رسمى و كمالات بهره داشت و خط نسخ را خوب مى نوشت و در نقاشى و چهره سازى نيز دست داشت. وى در زادگاه خود بدرود حيات گفت. از آثار او: دعاى صباح، جانمازى، دو صفحه ى اول مذهّب عالى نسخ و آخر رقاع كتابت خوش. ترجمه ى نستعليق كتابت خفى عالى، حواشى شكسته خفى خوش، با رقم: «على عسكر الارسنجانى الشيرازى 1292»؛ قرآن جلد روغنى، به خط نسخ و آخر رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «على عسكر بن محمد شفيع الارسنجانى سنه 1253»؛ يك قطعه نسخ و رقاع كتابت عالى، با رقم: «وانا العبد الاقل على عسكر الارسنجانى 1281».[1]

على عسكر ارسنجانى مشهور به ميرزا آقا در هنر خطاطى و شعر از نوابغ بود. على عسكر در شعر «الحان» تخلص مى كرده است. قطعات بسيارى از مرحوم ميرزا آقا به جاى مانده است كه از ذوق و ابتكار وى حكايت مى كند.

على عسكر در اوان جوانى چنان در هنر خط و نقاشى درخشيد كه شهرت جهانى يافت

و از طرف دولت هندوستان به آن كشور دعوت شد. سپس از آن كشور بازگشت و در شيراز بدرود حيات گفت و در حرم مطهر امامزاده سيد حاج غريب شيراز مدفون گرديد.

دعاى صباح، جانمازى، دو صفحه ى اول مذهب عالى نسخ و آخر رقاع كتابت خوش. ترجمه ى نستعليق كتابت خفى عالى، حواشى شكسته خفى خوش با رقم:

«كتبه فى شهر ربيع الاول سنة اثنى و تسعين و مأتين بعد الالف من الهجرة على عسكر الارسنجانى الشيرازى» «1292» در مجموعه ى آقاى سلطان القرائى.

- قرآن جلد روغنى رقم «يا اميرالمؤمنين» نسخ و آخر رقاع كتابت خى عالى با رفم: «حسب الخواهش... ميرزا عابد مستوفى شيرازى له الاعز... ميرزا محمدرضا من شهور سنة ثلث و خمسين و مأتين بعد الاف من الهجرة... سمت اختتام پذيرفت. و انا العبد الاثم الخاطى الجانى العاصى الفانى على عسكر ابن محمد شفيع الارسنجانى سنة 1253».

- يك قطعه نسخ و رقاع كتابت عالى با رقم: «كتبه فى شهر ذى القعدةالحرام سنة احدى و ثمان و مأتين بعد الف من الهجرة النبوية المصطفوية و انا العبد الاقل على عسكر الارسنجانى 1281» در مجموعه ى بيانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (249 -248)، احوال و آثار خوشنويسان (1121 -1120 /4)، حديقة الشعراء (20 /1)، ريحانه (106 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (707 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1251 /2).

ارغون كاملي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 750 ق)، خطاط. داراى اصل و نسب ايرانى بود و در بغداد مى زيست. وى از شاگردان ياقوت مستعصمى بود. از آثار او: يك صفحه از مرقع، به خط ثلث سه دانگ جلى عالى و نسخ ياقوتى، با رقم: «كتبه ارغون الكاملى حامدا و مصليا»؛ قرآن سلطانى كوچك

مذهب عالى، متن به خط ريحان و سر سوره ها ثلث دودانگ عالى، با رقم: «كتبه العبد الفقير الى اللَّه تعالى ارغون الكاملى حامدا و مصليا و مسلما فى سنة احدى و اربعين و سبع مائة...»؛ هشت صفحه از مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ثلث و رقاع چهار دانگ جلى ممتاز و نسخ كتابت جلى خوش و توقيع و نيم دو دانگ عالى، با رقم: «كتب فى يوم الاثنين ثامن عشر محرم الحرام من سنه احدى و ثلثين و سبعمائة كتبه ارغون بن عبداللَّه حامدا و مصليا و مسلما»؛ يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به خط ثلث سه دانگ جلى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «نمقه ارغون بن عبداللَّه فى شهور سنة سبعمائة الهجريه؛ قرآن وريرى ساغرى منگنه، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب و صفحه آخر مذهّب مرصع عالى، به خط ثلث كتابت خفى عالى، با رقم: «... ارغون الكاملى...» سال 745؛ كتيبه هاى دو مدرسه يكى در مرغابيه و ديگرى در كنار جسر كه هر دو به خط اوست . در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» از سه اثر ديگر وى نام برده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1044 -1043 /4)، كارنامه ى بزرگان (34)، گلستان هنر (21).

استرآبادي، عبدالحي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هتشم و نهم ق)، خطاط و نقاش. از اهالى استرآباد بود. در زمان علاءالدوله،پسر بايسنقر ميرزا (865 -820 ق)، مى زيست. ولى در بغداد نشوونما يافت. وى به امر امير تيمور گوركانى در حدود 795 ق بعد از فتخ بغداد به سمرقند رفت و به خواجه عبدالحى هروى معروف شد. او پايه گذار سبك تيمورى در سمرقند است

كه به همراه استادان تصويرساز نامى ديگر، مكتب ثانى بغداد را به سمرقند و سپس به هرات برد و به وسيله ى سلطان ابراهيم ميرزا شاهرخى به شيراز برگشت و در آن ديار توسعه يافت. از استادان وى، خواجه تاج الدين سلمانى و استاد شمس الدين از همه معروفتر هستند و صاحب «مناقب هنروران» وى را در خط و نقاشى شاگرد محمد سيمى نيشابورى ذكر كرده است. سلطان احمد بن اويس جلاير، پير احمد باغ شمالى و محمد بن محمود خيامى از شاگردان مهم وى به شمار مى آيند. از آثار منسوب به او: نسخه ى «ديوان» مصور خواجوى كرمانى، كه در 799 ق انجام يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1469 / 3 ،324 -322 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (335 -334 / 1)، گلستان هنر (سى و پنج، سى و شش، 150)، مناقب هنروران (98 ،57).

استرآبادي، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1063 ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه ثلث دو دانگ جلى خوش و نسخ كتابت خفى متوسط و رقاع كتابت خفى خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب محمد امين الاسترآبادى»، 1063 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1142/ 4).

اسحاق

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام بود. به خط وى، قطعه اى به قلم نستعليق چهار دانگ و سه دانگ خوش، با رقم: «حرره اسحق»، در كتابخانه ى ملى پاريس موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (58 /1).

اسحاق محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. از آثار وى: يك نسخه خمسه ى نوائى است به قلم كتابت خفى متوسط و رقم: «اسحق محمد بن اسحق» با تاريخ كتابت 961 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (59 /1).

اسد همداني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به جانى. وى معاصر صادقى بيك افشار، صاحب «مجمع الخواص» بود و در غزل و معما دست داشت و اقسام خطوط را خوش مى نوشت. در هنگام تأليف «مجمع الخواص» (1016 ق)، درگذشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (59 /1)، بزرگان و سخن سرايان همدان (239 /1)، الذريعه (190 /9)، فرهنگ سخنوران (206)، لغت نامه (ذيل/ جانى)، مجمع الخواص (273).

اسداللّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن نيم ربعى دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب مرصع خوش به سبك ياقوت سه سطر اول و وسط و آخر به قلم زر و خط ثلث رقاع كتابت جلى خوش بقيه سطور نسخ كتابت خفى متوسط با رقم «فرغ من تحرير هذه المصحف المجيد... العبد المذنب المحتاج الى رحمةاللّه الملك الصمد اسداللّه ابن محمد.» «فى شهر محرم الحرام سنة ستين و تسعمائة هجرية (960) در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآنى ديگر متعلق به محمد حسين عابدى پاكستانى نسخ كتابت ياقوتى خفى متوسط با رقم «تشرف من تحرير المصحف... العبد المذنب المحتاج الى رحمةاللّه الملك السبحانى اسداللّه بن محمد كاشانى فى شهر جمادالاولى لسنة خمس و ستين و تسعمائة هجرية».

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

اسعد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، خطاط. اثر وى: كتاب نصف دوم كتاب «قانون» ابن سينا، به خط نسخ تحرير كتابت خفى متوسط و عناوين رقاع كتابت خوش، با رقم «آخر كتاب القانون تصنيف شيخ الرييس ابن على حسين بن عبداللَّه... (ساقط) و افق الفراغ من نسخة يوم الاحد الخامس عشر من ذيب الحجة من سنة ست و ثمانين و خمسمائه (586)، و كتب اسعد بن ابى المعالى بن ابراهيم بن عبداللَّه الكاتب بالقاهرة... حامدا...»، در مجموعه ى كتابخانه ى مجلس شوراى ملى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1045 /4).

اسعدالدوله، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، اديب و خطاط. رييس ذخيره ى توپخانه بود و مدتى در شيراز مى زيست. وى در علوم ادبى فارسى و عربى ماهر بود و نستعليق را استرار مى نوشت. هنگام تأليف «آثار عجم»، سال 1313 ق، در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (534 -533)، احوال و آثار خوشنويسان (634 /3).

اسفزاري هروي، معين الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 915 ق)، نويسنده، شاعر و خطاط. از نويسندگان و منشيان معروف خراسان بود كه در جوانى به هرات رفت و در آنجا به كسب فضايل و كمالات معنوى همت گماشت. در ادب و انشاء شهرت يافت و مورد توجه خواجه قوام الدين نظام الملك خوافى، وزير سلطان حسين بايقرا، قرار گرفت و به دربار وى راه يافت و به مرتبه اى رسيد كه نشان شاهى يعنى مهر رسمى دربار سلطنت را به او تفويض كردند. وى علاوه بر استادى در فن ترسل، از ذوق شعرى و حسن خط نيز بهره مند بود. در خط تعليق شيوه ى تاج سلمانى و خواجه عبدالحى منشى را مراعات مى كرد و از شاگردان عبدالحى بود، امّا، عمده ى شهرت وى به سبب كتاب «روضات الجنات فى اوصاف مدينه هرات» است كه در سال 873 ق تأليف كرد. اين كتاب مشتمل بر اطلاعات مبسوط جغرافيايى و تاريخى هرات و ديگر بلاد خراسان تا روزگار مؤلف است و از جمله منابع دست اول تاريخ آل كرت و تيموريان است. وى از آثارى كه پيش از او درباره ى هرات نگاشته شده بود، استفاده كرد. آخرين آنها «تاريخ نامه هرات» رسمى هروى است. ديگر اثر وى «ترسّل» مشتمل بر منشآت، مناشير و مكتوبات.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و

آثار خوشنويسان (1279 /4)، از سعدى تا جامى (620 -619)، تاريخ دبيات در ايران (538 -537 /4)، تاريخ نظم و نثر (252)، حبيب السير (348 /4)، خوشنويسان و هنرمندان (80 ،7)، روضات الجنات فى اوصاف مدينة هرات (مقدمه)، فرهنگ ادبيات فارسى (53)، كشف الظنون (922 -921)، لغت نامه (ذيل/ معين الدين) معجم المؤلفين (200 /10)، هدية العارفين (225 /2).

اسكويي، اميرصدرالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. از مردم اسكوى آذربايجان و از امراى دربار شاه طهماسب بود. در صرف و نحو و تعليق نيز مهارت داشت. وى در سرودن غزل توانا بود. اين بيت از اوست:

تيرى كه ز شست تو مرا بر جگر آيد

من منتظر استاده كه تيرى دگر آيد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (670)، تذكره ى روز روشن (81).

اسلامي، مرجان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1097 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد تم هذا المصحف الشريف على يدى الفقير الحقير مرجان عفى عنه... 1065»؛ يك قطعه رقاع سه دانگ جلى و نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «فقير مرجان الاسلامى فى 1097».[1]

اثر اوست: قرآن نيم ربعى، جلد تيماج ماشى منگنه ى مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى. نيمه ى اول حواشى مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط با رقم: «قد تم هذا للمصحف الشريف على يدى الفقير الحقير مرجان عفى عنه» «فى تاريخ سلخ ذى القعدةالحرام سنة خمس و ستين و الف من الهجرة...» 1065 در كتابخانه ى سلطنتى.

- يك قطعه رقاع سه دانگ جلى و نسخ كتابت خفى متوسط با رقم: «فقير مرجان الاسلامى» «فى 1097» در مجموعه ى بيانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1215/ 4).

اسير خوانساري، جواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1287/1286 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اسير. وى از خاندان اميركبير و در ساختن ماده تاريخ بسيار زبردست و از خوشنويسان بنام خوانسار بوده است. آثار شعر و خط او در سقف و كتيبه هاى سادات رييسان خوانسار موجود است. او داراى «ديوان» اشعار بوده است. از جمله ماده تاريخهايى كه سروده قطعه اى است كه در تاريخ بناى مسكونى سيد ابوالقاسم، پدر آيت اللَّه سيد ابوتراب خوانسارى گفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى خوانسار (18 -17).

اشراق شيرازي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اشراق. وى در شيراز متولد شد. تحصيلات مقدماتى را نزد دايى خود، آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالباقى آموخت. سپس به سرودن شعر و خوشنويسى پرداخت. ظاهراً در استاندارى فارس خدمت مى كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (279 -278 /1).

اشرف ارسنجاني، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1270 ش)، از خوشنويسان معاصر است. خط نسخ را بسيار نيكو مى نوشت و اغلب كتيبه هاى مساجد و مدارس شيراز به خط وى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (279/1).

اشرف الكتاب (زين العابدين)

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا زين العابدين خطّاط اصفهانى، [به نوشته ي مآثر: وي] از مفاخر عظيمه ي اين دولت است كه او در قلم نسخ، كرامت اظهار مى فرمود. تعليم آن استاد لازم التعظيم از آقا محمود خوشنويس اصفهانى عليه الرحمه بود... قريب يكصد سال زندگى كرد، و در نهم شعبان سال 1296 به اصفهان رحلت گزيد.

در كارنامه بزرگان ايران (: 347) گويد: فرزند محمّد تقى، معروف به اشرف الكتّاب، و ملقّب به سلطانى است.

در تذكره خوشنويسان معاصر (: 64) پس از آن كه مطالب كارنامه ي بزرگان را با تغيير عبارت نقل مى كند، وفاتش را به سال 1300 مى نويسد و گويد: سرگشته ي شاعر درباره ي او گويد:

به پيش خطّ خوش نغز اشرف الكتّاب

ز خطّ سبز نكويان همه دهان بستند

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اشرف الكتاب يزدي، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از آثار او: يك صفحه از يك قطعه شعر فارسى كه چنين شروع مى شود.

«عهد سلطان عصر احمدشاه

كز رخش تخت و تاج رخشنده»

به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «كاتبها ناظمها لتقديم... فرمان فرما... و انا العبد الاقل الراجى الى غفور الولى عبدالعلى اشرف الكتاب اليزدى فى سنه 1335...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1105 /4).

اشرف الكتاب، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. معروف به اشرف الكتاب. از آثار وى: يك قطعه، به خط نسخ دو دانگ جلى و رقاع نيم دو دانگ عالى، با رقم: «... انا العبد سيد محمد الملقب به اشرف الكتاب سنه 1301».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1145 /4).

اشرف الملك اصفهاني، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1300 /1296 ق)، خطاط. ملقب به اشرف الملك. از استادان مسلم خط نسخ در دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه و ناصرالدين شاه و از كتاب وى بود، به همين مناسبت سلطانى رقم مى كرد و به فرمان ناصرالدين شاه ملقب به اشرف الملك شد. از آقا محمود اصفهانى تعليم خط گرفت. اما از روى خطوط ميرزا احمد نيريزى مشق بسيار مى كرد و نام او را به عظمت ياد مى كرد. وى بيش از صد سال زيست و در مدت عمر طولانى خويش شاگردان بسيارى تربيت كرد كه از آن جمله سيد محمد بقاء بود. اشرف الملك در اصفهان درگذشت. آثار متعدد رقم دارى از وى برجا مانده است، از جمله: يك رقعه رقاع نيم دو دانگ شكسته نستعليق خفى خوش، با رقم: «و انا العبد زين العابدين الاصفهانى السلطانى در سنه 1254»؛ يك قطعه از مرقع نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «حرره العبد الاقل زين العابدين فى جمادى الاخر 1227»؛ «صحيفه ى سجاديه»، به قطع وزيرى با جلد روغنى و سرلوح مذهب كه چندين صفحه اول متن و حاشيه تشعيرسازى مذهب است و به خط نسخ كتابت جلى، با رقم: «كتبه العبد الجانى زين العابدين السلطانى الاصفهانى 1257»؛ قرآن بسيار مزين مرصع و مذهب به خط نسخ كتابت و سر سوره ها و آخر رقاع كتابت خوش، با رقم: «كتبه

العبد الجانى زين العابدين السلطانى الاصفهانى فى شهر شعابن سنه 1278» و چندين اثر ارزشمند ديگر كه در موزه ها و كتابخانه ها موجود است.[1]

(ع. شريفترين كاتبان) زين العابدين ابن محمد تقى اصفهانى، استاد خط نسخ (ف. اصفهان 1300 ه.ق.) وى از كاتبان دربار ناصرالدين شاه قاجار بود و به همين مناسبت «سلطانى» رقم مى كرد و شاه او را «اشرف الكتاب» لقب داده است. او در خط نسخ شاگرد آقا محمود اصفهانى بود، ولى از روى خط ميرزا احمد نيريزى مشق بسيار كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1075 -1071 /4)، تذكره القبور (149)، المآثر و الآثار (212).

اشرف طباطبايي، عبدالله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1123 ق)، خطاط. از آثار او: كتابت «بلدالامين كفعمى» است به قطع نيم ربعى مذهب و نسخ غبار خوش، با رقم: «و قد استمت كتابت هذا الكتاب متنا و حاشيه على يد الفقير الحقير تراب اقدام الكتاب اشرف بن عبدالله طباطبايى فى عصر يوم الاحد و هو الحادى عشر من شهر محرم الحرام من شهور سنه ثلث و عشرين و مائه بعد اللف الهجريه على هاجرها...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1048 -1047 /4).

اشرف مازندراني، محمدسعيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1116 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اشرف. وى نوه ى دخترى علامه ى مجلسى است. در اصفهان به دنيا آمد. از محضر پدر و استادانى چون ميرزاقاضى و آقا حسين خوانسارى بهره برد. وى در 1070 ق بر اثر مرگ فرزندش محمد رفيع و وفات جد مادريش، محمدتقى مجلسى، به هندوستان رفت و معلم زيب النساء بيگم، دختر بزرگ اورنگ زيب، شد. پس از مدتى به ياد ديار افتاد و به اصفهان بازگشت. بار ديگر به هندوستان رفت و در عظيم آباد ساكن شد اشرف در پايان عمر قصد زيارت خانه ى خدا را داشت كه در ضمن سفر در شهر مونگير درگذشت و در همان جا دفن شد.وى علاوه بر شاعرى در خوشنويسى و نقاشى نيز دست داشت و در شعر و سخنورى به شيوه ى صائب معتقد بود. از آثار وى: «ديوان» اشعار؛ مثنويهاى: «سوزوگداز»؛ «قضاوقدر»؛ «ساقى نامه»؛ «شهرآشوب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (868 -865 /2)، تذكره المعاصرين (317 -309)، تذكره ى نصرآبادى (541 -540 ،182 -181)، الذريعه (228 ،82 /19 ،145 /17 ،103 /12 ،78 /9)، فرهنگ سخنوران (66)، فوائد الرضويه (545)، كاروان هند

(74 -62 /1).

اشرف مشهدي، محمداصغر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 983 ق)، شاعر و خطاط. معروف به اشرف خان ميرمنشى. از سادات حسينى عربشاهى مشهد و از امراى دربار اكبر، پادشاه هندوستان بود و خطاب اشرف خان را از او گرفت. غزل و رباعى را خوب مى سرود. و انشاء نگارش مى كرد و هنر هفت قلم را بسيار زيبا مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (68 /1)، تاريخ نظم و نثر (542)، فرهنگ سخنوران (66)، كاروان هند (61 -60 /1)، لغت نامه (ذيل/ اشرف خان)، هفت اقليم (209 -208 /2).

اشكوري گيلاني، عبدالسلام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، خطاط. از مشاهير خوشنويسان زمان سلطان حسين بايقرا و در طرز و روش خود ممتاز بود. از آثار او: قرآن مذهب نيم ربعى، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... عبدالسلام بن محمد امين گيلانى الاشكورى السلكوئى فى عام الف...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1102 / 4).

اشكوري، عبدالصمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان نستعليق و شكسته است. از آثار وى: قطعه اى به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه عبدالصمد 1287»؛ دو قطعه به قلم دو دانگ و كتابت نستعليق و شكسته ى خوش، با رقم: «عبدالصمد» و «كمترين بندگان عبدالصمد اشكورى، مسوده نمود، 1274»؛ يك نسخه «هدايه الطالبين» حاج ملا هادى سبزوارى، به قلم كتابت عالى و نسخ خوش، با رقم: «... عبدالصمد ابن مرحوم جعفر قلى اشكورى جيلانى... در ماه رجب هزار و دويست و هفتاد و هفت هجرى بپايان رسيد...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (401 / 2).

اصطهباناتي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقا شيخ حسين بن محمد يوسف اصطهباناتى عالمى فاضل بوده و بعد از 1292 ق وفات نموده است. وى داراى خط زيبائى بوده و كتاب (الشواهد) عينى را بخط خود نوشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اصفهاني، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 989 ق)، شاعر، اديب و خطاط. از هنرمندان عصر صفوى بود. پس از قتل پدرش (928 ق)، روزگار او و برادرش، ميرزا اسماعيل، دگرگون شد. ميرزا ابراهيم به قزوين رفت و چون خوش قريحه و با ذوق بود، منزلش محفل دانشمندان و شعرا گرديد. وى خط نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود. خط او را در رديف حسنعلى مشهدى و سيد احمد مشهدى و ميرمعز كاشانى دانسته اند. به گفته ى صاحب «عالم آراى عباسى»، وى فرهنگى تدوين كرده بود كه در آن لغات متداول در اشعار قدما و معانى آنها، گاه به تتبع و گاه به تصرف قريحه، جمع آورى شده بود. در قزوين درگذشت. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (16 -15 /1)، تاريخ نظم و نثر (501)، الذريعه (15 /9)، عالم آراى عباسى (172 /1)، مجمع الخواص (70)، هفت اقليم (401 /2).

اصفهاني، ابومحمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. پدر وى منجّم باشى فتحعلى شاه قاجار بود. نسب اين سلسله به زيدبن على بن حسين (ع) مى رسد. وى شكسته را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود و از علوم ادبى بهره داشت. ابومحمد در آغاز جوانى و در سن 22 سالگى، به نوبه ى غش در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1248 /4).

اصفهاني، اسداللّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن كوچك بغلى مزين زيبا كه براى سلطان العلماء اصفهانى نوشته است. نسخ كتابت غبار عالى با رقم: بيد العبد الاقل الائم الجانى اسداللّه الاصفهانى محرر و مكتوب گرديد فى يوم الخميس الرابع شهر شوال المكرم سنة 1284» در مجموعه ى حاج سيد نصراللّه تقوى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

اصفهاني، اسماعيل

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1132 ق)، خطاط و شاعر. ميرزااسماعيل از همطرحان شفيعا بود كه شعر نيز مى سرود. از اوست:

بى وعده آمد امشب آن مرهم دل ريش

همچون گلى كه آيد در غير موسم خويش

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1252/4)، صبح گلشن (24).

اصفهاني، اشرف الملك، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زين العابدين بن محمدتقى اصفهانى ملقب به «اشرف الملك» از استادان مسلم خط نسخ در دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه و ناصرالدين شاه و از كتاب دربار اين پادشاه اخير بوده و به همين مناسبت سلطانى رقم مى كرده و به فرمان ناصرالدين شاه به «اشرف الكتاب» ملقب شده است. در «الماثر الاثار» است كه «آقا زين العابدين خطاطا از مفاخر عظيمه ى اين دولت است كه او در قلم نسخ كرامت اظهار مى فرمود...».

آقا زين العابدين از «آقا محمود» اصفهانى تعليم خط گرفته ولى از روى خطوط ميرزا احمد نيريزى مشق بسيار نموده و نام وى را به عظمت ياد كرده است. اشرف الكتاب در دوره ى زندگانى طولانى خود شاگردان بسيار تربيت كرده كه يكى از آنان سيد محمد بقاء بوده است، و آثار گرانبهاى فراوان از قلم خود به يادگار گذاشته است وى بيش از يك صد سال زيسته و به عقيده آقاى ميرزا محمد حسين اديب اصفهانى خط شناس بى نظير، در پيرى به از جوانى مى نوشته است. به سال 1296 يا به قول جابرى انصارى صاحب تاريخ اصفهان در حدود يك صد و ده سالگى به تاريخ 1300 قمرى در اصفهان درگذشته است.

سرگشته ى شاعر در ستايش اشرف الكتاب سروده است:

به پيش خط خوش نغز اشرف الكتاب

ز خط سبز نكويان همه دهان بستند

قرآن وزيرى جلد روغنى تمامى صفحات متن و حاشيه مذهب مرصع عالى نسخ كتابت و اندكى رقاع

كتابت عالى بلكه ممتاز در بهترين خط اشرف الكتاب براى فتحعلى شاه استكتاب كرده است با رقم: «... و كان ذلك فى خامس عشر شهر شعبان المعظم من شهور سنة سبع و اربعين بعد الالف (1247)... و انا العبد... زين العابدين بن محمدتقى الاصفهانى...» در مجموعه ى آقاى على اتحاديه كه اين نام خط زده شده و به نام «شاه» نوشته شده است.

- قرآن بسيار مزين مرصع و مذهب نسخ كتابت و سر سوره ها و آخر رقع كتابت خوش با رقم: «كتبه العبد الجانى زين العابدين السلطانى الاصفهانى فى شهر شعبان سنة 1278 در كمال ضعف و پيرى و شكستگى و زمين گيرى از حضرت حق جل شأنه استدعا نمودم به نذر كتابت اين جلد قرآن خداوند سبحان شفا عطا فرمايد والحمد للّه الذى وفقنى باتمامه.» (آقا جان پرتو در دنبال به خط رقاع خوش نوشته: «اين جلد كلام اللّه مجيد ربانى را يك قلم خط است براى آقا زين العابدين اشرف الكتاب است بى شركت غير كه در اين اواخر سن با ضعف قوى و باصره توفيق نگارش يافت حرره العبد آقاجان پرتو». در مجموعه ى مهدوى.

- سوره ى يس و ادعيه نسخ نيم دو دانگ و رقاع عالى با رقم: «و انا العبد الداعى لدوام الدولة القاهرة الباهره زين العابدين و حرر فى ذى الحجةالحرام سنة 1222 فى دارالسلطنة اصفهان» در مجموعه ى حاج سيد نصراللّه تقوى.

- قرآن نيم ربعى جلد روغنى. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، نسخ و رقاع كتابت خفى عالى با رقم: «به سعى و اهتمام عاليجاه سيادت پناه ميرزا عبدالوهاب گلستانه سمت اتمام پذيرفت. كتبه زين العابدين الاصفهانى» «سنة 1256» در كتابخانه ى سلطنتى.

- صحيفه ى سجاديه وزيرى جلد روغنى- سرلوح مرصع مذهب، چندين

صفحه ى اول متن و حاشيه تشعيرسازى مذهب نسخ كتابت جلى عالى با رقم «كتبه العبد الجانى زين العابدين السلطانى الاصفهانى 1257» ترجمه ى فارسى نستعليق كتابت خوش: «ترجمه ى اين صحيفه كه به قلم معجز رقم استاد كل آقا زين العابدين اصفهانى است حسب الاشاره... ميرزا نصراللّه مستوفى خاصه ى حضور مبارك به تحرير اين فقير به انجام رسيد. انا العبد الراجى محمد ساوجى سنة 1278». در كتابخانه ى سلطنتى.

- يك قطعه رقاع سه دانگ و نيم دو دانگ خوش با رقم: «هو الفرد الاحد».

پيچيدن افعى به كمندت ماند

آتش به سنان ديو بندت ماند

انديشه به جستن سمندت ماند

خورشيد به همت بلندت ماند

در سن صد و دو سالگى بدون عينك قلمى شد. سلطان الخطاطين اشرف الكتاب زين العابدين سنه ى 1289» در مجموعه ى آقاى محمدتقى كمال.

- قرآن وزيرى بزرگ. جلد روغنى عالى. دو صفحه ى اول و دو صفحه ى آخر مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع كاغذ اصفهانى مجدول مذهب تماماً بين السطور طلااندازى و تشعيرسازى مذهب. سر صفحه ها و علائم و سر سوره ها مذهب مرصع عالى. خطمتن نسخ كتابت و آخر رقاع عالى. ترجمه ى فارسى در ذيل سطور و خواص سور در حواشى. نسخ كتابت خفى خوش. پايان متن قرآن: «كتبه العبد تراب اقدام المؤمنين، اين مرحوم المغفور المبرور آقا محمدتقى طاب ثراه و جعل ثراه و جعل الجنة مأواه زين العابدين السلطانى الاصفهانى» «سنة 1275 من الهجرة المقدسة المصطفويه» پايان خواص سور: «كتبه العبد الاثم محمد على بن ملا محمد الاصفهانى سنة 1276» براى فروش به موزه.

بنابر آنچه از نمونه هاى خطوط مرحوم آقا زين العابدين استنباط شد وى در سال 1187 به دنيا آمد و حداقل صد و دو سال زيسته و در دوره ى

خود استاد مسلم و مورد احترام بوده است به طورى كه «سلطانى» رقم مى كرده است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

اصفهاني، حسينعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1030 ق)، خطاط. وى از شاگردان مير سيد احمد مشهدى بود كه در راه حجاز درگذشت. به خط وى قطعه اى است به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «العبد الاقل حسين على. فى شهور سنه اثنان و تسعين و تسعمائه الهجريه»، در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (159 -158/1).

اصفهاني، رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1290 ق)، خطاط. به قول سپهر وى نستعليق را خوش مى نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (210/1).

اصفهاني، عبدالجبار

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1065 ق)، خطاط. از شاگردان طراز اول ميرعماد و از استادن برجسته ى نستعليق است كه طريقه ى استاد را پيش گرفت و بخوبى از عهده ى تقليد كارهاى استاد برآمده است. وى در اصفهان درگذشت. از آثار او: چهار قطعه، به قلمهاى دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت عالى و خوش، با ربم: «العبد عبدالجبار سنه ى 1020» و «الفقير الحقير عبدالجبار»؛ يك نسخه «كلمات» حضرت على (ع)، به قلم دو دانگ و كتابت عالى، با رقم: «كتبه العبد المذنب الراجى، عبدالجبار... سنه ى 1029»؛ يك نسخه «مناجات» خواجه عبدالله انصارى، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد... فى سنه 1041 من الهجره...». پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (367 -366 / 2)، اطلس خط (537 -5326)، پيدايش خط و خطاطان (142 -141)، تاريخ اصفهان (171)، تاريخ هنرهاى ملى (939 / 2)، تذكره القبور (319).

اصفهاني، عبدالرزاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، مذهب و خطاط. اهل اصفهان بود. وى آبرنگ كار بود و در ارائه ى چهره و شبيه پردازى مهارت داشت. او به غير از آبرنگ، در كارهاى روغنى و فن تذهيب نيز دست داشت و خط نستعليق را هم نيكو مى نوشت. وى در يكى از آثارش خود را عبدالرزاق مخترع ناميده است. از آثار وى: تصوير در آتش انداختن حضرت ابراهيم (ع) است كه چنين برمى آيد در زمان محمدشاه قاجار ترتيب يافته، با رقم: «حاجى عبدالرزاق مخترع نوظهور»؛ تصوير حمامى كه به زيبايى، وضع داخلى حمامهاى قديم و شيوه ى استحمام و وسايل تنظيف و لوازم را در نهايت دقت، ظاهر ساخته و

حواشى تصوير كه به دست نقاش تذهيب شده و همچنين خطوطى كه نقاش نوشته، در كمال مهارت است، با رقم: «فى سنه 1266... عبدالرزاق»؛ جلد بزرگى در شيوه ى لايه چينى كه رويه ى آن از گل و مرغهاى شيوا و نقش طاووس و تزيينات ديگر تركيب يافته است؛ با رقم: «كارخانه ى حاجى عبدالرزاق مخترع نوظهور مباركه تاريخ 1274»؛ جلد روغنى ارزنده اى كه در رويه دو طرف جلد، مناظر رقص و شادمانى، در حضور شاه عباس و خليفه سلطان، سفير هند است، با رقم:«عمل حاجى عبدالرزاق اصفهانى 1276». مؤلف «احوال و آثار نقاشان» نام وى را در دو مدخل جداگانه آورده است كه اشتباه به نظر مى رسد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1470 / 3 ،327 -325 / 1).

اصفهاني، عبدالمولي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قدوه ى مستعدان روزگار، خط نسخ و شكسته را خوب مى نوشته، شعر را به حلاوت مى گفته. چندين سال قبل از تأليف تذكره ى حزين به كهولت وفات يافته. از اشعار اوست:

عجز من و غرور تو شد آشنا به هم

رسم نوى است الفت شاه و گدا به هم

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، عليرضا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 981 ق)، خطاط. معروف به عتيق. وى شاگرد ميرعلى هروى بود و از آثار وى قطعه اى موجو است كه به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش نوشته شده و رقم «عبده على رضا الاصفهانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (456 / 2).

اصفهاني، غلامرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1307 / 1304 -1250 ق)، خطاط. در اصفهان به دنيا آمد. پدرش از قنادان اصفهان بود كه در اواخر عمر به تهران آمد. وى يكى از معروفترين خوشنويسان بزرگ و معاصر ميرزا محمدرضا كلهر بود. او هنوز كودك بود كه به علت حسن خطش شهره گرديد. روزى سطرى از خط او را به نظر محمدشاه قاجار رسانيدند و وى او را احضار و پس از امتحان، او را به تعليم مشق خط شاهزدادگان مأمور كرد و او چند سال مشغول اين امر بود. بعد از فوت محمدشاه، در خانه خود به تحرير و تعليم پرداخت. ميرزا غلامرضا جمله ى خطوط نستعليق، از شش دانگ كتيبه تا كتابت خفى و غبار، را استادانه مى نوشت و در شكسته نويسى هم مهارت داشت و غالبا خط خود را با رقمهاى: «غلام رضا»، «غلام رضا، يا على مدد»، «يا على مدد»مشخص كرده است. از شاگردان وى: ميرزا ابراهيم تهرانى مشهور به ميرزاعمو، ميرزا حسين خان كاتب الخاقان، شاهزاده عباسقلى ميرزا ذبيح السلطنه، ميرزا حسين خوشنويسان و عبدالكريم طهرانى مى باشند. مقبره اش در صفاييه ى شهر رى است.از آثار وى: يك صفحه به خط شكسته نستعليق كتابت خفى عالى؛ صفحه ى ديگر به قلم نستعليق نيم دو دانگ عالى، كه ظاهرا عريضه اى است كه خطاب به ناصرالدين شاه قاجار نوشته؛ يك مكتوب به خط شكسته ى نستعليق كتابت عالى، به ناصرالدين شاه؛

كتيبه هاى مدرسه ى سپهسالار، به قلم چهار دانگ كتيبه ى عالى و قطعات مختلفى كه تاريخ رقمهاى آن بين سالهاى 1260 و 1303 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (556 -550 / 2)، اطلس خط (575 -573)، تاريخ اصفهان (156 -154)، تاريخ هنرهاى ملى (656 / 1)، تذكره خوشنويسان معاصر (26 -25)، گلستان هنر (بيست و يك).

اصفهاني، محمد باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1297 ق)، خطاط. از آثار وى: تصديق خط نيريزى پشت كتاب «عدة الداعى»، به نسخ كتابت خوش، با رقم: «حرره محمد باقر الاصفهانى سند 1297».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1149/ 4).

اصفهاني، محمدجعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1280 ق)، خطاط. از آثار وى: اسفار (مجلد سوم) وزيرى، مجدول مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «محمدجعفر ابن رجبعلى الاصفهانى... سنة اثنين و خمسين و مأتين بعد الالف...»؛ اسفار (امور عامه) وزيرى، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «... و انا العبد... ابن رجب على محمدجعفر سنة 1280».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1155 -1154/ 4).

اصفهاني، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن بغلى، جلد سوخت تحرير عالى. دو صفحه ى اول متن و حاشيه مرصع عالى. نسخ غبار خوش با رقم: «انا العبد الجانى ابن مرحوم محمدجعفر، محمدحسن الاصفهانى» «فى سادس و عشرين شهر شوال المكرم فى سنة 1260» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

اصفهاني، محمدرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن بغلى، جلد روغنى عالى، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مرصع عالى، نسخ غبار خوش با رقم: «برحسب فرمايش... دبيرالملك... و انا العبد ابن غلامعلى المشتهر به خوشنويس اصفهانى، محمدرحيم» «فى ثلاث شهر رجب المرجب فى سنة تسع و سبعون و مأتين بعد الالف...» 1279 در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

اصفهاني، نورالدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1094 ق)، خطاط. وى برادر بزرگ محمدصالح اصفهانى بود و در كتابخانه ى شاه عباس اول به امر كتابت اشتغال داشت. ميرزا سنگلاخ به وى لقب جواهرنگار داده است. از آثار وى: يك قطعه، به قلم نيم دو دانگ عالى، با رقم: «تراب اقدام الفقراء نورالدين محمد الاصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (948/ 3)، اطلس خط (546)، تاريخ اصفهان (151).

اصفهاني، هادي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه ثلث رقاع دو دانگ جلى عالى و نسخ كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب المحتاج ابن محمد على، هادى الاصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1225/ 4).

اصفهاني، هدايت اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. وى شاگرد مير معز كاشانى (م 995 ق) بود. از آثار منسوب به او: قطعه اى از يك مرقع، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه هدايت اللَّه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (959/ 3)، مناقب هنروران (86).

اصيلي مشهدي، محمدعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق 9، خطاط و شاعر، متخلص به اصيلى. از شعراى معاصر امير على شير نوايى بود. مولف «مجالس النفائس» او را از شمار شعراى مشهد ذكر مى كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (462/2)، احوال و آثار خوشنويسان (68/1)، تذكره ى روز روشن (57)، الذريعه (80/9)، صبح گلشن (26)، فرهنگ سخنوران (69)، مجالس النفائس (242 ،68).

اظهر تبريزي، ظهيرالدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 880 ق)، خطاط. شاگرد ميرزا جعفر بايسنقرى بود كه در بدايت حال از تبريز به هرات سفر كرد و ملازم سلطان ابوسعيد بن محمد بن ميرانشاه گرديد. بعد از تسخير خراسان توسط الغ بيگ، شاه گوركانى اظهر را به همراه خود از خراسان به سمرقند برد و مصاحب خود كرد. تذكره نويسان متقدم به اظهر لقب ظهيرالدين و متاخرين به او لقب استادالاساتيد داده اند. قدماى خطشناس اظهر را سومين استاد خط نستعليق بعد از ميرعلى و ميرزا جعفر مى دانند. خطوط اصول و مخصوصا ثلث را بسان بزرگترين خوشنويسان، نيكو مى نوشته است. از شاگردان معروف اظهر مى توان، سلطانعلى قاينى، سلطانعلى مشهدى و شيخ بايزيد پورانى را نام برد. اظهر در بيت المقدس درگذشت. از آثار او: يك نسخه ى كامل شش دفتر «مثنوى»، به قلم نستعليق كتابت خفى و عناوين به قلم رقاع نيم و دودانگ، با رقم: «تم الكتاب المثنوى المولوى... العبد الظهر،... سنه اثنى و سبعين و ثمانمائه (872)، يك نسخه «مقطعات» ابن يمين، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «تمت... سنه ربع و ستين و ثمانمائه... اظهر»؛ 29 قطعه از مرقعات بهرام ميرزا،... به خطوط ثلث ممتاز و رقاع عالى و نستعليق خوش، به قلمهاى چهار دانگ تا غبار و تاريخهاى 840 و 873؛ يك

نسخه «خمسه ى» نظامى و امير خسرو دهلوى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... بيد الاحقر اظهر تبريزى... سنه سبع و سبعين و ثمانمائه» (877)، در كتابخانه ى دانشگاه پنجاب لاهور. يازده اثر ديگر وى در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (74 -68 /1)، اطلس خط (460 -458)، پيدايش خط و خطاطان (96 -95)، تاريخ هنرهاى ملى (815 -813 /2)، حبيب السير (19/4)، دانشمندان آذربايجان (43)، گلستان هنر (57)، لغت نامه (ذيل/ اظهر)، مناقب هنروران (61 ،59).

اعلي اصفهاني، علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1136 ق)، خطاط، موسيقى دان و شاعر. از مردم كوسار اصفهان بود و از كودكى با محمدعلى حزين معاشرت داشت. وى در موسيقى ماهر بود و خوش مى خواند و همه ى خطوط را نيك مى نوشت. از علوم متداول نيز بهره مند بود و شعر مى گفت و اشعار فراوان از حفظ داشت و به علم قرائت مسلط بود. ملاعلى هنگام غلبه ى روميه بر همدان به قتل رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (435 / 2)، تذكره المعاصرين (218 -216).

افسر اصفهاني، عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1305 ق)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به افسر. وى پزشكى نيز مى دانسته اما به اين حرفه اشتغال نداشته است. بنا به گفته ى جلال الدين همايى در مقدمه ى «ديوان» طرب: طرب در خط، ارشد شاگردان ميرزا عبدالرحيم افسر شاعر خوشنويس معروف است كه وفاتش على التحقيق بعد از سنه ى 1308 و به بعض احتمالات در سال 1315 قمرى است». كتابت خفى نزديك به غبار را بسيار شيرين و استوار مى نوشت. از استوارى خط ميرعماد و ملاحت كتابت ميرعلى هروى در خطوط او اثرى است. از آثار وى: قسمت اول روزنامه ى «فرهنگ» است كه در زمان حكومت ظل السلطان در اصفهان چاپ سنگى شده و قسمتهاى بعدى آن به خط پسر او ميرزا فتح الله جلالى است كه از شاگردان وى نيز بود؛ خط و شعر كتيبه ى كاشيكارى سر در تكيه ى حاج محمد جعفرآباده اى، جنب مسجد ركن الملك تخت فولاد اصفهان؛ يك نسخه «جهانگشاى» جوينى، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه العبد المذنب المستكين ابن مسكين الحقير الفقير الاثيم، عبدالرحيم المتخلص به افسر 1283»؛ يك نسخه «گلشن راز» شبسترى، به قلم كتابت خفى عالى، در

سنه ى 1279. شش اثر ديگر وى در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر گرديده است.

احوال و آثار خوشنويسان (384 -381 /2)، اطلس خط (576)، تذكره القبور (180)، حديقه الشعراء (141 -140 /1)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (736).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

افسر سنندجي، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1317 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به افسر. مشهور به صادق الملك وقايع نگار. وى مردى مهربان و خليق و با معلومات و داراى خطى خوش بود. به اقتفا و تقليد از گذشتگان شعر مى سرود و بيشتر به قصيده سرايى تمايل داشت. از اشعار او مقدار بسيار كمى به جاى مانده است. اثر وى: «حديقه ى ناصرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ مشاهير كرد (64 -62 /2 ،421/1)، حديقه الشعراء (143 -142 /1)، فرهنگ سخنوران (73).

افسر كرماني، مهدي قلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1300 -1259 ق)، اديب، خطاط و شاعر، متخلص به افسر. ملقب به افسر الشعراء. وى در كرمان به دنيا آمد و در اين شهر تحصيل كرد. در حكمت و منطق سرآمد سخنوران عصر خود گشت بطورى كه ناصرالدين شاه وى را به حضور پذيرفت و او را به افسرالشعرا ملقب ساخت. افسر در حسن خط ممتاز بود و نثر را به شيوه ى قايم مقام نيكو مى نوشت. ظاهرا نخستين انجمن ادبى را در كرمان وى بنياد نهاد. او داراى دو «ديوان» شعر از انواع قصايد، غزليات، مثنويات و رباعيات بوده كه به وسيله ى يكى از احفادش گردآورى و چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شاعران كرمان (73 -70)، الذريعه (84/9)، ستارگان كرمان (53 -49)، فرهنگ سخنوران (73).

افضل الملك كرماني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1322 -1267 ق)، نويسنده و خطاط. وى برادر شيخ احمد روحى و از دوستان سيد جمال الدين اسدآبادى بود. افضل الملك پس از دستگيرى برادرش شيخ احمد و ميرزا آقاخان كرمانى و ميرزا حسن خان خبيرالملك، به استانبول گريخت و پس از مدتى توقف، به طور ناشناس به كرمان بازگشت و اندكى بعد به تهران آمد اما چون از دوستان سيد جمال الدين اسدآبادى شمرده مى شد، دولت به او مظنون بود و به محض ورود به تهران دستگير و مدتى زندانى شد. شكوائيه اى به شاه نوشت و شاه پس از ديدن نامه و پى بردن به فضائل و حسن خطش و با وساطت امين الدوله، او را از زندان آزاد كرد. سرانجام در سن پنجاه و پنج سالگى در اصفهان درگذشت. آثارى ادبى و تاريخى از وى برجاى مانده كه ارزنده ترين آنها «جغرافياى بلوچستان» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:سرآمدان فرهنگ (171 -170 /1)، شرح حال رجال (35 -34 /4).

اقبال

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از شكسته نويسان گمنام است. به خط وى يك نسخه «ديوان» ظهير فارابى در كتابخانه ى حاج سيد نصرالله تقوى موجود است، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه اقبال بنده ى دولتشاه، فى شهر رمضان المبارك 1238».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1253/4).

اكبرميرزا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. نستعليق جلى را خوش مى نوشت و در جوانى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان(76 -75 /1)، فارسنامه ى ناصرى(1094 /2).

اكرمي قزويني، ضياءالدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: «نفحات الانس» جامى، به قطع نيم ربعى، به خط نسخ و نستعليق خفى متوسط، با رقم: «قد تشرفت بكتابة هذه الرسالة الشريفه اقل عباداللَّه الغنى ضياءالدين محمد الاكرمى القزوينى... فى شهور سنة تسعين و تسعمائه»(990).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان(1086 /4).

الاصفهاني، ظهير الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به خط ثلث سه دانگ جلى عالى و نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل ظهيرالدين محمد الاصفهانى»، (قرن 10).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1145 / 4).

الحسيني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)،خطاط. شكسته نويس گمنام بود. ازآثار وى: يك قطعه، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «ابوالقاسم الحسينى در هفدهم شهر ربيع الاول سنه ى 1336».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1242 /4).

الوبيگ اردوبادي، عمادالاسلام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 973 ق)، خطاط. نسب وى به خواجه نصيرالدين محمد مى رسد. منشى بى نظير و استاد خطوط سته و خط تعليق بود و طالب كسب علونم و فقه. قاضى اردوباد و آن سرحد و ولايات بود و اوقاف سر كار چهار معصوم(ع) را كه نزد مادر شاه سلطان محمد بود، به خط رقاع نوشته است. در اواخر عمر به شهر قزوين رفت در خدمت شاه بود تا در همان شهر درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر(51 -50).

الهام، مرتضي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1126 ق)، عالم، خطاط و شاعر، متخلص به الهام. در سى سالگى علوم معقول و منقول را به اتمام رساند وى در فن سپاهيگرى يكتا بود. هفت قلم را به خوبى مى نوشت. پس از مرگ اورنگ زيب، فنون و كمالات خود را به بهادرشاه عرضه كرد كه مورد توجه شاه واقع شد. وى در جوانى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان(898 -897 /3).

الهي شيرازي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار او: دعاى مشلول جانمازى است با جلد روغنى، سرلوح مرصّع، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «حسب الامر... ميرزا محمدخان سپهسالار اعظم... محمدحسن الكاتب الالهى الشيرازى فى 1282».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1158 /4).

الهي، عيسي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، خطاط. به خط وى، يك نسخه «سير العباد» سنايى در مجموعه ى مهدى بيانى موجود است، به قلم كتابت خفى خوش، به شيوه ى ميراز رضا كلهر. از معرفى نامه ى ابتداى كتاب چنين برمى آيد كه وى در وزارت معارف به منشى گرى مشغول بوده است. اين اثر، با رقم «الرّاجى... عيسى الالهى، فى شهر ذى القعده 1320» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان(545 /2).

ام السلمه

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

از اوست: قرآن نيم ورقى جلد روغنى عالى دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع نسخ كتابت خفى متوسط با رقم «نمقت من هى للشاه امه بيد الاثم ام سلمه» در كتابخانه ى سلطنتى.

تعقيبات نماز نيم ربعى جلد روغنى (كه با خطوط نسخ نقشها برانگيخته اند!) سرلوح مرصع نسخ كتابت خفى متوسط با رقم: نمقت بنت شه ام سلمه». «فى شهر رمضان المبارك سنة 1245» در كتابخانه ى سلطنتى.

سور و ادعيه نيم ربعى جلد روغنى سرلوح مرصع نسخ كتابت خفى متوسط با رقم «نمقت من هى للشاه امة بيدالدائره ام سلمه» «فى سنة 1238» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

امامي اصفهاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از سادات اصفهان و خاندان هنرمند امامى بود. اين هنرمند در سطح ميرزا نصراللَّه امامى نقش مى آفريد و شايد شاگرد وى بوده است. علاوه بر صنعت نقاشى، در رشته ى گل و بوته و پرنده سازى و جدول كشى نيز قلمى خوش داشت. خط رقاع را نيز خوب مى نوشت. از آثار وى: قلمدان زيبايى است از گل و مرغ و در انتهاى قلمدان به خط طلايى: «رقم محمدتقى الامامى1286» داشته كه شباهت زيادى به كارهاى ميرزا نصراللَّه امامى دارد؛ قلمدانهاى متعددى كه جذاب و استادانه است، با رقم: «كمترين محمدتقى امامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (675/2)، هنر قلمدان (151).

امامي اصفهاني، نصراللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1226 ق)، نقاش و خطاط. ملقب به نقاش باشى و از خاندان امامى اصفهان بود. در گل و بوته و پرنده سازى و هنرهاى روغنى لاكى استدى مبرز به شمار مى آمد. ميرزا نصراللَّه به غير از قلمدان سازى در نقش جلدها و قاب آينه ها استعدادى وافر و شيوه ى مخصوص به خود داشت. سايه ها را در پردازهاى درشت تر مى زد و از ريزه كاريهاى زياده از حد احتراز مى جست. رنگها را به عيار و برداشت ابتكارى خود انتخاب مى كرد و جزئيات و آرايش آنها را تغيير مى داد. سال دريافت لقب نقاش باشى نصراللَّه دقيقاً معلوم نيست، ولى در قديمى ترين آثار خود كه لقب نقاش باشى را قيد كرده سال 1290 ق است. بنابراين در آن سال و يا ساليانى قبل از آن لقب نقاش باشيگرى را از ناصرالدين شاه قاجار و يا ظل السلطان، حاكم اصفهان دريافت كرد. اين نقاش بيش از چهل سال و اندى در خدمت هنر بوده و آثار بسيارى ارائه داده است. او همچنين در خطوط

مختلفه، به خصوص خط شكسته مهارت زايدالوصفى داشت و گاهى به نظم شعر نيز، طبع آزمايى مى كرد. از جمله آثار وى: تك گل قرنفل كه برگهاى موزون داشت، با رقم: «كمترين نصراللَّه نقاش باشى»؛ جعبه ى بزرگى كه رويه كناره هاى آن گل سرخ داشت، با رقم: «نصراللَّه الحسينى الامامى فى سنه 1282»؛ قاب آينه گل و مرغى كه در وسط رويه آن، يك گل درشت جلب نظر مى كرد و به خط نستعليق رقم: «نصراللَّه الحسينى الامامى سنه 1251»؛ قاب آينه چشم آذينى كه رويه آن گلهاى سرخ زيبا داشت، با: «رقم حقير نصراللَّه حسينى 1281»؛ انفيه دان زيبايى به اندازه قوطى كبريت، با رقم: «كمترين نصراللَّه حسينى الامامى» و شش اثر رقم دار ديگر كه از وى برجاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1387 -1384 /3)، هنر قلمدان (156 -155).

امامي حسيني اصفهاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از سادات اصفهان بود و در كارهاى روغنى از قبيل قاب آينه و قلمدان و انواع جلدها ذوق داشت. در زادگاه خويش كارخانه ى مجهزى داير كرد و طراحى و اساس اوليه ى نقوش را خود انجام مى داد و بقيه را به عهده ى شاگردان مى گذاشت؛ سپس كارخانه را به تهران انتقال داد. در ترسيم مجالس بزمى و رزمى به شيوه ى دوران صفوى صاحب ابتكار بود و در ارائه گل و مرغ و مناظر پر طراوت و ترسيم حيوانات مهارت داشت. علاوه بر فنون ياد شده، خط نسخ و نستعليق را خوش مى نوشت. بين سالهاى 1260 تا 1280 ق به خلق آثار زيبايى اشتغال داشته است. از آثار وى: يك جلد كتاب رحلى كه حاشيه ى آن به خط نسخ معمولى است

و در داخل جلد، تصوير مجلس بزمى است، با رقم: «در اصفهان در كارخانه جناب آقاى سيد محمد 1274 تمام شد»؛ قلمدان بزرگى كه در وسط آن، گل و مرغهاى خوشرنگى نقش بسته، با: «رقم كمترين سيد محمد 1280»؛ يك جفت در اطاق مزين و منقش كه مانند شيوه ى جلدسازى و قلمدان سازى روغنى گشته و در آن مجالس گوناگونى به شيوه ى دوران صفوى نقاشى شده، با: «رقم سيد محمداصفهانى»؛ جلد كتابى كه در داخل رويه ى آن، انواع گلها و طاووس و حواشى آن خطوط نسخ بود كه با ابيات شعر پر گشته و رقم «عمل سيد محمد امامى حدود ساليان 1280» دارد؛ قلمدان كيانى كه از برگيرنده ى نزديك پانصد چهره از قهرمانان «شاهنامه» و داستانهاى «مثنوى» مولوى و «پنج گنج» نظامى با پرداز لطيف و حالات گوناگون است، با رقم: «سيد محمدالحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (651 -650 /2)، هنر قلمدان (136).

امامي هروي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و منشى. از زبر دست ترين كاتبان قرن خويش بود كه ظاهراً در دربار سلطان يعقوب و رستم آق قويونلو به كار كتابت مشغول بود و به همين جهت يعقوبى و رستمى رقم مى كرد. از خطوط نستعليق او: يك نسخه «انيس العاشقين»، به قلم نستعليق كتابت عالى، با رقم: «تمت... به انيس العاشقين فى تاريخ سنة سبع و ثمانين و ثمانمائة... شيخ محمد الامامى»؛ يك نسخه «هفت اورنگ» جامى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد الفقير الحقير شيخ محمد بن شيخ احمد الهروى فى تاريخ سنة تسع و تسعين و ثمانمائة»؛ يك نسخه مثنوى «اشترنامه»، به قلم كتابت متوسط، با رقم:

«تمام شد كتاب اشترنامه ى شيخ فريدالدين عطار... شيخ محد بن احمد... سنه ى احمد عشرين و ثمانمائة...» و قطعات و مرقعات ديگر كه در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (644 -642 /3).

امامي، ابوسعيد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. معاصر شاه طهماسب بود. از آثار وى كتيبه ى سر در مسجد قطيبه كه اكنون در چهل ستون اصفهان است، به خط ثلث تزيينى معرق خوش، با رقم: «... شاه طهماسب الحسينى بهادرخان... كتبه العبد ابوسعيد الامامى، سنه ى 950».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1017 /4)، تاريخ اصفهان (100 -99)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (388 ،380).

امامي، علي نقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد محسن خطاط است كه در بيشتر از مساجد اصفهان از نوشته هاى او آثارى موجود است، و از سال 1112) مسجد جامع) شروع، به 1122 (مسجد على قلى آقا) ختم مى شود.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

امامي، غيب الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. بعضى او را گيلانى مى دانند. وى معاصر سلطانعلى قاينى (م 914 ق) است. در شيوه ى خط نستعليق جزو چند تن خوشنويسى است كه به شيوه و طرز غير سلطانعلى مشهدى مى نوشت. از آثار وى: يك قطعه از مرقعى، به قلم دو دانگ و كتابت خفى خوش، با رقم: «... كتبه العبد الفقير غيب الله الامامى عفا الله عنه»؛ يك نسخه «صد كلمه ى» حضرت على (ع)، به قلم نيم دو دانگ جلى و كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد... غيب الله امامى... فى سنه ثلث و تسعين و ثمانمائه الهجريه النبويه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (561 -560 / 2).

امامي، محمد محسن بن محمد رضا

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از مردم اصفهان، و از مفاخر هنرى اين سامان است. آثار او از سال 1090 (مسجد خان) شروع، و به 1100 (مسجد درباغ قلندرها) ختم مى شود. در مسجد خان به همين تاريخ كتيبه ديگرى است به خط عباس مولوى كه او نيز از خطاطين آن عصر بوده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ام سلمه قاجار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. مشهور به گلين خانم. وى خوشنويسى را از استادان اين فن از جمله آقا زين العابدين اصفهانى و حاج آقا فراگرفت. وى خط نسخ را با مهارت تمام مى نوشت. از خطوط او: يك رقعه نسخ كتابت به آب زر خفى متوسط، با رقم: «نمقت بنت شه ام السلمه 1240»؛ يك قطعه نسخ كتابت متوسط، با رقم: «نمقت بنت خاقان (فتحعلى شاه) سلمه سنة 1255»؛ يك قطعه نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «نمقت بنت شه ام السلمه فى شهر رمضان المبارك سنه 1295»؛ يك رقعه نسخ كتاب متوسط با رقم: «نمقت ام سلمه 1248» و پنج اثر ديگر وى كه در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر گرديده است.[1]

قرن سيزدهم هجرى، گلين خانم از زنان خوشنويس. وى دختر چهارم فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و برادر تنى محمدعلى ميرزا دولتشاه و همسر پسر عمويش زين العابدين خان بود. گلين خانم خوشنويسى را از استادان اين فن از جمله آقا زين العابدين اصفهانى و حاج على آقا فراگرفت و خط نسخ را با مهارت تمام مى نوشت. مجموعه نفيسى از كتابهاى دعا و قرآن به خط او در آستانه هاى مقدس مشهد و كربلا و نجف و نيز در قصر گلستان و كتابخانه ملك در تهران موجود است. از جمله آنها يك جلد قرآن و

يك جلد دعاى كميل در كتابخانه قصر گلستان بوده است.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1050 -1049 /4)، تاريخ عضدى (316 ،306 ،200)، مشاهير زنان (17).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 1050 -1049؛ اعيان الشيعه (مستدركات)، 185 /3؛ تاريخ عضدى، 316 ،306 ،200؛ دايرةالمعارف تشيع، 503 /2.

اميرالكتاب ملك الكلامي، ابوسعيد عبدالحميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1368 -1302 ق)، خطاط، نقاش و شاعر، متخلص به شرقى. در سنندج متولد شد و همان جا به كسب علم و دانش پرداخت. به وساطت بيان السلطنه، ناصرالملك، والى كردستان اميرالكتاب را به دارالاياله فراخواند و به كار انشاء گماشت. بعد از انتصاب ناصرالملك به وزارت ماليه، در دفتر استيفا مشغول كار شد مدتى نيز منشى نخست وزير بود. انواع خط را به خوبى مى نوشت. در نقاشى آبرنگ تبحر داشت و از نقارى و حكاكى نيز بهره مند بود. در تاريخ و طب و گياه شناسى و پرورش گلها و رياحين مطالعات عميق داشت. اغلب اشعارش انتقادى است و به همين جهت آنها را در ديوان خود ثبت نكرده است، اما خود همه آنها را از حفظ داشت و براى كسانى كه طرف اعتمادش بودند مى خواند. اميرالكتاب، در سن شصت و شش سالگى چشم از جهان فروبست و در امام زاده عبداللَّه دفن گرديد. از شاگردان او مى توان به مرتضى عبدالرسولى اشاره كرد. آثار وى در زمينه ى خطاطى: كتيبه ى ثلث دودانگ گلوگاه سر در موزه ى ايران باستان و پيشانى كتابخانه ى ملى و دارالفنون و غيره در تهران؛ كتيبه ى آرامگاه حافظ در شيراز، ابنيه ى جديد فرهنگى تبريز و ديگر شهرهاى ايران كه در دوره ى رضاخان برپا شده است؛ قطعه اى به قلم نيم دودانگ عالى، به خط نستعليق، با رقم:

«كتبه اميرالكتاب 1330»؛ قطعه شعرى در مدح ناصرالملك، به همان قلم و رقم و تاريخ 1329؛ يك لوحه، به قلم شش دانگ و نيم دودانگ نستعليق و دودانگ رقاع و ثلث عالى، با مضمون: «حضرت رييس الوزراء نجفقلى صمصام السلطنه، كتبه اميرالكتاب سنه ى 1330».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (376 -371 /2)، اطلس خط (601 -599)، تاريخ برگزيدگان (474 -473)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (112 -109)، شرح حال رجال (142/5)، تاريخ مشاهير كرد (297 -295 /2).

اميرخان بيك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. از خوشنويسان اسكندرخان بكيشلو از اعيان دربار صفويه بود. مردى وارسته و صوفى مشرب و در غزلسرايى استاد بود. در يزد درگذشت و در همان جا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (506).

اميرشاهي سبزواري، ملك

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 857 ق)، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر، متخلص به شاهى. از غزلسرايان معروف شيعه ى قرن خود بود و ظاهراً در شاعرى، استاد عبدالرحمان جامى بوده است. در سبزوار به دنيا آمد و نياكانش از امراى سربدارى و خود خواهرزاده ى خواجه على مؤيد سربدارى بود. علت اشتهار شاعر به امير به همين سبب، و انتخاب تخلص شاهى هم ظاهراً به اين دليل است. وى در طلب علم و ادب به هرات رفت و در خدمت شاهزاده بايسنقر منصب تقرب و نديمى يافت. بعد از مدتى از او رنجيده شد و از هرات به سبزوار رفت و در آنجا به كشاورزى پرداخت. در اواخر عمر براى نقاشى كوشك گل افشان كه بابر ميرزا در استرآباد ساخته بود، به آنجا رفت و همان درگذشت. جنازه ى او را به سبزوار انتقال دادند و در خانقاه مربوط به نياكانش به خاك سپردند. اميرشاهى انواع خطوط را خوش مى نوشت و نام وى را در زمره ى خوشنويسان كتابخانه ى بايسنقرى آورده اند، ولى تاكنون نمونه ى خطى از وى ديده نشده است. امير در فن نقاشى مصور و مذهب شهرت داشت و در موسيقى ماهر بود و عود مى نواخت. از آثار وى: «ديوان شعر»، مشتمل بر دوازده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (404 -400 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (79 -77 /1)، احوال و آثار

نقاشان (92/1)، از سعدى تا جامى (726 -723)، پيدايش خط و خطاطان (84 -83)، تاريخ ادبيات در ايران (314 -310 /4)، تاريخ موسيقى (232/1)، تاريخ نظم و نثر (301)، تذكرة الشعراء (492 -480)، حبيب السير (19 -18 /4)، الذريعه (503 -502 /9)، ريحانه (180 -179 /1)، سرآمدان فرهنگ (195/1)، صبح گلشن (221)، لغت نامه (ذيل/ شاهى سبزوارى)، مؤلفين كتب چاپى (282/6)، مجالس المؤمنين (667 -666 /2)، مجالس النفائس (24 -23)، مجمع الفصحا (44/4)، مناقب هنروران (58)، هفت اقليم (287 -286 /2).

اميركلهر، محمدمحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از امراى كلهر و يا از طايفه ايل كلهر در دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود كه در ميناسازى شهرت داشت. در تصوير و شبيه سازى استادى شيرين قلم، و در گل و مرغ و آرايش صحنه هاى تزيينى قوى دست و نازك قلم بود علاوه بر نقش تصوير و ميناسازى، خط نستعليق را نيز نيكو مى نوشت. از آثار امضادار وى كه در موزه ى جواهرات ايران به يادگار مانده است: قاب آينه ى مينايى نفيسى است كه از نفايس صنعت ميناسازى ايران به شمار مى آيد و در داخل قاب آينه كه زمينه سبز سير و نقوش گل و مرغى دارد، تصوير فتحعلى شاه ارائه شده و در حاشيه ى تصوير، گل و مرغهايى زيبايى در زمينه ى سفيد به چشم مى خورد و در چهار گوشه ى آن ابياتى در وصف فتحعلى شاه قاجار ديده مى شود، با رقم: «كمترين محمدمحسن اميركلهر 1212»؛ جعبه گرد ميناكارى كه بر روى در آن، تصاوير شاهزادگان و رجال دربارى و تصوير دو زن جوان و يك كودك خردسال نقش شده و داراى رقم است؛ جعبه گرد ميناكارى كه بر روى آن

تصاويرى از يك خانواده مذهبى ترسيم گشته و سال انجام كار، سنه 1225 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1081 -1080 /3).

اميرنظام گروسي، حسنعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1317 -1237/1236 ق)، اديب و خطاط. ملقب به سالار عسكر و اميرنظام. يكى از رجال جليل القدر دوره قاجار و از خاندان قديمى ايل كرد كبودوند ساكن گروس بود. نياكان وى در دوره هاى صفويه، افشاريه، زنديه و قاجاريه مصدر خدمات مهم دولتى بوده اند اميرنظام همواره مشاغل سياسى و ادارى مهمى در داخل و خارج از كشور برعهده داشت. از جمله اقدامات سياسى وى پايان دادن به ماجراى عبيداللَّه خان نقشبندى، رييس صوفى مسلك كرد بوده است. اميرنظام گهگاهى از روى تفنن به نظم هم مى پرداخته است. از آثار وى: «منشآت اميرنظام» و «پندنامه» كه به خط خود براى فرزندش يحيى نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1256 -1254 /4)، از صبا تا نيما (172 -165 /1)، اطلس خط (631 -630)، تاريخ برگزيدگان (190 -188)، تذكره خوشنويسان معاصر (56 -53)، سرآمدان فرهنگ (201 -200 /1)، شرح حال رجال (367 -359 /1).

امين اردستاني، محمدعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. اثر وى: يك نسخه «خمسه ى» نظامى به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد وقع الفراغ من تسويد... فى يوم الاربعا ثالث شهر جميدى الثانى سنة اربع و تسعين و تسعمائه، على يد العبد... امين بن محمدعلى اردستانى غفراللَّه له...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (80/1).

امين الادبا، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1327 ق)، خطاط. وى خواهرزاده ى آقا ميرعلى زنوزى بود و علاوه بر خطاطى، مكتبدارى نيز مى كرد. در خطاطى ظاهراً از شاگردان ميرزا مهدى خان بود كه او نيز از شاگردان ميرزا سيد حسين خوشنويس باشى است. خاندان او به فرقه ى شيخيه انتساب داشتند، و خود وى از پيروان حاج محمدكريم خان كرمانى بود. از شاگردان او: حاج محمدآقا نخجوانى و اسماعيل اميرخيزى بودند. چند قطعه به خط او در گنجينه ى اميرخيزى موجود است. وى در تبريز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (150 -149 /1).

امين شام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. در قزوين متولد شد و از وزراى شاه طهماسب بود. پس از فوت شاه، نزد بابا شاه و ميرعماد مشق مى كرد تا در نستعليق سرآمد شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (80/1).

امين شيرازي، امين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1312 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به امين. وى برادر ميرزا عبدالباقى منجم، متولى مسجد گوهرشاد بود. خط نستعليق و تحرير را نيكو مى نوشته و به فارسى و عربى شعر مى سروده و در اغلب علوم عصر خود، خاصه نجوم و هيأت، تبحر داشته است. در سال 1300 ق به شيراز رفت و در آن شهر مقيم شد. در عهد وزارت حاج ميرزا محمدخان، سپهسالار اعظم، به بغداد رفت و مدتى در آن حدود ماند. غزلى از وى در كتاب «اشعه ى شعاعيه» تأليف شعاع الملك آمده است. امين در شيراز درگذشت و در بيرون تكيه ى حافظ دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (326 -325 /1)، المآثر والآثار (221).

امين مشهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1312 ق)، خطاط، عالم، هيوى، رياضيدان و شاعر. وى برادر ميرزا عبدالباقى منجم، متولى مسجد گوهرشاد بود. در فتنه ى سالار اموالش غارت شد و به تهران آمد. در عهد حاج ميرزا محمدخان سپهسالار، از بى مبالاتىِ و لاقيدى به بغداد تبعيد شد و تا تاريخ تأليف «المآثر والآثار»، سال 1306 ق، هنوز در آنجا به سر مى برد. خط نستعليق و شكسته و ناخنى را نيكو مى نوشت و استادانه شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (559)، احوال و آثار خوشنويسان (81 -80 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (326 -325 /1)، فرهنگ سخنوران (96)، المآثر والآثار (221).

امين الدوله، هاشم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1294 ق)، خطاط. ملقّب به امين خلوت و امين الدوله. نسب خود را به ابوذر غفارى مى رساند. در سال 1272 ق كه نخستين سيم تلگراف در ايران كشيده شد عمل تلگراف و كشيدن سيم به عهده ى شاهزاده عليقلى ميرزا اعتضادالسلطنه و كليه ى محاسبات آن زير نظر ميرزاهاشم خان بود. در سال 1278 ق كه رياست اداره ى صرف جيب مبارك را داشت ملقب به امين خلوت شد. در صدارت سپهسالار به مناسبت مخالفت با او از خلوت شاه اخراج شد و پس از عزل سپهسالار مجدداً روى كار آمد و به شغل سابق خود كه رياست تفنگداران خاصه و ريش سفيدى خلوت شاه بود منصوب شد. در سال 1284 ق امور حكومتى فيروزكوه و در سال 1288 ق امور حكومتى شاهرود، بسطام و چندى بعد در همين سال حكومت كاشان نيز زير نظر وى قرار گرفت و از اجزاى مجلس دارالشوراى كبرى شد. و نيز در همين سال بود كه پس از درگذشت برادرش، فرخ خان امين الدوله،

به امين الدوله ملقب و به منصب وزارت حضور منصوب شد. وى بنا به گفته ى سپهر، سخندان بود و نستعليق را استوار و شكسته را درست مى نوشت. در قم دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (958/3)، شرح حال رجال (415 -413 /4).

امين الدين كاشاني، فتح اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1032 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى جلد روغنى عالى، دو صفحه ى اول و آخر مذهّب و دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، به خط نسخ غبار خفى متوسط و سر سوره ها رقاع خوش، با رقم: «امين الدين فتح اللَّه الكاشانى سنه 1032»؛ يك قطعه از مرقع بهرام ميرزا، نستعليق سه دانگ و كتابت خفى و نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «العبد فتح اللَّه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1129 ،1050 /4).

اميني مشهدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. در «آتشكده ى آذر»، «صبح گلشن» و «الذريعه» حسن امينى مشهدى به عنوان شاعر، شعرشناس و صاحب «ديوان» شعر ذكر شده است. از آثار او: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه المذنب امينى مشهدى»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم سه دانگ و نيم دودانگ خوش، با رقم: «فى شهور سنة خمسن و ستين و تسعمائة، المذنب امينى مشهدى، غفر ذنوبه و ستر عيوبه»؛ يك قطعه، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه المذنب امينى 1017».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (463/2)، احوال و آثار خوشنويسان (81/1)، الذريعه (106/9)، صبح گلشن (42)، فرهنگ سخنوران (99).

انجو، ابوالفتح

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان شيراز بود و نستعليق را با قدرت و شيوايى مى نوشت. از آثار وى: سه قطعه از خط خوش، در كتابخانه ى سلطنتى و كتابخانه ى ملى است به تاريخهاى 1070 ،1065 و 1080 ق و چنين رقم دارد: «در دارالفضل شيراز سمت تحرير و ترقيم پذيرفت، فقير حقير ابوالفتح الانجوئى...» و «ابوالفتح الانجو» و «... على السلطانى. نقله ابوالفتح انجو... شهر صفر سنه ثمانين بعدالالف من الهجرة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (28 /1).

انجوي شيرازي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از شكسته نويسان گمنام قرن خويش بود. از آثار وى: يك نسخه «كليات» سعدى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «... اقل السادات احمد الانجوى، تحريراً فى پانزدهم شهر رجب المرجب من شهور سنة 1252»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... اقل السادات احمد انجو تحريراً فى شهر شعبان المعظم سنة 1239».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1248/4).

اندكاني، عتولك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. مشهور به اندكانى. از كاتبان گمنام است. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» جامى، به قلم كتابت متوسط، كه به شيوه ى ميرعلى هروى نوشته است، با رقم: «كتبه العبد المذنب تولك باقى الكتاب در بلده ى فاخره ى بخارا...»؛ يك نسخه «نصايح السلاطين»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «قاضى تولك حافظ المشهور باندكانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (112/1).

انصاري تبريزي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1280 ق)، خطاط و شاعر. پدر وى وزير خارجه ى فتحعلى شاه قاجار بود. انصارى نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. از علوم ادبى و عربى بهره مند بود و به دو زبان عربى و فارسى شعر سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (447/2)، شرح حال رجال (155/6).

انصاري گرمرودي، موتمن الملك، سعيد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1301 -1231 ق)، خطاط، اديب و شاعر. وى خود را از اولاد خواجه عبداللَّه انصارى مى دانست و در انشاء و حسن خط و احاطه بر اشعار عربى و فارسى در عهد خود كم نظير بوده است. نستعليق و شكسته را استوار و درست مى نوشت. سعيد خان به خاطر ديدارى كه با ميرزا محمدتقى خان اميركبير كرد و ميرزا محمدتقى خان حسن خطش را ديد، او را از تبريز به تهران آورد و مسؤول نامه هاى محرمانه خود قرار داد. او پس از مدتى ملقب به موتمن الملك شد و در سال 1269 ق رسما به وزارت خارجه منصوب گرديد و مدتها بر آن سمت بود. در پايان عمر نيز افتخار توليت آستان قدس رضوى را داشت. او سرانجام در هفتاد سالگى در تهران درگذشت و در دارالسعاده ى مشهد دفن شد. از آثار وى: مرقعى به قلم سه دانگ و كتابت متوسط از اشعار مختلف، با رقم: «لمحرره سعيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (231 -230 /1)، شرح حال رجال (70 -66 /2).

انصاري، شرف الدين عبدالواحد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از كاتبان فارس است. از آثار وى: يك نسخه «رساله ى ضميمه ى نه سپهر»، به قلم نمى دو دانگ متوسط نستعليق و مقدارى به قلم نسخ كتابت و شكسته نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «در... سنه ى 1113 سمت اتمام ترقيم يافت... كاتبه الفقير... شرف الدين عبدالواحد الانصارى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (308/2).

انصاري، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه طلااندازى نسخ كتابت و كتابت خفى عالى شكسته، با رقم: «اول روز جمعه ى هشتم محرم الحرام سنة 1091 نوشته شد... العبد محمد الانصارى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1148/ 4).

انيسي خوارزمي، عبدالرحيم

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به انيسى. وى برادر عبدالكريم خوارزمى خوشنويس و مصاحب سلطان يعقوب آق قويونلو بود. چون، به سلطان محبت مى ورزيد، سلطان نيز او را دوست مى داشت و او را انيس خطاب مى كرد، عبدالرحيم به اين مناسبت در عشر به انيسى تخلص مى كرد. گاهى به مناسبت كاتبى مخصوص سلطان يعقوب، «سلطانى» و «يعقوبى» هم رقم مى كرد. در خطاطى سبكى پديد آورد كه به روش انيسى معروف شد. او در تندى و ظرافت خط نستعليق كوشيده است. بعضى او را قرينه سلطان على مشهدى دانسته اند. روش عبدالرحيم همانند شيوه ى غرب و جنوب ايران است كه كلمات و حروف تند و تيز و كشيده ها در عين استوارى، زياده از حد قياس بلند و دايره ها در عين صافى، بزرگتر از اندازه ى معمول است. از ميان شاگردان وى بايد از مير عضد بخارائى، ملا على سلطان، اسداللَّه كرمانى و محمد كرمانى و نويسى شامى نام برد. اثر وى: «ديوان» شعر. از خطوط وى: يك نسخه «ديوان» حافط، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمت الكتّاب على يد العبد الفقير عبدالرحيم، فى جمادى الآخر سنة اربع و ستين و ثمانمائة»؛ يك مجموعه ى منتخب غزليات: حافظ، اميرخسرو، كمال خجندى، حسن كاتبى، اميرشاهى، جامى، اشرف و بساطى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «تمت الكتاب... كتبه العبد... عبدالرحيم بن عبدالرحمن الخوارزمى السلطانى، فى

سادس عشرين ذى قعدة سنة تسع و سبعين و ثمانمائة الهجرية»؛ يك قطعه به قلم نيم دودانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه عبدالرحيم اليعقوبى». پنج اثر ديگر وى در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (388 -384 /2)، تاريخ نظم و نثر (343)، تحفه ى سامى (134)، الذريعه (110/9)، فرهنگ سخنوران (105)، گلستان هنر (58 -57)، مجالس النفائس (301)، مناقب هنروران (114 ،90 -88).

اوبهي، سلطانعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 950 ق)، خطاط و شاعر.از مردم اوبه، از توابع هرات بود. ظاهرا در فتنه ى هرات و غلبه ى صفويه، به ماوراءالنهر رفته و در بخارا زيسته است. وى از مريدان خواجه عبيداللَّه احرار به شمار مى رفت و با سلطانعلى مشهدى معاصر و معارض بود. اوبهى شاعرى خوش طبع بوده و رساله اى در مصافحه نوشته و قطعه و رباعى را خوب مى سروده است. او همچنين خطوط را نيز نيكو مى نوشت. اوبهى در خانقاه مرشدش، در سن صد و نه سالگى چشم از جهان فروبست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (234/1)، تاريخ نظم و نثر (621)، خوشنويسان و هنرمندان (37 ،9)، الذريعه (457 ،220 /9)، مجالس النفائس (144).

اورنگ شيرازي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1286 ق)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به اورنگ. مشهور به وقارالسلطنه. وى نواده ى وصال شيرازى بود و علوم ادبى و فارسى و عربى را در محضر پدر آموخت. سفرى به عراق رفت و چندى در اصفهان و تهران اقامت كرد. در يكى از دوره ها از سوى مردم فارس به نمايندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و از آن پس در تهران ساكن شد و رياست دفتر رييس الوزراء ايران را قبول كرد. پس از مرگ پدر به عتبات سفر كرد و بعد از شش ماه در سال 1313 ق به تهران بازگشت و با مؤلف «طرائق الحقائق» معاشر شد و مورد نوازش صدراعظم قرار گرفت. وفات وى در تهران اتفاق افتاد و در ابن بابويه به خاك سپرده شد. اثر وى: ديوان «اشعار»، و از خطوط او: يك نسخه «لوايح» جامى، به قلم كتابت خفى خوش در كتابخانه ى مجلس شوراى ملى، كه چنين

تمام مى شود، «به انجام رسيد... در چهارم شهر ربيع الاول من شهور سنه 1313 صلاث عشر و ثلاثمائة بعدالالف، على يد تراب اقدام العارفين محمودالمتخلص به اورنگ ابن الفرهنگ ابن الوصال». اثر ديگر وى، «نصاب الرجال» است كه منظومه اى فكاهى است و در آن از اوضاع ايران و فساد اخلاق مردمش به اسلوب زيبايى انتقاد كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (364 -363)، احوال و آثار خوشنويسان (867 -866 /3)، حديقة الشعراء (202 -200 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (376 -371 /1)، الذريعه (112/9)، ريحانه (328/6 ،206/1)، شرح حال رجال (259/6)، طرائق الحقائق (381/3)، لغت نامه (ذيل/ اورنگ شيرازى)، مؤلفين كتب چاپى (10 -9 /6)، مرآت الفصاحه (76 -75).

اوكتاي قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1295 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. ظاهراً به دليل تغيير اوضاع، همراه نزديكان و عموهاى خود در مهاجرت بود، سپس در همدان ساكن شد و پس از ازدواج دخترش، ملقب به افسرالسلطنه، با ناصرالدين شاه در دربار تقرب بيشترى يافت. خط شكسته را به خوبى مى نوشت و در آبرنگ و شبيه سازى دست داشت. وى صاحب دو «ديوان» مرتب بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (93/1)، حديقة الشعراء (203 -202 /1)، الذريعه (112/9)، فرهنگ سخنوران (110)، مصطبه ى خراب (17).

اولياء

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام بود. به خط، قطعه اى است به قلم چهاردانگ خوش، با رقم: «الفقير اولياء غفرله»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (82/1).

اولياء سميع، محمدابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1300 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صفا. معروف به حاجى آقا اولياء سميع. وى از نوادگان ميرغياث الدين منصور و از سادات دشتكى اهل اللَّه بود. همه ى خاندان او به همين نام معروف بوند. در خدمت حسام السلطنه، سلطان مراد ميرزا، تربيت يافت. پس از تحصل علم و معرفت در شيراز، به بمبئى رفت و كتابهاى «تاريخ وصاف»، «ديوان» حافظ، «انوار سهيلى»، «شاهنامه فردوسى»، «ديوان قاآنى» را به خط خود نوشت و چاپ كرد و تاكنون نسخه هاى آن در كتابخانه هاى ايران موجود است. سالها در بمبئى و حيدرآباد به سر برد و در آنجا به تجارت پرداخت. در آخر كليه مال التجاره او در دريا غرق شد و تهى دست به حيدرآباد رفت و در آنجا به تعليم زبان فارسى مشغول شد. پس از چندى به مشهد و از آنجا به شيراز رفت و همان جا درگذشت. جسدش را به نجف منتقل كردند. اولياء سميع نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ «تاريخ وصاف»، كه به سال 1269 ق در بمبئى چاپ شده است، به قلم كتابت خفى خوش؛ «اخلاق ناصرى» و غيره، كه اجزاء خمسه ى آن در يك مجلد به سال 1286 ق در بمبئى چاپ شده، به قلم كتابت خفى خوش، شش دفتر «مثنوى» مولانا، كه به سال 1270 ق چاپ شده، به قلم كتابت خفى خوش. و دو اثر ديگر كه در كتاب

«احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (561)، احوال و آثار خوشنويسان (624 -623 /3)، حديقة الشعراء (1022 -1021 /2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (462 -459 /3)، الذريعه (609/9)، ريحانه (447/3)، سفينة المحمود (556 -555 /2)، طرائق الحقائق (516/3)، لغت نامه (ذيل/ صفا)، مرآت الفصاحه (355 -354)، مصطبه ى خراب (118)، نگارستان دارا (218 -216).

ايجي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. ملقب به غياث الدين ايجى. از آثار او: «ذخيره ى خوارزمشاهى»، ساغرى مذهب و سوخته، مذهب مرصع، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «كتبه العبد الفقير الى رحمة اللَّه الاحد على بن احمد الملقب به غياث الدين الايجى غفراللَّه ذنوبهما. فى... سنة خمس و تسعمائة الهجرية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1125/4).

ايرواني، عبدالعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خطوط او: «جنات الخلود»، به خط نسخ كتابت تند و تيز و كتابت خفى و غبار عالى و رقاع دودانگ خوش، با رقم: «... ابن محمدالعبد المذنب الجانى عبدالعلى الايروانى... من شهور سنة احدى و ستين و مأتين بعد الالف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1105 ،1102 /4).

ايرواني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان و ظاهراً از شاگردان ميرزاعلى محمد صفاى لواسانى بوده است. از خطوط او: يك «رساله ى» فارس ى در شكيات نماز، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «قد تمت الرسالة الشريفة فى شهر صفرالمظفر من ثلث تسعين و مائين بعدالالف... سيد محمدالايروانى غفر له سنه ى 1293...«؛ يك قطعه به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «العبد محمدالايروانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (652/3).

ايزدي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او قرآن نيم ربعى، نسخ كتابت خفى ياقوتى و سر سوره ها رقاع نيم دو دانگ (خوش بلكه عالى) با رقم «خدم به كتابة هذا المصحف المجيد اقل عبادالله الغنى احمد ايزدى الملقب به سراج عفااللّه عنه فى شهور سنة اثنتين و تسعمائة (902) در كتابخانه ى آقاى شهيدزاده تقى زاده در همدان موجود است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ايلچي، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. وى از جمله فضلا و ادباى عهد شاه محمد خدابنده صفوى (996 -985 ق)، و شاگرد مير معزالدين محمد كاشانى بود كه در شهر قم حكمرانى داشت. اين هنرمند در فن خط نسخ و تعليق و رسامى و نقاشى و مذهَّب كارى يگانه ى زمان خود بود. شاه محمد خدابنده صفوى او را براى عرض تهنيت به دربار سلطان مرادخان سوم عثمانى به استانبول فرستاد. ابراهيم خان چون به دربار عثمانى رسيد، سلطان عثمانى او را گنجينه اى يافت و از دولت ايران خواست تا او را در استانبول بماند و برخى كتابها را براى سلطان عثمانى خطاطى كند. اثر وى: «صحيفه ى سجاديه»اى است كه به خط نسخ زيبا براى سلطان عثمانى نوشت و به انواع تذهيبات و نقوش زيبا آرايش داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (82 /1)، احوال و آثار نقاشان (14 /1)، مناقب هنروران (86).

ايواوغلي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، مذهب، خطاط و شاعر. از اهالى قصبه ى ايواوغلى، از توابع شهر خوى و از قورچيان سلطان حمزه ميرزا (م 1069 ق)، نواده ى شاه طهماسب، بود. در خوشنويسى و تذهيب و طلاكارى مهارت داشت و بيشترين كارهاى اين هنرمند، تذهيب و تزيين و حاشيه بندى قطعات و نسخه هاى خطى بود و چون در صنعت شعر نيز دست داشت، اغلب سروده هاى خود و ساير شاعران را تذهيب مى كرد. وى اشعار فارسى و تركى را خوب مى سرود. از آثار او: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (654/ 2)، تاريخ نظم و نثر (507)، دانشمندان آذربايجان (329)، الذريعه (992 ،115/ 9)، فرهنگ سخنوران (812)، مجمع الخواص

(126 -125).

ايوب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از شكسته نويسان عصر خويش بود. از خطوط او: يك قطعه، به قلم كتابت خفى، با رقم: «از روى خط استادى درويش مجيد به رسم نقل نوشته شده ايوب بن حكيم نورمحمد» و پشت قطعه مرآةالممالك نوشته است: «از خطوط و مشقهاى آقاى دكتر ايوب خان خطيب معاصر است كه اگر از مرحوم مبرور درويش عبدالمجيد طالقانى كمتر نوشته باشد از مرحوم استادى ميرزاكوچك بهتر نوشته است ربيع الاول 1315».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1257/4).

ايوبي، مصطفي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن ربعى نسخ كتابت نيمه خفى عالى با رقم: «كتبه الحقير المحتاج الى ربه القدير مصطفى بن عمر الايوبى...».

در موزه ى هنر و پيشه هامبورك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

آباده اي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1355 -1275 ق)، خطاط و شاعر نوحه سرا، متخلص به مينو. در قريه ى صغاد از توابع آباده متولد شد. مقدمات علوم ادبى و عربى را نزد پدرش آموخت و به خوشنويسى و به خصوص خط نستعليق نيز علاقه داشت و در آن مهارت كامل يافت. حاج آقا بزرگ در سرودن انواع شعر به ويژه نوحه سرايى استاد بود. اشعارش در تعزيه ها و سوگواريها هنوز خوانده مى شود. آنچه به اشعار او امتياز بخشيده است انتخاب بحور عروضى مناسب و تركيبات مفرداتى است دل انگيز و دلنشين.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (3505 -3500 /5).

آبشوري، زين العابدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. در «جامع مفيدى» آمده است: در نوشتن خط نستعليق مرتبه ى عالى يافت و با وجود حسن خط، به انواع كمالات و فضايل و تقوا آراسته بود. آبشورى شعر نيز مى گفت و ديوانش متداول بود. در تعليم خط مهارت داشت و آداب تعليم را به شاگردان در لباس نظم ادا مى كرد. در اواخر دولت شاه صفى صفوى (1052 -1038 ق) بدرود زندگى گفت. اثر وى «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (224 /1)، جامع مفيدى (401 -400 /3).

آثار ارسنجاني فارسي محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1333 -1253 ق)، شاعر و خطاط. از اهالى ارسنجان از توابع زرقان شيراز بود. خط نسخ را خوش مى نوشت و در هفت قلم استاد بود. در كتاب «آثار عجم» آمده كه پس از نيريزى خط مذكور را احدى به پايه ى او ننوشته، و اغلب به خوشنويسى «قرآن مجيد» اشتغال داشته و در سرودن اشعار بويژه در غزل صاحب طبع سليم بوده است. از آثاراو: يك نسخه قرآن، به قلم نسخ و رقاع و خواص آيات به قلم نستعليق كتابت عالى، با رقم: «... محمد شفيع بن على عسكر الارسنجانى... سنه 1291»؛ يك قطعه به خط ثلث و نسخ و رقاع و تعليق و شكسته و نستعليق نيم دودانگ خوش، با رقم: «... سنة احدى و ثلثمائة بعد الالف... العبد محمد شفيع بن على عسكر»؛ قرآن رحلى با جلد روغنى به قلم نسخ و رقاع با رقم: «... محمد شفيع ارسنجانى فى سنه 1322».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (249)، احوال و آثار خوشنويسان (1173 -1172 /4 ،754 /3)، اطلس خط (362)، حديقة

الشعراء (22 -20 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (3 -2 /1)، الذريعه (2 /9)، ريحانه (39 /1)، فارسنامه ى ناصرى (1251 /2)، فرهنگ سخنوران (2)، مرآت الفصاحة (24 -23)، نام آوران فرهنگ (469).

آخوندزاده، مير عبدالرحمان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1268 ق)، خطاط و شاعر. از سادات حسينى هرات و از معاصران شاه محمود سدوزايى و پسرش كامران بود. او شعر مى گفت و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و از شيوه ى ميرعماد پيروى مى كرد. از شاگردان او، ملا محمد حسين سلجوقى و نجف سلمانى در هرات مشهورند. از آثار وى: يك قطعه به قلم نستعليق دو دانگ و شكسته نستعليق كتابت خوش، با رقم: «... حرّره مير عبدالرحمن»؛ پنج قطعه به قلم نستعليق پنج دانگ و سه دانگ و دو دانگ و شكسته نستعليق كتابت خوش، با رقمهاى: «مشقه عبدالرحمن سنه ى 1236» و «... عبدالرحمن الحسينى» و «فقير عبدالرحمن الحسينى سنه ى 1247» و «مشقه العبد الاقل عبدالرحمن الحسينى 1233».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (378 -377 /2).

آذربد، افضل الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1287 ش)، خطاط و نقاش. در تهران متولد شد. ابتدا در مدرسه ى فيضيه ى قم به تحصيل پرداخت، ولى پس از چندى به علت علاقه به تذهيب و نقاشى نزد استادانى چون ميرزا ابوالقاسم اصفههانى تذهيب، و حسين بهزاد نقاشى را فراگرفت. پس از آن تعليم خط گرفت و نوشتن خطوط كوفى، نسخ، ثلث، رقاع، طغرا، ريحان و تعليق را خوب فراگرفت. مدتى در ارتش خدمت كرد. سپس در وزارت پيشه و هنر و سازمان برنامه مشغول به كار شد و چندى نيز در شركت ملى نفت به امور دولتى اشتغال داشت. از آثار وى كتابى است تحت عنوان «مفتاح الخطوط» كه انواع خطوط را در آن درج كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (159 -153).

آزاد، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1217 ق)، خطاط. از مدرم ايران بود كه در كشمير هندوستان به سر مى برده و در آنجا يك نسخه «قرآن مجيد با تفسير كاشفى» به قلمهاى خوش ثلث و نسخ و رقاع و نستعليق نوشته است و چنين رقم نهاده: «تمت الكلام ملك العلام مع التفسير... احمد بن ميرزا كاظم... آزاد تخلص... در خطه ى كشمير... سه 1217». اين تفسير در كتابخانه ى دانشگاه استانبول است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (36 /1).

آشتياني، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1270 ق)، خطاط. وى از اشراف و بزرگان زمان خود بود. خط نستعليق را نزد پدرش آموخته بود و خوش مى نوشت. از علوم ادبى نيز بهره ى كافى داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (14 /1).

آشتياني، محسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1270 ق)، خطاط و منشى. در علم انشاء مهارت داشت و نستعليق را نيكو و استوار مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (620 /3).

آشتياني، محمدهاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1290 قمرى، فرزند حاج ميرزا حسن آشتيانى مجتهد معروف دوره ى ناصرالدين شاه. حاج ميرزا حسن همان كسى است كه در واقعه ى رژى و تحريم تنباكو فتواى ميرزاى شيرازى يا فتواى منتسب به او را در تهران انتشار داد و در مقابل ناصرالدين شاه و كامران ميرزا نايب السلطنه و امين السلطان ايستادگى كرد تا سرانجام فتوا به تحقق پيوست و قرارداد تنباكو باطل گرديد.

ميرزا محمدهاشم تحصيلات خود را در رشته ى عرفان و ادبيات عرب و فقه و اصول تا درجه اجتهاد پايان برد. مدتى در نجف به تحصيل اشتغال داشت و از همان جا اجازت اجتهاد گرفت. در تهران هم مورد توجه مردم بود. در دوره ى سوم از تهران به وكالت مجلس انتخاب شد. در دوره ى پنجم نيز وكيل شد و به انقراض قاجاريه و سلطنت رضا شاه رأى داد. در ادوار ششم و هفتم و هشتم وكيل مجلس شوراى ملى بود. امر صادر شد تمام وكلاى مجلس بايد لباس متحدالشكل بپوشند و روحانيون نماينده نمى توانند در كسوت روحانيت باقى بمانند. عده ى زيادى از اين دستور تبعيت كردند و عبا و عمامه را فوراً به كت و شلوار و كراوات تبديل نمودند، ولى ميرزا محمدهاشم كه در آن تاريخ حدود شصت سال داشت، زير بار نرفت. در ادوار بعدى ديگر او را انتخاب نكردند. حدود 80 سالگى در تهران رحلت كرد. او مردى ثروتمند و متعين بود. پس از مرگ املاك و مستغلات زيادى از او

باقى ماند.

(1328 -1250 ش)، عالم و خطاط. وى پسر سوم ميرزاحسن آشتيانى مجتهد معروف بود. ميرزاهاشم در دوره هاى سوم تا هشتم مجلس شوراى ملى به عنوان نمايندگى انتخاب شد. در 1302 ش، در مجلس شوراى ملى، ميرزاهاشم در كنار مدرس و مشيرالدوله سرسختانه با جمهوريت رضاخانى مخالفت كرد. وى متمول بود و املاك و مستغلات زيادى داشت. در ضمن يكى از بزرگترين پرورش دهندگان قنارى در ايران بود كه نسل قناريهاى خوش آواز تربيت شده توسط او شهرت تمام دارد. خط و تحريرش هم خوب بود. تأليفاتى در ادعيه و زيارات از ايشان به يادگار مانده است. «ابواب الجنات» بنا به امر ايشان توسط حاج شيخ رضا قاضى تهرانى تأليف شد.[1]

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (24 / 26)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (40 -38 / 1)، شرح حال رجال (413 / 4)، گنجينه ى دانشمندان (364 / 4)، مؤلفين كتب چاپى (744 / 6).

آشفته، سيد علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1309 -1280 ق)، عالم، خطاط و شاعر، متخلص به آشفته. نسبش به آقا سيد على حسينى صاحب مقامات منتهى مى شود. جد اعلاى او از هرات به مشهد مهاجرت كرد و از آنجا اولادش به تهران آمدند. آشفته در كربلا به دنيا آمد. در نوجوانى به تحصيل علوم مشغول شد. پس از تكميل مقدمات به ايران آمد و در بيست و دو سالگى به عراق بازگشت و در سامراء سكنى گزيد و مدت چهار سال در محضر ميرزاى شيرازى استفاضه كرد. در 1306 ق به كربلا مراجعت كرد. طبع شعر نيكويى داشت، و تخلص هاى متفاوت، اما آخرين تخلص او آشفته بود. خط نسخ

را بخوبى مى نوشت و كتابهاى بسيار به خط خود به يادگار گذاشت. وى به تأليف و تصنيف نيز پرداخت اما هيچ يك به اتمام نرسيد. صاحب كتاب «نزهة العيون» خواهرزاده و شاگرد او است. پاره اى از اشعار وى در «نزهة العيون» آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :نزهه العيون (77 -73).

آشناي نهاوندي، نجف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. اصلش از نهاوند است. وى در كتابت ممتاز و در زمره ى منشيان شاهزاده محمود ميرزا قاجار، پسر چهاردهم فتحعلى شاه، بود و شاهزاده ى مذكور در «تذكره ى» خود از كمال خط نستعليق او تعريف نموده و چند شعر از او نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (54 -53 /1)، سفينة المحمود (143 -142 /1)، فرهنگ سخنوران (7).

آشوب تهراني، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1269 ق)، شاعر و خطاط. وى برادر ميرزا ابوالحسن منشى بود و در نگارش نظم و نثر و خوشنويسى مهارت داشت. آشوب به كارهاى ديوانى مشغول و از منشيان مقتدر بود. وى با رضاقلى خان هدايت، صاحب «مجمع الفصحا» معاصر است. قصيده و غزلى از او در «گنج شايگان» آورده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1242 /4)، حديقة الشعراء (56 -54 /1)، فرهنگ سخنوران (8)، گنج شايگان (146 -144)، لغت نامه (ذيل/ آشوب)، مجمع الفصحا (134 -133 /4).

آشوبي نطنزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. در اوايل دوران شاه عباس اول صفوى مى زيست. «ديوان» شعرى از او به جاى مانده است. آشوبى خط نستعليق را به غايت نيكو مى نوشت. وى پيش از تأليف «تذكره ى هفت اقليم» توسط امين احمد رازى (1002 ق) درگذشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1 /1)، الذريعه (7 /9)، صبح گلشن (6)، لغت نامه (ذيل/ آشوبى)، مستدركات اعيان (4 /3)، هفت اقليم (441 /2).

آق قوينلو، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر. از نوادگان اوزون حسن پادشاه بود. وى در نه سالگى از خوشنويسان نامى فارس بوده و علاوه بر خوشنويسى، شعر نيز مى سروده است. از آثار او ابياتى است كه در عمارت تخت جمشيد بر سنگ نقش شده است، با رقم: «و كان ذالك فى تاريخ احدى و ثمانين و ثمانمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (32 -31).

آقابابا

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1234 ق)، خطاط. از آثار او: يك رقعه از مرقع نسخ دودانگ جلى خوش، با رقم: «العبد الاقل عبداللَّه المدعوبه آقا بابا فى شهر ذيحجةالحرام سنة 1234».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1013 /4).

آقاجان

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. قطعه اى به خط وى در مرقع سيداحمد مشهدى در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول به قلم دودانگ و كتابت خوش موجود است، با رقم: «تشرف بكتابتها العبد آقاجان غفرذنوبه بدارالارشاد اردبيل، فى شهور سنه 968 هجرية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (2 /1).

آقاحسيني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1341 -1290 ش)، خطاط. در طالقان به دنيا آمد. پس از پايان دبيرستان براى تحصيل علوم قديم به مدرسه سپهسالار رفت. از محضر محمدحسين خوشنويس باشى و ميرزا حسن خان عاصمى تعليم خط گرفت و سرانجام به مكتب عمادالكتاب راه يافت و از دست او گواهى نامه گرفت. وى سپس به استادى كلاس عمومى تعليم خط هنرهاى زيبا مشغول شد. آقاحسينى در خط نستعليق به ويژه جلى شيوه دلپسندى دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (173 -172).

آقاسي بيك افشار

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از مردم آذربايجان و سركرده ى عده اى سوار در اردوى نادرشاه بود. همچنين در زمان سلطنت كريم خان مورد توجه و عنايت او بود، طورى كه خانه ى بزرگ مجللّى در ميدان شاه براى وى ساخت و او را از آذربايجان خواست، و او پس از بازگشت از مكه و عتبات به شيراز وارد شد. آقاسى خط نستعليق را نيكو مى نوشت و كتيبه ى سنگ مرمر قبر حافظ ب خط او است. از ديگر آثار وى: «تكيه ى حاج آقاسى» است كه به «تكيه ى نواب هندى» نيز شهرت دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (6 /1)، فارسنامه ى ناصرى (1104 -1103 /2).

آقاصادق دوم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شكوفايى 1210 -1160 ق)، نقاش، شاعر و خطاط. مشهور به صادق، آقاصادق و محمدصادق. وى سجعش را «يا صادق الوعد» مى نوشت و يا تنها به ذكر نام ساده ى خود اكتفا مى نمود. در رشته هاى گوناگون نقاشى، از قبيل آبرنگ و كارهاى روغنى و ارائه تصاوير رنگ و روغنى و تذهيب و ترصيع و حل كارى صاحب ابتكار بود. آقاصادق در گل و مرغ و شبيه پردازى و تك چهره سازى و مجالس پر جماعت رزمى و بزمى و شكار جانورسازى و حتى فرنگى سازى استاد بود و به رموز و دقايق نقش تصوير وقوف تمام داشت. وى به غير از نقاشى در شعر و ادب نيز دست داشت و اغلب ارقام هنرى خود را به نظمى مناسب به شعر درآورده و به خط زيباى خود كتابت مى كرد. از آثار او: «اثر بزرگ رنگ و روغنى جنگ كرنال در كاخ چهلستون اصفهان، اين اثر به امر آغا محمدخان قاجار ترسيم گشته و رقمش چنين است: «يا صادق الوعد»؛

اثر بزرگ رنگ و روغنى از جنگ نادرشاه با تركان عثمانى در يكى از سالنهاى كاخ گلستان تهران؛ ديگر اثر وى كه در كتابخانه مجلس قرار دارد، تصوير رنگ و روغنى بهشت است به ابعاد تقريبى 180 در 280 سانتيمتر؛ و قلمدان گل و مرغى استادانه اى كه در مداليونهاى مختلف حواشى قلمدان نيز مناظر شكار و تصاوير پر حالت ديگر نقش بسته و چنين رقم دارد: «يا صادق الوعد». در «احوال و آثار نقاشان» نوزده اثر ديگر از آقاصادق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (264 -259 /1)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (104 -103).

آقاميرك اصفهاني، جلال الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. وى غير از روح اللَّه ميرك هراتى است. آقا ميرك از سادات اصفهان بود و در تبريز، در دربار شاه طهماسب اول مقام والايى داشت. وى از شاگردان مستعد استاد بهزاد به شمار مى آمد و در تذهيب و ترصيع و نقوش ساختمانها و مهارت در تنوع آرايش طبيعت و ارائه چهره ها انگشت نما و پرمايه بود. همچنين در كتابت انواع خطوط نيز دست داشت و اغلب خطوط زيباى نستعليق و ثلث تصاوير را خود مى نوشت. خواجه عبدالصمد شيرازى ملقب به شيرين قلم از شاگردان او بود. از آثار وى، تصاويرى است در نسخه اى از «خمسه ى» نظامى به خط شاه محمد نيشابورى كه همراه با استادان نامى آن زمان نقش آفرينى كرده است و رقم «عمل آقا ميرك» و «آقا ميرك» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (135 -132 /1)، تاريخ اصفهان (288)، تاريخ هنرهاى ملى (836 -835 /2)، تحفه ى سامى (74)، خوشنويسان و هنرمندان

(20 ،18)، گلستان هنر (139).

آقاميري، سيد رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رسول آقاميري از نقاشان معاصر است . او اهل اصفهان بوده و درخانواده اي مذهبي و هنردوست رشد و نمو يافت . وي درنمايشگاه هاي انفرادي و گروهي شركت داشته و درزمينه خوشنويسي به ويژه خط نستعليق خوش درخشيده است .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : خوشنويسي

والدين و انساب : پدر بزرگ سيد رسول آقاميري ، سيد عباس آقا ميري از نقاشان معروف زمان خود بود. نقاشي هاي مدرسه چهار باغ اصفهان و پل خواجو از جمله كارهي سيد عباس به شمار مي آيد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد رسول آقا ميري از سال 1374 فعاليت هنري را با گرايش به خوشنويسي براساس علاقه زياد و همچنين تشويق هاي پدرو مادر و دايي اش آغاز كرد و تاسال 1376 هجري شمسي به طور ذوقي ازروي كتابهاي خوشنويسي بدون استاد كار مي كرد . درسال 1376 با ملاحظه چند پوستر كانون فرهنگي _ هنري نور، به شيوه اي جديد درزمينه خط دست يافت .

استادان و مربيان : مهمتر ين سيد رسول آقاميري، استاد علي فرزانه است كه درسال 1377 هجري شمسي با هم آشنا شدند . وي تا سال 1378 هجري شمسي از محضر اين استاد استفاده كرد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : درسال 1378 هجري شمسي ، سيد رسول آقا ميري موفق به اخذ مدرك ممتاز ازانجمن خوشنويسان شد و به عضويت انجمن خوشنويسان اصفهان درآمد . از سال 1379 فعاليت هنري خود را به طوررسمي شروع كرد و در همايشي كه انجمن خوشنويسان ايران به مناسبت تكريم سال حضرت علي (ع) برگزار نمود شركت كرد

و دراولين حضور خود در عرصه رسمي هنر افتخار داشتن يك اثر دركنار آثارهنرمندان سراسر كشور را به دست آورد .

آرا و گرايشهاي خاص : سيد رسول آقاميري معتقد است كه بايد خط نستعليق را كه خط ملي و سنتي ما است و كمال خطوط مي باشد . در قالبهاي نو و بديع به «دوستداران هنرو به خصوص خط نستعليق ارائه كرد» .

منابع زندگينامه : فصلنامه فرهنگ اصفهان ، شماره 20 ، تابستان 1380 ، ص 113

آقايي، محمدحسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1198 ق)، خطاط. در كتابخانه ى سلطنتى، سيزده رقعه از او با خط نسخ كتابت خفى متوسط موجود است، با رقم: «العبد الفقير آقايى فى 1198»، و «العبد الداعى محمدحسين شهير به آقايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1159 /4).

آگه شيرازي، علي اشرف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1244 ق)، شاعر، عارف و خطاط. اصلاً از قزوين بودند ولى در زمان صفويه با خانواده به اصفهان آمده بودند و در فتنه ى افغان به قزوين و سپس به شيراز رفتند. پدر وى آقا على مدرس و عمويش آقا خليل مشهور به آقا بزرگ مدرس از سلسله مدرسين شيراز بودند. دو برادر وى حاج على اكبر نواب شيرازى و لطفعلى مدرس نيز شاعر بودند و به ترتيب «بسمل» و «فكار» تخلص مى كردند. آقاعلى مدرس دست ارادت به مولانا عبدالحسين كازرونى نوربخشى داده بود. على اشرف پس از تحصيل علوم متداوله ى عصر به خدمت حاج ميرزا ابوالقاسم سكوت، درويش شيرازى، قطب سلسله ى ذهبيه رسيد؛ و مجذوب وى گشت. در اندك زمان از فيض صحبت پير عارف به معارف الهيه پى برد و به مقامات رسيد. آگه خط شكسته را نيز نيكو مى نوشت. اثر وى: «ديوان» اشعار است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (62 -61 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (42 -40 /1)، الذريعه (12 /9)، رياض العارفين (241 -239)، طرائق الحقائق (347 /3)، فارسنامه ى ناصرى (942 -941 /2)، لغت نامه (ذيل/ آگه)، مجمع الفصحا (139 -137 /4)، مرآت الفصاحة (29 -28)، مصطبه ى خراب (9)، مكارم الآثار (1216 -1215 /4).

آل گداعلي بيگ، محمدصالح

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1288 -1187 ق)، فقيه، اصولى، مرجع دينى و خطاط. جدش اميرفضل على خان مشهور به گداعلى بيگ نورى از خوانين بزرگ بروجرد و سلطان آباد بود كه در روزگار دولت صفوى به عراق مهاجرت كرد و در كربلا ساكن شد و با خواهر سيد ميرزا صالح شهرستانى ازدواج كرد. شيخ محمدصالح از شاگردان برجسته ى سيد ابراهيم قزوينى، صاحب «ضوابط» بود كه در فقه و اصول شهره ى عام

و خاص شد و از مراجع بنام كربلا گشت. از آثار وى: كتيبه ى داخل گنبد حضرت سيدالشهداء (ع) به خط ثلث بوده كه در آيينه كارى از بين رفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 664 -663 /13).

آيتي اصفهاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. خط نستعليق را خوب مى نوشت و از شعراى بذله گوى اصفهان بود. مكتب دار بود و تدريس خطاطى نيز مى كرد. پيش از تأليف «تحفه ى سامى» (957 ق)، فوت كرده است. غزل مى سرود، و «ديوان» اشعار دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (922 /3)،احوال و آثار خوشنويسان (6 /1)، تاريخ نظم و نثر (648)، تحفه ى سامى (262 -261)، الذريعه (13 /9)، لغت نامه (ذيل/ آيتى)، فرهنگ سخنوران (14).

آيتي تبريزي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. بنا به قول صاحب «مناقب هنروران» يكى از چهل تن خوشنويس دربار شاهزاده بايسنقر گوركانى بود كه در كتابخانه ى آن اميرزاده، با سرپرستى ميرزا جعفر تبريزى، به كا كتابت اشتغال داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (7 /1)، مناقب هنروران (56).

بابا شاه اصفهاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1012 /996 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به حالى. ملقب به رييس الرؤساء. از مردم كوهپايه ى عراق بود كه در اصفهان نشو و نما يافته و به آن سبب مشهور شده است. وى را شاگرد سيد احمد مشهدى دانسته اند و برخى ديگر شاگرد مير على هروى كه نبايد اين قول روا باشد. بابا شاه از استادان طراز اول نستعليق بود و در اصفهان درگذشت. از آثار وى: رساله ى منثور «آداب المشق» كه بعضى آن را منسوب به ميرعماد مى دانند و صحيح نيست، زيرا رقم «كاتبه مصنفه، بابا شاه الاصفهانى غفرالله ذنوبه» دارد؛ يك نسخه «سلسلة الذهب» جامى، به قلم كتابت ممتاز، با رقم: «... بسعى فقير بابا شاه اصفهانى،... سنه ى سبع و سبعين و تسعمائة»؛ يك نسخه «نصايح الملوك»، به قلم كتابت عالى، با رقم: «... در تاريخ سنه ى ثمانين و تسعمائة، بسعى فقير بابا شاه...»؛ يك نسخه «خمسه ى» نظامى (در متن) و «خمسه ى» امير خسرو دهلوى (در حاشيه)، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «نمقه العبد المذنب الحقير بابا شاه، فى سنه ى 994...«. شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.[1]

بابا شاه اصفهانى، خطاط (ف. اصفهان 996 ه.ق.). وى شاگرد سيد احمد شوشترى بود و در اصفهان به درويشى و انزوا روزگار ميگذرانيد و از راه كتابت

اعاشه مى كرد. وى مؤلف رساله ايست به نام «آداب المشق» (كه به خطا آن را به مير عماد نسبت داده اند) از آثار قلمى او كتابها و رساله هايى است كه آنها را در نهايت قدرت و ملاحت نوشته و تاريخهايى بين 977 و 994 ه.ق. دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (91 -85 /1)، اطلس خط (494 -492)، پيدايش خط و خطاطان (97 -96)، تاريخ هنرهاى ملى (893 -892 /2)، تذكرة الخطاطين (177 -169 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (46)، الذريعه (227 -226 /9)، سرآمدان فرهنگ (210/1)، عالم آراى عباسى (171/1)، فرهنگ سخنوران (244)، كارنامه ى بزرگان (168)، گلستان هنر (119)، لغت نامه (ذيل/ بابا شاه عراقى)، مناقب هنروان (121 ،79 -78)، هفت اقليم (430/2)، هنر عهد تيموريان (557 -556 ،512 -511).

بابا شيرازي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» ميرزا تقى على آبادى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «تمت الكتاب... على بابا ابن مرحمت پناه، ميرزا محمد شيرازى... فى سنه ى 1258»؛ يك نسخ شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «... على بابا ابن مرحوم ميرزا محمد شبيه ساز شيرازى تحرير يافت... فى سنه ى 1255».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (439 / 2).

بابا مستوفي آشتياني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1255 ق)، خطاط. وى برادر ميرزا حسن مستوفى الممالك و در علم سياق سرآمد بود. بابا مستوفى نستعليق و شكسته را نيكو مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1257/4 ،83/1).

بابا مير

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام است. از آثار او: قطعه اى از مرقع بهرام ميرزا به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «مشقه العبد الفقير بابامير تجاوز الله عنه»، كه در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (92/1).

باباي انجوي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1279 -1255 ق)، خطاط. وى همه ى خطوط متداول را خوش مى نوشت و در جوانى درگذشت. از آثار وى، حواشى قرآنى است كه به خط نستعليق و شكسته ى خوش نوشته شده، با رقم: «تمت الحواشى فى عشر ثالث محرم الحرام من شهور سنة 1279 على يد اقل السادات، مير محمد، الشهير بميرزا باباى الانجوى غفر له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، احوال و آثار خوشنويسان (85 -84 /1).

بابونه ي گرجي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1095 ق) خطاط. ميرزا سنگلاخ از اين شخص نام برده و گويد: برده ى آزاد كرده ى ابوتراب خوشنويس اصفهانى و پرورده ى او بود. بابونه پس از مرگ ابوتراب آنقدر گريست كه كور شد. سفرى به هندوستان كرد و همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (92/1)، تذكرة الخطاطين (51 -37 /2).

باذلي ساوجي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط و شاعر. وى مرد مهذب و افتاده اى بود و از خوشنويسان معروف زمان خود به شمار مى رفت. باذلى نستعليق را خوب مى نوشته و غزل را نيكو مى سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (93 -92 /1)، تاريخ نظم و نثر (536)، تذكره ى روز روشن (96)، الذريعه (119/9)، فرهنگ سخنوران (116)، لغت نامه (ذيل/ باذلى ساوجى)، مجمع الخواص (307).

باغ دشتي هروي، محمد حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن وزيرى، جلد ضربى مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى، به خط نسخ كتابت خفى عالى و رقم: «... محمد حسين ابن محيى هروى...» سال 944 ق، در موزه ى ايران باستان؛ يك قطعه مذهب به سفيدآب و زر تحريردار، به خط ثلث كتابت خوش و رقم: «مشقه العبد محمد حسين بن محيى الهروى المشهور بباغ دشتى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1162/4).

باغ ميشه، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1297 ق)، خطاط. در تبريز مى زيست. از منشيان و خوشنويسان دربار وليعهدى مظفرالدين شاه قاجار در تبريز بود. نسخه اى از «تحفة الملوك» به خط وى در كتابخانه ى سلطنتى است، به قلم نستعليق نيم دودانگ متوسط، با رقم: «بهجة،... ابراهيم باغ ميشه... شهر ربيع الثانى 1297».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (16 /1).

باقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قطعه اى است در كتابخانه ى دانشگاه استانبول، به قلم دودانگ خوش و با رقم: «باقر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (93/1).

باقي بخاري، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 990 ق)، خطاط. از آثار او: يك قطعه مذهب از يك مرقع، به خط ثلث دودانگ عالى و نسخ كتابت خوش ياقوتى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب الفقير الحقير الراجى باقى محمد البخارى غفر الله ذنوبه فى سنة تسعين و تسعمائة بدارتاشكند».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1051/4)، مناقب هنروان (44).

باقي تبريزي، عبدالباقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1039 ق)، خطاط، صوفى و شاعر، متخلص به باقى. ملقب به دانشمند. از سخنوران و خوشنويسان معروف و صوفى مشرب تبريز بود و در خانقاه مولويها سكونت داشت، به همين جهت به عبدالباقى صوفى شهرت يافت. او بر حسب دعوت سپهسالار عبدالرحيم خان خانان به هندوستان رفت و مدتى در آنجا مقيم شد. بعد به بغداد مسافرت كرد و نزد مصطفى دده به مشق خط پرداخت. باقى در خدمت علاء بيگ تبريزى نيز تلمذ كرده و خود در نوشتن انواع خطوط بخصوص ثلث و نسخ استادى گرانمايه به شمار مى آمده و نستعليق را نيز خوش مى نگاشته است. شاه عباس اول هنگام بناى مسجد جامع جديد عباسى، از وى درخواست كرد كه نوشتن كتيبه هاى مسجد را به عهده بگيرد اما، او نپذيرفت و بعد از فتح بغداد به اصفهان رفت و مشغول كتيبه نويسى شد. عبدالباقى در فنون فضايل حكمت و عربيت مهارت داشت و گاهى به نظم اشعار عارفانه و عاشقانه مى پرداخت. باقى از معاصران ميرزا ابراهيم همدانى بود و با وى دوستى و مراسله داشت. در تذكره ى «هفت اقليم» آمده كه باقى شاگرد ميرزا جان بوده است و صاحب «تذكره ى شعراى آذربايجان» نيز او را فرزند بيرام خان مى داند. مؤلف «تذكره ى نصرآبادى» نزد وى تعليم

خط ديده است. از آثار وى: كتاب «منهاج الولايه من كتاب نهج البلاغه»، در گزارش نهج البلاغه بر حسب موضوع و در دوازده باب، «تفسير القرآن»، بر طريقه ى تصوف؛ «شرح الصحيفة الكاملة السجادية»، بر طريقه ى صوفيه؛ «ديوان» شعر. از خطوط او: مرقع قصيده ى «برده»، به سال 1036 ق؛ يك رقعه ثلث سه دانگ و نسخ دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه باقى»؛ كتيبه ى فوقانى داخل گنبد بزرگ مسجد شاه اصفهان، به خط ثلث و با رقم: «قد تشرف بكتابتها عبدالباقى التبريزى فى سنة ست و ثلثين و الف حامدا لله تعالى»؛ كتيبه ى ايوان بزرگ مسجد شاه و اطراف محوطه زير گنبد، به خط ثلث و با رقم: «كتبه بحمدالله وحده عبدالباقى»؛ كتيبه ى داخل ايوان شمالى مسجد شاه، به خط ثلث و با رقم: «كتبه عبدالباقى فى الف و ثلاثين و خمس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (681 ،676 ،674 -673)، آتشكده ى آذر (111/1)، احوال و آثار خوشنويسان (1051/4 ،364/2)، اطلس خط (349 -348)، اعيان الشيعه (433/7)، پيدايش خط و خطاطان (133 -131)، تاريخ اصفهان (93 -91)، تاريخ هنرهاى ملى (878 -877 /2)، تذكرة الخطاطين (67 -59 /1)، تذكره ى روز روشن (521)، تذكره ى شعراى آذربايجان (81 -76 /2)، تذكره ى نصرآبادى (207 -206)، دانشمندان آذربايجان (146 -144)، الذريعه (179/23 ،130/14 ،352/13 ،682 ،123 /9 ،280/4)، ريحانه (212 -211 /2)، رياض العارفين (174)، رياض العلماء (64 -59 /3)، سخنوران آذربايجان (228 -225)، فرهنگ سخوران (121)، گنيجنه ى آثار تاريخى اصفهان (451 ،446 ،441 -439 ،438 ،436)، لغت نامه (ذيل/ باقى)، هفت اقليم (243/3).

باقي نهاوندي، عبدالباقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1042 ق)، نويسنده، خطاط و شاعر، متخلص به باقى. پدرش وزارت همدان داشت، بعد

از مرگش عبدالباقى وزارت يافت ولى، آن شغل را ترك گفت و به كاشان نزد برادر خود رفت. بعد از كشته شدن برادرش به دستور شاه عباس، كاشان را ترك گفت و مدتى در عراق و فارس به سر برد و بعد از سفر به مكه از راه بندر دايول به هندوستان رفت، و در سال 1023 ق به ملازمت خان خانان رسيد و منصب يافت. استاد وى مير مغيث محوى همدانى بود. از جمله تصانيف وى: «مآثر رحيمى»، «ديباچه ى ديوان استادش»؛ «ديباچه ى ديوان عرفى شيرازى»؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (366/2)، تاريخ ادبيات در ايران (1742 -1739 /5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (751 -746 /2)، تاريخ نظم و نثر (685)، تذكره ى روز روشن (522 -521)، تذكره ى نصرآبادى (125 -124)، الذريعه (124/9)، ريحانه (224 -223 /1)، شام غريبان (48)، صبح گلشن (55)، فرهنگ سخنوران (121 -122)، كاروان هند (157 -153 /1)، لغت نامه (ذيل/ باقى)، مؤلفين كتب چاپى (707 -706 /3)، مآثر رحيمى (1576 -1535 /4 ،18 -5 /1)، نشتر عشق (227 -226 /1).

بايزيد پوراني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 900 ق)، خطاط و شاعر. از هرات و از اولاد شيخ پوران بود و از شاگردان اظهر تبريزى. خط نستعليق را خوش مى نوشت. بايزيد مدتها در هرات و بخارا مى زيست، سپس به هند سفر كرد و چندى در دربار امراى تهتهه به سر برد و اعتبارى فراوان يافت. در همان جا وفات يافت و دفن شد. وى از غزلسرايان زبردست زمان خود بود. از جمله آثارش: «كتيبه ى محراب مسجد جامع قديم بخارا»؛ چهار قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم سه دانگ و دودانگ و نيم

دودانگ و كتابت خوش، با رقمهاى: «مشقه العبد المذنب بايزيد الپورانى» و «كتبه العبد الفقير المحتاج الى رحمة الله، بايزيد الپورانى غفر ذنوبه»؛ يك قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم نيم دودانگ خوش كه قطعه شعرى است، با رقم: «... مشقة بايزيد الپورانى»..

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (95 -94 /1)، تاريخ نظم و نثر (611)، خوشنويسان و هنرمندان (93).

بايسنغر

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند شاهرخ پسر تيمور (837 -802) كه خود از خوشنويسان و هنرمندان بود و اهل هنر را تشويق بسيار مى كرد و در كتابخانه ى او پيوسته چهل تن از خوشنويسان و مذهبان و مصوران مشغول كتابت و تذهيب و تصوير بودند. بايسنقر ميرزا در خطوط اصول (شش- قلم) شاگرد شمس الدين محمد بن حسام هروى معروف به شمس بايسنغر بوده است و خود در خط محقق و ثلث از استادان برجسته. كتيبه ى پيش طاق مسجد گوهرشاد مشهد به خط ثلث اوست كه در بيست سالگى نوشته و از قدرت و قوت قلم سحر و معجزه اى به يادگار گذاشته است. كتابت بزرگترين قرآن موجود به خط محقق نيز اثر ارزنده ى اوست كه هم اكنون بعض صفحات آن در موزه ى آستان قدس رضوى و كتابخانه ى سلطنتى و كتابخانه ى ملى و موزه ى ايران باستان و كتابخانه ى ملك و بعضى مجموعه هاى خصوصى موجود است و منسوب به او مى دانند و بعضى از اوراق آن هم در امامزاده اى در قوچان بوده است چه در حديق الحقايق است كه:

«... از زلزله جز همان امام زاده سلطان ابراهيم بن على بن موسى الرضا (در قوچان) چيزى باقى نمانده و بعضى اوراق قرآن خط ميرزا بايسنغر بن ميرزا شاهرخ ابن امير تيمور

گوركانى در آنجاست. گويند نادرشاه افشار از سمرقند به آنجا آورده از عجايب آثار است: طول صفحه دو ذرع و نيم، عرض يك ذرع و ده گره، طول سطر يك ذرع، عرض سطر پنج گره، بين السطور يك چارك اندازه ى قلم صد يك ذرع، و شاه شهيد در سفر خراسان دو صفحه از آن را براى اطاق موزه به تهران آورد». حدايق الحقايق ج 3، ص 313.

بايسنغر ميرزا در سنين جوانى (سى و پنج سالگى يا سى و هشت سالگى) در هرات بدرود حيات گفت. مولف «حبيب السير» درباره ى او مى نويسد: «به مجالست ارباب عالم و كمال به غايت مايل و راغب بود و در تعظيم و تبجيل اصحاب فضل و هنر در هيچ وقتى از اوقات اهمال و اغفال نمى نمود و خردمندان كامل از اطراف و اكناف ايران و توران به هرات آمده در آستان مكرمت آشيانش مجتمع مى بودند، و بلغاى وافر كياست و فصحاى صاحب فراست از اصار و امصار عراق و فارس و آذربايجان به درگاه عالم پناهش شتافته صبح و شام ملازمت مى نمودند و آن شاهزاده عالى شأن در تربيت و رعايت تمامى آن طايفه گرامى كوشيده همه را به وفور انعام و احسان مسرور و شادمان مى ساخت و هر كس از خوشنويسان و مصوران و نقاشان و مجلدان در كار خويش ترقى مى كرد به همگى همت، به حالش مى پرداخت».

بايسنغر ميرزا دوست ترين و بانى زيباترين مكتب كتاب سازى در ايران بوده است و در هيچ دورانى به اندازه ى زمان او نسخه هاى نفيس و زيبا نوشته و تصوير نشده است به طورى كه در كمتر كتابخانه اى در جهان ممكن است از كتابهاى كتابخانه ى بايسنغر نسخه اى يافته

نشود.

(837 -802 / 801 ق)، خطاط، اديب و شاعر. در سال 820 ق پدرش سمت قاضى القضاة دربار خود را به او داد و در سال 835 ق تبريز را تصرف كرد و در همان سال حاكم استرآباد شد. در اواخر عمر به علت اينكه اخترشناسان عمر او را چهل سال بيشتر تخمين نزده بودند، به ميگسارى پرداخت و دست به كارهاى ناشايست زد. وى ذوقى ادبى و هنرى داشت و اشعار و آثار فارسى را به دقت مطالعه مى كرد و در سرودن اشعار فارسى و تركى نيز مهارت داشت. مجلس او مجمع شاعران، مورخان، خوشنويسان و نقاشان ايرانى بود. خود در خط استاد بود و شاگرد شمس الدين محمد هروى خوشنويس. خطوط محقق و ثلث را به مهارت مى نوشت و اوراق قرآنهايى كه به خط خود نوشته، هنوز در دست است و رقم استادانه او بر طاق و اطراف سر در مسجد گوهرشاد كه آياتى از قرآن مجيد نوشته، ظاهر است. مير على، خوشنويس معروف، و بسيارى ديگر از خوشنويسان آن عصر در كتابخانه او كار مى كردند، بايسنقر در نقاشى و تهذيب نيز دست داشته و بانى زيباترين مكتب كتابسازى در ايران بوده است. نسخه اى از شاهنامه به دستور وى فراهم شد و خود مقدمه اى بر آن نوشت كه به «ديباچه بايسنقرى» و يا «شاهنامه ى بايسنقرى» معروف شد. در تذكره ى «صبح گلشن» سال ولادت او 835 ق و سال وفاتش 865 ق ذكر كرده است. از آثار او: كتيبه ى پيش طاق مسجد گوهرشاد مشهد به خط ثلث كه در بيست سالگى نوشته است.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1052

-1051/ 4)، از سعدى تا جامى (729 -728 ،555 ،538 -537)، پيدايش خط و خطاطان (99 -98)، تاريخ ادبى ايران (187/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (131/ 4)، تاريخ نظم و نثر (798 -797)، تاريخ هنرهاى ملى (809 -806/ 2)، تذكرة الخطاطين (52 -45/ 1)، تذكرة الشعراء (392 -390)، حبيب السير (644 ،634 ،46/ 4)، خوشنويسان و هنرمندان (129 ،128 ،127)، دايرةالمعارف فارسى (387/ 1)، الذريعه (125/ 9)، روضة السلاطين (33 -32)، سرآمدان فرهنگ (216 -215/ 1)، صبح گلشن (56)، فرهنگ سخنوران (124)، كارنامه ى بزرگان (369)، گلستان هنر (نوزده، سى و هفت، سى و هشت، 29)، لغت نامه (ذيل/ بايسنقر)، مجالس النفائس (125) مناقب هنروران (106 ،59 ،58)، هنر عهد تيموريان (482 -481).

بايسنقر ميرزا، غياث الدين، فرزند سلطان محمود ميرزا

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 900 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عادلى. پدر وى سلطان و حكمران بخارا بود. پس از مرگ پدر به سال 900 ق از بخارا به سمرقند آمد و مخالفان را از پيش روى برداشت و به جاى پدر نشست. وى خط نستعليق را خوب مى نوشت تا حدى كه سلطانعلى مشهدى بارها از حسن خطش تعريف مى كرد. از اوست:

كاش در عشق بتى، ديوانه اى باشد كسى

ترك عالم كرده در ويرانه اى باشد كسى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (96/1)، حبيب السير (231 ،230 ،229/4)، الذريعه (664/9)، فرهنگ سخنوران (603)، لغت نامه (ذيل/ بايسنقر)، مجالس النفائس (174).

بحراني، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر. بعد از مرگ پدر در كنف حمايت ميرزا طاهر، صاحب «گنج دانش»، نشو و نما يافت و در خط مهارت پيدا كرد. مدتى در خدمت شاهزاده اعتضاد السلطنه عليقلى ميرزا، وزير علوم، بود و كتابت رسايل و احكام به عهده ى او بود. بحرانى شعر نيز مى گفت. از آثار وى: نسخه ى خطى «گنج شايگان» كه اكنون در كتابخانه ى مجلس شوراى ملى است، به قلم كتابت خوش و با رقم: «... به خط كمترين غلام، محمد حسين منشى بحرانى...»؛ ديگر نسخه ى خطى «حدائق السحر» رشيد وطواط، به قلم نيم دودانگ خوش و با رقم: «... ذى قعده ى 1271... حرره العبد محمد حسين البحرينى»؛ «تاريخ افغانستان»، به قلم كتابت جلى خوش، به سال 1273 ق؛ «فلك السعادة»، به قلم كتابت جلى خوش، به سال 1278 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (680 -679 /3).

بخارايي، قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. در جوانى شاگرد سيد بهاءالدين حسن نثارى بخارايى بود، اما در دانش ترقى نكرد، به كتابت پرداخت و خوشنويس شد. غزل را بسيار خوب مى سرود. پس از مرگ پدرش زر بسيار به او رسيد و همه را با عبدالعلى خوشنويس قمار كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (636).

بدخشي حسيني، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به خط وى قطعه اى در يك مرقع كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول است، به قلم سه دانگ و نيم دودانگ خوش، با رقم: «العبد محمد البدخشى حسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار و احوال خوشنويسان (661/3).

بديع الزمان تبريزي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1038 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بديعا. در دوره ى شاه عباس صفوى مى زيست. از حكمت و فلسفه بهره مند و با ادبيات و زبان عربى و تركى و فارسى آشنا بود و شعر نيز مى گفت. بعضى مدفن او را گورستان تخت فولاد تعيين كرده اند. از جمله ى آثار او: دو قطعه به قلم سه دانگ و دودانگ و نيم دودانگ خوش، يكى با رقم: «در شهر تبريز نوشته شده، نقله العبد بديع الزمان...» و ديگرى قطعه شعرى است كه خود او گفته، با رقم: «لكاتبه... خمس و ثلتين و الف»؛ قطعه ى ديگر به قلم سه دانگ و نيم دودانگ خوش، با رقم «كتبه بديع الزمان غفر ذنوبه و ستر عيوبه بدار السلطنه ى اصفهان مرقوم قلم شكسته رقم گرديد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (99 -97 /1)، پيدايش خط و خطاطان (98 -97 /1)، تذكرة الخطاطين (250 -245 /1)، تذكره ى شعراى آذربايجان (85 -84 /2)، دانشمندان آذربايجان (66)، الذريعه (129/9)، سخنوران آذربايجان (232 -230)، فرهنگ سخنوران (129).

برغاني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1358 -1282 ش)، خطاط. در زمان خود از خوشنويسان بنام بود كه مدتى در هندوستان اقامت داشت و به امر كتابت اشتغال. برقانى در سال 1316 ق با حاج ميرزا يحيى دولت آبادى مدرسه ى سادات را در تهران تأسيس كرد و در مدرسه كاتب و دفتردار بود. بعد از اختلاف با دولت آبادى از مدرسه كناره گيرى كرد، وى از شاگردان ميرزا رضاى كلهر خوشنويس شهير بوده و كتابهاى زيادى از جمله «شاهنامه» و كتب متداول ديگر را در ايران و بمبئى به چاپ رسانده است. برغانى پدر سيد حسين و سيد حسن ميرخانى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:شرح حال رجال (260/6)، زندگينامه ى رجال و مشاهير ايران (55/2).

بروجردي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1240 ق)، خطاط و شاعر. نستعليق را استوار و شكسته را درست مى نوشت و شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (38 /1).

بروجردي، محمدتقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نسخ و رقاع كتابت خوش (ترجمه ى نستعليق خفى متوسط) با رقم: «قد فرغ من الكلام المجيد فى الثلثا خامس عشر شهر شوال المكرم، حسب الاشاره... ميرزا على... حرره العبد... محمدتقى ابن مرحوم محمدعلى البروجردى سنة 1225» براى فروش نزد جهانشاهى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

برهان

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1001 ق)، خطاط. وى از كاتبان خوشنويس و گمنام معاصر ميرعماد معروف بود.از آثار او: يك نسخه ى نفيس «شاهنامه ى» مذهب مصور مزين، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... صورت اتمام و تكميل يافت كتاب همايون خطاب شاهنامه... حكيم فردوسى الطوسى... العبد الضعيف برهان، فى الثانى من شهر شعبان سنه ى 1001 احدى و الف من الهجرة محمد سيد الكونين...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (99/1).

بسطامي، شمس الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1000 ق)، خطاط. اصلش از ولايت بسطام است و در مشهد، شاگرد سيد احمد مشهدى بوده و كاتب مقرر گشته است. در كتابخانه ى شاه عباس به امر كتابت اشتغال داشته و صاحب تيول و مواجب بوده است. وى خط را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (662 -661 /3)، گلستان هنر (123).

بشارت، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ملقّب به بشارت حضور، شاعر و اديب خطّاط، از فضلاى اصفهان، در 1356 وفات يافته، در صحن تكيه مزبور مدفون گرديد.

از اشعار اوست:

شبهاى فراق چون سحرگاه شود

هنگام دعا و ناله و آه شود

با دل به شكايت تو مى پردازم

امّا نه چنان كه ناله آگاه شود

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بصيرت، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1323 ق)، خطاط. بعضى آثار وى عبارتند از: «كليات حاج سيد عظيم شيروانى»؛ «كتاب شمس المضيئه»؛ «ملستان» كه به قلمهاى كتابت جلى و دو دانگ خوش نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (38 /1).

بغدادي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، مذهب و شاعر. بغدادى الاصل و مقيم تبريز بود كه در هنر خود سرآمد مستعدان و رموز و دقايق آن شهره شهر به شمار مى رفت. در بدايت حال به تهذيب و آرايش روضه ى مطهره ى امام حسين (ع) مفتخر شد و در نزد شاه طهماسب اول قدر و منزلت والايى كسب كرد. به همين دليل فرمان رياست جماعت هنرمندان شهر تبريز به وى تعلق يافت. با اين حال بهترين و ارزنده ترين آثار اين هنرمند، تذهيب بى نظير و استادانه ى قرآنى به خط نستعليق عالى شاه محمود نيشابورى است كه تاريخ ختم قرآن به سال 945 ق است و تذهيب و آرايش آن به قلم استاد حسن چنين رقم دارد: «ذهبها فقير المذنب حسن بغدادى المذهب غفراله ذنوبه و ستر عيوبه فى شهور سنه سبعين و تسعمائه من الهجريه»، در كتابخانه توپ قاپو سراى استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (151 -148 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (854/2)، الذريعه (245/9)، عالم آراى عباسى (177/1)، گلستان هنر (146 -145)، مجمع الخواص (258 -257)، مناقب هنروران (107).

بقال، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. مشهور به بقال. از كاتبان گمنام بود. از خطوط وى: يك نسخه «ديوان» كاتبى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تم الكتاب العبد محمد بقال»؛ يك نسخه «ديوان» امير خسرو، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تم الكتاب... بتاريخ شهر ذوالقعده الحرام سنه سبعين و ثمانمائه... العبد محمد بن محمد المشهور به بقال و السلام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (662/3).

بقاي اصفهاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1331 -1257 ق)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به بقاء ملقب به شرف المعالى و اشرف الكتاب از بزرگان و معارف اصفهان بود و در تهران اقامت داشت. بقا خطوط مختلف را خوش مى نوشت و در نسخ مهارت داشت. شعر نيز مى سرود و صاحب طبع بود. وى در تهران درگذشت. از آثار او: «آيات يا مراتب و مناقب خسروى» شعر؛ «رساله ى هاشميه»، شعر. از خطوط وى: جزوه ى «زيارت جامعه»، سرلوح مذهب، نسخ و رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «بجهت... 1283 تحرير شد... انا العبد سيد محمد الاصفهانى»؛ قرآن وزيرى جلد روغنى، نسخ كتابت نسخ كتابت خوش، با رقم: «... سيد محمد بقاء اصفهانى... 1299»؛ يك رقعه به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «... كتبه العبد سيد محمد المتخلص بالبقا، سنه 1314»؛ «صحيفه سجاديه»، يك سرلوح مذهب، به خط نسخ كتابت خوش و نستعليق تحرير متوسط و در آخر رقاع خوش، با رقم: «... حرره العبد سيد محمد المتخلص بالبقاء الملقب بشرف المعالى سنه 1322». سيزده اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1144 -1143 /4)، تذكرةالقبور (149)، حديثه

الشعراء (249 -248 /1)، المآثر و الآثار (202)، مؤلفين كتب چاپى (783 -782 /5).

بكايي اصفهاني، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1367 -1280 ق)، شاعر و خطاط. وى ساكن محله ى نيم آورد اصفهان بود. روزگار را به شغل كتابت و مكتب دارى مى گذراند. گاهى شعر نيز مى سرود. او خط نسخ، شكسته و نستعليق را خوب مى نوشت. در تخت فولاد اصفهان دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (91 -90).

بلبل، فغان الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1005 ق)، خطاط. در دارالسلطنه ى اصفهان نشو و نما يافت. نسخ و ثلث را با رقاع به مرتبه ى عالى رسانيد. مدتى در قم زندگى مى كرد زندگى مى كرد و به قطعه نويسى و «شاهنامه» خوانى اشتغال داشت و بعد عزم دارالسلطنه ى قزوين كرد. از آثار او: يك قطعه ثلث دو دانگ جلى و رقاع كتابت خوش و نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «...مشقه العبد الاقل بلبل شهنامه خوان، در سنه خمس و الف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار و احوال خوشنويسان (1131 -1130 /4)، گلستان هنر (41 -40).

بلخي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به خط وى قطعه اى از يك مرقع در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول است، به قلم نيم دودانگ خوش، به شيوه ى شاه محمود نيشابورى و با رقم: «مسوده محمد بلخى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (662/3).

بلند اقبال شيرازي، رضي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1319 -1245 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بلند اقبال. وى تحصيلات خود را در شيراز به پايان رسانيد. خود و پدر و اجداد وى كارمند دولت بودند. بلند اقبال نستعليق و شكسته و سياق را خوش مى نوشت و در حسابدارى و علوم غريبه ى رمل و اسطرلاب مهارتى بسزا داشت و گاهى شعر نيز مى گفت. از آثار وى: «ديوان» اشعار، مشتمل بر هيجده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (541 -540)، احوال و آثار خوشنويسان (219/1)، حديقه الشعراء (257 -250/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (460 -458/1)، الذريعه (141/9)، ريحانه (281/1)، فارسنامه ى ناصرى (1077 -1076/2)، فرهنگ سخنوران (140)، مرآت الفصاحه (95 -94)، مكارم الآثار (1251/4).

بمرودي، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 883 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... فى يوم الاربعا ثالث ذوالقعده سنه ثلاث و ثمانين و ثمانمائة، على يد العبد الفقير النحيف الضعيف، محمود بن سيف الدين بن حسين شاه بن عل البمرودى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (867/ 3).

بناء اصفهاني، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1112 ق)، نقاش، طراح و خطاط. اهل اصفهان و رسمى ساز نقوش مختلف و طراح خطوط كوفى تزيينى و پيرآموزى و بنايى بود و كاشى ها را با تزيينات گوناگون و خطوط شيوا مى آراست. از آثار او پيرايش صفه ى استاد در مسجد جامع اصفهان است كه اصل بناى اوليه ى آن، در دوران سلجوقى انجام پذيرفته و با تزيينات دوره ى صفويه تكامل يافته است. اين بنا در 1112 ق ارايش و كاشى كارى شده و ارقام آن چنين است: «عمل ابن محمد مؤمن، محمد امين»؛ «عمل ذره ى بيمقدار ابن محمد مؤمن»؛ «محمد امين بناء اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهانى (551 ،549)، احوال و آثار نقاشان (654/ 2)، تاريخ اصفهان (360)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (110 -109).

بناء آملي، علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم مق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى سرور ورودى برج السلطان زين العابدين در سارى كه بر روى كاشى نقش شده و رقم «عمل سيد على بن سيد كمال الدين بناء آملى» دارد. در برج سلطان زين العابدين صندوق چوبينى وجود دارد كه بر روى آن كتيبه اى است به خط ثلث كه ممكن است اين اثر نيز از استاد سيد على باشد و چنين تاريخ دارد: «... سنه تسع و ثمانمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (139 -138).

بنايي هروي، كمال الدين شير علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 918 ق)، خطاط، موسيقيدان، شاعر و عارف. در شهر هرات متولد شد و از مشاهير شعراى آن شهر است كه به جهت معمار و بنا بودن پدرش بنائى تخلص مى كرده است. به وى ملاى شاعران هم لقب داده اند. بنايى در جوانى جزو شاعران دستگاه امير عليشير نوايى درآمده بود. و سپس به دربار سلطان يعقوب آق قويونلو، و بعد از آن در سمرقند نزد سطان على ميرزا رفت و قصيده اى به زبان مروزى به نام «مجمع الغرايب» در مدح او گفت و زمانى هم مداح محمود سلطان بود. وى در زمان استيلاى محمد خان شيبانى منصب ملك الشعرايى دربار او را يافت. بعد به هرات بازگشت و در زمان امير نجم ثانى در قتل عامى كه به فرمان شاه اسماعيل صورت گرفت او هم در آن ميان كشته شد. وى در قصيده، غزل و مثنوى دست داشت و حالى تخلص مى كرد. وى استاد نظيره سازى است. غالب اشعار سعدى حافظ را استقبال كرد. «ديوان» قصايد و غزليات او شامل شش هزار بيت است. ديگر سروده هاى وى عبارت اند از: «مثنويهاى باغ ارم/ بهرام و بهروز»؛ «شيبانى

نامه». وى در پايان عمر به موسيقى پرداخت و آهنگ ساز زبردستى شد و دو رساله در ادوار موسيقى نگاشت. علامه دوانى درباره ى وى گفته است: «وى دانشمند شاعران و شاعر دانشمندان است».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (763 -759 /2)، پيدايش خط و خطاطان (103 -102)، تاريخ ادبيات ايران، براون (65/4)، تاريخ ادبيات در ايران (441 -393 /4)، تاريخ موسيقى (229/1)، تاريخ نظم و نثر (311 -310)، تحفه سامى (168 -167)، حبيب السير (349 -348 /4)، دايرةالمعارف فارسى (448/1) الذريعه (142 -141 /9)، ريحانه (282/1)، شهيدان راه فضيلت (224 -221)، مجالس النفائس (60)، مخزن الغرائب (310/1)، منظومه هاى فارسى (177 -176).

بنت اقرع، فاطمه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : فاطمه دختر حسين علي بن عطارمعروف به بنت اقرع بود . اين خطاط در فرهنگ اسلامي به چند سبك جايگاهي نمايان دارد . اولا درتاريخ فرهنگ اسلامي وي نخستين زن خوشنويس ايراني است كه نامش ثبت شده ، ثانيا وجود اين گونه زن هاي خوشخط و فاضله گواه برآن است كه زنان آن عصر دررديف مردان ، براي گسترش معرفت و جهان بيني اسلامي و انتقال اين جهان بينيو زيبا شناسي به نسل هاي تعدي خدمت شاياني كرده اند.

گروه : هنر

رشته : خوشنويسي

والدين و انساب : پدر فاطمه بنت اقرع از اشخاص فاضل و دانش دوست و به زمان خود بود و چنانكه آورده اند با علما و ادبا بغداد حشر و نشر داشته است.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : درباره زندگي و فعاليت فاطمه بنت اقرع حسين بن علي عطار ، معروف به بنت اقرع ،اطلاعات كمي دردست داريم ، درميان مورخين و نويسندگاني كه راجع به بنت اقرع مطلبي نوشته

اند، اطلاعات ياقوت حموي و ذهبي از اهميت بخصوصي برخوردار است . خانواده فاطمه ازطبقه متوسط جامعه بغداد بوده و گذشتگانش دكان دار بوده اند و اغلب به كسب عطاري اشتغال داشتند، همين مسئله باعث شد كه او بنت اقرع خطاب نمايند و به اين علت اورا بنت اقرع گفته اند.

استادان و مربيان : فاطمه بنت اقرع يكي از پيروان مشهور ابن بواب بود .

زمان و علت فوت : فاطمه بنت اقرع درروز چهار شنبه 21محرم سال 480 هجري دربغداد فوت كرد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : طبق نوشته هاي مورخان ، بعد از آنكه فاطمه بنت اقرع پيمان نامه متاركه جنگ ميان دولت عباسي و روم را نوشت درديوان خليفه و ميان خوشنويسان و اهل علم و ادب ، اعتبار و ارزش بلندي يافت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : فاطمه بنت اقرع ، اما الفضل ، نويسنده و كاتب معروفي بود . مردم خط اورا نيكو مي دانستند و به خاطر زيبايي خط اش بسيار اورا دوست مي داشتند. فاطمه همان زني است كه براي نوشتن نامه صلح به امپراطوري روم از جانب خليفه دعوت شده و نامه او ضرب المثل است .

منابع زندگينامه :http://iranologyfo.com/

بنده ي تبريزي، محمد رضي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1223 -1158 ق)، خطاط، نويسنده و شاعر، متخلص به بنده. پدرش چندى وزير آذربايجان و مستوفى نادرشاه افشار بود و خود سالها منشى الممالك ايران و از نديمان خاص فتحعلى شاه قاجار بود. محمد رضى خطوط شكسته و نستعليق را خوش مى نوشت و نستعليق را به شيوه ى ميرعماد و ميرزا صالح مى نگاشت. بنده در نظم و نثر فارسى و تركى و عربى مهارت داشت و كتاب «رينةالتواريخ»، مشتمل بر

اخبار و آثار انبيا و سلاطين و حكما و عرفا و شاعران و فرهيختگان، را به دستور فتحعلى شاه تأليف كرد. وى در تهران وفات يافت و جنازه اش به نجف منتقل شد. از خطوط او يك نسخه «ديوان» فتحعلى شاه قاجار در كتابخانه ى سلطنتى موجود است كه به قلم نستعليق كتابت خوش نوشته شده. از ديگر آثار وى: رساله «حسن و دل، عشق و روح»، از منشآت ادبى و عرفانى؛ «حوادث نامه»، در وقايع جنگ فرانسه و اطريش و روسيه؛ ترجمه ى «خطبه ى بى نقطه و خطبه بى الف حضرت على (ع)؛ و از مكاتيب معروف او «نامه ى» مفصلى است كه از قول فتحعلى شاه به ناپلئون نوشته و تمامى اين نامه در «زنبيل» فرهاد ميرزا چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (218 -212 /1)، تاريخ تذكره هاى فارسى (653 -651 /2)، تذكره ى شعراى آذربايجان (95 -91 /2)، دانشمندان آذربايجان (71 -70)، الذريعه (92 -91 /12 ،372 ،142 /9 ،17 -16 /7)، ريحانه (284 -283 /1)، سخنوران آذربايجان (245 -238)، سخنوران آذربايجان (245 -238)، لغت نامه (ذيل/ بنده ى تبريزى)، مجمع الفصحا (179 -177 /4)، مصطبه ى خراب (29)، مكارم الآثار (774/3)، نگارستان دارا (67 -63).

بنيادي تبريزي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط و مذهب. از آثار وى قطعه اى است كه با همكارى عبداللَّه شهابى به انجام رسانده و آن قطعه، به خط نستعليق گلزار چهار دانگ كتابت خوش است و در متن آن، سوره ى يس به خط نسخ غبار نوشته شده و چنين رقم نهاده اند: «بنده آل على بنيادى تبريزى» و «كتبه المذنب عبداللَّه شهابى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1089/4).

بوذري، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم بوذرى به سال 1274 شمسى در قريه كرود از توابع طالقان ديده به جهان گشود، پدرش ملا على اصغر بود، جد وى مرحوم سلطان محمد بود كه قرآن هاى بسيارى به خط زيباى وى موجود مى باشد.

بوذرى، ابتدا در مكتبخانه ى كرود، شروع به فراگيرى دروس فارسى و قرآن كرد و حدود پنج سال داشت به تهران آمد و در منزل مرحوم شيخ محمد آقا بوذرى طالقانى كه از افاضل زمان و مدرس مدرسه عالى شهيد مطهرى (سپهسالار) بود اقامت گزيد.

مرحوم شيخ محمدآقا بوذرى طالقانى در منزل حوزه ى علميه داشت كه فضلا و مدرسين و طلبه ها در اين منزل آمد و شد داشتند و مرحوم ابراهيم بوذرى در اين منزل و در چنين محيطى پرورش يافت.

ابتدا، ادبيات فارسى، عربى، اصول و فقه را نزد مرحومان شيخ مسيح اوانكى، آيت اللَّه كاشانى، حاج ميرزا خليل كمره اى و على شوشترى فراگرفت و از مرحوم شوشترى موفق به دريافت اجازه در امور حسبيه گرفت.

در هنر خطاطى، در رشته نستعليق ابتدا شاگرد مرحوم حاج زين العابدين كه نواده ى مرحوم ميرزا زكى خان نورى بوده رفته، سپس نزد مرحوم عماد طاهرى (عمادالشريعه) كه از شاگردان مرحوم اميرحسين خوشنويس بود به تلمذ پرداخت و بالاخره در محضر عمادالكتاب به كمال رسيد.

در خط ثلث شاگرد مرحوم اميرالكتاب استاد بى نظير خط كه در ادب و شعر و شاعرى «شرفى» تخلص مى كرد رفت و در اندك زمانى گوى سبقت از همگنان خود ربود و خط نسخ و رقاء را در محضر آشيخ على عبدالرسولى (پدر مرتضى عبدالرسولى از شاگردان مرحوم حبيب سماعى) كه از شاگردان سيد محمدتقى شرف المعالى بود به كمال آموخت.

مرحوم استاد ابراهيم بوذرى، خود از بنيان گذاران كلاس هاى انجمن خوشنويسان كه سلف انجمن خوشنويسان فعلى ايران مى باشد بود و در اين رشته شاگردان فراوانى كه همگى هم اكنون از استادان خوشنويس مى باشند تربيت نمود. وى سالها در دبيرستان هاى مختلف تهران از جمله تمدن و اسلام به تعليم خط پرداخت و از سال 1327 شمسى به استاد خط دانشگاه روحانى معقول و منقول انتخاب و مشغول تعليم شد. استاد بوذرى بيش از سى سال كارشناس خط در وزارت دادگسترى بود و خطاط رسمى كتابخانه مجلس شوراى ملى سابق و اداره ى مباشرت و دارالانشاء بود كه همكارى وى در اين ادارات بيش از 37 سال ادامه داشته و در سال 1341 بازنشسته گرديد.

آثار چاپى وى تا آنجا كه در دسترس نگارنده است عبارتند از: ديوان خواجه شيراز، منتخبات ديوان مسعود سعد سلمان، كتاب تاريخ دبيرستاها، صرف و نحو براى دبيرستانها، جوامع الحكايت مرحوم اوفى ترجيع بند مرحوم صفى عليشاه، منتخبات مثنوى، پاورقى نقد مرحوم حكمت اشعار مرحوم حاج ذوالرياستين (مونس عليشاه)، كتيبه هاى آرامگاه شيخ شيراز سعدى، كتيبه ى آرامگاه شاه خليل اللَّه در تفت يزد، كتيبه ى دروازه ى قرآن شيراز، وقف نامه ى بيمارستان نمازى شيراز، تاريخچه ى آب شيراز و...

استاد بوذرى، واقعاً هنرمندى بى نظير بود كه خداوند استعدادى در نهاد او به وديعه نهاده بود كه در

كمتر انسانى مى شود مشاهده كرد، زيرا با توجه به اين همه هنر، در رشته آواز و موسيقى از نوادر روزگار بود از صدايى رسا و خوش برخوردار بود و دستگاهها و گوشه هاى آوازهاى ايرانى را نزد اقبال السلطان، سيد حسين طاهرزاده، ابوالحسن صبا فراگرفت كه بايد يادآور شد كه اقبال السلطان دو شاگرد بيشتر نداشته كه يكى رضاقلى ظلى و ديگرى ابراهيم بوذرى بوده اند.

متأسفانه مشغله ى فراوان و گرفتارى هاى استاد به وى اجازه نداد كه در رشته ى آواز شاگرد بپذيرد و يا آثارى آنچنان از خود به جاى نهد تنها چند نوارى از وى به جاى مانده كه در آرشيو وزارت ارشاد اسلامى (فرهنگ و هنر سابق) موجود مى باشد كه اميد است روزى پخش و براى هنرجويان مورد استفاده قرار گيرد و چاپ دو كتاب در مورد تعزيه و تعزيه خوانى است كه از طرف وزارت فرهنگ و هنر (ارشاد اسلامى فعلى) در سال 1354 چاپ كرد و به سرعت ناياب گرديد.

مرحوم استاد ابراهيم بوذرى در عرفان هم صاحب مكتب و نظر بود و اشعار زيبايى هم سروده كه خود جاى بحث ها و گفتگوهاى جداگانه دارد و يكى از دو بيتى هاى استاد را كه فى البديه ساخته و آن چنين بوده كه روزى دوستى، فندكى به رسم ياد بود توسط دوست مشتركى براى استاد مى فرستد و مرحوم بوذرى به قدرى تحت تأثير اين محبت و دوستى قرار مى گيرد كه اين دو بيتى را براى وى مى سرايد:

جانا غم هجران تو اندك نبود

در دوستى ما به خدا شك نبود

خود آتش دوريت طى سوختنم

بس باشد و محتاج به فندك نبود

فرزندان مرحوم ابراهيم بوذرى پنج پسر و دو دختر مى باشند به نامهاى: على اصغر، يوسف،

پروين، منوچهر، على، شيرين و فريدون كه كليه ايشان از خطى زيبا و خوش برخوردار مى باشند.

از خاطرات استاد بوذرى اين كه يكسال مرحوم اقبال السلطان از تبريز به تهران مى آيد و در سرچشمه منزل مرحوم شيخ محمد بوذرى طالقانى كه يكى از شب هاى ماه مبارك رمضان بوده مهمان مى شود. هنگام سحر كه در آن زمان از گلدسته هاى مدرسه عالى سپهسالار (شهيد مطهرى فعلى) براى بيدار شدن مردم، جهت اداى فرائض دينى و صرف سحرى، توسط تنى چند از خوش صداترين مؤذنان گلدسته ها، مناجات سر مى دادند آن شب مردم متوجه ى وضع ديگرى شدند چرا كه شب هاى گذشته و سال هاى قبل هر يك از مناجات كنندگان از گلدسته هاى متعدد اين مدرسه مى خواندند و هر يك جواب يكديگر را مى دادند ولى آن شب با خواندن مرحوم اقبال آذر در مدرسه و از پايين گلدسته ها آن خوانندگان همه ساكت شدند و تنها صداى رسا و خوش مرحوم اقبال السلطان به گوش مردم مى رسيد و فردا تمام اهالى خيابان هاى سرچشمه، سيروس، ايران، پامنار، بهارستان، مخبرالدوله و بسيارى خيابان هاى دوردست ديگر از يكديگر مى پرسيدند راستى اين چه كسى بود كه ديشب اين چنين زيبا و عالى مناجاب سر داده بود؟ فقط كسانى كه ساكن منزل مرحوم شيخ محمدآقا بوذرى بودند مى دانستند كه صاحب صداى مناجات اقبال السلطان است.

استاد ابراهيم بوذرى هم در سال 1365 درگذشت و جهان فانى را بدرود گفت و با آثارى كه از خود به جاى نهاد، نامش هميشه زنده و جاويد و خدماتش به فرهنگ و هنر كشور در تاريخ ثبت است. روانش شاد.

(1365 -1274 ش). موسيقيدان، خواننده، خطاط و اديب. در روستاى كرود از توابع طالقان به دنيا آمد. تحصيل

خود را از مكتب خانه ى زادگاهش شروع كرد، در سن پنج سالگى به تهران آمد و در مدرسه ى سپهسالار اقامت گزيد. ادبيات فارسى، عربى، اصول و فقه را نزد شيخ مسيح ايوانكى، آيت اللَّه كاشانى، حاج ميرزا خليل كمره يى و على شوشترى فراگرفت. در هنر خطاطى از محضر حاج زين العابدين، عماد طاهرى، عمادالكتاب و اميرالكتاب بهره برد. وى از بنيانگذاران انجمن خوشنويسان بود. بوذرى سالها در دبيرستانهاى مختلف به تعليم خط پرداخت و بيش از سى سال كارشناس خط در وزارت دادگسترى بود؛ همچنين خطاط رسمى كتابخانه ى مجلس شوراى ملى سابق و اداره ى مباشرت و دارالانشاء نيز بود. ابراهيم صدايى رسا و خوش داشت و دستگاهها و گوشه هاى آوازهاى ايرانى را نزد اقبال السلطان، سيد حسين طاهرزاده و ابوالحسن صبا آموخت، مدتى نيز از حبيب اللَّه كاشانى تعليم گرفت و سرانجام اقبال آذر را به استادى انتخاب كرد. در عرفان هم صاحب مكتب و نظر بود، اشعار زيبايى هم سروده است. از آثار چاپى وى: «ديوان» خواجه شيراز؛ «منتخبات ديوان» مسعود سعد؛ كتاب «تاريخ» دبيرستانها؛ «صرف و نحو» براى دبيرستان ها؛ «جوامع الحكايات» عوفى كتيبه هاى آرامگاه شيخ شيراز و كتيبه ى دروازه قرآن شيراز.[1]

خوشنويس، مدرس خوشنويسى.

تولد: 1274، طالقان.

درگذشت: 1 بهمن 1365، تهران.

ابراهيم بوذرى، فرزند على اصغر طالقانى پس از فرا گرفتن علوم مرسوم زمان مانند ادبيات فارسى و عربى و فقه و اصول و غيره به مطالعه رشته ى قضاء پرداخت و از محضر آيت الله خليل كمره اى و آيت الله كاشانى و همچنين آيت الله شوشترى استفاده كرد و از آيت الله شوشترى اجازه در امور حسبيه گرفت و داراى مدرك اجتهاد شد.

ديرى نگذشت كه به عرصه ى خوشنويسى وارد شد و نكات و دقايق اوليه ى

خط نستعليق را در محضر زين العابدين ساعت ساز فراگرفت و سپس از استاد حاج آقا محمد مشهور به عماد طاهرى كه از شاگردان مير حسين خوشنويس باشى بود استفاده برد و براى تكميل اين خط و همچنين براى آموختن خط ثلث، نزد استاد عبدالحميد ملك الكلامى مشهور به اميرالكتاب (متوفى 1328) به تملذ پرداخت. وى چندى نيز جهت تكميل خط نستعليق در محضر استاد محمدحسين عمادالكتاب سيقى قزوينى (متوفى 1315) حضور يافت. سپس خط نسخ را در مكتب استاد محمدتقى كمال و آقا شيخ عبدالرسولى آموخت.

وى پس از سال ها خدمت در دستگاه هاى دولتى سرانجام در سال 1330 بازنشسته شد. وى مدت ها به فرمان نگارى و خوشنويسى احكام در مجلس شوراى ملى و طى خدمتش در وزارت دادگسترى به كارشناسى رسمى خطوط و امضاى فارسى نيز اشتغال داشت. استاد بوذرى به موسيقى نيز علاقه مند بود و از جمله اساتيد وى در اين زمينه اقبال آذر تعزيه خوان معروف به اقبال السلطان بودند. تجربه هايى از او در «رديف»، «پرده»، «نوا» و ايرانى به ياد مانده است.

بوذرى جزء نخستين كسانى بود كه بنياد كلاس هاى آزاد و رايگان خوشنويسى را به وجود آورده و به همراه ديگر استادان (حسين ميرخانى و على اكبر كاوه) سرانجام انجمن خوشنويسان ايران را پايه گذارى كرد. او تا آخرين لحظات عمر خود در آن انجمن به عنوان مشاور شوراى عالى با حفظ مقام استادى و نيز عضويت در شوراى تعيين شايستگى مقام استادى به كار ادامه داد.

ابراهيم بوذرى ابتدا به سبك مير حسين و بعدا به اسلوب ملك الكلامى و عمادالكتاب گرايش پيدا نمود و سرانجام داراى شيوه اى خاص خود گرديد كه به اسلوب مستقل بوذرى معروف شد.

از آثار كتابت

به جاى مانده از وى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: ملخص مثنوى؛ منتخب ديوان سعد سلمان؛ جلد اول جوامع الحكايات؛ پارسى نغز؛ تاريخچه ى آب شيراز؛ وقف نامه ى بيمارستان نمازى؛ وقف نامه ى موقوفات مسجد فخرالدوله؛ جزوه هاى قرآن چاپ معروف به حاج ضياءالدنى؛ ارمغان پاك؛ ديوان حافظ؛ كتب كلاسيك؛ كتيبه ى آرامگاه سعدى؛ كتيبه ى شاه خليل الله در يزد؛ كتيبه رو به تهران دروازه شيراز به خط ثلث؛ يك دوره كتاب هاى درسى سال هاى مختلف دبستان و دبيرستان.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] استادان موسيقى (63)، تاريخ موسيقى (669/ 2)، تذكره خوشنويسان معاصر (135 -133)، سرگذشت موسيقى (380/ 1)، مردان موسيقى (152 -149/ 2).

بهاءالدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى منشى آستانه ى سدره مرتبه بود و بيسار خوش مى نوشت. خط او برابر با خط ساير استادان بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1272/4)، گلستان هنر (49).

بهاءالدين درجزيني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1097 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه مجموعه ى «لعمات» عراقى و «تحقيقات» شيخ صفى الدين و غيره، به قلم نستعليق كتابت متوسط، با رقم: «قدتمت... على يدالضعيف... ابن جلال الدين درجزينى، بهاءالدين... فى غرة شهر ذى الحجة سنة سبع و تسعين و الف...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (101/1).

بهادر شيرازي، بهادرچم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1285 ش)، شاعر و خطاط. وى در شيراز متولد شد. پس از طى دوره ى دبستان در رشته ى درودگرى هنرستان مارس، به تحصيل ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم شد پس از آن به خدمت وزارت دارايى درآمد. پدرش مدير روزنامه ى «مرد انقلاب» بود. چون كارمندان دولت از نشر روزنامه ممنوع شده بودند اين روزنامه تعطيل گشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (936 -934 /5).

بهبود شاهنشاهي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و نقاش وى شاگرد محمدحسين تبريزى و از بردگان شاه طهماسب اول صفوى بود كه در حرم خاص او به كتابت اشتغال داشت. بهبود در خوشنويسى نستعليق و نقاشى از بى بديلان روزگار بود و كتابت و تزيين و تذهيب و تصوير كتابها را به عهده داشت. از آثار وى: يك قطعه از مرقع، به قلم دودانگ متوسط، با قرم: «مشق فقير، بهبود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (102/1)، احوال و آثار نقاشان (104/1)، مناقب هنروران (87).

بهجت اصفهاني، محمدباقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بهجت. در اصفهان متولد شد و در خط نستعليق مهارت يافت. وى از مداحان معتمدالدوله منوچهرخان گرجى و از نديمان محمدشاه در اوايل جلوسش بود. محمدباقر، پدر محمدمهدى فروغ اصفهانى، صاحب «تذكره ى الشباب» بود كه مؤلف «ريحانه» فرزند را متخلص به بهجت آورده، در حاليكه تخلص پدر بهجت و تخلص فرزند فروغ بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (426 -425 /2)، تذكره ى پيمانه (372)، الذريعه (147 -146 /9)، ريحانه (297/1).

بهجت شيرازي، عبدالحميد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1250 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بهجت. عبدالحميد خط نسخ و نستعليق را خوش مى نوشت. او غير از ميرزا جعفر شيرازى، متخلص به بهجت است كه پدر فرصت الدوله شيرازى بود. وى مدتها با جناب حاجى زين العابدين شيروانى معاشرت و نسبت به وى اظهار خلوص داشت. بهجت اغلب به مجلس جناب محمدحسين قزوينى آمد و شد مى كرد. وى سرانجام در شيراز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (371/2)، حديقةالشعراء (283 -282 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (485/1)، الذريعه (147/9)، رياض العارفين (245)، طرائق الحقائق (294/3)، فارسنامه ى ناصرى (1159/2)، فرهنگ سخنوران (148)، مرآت الفصاحه (99).

بهجت قاجار، غلامحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1309 -1250 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بهجت. ملقب به صدرالشعراء. وى پدر جلال الممالك ايرج ميرزا، شاعر معروف، قاجار بود. در محله ى شش گلان تبريز ساكن بود و ايام عمر خود را در آن شهر به سر برد. خط نستعليق را خوش مى نوشت و صاحب «ديوان» شعر بود. از خطوط وى: يك نسخه «نثر اللالى»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «مشقه العبد غلام حسين بن ملك ايرج قاجار، سنه ى 1271»؛ چهار رقعه از مرقعهاى مختلف، به قلمهاى سه دانگ و دودانگ و نيم دودانگ متوسط، با رقمهاى: «بنده ى درگاه... غلام حسين قاجار» و «العبد المذنب... ابن ملك ايرج قاجار غلام حسين»؛ يك قطعه به قلم كتابت جلى و خفى خوش، با رقم: «... غلام حسين بن ملك ايرج ميرزا، در دارالسلطنه ى تبريز، سنه ى يكهزار و دويست و هشتاد و هشت»؛ يك نسخه «نصايح انوشيروان»، به قلم نيم دودانگ متوسط، با رقم: «... سنه ى يكهزار و دويست و نود و يك... كاتبه ابن ملك ايرج ميرزا، غلام حسين

قاجار، صدرالشعراء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (550 -549 /2)، از صبا تا نيما (384 -383 /2)، حديقةالشعراء (284 -283 /1)، شرح حال رجال (172/6)، فرهنگ سخنوران (148).

بياني تبريزي، بهرام بيگ

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بيانى. ساكن محله ى عباس آباد اصفهان بود و نستعلق را خوش مى نوشت. در بهار به شغل كتابت و در زمستان به پوستين دوزى مشغول بود. بهرام بيگ شعر نيز مى سرود و در زمان تأليف «تذكره ى نصرآبادى»، 1089 ق، در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (103 -102/1)، تذكره ى شعرا آذربايجان (100 -99 /2)، تذكره ى نصرآبادى (390)، دانشمندان آذربايجان (72)، الذريعه (150/9)، سخنوران آذربايجان (248 -247)، صبح گلشن (71)، فرهنگ سخنوران (151)، مجمع الخواص (271).

بيدل آشتياني، محمد تقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1300 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به بيدل. وى در تهران متولد شد و خط نستعليق را بد نمى نوشت. در اوايل متخلص به افسر بود ولى بعدها تخلص بيدل يا بينش را برگزيد. بيدل در سلك خدام دربار ظل السلطان به لقب استيفا ملقب شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (496)، حديقة الشعراء (288 -286 /1)، مكارم الآثار (389/2) .

بيدل شيرازي، رحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1258 /1257 ق)، طبيب خطاط و شاعر، متخلص به بيدل. ملقب به فخرالدوله. در اوايل حال در خدمت ميرزا حسنعلى طبيب تحصيل مراتب حكمت و طب كرد. سپس از شيراز به تهران آمد و نديم و حكيم باشى فتحعلى شاه قاجار شد. وى به دليل اين كه طبيب خاصه ى فخرالدوله، صبيه ى، خاقان بود، به حاجى ميرزا رحيم فخرالدوله اشتهار يافت. بيدل در شاعرى توانا بود و «ديوانى» مشتمل بر سى هزار بيت از قصايد و غزليات و مراثى و غيره داشت كه اكنون پنج هزار بيت آن باقى مانده است. وى خطوط سبعه به ويژه نستعليق را نيكو مى نوشت. در شهر قم درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (527 -526)، احوال و آثار خوشنويسان (720 -718 /2)، بزرگان جهرم (319 -318)، بزرگان شيراز (370 -369)، حديقه العراء (294 -288 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (514 -506 /1)، الذريعه (153/9)، ريحانه (302/1)، سفينة المحمود (507 -505 /2)، فارسنامه ى ناصرى (1099 -1098 /2)، فرهنگ سخنوران (156 -155)، مجمع الفصحا (184 -183 /4)، مصطبه ى خراب (29 -28)، نگارستان دارا (70 -67).

بيضاي خاوري، عبدالغفار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1250 ق)، خطاط. وى نستعليق راخوش مى نوشت و شعر را نيكو مى گفت. از آثار او كتيبه هاى بيروت و اطراف صحن و پشت مسجد محمدعلى پاشا، خديو معروف مصر در قاهره است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (405)، شرح حال رجال (143 -142 /6).

بيضاي قاجار، الله وردي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1216- ح 1280 ق)، خطاط، رياضيدان و شاعر، متخلص به بيضاء. او چندى حكمران بسطام و شاهرود بود. پس از عزل، ملتزم ركاب پدر شد و بعد از وفات او نواب ظل السلطان، حكومت قم را به وى بخشيد. پس از استقرار محمد شاه فرار كرده، به عتبات عاليه رفت و از آنجا به استانبول سفر كرد و به دربار سلطان محمود عثمانى راه يافت و سالها در آنجا در آسايش و احترام مى زيست تا سلطان درگذشت و پس از او نيز مدتى در دربار سلطان عبدالمجيد خان اول به سر برد، بعدها به بغداد رفت و از آنجا به بيروت و پس از چندى در همان جا متوطن شد. بيضاء خط نستعليق را خوب مى نوشت. استادش در شعر و شاعرى محمود ميرزا بود. در علم رياضى نيز توانا بود و شعر هم مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (76/1)، تاريخ عضدى (183 -182)، حديقة الشعراء، (304 -303 /1)، سفينة المحمود (40 -39 /1)، شرح حال رجال (154 -153 /1)، مجمع الفصحا (31/1)، مصطبه ى خراب (26)، مكارم الآثار (1355 /4 ،569 -568 /2)، نگارستان دارا (35).

بيضاي قاجار، امامقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1292 -1230 ق)، شاعر و خطاط. ملقب به دولتشاه عمادالدوله. او تا زمان حكومت برادرش حشمت الدوله به تحصيل علوم پرداخت. بعدها با روى كار آمدن محمدشاه به تهران آمد و مشغول تحصيل شد و در اغلب علوم مهارت كسب كرد. وى در زمان سلطنت ناصرالدين شاه حاكم كرمانشاهان شد و چون عاقل و كافى بود قريب بيست و چهار سال حكومت آنجا را به عهده داشت و حكومت ولايات لرستان و نهاوند را نيز عهده دار

گرديد. از آثار خيرات او مسجدى است در كرمانشاه و عمارتى در صباى كرمانشاه كه به عماديه معروف است. او در خط شكسته از ميرزا عبدالوهاب معتمدالدوله پيروى مى كرد، اشعارى به فارسى و عربى دارد اما شعرش چندان انسجام و استحكامى ندارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (308 -305 /1)، شرح حال رجال (162 -160 /1)، گنج شايگان (39 -33)، مصطبه ى خراب (27).

بيضايي، نصرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1280 ق)، خطاط. از مستوفيان بود و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت، به طورى كه با خط استادان اين دو خط اشتباه مى شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (939/3)، فارسنامه ى ناصرى (1027/2).

بيوكي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كتبيه نويس.

تولد: 1328، ق.، مشهد.

درگذشت: 1363.

محمدحسن بيوكى معروف به رضوان مدت سى سال نزد پدر خود به فراگيرى اصول كتيبه نويسى و خطاطى پرداخته است.

وى داراى آثارى در زمينه هاى خطاطى، طراحى، كتيبه نويسى و نقاشى است كه نمونه هايى از آن در صحن ها و رواق هاى امام رضا (ع) و در دانشگاه رضوى مشهد وجود دارد.

رضوان پيش از اين كه به خدمت آستان قدس درآيد در خيابان تهران واقع در مشهد با برادران پيراسته و ارژنگ نگارستانى تشكيل داده بودند و بيشتر در خانه ها كار مى كردند ولى حدود چهل و هفت سال قبل به آستان قدس رضوى آمد و مشغول كار شد. در اين مدت وى طرح ها و كتيبه هايى را طراحى كرد كه براى مثال مى توان از كتيبه هاى دارالذكر و سر در موزه و گنبد الله ورديان نام برد. وى همچنين در خط ثلث استاد بود.

رضوان علاوه بر خدمات خود در آستان قدس رضوى، كارهاى هنرى فراوانى در آستان هاى اصفهان، فارس و خراسان انجام داده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پارسا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 980 ق)، خطاط و شاعر. از كاتبان هرات بود. پارسا نستعليق خفى را نيكو مى نوشت و شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (105/1)، خوشنويسان و هنرمندان (45).

پتگر، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش.

تولد: 1292، تبريز.

درگذشت: 17 ارديبهشت 1371.

على اصغر پتگر دوران مقدماتى نقاشى را نزد ميرمصور ارژنگى گذارند. سپس به همراه برادرش، جعفر پتگر، بعد از به پايان رساندن تحصيلات متوسطه به تهران آمد و در هنرستان هنرهاى متسظرفه (هنرهاى زيباى كنونى) مشغول به تحصيل شد. در اين هنرستان با آثار استاد كمال الملك آشنا شد و همچنين از حضور در كنار اساتيدى چون شيخ اسماعيل آشتيانى و على محمد حيدريان بهره جست. پس از اخذ ليسانس تصميم به تأسيس آموزشگاه آزاد هنر نقاشى گرفت. بدين ترتيب وى و برادرش نخستين آموزشگاه آزاد هنر نقاشى را در سال 1319 در تهران پايه گذارى كردند و تا پايان عمر به تدريس پرداختند. در خلال تدريس هنر نقاشى به خلاقيت هنرى خود مى پرداخت و آثار متعددى در شيوه ى رئاليسم با سبك كلاسيك و همچنين قلم آزاد و امپرسيونيستى را آفريد و تدريجا پايه گذار سبك و سياق خاص خود شد.

على اصغر پتگر هميشه موضوع آثارش را از ميان مردم، كارگران، زحمتكشان، فروشندگان دوره گرد، رختشويان و پيشخدمت هاى خانه ها انتخاب مى كرد. در اين زمينه مى توان از تابلوهاى «محله ى گازران تبريز»، «روز رختوشيى»، «قارى» و «درويش» ياد كرد. او همچنين به خلق مناظر و پرتوهايى ساخته است كه نزد برخى مجموعه داران موجود است.

آثار پتگر، در سال هاى 346 ،1343 ،1324 و 1353 در نمايشگاه هاى مختلف به نمايش درآمد. گرچه از سال 1355 به بعد خاموشى اختيار كرد و فعاليت نمايشگاهى خود را متوقف كرد

ولى همواره به نقاشى و تدريس مشغول بود، آخرين بارى كه برخى از آثارش به معرض نمايش گذاشته شد، در پاييز سال 1370 در موزه ى هنرهاى معاصر بود.

(1371 -1292 ش)، نقاش و شاعر. اهل تبريز بود و از همان سنين كودكى، توانايى خود را در نقاشى بروز داد. مراحل اوليه ى تحصيل اين هنر را نزد استاد مير مصور ارژنگى گذراند و در سال 1312 ش به توصيه ى همان استاد، همراه برادرش، جعفر پتگر، از تبريز به تهران آمد و در مدرسه ى هنرهاى مستظرفه مراحل عالى آموزش هنرى را گذراند. وى پس از اخذ ليسانس، اولين آموزشگاه طراحى و نقاشى را افتتاح كرد و در آنجا به تعليم زنان و دختران نيز پرداخت. نقاشيهاى اوليه ى استاد متأثر از آثار كمال الملك، شيخ اسماعيل آشتيانى و على محمد حيدريان است. وى از سال 1324 ش به بعد، به سوى قلمهاى آزاد رفت و در مكتبهاى رئاليسم و امپرسيونيسم و حال و هواى ويژه خودش، تنوع و تكامل ويژه اى به حركتهاى رئاليستى هنر نقاشى معاصر ايران بخشيد. هنرمندان مشهور بسيارى از محضر استاد پتگر استفاده كردند، از آن جمله دو تن از فرزندان وى: نامى پتگر و نيما پتگر. وى علاوه بر نقاشى داراى قريحه ى شعر و غزلسرايى نيز بود. پتگر در سن 79 سالگى بر اثر حمله قلبى درگذشت. از آثارش: تابلوهاى «خيابان سرچشمه ى تهران»؛ «روز رختشويى»؛ «قارى»؛ «درويش»؛ «مجله گازران تبريز»؛ «بازگشت به ده» و همچنين مجموعه شعرى به نام «رنگين كمان».[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 9، ش 4، ص 49)، مجله ى زنان (س 1، ش 4).

پرتو اصفهاني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1304/1303 ق)،

خطاط و شاعر، متخلص به پرتو. مشهور به آقاجان. در لنجان، يكى از توابع اصفهان چشم به جهان گشود و تحصيلات خود را در آن شهر به پايان برد. به كسب هنر خط نسخ پرداخت و در زمره ى استادان اين خط درآمد. پرتو علاوه بر خوشنويسى، شاعر خوش طبعى بود و در اقسام شعر مهارت داشت و بيشتر غزل مى سرود. او سالهاى آخر زندگى را در تهران به سر برد و در دربار ناصرالدين شاه معزز مى زيست. در اصفهان درگذشت. از وى «ديوان» شعرى بر جاى مانده است. از خطوط او: يك قطعه نسخ كتابت خوش و رقاع عالى، با رقم: «و انا العبد الاقل الداعى ابن محمد على، عليرضا شهر بآقاجان فى محروسة اصفهان... سنة 1205»؛ يك قطعه نسخ كتابت خوش، با رقم: «العبد پرتو الاصفهانى، سنة 1263»؛ قرآن رحلى جلد روغنى، به خط نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، ترجمه ى فارسى نستعليق كتابت خوش، با رقم: «... در عهد دولت... ناصرالدين شاه... كمترين بنده ى اين قرآن كريم... فى سنة 1277»؛ قرآن وزيرى جلد روغنى مذهب، نسخ خوش، با رقم: «... عليرضا... ملقب... آقاجان.... پرتو تخلص اصفهانى... 1297». چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1119 -1118 /4)، اطلس خط (365)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (58)، حديقة الشعراء (315 -313 /1)، الذريعه (757 ،157 /9)، فرهنگ سخنوران (164)، المآثر و الآثار (216 ،205)، مجمع الفصحا (177 -173 /4)، مصطبه ى خراب (34)، مؤلفين كتب چاپى (560/4).

پرتو، علي رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمدعلى و مشهور به «آقاجان» و متخلّص به «پرتو» است. از اهالى لنجان اصفهان بود

تحصيلات مقدماتى را در شهر اصفهان به پايان رسانيد و به تكميل خط نسخ پرداخت و در اين خط سرآمد شد. پرتو علاوه بر خوشنويسى شاعرى به نكته دانى و خوش طبعى شهرت داشت و بسيار نيك محضر و مهربان بود. سالهاى آخر زندگى را در تهران به سر برد و در دربار ناصرالدين شاه مكانى يافته از خوشنويسان مخصوص گرديد. تاريخ وفاتش يافته نشد ولى به طور قطع تا سال 1297 حيات داشته و به سال 1306 تاريخ تاليف «الماثر والاثار» درگذشته بوده است.

- قرآن رحلى، جلد روغنى ممتاز، چهار صفحه ى اول مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع ممتاز. نسخ و رقاع كتابت جلى خوش ترجمه ى فارسى نستعليق كتابت خوش با رقم: «... در عهد دولت... ناصرالدين شاه... در بارگاه همايون معروض گرديد كه كمترين بنده ى اين قرآن كريم و مصحف عظيم با اين رونق بها... سمت اختتام پذيرفت» «... فى سنة 1277»

- دنباله ى ترجمه ى: «فزت بالفراغ من كتابة ترجمة القرآن السابع فى اواسط شهر شعبان المعظم من شهور سنة 1277 سبع و سبعين و مائتان بعد الاف و انا الفقير الحقير مير على الشيرازى 1277» در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآن وزيرى، جلد روغنى مذهب، چهار صفحه ى اول مذهب مرصع علاى نسخ خوش با رقم: «... عليرضا... ملقب... آقاجان... پرتو تخلص اصفهانى...» سال 1297 در كتابخانه ى ملك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

پوراني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق) خطاط. از خاندان پورانى بود و در خط نسخ و نستعليق زبردست. وى به شيوه و قدرت ميرعلى هروى خط مى نوشت.

از آثار او: پنج قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم سه دانگ جلى و نيم

دو دانگ و كتابت خوش، با رقمهاى: «مشقه ميرشيخ الپورانى غفر ذنوبه 939» و «ميرشيخ الپورانى» و «عبده ميرشيخ پورانى» و «عبده ميرشيخ پورانى غفر ذنوبه و ستر عيوبه» و «عبدكم ميرشيخ پورانى»؛ دو قطعه از مرقع سيداحمد مشهدى، به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «مشقه ميرشيخ الپورانى»؛ چهار قطعه، در سه مرقع مختلف، به قلمهاى شش و چهار و سه و دو و نيم دو دانگ و كتابت خوش، و بعضى به قلم نسخ خوش، با رقمهاى: «ميرشيخ الپورانى» و «مشقه العبد ميرشيخ الپورانى»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم سه دانگ جلى خوش، كه با اين رقم تمام مى شود: «فقير ميرشيخ»؛ يك قطعه، به قلم سه دانگ و دو دانگ عالى، با رقم: «مشقه العبد ميرشيخ الپورانى سنه 968»، در كتابخانه آستان رضوى مشهد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار و احوال خوشنويسان (933 -932 /3).

پير حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. وى از خطاطان گمنام است. آثارى كه به خط او ديده شده مجموعه اى است مشتمل بر مثنويهاى: «اسرارنامه»، «الهى نامه»، «منطق الطير»، «مصيبت نامه»، و «مختارنامه ى» شيخ عطار، با رقم: «تمت النسخه الموسوم بمختارنامه من جمله الكتاب المسمى بسته الشيخ... فريد المله و الشريعه و الطريقه و الحقيقه والدين عطار... فى تاريخ عشر اوسط شعبان المعظم سنه ثلاث و تسعين و ثمانمائه الهجريه، على يد العبد... پيرحسين غفرالله ذنوبه...»، به قلم كتابت خفى متوسط؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، با رقم: «ثم الديوان افصح الفصحاء... شمس المله و الطريقه و الحقيقه و الدين محمد الشيرازى رحمه الله عليه فى تاريخ ثانى عشرين شهر شوال 874 ختم بالخير والاقبال، على يدالعبد المذنب پيرحسين الكاتب

غفر ذنوبه»، به قلم كتابت خفى متوسط؛ يك نسخه «تحفه الغرايب» زكريا بن محمد قزوينى، با رقم: «اتمام پذيرفت... در تاريخ عشر اوسط ربيع الثانى سنه ى سبع و تسعين و ثمانمائة على انامل العبد المذنب پيرحسين الكاتب غفرالله ذنوبه»، به قلم كتابت خوش.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (106 -105 /1).

پيرعلي جامي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 933 ق)، خطاط. صاحب «گلستان هنر»، او را از شاگردان سلطانعلى مشهدى دانسته است. احتمال مى رود كه وى فرزند عبدالرحمان جامى باشد. گويند در دستگاه اميرعلى شير نوايى همان مقامى را كه عبدالرحمان جامى در فضل و معرفت داشت، پيرعلى در خوشنويسى داشته است. وى به سرعت كتابت مشهور بود و سالها در سايه اميرعلى شير مرفه زندگى كرد و اين مقام را در نتيجه ى توجه سلطانعلى مشهدى يافت. از آثار وى: يك نسخه «ظفرنامه ى» هاتفى، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «كتبه العبد الفقير پيرعلى الكاتب الجامى غفر ذنوبه و ستر عيوبه...»؛ نسخه ى ديگر به قلم كتابت متوسط، با رقم: «پيرعلى الجامى»؛ قطعه اى از مرقع بهرام ميرزا، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد الفقير پيرعلى الجامى غفر ذنوبه»؛ يك خسنه «ديوان» جامى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد الفقير الحقير پيرعلى بن عبدالرحمان جامى، تجاوزالله عنه، فى اواخر رجب المرجب سنه ى 933 ثلاث و ثلثين و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (107 -106 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (41)، گلستان هنر (62)، مناقب هنروران (67).

پيرعلي هروي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. وى را نبايد با پيرعلى جامى يكى دانست. به خط پيرعلى هروى، يك نسخه «گلستان» سعدى موجود است كه رقم «بتاريخ... سنه 1038 هجرى برسم كتابخانه ى بندگان اعليحضرت... حرره العبدالاقل پيرعلى ابن ملا عبدالرحيم عنبرين قلم بدارالفاخره ى آگره» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خوشنويسان و هنرمندان (56).

پيرمحمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از اهالى شيراز بود و صاحب «مناقب هنروران» وى را از شاگردان ميرعلى هروى و معاصر با مولانا محمود سياوش شيرازى مى داند. نويسنده ى «احوال و آثار خوشنويسان»، از سه كاتب با نام پيرمحمد كه يكى از ايشان همان پيرمحمد اول است، ياد كرده و در كتاب خود چنين آورده است: به نظر مى رسد آن دو يك كاتب نباشند و حتى پيرمحمد سومى نيز سراغ دارم كه يك نسخه ى خمسه ى نظامى به قلم كتابت نستعليق متوسط، به خط او در كتابخانه ى مدرسه ى سپهسالار است و چنين رقم و تاريخ دارد: «... على يد افقر العباد پيرمحمد كاتب ولد محمد حافظ، غفر ذنوبه... به تاريخ اول جمادى الاول سنه ى 1006». مولف «گلستان هنر» وى را از خطاطان ثلث و اكثر كتيبه هاى مساجد و مدارس شيراز در سال 920 ق را به خط پيرمحمد ثانى مى داند. از آثار وى: قرآن وزيرى بزرگ، جلد طلاپوش درون سوخت كار روزبهان بن حاجى نعيم الدين كاتب مذهب، در تاريخ 930 ق، دو صفحه ى اول تمام مذهب، به خط نسخ كتابت و ثلث جلى خوش با رقم: «پيرمحمد ثانى...» سال 929 ق، يك نسخه «ظفرنامه ى» هاتفى، به قلم كتابت متوسط با رقم: «كتبه العبد الفقير پيرمحمد الكتابت»؛ يك قطعه به قلم سه دانگ جلى متوسط، با رقم:

«مشقه العبد پيرمحمد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1053 -1052 /4 ،108 ،107 /1)، گلستان هنر (نوزده، 28)، مناقب هنروران (77).

پيرنور اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، خطاط. از آثار او: «صحيفه ى سجاديه»، به قطع بغلى، دو صفحه ى اول مذهب، به خط نسخ غبار خوش، با رقم: «نمقه... ابن پيرمحمد مقيم، پيرنور الاصفهانى فى تاريخ... سنه 1107»؛ «صحيفه ى سجاديه»، به قطع بغلى، مذهب و به خط نسخ غبار خوش، با رقم: «كتبه ابن پيرمحمد مقيم، پيرنور اصفهانى، سنه 1095»، در كتابخانه سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1053/4).

پيريحيي صوفي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط و صوفى. از شاگردان احمد رومى و مباركشاه زرين قلم بود. وى در خدمت سلاطين جلاير، ايلخانى و امير چوپان سلدوز (وف 728 ق)، به سر مى برد و سلسله ى شاگردى خوشنويسان عراق به او مى رسد. اكثر عمارات نجف اشرف و كتيبه هاى آن به خط او است؛ از ديگر آثار وى: قرآن سلطانى كوچك مذهب ممتاز به خط نسخ ياقوتى نيم دو دانگ، با رقم: «كتبه يحيى الصوفى حامدا لله تعالى على نعمه و مصليا على نبيه محمد و آله مسلما فى سنه تسع و ثلثين و سبعمئه» (739)، وصاياى حضرت امير (ع)... به قطع وزيرى كوچك و به خط نسخ كتابت ياقوتى خوش، با رقم: «كتبه اضعف عبادالله تعالى يحيى الصوفى فى سنه احدى و ثلثين و سبعمائه (731)، حامدا و مصليا»؛ چهار صفحه از مرقع طهماسب- بايقرا، به خط ثلث و ريحان پنج دانگ ممتاز و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه پيريحيى الصوفى عفاالله عنه». پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1234 -1233 /4)، پيدايش خط و خطاطان (176)، گلستان هنر (24

-23)، مناقب هنروران (114 ،39).

تابع قمي، محمدباقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1050 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به تابع. اهل قم بود و با اينكه محتسب شهر نيز بود اما، روزگار به درويشى سپرى مى كرد. مدتى در خدمت ملا محمدطاهر درس خواند. تابع نه تنها در سرودن شعر قادر بود بلكه خط شكسته را نيز درست و نمكين مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (142)، تذكره ى نصرآبادى (114)، الذريعه (164/9)، فرهنگ سخنوران (175)، مخزن الغرائب (419/1).

تاج سلماني اصفهاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو پيش از 897 -821 ق)، خطاط. اكثر تذكره نويسان خطاطان، وى را واضع قلم شكسته ى نستعليق نوشته اند. اگر هم چنين نباشد، حداقل اول كسى است كه به آن سر و صورت كامل داده و خط شكسته را تحت قاعده آورده است. چنانكه گويند هيچ يك از مخترعان خطوط، خط اختراعى خود را به زيبايى او ننوشته اند. خواجه تاج سلمانى در زمان سلطنت ابوسعيد گوركانى مى زيسته و خطوط وى را هم در اقلام ستّه و هم در تعليق به زيبايى و لطافت ستوده اند. مولف «خوشنويسان و هنرمندان» وى را از شاعران و از احفاد سلمان فارسى، صحابى پيامبر (ص)، دانسته و كتابى به نام «شمس الحسن» به او نسبت داده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (407 -406)، خوشنويسان و هنرمندان (97 ،6)، گلستان هنر (پانزده، شانزده، 42).

تاج الدوله، طاووس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، اديب، شاعر و خطاط. در اصفهان متولد شد. وى از گرجى زادگان صفويه و زنى هوشمند و دانا بود. تاج الدوله علوم اسلامى و فنون ادب و خط را از معتمدالدوله ى نشاط اصفهانى فراگرفت. وى همسر فتحعلى شاه و بسيار مورد توجه و اعتناى او بود. تخت طاووس كه «تخت خورشيد» نام داشت، بعد از وفات تاج الدوله، تخت طاووس ناميده شد. سلطان محمد ميرزاى سيف الدوله، كه شاعرى توانا بود، يكى از سه پسر او است. بعد از مرگ فتحعلى شاه، تاج الدوله دو مرتبه به حج مشرف شد و سرانجام نجف اشرف را مسكن دايمى خويش قرار داد و در همان شهر درگذشت. طاووس خانم در صحن مطهر حضرت اميرالمومنين (ع)، در آرامگاهى كه خود ساخته بود، به خاك سپرده شد. از اوست:

باد از سر كوى تو گذشتن

نتواند

پيغام من دلشده را پس كه رساند؟

گفتم به صبورى دل خود را بفريبم

ديگر دل بيچاره صبورى نتواند[1]

قرن سيزدهم هجرى، از زنان اديب و شاعر. نام اصلى او طاووس خانم و از زنان صيغه اى فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) بود كه بسيار مورد علاقه و توجه وى قرار داشت و از همين رو به او لقب تاج الدوله داد. تخت جواهرنشان سلطنتى معروف به تخت طاووس را كه تا پيش از عروسى تاج الدوله تخت خورشيد مى گفتند از نخستين شب ازدواج شاه و طاووس خانم، تخت طاووس ناميدند. وى خارج از حرمخانه شاهى قصر مجللى مخصوص به خود داشت. شاه و شاهزادگان قاجارى هر ساله از روز اول نوروز تا پايان روز سيزدهم عيد مهمان تاج الدوله بودند.

تاج الدوله نزد شاعر معروف آن زمان، ميرزا عبدالوهاب اصفهانى، متخلص به نشاط فنون ادب و هنر را فراگرفت و در رموز نويسندگى به استادى رسيد. نامه هايى كه به شاه مى نوشت مضامين و دقايق لطيف داشت. برخى از رسايل و مراسلات او را ماه شرف از زنان فاضل و اديب انجام مى داد. تاج الدوله پس از مرگ فتحعلى شاه از بيم نزاع ميان شاهزادگان به عالم معروف اصفهان، سيد محمدباقر شفتى (1260 ق) معروف به حجت الاسلام پناه برد. پس از جلوس محمدشاه قاجار (1264 -1250 ق) تاج الدوله تمام ثروت و جواهرات خود را به محمدشاه تقديم كرد كه به وى بازگرداند. وى چند بار به سفر حج رفت و در پايان عمر در نجف اشرف سكونت كرد و در همان شهر درگذشت و در صحن مطهر امير مؤمنان دفن شد. از جمله فرزندان مشهور او احمد ميرزا عضدالدوله مؤلف تاريخ عضدى و خورشيد

كلاه بودند.

تاج الدوله طبع شعر داشت. وقتى پسرش بر اثر ابتلا به مرض وبا درگذشت شاه با ارسال بيت زير به او تسليت گفت:

از كسى چون بشكند چيزى بلايى بگذرد

خوب شد بر تو بزد آسيبش از مينا گذشت

و او نيز با يك بيت شعر به شاه چنين پاسخ داد:

اگر بشكست اندر بزم مستان ساغر مينا

سر ساقى سلامت دولت پيرمغان برجا

به خواهش او محمود ميرزا كتاب پرورده خيال را به رشته تحرير درآورد. از اشعار اوست:

باد از سر كوى تو گذشتن نتواند

پيغام من دلشده را پس كه رساند

تا كى به صبورى بفريبم دل خود را

ديگر دل بيچاره صبورى نتواند

به تاج الدوله چون دادم لقب شاه

گذشت از آن سرم از طارم ماه

هميشه بخت با او هست و نبود

كسى باذات غير از سايه همراه[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از رابعه تا پروين (166 -164)، تذكره القبور (35)، حديقه الشعراء (2178 -2172 /3)، الذريعه (639/9)، روضه الصفا (138 ،101 ،95 ،77 /10)، زنان سخنور (140 -139)، فرهنگ سخنوران (176)، كارنامه ى زنان (100 -98)، مشاهير زنان (50 -49)، ناسخ التواريخ (153/2)، يغما (س 2، ش 2 و 3، ص 87 -80).

[2] منابع: از رابعه تا پروين، 166 -164؛ تاريخ عضدى، 20 -17؛ تذكرةالقبور، 35؛ حديقةالشعرا، 2178 -2172 /3؛ خيرات حسان، 145 -140 /2؛ دايرةالمعارف تشيع، 11 -10 /4؛ الذريعه، 639 /9؛ رياحين الشريعه، 95 /5؛ زنان سخنور، 312 -311 ،140 -139 /1؛ كارنامه زنان مشهور ايران، 98؛ نقل مجلس، گ 23 -21.

تاجي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: يك صفحه از مرقع ثلث چهاردانگ كتيبه و سه دانگ جلى عالى و به خط نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «مشقه تاجى الفقير»، در

دانشگاه استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1053/4).

تايب مراغه اي، شرف الدين محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 930)، خطاط و شاعر. از فرهيختگان مشهور آن سامان بود. بسيارى از مردم معتقد و مريد وى بوده اند. وى مريد شيخ ابراهيم و شيخ مجاهد، از فرزندان شيخ مصطفى عزيز كندى، بود. او صاحب حسن خط و اشعار خوب بود. مقبره وى در چرنداب در حرم شيخ ابراهيم جونيانى مقابل تكيه سيدحسن مقتول بند است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمند آذربايجان (85 -84)، الذريعه (164 -163 /9)، روضات الجنان (362 -358 /1).

تايبادي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام است. از آثار وى: يك نسخ «ديوان» سلمان ساوجى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... تحريرا فى تاريخ غره ى شهر رجب المرجب سنه ى 1065، كتبه المذنب سلطان محمد تايبادى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (267/1).

تبريزي ابوالفتح، شمس الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به جرعه. از سخنوران تبريز بود و ديوان او قريب شش هزار بيت شعر دارد كه مشتمل بر قصايد، غزل، قطعه، رباعى و مسمط است. وى كتابت مثنوى «خسرو و شيرين » را شروع كرد امّا ناتمام ماند. كتابهايى كه او كتابت كرد، در تبريز به چاپ سنگى رسيد كه از آن جمله «كليّات» قاآنى و «جهان نما» است. جرعه، ناصرالدين شاه و اتابك اعظم و چند تن از رجال قاجار را مدح گفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (29 /1)، تذكره ى شعراى آذربايجان (127 -125 /2)، دانشمندان آذربايجان (94 -93)، الذريعه (193 /9)، سخنوران آذربايجان (283 -281)، فرهنگ سخنوران (209).

تبريزي اصفهاني، نعمت اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، عالم دينى، قاضى و خطاط. اهل تبريز و از فرزندزادگان مير عبدالوهاب تبريزى بود. او مدتى در دستگاه سلاطين آق قوينلو معزز مى زيست و پس از فتنه ى تبريز و تسلط عثمانيان در 955 ق، به كاشان رفت و چندى شيخ الاسلام آنجا گرديد. سپس عازم اصفهان شد و منصب قاضى القضاتى يافت. صاحب «گلستان هنر» آورده: مير نعمت اللَّه... خطوط ثلث و نسخ را خوب مى نويسد، اما شكسته تعليق مير نيز بسيار بامزه است... در «دانشمندان آذربايجان»، صاحب عنوان تحت نام مير نعمت اللَّه بن محمد بواب ذكر گرديده، كه ظاهرا با نعمت اللَّه بن محمد بواب خلط شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (945 -944/ 3)، تاريخ اصفهان (202)، دانشمندان آذربايجان (386)، گلستان هنر (38 -37).

تبريزي شمس الدين، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 937 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى بزرگ مذهب و جلد سوخت ممتاز، به خط ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت ياقوتى و رقاع كتابت عالى، با رقم: «... كتبه العبد الفقير... شمس الدين محمد بن اميرعلى التبريزى فى العشر الاخر من شهر ربيع الثانى سنه سبع ثلثين و تسعمائه حامدا للَّه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1148/4).

تبريزي محراب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1061 ق)، خطاط. محمدصالح اصفهانى و ميرزا سنگلاح وى را قزوينى و صاحب «پيدايش خط و خطاطان» اصفهانى و صاحبان «دانشمندان آذربايجان» و «ريحانة الادب» تبريزى دانسته اند. او شاگرد ميرعماد و سريع القلم بود و گويند روزى پانصد بيت كتابت مى كرد. محراب بيگ در دربار شاه عباس صفوى (1038 -996 ق) سكونت داشت. بعضى وى را داماد شاه عباس دانسته اند. صاحب «دانشمندان آذربايجان» آورده كه قرآنى به خط نسخ و با تاريخ 909 ق از وى ديده است، كه اگر چنين باشد، اين كاتب قرآن غير از صاحب عنوان است، زيرا كه ديگر منابع محراب بيگ را جزو نستعليق نويسان آورده و تاريخ وفاتش را 1061 ق، در اصفهان دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (619/ 3)، پيدايش خط و خطاطان (156)، دانشمندان آذربايجان (328)، ريحانه (326 -325/ 1)، لغت نامه (ذيل/ تبريزى)، مناقب هنروران (104).

تبريزي، امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. بنا به گفته ى نصرآبادى، وى پسر بزرگ ميرزا نورى بيك تبريزى بود. مدتها بيكار بود و در آخر استيفاء شيراز به او واگذار شد. نستعليق را خوش مى نوشت و گاهى شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (79/1)، تذكره ى نصرآبادى (93)، الذريعه (104/9).

تبريزي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از هنرمندان تبريز بود كه بعد از تصرف اين شهر به دست عثمانيها در زمان سلطان محمد صفوى، پدر شاه عباس، به اصفهان و سپس به قزوين رفت. وى در مسجد جامع قزوين به مشق و كتابت اشتغال داشت. خط او را كمتر از استادان سته ندانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (115)، گلستان هنر (40).

تبريزي، شاه قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 948 ق)، خطاط. از مردم آذربايجان بود و در حسن خط و علم انشاء مهارت داشت. سلطان سليم پس از جنگ چالدران در سال 920 ق، او را با سه هزار نفر از اهل حرف و صنايع و علما، به استانبول روانه ساخت. وى به تاليف تاريخ دولت عثمانى پرداخت، اما ناتمام ماند و درگذشت. تاريخ وفات شاه قاسم تبريزى را، صاحب «پيدايش خط و خطاطان» 909 ق ضبط كرده كه سهو است. مولف «دانشمندان آذربايجان» به نقل از كتاب «الشقايق النعمانيه» وى را فرزند شيخ مخدومى دانسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (290 -289 /2)، پيدايش خط و خطاطان (177)، دانشمندان آذربايجان (189 -188).

تبريزي، شمس الدين محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى بزرگ مذهب و جلد سوخت ممتاز. ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت ياقوتى و رقاع كتابت عالى با رقم: «... كتبه العبد الفقير الى رحمةاللَّه الغنى شمس الدين محمد بن امير على التبريزى فى العشر الاخر من شهر ربيع الثانى سنة سبع و ثلثين و تسعمائه حامداً للَّه...» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

تبريزي، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. وى ظاهرا شاعر هم بوده و قدرت تخلص مى كرده است. از آثار وى «برج زواهر» است كه به قلم كتابت خفى متوسط نوشته و در 1276 ق به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (342 / 2).

تبريزي، عبدالباقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع. بنده جاويد (خداى)) تبريزى، خوشنويس معروف (ف. 1039 ه.ق.). وى از بزرگان خوشنويسان عهد شاه عباس اول و شاگرد علاءالدين تبريزى و در نوشتن خطوط ثلث و نسخ و رقاع استاد مسلم است. نام او را در زمره حكيمان و عارفان و شاعران نيز آورده و گفته اند مردى بسيار مهربان و دروى مسلك بود و در شعر «باقى» تخلص مى كرد. بخشى از عمر او در بغداد گذشته. هنگامى كه بناى مسجد سلطانى اصفهان به پايان رسيد، شاه عباس او را به اصفهان فراخواند و وى بعض كتيبه هاى مسجد را به خط زيباى خود نوشت كه هم اكنون باقى است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

تبريزي، عبدالغفار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دربار ناصرالدين شاه قاجار بود. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» عنصرى، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «حسب الفرمايش... ناصرالدين ميرزا... بنده ى درگاه عبدالغفار تبريزى... سنه ى 1263»؛ صفحه ى آخر قرآن معروف نستعليق ميرزا اسدالله شيرازى، كه به قلم نستعليق كتابت جلى خوش نوشته، با رقم: «اين كلمات بتحرير... عبدالغفار تبريزى است... سنه ى 1270».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (405 / 2).

تبريزي، عبدالقيوم

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. از آثار وى: يك جزو از قرآن، به خط ريحان سه دانگ عالى و به شيوه ى احمد سهروردى و ثلث رقاع مانند خوش، با رقم: «كتبه العبد الضعيف الراجى... ابومحمد عبدالقيوم بن محمد بن كرماشاه التبريزى»، (قرن 8).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1107 / 4).

تبريزي، عبدالنبي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از خوشنويسان عصر ناصرى بود كه خط نستعليق را به شيوه ى ميرعماد مى نوشت و در شكسته نويسى نيز ماهر بود. از آثار وى: يك قطعه به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «عبدالنبى»؛ دو قطعه به قلم شش دانگ و سه دانگ خوش، با رقمهاى: «بنده ى درگاه عبدالنبى» و «عبدالنبى سنه ى 1283».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (416 -415 / 2).

تبريزي، عبيدالله

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. وى تلعيم خط از پدر گرفت و واسطه ى نشر و تعليم آن بود. درباره ى كيفيت و حسن خط ميرعبيدالله، اختلاف سليقه موجود است. بعضى تذكره ها نام وى را عبدالله آورده اند و از متقدمين تذكره نويسان، محمد قصه خوان نام او را عبيدالله ضبط كرده و اين قول از حقيقت دور نيست. از آثار وى، نسخه اى از «كليات» اشعار سلطان احمد جلاير موجود است كه به قلم كتابت متوسط نوشته و چنين رقم نهاده: «خدم بكتابه... عبيدالله بن على الكاتب السلطانى... سنه تسع و ثمان مئه الهجريه» و در دنباله ى مثنوى ديگر: «خدم بكتابه... عبيدالله بن على الكاتب السلطانى... سنه تسع و ثمان مائه الهجريه، بدار السلطنه بغداد...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (353 -352 / 2)، اطلس خط (455)، تاريخ ادبيات در ايران (12 / 4)، گلستان هنر (شانزده)، مناقب هنروران (55)، هنر عهد تيموريان (678).

تبريزي، علاءالدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. معروف به ملا علاءبيگ. ملقب به جمال الملك. وى از استادان معروف و همعصر دوست محمد كتابدار است، كه در خطوط نسخ و ثلث از نوادر روزگار به شمار مى رفت. او از شاگردان شمس الدين محمد تبريزى، نويسنده ى فرمان شاه طهماسب است. صاحب «گلستان هنر» آورده كه وى به هند سفر كرده است. علاءالدين شاگردان معروفى چون عبدالباقى تبريزى و عليرضا عباسى تربيت كرده است ، كه هر يك از استادان معروف اند. از آثار وى بعضى كتيبه هاى عمارات تبريز بوده كه غالبا بر اثر مرور زمان از ميان رفته است، اما بعضى نسخه ها و قطعات وى در كتابخانه هاى مختلف موجود است. از جمله: قرآن رحلى جلد معرق طلاپوش، به

خط نسخ كتابت و ثلث عالى، با رقم: «... علاءالدين... بن محمد الحفاظ التبريزى...»، سال 964؛ يك قطعه نسخ كتابت عالى، با رقم: «نقل من خط قبله الكتاب ياقوت المستعصمى، علاءالدين التبريزى، فى 980»؛ قرآن وزيرى جلد روغنى مذهب، به خط نسخ و رقاع كتابت عالى، با رقم: «... العبد الفقير علاءالدين بن شمس الدين محمد القارى التبريزى... فى سنه تسع و ثمانين و تسعمائه»؛ مرقع بيست و دو رقعه اى، به خط ثلث سه دانگ جلى و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه العبد المذنب علاءالدين تبريزى، بدار السلطنه قزوين، فى سنه 1001». يازده اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (673)، احوال و آثار خوشنويسان (1114 -1113 / 4)، اطلس خط (347)، پيدايش خط و خطاطان (141 -140)، تاريخ هنرهاى ملى (876 -875 / 2)، خوشنويسان و هنرمندان (28)، كارنامه ى بزرگان (158 -157)، گلستان هنر (40)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (401)، مناقب هنروران (44).

تبريزي، محمد زمان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 994 ق)، خطاط. اصلا كرمانى بوده، ولى در تبريز نشو و نما يافته و به اين نسبت معروف شده است. صاحب «گلستان هنر» او را كاتب و قطعه نويس مى داند. سپهر وفات او را 994 ق ذكر كرده است. از آثار وى: يك قطعه از مرقعى، به قلم سه دانگ و كتابت خوش، با رقم: «مشقه محمد زمان التبريزى...»؛ قطعه ى ديگرى، به قلم سه دانگ و دو دانگ و كتابت گلزار عالى، با رقم: «سوده محمد زمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (740/ 3) گلستان هنر (120)، مناقب هنروران (113).

تبريزي، محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1262 ق)، خطاط. از نسخ نويسان طراز اول تبريز بود و قدرت قلم وى را كمتر كسى از معاصران داشته است. از آثار وى بسيار در دست است و سى و دومين قرآنى در كتابت كرده، ديده شده است. فرزند محمد شفيع، همنام جد خود، محمدعلى است كه خوشنويس نسخ و نستعليق بوده است. از آثار وى: دعاى عديله نيم ربعى جلد روغنى مذهب، نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد الاثم... ابن محمدعلى، محمد شفيع التبريزى سنه ى 1235»؛ تعليقات نماز، نيم ربعى جلد روغنى مذهب، نسخ كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد الاثم ابن محمدعلى، محمد شفيع

التبريزى فى سنة 1238»؛ يك قطعه مذهب، نسخ كتابت جلى عالى و رقاع خوش، با رقم: «العبد محمد شفيع التبريزى فى 1252»؛ يك رقعه نسخ دو دانگ جلى متوسط، با رقم: «كتبه العبد الاثم محمد شفيع التبريزى 1262». شانزده اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1175 -1173/

4).

تبريزي، محمدحسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 986/985 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به محزون. ملقب به مهين استاد. وى برادر مولانا محمدعلى، از علماى عصر خود، بود. محمدحسين ابتدا به كسب علوم پرداخت و در علم ادب و لغت عرب مهارت پيدا كرد. در جوانى به مشهد رفت و از سيد احمد مشهدى و مير حيدر خوشنويس تعليم خط گرفت و سپس خط را نزد بابك ديلمى تكميل كرد. در كتيبه نويسى دست قوى داشت و در زمان شاه اسماعيل دوم، مدار كتيبه نويسى عمارات دولتى با وى بود. او شعر نيز مى سرود و در جوانى درگذشت. از شاگردان معروفش، محمدرضا تبريزى، بهبود شاهنشاهى، محمد شريف، عليرضا عباسى و ميرعماد را نام برده اند. از آثار وى: يك نسخه «مناجات» خواجه عبدالله انصارى، به قلم دودانگ خوش، با رقم: «تمت الرساله بيد العبد المذنب محمدحسين التبريزى، غفر ذنوبه»؛ يك نسخه منتخب «حديثه الحقيقه» سنايى، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «تمت الرساله الشريف على يد الفقير محمدحسين التبريزى»، يك قطعه، به قلم دودانگ و نيم دودانگ و كتابت عالى، با رقم: «نمقه العبد محمدحسين التبريزى غفر له» و قطعات مختلف ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (683 -680 /3)، اطلس خط (497 -495)، پيدايش خط و خطاطان (159 -157)، تاريخ هنرهاى ملى (895 -894 /2)، تذكره الخطاطين (208 -194 /1)، تذكره ى روز روشن (721)، تذكره ى شعراى آذربايجان (571 -566 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (48)، دانشمندان آذربايجان (328)، ريحانه (327 -326 /1)، عالم آراى عباسى (171 -170 /1)، فرهنگ سخنوران (809)، كارنامه ى بزرگان (181)، گلستان هنر (119)، لغت نامه (ذيل/ تبريزى)، مناقب هنروران (87)، مواد التواريخ (369 -368)، هفت

اقليم (242 -241 /3).

تبريزي، محمدصادق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1084 ق)، خطاط. از آثار وى: «صحيفه ى سجاديه»، به خط نسخ و آخر رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «تمت الصحيفة الكامله... كتبه ابن محمدحسين، محمدصادق التبريزى... فى سنة 1083»؛ يك رقعه از مرقع ثلث سه دانگ جلى و نسخ كتابت و خفى و غبار خوش، با رقم: «كتبه محمدصادق التبريزى فى 1084».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1180/ 4).

تبريزي، محمدمومن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى فرمان شاه سلطان حسين به رستم خان بيگلربيگى آذربايجان براى بستن قمارخانه ها و غيره بر سر در مسجد اسحاق تبريز، به خط ثلث يك دانگ كتبيه ى عالى، با رقم: «تحريرا شهر شوال سنه 1106... قد تشرف بكتابتها محمد مومن التبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1199/4).

تبريزي، مقصود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از استادان نامور خط رقاع بود. از آثار وى: يك رقعه ثلث رقاع پنج دانگ جلى و دو دانگ جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد حاجى مقصود التبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1219/4)، مناقب هنروان (44).

تبريزي، نورالدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن سى ورقى، نيم ورقى جلد روغنى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع نسخ كتابت خفى غبار خوش با رقم: «قد تشرفت باتمام، يوم الثلثاء شهر ذى قعدةالحرام من شهور سنة ثمان و سبعون و مأتين بعدالالف... ابن المرحوم المغفور شهاب الدين احمد، نورالدين الحسينى الشيرازى» 1278 در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

تجريد اصفهاني، محمد شريف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق) خطاط و شاعر، متخلص به تجريد. از بزرگان اصفهان بود و به تحصيل علوم و كتابت مشغول بود. نستعليق را خوش مى نوشت و از طريق كتابت صحايف امرار معاش مى كرد. تجريد هنگام تاليف «تذكره ى نصرآبادى» در قيد حيات بود. از سروده هاى اوست:

اى دردكش باده حمد تو بيانها

يك موج ز درياى ثناى تو زبانها

آنان كه چو تير از هدف چرخ گذشتند

در قبضه حكم تو شكستند كمانها

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (753/3)، تذكره ى نصرآبادى (398)، الذريعه (166/9)، فرهنگ سخنوران (180).

تجلي لاهيجي گيلاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. پدرش از علماى گيلان بود. تجلى از معاصران مولف «مآثر رحيمى» بود و خط شكسته را خوش مى نوشت. در شعر، ابتدا جمالى تخلص مى كرد. وى در نسا و ابيورد ملازم سلطان استاجلو قزلباش بود. او از آنجا به مشهد رفت و بعد به هندوستان سفر كرد و در آنجا تخلص جمالى را به خاورى بدل كرد، بعد از مدتى نيز تخلص جمالى را برگزيد. در برخى منابع مانند «تذكره ى روز روشن» ترجمه ى احوال او ذيل نام خاورى سمنانى و تجلى سمنانى آمده است. تجلى در سال 1022 ق سفرى به حجاز و عتبات كرد. از وى «ديوان» شعرى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1259 -1258 /4)، تذكره ى روز روشن (237 ،147)، تذكره ى نصرآبادى (304)، الذريعه (288 ،168 /9)، شام غريبان (59)، فرهنگ سخنوران (300 ،181)، كاروان هند (209 -206 /1)، لغت نامه (ذيل/ خاورى سمنانى و خاورى لاهيجى)، مآثر رحيمى (1057 -1207 /4)، مخزن الغرائب (453 -452 /1).

تجلي، حافظ محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از آثار او: يك لوحه ريحان و ثلث نيم دودانگ كتيبه و نسخ و رقاع نيم دودانگ كتابت خوش، با رقم: «حرره العبد المذنب حافظ محمدتجلى ترجمان ديوان همايون 351».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1152/4).

تذهيبي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1312 ش)، مذهب و خطاط. معروف به آقا محمدعلى. وى نوه ى استاد محمدعلى بهار، فرزند ميرزا ابوطالب مدرس است كه در صنعت تذهيب دستى داشته و در زمان خود از تذهيب كاران شيرين قلم بوده است. آقا محمدعلى علاوه بر زرنشان كردن قلمدان، در حواشى نقاشى هاى ميرزا آقا امامى، هنرمند معاصر خود، تذهيبهاى جالبى كرده است. او در شعر و شاعرى نيز صاحب قريحه بود و از خوشنويسى و علوم دينى سررشته داشت. وى در 1310 ش در مدرسه ى كمال الملك، به عنوان معلم نقاشى قالى استخدام شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (930/ 2)، هنر قلمدان (167 -165).

تراباي اصفهاني، ابوتراب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1072 ق)، خطاط و شاعر. اصل او از اصفهان بود. در خوشنويسى از شاگردان ملافايضى و سپس ميرعماد بود. رابطه ترابا و ميرعماد از شاگردى و استادى فراتر بود و به مرز مريدى و مرادى مى رسيد. سالها نزد وى تعليم خط گرفت و بسيار شبيه استاد مى نوشت. فرزند وى، محمدصالح، نيز از استادان خط نستعليق بود. ترابا در مرگ استادش ميرعماد مرثيه اى سروده است و اولين كسى بود كه بعد از كشته شدن ميرعماد، بر سر نعش استاد حاضر شد. مقبره ى ترابا در مسجد لنبان اصفهان و در جوار مزار خواجه صاين الدين تركه است. در خوشنويسى آثار رقم دارى از وى باقى مانده است كه از آن جمله اند: قطعه اى به قلم چهاردانگ و دودانگ خوش، با رقم: «ترابا»؛ يك قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقم: «ابوتراب 1052» و يك نسخه «سبحةالابرار»، بدون رقم كه به وى نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (26 -24

/1)، پيدايش خط و خطاطان (81)، تاريخ اصفهان (154 -153)، تذكره الخطاطين (12 -4 /2)، تذكره القبور (66)، تذكره ى نصرآبادى (208)، خوشنويسان و هنرمندان (54)، الذريعه (169/9)، ريحانه (44/7)، فرهنگ سخنوران (183)، مخزن الغرائب (429/1).

تربتي، عبدالعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 984 ق)، خطاط. از آثار وى: بازوبندى با جلد ساغرى مشكى مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى، نسخ غبار خوش، با رقم: «وقع الفراغ... على يد العبد... عبدالعلى بن محمد تربتى... سنه ى اربع و ثمانون و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1103 / 4).

تربتي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از شاگردان شاه محمد نيشابورى بود و رتبه اش به دورى هروى نزديك است. وى در مشهد مدفون است. در «مناقب هنروران» نام وى سلطان محمود تربتى آمده كه با فهرست آخر كتاب همخوانى ندارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (267/1)، مناقب هنروران (71).

تربتي، مظفر علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 990 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. ملقب به نقاش شاهى. از ولايت تربت و خواهرزاده و شاگرد استاد بهزاد بود. وى در تصويرسازى و چهره پردازى ماهر و در ارئه جانوران و گرفت و گير آنها، صورتگرى استاد بود و در تذهيب و تشعير مقام شايسته اى داشت. هنر رنگ روغنى اين هنرمند، بيشتر بر روى جلدها و قلمدان ها بوده و در قطاعى نيز دست داشته است. مظفر على در كتابت خط نستعليق مهارت داشت و از شيوه ى سلطانعلى مشهدى پيروى مى نمود و در شعر نيز، غزلسرايى ماهر بود. وى نزد شاه طهماسب معزز و محترم مى زيست و اكثر تصاوير عمارت دولتخانه و چهل ستون اين پادشاه در قزوين، از آثار اوست. مرگ مظفر على در قزوين اتفاق افتاده و در مزار شاهزاده حسين دفن شده است. از آثار نقاشى وى: تصوير بهرام گور در شكارگاه كه با يك تير، پاى آهويى را به گوشش دوخته و حيوان را زا حركت باز داشته است، با رقم: «عمل استاد مظفر على»؛ تصوير نجات يوسف از چاه بدون رقم؛ تصوير ديدار مجنون از ليلى كه در زير يك چادر رنگين بزرگان قوم نشسته اند و با مجنون صحبت مى كنند و ليلى با نديمه اش در بيرون چادر ديده مى شود، بدون رقم؛ تصوير رستم زال در نخجيرگاه،

بدون رقم. از آثار خطى وى: دو قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم سه دانگ و دو دانگ خوش، با رقم: «الفقير مظفر على» و «فقير مظفر على»؛ يك نسخه «گلستان» و «بوستان» سعدى، با رقم: «كاتب السلطانى مظفر على» و تاريخ 975 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (912/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1171 -1164/ 3)، تاريخ نظم و نثر (525)، تاريخ هنرهاى ملى (835 -834/ 2)، خوشنويسان و هنرمندان (103)، الذريعه (1060/ 9)، عالم آراى عباسى (174/ 1)، قزوين در گذرگاه هنر (196)، كارنامه ى بزرگان (123 -122)، گلستان هنر (141)، لغت نامه (ذيل/ مظفر على)، مجمع الخواص (256 -255)، هنر عهد تيموريان (778 ،669 ،670 ،578 ،404)، هنر قلمدان (24).

تركستاني، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى از خوشنويسان گمنام است و به خط وى يك نسخه «گوى و چوگان» عارفى، در كتابخانه سلطنتى است، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب ميرزا محمد بن شاه محمد تركستانى غفر ذنوبه و ستر عيوبه فى شهر محرم سنه 983».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (666/3).

تركمان قمي، محمدعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واحد. وى ساكن اصفهان بود. وى از تربيت يافتگان شاه طهماسب صفوى و در سلك هنرمندان كتابخانه ى همايونى بود. نستعليق را خوش مى نوشت و مدتى شاگردى مير عبدالرزاق كاشانى كرده بود. تركمان علاوه بر آشنايى به علم انشاء و معما، در سرودن مثنوى نيز مهارت داشت. مثنوى «گلشن خيال» در بحر حديقه ى سنايى اثر اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (803/3)، تذكره ى نصرآبادى (366)، الذريعه (226/18 ،1247/9)، صبح گلشن (578)، فرهنگ سخنورن (966).

تركمان، رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1245 ق)، خطاط. به نقل از سپهر وى نستعليق را خوش مى نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (211/1).

تركيبي يزدي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه مذهب، به خط ثلث و رقاع دودانگ خوش، با رقم: «كتبه محمد الحكيم الحافظ التركيبى اليزدى فى شهور سنه اربعين و ثمانمائه» 840، يك قطعه از مرقع، توفيق نيم دودانگ جلى عالى، با رقم: «كتبه محمد الحكيم الحافظ التركيبى اليزدى... لسنه ستين و ثمانمائه حامدا و مصليا و مسلما».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1164/4).

تفتي، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1295 ق)، خطاط. وى از اعيان يزد و از شكسته نويسان برجسته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1261/4).

تفرشي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان بود و به خط وى: يك نسخه ى «لبّ قصص مثنوى» مولانا، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... ميرزا اسمعيل خلف مرحوم ميرزا معصوم تفرشى... فى سنه ى 1283».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (66/1).

تفرشي، عباسعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از آثار وى كتابت «لطيفه ى غيبيه» است كه در 1304 ق در تهران به چاپ سنگى رسيده و ديگر، كتابت «بحر الجواهر»، در علم حساب و سياق، كه رساله ى اول به قلم نستعليق كتابت خفى خوش و رساله ى دوم به قلم شكسته ى كتابت خوش است، و به ترتيب با رقمهاى: «تمت بالخير... بيد اقل الكتاب عباس على تفرشى، فى سنه ى 1304» و «بيد اقل الكتاب عباس على تفرشى، سمت اختتام پذيرفت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (341 -340 / 2).

تفرشي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1299 ق)، خطاط. او نستعليق جلى را مانند استادان و تحرير شكسته را شيرين مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (450/2).

تفرشي، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. ملقب به كاتب السلطان. از خوشنويسان دربار فتحعلى شاه قاجار بود. وفات او را سپهر 1245 ق ضبط كرده است. از آثار وى: يك نسخه «كليات» فتحعلى خان صبا، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه كاتب الحضره السلطانى، على اكبر تفرشى... 1240»؛ يك صفحه به كتابت خوش، با رقم: «كتبه...على اكبر تفرشى فى... سنه ى 1237...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (436 / 2).

تفرشي، نصرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «حديقةالشيعه» مقدس اردبيلى، به قلم كتابت خفى و دو دانگ متوسط، كه در 1265 ق به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (939/ 3).

تقاوي، فضل اللّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نسخ كتابت جلى تركى عالى با رقم: «فضل اللّه بن محمد تقاى سنة 1067» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

تقي اصفهاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1021 ق)، خطاط و شاعر. معروف به آقاتقى. اهل اصفهان بود. از مقدمات علمى آگاهى داشت و اشعار قدما را تتبع مى كرد. وى سفرهايى به سيستان و خراسان كرد؛ سپس در عهد جهانگير شاه به هند رفت و ملازم شاهزاده پرويز شد. در جوانى درگذشت و در برهانپور خانديس در عادل پوره دفن شد. آقاتقى خط شكسته را خوش مى نوشت و طبعى روان داشت و چون ديوانى ترتيب نداده بود اشعار وى پراكنده و مهجور مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (928/3)، احوال و آثار خوشنويسان (1259/4)، تذكره ى نصرآبادى (131)، الذريعه (173/9)، فرهنگ سخنوران (188)، كاروان هند (236 -230 /1)، ماثر رحيمى (1477 -1474 /4)، مخزن الغرائب (461/1).

تكلو، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 933 ق)، مذهّب، خطاط و شمشيرساز. هنرمند ذوفنونى از محل تكه تركمان، نزديك مشهد بود كه در هنگام حمله سلطان سليم به ايران و فتح تبريز، از موطن اصلى خود رخت بربسته و در دربار سلطنتى پادشاه عثمانى به كار هنرى مشغول گشته بود. از آثار اين استاد كه در سال 933 ق به پايان رسانده: شمشير منقش و استادانه سلطان سليمان قانونى است كه در قبضه عاجى آن، انواع نقوش قرينه اى و ساير تزيينات اسليمى، در كمال ريزنگارى انجام پذيرفته و بر روى تيغه به خط ثلث طلاكوبى رقم «احمد تكلو قارا باجك» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1441 -1440 /3).

تكلو، مسيب

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط، موسيقيدان و شاعر. پدرش از اعاظم و بزرگان طايفه ى تكلو بود. خود وى نيز از امراى آن قوم به حساب مى آمد و از خويشاوندان سلاطين صفويه بود. در آن دوره وى مدتى بيگلر بيگى هرات را داشت و چندى حاكم تهران بود. او در اواخر سلطنت سلطان محمد خدابنده به مخالفت با وليعهدى حمزه ميرزا برخاست و خواهان ولايتعهدى طهماسب ميرزا شد. سرانجام به دست حمزه ميرزا اسير گشت و از شوكت و اعتبار افتاد. مسيب خان در فن موسيقى و خطاطى مهارت داشت. تصنيفهاى ساخته ى و در آن زمان معروف بوده است. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (87/ 1)، احوال و آثار خوشنويسان (903/ 4)، تاريخ ادبيات در ايران (819/ 5)، تاريخ موسيقى (321/ 1)، تاريخ نظم و نثر (495 -494)، الذريعه (1040/ 9)، عالم آراى عباسى (1/ صفحات متعدد)، فرهنگ سخنوران (842)،

لغت نامه (ذيل/ مسيب خان)، مجمع الخواص (30 -29)، مجمع الفصحا (114/ 1).

تميمي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى كاتب سلاطين تركمان، قراقوينلو و آق قوينلو بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1268/4)، گلستان هنر (44).

تنكابني، فتحعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان دربار محمدشاه و ناصرالدين شاه قاجار بود. از آثار وى: يك نسخ «جنات الخلود»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «در عهد خجسته...محمدشاه قاجار... فتح على تنكابنى... سنه ى 1256...«؛ يك نسخه «آتشكده ى آذر»،به قلم كتابت عالى، با رقم: «از ناسازگارى سپهردون... فتح على تنكابنى غفرالله ذنوبه و ستر عيوبه، فى... سنه ى هزار و دويست و شصت من هجره...»؛ يك مرقع مناجات حضرت على (ع)، به قلم دو دانگ و كتابت خفى عالى، با رقم: «فتح على تنكابنى، سنه ى 1272»؛ يك مرقع، به قلم نيم دو دانگ و كتابت رنگه ى خوش، با رقم: «السلطان... ناصرالدين شاه... فتح على تنكابنى 1275».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (565 -564 / 2).

تواقتمور شهابي ساوي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست؛ قرآن رحلى عظيم، ثلث و ريحان سه دانگ جلى خوش. نسخ كتابت جلى متوسط با رقم: «فرغ من كتبه توقتمور بن عبدالرزاق الشهابى الساوى فى يوم الاربعا التاسع عشر من شوال لسنة سته عشرة و سبعمائة (716) در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

توحيد شيرازي، محمد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1286 -1246 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به توحيد. وى قصيده را خوب مى گفت و غزل را به سبك خواجه ى شيراز مى سرود. در علوم، خاصه رياضى و موسيقى تحصيل كرده، صوتى خوب داشته و هفت خط را نيكو مى نوشته است، بخصوص خط نسخ. وى در سى و يك سالگى با برادر بزرگ خود، ميرزا احمد وقار به تهران آمد و سپس به شيراز بازگشت. قرآنهايى كه او بر پوست آهو با قلمهاى بسيار ريز مى نوشته، از شهرت زيادى برخوردار بوده است. توحيد در چهل سالگى به علت مرض وبا، چشم از جهان فرو بست و در صحن حضرت شاهچراغ به خاك سپرده شد. صاحب «گلشن وصال» اشاره كرده است كه توحيد در ضبط اشعار خود مسامحه مى كرده و برادرش يزدانى به زحمت دو هزار و پانصد بيت از گفته هاى او را مدون ساخته است. روحانى، خود اشعار را جمع آورى كرده كه هزار و صد و هفتاد و پنج بيت است. از خطوط وى: قرآن بغلى جلد روغنى، نسخه كتابت خفى غبار خوش و رقاع، با رقم: «... كاتبه العبد الحقير... محمد اسمعيل التخلص بالتوحيد. سنه اربع و ثمانين و ماتين بعد الالف...»؛ «صحيفه سجاديه» جانمازى، نسخ كتابت خفى عالى و رقاع، با رقم: «كتبه العبد الاقل... محمد اسمعيل التوحيد... سنه 1278»؛ شش دفتر

«مثنوى»، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... و انا العبد... ابن المرحوم المبرور الوصال... محمد اسمعيل المتخلص بالتوحيد... سنه 1281...»؛ ادعيه ى رقعه مرصع مزين مذهب، نسخه كتابت خفى خوش، با رقم: «حرره العبد... محمد اسمعيل التوحيد ابن المرحوم الوصال... فى سنه 1281 من الهجره».[1]

اثر اوست:- قرآن بغلى جلد روغنى، شش صفحه ى اول تماماً مذهب عالى. تمام متن قرآن روى زر نوشته شده است. نسخ كتابت خفى غبار خوش و رقاع با رقم: «الحمد للَّه الذى وفقنى به اتمام كتابه المجيد... اتباً عاالاسر... شاهرخ ميرزا... كاتبه العبد الحقير الفقير المحتاج الى ربه الغنى محمد اسمعيل المتخلص بالتوحيد ابن المرحوم المبرور المغفور ميرزا محمد شفيع الوصال طيب اللَّه مضجعه». «و قد فرغ من تحريره و تمنيقه بعون اللَّه تعالى و توفيقه فى شهر جميد رى الثانيه من شهور سنة اربع و ثمانين و مأتين بعد الالف حامداً للَّه و مصلياً على نبيه و آله» (1284) در مجموعه ى آقاى دكتر وصال.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (361 -360)، احوال و آثار خوشنويسان (1142 -1140 /4)، اطلس خط (566)، حديقه الشعراء (348 -342 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (55 -50 /2)، الذريعه (180 -179 /9)، ريحانه (355/1)، طرائق الحقائق (384 -382 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1016 -1014 /2)، المآثر و الآثار (205)، مجمع الفصحا (194 -186 /4)، مرآت الفصاحه (124 -123).

تهراني حائري، محمدجعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، مذهب و خطاط. وى مذهبى نازك قلم بود و در خط نسخ نيز قلمى شيوا داشت. تنها اثر وى رساله ى دينى و احكام شرعى است كه علاوه بر تذهيب و آرايش صفحات و جداول كناره ها، متن اصلى رساله را نيز به خط نسخ شيواى

خود كتابت كرده است و حواشى نسخه با تذهيبهاى زيبا و گلهاى الوان و كتيبه هاى مذهب و گنبدى آرايش يافته و رقم نهاده: «قد فرغ من تسويد هذه الرساله... تماما من حيث الخط و الجدول و التذهيب الحقير... الشيخ محمدجعفر الطهرانى الحائرى فى سنه 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (680 -679/ 2).

تهراني، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1269 ق)، خطاط. وى برادر ابوالقاسم خوشنويس است. خط تحرير را بسيار خوش مى نوشت. در فن انشاء دستى قوى داشت و در يك شبانه روز يك صد و چند فرمان و نامه مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1240 /4).

تهراني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دربار محمدشاه و ناصرالدين شاه قاجار بود كه چند قلم را خوش مى نوشت و در كتابت نيز قوى دست بود. وى هنگام تاليف «المآثر و الاثار» (1306 ق)، درگذشته بوده است. اثر عظيم و نفيس وى يك دوره «ترجمه ى الف ليله و ليله» است كه به امر ناصرالدين شاه كتابت و تزيين و تذهيب شده است، با رقم: «كمترين كاتب حضرت السلطانى، محمدحسين طهرانى تحرير نمود، 1269» و از ديگر آثار او: يك نسخه «آداب المشق» بابا شاه اصفهانى، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه محمدحسين الطهرانى غفرله سنه 1259»؛ يك مرقع مشتمل بر سى رقعه، به قلمهاى نسخ و شكسته نستعليق و نستعليق از پنج دانگ تا نيم دودانگ عالى و خوش، با رقم: «كتبه محمد حسين الطهرانى، غفرله، سنه 1259»؛ مرقع ديگر مشتمل بر سى رقعه، به قلمهاى ثلث و تعليق و شكسته نستعليق و نستعليق از پنج دانگ تا نيم دودانگ عالى و خوش، با رقم: «الكاتب السلطانى، محمدحسين الطهرانى غفرله 1270» و قطعات ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1270/4 ،697 -695 /3)، شرح حال رجال (230/6)، المآثر و الاثار (213).

تهراني، محمدمهدي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1221 ق)، خطاط. در دوره ى فتحعلى شاه قاجار مى زيست و تا زمان سلطنت ناصرالدين شاه در قيد حيات بود. وى در كتيبه نگارى دستى قوى داشت و غالب كتيبه هاى ابنيه ى دولتى زمان فتحعلى شاه به خط اوست. در «احوال و آثار خوشنويسان» آمده است كه ميرزا سنگلاخ گويد كه از فتحعلى شاه لقب خوشنويس خاصه را گرفت و نزد من به تعليم خط پرداخت. او جز نستعليق، ساير اقلام را نيز خوش مى نوشت.

از آثار وى: يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «تمت الكتاب... سنه ى 1204... انا العبد المذنب الحقير محمدمهدى»؛ يك نسخه ادعيه، به قلم كتابت خوش، با رقم: «حرره كاتب الحضرة السلطانى محمدمهدى الطهرانى... سنه ى 1213، بدار السلطنه طهران... تحرير شده»؛ كتيبه ى ازاره ى مدخل مسجد سلطانى تهران، به قلم سه دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «كمينه كاتب الحضرة السلطانى، محمدمهدى الطهرانى 1221»؛ هفت اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1200/ 4 ،849 -848/ 3)، اطلس خط (586).

ثاقب شيرازي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1280 ش)، خطاط و شاعر متخلص به ثاقب. ثاقب در كودكى با پدر از شيراز به تهران آمد و مقدمات علوم را آموخت. پس از مرگ پدر به شيراز بازگشت، و تحت توجه ميرزا قاسم خان آصف الملك شيرازى، قرار گرفت. وى چهار سال از محضر درس سيد يعقوب انوار اردكانى استفاده كرد، و مقدمات عربى را از صرف و نحو و معانى و بيان آموخت. ثاقب مدتى سمت منشيگرى شهردارى شيراز را داشت و در سال 1310 ش به تهران آمد و مدير دبيرخانه بانك سپه شد، و تا سال 1338 ش در اين سمت باقى ماند. در سال 1312 ش وارد سلسله ى صفائيه نعمت اللهى شد كه قطب آن حاج ميرزا حسن صفى عليشاه اصفهانى بود. ثاقب خط نستعليق را از ميرزا محمد خوشنويس فراگرفت. و از شمار خوشنويسان شد. آثار وى: «تذكره السلاطين»؛ «جامع المقطعات و الحكايات»؛ «اسرار العاشقين»؛ «مجمع القصائد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (81 -74 /2)، فرهنگ سخنوران (199 -198)،

گلزار جاويدان (294/1).

ثاقب مدراسي، مهدي حسيني

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1223 ق)، خطاط و شاعر. از سادات حسينى مدارس و برادر سيد مرتضى بينش بود كه اجدادش از مشهد خراسان به جنوب هندوستان سفر كردند. خود وى به حيدرآباد رفت و با شاعران آن ديار محشور شد. ثاقب هفت قلم را حوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (926/3)، الذريعه (183/9)، صبح گلشن (98)، نتايج الافكار (139 -138).

ثريا كرمانشاهاني، حيدرعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ثريا. ملقب به مجدالادبا. از شاعران عهد ناصرالدين شاه بود. در كرمانشاه متولد شد، پس از پايان تحصيلات به تهران آمد و در محضر حاج سيد صادق طباطبايى به نگارش اشتغال يافت. ثريا مدتى معلم فرح السلطنه، دختر شاه بود. وى در گفتن ماده تاريخ مهارت داشت. قصايدى كه درباره ى ائمه اطهار (ع) گفته به نام «خير الكلام فى مدائح الاكرام» مدون شده است. از خطوط وى: رساله اى در احوال امام زاده ها، تاليف سيد محمدصادق، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... سنه ى 1296... حيدرعلى محرر شرعيات، المتخلص بالثريا مسوده نمود...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (173/1)، الذريعه (960 ،184 /9 ،285 -284 /7)، ريحانه (184/5)، فرهنگ سخنوران (200)، المآثر و الآثار (226 -225).

ج.اهرپور، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : ناصر جواهر پور از هنرمندان خط نستعليق مي باشد . او صاحب مدرك «ممتاز »در خط نستعليق از انجمن خوشنويسان است . وي بر فلسفه پخش و نشر خط و كتابت به شكل گسترده و موسع اش اعتقادي ديرين داردو انتشارات را در زمينه خط و خوشنويسي از امهات فعاليت هاي انجمن خوشنويسان ايران مي انگارد .وي هم اكنون در انجمن به كار تلميذ و تدريس اشتغال دارد .

گروه : هنر

رشته : خوشنويسي

والدين و انساب : ناصر جواهر پور درسال 1322 در اصفهان به دنيا آمد . او از طرف مادر اصفهاني و از طرف پدر باختراني است . منتها اجداد پدري اش در اسد آباد بوده و آهنگري مي كردند ليكن اجداد مادري اش به كارهاي هنري علاقه داشتند .

استادان و مربيان : استاد حسين

ميرخاني ، در انجمن خوشنويسان يكي از استادان جواهر پور بود .ناصر جواهر پور همچنين در نزد استادش حسين ميرخاني نيز تعليماتي فراگرفته است .

هم دوره اي ها و همكاران : يكي از همكاران ناصر جواهر پور دراداره هنر گرافيك ،غلامحسين امير خاني بود .

وقايع ميانسالي : ناصر جواهر پور در سن 18 سالگي دريك آتليه نقاشي كار مي كرد و كار نقاشي اش نسبت به سنش خوب بود . ليكن به ياد گرفتن خط نيز نياز پيدا كرد بدان علت مبالغي را براي آموختن خط مي پرداخت و راهي طولاني رانيز طي مي كرد . اين طولاني بودن راه و خرج مبالغ باعث شد كه او به فكرياد گرفتن خط بيفتد و پيشرفت نمايد. مهمترين خاطره جواهر پور در دوران ميان سالي اين بود كه اوبعد از اخذ مدرك «ممتاز » باز هم درهمان انجمن خوشنويسان ثبت نام كرده و شهريه كلاس دوره ممتاز رايك بار ديگر پرداختا كرده و گفت كه «مي خواهم باز هم تعليم بگيرم » .چون وي عليرغم اينكه مدرك ممتاز راگرفته بود ولي احساس مي كرد كه خطش آن طور كه بايد خوب و يا عالي نشده است .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ناصر جواهرپور دوسال درارتش مشغول كارشد ولي چون ديد كه استعدادش در آن محيط كاربردي ندارد به استخدام فرهنگ و هنر در آمد . او درآنجا در اداره گرافيك مشغول به فعاليت شد .

آرا و گرايشهاي خاص : ناصر جواهر پور با« خط /نقاشي »يا« نقاشي /خط »و به قول ديگر «خطاشي » مخالف نيست . او آن هنر را براي دستيابي به هدف

لازم مي داند ليكن اگر مخالفتي هم باشد با كار آن دسته از ناآگاهان مخالف است كه تقليد كوركورانه اي از صاحبان فهم و انديشه مي كنند .

چگونگي عرضه آثار : ناصر جواهر پور درسال 1345 مدرك «ممتاز» در خط نستعليق را از دست استاد سيد حسين ميرخاني دريافت كرده است .

منابع زندگينامه :http://iranologyfo.com/

جامي، ابوبكر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1077 ق)، خطاط. سلسله نسبش به عبدالرحمن جامى، صاحب «نفحات الانس»، مى رسد. وى جامع كمالات صورى و معنوى بود. جامى مدتى از خراسان به كردستان رفت و به سبب حسن خطش جمع انبوهى به خدمتش رسيدند. ابوبكر خط نستعليق را نيكو مى نوشت و قطعات خوبى از خود به يادگار گذاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (24/1)، پيدايش خط و خطاطان (88)، ريحانه (41/7).

جامي، خليل

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از هنرمندان گمنام بود. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» جامى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «... فى شهر ذى حجه سنه 966 ست و ستين و تسعمائه. كتبه العبد خليل بن درويش محمد الجامى»؛ يك نسخه «خمسه ى» امير خسرو دهلوى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «... فى تاريخ شهر رجب المرجب سنه ى ثمان سبعين و تسعمائه. العبد خليل بن درويش محمد الجامى»؛ يك نسخه «كليات» جامى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «... فى تاريخ شهر ذى قعده سنه ى ثمان و ستين و تسعمائه. كتبه العبد خليل بن درويش محمد الجامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (181 -180 /1).

جامي، غياث الدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» عبدالرحمان جامى، به قلم كتابت خفى خوش و به شيوه ى سلطان محمد نور، با رقم: «تحريرا فى... سنه سبع و ثلاثين و تسعمائه، راقمه الفقير الجانى، غياث الدين على الجامى...»؛ يك نسخه «تيمورنامه ى» هاتفى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت بتاريخ سنه ى 950، خمسين و تسعمائه، راقمه غياث الدين على الجامى غفرله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (450 / 2)، هنر عهد تيموريان (770 ،545).

جامي، فخرالدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى يك نسخه «يوسف و زليخا»ى جامى، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «فى ساسد شهر ربيع الاول سنه ى 991 بدارالسلطنه ى هراه واقع شد، على يد العبد الضعيف، فخرالدين على بن محمد اصغر الجامى غفرالله ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (450 / 2)، هنر عهد تيموريان (539 -538).

جامي، مريد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از شكسته تعليق نويسان زبردست گمنام بود. از خطوط وى: يك قطعه از يك مرقع، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه العبد الداعى، مريد بن احمد الحافظ الجامى»، در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1279/4).

جاهي صفوي، ابوالفتح، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(984 -946 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به جاهى. وى به علو همت وفور فضل و لطف طبع در ميان شاهزادگان صفويه ممتاز بود. در جوانى به دامادى شاه طهماسب رسيد و ايالت خراسان به او تفويض شد. او از علوم متداول، صرف و نحو، معانى و بيان، عروض و قافيه، معما، انشاء، منطق و حكمت طبيعى و الهى، طب، رياضى، موسيقى، هيات، تاريخ، علم انساب و... حظى وافر داشت و همچنين با فنون مختلف و هنرهاى خوشنويسى، نقاشى و تذهيب و تصويرسازى، زرفشانى، صحافى و خاتم سازى آشنا بود. همچنين شعر فارسى و تركى را نيكو مى سرود. وى علم تجويد و قرائت را نزد شيخ فخرالدين طبسى و پدرش، شيخ حسنعلى، آموخت. جاهى در خط نستعليق، ابتدا چندى نزد مالك ديليمى تعليم گرفت اما چون به شيوه ى ميرعلى هروى متمايل بود، از روى خط او مشق مى كرد و گاهى نيز كتابت خفى مى كرد. سلطان ابراهيم ميرزا پس از دوازده سال فرمانروايى خراسان به پايتخت (قزوين) احضار شد و شاه اسماعيل دوم بر اثر عداوت و كينه اى كه از وى و ديگر شاهزادگان داشت، او و يازده تن ديگر را به قتل رسانيد. جاهى به صحبت دانشمندان و شعرا و ادبا و هنرمندان ميل فراوان داشت و در مجلس وى غالبا دانشمندان و موسيقيدانان حاضر بودند. او

چند ساز را به خوبى مى نواخت و در نواختن قانون شاگرد قاسم قانونى هراتى بود. از شاگردان وى مى توان به ميرمنشى قمى (پدر قاضى احمد)، خاقانى ثانى، خواجه حسين ثنايى مشهدى، انيسى شاملو و ملاشكوهى اشاره كرد. مجموعه ى آثار وى عبارتند از: «خطوط خوشنويسان»؛ «تصاوير مصوران»؛ «جواهرات»؛ «ظروف چينى». همچنين وى در كتابخانه ى خود قريب چهارهزار نسخه ى خطى داشته است. جاهى صاحب «ديوان» شعرى قريب سه هزار بيت است. از خطوط او دو قطعه موجود است كه هر دو رنگه ى تحريردار، يكى به قلم سفيداب و ديگرى به زعفران، به خط نستعليق سه دانگ خوش و هر دو به شيوه ى ميرعلى هروى است، با رقمهاى: «فقير ابراهيم بن بهرام غفر ذنوبه» و «فقير ابراهيم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (51 -50 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (13 -9 /1)، احوال و آثار نقاشان (17 -16 /1)، پيدايش خط و خطاطان (76 -75)، تاريخ ادبيات ايران، براون (79/4)، تاريخ ادبيان در ايران (779 -778 ،499 /5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (618 -617 /1)، تاريخ موسيقى (320 -319 /1)، تاريخ نظم و نثر (830 -829 ،492 -491)، تاريخ هنرهاى ملى (852 -850 /2)، حبيب السير (67 -65 /4)، دانشمندان آذربايجان (21 -18)، دايره المعارف فارسى (1323/1)، الذريعه (191/9)، ريحانه (392/1)، سرآمدان فرهنگ (469/1)، عالم آراى عباسى (208 -207 ،136 /1)، فرهنگ سخنوران (206)، كارنامه ى بزرگان (397 -396)، گلستان هنر (112 -106)، لغت نامه (ذيل/ ابراهيم)، مجمع الخواص (25)، مجمع الفصحا (34 -33 /1).

جدايي ترمذي، سيدعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به جدايى. اصل وى از ترمذ بود. همراه پدرش به تبريز آمد و در كتابخانه ى شاه طهماسب

به فعاليت هنرى پرداخت. بعدها به هند رفت و در دربار جلال الدين اكبر شاه لقب نادرالملك همايون شاهى يافت. جدايى با غزالى مشهدى معاصر بوده و با وى مكالمات و مناقشات داشته است. مشهورترين همكاران يا استادان وى كه مدتى با آنها همكارى داشته، استاد ميرك و سلطان محمد تبريزى بوده اند. مير سيدعلى علاوه بر شيوه هاى متنوعى كه در آرايش و تزيين و طراحى و تنظيم نسخه ى «حمزه نامه» به كار برده، در چهره پردازى، صنعت تذهيب، آبرنگ و نقاشيهاى روغنى و بخصوص جلدسازى نيز مهارت والايى داشت. در خط نستعليق و ثلث شيوا قلم بود و تزيينات خطوط كوفى را هم خوب مى دانست. جدايى در غزلسرايى ماهر بوده و قصايد و مقطعات و رباعيان نيز داشته است. از شاگردان وى، دسونته، شيخ حسين، شيخ على و شيخ هاطم (حاتم)، از همه معروفترند. مير سيدعلى و عبدالصمد شيرين قلم مكتب هنر نقاشى جديد را كه مايه ى اصلى آن از ايران بود، در هند پايه گذارى كردند. از آثار گرانقدر او كه زير نظر و همكارى وى و در معيت ساير استادان ايرانى و هندى به نقش در آمده، نسخه ى «حمزه نامه» مصور است كه حدود پانزده سال به طول انجاميده است. از ديگر آثار وى: تصوير شكار بهرام گور در معيت روزبه و همراهان؛ تصوير خطاط جوانى كه رحل كوچكى به جلو نهاده و روى آن كتابى قرار دارد و مطالعه مى كند، با رقم: «صوره سيدعلى نادرالمك همايونشاهى»؛ تصوير مجنون كه زنجيرى به گردن آويخته و به حضور ليلى آمده است، با رقم: «عمل مير سيدعلى»؛ مجمع روحانيون مسلمان، كه قبل از سفر به هند تصوير كرده است و

به خط نستعليق رقم «كار مير سيدعلى» دارد. هشت اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1334 -1313 /3)، تاريخ ادبيات ايران (457/5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (388 -386 /2)، تاريخ نظم و نثر (820 ،424)، تاريخ هنرهاى ملى (833/2 ،452 -451 ،448 ،422 /1)، دانشمندان آذربايجان (93)، الذريعه (192 -191 /9)، شام غريبان (67 -66)، صبح گلشن (100)، كاروان هند (275 -272 /1)، گلستان هنر (چهل، چهل و يك، چهل و پنج، 140 -139)، مجمع الخواص (98 -97)، مخزن الغرائب (580 -579 /1)، هفت اقليم (94 -93 /2)، هنر قلمدان (24).

جراح نظام، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان بوده است و به خط وى يك نسخه «قرابادين صالحى» (تحفه الصالحين)، به قلم كتابت خفى و دودانگ متوسط موجود است كه در سال 1284 ق در تهران به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (791/3).

جرجاني، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(366 /362 -290 ق)، اديب، شاعر، خطاط، مورخ، مفسر و فقيه شافعى. از جرجان به همراه برادرش ابوبكر محمد به نيشابور آمد و در اين شهر حديث شنيد و دانشهاى مختلف را آموخت، تا آنجا كه نعالبى او را در خوشنويسى و شعر و نثر با ابن مقله و بحترى و جاحظ برابر دانسته است و ابن خلكان نيز شعر وى را ستوده. ابتدا قاضى جرجان بود و بعد قاضى القضاة رى و از نزديكان خاص صاحب بن عباد شد. در هفتاد سالگى در رى درگذشت. جنازه اش به جرجان منتقل شد. ياقوت حموى و ذهبى وفات وى را در دهه آخر قرن چهارم ذكر كرده اند. از آثار او: «الوساطة بين المتنبّى و خُصومه»؛ «تفسير القرآن»؛ «تهذيب التاريخ»، كه گويا همان كتاب «صفة التاريخ» است؛ «مجموعه ى رسائل»؛ «كتاب الوكالة»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (114 /5)، تاريخ ادبيات در ايران (644 -355 /1)، تاريخ الاسلام (حوادث 273 -271 /400 -381)، تاريخ نيشابور (171)، دانشنامه ى ايران و اسلام (946 /7)، ريحانه (402 /1)، سير النبلاء (21 -19 /17)، الكامل (88 /7)، كشف الظنون (1471 ،782)، الكنى والالقاب (144 /2)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (123 /7)، معجم الادباء (35 -14 /14)، هدية العارفين (684 /1)، وفيات الاعيان (281 -278 /3).

جرجاني، زين العابدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. از آثار وى: دو صفحه از مرقع بايقرا- طهماسب اويغورى، به قلم سه دانگ و كتابت زيبا و به خط رقاع كتابت جلى و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «مشقه العبد الضعيف... زين العابدين بن سلطان بخت الحسينى الجرجانى... (قرن 8)«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان

(1075/4).

جرجاني، محمدقاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. به خط وى قطعه اى است به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب الخادم بالمشهد الغرى محمدقاسم الجرجانى غفرله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (807/3).

جرفادقاني، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك رقعه از مرقع، به خط نسخ كتابت جلى و خفى خوش، با رقم: «حسين بن محمدالجرفادقانى فى سنه 1244»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1061/4).

جشوي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: «مثنوى» مولانا به قطع وزيرى با جلد روغنى، نسخ كتابت خوش، با رقم: «... احمد بن عبدالرحمان بن ابى القسم الجشوى... سنة ثلاث و ستين و ثمانمائه...» (863).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1019/4).

جعفر اهري

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خطوط وى: يك رقعه از مرقع، به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «العبد المذنب جعفر الاهرى، من شهور سنة 1123»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1054/4).

جعفر بايسنقري، كمال الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 862/860 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به جعفر. اهل تبريز بود، اما عده اى به جهت طول اقامتش در هرات وى را هروى دانسته اند. بنا به روايتى، سفرهايى به نواحى ماوراءالنهر داشته است. جعفر تربيت يافته ى اميرشاهرخ و مورد توجه و حمايت بايسنقر ميرزا، فرزند شاهرخ، و همچنين رييس كتابخانه بايسنقر بود و براى وى كتابت مى كرد. به همين خاطر به بايسنقرى معروف شد. جعفر علاوه بر استادى در نستعليق، كه شاگرد مير عبداللَّه، فرزند ميرعلى تبريزى، بود در خطوط اصول نيز از شاگردان شمس الدين مشرقى قطابى به شمار مى رفت. وى چون در خط نستعليق از استاد خود پيش تر رفته، او را دومين استاد خط نستعليق دانسته اند. صاحب «روضات الجنان» به او لقب فريدالدين داده و ديگران او را به قبلة الكتاب و كمال الدين ملقب كرده اند. از شاگردان جعفر كه هر يك خود استادى ماهر و شهره بوده اند، در خط نستعليق، اظهر تبريزى و شيخ محمود زرين قلم خفى نويس؛ در خط تعليق، عبدالحى استرآبادى؛ در خطوط اصول، عبداللَّه طباخ، از همه مشهورترند. از آثار وى: نسخه ى «شاهنامه ى» فردوسى، كه به امر بايسنقر ميرزا كتابت و مقدمه اى به آن افزوده شده و تذهيب و ترصيع و تشعير و تصوير و تجليد آن، به بهترين وجهى انجام گشته است. متن نسخه، به قلم نستعليق كتابت خفى متوسط و عنوانها به كوفى تزيينى خوش و غالباً نيم

دو دوانگ با رقاع عالى است، با رقم: «... جعفر البايسنقرى... سنه ثلاث و ثلثين و ثمانمائة...»؛ يك نسخه «ديوان» اشعار حسن دهلوى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «... جعفر البايسنقرى... فى خامس عشرين و ثمانمائة الهجرية، به دارالسلنه هراة...». بيش از بيست اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.[1]

بايستغرى تبريزى خطاط (ف. حدود 860 ه.ق.) وى در جمله خطوط متداول زمان خود مخصوصا در نستعليق استاد بود. در خطوط ششگانه شاگرد شمس الدين مشرقى و در نستعليق با واسطه مير عبداللَّه فرزند مير على تبريزى شاگرد شخص اخير بود. از مهمترين آثار او شاهنامه معروف بايسنغرى است. اين كتاب به خط نستعليق شيوا و مزين به مجالس تصوير و تذهيبهاى عالى است كه به سال 833 ه.ق. به پايان رسيده و اكنون در كتابخانه سلطنتى موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1056 -1054 /4 ،123 -114 /1)، از سعدى تا جامى (728 ،555)، الطلس خط (325 -324)، تاريخ ادبيات در ايران (172/4)، تاريخ نظم و نثر (341)، تاريخ هنرهاى ملى (800 -798 /2)، تذكرةالخطاطين (143 -136 /1)، تذكره ى شعراى آذربايجان (140 -128 /2)، حبيب السير (19/4)، خوشنويسان و هنرمندان (32 ،6)، دانشمندان آذربايجان (95)، دايرةالمعارف فارسى (740/1)، الذريعه (194/9)، روضات الجنات (371/1)، سخنوران آذربايجان (289 -284)، سر آمدان فرهنگ (253 -252 /1)، فرهنگ سخنوران (210)، كارنامه ى بزرگان (65 -64)، گلستان هنر (شانزده، 57 ،25)، لغت نامه (ذيل/ جعفر تبريزى)، مناقب هنروران (59 ،56 ،55)، هنر عهد تيموريان (480 -449).

جعفري هروي، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از شاگردان جعفر تبريزى بايسنقرى بود. او ابتدا نزد پير

بوداق بن جهانشاه قراقوينلو به امر كتابت مشغول بود و پس از آن به دربار سلطان يعقوب بن اوزون حسن پيوست و در كتابخانه ى وى به امر كتابت پرداخت. مرقعى بسيار نفيس از متروكات سلطان يعقوب اكنون در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول است كه در آن مكتوبى از شيخ محمود ظاهرا خطاب به سلطان يعقوب نوشته است و از مفاد آن چنين استنباط مى شود كه در كتابخانه ى آن امير، سمت رياست را داشته است. شيخ محمود نستعليق را خوش و اقلام شش گانه را بسان استادان طراز اول مى نوشت. مولف «احوال و آثار خوشنويسان» نام وى را در دو ذيل «محمود جعفرى» و «محمود هروى» آورده كه هر دو يكى هستند. از آثار وى: يك قطعه از مرقعى در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «كتبه شيخ محمود الجعفرى بمزار متبرك گازرگاه هرات»؛ يك نسخه «غزليات» ميرشاهى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «بسعى و اهتمام اقل عباداللَّه الودود، شيخ محمود... سنه اربع و ستين و ثمانمائه الهجريه... بدارالمك شيراز...»؛ يك نسخه «رباعيات خيام»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «كتبه العبد... شيخ محمود پير بوداقى... سنه خمس و ستين و ثمانمائه الهجريه...»؛ يك نسخه «چهل كلمه» با ترجمه ى نستعليق كتابت خوش، با رقم: «كتبه شيخ محمود... سنه تسع و ستين و ثمانمائه بدارالسلم بغداد» و چند ترجيع بند و قطعات ديگر با تاريخهاى مختلف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (894 -891 ،868 /3)، هنر عهد تيموريان (629).

جعفري، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : يحيي جعفري در سال 1300 ، در تفرش ديده به جهان گشود. دوران جواني خود را

در تفرش به تحصيل مقدماتي پرداخت و سپس براي تكميل تحصيلات خود به تهران رفته و در محضر علما و فضلا به كسب معلومات متداوله پرداخت. وي در خلال تحصيل به فراگيري هنر خوشنويسي پرداخت. استاد در سال 1319 در شهرداري تهران وارد خدمت دولتي گرديد. و از سال 1334 به مجلس سنا سابق منتقل شد و با سمت خوشنويسي به خدمت خويش ادامه داد. استاد جعفري در فن كتابت قادر و خط نستعليق را از خفي تا جلي زيبا تحرير نموده است. او در زمينة خط شكسته نيز دستي دارد.

گروه : هنر

رشته : خوشنويسي

والدين و انساب : يحيي جعفري فرزند حسن مي باشد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : يحيي جعفري دوران جواني خود را در تفرش به تحصيل مقدماتي پرداخت و سپس براي تكميل تحصيلات خود در سال 1319 به تهران رفته و در محضر علما و فضلا به كسب معلومات متداوله پرداخت. وي در خلال تحصيل به فراگيري هنر خوشنويسي پرداخت.

استادان و مربيان : يحيي جعفري در خلال تحصيل نزد خوشنويس معروف علي منظوري به فراگرفتن اصول و قواعد خط روي نمود و چند سال از او تعليم گرفت. او همچنين از استادان ديگري همچون كاوه مشق خط گرفته و هنر خوشنويسي را در خود بارور نمود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : يحيي جعفري در سال 1319 در شهرداري تهران وارد خدمت دولتي گرديد. او از سال 1334 به مجلس سنا سابق منتقل شد و با سمت خوشنويسي به خدمت خويش ادامه داد.

آرا و گرايشهاي خاص : يحيي جعفري در فن كتابت قادر و خط نستعليق را از خفي تا جلي زيبا تحرير

نموده است. او در زمينة خط شكسته نيز دستي دارد.

منابع زندگينامه :http://iranologyfo.com/

جلال يزدي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1345 -1283 ق)، حكاك، خطاط و شاعر، متخلص به جلال. از نوادگان ميرزا علينقى. در قريه ى نبادك سادات يزد متولد شد. در نوجوانى ضمن كار حكاكى به تحصيل پرداخت و در 26 سالگى ابتدا به اصفهان و سپس به تهران رفت و توسط ميرزا على اصغر اتابك به دربار مظفرالدين شاه قاجار وارد شد و به دليل بلاغت گفتار لقب افصح الملك يافت. وى در سرودن غزل، مثنوى و قصيده، بويژه قطعه، مهارت داشت. وى در يزد وفات يافت و در جوار حرم امامزاده جعفر، دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (426 -422)، الذريعه (201/9)، ريحانه (157/1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (15 -13 /3)، فرهنگ سخنوران (217).

جلال الدين يوسف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. وى از شكسته نويسان و از شاگردان محمدحسين خلف بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1260/4).

جلال الدين، امير يوسف

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به اميرى. از خوشنويسان دستگاه بايسنقر بود. احتمال مى رود وى همان ملا محمد يوسف هروى، متخلص به اميرى، از مداحان شاهرخ ميرزا باشد كه نام وى در «تذكره ى روز روشن» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (342)، تذكره ى روز روشن (82).

جلاير، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1290/1285 ق)، نقاش رنگ و روغن، قلمدانكار و خطاط. نقاشى را در مدرسه ى دارالفنون و زير نظر زبده ترين استادان زمان خود آموخت. در اغلب رشته هاى هنرى، از قبيل: آبرنگ و سياه قلم و نقطه پردازى و شبيه سازى پراستعداد بود. آثار رنگ و روغنى خود را با رنگهاى شاد و زنده تصوير مى كرد و بعضى اوقات از رنگ سياه و سفيد استفاده مى كرد و رنگ و روغن را به روش سياه قلم مى ساخت. وى زمينه ى آثار خود را با گل و برگهاى شاد و زنده و ابتكار مخصوص پر مى كرد. در خطاطى نيز روش خاصى داشت. و از روى خطوط ميرزا غلامرضا خوشنويس باشى مشق و با قلم مو نقاشى مى كرد. به خاطر اعتقاد باطنى خاصى كه به حضرت على (ع) داشت، موضوعات هنرى را از بين اقطاب و اخوان صفا و قلندران پاكباخته انتخاب و ترسيم مى كرد. وى شاگردان بسيارى را تربيت كرد و از آن جمله: على اكبر مصور معروف به حجار. از آثار وى: تابلوى «ذبح اسماعيل»، در اندازه ى بزرگ كه تصوير خيالى ابراهيم و اسماعيل و شمارى چند از فرشتگان را نقش بندى كرده و با نبوغ هنرى خود جنبه ى ملكوتى چشم گيرى به آن تابلو داده است. و اين اثر عالى جزو آثار فاخر تزيينى مى باشد؛ مجلس چايخورى مانند، قصه ى معروف يوسف

و زليخا، با رقم: «اسمعيل- غرض نقشى است كز ما باز ماند»؛ دو تابلوى زيبا، به خط نستعليق استادانه شش دانگ با نام والقاب امين السلطان اتابك، با رقم:«اسماعيل»؛ شمايل آبرنگ اميرالمؤمنين با حسنين، با: «رقم كمترين فدويان اسماعيل جلاير»؛ تصوير رنگ و روغن ميرزا حسين خان سپهسالار بر روى اسب كه صورت تصوير را در شيوه ى امپرسپونيسم و با تكه رنگهاى گوناگون تصوير كرده است، با رقم: «عمل نقاش دولت عليه ايران اسمعيل بن المرحوم حاج زمان خان جلاير». در «احوال و آثار نقاشان» به پانزده اثر ديگر وى نيز اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (88 -77 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (1003 -1001 /2)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (127 -126).

جلوه ي شيرازي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1293 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به مفتون. وى از شيراز براى تجارت به يزد رفت و در آنجا ساكن شد. در اوايل عمر حكاكى مى كرد و خط نستعليق را هم خوب مى نوشت. از اوست:

چو ما را نيست در عشقش نصيبى جز جدايى ها

اجل گو تا كند در كار ما مشگل گشايى ها

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (379 -378 /1)، مرآت الفصاحه (136).

جمال حسن اصفهاني

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش و خطاط. در خراسان زندگى مى كرده و به غير از هنر نقاشى در ريخته گرى نيز مهارت داشته و در خطاطى صاحب قلم بوده است. از آثار اين استاد مفرغى هنرمندانه اى است كه در مسجد جامع هرات قرار گرفته، با رقم: «عمل العبد حسن بن على بن حسن ابن استاد على صفاهانى المذكور به جمال حسن 776».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1446/3).

جمال مشهدي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. ترجمه ى احوال وى را جزو خوشنويسان نياورده اند. از آثار وى: يك نسخه نفيس «ديوان» سلطان ابراهيم ميرزا صفوى متخلص به جاهى، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «... فى شهور سنه 989 كتبه جمال المشهدى»؛ يك نسخه رساله ى منظوم «قواعد خطوط» سلطانعلى مشهدى، به قلم كتابت جلى متوسط و با رقم: «كتبه جمال المشهدى غفراللَّه ذنوبه و ستر عيوبه»؛ قطعه اى از يك مرقع كتابخانه ى خزينه ى اوقات استانبول، به قلم دودانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه جمال المشهدى»؛ دو بيت شعر از سعدى، در پشت يك نسخه «روضة الصفا»، به تاريخ 986 ق، به قلم كتابت خوش، كه چنين رقم دارد: «حسب الامر حضرت آصف جاهى، خواجه حمزه بيگ، مرقوم شد. عبده جمال المشهدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (128 -127 /1).

جمالا شيرازي، جمال

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1096 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واله. وى برادر شمسا، مشهور به بينى است. جمالا شعر مى گفت و در خط نستعليق شاگرد ميرعماد بود. حاجى جمال از اصفهان به هندوستان سفر كرد و تا پايان عمر در آنجا ساكن شد. از خطوط وى: يك نسخه «كشكول» شيخ بهايى، به قلم كتابت تحرير متوسط، با رقم: «قد فرغ من تحرير هذه النسخه... سنة ست و تسعون و الف من الهجرة... كتبه العبد حاجى جمال ابن ملك محمد شيرازى»؛ كتاب ديگرى به همان قلم، با رقم: «... سنة تسع و ثمانون و الف من الهجرة... كتبه العبد حاجى جمال ابن ملك محمد شيرازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (127 -126 /1)، اطلس خط (538)، تذكره ى نصرآبادى (288)، دانشمندان

و سخن سرايان فارس (114/2)، الذريعه (1256 -1255 /9)، ريحانه (298/6)، صبح گلشن (585)، فارسنامه ى ناصرى (1445/2)، فرهنگ سخنوران (973)، كاروان هند (1503/2)، لغت نامه (ذيل/ واله).

جمالي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صوفى، يحيى، خطاط معروف (قر. 8 ه.) معاصر شاه شيخ ابواسحاق اينجو. وى در شيراز مى زيست. آثار مخطوط وى در موزه پارس (شيراز) موجود است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

جمشيد بيگ، امير

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1061 ق)، خطاط و شاعر. ملقب به خان خوشنويس. ميرزا سنگلاخ نام وى را آورده و گويد كه از كاركنان كتابخانه ى شاه عباس بود و ميرعماد قطعاتى به نام وى نوشته است. جمشيدبيگ به هندوستان رفته و همان جا درگذشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (128/1)، تذكرة الخطاطين (165 -148 /2).

جوانرودي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1363 -1300 ق)، منشى، خطاط، اديب و دانشمند. از اهالى جوانرود بود. تحصيلات خود را در مدارس كردستان ايران و عراق شروع كرد و در شهر كركوك علوم دينى را نزد علامه على حكمت افندى به كمال رساند و به ايران بازگشت و در آبادى بالك از قراى مريوان به مدت يازده سال تدريس كرد، سپس به دره تفى رفته و تا هنگام مرگ در آنجا ماند و به تدريس و خدمت اجتماعى و دينى ادامه داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ مشاهير كرد (263/2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (29/3).

جواهر رقم ثاني، بخش اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. ممكن است وى فرزند سيد عليخان تبريزى معروف به جواهر رقم باشد. بخصوص كه شيوه ى خطش مشابه خط جواهر رقم است. از آثار وى قطعه اى است به قلم سه دانگ خوش و با رقم: «العبد المذنب الرّاجى بخش اللَّه خان بن ميرعليخان، جواهر رقم ثانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (97 -96 /1).

جواهر رقم، علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1094 ق)، خطاط شاعر. وى از سادات حسينى تبريزى و ساكن اصفهان بود. بعدها به همراهى پدر به هندوستان رفت و به دربار اورنگ زيب عالميگر راه يافت و خطاب خان و عنوان هزارى را از او دريافت كرد. علاوه بر اين سمت خدمت نويسى و كتابدارى خاصه نيز به وى تفويض شد. سيد على خان شعر نيز مى سرود و تخلص به نام مى كرد. او در خط نستعليق شاگرد پدر خود، محمدمقيم، بود كه او نيز خود از شاگردان ميرعماد بود. از آثار او: پنج قطعه از مرقعهاى مختلف، به قلمهاى سه دانگ و دو دانگ و كتابت خفى خوش، با رقمهاى: «جواهر رقم» و «بنده ى مهجور جواهر رقم سنه ى 1083»؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد سيد على غفر له 1062»؛ دو قطعه به قلم نيم دو دانگ عالى، كه مهر شاهجهان در پشت آن است، با رقم: «جواهر رقم» و قطعات مختلف ديگر

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (449 -447 /2)، تاريخ اصفهان (187 -186)، تاريخ تذكره هاى فارسى (605 -603 /2)، تاريخ هنرهاى ملى (941/2)، تذكرة الخطاطين (363 -347 /2)، تذكره ى نصرآبادى (209 -208)، خوشنويسان و

هنرمندان (58)، الذريعه (753/9)، ريحانه (136/3)، سرآمدان فرهنگ (264/1)، شام غريبان (187)، صبح گلشن (213)، فرهنگ سخنوران (229 -228)، كارنامه بزرگان (255)، كاروان هند (308 -307 /1)، گلستان هنر (نوزده).

جوشقاني، شعيب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و خطاط. اهل جوشقان، از توابع كاشان و از بزرگان آن شهر بود. در زمان شاه عباس اول محررى مى كرد و در سلك وزرا بود. از آثار وى: «وامق و عذرا». اين رباعى از اوست:

ايام بهار و موسم نوروز است

بر طارم شاخ گل جهان افروز است

دى رفت و پديد نيست فردا، ساقى!

برخيز و پياله ده كه روز، امروز است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (950/3)، تذكره ى نصر آبادى (80 -79)، الذريعه (23/25 ،330/19 ،529/9)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 262/11)، عالم آراى عباسى (837 ،711 /2)، فرهنگ سخنوران (506)، منظومه هاى فارسى (262 -261 ،52)، نشتر عشق (803/3).

جوهري، محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، حكاك و خطاط. معروف به رشيد حكاك. اصلاً نيشابورى بود و در حكاكى و كتابت خطوط به روى سنگها مهارت داشت. از آثار ارزنده ى وى، حكاكى قطعه سنگ سياهى است به حالت طبيعى، كه براى سلطان جلال الدين ابوالمظفر منكبرنى تهيه شده و بر روى آن جملاتى به خط كوفى تزيينى، ثلث، نسخ و رقاع حكاكى كرده، با رقم: «عمل العبد... محمود بن محمد الجوهرى يعرف بر شيد الحكاك النيشابورى فى المحرم سنه ثمان و عشرين و ستمائه (628 ه ق...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1137/3).

جهانشاه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1224 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به جهان. نزد محمود ميرزا، برادر خود، مؤلف «گلشن محمود»، و ديگر هنرمندان شاگردى كرد. جهانشاه ميرزا خط نستعليق را خوش مى نوشت و اشعار فراوانى از حفظ بود و شعر نيز مى سرود. از اوست:

جهان جانى ندارد بى نكويان

مگر اين نيكوان جان جهانند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (130/1)، سفينة المحمود (42 -41 /1)، فرهنگ سخنوران (227)، مجمع الفصحا (37/1)، مصطبه ى خراب (39)، نگارستان دارا (35).

چرختاب، محمدرضا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 992 ق)، خطاط. معروف به چرختاب. از اهالى مشهد و شاگرد استاد سيد احمد مشهدى بود. او از مشهد به يزد نقل مكان كرد و در آن شهر ساكن شد. از آثار او: يك قطعه از مرقع شاه اسماعيل به قلم دودانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمدرضا المشهدى غفراللَّه ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (737 -736 /3)، گلستان هنر (120).

چلمه ي بخاري، اسكندر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از مردم بخارا و يكى از هفت تن از شاگردان معروف ميرعلى هروى بود. وى در عصر استادش به حدى در حسن خط ترقى كرد كه وقتى ميرعلى به وى اجازه داد كه در قطعاتش عنوان «كتبه ميرعلى» را رقم كند، ميرچلمه به استاد پرخاش كرد و ميرعلى آزرده شد و وى را نفرين كرد و چلمه پس از اندك زمانى نابينا شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (132/1)، مناقب هنروران (78 ،77).

چيني چي زاده، عبدالرحمن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن نيم ربعى نسخ كتابت خفى عالى با رقم: «چينى چى زاده عبدالرحمن 1103» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

حاتمي، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تقي حاتمي در تهران متولد گرديد. از ابتداي طفوليت عشق و علاقه سرشاري به هنر ظريف خط و خوشنويسي كه شيوه ديرين پدران و اجداد او بود، داشت. پس از اتمام دوره تحصيل، اين هنر را به جد نزد اساتيد بزرگ زمان خود فراگرفت. او در خط نستعليق از شيوه عمادالكتاب پيروي نموده و در نوشتن اين نوع خط از خفي و جلي يد تبحر خاص دارد. وي علاوه بر آن خط شكسته تحرير را زيبا مي نوشته است. استاد سالها در مجلس شوراي ملي به سمت كارگزيني مشغول خدمت بود.گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : تقي حاتمي فرزند يوسف مستوفي تفرشي مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : تقي حاتمي از ابتداي طفوليت عشق و علاقه سرشاري به هنر ظريف خط و خوشنويسي كه شيوه ديرين پدران و اجداد او بود داشت. پس از اتمام دوره تحصيل اين هنر را به جد نزد اساتيد بزرگ زمان خود كسب نمود.استادان و مربيان : تقي حاتمي از سال 1305 به خدمت استاد عمادالكتاب رفته و به فراگيري روموز و اصول خط پرداخت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : تقي حاتمي سالها در مجلس شوراي ملي به سمت كارگزيني مشغول اشتغال داشته است.آرا و گرايشهاي خاص : تقي حاتمي در خط نستعليق از شيوه عمادالكتاب پيروي نموده و در نوشتن اين نوع خط از خفي و جلي تبحر خاص دارد. وي علاوه بر آن خط شكسته تحرير را زيبا

مي نوشته است.

________________________________________

آثار : ارشاد بيان عطار اسرار نامه شيخ عطار پند نامه عطار ترجمه الصلوه فيض كاشي ترجيع بند هاتف اصفهاني حديقه الحقيقه سنايي مصيبت نامه عطار مظهر الذات عطار مظهر العجايب عطار منتخب ساقي نامه ها

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

حاجب شيرازي، حيدرعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334 -1271 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به حاجب. وى در كناره، از روستاهاى مرودشت شيراز، به دنيا آمد. با پدرش به شيراز رفت و علوم ادبى و نقاشى و قلمدان سازى را در آنجا آموخت. حاجب در اواسط عمر به تهران آمد و ضمن تحصيل علوم ادبى و عربى، در هنر خط نستعليق هم تبحر يافت. او در اواخر عمر در سلك صوفيان سلسله ذهبيه درآمد. وى در تهران درگذشت و پس از مرگ، جنازه اش را در خانقاه متعلق به وى به خاك سپردند. از وى «ديوان» اشعارى به جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (185 -177 /2)، الذريعه (216/9)، سخنوران نامى معاصر (1045 -1040 /2)، فرهنگ سخنوران (236)، مؤلفين كتب چاپى (977 -976 /2).

حاجي محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: يك رقعه مذهَّب روى چلوار، ثلث رقاع سه دانگ جلى ممتاز و نسخ رقاع كتابت عالى، با رقم: «بمحروسة اصفهان كتبه العبد المذنب المستغفر من ذنبه و خطائه حاجى (محمد) حامداً تعالى مصلياً و مسلما» (979).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1147/4).

حافظ باباجان تربتي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 944 ق)، خطاط و شاعر. معروف به بهرامى. از مردم تربت حيدريه و برادر حافظ قاسم، خواننده مشهور عصر خود، بود. پدرش از ملازمان دربار سلطان حسين ميرزا بايقرا و خود از ملازمان دستگاه بهرام ميرزا صفوى بود و به همين جهت است كه خود را بهرامى معرفى كرده است. حافظ باباجان خط نستعليق را خوش مى نوشت و در موسيقى نيز دست داشت و عود و شترغو را نيكو مى نواخت. وى همچنين زرفشانى و نقارى در استخوان را خوب مى دانست و در عروض و معما توانا بود و شعر نيز مى سرود. در تبريز درگذشت. از آثار وى، دو قطعه در مرقع بهرام ميرزاى صفوى، در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول است: يكى به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «كاتبها حافظ باباجان، و قاطعها دوست محمد» و ديگرى به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد باباجان بهرامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (84 -83 /1)، تاريخ موسيقى (245 ،233 /1)، تحفه سامى (136 -135)، گلستان هنر (101)، مناقب هنروران (56).

حافظ تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر، موسيقيدان و خطاط. از مردم محله ى خيابان تبريز و حافظ قرآن و صاحب آوازى خوش بود. او سازهاى قانون و شترغو را نيكو مى نواخت و غزل را نيكو مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ موسيقى (323 ،246 /1)، تاريخ نظم و نثر (696)، تحفه سامى (137)، تذكره ى شعراى آذربايجان (167 -166 /2)، دانشمندان آذربايجان (110)، الذريعه (225 -224 /9)، سخنوران آذربايجان (310).

حافظ رومي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات»، به خط ثلث خوش و نسخ خفى متوسط با رقم: «وقع الفراغ من تحريره فى... سنة اربعه و ثمانين و ثمانمائة... حرره العبد... حافظ رومى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1057/4).

حافظ سبزواري، علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قران رحلى مذهب جلد سوخت عالى نسخ و رقاع نيم دو دانگ خوش با رقم: «قد تشرفت بكتابة... العبد الضعيف... على بن ملك الحافظ السبزوارى... فى يوم الاحد: فى شهر ذى القعدةالحرام سنة تسع و تسعين و ثمانماءه (899) و هذا هو المصحف الرابع من المصاحف التامة التى شرفه اللّه تعالى به توفيق كتابها...» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

حافظ شيرازي، شمس

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه ثلث رقاع دو دانگ جلى خوش، با رقم: «كتبه افقر الفقراء شمس الحافظ الشيرازى... اربع و سبعين و سبعمائه» (774)؛ يك قطعه ثلث دو دانگ جلى عالى و نسخ كتابت خفى متوسط و رقاع كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد شمس الكتاب الشيرازى...»؛ قطعه ى «وقبح خطياتى على يشنع»، به خط ثلث چهار دانگ جلى خوش و نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه خادم الفقراء شمس الحافظ الشيرازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1085 -1084 /4)، يغما (س 4، ش 9، ص 427).

حافظ شيرازي، غياث الدين حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: قرآن رحلى عظيم مذهَّب و جلد سوخت عالى، ريحان نيم دو دانگ خوش و نسخ نيم دو دانگ جلى خوش، با رقم: «غياث الدين حسن حافظ الشيرازى ابن مرشدالدين محمد غفراللَّه رب العالمين و كتب فى سنة اثنين و تسعون و تسع مائة (992) من الهجرة النبوية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1128/4).

حافظ شيرازي، نظام الدين احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: «قرآن» سلطانى كوچك، دو سطر ثلث و يك سطر ريحان، در هر صفحه نيم دودانگ عالى به زر و متن به خط نسخ كتابت خفى ياقوتى خوش، با رقم: «كتبه نظام الدين احمد الحافظ الشيرازى» (قرن نهم).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1027 /4).

حافظ فوطه اي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، خطاط. از نازك نويسان و كاتبان دربار سلطان حسين ميرزا بايقرا بود. وى شاگردان نامدارى تربيت كرد كه مشهورترين آنها ملا ميرحسين حسينى است، كه خط او را نظير خط ميرعلى هروى مى شمارند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (133/1)، مناقب هنروران (61).

حافظ قنبر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. اصل وى حبشه بود و غلام قاضى شرف الدين عبدالمجيد قمى. حافظ قنبر در خط ثلث استاد بود و كتيبه ى درگاه مسجد جامع قم و محراب و درگاه مزار سلطان سيد بواحمد در دروازه ى رى به خط اوست. در اواخر عمر به خط نستعليق پرداخت و در آن نيز سرآمد شد. مولانا شاگرد وى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (584/2)، گلستان هنر (33 ،32).

حافظ هروي، جلال الدين محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 924 ق)، شاعر و خطاط. وى از خاصان اميرعليشير نوايى بود كه سواى خط نستعليق، همه ى اقلام را به پايه ى اعلى رساند. او شعر مى سرود و همچنين امامت و خطابت مسجد جامع هرات، و پيش نمازى مسجد نوايى را عهده دار بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (134 -133 /1)، الذريعه (225/9)، مجالس النفائس (275 ،98).

حافظ هروي، كمال الدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 974 /973 ق)، خطاط و قارى. معروف به واحدالعين. اصل وى از هرات بود ولى، به مشهد رفت و از آنجا به قم و به اردوى شاه طهماسب صفوى پيوست. او در خواندن قرآن در خراسان شهرت فراوانى داشت و مورد توجه بزرگان و پادشاهان بود. كمال الدين جز نستعليق، انواع خطوط را ماهرانه و استادانه مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه كلمات قصار حضرت اميرالمؤمنين (ع) و دو قطعه به قلم ثلث نيم دو دانگ و نسخ كتابت ممتاز و عالى، با رقم: «... كمال الدين حسين الحافظ الهروى فى المشهد المقدس بتاريخ سنه ى ثلث و ثلاثين و تسعمائة» و «مشقه الفقير كمال الدين حسين الحافظ الهروى»؛ كتيبه ى صفه ى صاحب در مسجد جامع اصفهان، به قلم ثلث سه دانگ كتيبه ى عالى، با رقم: «انجام يافت فى تاريخ سنه ثمان و ثلاثين و تسعمائة كتبه كمال الدين حسين الحافظ الهروى»؛ يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم ثلث سه دانگ جلى و نسخ و رقاع كتابت ممتاز، با رق: «مشقه العبد كمال الدين حسين حافظ هروى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (538 -537)، احوال و آثار خوشنويسان (1063/4 ،169 -168 /1)، اطلس خط (335)، پيدايش خط و خطاطان (150)، تاريخ اصفهان (233)، تاريخ

موسيقى (319 -318)، تاريخ هنرهاى ملى (873 -872 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (28)، گلستان هنر (104 -103)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (94 -91).

حافظ، محمديوسف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار او: ادعيه ى نيم ربعى جلد روغنى، سرلوح مرصع، تمام متن و حاشيه مذهَّب، به خط نسخ كتابت جلى متوسط و با رقم: «كتبه تراب اقدام المؤمنين الفقراء محمديوسف الحافظ فى شهور سنة 1157...«، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1209/4).

حافظي شيرازي، غياث الدين حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى عظيم مذهب و جلد سوخت عالى ريحان نيم دو دانگ خوش. نسخ نيم دو دانگ جلى خوش با رقم: «غياث الدين حسن حافظى الشيرازى ابن مرشدالدين محمد غفراللّه رب العالمين و كتب فى ايام عمرنا او حيوتنا مائة و ثلث و ثمانين و من المصاحف المختومة المرقومة فى سنة اثنين و تسعون و ست مائه (992) من الهجرة النبوية» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

حاكم نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(405 -321 ق)، حافظ، محدّث، فقيه و عارف. معروف به ابن البيّع و مشهور به شيخ المحدثين. در نيشابور متولد شد. از همان دوران كودكى به تحصيل علم و دانش پرداخت. وى در طلب علوم عصر بويژه دانش حديث كه پرجاذبه ترين دانشهاى آن روزگار بود به نقاط مختلف عالم اسلامى از نيشابور تا عراق و حجاز و مارواءالنهر و ديگر بلاد خراسان سفر كرد، و در نيشابور و ديگر بلاد از حدود دو هزار تن از مشايخ سماع حديث داشته است. در شناختن و نقد حديث در آن روزگار كسى همتاى او نبود. يكى از استادان وى حاكم ابواحمد نيشابورى است. ابوعبداللَّه در تصوف نيز از محضر ابوالحسن پوشنجى و جعفر بن نصير و ابوعمر و زجاجى و ابوعثمان مغربى كسب فيض كرد. وى در عصر سامانيان به روزگار وزارت عُتبى در سال 359 ق چندى قضاوت نيشابور را عهده دار بود. برخى نويسندگان يادآور شده اند كه وى نقش ميانجى سياسى ميان سامانيان و آل بويه را نيز عهده ار بوده است. مشهورترين عنوانى كه وى بدان شناخته مى شود «الحاكم» است. بنا به گفته ى ابن خلكان، اين عنوان به اعتبار مقامى است كه در

قضاوت داشته است و به گفته ى محدث قمى در «الكنى والالقاب»، حاكم در اصطلاح محدثان به كسى اطلاق مى شود كه احاطه به جميع احاديث داشته باشد. بسيارى از محدثان عامه چون او را متشيع دانسته اند، نقل حديث- غدير- «من كنت مولاه...» و حديث «طير» و نگارش كتاب «فضايل حضرت زهرا (س) را از نقاط ضعف او شمرده اند. آنه مسلم است اين كه وى اگر چه در باطن شيعى مذهب بود، اما در ظاهر مسلمانى سنى و بر مذهب امام شافعى بوده و مانند اغلب شافعيان به اهل بيت رسول و اميرالمؤمنين على (ع) ارادتى خاص داشته است. او بر اثر سكته در نيشابور درگذشت. از آثار او: «تاريخ نيشابور»؛ «المستدرك على الصحيحين»؛ «معرفة علوم الحديث»؛ «مُزَكّى الاخبار»؛ «المدخل الى الاكليل»؛ «فضايل فاطمة الزهرا»؛ «فضايل الشافعى»؛ «المدخل الى الصحيح»؛ «مفاخر الرضا»؛ «فوائد الشيوخ»؛ «الامالى».[1]

عبدالمجيد طالقانى. خطاط معروف ايرانى (ف. 1185 ه.ق.). وى از مردم طالقان بود و در آغاز جوانى به اصفهان رفت و چندى در كسوت فقر گذرانيد. سپس به مشق خط پرداخت و از نستعليق شروع كرد. پس از اندك زمانى به خط شكسته مشغول شد و در اين هنر استاد مسلم گرديد. خط شكسته را درويش كامل كرد، قواعد اين خط را استوار نمود و زيبايى و شيوايى آن را به حد اعلى رسانيد. از گرانبهاترين آثار او جز مقطعات و مرقعات متعدد نسخه «كليات سعدى» است كه در كتابخانه سلطنتى ايران موجود است. وى شاعر بود و در شعر «خموش» و «درويش» تخلص مى كرد و ديوان غزلياتش موجود است. وى در جوانى (سى و پنج سالگى) درگذشت و از معروفترين شاگردانش ميرزا كوچك

است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (101/7)، اعيان الشيعه (391/9)، تاريخ بغداد (474 -473 /5)، تاريخ نيشابور (مقدمه/42 -30)، دايرةالمعارف فارسى (828/1)، الذريعه (199/2)، روضات الجنات (266/7)، ريحانه (427/7)، سيرالنبلاء (177 -162 /17)، كشف الظنون (144)، الكنى والالقاب (170 -172 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابن بيع)، مؤلفين كتب چاپى (583 -582 /5)، معجم المؤلفين (238 -239 /1)، الوافى بالوفيات (321 -320 /3)، وفيات الاعيان (280 -281 /4).

حالتي گيلاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 980 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به حالتى. از مردم لاهيجان و از سادات آن سامان بود. شعر مى گفت و خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. از اوست.

آنكه شادى از جفاى سرو آزادى نداشت

بود آزاد از غم ما، خاطر شادى نداشت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1260/4 ،134/1)، تذكره ى روز روشن (193)، الذريعه (226/9)، صبح گلشن (116)، فرهنگ سخنوران (244 -243)، لغت نامه (ذيل/ حالتى)، نامها و نامدارهاى گيلان (125)، هفت اقليم (152 -151 /3).

حالي اردبيلي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1333 -1247 ش)، خطاط، شاعر و صوفى. معروف به عمادالفقرا. در اردبيل متولد شد. از عرفاى سلسله ى ذهبيه مقيم اردبيل بود. در عتبات وفات يافت. از آثار وى: رساله ى «افاضه ى روحيه»؛ «آينه ى بيابان»؛ «آيات الرجعة»؛ مثنوى «تذكرة السالكين»؛ رساله در «تصوف»؛ ترجمه ى «غررالحكم و دررالحكم» به شعر؛ «قصيده ى عشقيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (226/9 ،121/4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (160/3)، فرهنگ سخنوران (244)، مؤلفين كتب چاپى (214 -213 /5).

حالي اصفهاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بابا شاه، از معروفترين و زبردست ترين استادان خط نستعليق نيمه دوم قرن دهم بابا شاه.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

حامدي اصفهاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 884 ق)، شاعر، صوفى و خطاط. از متصوفين پيرو طريقه ى مولوى بود، كه پس از جهانگردى بسيارى به خاك عثمانى و به دربار سلطان محمد فاتح راه يافت و سمت شيخى مزار مولانا جلال الدين در قونيه را عهده دار شد. به جز «ديوان» شعرش، اشعارى در پاسخ معماهاى جامى سرود و نيز براى فرزندش، محمود، زايجه اى به فارسى شامل سى و دو سؤال وضع كرد و در پاسخ هر سوال يك يا دو بيت فارسى سرود و آن را «جام سخن گوى» نام نهاد. همچنين او بيش از نيمى از غزليات حافظ را تضمين كرد. وى خطاط نيز بود، چنانكه «مفردات»ابن بيطار و «دلايل الاعجاز» را به خط خوش براى سلطان محمد فاتح نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (342/4)، تاريخ نظم و نثر (793 -792)، فرهنگ سخنوران (245)، مولفين كتب چاپى (467/2).

حجاب شيرازي، فتحعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1269 ق)، خطاط، مذهب و شاعر، متخلص به حجاب. وى شاگرد وصال شيرازى بود. در سال 1266 ق با پسران وصاف به هندوستان رفت و دو سال بعد به شيراز بازگشت. حجاب انواع نستعليق را از شش دانگ تا غبار استوار و عالى مى نوشت و در سرودن شعر نيز مهارت داشت. صاحب «حديقه الشعراء» آورده: «... در رسوم شاعرى هم بين الاقران ممتاز بود. ديوانش قريب شش هزار بيت است...»، او در شيراز درگذشت و در بقعه ى شاهچراغ دفن شد. از خطوط تذهيبى وى اثر رقم دارى ديده نشده است. از آثار او: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «تمت الكتاب... كتبه فتح على الشيرازى المتخلص به حجاب، سنه ى 1263»؛ يك نسخه

«لوايح» جامى، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «.... اقل الكتاب فتح على الشيرازى متخلص به حجاب تحرير نمود...»؛ يك نسخه «تاريخ معجم»، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «... اقل الكتاب فتح على الحجاب، گرديد» و چند قطعه ى ديگر كه در احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.[1]

فتحعلى بن محمد جعفر شاعر، خطاط شيرازى (ف. شيراز 1269 ه.ق.). وى در خط نستعليق مهارت داشت. پس از مرگ او را در بقعه شاه چراغ دفن كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (545 -544)، احوال و آثار خوشنويسان (567 -565 /2)، احوال و آثار نقاشان (500/2)، اطلس خط (568 -567)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (57)، حديقه الشعراء (422 -417 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (234 -233 /2)، الذريعه (232/9)، ريحانه (22/2)، شرح حال رجال (176 -175 /6)، فارسنامه ى ناصرى (1164/2)، فرهنگ سخنوران (248)، لغت نامه (ذيل/ حجاب شيرازى)، مرآت الفصاحه (155 -154)، مكارم الآثار (1936/6).

حجاب شيرازي، محمدمهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1304 -1224 ق)، خطاط. و شاعر، متخلص به حجاب در شيراز متولد شد و در همان جا كسب كمالات كرد و مقدمات ادبى و عربى، منطق، كلام و حكمت الهى را آموخت. سپس براى تجارت به هند رفت و در كنار تجارت، به عبادت و صحبت اصحاب كمال روزگار مى گذرانيد او گاهى شعر نيز مى سرود و در خط شكسته تعليق مهارت داشت. فرزند وى، سحاب، تاريخ فوت پدر را چنين سروده:

چو كرد عزم حريم وصال گفت سحاب

حجاب پرده برافكند و بى حجاب برفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (555)، احوال و آثار خوشنويسان (1277 -1276 /4)، بزرگان شيراز (346)، حديقه الشعراء

(423 -422 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (233 -230 /2)، طرائق الحقائق (472 -471)، فارسنامه ى ناصرى (954/2)، فرهنگ سخنوران (248)، مرآت الفصاحه (154 -153).

حجار اصفهاني، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1309 ق)، خطاط و حجّار. از آثار وى: حجارى ستون سنگى سمت چپ ايوان شمالى مسجد سيد اصفهان است كه به خط نستعليق چنين نوشته شده: «حاجى اسمعيل حجار، التماس دعا دارم سنه 1309».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (652)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (769).

حجازي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او قرآن به قطع سلطانى ثلث و ريحان دو دانگ جلى عالى، نسخ كتابت ياقوتى خوش با رقم «احمد بن عبداللَّه الحجازى 872» در بقعه ى مولوى در قونيه موجود است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

حداد اصفهاني، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. مشهور به ناقوسى. از آثار او: ادعيه نيم ربعى، جلد روغنى، مذهب به خط نسخ و رقاع و كتابت خوش و با رقم: «... انا العبد... اقل الحاج ابن حاجى محمد تقى، محمد حسن الاصفهانى فى سنه 1237» و «خط حاج حسن حداد»؛ ادعيه نيم ربعى جلد ميشن مذهب، نسخ كتابت جلى متوسط، با رقم: «... حاجى محمد حسن الاصفهانى الشهير بالناقوسى» (قرن 13)، ادعيه نيم ربعى به سفيدآب و الوان، نسخ و رقاع كتابت خفى، با رقم: «... اقل الحاج محمد حسن الاصفهانى فى 1242».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1158 -1157 /4).

حسام الواعظين ، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ميرزا محمد على علاقبند بن ملا اسماعيل بن على بن جعفر بن حسن اصفهانى. واعظ جليل، و فاضل محدث خبير، اديب شاعر و خطاط، از خطباى طراز اول اصفهان بلكه ايران به شمار مى رفت.

در 1301 متولد، و در شب جمعه 13 ربيع الاول سال 1381 وفات يافته، در يكى از اطاق هاى تكيه ى سيد العراقين مدفون گرديد.

در اصفهان خدمت: آقا سيد محمود كليشادى، و ملا محمد حسين كرمانى، و آقا سيد محمد باقر درچه اى تحصيل نمود. سال ها در طهران ساكن، و به وسيله ى شمس العرفا در سلسله ى فقر [!] وارد شده و به تصفيه ى نفس پرداخته، سپس به اصفهان مراجعت نموده و به وعظ و ارشاد پرداخته، الحق واعظى شيرين بيان، و محدثى طليق اللسان بود. شعر خوب مى سرود، و خط نستعليق را در نهايت استادى مى نوشت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حسني تبريزي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: «كيمياى سعادت» غزالى به قطع وزيرى بزرگ، جلد تيماج عنابى جدول منگنه كه دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب عالى است، به خط نسخ كتابت تحرير خوش، با رقم: «فرغ من تحريره العبد محمد بن اميرعلى الحسنى فى ثالث عشر رجب سنه و ثلثين و تسعمائه» (936)، در كتابخانه ى ملى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1148/4).

حسني سيفي قزويني، عماد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1024 -961 ق)، خطاط و شاعر. ملقب به عمادالملك. بزرگترين استاد خط نستعليق است. وى از سادات سيفى حسنى قزوين بود و در همان شهر به تحصيل مقدمات علوم و آموختن خوشنويسى پرداخت. برخى گويند وى ابتدا در قزوين شاگرد مالك ديلمى بوده و سپس به تبريز مسافرت كرده و نزد محمدحسين تبريزى به تكميل هنر خويش مبادرت نموده است. ميرعماد مسافرتهايى به آسياى صغير و حجاز كرد و در مراجعت به ايران جزو خوشنويسان فرهاد خان قرامانلو، از سرداران شاه عباس اول (1038 -996 ق) كه در هرات بود، قرار گرفت. پس از قتل او در 1007 ق به گيلان سفر كرد و از آنجا به قزوين بازگشت و پس از يك سال به اصفهان رفت و به دربار شاه عباس راه يافت. ميرعماد در مدت شانزده سال اقامت خود در اصفهان، شاگردانى تربتى كرد كه بعضى از آنها از استادان معروف خط نستعليق به شمار مى روند، از جمله: نورالدين محمد لاهيجى معروف به نورا، عبدالرشيد ديلمى معروف به رشيدا، ابوتراب اصفهانى معروف به ترابا، عبدالجبار اصفهانى، محمد صالح خاتون آبادى، درويش عبدى بخارايى و گوهرشاد دختر ميرعماد. ميرعماد نزد شاه عباس جايگاهى ارجمند يافت

و به همين سبب نيز، محسود اقران كه به قولى يكى از آنها عليرضا عباسى بود، قرار گرفت و سعايت ايشان در حق وى و همچنين وارد آمدن اتهام تسنن و نيز كنايات و اشعار نيش دار ميرموجب بدبين شدن شاه نسبت به او و نهايتا كشته شدن وى به اشارت پنهانى شاه عباس، توسط مقصود بيگ مسگر قزوينى گرديد. ميرعماد پايه ى خط نستعليق را در جايى نهاد كه هيچ كس، چه در مدت دو قرن قبل از او و چه در طى نيم قرن زمان خوشنويسى او و چه در طول چهار قرن بعد از او تا امروز، به آن جايگاه نرسيده است. ميرعماد در لطافت قلم و قدرت كتابت و استوارى و خوش اندامى حروف و كلمات و سطر و صفحه و تمام محاسنى كه براى خط نستعليق ياد كرده اند، اعجاز مى كرد. هم خفى را خوش مى نوشت و هم جلى را استوار و شيرين. آوازه ى حسن خط مير در زمان حياتش به اقطار كشورهاى اسلامى رسيد و قطعات خطوط وى را در ايران و هندوستان و عثمانى و غيره به بهاى زر مى خريدند و شاهان و بزرگان عصر به داشتن خطوط وى در كتابخانه ى خود مباهات مى كردد. ميرعماد در پايان سالهاى عمر خود سبك خاصى در نستعليق داشت كه شيواترين شيوه هاست، اين شيوه تركيبى از خط مير على هروى و بابا شاه اصفهانى، و در عين حال روش مستقل خاصى است كه پس از گذشت سالها از مرگ وى، تاكنون كسى ديگر نتوانسته است نقطه اى به آن بيفزايد و يا از آن نكته اى بكاهد. مير در نثر و نظم نيز دست داشت و بعضى رساله ى

منثور «آداب المشق» را به او نسبت مى دهند، كه اين رساله به احتمال زياد از آثار بابا شاه اصفهانى است. آرامگاه ميرعماد در مسجد مقصود بيگ در اصفهان است. از آثار وى: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «عماد الحسنى، سنه ى 972»؛ يك نسخه «الاسماء الحسنى»، به قلم دو دانگ و غبار ممتاز، با رقم: «عماد الحسنى، سنه ى 987»؛ يك نسخه «تكملة النفحات» عبدالغفور لارى (ضميمه ى «نفحات الانس» جامى به خط ضياءالدين قزوينى) و حواشى بسيار بر «نفحات الانس» و فهرست اعلام آن، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم هاى: «تمت الحاشيه الشريفه اللطيفه... سنه ى 992، على يد عبدالضعيف... عماد بن ابراهيم الحسنى...» و «تمت الرسالة... سنة اثنى و تسعين و تسعمئة... عماد الحسنى عفى عنه»؛ يك نسخه «گلستان» و در حاشيه ى آن «بوستان» سعدى، به قلم كتابت و كتابت خفى عالى، با رقم: «... كتبه العبد... عماد الملك الحسنى... بدارالسلطنة قزوين سنه ى 998»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت عالى، با رقم: «تمت الكتاب... فى سنه ى ثلاث و الف الهجرية النبوية، فقير عماد الحسنى»؛ يك نسخه «مناجات» حضرت على (ع)، با ترجمه ى فارسى، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خفى ممتاز، با رقم: «شرف بكتابتها... عماد الحسنى... سنة عشر و الف»؛ يك نسخه «رباعيات» خيام، به قلم نيم دو دانگ ممتاز، با رقم: «كتبه العبد عماد الحسنى 1016»؛ مرقعى مشتمل بر يكصد قطعه، به قلم هاى چهار دانگ تا غبار ممتاز و عالى، با تاريخ هاى 1007 تا 1024 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (730)، احوال و آثار خوشنويسان (538 -518/ 2)، اطلس

خط (532 -522)، پيدايش خط و خطاطان (122 -115)، پيدايش و سير تحول هنر خط (149)، تاريخ برگزيدگان (462 -461)، تاريخ هنرهاى ملى (902 -896/ 2)، تذكره ى روز روشن (567 -566)، تذكره ى نصرآبادى (208 -207)، خوشنويسان و هنرمندان (54 -53)، دايرةالمعارف فارسى (2955 -2954/ 2)، الذريعه (1207 -1206 ،767/ 9)، ريحانه (76 -72/ 6)، طرائق الحقائق (158/ 3)، عالم آراى عباسى (895/ 2)، فرهنگ سخنوران (653)، قزوين در گذرگاه هنر (219 -214)، كارنامه ى بزرگان (190 -188)، گلستان هنر (نوزده، 122 -121)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (470 -468)، لغت نامه (ذيل/ عماد قزوينى)، مآثر رحيمى(1544/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (616 -614/ 4)، مينودر (762 -759/ 1).

حسني سيفي قزويني، گوهرشاد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1038 ق)، خطاط. وى يكى از بزرگترين نستعليق نويسان زمان خود بود. او پس از قتل پدر تا 1032 ق در اصفهان زيست و سالها سوگوار بود. سپس به قزوين رفت و همان جا درگذشت. گوهر شاد خط نستعليق را از پدر تعليم گرفت و در ميان زنان خوشنويس، كسى به زبردستى او در اين خط ديده نشده است. از آثار وى: يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب گوهرشاد غفر له 1025»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ خوش و به آب زر، با رقم: «نمقه گوهرشاد 1030».[1]

1038 ق، از زنان نامدار خوشنويس. وى دختر ميرعماد قزوينى (1024 ق) بود و نستعليق نويسى را از پدرش فراگرفت و سرآمد زنان نستعليق نويس گرديد. همسر وى مير محمدعلى خديو الخطاطين بود و فرزندان بسيارى بدنيا آورد كه همگى خوشنويس بودند. پس از قتل پدرش تا سال 1032 در اصفهان زيست و سالها سوگوار

بود سپس به قزوين رفت و در همانجا درگذشت. يك نسخه گلستان سعدى با قلم كتابت عالى به خط وى در قم و تاريخ «كتبه العبد المذنب گوهرشاد غفر لها 1025» موجود است.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (594/ 3)، اطلس خط (536)، پيدايش خط و خطاطان (150)، تاريخ هنرهاى ملى (921/ 2)، تذكرة القبور (36)، الذريعه (767/ 9)، قزوين در گذرگاه هنر (228)، مشاهير زنان (200 -199).

[2] منبع: احوال و آثار خوشنويسان، 3 و 594 / 4؛ پيدايش خط و خطاطان، 213؛ تذكرةالقبور، 36؛ الذريعه، 90 / 20 767 / 9.

حسني قزويني، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «روضه الشهداء» ملا حسين واعظ، به خط نستعليق كتابت خفى عالى، با رقم: «قد تمت الكتاب فى... سنه 914 على يد العبد... شاه محمد بن قاسم بن عزيزاللَّه الحسنى القزوينى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خوشنويسان و هنرمندان (93).

حسني لاريجاني، لطف الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1238 ق)، خطاط. ظاهرا در دربار فتحعلى شاه قاجار به امر كتابت اشتغال داشته و طبع شعر نيز داشته است. از آثار وى: يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «حرره لطف اللَّه الحسنى غفر له 1237»؛ «ديوان» حافظ، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «... حرره العبد الحقير، ابن محمد زمان، لطف اللَّه الحسنى... سنه ى 1237»؛ يك نسخه مجموعه ى «غزليات و رباعيات» سعدى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «در عهد... فتحعلى شاه... تحرير يافته است... و انا الفقير الحقير ابن محمد زمان، لطف اللَّه الحسنى لاريجانى... سنه ى 1238».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (597 -596/ 3).

حسني، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1314 ق)، خطاط، از آثار او: يك لوحه ثلث يك دانگ كتيبه ى عالى، با رقم: «كتبه حسن حسنى 1314»، در ابوجامع بورسه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1058/4).

حسيني استرآبادي، فخرالدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: صحيفه روغنى مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «... سلخ شهر ربيع الثانى من شهور سنه 1079... فخرالدين محمد الحسينى الاسترآبادى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1129 / 4).

حسيني تبريزي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1305 ق)، خطاط. از آثار او: دعاى مشلول جانمازى، جلد روغنى سرلوح مرصع، به خط نسخ كتابت خوش و با رقم. «كتبه اقل السادات محمد بن جلال الحسينى التبريزى، فى سنه 1305»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1152/4).

حسيني تبريزي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار او: تعقيبات نماز، نيم ربعى جلد روغنى، مذهب و به خط نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه... محمد حسن الحسينى التبريزى، سنه 1235»؛ نيم قطعه نسخ دو دانگ جلى عالى و رقاع كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه العبد الاثم محمد حسن الحسينى التبريزى 1234»؛ دعاى صباح و غيره، به قطع وزير كوچك، نسخ كتابت جلى خوش و با رقم: «حرره الداعى... محمد حسن الحسينى التبريزى، سنه ى 1236».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1158/4).

حسيني تهراني، عبدالكريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از شاگردان ميرزا غلامرضاى اصفهانى بود كه نستعليق را به شيه ى استاد خود مى نوشت. گويند وى جز نستعليق، در شكسته نويسى نيز استاد بوده، ولى خط شكسته ى او ديده نشده است. از آثار او: يك مرقع پانزده قطعه اى، به قلم دو دانگ خوش و با رقم: «الفقير عبدالكريم 1293»؛ يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «راقمه عبدالكريم الطهرانى 1286»؛ يك قطعه چهار دانگ جلى عالى، با رقم: «الفقير المذنب عبدالكريم الحسينى سنه ى 1307».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (412/ 2).

حسيني خطيب قمي، ابوطالب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1107 ق)، خطاط. از خوشنويسان و كتيبه نگاران روزگار صفويه بود و اهل قم. از آثار وى: كتيبه ى مقبره ى شاه سلطان حسين در جوار مزار حضرت معصومه، در قم كه روى گچ برجسته اى، به خط ثلث چهاردانگ كتابت نوشته شده، با رقم: «كتبه ابوطالب الحسينى الخطيب القمى فى سنة 1107».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1017 /4).

حسيني رضوي، محمدجعفر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار او: «صحيفه ى سجاديه»، نيم ربعى جلد روغنى، دو صفحه اول متن و حاشيه مذهب مرصع، به خط نسخ كتابت خفى متوسط و با رقم. «تم ماردناه حامدا و مصليا... سنه ثلاثين و مائه بعدالالف... كتبه العبد الاحقر المفتاق الى رحمه ربه الغنى محمد جعفر الحسينى الرضوى، سنه 1130».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1155/4).

حسيني زنجاني، محمدطاهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. از خطوط وى: يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم نيم دودانگ متوسط، با رقم: «تمت على يد... خليفه محمدطاهر بن قوام الدين محمد بن عبداللَّه الحسينى الزنجانى... سنه ى 1081»؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم دو دانگ جلى خوش، با رقم: «محمدطاهر الحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (783 -782 /3).

حسيني سبزواري، جعفر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى چنين برمى آيد كه از سادات حسينى سبزوار و همعصر ميرعماد بوده است. از آثار او: يك نسخه «گلستان» سعدى، با يك مثنوى از اميرخسرو دهلوى، به قلم كتابت و كتابت خفى خوش، با رقم: «... جعفر بن على الحسينى سبزوارى... تحريراً فى 994 كتبه جعفر الحسينى»؛ يك نسخه مثنوى «عشق و روح» فضولى، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه الفقير العبد المذنب الراجى جعفر الحسينى غفراللَّه ذنبه سنه ى 1046»، يك قطعه در مرقعى، به قلم دودانگ و نيم دو دانگ عالى، به شيوه ى ميرعماد، با رقم: «كتبه الفقيه... جعفر بن سيد آقا مير الحسينى... سنه 1046» و قطعات مختلف ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (124 -123 /1).

حسيني شيرازي صادق، محمد صادق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1039 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صادق. از سادات شيراز بود كه پس از تحصيل علوم دينى مقام قاضى القضاتى آن شهر را به دست آورد. حسينى معاصر شاه صفى بود و چون در نگارش خط نسخ و نستعليق مهارت داشت، شاه صفى او را به اصفهان خواست و به كتابت و استنساخ در كتابخانه ى سلطنتى واداشت. اما پس از اندك زمانى استعفا داد و به شيراز بازگشت و از آنجا به لار رفت و همان جا درگذشت. صادق در سرودن شعر دست داشته و اشعارى از وى در تذكره ها نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (273 -272)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (416 -413 / 3)، الذريعه (579 -578 / 9)، فرهنگ سخنوران (537).

حسيني شيرازي، عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از كاتبان شيراز و نواده ى ميرزا محمد كلانتر بود. هنگام فرمانفرمايى حاج فرهاد ميرزا معتمدالدوله در فارس، كاتب مخصوص او و در تاريخ تأليف «فارسنامه ى ناصرى»؛ 1304 ق، در قيد حيات بود. از آثار وى: يك نسخه «روزنامه ى» ميرزا محمد كلانتر، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... اقل السادات على رضا الحسينى الشيرازى، نواده ى مرحوم ميرزا محمد كلانتر سابق شيراز... سنه ى 1297»؛ يك نسخه «ديوان» فرخى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... على رضاى حسينى شيرازى... سنه ى 1296...«؛ يك نسخه «ديوان» مغربى، به قلم كتابت جلى، با رقم: «كتبه العبد... على رضا الحسينى الشريفى، ابن السيد الشريف الشيرازى... سنه 1280». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (463 -461 / 2).

حسيني شيرازي، نورالدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1278 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن سى ورقى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، نسخ كتابت خفى غبار خوش، با رقم: «قد تشرفت با تمام، يوم الثلثاء شهر ذى قعده الحرام من شهور سنه ثمان و سبعون و ماتين بعد الالف... ابن المرحوم المغفور شهاب الدين احمد، نورالدين الحسينى الشيرازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1223/ 4).

حسيني علي، ميرعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام قرن دهم و يازدهم قمرى است كه چندى از دوران آخر زندگى ميرعلى حسينى هروى را درك كرده و مانند او «كاتب السلطانى» رقم و به شيوه ى ميرعلى هروى كتابت مى كرد. از آثار وى: يك نسخه ى «ديوان» اميرشاهى به قلم كتابت خفى غبار خوش با رمق: «وفق بكتابتها...الفقير مير على الكاتب السلطانى .. سنه ى 1008»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم دو دانگ و كتابت جلى عالى با رقم: «كتبه العبد... على الحسينى الكاتب غفر له»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم دو دانگ و كتابت خوش با رقم: «فى شهور سنه سبع و مثانين و ستعمائه، ميرعلى السحينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (453 -452 / 2).

حسيني قايني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1271 ق)، خطاط. از آثار وى: ادعيه ى گوناگون، جلد روغنى عالى، در حاشيه آيةالكرسى به خط رقاع عالى، مرقع به نسخ و رقاع كتابت جلى ممتاز، با رقم: «اهداء حضور... امام الجمعة... العبد محمدحسين الحسينى القائنى 1271»؛ حواشى و كتيبه جلد روغنى، به خط رقاع عالى، با رقم: «العبد الجانى محمدحسين بن محمداسمعيل الحسينى القائنى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1161/ 4).

حسيني قريشي، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1298 ق)، خطاط. از آثار وى كتيبه اى است كه در ميان نقاشيهاى سه گانه ى سر در قيصريه ى اصفهان و پشت بغلهاى كاشيكارى عهد صفويه، به فرمان ناصرالدين شاه، به خط نستعليق چنين نوشته شده در عهد دولت و زمان... ناصرالدين شاه قاجار... صورت اتمام و سمت انجام پذيرفت... اسداللَّه الحسينى القرشى سنة 1298.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (393 -392)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (467 -466).

حسيني قمي، شرف الدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(990 -913 ق)، شاعر، اديب و خطاط. معروف به مير منشى قمى. وى پدر قاضى احمد و در آغاز منشى سام ميرزا در هرات بود. بعدها در مشهد وزير سلطان ابراهيم ميرزا شد و نسبت ابراهيم يافت و بعد از آن به تبريز رفت. سرانجام در آستانه ى حضرت عبدالعظيم درگذشت و همان جا دفن شد. استاد وى در خط ثلث مولانا حيدر قمى و در صرف و نحو صدقى استرآبادى بود و هيات و رياضى را نزد غياث الدين منصور دشتكى آموخت. حسينى در شعر و انشاء نيز مرتبه اى والا داشت. مولانا عبدى جنابدى در تاريخ فوت او گفته:

چو تاريخ جستم ز پير خود

بگفتا: «بهشت برين جاى او».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1282 -1281 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (1678 -1677 /5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (724 -723 /2)، گلستان هنر (پنجاه و شش- پنجاه و هفت).

حسيني كاشاني، معزالدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 995 ق)، خطاط و شاعر. معروف به مير معز. از سادات حسينى كاشانى و از مشاهير خوشنويسان عصر خود و در خط نستعليق شاگرد مير هبةاللَّه كاشانى بود. از آثار خطوط جلى و خفى موجود وى و مقايسه و مطابقه با خطوط محمود شهابى و سيد احمد مشهدى به خوبى مى توان دريافت كه مايه و استوارى و ملاحت و شيوايى خط او، به خط خواجه محمود برترى دارد و از خط ميرزا سيد احمد كه در كتابت استاد مسلم است، فروتر نيست. بعضى از تذكره نويسان متأخر، شرح زندگى مير معز را با مير معز ديگرى كه يزدى بوده است، خلط كرده و گفته اند كه در زمان شاه عباس اول به هندوستان رفت و

به سال 1035 ق مقتول گرديد، در صورتى كه در تذكره هاى معاصر وى، از جمله «تاريخ عالم آراى عباسى» و «گلستان هنر» و «مجمع الخواص» او را از خوشنويسان دوره ى شاه طهماسب دانسته و اشاره اى به مسافرت او به هندوستان نشده است. صاحب «مناقب هنروران»، محمد تقى مرواريد و ملا مظفرعلى و ملا هدايت اللَّه اصفهانى و مهدى قولى و ايلچى ابراهيم را از جمله شاگردان او ذكر كرده است. از آثار وى: يك نسخه «مقالات» خواجه عبداللَّه انصارى، به قلم دو دانگ عالى، با رقم: «كتبه الفقير المذنب معزالدين محمد الحسينى الكاتب، سنه ى 985»؛ هفده قطعه از مرقعات مختلف، به قلم هاى چهار دانگ تا كتابت عالى و خوش، با رقم هاى: «كتبه معزالدين محمد الحسينى» و تاريخ هاى 984 و 987 ق و جزو همين قطعات بهترين خطى كه ازا و موجود است، به قلم سه دانگ جلى ممتاز، با رقم: «كتبه معزالدين محمد الحسينى 981». در «احوال و آثار خوشنويسان» چند اثر ديگر از او ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (823 -818/ 3)، اطلس خط (495 -494)، عالم آراى عباسى (171)، كاروان هند (1317 -1316/ 2)، گلستان هنر (119)، مجمع الخواص (95)، مناقب هنروران (72 -71).

حسيني مرعشي، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خطوط او: قرآن نيم ورقى جلد روغنى، دو صفحه اول متن و حاشيه مذهّب خوب، به خط نسخ كتابت جلى متوسط، با رقم «قدفرغ من تسويد كتابت القرآن، ابن محمد شريف الحسينى المرعشى القاضى الشوشترى، العبد الآثم اسداللَّه غفراللَّه ذنوبهما سنة 1267».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1044 /4).

حسيني مرعشي، ظفر حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه قرآن بغلى جلد سوخته عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى، به خط نسخ غبار خوش و با رقم: «قد وقع الفراغ من تحريره و انا العبد الاقل ظفر حسين خان الحسينى المرعشى»، (حدود قرن 12).[1]

از اوست: قرآن بغلى جلد سوخت عالى. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى نسخ غبار خوش با رقم: «قد وقع الفراغ من تحريره و انا العبد الاقل ظفر حسين خان الحسينى المرعشى». (حدود قرين 12) در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1087 / 4).

حسيني مرعشي، محمد مقيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. وى از شكسته تعليق نويسان گمنام است. از آثار او: يك نسخه «مكاتبات و رسالات» ظهورى به آقا حسين خوانسارى، به قلم كتابت خوش كه چنين تمام مى شود: «حسب الاشاره صاحب سفينه بل صاحب كمينه، بتضييع اين اوراق جرات نمود، و انا العبد الاقل المذنب ابن ميرزا حسين المرعشى، محمد مقيم الحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1275/4).

حسيني مشهدي، عبدالوهاب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از سادات حسينى مشهد و نواده ى دخترى و پرورش يافته ى سلطانعلى مشهدى است. قاضى احمد منشى، صاحب «گلستان هنر»، وى را در مشهد ملاقات كرده و گويد: «خطش به غايت صاف بود اما نزاكت نداشت... هميشه جزوه دان بزرگ پر از قطعه به خط خود همراه داشت كه همه را افشان و حاشيه و جدول كرده بود و به مردم مى نمود...». از آثار وى: سه قطعه از مرقع امير غيب بيك، به قلمهاى سه دانگ و نيم دو دانگ خوش و متوسط، بعضى رنگى و محرر، با رقمهاى: «كتبه عبدالوهاب السحينى المشهدى...» و «... انا الفقير عبدالوهاب الحسينى المشهدى غفر ذنوبه»؛ سه قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلمهاى سه دانگ و نيم دو دانگ خوش و متوسط، با رقمهاى: «الفقير عبدالوهاب الحسينى» و «... فقير عبدالوهاب الحسينى»؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «... بنده ى كمترين عبدالوهاب الحسينى المشهدى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (422 -421 / 2)، گلستان هنر (90)، هنر عهد تيموريان (577).

حسيني موسوي كاظمي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح س دهم ق)، خطاط. از آثار او: قرآن نيم ربعى كه دو صفحه افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى است، به خط ثلث جلى و نسخ غبار خوش- كه جلد روغنى عالى آن به رقم ميرزا اسداللَّه مذهب مشهدى است و در تاريخ 1294 ه ق انجام گرفته است- با رقم. «بتشرف كتابته العبد... على بن الحسين زين العابدين الحسينى الموسوى الكاظمى... ببلده المومنين شيرازى»، (حدود قرن دهم).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1125/4).

حسيني موسوي، اصفهاني، ابوالقاسم كوچك

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1223 ق)، نقاش و خطاط. ملقب به مذهب باشى. از سادات اصفهان و در خط شكسته و تعليق استاد و در تذهيب و تصوير از نوادر بود. وى در دوران فتحعلى شاه به لقب مذهب باشى مفتخر شد. ميرزا كوچك در تمم مراحل طلاكارى و در ارائه نقوش زيبا مهارت داشت. شاگرد معروف وى، ميرزا محمدتقى مذهب اصفهانى است كه از استادان ممتاز تذهيب دوره ى خود بوده است. از آثارش: جلد مقوايى روغنى طلايى با حواشى متن زر كه به طرح كتيبه اى و برگ انگورى تذهيب شده، با رقم: «ذهبه اقل السادات ابوالقاسم الحسينى اصفهانى 1222»؛ متن و حواشى فرمانى است كه تمام متن و حواشى آن و كناره مهر پادشاه را در نهايت استادى تذهيب كرده و به خط تعليق رقم «مذهب... ابوالقاسم الحسينى الموسوى الاصفهانى 1223» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (48 -47/ 1).

حسيني موسوي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 938 ق)، خطاط. از خوشنويسان معاصر ميرعلى هروى است. از آثار وى: قطعه اى در مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب على الحسينى الموسوى فى شهور سنه ثمان و ثلاثين و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (453 / 2).

حسيني نجف آبادي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن حسينى (اسماعيلان) نجف آبادى ابن سيدباقر بن حاج سيدرضا ابن سيدعلى حسينى از سادات معروف نجف آباد و از فضلاء حوزه علميه قم صاحب (كتاب فضائل اميرالمؤمنين (ع) و آشنا به خطوط مختلف اسلامى و استاد خط ثلث نسخ و نويسنده قسمتى از كتيبه هاى كتابخانه مباركه آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى و ايوانهاى مسجد اعظم و مسجد امام حسن عسكرى (ع) در قم و بعضى مساجد و مشاهد ديگر مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

حسيني هروي، عارف

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، خطاط و شاعر. از خوشنويسان و شاعران دوره ى سلطان حسين ميرزا بايقرا بود و در خط نستعليق مهارت داشت. از او اشعارى در تذكره ها نقل شده است. بعضى وى را يزدى مى دانند. از آثار او: يك نسخه «نزهه الارواح» امير حسينى و «لمعات» عراقى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمت... عارف بن روح الله الحسينى... فى سنه ى 901»؛ يك قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم نيم دو دانگ و كتابت متوسط، به شيوه ى اظهر تبريزى، با رقم: «العبد الفقير عارف الحسينى، اصلح الله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (339 -338 / 2)، تذكره ى روز روشن (511)، الذريعه (670/ 9)، صبح گلشن (270)، فرهنگ سخنوران (606)، هنر عهد تيموريان (645 ،583).

حسيني، ابوالخير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «تحفة الملوك» و «مناجات» خواجه عبداللَّه انصارى، به خط نستعليق نيم دودانگ متوسط، با رقم «بتاريخ... سنه ى مأتين و اربعين بعدالالف، بيد حقير فقير المذنب اقل السادات الحسينى، ابوالخير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (27/1).

حسيني، ابوالمعالي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از استادان نستعليق و شكسته بود. از آثار او: كتيبه ى پيشانى ايوان تعميرى شاه سلطان حسين، در مسجد جامع اصفهان، كه به قلم كتيبه ى دادانگ خوش نوشته شده است و چنين رقم دارد: « كتبه المذنب ابوالمعالى النقيب الحسينى 1112»؛ يك نسخه «نثر اللالى»، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «تم الكتاب...، ابوالمعالى الحسينى،... سنة الف و مائة و اربع و عشرين... 1124»؛ دو قطعه، به قلم نستعليق و شكسته كتابت خوش، به زر تحرير دار، با رقمهاى: «... ابوالمعالى الحسينى 1105» و «... ابوالمعالى الحسينى المنشى غفر له»؛ يك قطعه از مرقع كتابت خوش، با رقم: «تم... ابوالمعالى الحسينى... فى سنة الف و مائة و اربع و عشرين... 1124»؛ يك قطعه، به قلم كتابت خفى شفيعايى، با رقم: «... ابوالمعالى الحسينى غفر له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1248 /4،35 /1).

حسيني، ابوتراب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى ديوار سمت غرب بقعه ى آرامگاه بابا افضل كاشانى، در مرق كاشان، به خط نستعليق كه چنين نوشته شده است:

گر عرض دهد سپهر اعلى

فضل فضلا و فضل افضل

از هر ملكى به جاى تسبيح

آواز آيد كه افضل افضل

حرره ابوتراب الحسينى 1269.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار تاريخى شهرستانهاى كاشان و نطنز (253)، فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى ايران (198).

حسيني، ابوسعيد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 100 ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس بود. از آثار وى: يك نسخه «تاج المآثر» حسن نظامى كه به امر شاه عباس اول، پادشاه صفوى نوشته شده است و به قلم نستعليق دو دانگ خوش، با رقم: «على يد العبد الضعيف ابوسعيد بن حسن الحسينى... فى سنة الف من الهجرة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (27 /1).

حسيني، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از هنرمندان گمنام بود. به خط وى قطعه اى در مرقعى در كتابخانه ى روان كوشكوى استانبول است، به قلم دو دانگ جلى خوش، با رقم: «مشق بنده ى داعى حسن حسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (137/1).

حسيني، داور كيا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان و قاطعان عصر خود بود. از آثار وى: يك قطعه به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «فقير داور كيا الحسينى»؛ قطعه اى بريده، به قلم سه دانگ نستعليق خوش و سه دانگ ثلث عالى، با رقم: «قاطعه داور كيا الحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (186/1).

حسيني، زين العابدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از آثار او: يك صفحه از مرقع كوفى سه دانگ و غبار خوش، به خط نسخ كتابت خوش و نستعليق كتابت متوسط و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد... زين العابدين الحسينى غفراللَّه له» (قرن 11 -10).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1075/4).

حسيني، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1336 -1273 ش)، خطاط. در تهران متولد شد. نستعليق را خوش مى نوشت و در اين خط شاگرد ميرزا كاظم خوشنويس بود پدر او، سيد احمد، جد خاندان سيد احمديان است. از آثار وى: يك قطعه به قلم پنج دانگ و دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «عباس بن احمد الحسينى سيد احمديان،... سنه ى يك هزار و سيصد و هفتاد من الهجزه المقدسه»؛ يك قطعه به قلم چهار دانگ و دو دانگ، با رقم: «راقمه سيد عباس سيد احمديان، طهران، سنه ى 1358 ق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (340 -339 /2).

حسيني، عبدالقادر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قرآن رحلى مذهب تشعيرسازى و جلد سوخت ممتاز، ريحان نيم دو دانگ به زر و لاجورد محرر با رقم: «كتبه اضعف عباداللّه و اعجز خلق اللّه عبدالقادرين عبدالوهاب الحسينى» (قرن 11 -10) پو «حرره الفقير قاسم بن ملا حسين» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

حسيني، عبداللطيف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: دو قطعه به خط رقاع ثلث دو دانگ جلى خوش و نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش، با رقم: «نمقه عبداللطيف الحسينى»، (قرن 11 -10).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1108 / 4).

حسيني، عقيل الدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» ملا محسن فيض كاشانى، به قطع وزيرى كوچك و خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «تم بالخير عم و الحمدلله، كتبه ابن سيد ركن الدين مسعود، عقيل الدين الحسينى، فى اواخر شهر جمادى الاول سنه 1085، خمس و ثمانين بعد الالف من الهجره النبويه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1112 / 4).

حسيني، علاءالدين محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «اعمال حج» وزيرى، با جلد روغنى عالى، به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «... من شهور سنه 1134 مرقوم قلم شكسته رقم كمترين غلام و غلام زادگان قديمى، علاءالدين محمد الحسينى گرديد...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1115 / 4).

حسيني، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى يك قطعه خط مرغى است، به خط نسخ خوش كتابت و با رقم: «على محمد الحسينى»، (قرن 13).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1122 / 4).

حسيني، محمدحسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان زبردست گمنام بود به خط او نسخه اى از «ديوان» حافظ به قلم كتابت خوش و به شيوه ى ميرعلى هروى، در كتابخانه ى دانشگاه استانبول است، با رقم: «كاتبها الفقير الحقير محمد حسن است، با رقم: «كاتبها الفقير الحقير محمد حسن بن فيروز بخت الحسينى غفر ذنوبهما و ستر عيوبهما. تحريرا فى اواسط رمضان المبارك سنه ى احدى و سبعين و تسعمائه فى قريه ى رزه من قراء با خرز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (676/3).

حسيني، نجم الدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: «صحيفه ى سجاديه»، نيم ربعى، جلد روغنى، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب مرصع، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «كتبه الفقير الحقير الجانى الى رحمة ربه الغنى ابن سعدالدين محمد الحسينى نجم الدين» (قرن 12).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1221/ 4).

حسيني، ولي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 925 ق)، خطاط. از سادات قم و از كتيبه نويسان بناهاى مذهبى اين شهر بود و خط ثلث را ماهرانه مى نوشت. از آثار وى: كتيبه ى برجسته ى مدخل حرم حضرت معصومه (س) در قم، به خط ثلث يك دانگ كتيبه ى عالى، با رقم: «... شاه اسماعيل الصفوى... سنة خمس و عشرين و تسعمائه كتبه ولى الحسينى»؛ كتيبه ى سر در ورودى صحن قديم، به خط ثلث چهار دانگ عالى، با رقم: «... بتاريخ خمس و عشرين و تسعمائة كتبه ولى الحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1225/ 4)، گلستان هنر (33).

حشمتي خوانساري، علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق، خطاط و شاعر، متخلص به حشمتى. از مردم خوانسار بود و از خاندان شيخ حافظ سعدالدين عنايت اللَّه عارف. اجداد وى در ميان مردم منصب شيخى و ارشاد داشته اند. حشمتى به نصرآباد اصفهان رفت و به بستگان محمد طاهر نصرآبادى سواد و خط ياد داد. در اصفهان معلم شاهزاده حوا بيگم شد و پس از مدتى ترك تعليم كرد و در نصرآباد منزوى شد و به كتابت قرآن پرداخت. وى در نود سالگى، در اوايل سلطنت شاه سليمان درگذشت و جنازه اش به كربلا منتقل شد. ملا على بيگ هفت قلم را خوش مى نوشت و شعر را نيكو مى سرود. «ديوان» شعرش را حدود پنج هزار بيت نوشته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (441 -440 /2)، تذكره ى شعراى خوانسار (45 ،43)، تذكره ى نصرآبادى (320)، الذريعه (256/9)، صبح گلشن (139)، فرهنگ سخنوران (271).

حفاظ فقيه، شمس الدين

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست قرآن جانمازى جلد روغنى كشميرى. سرلوح مرصع و دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «... شمس الدين بن فخرالدين حافظ فقيه» سال 717 در كتابخانه ى ملى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

حكاك باشي شيرازي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1290 -1210 ق)، نقاش، حكاك و خطاط. وى اصلا شيرازى از منسوبان آقا محمد طاهر حكاك شيرازى بود. ميرزا حسين به آذربايجان رفت و مدت چهل سال در تبريز زندگى كرد و همان جا درگذشت. او در خط نستعليق و حك خواتم و عمل نقارى و كتيبه نگارى و سجع مهر و طغراسازى و تركيب بندى در عصر خود بى نظير بود. از آثار وى مهرهايى است كه براى ناصرالدين شاه و بسيارى از شاهزادگان و بزرگان رجال به دست او حك شده و آنچه پول در دوره ى وى ضرب شده سر سكه ى آن را، او كنده است. لقب حكاك باشى به فرمان ناصرالدين به نام او صادر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (151/1)، احوال و آثار نقاشان (1291/3 ،159/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (289/2)، المآثر و الآثار (220).

حكاك تهراني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1275 ق)، حكاك و خطاط. وى نستعليق را نيكو و محكم مى نوشت و در فن حكاكى مهارت كامل داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (473/2).

حكاك، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، حكاك و خطاط. وى برادر حاج ميرزا حسين حكاك باشى و از خويشاوندان آقا محمدطاهر حكاك معروف بود. از مردم شيراز و معاصر ناصرالدين شاه قاجار بود. او در خط نستعليق و تقليد آثار و حك مهر و نقارى و كتيبه نگارى و تربيت سجع مهر و طغراسازى، مانند برادرش، دست قوى داشت و هنگام تاليف «المآثر و الاثار» (1306 ق)، درگذشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (138 -137 /1)، احوال و آثار نقاشان (152/1).

حكاك، خداداد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1203 ق)، خطاط. از هنرمندان گمنام بود. از آثار او قطعه اى است به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب خداداد الحكاك 1203».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (175 -174 /1).

حكيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1030 ق)، خطاط و طبيب. اجدادش از پزشكان دربار صفوى بودند و خود وى نيز طبيب بود و نستعليق را خوش مى نوشت. شاه عباس از

وى رنجيده خاطر شد و او را از اصفهان راند. حكيم مدت دو سال در كاشان در تبعيد به سر برد و از آنجا به مشهد و از مشهد به هندوستان رفت و همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (170/1).

حكيم الهي، علينقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1293 ق)، خطاط، مذهب، مترجم و شاعر، متخلص به حكمت. معروف به موتمن ديوان مشير الكتاب. در تهران متولد شد. نزد پدر تحصيل علم كرد و نزد ميرزا على محمد صفا به فراگيرى خط پرداخت. وى در تهران درگذشت و در صفاييه دفن شد. الهى، نسخ و ثلث را خوب مى نوشت و در تذهيب و نقاشى و حجارى و نجارى نيز مهارت داشت. حكيم الهى در سالهاى 1315 -1314 ق بنا به دستور وزير علوم، دو نسخه از ترجمه هاى كتب خارجى را براى كتابخانه ى سلطنتى نوشت. وى طبع شعر نيز داشت و بيشتر اشعارش به صورت قصيده و اغلب در مدح ائمه (ع) بود. اثر به جاى مانده از وى: «لطيفه العرفان، الهى نامه»، شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (122/3)، مولفين كتب چاپى (609 -608 /4).

حكيم الهي، محمد جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1298 -1215 ش)، خطاط. وى برادر بزرگ ميرزا على محمد صفاى لواسانى بود و در حديث و علوم معقول و تاريخ ماهر و در انشاء استاد بود. وى در تهران درگذشت و در نجف اشرف به خاك سپرده شد. از آثار وى: تصديقى است در پشت يك جزو از «اسكندرنامه ى» نظامى كه نسخه را به خط ميرعماد دانسته و مضمون تصديق نامه اين است: «آنچه عالى جناب اخوى ميرزا على محمد تصديق نموده اند، حجت است. محمد جعفر الالهى 1282».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (672/3)، شرح حال رجال (483/2)، طرائق الحقائق (640/3)، المآثر و الاثار (199).

حكيم قزويني، جلال

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1013 ق)، خطاط. در قزوين متولد شد. به كاشان سفر كرد و در آنجا به امر طبابت پرداخت. وى پس از اندكى شهره شهر شد. او علاوه بر خطاطى به علم ادوار و موسيقى و فنون سپاهيگرى و سواركارى آشنا بود و اشعار و غزليات عاشقانه اى نيز مى سرود. ميرزا جلال نستعليق را خوش مى نوشت و با صاحب «خلاصة الاشعار» مصاحب بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (126/1).

حميد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1276 ق)، خطاط. از آثار وى: مرقعى به قلم چهار دانگ تا دو دانگ متوسط كه چنين رقم دارد: «مشقه سلطان حميد بن نصره الدوله، فى شهر رجب سنه ى 1276»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (234 -233 /1).

حيدري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حيدري درسال 1338 در شهرستان ابركوه ديده به جهان گشود،ابتداي خط خوشنويسي را در محضر استاد حسين ميرخاني آغاز كرد و بعد به علت نابينايي استاد ميرخاني ادامه كار خود را با كيخسرو خروش ادامه داد، به سال 1358 درمحضر استاد يدالله كابلي ادامه تحصيل نمود. وي از سال 1360 مشغول تدريس مي باشند. ايشان مدرك استادي خود را در سال 1378 اخذ نمودند. از سوابق كاري ايشان مي توان به تدريس در دانشگاه هاي آزاد، دانشگاه الزهراء و دانشگاه كابل اشاره كرد. استاد محمد حيدري دبير شوراي ارزشيابي هنري انجمن خوشنويسان ايران مي باشند.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : خط شكستهتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحيدري در سال 1357 تحصيلات خود را با سيدحسين ميرخاني در زمينه خوشنويسي آغاز نمود و از محضر استادان مختلفي كسب فيض نمود. ايشان مدرك استادي خود را درسال 1378 اخذ نمود.استادان و مربيان : محمدحيدري از محضر سيد حسين ميرخاني، كيخسرو خروش و يدالله كابلي در زمينه خوشنويسي كسب فيض نمود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد حيدري دبير شوراي ارزشيابي هنري انجمن خوشنويسان ايران مي باشند.فعاليتهاي آموزشي : محمد حيدري از سال 1360 مشغول تدريس مي باشند، از سوابق كاري ايشان مي توان به تدريس در دانشگاه هاي آزاد، دانشگاه الزهراء و دانشگاه كابل اشاره كرد.چگونگي عرضه آثار :

از ديگر آثار محمد حيدري مي توان به موارد زير اشاره نمود: - چاپ اثر در مجموعه هاي منتشر شده انجمن و غيره - نمايشگاه انفرادي در ايران و خارج از ايران - مشاركت در كليه نمايشگاههاي جمعي خوشنويسي از سال 1360 تا كنون

________________________________________

آثار : بخش شكسته خواني كلك شيدايي / 1369 ساغر و سامان/ 1371 سواران آفتاب / 1362 فرمان حضرت امير به مالك اشتر / 1366 كتاب "از نيستان" ويژگي اثر : (چليپا نويسي در خط شكسته نستعليق)، به خط و تاليف: استاد محمد حيدري، انتشارات انجمن خوشنويسان ايران،سال 1387 6 مادر / 1370 مشعله خاوري / 1373

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

حيران يزدي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به حيران. شغل وى مكتب دارى بود. حيران در اواخر عهد جيحون محمد، شاعر يزدى (م 1318 ق) مى زيست. او در خط نسخ مهارت داشت و در نظم و نثر چيره دست بود. چند نسخه از «ديوان» وى به خط خودش در يزد موجود است. از اوست.

زاهد كه ترس روز جزا را بهانه ساخت

بيمش ز خلق بود و خدا را بهانه ساخت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره سخنوران يزد (109 -107)، الذريعه (273/9)، ريحانه (95/2)، فرهنگ سخنوران (284).

خاتون آبادي اصفهاني، محمدتقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. از آثار وى: يك نسخه «نزهه القلوب»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمدتقى بن حسين الكاتب الخاتون آبادى الاصفهانى... در تاريخ سنه ى... اربع و ثلاثين و الف، سمت اختتام پذيرفت»؛ يك نسخه «حبيب السير»؛ به قلم نيم دودانگ متوسط، با رقم: «باتمام رسيد... سنه ى اربع و اربعين و الف. كتبه المذنب محمدتقى بن حسين الكاتب الخاتون آبادى الاصفهانى عفى عنهما»؛ نسخه ى ديگر «نزهه القلوب»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... محمدتقى الخاتونابادى الاصفهانى... سنه ى احدى و اربعين و الف هجريه المصطفويه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (668 -667 /3).

خاتون آبادي اصفهاني، محمدحسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1151 ق)، فقيه، محدث، مفسر، شاعر و خطاط. وى دخترزاده ى علامه مجلسى است و از پدر خود كه شاگرد خاص ميرعماد بود و نيز از آقاجمال خوانسارى كسب علوم كرد. او منشى زبردستى بود، و انواع خطوط را نيكو مى نوشت. سرانجام در اصفهان درگذشت و جنازه اش را به مشهد منتقل كردند. در «تاريخ اصفهان» تاليفات چندى از جمله «نجم الثاقب» بدو نسبت داده شده در حالى كه در «الذريعه» اين كتاب از جمله كتب پدر وى قلمداد شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (678/3)، الذريعه (69/24).

خاتون آبادي، محمدصالح

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. وى شاگرد ميرعماد بود و مير او را به رشيدا، خواهرزاده ى خود، ترجيح مى داده و به او توجه مخصوص داشته است. ميرزا سنگلاخ در تذكره ى خود آورده كه وى نزد شاه عباس معزز بوده و وفاتش در هشتاد سالگى در اصفهان اتفاق افتاده است. از خطوط وى: يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «تمت الكتاب... سنه ى 1031، كتبه العبد محمدصالح بن ميرزا على خاتونابادى»؛ يك نسخه «ديوان» صائب، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمام شد كتاب... حرره ]محمد[ صالح خاتونابادى... سنه 1071». و قطعات مختلف ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (775 -774 /3)، اطلس خط (538 -537)، تذكره الخطاطين (235 -223 /2).

خاتون آبادي، محمدمحسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. وى از كاتبان عصر خود بود. به خط او يك نسخه «شفا»ى ابن سينا، به قلم كتابت خفى متوسط موجود است كه چنين تمام مى شود. «تم فى... سنه ى ثلث و خمسين و الف هجرى نبوى، بيد العبد المذنب الخاطى محمدمحسن بن محمدحسين الخاتونابادى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (832/3).

خاقاني محلاتي، حبيب اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به حبيب و خاقانى. اصلا شيرازى و از هنرمندان عصر ناصرى و برادر كوچك ميرزا فرج اللَّه منشى خازن الاشعار بود. در كودكى با پدرش از موطن خود به محلات رفت و در آنجا مقيم شد. پس از تحصيلات و مهارت در خوشنويسى شاعرى را پيشه ى خود ساخت. ابتدا حبيب تخلص مى كرد و پس از اينكه به تهران آمد و به دربار راه يافت، در زمره ى مداحان شاه درآمد و شاه به وى تخلص خاقانى داد. از وى «ديوان» اشعارى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (521 -518 /1)، الذريعه (281/9)، شرح حال رجال (75/6)، گنج شايگان (182 -174)، لغت نامه (ذيل/ خاقانى محلاتى)، المآثر و الآثار (205)، مجمع الفصحا (240/4).

خانلربندپيي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1250 ق)، منشى و خطاط. وى منشى الممالك شاه قاجار بود و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (174/1).

خانلرخان زند

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1248 ق)، خطاط. از اعيان و امراى دولت قاجار بود و نستعليق را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (174/1).

ختايي، يوسف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به يوسف. معروف به ايو اوغلى. اصل وى از جغتاى بود و ساكن ماوراءالنهر. مولانا يوسف معاصر شاه طهماسب بود و منصب توشمالى داشت. علاوه بر اينكه خطوط مختلف را خوش مى نوشت، در سرودن شعر به دو زبان پارسى و تركى، بويژه در قالب غزل توانا بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (639)، تحفه سامى (351)، الذريعه (1318/9).

خدايار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام بود. به خط وى مرقعى است به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه اضعف العباد خدايار سنه ى 1163».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (175/1).

خراساني، رستم علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى خواهرزاده ى بهزاد، نقاش معروف، بود. خط نستعليق را خوش مى نوشت و در كتابت خفى و جلى مهارت داشت. به قولى در هرات نشو و نما يافته و در دربار سلطان حسين بايقرا به كتابت مشغول بوده و پس از زوال سلطنت او به فارس سفر كرده است. در اوايل حال از كاتبان كتابخانه ى بهرام ميرزاى صفوى و سپس در نزد فرزند او، سلطان ابراهيم ميرزا، در مشهد به كار كتابت اشتغال داشته و از شاگردان سلطان على مشهدى و از نزديكان شاه محمود نيشابورى بوده است. از شاگردان لايق او مى توان به فرزند هنرمندش، محبعلى نايى، اشاره كرد. اختلافاتى در مكان و زمان وفات وى وجود دارد: عده اى معتقدند در هرات در جوار قبر كمال الدين بهزاد در سال 942 ق دفن شده، و عده اى ديگر مدفن وى را در هرات و در حدود سال 935 تا 942 ق ذكر كرده اند، اما مولف «گلستان هنر» مرقد وى را در جنب مزار سلطانعلى مشهدى دانسته و سال وفات وى را 970 ق در مشهد ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (208 -207 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (17)، عالم آراى عباسى (170/1)، گلستان هنر (100)، مناقب هنروران (72 ،66).

خراساني، عبدالعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دوره ى فتحعلى شاه قاجار است. از آثار وى: سور و ادعيه ى وزيرى جلد روغنى، به خط نسخ و رقاع كتابت عالى و با رقم: «... سنه 1233 ثلث و ثلثون و مأتين بعد الالف من الهجره... عبدالعلى الخراسانى بمحروسه دارالسلطنه طهران»؛ قطعات متعدد نسخ كتابت و رقاع خوش، با رقم: «كتبه العبد

الاقل عبدالعلى، 1226».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1104 -1103 / 4).

خراساني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 896 ق)، شاعر و خطاط. از مشاهير فضلاى خراسان بود و انواع خطوط را نيكو مى نوشت و طبع شعرى نيز داشت. به هنگام تاليف تذكره «مجالس النفائس» هنوز مى زيست. بيت زير از اوست:

سويم گذرى شبى عجب نيست

يك شب مه هزار شب نيست

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (455 -454 /2)، مجالس النفائس (149).

خراساني، قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 928 ق)، خطاط و شاعر. وى وزير ديوان بديع الزمان ميرزا گوركانى بود و بعدها به ملازمت دروميش خان شاملو درآمد. وى نستعليق و تعليق را خوش مى نوشت و شعر فارسى و تركى نيز مى سرود و معمايى و منشى بود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ يك نسخه «ديوان» هلالى، در كتابخانه ى دانشگاه استانبول، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «مشقه قاسم الفقير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (579 -578 / 2)، الذريعه (865 / 9)، لغت نامه (ذيل/ قاسم)، مجالس النفائس (170).

خراساني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى جلد روغنى- دو صفحه ى اول افتتاح متن و حاشيه مرصع نسخ كتابت خفى عالى با رقم: «حرره فى يوم الخميس فى شهر رمضان المبارك 1279 و انا العبد الاقل الداعى لابود الدولة القاهرة الباهرة السلطانية المذنب الوصى المحتاج الى رحمة ربه الغنى، ابن محمد، محمدعلى الخراسانى». در كتابخانه ى سلطنتى.

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار او: قرآن وزيرى جلد روغنى كه دو صفحه اول افتتاح متن و حاشيه مرصع است، به خط نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «حرره فى يوم الخميس فى شهر رمضان المبارك 1279 و انا العبد الاقل الداعى... ابن محمد، محمد على الخراسانى».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1191/ 4).

خرده كاشاني، باقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1038 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به باقر. وى اهل خرده از توابع كاشان و مردى شيدا مسلك بود. باقر خط نستعليق را خوش مى نوشت و در شعر شاگرد محتشم كاشانى بود. از ايران به هندوستان سفر كرد و در بيجاپور مسكن گزيد و نزد عادل شاه، والى دكن، تقرب يافت و بعد از آن به بنگاله رفت. باقر از آنجا به زيارت بيت الله مشرف شد و در برهانپور درگذشت. وى در سرودن شعر توانا بود. از آثار وى: «ديوان» اشعار؛ «ساقى نامه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (658 -657 /3)، تاريخ ادبيات در ايران (617 ،474 /5)، تاريخ نظم و نثر (516)، تذكره ى روز روشن (98 -97)، تذكره ى ميخانه (614)، الذريعه (105/12 ،122 -121 /9)، شام غريبان (49)، فرهنگ سخنوران (120 -119)، كاروان هند (149 -143 /1)، گلستان هنر (122)، لغت نامه (ذيل/ باقر)،

مخزن العرائب (326 -324 /1)، نشتر عشق (236 -235 /1).

خرمشاهي خرقاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، خطاط و شاعر، متخلص به خرم. در ساوه به دنيا آمد. از همان اوان كودكى به تهران آمد و تحصيلات خود را در اين شهر به پايان رسانيد. از سال 1316 ش همكارى با مطبوعات را آغاز كرد و با نوشتن مقالات انتقادى و اشعار طنزآميز به جرگه ى نويسندگان پيوست و اشعارش را بيشتر با نامهاى مستعار: گل مولا، درويش، شيخ شنگول و چندين نام ديگر انتشار داد. او از خوشنويسى نيز بهره ى كافى داشت و خط نستعليق را نيكو مى نوشت. آثار منظوم وى: «شيخ شنگول»؛ «دنياى شاديها»؛ «نامه هاى عشق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معار (1273 -1267 /2)، فرهنگ سخنوران (307).

خروش، كيخسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كيخسرو خروش درسال 1320 در تهران ديده به جهان گشود.ايشان براي ادامه تحصيل وارد دانشكده هنرهاي زيبا شد و از همان سالهاي اول دانشكده 1341شمسي از استاد سيد حسين ميرخاني كمال استفاده را برد. وي در همان دوران دانشگاه در زمينه نقاشي از استاد عليمحمد حيدريان بهره هاي زيادي برد. ايشان در سال 1353 مسئوليت مركز كتاب انجمن خوشنويسان را به عهده گرفت. كيخسرو خروش علاوه بر كتابت، قطعه نويسيهايي بصورت نمايشگاه چه در داخل و چه در خارج بر پا كرد .گروه : هنررشته : خوشنويسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : خروش نقاشي را نزد استاد حيدريان آموخته و حيدريان از پروردگان مكتب كمال الملك است از اين رو آثار اين چهره ماندگار هنر، اهميت و منزلتي خاص دارد.استادان و مربيان : از استادان كيخسرو خروش مي توان به سيد حسين ميرخاني در زمينه خط و عليمحمد حيدريان در زمينه نقاشي اشاره كرد.

________________________________________

آثار :

پرتره امام خميني(ره) ويژگي اثر : يخسرو خروش پرتره جديدي از بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران را براي نگهداري و نمايش در موزه حرم مطهر بر " بوم " ماندگار كرد2 ترجمه نامة حضرت امير المومنين ترجمه نهج البلاغه تركيب بنديهاي واقعه كربلا چهارمقاله عروضي سمرقندي رباعيات خيام سفرنامة ناصر خسرو كليات ديوان حافظ مثنوي پيرو جوان مثنوي زهره و منوچهر منثوي يوسف و زليخا وصيت نامه امام

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

خسروي خراساني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و خطاط. از مردم بيرجند و از ملازمان شاهزاده سليم بود، كه اكثر خطوط را خوش مى نوشت و در تيراندازى و سرودن شعر نيز مهارت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (175/1)، هفت اقليم (331/2).

خصالي هروي، حيدر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، شاعر و خطاط. وى در تون خراسان و به قولى در هرات متولد شد. در سنين كودكى از زادگاهش به سمرقند رفت و در آنجا نزد مظفر حسين ميرزاى صفوى نشو و نما يافت. بعد از استيلاى ازبكان بر خراسان، به هند رفت و پس از چندى سير و سياحت به خدمت زمانه بيگ مهابت رسيد. صاحب «ريحانه الادب» نام وى را براساس «قاموس» تركى «حسن بيگ» آورده است. خصالى نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (57 -56 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (172/1)، تذكره ى شعراى كشمير (666 -604)، تذكره ى ميخانه (847 -845)، الذريعه (296/9)، ريحانه (137/2)، كاروان هند (381 -378/1)، مآثر رحيمى (1291 -1289 /4).

خضر شاه استرآبادي، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 896 ق)، شاعر و خطاط. انسانى خوش طبع ولى پر مجادله بود. خط نستعليق را به شيوه ى جعفر، نيكو مى نوشت و در طريق جعفر كسى بهتر از او نستعلق ننوشته است. وى همچنين شعر را نيكو مى سرود و به تقليد از «ليلى و مجنون» يك مثنوى به عنوان «زيد و زينب» به نظم درآورده است. خضر شاه در استرآباد درگذشت و در همان جا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (176 -175 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (172/4)، تاريخ نظم و نثر (344)، تذكره ى روز روشن (241)، الذريعه (296/9)، فرهنگ سخنوران (311)، مجالس النفائس (212 -211 ،38).

خطاط اصفهاني، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نويسنده قسمتى از كتبيه هاى مدرسه ى سپهسالار جديد در طهران در فن كتبيه نويسى و تركيب كلمات بى نظير بوده، و امضاى او «يا على مدد» مى باشد.

در نوشتن خط شكسته نيز مهارت داشته، ضمنا شعر نيز مى گفته.

از آثارش تابلوى بزرگ و زيبايى است به طول و عرض 1/5 ضرب در 2/5 متر كه حديث «ناد عليا مظهر العجايب» را تا آخر با طلاى ناب جهت دوست محمد خان معيرالممالك نوشته است. فوتش در 1307 بوده، در صفائيه ى ابن بابويه مدفون گرديد. [نام وى قبلا شد.]

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خطاط ساوجي، عزيزالدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى عظيم، به خط ثلث و ريحان چهار دانگ جلى و نسخ كتابت خوش، با رقم: «عزالدين الخطاط الساوجى 727»، در بقعه ى مولوى، قونيه.[1]

از اوست: قرآن رحلى عظيم، ثلث و ريحان چهار دانگ جلى، نسخ كتابت خوش با رقم: «عزالدين الخطاط الساوجى 727» در بقعه ى مولوى در قونيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1112/4).

خطاط، ابوتراب

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به رئيس الخطّاطين، از شاگردان مبرزّ مير عماد خطّاط معروف است.

وى اوّلين كسى است كه پس از كشته شدن استادش خود را بر سر نعش او رسانيده، و جهت او نوحه سرايى كرده، و جنازه استاد را با كمال احترام دفن نموده است.

او را طبعى روان بوده، و در مرثيه استادش اشعارى سروده كه اوّل آن اين است:

دهر پر فتنه و پر مشغله و پر غوغاست

شرح اين ماتم و اين سوگ كه را خود يار است

صاحب عنوان پس از وفات استاد خود دارالمشق داشته، و شاه عباس گاهى به دارالمشق او مى رفته. در سنّ 83 سالگى در سال 1072 وفات يافته؛ قبرش در جوار مزار خواجه صاين الدين تركه مى باشد.

فرزندش: امير نظام الدين عبدالحى منشى اصفهانى نيز از خطّاطين معروف است كه نزد پدر تعليم خط نموده، و پس از وفات، جنب پدر مدفون گرديده است.

فرزند ديگرش: ميرزا نورالدين معروف به جواهر نگار بوده، او نيز از خوشنويسان معروف است.

و او غير از: ميرزا نورا فرزند صدر الشريعه اصفهانى خطّاط است كه از نمونه هاى خطّ او، كتيبه اى است در داخل ايوان شرقى مسجد آقا نور، به خطّ نستعليق، موّرخ به سال 1034 «مسجد نور كعبه عجم

است».

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خطاط، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از خوشنويسان معروف است كه خط نستعليق جلى را خصوصا بسيار عالى و درست مى نوشته، و در فن كتيبه نويسى و تركيب كلمات بى نظير بوده، شكسته را نيز خوب مى نوشته. طبع شعرى نيز داشته، پاره اى از كتيبه هاى مدرسه ى عالى سپهسالار در طهران به خط اوست.

فوت او در حدود سال 1307 روى داده، و در صفائيه جنب ابن بابويه در شهر رى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خطاط، محمد هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شكسته نويس، از اساتيد بزرگ خط، در اواسط عمر آنچه نوشته است با قطعات درويش عبدالمجيد خبره ى فن تميز نتوانستند گذاشت.

در خدمت آقا صابرعلى و جمعى ديگر از عرفا فضائل و آداب عرفان كسب نموده، مدت هشت سال در شيراز در خدمت رحمت على شاه بوده. از گفته هاى عرفانى اوست: «تا كسى انسان كامل را نديده هيچ نديده».

بيشتر از هفتاد سال عمر كرده، در ماه صفر 1306 وفات يافته، در بقعه ى فيض مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خطاط، يحيي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محى الدين، به انواع كمالات و فضايل آراسته بود، در حسن خط، فريد دهر و وحيد عصر به شمار مى رفته، از شاگردان ميرعماد بوده.

گويند: وقتى شاه عباس از ميرعماد كسى را خواست كه در حسن كتابت و صحت املا و انشا و بلاغت كامل باشد، ميرعماد، ميريحيى را معرفى نموده، از طرف پادشاه نام برده به ميرثانى ملقب شده، در 1040 وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خفاف زاده، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خطوط وى: مرقع ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه اضعف الضعفا حسين الشهير بخفاف زاده، سنه 1150»؛ مرقع ثلث سه دانگ و نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه الفقير حسين المعروف بخفاف زاده غفر له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1060/4).

خفري، علاءالدين احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: «احياء علوم الدين» نيم ورقى جلد ضربى، سرلوح مذهب عالى، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم «قد وقع الفراغ من تحريره... على يد اضعف العبد و احقر اهل الزمان علاءالدين احمد بن جمال محمد خفرى غفراللَّه لهم... فى سنه 964».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1113/4).

خفري، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. به خط وى يك نسخه «جوگ» در كتابخانه سلطنتى است، به قلم كتابت خفى متوسط و با رقم: «تمت الكتاب... فى بيست و دوم شهر جمادى الثانى سنه ى 1257، بجهت پيشكش... السلطان محمدشاه غازى... سمت اتمام پذيرفت. اقل الكاتبين محمدمحسن الخفرى غفراللَّه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (832/3).

خلخالي، حمدالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. بعضى معتقدند وى شاگرد مير على هروى است و بعضى گويند مير را درك نكرده و فقط از روى قطعاتش مشق كرده است. از خطوط وى، قطعه اى از يك مرقع در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول است، به قلم سه دانگ جلى خوش و با رقم: «... الفقير المذنب حمداللَّه خلخالى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (170/1)، مناقب هنروران (77).

خلخالي، محمدصادق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1112 ق)، خطاط. از آثار وى: «مفاتيح الاعجاز» و شرح «گلشن راز» به خط نسخ كتابت تحرير متوسط، با رقم: «تمت الكتاب بيد اقل العباد محمدصادق الخلخالى، فى سنه 1112».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1180/4).

خلف آشتياني، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1254 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به خلف. مشهور به مستوفى الممالك. وى در شعر و هنر خوشنويسى توانا بود و جد اعلاى خانواده ميكده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (292/2).

خلف شيرازي، سليمان خان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1331 -1254 ق)، خطاط، نويسنده و شاعر، متخلص به خلف. ملقب به ركن الملك. از بزرگان سلسله ى خلف بيگى شيرازى بود كه در شيراز به دنيا آمد. وى در ابتداى عمر به كسب علوم ادبى پرداخت و در خط نستعليق و شكسته و ساير خطوط سرآمد شد. در سال 1277 ق كارگزار دولت بحرين شد و به سال 1281 ق منشى مخصوص مسعود ميرزاى ظل السلطان، فرمانفرماى فارس. پس از آنكه ظل السلطان به حكومت اصفهان منصوب شد، ركن الملك نيز همراه او بود و در سال 1296 ق از طرف وى به نيابت حكومت اصفهان معين شد. ميرزا سليمان علاوه بر شاعرى در فن انشاء نيز مهارتى بسزا داشته است. او در اصفهان درگذشت و در نزديكى مسجدى كه خود در تخت فولاد بنا كرده بود به خاك سپرده شد. كارهاى نيك و آثار خيرى كه ركن الملك در دوران حيات ساخته بدين قرار است: تا ساختن مسجد و مدرسه در ابتداى تخت فولاد اصفهان؛ تاسيس شركت اسلاميه؛ تاسيس اداره ى دعوت اسلامى؛ بناى بقعه ى آقا محمد بيدآبادى، حكيم و فيلسوف معروف، و بقعه ى حاج محمد جعفر آباده اى، از فقهاى مشهور؛ تعمير و مرمت تكيه ى مير فندرسكى و مسجد خلف بيگ، معروف به مسجد سرخى؛ آينه كارى ايوان سامراء؛ چاپ كتابهاى اسلامى مانند: قرآن كريم؛ «صحيفه ى سجاديه»؛ «زادالمعاد» مجلسى؛ «جامع عباسى» شيخ بهايى؛ و كتابهاى ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم

(503)، آثار ملى اصفهان (639 -635 ،630 -629 ،620)، احوال و آثار خوشنويسان (285/1)، حديقه الشعراء (579 -573 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (459 -454 /2)،شرح حال رجال (116 -115 /2)، فارسنامه ى ناصرى (917 -916 /2)، فرهنگ سخنوران (313)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (821 -805 ،788)، مرآت الفصاحه (201 -199)، مكارم الآثار (1477 -1475 /5)، يادگار (س 3، ش 9، ص 46 -33).

خلوتي تبريزي، خواجه عبدالرحيم

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 859 ق)، خطاط، عارف، نويسنده و شاعر، متخلص به خلوتى. وى مريد مولانا محمد مغربى بود و تربيت از او يافت. پس از چندى به خدمت جمعى ديگر از بزرگان مثل سلطان خواجه على صفوى و شيخ زين الدين خوافى و شيخ كال خجندى نيز رسيد. خلوتى در خوشنويسى از سرآمدان روزگار خود به شمار مى رفت و سند خط استادان آذربايجان و خراسان بدو مى پيوندد. خواجه عبدالرحيم و برادر مهترش، خواجه عبدالحى، هر دو در خوشنويسى شاگرد پدر خود بودند. وى در حظيره بابا مزيد مدفون است. از تاليفات او: «مفاتيح الغيب»، در تصوف؛ «حاشيه بر شرح اصطلاحات شيخ عبدالرزاق كاشى»؛ «شرح بر رباعى حوراييه ى» ابوسعيد ابوالخير؛ «تعليقات بر بعضى ابيات مشكله گلشن راز» و چند اثر ديگر: از خطوط وى: يك قطعه از مرقع مالك، به خط ثلث دو دانگ جلى و رقاع و نسخ و توقيع كتابت جلى ممتاز، با رقم: «كتبه اضعف عباداللَّه تعالى... عبدالرحيم الخلوتى ابن شمس التبريزى المشرقى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1100/4)، تاريخ نظم و نثر (795 ،742)، تذكره ى شعراى آذربايجان (205 -204 /2)، دانشمندان آذربايجان (142 -141)، الذريعه (305/21 -301 /9)، روضات الجنات (88 ،83 ،75 /1)، سخنوران آذربايجان

(338 -336)، گلستان هنر (28 ،25).

خلوصي، سيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از خطوط وى: دو لوحه بر مزار مولوى، به خط ثلث شش دانگ عالى، با رقم: «كتيبه خلوصى 1322» و «1326»؛ لوحه اى ديگر در همان جا به خط ثلث سه دانگ جلى عالى و نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «خاكپاى اوليا سيد خلوصى پر خطا 1327».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1065/4).

خليفه الخلفايي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. معروف به خليفه سلطان. جد وى از وزراى شاه عباس بود. محمدبيگ انسانى متواضع و فروتن، و در نقاشى، مصورى، خط نستعليق و در نواختن طنبور و پنج تار استاد بود. وى شعر را نيكو مى سرود و چندين رباعى از او بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (712/3)، تاريخ موسيقى (558/2 ،331/1)، تاريخ نظم و نثر (502)، الذريعه (302 ،301 /9)، فرهنگ سخنوران (315)، مجمع الخواص (73).

خليقي پور، محمد مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد عبدالوهاب طالقانى معروف به خليقى پور. اديب فاضل خطاط، انواع خط به خصوص نستعليق را در كمال استادى مى نوشت. در 3 شنبه 5 رجب 1371 وفات يافته، در قسمت شمالى بقعه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خليلي اصفهاني، غياث الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از خطاطين معروف عهد شاه طهماسب صفوى است. از آثارش قرآنى نفيس و مذهب است، مورخ به سال 983 كه شاه نامبرده آن را به سلطان مراد خان سوم هديه نموده، و اكنون بر سر قبر ابوايوب انصارى مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خليلي تبريزي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى مذهب با جلد سوخت ممتاز، به خط ريحان نيم دودانگ جلى و ثلث و رقاع عالى، با رقم: «هو المصحف... على يد العبد الفانى خادم كلام اللَّه [العلى] محمد بن احمد الخليلى التبريزى غفر له... فى سنه 963» احتمال مى رود كه صاحب عنوان با غياث الدين محمد بن احمد خليلى، يكى باشد.[1]

اثر اوست: قرآن رحلى مذهب جلد سوخت ممتاز ريحان نيم دو دانگ جلى. ثلث و رقاع عالى با رقم: «... هو المصحف الثانى و الاربعون من المصاحف المرقومة المختومة على يدالعبد الفانى خادم كلام اللَّه... (العلى) محمد بن احمد الخليلى التبريزى غفر له و لوالديه بحرمة محمد و آله الطاهرين فى سنة 963» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1140/4).

خليلي، غياث الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قرآن وزيرى بزرگ، جلد سوخت تحرير، جلد پوش عالى. دو صفحه ى اولى و دو صفحه ى آخر مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى- تمامى نسخه مزين ثلث كتابت خوش با رقم: «... حاجى غياث الدين محمد بن احمد الخليلى...» سال 992 در آستانه ى حضرت معصومه ى قم.

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: قرآن وزيرى بزرگ با جلد سوخت تحرير و جلدپوش عالى، دو صفحه اول و دو صفحه آخر مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى، تمامى نسخه مزين و به خط ثلث كتابت خوش، با رقم «... حاجى غياث الدين محمد بن احمد الخليلى... سال 992».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1128/ 4).

خماري، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 854 ق)، خطاط. ظاهرا از خوشنويسان دربار پير بوداق قراقوينلو بود و در بغداد مى زيسته است. از آثار وى: كتابت بعضى ترجيعات، جزو مجموعه ى «بيست و يك ترجيع بند از شانزده شاعر»- كه ظاهرا خوشنويسان دربار پير بوداق بن جهانشاه قراقوينلو كتابت كرده و در يك مجلد گردآورده اند- به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «تم الترجيعات... كتبه العبد الضعيف المحتاج الى رحمةاللَّه الملك البارى محمود بن محمد خمارى عفا اللَّه عنهم»؛ يك نسخه «لمعات» عراقى و «گلشن راز» شبسترى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمت... على يد اقل عباداللَّه الملك البارى، محمود بن محمد بن محمود بن خمارى، فى سنه ى 854».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (874 -873/ 3).

خندان، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. وى از نستعليق نويسان مقرر خراسان و از جمله شاگردان طراز اول سلطانعلى مشهدى است. گويند تمام مدت عمر را در هرات و از اوان جوانى در خدمت اميرعليشير نوايى گذرانيده است. از فرط انبساط وى را خندان لقب داده بودند. خندان كتابت را خوش مى نوشت ولى در قطعه نويسى مسلطتر بود و از آثار رنگه ى او معدودى موجود است. او همچنين از شعر و معما و موسيقى بهره داشت و نى را خوش مى نواخت. بعضى گويند كه سلطان محمد خود را به ديوانگى منسوب مى داشته است. در تاريخ وفات وى اختلاف است و سال مرگ او را 95 ،932 ،915 ق تعيين كرده اند كه هيچ يك درست نيست، زيرا آثارى وى تا سال 957 ق موجود است. خندان پس از مرگ در هرات، در محل حسين باخرزى و محمد قاسم شاديشاه را

ذكر كرده اند كه هر يك استادى بوده اند. از آثار او: يك نسخه «يوسف و زليخا»ى جامى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب.. سنه ى 915، كتبه سلطان محمد خندان...»؛ يك نسخه «بوستان» سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه سلطان محمد خندان... فى سنه 920»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... سلطان محمد خندان... سنه ى ست و عشرين و تسعمائه»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم نيم دو دانگ عالى، با رقم: «تمت... سنه 957 سبع و خمسين و تسعمائه، كتبه سلطان محمد خندان». چهارده اثر ديگر او در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (271 -268 /1)، اطلس خط (473)، تاريخ ادبيات در ايران (172/4)، تاريخ نظم و نثر (345)، تاريخ هنرهاى ملى (822 -821 /2)، تذكره ى روز روشن (363)، حبيب السير (363/4)، خوشنويسان و هنرمندان (135 ،35 -34 ،9)، الذريعه (996 ،460 /9)، ريحانه (62/3)، طرائق الحقائق (210/3)، فرهنگ سخنوران (317)، گلستان هنر (89 ،87 -86 ،62)، مجالس النفائس (148)، مناقب هنروران (114 ،71 ،70 ،92)، هنر عهد تيموريان (691 ،647 ،576 ،436 ،342).

خواجكي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس گمنام بود. به خط وى، يك نسخه «صد پند لقمان» و يك «رساله» موجود است، به قلم كتابت جلى و كتابت خوش، با رقم: «تمت هذه الرساله الشريفه فى شهور سنه 1074، العبد خواجكى عفى عنه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (181/1).

خواجه زاده، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1098 ق)، خطاط. از خطوط وى: قرآنى به خط نسخ كتابت جلى عالى، با رقم: «... خواجه زاده محمد سنه 1080»؛ دو مرقع ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت خوش، با رقم: «حرره محمد الشهير بخواجه زاده»؛ مرقع نسخ نيم دو دانگ جلى خوش و رقاع، با رقم: «نمقه المذنب محمد خواجه زاده»؛ يك مرقع «آيةالكرسى»، ثلث پنج دانگ و رقاع سه دانگ عالى، با رقم: «خدمه العبد الضعيف محمد خواجه زاده سنه 1098».[1]

اثر اوست: يك مرقع آيةالكرسى، ثلث پنج دانگ و رقاع سه دانگ عالى با رقم: «خدمه العبد الضعيف محمد خواجه زاده سنة 1098» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1165 -1164 /4).

خوارزمي اديبي، ابوسعيد احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 626 ق)، اديب، شاعر و خطاط. از اهالى خوارزم بود و در فصاحت و بلاغت و نگارش مهارت داشت از خوشنويسان طراز اول به شمار مى رفت و پيش از زمان ياقوت حموى مى زيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (100 /1)، معجم الادباء (135 -131 /2).

خوارزمي، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 919 ق)، خطاط. از سلسله ى نقشبنديه بود. وى در زمان سلطان سليم اول به استانبول رفت و در جوار مزار ابوايوب انصارى مسكن گزيد و وظيفه خوار سلطان شد. سلطانعلى از شاگردان عبدالرحيم انيسى بود. از آثار وى: قطعه اى به قلم نيم دو دانگ و كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب سلطانعلى الكاتب غفراللَّه ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (235 -234 /1).

خوارزمي، عبدالرحمان

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از استادان قديم نستعليق و معاصر اظهر تبريزى و سلطانعلى مشهدى و به قولى، شاگرد مير عبيدالله بن مير على تبريزى بود. ابتدا وى و بعد دو فرزندش، عبدالرحيم انيسى و عبدالكريم پادشاه، در شيوه ى خط نستعليق و روش سلطانعلى مشهدى تغييراتى ايجاد كردند كه مدتها در جنوب و غرب ايران رايج شد، اما بعدها متروك گرديد. او در دربار جهانشاه بن يوسف قراقوينلو و فرزند وى، پير بوداق مى زيست. سپس در 886 ق به دربار سلطان يعقوب آق قويلنو پيوست و اعتبار يافت. از آثار وى: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا جلال الدين، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «عبدالرحمن كاتب، سنه ى 839»؛ يك نسخه «خمسه ى» نظامى، به قلم كتابت خفى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «تمام شد خمسه... كتبه العبد عبدالرحمن الكاتب... سنه تسع و ثلثين و ثمانمائه»؛ يك «ترجيع بند»، جزو مجموعه ى بيست و يك ترجيع بند، از شانزده شاعر، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «تم الترجيع... سنه ست و ستين و ثمانمائه، كتبه العبد عبدالرحمن الخوارزمى... فى دارالسلام بغداد»؛ يك نسخه «ديوان» كاتبى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... سنه ستين و

ثمانمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (380 -378 / 2)، اطلس خط (460)، مناقب هنروران (114 ،89 -88)، هنر عهد تيموريان (498 -497).

خوارزمي، عبدالكريم پادشاه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر. معروف به پادشاه و عبدالكريم پادشاه. وى برادر عبدالرحيم انيسى و از خوشنويسان دربار سلطان يعقوب آق قوينلو بود و يعقوبى هم رقم مى كرد. عبدالكريم به شيوه ى پدر و برادر خود كه به شيوه ى انيسى شهرت دارد، مى نوشت و جز نستعليق، همه ى اقلام را استادانه مى نوشت. او در اواخر عمر به پريشانى حواس مبتلا شد و رد قطعاتش «كتبه خدا» يا «كتبه زرافه» و «كتبه پادشاه»، رقم مى كرد و به همين مناسبت معروف به عبدالكريم پادشاه بود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ يك نسخه «حال نامه ى» عارفى و «روشنايى نامه»، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... عبدالكريم بن عبدالرحمن الخوارزمى... سنه ثلاث و ثمانين و ثمان مائه الهجريه»؛ يك صفحه از مرقع شاه طهماسب، به قلم نستعليق چهار دانگ جلى خوش و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه عبدالكريم الخوارزمى» و چندين قطعه ى مختلف كه در «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است. لازم به ذكر است كه وفات صاحب عنوان را سپهر 982 ق و صاحب «هنر عهد تيموريان» 996 ق آورده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (411 -409 / 2)، اطلس خط (461 -460)، تحفه سامى (135)، الذريعه (692 / 9)، خوشنويسان و هنرمندان (43)، صبح گلشن (276)، فرهنگ سخنوران (619)، گلستان هنر (58)، مناقب هنروران (114 ،89 ،88)، هنر عهد تيموريان (628 ،595 ،577 ،498 ،314).

خواري تبريز

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 974 ق)، شاعر و خطاط. در هرات متولد شد و در تبريز مى زيست. از شاگردان لسانى و از شاعران دوره ى شاه طهماسب بود. وى مردى خوش گذران و عيارپيشه بود

كه خط نستعليق خفى را بسيار خوب مى نوشت. در ميان غزلسرايان به استادش اعتقاد داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (115/1)، احوال و آثار خوشنويسان (182/1)، تاريخ نظم و نثر (516)، تذكره ى شعراى آذربايجان (211 -206 /2)، دانشمندان آذربايجان (129 -128)، دويست سخنور (95 -94)، الذريعه (307 -306 /9)، سخنوران آذربايجان (343 -338)، صبح گلشن (148)، فرهنگ سخنوران (198)، مجمع الخواص (216)، مكتب وقوع (103 -98)، نتايج الافكار (129).

خوانساري، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار او: يك قطعه نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم: «حرره العبد الاقل حسن الخوانسارى فى زمان القحط و الغلا 1232 و نزول انواع البلا»؛ قرآن وزيرى كوچك جلد روغنى، نسخه خوش، با رقم: «... حسن الخوانسارى فى شهر ربيع الاول من سنه 1209 تسع و ماتين و الف من الهجره المباركه...»؛ «زاد المعاد» وزيرى كوچك جلد روغنى عالى، سرلوح مذهب عالى، نسخه و رقاع كتابت جلى متوسط، با رقم: «... العبد المحتاج الى تعالى اللَّه الحسن الخوانسارى... سنه 1245». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1058/4).

خوانساري، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1246 ق)، خطاط. از آثار وى: دو قطعه رقاع نيم دو دانگ خوش و غبار، با رقم: «حرره الداعى... محمد ابراهيم الخوانسارى فى شهر شعبان المعظم سنة 1246».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1137/ 4).

خوانساري، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1267 ق)، خطاط. از آثار وى: شش دفتر «مثنوى»، مجدول مذهب، جلد روغنى، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد فرغ من تسويد هذا الكلام... ابن محمد هاشم، محمدباقر الخوانسارى سنة سبع و ستين و مأتين بعد الالف...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1105/ 4).

خوانساري، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از آثار اوست: قرآن رحلى جلد روغنى عالى دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى نسخ كتابت جلى خوش با رقم: «برحسب امر... فتحعليشاه قاجار... العبد الاقل الاثم الجانى كاتب السلطانى محمدعلى بن عبدالرحيم الخوانسارى» «فى شهر شعبان المعظم من شهور سنة 1249...« در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآن رحلى جلد روغنى عالى چهار صفحه ى اول و چهار صفحه ى آخر مذهب دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع. نسخ و رقاع كتابت جلى خوش با رقم: «برحسب امر... اسلطان فتحعلى شاه قاجار... محمدعلى كاتب السلطانى ابن عبدالرحيم الخوانسارى» سمت اختام يافت فى... سنة 1240» در كتابخانه ى سلطنتى.

- دعوات نيم ربعى، جلد روغنى عالى. سرلوح مذهب نسخ و رقاع كتابت جلى خوش با رقم: «چون طبع نواب... عصمت الدين والدين والده ماجده ى نايب السلطنه... مراقبت تلاوت ادعيه و اذكار است لهذا داعلى دوام دولت شهريارى الجانى محمدعلى خوانسارى به تحرير ادعيه پرداخت و مدينه ى محفل... ساخت» «فى شهر شوال المكرم من شهور سنة 1263» در كتابخانه ى سلطنتى.

- سور و ادعيه وزيرى كوچك، جلد روغنى، سرلوح مذهب نسخ كتابت خوش با رقم: «چون طبع اقدس... فتحعليشاه قاجار... به مواظبت اذكار مايل است لهذا داعلى دوام دولت شهريارى محمدعلى به تحرير اين ادعيه پرداخت و هديه... ساخت» «فيه شهور سنة 1248» در كتابخانه ى سلطنتى.

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى

با جلد روغنى عالى، چهار صفحه ى اول و آخر مذهب و دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، به خط نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «... محمدعلى كاتب السلطانى ابن عبدالرحيم الخوانسارى، سمت اختتام يافت فى.. سنه 1240»؛ دعوات نيم ربعى با جلد روغنى عالى، سرلوح مذهب، به خط نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «چون طبع نواب... محمدعلى خوانسارى بتحرير اين ادعيه پرداخت... سنه 1263»؛ ادعيه ى وزيرى، جلد روغنى عالى، سرلوح مرصع مذهب، نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «... محمدعلى الخوانسارى... فى شهر ذى الحجه الحرام من شهور سنه 1238»؛ سور و ادعيه وزيرى كوچك جلد روغنى، سرلوح مذهب و نسخ كتاب خوش، با رقم: «... محمدعلى بتحرير اين ادعيه پرداخت... فى شهور سنه 1248»؛ قرآن رحلى جلد روغنى عالى، نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «... العبد الاقل الاثم الجانى كاتب السلطانى محمد على بن عبدالرحيم الخوانسارى... سنه 1249».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1190/ 4).

خواوند سالك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «كليات» كامل عبدالرحمان جامى، به قلم كتابت متوسط كه در پايان بعضى از كتابها چنين رقم دارد: «در بلده ى محفوظه ى سمرقند، در تاريخ نهصد و نود و چهار، در موضع باغ ميدان، باتمام رسيد. كتبه العبد الفقير خواجه خواوند بن ميرك غفر ذنوبه» و «تمت الكتاب تحريرا سنه ى 999» و «در بلده ى محفوظه ى سمرقند در موضع باغ ميدان در تاريخ نهصد و نود و پنج، باتمام رسيد. كتبه... خواجه خواوند بن ميرك»؛ نسخه اى از «تحفه الاحرار» جامى با تاريخ 990 و

رقم: «خواوند سالك بن ميرك».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (182/1)، خوشنويسان و هنرمندان (47)، هنر عهد تيموريان (510).

خواهر مولي رحيم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دختر مولى اصفهانى و خواهر مولى عبدالرحيم اصفهانى، ساكن در محلّه كران بوده، و در اعيان الشيعه(85:6) فرمايد: مؤلّف رياض العلماء گويد: الآن در اصفهان ساكن، و از علماء معدود است، و در نزد پدر و برادرش درس خوانده. من خطّش را ديده ام، و برخى از فوائد او را بر شرح لمعه مشاهده كرده ام. خطّش در نهايت خوبى است، و خطّ نسخ و نستعليق را خوب مى نويسد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوراسكاني حسني طباطبايي، محمد نصير

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1113 ق)، خطاط. از آثار وى: «صحيفه ى سجاديه ى» رحلى، سرلوح مرصع مذهب، به خط نسخ سه دانگ جلى و رقاع و ترجمه نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «اقل عباداللَّه ابن مير محمدسعيد الحسنى الطباطبايى، مير محمدنصير الخوارسكانى، فى غره شهر ربيع الاول من شهور سنه ى ثلث عشر و مائه بعد الالف سنه 1113».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1200/4).

خوراسگاني، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى، جلد ساغرى مشكى ضربى مطلا. دو صفحه ى اول و دو صفحه ى آخر مذهب- دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع مذهب عالى، نسخ كتابت جلى متوسط با رقم: «اين قرآن مجيد... حسب الفرمان... ابوالفتح والنصر... السلطان فتحعليشاه قاجار... سمت تحرير يافت كاتب ارقام خسروانى محمدباقر الخوراسگانى» «سنة 1235» در كتابخانه ى سلطنتى.

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى با جلد ساغرى مشكى ضربى مطلا، دو صفحه اول و دو صفحه آخر مذهب، دو صفحه افتتاح متن و حاشيه مرصع و مذهب عالى، به خط نسخ كتابت جلى متوسط، با رقم: «اين قرآن مجيد... حسب الفرمان فتحعلى شاه قاجار... سمت تحرير يافت، كاتب ارقام خسروانى محمدباقر الخوارسكانى، سنه 1235».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1150/ 4).

خورشيد كلاه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1307 ق، از زنان خوشنويس، از او قرآنى نيم ورقى با خط نسخ كتابت خفى متوسط با رقم «... خورشيد كلاه بنت خانه زاد بن خانه زاده علينقى بن حاج اسماعيل، الملقب بحكيم الممالك...» موجود است. وى اين قرآن را به دستور ناصرالدين شاه در سال 1307 ق نوشت.[1]

(ز 1307 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ورقى جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب، به خط نسخ كتابت خفى متوسط و با رقم: «برحسب امر... ناصرالدين خسرو والامقام...كتبه خانه زاد خورشيدكلاه بنت خانه زاد بن علينقى ابن حاج اسمعيل الملقب بحكيم الممالك» (سال 1307).[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار خوشنويسان، 1065 / 4 ،3.

[2]احوال و آثار خوشنويسان (1065/ 4).

خوشمردان، بابا

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار او: يك قطعه از مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ثلث چهار دانگ جلى عالى و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «مشقه العبد سيد بابا الخوشمردان» (قرن نهم).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1050/4).

خوشمردان، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: يك قطعه ثلث سه دانگ جلى عالى و نسخ كتابت و شكسته رقاع نيم دودانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب الراجى... على بن الحسن الخوشمردان... سنه ست و عشرين و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1116/4).

خوشنويس نطنزي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1275 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى جلد روغنى، شش صفحه ى اول تمام مذهب، نسخ كتابت خفى عالى به شيوه ى آقا غلامعلى، با رقم: «حسب الفرمايش... آقا محمد امين ابن مرحوم... حاج محمدرضا التاجر الشيرازى صورت اختتام يافت از يد كاتب الحروف آقا محمد خوشنويس الشهير بنطنزى سنه ى 1275».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1136/ 4).

خوشنويس باشي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1300/1303 ق)، خطاط. معروف به خوشنويس باشى. وى اهل تهران بود ولى، بيشتر ايام عمر را در تبريز سپرى كرد و در آنجا سمت معلمى خط شاهزادگان قاجار را داشت. او در خط نستعليق استاد مسلم بود. سيد حسين شاگردان خوبى تربيت كرده كه از جمله ى آنان ميرزا يوسف، ميرزا على محمد تبريزى، ميرزا مهدى خان، اسماعيل امير خيزى و يوسف ميرزا قاجار مى باشند. قطعات مختلف از آثار وى، از قم شش دانگ تا نيم دو دانگ عالى و ممتاز است كه تاريخ كتابت آنها بين سالهاى 1271 و 1295 و با رقم «مير حسين» است. روى سنگ قبر محمدشاه قاجار در قم، در اطراف تمثال او كتيبه اى است از اشعار سروش اصفهانى، كه ظاهرا به خط همين مير سيد حسين است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (152 -151 /1)، اطلس خط (591 -590)، شرح حال رجال (76/5)، المآثر و الاثار (212).

خويي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهادرهم ق)، خطاط. از كاتبان تبريز بود. به خط وى چند كتاب موجود است، از جمله: يك نسخه «منشات» امير نظام، به قلم كتابت و دودانگ خوش؛ يك نسخه «منشآت» محسن ميرزاى دارا، با رقم: «كتبه اقل الاحقر حسين خويى الاصل تبريزى المسكن... سال 1328».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (153 -152 /1).

خويي، عبداللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 991 ق)، شاعر، نويسنده و خطاط. در آغاز از منشيان سلطان محمد خدابنده بود. پدرش قاضى خوى و سلماس بود و در سرودن شعر تركى و فارسى توانا. وى در خط تعليق استاد بود و نسخ را هم ماهرانه مى نوشت. قاضى عبداللَّه علاوه بر متون فارسى، در متون عربى و تركى نيز مهارت داشت و «رساله اى در واجبات»، به زبان تركى دارد. وى هنگام مراجعت از مشهد در حوالى سبزوار درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (701)، دانشمندان آذربايجان (266)، الذريعه (696/9)، فرهنگ سخنوران (620)، گلستان هنر (52 -51).

خويي، مؤمن محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 622 ق)، نقاش و خطاط. اهل خوى آذربايجان بود. مصور، و احيانا كاتب، نسخه ى ارزنده و نفيسى به نام «ورقه و گلشاه» عيوقى است. اين نسخه كهن ترين نسخه ى خطى مصور موجود در سده هاى ششم و هفتم قمرى است. اصل نسخه قديمى در قرن پنجم قمرى توسط عيوقى شارع به سلطان محمود غزنوى هديه شده كه عشق قبيله اى را در متن كتاب به رشته ى نظم درآورده است. شيوه ى تصاوير در مكتب تبريز نقش بسته و هفتاد و يك تصوير در هفتاد صفحه كتابت شده است. تاريخ اجراى مينياتورها و كتابت آن در حدود 622 ق انجام پذيرفته و جمله ى تصاوير، كتيبه اى نقش بسته يعنى از كنار صفحه به كنار ديگر صفحه امتداد يافته و اندازه ى مينياتورها نيز كوچك است. شيوه ى اسليمى و تذهيب نقاش بخصوص در روى چادرها ابتكارى و زيبا است و خط نسخى و تحريرى و رقاعى موضوعات، استادانه است و اثر دست خود نقاش مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1242 -1236/

3).

خياط، محمدكاظم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1004 ق)، خطاط. وى تعليق را بسى نيكو مى نوشت. از آو آثارى مشاهده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1273/4).

خيام، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم و نهم ق)، نقاش و خطاط. از شيوه ى عبدالحى هروى پيروى مى كرد و دنباله رو مكتب چينى نيز بود و در اين زمينه از استاد سياه قلم و استاد شيخى و فضل اللَّه ديوانه درس مى گرفت و در شيوه مخلوط ايران و چينى نقش مى آفريد. استاد محمد در ارائه مجالس رزمى و چهره پردازى و پرنده سازى قدرت قلم داشت و در خط تعليق و توقيع نيز ماهر بود. از آثار وى: تصوير سواركار رزم آورى كه خود و اسبش مسلح به زره فولادى بوده و با سواركار ديگرى به رزم و ستيز مشغول هستند، با رقم: «نقل از استاد عبدالحى نقاش كمترين بندگان محمد بن محمود الخيام»؛ تصوير قوى زيبايى كه يك پاى خود را بلند كرده است و به خط تعليق رقم «محمد بن محمد الخيام» دارد؛ تصوير پهلوانى كه سوار بر اسب شده و به اژدهاى قوى هيكلى حمله مى كند، با رقم: «محمد خيام». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (630 -628/ 2).

خيرالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 981 ق)، خطاط. وى شاگرد ميرعلى هروى بود و با اجازه ى استاد، يك نسخه «شاهنامه» فردوسى را كه مير به كتابت آغاز كرده بود، به پايان رسانيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (184/1)،

خيري

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1311 ق)، خطاط. از خطوط وى: دو لوحه ثلث يك دانگ كتيبه ى عالى، با رقم: «اثر خيرى 1310 و 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1066/4).

دانش تفرشي، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1326 -1250 ش)، خطاط:، منشى و شاعر، متخلص به دانش. ملقب به ضياء لشكر و مستشار اعظم. معروف به بلور. در تفرش به دنيا آمد. از كودكى نزد ملا عبدالحمد يزدى و ميرزا على محمد به تحصيل زبان عربى و ادبيات فارسى پرداخت و تعليم خط گرفت. در يازده سالگى قصيده اى در هفتاد بيت به رشته ى نظم كشيد كه سبب شهرتش شد. از آن پس به دبيرى ميرزا يوسف خان مستوفى الممالك منصوب شد، آنگاه سالها در همين سمت در شهرهاى مختلف، در دستگاه ظل السلطان و ناصرالملك و ميرزا على اصغر خان اتابك به خدمت اشتغال ورزيد. در سال 1315 ق «تذكره ى صدر اعظمى» را در شرح شاعران معاصر اتابك نگاشت و در سال 1319 ق فكاهيات خود را به نام «ديوان حكيم سورى» به چاپ رسانيد. در سال 1327 ق به شيراز رفت و چندى رياست عدليه و دفتر ايالتى آن شهر را به عهده داشت. تقى خان در نوشتن اقسام خط توانا بود و نمونه هايى كه از خط او به جا مانده، بيانگر استادى وى است. وى مدعى بود كه قانون اساسى ايران را به دستور مظفرالدين شاه يك شب تا صبح نگاشته است. دانش در تهران درگذشت. او در مجموع بيست و دو جلد كتاب نگاشته كه همه ى آنها به خط اوست و اين آثار غير از «تذكره ى نون والقلم»- كه در شرح حال خطاطان ايران است- همگى منظوم اند و صد

هزار بيت شعر را شامل مى شود. مهمترين آنها عبارت اند از: «ديوان» اشعار، مشتمل بر غزليات، قصايد، قطعات، رباعيات و پهلويات؛ «نوشين روان»؛ «مثنوى اكسير اعظم»؛ «فردوس برين» و چند اثر ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات معاصر (50 -48)، تاريخ تذكره هاى فارسى (801 -800 /2 -309 -306 /1)، الذريعه (315 ،262 /9)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (178 -176 /3)، سخنوران نامى معاصر (1338 -1333 /2)، شرح حال رجال (46 -45 /5)، فرهنگ سخنوران (331)، مؤلفين كتب چاپى (217 -216 /2).

داوري شيرازي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1283/1282 -1238 ق)، خطاط، نقاش، اديب و شاعر، متخلص به داورى. در شيراز به دنيا آمد. علوم ادبى و عربى و آداب سخنورى و خوشنويسى را در محضر پدر و برادر مهتر خود وقار، آموخت و فنون نقاشى و چهره نگارى و نيز زبان و ادبيات تركى را از شخصى به نام حاجى اسداللَّه فراگرفت. داورى در سرودن انواع مختلف شعرى بويژه قصيده مهارت داشت. خطوط هفت گانه را خوش مى نوشت و در نستعليق قوى دست بود. صاحب «طرائق الحقائق» مدت دو ماه نزد وى تعليم خط گرفته است. او همچنين در هنر نقاشى بخصوص آبرنگ، شيرين قلم و صاحب ابتكار بود و تذهيب و آرايش تصاوير را نيكو مى دانست. ديوان بيگى، مولف «حديقه الشعراء»، وى را «شمس القلاده ى» خاندان وصال دانسته است. از كارهاى هنرى اين استاد، تذهيب و نقاشى «شاهنامه ى» فردوسى است كه بعدها توسط لطفعلى خان شيرازى و ميرزا آقاى نقاش تكميل شد. داورى در زادگاه خود درگذشت و در كنار ميرزاى سكوت، در حرم شاهچراغ به خاك سپرده شد. «ديوان» اشعار وى در حدود پانزده هزار بيت دانسته اند. در بعضى منابع

«رساله اى در عروض» و كتابى در «معانى و بديع» و «فرهنگ» بزرگى به زبان تركى به وى نسبت داده اند. از آثار چهره پردازى وى: چهار قطعه تصاوير آبرنگى از قيافه رجال برجسته ى دوره ى ناصرى كه در مرقعى با خطوط متنوع ترتيب يافته است؛ تصوير محمد شفيع وصال كه بر روى تشكى نشسته است. از خطوط او: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم:؛... و انا العبد... محمد المتخلص بداورى ابن المرحوم وصال... سنه ى 1267»؛ يك نسخه «لوايح» جامى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «... فى سنه ى 1276... و انا العبد داورى بن وصال»؛ يك نسخه «چهار مقاله ى» نظامى عروض، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... حرره داورى بن وصال غفر له، سنه ى 1279»؛ يك نسخه «سحر حلال»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... داورى بن وصال 1282». چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.[1]

محمد متلخص به داورى سومين پسر وصال از شاعر از قرن سيزدهم (و. 1238- ف. 1282 ه.ق.). وى در 1279 در تهران بود و در شيراز به بيمارى دق درگذشت و در بقعه شاه چراغ شيراز مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (360 -359)، احوال و آثار خوشنويسان (716 -712 /3)، احوال و آثار نقاشان (715 -713 /2)، اطلس خط (566 -565)، بزرگان شيراز (363)، تاريخ ادبيات ايران، براون (207 -205 /4)، تاريخ هنرهاى ملى (987/2)، تذكره ى روز روشن (257 -256)، حديقه الشعراء (613 -604 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (517 -506 /2)، الذريعه (320 -319 /9)، ريحانه (327 -326 /6 ،212 /2)،

سرآمدان فرهنگ (352 -351 /1)، شرح حال رجال (188 -186 /6)، طرائق الحقائق (379 -376 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1011 -1008 /2)، فرهنگ سخنوران (334)، لغت نامه (ذيل/ داورى شيرازى)، المآثر و الآثار (205)، مؤلفين كتب چاپى (782 -781 /5)، مجمع الفصحا (299 -293 /4)، مرآت الفصاحه (211 -208)، مكارم الآثار (1070 -1069 /4).

دايمي، ابراهيم

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: مرقع ثلث سه دانگ جلى و نسخ كتابت عالى، با رقم: «سوده ابراهيم المعروف بدائمى» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1013/4).

دبير الملك، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «مفتاح الفلاح» و «دعاى كميل»، به خط نستعليق كتابت خوش، با رقم: «... محمدحسين الحسينى الملقب بدبير الملك، فى شهر ربيع المولود سنه 1286».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (684/3).

دبير الممالك، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، خطاط و مترجم. سمت ژنرال آجودانى و مترجمى صدر اعظم را داشت و چون به زبان فرانسه و آلمانى آشنا بود، چند كتاب را به فارسى ترجمه كرد و در وزارت امور خارجه هم سمتى داشت. اسماعيل خان خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. وى تا تاريخ تاليف «تذكره ى خوشنويسان» سپهر هنوز در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (66/1).

دبير شيرازي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1335 -1286 ق)، شاعر، خطاط. وى خطوط شكسته، نسخ و تعليق را خوش مى نوشت. به نيابت كارگزارى بوشهر مامور بندر مزبور شد و مدتى در آنجا به سر برد و به شيراز بازگشت و در اداره ى ايالتى منشى شد. دبير به هند سفر كرد و سپس به بوشهر بازگشت و از آنجا به چابهار رفت و در اثر گرمى هوا به جنون مبتلا شد. برادرش، شعاع الملك، در شيراز به معالجه وى پرداخت و موثر واقع شد و رو به بهبودى گذاشت و به نوشتن دواوين شعراى گذشته خود مشغول داشت. در شيراز در گذشت و در قرب تكيه خواجه حافظ دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (520 -517 /2).

دبير، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1286 ش)، خطاط. در رضاييه به دنيا آمد. پدرش مردى تحصيل كرده بود و به همين جهت، فرزند خود را به تحصيل دانش و كسب كمال و نوشتن مشق خط واداشت. دبير در ابتداى كار وارد خدمت فرهنگ شد، سپس به وزارت دارايى منتقل گرديد و در سال 1337 ش بازنشست شد. او خط نستعليق و شكسته را عالى مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (148 -147).

دبيرالدوله، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1316 ق)، خطاط. او وزير دار الشوراى ناصرالدين شاه قاجار بود كه اجدادش از علماء و مجتهدان بودند و سلسله ى نسبش به امام زين العابدين (ع) مى رسد. در جوانى تحصيل حسابدارى و دفتردارى و مقدمات علوم ادبى و عربى كرد. وى خطوط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. دبيرالدوله به منصب لشكرنويسى نيز رسيده است. پس از فوت، جسد وى را به كربلا منتقل كردند و در رواق حرم امام حسين (ع) به خاك سپردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (666/3)، شرح حال رجال (220/5).

دبيرالسلطان، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «براى تقديم... مظفرالدين شاه، اين غلام جان نثار على اكبر الملقب بدبير السلطان، تحرير نمود، روز يكشنبه دويم شهر جمادى الثانى، سنه ى ايت ئيل 1316...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (436/2).

دبيرالملك شيرازي، نصرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1319 -1252 ق)، خطاط. ملقب به دبيرالملك. در شيراز به دنيا آمد. پس از تحصيل علوم و كسب كمالات به اتفاق پدرش به تهران آمد و پس از فوت پدر، به جاى وى جبادارباشى شد. هنگامى كه مشيرالدوله به صدارت رسيد، ميرزا نصراللَّه خان را مورد توجه كامل خود قرار داد و او را به توليت آستان قدس رضوى برگزيد. دبيرالملك خط نستعليق را خوش مى نوشت و به اين جهت به كمك پسر عمويش، ميرزا عبدالوهاب خان كه عهده دار نيابت وزارت خارجه بود، منشى اين وزارتخانه شد. وى در 1301 ق ملقب به دبيرالملك گرديد و بعد در همين سال نايب اول و سپس مدير كل وزارت امور خارجه شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (939/ 3)، شرح حال رجال (343 -341/ 4)، فارسنامه ى ناصرى (1060/ 2).

دبيرمخصوص، علينقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خطاط، اديب.

تولد: 1266(1306 ق.)، سنندج.

درگذشت: 1358.

علينقى دبيرمخصوص، متخلص به «هشيار» و مشهور به هشيار سنندجى، فرزند ميرزا كاظم آقا محمدرحيم معمارباشى كردستانى، به فراگيرى مقدمات علوم پرداخت. پس از آن در مدارس دينى با زبان عربى آشنا شده و صرف و نحو و مبانى دينى كسب نمود. مدتى هم در آموزشگاه آليانس سنندج به تحصيل زبان فرانسه پرداخت و ضمنا از استادان فن خط نسخ و نستعليق به مشق و تمرين حسن خط مشغول شده است. پس از آن مدتى در دستگاه يكى از خوانين سنندج به شغل دبيرى و نويسندگى استخدام شده و به سال 1333 ق. به تهران آمد و وارد خدمت دولتى شد. مدت هيجده سال در دفتر نخست وزيرى منشى مخصوص وكفيل دفتر بوده و چند سالى هم در

دادگسترى سمت نويسندگى و دفتردارى داشته است. در سال 1314 به وزارت كشور منتقل شد و در آنجا مشاغلى از قبيل رياست كارگزينى وزارتى و فرماندارى شهرستان بود كه عمرش يزد، مراغه، خوى، سمنان و دامغان را دارا بود. پس از آن به تهران بازگشت و پس از مدتى در سمت بازرس وزارت كشور، در سال 1328 بازنشسته شد. هشيار به ادبيات فارسى عشق مى ورزيد و خود نيز شعر مى گفت و از ذوق و قريحه ى خوبى برخوردار بود.

علينقى دبيرمخصوص سرانجام در سال 1358 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

درويش احمد

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: يك لوحه ريحان و ثلث شش دانگ و نسخ و رقاع دو دانگ عالى، با رقم: «كتبه الفقير السيد درويش احمد غفر ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1024/4).

درويش سمرقندي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام بود. از آثار وى قطعه اى در كتابخانه ى سلطنتى موجود است، به قلم سه دانگ خوش و با رقم: «فقير محمد درويش السمرقندى غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (716/3).

درويش شمس كاتب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه ثلث دو دانگ جلى عالى و نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «مشقه درويش شمس الكاتب فى حجه 1028 من هجريه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1085/4).

درويش عبدالمجيد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1185 -1150 ق)، خطاط و شاعر. متخلص به مجيد و خموش. وى از مردم طالقان قزوين بود. در آغاز جوانى به اصفهان آمد و معلومات خود را در آنجا تكميل كرد و سرآمد هنرمندان فن خط شد. او از معاصران لطفعلى آذر بيگدلى بود. عبدالمجيد برجسته ترين استاد خط شكسته نستعليق است، همانطور كه خط نستعليق به دست ميرعماد كمال يافت، خط شكسته را نيز درويش به حد اعلى رسانيد. چنان كه شش دانگ جلى را چون كتابت خفى و غبار، استوار و شيرين مى نوشت. وى علاوه بر شكسته نستعليق، خط نستعليق و شكسته تعليق را نيز خوش مى نوشت. او در سرودن شعر نيز توانا بود و «ديوان» غزلياتش در حدود هزار و پانصد بيت است. مهمترين شاگردان بى واسطه ى او ميرزا كوچك اصفهانى، فضلعلى بيك دنبلى و خواجه ابوالحسن فسايى مى باشند. درويش عبدالمجيد در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد، روبروى تكيه ميرفندرسكى دفن شد. از آثار وى: مرقع (40 رقعه) شكسته ى نيم دو دانگ و كتابت خفى و غبار ممتاز، با رقمهاى: «... سنه ى 1179 و در دارالسلطنه ى اصفهان... بنده ى باخلاص عبدالمجيد» و «... تحرير شد العبد المجيد 1182» و «... حرره العبد الاقل عبدالمجيد فقير تاريخ 1184 در دارالسلطنه ى اصفهان» و «نقل از خط استادى شفيعا نمود بنده ى كمترين عبدالمجيد درويش سنه 1173». «... بتاريخ 1184 مسوده نموده عبدالمجيد فقير» و...

از گرانبهاترين آثار وى، جز مقطعات و مرقعات متعدد، نسخه ى «كليات» سعدى است كه در كتابخانه ى سلطنتى مضبوط مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، احوال و آثار خوشنويسان (1264 -1262 /4 ،414 /2)، اطلس خط (621 -618)، پيدايش خط و خطاطان (127 -126)، تاريخ اصفهان (134 -131)، تاريخ هنرهاى ملى (930 -927 /2)، تذكره ى روز روشن (717 -716 ،259)، تذكره القبور (319)، الذريعه (698 ،324 ،323 /9)، ريحانه (219 -218 /2)، سرآمدان فرهنگ (354/1)، سفينه المحمود (303 -301 /1)، شرح حال رجال (301/2)، صبح گلشن (367)، طرائق الحقائق (165/3)، فرهنگ سخنوران (339 -338)، قزوين در گذرگاه هنر (229)، كارنامه ى بزرگان (277 -276)، لغت نامه (ذيل/ (درويش)، مجمع الفصحا (932 -931 /5)، نتايج الافكار (670 -669)، نگارستان دارا (251 -250)، يغما (س 3، ص 48).

درويش عبدي بخارايي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1057 ق)، خطاط. در اصفهان به خدمت ميرعماد رسيد و از وى تعليم خط گرفت. به مسافرت و سياحت پرداخت و در دولت سلطان مراد خان چهارم، به خاك عثمانى رفت و در استانبول به خدمت او رسيد و مدتها معزز مى زيست. وى به خواهش محمد پاشا صدراعظم، شاهنامه اى نوشت و در سفر عثمانى به سلك مشايخ طريقه ى مولويه درآمد. درويش عبدى اولين خوشنويسى است كه خط نستعليق ايرانى را در دولت عثمانى آورد. وى معاصر عبدالجبار اصفهانى بود و در استانبول درگذشت. از آثار وى: يك صفحه كتابت خوش، كه چنين تمام مى شود: «قد وقع الفراغ من كتابه كتاب المثنوى الشريف... درويش عبدى المولوى... سنه سته و عشرين و الف من الهجره النبويه»؛ هشت قطعه از دو مرقع، به قلمهاى پنج دانگ تا كتابت خوش،

با رقمهاى: «فقير درويش عبدى غفرله» و «للعبد الفقير المذنب عبدى» و «المذنب عبدى غفرله» و «مشق فقير عبدى» و «العبد الحقير.. درويش عبدى غفرله سنه ى 1041»؛ يك مكتوب تركى به سلطانم برهان الدين افندى، به قلم نستعليق تحرير كتابت متوسط، با رقم: «من المخلص الداعى عبدى الخطاط»؛ يك مرقع يازده رقعه اى، به قلم دو دانگ متوسط، با رقم: «العبد المذنب الفقير درويش عبدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (424 -423 /2)، اطلس خط (540 -539)، پيدايش خط و خطان (142 -141)، تاريخ هنرهاى ملى (941 -940 /2)، تذكره الخطاطين (509/1)، تذكره القبور (319)، خوشنويسان و هنرمندان (43).

درويش عمر

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: مرقع ثلث سه دانگ و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «مشقه اضعف لضعفا درويش عمر الجودى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1067/4).

درويش قربانعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1216 ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه از مرقع ثلث سه دانگ جلى خوش و نسخ كتابت جلى خوش و رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «الاقل الداعى درويش قربان على كوه سره... سنه 1216».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1067/4).

درويش محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قرآن ميشن عنابى مذهب تركى- تزيينات تركى، نسخ كتابت تركى متوسط با رقم: «قد وقع الفراغ... فى شهر ذالقعده سوده لفقير الحقير درويش محمد بن يوسف من تلاميذ فضل اللّه افندى الامام جامع والده ى سلطان غفرله...» «سنة 1096» در مجموعه ى مهدوى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

درويش محمد كاتب

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. به خط وى يك نسخه «گلستان» سعدى در كتابخانه ى سلطنتى موجود است، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «تمام شد كتاب گلستان... سنه ى 935 على يد العبد الضعيف درويش محمد الكاتب غفراللَّه ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (187/1).

درويش مقصود تبريزي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از وى دو اثر مشاهده شده كه فاصله ى بين تاريخ كتابت آنها بسيار است و احتمالا يكى از دو تاريخ تحريف شده است. اين دو اثر بدين شرح است: دو قطعه مذهب ثلث نيم دو دانگ كتيبه ى عالى و نسخ و رقاع نيم دو دانگ جلى خوش، با رقم: «حسب الفرموده ى جناب سيادت مآب امير زين الدين على الصفوى سلمه اللَّه تعالى فى الدارين نوشته شد. نمقه مقصود التبريزى فى شهور سنه 980...«؛ يك قطعه مذهب ثلث چهار دانگ كتيبه عالى و نسخ كتابت جلى متوسط و رقاع نيم دو دانگ خوش، با رقم: «الفقير درويش مقصود فى محروسه الفارس جهت توفيق آثارى نورالدين محمد نوشته شد تحرير فى 1098».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1067/4).

دره اي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس گمنام است. از آثار وى: يك نسخه «تيمور نامه ى» هاتفى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... سنه ى ست و سبعين و تسعمائه، در بلده ى قندهار صورت يافت، كتبه العبد المذنب شاه محمد دره يى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (292/2).

دري، فرج الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند شيخ عباس (عالم و فاضل و مجتهد بوده، و انواع خطوط را نيكو مى نوشته) فرزند آقا صبور (شاعر و اديب بوده، ديوان اشعارى دارد) فرزند محمد سعيدبن محمد زكى.

عالم فاضل محقق زاهد، از شاگردان آقا سيد محمدباقر درچه اى و آخوند كاشى، و از مخصوصين و اصحاب سر ايشان بوده، ضمنا خدمت جانگيرخان قشقائى و جمعى ديگر از علماى اصفهان تحصيل نموده، سال ها در مدرسه ى عربها ساكن، و جمعى كثير از طلاب در خدمت او مستفيض مى شدند.

سرانجام در 29 ربيع الاول سال 1382 به سن قريب نود سال وفات يافته، در تكيه ى حاج آقا باقر قزوينى كه به تكيه ى خليليان معروف است مدفون گرديد.

استاد جلال الدين همايى در تايخ وفات او قطعه اى سروده، از آن جمله است:

واحسرتا كه كوكب درى افول كرد

در حالتى كه نادره ى بى مثال بود

شيخ جليل مافرج الله درى آنك

اندر زمانه قدوه ى ارباب حال بود

فرزانه طبع، شيخ پسنديده روزگار

آزاده خوى، مرد ستوده خصال بود

رفت از جهان و داشت به وقت فراق مرگ

حالى چنان كه گفتى عيد وصال بود

تاريخ را سنا به ميان پا نهاد و گفت

درى درى ز مخزن علم و كمال بود

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

دستغيب شيرازي، صادق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و خطاط. وى قاضى القضاه شيراز بود. در زمان شاه صفى به علت حسن خط، مدتى در كتابخانه ى دولتى مشغول كتابت شد، عاقبت به جهت شهامت و علو همت آنجا را ترك كرد و به شيراز رفت و بعد از مدتى در لار فوت كرد. روز فوت او غزلى را كه در همان ايام گفته بوده، در پيش جنازه اش مى خوانده اند و شورى برپا بود كه خارج از بيان است.

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (273 -272)، الذريعه (579 -578 /9)، ريحانه (220/2)، فرهنگ سخنوران (340).

دوري هروري، بايزيد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 986 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به دورى. از مردم هرات بود و به ميردورى مشهور. چون خود را از ابناء ملوك مى دانست، پيش از نام خود سلطان مى نهاد. وى يكى از شاگردان طراز اول ميرعلى هروى و مورد توجه استاد بود و ميرعلى او را «فرزند» خطاب مى كرد. ملا قاسم شاديشاه نيز استاد وى بود. سفرى به هندوستان رفت و در سلك ملازمان اكبر پادشاه درآمد و از اين پادشاه لقب كاتب الملك يافت. گويند كه تا ورود ميردورى به هندوستان، خوشنويسى به مهارت او در خط نستعليق نيامده بود. آخر عمر به قصد گزاردن حج، عازم مكه گرديد و در آب غرق شد. وى از غزلسرايان روزگار خود بود و صاحب مجموعه ى اشعارى به نام «مجمع الشعراء» كه آن را به حميده بانو، مادر اكبرشاه، تقديم كرد. نسخه اى از اين مجموعه اشعار به خط خود شاعر در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران موجود است. از آثار وى: يك نسخه «مثنوى خضر خانى و دولرانى» امير خسرو از كتابخانه رياست كپور هند، به قلم كتابت جلى خوش كه چنين تمام مى شود: «الفقير الحقير المذنب سلطان بايزيد به ميرنظام مشهور بدورى بتاريخ شهر محرم الحرام سنه ى 976»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم دو دانگ و كتاب خوش؛ با رقم: «الفقير المذنب سلطان بايزيد دورى غفر ذنوبه...»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ و كتابت جلى خوش، بار قم: «العبد كاتب الملك، المشتهر بدورى غفر ذنوبه. فى تاريخ شهر شوال سنه ى 985 ق...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (96 -95 /1)، تاريخ نظم و نثر (419)، تاريخ هنرهاى ملى (833 -832 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (93)، الذريعه (330/9)، شام غريبان (99)، فرهنگ سخنوران (345)، كاروان هند (419 -417 /1)، مناقب هنروران (77)، هفت اقليم (160 -159 /2).

دوست محمد بن نظام الملك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: قطعه اى در مرقع بهرام ميرزا، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «الفقير دوست محمد بن نظام الملك». مى توان پنداشت كه اين دوست محمد، همان دوست محمد گواشانى، جامع مرقع باشد كه پدرش سليمان، ملقب به نظام الملك بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (203/1).

دولت آبادي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل اديب، شاعر، مابين اكفاء و اقرانش به جودت فهم، و وفور عقل، و سماحت طبع، و حسن ذوق، و نيك محضرى شناخته مى شد.

در خدمت: آقا ميرمحمد تقى مدرس، و آخوند كاشى، و جهانگيرخان تلمذ نموده خط شكسته را در نهايت خوش مى نوشته، و در اشعار «مهدى» تخلص مى نموده، و امام جماعت مسجد قراول خانه بوده است.

در ذى قعده 1288 متولد، و در يكشنبه 14 رمضان المبارك 1334 به مرض حصبه وفات يافته، در تخت فولاد در تكيه ى صاحب روضات مدفون گرديد.

از آثارش جنگى است در متفرقات ادبى و تاريخ كه به خط شيواى خود نگاشته، و در نزد اولادش محفوظ است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ديوانه ي بلخي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 928 ق)، خطاط و شاعر. وى هفت قلم را خوش مى نوشت و شعر را نيز نيكو مى سرود. از اوست:

مى خواستم نظاره كنم نقش او در آب

ناگه نسيم آمد و نقش بر آب زد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (204/1)، تاريخ نظم و نثر (344)، الذريعه (335/9)، مجالس النفائس (386).

ذبيح اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1286 ق)، خطاط. ظاهرا از كاتبان دربار ناصرالدين شاه بود. از آثار وى: قطعه اى به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «خانه زاد دولت قاهره، ذبيح اللَّه 1286»؛

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (205/1).

ذوقي اصفهاني، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1336 -1273 ق)، شاعر و خطاط. در اصفهان متولد شد. تحت سرپرستى عمويش علوم متداول را فراگرفت و در حسابدارى و دفتردارى و نگارش منشات تجارى مهارت پيدا كرد. وى در اكثر مجامع ادبى اصفهان و شيراز شركت مى جست، از جمله مصاحبان او در انجمنهاى ادبى ميرزا محمد سها و ميرزا ابوالقاسم طرب و ميرزا حسن آتش و ابوالفتح خان دهقان بودند. وى در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد نزديك تكيه ى ميرزا ابوالمعالى دفن شد. از آثار وى: «ديوان» اشعار، متشمل بر پنج هزار بيت كه در اصفهان به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (341/9)، سخنوران نامى معاصر (1410 -1407 /3)، مؤلفين كتب چاپى (247 -246 /1).

ذوقي بسطامي، فتح اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1288/1274 ق)، خطاط، رياضيدان، اديب و شاعر، متخلص به ذوقى. اصلا از طايفه ى عرب بنى عامر و ساكن بسطام بود. در اوايل دوره ى محمد شاه قاجار، براى ديدار دايى خود، حبيب اللَّه خان عرب، به فارس رفت و در شيراز به تكميل تحصيلات پرداخت و صاحب ديوان رسائل شد. در ادبيات فارسى و عربى و رياضيات سرآمد بود. ميرزا طاهر، صاحب كتاب «گنج شايگان»، او را آگاه به علم رياضى، هيئت و حكمت و تاريخ مى داند. ذوقى تمام خطوط را خوش مى نوشت. هنگامى كه جعفر قلى خان شادلو به ايالت بجنورد و جوين و جاجرم و استرآباد مامور شد، حكيم فتح اللَّه را به عنوان رييس دفتر رسائل خود به همراه برد. با هدايت صاحب «مجمع الفصحا» چه در شيراز، چه در تهران معاشرت داشت. هنگام تاليف «گنج شايگان» ميرزا طاهر (1272 ق) در قيد حيات بود و هنگام تاليف «مجمع الفصحا» سال

1288 ق، فوت كرده بود. ذوقى تنها يك دختر داشت كه صاحب كمال بود و بسيارى از اشعار شاعران عرب را از بر داشت و با ادبيات عرب آشنا بود و شعر مى گفت و سلطانى تخلص مى كرد و خط نسخ را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (563 -562 /2)، تذكره ى طلعت (82)، حديقه الشعراء (644 -640 /1)، الذريعه (341/9)، فرهنگ سخنوران (355)، گنج شايگان (188 -182)، لغت نامه (ذيل/ ذوقى بسطامى)، مجمع الفصحا (303 -299 /4)، مصطبه ى خراب (66 -65).

ذوقي شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. وى در دستگاه ديوانيان مشغول خدمت بود. طبعى موزون داشت و اشعارى از او به جاى مانده است. از اوست:

بهر نثار يا نداريم غير جان

آن هم محقر است و مزيد خجالت است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (645 -644 /1)، فرهنگ سخنوران (356)، مرآت الفصاحه (222 -221).

ذوقي، آقابزرگ

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر. خط شكسته را بد نمى نوشت و گاهى شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1258 /4).

رازي، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. اهل رى بود و خط نستعليق را خوش مى نوشت. او شعر نيز مى سرود. از اوست:

به حال من نظرى كن كه عاشق زارم

غريب و خسته دل و ناتوان و بيمارم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (153/1)، تحفه سامى (330)، الذريعه (251/9).

راسم

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قرآن نيم ربعى نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «راسم اغرگاپى لى 1440» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

راغب قمي، عبداللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1110 ق)، حكيم، فيلسوف، خطاط و شاعر، متخلص به راغب و وحدت. اصل وى از كاشان بود. چون بيشتر در قم مى زيست به قمى مشهور بود. وى معاصر با شاه سليمان صفوى بود و در سرودن شعر توانا. در آغاز وحدت تخلص مى كرد. حكيم عبداللَّه خط را نيز نيكو مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (359 -358 /2)، تذكره ى نصرآبادى (478 ،365 -364)، الذريعه (1262 ،697 ،349 -348 /9)، ريحانه (294 -293 /2)، فرهنگ سخنوران (977)، لغت نامه (ذيل/ راغب قمى).

راقم مشهدي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به راقم. ملقب به امين الشعراء. او برادر اختر طوسى بود كه در صحن جديد مكتب خانه داشت و به تدريس مشغول بود. وى خط خوشى داشت و كتيبه هايى در دو صحن و مساجد به خط اوست. راقم زبان فرانسه مى دانست و بيشتر اشعارش به گويش مشهدى است. از آثار وى: «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (351/9)، صد سال شعر خراسان (250 -249)، فرهنگ سخنوران (365).

راووسي، يوسف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن خشتى بزرگ، نسخ كتابت جلى تركى و ثلث دو دانگ عالى با رقم «يوسف بن محمد الراووسى 1068» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

رجالي اصفهاني، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1372 ق)، خطاط. پدر وى نقاش و خطاط بود. اسداللَّه از شاگردان افسر و جلالى بود و انواع نستعليق را از خفى تا قلم پارويى بسيار جلّى خوب مى نوشت. در عين حال سريع القلم بود و تا آخر پيرى نشاط روح و نيروى قلم را از دست نداد. از آثار وى: كتيبه ى داخل ايوان شمالى مسجد سيد اصفهان، به خط نستعليق و با رقم: «كتبه اسداللَّه شهير برجالى» (1318)؛ كتيبه ى ايوان كوچك، در مغرب ايوان شمالى مسجد سيد، به خط نستعليق، با رقم: «عبده العاصى اسداللَّه رجالى غفر ذنوبه» (1318)؛ كتيبه نماى خارجى سر در جنوب شرقى مسجد سيد، به خط نستعليق، با رقم «كتبه اسداللَّه شهير برجالى 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (654 -653)، تاريخ اصفهان (110 -109)، تذكرة القبور (130 -129)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (776 -775 ،771 ،770).

رحمت اصفهاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به رحمت. اصل وى از كوزه كنان تبريز است و موطنش اصفهان. به توسط ابوالمعالى معتمدالدوله ى نشاط به حضور فتحعلى شاه رسيد و در ديوان انشا منصب گرفت و به دستور آن پادشاه كتابى حاوى قصص راستان و حكايات صحيح به نام «زينت الحكايات» قريب به پنجاه هزار بيت در بحر مثنوى به قلم نيم دو دانگ خوش نوشته است. جز اين تاليفات و تصانيف ديگر نيز داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (826/3)، دانشمندان آذربايجان (158 ،117)، الذريعه (356/9)، رياض العارفين (259)، ريحانه (305/2)، سفينه المحمود (672 -670 /2)، فرهنگ سخنوران (370)، لغت نامه (ذيل/ رحمت كوزه كنانى)، مجمع الفصحا (945/5)، مصطبه ى خراب (181)، نگارستان دارا (76 -75).

رحمت شيرازي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1272/1270 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به رحمت. وى نوه وصال شيرازى بود كه در شيراز متولد شد. رياضيات و ادبيات را از عمويش ميرزا وقار، علم طب را از پدرش و حاج ميرزا حسن فسايى و دبيرى و شاعرى را از ميرزا داورى فراگرفت. نسخ و خفى نويس را از ديگر عمويش ميرزا توحيد آموخت. وى در سال 1325 ق به هندوستان رفت و پس از يك سال اقامت در بمبئى به شيراز بازگشت و به طبابت مشغول شد. او نخست رياست انجمن حفظ الحصه و بعد رياست اداره ى معارف فارس را عهده دار بود. رحمت به حسن خلق و مدارا با خلق و مراعات حال تهيدستان معروف بود. در شيراز وفات يافت و او را در نزديكى بقعه ى شيخ ابوالوفا، كه از عرفاى متقدم است دفن كردند. از آثار وى: «زينه المساجد، ادعيه ى المنتخب».

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (362)، حديقه الشعراء (661 -659 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (578 -572 /2)، الذريعه (356/9)، ريحانه (305 -304 /2)، طرائق الحقائق (376 -375 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1022 -1021 /2)، فرهنگ سخنوران (370)، مرآت الفصاحه (231 -230)، مكارم الآثار (2024 -2023 /6)، مؤلفين كتب چاپى (994 -993 /3).

رحمتي تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1025 ق)، خطاط و شاعر. وى خط نسخ و ثلث را خوب مى نوشت. ديوانى قريب به هفت هشت هزار بيت از او باقى مانده است. رحمتى مدتى در شيراز مى زيست و سپس از آنجا به هند رفت و در شهر آگره درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (698)، دانشمندان آذربايجان (158)، الذريعه (356/9)، سخنوران آذربايجان (368)، كاروان هند (438 -437 /1).

رحيم اصفهاني، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1273 ق)، خطاط. در كتابت نستعليق دست وقى داشت و روزى يك هزار بيت مى نوشت. به نقل از سپهر، او در هجده روز سى هزار بيت نستعليق خوش كتابت كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (206/1).

رحيماي قاري

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1082 ق)، خطاط. در كتاب «جامع مفيدى» ضمن خوشنويسان يزد چنين آمده: «رحيما در خط نستعليق رايت بى مثلى مى افرازد و با وجود حسن خط و خلق، انواع فنون و اصناف كمالات حاصل نموده اكثر اوقات همت بر تعليم قواعد آن مى گمارد و قطعات خطش روح افزا است. در فنون شعر و معما سرآمد است. به سال 1080 ق به اصفهان به اردوى شاه صفى رفت و خطوطش مورد پسند شاه واقع شد و پس از مدتى توقف در اصفهان و معاشرت با ارباب دانش و سخن، به يزد بازگشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (206/1)، جامع مفيدى (403 -402 /3).

رزه اي باخرزي، محمدحسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. از خوشنويسان قزوين بود. متقدمان تذكره نويسان وى را از رزه ى باخرز و متاخران اسفراينى دانسته اند. مير محمدحسين شاگرد محمدقاسم شاديشاه بود و از تعليم شاه محمود نيشابورى و سلطان محمد خندان نيز بهره مند شد. كتابت او را پخته و حتى بعضى در نهايت امتياز يافته اند. وى در قزوين با اكثر اعيان دربار شاه طهماسب مصاحب بود و پس از مرگ شاه به خراسان رفت و به كشاورزى پرداخت. صاحب «خلاصه التواريخ» با او ديدار كرده و او را آراسته به كمالات و شعرش را نيكو دانسته است. در اوان تركتازى تركمانان و انقلابات خراسان، پريشان و بى سامان شده و در همان اوان و درگذشته است. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» امير شاهى كه به احتمال قوى به خط اوست. و به قلم كتابت خوش چنين رقم دارد: «كاتبها الفقير [محمدحسين] الحسينى غفر ذنوبه و ستر عيوبه. تحريرا فى شهر رجب المرجب سنه ى 976

بمقام رزه من اعمال باخرز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (685 -684 /3)، خوشنويسان و هنرمندان (48 ،42)، گلستان هنر (102)، مناقب هنروران (82 ،71).

رسول

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام بود. يك قطعه به خط وى در موزه ى كابل است، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش و با رقم: «مشقه رسول سنه ى 1170». ظاهرا او همان عبدالرسول است كه در همان موزه، قطعه اى به همان قلم و با اين رقم دارد: «عبد الرسول سنه ى 1169».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (209/1).

رسولي، محمد جليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جليل رسولي در سال 1326 ه. ش در همدان متولد شد. از همان كودكى به خوشنويسى علاقه داشت. براى همين وقتى به تهران مهاجرت كرد به صورت نيمه حرفه اى به اين كار پرداخت و تاكنون نزديك به 43 سال است كه خوشنويسى مى كند. تا به حال حدود 32 نمايشگاه انفرادى در تهران داشته و در كشورهايى همچون انگليس، ايتاليا، آلمان، چين، ژاپن و... هم نمايشگاه هايى برپاكرده است. هم كار كلاسيك انجام مى دهدو هم كارِ مدرنِ نقاشى _ خط. استاد ايشان در زمينه خوشنويسى، سيد حسن ميرخانى بودند كه در سال 1367مدرك استادى را به وي ارائه دادند. به دليل اين كه از همان كودكى عاشق رنگ بود و آثار نقاشى را به دقت بررسى مى كرد . او در زمينه خوشنويسى از سرآمدان نقاشى _ خط نيز محسوب مى شود. نقاشى _ خط يكى از شاخه هاى هنر ايرانى است كه سابقه چندان طولانى ندارد و نگاهى نو به عنصر خط درآثار نقاشى _ خط داشته است. گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نقاشي - خطتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد جليل رسولي پس از مدتي تحصيل در زادگاه خودهمدان، به تهران آمد

و ضمن ادامه تحصيل، به هنر خوشنويسي و نقاشيخط علاقمند شد و به پيروي از سبك استاداني چون ميرعماد قزويني، ميرخاني و عبد المجيد طالقاني پرداخت. تا آنجا كه درسال 1368 مدرك استادي درخط را از استاد سيد حسن ميرخاني دريافت كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : محمد جليل رسولي اولين نمايشگاه خوشنويسي خود را درسال 1352 برگزار كرد و پس از آن درنمايشگاههاي انفرادي و جمعي در داخل و خارج از كشور شركت كرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمد جليل رسولي درحين هنر آموزي، در نمايشگاههاي انفرادي و جمعي هنري داخل و خارج از كشور شركت نموده و شركت مي نمايد.استادان و مربيان : محمد جليل رسولي گرچه از سبك ميرعماد قزويني و عبدالمجيد طالقاني پيروي مي كند، اما مهمترين استاد وي سيد حسن اميرخاني به شمار مي رود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد جليل رسولي به عنوان خوشنويس، چند اثر ادبي از جمله ترجمة فارسي نهج البلاغه، ديوان امام( ره) و شاهنامه فردوسي را كتاب كرده است. وي عضو فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايرامن نيز مي باشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد جليل رسولي به تمرين طولاني و ابداع در زمينة خوشنويسي و نقاشيخط مي پردازد. و آثاري را در اين زمينه خلق كرده است.آرا و گرايشهاي خاص : محمد جليلي رسولي در مورد نقاشي-خط ميگويد: «نقاشى _ خط يكى از شاخه هاى هنر ايرانى است كه سابقه چندان طولانى ندارد و نگاهى نو به عنصر خط درآثار نقاشى _ خط داشته است. در اين شيوه، هنرمند از انواع خطوط ايرانى مانند نستعليق و شكسته نستعليق، ثلث، نسخ و... استفاده مى كند

و حتى در اين شيوه بسيارى از هنرمندان، از فرم هاى جديد و مدرن و ابتكارى در نقاشى _ خط خود استفاده مى كنند و با استفاده از رنگ ها و ساختارهاى گوناگون و مواد مختلف به خلق اثر مى پردازند: «حقيقت اين است كه بزرگانى چون ميرعماد، كلهر، درويش و... هنر خوشنويسى كلاسيك را به حد اعلا رسانده اند و در واقع حرف اول و آخر را در اين هنر آنها زده اند و جا براى كسى نگذاشته اند كه بگويد من مى توانم چنين تغييرى در قالب خط يا اندازه حروف و... بدهم. البته، هنرمند خطاط مى تواند صاحب سبك باشد و تقليد نكند. براى نمونه سوره حمد را به طريق ديگرى غير از آنچه كلهر نوشته، بنويسد. به هر حال اين كار هم سخت است، چون ارزش و بهايى كه خوشنويسى در زمان گذشته داشت، اكنون ندارد و آن توجه ها و علاقه هايى كه پيش از اين وجود داشت، كمتر هست. علت اين كه من به نقاشى _ خط روى آوردم، يكى به همين دليل بود كه حرف هاى نهايى را در خط كلاسيك، بزرگان ما زده اند. از طرف ديگر هنر خوشنويسى با توجه به اين نكته ها، به بن بست نرسيده؛ چون خودم به عنوان يك خطاط به بن بست نرسيده ام و اين راه را بسيار وسيع و باز مى بينم، فقط بايد زحمت كشيد و در اين راه وقت صرف كرد... هميشه بر اين اعتقاد بوده ام كه تمام هنرها به هم پيوسته هستند و يك هنرمند زمانى پيشرفت خواهد كرد كه به تمام هنرها توجه داشته

باشد؛ زيرا تك بعدى نگاه كردن، فكر و ذهن انسان را محدود مى كند. از طرف ديگر به نظر من اصل هنر، نوآورى است و با نوآورى است كه هنر يك هنرمند جاودانه مى شود. جوائز و نشانها : محمد جليل رسولي در سال 1357 در جشنوارة خوشنويسي جهان اسلام در تهران برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : آثار ارزشمند و ماندگار محمد جليل رسولي در زمينه خوشنويسي و نقاشيخط كه در قالب 3كتاب تحت عنوانهاي : جان جانان، يادگار عشق و مرقع برگ سبز، و چهار فصل منتشر شده است. سرمشقي براي هنرجويان اين هنر مي باشد. گالرى سيحون، ،1352 نمايشگاه انفرادى. گالرى سيحون، ،1353 نمايشگاه انفرادى. لندن، ،1355 نمايشگاه گروهى. تهران، ،1356 نمايشگاه انفرادى. نگارخانه شيخ، ،1357 نمايشگاه انفرادى. فرهنگسراى نياوران، ،1358 نمايشگاه انفرادى. موزه نگارستان، ،1358 نمايشگاه انفرادى. انجمن فرهنگى فرانسه در تهران، ،1359 نمايشگاه انفرادى. موزه هنرهاى معاصر، ،1360 نمايشگاه انفرادى. پاكستان، ،1360 نمايشگاه انفرادى. برپايى نمايشگاه هاى متعددى در كشورهاى ايتاليا، انگلستان، قطر، كويت، لبنان، سوريه، تركيه، ژاپن و چين از 1362 اشاره كرد

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 جان جانان nbsp2 چهار فصل nbsp3 كتابت ترجمة فارسي نهج البلاغه nbsp4 كتابت ديوان امام(ره) nbsp5 كتابت شاهنامه فردوسي nbsp6 يادگار عشق و مرقع برگ سبز

رشتي، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. در اصفهان ساكن بود و همان جا درگذشت. از آثار وى: قطعه اى، به خط نستعليق چهاردانگ خوش، بدون رقم كتيبه ى دور مقبره ى پدرش سيد

محمدباقر در محله ى بيدآباد اصفهان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (60 -59 /1).

رشيد تبريزي، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1135 ق)، نقاش و خطاط. اهل تبريز بود و در گل و مرغ و چهره پردازى، قلمى پرمهارت داشت. وى خط شكسته را نيز خوش مى نوشت. از آثار او: تصوير آبرنگى بنفشه ى كوهى و گل لاله، با رقم هاى: «محمد رشيد خان تبريزى 1129» و «محمد رشيد تبريزى 1129»؛ تصوير ملا محمدباقر مجلسى، با رقم: «محتاج التفات محمد رشيد خان تبريزى 1130»؛ تصوير سه شاخه زنبق گل درشتى كه پروانه اى را نيز به حالت پرواز در بالاى گلها ارائه داده است، با رقم: «هو محتاج التفات محمد رشيد خان تبريزى 1133»؛ تصوير گل سيب، با ساقه و بوته هاى زيبا كه در سياه قلم عمل آمده، با رقم: «هو در تبريز... محمد رشيد خان تبريزى 1135».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (720 -719/ 2).

رشيدا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرشيد ديلمى استاد خط نستعليق (ف. آگره 1081 ه.ق.) خواهرزاده و شاگرد ميرعماد بود و در اصفهان مى زيست. وى از خوشنويسان دربار شاه عباس اول صفوى بود، و پس از قتل ميرعماد از ايران به هند مهاجرت و ملازمت شاه جهان را اختيار كرد و مقرب شاه گرديد و به تعليم خط شاهزاده داراشكوه پرداخت. هنردوستان هند او را «آقا» لقب دادند. از نوشته هاى وى مقدار زيادى در ايران و هند موجود است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

رشيداي ثاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بوده كه خود را رشيداى ثانى خوانده است. وى خط نستعليق و نسخ، هر دو را خوش مى نوشته است. از آثار او: يك نسخه «جوشن كبير»، به نسخ كتابت خوش و نستعليق متوسط و با رقم: «... انا العبد محمدتقى كاتب السلطانى، رشيداى ثانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (669/3).

رشيداي قزويني، عبدالرشيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1081 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به رشيدا. خواهرزاده و شاگرد ميرعماد قزوينى و از معاصران جواهر رقم بود. وى پس از قتل مير، چندى در اصفهان به سر برد و سرانجام رخت به هندوستان كشيد و به دربار شاه جهان راه يافت و جزو ملازمان خاص شد. او را در ايران به نام عبدالرشيد و رشيدا و در هندوستان به عنوان آقا رشيد و آقا مى شناختند. روش رشيدا در خط نستعليق كاملا مشابه شيوه ى ميرعماد است و روش ميرعلى هروى را نيز به پايه اعلى رسانيد. با آمدن او به هندوستان و اشاعه ى آثار خطوط او، شيوه اش در سراسر هندوستان شايع شد و هنديان شيوه ى او را اخذ كردند. از شاگردان او غير از شاهزادگان، داراشكوه و زيب النساء، محمد اشرف خواجه سرا، سعيداى اشرف، عبدالرحمان فرمان نويس و ميرحاجى درخور ذكرند. رشيدا سرانجام در اكبرآباد (آگره) وفات يافت. دهخدا به نقل از «قاموس اعلام تركى» محل وفات وى را كشمير دانسته است. در تاريخ وفات وى اخلاف است. سعيداى اشرف كه در شاعرى هم شاگرد صائب تبريزى بود، قطعه شعرى به درخواست زيب السناء، دختر هنرمند شاه جهان، در رثاء و تاريخ وفات رشيدا و صائب سروده است و مطالب تاريخى چندى در

آن است كه در ترجمه ى احوال آن دو بكار رفته است:

... گفتم از ارشاد پير عقل، در تاريخ آن

(بود با هم مردن آقا رشيد و صايبا)

از آثار او: يك نسخه «شرح گلشن راز»، با رقم: «بنده ى شاه جهان عبدالرشيد ديلمى 1040»؛ يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خوش و با رقم: «كتبه العبد... عبدالرشيد الديلمى...»، قطعه اى از بهترين خطوط او كه سوره ى فاتحه را به قلم دو دانگ نوشته است، با رقم: «كتبه العبد... عبدالرشيد الديلمى... فى شهور سنه خمسين و الف»؛ قطعات مختلف و مرقعات كه در تاريخ بين سالهاى 1030 و 1071 نوشته شده است. پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (400 -393 /2)، اطلس خط (536 -533)، پيدايش خط و خطاطان (109)، تاريخ اصفهان (185 -183)، تاريخ هنرهاى ملى (920 -918 /2)، تذكره الخطاطين (295 -286 /1)، تذكره ى نصرآبادى (312)، خوشنويسان و هنرمندان (55)، ريحانه (250 -249 /2)، سرآمدان فرهنگ (378 -377 /1)، قزوين در گذرگاه هنر (235 -231)، كارنامه ى بزرگان (237 -236)، گلستان هنر (نوزده، 122)، لغت نامه (ذيل/ شيدا).

رضا، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از آثار او: دو لوحه بر مزار مولوى، ثلث شش دانگ عالى و نسخ دو دانگ خوش، با رقم: «حرره الحاج السيد حسن رضا غفراللَّه ذنوبه سنه 1329»، در قونيه؛ يك لوحه ى مذهب عالى ريحان و ثلث شش دانگ جلى و نسخه دو دان جلى عالى، با رقم: «بنده ى آل عبا سيد حسن رضا 1323»، در دانشگاه استنابول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1059/4).

رضايي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين رضايي معروف به بلال رضا ، در سال 1288 ، در تهران به دنيا آمد. در سن شش سالگي وارد مكتبخانه شد و به فراگرفتن قرآن صرف و نحو ، فارسي ، انشاء ، خط و... پرداخت. او قواعد خط را در همان زمان تعليم گرفت و در سال 1298 شمسي به همراه پدر و برادر بزرگترش به تهران رفته و هنر خوشنويسي را از محضر استادان آن خطه فراگرفت. استادرضايي هرجا قطعه خط خوش مي يافت ، بي درنگ به مشق كردن از روي آن مي پرداخت و مي كوشيد اصل و قواعد و رموز زيبايي خط را دريابد. وي پس از آنكه رهسپار تهران گرديد ، در دبيرستان هاي دارالفنون ، شرف ، فرخي بهكار تعليم خط مشغول شد. او در سال 1317 رسماً به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از اين زمان در دبيرستان هاي هدف شماره اي 1و3و4 به تعليم خط پرداخت. پس از آنكه رهسپار تهران گرديد ، در دبيرستان هاي دارالفنون ، شرف ، فرخي بهكار تعليم خط مشغول شد. او در سال 1317 رسماً به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از اين زمان در دبيرستان

هاي هدف شماره اي 1و3و4 به تعليم خط پرداخت.گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : حسين رضايي معروف به بلال رضا فرزند جعفرقلي به سال 1288 خورشيدي ، در قريه بارزجان از توابع شهرستان تفرش به دنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين رضايي در سن شش سالگي وارد مكتبخانه شد و به فراگرفتن قرآن صرف و نحو ، فارسي ، انشاء ، خط و... پرداخت. او قواعد خط را در همان زمان تعليم گرفت و در سال 1298 شمسي به همراه پدر و برادر بزرگترش به تهران رفته و هنر خوشنويسي را از محضر استادان آن خطه فراگرفت.فعاليتهاي ضمن تحصيل : حسين رضايي هرجا قطعه خط خوش مي يافت ، بي درنگ به مشق كردن از روي آن مي پرداخت و مي كوشيد اصل و قواعد و رموز زيبايي خط را دريابد.استادان و مربيان : حسين رضايي در تهران از محضر استاد امير الكتاب معروف به ملك الكلامي مختصري خط نستعليق فراگرفت ، او در مورد اين استاد چنين مي گويد: « مشق خط را روي ذوق و علاقه بدون استاد تمرين نموده فقط مختصري از امير الكتاب معروف به ملك الكلامي تعليم گرفته و هرچه توانسته از هنر ظريفه خط بدست آورده فقط در اثر استعداد ذاتي بوده نه مشوقي داشته و نه تعليم زيادي گرفته ام ... »مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين رضايي در وزارت كشور با سمت فرمان نگار و در وزارت دادگستري با عنوان كارشناس امضا و خط فارسي سابقه خدمت دارد.فعاليتهاي آموزشي : حسين رضايي پس از آنكه رهسپار تهران گرديد ، در دبيرستان هاي

دارالفنون ، شرف ، فرخي بهكار تعليم خط مشغول شد. او در سال 1317 رسماً به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و از اين زمان در دبيرستان هاي هدف شماره اي 1و3و4 به تعليم خط پرداخت.

________________________________________

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

رضوي شيرازي، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1251 ق)، خطاط. وى تحصيل كمالات علمى كرد و خط شكسته را درست آموخت. سالها در خدمت حجةالاسلام حاج شيخ مهدى مجتهد كجورى كسب علوم شرعى كرد. به سال 1298 ق به موجب درستى رفتار و راستى كردار محل وثوق گشت و به منصب صدارت ديوانخانه ى عدليه ى شيراز منصوب شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1241 /4)، فارسنامه ى ناصرى (918 /2).

رضوي يزدي، محمدصادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1248 ق)، مذهب، نقاش و خطاط. هنرمند ذوفنون بود كه خطوط نسخ و رقاع را استادانه مى نوشت و در جلدسازى نيز تبحر داشت. وى جمله فنون كتابت را از قبيل خط و تذهيب و جدول سازى و حل كارى و حتى جلد روغنى و آرايش آن را خود انجام مى داد و تمام رشته ها را پرمايه عمل مى آورد. از آثار او: ادعيه اى به خط نسخ و جلد روغنى مذهب كه حواشى آن به خط رقاع است، با رقم: «محمدصادق الرضوى سنه 1246»؛ جلد استادانه ادعيه ى نفيسى از «دعاى كميل» كه تمام صفحات آن به شيوايى تمام تذهيب و حل كارى شده و به نسخ ممتاز كتابت گشته است، با رقم: «... ابن عبدالحى الرضوى، محمدصادق به محروسة اليزد... سنه 1248».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (900/ 2).

رضوي، محمد امير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1274 ق)، خطاط، نقاش و مذهب. از معاصران و مصاحبان غلام محمد هفت قلمى بود. وى جوانى خوش اخلاق و خوش طبع و شيرين زبان بود كه در هنر نقاشى، تذهيب، جدول كشى، صحافى، علاقه بندى و سنگ تراشى مهارت داشت. او نستعليق را به شيوه ى قدما مى نوشت و در خوشنويسى از روش رشيدا پيروى مى كرد و خود مجموعه ى نفيسى از آثار رشيد را جمع آورد و بيشتر آنها را تذهيب و تزيين كرد و كم كم شباهت خط او به رشيدا به آنجا رسيد كه بر خط خود رقم رشيدا مى نهاد. وى در ماه محرم مجلسى از خوشنويسان تشكيل مى داد و در باب خط و خطاطان مباحثات و مذاكرات مى كرد. رضوى در بلواى هندوستان هدف گلوله واقع شد و درگذشت. از آثار وى: يك قطعه

در موزه ى باستان شناسى دهلى، به قلم دو دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «مسوده محمد امير، در سنه ى يكهزار و دوصد و پنجاه و هفت هجره النبويه تحرير يافت»؛ تصوير پر زيب و زينت كه براى سلطان عالم تهيه كرده و مجموعه ى پرحلاوتى از هنر تذهيب و تشعير است وى در آخر كتاب خود را عبداللطيف خوانده و رقم نهاده: «به تاريخ غره محرم الحرام سنه 1276 هجرى»؛ از ديگر آثار اين هنرمند كتابى زيبا كه مينياتور نيز دارد و يكى از آنها تصوير خود سلطان عالم بوده كه در بالاى تصوير نوشته شده: «شبيه دست در دست گرفته، فهمانيدن سلطان عالم نواب سرفراز مخلص صاحبه را سنه 1262».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (645 -644 /3)، احوال و آثار نقاشان (652 -651 /2).

رضوي، محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. وى سياه قلم را خوش مى ساخت و پرداز را استادانه مى زد. در جانورسازى صاحب ابتكار بود و نستعليق را خوش مى نوشت. از آثار اين هنرمند، تصوير گاوى است در سياه قلم كه كوهان برآمده داشته و تصوير مرد چوپانى نيز، همراه آن ديده مى شود و به خط نستعليق رقم «محمد شفيع رضوى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (897/ 2).

رضي شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق) خطاط و شاعر، متخلص به رضى. وى در علوم ادبى و لغت عربى و خطوط، بخصوص نستعليق دست داشت. در سال 1278 ق از شيراز به تهران آمد و در وزارت امور خارجه به خدمت مشغول شد و به مقامات عالى رسيد. ميرزا رضى گاهى نيز شعر مى سرود. صاحب «تذكره ى مرآت الفصاحه» او را ديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (527)، احوال و آثار خوشنويسان (219/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (625 -624 /2)، فارسنامه ى ناصرى (1100 -1099 /2)، مرآت الفصاحه (245 -244).

رفعت اصفهاني، رفيع الدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به رفعت. وى نواده ى حاج باقر، معروف به مسگر است. رفعت شاعرى با كمال و صلاح و مقبول عامه بود و از علوم مختلف سررشته داشت. خط نستعليق را خوش مى نوشت. از او است:

بزم مرا خيال خطت ياسمن كند

سرو قد تو كلبه ى ما را چمن كند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (219/1)، تذكره ى نصرآبادى (190 -189)، الذريعه (376/9).

رفعت قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1255/1250 ق)، شاعر و خطاط. فتحعلى شاه حكومت كرمانشاه را به وى داد. وى خط نسخ را نيكو مى نوشت. در «مدايح معتمديه» اشعارى از وى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (684 -681 /1)، الذريعه (376/9)، فرهنگ سخنوران (389).

رفعتي آق حصاري، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن وزيرى كوچك نسخ كتابت خفى و رقاع خوش با رقم: «سنه ى 1218 (يا 1318) فى اوايل شهر الشريف الشعبان كتبه الفقير الذليل السيد حافظ حسين الرفعتى الاق حصارى» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

رفعتي تبريزي، ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به رفعتى. در تبريز متولد شد و در همان جا نشو و نما كرد. خط شكسته را نيز نيكو مى نوشت. به هندوستان سفر كرد. پس از بازگشت از هند مدتى در خدمت عرب خان، حاكم شروان بود و در همان جا نيز فوت كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1239/4)، تذكره ى شعراى آذربايجان (258 -257 /2)، تذكره ى نصرآبادى (399)، دانشمندان آذربايجان (160)، الذريعه (377/9)، سخنوران آذربايجان (376)، صبح گلشن (182)، فرهنگ سخنوران (289)، كاروان هند (452 -451 /1).

رفيع بخاري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط، موسيقيدان، پزشك و شاعر. وى در بيشتر علوم دست داشت و پزشك حاذقى بود. در خط نستعليق شاگرد سلطانعلى مشهدى و از خوشنويسان معروف زمان خود بود. رفيع قانون را خوب مى نواخت و در فن موسيقى مهارت داشت. وى را در اين فن پس از خواجه عبداللَّه مرواريد از همه برتر مى دانستند. او در سن هفتاد سالگى درگذشت و در جوار پدرش، در بخارا، دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (624)، تاريخ هنرهاى ملى (870/2).

رفيقي هروي، كمال الدين محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به رفيقى. از مردم خراسان و پدر مجنون چپ نويس بود و نستعليق را خوش مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «خمسه ى» جامى، به قلم كتابت خفى متوسط، كه عباراتى به قلم رقاع و شكسته تعليق كتابت خوش نيز دارد و چنين تمام مى شود: «تمت هذه الفيض الحقيقى بخط العبد محمود الرفيقى، فى سنه ى 893» و «تمت... فى شهر شعبان المعظم سنه ى تسعين و ثمانمائه»؛ يك نسخه «ذخيره الملوك» سيد على همدانى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «و تم ذلك الفيض الحقيقى بخط العبد محمود الرفيقى فى شهور سنه ى 893».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (875 -874 /3)، تاريخ نظم و نثر (333)، گلستان هنر (85).

ركن الدوله قاجار، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1318 -1262 ق)، خطاط. از شاهزادگان هنرمند و با كفايت قاجار بود و به كارهاى خطير مانند ايالت خراسان اشتغال داشت. مجموعه ى كتابهاى خطى وى از نفايس است. او خط نستعليق را استادانه مى نوشت و از شاگردان ميرزا كاظم خطاط بود. از آثار او: قطعه اى به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «بنده ى درگاه محمدتقى قاجار 1275»؛ دو قعطه به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «ركن الدوله» و «مشقه محمدتقى قاجار سنه ى 1284»؛ يك قطعه به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «ركن الدوله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (670/3)، شرح حال رجال (319 -312 /3).

روحاني وصال شيرازي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1332 -1257 ش)، خطاط، نقاش و شاعر. وى نواده ى وصال شيرازى است كه در شيراز به دنيا آمد و در همان جا به كسب علوم قديمى پرداخت و در فنون ادب مهارت پيدا كرد. او غير از شاعرى در نوشتن خطوط شكسته و نسخ و نستعليق استاد، و در فن نقاشى از مهارت كافى برخوردار بود. دوبار در سالهاى 1288 و 1297 ش به هندوستان سفر كرد و در آنجا كتابى به نام «سفرنامه» نوشت و سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگى در شيراز درگذشت. ديگر از آثار وى: نظم «داستان بينوايان ويكتور هوگو»؛ «گلشن وصال»، در شرح حال و آثار دودمان وصال.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (364)، احوال و آثار خوشنويسان (467/2)، اطلس خط (567)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (647 -640 /2)، الذريعه (229/18 ،386/9)، ريحانه (337/2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (346/3)، سخنوران نامى معاصر (1592 -1588 /3)، شرح حال رجال (164 -163 /6)، طرائق الحقائق (384/3)، لغت

نامه (ذيل/ روحانى شيرازى)، مؤلفين كتب چاپى (250/4)، مرآت الفصاحه (723).

رياض همداني، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1268 ق)، خطاط، شاعر و نويسنده. وى در همدان متولد شد. نزد ابوالقاسم ذوالرياستين تحصيل كرد و بعد از مرگ استادش به تهران سفر نمود بعد از مدتى در انزوا زيستن، اميركبير او را شناخت و بركشيد. بعد از مرگ اميركبير مريض شد و در سن جوانى درگذشت. رياض از شاعران و نثرنويسان عهد محمدشاه و ناصرالدين شاه بود. وى صاحب مقالاتى به سبك بديع الزمان و مقامات حميدالدين بلخى است و كتابى نيز به نام «گنج شايگان» دارد كه در آن از «گلستان» سعدى و «پريشان» قاآنى تقليد كرده است. ميرزا جعفر به دو زبان فارسى و عربى شعر مى گفته و در نجوم و هندسه و حساب نيز دست داشته است و به قولى رساله اى در موسيقى نيز داشته و در نگارش خطوط نسخ و شكسته توانا بوده است. از آثار چاپ شده ى وى: «غزليات رياض»؛ «الف ليله»؛ «ديوان شعر».[1]

ابراهيم رياضى از علماء بنام و دانشمندان گرامى نجف آباد بوده اند.

وى در سال 1277 شمسى در نجف آباد در يك خانواده زراعت پيشه اى متولد شده و چون در كودكى پدر خود را از دست داد تا سن 18 سالگى تحت سرپرستى برادر بزرگش به زراعت اشتغال داشت.

ولى در اين سنين علاقه اى كه از مدتها پيش به تحصيل علم داشت او را به سوى حوزه علميه اصفهان كشانيده و پس از فراگرفتن علوم مقدماتى و ادبيات و... در اصفهان عزيمت به قم نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى (مؤسس) حوزه استفاده نموده و به واسطه شدت علاقه اش به تحصيل و تقواى باطنى كه داشت مورد توجه و

اعتماد استاد واقع و كم كم جزو معاريف حوزه و نزديكان آن مرحوم گرديد.

خلاصه آن مرحوم مدت دوازده سال در اصفهان و قم تحصيل و كسب علم و كمال نمود و در سن سى سالگى به نجف آباد مراجعت و ازدواج نموده و در آنجا ملازمت فقيه زمانش مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ احمد حججى كه عالمى بى آلايش و مروجى كم نظير بود اختيار و مشغول به تبليغ و ترويج گرديد و در مدت كوتاهى به خدمتگذارى و خيرانديشى معروف و با همت بلند و كوشش صادقانه خود و كمك مردم يك مركز علمى و دينى به نام (مدرسه الحجتيه) تأسيس كه داراى سى حجره و مدرس و كتابخانه مجهز و مسجدى آبرومند مى باشد.

مرحوم رياضى براى تدريس و تربيت طلاب علوم دينى زحمات فراوانى متحمل شده و بر اثر كوشش معظم له در اين مورد بالغ بر سيصد نفر دانشجوى علوم دينى در مقامات مختلف از اين شهر و حومه آن برخاسته كه هر كدام به نوبه خود مشغول انجام وظيفه هستند.

بارى آن مرحوم بر اثر فعاليتهاى خستگى ناپذير و عشق و علاقه اى كه به خاندان رسالت داشت چندين مسجد بنام آن بزرگواران و نيز براى رفاه مردم حمام و حسينيه بنا نموده است.

مرحوم رياضى به واسطه كاردانى و معنويت و تقوائى كه داشت در شهر نجف آباد چنان نفوذ كلام داشت كه حتى دعاوى و اختلافات چندين ساله محاكم قضائى را در يك جلسه فيصل مى داد و مردم شهر به ديده احترامى بيش از حد به وى مى نگريستند كه اين توجه براى خدمت به خلق و بسندگى خالص خدا و پاكى نيتش بود بارها شده بود كه براى تشويق مردم به امور

خير شخصا بيل و كلنگ به دست گرفته و به امور ساختمانى مدرسه و مسجد و... كمك مى كرد.

خلاصه عمرى كوتاه و بابركت داشت به طورى كه اين همه خدمت و فعاليت در اين مدت كوتاه جز به توفيقات الهى ميسر نيست.

آن مرحوم در مهرماه 1333 شمسى در سن پنجاه و شش سالگى بر اثر سكته قلبى درگذشت و در حسينيه اعظم كه از بناهائى است كه به دست آن مرحوم پايه گذارى شد دفن گرديد و فوت آن مرحوم انقلاب عظيمى در استان اصفهان به وجود آورد به طورى كه از فرسخها راه عزاداران به صورت دسته هاى سينه زن و زنجيرزن حركت و به نجف آباد آمده و مورد استقبال گرم مردم نجف آباد شده و اين تظاهرات موجب شد كه عده اى از جوانان علاقمند به تحصيل علوم دينى گرديدند.

آرى مرحوم رياضى حيات و مماتش بركت و تبليغ بود. داراى چندين فرزند مى باشد كه از آنها فرزند ارشدش ثقه الاسلام آقا شيخ حيدرعلى رياضى در لباس مقدس روحانيت اشتغال به انجام وظيفه دينى دارند و مورد احترام طبقات مختلف شهر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (396 -395 /9)، فرهنگ سخنوران (407 -406)، المآثر و الآثار (205)، مؤلفين كتب چاپى (318/2)، مجمع الفصحا (331/4).

ريحاني، محمدكريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن بازوبندى جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى نسخ غبار خوش با رقم: «... سنة ستون و ماءتان بعدالالف و انا العبد... ابن مولينا سليم، محمد كريم ريحانى...» 1260 در كتابخانه ى سلطنتى.

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى، نسخ غبار خوش، با رقم: «...

سنه ستون و ماتان بعد الالف و انا العبد... ابن مولينا سليم، محمد كريم ريحانى... 1260».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1195 -1194/ 4).

زاهد گيلاني ثاني، ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1119 ق)، عالم، اديب، عارف، شاعر و خطاط. وى عموى محمدعلى حزين لاهيجى، صاحب «تذكره المعاصرين» بود. نسبش با چهارده واسطه به شيخ زاهد گيلانى مى رسد. او مقدمات علوم را در لاهيجان نزد پدرش و ملا على نورى فراگرفت و در شاعرى و خوشنويسى و ترسل مهارت يافت. هفت قلم را نيكو مى نوشت و خوشنويسان اصفهان از نمونه هاى خط او كه به آنجا مى رسيد، بهره مى بردند. هنگامى كه با پدر خود به لاهيجان سفر كرده بود، مدت يك سال نزد عموى خود به تحصيل مشغول شد و «خلاصه الحساب» شيخ بهايى را نزد او فراگرفت. وى سپس به خدمت حسينعلى شاه رسيد و به هدايت مردم مامور شد. شيخ ابراهيم از پيروان سلسله ى نعمت اللهيه بود. او در لاهيجان درگذشت. از آثار وى: حاشيه بر «المختلف» علامه، به نام «رافع الخلاف»؛ حاشيه بر «كشاف» به نام «كاشف الغواشى»؛ رساله اى در توضيح «كتاب اقليدس»؛ «القصائد الغراء»، در مدح آل عباء (ع)؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (9 -8 /1)، اعيان الشيعه (181/2)، تذكره المعاصرين (246 -245 ،116 -113)، الذريعه (239 ،86/17 ،60/10 ،399/9)، رياض العارفين (261 -260)، ريحانه (357 -356 /2)، طرائق الحقائق (223/3)، لغت نامه (ذيل/ زاهد)، معجم المؤلفين (53/1)، مكارم الآثار (750/3)، نامها و نامدارهاى گيلان (8).

زاهد، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1293 ش)، شاعر، نويسنده و خطاط. در شيراز به دنيا آمد. در سال 1315 ش از دانشسراى مقدماتى شيراز ديپلم گرفت و مدتى به تدريس پرداخت و براى ادامه تحصيل به تهران آمد و از دانشكده ادبيات و دانشسراى عالى به اخذ دانشنامه ليسانس در رشته ى زبان فرانسه نايل آمد. در

سال 1342 ش به درخواست خود بازنشسته شد و به تأسيس دبستان نمونه راز همت گماشت. زاهد خط نستعليق را بسيار خوش مى نوشت و صاحب آوازى دلنشين بود و سالها در جلسات كانون دانش پاريس و انجمنهاى ادبى هدايت و خواجو شركت مى كرد. اثر وى كتابى به نام «طرز تدريس در دبستان» است. او همچنين مقالاتى ادبى و اجتماعى را از زبان فرانسه به فارسى ترجمه و در روزنامه ى پارس و ساير روزنامه هاى شيراز منتشر كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انجمنهاى ادبى شيراز (442).

زاهدي گيلاني، ابوطالب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1127 -1058 ق)، مفسر، عالم دينى، رياضيدان، شاعر و خطاط. در لاهيجان متولد شد. علوم عربى و سطح را در همان شهر نزد شيخ الاسلام ملا حسن لاهيجى خواند. در بيست سالگى به اصفهان رفت و رياضى را نزد ملا رفيع يزدى و ساير علوم متداول را از اكابر علماى آن شهر همچون آقا حسين خوانسارى فراگرفت و به مراتب عاليه ى علمى نايل گرديد. چون از فقر قادر به خريد كتاب نبود كتابهاى مورد احتياج خود را استنساخ مى كرد و تا روزى هزار بيت كه هر بيت پنجاه حرف بود مى نوشت. خوش خط و سريع القلم بود. وى كتابخانه اى با بيش از پنج هزار جلد كتاب گردآورد كه بسيارى از آنها را به خط خود تصحيح كرده و بر بيشتر آنها شرح و حاشيه نوشته است. «تفسير بيضاوى» و «قاموس» و «تهذيب» و «شرح لمعه» را به خط خوش نوشت. در اصفهان وفات يافت و در همان شهر دفن شد. از آثار وى: «رساله الحركه»؛ رساله در «مساله العلم»؛ رساله در «عمل المسبع و المتسع و الدائره»؛ رساله در شرح آيه ى

«قل الروح من امر ربى»؛ شرح قول ارسطو «لم صار ماء المطر خفيفا»؛ شرح حديث «عرفت اللَّه بفسخ العزائم» كه برخى از اين تاليفات را پسرش شيخ محمدعلى حزين لاهيجى به فارسى ترجمه و شرح كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (367/2)، تذكره القبور (79)، تذكره المعاصرين (44 -43)، الذريعه (347 ،315 /15 ،24/14 ،202/13 ،394/6 ،328/4)، ريحانه (166/7 ،357 -356 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 394 -393 /12)، الكنى و الالقاب (108 -107 /1)، لغت نامه (ذيل/ زاهدى)، نامها و نامدارهاى گيلان (22).

زاهدي، عزيزاللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عزيز. وى در سال 810 ق سفرى به هرات رفت و در آنجا ده سال رنج تحصيل كشيد و بعد به خدمت ميرزا بايسنقر، پسر شاهرخ، راه يافت و «روضه العاشقين» را به نام او به سال 820 ق به نظم درآورد، اين مثنوى در هزار بيت و در شماره ده نامه هايى است كه در قر هشتم و نهم بارها ساخته شد و تفاوتش با ده نامه هاى ديگر آن است كه به بحر هزج مسدس نيست. «روضه العاشقين» به وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن در بحر خفيف است كه هر بيت آن هم داراى صنعت تجنيس است و هم ذو قافيتين. نسخه اى از اين مثنوى در كتاب خانه ى موزه ى بريتانيا موجود مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (461 -460 /4)، تاريخ نظم و نثر (341).

زرگر اصفهاني، محمدهاشم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، خطاط. معروف به زرگر. وى پدر ميرزا محمدعلى محرم و جد ميرزا عبدالوهاب محرم يزدى، شاعر دوره ى ناصرى، است. زرگر از استادان مسلم خط نسخ است كه در زمان خود، در سراسر كشورهاى اسلامى شهرت داشت و حتى در خوشنويسى ممدوح شاعران عصر بود. او را در خط نسخ رديف عبدالمجيد درويش در خط شكسته نهاده اند. از آثار او: قرآن نيم ربعى جلد روغنى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، به خط نسخ و رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «... و انا العبد... محمدهاشم الصائغ الاصفهانى، فى... سنه 1172»؛ يك قطعه نسخ كتابت جلى عالى و رقاع خوش، با رقم: «حرره العبد... محمدهاشم الاصفهانى، فى 1190»؛ يك نسخه «صحيفه ى سجاديه ى» جانمازى

جلد روغنى، دو صفحه ى اول حاشيه و متن مرصع، سرلوح مرصع رقاع و به خط نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... ابن محمدصالح لؤلؤى محمدهاشم الاصفهانى... 1212»؛ يك قطعه به خط شكسته ى تعليق و كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل ابن محمدصالح، محمدهاشم». يازده اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1277 ،1204 -1202 /4).

زرين خط، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1273 ش)، خطاط. از خطاطان معروف معاصر است. وى در مكتب خانه هاى زمان قديم به تصحيل انشاء و خط و معلومان پرداخت و چون در خوشنويس مستعد بود، در همان مكتب خانه به تعليم خط مشغول شد. به دلايل اختلافاتى كه بين وى و استادش روى داد، تعليم خط را رها كرد، تا اين كه پس از چند سال به نزد استاد عمادالكتاب مى رود و هنر خود را ترقى مى دهد و در وزارت فرهنگ به خدمت مى شود. قطعات خط وى هم اكنون موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (125 -122).

زرين قلم خوانساري، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دوره ى ناصرالدين شاه قاجار بود. كتيبه ى سر در ورودى صحن و كتيبه ى پيشانى ايوان شمالى مزار حضرت عبدالعظيم در شهر رى، به خط وى است كه به قلم پنج دانگ كتيبه ى خوش نوشته و رقم «... السلطان ناصرالدين شاه قاجار...كتبه عبدالحسين الخوانسارى زرين قلم» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (370/2).

زرين قلم، حسام الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به خط وى، يك قطعه از مرقع نسخ كتابت خفى خوش در موزه ى اسلامى ترك موجود است و رقم «نمقه الفقير حسام الدين زرين قلم فى سنه 995» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1058/4).

زرين قلم، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط، نقاش و شاعر. خوشنويس تصويرگر بود كه به هفت قلم خط و كتابت طغراهاى تزيينى تسلط كامل داشت. او در ابتكار و تلفيق خطوط مهارت داشت و در بطن آنها تصاوير مذهبى به وجود مى آورد آثار نقاشيخط وى بين رجال و اعيان آن دوره بسيار ديده شده است. زرين قلم شعر نيز مى سرود. از آثار او: مرقعى به قلمهاى نستعليق و نسخ و ثلث و تعليق و توقيع و طغرايى و شكسته، از شش دانگ تا غبار خوش و متوسط، با رقمهاى: «كتبه حسن زرين قلم، شهر صفر سنه ى 1301»، «حسن زرين قلم 1312 ،1311 ،1309 ،1306»، «خانه زاد آستان همايون... حسن زرين قلم، مداح ركاب... ناصرالدين شاه»، «كتبه و مشقه... حسن زرين قلم... سنه ى 1307» و «... شهر رجب 1314 حسن زرين قلم... در عهد دولت... مظفرالدين شاه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1261/4 ،142 -141 /1)، احوال و آثار نقاشان (153/1).

زرين قلم، مبارك شاه

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. ملقب به زرين قلم. او از مردم تبريز و معاصر مبارك شاه دمشقى سيوفى و از شاگردان ياقوت مستعصمى بود. وقتى كه سلطان اويس جلاير در نجف، بر مزار حضرت على (ع) عمارتى بنا كرد، به جهت خوابى كه از حضرت ديد، به مبارك شاه زرين قلم سفارش فرمود كتابت كتيبه ى عمارت را به عهده بگيرد. از آثار او: چهار صفحه از مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ثلث چهار دانگ جلى ممتاز و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه اضعف عباداللَّه و احوجهم مبارك شاه بن قطب... سنه اثنين و ثلاثين و سبعمائه (732)، حامدا و مصليا»؛ دو صفحه ى از

مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ثلث چهار دانگ جلى ممتاز و نسخ كتابت عالى، با رقم: «مشقه دون الادمان... مبارك شاه بن قطب...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1134/4)، پيدايش خط و خطاطان (151)، خوشنويسان و هنرمندان (24 ،5)، دانشمندان آذربايجان (324)، گلستان هنر (22 -21)، مناقب هنروران (114 ،39).

زرين خط، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1287، سيرجان.

درگذشت: 27 آذر 1364، سيرجان.

غلامرضا زرين خط در كودكى پدر خود را از دست داد. تحصيلات قديم و جديد را در سيرجان به پايان رساند. سپس به عنوان معلم خط، قرآن، تعليمات دينى و ادبيات فارسى، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و مدت 38 سال در دبستان ها، دبيرستان ها و مدارس شبانه سيرجان به تدريس پرداخت.

وى به فعاليت مطبوعاتى نيز پرداخت و نمايندگى و خبرنگارى چندين روزنامه و مجله را در سيرجان به عهده داشت. از استاد زرين خط، آثار بسيارى در انواع خطوط بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

زمجي، معين الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معين الدين محمد زمجي اسفزاري متخلص به نامي در حدود 850 ه . ق دراسفزار (سبزوار) متولد گرديد .و در همان جا به تحصيل علوم مقدماتي پرداخت . اما در پي آشوبهاي پس از وفات سلطان ابو سعيد تيموري و طاعون سال 838 ه .ق به هرات رفت وتحصيل در علوم مختلف پرداخت ، و ازمحضر استادان بزرگ زمانه بويژه عبد الرحمن جامي (شاعر و صوفي ) بهره برد . و دردربار سلطان حسين بايقرا به مناصب منشي گري ، مهر داري و حتي وقايع نگاري رسيد . وبنابه سفارش خواجه قوام الدين نظام الملك وزير سلطان بايقرا كتاب مشهور روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات را درتاريخ محلي و جغرافيايي هرات نگاشت . اسفزاري تاپايان عمربعنوان يكي از دانشمندان ،و مترسلان مشهور زمانه خود به تدريس درمدارس هرات مشغول بود . درشاعري و خط تعليق نيز دست داشت و بيشتر معاصرانش وي را ستوده اند .

گروه : علوم انساني

رشته : تاريخ

گرايش : ايران بعد از اسلام

والدين و انساب : معين الدين محمد زمجي

اسفزاري در كتاب خود از پدر خود نامي نياورده است اما مي نويسد كه وي شاعري چيره دست بوده و درتوصيف فجايع طاعون هولناك سال 838 ه. ق اشعاري سروده است .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري از آغاز جواني دراسفزار آغاز به كسب علم و هنر نمود و نزد استادان زمان به تحصيل پرداخت اما از سال 873 به هرات رفت و از محضر نورالدين عبد الرحمن جامي (عارف ) بهره برد و مدتي بعد درسن 23 سالگي در ديوان خواجه مجد الدين محمد (وزير سلطان حسين بايقرا )به منشي گري مشغول شد . وي درهرات مهارت خود را در علوم گوناگون چون صرف و نحو ،منطق و معاني و بيان و زبان و ادبيات عرب وفقه حنفي و تفسيرو احاديث و زبان وادبيات پارسي و هراتي و تركي جغتايي و قواعد انشاء كه خود آن مورد رساله اي نوشته است ،و علم تاريخ و جغرافيا و فن شعر و خطاطي و نيز مختصري هيئت و نجوم و طب و موسيقي تكميل كرد .

خاطرات و وقايع تحصيل : درزمان سلطان ابوسعيد تيموري هنگامي كه معين الدين محمد زمجي اسفزاري هنوز در اسفزار به تحصيل مشغول بود ، مولانا شرف الدين عبد القهار (متخلص به شريف ) كه ازدانشمندان روزگار ربود از آن ولايت گذشت و معين الدين افتخار درك مقدم وي را يافت و مولانا شرف الدين در شعر به بديهه دربار اسفزار گفت : دارد نشاني از بهشت آب و هواي اسفزار معين الدين اسفزاري نيز درپاسخ وي چنين سرود : اكنون زيمن مقدمت دارد به جنت افتخار

استادان و مربيان : معين الدين محمد زمجي اسفزاري اولين استاد عرفاني معين الدين محمد در هرات بود .

هم دوره اي ها و همكاران : معين الدين محمد زمجي اسفزاري بادانشمنداني چون محمد فرهي ،ميرخواند ، مولانا عبد الرحمان جامي معاصر ومعاشر بوده است . امير عليشيرنوايي ،مولانا عبد الواسع نظامي (منشي ومورخ ) ، شيخ عبد الله ديوانه (خوشنويس ) ، خواجه غياث الدين ده دار (نديم سلطان حسين بايقرا ).

وقايع ميانسالي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري عمده عمر خود را باسلطان حسين بايقرا تيموري معاصر و با وي معاشر بود . از حمايت قوام الدين نظام الملك وزير برخورداربود . از سال 897 خواجه قوام الدين نظام الملك به وزارت سلطان حسين بايقرا رسيد . و اسفزاري به خدمت او درآمده به فرمان وي كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات را درتاريخ شهرهرات شروع به تاليف كرد . هدف وزير هم خدمت به شاه و هم به جاويدان كردن اثري بوده است از نويسنده اي دانا واديبي كامل بوده است . اسفزاري نيز مدتها پيش از اين درچنين انديشه اي بوده است . وي دراين هنگام تاليف كتاب خود باامير جلال الدين فرخزاد طبسي كه پسر ارشد اميرنورالدين جلال الاسلام بود وا ز اعيان دولت تيمور گوركاني به شمارمي رفت ،ديداركرد . اسفزاري درصددن افزودن كتاب ديگري درادامه شرح وقايع كتاب روضات الجنات بوده است كه بدليل نا آرامي هاي ناشي از كشته شدن خواجه قوام الدين نظام الملك در 903 ه ق اين كارصورت نپذيرفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري منشي دربار سلطان بايقرا

وتحت حمايت وزير وي قوام الدين نظام الملك بود . وي پيش از قوام الدين ، در خدمت خواجه مجد الدين محمد (وزير سابق سلطان حسين بايقرا )بوده است . از اين رو امير عليشير نوايي (وزير بعدي سلطان حسين ) كه با خواجه قوام الدين نظام الملك نزاع سياسي داشته است ، تنها به ذكر نامي از معين الدين اسفزاري اكتفا نموده است . اسفزاري در دربارسلطان بايقرا تا آنجا ترقي يافت كه نشان شاهي راكه مهر رسمي دربار سلطنت بود و به وي سپرده بودند .

فعاليتهاي آموزشي : معين الدين محمد زمجي اسفزاري چنان در خط تعليق مهارت داشت كه بيشتر اوقات در هرات به تعليم قواعد اين هنر مشغول بود . وي درمدارس هرات نيز بعنوان استاد به تدريس مشغول بوده است .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : معين الدين محمد زمجي اسفزاري علاوه برمنشي گري ،به شاعري و خطاطي مي پرداخت . چنانكه درخط تعليق بسيار ماهر بود. و شعر هايي مي گفت كه بر زبان مردم هرات جاري بود . چنانكه مي نويسد : به سرمه است آنكه مي بيني به چشم هر پري پيكر كه از غوغاي چشمش مي كند خاك سير بر سر چنانكه اشعايي درمدح سلطان حسين بايقرا ،مرثيه شيخ عبد الرحمن جامي و رباعي ،غزليات ،قصاي و مثنوياتي مي سروده و بعنوان شاهد در تاريخ خود بكار مي برد و به نامي متخلص مي كرد .

همفكران فرد : معين الدين محمد زمجي اسفزاري منشي صاحب ذوقي بوده است كه نثر او از منشيان معاصر وي همچون مولانا حسين واعظ كاشفي صاحب انوار سهيلي و مولانا

كمال الدين عبد الواسع نظامي و وقايع نگاري كه سجع و قافيه هاي بسياري درنثر بكار مي برد ، او نثر و ساده تر بوده است .

آرا و گرايشهاي خاص : معين الدين محمد زمجي اسفزاري درانشائ مترسل ايراني نسبت به ايرانيان معاصر خود شيوه اي ساده ترو روانتر را برگزيده بود . از نظرمذهبي نيز گويا وي به فقه حنفي گرايش داشته و دراين زمينه ازكودكي آموزشهايي را كسب كرده بود وعلاقه اي در حد تعصب به مذهب خودابراز ميكرد . و شيعيان آن زمان را خارج از دين مي دانست . اما درهمه جاي كتاب خود به اولاد علي (ع) ، بويژه امام رضا (ع) همانند يك شيعي خالصي ،ارادت مي ورزند . از اين گذشته ،وي درراه سلوك و عرفان ازمريدان شيخ عبد الرحمن جامي نيز به شمار مي رود .

چگونگي عرضه آثار : معين الدين محمد زمجي اسفزاري كتاب روضات الجنات را در 9-897 ه ق تاليف كرده و به سلطان حسين بايقرا تقديم كرد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 ترسل

ويژگي اثر : اين رساله درباره آيين نامه نويسي تاليف كرده است .

2 روضا ت الجنات في اوصاف مدينه هرات

ويژگي اثر : كتاب روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات دنباله تاريخ نامه هرات اثر سيف بن محمد بن نعقوب هروي (سيفي هروي ) كه وقايع هرات را در (721-618 ه ق) توصيف كرد ، به شمار مي رود . [ آژند ، تاريخ نگاري محلي ايران ،تاريخ نگاري درايران ، تهران ؛گستره ، 1380 ]

اين كتاب تاريخ هرات را تاسال 875 ه ق در بر دارد . و در26 روضه مفصل بندي شده است و درآن اطلاعاتي است كه در منابع ديگري نيامده است . گرچه بيشتر مطالب آن تكرار گفته هاي مورخين معاصر پيشين از جمله ابواسحق احمد بن ياسين ، شيخ عبد الرحمن نامي ، سيفي هروي و ربيعي پوشنگي است ،اما بخش آخر كتاب منحصر به ديده ها و شنيده هاي مورخ و روش نگاري كتاب نيز يكي از بهترين و روانترين نمونه هاي نثر فارسي درقرن نهم مي باشد . مطالب كتاب شامل 26 روضه است . روضه هاي هفتم تا دهم درباره ي اخبار ملوك آل كرت و ذكر بلاد وابنيه و مزارات و عمران خراسان و هرات در عهد تيموري است . كتاب مزبوز تاريخ هرات راتصرف آنجا توسط سلطان حسين بايقرا در بر دارد . همچنين اطلاعات جالبي نيز درباب رجال خراسان و هرات درضمن مطالب كتاب آمده است . [معين الدين محمد الزمجي اسفزاري ، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات ،ج 1 ،به اهتمام محمد اسحاق ،كلكته :درپاسري ،1380 ه ق . / 1961 ميلادي ،محال ]

منابع زندگينامه :

1آزنده ،تاريخ نگاري ،محل دايراه ،تاريخ نگاري درايران ، ص 2862آژند ،تاريخ نگاري درايران ، تاريخ نگاري در ايران ،ص2863سعيد نفيسي ،تاريخ نظم و نثر ايران و درزبان فارسي ،ج اول، تهران : كتابفروشي فروغي ،1344 ،ص 2524معين الدين محمد الزمجي اسفزاري ، روضات الجنات في اوصاف مدينه هرات ،ج 1 ،به اهتمام محمد اسحاق ،كلكته :درپاسري ،1380 ه ق . / 1961 ميلادي ،محال5مير نظام الدين عليشير

نوايي ، تذكره مجلس النفاس ،به اهتمام علي اصغر حكمت ،تهران ؛ كتابخانه منوچهري ،1363 ،ص 98-99

زوزني، ابوحنيفه عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 455)، خطاط، محدث و دانشمند. وى در اكثر علوم متداوله ى زمان خود استاد بود، خصوصا در سرعت قلم و خوبى خط نسخ، يد بيضا داشت. چنان كه در اوقات زندگى خود چهارصد قرآن هر يكى به اجرت پنجاه دينار با خط خودش به يادگار گذاشت. زوزنى در هنگام سفر حج درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :پيدايش خط و خطاطان (95 -94)، ريحانه (395 -394 /2).

زهدي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك لوحه ى ثلث دودانگ عالى، به خط نسخ كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه الفقير اسمعيل الزهدى سنه 1202»؛ مرقّع ثلث سه دانگ و نسخ كتابت و رقاع كتابت عالى، با رقم: «كتبه اضعف الكتاب اسمعيل الزهدى سنة اربعين و مائة و الف» (1140)؛ «فيروزنامه ى» منظوم تركى در قواعد خطوط، به خط نسخ كتابت خوش ثلث و ريحان عالى و رقاع خوش، با رقم: «فرح اولدى فيروز سنده اولدى چو تاريخى آى سلح ماه رجب رسمه الفقير اسماعيل الزهدى غفراللَّه ذنوبه و لمن نظر فيه آمين يا رب العالمين سنة 1138»؛ يك قطعه، به خط ثلث دودانگ جلى عالى و نسخ كتابت خوش، با رقم: «كتبه الفقير اسمعيل الزهدى» دو اثر ديگر وى در كتاب «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر گرديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1046/4).

زيارتگاهي، عبدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از خوشنويسان زبردست اقلام شش گانه است كه نستعليق را نيز خوش مى نوشته و از قديمى ترين خوشنويسان اين خط و معاصر جعفر بايسنقرى است. از آثار وى: دو قطعه در مرقع امير غيب بيك، به اقلام مذكور و نستعليق كتابت متوسط، به شيوه ى اظهر تبريزى، با رقم: «كتبه... عبدالله الزيارتگاهى... فى سنه اثنى و ثلثين و ثمانمائه الهجريه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1089 / 4 ،356 / 2)، گلستان هنر (نوزده)، هنر عهد تيموريان (577).

زينا شيرازي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1021 ق)، خطاط. از آثار او: «شرح اشعار» انورى، جلد روغنى و مذهب، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمام شد شرح مقطعات بمباركى و فرخى. قد وقع الفراغ من استنساخه وقت الضحى يوم السبت ثامن عشر رمضان المبارك سنه احدى و شعرين و الف. اقل خلق اللَّه زيناء الشيرازى سنه ى 1021».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1071/4).

ساعاتي، علي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: دو صفحه از مرقع، به خط ريحان دو دانگ كتيبه ى عالى، با رقم: «خط ابونا و استادنا كاتب على ابن مزيد المشتهر بالساعاتى»، در دانشگاه استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1123/4).

ساعتساز، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1280 ق)، خطاط. حرفه ى وى ساعت سازى بود. او نستعليق را خوش مى نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (142/1).

ساغر تبريزي، عبدالرحيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، شاعر و خطاط. پدرش كلانتر سراب و گرمرود بود. ساغر تحصيلات ادبى و عربى را در تبريز گذرانيد و استاد فن شد. وى خط شكسته را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (171)، الذريعه (415/9)، فرهنگ سخنوران (427)، نگارستان دارا (202 -201).

ساكت شيرازي، غلامرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ساكت. مشهور به ميرزا كوچك. او ساكن شيراز بود و در آنجا شغل بزازى داشت. ميرزا غلامرضا خط نستعليق را با سبك مخصوصى مى نگاشت و شعر را نيز خوب مى سرود. سال وفات وى به دست نيامده است. از اوست:

در فصل بهار با يكى حور سرشت

يك شيشه ى مى به طرف جوى و لب كشت

بهتر بود از كوثر و از هشت بهشت

اين عشرت را نبايد از دست بهشت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، احوال و آثار خوشنويسان (556/2)، حديقه الشعراء (728/1)، الذريعه (417/9)، ريحانه (414 -413 /2)، لغت نامه (ذيل/ ساكت)، مرآت الفصاحه (262 -261).

ساكت نيريزي، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1334 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ساكت و اديب اصلش از نيريز بود. با فرصت شيرازى همعصر و مانوس بود. و مدح وى را مى گفته. خط نسخ را نيكو مى نوشت. اشعار بسيار به عربى و فارسى سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (558)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (16 -12 /3)، مرآت الفصاحه (264 -263).

سالك

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 899 ق)، خطاط. از آثار وى يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى است در دانشگاه استانبول كه به دستور سلطان ميرزا على نوشته و تاريخ 899 ق دارد. اين سلطان على ميزا، فرزند سلطان محمود ميرزا، حكمران حصار در اواخر دوره ى تيموريان است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر عهد تيموريان (614).

سالك اصفهاني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1280 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به سالك. شهرت او بيشتر به سبب خط نسخ اوست كه كمال تعريف دارد، و مردم او را ميرزا محمدحسين خوشنويس مى گفتند. مولف «حديقه الشعراء» آورده كه: «در سال 1280 در زمره ى احيا و از جمله معمرين بود». از آثار او: ادعيه ى نيم ربعى، جلد روغنى،: سرلوح مرصع، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب، نسخ كتابت و رقاع خوش، با رقم: «... السلطان ناصرالدين شاه... درجه ى قبول يابد. كتبه... محمدحسين الاصفهانى المتخلص بسالك»؛ كلمات قصار نيم ربعى، جلد روغنى، سرلوح مرصع، نسخ كتابت خفى جلى و رقاع خوش، با رقم: «... كتبه محمدحسين الاصفهانى المتخلص بسالك فى سنه 1275»؛ ادعيه ى نيم ربعى، مذهب، نسخ و رقاع كتابت خفى خوش، با رقم: «... كتبه محمدحسين الاصفهانى المتخلص بسالك... سنه 1276...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1160 -1159 /4)، حديقه الشعراء (729 -728 /1)، الذريعه (418/9)، گنج شايگان (195 -192)، مجمع الفصحا (461 -460 /4).

سالكي، بهرام

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهرام سالكي خطاط معاصر ايراني قرآن كريم را به خط زيبلي ريحان كتابت كرده است. اين مصحف شريف توسط مجيد دوخته چي تذهيب شده و توسط انتشارات مبلغان نشر شده است.

خط ريحان يكي از رايج ترين و در عين حال باشكوه ترين و عظيم ترين سبك هاي خوشنويسي است.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

سالياني، محمد يار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1242 ق)، خطاط. وى انواع خطوط را خوش مى نوشت. از آثار او: يك قطعه نسخ كتابت خوش و نستعليق نيم دو دانگ كتابت خفى متوسط، با رقم: «حسب الاشاره... محمدحسن خان قاجار... و انا العبد الاذل الاقل محمد يار ساليانى، فى سنه ى 1242».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1209/ 4 ،861/ 3).

سام ميرزاي صفوي، ابونصر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(975/974 -923 ق)، تذكره نويس، خطاط و شاعر، متخلص به سامى. وى در مراغه متولد شد دومين فرزند شاه اسماعيل و برادر شاه طهماسب بود. در زمان پدر نخست حكمران گيلان و سپس حكمران خراسان شد و در هرات استقرار يافت اما چندى پس از مرگ شاه اسماعيل معزول شد و بر شاه طهماسب طغيان كرد و در جنگى در قندهار شكست خورد و از آنجا به طبس گيلكى رفت. وى پس از چندى امان نامه دريافت كرد و به دربار بازگشت و چندى به اين نحو مى زيست تا اين كه از شاه طهماسب درخواست كرد كه از التزام ركاب معذورش بدارد، شاه طهماسب تلويت بقعه شيخ صفى الدين و حكمرانى اردبيل را به او داد. سام ميرزا سالها بعد بار ديگر بر شاه طهماسب شوريد و به مدت شش سال در قلعه قهقهه زندانى شد و سام در همان قلعه در زير آوار زلزله درگذشت. از جمله آثارش: «تحفه ى سامى»؛ «ديوان». شعر. سام ميرزا همچنين خط نستعليق را خوش مى نوشت و از خطوط وى، يك قطعه به قلم نيم دو دانگ متوسط به زر تحريردار موجود است، با رقم: «...كتبه غلام شاه، سام».[1]

صفوى پسر شاه اسماعيل و برادر شاه طمهاسب صفوى (ف. 940 ه.ق.). وى در فنون شعر

و انشا مهارت داشت و كتاب «تحفه سامى» كه تذكره ايست از شعرا تأليف اوست. در سال 939 ه.ق. از طرف برادرش به حكومت خراسان منصوب شد و در سال 940 بر برادر شوريد و در همان اثنا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (63 -62 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (228/1)، از سعدى تا جامى (674)، تاريخ ادبيات در ايران (498/5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (157 -155 /1)، تاريخ نظم و نثر (379 -378)، تحفه سامى (مقدمه)، دانشمندان آذربايجان (178 -176)، دايرةالمعارف فارسى (1246/1)، الذريعه (424 -423 /9)، روضه السلاطين (71)، ريحانه (151/2)، سخنوران آذربايجان (36 -31)، فرهنگ ادبيات فارسى (260)، فرهنگ سخنوران (435 -434)، لغت نامه (ذيل/ سام ميرزا)، مؤلفين كتب چاپى (286/3)، مجمع الخواص (24)، مجمع الفصحا (59 -58 /1)، نتايج الافكار (332 -331).

ساوجي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل ساوجي (1248- 1312 قمري) وي پس از اقامت در تهران به تحصيل طب و حكمت پرداخت. آثاري از وي به خط نستعليق، شكسته نستعليق و شكسته تعليق موجود است كه استادي وي را در خوشنويسي مي رساند. ديوان شعري نيز به وي منسوب شده است .گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : خط نستعليق و شكستهوالدين و انساب : ابوالفضل ساوجي از خاندان شاملو است و نامش حاجي ميرزا ابوالفضل مجدالدين محمد بن حاجي ميرزا فضل الله بن عبدالله بن لطفعلي ساوجي است. پدرانش از امراي صفوي بوده اند كه از خراسان به عراق آمده و در ساوه توطن گزيده اند. ميرزا ابوالفضل و پدرش از ساوه به تهران آمده و در اين شهر ساكن شدند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابوالفضل ساوجي در تهران طب و حكمت آموخت

.همسر و فرزندان : از فرزندان ابوالفضل ساوجي، مي توان ذبيح منصور را نام برد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ابوالفضل ساوجي در شاعري دستي داشته و خط نستعليق و شكسته نستعليق و شكسته تعليق را استادانه مي نوشته است. وي همچنين در كتيبه نويسي نيز دستي داشت.

________________________________________

آثار : آداب المشق ويژگي اثر : يك نسخه آداب المشق در كتابخانه سلطنتي به قلم نستعليق به سال 1261 .[سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]2 تهذيب المنطق ويژگي اثر : يك نسخه تهذيب المنطق در كتابخانه كاخ موزه گلستان به قلم دودانگ به سال 1286.[سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]3 ديوان شعر ويژگي اثر : يك نسخه ديوان اشعار ساوجي كه به قلم نستعليق و شكسته تعليق غبار به سال 1274 [سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]4 قطعات و مرقعات ويژگي اثر : قطعات و مرقعات در كتابخانه شلطنتي و يك قباله فروش سه باب دكان در مجموعه مهدي بياني .[سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]5 كتيبه بناي مزار حضرت عبدالعظيم در شهر ري كتيبه طلاي روي كاشي سر در باب همايون كلام الملوك ويژگي اثر : يك نسخه كلام الملوك در كتابخانه مجلس به تاريخ 1261. [سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]8 وقف نامه

قنات ناصري در قم

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

ساوجي، ابوالفضل مجدالدين محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1312 -1248 ق)، طبيب، خطاط و شاعر. از خاندان شاملو و از بازماندگان حيدرقلى خان و حسن خان شاملو، از امراى دوران پادشاهى صفويان، بود. ابتدا در ساوه موطن داشتند سپس، ميرزا ابوالفضل و پدرش به تهران آمدند و در اين شهر ساكن شدند. وى در تهران به كسب علوم و كمالات پرداخت و با اكثر علوم متداول از جمله طب و حكمت الهى و طبيعى و علوم ادبى آشنا شد. مقام فضل و دانش او بود كه وى را يكى از چهارتن دانشمند طراز اول قرار داد تا به امر مهم فرهنگى، يعنى تأليف «نامه ى دانشوران ناصرى» پردازد. ساوجى شعر مى گفت و صاحب «ديوان» بود و در خط نستعليق و شكسته نستعليق و شكسته تعليق از استادان مسلم به شمار مى رفت. نستعليق را هم خفى و هم جلى، خوش مى نوشت و بسيارى از كتيبه هاى عمارات سلطنتى و دولتى كه در زمان وى با شد، به خط اوست، از جمله: «كتيبه ى طلايى روى كاشى سر در باب همايون»؛ «كتيبه ى بناى مزار حضرت عبدالعظيم» در شهر رى؛ «وقف نامه ى قنات ناصرى» در قم. از ديگر آثار خطى وى: يك نسخه «ديوان» اشعار، خود او كه به قلم نستعليق كتابت جلى و شكسته تعليق غبار عالى به سال 1274 ق نوشته است، با رقم: «ابن فضل الله الساوجى ابوالفضل مجدالدين محمد الطبيب»؛ يك نسخه «تهذيب المنطق»، به قلم نستعليق دودانگ خوش، با تاريخ سال 1286 ق؛ يك نسخه «آداب المشق»، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «كتبه الحقير المذنب ابوالفضل مجدالدين محمد بن فضل اللَّه 1261»؛

يك نسخه «كلام الملوك»، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «تمت الرساله... محمد بن فضل اللَّه الملقب بمجدالدين ساوجى 1261» و ديگر قطعات و مرقعات مختلف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (32 -29 /1)، اطلس خط (590 -589)، پيدايش خط و خطاطان (107 -105)، حديقه الشعراء (1513 -1508 /3)، الذريعه (961 -960 /9)، ريحانه (418 -417 /2)، سرآمدان فرهنگ (295 -294 /1)، شرح حال رجال (54 /1)، طرائق الحقائق (584 -583 /3)، گنج شايگان (518 -509)، المآثر و الآثار (202)، مجمع الفصحا (907 -901 /5).

ساوجي، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1255 ق)، خطاط از خطاطان دربار فتحعلى شاه قاجار بود. وى نستعليق را نيكو مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (142/1).

ساوجي، فضل الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1275 ق)، اديب، طبيب و خطاط. وى پدر ابوالفضل ساوجى و از خاندان شاملو و از اعقاب حسن خان شاملوى معروف، والى هرات است. ميرزا فضل الله، خود از مشاهير اطباى ساكن تهران بود و فتحعلى شاه او را به سمت معلمى على خان ظل السلطان، دهمين فرزند خود، منصوب داشت. از خطوط، علاوه بر نستعليق، ثلث و نسخ را نيز خوش مى نوشت. او را به داشتن سجاياى اخلاقى و مراتب فضل و كمال ياد كرده اند و بعضى شاعران عصر، مانند شباهنگ، در اشعار خود وى را ستوده اند.او در تهران درگذشت و جنازه اش را به نجف اشرف منتقل كردند و در وادى السلام به خاك سپردند. از آثارش، قطعه ى سياه مشقى است كه به قلم چهار دانگ خوش نوشته شده و رقم «ذلك فضل الله» دارد؛ قطعه اى به قلم شش دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «يا هو، در نهايت افسردگى و بيدماغى نوشته شد، كتبه الحقير لله، فضل الله 1257».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (573 -572 / 2)، شرح حال رجال (178 / 6)، حديقه الشعراء (1513 -1512 ،1508 / 3)، طرائق الحقائق (584 -583 / 3)، مجمع الفصحا (901 / 5)، گنج شايگان (509).

ساوجي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1301 ق)، اديب و خطاط. از خاندان ميرزا ابوالفضل ساوجى و در زمره ى دانشمندان عصر خود بود و در نظم و نثر فارسى دست داشت و خط نستعليق را خوش مى نوشت. وى در تهران درگذشت و در قم به خاك سپرده شد. از آثارش: ترجمه ى فارسى يك نسخه «صحيفه ى سجاديه»، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «ترجمه ى اين صحيفه ى كامله ى شريفه ى سجاديه كه بقلم معجز رقم استاد

كل آقا زين العابدين اصفهانى است... بتحرير اين حقير بانجام رسيد. و انا العبد الراجى محمد الساوجى سنه 1278»؛ يك قطعه، به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «الحقير محمد الساوجى غفر له 1282».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (741 -740/ 3).

ساير مشهدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و خطاط. ملقب به سايرا. اصلا مشهدى و ساكن اصفهان بود. وى از اساتيد شعراى معروف عهد شاه سليمان صفوى است كه خط نستعليق را خوب مى نوشته و اكثر اوقات خود را به كتابت مى گذرانيده است. از او «ديوان» شعرى بر جاى مانده كه به خط خود نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (469 -468 /2)، تاريخ اصفهان (162 -161)، تذكره ى نصرآبادى (345 -344)، الذريعه (425/9)، كلمات الشعراء (78)، محزن الغرائب (640 -638 /2)، نشتر عشق (740 -738 /2).

سايلي عراقي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، شاعر، خطاط و موسيقيدان. در «مجالس النفائس» درباره ى وى چنين آمده: «از مردم نيك ملك عراق است، و در خراسان فضايل بسيار كسب كرد. اول به شعر مشغول گرديد و آخر به معما و خط كوشيد و اكثر سازها را خوب نواخت و در موسيقى كارهاى نيك ساخت، هم سلامت نفس دارد و هم استقامت طبع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (427 ،421 /9)، صبح گلشن (196)، فرهنگ سخنوران (437)، لغت نامه (ذيل/ سالمى)، مجالس النفائس (239 -238 ،66).

سبحاني، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: بياض ادعيه ى كوچك جلد روغنى مذهب، نسخ كتابت خفى خوش (به شيوه ى آقا زين العابدين قزوينى)، با رقم: «حسب الاشاره ى... اعتمادالدوله... سمت تحرير پذيرفت و انا العبد... محمدحسن الكاتب السبحانى 1273».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1158/4).

سبز مشهدي، يوسف علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: دو قطعه از يك مرقع، به قلم نيم دو دانگ و كتابت متوسط، به شيوه ى سلطان على مشهدى، با رقم هاى: «مشقه العبد يوسف على سبز مشهدى تجاوز اللَّه عنه» و «مشقه العبد يوسف على سبز مشهدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (973 -972/ 3)، هنر عهد تيموريان (649).

سبز مشهديس، سلطانعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. نام وى را سبزعلى نيز ضبط كرده اند. او از كاتبان كتابخانه ى اميرعليشير بوده و يكى از مشاهير خطاطان دربار سلطان حسين بايقرا معرفى شده است. از شاگردان بى واسطه ى سلطانعلى مشهدى است و نستعليق را به غايت صاف و بر اصول مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (235/1)، اطلس خط (470)، خوشنويسان و هنرمندان (38 -37 ،9)، مناقب هنروران (67).

سبزواري غباري، جلال الدين علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن حمايلى. جلد ضربى مذهب اندرون ساخت. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى نسخ غبار خفى با رقم «... جلال الين بن على الحافظ سبزوارى غبارى...» سال 925 در موزه ى ايران باستان.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

سبزواري، عبدالحق

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 922 ق)، خطاط. از شاگردان عبدالله طباخ هروى و از استادان خوشنويس خراسان بود. كتيبه ى بيرونى گنبد حضرت امام رضا (ع) به خط اوست و از ديگر آثار وى: يك نسخه «ادعيه» با قطع وزيرى خشتى، مجدول مذهب و نسخ كتابت خفى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «تمت الدعوات... و كتبها العبد... عبدالحق بن محمد السبزوارى فى شهور اثنى و عشرين و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1098 / 4)، گلستان هنر (32).

سبزواري، عنايت الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به قول ميرزاحبيب، شاگرد سيد احمد مشهدى بود و گويا وى همان عنايت الدين مذهب است كه شاگرد مانى نقاش بوده و در 1000 ق درگذشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (542 / 2).

سبزواري، كمال

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 965 ق)، خطاط. از شاگردان پدر خود، عبدالحق بود. او خطوط شش گانه را خوش مى نوشت و هميشه به كتابت كلام اللَّه و ادعيه ى دوازده امام (ع) اشتغال داشت. قاضى مير احمد، مؤلف گلستان هنر، در 965 ق با وى ديدار كرده است. از آثار او: مفردات ياقوت، به خط ثلث دو دانگ و نيم دو دانگ عالى و نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «مشقه شيخ كمال عبدالحق 933»؛ يك قطعه از مرقع شاه اسماعيل، به خط ثلث سه دانگ جلى ممتاز و نسخ و رقاع كتابت عالى، با رقم: «مشقه شيخ كمال بن عبدالحق السبزوارى فى سنة احدى و اربعين و تسعمائة»؛ دو صفحه از مرقع بايقرا طهماسب، به خط ثلث سه دانگ جلى محرر و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه... شيخ كمال بن عبدالحق السبزوارى... 965 به مشهد المقدس الرضويه»؛ يك قطعه از مرقع ثلث دو دانگ جلى و نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه... كمال الدين محمود بن عبدالحق السبزوارى... سنة ثمان و عشرين و تسعمائة الهجرية»، كه اگر اين اثر اخير از خود وى باشد، نام اصلى اين هنرمند كمال الدين محمود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1133 -1132/ 4)، گلستان هنر (38).

سبزواري، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. اهل سبزوار بود و ملازم سلطان ابراهيم صفوى شد و با او به عراق رفت. در زمان شاه اسماعيل دوم، در كتابخانه ى وى مشغول به كار شد، سپس به خراسان بازگشت و به خدمت شاه عباس درآمد، تا در همان جا درگذشت. شيخ محمد شاگرد استاد دوست ديوانه بود و در انواع تذهيب و

تشعر و حل كارى مهارت داشت و طلاى شفاف به كار مى برد. در جانورسازى و تصوير حيوانات نيز صاحب قلم بود و مناظر بزمى و رزمى را با حالت مى ساخت. از فرنگى سازى وى كه در كتاب «عالم آراى عباسى» ذكر شده، اثرى مشاهده نشده است. او در كتابت خطوط نيز صاحب قلم بود و نستعليق را خوش مى نوشت. از خطوط وى: قطعه اى از مرقع مالك ديلمى، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش كه به مركب الوان نوشته شده و رقم «... فقير شيخ محمد بن شيخ كمال سبزوارى... 976» دارد. از آثار نقاشى وى: تصوير شتر و ساربانى كه در كناره هاى آن، اشعار خود را درج نموده و در هر بيت آن، نام شتر و حجره گنجانده شده است، با رقم: «مصوره و محرره شيخ محمد فى شهور سنه 964»؛ تصوير مجلس پر جلال معارفه ى يوسف است كه براى ازدواج با زليخا تشكيل يافته است و مستخدمان مشغول پذيرايى بوده و نقل و نبات در دستشان ديده مى شود؛ تصوير اسكندر كه در بستر مرگ افتاده و همراهان وى گريه كنان به سر و سينه ى خود مى زنند و در افق تصوير درخت تنومند و كهنسالى با شاخه هاى شكسته و آتش گرفته ديده مى شود؛ تصوير مردى كه كلاهى به سر گذاشته و روى آن شال پارچه اى بسته است در زمينه ى صفحه، تصاوير اسليمى و برگ و گل و حل كارى ترسيم شده و تمام صفحه را در بر گرفته است و رقم «راقمه شيخ محمد» دارد. شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار

خوشنويسان (742 -741 /3)، احوال و آثار نقاشان (1465/3 ،255 -253 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (896 -895 /2)، عالم آراى عباسى (176/1)، گلستان هنر (142)، هنر عهد تيموريان (595).

سبزواري، محمدصالح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 949 ق)، خطاط. از آثار وى: يك صفحه از مرقع بايقرا طهماسب، ثلث چهار دانگ جلى و سه دانگ محرر عالى و نسخ و رقاع نيم دو دانگ خوش، با رقم:«مشقه العبد المذنب... محمد صالح بن محمد يوسف السبزوارى... سنة تسع و اربعين و تسعمائة من الهجرة المصطفويه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1182/ 4).

سبزواري، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر. جدش، خواجه باب على خوشمردان، از بزرگان و مشاهير روزگار بود و درويشى صاحب خانقاه و مريد. محمود سبزوارى خط را خوب مى نوشت و شعر نيز نيكو مى سرود. وى منظومه اى به نام «اصول شش قلم» دارد كه اصول شش قلم را به ترتيب ثبت كرده است. در آخر چند بيت شعر آورده و در بيت آخر تاريخ آن را ذكر كرده است كه به قول «الذريعه» 866 ق و به گفته ى «فرهنگ سخنوران» 897 ق مى باشد كه ظاهرا دومى درست تر مى نمايد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (1010/ 9)، فرهنگ سخنوران (820)، مجالس النفائس (277 ،103).

سپهري، حميده

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1295 ق)، شاعر، خطاط و نقاش. در خانواده اى دربارى و روشنفكر تربيت شد. او همسر ملك المورخين، پسر ارشد محمدتقى لسان الملك سپهر، نويسنده ى «مرآت الوقايع مظفرى» و «ناسخ التواريخ» بود. از روزگار كوكى هوش و حافظه ى نيرومندى داشته و تاريخ، ادبيات، خط و نقاشى را نزد همسر خود فراگرفت. وى همدوره ى پروين اعتصامى بود و در سرودن شعر طبع موزونى داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انديشه نگاران زن در شعر مشروطه (100 -99)، زنان سخنور (135 -131 /3)، مجموعه ى گلها (380 -378 /1).

ستاران، ابوليث محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. معروف به ابوليث ستاران. از خوشنويسان گمنام است. از آثار وى نسخه اى است از «فعلت فلاتلم فى الهئيه» در كتابخانه ى مجلس شوراى ملى، به قلم كتابت خوش كه چندين رقم دارد: «خدم بكتابه... محمد بن عبداللَّه، المدعو بابى الليث الستاران... سنه ست عشرين و ثمانمائه هجريه...». اين نسخه ى نفيس كه مورد مطالعه ى الغ بيك گوركانى بوده و به خط وى عباراتى در پشت صفحه ى اول است، يكى از بهترين نمونه هاى آغاز تكامل خط نستعليق و تغيير شكل آن از قلم تعليق به نستعليق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (786 -785 /3).

سخاوت، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1304.

درگذشت: 1375، تهران.

حسن سخاوت مدرس انجمن خوشنويسان بود. از جمله آثار خطاطى اوست: ارغنون حقيقت (سروده ى عبدالرفيع حقيقت، 1371)؛ افسانه ى نيما (1370)؛ ترانه ها: بخشى ديگر از ديوان بويه (اسدالله آل بويه، 1373)؛ رستم و سهراب (1369)؛. مجموعه كامل غرل هاى سعدى (1369)؛ مجموعه كامل غزل هاى فروغى بسطامى (1374).

پيكرش در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سر رشته دار، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا مرتضى. از مستوفيان و كارگزاران دستگاه ظل السلطان بوده، در شيراز خدمت رحمت على شاه نعمت اللهى رسيده، و در زمره عرفا و صوفيه وارد شده، در علم سياق، استاد، و خط نستعليق را خوب مى نوشته، در غره ى رجب سال 1320 وفات يافته، بيرون بقعه ى فيض مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

سرابي، ابراهيم

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 798 ق)، مذهب و خطاط. ملقّب به شيخ. از هنرمندان گمنام بود. تنها اثر رقم دار وى: كتابت و تذهيب «مثنوى معنوى» است كه در آخر جلد سوم چنين رقم زده: «... قدوقع الفراغ فى اواخر شهر المحرم عظم اللَّه حرمته سنه ثمان و تسعين و سبعمائه برابر است 798 كتبه و ذهبّه عبدالضعيف والحقير الفقير ابراهيم الملقب به شيخ ابراهيم السرابى حامداً و مصليا على نبيه محمد و آله اجمعين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1435 /3).

سراج ايزدي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، خطاط. از آثار او: قرآن نيم ربعى، نسخ كتابت خفى ياقوتى و سر سروه ها به خط رقاع نيم دو دانگ خوش بلكه عالى با رقم: «خدم بكتابه هذ المصحف المجيد اقل عباداللَّه الغنى احم ايزدى الملقب بسراج عفااللَّه عنه فى شهور سنه اثنين و تسعمائه» (902).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1022/4).

سراج حسني، يعقوب بن حسن

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس عصرخود بود كه اقلام شش گانه را استادانه و نستعليق را خوش مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «ظفرنامه ى» تيمورى شرف الدين على يزدى، به قلم كتابت جلى و عنوان آن ثلث و رقاع عالى، با رقم: «... يعقوب حسن الملقب به سراج الحسنى القطانى... لسنه رابعين و ثمانمائه هجريه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (970/3).

سرور

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1091 ق)، خطاط. از آثار او: يك نسخه «تفسير آصفى»، به قطع وزيرى با كاغذ دولت آبادى، به خط نسخ تحرير خفى متوسط، با رقم: «كتبه العبد سرور بن عبداللَّه، فى شهر محرم الحرام سنه احدى و تسعين بعد الالف» (1091).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1079/4).

سروش اصفهاني، محمد باقر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1205 ق)، شاعر و خطاط. اهل اصفهان بود. از شاگردان درويش عبدالمجيد شكسته نويس. سروش خط شكتسه خوش مى نوشت در تخت فولاد اصفهان دفن است. از اوست:

با تو گويم شمه يى از سرگذشت

بى تو آب ديده ام از سر گذشت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سفينه المحمود (371 -370 /1)، فرهنگ سخنوران (451 -450)، نگارستان دارا (200 -199).

سرهنگ شيرازي، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1274 -1223 ق)، خطاط. وى شش دانگ نستعليق را خوش مى نوشت و در شيراز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (357 / 2)، فارسنامه ى ناصرى (935 / 2).

سعدالدين كازروني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 889 ق)، خطاط. از آثار او: يك نسخه «ترجمه ى تاريخ طبرى»، به قطع خشتى كاغذ اصفهانى، مجدول و مذهب، با جلد تيماج ترياكى، به خط نسخ تحرير خفى متوسط، با رقم: «فى تاريخ غره ى رجب المرجب سنه تسع و ثمانين و ثمانمائه الهجريه... سعدالدين بن تاج الدين بن على بن محمد بن نجيب كازرونى...» (889).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1079/4).

سعيداي گيلاني، محمد سعيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، حكاك، خطاط و شاعر. معروف به سعيدا و بى بدل خان. او از خاندان بازرگانان و متمكن بود. در فن نقاشى و طراحى، طلا و نقره و جواهرشناسى عديل نداشت. شعر و بخصوص ماده ى تاريخ را بسيار خوب مى گفت. سعيدا در زمان جهانگير پادشاه به هند رفت و به داروغگى زرگرخانه ى شاهى منصوب شد و در عهد شاه جهان نيز همان خدمت را بر عهده داشت و بى بدل خان ممتاز شد. تخت مرصع شاهجهانى معروف به تخت طاووس در مدت هفت سال به سرپرستى وى ساخته شده است. زندگيش تا سال 1047 ق، كه ماده ى تاريخ بناى مسجدى را در قطعه شعرى آورده است، معلوم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (746 -745 /3)، احوال و آثار نقاشان (825 -824 /2)، تذكره ى روز روشن (357)، تذكره ى نصرآبادى (377)، الذريعه (452/9)، فرهنگ سخنوران (458 -457)، كاروان هند (560 -558 /1)، نامها و نامدارهاى گيلان (255).

سكوتي اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1048 ق)، شاعر و خطاط. از صاحب طبعان زمان بود و در حسن خط بر خوشنويسان عصر امتياز داشت و سالها در دكن اقامت داشت. از اوست:

آلوده به خونم چه كنى تيغ نگاهت

ما را غم سر نيست وليكن غم تيغ است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كاروان هند (561/1).

سلطان احمد جلاير

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(813 -784 ق)، نقاش، مذهب، خطاط، موسيقيدان و شاعر. وى نزد پدر تعليم ديد و در خط نستعليق دست داشت. در زمان پادشاهى او نقاشى مينياتور به پايه هاى والاترى از ترقى رسيد و نگارگران چيره دستى بوجود آمدند. سلطان احمد خود به عربى و فارسى شعر مى سرود و در تصوير و تذهيب و خاتم بندى و موسيقى بى مانند بود و شش قلم را خوب مى نوشت. او در نقاشى شاگرد خواجه عبدالحى بود و از او تصوير آموخت. وى بيست و هشت سال سلطنت كرد و در آخر كار، در جنگ با قرايوسف تركمان قراقوينلو بر سر تصرف تبرز كشته شد. سلطان احمد از ممدوحان خواجه حافظ شيرازى بوده و از شاگردان و ملازما او مى توان به خواجه عبدالقادر اشاره كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (57 -56 /1)، از سعدى تا جامى (561 ،380 ،281 ،255)، تاريخ ادبيات در ايران (1114 ،1113 ،1112 ،1111 ،1025 /3)، تاريخ موسيقى (225 ،224 ،219 ،200 /1)، تاريخ نظم و نثر (773)، تاريخ هنرهاى ملى (335 -334 /1)، تذكره الشعراء (343 -341)، دانشمندان آذربايجان (30)، الذريعه (57 /9)، روضه السلاطين (65 -63)، فرهنگ سخنوران (43)، گلستان هنر (پانزده، سى و پنج، سى و شش، 26)، مجمع الفصحا (6 -5 /1)، هنر عهد تيموريان (573)،

هنر قلمدان (20 -19).

سلطان الكتاب اصفهاني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از آثار او: قرآن وزيرى جلد روغنى، دو صفحه ى اول و آخر مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، به خط نسخ و رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «... بيد الاقل محمدعلى الاصفهانى فى سنه 1289 من الهجره النبويه»؛ سوره ى يس و ادعيه، جلد روغنى مذهب مزين، به خط نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم: «بهجه هديه حضور... كتبه العبد.. محمدعلى الاصفهانى فى سنه 1268»؛ قرآ رحلى، جلد روغنى مذهب عالى، نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «عبده... محمدعلى اصفهانى ملقب بلسطان الكتاب.. 1317... هجرى...»؛ يك قطعه از مرقع نسخ و رقاع كتابت جلى خوش بلكه عالى، با رقم: «كتيبه العبد محمدعلى المقلب بسلطان الكتاب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1186 -1185 /4).

سلطان الكتاب ناييني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1308 ق)، خطاط.از آثار وى: يك تصديق خط آقا ابراهيم قمى در پشت قرآن، به خط رقاع كتابت جلى عالى، با رقم: «سلطان الكتاب 1306» و تصديق مورخ 1308 ق؛ يك تصديق خط آقا ابراهيم قمى در پشت قرآن به خط رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «العبد الاقل الاثم محمدعلى بن حسن على النائينى سنه 1308».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1191 ،1079 /4).

سلطان بخت آغا

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

خان سلطان معروف به سلطان بخت آغا، دختر امير غياث الدين كيخسرو، برادر زاده شاه شيخ ابواسحق اينجو، و زن سلطان محمود آل مظفر مى باشد. چون امير مبارزالدين مظفّرى عموى او شيخ ابواسحق اينجو را در سال 757 و يا 758 در ميدان سعادت شيراز به قتل رسانيده بود. خان سلطان به دسايس و تدابير مخصوص، بين شاهزادگاان مظفّرى ايجاد اختلاف مى كرد تا آن كه سلطان محمود بدين دسايس پى برده، و او را در حال مستى در رمضان سال 769 كشت، و در مقبره جنب مدرسه دردشت مدفون گردانيد.

اين بقعه و سنگ قبر را ظاهراً خود خان سلطان قبل از كشته شدن تهيه كرده و عبارت از سنگ يك پارچه سماق نفيسى است كه كتيبه ذيل به خطّ ثلث برجسته بر روى آن نوشته شده است:

هذه الصخرة المقدّسه أنشأتها الخاتون العظمى سلطان بخت آغا ابنة الامير خسرو شاه ادام اللَّه توفيقها بعد وفاتها فى رمضان سنة ثلث و خمسين و سبعمائة.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

سلطان حسيني، عبدالله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. مشهور به خوشحال. از آثار وى: يك قطعه از مرقع ثلث دو دانگ جلى و نسخ و راقع كتابت خوش، با رقم: «مشقه عبدالله السلطان حسينى الشهير بخوشحال 1119».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1089 / 4).

سلطان قاجار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر. متخلص به سلطان. وى خواهر محمود ميرزا، مولف «سفينه المحمود»، است كه نزد برادر خود تعليم و تربيت يافته و با عروض و نجوم و انشا آشنا شده و خط شكسته را نيز فراگرفته است. سلطان قاجار به دستور پدرش به ازدواج محمدخان، پسر مهديقلى خان بيگلر بيگى، درآمد ولى در جوانى درگذشت. دفترى حدود هزار بيت از او به جاى مانده است. برخى منابع، او را به اشتباه دختر محمود ميرزا دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از رابعه تا پروين (152 -151)، تاريخ عضدى (317 ،313 ،25)، حديقه الشعراء (2167 -2166 /3)، خيرات حسان (92/2)، الذريعه (459/9)، زنان سخنور (257 -256 /1)، مشاهير زنان (123).

سلطاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال الدين محمود ملقب به قطب مغيثى سلطانى، خوشنويس ايرانى (قر. 9 ه.) وى از معاصران و شاگردان ميرزا جعفر تبريزى بايسنقرى و از اقران عبداللَّه طباخ و اظهر تبريزى خوشنويس بود. در آغاز از خوشنويسان دربار بايسنقر ميرزا بود و سپس در كتابخانه سلطان ابراهيم ميرزا بن شاهرخ تيمورى به كتابت مشغول شد و به مناسبت قلب امير اخير كه مغيث السلطنه والدين بود «مغيثى» رقم ميكرد. وى را در خط ثلث تالى ياقوت مستعصمى دانسته اند. نسخه اى از قرآن كه به خط وى در كتابخانه سلطنتى ايران موجود است كه با بهترين خطوط ياقوت برابرى مى كند. او تا حدود 580 ه.ق. ميزيسته.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

سلطاني بسطامي

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1296 ق، از زنان اديب، شاعر و خوشنويس. وى تنها فرزند ميرزا فتح اللَّه ذوقى شاعر بود. پدرش در تعليم و تربيت او همت گماشت. خواندن و نوشتن را در كودكى آموخت و خوشنويسى و شعر و ادب فارسى و عرب را نيز فراگرفت. گويند اشعار عربى زيادى از دوره جاهلى از حفظ داشت و ديوانى نيز فراهم آورده بود.

در اوايل جوانى با پسر محمد ناصر خان قاجار، ملقب به ظهيرالدوله ازدواج كرد. چنانكه از اشعار اين بانو پيداست از زندگى زناشويى خود رضايت نداشته است. از اشعار اوست:

اول چنين نوشت قضا سرنوشت ما

كاخر خم شراب شود خاك و خشت ما

عشق آمد و عقل رفت و ديوانه شديم

وز كعبه روان به سوى بتخانه شديم

اين روزه و اين نماز آيد به چه كار

ما را كه حريف جام و پيمانه شديم

در سينه توست كينه ما

مهر تو نهان به سينه ى ما

ديدى كه چه سان گرفت الفت

با سنگ تو آبگينه ى ما

مهرت

كه بها فزونش از جان

يكتا گهر خزينه ى ما[1]

(س سيزدهم ق)، اديب، شاعر و خطاط. وى چون تنها فرزند خانواده بود، پدرش در تعليم و تربيت او اهتمام تمام داشت. خواندن و نوشتن را در كودكى آموخت و خوشنويسى و شعر و ادب فارسى و عرب را نيز فراگرفت. اشعار عربى زيادى از دوره ى جاهلى از حفظ داشت و «ديوانى» نيز فراهم آورده بود. در اوايل جوانى با پسر محمد ناصر خان قاجار، ملقب به ظهيرالدوله، ازدواج كرد. چنانكه از اشعار اين بانو پيداست، از زندگى زناشويى خود رضايت نداشته است.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منبع: حديقةالشعراء، 2168 -2167 / 3.

[2] حديقه الشعراء (2168 -2167/ 3)، فرهنگ سخنوران (463)، مشاهير زنان (126 -125).

سلطاني بلخي، عبدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 920 ق)، خطاط. اصلش از بلخ بود و در هرات به سر مى برد. وى از شاگردان خواجه عبدالحى منشى بود و استاد و شاگرد هر دو در عصر سلطان ابوسعيد و ميرزا سلطان حسين بايقرا و فرزندانش و شاهى بيگ خان ازبك را بر عهده داشت. شاگردان او خواجه جان جبريل و ميرمنصور منشى بوده اند. از آثار وى: «منشآت»ى است به خط او، و خواجه اختيار، كه رقم دارد: «درويش عبدالله سلطانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خوشنويسان و هنرمندان (80)، گلستان هنر (45 -44)، هنر عهد تيموريان (484).

سلطاني كمال الدين، بهزاد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(942 -854 /844 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. بنا به روايات متعدد در شهر هرات متولد شد و در آن شهر نشو و نما يافت. استاد از روزگار طفوليت از مادر و پدر دور ماند و نزد ميرك تربيت شد. وى از زمان سلطان حسين بايقرا تا زمان شاه طهماسب مى زيست. بهزاد استاد مسلم و سرآمد مينياتور ايرانى بود. او با برطرف كردن شيوه محدود و بى روح مغول، مكتب مجلس آراى پرغناى خود را كه زاييده تصورات پرمايه و قدرت معجزنگارش بود، به دنياى تصويرها كشانيد. و سبك حقيقت جويى (رئاليسم) را در نقش تصويرها عريان ساخت. وى شاگرد خاص سيداحمد تبريزى بود و فن تصوير را از خليل ميرزا آموخت و در زمان شاه اسماعيل رياست كتابخانه ى سلطنتى را به عهده گرفت. در خط و شعر نيز دست داشت. از جمله شاگردان وى: جلال الدين ميرك اصفهانى، مير مصور، ملا يوسف، مظفر على، ملا درويش محمد نقاش خراسانى، رستم على و حيدرعلى، خواجه عبدالعزيز، قاسم على و سلطان محمد، تمراز و بهرام قلى و غيره بودند. برخى آثار رقم دار اصيل

وى در كتاب «بوستان» سعدى مضبوط در كتابخانه ى قاهره مصر، عبارت اند از: «منظره مسجدى با گنبد سبز و كاشى كارى مزين و خطوط لاجوردى و طلايى كه در كمال مهارت تصوير شده است»؛ «جلسه ى تدريس و بحث و مذاكره در مسجد»؛ «تصوير حكايت يوسف و زليخا»؛ و از ديگر تصاوير او: «تصاوير خمسه نظامى كه به سال 900 يا 896 ق تصوير شده است»؛ «تصوير جنگ بر روى جيحون»؛ «مجلس بزم سلطان حسين بايقرا»؛ «منظره ى قصر زيبايى در فصل زمستان»؛ «تصوير سلطان محمد خوارزم شاه»؛ «تصوير شيبك خان محمد شاه بخت خان شيبانى»؛ «تصاوير ظفرنامه ى تيمورى به خط سلطان محمد نور». بيست و سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.[1]

(بخش 1) نقاش و مينياتورساز مشهور اواخر عهد تيمورى و اوايل دوره صفوى (و.

بين 844 و 855 ه.ق.) لقب وى كمال الدين و از مردم هرات و شاگرد پير سيد احمد تبريزى است. او نخست در دربار سلطان حسين بايقرا بود و امير عليشير نوائى وزير مشوق و حامى او بود. بعدها شاه اسماعيل صفوى وى را از هرات به تبريز برد و او تا اوايل سلطنت شاه طهماسب اول (984 -930) حيات داشته و پادشاه اخير نزد او نقاشى مى آموخته است. مينايتورهاى بسيارى به بهزاد منسوب است كه اصالت غالب آنها مورد ترديد است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (120 -106 /1)، پيدايش خطاطان (101)، تاريخ اصفهان (288)، تاريخ برگزيدگان (483 -481)، تاريخ نظم و نثر (338) تاريخ هنرهاى ملى (882 -825 /2 ،442 ،268 -267 /1)، حبيب السير (362/4)، خوشنويسان و هنرمندان (103 -100 ،18 ،16)، دايرةالمعارف فارسى

(479 -478 /1)، سرآمدان فرهنگ (238/1)، شرح حال رجال و مشاهير (493 -490)، كارنامه ى بزرگان (112 -111)، گلستان هنر (چهل، 136 -134)، مناقب هنروران (121 ،104)، هنر عهد تيموريان (60 -52).

سلطاني هروي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 970 ق)، خطاط. او ظاهرا اندكى پس از دوره ى خوشنويسى ميرعلى هروى معروف در هرات مى زيسته و شيوه ى خط او شبيه شيوه ى ميرعلى هروى بوده و كاتبى زبردست به شمار مى رفته است. از آثار وى: يك نسخه «بوستان» سعدى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «در دارالسلطنه ى هرات صورت اتمام پذيرفت. الفقير الحقير ميرعلى السلطانى غفر ذنوبه و ستر عيوبه 970».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (516/2).

سلطاني، جلال الدين محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. ملقب به قطب مغيثى سلطانى. وى از معاصران و شاگردان ميرزا جعفر بايسنقرى و از اقران عبداللَّه طباخ و اظهر تبريزى بود. سلطانى را در خط ثلث، تالى ياقوت مستعصمى دانسته اند. از آثار وى: قرآن وزيرى، خشتى، يا جلد ميشن منگنه مذهب. دو صفخه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى، به خط ثلث كتابت خفى مممتاز و رقاع عالى، با رقم: «نقل من كتابه... ياقوت المستعصمى... على يد العبد الفقيراللَّه الغنى محمود السلطانى... فى اواخر جمادى الاول سنه ست و رابعين و ثمانمائه بدارالسلطنه هراه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1211 -1210 /4)، سرآمدان فرهنگ (477/1).

سلطاني، جهانگير

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. وى از كاتبان خط نستعليق است. از آثار وى يك نسخه «مثنويات» شيخ عطار در كتابخانه ى دانشگاه استانبول است، به قلم كتابت خفى متوسط و با رقم: «تم الكتاب... على يدالعبد الفقير جهانگير السلطانى... سنة تسع و اربعين و ثمانمائة...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (130).

سلطاني، شرف الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه هاى سردر مدرسه و خانقاه نصرآباد، در اصفهان كه اشعارى به فارسى و عربى به خط ثلث نوشته شده و تاريخ 855 ق دارد، با رقم: «كتبه شرف الدين السلطانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (821)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهانى (331 -329).

سلطاني، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى، خشتى، جلد ميشن منكنه مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى ثلث كتابت خفى ممتاز و رقاع عالى با رقم: «نقل من كتابة سيد الاصحاب و سندالكتاب استادى الكل فى الكل مولانا جمال الملة والدين ياقوت المستعصمى عليه الرحمة والغفران على يدالعبد الفقير اللَّه الغنى محمود السلطانى...» فى اواخر جمادى الاول سنة ست و اربعين و ثمانمائه بدارالسلطنه هراة» (با بهترين خطوط ياقوت برابرى مى كند). كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

سلطانيه اي، علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط، اديب و فقيه. وى از علوم متداول مانند فقه و حديث و لغت و تجويد و قرائت و ادب بهره مند و خطشناسى ماهر بود و همگى خطوط را خوش مى نوشت. در كتابت و انشاء رتبه ى اعلى داشت و بعضى از كتابهاى حديث فقه و ادعيه را به خط خود نشوت و تصحيح و تحشيه كرده است. ميرزاعلى بسيارى از فرمانهاى ديوانى و قباله ها را به خود نوشته و امر قضاى سلطانيه به او محول بوده است. به گفته ى صاحب «احوال و آثار خوشنويسان» صاحب عنوان در تاريخ تأليف «گلستان هنر» (ح 1052 ق) زنده بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (469 -468 / 2).

سلماسي، ابوعلي حسين

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، نويسنده و خطاط. او از دانشمندان و خوشنويسان ساكن اصفهان بوده است. از آثار او: مجموعه اى به خط خوش كه به سال 624 و 625 ق ترتيب داده و شامل «رساله الشرفيه فى تقاسيم العلوم اليقينيه» است؛ «قابوسنامه» يا پندنامه ى عنصرالمعالى كيكاووس؛ «ترجمه ى تقويم الصحه» تاليف ابن بطلان بغدادى؛ «ترجمه ى رساله الذهبيه» كه امام على بن موسى الرضا (ع) به مامون نوشته است؛ «ترجمه ى الرساله السياسيه» در وصاياى بقراط حكيم و حكماى يونانى؛ مختصرى در منتخبات امثال و اشعار تازى؛ كه تمام اين آثار را براى شرف الدين ابوالحسن على بن اسماعيل اصفهانى تاليف و ترجمه كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (738).

سلمان همداني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان است. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» سلمان ساوجى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «در تاريخ سلخ ربيع اول سمت تحرير يافت، كتبه العبد المذنب سيد سلمان ابن ميرمحمد همدانى، ساكن شيراز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (282/1).

سليم نيشابوري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 990 ق)، خطاط و شاعر. اصلا حبشى و پدرش از غلامان مير جمال الدين صدر استرآبادى بود سليم را در قعطه نويسى و كتابت و رنگه نويسى ستوده اند و استاد دانسته و در كتابت قرين سلطان محمد نور گرفته اند. او در كتابت خفى شيوه ى استاد خود، شاه محمود نيشابورى، را پيروى كرده است. برخى وى را نقاش و مذهب پنداشته و گويا از لفظ رنگه به اشتباه افتاده اند، در حالى كه اين اصطلاح مخصوص خطاطان است. سليم هميشه در مشهد زندگى مى كرد و همان جان نيز درگذشت. از آثار او: يك نسخه «خمسه ى» نظامى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... سنه ى احدى و ستين و تسعمائه، و انا العبد المذنب الرجى سليم...»؛ يك سنخه «چهل حديث» و ترجمه ى فارسى آن، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خفى رنگه،با رقم: «وفق بكتابتها العبد الاقل سليم... سنه اربع و ستين و تسعمائه من الهجريه»؛ يك قطعه به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «در مشهد مقدس انور نوشته شد 968 العبد الفقير سليم...». در «احوال و آثار خوشنويسان» به سه اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (284 -282 /1)، پيدايش خط و خطاطان (113)، تاريخ نظم و نثر (694)، گلستان هنر (چهل، 104)، مناقب هنروران (70)،

هنر عهد تيموريان (641 ،606 ،599 ،595 -594).

سليمان، ياقوت

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ورقى نسخ و آخر رقاع كتابت جلى با رقم: «ياقوت سليمانى» بدون تاريخ (قرن 10). در خانواده ى دارائى پشت صفحه اول خط و مهر حسنعلى خان امير نظام گروسى است كه به سامى خانم هبه كرده است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

سمرقندي، رستم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1005 ق)، خطاط، شاعر، متخلص به رستم. وى مدتى در دستگاه سعيد خان در سمرقند منصب انشاء داشته، پس از مرگ او به بلخ رفت و به وزارت خواجه جان پارسا رسيد. پس از مرگ خواجه به هند رفت و در آن ديار سرگردان بود تا در مالوه درگذشت. از جمله آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (585)، تذكره الشعراء (423)، فرهنگ سخنوران (374).

سمرقندي، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان است. از آثار وى: يك قطعه به قلم سه دانگ متوسط، با رقم: «الفقير محمد امين سمرقندى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (674/3).

سمرقندي، موسي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «شرح معماى اميرحسين»، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «تم بالخير على يد اضعف عباداللَّه موسى بن عيسى سمرقندى... فى تاريخ سبع و سبعين و تسمائه.. ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (923/3).

سمساني شيرازي، محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، خطاط. مشهور به ابن سمسانى. در آغاز عمر به اكتساب علوم و فضايل پرداخت. آنگاه متوجه مشق و تعليم خط گرديد و به نزد ابن مقله به فارس رفت و بعد از مدتى از زمره ى اساتيد و مشاهير گشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :پيدايش خط و خطاطان (161 -160).

سمسوري اصفهاني، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. در عهد فتحعلى شاه و محمدشاه و ناصرالدين شاه قاجار مى زيست. وى در خط از شيوه ى ميرعماد و محمدصالح پيروى مى كرد و بسيارى خط وى را بر محمد صالح ترجيح مى دادند. عبدالرحيم سميرمى از شاگردان او بود. از آثار وى: يك نسخه كلام اللَّه مجيد، به خط نسخ جلى در سال 1235 ق؛ يك مرقع، مشتمل بر دوازده رقعه، به قلم هاى پنج دانگ و چهار دانگ و دو دانگ خوش، با رقم هاى: «من عبيد السلطانى محمد باقر الخوراسكانى 1237» و «بنده ى حضرت خسروانى محمدباقر خوراسكانى 1237» و «كتبه العبد الفقير محمدباقر من عبيد حضرت السلطانى، محمدباقر الاصفهانى، فى سنه ى 1237»؛ يك قطعه كه عينا از روى يك قطعه ى خط ميرعماد نقل كرده است، به قلم سه دانگ جلى و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «نقله عبد حضرت السلطانى محمدباقر الاصفهانى فى 1237»؛ يك نسخه «كلمات قصار» حضرت امير (ع)، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «... بنده ى جان نثار محمدباقر اصفهانى... سنه ى 1247».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (655/ 3)، اطلس خط (572 -571)، تاريخ اصفهان (213 ،137 -136).

سمناني، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى از اولاد علاءالدوله سمنانى بود و پدرانش منصب وزارت داشتند. ميرزا احمد در بخارا مى زيست و خط نستعليق را بسيار خوب مى نوشت. وى در هفدهم جمادى الثانى سال 968 ق نسخه اى از «نفحات الانس» جامى را به پايان رسانيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (634).

سموري سكزي، ظهيرالدين نصر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، شاعر، خطاط. وى از سيستان به غور به عنوان سفير رفت و فخرالدين مبارك شاه را مدح گفت. از او است:

هركه چون گل به زر فريفته شد

در عمل آب روى داد به بار

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (658 ،470 /9)، فرهنگ سخنوران (598)، لباب الالباب (137 -133 /1)، مجمع الفصحا (851 -850 /2).

سميرمي، عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1305 ق)، خطاط. از خوشنويسان دربار ناصرالدين شاه قاجار بود كه در اصفهان نشوونما يافت و از شاگردان محمد باقر سمسورى و ميرزا على اكبر محلاتى به شمار مى رفت. عبدالرحيم در خط مهارت داشت و كتيبه را از كتابت نيكوتر مى نوشت. وى در تهران درگذشت. از آثار او: كتيبه ى سردر شمس العماره؛ كتيبه ى آرامگاه ميرزا يوسف متسوفى الممالك در ونك شيمران؛ مقدارى گرده ى كتيبه و يك لوحه كه به قلم شش دانگ به زر روى كاغذ مشكى نوشته شده، قطعه اى به قلم نستعليق چهار دانگ و شكسته نستعليق نيم دو دانگ خوش، با رقم: «... عبدالفقير، عبدالرحيم نوشت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (389 -388 / 2).

سنجري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ورقى، جلد سوخت معرق. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى، نسخ كتابت خفى و ثلث و رقاع جلى خوش با رقم: «... ميرم سنجرى...» سال 930 در آستانه ى حضرت معصومه ى قم.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

سنگلاخ خراساني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1294 -1184 ق)، خطاط و شاعر. وى اصلا از خاندان قرايى قوچان خراسان بود و به خود لقب سنگلاخ داده و از آن وقار و متانت اراده كرده است. بسيار عارف مسلك و صوفى منش بود و در نظم و نثر دست داشت. سالها در استانبول توقف داشت و اعيان آن دولت تجليلش نموده و مدايح او را كتابى كرده و به طبع رسانيده اند. از خطوط، نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و خطوط را نيك مى شناخت. قدسى خراسانى، خواهرزاده و شاگرد وى در خط بود. ميرزا سنگلاخ در تبريز درگذشت و در مقابل مزار سيد ابراهيم دفن شد. معروفترين اثر وى يك قطعه سنگ مرمر عظيم است كه سطح آن تقريبا پوشيده از عبارات مختلف است و متن اصلى آن يك «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» دارد، به قلم يك دانگ كتيبه ى نستعليق خوش و تمامى خطوط و نقوش آن برجسته است و رقم «راقمه سنگلاخ خامه روان» دارد؛ از ديگر آثار وى: سه قطعه به قلمهاى پنج و چهار و سه دانگ خوش و عالى، با رقمهاى عجيب. از تاليفات او: «آداب المشق»؛ «امتحان الفضلا» يا «تذكره الخطاطين»؛ «سياحت نامه»؛ «صراط السطور»؛ «مداد الخطوط»؛ «مجمع الاوصاف»، كه مشتمل بر اشعارى است كه شاعران در مديح وى سروده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (800 -797

/ 3)، اطلس خط (586 -585)، تاريخ هنرهاى ملى (990/2)، الذريعه (474/9)، ريحانه (93 -92 /3)، شرح حال رجال (281 -280 ،199 /6)، طرائق الحقائق (464/3)، فرهنگ سخنوران (471)، گلستان هنر (بيست و يك)، المآثر و الآثار (216)، مصطبه ى خراب (89 -87)، يادداشتهاى قزوينى (157/5).

سوزي ساوجي، حسنعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1014/1002 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به سوزى. اصلا از ساوه ولى مقيم اصفهان بود. وى ابتدا در شعر جفاكش تخلص مى كرد، تا اينكه سفرى به خراسان كرد و تخلص خود را به سوزى بدل كرد. از آنجا به اصفهان رفت و در اين شهر سكنى گزيد. اشعار وى را بيش از بيست هزار بيت دانسته اند. سوزى همچنين نستعليق را خوش مى نوشت و در اصفهان، در مدرسه ى هارون ولايت به كتابت مشغول بود. وى در اصفهان درگذشت. مولف «خلاصه الاشعار» گويد: اكثر ديوانهاى استادان اصفهان به خط اوست. از جمله ى اين ديوانها، يكى نسخه ى «ديوان» انورى است كه به قلم كتابت خفى متوسط نوشته شده و چنين رقم دارد: «باتمام رسيد... كليات سلطان الشعرا... اوحدالدين حكيم انورى... بتاريخ رابع عشر ربيع الاول سنه ى ثمان و ثمانين و تسعمائه الهجريه، على يد اضعف الخلايق سوزى بن على الساوجى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1136 -1135 /3)، احوال و آثار خوشنويسان (145 -144 /1)، تاريخ نظم و نثر (529 -528)، تذكره ى روز روشن (374)، الذريعه (477 -476 /9)، ريحانه (95/3)، فرهنگ سخنوران (475)، مجمع الخواص (274)، نتايج الافكار (329).

سهوي تبريزي، كمال الدين محمد حسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخص به سهوى. از مردم تبريز بود. او نستعليق را نزد ملا محمدحسين تبريزى، استاد ميرعماد، تعليم گرفت، اما بيشتر به شيوه ى ميرعلى هروى متمايل بود و جلى و خفى، هر دو را خوش مى نوشت. سهوى در بيست سالى، از تبريز به قصد حج به حجاز رفت و هنگام بازگشت، به علت حمله ى عثمانيان به آذربايجان، از تبريز به عراق عجم رفت و دوازده سال در كاشان سكنى

گزيد. سپس عازم هندوستان شد و به دربار ملوك گوركانيان پيوست و همان جا درگذشت. وى شعر را نيكو مى سرود و در غزلسرايى طبعى لطيف داشت. سال وفاتش را «صبح گلشن» 1003، سپهر در «تذكره ى خوشنويسان» 1028 و مولف «خط و خطاطان» 1100 ق، ثبت كرده اند كه هيچ يك درست نيست و ظاهرا تا سال 1049 ق در هند مى زيسته است و بايد عمرى طولانى كرده باشد. از آثار وى: يك نسخه ديوان هلالى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «ميرحسين حسينى سنه ى 992»؛ قطعه اى از يك مرقع، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه ميرحسين سهوى التبريزى»؛ پنج قطعه از يك مرقع، به قلمهاى سه دانگ و دو دانگ و كتابت خوش، با رقمهاى: «فقير محمدحسين التبريزى»، «العبد المذنب الفقير محمدحسين» و «فى شهور هزار و چهل و نه در دارالسلطنه ى اكبرآباد تحرير يافت... محمدحسين التبريزى ستر عيوبه و غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (154 -153 /1)، پيدايش خط و خطاطان (109 -108)، تاريخ نظم و نثر (837 ،659)، تذكره ى شعراى آذربايجان (296 -294 /2)، دانشمندان آذربايجان (185 -184)، الذريعه (479/9)، ريحانه (322/1)، سخنوران آذربايجان (409 -406)، صبح گلشن (213)، فرهنگ سخنوران (472)، كاروان هند (595 -594 /1)، گلستان هنر (122)، هفت اقليم (250/3).

سهيل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «مصباح» كفعمى، رحلى و سرلوح مذهب، نسخ كتابت و رقاع خوش (به شويه ى ملا علاء بيك)، با رقم: «فرع من تحرير التمهيد... فى دارالسلطنه ى تبريز لسنه ست و ثلثين و الف من الهجره النبويه على يد العبد الضعيف و النحيف الى رحمه اللَّه

تعالى سهيل بن عبداللَّه غفراللَّه له...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1081 -1080 /4).

سهيل شيرازي، لطف اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به سهيل. در دوره ى ناصرى مى زيست و اهل فسا بود و به ميرزا سهيل شيرازى شهرت داشت. وى در خوشنويى و شعر و نقاشى دست داشته است. از او آثارى در زمينه ى نقاشى ديده نشده است. اين بيت از او ست:

گاه از هجر تو نالم، گهى از زارى دل

حال دل را به كه گويم كه كند يارى دل

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (559)، احوال و آثار نقاشان (560/2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (208/3)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، مرآت الفصاحه (286 -285).

سهيلي خوانساري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، كتاب شناس، خطاط و شاعر. وى در تهران به دنيا آمد و پس از اتمام تحصيلات به خدمات فرهنگى مشغول شد. او چهل سال رييس كتاب خانه ى ملك در تهران بود. سهيلى از اوان جوانى به شاعرى پرداخت و در انجمن هاى ادبى عضو بود. او در نسخ و ثلث از شاگردان اميرالكتاب بوده است. سهيلى داراى تاليفاتى است از جمله: «حصار ناى»، در شرح حال مسعود سعد سلمان؛ «كمال هنر»، در احوال و آثار كمال الملك؛ كتابهاى: «آداب الحرب و الشجاعه»؛ «ذيل عالم آراى عباسى»؛ «ديوان حافظ»؛ «ديوان بابا فغانى»؛ «خسرونامه ى عطار»؛ «شهنامه ى نادرى»؛ «ديوان صفاى اصفهانى» را تصحيح و تحشيه كرده است. «ديوان» اشعار وى بيش از شش هزار بيت است.[1]

محقق، اديب، شاعر.

تولد: 1291، تهران.

درگذشت: 8 مرداد 1373.

احمد سهيلى خوانسارى، فرزند غلامرضا، پس از پايان تحصيلات، بيشتر اوقات خود را صرف تحقيق و پژوهش در متون كهن ادب پارسى كرد. وى سال ها رياست كتابخانه ى ملك را به عهده داشت.

علاوه بر اين تحقيقات ولى غزل نيز مى سرود. ضمنا به

تصحيح متون كهن فارسى و ديوان هاى شاعران ايران نيز مى پرداخت.

از جمله آثارى كه به قلم وى تنظيم شده يا نه همت تصحيح شده است مى توان به اين عنوان هاى زير اشاره نمود: ديوان خواجوى كرمانى، ديوان بابا فغانى شيرازى، ديوان حكيم صفاى اصفهانى، شاهنامه ى نادرى، خسرونامه ى عطار، ديوان جلوه، ذيل عالم آراى عباسى، شاهنامه ى نادرى محمدعلى فردوسى ثانى، محمود و اياز (1332)، كمال هنر (احوال و آثار محمد غفارى- كمال الملك)، حصار ناى (شرح احوال مسعود سعد سلمان).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1]تذكره ى شعراى خوانسار (131 -119)، الذريعه (480/9)، سخنوران نامى معاصر (1848 -1844 /3)، فرهنگ سخنوران (473)، مؤلفين كتب چاپى (407 -406 /1).

سياقي هروي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 979 ق)، شاعر و خطاط. پدرش از مشاهير. متصوفه ى زمان خود و از سادات صحيح النسب هرات بود. وى تا حيات اسفنديار سلطان در فرغانه وزرات او را داشت. سياقى هروى در خط و انشاء و معما و عروض و قافيه دست داشته و انواع شعر را خوب مى گفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (599 -598).

سياوشاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. از خطوط وى: يك نسخه «تحفه الاحرار» و «سبحه الابرار» جامى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «كتبه العبد... خواجه جان بن سلطان احمد سياوشانى ستر عيوبه و غفر ذنوبه... تمت الكتاب فى غره ى محرم الحرام سنه ى 939»؛ نسخه ى ديگرى به خط وى در مجموعه ى چستربيتى است كه در بخارا كتاب شده و تاريخ 954 ق دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (181/1)، هنر عهد تيموريان (421 ،360).

سيبك نيشابوري، يحيي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 852 ق)، خطاطو شاعر، متخلص به فتاحى. وى از شاعران دوره ى شاهرخ گوركانى ست و در كتابخانه ى بايسنقر ميرزا مشغول به كتابت بوده و در بيشتر علوم دست داشته است. بخصوص در شعر و خط معروف بود. يحيى غير از تخلص فتاحى، به تفاحى، اسرارى و خمارى نيز تخلص مى كرده است. از آثار او: «تعبيرنامه ى منظوم»؛ مثنوى «دستور عشاق» معروف به «حسن و دل» كه در سال 840 ق به پايان رسانيده؛ «شبستان نكات و گلستان لغات» كه در سال 843 ق به پايان برده؛ كتاب «اسرار و خمارى» شامل اشعارى در اسامى اغذيه كه از شاعران پيشين تقليد كرده است؛ «شبستان خيال» به نظم و نثر؛ «خمريات»؛ «اسرارنامه»؛ «ديوان» شعر و چندين دهنامه ى ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (970/3)، پيدايش خط و خطاطان (171 -170)، تاريخ ادبيات در ايران (459/4)، تاريخ نظم و نثر (299)، تذكره الشعراء (471 -470)، حبيب السير (15/4)، الذريعه (96/23 ،24/13 ،807/9 ،161/8)، ريحانه (107/3)، فرهنگ سخنوران (477 -475)، كشف الظنون (666)، لغت نامه (ذيل/ فتاحى)، مجالس النفائس (189 ،188 ،13)، مناقب هنروران

(59 -58)، مؤلفين كتب چاپى (837 -836 /6)، هديه العارفين (528/2).

سيچاني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «زادالمعاد»، به قطع نيم ربعى، با جلد روغنى عالى، مذهب، نسخ كتابت خفى عالى و به شيوه ى ملا زين العابدين محلاتى، با رقم: «تمت الكتاب بعون اللَّه الملك الوهاب على يد الفقير الحقير الجانى ملا على السيچانى فى شهر محرم الحرام سنه 1252».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1120/4).

سيدالشعراء شيرازي، مرتضي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1335 -1289 ق)، شاعر و خوشنويس، متخلص به سيدالشعراء. ملقب به شجاع السادات. فقه و اصول را در مدرسه ى خان شيراز آموخت. در سال 1327 ق قرائت خانه و كتابخانه اى در سرباغ ايالتى تاسيس كرد و در سال 1328 ق امتياز روزنامه «آيينه» را گرفت و در سال 1332 ق به كار وكالت دادگسترى پرداخت. وى در شيراز به سن چهل و پنج سالگى به بيمارى حصبه فوت كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (213/3).

سيري، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1003 ق)، خطاط. از آثار وى: يك جزوه به خط ثلث دو دانگ جلى عالى، با رقم: «كتبه خان احمد سيرى فى ثلاث و الف» (1003)، در سليمانيه ى استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1065/4).

سيف الدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى كتيبه اى است در مدرسه بالا سردر مشهد، كه به خط ثلث نوشته و چنين رقم دارد: «راقمه سيف الدين محمد» مدرسه ى بالاسر از بناهاى دوره تيمورى است كه در عهد شاه سليمان صفوى به سال 1091 ق تعمير شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (75).

سيف الملك، عباسقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1280 ق)، خطاط. وى مردى عامى و بى سواد بوده كه از طرف شوهرخواهر خود، ميرزا آقا خان نورى، ملقب به سيف الملك شده است. در سال 1271 ق با رتبه ى ميرپنجى به سفارت پطرز بورگ رفته و دو سال بعد بازگشته است. سيف الملك مدتى نيز كاتب دربار بوده و چند كتاب به نام ميرزا آقا خان نوشته است. او به خطوط نستعليق و شكسته نستعليق و رقاع و تعليق آشنا بود و نستعليق را خوش و رقاع را عالى مى نوشت. تاريخ كتابت خطوط او بين سالهاى 1279 و 1280 ق، است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (342 -341 /2)، شرح حال رجال (234 -232 /2).

سيفي، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1126 ق)، خطاط. وى نواده ى ميرعماد سيفى حسنى بود. با اينكه شيوه ى او شباهت به شيوه ى ميرعماد دارد و خود كاتب خوشنويس است، ولى پايه ى خطش حتى از شاگردان ميرعماد هم پايين تر است. ميرزا سنگلاخ و تذكره نويسان پس از او، به وى لقب دانا دبير داده اند. از آثار وى: يك نسخه «رفيق توفيق» محمدعلى قزوينى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «ذره ى بى مقدار نواده ى مرحوم ميرعماد الحسنى... سنه ى 1112»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... محمد امين نواده ى مغفور مرحوم مير عماد الحسنى... سنه ى 1117»؛ يك قطعه، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «حرره العبد محمدامين نواده ى مرحوم مير عماد الحسنى... سنه ى 1118»؛ يك نسخه «تحفة المؤمنين»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت الكتاب... محمد امين نواده ى مرحوم مغفور مير عماد الحسنى... به تاريخ هزار و صد و بيست

و شش...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (648 -647/ 3) پيدايش خط و خطاطان (178)، قزوين در گذرگاه هنر (224).

سيماي كاشاني، محمدرضا

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1135 ق)، حكيم، اديب و خطاط. او از اجداد ميرزا محمدتقى سپهر لسان الملك كاشانى است كه در عهد شاه سلطان حسين صفوى مى زيسته و از اين سلطان به لقب عضدالدوله مفتخر شده است. سيما از حكمت الهى و نظم و نثر فارسى و تازى بهره مند بود و خطوط هفت گانه را خوش مى نوشت. او در فتنه ى افغان در اصفهان به قتل رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (729/3)، مكارم الآثار (581/2).

سيمي نيشابوري، محمد، عبداللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، مذهب، خطاط و شاعر. وى در مشهد سكونت داشت و مكتب دارى مى كرد. سيمى از كاتبان دربار بايسنقر ميرزا و شاگرد جعفر بايسنقرى بود و هفت قلم را خوش مى نوشت. شعر را نيز نيكو مى سرود و در سرعت قلم بى نظير بوده است. در معمارى و رنگ آميزى و مركب سازى و افشان گرى و تذهيب و رنگ كارى كاغذ سررشته داشت و در بعضى از اين هنرها رسالاتى تاليف كرده و معميات او متداول بوده است. از شاگردان وى عبدالحى منشى استرآبادى بود. بنا به روايتى در يك شبانه روز دو يا سه هزار بيت به نظم درآورد و يكصد و بيست مكتوب شد كه هر يك ده سطر بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (750 -749 /3)، احوال و آثار نقاشان (887 -886 /2)، اعيان ا لشيعه (326/7)، پيدايش خط و خطاطان (136 -134)، تاريخ ادبيات در ايران (235 -234 ،194 ،171 /4)، تاريخ نظم و نثر (787 ،299)، تذكره الخطاطين (169 -157 /1)، تذكره ى روز روشن (386 -385)، تذكره الشعراء (469 -464)، جامع مفيدى (836 -835 /3)، حبيب السير (62/4)، خوشنويسان و

هنرمندان (33)، الذريعه (489 -488 /9)، طرائق الحقائق (106/3)، فرهنگ سخنوران (483)، گلستان هنر (سى و نه، 59 -58)، مطلع الشمس (435 -434 /2)، مناقب هنروران (114 ،58 -57).

سينكي، مجدالملك محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1298 ق)، خطاط، دبير و نويسنده. وى در سال 1290 ق متولى آستان قدس رضوى بود و در تهران زمانى كه سمت وزارت وظايف و اوقاف را داشت فوت كرد. از آثار وى: «رساله ى مجديه»، وضعيت سلطنت ناصرالدين شاه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بيدارى ايرانيان (مقدمه/ 154)، المآثر و الآثار (196)، مؤلفين كتب چاپى (712 -711 /5).

شارق قاجار، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدههم ق)، شاعر و خطاط. در جوانى تحصيل اقسام علوم كرد و در درشت نويسى خط شكسته دست داشت و در غزلسرايى طبعى موزون.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (820 -819 /2)، فرهنگ سخنوران (486).

شاملو، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1264 ق)، خطاط. وى در اوايل دوره ى قاجاريه مى زيست و با اينكه در خوشنويسى خط نسخ شهرت داشت، خط نستعليق را خوش و شكسته را نيز عالى مى نوشت. ميرزا احمد شاملو، خوشنويس سركارى محمد على ميرزا، فرزند فتحعلى شاه قاجار و استاد خط وى بود. قديمى ترين اثرى كه از او بازمانده، يك نسخه رساله ى «ذخيرة الاخرة» در كتابخانه ى سلطنتى است كه تاريخ شوال 1217 ق دارد. از ديگر آثار وى: يك قطعه مذهّب نسخ دو دانگ جلى عالى، با رقم: «... فقير عزلت جو احمد شاملو در سنه ى 1218»؛ يك قطعه، نسخ كتابت خوش، با رقم: «... احمد شاملو فى 1222 من الهجرة المقدسة»؛ قرآن جانمازى با دو صفحه ى اول و دو صفحه ى آخر مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى، به خط نسخ خفى غبار و رقاع عالى، با رقم: «بنده ى درگاه احمد شاملو فى شهر ذى الحجة الحرام من شهور سنه (1227)»؛ يك قطعه از مرقع ثلث رقاع كتابت خوش، با رقم: «حرره احمد شاملو»؛ يك رقعه ى مذهِّب، نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «نمقه احمد الشاملوئى». از آثار خط نستعليق وى، يك نسخه «صحيفه ى سجاديه» كه ترجمه ى آن را به قلم نستعليق كتابت خفى خوش نوشته است؛ يك قطعه، به قلم كتابت خفى ممتاز، با رقم: «حسب الفرمان... احمد شاملو مشق نمود. بتاريخ... 1220».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و

آثار خوشنويسان (1249 ،1026 /4 ،40 /1)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (50)، گلستان هنر (بيست)، المآثر و الآثار (202).

شاملو، حسن خان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1052 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به حسن. از بزرگان امراى شاملو بود كه پيوسته در دربار شاهان صفوى مصدر مشاغل مهم بودند. حسن خان در زمان سلطنت شاه عباس اول به جاى پدر خود، اميرالامراء و بيگلربيگى خراسان شد و تا زمان شاه صفى همچنان حكومت هرات را داشت. او بيشتر اوقات خود را صرف مجالست فرهيختگان و شاعران و هنرمندان مى كرد. از معاصران وى فصيحى و اوجى و مشرقى هستند كه در خدمت و ملازمت او بودند. حسن خان در خوشنويسى نيز صاحب قلم بود و به شيوه ى مير عماد مى نوشت. وى در هرات درگذشت و جنازه اش به مشهد منتقل شد. در «مخزن الغرائب» و «تذكره ى روز روشن» نام وى را تحت عنوان حسابى آورده اند. از او «ديوان» اشعارى به جا مانده كه صاحب «تذكره ى نصرآبادى» آنرا حدود سه هزار بيت دانسته است. از خطوط وى: يك قطعه به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «جهه فرزندى مير عبدالصمد نوشته شد. مشقه حسن شاملو»؛ سنه ى 1037»؛ يك قطعه ديگر به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «مشقه حسن شاملو 1045» و قطعات مختلف ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (56 -55 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (144 -142 /1)، اطلس خط (547 -546)، تاريخ ادبيات در ايران (1114 -1111 /5)، تاريخ هنرهاى (943 -942 /2)، تذكره الخطاطين (255 -241 /2)، تذكره ى روز روشن (204 -203 ،199)، تذكره ى نصرآبادى (22 -20)، خوشنويسان و هنرمندان (62)، الذريعه (494

،243 /9)، رياض العارفين (68)، سرآمدان فرهنگ (306/1)، عالم آراى عباسى (1084 ،942 /2)، فرهنگ سخنوران (258)، كارنامه ى بزرگان (224)، گلستان هنر (نوزده)، مخزن الغرائب (781/1).

شاملو، رضاقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك رقعه نسخ كتابت جلى متوسط، با رقم: «كتبه العبد رضاقلى شاملو للولد الاعزالاكرم محمد ابراهيم فى سنه 1251»؛ بياض بغلى روى كاغذ ترمه سفيداب الوان، نسخ و رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «حرره العبد المذنب المحتاج الى رحمه اللَّه الملك الغنى ابن احمد شاملو رضاقلى فى شهر صفر المظفر من شهور سنه 1252 من الهجره المقدسه المباركه ثقلت من خط استاد اسماعيل قبله الكتاب احمد النيريزى رحمةاللَّه تعالى و نوراللَّه مرقده».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1070/4).

شاملو، مرتضي قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1053 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به مرتضى. از بزرگان طايفه ى شاملو بود كه در زمان شاه صفى سمت ايشيك آقاسى باشى ديون و ديوان بيگى يافت و در زمان شاه عباس دوم به رتبه ى قورچى باشى رسيد. بعد به علتى معزول و پس از مدتى انزوا به حكومت اردبيل معين شد. او همچنين در عصر شاه سليمان صفوى به حكومت قم رسيد. اين هنرمند از پيشوايان خط شكسته نستعليق بود و بنا به روايتى خط شكسته را از خط نستعليق استخراج كرده و تصرفاتى در آن به عمل آورده است. وى را از استادان ميرزا شفيعا مى دانند. او دوستدار شاعران و معاشر آنان بود و خود نيز شعر مى سرود و «ديوان» او قريب چهار هزار بيت است. از خطوط وى: يك قطعه به قلم كتابت خفى و غبار خوش، با رقم: «بتاريخ... سنه ى 1053 مرتضى قلى ابن حسن شاملو». از آثار نقاشى وى: تصوير شير خوابيده اى، به سياه قلم، با رقم: «مرتضى قلى شاملو»؛ تصوير شترى كه به نازك قلمى عمل آورده و امضاى طغرايى

خود را ذيل آن قرار داده است؛ تصوير معلم و نوجوانى كه تا حدى به شيوه ى رضا عباسى است، با رقم: «مرتضى قلى شاملو».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (87 -86/ 1)، احوال و آثار خوشنويسان (1278/ 4)، احوال و آثار نقاشان (1145 -1144/ 3)، پيدايش خط و خطاطان (162 -161)، تاريخ ادبيات در ايران (1307/ 5)، تذكره ى روز روشن (732 -731)، تذكره ى نصرآبادى (24 -23)، الذريعه (1027/ 9)، فرهنگ سخنوران (833)، مجمع الفصحا (114/ 1).

شامي، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1019 ق)، خطاط. از شاگردان باباشاه اصفهانى و از معاصران ميرعماد بود و خود را از اولاد جعفر طيار مى دانست. پدرش در دربار شاه طهماسب بود و پس از مرگ پدر به عراق عرب رفت. وى با اينكه اصلا قزوينى است، چون در شام متولد شده، به شامى معروف گرديده است. او در ادب و انشاء فارسى و عربى دست داشت و شعر نيز مى سرود و خط را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (648/3).

شاه شبلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، خطاط و شاعر. از مردم او به هرات و از نيكان عصر بود كه جمله ى خطوط، بخصوص نستعليق را خوش مى نوشت و شعر خوب مى گفت. وى در زمان دولت سلطان ابوسعيد گوركانى مى زيست و زندگانى را به كتابت و استنساخ كتاب و غزلسرايى مى گذرانيد و تا اوايل سلطنت سلطان حسين ميرزا بايقرا نيز حيات داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (288/2)، تاريخ نظم و نثر (345).

شاه مراد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه از مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ثلث سه دانگ جلى ممتاز و نسخ و رقاع كتابت عالى، با رقم: «مشقه شاه مراد» (قرن 9)، در خزينه ى طوپ قاپوسراى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1082/4).

شاهرخشاهي، رضاقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از دراويش بود و از هنرمندان زبردست ناخنى به شمار مى رفت. از آثار ناخنى وى: تصوير جنگ و گريز دو باز شكارى كه پرهاى سبك بال آنها در هوا پخش شده با رقم: «رضاقلى شاهرخ شاهى 1275»؛ يك مرقع ناخنى از تصاوير ممتاز و خطوط عالى، كه خطوط آن به قلم شش دانگ و چهار دانگ عالى است، با: «رقم بنده ى كمترين درگاه، رضاقلى شاهرخشاهى 1276»، كه ظاهرا بايد از ملازمان دربار ناصرالدين شاه قاجار بوده باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (212 -211 /1)، احوال و آثار نقاشان (200/1).

شاهي، رستم علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. وى از نزديكان سلطان على قاينى و عبدالرحيم و عبدالكريم خوارزمى و از خوشنويسان دربار سلطان يعقوب آق قوينلو (896 -884 ق) بود و به همين مناسبت «شاهى» رقم مى كرد و به شيوه ى سلطانعلى مشهدى مى نگاشت. از آثار وى: هشت قطعه در مرقعهاى مختلف، به قلمهاى دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «مشقه رستم على شاهى غفر ذنوبه» و «مشقه رستم على»؛ دو قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه رستم على غفر ذنوبه»؛ چهارده قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلمهاى سه دانگ و دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خوش و يكى رقم دارد: «بفرموده ى حضرت شاه... مشقه رستم على الشاهى...» و بقيه: «كاتبها رستم على...» و «مشقه رستم على الشاهى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (209 -208 /1)، هنر عهد تيموريان (649).

شجاع الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 894 ق)، خطاط. از كاتبان است. از آثار وى: يك نسخه «خمسه ى» نظامى، به قلم كتابت خفى متوسط، با تاريخهاى 892 و 894 ق و با رقم: «... سنه اثنين و ستعين و ثمانمائه... فى يوم الثلثا اواخر شهر جمادى الاول سنه اربع و تسعين و ثمانمائه، على يد العبد... شجاع الدين بن مرشد الحرمين...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (307/2).

شجري، ابراهيم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، خطاط. وى خط جليل (طومارى)، را از اسحاق بن حماد فراگرفت و از آن قلمى خفيفتر به نام ثلثين اختراع كرد. شجرى استاد كاملى در عصر خود بود و از قلم «ثلثين» قلمى ديگر پديد آورد و آن را ثلث ناميد. برادر وى، يوسف، نيز قلم رئاس را كه به اسم ذوالرياستين، فضل بن سهل، وزير مامون مشهور شده و عبارت از قلم توقيع است به وجود آورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (224)، تاريخ ادبيات در ايران (155/1).

شرف جهان قزويني، شرف الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(968 -912 ق)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به شرف. در جوانى مقدمات دانش و ادب را در زادگاه خود فراگرفت، سپس به شيراز رفت و نزد امير غياث الدين منصور دشتكى شيرازى و خواجه جلال الدين محمود شيرازى، به كسب دانشهاى معقول همت گماشت. علماى معاصر او به فضلش گواهى داده اند. شرف جهان در خط و انشا و شعر و حتى در موسيقى و آواز سرآمد زمان بود و خط را به روش خواجه عبدالحى منشى مى نوشت. وفات وى در قزوين اتفاق افتاد و در مزار شاهزاده حسين به خاك سپرده شد. وى به غير از «ديوان» شعر، صاحب «ساقى نامه»اى است كه به مدح شاه طهماسب ختم شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1187 -1174 /3)، حسن التواريخ (699 -698 ،533)، ايضاح المكنون (510/1)، تاريخ ادبيات در ايران (691 -679 /5)، تاريخ نظم و نثر (826 -825 ،440 -439)، تذكره ى ميخانه (168 -151)، الذريعه (516 -515 /9)، ريحانه (188/3)، عالم آراى عباسى (178/1)، قزوين در گذرگاه هنر (221 -220)، گلستان هنر (49)، مجمع الخواص (40 -39)،

مجمع الفصحا (44/4)، مينودر (473 -472 /2)، نتايج الافكار (369 -368).

شرف المعالي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن بغلى جلد روغنى عالى. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى. تمام صفحات حاشيه تشعيرسازى مذهب نسخ غبار خوش. با رقم: «بجهة سلامت وجود... احمد على شاهنشاه قاجار. انا العبد سيد محمد الملقب به شرف المعالى» «1341» در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآن وزيرى جلد روغنى ممتاز چهار صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب مرصع نسخ كتابت خوش با رقم: «... سيد محمد بقاء اصفهانى...» سال 1299 در كتابخانه ى ملك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شرفي يزدي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از خوشنويسان است كه جز نستعليق، به اقلام اصول نيز آشنا بود از آثار وى: يك نسخه «صد كلمه ى» حضرت على (ع) با ترجمه ى فارسى آن، كه متن به قلم ثلث خوش و ترجمه به قلم نستعليق كتابت متوسط است، با رقم: «كتبه محمد بن نظام الشرفى اليزدى، فى سنه ى 881».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (752/3).

شريف شيرازي، محمد شريف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1014 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به فارسى. ملقب به اميرالامراء. وى به خواهش همايون پادشاه، با عده اى از هنرمندان ايرانى جهت اشاعه ى هنر تصويرسازى عازم هند شد و در آن ولايت متوطن گشت. و به منصب اميرالامرايى رسيد. او صاحب «ديوان» است. از آثار رقم دار وى: مجلس شكار جهانگير پادشاه كه سوار بر اسب شده و در معيت همراهان و دوستان خود در كنار كوهى به شكار كردن مشغول است. منظره ى كوه و درختان و دمن ستودنى است و در بطن تصوير اشعارى به چشم مى خورد كه اثر خود نقاش است و رقم «عمل مريد در چهار مرتبه اخلاص پاى برجا شريف- بتاريخ شهر فروردين الهى مطابق نه صد و نود و نه» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (243 -241 /1)، تاريخ نظم و نثر (652 ،428)، تاريخ هنرهاى ملى (834 -833 /2)، تذكره ى روز روشن (420)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (46 -44 /4)، الذريعه (522/9)، صبح گلشن (223)، فرهنگ سخنوران (503)، كاروان هند (49 -48 /1)، مرآت الفصاحه (299 -298).

شريف شيرازي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، نقاش، خطاط و قاطع. خطاط و قاطع زبردست شيرازى بود و در خط نستعليق و تصوير طغرايى و برش و قطاعى آنها مهارت داشت. وى كتيبه نويس بسيارى از كاشى هاى طاقى كوچه ها و سر در خانه ها بوده كه بيشتر آنها رقم «كتبه مهدى الشريف» داشته است. از ديگر آثارش: تصوير منظره ى گل و درخت و خانه كه به نازك قلمى بريده شده و رقم «كتبه مهدى الشريف 1318» دارد؛ يك لوحه بريده ى بزرگ حديث، به قلم پنج دانگ نستعليق و چهار دانگ ثلث

عالى، بر روى كاغذ مشكى، با رقم: «كتبه مهدى الشريف 1319»؛ يك قطعه لوحه بريده ى نستعليق شش دانگ عالى، با رقم: «كتبه مهدى 1320». از آثار طغرايى او تصوير كله انسانى است كه از تلفيق اسماء متبركه عمل آورده و بدون رقم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (927 -926/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1247 -1246/ 3).

شريف يزدي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن وزيرى، جلد روغنى مذهّب، به خط نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «حرره العبد المحتاج الى رحمةاللَّه الغنى اللطيف احمد الشريف اليزدى فى رمضان 1263».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1027 -1026 /4).

شريف يزدي، عبدالجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1315 ق)، خطاط. از خوشنويسان سده ى سيزدهم و چهاردهم هجرى است. از آثار وى: يك نسخه «ده فصل» خواجه نصير طوسى و «سلم السماء» غياث الدين جمشيد كاشانى، به قطع نيم ربعى و خط نسخ و رقاع كتابت متوسط، با رقم: «تمت هذه النسخه الشريفه... عبدالجواد الشريف اليزدى، فى... هزار و سيصد و پانزده من الهجره المصطفويه 1315».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1096 / 4).

شريف، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. وى شكسته ى نستعليق را خوش مى نوشت و به خط او، قطعه اى است، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «العبد المذنب احمد الشريف فى شهر ذى قعدة الحرام من شهور ثمانين و مأتين بعد الالف 1280».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1250 -1249 /4).

شريف، حسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1190 ق)، خطاط. از شكسته نويسان گمنام بود. به خط وى دو قطعه موجود است، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كمترين بيقدران حسن الشريف سنه ى 1190» و «كمترين بيقدران روزگار حسن الشريف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1261/4).

شريف، كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1322 ق)، خطاط. ملقب به سلطان الكتاب. از آثار وى: كتيبه هاى ضريح آرامگاه سيد حجةالاسلام در اصفهان، كه به خط ثلث نوشته شده و رقم «... كتبه سلطان الكتاب كاظم الشريف 1322» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (785).

شريفي تبريزي، معين الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از شاگردان ميرعلى هروى است. از آثار وى: يك قطعه از مرقع مالك ديلمى، به قلم سه دانگ جلى و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد معين الدين محمد الشريفى، در مشهد مقدس انور نوشته شد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (665 -664 /3)، دانشمندان آذربايجان (198 -197)، الذريعه (525 -524 /9)، مناقب هنروران (76).

شريفي سمرقندي، شريف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. در سمرقند متولد شد وى در دربار پادشاهان اوزبك سمت ديوانى داشته است. پدرش از مردم هرات، ولى ساكن سمرقند بود. وى مردى گوشه نشين و درويش مشرب بود و در زمان عبداللَّه خان مستوفى ولايت سمرقند شد و در جوانى در هرات درگذشت. در علم سياق و انشا معما و غزل دست داشته و خوش نويس هم بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (591).

شريفي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 3 مهر 1290، تهران.

درگذشت: 1362، تهران.

جواد شريفى، فرزند ميرزا زين العابدين خان خوشنويس شريف قزوينى ملقب به ملك الخطاطين، تحصيلات مقدماتى و عالى را در مدارس سلطانى و بصيرت به پايان رساند و سپس در محضر پدرش فنون و رموز خطوط را فراگرفت تا آن كه خود استاد گشت.

جواد شريفى به خط نستعليق و شكسته و كتابت مى نوشت. وى از سال 1329 به بعد در كلاس هاى آزاد انجمن خوشنويسان با سمت استاد به تعليم خط اشتغال داشت. اكثر كارهاى وى در كتابت با خط نستعليق بوده است. نوشتن شاهنامه ى فردوسى را در سن پنجاه سالگى تعهد كرد و مدت دوازده سال تمام بر سر آن وقت گذاشت تا اين كار را به پايان رسانيد.

وى همچنين مدتى رياست اداره ى كل عرايض را به عهده داشت.

كتاب شناسى آثار خطى استاد جواد شريفى به اين شرح است: مختصر كليله و دمنه؛ ديوان حافظ؛ ديوان حافظ به خط نستعليق؛ ديوان چهار زبانه حافظ؛ قرآن مجيد؛ قرآن مجيد با ترجمه خط نستعليق؛ ديوان صائب تبريزى؛ منظومه زهره و منوچهر (ايراج ميرزا)؛ مناجات نامه ى خواجه عبدالله انصارى؛ رباعيات شيخ ابوسعيد ابوالخير؛ شاهنامه ى فردوسى؛ داستان بيژن و منيژه؛ چند دوره از

كتاب هاى ميرزا عبدالعظيم قريب؛ دستور زبان فارسى (پنج استاد)؛ كليات سعدى چاپ سنگى و افست؛ تفسير قرآن مجيد مهدى الهى قشمه اى؛ ديوان عمان سامانى، ديوان جام؛ چند دوره كتاب هاى كلاسيك ميرزا رضا مهندس الملك، دوره ى كتاب هاى چاپ تقى فاطمى، كتاب هاى هندسه، جبر و بسيار كتب ديگر.

جواد شريفى در هفتاد و يك سالگى به سبب سكته درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ششنقي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از قديمى ترين كاتبان خط نستعليق است به خط وى، يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى در كتابخانه ى سلطنتى است، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمت الكتاب، كتبه الفقير... محمد بن محمد بن محمدعلى حنفى ششنقى... سنه اربع و اربعين و ثمانمائه الهجريه المصطفويه»، كه مقدمه ى منثور اين نسخه به قلم نسخ و عنوان آن به قلم ثلث عالى است كه معلوم مى گردد در آن اقلام نيز استاد بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1172/4 ،755/3).

شعاعي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام است. به خط وى قطعه اى است كه به قلم چهار دانگ خوش نوشته شده و رقم «راقمه شعاعى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (309/2).

شعوري هروي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و خطاط. اجدادش در هرات اقامت داشتند. و خود در كابل زندگى مى كرد. به زيارت حرمين شريفين، به حجاز و حج رفت. در زمان اكبرشاه به هندوستان مسافرت كرد و در حوالى كالپى اقامت كرد. در شاعرى داراى طبعى لطيف بود و مضامين رنگين را به قيد الفاظ شيرين مى آورد. داراى مثنوى «شير و شكر» يا «قند و شكر» بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (529/9)، صبح گلشن (225 -224)، فرهنگ سخنوران (506)، كاروان هند (637 -635)، منظومه هاى فارسى (336).

شفق يزدي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. از اهالى يزد كه تعليم علوم دينى كرده و خط خوش هم داشته است. وى غالبا كتابت قرآن مى كرد و قرآنش در يزد مرغوب بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (852 -851 /2)، الذريعه (531/9)، فرهنگ سخنوران (507).

شفيع عباسي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1085 ق)، نقاش و خطاط. اهل اصفهان و نقاش نازك قلم و پرمايه ى شاه صفى اول و شاه عباس دوم بود كه در دستگاه پادشاهى آنان به عزت و احترام مى زيسته است. محمد شفيع عاشق طبيعت و زيباييهاى افسانه اى آن بود و در بيشترين آثار خود از حلاوت گلها و پرندگان به تردستى تمام هنرها آفريده و به نازك قلمى و قدرت تمام از عهده ى آنها برآمده است. از ارقام ذيل آثارش، معلوم مى گردد كه در خط نسخ و رقاع و نستعليق نيز استادى شيرين قلم بوده است. به روايات مختلف گويا او به هند رفته و در شهر آگره درگذشته است. از آثار وى: تصوير شانه بسرى كه روى ساقه هاى پر گل نشسته و دور زنبور و يك پروانه در جوالى گلها ديده مى شود، با: «رقم كمينه شفيع عباسى سنه 1044»؛ تصوير گل سنبل پر غنچه اى كه داراى هفت يا هشت غنچه و گل است و به خط نستعليق رقم نهاده. «رقم كمينه محمد شفيع اصفهانى، سنه 1050»؛ تصوير مرغ سينه سرخى كه روى ساقه ى نرگس نشسته و آن را خم كرده است، با رقم: «در تاريخ... سنه ى 1062... كمينه شفيع عباسى»؛ تصوير كبك چاقى كه روى شاخه ى گل سيب نشسته و مشغول آوازخوانى است؛ با رقم: «كمينه شفيع عباسى سنه 1066»؛ قلمدان گل و بوته اى، با

رقم: «محمد شد شفيع هر دو عالم». در «احوال و آثار نقاشان» به هشت اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (246 -243 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (492/1)، گلستان هنر (چهل و پنج)، هنر قلمدان (99 ،25).

شفيعاي هروي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1081 ق)، خطاط، نقاش، مذهب و شاعر، متخلص به شفيعا. مشهور به پيشوا. از سادات حسينى هرات بود و در خط شاگرد فصيحى شاعر است كه در دستگاه مرتضى قلى خان شاملو بود. شفيعا خط نسخ و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و خط شكسته را به جايى رساند كه به نام وى، شفيعايى خوانده مى شد و بعدها درويش عبدالمجيد اين خط را تكميل كرد و به حد كمال رساند. وى همچنين در شعر و ادب و نقاشى و تذهيب و استادى بى مانند بود. سفرى به هند كرد و در بازگشت مدتى در اصفهان به سر برد و در دربار شاه عباس دوم خوشنويس مقرر و موظف بود، چنانكه در بعضى قطعات عباسى رقم كرده است. سپس به هرات رفت و در سن هشتاد و پنج سالگى در مشهد درگذشت. قطعاتى با رقم «محد شفيع الحسينى» ديده شده كه در شيوه ى قدرت همانند خط شفيعا است و تاريخ 1092 و 1116 و 1124 و 1128 دارد و ممكن است كه محمد شفيع الحسينى ديگرى نيز پس از مرگ شفيعا وجود داشته كه درست در خط شفيعايى همسنگ و برابر شفيعا بوده است. از شفيعا، قطعه اى مانده كه در تاريخ وفات پدر خود سروده و به لوح مزارش، به خط نستعليق ممتاز مكتوب نموده و رقم «كتبه العبد

خادم المساكين محمد شفيع ابن ميرحسن الحسينى 1042 ه» دارد. از ديگر آثار وى: يك قطعه از مرقع، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ و كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمد شفيع»؛ يك قعطه به قلم پنج دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «كتبه الحقير محمد شفيع الهروى»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد محمد شفيع غفر ذنوبه» و «مشقه العبد محمد شفيع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (764 -763 /3)، احوال و آثار نقاشان (891 -890 /2)، اطلس خط (614 -613)، پيدايش خط و خطاطان (163 -162)، تاريخ هنرهاى ملى (926 -925 /2)، تذكره ى روز روشن (426 -425)، تذكره ى نصرآبادى (406)، خوشنويسان و هنرمندان (85 -82)، الذريعه (531/9)، ريحانه (228/3)، گلستان هنر (بيست)، هنر عهد تيموريان (520).

شفيق، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى نسخ نيم دو دانگ تركى ثلث سه دانگ خوش با رقم: «احمد شفيق 1260» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شكرزاده، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از آثار اوست: قرآن وزيرى مذهب عالى، نسخ و رقاع كتابت عالى با رقم: «كتبه العبد الضعيف تيمن هذالمصحف الشريف السيد محمد معروف به شكرزاده... مأمورا باشارة السلطان... احمد الغازى ابن السلطان محمد بن السلطان محمد بن سلطان ابراهيم... نقلا من خط عثمان المشهور به حاظ القرآن... فى شهر رجب المرجب لسنة احدى و اربعين و الف (1041) من الهجرة» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شكيب اصفهاني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، عارف، شاعر و خطاط. وى در شيراز با رضا قلى خان هدايت همنشين و معاشر بود. مدتها براى ديدار عرفا به سير و سياحت در عراق، كردستان، فارسس و هندوستان پرداخت. شكيب خط شكسته را خوب مى نوشت. وى در هند درگذشت. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (869/2)، الذريعه (563/9)، رياض العارفين (262)، ريحانه (233/3)، سفينه المحمود (490/2)، فرهنگ سخنوران (509)، لغت نامه (ذيل/ شكيب)، مجمع الفصحا (544/5).

شمس الخطاطين، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1056 ق)، خطاط. پدر وى اصفهانى و خود نيز متولد اصفهان بود. هنرمندى خوش منظر و خوشگذران و عاشق پيشه و در خط نستعليق شاگرد رشيدا بود. در سواركارى و چوگان بازى و تيراندازى مهارت داشت و در لاهور درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (746/3)، تذكره الخطاطين (208 -193 /2).

شمس الكتاب خواجويي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل و عارف و خوش نويس، فوت رجب 1367.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

شمس الكتاب، محمد حسيني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1297 ش)، خطاط. ملقب به شمس الكتاب. از شاگردان ميرزا على محمد صفاى لواسانى بود كه مهدى بيانى، مولف «احوال و آثار خوشنويسان»، به مدت يك سال از وى تعليم خط گرفته است. وى در سال 1297 ش حدود شصت و پنج سال داشته است. از آثار او: يك نسخه «رسم المشق» منسوب به ميرعماد، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «بجهت ضبط تركيب از خط استاد الكل ميرعماد... نقل شد... سنه ى 1295، كتبه... محمد الحسينى الملقب بشمس الكتاب...»، يك نسخه «نصاب الصبيان»، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «نقل شد از روى خط استاد الاعظم آقا ميرزا على محمد (صفا)... انا العبد... محمد الحسينى... الملقب بشمس الكتاب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (316 -315 /2).

شمس الكتاب، محمدصادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق) خطاط. از كاتبان دارالتاليف اداره ى انطباعات دوره ى ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه بود كه در سالهاى 1306 تا 1318 ق، در اداره ى مزبور رسما مشغول استكتاب و در سال 1320 ق، معلم خوشنويسى در مدرسه ى دارالفنون قديم بوده است. از آثار كتابت وى، روزنامه ى «ايران» و «اطلاع» است كه در سال 1306 ق، طبع و نشر مى شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (317 -316 /2).

شمس بايسنقري، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. مشهور به شمس الدين بايسنقرى. از خوشنويسان دربار بايسنقر ميرزاى گوركانى و استاد خط اين شاهزاده ى هنرمند است و به همين مناسبت در رمقها، خود را بايسنقرى و گاهى سلطانى منسوب داشته است. وى را از استادان خط ثلث قلمداد كرده و گفته اند كه اقلام سته را خوش مى نوشته است و كسى جز صاحب «گلستان هنر» يادى از خوشنويسى نستعليق او نكرده است. شمس بايسنقرى معاصر و معارض جعفر بايسنقرى بود و از شاگردان معروف بغدادى خطاط به شمار مى رفت. تاريخ وفاتش را فقط سپهر متذكر است كه به سال 850 ق بوده است. از آثار وى: كتيبه ى قسمتى از آستانه ى رضوى و مسجد گوهرشاد كه تاريخ 821 دارد؛ قرآن سلطانى مذهب عالى، نسخ كتابت جلى ياقوتى، سر سوره ها ثلث دو دانگ عالى و آخر رقاع توقيع، با رقم: «وفق اللَّه... بكتابه هذا الكلام الحميد... شمس البايسنقرى... فى.. سبع و ثلثين و ثمانمائه الهجريه الهلاليه»؛ يك نسخه مثنوى «هماى و همايون»، به قلم كتابت خفى متوسط، به شيوه ى اظهر تبريزى، با رقم: «كتبه العبد... محمد بن حسام، المشتهر بشمس الدين البايسنقرى... سنه احدى و ثلثين و ثمانمائه الهجريه...» (831)؛ يك

قطعه از مرقع كه همه ى قطعات آن به اقلام سته و به خط اوست و بعضى از آن به قلم نستعليق كتابت جلى متوسط، با رقم: «مشقه العبد... محمد بن حسام المشتهر بشمس الدين البايسنقرى... فى دارالسلطنه هراه...»، دو قطعه با همان تنوع خطوط و نستعليق نيم دو دانگ متوسط، به شيوه ى اظهر تبريزى، با رقم: «مشقه العبد محمد بن حسام المشتهر بشمس الدين...» و «مشقه شمس السلطانى...».[1]

شمس الدين محمد بن حسام هروى، از خوشنويسان دربار بايسنغر ميرزاى گوركانى و استاد خط اين شاهزاده ى هنرمند است و به همين مناسبت در رقمها خود را «بايسنغرى» و گاهى «سلطانى» منسوب داشته است.

همه جا مانند مطلع سعدين و حالات هنروران و حبيب السير و غيره، شمس را از استادان خط ثلث، قلمداد كرده و گفته اند كه اقلام سته (محقق- ريحان- ثلث- نسخ- توقيع- رقاع) همه را خوش مى نوشته است، و كسى جز صاحب گلستان هنر، يادى از خوش نويسى نستعليق او نكرده است كه گفته: «خصوصاً چهره گشاى خط نستعليق كه عروس خطهاست، كسى بهتر از او مشاطگى نكرده است» و در دنبال همين مطلب نكته اى كه در تذكره ى دولتشاهى نيز آمده است آورده كه: «مشهور است ميرزا بايسنغر ديوان قاضى شمس الدين طبسى را به مولانا فرموده بود كه كتابت كند و هميشه مى گفت كه «اين نوع شعر و اين قسم خط كه درباره ى اين دو شمس كرامت شده، از فيوضات الهى است» كه به نظر مى رسد، اين ديوان را بايد به خط نستعليق نوشته باشد (زيرا كه در آن عصر ديوانهاى اشعار فارسى را به ندرت به قلم ديگرى جز نستعليق، نوشته اند).

شمس الدين در خط ثلث از نوادر روزگار بوده و كتيبه ى قسمتى

از آستانه ى رضوى و مسجد گوهرشاد كه تاريخ 821 دارد، نمونه ى بارز كامل خط ثلث است و به قول صاحب گلستان هنر: «خطوط سته را بسيار خوب مى نوشته و قلم بر قلم و قدم بر قدم ياقوت داشته، بسى نازك و به اسلوب و شيرين مى نوشته... فقير خط او را با خطوط استادان سته (شيخ زاده ى سهروردى- ارغون كاملى- نصراللّه عراقى- مباركشاه زرين قلم- يوسف مشهدى- سيد حيدر جلى نويس) موازنه كردم و به ميزان نظر سنجيدم؛ خط وى كم از هيچ كدام نيست.» و به گمان من جز خط ريحان و ثلث، ساير اقلام را از ياقوت هم زيباتر نوشته است.

شمس بايسنغرى معاصر و معارض و قرين جعفر بايسنغرى تبريزى است. در فرايد غياثيه تأليف جلال الدين يوسف محرر جامى، مكتوبى به انشاء مؤلف، از زبان مولانا احمد جامى به جعفر بايسنغرى است كه يك مورد اختلاف و جدال بين آن دو هنرمند خوشنويس زبردست را حاكى است و عين آن نامه را در اينجا مى آورم:

«من انشاء العبد المحرر، الى ياقوت عصره و ابن مقلة دهره، مولانا جعفر التبريزى، عن لسان الحافظ احمد بن مولانا محمود الجامى:

اى باد سلام سر به مهر از سر مهر

از قطره به دريا برو، از ذره به مهر

اعنى جناب عنبر تراب، فضايل انتساب، مولانا الاعظم، مزين مجالس ملوك العجم، ادام اللّه ظلال كمالاته على مفارق الامم الى حشر الرمم نظاماً جعفراً. واللّه على ما اقول شهيد، كه در اين مدت مديد و عهد بعيد، مخلص مستهام جام، در صبح و شام، در سفر و مقام، دعاى دولت دوام آن خلاصه و زبده ى ايام را سادس صلوات مس به سموات سبع مرفوع گردانيده

و مى گفته: (شعر)

كاى بر سر كتّاب ترا منصب شاهى

فتواى خرد داده برين حرف گواهى

و بر هر مجلس كه درون آمده و از هر محفل كه بيرون رفته، به نشر ماثر و نثر مفاخر آن ناسخ مفاخر اوايل و اواخر، رطب اللسان عذب البيان بوده و خواهد بود. به از اين خود چه كار خواهد كرد. هذا چنين استماع افتاد كه در آن اوراق كه مخدوم كريم الاعراق مداللّه ظلّه جلالاً به رسم سلام سايه ى سرير سلطان، زاده ى انام خلداللّه زمانه الى قيام الليام رسانيده بودند، ميان مولانا شمس حسام و آن برگزيده و معتقد سلاطين ايام، نزاعى واقع شده و لطف مقال به قبح جدال انجاميده و نهال خلافت معتلى و هلالى اختلاف ممتلى گشته و او گفته كه اين خط من است و ايشان مى فرموده اند كه اين خط خوب ياقوت است، و حضرت سلطنت را در اين سخن ترددى واقع است. زينهار، زينهار، كه جعفروار بدان قول صادق ثابت باشند و يقين دانند كه چراغ كذب را نبود فروغى. تتمه ى آن اوراق كه مشرف است به اسم شريف ياقوت، عن قريب، فقير غريب به حضرت سلطنت خواهد رسانيد، تا اركان دولت و اعيان حضرت و ملازمان مخيّم اقبال و ملتزمان عتبه ى جاه و جلال را، چون صبح روشن و چون خورشيد معين گردد كه جعفر صادق (ع) كه مى گويند، در عالم تويى. و خار از سمن و سير از سوسن مبيّن شود و مولانا شمس حسام به حضرت پادشاه اسلام بعد از اين ايام سخن لا واقع، به معرض عرض و موقف انهاء نرسانند، زيادت چه نويسد.

(شعر)

عمرت دراز باد كز الطاف كردگار

هر روز دولتى رسدت نو، ز

شهريار

به محمد و آله الاطهار و صاحبةالاخيار».

شمس الدين شاگرد معروف بغدادى خطاط است ولى پايه ى هنر او به مراتب از استاد فراتر است. تاريخ وفاتش را فقط سپهر متذكر است كه به سال 85 بوده.

از آثار شيواى خطوط او:

يك نسخه مثنوى هماى و همايون، به قلم كتابت خفى متوسط، به شيوه ى اظهر تبريزى، كه چنين پايان يافته است: «كتبه العبد المستغفر من ذنبه الراى الى رحمةاللّه الملك العلام محمد بن حسام، المشتهر به شمس الدين البايسنغرى، تجاوز اللّه عن سياته، فى دارالسلطنة هرات، حماها اللّه عن الافات، فى سنة احدى و ثلثين و ثمانمائة الهجريه 831.

سخن را ببايد نهايت بديد

ورق درشكستم چو اينجا رسيد

در كتابخانه ى ملّى، وين

يك قطعه از مرقعى كه همه ى قطعات آن به اقلام سته به خط اوست و بعض آن به قلم نستعليق كتابت جلى متوسط و رقم دارد: «مشقّه العبد المستغفر من ذنبه الراجى محمد بن حسام المشتهر به شمس الدين البايسنغرى تجاوز اللّه عن سياته، فى دارالسلطنة هراة حميت عن الافات والبليات» در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف، استانبول.

دو قطعه ديگر با همان تنوع خطوط و نستعليق نيم دو دانگ متوسط، به شيوه ى اظهر تبريزى، با رقم: «مشقه العبد محمد بن حسام المشتهر به شمس الدين تجاوز اللّه عن سياته فى دارالسلطنة هراة حماه اللّه تعالى عن الافات» و «مشقه شمس السلطانى عفا اللّه عنه فى دارالسلطنة هراة حميت عن الافات» در همان كتابخانه.

يك قطعه از مرقع بايقرا طهماسب. ثلث سه دانگ جلى عالى و نسخ كتابت جلى عالى نستعليق نيم دانگ متوسط با رقم: مشقه شمس السلطانى عفا اللّه عنه فى دارالسلطنة هرات حميت من الافات» در خزينه ى طوپ قاپوسراى.

- قرآن سلطانى مذهب عالى. نسخ

كتابت جلى ياقوتى. سر سوره ها ثلث دو دانگ عالى آخر رقاع توقيع مانند كتابت جلى عالى با رقم: «وفق اللّه... به كتابة هذا الكلام الحميد و تحريره تتبعاً و نقلاً لما سطر و حرر من قبل قبلة الكتاب قدوة ارباب القلم الواصل الى جواراللّه ياقوت بن عبا اللّه المبتداء بالاشارة العالية الصادر من جناب فلق ملوك الخافقين... غياث السلطنة والدنيا والدين بايسنغر سلطان انار اللّه تعلاى برهانه... به اهتمام قرة عينيه و قرة ظهره و نور قلبه و نور بصره و هو السلطان الاعظم والخاقان المعظم المعتصم به حبل اللّه المتين علاء الدولة والدنيا والدين خلد اللّه تعالى سلطنته الى بوم... اضعف المحتاجين الى رحمة الملك الغنى شمس البايسنغرى روضةالاحباب (الحساب؟) العبقرى فى الثامن والعشرين من رمضان المبارك سبع و ثلثين و ثمانمائة الهجرية الهلالية (847) در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1084/4 ،315 -312 /2)، اطلس خط (329 -328)، تاريخ نظم و نثر (797 ،771)، تاريخ هنرهاى ملى (804 -803 /2)، تذكره الشعراء (178)، حبيب السير (19/4)، خوشنويسان و هنرمندان (27)، گلستان هنر (29 -28)، لغت نامه (ذيل/ شمس الدين)، هنر عهد تيموريان (735 ،648 ،609 -608).

شمس محمد، لطف اللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر. از خوشنويسان گمنام است كه شعر نيز مى گفته و شايد شمس تخلص وى بوده باشد، به خط وى، يك قطعه از مرقع بهرام ميرزاست، كه قطعه شعرى از خود اوست و به قلم نيم دو دانگ خوش به زر تحريردار نوشته و رقم «كاتبه و قائله شمس محمد لطف اللَّه، حرره ميرمصور» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (317/2).

شمس نيريزي، شمس المعالي اسحاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1280 ق)، خطاط و شاعر. در جوانى به شيراز رفت. كسب كمالات علمى نمود و فنون شاعرى و خوشنويسى را در حد عالى آموخت. ميرزا اسحاق تمام خطوط بخصوص نسخ را خوش مى نوشت تاريخ و اخبار و اشعار فارسى و عربى بسيار به خاطر داشت. مدتى را به سياحت و مسافرت گذرانيد. در پايان عمر از شيراز به شوشتر رفت و همان جا وفات يافت. چون نخست انجمن تخلص مى كرد، در برخى تذكره ها وى تحت عنوان انجمن فارسى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (182/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (317/3)، الذريعه (106/9)، فارسنامه ى ناصرى (1571 -1570 /2)، فرهنگ سخنوران (515)، گنج شايگان (509 -503)، مرآت الفصاحه (68 -67).

شمس الادباء شيرازي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر. مكنى به ابوالمعالى و ابوالفريد. وى خواهرزاده و تربيت يافته ى ميرزا كوچك وصال شيرازى بود كه از علوم ادبى بهره داشت و شعر مى گفت و جز نستعليق، شكسته را نيز خوش مى نوشت. ميرعلى از كاتبان طراز اول و آثار متعدد موجود او نماينده ى قدرت و ملاحت قلم او است. از آثار وى: يك نسخه «جهانگشاى جوينى» كه ناتمام مانده، به قلم نيم دو دانگ عالى، با رقم: «تمام شد مجلد اول از تاريخ جهانگشاى جوينى... على يد العبد... ميرعلى الشيرازى»؛ يك نسخه «ديوان» رشيد وطواط، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «... ميرعلى الشيرازى المقلب بشمس الادباء المكنى بابوالمعالى... حرره فى شهر شوال المكرم 1282»؛ يك نسخه «رباعيات خيام»، به قلم نستعليق كتابت جلى عالى، با رقم: «بجهه پيش كش بزم حضور... مهد عليا... كتبه العبد الفقير ميرعلى الشيرازى، المقلب بشمس الادباء فى 1277»؛ يك قطعه به قلم

سه دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد الراجى، ميرعلى الشيرازى المقلب بشمس الادبا و المكنى بابوالفرايد، فى شهر رجب الاصب فى 1282». چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (472 -469 /2).

شمس الدين عبداللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى با جلد روغنى مذهب، چهار صفحه ى اول و آخر مذهب مرصع عالى، به خط ثلث كتابت جلى خوش به سال 1012؛ قرآن رحلى عظيم جلد سوخت، تحرير طلاپوش ممتاز كه تمامى قرآن مزين است، به خط نسخ جلى متوسط و ثلث و رقاع جلى متوسط، با رقم: «... شمس الدين عبداللَّه... 989».[1]

قرآن رحلى، جلد روغنى مذهب. چهار صفحه ى اول و چهار صفحه ى آخر مذهب مرصع عالى. نسخه تماماً مزين است. ثلث كتابت جلى خوش سال 1012 در آستان حضرت معصومه ى قم.

- قرآن رحلى عظيم جلد سوخت تحرير طلاپوش ممتاز شش صفحه ى اول و چهار صفحه ى آخر تمام مذهب مرصع عالى و تمامى قرآن مزين است. نسخ جلى متوسط و ثلث جلى و رقاع جلى متوسط با رقم: «... شمس الدين عبداللَّه...» سال 989. در موزه ى ايران باستان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1083/4).

شمس العلماء، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع. آفتاب دانشمندان) (حاج ميرزا) محمد حسين قريب ملقب به شمس العلماء و متخلص به ربانى (و. گركان (از توابع آشتيان) 1222 ه.ش.- ف. 1305 ه.ش./ 1345 ه.ق.). وى مقدمات علوم را در زادگاه خود گرگان آموخت. سپس براى تكميل تحصيلات به قم شتافت و در آنجا به تحصيل فقه و اصول و حديث و تفسير و ضمنا به تتبع در ادبيات فارسى و عربى پرداخت. از آنجا سفرى به عتبات كرد و سه سال علماى عصر به تحصيل و تكميل علوم دينى اشتغال داشت، و بعد از مراجعت به ايران مدتى نيز نزد ميرزا على محمد صفا كه از خطاطان معروف آن زمان بود به تعليم خط

اشتغال داشت و خط نستعليق را به شيوه استاد خود مى نوشت. درسال 1266 ه.ش. براى تعليم زبان و ادبيات فارسى به آقاخان (سوم) از ايران يك تن استاد خواستند. شمس العلماء بدين خدمت نامزد گرديد و به هندوستان (بمبئى) رفت. از سال مزبور تا سال 1275 ه.ش. در آنجا به تعلمى و تربيت آقاخان و ترويج ديانت اسلام مشغول بود. در سال اخير به سبب ناسازگارى آب و هوا و علاقه به موطن خود به ايران بازگشت و بنا به دعوت مخبرالسلطنه هدايت در مدرسه علميه و مدرسه نظام سابق و سپس در مدرسه علوم سياسى به تدريس زبان و ادب فارسى پرداخت. در سال 1284 ه ش. با كسب اجازه از وزارت معارف به تركستان و استانبول و قفقاز مسافرت كرد و به زيارت بيت اللَّه الحرام مشرف گرديد، و پس از مراجعت به رياست مدرسه علميه منصوب شد. ضمنا چند ساعت در مدرسه علوم سياسى و دارالفنون به تدريس فارسى و عربى اشتغال داشت و تا پايان عمر از تدريس دست نكشيد. از سال 1283 تا 1288 به تأليف كتاب «ابدع البدايع» در فن بديع مشغول بود و آن به طبع رسيده. در سال 1293 به عضويت ديوان عالى تميز (ديوان كشور) منصوب شد و در 83 سالگى وفات كرد. وى به فارسى و عربى شعر مى سرود و كتابهايى در معانى و بيان و منظومه اى در فقه و اصول پرداخته كه تاكنون به طبع نرسيده. جنازه وى را در ابن بابويه دفن كرده اند (از يادداشت سرلشكر قريب، قزوينى. يادگار 3 :5 ص 56)

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

شميمي يزدي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1028 ق)، شاعر، خطاط و

موسيقى دان. در يزد به دنيا آمد. وى در انواع علوم و فنون مهارت داشت و خط را خوش مى نوشت. او همچنين در علم موسيقى و تصنيف سازى مهارت داشت. شميمى در اوايل جوانى، به سال 1028 ق به هندوستان رفت و چندى ملازمت و مداحى ظفرخان احسن تربتى را كرد و سرانجام در كرناتك هندوستان كشته شد. اين بيت از اوست:

هر دم رخت ز جوش عرق تازه تر شكفت

گل غنچه گشت و غنچه به رنگ دگر شكفت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (438)، تذكره سخنوران يزد (176 -175)، تذكره ى ميخانه (856 -854)، جامع مفيدى (469 -468 /3)، كاروان هند (654/1).

شوخي بخارايي، محمد لطيف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. به خط وى، يك نسخه «كليات» خاقانى در كتابخانه ى سلطنتى است، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «قد تمت النسخه... تحفه العراقين... سنه ى 1015 الف و خسمه عشر، على يد الضعيف محمد لطيف المشهور به شوخى البخارى... لمسوده:

اين نسخه كه هست رشك طبع مانى

از مكرمت...

تاريخ سواد او رقم زد شوخى

اعجاز مسيحاى دم خاقانى

سوده العبد... محمد لطيف المشهور بشوخى البخارى، فى اواسط رجب المرجب 1017...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (830 -829 /3).

شوري اصفهاني، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. پدر وى نسخ نويس معروف بود و خود نيز علاوه بر شاعرى در خط نيز دست داشت. شورى، مدتى به وزارت امامقلى ميرزا، از نوادگان فتحعلى شاه، منصوب بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (874 -873 /2)، الذريعه (547/9)، فرهنگ سخنوران (525)، مجمع الفصحا (537/5).

شوشتري، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1003 ق)، خطاط. از آثار وى: «ديوان» حضرت امير (ع)، قطع وزيرى، يك سرلوح مرصع، دو صفحه ى اول متن و حاشيه تشعيرسازى مذهب، به خط نسخ كتابت خوش و ترجمه نستعليق كتابت متوسط، با رقم: «كتبه الفقير على ابن محمد شوشترى فى اواخر شهر ذى الحجه الحرام سنه ثلاث و الف من الهجره النبويه» (1003).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1122/4).

شوشتري، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «ليلى و مجنون تركى» فضولى بغدادى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تم الكتاب... على يد... حاجى محمد شوشترى... فى تاريخ شهر جمادى الثانى سنه ى 979».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (764/3).

شوقي، عثمان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن جانمازى، نسخ غبار خوش با رقم: «عثمان شوقى 1266» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شهاب اصفهاني، محمدطاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. وى از سلسله تاجران اصفهان بود كه به تحصيل كمال پرداخته بود و در يادگيرى خط تا حدى بود كه خطوط نسخ و رقعه را خوب مى نوشت. وى در زمان حكومت فتحعلى شاه از اصفهان به شيراز رفت و از فرمان فرما محبت ديد و به مصاحبت و همراهى والى روانه ى بهبهان شد. بعد از تغيير اوضاع به شوشتر و حويزه رفت و آنجا مسكن گزيد و تا پايان عمر آنجا بود. وى اشعارى دارد كه در بعضى تذكره ها نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (903 -902 /2)، الذريعه (552/9)، مصطبه ى خراب (97 -96).

شهابي هروي، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. صاحب «مناقب هنروران» وى را از خويشان و شاگردان خواجه محمود شهابى و هر دو را بخلى دانسته است، در حالى كه خود به خط خويش، در يك نسخه ى «ديوان تركى» نوايى خود را هروى خوانده است كه به قلم كتابت خفى خوش نوشته شده: «باتمام رسيد... در كتابخانه ى... حسين خان شاملو، العبد الاقل شاه حسين بن فخرالدين على الشهابى الهروى... سنه ى هزار و چهارده» و معلوم مى شود كه وى خوشنويس دربار حسين خان شاملو، والى خراسان، بوده است. ديگر از آثار وى: يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه... شاه حسين ابن فخرالدين على الشهابى... سنه ى 992» و يك نسخه «تحفه الاحرار» جامى كه تاريخ 992 دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (155 -154 /1)، مناقب هنروران (79)، هنر عهد تيموريان (626 ،504 ،436 -435).

شهابي هروي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 998 ق)، خطاط و موسيقيدان و شاعر. معروف به شهابى. وى اهل قريه ى سياوشان هرات بود. پدرش مدتى كلانتر هرات بود و هنگامى كه امير بخارا، هرات را فتح كرد، خواجه اسحاق را با خاندان به بخارا كوچ داد، كه در اين سفر محمود با ميرعلى هروى آشنا شد و ميرعلى او را به شاگردى پذيرفت. شهابى بعد از چندى به هرات بازگشت و مورد توجه شاه حسين هراتى قرار گرفت و به همين سبب به شهابى معروف شد. محمود، پس از مدتى به بلخ رفت و در آنجا ساكن شد، و شهرت و اهميت فراوان يافت. او هم در كتابت و هم در قطعه نويسى دست داشت، و در اخذ و تقليد شيوه ى

ميرعلى، هيچ يك از شاگردان مير، به پايه ى خواجه محمد نرسيده اند وى در موسيقى و شعر نيز سررشته داشت و ارغنون را نيكو مى نواخت. امير خليل قلندر هروى از شاگردان اوست. خواجه محمد در شهر بلخ وفات يافت. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» هلالى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تم الديوان... على يد العبد الفقير محمود بن اسحاق الشهابى، فى سنه ى 966»؛ يك نسخه «بوستان» سعدى، به قلم كتابت خوش، بار قم: «تمت الكتاب... على يد... محمود بن اسحاق الشهابى،... بدارالسلطنه بلخ... فى شهور سنه ثمانين و تسعمائه 980»؛ يك نسخه «نفحات الانس» جامى، به قلم كتابت عالى، با رقم: «محمود الشهابى» و تاريخ 993. شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (880 -876 /3)، اطلس خط (479)، پيدايش خط و خطاطان (165 -164)، تاريخ موسيقى (318/1)، تاريخ نظم و نثر (476 ،464)، تاريخ هنرهاى ملى (883/2)، تذكره الخطاطين (193 -185 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (132 ،47 ،45)، عالم آراى عباسى (170/1)، كارنامه ى بزرگان (134)، گلستان هنر (85 -84)، مناقب هنروران (79 ،78 ،77 ،76)، هنر عهد تيموريان (749 -748 ،690 ،651 ،591 ،501).

شهابي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود بن اسحاق سياوشان خطاط ايرانى قرن دهم ه. (ف. بلخ حدو 993 ه.ق.) وى از شاگردان مير على هروى و استاد زبردست خط نستعليق است. او سفرهايى به بخارا و سمرقند و بلخ كرده. از آثار ممتاز وى نسخه اى از ديوان هلالى در كتابخانه سلطنتى ايران (تهران) است مورخ به سال 961 ه.ق. شهابى از شعر و موسيقى نيز بهره داشت و ارغنون را

نيكو مى نواخت.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

شهده، زينب

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

(574 -485/482 ق)، فقيه، محدث و خطاط. ملقب به فخرالنساء بانويى عالم و هنرمند از ابيورد خراسان و همسر ثقةالدوله ابن انبارى، از خاصان دربار المقتفى عباسى بود كه در بغداد متولد شد و در فصاحت بيان مقامى بلند داشت. وى از محدثان زيادى مانند ابوالخطاب نصر بن احمد بطروانى ابوعبداللَّه حسين بن احمد طلحه نعالى و طراد بن محمد زينبى و فخرالاسلام ابوبكر محمد بن شاشى سماع حديث كرد و همچنين كسانى مانند ابن جوزى و على بن هبه اللَّه شافعى و عبداللَّه بن عمر ابن ابى بكر مقدسى و عبدالرحمان بن عبدالوهاب حنبلى از او روايت و سماع حديث كردند. او را جزو استادن خطوط سبعه، بخصوص ثلث و نسخ نيز آورده اند. زينب شهده قطعات و مرقعات نيكو مى نگاشته و در بغداد چشم از جهان فروبسته است. اينكه وى را استاد ياقوت مستعصمى دانسته اند، به هيچ وجه روا نيست. شهده را به جهت حسن خط و انشاء شهده الكاتبه نيز گفته اند. او از صوتى زيبا نيز برخوردار بود.[1]

13 محرم 574 ق، زينب دختر احمد بن فرج بن عمر ابرى دينورى (يا ابيوردى خراسانى) ملقب به فخرالنساء از زنان دانشمند. وى در بغداد متولد شد و از محدثان بزرگى مانند ابوالخطاب نصر بن احمد بطروانى، ابوعبداللَّه حسين بن احمد طلحه نعالى، طلحة بن محمد زينبى، ابوالحسن على بن حسين بن ايوب، ابوالحسين احمد بن عبدالقادر بن يوسف، فخرالاسلام ابوبكر محمد بن شاشى، طراد بن محمد زينبى و ثابت بن بندار روايت و سماع حديث كرد. همچنين كسانى مانند ابن جوزى، على بن هبةاللَّه شافعى، عبداللَّه بن عمر بن

ابى بكر مقدسى، حسن بن عمر بن نصر، عبدالرحمن بن عبدالوهاب حنبلى و... از او روايت و سماع حديث كردند.

علاوه بر اين وى داراى فضايل و كمالات گوناگون بود. حلاوت بيان و فصاحت لسان داشت و بديهه گو بود و قطعات و مرقعات را نيز نيكو مى نوشت. برخى او را استاد خط ياقوت مستعصمى دانسته اند كه با توجه به تاريخ وفات ياقوت (697 -677 ق)، اين قول درست به نظر نمى رسد. وى در هشتاد سالگى درگذشت.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1227/4)، الاعلام (259/3)، پيدايش خط و خطاطان (110)، تاريخ مشاهير كرد (49 -48 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (23 -22)، ريحانه (270/3)، لغت نامه (ذيل/ شهده الكاتبه)، مشاهير زنان (137)، وفيات الاعيان (478 -477 /2).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 1227؛ اعلام النساء، 312 -309 /2؛ پيدايش خط و خطاطان، 158؛ تاريخ مشاهير كرد، 49 -48 /1؛ قاموس الاعلام، 2887 /142.

شهرستاني، محمدباقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1090 ق)، خطاط. از آثار وى: «نهج البلاغه ى» نيم ربعى، يك سرلوح مذهب مرصع عالى، به خط نسخ كتاب خفى شبيه به رقاع، با رقم: «وفقت الاتمام هذه النسخه المباركه الميمونه... سنه تسعين بعد الالف من الهجره (1090) و انا العبد... محمدباقر بن ابى الفتوح الموسوى الحسينى الشهرستانى»؛ «صحيفه ى سجاديه ى» نيم ربعى مذهب، نسخ و راقع كتابت خفى خوش، با رقم: «حرره العبد المذنب محمدباقر بن ابى الفتوح الحسينى الموسوى الشهرستانى... سنه ست و ثمانين بعد الالف من الهجره...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1151 -1150 /4).

شهسوار

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 908 ق)، خطاط. از آثار وى يك نسخه «بوستان» سعدى در موزه ى ملى دهلى است كه براى سلطان ناصر شاه بن غياث شاه بن محمود شاه خلجى نوشته شده و چهل و سه تصوير با رقم «عمل مصور محمود» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر عهد تيموريان (767 -766).

شهشهاني، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فاضل خطاط. در 1304 كتاب «آب زندگانى»، ترجمه ى كتاب «رجوع الشيخ الى صباه» را به خط زيباى خود نوشته، و به طبع رسانيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

شهميرزادي، آقابابا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1247 ق)، عالم و خطاط. با خط زيبايش كتاب «درّة الغواص فى اوهام الخواص» قاسم بن على بن عثمان حريرى بصرى را نوشته و در 1247 ق از كتابت آن فراغت يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقت اعلام الشيعه (قرن 160 /13)، كشف الظنون (741).

شهيد بلخي، ابوالحسن شهيد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 325 ق)، متكلم، حكيم، شاعر و خطاط. معاصر رودكى، به فارسى و عربى شعر مى گفت وى از بزرگان و متكلمين و حكماى عهد خود و در علوم اوايل استاد بود وى با رازى نيز مناظراتى داشت و هر يك بر ديگرى نقضى و ردى داشته اند. اسم او را سهيل و على نيز نگاشته اند. وى در خط نيز استاد بود و فرخى او را بدين هنر ستود. عوفى نظم اشعار عربى را به وى نسبت داده و قطعه اى از او به تازى نقل كرده است. وى در استادى هم رديف و همانند رودكى بود و على الخصوص غزلهاى وى شهرت داشت بنا به نقل ياقوت حموى وى با ابوزيد احمد بن سهل بلخى معاصر بود و با او ارتباط داشت از جمله ممدوحان شهيد، نصر بن احمد سامانى و ابوعبداللَّه محمد بن احمد جيهانى را مى توان نام برد. گذشته از شاعرى در علوم فلسفى مهارت داشت و با محمد بن زكريا مباحثاتى كرده. رودكى او را مرثيه گفته است و او را شاعر على الطلاق خوانده است و حدود صد و دو بيت شعر از وى در كتابهاى لغت و تذكره به جاى مانده است.[1]

(بخش 1) بلخى. ابوالحسن شهيد بن حسين جهودانكى بلخى شاعر و متكلم و حكيم قرن چهارم ه. (ف. 325 ه.ق.) او را با

ابوبكر محمد بن زكرياى رازى مناظراتى بوده و هر يك بر ديگرى نقضى وردى داشته است. شهيد در خط نيز استاد بود و اشعار عربى هم مى سرود. وى از بلخ به چغانيان نزد ابوعلى محتاج رفت و از جمله ممدوحان او نصر بن احمد سامانى و ابوعبداللَّه محمد بن احمد جيهانى را ذكر كرده اند. رودكى در رثاى او قطعه اى سروده. شهيد مانند رودكى نزد شعراى بعد از خود مورد احترام بوده و او را در رديف رودكى قرار داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (393 -389 /1)، تاريخ ادبى ايران (663/1)، تاريخ نظم و نثر (21)، تذكره ى روز روشن (449)، دايرةالمعارف فارسى (1519/2)، الذريعه (561 -560 /9)، ريحانه (278/3)، سخن و سخنوران (18 -16)، سيرى در شعر فارسى (221 -220)، شاعران بى ديوان (37 -26)، شخصيتهاى نامى (269 -268)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 11/4)، فرهنگ سخنوران (523)، الكنى و الالقاب (391/2)، گنج سخن (17 -15 /1)، لباب الالباب (5 -3 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوالحسن)، مجمع الفصحاء (804 -803 /1)، معجم المؤلفين (310/4)، هفت اقليم (60 -59 /2).

شهيد شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. به خط وى، يك نسخه «روضه الصفا»، به قلم كتابت خفى و دو دانگ متوسط نوشته شده و در بمبئى به سال 1271 ق، به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (786/3).

شهيد شيرازي، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1270 ق)، شاعر و طبيب و خطاط، متخلص به شهيد. از بزرگ زادگان شيراز بود و در نوشتن اقسام خطوط بويژه نسخ و نستعليق مهارت داشت. وى به طبابت اشتغال داشت. در شاعرى از تربيت يافتگان و شاگردان وصال بود و در سرودن غزل توانا. وى در صحن سيد علاءالدين حسين مدفون است. از آثار وى «ديوان» اشعار در حدود پنج هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (560)، حديقه الشعراء (925 -924 /2)، الذريعه (561/9)، مرآت الفصاحه (334 -333).

شيباني كاشاني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1285 ش)، خطاط. در كاشان به دنيا آمد. پس از فراگرفتن تحصيلات دوره ى ابتدايى در زادگاه خود و تهران، به خاطر حسن خطى كه داشت در اداره ى فرماندارى كاشان به خدمت مشغول شد. پس از مدتى به تهران آمد و در وزارت پست و تلگراف و سپس در وزارت دارايى انجام وظيفه كرد. او در سال 1337 ش بازنشسته شد و به كاشان بازگشت. شيبانى از ادبيات فارسى نيز بهره داشت و خانه ى وى همواره محيط رجال شعر و ادب بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (142 -139).

شيباني، بصيرالملك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمد طاهر شيباني مستوفي كاشاني ملقب به بصير الملك ، فرزند ميزرا احمد اديب شيباني است . وي به سال 1246 در كاشان به دنيا آمد . تحصيلات خود را در كربلا و نجف به اتمام رساند و به درجات عاليه ي علمي رسيد . پس از بازگشت به ايران به دربار ناصر الدين شاه راه يافت . به سبب خط خوشي كه داشت به منصب استيفا و مستوفي عالي رسيد و سالها رياست خازني بيوتات سلطنتي از قبيل كتابخانه ، اسلحه خانه ، بلورخانه و غيره را عهده دار بود و نيز مميزي ماليه ي بعضي از ولايات را انجام مي داد . وي مردي معتقد به شعائر اسلامي و اجراي مراسم مذهبي بود . از كارهاي فرهنگي بصيرالملك تصحيح مثنوي مولوي است كه به سال 1314 ق در تهران با كشف الابيات كه ابتكار خود او بود با چاپ سنگي منتشر كرد . اين مثنوي به چاپ علاء الدوله معروف است . ديگر قرآن مترجم فارسي با كشف الآيات

با چاپ سنگي است . اين قرآن به چاپ بصير الملكي معروف است . ديگر از كارهاي وي يادداشت هاي روزانه ي وقايع سالهاي 1301 _ 1306 ق ( كه چاپ حروفي شده و اصطلاحات گمگشته كه حاوي اصطلاحات فراموش شده ي حرفه ها و دانشهاي ديگر است . ( دايره المعارف تشيع ، ذيل « خاندان شيباني » ج 7 / ص 50 ) .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

شيخ المشايخ دزفولي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1335 ق)، خطاط. از آثار وى: دو قطعه، به خط نسخ كتابت متوسط، با رقم: «كتبه الفقير الدزفولى، فى سنه 1335 من الهجره».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1046/4).

شيخ اول كرماني، محيي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى مردى درويش مشرب از شاگردان قاسم شادى شاه بود. صاحب «مناقب هنروران» آورده كه: «امروزه در خراسان خوشنويستر از وى كس نيست». وى در قندهار به دربار ظهيرالدين بابر، سر دودمان پادشاهان گوركانى هندوستان، راه يافت و به كتابت نستعليق و نسخ پرداخت و در آن دربار مرفه زيست. او در اواخر عمر ميرعلى هروى را درك كرد و از تربيت وى در اندك زمان بهره ى فراوان گرفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (322 -321 /2)، مناقب هنروران (78 ،71).

شيخ ثاني كرماني، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى خط نسخ را از پدر خود و نستعليق را از سيد احمد مشهدى آموخت. از آثار او: يك قطعه از مرقع سلطان حسين بايقرا، به قلمهاى مختلف از جمله نستعليق نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «كتبه حبيب اللَّه بن محيى المشتهر با مير شيخ الثانى الكرمانى»؛ يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم چهار دانگ خوش، با رقم: «حبيب اللَّه الكرمانى»؛ يك قطعه به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «كتبه حبيب اللَّه الكرمانى»؛ يك قعطه به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «كتبه امير شيخ الثانى الكرمانى»؛ يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «نمقه امير شيخ الثانى الكرمانى، فى سنه 995».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1057/4 ،322/2)، مناقب هنروران (78).

شيخ الاسلام

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح س يازدهم ق)، خطاط. خوشنويس زبردستى است كه به كلى گمنام مانده است. آنچه از آثار وى معلوم مى گردد، اين است كه استوارى و ملاحت و جودت قلمش، او را در مقام سنجش با بزرگترين استادان خط نستعليق قرار مى دهد و بايد گفت كه شيوه ى ميرعلى هروى را به اعلى درجه و يكنواختى و قدرت قلم شاه بابا اصفهانى و استوارى و كمال خط ميرعماد قزوينى را جمع كرده است. از آثار وى: يك قعطه خط كه فقط يك رباعى است، به قلم دو دانگ و كتابت ممتاز، با رقم: «كتبه العبد شيخ الاسلام خان» كه بايد در حدود سال هزار هجرى باشد؛ قطعه اى به قلم چهار دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد شيخ الاسلام خان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (321

-320 /2).

شيخ زاده، احمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 728 ق)، خطاط. از شاگردان ياقوت مستعصمى بود كه در بغداد متولد شد و كتابت بسيارى از كتيبه هاى بغداد را به وى نسبت داده اند. از آثار وى: يك نسخه «نهج البلاغه»، به خط نسخ كتابت عالى و ثلث دو دانگ جلى عالى، با رقم: «خدم بكتبه العبد الفقير... احمد بن يحيى بن محمد بن عمر بن محمد السهروردى... سنه ثمان و عشرين و سبعمائه...»؛ قرآن رحلى كوچك با جلد تيماج عنابى، صفحه ى اول هر جزء، تمام مذهب مرصع ممتاز، به خط ثلث جلى عالى، با رقم: «... احمد بن السهروردى...» سال 706؛ يك صفحه از مرقع مالك، به خط ريحان سه دانگ جلى ممتاز، با رقم: «كتبه الفقير... احمد بن السهروردى...». پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1026 -1024 /4)، تاريخ هنرهاى ملى (788 -787 /2)، گلستان هنر (21)، مناقب هنروران (114 ،43 ،39).

شيخ زاده، پوراني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، شاعر و خطاط. صاحب «مناقب هنروران» وى را از خوشنويسان دربار سلطان حسين بايقرا دانسته است. شيخ زاده از دقايق انشاء و نظم بهره مند بود و شعر مى سرود و در خوشنويسى نيز مهارت داشت به طورى كه در اندك زمانى سرآمد همگنان گرديد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (321/2)، تذكره ى روز روشن (451)، الذريعه (564/9)، فرهنگ سخنوران (529)، مجالس النفائس (97)، مناقب هنروران (61 -60).

شيخي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. وى در نقاشى ماهر بود و خط را نيز نيكو مى نوشت، در مرقع بهرام ميرزا قطعه خطى از اين نقاش موجود است كه به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش نوشته و چنين رقم دارد: «عرضه داشت بنده ى خاكسار شيخى بيك نقاش...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (323/2)، احوال و آثار نقاشان (255/1)، هنر عهد تيموريان (573 ،564).

شيدا شهركردي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1328 -1260 ش)، شاعر و خطاط. در شهركرد به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتى را در زادگاه خود و در خدمت اساتيد زمان فراگرفت و پس از چندى از مبرزين حوزه ى علميه اصفهان شد. گويا يكى از اساتيد وى در فقه، آقا شيخ مرتضى ريزى مى باشد. شيدا سپس به خط روى آورد و نزد ميرزا فتح اللَّه جلالى تحصيل كرد و در اين رشته به كمال رسيد، چنانكه خط را بسيار نيكو و خوش مى نوشت و در انواع خط بخصوص نسخ و نستعليق مهارت و استادى داشت. وى در جوانى در دستگاه رضا قلى خان بختيارى وارد خدمت شد ولى آن خدمت را رها كرد و از راه كتابت و استنساخ كتب، تامين معاش مى كرد. شيدا در تاسيس انجمن ادبى دانشكده اقدام كرد و بيست سال انجمن را در خانه خود تشكيل داد و به نشر مجله ى «دانشكده» نيز مى پرداخت. وى را در تكيه ى سيد العراقين اصفهان به خاك سپردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (273 -272 /2)، تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (294 -291)، الذريعه (566 -565 /9)، سخنوران نامى معاصر (1231 -2128 /3)، فرهنگ سخنوران (530).

شيدا، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر شيدا (13 ه.ق) فرزند شاه ولى در شهر شيراز متولد و در تهران به سلك درويشان خانقاه صفى عليشاه پيوست و تا پايان عمر نيز در همان خانقاه زيست. علاقه و اعتقاد او به خانقاه و طريقت درويشى به حدى بود كه تصنيفى زيبا در مايه سه گاه به نام «مولود نبى، ص» ساخت كه يكى از بهترين آثار هنرى او به شمار مى رود.

ميرزا على اكبر شيدا را بايد پايه گذار اصلى تصنيف و ترانه به معنى و مفهوم

امروزى بدانيم. او راه گشا و راهنماى عارف در تصنيف سازى بود و به عبارت ديگر تاريخ تصنيف سازى و ترانه سرايى در ايران با شيدا آغاز مى شود، چه تصنيفهاى پيش از او، هرگز شكل تصنيفهاى او را نداشته و با شعر و موسيقى تا اين حد همگام نبوده است!

«على اكبر شيدا، موسيقى دان و شاعر تصنيف ساز ايرانى كه تصانيف او مقبول عموم بود و عارف او را بر حد مقدم مى دانست و از او به نيكى ياد كرده است. شيدا مردى درويش و وارسته بود. مختصر سه تارى مى زد و خط نستعليق را هم خوش مى نوشت. آهنگها و اشعارش بسيار مطلوب و دلنشين است، ولى صورتى نازيبا و قلبى پر از مهر و وفا- كه همواره به كمند عشق زيبارويان گرفتار بود- داشت. آهنگهاى وى- با آن متجاوز از 50 سال از تاريخ سرودن آنها مى گذرد- هنوز داراى لطف و جاذبه است».

همانطور كه اشاره شد، يكى از بهترين تصنيفهاى شيدا مولود نبى (ص) مى باشد كه در مايه ى «سه گاه» ساخته و در روز تولد حضرت على (ع) با آهنگى مخصوص خوانده مى شد.

مولود نبى (ص)

آهنگ و شعر از: على اكبر شيدا

مولود نبى محبوب خداست

زين حسن ظهور عيد فقراست

نزام به چنين بزمى كه بپاست

با هم به صفا سلطان و گداست

به به چه صفا به به چه وفا

به به چه شهى به به چه گدا

ساز و دف و نى هو حق ز ندا

دم از دم مطلق ز ندا

زين نغمه ى خوش منطق زندا

كز مهر على ذرات بپاست

عالم هم از او پرشور و نواست

به به چه شهى به به چه گدا

احسنت بدين (احسنت بدين)

عيش و طربى (عيش و طربى)

خوشا بچنين (خوشا بچنين)

عشق و طلبى (عشق و طلبى)

بخ بخ به چنين بزم ادبى

كز مهر و

صفا و الطاف خداست

كاين جشن چنين، بى ريب و رياست

به به چه صفا به به چه وفا

به به چه شهى به به چه گدا

نازم به مقامى كه در او خسرو و درويش

هستند به هم يكدل و هم مسلك و هم كيش

چه خوش فكرت درويش

چه خوش فطرت درويش

چه خوش نيت درويش

چه خوش عشرت درويش

مرحوم ميرزا على اكبر شيدا، مردى درويش مسلك و وارسته بود كه پشت پا به تمام فريبندگى هاى دنيا زده بود و چه شب هاى درازى را در خلوت دل با خالق يكتا به راز و نياز مى پرداخت و بهترين تصانيف اين مرد فرزانه در همان اوقات نيمه شب ها ساخته شد و چون از مريدان صفى عليشاه بود به خانقاه رفت و تا آخر عمر در همانجا بسر بود. در ذيل، يكى از غزل هاى زيباى شيدا از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد:

«دل من»

در خم زلف تو از اهل جنون شد دل من

و اندر آن سلسله عمرى است كه خون شد دل من

در ازل با سر زلف تو چه پيوندى داشت

كه پريشان شد و از خويش برون شد دل من

اين همه فتنه مگر زير سر زلف تو بود

كه گرفتار بدين سحر و فسون شد دل من

سوخت سوداى تو سرمايه عمرم اى دوست

مى نپرسى كه در اين واقعه چون شد دل من

بى نشان گشتم و جستم چو نشان از دهنش

بر لب آب بقا راه نمون شد دل من

به تولاى تو اى كعبه ارباب صفا

پيش اهل حرم و دير زبون شد دل من

زلف بر چهره نمودى تو پريشان و نگون

كه سيه روز از آن بخت نگون شد دل من

در دبستان غمت خوانده چو يك حرف وفا

به صفاى تو كه داراى فنون شد دل من

روى بنما و ز من

هستى موهوم بگير

سير از زندگى (نى) دون شد دل من

تا كه از خال لبت نكته موهوم آموخت

واقف سر ظهورات بطون شد دل من

اى صفا نور صفايى بدل شيدا بخش

تيره از خيره گى نفس حزون شد دل من

(بخش 1) على اكبر، موسيقى دان و شاعر تصنيف ساز ايرانى (قر. 13 ه.). تصنيفهاى وى مقبول عموم بود و عارف او را بر خود مقدم مى دانسته و از او به نيكى ياد كرده است. شيدا مردى درويش و وارسته بود. مختصر سه تارى ميزد و خط نستعليق را هم خوش مينوشت. آهنگها و اشعارش بسيار مطلوب و دلنشين است، ولى صورتى نازيبا و قلبى پر از مهر و وفا- كه همواره به كمند عشق زيبارويان گرفتار بود- داشت. آهنگهاى وى- با آنكه متجاوز از 50 سال از تاريخ سرودن آنها ميگذرد- هنوز داراى لطف و جاذبه است.

(وف ح 1327 ق)، موسيقيدان، خطاط و شاعر، متخلص به شيدا و ملقب به مسرور عليشاه. در شيراز متولد شد و از اهالى طالقان بود. پس از تحصيلات به سمت منشيگرى در دستگاه حكومت مشغول كار شد و مورد توجه فتحعلى خان صاحب ديوان، حاكم فارس، قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به سلك درويشان خانقاه صفى عليشاه پيوست و از طرف وى ملقب به مسرورعلى شاه گرديد و تا پايان عمر نيز در همان خانقاه زيست. شيدا در تهران مورد توجه رجال عصر خود و نام بعضى از آنان از جمله على اصغر خان اتابك، شعاع السلطنه و حاجب الدوله را در اشعار خود آورده است. وى همچنين خط نستعليق را خوش مى نوشت، اما عمده ى شهرتش به جهت تصنيف سازى است. شيدا پايه گذار اصلى تصنيف و ترانه

به معنى و مفهوم امروزى است. او راهگشا و راهنماى عارف در تصنيف سازى بود و تاريخ تصنيف سازى و ترانه سرايى در ايران با شيدا آغاز مى شود. يكى از تصانيف زيباى او در دستگاه سه گاه به نام «مولود نبى (ص)» است كه جزو بهترين آثار هنرى اوست. وى در ابن بابويه به خاك سپرده شد.[1]

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :[1] از صبا تا نيما (160 -159/ 2)، تاريخ ادبيات ايران، دوره ى بازگشت (254 -253/ 2)، تاريخ موسيقى (469 -464/ 2)، تاريخ هنرهاى ملى (626 -625/ 1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (389 -378/ 3)، سرگذشت موسيقى (398 -394 ،89 -88/ 1)، لغت نامه (ذيل/ شيدا)، مردان موسيقى (20 -18/ 1).

شيراز، محمد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1289 -1217 ق)، خطاط. وى نوه ى حاج ابراهيم خان اعتمادالدوله ى كلانتر است كه در اصفهان چشم به جهان گشود و در بروجرد نشو و نما يافت و تحصيلات مقدماتى را همان جان به پايان برد. او همه ى خطوط را خوش مى نوشت و در تحرير رسايل مهارت داشت و سالها در دستگاه محمدتقى ركن الدوله خوانسالار بود. به سال 1247 ق، با پدر خود به شيراز رفت و متى نديم فرمانفرما گرديد. در سال 1280 ق به آذربايجان رفت و مدتى در خدمت مظفرالدين شاه كه در آن هنگام ولى عهد بود، نديمى كرد و به شيراز بازگشت. قطعاتى با رقم محمداسماعيل ديده شده كه احتمالا از همين كاتب مى باشد: يك مرقع «مناجات حضرت امير (ع)»، منقول از خط ميرعماد، به قلم نستعليق دو دانگ خوش، با رقم: «شرف بكتابتها العبد الفقير الحقير محمد اسمعيل...»؛ يك قطعه به قلم دو دانگ، به

سفيداب، با رقم: «محمد اسماعيل غفر له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (635/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (963/ 2).

شيرازي نوربخشي، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دوره ى محمدشاه قاجار است. از آثار وى: سور و ادعيه ى نيم ربعى جلد روغنى عالى، نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش به زر و سفيداب، با رقم: «الحمدالله الذى.. اقل الحاج عبدالله الشيرازى النور بخشى فى دارالخلافه طهران... سنه خمسين و مأتين و الف 1250».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1090 / 4).

شيرازي نوربخشي، عبداللّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: سور و ادعيه نيم ربعى جلد روغنى عالى نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش به زر و سفيدآب با رقم: «الحمد للّه الذى وفقنى به كتابة هذه الايات والاسماء العظام و بلغنى لسنة جلوس الملك... محمد شاه غازى... و انا الداعى بدوام الدولة القاهره... اقل الحاج عبداللّه الشيرازى النوربخشى فى دارالخلافة تهران...» «سنة خمسين و مأين و الف 1250» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شيرازي، ابوالفتح

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1244 ق)، خطاط. در شيراز متولد شد و در همان جا تحصيل كرد و در خط تحرير و سياق سرآمد شد. وى چندين سفر به تهران رفت و به محاسبه ى ديوانى فارس پرداخت و سپس به شيراز بازگشت. به سال 1293 ق، تاريخ تاليف فارسنامه ى ناصرى، در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1242 -1241/ 4).

شيرازي، ابوالقاسم عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك صفحه از قرآن، به خط نسخ و رقاع نيم دودانگ عالى، با رقم: «حرره الاثم ابن عليرضا ابوالقاسم الشيرازى 1229»؛ يك رقعه، به خط رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «و انا العبد الاقل الآثم ابن عليرضا ابوالقاسم الشيرازى فى 1230»؛ ادعيه، به قطع وزيرى، با جلد روغنى عالى، سرفصل مذهب به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «و انا العبد... ابن عليرضا ابوالقاسم الشيرازى 1243» و ديگر مرقعات مختلف كه با تاريخ و رقم مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1020 /4).

شيرازي، اسحاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1273 ق)، خطاط و شاعر. وى دانشمندى هنرمند بود و از علوم طب و حكمت و تفسير بهره داشت و شعر فارسى و تازى مى گفت و همه ى خطوط را خوش مى نوشت. او در زمان سلطنت محمدشاه قاجار از فارس به تهران آمد و مويدالدوله طهماسب ميرزا، فرزند محمدعلى ميرزا دولت شاه، او را نزد خود نگاه داشت و سمت ملا باشى (معلم خصوصى) يافت. وى تا زمان تاليف گنج شايگان (1273 ق)، با همان سمت معزز مى زيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (59 -58/ 1).

شيرازي، اسمعيل

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن جانمازى چهار صفحه ى اول مذهب دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى نسخ خفى غبار متوسط با رقم «كتبه اسمعيل الشيرازى» «... به تاريخ شهر رجب المرجب سنة مأتين و اربع عشر بعدالالف» 1214 در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شيرازي، جلال الدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار او: يك قطعه ثلث دودانگ جلى و نسخ و رقاع كتابت عالى، با رقم: «مشقه العبد المذنب الراجى المحتاج الى رحمة الملك الغنى ابن محمدرضا جمال الدين الشيرازى 1110»؛ يك قطعه ثلث سه دانگ و نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقة الاقل الافلين ابن محمدرضا، جمال الدين... سنه 1110». در «احوال و آثار خوشنويسان» نام وى در دو مدخل آمده كه احتمالا هر دو يكى هستند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1057 -1056 /4).

شيرازي، جلال الدين محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از هنرمندان گمنام است. از آثار وى مرقعى است به خط نسخ و شكسته و نستعليق سه دانگ خوش، با رقمهاى: «... جلال الدين الحسينى، فى سنه 1279...«؛ «راقمه جلال الدين محمدالحسينى الشيرازى الشريفى»؛ «مشقه العبد محمدالمدعو به جلال الدين الحسينى الشريفى الشيرازى، محرم الحرام سنه 1280»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (674/3).

شيرازي، حافظ عبدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از هنرمندان اهل شيراز بود كه بعضى از كتيبه هاى آنجا به خط اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (28).

شيرازي، حسنعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام روزگار خود بود. به خط وى يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا جلال الدين، در كتابخانه سلطنتى ايران است، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمام شد كتاب مثنوى... بتاريخ منتصف شهر رمضان المبارك سنه ى 1065 كتبه العبد المذنب الراجى حسن على بن حيدر شيرازى»؛ قطعه اى به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش و با اين كه تارخى و نسبت ندارد، بايد به خط همين حسنعلى شيرازى باشد. رقم اين قطعه چنين است: «العبد حسنعلى كاتب غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (146 -145 /1).

شيرازي، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 903 ق)، خطاط. از كاتبان گمنام و معاصر سلطان على مشهدى بود. به خط وى يك نسخه «مفاتيح الاعجاز» لاهيجى، در كتابخانه ى واتيكان ايتالياست، كه به قلم كتابت متوسط نوشته، با تاريخ سال 903.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (236 -235 /1).

شيرازي، شرف الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. در زمان سلطان محمد اولجايتو مى زيسته و وظيفه ى تعليم سلطان ابوسعيد ايلخان مغول را بر عهده داشته و خود از شاگردان احمد رومى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (23).

شيرازي، شكراللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1048 ق)، خطاط و عالم. ملقب به افضل خان. از فحول علما بود كه در علم حساب و هيئت و هندسه و ساير فنون رياضى متبحر بود. در شيراز متولد شد و همان جا نشو و نما يافت و در محضر پدرش به تصحيل علم و خط و حساب پرداخت. پس از فوت پدر، در ديوان خراج جانشين او شد و چندى بعد ترك خدمت گفت و با تقى الدين محمد شيرازى مصاحب شد و علم منطق و حكمت را از او آموخت. سپس به قزوين و همدان رفت و از محضر ابراهيم حسن همدانى كسب افاده كرد و از آنجا به عراق عرب رفت و پس از زيارت عتبات، رخت به هندوستان كشيد و در شهر برهانپور مصاحب عبدالرحيم خان و به منصب ديوانى شاهزاده خرم، گماشته شد و لقب افضل خان را از او گرفت. وى خط نستعليق را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (311/ 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (291 -290/ 3)، مآثر رحيمى (30 -27/ 3).

شيرازي، شهر امير

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس گمنام است. از آثار وى: يك نسخه قرآن نفيس، به قلم نستعليق نيم دو دانگ خوش، با رقم: «العبد الفقير... شهر امير الكاتب الشيرازى»؛ يك نسخه مجموعه ى نفيس از «شاهنامه ى» فردوسى و «تيمور نامه ى» هاتفى و «شهنشاه نامه ى» قاسم گنابادى و غيره، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... شهر امير الكاتب الشيرازى... سنه اربع و سبعين و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (319/2).

شيرازي، عبدالصمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب و خطاط. كاتب و مذهب قرآنى است. از آثار وى، قرآنى به خط نسخ خوش و سرلوحها و سرسوره ها تذهيب گرديده، با رقم: «... خدمه به تذهيبه و تحريره عبدالصمد شيرازى سنه 943».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1470 / 3).

شيرازي، عبدالغفار

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه طلااندازى نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم: «نمقه ابن محمد حسين الشيرازى، عبدالغفار فى شهر ذى القعده الحرام من شهور سنه 1202 الهجره النبويه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1106 / 4).

شيرازي، علاءالدين منصور

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به نقل از صاحب «گلستان هنر» وى از كرهرود بود و خط تعليق را خوش مى نوشت. علاءالدين منصور در بدو حال در خدمت ميرزا كافى منشى به تحرير در دارالانشاء اشتغال داشت و در ايام محمدى بيگ منشى نيز اعتبارش بيشتر شد و در آخر، در ولايت كرهرود منزوى شد و عزلت اختيار كرد. از آثار وى: يك نسخه «شهنشاه نامه ى فارسى» سلطان مرادخان عثمانى، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «تم بالخير و الحسن، فى سلخ شهر رمضان سنه ى 989... علاءالدين منصور...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (921 / 3)، تاريخ اصفهان (228)، گلستان هنر (56).

شيرازي، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. وى از خوشنويسان دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه قاجار بود كه نستعليق را خوش و شيرين و شكسته را نيز نيكو مى نوشت. از آثار او: نسخه مثنوى «پير و جوان» ميرزا محمد نصير اصفهانى، به قلم نستعليق نيم دو دانگ متوسط و شكسته ى خوش، با رقم: «حسب الامر... كمترين بندگان على محمد... سنه ى 1226»؛ يك نسخه ى نفيس قرآن، به خط نستعليق كتابت خوش، با جلد گوهرنشان و رقم: «... على محمد شيرازى، مرقوم قلم شكسته رقم كرد... سنه ى 1248»؛ يك نسخه «كليات» سعدى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «جهت بندگان... ميرزا على اكبر... على محمد شيرازى، سنه ى 1245»؛ چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (480 -478 / 2).

شيرازي، عليقلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: «چهل كلمه ى» وزيرى با جلد روغنى عالى، به خط ثلث و ثلث رقاع و نسخ كتابت خفى عالى، به شيوه ى ياقوت، با رقم: «كتبه العبد... على قلى الشيرازى... فى سنه سبع و سبعين و تسعمائه» (977)، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1121/ 4).

شيرازي، علينقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از كاتبان زبردست و برجسته ى عهد خود بود. از آثار وى: يك نسخه «كليات» سعدى و شش دفتر مولانا، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «على نقى الشريف الشيرازى ابن يوسف» 1318 -1317 ق؛ يك مرقع «مناجات» حضرت على (ع)، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «العبد المذنب على نقى»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، كه رقم ندارد، ولى صفحات اول و آخر آن به قلم كتابت عالى نوشته شده و تاريخ 1335 ق دارد. سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، احوال و آثار خوشنويسان (492 -491 / 2).

شيرازي، عمر

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: مرقع ثلث چهار دانگ جلى و نسخ دو دانگ خوش، با رقم: «الفقير عمر كاتب الشيرازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1126/ 4).

شيرازي، فضل الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1310 ق)، خطاط. برادر ميرزا علينقى خوشنويس معروف است. ابتدا به خط شكسته نستعليق رغبت داشت، ولى بعدها به نستعليق همت گماشت. از آثار وى: يك نسخه «لوايح» جامى به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «بر حسب فرمايش... العبد... فضل الله ابن المرحوم المغفور، ميرزا محمد يوسف الذهب طاب ثراه، فى... سنه ى 1305»؛ يك نسخه «كليات» سعدى، كه به چاپ سنگى رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (546 -545)، احوال و آثار خوشنويسان (574 -573 / 2).

شيرازي، قاسمعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. صاحب «مناقب هنروران» او را از شاگردان ميرعلى هروى دانسته و گويد كه نستعليق جلى و خفى را خوش مى نوشت. صاحب «تاريخ رشيدى» كه خود را شاگرد او معرفى كرده، وى را شاگرد محمد ابريشمى و قلم او را كند، اما در غايت مزه و لطافت و استحكام دانسته و گفته است كه خط او به هيچ يك از ساير خوشنويسان شبيه نبود و از اكثر خوشنويسان خوشتر مى نوشت. از آثار وى:يك نسخه «ديوان» نوايى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «قاسم على الكاتب الشيرازى»؛ يك نسخه «خمسه ى» نظامى، با رقم: «قاسم الكاتب الشيرازى». ظاهرا شاعرى به نام قاسمعلى و با تخلص عديمى در زمانى نزديك به زمان اين خطاط مى زيسته است و بعضى تذكره نويسان شرح حال اين دو را در هم آميخته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (581 -580 / 2)، مناقب هنروران (129)، هنر عهد تيموريان.

شيرازي، محمد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام است. از آثار وى: يك نسخه از كتاب «بستان السياحه» در كتابخانه ى سلطنتى، به قلم نستعليق تحرير غبار خوش، با رقم: «راقمه العبد... محمد اسمعيل بن... حاجى محمدباقر شيرازى... سنه ى 1249»؛ يك نسخه «روضه الطاهرين»، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «العبد الاقل العاصى، محمد اسمعيل شيرازى، فى شهور سنه ى 1246».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (636/ 3).

شيرازي، محمد شفيع

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1076 ق)، خطاط. از آثار وى: «اصول كافى» و «فروع كافى» و «روضه ى كافى»، نيم ورقى، مجدول مذهب، سر هر كتاب سرلوح مرصع مذهب، نسخ تحرير كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد فرغ من تحريره... سنة ست و سبعين بعد الالف... محمد شفيع ابن المرحوم شمس الدين عبداللَّه المعلم الشيرازى غفر ذنوبهما».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1178 -1177/ 4).

شيرازي، محمد مسيح

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خفى نزديك به غبار عالى، با رقم: «بتاريخ... سنه 1072 سمت تحرير يافت، كتبه العبد... ابن مولانا نويدى، محمدمسيح شيرازى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (837/ 3).

شيرازي، محمدكاظم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1219 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى جلد روغنى، با چند صفحه ى مذهب عالى، به خط نسخ و رقاع كتاب خفى خوش، با رقم: «حرره استكتابا... ابن محمدتقى، محمدكاظم الشيرازى... سنه التاسع عشر و ماتين بعدالالف من الهجره النبويه...» (1219)؛ «زاد المعاد» نيم ربعى، سرلوح مذهب، به خط نسخ كتابت خفى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «حرره استكتابا... ابن محمدتقى، محمدكاظم الشيرازى... سنه التاسع عشر و ماتين بعدالالف من الهجره... فى سنه 1219».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1193 -1192/ 4).

شيرازي، محمدولي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از اهالى شيراز بود و گل و مرغ و صورت سازى را استادانه انجام مى داد. اين هنرمند، قلمدان و جلد و قاب آينه مى ساخت و در ارائه ى مجالس بزمى و رزمى و افسانه هاى ملى دست پرحلاوت داشت. وى علاوه بر فنون چهره پردازى، در تذهيب و طلاكارى و خط نستعليق و شكسته نيز استاد بود و بسيار با سليقه و هنرمندانه عمل مى نمود. از آثار وى: قلمدان رزمى پركارى كه رزم آوران، البسه ى جنگى پوشيده و به حالت سواره، با يكديگر مصاف مى دهند و درحواشى قلمدان نيز، رستم مشغول تيراندازى است و در كناره ها اشعار رزمى شاهنامه، به خط نستعليق سفيد درج شده و بين آنها نيز تذهيب گشته و چنين رقم دارد: «بجهت پيش كش... حاجى معتمدالدوله... محمدولى بن جناب الصدر الشيرازى ربيع الثانى سنه 1297»؛ تصوير زن جوانى كه به روى قلمدان نقش بسته و قليانى به دست گرفته و در حواشى آن، مناظرى از مسافران خوش گذرانى كه با درشكه ها، به سير و سياحت مى روند، جلب نظر مى كند و رقم «راقمه محمدولى

1298» دارد؛ قمدان گل و مرغى پر مهارتى در شيوه ى لطفعلى، كه داراى مناظر مختلفى است، با رقم: «محمدولى 1290».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1098 -1097/ 3)، هنر قلمدان (138).

شيرازي، محمدهادي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1091 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «اصول و فروع كافى» نيم ورقى، مجدول و مذهب، سركتاب سرلوح مرصع مذهب، جلد ساغرى ضربى گل و بوته، به خط نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «على يد العبد الراجى محمدهادى الشيرازى، سنه احدى و تسعين و الف 1091»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1201/ 4).

شيرازي، ميركي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط و مذهب. از آثار وى: قرآن عظيم رحلى، به خط ريحان دو دانگ عالى، با رقم: «خطاط و مذهب سيد ميركى بن سيد احمد الشيرازى»، در بقعه ى مولوى در قونيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1221/ 4).

شيرازي، نصير

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى، جلد ميشن ضربى مطلا، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى نسخ كتابت جلى متوسط، ثلث جلى عالى. رقاع متوسط ترجمه ى نستعليق متوسط با رقم: «... حسب الامر... شاه سلطان حسين الصفوى الموسوى بهادرخان... به خط اقل كتاب كلام الملك العلام... نصيرالكاتب الشيرازى مولداً. الاصفهانى محتدا... 1127» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

شيرعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر. صاحب «مناقب هنروران» وى را از كاتبان كتابخانه ى بايسنقر ميرزا دانسته كه در فن معما ماهر بوده و طبعى صوفيانه داشته است. در كتاب «مجالس النفائس» آمده كه حالا مدتى است عزلت اختيار كرده و تا زمان تاليف اين تذكره 896 ق، هنوز مى زيسته است، و اگر چنين باشد انتساب وى به دوره ى بايسنقر ميرزا دشوار مى نمايد. از آثار وى: يك نسخه «ظفرنامه ى» تيمورى، كه آن را براى سلطان حسين ميرزا بايقرا نوشته است و تاريخ سال 872 دارد؛ يك قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم كتابت و نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «مشقه العبد شيرعلى...»؛ سه قطعه از مرقعهاى مختلف، به قلمهاى سه دانگ و كتابت و غبار خوش و متوسط، با رقم: «كتبه العبد شيرعلى... فى سنه ثلث و خمسين و ثمانمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (324 -323/ 2)، فرهنگ سخنوران (531)، مجالس النفائس (273 ،100)، مناقب هنروران (56)، هنر عهد تيموريان (645 ،583 ،398).

شيرين رقم، عبداللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. خوشنويس گمنام است. و به خط وى، يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خوش در كتابخانه ى آستان قدس رضوى است كه چينن رقم دارد: «القير المذنب، مير عبداللَّه شيرين رقم، غفر ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (358/ 2).

شيرين رقم، معبيداللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام است. از آثار وى: يك قطعه بقلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «فقير مير عبيداللَّه شيرين رقم»؛ يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه الفقير مير عبيداللَّه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (427 -426/ 2).

شيرين قلم، عبدالصمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، خطاط و شاعر. ملقب به شيرين قلم. هنگامى كه همايون شاه در سال 951 ق جهت سياحت و ديدار شاه طهماسب به ايران آمد، از شاه صفوى خواست كه تعدادى از هنرمندان را همراه وى روانه ى هندوستان سازد؛ اين امر به دستور شاه طهماسب انجام گرفت، اما وى به عبدالصمد و مير سيد على اجازه ى اين سفر را صراحتا اعلام ننمود؛ سپس در سال 955 ق اين دو و جمعى ديگر از هنرمندان بدون رخصت شاه صفوى جهت ديدار همايون شاه خود را به قندهار رساندند و سپس همراه او به هندوستان رفتند بدين ترتيب مكتب معروف هند و ايرانى پايه گذارى شد. شيرين قلم در زمان اكبرشاه، به منصب چهارصدى نايل شد و به سال 985 ق امين دارالضرب فتح پور و به سال 994 ق صاحب ديوان ولايت مولتان گرديد. عبدالصمد در رشته هاى گوناگون تصويرسازى، از قبيل شبيه سازى و چهره پردازى و مجالس بزمى و رزمى و جانورسازى و گرفت و گير و ارائه كوه و دشت و دمن قوى دست بود و خط نستعليق را شيرين مى نوشت و شعر نيكو مى گفت. او در بعضى از آثار خود زرين قلم رقم زده است. شريف فارسى، ملقب به اميرالامراء، فرزند وى است. از آثار وى: تصوير مرد

عمامه به سرى كه به همراه اسب خود در صحرا پيش مى رود و در زمينه ى دوردست تصوير، منظره ى كوه و تك درخت تنومند جلب نظر مى كند، با رقم: «عبدالصمد شرين قلم»، تصوير درويشى كه در بيدارى و هوشيارى نقش شده و گويا الهام پرمعنى نقاش از اشعار سعدى است كه به استادى رقم گذاشته: «بنده شكسته رقم عبدالصمد شيرين قلم»؛ تصوير مجنون با حيوانات وحشى كه در صحرا جمع گشته اند و در گوشه ى ديگر، تصوير جوانى است كه دهنه ى اسب را گرفته و از آن مخافظت مى كند، با رقم: «عمل نوروزى مولانا عبدالصمد... 965». ده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (402 -401/ 2)، احوال و آثار نقاشان (337 -329/ 1)، تاريخ نظم و نثر (428)، تاريخ هنرهاى ملى (452 -451 ،273 -272/ 1)، گلستان هنر (چهل، چهل و يك، چهل و پنج).

صابر شيرازي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(و ف 1290 / 1280 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صابر. وى دنباله ى مثنوى «فرهاد و شيرين» وحشى را در 306 بيت سرود و خود با خط نستعليق خوش نوشت. صابر در ابتداى امر، خدمت ميرزاابوالقاسم سكوت و بعد از محضر ميرزا وصال كسب فيض نمود. وى مردى گوشه نشين بود و براى امرار معاش به تعليم و تدريس معدودى از دختران و پسران بزرگان اشتغال داشت. با صاحب تذكره «مرآت الفصاحه» ملاقات داشته است. از

ديگر آثار وى: «ديوان» شعر، يگ قطعه «اشعار نوروزيه»، به قلم كتابت خوش، به سفيداب، با رقم: «فى سن احدى و ستين و مائتين بعد الالف 1261، راقمه، قائله صابر».

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (560)، احوال و آثار خوشنويسان (928 / 3)، حديقه الشعراء (951 -947 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (997 -996 / 5 ،409 -408 / 3)، الذريعه (573 / 9)، طرائق الحقائق (250 / 3)، فارسنامه ى ناصرى (1131 -1130 / 2)، مرآت الفصاحه (340 ،337).

صاحب قلم اروميه اي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. معروف به صاحب قلم. از خاندان افشار اروميه و مقيم استانبول بود كه در آنجا به امر كتابت مشغول و در نوشتن خط نستعليق بسيار ماهر بود. وى ظاهرا در دربار سلطان عبدالحميد نيز سمت كاتبى داشته است. از آثار او: يك نسخه «نصيحه الملوك» سعدى، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «بجهه تقديم... سلطان عبدالحميد غازى... در دار الخلافه ى اسلامبول... از قلم بنده ى بى مقدار صاحب قلم افشار 1309»؛ يك قطعه به قلم چهار دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «راقمه صاحب قلم غفرله سنه ى 1294»؛ يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد الاحقر ميرزا آقا المتخلص بصاحب قلم افشار اروميه ى سنه ى 1291».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (5 -4 / 1)، تذكره خوشنويسان معاصر (53 -52)، ريحانه (382 -381 / 3)، لغت نامه (ذيل/ صاحب قلم).

صاحب مشهدي، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، شاعر و خطاط. وى از شاعران خراسان است كه با حزين لاهيجى (م 1180 ق) معاصر بود. صاحب در جوانى به نجف اشرف رفت و به تصحيل علوم دينى پرداخت. محمد مومن خط نسخ و شكسته را نيك مى نوشت و طبعش موزون بود. در نجف درگذشت. از اوست:

دليل و سنگ نشان جذبه ى رسا چه كند

عنان گسستگى سيل رهنما چه كند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره المعاصرين (225 -224)، الذريعه (577 -576 / 9).

صاحبه

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن سيزدهم هجرى، از شاعران و خوشنويسان، وى همسر يكى از فرزندان فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) بود. او را به حيا و عفت و صفات خوب ستوده اند. خط را نيز زيبا مى نوشته است. تخلص او را صاحب هم نوشته اند. از اشعار اوست:

غم نيست كه از حسرت بسيار تو مردم

لطفت نشود كم ز تو مقصود من اين بود

زلف در روى تو هر كس كه ببيند گويد

آتشى هست كه با دود در آميخته اند[1]

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صاحبه يا صاحب. وى همسر يكى از فرزندان فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) بود. او را به حيا، عفت و صفات خوب ستوده اند. از اشعار اوست:

غم نيست كه از حسرت بسيار تو مردم

لطفت نشود كم ز تو مقصود من اين بود[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره ششم، 53 -52؛ از رابعه تا پروين، 161؛ حديقةالشعراء، 2171 / 3؛ خيرات حسان، 124 / 1؛ زنان سخنور، 304 / 1؛ نقل مجلس، گ 20.

[2] از رابعه تا پروين (161)، حديقه الشعراء (2171/ 3)، زنان سخنور (304

/ 1)، فرهنگ سخنوران (536)، مشاهير زنان (141).

صادقي افشار

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1018 / 1017 -940 / 933 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به صادقى. معروف به صادقى كتابدار. از بزرگان ايل خدا بنده لو بود كه در نزديكى محله اى به نام ورجو يا ويجويه ى تبريز به دنيا آمد. بيست ساله بود كه پدرش كشته شد. پس از آن مدتى با اميرخان موصول و بدرخان و سكندر خان افشار به سر مى برد. در عهد شاه اسماعيل دوم به كتابخانه ى دولتى راه يافت و در زمان سلطنت محمد خدابنده و شاه عباس كبير منصب كتابدارى را عهده دار بود. تا آن كه عليرضا عباسى در حدود 1007 ق اين منصب را از او گرفت، ولى صادقى تا آخر عمر، مواجب كتابدارى را از ديوان اعلى دريافت مى داشت. صادقى در نظم و نثر فارسى و تركى مهارت داشت و از دوران جوانى نيز به هنر نقاشى و طراحى علاقه ى زيادى نشان مى داد و از شاگردان استاد مظفر على هروى نقاش محسوب مى شد. وى در هنر خطاطى نيز دست داشت و به روايتى شاگرد مير على هروى بود. او در 1010 ق، در اصفهان، تأليفات خود را جمع آورى و تدوين نمود و شرح حال مختصرى بر آنها نوشت. اثر معروف وى «مجمع الخواص»، به زبان تركى جغتايى است كه شرح حال بسيارى از شاعران معاصر خود را در آن آورده و از آن معلوم مى شود كه سفرهاى بسيارى به شهرهاى مختلف كرده است. از ديگر آثار وى: «زيده الكلام»؛ مثنوى «فتح نامه ى عباس نامدار»؛ منظومه ى «قانون الصور»، در نقاشى؛ «ديوان» غزليات پارسى و تركى؛ مقالات و حكاياتى موسوم به «شرح حال

منظوم»؛ مثنوى «سعد و سعيد»؛ مجموعه ى «منشأت و مكاتبات»، به فارسى و تركى؛ «تذكره الشعرا»يى مشتمل بر رباعيات معمايى؛ «حظيات». از آثار نقاشى او: تصوير مردى كه در شيوه ى اصفهان ترسيم شده و در پشت سرش، درخت پرحالتى جلب نظر مى كند، با رقم: «صادقى افشار»؛ تصوير زن زيبايى در شيوه ى فرنگى كه دستارى از گردنش آويزان است، با رقم: «راقمه صادقى كتابدار 1015»؛ تصوير رستم، پهلوان قديمى ايران، كه كلاه پردار سفيد به سر گذاشته و ديو تيره رنگ سهمناكى را به قتل مى رساند و رقم «صادقى» دارد. در «احوال و آثار نقاشان» به هشت اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (72 -71 / 1)، احوال و آثار نقاشان (1466 / 3 ،283 -265 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (577 / 5)، تاريخ اصفهان (302 -298)، تاريخ تذكره هاى فارسى (623 -621 ،140 -132 / 2)، تاريخ نظم و نثر (827 ،458 -457)، تاريخ هنرهاى ملى (850 -848 / 2)، تذكره ى نصرآبادى (41 -39)، حماسه سرايى در ايران (368)، خوشنويسان و هنرمندان (106)، دانشمندان آذربايجان (213 -212)، دايره المعارف فارسى (1548/ 2)، الذريعه (31 / 23 ،27 / 2 ،205/ 19 ،109 / 16 ،184 / 13 ،582 -581 / 9)، ريحانه (405 / 3)، عالم آراى عباسى (175 / 1)، فرهنگ سخنوران (539 -538)، كارنامه ى بزرگان (180 -179)، گلستان هنر (164 -152)، لغت نامه (ذيل/ صادقى كتابدار)، مجمع الخواص (مقدمه، 317 -314)، مولفين كتب چاپى (514 / 3).

صالحي خراساني، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صالحى. از نوادگان خواجه عبدالله مرواريد كرمانى است كه در هرات به دنيا

آمد و در مشهد نشوونما يافت. نسب او به خواجه نظام الملك طوسى مى رسد. وى، مانند برادرش، از منشيان زبردست زمان شاه طهماسب (984 -930 ق) بود و به طرز وقوع شعر مى گفت. تذكره نويسان معاصر او، وى راهروى و مشهدى هم نوشته اند. صالحى در فن معما و انشا نيز مهارت كامل داشت. وى سواى غزلياتش قصيده اى نيز دارد. صالحى در زمان اكبر شاه به هند رفت و در سلك منشيان وى درآمد و در مدح اكبر، پادشاه هند، اشعار بسيار دارد.صالحى در مشهد مقدس درگذشت. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (470 -469 / 2)، احوال و آثار خوشنويسان (327 -326 / 2)، تاريخ نظم و نثر (432)، الذريعه (590 / 9)، فرهنگ سخنوران (544)، كاروان هند (696 -686 / 1)، مجمع الخواص (50 -48)، مكتب وقوع (253 -238)، هفت اقليم (211 -210،160 / 2).

صبور كاشاني، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 1228 ق)، شاعر و خطاط. از اهالى كاشان و برادرزاده ى فتحعلى خان صبا ملك الشعراى دربار فتحعلى شاه بود. وى در خوشنويسى مهارت داشت و در نظم ونثر نيز متبحر بود. صبور مدتى از منيشيان عبسا ميرزا نايب السلطنه بود كه سرانجام در يكى از جنگهاى ايران و روس كشته شد. از آثار وى «ديوان» شعر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (597 / 9)، ريحانه (415 / 3)، سفينه المحمود (439 -438 / 2)، طرائق الحقائق (553 / 3)، فرهنگ سخنوران (550)، مجمع الفصحا (694 -688 / 5)، مصطبه ى خراب (116).

صحاف، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صحاف هنرمند كه حقا صد مرد هنرمند در يك تن، و مجمع الصنايع هنر صحافى و نقاشى و طراحى و مذهبى و خوش نويسى و سوخت سازى و معرق سازى چرمينه، و ساختن فانوس هاى فنرى قديم، و تعبيه ى انواع رنگ و روغن هاى نقاشى و امثال آن بوده، و نمونه ى خطوط ثلث وى در سر درب مسجد صفا محله ى شهشهان مورخ 1290، و سر درب مسجد ركن الملك در تخت فولاد با امضاى محمدتقى بن محمد ابراهيم اصفهانى موجود است. وفاتش حدود سال 1337 مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صحيفي جوهري شيرازي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1022 ق)، شاعر و خطاط. مشهور به جوهرى از بازماندگان صوفى خليل، از بزرگان طايفه ى ذوالقدر بود كه شعر فارسى و تركى را خوب مى سرود و اشعارش بيشتر در مدح ائمه ى معصومين (ع) بوده است. در شيراز به دنيا آمد و در اصفهان نشوونما يافت. وى كتابخانه ى بسيار خوبى در سه تنان مسجد جامع اصفهان ترتيب داد و بيشتر در اصفهان مى زيست. چون خط ثلث و كتيبه را خوب مى نوشت، بيشتر كتيبه هاى مساجد و الواح قبور به خط او بود. او يكى از كتيبه نويسان زبردست دروه ى صفوى است. وى همچنين از تذهيب و صحافى و وصالى نيز سررشته داشت. صحيفى بيش از هشتاد سال عمر كرد. اسيرى شيرازى فرزند صحيفى است كه در زمان حيات پدر فوت شد. از آثار وى: «ديوان» شعر، كتيبه اى در مدخل مسجد جامع اصفهان، به قلم سه دانگ كتيبه ى ثلث عالى و نستلعيق متوسط، با رقم: «السلطان شاه عباس الصفوى... وفق بتعمير هذا البعقه... رقم صحيفى... 996»؛ كتيبه ى سردر مسجد جارچى اصفهان، به خط ثلث كه چنين رقم دارد: «تيمنا و

تبركا.. سنه تسع عشر و الف، رقم صحيفى جوهرى»؛ كتيبه ى سردر مسجد كوچك جورجير اصفهان، با:«رقم فقير صحيفى جوهرى فى سنه ثمان عشر و الف»، كتيبه ى داخل بقعه ى شهشهان اصفهان، به خط ثلث و با رقم: «فى... سنه ثلاث عشر و الف من الهجره النبويه خط صحيفى الفارسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (645 -644 ،567 -566 ،527 -524)، احوال و آثار خوشنويسان (327 / 2)، احوال و آثار نقاشان (286 / 1)، اطلس خط (348 -347)، تاريخ اصفهان (149 -146)، تاريخ نظم و نثر (517 -516)، تاريخ هنرهاى ملى (877 -876 / 2)، تذكره ى ميخانه (320 -316)، تذكره ى نصرآبادى (305)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (433 / 3)، الذريعه (600 -599 / 9)، فرهنگ سخنوران (552)، فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (27)، كاروان هند (59 / 1)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (477 -475 ،389 ،341 -339 ،165 -164 ،148)، لغت نامه (ذيل/ صحيفى)، مجمع الخواص (218)، هفت اقليم (252 / 1).

صدر اصفهاني، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. وى نستعليق را بسيار صاف و شيرين و نازك مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خوش، با رقم: «برحسب امتثال امر... ناصرالدين شاه قاجار... احمد بن عبدالحسينخان بن الحاج محمد حسين خان صدر اصفهانى... سنه ى 1277»؛ يك نسخه مجموعه ى منتخب اشعار شعراى دوره ى غزنوى،با رقم: «بر حسب فرمايش... سنه ى 1273،... انا العبد احمد بن عبدالحسين الاصفهانى عفى عنهما».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (37 / 1).

صدقي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1001 ق)، خطاط. از خوشنويسان زبردست بود. از آثار وى: دو قطعه در مرقعى از كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استابنول است كه به قلم سه دانگ و دو دانگ و كتابت عالى نوشته، با رقم: «كتبه المذنب صدقى غفرالله سبحانه ذنوبه و ستر عيوبه فى سنه 1001».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (329 / 2).

صفاي تفرشي، عبدالحميد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صفا. اصل وى از تفرش است. قصيده را خوب مى سرود و به كمالات معنوى آراسته و سرعت قلم او بر همه مسلم بود. چنان كه هر شبانه روز، هزار بيت كتابت مى كرد و از اين طريق امرار معاش مى نمود. او در تاريخ تأليف «كنج شايگان»، در 1274 ق، هنوز مى زيسته است. از آثار وى: «اكسير الحكماء»، (گنج دانش در پند حكماء)؛ «ديوان» شعر. لازم به ذكر است كه صاحب «مجمع الفصحا»، «ديوان» وى را مفقود شده مى داند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشونيسان (371 / 2)، المآثر و الآثار (205)، الذريعه (608 / 9)،حديقه الشعراء (1015 -1014 / 2)، گنج شايگان (331 -328)، لغت نامه (ذيل/ صفاى تفرشى)، مجمع الفصحا (699 -694 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (780 -779 / 3).

صفاي لواساني، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1299 -1221 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صفا. معروف به حسن خلق. وى برادر كوچك ميراز محمد جعفر ملقب به حكيم الهى است. اين سلسله پيوسته در ايران به فضل و كمال و جاه و جلال معروف و پدران ايشان نزد سلاطين افشاريه و قارجاريه به عزت موصوف بوده اند. ميرزا على محمد در آغاز جوانى به تحصيل كمالات كوششها كرد و رنجها برد تا مجمع هنر و مخزن كمال شد. او مدتها در تهران و كرمان به سر برد و اكتساب كمالات كرد و به طريقه ى شيخ احمد احسايى مايل بود. صفا را در خط نستعليق ستوده اند، در حالى كه خط شكسته و تحرير او نيز دست كم از نستعليق ندارد. صفا در تهران درگذشت و در جوار مزار حر بن

يزيد رياحى در عتبات به خاك سپرده شد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ «نصايح الامين»؛ يك نسخه از «وجيزه ى» حاج ميرزا آقاسى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... على محمد بن حسين على اللواسانى النظامى... سنه ى 1261»؛ يك نسخه «نصايح» سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «از روى خط استاد بابا شاه اصفهانى... على محمد اللواسانى... 1276»؛ يك حكايت، به قلم كتابت خوش، با رقم: «از جلد اول و صاف نقل شد... على محمد اللواسانى غفر ذنوبه 1250»؛ يك نسخه از «شرح شمسيه»، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «تمت... سنه ى 1264،... انا العبد على محمد اللواسانى غفر له و الوالديه». ديگر آثار خطى وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (484 -481 / 2)، اطلس خط (625)، حديقه الشعراء (1025 -1023 / 2)، الذريعه (610 / 9)، طرائق الحقائق (640 / 3)، فرهنگ سخنوران (558)، لغت نامه (ذيل/ صفاى لواسانى)، المآثر و الآثار (199)، مجمع الفصحا (709 -707 / 5)، مكارم الآثار (732 -730 / 3)، يادگار (س 3، ش 5، ص 39).

صفاي محلاتي، محمد رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1321 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صفا. ملقب به سلطان الكتاب. او از كاتبان خوشنويس بود كه در دربار ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار سمت لشكرنويسى داشت و بسيارى كتاب به خط او چاپ شده است، از جمله: يك نسخه «اوصفا ناصرى»، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «كاتبه... ابن حاجى ميراز حبيب الله متخلص بخاقانى شيرازى الاصل، حاجى ميرزا محمد رضاى متخلص بصفا»؛ يك سنخه «ديوان» مجمر، به قلم كتابت و دو

دانگ خوش، با رقم: «كتبه الحقير الفقير محمد رضا متخلص بصفاى محلاتى الملقب بسلطان الكتاب 1312»؛ يك نسخه «ديوان» حكيم سورى، به قلم كتاب خوش، با رقم: «كتبه العبد حاجى صفاى سلطان الكتاب... سنه ى 1321». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (731 -730 / 3)، الذريعه (610 / 9).

صفايي اصفهاني، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1230 ق)، خطاط، موسيقيدان و شاعر، متخلص به صفايى. وى در علم سياق و موسيقى مهارت داشت به زبان عربى مسلط بود. در شعر نيز به قصيده سرايى متمايل بود و بر نظم و ثنر تسلطى تمام داشت. صفايى اكثر خطوط را خوش مى نوشت و به دسترنج كتابت امرار معاش مى كرد. شاهكار صفايى، قطعه ى مفصلى است معروف به «ارزنيه» كه آن را در شرح ارزن طلبيدن خود از كسى و اباى او از آن گفته است.[1]

اصفهانى (ملا) محمد بن (ملا) سبزعلى شاعر ايرانى (ف. پس از 1225 ه.ق.). وى از گويندگان فاضل و ماهر عهد فتحعلى شاه قاجار است، ولى شهرتى به دست نياورده. صفايى در موسيقى و حساب سياق ماهر بود و خط را نيز نيكو مى نوشت در شعر به قصيده سرايى اقبال داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (639 / 3)، حديقه الشعراء (1026 -1025 ،1011 -1010 / 2)، الذريعه (611 / 9)، سفينه المحمود (440 -439 / 2)، فرهنگ سخنوران (559)، لغت نامه (ذيل/ صفائى اصفهانى)، مجمع الفصحا (565 -564 / 5)، نگارستان دارا (223 -222)، يادگار (س 3، ش 9، ص 32 -27).

صفايي تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1016 ق)، شاعر و خطاط. در تبريز نشوونما يافت و بعدها به علت تصرف شهر تبريز توسط روميان به قزوين گريخت. وى در فقه استاد و در قرائت قرآن دست داشت و خط نسخ را بسيار خوب مى نوشت. صفايى غزل را استادانه مى سرود. وى در قزوين درگذشت و همان جا دفن شد. از آثار «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (700)، تحفه سامى(317)، تذكره ى

شعراى آذربايجان (395 -394 / 2)، تذكره ى ميخانه (901 -900)، دانشمندان آذربايجان (231 -230)، الذريعه (612 -611 / 9)، سخنوران آذربايجان (491 -490)، فرهنگ سخنوران (559).

صفايي قايني، عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1308 ق)، خطاط، نقاش، طبيب و شاعر، متخلص به صفايى. از سادات حسينى قاين بود كه در اصفهان سكونت داشت. وى شعر مى گفت و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. صفايى در نقاشى نيز دست داشت و در شيوه هاى ايرانى و فرنگى نقش مى آفريد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ يك نسخه غزليات و، به قلم نستعليق و شكسته نستعليق خوش، با رقم: «بجهه تقديم... على رضا الحسنى القايينى الطبيب المتخلص به صفائى... سنه ى 1308»؛ جلد روغنى مثنوى زيبايى كه خط آنرا برادرش،محمد على قاينى به اين رقم نوشته است: «رقم كمترين اقل السادات عليرضا بن محمد اسمعيل الحسنى القاينى». مولف «احوال و آثار نقاشان» قلمدانى از وى ديده است كه در روى آن، تصوير كالسكه اى است، با رقم: «كمترين عليرضا الحسينى القاينى سنه 1205»، كه احتمالا صحيح اين تاريخ 1305 ق است. در «الذريعه» و «بزرگان قائن» تخلص صاحب عنوان، صفا ذكره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (463 / 2)، احوال و آثار نقاشان (384 / 1)، بزرگان قائن (279 -277)، الذريعه (609 / 9).

صفر شاه، خليفه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از خوشنويسان معاصر سلطانعلى مشهدى است و با اين كه از بيشتر خوشنويسان عصر خود خوشتر مى نوشته، هيچ يك از تدكره نويسان ترجمه ى احوالش را نياورده اند. از آثار وى: يك نسخه «كليات» خواجوى كرمانى، با رقم: «تمت الكليات من كلام افصح الشعراء... ابوالعطا محمود الملقب و المشتهر بخواجو الكرمانى... سنه ى سبع و عشرين و تسعمائه، كتبه العبد الفقير خليفه صفر شاه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (330 / 2).

صفوي، اسماعيل

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(930 -892 ق)، شاعر و خطاط. معروف به شيخ شاه. از نوادگان شيخ صفى بود. مادر شاه اسماعيل، حليمه خاتون، دختر اوزون حسن پادشاه آق قويونلو بود. دو برادر بزرگتر اسماعيل، به نامهاى على و ابراهيم، پس از مرگ پدرشان، شيخ حيدر، پى درپى جانشين او در مسند ارشاد طريقه ى صفوى شدند و بعد از درگذشت آنان مسند ارشاد به وى رسيد و شيخ طريقه صوفيه شد. چون شيخ صفى الدين در طريقه ى تصوف جانشين شيخ ابراهيم زاهد گيلانى شده بود، پيروان شيخ زاهد از ايشان حمايت كردند. شاه اسماعيل در 38 سالگى درگذشت و در بقعه ى جدش شيخ صفى الدين اردبيلى دفن گرديد. شاه اسماعيل در سرودن شعر تركى آذريايجان توانا بود و خطايى تخلص مى كرد. وى يكى از نخستين كسانى است كه به اين زبان شعر گفته است، و ديوان اشعار وى يكى از مهمترين آثار ادبى اين زبان است. گاهى هم به زبان فارسى شعر مى گفته و چند بيت از او باقى مانده و «ده نامه اى» نيز در 1400 بيت نظم كرده است وى را در جزو خوشنويسان و هنرمندان خط نيز آورده اند. از آثار وى: چهار صفحه از

مرقع دوازده امام، به خط ثلث چهاردانگ جلى خوش به زر و لاجورد با رقم: «حرره اسمعيل بن حيدرالحسين غفراللَّه له»؛ يك صفحه مذهَّب ثلث جلى متوسط، بار رقم: «حرره اسمعيل بن حيدرالحسينى غفراللَّه له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (58 -57 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (1045/4)، تاريخ ادبيات ايران، براون (46 -39 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (139 -136 /14)، تاريخ نظم و نثر (484 -482)، تحفه ى سامى (11 -8)، تذكره ى شعراى آذربايجان (57 -53 /1)، حبيب السير (437 -436 ،409 -408 /4)، دانشمندان آذربايجان (137 -136)، الذريعه (298/9)، روضة السلاطين (70 -67)، ريحانه (138/2)، سخنوران آذربايجان (29 -27)، صبح گلشن (152)، عالم آراى عباسى (44/1)، لغت نامه (ذيل /اسماعيل صفوى)، مجمع الفصحا (39 -38 /1).

صفوي، بهرام ميرزاي، ابوالفتح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(956 /955 -923 ق)، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر. متخلص به بهرام و بهرامى. ملقب به ظهيرالدين. وى برادر كهتر شاه طهماسب اول و شاهزاده اى دانشمند و هنرمند و هنرپرور بود كه در شيوايى كلام و شعر و معما سررشته داشت. از هنر نقاشى و موسيقى نيز بهره مند بود و از خطوط، نستعليق را خوش مى نوشت. بهرام ميرزا، مدتى از جانب برادر حكمرانى همدان را داشت و در جوانى، در حالى كه بيش از سى و سه سال نداشت، درگذشت. از آثار وى: يك قطعه نستعليق سه دانگ جلى خوش، كه عنوان يك تصوير است، با رقم: «براى فقيرالحقير ساخته شد، العبد بهرام الحسينى»؛ يك قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه بهرام بن اسمعيل الحسينى، نقل از خط سلطان محمد نور»؛ يك عنوان تصوير ديگر، با رقم: «... كتبه العبد بهرام بن اسماعيل

حسينى بدارالسلطنه تبريز فى سنه ى 934»؛ قطعه اى در يك مرقع، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه بهرام»؛ قطعه اى در يك مرقع به قلم دودانگ و نيم دودانگ خوش، با رقم: «مشقه بهرام الصفوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (49/1)، احوال و آثار خوشنويسان (104 -103 /1)، احوال و آثار نقاشان (106/1)، پيدايش خط و خطاطان (102 -101)، تاريخ ادبيات در ايران (139/4)، تاريخ موسيقى (391/1)، تاريخ نظم و نثر (827 ،455 -454)، تحفه سامى (12 -11)، تذكره ى روز روشن (123)، تذكره ى شعراى آذربايجان (98 -97 /2)، دانشمندان آذربايجان (73 -72)، الذريعه (147/9)، روضةالسلاطين (73 -71)، الذريعه (147/9)، روضةالسلاطين (72 -71)، عالم آراى عباسى (110 ،99 ،74 ،73 ،72 ،60 ،58 ،44 /1)، فرهنگ سخنوران (149 -148)، كاروان هند (973 -972 /2)، گلستان هنر (چهل و يك، 139 -138)، لغت نامه (ذيل/ بهرام ميرزاى صفوى)، مجمع الخواص (22)، مجمع الفصحا (30/1).

صفوي، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» بابا فعانى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب مير حسين الصفوى غفر ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (156 / 1).

صفوي، سلطان بانو

قرن:10

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. او خط را نزد دوست محمد هروى فراگرفت. در اصفهان درگذشت و جنازه وى پس از وفات، در مقبره شاه علاءالدين محمد به عنوان امانت سپرده شد و سپس در سال 1013 ق در اعتاب مقدس دفن شد. از آثار وى: قطعه اى از مرقع بهرام ميرزا، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «كتبته سلطان بنت اسمعيل الحسينى الصفوى».[1]

قرن دهم هجرى، از زنان نيكوكار و خوشنويس. وى دختر شاه اسماعيل اول صفوى (930 -907 ق) بود. به نوشته گلستان هنر، وى خوشنويسى را از دوست محمد هروى فراگرفت. دو قطعه از مرقع بهرام ميرزا به خط وى در كتابخانه خزينه اوقاف است به قلم نيم دو دانگ متوسط با رقم «كتبته سلطانم بنت اسمعيل الحسينى الصفوى». به نوشه تذكرةالقبور جنازه وى پس از وفات در مقبره شاه علاءالدين محمد (بقعه شهان) به عنوان امانت سپرده شد و سپس در سال 1013 ق در عتبات مقدسه دفن گرديد.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (267/1)، تذكره القبور (34 -33)، گلستان هنر (99)، مشاهير زنان (125)، هنر عهد تيموريان (582).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 267؛ تذكرةالقبور، 34 -33؛ گلستان هنر، 51.

صفي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1034 ق)، خطاط. از آثار وى: شش دفتر «مثنوى»، جلد ساغرى مشكى ضربى و مذهب مرصع، به خط نسخ كتابت نزديك به غبار عالى، با رقم: «... صفى بن كريم بن ابراهيم... تم الجلد الخامس من كتاب المثنوى... سنه اربع و ثلثين و الف من الهجره...» (1034).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1086 / 4).

صفي الدين ارموي، ابوالمفاخر عبدالمومن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(693 -613 ق)، موسيقى دان، خطاط و اديب. اصلش از بلخ بود، اما خاندانش در اروميه به سر مى بردند و او رد همان جا به دنيا آمد. در كودكى به بغداد رفت و در آنجا نشوونما يافت. وى در مدرسه ى مستنصريه به تصحيل عربى و علوم دينى و ادب و رياضى پرداخت و در نظم اشعار و علم انشا و تاريخ و حسن خط شهرت يافت و در علم و عمل موسيقى بى مانند شد. در آخرين سال خلافت مستعصم (م 656 ق) نديم و عودنواز و كتابدار و كاتب او بود و بعدها به خدمت هلاكو درآمد. به قول بعضى از محققين، در خط همپايه ى ياقوت مستعصمى و ابن مقله بود، اما در موسيقى، پس از اسحاق موصلى، كسى به پايه ى او نرسيده است. صفى الدين يكى از سه موسيقى دان بزرگ ايران و عالم اسلام است، كه نخستين ايشان، ابونصر فارابى و ديگرى، خواجه عبدالقادر غيبى مراغه اى است. صفى الدين پيشقدم نظريه ى معروف (فرضيه ى منتظم) است كه در آن گامها به هفده فاصله تقسيم مى شود. وى سازى به نام مغنى اختراع كرد كه تركيبى از قانون و رباب و نزهه بود، حتى برخى اختراع ساز نزهه را هم به او نسبت داده اند. صفى الدين شاگردان بنامى تربيت كرده است كه

از آن جمله اند: شيخ شمس الدين سهروردى، على ستايى و حسين زامر. وى در سالهاى پايثان عمر به زندان افتاد و همان جا درگذشت. از آثار وى: «رساله الايقاع»، به فارسى، در پنج فصل؛ «الادوار فى حل الاوتار»، كه جمعى از دانشمندان و علماى فن به ترجمه يا شرح آن به زبان فارسى پرداخته اند؛ «رساله فى علوم العروض و القوافى و البديع»؛ «رساله الشرفيه فى النسب تأليفيه»، كه به عربى و به نام شرف الدين هارون، فرزند خواجه شمس الدين صاحب ديوان جوينى، نوشته شده است و اختصارا «كتاب الموسيقى» خوانده مى شود.[1]

ارموى، عبدالمؤمن بن يوسف بن فاخر دانشمند و موسيقى دان ايرانى (و. اروميه حدود 613 ه.ق. - ف. 963 ه.ق.) در كودكى وى را به بغداد بردند و او در آن شهر به تحصيل پرداخت و پس از آموختن فقه شافعى به روزگار مستنصر به مستنصريه پرداخت و به سبب خوشنويسى در كتابخانه خليفه به خطاطى مشغول شد. سپس به نواختن عود پرداخت و به سبب مهارتى كه در اين راه يافت ملازم و نديم مستعصم آخرين خليفه عباسى گرديد و مالى فراوان به دست آورد و بيشتر آن را صرف عشرت خويش و احسان بر ياران كرد. هنگامى كه هولاكو بغداد را فتح نمود صفى الدين نزد او رفت و به سبب هنر موسيقى در دستگاه خان مغول احترامى يافت. سپس به رياست دارالانشاء علاءالدين عطاملك جوينى رسيد. آنگاه به تبريز شد و به دستور شمس الدين محمد جوينى صاحب ديوان پسرش شرف الدين هارون را تعليم موسيقى داد و رساله «شرفيه» را به نام وى تأليف كرد. زندگانى او در پايان عمر آشفته گرديد و به سختى روزگار مى گذرانيد و به

سبب وام بسيار به حكم قاضى به زندان افتاد و در سن 80 سالگى درگذشت. وى در عربيت و نظم شعر و انشاء و تاريخ و خلاف و موسيقى مهارت داشت و خط منسوب را كسى مانند او نمى نوشت. از آثار او رساله «شرفيه» و «كتاب ادوار» (هر دو به عربى) مشهور است. رساله هاى او در روزگار خود وى به فارسى ترجمه شده و در سال 1937 م. «بارون اولانژه» آنها را به فرانسوى ترجمه و طبع كرده است. موسيقى دانان ادوار بعد از رسايل وى استفاده بسيار بردند. او را مخترع سازى به نام «مغنى» دانسته اند و گويند آن تركيبى از «قانون» و «رباب» و «نزهه» بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] استادان موسيقى (35 -34)، تاريخ ادبيات در ايران (272 -271 / 3)، تاريخ برگزيدگان (553 -552)، تاريخ موسيقى (188 -182 / 1)، تاريخ نظم و نثر (732 ،147 -146)، تاريخ هنرهاى ملى (751 -749 / 2)، حبيب السير (107 / 3)، دانشمندان آذربايجان (237 -236)، دايره المعارف فارسى (1574 -1573 / 2)، دستور الوزراء (270)، كارنامه ى بزرگان (64 -62)، معجم المولفين (198 / 6)، هديه العارفين (630 / 1).

صنعي نيشابوري، مير صنعي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 976 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. از سادات نيشابور بود. صادقى كتابدار از شاگردان صنعى در فن شعر است و در محضر وى رسائل شعر را آموخت. او در فن علاقه بندى استاد بود و از زنگ و افشان كاغذ و همچنين از سرنج و سفيداب و لاجوردشويى نيز اطلاع داشت و همه خطوط، بويژه نستعليق را خوب مى نوشت. مؤلف «فرهنگ سخنوران» صنعى را از شاگردان مير عبدالحى استرآبادى مى داند و با «آتشكده ى

آذر» سال فوت وى را 972 ق نوشته اند. در «آتشكده ى آذر» نام وى مير صفى الدين آمده و شايد به اين دليل او را صفى نيشابورى هم گفته اند. صنعى در تبريز درگذشت و قبرش در جوار مسجد جهانشاه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (695 -694 / 2)، احوال و آثار خوشنويسان (331 / 2)، احوال و آثار نقاشان (287 / 1)، تاريخ نظم و نثر (502)، تحفه سامى (383 -382 ،75)، تذكره ى روز روشن (480)، الذريعه (619 / 9)، فرهنگ سخنوران (565 ،562)، لغت نامه (ذيل/ صنعى، صفى)، مجمع الخواص (87 -86 ،76 -74)، مطلع الشمس (182 / 3 ،437 / 2).

صنيع

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 14 اسفند 1366.

ملك صنيع از خوشنويسان و نقاشان و علاقه مند به شعر و ادب بود، او مردى روشن ضمير بود و گاهى به هر يك از اعضاى كانون، اثرى از خط و نقاشى خود را به عنوان يابود، هديه مى داد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صوفي مراغه اي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 876 ق)، خطاط. از آثار وى: مرقع تمام بريده «صد كلمه ى حضرت امير (ع)»، از رشيدالدين وطواط، به همه ى اقلام و به خطوط مختلف خوش و متوسط، با رقم: «تم الكتاب بعون اللَّه تعالى... العبد... محمد بن سيدى احمد بن على الصوفى المراغى فى سنة 876».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1197/ 4 ،836/ 3).

صوفي، يحيي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از شاگردان احمد رومى است كه نزد مبارك شاه زرين قلم نيز تعليم خط گرفته است. وى صوفى مشرب بود و كتابت بعضى كتيبه هاى ابنيه ى نجف به خط اوست.

پير يحيى در خدمت امير چوپان سلدوز (مقتول در 722 ه) از امراى ابوسعيد بهادر، و بعضى از امراى آل مظفر مى زيست و سلسله ى شاگردى خوشنويسان عراق به او مى رسد.

قرآن سلطانى كوچك مذهب ممتاز. نسخ ياقوتى نيم دو دانگ ممتاز در هر صفحه سه سطر ريحان سه دانگ جلى ممتاز و سر سوره ها ثلث سه دانگ عالى با رقم: «كتبه يحيى الصوفى حامدا للَّه تعالى على نعمه و مصليا على نبيه و محمد و آله مسلماً فى سنة تسع و ثلثين و سبعمئة» (739) در موزه ى اسلامى ترك.

- قرآن (دو جزو در دو مجلد) رحلى جلد ميشن، دو صفحه ى اول تمام مذهب عالى. اين نسخه در زمان حكومت شيخ ابواسحق در شيراز كتابت و از طرف تاس خاتون زوجه ى وى وقف مضجع شاه چراغ شده است. ثلث كتابت جلى عالى تماما بزر تحريردار نوشته شده است با رقم: «... پير يحيى الجمالى الصوفى...» سال 745046 در موزه ى پاريس.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

صوفي زاده ذهني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن وزيرى كوچك نسخ كتابت خفى خوش با رقم: صوفى زاده ذهنى كوتاهيه اى 1262» در موزه ى اسلامى ترك. صرير لجى زاده- محمد نجيب.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

صهبايي چشتي، عبدالباقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به صهبايى. وى از احفاد قطب الدين مودود چشتى و از شاعران و ملازمان شاه جهان و عالمگير (118 -1069 ق)، پادشاهان هند، بود و در مدح عالمگير قصايد بسيار دارد. صهبايى خوشنويس ماهرى بود و غالب خطوط را خوش مى نوشت. در مرقعى از كتابخانه ى آستان قدس رضوى مشهد، قطعه اى است به قلم سه دانگ خوش و آن قطعه شعرى از شاعرى است به نام عبدالباقى و در صدر آن نوشته است: «لراقمه». از صهبا «ديوان» شعرى نيز باقى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (365 / 2)، الذريعه (623 / 9)، صبح گلشن (258 -257)، فرهنگ سخنوران (566).

صيرفي، عبداللّه

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمود تبريزى و شاگرد سيد حيدر گنده نويس است كه او نيز شاگرد ياقوت مستعصمى بود. عبداللّه در كتيبه نويسى و كاشى تراشى تسلط و قدرت تمام داشت و بسيارى از كتيبه هاى عمارات تبريز از جمله عمارت معروف «استاد و شاگرد» از بناهاى امير سلدوز چوپانى به خط او بوده است. وى معاصر اولجايتو سلطان محمد خدابنده (716 -703) بوده و سلسله ى خطاطان خراسان به وى مى رسد. علاوه بر آن كتابة مدرسه ى «دمشقيّه» از بناهاى «دمشق خواجه» به سر امير چوپان به قلم او است. و در راه تبريز مسجدى قريب به قلعه ى سليمانيه بوده كه كاشيكارى آن كار عبداللّه صيرفى بوده است.

قرآن سلطانى كوچك مذهب جلد سوخت عالى. متن نسخه كتابت ياقوتى جلى خوش سر سوره ها ثلث ثلث سه دانگ جلى- آخر رقاع سه دانگ خوش با رقم: «تمت المصحف كلام اللّه الملك الودود على يدى اضعف عباداللّه عبداللّه الصيرفى فى غره ى شهر ربيع الاول سنة اربع

و اربعين و سبعمائة (744)« در موزه ى اسلامى ترك.

قرآن مزين بهترين تذهيب و ترصيع و تماماً حواشى تشعيرسازى- خط ثلث جلى ممتاز تمامى به قلم زر تحرير يافته نوشته شده بدون رقم و تاريخ تحرير نسخه به اختيار عبدالرحيم بن محمد بيرم خان بوده و اين مطالب را نوشته است.

«در سنه ى نهصد و هشتاد و دو اين مصحف نفيس كه در عالم مثل خود ندارد چنانچه خط ملا عبداللّه صيرفى و تحرير ملايارى و جلدهم از استادان معتبر مجزا شده اوراق جدا جدا ديد و به دست اين اميدوار مراحم الهى افتاد و در سال هزار و چهار فرموده شد كه ترتيب نمايند و حواشى و قلمكارى گرديد. اگر چه چنانچه دل مى خواست نيامده و اميد است كه باز شناخته شود. اما جلد را زردوزى فرموده شد و بهبود تمام كرده و آنچنان شد كه دل مى خواست جانب درون جلد قديم را به حال خود داشت جانب بيرون كه مندرس شده بود به جاى آن زردوزى وصل كرده شد و در سال سنه ى هزار و هجده كه متوجه فتح ممالك دكن بود تمام نموده در نظر درآورند و به اميد كه مبارك شود و به بركت قرآن مجيد و صدقه ى دوستان پروردگار كرم فتوحات نصيب شود و از تلاوت در اين ثوابهاى عظيم حاصل شود بمنه و لطفه و حرره عبدالرحيم ابن محمد بيرم عفى عنهما». نسخه در دست شاه جهان آمده و يادداشت دارد و عرضهاى متعدد دارد كه آخرين آن تاريخ 1097 در زمان عالمگير است در مجموعه ى مهدوى.

(وف 753 ق)، خطاط. از شاگردان سيد حيدر كنده نويس است كه او نيز شاگرد ياقوت

مستعصمى بود. صيرفى در كتيبه نويسى و كاشى تراشى تسلط و قدرت تمام داشت و بسيارى از كتيبه هاى عمارات تبريز از جمله عمارت معروف «استاد و شاگرد» از بناهاى امير سلدوز چوپانى به خط اسوت. وى معاصر اولجايتو سلطان محمد خدابنده (716 - 703 ق) بوده و سلسله ى خطاطان خراسان به وى مى رسد. علاوه بر آن، كتابت مدرسه ى «دمشقيه» از بناهاى «دمشق خواجه»، پسر امير چوپان، به قلم اوست. خواهرزاده صيرفى، حاج محمد بندگير تبريزى، و خيرالدين مرعشى از شاگردان وى بوده اند. مدفن وى در چرنداب تبريز است. از ديگر آثار وى: «رساله»اى در قواعد خط صلث به زبان فارسى، در كتابخانه ى آستان قدس رضوى؛ قرآن سلطانى كوچك مذهب، جلد سوخته عالى، متن نسخ كتابت ياقوتى جلى خوش، سر سوره ها ثلث سه دانگ جلى، آخر رقاع سه دانگ خوش، با رقم: «تمت المصحف كلام الله... عبدالله الصيرفى... سنه اربع و اربعين و سبعمائه (744)«؛ يك صفحه از مرقع ثلث دو دانگ جلى خوش، با رقم: «كتبه عبدالله الصيرفى»؛ يك صفحه از مرقع نسخ و رقاع كتابت خوش، با رقم،: «كتبه... عبدالله الصيرفى حامدا الله تعالى...». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1091 -1090 / 4)، اطلس خط (322 -321)، تاريخ هنرهاى ملى (794 -793 / 2)، دانشمندان آذربايجان (239 -238)، خوشنويسان و هنرمندان (116 ،24 ،5)، گلستان هنر (24)، مناقب هنروران (114 ،41 -40 ،39).

ضياء اصفهاني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1265 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ضياء اجدادش از فضلا و علما بودند كه در زمان نادرشاه مى زيستند و

صاحب رسالات و تصانيف بودند، از طرف مادر نيز نسبش به ميرزا مهدى خان منشى، صاحب «جهانگشاى نادرى» مى رسيد. ضياد از معاصران دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه قاجار بود و در علوم ظاهرى و هيئت و نجوم و هندسه و حساب مهارت داشت و از مداحين منوچهرخان معتمدالدوله به شمار مى رفت. او هفت خط را خوش مى نوشت و در شكسته و نستعليق مهارت بسزايى داشت. وى بيشتر اوقات خود را با ادبا و شعرا مى گذراند و اشعارش در برخى تذكره هاى معاصر آمده است. وى در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد به خاك سپرده شد. صاحب «الذريعه» به نقل از «مدايح معتمدى»، وفات وى را 1263 ق ذكر كرده است. از آثارش: دو قطعه به خط نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «... محمد حسين ضياء»؛ تعليقات، به خط نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «... محمد حسين متخلص بضياء الارجانى سنه 1250...«؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1161 / 4)، تاريخ اصفهان (194 -193)، تذكره القبور (393)، حديقه الشعراء (1079 -1074 / 2)، الذريعه (628 / 9)، فرهنگ سخنوران (573).

ضياء السلطنه قارجار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ز 1265 ق)، شاعر و خطاط. ملقب به ضياءالسلطنه. وى خواهر محمود ميرزا، مؤلف تذكره ى «نقل مجلس» و «سفينه المحمود» و ديگر كتب است. مادرش مريم خانم، زنى يهودى بود كه پس از ازدواج با شاه مسلمان شد. ضياء تحت نظر مهدعليا، مادر شاه، پرورش يافت و بسيار مورد توجه شاه بود. فنون شعر و ادب را مدتى نزد برادر خود فراگرفت. خط شكسته و كتابت را خوش مى نوشت و در هنر خياطى و نقاشى نيز استاد بود. شاه بيگم

به دليل فضايل و كمالاتى كه دارا بود از طرف پدر لقب ضياءالسلطنه يافت و مسئوليتهاى مهمى از جمله تصدى قرائت و تحرير نامه هاى محرمانه را بر عهده گرفت. وى صاحب طبعى موزون و اشعارى لطيف بود و به خواهش او، محمود ميرزا تذكره ى «نقل مجلس» را نوشت. از آثار وى: قرآن رحلى، جلد ساغرى، دو صفحه ى افتتاح و متن و حاشيه مذهب مرصع، نسخ و رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «... ضياءالسلطنه... بنت... فتحعليشاه...» سال 1265 ق، در آستانه ى حضرت معصومه ى قم؛ «ديوان» شعر.[1]

ز 1265 ق، شاه بيگم از زنان خوشنويس، هنرمند و شاعر. وى دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و خواهر سلطان و محمود ميرزا مؤلف تذكره نقل مجلس و مادرش مريم خان، زنى يهودى بود كه پس از ازدواج با شاه مسلمان شد. شاه بيگم تحت نظر مهد عليا، مادر شاه، پرورش يافت و پس از مرگ مهد عليا همه اموالش به او منتقل شد. فتحعلى شاه علاقه فراوانى به شاه بيگم داشت و بسيار مورد توجه او بود. ساختمان مسكونى شاه بيگم در اندرون نزديك ساختمان پدرش بود. به نوشته محمود ميرزا شاه بيگم فنون شعر و ادب را مدتى نزد وى فراگرفت. خط شكسته و كتابت را خوش مى نوشت و در هنر خياطى و نقاشى نيز استاد بود. قرآنى رحلى به خط نسخ و رقاع، كتابت خطى متوسط از او در كتابخانه حضرت معصومه (س) موجود است كه رقم «...ضياءالسلطنه... بنت فتحعليشاه...» و تاريخ 1265 ق را دارد. به دليل فضل و كمالى كه داشت فتحعلى شاه به او لقب ضياءالسلطنه داد و مسئوليت هاى مهمى به او

سپرد. خواندن و نوشتن نامه هاى محرمانه فتحعلى شاه كه وارد و صادر مى شد و نوشتن اشعار فى البداهه شاه و نگهدارى لباس ها و صندوق هاى جواهرات سلطنتى و عرض حال زنان شاه بر عهده ى او بود. ضياءالسلطنه پس از مرگ پدرش و در زمان سلطنت محمد شاه (1264 -1250 ق) و در سن سى و هفت سالگى به عقد ازدواج ميرزا محمود، وزير امور خارجه درآمد. وى طبعى موزون و اشعارى لطيف داشت و به خواهش او محمود ميرزا تذكره نقل مجلس را نوشت. مثنوى زير از اوست:

اى عاقل فاضل خردمند

بشنو تو ز من نصيحتى چند

دنياست نه جاى عيش و شادى

دنياست مكان نامرادى

زنهار از اين عجوزه زنهار

خود را ز فريب او نگهدار

شه گرچه مرا ز راه اكرام

كرده است ضياءالسلطنه نام

از سلطنتش مرا چه حاصل

زان رو كه ز جمله كنده ام دل

هستم ز چراغ آبنوسى

قانع به پلاسى و سپوسى

يا رب تو به عز و جاه زهرا

بر معصيت ضياء ببخشا

يا رب تو به حق شاه كونين

مى دار شهم تو شاه دارين[2]

از اوست: قرآن رحلى، جلد ساغرى منگنه. دو صفحه ى افتتاح و متن و حاشيه مذهب مرصع نسخ و رقاع كتابت خفى متوسط با رقم: «... ضياءالسلطنه... بنت... فتحعليشاه...» سال 1265 در آستانه ى حضرت معصومه ى قم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1086 / 4)، از رابعه تا پروين (164 -163)، تاريخ عضدى (27 -25)، حديقه الشعراء (1594 / 3 ،222 / 1)، الذريعه (630 / 9)، زنان سخنور (310 -306 / 1)، كارنامه ى زنان مشهور (93 -92)، مشاهير زنان (147 -146)، مصطبه ى خراب (119 -118).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 1086؛ از رابعه تا پروين، 164

-163؛ تاريخ عضدى، 27 -13؛ حديقةالشعراء، 1694 ،1594 222 / 1؛ خرابات، 115 ،113، الذريعه، 630 / 9؛ كارنامه ى زنان مشهور، 93 -92؛ مصطبه ى خراب، 119 -118؛ نقل مجلس، گ 28 -23.

طالب آملي مازندراني، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1036 / 1035 ق). خطاط و شاعر. تخلص به طالب. معروف به طالبا. در آمل ولادت يافت و در همان جا تحصيل دانش و ادب كرد و از جوانى به شاعرى روى آورد. در حدود بيست و شش سالگى مدح حكمران آمل گفت. در سال 1010 ق از مازندران بيرون رفت و چندى در اصفهان اقامت كرد و با تقى الدين اوحدى ملاقات داشت. از آنجا به كاشان رفت و بعد از توطن در كاشان در آنجا تأهل اختيار كرد. سپس از آن شهر به زادگاه خود و از آنجا به خراسان رفت و در مروشاهجان ملازم بكتش خان استاجلو، حاكم آنجا، شد و مثنويى به وزن «خسرو و شيرين» به نام او ساخت. از آنجا به هندوستان رفت و چندى در هند سرگردان بود و به قندهار برگشت و ملازم غازى خان ترخان شد و به ستايش او پرداخت. وى بعد از مرگ ممدوح خان ترخان شد و به ستايش او پرداخت. وى بعد از مرگ ممدوح خود به هندوستان رفت و در اگره با مؤلف تذكره ى «ميخانه» ديدارى كرد. پس از سفر به شهرهاى مختلف هندوستان. سرانجام در لاهور با شاپور تهرانى ديدار نمود و بوسيله او به اعتمادالدوله وزير معرفى شد و آن وزير. طالب را به درگاه جهانگير رسانيد. از آن پس طالب به سرعت پاى در مدارج ترقى نهاد و در سال 1028 ق به مرتبه ملك الشعرايى رسيد و بعد از

آن در همان جا درگذشت. از ديگر آثارش: «ديوان» شعر. وى در نگارش اقسام خط نيز توانا بود و جمله ى خطوط را خوش مى نوشت. از خطوط او، يك صفحه از مرقعى است، به قلم كتابت متوسط، با رقم:«لراقم، بنازم ار بفلك، عيب من مكن طالب ».[1]

(بخش 1) ملك الشعراء محمد آملى شاعر اوايل قرن يازدهم هجرى (ف. 1036 ه.ق./ 1626 م.). وى در آغاز در مازندران به سر مى برد و همانجا به سرودن شعر پرداخت. سپس از آمل به كاشان و از آنجا به مرو رفت، و پس از چندى به هندوستان شتافت و در دبار جهانگير به سال 1028 ه.ق/ 1618 م. سمت ملك الشعرايى يافت ولى در جوانى بدرود زندگى گفت. ستى خانم (ه.م.) خواهر او بعد از مرگ برادر سرپرستى فرزندان او را بر عهده گرفت. طالب شاعرى لفظ تراش و معنى آفرين است. در گفتار او تشبيهات و استعارات و تركيبات ابداعى همراه تخيلات دقيق مشهود است. وى علاوه بر ديوان قصايد و غزليات داراى منظومه اى به بحر متقارب موسوم به «جهانگيرنامه» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (903 -870 / 2). احوال و آثار خوشنويسان (333 / 2). تاريخ ادبيات ايران. براون (171 -169 / 4)، تاريخ ادبيات در ايران (1068 -1056 / 5). تاريخ موسيقى 497 -495 / 2). تذكره ى ميخانه (570 -545). تذكره ى نصرآبادى (225 -223). دايره المعارف فارسى (1610 / 2). دويست سخنور (209 -207). الذريعه (167 / 19 .637 -636 / 9). ريحانه (18 / 4). سبك شناسى (255 / 3). شخصيت هاى نامى (303). فرهنگ سخنوران (580 -579). كاروان هند (783 -758 / 1). گنج

سخن (91 -85 / 3). لغت نامه (ذيل/ طالب آملى). منظومه هاى فارسى (376 -374).

طالب شيرازي، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1308 ق)، شاعر، اديب و خطاط. در علوم ادبى مهارت و در علوم عربى دست داشته است. خط شكسته را پاكيزه و شيرين مى نوشت. در چند سال آخر عمر به صدارت ديوان خانه ى عدليه ى فارس منصوب شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1089 -1088 / 2).

طالع كازروني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1303 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به طالع. پدرش در كارزون ساكن بود و پس از چندى در شيراز منزل گزيد و مشغول طبابت شد. ميرزا محمد به قدر امكان علم صرف و نحو و معانى و بيان و منطق و كلام تحصيل كرد. خط نستعليق و شكسته را خوب مى نوشت و به شيوه ى شعراى قديم شعر مى سرود و همانند پدر در شيراز طبابت مى كرد. وى در جوانى از دنيا رفت و پيكرش را به عتبات حمل نمودند. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (562)، حديقه الشعراء (1095 -1090 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (515 -514 / 3)، الذريعه (639 / 9)، مرآت الفصاحه (369 -368).

طالعي يزدي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به طالعى. وى در دوره ى جلال الدين محمد اكبرشاه (1014 -963 ق) از يزد به هندوستان رفت و در اكبرآباد (آگره) ساكن و به صحافى مشغول شد. طالعى نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (333 / 2)، تذكره ى روز روشن (495)، تذكره ى سخنوران يزد (203 -202)، فرهنگ سخنوران (582)، كاروان هند (790 -788 / 1).

طالقاني ، خليل الله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از افاضل اصحاب ايقان، و مستغرق بحر عرفان، مدت چهل سال يا كم و بيش در يك خرقه، و شبانه روزى به يك دو لقمه چربش اكتفا نموده. علوم ظاهر و باطن را جامع، و نور شهود از سيماى او لامع بود، گوشه ى عزلت در اصفهان اختيار كرده، و از آنجا در حدود سال 1120 (1114) وفات يافته، در بقعه ى شيخ على بن سهل در قبرستان طوقچى مدفون گرديد.

از آثارش: 1- ديوان اشعار 2- رساله در علم مناظر و مرايا 3- زاد السبيل، در آداب سلوك 4- نظم كافيه ى ابن صاحب مى باشد.

خطوط را زيبا مى نوشته، و مجموعه ى كتب خويش را بر طلبه ى علوم وقف نموده بود.

از اشعار اوست:

ما باده كشان شنبه و آدينه نداريم

جز جام شراب و دل بى كينه نداريم

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طالقاني ، عبدالمجيد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاعر اديب خطاط شكسته نويس معروف. در كسوت درويشى، سيرت پادشاهى داشته؛ وى يكى از اركان اربعه ى مخترعين و خوشنويسان عالم است. در سنين جوانى به سال 1185 در اصفهان وفات يافته، در قبرستان كوچك مقابل تكيه ى مير مدفون است.

در بدايع و نوادر گويد: غالب به مالاريا مبتلا بوده.

از اشعار اوست:

جز دام تو جاى ديگرم نيست

حاجت به شكستن پرم نيست

آه از شب هجران تو و روز قيامت

كان را شبى از پى نه و آن را سحرى نيست

در شعر «خموش» تخلص داشته، و در فن شكسته نويسى به حدى ترقى كرد كه رونق خط شفيعا را شكسته.

حاجب شيرازى درباره ى او گويد:

اى گشته مثل ز خوشنويسى ز نخست

مفتاح خزاين هنر خامه ى توست

تا كرده خدا لوح و قلم را ايجاد

ننوشت كسى شكسته را چون تو درشت

آذر مؤلف «تذكرة الشعراء» در ماده

تاريخ وفات او گويد:

«شده ايوان جنان منزل درويش مجيد» (1085)

ديوان اشعار او در كتابخانه ى مركزى دانشگاه طهران موجود است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طالقاني، محمد صائب

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ربعى، جلد روغنى عالى، نسخ كتابت متوسط و رفاع خفى متوسط با رقم: «تم الكلام الحميد و الفرقان المجيد فى رابع عشر شهر جمادى الاول بيد المستغفر... ابن محمد نصير. محمد صائب الطالقانى» «فى عام اربع و ثلثين و مائة بعدالالف من الهجرة» 1134 در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

طاهر اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كتيبه نويسان زبردست و توانا بود. از آثار وى، كتيبه هاى سردر رباط شيخعلى خان، در اصفهان، بنا شده در 1098 ق، است كه به خط نستعليق خوش نوشته شده است، با رقم: «عمل استاد طاهر ولد استاد رضا الاصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (648 -647).

طاهر خوشنويس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1267 ش)، خطاط. معروف به ميراز طاهر خوشنوس. در تبريز، در يك خانواده ى روحانى، به دنيا آمد. تحصيلاتش را از هفت سالگى نزد پدر آغاز كرد و در محضر وى به قرائت قرآن پرداخت. سپس صرف و نحو و فقه را نيز فراگرفت و چون علاقه وافرى به هنر خوشنويسى داشت، در اثر پشتكار و تمرين بسيار توانست به اصول و قواد هنر خط پى ببرد. مرتبه اش در هنر خوشنويسى به درجه اى است كه استادان اين فن به مهارت او در خط نسخ معترف اند. از آثار خطى وى، كتابت: «جامع المقدمات»؛ «شرح جامى»؛ «كتاب رجال»؛ «نهج البلاغه»؛ «صحيفه ى سجاديه»؛ «كفايه الاصول»؛ «مكاسب»؛ «منتهى الآمال»؛ «مفاتيح الجنان» و قرآنهاى متعدد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (370)، تذكره خوشنويسان معاصر (117 -115).

طاهر محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «شرح گلشن راز»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت... بطخ عبدالضعيف النحيف طاهر محمد هلالى، غفر ذنوبه و ستر عيوبه، سنه ى 959».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (334 / 2).

طاهر همداني، محمد طاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به طاهر. وى خط شكتسه را خوش مى نوشت و در فن انشاء هم تسلط داشت. شعر نيز مى سرود و به غزلسرايى متمايل بود. وى تا 1260 ق در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1096 -1095 / 2)، فرهنگ سخنوران (584).

طاير شيرازي، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1244 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به طاير. وى جزو خاندان حاج ابراهيم خان اعتمادالدوله بود و به فرمان فتحعلى شاه نابينا شد. در جوانى، چندى به اصفهان تبعيد شد و در آن شهر به تحصيل كمالات پرداخت. بعد از مدتى به خدمت شاهزاده محمد على ميرزا دولتشاه درآمد و سمت نديمى يافت.

طاير شعر مى گفت و خط نستعليق را خوش مى نوشت. حكايت كرده اند كه وى در بازى شطرنج، با وجود نابينايى، مهارت بخصوصى داشت. او در كرمانشاه درگذشت. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد. لازم به ذكر است صاحب «احوال و آثار خوشنويسان» نام صاحب عنوان را حسين على خان آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (160 -159 / 1)، حديقه الشعراء (1102 -1099 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (507 -498 / 3)، الذريعه (635 / 9)، روشندلان جاويد (276 -262)، سفينه المحمود (534 -525 / 2)، فارسنامه ى ناصرى (962 -961 / 2)، فرهنگ سخنوران (585)، مجمع الفصحا (728 -725 / 5)، مرآت الفصاحه (373 -370)، مصطبه ى خراب (124 -123)، نگارستان دارا (111 -109).

طاير، محمدهاشم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، خطاط. وى به غير از اقلام شش گانه، نستعليق و شكسته را نيز خوش مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «صحيفه ى سجاديه» كه متن آن به قلم نسخ و ترجمه ى آن نستعليق و حواشى آن شكسته ى خوش است، با رقم: «كتبه هذه الصحيفه و متنا وهامشا، محمد هاشم الشهير بالطاير، فى 1102»؛ ترجمه ى ادعيه ى نيم ربعى با جلد روغنى عالى و سرلوح مرصع عالى، به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد الاقل محمد هاشم الشهير بالطاير، فيس 1103».

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1208 / 4 ،860 / 3).

طباخ هروي، عبدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 880 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. در هرات به دنيا آمد. بدان جهت به او طباخ گفته اند كه پدرش شغل آشپزى داشت و عبدالله در دكان پدر مشغول كار بود. اغلب تذكره نويسان او را در اقلام سته شاگرد جعفر تبريزى دانسته اند. در خط نستعليق نيز مهارت داشت و در خط ثلث پيروى ياقوت مى كرد. به قول مؤلف «گلستان هنر» وى در زرافشانى و وصالى نيز دست داشته و اكثر كتيبه هاى عمارات هرات، خصوصا گازرگاه و مشهد به خط اوست. گويند وى ابتدا در هرات به تحصيل علوم پرداخت، آن گاه به بغداد رفت و چون در آنجا نيز از كسب معلومات فراغت يافت به هندوستان رفت و در خدمت پادشاه زمان و وزرا مقامى عالى يافت و در شعر نيز قصيده سرا بود. مرگ عبدالله در هرات اتفاق افتاد. از شاگردان او، حافظ فوطه اى، محمود كاتب و عبدالله بيانى معروف به خواجه مرواريد درخور ذكرند. از آثار او: يك قطعه به قلم نستعليق كتابت متوسط، در ضمن ساير اقلام،با رقم: «مشقه العبد الراجى عبدالله هروى، فى سنه ست و اربعين و ثمانمائه...»؛ يك قطعه از مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ريحان دو دانگ جلى و رقاع دو دانگ جلى و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «كتبه... عبدالله الهروى.. سنه تسع و خمسين و ثمانمائه بدارالملك سمرقند...»؛ يك نسخه ادعيه، با عنوان «حفظ الآيات» در ضمن ساير اقلام، چند صفحه به قلم كتابت متوسط، با رقم: «خدم بكتابه هذه الدعوات... عبدالله الهروى... سنه ست و ستين و ثمانمائه بدارالملك هراه...»؛ يك قطعه

از مرقع، به خط نسخ نيم دو دانگ جلى خوش، با رقم: «مشقه عبدالله الطباخ»؛ يك قطعه از مرقع ثلث سه دانگ جلى ممتاز و توقيع كتابت جلى و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «مشقه العبد... عبدالله الهروى.. سنه ست و ستين و ثمانمائه...» (866) و چندين اثر ديگر كه در «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1095 -1093 ،1081 / 4 ،364 -360 / 2)، احوال و آثار نقاشان (312 -311 / 1)، اطلس خط (327 -326)، پيدايش خط و خطاطان (138 -137)، تاريخ نظم و نثر (341)، تاريخ هنرهاى ملى (801 -800 / 2)، حبيب السير (19 / 4)، خوشنويسان و هنرمندان (26)، ريحانه (48 / 1)، گلستان هنر (27)، مناقب هنروران (114 ،44)، هنر عهد تيموريان (785 ،597 ،590 -589 ،586 ،497).

طباطبايي خاقاني، محمود

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1147 ق)، خطاط. از آثار وى: يك رقعه كوفى دو دانگ جلى و رقاع كتابت جلى متوسط، با رقم: «مشقه العبد الاقل الاقلين ابن محمدرضا الشريف الموسوى، محمود طباطبايى»؛ دو رقعه رقاع كتابت خوش، با رقم: «... و انا ابن المرحوم... محمدرضا الشريف الموسوى الصفوى...، محمود الطباطبايى الخاقانى... 1147 من الهجرة المقدسة النبوية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1211/ 4).

طباطبايي ناييني، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. وى شكسته ى نستعليق و شكسته ى تعليق را خوش مى نوشت. از آثار او، مرقعى است مشتمل بر هفت رقعه، به قلمهاى نيم دو دانگ و كتابت كه سه رقعه ى آن به خط شكسته و چهار رقعه به تلعيق خوش است، با رقم: «... سنه ى 1283... العبد الاقل المذنب الحقير العاصى محمد حسن الطباطبائى نائينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1269 / 4).

طباطبايي نوري، عبدالغفار

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، نقاش. از سادات طباطبايى نايين بود كه در رشته ى آبرنگ و رنگ و روغن و تصاوير پشت شيشه اى مهارت داشت. از آثار وى: تصوير دخترانى كه دست در دست همديگر نهاده و به رقص و پايكوبى سرگرم هستند، و چنين رقم دارد: «رقم كمترين قاضى نائينى عبدالغفار طباطبائى نورى 1200»؛ تصوير رقاصه اى در رنگ و روغن كه لباسهاى دوره ى زنديه را بر تن كرده و به زر و زيور و جواهرات گوناگون آراسته شده است، و رقم آن به خط نستعليق چنين است:«رقم كمترين عاصى نائينى عبدالغفار طباطبائى نورى 1201».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (342 / 1).

طباطبايي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از هنرمندان دوره ى قاجار بود. از آثار او: يك قطعه نسخ و رقاع نيم دودانگ عالى، با رقم: «حرّره الراجى ابوالحسن الطباطبايى فى سنة 1264 من الهجرة المحترمة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1017/4).

طباطبايي، احمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. در «شاه جهان نامه» آمده كه صاحب فهم و دانش است و خط شكسته و غيره را به روش خاندان خود خوش مى نويسد. ميراز احمد در فيض آباد با مؤلف «شاه جهان نامه» ملاقات داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1250 / 4).

طبيب يزدي، محمد باقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط.از آثار وى: قرآن وزير، جلد ميشن مذهب اندرون سوخته تحرير، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع و صفحه هاى تماما يك حاشيه تشعيرسازى مذهب دارد، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «محمد باقر متطبب يزدى» 1070 ق.[1]

اثر اوست: قرآن وزيرى. جلد ميشن مذهب اندرون سوخت تحرير. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع. صفحه ها تماماً يك حاشيه تشعيرسازى مذهب دارد. نسخ كتابت خفى متوسط با رقم: «محمدباقر طبيب يزدى» سال 1070 در موزه ى ايران باستان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1151 / 4).

طراز يزدي، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1261 -1224 ق)، خطاط و شاعر. پدر وى از زردتشتيان يزد بود كه مسلمان شده بود. طراز در يزد به دنيا آمد و از كودكى به تصحيل پرداخت و در جوانى به خط و شعر و سواد معروف شد. وى در خوشنويسى به چندين قلم سمت استادى داشت. ميرزا عبدالوهاب پس از گندى به شاعرى روى آورد و سپس به تهران آمد و به دربار محمد شاه قاجار راه يافت، اما مورد بى مهرى حاج ميرزا آقاسى صدر اعظم قرار گرفت و ميرزا عبدالوهاب نيز به هجو وى پرداخت و بعد از مدتى چون احساس خطر كرد به يزد گريخت اما مورد ضرب و جرح مأموران صدر اعظم قرار گرفت. وى در يزد درگذشت و در همان شهر دفن گرديد. طراز در فنون مختلف شعر و ادب مسلط بود و اشعارى در حقيقت امامان دين (ع) سروده است. در تذكره ى «سخنوران يزد» و «الذريعه» تارخى وفات او 1221 ق ذكر شده است. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (199 -194)، حديقه الشعراء (1110 -1107 / 2)، الذريعه (646 -645/ 9)، سخنوران نامى معاصر (2411 -2407 / 4)، فرهنگ سخنوران (588)، مجمع الفصحا (719 / 5)، مصطبه ى خراب (123 -122)، مكارم الآثار (784 -783 / 3).

طرب اصفهاني، ابوالقاسم محمد نصير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1330 -1276 ق)، خطاط، نقاش و شاعر، متخلص به طرب. ملقب به ملك الشعراء. وى پدر استاد جلال الدين همايى است. او را متو افهانى شيرازى گفت، چرا كه محل تولد و نشوونما و مدفن او در اصفهان بوه و به اين اعتبار اصفهانى است، اما به رعايت نسب و نژاد پدر و اسلافش، اصلش شيرازى است. طرب چهارده ساله بود كه پدرش درگذشت و عنقا، برادر بزرگتر وى، تعليم و تربيت او را بر عهده گرفت. در حدود 1313 ق به تهران آمد و عضو انجمن ادب شد و در يكى از قصايد خود كه آن را «قصيده ى انجمنيه» ناميده، نام شاعران آن زمان تهران را كه عضو انجمن بوده اند، آورده است. از استادان وى مى توان، آخوند ملا محمد كاشانى، ميرزا محمد باقر چهارسويى و ميرزا ابوالحسن جلوه را نام برد. او در خط شاگرد ميراز عبدالرحيم افسر بود، اما در شيوه ى خط مدتها از روى خط ميرعماد و محمد صالح و آقا محمد باقر سمسورى و رضا قلى اديب شيرازى مشق مى كرد، تا خود صاحب شيوه اى ممتاز گرديد. در كتيبه نويسى هم مهارتى بسزا داشت و نمونه ى كتيبه نويسيهاى او در مسجد ركن الملك تخت فولاد و مسجد آخوند ملا محمد حسين كرمانى و سراى ملك در بازار شاه اصفهان و غيره به يادگار مانده است و از خطوط چاپى او هم

دو اثر باقى است: يكى «ترجيع بند» عرفانى خود اوست و ديگر چند قصيده و قطعه، از خود او كه در اثناء و پايان «ديوان» پدرش، هماى شيرازى ، در 1330 ق به چاپ رسيده است. طرب علاوه بر كتابت گوناگون، در مركب سازى و ساخت جوهر قرمز دانه و حل كارى و طلاسازى و زرافشان كردن كاغذها و نيز در شناختن خطوط اساتيد نستعليق و تقويم قطعات و مرقعات و كتب نفيسه مهارت بسيار داشت و از وى «ديوان» شعرى به جاى مانده است. وى در اصفهان وفات يافت و در صحن امامزاده احمد، در جوار مزار پدرش، به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (593 ،411 -410)، احوال و آثار خوشنويسان (856 -853 / 3)، احوال و آثار نقاشان (1093 / 3)، اطلس خط (580)، تاريخ اصفهان (104 -103)، تذكره القبور (400 -399)، حديقه الشعراء (1112 -1110 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (524 -521 / 3)، دويست سخنور (220 -217)، الذريعه (646 / 9)، شرح حال رجال (12 -11 / 6)، فرهنگ سخنوران (588)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (835 ،816 -812 ،810 -808 ،676)، مؤلفين كتب چاپى (601 -600 / 6).

طرفه ي محلاتي، فرج الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به طرفه. ملقب به خازن الاشعار. اصلش شيرازى و برادر بزرگ حبيب الله خاقانى است. در طفوليت، پدر آنها از شيراز به محلات رفت و متوطن شد. ميراز فرج الله در آنجا به كسب علم و هنر پرداخت و از علوم متداول زمان خود بهره ها برد و در خط نستعليق سرآمد گرديد. پس از چندى به تهران آمد و هنگامى كه بهمن

ميرزا به ايالت آذربايجان مى رفت، به ملازمت او گماشته شد و عهده دار ديوان رسايل گرديد. سپس به تهران بازگشت و جزو مداحان ناصرالدين شاه شد چون اشعار شاه را به خط خوش گردآورد ملقب به خازن الاشعار گرديد. وى هنگام تأليف «مجمع الفصحا» (1288 ق) هنوز مى زيست و در زمان تأليف «المآثر و الآثار» (1306 ق) در گذشته شود. از آثار وى: تذكره اى به نام «خازن الاشعار» كه به دستور ناصرالدين شاه كتابت كرده است؛ «ديوان» شعر و قطعه اى به قلم چهار دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد فرج الله» كه احتمالا به خط او است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (569 / 2)، تاريخ تذكره هاى فارسى (219 -214 / 1)، حديقه الشعراء (1121 -1118 / 2)، الذريعه (648 / 9)، شرح حال رجال (178 -177 / 6)، فرهنگ سخنوران (589)، گنج شايگان (7 /339 -331) لغت نامه (ذيل/ طرفه ى محلاتى)، المآثر و الآثار (206 -205)، مجمع الفصحا (718 -717 / 5)، مرآت الفصاحه (381 -380)، مؤلفين كتب چاپى (805 / 4).

طغرايي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. اصلش قزوينى است و شهرت وى به طغرايى از آن روست كه طغراى مناشير و احكام را بسيار خوب مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (44).

طغرل اصفهاني، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1307 ق)، شاعر و خطاط. وى برادرزاده ى تاج الشعراء شهاب بود. صاحب «فرهنگ سخنوران»، تخلص شهاب را، تخلص اوليه طغرل ذكر كرده و شهاب اصفهانى را با طغرل اصفهانى يكى مى داند. وى در همان اوايل جوانى پدر و عمويش رااز دست داد. پس از آن چندى به مسافرت پرداخت و مدتى در شيراز و سپس در تهران اقامت گزيد. او مدتى هم در اصفهان در ديوان خانه ى عدليه در خدمت ميرزا سلمان خان ركن الملك منشى بود. قمستى از اشعار وى در «حديقه الشعراء» آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1122 -1121 / 2)، فرهنگ سخنوران (589).

طلاكوب اصفهاني، رمضان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. مشهور به استاد رمضان. از هنرمندان كتيبه نويس است. از آثار وى كتيبه هايى در آرامگاه سيد حجه الاسلام در اصفهان است كه اين كتيبه ها اشعارى است به خط نستعليق طلايى بر زمينه ى مشكى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (801)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (788 -787).

طوبي كاشاني، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1315 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به طوبى. از كاتبان معاصر است كه شعر نيز مى سرود. از آثار چاپى وى، يك نسخه «ديوان» هلالى جغتايى است كه به قلم كتابت متوسط نوشته و تاريخ 1315 ق دارد و چنين رقم نهاده: «اين عبدمذنب...شيخ محمد حسين تاجر كاشانى المتخلص بطوبى...». از ديگر آثارش: كتابت «شرح دعاى جوشن و صباح»؛ «شرح منظومه»؛ «يوسف و زليخا»؛ «ديوان حسين بن حسن كاشانى»؛ «شرح حكمه الاشراق»؛ «اسرار الحكم» و چندين اثر ديگر. از كتابتهاى خطى او، ترجمه ى فارسى يك نسخه قرآن به خط على عسكر ارسنجانى است، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «طوبى تحرير كرد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (702 -701 / 3).

طوبي، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از هنرمندان كتيبه نويس است كه در اصفهان مى زيست. از آثار وى: كتيبه ى سردر مسجد و مدرسه ى ركن الملك در اصفهان، به خط ثلث و با رقم: «... العبد الاقل الآثم سيد هاشم المتخلص بطوبى 1320».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (629)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (808).

طوسي مشهدي، قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 995 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ارسلان. وى معاصر مؤلف «تذكره ى مذكر الاحباب» بود كه در ماوراءالنهر نشو و نما يافت و به هندوستان رفت و در دربار اكبرشاه تقرب يافت. وى بيش از آنكه در شعر توانا باشد در خطشناسى و خوشنويسى استاد بود. از آثار وى: «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (863 /9)، فرهنگ سخنوران (54)، كاروان هند (44 -38 /1)، لغت نامه (ذيل/ قاسم ارسلان)، منتخب التواريخ (180 -178 /3)، هفت اقليم (218 -217 /2).

طهراني، محمد ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1314 ق)، خطاط. مشهور به ميرزا عمو. از خوشنويسان زبردست دوره ى ناصرالدين شاه قاجار و شاگرد ميرزا غلامرضاى اصفهانى بود. او در تحرير خط نستعليق، از خفى و جلى توانا بود و در كتيبه نويسى نيز مهارت بسزايى داشت. از آثار وى: قطعه اى به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «العبد محمد ابراهيم طهرانى 1291»؛ كتيبه ى سر در ورودى صحن كهنه ى آستانه ى حضرت معصومه (ع)، در شهر قم، به قلم پنج دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «راقمه ميرزا عمو، چو شد ز هجر نبى كيهزار و سيصد و يك»؛ كتيبه ى دو در سيمين حرم آستانه ى مزبور، به قلم سه دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «... ميرزا ابراهيم الطهرانى الشهير بميرزا عمو 1314»؛ كتيبه ى مدخل حرم امامزاده طاهر (در صحن حضرت عبدالعظيم) به قلم كتيبه ى يك دانگ خوش، با رقم: «محمد ابراهيم طهرانى، مشهور به ميرزا عمو 1308».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (19 -18/ 1)، اطلس خط (587)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (27 -26)، تربت پاكان (74 -73/ 1)، گنجينه ى آثار قم (510/

1).

ظريف اصفهاني، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ظريف. از اعيان اصفهان و با بسمل، مؤلف تذكره ى «دلگشا»، دوستى داشت. وى از منشيان نظام الدوله محمد حسين خان صدر اصفهانى به شمار مى رفت و در نوشت خط شكسته مهارت داشت و بعضى قرآنهاى خط ميرزا احمد نيريزى، تراجم و خواص الآيات به خط اوست. ظريف شعر را نيز نيكو مى سرود. از وى «ديوان» شعرى بجاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1262 -1261 / 4)، حديقه الشعراء (1134 / 2)، الذريعه (655 -654 / 9)، سفينه المحمود (499 -498 / 2)، فرهنگ سخنوران (595)، مجمع الفصحا (730 / 5)، مصطبه ى خراب (125)، نگارستان دارا (228).

ظهوري

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، خطاط. وى غير از نورالدين محمد ظهورى ترشيزى شاعر است كه نزديك يك قرن پيش از او مى زيسته است. از آثارش: يك نسخه «كليات» عبدالرحمان جامى، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «كتبه ظهروى، تمت الكتاب بعون الملك الوهاب، بتاريخ شهر شوال سنه ى اثنى و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (337 / 2).

ظهير اصفهاني، ظهيرالدين ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. وى خط نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود. امين احمد رازى آورده كه: «ميرزا ابراهيم خط نستعليق را در غايت جودت تحرير مى نموده و گاه گاه به شيوه ى جد و روش هزل بيتى يا رباعيى انشاء مى كرده». برخى از اشعار وى به اشتباه در «ديوان» ظهير فاريابى وارد شده است. از او «ديوان» شعرى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (657 / 9)، فرهنگ سخنوران (597)، هفت اقليم (401 / 2).

عارف قزويني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شادروان عارف قزوينى، مردى آزاديخواه، شاعر، ترانه سرا، و خواننده و موسيقى دان بزرگ ايران كه قسمتى از شرح حال وى در جلد اول كتاب «مردان موسيقى سنتى و نوين ايران» آمد، راجع به خود در ديوان اشعارش چنين مى گويد:

«اسمم ابوالقاسم تولدم در قزوين پدرم ملا هادى وكيل، مى توانم بگويم نطفه من به بدبختى بسته شده است. براى اين كه از زمان طفوليت كه در كنف حمايت و تربيت پدر و مادر زندگى مى كردم به جهت خصومتى كه مابين پدر و مادرم از اول عمر بوده است من و ساير برادرهاى بدبختم هميشه مثل اين بود كه در ميان دو ببر خشمگين زيست و زندگى مى كنيم، چون مى دانم بيشتر پدر و مادرها در ايران به واسطه آشنا نبودن از بدو زناشوئى اخلاقشان به همديگر، همه در يك رديف هستند اولادهاى زير دست اين پدر و مادرها را هم چون با خود شريك و همدرد مى دانم از شرح آن خوددارى كرده واگذار به درد دل و ذوق ايشان و خوانندگان مى كنم.

ياد ندارم تاكنون اسم پدرم را به خير و خوبى برده يا اين كه از براى

او طلب آمرزش كرده باشم و تمام بدبختى هاى خود را در دوره زندگانى از او مى دانم.»

بايد يادآور شد كه اين شاعر و تصنيف ساز بلندآوازه، به قدرى حساس و آزاده بود و به قدرى به ايران و ايرانى عشق مى ورزيد كه بسيارى از تصانيف و غزل هاى او راجع به وطن و جوانان وطن مى باشد. و هميشه مى گفت: «من هميشه مى خواهم يك ايرانى پاك باقى بمانم، بگذار در گمنامى بميرم، اما مى خواهم هموطنانم نيرومند و سربلند و كشورم شكوفا باشد». به همين مناسبت در سال 1338 در يك كنسرت قطعه شعرى را كه به «ياد وطن» سروده بود، در «ابوعطا» اجرا كرد كه مورد استقبال فراوان قرار گرفت.

هر وقت ز آشيانه ى خود ياد مى كنم

نفرين به خانواده صياد مى كنم

يا در غم اسارت جان مى دهم بباد

يا جان خويش از قفس آزاد مى كنم

شاد از فغان من دل صياد و من بدين

دلخوش كه يكدلى بجهان شاد مى كنم

جان مى كنم چو كوهكن از تيشه ى خيال

بدبختى از براى خود ايجاد مى كنم

شد سرد آتش دل و خشكيد آب چشم

اى آه آخر از تو ستمداد مى كنم

با حرقه اى كه پير خرابات ننگ داشت

وامش كند بباده، من ارشاد مى كنم

گه اغتدال و گاه دمكرات من بهر

جمعيت عضو و كار ستبداد مى كنم

با زلف يار تا سر و كارم بود چه غم

بى كار اگر بمانم افساد مى كنم

تصانيف او اكثراً داراى اشعارى مهيج و محرك است كه با آهنگ هاى زيبا و مطلوبى كه مى ساخت و روى آن ها مى گذاشت، با صداى خوش و آواز دلنشين خود در كنسرت ها كه اغلب در سالن گراند هتل اجرا مى شد به همراهى شكرى تارزن كه بسيار مورد علاقه عارف بود برپا و برگذار مى گشت.

از تصنيف هاى زيبايى كه اغلب

عارف مى خواند، تصنيفى بود كه به ياد كلنل محمدتقى خان پسيان دوست جوان و ناكام خود ساخته بود و مقدمه آن چنين بود:

«گريه كن كه گر، سيل خون گرى ثمر ندار، ناله اى كه نايد ز ناى دل برون، اثر ندارد».

ناگفته نماند كه اين تصنيف از قطعات مهم و مؤثرى مى باشد كه با صداى قمر الملوك وزيرى در همان اوان جوانى با صداى خوب و رسا و پر طنين اين هنرمند، همراه با ساز مرتضى خان نى داود ضبط گرديده است.

من بى خبر ز خانه ى خود چون سر خرى

بر هر درى، كه مملكت آباد مى كنم

اندر لباس زهد چو ره مى زنم بروز

با رهزنان شب ز چه ايراد مى كنم

سرشارم هر شب از مى و ليك از خماريش

هر بامداد ناله و فرياد مى كنم

درس آنچه خوانده ام همه از ياد مى رود

ياد هرگه از شكنجه استاد مى كنم

شايد رسد بگوش معارف صداى من

زانست عارف، اين همه بى داد مى كنم

«نمى دانم چه در»

نمى دانم چه در- نمى دانم چه در- پيمانه كردى جانم

تو ليلى وش مرا- تو ليلى وش مرا- ديوانه كردى جانم

ديوانه كردى خدا خدا- ديوانه كردى جانم

چه شد اندر دل من جا گرفتى جانم- مكان در خانه ويرانه كردى جانم

ويرانه كردى خدا خدا- ويرانه كردى جانم

اى تو تمناى من- يار زيباى من- تويى ليلاى من

مرا مجنون صفت- ديوانه كردى جانم- ديوانه كردى جانم- ديوانه كردى خدا خدا

همان طور كه اشارت رفت، عارف علاوه بر غزل از تصنيف سازان و ترانه سرايان بزرگ ايران است كه كارهاى او، راهگشاى آيندگان در تصنيف سازى شد. و در اين ترانه ها و تصانيف درد و مفاسد اجتماع را بيان مى كرد، زشتى ها و نامرادى ها را مى گفت، خيانت ها و جنايت هاى هيأت حاكمه وقت را براى مردم وطن خود افشاگرى مى كرد

سيزده سالگى نزد حاجى صادق خرازى رفت و خوانندگانى را نزد وى آموخت و با صداى گرم و مليح خود تصانيف و آهنگ هاى ساخته خويش را به خوبى اجرا مى كرد. ابوالقاسم عارف قزوينى در دوم بهمن ماه 1312، پس از چندين بار كه به بيمارى مالاريا مبتلا شده بود و اين سبب ضعف و ناتوانى جسمى و روحى او گرديده بود و از طرفى از وضع مادى خوبى هم بهره مند نبود دار فانى را وداع گفت و در حياط بوعلى سينا به خاك سپرده شد.

خداوند روحش را قرين رحمت خويش فرمايد.

(ع. بخش 1) ابوالقاسم بن (ملا) هادى قزوينى شاعر و تصنيف ساز معروف (و. قزوين 1300 ه.ق.- ف. همدان 1352 ه.ق./ 1312 ه.ش.). هنر عارف در ساختن تصنيف بود. تصنيفهاى وى علاوه بر محسنات موسيقى از نظر اشتمال بر وقايع زمان و تهييج حس وطن پرستى در دلها بسيار مؤثر مى افتاد. با وجود تندخويى و غمناكى و گوشه گيرى، اهل ذوق را به ديدار او اشتياقى تام بود و وقتى پيش مى آمد كه مجلس را از شور تصانيف خود چون محفل سماع عارفان در وجد و طرب مى افكند. در سالهاى آخر عمر غم و اندوه او شدت گرفت و در همدان انزوا گزيد و در همانجا بدرود حيات گفت. قبر وى در صحن آرامگاه ابن سيناست و سنگ مرمرى بر سر قبر او نصب كرده اند كه اين بيت بر آن منقوش است:

عمرم گهى به هجر و گهى در سفر گذشت

تاريخ زندگى همه در دردسر گذشت.

(ح 1352 -1300 ق)، موسيقيدان، تصنيف ساز، خواننده، خطاط و شاعر، متخلص به عارف. در قزوين چشم به جهان گشود. وى تحصيلات قديم را

در زادگاه خود فراگرفت و به دو هنر خط و موسيقى اهتمام بيشترى ورزيد و به شهرت رسيد. اساتيدش در خوشنويسى، آقا محمدرضا كتاب فروش، آقا شيخ محمدرضا شالى خوشنويس و آقا شيخ على شالى، معروف به سكاك، بودند. فن موسيقى را نزد حاجى صادق خرازى آموخت. در جوانى به رشت رفت و با رفعت عليشاه آشنا شد. سپس به تهران آمد. او پس از انقلاب مشروطيت، طبع شعر خود را در راه دفاع از آزادى و مشروطه و بر ضد مظالم طبقه ى حاكم به كار گرفت. هنگام قيام محمد تقى خان پسيان، به خراسان رفت و در تئاترى به قاجاريه ناسزا گفت، به همين سب، ايرج ميرزا منظومه ى «عارفنامه» را در هجو او سرود. عراف بيشتر اوقات متوارى ودر حال سمافرت بود. در ايام مهاجرت، او به نواحى غرب و بغداد و كرمانشاهان و استانبول نيز مسافرت كرد و با آزاديخواهان آن شهرها همكارى داشت. وى اواخر عمر را در تنگدستى در همدان گذرانيد و همان جا درگذشت و در جوار مقبره ى ابوعلى دفن شد. كار بزرگ عارف تحول عظيمى بود كه در ترانه سرايى پديد آورد. شهرت و حيثيت ملى وى براى تصنيفهاى وطنى اوست كه در مواقعى حساس سروده و با ملت ايران همدلى كرده است. ديگر از امتيازهاى بزرگ تصنيفهايش آن است كه او خود هم شاعر و موسيقيدان و هم آوازه خوان بود و تصنيف را با مهارت و استادى فوق العاده اى براى بيان مقاصد و مضامين ملى به كار مى برد. وى در غزلهاى خود از سعدى و حافظ پيروى كرده است. اثر او «ديوان» شعر است.[1]

شادروان ابوالقاسم عارف در شهرستان قزوين متولد و ديرى نپاييد

كه استعداد سرشار و بخصوص لطف صداى او، وى را به مجامع مختلف اعيان و اشراف وقت كشانيد.

ابوالقاسم عارف، چون سرى پرشور و طبعى آزاده داشت به كمك صداى دلنشين خود، محبوبيت و معروفيت بسيار يافت و چون ارزش هنر خود را شناخته بود در سن 13 سالگى به دنياى موسيقى وارد و تحت تعليم «حاجى صادق خرازى» به تعليم صدا و فراگرفتن اصول علمى موسيقى پرداخت و در اين راه با سرعتى عجيب و قابل ملاحظه پيشرفت تا آنجا كه تقريبا در هنر موسيقى به نسبت تحصيل و مطالعه رشد سريعى نمود و به ساختن تصنيف پرداخت. عارف اولين كسى است كه شعر و موسيقى را به صورت «تصنيف» با مضامين بكر اجتماعى تؤام ساخت و با اين ابتكار كه از نظر روح حساس و محدوديتهاى محيط و اجتماع بساير شايان توجه و قابل اهميت بود به انعكاس افكار خويش پرداخت و بدين ترتيب طبع سركش و دمكرات خود را در هدايت جامعه و آشنا ساختن مردم به حقوق اجتماعى به كار واداشت.

عارف سفرى هم به بغداد و استانبول رفت كه بعد از ديدن «دارلالحان» ترك تصميم گرفت به محض بازگشت به ايران با استفاده از مشاهدات خود آموزشگاهى جهت تعليم موسيقى در ايران به وجود آورد. ولى از آنجا كه چنين كارى با وضع محيط و موقعيت بخصوص عارف مطابقت نداشت در اجراى اين تصميم توفيقى حاصل نكرد. ولى هميشه رايج نبودن «نت» و عدم اطلاع موسيقى دانان ايرانى را به اصول علمى موسيقى، بزرگترين مصيبت براى موسيقى ايران مى دانست. از عارف بيست و چهار تصنيف و چند مارش و سرود به جاى مانده

است كه اشعار آنها در ديوانش به چاپ رسيده، تصنيف «آواز بهارى» را او در سال 1286 شمسى ساخته و به واسطه ى عشق و علاقه اى كه «حيدر عمو اوغلى» به آن آهنگ داشت، آن را به نام وى كرد.

پس از آن كه نداى مشروطه خواهى، از هر سو بلند شد، عارف كه خود ستم ها ديده و روحى آزاده داشت، به آزاديخواهان پيوست او بيشتر از هركس در تنوير افكار و روشن نمودن اذعان توده ى مردم، در زمان مشروطيت و آزاديخواهى ملت ايران اثر گذاشت.

در سالهاى آخر عمر، غم و اندوه او شدت گرفت و در همدان انزوا گزيد و در همانجا بدرود حيات گفت. قبر وى در صحن آرامگاه بوعلى سينا است و سنگ مرمرى بر سر قبر او نصب كرده اند كه اين بيت بر آن منقوش است:

عمرم گهى به هجر و گهى در سفر گذشت

تاريخ زندگى همه در دردسر گذشت

زنده ياد جواد بديع زاده كه يكى از مفاخر موسيقى ملى ايران است در مورد عارف در يكى از يادداشتهاى خود مى نويسد: «عارف را در بسيارى از مجالسى كه در منزل نظام الدوله خواجه نورى برپا بوده مى ديدم، با پدرم دوستى نزديكى داشت و مرا آقاجواد صدا مى كرد. با وجودى كه از هنر هيچكس تعريف و تمجيد نمى كرد، شايد از صداى من كه بسيار جوان بودم بدش نمى آمد، چون در اين مجالس به پدرم مى گفت: «به آقا جواد بگو كمى هم او بخواند». و عارف به اصرار ميزبانش نظام الدوله خواجه نورى كه منت زيادى بر او داشت و عارف هم متقابلا احترام زيادى به او مى گذاشت شروع به خواندن مى كرد. او حتى تصنيفى در مايه سه گاه دارد به نام

«افتخارالسلطنه» كه همسر رسمى خواجه نورى و دختر ناصرالدين شاه قاجار بود ساخته كه مطلع آن چنين است: «افتخار همه آفاقى و محبوب منى»، با وجودى كه خوانندگان ديگرى كه در آن مجلس حضور داشتند از آواز و صدايى بسيار بهتر و قوى تر نسبت به عارف برخوردار بودند ولى عارف در آن مجالس به واسطه ى اين كه با شور و التهاب و انقلابى دو چندان مى خواند بيشتر گل مى كرد.

به هر حال پس از چندى عارف را در هيچ مكان و يا مجلسى نديدم تا اين كه در حدود سال 1310 شمسى با عده اى از دوستان به همدان سفر كرده بوديم و در يكى از روزها براى تفريح و تفرج به دره عباس آباد رفته بوديم و در قهوه خانه اى كنار جوى آبى نشسته بوديم و نوازنده اى به نام حسين ذوقى كه بسيار خوب تار مى زد در كنار ما بود. كمى دورتر بر روى فرشى پيرمردى را ديديم كه به حال خود مشغول بود. حسين ذوقى ساز را برداشت و شروع به نواختن كرد، «شور» و «دشتى» مى زد و من هم به مقتضاى زمان غزلى از حافظ را مى خواندم و توجهى به آن پيرمرد نداشتم. پس از چندى صاحب آن قهوه خانه نزديك ما آمد و گفت آن آقايى كه آنجا نشسته خواهش كرده به شما بگويم اگر ميل داريد چند دقيقه اى پيش او بنشينيد، ما قبول كرديم و به طرف آن مرد مجهول رفتيم، ولى در فاصله دو سه مترى وى كه رسيديم تشخيص دادم كه عارف است، در كنارش نشستيم، پيرمردى بود كه چهره اش پر از چين و چروك و سر و وضعى درهم ريخته داشت به

طورى كه واقعا شناخته نمى شد. او همان عارف، شاعر آزاديخواه و آزاده بود كه به اين روز افتاده بود.

عارف كه زمانى بلند بالا و كمى زشت منظر ولى خوش لباس بود و در تهران بود عمامه اى سفيد بر سر داشت و پوتين بنددارى به پا مى كرد و عبايى هم بر دوش مى انداخت اكنون حال و هوا و روزگار دگر داشت. عارف اظهار داشت: «عالم ديگرى پيدا كردم كه آواز و ساز و حتى شعر مناسبى از حافظ شنيدم و ادامه داد كه اخيراً هم چند تا صفحه براى من آورده اند كه يكى دو تا آواز ضربى در بين آنها بود كه بد نبود و سپس از دو صفحه اى كه در آن زمان خواندم يكى «گرايلى» و ديگرى ضربى «دشتى» بنام «جانا هزاران آفرين» و گفت نمى دانم بديع زاده كيست كه اين آواز ضربى را خوانده و در اين لحظه حسين ذوقى بالاخره طاقت نياورد و بى محابا گفت: «آقا ايشان همان بديع زاده است» و من بعد از آن مجبور شدم خود را به او معرفى كردم و به او گفتم: «شما هم مرا مى شناسيد، با عمامه ى سفيد و عبا شما را در تهران مى ديدم و با پدرم آشنايى داشتيد و حتى با دايى من مرحوم «سعيدالواعظين» آشنا و دوست بوديد، من جواد پسر بديع المتكلمين هستم، عارف يكباره برافروخته شد و گفت: «تو فرزند آقا بديع هستى؟!» در اين هنگام بلند شدم و صورت و دست او را بوسيدم و به او گفتم تا شما را از نزديك ديدم شناختم ولى خواهشى دارم، شما تصنيفى داريد در مايه دشتى و من آهنگ آن را كاملا با ضرب مخصوص نمى دانم، اگر

ممكن است يك بند آن را بخوانيد و او بلافاصله خواهش مرا پذيرفت و شروع به خواندن بند اول اين تصنيف كرد كه چنين است:

گريه كن كه گر سيل خون ثمر ندارد

ناله اى كه نايد زناى دل اثر ندارد

اين تصنيف را او براى كلنل محمدتقى خان پسيان ساخته و در مشهد كنسرت داده بود. بعد از آن عارف نگاه سوزنده و مأيوس كننده اى به من كرد و گفت: «عارف مرده و من همان «شيخ ابوالقاسم قزوينى» هستم. و من آن بحث را قطع كردم و حسين ساز را برداشت و باز هم در مايه «شور» و «دشتى» غزلى از حافظ با اين مطلع خواندم:

خوشتر ز عيش و صحبت و باغ و بهار چيست

ساقى كجاست كو سبب انتظار چيست

بعد از اتمام آواز از او خداحافظى كرديم و رفتيم و ديگر او را نديدم تا در سال 1312 در روزنامه ها خواندم كه عارف مرده است. ولى من در همان سال او را مرده ديدم».

آواز بهارى

آهنگ و شعر از: ابوالقاسم عارف

هنگام مى و فصل گل و گشت (جانم گشت و خدا گشت و چمن گشت)

دربار بهارى تهز اى زاغ و (جانم زاغ و خدا زاغ و) زغن شد

از ابر كرم خطه ى رى رشك ختن شد

دلتنگ چون من مرغ (جانم مرغ) قفس بهر وطن شد

چه كج رفتارى اى چرخ چه بدكردارى اى چرخ سر كين دارى اى چرخ

نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ

از خون جوانان وطن لاله دميده

از ماتم، سر و قدشان سرو خميده

در سايه گل بلبل از اين غصه خزيده

گل نيز چو من در غمشان جامه دريده

چه كج رفتارى اى چرخ چه بدكردارى اى چرخ سر

كين دارى اى چرخ

نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ

از اشك همه روى زمين زير و زبر كن

مشتى گرت از خاك وطن هست به سر كن

غيرت كن و انديشه ايام تبر كن

اندر جلو تير عدو سينه سپر كن

چه كج رفتارى اى چرخ چه بدرفتارى اى چرخ سر كين دارى اى چرخ

نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ

عارف ز ازل تكيه بر اندام ندادست

چز جاه به كس دست چه خيام ندادست

دل جز به سر زلف دلارام ندادست

صد زندگى ننگ به يك نام ندادست

چه كج رفتارى اى چرخ چه بدكردارى اى چرخ سر كين دارى اى چرخ

نه دين دارى نه آيين دارى (نه آيين دارى) اى چرخ

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] ادبيات معاصر (70 -69)، از بهار تا شهريار (240 -228 / 1)، از صبا تا نيما (168 -146 / 2)، تاريخ تحول ضبط موسيقى (254 -252)، تاريخ موسيقى (476 -469 / 2)، چشمه ى روشن (404 -395)، چون سبوى تشنه (65 -63)، دايره المعارف فارسى (1651 / 2)، دويست سخنور (228 -226)، الذريعه (669 / 9)، زندگى نامه ى رجال و مشاهير (303 -289 / 4)، سخنوران نامى (228 -204 / 1)، سخنوران نامى معاصر (2461 -2456/ 4)، سرگذشت موسيقى (427 -411 / 1)، شخصيتهاى نامى (312 -311)، شرح حال رجال (427 -411 / 1)، شخصيتهاى نامى (312 -311)، شرح حال رجال (60 -59 / 1)، فرهنگ ادبيات فارسى (336 -335)، فرهنگ سخنوران (605)، قزوين در گذرگاه هنر (319 -313 ،261)، لغت نامه (ذيل/ عارف قزوينى)، مردان موسيقى (25 -20 / 1)، مؤلفين كتب

چاپى (265 -264 / 1)، مينو در (507 -493 / 2).

عارف كاشاني، عبدالحسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1083 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عارف. از سادات حسينى كاشان و معاصر و مصاحب ميرزاطاهر نصرآبادى بود. جز نستعليق، نسخ را نيز خوب مى نوشت و با اجرت كتابت مصاحف، امرار معاش مى كرد. مدتى در اصفهان بود، سپس به كاشان بازگشت و هنگام تأليف تذكره ى «نصرآبادى»، در 1083 ق، در كاشان مى زيست. از آثار وى «ديوان» شعر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (371 -3700 / 2)، تذكره ى نصرآبادى (369 -368)، الذريعه (670 / 9)، صبح گلشن (269).

عاشور، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، خطاط. وى از مردم رنان اصفهان و از مشاهير خوشنويسان نسخ در آغاز دوره ى قاجار و به كثتر كتاب معروف بود. چنان كه جز قطعات و ادعيه و كتابهاى متفرقه ى فراوان، صد و يكمين قرآنى را هم كه نوشته، ديده شده است. عاشور به اشاره ى فتحعلى شاه قاجار آثار گرانبهايى كتابت كرده است. از آثار وى قرآن نيم ربعى، با جلد روغنى، دو صفه ى اول و آخر مذهب، نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «قد فرغ من تسويد هذا القرآن... عبدالله بن عاشور... 1201»؛ قرآن جلد روغنى، نسخ كتابت خفى نزديك به غبار عالى، با رقم: «... انا العبد الاقل... عبدالله بن عاشور الاصفهانى فى سنه 1227»؛ «زادالمعاد» وزير، ساغرى مذهب، درون سوخته عالى، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب عالى و نسخ كتابت عالى، با رقم: «حسب الامر نواب... عبدالله خان... حرره العبد الاقل... عبدالله بن عاشور رنانى الاصفهانى، سنه ى 1235». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1093 -1091

/ 4)، اطلس خط (357)، تاريخ اصفهان (141-140)، تاريخ هنرهاى ملى (958 / 2)، تذكره القبور (423)، كارنامه ى بزرگان (297)، گلستان هنر (بيست).

عاشور، عبداللّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از مردم «رنان» اصفهان و از مشاهير خوشنويسان نسخ در آغاز دوره ى قاجار بود و به كثرت كتاب معروف مى باشد چنانكه جز قطعات و ادعيه و كتابهاى متفرقه فراوان كه به خط وى موجود است صد و يكمين قرآنى را هم كه نوشته ديده ايم. وى هيچگاه از اصفهان بيرون نيامد ولى به اشاره ى فتحعلى شاه قاجار آثار گرانبهايى را در كتابت به وجود آورد و نزد شاه فرستاد كه موجود است. عبداللّه تا سال 1235 مى زيسته است ولى تاريخ وفاتش معلوم نشد و اينكه از قول سپهر در ج 3 ص 255 آمده يا مربوط به عبداللّه زمانى ديگرى است. يا تاريخ وفات آن درست نيست.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

عالي شيرازي، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1246 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عالى. اهل شيراز و از احفاد مى رسيد شريف علامه بود. پدرش قبل از حاجى ابراهيم خان، كلانتر شيراز بود و لقب صاحب اختيارى داشت. توليت آستانه ى احمديه در زمان نادرشاه در دست اين خاندان بود.وى مردى ادب دوست و محلفش مجمع ادبا و فضلا بود. خط نستعليق را خوب مى نوشت و و بيشتر اشعارش غزل بود. «ديوان» شعرى وى حدود هفت هزار بيت است. صاحب «مجمع الفصحا» وفات وى را 1236 ق نوشته است، اما از قطعه اى كه وصال شيرازى براى فوت او سروده، معلوم است كه وى در 1243 ق در قيد حيات بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (446)، احوال و آثار خوشنويسان (689 -688 / 3)، حديقه الشعراء (1161 -1157 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (577 -574 / 3)، الذريعه (676 / 9)، فارسنامه ى ناصرى (944

/ 2)، فرهنگ سخنوران (611)، لغت نامه (ذيل/ عالى شرف)، مجمع الفصحا (744 -742 / 5)، مرآت الفصاحه (399 -398)، مصطبه ى خراب (128)، نگارستان دارا (240 -239).

عاملي، بهاءالدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1128 ق)، خطاط. از خوشنويسانى بود كه خطوط مختلف را خوش مى نوشت. از آثار وى: دو قطعه به قلمهاى ثلث دو دانگ، نسخ كتابت، رقاع كتابت، شكسته نستعليق كتابت جلى، توقيقع كتابت و نستعليق كتابت خوش با رقم: «ذره ى بى مقدار تحرير نمود. بهاءالدين محمد عاملى، فى سنه 1128».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1258/4 ،785/3).

عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه طلااندازى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «... انا العبد المذنب الاقل... ابن محمد تقى، عبدالرحيم... سنه 1278 ثمان و سبعين و مأتين بعد الالف...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1100 / 4).

عبدالعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود كه خطوط وى از 1216 تا 1238 ق موجود است. از جمله: يك رقعه از مرقع نسخ كتابت خوش، با رقم:«كتبه تراب... عبدالعلى فى سنه 1237 من الهجزه الشريفه النبوه»؛ يك رقعه طلااندازى نسخ و كتابت عالى، با رقم: «... عبدالعلى... سنه 1225 من الهجره الشريفه»؛ يك صفحه مذهب، به نسخ كتابت عالى و با رقم: «كتبه الداعى... عبدالعلى فى سنه 1237 من الهجره».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1103 / 4).

عبداللّه

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن وزيرى جلد سوخت مرقع جواهرنشان نسخ كتابت جلى تركى عالى: با رقم: «كتبه العبد الفقير الى غاية ربه القدير السيد عبداللّه رضى عنه مولاه باير السلطان... احمد خان بن... محمدخان... لسنة اربع و عشرين و مائة و الالف فى بلدة القسطنطنية» در اونيورسيته ى اسلامبول.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

عبدالله، عبدالحسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «برهان قاطع» نيم ورقى مجدول مذهب،به خط نسخ تحرير خفى متوسط و عناوين ثلث و رقاع نيم دو دانگ خوش، با رقم: «... تمام شد... بتاريخ بيست و هشتم ماه شوال... سال هزار و شصت و سه هجرى (1063)... كاتبها عبدلحسين عبدالله...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1097 / 4).

عبدالمجيد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه نسخ كتابت متوسط، با رقم: «كتبه الجانى و الفانى عبدالمجيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1108 / 4).

عبدي شرواني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 985 / 975 ق)، شاعر، خطاط و صفوى. معروف به عبدى خوشنويس. وى در شطرنج مهارت داشته و غزل را به سبك اهلى شيرازى استادانه مى سرود. عبدى در تبريز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (701)، دانشمندان آذربايجان (269 -268)، الذريعه (704/ 9)، هفت اقليم (298 -297 / 3).

عبدي قاجار، عبدالعلي ميرزا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1330 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عبدى ملقب به احتشام الملك، احتشام الدوله و معتمد الدوله. وى نواده ى فتحعلى شاه قاجار بود و به مشاغل دولتى و حكومت ولايات اشتغال داشت. ولى بعدها خانه نشين شد. عبدى در ادبيات و شعر و موسيقى و رياضيات مهارت داشت و در حكمت متعاليه و فنون رياضى و تصوف، شاگرد ميرزا محمد على قاينى و ميرزا محمدرضا قمشه اى بود. از خطوط نيز،جز نستعليق، شكسته را هم خوش مى نوشت. وى همچنين تار را نيكو مى نواخت. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (404 / 2)، تاريخ موسيقى (372 / 1)، الذريعه (705 / 9)،شرح حال رجال (273 -270 / 2)، طرائق الحقائق (446 / 3)، فرهنگ سخنوران (623)، المآثر و الآثار (191).

عبدي نيشابوري، عبدالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عبدى. از خوشنويسان ملازم دربار شاه طهماسب اول صفوى بود كه ظاهرا در دربار شاه اسماعيل نيز به امر كتابت اشتغال داشته و به همين مناسبت شاهى رقم مى كرده است. متقدمين خط كتابت عبدى را ستوده و او را كاتب بى بدل خوانده اند، ولى در خط مشق و جلى نيز آثار شيوايى دارد. وى از شاگردان سلطانعلى مشهدى بود و شاگرد برسجته ى خود او، شاه محمود نيشابورى است. از آثار او: «ديوان» شعر؛ يك نسخه «حالنامه ى» عارفى،به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت... على يد الضعيف عبدى نيشابورى»؛ دو قطعه از مرقع شاه اسماعيل، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خفى خوش، با رقمهاى: «مشقه... عبدى بن حسن قلندر 996» و «مشقه الفقير المذنب، عبدى النيشابورى...» و قطعات مختلف ديگر

كه در «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (426 -424 / 2)، تحفه سامى (134)، الذريعه (705 -704 / 9)، گلستان هنر (87)، مجالس النفائس (148)، هنر عهد تيموريان (746 -745 ،635 ،597 ،583 ،541 ،500).

عبقري، تقي مجد الملك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1278 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عبقرى. ملقب به مجدالملك. از اهالى مازندردان بود و نسب خود را به ابوصلت هروى مى رسانيد. وى در ابتدا مشغول تحصيل علوم ادبى شد، سپس هنگامى كه مدرسه ى مشيريه به رياست صنيع الدوله در تهران تشكيل شد، در آن مدرسه به تحصيل علوم جديد پرداخت. در 1299 ق از طرف ناصرالدين شاه به لقب مجحدالملك ملقب گرديد.او در 1300 ق رئيس اداره ى وظايف و اوقاف شد و او در دوره ى اول مجلس (1324 ق)، از طرف اعيان تهران نماينده گرديد و بعد در كابينه ى ميرزا احمدخان مشيرالسلطنه وزير تجارت شد. در حدود 1332 ق، به همراه محمد حسن ميرزاى وليعهد به تبريز رفت و پس از مدتى به تهران بازگشت. عبقرى شعر را نيك مى سرود و از علوم معقول منقول و رياضيات نيز بهره مند بود. او جز نستعليق، خطوط ديگر، بويژه شكسته را بسيار خوش مى نوشت در نقاشى و نقارى و حكاكى نيز دست داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1259 ،4 ،110 / 1)، شرح حال رجال (222 -221 / 1)، فرهنگ سخنوران (623)، المآثر و الآثار (187).

عثمان، حافظ

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از سرآمدان كتابت قرآن مجيد و حافظان بوده است. در «آستانه» ولادت و نشو و نما يافت و از كودكى به خط علاقه مند شد و نزد استادانى چون درويش على و ديگران به تعليم و فراگرفتن آن پرداخت تا اجازه ى استادى گرفت و در سال 1106 به سمت استادى و تعليم سلطان مصطفى خان ثالث و سلطان احمد خان ثانى انتخاب شد. بالغ بر 25 قران نوشته كه برخى به چاپ رسيده است وى در

1110 قمرى درگذشت و در رباط رجه مصطفى پاشا مدفون شد. آثار خطى او از رقعه ها و قطعات فراوان است.

چند مرقع به قلمهاى مختلف ثلث سه دانگ و نسخ كتابت عالى با رقم: «كتبه المذنب عثمان المعروف به حافظ القرآن» در موزه ى اسلامى ترك.

- قرآن وزيرى نسخ كتابت و ثلث رقاع عالى با رقم: «كتبه الفقير السيد عثمان المعروف يك توقيع قديم و نسخ كتابت خفى عالى با رقم حرره الحقير عثمان المعروف به حافظ القرآن... و كان كتابتى فى زمن الصدر العالى. عزت محمد پاشا... فى يوم الجمعة العاشر من جمادى الاولى سنة سبع و ثمانين و مائة و الف» (1187) در موزه ى اسلامى ترك.

- دو قطعه ثلث دو دانگ نسخ كتابت عالى با رقم: «كتبه الفقير عثمان المعروف يك قطعه توقيع قديم و نسخ كتابت خفى عالى با رقم: «حرره الحقير عثمان المعروف به حافظ القرآن» در سليمانيه ى اسلامبول. به حافظ القرآن سنه ى 84(10) ه» در سليمانيه ى اسلامبول.

- مرقع مفردات، نسخ كتابت جلى عالى با رقم: «كتبه الفقير عثمان المعروف به حافظ القرآن غفر اللّه ذنوبه و ستر عيوبه. در اونيورسيته ى اسلامبول.

- مرقع ده قطعه ثلث دو دانگ جلى و نسخ و رقاع كتابت جلى عالى با رقم «مشقه الفقير عثمان» طريق المشق و الادمان سنة 1098 و «مشقه عثمان المعروف به حافظ القرآن». در اوينورسيته ى اسلامبول.

- يك مرفع ثلث دو دانگ و نسخ كتابت جلى عالى با رقم «كتبه اضعف عباالرحمن عثمان المشتهر به حافظ القرآن غفراللّه ذنوبه و ستر عيوبه سنة 1094» در اونيروسيته ى اسلامبول.

قرآن (يك جزو آخر از عم يتسائلون تا آخر) قطع نيم ربعى خشتى، كاغذ فستقى مجدول مذهب. يك

سر لوح و سر سوره ها مذهب، جلد ميشن عنابى ضربى مذهب. نسخ كتابت خوش با رقم: «كتبه العبد المذهب عثمان المشتهر به حافظ القرآن. حامداً اللّه تعالى و مصلياً على نبية محمد و آله الطاهرين اجمعين» در مجموعه ى آقاى سلطانى القرائى. عثمان. حافظ.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

عجمي، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد عجمي (متولد: 1341 خورشيدي؛ تهران، قلهك فرزند حاج هدايت الله عجمي) طراح گرافيك؛ خوشنويس نستعليق و ايجاد كننده خط معلي است.

اساتيد و فراگيري نستعليق

وي از پانزده سالگي نستعليق را نزد استاد غلامحسين اميرخاني و كيخسرو خروش در انجمن خوشنويسان ايران آموخته است.

خط معلي

خط معلي توسط حميد عجمي در سال 1378 ابجاد و ثبت گرديد. وي به واسطه ي اين خط مورد تقدير فرهنگستان هنر قرار گرفت.

مسئوليت ها و فعاليت ها

عضو رسمي فرهنگستان هنر

عضو رسمي مجمع هنرمندان حوزه هنري

عضو و مدير مركز هنرهاي تجسمي حوزه هنري

مدير موئسسه فرهنگي هنري فردآ

نمايشگاه ها

حميد عجمي تا كنون 21 نمايشگاه انفرادي و چندين نمايشگاه و جشنواره گروهي داشته كه در آن ها آثاري را به خط معلي و نستعليق به نمايش گذاسته است كه از مهم ترين آن ها مي توان به اين ها اشاره كرد:

جشنواره خوشنويسي جهان اسلام؛ تهران؛ فرهنگستان هنر؛ 1376( جمعي)

نمايشگاه سواد اعظم؛ تهران؛ خانه هنر هاي ايراني؛ مهر ماه 1382 (انفرادي)

نمايشگاه بام بهشت؛ 114 اثر با عنوان كلّي تجلي بسم الله در صور قرآني؛ تهران؛ مركز فرهنگي هنري صبا؛ بهمن ماه 1384 (انفرادي)

نمايشگاه يونسكو؛ پاريس؛ يونسكو، فوريه 2002 (انفرادي)

نمايشگاه اساتيد خوشنويسي جهان اسلام؛ دانشكده هنر هاي زيباي بيروت؛ لبنان؛ آوريل 2002 (جمعي)

تأليفات

كتاب ميرزا محمدرضا

كلهر

شرح عرفاني آداب المشق ميرعماد حسني

برگرفته از كتاب :ويكي پديا

عراقي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1299 ش)، خطاط. از سادات حسينى سلطان آباد اراك بود. وى در جوانى از اراك به هرات رفت و همان جا ساكن شد. در خط شكسته و تعليق مهارت داشت. ميرزا حسين در تكيه ى ميرزاخان به درس اطفال مى نشست و ترسل و انشاء و مشق خط شكسته تعليم مى داد. وى هنگام مرگ بيش از هشتاد سال داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (88).

عربكرلو، حسنعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى از قورچيان شاه طهماسب و پدرش نيز وزير قورچيان بود. خطى خوش داشت و داراى كمال استعداد بود و قطعه نويسى مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (49).

عرشي اكبرآبادي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1091 ق)، عارف، خطاط، شاعر، متخلص به عرشى. ملقب به نادرالعصر و مشهور به عرش الله. پدر وى از خوشنويسان معروف و از مشايخ نعمت اللهيه بود و وصفى تخلص مى كرد. عرشى در اكبرآباد هند به دنيا آمد و همان جا نشوونما يافت. نسبش به چند واسطه به شاه نعمت الله ولى مى رسد. عرشى از معاصران شاه جهان گوركانى بود و از سوى وى به نادرالعصر ملقب و در ميان مريدان به عرش الله مشهور بود. داراشكوه بن شاه جهان او را به تعليم فرزند خود، سليمان شكوه، گماشت اما پس از چندى وى از خدمت كناره گرفت و به گوشه گيرى ميل كرد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ منظومه ى «مهر و فا»؛ «شاهد عرشى»؛ «مناقب نامه ى مرتضوى»، كه بعضى تأليف اين اثر اخير را به برادرش، مير صالح كشفى هم نسبت داده اند. از خطوط او: يك قطعه به قلم سه دانگ جلى و نيم دو دانگ عالى، با رقم: «الفقير الحقير محمد مؤمن الحسينى... 1073».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (842 / 3)، ايضاح المكنون (609 ،40 / 2 ،517 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (1316 -1310 / 5)، الذريعه (710 / 9)، ريحانه (122 -121 / 4)، صبح گلشن (280 -279)، فرهنگ سخنوران (628)، منظومه هاى فارسى (422 -421).

عزت، مصطفي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاگرد «يسارى افندى» و خود و برادرش «حافظ تحسين» دو تن خطاط مشهور آستانه اى بودند كه از آنها مجموعه ى مشقى به نام «مجموعه ى خطوط عثمانيه» چاپ و منتشر گرديده كه محتوى ثلث و نسخ و رقه و فارسى (ظ. نستعليق) و ديوانى است. اين دو در تركيب خط داراى ذوق سليم بوده اند.

از خطوط او ديده ام:

دو قرآن ربعى وزيرى، نسخ كتابت خفى عالى با رقم: «مصطفى عزت 1288 و 1259» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

عسبلي حنفي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن رحلى عظيم مذهب عالى بدون جلد، ريحان سه دانگ و نيم دو دانگ و رقاع نيم دو دانگ عالى با رقم: «تشرفت بكتابة هذه الختمة المكرمة... العبد الفقير الراجى عفو ربه القدير على المدعو بابى الحسن بن على العسيلى الحنفى عامله اللّه بلطفه الخفى و كان الفراغ من كتابتها يوم الجمعة المبارك الخامس من شهور سنة ست و سبعين و تسعمائة (976) ختمت بالخير و صلى اللّه على سيدنا محمد و على آله و اصحابه و سلم و تسليماً دائماً» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

عشرت شيرازي، محمد شفيع

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1318 -1255 ش)، خطاط و شاعر، متخلص به عشرت. وى منسوب به يكى از بزرگترين خاندانهاى شعر و ادب شيراز (وصال شيرازى) است. در شيراز به دنيا آمد. در شش سالگى پدرش را از دست داد واز آن پس تحت سرپرستى عمويش، يزدانى، قرار گرفت. ادبيات فارسى و عربى و فنون شعر را به خوبى آموخت. خط نسخ را نزد برادرش همت فراگرفت و آن را به زيبايى مى نوشت. سفرى هم به عتبات كرد و چندى در خدمت ميرزاى بزرگ شيرازى بود. در اواخر عمر در تهران اقامت كرد و سرانجام در شيراز وفات يافت. مزارش در جوار بقعه ى شاه داعى الله، قرار دارد. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (363)، از سعدى تا جامى(422 -421)، دانشمندان و سخن سرايان (639-636 / 3)، الذريعه (721 / 9)، ريحانه (338 / 6)، فارسنامه ى ناصرى (1021 - 1020 / 2)، فرهنگ سخنوران (634)، مرآت الفصاحه (414 -412).

عشرت فراهاني، محمد مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1270 / 1260 -1182 ق)، خطاط، شاعر، متخلص به عشرت. ملقب به ملك الكتاب. وى تصحيلات مقدماتى خود را در فراهان عراق و بروجرد فراگرفته و با مايه اى نسبتا كافى از ادبيت و عربيت به تهران آمده و بر اثر معاشرت با فضلا و دانشمندانى چون فتحعلى خان ملك الشعرا، ميرزا صادق وقايع نگار مروزى و محمدتقى على آبادى، متخلص به صاحب، و مهمتر از همه كار كردن در زيردست ميرزا بزرگ قائم مقام- كه عشرت پسر عمو و داماد وى نيز بود- نواقص خود را تكميل نمود. او در نوشتن انواع خط استاد و به شيوه ى درويش عبدالمجيد مى نوشت. سرعت كتابت او به قدرى بود كه در هفت ساعت

هزار بيت مى نوشت. ميرزا محمد شعر هم مى سرود. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد. از اوست:

در ميان من و معشوق نهان رازى هست

كه نيازى ز من و گاه از او نازى هست

بال بشكسته و پر بسته و تن خسته و باز

در گمانى كه مرا قوت پروازى هست

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1199 -1197 / 2)، الذريعه (721 / 9)، سفينه المحمود (406 -405 / 2)، فرهنگ سخنوران (635 -634)، مجمع الفصحا (730 / 5)، مصطبه ى خراب (130)، مكارم الآثار (1635 / 5)، يادگار (س 4، ش 8، ص 24 -22).

عشرت قاجار، عبدالباقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1280 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عشرت. در ابتداى سلطنت محمدشاه قاجار،كه پدرش حكومت همدان را داشت، به دنيا آمد. در جوانى مقدمات علوم را فراگرفت و در ادبيات سرآمد شد. در نزد ميرزا ابوالفضل ساوجى هم تحصيل علم كرد، هم تعليم خط گرفت و در نستعليق مهارت يافت. عبدالباقى علاوه بر خوشنويسى، شعر نيز مى سرود و اشعارش بيشتر، قصيده و غزل و رباعى و مقطعات است. ناصرالدين شاه وى را محترم مى داشت و عبدالفاضل مى ناميد و او را چندى مأمور فارس كرد و سپس حكومت لارستان را بدو تفويض نمود. در «المآثر و الآثار» نيز تحت عنوان عبدالفاضل ذكر وى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (366 -365 / 2)، حديقه الشعراء (1204 -1201 / 2)، طرائق الحقائق (421 / 3)، فارسنامه ى ناصرى (920 / 2)، فرهنگ سخنوران (614)، گنج شايگان (74 -66)، المآثر و الآثار (201)، يادگار (س 5، ش 1 و 2، ص 144 -143).

عشرتي يزدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1037 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عشرتى. از سادات و بزرگان يزد و از شاعران عهد صفويه بود. در عهد محمد قلى قطبشاه به گلنكده رفت و مورد توجه ميرمحمد مؤمن استرآبادى قرار گرفت. وى در حسن خط، بويژه نستعليق، مشهور بود و شعر نيز مى سرود. او داراى «ديوان» شعر است و برخى از اشعارش در تذكره ها نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (430 / 2)، تاريخ نظم و نثر (470)، تذكره سخنوران يزد (219 -218)، جامع مفيدى (468 / 3)، الذريعه (722 / 9)، صبح گلشن (286)، فرهنگ

سخنوران (635)، كاروان هند (901 / 2).

عصار، محمدعلي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از آثار اوست: قرآن نيم ربعى جلد روغنى عالى دو صفحه ى اول مذهب مرصع. كاغذ ترمه مجدول مذهب كمندوار. بين السطور طلااندازى. سر سوره ها مذهب خط نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «كتبه محمدعلى الشهير بعصار الاصفهانى سنة 1225» رمضانى.

- قرآن روغنى نيم ربعى مذهب مزين نسخ كتابت خفى و رقاع خوش با رقم: «حسب الفرمايش... اميرالامراء العظام اللَّه ويردى خان سمت تحرير يافت. كتبه العبد الخاطى محمدعلى الاصفهانى الشهير به عصار فى خامس عشرين شهر رجب المرجب سنة احدى و تسعين و مأته بعدالالف من الهجرة... سنة 1191».

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

عطارزاده، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوادزهم ق)، خطاط. از خطوط وى: يك مرقع ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه العبد المذنب حسين الشهير عطارزاده 1158».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1161/4).

عطارهروي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1288.

درگذشت: 1372.

از آثار خوشنويسى محمدعلى عطار هروى است: هنر آينه نگارى قرآن كريم: انواع خطوط كتيبه هاى كهن/ نوشته و متن و شرح اصطلاحات محمدمهدى هراتى (تهران، 1375).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

عطايي چهرودي شيرازي، حيدر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. از مردم چهرود فارس بود. از ايران به هندوستان رفت و در آن جا به سپاهيگرى روزگار مى گذرانيد. عطايى خط نستعليق را خوش مى نوشت و مدت بيست سال به كتابت روزگار مى گذرانيد. او در برهانپور ملازمتخان خانان عبدالرحيم خان (1036 -964 ق) را اختيار كرد و به مدح او پرداخت. عطايى در سرودن شعر توانا بود. «فرهنگ سخنوران» صاحب عنوان را تحت عطايى چهروذى آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (173 -172 / 1)، كاروان هند (906 -905 / 2)، مآثر رحيمى (1535 -1527 / 4).

عطري كاتب، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قطعه اى از يك مرقع، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رق: «كتبه الفقير المذنب محمد الشهيرى بعطرى الكاتب، غفر ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (787 / 3).

عفاف

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن سيزدهم هجرى، از زنان دانشمند، خوشنويس و شاعر. وى همسر شاهزاده حيدرقلى ميرزا، فرزند فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) بود و خط شكسته را خوش مى نوشت، با علوم غريبه آشنا بود و شعر نيز مى سرود. ابيات زير از اوست.

من آن مرغم كه اندر دام صياد

تفاوت نيستم با مرغ آزاد

به كوى عشق اى دل با خبر باش

كه آنجا رهزنان اندر كمينند

چه نالى فصل گل اى بلبل زار

كه گل را نيست پرواى غم تو

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره دهم، 54؛ از رابعه تا پروين، 169 -168؛ حديقةالشعراء، 2183 -2182 / 3؛ خيرات حسان، 184 / 2؛ نقل مجلس، گ 32 -31؛

عفاف قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خوشنويس. وى همسر شاهزاده حيدر قلى ميرزا (تو 1214 ق) فرزند فتحعلى شاه قاجار بود. خط شكسته را خوش مى نوشت، با علوم غريبه آشنا بود و طبع شعر نيز داشت. از اوست :

به كوى عشق اى دل باخبر باش

كه آنجا رهزنان اندر كمين اند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از رابعه تا پروين (169 -168)، تاريخ عضدى (226)، حديقه الشعراء (2183 -2182 / 3)، زنان سخنور (330 / 1)، فرهنگ سخنوران (642)، مشاهير زنان (166 -165).

عفت قاجار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، عارف، خطاط و شاعر، متخلص به عفت. ملقب به نواب متعاليه و معروف به خانم خانمان. وى از علوم نجوم و مقدمات عربى بهره داشته خط نستعليق و شكسته را خوب مى نوشت. وى بيشتر به اشعار مولوى علاقه داشت و سبك او را در مثنوى پيروى مى كرد.[1]

قرن سيزدهم هجرى، همايون سلطان خانم مشهور به خانم خانمان از زنان عارف، شاعر و خوشنويس. وى نخستين دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و خواهر تنى حسينعلى ميرزا فرمانفرماى فارس و حسنعلى ميرزا والى خراسان و همسر ابراهيم خان ظهيرالدوله بود. به نوشته محمود ميرزا در تذكره نقل مجلس، عفت از علوم نجوم، هيئت و مقدمات عربى بهره داشته، خط نستعليق و شكسته را خوب مى نوشت و شعر را نيز نيكو مى سرود. چون عارف مسلك بود غالبا مثنوى مولوى مى خواند و اشعارى نيز به سبك مثنوى مى سرود. محمود ميرزا به او تخلص عفت داد.

اشعار زير از اوست:

ميل خاطر مى كشد تازه به آن

تازنو آرم حديثى در ميان

هست در شهر محبت تازه ها

در كتاب دوستى شيرازه ها

غير عشقم هيچ در تقرير نه

دل زياد عشق هرگز سير نه

تشنگان را

نيست لذت غير آب

خستگان را نيست راحت غير خواب

غرقه در دريا نخواهد جز كنار

در زمستان هر كسى جويد بهار

هر كه را باشد بهارى در جهان

عشق مى باشد بهار عاشقان[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از رابعه تا پروين (173 -172)، حديقه الشعراء (2186 / 3)، زنان سخنور (337 / 1)، طرائق الحقائق (329 / 3)، فرهنگ سخنوران (642)، مشاهير زنان (66).

[2] منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره ششم، 51 -52؛ از رابعه تا پروين، 173 -172؛ تاريخ عضدى، 316؛ حديقةالشعراء، 2186 / 3؛ خيرات حسان، 185 / 2؛ زنان سخنور، 337 / 1؛ طرايق الحقايق، 329 / 3 ناسخ التواريخ، دوره كامل تاريخ قاجاريه، 325؛ نقل مجلس، گ 18 -16.

عقيلي تبريزي، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط و شاعر. از اولاد عقيل بن ابى طالب بود و خاندان وى در رستمدار مازندران بوده اند. پدرش همراه سام ميرزا صفوى، به اردبيل رفت و محمدامين در آن شهر به دنيا آمد و همان جا كسب علم و هنر كرد. او در زمان حمزه ميرزا صفوى، كتابدار اسمى خان شاملو (اسماعيل قلى بيگ) شد و حمزه ميرزا او را صاحب السيف و القلم خطاب مى كرد. وى پس از مرگ حمزه ميرزا منزوى شد و به مشق و كتابت اكتفا نمود و گاهى شعر تركى مى گفت. عقيلى از شاگردان محمد حسين تبريزى بود و خط جلى و خفى را خوش مى نوشت. صاحب «گلستان هنر»، در 1015 ق او را در قزوين ملاقات كرده است. سپهر تاريخ وفاتش را در 1028 ق آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (649 -648 / 3)، گلستان هنر (124 -123).

علاءالدين محمد، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن رحلى عظيم مهذب بدون جلد. متن ريحان نيم دو دانگ و سر سوره ها ثلث دو دانگ عالى. آخر رقاع نيم دو دانگ خوش با رقم: «كتبه العبد الفقير الى الله الغنى علاءالدين محمد بن شمس الدين محمد بن اميرعلى النقيب الحسنى غفراللّه له و لوالديه اجمعين. حرره فى سابع شهر ربيع الاول سنة سبعين و تسعمائة» (970) در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

علوي حسيني، علي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: سه جزو از قرآن سلطانى رحلى عظيم، ريحان سه دانگ جلى به زر محرر خوش بلكه عالى- نسخ ريحان دو دانگ خوش: با رقم: «كتب هذا الجزء المبارك من اصل ثلاثين جزءاً و ما قبله و ما بعد العبد الفقير الى اللّه تعالى على بن محمد بن زيد بن محمد بن زيد بن محمد بن عبيداللّه العلوى الحسينى و كان الفراغ من كتابته فى رجب سند عشر و سبعمائة» (710) تارخى خط. در پشت صفحه ى اول به قلم ثلث دو دانگ خوش: هذا امر امر بكتابة مقرباً الى اللّه مولانا السلطان الاعظم... خدابنده محمد بن ارغون خان بن اباقاخان بن هلاكوخان بن تولى خان بن چنگيز خان خلد اللّه دولتة... على يد الموليين الوزيرين الاعظمين سلطانى وزراء العالم... اصحاب السيف والقلم خواجه رشيدالحق والدين و معدالحق و الدولة والدين اعزاللّه انصارهما...» «كتبه العبد الفقير الى اللّه تعالى على بن محمد على بن محمد ابن زيد بن محمد بن زيد بن محمد بن محمد بن زيد بن احمد بن محمد بن محمد بن عبيداللّه بن على بن عبيداللّه بن على بن عبيداللّه بن الحسين بن على بن الحسين بن على بن ابيطالب و

كان الفراق منه فى يوم الارباع سادس جمادى الاولى من سنة عشر و سبع مائه (710) به مدينة الموصل غفراللّه سالف خطياته به محمد و آله...» در موزه ى اسلامى ترك.

- قرآن (يك جزو) رحلى كوچك- جلد تيماج مشكى منگنه، صفحه ى اول داراى پيشانى و ذيل مذهب. ثلث جلى به زر تحرير يافته ى خفى متوسط با رقم: «على بن محمد بن زيد بن محمد بن زيد بن عبداللّه العلوى الحسينى...» سال 710. در آستانه ى شاه نعمة اللّه ماهان كرمان.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

علويه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1313 ق، از زنان هنرمند. وى نقاش و خطاط ناخنى باذوقى بود كه خطوط را به شيوه ناخنى مى نوشت و نقوش تزيينى را نيز به شيوه ناخنى به آن مى افزود. از آثار امضاء دارش، مرقعى به خط نستعليق شش دانگ نستعليق بود كه به شيوه ناخنى عمل آورده و حواشى صفحات را با ترسيمات ساده اى به شيوه ى ناخنى تزيين نموده و رقم نهاده بود: «علويه 1312». اثر ديگرش كه در حراج كريستى 11 آوريل 1989 و لندن به فروش رسيد مرقعى به خط نستعليق شش دانگ بود كه به خط ناخنى كتابت نموده و ترسيمانى نيز به آن علاوه كرده و به خط ناخنى رقم نهاده بود: «در ارض اقدس قم تحرير شد. كتبته علويه فى سنة 1313».[1]

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و خطاط. از زنان هنرمند عصر خود به شمار مى رفت. نقاش و خطاط ناخنى با ذوقى بود كه خطوط را به شيوه ى ناخنى كتابت مى كرد و نقوش تزييناتى را نيز در همان شيوه آرايش مى داد. از آثار وى: مرقعى به خط نستعليق شش دانگ، كه

به شيوه ى ناخنى عمل آورده و حواشى صفحات را با ترسيمات ساده اى به شيوه ى ناخنى تزيين كرده و رقم نهاده: «علويه 1312»؛ مرقعى به خط نستعليق شش دانگ كه به خط ناخنى كتابت كرده و ترسيماتى نيز به آن اضافه كرده و به خط ناخنى رقم نهاده: «در ارض اقدس قم تحرير شد. كتبه علويه فى سنه 1313».[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1471 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (1471 / 3).

علي عسكر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك رقعه از مرقعى، به خط نسخ كتابت خوش، با رقم: «مشقه الاقل الاحقر على عسكر، فى سنه 1189».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1120 / 4).

عماد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بخش 1) (مير) محمد بن حسين حسنى سيفى قزوينى ملقب به عمادالملك و مشهور به مير، خطاط معروف ايرانى (و. قزوين حدود 961- مقت. 1024 ه.ق.). وى مقدمات علوم و خط را در قزوين آموخت و سپس سفرى به تبريز و كشور عثمانى و حجاز كرد و آنگاه به ايران بازگشت و در دربار شاه عباس اول به كار مشغول شد. مردى آزادمنش و به امور مادى و مناصب دربارى بى اعتنا بود. وى را به تسنن متهم كردند و شاه عباس مقصود بيگ مسگر قزوينى- رئيس شاهسونان قزوين را مأمور قتل او كرد و او با گروهى در كوچه اى تاريك بر سر ميرعماد ريختند و او را قطعه قطعه كردند. جنازه او را در مسجد مقصود بيگ واقع در دروازه طوقچى به خاك سپردند. ميرعماد بزرگترين و معروفترين نويسنده خط نستعليق به شمار مى رود.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

عماد السلطان جهرمي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. وى از دوره ى ناصرالدين شاه قاجار تا 1320 ق در دفتر استيفا انجام خدمت مى كرد و جز نستعليق، شكسته را نيز خوش مى نوشت و از حسابدارى سررشته داشت و خط سياق را به كمال مى دانست. از آثار او: يك نسخه منتخبات «گلستان»، به قلم نيم دو دانگ خوش بلكه عالى، با رقم: «در سن ده سالگى... برشته نگارش درآورد... سنه ى 1305»؛ يك نسه منتخبات اشعار حافظ، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... محمود بن مصطفى الموسوى المستوفى، در سن سيزده سالگى به رشته نگارش درآورد، فى شهر صفر 1307».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (883 -882 / 3).

عماد الكتاب، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1315 -1240 ش)، خطاط، نقاش و شاعر. ملقب به عمادالكتاب. در طايفه ى سيفى قزوينى، در قزوين به دنيا آمد و بيشتر عمرش را به نوشتن و تعليم خط گذرانيد.وى ابتدا خوشنويسى را با نسخ نويسى آغاز كرد و سپس به خط نستعليق روى آورد و پيرو شيوه ى ميرزا رضاى كلهر شد، طورى كه او را به عنوان كامل كننده ى شيوه كلهر نام مى برند. عمادالكتاب نه تنها در خط نسخ و نستعليق استادى توانا بود،بلكه شكسته و ثلث را نيز در كمال زيبايى مى نوشت و با نقاشى سياه قلم و آبرنگ نيز آشنايى داشت. عماد الكتاب با كميته ى مجازات همكارى داشت و تحريرات بيانيه هاى كميته به خط او بود. وى قبل از دوره ى مشروطيت جزو كاتبان وزارت انطباعات و در دوره ى سلطنت احمدشاه قاجار، مدتى در وزارت داخله، منشى و همان اوقات معلم مشق خط سلطان احمدشاه نيز بود. در چند سال اواخر عمر نيز در دربار پهلوى سمت خوشنويسى

مخصوص داشت. وى قريحه ى شاعرى نيز داشت و گاهى شعر مى سرود. آثار خوشنويسى عماد الكتاب قطعات مختلف سياه مشق است. همچنين يك دوره «رسم المشق» كه براى نوآموزان دبستانها و دبيرستانها تأليف كرد و به چاپ رساند. وى شاگردان بسيارى داشت، از جمله على منظورى، ملك الخطاطين، حسن زرين خط، على اكبر كاوه و ابراهيم بوذرى كه هر يك به مقام استادى رسيده اند. عمادالكتاب در تهران مى زيست و در همان جا درگذشت و در امامزاده عبدالله دفن شد. از ديگر آثار او: كتيبه ى سردر مدخل سپهسالار و لوحه اى بر آرامگاه فردوسى در طوس؛ يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى در 1336 ق؛ يك نسخه «نامه ى دانشوران» ناصرى در 1318 ق؛ نسخه ى نفيس «ترجيع بند» هاتف. از ديگر قطعات وى در «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است. از آثار نقاشى وى: تصوير يكى از حواريون حضرت مسيح كه به خط شكسته و تعليق زيبا، با رقم: «در ماه رضمان هزار و سيصد و سى... العبد عماد السيفى قزوينى»؛ تصوير سياه قلمى كريم خان زند كه كلاه مخصوصى به سر نهاده است؛ تصوير دستى كه طرز صحيح قلم به دست گرفتن و خط نوشتن را نشان مى دهد...، با رقم: «عماد السيفى»؛تصوير خود نقاش به سياه قلم...، با رقم: «صورت عماد المتاب سيفى كه به دست خود ساخته است».[1]

(ع. تكيه گاه كاتبان) (ميرزا) محمد حسين سيفى قزوينى، خطاط معروف (و. 1245 ه. ش.- ف. تهران 1315 ه.ش.). وى در كميته مجازات عضويت داشت و در آخر عمر به خدمت دربار درآمد. در خط نستعليق استاد بود و ثلت و شكسته را هم نيكو مى نوشت و از نقاشى آب و رنگ هم اطلاع داشته و

شعر نيز مى سروده. از آثار او يك دوره «رسم الخط» به طبع رسيده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[2] احوال و آثار خوشنويسان (700 -697 / 3)، احوال و آثار نقاشان (707 -706 / 2)، اطلس خط (595 -594)، تاريخ برگزيدگان (472 -470)، تاريخ هنرهاى ملى (1023 -1021 / 2)، تذكره خوشنويسان معاصر (33 -27)، دايره المعارف فارسى (1767 / 2)، شرح حال رجال (383 -382 / 3)، قزوين در گذرگاه هنر (250 -247)، گلستان هنر (بيست و يك).

عماد طاهري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1264 ش)، خطاط. در تهران به دنيا آمد. پس از كسب علوم متداول عصر خويش، به نزد محد حسين خوشنويس باشى رفت و به تحصيل قواعد و رموز خط نستعليق همت گماشت. او همچنين اين هنر را در نزد استادان ديگر نيز دنبال كرد و در خوشنويسى مهارت كامل يافت. طاهرى در جوانى به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در 1322 ش بازنشسته شد. ابراهيم بوذرى از جمله شاگردان وى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (106 -105).

عماد محلاتي، مسعود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از خوشنويسان اقلام شش گانه بود كه نستعليق را نيز نيكو مى نوشت. از آثار وى: قطعه اى به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «العبد... عماد المحلاتى، من بعد سبعين، سنه 890».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (540 / 2).

عمادالكتاب، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين عمادالكتاب فرزند محمد ،كه در سال 1247 شمسي در قزوين متولدگرديد. محمدحسين عمادالكتاب فرزند محمد ، در سال 1247 شمسي ، در قزوين متولدگرديد. عمادالكتاب از جمله خوشنويساني است كه در زمينه ي « نستعليق » خود را به مرتبه ي استادي رساند و به عنوان آخرين استاد اين نوع خط مطرح گرديد. از راه كتابت و تعليم خط ، امور زندگي خود را اداره مي نموده است. او همچنين علاوه بر استادي خط احمدشاه ، در دربار رضاشاه نيز سمت خوشنويس مخصوص و استادي وليعهد را به عهده داشت. وي آخرين استاد كل خط نستعليق در ايران است كه از كتيبه تا غبار را استادانه مي نوشت. اين استاد اولين خوشنويسي است كه رسم المشق را براي استفاده ي نوآموزان ابداع و چاپ كرد. عمادالكتاب گذشته از كار خوشنويسي ، در ديگر زمينه هاي هنري نيز طبع آزمايي كرده است. او به كار نقاشي ، تذهيب ، شعر و ادبيات ، موسيقي و عكاسي علاقه داشت. سرانجام استاد محمدحسين عمادالكتاب در 26 تير 1315 شمسي در سن 75 سالگي به سراي باقي شتافت.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقوالدين و انساب : محمدحسين عمادالكتاب فرزند محمد ، از خاندان سيفي قزوين بود ،كه در سال 1247 شمسي در قزوين متولدگرديد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمدحسين

عمادالكتاب در خانواده اي ديده به جهان گشود كه از جهت وضعيت اقتصادي در شرايط بسيار بدي قرار داشت. او اين شرايط را اينگونه تشريح مي كند : « ... فرزند ارشد شخصي هستم كه در وقت نزع روان از تمام علائق و رنگ و بو و داشته هاي جهان محروم و خوشبختانه داراي يك دينار نبوده و به همين جهت دو پسر و يك دختر خود را به خداي متعال مي سپارد و به درود زندگي كرده ، با كمال شرافت و پاكدامني از اين نشاه مي رود و فقط آرزوي ديدار آخرين مرا به زير خاك مي برد. »تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدحسين عمادالكتاب از جمله خوشنويساني است كه در زمينه ي « نستعليق » خود را به مرتبه ي استادي رساند و به عنوان آخرين استاد اين نوع خط مطرح گرديد.خاطرات و وقايع تحصيل : محمدحسين عمادالكتاب در حالي پدر خود را از دست مي دهد كه در شهر بادكوبه به سر مي برده است ، به همين خاطر پدر در آخرين لحظه از ديدار پسر ارشد محروم گريد و از اين زمان به مشكلات عماد بيش از پيش افزوده گرديد. خود در اين باره چنين تعريف مي كند : « پدر مرحومم اسمش محمد و در موقع ارتحال از ديدار فرزند ارشد خود ( من ) محروم و من بنده ( كه شانزده سال مرحله از مراحل زندگاني را پيموده بودم ) در اولين شهر روسيه ( بادكوبه ) از فوت پدر بي خبر و گرفتار خدمات طاقت فرساي شخص تاجري از اهالي شيروان بودم و گاه و بي

گاه در فراق پدر و مادر اشك حسرت مي سودم و بدين منوال تا يك سال بار مشقت به دوش كشيده تا آخرالامر به وطن مالوف بازگشت كرده ، از مرگ پدر آگاه و پس از چندروز پياده با قافله بي زاد و راحله عازم عتبات عاليات شدم و در كاظمين سه سال رحل اقامت افكنده و امرا معاش خود را به وسيله ي تحرير در كمال عسرت مي گذراندم و استطاعت رفتن به كربلا نداشتم. در پايان اين مدت ، وسايل حركت فراهم و با مرحوم آقاسيدمحمدباقر حجه الاسلام به كربلا رهسپار و پنج سال مجاورت اختيار و در منتهاي اعسار امرار حيات كردم ، در اين مدت كه اوان جواني و عنفوان شباب زندگاني من بود ، غالبا مشغول تحصيل و پيوسته يك ذائقه ي مفرطي به كسب خطوط مختلفه داشتم ... ».استادان و مربيان : محمدحسين عمادالكتاب ، هنر نقاشي را نزد مهدي خان مصورالملك شبيه ساز ماهر دوره قاجاريه كه نقاشي هاي شاهنامه امير بهادري به قلم اوست ، فراگرفته است.همسر و فرزندان : از محمدحسين عمادالكتاب يك دختر به نام « ملوك سيفي » باقي ماند.وقايع ميانسالي : محمدحسين عمادالكتاب گذشته از آنكه به عنوان يك استاد مسلم به كار خوشنويسي مشغول بود ، اما نسبت به رويدادهاي زمانش بي تفاوت نبود ، چنانكه در سال 1344 قمري به كميته مجازات پيوست و كار نوشتن بيانيه هاي كميته را به عهده گرفت. در سال 1335 پس از دستگيري اعضاي كميته او نيز بازداشت شد ، مدتي زنداني و سپس به قم تبعيد گرديد.زمان و علت فوت : محمدحسين عمادالكتاب در

26 تير 1315 شمسي در سن 75 سالگي به سراي باقي شتافت و در سمت جنوبي صحن حياط امامزاده عبدالله در شهر ري به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدحسين عمادالكتاب پيش از دوران مشروطيت ، جزء كاتبان وزارت انطباعات بود و در زمان احمدشاه نيز مدتي به عنوان منشي در وزارت داخله خدمت نمود. وي از سال 1304 شمسي در دفتر مخصوص رضاشاه به سمت فرمان نگار مشغول خدمت شد و مامور تحرير فرامين و نامه ها گرديد. در سال 1312 شمسي از طرف انجمن آثار ملي مامور نوشتن كتيبه هاي آرامگاه فردوسي در طوس شد و بعد از آن ، كتيبه هاي دارالفنون ، دانشسراي عالي ، مدرسه رضاييه ، دانشگاه تهران و دانشگاه معقول و منقول را نوشت.فعاليتهاي آموزشي : محمدحسين عمادالكتاب از راه كتابت و تعليم خط ، امور زندگي خود را اداره مي نموده است. او همچنين علاوه بر استادي خط احمدشاه ، در دربار رضاشاه نيز سمت خوشنويس مخصوص و استادي وليعهد را به عهده داشت. وي آخرين استاد كل خط نستعليق در ايران است كه از كتيبه تا غبار را استادانه مي نوشت. او اولين خوشنويسي است كه روش نقطه گذاري را در آموزش خط ابداع كرد. او نه تنها نستعليق ، بلكه شكسته و نسخ را هم نقطه گذاري كرد. استاد اولين خوشنويسي است كه رسم المشق را براي استفاده ي نوآموزان ابداع و چاپ كرد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمدحسين عمادالكتاب گذشته از كار خوشنويسي ، در ديگر زمينه هاي هنري نيز طبع آزمايي كرده است. او به كار نقاشي ،

تذهيب ، شعر و ادبيات ، موسيقي و عكاسي علاقه داشت.شاگردان : محمدحسين عمادالكتاب در طول زندگي پربار خود در حدود چهارهزار نفر از كودكان را تعليم داد. بسياري از فرزندان شاهزادگان و رجال كشوري از شاگردان او بودند. مظفرالدين شاه ، احمدشاه ، محمدحسن ميرزاي وليعهد و محمدرضا پهلوي از تعليم يافتگان محضر او هستند. برجسته ترين شاگردان او كه در سطح بالايي تعليم يافتند ، عبارتند از : حسن زرين خط ، علي اكبر كاوه و مجدالكتاب گرگاني.آرا و گرايشهاي خاص : محمدحسين عمادالكتاب در تمام زمينه هاي خوشنويسي تسلط داشت ، ولي در نستعليق از كتيبه گرفته تا غبار ، استادي توانا بود. او شيوه ي خاص ميرزامحمدرضاي كلهر را دنبال مي كرد.جوائز و نشانها : محمدحسين عمادالكتاب در سال 1312 شمسي به پاس قدرداني از خدمات صادقانه ، موفق به دريافت نشان درجه يك فرهنگ از وزارت معافي ( وزارت ارشاد فعلي ) و دريافت يك قطعه مدال نفيس و باارزش از دربار رضاشاه گرديد.

________________________________________

آثار : تذكره تلاميذ الشعرا ويژگي اثر : مشتمل است بر شرح حال گروهي از شعراي معروف ايران به انضمام شرح حال خودش كه اين شرح حال را به شعر درآورده و به خط نستعليق زيبايي نوشته است.2 تصوير گل و بوته ويژگي اثر : اين اثر با سياه قلم و هم آب رنگ كه شامل يك قطعه دورنماي جنگل و يك تابلو چهره ي خود او با لباس درباري در اوايل سلطنت رضاشاه است كه اين مجموعه در اختيار تنها دختر

وي است.3 طرح دست و نحوه ي قلم به دست گرفتن صحيح براي خوشنويسي به صورت سياه قلم ويژگي اثر : اين اثر در مجموعه آقاي باقر ترقي نگهداري مي شود.4 فرهنگ مختصر عربي به فارسي ويژگي اثر : عمادالكتاب در اين اثر تا حرف قاف ، قسمتي از لغات عربي را جمع كرده ، لغات عربي را به نسخ و ترجمه ي آن را به فارسي به خط نستعليق در زندان نوشته و بقيه ي آن ناتمام مانده است.5 قطعات ، سياه مشق ها و نامه ها كتاب تقويت انگيزه در كاركنان ويژگي اثر : كتاب تقويت انگيزه در كاركنان به عنوان پايان نامه در حال چاپ ميباشد.7 كتاب دركوچه هاي آشتي كنان ويژگي اثر : كتاب دركوچه هاي آشتي كنان در حال چاپ ميباشد.8 كتاب زندگي فرخي شاعر لب دوخته ويژگي اثر : كتاب زندگي فرخي شاعر لب دوخته به عنوان پايان نامه با مشاركت حسين مسرت كه مضمون اين كتاب زندگي فرخي يزدي -مبارزات وآثار اوست.9 كتابت اوصاف الاشراف خواجه نصير طوسي ويژگي اثر : اين كتاب به سال 1306 شمسي در آلمان چاپ شده است.10 كتابت تحفه العراقين خاقاني كتابت ترجيع بند هاتف اصفهاني كتابت حساب موسي خان ويژگي اثر : اين كتاب به سال

1274 شمسي چاپ شده است.13 كتابت ديوان ناصرخسرو كتابت سفرنامه استانلي به آفريقا ويژگي اثر : اين كتاب در دو جلد است.15 كتابت شاهنامه فردوسي معروف به اميربهادر كتابت صفحه اي حاوي مفردات خطوط هفتگانه ويژگي اثر : اين اثر براي پيشرفت خط مظفرالدين شاه تهيه شده با زمينه ي آبي و تذهيب چاپ اروپا كه بسيار كمياب است.17 كتابت قانون اساسي كتابت قرآن نفيس با خط نسخ ممتاز حاشيه دار كتابت نامه ي دانشوران ناصري ويژگي اثر : اين كتاب به سال 1275 شمسي چاپ شده است.20 كتابت يك مرقع نفيس كتابي ازميكروفيلم ويژگي اثر : كتابي ازميكروفيلم كتاب شاهنامه زاگرپ منتقل شده از كتابخانه سلطنتي كرواسي توسط شخص آقاي محمدي.22 كتيبه اطراف صحن و مقبره خانقاه صفي عليشاه كتيبه حديث ( ولايت علي بن ابيطالب و ... )در حضرت عبدالعظيم كتيبه سردر اداره كل ثبت اسناد و املاك كشور كتيبه سردر بيمارستان فيروزآبادي در شهر ري كتيبه سردر دانشسراي عالي تهران ( اكنون تربيت معلم ) كتيبه سردر ساختمان دارالفنون در خيابان ناصرخسرو كتيبه سردر مسجد سپهسالار كتيبه

سردر مسجد ناصريه كتيبه سردر مسجد و مدرسه قنبرعلي خان در خيابان سيروس كتيبه هاي لوحه ي آرامگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي در طوس منظره زندان انفرادي عمادالكتاب در نظميه ويژگي اثر : اين اثر مربوط به سال 1338 است. اصل تابلو به اندازه ي 27 × 35 سانتي متر و به شيوه ي آب رنگ است و در مجموعه ي آقاي باقر ترقي نگهداري مي شود.33 منظومه از عطش لبريز ويژگي اثر : منظومه از عطش لبريز انتشار در سال 72 شامل اشعاري به مناسبت هاي گوناگون از جمله شهادت شهدا تيپ الغدير-شهيد جوكار-شهيد صدوقي و مرحوم خاتمي- روز درختكاري -سمينار يزد و سازندگي-همسر وزندگي شخصي.34 نيمرخ عمادالكتاب ويژگي اثر : اين اثر به صورت سياه قلم و به اندازه ي 17 × 24 سانتي متر در كتابخانه ملي ايران نگهداري مي شود.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

عنايت الله محسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان زمان شاه عباس اول است. از آثار وى: يك نسخه «اخلاق ناصرى» خواحه نصير طوسى، به قلم كتابت خوش و با رقم: «بتاريخ 22 شهر رمضان المبارك سنه ى 1000.. راقمه عنايت الله محسن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (541 / 2).

عنبرين قلم هروي، عبدالرحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. ملقب به عنبرين قلم و روشن رقم. اصلش از مردم هرات بود. در جوانى از خراسان به هندوستان رفت و به خدمت عبدالرحيم خان خانان رسيد و بعدهاخان خانان او را به دربار جهانگير پادشاه (1037 -1012 ق) معرفى كرد و از آن هنگام جز كاتبان دربار درآمد و ملقب به عنبرين قلم و سپس روشن رقم شد. او گاهى نيز جهانگير شاهى نيز رقم كرده است. از آثار وى: دو قعطه به قلم نيم دو دانگ و كتابت و غبار و دو دانگ و كتابت خوش، با رقمهاى: «كتبه الفقير عبدالرحيم عنبرين قلم» و يكى با تاريخ «سنه ى 999»؛ پانزده قعطه از مرقعى، به قلمهاى چهار دانگ با كتابت عالى و خوش، با رقمهاى: «عبدالرحيم»، «عبدالرحيم كاتب»، «عبدالرحيم هروى» كه يكى تاريخ 1002 ق دارد؛ يك نسخه «چهل مجلس» علاءالدوله سمنانى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «عبدالرحيم روشن رقم 1020»؛ سه قعطه از مرقعى، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خفى خوش، با رقمهاى مختلف كه يكى رقم «فقير عبدالرحيم جهانگير شاهى،فى شهور سنه ى 1032» دارد؛ «يك نسخه «جهانگيرنامه»، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «...سنه ى 1034، كتبه العبد... عبدالرحيم الهروى عنبرين قلم...». هفت اثر ديگر وى در «احوال

و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (391 -389 / 2)، مآثر رحيمى (1678 / 4)، هنر عهد تيموريان (751 ،649 -648 ،532 -531 ،441 ،437).

عنقاي اصفهاني، جواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1275 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به عنقا. پدرش از اعيان و معاريف اصفهان بود و خود همان جا به دنيا آمد. هنگامى كه سلطان محمد ميرزا سيف الدوله والى اصفهان بود، تعليم خط از عنقا مى گرفت. عنقا مدتى بعد همراه سيف الدوله به تهران آمد و متوطن شد و در همان شهر درگذشت. وى در خط شكسته مهارت داشت و خط نستعليق را نيز نيكو مى نوشت و همچنين در غزلسرايى، صاحب طبع و سبكش نزديك به مذاق اهل عرفان بود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ يك نسخه «ديوان» ناصرخسرو، كه قسمتى از آن به قلم شكسته و بقيه به نستعليق نيم دو دانگ خوش است، با رقم: «در عهد... ناصرالدين شاه... عبدالجواد... سنه ى 1261».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (369 -368 / 2)، حديقه الشعراء (1236 -1234 / 2)، الذريعه (773 / 9)، شرح حال رجال (131 / 6)، گنج شايگان (350 -348)، المآثر و الآثار (206)، مجمع الفصحا (740 / 5).

عنقاي شيرازي، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1308 -1260 ق)، اديب، خوشنويس و شاعر، متخلص به عنقا. ملقب به ملك الشعراء.در اصفهان به دنيا آمد. مردى درويش مسلك بود. وى عموى استاد جلال الدين همايى است و بنا به نوشته ى او مرگ عنقا بر اثر مسموميت از قهوه قجرى به دنبال مشاجره اش با ظل السلطان و كتك خوردن از او در 1308 ق روى داده، اما به گفته صاحب «حديقه الشعراء» عنقا در 1310 ق در اصفهان زنده بوده است. عنقا در اصفهان درگذشت و در تخت پولاد دفن شد. از وى «ديوان» شعرى به جاى مانده كه به همت استاد جلال الدين همايى منتشر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (98)، حديقه الشعراء (1238 -1236 / 2)، الذريعه (774 -773 / 9)، شرح حال رجال (229 / 6).

عياني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. از آثار وى قطعه اى در مرقع شاه اسماعيل است كه به قلم نيم دو دانگ خوش نوشته شده و رقم «الكاتبه... العبد المذنب، عيانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (543 / 2).

عيشي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. در هرات مى زيست و از آنجا به مشهد رفت و در كتابخانه ى سلطان ابراهيم ميرزا صفوى به امر كتابت مشغول شد و همان جا بود تا درگذشت و در آستان حضرت رضا (ع) دفن شد. بعضى وى را تبريزى دانسته اند. عيشى از شاگردان محمدقاسم شاديشاه بود و به قول صاحب «گلستان هنر» به روش سلطان محمدنور مى نوشت. او همچنين در رنگه نويسى مهارت داشت و شعر نيز مى سرود. از آثار وى: صفحه اى از يك نسخه ى «يوسف و زليخا»ى جامى، با رقم: «عيشى 944»؛ شش قطعه از مرقع امير غيب بيك، به قلم نيم دو دانگ و كتابت و غبار عالى و خوش، با رقمهاى: «العبد عيشى» و «كتبه عيشى» و «قائله عيشى» و «لمحرره... سنه ى 965». چندين قطعه ى ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (546 -545 / 2)، خوشنويسان و هنرمندان (45)، دانشمندان آذربايجان (283)، گلستان هنر (105)، مناقب هنروران (85 ،71)، هنر عهد تيموريان (600 ،598 ،595 ،578).

عيني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 989 ق)، خطاط. معاصران صاحب «ريحان نستعليق» بود و هم او گويد كه از ملا جمشيد تعليم خط گرفته و بسيار ماهرانه مى نوشته است. به قولى، وى از هرات بوده و با سلطان حسين ميرزا و امير عليشيرنوايى دوستى داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (547 / 2).

غافل مازندراني، محمد اسماعيل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به غافل. اهل مازندران بود. وى به هندوستان رفت و به دربار اورنگ زيب راه يافت و سمت دبيرى مخصوص اورنگ زيب را بر عهده گرفت و خطاب به روشن رقم شد. محمد اسماعيل خطوط ثلث و ريحان و رقاع و نستعليق را خوش مى نوشت و منشى زبردستى بود. شعر نيز مى سرود و از او اشعارى در تذكره ها نقل شده است. او سفرى به مكه كرد و با صاحب «مرآه العالم»مصاحب بود. از آثار وى: يك صفحه از «بياض» بختاورخان، به قلم كتابت خوش، با رقم: «محمد اسمعيل»؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «العبد محمد اسماعيل، فى شهور سنه احدى و تسعين و الف»؛ سه قطعه ى مختلف كه يكى دو بيت شعر از خود اوست، به قلم سه دانگ و دو دانگ، با رقم: «فى شهور سنه اربع و تسعين و الف، العبد محمد اسمعيل» و «قد تشرف... محمد اسمعيل، فى سنه 1093»؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم پنج دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد روشن رقم 1097»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (638 -636 / 3)، الذريعه (784 / 9)، فرهنگ سخنوران (664).

غباري گيلاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط، نوازنده و شاعر، متخلص به غبارى. وى خط غبار را خوش مى نوشته و به همين جهت غبارى تخلص مى كرده است. غبارى از كماندارى روزگار مى گذراند و در موسيقى دست داشت و ساز را خوب مى نواخت. او در غزلسرايى نيز استاد بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ موسيقى (322 / 1)، تاريخ نظم و نثر (536)، تاريخ

هنرهاى ملى (868 / 2)، الذريعه (786 / 9)، لغت نامه (ذيل/ غبارى)، مجمع الخواص (310).

غباري هروي، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. از هرات بود و خط را نيك مى نوشت. غبارى از علم هيئت نيز سررشته داشت و در سخنورى هم توانا بود. در «احوال و آثار خوشنويسان» از شخصى به نام محمدامين هروى نام برده شده كه دو اثر از خود به يادگار گذاشته است كه يكى تاريخ 993 ق دارد و ممكن است با صاحب عنوان يكى باشد. اين دو اثر عبارت اند از: 1- يك نسخه «يوسف و زليخا» و «تحفه الاحرار» و «سبحه الابرار» و «خرد نامه ى اسكندرى»، به قلم كتابت جلى متوسط، با رقم: «... كتبه الفقير محمد امين الكاتب الهروى... سنه ى 2 ،993- قطعه اى از يك مرقع، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه محمد امين الهروى». همچنين در «هنر عهد تيموريان» علاوه بر خطوط مذكور، سه قطعه از وى آمده كه چنين رقم نهاده است: «محمد بن ابراهيم المذهب 990 ق» و بر يكى از آنها «حرره بمكه فى شهور سنه 991» نوشته شده ست. از ديگر آثارش، «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (651 / 3)، احوال و آثار نقاشان (653 / 2)، تاريخ نظم و نثر (526)، الذريعه (786 / 9)، فرهنگ سخنوران (665)، لغت نامه (ذيل/ غبارى)،مجمع الخواص (264 -263)، هنر عهد تيموريان (638).

غباري، جلال الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار او: قرآن حمايلى، جلد ضربى مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى، نسخ غبار خفى، با رقم: «... جلال الدين بن على الحافظ سبزوارى غبارى...» سال 929.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1056/4).

غباري، يوسف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن روى يك پرده پارچه حرير، ثلث رقاع چهاردانگ جلى نستعليق گلزار سه دانگ، رقاع سه دانگ جلى، كوفى تزيينى سه دانگ نسخ كتابت جلى و خفى و غبار با رقم «يوسف غبارى...» سال 945 «فى ايام الدولة السلطان الاعظم ابوالمظفر شاه طهماسب بهادرخان خلد ملكه. اين پرده، نذر ابوالفتح بهرام ابن شاه اسمعيل صفوى براى تقديم به آستانه ى شيخ صفى» در موزه ى ايران باستان.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

غمگين اصفهاني، محمد كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1355 -1286 / 1280 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به غمگين. وى نواده ى دخترى آقا غلامعلى خطاط است. در اصفهان متولد و در خدمت عم بزرگوار خود مرحوم ميرزا ابراهيم ساغر تربيت شد. وى در انواع شعر از قصيده و غزل و مثنوى طبع آزمايى كرد، قصائدى به پيروى از كمال الدين اسماعيل اصفهانى ساخته است. اشعارش قريب بيست هزار بيت بالغ مى شود. وى از مؤسسين اوليه انجمن ادبى شيدا و از رؤسا و اساتيد آن انجمن بود و در انجمن اديب نيز شركت مى كرد. در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد دفن شد. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد. صاحب تذكره ى «شعراى معاصر اصفهان» يكى از آثار وى را «سر الاسرار» ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (454)، تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (339 -338)، الذريعه (792 / 9)، سخنوران نامى معاصر (2563 -2559 / 4)، مؤلفين كتب چاپى (26 / 5).

غني، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى شبستان شرقى مسجد شاه اصفهان، به خط ثلث پنج و چهار دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «كتبه الغنى القوى فى ثمان و ثلثين و الف»، (1038)؛ كتيبه ى گلونماى شمالى مسجد شاه، به خط ثلث چهار دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «حرره محمد غنى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (677 ،676)، احوال و آثار خوشنويسان (1191 / 4)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (449 -446 ،438).

غياث مجلد اصفهاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و نقاش. اهل اصفهان و مقيم عثمانى بود. وى در خط نستعليق نيز مهارت داشت. از آثار وى: يك نسخه «لمعات» عراقى، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «... غياث المجلد الاصفهانى... سنه احدى و ثمانين و ثمانمائه بقسطنطنيه»؛ يك نسخه «ديوان» فارسى و تركى قبولى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... غياث المجلد الاصفهانى بدار السلطنه قسطنطنيه... فى شهور سنه ثمانين و ثمانمائه الهجريه»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم نيم دو دانگ جلى و كتابت متوسط، با رقم: «العبد الحقير غياث المجلد الفقير... سنه ى 879 بقسطنطنيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (560 -559 / 2)، احوال و آثار نقاشان (434 / 1).

فاخري فسائي، محمدجعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدجعفر بن مرحوم فخرالاشراف بن ملاباشى شيخ الاسلام فسائى متخلص به فاخرى از فضلاء و شعراء و خوشنويسان معاصر مى باشد در سال 1290 شمسى در فسا متولد شده و پس از تحصيل مقدمات براى تكميل مبانى علمى خود به شيراز آمده و مدت ده سال در مدرسه منصوريه شيراز در محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ يوسف حدائق تلمذ كرده است. داراى دو اثر مطبوع منظوم بنام چهل قطعه و شاهد و مشهود مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فارسي، شجاع

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان است. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» حسن دهلوى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تم الديوان افصح المتكلمين اميرحسن دهلوى بيد العبد الفقير شجاع الفارسى... فى تاريخ 939».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (308 -307 /2).

فاضل زاده بديع شيرازي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1284 ش)، نويسنده، مترجم و خطاط. در شيراز به دنيا آمد. در مدرسه ى شعاعيه تحصيل كرد. پاره اى از مقدمات علوم ادبى و عربى و زبان انگليسى را در خدمت عم خود، ميرزا عبدالصمد بديع، آموخت. او در هيجده سالگى به عنوان معلم به استخدام وزارت فرهنگ درآمد. بديع خط نسخ و شكسته بخصوص نستعليق را بسيار خوش مى نوشت و چند جلد كتاب از قبيل: «مثنوى» مولوى و «منتهى الآمال» و غيره را براى چاپ نوشت. او همچنين در دبيرستانهاى شيراز معلم زبان انگليسى بود در ضمن آموزشگاهى براى تعليم زبان انگليسى دايره كرده بود. از آثار وى: «اراده ى آهنين»، ترجمه؛ «بزرگان ما»، شرح حال و منتخب اشعار فردوسى؛ «دستور زبان انگليسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (445 -444 / 1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (42 / 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (499 ،148 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (666 -556 / 3).

فايق آشتياني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1295 ق)، شاعر و خطاط. در جوانى در فوج مظفر مراغه بود و در قضيه ى مرو به دست تركمانان اسير شد و در اين واقعه «ديوان» شعر چهار هزار بيتى او مفقود شد. سپس شاهرخ خان پسر ابراهيم خان قاجار او را آزاد كرد و به خدمت خود درآورد. فايق بعد از كشته شدن شاهرخ خان به خدمت محمدشاه وزير بخارا درآمد و در خدمت او به نگارش مكاتيب مى پرداخت و در اعياد قصيده و غزل مى گفت. سرانجام به ايران بازگشت. وى «ديوانى» هفت هزار بيتى داشته است. لازم به ذكر است كه ملاقات فايق با ديوان بيگى در كرمانشاه اتفاق افتاده است. فايق در نوشتن خط ثلث متبحر

بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1285 -1283 / 2).

فخار شيرازي، جمال الدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به اتابكان منسوب و از خوشنويسان شيراز بود. در انواع خطوط، بخصوص ثلث و نسخ مهارت بسيار داشت. در كتاب «پيدايش خط و خطاطان» وفات وى اواخر سده ى هزار هجرى ثبت شده است. از آثار وى: يك قطعه از مرقع، نسخ كتابت جلى و خفى عالى، با رقم «كتبه حسين الفخار»؛ يك نسخه «بهجه المباهج»؛ وزيرى بزرگ، دو صفحه اول متن و حاشيه مذهب عالى، نسخ كتابت عالى، با رقم: «تمام شد كتاب بهجه المباهج... فى... سنه احدى و خمسنى و تسعمائه.. جمال الدين المشهور بحسين الفخار»؛ يك قطعه از مرقع مالك، ثلث و ريحان سه دانگ جلى و رقاع كتابت جلى ممتاز، با رقم: «مشقه العبد الضعيف حسين الفخار الشيرازى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1062 / 4)، پيدايش خط و خطاطان (105 -104)، گلستان هنر (34).

فخر جهان

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. نقاش. ملقب به فخرالدوله. وى ششمين دختر فتحعلى شاه قاجار و خواهر تنى شعاع السلطنه و همسر ميرزا محمدخان، پسر عمويش، بود. وى در گل آرايى و تصويرسازى و كتابت خطوط به شيوه ناخنى مهارت داشت. از آثار او:يك مرقع خطوط و كار ناخنى به خطوط نستعليق، شكسته تعليق، نسخ، شكسته نستعليق خوش و متوسط، با رقم: «حرره اقل خادمه الدوله القاهره الباهره، فخر جهان»؛ تصوير ناخنى تمام قد محمدشاه قاجار در لباس و كلاه و آرايش سلطنتى، با رقم: «فخر جهان 1260»؛ تصوير ناخنى دسته گل سرخ محمدى كه يك گل درشت در وسط آن جلب نظر مى كند. حواشى اثر، تذهيب طلاكارى دارد و زير ساقه هاى گل به خط ناخنى رقم «فخر جهان نور جهان» دارد.[1]

ز 1260 ق، ملقب

به فخرالدوله از زنان هنرمند. وى ششمين دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و خواهر تنى شعاع السلطنه بود. وى با ميرزا محمدخان، پسر عمويش ازدواج نمود. ولى پس از نه سال زندگى با حالت بكارت طلاق گرفت و ديگر ازدواج نكرد. فخرالدوله نزد پدر و همه ى شاهزادگان احترام و تقرب خاص داشت. از آثار هنرى او يك مرقع خطوط و كار ناخنى به خطوط نستعليق، شكسته تعليق، نسخ، شكسته نستعليق خوش و متوسط است كه چنين رقم دارد. «حرره اقل خادمة الدولة القاهره الباهره، فخر جهان». ديگر تصوير ناخنى تمام قد از محمد شاه قاجار (1264 -1250 ق) در لباس و كلاه و آرايش سلطنتى به تاريخ 1260 ق است. تصاوير ديگرى از گل و گياه به سبك ناخنى از او موجود است.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (567 / 2)، احوال و آثار نقاشان (501 / 2)، تاريخ عضدى (317 ،21)، خيرات حسان (22 / 3)، گلستان هنر (پنجاه و يك)، مشاهير زنان (182).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 1 و 567 / 2؛ احوال و آثار نقاشان قديم ايران 501 / 2؛ تاريخ عضدى، 21؛ خيرات حسان، 22 / 3؛ گلستان هنر. پنجاه و يك؛ ناسخ التواريخ، دوره كامل قاجاريه.

فخرالدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى مذهب عالى و حواشى تشعيرسازى، به خط ريحان و ثلث دو دانگ عالى، و نسخ ياقوتى و رقاع كتابت عالى، با رقم: «كتبه العبد الفقير... فخرالدين على بن هدايه الحسينى... قد فرغ... فى الخامس و العشرين من شهر ذى الحجه الحرام سنه احدى و تسعين و تسعمائه»؛ قرآن رحلى مذهب

عالى، به خط ريحان و ثلث دو دانگ عالى و نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... فخرالدين على بن هدايه الله الحسينى الكاشانى» صاحب «احوال و آثار خوشنويسان» آثار وى را در دو مدخل جداگانه آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1117 / 4).

فخرالدين يحيي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه الفقير فخرالدين يحيى»؛ يك قطعه ثلث دو دانگ جلى و نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه الفقير يحيى فخرالدين غفرالله ذنوبه سنه 1156».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1130 / 4).

فخرالكتاب صفياري، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1310 -1240 ش)، خطاط. ملقب به فخرالكتاب. در آذربايجان به دنيا آمد. تحصيلات متداول زمان را از علماى آن ديار فرا گرفت و در همان وقت به تعليم خط نيز همت گماشت و از خوشنويسان بنام روزگار خود شد. صفيارى چندى در خدمت لطفعلى خان دنبلى ناصرالسلطان خدمت كرد، سپس تا آخر عمر در دستگاه امامقلى ميرزا قاجار، سمت منشى گرى و پيشكارى داشت. وى در شهرستان مرند مدفون است. از آثار او، علاوه بر چند مرقع خطى بسيار زيبا و «گلستان» سعدى، يك نسخه «كليله و دمنه» بهرامشاهى است كه به اشاره ى امير حسنعلى خان اميرنظام گروسى به قلم نيم دو دانك خوش نوشته و با رقم: «قد وقع... على يد الحقير محمد باقر منشى التبريزى فى... سنه خمس و ثلاثمائه بعد الالف... هزار و سيصد و چهار هجرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (654 / 3 ،94 -93 / 1)، اطلس خط (629)، تذكره خوشنويسان معاصر (86 -83).

فرادي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1 شهريور 1360، تهران (هشت گنبد).

درگذشت: 7 مرداد 1375، تهران.

عبدالله فرادى پس از گذراندن مدارج ابتدايى و بالاتر به مدرسه ى فرانسوى ها رفت. در سال 1325 معقول و منقول را تمام كرد. سپس به دانشكده ى حقوق دانشگاه تهران رفت. رشته ى قضاء را به اتمام رساند و بعد از طى اين دوره توانست به تحصيل ادبيات و زبان فرانسه از طريق انجمن فرهنگى ايران و فرانسه بپردازد و موفق به دريافت مدرك ليسانس از دانشگاه سربن شود. پس از آن در وزارت دادگسترى و وزرات آموزش و پرورش مشغول به كار شد. سرانجام به مستشارى ديوان كيفرى رسيد. پس از بازنشستگى به همكارى با

انجمن خوشنويسان ايران پرداخت و علاوه بر تدريس و تعليم عملى آموزش خوشنويسى كلاس هاى نظرى انجمن نيز به عهده ى وى بود.

وى در كودكى نزد غلامرضا خوشنويس پاكنهاد شاگردى كرد، سپس از عماد طاهرى معروف به عمادالشريعه بهره برد. وى همچنين از على مخصوص و نيز على آقا حسينى استفاده برد؛ در جوانى هم از محضر استاد على اكبر كاوه بهره برد. وى سرانجام از محضر سيد حسن ميرخانى ملقب به سراج الكتاب بهره ها برد. از جمله آثار خوشنويسى به ياد مانده از وى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: فرمان مالك اشتر، مخزن الاسرار، مرآت العارفين شيخ شاهرودى.

عبدالله فرادى در مرداد 1375 درگذشت و كالبد وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فراش خلوت، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1291 ق)، خطاط. وى از كاتبان خوشنويس دربار ناصرالدين شاه بود و به شيوه ى ميرزا محمدحسين كاتب السلطان شيرازى كتابت مى كرد. از آثار وى: يك نسخه ى مزين «سفرنامه ى فرنگستان» ناصرالدين شاه، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «غلام خانه زاد محمود فراش خلوت، فى شهر ذيقعدة سنه ى 1291».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (868 -867/ 3).

فرخ زند، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 1243 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به فرخ. مشهور به خانلرخان و معروف به فرخ زند. از نوادگان دخترى محمد حسن خان قاجار بود. پس از فتح شيراز و قتل عام طايفه ى زند به دست آغامحمدخان قاجار، به دليل خويشاوندى نزديك از قتل رهيد و بعدها در دربار آغا محمدخان و فتحعلى شاه مقرب شد، تا آنجا كه در شورش عباسقلى خان، پسر ابراهيم خان، در كرمان از طرف فتحعلى شاه مأمور شد، كه به كرمان رود و عاقبت كار را به او گوشزد نمايد. وى سرانجام در هنگام بازگشت از كرمان در منطقه اى به نام باغين، در نزديكى كرمان، توسط افراد عباسقلى خان به قتل رسيد. در بيشتر مأخذ وفات فرخ در 1237 ق ذكر شده كه ظاهرا اشتباه است. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد. به گفته ى محمودميرزا قاجار در «سفينه المحمود»، فرخ زند بر علوم رياضى و هندسه نيز مسلط بوده و به حكم فتحعلى شاه كتابى در اين زمينه تأليف نموده است. همچنين گفته، كه فرخ در طبابت نيز دست داشته است. از ديگر آثار وى مى توان به مثنوى «جمشيد و خورشيد» اشاره كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1312 -1308 / 2)، الذريعه (819 -818 / 9 ،133 / 5)، ريحانه (318

-317 / 4)، سفينه المحمود (123 -117 / 1)، شرح حال رجال (92 / 5)، مجمع الفصحا (807 -806 / 5)، مصطبه ى خراب (140 -139)، نگارستان دارا (120 -118 / 1).

فرسي شيرازي، عنايت الله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به فرسى. اهل شيدان فارس بود. خط نسخ، ثلث و نستعليق را خوب مى نوشت. در زمان اكبرشاه (1014 -963 ق) به هند رفت و مورد توجه پادشاه قرار گرفت و در دربار وى نخست به كار كتابت و بعد به منصب كتابدارى گماشته شد. در زمان جهانگير پادشاه (1037 -1014 ق) علاوه بر منصب كتابدارى، مكتوب خوانى نيز به وى واگذار شد. از او منظومه اى به نام «نسب نامه قطبشاهى» در ذكر وقايع و سوانح دوران سلطنت محمد قلى قطبشاه (1020 -988 ق) و اسلاف وى مشتمل بر پانزده هزار بيت به جا مانده كه در 1019 ق آن را به اتمام رسانيده است. از آثار خطى وى: يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خفى خوش، با تاريخ و رقم: «985 عنايت الله شيرازى»؛ يك نسخه «كليات» سعدى، به قلم كتابت خوش، با تاريخ سال 964.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (542 -541 / 2)، تذكره ى پيمانه (371 -363)، تذكره ى روز روشن (617 -616)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (92 / 4)، فرهنگ سخنوران (702)، كاروان هند (1008 -1004 / 2)، مرآت الفصاحه (467).

فرمانفرما، حسينعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1251 -1203 ق)، خطاط. ملقب به فرمانفرما. وى پنجمين پسر فتحعلى شاه است و در ييلاق ده نوار به دنيا آمد. مادرش بدر جهان خانم بود. حسينعلى ميرزا از 1214 ق به حكومت فارس رسيد و تا 1250 ق، يعنى در حدود سى و هفت سال سلطان بى تاج و تخت فارس بود. حسينعلى ميرزا خط نستعليق را خوش مى نوشت. او در تهران به مرض وبا درگذشت. از آثار وى: يك لوحه به نام فتحعلى شاه،

به قلم پنج دانگ خوش و با رقم: «زد رقم خامه ى فرمانفرما».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (160 / 1)، تاريخ عضدى (221 -219)، حديقه الشعراء (1327 -1319/ 2)، شرح حال رجال (442 -438 / 1)، مكارم الآثار (149 -148 / 1).

فرهنگ شيرازي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1309 -1242 ق)، خطاط، اديب، نويسنده و شاعر، متخلص به فرهنگ. وى چهارمين فرزند وصال شيرازى است. در شيراز به دنيا آمد. در آغاز جوانى به تحصيل علوم ادبى و فنون رياضى پرداخت. علم جفر و رمل را نيز فراگرفت و زبان فرانسه را به تشويق حكيم قاآنى آموخت. فرهنگ شاعرى توانا و در آداب سخنورى استاد بود. وى هفت اقليم را خوش مى نوشت و در خط ثلث مهارت خاصى داشت. او در شيراز درگذشت و در حرم سيد ميرمحمد، برادر شاهچراغ، به خاك سپرده شد.از آثار خطى وى: يك نسخه «حدائق السحر» رشيد وطواط، به خط نسخ و شكسته كتابت خوش، با رقم: «حرره العبد الاقل... ابوالقاسم بن... وصال الشاعر...سنه 1278 ثمان و سبعين و مأتين بعد الالف». ديگر آثار وى: شرح «حدائق السحر» رشيد وطواط، به طرز چهار مقاله ى نظامى عروضى، متجاوز از پانزده هزار بيت: كتاب لغتى به نام «فرهنگ فرهنگ»، شال لغات مصطلحه فارسى، عربى و تركى؛ رساله ى «طب البله» يا «سكنجبينيه»، در مطايبات؛ شرح و ترجمه ى كتاب «بارع»، در علم نجوم بالغ بر ده هزار بيت؛ «ديوان» شعر، نزديك به دوازده هزار بيت، به فارسى و عربى.[1]

(بخش 1) ابوالقاسم بن (ميرزا) محمدشفيع وصال، شاعر و نويسنده ى دوره ى قاجاريه (و. 1242 ه.ق- ف. 1309 ه.ق). وى برادر وقار، داورى و يزدانى بود. فرهنگ در

كودكى نزد پدر به تحصيل علم و خط پرداخت و پس از پدر نزد وقار برادر بزرگ خويش به تكميل علوم و ادبيات مشغول گرديد و گذشته از شعر و فنون ادبى در تحصيل رمل و جفر و اسطرلاب رنج بسيار كشيد و در اين فنون استاد شد در سال 1274 با وقار سفرى به تهران كرد و دو سال بعد با وى به همراهى حسام السلطنه به شيراز بازگشت. سفر ديگرى پس از مرگ وقار به شيراز نمود (حدود 1300). وى ناصرالدين شاه و حاج معتمدالدوله فرهاد ميرزا، حسام السلطنه سلطان مراد ميرزا، حاج معدل شيرازى را مدح نمود و مانند وقار و ديگر برادران نزد ممدوحان خويش اعزاز و احترام بسزا داشته است. فرهنگ در اشعار خويش مانند داورى و وقار يكى از پيروان سبك خراسانيست. مضامين بكر در اشعار او بسيار است و نوعى تجدد از آنها استنباط مى شود. برخى از قصايد وى مشحون از لغات فرانسه مى باشد. و شماره ى اشعار او را بالغ بر 20000 مى دانند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (356 -354)، احوال و آثار خوشنويسان (1020 / 4 ،34 -32 / 1)، اطلس خط (566)، تاريخ ادبيات ايران، براون (210 -208 / 4)، تاريخ هنرهاى ملى (988 / 2)، حديقه الشعراء (1370 -1360 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (135 -131 / 4)، الذريعه (213 / 16 ،185 / 13 ،207 / 12 ،829 / 9)، ريحانه (334 -332 / 4)،شرح حال رجال (10 -9 / 6)، طرائق الحقائق (381 -379 / 3)، فارسنامه ى ناصرى (1014 -1011/ 2)، فرهنگ سخنوران (704)، گلستان هنر (بيست)، المآثر و الآثار (206)،

مجمع الفصحا (817 -807 / 5)، مرآت الفصاحه (473 -471)، مكارم الآثار (1174 -1173 / 4)، مؤلفين كتب چاپى (273 -272 / 1).

فريب اصفهاني، عبدالغفار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به فريب. پدرش از افاضل اصفهان بود.وى تصحيلات خود را در اصفهان و سپس در تهران به پايان رسانيد و در هيجده سالگى جامع علوم ادبى بود. او از علوم معقول و منقول نيز بهره داشت و در علم طب ماهر بود. صاحب «مجمع الفصحا» آورده كه: «... از فرط كياست طرز معالجه جديد اطباى فرهنگ را مزيد طب قديم كرده...». وى قصيده را نيكو مى سرود و در خط نستعليق سرآمد اقران خود بود. او ابتدا خطاط و سپس فريب تخلص مى كرد. از آثار وى: رساله ى درباره ى «بيمارى وبا»، به عربى؛ منظومه اى در «تشريح»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (405 -404 / 2)، حديقه الشعراء (1374 -1372 / 2)، الذريعه (96 / 23 ،829 / 9)، فرهنگ سخنوران (707 -706)، مجمع الفصحا (828 -820 / 5).

فريوسفي، امير شاهرخ

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اميرشاهرخ فريوسفي درسال 1344 درخانواده اي هنرمند در تهران بدنياآمد .وي پس از دريافت ديپلم متوسطه ، وارد انجمن خوشنويسان شد و دردوره هاي متوسط و خوش را تحت نظر استاد كيخسرو خروش گذرانيد . و دوره عالي و ممتاز را با راهنمايي استاد محمد علي گرجستاني به پايان رسانيد و درخط شكسته از سرمشق هاي استاد عباس رفيعي فراهاني استفاده كرد . فريوسفي ازهمان دوره ازآثار متنوع استاد محمد باقر آقا ميري درنگارگري و تذهيب سرمشق گرفت . وي ازسال 1373 تا كنون مسئوليت معاونت هنرستان هنرهاي تجسمي پسران رابر عهده دارد . امير شاهرخ فريوسفي داراي ده سال سابقه تدريس درهنرستان كمال الملك ، فرهنگسراي انديشه و چند آتليه خصوصي است . وي

از سال 1376 تا كنون در نمايشگاهها و همايش هاي متعددي شركت كرده است . حضور و شركت در همايش نگارش قرآن و تذهيب يك جزء قرآن مجيد دريك روز ، درسال 1379 كسب مقام نخست در چهارمين جشنواره هنر هاي تجسمي آموزش و پرورش درسال 1379 ، شركت در نمايشگاه هفته فرهنگي ايران درباكو و خوشنويسي سه عنوان كتاب از ديگر كارهاي وي دراين دوره است . امير شاهرخ فريوسفي درحال حاضر نايب رييس انجمن نگارگري ايران است .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : خوشنويسي

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : استاد فريوسفي درسال 1344 درتهران درخانواده اي هنرمند به دنيا آمد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : امير شاهرخ فريوسفي ، پس ازدريافت ديپلم متوسطه از دبيرستانهاي تهران ، وارد انجمن خوشنويسان شدو دوره هاي متوسط و خوش را تحت نظر استاد كيخسرو خروش گذراند . و دوره هاي عالي و ممتاز را با راهنمايي استاد محمد علي گرجستاني به پايان رسانيد و درخط شكسته ازسرمشق هاي استاد عباس رفيعي فراهاني استفاده كرد . فريوسفي از همان دوره ازآثار متنوع استاد محمد باقر آقا ميري درنگارگري و تذهيب سرمشق گرفت .

استادان و مربيان : محمد علي گرجستاني ، محمد باقر آقاميري ، عباس رفيعي فراهاني از استادان اميرشاهرخ فريوسفي بوده است .

وقايع ميانسالي : استاد فريوسفي پس ازگذراندن دوره هاي عالي خوشنويسي ، به تدريس در هنرستانهاي كمال الملك ، فرهنگسراي انديشه و چند آتليه خصوصي پرداخت (باسابقه حداقل 10 سال ) ونيز درنمايشگاههاي متعدد شركت مي كند .از اين گذشته ، در حال حاضر، نايب رييس انجمن نگارگري ايران است .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : معاون هنرستان تجسمي

پسران ، معلم خوشنويسي درهنرستان كمال الملك ، فرهنگسراي انديشه و چند آتليه خصوصي است و نيز درحال حاضر نايب رييس انجمن نگارگي ايران است .

فعاليتهاي آموزشي : تدريس خوشنويسي درهنرستان تجسمي ايران ، هنرستان كمال الملك فرهنگسراي انديشه ، و چند آتليه خصوصي از سوابق استاد فريوسفي است .

شاگردان : بسياري از فارغ التحصيلان رشته هاي گوناگون هنري از هنرستان كمال الملك ، فرهنگسراي انديشه برخي آتليه خصوصي از شاگردان استاد فريوسفي به شمار مي روند .

آرا و گرايشهاي خاص : استاد فريوسفي عمدتا به خوشنويسي قرآن يا خطاطي چون نستعليق و شكسته گرايش دارد .

جوائز و نشانها : كسب مقام اول درچهارمين جشنواره هنرهاي تجسمي آموزش و پرورش 1379.

چگونگي عرضه آثار : حضورو شركت درهمايش نگارش قرآن و تذهيب يك جزء قرآن مجيد در يك روز ، شركت درنمايشگاه هفته فرهنگي ايران درباكو .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اثري درهمايش نگارش قرآن و تذهيب يك جزء قرآن مجيد دريك روز

2 خوشنويسي سه عنوان كتاب

منابع زندگينامه :،من درمحراب آرامش مي يابم ،كيهان فرهنگي ،ص12

فسايي، عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1273 ق)، خطاط. وى نستعليق را خوش مى نوشت و بيشتر اوقات را در لار مى گذرانيد، سپس به شيراز رفت و در همان شهر درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (392 / 2)، فارسنامه ى ناصرى (1406 / 2).

فضايلي، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد حبيب الله فضايلي در سال 1301 ، در سميرم ديده به جهان گشود. وي خوشنويسي را كه هنر موروثي خانوادگي بود از پدر فراگرفت. شوق آموزش علوم ديني باعث گرديد پس از پايان دوره ابتدايي ، به منظور آموزش دورس مورد علاقه خود عازم اصفهان گردد و مدت هشت سال از محضر مدرسان علوم مختلف صرف و نحو و منطق و فقه و اصول استفاده برد. سپس به دروس جديد روي آورد و موفق به اخذ ليسانس ادبيات فارسي از دانشگاه اصفهان شد. حبيب الله فضايلي در سال 1336 در آموزش و پروش اصفهان استخدام گرديد و به تدريس تعليمات ديني و عربي و خط پرداخت. با تاسيس كلاس هاي خوشنويسي در اصفهان ، تا سال 1348 به تعليم هنرجويان مشغول گرديد. استاد حبيب الله فضايلي در 12 آبان ماه 1376 ، در سن 75 سالگي در اصفهان ديده از جهان فروبست .گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : حبيب الله فضايلي فرزند محمد ابراهيم ، در بهار سال 1301 شمسي در يك خانواده روحاني متولد شد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : فضايلي در سيزده سالگي پدر را از دست داد و بدين ترتيب مسئوليت ادراه امورخانواده به وي محول گرديد. او در اين مورد چنين مي گويد: « پدرم به سال 1313 به رحمت ايزدي پيوست و مرا با

كوهي از مشكلات تنها گذاشت. پس از آن تكفل خانواده ام بر دوش من افتاد و بنده تا دوازده سال از راه مكتبداري و نويسندگي و آموزش خوشنويسي هزينه خانواده خود را في الجمله تامين كردم. »تحصيلات رسمي و حرفه اي : استاد فضايلي خوشنويسي را كه هنر موروثي خانوادگي بود از پدر فراگرفت. شوق آموزش علوم ديني باعث گرديد پس از پايان دوره ابتدايي ، به منظور آموزش دروس مورد علاقه خود عازم اصفهان گردد و مدت هشت سال از محضر مدرسان علوم مختلف صرف و نحو و منطق و فقه و اصول استفاده برد. سپس به دروس جديد روي آورد و موفق به اخذ ليسانس ادبيات فارسي از دانشگاه اصفهان شد. خاطرات و وقايع تحصيل : استاد فضايلي در نامه اي به انجمن خوشنويسان اصفهان ، درخصوص چگونگي قرار گرفتن در مسير هنر خوشنويسي چنين مي گويد: « در سميرم شب نشيني هاي پدرم برايم بسيار جالب بود كه با چندتن از اهل ذوق و سواد به خواندن ديوان اشعار يا شاهنامه مي پرداختند و يا در معني بعضي اشعار به تفحص و بحث مي پرداختند و يا در معني بعضي اشعار به تفحص و بحث مي پرداختند. كليه اين امور مرا سخت تحت تاثير قرار داده و وادار به مشق خط نمود و شوق خواندن كتاب و ديوان اشعار شاعران بزرگ بر من فزوني يافت. پدر كه ذوق و علاقه خاص مرا ديد سرمشق هايي از اساتيد گذشته كه بر زمينه هاي رنگي و زرافشان در خطوط نستعليق و رقاع و نسخ و شكسته بود در اختيارم گذاشت و من مشغول مشق

خط از روي نوشته هاي بزرگان گذشته خوشنويسي ايران شدم ... »استادان و مربيان : حبيب الله فضايلي هنر خوشنويسي را ابتدا نزد پدر و دايي خود ملا محمدخان عالم فراگرفت. او تحت خوشنويسي پدر چگونگي تراش قلم و ساخت مركب و ديگر فنون خوشنويسي را آموخت. با از دست دادن پدر به منظور فراگيري علوم حوزوي ، عازم اصفهان شد و در مدت هشت سال از محضر اساتيد بزرگي چون : حاج آقا جمال خوانساري ، حاج آقا مقدس ، حاج شيخ عباسعلي اديب ، سيدحسن مدرس ، حاج شيخ صديقين ، آيت الله زند كرماني و آيت الله طبيب در صرف و نحو و منطق و اصول و كلام فقه و تفسير استفاده هاي شاياني برد. در زمينه خوشنويسي نيز از مير محمد مهدي خليقي پور استاد خط نستعليق ، علي اكبر كاوه و حسن زرين استفاده نمود ، تا اينكه موفق به دريافت گواهينامه از استاد كاوه و از اداره هنرهاي زيبا شد.زمان و علت فوت : استاد حبيب الله فضايلي در 12 آبان ماه 1376 ، در سن 75 سالگي در اصفهان جهان را به درود گفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : استاد فضايلي عضو شوراي عالي و هيات امنا و هيات تشخيص انجمن خوشنويسان ايران بود.فعاليتهاي آموزشي : حبيب الله فضايلي در سال 1336 در آموزش و پروش اصفهان استخدام گرديد و به تدريس تعليمات ديني و عربي و خط پرداخت. با تاسيس كلاس هاي خوشنويسي در اصفهان ، تا سال 1348 به تعليم هنرجويان مشغول گرديد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : استاد حبيب الله

فضايلي در سال 1343 كلاس آزاد خوشنويسي را در اصفهان بنيان نهادو به تعليم هنرجويان پرداخت ، كه اين كلاس ها تا سال 1348 ادامه داشت و در اين سال تحت پوشش و نظارت خوشنويسان مركز قرار داشت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : استاد فضايلي در ضمن اشتغالات روزمره ، از تحقيق و تاليف بركنار نماند و بيشتر سعي او در پديد آوردن آثار اسلامي و در حول قرآن و احاديث بوده است. وي همچنين بنابر ذوق ادبي و شركت در انجمن هاي شعر ، اشعاري درباره قرآن و مدايح ائمه اطهار نيز سروده است.جوائز و نشانها : كتاب « اطلس خط » استاد فضايلي در يكي از سال هاي پيش از انقلاب به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

________________________________________

آثار : آيه نور اطلس خط ويژگي اثر : اين اثر استاد فضايلي ، از كتب مرجع در زمينه تاريخ خوشنويسي مي باشد.3 بوستان هنر خط تعليم خط كتيبه هاي عتبات كربلا ، سامرا ، كاظمين ، امام رضا(ع) ويژگي اثر : استاد فضايلي لوحه ها و كتيبه هاي بسياري از سوره هاي قرآن و آيات قرآن برزمينه كاشي و عيره جهت اماكن مقدسه و مساجد نگارش نموده است.6 نگارش كلام الله مجيد

فضلي قزويني، فضل الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به فضلى. در قزوين به دنيا آمد. در خوشنويسى و خطاطى معروف و در سرودن شعر توانا بود. در

زمان اكبرشاه گوركانى (1014 -963 ق) همراه پسر خود، مقصود قزوينى به هند رفت و در آگره اقامت كرد و همان جا درگذشت. از اوست:

فضلى چو غنچه خلعت هستى به خود مپيچ

بر چهر چين ميفگن و دامن به خون مكش

چون گل شكفته باش و چو سرو از غم جهان

آزاد باش و منت اين چرخ دون مكش

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه ى سامى (129)، الذريعه (837 / 9)، فرهنگ سخنوران (712)، كاروان هند (1026 -1025 / 2)، مينو در (538 / 2).

فلسفي، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير فلسفي درشهر اهواز به دنيا آمد و تا سن 22 سالگي در آن شهر زندگي كرد . او سپس به تهران آمده است . خوشنويس جواني است كه ذهن كنگاشگر و پويايي دارد . او در پهنه خط نستعليق و خاصه در زمينه مسائل نظري آن ، صاحب انديشه ونظر است و چون خود به نكويي بربداعت و بداهت آثار و اقوالش آگاه است از اين روي خالي از هر گونه تعصب و پيشداوري به نظرات و منزلت خاستگاه هاي قكريش وقوف دارد . وي مي گويد : كه در واقع خط براي من يك وسيله است كه آن ميل به زيبايي شناسي و زيبايي آفريني و خلاقيت را درمن ارضا مي كند .گروه : هنررشته : خوشنويسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : امير از همان سالهاي اول دبستان خط ريز را خوش مي نوشت و تقريبا از كلاس سو م و چهارم ابتدايي به بعد مشخص شده بود كه او خوش خط است . وي هم با تشويقي كه هم از طرف آقاي بابايي (معلمش ) و اولياء مدرسه و

هم از سوي خانواده مي شد به كارش ادامه مي داد . امير به جز بابايي معلم خط نداشت . فلسفي تا سالهاي دبيرستان هم معلم خط نداشته است .امير فلسفي دردوران دبيرستان گاها به نقاشي بيشتر معروف بود ، تا خطاطي .هر هفته نقاشي هاي او را در دبيرستان براي ديدن دانش آموزان به ديوار مي زند . كارهاي وي بيشتر با خودكار و مداد بود و در واقع سياه قلم كارمي كرد چونكه او معلمي نداشته و نمي دانست كه چه كار بايد بكند . وي در سال 1359 دوره ممتاز خوشنويسي را با موفقيت سپري كرده است .استادان و مربيان : آقاي ابن علي بابايي ،معلم كلاس اول و دوم دبستان بود . او بود كه فلسفي را به خوشنويسي علاقمند كرده است . فلسفي درسال 1355 كه به منظور ثبت نام در كلاس زبان به تهران آمده بود ، استاد حسن ميرخاني آشنا شده و به كلاس ايشان رفت . اما چون ناچار بود كه به شهر خود اهواز برگردد نتوانست بيش از سه ماه ايشان تعليم بگيرد . حسن امير خاني به عنوان اولين استاد خط تاثير فوق العاده اي بر فلسفي داشت چونكه او اولين معلم تخصصي خط تخصصي خط فلسفي بود . استاد خروش نيز يكي ديگر از استادان خط فلسفي درانجمن خوشنويسان بود . استاد اميرخاني نيز يكي ديگر از استادان فلسفي بود كه تاثير تعيين كننده اي برروي خوشنويسي امير فلسفي داشته است .همسر و فرزندان : همسر امير فلسفي ،همكارش مي باشد و در خوشنويسي تبحردارد . او حتي درزمينه نقطه نظرهاي خوشنويسي هم ياري

گر فلسفي مي باشد ، چون به هر حال ديد غير دركار موثر است و چه بهتر كه صاحب اين ديد ،خوشنويس هم باشد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : فلسفي بعد از پايان رسانيدن دوره ممتاز خوشنويسي درسال 1359 ، به عنوا ن معلم در انجمن خوشنويسان مشغول به كار شد . او دو سه سالي نيز در مركز آمار وزارت آموزش و پرورش كاركرده است . بيشتر مشاغل ايشان آموزش است و مزيد بر آن انجام سفارشات و كتابت مي باشد .آرا و گرايشهاي خاص : امير فلسفي معتقد است كه خوشنويسي از عرفان و عمق روحي وزيبايي شناختي نشات گرفته و به مراحل بالاو والا رسيده است . در ضمن تعريف خاصي از مكتب ، سبك و شيوه ارائه نشده است و گاه سبك و شيوه را با هم اشتباه مي گيرند ، توضيح مي دهد كه مكتب عمده تر از آن دو واژه بوده وحتي ايدئولوژي مشخصي راهم دارا مي باشد و او بر اين باور است كه سبك ، چيزي بين مكتب و شيوه مي باشد . فلسفي درنقد خوشنويسي بيان مي دارد كه فراگيري و نوشتن خط شكسته ، از نستعليق آسان تر است و البته اجراي خط نستعليق از همه خطوط مشكل تر است . چون نوشتن خط شكسته ، بيشتر به شكل خط تزئيني در آمده است ، يعني فاخرتر و مجلل تر از خط نستعليق است . او خط شكسته را كاري تابلويي و نمايشي مي داند .چگونگي عرضه آثار : فلسفي به ايهام درشعر علاقه خاصي دارد . شعرهاي گزينه و انتخابي آثار ايشان جنبه

هاي كنايي و مجازي دلپذيري دارند كه بر جلوه گر و چشم انداز خطوط دو چندان مي افزايند .

________________________________________

آثار : كتابت اشعار بابا طاهر (ص 176) كتابت اشعار حسن حسن زاده آملي (ص 177) كتابت ديوان اقبال(ص 177) كتابت ديوان حافظ (ص 177 ) كتابت گلستان سعدي ويژگي اثر : اين كتابت با همكاري لاله دشتي انجام يافته است . (ص177)

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

فيروزكوهي، عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1301 ق)، خطاط. از استادان خوشنويس است. از آثار وى: «شرح منازل السائرين» عبدالرزاق كاشانى، به قطع نيم ربعى، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم:«قد وقع من تسويد هذا الكتاب المستطاب اقل الطلبه ابن محمدعلى، عبدالرحيم الفيروز كوهى... سنه احدى و ثلثاء بعد الالف من الهجره النبويه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1101 -1100 / 4).

فيضي شرواني، حسن، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به فيضى. از سادات شروان بود. اكثر خطوط را خوب مى نوشت و در فن انشاء مهارت داشت. از اوست:

گفتى توان به آن مه نامهربان رسيد

گر بگذرى ز خود به خدا مى توان رسيد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه ى سامى (67)، تذكره ى روز روشن (642)، دانشمندان آذربايجان (391 ،303 -302)، الذريعه (855 / 9)، فرهنگ سخنوران (726)، هفت اقليم (297 / 3).

قاجار، حبيب اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1308 ق)، خطاط. به خط وى مرقعى به قلم سه دانگ و دو دانگ متوسط در كتابخانه ى سلطنتى است، با رقم: «كمترين غلام خانه زاد حبيب اللَّه قاجار، سنه ى 1308».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (135/1).

قاري تبريزي، محمد جعفر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: «صحيفه ى سجاديه» نيم ربعى، جلد روغنى، دو سرلوح مرصع، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «و قد تشرفت بكتابه هذه الصحيفه... محمد جعفر القارى التبريزى... فى سنه ى 1123 بتوفيق الملك المعين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1155 / 4).

قاري، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن حاج ميرزا محمّد مهدى قارى اصفهانى از دانايان به علم تجويد و قرائت و از خطّاطين معروف اواخر قرن سيزدهم است. يك نسخه از كتاب «تحفه حكيم مؤمن» به خطّ زيباى او در كتابخانه مدرسه عالى سپهسالار موجود است. در اصفهان در محلّه مسجد حكيم سكونت داشته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

قاسم شاديشاه، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 955 ق)، خطاط و شاعر. اهل خراسان بود و در عصر سلطان ابوسعيد گوركانى مى زيست. از شاگردان سلطان محمد نور بود و در خدمت سلطان محمد خندان نيز مشق مى نمود. نستعليق را به مهارت مى نوشت، ولى ديرنويس بود. بين او و ميرعلى هروى هميشه معارضه جارى بود كه اغلب به گستاخى شاديشاه منجر مى شد. ميرمحمد حسين هروى از شاگردان او است. در «پيدايش خط و خطاطان» قطعه اى از وى آورده شده كه تاريخ 955 ق دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :پيدايش خط و خطاطان (150 -149)، خوشنويسان و هنرمندان (42 -41)، فرهنگ سخنوران (486)، گلستان هنر (90 -89)، مناقب هنروران (66).

قاسم، قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وقتى كه همايون پادشاه گوركانى هند به ايران آمد، قاسم ملازم و منشى وى شد و با او به هند رفت و بعد از مرگ همايون (963 ق) يك چند نيز در ملازمت فرزند او، شاه جلال الدين اكبر گذراند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (49 -48).

قاطع روزبهاني، منصور

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س نهم ق)، قاطع. وى معاصر دوران بايسنقر ميرزا بود و گويا در كتابخانه آن شاهزاده، به هنر قطاعى اشتغال داشته است. او در خط توقيع نيز صاحب قلم بود. از آثار وى قطعه خطى در يكى از مرقعات است كه جمله اى را به خط رقاع نوشته و رقم «كتبه اقل عباداللَّه الغنى منصور القاطع الروزبهانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1215/ 3).

قاطع، عبدالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، قاطع. در هرات به دنيا آمد و همان جا نشوونما يافت و شهرت فراوان پيدا كرد. وى در هنر قاطعى و برشكارى ماهر بود و از ياران هنرمند سلطانعلى مشهدى به شمار مى آمد. از آثار وى قطعه نستعليق استادانه اى است كه به مهارت و استادى تمام بريده و رويه ى آن را به رنگهاى گوناگون آرايش داده است و رقم نهاده: «قاطعها شيخ عبدالله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (312 / 1)، مناقب هنروران (103).

قايني بيرجندي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1305 ق)، خطاط، نويسنده و دانشمند. وى در علوم فلسفى و هيئت و نجوم و رياضيات استاد بود و جز خط نستعليق، شكسته تعليق و شكسته نستعليق را نيز استادانه مى نوشت. اين استاد بيشتر عمر خود را در اصفهان گذراند، سپس به تهران آمد و در اين ديار سكنى گزيد. سلطان اويس ميرزا احتشام الدوله مدتى نزد وى تلمذ كرده است. به گفته ى اعتمادالسلطنه، او يك نسخه «مثنوى» مولانا را به مدت سى سال كتابت كرده و به حاج فرهاد ميرزا معتمدالدوله اهدا نموده است. وى در تهران درگذشت و در جوار امامزده يحيى به خاك سپرده شد. از آثار او: يك نسخه «مثنوى» مولانا، كه ظاهرا همان نسخه اى است كه ذكر آن در «المآثر و الآثار» آمده است، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «اين كتاب مستطاب... محمدعلى بن محمداسماعيل الحسينى القاينى... قد شرع فى كتابته يوم الاحد خامس شهر شعبان فى 1266»؛ يك نسخه «نهاية الايضاح»، در هندسه، تأليف خود وى، به قلم كتابت خفى نزديك به غبار خوش، با رقم: «و قد اتفق جفاف القلم،... سنة اربعة و سبعين

و مأتين بعد الالف... ابن محمد اسمعيل الحسينى محمدعلى البيرجندى القاينى و صلى اللَّه...»؛ يك نسخه «تحرير اقليدس»، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «سمت اختتام پذيرفت و انا العبد... ابن محمد اسمعيل الحسينى، محمدعلى البيرجندى القاينى... فى عشر آخر، شهر ربيع المولود من شهور سنه ى 1274 من الهجرة النبوية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (797 -795/ 3)، الذريعه (396/ 24)، شرح حال رجال (240/ 6)، المآثر و الآثار (200).

قايني، ابوشريف محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1139 ق)، عالم امامى، فقيه، محدث، مفسر، مدرس، متكلم، فيلسوف و خوشنويس.چون در مناظرات علمى كسى را ياراى سخن گفتن با او نبود به سلطان العلماء مشهور شد. در چهارده سالگى به تحصيل روى آورد. دوران تحصيلات عاليه خود را در اصفهان به پايان رساند. در حوزه ى علميه ى قاين، به تدريس فقه و فلسفه مى پرداخت و گاه به نقاط ديگر جهت مباحثات علمى سفر مى كرد، كه سفر 1115 ق او به هرات و مباحثه او با علماى اهل سنت از آن جمله است. سرانجام در ماه رمضان درگذشت و (بماه رمضان) ماده تاريخش گشت. سلطان محمد پدر قطب الدين قاينى عالم رياضى است. از آثارش: «تهذيب الامه»، تفسير مفصلى بر قرآن؛ «تطهير الائمه (ع)»؛ «الامامه»؛ «رساله فى الوجود»، شامل مباحث و فوائد فلسفى درباره ى وجود؛ «ام الوسائل فى ام المسائل»، تفسير سوره ى حمد و برگرفته از تفسير مفصل، به زبان عربى؛ حاشيه بر «الشرح الجديد للتجريد»؛ كتابت «ضياء القلوب»، در حديث، به خط نستعليق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزگان قائن (537 -531)، الذريعه (36 / 25 ،116 -115 / 6 ،327 -326 / 2)، ريحانه (60 -59 / 3)،

طبقات اعلام الشيعه (قرن 317 -316 / 12).

قايني، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 914 ق)، خطاط و شاعر. او شاگرد اظهر تبريزى و معاصر و قرين سلطانعلى مشهدى بود كه ابتدا در تبريز كاتب دربار سلطان يعقوب، فرزند اوزون حسن آق قوينلو، بوده و به همين مناسبت يعقوبى رقم مى كرده است. پس از مرگ او در دربار رستم، نوه ى سلطان يعقوب، كتابت مى نموده و نام وى رستمى رقم مى زده است. از تبريز سفرى به حجاز كرد و پس از چندى به خراسان رفت و به دربار سلطان حسين ميرزا بايقرا راه يافت و به سبب نزديكى به او سلطانى رقم مى كرد. سلطانعلى به هنگام اقامت در هرات جزو مجلسيان اميرعليشير نوايى و از ملازمان نورالدين عبدالرحمن جامى بود. او معدودى از اشعارى را كه خود مى سرود، معدودى از اشعار را به خط خود مى نوشت. شيوه ى سلطانعلى آميزه اى است از خط سلطانعلى مشهدى و خط استادش، اظهر تبريزى، است و كتابت خفى را از مشق و قلم جلى، خوشتر مى نوشت. وى گرچه در خط نستعليق معروف است، آثارى از خطوط اصول وى هست كه استادى او را در نسخ و رقاع نيز نشان مى دهد حاكى است. وى در هرات درگذشت. از آثار او: يك نسخه «زبده الحقايق» عين القضاه همدانى، به قلم نستعليق كابت جلى خوش، با رقم: «تمت كتابه... سلطانعلى اليعقوبى. سنه ى اربع و ثمانين و ثمانمائه»؛ يك نسخه «ظفرنامه ى» تيمورى شرف الدين على يزدى، به قلم نستعليق كتابت و عناوين به قلم رقاع خوش، با رقم: «قدتم... على يد العبد الفقير... سلطان على القاينى... سنه اثنى و تسعين و ثمانمائه...»؛ يك نسخه «ديوان» كامل جامى، به قلم نستعليق كتابت خوش

كه چند سطر آخر آن به قلم رقاع كتابت خوش است و رقم «قد وقع الفراغ من كتابه... سلطان على القاينى... فى شهر ربيع الاول سنه ثمان و تسعين و ثمانمائه الهجريه» دارد؛ يك نسخه «ديوان» اميرعليشير نوايى (تركى)، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... سلطان على القاينى». و چندين اثر ديگر وى كه در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (241 -236 /1)، اطلس خط (462 -461)، پيدايش خط و خطاطان (114 -113)، تاريخ ادبيات در ايران (172/4)، تاريخ نظم و نثر (345)، خوشنويسان و هنرمندان (37 ،9)، الذريعه (458/9)، مجالس النفائس (274 ،101)، مناقب هنروران (114 ،60 -59)، هنر عهد تيموريان (622 ،582 ،509 -508 ،485 ،312).

قايني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، محدث، فقيه، محقق، نويسنده و خطاط. از شاگردان ملا احمد نراقى و شيخ موسى بن جعفر نجفى، شريف العلماء، و سيد محمد مجاهد بود. وى علاوه بر اينكه خود نويسنده و محقق بود، آثار نويسندگان ديگر را نيز به خط خود كتابت مى نمود. از آثارش: «شرح المعالم الاصول»؛ كتابى در دانش «اصول»؛ كتابى در «تاريخ»؛ «الاسئله و الاجوبه» كه فقه استدلالى و رساله ى عمليه است.از آثار كتابتى او: «محزن الادويه» و تذكره ى «اولى النهى» محمد حسين عقيلى به قلم نسخ در 1246 ق كه جلد كتاب داراى گل و بوته و مذهب مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (259 -258)، الذريعه (71 / 14 ،248 / 12).

قايني، ميرك

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، عالم، فيلسوف و خطاط. مدتى به تحصيل در حوزه ى علميه اصفهان پرداخت، و از محضر آقا حسين خوانسارى استفاده نمود. آثار باقيمانده از وى نمايانگر فضل و هنر اوست. از آثارش: كتابت «تهليليه» منسوب به جلال الدين دوانى با خط نستعليق؛ كتابت «تلتحفه الرضويه» معزالدين محمد نقيب، در اصول فقه، براى امير سيد اسماعيل خاتون آبادى كه حواشى و تعليقاتى خود بر آن افزوده كه نشان دهنده ى دانش قاينى در علوم عقلى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (225)، فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه ى دانشكده ى الهيات دانشگاه تهران (379 / 1).

قدسي اصفهاني، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا محمدعلى خوشنويس اصفهانى و برادر ميرزا حسن و ميرزا ابوالقاسم و ميرزا مهدى قدسى كه همه در خط نسخ خوشنويس بوده و آثار خطى و چاپى از خود باقى گذاشته اند ولى هيچ يك به درجه ى خوشنويسى پدر نبوده اند. مرحوم ميرزا عبدالحسين علاوه بر نوشتن خط نسخ و رقاع در علوم ادبى نيز يد طولائى داشته و گاهى نيز شعرى مى گفته است. وى مؤسس مدرسه ى «قدسيه» يكى از قديمى ترين مدارس جديد اصفهان است.

- قرآن وزيرى كوچك مذهب عالى روغنى نسخ كتابت خفى عالى. رقاع كتابت خفى عالى بلكه ممتاز با رقم: «... اشير الى به كتابة القرآن الحكيم... الحاج ميرزا محمد هاشم امام الجمعة والجماعة. كتبه عبدالحسين الاصفهانى».

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

قدسي خراساني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1270 ق)، خطاط. خواهرزاده و شاگرد ميرزا محمدعلى سنگلاخ خراسانى است. اصلش از اسفراين بود، ولى در مشهد كسب كمال كرد. در سى و سه سالگى در علوم فقه و اصول استاد بود و در رياضى تسلط داشت و شعر نيز مى سرود. وى به دعوت ميرزا سنگلاخ به استانبول رفت و در آنجا خط نستعليق و شكسته را نزد دايى خود آموخت و خوش نوشت. قدسى پس از مدتى اقامت در استانبول به اسفراين بازگشت و در همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (583 -582 / 2).

قدسي شيرازي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1361 -1288 ق)، خطاط، مصحح و شاعر، متخلص به قدسى. اصلش از دارابجرد فارس است. در شيراز به دنيا آمد و همان جا نشوونما يافت. او از سادات حسينى است. قدسى از خواص شاگردان شيخ مفيد، صاحب «مرآت الفصاحه»، بود كه تواسنت در خدمت استاد در زمينه علوم ادبى و كلام و حكمت بهره ها ببرد. خط نستعليق را نيكو مى نوشت. از سبك ميرعماد حسينى پيروى مى كرد. در سرودن اشعار عربى و فارسى ذوق و طبعى سليم و مستقيم داشت. از آثارش: «خطائر القدس»، در كلمات و كرامات استادش شيخ مفيد؛ «فردوس الكمال»، مشتمل بر تفسير بعضى از آيات و شرح برخى از احاديث و پاره اى از حكم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (80 -78)، تذكره ى طلعت (204 -202)، حديقه الشعراء (1426 -1424 / 2)،دانشمندان و سخن سرايان فارس (199 -195 / 4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (108 / 3)، شرح حال رجال (199 -198 / 6)، فرهنگ سخنوران (741)، مرآت الفصاحه (501-500).

قدسي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خطاط نسخ نويس، متوفى جمادى الثانيه ى 1375 به سن 75 سالگى، ماده تاريخ وفاتش را مرحوم نير گويد:

سال تاريخ وفات خال خود نير نگاشت

شد به قدسى مسكن بوالقاسم قرآن نويس

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

قدسي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1312.

درگذشت: 1375.

از هشت سالگى تا پانزده سالگى در محضر جد بزرگوارش ميرزا عبدالحسين- كه در خطوط نسخ و ثلث و رقاع قلمى توانا داشت- تعليم نظرى و علمى خط ديد.

استاد سپس در خدمت ميرزا اسدالله رجالى كه از نستعليق نويسان اصفهانى بود به فراگيرى هنر خوشنويسى مشغول شد. بعدها وقتى به تهران آمد، از سر مشق اساتيد انجمن آن زمان بهره گرفت.

قدسى نخست در دوران تحصيلات ابتدايى و متوسطه زبان عربى و صرف و نحو را در محضر عموى پدرش ميرزا حسن آموخت و سپس در مدرسه ى صدر اصفهان در دوران متوسطه به فراگيرى اين علوم زير نظر اساتيدى چون بدالدين كتابى و محمد صدرهاشمى پرداخت.

قدسى دوران تحصيل دانشگاهى را در دانشگاه تهران در رشته ى ادبيات فارسى به پايان رسانيد. وى تحت تأثير استاد جلال الدين همايى قرار گرفت و در مقدمه ى كتاب شعبويه شرح نسبتا مفصلى از حالات شخصى و افكار و خاطرات استاد همايى نوشت. وى از سال 1343 در دانشكده ى ادبيات دانشگاه اصفهان به تدريس مشغول شد و موضوع تاريخ تكامل خطوط اسلامى از جمله دروس ايشان بود. ايشان در دانشگاه آزاد اصفهان و دانشگاه پيام نور به كار آموزش مشغول بود. ايشان آثارى درباره ى تاريخ خط و خوشنويس و آثار خوشنويسان و ادبيات و مسائل فرهنگى و هنرى دارد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

قراباغي، هاشم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب هاشم قراباغى 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (958/ 3).

قراري گيلاني، نورالدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. اهل گيلان بود و پدرش از دانشمندان گيلان به حساب مى آمد. قرارى مدتى امور خان احمدخان گيلانى را مديريت مى كرد و آن گاه كه در گيلان آشوب برخاست به قزوين رفت. او به طرز وقوع شعر مى گفت. داراى خطى خوش بود و نثر را نيكو مى نوشت. در قزوين شاگرد خواجه افضل الدين محمد تركه اصفهانى بود.بعد از فوت پدر، همراه دو برادر خود مسيح الدين ابوالفتح و حكيم نجيب الدين همام، در 983 ق، به هند مسافرت كرد و در سلك ملازمت جلال الدين محمد اكبرشاه درآمد، اما بعد مورد كم لطفى شاه قرار گرفت و به بنگاله تبعيد شد و تا پايان عمر در آنجا ماند. به آورده ى «كاروان هند»، وى در حدود 992 ق درگذشته است، اما «مكتب وقوع» از زنده بودن او در 995 ق خبر مى دهد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (853 -851 / 2)، تاريخ ادبيات در ايران (827 -824 / 5)، تاريخ نظم و نثر (425)، الذريعه (880 / 9)، فرهنگ سخنوران (742 -695)، كاروان هند (1132 -1121 / 2)، لغت نامه (ذيل/ قرارى)، مجمع الخواص (48 -46)، مكتب وقوع (376 -364)، نامها و نامدارهاى گيلان (386)، هفت اقليم (149 -146 / 3).

قرشي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، خطاط و شاعر.، متخلص به قريشى. در اليگودرز بختيارى به دنيا آمد و پس از اتمام تحصيلات به استخدام وزرات فرهنگ درآمد و پس از آن سالها در بانك كشاورزى اليگودرز و دزفول خدمت كرد. وى در سرودن انواع شعر مهارت داشت. قرشى علاوه بر سرودن شعر خط نستعليق و شكسته را نيز خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :سخنوران نامى معاصر ايران (2807 -2802 / 4).

قره حصاري، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

به سال 873 متولد شد و از معاصرين شيخ حمداللّه آماسى است و از اسداللّه كرمانى كه به شيوه ى ياقوت مى نوشت تعليم گرفت و خود طريقه اى مستقل پيش گرفت و به زودى شهرت يافت. وى چهار تن از سلاطين عثمانى را درك كرد يعنى با يزيد و سلطان محمد فاتح و سلطان سليم ياووز و سلطان سليمان خان قانونى و در 963 درگذشت. شاگردان او عبارت بودند از: درويش محمد چلپى، ابراهيم حسن، محيى الدين خليفه، فرهاد پاشا و سليمان حجازى و چهار تن ديگر: حسين چلپى و ولى يوسف و قره على افندى و نكنه چى حسين چلپى را نيز از شاگردان او شمرده اند.

لقب صاحب ترجمه را «ملاشمسى بير قره حصارى» نوشته اند. از او آثار بسيار به جا مانده است.

جزو اول قرآن ريحان نيم دانگ جلى و نسخ كتابت خفى عالى با رقم: «كتبه اضعف الضعفاء و تراب اقدام المساكين والفقراء احمد القره حصارى من تلميذ اسداللّه الكرمانى رحمةاللّه عليه» در سليمانيه ى اسلامبول.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

قزويني يزدي، محمد ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1236 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن وزيرى كوچك مذهب مزين، نسخ كتابت عالى، سر سوره ها و آخر آن رقاع كتابت عالى، با رقم: «... و انا العبد... محمد ابراهيم بن محمدجعفر القزوينى... فى سنة خامس و عشرين و مأتين بعد الالف... »؛ يك نسخه «دعاى كميل» جانمازى، نسخ و رقاع كتابت خوش و ترجمه ى نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «اين دعاى كميل... حسب الفرموده... عباس قلى خان تحرير شد و انا العبد... محمد ابراهيم قزوينى الاصل يزدى المسكن و كان ذلك فى سنة سادس و ثلثين و مأتين بعد الالف».

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1137/ 4).

قزويني يزدي، محمدابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: دعاى كميل جانمازى، جلد روغنى. مذهب نسخ و رقاع كتابت خوش. ترجمه ى نستعليق كتابت خفى متوسط با رقم: «اين دعاى كميل... حسب الفرموده... عباس قلى خان تحرير شد و انا العبد... محمدابراهيم قزوينى الاصل يزدى المسكن و كان ذلك فى سنة من الهجرة المحترمة سادس و ثلثين و مأتين بعد الالف» (1236) در مجموعه ى خودم.

- قرآن وزيرى كوچك مذهب مزين، نسخ كتابت عالى. سر سوره ها و آخر رقاع كتابت عالى با رقم: «حسب الحكم.. فرزند ارجمند شهنشاه كامكار داراى دوران آرامحمد ولى ميرزا... و انا العبد المذنب المحتاج الى عفو ربه الغنى محمدابراهيم بن محمد جعفر القزوينى. اميد كه به نظر عنايت... و كان ذلك فى سنة خامس و عشرين و مأتين بعد الالف من الهجرة المقدسه» (1225) در مجموعه ى آقاى احمد سهيلى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

قزويني، ابوالهادي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1016 ق)، خطاط و شاعر و موسيقيدان. وى خواهرزاده ى مالك ديلمى خوشنويس بود. همه ى اقلام را خوش مى نوشت و در موسيقى دست داشت و از تصنيف سازان بنام زمان شاه عباس بود. شعر نيز مى گفت وطبعى خوش داشت. ابوالهادى از علم رياضى نيز بهره مند بود و مقارن تأليف «تذكره ى مجمع الخواص» در قيد حيات. در قزوين درگذشت و در مزار شاهزاده حسين به خاك سپرده شد. از اوست:

به من گفتى چون من يارى ندارى

تو هم چون من گرفتارى ندارى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (36 /1)، تاريخ موسيقى (324 /1)، الذريعه (52/9)، فرهنگ سخنوران (37 -36)، قزوين در گذرگاه هنر (242)، مجمع الخواص (261).

قزويني، اسداللّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از وى است؛ قرآن بغلى جلد روغنى عالى دو صفحه اول متن و حاشيه مرصع عالى نسخ غبار خوش با رقم: «وقع الفراغ... فى شهر ذى الحجةالحرام سنة 1287 و انا العبد... اسداللّه بن المرحوم محمد ابراهيم القزوينى...» در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن بغلى جلد روغنى عالى دو صفحه اول متن و حاشيه مرصع نسخ غبار خوش با رقم «وقع الفراغ... فى شهر ذيقعدةالحرام سنة 1284 و انا المذنب الجانى... اسداللّه بن محمد ابراهيم القزوينى...» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

قزويني، تقي الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط و موسيقيدان. پدرش از عموزادگان قاضى جهان سيفى قزوينى، وزير شاه طهماسب اول صفوى بود كه در اوايل عمر از قزوين به هندوستان رفت و در زمره ى ملازمان جلال الدين محمد اكبرشاه درآمد. ميرزا ابراهيم حسينى همدانى، به علت رابطه ى دوستى با سيد شريف، پس از مرگ وى سيد تقى الدين را به همدان خواند و در تربيت او كوشيد و او را به دامادى خود برگزيد. تقى الدين با مراقبت ميرزا ابراهيم، جامع علوم معقول و منقول شد و در خط نستعليق، بى همتاى دوران خود. وى در موسيقى و خوش خوانى شهره ى شهر بود. تقى الدين در ايام جوانى درگذشت و در مقبره ى سادات بنى حسن در همدان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (111/1)، تاريخ موسيقى (326/1).

قزويني، صدرالدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1008/ 1007 -945 ق)، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر. از سادات سيفى قزوين بود كه در رنگ آميزى و تذهيب و وصالى نيز مهارت داشت. وى در خط و موسيقى از شاگردان مالك ديلمى بود و خط را به شيوه ى سلطانعلى مشهدى مى نوشت و در اواخر عمر به جهت ضعف بينايى ترك مشق كرد. مير صدرالدين محمد شعر را نيكو مى سرود و از موسيقيدانهاى بزرگ عصر خود محسوب مى شد. او آهنگسازى بنام بوده و رساله اى در موسيقى تأليف كرده است. وى در سفرى كه در ملازمت شاه عباس به خراسان مى رفت، در بسطام درگذشت. از ديگر آثار او: «تذكرة الشعراء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (781/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1335/ 3)، تاريخ تذكره هاى فارسى (621 -620/ 2 ،269 -267/ 1)، تاريخ

موسيقى (325 -324/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (912/ 2)، ريحانه (426/ 3)، عالم آراى عباسى (171/ 1)، قزوين در گذرگاه هنر (220)، گلستان هنر (99 -97).

قزويني، عبدالرزاق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1063 / 1060 ق)، خطاط. وى خواهرزاده و شاگرد ميرعماد بود كه در دربار شاه عباس اول، خط مى نوشت و شاهنامه مى خواند. عبدالرزاق، نستعليق را خوش مى نوشت، ولى پايه ى خط رشيدا را نداشت. ميرزا سنگلاخ به او لقب زبده ى آفاق داده و گويد كه در اصفهان درگذشته و در جوار آرامگاه ميرعماد به خاك سپرده شده است. از او يك نسخه منتخب «حديقه الشعراء» سنايى غزنوى به قلم كتابت خوش موجوداست كه رقم «تمت انتخاب الحديقه فى سنه تسع و عشرين و الف، سوده عبدالرزاق عفى عنه» دارد و شايد كه اين نسخه خط صاحب عنوان باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (393 -392 / 2)، تذكره ى الخطاطين (305 -295 / 1)، قزوين در گذرگاه هنر (228).

قزويني، عبدالهادي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 976 ق)، خطاط، موسيقيدان و شاعر. وى برادر همسر و شاگرد ملك ديلمى خوشنويس بود. از علوم رياضى بهره داشت و در موسيقى از مشاهير عصر بود و تصنيفهاى خوب مى ساخت و شعر نيز مى سرود. گفته مى شود كه وى صاحب «ديوان» نيز بوده است. عبدالهادى در خط نستعليق، بخصوص كتيبه نويسى قدرت تمام داشت. وى در قزوين درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (422 / 2)، تاريخ موسيقى (324 / 1)، قزوين در گذرگاه هنر (238)، گلستان هنر (106 -105).

قزويني، محمد شفيع

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1059 ق)، خطاط. شاگرد ميرعماد و در كتابخانه ى سلطنتى ملازم بود. ميرزا سنگلاخ به او لقب خليفةالخلفا داده و گفته كه در دوازده سالگى از قزوين به اصفهان رفت و نزد پدر به تعليم خط پرداخت و خط خود را نزد ميرعماد تكميل كرد. محمد شفيع شعر نيز مى گفت و كتابدار شاه عباس بود. پس از مرگ پدر به قزوين بازگشت و به مشاغل مهم ديوانى اشتغال ورزيد. او در اصفهان درگذشت و در مزار بابا ركن الدين دفن شد. از آثار وى: يك نسخه «لوامع الاشراق» جلال الدين دوانى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... سنة تسعة و خمسين و الف... محمد شفيع بن عبدالجبار غفر له» كه اگر خط همين محمد شفيع باشد، پيداست كه شيوه ى ميرعماد و عبدالجبار، پدر خود را، بخوبى اخذ كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (763 -762/ 3).

قمي، حافظ محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از هنرمندان قم بود و معاصر سلاطين آق قويونلو. وى در خط ثلث سرآمد زمان خود و بى همتا بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (32).

قمي، حيدر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى در قم اديب بود و شهرت زيادى داشت. شاگرد حافظ قنبر شرفى بود و خطوط سته را خوش مى نوشت، همچنين خط كوفى را نيز نيكو مى نگاشت. وى از صداى خوشى نيز برخوردار بود و قرآن را از حفظ داشت. كتيبه هاى بيرون و درون گنبد حضرت معصومه (س)، و كتيبه هاى ثلث و كوفى زاويه ى حسينيه به خط اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (33).

قمي، محمد ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1115 ق)، خطاط. ميرزا احمد نيريزى خط نسخ را نزد وى تعليم گرفت. آقا ابراهيم از خوشنويسان معروف و از استادان دوره ى شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوى بود. جز خط نسخ بر خطوط تعليق، نستعليق و شكسته نيز تسلط داشت، ولى عمده شهرت وى در نسخ نويسى بود. سالى سه قرآن مى نوشت و از اين طريق امرار معاش مى كرد. به گفته سپهر در هنر تذهيب و جلدسازى نيز دست داشت و به سرعت كتابت معروف بود. تاريخ وفاتش مشخص نيست هر چند كه لسان الملك سپهر آن را 1100 ق ضبط كرده، ولى آثار تاريخ دار وى تا 1115 ق نيز ديده شده است. از جمله آثار باقى مانده ى او: يك نسخه «صحيفه ى سجاديه»، به خط نسخ با رقم: «كتبه العبد الفقير، محمد ابراهيم القمى 1112»؛ يك نسخه «قرآن»، به قلم نسخ، كه ترجمه آن برخى به قلم نستعليق، و خواص سور آن به قلم شكسته نستعليق است، با رقم: «كتبه محمد ابراهيم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1139 -1137 /4 ،626 -625 /3)، اطلس خط (353 -352)، تاريخ هنرهاى ملى (930 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (130 ،29)

سرآمدان فرهنگ (18 /1)، كارنامه ى بزرگان (263 -262).

قنبري، محمدزضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا قنبري در سال 1340 ، در قزوين ديده به جهان گشود. فراگيري هنر خوشنويسي را از سال 1355 در قزوين آغاز نمود و پس از بهره بردن از استادان زادگاه خود ، از روي آثار اساتيد ترك ( مكتب عثماني ) فراگيري ديگر فنون خوشنويسي را دنبال كرد. وي در سال 1362 به عنوان مدرس انجمن خوشنويسان ايران _ دفتر مركزي _ در انواع خطوط همكاري خود را آغاز كرد. سپس از سال 1365 به عنوان مصحح امتحانات دوره هاي عالي و ممتاز سراسر كشور منصوب گرديد. استاد قنبري علاوه بر حضور در جشنوراه ها و نمايشگاه هاي متعدد و كسب درجات بالاي هنري ، خلق و كتابت آثار زيادي را به عهده داشته است.گروه : هنررشته : خوشنويسيتحصيلات رسمي و حرفه اي : قنبري فراگيري هنر خوشنويسي را از سال 1355 در قزوين آغاز نمود و پس از بهره بردن از استادان زادگاه خود ، از روي آثار اساتيد ترك ( مكتب عثماني ) فراگيري ديگر فنون خوشنويسي را دنبال كرد.استادان و مربيان : قنبري خوشنويسي را در سال 1355 به طور خصوصي نزد استاد ابوالحسن محصص آغاز نمود.فعاليتهاي آموزشي : استاد قنبري در سال 1362 به عنوان مدرس انجمن خوشنويسان ايران _ دفتر مركزي _ در انواع خطوط همكاري خود را آغاز كرد. سپس از سال 1365 به عنوان مصحح امتحانات دوره هاي عالي و ممتاز سراسر كشور منصوب گرديد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : استاد قنبري علاوه بر حضور در جشنوراه ها و نمايشگاه هاي متعدد و كسب درجات بالاي هنري ،

خلق و كتابت آثار زيادي را به عهده داشته است كه آخرين پيشنهادهاي دريافت شده عبارتند از: تحرير قرآن به شيوه اي نو و ويژگيهاي انحصاري به صورت قرآن واحد در سطح جهان ، بازسازي و يا بازنويسي پردة كعبه پس از 1/5 قرن.آرا و گرايشهاي خاص : استاد قنبري هنر خوشنويسي را نزد استاد محصص آغاز نمود. سپس از روي آثار اساتيد ترك ( مكتب عثماني ) همچون استاد عزيز رفاعي ، حاج احمد كامل ، حامد الآمدي و غيره تمرين خط نمود.جوائز و نشانها : برخي از رتبه هاي بدست آمده از سوي استاد قنبري به شرح ذيل مي باشد: 1- برنده خط ثلث در اولين مسابقات جهاني خوشنويسي ، به سال 1986 از سوي سازمان كنفرانس اسلامي با شركت بيش از 40 كشور در تركيهچگونگي عرضه آثار : استاد قنبري آثار خود را در موزه هاي داخل و خارج از كشور ،و به صورت نمايشگاههاي انفرادي و جمعي عرضه نموده است.

________________________________________

آثار : تدوين كتاب منتخب الآثار ويژگي اثر : اين كتاب به وسيله فرهنگسراي يساولي به چاپ رسيده است.2 كتابت ديوان اشعار حضرت علي (ع) كتابت صحيفه سجاديه كتابت قرآن كريم ويژگي اثر : سه جلد

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

قوام، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به «قوام السلطنه»، در 1252 ش در تهران متولد شد. پدرش ميرزا ابراهيم معتمدالسلطنه از رجال دوره ى ناصرى و جدش قوام الدوله وزير دفتر استيفا بود. مادرش طاووس خانم دختر ميرزا محمدخان مجدالملك سينكى صاحب رساله مجديه و پدر ميرزا

على خان امين الدوله است. قوام تحصيلات مقدماتى را به اتفاق برادرش حسن وثوق نزد معلمين خصوصى فراگرفت، سپس در زمينه ى ادبيات فارسى و صرف و نحو عربى، عروض و قافيه و معانى بيان و رياضيات قديم ادامه ى تحصيل داد و مدتى نيز در مدرسه ى مروى به آموزش فلسفه و حكمت اشتغال ورزيد. تلاش او در حسن خط موجب شد كه در عداد خطاطان درجه ى اول روز قرار بگيرد.

قوام وقتى به سن رشد رسيد، معتمدالسلطنه شمه اى از تحصيلات او و نمونه اى از خط او را نزد ناصرالدين شاه برد و براى فرزند خود تقاضاى شغل و لقب نمود. شاه وقتى از حسن خط و شيوه ى نگارش اين جوان واقف شد، او را جزء پيشخدمتان مخصوص قرار داد و ملقب به عنوان دبير حضور كرد.

در سال 1314 ه.ق ميرزا على خان امين الدوله دائى او با پيشكارى وليعهد به آذربايجان رفت و ميرزا احمد دبيرحضور را نيز به عنوان منشى و رئيس دفتر مخصوص با خود به اين ماموريت برد. چند ماهى پس از اين ماموريت، امين الدوله به تهران احضار شد و به جاى ميرزا على اصغرخان امين السلطان به صدارت رسيد و قوام را منشى و رئيس دفتر خود نمود.

عبدالله مستوفى در تاريخ قاجار درباره ى اين سمت دبيرحضور چنين مى نويسد: «منشى گرى صدراعظم در اين ايام هم مثل سابق زيبائى خط و انشاء و امانت و صحت و پشتكار و هوش و فراستى لازم داشت كه در همه يافت نمى شد زيرا هنوز هم نوشتن نامه به طور مرتجل و بدون پيش نويس و قلم خوردگى از لوازم كار به شمار مى آمد. عهده كردن اين كار زيردست نويسنده دقيق و صاحب خطى مانند امين الدوله كار هر

بافنده و حلاج نبوده و آقاى دبيرحضور تمام مزاياى شغل را از زيبائى خط و انشاء مرتجل و امانت و پشتكار حائز بود».

ميرزا احمدخان دبير حضور مادام كه امين الدوله صدراعظم بود، در آن سمت حساس قرار داشت. پس از كناره گيرى امين الدوله، راه اروپا را پيش گرفت و متناوبا قريب 3 سال در اروپا به تكميل تحصيلات و آموزش زبانهاى خارجى اشتغال ورزيد. در 1322 ه.ق عين الدوله صدراعظم شد، دبيرحضور را به تهران فراخواند و به او مقام و عنوان وزير رسائل داد. اين سمت در آن ايام در حقيقت معاونت اجرائى و ادارى نخست وزير بود. در سفر سوم مظفرالدين شاه به اروپا در زمره ى همراهان قرار گرفت. پس از بازگشت به تهران، با دريافت لقب وزيرحضور، رئيس دفتر مخصوص مظفرالدين شاه شد. او در اين سمت توانست اعتماد شاه را نسبت به خود جلب كند. قوام در اثر توقف طولانى در اروپا و مطالعه در نوع حكومتها به حكومت قانون و مشروطيت بستگى داشت و از اين رو از سنگر دفتر مخصوص، شاه را تشويق به اعطاى مشروطيت مى نمود. اقدامات قوام و اعلم الدوله ثقفى پزشك مخصوص در اين باره قابل تقديس است. قوام فرمان مشروطيت را به خط زيباى خود نوشت و آن را براى امضاء نزد مظفرالدين شاه برد و در اثر اصرار سرانجام فرمان را به توشيح رسانيد.

قوام در 1324 پس از فوت نريمان خان قوام السلطنه وزيرمختار ايران در اتريش با اهداء 25 هزار اشرفى براى خود از شاه لقب قوام السلطنه گرفت.

قوام از تاريخ صدور فرمان مشروطيت تا فتح تهران، كار دولتى نداشت و گاهى به عنوان ميانجى بين مشروطه خواهان و مستبدين مى شد و

يا بعضى تندروى ها را تعديل مى كرد.

پس از خلع محمدعلى ميرزا و اداره ى كشور وسيله ى سپهسالار و سردار اسعد از طرف سردار اسعد به معاونت وزارت داخله منصوب شد. ظاهرا مقام وزارت با سردار بود ولى او عملا هيچگونه مداخله اى در كارها نداشت. قوام سازمانى بر اساس كشورهاى اروپائى براى وزارت داخله پى ريزى كرد و مسئوليتها را مشخص نمود و براى احراز مشاغل ضوابطى تعيين نمود. در مرداد 1289 در كابينه ى اول مستوفى الممالك، وزارت جنگ را احراز كرد. قوام السلطنه در اين سمت توانست لايحه ى خلع سلاح مجاهدين را از تصويب مجلس بگذراند. همچنين از خودسرى هاى بختيارى ها و تروريست ها جلوگيرى كند. ستارخان و فدائيان او كه مسلح و غالبا موجب بروز حوادث ناگوارى در شهر مى شدند، خلع سلاح شدند. در زدوخوردى كه بين قواى دولتى و فدائيان ستارخان در پارك اتابك به وقوع پيوست، ستارخان گلوله خورد. قوام در همين سمت قيمتى براى سلاح مردم تعيين كرد و با قيمتى مناسب آنها را خريد و تحويل انبار مهمات وزارت جنگ داد.

در 1290 ش در كابينه ى دوم محمدولى خان سپهدار تنكابنى به وزارت عدليه منصوب شد و در مرداد همان سال در هيئت دولت صمصام السلطنه بختيارى به وزارت داخله رسيد و در هر سه ترميم كابينه در وزارت داخله باقى ماند. در 1291 در كابينه ى محمدعلى خان علاءالسلطنه وزارت ماليه را عهده دار گرديد. در 1296 در نخست وزيرى دوم علاءالسلطنه وزير داخله شد. در كابينه ى سلطان عبدالمجيد ميرزا عين الدوله همچنان مقام وزارت داخله را حفظ كرد.

در 1296 قوام السلطنه به جاى كامران ميرزا قاجار به ايالت خراسان منصوب شد. پس از ورود به مشهد، خود را فرمانرواى كل ايالت خراسان و سيستان

خواند. در اين ماموريت، قوام السلطنه اقدامات چشمگيرى براى ايجاد امنيت از طريق تقويت ژاندارمرى و شهربانى به عمل آورد و اعتباراتى از مركز براى تهيه ى تفنگ و مهمات ديگر تحصيل نمود. ياغيان و طاغيان را سر جاى خود نشاند و به اين استان پهناور امنيت نسبى بخشيد. در همين ايام موجبات انتقال كلنل محمدتقى خان پسيان را براى رياست ژاندارمرى خراسان فراهم نمود و ساز و برگى مناسب و در خور يك واحد نظامى قومى براى او تدارك ديد و از هر جهت كلنل را مورد تاييد و تشويق قرار داد.

قوام السلطنه تا پايان 1299 در استان خراسان مستقر بود. بعد از كودتاى 1299و نخست وزيرى سيد ضياءالدين طباطبائى و صدور ابلاغ اعلاميه هاى تازه نخست وزير از مركز توضيح بيشترى خواست ولى سيد ضياء كه از او بيم داشت، دستور توقيف او را به كلنل محمدتقى خان پسيان داد روز سيزده نوروز 1300 هنگامى كه قوام با كالسكه ى مخصوص خود از باغ ملك آباد عازم شهر بود، در مقابل ژاندارمرى توسط ماژور اسمعيل خان بهادر معاون كلنل دستگير و زندانى شد و كلنل عهدشكنى خود را نسبت به ولى نعمت خود كه سوگند وفادارى به او خورده بود شكست. كلنل پس از دستگيرى قوام، اموالش را مصادره كرد و او را تحت الحفظ با گارى پستى به تهران فرستاد و تحويل زندان قصر داد.

در خردادماه 1300 سيد ضياءالدين از رياست دولت معزول و به اروپا تبعيد شد و شهاب الدوله شمس ملك آراء رئيس تشريفات سلطان احمدشاه فرمان نخست وزيرى قوام السلطنه را در زندان قصر به او ابلاغ كرد.

قوام در چهاردهم خرداد رئيس الوزراء شد. در همين كابينه براى جلوگيرى از تندروهاى سردارسپه، مصدق السلطنه را به وزارت

ماليه معرفى كرد و از مجلس براى او اختيارات گرفت و در تمام مدت نخست وزيرى، وزارت داخله را خود متصدى گرديد. قوام پس از نه ماه زمامدارى و يك سلسله اقدامات بنيادى، در بهمن ماه همان سال جاى خود را به مشيرالدوله داد ولى مشيرالدوله بيش از چهار ماه نتوانست دولت را اداره كند و كنار رفت و مجلس بار ديگر قوام السلطنه را به رياست الوزرائى برگزيد. قوام در اين دوره از نخست وزيرى مورد تاييد مدرس و اصلاح طلبان بود. در اين دوره، قوام لايحه ى تشكيل بانك ملى و استخدام مستشاران آمريكائى را براى امور مالى تقديم مجلس كرد. نخست وزيرى دوم قوام السلطنه، حدود هشت ماه طول كشيد و مستوفى جانشين او شد.

قوام در 1302 ظاهرا به جرم توطئه اى عليه وزير جنگ تحت تعقيب قرار گرفت و مدتى توقيف بود تا در اثر وساطت عده اى از زندان آزاد و رهسپار اروپا گرديد و سالها به صورت انزوا و تبعيد در اروپا به سر مى برد تا اينكه در اثر وساطت وثوق الدوله و ذكاءالملك فروغى به تهران آمد و دور از كارهاى سياسى در لاهيجان به كشاورزى مشغول شد. بعد از شهريور 1320 بار ديگر قوام وارد صحنه ى سياست شد و خود را كانديداى نخست وزيرى كرد. فروغى براى رهائى از تحريكات قوام، او را به عضويت كابينه دعوت نمود ولى قوام نپذيرفت و همچنان در كمين نخست وزيرى نشست. قوام، محمدرضا پهلوى را جز يك بار در دوران خردسالى نديده بود. در 1301 كه قوام السلطنه نخست وزير و سردارسپه وزير جنگ بود، رضاخان از رئيس الوزراء و وزيران براى صرف ناهار در منزل ييلاقى خود كه بعدها سعدآباد ناميده شد، دعوتى به عمل مى آورد.

در آن روز سردارسپه فرزند سه ساله ى خود را نزد قوام السلطنه مى برد و قوام نيز بر حسب رويه رجال و متعينين، كودك را در آغوش گرفته مشتى اشرفى طلا در جيب او مى ريزد. ديگر از آن تاريخ به بعد، شاه جديد را نديده بود. توسط شكوه الملك پسرعموى خود تقاضاى ملاقات مى كند. شاه او را مى پذيرد و قوام وقتى وارد اتاق شاه مى شود، بدون رعايت تشريفات مى گويد آه چقدر بزرگ شده اى. شاه از اين جمله كه جنبه ى تحقير در آن نهفته بود، از قوام نفرت پيدا مى كند و هميشه انزجار خود را ابراز مى كرد. در اين ملاقات، شاه از قوام خواهش مى كند كابينه را تقويت كند. قوام با صدور اعلاميه اى شايعه ى نخست وزيرى خود را تكذيب مى نمايد.

در مرداد 1321 مجلس سيزدهم به نخست وزيرى قوام راى اعتماد مى دهد و شاه ناچار فرمان نخست وزيرى او را صادر مى كند. اشغال ايران از طرف متفقين قحطى و كمبود مواد غذائى، تورم شديد اقتصادى و بيكارى، دولت قوام را با مشكلات بزرگى روبرو ساخت. با وجودى كه از تنى چند از رجال صدر مشروطيت در كابينه ى خود دعوت كرد، مع الوصف نتوانست به اوضاع كشور سر و صورتى بدهد. در 17 آذر همان سال مردم شورش كردند، به داخل مجلس ريختند، عده اى از نمايندگان را مجروح ساختند، دكاكين به غارت رفت، ساختمانها به آتش كشيده شد و حتى خانه ى قوام السلطنه را آتش زدند و حكومت نظامى تمام مطبوعات را منحل كرد و مديران آنها را به زندان انداخت، فقط نشريه اى به نام اخبار روز از طرف دولت منتشر مى شد كه حاوى اخبار جارى روز بود. قوام در محيط اختناق و خفقانى كه به وجود

آورده بود، نتوانست ادامه حكومت دهد، ناچار از كار كنار گرفت و مجددا صندلى صدارت را به سهيلى داد. مجلس چهاردهم در روزهاى آخر عمر خود به فكر تعيين نخست وزير مقتدرى افتاد كه بتواند بر مشكلات فائق آيد. ماجراى آذربايجان و خراسان و فارس و اصفهان هر كدام در نوع خود مشكل بزرگى بودند. اوضاع درهم ريخته ى كردستان و تهديد قاضى محمد به استقلال، خود داستانى مفصل بود. در آن ايام موتمن الملك ذخيره ى سياسى كشور و قوام السلطنه رجل استخواندار، كانديداى نخست وزيرى بودند. پس از اخذ راى، آراء آنها برابرى مى كرد و هر كدام پنجاه راى موافق داشتند. سيد محمدصادق طباطبائى رئيس مجلس، در راى شركت كرد و به نفع قوام راى خود را در گلدان انداخت و بدين ترتيب با يك راى اضافى، قوام بر رقيب خود موتمن الملك فائق آمد و زمام امور را در دست گرفت. قوام، دو تن از نخست وزيران سابق يعنى سهام السلطان بيات و دكتر احمد متين دفترى را به كابينه برد ولى مجلس مخصوصا فراكسيون حزب توده، با عضويت متين دفترى به شدت مخالفت كردند و قوام ناچار از او صرفنظر كرد و دولت و كشور را به دست سهام السلطان بيات سپرد و خود با هيئتى از كارشناسان سياسى و اقتصادى و مطبوعاتى عازم مسكو شد تا قضيه ى آذربايجان را حل كند. قريب ده روز در مسكو به سر برد. در نخستين روزهاى اقامت خود به هيچ وجه توفيقى در كار به دست نياورد، حتى مقامات رسمى شوروى از مذاكره با او خوددارى كردند. قوام در مسكو تصميم به استعفا گرفت كه از همانجا به اروپا برود ولى همكاران او را به مقاومت

بيشترى ترغيب كردند و مراتب را تلگرافى از موتمن الملك مشورت نمودند. موتمن الملك پاسخ داد قدرى تامل كنيد. قوام چند روز توقف خود را در مسكو ادامه داد تا اينكه استالين آمادگى خود را براى مذاكره با قوام اعلام نمود و قرار شد قوام به ديدار استالين برود. قوام اين ملاقات را نپذيرفت و پيغام فرستاد كه او در راس هيئتى به مسكو آمده و اگر ملاقاتى مى شود بايستى كليه اعضاء هيئت او حضور داشته باشند. استالين ناگزير پيشنهاد قوام را پذيرفت و روز بعد قوام السلطنه و هيئت او وارد اتاق كار استالين شدند. قوام در صندلى مقابل ميز استالين قرار گرفت و بقيه ى اعضاء در روى مبلهاى سالن نشستند. در اين موقع استالين سيگارى از روى ميز برداشته و پس از روشن كردن سيگار، مشغول كشيدن سيگار مى شود بدون اينكه به قوام سيگار تعارف كند. قوام بلافاصله از جعبه سيگار خود سيگارى بر لب مى نهد و ظاهرا به دنبال فندك در جيبهاى خود مى گردد. استالين فندك خود را روشن كرده سيگار قوام را آتش مى زند. مذاكرات قوام و استالين رضايت بخش بود و قوام با وعده ى واگذارى نفت شمال به روسها در صورت تصويب مجلس شوراى ملى، موضوع تخليه ى ايران و خودمختارى آذربايجان را با رهبر شوروى توافق مى كند. او پس از مراجعه از شوروى چندى بعد كابينه ى خود را ترميم كرده و سه تن از اعضاء حزب توده را داخل كابينه نمود و حزبى به نام دموكرات ايران تاسيس كرد. شاه را موظف كرد در حدود قانون اساسى سلطنت كند و در امر حكومت مداخله ننمايد. حتى قسمتى از اختيارات قانونى شاه را محدود نمود

مثلا در فرامينى كه شاه صادر مى كرد، هميشه نوشته مى شد پيشنهاد نخست وزير، قوام دستور داد تمام فرامين دربار را تعويض نمايند و به جاى پيشنهاد «تصويب و موافقت قوام السلطنه» را افزود. به هيچ وجه به توصيه هاى شاه و خاندان پهلوى ترتيب اثر نمى داد، در مجالس رسمى و بازديدها گاهى ديرتر از شاه حضور مى يافت و زمانى جلوتر از او حركت مى كرد. پس از حل مسئله ى آذربايجان و فارس و كردستان، شاه خدمات او را صادقانه ستود و به او عنوان و لقب جناب اشرف كه قبلا از طرف سلطان احمدشاه هم داده شده بود، اعطاء كرد. قوام قريب بيست ماه بلامنازع حكومت كرد تا سرانجام در اثر فشار افكار عمومى انتخابات دوره ى پانزدهم را با دخالت كامل حزب دموكرات ايران انجام داد و ظاهرا تمام سرسپردگان خود را به مجلس فرستاد و در آن مجلس فراكسيونى به نام دموكرات ايران با اكثريت قاطع تشكيل شد. ليدر فراكسيون ملك الشعراى بهار بود. شاه پس از حل قضيه ى آذربايجان از محبوبيتى كه براى او در بين عامه فراهم شده بود، رشك مى برد و مى خواست اعاده ى امنيت در كشور و ساير اصلاحات توسط او انجام گيرد، لذا در مقام مبارزه ى پنهانى با قوام برآمد. ابتدا وزراى نظامى را تحريك كرد كه با قوام سرشاخ شوند. قوام هر دو آنها را كه سپهبد احمدى و سرلشكر آق اولى بودند، از كابينه خارج ساخت. بعد عده اى از وزراء را پنهانى تحريك كرد و آنها به حالت اجتماع استعفا دادند و قوام ضرورتى براى راى اعتماد نمى ديد، مع الوصف به اتفاق تنها وزير كابينه سيدجلال الدين تهرانى كه مستعفى نشده بود، به مجلس رفت و نطق مفصلى

ايراد كرد و تقاضاى راى اعتماد نمود. سردار فاخر كه چشم به مقام قوام دوخته بود و با شاه سر و سرى داشت، موجبات سقوط قوام را فراهم نمود و مآلا اكثريت به او راى عدم اعتماد دادند و نخست وزيرى او در آذر 1326 ساقط شد. پس از چند روز راه اروپا را پيش گرفت. از آن همه افراد حزب و دوستان و آشنايان، تنها يك نفر در فرودگاه او را بدرقه كرد، آن هم سيد جلال الدين تهرانى بود.

شاه پس از سقوط قوام ساكت ننشست و به وسيله ى ايادى خود مشغول پرونده سازى شد تا خدمات قوام را از ذهن مردم خارج كند و خود را قهرمانى ملى قلمداد نمايد. اعلام جرمهاى متعدد در مجلس و دادگسترى به جريان افتاد ولى چون هيچ كدام محتوا نداشت، به جائى نرسيد. قوام مدتها در اروپا باقى ماند تا اينكه شاه تصميم گرفت به قانون اساسى شبيخون بزند و چند اصل آن را به نفع خود تغيير داده، اختيار انحلال مجلسين را براى خود بگيرد، لذا دستور مجلس موسسان صادر شد. قوام السلطنه از اروپا عريضه ى سرگشاده اى براى شاه نوشت و مدلل ساخت كه تغيير قانون اساسى نه به مصلحت شاه و نه ملت است، اين خونبهاى پدران را نبايد ملعبه نمود و راهى براى تغيير آن باز كرد. شاه از نامه ى قوام برآشفت، جوابيه اى تهيه و به امضاى حكيم الملك وزير دربار براى قوام فرستاد و تمام مفاسد كشور را متوجه زمامدارى قوام السلطنه ساخت. قوام پس از چندى، پاسخى به نامه ى شاه داد. اين نامه را فقط روزنامه ى داريا به مديريت حسن ارسنجانى انتشار داد. از نظر ضبط در تاريخ،

نامه ى قوام عينا در زير به نظر مى رسد. ضمنا شاه عنوان و لقب جناب اشرف را نيز از او سلب نمود.

در جواب عريضه ى سرگشاده كه چندى قبل به حضور همايونى عرض كرده بودم نامه اى به امضاى جناب آقاى حكيم الملك به اينجانب رسيد كه تاريخ آن 19 فروردين بود و در روزهاى آخرين فروردين كه به دستور طبيب در جنوب فرانسه بودم به اينجانب ابلاغ گرديد. در آن موقع به شهادت جمعى از آقايان قريب بيست روز بيمار و بسترى بودم و بعد هم برحسب وقتى كه از جراح متخصص اذن گرفته بودم بايستى روز 27 ماه مه (16 ارديبهشت) براى عمل جراحى به لندن مى رفتم اين بود كه پس از رفع كسالت براى ويزاى گذرنامه به پاريس آمد و روز 16 ارديبهشت وارد لندن شدم. بديهى است در جريان عمل جراحى امكان خواندن و نوشتن و فرصت ايراد جواب غيرمقدور بود. اكنون كه از بيمارستان بيرون آمده با حال ضعف و نقاهت تحت نظر طبيب و جراح در لندن اقامت دارم و فرصت محدودى براى مطالعه جرايد تهران حاصل است با كمال تعجب ضمن شايعات جرايد در روزنامه ى اطلاعات ملاحظه شد كه اينجانب نامه اى به علياحضرت ملكه مادر به طهران فرستاده و تقاضا كرده ام اجازه داده شود به طهران مراجعت نمايم و نيز نوع انتشارات سبب شد كه با حال كسالت اولا شايعات مزبور را تكذيب كنم، زيرا در خود گناه و خطائى نمى بينم كه مورد عفو و اغماض ملوكانه واقع شوم و بنابراين هر وقت طبيب اجازه دهد به وطن عزيز خود مراجعت خواهم كرد و ثانيا چنانچه آقاى ابراهيم حكيمى را بى جواب مى گذاشتم مثل

اين بود كه مندرجات آن را تصديق كرده باشم و از مدلول جواب واضح بود كه آنچه را شرح داده اند بر حسب ابتكار شخص ايشان نبوده، چه عمرى است با ايشان رفاقت و خصوصيت داشته ام و در تمام اين مدت كلمه اى برخلاف نزاكت و احترام از ايشان نسبت به خود نشنيده ام. پس مسلم است كه آنچه را ايشان امضاء نموده اند ابلاغ فرمايشات همايونى بوده. بنابراين روى سخن و در عرض جواب به پيشگاه ملوكانه است نه به جناب ابراهيم حكيمى و چون در خاتمه ى نامه ابلاغ نموده اند كه حسب الامر در آتيه از عرض عرايض به حضور همايونى خوددارى شود ناچار جواب تقريرات را به وسيله ى رجال خيرخواه و جرايد به عرض برسانم تا برخلاف اراده مبارك عمل و اقدامى نكرده باشم.

آنچه را در عريضه سرگشاده به عرض رسانده ام تنها عقيده فدوى نبوده بلكه نظر علماى اعلام و متفكرين عاليمقام و وطن پرستان ايران بوده است كه جز خير و سعادت مملكت و صلاح شخص شخيص سلطنت نظرى نداشته اند و جاى بسى تاسف است كه عرايض خيرخواهانه به جاى حسن قبول توليد ملال و كدورت نموده تا حدى كه قسمت اعظم مشكلات موجود را نتيجه ى دوران زمامدارى فدوى دانسته اند.

اعليحضرت همايونى اگر اندكى صرف وقت فرموده به تاريخ قرن اخير ايران مراجعه فرمايند توجه خواهند فرمود كه دوران زمامدارى فدوى از جهانى مشكل ترين و هولناكترين ازمنه تاريخ ايران بوده و اگر فدوى به وظيفه ى وطن پرستى جرات نموده قبول مسئوليت كرده ام و مصدر خدمت بوده يا مرتكب خيانت گرديده ام تاريخ ايران و بلكه تاريخ دنيا قضاوت آن را كرده و يا خواهد كرد و جاى تعجب و تاسف است

كه اعليحضرت كه حامى و نگهبان مقام و احترام خدمتگزاران كشور هستند به جاى تشويق و تقدير مى فرمايند زندگانى پليد خود را بايد در گوشه زندان سپرى نمايم در صورتى كه اگر جسارتى كرده ام از اين نظر بوده است كه چون مملكت را مشروطه و اعليحضرت را متجدد و شاهنشاه دموكرات مى دانستم لازم ديدم نظريات عموم را در كمال سادگى و صراحت براى خير مملكت و صلاح شخص اعليحضرت به عرض برسانم لكن از جوابى كه امر به صدور فرموده اند جا دارد تصور شود كه اوضاع امروز با هفتصد سال قبل فرقى نكرده است چنانكه شيخ سعدى گويد «از تلون طبع پادشاهان برحذر بايد بود كه وقتى به سلامى برنجد و ديگر وقت به دشنامى خلعت دهند» مى فرمايند اگر فدوى فراموش كرده يا تظاهر به فراموشى مى نمايم عواقب سوءسياست و خيانت ورزى فدوى به اين كيفيت تجلى مى نمود كه اگر تفضل خداوند و غيرت ملى افراد آذربايجانى همراهى نمى كرد و فداكاريهاى ارتش دلير اين كشور تحت فرماندهى مستقيم اعلى حضرت نبود حال نام آذربايجان از تاريخ كشور زدوده شده بود.

اگرچه عرض ادب پيش يار بى ادبى است

زبان خموش وليكن دهان پر از عربى است

پرى نهفته رخ و ديو در كرشمه حسن

بسوخت عقل زحيرت كه اين چه بلعجبيست

هزار عقل و ادب داشتم من اى خواجه

كنون كه مست و خرابم صلاح بى ادبيست

افسوس و هزار افسوس كه نتيجه ى جانبازيها و فداكاريهاى فدوى را با كمال بى رحمى و بى انضباطى تلقى فرموده اند پس ناچارم برخلاف مسلك و رويه خود كه هيچ وقت دعوى حسن خدمت نكرده ام هر خدمتى را وظيفه ى ملى و وطن پرستى خود دانسته ام در اين مورد با كمال جسارت و با رقت

قلب و سوز دل به عرض برسانم كه به خداى لايزال قسم روزى كه تقديرنامه اعلى حضرت به خط مبارك به افتخار فدوى رسيد كه ضمن تحسين و ستايش فرموده بودند سهم مهم اصلاح امور آذربايجان به وسيله ى فدوى انجام يافته است متحير بودم كه چگونه افتخار ضبط و قبول آن را حائز شوم زيرا غير از خود براى احدى در انجام امور آذربايجان سهم و حقى قائل نبودم و فقط نتيجه ى تدبير و سياست اين فدوى بود كه به حمدالله مشكل آذربايجان حل شد و اهالى رشيد و غيرتمند آذربايجان با سياست فدوى يارى و همكارى نمودند و بعد كه بحمدالله اعليحضرت با جاه و جلال تشريف فرماى آذربايجان شدند- و برخلاف انتظار اعليحضرت در بعضى نقاط استفاده جوئى و غارتگرى شروع شد- با تلگراف رمز عرض كردم اگر نتيجه ى زحمات و اقدامات اين است، از اين تاريخ فدوى مسئول امور آذربايجان نيستم و اى كاش به جاى اين تهمتها و بى انصافى ها كه بر خود اهالى آذربايجان نيستم و اى كاش به جاى اين تهمتها و بى انصافى ها كه بر خود اهالى آذربايجان معلوم است در آبادى و عمران و رفع خرابى ها و خسارتها توجه بيشترى مبذول شده بود كه اهالى رنجيده و فلك زده ى آنجا به اطراف و اكناف پراكنده نمى شدند، مال و حشم خود را براى معاش يوميه به ثمن بخس نمى فروختند و امروز بعد از چهار سال آذربايجان به صورت بهتر و آبرومندترى عرض اندام مى نمود.

جناب آقاى ابراهيم حكيمى با اطاعت امر ملوكانه انواع تهمت و افترا را نسبت به اين فدايى ملت و مملكت ابلاغ نموده اند پس چرا تكميل و تصريح ننموده اند كه تعهدات شوم اينجانب

در مسكو چه بود يا اينكه گزارش مسافرت خود را به تفصيل

در مجلس شوراى ملى قرائت كردم نقشه ى تجزيه ى آذربايجان چگونه طرح شده و كى و چه وقت در مجلس شوراى ملى لزوم تغيير قانون اساسى را پيشنهاد كرده ام و اگر هم وقتى اشاراتى كرده باشم راجع به تفسير بعضى از مواد قانون اساسى بوده است نه تغيير آن. آن هم به اين نظر بوده است كه حدود مسئوليت وزراء دستخوش پاره اى مداخلات غيرقانونى نشود و امور حكومت من جميع الجهات به وسيله ى وزراء و تحت نظارت دقيق مجلس اداره شود و اينكه مى فرمايند دو نفر از وزراى كابينه را براى تغيير قانون اساسى مامور نموده ام برحسب و امر و فرمايش همايونى بوده است كه خواستم به عرض برسانند راهى براى تغيير قانون اساسى پيش بينى نشده است. آيا تمام اين مقدمات دليل نمى شود كه به ترتيبى كه به همه معلوم است جمعى را به نام مجلس موسسان دعوت نموده قانون اساسى را تغيير دهند يعنى همان قانون اساسى كه اعليحضرت موقع قبول سلطنت حفظ و صيانت آن را تعهد نموده و سوگند ياد فرموده و كلام الله مجيد را شاهد و ناظر قرار داده اند و مرحوم فروغى رئيس دولت وقت تصريح نموده كه اعليحضرت همايونى طبق قانون اساسى موجود سلطنت خواهند فرمود و اما اينكه مى فرمايند در كابينه ى اول خود از مقام سلطنت انحلال مجلس را درخواست نموده ام اولا در آن موقع اكثريت مجلس طرفدار فدوى بوده است ثانيا البته در نظر مبارك هست كه يك روز فرمودند فلان نماينده ى خارجى عرض كرده است فدوى دعوى انحلال مجلس را كرده ام و فرمودند اگر اينطور باشد پس من

چه كاره هستم فدوى عرض آن شخص را تكذيب كردم و به عرض رساندم نه اعلى حضرت همايونى و نه رئيس دولت هيچكدام حق انحلال مجلس را ندارند و با اصرار تمام استدعا نمودم آن شخص را بخواهند و با حضور فدوى مواجهه نمايند تا صحت و سقم مطلب معلوم شود و با اينكه دو مرتبه عرض خود را تجديد كردم اقدامى نفرمودند و استدعاى فدوى به دفع الوقت گذشت. در نامه ى مزبور نوشته شده است اصلاح و تكميل قانون اساسى با توجه به سنت طبيعى يعنى اصل تكامل و ارتقاء صورت گرفته فدوى با هوش و ذكاوت فوق العاده اعليحضرت چگونه قبول كنم كه اعليحضرت همايونى چنين فرمايشى را فرموده باشند زيرا قانون تكامل و ارتقاء را نمى توان بدين طريق تاويل نمود كه حقوقى را كه بيش از چهل سال قبل ملت ايران دارا بوده اكنون كه افكار عموم ملل روشن تر و مبانى آزادى در همه جا محكم تر و كاملتر شده و براى مردم دنيا در تمام ممالك حقوق بيشترى شناخته شده است حقوق مردم ايران را به عنوان اصل تكامل و ارتقاء يعنى به طور معكوس لغو كرده و قانون اساسى كشور را به نفع قوه مجريه تغيير داد و ملت ايران را از حق مشروع و مسلم خود محروم نمود.

امر فرموده اند در عريضه سرگشاده حقوق و حدود مقام سلطنت را بى پايه و مايه و بى ادبانه و جسورانه تلقى نموده و اگر اين حقوق تشريفاتى مى بود اكنون بنيان نظام كشور از بيخ و بن بركنده شده بود. فدوى آنچه را به عرض رسانده ام معمول ممالك مشروطه دنيا و مدلول قانون اساسى ايران بوده است و چنانچه

عده اى از قضات محترم و عالى مقام كشور و متخصصين خارجى را مامور مى فرمودند كه عرايض فدوى را با قانون اساسى موجود تطبيق نمايند صحت و سقم عرايض فدوى معلوم مى شد و نظرى جز اين نداشته ام كه اعليحضرت سالهاى فراوان با كمال محبوبيت بر اريكه ى سلطنت برقرار باشند و مقام شامخ سلطنت را آلوده امور حكومت نفرمايند و به معمول سلاطين مشروطه و قانون اساسى ايران از مسئوليت و طرفيت با مردم مصون و محفوظ مانند. مى فرمايند ضرورت پاره اى اصلاحات از قبيل تمديد مدت مجلس براى جلوگيرى از تشنج انتخاباتى كه هر دو سال گريبانگير كشور مى شود و با افزايش عده نمايندگان مجلس براى تقويت بنيان حكومت ملى به حدى روشن است كه محتاج به توضيح نيست. خاطر مبارك مستحضر است كه در قانون اساسى موجود عده ى نمايندگان تا دويست نفر پيش بينى شده است و براى تمديد مدت مجلس نيز هر وقت از طرف ملت تقاضاهاى تمديد شد و آزاديخواهان و صلحاى قوم تقاضاى مجلس موسسان نمودند و مجلس موسسان در كمال آزادى و بى مداخله مامورين دولت تشكيل يافت راجع به تمديد مجلس نيز تصميم ملت معلوم خواهد شد.

مى فرمايند كه در دوره ى زمامدارى فدوى حبس و زجر عناصر آزاديخواه به حدى بود كه عده اى از آنان در توفيقگاه درگذشتند و پاره اى ديگر نزديك به اين خطر گرديده بودند. خوب بود يكى از آنان را كه در توقيفگاه درگذشته بودند معلوم فرموده بودند به علاوه ايام زمامدارى فدوى به حدى با پيشامدهاى هولناك مصادف بود كه ناچار از بعضى از دوستان عزيز و حتى منسوبين خود با كمال احترام در عمارت شهربانى پذيرائى نمودم ليكن بر خاطر

مبارك پوشيده نيست كه بعد از فدوى هر امرى كه واقع شد اشخاص محترم و آزادى خواه را به حبس و زجر محكوم و در محبس شهربانى زندانى نمودند و روحانى بزرگوارى را مانند آيت الله كاشانى كه چندى در قزوين با كمال احترام و آزادى مهمان فدوى بودند و با اينكه خودشان ميل به توقف فرمودند، تا زنده ام از وجود محترمشان خجل و شرمنده ام شبانه به آن طرز فجيع گرفتار و از هيچ نوع بى احترامى و اسائه ادب به شخص ايشان و مقام روحانيت فروگذار نكردند و ايشان را بدون هيچ دليل و مدرك گرفتار و تبعيد و در قلعه ى فلك الافلاك زندانى نمودند و بطرزى شرم آور از وطن مالوف اخراج و تبعيد كردند و چنين فاجعه ى بى سابقه اى را به جامعه و روحانيت وارد ساختند. فدوى عرض نمى كنم اين جنايت به امر و دستور اعليحضرت همايونى واقع شده بلكه يقين دارم خاطر مبارك از وقوع آن مكدر و متاثر است لكن عرض مى كنم بعد از اطلاع چرا مجرم و مسبب را تنبيه و تعزير نفرموده از خدمت اخراج ننموده اند.

مى فرمايند مردم به خوبى واقف هستند چه كسانى در مدت حكومت خود ميليون ها اندوخته ذخيره كرده و چه اشخاصى نيز ميليونها در راه رفاه عموم صرف نموده اند و در جاى ديگر اشاره به جوازفروشى و رشوه خوارى فرموده اند. اولا اگر اعليحضرت در تمام اوقات حكومت فدوى چه قبل از سلطنت اعليحضرت و چه بعد معلوم فرمودند كه فدوى اهل رشوه و استفاده بوده ام يا اندوخته و ذخيره اى در بانكهاى داخله يا خارجه دارم تمام دارائى خود را به دولت تقديم مى كنم. ثانيا راجع به موضوع جواز چنانكه مكرر به عرض

رسانده ام در محافل عمومى اظهار داشته و در مجلس شوراى ملى به دفعات تصريح كرده ام فدوى چيزى از كسى نخواسته ام مقدارى برنج و غيره اضافه بر احتياجات كشور بود كه اگر خارج نمى شد مى پوسيد و ضرر آن به رعيت و ملاك مى رسيد و از طرفى براى آسايش مردم و رفع نگرانى ها حزب دموكرات ايران تشكيل شده بود و لازم بود با عجله و شتاب پيشرفت كند اين بود كه خود مردم براى سرعت جريان و پيشرفت حزب دموكرات ايران و هم براى صرفه دولت و صرفه رعيت و ملاك و پيشرفت امور آذربايجان براى مقدارى برنج و جو با تصويب هيئت وزراء اجازه ى صدور گرفته و ارز آن را به دولت پرداختند و هدايائى نيز به حزب دموكرات ايران دادند و اينكه مى فرمايند چه اشخاصى ميليون ها در راه رفاه عمومى صرف نموده اند اين قسمت را هم مردم خوب مى دانند كه اين ميليونها را خود دارا بوده اند يا از اموال و املاك مردم فقير و غنى اين مملكت اندوخته و بعد كه خط آن اموال غيرمقدور شد مقدارى از آن را به چه مصارفى رسانده اند.

در خاتمه عرض مى كنم كه اعلى حضرت همايونى البته عرايض مكرر فدوى را فراموش نفرموده اند كه فدوى با وضع حاضر داوطلب هيچ نوع منصب و مقامى نبوده ام و آنچه را با كمال وضوح و خلوص به عرض رسانده ام در راه خير مملكت و صلاح شخص اعليحضرت بوده و باز هم عرض مى كنم كه دوام و بقاى سلطنت، و موفقيت، در حفظ و حراست حقوق ملت و احترام به افكار عامه است و در اين موقع انتظار عموم از پيشگاه مبارك اين است كه

حقوق ملت طبق قانون اساسى موجود محفوظ بماند و امور كشور به مبعوثين ملت و وزراى مسئول واگذار شود و دولتها مانند هميشه با راى تمايل مجلس انتخاب شوند و اعليحضرت همايونى طبق روح قانون اساسى سلطنت فرمايند و آنچه برخلاف اين منظور در بيست سال سلطنت شاهنشاه فقيد معمول بوده از جزئى و كلى منسوح و متروك گردد و از آنچه را هم خلف وعده و نقض عهد است اجتناب شود. بديهى است با پيروى مراتب فوق عموم افراد ملت را به وفادارى و فداكارى تشويق و ترغيب فرموده و قلوب مردم را به مهر و محبت وجود مبارك تسخير خواهند فرمود برعكس چنانچه حقوق مردم گرفته شود و دلها شكسته و مجروح گردد جز ياس و نااميدى عمومى كه موجب بغض و عناد و مقدمه مقاومت و طغيان است نتيجه اى نمى توان انتظار داشت.

ما نصيحت به جاى خود كرديم

چند وقتى در اين بسر برديم

گر نيايد به گوش رغبت كس

بر رسولان پيام باشد و بس

25 خرداد از لندن احمد قوام

قوام مدتى در اروپا به معالجه پرداخت و در اوايل 1329 به تهران بازگشت و غالبا ملتزم بستر بيمارى بود. در همين سال وثوق الدوله برادر او درگذشت. قوام از اين حادثه سخت مكدر شد و غالبا وقت خود را در مصاحبت دوستان مى گذرانيد. در 1331 بين مصدق السلطنه و شاه اختلافاتى بروز كرد. مصدق خواهان وزارت جنگ بود ولى شاه از واگذارى آن خوددارى كرد و مصدق از نخست وزير استعفا داد. شاه براى اينكه حريف گردن كلفتى در مقابل مصدق بتراشد، سراغ قوام السلطنه رفت. در اين كار تلاش اشرف پهلوى براى جلب رضايت قوام چشمگير بود. قوام السلطنه جاه طلب

كه در آن هنگام هشتاد و يك سال از سنش مى گذشت، داوطلب نخست وزيرى شد و مجلس با اكثريت ضعيفى به او راى اعتماد داد و فرمان با عنوان جناب اشرف براى او صادر شد. به دنبال استعفاى مصدق و روى كار آمدن قوام، مردم به حركت درآمدند. جبهه ملى از يك طرف، آيت الله كاشانى و بازار تهران از طرف ديگر مردم را براى يك قيام خونين آماده كردند. مخصوصا اعلاميه ى شديداللحن قوام كه چند بار از راديو قرائت شد، بيشتر مردم را به حركت درآورد به طورى كه در روز سى تير 1331 تهران و غالب شهرستانها صحنه ى زدوخورد پليس و مامورين نظامى با مردم بود. در آن روز عده ى كثيرى در تهران و شهرستانها كشته و زخمى شدند و ناچار در اثر عقب نشينى شاه، قوام از سمت خود استعفا داد و مجددا مصدق با اختيارات نظامى زمام امور كشور را در دست گرفت. شاه در كتاب ماموريت براى وطنم در مورد انتصاب قوام به نخست وزير براى دفاع از خود و رد اعمال خلاف خويش چنين مى نويسد:

«... من برخلاف نظر باطنى خود احمد قوام را كه در گذشته شاغل مقام نخست وزيرى بود به جاى وى به نخست وزير برگزيدم زيرا بزعم عده اى قادر بود در برابر دست چپى ها سخت مقاومت نمايد. با روى كار آمدن قوام السلطنه حزب توده بلافاصله به طرفداران مصدق پيوستند و دست به تظاهر و آشوب زدند. نظم و قانون مختل گشت و دولت قوام در برابر عناصر اخلالگر و افراطى ناتوان ماند. ضمنا نطقى كه قوام در راديو كرد و در آن مخالفت خود را با احساسات شديد عامه در مسئله ى ملى شدن

نفت اظهار نمود، اوضاع را وخيم تر ساخت. قوام به علت كبر سن بسيار ناتوان و بيمار شده و غالبا در مذاكرات مهم سياسى به خواب مى رفت هرچند حقيقتا در حل مسائل به اعمال قدرت معتقد بود ولى من وجدانا نمى توانستم اجازه ى اتخاذ چنين رويه اى را به شخص ناتوانى مانند او بدهم، ناچار پس از چهار روز نخست وزيرى به صلاحديد من از نخست وزيرى استعفا داد».

قوام پس از استعفا، مدتى به حالت اختفا مى زيست و جانش در خطر بود. مجلس هفدهم لايحه ى مصادره ى اموال او را تصويب كرد و مامورين دولتى به خانه ى او رفته و از اموالش صورت بردارى نمودند. قوام بعد از اين جريان كاملا تاب و توان خود را از دست داد و غالبا بيمار بود تا اينكه در تيرماه 1334 در سن 82 سالگى درگذشت و در مقبره ى خانوادگى در قم مدفون شد.

قوام السلطنه در سن بيست سالگى با دختر حاجب الدوله دولو قاجار ازدواج كرد و تا آخر عمر صاحب فرزندى از او نشد. در 1326 در لاهيجان با دختر يكى از كشاورزان خود عقد ازدواج بست. حاصل اين مزاوجت يك پسر به نام حسين بود كه قوام و همسر اصلى اش به اين كودك علاقه ى خاصى داشتند. حسين پس از مرگ پدر، چندى تحت نظر دكتر امينى در اروپا تحصيل نمود و با دختر جواد مسعودى ازدواج كرد ولى اين ازدواج طولانى نشد و قسمتى از ثروت حسين از بين رفت. او تدريجا به مواد مخدر پناه برد و در استعمال اين مواد راه افراط را پيمود تا اينكه در 34 سالگى در اروپا در اثر استعمال مواد مخدر درگذشت.

درباره ى قوام السلطنه سياستمدار كهنسالى كه قريب 60

سال در صحنه ى سياسى ايران بازيگر ماهرى بود، همه گونه سخن رفته است. دشمنان او بيشتر از دوستانش توانسته اند درباره ى او چيز بنويسند يا حرف بزنند.

او مجموعا پنج بار نخست وزير و متجاوز از بيست مرتبه وزير، يك بار فرمانرواى كل خراسان و يك دوره هم وكيل مجلس بوده است. قوام ذاتا مردى مستبد و قانون شكن و جاه طلب بود، از جنجال و سروصدا لذت مى برد، هميشه دوران صدارت او با هياهو و سروصدا توام بوده است ولى در عين حال به وطن عشق مى ورزيد و هرگز خيانتى به زعم خود مرتكب نشد. از تملق لذت مى برد، به همين دليل اطرافيان او را هميشه افرا متملق و چاپلوس تشكيل مى دادند. از ريخت وپاش دولتى ابائى نداشت. او مردى به تمام معنا دانشمند بود، از ادبيات و فلسفه و عرفان بهره ى كافى برده بود، گاهى برحسب تفنن شعر مى سرود. اشعار او پرمغز و مشحون از مضامين لطيف ادبى است. البته در سرودن شعر هرگز به پايه و مايه برادرش وثوق الدوله نبود. در تحرير واقعا معجزه مى كرد. نامه هاى او هميشه محكم و مستند و مستدل با كلمات زيباى فارسى و عربى توام بود. معتقدات مذهبى داشت. به اهل علم و روحانيون احترام مى گذاشت. درب منزل او به روى همه باز بود. زندگانى او از محل عايدات باغهاى چاى در لاهيجان تامين مى گردد.

درباره ى قوام اظهارنظرهاى متعدد و متضادى شده است كه در اينجا به چند مورد آن اشاره مى كنيم. در يادداشتهاى خطى موجود در كتابخانه ى مجلس كه ظاهرا تاليف حاج ميرزا ابوالحسن علوى است و تاريخ تحرير آن 1336 ه.ق مى باشد، درباره ى قوام السلطنه چنين آمده است:

«قوام السلطنه (ميرزا احمدخان) پسر ميرزا ابراهيم خان معتمدالسلطنه

در ايام جوانى جزء پيشخدمتهاى ناصرالدين شاه و بعد منشى امين الدوله ميرزا على خان در موقعى كه حكومت آذربايجان را داشته بود بعد در موقع صدارت ميرزا على خان امين الدوله در حدود 1315 به منشى حضورى صدراعظم معرفى شد و مدتى گذشت. به مناسبت حسن خط و نيكوئى انشاء به منشى حضورى مظفرالدين شاه و از لقب دبيرحضورى كه داشت به وزيرحضورى مفتخر گرديد. در دوره مشروطيت پس از فتح تهران (1327) معاون وزير داخله شد و به واسطه بروز لياقت زيادى كه در ترتيبات و تاسيسات جديده به خرج داده به وزارت داخله و وزارت جنگ و وزارت ماليه مدتى مشغول بود و حاليه (1336) در طهران بى شغل است. سن او بيش از چهل سال نيست. يكى از رجال قابل ايران است».

در كتاب برگزيدگان تاليف اميرمسعود سپهرم درباره ى او چنين آمده است:

«در نظم و نثر صاحب ذوق و چيره دست و جامع كمالات و سياستمدارى بزرگ بود و خدمات بسيار ارزنده و فراموش نشدنى به ملت ايران و حتى نسلهاى آينده اين مملكت انجام داد».

(بخش 1) احمد، ملقب به قوام السلطنه (و. 1249 ه.ش- ف. تهران 1334 ه.ش) وى در دربار مظفرالدين شاه سمت دبيرى مخصوص و رياست دفتر را داشت و فرمان مشروطيت به خط او نوشته شده. قوام در دوره ى احمد شاه مدتى والى خراسان بود و پس از تشكيل كابينه ى سيد ضياء محبوس شد و سپس در زمان شاه مذكور نخست وزير گرديد (1301 -1300 ه.ش)، و چون سردارسپه به نخست وزيرى رسيد، قوام از كار بركنار شد و سپس مجبور به ترك ايران گرديد. پس از شهريور 1320 فعاليت هاى سياسى را مجدداً آغاز كرد و مكرر نخست وزير

شد (1331 -1326 -1325 -1324 -1321). آخرين بار فقط 4 روز نخست وزير بود و بر اثر حوادث 30 تير 1331 از كار بركنار شد. وى به بيمارى قلبى درگذشت.

(1334 -1252 ش)، خطاط، اديب و شاعر. ملقب به دبير حضور، وزير حضور و قوام السلطنه. وى از رجال نامى عهد مظفرى و عصر مشروطيت است. نخست جزو عمله خلوت و پيشخدمتهاى ناصرالدين شاه بود. در صدارت عين الدوله (سلطان عبدالمجيد ميرزا) منشى بود. پس از آن به تدريج در مقامات دولتى ترقى كرد، چنان كه بارها به وزارت رسيد و چندين بار نخست وزير شد. ژاندارمرى در زمان تصدى او در پست وزارت داخله تشكيل يافت. خروج نيروهاى شوروى از ايران، بعد از جنگ جهانى دوم، و نيز عدم پشتيبانى شوروى از دموكراتهاى آذربايجان، از نتايج اقدامات او دانسته شده است. وى در نظم و نثر صاحب ذوق بود و در خوشنويسى نيز مهارت داشت. فرمان مشروطيت به خط اوست. در تهران درگذشت و در مقبره ى خانوادگى خود در قم به خاك سپرده شد. قوام السلطنه خط شكسته نستعليق را استادانه مى نوشت و در نستعليق نيز ماهر بود. از آثار وى: يك مرقع، شامل ده رقعه مناجات حضرت على (ع) كه به شيوه ى ميرعماد سيفى قزوينى و به قلم دو دانگ و كتابت عالى نوشته شده، با رقم : «... احمد بن معتمدالسلطنه، فى شهر رجب المرجب سنه ى 1311»؛ يك مرقع مشتمل بر قصيده اى در مدح مظفرالدين شاه، به قلم چهار دانگ خوش، با رقم: «المذنب احمد»؛ دو قطعه نستعليق سه دانگ خوش، با رقم: «المذنب احمد».[1]

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد

دوم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (43 -42 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (1033 / 2)، تذكره خوشنويسان معاصر (94 -88)، شخصيتهاى نامى (400 -398)، شرح حال رجال (99 -94 / 1)، گلستان هنر (بيست و يك)، نخبگان سياسى ايران (141 ،136 ،133 ،110 ،92 ،89 ،84 ،83 ،75 / 3).

قوام الدين مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب، نقاش و خطاط. از تذهيب كاران و تصويرگران بود و در خط نستعليق نيز مهارت داشت. اين هنرمند برادرى نيز به نام كمال الدين عبدالوهاب مشهور به خواجه كاكا داشت كه به شغل اجدادى خود علاقه مند بود و در شيراز زندگى مى كرد. از آثار تذهيب و خطى وى، قطعه خط گلزارى است كه به شيوايى تمام تزيين شده، با رقم: «مشقه العبدا المذنب مسعود بن ميركى المذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1150 -1149 / 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104 ،20)، گلستان هنر (چهل)، هنر عهد تيموريان (593 ،589 ،4).

كاتب الخاقان، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1339 -1257 ش)، عالم و خطاط. در تهران به دنيا آمد. در نوجوانى به فراگيرى علوم قديمه پرداخت و در ادبيات فارسى و عربى تبحر يافت. او در خط شاگردى پدر خود را نمود تا به درجه كمال رسيد. وى را به تقوا، پاكدامنى و حسين خلق ستوده اند. كاتب الخاقان در تهران درگذشت و در قم در قبرستان نو دفن شد. از وى قطعات بسيارى به جاى مانده است. از ديگر آثارش: «سه مقاله ى مخصوص»، سه مقاله اخلاقى، به فارسى، به نامهاى: «ديباچه اخلاق»، «دريچه اخلاق» و «سراچه اخلاق»؛ «فلسفه مخصوص»؛ «درر المنثوره».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (100 -98)، الذريعه (164/ 12 ،148/ 8).

كاتب الخاقاني، محمد صالح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1018 ق)، خطاط. وى جامع مرقعى است كه براى ولى محمد خان، حكمران استراخان، نگاشته كه تاريخ ترتيب آن «مرقع خوب» (1018 ق) است. اين مرقع ديباچه ى بسيار مزينى دارد و شامل قطعات شيوايى از خطوط استادان خط نستعليق مانند: سلطانعلى مشهدى، ميرعلى هروى، محمود بن اسحاق شهابى، محمد حسين تبريزى، مير معز كاشانى و سيد احمد مشهدى مى باشد. به غير از خطوط، چند تصوير ديگر نيز وجود دارد كه از كارهاى عصر بابرى هند و رضا عباسى است و برخى از تصاوير نيز به سبك اروپايى نقش شده است. مقدمه ى اين مرقع به قلم دو دانگ خوش نوشته شده و رقم؛ كتبه الفقير... محمد صالح الكاتب الخاقانى غفر ذنوبه و ستر عيوبه» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (777/ 3)، هنر عهد تيموريان (591 -590).

كاتب السلطان شيرازي، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1317 ق)، خطاط. از كاتبان دربار ناصرالدين شاه بود و از طرف او به كاتب السلطان ملقب شد. وى يكى از چيره دست ترين خوشنويسان طراز اول خط نستعليق است و اين خط را- از شش دانگ جلى تا كتابت خفى و غبار- بسيار خوش مى نوشته است. او پس از قتل ناصرالدين شاه، در دربار مظفرالدين شاه در سمت خود باقى ماند و آثارى نيز به نام وى از خود به جا گذاشت. كاتب السلطان در حدود هشتاد سالگى در تهران درگذشت. از آثار وى: يك نسخه كتيبه ى امامزاده عبداللَّه در شهر رى، به قلم كتيبه ى دو دانگ ممتاز و با رقم: «كتبه العبد المذنب محمد حسين الشيرازى... سنه 1273»؛ يك مرقع به قلم دو دانگ و كتابت خفى عالى، با رقم: «الفقير

الحقير المذنب... محمد حسين الشيرازى غفر له سنه 1274»؛ يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت ممتاز، با رقم: «... و انا العبد كاتب الحضرت السلطانى محمد حسين الشيرازى... سنه ى 1279»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت عالى، با رقم: «... محمد حسين الشيرازى.. سنه 1279»؛ يك نسخه ترجمه ى فارسى قرآن، به قلم نيم دو دانگ ممتاز، با رقم: «... انا العبد كاتب السلطانى، محمد حسين الشيرازى... سنه ى 1290»؛ ده اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (694 -689/ 3)، اطلس خط (570 -569)، تاريخ هنرهاى ملى (990 -988/ 2)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (63).

كاتب السلطان قمي، محمد ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1106 ق)، نقاش و خطاط. در شهر قم به دنيا آمد. در دوره ى جوانى به اصفهان رفت و در اين شهر با استادان نامى آشنا شد. وى سپس به دربار شاه سليمان صفوى (1105 -1077 ق) راه يافت و به لقب كاتب السلطانى مفتخر گرديد. كاتب السلطان در صنعت تذهيب و گل آرايى و قلمدان سازى مهارت داشت و در خطوط نستعليق و نسخ و رقاع و شكسته، استادى صاحب قلم بود. بعضى از هنرشناسان، استاد حاجى محمد، برادر كوچكتر محمد ابراهيم كاتب السلطان، را با اين هنرمند يك نفر به حساب آورده و دو اسم متفاوت براى يك نفر در نظر گرفته اند در حالى كه آنها، دو نقاش جداگانه و برادرانى از سلاله حاج يوسف قمى بوده اند. از شاگردان وى، ميرزا احمد نيريزى را ذكر كرده اند. از آثار او: نسخه ى پراعتبار «صحيفه ى سجاديه»، كه كتابت و آرايش آن را خود انجام داده

است، با رقم: «... ابن حاجى يوسف، محمد ابراهيم... سنه 1092...«؛ قطعه خطى در شيوه ى نسخى كه زمينه ى آن، انواع حيوانات و پرندگان زيبا به شيوه ى حل كارى آرايش يافته، با رقم: «مشقه العبد... محمد ابراهيم المذهب القمى... به محروسه اصفهان 1103»؛ قلمدان زيبايى كه به خط و تذهيب آراسته شده، با رقم: «كتبه اقل عباد اللَّه محمد ابراهيم الكاتب السلطانى فى شهور سنه ست و مائة بعد الالف». پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (648 -638/ 2)، اطلس خط (352)، گلستان هنر (نوزده، چهل و هشت)، هنر قلمدان (99 ،73).

كاتب السلطان، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1337 ق)، خطاط. وى نزد ميرزا غلامرضا اصفهانى و ميرزا على محمد صفا تعليم خط گرفت. در نوشتن خط نستعليق، به ويژه جلى، شيوه ى مخصوصى داشت و از شكسته و تعليق نيز بهره مند بود. از شاگردان وى فرزندش، على مخصوص كاتب الخاقان است كه او نيز از خوشنويسان مشهور است. كاتب السلطان در مشهد وفات يافت و همان جا دفن شد. از آثار وى چند قطعه به قلم سه دانگ متوسط و يك مكتوب به قلم نيم دو دانگ خوش موجود است كه تاريخ 1308 ق دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (163/ 1)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (76 -75)، شرح حال رجال (237/ 5).

كاتب سراي، خليل

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از خطوط وى، يك قطعه از مرقع ثلث چهار دانگ خوش و رقاع كتابت خوش، با رقم: «العبد الداعى خليل كاتب سراى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1065/4).

كاتب شيرازي، روزبه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1011 ق)، خطاط. از خوشنويسان شيراز بود. از آثار وى: يك نسخه «اسكندرنامه» نظامى، به قلم كتابت خفى خوش و با رقم: «تمت الكتاب... على يد الفقير الحقير روزبه الكاتب الشيرازى... سنه ى احدى عشر و الف...». وى ممكن است همان روزبهان باشد كه سپهر نام او را آورده و سهوا به جاى «روزبه» «روز بهان» ضبط كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (221 -220 /1).

كاتب شيرازي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن وزيرى جلد روغنى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب، نسخ ياقوتى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب العاصى محمد الكاتب الشيرازى» (حدود قرن 11).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1179/ 4).

كاتب شيرازي، محمد قوام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 958 ق)، خطاط. مشهور به حمامى. از آثار وى: يك نسخه «صفوة الصفى»، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «قد اتفق الفراغ... محمد القوام الكاتب الشيرازى المشهور به حمامى... سنة ثمان و خمسين و تسعمائة الهجرية»؛ يك نسخه «خمسه» نظامى، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «تم الكتاب... محمد القوام الكاتب الشيرازى»؛ يك نسخه «گلستان» و «بوستان» سعدى، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «تم الكتاب كتبه محمد قوام شيرازى غفر له»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، با رقم: «محمد الشيرازى المشهور به حمامى»؛ يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، با رقم: «محمد القوام الكاتب الشيرازى، سنه 958»؛ يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «محمد القوام ... در شهر شيراز». در «احوال و آثار خوشنويسان» به دوازده اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (816 -814/ 3)، هنر عهد تيموريان (631 ،528 ،393 -392 ،314).

كاتب شيرازي، نعيم الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 915 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» امير خسرو دهلوى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تم بعون اللَّه و توفيقه، سابع عشرين شهر جمادى الاول سنه ى 898، نعيم الدين الكاتب شيرازى اصلح اللَّه حاله»؛ يك نسخه «ديوان» كمال خجندى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «تم الكتاب... على يد العبد المذنب نعيم الدين الكاتب، فى شهور سنة احدى و تسعمائة»؛ يك نسخه «خمسه» نظامى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «نعيم الدين كاتب الشيرازى» و تاريخ 907 ق؛ نسخه ى ديگر «خمسه» نظامى، به همان قلم، با رقم: «نعيم الدين الكاتب» و تاريخ 915 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان

(946/ 3).

كاتب لاري، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «هفت اورنگ» جامى، داراى سرلوحه ى مذهب و جداول رنگين مطلا و جلد چرمى، در سال 958 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر عهد تيموريان (683).

كاتب نيشابوري، محمدصالح

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1096 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى، نسخ كتابت جلى متوسط، با رقم: «... ابن غلامحسين، محمدصالح الكاتب المنسوب الى النيسابور... سنة سادس و تسعين بعد الالف من الهجرة النبوية 1096».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1182/ 4).

كاتب هروي، برهان

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام هرات بود. از خطوط وى: «شرح رباعيات» و «لوايح» جامى، با رقم: «كتبه العبد المذنب برهان الهروى الكاتب غفر الله ذنوبه و ستر الله عيوبه، فى شهور سنه نهصد و چهل و شش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خوشنويسان و هنرمندان (47).

كاتب هروي، خورد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس گمنام بود. از خطوط وى: يك نسخه «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «خاتمه المجلد السادس من المثنوى المعنوى... بدارالسلطنه ى هرات... بتاريخ شهر ذى الحجه سنه ى 1026 على يدى الضعيف النحيف ملا خورد الكاتب غفر ذنوبه و ستر عيوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (182/1).

كاتب، ادريس

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. وى مردى دانشمند بود كه در انشاء و خط تعليق مهارت تمام داشت. خط او اگرچه نازك و رعنا نبوده و پيرو خواجه عبدالحى بوده اما اسلوب و اصول خوب داشته است. او كاتب پادشاهان آق قوينلو، حسن پادشاه (وف 882 ق)، و رستم پادشاه (سلطنت 897 ق)، و الوندبيگ (وف 910 ق) بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ اصفهان (225)، گلستان هنر (44).

كاتب، حبيب اللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، خطاط. از آثار او: يك قطعه با سفيدآب روى كاغذ مشكى، به خط ثلث دو دانگ جلى عالى و نسخ كتابت و رقاع خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب حبيب اللَّه الكاتب» (قرن 13 -12).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1057/4).

كاتب، شاه قاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1028 ق)، خطاط. از كاتبان خوشنويس زبردست و از معاصران ميرعماد معروف است. با اينكه او را بايد از كاتبان استاد خط نستعليق دانست، اما ترجمه ى احوالش را ذكر نكرده اند. آنچه از آثار وى معلوم مى شود، اين است كه وى بيشتر در هرات مى زيسته و ظاهرا ابتدا در كتابخانه ى سلطان على چكنى و بعدها در كتابخانه ى حسن خان شاملو، به امر كتابت اشغال داشته است. از آثار وى: يك نسخه ى منتخب «مثنوى» مولانا و منتخب «حديقه الحقيقه ى» سنايى، به قلم كتابت عالى، با رقمهاى: «در كتابخانه ى نواب... حسن خان شاملو صورت تحرير يافت، كتب المذنب شاه قاسم.. سنه ى 1028» و «تمت الكتاب... 1028 در كتابخانه ى... حسن خان شاملو... كتبه المذنب شاه قاسم الكاتب...»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت عالى با رقم: «تمت... 1010 كتبه المذنب شاه قاسم...»؛ يك نسخه «بوستان» سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «در كتابخانه ى نواب كامياب صورت تحرير يافت، فى غره ى شهر صفر 1014، كتبه شاه قاسم غفر ذنوبه». در «احوال و آثار خوشنويسان» به شش اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (292 -290 /2)، هنر عهد تيموريان (513 ،512 ،500).

كاتب، فتح الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. وى جميع خطوط را خوب مى نوشت و در تبريز كاتب شاه اسماعيل اول صفوى (930 -907 ق) بود. بعد به عثمانى رفت و در استانبول كاتب سلطان سليم اول (926 -918 ق) شد. وى اشعار زيادى از حفظ بود و خود نيز شعر مى سرود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ قطعه اى در مرقع بهرام ميرزاى صفوى، به قلم سه دانگ و كتابت خفى

خوش با رقم: «العبد فتح الله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1129 / 4 ،564 / 2)، الذريعه (807 / 9)، لغت نامه (ذيل/ فتح الله)، مجالس النفائس (393).

كاتب، فخرالدين احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. به خط وى: يك نسخه «كليات» كمال خجندى، كه به قلم كتابت خوش نوشته است و چنين تمام مى شود: «قد وقع الفراغ من تحرير ديوان... الشيخ كمال...، محمد الخجندى، فى... سنة خمسن و ستين و ثمانى مائة، على انامل اقل عباداللَّه الواهب، فخرالدين احمد الكاتب...»؛ همچنين بعضى ترجيعات، از مجموعه ترجيع بندهاى كتابخانه ى مجلس شوراى ملى به خط اوست كه به قلم كتابت جلى متوسط نوشته شده، با رقم: «كتبه العبد الغريب... فخرالدين احمد...»؛ يك رقعه از مرقع، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «مشقه العبد الغريب، فخرالدين احمد، احسن اللَّه احواله، بدارالسلم بغداد»؛ كتيبه ى كاشى معرق در مسجد جامع يا مسجد حاجى ملك در ده بفرويه يزد كه رقم «... المهتدين كتيبه فخرالدين فى 866» دارد. اثر ديگرى از وى ديده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (44 -43 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1289 /10)، يادگارهاى يزد (97 /1).

كاتب، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1001 ق)، خطاط. از شاگردان ميرمحمدباقر بن مير على هروى بود و خط را خوش مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «سلامان و ابسال» جامى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... كتبه المذنب محمد امين الكاتب... سنه احدى و الف»؛ دو قطعه از مرقع محمد محسن، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم هاى: «مشقه الفقير محمد امين... سنة ثمانين و تسعمائة» و «كتبه العبد المذنب محمد امين غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (645/ 3) مناقب هنروران (82)، هنر عهد تيموريان (599 ،500).

كاتب، مسعود

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان است. از آثار وى : قطعه اى به قلم نيم دو دانگ و كتابت عالى، با رقم: «كتبه سلطان مسعود الكاتب»؛ در كتابخانه ى استان قدس رضوى مشهد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (281/1).

كاتب، هدايت اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «كليات» اهلى شيرازى، به قلم و دو دانگ و كتابت خفى متوسط، با رقم: «حرره هدايت اللَّه كاتب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (962/ 3).

كاتبي نيشابوري، شمس الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 839/ 838 ق)، عارف، خطاط و شاعر، متخلص به كاتبى. مولد و منشأ وى قريه ى طرق، ميان نيشابور و ترشيز و طوس بود و به همين جهت هم به ترشيزى و هم به نيشابورى معروف شد. دوران جوانى را در مولد خود گذراند و به كسب علوم و فنون عصر خود، خصوصا فن ادب و شعر پرداخت. از جمله استادان وى در نيشابور سيمى نيشابورى بود كه خوشنويسى و فنون شعر را نزد او آموخت. وى براى تكميل تحصيلات و اطلاعات خود به هرات رفت و در آنجا به خدمت بايسنقر ميرزا پسر شاهرج ميرزا رسيد و از مداحان او گرديد. وى سفرهايى به استرآباد، مازندران، گيلان، آذربايجان و شروان داشت و مداح پادشاهانى چون شروانشاه منوچهر و ابراهيم سلطان تيمورى، پسر شاهرخ ميرزا (م ح 838 ق) گرديد و پاداش و جوائز زيادى دريافت كرد. او پس از مدتى به اصفهان رفت و در آنجا به خدمت خواجه صاين الدين على بن محمد تركه (م 835/ 830 ق)، كه از بزرگان علم بود، رسيد و از او كسب فيض نمود و در زمينه ى تصوف و عرفان از وى بهره ها برد. وى عاقبت به استرآباد برگشت و در همان جا درگذشت و در جوار مزار امامزاده معصوم كه به نه گوران معروف است به خاك سپرده شد. قاضى نوراللَّه شوشترى در «مجالس المؤمنين» او را از

شعراى شيعه شمرده و پاره اى از قصائد وى را در مدح اميرالمؤمنين (ع) آورده است. از آثارش: «ديوان» شعر؛ «خمسه كاتبى» شامل: «گلشن ابرار» به تقليد از «مخزن الاسرار» نظامى، «مجمع البحرين» به تقليد از «خورشيد و جمشيد» سلمان ساوجى و «هماى و همايون» خواجو كه به دو بحر است كه «ذو بحرين» خوانده مى شود كه اين منظومه مقدمه اى به نثر دارد و موضوع آن عشق عرفانى ناظر با منظور است كه به نام «ناظر و منظور» يا «ناصر و منصور» نيز معروف است؛ مثنوى «ده باب» به تقليد از «بوستان» سعدى؛ مثنوى «سى نامه» يا «محب و محبوب»؛ مثنوى «كتاب دلرباى»، در سرگذشت قباد، پادشاه يمن با وزيرش، كه بعد از 830 ق به نظم درآمده است. از ديگر مثنويات وى به «بهرام و گلندام» نيز مى توان اشاره كرد.[1]

(منسوب به كاتب بخش 1) ترشيزى نيشابورى، محمد ابن عبداللَّه ملقب به شمس الدين شاعر ايرانى (ف. استراباد بين 850 -838 ه.ق). مولد و منشأ او قريه ى طرق و راوش از اعمال ترشيز است، كه بين نيشابور و ترشيز واقع است. كاتبى در آغاز حال به نيشابور رفت و از مولانا سيمى تعليم گرفت و خوشنويس شد (وجه تسميه). وى به علم شعر نيز وقوف يافت و غزلهاى مصنوع و مطبوع مى گفت. سيمى بر او حسد برد و بر او دل گران گرديد. كاتبى به فراست دريافت و از نيشابور قصد دارالسلطنه ى هرات كرد، و همواره بى تعين و تكلف مى گرديد و به شعر و شاعرى مشغول بود. بايسنغر ميرزا از او جواب قصيده ى كمال الدين اسماعيل اصفهانى را به مطلع:

«سزد كه تا جور آيد به بوستان نرگس

كه هست در

چمن و باغ مرزبان نرگس»

را خواست و او جواب داد، ولى شاعران ديگر آن را وزنى ننهادند، وى دلسرد شد و به جانب استراباد و گيلان، و از آنجا به سوى شروان رفت. امير شيخ ابراهيم شروانى او را نگاه داشت و تربيت كلى فرمود و بدو صله مى داد و كاتبى در اندك مدتى وجه و مال را تلف مى كرد. گويند امير مزبور قصيده اى را كه وى به رديف گل ساخته بمطلع:

«باز با صد برگ آمد جانب گلزار گل

همچو نرگس گشت منظور اولوالابصار گل»

را ده هزار دينار شروانى صله داد و او در كاروانسراى شماخى بيك ماه آن نقد را پريشان ساخت و بر شاعران و ظريفان و فقيران و صالحان قسمت كرد. به طورى كه روزى خواستند طبخى كنند بهاى يك من آرد موجود نبود. بعضى او را ملامت كردند كه پادشاهى در اين نزديكى تو را ده هزار دينار داده و اكنون بهاى يك من آرد ندارى. مبادا كه سلطان از اين طور منكر تو گردد. كاتبى گفت: اگر من بدين مال تحويلدار و خازن شاهم جواب محاسبه ى او بگويم و الا او احسانى به من كرد كه يك تن بودم، و من به هزار تن آن مال قسمت كردم، هرگاه آن احسان از من بازخواهد، من نيز بدان كس حواله كنم كه مستحقان را به من دلالت كرده. سپس كاتبى از شروان به آذربايجان شد و در مدح اسكندر بن قرايوسف قصيده اى غرا انشا كرد و او سخن وى را نفهميد و بدو التفات ننمود. وى از تبريز عزيمت اصفهان كرد و به صحبت خواجه صاين الدين تركه مشرف شد و به تعلم

عرفان پرداخت و تربيتها يافت و سپس به اجازه ى وى به سوى طبرستان و گرگان رفت و در استراباد اقامت كرد. بزرگان و حكام آن ديار بوجود او خوش بودند. وى در هنگام فراغت و انزوا به جواب خمسه ى نظامى مشغول مى گرديد و گويند كه مخزن الاسرار را جواب گفت، ولى در همين ايام درگذشت و مرقد او در استراباد، بيرون مزار امامزاده معصوم- كه موسوم به نه گوران است- مى باشد. از آثار اوست: بهرام و گل اندام (مثنوى)، حسن و عشق (مثنوى)، ديوان اشعار شامل غزليات و مقطعات و بعضى رباعيات، مجمع البحرين (منظومه ى ذوبحرين و ذوقافيتين)، محب و محبوب، ناظر و منظور (مثنوى).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (274 -272/ 1)، احوال و آثار خوشنويسان (818 -817/ 3)، از سعدى تا جامى (718 -708)، تاريخ ادبيات در ايران (244 -233/ 4)، تاريخ نظم و نثر (298 -297)، تذكرة الشعراء (438 -429)، حبيب السير (18/ 4)، دايرة المعارف فارسى (2114/ 2)، الذريعه (318 ،317 ،283 ،216 -215 ،181 ،131 -130/ 19 ،897 -896/ 9)، رياض العارفين (129 -128)، ريحانه (16 -14/ 5)، فرهنگ سخنوران (754 -753)، الكنى و الالقاب (100/ 3)، لغت نامه (ذيل، كاتبى ترشيزى)، مجالس المؤمنين (663 -659/ 2)، مجالس النفائس (187 -186 ،11 -10)، مرآة الخيال (65)، مرآت الفصاحه (515 -513)، مطلع الشمس (175/ 3)، مناقب هنروران (57)، منظومه هاى فارسى (491 -482)، نتايج الافكار (599 -596)، هفت اقليم (264 -259/ 2).

كازروني، يوسف علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1106 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «قاموس اللغة» فيروزآبادى، عناوين به قلم نيم دو دانگ نسخ سرخ و سياه و متن به نسخ كتابت خفى متوسط، با

رقم: « قد وقع الفراغ من تحرير الجزء الثانى من القاموس... نمقه العبد الراجى... يوسفعلى ابن حاجى محمد الكازرونى فى عام سادس والمائة بعد الالف بن الهجرة النبويه 1106».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1236/ 4).

كاشاني، ابوتراب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1275 ق)، خطاط. او از خوشنويسان و هنرمندان قرن سيزدهم بود و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (26 /1).

كاشاني، امين الدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن نيم ربعى جلد روغنى عالى دو صفحه ى اول و دو صفحه ى آخر مذهب و دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع نسخ غبار خفى متوسط، سر سوره ها رقاع خوش با رقم «امين الدين فتح اللّه الكاشانى» «سنة 1032» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

كاشاني، شهاب الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1299 ق)، خطاط. از سادات كاشان و خواهرزاده ى محمود خان ملك الشعراء بود و به قول سپهر، نستعليق را صاف و بامزه مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (318/2).

كاشاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد كاشاني معروف به ميرمعز الدين يكي از خوشنويسان مشهور قرن دهم هجري قمري است وي درخط نستعليق شاگرد هبه الله كاشاني بوده است . محمد كاشاني شعر مي گفت و معزي تخلص داشته است . از وي آثار زيادي باقي مانده است از جمله يوسف و زليخا كه ايشان به خط نستعليق در مجموعه داويد كپنهاك آورده است . سال وفات وي را 955و گروهي 990 قمري دانسته اند .گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : محمد كاشاني معروف به ميرمعز الدين يكي از خوشنويسان مشهور قرن دهم هجري قمري است .استادان و مربيان : از جمله استادان محمد كاشاني مي توان به هبه الله كاشاني اشاره كرد .زمان و علت فوت : سال وفات محمد كاشاني را گروهي 955هجري قمري و گروهي 990 قمري ذكر كرده اند .

________________________________________

آثار : ديوان شاهي سبزواري ويژگي اثر : كه به شماره 699 ادب فارسي در دار الكتب قاهره موجود است و تاريخ 987 هجري قمري2 زاد المسافرين امير حسني ويژگي اثر : كه با شماره 401 در كتابخانه شچدرين لنين گراد موجود است و تاريخ 982دارد .3 كتبه معز الدين محمد الحسني ويژگي اثر : هفده قطعه از مرقعا ت مختلف با رقمهاو تاريخ هاي 987 و 984 و981 در

كتابخانه خزينه اوقاف استانبول كه زنده ياد مهدي بياني معتقد است از بهترين خطوط او مي باشد .4 كتبه معز الدين محمد الحسني ويژگي اثر : يك قطعه از مرقع بارقم وتاريخ در كتابخانه كاخ موزه گلستان5 كتيبه معز الدين الحسيني ويژگي اثر : دو قطعه با رقم و تاريخ 985و987 در مجموعه مهدي بياني6 كتيبه معز الدين محمد الحسيني 984 ويژگي اثر : در مجموعه آقاي كريم زاده7 مخزن الاسرار نظامي ويژگي اثر : كه به شماره 382دربخشفارسي كتابخانه شهر مونيخ موجود است و تاريخ 987 هجري قمري دارد .8 مرقع امير غيب ويژگي اثر : با يك رقم و تاريخ «العبد معز الدين محمد الحسيني غفر ذنوبه سنه 962 » در همان كتابخانه9 مرقع مالك ديلمي ويژگي اثر : بارقم و تاريخهاي «كتيبه كعز الدين محمد الحسيني غفرالله ذنوبه و ستر عيوبه في سنه 962»و كتيبه معز الدين محمد الحسيني976 » در همان كتابخانه10 مرقع محمد صالح ويژگي اثر : كه يك قطعه است و با رقم و تاريخ «مشق معز الدين محمد الحسيني في سنه 968 » در كتابخانه خزينه اوقاف استانبول11 مقالات خواجه عبد الله انصاري ويژگي اثر : اين مجموعه با رقم و تاريخ كتبه الفقير المذنب معز الدين محمد الحسيني الكاتب سنه 985 در كتابخانه كاخ موزه گلستان تهران12 نسخه

گوي و چوگان ويژگي اثر : اين مجموعه با خط نستعليق در تاريخ 972هجري قمري در مجموعه داويدكپنهاك13 يك قطعه به شيوه مير علي هروي ويژگي اثر : با رقم و تاريخ «كتيبه العبد المذنب معز الدين محمد الحسيني الكاتب غفر ذنوبه في سنه 971»در كتابخانه عمومي لنين گراد .14 يوسف وزليخا ويژگي اثر : به شماره 907R دركتابخانه توپ قايوسراي استانبول ثبت شده است . اين نسخه به خط نستعليق و تاريخ 982 هجري قمري است .

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

كاشاني، هبةالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 958 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به قانعى. به آورده ى صاحب «مناقب هنروران» وى در خط، شاگرد سلطانعلى مشهدى و استاد مير معز كاشانى بود. همچنين او را در خوش طبعى و خوش فهمى و شعرشناسى، استادى مسلم دانسته اند. وى علاوه بر خوشنويسى گاهى شعر نيز مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (959/ 3)، تحفه سامى (62)، الذريعه (1290/ 9)، فرهنگ سخنوران (737)، مناقب هنروران (72 -71 ،66).

كاشي، محمدتقي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 993 ق)، شاعر و خطاط. وى خط نستعليق را خوب مى نوشت به همين دليل به مرواريد رقم ملقب شد. تقى از ديار خود به هند رفت و تا پايان عمر در دكن اقامت كرد. گاه تتبع شعر مى كرد. از اشعار وى:

هر جا سوزيست آشناى دل ماست

هر جا درديست از براى دل ماست

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (110/1)، الذريعه (1030/9)، شام غريبان (58)، صبح گلشن (89)، فرهنگ سخنوران (190)، كاروان هند (254/1)، لغت نامه (ذيل/ تقى كاشى)، هفت اقليم (464 -463 /2).

كاظم قمي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1279 ق)، خطاط. در دوره ى ناصرالدين شاه قاجار خوشنويس آستانه ى حضرت معصومه (س)، در قم بود. از آثار وى كتيبه ى نقره ى برجسته ضريحى است كه به امر شاه طهماسب اول ساخته شده و وى در زمان ناصرالدين شاه آن را مرمت و تكميل كرده است. اشعار اين كتيبه از محرم يزدى و خط آن از كاظم قمى است كه به قلم يك دانگ كتيبه ى خوش نوشته است، با رقم: «كاتبه كاظم خطاط آستانه 1279».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (587/ 2).

كاظمي، عبدالعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1080 ق)، خطاط. از آثار وى: يك مرقع وزيرى بزرگ خشتى و يك قصيده از امرؤالقيس بن حجر بن عمرو الكندى، به خط ثلث دو دانگ جلى عالى و نسخ كتابت ياقوتى خوش، با رقم: «كتبه الضعيف عبد على الكاظمى فى سنه الف و ثمانين من الهجره النبويه...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1105 / 4).

كاغذي شوشتري، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 862 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «شاهنامه» فردوسى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «... محمود بن محمد بن يوسف تسترى، سنه ى 840»؛ نسخه ديگر «شاهنامه»، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد تم تحرير الكتاب الموسوم به شاه نامه على انامل العبد الفقير... محمود بن محمد بن يوسف المعروف بكاغذى التسترى... سنة تسع و ثلثين و ثمانمائة»؛ يك نسخه «لمعات ديوان» عراقى و «عشق نامه»، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «كتبه العبد محمود بن محمد شوشترى المشهور بكاغذى، فى 22 محرم الحرام سنه ى 862».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (881 -880/ 3)، هنر عهد تيموريان (758 -757 ،652).

كافي اردوبادي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 969 ق)، شاعر و خطاط. اهل اردوباد آذربايجان بود. نسب وى به خواجه نصيرالدين طوسى مى رسيد. آبا و اجدادش در آذربايجان قاضى و از اهل شرع بودند. ميرزا كافى در فنون شعر و علم انشاء ماهر بود و خطوط تعليق و شكسته را خوش مى نوشت. او سالها منصب منشى الممالكى داشت. در قزوين درگذشت و در مشهد مقدس دفن شد. اشعارى از وى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (703)، تحفه سامى (115)، دانشمندان آذربايجان (312)، الذريعه (903/ 9)، صبح گلشن (337)، فرهنگ سخنوران (757)، گلستان هنر (50)، هفت اقليم (261/ 3).

كامل كرمانشاهي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1264 ق)، شاعر و خطاط. وى خواهرزاده ى حاجى ميرزا محمد، متخلص به بيدل بود. كامل به پيروى از دايى خود به تحصيل كمال پرداخت و در علوم ادبى مهارت يافت. وى خطوط شكسته و نسخ و رقاع را خوب مى نوشت. او در جوانى درگذشت. ابياتى از اشعار وى در «حديقة الشعراء» آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1448 -1447/ 2).

كامل، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: دو لوحه ى مذهَّب بر مزار مولوى در قونيه، كه يكى با ثلث چهار دانگ جلى خوش، با رقم: «كتبه الفقير الحاج احمد كامل غفر ذنوبه 1228»؛ و ديگرى با ثلث سه دانگ كتيبه ى عالى و رقم: «كتبه كامل 1320». اختلاف تاريخ رقمهاى او بسيار است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1029 /4).

كاملي، ارغون

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وى اصلاً ايرانى و از شاگردان ياقوت مستعصمى بود و در بغداد مى زيست و از آثار كتابت وى كتيبه هاى دو مدرسه را در بغداد به او نسبت مى دهند.

قرآن سلطانى كوچك مذهب عالى متن ريحان سر سوره ها ثلث دو دانگ عالى با رقم «كتبه العبد الفقير الى اللّه تعالى ارغون الكاملى حامداً و مصلياً و مسلماً فى سنة احدى و اربعين و سبع مائة... (741) در موزه ى اسلامى ترك.

قرآن وزيرى ساغرى منگنه دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب و صفحه ى آخر داراى ذيلو پيشانى مذهب مرصع عالى ثلث كتابت خفى عالى با رقم «... ارغون الكاملى...» سال 745.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

كاووس

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1069 ق)، نقاش، مذهب و خطاط. از آثار وى: دو كتيبه در مسجد جامع قزوين، به قلم سه دانگ كتيبه ى متوسط، با رقم هاى: «بتوفيق... ابوالمظفر شاه عباس الحسينى الموسوى الصفوى... مطابق سنه ى تسع و ستين و الف من الهجرة... كتبه العبد كاوس نقاش» و «كتبه الفقير كاوس مصور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (588/ 2)، احوال و آثار نقاشان (544/ 2)، قزوين در گذرگاه هنر (198).

كاوه، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1273 ش)، خطاط و اديب. در شيراز به دنيا آمد. از كودكى به مشق خط پرداخت و از قطعات و آثار استادان پيشين، چون ميرعماد، درويش عبدالمجيد، كلهر و مير سيد حسين خوشنويس باشى تمرين مى كرد سپس نزد استاد عماد الكتاب رفت و از او بهره مند شد و سرآمد شاگردان گرديد. وى در 1298 ش وارد وزارت ماليه (دارايى) شد و در سمت منشى مخصوص وزير، مشغول خدمت گرديد. در 1310 ش به وزارت فرهنگ منتقل شد و سالهاى متمادى در دبيرستان هاى مختلف تهران به تعليم شاگردان پرداخت. كاوه در نوشتن خط نستعليق از خفى و جلى استادى تمام عيار بود و در سياه مشق و شكسته نستعليق مهارت داشت. ملك الشعراى بهار او را ميرعماد عصر مى دانست. از شاگردان معروف او على منظورى، عبداللَّه فرادى، جهانگير نظام العلماء و محمد سلحشور در خور ذكرند. از آثار وى كتابت: «گلچين اشعار صائب»؛ «آيات منتخبه ى قرآن»؛ «تعليمات دينى»؛ «صرف و نحو»؛ «تاريخ ششم دبستانها و دبيرستانها».[1]

خوشنويس.

تولد: 1312 ق.، شيراز.

درگذشت: 6 شهريور 1369، تهران.

على اكبر كاوه، فرزند على محمدخان شيرازى، از كودكى به مشق خط پرداخت. سپس نزد استادانى به تكميل هنر خود پرداخت. مدتى نيز نزد

ميرزا محمدحسين سيقى قزوينى (عمادالكتاب) به مشق و به ويژه خط نستعليق پرداخت.

استاد از سال 1298 به سمت منشى مخصوص وزير در وزارت دارايى به خدمت مشغول شد و پس از چندى بر حسب دعوت يحيى قزاگزلو (اعتمادالدوله) وزير فرهنگ وقت از وزارت دارايى به وزارت فرهنگ منتقل گرديد و سالهاى متمادى در دبيرستان هاى تهران از قبيل: دارالفنون، ثروت، سيروس كالج، شاهدخت، شرف و علميه به تعليم خط اشتغال داشت تا اينكه بازنشسته گرديد و مجددا بنابر تقاضاى اداره ى كل هنرهاى زيبا در كلاس آزاد خط هنرهاى زيبا به تعليم نوآموزان هنر مشغول شد و نيز ايشان چندى در كلاس كارآموزى خط كه از طرف وزارت فرهنگ در عهد دكتر محمود مهران (وزير فرهنگ وقت) تشكيل شده بود به تعليم و تربيت مشغول بود. وى ساليان دراز به انجمن خوشنويسان ايران در تهران به تعليم هنرجويان اشتغال داشت.

از آثار خطى كه از وى به جاى مانده است مى توانيم به اين عناوين اشاره كنيم: گلچين اشعار صائب؛ آيات منتخبه قرآن؛ تعليمات دينى؛ صرف و نحو؛ تاريخ ششم دبستان ها و دبيرستان ها و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اطلس خط (597 -596)، پيدايش و سير تحول هنر خط (234 -230)، تاريخ برگزيدگان (476 -475)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (130 -126)، كيهان فرهنگى (س 5، ش 1، ص 5 -1).

كتابي، محمد امين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه به خط ثلث و رقاع و نسخ و تعليق خوش، با رقم: «حسب الفرموده ى... نعمةاللَّه مير كتب... بيد الضعيف ملا محمد امين كتابى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1268/ 4).

كربلايي اصفهاني، عبدالله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسابى، از سادات حائرى، و صاحب فضايل و كمالات باطنى و ظاهرى بوده، خط نسخ را نيكو مى نوشته، شعر خوب مى گفته، ديوانش قريب پنج هزار بيت بوده، به سن كهولت در اصفهان وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

كردي، ابوالفتح محمود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 728 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى جلد ساغرى، با رقم: «... ابوالفتح... محمود... كردى»، كه كلمات ميانى محو شده و از رقم فقط اين سه كلمه را مى توان خواند. با تاريخ 728 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1018/ 4).

كرمانشاهي، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1252 ق)، خطاط. از آثار او: يك رقعه ى مذهَّب، به خط نسخ و كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه الذليل الامير الجليل الذى ليس له نظير و لا عديل معتمد الدولة بيدالاقل الداعى ابراهيم الكرمانشاهى فى سنه 1252 من الهجرة النبى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1014 /4).

كرمانشاهي، حسينقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1270 ق)، خطاط و شاعر. وى برادر علينقى خان بود. حسينقلى شعر مى گفت و جز نستعليق، شكسته را نيز خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (162/1).

كرماني، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1293 ق)، خطاط و شاعر. ملقب به نعمت على. از سادات كلانترى كرمان بود و در جوانى به شغل ديوانى اشتغال داشت. خط شكسته را خوش مى نوشت، و شعر نيكو مى گفت. مدتى به خدمت رحمت عليشاه بود و از او به لقب نعمت على و اجازه ى ارشاد طالبين كرمان نايل آمد. در عصر ناصرالدين شاه درگذشت و در مشاقيه كرمان به خاك سپرده شد. از آثار وى: كتيبه ى ديوان رو به مشرق صحن سروى حضرت شاه نعمت اله ولى به خط نستعليق، كنده كارى در پشت آينه به خط نستعليق، كه در كمال زيبايى بود؛ اثر ديگر وى كتابى است راجع به حالات جماعتى از علما و عرفاى كرمان كه نثر آن داراى سبك مخصوصى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1240/4)، تذكره ى شاعران كرمان (522 -518)، الذريعه (1215/9)، ستارگان كرمان (396 -392)، طرائق الحقائق (403/3).

كرماني، اسدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 893 ق)، خطاط. وى نستعليق، ثلث و نسخ را خوش مى نوشت. بنا به قول صاحب «مناقب هنروران» از شاگردان عبدالرحيم انيسى و كاتبى متين القلم بود. صاحب «پيدايش خط و خطاطان» وى را شاعر و در كسب علم و تعليم خط، شاگرد شيخ محمد كرمانى دانسته است. در كتابخانه ى ايا صوفيه استانبول، قرآنى به خط اوست كه در ابتداى آن اين اشعار آمده است:

از آن روزى كه اين قرآن نوشتم

بجزو و حزب و عشر و خمس و

آيات به فال سعد از روى معانى

به تاريخش نوشتم «تلك آيات»

به تاريخ 863 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (64 /1)، مناقب هنروران (90 ،78 ،44)، پيدايش خط و خطاطان (78).

كرماني، جلال

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و شاعر. وى در كتابخانه ى بايسنقر بود و شعر را نيكو مى سرود. احتمال مى رود مولانا كرمانى كه در «تحفه سامى» از او ياد شده، همين جلال كرمانى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (342 -341)، تحفه سامى (365 -364).

كرماني، سيف اللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 897 ق)، خطاط. از آثار او: يك صفحه از مرقع ثلث و ريحان دو دانگ و نسخ كتابت خفى و رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «كتبه العبد... سيف اللَّه الكرمانى فى شهور سنه ثلاث و ثمانين و ثمانمائه الهجريه النبويه...»؛ يك قعطه از مرقع امير غيب بيك، به خط ثلث سه دانگ جلى عالى- ريحان دو دانگ عالى- و نسخ كتابت جلى و خفى و رقاع كتابت جلى عالى، با رقم: «مشقه العبد... سيف الكرمانى... سنه اربع و ثمانين و ثمانمائه الهجريه»؛ يك صفحه از مرقع به خط ثلث سه دانگ جلى عالى، نسخ ياقوتى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد... سيف اللَّه الكرمانى... سنه سبع و تسعين و ثمانمائه (897) ببلده هرات...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1081/4).

كرماني، شمس الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، خطاط. ممكن است وى همان محمد كرمانى شاگرد عبدالكريم پادشاه باشد كه در كتاب «مناقب هنروران» نيز به او اشاره شده است. از آثار وى: يك نسخه «خمسه ى» نظامى، به قلم كتابت خوش، كه در پايان بعضى مثنويها رقم دارد: «نجز اتمام كتاب هفت پيكر... سنه سبع عشر و تسعمائه بدارالسلطنه ى تبريز... شمس الدين محمد كرمانى...» و «نجز اتمام هذه الكتاب... سنه خمس عشر و تسعمائه» و «تمت الكتاب... على يد... شمس الدين محمد الكاتب الكرمانى... سنه ثمان عشر و تسعمائه...»؛ يك قطعه از مرقع مالك ديلمى، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... شمس الدين محمد الكاتب الكرمانى... فى شهر جميدى الاولى ست عشر و تسعمائه»؛ سه قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش، با

رقمهاى: «مشقه العبد شمس الدين محمد الكرمانى، فى شهور سنه ى 918 ثمان عشر و تسعمائه بدارالسلطنه ى تبريز» و «مشقه العبد... شمس الدين محمد الكرمانى...» و «كتبه العبد شمس الدين محمد، فى شهور سنه ثمان عشر و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (825 -824/3)، مناقب هنروران (90)، هنر عهد تيموريان (584 ،529).

كرماني، محمد مؤمن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 948 ق)، خطاط. در ابتداى حال به خدمت خواجه حبيب اللَّه ساوجى- كه «حبيب السير» به نام وى تأليف شده است- درآمد. سپس به دربار شاه اسماعيل اول صفوى راه يافت و پادشاه صفوى، وى را به معلمى ابوالنصر سام ميرزا گماشت. او بعدها به دربار شاه طهماسب پيوست و پس از آن نيز عازم هندوستان شد. محمد مؤمن در زمان حيات خود، استاد مسلم شناخته شده است. وى در هفت قلم، استادى بى همتا بود و در خطوط اصول، بالاترين مقام را داشت و خط نستعليق را خوش مى نوشت. سام ميرزاى صفوى صنعت افشان بيخته را از اختراعات او مى داند. از آثار وى: مرقع عظيمى كه ظاهرا براى شاه طهماسب فراهم ساخته و بعدها پراكنده شده و بسيارى از صفحات آن در ضمن مرقع هاى ديگر آمده است، كه بعضى از خطوط نستعليق آن عبارتست از: يك صفحه نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه محمد مؤمن»؛ دو صفحه به قلم سه دانگ و كتابت خفى خوش، با رقم: «... مشقه افقر العباد... محمد مؤمن بن عبداللَّه 925» و «مشقه... محمد مؤمن بن عبداللَّه مرواريد غفر له سنه ى 925»؛ يك صفحه به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «نمقه العبد... محمد مؤمن بن عبداللَّه فى شهور سنه سبع و اربعين و تسعمائة».

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1199 -1198/ 4 ،845 -842/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1087/ 3)، اطلس خط (346)، پيدايش خط و خطاطان (160)، تاريخ هنرهاى ملى (873/ 2)، تحفه سامى (108/ 107)، حبيب السير (616/ 4)، گلستان هنر (چهل و چهار)، هنر عهد تيموريان (601 -600 ،587).

كرماني، مرواريد، شهاب الدين عبداللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(922 -865 ق)، منشى، خطاط، موسيقيدان و شاعر، متخلص به بيانى. از اشراف كرمان و وزير دربار تيموريان بود. وى در جوانى به خدمت سلطان حسين ميرزا بايقرا رسيد و نزد آن امير بسيار معزز مى زيست، تا اينكه سمت صدارت يافت و به جاى اميرعليشير نوايى مهر بر فرمانها و منشورها مى زد. پس از مرگ اميرعليشير، گوشه نشينى گزيد و به عبادت و كتابت قرآن مشغول شد. هنگامى كه شاه اسماعيل صفوى بر خراسان دست يافت، او را فراخواند و شغل وزارت را به وى داد ولى، خواجه از پذيرفتن آن سر باز زد و بنابراين مامور نظم «تاريخ شاهى» شد. خواجه عبداللَّه به اكثر علوم و فنون متداول آشنا بود و در نظم و نثر مهارت داشت و جمله ى خطوط را خوش مى نوشت. او در موسيقى و ادوار نيز صاحب نظر بود و در ساختن ساز قانون تصرف كرد. در خطوط اصول، اشگرد عبداللَّه طباخ هروى و در خط تعليق، از شاگردان خواجه تاج سلمانى بود. از تاليفات وى، منظومه هاى: «تاريخ شاهى»؛ «تاريخ منظوم»؛ «خسرو و شيرين» و «مونس الاحباب» است. از خطوط او قطعه اى است به خط محقق و نسخ و رقاع كه تاريخ كتابت آن سال 912 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (619 -617

/2)، احوال و آثار خوشنويسان (352 -350 /2)، اطلس خط (408 ،328 -327)، پيدايش خط و خطاطان (140 -138)، تاريخ ادبيات در ايران (172/4)، تاريخ موسيقى (231 -230 /1)، تاريخ نظم و نثر (777 ،259)، تاريخ هنرهاى ملى (803 -802 /2)، تحفه سامى (107 -102)، تذكره ى روز روشن (126 -125)، تذكره ى شاعران كرمان (150 -147)، حبيب السير (326 -325 /4)، خوشنويسان و هنرمندان (27)، دستور الوزراء (397 -394)، الذريعه (281/23 ،151 -150 /9 ،161/7)، ريحانه (294 -293 /5)، ستارگان كرمان (121 -117)، فرهنگ سخنوران (152)، كارنامه ى بزرگان (55)، مجالس النفائس (281)، مناقب هنروران (97)، مولفين كتب چاپى (948 -947 /3)، نتايج الافكار (100 -99)، هفت اقليم (279 -278 /1).

كرمشاه تبريزي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، خطاط و مذهب. وى در حل كارى و تحرير خطوط و تذهيب گوناگون استاد بود. از آثار وى: قرآن بزرگ و نفيسى كه سر سوره ها با نقوش اسليمى تذهيب شده و نام سوره ها به خط محقق كتابت گشته است، با رقم: «ذهبه كتبه كرمشاه تبر...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (547 -546/ 2).

كرهرودي، حيدر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. ميرحيدر از رجال نامى دربار صفويه بود و در خطاطى و غزلسرايى مهارت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (503)، الذريعه (270/9)، مجمع الخواص (83).

كشته كاشاني، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به كشته. اصل وى از نطنز كاشان بود. خط شكسته را خوب مى نوشت و در خدمت شاهزاده همايون ميرزا، پسر فتحعلى شاه، به منصب نديمى رسيد. او شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1454 -1453/ 2)، سفينة المحمود (269 -267/ 1)، فرهنگ سخنوران (763)، مصطبه ى خراب (155 -154).

كشفي اكبرآبادي، محمد صالحي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1061/ 1060 ق)، خطاط و شاعر. وى در شعر فارسى كشفى و در شعر هندى سبحانى تخلص مى كرد. پدرش از اولاد شاه نعمت اللَّه بود كه اجدادش از ايران به هندوستان سفر كردند و مير محمد صالح در دهلى به دنيا آمد. او در ابتداى حال در فقر و قناعت مى زيست و در اواخر عمر، شاه جهان پادشاه او را نزد خود خواند و در دستگاه وى مقام والايى يافت. كشفى از علوم مختلف بهره مند بود و در نظم و نثر فارسى و هندى دست داشت و نستعليق را خوش مى نوشت. از تأليفات وى: «راز و اعجاز مصطفوى»؛ «مناقب مرتضوى»؛ «ديوان» شعر. از خطوط او: يك قطعه به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خوش و يك رباعى از اشعار خود او، با رقم: «مشقه محمد صالح كشفى... سنه هزار و چهل و هشت»؛ سه قطعه از مرقعى، به قلم هاى سه دانگ و دو دانگ و كتابت خوش، با رقم هاى: «احقر العباد كشفى» و «سوده كشفى» و «سوده محمد صالح الحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (778/ 3)، تذكره ى روز روشن (679 -378)، الذريعه (334/ 22 ،911/ 9)، ريحانه (62/ 5)، فرهنگ سخنوران (763)، كاروان هند (1539/

2).

كشوري رودباري

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 896 ق)، شاعر و خطاط. اهل رودبار قزوين و با سام ميرزا صفوى، مؤلف «تحفه سامى» معاصر بود. خط نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى گفت. از آثار وى: يك نسخه «بوستان» سعدى، به قلم كتابت متوسط، به شيوه ى سلطانعلى مشهدى، با رقم: «كتبه العبد الضعيف كشورى 896»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (588/ 2)، تحفه سامى (276 -275)، الذريعه (911/ 9).

كفري تربتي، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1017/ 1016 ق)، خطاط و شاعر. اصل وى از زاوه (تربت حيدريه) خراسان بود كه در مشهد رضوى نشو و نما يافت. در عنفوان جوانى به اتفاق مولانا نوعى خبوشانى از خراسان به هند رفت و مدت مديدى در دكن بود و تحت ملازمت خان خانان قرار گرفت و منشى درگاه شاهزاده دانيال بن اكبر شاه شد و قصايدى در مدح آن شاهزاده گفت. وى همواره با مولانا ملك قمى، ظهورى ترشيزى، شكيبى اصفهانى، انيسى شاملوى هروى و ديگران هم صحبت بود. مدتى نيز تحت ملازمت نواب سيد يوسف خان مشهدى به سر برد. كفرى در نوشتن خط شكسته مهارت داشت. وى در برهانپور درگذشت. صاحب «الذريعه» سال وفات او را به اشتباه 1077 ق ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (657)، الذريعه (912/ 9)، صبح گلشن (340)، فرهنگ سخنوران (764)، كاروان هند (1169 -1163/ 2)، مآثر رحيمى (811 -807/ 4)، هفت اقليم (192/ 2).

كلكته چي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدتقي كلكته چي در سال 1304 ، در تبريز ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را در سن هفت سالگي و با آموزش قرآن ، عربي ، فارسي در مدرسه آغاز كرد. پس از به پايان بردن تحصيلات مقدماتي از تبريز به تهران رفته و به ادامه تحصيل و تكميل فنون خط پرداخت. استاد در اين زمان وارد كلاس آزاد خط هنرستان زيبا شد و از تجربيات استادان بزرگ آنجا بهره هاي فراوان برد. كلكته چي بعد از شش سال تعليم وكار و فعاليت در زمينه خوشنويسي ، مدت سه سال در ( هنرستان زيباي كشور) وزارت فرهنگ و هنر به سمت خوشنويس

به خدمت پرداخت.گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : محمدتقي كلكته چي فرزند عليمحمد مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدتقي كلكته چي تحصيلات خود را در سن هفت سالگي و با آموزش قرآن ، عربي ، فارسي در مدرسه آغاز كرد. پس از به پايان بردن تحصيلات مقدماتي از تبريز به تهران رفته و به ادامه تحصيل و تكميل فنون خط پرداخت. استاد در اين زمان وارد كلاس آزاد خط هنرستان زيبا شد و از تجربيات استادان بزرگ آنجا بهره هاي فراوان برد.استادان و مربيان : محمدتقي كلكته چي در كلاس آزاد هنرستان زيبا ، نستعليق را از استاد حسين ميرخاني و تا حدودي از برادرش استاد حسن ميرخاني فراگرفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدتقي كلكته چي بعد از شش سال تعليم وكار و فعاليت در زمينه خوشنويسي ، مدت سه سال در ( هنرستان زيباي كشور) وزارت فرهنگ و هنر به سمت خوشنويس به خدمت پرداخت.فعاليتهاي آموزشي : محمدتقي كلكته چي پس از مدتي تصدي امور اداري ، به تعليم هنرجويان كلاسي كه خود در خيابان فردوسي تشكيل داده بود پرداخت.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

كلهر، محمد رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1310 -1245 ق)، خطاط. اصلا از ايل كرد كلهر كرمانشاهان بود و در همان جا به دنيا آمد. در دوره ى جوانى به تهران آمد و نزد ميرزا محمد خوانسارى تعليم خط گرفت. پس از آن به مشق از روى خطوط ميرعماد سيفى قزوينى پرداخت، چنان كه گويند سفرى هم به اصفهان رفت تا از روى كتيبه ى معروف ميرعماد، در تكيه ميرفندرسكى مشق كند و نيز سفرى به قزوين كرد تا از روى كتيبه اى كه بر سر در

حمامى، به خط مير است، تعليم بگيرد. وى از آن دو كتيبه چربه برداشت و پيوسته از روى آن مشق مى كرد. پس از آنكه در خط نستعليق شهرت يافت، ناصرالدين شاه او را به دربار احضار كرد و حتى گاهى نزد وى تعليم خط مى گرفت و مى خواست كه او را در وزارت انطباعات به كار كتابت بگمارد، ولى وى نپذيرفت. ميرزاى كلهر خط نستعليق را بسيار ماهرانه مى نوشت، تا آنجا كه بعضى وى را همطراز ميرعماد دانسته اند. او را در خط شكسته نيز از استادان مى دانند. از خطوط كلهر آثار زيادى يافت نشده و اگر چاپ نويسى هاى او نبود، شايد شيوه ى خاصى كه داشت، تا به حال از بين رفته بود. ميرزا محمد حسين خان عماد الكتاب يكى از كسانى بود كه باعث انتشار اين شيوه شد و با اينكه نزد ميرزاى كلهر شاگردى نكرده بود، به وسيله ى همين كتب چاپى شيوه ى او را اخذ كرده به كمال رساند. اين استاد گرانمايه هنگام بازگشت از خراسان به مرض وبا دچار شد و در تهران درگذشت. از شاگردان وى، ميرزا زين العابدين شريفى قزوينى معروف به ملك الخطاطين، آقا مرتضى نجم آبادى، ميرزا عبداللَّه خان مستوفى و سيد محمود صدر الكتاب از همه معروفترند. مهم ترين اثر خطى وى، كتاب «فيض الدموع» ميرزا محمد ابراهيم وقايع نگار نواب تهرانى است كه به چاپ سنگى رسيده و در مقدمه ى آن چنين آمده: «... در عهد دولت... ناصرالدين شاه... كتاب مستطاب فيض الدموع... از املاء طبع و انشاء خاطر... ميرزا محمد ابراهيم نواب طهرانى... در سال يكهزار و دويست و هشتاد و شش هجرى، در دارالخلافه ى طهران... بخط احقر عباد

محمد رضاى كلهر مرقوم و به زينت طبع درآمد..». از ديگر آثار خطى به چاپ رسيده ى وى: قسمتى از روزنامه ى «شرف»؛ دوازده شماره روزنامه ى «اردوى همايون»؛ «سفرنامه ى دوم ناصرالدين شاه به خراسان»؛ كتاب «مخزن الانشاء»، كه در 1285 ق به چاپ رسيده است؛ كتاب «منتخب السلطان»، كه اشعارى از حافظ و سعدى است؛ رساله ى «غديريه»؛ قسمتى از «سفرنامه ى كربلاى ناصرالدين شاه»؛ «نصايح الملوك»؛ «مناجات نامه»؛ خواجه عبداللَّه انصارى؛ قسمتى از «كليات» قاآنى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (735 -731/ 3)، اطلس خط (593 -591)، پيدايش و سير تحول هنر خط (185 -179)، تاريخ برگزيدگان (469 -468)، تاريخ هنرهاى ملى (1013 -1011/ 2)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (25 -21)، دايرة المعارف فارسى (2694/ 2)، كارنامه ى بزرگان (373 -371)، كيهان فرهنگى (س 4، ش 7، ص 55 -52)، لغت نامه (ذيل/ كلهر)، المآثر و الآثار (204 -203)، مكارم الآثار (1260 -1258/ 4)، يادگار (س 1، ش 7، ص 56 -39).

كلهر، ميرزارضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا رضا كلهر فرزند رحيم بيك ، در سال 1245 هجري قمري ، در منطقه كلهر كرمانشاه به دنيا آمد . در آغازجواني به مقتضاي ايلي به سواري و تيراندازي متمايل گشت ، اما بعد ها به خوشنويسي روي آوردو به تهران رهسپار شد و نزد « ميرزا محمد خوانساري » تعليم خط گرفت . كلهر به سرعت از استادش پيشي گرفت و ناگزير خطوط به جا مانده از مير عماد را سرمشق قرار داد. وقتي كه آوازه او در افواه مردم پيچيد ، ناصرالدين شاه قاجار او را دعوت نمود و مدتي به شاگردي نزدكلهر مشق خط نمود. علاقه شاه به

وي هيچگاه باعث نگرديد به درآمد دربار متكي گردد و با حقوق اندكي كه از راه كتابت دريافت مي داشت روزگار گذراند، تا سرانجام در سال 1310 ه، ق. بر اثر بيماري وبا درگذشت.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقوالدين و انساب : ميرزا رضا كلهر فرزند رحيم بيك ،در منطقه كلهر كرمانشاه به دنيا آمد .خاطرات كودكي : يكي از مسائل مهم دوران كودكي ميرزا رضا كلهر ، جنگها و برخوردهاي قبيلگي و طايفه اي بود . در يكي از همين جنگها زخمي بركلهر وارد شد و باعث كم شنوايي او تا آخر عمر گرديد .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : ميرزا رضا كلهر بر اساس نظام ايلي ، از سن ده دوازده سالگي به آموختن فنون رزمي و سوار كاري پرداخت و جسم خام را در بوته ممارست آماده نمود .تحصيلات رسمي و حرفه اي : از آنجايي كه همه قبيله كلهر عالمان دين و شعر بودند از روي ميل و قريحه شخصي به مشق خط رغبت يافت و پس از چند مشقي در نزد خوشنويسان ايل كه همه از بني اعمام او بودند ، به دليل اغنا نشدن از اين فراگيري ، راهي تهران شد . وي در خط نوآموز مكتب استاد ميرزا محمد خوانساري كه او نيز شاگرد محمد مهدي تهراني بوده است تعليم خط گرفت . پس از آن به اصفهان رفت و از روي خطوط و كتيبه هاي ميرعماد در تكيه ميرفندرسكي به مشق پرداخت .خاطرات و وقايع تحصيل : از حالات منحصر به فرد ميرزا رضا كلهر اين بوده است كه وقتي به نوشتن مي پرداخت يك روز

فقط در تمرين يكي از حروف الفبا همچون ح - ف - ل- ن- ي مي پرداخت و در پايان روز از ميان آن همه تمرين يك يا چند كلمه را كه نظر مشكل پسند او را جلب مي كرد انتخاب و نگهداري مي نمود . ميرزا رضا كلهر پس از استفاده از محضر اساتيد تهران ، با شنيدن اين موضوع كه در قزوين بر سر درب حمامي ، قطعه اي از مير عماد وجود دارد عزم آن دياركرد و از روي آن نكته ها آموخت و مشق ها كرد .استادان و مربيان : ميرزا رضا كلهر خط را ابتدا در نزد خوشنويسان ايل كه همه ازبني اعمام او بودند آموخت سپس به نزد ميرزا محمد خوانساري رسيد و از محضر اين استاد استفاده نمود .وقايع ميانسالي : از وقايع و رويدادهاي بوقوع پيوسته در دوران ميانسالي ميرزا رضا كلهر ، مي توان احضار وي از سوي ناصرالدين شاه را نام برد : « چون صيت شهرت ميرزا رضا كلهر به سمع ناصرالدين شاه رسيد وي را احضار و نوازش نمود و به قولي اندكي هم نزد او مشق كرد و شاه اراده نمودوي را در وزارت انطباعات بكار گمارد از آنجا كه مردي آزاده و بلند همت بود به واسطه استغناي طبعي كه داشت قبول نكرد .» (1) كلهر همراه با جنبش زمان خود همگام با رهبران نهضت هاي عقيدتي محضر خود را محفل انتقاد مستقيم از حكومت استبدادي و عادات و رفتار نكوهيده دولتمردان قرار داد . عبد الله مستوفي يكي از شاگردان كلهر چنين مي گويد : « در مجلس مشق خود

از سياست حرف مي زد و از رفتار حكومت بدون هيچ پرده پوشي آنچه را مخالف تصور مي نمود نقادي مي كرد ، بزرگترين گناه ميرزا يوسف صدراعظم ، در نظر ميرزا درويش بازي او بود ، از امين السلطان بي اندازه مزمت مي كرد و مثل همه كرمانشاهي ها كه كلمه قربان را در موارد محبت و يگانگي بيشتر از احترام به كار مي برند به ما مي گفت قربان ! اتمام عادات زشت ناصرالدين شاه كه در اين اواخر از او به ظهور مي رسد ، از رويه اي است كه اين مرد و پدرش به او آموخته اند ، مخصوصا خيلي از پول دادن بلاعوض امين السلطان به اين و آن نقادي كرده و مي گفت قربان اين مرد همه اين كشور را گدا كرد . » (2) [ 1- علي كاوه ، پيدايش خط و خطاطان به انضمام تذكره خوشنويسان معاصر ،تاليف عبدالمحمد خان ايراني ( مودب السلطان ) و علي راهجيري ص 21 ؛ 2- كيهان فرهنگي ،شماره 7 ، مهر سال 1366 ]زمان و علت فوت : ميرزا رضا كلهر در روز جمعه بيست و پنجم محرم الحرام سال 1310 در سن 65 سالگي به مرض وباي عام تهران در گذشت .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ميرزا رضا كلهر از راه خط نويسي و حق الكتابه مختصر درآمدي داشت و از آن راه زندگي مي كرد . اگرچه وي به دستور ناصر الدين شاه دعوت به كار در وزارت انطباعات گرديد، ليكن او نپذيرفت و تنها به آن قانع شد كه هر وقت مايل باشد براي اداره انطباعات

كه زير دست محمد حسنخان صنيع الدوله ( همان اعتماد السلطنه ) كتابت كند و اجرت آن را بگيرد. اعتماد السلطنه خود در كتاب ‹‹ المآثر و الآثار›› در احوال ميرزا رضا چنين مي نويسد: «« هنوز از ديوان اعلي راتبه نخواسته و جراية نگرفته است و برگ و ساز مماش همي از اجرت كتابت مي كند و به هنر بازو و حاصل سرپنجه خويشتن روزگار مي گذراند. »فعاليتهاي آموزشي : ميرزا رضا كلهر پس از رسيدن مرحله استادي و تبحردرخط نستعليق ، تعليم خط را آغاز نمود . از جمله جاهايي كه وي در آنجا به كار تدريس پرداخت نزد ناصرالدين شاه قاجار بودساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا رضا كلهر در 24 ساعت ، جزء 6 ساعت كه براي انجام عبادت و استراحت و نظافت مي پرداخت 18 ساعت آن را در اجتهاد براي اعتلاي فن خطاطي مي گذرانده است . آخرين مرحله از زندگاني ميرزا ، بعد علم و عرفان و خط سير فكري اوست ؛ كلهر هنرمندي بود كه در علوم ادبي تسلط كامل داشته و آثار بجا مانده از او مانند « مخزن الانشاء » گواه اين ادعاست .شاگردان : ميراز رضا كلهر اندوخته هاي شاگردان بسياري داشت ، ماهر ترين ايشان سيد مرتضي برغاني ، ميرزا زين العابدين شريف قزيني ، سيد محمود صدر الكتاب ، ميرزا عبدالله خان مستوفي بودند. او همچنين براي مدتي معلم خط ناصرالدين شاه نيز بوده است . از ديگر شاگردان وي فرزندان ميرزا محمد عليخان قوام الدوله بودند .آرا و گرايشهاي خاص : ميرزا رضا كلهر پايه خط نستعليق را به

جايي رساند كه بعضي وي را هم طراز مير عماد مي دانند؛ به علاوه در خط شكسته وي را بايد از استادان اين خط دانست. عبدالله مستوفي مي نويسد : « ميرزا رضا كلهر همان اصول مير عمادي را تعقيب كرد ولي سليقه هايي در كوتاه كردن مدها و كوچك كردن دوائر و هم چنين تغييراتي در ساير تركيبات حروف در اين خط وارد كرد . البته عمومي شدن اسلوب جديد كار آساني نبود زيرا ساير خطها كه عموما به شيوه مير عمادي مي نوشتند مسلما با اين اسلوب جدي ضديت مي كردند ولي ميرزاي كلهر با اين حرفها از دم در نرفت و شيوه خود را تعقيب كرد و بالاخره توانست خود را به اين درجه برساند كه شيوه و اسلوب او امروز سرمشق خط نستعليق شود و همگي از آن تبعيت نمايند . » دكتر بياني در «احوال و آثار خوشنويسان» مي نويسد : « آنچه مسلم است اينكه ميرزا رضا پايه خط نستعليق را در جايي نهاد كه پس از او كس به آن مقام نرسيده است و قدرت او كمتر كسي از خوشنويسان را دست داده و در واقع شيوه تازه اي در خط نستعليق آورده كه پيش از وي كسي به آن نزديك نشده است . »

________________________________________

آثار : 0 ويژگي اثر : 02 0 اردوي همايون ويژگي اثر : اثر خطي4 تقويم خطي نفيس ديوان ذكاء الملك ( فروغي ثاني )

ويژگي اثر : اثر خطي6 ديوان فروغي بسطامي ويژگي اثر : اثر خطي7 ديوان قاآني ويژگي اثر : اثر خطي8 ديوان يغمايي جندقي ويژگي اثر : اثر خطي9 رساله غديريه ويژگي اثر : اثر خطي10 روزنامه شرف ويژگي اثر : اثرخطي11 سفرنامه دوم ناصرالدين شاه به خراسان ويژگي اثر : اثر خطي12 سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات عاليات ويژگي اثر : اثرخطي13 فيض الدموع ( نسخه خطي كتابخانه سلطنتي ايران ) ويژگي اثر : اثرخطي14 مخزن الانشاء ويژگي اثر : اين كتاب منشات عده اي از نويسندگان بزرگ و صاحب نام است كه در عرصه مراسلات دوستانه و دولتي استاد تام بوده اند ؛ مخزن الانشاء با نظارت عده اي از فضلاي عصر از جمله كلهر و توسط ايشان كتابت گرديد . اصل كتاب يك دست و بدون رفو موجود است و چنانچه در نسخ منتشره آن دقت شود از ابتدا تا انتها حتي يك سهو قلمي و اشتباه املايي وجود ندارد . [ كيهان فرهنگي ، شماره 7 ، مهر سال 1366 ، ص 54 ]15 مناجات نامه خواجه عبدالله انصاري ويژگي اثر : اثر خطي16 منتخب السلطان ناصري از حافظ وسعدي ويژگي اثر :

اثر خطي17 نصايح الملوك ويژگي اثر : اثر خطي18 وقايع اتفاقيه ويژگي اثر : اثر خطي

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

كمالي بخارايي، جمال الكتاب، عميد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، خطاط، موسيقدان و شاعر. در عصر سلجوقيان مى زيست و از شعراى آل سلجوق و معاصر و مداح سلطان سنجر (552 -479 ق) بود و نزد وى اعتبار و احترام زيادى داشت. كمالى معاصر امير معزى سمرقندى و ممدوح حكيم اوحدالدين انورى ابيوردى بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (685 -681/ 2)، چهار مقاله (45)، الذريعه (922 ،917/ 9)، فرهنگ سخنوران (770)، لباب الالباب (91 -86/ 1)، مجمع الفصحا (1142 -1140/ 3).

كمره اي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1295 ق)، خطاط. از آثار وى كتابت چند كتاب است كه به چاپ سنگى رسيده است، از جمله: «شمس المناقب»، «جغرافياى عالم» و دو جلد از «مجمع الفصحا» كه به قلم كتابت خفى متوسط تحرير شده، با رقم: «... اين ذره ى بى مقدار، ميرزا آقاى كمرئى... سمت ترقيم و تحرير پذيرفت... 1295».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (5/ 1).

كواري، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1304 ق)، خطاط و منشى. از سادات حمزوى كوار شيراز بود. وى در شيراز به تحصيل مقدمات علمى پرداخت و در جوانى مورد توجه محمد رضا خان قوام الملك قرار گرفت و در دستگاه وى ملازم و منشى شد. كوارى خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. او به هنگام تأليف «فارسنامه ى ناصرى»، 1304 ق، هنوز مى زيسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (167/ 1)، فارسنامه ى ناصرى (1465/ 2).

كوشواني هروي، دوست محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سام ميرزا گويد كه اهل كوشوان از قراء هرات و جوانى خوش صحبت است. در شعر و عروض و معمّا مهارت دارد و «گامى» تخلص مى كند از صحافى سررشته دارد و نستعليق را خوب مى نويسد و چنين وانمود مى كند كه هنگام تأليف تحفه ى سامى (سال 957) در حال حيات است؛ ولى صاحب مناقب هنروران، وى را جزو چهل تن هنرمندان دربار بايسنغر ميرزا گوركانى (837 -802) آورده است و كلمان هوار و ميرزا حبيب، تاريخ مرگ او را سال 871 ضبط كرده اند كه سه قول متضاد است و به هيچ قسم نمى توان بين اين سه قول توافقى حاصل كرد، جز اينكه فرض كنيم به فاصله ى يك قرن زمان، دوست محمد كوشوانى برخاسته و هر دو خوشنويس و هنرمند بوده اند.

صاحب گلستان هنر آورده است: «مولانا دوست محمد شاگرد مولانا قاسم شادى شاه است. مصحفى به خط نسخ تعليق تمام كرده بود، شاه رضوان بارگاه (مقصود شاه طهماسب اول است) را به او لطفى بود و جميع كاتبان و نقاشان را از كتابخانه اخراج نمودند به غير از مولانا، كه به حال خود باقى ماند. وى تعليم خط به شاهزاده سلطانم مى داد.» و

تقريباً عين همين مطلب را كلمان هوار و ميرزا حبيب و عبدالمحمد خان و سپهر، اقتباس كرده و متذكر آنند.

مؤلف صنعتگران و خوشنويسان هرات گويد: «در خوشنويسى خراسان و فارس (مقصود از فارس كشور ايران است!) شهرت زايدالوصفى حاصل كرده بود... در عصر صفويان فارس مسافرتى به فارس نمود و نزد طهماسب صفوى تقرب جسته است چنانچه اين امر از اثر خطى گرانبهاى او كه در موزه ى زيارتگاه قم محفوظ است، واضح مى شود. اثر مذكور عبارت از نسخه ى قلمى قرآن كريم است كه برحسب فرمايش شاه طهماسب صفوى در سنه ى 968 هجرى قمرى نوشته شده است.»

در جزو نفايس كتابخانه ى خزينه ى اوقاف استانبول، مرقعى است كه به دست همين دوست محمد هروى، براى شاهزاده هنرمند هنرپرور، بهرام ميرزاى صفوى فراهم شده و گنجى است از بهترين آثار هنرمندان خوشنويس و صورتگر ايران و ديباچه و مقدمه اى به انشاء دوست محمد و به خط خود او به آن افزوده شده است كه در پايان ترجمه ى احوال دوست محمد، مطالب سودمند آن عيناً نقل خواهد شد و آنچه از مفاد اين مقدمه درباره ى احوال دوست محمد دستگير مى شود اينكه:

دوست محمد از خوشنويسان كتابخانه ى شاه طهماسب اول بوده است و در ذكر كتاب كتابخانه ى سركارى شاه طهماسب دارد: «... ديگران اين بنده ى بى بضاعت و كمينه ى بى استطاعت داعى دولت مؤيد، دوست محمد كه عمرى خامه سان سر ارادت بر خط فرمان نهاده خط بندگى به سكان اين آستان ملايك پاسبان داده قطه زمين خدمت را از زر رخسار زرافشان نموده و بر صفحه ى اوراق ثنا پيوندد...»

و نيز شاهزاده ابوالفتح بهرام ميرزا كه توجه و علاقه ى مخصوص به خطوط خوش استادان داشته

است «مايل بدان شد كه اوراق پريشان استادان ماضى و متاخرين را از حيز پريشانى درسك جمعيت آوردن» و دوست محمد را مأموريت ترتيب و تزيين چنان مرقعى داده و او حسب الاشاره «به رسم كتابخانه ى آن جم جاه سپهر احترام مرقعى ترتيب» كرده، چون ذكر منشأ خط و استادان خط را در آن مجموعه لازم ديده، به تمهيد ايراد آن التزام كرده است و مختصرى در تاريخ پيدا شدن خط و تكامل آن واساسى استادان خط و نقاشان و مذهبان كتابخانه ى شاه طهماسب را به رشته ى تحرير آورده است و در تاريخ تأليف آن چنين دارد:

پذيرفت اتمام چون اين مرقع

زخيل ملايك برآمد منادى

تبارك از اين خط و تصوير و تذهيب

فاحسنت از اين زيب و زينت كه دادى

به رسم كتب خانه ى شاهزاده

مه برج تمكين، گل عيش و شادى

سپهر كمالات، بهرام ميرزا

كه مثلش كسى نيست در هيچ وادى

چو تاريخ اتمام پرسيد، گفتم

(ابوالفتح بهرام عادل نهادى)

كه مى شود سال 951.

همچنين معلوم مى شود كه دوست محمد، گذشته از هنر خوشنويسى، به نقاشى و تذهيب و صحافى و قطاعى، آشنا بوده (و قطعات متعدد به خط ميرعلى هروى و حافظ باباجان و شيخ محمد مذهب محرر» است، و اما با اينكه سام ميرزا به بعض هنرهاى دوست محمد اشاره كرده، ذكرى از خدمت او در دربار شاه طهماسب و بهرام ميرزا نكرده، و اين از آن روست كه در آن هنگام دوست محمد جوانى بوده و هنوز به كتابخانه ى شاه طهماسب راه نيافته بوده است.

دوست محمد هروى، نام پدرش سليمان است و اينكه سپهر تاريخ وفات او را سال 968 ضبط كرده، سهو است كه حيات او تا سال 972 كه

در اين تاريخ كتابى كتابت كرده است، مسلم و پس از آن معلوم نيست تا كى زيسته باشد.

دوست محمد، جز نستعليق، اقلام نسخ و ثلث و رقاع و شكسته تعليق را، نيز خوش مى نوشته است، از جمله همان نسخه ى قرآن كريم است كه صاحب صنعتگران و خوشنويسان هرات گويد كه براى شاه طهماسب نوشته است و متن اين نسخه به سه قلم نسخ و ثلث و ريحان است كه سطر اول و آخر هر صفحه، به قلم ريحان و سطر وسط صفحه ثلث بقيه ى سطور بين اين سه سطر، نسخ كتابت عالى است و رقم: «دوست محمد بن سليمان هروى» و تاريخ سال 968 دارد و به سال 1094 حاج آقا كافور، آن را وقف آستانه ى حضرت معصومه كرده و اكنون در موزه ى قم موجود است.

ديگر قطعه اى در يك مجموعه ى خصوصى ديده ام، كه به قلمهاى ثلث چهار دانگ و نسخ كتابت و تعليق نيم دو دانگ خوش، نوشته است.

ديگر يك نسخه ديوان حضرت على بن ابى طالب، در كتابفروشى ديده ام، و اما از قرآنى كه به نستعليق نوشته است و صاحب گلستان هنر ذكرى از نسخه ى كامل آن قرآن كرده، فعلاً يك جزو آن در كتابخانه ى خزينه ى اوقاف موجود است كه رقم دارد: «كتبه العبد الفقير دوست محمد الكاتب».

قرآن رحلى جلد سوخت تحرير طلاپوش. دو صفحه ى افتتاح و متن و حاشيه مذهب مرصع ممتاز- تماماً مزين. نسخ كتابت و ثلث رقاع جلى خوش با رقم: «... دوست محمد بن سليمان هروى...» سال 968. در آستانه ى حضرت معصومه ى قم.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

كوكب يزدي، عبدالعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1240/ 1239 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به

كوكب. ملقب به نواب. در دوره ى فتحعلى شاه قاجار مى زيست. در اصل خراسانى بود ولى در يزد به دنيا آمد. وى نزد پدر به كسب علوم پرداخت و بعدها به درخواست تقى خان يزدى از خراسان به يزد رفت و مدرس مدرسه ى تقى خان گرديد. كوكب در نوشتن خطوط، به ويژه خط نسخ مهارتى بسزا داشت و شعر نيز مى سرود. او در اواخر عمر به شيراز رفت و همان جا نيز درگذشت. از آثار وى: يك نسخه «دعاى كميل»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «بر حسب انقياد حكم... فتح على شاه... كتبه العبد... ابن محمد محسن الخراسانى، عبدالعلى فى سنه ى 1227 ق»؛ سه رقعه نسخ كتابت خوش، با رقم هاى: «نمقه العبد الاقل عبدالعلى بن محمد محسن فى سنة 1226» و «راقم الحروف عبدالعلى 1225» و «عبدالعلى فى 1237».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1105 -1104/ 4 ،4044 -403/ 2)، حديقة الشعراء (1473 -1471/ 2)، الذريعه (926 -925/ 9)، ريحانه (104/ 5)، سفينة المحمود (274 -273/ 1)، فرهنگ سخنوران (773)، مجمع الفصحا (893 -892/ 5)، مصطبه ى خراب (152)، مكارم الآثار (1093 -1092/ 4)، نگارستان دارا (124 -123).

كوهيار ابرقوهي، علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 778 ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى محراب صفه ى عمر، در مسجد جامع اصفهان، به خط ثلث دو دانگ كتيبه ى متوسط و با رقم: «تحريرا فى سنة ثمان و سبعين و سبعمائة كتبه على كوهيار الابرقوهى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (588)، احوال و آثار خوشنويسان (1121/ 4)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (141).

كهنه قمي، محمد علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1072 ق)، خطاط. مشهور به كهنه قمى. از آثار وى: يك نسخه «اخلاق ناصرى»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «تمت فى يد الحقير الفقير المذنب محمد على الشهير به كهنه... سنة اثنان و سبعين و الف من الهجرة...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (802 -801/ 3).

كيميا قلم، غلام حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1321 ق)، خطاط. ملقب به مؤيد دفتر. كتيبه ى كفش كن قاينى ها، در آستانه قدس رضوى، كه از كاشى و سنگ است به خط اوست و در روى سنگى كه در زاويه ى جنوب غربى كفش كن نصب است، چنين رقم نهاده شده:

«بهين كتيبه نويس اندرين خجسته مقام

كه جبرئيل امين خادمش بود بر در

بود كمينه، غلام حسين تشنه لب آن

كه كيميا قلم است و مويد دفتر»

1321 ق.

اشعار اين كتيبه از اختر طوسى (م 1333 ق) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (550/ 2).

گرايلي، محمد رحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1102 ق)، خطاط و شاعر. در گرايل، از توابع سارى، به دنيا آمد. پدرش خاك گرايل بود و خود او نيز بعدها به حكومت آنجا رسيد. هنگامى كه نادرشاه به بغداد مى رفت، وى ترك خدمت كرد و عازم نجف شد و همان جا مقيم گرديد. پس از مدتى به هندوستان سفر كرد و ملازم برهان الملك شد و در همانجا درگذشت. رحيم خان با عليقلى خان واله داغستانى آشنايى داشت و هنگام تأليف «رياض الشعراء»، حدود 1170 ق، درگذشته بود. وى از علوم ادبى بهره مند بود و نستعليق را نيز خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (720/ 3 ،207 -206/ 1)، تذكره ى روز روشن (290 -289)، فرهنگ سخنوران (372).

گرجي، بهزادبيگ

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1089 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به دوستاق. پدرش قورچى شاه عباس دوم بود. بهزاد در سن چهل سالگى توفيق خواندن و نوشتن يافت و در مدرسه ى ساروتقى در محله باغات اصفهان طلب علم كرد. او شعر مى گفت و نسخ و نستعليق را خوش مى نوشت. بهزاد در زمان تأليف «تذكره ى نصرآبادى» در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (104/1)، تذكره ى نصرآبادى (147)، الذريعه (331/9)، فرهنگ سخنوران (346).

گلپايگاني، ابويوسف محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 535 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى بزرگ كه متن آن به شيوه ى ابن بواب و به خط نسخ تحرير ريحان خوش نوشته شده است، با رقم: «كاتبه ابويوسف محمد بن اسمعيل ابن محمد الخطاط الجربادقانى فى... سنة خمس و ثلثين و خمس مائة...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1143 -1142/ 4).

گلپايگاني، حسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1199 ق)، خطاط. از آثار او: قرآن جانمازى جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع و به خط نسخ خفى غبار خوش، با رقم: «و انا العبد... ابن ملاحسين حسن گلپايگانى، سنه 1199»، در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1059/4).

گلپايگاني، داوود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1315 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «سفر نامه ى» مظفرالدين شاه قاجار به فرنگ، به قلم كتابت خوش و با رقم: «تمام شد در روز جمعه از شهر محرم الحرام هزار و سيصد و پانزده، حرره الحقير الفقير داود گلپايگانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (186/1).

گلپايگاني، محمدكاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى جلد ساغرى دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع. نسخ كتابت جلى خوش با رقم: «... داعى دولت... محمدكاظم بن محمد حسن كاتب الگلپايگانى...» و زمان وقوع از تسويد آن خامس عشر شهر رجب المرجب من شهور سنة تسع و خمسين و ماتين بعدالالف...» در كتابخانه ى سلطنتى.

(ز 1259 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن رحلى جلد ساغرى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، به خط نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «... داعى دولت... محمد كاظم بن محمد حسن كاتب گلپايگانى... سنة تسع و خمسين و مأتين بعد الالف...».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1194/ 4).

گلپايگاني، ولايت اللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط و شاعر. وى از شاگردان محمدصالح اصفهانى (م 1126 ق) بوده و در شعر طبعى موزون داشته است. از آثار وى: كتيبه ى سردر مدرسه ى ميرزا حسين خان در محله ى بيدآباد، به خط نستعليق، با رقم: «العبد المذنب ولايت اللَّه گلپايگانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (501)، احوال و آثار خوشنويسان (955/ 3)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (649).

گلستانه، علي اكبر حسني حسيني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1319 -1274 ق)، خطاط. ملقب به احتشام السادات. در اصفهام به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتى را در آن شهر آغاز كرد. از دوران كودكى به فراگيرى خط پرداخت و به زودى در اين هنر سرآمد شد. وى خط نستعليق را خوش مى نوشت و در خط شكسته نيز استاد بود. بعضى معتقدند كه پس از ظهور درويش عبدالمجيد، هيچ كس خط را به اسلوب و شيوه ى درويش مانند گلستانه ننوشته است. او معتقد بود كه بايد ابتدا خط نسخ را آموخت و بعد از فراگيرى آن به نستعليق پرداخت. گلستانه سفرهايى به فارس، خراسان و عراق كرد و در اواخر عمر به تهران آمد و در همين جا درگذشت. جنازه اش را به قم بردند و در آنجا به خاك سپردند. از آثار وى: مرقعى شامل بيست و شش قطعه، كه بيشتر آنها به خط نستعليق و به قلم نيم دو دانگ و كتابت خفى خوش است و بعضى نيز به قلم شكسته، با رقم هاى: «سيد گلستانه در طهران نوشت»؛ «سيد گلستانه به شيوه ى اساتيد نوشت 1316»؛ «از براى تقديم... مظفرالدين شاه قاجار،... تحرير شد»؛ قطعات متعدد شكسته نستعليق، به قلم هاى چهار دانگ تا كتابت خوش و عالى، كه در يكى

از قطعات شكسته، خود را چنين معرفى كرده است: «كمترين بندگان و سادات، سيد على اكبر الحسنى الحسينى المدعو به گلستانه، الملقب باحتشام السادات... سنه ى 1318».[1]

على اكبر، فرزند حاج ميرزا محمدابراهيم خوشنويس (و. 1274- ف. 1319 ق). وى از خاندان قديم سادات گلستانه بود و در اصفهان متولد شد و تحصيلات مقدماتى و مشق خط را در آن شهر آغاز كرد و به زودى در هنر خوشنويسى سرآمد شد. چنانكه در جوانى خط نستعليق را خوش مى نوشت و در خط شكسته استاد مسلم بود. پس از ظهور «درويش عبدالحميد» و شرح وى در خط شكسته بسيارى از هنرمندان بدان سبك مشق كردند و با اينكه شماره ى خوشنويسان اين خط بسيار شد، هيچ يك شباهت خط و شيوه و اسلوب درويش را به پايه و مايه ى گلستانه، نرسانيدند. سيد على اكبر در مدت زندگانى، سفرهايى به خراسان و فارس و عراق كرد و در آخر عمر چندى به تهران آمد و در اين شهر رشته ى حيات اين اديب دانشمند هنرمند، با يك عمل جراحى در سنين جوانى يعنى چهل و پنج سالگى بگسست و بنابر وصيت، به قم منتقل و به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (438 -437/ 2)، اطلس خط (627 -625)، پيدايش و سير تحول هنر خط (286 -285)، تاريخ اصفهان (181 -179)، تاريخ هنرهاى ملى (1035/ 2)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (65 -64)، كارنامه ى بزرگان (418).

گلستانه، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد محمود. فاضل اديب خطاط معروف به علوم، از خطاطين معروف، كه نستعليق را در نهايت استادى مى نوشت. در جوانى (شوال سال 1351) وفات يافته، در تكيه ى جهانگيرخان مدفون گرديد.

برگرفته

از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

گلشن گلپايگاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1306 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به گلشن. نسبش با هفت واسطه به شيخ بهائى مى رسد. اجدادش در سلك علما و فضلاء بودند و خود او در جوانى به تحصيل علوم متداول پرداخت و كسب كمال كرد. گلشن شعر مى سرود و خط نستعليق و شكسته را استادانه مى نوشت. وى در تهران ساكن بود و مجلس مشق خط داشت و شاگردان بسيارى از او تعليم گرفته اند. وى در هنگام تأليف «المآثر و الآثار» (1306 ق) در قيد حيات بوده است. از آثار او: يك نسخه منتخب «ديوان» فرخى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه الداعى... محمد الكلبايكانى فى سنه ى 1267»؛ يك قطعه به قلم سه دانگ خوش و بدون رقم، كه امير الكتاب ملك الكلامى در پشت آن نوشته است: خط ميرزا محمد گلپايگانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (827 -826/ 3)، حديقة الشعراء (1480 -1479/ 2)، الذريعه (933/ 9)، المآثر و الآثار (214)، مجمع الفصحا (900 -899/ 5).

گلشني كاشاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 974 ق)، خطاط و شاعر. وى دايى امير معزالدين محمد كاشانى (م 995 ق) بود. در ابتدا داراى شغل مشك فروشى و مكتبدارى بود و در سرودن شعر و مثل گويى مهارت داشت و خط نستعليق را خوب مى نوشت. وى در غزل از طوسى و سيفى بخارى (م ح 909 ق) پيروى مى كرد. او بعد از كنار گذاشتن شغل مكتبدارى به سير و سياحت پرداخت و به قصد تجارت در زمان همايون شاه (963 -937 ق) به هند رفت و در آنجا مريدان زيادى به دست آورد. وى بعد از مراجعت به وطن، به زيارت عتبات عاليات رفت و

در بازگشت مدتى در شوشتر ماند و به آورده ى «خلاصة الاشعار» پس از چندى دوباره به هند بازگشت و در همان جا درگذشت. صاحب «الذريعه» گلشنى شيرازى خطاط مكتبدار را به احتمال زياد با صاحب عنوان يكى مى داند، گرچه در «فرهنگ سخنوران» گلشنى مشك فروش از گلشنى مكتبدار و گلشن كاشى از شيرازى جدا آورده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (594/ 3)، تحفه سامى (245 -242)، الذريعه (935/ 9)، فرهنگ سخنوران (782)، كاروان هند (1196 -1193/ 2).

گلين

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن سيزدهم هجرى، از زنان خوشنويس و شاعر قاجار. وى دختر حسينقلى خان، برادر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و همسر منوچهر ميرزا، پسر بيست و پنجم فتحعلى شاه قاجار بود. به نوشته تاريخ عضدى «خط شكسته را درست و خوب مى نوشت و طبعى موزون داشت.» رباعى زير از اوست:

چشمه آن لبت از چشمه حيوان بهتر

منزل و منظرت از روضه رضوان بهتر

آنكه در بندگيت داده سر و دستارى

بودن درگهت از تخت سليمان بهتر

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: تاريخ عضدى، 52؛ رياحين الشريعه، 42 / 5؛ زنان سخنور، 110 / 2.

گلين، عصمت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1305 ق، ام السلمه مشهور به گلين خانم از زنان خوشنويس و شاعر. وى دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و خواهر تنى كوچك محمد على ميرزا معروف به دولتشاه و همسر زين العابدين ميرزا بود. خط نسخ را به زيبايى اساتيد فن مى نوشت و چند جلد قرآن كريم كتابت كرد و وقف اعتاب مدرسه نمود. مهدى بيانى در كتاب احوال و آثار خوشنويسان، تعدادى ادعيه، رقعه و قطعه او را كه به خط نسخ كتابت خفى متوسط است معرفى كرده كه در كتابخانه هاى ايران موجود است و رقم ام السلمه (ام سلمه) را دارد. تاريخ كتابت آنها از 1238 تا 1305 ق است (كه اشتباها 1205 ق چاپ شده است).

عصمت گهگاه به اقتضاى طبع شعر مى گفت. مرثيه ى زير را در رثاى يكى از شاهزادگان قاجار سروده است:

چه كردى تو اى آسمان ستمگر

كه يكدم نياسايى از كين رادان

ندارى جز از ظلم مايه به دكه

ندارى جز از كينه توشه در انبان

نخواهى كه ماهى بتابد به چرخى

نخواهى كه مهرى فروزد به ايوان

بسى حسرت

از تو به دلهاى خسته

بسى غم ز تو در دل ناتوانان

گلى سر نزد از گلستان دولت

كه كردى بهار حياتش تو پژمان

بود جاودان جانت چون من به مويه

روانت چو من باد دايم در افغان

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: از رابعه تا پروين، 175 -174؛ احوال و آثار خوشنويسان، 1050 -1049؛ حديقةالشعراء، 2181 -2180 / 3؛ خيرات حسان، 184 -183 / 2؛ ناسخ التواريخ، دوره كامل قاجاريه، 325؛ نقل مجلس، گ 19 -18.

گنبدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1364 -1287 ق)، فقيه، عارف و خطاط. در قريه ى گنبد از توابع ملاير چهار فرسنگى همدان متولد شد. پس از تحصيل مقدمات به اصفهان رفت و پس از 12 سال اقامت در اصفهان به نجف اشرف عزيمت و در محضر درس آخوند خراسانى و آقا سيد محمد كاظم يزدى حضور يافت و پس از فراغت از درس به وطن بازگشت و بقيه ى عمر را در همان گنبد ماند. استاد اخلاقى او آخوند ملا حسينقلى همدانى و حاج شيخ محمد بهارى است. كراماتى نيز از وى نقل مى كنند. يكى از هنرهاى آخوند گنبدى حسن خط بود، خود نيز خطى خاص اختراع كرده. از شاگردان وى مى توان ملا على همدانى و آقاميرزا محمد ثابتى را نام برد. آثار او عبارت اند از: «حاشيه بر تبصره ى علامه»؛ «تحرير تقارير آخوند خراسانى و سيد يزدى»، در اصول و فقه؛ «شرح مشكلات ديوان سيدرضى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (228 ،241 /2)، گنجينه ى دانشمندان (387 -384 /7).

گنجوي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: جزوه سوره ها و ادعيه نيم ربعى، نسخ كتابت جلى خوش. يكى رقاع به همان قلم با رقم: «به جهة سركار عاليجاه رفيع جايگاه آقا مير على اكبر قلمى گرديد. و انا العبد الاقل محمدحسن الگنجوى فى 1265» نزد حاج ابوالقاسم براى فروش.

(ز 1265 ق)، خطاط. از آثار او: جزوه سوره ها و ادعيه نيم ربعى، نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «بجهة سركار عاليجاه رفيع جايگاه آقا مير على اكبر قلمى گرديد. و انا العبد الاقل محد حسن الگنجوى فى 1265».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1159/ 4).

گنجه اي، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى طغرايى سه دانگ و ثلث چهار دانگ خوش، با رقم: «عبد احمد گنجه اى حضرت زينب سلطان سنة 1183».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1021 /4).

گنده نويس، حيدر

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 722 ق)، خطاط. از اين جهت وى را بدين صفت مى خوانده اند كه جلى مى نوشته است و هر كس از او تعليم مى گرفته، هم خوشنويس مى شده، هم به مناصب و مراتب عالى مى رسيده است. از شاگردان وى: خواجه تاج الدين على شاه وزير (م 723 ق) و خواجه غياث الدين محمد رشيدالدين فضل اللَّه (م 736 ق) و عبداللَّه صيرفى بودند و خود شاگرد ياقوت مستعصمى (م 698 ق) بود. از آثار وى چيزى ديده نشده است فقط در يك نسخه «ديوان الحادره» به خط ياقوت مستعصمى كه در كتابخانه ى اياصوفيه مضبوط است، چند سطر به قلم نسخ عالى نوشته شده كه رقم «محمد بن حيدر الحسينى» و تاريخ 722 دارد و بعيد نيست كه محمد نام او و حيدر نام پدرش باشد كه به مسامحه وى را به نام پدر خوانده اند و تاريخ آن نوشته نيز با اين احتمال وفق مى دهد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1090/ 4)، اطلس خط (318 -317)، پيدايش خط و خطاطان (176)، تاريخ هنرهاى ملى (787 -786/ 2)، گلستان هنر (22).

گوراني، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1221 ق)، خطاط. از خطوط او: قرآن وزيرى كوچك، جلد روغنى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهَّب و منقَّش، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «... ابراهيم بن كاظم گورانى...» سال 1221.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1015 /4).

گوركاني، ابراهيم

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(838 -812 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. او برادر بايسنقر ميرزا و از هنرمندان و هنرپروران عصر خود محسوب مى شد. در هفت سالگى به فرمانروايى فارس منصوب شد، و در آنجا پير محمد شيرازى خط آموخت. در فن شعر و حسن خط و هنرهاى متعلق به خط رتبه اى بلند داشت. وى از خطوط ياقوت مشق مى كرد و خطش بسيار شبيه خط او بود و تميز آنها بسيار مشكل بود. سلطان ابراهيم همچنين با تعلم از استاد سياوش گرجى، نقشگرى سحرساز و رسامى خوش طرح و ممتاز شد. از آثار او: يك جزو از قرآن رحلى عظيم، با جلد روغنى عالى، به خط ثلث حلى و ثلث سه دانگ جلى، به قلم زر محرر و با رقم: «كتبه... ابراهيم سلطان بن شاهرخ بن تيمور گوركان... فى سنه سبع و عشرين و ثمانمئه الهجريه...»؛ كتيبه ى سنگى سر در مدخل صحن مير علاءالدين در شيراز، به خط ثلث كتيبه اى سه دانگ عالى، با رقم: «كتبه ابراهيم سلطان»؛ يك صفحه از مرقع، به خط ثلث دو دانگ جلى ممتاز و نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، به قلم زر محرر و با رقم: «كتبه... ابراهيم سلطان بن شاهرخ بن تيمور گوركان... فى سنه اثنى و عشرين و ثمانمائه» (822)؛ كتيبه ى سردر صفه ى مقبره سعدى در شيراز كه در سال 835 ق

نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1014 -1013 /4)، پيدايش خط و خطاطان (82)، تاريخ اصفهان (222)، تاريخ هنرهاى ملى (810 -809 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (127)، گلستان هنر (31 -29 ،24)، مناقب هنروران (106 ،49).

گوركاني، شاه ملك

قرن:9

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ز 871 ق)، خطاط. از نوادگان امير تيمور گوركانى بود. از آثار او: قرآن سلطانى مذهب، به خط ريحان سه دانگ جلى متوسط و رقاع سه دانگ خوش، با رقم: «لقد تشرفت بكتابه هذه المصحف المجيد... شاد ملك بنت محمد سلطان بن جهانگير بن امير تيمور گوركان... سنه احدى و سبعين و ثمانمائه الهجريه» (871)، در موره اسلامى ترك.[1]

ز 871 ق، از زنان خوشنويس. وى از نوادگان امير تيمور گوركان (807 -771 ق) بود. قرآن سلطانى مذهب، به خط ريحان سه دانگ جلى متوسط، رقاع سه دانگ خوش در «موزه اسلامى ترك» موجود است كه رقم «... الامة المذنبه المعترفة... شاذ ملك بنت محمد سلطان بن جهانگير بن امير تيمور گوركان...» و تاريخ «سنه احدى و سبعين و ثمان مائة الهجريه» (871 ق) را دارد.[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1082 -1081 /4)، مشاهير زنان (131).

[2] منبع: احوال و آثار خوشنويسان، 1082 -1081.

گوهرشاد

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

از هنرمندان نامي خوش نويس قرن يازدهم هجري و يكي از بزرگ ترين نستعليق نويسان زمان خود محسوب مي شد ، وي در سال 1038 هجري درگذشت ، يك نسخه گلستان سعدي به خط او در كتابخانه ي سلطنتي وجود دارد .

منابع زندگينامه :راه كمال شماره 24

گيلاني دواني، ابوالفتح مسيح الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 997 ق)، طبيب، شاعر و خطاط. پدرش در دانش پزشكى و روانشناسى و حكمت معروف زمان خود بود. حكيم ابوالفتح چنان كه از قول تذكره نويسان برمى آيد، در شعر دست داشته و در نوشتن خط نستعليق نيز استاد بوده است. وى پس از مرگ پدرش به سال 983 ق در زندان پادشاه صفوى، همراه دو برادر خود حكيم همان گيلانى و نورالدين قرارى، شاعر زمان، به هندوستان مهاجرت كرد و به دربار جلال الدين اكبر پادشاه گوركانى راه يافت. بر اثر حذاقت در مداواى بيماران و دقت در روانشناسى كه با تواضع و پاك نظرى همراه بود، منزلتى عظيم يافت و محسود همگنان گرديد. با اين همه، از يارى رساندن به اهل دانش دريغ نداشت. از تأليفات وى: «افادات حكيم ابوالفتح»؛ «رقعات حكيم ابوالفتح يا چهارباغ» مشتمل بر نامه هاى او؛ «قياسيه»، در حكمت؛ دو مثنوى به نامهاى «مظهر الاسرار» و «ضياء النيرين»؛ مجموعه ى اشعار خطى و اشعارى در جنگ «كنوز الشعرا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (29 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (469 -466 /5)، تاريخ نظم و نثر (833 ،542 -541)، تذكره ى ميخانه (218)، تذكره ى نصرآبادى (376)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (108 -107 /1)، الذريعه (300 ،238 /19 ، 131 /15 ،46 /9)، صبح گلشن (13 -12)، لغت نامه (ذيل/ ابوالفتح)، كاروان

هند (15 -13 /1)، نامها و نامدارهاى گيلان (14 -12).

گيلاني غياث الدين، محمود بن سليم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «كليات» وحشى، به قلم كتابت خوش، به شيوه ى عبدالجبار اصفهانى، با رقم: «تمت الكتاب المسمى بديوان الوحشى... كتبه العبد غياث الدين محمود بن سليم گيلانى»؛ يك نسخه «رساله ى احكام سعد و نحس در روزهاى هفته»، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «قد وقع الفراغ... سنه ى 1086، العبد الضعيف المذنب غياث الدين محمود بن سليم گيلانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (876 / 3).

گيلاني، دبير مخصوص، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. ملقب به دبير مخصوص و نايب الوزاره. وى در هنگام تاليف «تذكره ى سپهر» (سال 1320 ق) در وزارت امور خارجه به كار تحرير و نگارش اشتغال داشت. حسن خان نستعليق و شكسته را از خفى و جلى خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1261/4 ،138/1).

گيلاني، رابعه

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

1280 ق، ام سلمه خانم از زنان خوشنويس، عارف، خير و نيكوكار. وى دختر حاج ميرزا محمد رشتى، از بزرگان وزراى گيلان و همسر حاج مير اسماعيل رشتى، از رجال معروف آن ولايت بود. هنگامى كه عارف مشهور حاج محمدجعفر كبوتر آهنگى به گيلان رفت و مشغول وعظ و ارشاد و هدايت مردم شد، ام سلمه در مجالس وى حضور يافت و از محضرش استفاده كرد و از مريدان او گرديد و از آن پس به سير و سلوك عرفانى و تهذيب نفس پرداخت، پس از آنكه آوازه كمالات عرفانى حاج آقا رضا همدانى را شنيد به محضر او شتافت و از مريدان خاص وى شد. محمد شاه قاجار (1264 -1250 ق) كه خود تمايلات صوفيانه داشت، وقتى خبر فضايل و كمالات ام سلمه را شنيد به وى لقب «رابعه ثانيه» داد و او را مأمور وعظ و ارشاد مردم كرمان نمود. در آن شهر وى مرقدى مشتمل بر گنبد، صحن و تعدادى حجره بر سر مقبره جمعى از مشايخ و عرفا، بنا كرد و دو هزار تومان به مصرف آن رساند كه يك هزار تومان آن را محمد شاه تقبل كرد. اين مرقد بعداً به مزار ميرزا حسين خان شهرت يافت. ام سلمه املاك زيادى مانند چندين پارچه آبادى و روستا، تيمچه، باغ و...

صدقه و وقف نمود و توليت آنها را به حاج قا رضا همدانى و پس از او به عالمترين، فاضل ترين و عارفترين فرزندان پسر يا دخترش داد و در صورت انقراض نسل وى به عالمترين، عارفترين و پرهيزكارترين شخص رشت سپرد.

پس از احداث مرقد مزبور، وى به قم آمد و بيست سال در آنجا زيست و در همان شهر درگذشت و به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: تذكرةالخواتين، 128؛ خيرات حسان، 140 / 1؛ رياحين الشريعه، 136 -135 / 4؛ زنان نامى ايران و اسلام، 74 -73.

گيلاني، شمس الدين الدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1119 ق)، خطاط. از آثار وى: دو قطعه به خط ثلث رقاع دو دانگ جلى خوش، در مدخل عمارت چهل ستون اصفهان با رقم: «العبد شمس الدين بن ملا محمد الجيلانى فى 1119»؛ دو قطعه مذهب در ايوان آيينه ى چهل ستون اصفهان، به خط ثلث رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «نصر من اللَّه... كتبه العبد شمس الدين بن ملا محمد سعيد الجيلانى فى 1119».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (356 ،345)، احوال و آثار خوشنويسان (1084/4)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (574).

گيلاني، عبدالسلام

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن مذهب نيم ربعى نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «قد صدر التوفيق بالتمنيق مصلياً على الرسول الشفيق و انا المالى من الاثام و محل تصادم الالام عبدالسلام بن محمد امين الگيلانى الاشكورى السلكوئى فى عام الف...»

ميرزا ابوالفضل ساوجى در پشت صفحه ى اول به خط تعليق نيم دو دانگ خوش نوشته است. «نگارنده ى اين كلام اللّه مجيد ربانى عبدالسلام اشكورى لاهيجى از مشاهير خطاطان زمان سلطان حسين ميرزا است و در طرز و روش خود كمتر از هيچ يك از اساتيد اين طبقه نمى باشد و زياده از حد ممتاز است. و انا العبد ابوالفضل بن فضل اللّه الساوجى الشاملو فى شهر ذى الحجة تركيه ى يونيت ئيل» متعلق به خانم فخرى راستگار.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

گيلاني، ولي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 897 ق)، خطاط. از خوشنويسان معروف اقلام شش گانه است كه شكسته تعليق را خوش مى نوشت. از آثار وى: قطعه اى به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد الحقير الجانى، ولى گيلانى، من خط قبلة الكتاب تاج السلمانى نور مرقده و برد مضجعه، باريخ شهر محرم الحرام سنة سبع و تسعين و ثمانمائة الهجرية النبوية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1285/ 4).

لاريجاني، عبداللطيف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1245 ق)، خطاط و شاعر. از كاتبان و منشيان ديوان قاجاريه بود و عنوان كاتب السلطانى داشت. شعر مى گفت و مردى خوشخوى بود. هنگامى كه ميرزا سنگلاخ در تهران اقامت داشت، نزد وى تعليم خط نستعليق و شكسته گرفت. از آثار وى: يك قطعه به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «بعز و شوكت فتح على شه قاجار... كاتب حضرت السلطانى، عبداللطيف لاريجانى»؛ قطعه اى به قلم دو دانگ و كتابت جلى متوسط، با رقم: «عبداللطيف اللاريجانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (414 -413 / 2)، تذكره الخطاطين (380 -371 / 1).

لال، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. به خط وى: قطعه اى است از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم چهاردانگ و كتابت خوش و با رقم: «كتبه العبد احمد لال».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (44 /1).

لاهيجي حائري، محمد قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: چهارده قطعه از مرقعى، به قلم هاى سه دانگ و دو دانگ و كتابت خوش، با رقم هاى: «مشقه العبد محمد قاسم الحائرى» و «العبد قاسم غفر ذنوبه» و «فقير قاسم الجيلانى عفى عنه» و «كتبه الفقير محمد قاسم لاهيجى» و «المذنب قاسم غفر ذنبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (811 -810).

لاهيجي، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1025 ق)، طبيب و خطاط. وى مدتى در محضر اطباى گيلان تحصيل علم كرد. بعد به تبريز رفت و نزد حكيم ابوطالب و حكيم باقر و حكيم جبرئيل به امر طبابت پرداخت. در دوران تصرف تبريز به وسيله ى امپراطور عثمانى، سرداران ترك به وى اعتقاد زيادى داشتند. بعد از آن به عثمانى مسافرت كرد و با بزرگان آن ديار آشنا شد و دوباره به تبريز بازگشت و اين زمانى بود كه شاه عباس (1038 -996 ق) آذربايجان را از وجود تركان خالى كرده بود و حكيم توانست به دربار شاه راه يابد. او پس از مدتى به گيلان بازگشت و از آنجا به هندوستان رفت و به گفته ى صاحب «مآثر رحيمى» به خدمت عبدالرحيم خان، خان خانان رسيد و از جمله ى خاصان و محرمان وى گرديد و تا 1025 ق در دربار خان به طبابت مشغول بود. لاهيجى گذشته از مراتب علمى، در خوشنويسى نيز دست داشت و خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (650 -649/ 3)، مآثر رحيمى (51 -50/ 3).

لاهيجي، نورالدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1051 ق)، خطاط. معروف به نورا. وى از شاگردان ميرعماد بود و خط نستعليق را خوش مى نوشت. پس از قتل ميرعماد از اصفهان به لاهيجان رفت، اما بعد از مدتى به دستور شاه عباس براى كتابت قرآنى به خط نستعليق به اصفهان بازگشت. نورا ظاهراً در زمان خود شهرت فراوانى داشته و به خوشنويس ايران ملقب بوده است. از آثار او: يك مجموعه «ديوان» حافظ و «ديوان» مغربى و «ديوان» اوحدى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «الفقير

نورالدين محمد اللاهيجى... تمت هذه النسخة الشريفة على يد اضعف عباداللَّه الغنى، نورالدين محمد اللاهيجانى فى سنه ى 1032 من الهجرة»، يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خفى ممتاز، با رقم: «كتبه العبد نورالدين محمد اللاهيجى الملقب به خوشنويس ايران غفراللَّه ذنوبه،...، مرقوم قلم شكسته رقم شد، فى سنه ى 1039»؛ يك نسخه «نگارستان» قاضى احمد غفارى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... نوراء المنشى اللاهيجى»، چهار قطعه به قلم هاى چهار دانگ و سه دانگ و دو دانگ عالى و خوش با رقم هاى: «كتبه نورالدين محمد اللاهيجى» و «مشقه نوراء لاهيجى» و «برسم يادگار جهت برادر عزيز خواجه على بيك نوشته شد. مشقه نورالدين محمد لاهيجى»؛ سه قسم اول از دوره ى كامل يك نسخه «جامع الحكايات» محمد عوفى، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم هاى: «تم قسم الاول من جامع الحكايات و لوامع الروايات... فى منتصف ذى حجةالحرام ثمان و اربعين و الف» و «تمام شد قسم دوم از كتاب جامع الحكايات و لوامع الروايات... فى منتصف شعبان سنه ى خمسين و الف... نورالدين محمد اللاهيجى...» و «تمام شد قسم سوم از كتاب جامع الحكايات و لوامع الروايات... نورالدين محمد اللاهيجى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (829 -827/ 3)، اطلس خط (533)، تاريخ اصفهان (202 -201).

لسان الملك كاشي، هدايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، اديب، شاعر، خطاط و نقاش. وى نواده ى دخترى فتحعلى خان صبا ملك الشعراء بود. بعد از مرگ پدر، ملقب به لسان الملك شد. خط نستعليق را خوش مى نوشت و اشعار فارسى و عربى را نيكو مى سرود. لسان الملك همچنين از ادبيات و انواع علوم بهره داشت و در فن ترسل ماهر

بود و نقاشى نيز مى كرد. او در جوانى منشى مجلس مصلحت خانه دولتى ناصرالدين شاه بود و در تأليف كتاب «ناسخ التواريخ» با پدر همكارى داشت و پس از مرگ او، تأليف بقيه ى مجلدات كتاب را به عهده گرفت. از ديگر آثار وى: تذكره ى «خوشنويسان»، مشتمل بر نام عموم خوشنويسان و سال درگذشت آنان؛ «منشآت»؛ «ديوان» شعر، به فارسى و عربى، حدود يازده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (963 -962/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1417/ 3)، ريحانه (131/ 5)، شرح حال رجال (319/ 3).

لله باشي شيرازي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1255 ق)، شاعر و خطاط. مشهور به لله. از سلسله ى هاشميه شيراز بود. بعد از پدر ملقب به كدخدا باشى شد و كدخدايى پنج محله ى حيدرى خانه ى شيراز را به عهده گرفت. از آنجايى كه حسينعلى ميرزا فرمانفرماى فارس او را به سمت مربى گرى و اتابكى پسرش، شاهرخ ميرزا، برگزيد به لله معروف شد. وى طبعى موزون داشت و خط نستعليق را خوش مى نوشت. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1559 -1558/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (289/ 4)، فارسنامه ى ناصرى (961/ 2)، فرهنگ سخنوران (791)، مرآت الفصاحه (564 -563)، مكارم الآثار (1511/ 5).

لنجاني، عبدالخالق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از آثار وى: دو قعطه نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش، با رقم: «حرره العبد... عبدالخالق ابن مرحوم حاجى ميرزا رضا لنجانى... سنه 1305».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1099 / 4).

لواساني، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(نيمه ى اول س يازدهم ق)، خطاط. از مردم لواسانى تهران بود، ولى در اصفهان اقامت داشت. آقاحسين در دربار شاه عباس اول به كار كتابت مشغول و از شاگردان عليرضاى عباسى بود و چون گذشته از نيكويى خط، حسن صورت نيز داشت شاه او را اياز ثانى مى خواند. از آثار خطى او، كتيبه ى سر درِ مدرسه ى قوچقاى بيگ در بازار صبّاغان اصفهان است. وى در شهر اصفهان وفات يافت و در مقبره ى ميرفندرسكى در گورستان تخت فولاد مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (167 /1)، تذكرة الخطاطين (81 -64 /2).

لواساني، حمدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، خطاط. از خطوط وى: يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى، مذهب مرصع متوسط، نسخ كتابت تعليق مانند خوش، با رقم: «تمه الكتاب... سنه ى اثنين و تسعمائه... حمداللَّه بن قوام الدين ابن نظام الدين القاسم الاديب لباسانى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1063/4).

لواساني، صدرالدين محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1319 ق)، خطاط. وى نستعليق را استادانه مى نوشت و در خط نستعليق شاگرد عموى خود، ميرزا على محمد صفاى لواسانى خوشنويس، بود. صاحب «طرائق الحقائق» وى را در 1314 ق در لواسان ملاقات كرده است. از آثار وى: يك نسخه «مصطلاحات الصوفيه»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه صدرالدين محمد بن شمس الدين محمد بن محمد جعفر الالهى النظامى اللواسانى... سنه ى 1312»؛ نسخه اى ديگر از همان كتاب و به همان قلم، با رقم: «كتبه العبد... محمد صدرالدين... سنه ى 1311»؛ يك نسخه منتخب «نثر اللآلى»، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... انا العبد صدرالدين بن شمس الدين الشهير بحكيم الهى عفى عنه، سنه 1319».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (780 / 3 ،329 -328 / 2)، طرائق الحقائق (640 / 3).

مازندراني، حسينقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان معاصر بود. در خراسان، او را در خط نستعليق بر خود مقدم مى داشتند. حسينقلى معلم خط جلال الدوله بود از آثار وى: دو كتيبه در آستان رضوى است. يكى زير آينه كارى حرم مطهر بر روى سنگ مرمر، كه قصيده اى طولانى است با تاريخ 1287 ق، و ديگرى با رقم: «بخط العبد الفقير حسينقلى مازندرانى 1282».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (162 -161 /1).

مازندراني، محمدحسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 977 ق)، خطاط. از هنرمندان اهل سارى بود. از آثار وى: يك نسخه «ذخيره ى خوارزمشاهى» كامل، مجدول مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمام شد كتاب موسوم به كتاب ذخيره ى خوارزمشاهى بتوفيق و استعانت الهى... بدست ضعيف... محمدحسين بن شرف الدين على بن كمال الدين مازندرانى در دارالمؤمنين سارى... سنه ى نهصد و هفتاد و هفت...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1163/ 4).

مافي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خطاط، نقاش.

تولد: 5 ،1322 آذر، مشهد.

درگذشت: 4 مهر 1361، تهران.

رضا مافى از كودكى به هنر گرايش داشت. پدرش به كار زرگرى و حكاكى مشغول بود و برادر بزرگترش در زمينه ى نقاشى فعاليت داشت. رضا مافى نيز در كنار پدر و برادرش تمرين را آغاز كرد. اولين استاد وى در زمينه ى هنر خطاطى اعتضادى بود كه در آن زمان كتب خطى موزه ى آستان قدس رضوى را مرمت مى كرد. در سال 1337 براى كسب تجربه بيشتر به تهران آمد و پس از مدتى در سال 1343 به كلاس هاى آزاد خوشنويسى رفت. استاد و معلم او در اين مرحله استاد حسين ميرخانى بود. او در اين سال ها تحت تأثير شيوه ى ميرزا غلامرضا اصفهانى، هنرمند قرن سيزدهم قرار داشت و به شيوه ى وى خط مى نوشت.

پس از اتمام دوره ى چهار ساله ى كلاس هاى آزاد خوشنويسى در مدت سه سال، به خط نقاشى روى آورد. او نستعليق را وارد خط نقاشى كرد. وى همچنين سياه مشق طرح كتيبه برجسته سراميك را نيز دنبال كرد و در اين زمينه آثارى را از خود بر جا گذاشت.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، در سال 1358، نمايشگاهى از آخرين كارهايش را برپا كرد. وى عايدى اين نمايشگاه را براى

نوشتن سنگ نبشته اى براى شهداى انقلاب اسلامى در نظر گرفت.

رضا مافى بر اثر سانحه اى درگذشت. مدفن وى در مزار حضرت عبدالعظيم در شهر رى قرار دارد.

كارنامه ى هنرى رضا مافى به شرح زير است: برپايى نمايشگاه در موزه ى ايران باستان (1346)؛ برپايى نمايشگاه هاى انفرادى در سال هاى 1347 و 1348 و 1349 و 1350 و 1351 و 1352 و 1353 و 1354، برپايى نمايشگاه جمعى درپاريس (1971)؛ برپايى نمايشگاه انفرادى در پاريس (1972)؛ نمايشگاه انفرادى در تهران- نمايشگاه هنرمندان معاصر در موزه ى ايران باستان (1350)؛ نمايشگاه جمعى تالار دانشكده ى هنرهاى زيبا (1351)؛ شركت در نمايشگاه هنرمندان ايران در پاكستان (1352)؛ نمايشگاه جمعى در گالرى لوترك (1353)؛ نمايشگاه سيمايى از هنر معاصر ايران (1354)؛ شركت در نمايشگاه جهانى بلونيا در ايتاليا و شهر بال در سوييس (1355)؛ برپايى نمايشگاه انفرادى در بزرگداشت شهداى انقلاب اسلامى در باغ فردوس (1358).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مافي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا مافي، در سال 1322 در مشهد به دنيا آمد . در زمان تحصيل به نقاشي علاقمند شد و چندي بعد بر اثر تشويق تني چند از خوشنويسان به هنر خطاطي روي آورد . مافي دورة چهار سالة خوشنويسي را طي سه سال و با اخذ « در جة ممتاز » به پايان رساند . مافي در هنر « نقاشي خط » به حق پيشگام بود و در اين زمينه به موفقيت بزرگي نائل آمد . « سيامشق » هاي مافي نمايشگر قدرت و نوآوري او در زمينة هنر خوشنويسي است. وي در اول مهر 1361 بر اثر سقوط از اسب ، دچار خونريزي مغزي شد و در روز چهارم مهردر گذشت .گروه : هنررشته

: خوشنويسيوالدين و انساب : رضا مافي در سال 1322 خورشيدي در مشهد متو لد شد . پدر وي زرگر و حكاك بود وبا اين هنر ظريف آشنايي داشت .برادر بزرگتر او نقاشي مي كرد و به هنر هاي تجسمي علاقمند بود .رضا از كودكي قلم را به دست مي گرفت و با عشق خطاطي و بازي با حروف و كلمات ، اين هنر ارزشمند را درخود گسترش داد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : رضا مافي زمينه فعاليت هنري مافي ، از كودكي و در خانواده اي هنرمند مي گشت ، چراكه پدرش به كار زرگري و حكاكي مشغول بود وبرادر بزرگترش در زمينه نقاشي فعاليت داشت .تحصيلات رسمي و حرفه اي : رضا مافي در خانواده اي متوسط و مذهبي رشد كرد .نخستين كساني كه اور به مسير هنر قرار دادند پدر و برادر وي بودند . وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در شهر مشهد به پايان برد .در خلال تحصيل به نقاشي علاقمند شد و چندي بعد براثر تشويق تني چنداز خو شنويسان به هنر خطاطي روي آورد .مافي دوره چهار ساله خوشنويسي را طي سه سال و با اخذ درجه ممتاز به پايان رساند .استادان و مربيان : از جمله استاداني كه رضا مافي نزد اوتعليم خوشنويسي گرفت استاد اعتضادي بود كه در موزه آستان قد س رضوي كتابها و قطعات خطي قديمي را تعمير و مرمت مي كرد .همچنين از استا غلامرضا اصفهاني و استاد حسين ميرخاني ازديگر استادان وي به شمار مي آيند .وقايع ميانسالي : نخستين نمايشگاه انفرادي رضا مافي در آبان ماه 1348 در گالري سيحون

تشكيل شد و اين نمايشگاه سر و صداي زيادي را به دنبال داشت ،چرا كه نخستين با رخط نستعليق را به صورت نقاشي خط در آمده و عرضه كرده بود . البته قبل از اوافرادي كه صرفا نقاش بودند با خطي زيبا نقاشي زيبا و خوب عرضه كردند ولي مافي كه هم خطاط بود وهم نقاشي مي دانست از تركيب اين دوهنر راه و روش و با اندك تسا محي مي توان گفت سبكي پديد آورد كه ادامه پيدا كرد و پيروان و مقلدان فراواني يافت .زمان و علت فوت : رضا مافي در اول مهرماه 1361 به هنگام اسب سواري سقوط كرد و دچار خونريزي مغزي گرديد و روز چهارم مهرماه 1361 درگذشت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : رضا مافي علاوه بركار هنري براي تحقيق و به قول خودش سياحت و مطالعه در زمينه هنرهاي اسلامي چندين بار به كشورهاي آسيايي و اروپايي سفركرد و ره آورد اين سفرها هميشه براي او پربار بود. مافي به اسب سواري توجه خاصي داشت وبا اينكه به بيماري فشار خون مبتلا بود هرگز از اين ورزش روي برنگرداند.آرا و گرايشهاي خاص : رضا مافي در هنر و نقاشيخط به حق پيشگام بود و دراين زمينه به موفقيت بزرگ نائل آمد .از ويژگيهاي مهم او ،چند بعدي بودن نگرش اودر قلمرو هنر خوشنويسي بود .هنر مافي و بيان تصويري يكسو نگرانه و يك بعدي نبود چرا كه در سنت پرستي نه رومي روم بود و نه درمدرنيسم زنگي زنگ ،و با اينكه آثار او ناظر به هنرهاي سنتي است و لي دستيابي به فرمهاي هرچه جديدتر هم

اصلي بود . سيا ه مشق هاي مافي نمايشگر قدرت و نوآور او در زمينه هنر خوشنويسي است . او بدون استفاده از قلم مو ،با قلم ني و مركب مي نوشت و به شيوه ها و انواع مختلف (شكسته و نستعليق ،ثلث ،تعليق ،و رقاع ) خطاطي مي كرد و به خوبي ازعهده اين كار بر مي آمد .تكنيك استوار و چابكدستي او در ابراز و اظهار شيوه هاي جديد و سبك زيباي تا بلوها و به طور كلي ساختمان محكم (نقاشيخط) او وبويژه بازيكرد نمايش با حروف براي دستيابي به هارمونيهاي بعدي جديد چهره ممتاز او را دبين خطاطان امروز مشخص كرده بو د. مافي شيفته رنگ قهوه اي بو د و به همين سبب رنگ اصلي غالب آثار اور ا تشكيل مي دهد . او ديدگاه خود را از اين گونه بيان مي دارد : از اين رنگ بوي سنت وتجربه و كمال به مشام مي رسد .نمي خواهم با ادغام بي دليل رنگها و بدون انديشيدن به محتواي ،نقاشي و خطاطي كنم . من به فرهنگ غربي دامن نمي زنم و مانند هرانسان وطن دوستي كه به فرهنگ كشورش مي داند نمي گذارم فرهنگ بيگانه بر من مسلط شود.چگونگي عرضه آثار : رضامافي خطاطي پركار بود تا بدان حد كه در طي 39 سال زندگي بيش از 800 تا بلو از خود به يادگار گذاشت و در حدود 50 نمايشگاه از آثار اودر داخل و خارج از كشور از جمله در كشورهاي فرانسه و پاكستان و بلژيك و تركيه و يوگسلاوي و انگلستان و سوئيس و ايتاليا عرضه و مورد توجه

علاقمندان قرار گرفت .آخرين نمايشگاه آثارش در سال 1358، و در تهران براي بزرگداشت شهيدان را آزادي بر پاشد .در اين نمايشگاه در پوستري تحت عنوان آزادي اگر مي طلبي غرقه به خون باش ،نوشت : نقدينه اي كه از فروش تا بلوها به دست آمده خرج سنگنبشته هاي انقلاب اسلامي شود. بر پايي نمايشگاه در موزه ايران باستان (1346)،برپايي نمايشگاه هاي انفرادي در سالهاي ( 1347 )، الي (1354 ) ، برپايي نمايشگاه جمعي در پاريس ( 1971 ) ، برپايي نمايشگاه انفرادي در پاريس ( 1972 ) ، نمايشگاه انفرادي تهران -نمايشگاه هنرمندان معاصر در موزه ايران باستان (1350) ،نمايشگاه جمعي تالار دانشكده هاي هنرهاي زيبا (1351 ) ، شركت در نمايشگاه هنرمندان ايران در پاكستان ( 1352 )، نمايشگاه جمعي در گالري لوترك ( 1353) ، نمايشگاه سيمايي از هنر معاصر ايران ( 1354) ،شركت در نمايشگاه جهاني بلونيا در ايتاليا و شهر بال سوئيس (1355 ) ، برپايي نمايشگاه انفرادي در بزرگداشت شهداي انقلاب اسلامي در باغ فردوس (1358 ) . [نشر دانش ، سال سوم ، شماره اول ، آذر و دي 1361 ، ص 85 ، گلزار مشاهير ، زندگي نامه درگذشتگان مشاهير ايران 1358 - 1376 ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، ص 449 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مالك ديلمي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(969 -924 ق)، خطاط، شاعر و موسيقيدان. اصلش از فيلواگوش قزوين بود. وى نزد پدر خط ثلث و نسخ را فراگرفت و بعها به نستعليق روى آورد و از قطعات مير على هروى مشق نمود. هنگامى كه رستم على و حافظ باباجان به قزوين رفتند، از آنها تعليم خط گرفت.

مالك علاوه بر خوشنويسى، از شعر و معما و موسيقى نيز آگاهى داشت و از اكثر علوم متداول بهره مند بود و علوم عقلى را نزد جمال الدين محمود شيرازى فراگرفت. در زمان سلطان ابراهيم ميرزا، وى در كتابخانه ى آن شاهزاده ى هنرمند، به كتابت و تعليم خط مشغول شد و هنگامى كه شاهزاده ى صفوى در 964 ق به مشهد رفت، مالك نيز همراه او بود. پس از يك سال و نيم اقامت در مشهد، شاه طهماسب وى را براى نوشتن كتيبه هاى عمارات دولتخانه ى قزوين احضار كرد و در آنجا مشغول كتيبه نگارى شد. از شاگردان وى، محمد حسين تبريزى، شاه محمد مشهدى، عيشى و قطب الدين يزدى را ذكر كرده اند. مالك تا آخر عمر خود در قزوين و در ملازمت شاه صفوى بود و در آن شهر درگذشت و همان جا دفن شد. از آثار وى: يك مرقع ممتاز، كه به امر امير حسين بيگ و به سرپرستى مالك ديلمى جمع آورى و تنظيم و تزيين شده و مالك خود بر آن مرقع ديباچه و مقدمه اى، در ذكر ترجمه ى احوال خوشنويسان و نقاشان و مذهبان و ديگر هنرمندان انشاء كرده و به قلم نستعليق دو دانگ عالى كتابت نموده است؛ يك نسخه رساله ى «حسن و دل» فتاحى نيشابورى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «... سوده مالك، فى سنة 954»؛ يك نسخه «مناجات» حضرت امير (ع)، به قلم سه دانگ و دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه... مالك الديلمى... بدار السلطنة تبريز، فى سنة 955»؛ قطعه اى از مرقع مذكور كه غزلى از خود اوست، با رقم: «مشقه ناظمه، غفر ذنوبه»؛ يك قطعه، به قلم سه

دانگ و كتابت خوش، كه رقم آن به قلم رقاع كتابت عالى چنين است: «نمقه... مالك الديلمى... سنة تسع و ستين و تسعمائة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1201/ 3)، احسن التواريخ (142)، احوال و آثار خوشنويسان (1134 -1133/ 4 ،609 -598/ 3)، اطلس خط (486 -484)، تاريخ هنرهاى ملى (889 -887/ 2)، تذكره ى روز روشن (703)، خوشنويسان و هنرمندان (57)، دانشمندان آذربايجان (323 -322)، الذريعه (952 -951/ 9)، روضات الجنان و جنات الجنان (369/ 1)، عالم آراى عباسى (171 ،170/ 1)، فرهنگ سخنوران (793)، قزوين در گذرگاه هنر (236)، گلستان هنر (پنجاه و هشت، پنجاه و نه، 97 -93)، مجمع الخواص (208)، مناقب هنروران (114 ،85 ،76)، هنر عهد تيموريان (632 ،594 ،521 ،315 ،187 -186).

ماه رخسار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر، نقاش و خطاط. ملقب به فخرالدوله. وى خواهر محمد شاه و نوه ى فتحعلى شاه قاجار است كه به همسرى محمد حسن خان، سردار ايروانى درآمده و از زنان صاحب كمال و پراعتبار زمان خود بوده است. ماه رخسار زنى مدير و مدبر بود و در هنر شعر و خط و نقاشى ماهر. او همچنين موقوفات و خيراتى نيز داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (587/ 2)، خيرات حسان (23/ 3)، رياحين الشريعه (37/ 5)، كارنامه ى زنان (103 -102)، مشاهير زنان (180).

ماهر دامغاني، عليقلي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف قبل از 1170 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به ماهر. اهل دامغان و ساكن اردبيل بود. وى به شغل عطارى اشتغال داشت و در فن نقاشى و خوشنويسى تبحر داشت. بعد از مدتى به تبريز رفت و هنر نقاشى و قطاعى خود را به كمال رساند. ماهر در عين حال كه سواد چندانى نداشت، شعر خوب مى گفت و با قلم مو نيز خط نستعليق را عالى مى نوشت. صاحب «دانشمندان آذربايجان» نام او را محمد قلى عطار آورده است. برخى از تذكره ها نيز وى را اهل مغان و از ارادتمندان و شاگردان حاج ابراهيم اردبيلى دانسته اند. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (474/ 2)، احوال و آثار نقاشان (398/ 1)، تاريخ نظم و نثر (704)، تذكره ى شعراى آذربايجان (119 -117/ 1)، تذكره ى منصرآبادى (142 -141)، دانشمندان آذربايجان (323)، الذريعه (954 -953 ،761/ 9)، صبح گلشن (359 -358)، فرهنگ سخنوران (794)، گلستان هنر (چهل و هشت).

مبارك ميرزا قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ق)، نقاش، قلمدان ساز، خطاط و شاعر. در چهره پردازى و سايه پردازى دقيق و نازك نگار بود و شيوه ى استاد صنيع الملك را دنبال مى كرد. او با مكتبهاى اروپايى آشنايى داشت و در قلمدان سازى و آبرنگ نيز با استعداد بود و شبيه سازى و تذهيب را خوب مى دانست. مبارك ميرزا در خوشنويسى نيز دست داشت و شعر هم مى سرود. وى اواخر عمر خود را در قم گذرانده و همان جا درگذشته است. از آثار او «تصوير تمام قد و آبرنگى رضا قلى خان ديوان بيگى، در شيوه ى صنيع الملك، به خط نستعليق زيبا، با رقم: «... مبارك ابن محمود القاجار سنه 1279»؛ تصوير آبرنگى يكى

از رجال قاجارى، به نام هدايت كه كلاه بوقى به سر دارد، با: «رقم مبارك بن محمود قاجار»؛ قلمدان پركارى در شيوه ى آقا نجف كه در وسط رويه آن، تصوير زن جوانى است كه سگى را به بغل گرفته است، با رقم: «مبارك بن محمود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (589 -587/ 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (136 -135).

متألهي اردكاني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1282، اردكان.

درگذشت: 1361.

محمدحسين متألهى اردكانى در سن هفت سالگى به مكتب رفت. نزد استاد مكتبخانه ملا عليرضا قاضى به فراگيرى قرآن و دروس ديگر پرداخت. در همين زمان خط نسخ و نستعليق را نزد پدرش كه از خوشنويسان بنام اردكان بود تمرين كرد. در سن پانزده سالگى براى مطالعه دروس حوزه ى علميه به يزد رفت و مدتى در مدرسه خان نزد اساتيدى چون آيت الله حاج سيد يحيى مجتهد (آيت اللهى) و حاج شيخ محمود فرساد به مطالعه علوم قديم پرداخت و سپس به اردكان مراجعت نمود و در حوزه ى علميه ى اين شهر نزد عموى خود آيت الله حاج ملا محمدحسين و آيت الله محمد حائرى كه از مجتهدين و مدرسين مدرسه ى علميه ى اردكان بودند تحصيلات خود را ادامه داد.

محمدحسين متألهى اردكانى خوشنويسى را در از پدر خويش و همچنين از آقايان روحانى مانند محمدعلى محقق و محمد حايرى و محمد حايريان (مدير) فراگرفت.

وى امامت مسجد زيرده اردكان و نيز تدريس در مدرسه ى عمليه اردكان و تعليم خوشنويسى را به عهده داشت.

از ايشان در زمينه ى خط نسخ و تستعليق دست نوشته هايى به يادگار مانده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مترجم اصفهاني، محمد هادي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1120/ بعد از 1135 ق)، عالم دينى، فقيه و خطاط. به دليل ترجمه ى قرآن و همچنين كثرت ترجمه هايش به فارسى، ملقب به مترجم و مشهور به آقا هادى مترجم شد. وى دخترزاده ى ملا محمد تقى مجلسى است. در دامن مادر دانشمندش، آمنه بيگم، تربيت يافت و در زمره ى علما و زهاد بنام زمان خود قرار گرفت. او از معاصران و در خطاطى، از پيروان شيوه ى آقا محمد ابراهيم قمى بود و در خط نسخ به خوشنويسى معروف. در اصفهان

درگذشت و در كنار پدرش در بقعه مجلسى به خاك سپرده شد. بر سنگ قبرش تاريخ وفات وى 1120 ق ذكر شده اما از آنجايى كه صاحب «روضات الجنات» او را تا زمان فتنه ى افغان زنده دانسته، وفات وى پس از 1135 ق صحيح تر به نظر مى رسد. از آثارش: ترجمه ى قرآن مجيد، به فارسى؛ حاشيه بر «تفسير بيضاوى»؛ ترجمه و شرح «صحيفه ى سجاديه»؛ «شرح القواعد» يا شرح «قواعد الاحكام» علامه حلى؛ شرح «فروع الكافى»؛ «الحدود و الديات»، به فارسى؛ ترجمه و شرح «شافية» و «كافية» ابن حاجب، به فارسى؛ شرح بر «شرح شمسيه» سيد شريف جرجانى، به فارسى؛ شرح «تلخيص المفتاح»، به فارسى؛ ترجمه و شرح «معالم الاصول»، به فارسى؛ «انوار البلاغة»، در معانى و بيان؛ «الرسالة الرضاعية»؛ رساله ى «رسم الخط». از ديگر آثارش: ترجمه و شرح «دعاى صباح»، به قطع نيم ربعى، متن به خط نسخ و شرح، شكسته ى نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «محمد هادى بن محمد صالح مازندرانى در قريه ى شريف آباد، سنه ى 1108».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1202/ 4)، اطلس خط (355)، تاريخ ادبيات در ايران (414 -413/ 5)، تذكرة القبور (385)، الذريعه (31 ،28 ،23/ 14 ،359 ،335 ،314 ،152/ 13 ،231 ،194/ 11 ،298 ،44/ 6 ،137 ،129 ،128 -127 ،108/ 4 ،420/ 2)، روضات الجنات (117 -116/ 4)، ريحانه (149 -148/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 806 -805/ 12).

مجد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مذهب و خطاط. از آثار وى: نسخه اى به نام «رشف النصايح الايمانيه»، در كتابخانه ى گلستان تهران، با رقم: «تم الكتاب... فى سنه 851 كتبه و ذهبه العبد الضعيف المذنب مجد

المذهب غفر له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (590/ 2).

مجد الادبا، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، منشى و خطاط. در زمان تأليف «المآثر و الآثار» (1306 ق)، منشى باشى كل خراسان بود. وى از علوم ادبى و عربى و همچنين علم حساب بهره مند بود و در خط تحرير نيز مهارت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1252/ 4)، المآثر و الآثار (224).

مجد الاشراف شيرازي، جلال الدين محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1331/ 1330 -1249/ 1243 ق)، عالم دينى، حكيم، عارف، خطاط و شاعر، متخلص به قدسى شيرازى. ملقب به مجدالاشراف و جلال الدين. نسبش به سيد شريف جرجانى مى رسد. وى سر سلسله ى ذهبيه و متولى امامزاده شاه چراغ بود. مقدمات ادبيات عرب، اصول و كلام، حديث و تفسير، حكمت و فلسفه و رياضى را در خدمت پدرش، ميرزا ابوالقاسم راز مشهور به ميرزا بابا، و ميرزا حسن حكيم باشى فسايى، صاحب «فارسنامه ى ناصرى»، و ديگر اساتيد فراگرفت. او در برخى از دروس با صاحب تذكره ى «مرآت الفصاحه» همشاگردى بود. مجدالاشراف سپس به خراسان رفت و دروس خارج را در مشهد فراگرفت و به تكميل فلسفه و حكمت در يزد پرداخت. وى همزمان با تحصيل علوم به سير و سلوك و رياضات نيز مى پرداخت. او از خوشنويسانى بود كه خطوط سه گانه (نسخ، نستعليق و شكسته) را نيكو مى نوشت. در شيراز درگذشت و در ايوان شاه چراغ به خاك سپرده شد. مريدان وى در مدحش اشعارى سرودند كه در «رساله ى جلاليه» جمع آورى شده است. از آثارش: «تحفه الوجود»، در حكمت و عرفان؛ «تام الحكمة» كه ديباچه ى «قوائم الانوار و طوالع الاسرار» پدرش، ميرزا ابوالقاسم راز شيرازى، مى باشد؛ «خلاصة الذهب»، تعريف سلسله ى ذهبيه رضويه؛ «قنوتيه»، فارسى و عربى؛ «تاريخ حيات قطب الدين شيرازى»؛ «مجلل الانوار» يا «كشكول سلسلة الذهب»؛

«مرآت الكاملين»؛ «وصيت نامه»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (448)، اعيان الشيعه (202/ 4)، حديقة الشعراء (652/ 1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (320 -313/ 4)، الذريعه (107/ 25 ،282/ 20 ،172 ،173/ 17 ،960 ،346/ 9 ،227/ 7 ،480 ،300/ 3)، ذهبيه (402 -385)، ريحانه (185 -184/ 5)، شرح حال رجال (69 -68 ،31 -30/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 69/ 13)، طرائق الحقائق (457 -456/ 3)، فارسنامه ناصرى (948 -947/ 2)، مرآت الفصاحه (499 -497)، مؤلفين كتب چاپى (277 -275/ 5).

مجد الكتاب، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1297 -1225 ش)، خطاط. وى نواده ى خاتم المجتهدين شيخ على عبدالعال كركى، از بزرگترين علماى شيعه در دوره ى شاه اسماعيل صفوى مى باشد. مجد الكتاب در قزوين به دنيا آمد. تحصيلاتش را در زادگاهش گذراند. سپس به تهران آمد و نزد غلامرضا اصفهانى به فراگيرى خط پرداخت. در 1320 ق به رشت رفت و مدرسه اى به نام مجديه تأسيس نمود و به تعليم و تربيت شاگردان پرداخت. در 1324 ق مدرسه اى در قزوين احداث كرد و خود رياست آن را بر عهده گرفت. وى در قزوين درگذشت و در نجف اشراف، در گورستان وادى السلام به خاك سپرده شد. مجد الكتاب آثار خطى بسيارى از خود بر جاى گذاشته است كه از آن جمله اند: «گلستان» سعدى؛ دعاى «صباح»؛ حديث «كساء» و سرلوحه ى كاشى كارى ايوان شاهزاده حسين (ع) و سر در ورودى آنكه به سال 1307 ق نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (70 -68)، قزوين در گذرگاه هنر (255).

مجدالدين ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1004 ق)، خطاط. اهل شيراز بود و خط تعليق را به روش استادان شيراز مى نوشت. مدتى وزارت شاهزاده پريخان خانم، دختر شاه طهماسب، را داشت و بعد از كشته شدن او، مدت بيست سال در دارالسلطنه ى قزوين عزلت اختيار كرد و به سختى روزگار مى گذراند. وى در قزوين درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (53 -52).

مجدي، يوسف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1195 ق)، خطاط. از آثار وى: يك لوحه ثلث دو دانگ عالى و نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «و انا المذنب يوسف المجدى سنة 1195».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1236/ 4).

مجرم شاملو، مرتضي قلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1020 ق)، خطاط، موسيقيدان و شاعر. از اميرزادگان و رؤساى ترك عهد صفويه بود. پدرش در زمان شاه عباس اول حاكم قزوين بود و بعد از فوت پدر، حكومت آن ديار به وى تفويض شد، ولى او نپذيرفت و از ملازمت كناره گرفت. مجرم در موسيقى و خطاطى ماهر بود. در 1013 ق به هندوستان رفت و جهانگير پادشاه منصب ديوانى به او پيشنهاد نمود ولى وى نپذيرفت و به عزم زيارت بيت اللَّه الحرام به سوى گجرات رفت، ولى در راه فوت شد و در احمدآباد دفن گرديد. در مورد نام وى بين تذكره ها اختلاف وجود دارد. از آثارش «ديوان» شعرى است كه بنا بر وصيت خود او پس از فوتش به وسيله ى تقى اوحدى گردآورى شده و شامل اقسام شعر از جمله يك مثنوى در هجو شريفاى خازن تبريزى مى باشد. به آورده ى «كاروان هند» از قول «عرفات» وى به خط خود «ديوان» نوشته بود و ساز عود را به غايت خوش مى نواخت تا جايى كه استاد حسن طنبورى و استاد شمس شدرقويى (شتر غوهى)، كه از استادان وى بودند، او را در مرتبه ى خود مى دانستند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ موسيقى (348/ 1)، تاريخ نظم و نثر (658)، الذريعه (965 -964/ 9)، ريحانه (189/ 5)، صبح گلشن (364)، فرهنگ سخنوران (801)، فهرست نسخه هاى خطى فارسى (2511/ 3)، كاروان هند (1219 -1214/ 2).

مجموع الصنايع، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1306 ق)، نقاش. ملقب به مجموع الصنايع. ظاهرا اين استاد در حرفه هاى ديگرى نيز، مانند خط و قلمدان سازى و ساير حرفه هاى تزيينى آن دوران دستى داشته و به همين دليل او را مجموع الصنايع لقب داده بودند. از

وى تنها يك اثر آبرنگى ديده شده كه در آن، شمايل مولاى متقيان على (ع) با حسنين (ع) تصوير شده و به شيوه ى اسماعيل جلاير عمل آمده است. زمينه ى تصوير، منظره اى از يك ساختمان قديمى است و يك شير نيز در روبروى ايشان نشسته است و رقم نهاده: «كلب آستان على ابن ابيطالب محمدابراهيم ملقب بمجموع الصنايع فى شهر شعبان سنه 1306».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (635 -634/ 2).

مجنون چپ نويس

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 909 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به مجنون. نام اصلى وى را نه خودش نوشته و نه تذكره نويسان ذكر كرده اند. متأخرين او را با مير على هروى خلط كرده و نامش را على دانسته اند. اصل او را بعضى هروى و بعضى مشهدى گفته اند و لذا به مجنون هروى و مجنون مشهدى نيز معروف است. مسلم اين است كه خود و پدرش در هرات مى زيسته و از خوشنويسان و معاريف اين شهر بوده اند. مجنون نستعليق را نزد پدر ياد گرفت و گاهى به دست چپ كتابت مى كرد و گاهى نيز كلمات را از چپ به راست و وارونه مى نوشت و به همين دليل به مجنون چپ نويس معروف بود. وى مخترع خطى است كه از تركيب كلمات آن صورت انسان و حيوان به هم مى رسيد و آن را توأمان نام نهاده بود. از تأليفات وى دو رساله ى منظوم با عنوان «رسم الخط» و «قواعد خطوط» و يك رساله ى منثور، به نام «خط و سواد» را مى توان نام برد. از خطوط وى: يك قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه مجنون الرفيقى»؛ يك قطعه

از چپ نوشته شده (وارونه)، به قلم سه دانگ متوسط، با رقم: «لشاعر مجنون، حرره فى سنه ى 902»؛ يك نسخه «غزليات» جامى كه داراى سرلوحه و جداول مذهب است. صاحب «پيدايش خط و خطاطان» گويد كه وى در زمان غازان خان (703 -694 ق) و در خدمت او مى زيست كه به آورده ى بيانى در «احوال و آثار خوشنويسان» سهو فاحش است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (616 -611/ 3)، پيدايش خط و خطاطان (153 -152)، تاريخ نظم و نثر (816 ،673 ،333)، تاريخ هنرهاى ملى (887 -886/ 2)، تحفه سامى (142)، حبيب السير (362/ 4)، الذريعه (968 -967/ 9)، صبح گلشن (366)، گلستان هنر (86 -85)، منظومه هاى فارسى (513 -512)، هنر عهد تيموريان (682 ،583).

محبعلي نايي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 973 ق)، خطاط، نوازنده و شاعر، متخلص به هراتى. مشهور به نايى. وى شاگرد پدر خود بود و كتابدار سلطان ابراهيم ميرزا صفوى و به همين سبب ابراهيمى رقم مى كرد. پس از هشت سال كه در خدمت اين شاهزاده بود، شاه طهماسب او را به قزوين احضار كرد و مدتى در ملازمت سام ميرزا بود. بعد از طرف شاه طهماسب ملازم سيد منصور كمانه مشهور به سيد بيگ شد. پس از مدتى به زيارت عتبات رفت و بعد به قزوين بازگشت. محبعلى خط نستعليق جلى و خفى را خوش مى نوشت و نام وى را جزو چهل تن خوشنويسان كتابخانه ى بايسنقر ميرزا آورده اند. او نى را خوب مى نواخت و به همين علت به نايى مشهور بود. وى در قزوين درگذشت و جنازه اش را به مشهد منتقل كردند و در جوار قبر پدرش به خاك سپردند.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (617 -616/ 3)، تاريخ موسيقى (319 ،246 ،244/ 1)، تحفه سامى (140)، پيدايش خط و خطاطان (156 -155)، خوشنويسان و هنرمندان (43)، گلستان هنر (100)، مناقب هنروران (56).

محتشم اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. وى در دربار شاه سلطان حسين صفوى (1135 -1105 ق) عهده دار ترجمه نويسى مصاحف بود و به همين سبب كاتب السلطان رقم مى كرد. از آثار وى: يك نسخه قرآن بدون رقم، با ترجمه، به قلم نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «تمت على يد الكاتب... محتشم الاصفهانى... المدعو بكاتب السلطانى، 1128»؛ يك نسخه «گلستان» سعدى، بدون رقم، با ترجمه ى تركى، به قلم نستعليق كتابت متوسط، با رقم: «كاتبه الضعيف محتشم ترجمه نويس قرآن مجيد ربانى»؛ يك نسخه ترجمه ى «صحيفه سجاديه»، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «كاتبه الضعيف فى ترقيم هذه الترجمة ملا محتشم اصفهانى»؛ يك نسخه راسله در وحدت وجود، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... كاتب السلطانى محتشم الاصفهانى... سنه ى 1112»؛ يك قطعه، به قلم دو دانگ و كتابت جلى متوسط، با رقم: «مشقه العبد الجانى محتشم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (618/ 3).

محرم شيرازي، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1275 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به محرم. در شيراز به دنيا آمد و همان جا به تحصيل كمالات پرداخت. وى اغلب خطوط را خوش مى نوشت و به عسرت روزگار مى گذرانيد. پس از چندى به عتبات رفت و مدتى در آنجا سكنى گزيد. صاحب «حديقة الشعراء» درباره ى او آورده كه حركتش از شيراز در حدود 1265 ق بوده و از آن به بعد از حالش به تحقيق مطلع نشده، الا آنكه قريب ده سال مى دانسته او زنده است، و ادامه مى دهد كه شعراى معاصرش او را شاعرى مسلم مى دانستند و او «ديوان» غزلى در حدود ده هزار بيت داشته است. از خطوط متنوعى كه گفته اند خوش مى نوشته است، جز

نستعليق، دو قطعه خط شكسته تعليق موجود است كه از روى خط خواجه اختيار منشى به خوبى نقل كرده و از خطوط نستعليق او، يك نسخه «حفة الوزراء»، به قلم دو دانگ متوسط موجود است كه چنين رقم نهاده: «كتبه الفقير على محمد المحرم غفر ذنوبه و ستر عيوبه 1259».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (481 -480/ 2)، حديقة الشعراء (1549 -1546/ 3)، الذريعه (974 -973/ 9)، رياض العارفين (281)، فارسنامه ى ناصرى (1179 -1178/ 2)، مرآت الفصاحه (560 -558)، يغما (س 12، ش 8، ص 375 -374، س 12، ش 10، ص 457 -455).

محمد بهرام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 959 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «اخلاق منصورى» غياث منصور، به قلم كتابت خوش، به شيوه ى سلطان محمد نور، با رقم: «تمام شد كتاب... محمد بهرام سنه 958»؛ يك نسخه «ديوان» امير شاهى، به همان قلم، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمد بهرام بمدينة الشام فى تاريخ 959»؛ يك نسخه «رسم الخط» مجنون چپ نويس و «قواعد خطوط» سلطانعلى مشهدى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «قد تم... محمد بهرام بمدينة شام، فى سنه 959».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (663/ 3).

محمد تاج الدين حيدر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1000 ق)، مذهب و خطاط. از مذهبان شيرين قلم شيراز بود و در خط نستعليق نيز دست داشت. از آثار رقم دار وى، كه نمونه خط نستعليق استادانه و همچنين صنعت تذهيب خود را يكجا ارائه داده، يك نسخه كلام اللَّه مجيد، به خط عبدالوهاب شيرازى و به سال 1000 قمرى است، با رقم: «... بسعى و اهتمام العبد الاحقر، محمد تاج الدين حيدر مذهب شيرازى به نهايت رسيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1109/ 4)، احوال و آثار نقاشان (672/ 2).

محمد كاتب، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. به خط وى يك نسخه «اخلاق محسنى»، در موزه ى هرات است، به قلم كتابت متوسط و با رقم: «تم الكتاب... كتبه العبد حسن محمد الكاتب عفى عنه فى سنه احدى و ستين و تسعمائه». ممكن است وى همان حسن كاتب، صاحب يك نسخه «ديوان» حافظ باشد كه محمد، نام او است، مخصوصا كه شيوه ى خط و تاريخ كتابت هم مطابقت دارد.[1]

(س دهقم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. به خط وى يك نسخه «ديوان» حافظ در كتابخانه ى سلطنتى است، به قلم دو دانگ متوسط، با رقم: «تم الكتاب... على يد الاحقر الافقر حسن الكاتب غفراللَّه ذنوبه و ستر عيوبه. سنه ثلاث و ستين و تسعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (147/1).

محمد مؤمن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1032 ق)، خطاط. معاصر محمد مؤمن هروى است. از آثار وى: يك نسخه «فرهنگ جهانگيرى»، به قلم كتابت متوسط، با رقم:«كتبه العبد المذنب محمد مؤمن، بتاريخ شهر ربيع الاول سنه ى 1032»؛ يك نسخه «ديوان» بابافغانى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «حسب الامر ميرزائى صاحبى مخدوم زادگى، ميرزا ابوتراب، سلمه اللَّه تعالى نوشته شد، حرره العبد محمد مؤمن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (842 -841/ 3).

محمد نصير

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1224 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ورقى، جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، نسخ كتابت خوش، با رقم: «حسب الحكم... عباس ميرزا... محمد نصير بن محمد ابراهيم فى شهر محرم الحرام من سنة اربع و عشرين و مأتين بعد الالف... 1224».[1]

اثر اوست: قرآن نيم ورقى، جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، دو صفحه ى بعد حاشيه مذهب نسخ كتابت خوش با رقم: «حسب الحكم... عباس ميرزا... محمد نصر بن محمدابراهيم...» «فى شهر محرم الحرام من سنة اربع و عشرين و ماتين بعدالالف... 1224» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1201 -1200/ 4).

محمد وسيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1318 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «قاموس اللغة» فيروزآبادى، وزيرى بزرگ، جلد روغنى ممتاز، نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «لما تشرفت هذه الديار كردستان... و انا العبد الداعى... محمد الوسيم ابن امرحوم المغفور الشيخ جلال الدين.. سنة 1318».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1201/ 4).

محمد هادي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1082 ق)، خطاط. به آورده ى ميرزا سنگلاخ، وى شاگرد رشيدا و امير خليل هروى و در قطعه نگارى مشابه ميرعماد بود و مجموعه اى در لغت و الحان تأليف كرده است. يك نسخه «عالم آراى عباسى» در كتابخانه ى سلطنتى موجود است كه در قرن يازدهم قمرى به قلم نيم دو دانگ خوش نوشته شده و رقم «محمدهادى» دارد، كه اگر همان باشد كه ميرزا سنگلاخ از او ياد كرده، كاتب خوشنويسى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (858/ 3).

محمد، افضل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1099 ق)، مذهب و خطاط. تشعيرساز و حل كار عصر خود بود و آرايش و آذين نسخه هاى خطى و قرآنها را به عهده داشت. از آثار وى: تذهيب و كتابت قرآن خوش خطى كه با ورقهاى آبى رنگ تهيه گشته و صفحات اول و حواشى آن، به تردستى ترصيع شده است، با رقم: «كتبه و ذهبه محمد افضل بن محمدعلى سنة 1099».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (649/ 2).

محمدعلي مذهب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مذهب، نقاش و خطاط. گلزارنويس با مهارتى بود و در تشعير و تذهيب قلم هنرمندانه اى داشت. از آثار وى خط شش دانگ گلزارى است كه جمله ى يا اميرالمؤمنين حيدر را به خط نستعليق جلى نوشته و داخل آن را، در شيوه ى گلزارى تزيين نموده است و زمينه را نيز به تذهيب كارى آرايش داده و رقم «يا على ادركنى» دارد كه سجع مخصوص محمدعلى مذهب مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (909 -908/ 2).

محمدكريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1288 -1225 ق)، فقيه، محدث و خطاط. وى علاوه بر تحصيل عربى و ادبى، هنر خطاطى را نيز نزد ميرزا محمدعلى اصفهانى فراگرفت. در كار نقاشى نيز پيشرفتى تمام كرد. حاج محمدكريم همچنين در علوم دينى شاگرد آقا سيد زين العابدين مجتهد بود و مراحل تكميلى آن را در محضر حاج سيد كاظم رشتى گذراند و موفق به كسب اجازه از وى شد. او سرانجام هنگام عزيمت به بصره در بين راه درگذشت و در كربلا دفن شد. آثار بسيارى به زبان فارسى و عربى در موضوعات: حكمت طبيعى، اخبار فقه، فلسفه، رياضيات، صرف و نحو، ادبيات و علوم متفرقه، از او به جاى مانده است، برخى از آنها: «حقايق الطب»، «دقايق العلاج»؛ «فصل الخطاب كبير»؛ «فصل الخطاب صغير»؛ «جامع الاحكام»؛ «مرآة الحكمه»؛ «اسرار النقاط».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1588 -1579 /3)، الذريعه (229/16 ،235/8 ،34/7)، شرح حال رجال (4 -1 /4)، طرائق الحقائق (468 -467 /3)، المآثر والآثار (201)، مكارم الآثار (790 -789 /3)، يادگار (س 5، ش 4 و 5، ص 118 -106).

محمدمحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1240 ق)، خطاط. از آثار وى: «تعليقات نماز» نيم ربعى، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مرصع، نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمدمحسن بن ملك احمد القاضى العسكر السلطانى فى سنة 1240».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1197 -1196/ 4).

محمدهاشم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ربعى، جلد روغنى عالى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، دو صفحه ى آخر مذهب عالى، نسخ كتابت خفى ممتاز با رقم: «... لامير الاعظم... ابن الامير المنصور على مردان خان، امير محمدخان ايده اللَّه... و انا العبد الاثم محمدهاشم» «فى شهر رمضان المبارك اثنين و مأتين و الف» «1202» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مختاري كوبناني، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. از آثار وى: يك نسخه «ظفرنامه ى تيمورى» شرف الدين على يزدى، به قلم كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد تم تنميق الكتاب...فى عشرين شعبان المعظم سنه ثلاث و ستين و ثمانمائه... حسين بن لقمان المختارى الكو [ه] بنانى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (168 -167 /1).

مدرس همداني، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، نقاش و خطاط. از اهالى همدان، و مدرس علوم دينى بود. تمام خطوط مخصوصا نسخ و رقاع را استادانه مى نوشت و در نقاشى ابرى و قلمدان سازى مبدع و استاد بود و ابتكارات جالبى نيز در رشته ى تذهيب و ابرى داشت. او اسكلت مقوايى قلمدان را نيز خود مى ساخت و بدين جهت قلمدان هاى وى از لحاظ زيبايى و استحكام نظير ندارد. ميرزا ابوطالب امضاى خود را اغلب به طلا و خط رقاع مى نوشت و حواشى اثر را به زيبايى تزيين مى كرد و جلدها و قلمدان ها را در سبك ابر و بادى مخصوصى كه خود اختراع كرده و به نام قيامت مشهور بوده، تصوير مى كرده است. از آثار وى: قلمدان ساده و خوش قواره، با زمينه ى سبز رنگ پريده و خطوط تزيينى سفيد كه به خط رقاع رقم «ابوطالب مدرس 1279» دارد؛ قلمدان ابرى فوق العاده زيبا، با رقم: «ابوطالب مدرس 1260»؛ قلمدان ابرى رنگ جگرى، در زمينه ى مرغش آلبالويى و حنايى كه حواشى آن با تشعير نقطه چينى دندانه اى، به شكل گل و برگ تزيين يافته است و به خط رقاع طلايى رقم «ابوطالب المدرس 1271» دارد. از اين هنرمند بيش از بيست عدد قلمدان و جعبه و جلد رقم دار و بى رقم كه اغلب زيبا

و استادانه است، ديده شده است. از آثار خطوط او: ادعيه و سور قرآن، به خط نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «و قداتفق الفراغ... سنة 1281... ابوطالب المدرس الهمدانى... ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1017 /4)، احوال و آثار نقاشان (45 /1)، گلستان هنر (پنجاه)، هنر قلمدان (139 -138 ،75).

مدني كرماني، جواد موسوي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1339 -1257 ش)، خطاط و شاعر. معروف به بنان الشريعه. در قريه ى سعادت آباد سيرجان به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتى را همان جا گذراند و در سى سالگى سفرى به عتبات عاليات نمود. وى مدتى در نجف اشرف به تحصيل علوم متداول عصر خود پرداخت و بعد از شش سال به كرمان بازگشت. در حدد 1307 ش به تهران آمد و وارد وزارت معارف شد و تا آخر عمر در اين شهر سكنى گزيد. او در نوشتن خط شكسته توانا و مبتكر بود و شيوه ى مخصوصى داشت. حاجى بنان علاوه بر مقالات متنوعى كه نوشته است، طبع شعرى نيز داشته و مضامين تازه اى به سلك نظم درآورده است. اشعارش به طور پراكنده باقى مانده و از آنها چيزى به چاپ نرسيده است. مدنى در سالهاى 1310 تا 1314 ش، يك دوره ى كامل حكمت و عرفان را نزد استاد ميرزا مهدى آشتيانى فراگرفته و در پايان دوره ى تحصيلات خود شرحى به دعاى «صباح» نوشته كه به خط خود گردآورى شده است. وى در ابن بابويه مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (98 -96).

مدني همداني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1340 -1258 ش)، طبيب، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر، متخلص به صفاءالحق. وى گاهى در شعر صفا نيز تخلص مى كرد. نسبش از جانب پدر به امام زين العابدين (ع) مى رسد و از طرف مادر منسوب به علاءالدوله سمنانى است. در كردستان به دنيا آمد و در پنج سالگى همراه خانواده اش به همدان منتقل شد و مقدمات علوم فنون را نزد استادان آنجا آموخت. وى طبيعيات و الهيات و فلكيات را نزد مشكاة الملك، محمدعلى ميرزا پسر خسرو ميرزا قاجار، و

طب قديم را نزد حاج ميرزا حسين، نواده ى كوثر عليشاه، و نقاشى و تذهيب را نزد صنيع الملك و ميرزا حسين، پسر سميعاى نقاش، و طب جديد را نزد ميرزا محمد صحت بخش و دكتر نجفقلى خان عراقى و موسيقى را نزد ميرزا حسينقلى و سيد احمد خان ساوجى و عرفان را نزد حاج عبدالوهاب شوشترى فراگرفت. صفاءالحق در فاصله ى سالهاى 1284 -1275 ش به ايرانگردى و سپس جهانگردى پرداخت و از مصر و سودان و عراق ديدن كرد و چند سال در بمبئى سكنى گزيد و معلومات و تجربيات طبى خود را تكميل كرد و در آنجا به سبك هندى شعر سرود و بعد از 150 سال، كه پيروى از اين سبك در ايران منسوخ شده بود، آن شيوه را به اين كشور بازگرداند. در واقع صفا مجدد غزل سبك هندى در ايران است. وى در هندوستان از محضر بزرگان اهل عرفان نيز بهره ها برد. پس از بازگشت از هند، با معلوماتى كه از طب قديم داشت و تجاربى كه در معالجات جديد آموخته بود مطبى در همدان گشود. در ح 1293 ق وزارت معارف به وى گواهينامه ى طبيب مجاز اعطا كرد و او را به عنوان نماينده ى دولت جهت آبله كوبى منطقه ى اسدآباد و سپس رياست بهدارى آن منطقه اعزام نمود. او در موسيقى نيز دست داشت و سه تار را نيكو مى نواخت. وى همچنين خط خوبى داشت و به فن نقاشى و سوزن دوزى آشنا بود. او «سفرنامه»اى به خط خود نوشته و آن را به نقاشى هايى از هنر خود مزين ساخته است. وى را در كنار مرقد باباطاهر، در همدان، به خاك سپردند. از

ديگر آثارش: «رساله پدگجى» يا «پداگوژى»، در تربيت؛ رساله ى «نمكدان»، آميزه اى از نظم و نثر و جد و هزل؛ مثنوى «پهلوى نامه»، در انتقاد بر حكومت رضاخان و مخالفت با كشف حجاب؛ رساله «بزبزگان»، در دامپزشكى؛ «كليه» در پاسخ به سؤالات ادبى و كلام و مذهبى، كه ناتمام است؛ قصايد و مثنويات و قطعات، كه از جهت مواد تاريخ و فولكلور همدان داراى فوايد است؛ «ديوان» غزليات، كه در آن بيشتر به صائب و سبك هندى نظر دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (318 -315/ 2)، كيهان فرهنگى (س 5، ش 10، ص 40 -39).

مدهوش گلپايگاني، محمدصادق

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1237 ق)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به مدهوش. وى ملا باشى حيدرقلى ميرزا، فرزند فتحعلى شاه و حاكم گلپايگان بود. در نظم و نثر تبحر داشت و عربى را خوب مى دانست. مدهوش خط نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» خاورى، به قلم نستعليق و شكسته نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه العبد محمدصادق الكلبايكانى فى 1235» و «حرره العبد الاقل محمدصادق كلبايكانى، المتخلص به مدهوش... سنه 1237».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (767 -766/ 3)، حديقة الشعراء (1628 ،1627/ 3)، الذريعه (1024/ 9)، سفينة المحمود (314 -311/ 1)، فرهنگ سخنوران (830)، مجمع الفصحا (1006/ 6)، مصطبه ى خراب (174 -173)، نگارستان دارا (251).

مذهب اصفهاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1293 ق)، مذهب، نقاش، قلمدان ساز و خطاط. از شاگردان سيد ابوالقاسم حسينى مذهب باشى اصفهانى بود و شيوه ى وى را پيروى مى نمود. ميرزا محمدتقى علاوه بر هنر تذهيب و مراحل مختلف آن، در تصويرسازى و چهره پردازى نيز مهارت داشت. عمده كار اين استاد، تهيه جلد و قاب آينه و قلمدان و ساير كارهاى روغنى بود كه در كارگاه هنرى مخصوص خود عمل مى آورد. سمت سرپرستى استادان كارگاه بر عهده ى اين هنرمند بود و پرداخت و اصلاحات پايانى را خود انجام مى داد. او خط نسخ و رقاع را نيز خوش مى نوشت و آثارش را به خطوط زيبا ترقيم مى كرد. از آثار وى: جلد قرآن ممتازى كه با گلهاى افشان تذهيب و تشعير شده، با رقم: «نقل من... سيد ابوالقاسم مذهب باشى، عن العبد محمدتقى مذهب سنه 1278»؛ قاب آينه ى بسيار استادانه اى كه تصاوير دختران را بر روى آن

نقاشى كرده و كناره ها و حواشى را به تذهيب و تشعير عالى آرايش داده، با رقم: «راقمه محمدتقى مذهب الاصفهانى 1281»؛ قاب روغنى قرآنى كه در كمال زيبايى عمل آمده و جامع اقسام شيوه هاى تذهيب كارى در نقوش اسليمى و ساير مراحل تذهيب است و به خط رقاع استادانه اى درج شده: «رقم ميرزا محمدتقى مذهب 1293». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (674 -673/ 2).

مذهب باشي شيرازي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1298 ق)، مذهب، قلمدان ساز و خطاط. مذهب باشى شيراز بود و در تذهيب و زرافشانى و حل كارى مهارت داشت. او در چهره پردازى و شبيه سازى نيز قوى دست بود و همچنين انواع خطوط را خوش مى نوشت. علينقى شيرازى، خوشنويس معروف، برادر كهتر وى بود. از آثار او: قلمدان پرمايه اى در زمينه ى مشكى كه گلهاى طلايى كم نظيرى بر روى آن نقش بسته و حواشى و كناره ها نيز حل كارى شده است، با: «رقم احقر عباداللَّه محمود مذهب باشى 1280»؛ جلد طلايى و مذهبى كه در زمينه مشكى تذهيب شده و داراى رقم «مذهب باشى» است؛ قلمدان مذهب و حل كارى شده كه بر رويه و وسط آن تصوير زن جوانى است و كناره ها نيز، گل و مرغ و ساير گلهاى تزيينى دارد، با: «رقم احقر عباداللَّه محمود مذهب باشى سنه 1298» .

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (1118 -1117/ 3)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (162).

مذهب كرماني، مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 944 ق)، مذهب و خطاط. اهل كرمان و طلانگارى به غير از مسعود بن ميركى مذهب است. استاد مسعود، به غير از هنر تذهيب كه در ترسيم آنها مهارت تامى داشت، خط نستعليق را نيز خوش مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «مناجات» حضرت على (ع)، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «مشقه العبد المذنب مسعود المذهب الكرمانى... سنه 944».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (903/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1149/ 3).

مذهب مشهدي، غياث الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 942 ق)، نقاش و خطاط. وى واضع افشان بوده و امير عليشير نوايى، وزير دانشمند سلطان حسين بايقرا، به اين استاد ارادت داشت و او را مورد توجه و عنايت خود قرار مى داد. او در تذهيب نيز مهارت داشت و در خوشنويسى شاگرد سلطانعلى مشهدى بود. غياث الدين، در مشهد درگذشت و در جنب مزار مولانا سلطانعلى مشهدى دفن شد. از آثار وى: يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد ... غياث الدين المشهدى المذهب غفر ذنوبه»؛ سه قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم سه دانگ و دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خوش و متوسط، با رقمهاى: «العبد الفقير المذنب غياث الدين المذهب» و «مشقه العبد غياث الدين مشهدى غفر ذنوبه» و «العبد المذنب غياث المذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (559 / 2)، احوال و آثار نقاشان (415 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (491 / 1)، گلستان هنر (چهل و چهار، 145)، هنر عهد تيموريان (598،583).

مذهب هروي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 963 ق)، مذهب، نقاش، خطاط و شاعر. هنرمند ذوفنونى از ديار هرات است كه به غير از فن تذهيب، در چهره پردازى و ارائه مجالس پر ازدحام و تزيين و آرايش قصرها نقاشى پر اعتبار به شمار مى آمد و پيرو مكتب بخارا و هرات بود. او خطوط نستعليق و رقاع را خوش مى نوشت و از شاگردان ميرعلى هروى بود و شعر را نيز نيكو مى سرود. عبداللَّه سلطانى از شاگردان وى است. از آثار او: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، با رقم: «كتبه العبد محمود المذهب الهروى... سنه 951»؛ يك قطعه به قلم دو

دانگ و كتابت خوش به سفيدآب، با رقم: «كتبه المذنب محمود المذهب...»؛ يك قطعه از مرقع شاه اسماعيل، به قلم دو دانگ خوش الوان، با رقم: «كتبه المذنب محمود المذهب...»؛ تصوير اميرعليشير نوايى به حالت ايستاده، با رقم: «عمل محمود مذهب» دارد؛ تصاويرى در نسخه ى «بوستان» سعدى كه به 963 ق كتابت شده و مينياتورهاى متعددى از «محمود مذهب» دارد. چندين اثر ديگر او در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (894/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1122 -1118/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104)، گلستان هنر (سى و سه)، هنر عهد تيموريان (772 ،713 ،697 ،554 -553 ،552 -551 ،552 ،492 ،421).

مذهب هروي، ياري

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، مذهب، نقاش، خطاط و شاعر. وى پس از آموختن فنون نقاشى به صورت ابتدايى، به سفارش امير عليشير نوايى تحت تعليم مذهبان بزرگ هرات قرار گرفت و در اندك زمانى در هنر نقاشى ماهر گشت. گويند مهر سلطان حسين بايقرا را با قلم مو تقليد كرده بود و بدين سبب به مرگ محكوم شد، اما به وساطت امير عليشير نوايى از قتل نجات يافت. يارى علاوه بر تذهيب، خط نستعليق را عالى مى نوشت و شعر نيز مى گفت. از آثار او: دو قطعه از مرقع مالك ديلمى، كه اشعارى از خود اوست، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ عالى و خوش، با رقم: «المحرره يارى المذهب...» و «لمحرره... مشقه يارى»؛ يك قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم نيم دو دانگ خوش رنگه محرر، با رقم: «لمحرره يارى المذهب»؛ تذهيب و طلاكارى نسخه ى «خمسه» امير

عليشير نوايى، با رقم: «خمسه مير عليشير نوايى به خط قبلة الكتاب مولانا سلطانعلى المشهدى و به مذهبى مولانا يارى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (967 -966/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1424 -1421/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (853/ 2)، تذكره ى روز روشن (939 -938)، خوشنويسان و هنرمندان (44)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (881 -880/ 5)، الذريعه (1306/ 9)، فرهنگ سخنوران (1010)، كارنامه ى بزرگان (44 -43)، گلستان هنر (145 -144)، مجالس النفائس (121 -120).

مذهب، كمال الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 947 ق)، خطاط و نقاش. از مذهبان و محرران و قاطعان بود كه در يكى از آثار خود چندين قطعه از خطوط مير على هروى را بريده و يا اگر اصل خط به سفيداب يا زر نوشته شده بوده، آن را تحرير كرده است و رقم نهاده: «حرره كمال». از ديگر آثار وى: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، به خط نستعليق كه حواشى آن تذهيب شده است، به سال 927 ق؛ يك نسخه «مفردات» مير على تبريزى، به قلم نيم دو دانگ و كتابت جلى متوسط، با رقم: «كتبه سنه ى 947 كمال، غفر ذنوبه»؛ يك قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم چهار دانگ، به قلم زر تحريردار، با رقم: «حرره كمال الدين مذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (590/ 2)، احوال و آثار نقاشان (551 -550/ 2)، هنر عهد تيموريان (750 -749 ،624 ،578).

مذهب، يوسف

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 810 ق)، مذهب و خطاط. مشهور به اميرى. از آثار وى: كتابت و تذهيب «كليله و دمنه» كه در 810 ق به پايان رسيده و نوزده تصوير آبرنگى در آن نقش نموده است كه در ذيل بعضى از نقوش رقم «يوسف المذهب» دارد و در آخر نسخه رقم نهاده: «كتبه العبد يوسف المشهور به اميرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1429/ 3).

مراغه اي، عبدالقار

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالقار مراغه اى ملقب به «حافظ» و «گوينده»، موسيقى دان معروف ايرانى (837 ه.ق) وى در آغاز در خدمت سلطان احمد جلاير در بغداد و مورد لطف وى بود چندانكه شاه او را «يا عزيز» خطاب مى كرد، سپس در سلك مصاحبان و ملازمان «ميرزا ميرانشاه» قرار گرفت. در سال 802 چون بكرات اميرتيمور شنيده بود كه ميرانشاه همواره به شراب و صحبت ساقيان سيم اندام به سر مى برد و از مملكت دارى فارغ است، حكم كرد كه ندما و ملازمان وى را جمله بر دار كشند و استاد «قطب الدين نايى» و «حبيب عودى» و «عبدالقادر» از آن جمله بودند، كه هر سه در فن موسيقى و ادوار شهرت بسزا داشتند. دو تن اول را به دار كشيدند، ولى عبدالقادر مجالى يافت و بگريخت و چندى پنهان بود، تا پس از مدتى كه در مجالس قلندران صرف كرد، نزديك بارگاه تيمور آمد و به آواز بلند قرآن خواندن آغاز كرد و مورد عفو قرار گرفت. عبدالقادر مراغه اى پس از فوت امير تيمور به ملازمت شاهرخ درآمد و از او نيز مهربانيها ديد. وى در انواع فضايل و از جمله در علم موسيقى و ادوار كامل بود و چنانكه گفته اند هيچ يك

از ابناء زمان به پاى او نمى رسيد. در علوم قرائت و شعر و كتابت و خط زحمات بسيار كشيده به كمال رسيد. عبدالقادر كتابى درباره ى موسيقى به نام «مقاصدالالحان» نوشته و در كتاب ديگرى به نام «كنزالالحان» نوشته بود و در آخر آن نغمات موسيقى را كه خود ساخته با خطى مخصوص تحرير كرده بوده ولى از كل اين كتاب متأسفانه اثرى در دست نيست (كارنامه ى بزرگان ايران 27 -305).

(839 / 838 / 837 -754 ق)، موسيقيدان، شاعر و خطاط. معروف به عبدالقادر گوينده و عودى. پدرش، غيبى، از فضلا و موسيقيدانانى بود كه در اغلب علوم دست داشت. عبدالقادر در مراغه به دنيا آمد. ولى ابتدا به تحصيل صرف و نحو و معانى و بيان همت گماشت و قرآن را حفظ كرد و چون به علم رياضى و فن موسيقى بيش از ديگر علوم توجه داشت، به مطالعه ى كتابهاى اين رشته پرداخت و از تعاليم پدرش در اين زمينه بهره مند شد. پس از مدتى در استنباط اوزان و استخراج الحان و تأليف نقرات و اختراع نغمات و ساختن تصنيف مهارت يافت و پرآوازه ترين موسيقى دان و موسيقى شناس عصر خود شد. او در جوانى از مراغه به تبريز رفت و مورد توجه شيخ اويس قرار گرفت و در دربار فرزندش، سلطان حسين جلاير، مقام و منزلت يافت. پس از تسخير آذربايجان به دست امير تيمور، وى به بغداد، نزد سلطان احمد جلاير، رفت و بعد از فتح بغداد، امير تيمور او و گروهى از صنعتگران و هنرمندان را روانه ى سمرقند كرد. عبدالقادر پس از 800 ق به تبريز بازگشت و در سلك نديمان و نوازندگان دربار

ميرانشاه درآمد و دوباره از آنجا به بغداد رفت. وقتى كه امير تيمور ديگر بار بغداد را به تصرف درآورد، او را زندانى كرد و فرمان قتلش را صادر نمود، اما او جان سالم به در برد. وى پس از مرگ تيمور (807 ق) مدتى در سمرقند، در دربار سلطان خليل بود و سپس به دربار شاهرخ پيوست. عبدالقادر تا آخر عمر در هرات و در دربار شاهرخ زيست و در حالى كه بيش از هشتاد سال داشت، به مرض طاعون درگذشت.او احتمالا آخرين موسيقيدان بزرگ ايران است كه در علم و عمل موسيقى و داشتن قريحه و هنر تأليف و ساختن آهنگ و تصنيف استادى بى مانند بود. آواز را خوش مى خواند و عود را نيكو مى نواخت و به همين سبب خط را خوب مى نوشت. عبدالقادر را مى توان در رديف صفى الدين ارموى دانست. از تأليفات متعدد و پرارزش وى: «جامع الالحان»، كه در 816 ق براى فرزندش نورالدين عبدالرحمان تأليف و تنظيم كرده است؛ «مقاصد الالحان»، كتابى است مفيد و مختصر در علم و عمل موسيقى قديم ايران، با يك مقدمه و دوازده باب و چند فصل؛ «كنز الالحان فى علم الادوار» كه اثرى از اين كتاب در دست نيست؛ «شرح ادوار»، كه شرحى است بر «الادوار فى حل الاوتار» صفى الدين ارموى.[1]

مراغه اى ملقب به «حافظ » و «گوينده»، موسيقى دان معروف ايرانى (ف. 837 ه.ق.) وى در آغاز در خدمت سلطان احمد جلاير در بغداد و مورد لطف وى بود چندانكه شاه او را «يار عزيز» خطاب مى كرد. سپس در سلك مصاحبان و ملازمان «ميرزا ميرانشاه » قرار گرفت. در سال 802 چون به كرات امير

تيمور شنيده بود كه ميرانشاه همواره به شرب شراب و صحبت ساقيان سيم اندام و در مجلس موسيقى به سر ميبرد و از مملكت دارى فارغ است، حكم كرد كه ندما و ملازمان وى را جمله بر دار كشند و استاد «قطب الدين نايى» و «حبيب عودى» و «عبدالقادر» از آن جمله بودند، كه هر سه در فن موسيقى و ادوار شهرت بسزا داشتند. دو تن اول را به دار كشيدند، ولى عبدالقادر مجالى يافت و بگريخت و چندى نهان بود، تا پس از مدتى كه در مجالس قلندران صرف وقت كرد، نزديك بارگاه تيمور آمد و به آواز بلند قرآن خواندن آغاز كرد و مورد عفو قرار گرفت. عبدالقادر پس از فوت امير تيمور به ملازمت شاهرخ درآمد و از او نيز مهربانيها ديد. وى در انواع فضايل و از جمله در علم موسيقى و ادوار كامل بود، و چنانكه گفته اند هيچ يك از ابناء زمان به پاى او نمى رسيد. در علوم قرائت و شعر و كتابت و خط زحمات بسيار كشيده به كمال رسيد. عبدالقادر كتاب خود «مقاصد الالحان» را كه در موسيقى نوشته به نام سلطان مراد دوم پادشاه عثمانى اتحاف كرد و از سمرقند به آسياى صغير رفت و در سال 836 كتاب را بدو تقديم نمود. وى در پايان حيات نزد شاهرخ تيمورى ميزيست و كتاب «جامع الالحان» را در سال 818 به وى تقديم داشت. كتاب ديگرى در شرح «كتاب الادوار» صفى الدين نوشته (ظاهرا اين آخرين تأليف اوست). از نوشته هاى او چنين بر مى آيد كه وى كتابى به نام«كنز الالحان» نوشته بوده و در آخر آن نغمات موسيقى را كه خود

ساخته با خطى مخصوص تحرير كرده بوده، ولى از اين كتاب اثرى در دست نيست (كارنامه بزرگان ايران 7 -305).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] استادان موسيقى (37 -36)، ايضاح المكنون (384 / 2)، تاريخ موسيقى (224 -199 / 1)، تاريخ نظم و نثر (262 -261)، تاريخ هنرهاى ملى (766 -756 / 2)، تذكره الشعراء (379 ،342 ،251 -250)، حبيب السير (14 -13 / 4)، دانشمندان آذربايجان (264 -258)، دايره المعارف فارسى (1670 / 2)، فرهنگ سخنوران (618)، كارنامه ى بزرگان (307 -305)، كاروان هند (670 / 1)، كشف الظنون (1513)، لغت نامه (ذيل/ عبدالقادر گوينده)، معجم المؤلفين (267 -296 / 5)، هديه العارفين (597 / 1).

مراغي، حاجت قلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1099 ق)، خطاط. از كاتبان گمنام بود. به خط وى يك نسخه «سلسلة النسب صفويه» در كتابخانه ى ملى تهران است، به قلم كتابت متوسط، كه چنين رقم دارد: «كاتب العبد حاجت قلى حكاك ابن استاد ملك دلاك مراغى، بتوفيق حق سبحانه و تعالى، در بلده ى طيّبه ى اهر. فى شهر رجل المرجّب باتمام رسيد سنه ى 1099».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (133/1).

مرتضي قلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1250 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «دعاى كميل» نيم ربعى، جلد روغنى، سرلوح مرصع، دو صفحه ى اول و حاشيه ى تشعيرسازى مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم:

«چه گشت فتحعليشاه جد پدر حيدر

بريخت از قلم مرتضى قلى گوهر»

«فى 1246»؛ يك قطعه نسخ كتابت خوش، با رقم:

«چو گشت فتحعليشاه جد پدر حيدر

بريخت از قلم مرتضى قلى گوهر»

«سنه ى 1250».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1214/ 4).

مرشد شيرازي، محمدهادي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1248- ح 1290 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به مرشد. به گفته ى صاحب «فارسنامه ى ناصرى» در شيراز كسب كمالات كرد و با فقرا و گوشه نشينان مصاحبت داشت. درويشى ديندار و فقيرى شب زنده دار و از مريدان رحمت عليشاه بود. در سخندانى و سخن گويى و خوشنويسى و شكسته تعليق اقتدا به پسر عم خود مهدى حجاب كرده بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1277/ 4)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (413/ 4)، طرائق الحقائق (472/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1088 -1087/ 2)، مرآت الفصاحه (583)، مكارم الآثار (1339/ 4).

مرشدي، ابوالمكارم

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از آثار وى: «قصيده برده» و ترجمه ى فارسى منظوم آن، به قطع نيم ربعى خشتى، جلد ضربى مذهب فرسوده، يك سر لوح مذهب مرصّع ثابت كتابت جلى عالى، به خط نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه الفقير ابوالمكارم بن على المرشدى فى حجه ثلاث و سبعين و ثمانمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1021 /4).

مرعشي حسيني، اسداللّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن نيم ورقى جلد روغنى دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب خوب نسخ كتابت جلى متوسط با رقم «قد فرغ من تسويد كتابت القرآن، ابن محمد شريف الحسينى المرعشى القاضى الشوشترى، العبد الاثم اسداللّه غفراللّه ذنوبهما» «سنة 1267» متعلق به خانم سرهنگ مهدى افخمى (كراچى).

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مرعشي، ابومحمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او قرآن رحلى عظيم، نسخ كتابت جلى و رقاع خوش با رقم «قد شرفت من تحرير... فى اوايل شهر صفر المظفر سنة ثمان و ستين و مائه بعد الاف (1165). و انا العبد المذنب... ابومحمد خان بن سيد مرعش خان الحسينى المرعشى...» در اونيورسيته ى اسلامبول موجود است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مستوره ي كردستاني، ماه شرف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1264/ 1263 -1220/ 1219 ق)، خطاط، عارف و شاعر، متخلص به مستوره. در كردستان به دنيا آمد. وى كه برادرزاده ى ميرزا عبداللَّه رونق سنندجى، صاحب «حديقه ى امان اللهى»، و همسر خسروخان، والى كردستان بود، در فراگيرى علم به مقدمات اكتفا نكرد و در زمينه ى علوم ادبى و دينى بر حسب سعى و پشتكار خود، توفيق حاصل نمود. وى خطوط را استادانه مى نوشت. اشعارش نيز لطيف و دلنشين بود و بيشتر به فارسى شعر مى گفت. «ديوان» مستوره در حدود بيت هزار بيت بوده كه بسيارى از آن نابود شده و فقط قسمتى از اشعار وى، در حدود هزار بيت، در 1304 ش، به چاپ رسيده است. او با يغماى جندقى و ملا خضر نالى معاصر و معاشر بود. وى اشعارى نيز در مدح اهل بيت (ع) دارد كه داراى مضامين عرفانى و اجتماعى است. مستوره در 1263 ق از وطن خود همراه عمو و ساير خويشاوندان خود به سليمانيه ى عراق رفت و در آنجا درگذشت. از آثار وى: «تاريخ كردستان» يا «تاريخ اردلان»، به فارسى، در شرح حال و حكمرانى واليان اردلان كردستانى، از بدو تأسيس اين سلسله تا قرن هشتم قمرى؛ «معجم الادباء» يا «مجمع الادباء»؛ «رساله» در عقايد و شرعيات؛ «ديوان» شعر، حدود دو هزار بيت.[1]

1264 / 1263

-1220 / 1219 ق، ماه شرف خانم از زنان خوشنويس، عارف و شاعر. وى دختر ابوالحسن بيگ، فرزند محمد آقا كردستانى، ناظر صندوقخانه واليان كردستان و برادرزاده ميرزا عبداللَّه رونق، مولف تذكره حديقه امان اللهى و همسرش خسرو خان، والى كردستان بود. خانواده اش معروف به قادرى و پدرش از مقربين آن خاندان و از محترمين مردم كردستان بود. به نوشته تاريخ كرد و كردستان خسروخان پدر مستوره را كه دايى او نيز بود به زندان انداخت و مبلغ زيادى از وى به عنوان جريمه گرفت و بعد به عنوان دلجويى و مصالحه دخترش مستوره را به زنى گرفت. او چهار سال پيش از آن، حسن جهان خانم متخلص به واليه، دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) را به همسرى خود درآورده بود. خسروخان مردى عياش بود از همين رو واليه و مستوره در اشعارشان از بى مهرى و بى وفايى او شكوه كرده اند. وى در سال 1250 ق درگذشت و مستوره نيز تا سال 1263 در كردستان ماند تا اينكه در آن سال همراه عمو و ساير خويشاوندان خود به ميان ايل بابان در شهر سليمانيه عثمانى رفت و مدتى بعد در همانجا به سن 44 سالگى درگذشت.

به نوشته مجمع الفصحا، مستوره زنى نجيب، عفيف، زيبا و داراى خصايل مردانه بود. ميرزا على اكبر صادق الملك، از عموزادگانش، در كتاب حديقه ناصريه مى نويسد: «مستوره صاحب فضل و كمال و خط و ربط و شعر و انشاء بوده و ديوان شعرى مشتمل بر بيست هزار بيت غزل، قصيده و... دارد، اما اكثر آنها از بين رفته و مجموع اشعار ديوانش كه در سال 1304 ش به چاپ رسيده از دو هزار

بيت تجاوز نمى كند.»

از آثار ديگر مستوره كتاب تاريخ كردستان، به زيان فارسى در شرح حال و حكمرانى واليان اردلان كردستان از بدو تاسيس اين سلسله در قرن هشتم هجرى تا زمان حيات اوست. رساله اى در عقايد و شرعيات و كتابى نيز به نام معجم الادباء داشته است (سنندج، 1328 ش). مستوره با برخى از شعراى نامدار زمان خود مانند يغماى جندقى و ملاخضر نالى (شاعر كرد) در ارتباط شعرى بوده است.

اشعار او در مدح اهل بيت (ع) بوده و داراى مضامين عرفانى و اجتماعى است و بيشتر بصورت غزل، قصيده، قطعه و رباعى است. از اشعار اوست:

رفتيم و پس از خود عمل خير نهشتيم

با آب گنه توشه عقبى بسرشتيم

امروز بدين عالم خاكى به چه نازيم

فرداست كه بينى همه خاك و همه خشتيم

بس كار مناهى كه در اين مرحله كرديم

بس خار معاصى كه در اين مزرعه كشتيم

از مسجد و محراب بدوريم و تو گويى

ما بنده ى پيران كليسا و كنشتيم

در حشر ز نيك و بد ما دوست چه پرسد

نيكيم از اوييم و از اوييم چو زشتيم

المنة لله كه «مستوره» من و دل

جز يار بساط از همه ديار نوشتيم

من آن زنم كه به ملك عفاف صدر گزينم

ز خيل پردگيان نيست در زمانه قرينم

به زير مقنعه ما را سرى است لايق افسر

ولى چه سود كه دوران نموده خوار چنينم

مرا ز ملك سليمان بسى است ننگ هميدون

كه هست كشور عفت همه به زير نگنيم

به معشر نسوان مر سپاس و حمد خدا را

همى سزد كه بگويم منم كه فخر زمينم

ز تاج و تخت جم و كى مراست عار وليكن

به آستان ولايت كمينه خاك نشينم

على عالى اعلى امير صفدر حيدر

كه هست راهنماى يقين و

رهبر دينم

كمينه وار چو «مستوره» دل بدو بسپردم

هزار بنده به درگه ستاده همچو نگينم

مقيم كعبه گر بيند بت ترسايى ما را

كند روشن به قنديل حرم شمع كليسا را

ز رخ چون پرده بگذارد ز سوزش شعله اندازد

عيان از آستين سازد يد بيضاى موسى را

كشد گر خيمه حسنش بر اين اقليم «مستوره»

برد از خاطر مجنون خيال روى ليلى را

آن پرى چهره كه دوشينه به بزم ما بود

وصف او را نتوان گفت چسان زيبا بود

وه چه بزمى گل و شمع ونى و بربط همه جمع

خنده ى جام مى و قهقهه مينا بود

سرخوش از باده من و ساقى و آن طرفه صنم

تا سحر قصه ز نقل و مى و از صهبا بود

از وفادارى و از صبر و شكيبايى و عشق

هر چه زان جمله سخن رفت از اين شيدا بود

زاهدالاف مزن نقد مسلمانى تو

خود بديدم به كف مغبچه ى ترسا بود

هر كه در مسجد و ميخانه به چشم آوردم

همه را دامى از آن زلف سيه برپا بود

دى به غمزه صنمى سلسله مويى بگذشت

دل «مستوره» و جمعى به برش يغما بود

خسروان جاى به مشكوى گزيدند و ليك

فقرا را به جهان سايه ديوارى نيست

دعوى فضل تو «مستوره» مكن زانكه به دهر

فاضلان را به خدا پايه و مقدارى نيست

در فرقت تو صبر و تحمل تا چند

نالان و غزلسرا چو بلبل تا چند

خون شد دلم از محنت ايام فراق

اين جور و جفا با منت اى گل تا چند[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ارمغان (س 6، ش 3 و 4، ص 255 -253)، از رابعه تا پروين (241 -212)، تاريخ مشاهير كرد (372 -367/ 1)، حديقه ى امان اللهى (457 -435)، حديقة الشعراء (2197 -2194/ 3)،

الذريعه (1033/ 9)، زنان سخنور (192 -175/ 2)، كارنامه ى زنان (97 -95)، مجمع الفصحا (953 -952/ 5)، مشاهير زنان (219 -217)، مكارم الآثار (1724 -5)، مؤلفين كتب چاپى (167 -166/ 6).

[2] منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره هفتم، 50 -49؛ از رابعه تا پروين، 241 -212؛ تاريخ كرد و كردستان، 164 -159 / 2؛ تاريخ مشاهير كرد، 372 -367 / 1؛ حديقةالشعرا، 2197 -2194 / 3؛ حديقه امان اللهى، 457 -435؛ حديقه ناصريه، ديوان ماه شرف خانم كردستانى، اغلب صفحات؛ الذريعه، 1033 / 9؛ كارنامه زنان مشهور ايران، 95؛ مجمع الفصحا، 952 / 5؛ فهرست كتب چاپى فارسى و عربى، مؤلفين كتب چاپى فارسى و عربى، 167 -166 / 6.

مستوفي اصفهاني، تقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. وى از نوادگان آقاشاه على است كه در اوايل جلوس شاه عباس بزرگ، مستوفى الممالك بود. ميرزا تقى نستعليق را خوش مى نوشت و در اين خط، شاگرد ميرعماد بود. او مدتى وزارت لاهيجان را داشته و بعد وزير اصفهان و مستوفى قورچيان شده و تا زمان مرگ همان سمت را داشته است. اگر چه وى در نظم اشعار دستى داشت، اما غزل را خوب نمى گفت، چرا كه وزن و قافيه غريب اختراع مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (110 -109 /1)، تذكره ى روز روشن (155)، تذكره ى نصرآبادى (84 -83)، الذريعه (174/9)، صبح گلشن (89)، فرهنگ سخنوران (189).

مستوفي، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1279 ش)، نقاش، خطاط و نوازنده. در نواختن تار از شاگردان آقا حسينقلى و آقا ميرزا عبدالله و در نقاشى شاگرد كمال الملك بود. وى خط نستعليق و تحرير را هم بسيار خوب مى نوشت. على محمد از مستوفيان معروف بود كه در آخر عمر سفرى هم به اروپا رفت و در آن جا نيز به نواختن ويولن آشنا شد. او قبل از اين كه به پنجاه سالگى برسد، در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تحول ضبط موسيقى (140)، تاريخ موسيقى (565 / 2)، تاريخ هنرهاى ملى (975 / 2)، سرگذشت موسيقى (124 / 1).

مستوفي، عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى اشعار بالاى ضريح حضرت معصومه (ع)، در قم كه تاريخ 1275 ق دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (466 / 2).

مستوفي زاده، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1288 ش)، خطاط. در تفرش و در قريه بازرجان به دنيا آمد. وى اصول و قواعد خوشنويسى را از پدر خود آموخت و در خط نستعليق و شكسته سرآمد شد. مستوفى زاده وكيل دادگسترى بود و اوقات فراغت خود را صرف هنر خط مى كرد. از آثار او، علاوه بر قطعاتى كه بر جاى مانده، كتاب «اندرزهاى نظامى» است كه خود استخراج نموده و با قلم درشت نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (161 -159).

مسيح كاشاني، ركن الدين مسعود

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1066/ 1057 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به مسيح. معروف به حكيم ركناى كاشانى. وى مسيحا و مسيحى نيز تخلص مى كرد. اصلش از شيراز بود و در كاشان به دنيا آمد. از مشاهير شعراى عصر خود و در طب و فلسفه و حكمت ماهر بود. خاندانش از ديرباز پيشه ى پزشكى داشتند و پدرش در عهد شاه طهماسب سه سال طبيب ديوان بود و مدتى نيز در دربار سلطان محمد خدابنده طبابت مى كرد. مسيح كاشانى نيز از آغاز جوانى در طبابت و شاعرى مشهور شد. وى از ملازمان و مقربان شاه عباس اول بود و در همين زمان به استقبال «خسرو و شيرين» حكيم نظامى، به نام شاه، منظومه اى سرود و نام آن را «مجموعه ى خيال» نهاد و در عين حال قصيده هايى نيز در مدح پيامبر و ائمه ى اطهار (ع) سرود. در «تذكره ى ميخانه» آمده كه شاه عباس سه روز در كاشان مهمان وى بوده و او در اين ايام به امر شاه «ديوان» بابافغانى را غزل به غزل جواب گفته است. وى در هنر خوشنويسى نيز دست داشته و نستعليق را خوش مى نوشته است.

ركن الدين مسعود پس از مدتى به هندوستان رفت و ملازم اكبرشاه گشت و سپس به اللَّه آباد سفر كرد و ملازم و مداح جهانگير پادشاه شد. بعد از آن به چند شهر ديگر هند سفر نمود و در نهايت دوباره به دربار جهانگير پادشاه بازگشت و در زمان جلوس شاه جهان در خدمت وى به سر برد. در 1041 ق از دربار شاه جهان به زيارت خانه خدا رفت و ضمنا به مشهد مقدس مشرف شد. بعد از مدتى اقامت در مشهد به كاشان و اصفهان رفت و چون شاه صفى به او توجه ننمود به شيراز سفر كرد و آخرالامر به كاشان بازگشت و تا هنگام فوت در آنجا به سر برد. از شاگردان او مى توان صائب تبريزى، شاعر معروف، را نام برد. از شاگردان او مى توان صائب تبريزى، شاعر معروف، را نام برد. ملكشاه حسين سيستانى شاگرد ديگر مسيح است كه بعد از ستايش استاد خود مى گويد كه وى در قصيده از خاقانى پيروى مى كرده است. بطور كلى تذكره ها سروده هاى او را تا صد هزار بيت نوشته اند. از ديگر آثارش: مثنوى «قضا و قدر»؛ «ساقى نامه»؛ منظومه اى در برابر «مخزن الاسرار»؛ سه «ديوان» شعر، يكى در ايران و دو تا در هند، شامل قصيده و غزل و رباعى و قطعه. تقى الدين كاشى كتابى به نام «ضابطة العلاج» را در طب، كه به زبان عربى است، به او نسبت مى دهد. تعدادى از تذكره ها او را مسيح ثانى ناميده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (902 -901/ 3)، ارمغان (س 5، ش 7 و 8، ص 438 -437)، ايضاح المكنون (530/ 1)،

تاريخ ادبيات در ايران (1203 -1193/ 5)، تذكره ى ميخانه (522 -493)، تذكره ى نصرآبادى (217 -214)، الذريعه (284 ،264/ 19 ،146/ 17 ،115/ 21 ،1043 -1041 ،383 ،382/ 9)، رياض العارفين (232 -231)، ريحانه (313 -312/ 5)، سرو آزاد (90 -89)، صبح گلشن (410 -408)، فرهنگ سخنوران (843 -842)، فهرست نسخه هاى خطى فارسى (2528 -2527/ 3)، كاروان هند (1305 ،1293/ 2 ،90 -89/ 1)، مجمع الخواص (56 -53)، منظومه هاى فارسى (533 -532)، نتايج الافكار (643 -640)، هفت اقليم (466 -464/ 2).

مشربي استرآبادي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به مشربى. جوانى خوش فهم و با استعداد بود و خط را نيك مى نوشت. در جوانى از دنيا رفت. از اوست:

مرا آمد نصيب از عشق خوبان داغ نوميدى

نصيب كس مبادا يا رب اين داغى كه من دارم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه سامى (128)، الذريعه (1047)، شعراى مازندران و گرگان (297 -296)، صبح گلشن (417)، فرهنگ سخنوران (846).

مشكاة تبريزي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1311 -1251 ش)، خط و شاعر، متخلص به مشكاة. در شعر ابتدا هما تخلص مى كرد. در تبريز به دنيا آمد. وى خطوط نستعليق، نسخ، كوفى و رقاع را بخوبى مى نوشت. به گفته ى ميرزا محمدعلى صفوت «ديوان» شعرى حدود ده هزار بيت دارد. از ديگر آثارش «معراج نامه» در شغر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى آذربايجان (595 -594/ 2)، شرح حال رجال (166/ 6)، فرهنگ سخنوران (848)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3052/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (543 -542/ 4).

مشكي كاشاني، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1017 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى، نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد الضعيف... محمد امين بن احمد المشكى الكاشانى سنه سبع عشر و الف 1017».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1148/ 4).

مشكي كاشاني، محمدامين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ربعى، نسخ كتابت و رقاع كتابت مليح خوش با رقم: «كتبه العبد الضعيف المحتاج الى رحمةاللَّه الملك السبحانى محمد امين بن احمد المشكى الكاشانى. سنة سبع عشر و الف 1017» در مجلس شوراى ملى. (اين برگه با اندك اختلاف تكرار شده است).

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مشكين قلم اصفهاني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1330 ق)، نقاش و طغرانويس. هنرمند پر ابتكار اصفهانى است كه نقوش زيبايى را از تلفيق خط و نقاشى (نقاشيخط) عمل مى آورد و به طلا و ساير رنگهاى تزيينى آرايش مى داد. او در خارج از ايران وفات يافته و دفن شده است. از آثار وى: تصوير مرغ با حالتى كه از تلفيق حروف، تشكيل يافته و رقم «بنده باب بهاء مشكين قلم سنه 1305» دارد؛ تصوير قرينه اى دو مرغ ايستاده كه از تركيبات كلمات تشكيل شده و حواشى آن، تذهيب و تشعير فوق العاده اى دارد، با رقم: «بنده باب بهاء مشكين قلم سنه 1307».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (709 -708/ 2).

مشكين قلم شيرازي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، نقاش و خطاط. طراح نقوش و ناخنى كار اهل شيراز و معاصر محمدحسين شيرازى كاتب السلطان بود كه در كتابت خطوط نيز دست داشت و چند قلم را خوش مى نوشت. از آثار ناخنى وى: يك قطعه به قلم نستعليق دو دانگ خوش، با رقم: «هجدهم شهر ذى الحجةالحرام سنه 1256 المذنب محمدحسين الملقب بمشكين قلم»؛ تصوير زيباى زن فرنگى به شيوه ى ناخنى، با رقم: «محمدحسين شيرازى مشكين قلم 1279»؛ يك مرقع، كه قطعاتى به خطوط نسخ و شكسته تعليق و شكسته نستعليق و نستعليق چهار دانگ خوش دارد، با رقمهاى: «المذنب الفقير محمدحسين الشيرازى الملقب بمشكين قلم غفر له سنه ى 1279» و «محمدحسين الشيرازى الملقب بمشكين قلم، سنه ى 1279»؛ تصوير ميرزا فضل اللَّه طباطبايى، در شيوه ى ناخنى كه هنر نقاشى و ناخنى را يكجا ارائه داده، با رقم: «محمدحسين شيرازى مشكين قلم 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (695 -694/ 3)،

احوال و آثار نقاشان (709/ 2).

مشكين قلم، جبار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1311 ش)، خطاط. در زنجان به دنيا آمد. در جوانى به اكتساب علوم پرداخت و فنون خطى را نزد ميرزا آقا، معروف به ملا آقا آموخت. وى براى تكميل اين هنر در محضر خوشنويسان ديگر نيز به شاگردى پرداخت و به رتبه هاى عالى رسيد. ميرزا جبار را به صفات پسنديده ستوده اند. او در زنجان درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. قطعه اى از وى در تذكره ى «خوشنويسان معاصر» نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (83).

مشهدي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، خطاط و شاعر. مستوفى آستانه ى قدس رضوى بود. نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود. از خطوط وى: كتيبه ى يك در نقره ى آستانه ى رضوى است كه اشعار آن از ملك الشعراء صبورى است و چنين رقم دارد: «كتبه تراب اقدام الخدام، ابوالقاسم الخادم 1320».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (34 /1)، تذكرة الخطاطين (458 -449 /1).

مشهدي، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 986 ق)، خطاط و شاعر. اهل مشهد بود و پس از طى مراحل نخستين خوشنويسى از مشهد به هرات رفت و نزد مير على هروى به فراگيرى خط پرداخت و در كار خوشنويسى به پايه ى استاد رسيد. پس از فتح هرات به دست عبيداللَّه خان ازبك، به سال 935 ق، و انتقال اجبارى جمعى از هنرمندان از جمله مير على به بخارا، سيد احمد نيز به دنبال استاد خويش به آن شهر رفت و پس از مرگ مير على جانشين وى در كتابخانه ى عبدالعزيزخان ازبك، پسر عبداللَّه خان، شد و به كتابت پرداخت. پس از مرگ عبدالعزيز خان به مشهد بازگشت. و پس از چندى به دربار شاه طهماسب صفوى پيوست و كاتب ملازم و مورد توجه او شد. اما سرانجام نظر شاه نسبت به او تغيير يافت و گرفتار تنگدستى گرديد. مير مرادخان، حاكم مازندران، چون از حال سيد باخبر شد، او را نزد خويش خواند. سيد مدتى در مازندران به كتابت پرداخت. از آثار او در اين دوره يك نسخه از «لوايح» جامى است كه به تاريخ 978 ق كتابت شده است. با مرگ مير مرادخان به مشهد بازگشت و د سال 984 ق شاه اسماعيل دوم

او را به قزوين فراخواند. اما اين دوره ى آسايش سيد احمد نيز به درازا نكشيد. شاه اسماعيل دوم درگذشت و سيد ناچار دوباره به مازندران رفت و در همان جا وفات يافت. سيد احمد شعر نيز مى سرود و اشعارى از وى نقل شده است كه بعضى از آنها به خط خود وى است. او شاگردان بسيارى را تربيت كرد كه برجسته ترين آنها حسنعلى مشهدى و عليرضا مشهدى بودند؛ از ديگر شاگردان وى مى توان از قاضى مير احمد منشى، مير شيخ ثانى كرمانى، ملا حسين تبريزى، محمد رحيم مشهدى و ملاقانعى نام برد. از آثار او: يك نسخه «ديوان غزليات» اميرشاهى سبزوارى، قلم كتابت خفى عالى و تاريخ سال 982 ق؛ يك نسخه «لوايح» جامى به قلم دودانگ خوش، با رقم: «جهت حضرت نواب... احمد الحسينى المشهدى الكاتب... فى شهور سنه ثمان و سبعين و تسعمائة»؛ يك نسخه «نزهة العاشقين»، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «تمت... احمد الحسينى المشهدى... فى شهور سنه سبعين و تسعمائة» و مرقعات و قطعاتى كه در كتابخانه هاى تهران، لنينگراد، استانبول و وين موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (54 -44 /1)، پيدايش خط و خطاطان (90 -89)، تاريخ اصفهان (310)، تاريخ نظم و نثر (464)، تاريخ هنرهاى ملى (885 -884 /2)، تذكرة الخطاطين (135 -126 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1293 -1292 /10)، سرآمدان فرهنگ (496 -495 /1)، عالم آراى عباسى (170 /1)، كارنامه بزرگان (143 -142)، گلستان هنر (91 -90)، مناقب هنروران (114 ،82 ،78 ،76).

مشهدي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

گروه : هنررشته : خوشنويسي والدين و انساب : سيد احمد مشهدي از سادات حسيني مشهد

است كه پدرش به شغل شمع ريزي در آستانه رضوي مشغول بوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد احمد مشهدي ابتدا در مشهد به آموزش خط پرداخت و پس از آن به هرات رفت و نزد مير علي هروي به تحصيل پرداخت.زمان و علت فوت : سيد احمد مشهدي در سال 984 در مازندران درگذشت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد احمد مشهدي پس از آن كه استادش مير علي هروي توسط ازبكان به بخارا فرستاده شد به آن سرزمي ن رفت و در كتابخانه عبدالعزيز خان ازبك به كتابت پرداخت. پس از مرگ عبدالعزيز خان به مشهد و سپس به درگاه شاه صفوي شاه تهماسب روانه شد و در آذربايجان ساكن گرديد. مدتي در خدمت شاه صفوي بود تا بالاخره به مشهد بازگشت . ده سال بعد رهسپار مازندران شد و در آنجا به خدمت ميرمراد خان والي درآمد. در مازندران كتاب لوايح جامي را براي خان كتابت كرد. اقامت وي در مازندران تا مرگ مير مراد خان بطول انجاميد پس از آن به خراسان بازگشت تا اين كه شاه اسماعيل دوم در سال 984 او را به قزوين فراخواند. او مدتي آنجا بود و پس از مرگ شاه اسماعيل به مازندران بازگشت . سيد احمد مشهدي از ذوق ادبي نيز برخوردار بوده و شعر نيز مي سرود.

________________________________________

آثار : كتابت ديوان غزليات امير شاه ويژگي اثر : يك نسخه ديوان غزليات امير شاه به تاريخ 982 هجري قمري كه در كاخ م.زه گلستان نگهداري مي شود.[سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]2

كتابت لوايح جامي ويژگي اثر : اين نسخه به تاريخ 978 كتابت شده و در كتابخانه شچدرين لنينگراد موجود است.[سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]3 كتابت نزهه العاشقين ويژگي اثر : كتابت اين اثر در تاريخ 970 ثبت شده است محل نگهداري اين اثر[سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مشهدي، حسنعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1003 ق)، خطاط و نقاش. وى شاگرد مير سيد احمد مشهدى بود. خط خفى و جلى را خوش مى نوشت و از اوان طفوليت استعداد خود را در اين هنر نشان داد. به نقل از كتاب «مرآة العالم»، او پس از ميرعلى هروى اسلوبى خاص آورد و پس از مرگ استاد، به هرات و نيشابور سفر كرد، سپس آهنگ عراق كرد و به زيارت عتبات رفت و حدود چهار سال در بغداد ماندگار شد. همچنين به زيارت حرمين شريفين شتافت و در همان جا درگذشت. حسنعلى از وراقى نيز سررشته داشت و آرايش و پيرايش مرقعات و صحافى و وصالى قطعات استادان را به تردستى انجام مى داد و حواشى و كناره هاى تصاوير را به نيكوترين وجهى مى آراست. از آثار وى: شش قطعه در مرقعهاى مختلف، به قلمهاى سه و دو و نيم دانگ و كتابت خوش، با رقمهاى: «كتبه المذنب حسن على المشهدى»؛ «در كربلا مرقوم گشت، كتبه المذنب حسن على المشهدى»؛ «فقير المذنب حسن على، در كربلا نوشته شد»؛ و يكى كه قطعه شعر معروف مير على هروى است، با رقم: «كتبه المذنب سن على غفراللَّه ذنوبه و سترعيوبه» و «مشقه حسن على»؛ آرايش

حواشى قطعاتى از استادان خوشنويس ايران، كه به انواع تشعيرها و اسليميهاى گوناگون ترسيم شده و رقم «صاحبه و وراق حسنعلى غفرله» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (146/1)، احوال و آثار نقاشان (154/1)، گلستان هنر (91).

مشهدي، رجبعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1303 ق)، خطاط. از آثار وى: كتيبه ى مدخل حرم نو حضرت معصومه (ع)، به خط ثلث برجسته نيم دانگ كتيبه ى خوش، با رقم «كتبه رجبعلى الخادم»؛ دو كتيبه ى سر در ورودى صحن نو مزار حضرت معصومه (ع) در قم و كتيبه ى سر در ساعت امين السلطان، به خط ثلث سه دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «قد فرغ التسويد الخادم رجبعلى المشهدى سنه 1303».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1069/4)، گنجينه ى آقار قم (532 ،525 /1).

مشهدي، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(926 -841 ق)، خطاط و شاعر. ملقب به قبله الكتاب و سلطان الخطاطين. در ميان خوشنويسان نستعليق، هيچ يك به اندازه ى سلطانعلى مشهدى، در دروه ى زندگى خود، شهرت كسب نكرده است. پدر و مادر وى ساكن شهر مشهد بودند و او در هفت سالگى يتيم مانده و در حمايت و دامان تربيت مادر خود روزگار گذرانيده است. سلطانعلى از طفوليت به خشنويسى علاقه داشته و مدتها بدون معلم مشق كرده و در بيست سالگى به حدى رسيده بود كه شهره ى شهر شده و عده اى از ترك و تاجيك براى تعليم خط نزد وى مى آمدند و او بدون اطلاع از قواعد خوشنويسى، به سليقه ى خود، شاگردان را تعليم مى داده است. چون آوازه ى خوشنويسى سلطانعلى به اطراف خراسان رسيد. سلطان حسين ميرزا بايقرا وى را به هرات فراخواند و او را در كتابخانه ى خويش به كار گماشت و به همين علت، عنوان كاتب السلطانى رقم مى كرد. او همچنين در آن جا با وزير هنرپرور، اميرعليشير نوايى و نيز با عبدالرحمن جامى دوستى بهم زد و بسيارى از آثار جامى را كتابت كرد. سلطانعلى در غزلسرايى نيز دست داشته

و منظومه اى در خط به نام «صراط السطور» سروده است. درباره ى استاد و معلم خط سلطان على، غالب مورخان و تذكره نويسان گفته اند كه اظهر تبريزى معلم وى بوده است ولى برخى نيز معتقدند كه استاد بى واسطه ى او، حافظ حاجى محمد، شاگر اظهر بوده است. سلطانعلى در طول زندگى خود القاب مختلفى از جمله: قبله الكتاب، زبده الكتاب و سلطان الخطاطين داشته و در جايى نيز لقب نظام الدين با اسم او قرين شده است. او پس از مرگ سلطان حسين بايقرا، از هرات به زادگاه خود، مشهد، رفت و در همانجا انزوا گزيد و سرانجام در سن هشتاد و پنج سالگى درگذشت و در مقابل پاى مزار حضرت امام رضا (ع) به خاك سپرده شد. از شاگردان بى واسطه و معروف او سلطان محمد نور، سلطان محمد خندان، محمد ابريشمى و زين الدين محمود درخور ذكرند. آنچه از آثار خطوط وى اكنون بجاى مانده سه قسم است: كتيبه ها، كتابها، قطعات و مرقعات. الف) كتيبه ها: كتيبه اى روى سنگ مرمر در طرف غربى مزار خواجه عبداللَّه انصارى در بيرون شهر هرات كه به قلم يك دانگ كتيبه است، با رقم: «اين صفه بديع البنيان... بتاريخ سال هشتصد و هشتاد و دو... حرره العبد سلطان على مشهدى». ب) كتابها: يك نسخه «دفتر پنجم» از شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خوش، با رقم: «سلطان على المشهدى» و تاريخ جمادى الثانيه ى سنه ى 865 يك نسخه «گوى و چوگان» (حالنامه ى عارفى) به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «وفق بكتابه هذه النسخه.. سلطان على بن محمد المشهدى... سنه اربع سبعين و ثمانمائه بدارالسلطنه هراه...»؛ يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت خوش،

با رقم: «سلطان على الشمهدى» در سن پنجاه و پنج سالگى به تاريخ سال 896؛ يك نسخه «تحفه الاحرار» جامى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... سلطان على المشهدى... سنه ى 921». ج) مرقعات و قطعات: «470 قطعه از مرقعات، به قلمهاى پنج دانگ تا غبار عالى و خوش و متوسط، با تاريخهاى سال 885 تا 903 ق». و چندين اثر ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (266 -241 /1)، اطلس خط (471 -462)، پيدايش خط و خطاطان (113 -110)، تاريخ ادبيات در ايران (172/4)، تاريخ موسيقى (245/1)، تاريخ نظم و نثر (652 ،327 -326)، تاريخ هنرهاى ملى (819 -815 /2)، تحفه سامى (113)، تذكره الخطاطين (95 -83 /1)، حبيب السير (352 -351 /4)، خوشنويسان و هنرمندان (34 -33 ،8)، دايرةالمعارف فارسى (1325/1)، الذريعه (459 -458 /9)، ريحانه (56 -55 /3)، سرآمدان فرهنگ (473 -472 /1)، صبح گلشن (207)، طرائق الحقائق (120 -119 /3)، عالم آراى عباسى (171/1)، فرهنگ سخنوران (463 -462)، كارنامه ى بزرگان (73)، گلستان هنر (78 -59)، مجالس النفائس (274 -273 ،101 -100)، مناقب هنروران (74 -72 ،62 -61)، هنر عهد تيموريان (738 -737 ،623 -622 ،506 -505 ،313 -312 ،297).

مشهدي، شرف الدين حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. از كاتبان و خوشنويسان زبردست دربار سلطان يعقوب آق قوينلو و يا پيربوداق قراقوينلو بوده و به همين مناسبت سلطانى رقم مى كرده است. ممكن است كه او، همان شرف الدين بن شهاب الدين باشد. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» اميرى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد... شرف الدين حسين...»؛ يك «مجموعه ى اشعار» حافظ و كمال و غيره، به قلم كتابت خوش، با رقم:

«حرره العبد.. شرف الدين حسين سلطانى... فى تاريخ سنه ثمان و سبعين و ثمانمائه» (878)؛ يك «ترجيع بند» معروف سعدى و سلمان ساوجى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد...شرف الدين حسين المشهدى...» و ديگر قطعات مختلف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (157 -165 /1)، هنر عهد تيموريان (626 ،619).

مشهدي، عبدالرحيم

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نويسنده. از آثار وى: «مسالك الممالك» در جغرافيا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (782)، الذريعه (377 / 20).

مشهدي، عبدالصمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 928 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. وى از شاگردان سلطانعلى مشهدى بود. طبعى خوش داشت و شعر مى سرود. امير عليشير نوايى (906 -844 ق) كتابت «ديوان» عبدالرحمان جامى را به وى واگذاشت و چون پس از اتمام، اشكالاتى در آن ديد از جامى خواست تا خود اين نسخه را مقابله كند. پس از اين اتفاق او روى به افشانگرى و سياهى سازى و رنگ كارى آورد و در اين فنون مهارت يافت. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (402 / 2)، احوال و آثار نقاشان (329 / 1)، تاريخ نظم و نثر (329 -328)، تاريخ هنرهاى ملى (855 / 2)، الذريعه (689 / 9)، فرهنگ سخنوران (616)، گلستان هنر (148 -147)، مجالس النفائس (150)، هفت اقليم (208 -207/ 2).

مشهدي، عبدالعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «نثر اللآلى» جلد روغنى،سرلوح مرصع، به خط نسخ كتابت خوش و با رقم: «جهه هديه... على يد العبد... عبدالعلى مشهدى، فى شهر ربيع الاولى من شهور سنه 1306...«.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1103 / 4).

مشهدي، عبدالواحد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از شاگردان سلطانعلى مشهدى بود كه از ايران به خاك عثمانى مسافرت كرد و در استانبول، به دربار سلطان سليمان راه يافت. گويا وى در كوتاهيه در مدرسه اى ساكن بود كه بعدها به واحديه شهرت يافت. وى از علوم مختلفه بهره داشت و در شرح «نقايه» كتابى تأليف كرد به نام «نقايه الفقه الواحديه» و نيز به درخواست فنارى زاده، يكى از علماى ترك و رساله اى در فن اسطرلاب تأليف كرد. او در 995 ق، تاريخ تأليف «مناقب هنروران»، در گذشته بود. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» سلطان سليم عثمانى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «اقل عبادالله عبدالواحد»؛ يك نسخه مثنوى «روشنايى نامه» منسوب به ناصرخسرو، به قلم كتابت خوش، با رقم: «عبدالواحد المشهدى»؛ يك نسخه «بوستان»سعدى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... عبدالواحد المشهدى غفر ذنوبه»؛ نسخه ى ديگر «روشنايى نامه»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... عبدالواحد مشهدى غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (418 -417 / 2)، پيدايش خط و خطاطان (145)، مناقب هنروران (67)، هنر عهد تيموريان (688 ،635 ،539).

مشهدي، عليرضا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. وى شاگرد ميرزا سيد احمد مشهدى بود و بسيار خوش مى نوشت. بعد از سيد احمد مدتى در مشهد زيست و همان جا درگذشت. از آثار وى: يك قطعه از مرقع سيد احمد، به قلم پنج دانگ جلى و نيم دو دانگ عالى، با رقم: «العبد على رضاء مشهدى»؛ يك قطعه از مرقعى ديگر، به قلم سه دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد على رضاء مشهدى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال

و آثار خوشنويسان (467 / 2)، گلستان هنر (92 -91)، هنر عهد تيموريان (689 ،598 ،327 -326).

مشهدي، محمدرحيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 993 ق)، خطاط. از شاگردان سيد احمد مشهدى بود. صاحب «مناقب هنروران» دو سه قطعه از خطوط او را، در 990 ق، در بغداد ديده است. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» حافظ، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «تمت الكتاب... على يد العبد الفقير المذنب محمدرحيم... سنه ى 993»؛ يك نسخه رساله ى «كنوز الرموز»، به طريق مرقع، به قلم نيم دو دانگ و كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه المذنب محمدرحيم...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (721/ 3)، مناقب هنروران (82).

مشهدي، محمدمهدي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رقاع و نسخ نيم دو دانگ خوش با رقم: «حسب الفرموده ى نورديده ى اهليت و مردمى زيب مسند صورة و معنى ميرزا سلطان محمد المدعو منشى، على يدالعبد الاقل محمدمهدى الكاتب المشهدى سنه ى 1011».

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مشهدي، نعمت اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز ح 1052 ق)، خطاط. اهل مشهد بود. پدرش از مقربان شاه عباس اول (1038 -996 ق) به شمار مى آمد. وى در كودكى نزد سيد احمد مشهدى به تعليم خط پرداخت، بعدها به قزوين رفت و مدتى نزد عليرضا عباسى (ز 1025 ق) مشق خط كرد. پس از اينكه شاه عباس مشهد را تسخير كرد نعمت اللَّه به آنجا، كه موطن اصلى وى بود، بازگشت. او در سرودن شعر نيز مهارت داشت. وى هنگام تأليف «گلستان هنر»، حدود 1052 ق، هنوز در قيد حيات بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (945/ 3)، اعيان الشيعه (225/ 10)، گلستان هنر (127 -126)، مطلع الشمس (449/ 2).

مشهدي، يوسف

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 700 ق)، خطاط. وى يكى از شش تن شاگردان بزرگ ياقوت مستعصمى بود. در اواخر عمر از عراق عرب به آذربايجان رفت و در شهر تبريز به كتابت و تعليم پرداخت. از شاگردان او عبداللَّه صيرفى است. از آثار يوسف مشهدى قرآنى در كتابخانه ى اياصوفيه استانبول نشانى داده اند كه تاريخ 668 ق دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ هنرهاى ملى (785/ 2)، گلستان هنر (22).

مصاحب تبريزي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به مصاحب. در نوشتن خط خصوصا خط غبار مهارت داشت. از شاگردان ميرعلى هروى بود. به آورده ى «احوال و آثار خوشنويسان» در تذكره ى «شعراى آذربايجان» آمده كه ميرزا حبيب، مؤلف «خط و خطاطان»، مى گويد زمانى كه ملا حسن به استانبول رفت به مصاحبت سلطان محمد ثالث (1012 -1003 ق) نايل شد و به همين علت مصاحب رقم مى زد. وى در اواخر عمر به تبريز بازگشت و در همان جا درگذشت. اشعارى از او در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (905/ 3)، تذكره ى شعراى آذربايجان (596/ 2)، دانشمندان آذربايجان (347)، الذريعه (1053/ 9)، صبح گلشن (420)، فرهنگ سخنوران (849).

مصحح مشهدي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1333 ق)، خطاط. مصحح كتابخانه ى آستان رضوى بود و هفت خط را خوش مى نوشت. استاد سيد محمد تقى مدرس رضوى نزد وى تعليم خط گرفته است. از آثار او: قطعه اى به خط نستعليق كتابت خفى خوش، با رقم: «... ابوالقاسم مصحح، در شب جمعه ى چهاردهم رمضان المبارك... 1319».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (35 -34 /1).

مصحح، محمدصادق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1042 ق)، خطاط. از آثار وى: مجموعه ى «اخلاق محسنى»، «اخلاق ناصرى» و «اخلاق جلالى»، به قطع وزيرى، پنج سرلوح مذهب عالى، جلد سوخت معرق، نسخ كتابت خوش، با رقم: «... و على يد العبد... ابن حاجى محمد الحافظ، محمدصادق المصحح، فى اول الليل الاول من الاسبوع الاخر من الشهر الاخر من الربع الاول من السنة الثانى فى العشر الخامس من المائة الاول من الالف الثانى...» (1042).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1181/ 4).

مصور بدخشاني، مير منصور

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش، مذهب و خطاط. اهل بدخشان و پدر مير سيد على متخلص به جدايى بود. وى در بدايت حال، در خدمت شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) به خلق آثار ارزنده اى اشتغال داشت و از تصويرگران نامى آن دوران به شمار مى آمد. به روايتى او فرزند روح اللَّه ميرك است، اما اين فرضيه چون منطبق با اسناد قديمى نيست، پايه و اساسى ندارد. ميرمنصور از شاگردان بلاواسطه ى استاد بهزاد به شمار مى آيد و از شاگردان خود او نيز، فرزندش سيد على و استاد زين العابدين معروف هستند. مير مصور در تذهيب و تشعير و هنر طلاكارى مهارت داشت و در كتابت اقلام مختلف بخصوص ثلث و رقاع و نستعليق استاد بود. از آثار وى: تصوير خود نقاش در هيأت پيرمرد سپيد مويى كه عينك به چشم نهاده و عرضه داشتى به دست گرفته است؛ تصوير سرخان بيگ سفره چى كه به خط نستعليق رقم نهاده: «صوره مير مصور»؛ تصوير زخمى كردن شيرى به دست بهرام چوبينه كه بدون رقم است؛ تصوير كشته شدن ديو سپيد به دست رستم نامدار كه بدون رقم است.

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1354 -1343/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104 ،18)، گلستان هنر (چهل، چهل و يك، 140 -139)، مجمع الخواص (97)، مناقب هنروران (104)، هنر قلمدان (24).

مصور تبريزي، محمد قاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1032 ق)، نقاش و خطاط. اهل تبريز بود كه پس از درك مقدمات تصويرسازى، راهى اصفهان شده و در خدمت استادان نامى و پرآوازه آن سامان قرار گرفته است. وى بسان استاد محمدى و ساير پيشتازان اين مكتب، تصوير مى آفريده و در حد خود هنرمندى صاحب عيار بوده است. استاد محمد قاسم در سايه پردازى شيوه ى مخصوصى داشت و آنها را از قلم ريز گرفته تا ضربه هاى قلم درشت، پرداز مى كرد و آثار خود را متمايز مى ساخت. او در تذهيب و حل كارى نيز مهارت داشت و نستعليق را استادانه مى نوشت. از آثار وى: تصوير درويشى افتاده كه به استادى نقش بسته، با رقم: «محمد قاسم 989»؛ تصوير زن زيبايى كه پيراهن سرخ رنگ پوشيده، با رقم: «محمد قاسم 1004»؛ تصوير فلك كردن شاگرد تنبلى با منظره ى درخت كهنسال و پربرگى كه در زير پاى درخت رقم نهاده: «... محمد قاسم سنه 1014»؛ تصوير نشسته شاه عباس كه به تنه ى درختى تكيه داده است، با رقم: «بتاريخ... سنه 1032، رقم كمينه خاكسار محمد قاسم مصور». نوزده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1067 -1061/ 3)، گلستان هنر (چهل و پنج).

مصور علي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش و خطاط. از هنرمندانى است كه جزو اخوان صفا بوده و به ظهيرالدوله صفا ارادت خالصانه داشته است. وى در شبيه سازى استعداد فراوان داشت و اغلب رنگ روغن كار مى كرد و خطوط را خوش مى نوشت. يكى از آثار وى تصوير ظهيرالدوله و ساير ارادتمندان آن خانقاه است كه به شباهت تمام و استادانه به نقش درآورده

است. اثر ديگر وى كه با كمك يكى از شاگردانش به اتمام رسانده، تصوير رنگ روغنى چهره ى پيرمردى است كه كلاه دوره ى احمد شاهى به سر نهاده و به خط رقاع استادانه اى رقم نهاده: «به معاونت بنده ساخته شده، مصور على».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1162/ 3).

مصور، ولي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش و خطاط. مشهور به ملا ولى قلندر. اهل هرات بود و علاوه بر نقاشى در نوشتن خطوط، بخصوص ثلث مهارت داشت. دوران حيات وى مصدف است با صدارت امير عليشير نوايى (906 -844 ق) و سلطان حسين بايقرا (911 -873 ق). از شاگردان وى در تذهيب و خط ثلث، روح اللَّه ميرك هروى است كه در مواردى از روى كارهاى استاد مشق مى نموده است. از آثار وى: كتيبه سر در مسجد جامع زيارتگاه، در هرات كه به خط ثلث است؛ تصوير پر مهارت سلطان حسين بايقرا در البسه سلطنتى كه در بالاى آن، شعرى با خط نستعليق نوشته شده و چنين رقم نهاده: «بنده ولى مصور»؛ جلد روغنى زيبايى در شيوه ى گل و مرغى دوره ى تيمورى و سبك هراتى، با رقم: «عمل ملا ولى»؛ تصوير سلطان حسين بايقرا در جوانى كه بر روى قاليچه اى نشسته و در پايين تصوير نيز چند خط نوشته شده و رقم آن به خط تحريرى چنين است: «تصوير سلطان حسين بايقرا- بنده ولى مصور»؛ تصوير شكارگاه سلطنتى كه در گوشه چپ و پايين نقاشى به خط نستعليق رقم نهاده: «عبده ولى مصور»؛ تصوير شترى كه به زنجيرى بسته شده، با رقم: «عبده ولى مصور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و

آثار نقاشان (1404 -1401/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (132 ،100 ،99 ،16)، گلستان هنر (سى و سه، سى و نه)، هنر قلمدان (21).

مصورزاده ي خويي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1321 ش)، نقاش و تابلونويس. از تصويرسازان شهر خوى بود و در معيت پدر هنرمندش به نقش تصوير مى پرداخت. محمدعلى در شبيه سازى صاحب قلم بود و طراحى هاى مدادى را خوب مى دانست. وى در مقبره ى محله امامزاده ى خوى دفن شده است. از آثار بجا مانده ى او كه در ترتيب و نقش آنها با ساير هنرمندان ديگر نيز همكارى نموده، دو تصوير بزرگ رنگ روغنى زيبايى است كه در يكى از آنها، تصوير مهمانى مجللى است كه انواع غذاهاى ايرانى در آن ديده مى شوند و در نوع خود جالب است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (912 -911/ 2).

مظفر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1289 ق)، نقاش و خطاط. نگارگر شيرين قلم و خوشنويسى استاد، در شيوه ى ناخنى بود و در ولايت هند زندگى مى كرد. از آثار وى، نسخه ى زيبايى به نام «پند نامه عرف كريما» است كه در شيوه ى ناخنى عمل آمده و خط نستعليق زيبايى دارد و كناره و سر صفحه هاى آن، از گلهاى تزيينى ناخنى شده، با رقم: «... در تحرير ناخن مظفر على بيك... سنه 1289».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1170/ 3).

معدوم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1250 ق)، نقاش و خطاط. نقاش ناخنى دوره ى محمدشاه قاجار بود و جمله نقوش و خطوط را، به شيوه ى ناخنى استادانه عمل مى آورد. از آثار وى گرفت و گير و نزاع دو شتر عصبانى است كه در شيوه ى ناخنى عمل آورده و رقم «معدوم 1249» دارد؛ ديگر از آثار ناخنى وى، مرقع خطوطى در نسخ و نستعليق و شكسته تعليق است كه همه ى خطوط را استادانه نوشته و رقم «حرره معدوم 1250» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1172/ 3).

معروف

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و خطاط. از تصويرگران «شاهنامه ى» بايسنقرى بود كه در سال 833 ق به دست جعفر بايسنقرى كتابت شده و بعضى تصاوير «شاهنامه» را اين استاد به فرجام رسانده است. ضمنا او در قطعه خطى كه توسط پانزده تن از مشاهير هنرى آن عصر، تحت سرپرستى بايسنقر ميرزا، كتابت شده و اكنون در موزه ى توپ قاپوسراى تركيه مى باشد، سطرى نگاشته و رقم نهاده: «حرره معروف النقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1173 -1172/ 3)، هنر عهد تيموريان (565 ،449).

معروف بغدادي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 830 ق)، خطاط و شاعر. در بغداد به دنيا آمد و در اين شهر به كسب دانش و هنر پرداخت. برخى او را شاگرد سعدالدين عراقى و بعضى شاگرد شمس الدين قطايى مى دانند. هنگامى كه سلطان احمد جلاير، در 784 ق قيام كرد و بر بغداد مستولى شد، معروف به دربار وى رفت و به امر كتابت مشغول گرديد. پس از آن آهنگ اصفهان كرد و در دستگاه ميرزا اسكندر گوركانى ملازم شد. در 817 ق زمانى كه شاهرخ تيمورى به اصفهان آمد، هنگام بازگشت به هرات، معروف را همراه خود به آن ديار برد و او را كاتب خاص خود گردانيد. وى در آنجا با بعضى از دانشمندان، از جمله تاج الائمه ى خوارزمى مصاحب بود و برخى از هنرمندان مانند شمس الدين هروى خوشنويس، استاد بايسنقر ميرزا، شاگرد او بودند. معروف به غير از هنر خوشنويسى، طبع شعرى هم داشت و در جواب قصيده ى سلمان ساوجى، قصيده اى سروده است. در 830 ق هنگامى كه احمد لر به شاهرخ سوء قصد كرد، معروف را نيز چون از

مصاحبان وى بود، متهم كردند كه در اين واقعه دست داشته است و چند بار او را به پاى دار بردند ولى از قتلش چشم پوشيدند. سرانجام در قلعه ى اختيارالدين زندانيش كردند و معروف پس از اندك زمانى، در همان جا درگذشت. از آثار وى، اشعار متفرق و بعضى از اشعار خود اوست كه متن آن را به قلم كتابت خفى متوسط و عنوانها را به قلم رقاع كتابت خوش نوشته است و رقم نهاده: «كتبه العبد... معروف، احسن اللَّه حاله و الحمداللَّه رب العالمين»، حدود 788 -784 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (915 -913/ 3) تاريخ اصفهان (198 -197)، حبيب السير (19/ 4)، خوشنويسان و هنرمندان (27 -26)، گلستان هنر (27 -26)، هنر عهد تيموريان (525 -524).

معصومي زنجاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1287 ش)، خطاط. در نجف اشرف به دنيا آمد و در مدرسه ى مرتضوى ايرانيان شروع به تحصيل نمود. وى خط ثلث را از ميرزا عبدالعلى ثانى يزدى ملقب به اشرف الكتاب و خط نسخ را از استاد ميرزا عبدالجواد محلاتى فراگرفت. اين هنرمند خطوط مختلف از جمله، نسخ، ثلث، رقاع، كوفى، نستعليق، شكسته و طغرا را خوش مى نوشت. از شاهكارهاى خطاطى او، كتيبه ى آرامگاه ابن سينا در همدان، كتيبه ى مسجد آئينه ى قم و خطوط ضريح مطهر حضرت امام رضا (ع)، سنگ مدفن نادرشاه در مشهد، كتيبه ى مسجد ماهان، خطوط ضريح حضرت رقيه (س) در سوريه، كه همه به خط ثلث نوشته شده و كتابهاى: «انوار المجالس»؛ «گنج جواهر دانش»؛ «رسائل» آيت اللَّه بروجردى؛ كتاب «رجال ممقانى»؛ «مفاتيح الجنان»؛ «تفسير گارز»؛ سه جلد «قرآن» و چندين كتاب درسى كه در ايران و نجف به چاپ

رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (371)، پيدايش و سير تحول هنر خط (326)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (149 -148).

معمايي هروي، جمشيد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 953 ق)، خطاط و شاعر. در هرات نشو و نما يافت و همان جا به خوشنويسى پرداخت. خط وى بسيار پخته و خوب بود. جمشيد در فن شاعرى، بخصوص معماگويى دستى قوى داشت و به همين دليل به معمايى مشهور شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (129 -128 /1)، تذكره ى نصرآبادى (522)، الذريعه (267 ،205 /9)، فرهنگ سخنوران (224)، گلستان هنر (90)، مجالس النفائس (69).

معمايي، حميد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 989 ق)، خطاط و شاعر. وى از خوشنويسانى است كه در تاريخ تاليف تذكره ى ريحان نستعليق (989 ق)، مى زيسته و شعر نيز مى سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (170/1).

معير الممالك، دوستعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1290 -1236 ق)، نقاش و خطاط. ملقب به معير الممالك. از شاهزادگان صاحب كمال قاجارى بود و بعدها به نظام الدوله ملقب شد. وى در تصوير آفرينى به شيوه ى رنگ روغن تبحر داشت و خط را نيز خوش مى نوشت. از علوم ادبى بهره مند بود و مجموع مقالات و خاطرات خود را در دو كتاب «زندگانى خصوصى ناصرالدين شاه» و «رجال عصر ناصرى» فراهم آورده است. از آثار نقاشى او: منظره ى زمستانى و پر برفى كه چند درخت در وسط آن ديده مى شود؛ تصوير چند گوسفندى كه از شدت سرما، كنار هم به خواب رفته اند؛ دورنماى منظره ى زيبايى كه در افق آن، تصوير درختان و مزارع و كلبه دهقانى جلوه گر است.[1]

دوستعلى خان بسطامى نظام الدوله (و. 1236 ه.ق- ف. 1290 ه.ق) پسر حسين على خان معير و داماد فتحعلى شاه بود؛ به حكومت يزد و گيلان رسيد و سمت خزانه دارى يافت و به عضويت دارالشورائى كه ناصرالدين شاه تشكيل داد نائل گشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (1174/ 4)، شرح حال رجال (157 ،93 ،41/ 6).

مقبل، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1280 ش)، خطاط. در تهران به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات مقدماتى، به مدرسه ى آليانس رفت و در 1302 ش با اخذ ليسانس علوم سياسى وارد خدمت شد. وى در تمام دوران اشتغال به امور دولتى، به تحصيل علم و كمال نيز مى پرداخت و يكى از استادانش آقا محمدتقى كمال بود كه نزد وى هم خوشنويسى را فراگرفت و هم علوم عربى و ادبى را آموخت. از ديگر استادان وى در خط، ميرزا حسين خوشنويسان تبريزى و على مخصوص كاتب الخاقان بود و گاهى نيز از

خطوط امير نظام مشق مى كرد. او را در رديف استادان شكسته نويس مى دانند. از آثار وى تحرير كتاب «پطرزبورغ تا قسطنطنيه» تأليف عبدالحسين هژير است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (139 -137).

مقصودي، فريبا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فريبا مقصودي كرمانشاهي در سال 1340 ، در كرمانشاه متولد گرديد. وي از دانش آموزان ممتاز در دوران ابتدايي و متوسطه بود كه از دبيرستان وابسته به دانشگاه رازي كرمانشاه در رشته ي رياضي با معدل برتر و احراز رتبه ي ممتاز فارغ التحصيل شد ؛ همزمان با تعطيلي دانشگاه ها در ابتداي انقلاب به هنر خوشنويسي روي آورد و پس از استفاده از استادان صاحب نام ، در سال 1364 به دريافت گواهينامه ي ممتاز از انجمن خوشنويسان ايران نائل گرديد. مقصودي پس از آنكه هنر خوشنويسي را با درجه ممتاز به پايان رساند به تدريس و تعليم هنر خوشنويسي در انجمن خوشنويسان ايران و دانشگاه تهران و مراكز هنري و علمي ديگر اشتغال يافت.گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : فريبا مقصودي كرمانشاهي ، فرزند كريم و طوبي از ايل گوران ، در سوم اسفند 1340 در كرمانشاه ديده به جهان گشود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : فريبا مقصودي كرمانشاهي از دانش آموزان ممتاز در دوران ابتدايي و متوسطه بود كه از دبيرستان وابسته به دانشگاه رازي كرمانشاه در رشته ي رياضي با معدل برتر و احراز رتبه ي ممتاز فارغ التحصيل شد ؛ همزمان با تعطيلي دانشگاه ها در ابتداي انقلاب به هنر خوشنويسي روي آورد و پس از استفاده از استادان صاحب نام ، در سال 1364 به دريافت گواهينامه ي ممتاز از انجمن خوشنويسان

ايران نائل گرديد.استادان و مربيان : فريبا مقصودي كرمانشاهي در زمينه ي خوشنويسي از استاداني چون ابوالفضل عطوفي كرمانشاهي ، عبدالله جواري كرمانشاهي ، رضا منوري يزدي ، معين الكتاب اصفهاني ، يدالله كابلي خوانساري ،كرمعلي شيرازي ، غلامحسين اميرخاني و آيت الله حاج سيدمرتضي نجومي استفاده هاي فراوان برد.فعاليتهاي آموزشي : فريبا مقصودي كرمانشاهي پس از آنكه هنر خوشنويسي را با درجه ممتاز به پايان رساند به تدريس و تعليم هنر خوشنويسي در انجمن خوشنويسان ايران و دانشگاه تهران و مراكز هنري و علمي ديگر اشتغال يافت.آرا و گرايشهاي خاص : از آنجا كه تحصيل هنري فريبا مقصودي كرمانشاهي در خوشنويسي ، در زمينه نستعليق بوده و از آغاز كتابت ، نستعليق را رشته اصلي خود قرار داده است ، زيرا معتقد مي باشد كه در طي قريب پانزده سال تلمذ و تعليم به اعتلاء و جاودانگي و تاثير فرهنگي و هنري كتابت ، بيش از گونه هاي ديگر خوشنويسي پي برده است.جوائز و نشانها : خوشنويسي مصحف شريف به خط نستعليق براساس نسخه عقمان طه از جمله كارهاي برجسته ي هنري خانم مقصودي مي باشد كه بعد از تاييد استادان و كارشناسان هنري و با نظارت مصحيحن دارالقرآن ، به در مراسم اختتاميه مسابقات بين المللي حفظ و قرائت قرآن در پنچشنبه سيزدهم آذرماه 1376 ، به محضر مقام معظم رهبري اهداء و مورد تقدير قرار گرفت. فريبا مقصودي كرمانشاهي در پنجمين نمايشگاه قرآن مجيد _ 25 دي ماه 1376 _ و مراسم تجليل از خادمان قرآن معرفي و به دريافت لوح تقدير از رياست محترم جمهوري ايران ، نايل شد.

________________________________________

آثار :

تاريخ شعر وادبيان محلي كرمانشاهان ويژگي اثر : اين كتاب يك دوره ي پنج جلدي است.2 ديوان پروين اعتصامي ديوان سيد يعقوب ماهيدشتي كرمانشاهي شرح زيارت عاشورا كنز العرفان ويژگي اثر : ديوان مير محمد صالحي الحسني نعمه اللهي ماهيدشتي ، معروف به حيران كرمانشاهي .6 كوچه باغي ها مناسك حج يادنامه علامه طباطبايي يادنامه ي استاد شهيد مرتضي مطهري

________________________________________

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مقيم تبريزي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1064 ق)، خطاط. اصلا تبريزى و ساكن عباس آباد اصفهان بود. وى از شاگردان ميرعماد به شمار مى رفت و كتابت خفى را خوش مى نوشت. محمد مقيم در زمان شاه عباس دوم كتابدار وى بود و تا 1064 ق در اين سمت به سر مى برد. سپس همراه فرزند خود، سيد على خان جواهر رقم، به هندوستان رفت و در دوره ى سلطنت شاه جهان (1069 -1037 ق) شهرت بسزايى يافت. از آثار او: يك قطعه، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «بتاريخ بيست و دوم رجب نوشته شد، فقير محمد مقيم»؛ يك قطعه در مرقعى كه مقابل يك قطعه عالى از خطوط و رشيدا، سوره ى فاتحه را عينا نقل كرده است، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمد مقيم الحسينى غفر ذنوبه»؛ يك قطعه، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه الفقير المذنب الراجى محمد مقيم الحسينى غفر ذنوبه».

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (840 -839/ 3)، اطلس خط (540).

مقيم، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن جانمازى مذهب و تصحيف تازه به دست صحافى باشى آستانه ى قدس رضوى (كه به خط تعليق خوش اين سعى را در آخر نوشته است) با رقم: «كتبه الاثيم. محمد مقيم 1123» نسخ كتابت خفى خوش. براى فروش نزد حاج ابوالقاسم.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مقيمي تركمان تبريزي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1014/ 1009 ق)، خطاط، موسيقيدان و شاعر، متخلص به مقيمى. معروف به حسن بيگ شكر اوغلى. از بزرگ زادگان تبريز بود. نسبش از جانب مادر به جهانشاه، پادشاه قراقويونلو، و از جانب پدر به على شكر بيگ معروف، خطاط و موسيقيدان معروف كه از بزرگان ايل بهارلو بود، مى رسد. در زمان اكبر شاه (1014 -963 ق) به هند رفت و ملازم عبدالرحيم خان، خان خانان، كه در آن هنگام مأمور دكن بود، شد. گاهى در شعر حسن تخلص مى كرد و لذا در «فرهنگ سخنوران» از او به عنوان حسن تركمان نيز ياد شده است. وى در دكن درگذشت و در ولايت خانديس به خاك سپرده شد. در شعر و خوشنويسى و موسيقى دست داشت و خط نستعليق را نيكو مى نوشت. از وى اشعارى نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (88 -87/ 1)، تاريخ نظم و نثر (505)، تذكره ى روز روشن (761 -760)، تذكره ى شعراى آذربايجان (627 -622/ 2)، دانشمندان آذربايجان (115 -114)، الذريعه (1094 -1093/ 9)، فرهنگ سخنوران (872 -871 ،257)، كاروان هند (1338 -1336/ 2)، لغت نامه (ذيل/ مقيمى تركمان)، مآثر رحيمى (1608 -1581/ 4)، مجمع الخواص (112 -111)، نتايج الافكار (631 -630)، هفت اقليم (237 -236/ 3).

مكري، سهراب

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1089 ق)، خطاط. از آثار او كتيبه ى سردر مدرسه ى شاه سليمان در مهاباد است كه به خط رقاع بر روى سنگ مرمر نقر شده و چنين رقم نهده است: «.. وفقنى لاتمام هذه المدرسه الشريفه فى ايام دوله السلطان الاعدل شاه سليمان الحسينى الموسوى الصفوى بهادرخان خلداللَّه تعالى ملكه فى سنه 1089، كتبه... سهراب المكرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (13).

ملا آقابابا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1293 ق)، عالم و خطاط. در «فارسنامه ى ناصرى» آمده كه در تمامى كمالات خصوصاً در خط تحرير و انشاء و نجوم به پدر خويش اقتدا كرده است. وى در 1293 ق هنگام تأليف «فارسنامه» در قيد حيات بود. آخوند آقابابا بيشتر در خط شكسته و نستعليق مهارت داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1239 /4)، فارسنامه ى ناصرى (1478 /2).

ملك قاجار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خوشنويس. وى دختر حسام السلطنه (م ح 1265 ق) و نوه ى فتحعلى شاه قاجار بود. او شاعرى با سواد و با ذوق بود و خط زيبايى داشت. از اوست:

در ديده ام آن شوخ ز هر عيب برى بود

اين دلبر ما يا كه ملك يا كه پرى بود

در يارى تو منت كس را نكشم هيچ

اين كار خدا بود نه كار دگرى بود

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از رابعه تا پروين (244)، رياحين الشريعه (75/ 5)، زنان سخنور (219 -218/ 2)، مشاهير زنان (224).

ملك الشعراء كاشاني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1311 -1228 ق)، شاعر، اديب، خطاط و نقاش. اصلا كاشانى بود. پدر و جدش،فتحعلى خان صبا، هر دو از شعراى نامى بودند و در دربار فتحعلى شاه لقب ملك الشعرايى داشتند. محمود خان در تهران به دنيا آمد و علوم زمان خود را نزد عمويش، محمد قاسم خان فروغ آموخت. وى از اواخر عهد محمدشاه قاجار به كارهاى ديوانى پرداخت و سپس در دربار ناصرالدين شاه عهده دار مشاغل مختلف دولتى بود و از نزديكان و ستايشگران او شمرده مى شد. محمود خان از فنون ادب و تاريخ و حكمت آگاهى داشت و در شعر تابع سخنوران قرن پنجم قمرى بود و اغلب خطوط، بويژه نستعليق و شكسته را استادانه مى نوشت. او همچنين در تصويرسازى صاحب قلم و در چهره پردازى و شبيه سازى، نقاشى پر ابتكار بود و در مجسمه سازى و منبت كارى بر روى چوب و عاج و نيز قلمدان سازى مهارت داشت و تذهيب و تشعير و روغن كارى را خود انجام مى داد. محمود خان در تهران وفات يافت و در زاويه ى حضرت عبدالعظيم حسنى به خاك سپرده شد. از آثار قلمى وى: «منشآت»؛

«ديوان» شعر، حاوى پنجاه و هشت قصيده و قطعه و چند شعر پراكنده و ناتمام و چهارده بند مرثيه به سبك «دوازده بند» محتشم كاشانى. به آورده ى صاحب «المآثر و الآثار»، وى تاريخى نيز در تراجم ارباب القاب دوران سلطنت ناصرالدين شاه نگاشته است. از آثار خطى وى: يك نسخه «گلشن راز» شبسترى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... بقلم شكسته رقم اقل چاكران... محمود كاشانى... سنه ى يكهزار و دويست و هشتاد و يك اتمام پذيرفت»؛ يك مرقع مشتمل بر بيست و دو رقعه، به اقلام مختلف، از جمله نستعليق پنج دانگ و دو دانگ و كتابت و غبار خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل محمود كاشانى غفر له» و تاريخ هاى 1289 ،1288 و 1290 ق؛ مرقعى مشتمل بر سى و دو رقعه به اقلام مختلف، از جمله شكسته تعليق، كتابت خفى خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل محمد كاشانى غفر له فى سنة 1289» و «العبد الاقل الاثم الجانى محمود الكاشانى سنة 1288» و قطعات مختلف ديگر. از آثار نقاشى وى: آبرنگ زيبا و استادانه ى شمس العماره، با رقم: «بنده درگاه محمود سنه 1285»؛ تصوير كاخ گلستان، در آبرنگ، با رقم: «بنده درگاه محمود سنه 1287»؛ قلمدان برازنده و شيوايى، با تصاوير مختلف، با رقم: «بنده درگاه محمود 1300»؛ تابلوى رنگ روغنى صحن مطهر حضرت امام رضا (ع)، با رقم: «بنده درگاه محمود 1303».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1278/ 4 ،888 -885/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1133 -1123/ 3)، از صبا تا نيما (130 -127/ 1)، تاريخ برگزيدگان (492 -490)، هنرهاى ملى (961 -960/ 2)، حديقة الشعراء

(1607 -1604/ 3)، دايرةالمعارف فارسى (2702/ 2)، الذريعه (1013/ 9 ،312/ 5)، شرح حال رجال (283 -281/ 5)، فرهنگ سخنوران (821)، كارنامه ى بزرگان (382 -380)، گلستان هنر (پنجاه و سه)، گنج سخن (239 -234/ 3)، المآثر و الآثار (197 -196)، مجمع الفصحا (919 -907/ 5)، مكارم الآثار (759 -758/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (28 -26/ 6)، هنر قلمدان (133 -132).

ملك الكلامي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا عبدالحميد ملك الكلامى معروف به اميرالكتاب فرزند ميرزا مجدالدين ملك الكلام كردستانى (و. سنندج 1262 ه.ش- ف. 1328 ه.ش) يكى از هنرمندان معروف معاصر ايرانى است. در شعر نيز دست داشت و در كليه اقسام خط از نستعليق، ثلث، نسخ، شكسته و رقاع از استادان مسلم عصر به شمار مى رفت. گذشته از خوشنويسى در نقاشى، حكاكى روى فلز و رسامى و گراورسازى نيز استاد بود. از آثار برجسته او كتيبه هاى حجارى ملى و موزه اى ايران باستان و كتيبه هاى آرامگاه حافظ در شيراز است. پيش از مرگ كتيبه آرامگاه رضاشاه را در حال بيمارى به خط ثلث نوشت.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منجم تبريزي، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف پيش از 1306 ق)، خطاط و منجّم. وى پسش از مرگ پدر سمت استيفا يافت ولى پس از مدتى از آن شغل منقطع و منزوى شد. او در علم هيأت و نجوم دستى قوى داشت و استنباطها و دريافتهاى وى مطابق مى افتاد و موجب شگفتى مى شد، از جمله پيش گويى هاى وى شكست مرو و وبال حال ميرزا محمد قوام الدوله بود كه در كلى و جزيى تخلف نداشت. وى در خط نستعليق و شكسته استاد بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1259/4 ،125/1)، دانشمندان آذربايجان (96 -95)، المآثر والآثار (208).

منشي استرآبادي، عبدالحي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 907 ق)، خطاط. در عصر سلطان ابوسعيد گوركانى مى زيست منشى دربار وى بود. عبدالحى مدتى هم در دربار اوزون حسن و سلطان يعقوب اق قوينلو به كار انشاء مشغول بود. از شاگردان معروف وى، حاج على منشى استرآبادى، خواجه خان طغرايى قزوينى، شيخ محمد تميمى و مير محمد منشى قمى است. از آثار وى چند قعطه در كتابخانه ى توپ قاپوسراى تركيه موجود است كه بيشتر به قلم تعليق و بعضى به قلم توقيع است و يكى از آنها تاريخ 870 ق دارد. وى در تبريز درگذشت و در آرامگاهى مشهور به عبدالحيه دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (407)، حبيب السير (108 / 4)، خوشنويسان و هنرمندان (80)، گلستان هنر (43 -42)، لغت نامه (ذيل/ عبدالحى).

منشي استرآبادي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از شاگردان خواجه عبدالحى در هرات، منشى كپك ميرزا، پسر سلطان حسين بايقرا بود. وى به استرآباد رفت و بعضى اوقات سمت منشيگرى حكام شيروان و گيلان را هم عهده دار بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (407)، گلستان هنر (44 -43).

منشي اصفهاني، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. پدر و عمويش در سلسله ى حسن بيگ يوزباشى استاجلو وزير و مستوفى بودند. وى چندى در ديوان انشاء خدمت كرد و بعد از مدتى به هند رفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (54).

منشي قمي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از شاگردان سرآمد خواجه عبدالحى منشى بود و شكسته تعليق را در غايت پختگى مى نوشت. وى منشى رستم بيگ آق قويونلو بود و احكام و مناشير آن امير به خط اوست. پس از مرگ رستم بيگ ترك ملازمت كرد و در قم منزوى گشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1273 -1272/ 4)، گلستان هنر (46 -45).

منشي، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: «يك نسخه ى نفيس از «اسكندر نامه» تركى به قلم كتابت خوش، با رقم: «قد وقع الفراغ من تحرير هذا الكتاب... على يدالعبد الفقير... ابراهيم المنشى الحضرة الرضوى سنه ى 937».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (21 /1).

منشي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1272 ق)، خطاط. از آثار او: يك نسخه «ديوان» ناصرخسرو، به خط نستعليق كتابت خوش كه در كتابخانه ى سلطنتى موجود است. ابوالفضل بافقى او را از فحول نويسندگان و استادان خط مى شمارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (26/1).

منشي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از اهالى هرات بود و شاگرد خواجه اختيار منشى هروى. وى در شكسته تعليق مهارت داشت و مدت هشت سال در ديوان انشاء سلطان محمد خدابنده صفوى (996 -985 ق) خدمت كرد و سرانجام در جنگ تركمان و تكلو با حمزه ميرزا در صائين قلعه (شاهين دژ) ناپديد شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1280/ 4)، گلستان هنر (53).

منشي، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1001 ق)، خطاط. تعليق نويس دربار شاه طهماسب و نبيره ى مولانا ادهم منشى بود. در قزوين نشو و نما يافت و تعليق را خوش مى نوشت. صاحب «گلستان هنر» آورده كه منشى بى قرينه و صاحب سليقه بود و مدتها در دارالانشاء اوقات صرف نموده، مدار نوشتن كتابات روم تركى و فارسى برو بود. دو سال انشاء شاه والاجاه شاه عباس نمود. در سنه ى احدى و الف در قزوين رحلت نمود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1267/ 4)، عالم آراى عباسى (173/ 1)، گلستان هنر (54).

منشي، نيشابوري، نصير

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 948 ق)، خطاط. وى در نوشتن اقسام خطوط دست داشت. در «احوال و آثار خوشنويسان» به نقل از سپهر، صاحب «تذكره ى خوشنويسان»، سال مرگ نصير منشى 962 ق ذكر شده است. از آثار او: سه قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم نسخ و رقاع و نستعليق دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «تحفه ى مجلس نواب جهانبانى (مقصود بهرام ميرزا صفوى است) خلد اللَّه تعالى ملكه، مشقه الفقير، نصير غفر ذنوبه»، قطعه اى به قلم ثلث و نسخ و رقاع خوش، با رقم: «مشقه العبد المذنب... نصير المنشى النيشابورى، فى شهور سنة خمس و ثلاثين و تسعمائة،...»؛ قطعه اى به قلم هاى ريحان و ثلث و نسخ و رقاع و توقيع و شكسته تعليق و نستعليق، با رقم: «مشقه العبد المذنب الغريب... النصير المنشى،... سنه ى 948، بدارالسلطنه اصفهان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1222/ 4 ،941/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (874/ 2)، گلستان هنر (49)، هنر عهد تيموريان (533).

منظوري حقيقي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1329 -1267 ش)، خطاط و شاعر. در تفرش به دنيا آمد. از كودكى به آموختن خط پرداخت و در جوانى به خوشنويسى شهرت يافت و مورد توجه اولين استاد خود، سيد حسين خوشنويس باشى قرار گرفت. پس از مدتى به تهران آمد و مقيم شد و به كتابت و قطعه نويسى و فرمان نگارى پرداخت. در 1300 ش، كارمند اداره ى مجلس شد و در آنجا با عماد الكتاب آشنا گرديد و شيوه ى خود را به روش او- كه خود پيرو ميرزا رضاى كلهر بود- گردانيد. وى علاوه بر نستعليق، خط شكسته تحرير را نيز خوش مى نوشت و در كتيبه نويسى هم مهارت

داشت. منظورى شعر مى گفت و غزلهاى عارفانه ى وى جمع آورى شده ولى به چاپ نرسيده است. از شاگردان او، فرزندش، عباس منظورى است. وى در صحن مزار حضرت معصومه (ع)، در قم مدفون است. از آثار او: يك دوره رسم المشق به عنوان «نگارش منظورى»، كه سالها در مدارس ايران مورد استفاده بود؛ يك نسخه «گلستان» سعدى و يك نسخه «رباعيات» خيام، كه به چاپ رسيده است؛ يك نسخه «بوستان» سعدى و «ليلى و مجنون» نظامى و منتخب «تفسير منظوم» صفى عليشاه و جنگهاى متعدد؛ يك نسخه منتخب «خمسه ى» نظامى، به قلم نستعليق كتابت عالى، با رقم هاى: «هزاران شكر خدائى را كه توفيق نوشتن عطا فرمود... در روز چهارشنبه بيست و ششم امرداد ماه يكهزار و سيصد و نوزده خورشيدى، وقتى كه مرا عمر در حدود پنجاه و دو سال بود... على منظورى پور شاه اويس...» و «تقديم كتابخانه ى مجلس شوراى ملى بنمود على منظورى حقيقى 1320»؛ اثر گرانبهاى او، كتيبه هاى سر در ورودى مقبره ى نور عليشاه، در صحن امامزاده حمزه، در شهر رى و چند كتيبه در مساجد و تكايا و بقاع اطراف تفرش.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (488 -485/ 2)، اطلس خط (599 -598)، پيدايش و سير تحول هنر خط (217 -216)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (105 -102).

منظوري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، خطاط. در تهران به دنيا آمد و تحصيلات خود را در اين شهر گذراند. وى از همان زمان تحصيل نزد پدر تعليمات و قواعد اوليه فن خط را آموخت و بعد از فوت او، براى تكميل هنر خود مدتها در محضر ميرزا تقى خان حاتمى و على اكبر كاوه

مشق كرد، تا آنجا كه از استادان خود درگذشت و به مشق خط از روى خطوط عماد الكتاب و ميرزاى كلهر پرداخت. منظورى در نوشتن خط نستعليق ماهر و توانا و شكسته تحريرش نيز زيباست. آثار خطى وى به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (599)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (181 -180).

منعم شيرازي، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1297 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به منعم. مشهور به آقا. وى پيشخدمت خاصه ى حسينعلى ميرزا فرمانفرما و از معاصرين فرصت شيرازى بود. از جوانى به تحصيل كمالات پرداخت و معيشت خود را به كتابت مى گذرانيد. منعم خط نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز نيكو مى گفت. از آثار وى علاوه بر «ديوان» شعر، كتابت يك نسخه «ديوان» منچهرى دامغانى، به خط نستعليق است و همچنين كتابت يك نسخه «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كاتبه منعم... سنه ى 1261».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (568)، احوال و آثار خوشنويسان (627 -626/ 3)، حديقة الشعراء (1738 -1734/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (551 -546)، الذريعه (112/ 9)، ريحانه (18/ 6)، طرائق الحقائق (250 -249/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1132 -1131/ 2)، مجمع الفصحا (955 -954/ 5)، مرآت الفصاحه (618 -616).

موسوي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان گمنام است كه نام اصلى وى معلوم نيست. از آثار وى: دو قطعه از يك مرقع، به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «مشقيه سيد موسوى»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم؛ «كتبه سيد موسوى، فى شهور سنه تسع و خمسين و الف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (286/1).

موسوي خوانساري، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1258 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «زادالمعاد» وزيرى، دوازده سرلوح مذهب عالى، نسخ و رقاع كتابت خفى خوش و نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «اقل السادات محمد بن هاشم بن محمد الموسوى الخوانسارى... تحرير پذيرفت فى شهر ربيع الثانى من شهور سنة 1258».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1136/ 4).

موسوي كجوري، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالفضل موسوي كجوري فرزند محمدباقر موسوي ، در سال 1294 ش. در قريه مير كلا كجور مازندران متولد شد. در سال 1294 شمسي جهت تحصيل به تهران رفت و در مدرسه سپهسالار به تحصيل علوم قديمه پرداخت. در سال 1302 شمسي به خدمت عمادالكتاب رسيد و به آموختن فن خط پرداخت. استاد موسوي در سال 1282 به خدمت عمادالكتاب رسيد و به آموختن هنر خط مشغول گرديد. او پس از ده سال هنر آموزي در مكتب عمادالكتاب ، از دست وي به دريافت گواهينامه خوشنويسي نائل آمد.گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : سيد ابوالفضل موسوي كجوري فرزند محمدباقر موسوي ، در قريه مير كلا كجور مازندران متولد شد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد ابوالفضل موسوي كجوري در سال 1294 شمسي جهت تحصيل به تهران رفت و در مدرسه سپهسالار به تحصيل علوم قديمه پرداخت. در سال 1302 شمسي به خدمت عمادالكتاب رسيد و به آموختن فن خط پرداخت.استادان و مربيان : سيد ابوالفضل موسوي كجوري در سال 1282 به خدمت عمادالكتاب رسيد و به آموختن هنر خط مشغول گرديد. او پس از ده سال هنر آموزي در مكتب عمادالكتاب ، از دست وي به دريافت گواهينامه خوشنويسي نائل آمد.هم دوره اي ها

و همكاران : استاد علي اكبر كاوه از جمله دوستان نزديك سيد ابوالفضل موسوي كجوري بود.فعاليتهاي آموزشي : سيد ابوالفضل موسوي كجوري در سال 1304 به توصيه كتبي عمادالكتاب وارد وزارت فرهنگ شد و با سمت به استخدام درآمد و درد دبيرستان هاي تهران ازقبيل حكيم نظامي ، راهنما ، دارالفنون ، علميه ، پهلوي ، پانزده بهمن ، مروي ، اميركبير به تعليم خط اشتغال ورزيد.آرا و گرايشهاي خاص : سيد ابوالفضل موسوي كجوري در نوشتن خط نستعليق و شكسته بسيار توانا است.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

موسوي هندي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى نسخ و رقاع كتابت خوش با رقم: «... بيدالاقل محمد الموسوى الشهير بهندى» (قرن 13) در اونيورسيته اسلامبول.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

موسوي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان عصر قاجار بود. از آثار سيد ابوالحسن موسوى دو رقعه، به خط نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «حرّره العبد الاقل ابوالحسن الموسوى فى شهر جمادى الاولى... 1247».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1016/4).

موسوي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ش)، خطاط. وى در قريه ى مير كلاكجور مازندران به دنيا آمد. در 1294 ش به تهران آمد و در مدرسه ى عالى سپهسالار به تحصيلات علوم قديمه پرداخت. در 1302 ش به خدمت عماد الكتاب رسيد و هنر خط را نزد اين استاد فراگرفت و به دريافت گواهينامه ى خوشنويسى نايل آمد. در 1304 توسط عمادالكتاب به سمت دبير خط در وزارت فرهنگ استخدام شد و در دبيرستان هاى مختلف به تعليم خط اشتغال ورزيد. على راهجيرى چند سالى شاگرد وى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (144 -143).

موسوي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. شكسته نويس بود و به خط سيد ابوالقاسم، مرقعى مشتمل بر شش قطعه، به قلم هاى مختلف از دودانگ تا كتابت خفى خوش كه بعضى رنگه است و با رقمهاى: «بتاريخ... سنة 1257 در دارالخلافه تحرير شد»؛ «مشقه العبد الاقل سيد ابوالقاسم الموسوى...»؛ «فى... سنه 1257 العبد ابوالقاسم الموسوى...»؛ «العبد... سيد ابوالقاسم الموسوى فى سنة 1257» و «در تاريخ... سنة 1258 در دارالخلافه تحرير اين صفحه شد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1248 -1247 /4).

موسوي، رضا

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه از مرقع رقاع دو دانگ جلى خوش، با رقم: «حرره اقل الاقلين و اول الاذلين ابن محمدرضا الشيف الموسوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1070/4).

مهاجر، قاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: سور قرآن، وزيرى كوچك. كاغذ فرنگى آهار و مهره كشيده بين السطور طلااندازى، نسخ كتابت جلى متوسط با رقم: «كتبه العبد الاثم قاسم المهاجر» «سنة 1284» در كتابخانه ى ملى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

مهام، فصيح الملوك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1351 ش)، خطاط و شاعر. وى فارغ التحصيل مدرسه فرانكوپرسان و داراى تحصيلات عالى در رشته ى زبان خارجه از دانشكده ى ادبيات پاريس بود. او فقه و منطق و فلسفه و ادبيات فارسى و عربى را در محضر استادانى چون محمد حسين فاضل تونى، بديع الزمان فروزانفر، جلال الدين همايى و ملك الشعراى بهار فراگرفت و چون علاقه ى زيادى به خوشنويسى داشت، به نزد ميرعماد مير فندرسكى رفت و از وى اصول و قواعد اين هنر را آموخت. مهام طبع شعرى نيز داشت و به خاطر سرودن قصايد نغز بارها مورد تشويق قرار گرفته بود. وى چندين سال امتياز مجله ى «تحفه نو» را عهده دار بود كه ديرى نپاييد و به علت مضايق مالى تعطيل شد. فصيح الملوك در تأسيس مدارس چهل گانه ى دولتى، در 1300 ش، با بانواميلى ريشارد، نايب رئيس تعليمات نسوان، همكارى داشت و بعد مأمور تأسيس دارالمعلمات مركزى شد. سپس براى تكميل مطالعات خود به پاريس و منچستر رفت و بعد از بازگشت، مدت سه سال در دبيرخانه ى شوراى عالى فرهنگ با سمت خوشنويس مشغول به كار شد. خطوط وى در زمان حياتش، در خارج از ايران، از جمله پاريس و توكيو به معرض نمايش گذاشته شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (167 -166)، كارنامه ى زنان (181 -180).

مهد عليا

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ششم ربيع الثانى، 1290 ق، جهان خانم ملقب به مهد عليا از زنان سياستمدار، هنرمند و شاعر. وى نوه فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و دختر قاسم خان قوانلوى قاجار بود. در سال 1234 ق با محمد ميرزا نوه فتحعلى شاه و فرزند عباس ميرزا (وليعهد) ازدواج كرد. پس از مرگ فتحعلى شاه، محمد ميرزا

به سلطنت رسيد (1250 ق). وى مردى بيمار، كم اراده و درويش مسلك بود. جهان خانم كه زنى باهوش و جاه طلب بود با سوءاستفاده از گذشت و اغماض همسرش به مداخله در امور سياسى مى پرداخت و احكام عزل و نصب حكام صادر مى كرد. وى در زمان حيات محمد شاه (1264 -1250 ق) متهم به داشتن روابط پنهانى با ميرزا آقا خان نورى بود. پس از مرگ محمدشاه و تا زمان جلوس ناصرالدين شاه به تخت سلطنت (1264 ق)، مهد عليا رتق و فتق امور را در تهران در دست داشت. پس از رسيدن وليعهد به تهران و جلوس بر تخت، ناصرالدين شاه فرمان صدارت عظماى اميركبير را صادر كرد. اميركبير كه صدر اعظمى مدير، مدبر و قاطع بود، دست مهد عليا را از مداخله در امور سياسى كوتاه نمود. همين امر موجب كينه و دشمنى مهد عليا با اميركبير گرديد. مهد عليا با همدستى ميرزا آقا خان نورى و تنى چند از درباريان معزول عليه اميركبير نزد شاه سعايت و توطئه چينى مى كردند كه در نهايت منجر به عزل و سپس قتل وى گرديد (1268 ق). پس از اميركبير، به سفارش و خواهش مهد عليا ميرزا آقا خان نورى به صدارت رسيد. در دوران صدارت وى مهد عليا همانند گذشته در امور سياسى مداخله مى كرد و تا پايان عمر نفوذ و قدرتش در دستگاه دولت و دربار كم و بيش ادامه داشت.

وزارت مهد عليا را اعتضادالسلطنه فرزند فتحلعى شاه عهده دار بود.

به نوشته خيرات حسان، مهد عليا در خط و نقاشى مهارتى كامل داشت و به شعر و ادب نيز علاقه مند بود. وى در تهران درگذشت و جنازه اش

را به قم منتقل كرده و در جوار حضرت معصومه (س) دفن كردند. ابيات زير از اوست:

از مرد و زن آنكه هوشمند است

اندر همه حال سربلند است

بى دانش اگر زن است اگر مرد

باشد به مثل چو خار بى ورد[1]

ملك جهان خانم (و. 1220 ه.ق ف. 6 ربيع الثانى 1290 ه.ق) زن محمدشاه قاجار و مادر ناصرالدين شاه كه در فاصله ى مرگ محمدشاه تا ورود ناصرالدين ميرزا در تهران به رتق و فتق امور پرداخت و در سلطنت ناصرالدين شاه نيز در كارهاى مملكتى مداخله داشت. عزل و قتل ميرزا تقى خان اميركبير به اشارت وى بوده است.

(1290 -1220 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به جهان. ملقب به مهدعليا. وى نوه ى فتحعلى شاه و همسر محمدشاه و مادر ناصرالدين شاه قاجار بود. جهان خانم در گلدوزى و نقاشى دست داشت و خط را نيز نيكو مى نوشت. مهدعليا بعد از مرگ همسرش، تا ورود ناصرالدين شاه به تهران، نايب السلطنه بود. همچنين او در به قتل رساندن اميركبير دست داشته است. ملك جهان در تهران درگذشت و در قم، در مقبره ى محمدشاه مدفون است. از آثار وى، گل نرگس زيبايى به آبرنگ كه رقم «نقشه مهد عليا» دارد.[2]

ز 985 ق، ملقب به مهد عليا از زنان متنفذ و قدرتمند. وى دختر مير عبداللَّه مرعشى، از سادات مازندران، و همسر سلطان محمد صفوى (996 -985 ق) بود. به دستور شاه طهماسب اول صفوى (984 -930 ق)، محمد ميرزا و همسر و دو پسرش: حمزه ميرزا و عباس ميرزا، و همسر و دو پسرش: حمزه ميرزا و عباس ميرزا، در هرات مركز خراسان زندگى مى كردند. پس از اين كه محمد ميرزا بر اثر شيوع آبله

در خراسان نابينا گرديد و بالطبع از نفوذ او در امور حكومت كاسته شد، به تدريج خيرالنساء بيگم قدرت نمايى كرد و با بزرگان خراسان درباره امور حكومت مذاكره و مكاتبه مى كرد و دستوراتى صادر مى نمود. به همين دليل شاه طهماسب دستور داد تا حمزه ميرزا در خراسان مانده و محمد ميرزا و همسر و فرزند خردسالش، عباس ميرزا، به فارس بروند؛ اما بر اثر پافشارى خيرالنساء بيگم، عباس ميرزا در خراسان ماند و تنى چند از امراى خراسان سرپرستى او را برعهده گرفتند و محمد ميرزا و خيرالنساء بيگم و حمزه ميرزا به فارس رفتند. پس از اين كه محمد ميرزا، با كمك پريخان خانم از فارس به قزوين آمد و بر تخت سلطنت نشست (985 ق)، بلافاصله خيرالنساء بيگم دستور داد تا خليل خان افشار پريخان خانم را به قتل رسانده و دارايى هاى او را به قاتلش بخشيد و امير اصلان افشار را مأمور كشتن دايى پريخان خانم به نام شمخال خان كرد و حكومت شكى را به عنوان پاداش به او داد. همچنين شاه شجاع فرزند شيرخوار شاه اسماعيل دوم صفوى (985 -984 ق) را به قتل رساند. اين كشتارها در نخستين روز ورود سلطان محمد به قزوين صورت گرفت.

خيرالنساء بيگم، ميرزا سليمان جابرى را كه از رجال كاردان و داناى ايران و وزير شاه اسماعيل دوم صفوى بود به صدرا عظمى برگزيد و به او لقب اعتمادالدوله داد. مدتى بعد دولت عثمانى با استفاده از وضعيت پريشان كشور، قسمت هايى از قفقاز را تسخير كرد. خيرالنساء بيگم كه همسرش را ناتوان در اداره امور لشكر مى ديد، فرماندهى لشكر ايران را در دست گرفت

و به جنگ با عثمانيان رفت و قسمت هايى از ولايت شيروان را تصرف كرد. مداخلات او بر بزرگان كشور گران آمد و در نتيجه تنى چند از درباريان متنفذ او را كشتند.[3]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره ششم، 55 -54؛ از رابعه تا پروين، 104 -103؛ اعلام النساء، 221 / 1؛ اميركبير و ايران، 676 -666؛ پشت پرده هاى حرمسرا، 365 -359؛ تذكرةالخواتين، 84 -82؛ خيرات حسان، 94 -92 / 1؛ لغت نامه دهخدا، ش 176 ،217، ناسخ التواريخ، دوره كامل تاريخ قاجاريه، 30 -4 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (139 -138/ 1)، خيرات حسان (94 -92/ 1)، رياحين الشريعه (135 -133/ 4)، زنان سخنور (167/ 1)، شرح حال رجال (329 -326/ 4)، فرهنگ سخنوران (227).

[3] منابع: پشت پرده هاى حرمسرا، 296؛ تاريخ ادبيات ايران، 109 -108 / 5؛ زنان نامى ايران و اسلام، 22 -16؛ كارنامه زنان، 53.

مهديزاده، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي مهديزاده در سال 1328 در مشهد ديده به جهان گشود. ايشان از سال 1347 به طور جدي كار خوشنويسي را آغاز كرد و در سال 1350 موفق به اخذ كارنامه ممتاز خوشنويسي از انجمن خوشنويسان گرديد. وي در سال 1358 كانون خوشنويسان خراسان را به كمك تني از چند از دوستان آغاز نمود و به عنوان سرپرست انجمن خوشنويسان خراسان و مسئول بخش هنري آستان قدس رضوي شروع به فعاليت نمود. وي نمايشگاه هاي مختلفي چه به صورت انفرادي چه به صورت دسته جمعي برگزار كرد.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقوالدين و انساب : نام پدر مصطفي مهديزاده غلامحسين مهديزاده مي باشد كه ايشان از صداي خوبي بهره

مند بودند . پدر و مادر مصطفي مهديزاده مشوق اصلي وي در امر هنر و خوشنويسي بودند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : مصطفي مهديزاده از سال 1347 به طور جدي كار خوشنويسي را آغاز كرد و در سال 1350 موفق به اخذ كارنامه ممتاز خوشنويسي از انجمن خوشنويسان گرديد.خاطرات و وقايع تحصيل : مصطفي مهديزاده از دوران تحصيل خود اينطور نقل مي كند كه: « به ياد دارم مادرم تلاش زيادي كرد كه من در دبيرستان شريعتي كه آن زمان جزو يكي از مدارس خوب مشهد بود، ادامه تحصيل دهم. معدلم 8/19 بود. اما دو روز دير رسيده بوديم و مرحوم زوار گفتند شما دير آمده ايد و بايد به مدرسه ديگري برويد. قرار شد به مدرسه فيوضات بروم. همه مي دانستند كه مرحوم زوار آدم سختگيري بود، وقتي مي گفت "نه" يعني "نه". كسي جرأت مخالفت با او را نداشت. ايشان قول داد سال بعد مرا در مدرسه خودش بپذيرد. بدين ترتيب، سال اول را در مدرسه فيوضات و سالهاي بعد را در مدرسه شريعتي گذراندم.»فعاليتهاي ضمن تحصيل : مصطفي مهديزاده از سال 46 يا 47 آن موقع 16 سال بيشتر نداشتند. براي يك گراورسازي كار مي كرد و خط مي نوشت؛ كاري مثل تهيه كارتهاي عروسي و عزا. چيزي بيشتر از اين هم نبود؛ اما در سالهاي بعد كه با استاد حسين ميرخاني و استاد موسوي آشنا شد، مي توانست كارهاي سنگين تري را قبول كن، به طوري كه در سال 51 ادعيه قرآن كريم را همراه با ترجمه آن نوشت. همزمان با آن و شايد قبل از آن، كارهاي سطحي ديگري چون

پشت جلدنويسي كتاب و ... را انجام داده بود.از همان سالهايي كه رتبه ممتاز را كسب كرد، كارش را به صورت حرفه اي تر ادامه و ترجيح داد.استادان و مربيان : از استادان مصطفي مهديزاده مي توان به حسين ميرخاني و غلامحسين اميرخاني و استاد موسوي اشاره نمود.همسر و فرزندان : مصطفي مهديزاده در سال 1351 وقتي 23 سال سن داشت، در مشهد ازدواج كرد. همسرش تنها فرزند خانواده بود كه با وي نسبت فاميلي داشتند. پدر ايشان چون تنها يك فرزند داشت، علاقه مند بود ايشان در شهر خودش زندگي كند اما بعدها سرنوشت چيز ديگري را براي هر دوي آنها رقم زد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مصطفي مهديزاده به عنوان سرپرست انجمن خوشنويسان خراسان و مسئول بخش هنري آستان قدس رضوي شروع به فعاليت نمود. وي از سال 1358 در انجمن خوشنويسان به شكل شورايي اداره شد، عضويت و سرپرستي شورا را تا سال 1370 عهده دار بود. پس از آن يعني سال 1373 كه به تهران آمد عضو شوراي عالي و مدرس انجمن خوشنويسان ايران شد و اين همكاري در حالي ادامه دارد كه سرپرستي انجمن خوشنويسان ايران شعبه شميرانات را كه بزرگترين شعبه اين انجمن در سراسر كشور است، عهده دار است.آرا و گرايشهاي خاص : مصطفي مهديزاده در رابطه به هنر مي گويد: « هنر خوشنويسي چيزي است كه هر فردي تا پايان عمر با آن رابطه نزديك و مستقيم دارد، از اين رو بايد براي آن اهميت قائل شد، و از آنجا كه پاية اين هنر در مدرسه شكل مي گيرد، نقش وزارت آموزش و پرورش در اين

مورد اهميت بسيار مي يابد و مسئولين بايد با انتخاب افراد ذي صلاح به اين امر مهم التفات بيشتري نشان دهند تا بتوانيم شاهد پيشرفت اين هنر ارزشمندي اسلامي كه بخش مهمي از ميراث فرهنگي ما را در بردارد ، باشيم و درميان جوانان و نوجواناني كه هم اينك به تحصيل اين هنر مشغولند، ميرعمادها بيابيم.»

________________________________________

آثار سنگ نوشته هايي كه براي دانشگاه علوم اسلامي رضوي كتيبه سر در كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي كتيبه مقبره شهيد مدرس كتيبه هاي درهاي چوبي حرم مطهر امام هشتم(ع)

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مهرو، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس، شاعر.

تولد: 1300، بروجرد (آشخانه).

درگذشت: 1360.

على مهرو، فرزند كريم، در نخستين دبستانى دولتى آشخانه به تحصيل پرداخت. خط نستعليق را در همان مدرسه از ميرزا فتح الله خوشنويس آموخت و نوازندگى دو تار را از عبدالله بخشى تعليم گرفت. او از همان كودكى مطالعه را آغاز كرد.

شغل اصلى او كشاورزى و دامدارى بود و تا 45 سالگى خياطى مى كرد. بعد به نويسندگى عريضه و قباله روى آورد و يك چند كارگرى و بنايى كرد و مدتى هم به باغدارى و بزازى پرداخت.

مهرو از بانيان تعزيه و شبيه خوانى در آشخانه بود و نوحه هايى از او باقى مانده است. او با خوانين محلى در ستيز بود و به علت ناامنى منطقه و دور بودن خانه اش از روستا، از سر شب تا صبح بيدار مى ماند تا دزدان از قصد حمله به خانه اش منصرف شوند. چنين بود كه شب هاى بسيار را در زير فانوس به مطالعه و نوشتن گذراند.

على مهرو در سال 1360

درگذشت و در امامزاده دلاور آشخانه به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مهرو، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي مهرو فرزند كريم ، در سال 1300 ه.ش، در آشخانه بروجرد متولد شد. وي در نخستين دبستان دولتي آشخانه به تحصيل پرداخت . خط نستعليق را نزد ميرزا فتح الله خوشنويس آموخت و نوازندگي دو تار را از عبدالله بخشي تعليم گرفت . شغل اصلي مهرو كشاورزي و دامداري بود و نيزتا 45 سالگي خياطي مي كرد .بعد به نويسندگي عريضه و قباله روي آورد و يك چند كارگري و بنايي كرد ومدتي هم به باغداري و بزازي پرداخت . او علاوه بر خوشنويسي ، از بانيان تعزيه و شبيه خواني در آشخانه بود و نوحه هايي از او باقي مانده است .گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقوالدين و انساب : علي مهرو فرزند كريم مهرو بود .تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي مهرو در نخستين دبستان دولتي آشخانه به تحصيل پرداخت . خط نستعليق را در همان مدرسه از ميرزا فتح الله خوشنويس آموخت . نوازندگي دو تار را از عبدالله بخشي تعليم گرفت . او از همان كودكي مطالعه را آغاز كرد .استادان و مربيان : علي مهرو نزد ميرزا فتح الله خوشنويسي آموخت و نزد عبدالله بخشي نوازندگي دو تار را آموخت.وقايع ميانسالي : علي مهرو در طول حيات خود همواره با خوانين محلي در ستيز بود و به علت ناامني منطقه و دور بودن خانه اش از روستا ،از سرشب تا صبح بيدار مي ماند تا دزدان از قصد حمله به خانه اش منصرف شوند .چنين بود كه شب هاي بسياري را در زير

فانوس به مطالعه و نوشتن گذراند.زمان و علت فوت : علي مهرو در سال 1360 در گذشت و در امامزاده دلاور آشخانه به خاك سپرده شد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شغل اصلي علي مهرو كشاورزي و دامداري بود و تا 45 سالگي خياطي مي كرد .بعد به نويسندگي عريضه و قباله روي آورد و يك چند كارگري و بنايي كرد ومدتي هم به باغداري و بزازي پرداخت .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علي مهرو از بانيان تعزيه و شبيه خواني در آشخانه بود و نوحه هايي از او باقي مانده است .

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مؤمن زكي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1124 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «زادالمعاد» ربعى، جلد روغنى، سرلوح مذهب، دو صفحه اول متن و حاشيه مذهب، نسخ كتابت خفى متوسط و شكسته و رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «قد تم هذا الكتاب على يد المذنب الاثم مؤمن بن الحاج محمد زكى فى... 1124».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1220/ 4).

ميان كوشكي، ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1058 ق)، نقاش و خطاط ساده نگار. اهل قريه ى پارآو، قزوين بود كه در حل كارى و نقش تصوير دست داشت. از آثار وى: نقاشى و كتابت «عجايب المخلوقات و غرايب الموجودات». در يكى از تصاوير نسخه، كه به شيوه ى قزوين است، روباهى بالدار با خط رقاع نقش شده است، با رقم: «تمت الكتاب العجايب المخلوقات و غرايب الموجودات فى الاثنين سلخ شهر محرم الحرام فى يدالفقير الحقير داعى عباداله ابراهيم بن محمدجان ميان كوشكى من محال پارآوى سنه 1058».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1436 /3).

مير محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 983 ق)، خطاط و مذهب. از آثار وى: كتابت قسمتى از قرآن وزيرى، مذهب و مجدول سازى، دو سطر اول و آخر به قلم زر و خط رقاع جلى، متن به نسخ كتابت خفى ياقوتى خوش، با رقم: «كتبه العبد... ميرمحمد بن محمدى التبريزى، تحريرا فى... سنة ثلاث و ثمانين و تسعمائة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1152/ 4).

ميرخاني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1291 ش)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به بنده. ملقب به سراج الكتاب. در تهران به دنيا آمد. اصول خوشنويسى را نزد پدر خود آموخت و همه ى اقلام تداول، از قبيل نسخ و ثلث و تعليق و شكسته و به ويژه نستعليق، را از خفى و جلى نيكو مى نوشت. استاد ميرخانى از علوم ادبى بهره مند بود، شعر مى سرود و مجموعه اشعارش موسوم به «ديوان بنده» منتشر شده است. او در تهران درگذشت. از آثار خطى وى: «كليات» سعدى؛ «مثنوى» مولوى؛ «خمسه ى» نظامى؛ «ديوان» حافظ؛ «ديوان» بنده؛ گزيده ى «ديوان» شمس تبريزى؛ «ترانه»هاى بابا طاهر؛ «ترجيع بند» هاتف اصفهانى؛ «ترجمه ى نفس المهموم»؛ «داستان ملك جمشيد»؛ «مجموعه هنر خط»؛ «نگارستان خط».[1]

خوشنويس، اديب، شاعر.

تولد: 1291، تهران.

درگذشت: 5 آذر 1369، تهران.

سيد حسن ميرخانى ملقب به «سراج الكتاب»، فرزند سيد مرتضى حسينى برغانى از خوشنويسان و از شاگردان ميرزا رضا كلهر، در محضر پدر به فراگيرى خط نستعليق پرداخت. بيش از چهل كتاب و رساله كه مى توان به عنوان هاى زير اشاره نمود: كليات سعدى، مثنوى مولوى، خمسه نظامى، ديوان حافظ، ديوان بنده و گزيده ديوان شمس تبريزى، ترانه هاى طاهر عريان، ترجيع بند هاتف اصفهانى، دوازده امام خواجه نصير طوسى، خلاصه شرح حال مولانا، ترجمه ى نفس المهموم، زبدةالاسرار، ديوان

وحدت كرمانشاهى، ديوان موافق ميرزا على اكبر ملقب به موافق عليشاه نعمةاللهى چاپ سنگى، پندنامه سعدى، گزيده سعدى، گزيده شمس تبريزى مثنوى چاه وصال، قصيده انصافيه صدر الافاضل، گلچين معرفت، داستان ملك جمشيد، منتخب اللغه، مجموعه هنر خط، نگارستان خط.

سيد حسن ميرخانى روز 5 آذر 1369 پس از يك بيمارى طولانى و به سبب سكته ى قلبى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اطلس خط (596)، پيدايش و سير تحول هنر خط (241 -238)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (175 -174)، كيهان فرهنگى (س 8، ش 4، ص 54).

ميرخاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1361 -1284 ش)، خطاط. در تهران به دنيا آمد. تعليم خط را از پدر آموخت و چيزى نگذشت كه به جرگه خوشنويسان پيوست. استاد ميرخانى در تحرير خط نستعليق، از ريز و درشت به ويژه، كتابت مهارت بسزايى داشت و در اين فن سرآمد اقران بود. وى از 1329 ش در كلاسهاى آزاد خوشنويسى مشغول آموزش و تربيت هنرجويان گشت. بسيارى از اساتيد حاضر خوشنويسى از دست پروردگان او محسوب مى شوند. از خدمات مهم وى در جهت گسترش هنر خوشنويسى، پايه گذارى انجمن خوشنويسان ايران است. ميرخانى به واسطه اشتغال به امر تعليم، كمتر مجال كتابت مى يافت. از آثار او دو مجلد قران كريم است كه قرآن اولى با ترجمه ى فارسى و دومى بدون ترجمه به چاپ رسيده است. قطعات مختلف ديگرى نيز از وى به جاى مانده است.[1]

خوشنويس.

تولد: 1284، تهران.

درگذشت: 11 خرداد 1361.

سيد حسين ميرخانى، فرزند مرتضى حسينى برغانى، تعليم خط را از پدر فراگرفت و طول نكشيد كه به جرگه ى خوشنويسان وارد به ويژه در تحرير خط نستعليق از ريز و درشت و كتابت شد. ميرخانى مدرس

خط كلاس عمومى خوشنويس اداره ى هنرهاى زيبا بود.

از سال 1329 در انجمن خوشنويسان ايران و در كلاس هاى آزاد خوشنويسى مشغول تدريس شد و ديگر كمتر مجال كتابت يافت و آخرين كار ايشان كتاب مثنوى طبع حاج محمدكريم خان كرمانى است كه در سال 1353 كه براى تعليم هنرجويان كلاس هاى خوشنويسى مشهد به آن آستان مى رفت در مشهد نوشت. دو قصيده ى معروف قرآينه و خاتميه اثر الهى قمشه اى از كارهاى ايشان است. از آثار كتابت ديگر وى، دو مجلد قرآن كريم است كه قرآن اول با ترجمه ى فارسى و قرآن دوم بدون ترجمه به چاپ رسيدند.

سيد حسين ميرخانى موفق به دريافت «نشان درجه ى يك هنر» و «نشان درجه ى سه خدمت» شد و تقديرنامه اى از دانشگاه الزهرا كه به مناسبت نوشتن اولين قرآن به ايشان اعطا شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينده (س 17، ش 4 -1، ص 198)، اطلس خط (596)، پيدايش و سير تحول هنر خط (237)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (162 -161)، قزوين در گذرگاه هنر (255).

ميرعماد خطاط

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد ابراهيم حسنى حسينى سيفى قزوينى، ملقب به عماد الملك. اديب شاعر خطاط مشهور، وى از جمله كسانى است كه خط را فقط به خاطر هنر دوست مى داشته، و براى دست يافتن به آن نهايت كوشش را مبذول داشته، در لطافت قلم، و قدرت دست، و خوش سليقگى، و حسن تركيب كلمات، و ديگر محسنات خط، مهارت و استادى داشته، به طورى كه خط او ضرب المثل شده، و خط هر كس را كه بخواهند تعريف كنند مى گويند: مثل خط مير مى نويسد.

از زمان او تاكنون خط احدى به پايه ى او نرسيده است. مير در نوشتن

خط نستعليق خفى و جلى اعجاز مى نموده، و نسبت به بزرگان بى نهايت بى اعتنا بوده، و همين سرسنگينى او به قيمت جانش تمام شده، او را نزد شاه عباس به سنى بودن متهم كردند، و اشعار و حالات او را به بدترين وصفى توصيف نمودند، و شاه را نسبت به وى خشمگين ساختند، تا به اشاره ى او مقصود بيك مسگر با چند نفر از اوباش همدست شده، شبى او را به قتل رسانيد.

مدفن او را برخى در بقعه ى جنب مسجد تكيه ى ظلمات كه ساختمان آن منسوب به همين مقصود بيك ناظر شاه عباس اول و وزير بيوتات اوست مى دانند، و در كتاب خط و خطاطان گويد: در قبرستان مرزغان حوالى محله ى طوقچى مدفون گرديد.

تولد مير، را در حدود 961، و كشته شدنش را در شب جمعه سال 1024 مى نويسند. وى صاحب ديوان اشعار است، و كتابى به نام «آداب المشق» به نام او به چاپ رسيده است.

پدر و جدش در دستگاه صفويه منصب كتابدارى داشته، و جدش مير حسين على از كتاب و نويسندگان و ساكن قزوين بوده است.

استادان خط او را، عيسى رنگ نگار، مالك ديلمى و ملا محمدحسين تبريزى نوشته اند. پسرش ميرزا ابراهيم، و دخترش گوهرشاد هر دو در خط نستعليق استاد بوده اند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ميرفندرسكي، عماد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1324 ش)، خطاط. در تهران به دنيا آمد. وى در نوشتن خطوط نستعليق و شكسته تحرير توانا بود و در موسيقى نيز دست داشت. ميرفندرسكى مدتى منشى و خوشنويس وزارت امور خارجه بوده است. او در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللَّه دفن شد. از آثار خطى وى، چند اثر به يادگار

مانده كه «گلستان» سعدى، به خط نستعليق خفى در زمره ى آنهاست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (102 -100).

ميرك خراساني، روح اللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 913 ق)، نقاش و خطاط. اهل خراسان و از سادات هرات بود. وى در ابتداى كار به قرائت كلام اللَّه مجيد و كتابت خطوط مى پرداخت و پس از مدتى شوق تصويرسازى پيدا كرد و به دليل پيگيرى آن در تذهيب و نگارگرى مهارت يافت. ميرك پيرو مكتب احمد موسى و از شاگردان استاد ولى اللَّه بود كه بعدها همكار وى گرديد. او مخترع شيوه ى گرفت و گير حيوانات و جانورسازى است. مشهورترين شاگرد وى، استاد بهزاد هراتى است. از آثار وى: تصوير على فارسى در دو صفحه ى جداگانه، با رقم: «عمل ميرك خراسانى»؛ تصاويرى در كتاب «گوى و چوگان» كه در يكى از تصاوير، چهار فرشته ى پر حالت تصوير شده و زمينه ى اثر، تذهيب اسليمى دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (211 -209/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (827/ 2)، حبيب السير (348/ 4)، خوشنويسان و هنرمندان (27).

ميركلن، ابوالحسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. معروف به ميركلّن. از سادات رضوى بود و نياكان او، از دو سه پشت، در دهلى توطن اختيار كرده بودند. در خط نستعليق شاگرد محمدحفيظ خان بود. و به شيوه ى رشيدا مى نوشت و كتابت بسيار مى كرد. تاريخ مرگ وى معلوم نيست، ولى معلوم است كه استاد وى، محمدحفيظ خان، به سال 1194 ق درگذشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (27 -26 /1).

ميركي شيرازي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن عظيم رحلى. ريحان دودانگ عالى. خطاط و مذهب سيد ميركى بن سيد احمد الشيرازى در بقعه ى مولوى در قونيه.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ناجي، محمد عسكر

قرن:1

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: قطعه اى در يك مرقع، به قلم سه دانگ خوش، با رقم: «راقمه محمد عسكر ناجى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (787/ 3).

نازكي تبريزي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. اهل تبريز و مكتبدار بود. نازكى نستعليق را خوش مى نوشت و از هنرمندان خوشنويس كتابخانه ى بايسنقر ميرزا به شمار مى آمد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (936/ 3)، مناقب هنروران (56).

ناصح شيرازي، محمدعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1064 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى، جلد روغنى، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «فرغ من تحرير هذا المصحف المجيد فى شهر شعبان المعظم سنة ستين و اربع بعد الالف، كتبه العبد المذنب الراجى المتخلص بناصح الشيرازى در دارالسلطنة اصفهان مرقوم قلم شكسته رقم گرديد. ختم كتابت قرآن چهارم».[1]

اثر اوست: قرآن، قطع نيم ربعى، جلد روغنى اعلى كار آقا فتح اللَّه. نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «فرغ من تحرير هذا المصحف المجيد فى شهر شعبان المعظم سنة ستين و اربع بعدالالف. كتبه العبد المذنب الراجى المتخصص بناصح الشيرازى در دارالسلطنة اصفهان مرقوم قلم شكسته ى رقم گرديد. ختم كتابت قرآن چهارم» 1064 كتيبه ى جلد روغنى به خط رقاع خوش با رقم محمدعلى سلطان الكتابت. در مجموعه ى بيانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1221/ 4).

ناصرالدين، علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 908 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «بهارستان» جامى، به قلم كتابت عالى، با رقم: «ناصرالدين على سنه ى 908)؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه ناصرالدين على ببلدة بخارا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (937/ 3).

ناصرالسلطنه تبريزي، نصراللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1240- ح 1312 ق)، خطاط. ملقب به دبيرالسلطنه و ناصرالسلطنه. وى مدتها عهده دار امور خالصه ى تهران و آذربايجان بود و در اواخر عمر از خاصان دربار مظفرالدين شاه گرديد. ناصرالسلطنه از علوم ادبى بهره داشت و زبان فرانسه را نيك مى دانست و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (940/ 3)، شرح حال رجال (349 -348/ 4).

ناطق شيرازي، مسيحا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ناطق. وى اشعارى نيكو مى سرود و خط نستعليق را خوش مى نوشت، ولى با وجود وفور هنر و كمال روزگارش به سختى مى گذشت. ناطق در زمان تأليف «تذكره ى نصرآبادى» (1083 ق) دوران پيرى خود را مى گذرانيد. مهدى بيانى در «احوال و آثار خوشنويسان» از قول محمدصالح اصفهانى (م 1126 ق) مى گويد كه ناطق جزو كاتبانى بوده كه پس از ميرعماد و در زمان ابوتراب اصفهانى (م 1072 ق) مى زيسته است. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (904/ 3)، تذكره ى نصرآبادى (42)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (624 -623/ 5)، الذريعه (1160 -1159/ 9)، لغت نامه (ذيل/ ناطق).

نامداري، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1348 -1298 ش)، موسيقيدان، خطاط و نقاش. در قم به دنيا آمد. وى از همان كودكى زير نظر پدرش- كه يكى از خوشنويسان بنام بود- تعليم خط گرفت و سپس نزد حسينعلى خوشنويس اين هنر را تكميل كرد. در نوجوانى به موسيقى علاقه مند شد و براى يادگيرى آن به محضر حسين هنگ آفرين رفت. پس از مدتى در كلاس ابوالحسن خان صبا حضور يافت و نواختن ويولن را نزد آن استاد تكميل نمود. در 1318 ش كلاس موسيقى تأسيس كرد و در ضمن به ساختن ساز، به ويژه سنتور، روى آورد. وى علاوه بر موسيقى و خوشنويسى، از مينياتور و تذهيب نيز اطلاع كافى داشت و آثارى از خود باقى گذاشته است. او سالها دبير خط و نقاشى و موسيقى بود. نامدارى در 1319 ش وارد سازمان راديو شد و اركسترى تهيه كرد و خود سرپرستى آن را به عهده گرفت.

وى در نوشتن خط نت مهارت به سزايى داشت و به درخواست روح اللَّه خالقى كتاب اول و دوم «تار» را با خط زيباى خود نوشت. از آهنگهاى او «سفر برگرد» را مى توان نام برد كه خواننده ى آن حسن كاووسى است.[1]

در تاريخ موسيقى كشورمان هستند بسيار اشخاصى كه با تمام بزرگى و والايى، بى سر و صدا مى آيند و در ناكامى به سر مى برند و در گمنامى و بى سر و صدا از اين جهان فانى رخت برمى بندند و مى روند. يكى از اين اشخاص، هنرمند شايسته شادروان على محمد نامدارى بود كه به تاريخ 1298 در خلجستان شهرستان قم متولد شد و از همان كودكى زير نظر پدرش كه يكى از خوشنويسان به نام بود در اين رشته از هنر كار كرد و بعد از آن نزد مرحوم حسينعلى خوشنويس اين هنر را تكميل كرد.

در سن چهارده سالگى بود كه همراه خانواده به تهران آمد و به موسيقى علاقمند شد و نزد زنده ياد استاد حسين هنگ آفرين به فراگيرى موسيقى و علم آن پرداخت و در سن بيست سالگى بود كه به كلاس ابوالحسن خان صبا رفت و موسيقى و نواختن ويولن را نزد آن استاد بزرگ و دلسوز تكميل نمود و خود در سال 1318 در سه راه ژاله قسمت شمالى ساختمان مجلس كلاس موسيقى جهت تعليم و تربيت هنرآموز تأسيس نمود و در ضمن به ساختن ساز بخصوص سنتور روى آورد. على محمد نامدارى، علاوه بر موسيقى، خطاطى و نقاشى كه آثار متعددى از وى به جاى مانده و همگى از استادى و ذوق ظريف و خلاق آن شادروان حكايت مى نمايد، از هنر مينياتور و تذهيب اطلاع كافى داشت و از

جميع جهات در اين رشته استاد بود ولى آن طور كه بايد و شايد دستگاههاى دولتى آن زمان و جو روزگار از اين هنرمند بهره نگرفت.

در سال 1319 كه تازه راديو تأسيس يافته بود، وى وارد كار راديو شد و اركسترى ترتيب داد و سرپرستى آن را به عهده گرفت كه آهنگ ها و شعرهايى را كه خواننده مى خواند خود مى ساخت و مى سرود. على محمد نامدارى در نوشتن خط نت مهارت بسزايى داشت و همين امر موجب گشت تا شادروان استاد روح اللَّه خالقى از ايشان خواست تا كتاب اول و دوم تار بنويسد و او با خط بسيار زيباى خود اين خواسته استاد را اجابت كرد.

نامدارى سال هاى سال با راديوهاى تهران، ژاندارمرى، نيروى هوايى و شهربانى همكارى كرد و هر هفته آهنگ ها و ترانه هايى براى اجرا در اين فرستنده ها آماده با اركستر اجرا مى كرد. از آهنگ هاى خوب به يادماندنى وى بايد از «سفر بر گرد» را نام برد كه شهرت بسزايى به دست آورد و خواننده ى آن حسن كاووسى بود. على محمد نامدارى، سال ها دبير خط و نقاشى و موسيقى چندين دبيرستان و دبستان تهران بود او چهار فرزند به نامهاى شهلا، شهرام، بهرام و حسين به يادگار گذاشت و در سال 48/4/12 بر اثر بيمارى كبد و كليه درگذشت، روانش شاد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] مردان موسيقى (79 -77/ 2).

نامه نگار، شكرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. او و پدرانش از نويسندگان وزارت امور خارجه بودند. ميرزا شكراللَّه نستعليق را به شيوه ى ميرعماد خوش مى نوشت و در شكسته نويسى هم دست داشت. از آثار وى: مرقعى مشتمل بر بيست رقعه، به قلمهاى شش دانگ تا غبار خوش، با

رقمهاى مختلف: «مشقه شكراللَّه 1268» و «بتاريخ جمادى الثانى سنه هزار و دويست و شصت و هشت تحرير شد» و «در عهد دولت ناصرالدين شاه قاجار... شكراللَّه تنكابنى بنوشتن اين مرقع قدم خدمت نهاد... سنه 1268»؛ يك لوحه ى اشعار در مدح ناصرالدين شاه، به قلم نستلعيق دو دانگ و نيم دو دانگ خوش و شكسته ى نستعليق كتابت متوسط، با رقم: «... شكراللَّه نامه نگار ابن مرحوم فتح على خان تنكابنى...»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «... مشقه العبد المذنب شكراللَّه غفر ذنوبه و ستر عيوبه، 1262».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (310/2).

نايلي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن جانمازى، نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «على نايلى 1267» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ناييني، عبدالعظيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسانى است كه بسيار ماهرانه و پخته مى نوشته و از استادان خط نسخ بوده است. از آثار وى: يك قطعه نسخ كتابت خوش، با رقم: «كتبه ابن محمد رفيع، عبدالعظيم النائينى فى سنه اربع و تسعون و مائه بعد الالف 1194»؛ يك قطعه نسخ ممتاز، با رقم: «حرره عبدالعظيم نائينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1102 / 4)، خوشنويسان و هنرمندان (92).

ناييني، علي اكبر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «تحفه المؤمنين»، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «مرقوم قلم شكسته رقم اقل... على اكبر النائينى گرديد. تحريرا فى شهر رمضان المبارك من شهور سنه ى 1199».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (438 / 2).

ناييني، غلامعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط و شاعر. از آثار وى: «دعاى صباح» وزيرى كوچك جلد روغنى، متن و حاشيه مذهب، نسخ كتابت و كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد الجانى غلامعلى بن محمد النائينى... سنه 1314 ثلثمائه و اربع عشر بعد الالف»؛ يك صفحه قطعه سازى زيبا، نسخ كتابت و خفى متوسط، با رقم: «ناظم هذا الابيات... غلامعلى ابن محمد النائينى... سنه 1310».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1128 / 4).

ناييني، مريم

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ز 1302 ق)، خطاط. وى نواده ى حاج عبدالوهاب نايينى بود. در خط نسخ مهارتى بسزا داشت و مخصوصا آن را با قلم خفى خوش مى نگاشت و از استادان مسلم اين خط به شمار مى آمد. از آثار او: قرآن وزيرى جلد روغنى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع، نسخ و رقاع كتابت خفى متوسط، با رقم: «... حرره مريم من نواده ى مرحوم حاج عبدالوهاب نائينى اعلى اللَّه مقامه، فى... سنة 1302».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1215/ 4)، اطلس خط (363)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (50 -49).

نائيني، مريم

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1302 ق، از زنان خوشنويس. قرآنى وزيرى به خط نسخ و رقاع كتابت خفى متوسط از او موجود است كه رقم «... كمينه كنيز ديرينه... كه تكليفش پنبه ريسى بود خيال خوشنويسى دامنگير شد... مريم نواده مرحوم حاج عبدالوهاب نائينى اعلى الله مقامه» و تاريخ «جمادى الاولى من شهور سنة 1302» را دارد.[1]

اثر اوست: قرآن وزيرى، جلد روغنى، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع نسخ و رقاع كتابت خفى متوسط با رقم: «امروز كه... سرير سلطنت دولت عليه ايران به وجود مبارك... ناصرالدين شاه... مزين است... اين كمينه كنيز ديرينه را هم كه تكليفش پنبه ريسى بود خيال خوشنويسى دامن گير شد... پيشكش نمود... حرره مريم من نواده ى مرحوم حاج عبدالوهاب نائينى اعلى اللَّه مقامه» «فى شهر جمادى الاولى من شهور سنة 1302» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار خوشنويسان، 1215 / 4 -3.

نجات اصفهاني، عبدالعال

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1140/ 1126/ 1122 ق)، منشى و شاعر، متخلص به نجات. معروف به مير نجات. وى از سادات كهكيلويه فارس و ساكن اصفهان بود. پدرش مستوفى و نويسنده اى عالم و محاسب بود كه مير عبدالعال، شغل پدر را در كارهاى ديوانى دنبال كرد. در عهد شاه سليمان صفوى (1105 -1077 ق) از منشيان دربار شاهى بود و در دوره ى شاه سلطان حسين (1135 -1105 ق) در كتابخانه ى سلطنتى به خدمت اشتغال داشت. نجات خط نستعليق را خوش مى نوشت، شعر نيز مى سرود و مهارتش در سرودن غزل و مثنوى بود. او شاگرد صائب تبريزى و دوست و همنشين ميرزا طاهر وحيد قزوينى و ميرزا طاهر نصرآبادى بود. برخى از مؤلفان معتقدند كه «ديوان» مير

نجات مشتمل بر حدود ده هزار بيت است و ميرزا طاهر وحيد بر آن ديباچه نوشته است، به آورده ى تعليقات «تذكرة المعاصرين»، گلچين معانى گويد: "نسخه اى از ديوان او را كه من ديده ام، فاقد ديباچه مزبور بوده و تمام آن ديباچه را در منشآت وحيد مى توان يافت." نام وى را مير عبدالعالى و عبدالمعال و نسبتش را قمى نيز ذكر كرده اند. او در اصفهان درگذشت و در محوطه ى آرامگاه آقا حسين خوانسارى دفن گرديد. از آثارش: مثنوى «مسير السالكين»، كه در 1085 ق سروده شده و يك هزار و دويست بيت از آن باقى مانده است، مثنوى «گل كشتى»، در اصطلاحات ورزشى و فنون كشتى كه در 1112 ق سروده شده است؛ «ديوان» شعر، در پنج هزار بيت.[1]

ميرنجات. عبدالعالى يا عبدالعال فرزند ميرمحمد مؤمن حسينى شاعر قرن دوازدهم هجرى. از معاصران حزين و نصرآبادى و از منشيان و مستوفيان بنام عهد صفوى است. خط نستعليق را خوب مى نوشته و شعر بسيار هم گفته است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (1033 -1032/ 3)، تاريخ ادبيات در ايران (1372 -1367/ 5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (656 -654/ 1)، تذكره ى روز روشن (806 -804)، تذكرةالمعاصرين (294 -288 ،161 -157)، تذكره ى نصرآبادى (342 -340)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (656 -653/ 5)، دايرةالمعارف فارسى (3010/ 2)، الذريعه (1171/ 9)، ريحانه (133/ 6)، فرهنگ سخنوران (921)، فهرست نسخه هاى خطى فارسى (2567/ 3)، لغت نامه (ذيل/ نجات)، منظومه هاى فارسى (558 -557)، يغما (س 23، ش 10، ص 614 -611).

نجفي زنجاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1287(1324 ق.)، نجف.

درگذشت: 17 تير 1361.

احمد نجفى زنجانى مشهور به «معصومى» يا «معصومى خوشنويس»، فرزند محمدحسين، در

هفت سالگى در مدرسه ى مرتضوى ايرانيان در نجف اشرف مشغول به تحصيل شد. سپس به فراگيرى فقه و اصول و نحو و صرف و ادبيات عربى و فارسى پرداخت. چون از كودكى به آموختن فنون خط علاقه داشت، ضمن تحصيل زير نظر اساتيد خط به استنساخ كتب دينى و اجتماعى اشتغال ورزيد تا در بيست و پنج سالگى رسما در زمره ى خوشنويسان عصر درآمد و مشغول تحرير كتب مؤلفين و ناشرين شد. كار كتابت را از سال 1295 آغاز كرد. از همين زمان كتيبه نويسى را شروع نمود و از جمله آنها مى توان به اين موارد اشاره كرد: كتيبه هاى: درب طلاى نقره ى حرم سامرا، ضريح آرامگاه حضرت مسلم (ع) دركوفه؛ ضريح آرامگاه حضرت عبدالعظيم؛ ضريح آرامگاه حضرت رقيه در شام؛ ضريح آرامگاه حضرت رضا (ع)؛ كتيبه هاى مسجد اعظم و مسجد آئينه و موزه ى قم؛ رواق آينه ى زنانه حضرت معصومه (ع)؛ گنبد خواجه ربيع در خراسان؛ صحن كهنه ى قم؛ شاه نعمت الله در ماهان كرمان؛ آرامگاه ابوعلى سينا در همدان؛ امامزاده سيد محمد محروق در نيشابور؛ آرامگاه عمر خيام در نيشابور؛ آرامگاه شيخ فريدالدين عطار در نيشابور؛ مسجد شاه صفى در اردبيل مسجد جنت در اردبيل؛ بقعه ى طيبات در مرز افغانستان؛ آرامگاه نادرشاه افشار در مشهد؛ مجمسه ى فردوسى در ايتاليا، مهمانخانه ى و نمايشگاه سفارتخانه ى دولت ايران در واشنگتن، قسمتى از درب هاى آهنى مسجد شاه در تهران؛ مسجد سيد عزيزالله؛ مسجد ملكه مادر؛ مسجد سبحان؛ مسجد آقا رضا شيشه؛ مسجد باب الحوائج؛ مسجد و محراب آشتيانى ها؛ محراب مسجد خليل الرحمن؛ محراب مسجد كرمانى ها؛ سردرى و محراب مسجد اردبيلى ها؛ محراب سيد اربابى؛ مسجد هدايت؛ مسجد حاج آقا كمال مرتضوى؛ مسجد

دولت آباد؛ مأذنه ى پامنار؛ مأذنه ى مسجد صدريه؛ مسجد كاظمين؛ مسجد خوانسارى ها؛ مرقد و زيارتنامه ى امامزاده ى عبدالله در شهر رى؛ مدرسه ى مروى تهران؛ كتيبه ى و زيارتنامه ى بقعه ى امامزاده شكركوه در مازندران؛ تجديد ضريح امامزاده نور در گرگان؛ كتيبه ى مسجد دانشگاه تهران به عرض يازده متر و سى سانتيمتر و به طول بيست متر با رقم و تاريخ 1385 ق. مرقوم كرده اند. علاوه بر اين عموم اصلاحات كتيبه هاى تاريخى به دستور وزارت فرهنگ در سراسر ايران و شجره هاى انساب سادات و استنساخ كتب قيمتى و تكميل قرآن هاى خطى و گرانبها نمونه هايى از آثار هنرى اين هنرمند است.

يكى از كارهاى هنرى و خطى اين دقيق وى نوشتن سوره ى اخلاص روى يك دانه برنج با امضا و تاريخ است. از اين نوع برنج ها چهار دانه در دسترس است كه دو دانه ى آن در كتابخانه ى حضرت امير (ع) در نجف زنجانى عبارت بودند از: در خط نسخ، ميرزا عبدالجواد محلاتى، در خط ثلث: عبدالعلى ثانى يزدى ملقب به اشرف الكتاب، در خط نستعليق، ميرزا حسن زرين خط تهرانى. اجازات زنجانى توسط افراد زير صادر شده است: محمدعلى فضلى بغدادى، حامد آمدى اسلامبولى، محمدهاشم بغدادى، بدوى دمشقى، حسن زرين خط تهرانى. وى از خوشنويسانى است كه در نوشتن انواع خط از قبيل نسخ، ثلث، رقاع، كوفى، نستعليق، شكسته، طغرا و غيره مهارت داشت.

وى در انجمن خوشنويسان ايران به سمت استادى در امر خط ثلث مشغول و تا پايان عمر در اين خدمت بود.

از جمله كتاب هايى كه كتابت كرده است مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: رياض الجنان (1375 ق.)؛ انوار المجالس؛ گنج جواهر دانش؛ رسائل آيت الله سيد حسين بروجردى؛ كتاب الطهاره تأليف آيت الله بروجردى در

فقه؛ قرآن سه جلد (و از جمله قرآن رحلى مذهب با چاپ هفت رنگ، تهران)؛ تنقيح المقال فى احوال الرجال در سه جلد، تأليف آيت الله مامقانى؛ مفاتيح الجنان حاج شيخ عباس محدث قمى؛ تفسير گازر؛ سفينة البحار تأليف محدث قمى؛ مناسك حج آيت الله محمدحسين نايينى؛ مناسك حج شيخ على مرندى؛ رساله نجاةالعباد تأليف آيت الله سيد ابوتراب خوانسارى؛ پنج دوره ديوان مصور خيام؛ يك جزوه قرآن براى مدرسين؛ چهار دوره رسم المشق؛ آثار جاويدان خط تأليف احمد زنجانى؛ چندين كتاب درسى نيز به خط او در ايران و عراق (نجف).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نجفي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا احمد نجفي زنجاني مشهور به « معصومي » يا « معصومي خوشنويس » فرزند محمد حسين ، در سال 1287 در زنجان به دنيا آمد. وي در سن هفت سالگي در مدرسه مرتضوي ايرانيان، در نجف اشرف مشغول به تحصيل شد. سپس به حوزه علميه نجف اشرف رفته و هم زمان با تحصيل علوم ديني هنر خطاطي و خوشنويسي را نيز فرا گرفت . در سن بيست و پنج سالگي رسما در زمره خوشنويسان عصر درآمد و مشغول به تحرير كتب مولفين و ناشرين شد. استاد نجفي زنجاني در انجمن خوشنويسان ايران به سمت استادي در امر خط ثلث مشغول شدو تا پايان عمر در اين خدمت بود. استاد سرانجام در روز پنج شنبه 17 تيرماه 1361 در بيمارستان شاه رضاي مشهد در اثر حمله قلبي درگذشت .گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نسخ و ثلثوالدين و انساب : احمد نجفي زنجاني فرزند محمد حسين زنجاني در زنجان به دنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمد نجفي زنجاني در هفت سالگي

در مدرسه مرتضوي ايرانيان در نجف اشرف مشغول به تحصيل شد. سپس به فراگيري فقه و اصول و نحو و صرف و ادبيات عربي و فارسي پرداخت. چون از كودكي به آموختن فنون خط علاقه داشت ، ضمن تحصيل، زير نظر اساتيد خط به استنتاخ كتب ديني و اجتماعي اشتغال ورزيد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : احمد نجفي زنجاني هم زمان با تحصيل علوم ديني ، هنر خطاطي و خوشنويسي را نيز دنبال كرد.استادان و مربيان : احمد نجفي زنجاني تحرير خط را نزد : استاد ميرزا عبدالعلي ثاني يزدي ملقب به (اشرف الكتاب) ( خط ثلث ) و استاد ميرزا عبدالجواد محلاتي ( خط نسخ ) ، كه هر دو از خوشنويسان طراز اول قرن پيش بودند ، آموخت و از ديگر استادان وي بايد از استاد حامد آمدي استانبولي در كشور تركيه و استاد هاشم بغدادي در عراق ياد كرد. خط نستعليق را هم زير نظر استاد بزرگ اين خط مرحوم ميرزا حسن زرين خط فرا گرفت.همسر و فرزندان : از مرحوم احمد نجفي زنجاني شش فرزند به جاي ماند و تنها نوه دختري وي كه شاگردش نيز بوده است در حال حاضر راه استاد را دنبال مي كند.زمان و علت فوت : احمد نجفي زنجاني در ماه رمضان براي زيارت عازم مشهد مقدس شد و روز پنجشنبه 17 تير ماه 1361 در بيمارستان شاهرضاي مشهد بر اثر حمله قلبي در گذشت.فعاليتهاي آموزشي : احمد نجفي زنجاني در انجمن خوشنويسان ايران به سمت استادي در امر خط ثلث مشغول شد و تا پايان عمر در اين خدمت بود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : احمد

نجفي زنجاني در زمينه تعليم و تعلم ، مسافرتهاي متعددي به كشورهاي اسلامي كرد و به طور كلي هر جا كه خط بود استاد زنجاني هم در آنجا حضور داشت.آرا و گرايشهاي خاص : از ويژگيهاي بارز و استثنايي احمد نجفي زنجاني تحرير يازده نوع خط: نسخ، ثلث، نستعليق، رقعه، رقاع، شكسته،ريحاني،ديواني،جلي،طغرا، و كوفي بود.چگونگي عرضه آثار : در حال حاضر آثار زيادي از احمد نجفي زنجاني در اكثر كشورهاي اسلامي و موزه هاي اروپا و آمريكا وجود داردو بخشي از مرقعات او را به موزه استالينگراد برده اند.

________________________________________

آثار : آثار جاويدان خط انوارالمجالس پنج دوره ديوان مصور خيام تفسيرگازر تنقيح المقال في احوال الرجال ويژگي اثر : در سه جلد , تاليف آيت الله مامقاني6 چهار دوره رسم المشق رسائل , آيت الله سيد حسين بروجردي رساله نجاه العباد ويژگي اثر : تاليف آيت الله سيد ابوتراب خوانساري9 سفينه البحار ويژگي اثر : تاليف محدث قمي10 قرآن ويژگي اثر : سه جلد ( و از جمله قرآن رحلي مذهب با چاپ هفت رنگ ,تهران)11 كتاب الطهاره ويژگي اثر : تاليف آيت الله بروجردي در فقه12 كتابت رياض الجنان گنج جواهر دانش

مفاتيح الجنان , حاج شيخ عباس محدث قمي مناسك حج , آيت الله محمد حسين نائيني مناسك حج , شيخ علي مرندي يك جزوه قرآن براي مدارس

________________________________________

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

نجم مسعود يعقوبي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 897 ق)، خطاط. از مردم ساوه بود و در تبريز مى زيست. وى خواهرزاده ى قاضى عيسى و از امرا و منشيان دربار سلطان يعقوب آق قوينلو و استاد او بود و يعقوبى رقم مى كرد. نجم مسعود در خط شكسته تعليق مهارت بسزايى داشت و در شمار استادان اين فن به حساب مى آمد. وى تا پايان سلطنت سلطان يعقوب بر سر كار بود و حتى پس از مرگ او، همراه بايسنقر ميرزا (897 -896 ق) به شروان رفت و در همان جا به دست بعضى از امرا مسموم شد. از آثار او: يك قطعه از مرقعى، به قلم كتابت جلى ممتاز، با رقم: «كتبه الراجى الى عفو اللَّه الغنى، نجم مسعود، فى سنة اثنى و ثمانين و ثمانمائة»، يك قطعه از مرقعى، به قلم نيم دو دانگ عالى، با رقم: «حرره نجم مسعود اليعقوبى، بدار السلطنة تبريز، فى سنة ثمانين و ثمانمائة»، يك قطعه از مرقع، به قلم كتابت جلى، با رقم: «حرره الفقير نجم مسعود»؛ يك قطعه از مرقعى، به قلم نيم دو دانگ جلى عالى، با رقم: «حرره اضعف عباداللَّه الغنى، نجم مسعود اليعقوبى فى سنة 882».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احسن التواريخ (633 ،595)، احوال و آثار خوشنويسان (1283 -1282/ 4)، اسناد و مكاتبات تاريخى ايران (412)، اطلس خط (408)، حبيب السير (431/

4).

نجم آبادي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1326 -1253 ش)، خطاط. وى از خاندان بزرگ نجم آبادى و پدر دكتر محمود نجم آبادى است. آقا مرتضى در تهران به دنيا آمد و در اين شهر به تحصيل علوم پرداخت و چون از همان كودكى به خوشنويسى علاقه مند شد، به محضر ميرزاى كلهر رفت و اصول و قواعد خط را نزد وى آموخت. او پس از آنكه از تحصيل مقدمات علوم فراغت يافت، به آموختن فقه و اصول پرداخت و بعد وارد خدمت عدليه شد و تا مستشارى ديوان كشور ارتقاء يافت. وى در تهران درگذشت و در جوار مقبره ى حاج شيخ هادى نجم آبادى مدفون است. نجم آبادى آثار خطى زيادى از خود به يادگار گذاشته، كه از آن جمله اند: «ديوان» هاتف اصفهانى؛ «ديوان» سرخوش اصفهانى؛ «نصايح الملوك»؛ داستان «ژرژ انگليسى»؛ «تاريخ اسكندر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (593)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (96 -94)، زندگينامه ى آيت اللَّه حاج شيخ هادى نجم آبادى (61 -60).

نجومي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مرتضي نجومي در سال 1307و در 26 بهمن ماه در شهر كرمانشاه ديده به جهان گشود. وي تحصيلات آغازين خود را در مدرسه حاج شهبازي و نزد علماي آن دوران فرا گرفت و در همان ابتداي راه از پدر هنر خوشنويسي را آموخت .به علت علاقه وي به مطالعه ، كتابخانه هايي در شهر باختران و هم درشهر كرمانشاه كه تمام كارهاي آن به خصوص جلد وترميم و صحافي كتابها به عهده او بود را تاسيس كرد .از وي آثار ي چون« بعد معنوي هنر خط» و« عرفان هنري انسان »به جا مانده است .گروه : هنررشته : خوشنويسيوالدين و انساب : سيد مرتضي نجومي در سال 1307و در 26 بهمن

ماه در شهر كرمانشاه و درخانواده اي اهل علم و هنر ديده به جهان گشود. خاندان نجومي از سادات حسيني و از اولاد سادات كه درزمان امام محمد باقر و امام صادق ساكن كوفه مي باشند . سلسله نسب وي به جناب حسين ذي الدمعه فرزند شهيد ،فرزند امام همام سيد الساجدين و زين العابدين علي بن الحسين (ع) است .اجداد پدري و مادري او تا متجاوز از 350 سال قبل همگي روحاني بودند و جد وي آقا ميرزا اسمعيل هم از خوشنويسان بسيار خوبي بوده اند كه انواع خطوط را هم بسيار استادانه مي نوشته اند . مرحوم والده نجومي از علماي اتقيا وافاضل نادره شهرستان باختران بود. كه درسال 1305 هجري قمري و 1265 شمسي متولد و 1378 مطابق به 18 مرداد 1364 به رحمت ايزدي پيوست كه صبح روز بعد با جمعيت بي نظيري كه سالها چنين جمعيتي درباختران ديده نشده بود تشييع و توسط علماي متقي وبزرگوار شهر به قم منتقل و در آرامگاه ابوحسين غرفه بزرگ و مخصوص علما مدفون گرديد . مرحوم والده نجومي از خوشنويسان بسيار عالي خط نسخ بودند .پدر نجومي استاد خوشنويسي بود و او هم بهره كافي از هنر پدر در اين ايام برد .تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد مرتضي نجومي در همان ايام كودكي با مجالست بزرگان و اهل علم و بدليل مطالعه وي در كتب و قصص ديني معلومات خوبي به دست آورد و جامع المقدمات و سيوطي و صمديه مغن؟؟مطول و ....ر ادر مدرسه حاج شهباز خان كرمانشاه و نزد علماي آن زمان فرا گرفت شرح لمعه و قوانين را

نزد آقا ميرزا علي فلسفي و آقا ميرزا احمد اردبيلي و بقيه دروس را هم نزد علماي نجف اشرف آموزش ديد .استادان و مربيان : از استادان سيد مرتضي نجومي كه براي تمام مراحل او را همراهي كردند مي توان از :آقا ميرزا ابراهيم پور ، مرحوم والده نجومي كه شرح لمعه و قوانين و صمديه و سيوطي و حاشيه ملاعبد الله و مقداري سيوطي ومغني و جامع المقدمات را نزد حاج آقاسيد محمود معصومي لاري ، شرايع ر ا آقاي حاج شيخ حسن حاج آخوند و حاج آقا مجتبي حاج آخوند ،شرح لمعه را نزد استاد آقا ميرزا احمد اردبيلي و آقا شيخ علي كاشاني ،مبحث برائت را نزد حاج آقاي علي بهشتي و سيد محمد روحاني و سيد احمد شكوري . مكاسب را نزد شيخ انصاري و مهذب الاحكام في شرح العروه الوثقي را نزد استاد آيت الله آقا سيد عبد الاعلي سبزواري و كفايه را جناب آقاي سيد محمد روحاني و سيد عبد الاعلي سبزواري ، خارج محقق را آقا ميرزا محمد باقر زنجاني وآقا عبد الهادي شيرازي را خارج فقه و محسن حكيم در س متاخر ممسك ر ا ، آٌقا سيد محمود شاهرودي مباحثي در رابطه با حج را به ايشان آموختند .مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ازمراكزي كه سيد مرتضي نجومي آن را تاسيس كردند كتابخانه اي است دركرمانشاه كه حدود يك هزار جلد كتاب ارزنده كه توسط خود استاد جلدو ترميم و صحافي شده است در اين كتابخانه جمع آوري شده است ، و همچنين تاسيس كتابخانه اي در شهر باختران كه

شامل هفت هزار كتاب كه حدود هزار جلد آن به ترميم و تجليد وي انجام گرفته است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از فعاليت هاي سيد مرتضي نجومي مي توان به موارد زير اشاره كرد . - تاسيس كتابخانه اي در كرمانشاه - تحرير آثار ارزنده به ويژه در زمينه خط ثلث - تحقيق و تدريس در علوم اجتهاد آرا و گرايشهاي خاص : از نظرگاه سيد مرتضي نجومي ،شخص هنر مند آنست كه اصالت خود و ارزشهاي اصيل انساني و الهي خود را در يابد و اگر چنين دريافتي دروني پيدا كرد خود به خو؟؟؟؟الهي ،اصيل و ارزشمند پيدا مي كند و براي چنين هنرمندي چراغ هدايت فرا راه او روشن است .چگونگي عرضه آثار : سيد مرتضي نجومي كه بغير از نوشتن تقريرات دروس فقهي و اصول ،بعضي كتابها را به خط خود استنساخ كرده است مثل رياض العلماء ، بناء العويه در نقض الرساله العثمانيه ،استخارات ، نشوه السلافه و محل الاضافه ، سلامه العصر في اعيان العصر ، فصل القضاء في الكتاب المشتهر بفقه الرضا . فروع علم اجمالي ،التعاد ، تحفه الحكيم و معاد .

________________________________________

آثار : بعد معنوي هنر خط عرفان هنري انسان

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

نحاس رازي اصفهاني، ابوالمعالي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 512 /508 ق)، عالم، شاعر و خطاط. ازشعراى ايرانى دانشمند عهد سلاجقه ى بود و معاصر ابوالمفاخر رازى و منجيك. در خط و استيفا نيز سرآمد زمانه بود. بيشتر عمر خدمت سلاجقه كرد و منصب عارض سپاه داشت؛ مدتى نيز وزير خليفه وقت شد اما دولت او نپاييد

و بعد از يك ماه به حبس افتاد، از محبس به همدان گريخت و تا پايان عمر همان جا بماند. سال وفات را بين سالها 508 تا 541 ق نوشته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :پيدايش خط و خطاطان (84)، تاريخ نظم و نثر (51)، تذكرة الشعراء (88)، تذكرة القبور (110)، دستور الوزراء (91 -90)، الذريعه (1178 ،50 /9)، رى باستان (398 -397 /2)، ريحانه (270 /7)، لغت نامه (ذيل/ ابوالمعالى)، مجمع الفصحا (197 -195 /1)، المعجم فى معايير اشعار العجم (412)، هفت اقليم (359 -358 /2).

نحوي، محمد علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا على محمّد. فاضل اديب خطّاط، در يكى از مساجد محلّه شهشهان، جنب كوچه بنّاها امامت مى نمود. در 21 ذى حجّة الحرام 1381 به سنّ قريب به 75 سالگى وفات يافته، در تكيه گلزار در تخت فولاد مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نديم الملك، حيدر علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ميرزا مهدى بن ملا هاشم نديم باشى، مصاحب محمد حسين ميرزا ولى عهد بوده، و لقب نديم الملك به وى داده بودند.

مردى فاضل و اديب و سخندان، و بلند طبع و كريم النفس بوده، خط تحريرى را خوب مى نوشته، و زبان فرانسه را نيز خوب مى دانسته.

كتب چندى تألف و از فرانسه ترجمه كرده است كه نسخ آن در كتابخانه عمومى اصفهان موجود است.

1- تاريخ اصفهان [مطبوع] 2- ترجمه ى اقوم المسالك 3- ترجمه ى مروج الذهب.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

نشاط اصفهاني، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1244 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نشاط. ملقب به معتمدالدوله. از سادات موسوى بود و در اصفهان به دنيا آمد. وى در زادگاه خود با شعر و ادب فارسى و عربى و دانش هاى مختلف از جمله رياضى و حكمت الهى و منطق آشنا شد و در هنر خوشنويسى نيز مهارت يافت. او خطوط نستعليق، شكسته تعليق و به ويژه شكسته نستعليق را خوش مى نوشت و روش درويش عبدالمجيد را استادانه تقليد مى كرد. نشاط يكى از دوستداران سبك بازگشت ادبى بود و در آن زمان كه شهر اصفهان مركز اين جنبش و رستاخيز شعر و ادب بود، محفلش مجمع شعرا و ظرفا بود. او در 1218 ق به تهران آمد و به دربار فتحعلى شاه قاجار راه يافت و سمت دبيرى و منشى گرى و لقب معتمدالدوله گرفت و پس از چندى به سرپرستى ديوان رسائل گمارده شد. بيشتر احكام سلطنتى و فرامين رسمى و نامه هاى خصوصى شاه و عقدنامه ها و وصيت نامه هاى افراد خاندان سلطنت با خط و انشاى او تحرير مى شد و تا پايان عمر عهده دار اين سمت بود. وى يك باراز طرف

شاه به پاريس رفت و به حضور ناپلئون اول رسيد. نشاط به بيمارى سل در تهران درگذشت. نشاط در سرودن غزل، قصيده، تركيب بند، مثنوى، قطعه، رباعى و ترانه توانا بود. مجموعه غزل ها، قصيده ها، مثنوى ها، رباعى ها، قطعه ها و تك بيت هاى او به چاپ رسيده است. او همچنين در سرودن شعرهاى عربى و تركى نيز دست داشت و قصيده ها و غزل هايى به اين دو زبان سرود. معروف ترين اثر وى «گنجينه» است كه به نام «گنجينه ى نشاط» يا «گنجينه ى معتمد» نيز شهرت دارد. اين كتاب حاوى پنج درج مى باشد. منشأت و مكاتيب خصوصى، رسمى و حكومتى و فرامينى كه براى فتحعلى شاه انشاء شده است بخش مهمى از اين اثر را تشكيل مى دهد. از آنجايى كه «گنجينه» پس از مرگ وى جمع آورى و تنظيم شده و در هر چاپ اين مجموعه تغييراتى نموده است، يك «گنجينه» مدون و يك شكل وجود ندارد. در «الذريعه» در كنار «گنجينه»، «ديوان» شعر و «ساقى نامه» نيز به وى نسبت داده شده است.[1]

ميرزا عبدالوهاب ملقب به معتمدالدوله و متخلص به نشاط اصفهانى (و. 1175 ه.ق 1761 م.- ف. 1244 ه.ق 1828 م.) شاعر عهد قاجاريه. وى از سال 1218 ه.ق به بعد در تهران مى زيست و در دربار فتحعلى شاه قاجار صاحبديوانى رسائل را به عهده داشت. نشاط در خط و انشاء و اطلاع از فنون ادب مشهور بود. مجموعه ى آثارش به نام «گنجينه» شامل پنج «درج» حاوى منشات و قصايد و غزليات و قطعات و مثنويهاى دلكش چند بار به طبع رسيده. نشاط از جمله ى بزرگترين شاعران آغاز دوره ى قاجار است و اثر نهضت بازگشت ادبى در اشعار وى به كمال آشكار

است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (419 -418/ 1)، از صبا تا نيما (35 -29/ 1)، تاريخ ادبيات ايران، براون(200/ 4)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (37 -36)، حديقةالشعراء (1883 -1871/ 3)، الذريعه (41/ 23 ،248/ 18 ،1189/ 9)، رياض العارفين (320 -312)، ريحانه (176 -175/ 6)، سبك شناسى (332 -331/ 3)، سفينةالمحمود (74 -49/ 1)، شرح حال رجال (320 -318/ 2)، صبح گلشن (518)، طرائق الحقائق (276 -274/ 3)، فرهنگ سخنوران (932)، گنج سخن (196 -187/ 3)، گنجينه ديوان نشاط اصفهانى (30 -6) لغت نامه (ذيل/ نشاط)، مؤلفين كتب چاپى (32 -31/ 4)، مجمع الفصحا (1063 -1054/ 6)، مصطبه ى خراب (188 -184)، مكارم الآثار (1210 -1208/ 4)، نگارستان دارا (141 -134).

نصرآبادي، اسماعيل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر. وى عمه زاده ميرزا محمد طاهر نصرآبادى است. صاحب «تذكره ى نصرآبادى» درباره ى او مى گويد كه از كمالات فى الجمله بهره اى داشت، چنانچه شكسته را خوش مى نوشت و طبع نظمى هم داشت. چون عمويش، ميرزا غياث، ملازم شاهزاده خرم (شاه جهان) بود، به هند رفت و ملازم مهابت خان شد و در اوايل جوانى در آنجا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1253/ 4)، تذكره ى نصرآبادى (455 -454)، كاروان هند (54 -53/ 1).

نصرآبادي، امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر، منجم و خطاط. وى دايى زاده ى ميرزا محمدطاهر، مؤلف «تذكره ى نصرآبادى» است و على رغم آن كه معلم نداشت در حساب و نجوم مهارت يافت. شخصى صالح و مقيد بود. در لغز و معما مهارت داشت و در تاريخ اتمام يك نسخه ى شش دفتر «مثنوى» مولانا كه خود كتابت كرده است، مصراعى سروده كه در حقيقت از عجائب است و چهار تاريخ از آن برمى آيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (80 -79 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (628/5)، تذكره ى نصرآبادى (486 ،454 -453)، الذريعه (105/9)، ريحانه (179 -177 /6)، فرهنگ سخنوران (97).

نصرت الدوله قاجار، فيروز

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1282 ق)، خطاط. ملقب به نصرت الدوله. وى نستعليق را خوش مى نوشت. از آثار او: يك مرقع مشتمل بر سى رقعه، به قلم پنج دانگ متوسط، با رقم: «حرره فيروز قاجار الملقب بنصرةالدوله، روز شنبه ى شهر رجب سنه ى 1282».[1]

نصرةالدوله فيروز ميرزا وزير ماليه ى ايران در سال 1309 و نخستين وزيرى است كه در دوره ى مشروطيت به موجب قانون محاكمه ى وزيران محاكمه شد. او چندى زندانى و بعد تحت نظر بود و هنگامى كه فوت كرد نيز در سمنان تحت نظر بود.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (941/ 3).

نصير، حافظ ملكي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط. و شاعر. وى براى ديدار ياقوت به بغداد رفت و نزد او به مشق و تعليم پرداخت، سپس به ايران آمد و زبان فارسى را فراگرفت و اشعار فارسى سرود. وى همچنين در خط نسخ و ثلث استاد بود. از خطوط او: «ديوان» حضرت على بن ابى طالب (ع) به قطع بغلى خشتى، جلد روغنى جديد ناصرى، دو صفحه ى اول مذهَّب و به خط نسخ ثلث آميز ياقوتى كتابت خفى عالى، با رقم: «كتبه اضعف عباداللَّه الغنى نصير الحافظ الملكى... فى شهور سنة اثنين و خمسين و ثمانمائة» (852).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1222/4).

نصيرالدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 805 ق)، مذهب و خطاط. وى سرپرست مذهبان و نقاشان و خوشنويسان و ديگر هنرمندان كتابخانه ى دربار ابراهيم سلطان، فرزند شاهرخ بود. ابراهيم سلطان مقام هنر او را ارج نهاده و فرمانى در 805، درباره ى كلانترى نصيرالدين محمد صادر نموده كه اين فرمان در «منشآت» شرف الدين على يزدى قيد گرديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (942/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1392 -1391/ 3).

نصيري اميني، مجدالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1308 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به مجدى. در تهران به دنيا آمد. پدرش از دانشمندان و خوشنويسان زمان خود بود و طبع شعرى هم داشت و دانش تخلص مى كرد. مجدالدين پس از فراگيرى علوم ادبى و زبان فرانسه، چندى معلم زبان در مدرسه آليانس فرانسه بود و به دليل تخصص در شناسايى كتب و انواع عتيقات، كتابخانه معارف و اداره ى عتيقات به او سپرده شد. نصيرى همچنين مدت ها در دبيرستان دارالفنون به تعليم خط و ابيات مشغول بود. وى در نوشتن اقسام خطوط از جمله، كوفى، محقق، ريحان، ثلث، نسخ، توقيع، رقاع، تعليق، نستعليق و شكسته نستعليق استاد بود و در شعر و ادبيات نيز دست داشت و «ديوان» شعرى در حدود چهار هزار بيت دارد. از ديگر آثارش: رساله ى «كليد نگارش»، در اقسام خطوط اسلامى، با ذكر اسامى بعضى از اساتيد هنر خط؛ «احياءالرسوم»، شامل انواع خطوط كه در 1337 ق تأليف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى خوشنويسان معاصر (121 -117).

نصيري منشي، محمد كاظم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان زبردست شكسته تعليق بود. از آثار وى: قطعه اى از يك مرقع، به قلم نيم دو دانگ جلى، با رقم: «كمترين غلامان محمد كاظم نصيرى منشى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1273/ 4).

نظام اسكويي، نظام الدين احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و خطاط. از سادات حسينى اسكو، از توابع تبريز بود. به آورده ى صاحبان «الذريعه» و تذكره ى «تحفه سامى» او و برادرانش در خدمت شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) به سر مى بردند. مؤلف «دانشمندان آذربايجان» معتقد است كه وى همراه پسرانش در خدمت شاه طهماسب صفوى بوده است. نظام الدين در ابتدا كليددار كتابخانه ى شاه طهماسب بود و بعدها به منصب وكالت نيز رسيد. وى در نوشتن خط نسخ و تعليق تبحر داشت. اشعارى از او در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه سامى (58 -57)، تذكره ى روز روشن (82)، دانشمندان آذربايجان (304 -303)، الذريعه (1202 -1201/ 9).

نظام اصفهاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 992 ق)، خطاط. از اساتيد خط ثلث و نسخ است. از آثار وى: لوحه ى مرمر، در ايوان تعميرى شاه سليمان به نام ايوان شاگرد، در مسجد اصفهان و به خط ثلث و دو دانگ كتيبه ى خوش، با رقم: «... كتبه نظام الاصفهانى فى شهور سنة 992».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (589 ،560)، احوال و آثار خوشنويسان (1223/ 4)، تاريخ اصفهان (168)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (135 -134).

نظام افشار، صدرالافاضل حبيب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1306 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نظام. ملقب به صدرالافاضل. اصلش از قريه قراآغاج رضائيه بود. نظام افشار در صنايع خط ناخنى و كاغذ بريده و ابرى سازى و علاقه بندى استاد بود و در هجو و هزل دست داشت. او به هنگام تأليف «المآثر والآثار» (1306 ق) در قيد حيات بوده است. از آثار وى: «المقويم»، مهمل التقويم؛ مثنوى «مصاب»، در قبال «نصاب الصبيان» ابونصر فراهى، كه اين دو اثر نظام هزلياتى انتقادى است؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (144/ 1)، دانشمندان آذربايجان (379)، الذريعه (126/ 22 ،296/ 19 ،1202 ،601 -600/ 9)، شرح حال رجال (314/ 1)، فرهنگ سخنوران (940 -939)، المآثر والآثار (213).

نظام العلماء، جهانگير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جهانگير نظام العلما در سال 1314 ، در تهران متولد گرديد. دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون به پايان رساند و او در سال پنجم ابتدايي با عشق و علاقه زايد الوصفي به خط و خطاطي گرايش پيدا كرد. وي پس از آنكه دوران تحصيلات متوسطه را به پايان رساند ، از تمرين و ممارست باز نايستاد و در هنرستان كمال الملك هنرهاي زيبا به صورت علمي فن خوشنويسي را دنبال نمود. استادجهانگير نظام العلما پس از فراغت از تحصيل ، در وزارت پست و تلگراف به سمت كارمند مشغول و همچنين در موسساتي مانند سازمان تبليغات فاكوپا و روزنامه اطلاعات و كيهان به كار خط نويسي اشتغال ورزيد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

والدين و انساب : جهانگير نظام العلما فرزند عباس نوه كمال الوزاره معروف مي باشد

تحصيلات رسمي و حرفه اي : جهانگير نظام العلما دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون

به پايان رساند و او در سال پنجم ابتدايي با عشق و علاقه زايد الوصفي به خط و خطاطي گرايش پيدا كرد. وي پس از آنكه دوران تحصيلات متوسطه را به پايان رساند ، از تمرين و ممارست باز نايستاد و در هنرستان كمال الملك هنرهاي زيبا به صورت علمي فن خوشنويسي را دنبال نمود.

خاطرات و وقايع تحصيل : جهانگير نظام العلما چنان به هنر خوشنويسي عشق مي ورزيد كه در كلاس سر مشق هايي را كه معلم به شاگردان مي داد ، هر سرمشقي را يك ريال از آنان مي خريد و از روي آن مشق مي كرد.

استادان و مربيان : جهانگير نظام العلما در هنرستان كمال الملك هنرهاي زيبا به شاگردي خطاط معاصر علي اكبر كاوه درآمد و رموز فن خط را از وي آموخت.

هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره اي هاي جهانگير نظام العلما ميرزا رضاكلهر بود كه تغييراتي در خط نستعليق داد .

وقايع ميانسالي : در نمايشگاه خطي كه از آثار خوشنويسان معاصر در سال 1337 به همت وزارت فرهنگ فراهم شده بود و خطاطان مورد تشويق مسولان و مديران فرهنگي قرار مي گرفتند ، جهانگير نظام العلما در نيز در سن بيست و سه سالگي به عنوان جوان ترين خطاط در اين ايام شناخته شد و مورد توجه قرار گرفت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : جهانگير نظام العلما پس از فراغت از تحصيل ، در وزارت پست و تلگراف به سمت كارمند در موسساتي مانند سازمان تبليغات فاكوپا و روزنامه اطلاعات و كيهان به كار خط نويسي اشتغال ورزيد.

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر ، تاليف: علي

راهجيري ، جلد اول ، تهران: انتشارات اميركبير ، ص2212فصل نامه هنر ، شماره ششم ، تابستان و پاييز سال 1363

نظام بخارايي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از اساتيد خط ثلث بود و خطوط سته را خوش مى نوشت. وى در كتابخانه ى بهرام ميرزاى صفوى مشغول كار بوده است. مولانا نظام خط ثلث را با انگشت نيز بسيار خوب مى نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گلستان هنر (34 -33).

نظام دستغيب شيرازي، نظام الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1029 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نظام. از سادات شيراز و مشهور به نظام دستغيب بود. وى در آغاز جوانى با دانش هاى زمان آشنا شد و در خط نستعليق و علم موسيقى مهارت يافت. او در زمينه ى شاعرى از شاگردان اميرمحمد مؤمن عزّى فيروزآبادى بود و در اثر تربيت استاد، در شهر مهارت يافت و در جوانى به شهرتى قابل توجه رسيد. وى با نصرآبادى (ز 1083 ق) معاصر بود. نظام در شيراز درگذشت و مزارش در حافظيه است. برخى از تذكره نويسان، وفاتش را در سن جوانى و در زمان شاه عباس دوم (1077 -1052 ق) نوشته اند. بعضى از تذكره ها معتقدند كه نظام الدين به هندوستان سفر كرده و تاريخ فوت وى را 1039 ق ذكر كرده اند. از آثار وى: «ديوان» شعر، شامل ساقى نامه، غزل، قصيده، ترجيعات و تركيبات، در حدود سه يا چهار هزار بيت كه شخصى به نام حيّان مالى آن را جمع آورى كرده و مقدمه اى بر آن نوشته است. قصايد نظام بيشتر در منقبت ائمه ى اطهار (ع) مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1016 -1012/ 5)، تاريخ نظم و نثر (446)، تذكره ى روز روشن (832 -829)، تذكره ى ميخانه (660 -641)، تذكره ى نصرآبادى (272 -271)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (689 -679/ 4)، دويست سخنور (433 -432)، الذريعه (1204/ 9)، ريحانه

(221 -220/ 2)، سرو آزاد (39 -38)، فارسنامه ى ناصرى (1181/ 2)، فرهنگ سخنوران (941)، لغت نامه (ذيل/ نظام شيرازى)، مرآت الفصاحه (661 -659)، نتايج الافكار (724 -723).

نظام الدوله اصفهاني، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و اديب. از معاريف دربار فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) بود. وى در نظم و نثر و ادبيات فارسى و عربى دست داشت و از علوم رياضى و دينى نيز بهره مند بود. او همچنين خط نستعليق و نسخ را خوش مى نوشت. در 1250 ق، پس از فوت فتحعلى شاه و سلطنت محمدشاه، چون نظام الدوله از مخالفين سلطنت محمدشاه بود، از ترس او به بين النهرين مهاجرت كرد و در عتبات مجاور شد. وى در نجف به حلقه ى درس شيخ مرتضى انصارى پيوست و تا پايان عمر در همان جا به سر برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (485 -484/ 2)، تاريخ عضدى (66 -60)، شرح حال رجال (484 -483/ 2).

نظام الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، شاعر، خطاط و مذهب. وى از هنرمندان پرمهارتى است كه در تذهيب، صحافى و خوشنويسى توانا بوده و در نظم و نثر نيز دست داشته است. از آثار او نسخه اى از «تاج المآثر» صدرالدين حسن نظامى نيشابورى، در تاريخ هندوستان است كه به خط خود براى يكى از وزير زادگان به نام غياث الدين عزت نوشته و آن را در 828 ق به پايان رسانده است. وى در خاتمه ى اين كتاب، رساله اى نوشته و اشعار خود را نيز آورده و تصريح كرده است كه خط و انشاء و تذهيب اين كتاب از اوست و در آغاز آن دو مجلس نقاشى خوب هم ساخته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1392/ 3)، تاريخ نظم و نثر (336).

نظام السلطنه مافي، حسينقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1326 -1248/ 1240 ق)، خطاط. ملقب به سعدالملك و نظام السلطنه. وى در جوانى به كسب علوم و كمالات پرداخت و از علوم تفسير و فقه و اصول و رياضى بهره مند بود. او خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و در انشاء نيز مهارت داشت. مشاغل دولتى حسينقلى خان از زمانى كه حكومت فارس و بوشهر به سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه داده شد، آغاز گرديد و پيوسته مصدر مشاغل مهم بود كه مهم ترين آنها حكومت يزد، خوزستان، لرستان و پيشكارى آذربايجان بوده است. مافى لقب سعدالملك را هنگام حكومتش در يزد گرفت و لقب نظام السلطنه را در حكومت خوزستان و بختيارى در 1305 ق از طرف ناصرالدين شاه دريافت كرد. در زمان مظفرالدين شاه به وزارت عدليه، وزارت تجارت و وزارت ماليه منصوب شد و در زمان محمد عليشاه به رياست وزراء رسيد.

از آثار وى: يك قطعه، به قلم نستعليق شش دانگ عالى، با رقم: «العبد حسينقلى جهت نورچشمى حيدرقلى سنه ى 1279» و به خط ديگرى يادداشتى دارد، به اين مضمون: «نظام السلطنه مافى براى برادرش حيدرقلى خان برهان السلطنه نوشته است».[1]

حسينقلى خان مافى (و. 1248 ه.ق- ف. 1326 ه.ق) منسوب به ايل مافى. منشى سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه، وزير اصفهان در 1287. حاكم يزد در 1291. ملقب به سعدالملك، حاكم بوشهر و دشتى و دشتستان (1293 -1291). مأمور غلات دولتى (1299 -1296). مأمور گمركات بنادر (1300 -1299) حاكم خمسه در 1303. حاكم عربستان ايران (خوزستان) و ملقب به لقب نظام السلطنه در 1305. والى فارس در 1310. والى خوزستان بار ديگر از 1312 تا 1314 وزير عدليه و تجارت از 1314 تا 1316. وزير ماليه در 1316. پيشكار آذربايجان در 1317. حكومت اصفهان و فارس در 1325. صدارت از 1326 -1325 (ه.ق). وى در سن 78 سالگى (در تهران) درگذشت.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (163 -162/ 1)، شرح حال رجال (456 -448/ 1).

نظام الملك نوري، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1335 -1265 ق)، خطاط. ملقب به نظام الملك. وى منسوب به ابوصلت هروى و در نقد شعر و سخن سنجى ماهر بود.اشعار فارسى و تازى بسيارى در حفظ داشت و خطيبى زبردست به شمار مى آمد. عبدالوهاب خان در 1290 ق نايب الحكومه ى يزد و در 1300 ق نايب وزارت لشكر بود. در 1307 ق، پس از مرگ پدر به نظام الملك ملقب و به وزارت كشور منصوب گرديد و در 1313 ق، هنگام جلوس مظفرالدين شاه وزير ماليه شد. نظام الملك خطوط نستعليق، شكسته نستعليق و سياق را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (422/ 2)، شرافت (31 -30)، شرح حال رجال (323 -320/ 2)، مرآت الوقايع مظفرى (342 -341 ،336 ،268 ،267 ،225 ،216 -215 ،149 ،104)، يادداشتهاى ملك المورخين (54 ،46).

نعمت فسائي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود خان فسائى فرزند ميرزا زين العابدين فرزند ميرزا تقى فرزند ميرزا محمدحسين معروف (به ميرزا جانى) فسائى متخلص به «نعمت» از ادباء و شعراء معاصر و از سادات فسا و نسبش باسى و هفت واسطه به حضرت اميرالمؤمنين (ع) مى رسد. پدر و اجدادش همه اهل فضل و دانش بوده اند.

وى كه از دانشمندان و خوشنويسان و شعراء بوده در تاريخ 1271 قمرى متولد گرديده و تا سال 1336 قمرى زنده بوده و بعداً از دنيا رفته است.

كتابى منظوم به نام «بديع التواريخ» دارد كه در آن كليه تواريخ فوت معاصرين خود را كه 585 قطعه است در تهران به نظم درآورده است.

ميرزا فرصت در آثار عجم گويد: او را در فسا ملاقات كردم شخصى است خوش اخلاق كثيرالوفاق صاحب مقامات عاليه داراى كمالات صوريه و معنويه ابا عن جد حكمرانى شهر فسا و مضافات آن را داشته اند و سلسله نسبشان به مرحوم سيد عليخان مى رسد.

(1345/ 1342 -1271 ق)، شاعر، متخلص به نعمت. در فسا به دنيا آمد. نسبش به سيد على خان شيرازى،، صاحب «شرح الصحيفة السجادية» مى رسد. ميرزا محمود خط نستعليق را خوش مى نوشت و در ساختن ماده تاريخ تبحر داشت. وى همچنين به هندوستان و مصر و عثمانى سفر كرد. از آثارش: «بديع التواريخ»، منظومه اى در تاريخ فوت معاصرين خود؛ «چار مينو»، شعر؛ «گنج زر»، شعر؛ «ديوان» شعر.[1]

ميرزاى نعمت از شعراى شيراز است و در اواخر عمر در تهران

مى زيست و قسمتى از اشعار او با مقدمه اى كه آقاى ابوالحسن فروغى بر آن نوشته بطبع رسيده ولى بخش عمده ى اشعار كه مشتمل بر غزليات و قطعات است تاكنون چاپ نشده. كتاب ديگرى دارد متضمن ماده ى تاريخ به علاوه تولد و فوت رجال و اشخاص كه نيروى طبع و قريحه ى او را در اين فن مى نمايد. ديوان او به خط خودش موجود است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (88 -87)، اعيان الشيعه (152/ 8)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (702 -691/ 5)، الذريعه (1215/ 9 ،72/ 3)، شرح حال رجال (257/ 6)، فرهنگ سخوران (946)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2774/ 2 ،1094/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (104 -103/ 6)، يغما (س 7، ش 4، ص 162).

نعيما

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. محمدصالح اصفهانى وى را از خوشنويسان بعد از دوره ى ميرعماد و معاصر پدر خود، تراباى اصفهانى (م 1072 ق) مى داند. از آثار وى: دو قطعه در يك مرقع، به قلم چهار دانگ و دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه نعيما مؤمنا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (946/ 3).

نغمه، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: زادالمعاد نيم ورقى دو صفحه ى اول متن و حاشيه مرصع متوسط تمام صفحات رطوبت ديده. نسخ كتابت عالى. ترجمه نستعليق كتابت خفى با رقم: «حسب الفرمايش... (جاى اسم خالى است) به تنميق اين كتاب مستطاب پرداخت و به دستيارى... حاج ميرزا محمد... شيرازه اتمام ساخت. انا العبد الاقل الكتاب عبدالوهاب فى سابع شهر ذيقعدة الحرام سنة ستون و مأتان بعد الالف الهجرة النبويه» 1260 در كتابخانه ى مجلس.

- قرآن رحلى كوچك روغنى عالى عمل لطفعلى شيرازى تاريخ 1269- شش صفحه ى اول تماماً مرصع ممتاز و تمام اوراق تا آخر مذهب ممتاز است. نسخ كتابت جلى خوش با رقم: «عبدالوهاب متخلص به نغمه...» سال 1269 در كتابخانه ى ملى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نغمه ي خراساني، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1269 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نغمه. وى برادزاده ى ملا لطفعلى خراسانى، ملقب به خاكى بود و در شيراز تحصيل نمود. او به وصال شيرازى (م 1263 ق)، كه از فقها و عرفاى آن روز بود ارادت داشت. عبدالوهاب خط نسخ و نستعليق را نيك مى نوشت. لازم به ذكر است كه هدايت، صاحب «مجمع الفصحا»، از اين شاعر تحت عنوان نغمه خراسانى ياد مى كند. از آثار وى: «ديوان» شعر. از آثار خطى او: «زادالمعاد» نيم ورقى، نسخه كتابت عالى با ترجمه نستعليق كتابت خفى متوسط، با رقم: «... و انا العبد الاقل الكتاب عبدالوهاب... سنة ستون و مأتان بعد الالف الهجرة النبويه»، قرآن رحلى كوچك روغنى عالى، عمل لطفعلى شيرازى، نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «عبدالوهاب متخلص به نغمه...» 1269 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1110 -1109/ 4)، حديقةالشعراء (1991 ،1903

-1902/ 3)، الذريعه (1218/ 9)، رياض العارفين (328 -327)، صد سال شعر خراسان (577 -576)، مجمع الفصحا (1033/ 6).

نقاش افشار، علي اشرف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش، مذهب، خطاط و شاعر. از ايل معروف افشار اروميه بود و چنين برمى آيد كه وى، برادر بزرگ الله وردى نقاش باشد. على اشرف شاگرد ممتاز استاد محمد زمان الو بود و برخى نيز او را شاگرد استاد محمد على بيگ، نقاش باشى دربار نادرشاه، دانسته اند. وى با ميرزا احمد نيريزى، خطاط معروف نسخ، دوست و همدم بود و در خلق بعضى از آثار همكارى داشته اند. على اشرف در ارائه ى گل و مرغ و حالت پرندگان و حشرات مهارت داشت و در رنگ آميزى و سايه پردازى آنها به پايه ى طبيعت، وسواس داشت. در چهره پردازى و شبيه سازى نيز،نقاش قوى دستى بود و به غير از آنها در تذهيب و ترصيع و تشعير و حل كارى و مرغش سازى و حتى كتابت خطوط نسخ و نستعليق و شكسته نيز صاحب قلم بود و شعر را هم نيكو مى سرود. سبك وى مورد تقليد عده اى از نقاشان بعد از او قرار گرفت و نقاشانى از جمله، استاد محمد نقاش، آقا باقر اول و آقا صادق اول پيرو او بودند و از شاگردان مهم وى به شمار مى آمدند. از آثار او: جلد گل و مرغى قرآنى كه در كمال لطافت و ملاحت است و به خط شكسته ى طلايى رقم «ز بعد محمد على اشرفست 1135» دارد؛ قلمدان مرغشى قرمزرنگى كه بر روى آن گل مرغ نقش شده،با رقم: «ز بعد محمد على اشرف است 1159»؛ قلمدان شيوايى كه تصاوير آن قصه ى معروف شيخ صنعان و دختر ترساست، با رقم: «ز بعد محمد على اشرف است

سنه 1161»؛ قاب آينه ى گل و مرغى دلنواز كه به تردستى و مهارت انجام يافته، با رقم: «زبعد محمد على اشرف است 1169». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (373 -368 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (933 -932 / 2)، كارنامه ى بزرگان (311 -310)، گلستان هنر (چهل و هشت، چهل و نه)، المآثر و الآثار (219)، هنر قلمدان (102 -101).

نقاش، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و خطاط. وى علاوه بر رسمى سازى و طراحى نقوش كاشيها كه در مسجد جامع ورزنه و هم چنين بر روى شبستان خدابنده ى مسجد اصفهان به نقش درآورده، در خط ثلث نيز استاد بوده است. از آثار وى كتيبه ى سردر مذكور است كه به خط ثلث معرق چنين كتابت شده: «امر به بناء هذه العماره... سنه ى احدى و خمسين و ثمنمئه (851) كتبه سيد محمود نقاش»؛ اثر ديگر وى در مسجد جامع ورزنه كه پيرايش و كاشى كارى نفيس آن مسجد است و به خط ثلث استادانه رقم «... سنه 847 كاتبه سيد محمود انقاش» دارد؛ كتيبه ى اصلى بقعه ى شهشهان، به خط ثلث گچ برى شده به سال 851، با رقم: «كتبه العبد سيد محمود نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (804 ،588 ،552)، احوال و آثار نقاشان (1138 -1137 /3)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (338 ،123 ،122).

نقاشباشي اصفهاني، نجف علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1277 -1203 ق)، نقاش، قلمدان ساز و خطاط. معروف به آقانجف. در اصفهان متولد شد. وى از اساتيد معروف فن قلمدان سازى در عصر قاجاريه بود. او علاوه بر آموختن نگارگرى در نزد استادان اصفهان، از نقاشان اروپايى مقيم آن شهر نيز سود جسته و از روى باسمه هاى چاپى مذهبى و غيرمذهبى فرنگى نيز كپى كرده است. آقانجف در چهره پردازى و ارائه مجالس رزمى و بزمى و همچنين گل آرايى مهارت داشت و در تذهيب و گونه هاى مختلف آن نازك قلم بود. در ارائه آبرنگ ها نيز توانا بود و علاوه بر شيوه هاى گوناگون، در رنگ و روغن نيز از استادان بى نظير به شمار مى آمد. او در خطوط مختلف، از قبيل رقاع و بخصوص

نستعليق استادى تام العيار بود و در نظم شعر نيز دست داشت. آقانجف در اصفهان درگذشت و همان جا مدفون است. از آثار وى: قلمدان برازنده اى با مداليونهاى مختلف كه رقم «يا شاه نجف 1227» دارد؛ تصوير آبرنگى محمدحسين خان صاحب اختيار كه به خط نستعليق رقم نهاده: «... سنه 1263، رقم كمترين نجفعلى»؛ قاب آينه ى زيبايى با تصاويرى از افسانه ى شيخ صنعان و دختر ترسا، با رقم: «يا شاه نجف 1270»؛ قلمدان رزمى كه لشگريان ترك و روس با يكديگر مصاف مى دادند و آرايش جنگى بسيار پراكنده اى داشتند و به خط رقاع استادانه رقم نهاده: «جنگ رومى با روس، يا شاه نجف فى سنه 1274». قاب آينه ى پركارى با مداليونهاى مختلف كه به خط نستعليق رقم نهاده: «... شهر رجب 1274، يا شاه نجف». هشت اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1381 -1368 /3)، تاريخ برگزيدگان (529 -524)، تاريخ هنرهاى ملى (999 -997 /2)، تذكرة القبور (16)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (117 -116).

نقاشباشي شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1236 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. اهل شيراز و از نقاشان معروف رنگ روغنى و آبرنگ دوران زنديه و فتحعلى شاهى بود كه در شيوه هاى مختلف نقاشى مهارت داشته و نقاش باشى دوران فتحعلى شاه بوده است. اين استاد در شبيه سازى و چهره پردازى دقيق و در ارائه مجالس بزمى و رزمى قوى دست بود و در سايه پردازيهاى استادانه اى كه در اغلب آبرنگها بكار برده، مهارت خاصى داشته است. او مكتب انحصارى بخصوصى داشت كه نقاشان بعد از وى، اين شيوه را دنبال نموده و تا حدى تكامل

بخشيده اند. ميرزا باب در منظره سازى و ارائه دشت و دمن، دستى پرحلاوت داشت و در اجراى آنها، قوانين پرسپكتيو را مراعات مى كرد، اما تا حدودى ضعيف بود. با اين حال، در صنعت تذهيب و تشعير استعداد شگرفى داشت و نقوش مينايى و پشت شيشه را ماهرانه عمل مى آورد. اين استاد در شعر نيز دست داشت و ابياتى را كه در ذيل آثار خود درج مى نمود، شخصا مى سرود و به خط زيباى نستعليق و شكسته كتابت مى كرد. از ابتكارات اين نقاش، درج نام فتحعلى شاه به خط طغرايى است كه در داخل ترنجى كتابت شده است. از شاگردان معروف او، مهرعلى نقاش باشى مى باشد. از آثار وى: قلمدان استادانه و زيبايى كه بر روى آن، صحنه ى جنگ معروف چالدران نقش بسته و رقم «ميرزا باب 1200» دارد؛ تصوير سيمرغ و اژدها كه به استادى عمل آمده و رقم «ميرزا بابا 1203» دارد؛ تصوير آبرنگى فتحعلى شاه كه دو زانو روى مسندى نشسته و گرز مرصعى بر روى دو پا نهاده و به خط شكسته رقم نهاده: «رقم كمترين غلام ميرزا باباى نقاش باشى سنه 1217»؛ اثر مينايى وى، انفيه دان زيبايى است كه تصوير يك پيرمرد و دو دختر بر روى آن نقش بسته و رقم «ميرزا بابا 1224» دارد؛ قلمدان تابوتى ارزنده اى كه برطرف راست رويه ى آن، شاهزاده ى جوانى مقابل مرشد پير قرار گرفته و به خط نستعليق رقم نهاده: «ميرزا بابا سنه 1236». بيست اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1286 -1273/ 3)، گلستان هنر (پنجاه)، هنر قلمدان (110 -109).

نقاشباشي، محمد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1288 ق)،

نقاش، قلمدان ساز و خطاط. وى از نوابغ و استادن عصر خويش بود و در 1275 ق از دربار ناصرالدين شاه قاجار به لقب نقاش باشى مفتخر گرديد. اين هنرمند در تصوير و شبيه سازى توانا بود و تذهيب و ترصيع و حل كارى را خوب مى دانست و در نوشتن خطوط و سرودن شعر نيز دست داشت. محمد اسماعيل از استادن پيشگام در ايجاد سبك قاجار در نقاشى قلمدان است و او بود كه ساختن قلمدان هاى هفت گنبد و كيانى و داستان هاى خسرو و شيرين و حكايات عرفانى و مجالس مربوط به رهبانيت و آيين مسيح را معمول و متداول ساخت. بيشتر كارهاى او مجالس بزم است و صحنه هاى جنگ كمتر در آثار او ديده شده است. از آثار وى: قلمدان زيبايى كه بر رويه آن تصاويرى از رجال قاجاريه ديده مى شود و به خط شكسته رقم «راقمه اسمعيل 1264» دارد؛ جلد قرآنى كه در داخل آن شمايل حضرت على و حسنين (ع) را درون ترنجى نقاشى كرده و رقم «1279 نقاشباشى اسماعيل» دارد؛ قاب آينه ى زيبايى با تصاوير رجال قاجارى و حاشيه و كناره ى پر گل و تذهيب، با رقم: «محمد اسماعيل نقاشباشى 1288». در «احوال و آثار نقاشان» به بيست و سه اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (76 -66/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (1000 -999/ 2)، هنر قلمدان (1212 -120).

نقاشباشي، مهر علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1230 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. چهره پرداز و شبيه ساز دوران فتحعلى شاهى بود كه اغلب از شخص فتحعلى شاه و ساير فرمانروايان گذشته ايران، شبيه سازى نموده و عمده ى مهارتش در شيوه ى رنگ روغنى بود. مهر على شاگرد

استاد ميرزا باب بود و بعضى از شيوه هاى وى را مورد نظر قرار مى داد و بعد از ميرزا بابا سمت نقاش باشى دربار را داشته ولى در هيچ يك از آثار خود اين امتياز را درج ننموده است. وى در جلدسازى و آبرنگ و سياه قلم نيز قوى دست بود و در نقاشى هاى روى شيشه اى مهارت فراوانى داشت. مهرعلى در ترسيم قوانين پرسپكتيو، از همه نقاشان معاصر خود والاتر بود و از جمله علائم متمايز او، نقوش و ترسيمات معجرهاى چوبى و فرم و اسكلت تاج كيانى و شيوه ى سايه پردازى و گل آرايى البسه و طرز رنگ آميزى و كتابت نام نقاش، به خط نستعليق زيبا بود كه اثر دست نقاش را ظاهر مى ساخت. اين هنرمند، در شعر نى دستى داشت و اغلب اشعارى كه در وصف فتحعلى شاه و ذيل نام طغرايى وى درج مى نمود، خود تنظيم مى كرد و به خط نستعليق زيبا مى آراست. فرهاد ميرزا، در كتاب «زنبيل» خود، مهر على را به نام آقا مهر على اصفهانى نقاش معرفى نموده و وفات وى را در 1250 ق دانسته است. از آثار وى: تصوير رنگ روغنى فتحعلى شاه در ايوان تخت مرمر كه روى صندلى نشسته، با: «رقم كمترين غلام مهرعلى فى سنه 1219»؛ تصوير آبرنگى فتحعلى شاه در لباس سلطنتى، با: «رقم كمترين مهر على فى سنه 1212»؛ تصوير افراسياب كه دو زانو روى فرشى نشسته و دست راست خود را بر روى سينه نهاده، با: «رقم كمترين غلام مهر على 1218»؛ تصوير فتحعلى شاه در آرايش و هيئت رزمى، با: «رقم كمترين غلام مهر على فى سنه 1230». هفده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر

شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1265 -1251/ 3)، گلستان هنر (پنجاه).

نواب رضوي يزدي، محمد صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و خطاط. معروف به نواب صفوى بزرگ. وى داماد عبدالرضا خان امير مؤيد و از ممدوحان جيحون يزدى (م ح 1302 ق) بود. او به غير از شاعرى به خوشنويسى نيز مى پرداخت. از وى اشعارى در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (323 -322)، الذريعه (1225/ 9)، فرهنگ سخنوران (954).

نواب شيرازي، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1301 -1231 ق)، شاعر و خطاط. پدر وى مؤلف «تذكره ى دلگشا» و متخلص به بسمل شيرازى است. ابوطالب در شيراز متولد شد و در دامان تربيت پدر پرورش يافت. خط تحرير و منشأت او معروف زمان بود. در اواخر زندگانى پدر، مدت شش سال همه روزه به مجلس درس حجةالاسلام حاج شيخ مهدى مجتهد حاضر شد، و علوم فقه و اصول رياضى را تكميل كرد. پس از مرگ پدر به مسند تدريس نشست. در سفر و حضر محرم اسرار فرمانفرمايان فارس بود، چند سفر نيز به تهران رفت و رياضتها كشيد. در شيراز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1241 /4)، دانشمندان سخن سرايان (135 /1)، مكارم الآثار (1723 /5).

نور علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، قاطع. اهل بدخشان بود و در مشهد مى زيست. صاحب «گلستان هنر» گويد: "... به غايت پير نورانى با صفا بود، خط مولانا ميرعلى را در نظر مى نهاد و آنچنان مى بريد كه هيچ فرقى و مزيتى ميانه ى آن بريده و آن قطعه نبود". وى در مشهد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1383/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (864 -863/ 2)، گلستان هنر (156 -155).

نورالدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن بغلى جلد روغنى، كاغذ خانبالغ مجدول مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع و يك سرلوح مذهب دو صفحه ى بعد متن و حاشيه مذهب. بين السطور طلااندازى، سر سوره ها تماماً مذهب. خط نسخ خفى غبار خوش با رقم: «كتبه العبد ابن سلطان محمد، نورالدين...» «سنه ى 1157».

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نوراي اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1070 ق)، خطاط. به قول محمدصالح اصفهانى وى از شاگردان ميرعماد و همرديف تراباى اصفهانى بود. به هندوستان رفت و به سلك شاگردان ملا سليمان درآمد. ميرزا سنگلاخ آورده كه نورا فرزند صدرالشريعه اصفهانى و ملقب به مشكين قلم بوده و ميرعماد خط او را به خط رشيدا ترجيح مى داده است و نيز گويد كه به امر شاه عباس «شاهنامه» اى نوشت و در اواخر عمر از شاه رنجيده شد و به هندوستان رفت و همان جا درگذشت. وى در بعضى از آثار خود نورالدين سام سوار رقم مى نهاده است. از آثار او: كتيبه اى در داخل ايوان شرقى مسجد آقانور، در اصفهان كه به خط نستعليق نوشته شده و با ماده تاريخ (مسجد نور كعبه ى عجم است)، 1034 ق، با رقم: «كتبه العبد نورا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (515 -514)، احوال و آثار خوشنويسان (948 -947/ 3)، اطلس خط (538)، پيدايش خط و خطاطان (170 -169)، تذكرة الخطاطين (364 -346/ 1)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (503 -502).

نوراي لاهيجي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نورالدين محمد لاهيجى معروف به «نورا» و ملقب به خوشنويس ايران، از شاگردان ميرعماد بود و نستعليق را از همه ى شاگردان مير به او شبيه تر مى نوشت. هنگام قتل ميرعماد نورا از اصفهان به لاهيجان رفت پس از اندك زمانى شاه عباس وى را به اصفهان خواست و دوباره او را به كار كتابت گماشت. از آثار شيواى نورا «جوامع الحكايات» عوفى است كه در كتابخانه ى سلطنتى كه به سال 1048 ه.ق كتابت ان را آغاز و در 1050 ه.ق يعنى آخرين سال حيات خود كتابت آن را ناتمام گذارده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ

فارسي معين (جلد ششم)

نورس دماوندي، محمدحسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1105 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نورس. در دماوند به دنيا آمد. در جوانى از زادگاهش به اصفهان رفت و به جرگه ى شاگردان صائب تبريزى وارد شد و به سفارش او به ملازمت محمد زمان خان درآمد. وى نستعليق خفى را خوش مى نوشت و قطعاتش تا 1105 ق ديده شده است. حزين لاهيجى در تذكره ى خود به نقل از مير نجات اصفهانى آورده كه: "خوشنويسان اين را شاعر مى دانند و شعرا اين را خوشنويس." دكتر صفا نسخه ى «ديوان» او را در كتابخانه ى موزه ى بريتانيا ملاحظه كرده و آورده است كه اين نسخه حاوى قصيده، تركيب بند، غزل، مثنوى هاى كوتاه، قطعه، رباعى و قسمتى به نام مطالع و متفرقات و منشآت است و متجاوز از سه هزار و پانصد بيت مى باشد. از خطوط وى: يك قطعه از مرقعى، به قلم دو دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «... سنه ى 1090، تصوير و تحرير و تنظيم و تكميل پذيرفته مرقوم قلم انقياد و كلك اذعان، المتخلص بالنورس، محمدحسين دماوندى گرديد»؛ يك نسخه قرآن مجيد، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد المتخلص بالنورس دماوندى، فى سنه ثلث و تسعين بعد الالف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (708 -707/ 3)، تاريخ ادبيات در ايران (1333 -1330/ 5)، تذكره ى روز روشن (852)، تذكرةالمعاصرين (198 -197)، تذكره ى نصرآبادى (407)، الذريعه (1230/ 9)، فرهنگ سخنوران (956)، لغت نامه (ذيل/ نورس).

نورهروي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 940 -877)، ق)، خطاط و شاعر. از مردم هرات و از ملازمان و كاتبان دستگاه اميرعليشر نوايى و از شاگردان بنام سلطانعلى مشهدى بود و بسيار مورد توجه استاد خود. سلطان

محمد با خواندمير، صاحب «حبيب السير»، ملاقات كرده و خواندمير او را زبده ى اعيان شناخته و به حسن كردار و لطف گفتار ستوده است. او در كتابت بخصوص كتابت خفى استاد بوده و خط وى در نهايت ملاحت است. همچنين از اشعارى كه سروده، معلوم است كه در شاعرى مرتبه ى متوسطى داشته است. بعضى او را «اظهر ثانى» لقب داده اند؛ زيرا كه مزه ى خط اظهر و شيوه ى خط سلطانعلى مشهدى را به خوبى فراهم ساخته و با متانت و درستى آن را تكميل كرده است. سطان محمد سفرى به بخارا كرده و همان جا درگذشته است. از شاگردان وى در خط، خواجه ابراهيم و مولانا قاسم شاديشاه را ذكر كرده اند. از آثار او: يك نسخه «كليله و دمنه»، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «سلطان محمد بن نوراللَّه»؛ يك نسخه «گلستان» سعدى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «كتبه العبد سلطان محمد نور. سنه ى 907»؛ يك نسخه ى «خمسه ى» نظامى، به قلم كتاب خوش، با رقم: «سلطان محمد نور سنه ى 931»؛ سى قطعه از مرقع بهرام ميرزاى صفوى، به قلمهاى سه دانگ تا غبار عالى و خوش، با تاريخهاى 935 ،934 و 937 ق و بعضى رقمهاى آنها: «عبده سلطان محمد بن نوراللَّه» و «مشقه سلطان محمد نور، بمدينه هراه»؛ دو قطعه از مرقع سلطان مراد، به قلم كتابت و غبار خوش و رقمهاى: «كتبه سلطان محمد نور» و «العبد الحقير... سلطان محمد نور... سنه ى 912» چندين اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (280 -272 /1)، اطلس خط

(473 -471)، تاريخ ادبيات ايران (172/4)، تاريخ نظم و نثر (345)، تاريخ هنرهاى ملى (821 -820 /2)، حبيب السير (363 -362 /4)، خوشنويسان و هنرمندان (37 ،35 ،9)، سرآمدان فرهنگ (474/1)، گلستان هنر (86)، مجالس النفائس (99)، مناقب هنروران (114 ،65)، هنر عهد تيموريان (743 -742 ،641 -640 ،586 ،580 ،313).

نوري، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، خطاط. ملقب به يمين الممالك. وى علاوه بر نستعليق، شكسته را نيز خوش مى نوشت. او در سال 1320 ق رييس تذكره ى دولتى (اداره گذرنامه) بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1259/4 ،124/1).

نوري، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1255 ق)، خطاط. وى در روستاى تاكر، از توابع نور مازندران، به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتى را در قريه ى كلاكه گذراند. سپس به تهران آمد و در دستگاه امام ويردى ميرزا، فرزند فتحعلى شاه قاجار، به خدمت منشى گرى پرداخت. ميرزا عباس در خوشنويسى استادى نداشت و از روى قطعاتى كه از ميرعماد به دست آورده بود، مشق مى كرد تا اينكه در اندك زمانى در خط نستعليق سرآمد شد. ميرزا علاوه بر مشق و كتابت، در كتيبه نويسى نيز مهارت داشت و هفت قلم را خوش مى نوشت. او به دليل خط خوشى كه داشت، از طرف فتحعلى شاه به ميرزاى بزرگ ملقب گرديد. وى سرانجام در تهران درگذشت و جنازه اش را به نجف منتقل كردند و در قبرستان وادى السلام به خاك سپردند. از آثار او: ترجمه ى فارسى يك نسخه «زادالمعاد» محمدجعفر قمى، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «حرره الفقير عباس نورى، 1225»؛ يك نسخه كتاب فارسى، در اخلاق، تأليف محمد فاضل، به قلم نستعليق نيم دو دانگ و چند صفحه ى آخر به قلم هاى ريحان و ثلث و نسخ و رقاع و شكسته نستعليق عالى، با رقم: «لهذا اين كمترين چاكران... عباس نورى... وقع الفراغ من تسويد هذا الرسالة الشريفه فى... 1237...«؛ يك قطعه سياه مشق، به قلم چهار دانگ و دو دانگ عالى، با رقم: «مشق فقير عماد، در دارالخلافه تهران... عباس نورى از

خط استادى ميرعماد الحسنى رحمةاللَّه نقل نمود، سنه ى هزار و دويست و سى و هفت»؛ دو قطعه، به قلم نيم دو دانگ و كتابت جلى عالى، با رقم: «... بنده ى درگاه عباس نورى... سنه ى 1237»؛ يك قطعه ى بزرگ، به قلم شش دانگ و دو دانگ عالى، با رقم: «الفقير الحقير المذنب، عباس نورى غفر له سنه ى 1249». چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (348 -343/ 2)، اطلس خط (571 -570).

نياز اصفهاني طباطبايي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نياز. بعضى تخلص وى را نيازى نوشته اند. نياى او، مير شاه تقى جوشقانى، نزد شاه سليمان صفوى معتبر بوده است. نياز در زمان سلطنت فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق)، مى زيست. مؤلف «حديقةالشعراء» از قول احمد بيگ گرجى، صاحب «تذكره ى اختر»، مى گويد كه نياز از طالبان عالم است و در فقه و منطق و معانى و بيان مهارت دارد. احمد ميرزا، مؤلف «مصطبه خراب»، نيز مى گويد در دارالسلطنه اصفهان مكرر او را ملاقات كرده است. وى علاوه بر سرودن شعر، خط نسخ را نيز خوش مى نوشت. برخى تذكره ها نام وى را حسن ذكر كرده اند. از آثارش: «ديوان» شعر. اثر خطى وى: سور قرآن، نيم ربعى، نسخ كتابت خوش، با رقم: «حرره الداعى... فتحعلى شاه قاجار... العبد الاقل سيد حسين النياز الطباطبايى فى 1204».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1062/ 4)، حديقةالشعراء (1943 -1942/ 3)، الذريعه (1239/ 9)، ريحانه (273/ 6)، سفينةالمحمود (332/ 1)، طرائق الحقائق (747/ 3)، فرهنگ سخنوران (960)، مجمع الفصحا (1035/ 6)، مصطبه ى خراب (197 -196)،

مؤلفين كتب چاپى (911/ 2).

نياز شيرازي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1263 -1197 ق)، خطاط، طبيب و شاعر، متخلص به نياز. مشهور به خوشنويس. از سادات شيراز بود. طب و حكمت و ساير علوم را در محضر پدر آموخت و نزد دايى خود، حاج ميرزا ابراهيم مجتهد، فقه و اصول را فراگرفت. وى در خط شكسته نيز ماهر بود و اين فن را نزد خواجه ابوالحسن خوشنويس فسايى، شاگرد بلا واسطه ى درويش عبدالمجيد طالقانى آموخت. او به سه شيوه مى نوشت. يكى به شيوه ى خواجه ابوالحسن، ديگر به شيوه ى درويش عبدالمجيد و سوم به شيوه ى خاصى كه از تركيب اين دو به دست آمده بود. وى براى سياحت به هندوستان رفت و دو سال در آنجا ماند. سپس به شيراز بازگشت و به علت اختلال در امرار معاش، مدتى خانه نشين شد و بعد به فسا رفت. پس از مدتى به شيراز مراجعت نمود و در آن شهر انزوا گزيد. نياز در زمان حيات خويش به شاعرى معروف نبود، ولى بعد از فوت، اشعارش به دست آمد. از آثارش: حاشيه بر شرح قطب الدين شيرازى بر «كليات قانون»؛ حاشيه بر شرح قرشى بر «تشريح قانون»؛ مثنوى «فيروز و نسرين»، مشتمل بر نكات حكمى، موعظه و نصيحت كه در «مكارم الآثار» نام اين مثنوى، «راز و نياز» بر وزن «گلشن راز» ذكر شده است؛ «ديوان» شعر، در حدود پنج هزار بيت به همراه «ساقى نامه». از آثار خطى وى كتابت چند نسخه «ديوان» حافظ و «خسرو و شيرين» وحشى و «خمسه» نظامى و «شاهنامه» فردوسى را مى توان نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، حديقةالشعراء (1947 -1943/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (756

-752/ 5)، الذريعه (1240 -1239/ 9)، ريحانه (273/ 6)، طرائق الحقائق (333 -322/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1108 -1104/ 2)، فرهنگ سخنوران (961)، مرآت الفصاحه (675 -673)، مصطبه ى خراب (194)، مكارم الآثار (1722/ 5 ،60 -57/ 1).

نياز شيرازي، محمدرضا

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1234/ 1224 ق)، خطاط و شاعر. در جوانى به كسب علم پرداخت. چند سالى در زمره ى اهل قلم و دبيران بود و در ديوان حسينعلى ميرزا فرمانفرما، خدمت مى كرد. وى پس از چندى از ملازمت دست كشيد و گوشه نشينى و عزلت را برگزيد. نياز خط شكسته و نستعليق را خوب مى نوشت و در نظم و نثر نيز مهارت داشت. از آثارش: «ديوان» شعر. از اوست:

از دير و حرم باشدشان روى به مقصود

زاهد ز رهى پير خرابات ز راهى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (737/ 3)، حديقةالشعراء (1947/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (752 -751/ 5)، الذريعه (1239/ 9)، رياض العارفين (337 -336)، ريحانه (274/ 6)، سفينةالمحمود (546/ 2)، طرائق الحقائق (220/ 3)، فرهنگ سخنوران (961)، لغت نامه (ذيل/ نياز)، مجمع الفصحا (1037/ 6)، مرآت الفصاحه (676 -675).

نير تبريزي، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1312 -1248 -1247 ق)، عالم دينى، فقيه، خطاط و شاعر، متخلص به نير. مشهور به حجت الاسلام تبريزى. وى از مشاهير فرقه ى شيخيه در آذربايجان بود. او و پدرش از اولين كسانى هستند كه بر مسلك على محمد باب رديه نگاشتند. در تبريز به دنيا آمد و در همان جا نشو و نما يافت و مقدمات را فراگرفت. سپس به نجف رفت. پس از فراگيرى فقه و اصول و حكمت و كسب فيض از محضر علما به تبريز بازگشت. او به واسطه ى پدرش از شيخ احمد احسايى و نيز از شاگردان سيد كاظم رشتى روايت كرده است. در خوشنويسى متبحر بود و با شعراى زمان خود از جمله: اديب الممالك فراهانى، حاج فضلعلى مولوى متخلص به صفا، ميرزا محمد ملا باشى طسوجى، حاج ميرزا كاظم طباطبايى معروف به

حاج وكيل، ميرزا على منجم باشى و شريف العلماى اصفهانى مصاحبت داشت. در تبريز درگذشت و پيكرش به نجف منتقل و در وادى السلام دفن شد. از آثارش: «مفاتيح الغيب فى علم الائمة (ع)»؛ رساله ى «علم الساعة»، در كيفيت علم ائمه (ع)؛ تفسير آيه (و ما خلقت الجن والانس»؛ رساله ى «نصرة الحق»؛ رساله ى «لمح البصر»؛ «صحيفة الابرار فى مناقب العترة الاطهار (ع)»؛ «لالى منثورة»؛ «لالى منظومه» يا «اللالى المنظومة»؛ مثنوى «در خوشاب فى جواب قاردوشاب» كه رساله «توحيديه» آقا ميرزا محمود خويى، معروف به اصولى، را نقد كرده و تخلص خود را در اين منظومه عميدا قرار داده است؛ «آتشكده»، در مراثى؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى آذربايجان (26 -17/ 3)، دانشمندان آذربايجان (390 -389)، الذريعه (175/ 24 ،305/ 21 ،176 -175/ 19 ،341 ،265 ،264/ 18 ،321 ،16 -15/ 15 ،1242 -1241/ 9 ،332/ 4 ،5/ 1)، ريحانه (29 -28/ 2)، سخنوران نامى معاصر (3767 -3760/ 6)، شرح حال رجال (325/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 266/ 14)، فرهنگ سخنوران (962)، گلزار جاويدان (1674 -1673/ 3)، المآثر والآثار (175)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (397 -396/ 1)، مكارم الآثار (1338 -1337/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (247 -246/ 2).

نيريزي اصفهاني، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. وى از اساتيد معروف خط نسخ و ثلث در زمان شاه سلطان حسين صفوى بود كه شهرت و تسلطش در نسخ و ثلث مثل شهرت مير در نستليق و درويش در شكسته و خواجه اختيار الدين منشى در تعليق است و در اصطلاح خوشنويسان هر كجا ميرزاى مطلق مى گويند همو مراد است. ظهور ميرزاى نيريزى در شيوه ى نسخ و ثلث تحوّل

و نهضتى جديد به وجود آورد كه دنباله اش تا قرن چهارده هجرى امتداد داشت. از خصوصيت ميرزاى نيريزى در شيوه ى نسخ و ثلث اين بود كه مثل ياقوت مستعصمى شاگردان فراوان تربيت كرد و به خواص شاگردانش اجازه مى داد ك به جاى خود او امضاء كنند بدين سبب خطوط اصلى ميرزاى نيريزى مثل ياقوت كمياب و پربها است. وى در خط نسخ شاگرد آقا ابراهيم قمى است. به شيوه ى ثلث علاءالدين تبريزى هم نظر داشت و از روى خطوط او مشق مى كرد. وى از طرف پادشاه به ارجاع كتابت نسخ و ثلث اختصاص داشت و به همين مناسبت گاهى در امضاى خود كلمه ى سلطانى را بكار مى برد. وى سفرهاى بسيارى محض زيارت به عتبات عاليه كرد از يادگاريهاى اين مسافرت او قطعه اى است در مديح حضرت رسول كه به آب زر روى كاغذ خان بالغ به خط نسخ هنگام زيارت مدينه نوشته است. ابتداى ورودش به اصفهان مصادف با سنه ى 1100 ق اواخر سلطنت شاه سليمان و عمده ى شهرت و جاه و عزّتش در عهد شاه سلطان حسين بوده و فتنه ى افغه را درك كرده است، اما معلوم نيست چگونه از اين مهلكه جان بدر برده است. از مكتوباتى كه به خط او ديده شد نود و نه مجلد قرآن است و هفتاد هفت صحيفه و بسيارى از ادعيه و مرقعات ديگر است. از آثار وى: قرآن رحلى دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب و نسخ كتابت عالى، با رقم: «... احمد النيريزى... سنه سبع و عشرين و مائة بعد الالف 1127»؛ قرآن وزيرى جلد روغنى ممتاز، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه ى مذهِّب

عالى و نسخ كتابت خوش، با رقم: «قد تشرفت بكتابة هذا القرآن المجيد فى شهر ربيع الثانى سنه احدى و اربعين و مائة بعد الالف و انا العبد الاقل احمد النيريزى فى 1141»؛ «دعاى كميل» جانمازى، جلد روغنى سر لوح مرصع نسخ كتابت عالى، با رقم: «كتبه... احمد النيريزى السلطانى باصفهان... سنه سبع و مائة بعد الالف 1107»؛ «صحيفه ى»؛ سجاديه وزيرى، جلد ساغرى ضربى مذهِّب، دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهِّب مرصع و نسخ كتابت عالى، با رقم: «تمت الصحيفة الكاملة ]...[ اقل عباداللَّه احمد نيريزى فى سنة 1096»؛ صد و شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1041 -1029 /4)، احوال و آثار نقاشان (61 /1)، اطلس خط (355 -353)، پيدايش خط و خطاطان (92 -90)، تاريخ اصفهان (176 -173)، تاريخ هنرهاى ملى (932 -930 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (29)، كارنامه ى بزرگان (269 -268)، گلستان هنر (نوزده).

نيريزي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دوره قاجاريه بود. از آثار وى: «صحيفه سجاديه»، به قطع وزيرى كوچك كه دو صفحه ى اول متن با حاشيه ى مذهب و جلد روغنى عالى به خط نسخ كتابت ممتاز و ترجمه ى نستعليق كتابت خفى خوش، با رقم: «الآثم ابوالقاسم النيريزى سنه ى 1224».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1021 /4).

نيريزي، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از او يك قرآن وزيرى كه دو صفحه ى اول آن متن و حاشيه ى مذهب عالى و داراى جلد روغنى عالى بود، با نسخ كتابت (خفى متوسط) و با رقم: «اقل دعاگويان حقيقى ابن حسين الحسينى، ابوطالب النيريزى... به استكتاب اين كتاب اللّه پرداخت.» «به تاريخ يوم الخميس شهر جليل القدر شعبان المعظم اتمام يافت سنة 1284...« براى فروش ديده ام.

(ز 1284 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن وزيرى كه دو صفحه ى اول آن و حاشيه مذهّب عالى است، با جلد روغنى و نسخ كتابت خفى متوسط، با رقم: «اقل دعاگويان حقيقى، ابن حسين الحسينى، ابواطالب النيريزى... سنه ى 1284».[1]

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1017 / 4).

نيريزي، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از بزرگترين نسخ نويسان روزگار بود و چندى در خدمت آقا محمدصادق ارجستانى مشق كرد و بعد در سلك شاگردان آقا محمد ابراهيم قمى درآمد و پس از مرگ استاد از قم به نيريز رفت و به مشق پرداخت تا از استاد سرآمد و شيوه ى خاصى آورد. وى در حدود سال 1100 در اصفهان مقيم شد.

ميرزا احمد عمر خود را به تحرير قرآن و ادعيه و صحايف اشتغال داشته است و بسيار پسنديده خصال بود و متورع و به مكه و مدينه و عتبات عاليات و مشهد مقدس به زيارت رفته است و از يادگارهاى اين مسافرت او قطعه ايست در مديح حضرت رسول كه به آب زر روى كاغذ خان بالغ به خط نسخ هنگام زيارت مدينه نوشته است... و بيت اول آن اين است.

كفر و ايمان را هم اندر تيرگى هم در صفا

نيست دارالملك جز رخسار و زلف مصطفى

هر چه از مبالغ

خطير حق الكتابه به دست مى آورد به اندكى قناعت مى كرد و بقيه را انفاق فقرا مى ساخت.

از آثارى كه به خط او ديده شده نود و نه مجلد قرآن است و هفتاد و هفت صحيفه و بسيارى از ادعيه و مرقعات ديگر و در يكى از قطعات به خط او ديده شده كه نوشته بود در مدت عمر شصت هزار تومان حق التحرير و حق الكتابه دريافت داشته ام. پس از مرگ جنازه وى را به كربلا انتقال دادند.

بعضى قطعات اشعار نيز به خط آن استاد ديده شده است. نستعليق و شكسته را نيز خوش مى نوشت و از اين قبيل خطوط وى ديده ام:

قرآن: رحلى جلد ساغرى دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى نسخ كتابت عالى نستعليق كتابت خوش را رقم «قد تشرفت بكتابة... فى يوم الاربعاء من شهر ربيع الاول فى سنة احدى عشر و مائة بعد الالف... احمد النيريزى 1111.خواص سور نستعليق: «اسداللّه الشيرازى... فى شهر ربيع الثانى سنة 1260... حسب الفرمايش ميرزا آقا خان وزير لشكر...» در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن: رحلى بدون جلد دو صفحه ى اول مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع نسخ كتابت جلى ممتاز با رقم: «حسب الامر... شاه سلطان حسين الصفوى الموسوى الحسينى بهادرخان... احمد النيريزى مولدا الاصفهانى مسكنا...» «به اتمام رسيد فى 1124 به محروسة اصفهان...» در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن: رحلى جلد روغنى عالى تمام صفحات متن و حاشيه مذهب. دو صفحه ى اول و آخر متن و حاشيه مرصع عالى نسخ كتابت جلى ممتاز با رقم: «و كان الفراغ من كتابته به حسن السعى... صفى قلى بيكا و قد كان اتمامه لعالى حضرة... محمد ابراهيم بيكا يوزباشى و انا العبد المذنب المحتاج الى عفو ربه الغنى

ابن شمس الدين محمد، احمد النيريزى عفى عنهما بالنبى والوصى». «و كان ذلك فى شهر شعبان المعظم من شهور سنة سبع عشرة و مائة بعدالالف من المهاجرة المقدسة... سنة 1117» (اين نسخه به امر فتحعلى شاه قاجار تذهيب و تجليد شده است) در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن: وزيرى جلد روغنى ممتاز دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى نسخ كتابت خوش با رقم: «قد تشرفت بكتابة هذا القرآن المجيد فى شهر ربيع الثانى سنة احدى و اربعين و مائة بعد الالف و انا العبد الاقل احمد النيريزى» «فى 1141» در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن: نسخ كتابت جلى عالى و آخر رقاع خوش با رقم «قد تشرفت من تيمن هذا المصحف... فى سنة خمس و عشرين و مائة بعد الالف من الهجرة المحترمة بمحروسة اصفهان... و انا العبد الاقل الداعى لابود السلطنة... احمد النيريزى عفى يعنه» در كتابخانه ى مجلس به شماره ى 4125.

دعاى صباح نيم ربعى نسخ و رقاع نيم دو دانگ جلى. عالى بلكه ممتاز جلد روغنى رقاع نيم دو دانگ سفيداب عالى نقش به شاخ و برگ موئى مذهب با رقم «... امتثالا لامر عاليجناب العام... مجتهد الزمان و عصره مولانا محمد باقرا زيدت فضائله و مكارمه و انا العبد الاقل الداعى لابود الدولة القاهرة الباهرة تراب اقدام المؤمنين... احمد النيريزى... به محروسة اصفهان صانها اللّه...» كتيبه ى جلد روغنى: «حرره العبد احمد النيريزى فى 1132» توسط دكتر خويى.

سور قرآن و ادعيه نسخ و رقاع نيم دو دانگ عالى با رقم «قد تشرف به تحرير هذه الادعية... لعاليجناب... خان بن الخان المدعو به اصلان خان... و انا العبد الاقل الداعى لدوام الدولة القاهرة تراب اقدام المومنين احمد النيريزى فى سنة 1143» در

مجموعه ى موقر منا (؟).

قرآن رحلى جلد روغنى عالى- دو صفحه ى اولى مذهب- دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع دو صفحه ى بعد حاشيه مذهب نسخ كتابت عالى با رقم «... احمد النيريزى...» «فى شهر جمادالاولى من شهور سنة خمس و اربعين و مائة (بعد) الالف... فى دارالسلطنة اصفهان...» 1145، در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن وزيرى كوچك: با جلد روغنى عالى و نسخه ى مذهب به قلم كتابت جلى و آخر رقاع خوش: با رقم: «قد تشرفت من تنميق... سنة خمس و عشرين و مائة بعد الالف (1125)... و انا العبد الاقل... الحمد النيريزى عفى عنه» در كتابخانه ى مرحوم حاج سيد نصراللّه تقوى.

قرآن وزيرى نسخ كتابت خفى متوسط و قسمت آخر كه به نظر مى رسد فقط آن خط نيريزى باشد رقاع كتابت جلى عالى با رقم: «قد تشرف به تحرير هذا القرآن المجيد والفرقان الحميد... و انا العبد الاقل الداعى لابود الدولة القاهرة الباهرة تراب اقدام المؤمنين المتمسك بولاء المعصومين احمد النيريزى فى سنة 1094 اربع و تسعون بعد الالف من الهجرة المباركة المقدسة».

سور و ادعيه وزيرى جلد روغنى، سرلوح مرصع عالى نسخ كتابت عالى و نستعليق كتابت خفى متوسط با رقم «كتبه الداعى لا بود الدولة القاهرة الباهرة الحمد النيريزى... فى بلدة اصفهان...» «فى سنة عشر و مائة بعد الالف 1110» در كتابخانه ى سلطنتى:

سورة الفتح وزيرى كوچك جلد روغنى عالى تماماً متن و حاشيه تشعيرسازى مذهب عالى نسخ كتابت به سفيداب عالى با رقم «كتبه المحتاج الى اللّه الملك الغنى الحمد النيريزى» «فى 1113» در كتابخانه ى سلطنتى.

سور و ادعيه وزيرى جلد روغنى عالى دو سر لوح مرصع عالى نسخ كتابت عالى با رقم «حرره... احمد النيريزى... به محروسة

اصفهان. سنة تسع و عشرين و مائة بعد الالف» و «انا العبد الاثم الجانى- ابن محمد صالح اللؤلؤى محمد هاشم الاصفهانى فى شهر رجب المرجب من شهور سنة 1192 اثنى و تسعين و مائة بعد الالف» در كتابخانه ى سلطنتى.

ادعيه و تعقيبات نيم ربعى جلد روغنى ترنج و سرلوح مرصع نسخ كتابت خوش با رقم «... ميرزا محمد رفيع مستوفى الممالك ايران... و كتب العبد... احمد النيريزى» «فى سنة 1140 به محروسة اصفهان» در كتابخانه سلطنتى.

سور و ادعيه نيم ربعى جلد روغنى عالى تمام متن طلا نسخ كتابت خوش با رقم «قد وفقت و تشرفت بتحريره... فى سنة احدى و اربعين و مائة بعد الالف... و انا العبد... احمد النيريزى...» 1141 در كتابخانه ى سلطنتى.

سور و ادعيه وزيرى جلد روغنى عالى سرلوح مذهب به قلم زر و سفيداب و مركب مشكى نسخ كتابت خفى متوسط با رقم «كتبة العبد الاقل الداعى لابود السلطنة البهية احمد النيريزى «فى سنة 1146» در كتابخانه ى سلطنتى.

دعاى احتجاب وزيرى جلد روغنى عالى سرلوح مذهب نسخ كتابت عالى با رقم «كتبه العبد المذنب احمد النيريزى... فى دارالسلطنة اصفهان» «فى 1120» در كتابخانه ى سلطنتى.

ادعيه نيم ربعى جلد روغنى سرلوح مرصع نسخ كتابت خفى متوسط با رقم «و انا العبد الاقل احمد النيريزى...» «فى سنة 1149...« در كتابخانه ى سلطنتى.

سور قرآن نيم ربعى جلد روغنى سرلوح مرصع دو صفحه ى اول متن و حاشيه مذهب نسخ كتابت عالى با رقم «حرره... احمد النيريزى...» «فى سنة 1128...« در كتابخانه ى سلطنتى.

مرقع (50 رقعه از اول قرآن) نسخ كتابت ممتاز با رقم (كتبه العبد احمد النيريزى فى 1130) در كتابخانه ى سلطنتى.

44 رقعه (از مرقع) و سوره ى آل عمران و اعراف از قرآن نسخ كتابت ممتاز با

رقم: «كتبه العبد احمد النيريزى فى 1130» و «كتبه العبد الاقل تراب اقدام المؤمنين احمد النيريزى فى سنة 1122 «من الهجرة» در كتابخانه ى سلطنتى.

سور قرآن، ربعى قابسازى شده دو سر لوح مذهب بين السطور طلااندازى از بهترين خطوط نيريزى نسخ و رقاع كنايت ممتاز با رقم «كتبه تراب اقدام المؤمنين المحتاج الى اللّه الملك الغنى احمد النيريزى السلطانى فى دارالسلطنة اصفهان صانها اللّه عن الحدثان 1116». «كتبه العبد المذنب احمد النيريزى فى 1119». يك صفحه ى آخر نسخ كتابت ممتاز با رقم: «راقمه الاثم محمدهاشم 1200 من الهجرة» در كتابخانه ى مجلس.

سوره ى واقعه جلد روغنى حاشيه چند حديث به خط رقاع رقم نيريزى تاريخ 1132 دارد مزين مرصع نسخ كتابت جلى و رقاع عالى با رقم «كتبه تراب اقدام المومنين احمد النيريزى فى 1132» در مجموعه ى مهدوى

از مجموع آثار قلمى اين خوشنويس عاليقدر معلوم شد كه نام پدر او «شمس الدين محمد و محل اقامت او اصفهان و اختصاص او به دربار شاه سلطان حسين صفوى و تقرب او به درجه اى بوده كه رقم خود را «سلطانى» مى نگاشته و آثار قلمى او در اين مجموعه محصور بين 1094 و 1177 است كه جمعا 83 سال مى شود و از اين رو استاد هم عمر درازى يافته و هم از آغاز جوانى به خوشنويسى مشهور و ممتاز بوده است. رحمةاللّه عليه.

احمد نيريزى يا ميرزا احمد يا ميراحمد خطاط مشهور قرن دوازدهم هجرى در شيراز پرورش يافته و تعداد زيادى از آثارش باقى مانده و بسيارى از قرآن ها و ادعيه منسوب بدو است. نسخه اى از قرآن به خط او در كتابخانه ى ملى است كه تاريخ تحرير آن سال 1117 ه.ق و نسخه ى ديگر قرآن

در سال 1141 ه.ق به اتمام رسيده و از حيث شيوه و خط مى توان آن را هم رديف آثار ياقوت دانست و ظاهراً نيريزى سبك ياقوت را تقليد مى كرده و اين قرآن را به شيوه ى او نوشته است.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نيريزي، عبدالرشيد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن وزيرى اوايل مذهب عالى: جلد روغنى ممتاز، حواشى و خواص سور شكسته ى كتابت خفى خوش. متن نسخ كتاب پايان رقاع عالى با رقم: «فقد تشرفت بكتابة هذه القرآن... و انا العبد الداعى لابود الدولة القاهره تراب اقدام المؤمنين احمد النيريزى...» «فى شهر رفيع القدر ربيع الاول من شهور سنة ثمانو ثلثين و مائة بعد الالف (1138) من الهجرة بمحروسة اصفهان...» «لقد اشار الى من اشارته... معتمد الملك ان ارقم هذه الخواص السور القرآن... فرغت لامره المطاع و انا الراجى... عبدالرشيد بيگدلى مستوفى» «فى شهر محرم الحرام سنة 1292» در كتابخانه ى مجلس.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نيريزي، علاءالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به ملا علاءبيك از استادان معروف تبريز بوده و مانند عبدالباقى تبريزى و على رضا عباسى تربيت كرده است كه هر يك از مشاهير استادان خطند. علاء بيك از شاگردان شمس الدين محمد تبريزى نويسنده ى فرمان شاه طهماسب است. على عسكر ارسنجانى و ميرزا احمد نيريزى از خطوط او نقل كرده اند و من از خطوط او ديده ام: دو قطعه از مرقع نسخ و رقاع كتابت عالى با رقم: «العبد الفقير الى رحمة ربه الولى علاءالدين محمد بن شمس الدين محمد الحافظ التبريزى فى شهر شعبان سنة ثمانين و تسعمائة (980) و ثقلت من خطه و انا العبد احمد النيريزى فى سنة 1119. نقلت من خطه طاب ثراه العبد على عسكر الارسنجانى سنة 1287» در مجموعه ى ضياء لشكر.

- سوره ى كهف از قرآن وزيرى مذهب، ثلث جلى عالى و نسخ خفى عالى با رقم: «كتبه العبد الفقير علاءالدين التبريزى غفر ذنوبه» (به شيوه ى ياقوت) در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآن رحلى جلد معرق طلاپوش، رحلى جلد معرق طلاپوش، دو صفحه ى اول

متن و حاشيه مذهب نسخ كتابت و ثلث عال با رقم: «... علاءالدين... بن محمد الحافظ التبريزى...» سال 964 در كتابخانه ى ملك.

- قرآن وزيرى، جلد روغنى ممتاز. يك ترنج مذهب دو صفحه ى اول و دو صفحه ى آخر متن و حاشيه مذهب مرصع، نسخ كتابت عالى با رقم: «الحمد للّه الذى وفق به اتمام كتابته هذا المصحف المجيد... العبد الفقير الى رحمة ربه الولى، علاءالدين محمد بن شمس الدين محمد الحافظ التبريزى» «فى شهر شعبان سنة ثمانين و تسعمائة» «980 در كتابخانه ى سلطنتى.

- قطعه دودانگ نسخ عالى با رقم: «نقلت من خط استادى ياقوت المستعصمى و انا العبد الضعيف علاءالدين النيريزى فى 980» در مجموعه ى سيد نصراللّه تقوى.

- كتيبه ى مسجد پشت (آلجاق مسجد) جنب مسجد جامع تبريز به فارسى خواب نامه ى شاه طهماسب و بخشودن قسمتى از ماليات. ثلث يكى دانگ كتيبه ى عالى با رقم و تاريخ: «فى عشر ثالث شهر شوال اودئيل اثنى و سبعين و تسعمائه. كتبه علاءالدين» شماره ى اول دوره ى ششم نشريه ى دانشكده ى ادبيات تبريز.

- قرآن وزيرى، جلد روغنى مذهب ضربى. يك ترنج و دو صفحه ى بعد تمام مذهب يك سر لوح مذهب مرصع عالى، نسخ و رقاع كتابت عالى با رقم: «... العبد الفقير علاءالدين بن شمس الدين محمد القارى التبريزى...» «فى سنة تسع و ثمانين و تسعمائة» 989 در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نيريزي، محمد صفي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نسخ و رقاع غبار متوسط با رقم: «محمد صفى بن... محمدباقر بن ميرزا احمد نيريزى» نزد مهديخان.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نيريزي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1244 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «زادالمعاد»، نسخ كتابت خوش، با رقم: «قد تم الكتاب... فى شهر شوال المكرم، كتبه العبد الاثم الجانى محمدحسين النيريزى سنة 1244».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1163/ 4).

نيريزي، محمدكاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1248 ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه نسخ و رقاع كتابت جلى و كتابت خفى عالى، با رقم: «حرره فى يوم الاربعاء... ابن محمد رحيم النيريزى، محمدكاظم سنة 1216 من الهجرة النبويه»؛ صحيفه ى مذهب مرصع، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... و انا العبد... ابن محمد رحيم النيريزى، محمدكاظم فى نصف الاخر من العشر الاوسط من شهر رجب المرجب سنة 1248».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1194/ 4).

نيشابوري شريف، نعمت اللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 870 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «لباب الاختيار» به قلم كتابت مليح، با رقم: «قد وقع الفراغ من انتساخه، ضحوة الجمعة الحادى والعشرين من ذى القعدة المنتظم، فى شهور سنة سبعين و ثمانمائة هجرية، كتبه الفقير الحقير، نعمةاللَّه بن محمد النيسابورى الشريف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (945/ 3).

نيشابوري، عبدالجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از وى يك نسخه «طرائق الحقائق» به خط نسخ، در 1319 ق، در تهران به چاپ سنگى رسيده، كه مقدمه ى آن را به قلم نستعليق كتابت خفى متوسط نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (369 / 2).

نيشابوري، محمدرحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ربعى، جلد روغنى. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب، نسخ كتابت خوش و رقاع خوش با رقم: («قد شرفت... فى يوم الاربعاء اربع و عشرين من ذى القعدة سنة سبع و سبعين بعد الالف... العبد الاثم محمدرحيم النيشابورى. «هذا القرآن السادس عشر» 1077 در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

نيشابوري، محمدصالح

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى. جلد ساغرى ضربى مذهب. چهار صفحه ى اول مذهب. دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مرصع عالى. نسخ كتابت جلى متوسط. با رقم: «... ابن غلامحسين محمدصالح الكاتب المنسوب الى النيسابور. و هذا هو المصحف الذى كتبه بعد ثمان والمائة» «فى شهر جمادى الاول من شهور سنة سادس و تسعين بعدالالف من الهجرة النبوية 1096» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

واثق نجفي، مهدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واثق. اهل اصفهان و با صاحب «تذكره ى نصرآبادى» (ز 1083 ق) معاصر بود. وى به تحصيل پرداخت و در اكثر علوم مهارت يافت. واثق انواع خط، از جمله خط كوفى را خوش مى نوشت. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (204 -203)، الذريعه (1245 ،1136/ 9)، صبح گلشن (576)، فرهنگ سخنوران (965).

واحد قمي، محمد علي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاعر فاضل اديب، از شاگردان مولى عبدالرزاق كاشانى، ساكن اصفهان بوده، و در شعر «واحد» تخلص مى كند. [به نوشته ى نصرآبادى:] در ترتيب نظم و حل معما دستى دارد، و خط نسخ تعليق را خوب مى نويسد، و بدين جهت، مواجب از سر كار پادشاه مى گيرد. مثنوى گفته، از بس كه خوب گفته شعرا آن را از وى نمى دانسته اند.

از اشعار اوست:

از غبارم شاخ گل بر سر ملايك مى زنند

تا بتان از نقش پاگل بر مزارم ريختند

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

واشقاني، فتحعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد فتحعلي واشقاني در سال 1309 در قريه واشقان از توابع فراهان اراك چشم به جهان گشود. در اوان كودكي نخست به فراگيري قرآن كريم و تحصيلات مكتبي و تمرين خوشنويسي پرداخت.اولين استاد او در خط، شادروان ميرزا ذبيح ا..واشقاني بود كه نسبتي نيز با فتحعلي جوان داشت. فتحعلي واشقاني در سال 1307 در كلاسهاي آزاد خوشنويسي، نزد استاد سيد حسن ميرخاني به فراگيري خط نستعليق مشغول شد. او در سال 1335 از واشقان به تهران مهاجرت كرد و در سال 1337 در كلاس هاي آزاد اساتيد خوشنويس مرحوم «سيد حسين و سيد حسن ميرخاني» به فراگيري خط نستعليق مشغول شد.و به سرعت مدارج هنري و ظرافت ها و صلابت هاي خوشنويسي را آموخت و در اندك زماني مورد تأييد اساتيدي چون «سيد حسين ميرخاني»، «سيد حسن ميرخاني» و «علي اكبر كاوه» قرار گرفت. وي در سال 1358 مقام استادي خط نستعليق را خذ كرد و از بنيانگذاران انجمن خوشنويسان استان مركزي است.گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نستعليقخاطرات كودكي : استاد واشقاني فراهاني در اوان كودكي نخست به فراگيري قرآن كريم و تحصيلات

مكتبي و تمرين خوشنويسي پرداخت.اولين استاد او در خط، شادروان ميرزا ذبيح ا..واشقاني بود كه نسبتي نيز با فتحعلي جوان داشت.نخستين سرمشق را ميرزا ذبيح ا..بر لوح چوبين با عبارت: «اول كارها به نام خداوند» بر او تعليم كرد تحصيلات رسمي و حرفه اي : فتحعلي واشقاني فراهاني اصول اوليه خط را نزد ميرزا ذبيح ا... واشقاني فرا گرفت و در ادامه با حضور در كلاسهاي آزاد خوشنويسي استاد سيد حسن ميرخاني در سال 1307 مدارج عالي خوشنويسي را طي كرد و بعد از مهاجرت به تهران نيز از محضر استاداني چون سيد حسن و سيد حسين ميرخاني نيز بهره برد. و مقام استادي خط نستعليق رادر سال 1358 از انجمن خوشنويسان كسب كرد.استادان و مربيان : از استادان و مربيان فتحلعلي واشقاني فراهاني در زمينه خوشنويسي ميتوان به : ميرزا ذبيح ا... واشقاني ، سيد حسن ميرخاني و سيد حسن ميرخاني اشاره كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : او در سال 1371 به عنوان نماينده جمهوري اسلامي ايران جهت اشاعه هنر خوشنويسي به كشور يمن رفت و در سال 1375 نيز به همراه ساير استادان به كشور جمهوري آذربايجان سفر كرد.در طي اين سالها نيز استاد واشقاني در كنار استاد غلامحسين اميرخاني، استاد كيخسرو خروش، استاد عباس اخوين، استاد محمد سلحشور، استاد صداقت جباري و...جزو هيأت داوران انجمن خوشنويسان ايران در زمينه خط نستعليق بوده است.وي همچنين به عنوان مربي و معلم خط نستعليق در كلاسهاي انجمن خوشنويسان ايران از سال ،1346 نيز فعاليت كرده استفعاليتهاي آموزشي : واشقاني از سال 1346 به عنوان مربي و معلم خط نستعليق در كلاسهاي انجمن خوشنويسان ايران

به تعليم هنر جويان پرداخت.اين همكاري تاكنون بي وقفه ادامه داشته و عرصه تعليم اين هنر را به زادگاه خويش نيز كشانده است.در طول سالها تدريس، واشقاني هنرجويان بسياري را تعليم داده و بسياري از او تعليم ديده اند و مدارج عاليه را طي كرده و برخي نيزبه تعليم شاگرداني همت گماشته اند.فتحعلي واشقاني در سال 1358 رسماً از سوي انجمن خوشنويسان ايران به مقام استاد نستعليق نايل آمد. فتحعلي واشقاني پس از پيروزي انقلاب نيز در بهمن ماه 1359 با تأسيس كلاسهاي رسمي خوشنويسي در شهرهاي اراك، خمين، محلات، دليجان، آشتيان و تفرش سطح خوشنويسي در اين مناطق را ارتقا داد. او در سال 1371 به عنوان نماينده جمهوري اسلامي ايران جهت اشاعه هنر خوشنويسي به كشور يمن رفت و در سال 1375 نيز به همراه ساير استادان به كشور جمهوري آذربايجان سفر كرد. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : استاد فتحعلي واشقاني از بنيانگذاران انجمن خوشنويسان استان مركزي است كه از بدو تأسيس تا كنون، زحمات فراواني را در حفظ و تعالي تربيت هنر جويان متحمل شده وچونان چراغي روشنگر راه رهروان اين هنر اصيل بوده است.جوائز و نشانها : در سال 1367 با استناد به آثار قلمي و نمايشگاه و فعاليتهاي فرهنگي هنري كه در اين سالها از واشقاني به جاي مانده بود، نشان درجه يك هنري توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به استاد اعطا شد همچنين چندي پيش در كنار 9 نفر از پيشكسوتان صنايع دستي استان مركزي كه زادگاه آنان در اين استان است،از واشقاني هم تجليل و قدرداني شد. اين هنرمندان از سوي

سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان مركزي مورد تقدير قرار گرفته و لوح و تنديس نقره دريافت كردند.بي جهت نيست كه خانه صنايع دستي و نگارخانه مهمي را در شهر اراك، به نام استاد «فتحعلي واشقاني» نامگذاري كرده اند.

________________________________________

آثار : تاليف آيت مهر تاليف چشمه خورشيد كلك مشكين ويژگي اثر : تاليف جلد 1 و 24 نام حق جلي قلم و ديوان حافظ نگارش ترجمه كامل قرآن

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

واصلي شاهجهان آبادي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1200 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واصلى. اصلا ايرانى بود و در دهلى به دنيا آمد. وى شعر مى گفت و از موسيقى آگاه بود و چون نسبت به شاه واصل ارادتى داشت، واصلى تخلص مى كرد. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (77/ 1)، الذريعه (1250/ 9)، فرهنگ سخنوران (969)، نتايج الافكار (769 -768).

واصلي شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1302 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واصلى. وى خط نستعليق را خوش مى نوشت و در سرودن شعر نيز دست داشت. صاحب «آثار عجم» آورده كه اشعارش در حدود پنج هزار بيت و متفرق است و ماده ى تاريخ وفات او را چنين گفته:

كلك فرصت بهر تاريخش نوشت

«واصلى در قرب يزدان واصل است»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (571)، احوال و آثار خوشنويسان (6 -5 / 1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (778/ 5)، الذريعه (1250/ 9)، مرآت الفصاحه (682 -681)، موادالتواريخ (405 -404).

واله اصفهاني، محمدكاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1229 -1152 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به واله. در اصفهان به دنيا آمد. در جوانى براى تكميل تحصيلات به عراق رفت و پس از بازگشت به اصفهان، حجره اى براى خود ترتيب داد و بعد از ساخته شدن تكيه ى والهيه به دستور حاج محمد حسين خان نظام الدوله، به آنجا نقل مكان كرد و تا پايان عمر همان جا زيست. واله از مشاهير ادبا و شعرا و خوشنويسان خط تعليق بود كه از فنون عربى و ادبى و حكمت و عرفان نيز بهره ى كافى داشت. وى در ايام پيرى، زمان سلطنت فتحعلى شاه قاجار را درك كرد و نزد او و رجال دولت آن زمان صاحب شهرت و حرمت بود. بيانى در «احوال و آثار خوشنويسان» آورده است: "محمدكاظم واله نستعليق را نيز خوش و استادانه مى نوشت." اثر مهم وى كه هم اكنون در ميان سنگ نوشته ها بى نظير است، سنگ مزار آرامگاه او در تخت فولاد اصفهان مى باشد كه به دست خود نوشته و حركات و استوارى خط او را نشان مى دهد. گويند پس از مرگ واله ديگر قطعات خط تعليق

ديده نشده است و به تعبير فضائلى در «اطلس خط»: "خط تعليق در اصفهان به دست واله بر سنگ مزارش نقش بست و براى هميشه بر خاك واله نشست." از آثارش: «ديوان» شعر. از آثار خطى وى: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، متن به قلم نستعليق كتابت خوش و عنوانها به قلم رقاع كتابت عالى، با رقم: «انا العبد محمدكاظم الواله الاصفهانى»؛ يك نسخه «كليات» سعدى، به قلم كتابت عالى كه بر ديباچه ى آن چنين آمده است: «... در اين عهد كه عهد كاتب كتاب محمدكاظم متخلص به واله اصفهانى است...»؛ پنج قطعه به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه... محمدكاظم الواله الاصفهانى فى 1204 فى دارالسطنه اصفهان» و «محمدكاظم الواله الاصفهانى فى 1225».[1]

محمدكاظم واله ى اصفهانى يكى از هنرمندان و گويندگان اوايل عصر فتحعلى شاه مى باشد كه شهرتى پيدا كرد. از اعاظم و مشاهير اصفهان بود، خط خوبى داشت و در علم رياضى ماهر بود. سرجان ملكم سفير كبير انگليس و مؤلف تاريخ ايران در يادداشتهاى خود در باب ايران از واله ى اصفهانى به عنوان استاد و شاعر، حكيم و فرد كنجكاو و در باب مسائل سياسى نام مى برد. واله در 1299 ه.ق درگذشت و در تكيه ى والهيه (Valehiyya) كه در اصفهان معروف است مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1275 -1273/ 4 ،824 -823/ 3)، اطلس خط (411 -410)، تاريخ اصفهان (125)، تذكرةالقبور (465)، حديقةالشعراء (1966 -1962/ 3)، الذريعه (1255/ 9)، ريحانه (302 -301/ 6)، سفينةالمحمود (223 -211/ 1)، شرح حال رجال (258/ 5)، فرهنگ سخنوران (972)، گلزار جاويدان (1688 -1687/ 3)، لغت نامه (ذيل/

واله)، مجمع الفصحا (1156 -1155/ 6)، مصطبه ى خراب (212 -210)، مكارم الآثار (876 -874/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (46/ 5)، نگارستان دارا (277 -275)، يادگار (س 3، ش 9، ص 26 -23).

والي، علي اشرف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1299 ش)، نقاش، مذهب و خطاط. در كرج به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايى و متوسطه، وارد دانشكده ى هنرهاى زيبا شد و از محضر استادانى چون: على محمد حيدريان، رفيع حالتى، ابوالحسن صديقى و اسماعيل آشتيانى بهره جست. او در به كار گرفتن طرح ها و رنگهاى مختلف، استادى تمام عيار است. آثار وى در 1342 ش به نمايش گذاشته شد و مورد توجه علاقه مندان بسيارى در كشورهاى اروپايى و برخى ملل آسياى غربى و شبه قاره هند قرار گرفت. والى علاوه بر نگارگرى، در خوشنويسى و تذهيب و صفحه آرايى متبحر است و در خوشنويسى پيرو شيوه ى زرين خط. او آثار متعددى از خود به يادگار نهاده و اثر مهم وى، طرح كتاب «ترجمة الصلوة» ملا محسن فيض كاشانى است كه به خط استاد حسن زرين خط نگاشته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 4، ش 2، ص 48).

وجدي شيرازي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1292/ 291 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به وجدى. در شيراز به دنيا آمد. پدرش حاكم لارستان بود. وجدى خط نستعليق را خوش مى نوشت و شعر نيز مى سرود. اثر وى «ديوان» شعر است. از آثار خطى وى: يك نسخه «ديوان» اديب صابر، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «حسب الفرمايش... بيوك خان افشار... سمت تحرير يافت، كتبه الحقير الفقير اقل السادات محمدعلى الحسينى المتخلص بوجدى، فى شهر صفر المظفر سنه ى 1284».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (572 -571)، احوال و آثار خوشنويسان (795/ 3)، حديقةالشعراء (1988 -1980/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (785/ 5)، الذريعه (1261/ 9)، فارسنامه ى ناصرى (1182 ،971/ 2)، مرآت الفصاحه (684 -682).

وجيه الدين، خليل اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1004 -932 ق)، خطاط. وى عموى قاضى احمد قمى، صاحب «گلستان هنر» بود. مطابق شرح حالى كه از مير خليل اللَّه در اين كتاب آمده است، او ابتدا به مشق شكسته تعليق در شيوه ى درويش عبداللَّه پرداخت و بعدها به نستعليق توجه كرد و چون در ملازمت شاهزاده ى هنرمند صفوى، سلطان ابراهيم ميرزا بود، در اين فن از وى بهره ها برد. سپس به خدمت سيد احمد مشهدى رسيد و خط نستعليق را نزد او تكميل نمود. پس از قتل سلطان ابراهيم ميرزا، ترك خدمت كرد و در قم عزلت گزيد و تا پايان عمر در اين شهر به عبادت و زراعت روزگار گذرانيد. وجيه الدين شعر نيز مى گفت و بسيارى از اشعار ابراهيم ميرزا را تتبع كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1284/ 4 ،954 -953/ 3)، گلستان هنر (121 -120).

وحدتي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن رحلى، نسخ نيم دو دانگ تركى، ثلث سه دانگ عالى با رقم: «وحدتى 1304» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

وحشت اردستاني، جمال الدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1034 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به وحشت. از سادات طباطبايى اردستان بود كه در زواره به دنيا آمد. وى خطوط هفت گانه به ويژه نستعليق را بسيار خوش مى نوشت. به هندوستان مسافرت كرد و در 1073 ق به اصفهان مراجعت نمود. او پس از مدتى توقف در اصفهان و يك سال پيش از تحرير «تذكره ى نصرآبادى» (تأليف شده در 1083 ق) به هند بازگشت. از آثار وى: «ديوان» شعر، حدود بيست هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (674/ 3)، تذكره ى روز روشن (896 -895)، تذكره ى نصرآبادى (343 -342)، الذريعه (1263 -1262/ 9)، فرهنگ سخنوران (978)، كاروان هند (1514 -1513/ 2).

وحيد قزويني، عمادالدوله طاهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، مورخ، اديب، خطاط و شاعر، متخلص به وحيد. در قزوين به دنيا آمد. در عهد صفويه مى زيست و از شاعران و منشيان عصر خود بود. وى پس از كسب دانش و مهارت در ادب و خوشنويسى و ترسل و سياق، وارد خدمات ديوانى و از دفترنويسان ديوان شد. در زمان شاه عباس دوم (1077 -1052 ق) به منصب واقعه نويسى انتخاب شد و در زمان شاه سليمان منصب وزارت يافت. در حاشيه ى «آتشكده ى آذر» آمده كه وحيد با صائب تبريزى مصاحبت و دوستى داشت. در اوايل عهد شاه سلطان حسين (1135 -1105 ق) از كار كناره گرفت و چندى بعد درگذشت. در مورد تاريخ وفاتش در بين مؤلفان اختلاف است و به تفاوت 1120 ،1112 ،1110 ،1107 ،1105 ق نوشته اند. از آثار وى: «خلوت راز»، در دو هزار و دويست بيت؛ «راز و نياز» يا «ناز و نياز»، در دو هزار و دويست بيت؛

«عاشق و معشوق»، به وزن «ليلى و مجنون»، در يك هزار و سيصد بيت؛ «فتح نامه قندهار»، در چهار صد و شصت بيت؛ «آلات جنگ»، در هشتصد بيت؛ «گلزار عباسى»، در ششصد و شصت بيت؛ «ساقى نامه»؛ «عباسنامه» يا «تاريخ شاه عباس ثانى» يا «تاريخ طاهر وحيد»، در تاريخ دوران شاه عباس دوم؛ «منشآت»؛ مثنوى «شهر آشوب»؛ «ديوان» شعر.[1]

عمادالدين ميرزا طاهر بن ميرزا حسين خان قزوينى، متخلص به وحيد و برادر محمد يوسف مؤلف «تاريخ خلد برين». حزين در تذكره او را وحيدالزمان خوانده است و گويد از غايت اشتهار بى نياز از تعريف است و هدايت گويد: ديوانى مشتمل بر نود هزار بيت ارد. وحيد ابتدا منشى ميرزا تقى وزير شاه صفى و شاه عباس ثانى بود. تاريخى كه نوشته عباس نامه يا تاريخ طاهر وحيد يا تاريخ شاه عباس ثانى نام دارد. ميرزا محمد وحيد در عهد سلطنت شاه سليمان از (1105 -1078 ه.ق) با لقب عمادالدوله وزير اعظم شد زندگانى گفت. از وى مجموعه ى منشاتى هم باقى مانده كه اگر چه از لحاظ تاريخى حاوى مطالب مهمى است ليكن انشاء آن بسيار متكلفانه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (1220 -1211/ 3)، احوال و آثار خوشنويسان 784/ 3)، ايضاح المكنون (537/ 1)، تاريخ ادبيات ايران، براون (175/ 4)، تاريخ ادبيات در ايران (1351 -1346/ 5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (655 -654/ 1)، تذكره ى روز روشن (905 -901)، تذكرة المعاصرين (274 -262)، تذكره ى نصرآبادى (20 -17)، دانشمندان آذربايجان (80)، دايرةالمعارف فارسى (3149/ 2)، الذريعه (185/ 19 ،1267 -1266/ 9 ،20/ 1)، ريحانه (311 -310/ 6)، سبك شناسى (276 ،259/ 3)، سرو آزاد (135 -132)، فرهنگ سخنوران

(980 -979)، كتابشناسى نظامى گنجوى (416)، كلمات الشعراء (190 -178)، لغت نامه (ذيل/ وحيد قزوينى)، مجمع الفصحا (105/ 4)، منظومه هاى فارسى (616 -608)، مؤلفين كتب چاپى (591/ 3)، مينودر (874 -872/ 2)، نتايج الافكار (743 -740)، يادگار (س 5، ش 1 و 2، ص 120 -118).

وراق غزنوي، ابوعمرو عثمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، مذهب و خطاط. وى مذهب نادره كار عصر خويش بود كه در خط و كتابت نيز دست پرقدرت و استوارى داشت. تنها اثر رقم دار وى، تذهيب و كتابت سى جزو قرآن مجيد است كه در كمال شيوايى تذهيب شده و در آغاز هر جزو و سر سوره ها، صفحات تمام تذهيب و ترصيع در مقابل هم قرار گرفته است. اسامى سور و بسمله، به خطوط و شيوه ى معروف زمان و به خط كوفى و ثلث و رقاع كتابت شده و رقم هنرمند در صفحه ى آخر جزو پنجم چنين است: «كتبه و ذهبه عثمان بن الحسين بن ابى سهل الوراق غزنوى... فى سنه اربع و ستين و اربعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (356 -355 / 1)، گلستان هنر (بيست و پنج).

وردي اصفهاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و خطاط. از هنرمندان گمنام و اهل اصفهان بود. تنها اثر وى، نسخه اى مصور است كه جهت اسكندر سلطان ابن عمر شيخ به سال 816 ق كتابت و مصور ساخته است. يك صفحه ى مصور اين نسخه، تصاويرى متنوع و اعجاب آور است كه بعضى از افراد سوار شترمرغ و شير و اژدها شده و در جاى ديگر، يك انسان دو سر و كسى كه در انتهاى دستش سر انسانى روييده است، ديده مى شود. و در ذيل هر تصوير، تعبيراتى ياد نموده كه بعضى از آنها، مثلا در تصوير كسى كه يك دستش سر انسان روييده، نوشته شده: «صورت پر سياوش، اما آن چه منجمان گويند كه بر فلك البروج است از صورت قطب شمالى، سر بريده غولى بر دست چپ دارد...» و رقم نهاده: «كار شيخ وردى».

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1465/3).

وشمگير ديلمي، شمس المعالي، ابوالحسن قابوس

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(403 -366 ق)، اديب، دانشمند، خطاط و شاعر. از سلسله ى آل زيار و از پادشاهان ادب پرور زمان خود بود كه بسيارى از شاعران فارسى و عربى زبان، حكما و دانشمدان تحت حمايت او به سر مى بردند. پايتخت او از مراكز علم و ادب آن روزگار به حساب مى آمد و شعرايى چون: خسروى سرخسى و قمرى گرگانى و دانشمندانى چون: ابوريحان بيرونى و ابوعلى سينا به درباش رفت و آمد داشتند. ابوريحان بيرونى كتاب معروف خود «آثار الباقيه» را در 390 ق به نام قابوس تأليف كرد. قابوس به عربى و فارسى شعر مى سرود و در فن انشاء نثر عربى مهارت داشت. در زمينه ى خط نيز ماهر بود و خط ثلث و نسخ او در نهايت خوبى بود.گويند صاحب بن عباد هرگاه خط او را مى ديد به بال و پر طاوس تشبيه مى كرد و مى گفت: «هذا خط قابوس ام جناح طاوس». قابوس به نثر عربى رسائلى دارد كه ابوالحسن على بن محمد يزدادى آن را جمع آورى كرده و نام آن را «كمال البلاغه»گذاشته است. ابن اسفنديار در «تاريخ طبرستان» خود قطعاتى از آن را آورده است.وى عاقبت بر اثر شورش لشكريان خود به زندان افتاد و چندى بعد به قتل رسيد. از شعر فارسى او تنها ابياتى شامل: قطعه و رباعى در تذكره ها باقى است. در «ريحانه» كتاب «قابوس نامه»، كه از آثار عنصرالمعالى كيكاوس بن اسكندر بن قابوس براى فرزندش گيلان شاه مى باشد، به نام قابوس ذكر شده است.[1]

(مقتول 403 ق)، نويسنده، شاعر و خطاط. چهارمين امير گرگان و طبرستان و گيلان و ديلمان و مردى اديب و

اديب پرور بود. بزرگانى چون ابوعلى سينا، ابوريحان بيرونى و ابن هندو به دربار او راه يافتند، و ابوريحان كتاب «آثار الباقيه» را به نام او نوشت. گروه بسيارى از شعرا و سخنوران نيز او را ستوده اند. وى پس از پناه دادن به فخرالدوله ى ديلمى كه از خويشان نزديكش بود، مورد تهاجم برادران فخرالدوله، عضدالدوله و مؤيدالدوله قرار گرفت و شكست خورد و از سال 371 تا سال 388 ق به خراسان پناه برد، و با وجود مساعدت نوح بن منصور سامانى موفقيتى به دست نياورد. در سال 388 ق مجدداً بر گرگان و طبرستان و گيلان مسلط گشت و در سال 403 ق به توطئه ى بعضى از سردارانش اسير و مقتول شد و در اطراف گرگان به خاك سپرده شد. بعد از او پسرش، فلك المعالى منوچهر، جاى او را گرفت. امير قابوس از نويسندگان بزرگ عهد خود بود و رسائلى از او به عربى و اشعارى به عربى و فارسى باقى مانده است. مجموعه ى رسائل او را ابوالحسن على بن محمد يزدادى گردآورى كرده است كه به «كمال البلاغه» موسوم است و به چاپ رسيده است. خط نسخ را نيكو مى نوشت و مى گويند هرگاه صاحب بن عباد خط او را مى ديد مى گفت: «هذا خط قابوس أم جناح طاووس».[2]

(معمر. كاوس (ه.م)) ابن وشمگير بن زيار مكنى به ابوالحسن و ملقب به شمس المعالى، از پادشاهان آل زيار (جل. 366 ه.ق- عزل 371 ه.ق جل. مجدد 388 ه.ق- مقت. 433 ه.ق). وى پس از برادر خود بيستون ابن وشمگير بر تخت جلوس كرد. در همين سال ركن الدوله درگذشت و قلمرو او ميان سه پسرش: عضدالدوله، مؤيدالدوله و فخرالدوله تقسيم

شد. عضدالدوله و مؤيدالدوله در ملك فخرالدوله طمع كردند و جنگى درگرفت و سرانجام فخرالدوله به طبرستان گريخت و به قابوس- كه شوهرخاله ى او بود- پناه برد. عضدالدوله و مؤيدالدوله به قابوس پيغام دادند كه فخرالدوله را به ايشان تحويل دهد، ولى او نپذيرفت، در نتيجه بهانه اى براى لشكركشى عضدالدوله به طبرستان و گرگان فراهم آمد، و چون قابوس تاب مقاومت نداشت، پس از مختصر جنگى در نزديكى استراباد منهزم شد و با فخرالدوله به خراسان گريخت (سال 371 ه.ق). حكومت خراسان از طرف سامانيان در اين تاريخ به حسام الدوله تاش بود. وى از جانب نوح بن منصور سامانى مأموريت يافت كه قابوس و فخرالدوله را مدد كند. حسام الدوله و امير فائق گرگان را محاصره كردند، ولى مؤيدالدوله با دادن رشوه ى بسيار به فائق او را بفريفت تا در اثناى جنگ فرار كرد، و ديگران نيز تاب پايدارى نياورده شكست خوردند و لشكريان سامانى كارى از پيش نبردند. قابوس پس از چهار سال سلطنت، در حدود 18 سال (388 -371 ه.ق) از امارت محروم بود و در اين مدت در خراسان در پناه سامانيان مى زيست. اما فخرالدوله چون برادرش عضدالدوله به سال 371 ه.ق و برادر ديگرش مؤيدالدوله به سال 373 مردند، به دعوت صاحب بن عباد وزير مؤيدالدوله از خراسان به رى آمد و به جاى برادر نشست، ولى گرگان را به جاى آنكه به قابوس واگذار كند، به ابوالعباس حسام الدوله تاش واگذاشت، و آن ولايت همچنان تا سال 388 در دست عمال آل بويه بماند. پس از مرگ صاحب بن عباد (385) و وفات فخرالدوله (387) در احوال ديلميان عراق ضعف و ناتوانى ظهور

كرد و جانشينى فخرالدوله به پسر خردسالش رسيد. قابوس از فرصت استفاده كرد، و چون ديگر از يارى سامانيان- كه خود گرفتار هرج و مرج بودند- مأيوس شد، درصدد برآمد كه به ياران ديلمى و طبرى خود متوسل شود و مستقيماً گرگان را از عمال آل بويه بازگيرد. نخستين كسى كه به يارى او برخاست، اسپهبد شهريار بن شروين از اسپهبدان طبرستان بود، و او به سهولت بر برادران فخرالدوله پيروز شد و در قسمتى از طبرستان كه تحت فرمان او بود بنام شمس المعالى خطبه خواند. آمل را هم دو تن ديگر از طرفداران قابوس تسخير كردند و بر استرآباد دست يافتند و سرانجام گرگان را هم تسخير نمودند. قابوس در شعبان 388 به پايتخت خود برگشت و در دوره ى دوم سلطنت از طرف مغرب دامنه ى متصرفات خود را وسعت داد. وى مردى درشت خو، بيرحم، پرخشم و غضب بود و به آسانى حكم به كشتن مى داد و به اندك سوءظنى دست به قتل بيگناهان مى زد. به همين سبب جمعى بسيار به دست او كشته شدند و كينه ى او در سينه ى غالب سران لشكرى جا گرفت، تا وقتى كه حاجب مخصوص خويش را كه مردى بى آزار و محبوب لشكر بود كشت، لشكريان شورش كردند و او را به زندان انداختند و پسرش فلك المعالى منوچهر به جاى او جلوس كرد، و سپس قابوس را كشتند. قابوس مشهورترين فرد از خاندان آل زيار است. مردى فاضل و اديب و فضل دوست و خوش خط بود. گويند صاحب بن عباد هرگاه خط او را مى ديد مى گفت: «اهذا خط قابوس او جناح طاوس». وى در نثر عربى با بهترين بليغان زمان دم برابرى مى زد

و در شعر پارسى و تازى دست داشت. بيرونى كتاب آثارالباقيه را به نام او تأليف كرده. ترسلات وى را ابوالحسن على ابن محمد يزدادى جمع كرده و «كمال البلاغه» ناميده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (83 -82 / 1)، الاعلام (4 -3 / 6)، از سعدى تا جامى (301 -300)، اعيان الشيعه (434 -432 / 8)، تاريخ ادبيات در ايران (641 -640 / 1)، تاريخ برگزيدگان (71 -70)، تاريخ گزيده (420 ،415 -414)، تذكره ى روز روشن (643)، تذكره الشعراء (57 -55)، حبيب السير (442 -440 / 2)، الذريعه (859 / 9)، ريحانه (252 -251 / 3)، شاعران بى ديوان (380 -378)، شخصيت هاى نامى (387 -386)، فرهنگ سخنوران (728)، الكامل (267 -266 / 7)، كشف الظنون (1509)، لباب الالباب (30 -29 / 1)، لغت نامه (ذيل/ قابوس)، مجمع الفصحا (108 -107 / 1)، معجم الادباء (333 -219 / 16)، معجم المؤلفين (91 / 8)، النجوم الزاهره (233 / 4)، وفيات الاعيان (82 -79 / 4)، هديه العارفين (825 / 1)، هفت اقليم (97 -96 / 3).

[2] آتشكده ى آذر (83 -82/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (641 -640 ،302 ،212/ 1)، تاريخ گزيده (420 ،415 -414 ،388)، تذكرة الشعراء (57 -55)، حبيب السير (443 -440/ 2)، الكنى والالقاب (369 -368/ 2)، لباب الالباب (31 -30/ 1)، لغت نامه (ذيل/ قابوس).

وصال شيرازي، محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1262 -1197 ق)، عالم، اديب، شاعر، عارف و خطاط. مكنى به ابواحمد. مشهور به ميرزا كوچك. وى از هنرمندان ذوفنون بود كه در شيراز به دنيا آمد. خاندانش در دوره ى صفويان و افشاريان و زنديان داراى مناصب ديوانى بودند و خود نيز از

بزرگان دانش و ادب و هنر در دوره ى فتحعلى شاه و محمد شاه قاجار بود. او در آغاز جوانى به تحصيل دانش پرداخت و از علوم و فنون عصر خويش بهره ى كافى يافت و چون داراى ذوق و مشرب عرفانى بود، دل در صحبت مشايخ صوفيه بست و به ميرزا ابوالقاسم سكوت سر سپرد. ميرزا محمد شفيع در نوشتن خطوط سبعه استاد بوده و به ويژه، در نسخ و نستعليق مهارت به سزايى داشته اشت. از شاگردان وى در خط نستعليق، ميرزا فتحعلى حجاب شيرازى است. در شعر، عمده ى شهرت او به واسطه ى غزليات عارفانه و مراثى شورانگيزى است كه به پيروى از محتشم كاشانى سروده است. همچنين قصايدى نيز در مدح شاهان قاجار و بزرگان شيراز دارد. وى در نخستين اشعار خود مهجور تخلص مى كرد، اما پس از آشنايى با ميرزا ابوالقاسم سكوت تخلص وصال را برگزيد. وصال علاوه بر اين فضايل، صدايى خوش داشت و مشهور است كه سه تار نيز مى نواخته است. وى گويا در نقاشى و تذهيب و صحافى متبحر بوده و آورده اند هنگامى كه فتحعلى شاه براى بازديد خطه ى فارس به شيراز رفته بود، وصال قرآنى را كه با هفت نوع خط نوشته و در تذهيب و تجليد آن هنرمندى بسيار به كار برده بود، به شاه تقديم كرد و فتحعلى شاه نيز كمالات وى را ستود. از مصاحبان و معاشران او قآانى شيرازى است. وصال در طول حياتش، يك بار به عزم سفر هندوستان، از زادگاه خود به بوشهر رفت، ليكن در آنجا از سفر خود منصرف شد و دوباره به شيراز بازگشت. وى در اواخر عمر نابينا شد

و سپس در شيراز درگذشت و در بقعه ى شاهچراغ به خاك سپرده شد. از آثار او: مثنوى «بزم وصال»، در هفت هزار بيت؛ تكميل «فرهاد و شيرين» وحشى بافقى؛ ترجمه ى «اطواق الذهب» زمخشرى، به فارسى؛ «سفينه»، در تفسير احاديث قدسيه؛ «صبح وصال»، به سبك «گلستان» سعدى؛ «ديوان» شعر. از خطوط او: يك نسخه «اوصاف الاشراف» خواجه نصير، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «حرره العبد الاقل محمد شفيع المشهور بميرزا كوچك، المتخلص بوصال سنه 1239»؛ ادعيه ى نيم ربعى، نسخ كتابت و نستعليق كتابت خفى خوش، با رقم: «اقل... ميرزا كوچك مسمى بمحمد شفيع متخلص بالوصال... 1243)؛ يك نسخه «كليات» سعدى، به قلم نستعليق كتابت خفى خوش، با رقم: «حرره العبد... ميرزا كوچك ابن المرحوم ميرزا محمد اسماعيل الشيرازى... سنه ى 1245»؛ يك نسخه دفتر اول «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «... محمد شفيع المشتهر به ميرزا كوچك المتخلص بوصال فى دارالعلم شيراز 1246»؛ يك نسخه «حديقةالحقيقه» سنايى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد العاصى محمد شفيع متخلص بوصال الشيرازى... سنه ى هزار و دويست و پنجاه و پنج»؛ چند نسخه از كلام اللَّه مجيد، به خط نسخ و رقاع عالى و خوش، با تاريخ هاى 1255 ،1254 ،1236 و 1259 ق و قطعات مختلف ديگر.[1]

ميرزا محمدشفيع بن محمد اسماعيل شيرازى معروف به ميرزا كوچك شاعر اوايل دوره ى قاجاريه (و. 1197 ه.ق- 1782 م- ف. 1262 ه.ق- 1845 م) خاندانش در دوره ى صفويان، افشاريان، زنديان به اعمال ديوانى مشغول بودند. وصال در دوره ى جوانى مدتى سرگرم تحصيل ادب، خط و هنرهاى زيبا، موسيقى و سير در مقامات عرفانى بود. ديوان اشعارش شامل قصايد،

غزليات و مثنويهاى «بزم وصال» و تكمله ى فرهاد و شيرين وحشى بافقى است و نيز كتابى در ترجمه و شرح و نظم «اطواق الذهب» زمخشرى دارد. پسران وصال يعنى وقار، حكيم، داورى، فرهنگ، توحيد، يزدانى، همه از شاعران و هنرمندان عهد خود بودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (358)، احوال و آثار خوشنويسان (1177 -1175/ 4 ،762 -755/ 3)، از صبا تا نيما (44 -40/ 1)، اطلس خط (359 -358)، تاريخ ادبيات ايران، براون (205 -203/ 4)، تاريخ موسيقى (421 ،420 ،383 -382/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (959 -958/ 2)، حديقةالشعراء (2000 -1987/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (813 -803/ 5)، دايرةالمعارف فارسى (3170/ 2)، الذريعه (190/ 16 ،1268/ 9)، روضةالصفا (132/ 10)، رياض العارفين (350 -337)، ريحانه (330 -321/ 6)، سفينةالمحمود (521 -514/ 2)، شرح حال رجال (239 -238/ 6)، صبح گلشن (592 -591)، طرائق الحقائق (370 -365/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (997 -990/ 2)، فرهنگ سخنوران (981)، كارنامه ى بزرگان (353 -352)، گنج سخن (200 -197/ 3)، مجمع الفصحا (1131 -1091/ 6)، مرآت الفصاحه (691 -687)، مصطبه ى خراب (206 -202)، مكارم الآثار (1669/ 5 ،66 -61/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (434 -433/ 3)، نگارستان دارا (275 -273)، يادگار (س 1، ش 3، ص 71 -67).

وصالي تبريزي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به وصالى. در تبريز به دنيا آمد. وى در كتابت نستعليق متبحر بود و شعر نيز مى سرود. او هنگام سفر به هند، در كاشان با تقى الدين كاشانى، صاحب «خلاصة الاشعار»، ملاقات نمود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (955 -954/ 3 -281 -280/ 1)، تاريخ نظم و نثر (707)، دانشمندان آذربايجان

(394)، الذريعه (1269/ 9)، فرهنگ سخنوران (981)، كاروان هند (1520 -1519/ 2).

وصفي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. وى همه اقلام را خوش مى نوشت و از آثار او قطعه اى است به اقلام مختلف از جمله شكسته تعليق نيم دو دانگ خوش، با رقم: «اين صفحه مرقوم شد برسم مطالعه ى شريف اعليحضرت... سلطان عادل، آنكه بود:

بود سلطان درويشان عالم

بدرويشى و سلطانى مسلم

خلد اللَّه ايام حكومته و دولته الى يوم الدين كتبه الحقير وصفى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1285 -1284/ 4).

وفادار، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1357/ 1354 -1291 ق)، موسيقيدان. در تهران به دنيا آمد. پدرش مديريت كتابخانه ى مدرسه ى كالج را برعهده داشت و او نيز در همان مدرسه به تحصيل پرداخت. پس از اتمام دوره ى متوسطه، به موسيقى علاقه مند شد و در محضر حسين خان اسماعيل زاده نواختن ويولون را آموخت. سپس در كلاس رضا محجوبى پيش درآمدها و ضربها را فراگرفت و رديف ميرزا حسينقلى را نيز نزد على اكبر شهنازى آموخت. بعدها به يادگيرى نت علاقه مند شد و ابتدا نزد آلبريك، يكى از همشاگردى هاى ارمنى خود و بعد در محضر ابوالحسن صبا نت خوانى را فراگرفت. وفادار بعد از تأسيس راديو در 1319 ش، همكارى خود را با اين سازمان آغاز نمود و تا 1339 ش براى راديو نوازندگى و آهنگ سازى كرد. وى در ضمن رهبرى و اركسترى شماره ى سه را نيز در راديو بر عهده داشت. ساخته هاى او بالغ بر سيصد آهنگ است، از جمله: «شب جدايى»؛ «گل اومد بهار اومد»؛ «يار نازنين»؛ «عشق تو»؛ «گلنار»؛ «آمدم، آمدم»؛ «مرا ببوس»؛ «گل سفيد»؛ «صبا به يار عزيز».[1]

مجيد وفادار 1291 -1357، در حال حاضر كه نوشتن سرگذشت هنرمندان موسيقى ايرانى رونق يافته و سعى مى شود كه نام و ياد آنان

زنده نگهداشته شود، مجيد وفادار از جمله كسانى است كه بسيار مهجور واقع شده اند. او در زمان خود از مشهورترين نوازندگان و آهنگسازان بود و بسيارى از خوانندگان دهه هاى اخير، شهرت خود را به ساخته هاى وفادار مديونند. با اين حال، وى عجيب نشناخته مانده است و بنده به جز يك مصاحبه كوتاه در مجله اطلاعات هفتگى سال 1337 كه درباره ترانه سرايى، آهنگسازى و خوانندگى بود، اثر ديگرى از او نيافتم. و اين شرح حال نيز تلفيقى است از تكه هاى پراكنده اى كه در نشريات قديم سالهاى (1310 -40) درباره او خوانده ام.

مجيد وفادار به سال 1291 در تهران زاده شد. پدر او «ميرزا محمدخان وفادار» از فرهنگيان قديم بود كه سالها در مدارس تهران مانند: (ثروت، آليانس، سلطانى و شرف) به تدريس ادبيات فارسى اشتغال داشت، مردى فرهيخته و متجدد بود و به سبب آشنايى به زبان انگليسى، به مديريت كتابخانه ى مدرسه آمريكايى در خيابان قوام السلطنه (سى تير) منصوب شد و اين شغل را تا آخر عمر داشت. كالج آمريكايى از مدارس معتبر آن دوران بود كه بزرگانى چون: پروين اعتصامى، ابوالحسن صبا، روح اللَّه خالقى و عبدالحسين صبا (برادر استاد صبا و نوازنده سه تار) نيز در آنجا درس خوانده اند ميرزا محمدخان وفادار پدر (مجيد و حميد)، در عين داشتن مطالعات فراوان و آشنايى با فرهنگ، هنر و ادب فرنگى، به موسيقى نيز شوقى زياد داشت. هنرمندانى چون رضا محجوبى، حبيب سماعى و درويش خان مهمانان هميشگى او بودند. ليكن او نيز مانند كمال السلطنه (پدر ابوالحسن صبا) با همه علاقه اش به موسيقى، از اين كه فرزندان او اين هنر را دنبال كنند جداً ابا داشت و آن را دور از

شأن مردم باشخصيت مى دانست مجيد كوچك، در همان مدرسه به تحصيل مشغول شد. تا دوره ى متوسطه علاقه ى خاصى به موسيقى نشان نداد. دوره متوسطه را تمام كرد. مجيد وفادار براى اولين بار در اين مدرسه پيانو را ديد و به آن علاقه يافت. موضوع را با پدرش در ميان گذاشت و با مخالفت شديد او مواجه شد. وفادار دست به كارى عجيب زد، كارى كه در زمان او در ايران شناخته شده نبود (و بيشتر مأخوذ از تأثير همان فرهنگ اروپايى است كه او با آن بزرگ شده بود)؛ دست به اعتصاب غذا زد و تا چند روز مقاومت كرد. بعد از چند روز براى رفع گرسنگى مخفيانه گچ و خاك مى خورد تا بيمار شد! مساعى پدر براى كشف علت بيمارى نتيجه نداد و عاقبت بعد از اين كه مدير مدرسه به وفادار كوچك قول انجام هر كارى را كه دلش مى خواست داد، علت را فهميد. مجيد به او گفت كه عاشق نواختن پيانو است. مدير مدرسه در نهايت مهربانى او را آزمايش كرد و ملاحظه شد كه جثه ى كوچك و ريزنقش اين طفل براى نواختن پيانو مساعد نيست. سپس ويولن مدرسه را كه در اصل متعلق به شخصى به نام «آلك» بود زير چانه ى او گذاشت و نتيجه همان بود. وفادار كوچك به سختى به گريه افتاد و مدير مدرسه با مشاهده ى علاقه او به موسيقى، قول داد كه اگر دست از اعتصاب غذا بكشد، براى او يك ويولن كوچك از خارج تهيه خواهد كرد. بعد از چهارماه، ويولن به ايران رسيد.

شماتت پدر و نصيحت ديگران، جلودار اين علاقه نشد. وفادار با اشتياقى تمام به

محضر استاد بزرگ موسيقى سنتى ايران «حسين خان اسماعيل زاده» شتافت. اسماعيل زاده بهترين استاد كمانچه بود و در زمان خود، همرديف اساتيدى چون: آقا ميرزا حسينقلى، ميرزا عبداللَّه، سماع حضور و نايب اسداللَّه اصفهانى بود. شاگردانى كه نزد او ويولن مى زدند، بعدها از مشهورترين نوازندگان شدند: (رضا محجوبى، حسين ياحقى و ابوالحسن صبا). روش تعليم و رديفها و همه كليات و جزئيات همان كمانچه بود، با اين تفاوت كه روى ويولن نواخته مى شد. بعد از چند سال، وارد كلاس درس بهترين شاگرد اسماعيل زاده شد كه در آن ايام به «رضا ويولنى» معروف بود، رضا كه بعدها براى خود نام «محجوبى» را برگزيد، ار مشهورترين نوازندگان دوره خود بود كه به تعليم موسيقى اشتغال داشت و كلاسش در لاله زار مركز تجمع هنرمندان و شيفتگان موسيقى بود. در آن هنگام، روح اللَّه خالقى كه جوان نوخاسته اى بود نزد رضا محجوبى به يادگيرى ويولن اشتغال داشت. شيوه ى تدريس رضا مانند استادش حسين خان اسماعيل زاده و مانند تمام اساتيد موسيقى سنتى به طور سينه به سينه و گوشى (حضورى- شفاهى) بود. وى معتقد بود كه نت موسيقى از ثبت حالات و ريزه كاريهاى خاص موسيقى ايران عاجز است و براى شاگرد راهى نيست غير از اين كه با ذوق سليم و گوش حساس خود، اين ظرايف را بياموزد و اجرا كند.

وفادار چنان پيش رفت كه در مدتى كوتاه، به سمت خليفه ى كلاس رضا محجوبى تعيين شد. پيش درآمدها و ضربى ها را نيز از او آموخت. با اين كه روح اللَّه خالقى در كتاب سرگذشت موسيقى ايران او را بهترين شاگرد رضا محجوبى مى داند ولى صداى ساز و شيوه ى نواختن او، خاص خود او بود و از

جهات رنگ آميزى و خصوصيات ديگر، شباهتى به ساز رضا ندارد و در روالى ديگر است، كه مطابق ذوق و سليقه ى او بود و خواستاران فراوانى هم داشت. كلاس رضا محجوبى در 1303 به علت گرفتاريهاى روحى او تعطيل شد و وفادار، به كلاس على اكبر شهنازى رفت تا رديف ميرزا حسينقلى را بياموزد. وفادار عاشق و طلبه اى به تمام معنا در موسيقى بود و اين خصلتى بود كه در هنرجويان امروزه موسيقى ايرانى بسيار كمتر ديده مى شود. در حقيقت، آموزش موسيقى وفادار، بيشتر به همان سنتى (شفاهى) بود و آشنايى او با مبانى نظرى موسيقى، در سالهاى بعد بود كه جنبه ى تكميلى داشت. على اكبر شهنازى در كلاس، گوشه ها را با تار مى نواخت و او با ويولن تقليد مى كرد و بعد از دو سال، آن طورى كه مطلوب خودش بود، مطالب را فراگرفت. و در همين حين تحصيلات خود را در مدرسه آمريكايى دنبال مى كرد. به يادگيرى «نت» علاقمند شد و ابتدا آن را نزد يكى از همشاگرديهاى ارمنى خود موسوم به آلبريك (Albrik) شروع كرد. روزى به هم درس خود، ابوالحسن صبا برخورد كه در آن وقت نزد بهترين اساتيد موسيقى سنتى تعليم ديده بود و به مبانى نظرى موسيقى نيز آشنايى داشت. صبا با رغبت تمام قبول كرد كه نت خوانى را به وفادار آموزش دهد و چنين نيز كرد. اولين ظهور او در عالم اجرا، سال 1306 بود. در اين هنگام بعد از يك دوره فترت، كار ضبط صفحات ايرانى آغاز شده بود و هنرمندانى چون حبيب سماعى، قمرالملوك وزيرى، مرتضى نى داود، على اكبر شهنازى، موسى معروفى و مرتضى محجوبى و ظلى و بسيارى ديگر به

ضبط آثارشان پرداختند. كمپانى پليفون (و چند كمپانى ديگر بعد از آن) به خاطر ضبط صفحات متعدد از صداى قمرالملوك وزيرى، تجهيزات خود را به تهران آورد. ديگر، هنرمندان براى پر كردن صفحه ناگزير نبودند كه به كشورهاى خارج سفر كنند.

در سال 1306، على اكبر شهنازى سرودى ساخت در وزن دو ضربى (با شعر «شمس ملك آرا») با اين مطلع: «تا جوانان ايران ز جان نكوشيد...» اين سرود را در اركسترى مركب از على اكبر شهنازى (تار)، ابراهيم منصورى (ويولن) و حسين استوار (پيانو) مى نواختند و مجيد وفادار، «خواننده ى» آن بود. صفحه منتشر شد و عكس العمل شديد پدر را برانگيخت و ديگر خوانندگانى وفادار ادامه نيافت.

در دهه 1320، نوع جديدى از موسيقى در ايران رواج يافت. كوشش هاى روح اللَّه خالقى، تأسيس «انجمن موسيقى ملى» را در خيابان هدايت سبب شد. اين انجمن، كلاسهايى براى آموزش موسيقى ترتيب داد كه اكثر نوازندگان مشهور آن روز در آنجا تدريس مى كردند و كنسرتهايى نيز برپا مى داشت. وفادار در كلاسهاى تئورى موسيقى كه تحت تدريس روح اللَّه خالقى بود حاضر مى شد و هر وقت كه دست مى داد، به مطالعه مى پرداخت. به زودى عنوان نوازنده (هرچند در مدتى كوتاه) وارد انجمن شد. در يكى از كنسرتها، وفادار روى صحنه به تنهايى ويولن نواخت و شيوه ى نواختن وى، مورد پسند كلنل وزيرى واقع شد. وزيرى كه از ساز كسى تمجيد نمى كرد و بس مشكل پسند بود، پس از اتمام كنسرت، روى او را بوسيد و تشويق بسيار كرد. بعد از تأسيس راديو در سال 1319 وفادار گاه و بى گاه در آنجا به كار مى پرداخت. او از ميان نوازندگان تمبك به مهدى غياثى علاقه داشت و همراه

او مى نواخت. برادرش حميد وفادار نيز اهل موسيقى و ساز بود. اين دو برادر همراه و همدم يارانى چون حسين قوامى (خواننده)، مرتضى محجوبى (نوازنده و آهنگساز)، اسماعيل نواب صفا (شاعر و ترانه سرا) بودند و عكسهايى از آن دوران به يادگار مانده است. وفادار كمتر صفحه پركرد و بيشتر به نوازندگى در راديو پرداخت. مدتى آهنگسازى كرد و مدتى نيز رهبرى يكى از اركسترهاى راديو را به عهده داشت. از لحاظ نوازندگى، با اين كه تعليم يافته ى مكتب موسيقيدانان سنتى است، ولى نمى توان او را نوازنده اى سنتى دانست. وفادار از زمره ى شيرين نوازان است و از نخستين چهره هاى اين موج مى باشد. اين شيوه كه از سالهاى 1310 به بعد متولد شد و رواج يافت مبتنى بر تغييراتى در روند و اجراى موسيقى سنتى بود؛ آرام شدن ريتمها، ورود سازهاى فرنگى، پيدايش مالشها و ناله هاى مخصوص، اتكاء بر ذوق و حال به جاى اجراى كلاسيك و مو به موى رديف سنتى، پيدايش وزنهاى ديگر (كه برگرفته از موسيقى اروپايى و موزيك نظام بود)، اهميت يافتن ترانه و ترانه سرايى و خصايلى ديگر، از ويژگيهاى شيرين نوازى هستند. در حقيقت، بيش از دو سوم نوازندگان نيم قرن اخير، از اين گروه هستند.

اولين آهنگ مجيد وفادار، «شب جدايى» بود كه شعر آن از رهى معيرى است (نت آهنگ و شعر آن در كتاب آزاده رهى چاپ شده است). اين آهنگ كه در مايه ى دشتى بود، در سال 1315 ساخته شد و مورد استقبال فراوان واقع شد. ابتدا رضاقلى ميرزا ظلى و بعد روح بخش و بنان آن ترانه را خواند. آهنگهاى وفادار باعث شهرت بسيارى از خوانندگان روز شد در حالى كه

خود وى از عايدات اين ساخته ها، بى بهره بود. وفادار يار و دستگير بسيارى از جوانانى بود كه سوداى ورود به اين عرصه را در سر داشتند. مرضيه، دلكش، الهه، ناهيد سرفراز، روح بخش، پوران، آذر، فرح از اين جمله هستند. در اوايل دهه 1330، داريوش رفيعى، جوانى كه صداى غم انگيز و گرفته اى داشت، با اجراى ساخته هاى وفادار و يارى او به شهرت رسيد. رفيعى كه (فرزند ميرزا محمد رفيعى نماينده مردم بم در مجلس شورا بود) به موسيقى علاقه داشت و نزد سيد جواد بديع زاده آواز فراگرفته بود و در زندگى شخصى نيز اخلاقى صميمى و بى ريا، شوريده و وارسته داشت. هر چند كه بعدها، قربانى اجتماعى شد كه او را در سنين جوانى از ميان برد.

ساخته هاى وفادار به حدود 300 عدد آهنگ بالغ مى شود. از جمله: «گل اومد بهار اومد»، «يار نازنين»، «عشق تو»، «شب جدايى»، «گلنار»، «صبا به يار عزيز»، «گل سفيد»، «ساقى امشب مرا ديوانه كردى»، «آمدم، آمدم». زمانى، روى شعر دكتر حيدر رقابى متخلص به «هاله» شعرى ساخت كه با ويولن خودش و پيانوى روحانى و صداى حسن گلنراقى روى صفحات گرامافون ضبط شد و به «مرا ببوس» اشتهار يافت. انتشار اين صفحه در آن زمان مصادف با اعدام يكى از افسران توده اى مصادف بود و داستانهايى كه براى اين شعر و آهنگ در بين افواه عامه رواج يافت، استقبال از اين صفحه را دو چندان كرد. استقبال شايان توجهى كه خود وفادار، از آن نصيبى نبرد. مجيد وفادار، تا سال 1339، در عين نوازندگى و سازندگى براى راديو، رهبرى و سرپرستى اركستر شماره 3 را نيز در راديو به عهده داشت

و سرپرست برنامه موسيقى كارگردان نيز بود و تا آنجا كه بنده اطلاع دارم از همين اداره نيز بازنشسته شد. سالهاى آخر عمر را به گوشه نشينى گذراند و قبل از انقلاب درگذشت. وى به گفته دوستانش و آقاى حسين قوامى، مردى بود متواضع، مهربان، خوشرو و بسيار حساس و همين حساسيت در عين اين كه الهام بخش هنرى و آثارش بود، بلاى جانش هم بود و او را يك نفس تا آخر عمر آسوده نگذاشت. از وفادار در ويولن شاگرد شناخته شده اى باقى نمانده است. نت آهنگها و اشعارش در مجلات موزيك ايران و موسيقى راديو ايران به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ تحول ضبط موسيقى (325 ،310 ،309)، تاريخ موسيقى (588/ 2)، سرگذشت موسيقى (457/ 1)، سيماى هنرمندان (386 ،172/ 1)، مردان موسيقى (254 -248/ 1).

وفاي شيرازي، حسنعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1276 -1224 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به وفا. مشهور به ميرزا بزرگ طبيب. در شيراز به دنيا آمد. در خدمت پدر كسب كمال كرد و در علم طب مهارت يافت. وى خط نستعليق را خوب مى نوشت و در زمينه ى شاعرى نيز تبحر داشت. در 1254 ق به هندوستان مسافرت كرد و از آنجا به سفر حج رفت. وفا در مدح محمد على پاشا، خديو مصر، كه در مكه او را ملاقات كرد، قصيده اى سرود. از طريق مصر و اسكندريه براى تكميل علم طب به اروپا رفت و مدتى در شهرهاى پاريس و لندن مشغول تحصيل بود، سپس به هندوستان برگشت و چند سال در كلكته به تدريس طب اشتغال داشت. وى در راه بازگشت به ايران

به منظور زيارت مشهد رضوى، از كلكته به بمبئى رفت و در آنجا درگذشت. از آثار وى: «ديوان» شعر، شامل كليات، قصايد، غزليات، قطعات و رباعيات، قريب پانزده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (100 -99/ 1)، حديقةالشعراء (2009 -2007/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (820 -815/ 5)، الذريعه (1272/ 9)، صبح گلشن (595)، فارسنامه ى ناصرى (1112 -1108/ 2)، فرهنگ سخنوران (984)، مرآت الفصاحه (694 -693)، مصطبه ى خراب (208 -207).

وفاي ناييني، حسينعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به وفا. وى برادر كوچكتر ميرزا حسنعلى خان طاير، صاحب تذكره ى «نائين» است. در سنين جوانى، گلشن تخلص مى كرد، سپس در حدود 1302 ق تغيير تخلص داد. وى با مقدمات عربى و ادبيات و طب آشنايى داشت. خط شكسته و نستعليق را هم خوب مى نوشت. از آثار او: شرحى بر قصيده ى «لامية العجم» طغرايى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقةالشعراء (2020 -2019/ 3).

وقار شيرازي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1298 -1232 ق)، شاعر،اديب و خطاط. وى فرزند بزرگ وصال شيرازى بود كه در شيراز به دنيا آمد. بعد از فراگيرى مقدمات به تحصيل فقه و اصول و حكمت الهى پرداخت و پس از اتمام تحصيل به تأليف و تصنيف همت گماشت. وى در اصناف شعر متبحر و در فن انشاء مهارت داشت. وقار در 1266 ق با برادر خود ميرزا محمود حكيم به هندوستان رفت و در مدت توقفش در بمبئى، كتاب «مثنوى» مولوى را در مدت چهار ماه با خط خوش نوشت و به چاپ رسانيد و سپس به زادگاه خود بازگشت. در 1290 ق به زيارت عتبات رفت و در راه بازگشت، به تهران آمد و مورد عنايت ناصرالدين شاه واقع شد. وقار علاوه بر نستعليق، خطوط نسخ و رقاع و شكسته نستعليق را استادانه مى نوشت و به ويژه در خط نسخ كمتر نظير داشت. وى در شيراز درگذشت و در جوار پدر خود به خاك سپرده شد. از آثار او: «انجمن دانش»، به سبك «گلستان» سعدى؛ «رموز الامارة»، ترجمه و شرح نامه ى حضرت على (ع) به مالك اشتر؛ مثنوى «بهرام و بهروز»؛ «روزنامه ى خسروان پارسى»، كه فرهنگ شيرازى

آن را «تاريخ ملوك عجم» خوانده است؛ مثنوى «خضر و موسى»؛ «قانون الصدارة»؛ «مزغزار»، كه نثرى مسجع به روش «كليله و دمنه» دارد؛ كتاب «مجالس السنة و محافل الازمنة»، به سبك «كشكول» شيخ بهائى؛ «عشره كامله»، در ذكر مصايب امام حسين (ع) و اصحاب و اولادش؛ رساله اى در تفسر آيه ى «ليغفر لك اللَّه ما تقدم من ذنبك و ما تأخر»؛ «شرح شش رباعى محتشم»، در دوازده فصل؛ «تاريخ چهارده معصوم»، كه توسط فرزندش، همت شيرازى، تكميل شده است؛ «ديوان» شعر و چند رساله ى كوچك و ناتمام ديگر. از خطوط او: قرآن نيم ورقى، جلد روغنى كار على اشرف، متن نسخ كتابت خوش و ترجمه نستعليق كتابت خفى متوسط و پايان رقاع كتابت خوش، با رقم: «حرره... خادم الفقراء احمد المتخلص بوقار... 1281»؛ قرآن وزيرى، نسخ كتابت خفى خوش و حواشى نستعليق و شكسته خفى خوش، سر سوره ها و آخر رقاع كتابت خوش، با رقم: «كتبه و حرره... احمد الشيرازى المتخلص بالوقار... 1278»؛ يك نسخه «صحيفه ى سجاديه»، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... احمد الوقار فى سنة 1285»؛ يك نسخه «شرح اسماء قدسيه»، نسخ كتابت جلى و خفى و رقاع خوش، با رقم: «كتبه العبد... احمد الوقار ابن المرحوم الوصال الشيرازى فى سنة 1274»؛ يك نسخه «دعاى كميل»، نسخ كتابت و رقاع خوش، با رقم: «... و انا العبد احمد الشيرازى المتخلص بالوقار... سنة 1281».[1]

نامش ميرزا احمد، تخلصش وقار و نخستين پسر وصال شيرازى است (و. 1232 ه.ق- ف. شيرتز 1298 ه.ق) پدرش از هشت سالگى تربيت و تعليم و ارشاد او را به عهده گرفت تا در فن خوشنويسى، شعر، معانى، بيان و فلسفه استاد

گشت. پس از مرگ پدر در سال 1265 ه.ق به هندوستان سفر كرد و در آنجا به نوشتن و تصحيح كتاب مثنوى مولانا جلال الدين بلخى همت گماشت و آن كتاب را به خط نسخ در 116 صفحه نوشت و تحشيه كرد و به چاپ رساند و هم در اين سفر مثنوى «بهرام و بهروز» را سراييد و آن را در ربيع الثانى 1266 به پايان رساند. پس از بازگشت از هند مدت 8 سال در شيراز ماند و پس از آن به تهران آمد. در سال 1274 گويا به وسيله ى صدراعظم به ناصرالدين شاه معرفى شد و پس از چند مسافرت به شيراز و تهران و كرمانشاه در سال 1298 پس از 66 سال زندگى جهان را بدرود گفت. وقار از خاندان وصال دانشمندى بنام است و تأليفات فراوان دارد و از آن جمله است: اطواق الذهب كه از نثر و نظم مركب است- انجمن دانش در آداب و اخلاق. كتاب «شرح و ترجمه نامه ى على (ع) به مالك اشتر» و «مثنوى بهرام و بهروز» و «مثنوى خضر و موسى» و «قانون الصداره» و «مرغزار» و «كتاب مجالس السنة و محافل الازمنه» و «عشره كامله» و «ترجمه ى منظومه ى عربى حاجى ملا هادى سبزوارى» و «سياحت نامه از شيراز تا بندر ابوشهر» و «اهبةالاديب» و «ريحانةالادب» و «تاريخ چهارده معصوم» و «رساله در علم بديع» و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (358 -356)، احوال و آثار خوشنويسان (1043 -1041/ 4 ،56 -55/ 1)، اطلس خط (564)، تاريخ ادبيات ايران، براون (205/ 4)، تاريخ هنرهاى ملى (986 -985/ 2)، حديقةالشعراء (2040 -2028/ 3)، دانشمندان و

سخن سرايان فارس (833 -821/ 5)، الذريعه (311 -310/ 20 ،1277 -1276/ 9 ،165/ 3 -365/ 2)، ريحانه (338 -336/ 6)، شرح حال رجال (26 -25/ 6)، صبح گلشن (599)، طرائق الحقائق (374 -372/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1005 -997/ 2)، فرهنگ سخنوران (986)، الماثر والآثار (215)، مجمع الفصحا (1153 -1132/ 6)، مرآت الفصاحه (701 -697)، مكارم الآثار (950 -949/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (494 -493/ 1)، هديةالعارفين (189/ 1).

وقار، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: صحيفه ى سجاديه قطع نيم ربعى نسخ كتابت خفى خوش (تند) با رقم «... در حضور... حرره الداعى لدوام الدولة الناصرية احمد الوقار فى سنة 1285» نزد همشيره ى آقاى سرهنگ حسينى.

يك قطعه نسخ نيم دو دانگ جلى و رقاع خوش با رقم: «حرره العبد... احمد الوقار ابن المرحوم الوصال فى 1274 در دارالخلافه ى تهران. در مجموعه ى حاج سيد نصراللّه تقوى.

شرح اسماء قدسيه وزيرى كوچك جلد روغنى سرلوح مذهب نسخ كتابت جلى و خفى و رقاع خوش با رقم: «كتبه العبد الاقل الداعى لابود الدولة القاهرة العلية العالية الناصرية... و انا العبد احمد الوقار ابن المرحوم الوصال الشيرازى» «فى سنة 1274» در كتابخانه ى سلطنتى.

دعاى كميل وزيرى كوچك جلد روغنى سرلوح مذهب به قلم زر و الوان نسخ كتابت و رقاع خوش با رقم «حرره العبد... لداعى لابود الدولة... الناصرية... و انا العبد احمد الشيرازى المتخلص بالوقار ابن المرحوم المبرور والوصال طاب ثراه» «فى دارالخلافة تهران- سنة 1281» در كتابخانه ى سلطنتى.

قرآن وزيرى پنج صفحه ى اول تمام مذهب مرصع ممتاز بين السطور طلااندازى حواشى باريك تشعيرسازى مذهب جلد روغنى عالى تزيين عالى متن نسخ كتابت خفى خوش. حواشى نستعليق و شكسته خفى خوش سر سوره ها و آخر رقاع كتابت خوش با رقم «كتبه و

حرر امتثالا لامر... حسام السلطنة العالية سلطان مراد ميرزا... و كاتب هذا الكتاب الكريم والقرآن العظيم العبد الفقير الحقير الداعى الجانى ابن المرحوم المبرور الغفور الوصال طاب ثاره... العبد احمد الشيرازى المتخلص بالوقار غفراللّه» «فى العشر الثالث من الشهر الثامن من السنة الثامنة من العشرة الثانية من المائة الثالثة من الالف الثانى من الهجرة... 1278» (در پايان قرآن رساله «نكات القدرة» كه تاليف وقار و به امر حسام السلطنه تأليف شده به قلم نسخ خفى كتابت شده است). در كتابخانه ى مجلس.

قرآن وزيرى جلد روغنى صفحات متعدد مذهب ممتاز تماماً طلااندازى و مذهب و سر سوره ها مرصع نسخ و آخر رقاع كتابت خفى عالى حواشى خواص سور نستعليق و شكسته ى كتابت خوش پايان با رقم «... حسام السلطنة العالية سلطان مراد ميرزا... و كابت هذا الكتاب... ابن المرحوم المبرور والمغفور الوصال طاب ثراه و اسكنه اللّه فى جوار مولاه، العبد احمد الشيرازى المتخلص به وقار غفر له فى العشر الثالث من الشهر الثامن من السنة الثامنة من العشرة الثامنة من المائة الثالثة من الالف الثانى... 1278» در كتابخانه ى مجلس.

قرآن نيم ورقى چهار صفحه ى اول تمام مذهب مرصع ممتاز تمام صفحات جدول سازى مذهب ممتاز جلد روغنى كار على اشرف تاريخ 1239 «زبعد محمدعلى اشرف است» متن نسخ كتابت خوش ترجمه نستعليق كتابت خفى متوسط، پايان رقاع كتابت خوش با رقم «حرره امتثالا لامر الامير... الحاج عليخان اعتماد السلطنه... و انا العبد الجانى الفانى... خادم الفقراء حمد المتخلص به وقار ابن المرحوم... استاد الكل و سيدالقوم الوصال اسكنه اللّه فى جناب الوصال». فى السنة الاولى من العشرة التاسعة من المائة الثالثة من الالف الثانى من الهجرة... 1281» در كتابخانه ى مجلس.

قرآن نستعليق

كتابت خوش نسخ رقاع شكسته، كتابخانه ى مجلس.

قرآن نستعليق خفى خوش شكسته نسخ، كتابخانه ى مجلس.

قرآن نستعليق خوش نسخ شكسته، كتابخانه ى مجلس.

ميرزا احمد وقار شيرازى فرزند بزرگ ميرزا كوچك وصال به سال 1232 در شيراز متولد شد و تحصيلات ابتدائى را در همانجا شروع كرد و در علوم ادبى و اقسام حكمت سرآمد. در اصناف شعر دست و در انشاء مهارت داشت.

وقار، پس از مرگ پدر با برادر كوچك خود ميرزا محمود حكيم، به هندوستان رفت و سالى در بمبئى توقف كرد و همانجا كتاب مثنوى مولانا را در مدت چهار ماه با خط خوش خويش نوشت و به چاپ رسانيد. وقار در بمبئى بود كه فيروز ميرزا نصرت الدوله فرمانفرماى فارس، او را به ايران بازخواند وقار در شيراز به خدمت فرمانفرما بود تا به سال 1274 به تهران آمد و به دربار ناصرالدين شاه راه يافت و مورد توجه واقع گرديد و پس از اندك توقف معززاً به شيراز بازگشت و به سال 1290 ازراه بوشهر به زيارت عتبات رفت و در مراجعت از راه كرمانشاه به تهران آمد و مورد عنايت ناصرالدين شاه قرار گرفت و پس از سالى به شيراز بازگشت و همانجا مى بود تا به سال 1298 درگذشت و در جوار پدر به خاك سپرده شد. نعمت فسائى ماده ى تاريخ مرگ او را چنين يافته است:

اكنون پى تاريخ آن، زد خامه ى نعمت رقم

(حشر و قار پاك بين، با احمد مرسل بود)

از مولفات منثور و منظوم وقار، در ترجمه ى احوالى كه فرهنگ برادر كهتر او انشاء كرده و در فارسنامه ى ناصرى مندرج است، هفده كتاب و رساله را ذكر كرده است.

وقار جز نستعليق، خطوط

نسخ و رقاع و شكسته نستعليق را استادانه مى نوشت و مخصوصا در خط نسخ به شيوه ى ميرزا احمد نيريزى، در عصر خود كمتر نظير داشت.

از خطوط نستعليق وى، ترجمه ى فارسى چند قرآن است، از جمله ترجمه ى قرآنى است در كتابخانه ى مجلس كه به قلم كتابت خوش نوشته است و چنين تمام مى شود: «حرره امتثالاً لامر الامير... الحاج عليخان اعتمادالسلطنه... و انا العبد احمد المتخلص به وقار ابن المرحوم... استادالكل و سيد القوم الوصال، اسكنه اللّه فى جناب الوصال فى السنة الاولى من العشر التاسعة من المائة الثالثة من الالف الثانى من الهجرة 1281».

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

وقوعي تبريزي، محمد شريف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1018 ق)، خطاط و شاعر. اهل آذربايجان بود و از شعراى مكتب وقوع شمرده مى شد و در زمينه غزلسرايى مهارت داشت. وى با تقى الدين اوحدى (1030 -973 ق) و صادقى كتابدار (م 1018/ 1017 ق) معاصر بود. وقوعى مسافرت هاى زيادى كرد تا عاقبت به عتبات عاليات رسيد و ساكن شد و همان جا درگذشت. از آثار وى: «ديوان» شعر، قريب به ده هزار بيت. گويند قصيده اى نيز در وصف گرگ به نام «گرگ نامه» داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (145/ 1)، تاريخ نظم و نثر (513 -512)، دانشمندان آذربايجان (395 -394)، الذريعه (1278/ 9)، فرهنگ سخنوران (987)، مجمع الخواص (194 -192)، مكتب وقوع (583 -563).

وقوعي نيشابوري، محمد شريف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1002 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به وقوعى. از سادات اسحاق آباد نيشابور و خواهرزاده ى امير شاه مير معير بود. تربيت و تحصيلاتش در خراسان صورت گرفت. او از شعراى مكتب وقوع و در زمان شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) از صاحب منصبان ديوان شاهى بود. از جوانى در بيشتر فنون، خاصه تاريخ، ادب و خط مهارت داشت، خط شكسته را خوب مى نوشت و از اين رو به محمد شريف شكسته نويس شهرت يافت. او در زمينه ى سرودن قصيده، غزل و رباعى نيز توانا بود. سپس به هند رفت و مدتها در ملازمت شهاب الدين احمدخان نيشابورى كه از اعيان دربار اكبرشاه و از خويشانش بود، به سر برد. بعد از مرگ وى به درگاه عبدالرحيم خان، خان خانان پيوست و از مداحان خاص او شد و توسط او در 998 ق به دربار اكبرشاه راه يافت. دكتر صفا در «تاريخ ادبيات در ايران» آورده كه وقوعى

را به سبب اعتقادات خاصى كه در مسائل دينى داشت كافر مى دانستند. اما او قصيده هايى در ستايش ائمه اطهار (ع) سروده، كه دليل پايداريش در تشيع بوده است. وى در لاهور درگذشت. از آثار وى: «مجامع الاخبار» يا «مجمع الاخبار»، كه تاريخ مجمل عالم است از آغاز خلقت تا سال هزار هجرى؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1684 -1681/ 5)، تاريخ نظم و نثر (710 ،425 -357)، تذكره ى روز روشن (911 -910)، الذريعه (1279 -1278/ 9)، رياض العارفين (237)، فرهنگ سخنوران (987)، كاروان هند (1535 -1531/ 2)، مآثر رحيمى (697 -687/ 3)، مكتب وقوع (589 -584)، هفت اقليم (275 -273/ 2).

وكيل الملك، فضل اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1319 ق)، خطاط. ملقب به وكيل الملك. از سادات آذربايجان و از خاندان ميرزا رفيع نظام العلماء تبريزى و از پيشكاران و كارگزاران آن سامان و از منشيان دربار ناصرالدين شاه بود. وى خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. از آثار او: دو قطعه از دو مرقع، با رقم هاى: «بنده ى درگاه كيوان جاه فضل اللَّه طباطبايى سنه ى 1281» و «براى يادگارى... آياى لسان الدوله... سنه ى 1319، فضل اللَّه الطباطبايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (572 -571/ 2).

وليه فروغ الملوك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1336 ق، از زنان نقاش. وى دختر ميرزا على خان ظهيرالدوله (1342 -1281 ق) ملقب به صفاعلى شاه و خواهر محمدناصر خان ملقب به خانخانان بود. اين بانوى هنرمند تا آخر عمر ازدواج نكرد و نزد اهل طريقت تقريبا مقام پدر را داشت و در نقاشى آبرنگ و فن پرداز مهارت داشت. او تصويرى آبرنگى از برادرش كشيد كه شبيه كارهاى صنيع الملك بود و در حراج كريستى 11 آويل 1989 م در لندن به فروش رسيد.[1]

(ز 1336 ق)، نقاش. در آبرنگ مهارت داشت. از آثار وى: تصوير آبرنگى برادرش، محمد ناصرخان، خان خانان، كه به شيوه ى صنيع الملك پرداخت شده و رقم: «وليه 1336» دارد.[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1409 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (1409/ 3)، مشاهير زنان (245 -244).

وهاب شيرازي، وهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1257 ق)، نقاش. وى در شيراز ساكن بود و در شيوه ى ناخنى دستى هنرمندانه داشت. از آثار گرانقدر وى، لوله ى خطى و ناخنى استادانه اى است كه «زيارتنامه ى عاشورا» به خط ناخنى بر آن مشق شده و كناره هاى آن به جدول كشى كمندى و گلهاى ناخنى ريزى آرايش يافته و در انتهاى زيارتنامه، تصوير درخت سرورى جلوه گر گشته است، با رقم: «اين لوله زيارت عاشورا كه به خط ناخن مشق شد، خط حقير فقير شيخ وهاب ولد عاليجناب مقدس القاب شيخ المشايخ شيخ محمد مؤمن شيرازى بتاريخ 25 شهر شعبان المعظم من سنه 1257».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1409/ 3).

هاشمي طالخونچه اي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل جليل، و سيد كامل عادل زاهد خليق، در حدود 1310 در طالخونچه از قراى سميرم متولد گرديد، و در اصفهان و قم تحصيلات خويش را به پايان رسانيد، در علم و كمال و خصوصا اخلاق، سرآمد علماى زمان به شمار مى رفت. خط نستعليق را در كمال استادى مى نوشت.

سال ها در مولد خود مرجع امور شرعيه بوده، تا اين اواخر به علت اختلافات محلى به اصفهان مهاجرت نموده، مورد توجه و عنايت واقع شده، در مسجد سلمان در خيابان شيخ بهائى امامت مى فرمود.

در شب 2 شنبه 11 رمضان المبارك 1388 به عارضته سكته وفات يافته، در تخت فولاد مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

هاشمي، طاهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1332 ق)، عالم دينى، فقيه شافعى، صوفى، مدرس، خطاط و شاعر. وى از فقها و علماى بزرگ شافعيه كردستان و مشايخ فرقه ى قادريه است. در دولت آباد روانسر به دنيا آمد و مقدمات علوم را در همان جا فراگرفت. سپس نزد ملا محمد رحيم سنندجى و بديع الزمان سنندجى به تكميل معلومات خويش پرداخت و از محضر اساتيد ديگرى مانند شيخ محمد نجيب كردانى و شيخ مصطفى نجيب و سيد بابا رسول و شيخ حبيب اللَّه كاشورى نيز بهره مند شد. وى درباره ى تاريخ ادبيات كردى و همچنين تاريخ تصوف و فرق آن مخصوصا سلسله ى قادريه تحقيقات و تأليفاتى دارد. از آثارش: «مقامات الغوثيه»، در مناقب شيخ عبدالقادر گيلانى؛ «قرةالعين فى مناقب سيدنا شيخ حسين»؛ «مرآت الحق»؛ حاشيه و تعليقات بر «سفرنامه ى» حاجى ملك الكلام مجدى؛ «ديوان» شعر. از آثار خطى وى: يك نسخه قرآن مجيد؛ يك نسخه «صحيفه ى سجاديه»؛ يك نسخه «دلايل الخيرات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى

(س 3، ش 2، ص 10 -3).

هراتي، خليل اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1035 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به خليل. مير خليل اللَّه برادرزاده ى محمدحسين باخرزى و شاگرد سيد احمد مشهدى بود. شعر مى سرود و در خط نستعليق از عموى خود برترى داشت و هنگامى كه شاه طهماسب صفوى به مشهد آمد، از وى سرمشق گرفت و در مراجعت شاه به عراق، در ملازمت او به قزوين رفت. بعدها سفرى به كاشان كرد و از آنجا به هندوستان رفت و در دكن اعتبارى تمام يافت و ملقب به پادشاه قلم و ممدوح شعرا شد. از معاصران وى ظهورى ترشيزى (وف 1025 ق)، بود كه او را به خوشنويسى مدايح بسيار كرده است. متاخرين تذكره نويسان مير خليل اللَّه را شاگرد محمود بن اسحاق شهابى و از مردم هرات دانسته و به او لقب قلندر نيز داده اند از آثار وى: چندين قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقمهاى: «مشقه العبد خليل اللَّه»؛ «فقير المذنب خليل اللَّه»؛ «خليل اللَّه» و «كتبه خليل اللَّه الحسينى»؛ صفحه ى اول از «گلستان» سعدى، به قلم كتابت جلى عالى، با رقم: «كتبه الفقير خليل اللَّه غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (180 -177 /1)، پيدايش خط و خطاطان (87 -85)، تذكره الخطاطين (245 -227 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (48 -47)، فرهنگ سخنوران (317)، گلستان هنر، (103 -102).

هراتي، محمدمحسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 990 ق)، نقاش و خطاط. وى اهل هرات بود و خط نستعليق را استادانه مى نوشت. از آثار خطى او: يك نسخه «ديوان» حافظ كه به امر فريدون حسين ميرزا، پسر سلطان حسين بايقرا، كتابت كرده و تصاوير و تذهيب هاى آن نيز كار خود اوست؛ مرقع زيبايى، از جمع خطوط و تصاوير گوناگون كه ديباچه و خاتمه آن

را نيز خود كتابت كرده، با رقم: «كتبه الفقير المذنب محمد محسن... فى بلده هرات... سنه تسعين و تسعمائة الهجرية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1078/ 3).

هرندي، عبدالجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا عبدالحسين، در ذى قعده سال 1280 متولّد، و در محرم 1305 در عنفوان جوانى وفات يافته، در سر قبر آقا مدفون گرديد.

با وجودى كه در جوانى از دنيا رفته، مقدّمات علوم را از صرف و نحو و معانى و بيان و فقه در نزد فضلاى اصفهان تحصيل نموده، و خطّ نستعليق را در كمال استادى مى نوشه است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

هرندي، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمّد تقى هرندى خوش نويس، از اساتيد فنّ خط بوده، و در سال 1253 متولّد، و در 1326 وفات يافته، در بقعه سر قبر آقا مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

هروي، حافظ علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و شاعر. از مردم غوريان از توابع هرات بود. وى را به حدت ذهن و جودت شعر ستوده اند و در علم عروض و صنايع اشعار نيز تبحر داشت. حافظ على از كاتبان كتابخانه ى بايسنقر ميرزا بود و با سلطان حسين بايقرا معاصر. وى چندين سال منصب صدارت و استادى ابوتراب ميرزا را داشت. تاريخ درگذشت او به درستى معلوم نيست ولى در زمان تأليف «حبيب السير» (930 ق)، ظاهراً در قيد حيات بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (517/2)، تحفه سامى (113)، حبيب السير (361 -360 /4)، الذريعه (224/9)، فرهنگ سخنوران (242)، مجالس النفائس (143)، مناقب هنروران (56).

هروي، عبدالخالق

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط. از آثار وى يك قطعه از مرقع ثلث دو دانگ خوش و نسخ و رقاع خوش، با رقم: «مشقه العبد... عبدالخالق بن حبيب الله الهروى» تاريخ تحرير 977 ق؛ سور قرآن وزيرى، به خط نسخ كتابت خفى متوسط و ثلث و رقاع جلى خوش، با رقم: «... عبدالخالق بن حبيب الله هروى...» 986 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1099 / 4)، هنر عهد تيموريان (529 ،334).

هروي، عبداللّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن رحلى نسخ و رقاع كتابت عالى با رقم: «وفق به كتابها العبد الضعيف عبداللّه بن سلطان محمد الهروى فى شهور سنة 989» در موزه ى اسلامى ترك.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

هروي، علاءالدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 909 ق)، خطاط. از مردم رزه ى باخرز است و شاگرد بى واسطه ى سلطانعلى مشهدى. وى در كتابخانه ى امير عليشير نوايى پيوسته به مشق اشتغال داشت. از آثار او: نسخه اى از «خمسه ى» اميرخسرو دهلوى كه اكنون چند صفحه اى از آن موجود است و به قلم كتابت خفى خوش نوشته شده و رقم «تمت على يد اضعف... علاءالدين محمد الهروى فى شهور سنه ى تسع و تسعمائه...» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (788 -787 / 3)، خوشنويسان و هنرمندان (36 -35)، مناقب هنروران (65)، هنر عهد تيموريان (394).

هروي، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 951 ق)، خطاط، اديب و شاعر، متخلص به كاتب. از معروفترين استادان خوشنويس خط نستعليق است. وى از سادات حسينى هرات بود و به واسطه ى كثرت اقامت در مشهد، بعضى او را مشهدى نيز خوانده اند. اينكه بعضى وى را اهل جام دانسته اند، اشتباه و خلطى است كه با پير على جامى، شاگرد سلطانعلى مشهدى كرده اند. ميرعلى در هرات به تحصيل دانش و كسب هنر پرداخت و سپس در دارالانشاء حكام هرات، به امر كتابت مشغول شد. پس از آن، به دربار سلطان حسين ميرزا بايقرا راه يافت و از مقربان دربار وى گرديد و به عنوان سلطانى و كاتب السلطانى مفتخر شد. وى تا 911 ق، زمان مرگ سلطان حسين بايقرا، در هرات مى زيست و پس از آن، گاهى در مشهد و گاهى در هرات به سر مى برد. در 919 ق نزد كريم الدين حبيب اللَّه ساوجى رفت و پس از قتل او، مدت سه سال در هرات بود. در 935 ق، وقتى عبيداللَّه خان ازبك به خراسان هجوم آورد و به شهر مسلط شد،

جمعى از امرا و بزرگان و هنرمندان آن ديار، از جمله ميرعلى را به بخارا كوچ داد و او را به معلمى عبدالعزيز خان، فرزند خود، و امر كتابت سركارى گماشت. درباره ى استاد مير على در خط نستعليق، بين تذكره نويسان اختلاف است و آنچه مسلم است اينكه، وى به هنگام جوانى در هرات، شاگرد زين الدين محمود، شاگرد بى واسطه ى سلطانعلى مشهدى، بوده است. ميرعلى در اقلام مختلف نستعليق دست داشته و كتيبه نويسى نيز مى كرده است. او را به حسن محاوره و شيرين سخنى نيز ستوده اند و گويند عبدالرحمان جامى به وى عشق مى ورزيده است. ميرعلى در نظم و نثر هم تبحر داشت و شعر فارسى و تركى را نيكو مى سرود و به آورده ى «احوال و آثار خوشنويسان»، از قول صاحب «رياض الشعراء»، كاتب تخلص مى كرد و «ديوان» شعرى از او به جاى مانده است. وى نثر را شيوا مى نوشت و رساله ى «مداد الخطوط» او در آداب خوشنويسى، از معروفترين آثار خوشنويسى است كه به چاپ نيز رسيده است. مير على حدود شانزده سال در بخارا روزگار گذرانيد و همان جا درگذشت و در صفه ى مولانا صالح، در جوار مزار شيخ سيف الدين باخرزى، به خاك سپرده شد. از شاگردان معروف وى: مير محمدباقر، خواجه محمد شهابى سياوشانى، سيد احمد مشهدى، مالك ديلمى، سلطان محمود بخارى و مير دورى هستند. بعضى از آثار خطى او: يك نسخه «بوستان» سعدى، به قلم كتابت عالى، با رقم: «تمت على يد العبد... على الحسينى الكاتب... سنة 919»؛ يك نسخه «هفت اورنگ» جامى، به قلم كتابت عالى، با رقم: «خدم بكتابتها العبد المذنب على الحسينى الهروى... سنة ثمان عشرين و تسعمائة...»؛

يك نسخه «جام جم» اوحدى، به قلم كتابت ممتاز، با رقم: «كتبه العبد... على الحسينى الكاتب... سنة ثلثين و تسعمائة، بدار السلطنة هراة»؛ «مناجات» خواجه عبداللَّه انصارى، به قلم دو دانگ عالى، با رقم: «كتبه العبد... على الكاتب، فى سنه 935، بلدة بخارا»؛ «گلستان» سعدى، به قلم كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب ميرعلى الكاتب»؛ يك ورق از يك بياض كوچك، به قلم غبار ممتاز، با رقم: «تمت على يد احقر الكاتبين على الحسينى الكاتب، فى شهور سنة خمس و ثلثين و تسعمائة...»؛ قريب سيصد قطعه، به قلم هاى گوناگون، با تاريخ هاى 925 تا 951 ق، در كتابخانه ها و موزه هاى مختلف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (516 -493/ 2)، اطلس خط (478 -473)، پيدايش خط و خطاطان (125 -123)، پيدايش و سير تحول هنر خط (139)، تاريخ ادبيات در ايران (172/ 4)، تاريخ هنرهاى ملى (882 ،878/ 2)، تحفه سامى (74)، تذكره ى روز روشن (669 -668)، تذكره ى نصرآبادى (525)، حبيب السير (618 -617/ 4)، خوشنويسان و هنرمندان (40 -38)، دايرةالمعارف فارسى (1766/ 2)، الذريعه (235/ 20 ،765 -764/ 9)، ريحانه (365 -364/ 6)، صبح گلشن (481)، طرائق الحقائق (683 -682 ،120/ 3)، عالم آراى عباسى (170/ 1)، فرهنگ سخنوران (650)، كارنامه ى بزرگان (86 -84)، گلستان هنر (84 -78)، لغت نامه (ذيل/ على هروى)، مجالس المؤمنين (491 -490/ 2)، مجالس النفائس (262 ،88)، مجمع الخواص (90 -89)، مطلع الشمس (447 -446/ 2)، مناقب هنروران (114 ،79 -72)، هنر عهد تيموريان (742 -738 ،713 ،701 ،646 ،617 ،537 -535 ،486 -485 ،392 ،352 ،331 ،300 -299 ،298)، يادگار (س 1،

ش 3، ص 31 -17).

هروي، محمد ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 956 ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه از مرقع مالك ديلمى، رقاع دو دانگ عالى، با رقم: «كتبه محمد ابراهيم بن حسن الهروى فى شهور سنة 956».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1137/ 4).

هروي، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 993 ق)، خطاط. وى معاصر محمد امين مشهدى بود. از آثار وى: يك نسخه «يوسف و زليخا» و «تحفة الاحرار» و «سبحة الابرار» و «خردنامه ى اسكندرى»، به قلم كتابت جلى متوسط، كه چنين تمام مى شود: «تمام گرديد... كتبه الفقير محمد امين الكاتب الهروى... سنه ى 993»؛ قطعه اى از يك مرقع، به قلم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه محمد امين الهروى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (651/ 3).

هروي، محمد حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى، جلد ضربى مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى. نسخ كتابت خفى عالى با رقم: «... محمدحسين ابن محيى هروى...» سال 944 در موزه ى ايران باستان.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

هروي، محمد عارف

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى، جلد روغنى جديد نسخ كتابت خفى خوش شبيه شيوه ى ياقوت با رقم: «كتبه العبد... محمد عارف الهروى» (قرآن 9 -8).

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

هروي، محمد مؤمن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1018 ق)، خطاط. وى برادر محمدحسين مجلد بود كه سالها با برادر خود، در كتابخانه خان خانان به كارهاى هنرى اشتغال داشتند. محمد مؤمن نستعليق جلى و خفى را استادانه مى نوشت و كتابهاى زيادى به خط خود در كتابخانه خان خانان به يادگار گذاشته است. او در هنگام تأليف «مآثر رحيمى»، 1025 ق، درگذشته بوده است. از آثار وى: يك نسخه «ديوان» اميرشاهى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت الكتاب... بتاريخ شهر محرم الحرام سنة احدى و سبعين و تسعمائة، على يد العبد المذنب محمد مؤمن بن محمود الكاتب...»؛ يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى در دو مجلد، از سلسله كتابهايى كه براى خان خانان نوشته است، به قلم كتابت عالى، با رقم: «محمد مؤمن بن شاه محمود الهروى، فى شهور سنه ى 1013»؛ يك نسخه رساله ى «موجودات و موجوديت فارسى»، از مير سيد شريف، به قلم كتابت خفى، با رقم: «اين نسخه ى شريفه فى شهور سنه ثمان عشر و الف هجرية النبوية... بمقام بلده ى برهان پور صورت اتمام پذيرفت، كتبه العبد محمد مؤمن الهروى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (847 -846/ 3)، مآثر رحيمى (1680/ 4).

هروي، محمدباقر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 987 ق)، خطاط. وى شاگرد پدر خود بود. ميرزا سنگلاخ و به تبعيت او سپهر و ميرزا حبيب، وى را پدر ميرعلى دانسته و به او لقب ذوالكمالين داده اند. محمد باقر جز نستعليق، خط تعليق را نيز خوش مى نوشت. بنا به نوشته ى بعضى از تذكره نويسان در علم كلام و حكمت بى مانند بود و كتابى در رد «شرح اشارات» خواجه نصيرالدين طوسى تأليف كرده است. او به هندوستان سفر كرده و ظاهرا به دربار همايون شاه (962

-937 ق) راه يافته است. از شاگردان وى، محمدحسين هروى و محمد امين را نام برده اند. ميرزا حبيب وفاتش را در هشتاد و هشت سالگى، در هندوستان دانسته است. از جمله بهترين آثار او مقدمه اى مى باشد كه بر مرقعى به خط پدر خود، ميرعلى هروى، نوشته است، به قلم دو دانگ عالى، با رقم: «... فقير بى بضاعت و حقير بى استطاعت... محمدباقر بن على الحسينى الكاتب...». از ديگر آثار وى: يك قطعه به قلم سه دانگ جلى و نيم دو دانگ عالى، با رقم: «كتبه العبد محمدباقر بن ميرعلى...»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «فقير محمدباقر بن ميرعلى»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم سه دانگ خوش، به سفيداب، با رقم: «فى سنه ى 982 باقر الهروى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (661 -659/ 3)، اطلس خط (478)، پيدايش خط و خطاطان (100)، تاريخ هنرهاى ملى (882/ 2)، ريحانه (270/ 2)، گلستان هنر (نوزده)، مناقب هنروران (103 ،82 ،76)، هنر عهد تيموريان (624 ،522).

هروي، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 909 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به نجاتى. وى از شاگردان ميرعلى هروى است كه با استاد خود به بخارا رفته و آنجا مقيم شده است. بعيد نيست كه اين سلطان محمود، همان محمود عيشى هروى، معصار اميرعليشير نوايى، باشد. او جز حسن خط نستعليق، از تهيب نيز سررشته داشته است. از آثار او: قطعه اى به قلم دو دانگ و كتابت خوش، با رقم: «كتبه العبد سلطان محمود غفر ذنوبه»؛ يك نسخه «مثنوى» مولوى، با رقم: «تمام شد دفتر اول مثنوى مولوى... سلطان محمود كاتب الهروى» و در دفتر ديگر،

با رقم: «تمت الكتابه... سنه ى تسع و تسعمائه... سلطان محمود الكاتب... » و در دفتر ديگر، پس از رقم، «سنه ى نهصد و هفت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (281/1)، خوشنويسان و هنرمندان (47)، الذريعه (1172/9)، گلستان هنر (48)، مناقب هنروران (77)، هنر عهد تيموريان (361 -360).

هروي، ميرك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 932 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به ميرك. پدرش وزير بديع الزمان ميرزا بود. ميرك در حسن خط سرآمد اقران بود. او عاقبت به قتل رسيد و در هرات مدفون گشت. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است. از اوست:

بيا ساقى بده جامى به من از روى يارى ها

كه ديگر نگذرد در خاطرم دنيا و مافيها

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (661)، تحفه سامى (52)، الذريعه (1142/ 9)، ريحانه (78 -77/ 6)، صبح گلشن (484 -483)، فرهنگ سخنوران (902 -901)، لغت نامه (ذيل/ ميرك).

هروي، يوسف شاه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 851 ق)، خطاط. از آثار وى: كلمات حضرت امير، ثلث سه دانگ جلى ممتاز و نسخ كتابت ياقوتى عالى، با رقم: «تم شعر الافوه على يد العبد... يوسف شاه الهروى نقل من خط السلطان الكتاب ياقوت طيب اللَّه مرقده»؛ يك صفحه از مرقع ريحان، ثلث سه دانگ جلى عالى، نسخ ياقوتى و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد الضعيف المحتاج الى رحمة اللَّه الغنى يوسف شاه الهروى فى العشر الاخر من رمضان المبارك سنة احدى و خمسين و ثمانمائة 851 الهجرة النبوية...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1236 -1235/ 4).

هريسي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1282، تبريز.

درگذشت: 4 بهمن 1362، تبريز.

حسن هريسى، فرزند عبدالكريم، (كه خود از روحانيون و مدرسين حوزه هاى علميه بود) از سن دوازده سالگى به مدرسه طالبيه رفت. پس از فراگيرى قرآن و گلستان سعدى و صرف و نحو و منطق و فقه و اصول، به خوشنويسى روى آورد. خط نستعليق را در محضر اساتيد خط نظير سيد على نقى قاضى طباطبايى و ذيبح السلطنه باتمانقليچ و باقر فخرالكتاب و خط نسخ را در حضور استاد احسن الخط (مير على اهرابى) آموخت و آنگاه به تدريج در رديف و رده ى استادان قرار گرفت.

استاد هريسى به سال 1307 در سن بيست و پنج سالگى به عنوان معلم خوشنويسى در مدارس تبريز خدمات فرهنگى خود را آغاز كرد و تا سال 1335 كه بازنشسته گرديد به اين كار اشتغال داشت. پس از آن كار تعليم را در منزل شخصى خود به طور خصوصى ادامه داد و از سال 1347 در خانه فرهنگ تبريز شروع به آموزش خوشنويسى كرد.

استاد علاوه بر كتابچه ها و جزوات رسم المشق

از خود به يادگار نهاده است، كتاب هاى فراوانى از جمله سه نسخه قرآن مجيد، سه نسخه مفاتيح الجنان، يك نسخه منتهى الامال، يك نسخه معراج السعاده، دو جلد غرر الحكم، يك جلد صحيفه سجاديه، ده جلد نهج البلاغه منظوم و منثور ترجمه ى محمدعلى انصارى و نزديك به بيست جلد كتاب درسى و گلستان سعدى و مجموعه هاى مختلف نظم و نثر را نيز كتابت كرده است.

وى علاوه بر خوشنويسى، طراحى سر فصل كتاب ها نيز مى كرد و نمونه اش در صفحات اول كتابت كلام الله مجيد ديده مى شود.

استاد در چهارم بهمن 1362 در هشتاد سالگى بر اثر سكته ى مغزى در تبريز درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

هما

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1286 ق، از زنان خوشنويس و نقاش. وى در تصويرگرى و خوشنويسى به شيوه ناخنى مهارت داشت. از آثار رقم دار ناخنى او دسته گل زيبايى با برگها و شاخه هاى فراوان است كه در لابلاى آنها، پروانه هايى نيز تعبيه كرده و به خط نستعليق ناخنى «رقم هما، 1286» را امضا كرده است.[1]

(ز 1286 ق)، نقاش و خطاط. وى تصويرگر و خوشنويس شيرين قلم و پرمهارت شيوه ى ناخنى است. از آثار او: دسته گل زيبايى كه به خط نستعليق ناخنى چنين رقم نهاده: «رقم هما 1286».[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1418 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (1418/ 3).

همايون همداني، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و خطاط. از اكثر علوم بهره داشت و بيشتر خطوط را خوب مى نوشت. گويند در جوانى از دنيا رفت. از آثارش: «ديوان» شعر. به آورده ى «الذريعه»، ميرزا سنگلاخ در «امتحان الفضلاء» مى گويد كه «ديوان» همايون را كه به خط سلطان محمد نورا نوشته شده، ديده است. از اوست:

مجمع دهر به جمعيت مستان ماند

كاين يك از پاى فتد آن دگرى برخيزد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (935)، تذكره ى نصرآبادى (324)، الذريعه (1299/ 9)، فرهنگ سخنوران (1003).

همايوني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين همايونى، فرزند محمدطاهر بن عبدالعلى معروف به كاتب همايون از خوشنويسان عصر قاجار بود. وى پس از فراگيرى خوشنويسى نزد پدر، سال ها به امر كتابت و تعليم علاقه مندان به خوشنويسى اشتغال ورزيد. كتاب هاى تحفة الرضوى و تحفة المؤمن از آثار خطى اوست. وى در تعليق نويسى مهارت خاص داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

همت شيرازي، علاءالدين حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1336 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به همت. ملقب به علاءالدين وى از نوادگان ميرزا شفيع وصال است. هنگام تولدش در شيراز، بر اثر بيمارى آبله از يك چشم نابينا شد. او در نزد پدر مراتب علمى را تحصيل نمود و خط نسخ و فن سخنورى را نزد عموى خود، ابوالقاسم فرهنگ، تكميل كرد. در ادبيات عرب و رياضيات نيز متبحر بود. همت خط نسخ را به شيوه ى علاءالدين تبريزى مشق مى كرد و از او ادعيه و قرآنهايى به خط نسخ به يادگار مانده است. او در شيراز درگذشت و در آستانه ى حضرت سيد ميرمحمد، در كنار عموهاى خود، فرهنگ و يزدانى، دفن گرديد. از آثارش: تكميل «تاريخ چهارده معصوم» پدرش، وقار شيرازى؛ «ديوان» شعر بالغ بر پنج هزار بيت. از آثار خطى وى: يك نسخه ترجمه ى منظوم فرمان حضرت امير به مالك اشتر (رموز الامارة) وقار شيرازى، نسخ كتابت خفى و رقاع كتابت جلى متوسط، با رقم: «حرره الداعى... انا العبد الاثم ابن الناظم والداعى التائب الجازم علاءالدين حسين المتخلص بالهمة ابن الوقار فى شهر ربيع الاول من شهور سنة 1298».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (363 -362)، احوال و آثار خوشنويسان (1061/ 4)، حديقةالشعراء (2104 -2100/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (869 -866/ 5)، الذريعه (1300/ 9)،

ريحانه (374 -373/ 6 ،159/ 4)، شرح حال رجال (26/ 6)، فارسنامه ى ناصرى (1182 ،1135 ،1020 -1019/ 2)، فرهنگ سخنوران (1004)، لغت نامه (ذيل/ همت)، مرآت الفصاحه (715 -713)، مكارم الآثار (2118 -2117/ 6).

همتي بافقي، افضل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط و شاعر، متخلص به همتى. از خوشنويسان معروف عهد خود به حساب مى آمد و در خط تعليق شاگرد خواجه اختيار منشى (م 990 ق) بود. وى همچنين در شعر، شاگرد حكيم شفايى و در بعضى علوم ديگر شاگرد ملا معزالدين يزدى بوده است. او چندى به تصدى موقوفات و ميرابى يزد و استيفاى محال خالصه جات يزد اشتغال داشت و با نواب ميرزا حبيب اللَّه صدر معاشر بود. از وى اشعارى در تذكره ها ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (307)، الذريعه (1301 -1300 ،85/ 9)، فرهنگ سخنوران (1004).

همداني، حبيب اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. در شكسته نويسى استاد بود. از آثار او: دو قطعه به قلم كتاب خوش، با رقم: «العبد الاقل حبيب اللَّه غفر ذنوبه» و «اقل خلق اللَّه حبيب اللَّه غفر ذنوبه»؛ يك قطعه با رقم: «در روز جمعه بيست و ششم شهر شعبان المعظم بتاريخ هزار و دويست و هشتاد و پنج هجرى... اقل خلق اللَّه حبيب اللَّه تحرير نمود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1261 -1260 /4)، المآثر و الاثار (208).

همداني، رحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1285 ق)، خطاط. به نقل از سپهر، وى خط نستعليق را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (207/1).

همداني، طاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1318 ق)، خطاط. اصل وى از قريه كاج دره گزين بود. ميرزا طاهر نستعليق را خوش مى نوشت و يكى از كاتبان نسخه ى «نامه ى دانشوران» است. او از 1306 ق در دارالتأليف اداره ى انطباعات مشغول كتابت بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (334 -333/ 2)، المآثر و الآثار (208).

همداني، عبدالغفار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «شير و شكر» شيخ بهايى، به قلم دو دانگ خوش و با رقم: «در دارالعلم شيراز... عبدالغفار همدانى، فى شهر محرم الحرام سنه ى هزار و دويست و هشتاد و نه هجرى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (406 / 2).

همداني، عبدالله

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، مذهب و خطاط. از اهالى همدان بود و در تذهيب و طلاكارى و كتابت خطوط مختلف از قبيل ريحان و ثلث و نسخ مهارت داشت. از آثار ارزنده ى وى، كتابت و تذهيب شش جزو از قرآن مجيد است كه جهت دارالخيرات و رشيديه ى همدان كتابت شده، با رقم: «كتبه و ذهبه... عبدالله بن محمد بن محمود الهمدانى فى شهور سنه 713... بدار الخيرات الرشيديه همدان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (313 -312 / 1)، گلستان هنر (پانزده).

همداني، محمد بديع

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1227 ق)، خطاط. از آثار وى: يك رقعه نسخ دو دانگ خوش، با رقم: «راقم الحروف محمد بديع الهمدانى سنة 1227».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1151/ 4).

همگر يزدي، مجد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(686 -607 ق)، نويسنده، خطاط و شاعر، متخلص به مجد. ملقب به ملك الشعراء. معروف به ابن همگر و مجد همگر. وى گاهى رهى نيز تخلص مى كرد. او بارها به نام خود، مجد و نام پدرش، احمد ملقب به همگر (رفوگر)، اشاره كرده است. محل تولد او را بعضى از تذكره ها يزد و بعضى شيراز و فارس دانسته اند، به همين علت او را مجد همگر شيرازى يا پارسى نيز مى نامند. البته وى مدت زيادى از عمرش را در شيراز ساكن بوده است و علت اشتهار او به شيرازى هم ممكن است به اين دليل باشد. مجد همگر خود را از اعقاب خسرو انوشيروان ساسانى مى دانست. او همزمان با اباقاخان و از معاصرين و اقران امامى هروى و همچنين سعدى شيرازى بوده است. وى نزد اتابكان فارس تقرب داشت و ملك الشعراى اتابك مظفرالدين ابوبكر بن سعد بن زنگى بود كه ابوبكر و فرزندش، سعد بن ابوبكر، و فرزند سعد را مدح مى گفت. بعد از انقراض اتابكان، وى از شيراز به كرمان رفت و ملازم پادشاهان قراختايى آنجا شد و عصمت الدين قتلغ، حاكم آن ديار، را ستود و تا انقراض قراختاييان به دست مغولان در پناه آنان به سر برد. سپس به اصفهان رفت و خاندان جوينى خصوصا بهاءالدين محمد صاحب ديوان، فرزند خواجه شمس الدين محمد، را مدح نمود. بعد از زوال خاندان جوينى و به قتل رسيدن شمس الدين صاحب ديوان در

رثاى او رباعى زيبايى سرود. از شاگردان او مى توان از بدرالدين جاجرمى و فريدالدين احوال نام برد. همگر در پايان عمر گوشه ى انزوا گزيد و در عزلت زيست تا از دنيا رفت. وى در شعر بيشتر پيرو شاعران خراسان بوده و خط خوبى نيز داشته است و «سلجوق نامه» را به خط خوش نوشته است. از آثارش: استنساخ «سلجوق نامه» به امر بهاءالدين، كه گفته شده اين كتاب در يك روز استنساخ شده است؛ استنساخ «قابوس نامه» عنصر المعالى، براى كتابخانه ى بهاءالدين؛ استنساخ «كليله و دمنه»، براى شمس الدين محمد كيشى؛ «ديوان» شعر، حدود سه هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا جامى (170 -165)، تاريخ ادبيات در ايران (545 -523/ 3)، تاريخ گزيده (752 -749)، تاريخ مغول (537)، تاريخ نظم و نثر (162)، تذكره ى روز روشن (716 -714)، تذكره ى سخنوران يزد (276 -270)، تذكرة الشعراء (197 -196)، جامع مفيدى (423 -422/ 3)، حبيب السير (387 ،118 -117/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (339 -328/ 4)، دايرةالمعارف فارسى (2658/ 2)، الذيعه (962/ 9)، رباعى و رباعى سرايان (257 ،136)، ريحانه (380/ 6)، فارسنامه ى ناصرى (1178/ 2)، فرهنگ ادبيات فارسى (446)، فرهنگ سخنوران (800)، فهرست نسخه هاى خطى فارسى (2510 -2509/ 3)، گنج سخن (174 -170/ 2)، لغت نامه (ذيل/ همگر)، مجمع الفصحا (1343 -1335/ 3 ،433/ 1)، مرآة الخيال (36)، مرآت الفصاحه (552 -549)، هفت اقليم (207 -203/ 1).

هوايي مشهدي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، خطاط، مذهب و شاعر. بعضى منابع وى را برادر و بعضى ديگر او را از مصاحبان مشرقى مشهدى مى دانند. هوايى در نقاشى كاشى دست داشت و در تذهيب و خوشنويسى

نيز ماهر بود. گفته اند كه به خط خويش، «ديوان» خود را مى نوشته و پس از تذهيب مى فروخته است. وى در هرات از دنيا رفت و در خواجه چهل گزى دفن شد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1418/ 3)، الذريعه (1303/ 9)، فرهنگ سخنوران (1007)، مجالس النفائس (216 -215 ،43 -42).

ياحقي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمداسماعيل ياحقى، مردى بود هنردوست كه از ميان تمام هنرها، به موسيقى علاقه اى خاص داشت و خودش هم از اين هنر بى بهره نبود و همين علاقه موجب گشت تا دخترش فرخ لقا را كه استعدادى فراوان در موسيقى داشت نزد چند استاد بزرگ جهت فراگيرى فرستاد. فرخ لقا كه خانمى محترم و استعدادى شگرف داشت به سرعت در يادگيرى اين هنر پيشرفت كرد ولى افسوس كه او در جوانى رخت از اين جهان فانى بربست و آن همه استعداد را با خودش برد. موسيقى دانان آن زمان گفته بودند اگر اين خانم زنده مى ماند از بزرگان به نام موسيقى مى شد.

فرزند ديگر محمداسماعيل ياحقى، حسين ياحقى بود كه به سال 1282 شمسى در تهران ديده به جهان گشود و حسين بنا به تشويقها و مساعدتهاى همين خواهر بزرگ خود فرخ لقا بود كه براى فراگيرى موسيقى نزد حسين خان اسماعيل زاده كه يكى از كمانچه كش هاى بزرگ و بنام اواخر دوره ى ناصرى بود رفت. (حسين اسماعيل زاده يكى از آخرين و بزرگترين نوازنده ى كمانچه در دوران اخير است كه تكنيك درست كمانچه را تثبيت كرد و اين از رنگها و مقدمه هايى كه از وى به يادگار مانده مى شود فهميد). به هر حال استعداد، دلگرمى ها و تشويقهاى پدر و خواهر موجب شد تا حسين ياحقى در

نواختن كمانچه پيشرفتهاى فراوانى كرد و به زودى علاوه بر نواختن كمانچه، سنتور، سه تار و ويولن را نيز آموخت به طورى كه آنها را به خوبى مى نواخت ولى حسين ياحقى تنها شاگرد اسماعيل زاده بود كه تا آخر عمر خود، علاوه بر ويولن و سه تار، كمانچه را زمين نگذاشت و نواخت و هيچگاه نگذاشت كه اين ساز ملى زمين گير شود ولى حسين ياحقى به واسطه ى جو مخصوص دوران حيات خود به سوى ويولن بيشتر كشانيده شد به طورى كه ويولن ساز تخصصى وى شد و در ويولن سبكى تازه براى موسيقى ايران به ارمغان آورد.

مرحوم استاد حسين ياحقى مردى بود بسيار فروتن و دور از تكبر و تفرعن، خوش برخورد، مهربان، استادى دلسوز و با محبت با حوصله و با شاگردانش مانند پدرى خونگرم و مهربان رفتار مى كرد و بدون استثناء شاگردانش به اين مسأله اذعان دارند و كلاسش يكى از پر شاگردترين كلاسهاى موسيقى بود و شاگردان او هنوز از مهربانى ها و برخوردهاى پدرانه ى استاد خود خاطره ها نقل مى كنند. وقتى بعضى از دوستان وى، علت اين همه توجه و حوصله را در تعليم و تعلم شاگردان از وى جويا مى شدند مى گفت: «در حفظ و اشاعه و تعالى هنر موسيقى اصيل و سنتى ايران بايد كوشا بود و به شاگردان، خوب گوشه ها و رديفها را آموخت زيرا كه در آينده، همين شاگردان امروز هستند كه بايد چراغ هنر و موسيقى ملى ايران را فروزان نگه داشته و آن را به پيش برند». استاد حسين ياحقى، علاوه بر ساليان متمادى كه در كلاسهاى خصوصى به تدريش شاگردان پرداخت، در هنرستان هنرهاى زيبا نيز به تعليم ويولن به

هنرجويان و سعى در فراگيرى آنان كوشش بسيار كرد. وى حدود پانصد آهنگ و پيش درآمد و رنگ ساخت كه از بهترين آثار هنر موسيقى كلاسيك ايران به شمار مى رود و در سال 1318 به منظور كنسرتى كه برپا كرده بود دو آهنگ ساخت كه اشعار آن را شادروان شاعر گرانمايه رهى معيرى سروده بود كه هر دو آنها بعداً به وسيله ى اركستر «گلها» ضبط و پخش شد. او از ميان آهنگهاى خود به «برق غم»، «جوانى»، «بى خبر» و «گل مستان» كه آن نيز در برنامه ى «گلها» اجرا شده، علاقمند بود و آن را بيشتر مى پسنديد ولى بايد گفت كه اكثر آهنگهاى استاد حسين ياحقى جالب و افتخارانگيز است. روانش شاد.

منوچهر همايونپور كه يكى از هنرمندان مطلع در موسيقى اصيل و صاحب نظر مى باشد و ساليان دراز در منزل استاد رفت و آمد داشته، درباره ى استاد و خواهرزاده ى هنرمندش پرويز ياحقى مى گويد:

«آنچه در اين سطور به نظر خوانندگان عزيز مى رسانم درباره ى اولين ديدار من با پرويز ياحقى است؛ اما شايد جالب باشد كه ضمن شرح اولين ديدار من با پرويز كه دومين ملاقات با استاد بوده است در مورد اولين ديدار با استاد هم كه براى من واقعه اى شگفتى آفرين بوده است، درباره ى استادى كه داراى سبك و روشى خاص در كار خود بوده است سخنى بگويم، كه اين هم گوشه اى از تاريخ موسيقى كشور ما است. داستان ارادت من به استاد ابوالحسن صبا و اين كه او در چه وضع و شرايطى در جلسه ى شوراى موسيقى و در حالى كه قرار بود از من براى آواز خواندن امتحان به عمل بياورند و آن بزرگ مرد دور از تنگ نظرى

و حسادتهاى رايج، با بزرگوارى و حقيقت نگرى دست يك جوان تازه كار را گرفت و از ميان گرداب حسادتها و دسته بندى ها بيرون كشيد و بركشيد مفصل است و خود جا و زمان ديگرى مى طلبد. اما پس از پذيرفته شدن در اركستر استاد و اجازه ى رفت و آمد در كلاس، براى ديدار و كسب فيض از آن وجود نازنين و بزرگوار، هنگام غروب و در اواخر كلاس خدمت ابتدا مى رفتم و در كلاس سرپا مى ايستادم و اگر دستور نشستن مى داد با كمال ادب مى نشستم. از دوستان من شاگردى در اين كلاس بود به نام احمد فريدون فر كه با پشت كارى عجيب تمام رديفهاى صبا را فراگرفت و اصرار و علاقه در پيروى از سبك استاد را داشت و در سالهاى 1337 به بعد در راديو شيراز چند سال تكنوازى مى كرد و در پائيز سال 1366 بدرود حيات گفت.

من بيشتر در روزهاى درس اين دوست به زيارت استاد مى رفتم. استاد كم كم به عشق و علاقه من آگاهى پيدا كرده بود، شبى در آخر تدريس از من سؤال كرد كه: «امشب جايى دعوت دارى؟» يا «از اينجا به جايى مى خواهى بروى؟». از اين سؤال من همه ى موضوع را فهميدم و با آن شور و شوق جوانى و ارادتى كه من به استاد داشتم، گويى درى از بهشت به رويم باز شده دعوت، مهمانى! با استاد! آن هم براى اولين بار. جواب من روشن بود، و گفت كمى اينجا باش تا با هم به منزل دوستى در اين حوالى برويم. از شنيدن اين حرف سر از پا نمى شناختم و مثل اين كه ديگر در روى زمين نيستم و در دنيايى غير از

اين جهان سير مى كنم.

تابستان بود و كم كم سياهى شب در رسيد و خورشيد جهانتاب روشنايى را به چراغ دل روشن دلان و شب زنده داران واگذاشت. كمى بعد استاد لباس پوشيد- اما نه خيلى رسمى، آمد و در حالى كه سه تار در دستش بود گفت: «برويم». من با اصرار جعبه ى سه تار را گرفتم و پشت سر استاد راه افتادم. در حالى كه همه ى دنيا و هرچه در آن بود در نظرم كوچك و حقير مى نمود، اولين شبى بود كه اين افتخار نصيب من شده بود و حدس نمى زدم كه مردى بزرگ و متواضع به ديدن چه كسى خواهد رفت. از يكى از كوچه هاى شرقى كوچه ى ظهيرالاسلام گذشتيم و به خيابان خانقاه درآمديم. در مقابل درى قديمى ساز با همان گل ميخ ها و كوبه ها توقف كرديم. استاد كوبه در را نواخت و پس از چند لحظه پيرمردى خميده و شكسته حال در را باز كرد. با ديدن استاد چيزى نمانده بود كه روى پاى او بيفتد. خانه اى قديمى ساز و معمولى بود، كه بعد از گذشت آن شب براى من ثابت شد كه آن منزل ظاهراً ساده و درويشانه گنجى را در خود نگهدارى مى كند. آخر نه اين است كه گنج در ويرانه است. «در عمارتها سگانند و عقور در خرابى هاست گنج عز و نور»، و «آن كه آن داد به شاهان به گدايان اين داد». «مرد را در لباس خلقان جوى- گنج در خانه هاى ويران جوى». خانه ى خود صبا هم در ظاهر و باطن دست كمى از خانه ى حسين ياحقى نداشت. اين پيرمرد خميده كه من در سالهاى بعد بسيار او را ديدم. عباس خان بود. عباس خان ما

را هدايت كرد. تابستان بود و به روال زندگى آن روزها آقاى ياحقى سور و ساط شبانه ى خود را به روى پشت بام ترتيب داده بود. مهدى غياثى- يار غار و همدم ياحقى و يكى دو نفر ديگر در حضور ياحقى بودند. وارد شدن صبا در اين چنين جمعى پيداست كه چه وضع و حالتى ايجاد مى كند. مرا معرفى كرد و ياحقى مرا شناخت. و معلوم شد با پدر و برادر من كه مدتى شاگرد او بوده اند آشنايى نزديك دارد. گفتند و شنيدند و شنيديم. و من سراپاگوش در عين سكوت و انتظار كه چه خواهد شد كم كم شب مى رفت كه به نيمه برسد. صبا با آن لحن مؤدبانه و مشحون از ادب و ظرافت به ياحقى گفت: «حسين جان چيزى براى ما بزن». من يك جوان تازه كار و نوخاسته حالا حيران و گيج كه (حسين جان) چه بايد بزند؟ پس از تعارفات و آن طرز بيان، ياحقى- كه سمبل و نمونه ى ادب و ملايمت بود، بالاخره (حسين جان) ويولن را به دست گرفت و پرسيد حضرت استاد «چى بزنم؟» اين يكى استاد هم (صبا) كه در ادب و نزاكت و نرمى و ملايمت زبانزد خاص و عام بود. گفت: «عزيزم هرچه دوست دارى و حال دارى». اما من هنوز گيج و سراپا حيرت و تعجب كه مگر ممكن است كه كسى ديگر هم آنقدر در نواختن ويولن چيره دست باشد كه استاد نام آور و منحصر به فرد اين آلت موسيقى به او پيشنهاد نواختن اين ساز را بكند. در آن روزگار افراد ديگرى هم اين ساز را مى نواختند و حتى در راديو برنامه ى تك نوازى داشتند، اما

نام و كار صبا همه ى نوازندگان اين ساز را تحت الشعاع قرار داده بود؛ زيرا او اولين كسى بود كه اين آلت موسيقى را صحيح و بر اساس روش علمى و جهانى در ايران مى نواخت و تدريس مى كرد. براى من پذيرفتن اين مسئله كه كسى ديگر در حضور صبا توانايى و جسارت نواختن اين ساز را داشته باشد غيرممكن مى نمود. اما ياحقى ويولن را به دست گرفت و با كشيدن يكى دو آرشه چهار تا سيم اين ساز وحشى و سركش را كوك و درآمد افشارى را شروع كرد، با ضرب مهدى غياثى چهار مضراب را با تهور و چيره دستى و شيرينى و ملاحتى كه حاصل سبك خود او بود مى نواخت. من بر سر يك دو راهى فكرى سرگردان بودم، كه يك راه آن حيرت و ديگر راه آن قبول بود. چهار مضراب تمام شد و من با خجالت و ترس دو سه بيت شعر خواندم و مهدى هم يك ضربى خواند و ويولن نواختن ياحقى به پايان رسيد. شك و حيرت من تبديل به قبول شد، و معلوم و مسلم شد كه حسين ياحقى هم در كار خود استاد است و داراى روش و سبكى مخصوص به خود است. اين آلت موسيقى در عين اين كه كاملترين ساز است، مشكل ترين آنها هم هست. اين اسب وحشى كمتر سواركارى را بر پشت خود جاى مى دهد، مگر سواركارى بسيار ماهر باشد.

وقتى در محافل اهل دل مى گويند فلان كس هم ويولن مى نوازد و اين ساز را به مجلس مى آورند من موى بر اندامم راست مى شود. كمتر كسى است كه اين ساز را بنوازد و دستش را در روى

سيم ها به جايى بگذارد كه گوش شنونده را آزار ندهد. نمى دانم كه اين نوشته تا چه حد براى خوانندگان و علاقمندان به تاريخ موسيقى ملى و سنتى ما قابل توجه باشد؟ اما به نظر من يك نكته ى لطيف ديگر در اين برخورد بود كه بالاتر از هنر اين دو استاد بزرگوار بود. اين شعر سنائى غزنوى را بخوانيد تا منظورم را بيان كنم- «علم كز تو تو را بنستاند- جهل از آن علم به بود صد بار». علم و دانش و هنر همه به جاى خود قابل احترام است، اما اگر صاحبان آن مثل صبا و ياحقى به مقامى از انسانيت رسيده باشند كه هنر آنها با همه ى عظمت تحت الشعاع انسانيت آنها قرار داشت. اين مسأله قابل توجه است كه صبا با ابرام دوستانه و پشت كارى كه از بزرگوارى و انسانيت او انتظار مى رفت، خط موسيقى (نت) را با خواهش و اصرار به ياحقى آموخته است. استاد فقيد روح اللَّه خالقى در صفحه ى 461 جلد اول سرگذشت موسيقى ايران اين موضوع را تذكر داده و ثبت كرده است. داستان را از زبان خود او در آن جا بخوانيد: «در حالى كه حبيب سماعى و بعضى ديگر از استادان اين هنر از پذيرفتن شاگرد و ياد دادن اندوخته هاى خود به ديگران خوددارى مى كردند. و اصلاً و ابداً شاگردى نمى پذيرفتند». ولى تنها نام نيك است كه از انسانها باقى مى ماند، ياد آن دو بزرگوار به خير باد.

و اما اولين ديدار من با پرويز ياحقى، در سال 1327 و در حدود يك سال بعد طبق تصويب اداره كنندگان موسيقى راديو مرا براى آواز خواندن در اركستر آقاى حسين ياحقى معرفى

و تعيين كردند. پس از تماس با استاد يك روز بعد از ظهر تابستان تيرماه براى تمرين و آشنايى با اوضاع و احوال برنامه ى جديد به كلاس و همان منزل ياد شده رفتم. حالا ديگر بعد از آن شب فراموش نشدنى من پذيرفته بودم كه اين يكى استاد هم در كار خود داراى قدر و مقامى است. روز كلاس بود و استاد مشغول تعليم و سخت گرفتار بود. پس از عرض سلام و تعارفات معمول و اظهار لطف و محبت خاصى با آن همه ادب و نزاكت و نجابتى كه در وجود آن مرد بزرگوار بود گفت: «من شاگرد دارم، اما الان ترتيب كار شما را مى دهم». استاد، عباس خان را فراخواند. گفت: «براى آقاى... چاى ببر و پرويز را هم صدا كن»، عباس خان به خيابان رفت و چندبار با صداى بلند، پرويز را فراخواند. بيا دايى جان با تو كار دارد. پس از چند دقيقه يك پسر بچه ى 13 ،12 ساله كه پيراهن سرمه اى برق دارى به تن داشت، با موهاى كوتاه بچه هاى مدرسه از در وارد هشتى خانه شده چهره ى سبزه ى تندى داشت كه معلوم بود در اثر آفتاب خوردگى و شيطنت در كوچه و خيابان تيره شده بود. چشمانى درشت و سياه كه از هوش و درايت زايدالوصف و در عين حال شيطنت حكايت داشت كه در اولين نگاه هوشمندانه خود به طرف مقابل چيزى را القا مى كرد كه اين خاصيت در ديگر چشم ها و نگاهها نبود. من پس از سالها زندگى و پست و بلندها و خاطراتى كه با پرويز داشته ام، گاه در اثر بعضى كارها و شيطنتهاى او سخت عصبانى شده ام و

با خود مى گفتم كه اگر با او روبرو بشوم در فلان موضوع با خشونت و تندى از او بازخواست خواهم كرد، اما پس از آن كه با او روبرو شده ام، با همان چشم و همان نگاه موضوع به صورتى ديگر درآمده است و كار به شوخى و يادآورى خاطرات گذشته مبدل شده است و گله و بازخواست به كلى فراموش شده است.

به هر تقدير، استاد خطاب به پرويز: «پرويز جان اين نت ها را بگير و برو تصنيفها را با... همايونپور تمرين كن؛ مواظب باش! اگر اشكالى داشتى بيا بپرس». از اين دستور استاد و تمرينى كه من بايد با اين پسر بچه اى كه تا لحظاتى پيش توى خيابان مشغول بازى بوده است بكنم، حيرت زده شدم. با خود گفتم، نكند استاد امروز كلاس دارد و مى خواهد به نحوى مرا از سر خود باز كند به قول معروف سر ما را به طاق بكوبد. خوب به هر حال روز اول و جلسه ى اول است و تنها در اين جلسه احتمالاً تمرين ما به جايى نخواهد رسيد و بايد روزهاى ديگر هم آمد. فعلاً بايد سكوت كرد و دستور استاد را اجرا كرد. در آن ايام گاه براى فراگرفتن و اجراء يك آهنگ بايد مدتها درآمد و رفت و تمرين بود. اوضاع و احو ال به صورت كنونى نبود. آيا اين پسربچه قبلاً اين نت ها را ديده است و بر روى آنها تمرين كرده است؟ يا اولين بار است و با روش كار دايى جان آشنايى دارد. هزار فكر و انديشه گوناگون، اما چاره نيست و بايد صبر كرد و عاقبت كار را ديد. پرويز مرا به اتاق ديگر كلاس

هدايت كرد. اتاق تمرين بود و يكى دو عدد پوپيتر در آن به چشم مى خورد. اولين گفتگو «آقاى همايون پور اون پوپيتر را خواهش مى كنم پايين بكش». اين پسربچه قدش به پوپيتر نمى رسيد. شگفت زدگى و استعجاب بيشتر از پيش مرا در خود مى گيرد. آخر اين پسربچه كه قدش نمى رسد كه خودش اين پوپيتر را تنظيم كند اين نت ها را چگونه با من تمرين خواهد كرد افسوس كه خيلى چيزها و وقايع و اتفاقاتى كه آدم در صحنه ى زندگى مى بيند به صورتى ضبط كردنى نيست؛ و با نوك قلم و تعريف و توجيح نمى توان عين آن صحنه را به ديگران نشان داد و اگر اين كار امكان داشت و از آن برخورد و صحنه فيلمى تهيه مى شد، فيلمى مستند براى نشان دادن استعداد فطرى و ذاتى انسانها بود. پرويز پوشه را باز كرد و نت ها را بر روى پوپيتر گذاشت، ورق زد و صفحه ى مورد نظر و احتياج را با نوك آرشه نشان داده گفت: «خوب، اين كه پيش درآمد است و بعد دايى جان چهار مضراب مى زند و شما مى خوانيد، اين تصنيف اول شما است».

يك آهنگ محلى بود كه شعر فارسى روى آن گذاشته بوديم. گفتنى است كه آهنگهاى آهنگسازان طراز اول در آن زمان در اختيار چند نفر بود و ما كه تازه كار بوديم و اصلاً دستمان به آهنگهاى بزرگان موسيقى نمى رسيد. آهنگ دوم از استاد بود، روانش شاد و اين اولين آهنگ يك آهنگساز معروف بود كه من مى خواندم. گفت حالا اين تصنيف شما است. آهنگ اولى را من حفظ بودم و فقط بايد با موزيك فواصل آن آشنا مى شدم. اما اين دومى را بايد تمرين

مى كرديم. شعر در دست من. گفت: «حالا من يك دفعه از اول تا آخر مى زنم گوش كنيد»، چشم، اطاعت مى شود بچه ى شيطان بازيگوش! معمولاً شعر ترانه را هم همراه و بالاى نت مى نوشتند. شعر ترانه از نواب صفا بود كه من هنوز او را از نزديك نديده بودم. در سال هاى بعد او را ديدم و از ياران جليس من با پرويز و ديگر دوستان شده عاشق حسين ياحقى بود و در ملاقاتهاى اخير ابوعطاى او را كه من با آواز همراهى كرده ام شنيد و هاى هاى گريه كرد. چون از تك نوازيهاى او فقط دو سه نوار به يادگار مانده است. پرويز در كمال قدرت و آگاهى و تسلط و دقت در ضرب (ريتم) و راهنمايى من تمرين را شروع كرد. اينجا شعر است. اينجا موزيك است. او زد و ما خوانديم. كار تمرين را استادانه اداره كرد و تمرين تمام شد و ترديد و استعجاب من حالا تبديل به يقين شده بود. او در همين سن و سال بيشتر از خيلى پيرمردها در كار موسيقى تبحر داشت، عجله داشت، بچه ها توى خيابان منتظر او بودند. با يك خداحافظى عجولانه از من پايان تمرين را به دايى جان اطلاع داد و به سراغ دوستان رفت.

حالا من حيرت زده از اين پسربچه ى 13 ،12 ساله كه اين همه دانش موسيقى و قدرت اجراء را با اين سن و سال و در چه زمانى فراگرفته است. من قبل از اين ملاقات اولين برنامه ها را در روزهاى جمعه با اركستر على محمد نامدارى اجرا كرده بودم. نوازندگان آن اركستر همه هم سن و سالهاى من و بعضى ها بزرگتر بودند. آقايان: على تجويدى، عباس

شاپورى، ناصر زرآبادى، يحيى نيك نواز و برادران مرتضى و مصطفى گرگين زاده و يك نوازنده ى تار، كه در سالهاى بعد همه از نام آوران موسيقى ما شدند. من و همه ى اينها بيش از 13 ،12 سال با اين پسربچه فاصله ى سنى داشتيم. اما اين كار آن روز و امروز او، كار سن و سال و تمرينات عديده نبود. طبيعت است و هر روز آدمى استثنايى به جامعه تحويل نمى دهد، بايد سالها بگذرد تا در صحنه ى هنر و ادب و شعر و موسيقى كسى در جامعه علم شود و به قول باباطاهر: «به هر الفى الف قدى برآيد».

(تو 1282 ش)، موسيقيدان. در تهران به دنيا آمد. ابتدا از شبيه خوانهاى تعزيه بود. سپس كمانچه را نزد خواهر خود آموخت و بعد به محضر حسين خان اسماعيل زاده رفت و فن صحيح نواختن آن را از او فراگرفت و بعدها نت و اصول علمى موسيقى را نيز از صبا آموخت. ياحقى علاوه بر اين ساز، به آموختن سه تار و ويولن پرداخت، به طورى كه ويولن، ساز تخصصى وى گشت و در اين ساز سبكى تازه براى موسيقى ايران به ارمغان آورد. او علاوه بر كلاسهاى خصوصى، در هنرستان هنرهاى زيبا نيز به تعليم ويولن مى پرداخت. ياحقى حدود پانصد آهنگ و پيش درآمد و رنگ ساخته كه از بهترين آثار هنر موسيقى كلاسيك ايران به شمار مى رود. بعضى از آثار وى: «برق غم»؛ «جوانى»؛ «بى خبر»؛ «گل مستان».[1]

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد اول)

منابع زندگينامه :[1] استادان موسيقى (72 -71)، تاريخ موسيقى (490/ 2)، سرگذشت موسيقى (462 -459/ 1)، مردان موسيقى (227 -219/ 1).

ياري بخاري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 959 ق)، خطاط.

از آثار وى: يك قطعه از مرقع بهرام ميرزاى صفوى، به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد الفقير يارى البخارى»؛ قطعه اى ديگر به قلم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «تحريراً فى شهر سنه ى 959، مشقه العبد الحقير، يارى البخارى غفر ذنوبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (964/ 3)، هنر عهد تيموريان (585 -584).

ياقوت مستعصمي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جمال الدين بن ياقوت مستعصمى كه بعدها به وى لقب «قبلةالكتاب» داده اند مردى اديب و عالم و فاضل و شاعر بود و پايه ى خط را به جايى رسانيد كه قبل از وى كسى بدان نرسيده و بعدها نيز كمتر نظير داشته است. ياقوت از غلامان «المستعصم باللَّه» آخرين خليفه ى عباسى (656 -640 ه.ق) و از دست پروردگان وى بود و به همين جهت خود را مستعصمى مى خواند و خليفه وى را مى نواخت و از تربيت وى دقيقه اى فرونمى گذاشت. ياقوت ابتدا نزد «عبدالمؤمن» و بعد نزد «شيخ حبيب» مشق كرد و اينكه بعضى گويند از «زينب شهده» و «ولى عجمى» تعليم خط گرفته است روا نيست زيرا كه زينب به سال 574 و ولى به سال 618 درگذشته اند و در آن تاريخ ها ياقوت متولد نشده يا كودكى بوده است و اينكه وى را طويل العمر و بعضى گويند 180 سال زيسته، سهو است و اين اشتباه از آنجا حاصل شده كه آثارى با رقم ياقوت ديده اند كه تاريخ آن قديم بوده و خواسته اند با حيات ياقوت مستعصمى وفق دهند در صورتى كه اين قبيل آثار از دو ياقوت ديگر است كه مقدم بر ياقوت مستعصمى بوده اند. بعضى سن ياقوت را

هشتاد و نه سال دانسته اند كه همين صحيح است.

ياقوت نزد مستعصم بسيار معزز مى زيست و كاتب ديوان او بود و در زمان خود شهرت فراوان يافت. او زمان هلاكو و اوايل دوران غازان خان را نيز دريافت و نزد خاندان جوينى منزلتى پيدا كرد و اتابك علاءالدين جوينى نيز وى را مى نواخت و فرزندان خود و برادرش شمس الدين جوينى را براى تعليم خط به وى سپرد و غالب اكابر بغداد فرزندان خود را براى تعليم نزد او گذارده بودند.

تاريخ مرگ ياقوت را 667 -697 ه. ضبط كرده اند ولى اصح احوال سال 698 هجرى قمرى است و همان است كه ابوالفضل عبدالرزاق احمد معروف به «ابن الفوطى» صاحب كتاب «حوادث الجامعه» كه مردى مورخ و اديب و فاضل و خوشنويس معاصر ياقوت مستعصمى بوده نقل كرده و البته قول وى در اين باب حجت است. وفات ياقوت در بغداد اتفاق افتاد و در جوار قبر احمد بن خليل به خاك سپرده شد. ياقوت را علاوه بر خوشنويسى به تندنويسى نيز ستوده اند چنانكه بعضى گفته اند سيصد و شصت و چهارمين قرآن به خط وى را ديده ايم. با ظهور ياقوت مستعصمى خطوط متنوع اسلامى محدود و ثابت گرديد، و اقلام مختلف در زمان او به شش خط منحصر و متداول شده (ثلث، نسخ، ريحان، محقق، توقيع، رقاع) كه به خطوط اصول معروف گرديد و از اين زمان تا مدتى غير از اين اقلام شش گانه ذكرى از قلم ديگر به ميان نيامده است و از اقلام سته همه را به خط ياقوت ديده ايم و به گمان من خط ثلث و ريحان را به مراتب از ساير اقلام خوشتر مى نوشته

است. از آثار خطوط ياقوت مقدار زيادى از قرآن ها و كتابها و قطعات و مرقعات در كتابخانه ها و موزه هاى ايران و كشورهاى ديگر موجود است، از جمله در ايران: در كتابخانه ى ملك، كتابخانه ى سلطنتى، موزه ى ايران باستان، كتابخانه ى مجلس شوراى ملى و كتابخانه ى آستان قدس رضوى مشهد و در خارج ايران. در بقعه ى مولانا جلال الدين بلخى در قونيه ى تركيه، كتابخانه ى دانشگاه استانبول، موزه ى آثار اسلامى ترك، كتابخانه ى اياصوفيه و استانبول و غيره و آنچه من از خطوط او ديده ام: ادعيه ى ايام هفته (18 برگ) سلطانى. ثلث دو دانگ جلى ممتاز، نسخ كتابت عالى با رقم: «المفتقر الى رحمة ربه، ياقوت المستعصمى فى صفر سنة اثنين و ثمانين و ستعمائه (682) والحمدلله وحده.

از آثار اوست: قرآن خشتى كوچك ثلث كتابت خفى عالى با رقم «ياقوت المستعصمى» در بقعه ى مولوى در قونيه.

- قرآن وزيرى بزرگ، جلد ضربى ممتاز. تماما حواشى تشعيرسازى قرن 9 و 10 و مذهب، ثلث كتابت ممتاز با رقم: «كتبه العبد المذنب ياقوت المستعصمى» و در دو شمسه نوشته شده است: «به رسم كتابخانه ى نواب نامدار گردون وقار سپهر اقتدار اقبال پناه عاليجاه بهروز محمدخان خلداللَّه تعالى فى دوام ايام عمر و دولته و رفقه و اقباله الى يوم الدين فى شهور سنة ت و سبعين و ستمائه (767) در اونيورسيته ى اسلامبول.

- قرآن وزيرى جلد روغنى قديم دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب مرصع عالى نسخ كتابت خوش با رقم: «كتبه الفقير الى رحمةاللَّه تعالى و عفوه ياقوت المستعصمى» «فى سلخ ذى الحجة المبارك من سنة اربع و سبعين و ستعمائه...» 674 در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآن وزيرى، جلد روغنى ممتاز جديد. چهار صفحه ى اول متن

و حاشيه مذهب عالى (جديد). خط نسخ خفى عالى. سر سوره ها ثلث و زر محرر ممتاز با رقم: «وقع الفراق من كتابة هذا القرآن المجيد فى شهور سنة ثلاثين و ستعمائه على يدالضعيف ياقوت المستعصمى و قد كتب فى هذا العام مستقيما فى مدينة المشرفه بعد ما قضيت ما فرض اللَّه سبحانه و تعالى على من حج بيته الحرام و مواظبا بكتابة هذا القرآن الحميد اطاعة لامر سيدى مولائى السلطان اللَّه الاعظم و الخاقان الاكرم مالك رقاب الامم خليفه اللَّه المستعصم باللَّه...» 630 در كتابخانه ى سلطنتى.

- قرآن سلطانى مذهب (تذهيب جديدتر از اصل) ريحان دو دانگ بزر محرر. سر سوره ها رقاع دو دانگ عالى با رقم: «... ياقوت المستعصمى...» در موزه ى اسلامى ترك.

- قرآن وزيرى خشتى كوچك مذهب قديم، نسخ كتابت خفى عالى. سر سوره ها تزيينى با رقم: «كتب ياقوت المستعصمى فى الاربعاء رابع شعبان المبارك سنة ثلث و تسعين و ستمائه (693) حامدا للَّه تعالى على نعمه و مصليا عى نبيه محمد و آله الطاهرين و مسلما» در موزه ى اسلامى ترك.

- قرآن خشتى جلد ميشن عنابى منگنه. دو صفحه ى اول تمام مذهب عالى با رقم: «ياقوت مستعصمى...» سال 680 در كتابخانه ى ملك.

- قرآن خشتى كوچك جلد سوخت معرق طلاپوش، دو صفحه اول تمام مذهب، ثلث جلى عالى (سر سوره ها) نسخ كتابت خفى خوش (متن) با رقم: «... ياقوت بن عبداللَّه» سال 668 در موزه ى ايران باستان.

- قرآن رحلى جلد سوخت معرق طلاپوش. دو صفحه ى اول تمام مذهب ممتاز ثلث كتابت عالى با رقم: «... ياقوت المستعصمى...» در تاريخ سال 685 موزه ى ايران باستان.

- قرآن وزيرى كوچك سوخت ذهيب برجسته ى مزين، نسخ كتابت خفى خوش با

رقم: «كتبه العبد اضعيف الى اللَّه القوى ياقوت الملوك المستعصمى فى شهر ربيع الثانى شهور سنة ثلث و ثلثين و ستمائة مراعيا لا حسانه الشامل و لطفه الكامل. اللهم ابد خليفة رسول رب العالمين المستعصم باللَّه الملك الحق المبين». (قرآن را به شاه سليمان تقديم كرده اند و رقم ياقوت و تاريخ آن مشكوك و اصلى خط و نسبتش به ياقوت صحيح است). در مجموعه ى مهدوى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ياقوت ملكي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن وزيرى مذهب دوره ى شاه طهماسب اول. متن و حاشيه شده ثلث ريحان كتابت خفى و سر سوره ها ثلث محرر نيم دو دانگ عالى با رقم: «شرف به كتابة هذا المصحف... ياقوت الملكى... فى سنة ثلاث و تسعين و ستمائة...» (ملكى را تراشيده و مستعصمى كرده اند ولى جاى تراشيدگى (لام) و (كاف) و حتى سركج كه هنوز هست ثابت مى كند كه مستعصمى نيست و ملكى است. فقط اشكال در اين است كه گويا ياقوت ملكى در 618 مرده است و تاريخ هم خدشه اى ندارد) نزد آقاى آقا ميرزا موسى خان پيرامون.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

ياقوت، محمد عارف

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ورقى، صفحات اول مذهب مزمن، جلد ساغرى مشكى. مهر قمرالدين خان وزيرالممالك محمد شاه هندى دارد. نسخ كتابت جلى قديم خوش با رقم: «كتبه العبد محمد عارف ياقوت» (رقم اطمينان ندارد) «فى 670» در كتابخانه ى مجلس.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

يزداني شيرازي، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1328 -1252 ق)، خطاط، موسيقيدان، اديب و شاعر، متخلص به يزدانى. ششمين فرزند وصال است. وى در شيراز به دنيا آمد. او در ادبيات، رياضيات، نجوم و نظم و نثر عربى توانا بود، شعر مى گفت و از موسيقى نيز بهره ى تمام داشت و رباب را خوب مى نواخت. يزدانى خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و از شيوه ى ميرعماد پيروى مى كرد و كتبيه هاى اطراف حرم شاهچراغ و برادرش سيد مير محمد در شيراز و همچنين كتيبه هاى قسمتى از رواق مطهر امام رضا (ع) به قلم اوست. عبدالوهاب در كهنه كردن كاغذ و مركب دست داشت و فن نقاشى را خوب مى دانست. يزدانى به همراه برادر خود، وقار، سفرى به عتبات كرده و از آنجا به تهران آمده و سپس به زادگاه خود بازگشته است. او در شيراز درگذشت و در بقعه ى سيد مير محمد، نزد برادرش، فرهنگ دفن شد. از آثار وى: كتابت و نقاشى «خسرو و شيرين» نظامى، كه به امر ناصرالدين شاه انجام پذيرفته است؛ يك نسخه «ديوان» انورى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... حرره العبد الاقل، عبدالوهاب بن وصال، طاب ثراه فى سنة 1275»؛ يك نسخه «مناجات» حضرت على (ع)، به قل دو دانگ خوش، با رقم: «نمقه... عبدالوهاب المتخلص به يزدانى ابن مرحوم المغفور الوصال... فى شهر شعبان المعظم 1282»؛ يك

قطعه به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «يزدانى»؛ قطعه اى ديگر، به قلم كتابت خوش، با رقم: «يزدانى».[1]

ميرزا عبدالوهاب متخلص به يزدانى ششمين پسر وصال شيرازى (و. 1252 ه.ق- ف. 1328 ه.ق) وى يكى از خوش نويسان و نقاشان و ادباى عصر خود به شمار مى آمد، و آنچه از اشعار او در دست است 7 قصيده و 14 غزل مى باشد و ضمناً كتيبه هاى دور حرم شاه چراغ و سيد محمد به خط اوست و چند نسخه از كليات سعدى و ديوان حافظ نوشته و از موسيقى نيز بهره ى كافى داشته و رباب خوب مى نواخته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (362 -361)، احوال و آثار خوشنويسان (420 -419/ 2)، احوال و آثار نقاشان (353 -352/ 1)، اطلس خط (567)، حديقةالشعراء (2116 -2113/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (892 -888/ 5)، الذريعه (1311/ 9)، ريحانه (389 -387/ 6)، طرائق الحقائق (384/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1019 -1016/ 2)، فرهنگ سخنوران (1013)، مرآت الفصاحه (724 -720)، مكارم الآثار (1413 -1412/ 4).

يزداني، سيف الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خوشنويس.

تولد: 1307، دامغان.

درگذشت: 1362.

سيف الله يزدانى در دوره ى تحصيلات ابتدايى علاقه ى خود به خوشنويسى را آشكار كرد و به تشويق دايى خود كه از مجتهدين بود و از خط خوش بهره داشت، به خطاطى روى آزاد و بعدها در تهران و به ويژه در هنرستان آزاد كمال الملك زير نظر على اكبر كاوه به تكميل هنر خوشنويسى خويش پرداخت.

وى سرانجام به درجه ى استادى خوشنويسى نايل آمد و به كتابت آثار ارزشمندى از جمله ديوان حافظ، ترجيع بند هاتف، شاهنامه بايسنقر و ترمه ى ايران (تهران، 1356)؛ پرداخت. دو اثر شمع جمع و رسم المشق يزدانى از آثار اوست. از همه مهم تر چون نستعيلق را

كمال هنر خطاطى خود مى دانست، به نگارش قرآن كريم به خط زيباى نستعليق روى آورد و در آخرين روزهاى حيات خود آن را به پايان برد كه اين مصحف بعدا انتشار يافت.

استاد يزدانى از سال 1358 تا پايان عمر خود سمت استادى و عضويت در شوراى عالى انجمن خوشنويسان ايران را عهده دار بود و در سال 1362 در سن 55 سالگى از سراى فانى به ديار باقى شتافت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

يزدي اشرفي محمدي، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، خطاط. از خوشنويسان دروه ى متأخر است و كتيبه ى كاشى معرق ايوان شمالى مسجد وكيل شيراز را كه اصل آن به خط حسين بن محمد شريف حكاك است، اين خوشنويس تكميل كرده كه بعضى به خط ثلث و برخى به نستعليق چهار دانگ كتيبه ى خوش است، با رقم: «... شرفنى بكتابه نواقص من كتيبه هذا البيت الجامع، و انا المذنب عبدالعلى اليزدى اشرف محمدى 1347».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (404 / 2).

يزدي قلعه كهنه اي، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از آثار وى چهار نسخه كتاب «جنات الخلود» است كه با رقم و تاريخهاى مختلف نوشته و همه ى نسخه هاى به خط نسخ است و تاريخهاى آن: 1260 ،1259 ،1250 و 1261 ق مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1098 / 4).

يزدي، ابوالهادي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه تاريخ شاه اسماعيل و شاه طهماسب صفوى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «تمت التاريخ... ابن سيف الدين حسين، ابوالهادى يزدى فى 1093».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (36 -35 /1).

يزدي، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. از خطوط وى: ادعيه ى نيم ربعى جلد روغنى، سرلوح مذهب مرصع، نسخ كتابت و رقاع كتابت خوش، با رقم: «... و انا العبد الاحقر حاجى جعفر اليزداى (كذا)... سنه ست و ثلاثون مأتين بعد الالف من الهجرة...»؛ يك نسخه «زاد المعاد» نيم ورقى جدول دار مذهب طلااندازى، نسخ كتابت خوش، با رقم: «... و انا العبد الاقل الداعى... حاجى جعفر اليزدى... سنه 1245 خمس اربعين مأتين بعد الالف...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1056/4).

يزدي، شرف الدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح س دهم ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «گوى و چوگان» عارفى، به خط نستعليق كه سرلوحه و خاتمه ى كتاب منقوش و مرصع و عناوين آن، نگارين و حواشى نيز، در مكتب هرات تشعير و تذهيب شده و بدون تاريخ است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر عهد تيموريان (331 -330).

يزدي، عبدالرحمان

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن وزيرى كوچك، دو صفخه اول و سر سوره ها مذهب مرصع، به خط نسخ كتابت ياقوتى خفى خوش و عالى، با رقم: «قد وقع الفراغ... عبدالرحمن بن محمد بن ابى المفاخر التيمى محتدا اليزدى... سنه ثلث و خمسين سبعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1099 / 4).

يزدي، عبدالرحمن

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن وزيرى كوچك دو صفحه ى اول و سر سوره ها مذهب مرصع خط نسخ كتابت ياقوتى خفى خوش بلكه عالى با رقم: «قد وقع الفراغ من كتبه هذا المصحف الشريف المبارك على يدى اقل خلق اللّه و اضعفهم العبد المتخلص والداعى المختصص المحب لصاحبه اعز اللّه انصاره و متعه به دهراً طويلا عبدالحرمن بن محمد بن ابى المفاخر التيمى محتداً اليزدى مولداً ختم اللّه عاقبة بالحسنى و جعل آخر له خيراً اللّه من الاولى فى منتصف محرم الحرام سنة ثلث و خمسين و اربعمائة» نزد آقاى فروزانفر.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

يزدي، عبداللّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اوست: قرآن وزيرى بزرگ. جلد روغنى عالى، دو صفحه ى اول مذهب، دو صفحه ى افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى، نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «كتبه اقل خلق اللّه ابن محمد محسن اليزدى عبداللّه». «فى سنة تسع و سبعين بعد الالف 1079 من الهجرة» در كتابخانه ى سلطنتى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

يزدي، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1251 ق)، خطاط. از آثار وى: يك قطعه نسخ نيم دو دانگ و رقاع خوش، با رقم: «راقم الحروف محمد ابراهيم اليزدى فى 1225»؛ يك قطعه نسخ دو دانگ جلى و شكسته ى كتابت خفى خوش، با رقم: «العبد المذنب... محمد ابراهيم يزدى فى سنة 1236»؛ مرقع «ادعيه و حرزها»، به خط نسخ و آخر رقاع نيم دودانگ عالى، با رقم: «بجهة اهداء حضور... آقا محمدعلى مذهب... و انا العبد الاقل الراعى محمد ابراهيم اليزدى فى سنة 1248»؛ «دعاى صباح»، نيم ربعى مذهب، نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، با رقم: «... محمد ابراهيم اليزدى فى سنة 1248... محروسه اصفهان»؛ «ادعيه» وزيرى كوچك، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... انا العبد الاثم محمد ابراهيم اليزدى فى 1251».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1139/ 4).

يزدي، محمد اشرف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1102 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه تفسير «مجمع البيان» وزيرى، نسخ خفى نزديك به غبار خوش، با رقم هاى: «فرغ من كتابة العبد الاضعف محمد اشرف اليزدى، يوم الاربعاء الثمانية عشر من شهر صفر سنة تسع و تسعين بعد الالف» و «... فرغ من نساخته افقر عباداللَّه واحوجهم... فى شهر جميدى الاولى سنة اثنين و مائة بعد الالف... و انا العبد الاضعف ابن محمدتقى اليزدى محمد اشرف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1145/ 4).

يزدي، محمد مهدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، خطاط. اهل يزد و نقاشى ماهر بر روى فلزات سخت، به ويژه اسطرلاب بود. او از شاگردان محمد مقيم يزدى، طراح و نقاش و سازنده ى اسطرلاب ها، به شمار مى آمد. از آثار وى: اسطرلابى زيبا، با رقم: «نقشه محمد مهدى اليزدى»؛ اسطرلابى كه در بالاى آن به خط عالى نوشته شته: «نقشه محمد مقيم اليزدى عفى عنه» و در زير آن بين ترنج كوچكى، رقم نهاده: «نمقه محتاج الى اللَّه الغنى محمد مهدى اليزدى»؛ اسطرلابى كه با جواهرات گوناگون ترصيع شده و به شاه عباس هديه گشته است؛ اسطرلابى كه دستگيره دماغه آن، به نقوش كنده كارى اسليمى ترتيب يافته و خطوط رويه آن با خط نسخ و رقاع كتابت شده، با رقم: «محمد مهدى بن محمد امين اليزدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1089/ 3).

يزدي، محمد هاشم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1190 ق)، خطاط. از آثار وى: قرآن نيم ربعى، جلد ساغرى مذهب، دو صفحه ى اول و افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى، نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «... محمد هاشم يزدى» 1190 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1208/ 4).

يزدي، محمدجعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1238 ق)، خطاط. از آثار وى: يك نسخه «منتخب الاعمال» علينقى ابن ابى محمد استرآبادى، وزيرى كوچك مذهب عالى، نسخ و رقاع خوش، با رقم: «حرره العبد الاقل... ابن محمدباقر، محمدجعفر... سنة 1238 من الهجرد النبوية»؛ ادعيه نيم ربعى، نسخ كتابت جلى خوش، با رقم: «فى شهر شوال المكرم... ابن محمدباقر، محمدجعفر فى 1224».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1156/ 4).

يزدي، محمدصادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن روغنى عالى عمل وهاب تاريخ 1272 مذهب مرصع منقش نسخ كتابت خفى متوسط را رقم: «كتبه العبد تراب اقدام المؤمنين محمدصادق الحسينى اليزدى» «فى سنة 1256» در مجموعه ى مهدوى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

يزدي، محمدهاشم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اثر اوست: قرآن نيم ربعى، جلد ساغرى مذهب، دو صفحه ى اول و افتتاح متن و حاشيه مذهب عالى، صفحات آخر نيز مذهب مرصع عالى، نسخه تماماً مزين است. نسخ كتابت خفى خوش با رقم: «... محمدهاشم يزدى» سال 1190 در كتابخانه ى ملى.

برگرفته از كتاب :قرآن نويسان و گزيده قرآنهاي نفيس ايراني

يعقوبي هروي، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، خطاط. از خوشنويسان زبردست گمنام است. از آثار وى: يك قطعه از مرقعى، به قلم چهار دانگ خوش، با رقم: «كتبه محمد هروى سنه ى 1122»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «كتبه محمد هروى سنه ى 1132»؛ يك قطعه از مرقع نستعليق دو دانگ متوسط و رقاع كتابت خوش، بارقم: «كتبه شيخ محمد اليعقوبى...»؛ يك قعطه از مرقع نستعليق كتابت و رقاع كتابت خوش، با رقم: «مشقه العبد... شيخ محمد اليعقوبى احسن اللَّه احواله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1208/4 ،861/3).

يغما جندقي، رحيم، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1276 -1196 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به يغما. در خور، از توابع جندق و بيابانك، به دنيا آمد. نام اول وى رحيم بود و بعد از اينكه نزد معلمان دستگاه امير اسماعيل خان علوم مقدماتى را آموخت، به ابوالحسن تغيير نام داد و تخلص شعريش را مجنون انتخاب كرد و سمت منشى گرى خان عامرى و بعدها منشى گرى سردار ذوالفقار خان را به خود اختصاص داد. وى به علت حسادت برخى افراد مورد خشم قرار گرفت و به اجبار در حضرت شاه عبدالعظيم شهر رى معتكف شد و تخلص خود را به يغما تغيير داد. يغما در قم به اتفاق ميرزا محمدعلى مازندرانى و ميرزا ملك الكتاب، داماد قائم مقام، انجمنى به نام انجمن مفاكهه تشكيل دادند كه پس از مدتى انجمن منحل شد و يغما به مشهد رفت و در مدرسه ى علميه ى ميرزا جعفر ساكن شد. وى پس از چندى به اصرار حاجى ميرزا آقاسى، صدر اعظم محمدشاه، به وزارت حكومت كاشان منصوب شد و مدتها با حاج ملا احمد نراقى، صاحب «معراج السعاده»، دوستى و

معاشرت داشت. وى به تصوف گرايش داشت، ولى گويند بعدها با خواندن كتاب «ارشاد العوام» حاج محمد كريم خان كرمانى، و همچنين به تشويق فرزند خود اسماعيل، متخلص به هنر، در سلك پيروان شيخيه درآمد. يغما به اصرار فرزندانش به زادگاهش بازگشت و در آنجا نيز درگذشت و در بقعه ى امامزاده داوود دفن شد. از تأليفات وى: «منشآت»، به نثر، شامل مكتوبات فارسى؛ «غزليات»؛ «هجويات» مانند: «سرداريه»، «قصابيه»، «احمدا»، «خلاصة الافتضاح»، «صكوك الدليل» يا «شكوك الدليل» و مثنوى «قاضى نامه»؛ «مراثى»؛ «ترجيعات»؛ «قطعات»؛ «رباعيات». از آثار خطى او: «برهان قاطع»؛ «المعجم فى معايير اشعار العجم»؛ «ديوان» ظهير فارابى؛ «كليات» سعدى؛ «خمسه» نظامى؛ «مقامات» حميدى؛ «ديوان» كمال الدين و جمال الدين عبدالرزاق اصفهانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (971/ 3)، ارمغان (س 5، ش 9 و 10، ص 501 -485، ش 11 و 12، ص 642 -636)، از صبا تا نيما (127 -109/ 1)، تاريخ ادبيات ايران، براون (222 -217/ 4)، تاريخ قومس (504 -497)، تذكره ى سخنوران يزد (360 -356)، چهارصد شاعر برگزيده ى پارسى گوى (1197 -1196)، حديقةالشعراء (2127 -2121/ 3)، دايرةالمعارف فارسى (3361/ 2)، الذريعه (1314 -1313/ 9)، ريحانه (399 -398/ 4)، سخنوران نامى معاصر (3976 -3972/ 6)، سفينةالمحمود (267 -264/ 1)، شرح حال رجال (11 -9 / 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1959 -1958/ 2 ،1597/ 1) لغت نامه (ذيل/ يغما)، مجمع الفصحا (1208 -1204/ 6)، مجموعه ى آثار يغماى جندقى (مقدمه جلد يك و دو)، مصطبه ى خراب (221 -218)، مؤلفين كتب چاپى (170 -169/ 1)، نگارستان دارا (281 -280)، يادگار (س 5، ش 1 و 2، ص 142 -141)، يغما (س 1، ش 1،

ص 117 -112).

نقاشي

اباالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1238 ق)، نقاش. نقاش نازك قلم و مذهِّب بود كه عمده ى آثار او در نقاشى هاى روغنى است. از آثار او، جعبه ى مذهَّب با زمينه ى مشكى و به انواع نقوش تذهيبى، با رقم: «عمل اباالقاسم 1238» است. جلد روغنى قرآنى به خط اشرف الكتاب اصفهانى كه از آثار ممتاز وى مى باشد و رويه ى آن به انواع تذهيب و تشعير آرايش شده، با رقم: «اباالقاسم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (11 -10 /1).

ابدال بيگ نقاش باشي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. پدرش نقاش نومسلمان بود. نزد پدر آموزش نقاشى ديد، و شيوه ى وى را كه آميزه اى از شيوه هاى ايرانى و هندى و اروپايى بود، دنبال كرد. اين سبك تركيبى را عليقلى بيك و محمدزمان ابداع كردند و بعدها محمد ابراهيم، محمدرفيع، محمدمحسن رضوى و محمدقاسم آن را ادامه دادند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (11 /1)، تاريخ اصفهان (330)، تاريخ هنرهاى ملى (463 /1)، گلستان هنر (چهل و هشت)، هنر قلمدان (96 ،28).

ابراهيم علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1132 ق)، نقاش. در اواخر دوره ى صفويه مى زيست و در قاب آينه و قلمدان سازى مهارت داشت. تنها اثر رقم دار وى: قاب آينه ى زيبايى است، با رقم: «ابراهيم على 1132».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (15 /1).

ابراهيم ميرزا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از شاهزادگان قاجار و نواده ى فتحعلى شاه بود. در چهره سازى مهارت داشت و پردازهاى ماهرانه به عمل مى آورد. از آثار وى: تصوير استادانه ى ناصرالدين شاه، با رقم: «كمتر بن ابراهيم ميرزا ولد نواب محمود ميرزاى قاجار»؛ تصوير آبرنگى ديگرى از ناصرالدين شاه، با رقم: «كمترين ابراهيم ميرزا قاجار 1275».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (18 -17 /1).

ابراهيمي، پروانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

درگذشت: زمستان، 1366.

پروانه ابراهيمى نقاش بود. وى در حادثه ى سيل در تهران در زمستان 1366 درگذشت. موزه ى هنرهاى معاصر در زمستان سال 1366 نمايشگاهى از آثار پروانه ى ابراهيمى برگزار كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. پدر او نقاش معروف دوره ى فتحعلى شاه بود. از آثار وى: قلمدان تابوتى زيبايى است كه تصوير محمدشاه با آرايش سلطنتى به روى آن نقش بسته و تزيينات لباس و نمايش جواهرات به نيكوترين وجهى مجسم گشته است. حواشى و كناره ى قلمدان، شكارگاه باصفايى را نشان مى دهد كه سواران شكارچى با اسبان خود به گشت و شكار مشغول هستند. در قسمت داخلى آن نيز، تصوير مردى جلب نظر مى كند، «رقم ابوالحسن 1258».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (34 /1).

ابوالحسن ثالث، يحيي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1324 ق)، نقاش. وى پسر كوچكتر خانواده بود و به دستور ناصرالدين شاه به ابوالحسن ثالث ملقب گرديد. در آبرنگ و رنگ و روغن شيرين قلم بود و علاقه ى زيادى به كپى كردن آثار مشاهير داشت. از جمله كارهاى مشهور او، كپى تابلوى معروف آتش سوزى رافائيل است. از ديگر آثارش: نقاشى ميدان ارك، با: «رقم خانزاد ميرزا ابوالحسن خان پسر صنيع الملك فى سنه 1303»؛ منظره ى داخلى تالار مخصوص همايونى، با رقم: «... بدست خانه زاد ابوالحسن خان تشكل يافت 1305»؛ تصوير آبرنگى مكتب خانه اى كه شاگردان دور اطاق نشسته و كتابها را باز كرده و قرائت مى كنند و رقم «يحيى» دارد. در «احوال و آثار نقاشان» به چهار اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1438 -1437 /3 ،22 -21 /1).

ابوالحسن ميرزا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از مردم آذربايجان بود و فاقد قدرت تكلم. گويا از مظفرالدين شاه لقب نقاش باشى داشته و در تبريز فعاليت مى كرده است. اين نقاش در قلمدان سازى و چهره پردازى صاحب قلم بوده است. تنها اثر وى: قلمدان ساده و بى پيرايه اى كه در داخل سه مداليون مختلف، تصاوير زيبايى از زنان قاجار تصوير شده و به گل و مرغ زيبا آرايش يافته است و بين گلهاى كناره، منظره اى از شهر تبريز به استادى نقش بسته، با رقم: «ابوالحسن نقاش باشى 1295».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (37/1).

ابوالقاسم حسيني اصفهاني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى از هنرمندان پركارى بوده است كه اغلب آثارش بر روى قلمدان، قاب آينه، قاب عكس، ميز تحرير، جلد، سپر، حتى كاسه و بشقاب و ساير اشياء تزيينى نيز مشاهده مى شود. از آثار رقم دار او: جلد گل و مرغى قرآن مجيد كه در اين اثر پركار، تمام جلد به گل و مرغ آراسته گشته و به خط طلايى شكسته رقم «ابوالقاسم الحسينى اصفهانى سنه 1304» دارد؛ قاب عكس گل و مرغى شيرين و زيبا، با رقم: «عمل ابوالقاسم اصفهانى»؛ دو قاب عكس گل و مرغ متوسط كه به خط نسخ رقم «ابوالقاسم اصفهانى 1318» دارد؛ ميز خوب با تصاوير گل و مرغى كه براى ناصرالدين شاه ساخته شده است، با: «رقم ميرزا ابوالقاسم اصفهانى»؛ دو جعبه ى بزرگ، با گل و مرغ زيبا و درشت، با رقم: «عمل كمترين ابوالقاسم اصفهانى سنه 1320»؛ گل و بوته ى ممتاز و دلنواز كه برى ناصرالدين شاه ساخته شده بود، با: «رقم ميرزا ابوالقاسم اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال

و آثار نقاشان (47 /1).

ابوالمعصوم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1005 ق)، نقاش و چهره پرداز. ميرزا ابوالمعصوم پسر دايى نواب سلطان محمّد، پادشاه صفوى بود. در تصوير دست داشت و در طراحى قرينه نداشت، هميشه اوقات او صرف هنر مى گرديد. در نقاشى، وصّالى، نقّارى، فصّالى، افشانگرى، صحّافى، مقواسازى، حكاكى، خوان تراشى، قاشق تراشى، لاجوردشويى، و سنندروس تراشى و ترميم و ديگر صنايع عديل و نظير نداشت. قاضى احمد مورخ او را ستوده است. نسب وى از جانب مادر به شاه محمد خدابنده مى رسيد. او در قم وفات يافت و در آستانه ى منوره معصومه سلام الله عليها دفن گرديد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (49 /1)، تاريخ اصفهان (293)، دانشنامه ى ايران و اسلام (994 /7)، گلستان هنر (149).

ابوطالب شيخ

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1253 ق)، خطاط، نقاش، مذهّب و شاعر. او از مشايخ و مجتهدان بود و هفت قلم را نيكو مى نوشت و در نقاشى و تذهيب نيز دست داشت. ابوطالب در ادبيات و زبان فارسى و عربى مهارت داشت و به هر دو زبان شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (28 -27 /1)، احوال و آثار نقاشان (45 -44 /1).

ابوطاهر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، نقاش، طراح ظروف سفالين و تزيينات كاشى. در كاشان مى زيست. از آثار رقم داروى: بشقاب حنايى زيبايى كه با پيرايش ساده نقاشى شده، و به خط كوفى پيرآموز تزيينى آرايش شده است، با رقم: «عمل ابوطاهر بن محمد حمزه بن الحسن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (45 /1).

احمديه، اسفنديار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسفنديار احمديه هجدهم اسفندماه 1307 در محله پامنار تهران متولد شد. احمديه از سال 1336 به انيميشن روي آورد و موفق شد نخستين فيلم خود را در با عنوان "ملا نصرالدين" بسازد. امروز نام احمديه علاوه بر حك شدن زير تابلوهايش به عنوان يك انيماتور در تيتراژ فيلم ها و آثار مستقل انيميشن به چشم مي خورد. آخرين فيلم وي در سال هاي اخير اثر 90 دقيقه اي "رستم و اسفنديار" است. اين هنرمند پيشكسوت با وجود كهولت سن در حال حاضر به ساخت يكي ديگر از فيلم هاي انيميشن خود پرداخته است.

گروه : هنر

رشته : انيميشن

والدين و انساب : پدر اسفنديار احمديه از سرشناسترين پزشكان طب سنتي و نخستين مشوق وي در امر هنر بود.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسفنديار احمديه در دوران كودكي به رغم مشكلات در شنوايي و تكلم ابتدا به كودكستان و بعد به مدرسه معمولي رفته كه موفق به اخذ مدرك ششم ابتدايي ميشود و بعد از مدتي ترك تحصيل ، در رشته نقاشي در هنرستان كمال الملك ادامه تحصيل ميدهد . از سال 1324 در هنرستان كمال الملك تحت نظر استاداني چون اصغر پتگر، حسين شيخ، آشتياني و ... به فراگيري مباني نقاشي پرداخت و به مرور زمان و به واسطه گرايش

غريبي كه به اين هنر داشت توانست موفقيت هايي در اين حيطه كسب كند.

استادان و مربيان : از استادان اسفنديار احمديه مي توان به اصغر پتگر، حسين شيخ، آشتياني اشاره نمود.

هم دوره اي ها و همكاران : از همكاران اسفنديار احمديه جناب آقايان، پرويز اصانلو، نصرت الله كريمي، بهروز يغمائيان و اسماعيل شرعي مي باشند.

همسر و فرزندان : اسفنديار احمديه در سال 1336 با خانم پروين مهاجر ازدواج كردند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از ديگر فعاليت هاي اسفنديار احمديه ميتوان به موارد زير اشاره نمود: 1- فعاليت در وزارت فرهنگ و هنر از سال 1336 كه با فيلم ملانصرالدين انيميشن را شروع ميكند كه سال تا 1355 ادامه دارد و در آن سال بازنشسته ميشوند . همكاري با صدا و سيما از سال 1352 بصورت قراردادي .2-همكاري با آقاي بهروز يغمائيان كه به مدت 10 سال . در عين حال با صدا و سيما نيز همكاري داشته اند.3- همكاري با شركت فرهنگ هنري صبا از سال 1374 كه هم اكنون ادامه دارد.

آرا و گرايشهاي خاص : آنچه آثار اسفنديار احمديه را متمايز و شاخص جلوه ميدهد، استفاده از درونمايه هاي اجتماعي است. از زندگي مردم كوچه و بازار تا محله هاي قديمي تهران دستمايه كار اين هنرمند در حيطه نقاشي است.

جوائز و نشانها : در سال 1386طي مراسمي كه در موزه هنرهاي ديني امام علي(ع) بر پا شد از اسفنديار احمديه تشكر و قدرداني شد.

چگونگي عرضه آثار : آثاري كه امروزه از اسفنديار احمديه در موزه هنرهاي ديني امام علي (ع) از وي به نمايش گذاشته شده داراي سوژه ها و بن مايه هاي

مذهبي سنتي و آئيني است.

آثار :

1 خوشه گندم

2 رستم و اسفنديار

ويژگي اثر : آخرين فيلم اسفنديار احمديه رستم و اسفنديار ميباشد.

3 زاغي

4 زندگي

5 زيرك

6 ملانصرالدين

ويژگي اثر : اسفنديار احمديه درسال 1337 فيلم انيميشن 13 ثانيه اي به نام ملا نصرالدين را باهمان ابزار اوليه اين هنر ساخت.

7 موش و گربه

8 نارنج و ترنج

احمديه، اسفنديار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسفنديار احمديه هجدهم اسفندماه 1307 در محله پامنار تهران متولد شد. احمديه از سال 1336 به انيميشن روي آورد و موفق شد نخستين فيلم خود را در با عنوان "ملا نصرالدين" بسازد. امروز نام احمديه علاوه بر حك شدن زير تابلوهايش به عنوان يك انيماتور در تيتراژ فيلم ها و آثار مستقل انيميشن به چشم مي خورد. آخرين فيلم وي در سال هاي اخير اثر 90 دقيقه اي "رستم و اسفنديار" است. اين هنرمند پيشكسوت با وجود كهولت سن در حال حاضر به ساخت يكي ديگر از فيلم هاي انيميشن خود پرداخته است.گروه : هنررشته : انيميشنوالدين و انساب : پدر اسفنديار احمديه از سرشناسترين پزشكان طب سنتي و نخستين مشوق وي در امر هنر بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : اسفنديار احمديه در دوران كودكي به رغم مشكلات در شنوايي و تكلم ابتدا به كودكستان و بعد به مدرسه معمولي

رفته كه موفق به اخذ مدرك ششم ابتدايي ميشود و بعد از مدتي ترك تحصيل ، در رشته نقاشي در هنرستان كمال الملك ادامه تحصيل ميدهد . از سال 1324 در هنرستان كمال الملك تحت نظر استاداني چون اصغر پتگر، حسين شيخ، آشتياني و ... به فراگيري مباني نقاشي پرداخت و به مرور زمان و به واسطه گرايش غريبي كه به اين هنر داشت توانست موفقيت هايي در اين حيطه كسب كند.استادان و مربيان : از استادان اسفنديار احمديه مي توان به اصغر پتگر، حسين شيخ، آشتياني اشاره نمود.هم دوره اي ها و همكاران : از همكاران اسفنديار احمديه جناب آقايان، پرويز اصانلو، نصرت الله كريمي، بهروز يغمائيان و اسماعيل شرعي مي باشند.همسر و فرزندان : اسفنديار احمديه در سال 1336 با خانم پروين مهاجر ازدواج كردند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از ديگر فعاليت هاي اسفنديار احمديه ميتوان به موارد زير اشاره نمود: 1- فعاليت در وزارت فرهنگ و هنر از سال 1336 كه با فيلم ملانصرالدين انيميشن را شروع ميكند كه سال تا 1355 ادامه دارد و در آن سال بازنشسته ميشوند . همكاري با صدا و سيما از سال 1352 بصورت قراردادي .2-همكاري با آقاي بهروز يغمائيان كه به مدت 10 سال . در عين حال با صدا و سيما نيز همكاري داشته اند.3- همكاري با شركت فرهنگ هنري صبا از سال 1374 كه هم اكنون ادامه دارد.آرا و گرايشهاي خاص : آنچه آثار اسفنديار احمديه را متمايز و شاخص جلوه ميدهد، استفاده از درونمايه هاي اجتماعي است. از زندگي مردم كوچه و بازار تا محله هاي قديمي تهران دستمايه كار اين

هنرمند در حيطه نقاشي است.جوائز و نشانها : در سال 1386طي مراسمي كه در موزه هنرهاي ديني امام علي(ع) بر پا شد از اسفنديار احمديه تشكر و قدرداني شد.چگونگي عرضه آثار : آثاري كه امروزه از اسفنديار احمديه در موزه هنرهاي ديني امام علي (ع) از وي به نمايش گذاشته شده داراي سوژه ها و بن مايه هاي مذهبي سنتي و آئيني است.

________________________________________

آثار : خوشه گندم رستم و اسفنديار ويژگي اثر : آخرين فيلم اسفنديار احمديه رستم و اسفنديار ميباشد.3 زاغي زندگي زيرك ملانصرالدين ويژگي اثر : اسفنديار احمديه درسال 1337 فيلم انيميشن 13 ثانيه اي به نام ملا نصرالدين را باهمان ابزار اوليه اين هنر ساخت.7 موش و گربه نارنج و ترنج

اربابي، شهلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

شهلا اربابي (زاده 1323، شيراز) نقاش ايراني.

شهلااربابي در سال 1323 در شيراز در خانواده اي اهل ادب و هنر متولد شد و در سن 9 سالگي نقاشي را آغاز نمود. او از سال 1341 تا 1344 در مدرسه هنرهاي زيبا در تهران به تحصيل پرداخت سپس به رم رفت و به مدت چهار سال در رشته هنرهاي زيبا ادامه تحصيل داد.

اربابي در اواخر دهه 1360 و اوايل دهه 1370 مدرس دانشگاه تهران شد، سپس به آمريكا مهاجرت كرد و در سال 1358 در رشته نقاشي و در سال 1361 در رشته حكاكي از دانشگاه واشنگتن فارغ التحصيل شد.

نمايشگاه هاي بسياري از آثار

وي در اروپا و آمريكا برگزار شده است.و آثارش همواره مورد قدر داني واقع شده است. آثار او موضوع مطالعه مقالات بسياري در مورد نقاشي معاصر بوده است و برخي از آثارش به طور دايم در واشنگتن نگهداري مي شود.[1]

تولد 1323

شيراز زمينه فعاليت نقاش اهل شيراز سال هاي فعاليت 1344 تا كنون محل زندگي آمريكا

اردبيلي، برجعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از شاگردان برجسته و ممتاز سلطان محمد تبريزى بود. به همراه محمد بيگ و استاد حسين قزوينى، در كتابخانه ى شاهى افتخار شاگردى استاد سلطان محمد را داشتند و در آن كانون هنرى، به خلق آثار بديع و تصاوير زيبا مى پرداختند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (100/1).

ارژنگي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. معروف به مير مصوّر. وى برادر رسام ارژنگى است. در تبريز متولد شد و به روسيه رفت و هنر نقاشى را در شيوه هاى رنگ و روغن و آبرنگ و سياه قلم از استادان آنجا فراگرفت و بعد از بازگشت در زادگاه خود، تبريز، مى زيست و پس از چندى به رشت رفت. آثار به جا مانده از وى، اعم از رنگ و روغن و آبرنگ و سياه قلم در بين علاقه مندان و مجموعه داران فراوان بوده و اين مؤيد زبردستى و هنرمندى نقاش است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1343 -1342 /3).

ارسنجاني، علي عسكر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1302 ق)، اديب، عارف، خطاط، نقاش و شاعر. از اهالى قصبه ى ارسنجان شيراز و مردى درويش مسلك بود كه به ملااحمد ارسنجانى دست ارادت داده بود. از علوم رسمى و كمالات بهره داشت و خط نسخ را خوب مى نوشت و در نقاشى و چهره سازى نيز دست داشت. وى در زادگاه خود بدرود حيات گفت. از آثار او: دعاى صباح، جانمازى، دو صفحه ى اول مذهّب عالى نسخ و آخر رقاع كتابت خوش. ترجمه ى نستعليق كتابت خفى عالى، حواشى شكسته خفى خوش، با رقم: «على عسكر الارسنجانى الشيرازى 1292»؛ قرآن جلد روغنى، به خط نسخ و آخر رقاع كتابت خفى عالى، با رقم: «على عسكر بن محمد شفيع الارسنجانى سنه 1253»؛ يك قطعه نسخ و رقاع كتابت عالى، با رقم: «وانا العبد الاقل على عسكر الارسنجانى 1281».[1]

على عسكر ارسنجانى مشهور به ميرزا آقا در هنر خطاطى و شعر از نوابغ بود. على عسكر در شعر «الحان» تخلص مى كرده است. قطعات بسيارى از مرحوم ميرزا آقا به

جاى مانده است كه از ذوق و ابتكار وى حكايت مى كند.

على عسكر در اوان جوانى چنان در هنر خط و نقاشى درخشيد كه شهرت جهانى يافت و از طرف دولت هندوستان به آن كشور دعوت شد. سپس از آن كشور بازگشت و در شيراز بدرود حيات گفت و در حرم مطهر امامزاده سيد حاج غريب شيراز مدفون گرديد.

دعاى صباح، جانمازى، دو صفحه ى اول مذهب عالى نسخ و آخر رقاع كتابت خوش. ترجمه ى نستعليق كتابت خفى عالى، حواشى شكسته خفى خوش با رقم:

«كتبه فى شهر ربيع الاول سنة اثنى و تسعين و مأتين بعد الالف من الهجرة على عسكر الارسنجانى الشيرازى» «1292» در مجموعه ى آقاى سلطان القرائى.

- قرآن جلد روغنى رقم «يا اميرالمؤمنين» نسخ و آخر رقاع كتابت خى عالى با رفم: «حسب الخواهش... ميرزا عابد مستوفى شيرازى له الاعز... ميرزا محمدرضا من شهور سنة ثلث و خمسين و مأتين بعد الاف من الهجرة... سمت اختتام پذيرفت. و انا العبد الاثم الخاطى الجانى العاصى الفانى على عسكر ابن محمد شفيع الارسنجانى سنة 1253».

- يك قطعه نسخ و رقاع كتابت عالى با رقم: «كتبه فى شهر ذى القعدةالحرام سنة احدى و ثمان و مأتين بعد الف من الهجرة النبوية المصطفوية و انا العبد الاقل على عسكر الارسنجانى 1281» در مجموعه ى بيانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (249 -248)، احوال و آثار خوشنويسان (1121 -1120 /4)، حديقة الشعراء (20 /1)، ريحانه (106 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (707 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1251 /2).

استاد آقا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى نقاش و آرايشگر جلد روغنى چهارمين مجلد، كتاب «الف و ليل» مشهور، در كتابخانه ى گلستان تهران است.ا ستاد

آقا تزيين جلد را با همكارى غلامعلى نقاش به پايان رساند و در رويه ى جلد كتاب كه مجلس بزم پر حلاوتى است، استادى و مهارت خود را به نيكوترين شكل ارائه داده و چنين رقم گذاشته است: «بدستيارى استاد كل فى الكل جان نثار درگاه جهان پناه استاد آقا سمت اتمام پذيرفت، العبد غلامعلى شهر جمادى الثانى سنه 1275».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (2 /1).

استاد محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، نقاش. از نقاشان گرانمايه در عهد شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوى بود، كه در قلمدان نگارى كارهاى خوبى به ظهور رسانده است. از آثار او قلمدانى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر قلمدان (99).

استرآبادي، عبدالحي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هتشم و نهم ق)، خطاط و نقاش. از اهالى استرآباد بود. در زمان علاءالدوله،پسر بايسنقر ميرزا (865 -820 ق)، مى زيست. ولى در بغداد نشوونما يافت. وى به امر امير تيمور گوركانى در حدود 795 ق بعد از فتخ بغداد به سمرقند رفت و به خواجه عبدالحى هروى معروف شد. او پايه گذار سبك تيمورى در سمرقند است كه به همراه استادان تصويرساز نامى ديگر، مكتب ثانى بغداد را به سمرقند و سپس به هرات برد و به وسيله ى سلطان ابراهيم ميرزا شاهرخى به شيراز برگشت و در آن ديار توسعه يافت. از استادان وى، خواجه تاج الدين سلمانى و استاد شمس الدين از همه معروفتر هستند و صاحب «مناقب هنروران» وى را در خط و نقاشى شاگرد محمد سيمى نيشابورى ذكر كرده است. سلطان احمد بن اويس جلاير، پير احمد باغ شمالى و محمد بن محمود خيامى از شاگردان مهم وى به شمار مى آيند. از آثار منسوب به او: نسخه ى «ديوان» مصور خواجوى كرمانى، كه در 799 ق انجام يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1469 / 3 ،324 -322 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (335 -334 / 1)، گلستان هنر (سى و پنج، سى و شش، 150)، مناقب هنروران (98 ،57).

استرآبادي، محمدولي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از اهالى استرآباد بود و در جانورسازى و گرفت و گير حيوانات دست داشت. تنها اثرى كه از وى بر جا مانده است، تصوير اژدهاى پرهيبتى است كه در صخره ى كوهها جا گرفته و اطرافيان را به وحشت انداخته است و به خط نستعليق رقم «مشق محمدولى (يا ميرزا ولى) استرآبادى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1097 -1096 /3).

استرآبادي، ولي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. از آثار او تصوير اژدهاى سهمناكى است كه در روى صخره ها قرار گرفته و عده اى تماشاچى، با ترس و حيرت تمام، به عظمت و دهشتناكى اژدها حيران گشته اند، با رقم: «اثر مولانا ولى استرآبادى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1401/ 3).

اسدآبادي، ابوتراب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1280 ق)، نقاش. وى از نقاشان رنگ و روغن و اهل اسدآباد بود. او به شيوه ى مهدى نقاش باشى چهره مى ساخت و تا حدى نيز موفق بوده است. از آثار وى: تصوير يكى از رجال قاجارى كه با رنگ و روغن نقاشى شده است، با رقم: «ابوتراب اسدآبادى 1280».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (19 /1).

اسرار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. سياه قلم و قلمدان ساز گمنام دوره ى ناصرى است. او به شيوه ى آقافتحعلى نقاش شيرازى نقاشى مى كرد و رنگ ها را پريده و خوش حالت مى ساخت. از آثار رقم دار وى: قلمدان گل و مرغى است كه به رنگهاى روشن نقاشى شده است و كناره هاى نقوش به سياه قلم اصلاح گشته و در سمت راست رويه ى قلمدان به خط نسخ رقم «اسرار» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (65 -64 /1).

اسفرايني، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و فلزكار. اهل اسفراين و از استادان كوفتگر و فلزكار و طلاب كوب زمان خود بود. از آثار بى نظير اين هنرمند، پنجره ى بى نظيرى است در آستانه ى قدس رضوى كه به مهارت تمام شبكه و كنده كارى و طلاكوبى شده و كتيبه هاى زرين و نقوش هندسى عالى دارد. اين پنجره كه روى سنگ مرمر نصب شده و فولادى و زركوب است، با همكارى استادان نامى زمان اتمام يافته و رقم آن چنين است: «عمل حاجى محمد بن على حافظ اسفراينى تحت شهور محرم 817».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (143/1).

اسلاميان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1290، اصفهان.

درگذشت: 12 فروردين 1360، تهران.

حسين اسلاميان، فرزند محمد قلمدان ساز بود كه روزگار را به نقاشى و ساخت و تعمير قلمدان و تابلوهاى روغنى مى گذراند. حسين اسلاميان در نه سالگى به كارگاه پدر رفت و به فراگيرى نگارگرى و بوم سازى و روغن كارى روى بوم پرداخت. در آستانه ى دوازده سالگى، به طور رسمى به كارگاه پدرش راه يافت. بيست سالى به شاگردى و يادگيرى ظرايف و دقايق هنر نگارگرى در مكتب استاد ميرزا امامى پرداخت.

استاد حسين اسلاميان در سى سالگى كارگاه كوچكى براى خود آماه كرد. از آن پس به طور مستقل به كار هنرى پرداخت. در سال هاى اوج فعاليتش به سبب شنيدن سخنى در باب حرمت صورتگرى دست از كار هنر كشيد و به كشاورزى روى آورد. چند سال بعد، به فتواى مجتهدى بار ديگر به عرصه ى هنر پا بازگشت. در سال 1326 راهى تهران شد و در سال 1334 به اداره ى هنرهاى زيبا راه يافت.

حسين اسلاميان، در زمينه ى نگارگرى، تذهيب، تعشير، سوخت (نوعى تجليد چرمين)، قلمدان سازى، نقاشى

زيرلاكى و روغنى، ميناكارى، جلدسازى و ساخت انواع بوم مهارت داشت. يكى از آثار استاد، جلد آلبومى است كه در مجموعه ى موزه ى هنرهاى ملى ايران نگه دارى مى شود. تذهيب و نگارگرى اين جلد آلبوم به صورت نقاشى لاكى يا روغنى است. اين اثر هنرى، در پايان دهه ى 1330 و آغاز دهه ى 1340، در قطع 22 ضرب 32 سانتيمتر آماده شده است. اثر ديگر استاد، جلد روغنى مذهب با موضوع چوگان بازى است كه در اندازه ى 27 ضرب 41 سانتيمتر در سال 1350 به اتمام رسيد و در موزه ى هنرهاى ملى ايران نگه دارى مى شود. وى در اين اثر بيست و چهار حالت مختلف از چهره پردازى را نشان داده است و براى تذهيب تابلو از نگاره هاى مختلف انسانى- حيوانى و گياهى استفاده كرده است. برخى از آثار وى در موزه ى هنرهاى تزيينى حفظ و نگه دارى مى شود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اسماعيل زاده، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن اسماعيل زاده در سال 1301 ه.ش در زنجان به دنيا آمد. مرگ پدر پيش از تولد ، خانواده وي را ناچار به عزيمت به سوي تهران نمود. طولي نكشيد كه استاد با شوق ذاتي و حمايت مادر به هنر نقاشي روي آورد . نزد استاد محمد مدبر به فراگيري اين هنر پرداخت. او نقاشي را تا سرحد كمال دنبال نمود و به عنوان يكي از نگارگران « نقش هاي قهوه خانه اي » مطرح گرديد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

والدين و انساب : حسن اسماعيل زاده در سال 1301 در زنجان به دنيا آمد. مرگ پدرش پيش از تولد وي اتفاق افتاد.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : حسن اسماعيل زاده ، بازرگان زاده اي از شهرزنجان بود كه

قبل از تولد ، پدر را از دست داده بود و همين امر خانواده را در تنگنا و شرايط بدي قرار داده بود ، لذا جلاي شهر وديار نموده و به تهران رهسپار شدند .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : با توجه به عشق و علاقه اي كه حسن اسماعيل زاده به نقاشي داشت ، مادرش او را بعنوان شاگردي به استاد محمد مدبرسپرد وهمان شوق پس از چندي او را به استادي صاحب قلم و خلاق بدل ساخت . او خود درباره اين دوره چنين مي گويد : « وقتي به تهران آمدم ، براي شاگردي پيش استاد محمد مدبر رفتم . هر روز روي سنگي كه وسط آن گود بود به كمك يك تكه سنگ كوچك ، رنگها را مي - ساييدم و بعد از پشت الك رد مي كردم . بعضي روزها همراه استادم به خانه هاي اشراف مي رفتيم و گچبري ها را رنگ مي زديم و موقعي كه اين كارها نبود ، مي رفتيم قهوه خانه و تابلو مي كشيديم . »

خاطرات و وقايع تحصيل : حسن اسماعيل زاده از دوران تحصيل خود چنين سخن مي گويد : « آن روز آبرو و اعتبار يك قهوه خانه به نقاشيهايش بود و نقاش ، مقامي در حد يك بزرگ محل را داشت. بخصوص مرشد هم براي رونق محفلش از اين نقاشي ها شاهد مي آورد . آن موقع عده اي مي گفتند « صورت كشي » حرام است .ولي من در زندگي همين يك عشق را داشتم و دنبالش را هم گرفتم . وقتي در قهوه خانه مرشد نقل مي گفت

، من از روي حرفهاي او طرح مي كشيدم . »

استادان و مربيان : يكي از استادان حسن اسماعيل زاده ، استاد محمد مدبر مي باشد كه او از اين استاد تاثير شگرفي پذيرفت.

زمان و علت فوت : حاج حسن اسماعيل زاده (چليپا)، نقاش پيشكسوت قهوه خانه در روز جمعه 20 بهمن 1385 دار فاني را وداع گفت.

فعاليتهاي آموزشي : حسن اسماعيل زاده مراجعين زيادي براي يادگيري « نقاشي هاي قهوه خانه اي » دارد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسن اسماعيل زاده پس از مرگ استاد مدبر ، كار نقاشي را در آب انبار سيداسماعيل و ميدان مولوي ادامه داد . اين زماني بود كه شور و حال قهوه خانه ها كاهش يافته و كار نقاشي از رونق افتاده بود ، به همين جهت سفارش دهندگان كار نقاشي را تنها به عتيقه فروشي ها ، يهودي ها و خارجي ها مي فروختند.

همفكران فرد : حسن اسماعيل زاده به اتفاق عباس بلوكي فر و حسين همداني نگارگري در بخش « نقشهاي قهوه خانه اي » را دنبال مي نمايند .

آرا و گرايشهاي خاص : حسن اسماعيل زاده يكي از نگارگران بزرگ « نقش هاي قهوه خانه اي » است كه البته پيش از او حسين قوللر و محمد مدبر نقشهاي حماسي و مذهبي را به تصوير مي كشيدند .

چگونگي عرضه آثار : حسن اسماعيل زاده چندين بار آثارش را به تماشاي عموم گذاشته است : كه نمونه هاي آن در خانه آفتاب ،گالري سيحون و همچنين به اتفاق 15 هنرمند ديگر در بازار هنر پارك لاله بوده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 التنقيح في شرح العروه الوثقي . ( مباحث اجتهاد و تقليد ، طهارت ، صلوه )

ويژگي اثر : توسط حاج ميرزا علي غروي تبريزي كه تا كنون 9 جلد آن به چاپ رسيده است و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .( تقريرات آثاري هستند كه توسط شاگردان معظم له نوشته شده اند . )

2 الدررالغوالي في فروع العلم الاجمالي

ويژگي اثر : توسط شيخ رضا لطفي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

3 تحرير عروه الوثقي

ويژگي اثر : توسط شيخ قربانعلي محقق كابلي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

4 رساله در خلافت

5 فقه العتره في زكاه الفطره

ويژگي اثر : توسط سيد محمد تقي حسيني جلالي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

6 مباني العروه الوثقي ( مباحث مضاربه ، مزارعه ، شركت ، ضمان ، حواله ، نكاح ، غصب )

ويژگي اثر : توسط سيد محمد تقي خويي – فرزند آيت اله خويي – در 4 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

7 محاضرات في الفقه الجعفري

ويژگي اثر : توسط سيد علي حسيني شاهرودي در 3 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

8 مدارك العروه الوثقي = فقه شيعه ( مباحث اجتهاد

، تقليد ، طهارت )

ويژگي اثر : توسط سيد محمد مهدي خلخالي كه تا كنون 5 جلد از آن چاپ شده است و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

9 مستند العروه الوثقي ( مباحث صلوه ، خمس ، اجاره )

ويژگي اثر : توسط شيخ مرتضي بروجردي كه تا كنون 10 جلد از آن چاپ شده است و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

10 معتمد العروه الوثقي ( مبحث حج )

ويژگي اثر : توسط سيد رضا خلخالي در 5 جلد و ازتقريرات آيت اله خويي مي باشد .

11 2- قصيده در مدح اميرالمومنين علي (ع) در 900 بيت ، اين قصيده بوسيله علامه سيد مهدي موسوي خراساني در سه جلد شرح گرديده است .

12 اجود التقريرات در 2 جلد ،

ويژگي اثر : آيت اله خويي در اين دو جلد دروس استاد خويش علامه ناييني را در علم اصول به رشته تحرير درآورده و هر دو جمله آن به امضا و تصويب استاد رسيده است

13 از آتش گذشتن سياوش

14 ازاله المحاده عن ملك المنافع المتضاده

ويژگي اثر : اين رساله در سال 1351 قمري به امر مرحوم آيت اله ميرزا علي آقا شيرازي نوشته شده است .

15 اضائه القلوب بتحقيق المغرب و الغروب

ويژگي اثر : اين رساله

در 1353 قمري نوشته شده است .

16 الامر بين الامرين ( در جبر و تفويض )

ويژگي اثر : توسط علامه شيخ محمد تقي جعفري و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

17 البيان في تفسير القرآن

ويژگي اثر : اين كتاب يكي از بهترين كتبي است كه پيرامون علوم قرآني نوشته شده و در آن پس از آوردن مقدمه اي پر بار كه خود يكي از برترين نوشته هاي قرآني است به تشريح و تفسير فاتحه الكتاب تا آيه ششم پرداخته است . عناوين آورده شده در مقدمه اين كتاب عبارتند از : فضيلت قرآن ، قرائت قرآن ، اعجاز و حقيقت آن ، اعجاز قرآن از ديدگاه هاي مختلف ، جاودانگي هدايت قرآن ، پاسخ به گفته هاي منكرين فضل قرآن ، بقيه معجزات پيامبر و عهدين ، قراء سبعه ، نزول قرآن بر (( سبعه احرف )) و اينكه قرائات هفتگانه به جز سبعه احرف مي باشند ، مسئله تحريف قرآن و اثبات نادرستي آن ، گردآوري قرآن ، حجيت ظواهر كتاب ، مسئله نسخ و بررسي 36 آيه كه ادعاي منسوخ بودن آنها شده است و اثبات عدم نسخ آنها ، و پس از آن مبحث بداء و ديدگاه شيعه و تفسير آن و پاسخ منكران بداء ، حدوث و قدوم قرآن ، در جاي جاي اين كتاب روح تحقيق ، ابتكار ، تتبع ، آشنايي با علوم اسلامي چون احكام ، فقه ، اصول ، حكمت و فلسفه ، تاريخ ، حديث ، مناظره ، تراجم ،

تفسير ، ادب ، لغت و احاطه بكتب شيعه و سني بچشم مي خورد . در پيرامون اين كتاب چند كار صورت گرفته است كه عبارتند از : الف – ترجمه بخش اعجاز آن به فارسي ، (( مرزهاي اعجاز )) وسيله حاج شيخ جعفر سبحاني ب – ترجمه و تلخيص به فارسي با عنوان (( شناخت قرآن )) وسيله محمد صادق نجمي . هاشم هريسي ج – ترجمه تمام البيان به فارسي به نام (( بيان در مباحث كلي قرآن )) بوسيله اساتيد نامبرده

18 الراي السديد في الاجتهاد و التقليد

ويژگي اثر : توسط غلامرضا عرفانيان خراساني و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

19 المحاضرات ( في اصول الفقه )

ويژگي اثر : توسط محمد اسحاق فياض در 5 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

20 المسائل المنتخبه

ويژگي اثر : اين رساله به زبانهاي عربي ، فارسي ، انگليسي ، اردو ، فرانسوي ، اندونزيايي و تركي منتشر گرديده است . اين كتاب خلاصه اي از كتاب منهاج الصالحين است

21 المسائل و الردود

ويژگي اثر : مجموعه فتاوي

22 المعتمد في شرح المكاسب

ويژگي اثر : توسط سيد محمد رضا خلخالي در 5 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

23 تعارض الاستصحابين

24 تعليقه المنهج لاحكام حج

25 تعليقه بر عروه الوثقي

26 تعليقه علي المسائل الفقهيه

27 تقريرات درس اصول مرحوم محقق اصفهاني

28 تقريرات درس فقه مرحوم محقق اصفهاني

29 تقريرات درس فقه مرحوم ميرزاي ناييني

30 تكمله المنهاج الصالحين

ويژگي اثر : اين كتاب مسائلي را كه در منهاج الصالحين نيامده است را بصورت جداگانه آورده است

31 تلخيص المنتخب

ويژگي اثر : اين كتاب گزيده اي از (( المسائل المنتخبه )) است

32 توضيح المسائل

33 جنگ خيبر

34 جواهر الاصول

ويژگي اثر : توسط شيخ فخر الدين زنجاني و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

35 حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري

36 حاشيه بر وسيله النجاه

37 خروج مختار

38 دراسات في الاصول العلميه

ويژگي اثر : توسط سيد علي حسيني شاهرودي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

39 رساله في اللباس المشكوك

40 رساله في تحقيق الكر

41 رساله في حكم اواني الذهب

ويژگي اثر : توسط سيد مهدي حجازي شهرضايي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

42

رستم و سهراب

43 فقه القرآن علي المذاهب الخمس

44 قاعده التجاوز

45 مباني الاستنباط

ويژگي اثر : توسط سيد ابوالقاسم كوكبي در 4 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

46 مباني التكمله

ويژگي اثر : اين كتاب مسائلي كه در تكمله المنهاج وارد شده را بصورت استدلالي مطرح نموده است و در اين جلد قسمتي از احكام مربوط به حدود و ديات و قضا و شهادات وارد شده كه متن آنها در منهاج الصالحين وجود ندارد .

47 مباني منهاج الصالحين

ويژگي اثر : توسط سيد تقي طباطبايي قمي در 5 جلد ( دو كتاب اخير شرح منهاج الصالحين و مناسك است ) و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

48 مستحدثات المسائل

ويژگي اثر : شامل برخي از مسائل جديد و مورد ابتلاء كه از ايشان پرسيده شده بود .

49 مصابيح الاصول ( مباحث قطع و ظن و شك ، تعادل و تراجيح )

ويژگي اثر : توسط سيد علاء الدين بحر العلوم و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

50 مصباح الاصول

ويژگي اثر : توسط سيد محمد سرور بهسودي در 2 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

51 مصباح الفقاهه في المعاملات ( دوره مكاسب شيخ )

ويژگي اثر : توسط شيخ محمد علي توحيدي در 7 جلد و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

52 مصباح الناسك في شرح المناسك

ويژگي اثر : توسط سيد تقي طباطبايي قمي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

53 معجم الرجال الحديث

ويژگي اثر : اين كتاب يكي از كم نظيرترين كتب رجالي شيعه و در برگيرنده سرگذشت 15676 نفر است كه با نگارش زيبا و ترتيب جالب و تحليل و روش علمي در 24 جلد به چاپ رسيده است . آيت اله خويي در اين كتاب در ترجمه هر شخص ، تمام راويان از او ، و يا كسانيكه شخص راوي از آنان نقل مي نمايد را ذكر كرده و جاي روايات وي را در كتب اربعه معين نموده و با اين كار مشكل (( مشتركات )) را نيز حل كرده است ، علاوه بر اين در احوال راوي دقت كرده و درستي و نادرستي طريق شيخ مفيد يا طوسي را به او معلوم كرده است ، فايده اين كار اين است كه شخصي تمام روايت كنندگان يك خبر را ملاحظه كرده و مي بيند ، تمام آنها موثق هستند و حكم به درستي روايت مي كند در حالي كه غافل از آن است كه طريق شيخ طوسي و يا مرحوم مفيد با راوي ضعيف است و بنابر اين روايت هم ضعيف مي شود . جلد اول كتاب در برگيرنده شش مقدمه سودمند است . 1- دليل احتياج به علم رجال و پاسخ منكرين اين دانش

. 2- معيار هاي علمي كه به كمك آن وثاقت و حسن احوال راوي ثابت مي شود . 3- بحث درباره توثيقات متاخرين همچون سيد بن طاوس ، علامه حلي ، ابن داود و علامه مجلسي . 4- مناقشه و بحث درباره ساير توثيقات عامه 5- بحث درباره صحت روايت كتب اربعه 6- بحث درباره اصول پنجگانه علم رجال و كتاب ابن عضائري اين كتاب در ماه رمضان سال 1389 قمري به پايان رسيده و پيرامون آن دو كار انجام شده است . الف- مستدرك معجم رجال الحديث نوشته خود آيت اله خويي ب- دليل معجم رجال الحديث نوشته آقاي محمد سعيد طريحي

54 مناسك الحج

ويژگي اثر : به فارسي و عربي

55 منتخب الرسائل

56 منتخب توضيح المسائل

57 منهاج الصالحين

ويژگي اثر : در دو جلد كه يك دوره متن فقهي است .

58 منيه السائل

ويژگي اثر : مجموعه فتاوي

59 نفحات الاعجاز

ويژگي اثر : اين كتاب كه در بيست و پنج سالگي آيت اله خويي نوشته شده است پاسخي است به كتاب (( حسن الايجاز في ابطال الاعجاز )) نوشته فردي آمريكايي به نام مستعار نصيرالدين ظافر ، آيت اله خويي با رد نوشته هاي ظافر ، جاودانه بودن قرآن ، بعنوان معجزه خاتم پيامبران را اثبات نموده است ، اين كتاب به سال 1343 قمري در نجف اشرف به چاپ رسيده است .

60 نموذج في

الفقه الجعفري ( صلاه المسافر )

ويژگي اثر : توسط سيد عباس مدرسي يزدي و از تقريرات آيت اله خويي مي باشد .

--------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1 پاسخنامه جناب آقاي سيد صاحب خويي به پرسشهاي شعبه آذربايجان غربي2 دست نوشته حجت الاسلام و المسلمين سيد اسمعيل رسول زاده پسر دايي آيت اله خويي پيرامون زندگي معظم له به در خواست شعبه آذربايجان غربي3 غروب خورشيد فقاهت نوشته حجت الاسلام غلامرضا اسلامي4 فصلنامه تاريخ و فرهنگ معاصر شماره 5 - زندگي نامه آيت اله خويي - بقلم استاد سيد هادي خسرو شاهي5 مجله نور علم دوره چهارم شماره 116 معجم الرجال الحديث ج 227 مكتب اسلام شماره 6 سال 32 مهرماه 1371 مقاله مرجعيت در شيعه نوشته آيت اله حاج شيخ جعفر سبحاني8 يادنامه آيت اله العظمي خويي

اسماعيل ميرزا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. در زمان سلطنت محمدشاه قاجار متولد شد. به هنر تصويرسازى علاقه مند بود. از آثار رقم دار وى: قلمدان ابرى خوبى است كه در رويه آن تصوير بزمى است، با رقم: «اسمعيل ميرزا» و ديگر، تصوير آبرنگى جوانى با حواشى مذهب و تشعير استادانه و رقم: «اسمعيل ميرزا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (82/1).

اشرف قمي، محمد يوسف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، نقاش. از آثار وى، تصوير آبرنگ گل و مرغ زيبايى در موزه ى هنرهاى تزيينى تهران است، با رقم: «هو اشرف جان مشق كرد شعبان المعظم 1117 كمترين محمد يوسف». علاوه بر آن، اثر ديگرى از او در يكى از مرقعات كتابخانه ى كاخ گلستان است كه نام اصلى نقاش و تاريخ تصوير قيد نشده، با تصوير پرندگانى از قبيل قرقاول، كبوتر، لك لك و مجموعه اى ماهرانه از گلهاى الوان، با رقم: «هو- به رقم اقل خلق اله ابن محمد يوسف اتمام يافت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (83 -82 /1).

اصطرلابي اصفهاني، مسعود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، نقاش. نگارگر فلزات سخت بود و به نازك قلمى و دقت تمام هنر مى آفريد. تنها اثر امضادار وى: قلمدان فلزى استادانه اى است كه در رويه دو دماغه طرفين آن، نقوش زيباى اسليمى، كه از چنگ و پيچك ختايى تشكيل شده و طرح قرينه اى و رفت و برگشت دارد، در وسط رويه قلمدان امضاء نهاده و چنين نوشته است: «مسعود بن حميد بن محمود الاصطرلابى الاصفهانى سنه 581».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1148 /3).

اصفهاني، بهرام

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1274 ق)، نقاش. آبرنگ ساز اهل اصفهان و به شيرين دستى و رنگ پردازى معروف بود. در مرقعى كه در كتابخانه ى گلستان تهران موجود است، صحنه ها را ابوالحسن خان صنيع الملك به عهده داشته و پرداخت و رنگ آميزى تصاوير را استاد بهرام اصفهانى انجام داده است. اين نقاشى در سال 1274 ق به اتمام رسيده و منظره ى عمومى و رنگ آميزى درختان و جمع آهوان با مهارت انجام گرفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (105 -104 /1).

اصفهاني، جواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1314 ق)، نقاش. اهل اصفهان بود. وى در نقاشيهاى روغنى (لاكى) مهارت داشته و در تصاوير رزمى و بزمى و چهره پردازى و شبيه سازى شيرين قلم بوده است. از آثار وى: قلمدان گل و مرغ زيبايى كه بر روى آن حيوانات مختلف تصوير شده و زمينه ى آن، پرگل و در حاشيه و كناره تذهيب زيبا دارد، با رقم: «راقمه جواد 1314»؛ قلمدانى به تصوير حضرت مسيح و مريم و يكى از حواريون در مداليون بزرگى كه تصاويرى از گاو و گوسفند نيز در كناره ى آن ديده مى شود، با رقم: «كمترين جواد»، قلمدان گل و مرغ كه در چهار مداليون منظم، تصاويرى از زنان و مردان فرنگى نقش بسته و به خط نسخ رقم «جود من كان جواد» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (138/1).

اصفهاني، حميد، محمود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، نقاش. وى نقش آراى زيبانگار بر روى فلزات سخت بود كه اغلب اسطرلاب مى ساخت. از آثار هنرمندانه ى اين استاد، اسطرلاب نفيسى است كه رويه آن را به آثار كوفى و ساير تزيينات اسليمى آرايش داده، با رقم: «حميد بن محمود الاصفهانى» حدود 547 ه ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1448/3).

اصفهاني، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1302 ق)، نقاش و قلمدان ساز. معروف به ميرآقا و مير زين العابدين. در اصفهان به دنيا آمد. وى جد حاج مصورالملكى اصفهانى بود و در قلمدان و قاب آينه سازى و آثار روغنى چابك دست و پرتوان. او همچنين در مرغش سازى رنگارنگ نيز مهارت داشت. اين استاد گل و مرغ و تصاوير حيوانات بخصوص پرندگان را به حلاوت تمام رسم مى كرد و در آرايش گلها و حل كارى آنها استادى بصير به شمار مى رفت. اديب الممالك فراهانى در اشعار خود وى را ستوده است:

... خامه بر تارخ تصويرش رقم زد

نقش نقاشى نمود اين صنع زيبا (1302)

از آثار او: قاب آيينه گل و مرغى با زمينه ى مرغش كه حواشى و جداول آن به انواع گلها آرايش شده و شيوه ى گل و مرغها در بيك على اشرف است، با رقم: «هو رقم كمترين زين العابدين اصفهانى 1275»؛ قلمدان گل و مرغ زيبايى كه را وسط و رويه آن تصاوير ريز پروانه جلب نظر مى كند، با رقم: «زين العابدين 1289»؛ قاب آينه مرغشى سبز رنگ كه در رويه ى آن گل سرخ زيبايى جلب نظر مى كند و به خط شكسته ى زيبا چنين رقم نهاده: «رقم كمترين زين العابدين اصفهانى سنه 1280».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (214/1)، هنر قلمدان

(156).

اصفهاني، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. نگارگر اصفهانى بود و در چهره سازى مهارت داشت. از آثار وى، تصوير حكيم زين العابدين شيرازى است كه عمامه سفيدى بر سر نهاده و لباس و عباى تيره اى پوشيده و به نوشيدن قهوه مشغول است. در كنار دست وى، چند جلد كتاب و تصوير قلمدان نيمه باز و قلمهاى ديگر ديده مى شود، با رقم: «عمل حقير فقير آقا عبدالحسين الاصفهانى سنه 1285» و در طرف ديگر اين چنين آمده، «راقمه حكيم زين العابدين شيرازى سنه 1285».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1468 / 3).

اصفهاني، عبدالرزاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، مذهب و خطاط. اهل اصفهان بود. وى آبرنگ كار بود و در ارائه ى چهره و شبيه پردازى مهارت داشت. او به غير از آبرنگ، در كارهاى روغنى و فن تذهيب نيز دست داشت و خط نستعليق را هم نيكو مى نوشت. وى در يكى از آثارش خود را عبدالرزاق مخترع ناميده است. از آثار وى: تصوير در آتش انداختن حضرت ابراهيم (ع) است كه چنين برمى آيد در زمان محمدشاه قاجار ترتيب يافته، با رقم: «حاجى عبدالرزاق مخترع نوظهور»؛ تصوير حمامى كه به زيبايى، وضع داخلى حمامهاى قديم و شيوه ى استحمام و وسايل تنظيف و لوازم را در نهايت دقت، ظاهر ساخته و حواشى تصوير كه به دست نقاش تذهيب شده و همچنين خطوطى كه نقاش نوشته، در كمال مهارت است، با رقم: «فى سنه 1266... عبدالرزاق»؛ جلد بزرگى در شيوه ى لايه چينى كه رويه ى آن از گل و مرغهاى شيوا و نقش طاووس و تزيينات ديگر تركيب يافته است؛ با رقم: «كارخانه ى حاجى عبدالرزاق مخترع نوظهور مباركه تاريخ 1274»؛ جلد روغنى ارزنده اى كه در

رويه دو طرف جلد، مناظر رقص و شادمانى، در حضور شاه عباس و خليفه سلطان، سفير هند است، با رقم:«عمل حاجى عبدالرزاق اصفهانى 1276». مؤلف «احوال و آثار نقاشان» نام وى را در دو مدخل جداگانه آورده است كه اشتباه به نظر مى رسد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1470 / 3 ،327 -325 / 1).

اصفهاني، عنايت الله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. مشهور به آقاعنايت. از مينياتورسازان عصر خويش بود. شيوه ى كار او در مكتب اصفهان بود و در آرايش و پرداخت تصاوير دست داشت. از آثار وى: تصوير اژدهاى قوى هيكلى كه از درخت خشك و تكيده اى بالا مى رود و زمينه ى مينياتور، نقش كوهها و بيابان است كه به شيوه ى خاصى انجام يافته و چنين رقم دارد: «رقم آقا عنايت الله اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (406 / 1)، تاريخ اصفهان (304)، هنر عهد تيموريان (779).

اصفهاني، غفار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. استاد لايه چين و اهل اصفهان بود و در هنر خود مهارت تمام داشت. از آثار وى تصوير بزرگى است كه چند مجلس گوناگون را نشان مى دهد، مجلس اول نجات دادن يوسف از قعر چاه است و دومى يوسف در حضور پادشاه و سومى منظره ى مكتب خانه و چهارمى مجلس بزمى كه حواشى آن را تصاوير حيوانات و انسان مستور كرده، با رقم: «عمل غفار اصفهانى 1206».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (409 -408 / 1).

اصفهاني، مصطفي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1295 ق)، نقاش و قلمدان ساز. وى به غير از استاد مصطفى امامى حسينى است. اين هنرمند در شيوه ى آقا رحيم كار مى كرده و در قلمدان سازى دست داشته است. از آثار او قلمدان گل و مرغ خوش نقشى به شيوه ى سياه قلم كه معيار هنرى گل و مرغ ها، با آثار مصطفى امامى تفاوت زيادى دارد. زمينه ى قلمدان، حل كارى برگ و گل است و داخل و زير آن تذهيب شده، با رقم: «حسب الفرمايش... رقم كمترين مصطفى اصفهانى سنه 1295».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1157/ 3)، هنر قلمدان (120 -119).

اعتماد حضور

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از نقاشان گمنام عهد ناصرى بود كه در تصويرسازى با رنگ و روغن و آبرنگ دست داشت. از آثار وى: تصوير نيم تنه امين السلطان اتابك است، با رقم: «اعتماد حضور» بدون تاريخ؛ دومين اثر وى شمايل حضرت اميرالمومنين (ع) است با رنگ و روغن كه قنبر در حضور مولا ايستاده و شير مستاصلى را كه به حضرت پناه آورده و امان خواسته است، نظاره مى كند با رقم: «اعتماد حضور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (83/1).

افشار اموي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1304 ق)، نقاش. از اهال اروميه بود و برادرزاده ى على اشرف افشار، نقاش معروف دوره ى صفوى. وى در تبريز با سمت نقاشباشى گرى و در جامه ى نظامى مشغول به كار شد. ابوالحسن از استادان برجسته در اوايل دوره ى قاجار بود، كه در گل و بته سازى پيرو على اشرف و استادان مكتب صفوى و در چهره سازى نيز تا حدى تحت تأثير نقاشان اواخر صفوى بود. وى در تذهيب نيز دستى پرتوان داشت. صاحب كتاب «المآثر والآثار» در مورد وى چنين مى نويسد: «آقا ابوالحسن نقاشباشى افشار ارموى خلف استاد اللَّه وردى نقاش بود و در صنعت نقاشى و گل و بته سازى و رنگ آميزى مابين قلمدانها و جلدهاى كار او و كارهاى عمش، على اشرف نقاش افشار مشهور تميزى ممكن نبود.... عزيزخان سردار از كارهاى او بسيار بر سبيل هديه براى اعيان به تهران فرستاد. قلمدان او هم به حيات خودش تا پنجاه تومان خريد و فروش به هم رسانيد. «از آثار او: قلمدان گل و مرغ عالى كه به طرز بديع و پرامتيازى نقاشى شده، با رقم: «ابوالحسن افشار اروميه 1280»؛ قلمدان سالم و پرآذين گل و

مرغ بى همتا، كه با رنگهاى روشن تصوير شده است و چنين رقم دارد: «ابوالحسن افشار اروميه»؛ اثرى با رقم: «هو، ابوالحسن افشار سرباز قديمى، به تارخى 1296» كه در آن دو مرغ در نهايت استادى بر روى شاخه درختى تصوير شده است؛ قلمدان گل و بته به سبك اواخر صفوى، با رقم: «كمترين ابوالحسن»؛ يك عدد جلد عالى گل و برگ افشان و ريز كه در زمينه ى مشكى، با طلا اندود شده با: «رقم ابوالحسن افشار اروميه 1270».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (21 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (997 -996 /2)، دايرة المعارف فارسى (24 /1)، سرآمدان فرهنگ (69 /1)، المآثر والآثار (219)، هنر قلمدان (114 -113).

افشار، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1305 ق)، نقاش. از دودمان افشار بود. تنها اثر رقم دار وى كتاب خطى، و تصويرى، زيبايى است كه در مورد جغرافيا نگارش يافته و چهارده اثر در موضوعات مختلف دارد. در برابر يكى از ترسيمات، به خط شكسته ى زيبا چنين رقم نهاده: «ابوالحسن چاكرزاده ابن مرحوم على نقى افشار 1305».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (23 /1).

افشار، ابوالفيض محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. در هنر تصوير سازى و شبيه پردازى مهارت داشت. ابوالفيض برادرى به نام آقا بگلرافشار داشت كه او نيز در هنر نقاشى صاحب قلم بود. تنها مدركى كه در آن از ابوالفيض ياد شده است، يكى از ارقام تصاوير اوست كه جزو كارهاى برادر او، آقا بگلر، است و در آن نسبت خود را با محمد حسن ذكر كرده است. در اين مدرك چاپى چنين نوشته شده:«صورت سركار مقرب الخاقان خداوندگارى فتح اللَّه خان سرتيپ دام اجلاله،: عمل ابوالفيض ابن محمد حسن نقاشباشى افشار فى شهر ربيع الثانى سنه 1277».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1436 /3).

افشار، بهرام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از هنرمندان گمنام است. فقط يك اثر رقم دار از او به يادگار مانده و آثار ديگر وى مشاهده نشده است. اين اثر به جا مانده، تصويرى در يك نسخه ى «خمسه ى» نظامى، مضبوط در موزه هاى فرانسه است كه به سال 968 ق تصوير و تزيين شده، با رقم: «بهرام افشار». شيوه اين اثر، در مكتب شيرازى است و مختصات بيشتر آن معلوم نيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1445/3).

افشار، بهرام قلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از طايفه ى افشار و در نقاشى پيرو شيوه ى رضا عباسى بود. از آثار زيباى او تصوير استادانه اى در تركيه است كه «رقم بهرام قلى افشار» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (105/1)، گلستان هنر (پنجاه).

افشار، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از ايل افشار و معاصر فتحعلى شاه قاجار بود. از آثار وى: جلد روغنى كتابى كه به زيبايى و مهارت تمام انجام يافته و بر رويه آن شيخى را نشان مى دهد كه با شاگردان خود نشسته و به بحث مشغول مى باشند، با رقم: «كمترين زين العابدين افشار 1235». از حلاوت قلم معلوم مى شود كه او از شاگردان ممتاز محمد زمان ثانى بوده و شيوه ى وى را در امر تصويرسازى پيروى كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (215 -214 /1)، هنر قلمدان (109 -108).

افشانگر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. به نوشته ى مكتوبى از سلطانعلى مشهدى كه به يكى از فرزندان سلطان حسين بايقرا ارسال شده، نام اين هنرمند را نيز جزو اساتيد زمان قيد كرده و به نام استاد افشانگر معرفى نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (231/1).

افصح الحسيني، افضل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. زاده ى شهر تون (فردوس) و از نقاشان دوره ى شاه عباس دوم بود. او در ترسيم تصاوير پيرو مكتب رضا عباسى بود و از شيوه ى او پيروى مى كرد. افضل در ترسيم نقوش بزمى و رزمى و ارائه تصاوير عاشقانه دست داشت و در رنگ آميزى و زيبانگارى پر استعداد بود. از آثار وى: تصوير زيباى خفته كه در زمينه ى آن، گلدان گل و كاسه و بشقاب نقاشى شده، با: «رقم كمينه مير افضل تونى»؛ تصوير مرد كشيش، با: «رقم افضل الحسينى»؛ مينياتور رزمى زيبايى، با: «رقم كمينه افضل الحسينى سنه 1054»؛ تصوير دو دلداده با لباس دوره ى صفوى و رقم: «هو رقم كمينه افضل الحسينى سنه 1056»؛ تصوير درويش درمانده اى در مقابل آتش، با رقم: «مشق بنده اقل افضل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (83/1)، گلستان هنر (چهل و پنج).

الحسيني، اسحاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. هنرمند پر ابتكار و خياط شيرين دستى بود. از آثار رقم دار وى: كلاه درويشى كه به استادى تمام زينت شده و در كتيبه ها و ترنجهاى گوناگون، اشعارى به خط نستعليق در وصف حضرت اميرالمؤمنين على (ع) درج شده است، با رقم «... حقير اسحق الحسينى با تمام رسانيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (62 /1).

الحسيني، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. از هنرمندان دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه قاجار بود كه در هنر خود مهارت داشت. از آثار رقم دار اين هنرمند، قلمدان گل و مرغى زيبايى در زمينه ى نخودى سير است كه در وسط و رويه ى آن قرنقل آبى خوشرنگى تصوير شده است و در طرفين نيز گلهاى متنوع رنگينى است كه بين آنها، پروانه ها و زنبورها ديده مى شوند. تذهيب قلمدان نيز نارك قلم است، با رقم: «كمترين حسين الحسينى سنه 1250».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (156/1).

الشريف، ابومحمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، نقاش و مجلّد. وى از جمله استادان ممتاز گل و بوته سازى در اواخر دوران زنديه بود، كه جلدهاى رغنى در حد اعلاى نفاست مى ساخت. آثار بازمانده از وى: يك جلد زيبا است با تاريخ 1199 ق و همچنين يك جلد كتاب گلستان سعدى كه زمينه ى آن مرغش آلبالويى زيبايى است، تصاوير گل و بلبل و پيچكهاى ريز طلايى كه به استادى نقاشى شده، با رقم: «عمل ابومحمد سنه 1201». احتمالا وى در قلمدان سازى نيز استاد بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (49 /1)، هنر قلمدان (106).

اللَّه قولي خويي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1303 ق)، نقاش. درويش اهل خوى بود و در نقاشى دست داشت. از آثار وى: تصوير شمايل حضرت على(ع) به آبرنگ، با رقم: «عمل كمترين اسماعيل خوئى اله قولى 1301»؛ تصوير ديگرى از مولاى متقيان و اصحاب نزديك، با رقم: «انا العبد الخوئى اقل المشايخ استاد اللَّه قولى فى شهر شوال سنه 1303».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان(81 /1).

اللَّه وردي افشار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. برادر كوچك على اشرف معروف و پدر ابوالحسن افشار، از طايفه ى افشار اروميه كه بنا به قول اعتمادالسلطنه، نقاش با كمال و صاحب هنر بود. او از نقاشان معتبر دوره ى زنديه و اوايل قاجاريه بود كه در رنگ و روغن و آبرنگ مهارت داشت. تنها اثر رقم دار وى: تصوير عباس ميرزاى قاجار با صورت زيبا و سبك نقاشيهاى دوران صفويه، با كلاه قرمز رزمى و كفشهايى شبيه نعلين است. پوشش و آرايش وى، در حد يك شاهزاده ى قاجارى است. در روى يكى از ديواره ها به خط نستعليق زيباى تيره رنگ نوشته شده: «شبيه نايب السلطنه عباس ميرزا دام اقباله»، با: «رقم كمترين اللَّه وردى افشار 1236».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان(84 /1)، گلستان هنر(پنجاه)، المآثر والآثار(219).

الواني قمي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر، متخلص به الوانى. هنرمند دوره ى صفوى و اهل تبريز بود كه اجداد وى از شهر قم به تبريز آمده و در آن ولايت ساكن گشته اند. او در رمالى و طالع بينى و معرفت اسطرلاب نيز دست داشت و در شعر و شاعرى شيرين كلام بود. شاه قولى شاگرد آقا ميرك بود و در عمده ى آثار خود شيوه ى استاد را برگزيده و در كمال بصيرت و آراستگى از عهده ى انجام آن برآمده است. تاريخ تولد و درگذشت وى مكتوم است و آنچه از قراين برمى آيد، شاه قولى در قرن دهم، در ديار عثمانى شهره بوده است. از آثار وى: تصوير اژدهايى با هيبت و استحكام كم نظير در شيوه ى ميرك كه استادانه است و به خط نستعليق رقم «عمل شاه قولى على طريق المشق» دارد؛ تصوير پرندگان گوناگون كه با چرخش

استادانه ى مخصوص در كمال قدرت رسم شده و در حواشى نيز تصاوير و آرايش اسليمى به طريق آثار ميرك نقش شده و رقم «شاه قولى» دارد؛ تصوير فرشته ى خوش حالت بالدارى كه در حقيقت حامل آب حيات است و براى تقديم آن به يك مرد روحانى در حال پرواز است و رقم «عمل شاه قولى» دارد.[1]

شاه قلى تبريزى. نقاش معروف ايرانى عهد صفويه (قر. 10 ه.) وى شاگرد آقاميرك نقاش مشهور بود و در دربار سليمان خان قانوى سلطان عثمانى به نقاشى اشتغال داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (239 -237 /1)، تحفه سامى (372)، فرهنگ سخنوران (85)، مناقب هنروران (105)، هنر عهد تيموريان (579).

الياس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى رسام نقشه هاى ولايات و تهران بود كه در زمان ناصرالدين شاه فعاليت مى كرد. از آثار به جا مانده ى اين هنرمند، نقشه ى تهران در دو قسمت جداگانه، كه در قسمت فوقانى دور حصار شهر تهران نقوش ترسيمى زيبايى نقش كرده و در ذيل ذو كتيبه نوشته شده: «تصوير دارالخلافه طهران پايتخت پادشاه عالم پناه شاهنشاه ناصرالدين شاه ابن محمدشاه» و در زير نقشه رقم نهاده: «بسعى كمترين بندگان الياس بره زين منقش شد»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1443 /3).

امامي اصفهاني نقاشباشي، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334 -1259 ش)، نقاش. در اصفهان به دنيا آمد و از سلسله سادات امامى اصفهانى بود. جد بزرگوارش ميرزا نصراللَّه امامى نقاش باشى است كه در دوره ى ناصرى، نقاش باشى عصر خود بوده است. ميرزا آقا پس از مدتى به تهران رفت و در مجمع الصنايع دولتى كه زير نظر ميرزا رضى صنيع همايون اداره مى شد، به تحصيل پرداخت و كليه رموز و فنون علم تصوير و تذهيب را فراگرفت. سپس رهسپار زادگاه خود شد و در آنجا، كارگاهى در سراى سنگ تراشان ملك تهيه كرد و عمده آثارش را در اين كارگاه مصور ساخت، ولى در اواخر عمر انزوا گزيد و در منزل مسكونى خود، به خلق آثار هنرى پرداخت. او در چهره پردازى و جانورسازى و گل و مرغ و نماسازى و طراحى نقوش قالى و كارهاى روغنى و تذهيب و تشعير و ساير شيوه هاى اين فن مهارت داشت و هنرمندى ذوفنون به شمار مى آمد. ميرزا آقا در رشته تخصصى هنر سوخت كه يكى از شيوه هاى بسيار دشوار تصاوير چرمى به شمار مى آيد، استادى پيشرو بوده و احياكننده ى اين هنر

فراموش شده محسوب گشته و به غير از هنر سوخت، در رشته ى قلمدان و جلدسازى يعنى در شيوه ى روغنى نيز دست پر مهارتى داشته است. از شاگردان مشهور اين هنرمند، استاد حسين اسلاميان، استاد حسين خطايى و استاد محمود فرشچيان درخور ذكر هستند. ميرزا آقا در اصفهان درگذشته و همان جا به خاك سپرده شده است. از آثار وى: يك جفت در روغنى كه از شاهكارهاى وى است، با: «رقم كمترين ميرزا آثا امامى»؛ تصوير استادانه پيرمردى كه در مقابل او، جوانى را ترسيم نموده است، با رقم: «ميرزا آقا امامى»؛ قاب آينه نفيسى كه به تقليد از شيوه ى صفويه عمل آورده و بدون رقم است؛ مينياتور ارزنده اى به تقليد از آثار استاد محمدى كه تصوير دو دلداده است و بدون رقم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1271 -1269/ 3)، گلستان هنر (پنجاه و دو).

امامي اصفهاني، بابا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از نقاشان اوايل دوران قاجاريه بود. در شبيه سازى و چهره پردازى و جانورسازى و سايه پردازى دست داشت. در گل و بوته سارمى و تصوير پرندگان پايه اى بلندتر و سبكى مخصوص داشته است. چندين اثر امضادار از وى بر جا مانده است: تصوير آبرنگى مردى به شيوه قاجارى، با: «رقم كمترين ميرزا بابا الحسينى الامامى فى شهر رجب من شهور سنه 1269»؛ تصوير آبرنگ حيواناتى از قبيل اسب و قاطر و بره در كشتزار، با رقم: «ميرزا بابا الحسينى 1259»؛ تصوير نيم تنه ى حاج ميرزا آقاسى با كلاه بوقى، با: «رقم كمترين بندگان ميرزا بابا حسينى 1262» و تصوير ناصرالدين شاه در روى قلمدانى، با رقم: «كمترين ميرزا بابا الحسينى 1273»؛ تصوير تمام قد

ميرزا آقاسى با كلاه بوقى، با رقم: «كمترين ميرزا بابا الحسينى 1260».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1287 -1286 /3)، هنر قلمدان (119).

امامي اصفهاني، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. از هنرمندان خاندان امامى اصفهانى است كه در گل و بوته و صورت سازى چيره دست بود. ولى در هيچ يك به پايه ى استادان طراز اول نرسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر قلمدان (144).

امامي اصفهاني، غلامرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش. از سادات اصفهان بود و در گل و بوته سازى و چهره پردازى و تذهيب و حل كارى و پرنده سازى دست داشت. در صورت سازى همانند عباس شيرازى كار مى كرد. از آثار وى: قاب آينه ممتاز كه انتخاب رنگها و پرداز سايه ها استادانه است و حواشى و اطراف آن تذهيب شده و به خط رقاع رقم «عمل الحقير غلامرضاى الامامى 1283» دارد؛ قلمدان درشتى كه در رويه آن تصوير گل و بوته فندقى ترسيم شده، با رقم: «غلامرضا امامى 1290»؛ قلمدان زرافشان و گل مرغى كه در زمينه ى سير ترسيم شده، با رقم: «فرمايش جناب آقاى ضياءالملك رقم كمترين غلامرضا امامى 1303».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (411 -410 /1)، هنر قلمدان (150).

امامي اصفهاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از سادات اصفهان و خاندان هنرمند امامى بود. اين هنرمند در سطح ميرزا نصراللَّه امامى نقش مى آفريد و شايد شاگرد وى بوده است. علاوه بر صنعت نقاشى، در رشته ى گل و بوته و پرنده سازى و جدول كشى نيز قلمى خوش داشت. خط رقاع را نيز خوب مى نوشت. از آثار وى: قلمدان زيبايى است از گل و مرغ و در انتهاى قلمدان به خط طلايى: «رقم محمدتقى الامامى1286» داشته كه شباهت زيادى به كارهاى ميرزا نصراللَّه امامى دارد؛ قلمدانهاى متعددى كه جذاب و استادانه است، با رقم: «كمترين محمدتقى امامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (675/2)، هنر قلمدان (151).

امامي اصفهاني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش. وى به احتمال بسيار بايد پدر ميرزا آقا محمدمهدى متوفى به سال 1334 ش باشد. محمدحسين گل و بوته ساز دست داشت و از اين رو به آقا محمدحسين گل و بوته ساز معروف بود. علاوه بر آن در رنگينه سازى و سياه قلم مهارت داشت و آبرنگ هاى خوبى مى ساخت. رقم هنرى وى: «يا اباعبداللَّه الحسين» بود و در مواردى نام خودش، «محمدحسين اصفهانى». در علوم دينى و مذهبى نيز مقام ارجمندى داشت و حتى مدتى پيشنماز يكى از مساجد اصفهان بود. از آثار وى: قلمدانى است كه در رويه ى آن انواع و اقسام گلهاى با طراوت و كناره ها با گل و مرغ و دشت و دمن نقاشى شده، با رقم: «يا اباعبداللَّه الحسين»؛ قلمدانى با تصوير يك گل زنبق در شيوه ى آبرنگ سياه قلم پرداز، با رقم: «حسين الامامى»؛ قلمدانى با تصوير يك گل و مرغ رنگينه با حواشى مذهِّب، با رقم: «حسين الامامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (702/2)، گلستان هنر (پنجاه و يك)، هنر قلمدان (143).

امامي اصفهاني، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. ظاهراً برادر نصراللَّه امامى نقاش باشى است كه شيوه ى برادر را الگوى كار خود قرار داده و در گل و مرغ و بوته سازى دست داشته است. گل و مرغهاى وى به شيوه ى آقا فتح اللَّه بود كه انواع گلها را در بستر يكديگر، به شيوايى ترسيم مى كرد و مرغهاى رنگينى را لابه لاى آنها جاى مى داد و منظره هايش طبيعى تر جلوه مى نمود. وى قلمدانها و جلدهاى روغنى خوبى براى سران نهضت مشروطه مى ساخت و علاوه بر قلمدان سازى به آبرنگ و سياه قلم نيز علاقه داشت و تذهيب و آرايش طلايى را خود انجام مى داد. او در چهره سازى نيز استاد بوده است. از آثار وى: قلمدان سياه قلمى، در مكتب آقا فتح اللَّه، با: «رقم محمدصادق الامامى 1307»؛ جلد روغنى و رحلى بزرگ گل و مرغى قرآن مجيد، با: «رقم محمدصادق امامى سنه 1313»؛ قلمدان خوش نقش و گل و مرغى كه با خط رقاع سفيد رقم داشت: «محمدصادق الامامى 1309»؛ قديمى ترين اثر اين هنرمند، قلمدان استادانه اى است كه در كمال شيوايى عمل آمده و به خط طلايى رقم دارد: «رقم كمترين محمد صادق الامامى 1289».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (900 -899 /2)، هنر قلمدان (144).

امامي اصفهاني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى چهره پرداز و آبرنگ ساز و از سادات اصفهان بود. از آثار او: تصوير آبرنگ سهام الملك در لباس وزارت است، با رقم: «شبيه عاليجاه مقرب الخاقان ميرزا ابراهيم خان سهام الملك به جهت پيشكش سمت اختتام پذيرفت. على يدالعبد محمدعلى الامامى 1277».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (917 -916 /2).

امامي اصفهاني، محمدمهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. معروف به ميرزاجان. اين استاد جد اعلاى خانواده ى هنرمندان اصفهانى است كه عده ى زيادى از آنان در حسن خط و نقاشى استاد مسلم بوده و قلمدانهاى بسيارى آراسته اند. محمدمهدى از هنرمندان گل و بوته ساز دوره ى فتحعلى شاه بود كه در مكتب اصفهان آثار گرانبهايى از خود به جاى گذاشته است. از آثار وى: «جلد زرنشان مرغوبى، با رقم: «ميرزا جان سنه 1232».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1088/3)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (115 -114).

امامي اصفهاني، نصراللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1226 ق)، نقاش و خطاط. ملقب به نقاش باشى و از خاندان امامى اصفهان بود. در گل و بوته و پرنده سازى و هنرهاى روغنى لاكى استدى مبرز به شمار مى آمد. ميرزا نصراللَّه به غير از قلمدان سازى در نقش جلدها و قاب آينه ها استعدادى وافر و شيوه ى مخصوص به خود داشت. سايه ها را در پردازهاى درشت تر مى زد و از ريزه كاريهاى زياده از حد احتراز مى جست. رنگها را به عيار و برداشت ابتكارى خود انتخاب مى كرد و جزئيات و آرايش آنها را تغيير مى داد. سال دريافت لقب نقاش باشى نصراللَّه دقيقاً معلوم نيست، ولى در قديمى ترين آثار خود كه لقب نقاش باشى را قيد كرده سال 1290 ق است. بنابراين در آن سال و يا ساليانى قبل از آن لقب نقاش باشيگرى را از ناصرالدين شاه قاجار و يا ظل السلطان، حاكم اصفهان دريافت كرد. اين نقاش بيش از چهل سال و اندى در خدمت هنر بوده و آثار بسيارى ارائه داده است. او همچنين در خطوط مختلفه، به خصوص خط شكسته مهارت زايدالوصفى داشت و گاهى به نظم شعر نيز، طبع آزمايى مى كرد. از جمله

آثار وى: تك گل قرنفل كه برگهاى موزون داشت، با رقم: «كمترين نصراللَّه نقاش باشى»؛ جعبه ى بزرگى كه رويه كناره هاى آن گل سرخ داشت، با رقم: «نصراللَّه الحسينى الامامى فى سنه 1282»؛ قاب آينه گل و مرغى كه در وسط رويه آن، يك گل درشت جلب نظر مى كرد و به خط نستعليق رقم: «نصراللَّه الحسينى الامامى سنه 1251»؛ قاب آينه چشم آذينى كه رويه آن گلهاى سرخ زيبا داشت، با: «رقم حقير نصراللَّه حسينى 1281»؛ انفيه دان زيبايى به اندازه قوطى كبريت، با رقم: «كمترين نصراللَّه حسينى الامامى» و شش اثر رقم دار ديگر كه از وى برجاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1387 -1384 /3)، هنر قلمدان (156 -155).

امامي اصفهاني، هاشم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهّب. از سادات امامى اصفهان بود كه در صورت نگارى و منظره سازى به سبك اروپايى دستى قوى و مهارتى بسزا و در اين زمينه شيوه ى خاصى داشت و تذهيب را نيكو مى دانست. از آثار رقم دار وى: قلمدانى است كه تصاوير زيبايى را به شيوه ى روسى عمل آورده است، با رقم: «هاشم الحسينى 1297»؛ قلمدانى با نقاشى گل و مرغ، با رقم: «سيد هاشم»؛ قلمدانى با تصاوير چند زن و يك شاهزاده كه حواشى قلمدان به مناظر شكار و درختان مصور بود، با رقم: «هاشم الحسينى 1295».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1417 -1416 /3)، هنر قلمدان (145 -144).

امامي حسيني اصفهاني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. از سادات حسينى اصفهان بود و در نقاشى روغنى و تذهيب دست داشت. اغلب آثار وى بر روى قلمدان، قاب آينه، قاب عكس، ميز تحرير، سپر، حتى كاسه و بشقاب و ساير اشياء تزيينى است. از آثار رقم دار او: جلد گل و مرغى قرآن مجيد كه تمام جلد به آن آراسته شده، با رقم: «ابوالقاسم الحسينى اصفهانى سنه 1304»؛ قاب عكس گل و مرغى شيرين و زيبا، با رقم: «عمل ابوالقاسم اصفهانى»؛ دو قاب عكس گل و مرغ متوسط، به خط نسخ، با رقم: «ابوالقاسم اصفهانى 1318»؛ ميز خوب، با تصوير گل و مرغ كه براى ناصرالدين شاه ساخته شده، با رقم: «ميرزا ابوالقاسم اصفهانى»؛ دو جعبه بزرگ، با گل و مرغ زيبا و درشت، با رقم: «عمل كمترين ابوالقاسم اصفهانى سنه 1320»؛ گل و بوته ممتاز و دلنواز كه براى ناصرالدين شاه ساخته شده، با: «رقم ميرزا ابوالقاسم اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (47/1)، هنر قلمدان (163).

امامي حسيني اصفهاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از سادات اصفهان بود و در كارهاى روغنى از قبيل قاب آينه و قلمدان و انواع جلدها ذوق داشت. در زادگاه خويش كارخانه ى مجهزى داير كرد و طراحى و اساس اوليه ى نقوش را خود انجام مى داد و بقيه را به عهده ى شاگردان مى گذاشت؛ سپس كارخانه را به تهران انتقال داد. در ترسيم مجالس بزمى و رزمى به شيوه ى دوران صفوى صاحب ابتكار بود و در ارائه گل و مرغ و مناظر پر طراوت و ترسيم حيوانات مهارت داشت. علاوه بر فنون ياد شده، خط نسخ و نستعليق را خوش مى نوشت. بين سالهاى 1260 تا 1280 ق به خلق آثار زيبايى اشتغال داشته است. از آثار وى: يك جلد كتاب رحلى كه حاشيه ى آن به خط نسخ معمولى است و در داخل جلد، تصوير مجلس بزمى است، با رقم: «در اصفهان در كارخانه جناب آقاى سيد محمد 1274 تمام شد»؛ قلمدان بزرگى كه در وسط آن، گل و مرغهاى خوشرنگى نقش بسته، با: «رقم كمترين سيد محمد 1280»؛ يك جفت در اطاق مزين و منقش كه مانند شيوه ى جلدسازى و قلمدان سازى روغنى گشته و در آن مجالس گوناگونى به شيوه ى دوران صفوى نقاشى شده، با: «رقم سيد محمداصفهانى»؛ جلد كتابى كه در داخل رويه ى آن، انواع گلها و طاووس و حواشى آن خطوط نسخ بود كه با ابيات شعر پر گشته و رقم «عمل سيد محمد امامى حدود ساليان 1280» دارد؛ قلمدان كيانى كه از برگيرنده ى نزديك پانصد چهره از قهرمانان «شاهنامه» و داستانهاى «مثنوى» مولوى و «پنج گنج» نظامى

با پرداز لطيف و حالات گوناگون است، با رقم: «سيد محمدالحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (651 -650 /2)، هنر قلمدان (136).

امامي حسيني اصفهاني، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از سادات امامى اصفهان بود كه بنا بر پيشينه ى خانوادگى به حرفه ى نقاشى روى آورده بود. در رشته ى گل آرايى فعاليت داشت و عمده ى كارهايش در شيوه ى آبرنگ و سياه قلم است. در تذهيب، تشعير و جدول سازى نيز دست داشت. از آثار وى: قاب آينه گل و مرغى كه با تذهيب تزيين شده و حواشى و متن قاب آينه نيز منبت كارى است، با: «رقم ميرزا محمدباقر اصفهانى 1269»؛ تك شاخه گل سرخى با آبرنگ كه در كمال شيوايى است، با: «رقم محمدباقر الامامى الحسينى 1260»؛ تصوير گل و برگ، با رقم: «محمدباقر الامامى الحسينى 1272» و گل و بوته سازى كناره ى قعطه اى به خط على مذهب، با رقم: «كمترين محمدباقر الحسينى الامامى 1279».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (664 -663 /2)، هنر قلمدان (137).

امامي حسيني اصفهاني، مصطفي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از سادات اصفهان كه در هنر خود متبحر و از نگارگران دوره ى ناصرى بود. در تنوع گل و مرغها و ترتيب پردازى و انتخاب بجاى رنگها و ساير ترفندهاى گل آرايى به شيوه ى محمدزمان اول و على اشرف به شمار مى آمد و تذهيب و تشعير و حل كارى را نيز نيكو مى دانست. جلد و قلمدان مى ساخت و آنها را به شيواترين وجهى آذين مى كرد. از آثار وى: يك قلمدان با نقوش خوش منظره كه در رويه قلمدان، دو شاخه گل فندقى و در حواشى آن همانند رويه، تصاوير گل فندقى و مرغ و بلبل است، با رقم: «مصطفى الامامى الحسينى 1292»؛ يك جلد قرآن، با تصاوير گل و مرغ كه در رويه ى جلد دسته گلهاى جمعى و در كناره هاى رويه جدول كشى و تذهيب و

در داخل جلد يك ترنج بزرگ گل و مرغ و كناره ها و ساير زمينه ها با نقوش تذهيبى گوناگون از قبيل نقوش اسليمى و تشعير درشت و خنجرى كه به شكلهاى نيم دايره اى قرينه سازى شده، و به خط رقاع رقم «بر حسب فرمايش مولائى آقا محمدالموتمن آقا محمد... به رقم كمترين مصطفى امامى 1287» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1158 -1157 /3)، هنر قلمدان (145).

اميرالكتاب ملك الكلامي، ابوسعيد عبدالحميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1368 -1302 ق)، خطاط، نقاش و شاعر، متخلص به شرقى. در سنندج متولد شد و همان جا به كسب علم و دانش پرداخت. به وساطت بيان السلطنه، ناصرالملك، والى كردستان اميرالكتاب را به دارالاياله فراخواند و به كار انشاء گماشت. بعد از انتصاب ناصرالملك به وزارت ماليه، در دفتر استيفا مشغول كار شد مدتى نيز منشى نخست وزير بود. انواع خط را به خوبى مى نوشت. در نقاشى آبرنگ تبحر داشت و از نقارى و حكاكى نيز بهره مند بود. در تاريخ و طب و گياه شناسى و پرورش گلها و رياحين مطالعات عميق داشت. اغلب اشعارش انتقادى است و به همين جهت آنها را در ديوان خود ثبت نكرده است، اما خود همه آنها را از حفظ داشت و براى كسانى كه طرف اعتمادش بودند مى خواند. اميرالكتاب، در سن شصت و شش سالگى چشم از جهان فروبست و در امام زاده عبداللَّه دفن گرديد. از شاگردان او مى توان به مرتضى عبدالرسولى اشاره كرد. آثار وى در زمينه ى خطاطى: كتيبه ى ثلث دودانگ گلوگاه سر در موزه ى ايران باستان و پيشانى كتابخانه ى ملى و دارالفنون و غيره در تهران؛ كتيبه ى آرامگاه حافظ در شيراز، ابنيه ى جديد فرهنگى تبريز و ديگر شهرهاى ايران كه

در دوره ى رضاخان برپا شده است؛ قطعه اى به قلم نيم دودانگ عالى، به خط نستعليق، با رقم: «كتبه اميرالكتاب 1330»؛ قطعه شعرى در مدح ناصرالملك، به همان قلم و رقم و تاريخ 1329؛ يك لوحه، به قلم شش دانگ و نيم دودانگ نستعليق و دودانگ رقاع و ثلث عالى، با مضمون: «حضرت رييس الوزراء نجفقلى صمصام السلطنه، كتبه اميرالكتاب سنه ى 1330».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (376 -371 /2)، اطلس خط (601 -599)، تاريخ برگزيدگان (474 -473)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (112 -109)، شرح حال رجال (142/5)، تاريخ مشاهير كرد (297 -295 /2).

اميرشاهي سبزواري، ملك

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 857 ق)، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر، متخلص به شاهى. از غزلسرايان معروف شيعه ى قرن خود بود و ظاهراً در شاعرى، استاد عبدالرحمان جامى بوده است. در سبزوار به دنيا آمد و نياكانش از امراى سربدارى و خود خواهرزاده ى خواجه على مؤيد سربدارى بود. علت اشتهار شاعر به امير به همين سبب، و انتخاب تخلص شاهى هم ظاهراً به اين دليل است. وى در طلب علم و ادب به هرات رفت و در خدمت شاهزاده بايسنقر منصب تقرب و نديمى يافت. بعد از مدتى از او رنجيده شد و از هرات به سبزوار رفت و در آنجا به كشاورزى پرداخت. در اواخر عمر براى نقاشى كوشك گل افشان كه بابر ميرزا در استرآباد ساخته بود، به آنجا رفت و همان درگذشت. جنازه ى او را به سبزوار انتقال دادند و در خانقاه مربوط به نياكانش به خاك سپردند. اميرشاهى انواع خطوط را خوش مى نوشت و نام وى را در زمره ى خوشنويسان كتابخانه ى بايسنقرى آورده اند، ولى تاكنون نمونه ى خطى از وى

ديده نشده است. امير در فن نقاشى مصور و مذهب شهرت داشت و در موسيقى ماهر بود و عود مى نواخت. از آثار وى: «ديوان شعر»، مشتمل بر دوازده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (404 -400 /1)، احوال و آثار خوشنويسان (79 -77 /1)، احوال و آثار نقاشان (92/1)، از سعدى تا جامى (726 -723)، پيدايش خط و خطاطان (84 -83)، تاريخ ادبيات در ايران (314 -310 /4)، تاريخ موسيقى (232/1)، تاريخ نظم و نثر (301)، تذكرة الشعراء (492 -480)، حبيب السير (19 -18 /4)، الذريعه (503 -502 /9)، ريحانه (180 -179 /1)، سرآمدان فرهنگ (195/1)، صبح گلشن (221)، لغت نامه (ذيل/ شاهى سبزوارى)، مؤلفين كتب چاپى (282/6)، مجالس المؤمنين (667 -666 /2)، مجالس النفائس (24 -23)، مجمع الفصحا (44/4)، مناقب هنروران (58)، هفت اقليم (287 -286 /2).

اميرقاسم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. آبرنگ سازى گمنام بود. از تنها اثر رقم دارى وى به آبرنگ، معلوم مى شد كه از پيروان سبك محمدزمان بوده است. در اين اثر، سواركارى را نشان مى دهد كه كلاه رزمى به سر گذاشته و پارچه ى سرخى به شكل حمايل بر روى لباسها انداخته است، صورت سواركار تا حدى نامعلوم است اما هيكل و اندام اسب و ساير ادوات رزمى در كمال قدرت نقاشى شده، با رقم: «عمل اميرقاسم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (92/1).

اميركلهر، محمدمحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از امراى كلهر و يا از طايفه ايل كلهر در دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود كه در ميناسازى شهرت داشت. در تصوير و شبيه سازى استادى شيرين قلم، و در گل و مرغ و آرايش صحنه هاى تزيينى قوى دست و نازك قلم بود علاوه بر نقش تصوير و ميناسازى، خط نستعليق را نيز نيكو مى نوشت. از آثار امضادار وى كه در موزه ى جواهرات ايران به يادگار مانده است: قاب آينه ى مينايى نفيسى است كه از نفايس صنعت ميناسازى ايران به شمار مى آيد و در داخل قاب آينه كه زمينه سبز سير و نقوش گل و مرغى دارد، تصوير فتحعلى شاه ارائه شده و در حاشيه ى تصوير، گل و مرغهايى زيبايى در زمينه ى سفيد به چشم مى خورد و در چهار گوشه ى آن ابياتى در وصف فتحعلى شاه قاجار ديده مى شود، با رقم: «كمترين محمدمحسن اميركلهر 1212»؛ جعبه گرد ميناكارى كه بر روى در آن، تصاوير شاهزادگان و رجال دربارى و تصوير دو زن جوان و يك كودك خردسال نقش شده و داراى رقم است؛ جعبه گرد ميناكارى كه بر روى

آن تصاويرى از يك خانواده مذهبى ترسيم گشته و سال انجام كار، سنه 1225 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1081 -1080 /3).

اميري، قربان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قربان اميري در سال 1327 در كرمانشاه و در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. وي پس از گذشت دوران نوجواني در سن 18 سالگي همزمان با آغاز خدمت سربازي به استخدام ارتش درآمد. قلم توانا وعشق ايشان به هنر هاي تجسمي در لحظه لحظه ي دوران خدمت همراه وي بود . آغاز جنگ تحميلي و دوران دفاع مقدس ،عشق تازه اي به استاد بخشيد وبا خلق آثار حماسي وتصاوير شهيدان والا مقام توانست جايگاه ويژه اي براي هنر خويش پيدا كند.85 ماه حضور مستقيم ومداوم در مناطق جنگي ومسئوليت توپخانه در جنوب وغرب كشور هدايت گلوله هاي سهمگين در دوران جنگ تحميلي همراه با رنگ ،بوم وقلم ، نقاشي هاي بديعي را خلق نمود وتا پايان جنگ تحميلي يكي از ياران خستگي ناپذير دفاع مقدس بود .ولي در دوران باز سازي نيز از پا ننشست ومشتاقانه قلم در راه زنده نگه داشتن حماسه ها و ايثارگريهاي 8 سال عشق وشهادت فرسود. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي كرمانشاه در راستاي تحقق اهداف هنري خطه غرب،با دعوت از اساتيد هنر يك دوره كلاس آموزش تخصصي عالي در محل مجموعه فرهنگي شهيد آويني كرمانشاه زير نظر اساتيد مركز هنرهاي تجسمي ايران تشكيل وپس از گذشت 2 سال استاد توانست با كسب بالا ترين رتبه ،مدرك عالي تخصصي رنگ روغن را از مركز هنرهاي تجسمي ايران أخذ نمايد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

والدين و انساب : مرحوم

ميرزا عبدا… اميري پدر قربان اميري از جمله معتمدين وبزرگان بنام منطقه ي دينور بوده كه مشكلات ومسائل موجود آن زمان با درايت وتدبير ايشان حل وفصل ميشد وهميشه به عنوان بزرگ منطقه مورد احترام مردم بوده است .

خاطرات كودكي : قربان اميري از خاطرات كودكي خود چنين ميگويد: براي اولين بار در دوران نوجواني،فردي در قبال نقاشي عكس پدرش مبلغ 40 تومان به من پيشنهاد كرد ومن نيز با علاقه و اشتياق فراوان كار را به اتمام رسانده و به او تحويل دادم وبراي 40 تومان اجرت برنامه هاي زيادي تدارك ديدم اما هر بار كه براي دريافت مبلغ فوق مراجعه مي كردم خبري از فرد مذكور نبود و سر آخر نيز دست ما به 40 تومان نرسيد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : الف)دورة شيوه ي كار و تكنيك رنگ روغن (زير نظر استاد رحيم نوه سي _1363 ) ب) دورة عالي قوانين خوشنويسي از انجمن خوشنويسان ايران _ تهران (زير نظر استاد عليرضا شعاعي) ج) دورة عالي تخصصي رنگ روغن ( زير نظر استاد نوروزي طلب _ استاد درخشاني _ استاد دكتر فدوي اساتيد مركز هنرهاي تجسمي تهران)

خاطرات و وقايع تحصيل : قربان اميري از خاطرات تحصيل خود چنين ميگويد : اينجانب كلاس سوم در دبستان سوم اسفند مشغول به تحصيل بودم،يكروز مجسمه اي را ساخته وبه مدرسه بردم يكي از معلمان به نام آقاي حامد با ديدن مجسمه فوق من را مورد تشويق فراوان قرار داد وبه منظور هدايت وشكوفايي استعداد هنري ام با آقاي باقر پور سرپرست انجمن اسبق ايران وآمريكا كه دفتر آن كه در خيابان شريعتي (پهلوي سابق) قرار

داشت هماهنگي نمودم وقرار شد من را به مركز هنر هاي زيبا در تهران معرفي نمايند كه متأسفانه به دليل اوضاع نامناسب اقتصادي و دوري از زادگاه و ساير مشكلات ونيز سن كم نتوانستم به اين مهم دست يابم.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : قربان اميري در گوشه مغازه كوچك عمويش با استفاده از تكه هاي مقوا نقاشيهاي مختلفي ترسيم مينمود وهر كدام را به قيمت 5 يا 10 ريال مي فروخت تا بتواند بخشي از هزينه هاي تحصيل رافراهم كند .

استادان و مربيان : استاد رحيم نوه سي _ استاد عليرضا شعاعي _ استاد نوروزي طلب _ استاد درخشاني _ دكتر فدوي

هم دوره اي ها و همكاران : از جمله كساني كه در دوران تحصيل با قربان اميري همدوره بودند: اساتيد اخوان ناصر وجمشيد خاورزاده _ استاد سهراب هاشمي فر _ استاد حشمت اله اميري _ استاد جليل حسين پور_ استاد حسين چاكرخ.

همسر و فرزندان : خانم منيژه عسگري همسر قربان اميري ،بهترين ومؤثرترين مشوق وي بود. استاد اميري داراي 5فرزند دختر و1 فرزند پسر به نام محمد رضا مي باشد. 3 دختر بزرگ استاد پس از أخذ مدرك ديپلم، تشكيل خانواده داده وپسر ايشان در مقطع كارشناسي حسابداري دانشگاه آزاد اسلامي كرمانشاه مشغول به تحصيل مي باشد و2 دختر كوچكتر در مقطع پيش دانشگاهي وسوم دبيرستان در حال تحصيل مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : الف) رئيس توپ در مناطق عملياتي جنوب وغرب كشور در طول 8سال دفاع مقدس (85 ماه حضور مستقيم ومستمر در مناطق عملياتي همزمان با پست معاونت فرماندهي آتش بار) ب) مسئول روابط عمومي وتبليغات ع س ل 81 زرهي

كرمانشاه

فعاليتهاي آموزشي : الف) تشكيل كلاسهاي آموزش هنري وفرهنگي ويژه نيروهاي مسلح در پادگانها ومناطق عملياتي. ب) تشكيل كلاسهاي آموزش هنر ويژه فرزندان نيروي مسلح در منازل سازماني. ج) تشكيل كلاسهاي آموزش هنر در شهرستان اسلام آباد غرب. د) تشكيل كلاسهاي آموزش خوشنويسي ويژه بسيجيان كرمانشاه. ه) تأسيس آموزشگاه آزاد هنرهاي تجسمي با نام عرفان.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تشكيل كلاسهاي آموزش هنر ويژه نيرو هاي نظامي وخانواده هاي ايشان در كرمانشاه

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : همكاري مستمر با واحدهاي تبليغاتي دانشكده علوم قرآني _ اداره كل اوقاف وامورخيريه استان _ جامعه قاريان وحافظان قرآن كريم _ ارتش جمهوري اسلامي ل 81 زرهي كرمانشاه _ بنياد جانبازان _ بنياد حفظ آثار وارزشهاي دفاع مقدس نيروي انتظامي وساير ادارات و ارگانهاي استان كرمانشاه .

شاگردان : قربان اميري در طول دوران آموزش ،شاگردان فراواني را تربيت نموده كه از جمله ايشان : آقايان جليل حسين پور _ عبدالرضا شريفي _ مهدي چلبي _ احمد هدايتي و اصغر نظري در رشته رنگ روغن. حميد رضا گوديني در رشته مداد رنگي وخوشنويسي. وتعداد قابل ملاحظه اي از هنرجويان خانم مي باشند

همفكران فرد : آقاي استاد عبدالحسين محسني كرمانشاهي _استاد منوچهر ملكشاهي _ استاد جليل حسين پور و حميد رضا گوديني

آرا و گرايشهاي خاص : گرايش قربان اميري در رشته نقاشي رنگ روغن به سبكهاي كلاسيك _ رئاليسم و سورئاليسم مي باشد.

جوائز و نشانها : الف) كسب مقام اول در مسابقه كشوري نقاشي بنياد جانبازان ( دريافت لوح تقدير_ جوايز نقدي و سكه بهار آزادي ) ب( كسب مقام ممتاز در نمايشگاه

بين المللي تهران غرفه نيروهاي مسلح ( دريافت لوح تقدير_ جوايز نقدي و سكه بهار آزادي ) ج) كسب 12 لوح تقدير مختلف از ( ستاد لشكر 81 زرهي _ ستاد مشترك_ _ ستاد نيروي زميني _ دفتر فرماندهي كل قوا)در طول 8 سال دفاع مقدس.

چگونگي عرضه آثار : تشكيل نمايشگاههاي مختلف در تهران وكرمانشاه و برخي شهرستانهاي استان .الف) آثار مختلف ومتعددي در نمايشگاهاي ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران موجود مي باشد. ب) هفت اثر حماسي موجود در بنياد جانبازان در رابطه با جنگ تحميلي و شاهنامه فردوسي . ج) پنج اثر از جنگ تحميلي موجود در موزه بنياد حفظ آثار وارزشهاي دفاع مقدس. ه) دو اثر در عقيدتي سياسي نيروي انتظامي كرمانشاه د) يك اثر در جامعه قاريان و حافظان قرآن كريم و) و بسياري آثار ديگر در زمينه هاي مختلف موجود در نمايشگاه وآموزشگاه هنرهاي تجسمي عرفان

امين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش گل ساز. از آثار وى، يك جلد روغنى كوچك گل و مرغى است كه در آن زنبق پرحالتى در وسط جلد ارائه شده و كناره هاى آن به انواع شكوفه ها و گلهاى وحشى و خوشه اى زينت يافته است. حواشى جلد تذهيب استادانه اى دارد، با: «رقم ذره ى بيقدر امين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (92/1).

امين، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، طراح.

تولد: 1282، اروميه.

درگذشت: 1367، تبريز.

حبيب الله امين، فرزند امين امينى، بود. وى از هنرمندانى است كه بر روى برخى از فرشهاى كاخ مرمر كه در تبريز يافته مى شد كار كرده است. از اسلايدهاى باقيمانده از فرش هاى او چنين به نظر مى رسد كه بر طراحى سنتى تسلط داشت است. سبك كار وى طراحى سنتى بوده است و علاوه بر نقشينه هاى رايج اين طرح ها، از نقش ها و نقشينه هاى دوران باستان نيز استفاده مى كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

امينه

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. در دوره صفويه مى زيست و در مينياتور پيرو مكتب رضاعباسى بود. تنها اثر رقم دار وى تصوير سه پيرمرد در مصاحبت همديگر است. در زمينه ى نقاشى، منظره ى كوهى است كه پشت صخره هاى آن، قوچ شاخدارى جلب نظر مى كند، با رقم: «هو رقم كمينه امينه».[1]

قرن يازدهم هجرى، از هنرمندان نقاش. وى در مينياتور پيرو مكتب رضا عباسى، هنرمند معروف دوره صفوى بود. از او تنها دو اثر مينياتور باقى است: اثر اول، سه پيرمرد مست را در حال صحبت نشان مى دهد و اثر دوم منظره اى است كه قوچ شاخدارى در پشت كوه نمايان است.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (92/1)، مشاهير زنان (24 -23).

[2] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 92/1.

اميني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ش)، نقاش و بافنده ى قالى. در تهران متولد شد. از شاگردان كمال الملك بود. در حدود پانزده سالكى وارد مدرسه ى صنايع مستظرفه شد و به پيشنهاد كمال الملك، نقاشى هاى او پرتره ى روبنس را روى قالى آورد و بافت. بعدها در مدرسه ى كمال ملك به تدريس بافت و نقشه هاى قالى اشتغال يافت. پس از انقلاب از سوى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به نشان درجه يك هنرى برابر با دكترا نايل گرديد. آثار وى تاكنون در دو نمايشگاه انفرادى در بروكسل و ازمير به تماشا گذاشته شده و از هر دو نمايشگاه مدال طلا گرفته است. هم اكنون اثارش در موزه ى هنرهاى ملى، كاخ سعدآباد و كتابخانه ى رامبراند نگهدارى مى شود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 10، ش 1، ص 66).

اميني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد جمشيد اميني( 1282- 1377 هجري شمسي) از طراحان فرش نوين ايران بشمار مي رود. وي اصولي نوين را در اين هنر ايجاد كرد و با شيوه اي خاص چون بافندگي كوبلن به ابداع آثار هنري پرداخت. استاد اميني اولين كسي است كه شيوه شبيه سازي را در فرش ايران متداول كرد. وي آخرين بازمانده از شاگردان استاد كمال الملك بود كه احترام خاصي به استاد خود و انديشه اش داشت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : طراحي فرش

والدين و انساب : جمشيد اميني در سال 1282 شمسي در روستاي فشند از روستاهاي ساوجبلاغ متولد شد.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : جمشيد اميني از آغاز كودكي به نقش و رنگ علاقه داشت و در پنج سالگي به اتفاق خانواده به تهران آمد و در اين شهر با بافندگي قالي آشنا شد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي :

جمشيد اميني در سال 1298 به مدرسه صنايع مستظرفه كمال المك راه يافت و استعداد وي مورد توجه استاد كمال الملك قرار گرفت و در آن مدرسه دار قالي برپا كرد.

استادان و مربيان : اميني طراحي را نزد كمال الملك آموخت .

همسر و فرزندان : يكي از فرزندان جمشيد اميني كه از شاگردان وي نيز مي باشد استاد دكتر حسن اميني است كه شيوه ابتكاري پدر را دنبال مي كند.

زمان و علت فوت : جمشيد اميني آخرين بازمانده از شاگردان كمال الملك و مكتب وي بود كه در سن 95 سالگي جهان را بدرود گفت و در روز سه شنبه 22 دي ماه 1377 در ميان اندوه هنرمندان بسيار و مردم زادگاهش فشند در اين روستا به خاك سپرده شد.

آرا و گرايشهاي خاص : جمشيد اميني علاوه بر هنر طراحي، مرد عارف پيشه و انديشمندي بود بطوري كه شاگردان در اخلاق و اصول عارفانه انساني او را چون مرادي مي ستودند و استاد اميني نيز عاشق استاد خويش بود و در تمام عمر ياد استاد و مرادش كمال الملك را عزيز مي داشت و هر گاه از او سخن مي گفت قطرات اشك از چشمانش جاري مي شد. استاد اميني يكي از هنرمندان مبتكر در شيوه بافندگي فرش است. او اصولي نوين را به هنر فرش ارائه داد و با شيوه خاص چون بافندگي كوبلن به ابداع آثار هنري پرداخت. وي اولين كسي است كه شيوه شبيه سازي را در فرش ايران متداول كرد . از جمله توصيه هاي وي به شاگردانش، پاكي زبان و احترام به زن بود. او عقيده داشت مردان بزرگ را زنان پاكدامن شاخته اند، پس بايد به

ستايش مقام زن و مادر كه منشاء همه بزرگي هاست پرداخته شود.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تابلوي ضامن آهو

2 تصوير كمال الملك

ويژگي اثر : از آثار بي نظير استاد اميني است . اين فرش آنچنان استادانه بافته شده كه از فاصله نزديك حتي با نقاشي تفاوتي ندارد. اين اثر در موزه هنرهاي ملي نگهداري مي شود.

--------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380

ايراني، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا ايراني در سال 1333 ، در تبريز ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در دبستان جهانشاه و بدر و دوره اول دبيرستان را در دبيرستان تربيت و هنرستان هنرهاي زيباي «ميرك» و دبيرستان كوروش تبريز به پايان رساند. در سال 1353 بعد از اتمام تحصيلات متوسطه و موفقيت در كنكور هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ، شروع به تحصيل در اين دانشگاه كرد. او در سال 1359 موفق به اخذ ليسانس از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد. وي پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان برد ، به تدريس طراحي در هنرستان هنرهاي زيباي ميرك تبريز پرداخت. استادايراني طي سال هاي 63 تا 70 با مسافرت به كشورهاي مختلف نظير آلمان ، تركيه ، آذربايجان و شركت در نمايشگاه هاي عمومي و انفرادي ، ضمن نمايش تابلوهاي خود ، بر اندوخته هاي علمي و هنري اش افزود. محمدرضا ايراني سرانجام در سال 1373 بر اثر تصادف ديده از جهان فروبست.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمدرضا ايراني در يك خانواده متوسط در

كوچه سيد زاده تبريز متولد شد. وي تنها فرزند ذكور خانواده بود. پدرش در بازار تبريز به تجارت فرش و نخ اشتغال داشت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدرضا ايراني تحصيلات ابتدايي را در دبستان جهانشاه و بدر و دوره اول دبيرستان را در دبيرستان تربيت و هنرستان هنرهاي زيباي «ميرك» و دبيرستان كوروش تبريز به پايان رساند. در سال 1353 بعد از اتمام تحصيلات متوسطه و موفقيت در كنكور هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ، شروع به تحصيل در اين دانشگاه كرد. او در سال 1359 موفق به اخذ ليسانس از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمدرضا ايراني همزمان با تحصيل در دانشگاه ، در سال 1358 اولين گالري نقاشي خود را داير كرد.

زمان و علت فوت : محمدرضا ايراني سرانجام در سال 1373 روزي كه براي خريد وسايل آتليه و كلاس نقاشي جديد خود در تهران به خيابان حافظ رفته بود ، در تصادف با اتومبيل به شدت مجروح شد و پس از سه روز در اثر ضربه مغزي در بيمارستان الوند تهران براي هميشه چشم ازجهان فروبست.

فعاليتهاي آموزشي : محمدرضا ايراني پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان برد ، به تدريس طراحي در هنرستان هنرهاي زيباي ميرك تبريز پرداخت.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمدرضا ايراني طي سال هاي 63 تا 70 با مسافرت به كشورهاي مختلف نظير آلمان ، تركيه ، آذربايجان و شركت در نمايشگاه هاي عمومي و انفرادي ، ضمن نمايش تابلوهاي خود ، بر اندوخته هاي علمي و هنري اش افزود. اين هنرمند در طول 25 سال زندگي هنري اش ، افزون

بر 2500 اثر از خود برجاي گذاشت.

آرا و گرايشهاي خاص : دكتر ابوترابي درباره محمدرضا ايراني چنين مي نويسد: « ايراني ، حتي در مواردي كه در شاهراه هنر پا جاي پاي نقاشان بزرگ جهان مي گذارد و با نگاه همه سو نگر ، الهامات و تاثيراتي از مشاهير هنر زمان ها و مكان هاي دور و نزديك مي پذيرد ، باز به ابراز شخصيت هنري خويش و شيوه خاص كار خود به ويژه در آثار پاياني عمر خويش مي انديشد ، در واقع او بهترين راه پيوند ميان گذشته و حال ، سنت نگري و نوگرايي ، هنر غرب و شرق را برگزيده است و اين ويژگي روش ايراني است كه در كارهايش نه سبك نقاشي سنتي را يك سره نفي مي كرد و نه به سبك هاي غربي به عنوان آخرين الگو در قلمرو نقاشي بها داده است ، امتياز نقاشي وي در اين بوده و هست كه او از ميراث هنري گذشته آنچه را ارزشمند و پويايي بخش يافته در تابلوهايش مورداستفاده قرار داده و از هنر امروزي جهاني نيز آنچه كه در راه اعتلاي هنرش مي توانسته نقشي سازنده و موثر داشته باشد ، برگزيده و ارج نهاده است و بدين ترتيب از سبك هاي نقاشي گذشته عناصر زنده ، بالنده و پويا را گرفته و به خدمت اعتلاي هنر نقاشي و نوآفريني گمارده است و در اين راه نه تنها از جذب عناصر پوياي هنر نقاشي غرب لحظه اي غفلت نورزيده بلكه آنچه در رهگذر براي تسريع پيشرفت نقاشي خود ارج دار و سرنوشت ساز يافته ، مورد استفاده قرار

داده است ، اين « به گزيني » و تعادل جويي در نقاشي و اهميت تعليم و تعميم آن تا آنجا در كار و انديشه ايراني براي خود ميدان عمل وسيع گشوده و تاثير ژرف و ديرپا نهاده است كه حتي ديدگاه هاي هنري هنرآموزان جواني را كه وي عاشق آموزش نقاشي به آنان بود نيز تحت تاثير قرار داده است.» وي در سال هاي پاياني عمرش ، گرايش بسيار زيادي به نظيره نگاري از آثار نقاشان معاصر «روشنگر» جهان پيدا كرده بود و اين امر بي ارتباط با نظر و تاييد هنرشناسان برجسته كه در آينده نزديك از او به عنوان يك نقاش روشنگر يادمي كردند ، نبود. وي در ماه هاي آخر زندگي چند اثر از نقاشان روشنگر آمريكايي ، آندرو وايت ، فرانك فرزتا و نورمن راكول را براي تمرين خود انتخاب نمود. اومعتقد بود چنين كارهايي به شخم زني زمين هنر نقاشي ايران توسط وي كمك خواهد كرد. ايراني «كمال الملك» را مظهر اصالت در نقاشي رئاليسم ايراني ، «دلاكروا» را سمبل اصالت در نقاشي رمانتيسم ، «رپين» را به عنوان اصيل ترين و برجسته ترين نقاش تصوير ساز ، « مونه » را خالص ترين نقاش امپرسيونيست جهان و «ونگوك» را سمبل شور ديوانه وار نقاشي مي دانست ، چنين ديدگاه هاي آرمان گرايانه اي بي شك پيامدهاي تنش آلودي را در جامعه هنري به دنبال داشت و به همين دليل نقاشي ها و طراحي هاي بي نظير ايراني حساسيت ها و كنجكاوي هايي را در جامعه هنري به دنبال داشت و كمتر كسي توانست در طول بيست سال حيات

هنري وي حتي يك بار پشت سه پايه نقاشي اش برود و از رنگ هاي مرموز و خاص آن سردر آورد و به فكر و تكنيك هاي قوي كارش واقف شود.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 بازگشت رمه

2 تابلوي گاوچران

--------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1همشهري ، 27 آذر 1379

ايراني، محمدحسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س سيزدهم ق)، نقاش. از ايرانيان مقيم هند بود كه در آن ديار به كار هنرى اشتغال داشته است. او شاگرد پدر خود بود و شيوه ى گل آرايى را بسان وى تصوير مى نمود. تنها اثر رقم دار اين هنرمند جعبه ى گل و مرغى است كه تا حدى به خوش قلمى نقش گشته و رقم «محمدحسين ايرانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (703/ 2).

ايلچي، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. وى از جمله فضلا و ادباى عهد شاه محمد خدابنده صفوى (996 -985 ق)، و شاگرد مير معزالدين محمد كاشانى بود كه در شهر قم حكمرانى داشت. اين هنرمند در فن خط نسخ و تعليق و رسامى و نقاشى و مذهَّب كارى يگانه ى زمان خود بود. شاه محمد خدابنده صفوى او را براى عرض تهنيت به دربار سلطان مرادخان سوم عثمانى به استانبول فرستاد. ابراهيم خان چون به دربار عثمانى رسيد، سلطان عثمانى او را گنجينه اى يافت و از دولت ايران خواست تا او را در استانبول بماند و برخى كتابها را براى سلطان عثمانى خطاطى كند. اثر وى: «صحيفه ى سجاديه»اى است كه به خط نسخ زيبا براى سلطان عثمانى نوشت و به انواع تذهيبات و نقوش زيبا آرايش داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (82 /1)، احوال و آثار نقاشان (14 /1)، مناقب هنروران (86).

آباقاآن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى از هنرمندان دودمان قاجار بود و در تصوير و شبيه سازى و طراحى دست داشت. از آثار رقم دار وى: تصوير نيم تنه ى مردى در لباس تيره رنگ قاجارى است، با رقم: «مشقه آباقاآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1 /1)، گلستان هنر (پنجاه و دو).

آذر

قرن:12

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1128 ق، از زنان هنرمند. وى در نقاشى منظره و چهره پردازى مهارت فراوان داشت. تنها اثر رقم دار اين هنرمند قلمدان مصورى است كه بر روى آن تصوير حضرت عيسى (ع) و زن و مردى كه به حال احترام در برابر ايشان ايستاده اند نقاشى شده و بر روى ديگر (نشيمن قلمدان) تصوير گروهى به حال خضوع و خشوع در مقابل پروردگار نقش بسته است. از گوشه راست قلمدان، نور روشن و خيره كننده اى كه در ضمير نقاش، هاله اى از نور ايزدى بوده، به چهره مؤمنين تابيده و مجلس را روحانى تر نموده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 2/ 1.

آذربد، افضل الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1287 ش)، خطاط و نقاش. در تهران متولد شد. ابتدا در مدرسه ى فيضيه ى قم به تحصيل پرداخت، ولى پس از چندى به علت علاقه به تذهيب و نقاشى نزد استادانى چون ميرزا ابوالقاسم اصفههانى تذهيب، و حسين بهزاد نقاشى را فراگرفت. پس از آن تعليم خط گرفت و نوشتن خطوط كوفى، نسخ، ثلث، رقاع، طغرا، ريحان و تعليق را خوب فراگرفت. مدتى در ارتش خدمت كرد. سپس در وزارت پيشه و هنر و سازمان برنامه مشغول به كار شد و چندى نيز در شركت ملى نفت به امور دولتى اشتغال داشت. از آثار وى كتابى است تحت عنوان «مفتاح الخطوط» كه انواع خطوط را در آن درج كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره خوشنويسان معاصر (159 -153).

آشتياني، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1349 -1271 ش)، نقاش و شاعر، متخلص به شعله. در تهران متولد شد. پس از تحصيل ابتدايى و متوسطه در خدمت استادانى همچون مصورالممالك ميرمصور، ميرزا حاج آقا نقاشباشى و شيخ المشايخ نقاشى را فراگرفت. وى در دارالفنون درس خواند و نزد كمال الملك، استاد نقاشى شد. او بزرگ ترين شاگرد كمال الملك بود چنان كه در سال 1311 ش كه كمال الملك از رياست مدرسه ى عالى صنايع مستظرفه كناره گيرى كرد او را به جانشينى خود انتخاب كرد. آشتيانى در چهره پردازى قويدست بود و علاوه بر رنگ و روغن، در آبرنگ و سياه قلم نيز مهارت داشت. وى در سال 1324 ش با كمك عده اى از هنرمندان، انجمن هنرمندان ايران را بنيان نهاد و پس از مدتى به رياست آن انتخاب شد، و نيز هنرستانى به نام هنرستان كمال الملك تأسيس نمود. دكتر ميرزا اسماعيل آشتيانى در هنر شاعرى نيز ورزيده

بود. در تهران درگذشت و در صحن حضرت عبدالعظيم مدفون گشت. از آثار او: دو تابلوى «ترقى معارف ايران» و «حافظ». از تأليفات مهم وى: «مناظر و مراياى عملى يا چشم اندازها»؛ «مكتب كمال الملك»؛ «سفرنامه ى اروپا»؛ «نماز در اسلام»؛ «ادعيه ى قرآن»؛ «ديوان» اشعار؛ «تصحيح و تحشيه ى ديوان منوچهرى دامغانى»؛ «منتخبات كاملى از ديوان خيام و باباطاهر و صائب و حافظ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (76 /1)، تاريخ برگزيدگان (503 -501)، سخنوران نامى معاصر (1952 -1948 /3)، سرآمدان فرهنگ (16 /1)، فرهنگ سخنوران (505)، گلزار معانى (383 -371)، نام آوران فرهنگ (337).

آشفته قاجار، رضاقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1274 ق)، شاعر و نقاش. جد وى، فضلعلى خان، در جنگهاى ايران و روس در زمان فتحعلى شاه شركت داشت و پدرش هم حكومت شهرها و ايالات كوچك را دست داشت. آشفته در تحصيل مقدمات ادب كوشيد و در فن نقاشى هم مهارت به دست آورد. وى شعر نيز مى سرود. به آورده ى «گنج شايگان» آشفته در علم قافيه و عروض رساله اى داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (52 -50 /1)، فرهنگ سخنوران (7)، گنج شايگان (151 -147).

آغداشلو، آيدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيدين آغداشلو (زاده 8 آبان 1319 در رشت) نقاش، نويسنده و طراح هنرمند معاصر ايران است.

همسر شهره آغداشلو (1359-1351)

فيروزه اطهاري (تا كنون-1359)

زندگي

آيدين آغداشلو سال 1319 خورشيدي در محله ي آفخرا ي رشت به دنيا آمد . پدرش از مهاجران قفقازي بود و در 12 سالگي آيدين درگذشت و وي از آن زمان با مادرش زندگي مي كرد. در جواني با پري وزيري تبار (هنرپيشه تئاتر و سينما) كه با شهرت هنري شهره آغداشلو نامبردار است، ازدواج كرد. ولي اين ازدواج به جدايي انجاميد و آيدين آغداشلو مجدداً در سال 1359 با فيروزه اطهاري (دانش آموختهٔ رشتهٔ معماري) كه از دانشجويان خود او بود، ازدواج كرد و صاحب يك دختر و يك پسر به نام هاي «تارا» و «تكين» شد. او در حال حاضر در تهران و خانواده اش در تورنتوي كانادا ساكن هستند.

آقا ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش جلد و قلمدان ساز. در اين رشته صاحب كارخانه اى نيز بوده است. تنها يك اثر معمولى بزمى از او ديده شده كه عبارت است از: تابلوى بزرگ روغنى جوانى در حال خوردن غذا از روى ميز بزرگى پر از خوردنى و نوشيدنيهاى گوناگون كه در اطراف وى دختران جوان به طرب مشغول اند. اين اثر بزمى با رنگهاى زنده و شاد آرايش شده است، با رقم: «در كارخانه ى آقا ابوالقاسم سنه 1272».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (46 /1).

آقا بيك لر افشار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. ملقب به بيگلرخان. از پدر خويش درس هنر آموخته و در آبرنگ و تصوير و چهره پردازى ماهر بود. از آثار رقم دار وى: تصوير خداقلى بيك ياور توپخانه است، با رقم «كمترين آقابكلر ولد عاليجاه محمدحسن آقاى نقاش باشى لال افشار فى شهر شوال 1263» كه در 1978 م. در لندن ب فروش رسيد؛ صورت فتح اللَّه خان سرتيپ، با رقم: «عمل ابوالفيض ابن محمدحسن خان نقاش باشى افشار... فى شهر ربيع الثانى سنه ى 1277»؛ صورت ميرزا على خان در سى و يك سالگى، با رقم: «عمل عاليجاه بيگلرخان لال نقاشباشى افشار سنه ى 1284»؛ شبيه امامقلى خان سرتيپ افشار در سى و هفت سالگى، با رقم: «آقا بيگلر نقاش سنه ى 1277».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (7 -6 /1).

آقا سيد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1299 ق)، نقاش. وى نقاش و شبيه ساز متوسط رنگ و روغن بود. اثر رقم دار وى كه در مقبره ى حسينقلى خان ايلخانى، در آرامگاه سران بختيارى، قرار دارد: تصوير كم مايه و متوسط شيخ بهايى و ميرفندرسكى است كه شيرى در كمال استيصال به شيخ عارف پناه آورده و در كنار او آرام گرفته است. منظره ى حياط و باغ و صحرا و خانه نه چندان به كمال انجام يافته، با رقم: «حسب الفرموده آقا جوهر خواجه حضرت ظل السلطانى عمل آقا سيد حسين، 1299».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (156 /1).

آقا صادق، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى از نقاشان پرابتكار و شيرن قلم دوره فتحعلى شاه است كه رموز و فنون تصويرسازى را از پدر خود به ارث برده و در امر نگارگرى به مهارت و استادى نايل شده است. او در تصاوير روغنى (لاكى) و رنگ و روغن پرمهارت و شيرين قلم بود و در چهره سازى و شبيه پردازى و ارائه مجالس بزمى دست پرتوانى داشت. از آثار وى: قلمدانى در نهايت استادى حواشى بيرونى آن تصاوير گوناگون دارد و حاشيه درونى آن زرين است، با رقم: «جعفر بن صادق 1231»؛ تصوير بزرگ فتحعلى شاه، با: «رقم چاكر دولت جعفر فى شهر رجب المرجب سنه 1236».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (130 /1).

آقا ميرگلستان تبريزي، سيد محسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1330 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به سيد. از مشاهير نقاشان عصر خويش بود. آقا مير مصور و ارژنگ و رسام، هر سه برادرزاده هاى او مى باشند. از آثار وى، منظومه اى است به نام «مرآت البكاء» در مراثى حضرت سيدالشهداء (ع) كه در تبريز به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (8 /1)، دانشمندان آذربايجان (12)، الذريعه (482 /9)، مؤلفين كتب چاپى (241 /5).

آقابالا نقاش

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1300 ق)، نقاش. وى آبرنگ و رنگ و روغن كار دوره ى ناصرى بود. آقابالا، با مسافرت به نواحى قفقاز، در رشته ى فرنگى سازى مهارت پيدا كرد و با قوانين مناظر و مرايا آشنا گشت. اثر رقم دارى نيز از وى مربوط به آن دوران موجود است كه تصوير كودكى عباس ميرزا است با رقم «شبيه عباس ميرزا، عمل آقابالاى ايرانى سنه 1255» و در طرف راست به خط لاتين اين امضاء به چشم مى خورد: «AGA BALLA». وى گاهى در روى قلمدان نيز نقاشى مى كرد و شيوه اى خاص خود داشت كه چندان با مكتب قلمدان سازى آن عصر هماهنگى نداشت. از آثار رقم دار وى: تصوير جماعتى از ملل مختلف: روس، زنگى، چينى و تاتار بر زمينه ى زرد، با رقم «كمترين آقابالا 1300»؛ تصوير مردى با كلاه بوقى دوره ى ناصرى و پالتوى كركى قرمز در كتابخانه ى گلستان تهران؛ تصوير آبرنگى سردار كل عزيزخان با كلاه بوقى و حمايل طلايى، با رقم «هو، رقم بنده ى درگاه آقا بالا نقاش، فى شهر صفر المظفر سنه 1277»، در كتابخانه ى گلستان. هر چند «در احوال و آثار نقاشان» آقابالا تحت دو عنوان آقابالاى ايرانى و آقابالاى نقاش آمده، ولى به نظر هر

دو يكى مى آيند و احتمالاً آقابالا نقاش در هنگام اقامت در قفقاز امضاى آقابالاى ايرانى را در نقاشيهاى خود قيد مى كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (3 /1)، گلستان هنر (مقدمه، پنجاه و دو)، هنر قلمدان (149).

آقاخان البرز

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى از اهالى تهران بود و به فرنگى سازى و كپى از روى آثار استادان معروف بوده است. از آثارش چنين برمى آيد كه در نقاشى رنگ و روغن متوسطالحال بوده است. دو اثر به جاى مانده ى وى: يكى مجلس دربارى سلاطين قديم رومى با رقم: «كمترين ميرزا آقاخان البرز»؛ ديگرى صورت نيم تنه ى امين السلطان اتابك معروف، با رقم: «كمترين ميرزا آقاى البرز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (2 /1).

آقاصادق اول

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شكوفايى 1178 -1128 ق)، نقاش. از نقاشان دوره ى زنديه و از شاگردان استاد على اشرف بود. در زمينه هاى مختلف چون تابلوهاى آب و رنگ روغنى و نقاشى بر روى قاب آيينه و قلمدان كار مى كرد. در كار كشيدن و طراحى كردن لباس از توانايى خاصى بهره مند بود. از آثار وى، تابلوهاى پنجگانه اى است در تكيه ى هفت تنان شيراز در داخل طاقچه هاى ايوان باشكوه اين محل. موضوع تابلوها عبارتند از: موسى (ع) در كار شبانى؛ تابلوى شيخ صنعان؛ ابراهيم خليل (ع) و قربانى كردن حضرت اسماعيل (ع)؛ دو چهره از دو درويش جوان و پير، و نيز قلمدانى با تاريخ 1175 ق. امضاى او در پاى كارهايش چنين ديده مى شود: «يا صادق الوعد» و «صادق از لطف على اشرف شد» كه با ارائه اين سجع از استادش، على اشرف، سپاسگزارى مى كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (259 -257 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (982 -981 /2)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (105 -104).

آقاصادق دوم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شكوفايى 1210 -1160 ق)، نقاش، شاعر و خطاط. مشهور به صادق، آقاصادق و محمدصادق. وى سجعش را «يا صادق الوعد» مى نوشت و يا تنها به ذكر نام ساده ى خود اكتفا مى نمود. در رشته هاى گوناگون نقاشى، از قبيل آبرنگ و كارهاى روغنى و ارائه تصاوير رنگ و روغنى و تذهيب و ترصيع و حل كارى صاحب ابتكار بود. آقاصادق در گل و مرغ و شبيه پردازى و تك چهره سازى و مجالس پر جماعت رزمى و بزمى و شكار جانورسازى و حتى فرنگى سازى استاد بود و به رموز و دقايق نقش تصوير وقوف تمام داشت. وى به غير از نقاشى در شعر

و ادب نيز دست داشت و اغلب ارقام هنرى خود را به نظمى مناسب به شعر درآورده و به خط زيباى خود كتابت مى كرد. از آثار او: «اثر بزرگ رنگ و روغنى جنگ كرنال در كاخ چهلستون اصفهان، اين اثر به امر آغا محمدخان قاجار ترسيم گشته و رقمش چنين است: «يا صادق الوعد»؛ اثر بزرگ رنگ و روغنى از جنگ نادرشاه با تركان عثمانى در يكى از سالنهاى كاخ گلستان تهران؛ ديگر اثر وى كه در كتابخانه مجلس قرار دارد، تصوير رنگ و روغنى بهشت است به ابعاد تقريبى 180 در 280 سانتيمتر؛ و قلمدان گل و مرغى استادانه اى كه در مداليونهاى مختلف حواشى قلمدان نيز مناظر شكار و تصاوير پر حالت ديگر نقش بسته و چنين رقم دارد: «يا صادق الوعد». در «احوال و آثار نقاشان» نوزده اثر ديگر از آقاصادق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (264 -259 /1)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (104 -103).

آقاقاري، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1326 -1293 ق)، نقاش و شاعر. وى نماينده ى پنج دوره ى اول مجلس شوراى ملى بود و در نقاشى و تذهيب و همچنين در جفر و رمل نيز مهارت داشت. آقاقارى در پارك اتابك كشته شد. از وى اثرى ديده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (14 /1).

آقاكوچك نقاش

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش. وى در عهد قاجاريه مى زيست. نقاش گمنام و آبرنگ ساز ساده ى شيرازى بود تنها اثر به جاى مانده ى وى: تصوير زنى است كه در سمت راست آن دخترانى چند در خدمت ايستاده اند. آرايش داخلى خانه و پنجره هاى اتاق ساده است با: «رقم كمترين آقاكوچك نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (8 -7 /1)، گلستان هنر (پنجاه و دو).

آقاميرك اصفهاني، جلال الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. وى غير از روح اللَّه ميرك هراتى است. آقا ميرك از سادات اصفهان بود و در تبريز، در دربار شاه طهماسب اول مقام والايى داشت. وى از شاگردان مستعد استاد بهزاد به شمار مى آمد و در تذهيب و ترصيع و نقوش ساختمانها و مهارت در تنوع آرايش طبيعت و ارائه چهره ها انگشت نما و پرمايه بود. همچنين در كتابت انواع خطوط نيز دست داشت و اغلب خطوط زيباى نستعليق و ثلث تصاوير را خود مى نوشت. خواجه عبدالصمد شيرازى ملقب به شيرين قلم از شاگردان او بود. از آثار وى، تصاويرى است در نسخه اى از «خمسه ى» نظامى به خط شاه محمد نيشابورى كه همراه با استادان نامى آن زمان نقش آفرينى كرده است و رقم «عمل آقا ميرك» و «آقا ميرك» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (135 -132 /1)، تاريخ اصفهان (288)، تاريخ هنرهاى ملى (836 -835 /2)، تحفه ى سامى (74)، خوشنويسان و هنرمندان (20 ،18)، گلستان هنر (139).

آقاميري، سيد رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رسول آقاميري از نقاشان معاصر است . او اهل اصفهان بوده و درخانواده اي مذهبي و هنردوست رشد و نمو يافت . وي درنمايشگاه هاي انفرادي و گروهي شركت داشته و درزمينه خوشنويسي به ويژه خط نستعليق خوش درخشيده است .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : خوشنويسي

والدين و انساب : پدر بزرگ سيد رسول آقاميري ، سيد عباس آقا ميري از نقاشان معروف زمان خود بود. نقاشي هاي مدرسه چهار باغ اصفهان و پل خواجو از جمله كارهي سيد عباس به شمار مي آيد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد رسول آقا ميري از سال 1374 فعاليت

هنري را با گرايش به خوشنويسي براساس علاقه زياد و همچنين تشويق هاي پدرو مادر و دايي اش آغاز كرد و تاسال 1376 هجري شمسي به طور ذوقي ازروي كتابهاي خوشنويسي بدون استاد كار مي كرد . درسال 1376 با ملاحظه چند پوستر كانون فرهنگي _ هنري نور، به شيوه اي جديد درزمينه خط دست يافت .

استادان و مربيان : مهمتر ين سيد رسول آقاميري، استاد علي فرزانه است كه درسال 1377 هجري شمسي با هم آشنا شدند . وي تا سال 1378 هجري شمسي از محضر اين استاد استفاده كرد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : درسال 1378 هجري شمسي ، سيد رسول آقا ميري موفق به اخذ مدرك ممتاز ازانجمن خوشنويسان شد و به عضويت انجمن خوشنويسان اصفهان درآمد . از سال 1379 فعاليت هنري خود را به طوررسمي شروع كرد و در همايشي كه انجمن خوشنويسان ايران به مناسبت تكريم سال حضرت علي (ع) برگزار نمود شركت كرد و دراولين حضور خود در عرصه رسمي هنر افتخار داشتن يك اثر دركنار آثارهنرمندان سراسر كشور را به دست آورد .

آرا و گرايشهاي خاص : سيد رسول آقاميري معتقد است كه بايد خط نستعليق را كه خط ملي و سنتي ما است و كمال خطوط مي باشد . در قالبهاي نو و بديع به «دوستداران هنرو به خصوص خط نستعليق ارائه كرد» .

منابع زندگينامه : فصلنامه فرهنگ اصفهان ، شماره 20 ، تابستان 1380 ، ص 113

آلفته، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عيسي آلفته ، در بيرجند به دنيا آمد. پس از عزيمت به مشهد در سن پانزده سالگي ، شوق نقاشي در وجودش شعله ور شد و

دست تقدير او را به خدمت استاد بزرگ نقاشي خراسان ، محمدرضا قزلباش كه ساليان طولاني در افغانستان و ايران كار كرده بود ، كشاند و مدت ها نزد آن استاد ، شاگردي كرد. استاد آلفته به دليل جذبه و كشش آستان قدس رضوي و نياز گنجينه ي عظيم كتابخانه ي آن ، در آنجا مشغول به كار شد و با عشق و علاقه ي بسيار شروع به مرمت و ساختن جلد كتاب هاي خطي كرد و بعدها با راهنمايي اساتيد به كپيه برداري از نقاشي هنرمندان بزرگي كه آثارشان زينت بخش كتاب هاي ذيقيمت آستان قدس بود ، پرداخت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عيسي آلفته ، پس از عزيمت به مشهد در سن پانزده سالگي ، شوق نقاشي در وجودش شعله ور شد و دست تقدير او را به خدمت استاد بزرگ نقاشي خراسان ، محمدرضا قزلباش كه ساليان طولاني در افغانستان و ايران كار كرده بود ، كشاند و مدت ها نزد آن استاد ، شاگردي كرد.

فعاليتهاي آموزشي : عيسي آلفته ، پس از شاگردي در نزد استاد قزلباش ، به دليل جذبه و كشش آستان قدس رضوي و نياز گنجينه ي عظيم كتابخانه ي آن ، در آنجا مشغول شد و با عشق و علاقه ي بسيار شروع به مرمت و ساختن جلد كتاب هاي خطي كرد و بعدها با راهنمايي اساتيد به كپيه برداري از نقاشي هنرمندان بزرگي كه آثارشان زينت بخش كتاب هاي ذيقيمت آستان قدس بود ، پرداخت.

آرا و گرايشهاي خاص : عيسي آلفته ، غير از شيوه ي گل و مرغ ،

در نقاشي آبرنگ ، تذهيب ، جلدسازي ، جلد روغني و قاب آيينه نيز دستي قوي دارد و آثار باارزشي آفريده است كه هم اكنون زينت بخش برخي از موزه هاي جهان مي باشد.

جوائز و نشانها : عيسي آلفته ، در نمايشگاه هاي بسياري شركت كرده و جوايزي دريافت نموده است.

21 مرداد ماه سال1370هجري شمسي: استاد عيسي آلفته طراح و تذهيب كار پرآوازه ايراني به ديار باقي شتافت.

منابع زندگينامه :عيسي آلفته و نقاشي بهار ، مجله ي كيهان فرهنگي ، 1 فروردين 1365

بابا حاجي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى در دربار سلطان حسين بايقرا به احترام زندگى مى كرد. اين بابا حاجى را نبايد با بابا صدر، نقاش معروف مكتب بغداد، يكى دانست و اشتباه كرد. در «تاريخ رشيدى» از او چنين ياد شده: «ديگر استاد بابا حاجى است. در تصوير، قلم پخته دارد، اما اصل طرح وى، بى اندام است. در تمامى خراسان، در طراحى نقش و زغال گرفتن بى همتاست...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (93/1).

باسو، احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 704 ق)، طراح و نقاش. طراح و رسام اسطرلابهاى قديمى بود و در هنر خود دست داشت. از آثار رقم دار اين استاد: اسطرلاب ارزنده اى است كه در اسپانيا ساخته شده و جمله حروف و اعداد به خط كوفى پيرآموز و تزيينى عمل آمده و رقم «احمد بن حسين بن باسو 704» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1442 /3).

باغ شمالي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. از شاگردان سرآمد خواجه عبدالحى بود. وى شيوه ى استادش را رواج داد، اما زمانش چندان نپاييد و در پنجاه سالگى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (123/1)، خوشنويسان و هنرمندان (99)، گلستان هنر (سى و شش)، هنر قلمدان (21).

باقر نقاش

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. هنرمند گمنام و آبرنگ ساز دوران فتحعلى شاه و محمد شاه قاجار بود. تنها اثر رقم دار وى، تصوير ارغون خان قاجار است كه لباس اخوان صفا پوشيده و به سلك درويشان پيوسته است. رقم نقاش به خط شكسته ى زيبا چنين است: «ز كلك باقر نقاش نو شد- نشان نام ارغون خان قاجار 1244».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (96/1).

باقر، ابوالحسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1227 ق)، نقاش. هنرمند گمنام دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود كه به شيوه ى آقا صادق توجه داشته است. از آثار وى تصوير خوش نقش آبرنگى مرد جوانى است كه در حراج ساتبى 1976 م به فروش رسيده است. اين اثر رقم «مشق كمترين باقر بن ميرزا ابوالحسن 1227» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (95/1).

باوردي، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مذهب و مصور. در تذهيب و تصويرسازى دست پر هنرى داشت. متاسفانه احوال اين هنرمند، در هيچ يك از تذكره هاى قديمى ياد نشده است. از آثار وى: تصوير رزم آور قهرمانى كه بر اسب خوش تراشى نشسته و نيزه ى بلند خود را به دهان اژدها فروبرده است، با رقم: «عمل العبد سلطانعلى»؛ نسخه ى مصورى كه حدود بيست مينياتور ماهرانه دارد كه جهت يوسف شاه مير ميران در تبريز تهيه شده است؛ مجلس مينياتورى كه به نازك قلمى عمل آمده و رقم دارد: «مذهبا و مصورها سلطانعلى الباوردى» در سنه ى 850.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (159/3)، هنر عهد تيموريان (604 -603).

بخاري، جهانگير

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش. اهل بخارا بود و در نقاشى دستى به كمال داشت. اين هنرمند در زمان خود شهرت بسزايى داشت و به عمدة المصورين انگشت نما بود. پير سيد احمد تبريزى- كه به روايتى معلم و استاد كمال الدين بهزاد بوده- از شاگردن همين جهانگير بخارى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (139/1)، مناقب هنروران (104).

بدرالدين

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، نقاش. از معاصران خواجه نصيرالدين طوسى و مولوى بوده و در نقاشى دست داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (99/1)، گلستان هنر (سى و سه).

بديع اسطرلابي، بديع الزمان، ابوالقاسم هبة الله

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 534 ق)، فيلسوف، طبيب، اخترشناس، نقاش و شاعر شيعى. نياكانش احتمالا ايرانى و از مردم اصفهان بودند. وى در بغداد زاده و در اصفهان بزرگ شد. او با ابزارهايى كه خود ساخته بود سير نور و اندازه ى آن را معلوم كرد و در اثبات درستى كارهاى خود از براهين هندسى استفاده مى كرد. بديع در كره ى سماوى چيزى افزود و كار آن را كه سالهاى دراز ناقص مانده بود، كامل كرد. خط كشها و قرقره هايى كه ساخته بود، كاربرد عمومى يافتند و از راه تجربه، سودمندى آنها به اثبات رسيد. وى در كاخهاى سلجوقى به ساختن جدولهاى فلكى سرگرم بود و زيجى به نام «المعرب المحمودى» نوشت و به محمود سلجوقى هديه كرد. بديع به شعر حسين بن حجاج علاقه مى ورزيد و آنها را گردآورى كرد و آن را «درة التاج من شعر ابن حجاج» ناميد. از او «ديوان» شعرى بر جاى مانده كه درونمايه ى بيشتر آنها هجو و لطيفه است. وى در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1419/3)، الاعلام (58/9)، تاريخ بغداد (374/15)، دايرةالمعارف فارسى (396/1)، الذريعه (130/9)، لغت نامه (ذيل/ هبة الله)، معجم الادباء (275 -273 /19)، وفيات الاعيان (53 -50 /6).

برجي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. در تصوير و تذهيب مهارت داشت. از آثار رقم دار وى: مجلس شاهانه اى در كتاب «شاهنامه» كه سلطان به تخت نشسته و رستم زال و كيكاوس و ساير مشاهير زمان در مقابل وى قرار گرفته اند و در زمينه ى ساده مينياتور، تصوير سيمرغ و اژدها نقش بسته و خارج از متن رقم «برجى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان

(100/1)، هنر قلمدان (24).

بريراني، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صادق بريراني از پيش كسوتان هنر گرافيك ايران است كه در كنار ارائهٔ آثار گرافيكي به نقاشي نيز مي پردازد.

صادق بريراني در سال 1923(1302) در بندر انزلي زاده شد. در 16 سالگي نقاشي را از درويشي به نام"زرين كلك" آموخت و در 1326 براي تحصيل در رشتهٔ نقاشي وارد دانشكدهٔ هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد. سپس به آمريكا رفت و در دانشگاه اينديانا تحصيل كرد. بريراني از سال 1360 در دانشگاه هاي تهران گرافيك تدريس كرده است. او داور دو سالانهٔ گرافيك برنو،چكسلواكي در 1355 و دو سالانهٔ طراحي گرافيك تهران در 1371 بوده است و در نمايشگاه ها و دوسالانه هاي بسياري شركت كرده است.

با وجود اين كه در دوران تحصيل تأثير زيادي از هنر اروپا و آمريكا گرفت ولي به بيان هنري ايراني خود وفادار ماند. آثار وي در عين حال كه از هنر خوشنويسي قديمي ايراني ريشه مي گيرند، به گونه اي از نقاشي معاصر كه "نقاشي حركتي" ناميده مي شود نيز تمايل دارند. او شيوه اي در خوشنويسي دارد كه خاص خوداوست و بر مبناي حركت آزاد قلم مو و بر هم ريختن كامل تناسبات و ساختار شكني براي دستيابي به الفبايي جديد است. بريراني معتقد است كه فرم ظاهري كلمات تداعي كنندهٔ معنا و مفهوم هستند و پلي بين درون مفاهيم با دنياي خارج است. تلفيق نقاشي، گرافيك و شعر مشخصهٔ عمدهٔ كارهاي اوست. وي به اصل بيان خودانگيخته و نشان گذاري هاي اتوماتيك هنري نزديك مي شود كه روش سوررئاليست هاست، ولي نگرش او اصالتي شرقي دارد و مبتني بر تعمق و نظاره است كه از فلسفه شرق نشأت مي گيرد.

بلوچ، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. از مردم بلوچ بود كه در

استرآباد اقامت داشت. از آثار وى: تصوير مردى تركمن به نام ولى، با ساز و برگ جنگى و كلاه تركمانى، كه به روى اسب نشسته و مشغول جدال است، با: «رقم كمترين خلق اللَّه ابراهيم بلوچ سنه 1132، در استرآباد مشق شد، شبيه ولى كافر تركمان است».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (14 /1).

بناء اصفهاني، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1112 ق)، نقاش، طراح و خطاط. اهل اصفهان و رسمى ساز نقوش مختلف و طراح خطوط كوفى تزيينى و پيرآموزى و بنايى بود و كاشى ها را با تزيينات گوناگون و خطوط شيوا مى آراست. از آثار او پيرايش صفه ى استاد در مسجد جامع اصفهان است كه اصل بناى اوليه ى آن، در دوران سلجوقى انجام پذيرفته و با تزيينات دوره ى صفويه تكامل يافته است. اين بنا در 1112 ق ارايش و كاشى كارى شده و ارقام آن چنين است: «عمل ابن محمد مؤمن، محمد امين»؛ «عمل ذره ى بيمقدار ابن محمد مؤمن»؛ «محمد امين بناء اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهانى (551 ،549)، احوال و آثار نقاشان (654/ 2)، تاريخ اصفهان (360)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (110 -109).

بهارجاني، حبيب

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى نگارگر فلزات بود و در اين هنر مهارت زيادى داشت. از آثار رقم دار وى، ظرف كوچك برنجى نقره كوبى در موزه ويكتوريا آلبرت لندن است كه در قسمت بالا و كناره گردن ظرف، به خط ثلث زيباى نقره كوب، الفاظ «لصابه السعاده و سلامه و طول عمر...» نقش شده و در بالا و پايين بدنه ى ظرف، تزيينات هندسى و اسليمى خوش تراشى است كه در كناره ى نقوش اشعار جلب نظر مى كند، با رقم: «حبيب اللَّه بن على بهارجانى 866» و در مشخصات ظرف نوشته شده است: «كار خراسان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (144/1).

بهارلو، سودابه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نقاش، مينياتوريست، نگارگر.

تولد: 28 بهمن 1328، تهران.

درگذشت: 24 دى 1374، تهران.

سودابه بهارلو پس از فراغت از تحصيلات دبيرستانى به كار هنرى پرداخت و در سال هاى 1339 و 1349 از محضر استاد حسين بهزاد و در سال هاى 1364 الى 1368 در محضر استاد على مطيع به فراگيرى هنر نقاشى پرداخت. وى در نمايشگاه هاى زير حضور داشته است. نمايشگاه كنگره ى ششصدمين سال حافظ (شيراز، 1367)؛ نمايشگاه 22 بهمن (موزه ى هنرهاى معاصر، 1368 ،1367)؛ نمايشگاه مشترك با هنرمندانى چينى (موزه ى هنرهاى معاصر، 1368)؛ نمايشگاه روز زن (موزه ى هنرهاى معاصر، 1369 ،1368، موزه ى آزادى 1370)؛ نمايشگاه سيرى در نگاره ى ايران (موزه ى هنرهاى معاصر، 1369)؛ نمايشگاه كنگره ى فردوسى (دانشگاه تهران، 1369)؛ نمايشگاه به مناسبت زلزله ى زنجان و گلان (موزه ى هنرهاى معاصر، 1369)؛ نمايشگاه تخصصى صادراتى هنرى مينياتور و تذهيب (نمايشگاه بين المللى تهران 1370)؛ نمايشگاه اختصاصى جمهورى اسلامى ايران (مكزيك، 1370، ليبى، 1370، بيروت 1371، سوريه 1371، فلورانس، 1371)؛ نمايشگاه اولين دو سالانه ى نقاشان ايران (موزه ى هنرهاى معاصر، 1370)؛ نمايشگاه

گل و گياه، بخش ويژه (نمايشگاه بين المللى تهران، 1372)؛ نمايشگاه تخصصى صادراتى نقاشى و مينياتور (نمايشگاه بين المللى تهران، 1372).

سودابه بهارلو در سال 1374 درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى هنرمندان و نويسندگان (قطعه ى شماره ى 88) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهبود شاهنشاهي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط و نقاش وى شاگرد محمدحسين تبريزى و از بردگان شاه طهماسب اول صفوى بود كه در حرم خاص او به كتابت اشتغال داشت. بهبود در خوشنويسى نستعليق و نقاشى از بى بديلان روزگار بود و كتابت و تزيين و تذهيب و تصوير كتابها را به عهده داشت. از آثار وى: يك قطعه از مرقع، به قلم دودانگ متوسط، با قرم: «مشق فقير، بهبود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (102/1)، احوال و آثار نقاشان (104/1)، مناقب هنروران (87).

بهرام قلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 917 ق)، نقاش. از شاگردان برجسته و پرقدرت بهزاد معروف است. دو اثر ارزنده ى وى در يك كتاب خطى اشعار نظامى كه به خط محمد بن على بن درويشعلى سمرقندى به سال 917 ق نوشته شده، موجود است كه در يكى از تصاوير، ساختمان زببايى است و شاه بر روى تخت نشسته و سه خدمه در حضورش به خدمت ايستاده اند؛ ديگر تصوير اين كتاب، باغ درخت و سبزه اى است كه دو آلاچيق زيبا در آن به چشم مى خورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (105/1).

بهرام گور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يزدگرد سه پسر به جاى گذاشت: شاهپور و رهرام (بهرام) و نرسى. شاهپور را پدر به پادشاهى بخشى از ارمنستان كه از آن ايران بود برگمارد. ورهرام در نزد منذرين نعمان اميرعرب در حيره كه خراجگذار شاهنشاه ايران بود پرورده مى شد و به گفته ى طبرى او را از كودكى بدانجا فرستاده بودند، تا در هواى خوش حيره پرورش يابد. بهرام از حيث حركات و سكنات شباهت زيادى به عرب پيدا كرده بود. گويا اقامت طولانى اين شاهزاده در كشور حيره در حكم تبعيدى بوده است كه در نتيجه ى اختلاف نظر بين يزدگرد و آن فرزند پيش آمده بود. مورخان نوشته اند كه بهرام در كشور حيره در قصر خورنق، كه بناى آن را به نعمان لخمى به دست معمارى سنمار نام نسبت داده اند، مى زيست. و مربى او منذر پسر نعمان بود.

اين منذر از جانب يزدگرد ملقب به «رام اوزود يزدگرد» يعنى رام افزود يزدگرد، كسى كه شادى يزدگرد را مى افزايد؛ و نيز لقب مهشت يعنى اعظم بود.

اما نرسى پسر سوم يزدگرد كه از زن يهودى او

بود، ظاهراً در زمان مرگ پدرش صغير بوده است. زيرا بهرام هم در آن تاريخ بيش از بيست سال نداشته است. پس از مرگ اسرارآميز يزدگرد بزرگان و موبدان كه از رفتار او در هنگام حياتش راضى نبودند بر آن شدند تا همه پسران يزدگرد را از پادشاهى محروم كنند از اين بزرگان نام و ستهم سپهبد بابل (كشور سواد) ملقب به هزا رفت، يزد گشنسب پاذكسبان، پرك از تخمه ى مهران، گودرز دبير لشگر، گشنسب آذرويش ناظر ماليات ارضى، پناه خسرو روانگان دبير (مدير امور خيرات اموات) در كتاب اخبارالطوال دينورى ديده مى شود.

با وجود آنكه يزدگرد بهرام را به سمت وليعهدى خود تعيين كرده بود، پس از شنيدن خبر مرگ پدر شاهپور پادشاه ارمنستان براى گرفتن تاج و تخت به تيسفون شتافت، ولى بزرگان ايران او را گرفته كشتند و به جاى او خسرونامى را كه منسوب به شعبه اى از دودمان ساسانى بود بر تخت نشاندند. در اين زمان بهرام از كشور دور بود، و در حيره مى زيست، از پرورنده ى خود منذر براى گرفتن تخت شاهى يارى خواست، منذر كه دو فوج سوار: يكى بنام دو سر از اعراب تنوخ و ديگرى كه مركب از افراد ايرانى بود و سفيد رخشان ناميده مى شد نيرويى به سردارى پسرش نعمان با بهرام همراه كرد آنان را به سوى تيسفون فرستاد. بزرگان ايران به وحشت افتاده با بهرام و منذر به گفتگو پرداختند، عاقبت خسرو از سلطنت خلع و بهرام به پادشاهى نشست.

بنا به روايات ايرانى كه به افسانه آميخته است، بهرام نخست وعده داد كه بديهاى پدرش يزدگرد را جبران كند و يكسال به عنوان آزمايش سلطنت

نمايد و سپس انتخاب پادشاه را به خواست خداوندى واگذار كند؛ يعنى تاج و قباى پادشاهى را در ميان دو شير گرسنه بگذارند. خسرو از گذراندن اين امتحان سرباز زد. بهرام به ميدان رفت و شيران را بكشت و تاج شاهى را بر سر نهاد. ظاهراً اين افسانه را از آن جهت بايستى اختراع كرده باشند، تا اين حادثه شرم آور را بپوشانند، كه سپاهى حقير از عرب توانسته است تصميم بزرگان ايران را به هم زده پادشاهى را كه مردود بزرگان بوده به تخت نشاند.

بهرام پنجم از پادشاهان محبوب ساسانى است. وى نسبت به همه كس نيكى روا مى داشت، و قسمتى از ماليات اراضى را به مؤديان بخشيد. داستانهاى بسيارى درباره ى جنگاورى و عشقبازيهاى او در ادبيات فارسى و عرب آمده است كه نمونه اى از آن هفت پيكر نظامى گنجوى است.

اين داستانها نه فقط در ادبيات بلكه در نقاشى ايران هم رواج يافته است، و قرنهاى متمادى موضوع نقش پرده هاى نقاشى و قاليها و انواع منسوجات گرديده است.

در تواريخ آمده كه بهرام پادشاهى خوشگذران بود و دوست داشت كه مردم هم در روزگار او به خوشى و شادمانى بگذرانند. نوشته اند كه او به چندين زبان سخن مى گفت و حتى به عربى هم شعر مى سرود و به موسيقى علاقه ى بسيار داشت، بنا به يكى از داستانهاى مشهور، اين پادشاه گروهى از لوريان را كه اجداد فيوج فعلى هستند از هند، به ايران خواند تا مردم عوام از لذتهاى موسيقى بى بهره نمانند. طبع سركش و بى آرام او باعث شد كه او را ملقب به «گور» كردند. بعد اين تسميه را مربوط به اين واقعه اى دانستند كه روزى در

شكار به يك تير گورخر و شيرى را كه بر پشت او جسته بود به هم دوخت.

مورخان عهد ساسانى بهرام را از لحاظ شهوترانى و اسراف در ولخرجى و بى توجهى به امور كشور مورد ملامت قرار داده اند: ظاهراً اين ايراد وارد است. زيرا او زمام امور را به بزرگان دولت واگذار كرد و مطبوع و محبوب نجبا و روحانيون شد شايد قسمتى از شهرت عظيم او مربوط به همين محبوبيت او نزد بزرگان باشد.

وزرگ فرمذار (صدراعظم) آن زمان مهر نرسه پسر ورازگ بود كه لقب هزار بندگ (خداوند هزاربنده) داشت.

وى از دو دهان سپندياذ بود كه يكى از هفت خاندان برگزيده ى ايرانى بشمار مى رفتند. مورخان عرب او را مردى هوشمند و دانا شمرده اند، ولى نويسندگان عيسوى از او با نفرت ياد مى كنند، پيداست كه وى زردشتى متعصبى بوده و نسبت به مسيحيان سختگيرى روا مى داشته است. وى مردى آبادگر بوده در زمينهاى وسيعى كه در بخشهاى اردشير خوره و شاپور پارس داشت كاخهاى بسيار بنا كرد و آتشگاهى ساخت كه به نام او مهرنرسيان خوانده شد. و در نزديكى زادگاه خود آبروان، در ناحيه ى اردشير خوره، چهارديه با آتشگاه بنا كرد: يكى براى خودش و سه تا ديگر را براى هر يك از سه پسرش: زروانداذ، ماه گشنسب و كاردار اختصاص داد، كه ظاهراً تا روزگار طبرى هنوز آباد بوده است.

در كنار راه كاروانى كه شيراز را به دارابگرد و بندرعباس مى پيوندند، ويرانه ى كاخى پيداست كه سروستان نام دارد. هرتسفلد حدس مى زند كه آن از بناهاى مهرنرسى باشد. سه پسر مهرنرسى در روزگار پدرشان داراى مشاغلى بزرگ بودند. چنانكه زروانداذ هيربدان هيربذ، ماه گشنسب ملقب

به واستريوشان سالار و در حكم مدير كل امور مالى كشور، و كاردار ارتيشتاران سالاريا فرمانده كل قوا بود.

وضع عيسويان در زمان بهرام پنجم خوب نبود و به طور كلى از اواخر سلطنت يزدگرد اول به طورى كه نوشتيم بر اثر وقاحت عيسويان سياست ملايم دولت ايران نسبت به ايشان تغيير يافت. به طورى كه پس از بر تخت نشستن بهرام سكنه ى عيسوى ولايات مجاور مرزهاى غربى دسته دسته به كشور روم مى گريختند. مهر شاهپور قبايل عرب را بر ضد آنان تحريك كرد و بسيارى از عيسويان را به كشتن داد.

پس از مرگ شاهپور برادر بهرام پنجم كه پادشاه ارمنستان و فرمانبردار دولت ايران بود. آرتاشس Artashes (اردشير) اشكانى پسر ورام شاپوه مدت ده سال بر بر تخت ارمنستان نشست. سپس به دست بهرام پنجم از حكومت بركنار شد و از آن پس ارمنستان يكى از ايالات ايران به شمار آمد. و يكى از بزرگزادگان ايران به نام ويه مهر شاهپور به مرزبانى آنجا برگزيده شد.

جنگ با روم.

جهت اين جنگ را مورخان آزار مسيحيان مقيم ايران دانسته اند كه از بدرفتارى ايرانيان به روم مى گريختند. بهرام از تئودوس امپراطور روم استرداد آنان را خواست. چون او از پس دادن ايشان سرباز زد بهرام فرمان داد كارگران رومى را كه در معادن طلا و نقره ى ايران كار مى كردند حبس و اموال روميان را توقيف كنند. سپس جنگ آغاز شد (421 -420 م). فرماندهى سپاه ايران با مهر نرسى بود. روميان به سردارى آردابوريوس Ardaburius از دجله گذشته به بين النهرين حمله آوردند. سپس به محاصره ى نصيبين پرداختند، ولى چون بهرام به شخصه به ميدان محار بشتافت، روميان دست از محاصره

كشيده عقب نشستند.

سپس بهرام تئودوسى پوليس Theodosipolis را كه اكنون ارزروم نام دارد، محاصره كرد. اما يونوميوس Eunomius اسقف شهر از دفاع فروگذار نكرد، و مدافعين را به دفاع تشجيع مى كرد، و حتى منجنيق بزرگى تعبيه كرده و يكى از شاهزادگان را با سنگى به دست خود كشت. بالاخره بهرام به پروكوپيوس سردار رومى پيغام داد كه هر كدام از طرفين پهلوانى به ميدان بفرستند و پهلوان هر كدام از دو طرف مغلوب شد آن طرف جنگ را برده است اتفاقا پهلوان رومى فاتح شد و بهرام طبق قولى كه داده بود دست از جنگ كشيد و در سال 422 م صلحى بين دو دولت امضاء شد كه به موجب آن ايرانيان در كشور خود به مسيحيان آزادى مذهب دادند و نظير همين آزادى را هم روميان درباره ى زرتشتيان مقيم بيزانس قائل شدند.

به قول گيبون مورخ انگليسى اسقف شهر آمد كه آگاسيون نام داشت تمام ظروف طلا و نقره ى كليساى حوزه ى خود را آب كرده و فروخت، و از پول آن هزار تن اسير ايرانى را بازخريد و براى نشان دادن حسن نيت و انسان دوستى از بند آزاد كرده، به نزد بهرام فرستاد. بر اثر اين صلح موافقت نامه ى بين ايران و روم كه از زمان شاپور سوم براى حفظ دربند قفقاز در مقابل هجوم وحشى ها بسته بود تجديد شد، و ايران مأمور حفظ دربند قفقاز گرديد؛ و بنا شد كما فى السابق دولت روم پرداخت قسمتى از مخارج آن را تعهد كند.

در زمان بهرام مسأله ى مسيحيان ايران حل شد. بر اثر اختلافى كه بين مسيحيان افتاد داديشوع كه در 471 م به مقام جاثليقى

انتخاب شده و در دفاع از خراسان بر ضد اقوام وحشى به شاهنشاه خدماتى كرده بود، در مجمعى كه از كشيشان تشكيل داد كليساى ايران را از تابعيت بيزانس جدا كرده مستقل ساخت بدين وجه به سوءظنى كه نسبت به ايرانيان مسيحى در متهم ساختن ايشان به جاسوسى روم مى رفت خاتمه داده شد.

نبرد بهرام با هونها- از حوادث زمان بهرام هجوم هياطله يا هونهاى سفيد از مشرق به ايران است، اين قوم در 425 ميلادى از جيحون گذشته به ايران حمله كردند، بهرام به ظاهر چنين وانمود كرد كه از هجوم هياطله خود را باخته است. وى با قواى كوچكى به قصد شكار بيرون شد، و به طرف آذربايجان رفت لكن خود را از راه البرز و طبرستان به خراسان رسانيد و حركت خود را از نظرها مخفى داشت چنانكه شبها راه مى پيمود و روزها نهان مى شد، چون دشمن غافلگير شد، يكباره بر سر او تاخت و به سپاه هونها در مرزهاى شرقى شبيخون زد، در اين جنگ خاقان هونها كشته شد و زن او اسير گشت و غنايم بسيارى به دست ايران افتاد. گويند كه تاج خاقان كه جزو غنايم جنگى بود زينت آتشكده ى آذر گشنسب در شهر شيز آذربايجان شد. در غياب بهرام برادرش نرسى نيابت سلطنت ايران را داشت و پس از پيروزى بر خاقان نرسى به حكومت خراسان گمارده شد.

مرگ بهرام

بهرام پنجم در 438 يا 439 م به عقيده ى فردوسى به مرگ طبيعى درگذشت، ولى غالب مورخان اسلامى مرگ افسانه آميز او را بر اثر شكار گورخر و با اسب فرورفتن در باتلاقى در ميان اصفهان و شيراز دانسته اند. خيام گويد:

بهرام كه

گور مى گرفتى همه عمر

ديدى كه چگونه گور بهرام گرفت

ممكن است وفات پيروز كه در گودالى افتاد سبب جعل اين افسانه بوده، و همچنين شباهت دو كلمه ى گور به معنى قبر و گور به معنى گورخر كه لقب بهرام بود در ظهور اين افسانه دخالت داشته باشد. همه ى سكه هاى بهرام خشن و بدريخت است.

و عموماً اين عبارت بر آنها ضرب شاه: «مزديسن بگ و رهران ملكا». سر بهرام در جلو و عقب تاجى دندانه دار دارد. و ميان جلو و عقب يك هلال و يك دايره است كه علامت ماه و آفتاب مى باشد.

مشهور به بهرام گور، پانزدهيمن پادشاه سلسله ساسانى (جل. 421- ف. 438 م.). وى در دربار منذز از پادشاهان عرب تربيت شد و به طورى كه مشهور است تاج سلطنت را از ميان دو شير ربود. اين پادشاه تمامى ارمنستان را ضميمه ايران ساخت و در ممالك تابعه آزادى مذهب داد.

(س پنجم م)، شاعر. وى از پادشاهان ساسانى و معروف به بهرام پنجم بود. از زندگى پر از تنعم و جنگاوريها و خوشگذرانيهاى او داستانهاى بسيار در كتابهاى عربى و فارسى گرد آمده كه قسمت بزرگى از آنها از كتب پهلوى نقل شده است. انتساب شعر عربى و يك بيت فارسى سرو دست شكسته به او هم، مثل رفتن به حيره و فراگرفته زبان عربى از قبيل افسانه هاست.[1]

برگرفته از كتاب :ايران در عهد باستان

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (178 -176/ 1)، جواهر العجائب (118 -117)، دايرةالمعارف فارسى (478/ 1)، رباعى و رباعى سرايان (21)، لغت نامه (ذيل/ بهرا گور).

بهزاد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقّاش زبردست و معروف اصفهانى. مدتّى در دربار پادشاهان هند مى زيسته. از آثارش مجلّدى است

در كتابخانه سلطنتى كه آن را موقّع گلشن گويند، شامل 176 صفحه، به صورتهاى گوناگون از حيوانات هند، و در صفحه هفتم آن به قلم و مهر و امضاى جهانگير پادشاه پسر اكبر شاه هندى در سال 1017 نوشته شده است: استاد بهزاد اين مرقّع را به فرموده من ساخته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بهزادي، نينا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نينا بهزادي هنرمند معاصر ايران است . وي درزمينه نقاشي فعاليت مي كند . او به سبك باتيك علاقمند بوده و آثار خودرا به اين شيوه هنري مي آرايد . بهزادي معتقد است كه سبك باتيك رهايي طرح و نقش را در برداشته و مراحل مختلفي را شامل مي شود ."

گروه : هنر

رشته : گرافيك

گرايش : نقاشي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : نينا بهزادي اگر چه رشته تحصيلي اش علوم تجربي بود اما به سبب علاقه اي كه به مسائل هنري داشته دررشته هنرادامه تحصيل داد و تامرحله كارشناسي ارشد گرافيك پيش رفته است .

استادان و مربيان : نينا بهزادي به سبك باتيك را نزد استاد خاويان آموخته است .

وقايع ميانسالي : نينا بهزادي معتقد است كه نقاشي باتيك علاوه براينكه مي تواند تابلو شود كاربردهاي ديگري نيزدارد كه مي توان به استفاده از آن روي لباس ، روسري ، كلاهك آباژور ، پارتيشن ، روميزي و پرده اشاره كرد . اين امر مهمترين واقعه به وقوع پيوسته دردوران ميانسالي بهزادي بود .

فعاليتهاي آموزشي : مهمترين فعاليت نينا بهزادي نقاشي است كه درآن ميان او به سبك باتيك علاقمند است . رهايي طرح ها و نقش ها از كليشه ها و قالبهاي خاص ، درهم آميختگي رنگها و

ايجادبافتهاي متنوع ازويژگي هاي بارز نقاشي باتيك مي باشند .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مهمترين فعاليت روزمره نينا بهزادي درنقاشي باتيك خلاصه مي شود . او مراحل كار اين سبك را ، كشيدن پارچه برروي چارچوب ، پياده كردن طرح روي پارچه ، موم گيري نقش بر پارچه ، رنگ آميزي ، آب كردن موم توسط اتوي خشك و شستن نهاي پارچه توسط بنزين مي داند .

آرا و گرايشهاي خاص : نينا بهزادي درمورد نقاشي باتيك براين عقيده است كه باتيك دراصل از كشورهاي اندونزي ، هند و چين آمده است . نقاش باتيك به وسيله قلم و موم گيري روي پارچه طرح مي شود . دراين روش زمينه پارچه موم گيري مي شود ، سپس نقاطي كه مورد نظر است رنگ مي شوند .

چگونگي عرضه آثار : اولين نمايشگاه آثار نينا بهزادي درموزه تماشاگه تاريخ برگزار شد . نمايشگاه بعدي او درنگارخانه سبز برپا گرديد و آثارش را عرضه كرده است .

بياني تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، شاعر و نقاش. در آغاز پيشه ى زركشى داشت و سپس به كاغذبرى و نقاشى پرداخت. وى غزلسرا نيز بود. از اوست:

مه من سوى مسكينان نگاهى مى توان كردن

اگر هر روز نتوان، هر به ماهى مى توان كردن

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (528)، تذكره ى شعراى آذربايجان (101/2)، دانشمندان آذربايجان (74)، الذريعه (150/9)، سخنوران آذربايجان (248)، فرهنگ سخنوران (152)، مجمع الخواص (271).

پتگر، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش.

تولد: 1292، تبريز.

درگذشت: 17 ارديبهشت 1371.

على اصغر پتگر دوران مقدماتى نقاشى را نزد ميرمصور ارژنگى گذارند. سپس به همراه برادرش، جعفر پتگر، بعد از به پايان رساندن تحصيلات متوسطه به تهران آمد و در هنرستان هنرهاى متسظرفه (هنرهاى زيباى كنونى) مشغول به تحصيل شد. در اين هنرستان با آثار استاد كمال الملك آشنا شد و همچنين از حضور در كنار اساتيدى چون شيخ اسماعيل آشتيانى و على محمد حيدريان بهره جست. پس از اخذ ليسانس تصميم به تأسيس آموزشگاه آزاد هنر نقاشى گرفت. بدين ترتيب وى و برادرش نخستين آموزشگاه آزاد هنر نقاشى را در سال 1319 در تهران پايه گذارى كردند و تا پايان عمر به تدريس پرداختند. در خلال تدريس هنر نقاشى به خلاقيت هنرى خود مى پرداخت و آثار متعددى در شيوه ى رئاليسم با سبك كلاسيك و همچنين قلم آزاد و امپرسيونيستى را آفريد و تدريجا پايه گذار سبك و سياق خاص خود شد.

على اصغر پتگر هميشه موضوع آثارش را از ميان مردم، كارگران، زحمتكشان، فروشندگان دوره گرد، رختشويان و پيشخدمت هاى خانه ها انتخاب مى كرد. در اين زمينه مى توان از تابلوهاى «محله ى گازران تبريز»، «روز رختوشيى»، «قارى» و «درويش» ياد كرد. او همچنين به خلق مناظر و پرتوهايى ساخته است كه نزد برخى

مجموعه داران موجود است.

آثار پتگر، در سال هاى 346 ،1343 ،1324 و 1353 در نمايشگاه هاى مختلف به نمايش درآمد. گرچه از سال 1355 به بعد خاموشى اختيار كرد و فعاليت نمايشگاهى خود را متوقف كرد ولى همواره به نقاشى و تدريس مشغول بود، آخرين بارى كه برخى از آثارش به معرض نمايش گذاشته شد، در پاييز سال 1370 در موزه ى هنرهاى معاصر بود.

(1371 -1292 ش)، نقاش و شاعر. اهل تبريز بود و از همان سنين كودكى، توانايى خود را در نقاشى بروز داد. مراحل اوليه ى تحصيل اين هنر را نزد استاد مير مصور ارژنگى گذراند و در سال 1312 ش به توصيه ى همان استاد، همراه برادرش، جعفر پتگر، از تبريز به تهران آمد و در مدرسه ى هنرهاى مستظرفه مراحل عالى آموزش هنرى را گذراند. وى پس از اخذ ليسانس، اولين آموزشگاه طراحى و نقاشى را افتتاح كرد و در آنجا به تعليم زنان و دختران نيز پرداخت. نقاشيهاى اوليه ى استاد متأثر از آثار كمال الملك، شيخ اسماعيل آشتيانى و على محمد حيدريان است. وى از سال 1324 ش به بعد، به سوى قلمهاى آزاد رفت و در مكتبهاى رئاليسم و امپرسيونيسم و حال و هواى ويژه خودش، تنوع و تكامل ويژه اى به حركتهاى رئاليستى هنر نقاشى معاصر ايران بخشيد. هنرمندان مشهور بسيارى از محضر استاد پتگر استفاده كردند، از آن جمله دو تن از فرزندان وى: نامى پتگر و نيما پتگر. وى علاوه بر نقاشى داراى قريحه ى شعر و غزلسرايى نيز بود. پتگر در سن 79 سالگى بر اثر حمله قلبى درگذشت. از آثارش: تابلوهاى «خيابان سرچشمه ى تهران»؛ «روز رختشويى»؛ «قارى»؛ «درويش»؛ «مجله گازران تبريز»؛ «بازگشت به

ده» و همچنين مجموعه شعرى به نام «رنگين كمان».[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 9، ش 4، ص 49)، مجله ى زنان (س 1، ش 4).

پرويز

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. تنها اثر رقم دار وى كه حاكى از ذوق و سررشته ى هنرى او مى باشد، تصوير ساقى دلربايى است كه كلاه طلايى به سر گذاشته و لباس آبى به تن كرده است، با رقم: «عمل پرويز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (123/1).

پورصفا، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، نقاش. در اصفهان متولد شد. پس از گذراندن دوره ى تحصيلات ابتدايى به هنرستان هنرهاى زيباى اصفهان وارد شد و به آموختن نقاشى رنگ و روغن در شيوه ى كلاسيك پرداخت. آنچه كار پورصفا را از ديگر هنرمندان نقاش متمايز مى سازد، طرح صورت به شكل نقطه چين براى بافت فرش است كه او از جمله بنيانگذاران آن هنر به شمار مى رود. آثار اين هنرمند بارها در شهرهاى مختلف ايران از جمله تهران و آبادان، و نمايشگاه بين المللى بروكسل و نمايشگاه هنرهاى زيباى ايران در رم به معرض ديد علاقه مندان نهاده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 4، ش 6، پشت جلد).

پورصناعي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هنرمند قلمكار.

تولد: 1290.

درگذشت: 4 دى 1357.

حسن پورصناعى كار هنرى را از پنج سالگى در محضر پدرش مرحوم مشهدى عبدالخالق شروع كرد و در زمانى كوتاه در زمره ى يكى از بهترين طراحان و نقش پردازان درآمد. پرده ها، كتبيه ها، خيمه ها، سجاده ها و مجالسى بسيارى از وى به جاى مانده است. آثار وى همواره زينت بخش حسينيه ها، تكايا و اماكن مذهبى شهرهاى ايران بوده است.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى از وى دعوت شد تا در دانشگاه به تدريس علمى هنرش بپردازد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پورصناعي، حسين

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نقاش. وى از هنرمندان زيبانگار قلم كار و پارچه بود. از آثار او: قلم كار زيبايى كه قصه معروف يوسف و زليخا را به زيبايى تصوير كرده است؛ قلم كار ديگرى كه وقايع جنگ چالدران را به نحو زيبايى نقاشى كرده است، با: «رقم حسين پور صناعى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (158/1).

پير نقاش

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. در زمان سلطنت شاه طهماسب اول مى زيست. احوال و آثار رقم دار و بى قم وى تاكنون مشاهده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1461/3).

پيرامون، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، وصال.

تولد: 1288، تهران.

درگذشت: مهر 1364.

در 12 يا 14 سالگى در كارگاه دايى خود «موسى خان» به رموز و فنون نقاشى آشنا شد. با تأسيس موزه ى ايران باستان در سال 1316 پيرامون به عضويت اداره ى باستان شناسى موزه ى ايران باستان درآمد. وى در سال 1349 از خدمت بازنشسته شد و عمر خود را وقف بازسازى اشياء عتيقه كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پيربيگ غلام

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1109 ق)، نقاش. نام ديگر وى آقانويان بود كه در حقيقت نام اصلى نقاش نبوده، بلكه يك نام توصيفى و يا لقب مرسوم دربارى بوده كه در آن زمانها به شاهزاده هاى پير اطلاق مى شده است. اين نقاش كه به نام آقانويان، در تاريخ هنرى ايران معروف است، كسى جز نقاش پرمايه اى به نام پيربيگ يا غلام پارماك نمى تواند باشد، كه چند اثر و از جمله يك مينياتور رقم دار وى، در «شاهنامه ى» مضبوط در موزه ى متروپوليتن نيويورك موجود است. اين «شاهنامه» به تاريخ 1079 ق كتابت شده و تصاوير آن 25 سال بعد، بين سالهاى 1104 و 1109 ق توسط مشاهير نقاشان عصر، از قبيل محمد زمان، فضلعلى، علينقى بن شيخ زاده و پيربيگ غلام (آقانويان) اجرا شده است. تنها مينياتورى كه رقم پيربيگ غلام را دارد، تصوير زيبايى است از زال كه سوار اسب شده و شكارى را نشانه گرفته است و آماده تيراندازى است منوچهر با خيل دليران و رزم آوران نظاره گر در اطراف ايستاده اند. و رقم: «پيربيگ غلام 1109» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (9 -8 /1).

پيرغلام مينوچهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1112 ق)، نقاش. وى در تصويرسازى و چهره پردازى و ارائه مناظر زيبا دست پرتوان داشت. از آثار رقم دار وى، قلمدان استادانه اى در شيوه ى صفوى است كه مجلس مذهبى شيوايى بر آن نقش شده و فرشتگان بر روى ابرها مشاهده مى شوند. در كناره و اطراف قلمدان، تصوير عده اى از بزرگان مذهبى و صحنه ى شكار به چابكدستى نقش شده و رقم «پيرغلام مينوچهر 1112 ق» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (124/1).

پيرمحمد نقاش

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. هنرمند دوره ى شاه عباس دوم و پيرو شيوه ى رضا عباسى بود. از آثار وى: تصوير مردى كه روى زمين نشسته و دستها را بر روى هم نهاده است و در زمينه نقاشى، برگهاى سنبل و گياهان وحشى ريز جلب نظر مى كند، با رقم: «عمل پيرمحمد»؛ تصوير شترمرغ زيبايى، با رقم: «پيرمحمد نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (124/1).

پيروي ساوجي، امير بيگ

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر. از مردم ساوه بود و در تذكره ها به عنوان پيروى نقاش، پيروى ايرانى و پيروى مصور هم مذكور است. وى را نبايد با حبيب الله ساوجى يكى شمرد. در عهد جلال الدين محمد اكبرشاه به هند رفته و مدتها در آن ديار به سر برده و همان جا درگذشته است. پيروى در غزلسرايى طبعى خوش داشت و در نقاشى نيز استاد بود. دوانى مى نويسد: «پيروى نقاش- اكثر پيرو خواجه آصفى است. در تصوير دستى چابك داشت و از راه صورت پى به معنى مى برد.» وى داراى «ديوان» شعر؛ و منظومه اى به نام «صورت و معنى» بود كه مطلعش اين است:

خداوندا ز معنى تنگدستم

ببخشايم كه بس صورت پرستم

ز لطف خويشتن اى ايزد پاك

چنان سازى به صورتخانه ى خاك

كه هر صورت مرا در ديده آيد

به سوى معنيم رويى نمايد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (85/1)، تاريخ ادبيات در ايران (457/5)، تاريخ نظم و نثر (431)، الذريعه (162/9)، صبح گلشن (77)، فرهنگ سخنوران (173)، كاروان هند (197 -193 /1)، لغت نامه (ذيل/ پيروى)، مخزن الغرائب (383/1)، نشتر عشق (234/1).

پيري قاسمي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. هنرمند گمنام دوره ى شاه طهماسب صفوى بود. تنها اثر رقم دار وى، مينياتور دلربايى است كه درختى با زيبايى و شكوه تمام، تصوير شده و نردبانى به آن وصل است. گويا شاه طهماسب در جامه و تاج پادشاهى و آرايش سلطنتى كنار درخت ايستاده و چند تن از ملازمان همراه اويند، با رقم: «پيرى قاسمى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (125 -124 /1).

پيلارام، فرامرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، خطاط.

تولد: 1316.

درگذشت: پاييز 1362.

فرامرز پيلارام پس از پايان تحصيلات ابتدايى و متوسطه وارد دانشكده ى هنرهاى تزئينى شد و در سال 1347 موفق به دريافت درجه ى فوق ليسانس در رشته هاى معمارى داخلى و نقاشى گرديد.

پيلارام فعاليت هاى هنرى خود را در زمينه ى نقاشى، با مكتب سقاخانه آغاز كرده و خط را به عنوان دست مايه ى اصلى با نقاشى درهم مى آميزد. او براى دست يابى به اين امر تحصيلات خود در زمينه ى خط را در انجمن خوشنويسان به پايان مى رساند و حتى براى مدتى در انجمن به تدريس مى ورزد.

آثار پيلارام با شركت در جشنواره هاى دو سالانه اول و دوم تهران جوايزى دريافت مى دارد. سپس با شركت در گروه آزاد نقاشان و پيكره سازان به تجربه هاى تازه ترى دست مى يازد. او در اين گروه حركت هاى تازه اى را تجربه مى كند. هنرهاى سنتى ايران نظير كاشى كارى از جمله عوامل تأثيرگذار بر شيوه ى استفاده از رنگ و خط در تابلوهاى پيلارام است. از ويژگى هاى ديگر آثار پيلارام اندازه هاى بزرگ تابلوهايش است. پيلارام همچنين پيكره سازى را در كنار نقاشى به خدمت مى گيرد. از آثار او در اين زمينه، اثرى است به عرض 25 متر و ارتفاعى حدود 3 متر. اين اثر با حركت بر روى

الوارهاى صيقلى يافته ساخت شده است كه در كل اندام خط نستعليق را داراست.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

تبريزي، جاني

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1170 ق)، نقاش. اهل تبريز و از نقاشان آبرنگ ساز و سياه قلم دوره ى افشاريه و زنديه بود. اين هنرمند، در آبرنگ سازى و انتخاب رنگها مهارت داشت و سايه ها را به طرز مخصوصى حالت مى داد. از آثار سياه قلم وى، تصوير نادرشاه بر روى اسب است كه سايه ها را به طرز خاصى حالت داده و ترسيم آن، استادانه است، با: «رقم ميرزا جانى تبريزى 1170».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1289/ 3).

تبريزي، ستار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش. اهل تبريز بود و در دوره ناصرى مى زيست. وى در نقاشيهاى تزيينى دست داشت. از آثار او: تصوير شترى كه از جمع حيوانات گوناگون عمل آمده و استادانه است. اين اثر زيبا كه در سياه قلم نقاشى شده، دو نفر بر روى شترى نشسته اند و با همديگر صحبت مى كنند. حواشى تصوير گلهاى الوان دارد، با: «رقم كمترين ستار نقاش تبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (217/1).

تبريزي، قوام الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مجلد و نقاش. وى در تذهيب و تشعير و طراحى و ترسيم نقوش و ارائه چرمهاى سوخته و معرق و طراحى قالبهاى مخصوص و ساير آرايش و پيرايش جلدسازى و فن نگارگرى شهرت داشت و از استادان طراز اول دوران خود بود. صنعت معرق و مشبك و منبت كارى بر روى جلدها و ساير تزيينات جلدسازى از اختراعات ارزنده اين استاد است. وى از استادان طراز اول جلدسازى به شمار مى رود. وقتى آوازه ى شهرتش به دربار بايسنقر ميرزا در هرات رسيد، بايسنقر ميرزا وى را به هرات دعوت كرد و او در كتابخانه بايسقنرى به جمع استادان و هنرمندان پيوست و صنعت جلدسازى را در آن ديار رونق داد. جلد ماهرانه و استادانه «شاهنامه بايسنقرى» اثر اين هنرمند تبريزى است كه با همراهى جمعى ديگر از هنرمندان نقاش تزيين يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (538 -536 / 2)، تاريخ هنرهاى ملى (339 / 1)، خوشنويسان و هنرمندان (99)، گلستان هنر (سى و هشت)، هنر عهد تيموريان (449 ،51 ،41 ،38).

تبريزي، محمدمحسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش، مذهب و معرق ساز. اهل تبريز بود و در نقوش اسليمى، به شيوه سوخت و معرق، دستى بكمال داشت. از آثار امضادار اين هنرمند جلد ضربى و سوخت معرقى است، در موزه ويكتوريا آلبرت لندن كه جلد پرآرايش نسخه ى «نظامى» بوده و در زمينه هاى آبى و سبز و زرد و سرخ فرجام پذيرفته است، با رقم: «عمل محمد محسن تبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1079 -1078 /3).

تجويدي تاييدي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1325 -1270 ش)، نقاش، موسيقيدان و شاعر، متخلص به تايب. وى بعد از طى مقدمات اوليه خطنويسى، زير نظر استادان معروف آن زمان، آقا ابراهيم و ميرزا احمد نقاش باشى به فراگيرى رموز هنر پرداخت و مدتى بعد به همراه برادرش هادى، كه او نيز از نقاشان معروف بود، به تهران آمد و در مجمع الصنايع هنرى آن دوران مشغول كار شد و شهرتش بدان پايه رسيد كه جهت طراحى و ارائه نقوش تمبرهاى پستى به چاپخانه مجلس راه يافت. تجويدى علاوه بر آن كه در شبيه سازى و ارائه چهره ها و آبرنگ و سياه قلم استعداد فراوان داشت، شعر نيز مى سرود و در موسيقى نيز دست داشت. وى در تهران درگذشت و در ابن بابويه دفن شد. از آثار او: تصوير آبرنگ حمام قديمى، با رقم: «مهدى تايب 1310»؛ تصوير زنبق زيبايى، با رقم: «مهدى تايب 1308 شمسى»؛ تصوير طبيبى در حين معالجه ى بيمار، با رقم نقاش.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1246 -1245 /3).

تجويدي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1318 -1272 ش)، نقاش و نوازنده. در اصفهان متولد شد. پدر او از خوشنويسان و مذهبان اصفهان بوده است. تجويدى پس از فراگيرى اصول اوليه نقاشى نزد پدر، از محضر استادانى چون: آقا ميرزا احمد و استاد آقا محمدابراهيم نعمت اللهى، معروف به نقاش باشى، نيز بهره گرفت. وى بعدها به همراهى آقا محمدابراهيم نقاش باشى جهت افتتاح كارگاهى در مجمع الصنايع به تهران آمد و مدتى با او و ساير هنرمندان همكارى كرد. سپس به دعوت حكيم الملك، وزير فرهنگ، به سمت هنرآموز آبرنگ در مدرسه كمال المك، طبيعت و ساير مراحل نقاشى كلاسيك را تكميل كرد؛ در نتيجه ى اين اظهار لياقتها

به دريافت ديپلم صنايع مستظرفه جديد نايل شد و چون عمده ى علاقه وى مينياتورسازى به شيوه رضاعباسى و معين مصور و شيوه اصفهانى بود، در مسابقه فن و تعليم مينياتور رتبه ى اول را كسب كرد و به سمت استادى مدرسه صنايع مستظرفه نايل آمد. استاد هادى در آبرنگ و نقاشى كلاسيك و مينياتورسازى و شبيه سازى بسيار مهارت داشت و در ضمن تار را نيز خوب مى نواخت و از شاگردان استاد غلامحسين درويش خان بود. از شاگردان وى: على كريمى، محمد على زاويه، ابوطالب مقيمى، زوار و عقيلى در خور ذكرند. از آثار معروف وى، بارگاه سلطان محمود غزنوى و «شاهنامه» آوردن فردوسى است كه فردوسى در حضور سلطان محمود، بر روى صندلى قرار گرفته و ديگر شاعران و رجال دربارى به روى زمين نشسته و آثار خود را عرضه مى دارند، با رقم: «هادى تجويدى 1315»؛ ديگر اثر او، تصوير نيمه كاره ى تابلوى حضرت يوسف، به هنگام رسيدن به حضور حضرت يعقوب است كه به علت مرگ استاد نيمه كاره مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1412 -1410 /3).

تربتي، مظفر علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 990 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. ملقب به نقاش شاهى. از ولايت تربت و خواهرزاده و شاگرد استاد بهزاد بود. وى در تصويرسازى و چهره پردازى ماهر و در ارئه جانوران و گرفت و گير آنها، صورتگرى استاد بود و در تذهيب و تشعير مقام شايسته اى داشت. هنر رنگ روغنى اين هنرمند، بيشتر بر روى جلدها و قلمدان ها بوده و در قطاعى نيز دست داشته است. مظفر على در كتابت خط نستعليق مهارت داشت و از شيوه ى سلطانعلى مشهدى پيروى مى نمود و

در شعر نيز، غزلسرايى ماهر بود. وى نزد شاه طهماسب معزز و محترم مى زيست و اكثر تصاوير عمارت دولتخانه و چهل ستون اين پادشاه در قزوين، از آثار اوست. مرگ مظفر على در قزوين اتفاق افتاده و در مزار شاهزاده حسين دفن شده است. از آثار نقاشى وى: تصوير بهرام گور در شكارگاه كه با يك تير، پاى آهويى را به گوشش دوخته و حيوان را زا حركت باز داشته است، با رقم: «عمل استاد مظفر على»؛ تصوير نجات يوسف از چاه بدون رقم؛ تصوير ديدار مجنون از ليلى كه در زير يك چادر رنگين بزرگان قوم نشسته اند و با مجنون صحبت مى كنند و ليلى با نديمه اش در بيرون چادر ديده مى شود، بدون رقم؛ تصوير رستم زال در نخجيرگاه، بدون رقم. از آثار خطى وى: دو قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم سه دانگ و دو دانگ خوش، با رقم: «الفقير مظفر على» و «فقير مظفر على»؛ يك نسخه «گلستان» و «بوستان» سعدى، با رقم: «كاتب السلطانى مظفر على» و تاريخ 975 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (912/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1171 -1164/ 3)، تاريخ نظم و نثر (525)، تاريخ هنرهاى ملى (835 -834/ 2)، خوشنويسان و هنرمندان (103)، الذريعه (1060/ 9)، عالم آراى عباسى (174/ 1)، قزوين در گذرگاه هنر (196)، كارنامه ى بزرگان (123 -122)، گلستان هنر (141)، لغت نامه (ذيل/ مظفر على)، مجمع الخواص (256 -255)، هنر عهد تيموريان (778 ،669 ،670 ،578 ،404)، هنر قلمدان (24).

تركي شيرازي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1330 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به تركى. شعل وى نقاشى بود از شيراز

به هند سفر كرد و در بمبئى اقامت كرد. از آثار وى: «ديوان» كليات تركى شيرازى، شامل دو جلد در يك مجلد است به نامهاى: «حديقه البكاء» و «لاله زار»؛ «سفره در ذم ريا» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548) دانشمندان و سخن سرايان فارس (27 -22 /2)، الذريعه (169/9)، مولفين كتب چاپى (188/2)، مرآت الفصاحه (117).

تصنيفي خوانساري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر، نقاش و تصنيف ساز. اهل خوانسار بود. وى علاوه بر توانايى در سرودن شعر و قدرت شاعرى در نقاشى و موسيقى و ساير فنون نيز دست داشته و بر اقران ممتاز بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1048/3)، تاريخ موسيقى (337/1)، تذكره ى شعراى خوانسار (40 -39)، الذريعه (172/9)، صبح گلشن (86)، فرهنگ سخنوران (187)، مخزن الغرائب (451 -450 /1)، هفت اقليم (488/2).

تقوي، يحيي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1311 ق)، نقاش مذهب و قلمدان ساز. بنا به روايتى جد مادرى او ميرزا باباى اصفهانى نقاش باشى است كه از نقاشان صاحب نام قاجار بوده است. تقوى يكى از استادان مشهور است كه در چهره پردازى و انتخاب رنگها در آبرنگ دستى توانا داشت و تذهيب را به نازك قلمى و شيوا مى ساخت. وى در تذهيب شيوه اى استادانه داشت و پيرو مكتب استادش، ميرزا عبدالوهاب مذهب باشى بود. استاد ديگر وى سيدهاشم حسينى اصفهانى بوده و در بدايت حال، نزد آن استاد هنر آموخته است. فرزندانش، غلامحسين، غلامرضا و على اكبر تقوى، هر سه هنرمند و از شاگردان وى بوده اند. از آثار امضادار اين نقاش: آرايش و تذهيب كناره هاى قاب آينه صدفى استاد محمدصادق نقاش، با رقم: «جان نثار يحيى 1310»؛ قلمدان گل و مرغى خوش نقشى كه كناره هاى قلمدان را تشعير و تذهيب كرده و رقم نهاده است: «عمل يحيى 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1425 -1424 /3).

ثابت شيرازي، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به ثابت. وى از هنرمندان صورتگرى بود؛ چندى به سير و سلوك پرداخت و با صاحب «مرآت الفصاحه» آشنا شد و مدتى با او زيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (554)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (74/2)، فرهنگ سخنوران (198)، مرآت الفصاحه (125).

جامي، غياث الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طراح و نقاش. طراح نقوش احتمالا بافنده ى فرش نفيسى است كه در وسط آن شمسه ى فوق العاده اى بافته شده و در متن آبى آن، مظنره ى شكارگاه جلب نظر مى كند و تعدادى شكارچى و حيوانات به قرينه در آن بافته شده، با رقم: «شد از سعى غياث الدين جامى- بدين خوبى تمام اين كار نامى» سنه 929.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (413 / 1).

جباردار، عليقلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، نقاش و قملدان ساز. اين هنرمند به نامهاى عليقلى بيگ فرنگ و عليقلى جبه دار عباسى و عليقلى آرنااوت و عليقلى بيگ ارناوت نادرى اصفهانى در هنر تصويرسازى ايران شهره بوده است. وى مسيحى و از مردم آرنااوت (آلبانى) بود كه در زمان شاه عباس دوم صفوى (1077 -1052 ق) به ايران آمد و تغيير مذهب داد و در بدايت حال به جبه خانه (اسلحه خانه) دولتى راه يافت و مشغول كار شد. وى به سبك نقاشى اروپا آشنايى داشت و در تحول سبك، از مينياتور صفوى به شيوه ى ايرانى سازى، در شمار پيشگامان است. وى در مكتب هند و ايران نيز دست داشت و آثارى در اين مكتب از او به يادگار مانده است. عليقلى، تك صورت را بسيار لطيف مى ساخت و عمارات تاريخى و منظره ها را با لطافت و رعايت نزديك نمايى و دورنمايى استادانه وى به تصوير مى كشيد، علاوه بر اين در تصويرسازى جانوران نيز توانا بود. قلمدانهاى كار او از نوع بهترين قلمدانهاى عصر صفوى محسوب مى شود. عمده ترين آثار عليقلى در آبرنگ بوده، اما در آثار ورغنى نيز مهارت داشت. از آثار وى: تصوير اجتاع دراويش و نوازندگان در مهتاب شبانه كه در

صحن باغى جمع شده اند و رقم «عمل على قلى بيك جبادار» دارد؛ تصوير زن جوانى كه نيم تاج جواهرنشانى به سرگذاشته و در روى چهارپايه اى نشسته است و چنين رقم دارد: «رقم عليقلى جبادار بتاريخ شهر صفر... در دارالسلطنه ى قزوين مرقوم شد. رقم كمترين غلامان عليقلى جبادار سنه 1085»؛ تصوير مجنون كه در حالت افسردگى و خستگى است و چنين رقم نوشته: «رقم كمترين آرناوت 1099»؛ قلمدان نفيس و زيبايى كه در زمينه ى زرد آن، تصوير دختر شاهزاده اى جلب نظر مى كند، با رقم: «بر حسب امر اشرف اعلى عليقلى سنه 1117»؛ تصوير سفير روسيه كه كلاه پوست سمورى به سر گذاشته است و چنين رقم نوشته: «رقم عليقلى سنه 1129». «در احوال و آثار نقاشان» به بيست اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1473 / 3 ،397 -388 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (463 / 1)، گلستان هنر (چهل و هشت)، هنر قلمدان (96 -95).

جدايي ترمذي، سيدعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به جدايى. اصل وى از ترمذ بود. همراه پدرش به تبريز آمد و در كتابخانه ى شاه طهماسب به فعاليت هنرى پرداخت. بعدها به هند رفت و در دربار جلال الدين اكبر شاه لقب نادرالملك همايون شاهى يافت. جدايى با غزالى مشهدى معاصر بوده و با وى مكالمات و مناقشات داشته است. مشهورترين همكاران يا استادان وى كه مدتى با آنها همكارى داشته، استاد ميرك و سلطان محمد تبريزى بوده اند. مير سيدعلى علاوه بر شيوه هاى متنوعى كه در آرايش و تزيين و طراحى و تنظيم نسخه ى «حمزه نامه» به كار برده، در چهره پردازى، صنعت تذهيب، آبرنگ و

نقاشيهاى روغنى و بخصوص جلدسازى نيز مهارت والايى داشت. در خط نستعليق و ثلث شيوا قلم بود و تزيينات خطوط كوفى را هم خوب مى دانست. جدايى در غزلسرايى ماهر بوده و قصايد و مقطعات و رباعيان نيز داشته است. از شاگردان وى، دسونته، شيخ حسين، شيخ على و شيخ هاطم (حاتم)، از همه معروفترند. مير سيدعلى و عبدالصمد شيرين قلم مكتب هنر نقاشى جديد را كه مايه ى اصلى آن از ايران بود، در هند پايه گذارى كردند. از آثار گرانقدر او كه زير نظر و همكارى وى و در معيت ساير استادان ايرانى و هندى به نقش در آمده، نسخه ى «حمزه نامه» مصور است كه حدود پانزده سال به طول انجاميده است. از ديگر آثار وى: تصوير شكار بهرام گور در معيت روزبه و همراهان؛ تصوير خطاط جوانى كه رحل كوچكى به جلو نهاده و روى آن كتابى قرار دارد و مطالعه مى كند، با رقم: «صوره سيدعلى نادرالمك همايونشاهى»؛ تصوير مجنون كه زنجيرى به گردن آويخته و به حضور ليلى آمده است، با رقم: «عمل مير سيدعلى»؛ مجمع روحانيون مسلمان، كه قبل از سفر به هند تصوير كرده است و به خط نستعليق رقم «كار مير سيدعلى» دارد. هشت اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1334 -1313 /3)، تاريخ ادبيات ايران (457/5)، تاريخ تذكره هاى فارسى (388 -386 /2)، تاريخ نظم و نثر (820 ،424)، تاريخ هنرهاى ملى (833/2 ،452 -451 ،448 ،422 /1)، دانشمندان آذربايجان (93)، الذريعه (192 -191 /9)، شام غريبان (67 -66)، صبح گلشن (100)، كاروان هند (275 -272 /1)،

گلستان هنر (چهل، چهل و يك، چهل و پنج، 140 -139)، مجمع الخواص (98 -97)، مخزن الغرائب (580 -579 /1)، هفت اقليم (94 -93 /2)، هنر قلمدان (24).

جعفري، محمد ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم جعفري

تولد: 1319 ھ.ش ، بروجرد - ايران

بيوگرافي :

1344موسس كانون اموزش اصول هنرهاي تجسمي

1347 عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه هنر

عضو افتخاري انجمن هنرمندان نقاش ايران

همكاري با فيروز شيروانلو در شكل گيري فرهنگسراي نياوران"برنامه ريزي وطراحي اموزش هنر"

1353 - 1355 كار و مطالعه در كوي بين المللي هنرها پاريس

1372 همكاري اموزشي با دانشگاه نورويچ امريكا

همكاري اموزشي با دانشگاه هاي هنر "اصفهان. يزد. كرمان و دانشگاه ازاد تهران"

عضو هيئت انتخاب دوسالانه هاي نقاشي و طراحي و جهان اسلام

سخنراني هاي متعدد در دانشگاه ها و مراكز فرهنگي در باره هنر خلاقييت و آموزش هنر

اجراهاي في البداهه با عنوان"صلح تن به تن" براي ايجاد ارتباط تبادل نظر نقد و گفتگو در ارتباط با نمايشگاه هاي هنرهاي تجسمي

نمايشگاه هاي انفرادي

شركت در نمايشگاه هاي متعدد فردي و گروهي در داخل و خارج از كشور از جمله

1348 دوسالانه پاريس

1353 نقاشان معاصر ايران در آلمان

1353 كاني سورمر فرانسه "جايزه ملي دولت فرانسه" 1355 بال سويس

1355 هنرمندان منتخب 38 كشور در پاريس

1356نقاشان پيشرو در واشنگتن"واش ارت"

نمايشگاه هاي هنرمندان معاصر ايران در "مراكش. لندن. مسكو. كانادا. اسپانيا. ارمنستان و ...

نمايشگاه هاي گروهي

1387 گالري ماه (50 هنرمند)

جلاير، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1290/1285 ق)، نقاش رنگ و روغن، قلمدانكار و خطاط. نقاشى را در مدرسه ى دارالفنون و زير نظر زبده ترين استادان زمان خود آموخت. در اغلب رشته هاى هنرى، از قبيل: آبرنگ و سياه قلم و نقطه پردازى و شبيه سازى پراستعداد بود. آثار رنگ و روغنى خود را با رنگهاى شاد و زنده تصوير مى كرد و بعضى اوقات از رنگ سياه و سفيد

استفاده مى كرد و رنگ و روغن را به روش سياه قلم مى ساخت. وى زمينه ى آثار خود را با گل و برگهاى شاد و زنده و ابتكار مخصوص پر مى كرد. در خطاطى نيز روش خاصى داشت. و از روى خطوط ميرزا غلامرضا خوشنويس باشى مشق و با قلم مو نقاشى مى كرد. به خاطر اعتقاد باطنى خاصى كه به حضرت على (ع) داشت، موضوعات هنرى را از بين اقطاب و اخوان صفا و قلندران پاكباخته انتخاب و ترسيم مى كرد. وى شاگردان بسيارى را تربيت كرد و از آن جمله: على اكبر مصور معروف به حجار. از آثار وى: تابلوى «ذبح اسماعيل»، در اندازه ى بزرگ كه تصوير خيالى ابراهيم و اسماعيل و شمارى چند از فرشتگان را نقش بندى كرده و با نبوغ هنرى خود جنبه ى ملكوتى چشم گيرى به آن تابلو داده است. و اين اثر عالى جزو آثار فاخر تزيينى مى باشد؛ مجلس چايخورى مانند، قصه ى معروف يوسف و زليخا، با رقم: «اسمعيل- غرض نقشى است كز ما باز ماند»؛ دو تابلوى زيبا، به خط نستعليق استادانه شش دانگ با نام والقاب امين السلطان اتابك، با رقم:«اسماعيل»؛ شمايل آبرنگ اميرالمؤمنين با حسنين، با: «رقم كمترين فدويان اسماعيل جلاير»؛ تصوير رنگ و روغن ميرزا حسين خان سپهسالار بر روى اسب كه صورت تصوير را در شيوه ى امپرسپونيسم و با تكه رنگهاى گوناگون تصوير كرده است، با رقم: «عمل نقاش دولت عليه ايران اسمعيل بن المرحوم حاج زمان خان جلاير». در «احوال و آثار نقاشان» به پانزده اثر ديگر وى نيز اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (88 -77 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (1003 -1001 /2)، گلستان هنر (پنجاه

و دو)، هنر قلمدان (127 -126).

جمال حسن اصفهاني

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش و خطاط. در خراسان زندگى مى كرده و به غير از هنر نقاشى در ريخته گرى نيز مهارت داشته و در خطاطى صاحب قلم بوده است. از آثار اين استاد مفرغى هنرمندانه اى است كه در مسجد جامع هرات قرار گرفته، با رقم: «عمل العبد حسن بن على بن حسن ابن استاد على صفاهانى المذكور به جمال حسن 776».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1446/3).

جمال نقاش

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش. وى غير از هنر نقاشى در طراحى و رنگه نويسى و كاشى تراشى و گچ كارى نيز از معاريف كاشان بود. جمال از شاگردان و دستياران استاد كاشى ساز محمد بن ابى طاهر است. از آثار رق رقم دار استاد جمال كه به سال 738 ق انجام گرفته، كاشى هشت گوش زيبايى است، با رقم: «كتبه عاشر بيع الاخر سنه ثمان و ثلثين و سبعمائه بمقام كاشان على الغضائرى عمل استاد الاجل المحترم استاد جمال نقاش»، در موزه ى قم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (135/1)، گنجينه ى آثار قم (326/2).

جمال پور، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1320، تهران.

درگذشت: 1358.

محمود جمال پور به هنر نقاشى اشتغال داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جنتي، حسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1202 ق)، نقاش. وى از ايران به عثمانى رفت و در آنجا ماندگار شد. از آثار رقم دار اين نقاش، تصوير مكه و مدينه و نجف و كربلا است كه در شيوه مهندسى و به اصطلاح رسمى سازى ترسيم شده است. در اين تصوير، انواع ساختمانها و كشتيها و مقابر و معابر قديمى به دقت تمام نقاشى شده و در سبك خاصى است كه سايه ها را به كار نبرده است، با رقم: «نقش المكه والمدينه والنجف والكربلاى معلى كاتب النقل سيد حسن جنتى 1202».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1447/3).

جنيد سلطاني

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 808 ق)، نقاش. وى زاده ى شهر شيراز بود، ولى به علت اقامت در بغداد به جنيد بغدادى معروف شد و چون مورد احترام سلاطين بود، لقب سلطانى گرفت. به روايتى او از شاگردان استاد شمس الدين شيرازى است. جنيد يكى از پايه گذاران اصلى مكتب ثانى بغداد است. از آثار وى: تصاوير صفحات «ديوان» سلطان احمد، موجود در فرير گالرى واشنگتن كه به سال 808 ق تصوير شده و رقم «جنيد» دارد؛ «ديوان» مصور خواجوى كرمانى كه در تاريخ 799 ق و در شهر بغداد كتابت شده و تصايور آن را جنيد رسم كرده است؛ تصوير بهزاد، در كتاب خوجوى كرمانى؛ مينياتور عقد و عروسى باشكوهى كه نمايانگر اين واقعيت است كه اين استاد در تذهيب و ترسيم تصاوير هندسى و كتابت خط رقاع و كوفى نيز چابك دست و نازك قلم بوده است، با رقم: «عمل جنيد سلطانى»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (138 -137 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (99 ،13)، گلستان هنر (سى و پنج).

جوادي پور، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود جوادي پور در سال 1299 در تهران به دنيا آمد. شهريور 1299 در تهران به دنيا آمدو در دبستان سلطاني و علامه و سپس هنرستان صنعتي ايران - آلمان - دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران - آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است. از سال 1332 تا سال 1338 در دانشكده هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي ترسيمي هنرستان هنرهاي زيبا به تدريس هنر پرداخت. آغاز گر هنرهاي چاپي ( گرافيك ) در كشورم به آغاز گر چاپ رنگين در ايران بود. آغاز

گر گشايش اولين مركز هنرهاي تجسمي، مولف كتابهاي درسي درزمينه هاي – بهداشت – علمي- ادبيات فارسي و قرائتي براي سالهاي اول تا پنجم دبستان و دوران راهنمايي مي باشد. بر پا كننده بيش از 30 نمايشگاه فردي و 40 نمايشگاه گروهي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : هنرهاي تجسمي - موسيقي

والدين و انساب : پدرمحمود جوادي پور، علينقي جوادي پور و مادرش از خانواده ابراهيمي بود در تهران به دنيا آمده در حدود امكانات زمان خودش درس خوانده بود به زبان فرانسه آشنايي داشته است.

خاطرات كودكي : محمود جوادي پور از دوران كودكي خود اينچنين ياد مي كند: از دوران كودكي خاطرات بسياري دارم. در خانه ما هميشه آرامش و صلح و صفا برقرار بود. پدر و مادرم هر دو خوشخو و مهربان و دانا بودند. برادرم از من پنج سال بزرگتر بود و خواهرم پنج سال كوچكتر از من بود خواهر ديگري داشتم كه ده سال از من كوچكتر بود و مدتي پيش در گذشت . برادرم و من از كودكي در يك اطاق زندگي مي گرديم در اطاقمان انواع افزارهاي آهنگري بخاري خراطي و انواع ديگر موجود بود و غالبا در همان اطلاق به ساختن انواع و اقسام مسائلي كه در ارتباط با درسهاي مدرسه بود و يا جنبه هاي تفريحي داشت مي پرداختيم و هميشه سرمان گرم بود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : در خانواده محمود جوادي پور هميشه يگانگي و مهرباني حكمفرما بود . هميشه همراه برادرانش مشغول ساختن چيزي بود كه پدر و مادر مشوقشان بودند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود جوادي پور تحصيلات ابتدايي خود

را در دبستان سلطاني و علامه و تحصيلات متوسطه را در هنرستان صنعتي ايران - آلمان آغاز كرد . از سال 1332 تا سال 1338دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران تحصيلات تكميلي خود را آغاز نمود. همچنين در آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمود جوادي پور از خاطرات خود اينچنين ياد مي كند: از دوران هنر آموزي در هنرستان صنعتي ايران و آلمان خاطرات بسيار خوب و دلپذيري دارم. استاد درس ادبيات ما نيما يوشيج بود. البته آن زمان نيما شهرت امروزيش را نداشت و مشهور نبود. روزي در كلاس دوم هنرستان مشغول گذراندن امتحان ادبيات فارسي بوديم، شاگردي كه جلوي من نشسته بود تقلب مي كرد. نيما متوجه شد از همان پشت ميزش دفتر كلاس را كه به طرف متقلب پرتاپ كرد و دفتر به او اصابت نكرد و محكم به من خورد. نيما خيلي ناراحت شد از من عذر خواهي كرد و متعاقبا 5 نمره از امتحان او كم شد و 4 نمره به نمره من اضافه شد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : در تمام دروان زندگي محمود جوادي پور چه در دبستان چه در دوران متوسطه و دانشگاه هميشه در كنار تحصيل به كار نيز اشتغال داشت. در دوران ابتدايي با اولين گروهي كه از كشور فرانسه براي تهيه فيلم هاي آموزشي به ايران آمده بودند كاركرد. با گروهي كه براي اولين بار در ايران به ساختن سينماي پرداخته اند همكاري داشته است. مدتي بعنوان ( آپاراتچي) نمايش دهنده فيلم هاي سينمايي به نمايش دادن فيلم هاي محكمي

در سالن نمايش مدرسه دارالفنون كاركرده است – با كرايه بالا اطاقي بعنوان كارگاه به ساختن انواع آلات تزييني با چوپ براي خانمها پرداخته است. سالها با فروش آثار هنري اش در زمينه تامين هزينه تحصيل و زندگي اش فعاليت داشت. حتي در زمان گذراندن دوران تحصيلي اش در كنار تحصيل به كار پرداخت.

همسر و فرزندان : حاصل ازدواج موفق آقاي محمود جوادي پور دو دختر به نام نيوشا و مانيا است كه نيوشا در رشته آموزش هنر در آلمان درس خوانده و مانيا در رشته مهندسي معماري در كشور كانادا شهر تورنتو ادامه فعاليت دارد.

وقايع ميانسالي : دور ماندن محمود جوادي پور و همسرش از فرزندانش مهمترين وقايع زندگي آنها به شمار مي رود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان شركت در: دانشگاه تهران دانشكده هنرهاي زيبا هنرستان صتعتي ايران و آلمان دانشكده هنرهاي تزيني هنرستان هنرهاي زيباي دختران همچنين در سال 1360 اقدام به بازگشايي كلاسي نمود كه تا سال 1373 ادامه داشت. در اين كلاس بيش از 500 دانشجو يا هنرجوي كوچك و بزرگ داشت كه بيشتر آنها به دانشكده هاي هنري راه يافتند.

فعاليتهاي آموزشي : محمود جوادي پور استاد در رشته هاي نقاشي ، هنرهاي چاپي در هنرستان هنرهاي زيباي دختران، دانشكده هنرهاي تزيني ، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران و همچنين در كلاس آزاد

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : آغازگر هنرگرافيك در كشوراز سال 1322 آغاز گر و براه اندازي چاپ رنگي در ايران از سال 1323 آغاز گر تاسيس اولين مركز هنرهاي تجسمي بنام آپادانا كاشانه هنرهاي

زيبا در تهران سال 1328

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از ديگر فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان به موارد زير اشاره كرد: خلق آثار هنري در زمينه ي نقاشي و گرافيك مطالعه دايم در زمينه هنر تجسمي نوشتن مطالبي در مورد هنر و در ارتباط با هنرهاي تجسمي كارهاي مختلف براي تامين كمبود هزينه هاي لازم زندگي روزمره

آرا و گرايشهاي خاص : گرايش محمود جوادي پور از آغاز طفوليت به خلاقيت بود . در وحله اول به هنر موسيقي و دوم به هنر نقاشي و بعد از اين دو به هر كاري كه در آن مسئله سازندگي و خلاقيت مطرح مي شد .

جوائز و نشانها : تنديس با علامت خورشيد سال 1384 بمناسبت دومين جشنواره تصوير سازي ، كتابهاي درسي تنديس با پيكره بزكوهي، سال 1384، بادمان پنجمين نمايشگاه سالانه كتابهاي درسي تنديس با علامت خورشيد سال 1384 اولين جشنواره كتاب كودك تنديس كره بلورين سال 1385 اولين بخش هنرمندان ايران، مجموعه فرهنگي تلاش وزارت كار لوح تقدير پنجمين همايش، معرفي چهره هاي ماندگار تقدير نامه از شوراي كتاب كودك تقدير نامه بمناسبت شركت در نمايشگاه گل و گياه از طرف شهرداري تهران لوح تقدير از طرف وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دكتر عطاء الله مهاجراني بمناسبت فعاليتهاي هنري لوح تقدير بمناسبت چهره ماندگار از طرف ستاد چهره هاي ماندگار لوح سپاس بمناسبت شركت در نمايشگاه بنياد آفرينش هاي معنوي نياوران لوح تقدير بمناسبت فعاليتهاي هنري از طرف سازمان صدا و سيما لوح تقدير بمناسبت احراز مقام رياست نمايشگاه از طرف رئيس فرهنگستان هنر تقدير نامه بمناسبت طرح آرم شركت ملي

نفت ايران دريافت جايزه و مدال درمراسم تجليل از اينجانب خرداد ماه سال 1386 از طرف فرهنگستان هنر

چگونگي عرضه آثار : آثار محمود جوادي پور در زمينه هنر نقاشي و هنرهاي چاپي است كه در نمايشگاههاي مختلف گاهي بصورت فردي و زماني بصورت گروهي عرضه مي گردد. در مجلات و كتب هنري از آنها ياد مي شود و در موزه ها و نزد كليكتورها نگهداري مي شود. از سال 1320 كه رسما به فراگيري هنرهاي تجسمي روي آورد بسياري از آثار نقاشي اش توسط افراد هنر دوست، كلكتورها، موزه هنرهاي تجسمي خريداري شد و يا به نقاط مختلف برده شد.

منابع زندگينامه : 1تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط استاد محمود جوادي پور بنا به درخواست بنياد ايران شناسي ، پاييز 1386

جوان بخت قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از هنرمندان دوره ى ناصرى بود كه در آبرنگ و چهره سازى دست داشت. از آثار آبرنگى اين هنرمند، تصوير كشيش هاى مسيحى است كه لباس و لباده مخصوص به تن دارند. در اين اثر زيبا، كلاه يكى از آنها به شكل گلهاى نخل آرايش شده و بسيار خوش منظر و زيب افزاست و در سمت چپ به خط نستعليق رقم «جوان بخت قاجار» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (138/1).

جهانگيري دولت

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى غلام جهانگير بخارى نقاش بود. در تصويرآفرينى بسيار نازك قلم و دقيق بود. از آثار او تصويرى از مولانا عبدالرحمان جامى است كه آن را به شيوه ى استاد بهزاد آفريده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خوشنويسان و هنرمندان (108).

چهره گشا، قاسمعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش. در زمان سلطان حسين ميرزا بايقرا مى زيست. نقاشى را در كتابخانه ى اميرعليشير نوايى آموخت و جزو استادان اين رشته شد. اميرعليشير، هميشه قاسمعلى را مورد محبت پدرانه ى خود قرار مى داد. وى از زبده ترين شاگردان بهزاد بود و او در مكتب هرات اولين كسى است كه آثارش به بهزاد شبيه است. قاسمعلى از آن جهت به چهره گشا ملقب شد كه در رموز نگارگرى، بخصوص چهره پردازى و شبيه سازى قدرت والايى داشت. وى همچنين با تذهيب و تشعير و حل كارى نيز آشنايى داشت و در شيوه ى تذهيب، مكتب بخصوصى به وجود آورد و اغلب نقوش هندسى را كه در عيار نقوش خاتم سازى بود به كار مى بست. اين استاد در جمله ى خطوط نيز، از قبيل خط كوفى، نستعليق و بخصوص رقاع صاحب قلم بود و در ذيل آثار خود به كار مى برد. از آثار رقم دار وى: تصاوير نسخه «خمسه ى» نظامى مضبوط در موزه بريتانيا، كه از هفت تصوير، يكى از آنها رقم «قاسم على نقاش» دارد، تصاويرى در چهار نسخه ى «مثنوى» اميرعليشير نوايى كه به سال 890 تصوير شده است و در يكى از آنها اميرعليشير در حضور شاعران نامدار ايرانى، از جمله فردوسى، نظامى، سعدى، خاقانى و... نشسته و به بحث و فحص سرگرم هشتند، با رقم: «العبد قاسم على»؛ تصوير پادشاه و ملكه ى زيبايى در بيرون

قصر، كه ملكه سوار بر اسب شده و مناظر اطراف پرگل و سرسبز است، با رقم: «عمل قاسم على چهره گشاى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (528 -525 /2)، تاريخ هنرهاى ملى (341/1)، خوشنويسان و هنرمندان (103)، گلستان هنر (133).

چهره نگار، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1312 ش)، نقاش. وى در آب رنگ و رنگ روغنى و شبيه سازى دست داشت. از آثار رقم دار او تصوير رنگ و روغنى ارباب كيخسرو است كه رقم «جعفر» و تاريخ 1312 ش دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (131/1).

حاجب شيرازي، حيدرعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334 -1271 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به حاجب. وى در كناره، از روستاهاى مرودشت شيراز، به دنيا آمد. با پدرش به شيراز رفت و علوم ادبى و نقاشى و قلمدان سازى را در آنجا آموخت. حاجب در اواسط عمر به تهران آمد و ضمن تحصيل علوم ادبى و عربى، در هنر خط نستعليق هم تبحر يافت. او در اواخر عمر در سلك صوفيان سلسله ذهبيه درآمد. وى در تهران درگذشت و پس از مرگ، جنازه اش را در خانقاه متعلق به وى به خاك سپردند. از وى «ديوان» اشعارى به جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (185 -177 /2)، الذريعه (216/9)، سخنوران نامى معاصر (1045 -1040 /2)، فرهنگ سخنوران (236)، مؤلفين كتب چاپى (977 -976 /2).

حاجي عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى از رسامان و فلزكاران نامى شهر اصفهان بود كه در هنر خود شهرت بسزايى داشت. از آثار او: جعبه ى فلزى زيبايى كه بر رويه ى آن اسماء مباركه و اديعه به مشبك سازى پر مهارتى حكاكى شده و در سينه ى مقابل جعبه، الفاظ «انا مدينة العلم و على بابها» به استادى عمل آمده، با رقم: «عمل حاجى عباس»؛ كشكول فلزى فولادى كه حواشى آن نقش اسليمى پرمهارتى دارد و ادعيه و عباراتى به خط نسخ بر رويه ى آن مى باشد، با رقم: «عمل فقير حاج عباس»؛ بهترين و زيباترين اثر اين هنرمند كه گويا براى ناصرالدين شاه تهيه شده، طاووس فولادى پرمهارتى است كه آرايش طلايى داشته و در نوع خود فوق العاده است، با رقم: «عمل كمترين حاجى عباس» 1292 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و

آثار نقاشان (142/1).

حاجي علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1208 ق)، نقاش. از اسطرلاب سازانى بود كه در تزيين و آرايش فلزات دست پرتوانى داشت. از وى اثرى در موزه ى گرنويچ موجود است، با رقم: «عمل ثالث عشر صنعه حاجى على 1208».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (142/1).

حاجي مدني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. از هنرمندان دوره ى شاهجهان و داراشكوه بود كه به سبك ايرانى و هندى تصوير مى ساخت. تنها اثر زيباى او، تصوير عروسى مجلل شاهانه شاهجهان و داراشكوه است، كه در نوع خود بسيار بديع است و به خط نستعليق رقم «عمل حاجى مدنى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (143/1).

حاصل مسيحي، مراد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى از مسيحيان هنرمند و زرگر ايرانى بود كه در مجمع الصنايع ناصرى فعاليت هنرى داشت و تصاوير و نقوش زيبايى را بر روى جواهرات و طلا و نقره آلات عمل مى آورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1142/3).

حافظ، پيرمحمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى دنباله رو سبك اصفهان، بخصوص معين مصور و رضا عباسى بود. تنها اثر رقم دار وى، تصوير پهلوان باستانى ايران، رستم است كه با آرايش رزمى روى زمين نشسته و گوسفندى را بر روى آتش كباب مى كند، منظره ى كوهها و دشت و چمن ستودنى است، با رقم: «كمينه پيرمحمد الحافظ 1054».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (124/1).

حسام الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. از هنرمندان دوره ى ناصرى بود و به شيوه ى آقا نجف نقش مى آفريد. در عين تقليد از استادان دوره ى زنديه، آثارش صبغه ى خاص داشت. از آثار وى قلمدان زيبايى است كه بر رويه ى آن سايه پردازيهاى ماهرانه اى عمل آمده و در شيوه ى آقا نجف است. طرفين قلمدان پر از گل و مرغهاى چشم نواز و مناظرى از شهر اصفهان و شيراز است و به خط نسخ طلايى رقم «مير حسام الدين» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1267/3)، هنر قلمدان (148).

حسرت شيرازي، باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1333 -1253 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به حسرت. در شيراز به دنيا آمد. پس از تحصيلات مقدمات، به فراگيرى ادبيات فارسى و عربى و حكمت الهى و نقاشى و مجسمه سازى پرداخت و در اندك زمانى مهارت پيدا كرد. وى در زمان ناصرالدين شاه به تهران رفت و پس از آنكه تصوير جنگ رستم و افراسياب را به نقش در آورد، مورد توجه شاه قرار گرفت. به پيشنهاد ناصرالدين شاه تخلص غازى را براى خود برگزيد و به همين مناسبت بعضى از اشعار وى با اين تخلص سروده شده است. او سپس به شيراز بازگشت و همان جا درگذشت و در دارالسلام شيراز دفن شد. فرصت شيرازى، صاحب «آثار عجم» در نقاشى، از شاگردان وى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (95/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (245 -243 /2)، فرهنگ سخنوران (255)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، مرآت الفصاحه (157 -156).

حسن الحسيني، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. از هنرمندان اوايل دوره ى قاجار است كه در گل و بته و گل و مرغ چابكدست و توانا بود. از قلمدانهاى وى نمونه هايى در دست هست كه از قدرت هنر نقاشى او حكايت مى كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنرقلمدان (112)

حسيني امامي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1298 ق)، نقاش. قلمدان ساز و ميناساز. از سادات حسينى امامى و اهل اصفهانى بود كه در آبرنگ و ميناسازى و كارهاى روغنى و قلمدان سازى و هنر تذهيب مهارت داشت. از آثار وى: قلمدان نفيس كيانى كه تمام رويه و كناره ها، تصاوير پادشاهان قديمى ايران است و حواشى و كناره ها و مداليون ها نيز به تذهيب حاشيه گيرى شده، با رقم: «حاج محمد حسينى»؛ تصوير آبرنگى نيم تنه ناصرالدين شاه، با رقم: «عمل حقير محمد الحسينى الامامى سنه 1278»؛ اثر مينايى اين استاد، سر قليان مينايى زيبايى است كه گلهاى برجسته و صورتهاى پر حلاوت دارد، با رقم: «سيد محمد 1298». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (711 -710/ 2).

حسيني ساوجي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از شاگردان صنيع الملك غفارى بود و در آبرنگ سازى و سياه قلم دستى پر هنر داشت. از آثار آبرنگى وى، تصوير سه نفر از رجال دوره ى ناصرى است كه در شبيه سازى و پردازش صورتها مهارت و ظرافت زايدالوصفى داشته است. با رقم: «اقل السادات احمد الحسينى شاگرد مقرب الخاقان صنيع الملك نقاشباشى»؛ ديگر اثر وى، طرح استادانه اى از جان محمدخان سرتيپ است كه به حضور ناصرالدين شاه تقديم داشته و خود را «احمد الحسينى ساوجى» خوانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (57/1).

حسيني كاشاني، شمس الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 607 ق)، نقاش. اهل كاشان و آرايشگر كاسه و بشقابهاى لعابى بود. از آثار زيباى اين هنرمند، بشقاب سفالى و لعابى منقش و تصويردارى است كه در زمينه ى سير عمل آمده و كناره هاى بشقاب به خط تعليق قديمى كتابت شده است. در زمينه ى بشقاب، تصوير اسب ابلقى ديده مى شود و در وسط آن، تصوير زيباى خسرو و شيرين به ملاحت تمام تصوير شده است. در «احوال و آثار نقاشان» شرح حال وى در ذيل دو عنوان آمده كه با التفات به تاريخ و رقم و نوع اثر، هر دو مدخل يكى هستند. رقمها از اين قرارند: «صنعه السيد شمس الدين الحسين فى جمادى الاخر سنه سبع و ستمائه» و «صنعه السيد شمس الدين الحسنى الكاشانى فى جمادى الاخر سنه سبعين (؟) و ستمائه» 607.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1464/3 ،248 -247 /1).

حسيني مصور، محمد يوسف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1068 ق)، نقاش. وى از شاگردان رضا عباسى بود و به شيوه ى وى و همچنين معين مصور نقش مى كرد. در تصويرسازى و چهره سازى و چهره پردازى و ارائه مجالس رزمى و بزمى و تك چهره سازى مهارت داشت و گل و مرغ و پرنده ها را نيز نيكو عمل مى آورد. از آثار او: نقش استادانه پادشاهان و پهلوانان قديم ايران كه در اين صحنه تصوير بروز و افراسياب به پرمايگى نقاشى شده، با رقم: «محمد يوسف 1058»؛ تصوير جوانى در صحرا كه عمامه بزرگ و سايه دارى به سر نهاده و البسه دوران صفوى پوشيده است، با رقم: «مشقه محمد يوسف 1066»؛ تصوير پر مهارت پيرمردى كه عصا به دست گرفته و با زنى صحبت مى كند، با رقم: «فى مشهد مقدس معلى مذكى،

رقم كمينه خاكسار محمد يوسف مصور 1068»؛ تصوير دو دلداده ى جوان كه زمينه ى اثر لاجوردى سير است و به خط نستعليق رقم نهاده: «رقم محمد يوسف الحسينى». در «احوال و آثار نقاشان» نه اثر ديگر از او ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1114 -1111/ 3)، گلستان هنر (چهل و پنج)، هنر قلمدان (73 ،17).

حسيني موسوي، اصفهاني، ابوالقاسم كوچك

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1223 ق)، نقاش و خطاط. ملقب به مذهب باشى. از سادات اصفهان و در خط شكسته و تعليق استاد و در تذهيب و تصوير از نوادر بود. وى در دوران فتحعلى شاه به لقب مذهب باشى مفتخر شد. ميرزا كوچك در تمم مراحل طلاكارى و در ارائه نقوش زيبا مهارت داشت. شاگرد معروف وى، ميرزا محمدتقى مذهب اصفهانى است كه از استادان ممتاز تذهيب دوره ى خود بوده است. از آثارش: جلد مقوايى روغنى طلايى با حواشى متن زر كه به طرح كتيبه اى و برگ انگورى تذهيب شده، با رقم: «ذهبه اقل السادات ابوالقاسم الحسينى اصفهانى 1222»؛ متن و حواشى فرمانى است كه تمام متن و حواشى آن و كناره مهر پادشاه را در نهايت استادى تذهيب كرده و به خط تعليق رقم «مذهب... ابوالقاسم الحسينى الموسوى الاصفهانى 1223» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (48 -47/ 1).

حسيني، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1301 ق)، نقاش. هنرمند رنگ روغنى كار دوره ى ناصرى بود و در كار تصوير سازى نيز دست داشت. از آثار رقم دار او تصوير رنگ روغنى و تا حدى شبيه ناصرالدين شاه قاجار است كه لباس سلطنتى پوشيده و رقم نهاده: «غلام خانه زاد مهدى الحسينى 1301».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1245/ 3).

حكاك باشي شيرازي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1290 -1210 ق)، نقاش، حكاك و خطاط. وى اصلا شيرازى از منسوبان آقا محمد طاهر حكاك شيرازى بود. ميرزا حسين به آذربايجان رفت و مدت چهل سال در تبريز زندگى كرد و همان جا درگذشت. او در خط نستعليق و حك خواتم و عمل نقارى و كتيبه نگارى و سجع مهر و طغراسازى و تركيب بندى در عصر خود بى نظير بود. از آثار وى مهرهايى است كه براى ناصرالدين شاه و بسيارى از شاهزادگان و بزرگان رجال به دست او حك شده و آنچه پول در دوره ى وى ضرب شده سر سكه ى آن را، او كنده است. لقب حكاك باشى به فرمان ناصرالدين به نام او صادر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (151/1)، احوال و آثار نقاشان (1291/3 ،159/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (289/2)، المآثر و الآثار (220).

حكاك، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، حكاك و خطاط. وى برادر حاج ميرزا حسين حكاك باشى و از خويشاوندان آقا محمدطاهر حكاك معروف بود. از مردم شيراز و معاصر ناصرالدين شاه قاجار بود. او در خط نستعليق و تقليد آثار و حك مهر و نقارى و كتيبه نگارى و تربيت سجع مهر و طغراسازى، مانند برادرش، دست قوى داشت و هنگام تاليف «المآثر و الاثار» (1306 ق)، درگذشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (138 -137 /1)، احوال و آثار نقاشان (152/1).

حكاك، رجبعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و حكاك. از سنگتراشان و حكاكان نامى دوره ناصرى بود و در آثارى كه از زمان ناصرالدين شاه قاجار به يادگار مانده، نام اين هنرمند نيز جزو مشغولان سركارى دربارى ثبت شده و مقررى مناسبى نيز جهت اين حكاك تعيين گشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (181/1).

حمزوي شيرازي، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. از سادات حمزوى شيراز بود و در چهره سازى گل و مرغ دست توانايى داشت. از آثار وى قلمدان زيبايى است كه در وسط رويه آن، تصوير دخترى با لباسهاى رنگى ترسيم شده و پايين و بالاى آن با گل و مرغ زيبا آراسته شده و حواشى قلمدان نيز منظره ى گل و مرغ ساده دارد، با رقم: «عبدالوهاب حمزوى شيرازى 1336».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (350 / 1).

حيدريان، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، پيكرتراش.

تولد: 1275، اصفهان.

درگذشت: شهريور 24 شهريور 1369.

على محمد حيدريان تحصيلات خود را در مدرسه هاى خرد و آليانس (فرانسه) ادامه داد و در همان طفوليت پدر خود را از دست داد و تحت تكفل برادرش قرار گرفت.

از ابتداى تشكيل هنرستان نقاشى كمال الملك از نخستين هنرجويانى بود كه نقاشى را از كمال الملك آموخت. وى بعدها در كنار استاد كمال الملك به تربيت شاگردان نقاشى پرداخت. وى همچنين از استادان مؤسس هنركده ى نقاشى بود كه پس از آن تبديل به دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران شد. در آن زمان به وى بورسيه اى براى سفر به خارج و تكميل مطالعات و هنر خود اعطاء گرديد. در اين سفر سه ماه در بروكسل (بلژيك) و سه ماه در پاريس (فرانسه) به سر برد و با آثار نقاشان بزرگ آشنا گرديد و به كپى ازآنها پرداخت. بعد از شش ماه بورسيه را ناتمام گذاشت و از پاريس به ايران گشت و مجددا به كار در دانشكده و تعليم مشغول شد. استاد در سال 1343 به سمت استاد تمام قوت در دانشكده ى هنرهاى زيبا منصوب گرديد و در تاريخ 29 ماه 1346 با توجه

به خدماتش به هنر ايران- به عنوان استاد ممتاز دانشكده ى هنرهاى زيبا انتخاب شد. على محمد حيدريان در تمام زندگى خود هرگز در هيچ نمايشگاه خصوصى شركت ننمود و اگر هم در نمايشگاه هاى دسته جمعى شركت مى كرد با اصرار دوستانش بود. آثار باقيمانده از حيدريان را مى توان در پنج دسته طبقه بندى نمود، تابلوهايى از صورت اشخاص (پرتره) تابلوهايى از مناظر (طبيعى يا فضاهاى سربسته مانند اتاق)، تابلوهايى با عنوان طبيعت بى جان، تابلوهايى كه از آثار نقاشان جهان كپى شده است (مانند كارهاى رامبراند، لاسكوئر، رنوار، شيشكين و تى سين) و تابلوهاى تخيلى استاد مانند تابلوى حضرت موسى (ع) يا تابلوى غدير خم يا تابلوى حضرت مسيح. از جمله آثار وى مى توان به اين دو موارد اشاره نمود: كپى تابلوى چوپان «ميله» (در مجموعه ى خانوادگى محفوظ است) و چهره اى از پروفسور پاستور (كه در موزه ى مؤسسه ى پاستور پاريس محفوظ است). سبك كار حيدريان كلاسيك، ناتوراليسم و گاهى با رگه هايى از تأثيرات قلم اميرسيونيست ها است.

على محمد حيدريان تا سال 1367 در كارگاه نقاشى خود مشغول به كار بود و به تربيت نقاشان مى پرداخت. كسانى چون جواد حميدى، محمود جوادى پور، مرتضى مميز، كيخسرو خروش، پرويز كلانترى و منير فرمانفرمائيان و بسيارى ديگر از شاگردان وى بوده اند.

استاد در اسفند 1368 در خانه ى خود زمين خورد و پس از آن از صندلى چرخدار استفاده مى كرد تا بالاخره در روز 24 شهريور ماه 1369 دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خاني، محمدمحسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1059 ق)، نقاش. وى در مكتب اصفهان و شيوه ى رضا عباسى نقش تصوير مى نمود. اين استاد در نقش تصوير و به كار بردن رنگها، بخصوص رنگهاى پريده قوى دست

بود و در ارائه تناسب و جابه جا نمودن اشياء و جزئيات تصوير مهارت بسزايى داشت. از آثار وى: تصوير آبرنگى دوشيزه اى در شيوه ى رضا عباسى و معين مصور، كه سبويى به دوش نهاده، با رقم: «راقمه محمدمحسن 1059»؛ تصوير پيرمردى كه در كنار درختى نشسته، با رقم: «راقمه محسن»؛ تصوير ديگرى به همان شيوه كه به خط نستعليق رقم «راقمه ميرزا محمدمحسن خانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1080 -1079/ 3).

خراساني، محمد معين الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل خراسان و شاگرد سلطان محمد معروف بود و در كارگاه هنرى شاه طهماسب اول به نقش تصاوير اشتغال داشت. از او آثار رقم دارى مشاهده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1085/3).

خراساني، مظفر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از هنرمندان صاحب قلم بود. ظهيرالدين محمد بابرشاه در «تزوك بابرى» به تصويف هنرى وى پرداخته و هنر او را ستوده و حتى بر بهزاد ترجيح داده است. شاه مظفر در دربار سلطان حسين بايقرا نگارگرى مى كرد و در بيست و چهار سالگى درگذشت. از آثار وى: تصوير حضرت محمد (ص) كه سوار بر براق است و در بالاى تصوير به خط نستعليق نوشته شده: «كار نادر العصرى استاد شاه مظفر سياه قلم نقاش خراسانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1214/3 ،240/1)، گلستان هنر (چهل).

خرسند صفايي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، طراح.

تولد: 1325، تهران.

درگذشت: 4 خرداد 1363 تهران.

فريدون خرسند صفايى پس از گذراندن دبستان و دبيرستان در سال 1345 موفق به اخذ ديپلم در رشته ى طبيعى گرديد و پس از طى خدمت نظام براى ادامه ى تحصيل راهى انگلستان شد و در سال 1356 موفق به دريافت درجه ليسانس در رشته ى طراحى گرافيك گرديد. خرسند در طول مدت تحصيل، از سوى دانشگاه مربوطه جايزه ها و بورس هاى متعددى را دريافت كرد. او هم چنين علاوه بر بر اخذ ليسانس در رشته ى طراحى گرافيك، موفق به دريافت ديپلم از انجمن طراحان و هنرمندان صنعتى انگلستان و ليسانس طراحى تبليغاتى نيز گرديد و در طول تحصيل به فعاليت هاى حرفه اى هم اشتغال داشت كه از اين دوره آثار زيادى در دست است. خرسند در اوايل سال 1357 به ايران مراجعت نمود و در مؤسسه ى چاپ و نشر دانش نو مشغول به كار شد و پس از انقلاب اسلامى در مركز هنرهاى تجسمى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به كار طراحى پرداخت و تا پايان عمر

در اين مركز ماند و آثارى را بر جا گذارد كه از آن جمله مى توان به پوسترهاى «دومين سالگرد انقلاب اسلامى»، «مدرسه ى فيضيه» و «سالگرد سيزده آبان» اشاره كرد.

فريدون خرسند صفايى به سبب ابتلاء به بيمارى سرطان درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خرمي نژاد، جمال الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جمال الدين خرمي نژاد

سال تولد: ١٩٤٥

متولد: تهران

ساكن: تهران

رشته تحصيلي: نقاشي

پيشينه: فارغ التحصيل از دانشگاه هنرهاي زيباي دانشگاه تهران هنرهاي تجسمي-نقاشي 1349

تدريس در دانشگاه هاي علم و صنعت - الزهرا - مجتمع دانشگاهي هنر دانشگاه آزاد و دانشگاه تهران از 1365 تا كنون

سمت هاي جنبي:

دبير جشنواره هاي تصويرگري كتاب كودك

دبير نمايشگاه نقاشان رئاليست (موزه هنرهاي معاصر)

هنرهاي تجسمي جوانان كشور هنرهاي تجسمي زنان كشور

عضو هيات انتخاب نمايشگاه دو سالانه كشور

معاون هنري فستيوال هنر ايران در دو سلدورف (آلمان) عضو هيات انتخاب و داوري گل و گياه شهرداري

عضو هيات انتخاب نمايشگاه بوسني و هرزگوين(فرهنگسراي نياوران) عضو هيات انتخاب و داوري نمايشگاه توسعه صادرات ايران ( سازمان نمايشگاه ها)

عضو هيات انتخاب بي نيال نگارگري ايران

موزه هنرهاي معاصر

عضو هياب انتخاب و داوري نمايشگاه هاي خيريه

نمايشگاههاي گروهي:

در گالري هاي تهران و نمايشگاههاي مختلف در موزه هنرهاي معاصر فرهنگسراي نياوران

مجموعه آزادي

كمك به زلزله زدگان شمال كشور

كنفرانس ادب و هنر ايران جمعا حدود 250 نمايشگاه

يائيز 1383 تالار وحدت

نمايشگاههاي انفرادي:

1371 و 1372 گالري كلاسيك

1381 گالري والي

يائيز 1383 موزه هنرهاي زيبا كاخ سعد آباد تهران

نمايشگاههاي خارج از كشور:

نمايشگاه پوسترهاي جهانگردي ايتاليا 75-1974

بي نيال پوستر ورشو (لهستان) 1976

بي نيال بنگلادش 1986

نمايشگاه جهاني سالانه تصويرگري كتاب كودك بلونيا(ايتاليا) 1989

نمايشگاه بي نيال تصويرگري كتاب كودك براتيسلاواي چكسلواكي 1991

نمايشگاه خانه هنر ايران( پاريس) 1994

نمايشگاه اكراين 1995

نمايشگاه روماني 1998

نمايشگاه آرت سود (پاريس) 2002

نمايشگاه انفرادي پاريس 2003

نمايشگاه انفرادي يونان 2004

نمايشگاه انفرادي سوئد 2004

نمايشگاه انفرادي لتوني(ريگا) 2004

جوايز:

برنده جايزه پوسترهاي جهانگردي از ايتاليا 75-1974

برنده جايزه اول طراحي غرفه جهانگردي مكزيك (آكاپولكو) 1974

برنده جايزه اول پوستر دفاع مقدس (اولين بي نيال گرافيك , بخش جنگ ) 1366

برنده جايزه و دريافت لوح زرين و ديپلم افتخار از رئيس جمهوري وقت (بمناسبت طراحي پوسترهاي جنگ ) 1367

برنده جايزه لوح زرين و ديپلم افتخار از كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان 1368

آثار نگهداري شده:

موزه هنرهاي معاصر تهران

موزه مجموعه فرهنگي آزادي

موزه شهداي تهران

موزه امام علي

خسروي، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خسرو خسروي از نقاشان معاصر ايران است . او مدرس رشته هي طراحي و نقاشي است و در دانشكده هاي هنر تدريس مي نمايد . وي داراي سبك خاصي است كه ضمن تلاش براي ايجاد سبك هاي ترسيمي خلاق و بديع داراي ويژگي هاي شخصي و درعين حال با جريان تحول جهاني هنرنقاشي است . آثار وي در نمايشگاه هاي متعددي عرضه شده است .گروه : هنررشته : پژوهش هنرگرايش : نقاشيتحصيلات رسمي و حرفه اي : خسرو خسروي مدرك كارشناسي خود را از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و كارشناسي ارشد را در رشته پژوهش هنر از دانشگاه هنر اخذ كرد.وقايع ميانسالي : ترسيم نقوشي نو از موضوعاتي مثل انسان ، حيوان ، گياه و تركيب بندي آنها درفضايي متحد ومنطبق با هم ، با توجه به فضا سازي

نقاشي معاصر از ويژگي هاي آثار جديد خسرو خسروي است كه دردوران ميانسالي وي رخ داده است.فعاليتهاي آموزشي : خسرو خسروي مدرس رشته هاي طراحي ونقاشي در دانشكده هاي هنري است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : خسرو خسروي ابتدا نقاشي را با تمايل به واقع نمايي و شناخت تجسم واقعي آغاز كرد. الگويي كه او پيروي مي كرد نه تنها درآثارش متجلي بود، بلكه به عنوان يك جريان طبيعي از سوي بسياري از هنر جويان نقاشي دهه هاي پس از انقلاب تبعيت مي شد.آرا و گرايشهاي خاص : خسرو خسروي درفعاليتهاي هنري تمام انرژي خود را صرف ايجاد ساختارهاي جديد و مبتكرنه با لحاظ نمودن تعاريف عام از گذشته نموده است و باب هرگونه تحول تصويري را كه دردرون كليت و اجزاء سطح اثر رخ مي دهد بازگذاشته است تا از اين راه هرگونه تحول دردرون خود را به درون اثر منتقل نمايد. تلاش درجهت ترسيمي نو از صور نقاشي سنتي با حفظ مضامين اساطيري و شاعرانه از جمله آراي هنري خسروي است كه اين هدف گاهي به صورت تطبيق نقاشي تجربي و تجسمي با الگوهاي سنتي صورت گرفته است .

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

خليفه، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. وى در تصويرآفرينى بى همتا و بى نظير بوده است. در مرقع امير غيب بيگ، نام اين هنرمند چنين آمده: «و استادان فارس و عراق مثل استاد درويش و خليفه محمد حيوة و ميرمصور و پسر ميرسيد على و خواجه عبدالرزاق و... كه جمع اطوار و تمامى اطراز اين فن بى بدل و به بى مثلى مثل است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان

(168 -167 /1)، گلستان هنر (چهل، 133).

خليلي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد خليلي درسال 1322 در شهر قزوين ديده به جهان گشود. ايشان هنرمند نقاش و نگاره هاي قهوه خانه يي، مي باشد. ايشان در موضوعات مذهبي كار مي كرد و همواره سعي داشت قلمي كه روي بوم مي گذارد حماسه و وقايعي همچون عاشورا را زنده كند. ايشان در 21 تيرماه 1387 دار فاني را وداع گفت.گروه : هنررشته : هنرهاي سنتيگرايش : نقاشي قهوه خانه يزمان و علت فوت : احمد خليلي در 21 تير ماه 1387 دار فاني را وداع گفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

خواجوئي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از نقاشان زبردست قرن سيزدهم هجرى در اصفهان بوده، و تا سال 1288 حيات داشته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خويي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. اهل خوى و از نقاشان دوره ى ناصرى بود. از آثار وى: تصاوير چاپى «شاهنامه» است كه در دوره ى ناصرى چاپ شده و در يكى از آن تصاوير، اسير شدن خاقان چين را به دست رستم نشان مى دهد و چنين رقم دارد: «رقم ميرزا على خويى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (397 / 1).

خويي، مؤمن محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 622 ق)، نقاش و خطاط. اهل خوى آذربايجان بود. مصور، و احيانا كاتب، نسخه ى ارزنده و نفيسى به نام «ورقه و گلشاه» عيوقى است. اين نسخه كهن ترين نسخه ى خطى مصور موجود در سده هاى ششم و هفتم قمرى است. اصل نسخه قديمى در قرن پنجم قمرى توسط عيوقى شارع به سلطان محمود غزنوى هديه شده كه عشق قبيله اى را در متن كتاب به رشته ى نظم درآورده است. شيوه ى تصاوير در مكتب تبريز نقش بسته و هفتاد و يك تصوير در هفتاد صفحه كتابت شده است. تاريخ اجراى مينياتورها و كتابت آن در حدود 622 ق انجام پذيرفته و جمله ى تصاوير، كتيبه اى نقش بسته يعنى از كنار صفحه به كنار ديگر صفحه امتداد يافته و اندازه ى مينياتورها نيز كوچك است. شيوه ى اسليمى و تذهيب نقاش بخصوص در روى چادرها ابتكارى و زيبا است و خط نسخى و تحريرى و رقاعى موضوعات، استادانه است و اثر دست خود نقاش مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1242 -1236/ 3).

خيام، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم و نهم ق)، نقاش و خطاط. از شيوه ى عبدالحى هروى پيروى مى كرد و دنباله رو مكتب چينى نيز بود و در اين زمينه از استاد سياه قلم و استاد شيخى و فضل اللَّه ديوانه درس مى گرفت و در شيوه مخلوط ايران و چينى نقش مى آفريد. استاد محمد در ارائه مجالس رزمى و چهره پردازى و پرنده سازى قدرت قلم داشت و در خط تعليق و توقيع نيز ماهر بود. از آثار وى: تصوير سواركار رزم آورى كه خود و اسبش مسلح به زره فولادى بوده و با سواركار ديگرى به رزم و ستيز مشغول هستند، با رقم:

«نقل از استاد عبدالحى نقاش كمترين بندگان محمد بن محمود الخيام»؛ تصوير قوى زيبايى كه يك پاى خود را بلند كرده است و به خط تعليق رقم «محمد بن محمد الخيام» دارد؛ تصوير پهلوانى كه سوار بر اسب شده و به اژدهاى قوى هيكلى حمله مى كند، با رقم: «محمد خيام». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (630 -628/ 2).

خيرخواه، محمد پناه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. از هنرمندان دوره ى نادرشاه افشار و در آبرنگ و شبيه سازى پر مهارت بود. از آثار رقم دار او صورت نادرشاه است كه با تمام آرايش و تزيين سلطنتى روى تشك گلدار زراندودى، دو زانو نشسته و به متكاى زربفت زيبايى كه به كله هاى حيوانات گوناگون مزين شده، تكيه داده است، با رقم: «تصوير شاهنشاه جم جاه نادرشاه بعمل خيرخواه محمد پناه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (168/1).

داغستاني، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1070 ق)، نقاش و شاعر. وى به سياق عليقلى جبادار و محمد زمان نقش مى آفريد و در صنعت چهره سازى قوى دست بود. صاحب «تذكره ى نصرآبادى» درباره ى وى آورده: از نجباى داغستانست. والد مشاراليه رستم بيك نام و در زمان شاه عباس ماضى كمال اعتبار داشت بعد از فوت او محمد خان بيك در خدمت شاه عباس ثانى نهايت قرب داشت... داغستانى در شعر نيز دست داشت و اشعارى از وى در تذكره ها باقى مانده است. از آثار نقاشى وى: تصوير عليقلى خان، يكى از رجال عهد صفوى، با رقم: «نمود معنى صورت بنطق خامه بيان- كمينه چاكر عباس شه محمد خان سنه 1070».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (712 -711/ 2)، تذكره ى نصرآبادى (535 -534 ،42)، الذريعه (997/ 9)، صبح گلشن (376)، فرهنگ سخنوران (8113).

داوري شيرازي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1283/1282 -1238 ق)، خطاط، نقاش، اديب و شاعر، متخلص به داورى. در شيراز به دنيا آمد. علوم ادبى و عربى و آداب سخنورى و خوشنويسى را در محضر پدر و برادر مهتر خود وقار، آموخت و فنون نقاشى و چهره نگارى و نيز زبان و ادبيات تركى را از شخصى به نام حاجى اسداللَّه فراگرفت. داورى در سرودن انواع مختلف شعرى بويژه قصيده مهارت داشت. خطوط هفت گانه را خوش مى نوشت و در نستعليق قوى دست بود. صاحب «طرائق الحقائق» مدت دو ماه نزد وى تعليم خط گرفته است. او همچنين در هنر نقاشى بخصوص آبرنگ، شيرين قلم و صاحب ابتكار بود و تذهيب و آرايش تصاوير را نيكو مى دانست. ديوان بيگى، مولف «حديقه الشعراء»، وى را «شمس القلاده ى» خاندان وصال دانسته است. از كارهاى هنرى

اين استاد، تذهيب و نقاشى «شاهنامه ى» فردوسى است كه بعدها توسط لطفعلى خان شيرازى و ميرزا آقاى نقاش تكميل شد. داورى در زادگاه خود درگذشت و در كنار ميرزاى سكوت، در حرم شاهچراغ به خاك سپرده شد. «ديوان» اشعار وى در حدود پانزده هزار بيت دانسته اند. در بعضى منابع «رساله اى در عروض» و كتابى در «معانى و بديع» و «فرهنگ» بزرگى به زبان تركى به وى نسبت داده اند. از آثار چهره پردازى وى: چهار قطعه تصاوير آبرنگى از قيافه رجال برجسته ى دوره ى ناصرى كه در مرقعى با خطوط متنوع ترتيب يافته است؛ تصوير محمد شفيع وصال كه بر روى تشكى نشسته است. از خطوط او: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم:؛... و انا العبد... محمد المتخلص بداورى ابن المرحوم وصال... سنه ى 1267»؛ يك نسخه «لوايح» جامى، به قلم كتابت خفى خوش، با رقم: «... فى سنه ى 1276... و انا العبد داورى بن وصال»؛ يك نسخه «چهار مقاله ى» نظامى عروض، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... حرره داورى بن وصال غفر له، سنه ى 1279»؛ يك نسخه «سحر حلال»، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... داورى بن وصال 1282». چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار خوشنويسان» ذكر شده است.[1]

محمد متلخص به داورى سومين پسر وصال از شاعر از قرن سيزدهم (و. 1238- ف. 1282 ه.ق.). وى در 1279 در تهران بود و در شيراز به بيمارى دق درگذشت و در بقعه شاه چراغ شيراز مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (360 -359)، احوال و آثار خوشنويسان (716 -712 /3)، احوال و آثار

نقاشان (715 -713 /2)، اطلس خط (566 -565)، بزرگان شيراز (363)، تاريخ ادبيات ايران، براون (207 -205 /4)، تاريخ هنرهاى ملى (987/2)، تذكره ى روز روشن (257 -256)، حديقه الشعراء (613 -604 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (517 -506 /2)، الذريعه (320 -319 /9)، ريحانه (327 -326 /6 ،212 /2)، سرآمدان فرهنگ (352 -351 /1)، شرح حال رجال (188 -186 /6)، طرائق الحقائق (379 -376 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1011 -1008 /2)، فرهنگ سخنوران (334)، لغت نامه (ذيل/ داورى شيرازى)، المآثر و الآثار (205)، مؤلفين كتب چاپى (782 -781 /5)، مجمع الفصحا (299 -293 /4)، مرآت الفصاحه (211 -208)، مكارم الآثار (1070 -1069 /4).

درب امامي، علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از سادات هنرمند اصفهان بود و به علت همجوارى با امامزاده درب امام به سيد درب امامى معروف و شهر شده بود. وى از پايه گذاران و مبتكران مكتب كوبيسم كه در آن زمانها ناشناخته بوده، محسوب گشته و به ابتكار و ارائه ى جوهر ذاتى خود، موفق به كشف مكتبى شده كه رقيبان نوپرداز اروپايى بعد از گذشت ساليان متمادى، اندك مختصرى در اين شيوه اطلاع پيدا كرده و به نام مكتب نوپاى كوبيسم در دنيا پخش نموده اند. از آثار وى: دو تابلوى رقم دار كه هر دو به يك سبك و يك موضوع ترسيم شده، مجلس بزم شاه عباس است و به رنگ و روغن تصوير شده است و رقم «بزم شاه عباس، عمل سيد على درب امامى 1207» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (232/1).

دردي، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و نقاش. از قصبه موسوم به «سركان» از توابع همدان بود. در عنفوان جوانى براى تحصيل به همدان رفت و با صادق بيك افشار ارتباط يافت و به آموختن شعر و نقاشى پرداخت. در اندك زمانى تحصيل زيادى كرد و نقاشى خوب و شاعرى مقبول شد. در كرمان در آستانه شاه ولى گوشه نشين شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (15 /1)، مجمع الخواص (92).

درودي، ايران

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ايران دَرّودي (1315 - ) نقاش برجسته معاصر ايران و جهان كه به عقيده برخي پيرو مكتب فراواقع گرايي (سورئاليسم) است. او همچنين كارگردان، نويسنده، منتقد هنري و استاد دانشگاه رشته تاريخ هنر است.

همسر: پرويز مقدسي

ايران درودي از برجسته ترين و بزرگترين چهرهاي معاصر هنر نقاشي ِ ايران و جهان است. او در 11 شهريور 1315 در مشهد به دنيا آمد. خانواده پدري، نسل در نسل از بازرگانان صاحب نام خراسان بودند و خانواده مادري از بازرگانان قفقاز كه در اوايل انقلاب روسيه به ايران مهاجرت كرده بودند. وي در سال 1954 براي تحصيل در رشته نقاشي در دانشكده بوزار در پاريس به تحصيل مشغول مي شود و در سالهاي 1954 تا 1958 به يادگيري هنر در آموزشگاه ها و دانشكده هاي گونانگون پرداخت: مدرسه هنر هاي زيباي پاريس (بوزار)، مدرسه لوور پاريس، دانشكده سلطنتي بروكسل (ويتراي) ، انيسيتوي آر.سي.آي نيويورك (رشته تهيه و كارگرداني برنامه هاي تلويزيون).

خانم درودي همچنين كارگردان و تهيه كننده چند فيلم مستند و كوتاه براي تلويزيون بوده است. درودي در 1970 به

درويش

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. نام اصلى نقاش معلوم نيست و چه بسا ممكن است همان درويش محمد خراسانى باشد. سيد احمد آهو چشم در مرقع امير غيب بيك و در زمان شاه طهماسب اول از اين هنرمند تصاوير و تذهيبات شايسته اى مشاهده كرده است. اثر رقم دار اين هنرمند كه در توپ قاپوسراى تركيه موجود است، تصوير اژدهاى قوى پيكر و سهمناكى به شيوه استاد ميرك است كه حواشى آن با تشعير و حل كارى جانورانى از قبيل شير و گاو ارائه شده و بسيار استادانه مى باشد، در بطن كناره ها نيز تصاوير درختان سرسبز و مرغان

خوش حالت نقش بسته و به خط قلم مويى رقم «عمل درويش» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (171 -170 /1)، گلستان هنر (133).

درويش حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از نقاشان خوش دست زمان خود بود. از آثار رقم دار وى: تصوير مردى در قيافه ى چينى ها در لباس رزمى، با رقم: «مشقه درويش حسين نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (171/1).

درويش خراساني، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 928 ق)، نقاش و شاعر. در «تذكره ى مجالس النفائس» آمده: «از خراسان است و برادر محمد مومن ميرزا، اول رنگ و روغن كارى مى كرد، چون به ملازمت استاد بهزاد رسيد، عشق تصوير و نقاشى پيدا كرد. و استاد نيز به تربيت او مشغول شد، و در اندك فرصتى كامل شد، طبع نيك دارد.» از اوست:

كجا مجنون چو من در عشق درد و محنتى دارد

كه او از عاشقى چيزى كه دارد، شهرتى دارد

تنها اثر رقم دار وى، تصوير دو رزم آور جنگى در كمال استوارى و استادى است كه به خط نستعليق رقم نهاده: «عمل استاد درويش محمد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1450 -1449 /3 ،172 -171 /1)، تذكره ى روز روشن (260 -259)، الذريعه (324/9)، فرهنگ سخنوران (337)، مجالس النفائس (154).

دكني، رحيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1226 ق)، نقاش و قلمدان ساز. در زمان سلطنت فتحعلى شاه مى زيست. از آثار وى: صورت نقاش، رحيم دكنى است، با رقم: «15 ربيع الثانى 1226- شبيه خود را از دست خود كشيده غلام رحيم دكنى»؛ قلمدان نفيسى كه تصاوير افرادى را در سه مداليون مختلف نقاشى كرده و در بالا و پايين آنها مناظر دل انگيز و مجلس آرايى ارائه داده و حواشى قلمدان گل و مرغ ريز دارد، با رقم: «رحيم دكنى 1225».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (184/1).

دميرچي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل دميرچي استاد چاپ و نشر در سال 1312 در تهران زاده شد .وي از سال 1331 به كار در چاپخانه هاي مختلف، از جمله چاپخانه هاي علمي، تابان، بانك ملي و روزنامة اطلاعات پرداخت.در كنار فعاليت در عرصه چاپ ،آموزش و مشاوره در كارگاه هاي چاپ در سطح ايران را راه اندازي و تاسيس كرد. كتاب"آشنايي با صنعت چاپ" تاليف اسماعيل دميرچي ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : هنررشته : چاپ و نشرتحصيلات رسمي و حرفه اي : اسماعيل دميرچي تحصيلات دورة ابتدايي را در تهران گذرانده است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : دميرچي از سال 1331 به كار در چاپخانه هاي مختلف، از جمله چاپخانه هاي علمي، تابان، بانك ملي و روزنامة اطلاعات پرداخت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اسماعيل دميرچي در طول خدمت سربازي به جهت داشتن تجربه و تخصص در چاپخانة ارتش مشغول به كار شد و سپس در سال 1339 در اولين مدرسة چاپ و حروفچيني نورياني استخدام گرديد. ايشان در طي ساليان متمادي

تلاش و تجربه، داراي فعاليت ها و خدماتي به شرح زير بوده است: _ تأسيس و راه اندازي، آموزش و مشاوره در كارگاه هاي چاپ در سطح ايران؛ _ فعاليت در چاپخانة روزنامة كيهان و نورياني، از سال 1340 تا 1359؛ _ چندين مرتبه اعزام به خارج از كشور جهت گذراندن دوره¬هاي آموزشي؛ _ آموزش بانوان در رشتة حروفچيني به سبك نوري در روزنامة كيهان (براي اولين بار). مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تأسيس و راه اندازي، آموزش و مشاوره در كارگاه هاي چاپ در سطح ايران .جوائز و نشانها : كتاب"آشنايي با صنعت چاپ" تاليف اسماعيل دميرچي ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : از اسماعيل دميرچي ده ها مقالة فني در مجلات تخصصي منتشر شده است.

________________________________________

آثار : آشنايي با صنعت چاپ ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد.اين كتاب ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب: آشنايي با صنعت چاپ اسماعيل دميرچي._ تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1381. مؤلف در اين كار كوشيده است تا جاي خاليِ كتابي ساده اما جامع را در زمينة معرفي صنعت چاپ پركند. وي

در آغاز هر فصل، مجموعه اي از منابع مرتبط با موضوعات مطرح شده را براي مطالعة بيشتر فهرست كرده است. همسويي و هماهنگي كامل تصويرها و جدول ها با موضوعات، نشان دهندة دقت و اشراف مؤلف در به كارگيري صحيح اين عناصر براي انتقال بهتر مفاهيم متن است. اندازه و مكان اين عناصر در تركيب با متن، صفحه آرايي جذّابي را فراهم آورده است. كتاب با بياني گويا و موجز و به زبان سادة علمي به قلم كشيده شده است. استفاده از منابع معتبر علمي و تصويري و نوآوري در شيوة تدوين مطالب و صفحه پردازي از ديگر ويژگي هاي ممتاز اين كتاب است. 2 اينتر تايپ ذوب سرب كتاب هاي قزل قلعه، جا افتاده و آلبومي از صنايع چوب ويژگي اثر : در دست چاپ

دنياداري، مه كامه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

تولد: 9 اسفند 1348.

درگذشت: 12 دى 1375.

مه كاه دنيادارى به كار نقاشى اشتغال داشت. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

دوست محمد خان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. در دوره شاه عباس دوم مى زيست و از هنرمندان شبيه ساز بود. از آثار وى تصوير استادانه است كه از صورت على قلى خان سردار، معاصر شاه عباس دوم صفوى نقاشى كرده و حواشى اين تصوير به خطوط متنوع نستعليق پيراسته و به تذهيبات و نقوش رنگين آراسته شده است، با رقم:

«نمود معنى صورت به نطق خامه بيان

كمينه چاكر عباس شه محمد خان

سنه 1070»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (175/1).

دولتشاهي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1306 ش)، نقاش. وى جهت هنرآموزى نقاشى به مدرسه كمال الملك رفت و ابتدا سياه قلم را شروع كرد و پس از مدتى كه تجربه پيدا كرد و رشته هاى گوناگون را ياد گرفت، در همان مدرسه به تعليم نقاشى پرداخت و تا سال 1306 شمسى در آن مدرسه فعاليت مى كرد. دولتشاهى داراى آثار زيادى است از آن جمله، «دوازده تصوير تخيلى براى شاهنامه فردوسى» است كه مويد هنرمندى وى و امر تصويرگرى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1425/7).

دولت يار، امير

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش. از غلامان سلطان ابوسعيد ايلخان مغول و شاگرد استاد احمد موسى، و در سياه قلمى مشهور بود. مولانا ولى اللَّه كه در عصر خويش بى نظير بود از روى انصاف در مقابل امير دولت يار اظهار عجز كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (92 /1).

دهلوي، ميرحسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق). نقاش و مذهب. وى شاگرد و دخترزاده سلطان محمد معروف بود كه از شاگردان و همكاران بهزاد به شمار مى آمد. او در تذهيب و چهره پردازى و ساير عوامل تصويرسازى دست پرتوان داشت و جزو نقاشان كتابخانه سلطنتى محسوب مى شد. اين هنرمند، در تربيت و آرايش تاج پادشاهى كوششها نموده و چون رضايت خاطر شاه را فراهم كرده، به دريافت انعام و مواجب كافى نايل شده بود. كريم زاده ى تبريزى نام وى را در كتاب «احوال و آثار نقاشان» در دو ذيل حسن دهلوى و ميرحسين دهلوى آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1267/3 ،153/1)، گلستان هنر (142).

ديهيم لاهيجي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1374 ق)، شاعر و نقاش. معروف به خان ديهيم محصص. در شهر لاهيجان ديده به جهان گشود او پس از طى دوره ى تحصيل ابتدايى در زادگاه خود و در دوره ى متوسطه در شهر رشت به تهران عزيمت كرد. در كالج آمريكايى نام نوشت، سپس در دانشسراى عالى و بعد در دانشكده حقوق به تكميل تحصيلات پرداخت، پس در رشت اداره دارالانشاء انجمن شهر بر عهده اش گذاشته شد. در طى اقامت در تهران در دبيرستان نظام و دانشكده ى افسرى و دانشگاه جنگ به كار و تدريس مشغول شد. وى در نقاشى و مينياتور دست داشت و چند تابلو و مينياتور بر عاج از او ديده شده است. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ «چكامه ى آذربايجان»؛ «كعبه ى عشاق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (336/9)، مؤلفين كتب چاپى (515/4)، نامها و نامدارهاى گيلان (346 -345).

ذوالكفلي، شاهين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاهين ذوالكفلي نقاش معاصر استان گيلان است . وي در زمينه طراحي و پژوهش هنر فعاليت مي كند . از او آثار جالب توجه اي ارائه گشته است كه در نمايشگاه هاي متعددي عرضا شده اند .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : شاهين ذوالكفلي پس از اخذ ديپلم دررشته علوم تجربي ، وارد دانشكده هنر هاي زيباي دانشگاه تهران گرديد و دررشته نقاشي ادامه تحصيل داد . پس از فارغ التحصيل شدن درسال 1374 ه.ش درشته پژوهشي هنر درمقطع كارشناسي ارشد پذيرفته شده و چندي بعد ، از پايان نامه خود تحت عنوان «صورت و معنا درهنر » دفاع كرده است .

خاطرات و وقايع تحصيل : علاقه به نقاشي درنزد شاهين ذوالكفلي درسال پنجم ابتدايي

ازخط خطي كردن حاشيه سفيد كتابهاي درسي شروع شد . وي به خاطر دارد كه يك بارسرك كشيدن همكلاسي ها ، كنجكاوي وي معلم را برانگيخت و معلم دراينجا اورا با يك نصيحت تشويق كرد .

فعاليتهاي ضمن تحصيل : شاهين ذوالكفلي درايام دانشجويي به تدريس مشغول بود . و ازسال 1368 شمسي درآموزشگاه هاي مختلف به تدريس طراحي و نقاشي پرداخته و هم اكنون دركارگاه هنر سروش و اداره ارشاد اسلامي صومعه سرا مشغول به تدرييس مي باشد .

استادان و مربيان : شاهين ذوالكفلي دردوراني كه كپي كار مي كرد ، آقاي بهزاد عدالتي تنها كسي بود كه تجربه هايش را صادقانه به وي آموخت . بعد از آن دردوران دانشكده نيزاز محضر استاداني همچون نامي پتگر و خانم ايراندخت محصص استفاده كرده است .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : شاهين ذوالفكلي دركارگاه هنر سروش و اداره ارشاد اسلامي صومعه سرا به تدريس مشغول است .

فعاليتهاي آموزشي : فعاليت مهم شاهين ذوالكفلي درحيطه پژوهش هنر است . درآن راستا وي معتقد است كه در تاريخ هنراستثنايي وجود دارد كه ثابت مي كند هنر اجتماعي و مردمي تناقضي بابيان هنري متعالي ندارد اما نكته ظريفي در اينجا نهفته است و آن هاله ابهام و ورمز و رازي است كه هنرمند دربطن و اقعيت عرضه شده ، ايجاد مي كند و اثررا از حوزه دلالت هاي خاص و مقطعي بيرون مي آورد . به طوري كه درهردوره اي مي تواند مدلول هاي تازه اي پيدا مي كند . بنابراين ، اجتماعي بودن هنر يقينا به مفهوم گويايي آن نيست .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شاهين ذو الكفلي بر

اين عقيده است كه درزمينه شعرو خوشنويسي سياه مشق هايي داشته و دارد . امارابطه اش با نقاشي دروني تر و حرفه اي تر است . درباره پيوند نقاشي ، با ساير هنرها وي براين نظر است كه عناصر زيبا شناسانه هنر نقاشي قرينه هايي را درهنر موسيقي دارد و تناسب وريتم درهر دو هنر باعث ايجاد هارموني (هماهنگي ) مي شود .

آرا و گرايشهاي خاص : شاهين ذوالكفلي هنرهاي تجسمي آثار شيوه سمبوسيم را به خاطر رمز مزگونگي آن بيش ازساير شيوه ها مي پسندد . هر چند از شيوه هاي ديگر نيز به برخي آثار گويا ، ال گركو ، دلا كروا و گوستاو مورو علاقه دارد . وي براين باور است كه وحدت دروني اثر و كمال نسبي آن درمقايسه با آثار مشابه مهمتر از آن است كه نسبت به سبك خاصي تعصب داشته باشيم . او معتقد است كه هنر كنشي براي كشف زيبايي و مناسبات دروني واقعيت اسا . او براين باور است كه هر تعريفي از هنر ، بايد معطوف به عنصرذاتي هنركه عامل مميزه آن از غير هنراست باشد .

جوائز و نشانها : شاهين ذوالكفلي درسال 1368 شمسي درجشنواره دانش آموزان كشور، مقام اول كشوري را دررشته طراحي كسب كرده و درسال 1372 نيز در جشنواره تجسمي جوانان كشوربه عنوان مقام نخست دررشته آبرنگ برگزيده شد .

چگونگي عرضه آثار : شاهين ذوالكفلي نمايشگاههاي چندي بر پا داشته است كه عبارتند از : 1_ نمايشگاه انفرادي در آبان 1368 در كتابخانه عمومي شهرستان صومعه سرا 2_ نمايشگاه انفرادي در مهر 1373 در مجموعه فرهنگي سردار جنگل 3_ نمايشگاه جمعي در

آبان 1374 در مجموعه فرهنگي سردار جنگل 4_ نمايشگاه آثار دانشجويان كشور در دي ماه 1376 درمحل موزه هنرهاي معاصرتهران .

منابع زندگينامه : 1زهره صابري ، مصاحبه باهنرمند نقاش گيلاني شاهين ذوالكفلي ،فصلنامه فرهنگ گيلان ، سال اول ، شماره 2و3، بهار وتابستان 1378، ص61

ذهني يزدي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر. در «تحفه سامى» آمده كه: «از جمله ى خوش طبعان يزد است و سر حلقه ارباب سوز و درد، ذهنى صافى و سليقه اى وافى داشت چنان كه از اين مطلع مى توانست دانست:

بعد از وفات هر قلم استخوان ما

سربسته نامه اى است ز درد نهان ما».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (179/1)، تحفه ى سامى (245)، تذكره ى سخنوران يزد (133)، جامع مفيدى (464/3)، الذريعه (343/9).

راضي اردستاني اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1112 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به راضى. به قولى از خطه اصفهان و به قول ديگر از اردستان بود كه علاوه بر شاعرى، در نقاشى نيز ماهر و به زماناى نقاش معروف بود. وى ابتداى امر انور تخلص مى كرد و آخرالامر راضى تخلص مى كرد. «ديوان» شعر و يك «مثنوى» دارد و از اوست:

گر وحشيانه از روش خلق مى رمم

عذرم بسى به جاست كه آدم نديده ام

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (942/3)، احوال و آثار نقاشان (213 -212 /1)، تذكره ى نصرآبادى (297 -296)، الذريعه (347/9)، ريحانه (291/2)، صبح گلشن (170)، لغت نامه (ذيل/ راضى اصفهانى).

رحمان قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى يكى از نگارگران شيرين قلم و پر استعداد كتاب «انوار سهيلى» بود. اين كتاب در سال 1018 ق براى جهانگير شاه و زير نظر و مديريت آقا رضا كاشانى تصوير شده است. از آثار وى: تصوير پادشاهى در كمال مهارت و تردستى است كه در رختخواب خوابيده و مورچه اى در روى سينه اش به وضوح ديده مى شود، با رقم: «رحمان قلى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (182/1).

رخساز، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش.

تولد: 1280، تهران.

درگذشت: 26 آذر 1368، تهران، يوسف آباد.

على رخساز، فرزند ميرزا غلامرضا ميناساز، در دوازده سالگى راهى مدرسه ى صنايع مستظرفه شد. در آنجا سال ها در محضر كمال الملك به فراگيرى هنر نقاشى (رنگ و روغن) مشغول بود و پس از آن نيز به انتقال آموخته هاى خود به علاقه مندان پرداخت. او صاحب آثارى در زمينه ى رنگ و روغن و سنگ است كه برخى از آنها آذين موزه هاى داخل و خارج كشور است. وى نقش پرداز حماسه هاى شاهنامه و مبتكر «تابلو سنگ» است. از جمله آثار وى تابلو «شكارچى» بود. از آثار ديگر اوست تابلو سنگ «آسياب دولاب»، «باغ سعدى»، «گاو بالدار»، «امامزاده قاسم»، «خيام» (اين تابلو سنگ در نمايشگاه جهانى بروكسل مدال طلا و ديپلم افتخار را از آن خود ساخت.)

(1368 -1280 ش)، نقاش. وى شاگرد كمال الملك بود. در سن دوازده سالگى وارد مدرسه صنايع مستظرفه شد تا اينكه در اين هنر چندان رشد كرد كه بعدها نقش پرداز زيباترين حماسه هاى «شاهنامه» و حتى مبتكر «تابلوى سنگ» گرديد. رخساز هيچ گاه به قصد تجارت و فروش، قلم بر بوم ننهاد و عاقبت در يك سانحه تصادف در سن هشتاد و هشت سالگى چشم از

جهان فروبست. از آثار وى: «تابلوى سنگ»؛ «تابلوى شكارچى ها»؛ «آسياب دولاب»؛ «باغ سعدى» و همين تابلوى باغ سعدى بود كه ناگهان او را به صفحه ى نخست روزنامه ها و محافل هنرى آن روز كشانيد؛ «گاو بالدار».[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 6، ش 10، ص 65 -64).

رسا مذهب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1311 ق)، نقاش و مذهب. وى به شيوه كلاسيك اروپايى و تركى نقاشى مى كرد. از آثار او: حليه اى بزرگ و مذهب و مزين كه علاوه بر خط استادانه، تذهيبى در شيوه كلاسيك دارد، با رقم: «كتبه و ذهبه العاجز عبدكم رسا 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1457/3).

رسام ارژنگي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش و شاعر. وى در آبرنگ و رنگ روغن مهارت داشت و در تصوير آفرينى گل ومرغ و مجالس بزمى و رزمى خلاق بود و اغلب در شيوه ى قاجارى تصوير مى آفريد. او همچنين در ادبيات نيز دست داشت و شعر را نيكو مى سرود. از آثار وى: تابلوى با شكوه نادرشاه افشار كه در كمال قدرت تصوير شده و يكى از بهترين آثار وى به شمار مى آيد؛ تصوير دختر ايرانى كه با حلاوت تمام بين گلهاى سرخ جاى گرفته و بهترين نمونه ذوقى و قدرت ابتكار نقاش مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (185 -184 /1).

رستم علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. وى درويش مسلك بود و در هنر ناخنى دست پرقدرت داشت. از آثار وى: دسته گل زيبايى كه در ميانه ى آن مرغ درشت هيكلى با بالهاى گسترده جلب نظر مى كند و حواشى نيز نقشهاى ناخنى دارد. در چهار گوشه ى تصوير صورت خورشيد خانم ديده مى شود، با رقم: «يا صاحب كرم رستم على».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (185/1).

رسولي، محمد جليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جليل رسولي در سال 1326 ه. ش در همدان متولد شد. از همان كودكى به خوشنويسى علاقه داشت. براى همين وقتى به تهران مهاجرت كرد به صورت نيمه حرفه اى به اين كار پرداخت و تاكنون نزديك به 43 سال است كه خوشنويسى مى كند. تا به حال حدود 32 نمايشگاه انفرادى در تهران داشته و در كشورهايى همچون انگليس، ايتاليا، آلمان، چين، ژاپن و... هم نمايشگاه هايى برپاكرده است. هم كار كلاسيك انجام مى دهدو هم كارِ مدرنِ نقاشى _ خط. استاد ايشان در زمينه خوشنويسى، سيد حسن ميرخانى بودند كه در سال 1367مدرك استادى را به وي ارائه دادند. به دليل اين كه از همان كودكى عاشق رنگ بود و آثار نقاشى را به دقت بررسى مى كرد . او در زمينه خوشنويسى از سرآمدان نقاشى _ خط نيز محسوب مى شود. نقاشى _ خط يكى از شاخه هاى هنر ايرانى است كه سابقه چندان طولانى ندارد و نگاهى نو به عنصر خط درآثار نقاشى _ خط داشته است. گروه : هنررشته : خوشنويسيگرايش : نقاشي - خطتحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد جليل رسولي پس از مدتي تحصيل در زادگاه خودهمدان، به تهران آمد

و ضمن ادامه تحصيل، به هنر خوشنويسي و نقاشيخط علاقمند شد و به پيروي از سبك استاداني چون ميرعماد قزويني، ميرخاني و عبد المجيد طالقاني پرداخت. تا آنجا كه درسال 1368 مدرك استادي درخط را از استاد سيد حسن ميرخاني دريافت كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : محمد جليل رسولي اولين نمايشگاه خوشنويسي خود را درسال 1352 برگزار كرد و پس از آن درنمايشگاههاي انفرادي و جمعي در داخل و خارج از كشور شركت كرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمد جليل رسولي درحين هنر آموزي، در نمايشگاههاي انفرادي و جمعي هنري داخل و خارج از كشور شركت نموده و شركت مي نمايد.استادان و مربيان : محمد جليل رسولي گرچه از سبك ميرعماد قزويني و عبدالمجيد طالقاني پيروي مي كند، اما مهمترين استاد وي سيد حسن اميرخاني به شمار مي رود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد جليل رسولي به عنوان خوشنويس، چند اثر ادبي از جمله ترجمة فارسي نهج البلاغه، ديوان امام( ره) و شاهنامه فردوسي را كتاب كرده است. وي عضو فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايرامن نيز مي باشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد جليل رسولي به تمرين طولاني و ابداع در زمينة خوشنويسي و نقاشيخط مي پردازد. و آثاري را در اين زمينه خلق كرده است.آرا و گرايشهاي خاص : محمد جليلي رسولي در مورد نقاشي-خط ميگويد: «نقاشى _ خط يكى از شاخه هاى هنر ايرانى است كه سابقه چندان طولانى ندارد و نگاهى نو به عنصر خط درآثار نقاشى _ خط داشته است. در اين شيوه، هنرمند از انواع خطوط ايرانى مانند نستعليق و شكسته نستعليق، ثلث، نسخ و... استفاده مى كند

و حتى در اين شيوه بسيارى از هنرمندان، از فرم هاى جديد و مدرن و ابتكارى در نقاشى _ خط خود استفاده مى كنند و با استفاده از رنگ ها و ساختارهاى گوناگون و مواد مختلف به خلق اثر مى پردازند: «حقيقت اين است كه بزرگانى چون ميرعماد، كلهر، درويش و... هنر خوشنويسى كلاسيك را به حد اعلا رسانده اند و در واقع حرف اول و آخر را در اين هنر آنها زده اند و جا براى كسى نگذاشته اند كه بگويد من مى توانم چنين تغييرى در قالب خط يا اندازه حروف و... بدهم. البته، هنرمند خطاط مى تواند صاحب سبك باشد و تقليد نكند. براى نمونه سوره حمد را به طريق ديگرى غير از آنچه كلهر نوشته، بنويسد. به هر حال اين كار هم سخت است، چون ارزش و بهايى كه خوشنويسى در زمان گذشته داشت، اكنون ندارد و آن توجه ها و علاقه هايى كه پيش از اين وجود داشت، كمتر هست. علت اين كه من به نقاشى _ خط روى آوردم، يكى به همين دليل بود كه حرف هاى نهايى را در خط كلاسيك، بزرگان ما زده اند. از طرف ديگر هنر خوشنويسى با توجه به اين نكته ها، به بن بست نرسيده؛ چون خودم به عنوان يك خطاط به بن بست نرسيده ام و اين راه را بسيار وسيع و باز مى بينم، فقط بايد زحمت كشيد و در اين راه وقت صرف كرد... هميشه بر اين اعتقاد بوده ام كه تمام هنرها به هم پيوسته هستند و يك هنرمند زمانى پيشرفت خواهد كرد كه به تمام هنرها توجه داشته

باشد؛ زيرا تك بعدى نگاه كردن، فكر و ذهن انسان را محدود مى كند. از طرف ديگر به نظر من اصل هنر، نوآورى است و با نوآورى است كه هنر يك هنرمند جاودانه مى شود. جوائز و نشانها : محمد جليل رسولي در سال 1357 در جشنوارة خوشنويسي جهان اسلام در تهران برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : آثار ارزشمند و ماندگار محمد جليل رسولي در زمينه خوشنويسي و نقاشيخط كه در قالب 3كتاب تحت عنوانهاي : جان جانان، يادگار عشق و مرقع برگ سبز، و چهار فصل منتشر شده است. سرمشقي براي هنرجويان اين هنر مي باشد. گالرى سيحون، ،1352 نمايشگاه انفرادى. گالرى سيحون، ،1353 نمايشگاه انفرادى. لندن، ،1355 نمايشگاه گروهى. تهران، ،1356 نمايشگاه انفرادى. نگارخانه شيخ، ،1357 نمايشگاه انفرادى. فرهنگسراى نياوران، ،1358 نمايشگاه انفرادى. موزه نگارستان، ،1358 نمايشگاه انفرادى. انجمن فرهنگى فرانسه در تهران، ،1359 نمايشگاه انفرادى. موزه هنرهاى معاصر، ،1360 نمايشگاه انفرادى. پاكستان، ،1360 نمايشگاه انفرادى. برپايى نمايشگاه هاى متعددى در كشورهاى ايتاليا، انگلستان، قطر، كويت، لبنان، سوريه، تركيه، ژاپن و چين از 1362 اشاره كرد

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 جان جانان nbsp2 چهار فصل nbsp3 كتابت ترجمة فارسي نهج البلاغه nbsp4 كتابت ديوان امام(ره) nbsp5 كتابت شاهنامه فردوسي nbsp6 يادگار عشق و مرقع برگ سبز

رسولي، محمد مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي رسولي نقاش معاصر است . دراغلب آثار وي ، انار به عنوان ميوه بهشتي ديده مي شود . او نقاشي را تنها به واسطه علاقه

اش فرا گرفته و در كنار آن نيز به فيلم سازي نيز پرداخته است . وي آثار خودرا با نثري لطيف به تصوير مي كشد .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي

خاطرات كودكي : محمد مهدي رسولي درباره كودكي اش نقل مي كند : «ما بچه ها ، بايد پدرو مادر م و گلدان سفال آبي و بلبل مي شديم نه نفر عيد كه مي آمد، پدر، درجعبه هاي كوچك چوبي گل مي كاشت . بنفشه هاي زرد وآبي و سرخ و سفيد را با سلام وصلوات ، راهي باغچه هاي اول فروردين مي كرد . او بنفشه ها را از چادر نماز مادرم الهام گرفته بود . »

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مهدي رسولي نقاشي را تنها به واسطه علاقه اش فرا گرفته است و دركنارآن نيز به فيلمسازي پرداخت . اوآثارش را با نثري لطيف به تصوير مي كشد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمد مهدي رسولي علاوه برنقاشي و فليمسازي ازنثري قوي برخوردار است به گونه اي كه هر كدام از آثارش را با نثري لطيف به تصوير كشيده است . اين امور فعاليت هاي رسولي درحين تحصيل بوده اند.

وقايع ميانسالي : محمد مهدي رسولي دراين مورد نقل مي كند كه « مادرم گاهي حرفهايي مي زندكه گويي خدا را ديده است او مي گويد چارقدش باهمان نقش هاي گلنار ، سالي يك باغ انار مي دهد . من حرف مادرم را باور مي كنم . او وقتي دختر بچه كوچكي بوده ، چارقدش رااز باد گرفته است «اين سخنان رسولي است كه درباره مادرش آورده است .محمد مهدي در اين دوران بود كه

آثار هنري رابه طرز شديدي پي گيري كرده است .

فعاليتهاي آموزشي : مهمترين فعاليت محمد مهدي رسولي ، نقاشي است . رسولي درآثارش به دنبال حلقه مفقوده اي است كه طبيعت و سمبل رابا يكديگر گره بزند . اسبهاي بالدار با صورت هاي زن و با نجابت مادر زميني كه زايش و بركت را درآغوش دارد ، نمايانگر اين خصيصه دركارهاي وي هستند . وي دركنار ميل وي به نو آوري ، به هويت ملي و بومي و فرهنگي نيز پاي بند است و مضامين ديني و اسلامي را درآثارش جلوه گر مي نمايد .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مهمترين فعاليتها و برنامه هاي روزمره محمد مهدي رسولي را نقاش وفيلمسازي تشكيل مي دهند .

آرا و گرايشهاي خاص : محمد مهدي رسولي با الهام از اشعار مولوي سعي دارد كه سنت و طبيعت را به هم پيوند زند و براي رسيدن به اين هدف از آب و بازي هاي مركب بركاغذ خيس مدد مي جويد . گل وگياه نيزدر آثار روي همان نقشهاي قالي و باغچه اي است كه از كودكي برايش به يادگار مانده است .

چگونگي عرضه آثار : آثار محمد مهدي رسولي درنمايشگاه هاي متعددي همچون نمايشگاه انفرادي خانه آفتاب ، نگارخانه سبز ، نگارخانه رسولي و نمايشگاه هاي گروهي درايران ، ايتاليا ، مكزيك ، براتيسلاو ، ژاپن و بنگلادش درمعرض ديد علاقه مندان قرار گرفته است .

منابع زندگينامه :منابع :

1مريم دسترنج ،با هنرمندان/گفتگو بامحمد مهدي رسولي ، كيهان فرهنگي ،سال نوزدهم . تير1381 ، پياپي 189، ص82

رشيد تبريزي، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1135 ق)، نقاش و خطاط. اهل تبريز بود و در

گل و مرغ و چهره پردازى، قلمى پرمهارت داشت. وى خط شكسته را نيز خوش مى نوشت. از آثار او: تصوير آبرنگى بنفشه ى كوهى و گل لاله، با رقم هاى: «محمد رشيد خان تبريزى 1129» و «محمد رشيد تبريزى 1129»؛ تصوير ملا محمدباقر مجلسى، با رقم: «محتاج التفات محمد رشيد خان تبريزى 1130»؛ تصوير سه شاخه زنبق گل درشتى كه پروانه اى را نيز به حالت پرواز در بالاى گلها ارائه داده است، با رقم: «هو محتاج التفات محمد رشيد خان تبريزى 1133»؛ تصوير گل سيب، با ساقه و بوته هاى زيبا كه در سياه قلم عمل آمده، با رقم: «هو در تبريز... محمد رشيد خان تبريزى 1135».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (720 -719/ 2).

رضا قلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى در نقاشيهاى روغنى و آبرنگ دست داشت و جانورسازى را نيك مى دانست. از آثار وى: جعبه انفيه دانى به اندازه ى قوطى كبريت كه در رويه آن تصوير شترى پر حالت نقش شده، با: «رقم رضا قلى سنه 1277».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (200/1).

رضاي قاجار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. وى شاهزاده پر استعداد قاجارى بود و در شبيه پردازى و قلمدان سازى دستى بكمال داشت. از آثار او: قلمدان زيبايى كه بر رويه آن تصوير بسيار شبيه مظفرالدين شاه قاجار نقش بسته و حواشى و جوانب آن از گل و مرغ پرمايه و رنگين آذين شده و حواشى قلمدان طلايى است، با رقم: «كمترين رضاى قاجار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (205/1).

رضوي يزدي، محمدصادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1248 ق)، مذهب، نقاش و خطاط. هنرمند ذوفنون بود كه خطوط نسخ و رقاع را استادانه مى نوشت و در جلدسازى نيز تبحر داشت. وى جمله فنون كتابت را از قبيل خط و تذهيب و جدول سازى و حل كارى و حتى جلد روغنى و آرايش آن را خود انجام مى داد و تمام رشته ها را پرمايه عمل مى آورد. از آثار او: ادعيه اى به خط نسخ و جلد روغنى مذهب كه حواشى آن به خط رقاع است، با رقم: «محمدصادق الرضوى سنه 1246»؛ جلد استادانه ادعيه ى نفيسى از «دعاى كميل» كه تمام صفحات آن به شيوايى تمام تذهيب و حل كارى شده و به نسخ ممتاز كتابت گشته است، با رقم: «... ابن عبدالحى الرضوى، محمدصادق به محروسة اليزد... سنه 1248».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (900/ 2).

رضوي، محمد امير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1274 ق)، خطاط، نقاش و مذهب. از معاصران و مصاحبان غلام محمد هفت قلمى بود. وى جوانى خوش اخلاق و خوش طبع و شيرين زبان بود كه در هنر نقاشى، تذهيب، جدول كشى، صحافى، علاقه بندى و سنگ تراشى مهارت داشت. او نستعليق را به شيوه ى قدما مى نوشت و در خوشنويسى از روش رشيدا پيروى مى كرد و خود مجموعه ى نفيسى از آثار رشيد را جمع آورد و بيشتر آنها را تذهيب و تزيين كرد و كم كم شباهت خط او به رشيدا به آنجا رسيد كه بر خط خود رقم رشيدا مى نهاد. وى در ماه محرم مجلسى از خوشنويسان تشكيل مى داد و در باب خط و خطاطان مباحثات و مذاكرات مى كرد. رضوى در بلواى هندوستان هدف گلوله واقع شد و درگذشت. از آثار وى: يك قطعه

در موزه ى باستان شناسى دهلى، به قلم دو دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «مسوده محمد امير، در سنه ى يكهزار و دوصد و پنجاه و هفت هجره النبويه تحرير يافت»؛ تصوير پر زيب و زينت كه براى سلطان عالم تهيه كرده و مجموعه ى پرحلاوتى از هنر تذهيب و تشعير است وى در آخر كتاب خود را عبداللطيف خوانده و رقم نهاده: «به تاريخ غره محرم الحرام سنه 1276 هجرى»؛ از ديگر آثار اين هنرمند كتابى زيبا كه مينياتور نيز دارد و يكى از آنها تصوير خود سلطان عالم بوده كه در بالاى تصوير نوشته شده: «شبيه دست در دست گرفته، فهمانيدن سلطان عالم نواب سرفراز مخلص صاحبه را سنه 1262».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (645 -644 /3)، احوال و آثار نقاشان (652 -651 /2).

رضوي، محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. وى سياه قلم را خوش مى ساخت و پرداز را استادانه مى زد. در جانورسازى صاحب ابتكار بود و نستعليق را خوش مى نوشت. از آثار اين هنرمند، تصوير گاوى است در سياه قلم كه كوهان برآمده داشته و تصوير مرد چوپانى نيز، همراه آن ديده مى شود و به خط نستعليق رقم «محمد شفيع رضوى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (897/ 2).

رضوي، محمدحسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. پيرو مكتب نوپاى محمد زمان و عليقلى بيگ جبادار بود و به نقش تصوير اشتغال داشت. محمدحسن در قلمدان سازى و آبرنگ مهارت داشته و در شيوه ى محمد زمان نقش مى آفريده است. از آثار وى قلمدان شكسته اى در شيوه ى صفوى است كه در بالاى آن، تصوير زن جوانى نقش بسته و حواشى و كناره هاى قلمدان پر از گلهاى چشم آذين و گوناگون است، با رقم: «محمدحسن رضوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (699/ 2)، هنر قلمدان (28).

رمزي كاشاني، محمدهادي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 1040 ق)، نقاش و شاعر، متلخص به رمزى. از مردم كاشان بود. نسب او به ابن بابويه قمى مى رسد. در جوانى شاعرى مشهور و صاحب «ديوان» و مدتى در دربار شاه عباس بود، ترك ملازمت سلطان گفت و در اصفهان زندگى پر آرامشى داشت. رمزى از معصاران داود قلى بيگ، مولف «قصص الخاقانى» و صاحب «تذكره ى نصرآبادى» بوده است. وى علاوه بر شاعرى در فن نقاشى و چوب تراشى هم مهارت داشت. آثار وى: «ديوان» اشعار؛ مثنوى هاى: «رمز الحقايق»؛ «رمز الرياحين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1309 -1306 /5)، تذكره ى نصرآبادى (373)، الذريعه (385 -384 /9)، ريحانه (332 -331 /2)، لغت نامه (ذيل/ رمزى)، منظومه هاى فارسى (283 -281).

رمضان، علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. اين هنرمند در تصويرهاى آبرنگى بخصوص در شبيه سازى دست داشت و در نقاشيهاى تزيينى كه از جمع حيوانات تشكيل مى شد، ذوق و قريحه مخصوصى نشان مى داد. از آثار وى: دو ملائكه زيبا كه يكى سوار بر اسب است و ديگرى دهنه ى آن را به دست گرفته كه پخته و پسنديده است، با رقم: «عمل رمضان على سنه 1190»؛ تصوير استادانه شترى كه از جمع انسان و حيوان تشكيل يافته و بلقيس سوار بر شتر شده است و تاجى بر سر نهاده، با رقم: «بلقيس زن سليمان پيغمبر، قله چهارم از كوه قاف، عمل رمضانعلى سنه ى 1190».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (209/1).

روحاني وصال شيرازي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1332 -1257 ش)، خطاط، نقاش و شاعر. وى نواده ى وصال شيرازى است كه در شيراز به دنيا آمد و در همان جا به كسب علوم قديمى پرداخت و در فنون ادب مهارت پيدا كرد. او غير از شاعرى در نوشتن خطوط شكسته و نسخ و نستعليق استاد، و در فن نقاشى از مهارت كافى برخوردار بود. دوبار در سالهاى 1288 و 1297 ش به هندوستان سفر كرد و در آنجا كتابى به نام «سفرنامه» نوشت و سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگى در شيراز درگذشت. ديگر از آثار وى: نظم «داستان بينوايان ويكتور هوگو»؛ «گلشن وصال»، در شرح حال و آثار دودمان وصال.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (364)، احوال و آثار خوشنويسان (467/2)، اطلس خط (567)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (647 -640 /2)، الذريعه (229/18 ،386/9)، ريحانه (337/2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (346/3)، سخنوران نامى معاصر (1592 -1588 /3)،

شرح حال رجال (164 -163 /6)، طرائق الحقائق (384/3)، لغت نامه (ذيل/ روحانى شيرازى)، مؤلفين كتب چاپى (250/4)، مرآت الفصاحه (723).

روحبخش عيني، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش.

تولد: 1317، تهران.

درگذشت: 18 ارديبهشت 1375، تهران.

جعفر روحبخش عينى در كودكى و نوجوانى به هنر علاقه مند شد و به همين سبب، جهت گيرى تحصيلى اش به سمت رشته هاى هنرى سوق داده شد و پس از طى يك دوره ى ابتدايى تحصيل و سال هاى اوليه دبيرستان، به هنرستان هنرهاى زيباى پسران تهران وارد شد و در سال 1339 با دريافت مدرك ديپلم به دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران راه يافت. در سال 1346 از بخش هنرهاى تزئينى دانشكده ى هنرهاى زيبا در رشته ى نقاشى تزيينى و معمارى داخلى با درجه ى ليسانس فارغ التحصيل شد و سپس براى ادامه ى تحصيل در همان رشته ى آن دانشكده اقدام نمود و در سال 1348 به دريافت درجه ى فوق ليسانس نايل آمد. فعاليت هنرى- نمايشگاهى وى به صورت گروهى در تالار رضا عباسى و تالار فرهنگ آغاز شد و در سال 1343 نخستين نمايشگاه انفرادى خويش را برگزار نمود و تا ابتداى سال 1375 در بيش از چهل نمايشگاه معتبر داخلى و خارجى به صورت انفرادى، اختصاصى و گروهى از تهران تا مادريد، برن، ژنو، زوريخ و پاريس شركت جست.

روحبخش در سال 1371 با خطر از دست دادن بينايى مواجه شد و عمل جراحى پيوند قرنيه با عدم موفقيت روبرو شد و او مجبور به اقامت طولانى تحت نظر پزشك معالج در سوييس شد، اما على رغم مشكل جدى بينايى، در اين دوره نيز به مطالعه و خلق آثار همت گماشت، وى پيوسته در نمايشگاه هايى كه در سوييس برگزار مى شد شركت مى كرد. آخرين نمايشگاه وى در

اواخر سال 1374 و اوايل سال 1375 در برن بود و براى سال 1357 نيز از ايشان دعوت شده بود تا در نمايشگاه هايى از جمله مونترال كانادا، نيويورك، و موزه ى آلبرت ويكتوريا در لندن شركت نمايد كه از اين پس نمايشگاه ها بدون حضور وى برگزار خواهد شد. روحبخش استاد رشته هاى طراحى، نقاشى و چاپ در دانشگاه هنر بود و در طول چهل سال فعاليت هنرى و آموزشى شاگردانى را تعليم داد. وى با الهام از نقوش و هنرهاى سنتى ايرانى آثار متنوعى را به وجود آورده است. وى همچنين هنر خويش را علاوه بر نقاشى محض در رشته هاى مختلفى چون: نقش برجسته بر روى مس، مجسمه، نقاشى ديوارى، نقاشى با شيشه رنگى و ليتوگرافى وسعت بخشيد كه تعدادى از اين آثار در مجموعه موزه ها و مجموعه هاى معتبر جهان نگهدارى مى شود. نمايشگاه هاى جمعى و انفرادى استاد روحبخش به شرح زير است: شركت در دو نمايشگاه گروهى در تالار رضا عباسى و تالار فرهنگ (1338)؛ نخستين نمايشگاه انفرادى (1343)؛ نمايشگاه اختصاصى در سالن تلويزيون و دانشكده ى هنرهاى تزئينى (1345)؛ شركت در دو سالانه ى پاريس (1346)؛ نمايشگاه انفرادى در گالرى بروجنى (1347)؛ شركت در دو سالانه ى تهران (1348)؛ نمايشگاه انفرادى در گالرى نگار (1349)؛ نمايشگاه در گالرى مس (1350)؛ موزه ى ايران باستان (1351 تا 1353)؛ نمايشگاه اختصاصى گالرى لوترك و گالرى تهران (1352)؛ نمايشگاه در گراند پاريس (1353)؛ نمايشگاه به همراه آثار ليتوگرافى در بنبادمگ- پاريس (1353 تا 1355)؛ شركت در نمايشگاه گروه آسيايى (1354)؛ نمايشگاه اختصاصى در گالرى سيروس- پاريس (1354)؛ نمايشگاه اختصاصى در گالرى بل شازده- پاريس (1355)؛ نمايشگاه اختصاصى درگالرى روجونگرو- مادريد (1355)؛ نمايشگاه در

گالرى شهر (1357)؛ نمايشگاه در ليتوگالرى (1359)؛ نمايشگاه اختصاصى در محل انتشارات كتاب سرا (1361)؛ نمايشگاه در موزه ى هنرهاى معاصر (1363)؛ نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون (1365)؛ نمايشگاه اختصاصى در محل نشر نقره (1368)؛ نمايشگاه انفرادى در گالرى نگار (1369)؛ نمايشگاه در مونترو (1371)؛ شركت هر ساله (1372 تا 1375) در نمايشگاه بزرگ بين المللى «اوروآفت» و نمايشگاه اختصاصى هر ساله (تا 1374) در سالن آنتيكه لوزان؛ نمايشگاه اختصاصى در «آوشتات گالرى» (گالرى شهر برن) (1372)؛ نمايشگاه اختصاصى در گالرى اقوم- نيون (1373)؛ نمايشگاه اختصاى در برن (1374)؛ شركت در نمايشگاه جمعى در برن، سوييس (تا ابتداى سال 1375).

جعفر روحبخش عينى به سبب سكته ى قلبى درگذشت و كالبد وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 مخصوص هنرمندان و نويسندگان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رهي مشهدي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر، متخلص به رهى. در مشهد مقدس اقامت داشت و شعر را به سبك قدما مى سرود. رباعياتى از او باقى مانده است. مولف «احوال و آثار نقاشان» وى را با شاه محمود نيشابورى، خطاط و شاعر معروف، اشتباه گرفته است. از او است:

تا عشق دو ديده بر تو سيمين بردوخت

بس دل كه خدنگ آه بر اختر دوخت

بس رشته ى آه آتشين بافت دلم

تا وصل مرقع حياتم بردوخت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (240/1)، تاريخ نظم و نثر (526)، الذريعه (395/9)، مجمع الخواص (264).

زركوب، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى در عصر شاهرخ و بايسنقر ميرزا مى زيست. او به دستور بايسنقر ميرزا به ختاى (چين) رفت تا طرح باغهاى چينى را با خود به ارمغان آورد و به شيوه و هنر چينى آشنا شود. از آثار وى «سفرنامه»اى است كه در 822 ق به همراه سفراى منتخب فرمانروايان و شاهزادگان مختلف از قبيل ميرزا بايسنقر والى هرات، ميرزا الغ بيگ والى سمرقند، ميرزا سيورغتمش والى غزنه و هند، ميرزا ابراهيم شاهرخ والى اصفهان و غيره به چين انجام يافته و پس از دو سال و ده ماه پايان يافته است. اين كتاب متضمن آگاهيهاى زيادى درباره ى رسوم و آداب و ابنيه و البسه ى چين است. پارچه ى ابريشمى زيبايى در موزه ى نيويورك موجود است كه طبق روش چينى در مكتب هرات نقش شده و شايد از آثار اين هنرمند باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (433 -415 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (370 ،336 / 1)، حبيب السير (554 / 3)، خوشنويسان و هنرمندان (15)،

گلستان هنر (سى و شش، سى و هشت)، هنر عهد تيموريان (399 -398).

زرين قلم، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، خطاط، نقاش و شاعر. خوشنويس تصويرگر بود كه به هفت قلم خط و كتابت طغراهاى تزيينى تسلط كامل داشت. او در ابتكار و تلفيق خطوط مهارت داشت و در بطن آنها تصاوير مذهبى به وجود مى آورد آثار نقاشيخط وى بين رجال و اعيان آن دوره بسيار ديده شده است. زرين قلم شعر نيز مى سرود. از آثار او: مرقعى به قلمهاى نستعليق و نسخ و ثلث و تعليق و توقيع و طغرايى و شكسته، از شش دانگ تا غبار خوش و متوسط، با رقمهاى: «كتبه حسن زرين قلم، شهر صفر سنه ى 1301»، «حسن زرين قلم 1312 ،1311 ،1309 ،1306»، «خانه زاد آستان همايون... حسن زرين قلم، مداح ركاب... ناصرالدين شاه»، «كتبه و مشقه... حسن زرين قلم... سنه ى 1307» و «... شهر رجب 1314 حسن زرين قلم... در عهد دولت... مظفرالدين شاه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1261/4 ،142 -141 /1)، احوال و آثار نقاشان (153/1).

زرين قلم، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. مردى دانش پيشه بود و در آبرنگ و سياه قلم دست داشت. از آثار سياه قلم وى: تصوير زيبا و استادانه اى كه به قلم پرداز نقاشى شده كه تصاويرى از مريم و مسيح و كودك خردسالى است و اشعارى در حواشى نوشته، با رقم:

«خواست تا بگذارد از خود يادگارى زد رقم

كلك ابراهيم، دانش پيشه زرين قلم»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (15 /1).

زند، خداداد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. ملقب به ميرزا حكيم. از هنرمندان دوره ى ناصرى و از طايفه ى پر شهرت زند بود. وى به علت اطلاعاتى كه در طب قديم داشت، به حكيم معروف شد. خداداد در شبيه سازى و آبرنگ پر استعداد و در ارائه جزييات مهارت خاصى داشت. از آثار او: تصوير پر مهابت حضرت على (ع) به آبرنگ، كه با صلابت نشسته و شمشير ذوالفقار را بر روى پاها قرار داده است. در پشت سر حضرت، ديوار ورودى مسجد و مناره ى مثلث شكل آن كه به مساجد معمولى شباهتى ندارد، جلوه گر است، با: «رقم ميرزا خداداد 1277»؛ دو تصوير آبرنگ، با رقمهاى: «صورت جانفزاى سركار آقا ميرزا خليل، رقم ميرزا خداداد حكيم 1277» و «رقم بنده درگاه شاهنشاه عالم پناه خداداد خان زند 1273».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (166/1)، گلستان هنر (چهل و نه).

زنگنه، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا زنگنه هنرمند معاصر بود. او درنقاشي و مينا كاري صاحب تبحربود . مرحوم زنگنه با علوم فقهي و شعر وادبيات نيزآشنا بود واز ايشان چند صد بيت شعرو تعدادي دست نوشته باقي ماند ه است .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي و مينا كاري

والدين و انساب : رضا زنگنه دريك خانواده روحاني به دنيا آمد. پدرش حاج محمد غروي اصفهاني معروف به حاج شيخ الرييس و مادرش خانم آغا زنگنه دختر مرحوم حاج ملاعباس معروف به احتشام الواعظين بود .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رضا زنگنه تا سطح سيكل يا سوم راهنمايي بوده ودروس حوزوي هم فراگرفته است . رضا زنگنه در5 سالگي در محضر استاد شكرالله صنيع زاده ، نقاشي

و مينا كاري را آموخت و تا 40 سالگي به مينا كاري مشغول بود . وي درپي تحقيق وتفحص زياد با استفاده از ركوردهاي دست ساز خويش و امكانات محدود موفق به نقاشي روي بلور ، نشت رنگها برروي شيشه و درنهايت ذوب رنگ روي بلور گرديد .

استادان و مربيان : رضا زنگنه دروس حوزوي را نزد حجه الاسلام احمدي گذرانيده است .

زمان و علت فوت : رضا زنگنه دروم مهر ماه 1379 شمسي بعد ازمدتي بيماري دارفاني را وداع گفت . او را بنا به وصيت خود در منطقه بياباني زفره به خاك سپردند.

شاگردان : رضا زنگنه به علت خصوصيات و افكار خاص خود وبنا برحالت اعتكافي كه هميشه داشت از پذيرفتن هنر جو و شاگرد خودداري كرده و متاسفانه هنر ايشان را كسي فرانگرفته است .

منابع زندگينامه : 1هنرو هنرمندان ،فصلنامه فرهنگ اصفهان .شماره 17و 18 ، زمستان 1379 ، ص 217

زنگنه، يعقوب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1298 ق)، نقاش. وى در رشته رنگ روغن و شبيه سازى دست داشت. از آثار او: چهره يك مرد قاجارى كه گويا شبيه سازى شده، با رقم: «يعقوب زنگنه 1298».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1427/ 3).

زينل العابدين اصفهاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل اصفهان و شاگرد زيبا نگار استاد مصور و استاد بهزاد بود. تنها اثر رقم دار وى، تصوير رزمى اسفنديار با تورانيان است كه اسفنديار يكى از پهلوانان دشمن را به قتل رسانده و خيل رزم آوران و جنگجويان به مهارت و تردستى تمام تصوير شده، با رقم: «زينل العابدين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (216 -215 /1).

زيني بخاري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و نقاش. مولانا زينى بخارى مردى خوش طبع و نقاشى هنرمند بود غزل را نيكو مى سرود. در جوانى وفات يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (628 -627).

سالار السلطنه، نصرت الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1333 -1260 ش)، نقاش. در نوجوانى با پيشكارى حسينقلى خان مافى به حكومت فارس فرستاده شد. دو سال بعد در سيزده سالگى والى خراسان گرديد. در سال 1321 ق به حكومت همدان منصوب و دو سال بعد معزول گرديد. پس از آن عازم اروپا شد و در مدت اقامتش در پاريس پرده هاى بسيار ساخت. وى مردى هنردوست بود و نيكو نقاشى مى كرد و به سبكهاى تازه نيز آشنايى داشت. سالار السلطنه عاقبت به سرطان مغز مبتلا شد و پس از يك عمل جراحى در پاريس درگذشت.[1]

نصرةالدين ميرزا بن ناصرالدين شاه قاجار (ف. پاريس 1333 ه.ش.). وى در شعر و موسيقى دست داشت، و در پاريس پس از عمل جراحى خطرناكى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (1387/3)، شرح حال رجال (317 -316 /5).

سالم كاشاني، عبدالغفار

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و نقاش. از مردم كاشان بود. در صنعت تصوير و تذهيب دستگاهى كامل داشت اين رباعى از اوست:

يك لحظه غم تو بى وفايى نكند

با غير دل من آشنايى نكند

غم با دل خون گرفته عهدى كرده است

تا او باشد از او جدايى نكند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (345)، الذريعه (421/9)، فرهنگ سخنوران (432)، لغت نامه (ذيل/ سالم).

سامي شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1264 ق)، شاعر و نقاش. وى در شيراز متولد شد. مدت چهل سال دبير دبيرستانهاى شيراز بود و اكثر جوانان تصحيل كرده امروزى شيراز ادبيات فارسى و تازى را از او آموختند. عمرى را به پاكدامنى و صداقت در راه نثر معارف و ارشاد نوآموزان و دانشجويان صرف كرد. سامى در فن نقاشى مخصوصا هنر مينياتور استاد بود. از آثار وى: «مقامات معنوى»؛ «ادبيات»، در دو مجلد؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (347)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (49 -48 /3)، مرآت الفصاحه (269).

ساوجي، اميربيك

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نقاش. وى به غير از حبيب اللَّه نقاش ساوجى است. در كتاب «اكبرنامه ى» خطى، راجع به اين هنرمند چنين آمده: «ساوجى- اميربيك در نقاشى دستى داشت و گاهى شعر مى سرود و اين شعر از اوست»:

خداوندا ز معنى تنگ دستم

ببخشايى ك من صورت پرستم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (85/1).

ساوجي، حبيب اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. اهل ساوه و مردى درويش مسلك بود. به قم رفت و ملازم نواب حسين خان شاملو، حاكم قم شد. سپس با وى به هرات رفت و بعد از آن در سلك نقاشان خاصه شاه طهماسب قرار گرفت.او در تصويرسازى و شبيه سازى بى نظير بود. از آثار وى: تصوير دو سواركار كه در نهايت استادى نقاشى شده و رقم «حبيب» دارد. تصوير نقش شترى در رنگ به پشت دارد. با رقمهاى: «حبيب» و «عمل فقير قلاش- حبيب نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (145 -144 /1)، گلستان هنر (152 -151)، هنر قلمدان (24) .

سبزواري، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. اهل سبزوار بود و ملازم سلطان ابراهيم صفوى شد و با او به عراق رفت. در زمان شاه اسماعيل دوم، در كتابخانه ى وى مشغول به كار شد، سپس به خراسان بازگشت و به خدمت شاه عباس درآمد، تا در همان جا درگذشت. شيخ محمد شاگرد استاد دوست ديوانه بود و در انواع تذهيب و تشعر و حل كارى مهارت داشت و طلاى شفاف به كار مى برد. در جانورسازى و تصوير حيوانات نيز صاحب قلم بود و مناظر بزمى و رزمى را با حالت مى ساخت. از فرنگى سازى وى كه در كتاب «عالم آراى عباسى» ذكر شده، اثرى مشاهده نشده است. او در كتابت خطوط نيز صاحب قلم بود و نستعليق را خوش مى نوشت. از خطوط وى: قطعه اى از مرقع مالك ديلمى، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ خوش كه به مركب الوان نوشته شده و رقم «... فقير شيخ محمد بن شيخ كمال سبزوارى... 976» دارد. از آثار

نقاشى وى: تصوير شتر و ساربانى كه در كناره هاى آن، اشعار خود را درج نموده و در هر بيت آن، نام شتر و حجره گنجانده شده است، با رقم: «مصوره و محرره شيخ محمد فى شهور سنه 964»؛ تصوير مجلس پر جلال معارفه ى يوسف است كه براى ازدواج با زليخا تشكيل يافته است و مستخدمان مشغول پذيرايى بوده و نقل و نبات در دستشان ديده مى شود؛ تصوير اسكندر كه در بستر مرگ افتاده و همراهان وى گريه كنان به سر و سينه ى خود مى زنند و در افق تصوير درخت تنومند و كهنسالى با شاخه هاى شكسته و آتش گرفته ديده مى شود؛ تصوير مردى كه كلاهى به سر گذاشته و روى آن شال پارچه اى بسته است در زمينه ى صفحه، تصاوير اسليمى و برگ و گل و حل كارى ترسيم شده و تمام صفحه را در بر گرفته است و رقم «راقمه شيخ محمد» دارد. شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (742 -741 /3)، احوال و آثار نقاشان (1465/3 ،255 -253 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (896 -895 /2)، عالم آراى عباسى (176/1)، گلستان هنر (142)، هنر عهد تيموريان (595).

سپهري، حميده

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1295 ق)، شاعر، خطاط و نقاش. در خانواده اى دربارى و روشنفكر تربيت شد. او همسر ملك المورخين، پسر ارشد محمدتقى لسان الملك سپهر، نويسنده ى «مرآت الوقايع مظفرى» و «ناسخ التواريخ» بود. از روزگار كوكى هوش و حافظه ى نيرومندى داشته و تاريخ، ادبيات، خط و نقاشى را نزد همسر خود فراگرفت. وى همدوره ى پروين اعتصامى بود و در سرودن شعر طبع موزونى داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :انديشه نگاران زن در شعر مشروطه (100 -99)، زنان سخنور (135 -131 /3)، مجموعه ى گلها (380 -378 /1).

سپهري، سهراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاعر، نقاش.

تولد: 15 مهر 1307، كاشان.

درگذشت: 3 ارديبهشت 1359، تهران.

سهراب سپهرى پس از طى تحصيلات شش ساله ى ابتدايى در دبستان خيام كاشان (1319) و متوسطه در دبيرستان پهلوى كاشان (خرداد 1322) و به پايان رساندن دوره ى دو ساله ى دانشسراى مقدماتى پسران (خرداد 1344)، در آذر 1325 به استخدام اداره ى فرهنگ كاشان درآمد. در شهريور 1327 در امتحانات ششم ادبى شركت نمود و ديپلم دوره ى دبيرستان خود را دريافت نمود. سپس به تهران آمد و در دانشكده ى هنرهاى زيباى تهران به تحصيل پرداخت و همزمان به استخدام شركت نفت در تهران درآمد كه پس از هشت ماه كار استعفا داد. سپهرى در سال 1330 نخستين مجموعه شعر نيمايى خود را به نام مرگ رنگ انتشار داد در سال 1332 از دانشكده ى هنرهاى زيبا فارغ التحصيل شد و به دريافت نشان درجه ى اول علمى نيز نايل آمد. در همين سال در چند نمايشگاه نقاشى در تهران شركت نمود و نيز دومين مجموعه اشعار خود را با عنون زندگى خواب ها منتشر كرد. آنگاه به تأسيس كارگاه نقاشى همت گماشت. در آذر 1333 در اداره ى كل هنرهاى زيبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه ها شروع به كار كرد و در ضمن در هنرستان هاى هنرهاى زيبا نيز به تدريس مى پرداخت. در مهر 1334 ترجمه اشعارى ژاپنى از وى در مجله ى «سخن» به چاپ رسيد. در مرداد 1336 از راه زمينى به كشورهاى اروپايى سفر كرد و به پاريس و لندن رفت. ضمنا در مدرسه ى هنرهاى زيباى پاريس در رشته ى ليتوگرافى نام نويسى نمود. وى

همچنين كارهاى هنرى خود را به معرض نمايش گذاشت. حضور در نمايشگاه هاى نقاشى همچنان تا پايان عمر وى ادامه داشت. وى سفرهاى ديگرى به كشورهاى جهان نمود. از آن جمله است سفر به ايتاليا (وى از پاريس به ايتاليا مى رود)، سفر به ژاپن (توكيو در مرداد 1339) براى آموختن فنون حكاكى روى چوب كه موفق به بازديد از شهرها و مراكز هنرى ژاپن نيز مى شود، سفر به هندوستان (1340)، سفر مجدد به هندوستان (1342، بازديد از بمبئى، بنارس، دهلى، اگره، غارهاى آجانتا، كشمير)، سفر به پاكستان (1342، تماشاى لاهور و پيشاور)، سفر به افعانستان (1342، اقامت در كابل)، سفر به اروپا (1344، مونيخ و لندن)، سفر به اروپا (1345، فرانسه، اسپانيا، هلند، ايتاليا، اتريش)، سفر به آمريكا و اقامت در لانگ آيلند (1349 و شركت در يك نمايشگاه گروهى و سپس سفر به نيويورك)، سفر به پاريس و اقامت در «كوى بين الملى هنرها» (1352)، سفر به يونان و مصر (1353).

سهراب سپهرى مدتى در اداره ى كل اطلاعات وزارت كشاورزى با سمت سرپرست سازمان سمعى و بصرى در سال 1337 مشغول به كار شد. از مهر 1340 نيز شروع به تدريس هنركده ى هنرهاى تزيينى تهران نمود. در اسفند همين سال بود كه از كليه ى مشاغل دولتى به كلى كناره گيرى كرد.

از جمله نمايشگاه هاى نقاشى كه يا سهراب سپهرى در آنجا حضور داشت، يا نمايشگاه انفرادى وى بودند، مى توان به موارد زير اشاره كرد: اولين دوسالانه تهران (فروردين 1337)، دوسالانه ى ونيز (خرداد 1337)، دوسالانه ى دوم تهران (فروردين 1339، برنده ى جايزه ى اول هنرهاى زيبا)، نمايشگاه انفرادى در تالار عباسى تهران (ارديبهشت 1340)، نمايشگاه انفرادى در تالار فرهنگ تهران (خرداد 1341،

دى 1341)، نمايشگاه گروهى در گالرى گيل گمش (تهران، 1342)، نمايشگاه انفرادى در استوديو فيلم گلستان (تهران، تير 1342)، دو سالانه ى سان پاولو (برزيل، 1342)، نمايشگاه گروهى هنر معاصر ايران (موزه ى بندر لوهاور، فرانسه، 1342)، نمايشگاه گروهى گالرى نيالا (تهران، 1342)، نمايشگاه انفرادى در گالرى صبا (تهران، 1342)، نمايشگاه گروهى در گالرى بورگز (تهران، 1344)، نمايشگاه انفرادى در گالرى بورگز (تهران، 1344)، نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون (تهران، بهمن 1346)، نمايشگاه گروهى در گالرى مس تهران (1347)، نمايشگاه جشنواره روايان (فرانسه، 1347)، نمايشگاه هنر معاصر ايران در باغ مؤسسه ى گوته (تهران، خرداد 1347)، نمايشگاه دانشگاه شيراز (شهريور 1347)، جشنواره بين المللى نقاشى در فرانسه (وى در اين جشنواره به اخذ امتياز مخصوص نايل آمد، 1348)، نمايشگاه گروهى در بريج همپتن آمريكا (1349)، نمايشگاه انفرادى در گالرى بنسن نيويورك (1350)، نمايشگاه انفرادى در گالرى ليتو (تهران، 1350)، نمايشگاه انفرادى در گالرى سيروس (پاريس، 1351، اين نمايشگاه در همين سال به گالرى سيحون تهران انتقال يافت)، اولين نمايشگاه هنرى بين المللى تهران (دى 1353)، نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون (1354)، نمايشگاه هنر معاصر ايران در «بازار هنر» (بال، سوييس، خرداد 1355)، نمايشگاه انفرادى در گالرى سيحون (1357).

سهراب در آغاز كار شاعرى زير تأثير شعرهاى نيما بود و اين تأثير در مرگ رنگ به خوبى مشهور است و در آثار بعدى او كم كم كارش شكل مى گيرد و شعرش با ديگر شاعران هم دوره ى خويش ممتاز مى گردد. از جمله مجموعه شعرهاى ديگر سهراب سپهرى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود: آواز آفتاب (1340)؛ شرق اندوه (1340)؛ حجم سبز (1346)؛ هشت كتاب(1356). برخى از اشعار وى در سال هاى 1344 و 1345 در

فصلنامه ى «آرش» به چاپ رسيد.

سهراب سپهرى در ارديبهشت سال 1358 در بيمارستان پارس تهران به سبب سرطان درگذشت. طبق وصيت خودش، پيكر وى در صحن شرقى امامزاده على محمد باقر (ع) در قريه مشهد اردهال در كاشان (اين صحن معروف به صحن سردار است) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

سراجاي گلپايگاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و نقاش. خواهرزاده ى تراباى خوشنويس بود. در بدو حال نقاشى مى كرد، بعد نقاشى را ترك گفت و به شعر و عبادت پرداخت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (395 -394)، الذريعه (1219 ،436 /9)، صبح گلشن (535).

سراجاي نقاش اصفهاني، محمد قاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و نقاش. از مردم اصفهان و معاصر مولف «مآثر رحيمى» بود و در فن نقاشى مهارت داشت. در سال 1024 ق مامور جمع آورى «ديوان» عرفى شيرازى شد و توانست در يك سال از عهده ى اين امر برآيد و كلياتى مشتمل بر چهارده هزار بيت از غزل و قصيده و رباعى و مثنوى و غيره فراهم آورد. سراجا در فن موسيقى نيز مهارت داشت و شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (218 -217 /1)، تذكره ى روز روشن (351)، تذكره ى نصرآبادى (140 -139)، الذريعه (436/9)، صبح گلشن (536)، مآثر رحيمى (1360 -1354 /4).

سفره كش، بهرام

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. پيرو شيوه ى محمدزمان و عليقلى جبادار بود. يگانه اثر رقم دار وى: زيباروى صفويه كه به شكل و قيافه ى زيبارويان ازبك نقاشى شده است، با رقم: «بهرام سفره كش 1050».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (106/1).

سلطان احمد جلاير

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(813 -784 ق)، نقاش، مذهب، خطاط، موسيقيدان و شاعر. وى نزد پدر تعليم ديد و در خط نستعليق دست داشت. در زمان پادشاهى او نقاشى مينياتور به پايه هاى والاترى از ترقى رسيد و نگارگران چيره دستى بوجود آمدند. سلطان احمد خود به عربى و فارسى شعر مى سرود و در تصوير و تذهيب و خاتم بندى و موسيقى بى مانند بود و شش قلم را خوب مى نوشت. او در نقاشى شاگرد خواجه عبدالحى بود و از او تصوير آموخت. وى بيست و هشت سال سلطنت كرد و در آخر كار، در جنگ با قرايوسف تركمان قراقوينلو بر سر تصرف تبرز كشته شد. سلطان احمد از ممدوحان خواجه حافظ شيرازى بوده و از شاگردان و ملازما او مى توان به خواجه عبدالقادر اشاره كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (57 -56 /1)، از سعدى تا جامى (561 ،380 ،281 ،255)، تاريخ ادبيات در ايران (1114 ،1113 ،1112 ،1111 ،1025 /3)، تاريخ موسيقى (225 ،224 ،219 ،200 /1)، تاريخ نظم و نثر (773)، تاريخ هنرهاى ملى (335 -334 /1)، تذكره الشعراء (343 -341)، دانشمندان آذربايجان (30)، الذريعه (57 /9)، روضه السلاطين (65 -63)، فرهنگ سخنوران (43)، گلستان هنر (پانزده، سى و پنج، سى و شش، 26)، مجمع الفصحا (6 -5 /1)، هنر عهد تيموريان (573)، هنر قلمدان (20 -19).

سلطان اويس جلاير ايلكاني، معزالدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(776 -739 ق)، شاعر، موسيقيدان و نقاش. او دومين سلطان جلاير از طايفه ى ايلكانان است. در نوزده سالگى، بعد از وفات پدر، در بغداد به تخت سلطنت نشست. اويس، سلطانى شاعر و شعر دوست و عارف مسلك و در سخن پردازى شاگرد سلمان ساوجى بود و به او علاقه ى

مخصوصى داشت و سلمان نيز قصايد و چكامه هاى بسيارى در مدايح و فتوحات اين سلطان به نظم آورده است. وى همچنين در انواع هنر اطلاعات كاملى داشت. نقاشى را خوب مى دانست و از علم موسيقى نيز بهره ى كافى داشت. از معاصران او: عبيد زاكانى، ناصر بخارايى، خواجوى كرمانى و خواجه حافظ شيرازى را مى توان نام برد. تصانيف زيادى از وى نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1301 ،1008 ،1006 ،273 ،29 -28 /3)، تاريخ نظم و نثر (200 ،198)، تذكره ى روز روشن (93)، تذكره الشعراء (293 -292)، دانشمندان آذربايجان (56)، الذريعه (112/9)، روضه السلاطين (63 -62)، فرهنگ سخنوران (110)، گلستان هنر (22)، مجمع الفصحا (3/1)، يغما (س 3، ص 528 -523).

سلطاني كمال الدين، بهزاد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(942 -854 /844 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. بنا به روايات متعدد در شهر هرات متولد شد و در آن شهر نشو و نما يافت. استاد از روزگار طفوليت از مادر و پدر دور ماند و نزد ميرك تربيت شد. وى از زمان سلطان حسين بايقرا تا زمان شاه طهماسب مى زيست. بهزاد استاد مسلم و سرآمد مينياتور ايرانى بود. او با برطرف كردن شيوه محدود و بى روح مغول، مكتب مجلس آراى پرغناى خود را كه زاييده تصورات پرمايه و قدرت معجزنگارش بود، به دنياى تصويرها كشانيد. و سبك حقيقت جويى (رئاليسم) را در نقش تصويرها عريان ساخت. وى شاگرد خاص سيداحمد تبريزى بود و فن تصوير را از خليل ميرزا آموخت و در زمان شاه اسماعيل رياست كتابخانه ى سلطنتى را به عهده گرفت. در خط و شعر نيز دست داشت. از جمله شاگردان وى: جلال الدين ميرك اصفهانى، مير مصور،

ملا يوسف، مظفر على، ملا درويش محمد نقاش خراسانى، رستم على و حيدرعلى، خواجه عبدالعزيز، قاسم على و سلطان محمد، تمراز و بهرام قلى و غيره بودند. برخى آثار رقم دار اصيل وى در كتاب «بوستان» سعدى مضبوط در كتابخانه ى قاهره مصر، عبارت اند از: «منظره مسجدى با گنبد سبز و كاشى كارى مزين و خطوط لاجوردى و طلايى كه در كمال مهارت تصوير شده است»؛ «جلسه ى تدريس و بحث و مذاكره در مسجد»؛ «تصوير حكايت يوسف و زليخا»؛ و از ديگر تصاوير او: «تصاوير خمسه نظامى كه به سال 900 يا 896 ق تصوير شده است»؛ «تصوير جنگ بر روى جيحون»؛ «مجلس بزم سلطان حسين بايقرا»؛ «منظره ى قصر زيبايى در فصل زمستان»؛ «تصوير سلطان محمد خوارزم شاه»؛ «تصوير شيبك خان محمد شاه بخت خان شيبانى»؛ «تصاوير ظفرنامه ى تيمورى به خط سلطان محمد نور». بيست و سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.[1]

(بخش 1) نقاش و مينياتورساز مشهور اواخر عهد تيمورى و اوايل دوره صفوى (و.

بين 844 و 855 ه.ق.) لقب وى كمال الدين و از مردم هرات و شاگرد پير سيد احمد تبريزى است. او نخست در دربار سلطان حسين بايقرا بود و امير عليشير نوائى وزير مشوق و حامى او بود. بعدها شاه اسماعيل صفوى وى را از هرات به تبريز برد و او تا اوايل سلطنت شاه طهماسب اول (984 -930) حيات داشته و پادشاه اخير نزد او نقاشى مى آموخته است. مينايتورهاى بسيارى به بهزاد منسوب است كه اصالت غالب آنها مورد ترديد است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (120 -106 /1)، پيدايش خطاطان (101)، تاريخ اصفهان (288)، تاريخ برگزيدگان

(483 -481)، تاريخ نظم و نثر (338) تاريخ هنرهاى ملى (882 -825 /2 ،442 ،268 -267 /1)، حبيب السير (362/4)، خوشنويسان و هنرمندان (103 -100 ،18 ،16)، دايرةالمعارف فارسى (479 -478 /1)، سرآمدان فرهنگ (238/1)، شرح حال رجال و مشاهير (493 -490)، كارنامه ى بزرگان (112 -111)، گلستان هنر (چهل، 136 -134)، مناقب هنروران (121 ،104)، هنر عهد تيموريان (60 -52).

سلطاني، عبدالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. هنرمند پراعتبارى بود و گويا در دربار پادشاهى قرب و منزلتى داشته كه خود را سلطانى خوانده است. بيشترين آثار وى، در سبك بخارايى و شيوه ى خراسانى انجام يافته و در بعضى موارد با خط شاه محمود نيشابورى نيز همراه بوده است. از آثار وى، تصوير شاهزاده ى جوانى است كه در باغى نشسته و منظره ى صحرا و درختان سرسبز و گلدار و كوهها و مناظر ابرها در زمينه ى لاجوردى جلوه مى نمايد، با رقم: «صوره عبدالله»؛ تصوير دو جوان كه به گفتگو مشغول هستند، با رقم «عبدالله» تصوير پيرمردى كه با زن محجبه اى مشغول صحبت است و در 983 ق و در شيوه ى بخارايى عمل آمده است، با رقم: «عبدالله»؛ تصوير دخترى كه لباس آبى گلدارى به تن كرده و در حواشى، خطوط شاه محمود نيشابورى جلب نظر مى كند، با رقم: «صوره عبدالله سلطانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (317 -315 / 1).

سليم تبريزي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1071 ق)، نقاش. اهل تبريز و از مينياتورسازان شيرين قلم بود. از آثار وى: مجلس تصويرسازى و منظره پردازى زيبايى، در يك نسخه از «ديوان» حافظ كه به سال 1049 ق كتابت شده و رقم اين هنرمند را در بر دارد؛ ارائه ى تنه ى پر استقامت درختى كه شاخه ها و شكوفه هاى سرسبز و زيبايى داشته و پرنده اى در بالاى درخت به آوازخوانى مشغول است، با: «رقم ذره بيمقدار و كمينه خاكسار، محمد سليم تبريزى سنه 1071».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (827/ 2).

سليم قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. از آثار وى دو تصوير از تصاوير كتاب «انوار سهيلى» است كه در سال 1018 ق زير نظر و مديريت آقا رضا كاشانى تهيه شده كه يكى تصوير سواركارى است كه شكارچى و شير را با يكديگر به قتل رسانده و به اجساد افتاده ى آنها نگاه مى كند. زمينه ى نقاشى و مناظر درختان اطراف استادانه است و رقم «سليم قلى» دارد؛ تصوير دوم: يكى از پادشاهان پر جلال هند كه در آرايش سلطنتى تاجى به سر نهاده و به روى تخت نشسته است و مستخدم مخصوص مشغول بادزدن شاه است. در گوشه ى ديگر، دو شتر و يك فيل و يك اسب با سورچى هاى مخصوص ديده مى شود. مناظر پر گل و ريحان و درختان زيبا و سرسبز باغ به استادى كامل ترسيم شده و رقم «سليم قلى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (226/1).

سمرقندي، محمد مراد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل سمرقند بود. در آن ولايت نشو و نما يافت و به خلق تصاوير اشتغال داشت. وى در منظره سازى و چهره پردازى و نقش جانوران و ارائه ى مجالس بزمى و رزمى خوش دست و شرين قلم بود و حاشيه گيرى و گل آرايى كنار صفحات را نيز پر زينت مى ساخت. از آثار وى: تصوير حواشى قطعه مينياتور زيبايى است كه منظره ى يك باغ مصفا را نشان مى دهد، بارقم: «عمل محمد مراد سمرقندى»؛ تصويرى در شيوه بخارا، كه در اين اثر پركار منظره ى باغى است كه حواشى قطعه نيز آرايش گل و برگ و تصوير افراد و پرندگان رادربر دارد، با: «رقم محمد مراد سمرقندى»؛ نقش فيل با فيل بان كه جثه فيل را

از اشكال انسان و حيوان و پرندگان، در جمع يكديگر ترتيب داده و رقم نهاده است: «محمد مراد سمرقندى». چهار اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1083 -1082 /3).

سمرقندي، محمد نادر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. از دوران كودكى و زندگى ايام جوانى وى كه احتمالا در سمرقند سپرى شده، اطلاع دقيقى در دست نيست، ولى آنچه مسلم است، او در اواسط قرن يازدهم قمرى در هند اقامت داشته و در آن ولايت به نقش تصوير اشتغال داشته است. محمد نادر در شبيه سازى و چهره پردازى دقيق و ريزه كار بود و گل و مرغ را زنده و باطراوت مى كشيد. علاوه بر اين، در صنعت تذهيب و تشعير سررشته كامل داشت و آرايش و پيرايش حواشى را نيز شخصا انجام مى داد. از آثار وى: تصوير تمام قد و طراحى استادانه خليل اللَّه خان، با رقم: «عمل محمدنادر السمرقندى»؛ تصوير شيخ محمد نواب، كه ريش پرپشت و توپى داشته و حالت صورت و چهره سازى وى استادانه است، با رقم: «عمل محمدنادر السمرقندى»؛ تصوير طراحيهاى بدن انسان و صورت عزت خان، با رقم: «عمل محمدنادر السمرقندى»؛ تصوير باز شكارى با چنگالهاى بزرگ كه در مقابل يك گل زيبا قرار گرفته است، با رقم: «عمل محمدنادر السمرقندى». هشت اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1090 -1089 /3).

سمناني، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1321 ق)، نقاش. وى نقاش ساده كار و متوسط سمنانى بود كه در شيوه ى بخصوص خود و شيوه ى قهوه خانه اى تصوير مى ساخت. از آثار وى: نقوش كاشيهاى سر در بازار سمنان است با تصاوير دو شير متقارن كه شمشير به دست گرفته و با تاج سلطنتى مظفرى كه در زير آن ابياتى به خط نستعليق نوشته شده، با رقم: «عمل زين العابدين سمنانى 1321».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار

نقاشان (1459 -1458 /3).

سميرمي نقاشباشي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1352 -1283 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به صدقى. ملقب به نقاشباشى. وى در سميرم به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. سپس براى كسب هنر مورد دلخواه خود به اصفهان آمد. سميرمى كه پدرش از باغبان ظل السلطان بود بااستعداد سرشارى كه از نوجوانى در نقاشى داشت مورد تشويق آن شاهزاده قرار گرفت و از او لقب نقاشباشى دريافت كرد. اين هنرمند در رشته هاى گوناگون نقاشى از قبيل: رنگ و روغن، آبرنگ، سياه قلم، طراحى، شبيه پردازى، جانورسازى، گرفت و گير حيوانات و منظره سازى و ابداع رنگهاى متنوع و زيبا استعداد فراوان داشت. وى در قلمدان سبكى كاملا مشخص و ابتكارى دارد كه به هيچ يك از استادان ديگر شبيه نيست. او اشعار را نيز نيكو مى سرود و از اعضاء انجمن ادبى شيدا در اصفهان بود. صاحب «هنر قلمدان» آورده كه سميرمى در سال 1316 ش در قيد حيات بوده است. از آثار وى: تصوير رنگ و روغنى آقا نجفى معمم اصفهانى كه در كمال استادى است و رقم «احقر عباد ميرزا محمدباقر نقاشباشى سميرمى 1318» دارد؛ قاب آينه كه مجالسى از تصاوير تمام قد اسفنديار و گشتاسب است كه در محلى قرار گرفته و پشت سر آنان مناظر كوهها و درختان زيبا جلب نظر مى كند، با رقم: «سميرمى 1320»؛ قلمدان تصوير نورعليشاه كه در بالا و پايين آن، پرندگان زيباو رنگينى نقش شده و آيتى از زيبايى است، با رقم: «303 سميرمى 1327». در «احوال و آثار نقاشان» به شش اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (666 -664

/2)، تاريخ هنرهاى ملى (1007 -1006 /2)، تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (304)، الذريعه (605/9)، فرهنگ سخنوران (555)، هنر قلمدان (165 -163).

سميعا بروجردي، حسينعلي بيگ

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نقاش. اهل بروجرد بود و در آبرنگ و طراحى دست داشت. تصوير اسب نحيف و لاغرى از اين هنرمند در كتابخانه گلستان مضبوط است كه به سبك و ابتكار خاصى ترسيم شده و به خط شكسته غبار رقم «حسينعلى بيگ سميعا بروجردى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (161/1).

سناءاللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى يكى از تصويرگران شصت و نه مينياتور است كه با عده اى ديگر از هنرمندان عصر براى سلطان يعقوب آق قوينلو و اميرعليشير نوايى در هرات ساخته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر عهد تيموريان (573 -572).

سهيل شيرازي، لطف اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به سهيل. در دوره ى ناصرى مى زيست و اهل فسا بود و به ميرزا سهيل شيرازى شهرت داشت. وى در خوشنويى و شعر و نقاشى دست داشته است. از او آثارى در زمينه ى نقاشى ديده نشده است. اين بيت از او ست:

گاه از هجر تو نالم، گهى از زارى دل

حال دل را به كه گويم كه كند يارى دل

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (559)، احوال و آثار نقاشان (560/2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (208/3)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، مرآت الفصاحه (286 -285).

سيدالشعراء

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1322 ق)، نقاش. نام اصلى اين هنرمند معلوم نيست، زيرا در چند اثر گوناگون كه از اين هنرمند ديده شده، در تمام آنها خود را سيدالشعرا معرفى كرده و نام واقعى خود را ذكر نكرده است. او نقاشى آبرنگ كار بود و در سياه قلم و رنگ روغنى دست داشت. از آثار وى: تصوير رنگ و روغنى يكى از رجال قاجارى، با رقم: «سيدالشعراء»؛ تصوير آبرنگى دختر جوان و شادابى كه لباس ايرانى به تن كرده و مشغول نواختن ضرب است، با رقم: «سيدالشعراء»؛ اثر سياه قلمى اين هنرمند، تصوير شورش سپاه كابل بر ضد موژر كيونارى، سفير انگليسى، است كه سربازان شورشى با تمام سورسات جنگى به سفارت حمله كرده و ماموران سفارت نيز به دفاع از خود برخاسته اند. منظره شهر كابل و قيافه سربازان ديدنى است و بر روى يكى از آجرهاى سفارت رقم «عمل سيدالشعراء 1322» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (231 -230 /1).

سيدي احمد نقاش

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى از نقاشان عهد تيمورى بود. بايسنقر ميرزا، وى را از تبريز به هرات فراخوانده و در كتابخانه ى خويش گمارده بود. او همچنين مورد تشويق سلطان حسين بايقرا و وزيرش، اميرعليشير نوايى، بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (53/1)، تاريخ هنرهاى ملى (337/1)، گلستان هنر (سى و هفت، سى و نه)، هنر قلمدان (21).

سيفاء زركش

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش و صوفى. صاحب «جامع مفيدى» درباره ى وى چنين آورده: «به جودت طبع وحدت ذهن شهرت تمام دارد در بدايت حال چندگاه به كسب زركش اشتغال نموده در آن فن بى مثل گشت و بعد از آن اوقات به دانستن علم سياق مصروف داشته مهارتى به هم رسانيد و در اوايل ايام جوانى روش صوفيه را پيشنهاد همت ساخت و به اصفهان شتافت و دست ارادت به متابعت شيخ المشايخ خراسان شيخ محمدعلى صفوى مشهدى زده در سلك مريدان آن جناب انتظام يافت...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (235/1)، جامع مفيدى (510/3).

سيمي نيشابوري، محمد، عبداللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، مذهب، خطاط و شاعر. وى در مشهد سكونت داشت و مكتب دارى مى كرد. سيمى از كاتبان دربار بايسنقر ميرزا و شاگرد جعفر بايسنقرى بود و هفت قلم را خوش مى نوشت. شعر را نيز نيكو مى سرود و در سرعت قلم بى نظير بوده است. در معمارى و رنگ آميزى و مركب سازى و افشان گرى و تذهيب و رنگ كارى كاغذ سررشته داشت و در بعضى از اين هنرها رسالاتى تاليف كرده و معميات او متداول بوده است. از شاگردان وى عبدالحى منشى استرآبادى بود. بنا به روايتى در يك شبانه روز دو يا سه هزار بيت به نظم درآورد و يكصد و بيست مكتوب شد كه هر يك ده سطر بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (750 -749 /3)، احوال و آثار نقاشان (887 -886 /2)، اعيان ا لشيعه (326/7)، پيدايش خط و خطاطان (136 -134)، تاريخ ادبيات در ايران (235 -234 ،194 ،171 /4)، تاريخ نظم و نثر (787 ،299)، تذكره الخطاطين (169

-157 /1)، تذكره ى روز روشن (386 -385)، تذكره الشعراء (469 -464)، جامع مفيدى (836 -835 /3)، حبيب السير (62/4)، خوشنويسان و هنرمندان (33)، الذريعه (489 -488 /9)، طرائق الحقائق (106/3)، فرهنگ سخنوران (483)، گلستان هنر (سى و نه، 59 -58)، مطلع الشمس (435 -434 /2)، مناقب هنروران (114 ،58 -57).

شادمان

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. از هنرمندان زيبانگار عصر خود بود. تنها اثرى كه از او ديده شده، تصوير آبرنگ دختر جوانى است كه لباس گلدارى به تن كرده، و به شيوه ى وهبى لونى، نقاش معروف عثمانى، نقاشى شده است، با رقم: «خواجه شادمان ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (168/1).

شاذي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 607 ق)، نقاش فلزات. از آثار اين هنرمند: قلمدان كشويى نقره كوب فولادى مثلثى شكل، كه رويه و زير آن با ترسيمان اسليمى و دايره اى، اشكال زيبايى ترسيم شده و در كناره ها نيز جملاتى به خط كوفى تزيينى ديده مى شود. در سينه ى روبرو و پشت قلمدان رقم «عمل شاذى نقاش فى شهور سنه سبعه و ستمائه» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (237/1).

شاكر اصفهاني، محمد قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش و شاعر، متخلص به شاكر. وى ساكن عباس آباد اصفهان بود و در فن زرگرى و نقاشى بى مانند. در سرودن شعر طبعى موزون داشت. از اوست:

اى بدر مشوغره به اين كهنه و نو

حسنى كه نه قرار باشد به دو جو

اينست رسيده ماه من روى مساز

جوهرى دارى بايست باريك مشو

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1072/3)، تذكره ى نصرآبادى (392)، دانشمندان آذربايجان (187 -186).

شاملو، مرتضي قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1053 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به مرتضى. از بزرگان طايفه ى شاملو بود كه در زمان شاه صفى سمت ايشيك آقاسى باشى ديون و ديوان بيگى يافت و در زمان شاه عباس دوم به رتبه ى قورچى باشى رسيد. بعد به علتى معزول و پس از مدتى انزوا به حكومت اردبيل معين شد. او همچنين در عصر شاه سليمان صفوى به حكومت قم رسيد. اين هنرمند از پيشوايان خط شكسته نستعليق بود و بنا به روايتى خط شكسته را از خط نستعليق استخراج كرده و تصرفاتى در آن به عمل آورده است. وى را از استادان ميرزا شفيعا مى دانند. او دوستدار شاعران و معاشر آنان بود و خود نيز شعر مى سرود و «ديوان» او قريب چهار هزار بيت است. از خطوط وى: يك قطعه به قلم كتابت خفى و غبار خوش، با رقم: «بتاريخ... سنه ى 1053 مرتضى قلى ابن حسن شاملو». از آثار نقاشى وى: تصوير شير خوابيده اى، به سياه قلم، با رقم: «مرتضى قلى شاملو»؛ تصوير شترى كه به نازك قلمى عمل آورده و امضاى طغرايى خود را ذيل آن قرار داده است؛ تصوير معلم و نوجوانى كه تا حدى به شيوه ى رضا عباسى است، با رقم:

«مرتضى قلى شاملو».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (87 -86/ 1)، احوال و آثار خوشنويسان (1278/ 4)، احوال و آثار نقاشان (1145 -1144/ 3)، پيدايش خط و خطاطان (162 -161)، تاريخ ادبيات در ايران (1307/ 5)، تذكره ى روز روشن (732 -731)، تذكره ى نصرآبادى (24 -23)، الذريعه (1027/ 9)، فرهنگ سخنوران (833)، مجمع الفصحا (114/ 1).

شاه قراتاش، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1212 ق)، نقاش. از اهالى قره داش قفقاز بود. وى در هنر تذهيب و نقاشى و جلدسازى مهارت داشت. از آثار اين هنرمند: دو جلد قالبى چرمى كه رويه ى هر دو، علاوه بر خط نستعليقى كه بر روى آن كتابت شده، انواع تزيينات گوناگون و گل هاى متفرقه نيز ديده مى شود كه در نوع خود استادانه است. يكى از آنها چنين رقم دارد: «عمل حاجى احمدشاه بن شيخ على قراتاش 1212». با درج كلمه ى «عمل» معلوم مى گردد كه قالب فلزى جلد را نيز خود هنرمند ساخته و در حك و نقر فلزات سخت نيز، دستى پر قدرت داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1442 /3).

شاهرخشاهي، رضاقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از دراويش بود و از هنرمندان زبردست ناخنى به شمار مى رفت. از آثار ناخنى وى: تصوير جنگ و گريز دو باز شكارى كه پرهاى سبك بال آنها در هوا پخش شده با رقم: «رضاقلى شاهرخ شاهى 1275»؛ يك مرقع ناخنى از تصاوير ممتاز و خطوط عالى، كه خطوط آن به قلم شش دانگ و چهار دانگ عالى است، با: «رقم بنده ى كمترين درگاه، رضاقلى شاهرخشاهى 1276»، كه ظاهرا بايد از ملازمان دربار ناصرالدين شاه قاجار بوده باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (212 -211 /1)، احوال و آثار نقاشان (200/1).

شاهرخي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: كرمان.

درگذشت: 1367، كرمان.

محمدعلى شاهرخى فرزند حسن خان، از پنجاه و دو سال پيش در كار نقاشى فرش بوده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شايسته، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، خطاط.

تولد: 1279، شيراز.

درگذشت: 14 مرداد 1362، شيراز.

سيد صدرالدين شايسته، فرزند سيد عليرضا، علوم دينى را نزد پدر و علماى ديگر شيراز تا درجه ى اجتهاد آموخت. نزد سيد ميرزا محمدنصير حسينى شيرازى معروف به فرصت شيرازى (ملقب به فرصت الدوله) حكمت و ادبيات و نقاشى و نزد ميرزا محمدتقى مذهب باشى خط و تذهيب را فراگرفت.

سپس به تهران آمد و در مدرسه ى صنايع مستظرفه نزد كمال الملك به فراگيرى نقاشى و مجمسه سازى پرداخت. پس از چند سال به دريافت پايان نامه و گواهى نامه از كمال الملك نايل آمد. پس از استعفاى كمال الملك از مدرسه ى صنايع مستظرفه در سال 1306 به شيراز بازگشت. ابتدا در منزل به نقاشى و تعليم آن پرداخت. سپس در سال 1308 در مدارس شيراز به هنرآموزى نقاشى مشغول شد. در سال 1309 مجددا به تعليم نقاشى در منزل پرداخت. در سال 1316 به خدمت دائم تن داد و در وزارت فرهنگ مشغول به كار شد و به شغل دبيرى اشتغال داشت. وى در بهمن 1341 بازنشسته شد.

شايسته در كليه ى رشته هاى نقاشى از نقاشى هفت رنگ گرفته تا تذهيب و رنگ و روغن توانايى داشت و در نقاشى با آبرنگ نيز تبحر داشت. مضامين تابلوهايش بيشتر رمانتيك تاريخى بود. از آثار اوست: تابلو «كريم خان و وزيرش آقا باباخان»، «شمايل كريم خان»، «شمايل آقا لطفعلى خان زند».

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شبيه ساز، قدرت الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از آثار وى تصوير زن جوانى است به نام ضياءالسلطنه كه كلاه مخصوصى به سر گذاشته و موى باريك و بلند خود را به طرز خاصى پيچيده و به گوشه كلاه آويزان كرده است. حواشى قطعه، تذهيبهاى ساده اى دارد، با رقم: «عمل قدرت الله». به گفته

صاحب «احوال و آثار نقاشان» اين نقاش در قرن دهم هجرى مى زيسته، اما با توجه به لقب ضياءالسلطنه و توصيف آرايش موى زن، انتساب اين نقاش به قرن دهم قمرى بعيد مى نمايد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (531 / 2).

شرف الحسيني يزدي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1003 ق)، نقاش. اهل يزد و از نقاشان گمنام بود. از آثار رقم دار وى: تصوير جوان سواركارى كه از اسب پياده شده و روى تكه سنگى نشسته و به نواختن سه تار مشغول است. شيوه ى تصويرى نقاش در مكتب رضا عباسى و استاد محمدى است و به خط غبار ريز رقم «عمل فقير... الراجى شرف الحسينى اليزدى سنه 1003» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (241/1).

شريف شيرازي، محمد شريف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1014 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به فارسى. ملقب به اميرالامراء. وى به خواهش همايون پادشاه، با عده اى از هنرمندان ايرانى جهت اشاعه ى هنر تصويرسازى عازم هند شد و در آن ولايت متوطن گشت. و به منصب اميرالامرايى رسيد. او صاحب «ديوان» است. از آثار رقم دار وى: مجلس شكار جهانگير پادشاه كه سوار بر اسب شده و در معيت همراهان و دوستان خود در كنار كوهى به شكار كردن مشغول است. منظره ى كوه و درختان و دمن ستودنى است و در بطن تصوير اشعارى به چشم مى خورد كه اثر خود نقاش است و رقم «عمل مريد در چهار مرتبه اخلاص پاى برجا شريف- بتاريخ شهر فروردين الهى مطابق نه صد و نود و نه» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (243 -241 /1)، تاريخ نظم و نثر (652 ،428)، تاريخ هنرهاى ملى (834 -833 /2)، تذكره ى روز روشن (420)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (46 -44 /4)، الذريعه (522/9)، صبح گلشن (223)، فرهنگ سخنوران (503)، كاروان هند (49 -48 /1)، مرآت الفصاحه (299 -298).

شريف شيرازي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، نقاش، خطاط و قاطع. خطاط و قاطع زبردست شيرازى بود و در خط نستعليق و تصوير طغرايى و برش و قطاعى آنها مهارت داشت. وى كتيبه نويس بسيارى از كاشى هاى طاقى كوچه ها و سر در خانه ها بوده كه بيشتر آنها رقم «كتبه مهدى الشريف» داشته است. از ديگر آثارش: تصوير منظره ى گل و درخت و خانه كه به نازك قلمى بريده شده و رقم «كتبه مهدى الشريف 1318» دارد؛ يك لوحه بريده ى بزرگ حديث، به قلم پنج دانگ نستعليق و چهار دانگ ثلث

عالى، بر روى كاغذ مشكى، با رقم: «كتبه مهدى الشريف 1319»؛ يك قطعه لوحه بريده ى نستعليق شش دانگ عالى، با رقم: «كتبه مهدى 1320». از آثار طغرايى او تصوير كله انسانى است كه از تلفيق اسماء متبركه عمل آورده و بدون رقم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (927 -926/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1247 -1246/ 3).

شريف قايني، محمدجعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. هنرمند شهر قاين بود كه در مكتب پدر ساير استادان زمان، فن تصويرگرى آموخت و خود از استادان شد. جعفر در چهره سازى و مجالس بزمى و گل و مرغ و حل كارى سررشته داشت و آثار خود را پر آذين و چشم نواز ترسيم مى كرد و دنباله رو سبك آقانجف بود. از آثار وى: قلمدانى در كمال زيبايى كه رويه ى آن، منظره ى دريا و قايق است و طرفين قلمدان پر آذين و مذهب، با رقم: «چاكر آستان مبارك جعفر الشريف قاينى 1305»؛ قلمدان عكسى كه حواشى آن گل و مرغ استادانه است، با رقم: «جعفر شريف القاينى 1302»، قلمدان مرغش طلايى كه در رويه و در سه مداليون مختلف، تصاويرى رسم كرده كه به شيوه ى فرنگى است، با رقم: «كمترين محمدجعفر الشريف القاينى 1282».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (132 -131 /1)، هنر قلمدان (142).

شريف قايني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. از اين هنرمند دو قلمدان استادانه ديده شده كه در شيوه ى آقانجف كار كرده و در يكى از اين قلمدانها «محمدعلى شريف قاينى» و در ديگرى «على محمد شريف قاينى» رقم نهاده و تاريخها نيز تا حدى قرين بوده است. ممكن است كه اين دو نام، دو نقاش جداگانه باشند كه در يك زمان فعاليت هنرى داشته اند. به هر حال از آثار وى چنين برمى آيد كه استاد قاينى چهره پرداز و مجلس آراى خوبى بوده و در تذهيب و آرايش زمينه ها، استعداد وافرى داشته است. از آثار او: قلمدان پر پيرايه اى كه در رويه ى آن سه مداليون بيضى شكل ديده مى شود كه در داخل مداليون ها، قصه ى

معروف شيخ صنعان و دختر ترسا نقش شده و كناره هاى قلمدان وزير آن، تذهيب طلايى فوق العاده اى داشته است، با رقم: «عمل محمدعلى شريف قاينى 1282»؛ قلمدانى در شيوه ى آقانجف كه بسان كارهاى وى، تصوير يوحنا را به قدرت تمام تصوير نموده است. در پايين رويه ى قلمدان، منظره ى سى و سه پل اصفهان نقش بسته و در كناره ها نيز، تصاوير و مناظر مختلفى، بين شش كتيبه ى بيضى شكل نقش بسته است، با رقم: «الاقل على محمد شريف القاينى 1278».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (926 -925 /2)، هنر قلمدان (142).

شريف قايني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. اهل قاين بود. در شبيه سازى و چهره پردازى، در شيوه ى فرنگى سازى استاد بود و گل و مرغ و منظره سازى را خوب مى دانست. به غير از قلمدان سازى و كارهاى روغنى (لاكى) در آبرنگ و سياه قلم نيز سررشته داشت و فن تذهيب را نيكو عمل مى آورد. از آثار وى: قلمدان پر مهارت تصويرى كه صورت اميركبير احتشام السلطنه را به شباهت تمام تصوير نموده و در حواشى آن، موضوعات مختلفى از قبيل قصه ى يوسف نجار و غيره را، به تردستى ترسيم نموده و رقم «محمود الشريف قاينى 1264» دارد؛ قلمدانى كه در وسط رويه آن، تصوير يوحنا بسان كارهاى آقانجف جلوه گر است و در قسمت بالاى آن، منظره ى كشتيهاى بادبانى در ساحل است كه مسافرين را به ساحل پياده مى نمودند و رقم «الاقل محمود شريف القاينى 1275» دارد؛ تصوير آبرنگى نقش دهقانى در مزرعه است و پسرى را به سختى كتك مى زند و در كمال استادى ترسيم شده، با رقم: «محمود شريف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و

آثار نقاشان (1134/3).

شريف، محمد مؤمن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س دهم ق)، نقاش. مشهور به ميرزا سيد شريف. گويا در شهر اصفهان به كارهاى هنرى اشتغال داشته و در شيوه ى استاد محمدى و رضا عباسى تصوير مى ساخته است. از آثار وى: تصوير جوانى با البسه و آرايشى به شيوه ى صفوى، با رقم: «مشقه محمد مؤمن مشتهر بميرزائى سدى شريف»؛ تصوير جوان رزم آورى به شيوه ى استاد محمدى، با رقم: «محمد مؤمن سنه»، كه متأسفانه تاريخ آن پاك شده است؛ تصوير منسوب به اين هنرمند، نقش مردى است كه ساز دهنى مخصوص به دهان نهاده و در شيوه ى استاد محمدى انجام يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1087 -1086/ 3).

شريف، محمدعلي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1208 ق)، قلمدان ساز و نقاش. وى به غير از محمدعلى شريف قاينى است. از آثار رقم دار او قلمدان گل و مرغى خوش نقشى است كه جمع گلها را بر روى قلمدان ظاهر ساخته و جوانب آن را تذهيب كرده است، با رقم: «محمدعلى شريف 1208».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (924/ 2).

شفيع عباسي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1085 ق)، نقاش و خطاط. اهل اصفهان و نقاش نازك قلم و پرمايه ى شاه صفى اول و شاه عباس دوم بود كه در دستگاه پادشاهى آنان به عزت و احترام مى زيسته است. محمد شفيع عاشق طبيعت و زيباييهاى افسانه اى آن بود و در بيشترين آثار خود از حلاوت گلها و پرندگان به تردستى تمام هنرها آفريده و به نازك قلمى و قدرت تمام از عهده ى آنها برآمده است. از ارقام ذيل آثارش، معلوم مى گردد كه در خط نسخ و رقاع و نستعليق نيز استادى شيرين قلم بوده است. به روايات مختلف گويا او به هند رفته و در شهر آگره درگذشته است. از آثار وى: تصوير شانه بسرى كه روى ساقه هاى پر گل نشسته و دور زنبور و يك پروانه در جوالى گلها ديده مى شود، با: «رقم كمينه شفيع عباسى سنه 1044»؛ تصوير گل سنبل پر غنچه اى كه داراى هفت يا هشت غنچه و گل است و به خط نستعليق رقم نهاده. «رقم كمينه محمد شفيع اصفهانى، سنه 1050»؛ تصوير مرغ سينه سرخى كه روى ساقه ى نرگس نشسته و آن را خم كرده است، با رقم: «در تاريخ... سنه ى 1062... كمينه شفيع عباسى»؛ تصوير كبك چاقى كه روى شاخه ى گل سيب نشسته و مشغول آوازخوانى است؛ با

رقم: «كمينه شفيع عباسى سنه 1066»؛ قلمدان گل و بوته اى، با رقم: «محمد شد شفيع هر دو عالم». در «احوال و آثار نقاشان» به هشت اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (246 -243 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (492/1)، گلستان هنر (چهل و پنج)، هنر قلمدان (99 ،25).

شفيع، عباس

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بخش 1) عباس بن رضا عباس نقاش معروف دوره شاه عباس دوم (نيمه دوم قر. 11 ه.) (صفويان: هنر، نقاشى).

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

شفيعاي هروي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1081 ق)، خطاط، نقاش، مذهب و شاعر، متخلص به شفيعا. مشهور به پيشوا. از سادات حسينى هرات بود و در خط شاگرد فصيحى شاعر است كه در دستگاه مرتضى قلى خان شاملو بود. شفيعا خط نسخ و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و خط شكسته را به جايى رساند كه به نام وى، شفيعايى خوانده مى شد و بعدها درويش عبدالمجيد اين خط را تكميل كرد و به حد كمال رساند. وى همچنين در شعر و ادب و نقاشى و تذهيب و استادى بى مانند بود. سفرى به هند كرد و در بازگشت مدتى در اصفهان به سر برد و در دربار شاه عباس دوم خوشنويس مقرر و موظف بود، چنانكه در بعضى قطعات عباسى رقم كرده است. سپس به هرات رفت و در سن هشتاد و پنج سالگى در مشهد درگذشت. قطعاتى با رقم «محد شفيع الحسينى» ديده شده كه در شيوه ى قدرت همانند خط شفيعا است و تاريخ 1092 و 1116 و 1124 و 1128 دارد و ممكن است كه محمد شفيع الحسينى ديگرى نيز پس از مرگ شفيعا وجود داشته كه درست در خط شفيعايى همسنگ و برابر شفيعا بوده است. از شفيعا، قطعه اى مانده كه در تاريخ وفات پدر خود سروده و به لوح مزارش، به خط نستعليق ممتاز مكتوب نموده و رقم «كتبه العبد خادم المساكين محمد شفيع ابن ميرحسن الحسينى 1042 ه» دارد. از ديگر آثار وى: يك قطعه از مرقع، به

قلم سه دانگ و نيم دو دانگ و كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمد شفيع»؛ يك قعطه به قلم پنج دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «كتبه الحقير محمد شفيع الهروى»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد محمد شفيع غفر ذنوبه» و «مشقه العبد محمد شفيع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (764 -763 /3)، احوال و آثار نقاشان (891 -890 /2)، اطلس خط (614 -613)، پيدايش خط و خطاطان (163 -162)، تاريخ هنرهاى ملى (926 -925 /2)، تذكره ى روز روشن (426 -425)، تذكره ى نصرآبادى (406)، خوشنويسان و هنرمندان (85 -82)، الذريعه (531/9)، ريحانه (228/3)، گلستان هنر (بيست)، هنر عهد تيموريان (520).

شفيعه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان هنرمند. وى از زنان ايرانى بود كه در هند مى زيسته است. شفيعه بانو از نقاشان مرقع معروف گلشن بود و در اجراى بعضى تصاوير با هنرمندان تصويرساز ديگر همكارى مى نمود.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 246 / 1.

شمساي صفير

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و نقاش. از غزل سرايان نكته سنج زمان خود بوده است. عده اى از تذكره نويسان وى را از شاعران تبريز و عده اى از شاگردان قم ذكر كرده اند. وى گويا در نواختن صفير و نيز در نقاشى ماهر بوده. در فن نقاشى او را با استاد جمال الدين بهزاد برابر مى دانستند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1266 -1264 /3)، تاريخ نظم و نثر (699)، تذكره ى نصرآبادى (365)، الذريعه (615/9)، فرهنگ سخنوران (563)، لغت نامه (ذيل/ صفير).

شوشتري، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. اهل شوشتر و از نقاشان گمنام تيمورى بود. تنها اثر رقم دار وى: تصوير مرغ ماهيخوارى در حال پرواز كه در كمال استادى ترسيم شده و يك ماهى به منقار گرفته است، با رقم: «مشقه العبد سلطان على شوشترى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (218/1).

شهاب

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. از هنرمندان صاحب كمال و در صورتگرى و طلاكارى و منظره پردازى صاحب قلم بود. در عرضه داشتى كه به خط جعفر بايسنقرى و در عهد بايسنقر ميرزا انجام يافته، از اين هنرمند چنين ياد شده است: «مولانا شهاب ديباچه و چهار لوح و شرف ديباچه صورتگرى را طلا نهاده و هشت نعل شمسه ميان ديباچه را تحرير كرده و حالى به يك موضعى ديگر از عمارت گلستان مشغول است».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1465/3).

شهاب ترشيزي، عبداللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1216/1215 -1167 ق)، شاعر، نقاش و منجم. اصلش از ترشيز خراسان بود. مدتى در عراق و فارس بسر برد سپس به خراسان رفت در هرات به دربار محمود خان درانى راه يافت و در مدح او قصايدى سرود و به منصب منجم باشى، ملك الشعرايى و رتبه ى خانى رسيد. وى در هجو گفتن قدرت و مهارتى عجيب داشته است. «كليات» اشعارش را تا بيست هزار بيت نوشته اند، اما «ديوانش» ده هراز بيت بيشتر ندارد. گويند در اواخر عمر از ملازمت درباريان كناره گرفته در تربت حيدريه انزوا گزيد و در همان جا وفات يافت. از آثار او: مثنوى هايى به نامهاى: «خسرو و شيرين»، در بحر «هفت پيكر» نظامى؛ «يوسف و زليخا»؛ «بهرام نامه»؛ «تذكره الشعراء»؛ «عقد گهر»، در نجوم؛ «مرادنامه»؛ از آثار منثور او: «تذكره الوزراء»؛ «تاريخ مجدول».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ارمغان (س 6، ص 552)، تاريخ تذكره هاى فارسى (305 -303 /1)، حديقه الشعراء (911 -905 /2)، الذريعه (553/9)، رياض العارفين (262 -261)، ريحانه (264/3)، سفينه المحمود (611 -604 /2)، فرهنگ سخنوران (518 -517)، مجمع الفصحا (546/5)، مكارم الآثار

(576 -574 /2)، مصطبه خراب (101 -100)، نگارستان دارا (213).

شهاب الدين، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى در آبرنگ و تصوير گل و مرغ دست شيرين و پر قوام داشت. از آثار آبرنگى وى، تصور گل سرخ با حلاوتى است كه مرغى روى آن نشسته و رقم «شهاب الدين على» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (249/1).

شهوق، چنگيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پيكرتراش، سفالگر، نقاش.

تولد: 1312، باكو (قفقاز).

درگذشت: 21 شهريور 1375، تهران.

چنگيز شهوق فارغ التحصيل مدرسه ى هنرهاى زيباى تهران بود. آثار وى در نمايشگاه هاى داخلى و خارجى در معرض ديد عموم قرار گرفته بود و جوايزى را نصيب خود كرده بود. وى مؤسس اولين نگارخانه در تاريخ هنر ايران بود.

چنگيز شهوق در پى يك حمله ى قلبى درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شيخ، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش.

تولد: 1281، تهران.

درگذشت: 20 مهر 1370، تهران.

حسين شيخ، فرزند ميرزا محمدعلى خان زرگرباشى اهل شيراز، از هفت سالگى وارد مدرسه ى كمال الملك شد و سال ها در محضر وى به تلمذ پرداخت. او پس از كسب مهارت هاى لازم در عرصه ى نقاشى، به عنوان استاد در هنرستانى كه به نام كمال الملك نام گذارى شده بود و بعدها در دانشكده ى هنرهاى زيبا، به تدريس مشغول شد. وى همچنين مدتى سرپرست هنرستان كمال الملك بود. از نقاشى هاى معروف او مى توان به اين تابلوها اشاره نمود: «طبيب و بيمار»؛ «سفره ى هفت سين» (موجو در كاخ گلستان)؛ «سقا»؛ «ميرزا»؛ «پيرمرد»؛ «استاد سهيلى»؛ «نقاش و بخارى» (موجود در موزه ى هنرهاى معاصر، اين اثر در برخى منابع چنين ناميده مى شود: «استاد نجم آبادى در حال نقاشى كردن»).

استاد حسين شيخ در پى تصادف با اتومبيل مصدوم شد و درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شيخي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و خطاط. وى در نقاشى ماهر بود و خط را نيز نيكو مى نوشت، در مرقع بهرام ميرزا قطعه خطى از اين نقاش موجود است كه به قلم نيم دو دانگ و كتابت خوش نوشته و چنين رقم دارد: «عرضه داشت بنده ى خاكسار شيخى بيك نقاش...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (323/2)، احوال و آثار نقاشان (255/1)، هنر عهد تيموريان (573 ،564).

شيخي، كرماني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر. اهل كرمان بود و در نقاشى و شعر مهارت داشت. در «تحفه سامى» آمده: «درنقاش بى بدل بود و در ملايى مكمل». اين مطلع از اوست:

طره ات مار خفته را ماند

چهره، ماه دو هفته را ماند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (255/1)، تحفه ى سامى (277)، الذريعه (565/9)، فرهنگ سخنوران (529).

شيخي، يعقوبي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. از نقاشان دوره ى آق قوينلوها بود كه در خدمت سلطان خليل و سلطان يعقوب به احترام مى زست و در مكتب تبريز و تركمان تصوير مى ساخت. اغلب كارهاى وى شبيه كارهاى استاد محمد سياه قلم بوده و تزيينات و آرايش البسه ى نفرات تا حدودى به شيوه ى چينى مى باشد. از آثار وى: تصوير دو زن چينى كه روى صندوقچه اى نشسته اند و در جنب آنها نقش دو گل خوش حالت و با طراوت جلب نظر مى كند و كناره هاى صندوق به شيوه ى ايرانى تذهيب شده و به خط نستلعيق رقم «عمل استاد شيخى نقاش» دارد؛ تصوير دسته ى دراويش و گدايان پابرهنه كه در گذرگاهى اجتماع كرده و دو طلبه ى متفكر و خوش لباس به جمع آنها نظاره مى كردند، با رقم: «عمل شيخى اليعقوبى». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (256/1).

شيرازي ايراني، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. هنرمند شيرازى بود كه در هند به خلق آثار روغنى همت مى گمات. وى شيوه ى ايرانى را با سبك خاص هندى درآميخت. وى فرزندى به نام محمدحسين داشت كه دنباله رو مكتب پدر بود و آثارى را نيز در شيوه ى پدر عرضه كرده است. از آثار وى: جعبه ى مدور و بيضى شكلى كه به گل و مرغ پرآذين تصوير شده و در كناره ها و حاشيه هاى آن، اشعارى در وصف گلها درج شده، با رقم: «عمل ميرزا على محمد ايرانى در سنه 1217»؛ قلمدان گل و مرغى زيبا در شيوه ى همان جعبه كه رقم «على محمد ايرانى» دارد؛ صراحى مقوايى زيبايى در زمينه ى تيره كه در رويه آن، مجالس پر ازدحام ضيافت

اعيان هندى نقش بسته است، با رقم: «على محمد شيرازى 1820 م»، (1236 ق).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (401 -400 / 1).

شيرازي، آقابزرگ

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. ملقب به آقابزرگ نقاش باشى. از اهالى شيراز بود و از نقاشان درجه اول دوره ى محمدشاه و ناصرالدن شاه قاجار به شمار مى رفت. در مجمع الصنايعى كه خود تربيت داده بود به تربيت شاگردان اشتغال داشت و فن تصوير را به آنها تعليم مى داد. آقابزرگ در رشته هاى مختلف نقاشى، رنگ و روغن، آبرنگ، سياه قلم و كارهاى روغنى به خصوص قلمدان سازى استاد بود و در شبيه سازى و چهره پردازى و گل و بته سازى مهارت و ابتكاراتى داشت. از وى جلدهاى بسيار نفيس روغنى كه در تجليد قرآنهاى خطى مورد استفاده قرار گرفته، ديده شده است. وى در شبيه سازى نيز بسيار ماهر و توانا بود. از آثار او: تصوير رنگ و روغن نيم تنه ى يكى از رجال دوره ى قاجارى، با رقم: «ميرزا آقابزرگ نقاشباشى»؛ صورت نواب والا سيف اللَّه ميرزا در چهل سالگى، با رقم: «مشهدى آقابزرگ شيرازى»؛ قلمدان زيبا كه مناظر مختلفى از قصه ى معروف شيخ صنعان و دختر ترسا به حالات گوناگون بر روى آن ترسيم شده است؛ قلمدان تصويرى كه به فرمان نصرت الدوله فيروز ميرزا فرمانفرما، والى فارس ترسيم شده و رجال و مشاهير آن سامان بر روى آن ترسيم شده اند؛ تصوير نيم تنه ى ناصرالدين شاه به شيوه ى صنيع الملك غفارى، با رقم: «چاكر درگاه»؛ چهره ى حاج محمدرحيم امين التجار شيرازى؛ تصاوير هشت نفر از فرماندهان لشكر ايران در زمان ناصرالدين شاه، با رقم «ميرزا بزرگ شيرازى، سنه ى 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار

نقاشان (6 -3 /1)، گلستان هنر (پنجاه)، هنر قلمدان (140 -139).

شيرازي، جاني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1287 ق)، نقاش، طراح و قلمدان ساز. وى تحت تربيت پدر هنرمندش، در شيوه ى روغنى، بخصوص در جلدسازى و قلمدان سازى تصوير مى آفريد و در ارائه گل و مرغ ها و مجالس رزمى و صنعت تذهيب دست پر هنرى داشت. از آثار وى: طراحى و پرداخت جلد روغنى جلد پنجم نسخه «الف ليل»، با رقم: «هم از خامه ميرزا جانى آمد- به جلدش رياحين جنت مصور»؛ قلمدان استادانه اى كه بر رويه آن، صحنه ى شكارى ترسيم گشته و كناره هاى قلمدان نيز پر از دسته گلهاى زيباست، با رقم: «اقل كمترين ميرزا جانى ابن احمد 1284»؛ قاب آينه ى هشت گوشى كه بر روى آن گلهاى گوناگونى نقش شده، با: «رقم كمترين ميرزا جانى ابن احمد 1287».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1289 -1288/ 3).

شيرازي، حيدر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، نقاش و طراح. اهل شيراز بود و در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه مى زيسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (164/1).

شيرازي، سيفعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. ملقب به سيفعلى. اهل شيراز بود و در خطوط و تصاوير ناخنى دست پر هنر داشت. از آثار وى: تصوير زن قاجارى كه لباس بلندى پوشيده و خود را به جواهرات گوناگون آرايش داده است و در بالاى تصوير، نقش چهار مرغ پر حالتى را ارائه داده كه يك ماهى را به چنگال گرفته اند و رقم «نمقه درويش سيفعلى شاه شيرازى» دارد؛ تصوير گرفت و گير دو شتر خشمناكى كه به هم درآويخته اند و به ستيز مشغول مى باشند. تزيينات درختان سرو و همچنين منظره ى چند پرنده كه در حاشيه ى اثر، ناخنى گشته، استادانه است، با رقم: «درويش سيفعلى شاه شيرازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (236/1).

شيرازي، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. از هنرمندان دوره ى ناصرى است. وى يكى از شاگردان برجسته ى دارالصنايع ابوالحسن خان غفارى صنيع الملك بود كه براى تحصيل فنون نقاشى به اروپا رفت و سالها نقاشيهاى نقاشان ايتاليا را تمرين و تتبع كرد، اما خود ابداع كننده ى سبكى متناسب با ذوق ايرانى بود. اين هنرمند درتصوير و شبيه سازى و گل و مرغ و منظره پردازى مهارت وافر داشت و صنعت تذهيب را خوب مى دانست. از آثار او برمى آيد كه از آقا لطفعلى شيرازى و على اشرف و رافائل، نقاش ايتاليايى، تأثير پذيرفته است. از شاگردان وى، آقا ابراهيم و مصطفى شيرازى بودند. از آثارش: قلمدان تابوتى بزرگى كه پنج مداليون در رويه و چهار مداليون در كناره ها دارد و در حواشى قلمدان، تصاوير دختران و پسران نقش بسته و در زمينه ى آنها گل و مرغ ديده مى شود، و رقم نقاش چنين است: «رقم عباس شيرازى

1277»؛ قلمدانى كه در وسط رويه آن، تصاوير مريم و مسيح (ع) است كه صورت آنها در آينه نمودار شده، با رقم: «عمل عباس شيرازى سنه 1291»؛ قلمدان پرصورتى كه تصاوير عرفا و شيوخ معروف، از قبيل شمس تبريزى و مولوى، در نهايت قدرت ترسيم شده و كناره هاى نقوش نيز به تذهيب استادانه اى آرايش يافته، و رقم نقاش چنين است: «رقم كمترين عباس شيرازى 1292». در «احوال و آثار نقاشان» به چهار اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (295 -293 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (1004 -1003 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و يك)، هنر قلمدان (130 -129).

شيرازي، لطفعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1288 -1220 ق)، نقاش. اهل شيراز و به نقاش گلها مشهور بود و در چهره پردازى و شبيه سازى به شيوه ى ايرانى و فرنگى استادى يگانه بود، تا آنجا كه مى توان او را در رديف نقاشان شبيه ساز و چهره پرداز آن زمان ها، از قبيل آقا صادق و آقا نجف دانست. لطفعلى در منظره پردازى و آرايش گلستان و دشت و دمن نيز هنرمندى چيره دست و در آبرنگ و سياه قلم و كارهاى روغنى (قلمدان و جلد سازى) و تذهيب و حل كارى و ساختن انواع مرغشها مهارت فوق العاده اى داشت. استاد محمد حسن، نقاش و مذهب نامى شيرازى، از استادان وى بود. او به نواحى قفقاز و گرجستان سفر كرد و آثارى هم در اين سفرها از خود به يادگار نهاد. لطفعلى سالهاى آخر عمر خود را به دليل سرقت آثار گرانقدرش در ناراحتى و پريشانى گذراند و در شيراز درگذشت. از آثار وى: جلد گل و مرغى قرآن كوچكى، به خط

محمد شفيع وصال شيرازى، كه با خط طغرايى بسيار ريزى رقم نهاده: «راقمه العبد الاقل لطفعلى 1257»؛ قلمدان گل و بوته اى ظريفى، با رقم: «راقم العبد الاقل لطفعلى 1262»؛ تصوير دو دختر، در شيوه ى فرنگى، با رقم: «مشق حقير لطفعلى الشيرازى سنه 1265»؛ تصوير دسته گل سرخى كه به سياه قلمى ساخته و با سايه هاى آبرنگى ترسيم نموده است، با امضاى طغرايى و تاريخ 1267 ق؛ تصاوير «شاهنامه» فردوسى، به خط محمد داورى، كه به غير از چند تصويرى كه توسط داورى و فرهنگ، برادرش، ترسيم يافته، تماما به دست استاد لطفعلى فرجام پذيرفته است؛ قاب آينه مصورى كه چهره پردازى و گل و مرغ سازى را يك جا عمل آورده و با تذهيب و آرايش استادانه اى به اتمام رسانده است و به خط طغرايى رقم نهاده: «راقم العبد الاقل لطفعلى 1282». در «احوال و آثار نقاشان» به سيزده اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (568 -561/ 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (287 -283/ 4)، شرح حال رجال (183/ 6)، هنر قلمدان (142 -140 ،75).

شيرازي، ماني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 927/ 914/ 913 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به مانى. در دوره ى شاه اسماعيل اول (930 - 905 ق) مى زيست. در ابتدا به برزگرى روزگار مى گذرانيد و در اواخر به واسطه ى شهرت شاعرى و لطف طبع نزد شاه مراتب عالى يافت. وى در خوشنويسى و نقاشى نيز مهارت داشت و نام او را جزو شاگردان سلطانعلى مشهدى آورده اند كه احتمال دارد با صاحب عنوان يكى باشد. وى سرانجام به سعايت امير نجم الدين زرگر مورد غضب شاه قرار

گرفت و شاه حكم قتل او را صادر كرد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (610/ 3)، احوال و آثار نقاشان (584/ 2)، پيدايش خط و خطاطان (152 -151)، تاريخ نظم و نثر (445)، تحفه سامى (200 -199)، تذكره ى روز روشن (704 -703)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (301 -297/ 4)، الذريعه (952/ 9)، روضات الجنان و جنات الجنان (211/ 1)، فارسنامه ى ناصرى (1178/ 2)، فرهنگ سخنوران (794)، فهرست نسخه هاى خطى فارسى (2507/ 3)، كوى سرخاب (420 -414)، لغت نامه (ذيل / مانى شيرازى)، مرآت الفصاحه (546 -544)، هفت اقليم (229 -228/ 1).

شيرازي، محمدولي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و خطاط. از اهالى شيراز بود و گل و مرغ و صورت سازى را استادانه انجام مى داد. اين هنرمند، قلمدان و جلد و قاب آينه مى ساخت و در ارائه ى مجالس بزمى و رزمى و افسانه هاى ملى دست پرحلاوت داشت. وى علاوه بر فنون چهره پردازى، در تذهيب و طلاكارى و خط نستعليق و شكسته نيز استاد بود و بسيار با سليقه و هنرمندانه عمل مى نمود. از آثار وى: قلمدان رزمى پركارى كه رزم آوران، البسه ى جنگى پوشيده و به حالت سواره، با يكديگر مصاف مى دهند و درحواشى قلمدان نيز، رستم مشغول تيراندازى است و در كناره ها اشعار رزمى شاهنامه، به خط نستعليق سفيد درج شده و بين آنها نيز تذهيب گشته و چنين رقم دارد: «بجهت پيش كش... حاجى معتمدالدوله... محمدولى بن جناب الصدر الشيرازى ربيع الثانى سنه 1297»؛ تصوير زن جوانى كه به روى قلمدان نقش بسته و قليانى به دست گرفته و در حواشى آن، مناظرى از مسافران خوش گذرانى كه با درشكه ها، به سير

و سياحت مى روند، جلب نظر مى كند و رقم «راقمه محمدولى 1298» دارد؛ قمدان گل و مرغى پر مهارتى در شيوه ى لطفعلى، كه داراى مناظر مختلفى است، با رقم: «محمدولى 1290».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1098 -1097/ 3)، هنر قلمدان (138).

شيرازي، مصطفي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، نقاش و قلمدان ساز. وى به شيرازى موصوف بود و بعد از درك كمالات و اندوخته ى هنرى به تهران آمد و در مجمع الصنايع ناصرى، كارگاه هنرى داير نمود. اين هنرمند در تصويرسازى و چهره پردازى مهارت داشت و در فرنگى سازى و ارائه مناظر قوى دست بود. وى همچنين گل و مرغ را در شيوه ى كلاسيك و شيوه ى نقاشان روسى، طبيعى به عمل مى آورد و تذهيب و آرايش جوانب قلمدان، و در مواردى حل كاريها را به نازك قلمى ترسيم مى نمود. مولف «آثار عجم» در ذكر او گفته: «جز نقاشى به تحصيل حكمت الهى و رياضى هم مشغول است». از آثار وى: تصوير سياه قلمى گل سرخى كه در كمال استادى و در شيوه ى لطفعلى است و رقم «عمل كمترين مصطفى 1287» دارد؛ قلمدان عالى گل و مرغى كه در شيوه ى فرنگى سازى عمل آمده و در وسط رويه ى آن، تصوير حضرت مريم و مسيح (ع) جلب نظر مى نمود، بار قم: «مصطفى شيرازى»؛ قلمدان مرغشى پرحلاوتى كه در رويه ى آن، تصوير حضرت سليمان در البسه و هيبت بخصوص بود، بار قم: «بنده مصطفى شيرازى 1320». پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (1160 -1159/ 3)، هنر قلمدان (152 ،77 ،62).

شيرازي، يداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1290 ق)، نقاش و قلمدان ساز. اهل شيراز و قلمدان ساز دوره ناصرى بود و رد نقش گل و مرغ و چهره پردازى قلمى خوش داشت. نقش گلها در قلمدان هاى او ريز و درشت و ايرانى- فرنگى است و شباهت زيادى به شيوه فتح اللَّه شيرازى دارد. از آثار وى: قلمدان گل و

مرغى كه در روى آن و در بين سه مداليون متنوع آن، تصاويرى از پريرويان ايرانى و فرنگى ترسيم شده، با: «رقم يداللَّه شيرازى 1290».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1426/ 3)، هنر قلمدان. (139).

شيرزاد، غلام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و طراح. وى از طراحان و نقاشان و بافندگان بنام پارچه هاى حرير زمان خود بود. تنها اثر باز مانده وى، تصوير دو جوان است كه به قرينه رو به روى يكديگر نشسته اند. اين نقاشى كه بر پارچه اطلسى به رنگ سبز انجام پذيرفته، در حواشى و كناره آن تصوير درختان و گلها نقش بسته است و به خط رقاع قرمز چنين رقم دارد: «تقديم آستانه مقدسه نمود غلام شيرزاد سنه 979».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (411 / 1).

شيرين قلم، عبدالصمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، خطاط و شاعر. ملقب به شيرين قلم. هنگامى كه همايون شاه در سال 951 ق جهت سياحت و ديدار شاه طهماسب به ايران آمد، از شاه صفوى خواست كه تعدادى از هنرمندان را همراه وى روانه ى هندوستان سازد؛ اين امر به دستور شاه طهماسب انجام گرفت، اما وى به عبدالصمد و مير سيد على اجازه ى اين سفر را صراحتا اعلام ننمود؛ سپس در سال 955 ق اين دو و جمعى ديگر از هنرمندان بدون رخصت شاه صفوى جهت ديدار همايون شاه خود را به قندهار رساندند و سپس همراه او به هندوستان رفتند بدين ترتيب مكتب معروف هند و ايرانى پايه گذارى شد. شيرين قلم در زمان اكبرشاه، به منصب چهارصدى نايل شد و به سال 985 ق امين دارالضرب فتح پور و به سال 994 ق صاحب ديوان ولايت مولتان گرديد. عبدالصمد در رشته هاى گوناگون تصويرسازى، از قبيل شبيه سازى و چهره پردازى و مجالس بزمى و رزمى و جانورسازى و گرفت و گير و ارائه كوه و دشت و دمن قوى دست بود و خط

نستعليق را شيرين مى نوشت و شعر نيكو مى گفت. او در بعضى از آثار خود زرين قلم رقم زده است. شريف فارسى، ملقب به اميرالامراء، فرزند وى است. از آثار وى: تصوير مرد عمامه به سرى كه به همراه اسب خود در صحرا پيش مى رود و در زمينه ى دوردست تصوير، منظره ى كوه و تك درخت تنومند جلب نظر مى كند، با رقم: «عبدالصمد شرين قلم»، تصوير درويشى كه در بيدارى و هوشيارى نقش شده و گويا الهام پرمعنى نقاش از اشعار سعدى است كه به استادى رقم گذاشته: «بنده شكسته رقم عبدالصمد شيرين قلم»؛ تصوير مجنون با حيوانات وحشى كه در صحرا جمع گشته اند و در گوشه ى ديگر، تصوير جوانى است كه دهنه ى اسب را گرفته و از آن مخافظت مى كند، با رقم: «عمل نوروزى مولانا عبدالصمد... 965». ده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (402 -401/ 2)، احوال و آثار نقاشان (337 -329/ 1)، تاريخ نظم و نثر (428)، تاريخ هنرهاى ملى (452 -451 ،273 -272/ 1)، گلستان هنر (چهل، چهل و يك، چهل و پنج).

شيوا، قباد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قباد شيوا، طراح گرافيك ايراني، از سال هاي جواني براي عرضه ي گرافيك بومي و برخاسته از فرهنگ ايراني كوششي پي گير داشته و اكنون در نگاه جهانيان به عنوان طراح گرافيك داراي سبك مطرح است. دانش نامه ي بريتانيكا در ويرايش 2007 ميلادي در بخش گرافيك كشورهاي در حال توسعه به معرفي او به نمايندگي از قاره ي آسيا پرداخته و پوستر بزرگداشت سعدي او را چاپ كرده است. شيوا نخستين طراح گرافيك معاصر ايران است كه خط شكسته نستعليق

را نه به عنوان عامل فرعي و خبررسان، بلكه به عنوان يك عنصر گرافيگي در آثار خود به كار برده است. انجمن بين المللي طراحان گرافيك او را به عنوان يكي از 12 طراح گرافيك برتر جهان برگزيده است.

زندگي نامه

قباد شيوا طراح در سال 1319 در شهر همدان چشم به جهان گشود. پدرش آشنا به شعر و عرفان و در نواختن تار زبردست بود و آوازي خوش داشت. مادري كه او را پرورش داد در واقع نامادري مهربان و باهوشي بود كه قباد و برادرانش را به مانند فرزندان خود دوست داشت. پدرش كارمند بود و برادر بزرگترش در بيمارستان آمريكايي ها در همدان كار مي كرد. همين برادر بود كه كارت هاي كريسمسي را كه آمريكايي ها به او هديه مي دادند براي قباد به ارمغان مي آورد و آن كارت ها گرايش به نقاشي را در قباد زنده كردند. كشيدن طرح هاي روي آن كارت ها نخستين تمرين هاي قباد در راه فراگيري هنر و مهارت نقاشي كردن بود.

در دوران دبيرستان در كلاس سيف الله گلپريان از سه لايي و مقوا و هر آن چه كه مي شد كاردستي درست مي كرد. اما يك روز كه همه ي دانش آموزان بايد كاردستي هاي خود را تحويل مي دادند، قباد كاري انجام نداده بود. هنگامي كه استاد از قباد خواست كار خود را نشان بدهد، ترس سراپاي قباد را فراگرفت اما ناگهان به ياد آورد كه طرح يكي از كارت تبريك ها را روي فيبر با رنگ پودري كشيده و در جيبش گذاشته بود. به ناچار همان را به استاد نشان داد و منتظر توبيخ او شد. اما استاد گلپريان نقاشي را با علاقه

نگاه كرد و پس از اين كه دريافت قباد آن را كشيده است، جلوي هم كلاسي ها از او و نقاشي اش بسيار تعريف كرد. اين رويداد گرايش قباد را به نقاشي بيش از پيش افزايش داد.

به زودي قباد دريافت كه سيف الله گلپريان كلاس نقاشي دارد. اما كلاسش ويژه ي دختران بود و پسرها را راه نمي دادند. با وجود اين، قباد از پدرش خواست كه از دوست ديرينش بخواهد پسرش را در كلاس نقاشي بپذيرد. گلپريان كه به توانمندي قباد در نقاشي آشنا بود پذيرفت كه او به عنوان دستيار به كلاسش راه پيدا كند. قباد در ساختن رنگ به استاد كمك مي كرد و از او شيوه هاي رنگ گذاري و نقاشي را مي آموخت. چندي نگذشت كه قباد از ماندن در آن كلاس خسته شد، زيرا كار اصلي آن ها نسخه برداري از نقاشي هاي چاپ شده ي خارجي به ويژه روسي بود. از اين رو، به دامن طبيعت پناه برد و تا پايان دوره ي دبيرستان به نقاشي از طبيعت پرداخت.

هنگامي كه قباد تصميم گرفت براي رفتن به دانشكده ي هنرهاي زيبا خود را آماده كند با مخالفت خانواده رو به رو شد. پدر به دليل وابستگي عاطفي به قباد مخالف رفتن او به تهران بود و ديگران معتقد بودند كه با نقاشي نمي توان هزينه ي زندگي را فراهم كرد. اين مخالفت ها باعث ناراحتي هاي رواني براي قباد شد و سرانجام او را به بيمارستان كشاند. پزشكان به خانواده ي قباد سفارش كردند كه او را در كارهاش آزاد بگذارند و گر نه حال او بدتر مي شود. به اين ترتيب، قباد جواز رفتن به دانشگاه را پيدا كرد و پس از اين كه

يك بار در كنكور دانشگاه پذيرفته نشد، سرانجام به آرزوي خود رسيد و همراه بزرگاني چون عباس كيارستمي، فرشيد مثقالي، آيدين آغداشلو و ابراهيم جعفري، دوره ي آموزشي خود را در دانشگاه تهران آغاز كرد.

زندگي در تهران دشواري ها خود را داشت و خانواده ي شيوا نمي توانست از پس هزينه هاي زندگي و تحصيل شيوا برآيد. همين تنگناي مالي باعث شد كه او به نقاشي تبليغاتي(گرافيك) رو بياورد. هر چند شيوا آن نخستين كارها را مزخرف دانسته است، اما همان كارها باعث چرخيدن نگاه ها به سوي او شد و كانون آگهي زيبا جايگاهي را براي او در نظر گرفت. كار شيوا شبيه كاري از نمونه هاي خارجي بود و اين كار هر چند برايش خسته كننده بود، اما براي گذران زندگي با ناچار به آن تن داد.

هنگامي كه از مجله ي تماشا، هفته نامه ي اطلاع رساني صدا و سيما، به سراغ شيوا آمدند همه چيز دگرگون شد. آن مجله فرصتي براي نوآوري فراهم كرد و باعث آشنايي با نويسندگاني شد كه او را به كارگزيني صدا سيما معرفي كردند و شيوا به عنوان يكي از كاركنان واحد دكور صدا سيما به طراحي دكور، پوسترهاي اطلاع رساني، از جمله پوسترهاي جشن هنر شيراز، و روي جلد كتاب هاي انتشارات سروش پرداخت. او با كارهاي برجسته و پسنديده ي خود مديران تلويزيون را متقاعد كرد كه واحد گرافيك صدا و سيما را راه اندازي كننند. سپس، شيوا تصميم گرفت واحد گرافيك انتشارات سروش را راه اندازي كند و براي اين كه به چند كشور اروپايي سفر كرد تا ببيند واحدهاي انتشاراتي در دنيا چگونه كار مي كنند و با چرخه ي كار آشنا شود.

كارهايي كه شيوا در آن سال ها انجام داد نه تنها او را به عنوان يكي از طراحان گرافيك ايراني پرآوازه كرد بلكه جايزه هاي جهاني را نيز برايش به همراه داشت. او جايزه ي دوسالانه ي پوستر بورنو را برد، مجله هاي گرافيك كارهايش را چاپ مي كردند و تا اندازه ي در جهان شناخته شده بود. با وجود اين، احساس كرد كه به فراگيري "علم گرافيك" نياز دارد. از اين رو، براي دانشگاه پرت(Pratt) نيويورك درخواست فرستاد و پذيرفته شد. زماني كه براي نام نويسي به آن دانشگاه رفت به او گفتند كه بايد با هيئت علمي مصاحبه كند. شيوا تصور مي كرد كه اين مصاحبه بخشي از فرآيند پذيرش دانشجوي آن دانشگاه است. اما هنگامي كه به جلسه ي مصاحبه رفت متوجه شد كه آن ها تصور مي كردند شيوا براي درس دادن درخواست داده است. هنگامي كه فهميدند او براي درس خواندن آمده است، شگفت زده شدند، چرا كه از پيشينه ي كاري او بر مي آمد كه جوايز شناخته شده اي را برده است. آن ها گزينش واحدها را به خود شيوا سپردند و او فقط درس هاي پايه اي گرافيك را برگزيد و اين بار نيز همگان را شگفت زده كرد.

هنوز زمان زيادي از رفتن شيوا به آمريكا نگذشته بود كه انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد و همه چيز تا زماني كه چندان روشن نبود به صورت نامشخص درآمد و پولي براي او فرستاده نمي شد. از اين رو، براي گذران زندگي خود و خانواده اش و فراهم كردن هزينه ي مواد و ابزار كارش به جست و جوي كار پرداخت و سرانجام در كارگاه گليزر، از طراحان گرافيك سرشناس آمريكايي، پذيرفته شد. او به

كمك گليزر توانست به مدرسه ي هنرهاي تجسمي نيويورك نيز راه يابد. سرانجام پس از فراهم شدن اندوخته اي ارزشمندي از دانش گرافيك در سال 1360 به ايران بازگشت.

شيوا پس از بازگشت به ايران تا زمان بازنشستگي در صدا و سيما كار كرد و در دانشكده ي هنرهاي زيباي تهران، دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاد به تدريس پرداخت. پس از بازنشستگي كارگاه شخصي خود را بر پا كرد و كار آموزشي را به شيوه ي ديگري پي گرفت. اين بار به جاي اين كه او به دانشگاه برود، از دانشجويان خواست به كارگاهش بيايند و دانش گرافيك را در عمل بياموزند. اكنون قباد شيوا مدير آموزشگاه فرهنگي هنري شيوا در تهران است و به آموزش گرافيك ايراني به هنرآموزان جوان مي پردازد تا ره پويان راه او گرافيك ايراني را به پيش ببرند.

انديشه هاي گرافيكي

قباد شيوا در چند دهه فعاليت هنري خود كوشيده است آثار گرافيكي نوين با روح و فرهنگ ايراني پديد آورد و بر اين باور است كه: " ما بايد با فرهنگ خودمان در گفت و گوي گرافيك جهاني حضور داشته باشيم." او در گفت و گوهايي كه با رسانه هايي گوناگون داشته، از كم توجهي هنرمندان معاصر ايران به فرهنگ خودي گلايه كرده و چنين گفته است: " ما غافليم در كشوري زندگي مي كنيم كه آن چه در رابطه با ماست، يعني هنر ما، از منابع نفتي سرشارتر است. متاسفانه در طول تاريخ معاصر هنرمندان هيچ نگاهي به اين كشور عزيز ندارند و اين جاي تاسف است." او به هنرمندان جوان سفارش مي كند كه به فرهنگ خود فكر كنند و

آثاري پديد آورند كه برخاسته از فرهنگ بومي باشد و راهكار دستيابي به اين هدف را آزاد انديشه از قيد و بندهاي مكتب هاي بيگانه مي داند و حتي بر اين باور است كه: " ما بايد براي رسيدن به يك شناسنامه ي فرهنگي، آن قدر بدون گرافيك باشيم تا گرافيك خودمان را به وجود آوريم."

البته شيوا فقط به كار بردن عناصر هنر ايراني مانند شمسه و ترنج را در يك اثر هنري كافي نمي داند، بلكه آن اثر بايد بازتاب روح ايراني باشد. به نظر او: "وقتي اثري داراي روح ايران باشد به آن مي گويند گرافيك ايراني. همان گونه كه وقتي داراي روح لهستاني يا آلماني باشد به آن جا تعلق پيدا مي كند." او فرهنگ ايراني را فرهنگ غيرمستقيم و رازآلود مي داند و بر اين باور است كه: " اگر در آثار هنرمند رمز و راز وجود داشته باشد بدون هيچ گونه موتيف ايراني، آن اثر شرقي و به طبع ايراني است." از سوي ديگر ممكن است در يك پوستر موتيف ايراني يا خط ايراني به كار رفته باشد، اما آن اثر ايراني نباشد. چنان كه خود او مثال مي زند: "من يك پوستر دارم از يك گرافيست ژاپني كه با كتيبه اي به خط ايراني كار شده است اما هنوز هم اين اثر بسيار ژاپني است."

شيوا تقسيم بندي گرافيگ را به تجاري و هنري چندان درست نمي داند و يادآور مي شود كه چند ميليون نفر در جاي جاي جهان هستند كه روش ها و ابزار گرافيك را خوب مي شناسند و مي كوشند نياز گرافيكي مردم را در حوزه هاي اجتماعي، فرهنگي يا اقتصادي پاسخ دهند. اين دسته نمايشگاهي

براي آثار خود برگزار نمي كنند، اما كار خود را درست انجام مي دهند. اما در هر كشوري شمار اندكي پيدا مي شوند كه : " در ضمن كاري كه انجام مي دهند خواستار اين هستند كه انديشه، نگاه و حضور خود را در اثرشان بيان كنند. اين ها همان گرافيست هاي مولف هستند و دستاورد كار همين هنرمندان است كه نمايانگر جامعه، فرهنگ و جغرافياي آنان است." شيوا كوشيده است از اين دسته باشد و خوشبختانه چنين است.

به نظر شيوا كسي كه طراحي نمي داند، نمي تواند گرافيست خوبي باشد. او با هنرجويان سفارش مي كند بسيار طراحي كنند و از همان آغاز به گرافيك رايانه اي روي نياورند بلكه آن را به خدمت طراحي در بياورند. شيوا پيش بيني مي كند كه غربي ها كم كم رايانه را در كار گرافيكي كنار مي گذارند و مي گويد: " آن ها خودشان طراحي كامپيوتري را قبول ندارند و به افرادي كه مي نشينند رو به روي كامپيوتر و طراحي مي كنند به اصطلاح مي گويند: عروسك خيمه شب بازي. جالب اينجاست به تصاويري هم كه با اين سيستم بيرون مي آيد مي گويند: "فحشا ي تصويري". غرب در حالي كه خودش سازنده كامپيوتر است اما در حال حاضركوشش مي كند تا از آن فاصله بگيرد."

نگاه شيوا به هنر اسلامي نيز بسيار نو و آموزنده است. او دليل نزديكي هنر اسلامي به رياضيات و هندسه را حقيقت گرايي هنرمندان مسلمان مي داند. او در اين باره مي گويد: " تصوير شما، خود شما نيست، تصوير شما دروغي از شما است. هر چقدر تصوير ماهرانه تر باشد، دروغ ماهرانه تري است. يك گل همان گل است، اما تصويرش نه. اما يك مربع هميشه مربع است و ديگر اشكال هندسي

هم همين گونه است. به همين دليل هنرمندان اسلامي رفتند سراغ عناصر بصري كه حقيقت دارد و اين باعث شد هنر اسلامي، هندسي شود و حالا در غرب مي بينيم كه پس از هجوم فيگور طي قرن هاي متمادي، در هنرهاي تجسمي بالاخره به انتزاع رسيده اند، يعني چه بخواهيم و چه نخواهيم آن ها به انتزاع رسيدند، در صورتي كه هنر اسلامي از ابتدا چنين بود. براي مثال، ميكل آنژ در خلق اثر «روز محشر» بر سقف كليساي سيسيتن خدا را يك پيرمرد ريش دار نشان مي دهد، اما در هنر اسلامي خدا يك نقطه است كه اين به ذهنيت امروزه ما نزديكتر است و بنابراين هنر خالص تري است."

شيوا از درك نادرست غربي ها از هنر اسلامي انتقاد مي كند و مي گويد: " غربي ها چون اين هنر را درك نمي كنند، آن را تزئين ناميدند، درحالي كه اين ها بيان است نه تزئين، بياني در قالب ابزار خالص كه همان هندسه است. آن ها چه هنري را هنر تزئيني مي گويند؟ از لحاظ علمي هنري كه معماري را تغيير نمي دهد، تزئيني است. اما اگر شما كاشيكاري هاي گنبد مسجد شيخ لطف الله را برداريد، ديگر آن جلوه پيشين را ندارد. بنابراين هنر اسلامي هنري بيانگر است. در اين هنر همه شكل ها داراي معني است و فقط يك چيز تزئيني نيست. هنر اسلامي يكي از خالص ترين هنرهايي است كه بشر به آن دست يافته است."

او بر اين باور است كه هنر اسلامي بسيار نو است و فقط به دليل ناآگاهي و كم توجهي ما گرد كهنگي بر آن نشسته است. او مي گويد:" درست است كه هنر اسلامي طي قرن ها شكل گرفته، اما

بسيار مدرن است. من پژوهشگر يا تاريخ نگار نيستم و اگر به اين هنر علاقه مند شدم، به اين دليل است كه حرف آن ها پس از دويست سال، هنوز حرف امروز است و اين يعني مدرنيته. ما مدرنيته را از قديم داشته ايم. به نظر من شاهكار هنري، امضايي است كه من در مسجد جامع يزد ديدم و آن هم شكل و نحوه قرارگيري امضاي يك استاد كاشيكار بود كه در يكي از طاقي ها نصب شده بود و هنگامي كه من آن را با سواد امروز مي بينم، فكر مي كنم بسيار مدرن است. اگر خود من اين كار را انجام بدهم، به من مي گويند تو يك كانسپچواليست مدرن هستي. صحبت اصلي من در اين است كه ما تجلي هنرمندانه را از هزار سال پيش داشته ايم، اما چرا ديده نمي شود؟ شايد بايد نيكلاس شيفري باشد كه با حس كنجكاوي آن ها را ببيند و دوباره آن را عرضه كند تا ما آن را بفهميم؟ "

تعريف شيوا از مدرنيته نيز متفاوت از ديگران است. به نظر او: " مدرنيته خشت آخري است كه بايد روي خشت زيرين و با تكيه به آن نهاده شود. هر چند كه اين خشت آخر، شكل و ماده و اندازه ي خودش را داراست. تا طاقچه و سكو و زمينه اي نباشد، گلدان شما چگونه ايستايي خواهد داشت؟ گلدان معلق هم محكوم به سقوط و تكه تكه شدن است. سنت و ميراث هم مثل پديده DNA به چگونگي حضور جسمي و روحي ما شخصيت مي دهند ." او افسوس مي خورد كه در جامعه ي ما "گذشته" را مترادف "كهنگي" مي دانند و مي گويد: " اين شيوه از نگاه

بايد از اذهان محو شود. مادر كهنه نيست، مولوي كهنه نيست، مينياتور كهنه نيست، خط و خطاطي كهنه نيست، آقا لطفعلي صورتگر شيرازي هم كهنه نيست، فرش هزار نقش ما هم كهنه نيست. سماور، حافظ و ابر و باد هم كهنه نيستند. اين ها و خيلي چيزهاي ديگر گوشت و استخوان و رگ و پي ما هستند. بازگشت به خودمان، بازگشت به كهنگي نيست. "

او نمونه هاي خوبي از تازگي فرهنگ ديرين ايران دارد و از جمله گفته است: " ژرژ براك وقتي حروف و نوشته ها را به عنوان فرم با تصوير همنشين كرد و پايه هاي مكتب كوبيسم پي ريزي كرد، همان موقع گفت كه اين تداخل تصوير و حروف را از دير باز در مينياتورهاي ايراني يافته است و ما مي دانيم بين اين كشف ژرژ براك در مكتب كوبيسم و ميراث هاي مينياتوري ما دست كم 300 سال فاصله زماني وجوددارد. پس بايد به هوش باشيم و قدر ميراث هايمان را بدانيم. "

سپاس گذاري جهانيان

به روزگاري كه شيوا كار گرافيكي را آغاز كرد، گرافيك ايران تابع گرافيك لهستان بود. اما او همواره از خود مي پرسيد چرا مي گويند گرافيك لهستان، گرافيك ژاپن و نمي گويند گرافيك ايران. از اين رو تصميم گرفت گرافيك ايراني كار كند و براي نخستين بار از طغرانويسي و خط شكسته نستعليق به عنوان يك عنصر گرافيكي در پوستر پنجمين جشن هنر شيراز بهره گرفت. شگفت اين كه همين نوآوري او بسيار به چشم آمد، آوازه ي او را در جهان فراگير كرد و آن پوستر را به موزه هاي آمريكا و اروپا فرستاد. هر چند شيوه ي كار او در

كشور خودش با بي مهري برخي از هنرمندان رو به رو شد، اما زماني كه در آمريكا بود با برگزاري نمايشگاه كوشيد گرافيك ايراني را به جهانيان معرفي كند و باز هم جاي شگفتي است كه ناايراني ها بسيار زودتر از ايراني ها به ارزش گرافيك ايراني او پي بردند.

هنگامي كه شيوا در دانشگاه پرت به فراگيري دانش گرافيك مي پرداخت، خود دانشگاه نمايشگاهي بزرگ از آثار او برگزار كرد. براي آن كه بازديدكنندگان آشنايي چنداني با ايران و هنر آن نداشتند، شيوا عكس هايي از كتاب "ايران پل فيروزه اي" اثر رولف بني را به صورت اسلايد در نمايشگاه به نمايش گذاشت و هر جا كه نياز بود به بازديدكنندگان توضيح مي داد كه در كدام پوستر از آجركاري يا نقش و نگار ساختماني كه در اسلايدها مي بينند، بهره گرفته است. نمايشگاه بسيار پر شور بود و آوازه ي آن در نيويورك پيچيد تا اين كه يك روز گروهي با دستگاه هاي عجيب و غريب به نمايشگاه آمدند و صداي قباد را به عنوان يك هنرمند برجسته ضبط كردند تا با موشك و دستگاه هاي ويژه به فضا بفرستند تا اگر در سياره هاي ديگر حيات هوشمندي وجود داشته باشد، پيام نخبگان زمين را دريافت كنند.

انجمن بين المللي طراحان گرافيك(AGI)، كه در برنامه ي تازه اي 12 كتاب از آثار 12 طراح گرافيك برتر جهان را با عنوان استادان بزرگ بين المللي طراحي گرافيك(International Masters of Graphic Design) منتشر كرد، يك جلد را به قباد شيوا اختصاص داد. اين كار كه حتي براي خود شيوا نيز شگفت انگيز بود با عث شد كه شيوا با دفتر آن انجمن تماس بگيرد و دليل گزينش

خودش را به عنوان يكي از 12 استاد برتر گرافيك معاصر جهان بپرسد. چنين پاسخ شنيد: "كارهاي شما هويت مستقل و خاص دارد و شاخص گرافيك ايران است." آري، شيوا به هدفي كه از سال ها جواني پي گرفته بود، دست يافت، چرا كه مي خواست در كنار گرافيك آلمان، گرافيك لهستان و گرافيك ژاپن، از گرافيك ايران نيز سخن به ميان آيد.

سرانجام نام شيوا در ويرايش 2007 دانش نامه ي بريتانيكا به عنوان يكي از سه طراح گرافيك برجسته ي كشورهاي در حال توسعه در كنار نام يك طراح گرافيك آفريقايي و يك طراح گرافيك آرژانتيني آمد. به نظر نويسندگان بريتانيكا، آثار اين سه هنرمند پيام آور سنت و فرهنگ سرزميني آن هاست. آن ها به تحليل آثاري از شيوا پرداخته و پوستر بزرگداشت سعدي شيوا را نيز به عنوان نمونه ي برجسته اي از گرافيك ايراني چاپ كرده اند. در بخشي از آن مقاله چنين آمده است:

"طراحان كشورهاي در حال توسعه طرح هاي خود را اغلب با رويكردهايي برگرفته از كشورهاي صنعتي پديد مي آورند، اما براي برقراري ارتباط ديداري كارآمدتر آن را با سنت هاي محلي و ملي در هم مي آميزند. در سده ي بيستم ميلادي قباد شيوا، طراح گرافيك ايراني، جعبه رنگ نقاشي، خوشنويسي و صفحه آرايي نسخه هاي خطي را در كارهاي گرافيگي خود وارد كرد. كارهاي او از بسته بندي تا آگهي هاي تبليغاتي و مجله ها و روزنامه ها تا پوسترهايي براي جشن ها و همايش ها گسترده است. براي مثال، پوستر او براي هشت صدمين سالگرد تولد شاعر نامدار ايراني سعدي اين مهارت او را در به گارگيري رنگ و توانايي اش را در آفريدن تصويري باطراوت به خوبي نشان مي دهد. اين تصويرسازي هاي سبك دار، ادامه ي

سنت هاي كتاب هاي خطي ايران كهن است، اما در بافتي از ذائقه ي طراحي معاصر."

شيوا در نگاه هنرمندان

علي اصغر محتاج، نقاش و طراح گرافيك، يكي از پوسترهاي اركستر مجلسي راديو تلويزيون ايران را كه در آن يك ويولون سل تكيه كرده بر صندلي با رنگ هايي در هم پيچيده و بسيار لطيف نمايش داده شده است "لبخند ژكوند" قباد شيوا مي داند.

ليلي گلستان، نويسنده و مدير گالري گلستان، نيز همين پوستر را بسيار زيبا و هوشمندانه و دوست داشتني مي داند و سنتي و مدرن بودن كارهاي شيوا را اين گونه بيان كرده است: " كارهايش به همان اندازه سنتي اند كه مدرن. از عناصر سنت مثل درخت سرو، گل سرخ، خوشنويسي و گل و مرغ استفاده ي مدرن مي كند و چه بجا. پس من ايراني قرابت زيادي با اثر حس مي كنم و اوي غيرايراني هم رنگ و بوي اينجايي را خوب متوجه مي شود."

پرويز كلانتري، نقاش، اثرپذيري قباد شيوا را از فرهنگ ايراني اين گونه بيان كرده است:"من با چشم خودم او را ديدم كه روي فرشي كه قاليچه ي حضرت سليمان نبود بر فراز شهر به پرواز درآمد و در پروازش به انگلستان و فرانسه و آمريكا رفت و سر از نشريات بين المللي گرافيك درآورد. همان فرش خوش نقش و نگاري كه همه ي عمرش از سال هاي كودكي تا هنوز هم روي آن مي خوابد و نقش خواب هايش را روي پوسترها براي ما تعريف مي كند."

علي خسروي، طراح گرافيك، از نقش قباد شيوا در وارد كردن خط فارسي و موتيف هاي سنتي در طراحي گرافيك مدرن ايران چنين گفته است:

" آن سال ها هنرمندان گرافيك با تصور مدرن شدن و مدرن بودن، عناصر تصويري سنتي را كنار گذاشته بودند. شيوا با نگاهي دوباره و مدرن از اين عناصر تصويري استفاده كرد. از خط نستعليق براي ساختن چند پوستر به بهترين شيوه استفاده برد، كاري كه بعدها بسياري از هنرمندان از آن تقليد كردند."

كيوان سپهر، نويسنده و ناشر، اين نوآوري شيوا را اين گونه بيان كرده است: " شيوا پس از آن كه براي نخستين بار در سال 1350 ابتكار به كارگيري خط شكسته نستعليق فارسي را نه به عنوان عاملي فرعي و فقط اطلاع رسان، بلكه به سبب استفاده از توان گرافيكي و تصويري آن در يك اثر هنري كاربردي به خود اختصاص داد، اين نگاه را همچنان پي گرفت و از انرژي و جواني تنيده در تن بازمانده هاي هنر باستاني و قديم ايراني، كه به ظاهر پير و كهنه مي نمايد، بهره جست."

محسن احتشامي، طراح گرافيك، مشخص ترين بخش فعاليت حرفه اي قباد شيوا را طراحي پوستر مي داند و در اين باره گفته است: " با وجود سفارش هاي متفاوت و موضوع هاي گوناگون طي سال ها، استمرار يك حركت پي گيرانه و قابل لمس در كارهايش هويداست. رنگ نكته ي فراموش نكردني كارهاي اوست ... با وجودي كه موضوع بسياري از پوسترهاي دهه ي 1350 قباد شيوا فرامنطقه اي است، اما استفاده از طرح هاي آزاد و كاربرد پاره اي نمادهاي ايراني همچون كار با جوهرهاي دونده ي رنگي به مرور پوسترهاي اين دوره را را بومي تر و تغزلي تر كرده است."

آيدين آغداشلو، نقاش و طراح گرافيك، شيوه ي خاص كارهاي شيوا را اين گونه بيان كرده است:"شيوه كارش چنان واضح و

مشخص است كه بي تماشاي امضاي كارهايش راحت مي فهميدي كه كار اوست و نگاهش به خوشنويسي سنتي ايراني، به ويژه خط شكسته نستعليق، او را در ميان بنيادگذاران گرافيك معاصر ايران شاخص و خاص كرد."

لئوناردو دسونولي درباره ي آثار شيوا گفته است: " من به تازگي طراحي گرافيك ايران را كشف كرده ام. در آن يك شگفتي زيبا و نيرو بخش و نفسي ناگهاني حضور دارد. در دنياي مغلوب پندارهاي غربي، ما نياز به همتايي داريم كه ريشه در رسم و سنت خود داشته باشد. آثار شيوا به طور عميق بر آمده از ذائقه پارسي است."

________________________________________

منبع:

1 . جعفري، مهشيد. تا راه قلندري نپويي نشود(گفت و گو با قباد شيوا). نگاه نو، شماره ي 72 ، بهمن 1385

2 . رزمجو خوزاني، محسن. روح ايراني شيوا. نگاه نو، شماره ي 72 ، بهمن 1385

3 . جلالي، رضا. وازارلي در بقچه مادربزرگ من است(گفت و گو با قباد شيوا). روزنامه ي ايران، شماره ي 2045 ، 15 بهمن 1380

4 . ميرزايي، علي. درباره ي شيوا(نظر هنرمندان درباره ي شيوا). نگاه نو، شماره ي 72 ، بهمن 1385

5 . دالوند، احمدرضا. شيوا از سال هاي پيش تا هنوزهم. روزنامه ي ايران، شماره ي 3192 ، 25 تير 1384

صابري، فيروزه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نقاش.

تولد: 13 فروردين 1325.

درگذشت: 14 بهمن 1375، تهران.

فيروزه صابرى، فرزند اسماعيل، تحصيلات ابتدايى خود را در دبستان همام (1338 -1331) و تحصيلات دبيرستانى را در دبيرستان دكتر فاطمه سياح (1345 -1338) به پايان رساند. وى سپس در مدرسه ى آليانس فرانسز پاريس زبان فرانسه را فراگرفت و در پس از بازگشت به ايران

در دانشكده ى زبان هاى خارجى در تهران موفق به اخذ ليسانس در رشته ى ادبيات فرانسه شد.

از سال 1346 در شركت بازرگانى دولتى ايران استخدام شد. فعاليت هاى هنرى خود را از سال 1345 آغاز كرد. نمايشگاه هاى انفرادى به وى شرح زير است: گالرى خصوصى (مرداد 1365، كارهايى ملهم از موضوعات داستان هاى عاميانه هندى)؛ نگارخانه سبز (5 تا 13 شهريور 1369، تهران، كارهايى ملهم از داستان ليلى و مجنون نظامى)؛ كنگره ى بين المللى بزرگداشت نهمين سده ى تولد حكيم نظامى (دانشگاه تبريز، كارهايى ملهم ازداستان ليلى و مجنون نظامى)؛ نگارخانه سبز (21 تا 28 آذر 1371، تهران، كارهايى ملهم از حكايات مثنوى مولوى)؛ گالرى هنرهاى تجسمى فرهنگسراى بهمن (1 تا 15 ارديبهشت 1372، تهران، مجموعه اى از آثارش در دوران هاى مختلف)؛ نگارخانه ى برگ (3 الى 13 تير 1374، تهران، كارهايى ملهم از حكايت قرآنى يوسف و زليخا). نمايشگاه هاى جمعى او به شرح زير است: اولين نمايشگاه دو سالانه ى نقاشى ايران (28 آبان تا آذر 1370، موزه ى هنرهاى معاصر، در اين نمايشگاه تابلوى «ليلى و مجنون» او برنده ى جايزه ى ويژه شد)؛ نمايشگاه آثار نقاشى هنرمندان معاصر ايران (6 تا 12 مرداد 1372، نگارخانه ى برگ)؛ دومين نمايشگاه دو سالانه ى نقاشى ايران (6 آذر تا 18 دى 1372، موزه ى هنرهاى معاصر)؛ اولين نمايشگاه تجلى احساس (1373، فرهنگسراى نياوران)؛ سومين نمايشگاه دو سالانه ى نقاشى ايران (20 آبان تا 29 دى 1374، موزه ى هنرهاى معاصر)؛ دومين نمايشگاه تجلى احساس (1374، فرهنگسراى نياوران)؛ نگارخانه ى كيش؛ نمايشگاهى به همراه آثار پريوش گنجه اى (جزيره ى كيش، ارديبهشت 1376).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صادقي افشار

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1018 / 1017 -940 / 933 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به صادقى. معروف به صادقى كتابدار.

از بزرگان ايل خدا بنده لو بود كه در نزديكى محله اى به نام ورجو يا ويجويه ى تبريز به دنيا آمد. بيست ساله بود كه پدرش كشته شد. پس از آن مدتى با اميرخان موصول و بدرخان و سكندر خان افشار به سر مى برد. در عهد شاه اسماعيل دوم به كتابخانه ى دولتى راه يافت و در زمان سلطنت محمد خدابنده و شاه عباس كبير منصب كتابدارى را عهده دار بود. تا آن كه عليرضا عباسى در حدود 1007 ق اين منصب را از او گرفت، ولى صادقى تا آخر عمر، مواجب كتابدارى را از ديوان اعلى دريافت مى داشت. صادقى در نظم و نثر فارسى و تركى مهارت داشت و از دوران جوانى نيز به هنر نقاشى و طراحى علاقه ى زيادى نشان مى داد و از شاگردان استاد مظفر على هروى نقاش محسوب مى شد. وى در هنر خطاطى نيز دست داشت و به روايتى شاگرد مير على هروى بود. او در 1010 ق، در اصفهان، تأليفات خود را جمع آورى و تدوين نمود و شرح حال مختصرى بر آنها نوشت. اثر معروف وى «مجمع الخواص»، به زبان تركى جغتايى است كه شرح حال بسيارى از شاعران معاصر خود را در آن آورده و از آن معلوم مى شود كه سفرهاى بسيارى به شهرهاى مختلف كرده است. از ديگر آثار وى: «زيده الكلام»؛ مثنوى «فتح نامه ى عباس نامدار»؛ منظومه ى «قانون الصور»، در نقاشى؛ «ديوان» غزليات پارسى و تركى؛ مقالات و حكاياتى موسوم به «شرح حال منظوم»؛ مثنوى «سعد و سعيد»؛ مجموعه ى «منشأت و مكاتبات»، به فارسى و تركى؛ «تذكره الشعرا»يى مشتمل بر رباعيات معمايى؛ «حظيات». از آثار نقاشى او: تصوير مردى

كه در شيوه ى اصفهان ترسيم شده و در پشت سرش، درخت پرحالتى جلب نظر مى كند، با رقم: «صادقى افشار»؛ تصوير زن زيبايى در شيوه ى فرنگى كه دستارى از گردنش آويزان است، با رقم: «راقمه صادقى كتابدار 1015»؛ تصوير رستم، پهلوان قديمى ايران، كه كلاه پردار سفيد به سر گذاشته و ديو تيره رنگ سهمناكى را به قتل مى رساند و رقم «صادقى» دارد. در «احوال و آثار نقاشان» به هشت اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (72 -71 / 1)، احوال و آثار نقاشان (1466 / 3 ،283 -265 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (577 / 5)، تاريخ اصفهان (302 -298)، تاريخ تذكره هاى فارسى (623 -621 ،140 -132 / 2)، تاريخ نظم و نثر (827 ،458 -457)، تاريخ هنرهاى ملى (850 -848 / 2)، تذكره ى نصرآبادى (41 -39)، حماسه سرايى در ايران (368)، خوشنويسان و هنرمندان (106)، دانشمندان آذربايجان (213 -212)، دايره المعارف فارسى (1548/ 2)، الذريعه (31 / 23 ،27 / 2 ،205/ 19 ،109 / 16 ،184 / 13 ،582 -581 / 9)، ريحانه (405 / 3)، عالم آراى عباسى (175 / 1)، فرهنگ سخنوران (539 -538)، كارنامه ى بزرگان (180 -179)، گلستان هنر (164 -152)، لغت نامه (ذيل/ صادقى كتابدار)، مجمع الخواص (مقدمه، 317 -314)، مولفين كتب چاپى (514 / 3).

صباحي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 982 ق)، نقاش و طراح. هنرمند نازك قلم فلزات سخت بود كه در ترسيم نقوش مختلف اسليمى دست پرقدرت داشت. از آثار رقم دار وى، تزيين پرمهارت و استادانه ى جام مسى بزرگى است كه به نقوش موزون و دقيق پرمايه انجام يافته و در حواشى و كناره ى بالايى

آن، اشعارى به خط نستعليق ديده مى شود و در لبه ى جام رقم نهاده: «صاحبه محمد، عمل صباحى 982).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (284 / 1).

صبوري تبريزي، محمد حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر، نقاش و مذهب. وى از شاعران مكتب وقوع و از منجمان عهد شاه عباس صفوى (1038 -996 ق) است كه به حسن اشعار و مكارم اخلاق و طرز غزل از امثال خود ممتاز و در فن نقاشى و تذهيب نيز سرآمد بود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ «رساله اى در تقويم»، در چهار فصل، كه آن را براى پير بداق خان پرناك و به نام شاه عباس صفوى تدوين كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (128 / 1)، احوال و آثار نقاشان (284 / 1)، تاريخ نظم و نثر (700)، دانشمندان آذربايجان (228 -227)، الذريعه (597 / 9)، سخنوران آذربايجان (482 -477)، فرهنگ سخنوران (551)، لغت نامه (ذيل/ صبوى)، مكتب وقوع (277 -269)، هفت اقليم (247 -246 / 3).

صحاف، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صحاف هنرمند كه حقا صد مرد هنرمند در يك تن، و مجمع الصنايع هنر صحافى و نقاشى و طراحى و مذهبى و خوش نويسى و سوخت سازى و معرق سازى چرمينه، و ساختن فانوس هاى فنرى قديم، و تعبيه ى انواع رنگ و روغن هاى نقاشى و امثال آن بوده، و نمونه ى خطوط ثلث وى در سر درب مسجد صفا محله ى شهشهان مورخ 1290، و سر درب مسجد ركن الملك در تخت فولاد با امضاى محمدتقى بن محمد ابراهيم اصفهانى موجود است. وفاتش حدود سال 1337 مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صحافباشي، فضل الله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش و مذهب. ملقب به صحافباشى. از نقاشان عهد مظفرالدين شاه قاجار بود و شايد لقب خود را از او دريافت كرده باشد. در معرق سازى و تذهيب و نقوش ابتكارى و تجليد استادانه نسخه هاى خطى و تعمير و ترتيب صفحات آب ديده و از بين رفته كتابها، مهارت استادانه اى داشت و صحاف باشى آستان قدس رضوى بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (515 / 2).

صديقي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طراح، نقاش، پيكرتراش.

تولد: 1276، تهران (محله ى عودلاجان).

درگذشت: 20 آذر 1374، تهران بيمارستان آبان.

ابوالحسن صديقى، فرزند ميرزا باقر صديق الدوله نورى، در هفت سالگى در مدرسه ى اقدسيه و پس از آن در مدرسه ى آليانس تهران درس خواند. در آخرين سال تحصيلى به خاطر علاقه به نقاشى، مدرسه ى آليانس را رها كرد و در مدرسه ى كمال الملك به فراگيرى نقاشى پرداخت. وى از شاگردان كمال الملك در نقاشى بود كه پس از پايان دوره ى نقاشى به مجسمه سازى روى آورد و خود به پيكرتراشى مشغول شد.

صديقى در سال 1307 به اروپا رفت و بيش از چهار سال در مدرسه ى هنرهاى زيباى پاريس در رشته ى پيكرتراشى به تحصيل مشغول شد. وى در سال 1311 پس از بازگشت به ايران، با حكم كمال الملك رياست مدرسه ى صنايع مستظرفه را (كه بعدها مدرسه ى هنرهاى زيبا نام گرفت) بر عهده گرفت. بعد در ايجاد اولين مدرسه ى معمارى در سال 1318 با كمك مدرسان خارجى در محل كنونى سازمان برنامه (ميدان بهارستان) كوشش كرد و بعد با همكارى استاد على محمد حيدريان و مهندس محسن فروغى و آندره گدار در نيمه ى دوم سال 1319 در ايجاد «هنركده» در مدرسه ى مروى، واقع در نزديكى ميدان شمس العماره شركت كرد.

اما پيش از آن كه هنركده به محوطه ى دانشگاه تهران منتقل شود، از همكارى كناره كيرى كرد و از آن پس تنها به كار پيكرتراشى پرداخت و علاوه بر مجسمه ى معاريف ايران، آثارى از صورت بستگان و نزديكان خود (بين سالهاى 1303 تا 1337) و همچنين نقش برجسته نماى وزارت دادگسترى (1321)؛ صحنه هايى از شاهنامه ى فردوسى در زروخانه ى بانك ملى ايران (1325)؛ مجمسه ى عدالت در وزارت دادگسترى (1333) و باز صحنه هايى ديگر را به وجود آورد. در بين طرح ها و نقاشى هايى كه در كتاب آثارش چاپ شده، چهره اى از حافظ نيز مشاهد مى شود كه به دلايلى به تنديس تبديل نشده است.

از آثار ديگر اوست: مجمسه ى ايستاده ى سعدى در شيراز (1330)؛ مجمسه ى ايستاده از ابن سينا از سنگ مرمرين در همدان (1333)؛ مجسمه ى ايستاده ى فردوسى از سنگ مرمر در تهران (1312)؛ مجمسه ى نشسته ى فردوسى از سنگ مرمر در شهر توس (1347)؛ تنديس ميرزا تقى خان اميركبير (1322 و 1355)؛ رستم (1325)؛ مجسمه ى نادر در باغ نادرى در توس مشهد (1335)؛ كمال الملك (1347)؛ مجسمه ى نيم تنه از عمر خيام در پارك لاله تهران (1349 و 1354)؛ يعقوب ليث (1365) و سياه نى زن يا حاج مقبل، دو نيم تنه چپ و راست از يك سياه مراكشى؛ نيم تنه از يك دوره گرد پير؛ نيم تنه ابوالقاسم مستخدم استاد كمال الملك، نيم تنه استاد كمال الملك، و تمام تنها از برادرزاده ى خود ايشان و نيم تنه ى ننه حسين خدمتكار. وى همچنين تنديس هايى را به سفارش برخى از نهادها از جمله بانك سپه، بانك ملى ايران، بانك مركزى، دانشگاه تهران، سازمان تربيت بدنى، وزارت نفت، شهردارى تهران، جمعيت هلال احمر خلق نمود.

از جمله جوايز و نشان هايى كه به وى اهداء شد،

مى توان از نشان درجه ى يك و لوح تقدير انجمن شرق شناسان فرانسه (پاريس)؛ مدال طلاى درجه يك هنر از دولت بلژيك (1957)؛ ديپلم افتخار و نشان هنر از سوى دولت فرانسه توسط رييس آكادمى فرانسه (1959)؛ نشان درجه ى يك هنر از رييس جمهورى ايتاليا (1792) نام برد. كيسيون ملى يونسكو نيز همت محمد پارسى و هادى سيف كتابى در سال 1373 در آخرين سال حيات او به پاس خدماتش چاپ و منتشر كرد و استاد در 98 سالگى توانست پيش از فوت، آثارش را يك جا و در مجلدى مشاهده كند.

استاد صديقى در 20 آذر 1374 در بيمارستان آبان تهران درگذشت و در قطعه ى هنرمندان (قطعه ى شماره ى 88) بهشت زهرا به خاك سپره شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صفايي قايني، عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1308 ق)، خطاط، نقاش، طبيب و شاعر، متخلص به صفايى. از سادات حسينى قاين بود كه در اصفهان سكونت داشت. وى شعر مى گفت و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. صفايى در نقاشى نيز دست داشت و در شيوه هاى ايرانى و فرنگى نقش مى آفريد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ يك نسخه غزليات و، به قلم نستعليق و شكسته نستعليق خوش، با رقم: «بجهه تقديم... على رضا الحسنى القايينى الطبيب المتخلص به صفائى... سنه ى 1308»؛ جلد روغنى مثنوى زيبايى كه خط آنرا برادرش،محمد على قاينى به اين رقم نوشته است: «رقم كمترين اقل السادات عليرضا بن محمد اسمعيل الحسنى القاينى». مولف «احوال و آثار نقاشان» قلمدانى از وى ديده است كه در روى آن، تصوير كالسكه اى است، با رقم: «كمترين عليرضا الحسينى القاينى سنه 1205»، كه احتمالا صحيح اين تاريخ 1305 ق است. در «الذريعه» و «بزرگان قائن»

تخلص صاحب عنوان، صفا ذكره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (463 / 2)، احوال و آثار نقاشان (384 / 1)، بزرگان قائن (279 -277)، الذريعه (609 / 9).

صفر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. هنرمند زيبانگار كاشيها بود و در زمان ناصرالدين شاه قاجار (1313 -1264 ق) فعاليت مى كرد. از آثار وى، دو كاشى زيبا موجود است كه به صورت برجسته و لعابى عمل آمده و بر روى يكى از كاشيها، تصوير چهار شاهزاده ى دربارى كه هر كدام به شيوه ى دوران صفوى لباس پوشيده اند، ديده مى شود و بر روى كاشى ديگر، تصوير دو زن و مرد جوان كه سوار بر اسبهاى سفيدى شده و لباس دوران صفوى پوشيده اند، نقش بسته است، با رقم: «عمل استاد صفر على».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1466 / 3).

صفوي، بهرام ميرزاي، ابوالفتح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(956 /955 -923 ق)، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر. متخلص به بهرام و بهرامى. ملقب به ظهيرالدين. وى برادر كهتر شاه طهماسب اول و شاهزاده اى دانشمند و هنرمند و هنرپرور بود كه در شيوايى كلام و شعر و معما سررشته داشت. از هنر نقاشى و موسيقى نيز بهره مند بود و از خطوط، نستعليق را خوش مى نوشت. بهرام ميرزا، مدتى از جانب برادر حكمرانى همدان را داشت و در جوانى، در حالى كه بيش از سى و سه سال نداشت، درگذشت. از آثار وى: يك قطعه نستعليق سه دانگ جلى خوش، كه عنوان يك تصوير است، با رقم: «براى فقيرالحقير ساخته شد، العبد بهرام الحسينى»؛ يك قطعه به قلم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه بهرام بن اسمعيل الحسينى، نقل از خط سلطان محمد نور»؛ يك عنوان تصوير ديگر، با رقم: «... كتبه العبد بهرام بن اسماعيل حسينى بدارالسلطنه تبريز فى سنه ى 934»؛ قطعه اى در يك مرقع، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «كتبه بهرام»؛ قطعه اى

در يك مرقع به قلم دودانگ و نيم دودانگ خوش، با رقم: «مشقه بهرام الصفوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (49/1)، احوال و آثار خوشنويسان (104 -103 /1)، احوال و آثار نقاشان (106/1)، پيدايش خط و خطاطان (102 -101)، تاريخ ادبيات در ايران (139/4)، تاريخ موسيقى (391/1)، تاريخ نظم و نثر (827 ،455 -454)، تحفه سامى (12 -11)، تذكره ى روز روشن (123)، تذكره ى شعراى آذربايجان (98 -97 /2)، دانشمندان آذربايجان (73 -72)، الذريعه (147/9)، روضةالسلاطين (73 -71)، الذريعه (147/9)، روضةالسلاطين (72 -71)، عالم آراى عباسى (110 ،99 ،74 ،73 ،72 ،60 ،58 ،44 /1)، فرهنگ سخنوران (149 -148)، كاروان هند (973 -972 /2)، گلستان هنر (چهل و يك، 139 -138)، لغت نامه (ذيل/ بهرام ميرزاى صفوى)، مجمع الخواص (22)، مجمع الفصحا (30/1).

صميمي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1293 ش)، نقاش. در مشهد به دنيا آمد. سالها در موناكو ساكن بود و به خلق آثار هنرى اشتغال داشت و در مونت كارلو درگذشت. از آثار عالى اين هنرمند، تصوير ملكه ى سابق موناكو است كه خود نقاش نيز با قلم مو و تخته رنگ در كنار تصوير ملكه نقش شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1457 / 3).

صنعتي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد علي اكبر صنعتي در سال 1295 ش در كرمان به دنيا مي آيد وازآغاز كودكي تا اواخر زمان درگذشت خود يعني بهار 85 منشاءخدمات و آفرينش هاي بزرگ و ماندگار در فرهنگ و هنر ايران بود . علي اكبر از همان كودكي ذوق نقاشي را در خود احساس مي كند. سرانجام پس از تحصيلات ابتدايي حاج اكبر او را نزد پسرش به تهران مي فرستد. طي 12 سال درمدرسه كمال الملك نزد استادان نام آوري چون ابوالحسن خان صديقي ، علي محمد حيدريان ، حسين خانشيخي و علي رخسار آمورش مي بيند.

در سال 1319 به درجه ليسانس در نقاشي نائل مي شود در همان سال به كرمان مي آيد و برحسب وظيفه واداي دين نسبت به پرورشگاهي كه در آن پرورش يافته بود تعداد 40 تن از كودكان يتيم پرورشگاه راانتخاب نموده و به آنها تعليم نقاشي مي دهد كه تعدادي از آنها در اين زمينه به موفقيت دست يافتند. درسال 1324 به تهران مي رود و با كوشش عبدالحسين صنعتي زاده موزه اي در ميدان توپخانه ساخت هو به شير خورشيد واگذار مي كند . اين موزه به عنوان اولين موزه مردمي در سال 1325با برگزاري نمايشگاهي

افتتاح و با استقبال بسيار زيادي روبرو گرديد. مجموعه هايي از مجسمه هاي انسان و حيوان و اشياء , در پرداختي واقع گرايانه و در اندازه هايي تا چندين برابر اندازه طبيعي , با شرح و تفسير ونام ها روايات,اسطوره ها و قصه هاي بسيار مشهوري كه الهام بخش آنها بوده اند از جمله آثار اين موزه هستند . ديگري نيز در سال 1330 در خيابان كالج توسط وي داير شد كه تمامأ اختصاص به نمايش آثار خود استاد داشت. كه برخي از آن آثار در مهرماه 1356 جهت افتتاح موزه كرمان به اين شهر منتقل شدند.

در سال 1352 ش عبدالحسين صنعتي زاده پسر حاج اكبر از دنيا مي رود و چهار سال بعد از مرگ وي با كوشش نوه حاج اكبر (همايون صنعتي زاده ) و جمعي از دوستداران هنر موزه هنرهاي معاصر (موزه صنعتي ) افتتاح ميگردد. در اين موزه تعدادي از تابلوها ومجسمه هاي استاد نمونه هاي ارزنده ديگري از آثار هنرمنداني مانندكمال الملك و شاگردان او و همچنين ساير هنرمندان معاصر ايراني و خارجي به صورت دائم به نمايش گذارده گرديد. آنچه مسلم است به خاطر نيت پاك و خيرخواهانه و خدمات ارزنده و انساني حاج اكبرصنعتي زاده و بزرگداشت و احترام نيم قرن هنرآفريني و خلاقيت هنري استاد سيدعلي اكبر صنعتي اين محل دائر مي شود كه هنوز هم با توجه وسيع شيفتگان استاد و هنر او مواجه است .

صنعي نيشابوري، مير صنعي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 976 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. از سادات نيشابور بود. صادقى كتابدار از شاگردان صنعى در فن شعر است و در محضر وى رسائل شعر را آموخت.

او در فن علاقه بندى استاد بود و از زنگ و افشان كاغذ و همچنين از سرنج و سفيداب و لاجوردشويى نيز اطلاع داشت و همه خطوط، بويژه نستعليق را خوب مى نوشت. مؤلف «فرهنگ سخنوران» صنعى را از شاگردان مير عبدالحى استرآبادى مى داند و با «آتشكده ى آذر» سال فوت وى را 972 ق نوشته اند. در «آتشكده ى آذر» نام وى مير صفى الدين آمده و شايد به اين دليل او را صفى نيشابورى هم گفته اند. صنعى در تبريز درگذشت و قبرش در جوار مسجد جهانشاه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (695 -694 / 2)، احوال و آثار خوشنويسان (331 / 2)، احوال و آثار نقاشان (287 / 1)، تاريخ نظم و نثر (502)، تحفه سامى (383 -382 ،75)، تذكره ى روز روشن (480)، الذريعه (619 / 9)، فرهنگ سخنوران (565 ،562)، لغت نامه (ذيل/ صنعى، صفى)، مجمع الخواص (87 -86 ،76 -74)، مطلع الشمس (182 / 3 ،437 / 2).

صنيع

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 14 اسفند 1366.

ملك صنيع از خوشنويسان و نقاشان و علاقه مند به شعر و ادب بود، او مردى روشن ضمير بود و گاهى به هر يك از اعضاى كانون، اثرى از خط و نقاشى خود را به عنوان يابود، هديه مى داد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صنيع الزمان، محمد باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. ملقب به صنيع الزمان. وى مذهب نازك قلم و شيرين كار دوره ى ناصرى بود. صنيع الزمان در تشعير و حل كارى و ترصيع و گل آرايى مهارت داشت و انواع تزيينات متداوله را به خوبى انجام مى داد. از آثار وى آينه اى است كه به انواع آرايش تذهيبى جلب نظر مى كند. در وسط قاب آينه، تصوير گل بزرگى است كه به حل كارى انجام يافته و حواشى آن نيز، به انواع تذهيب و تشعير زيبا آذين گشته با رقم: «ذهبه محمد باقر الموسوى الملقب به صنيع الزمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (669/ 2).

صنيع السلطان، عطاء الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1326 ق)، نقاش. وى نقاش رنگ و روغن دوره ى مظفرالدين شاه بود، و ممكن است از طرف اين پادشاه ملقب به صنيع السلطان شده باشد. صنيع السلطان در شبيه سازى دست داشت و صورت رجال و مشاهير معاصر خود را به رنگ و روغن مصور مى ساخت. از آثار وى: تصوير رنگ و روغنى جوانى كمال الملك است كه شابهت زيادى به استاد دارد، با رقم: «عطاءاله صنيع السلطان ع- 1326 -1»؛ دو تصوير رنگ و روغن از صورت حكيم تولوزان فرانسوى كه رقم يكى بسان امضاى تصوير كمال الملك است و ديگرى رقم ساده اى دارد: «صنيع محرم 1326».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (357 / 1).

صنيع الملك، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1229 - ح 1283 ق)، نقاش. ملقب به نقاش باشى و صنيع الملك. مشهور به ابوالحسن ثانى. بزرگترين نقاش عصر قاجاريه است. وى نواده ى قاضى عبدالمطلب غفارى كاشانى است. پس از فراگرفتن هنر نقاشى در ايران، به تشويق حسينعلى خان نظام الدوله مشيرالممالك، به ايتاليا سفر كرد و چند سالى در موزه هاى فلورانس و رم به فراگيرى نقاشى پرداخت و اغلب به كار كپى كردن آثار اساتيد فن مشغول بود. پس از بازگشت در 1273 ق، هفت پرده نقاشى از صف سلام ناصرالدين شاه، شامل هشتاد و چهار صورت از شاهزادگان و رجال و غيره را به دستور ميرزا آقاخان نورى در تالار نظاميه كشيد. صنيع الملك مؤسس اولين مدرسه ى نقاشى در ايران است و چون در فن نقاشى و صنعت چاپ نيز مهارت بسزايى داشت، در 1277 ق رياست دار الطباعه ى دولتى و انتشار روزنامه ى «وقايع اتفاقيه» را به وى محول نمود و صنيع الملك پس از مدتى عنوان روزنامه را به

«روزنامه ى دولت عليه ى ايران» تغيير داد. ابوالحسن رد شبيه سازى و چهره پردازى دستى توانا داشته و در نقاشى قلمدان شيوه ى مخصوصى از خود نشان داده است. ناصرالدين شاه فن نقاشى را نزد او آموخت و كمال الملك غفارى، نقاش معروف، برادرزاده ى وى بود. از ديگر آثار اين هنرمند: تصاوير كتاب «الف ليله و ليله» كه از شاهكارى هاى اوست؛ پنج تصوير آبرنگ در كتاب مثنوى «شيرين و فرهاد» وحشى بافقى؛ شمايل حضرت على (ع)؛ تصوير رنگ و روغنى محمدشاه، با رقم: «چاكر جان نثار ابوالحسن ثانى غفارى تاريخ 1258»؛ تصوير آبرنگى شبيه ميرزا عبدالله خان متسوفى، با رقم : «اثر ابوالحسن نقاشباشى كاشانى غفارى 1273»؛ كارت پستال چاپى از عمله ى طرب كه مرزا على اكبر تارزن در وسط تار مى زند و عده اى در اطراف ديده مى شوند، با رقم: «صورت مجلس مرحوم آقا على اكبر است كه در 1273 ميرزا ابوالحسن خان صنيع الملك كشيده»؛ تصاوير روزنامه ى «دولت عليه ى ايران»، كه در دو سه جا با رقم «ابوالحسن» آمده. در «احوال و آثار نقاشان» به چهل اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (34 -23 / 1)، تاريخ برگزيدگان (489 -488)، تاريخ جرايد (333 -331 / 4)، تاريخ هنرهاى ملى (957 -955 / 2 ،584 -583 / 1)، دايره المعارف فارسى (3037 ،1581 / 2)، شخصيتهاى نامى (296 -295)، شرح حال رجال (42 -41 / 1)، فهرست روزنامه هاى موجود در كتابخانه ى مركزى آستان قدس رضوى (156 -155)، كارنامه ى بزرگان (344 -343)، گلستان هنر (پنجاه و يك)، هنر قلمدان (129 -128).

صنيع همايون اصفهاني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1340 -1276 ق)، نقاش، مذهب و قلمدان ساز. ملقب به صنيع همايون. وى نواده ى آقا نجفعلى نقاشباشى

است كه در اصفهان چشم به جهان گشود. او در ابتداى كار از پدر هنرمندش فيضها برد و بعد در خدمت ميرزا آقا امامى و محمد باقر سميرمى و ساير استادان ديگر به كس هنر اشتغال داشت. صنيع همايون در صورت سازى و چهره پردازى نازك قلم و در گل و مرغ و منظره پردازى پراعتبار بود و در تذهيب و آبرنگ مهارت داشت و اغلب قلمدان و قاب آينه و جلد كتاب مى ساخت. سبك او متأثر از شيوه ى عباس شيرازى و محمد ابراهيم اصفهانى، ولى در عين حال متمايز از آن دو استاد است. از آثار وى: قلمدان تابوتى بزرگى كه در داخل مداليون رويه اش، تصوير زنى است كه به متكايى تكيه داده و در دو دماغه قلمدان، صورت شير ارائه شده، با رقم: «عبدالحسين صنيع همايون 1338»؛ قلمدانى با تصاوير دخترانى با آرايش زنان فرنگى، بر رويه ى قلمدان تصوير شده و در زمينه ى آن، منظره ى سرسبز درختان و كوهسارهاى فرح افزا ديده مى شود، با رقم: «عبدالحسين صنيع همايون 1324»؛ تصوير رنگ و روغنى مجلس پذيرايى شاه طهماسب از همايون شاه با رقم: «عمل كمترين صنيع همايون».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (321 -320 / 1)، تاريخ اصفهان (337 -335)، تاريخ هنرهاى ملى (1030 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (158 -157).

صنيع همايون، رضي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1322 ق)، نقاش و مذهب. ملقب به صنيع همايون. از اهالى طالقان بود كه در مجمع الصنايع تهران حجره اى مخصوص به خود داشت و به خلق آثار بديع مى پرداخت. وى از هنرمندان طراز اول و بلندپايه ى زمان ناصرالدين شاه است كه آثار بسيار خوبى در تذهيب و نقاشى پديد

آورده و در هنر ميناسازى نيز دست داشته است. ميرزا رضى در آرايش و تلفيق گلها، با صورتهاى انسانى و تصوير پرآذين جمع حيوانات به طلا و حل كارى بى همتا بود و شبيه سازى و چهره پردازى را خوب مى دانست. او تا زمان مظفرالدين شاه زنده بود. از آثار وى: ميز فولادى نفيسى كه از استادانه ترين آثار تذهيبى اوست و در رويه ى اين ميز كه در شيوه هاى متنوع و پيچيده ى تذهيب ترسيم شده، با رقم: «اقل چاكران رضى»؛ قلمدان مذهب و عالى كه تصويرى در رويه دارد، با رقم: «رضى صنيع همايون»؛ جلد كتابى كه در رويه ى آن، انواع تذهيبها به تردستى انجام يافته، با رقم: «در مجمع الصنايع دولتى مباركه- اقل چاكران رضى مذهب سنه 1299»؛ شاهكار ديگر او كه بر روى تخته اجرا شده، تذهيب زمينه و كناره خطوط مظفرالدين شاه است كه تذهيب اطراف به رنگ لاجوردى بوده و برگهاى خوشه انگورى خوش منظر و گل و برگهاى مزين در كنار دست نوشته ها جلب نظر مى كند، با رقم: «اقل چاكران رضى صنيع همايون»، كه اصل متن بر روى تخته چنين نوشته شده: «هو- اين مشق را كه روى اين تخته نوشته مى شود يادگار قصر صاحب قرانيه است... جمادى الثانيه 1322...«. چهار اثر ديگر اين هنرمند در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (207 -206 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (1001 -1000 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و سه)، هنر قلمدان (125).

صنيع الملك

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع. پرورده پادشاهى (كشور)) ابوالحسن بن (ميرزا) محمد بن (ميرزا) ابوالحسن بن قاضى عبدالمطلب غفارى كاشانى نقاش معروف ايرانى (ف. 1281 ه.ق.) جد وى ابوالحسن نقاش مؤلف «تاريخ

گلشن مراد» است، و او چون علاقه و شوقى تام به نقاشى داشت، در اواسط سلطنت محمد شاه قاجار به يارى حسينعلى نظام الدوله به ايتاليا رفت و در آنجا به آموختن نقاشى پرداخت. در اواخر پادشاهى محمد شاه به ايران بازگشت و به سمت نقاشباشى دربار منصوب و مورد توجه گرديد. در سال 1273 ه.ق. مورد تشويق ناصرالدين شاه واقع شد و يك جعبه سنگ نقاشى طلا كه در وسط آن گل الماس گرانبهائى قرار داشت بدو اعطا شد. در سال 1277 ه.ق. به رياست دارالطباعه دولتى منصوب گرديد و روزنامه دولتى از اين زمان به تصاويرى به قلم ابوالحسن خان منتشر مى شد. در سال 1278 لقب «صنيع الملك» يافت و مأمور تأسيس مدرسه نقاشى گرديد. در سال 1279 با اعطاى يك قطعه نشان سرتيپى و حمايل آن مفتخر شد و دو سال بعد در 54 سالگى درگذشت. از آثار مهم او، صف سلام ناصرالدين شاه در تالار نظاميه است كه تا چند سال پيش در سالن عمارت «لقانطه» نصب بود، و پس از خراب كردن آن عمارت به موزه ايران باستان منتقل شد (كارنامه بزرگان ايران)

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

صنيع الممالك زرگرباشي، عليقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1333 -1258 ق)، نقاش و طراح. ملقب به صنيع الممالك. وى پدر دكتر شيخ محمدخان احياءالملك است كه در اوايل عمر از محصلين و طلاب و از شاگردان حاج شيخ عبدالنبى مجتهد نورى بوده و علوم قديمه را خوب مى دانسته است. در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه، قسمتى از امور زرگرى دولت به او محول شد و بعد ملقب به زرگرباشى و صنيع الممالك گرديد. در زمان سلطنت مظفرالدين شاه تمام كارهاى صندوقخانه كه مربوط به

جواهر و زرگرى بود به او محول شد. صنيع الممالك در تهران درگذشت. از آثار وى شمشير جواهرنشانى است كه به سفارش امين السلطان اتابك و جهت تقديم به ناصرالدين شاه قاجار، تهيه و مرصع گشته، با رقم: «به مبارك و ميمنت... در زرگرخانه مباركه تمام شد. ميرزا علينقى زرگرباشى 1306». در «احوال و آثار نقاشان» مدخلى تحت عنوان صنيع الممالك زرگرباشى آمده است كه با توجه به اثر و زمان حيات وى، احتمال مى رود كه با صاحب عنوان يكى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (403 ،287 / 1)، شرح حال رجال (501 -500 / 2).

صنيعي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. هنرمند گمنام دوره ى ناصرى بود كه در قلمدان سازى و كارهاى روغنى دست داشت. از آثار وى قلمدان زيبايى است كه در رويه ى آن تصايور چند دختر جلب نظر مى كند و فرشته اى با پرهاى طلايى خود رد مقابل آنها نشسته و با آنها صحبت مى كند. در طرفين صحنه وسط، دو درخت موزون كه يكى برگهاى سبز و ديگرى زرد پاييزى دارد ديده مى شود و در جنب آنها مجلس پرحالت شيخ صنعان و دختر ترسا در نازك قلمى استادانه تصوير شده، با: «رقم صنيعى 1270».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (288 -287 / 1).

طاهر علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، نقاش فلزات. هنرمند نقش آفرين بر روى فلزات سخت بود. از آثار وى، آفتابه يا مشقفه ى برنجى است كه در رويه ى آن تزيينات متنوع اسليمى با تلفيقى از خطوط كوفى ترتيب يافته، با رقم: «عمل طاهر على».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1467 / 3).

طاهرزاده، بهزاد، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1331 ش)، نقاش. در تبريز به دنيا آمد و خود را از خاندان بهزاد مى دانست.وى تا 1324 ش رياست هنرهاى ملى و كارگاهها را بر عهده داشت و خود، رشته ى نقاشى قالى و تذهيب و مينياتور را تدريس مى كرد و گاهى نيز به تعليم نقاشى رنگ و روغن مى پرداخت. او سپس به تركيه رفت و در آكادمى هنرهاى زيباى استانبول مشغول كار شد و بيشترين نسخه هاى خطى موزه ى توپ قاپوسراى تركيه را كه داراى مينياتورهاى فرسوده بود، تعمير و بازسازى كرد. وى در تبريز مدفون است. از آثارش تابلوى رنگ و روغنى است كه برداشتى از بيت (بتى چون ماه زانو زد) است؛ مينياتور شكارگاه خسرو پرويز؛ كپى استادانه اى از مينياتورهاى قديمى عثمانى، با رقم: «حسن طاهره زاده».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1449 -1448 / 3).

طباخ هروي، عبدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 880 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. در هرات به دنيا آمد. بدان جهت به او طباخ گفته اند كه پدرش شغل آشپزى داشت و عبدالله در دكان پدر مشغول كار بود. اغلب تذكره نويسان او را در اقلام سته شاگرد جعفر تبريزى دانسته اند. در خط نستعليق نيز مهارت داشت و در خط ثلث پيروى ياقوت مى كرد. به قول مؤلف «گلستان هنر» وى در زرافشانى و وصالى نيز دست داشته و اكثر كتيبه هاى عمارات هرات، خصوصا گازرگاه و مشهد به خط اوست. گويند وى ابتدا در هرات به تحصيل علوم پرداخت، آن گاه به بغداد رفت و چون در آنجا نيز از كسب معلومات فراغت يافت به هندوستان رفت و در خدمت پادشاه زمان و وزرا مقامى عالى يافت و در شعر نيز قصيده سرا بود. مرگ عبدالله

در هرات اتفاق افتاد. از شاگردان او، حافظ فوطه اى، محمود كاتب و عبدالله بيانى معروف به خواجه مرواريد درخور ذكرند. از آثار او: يك قطعه به قلم نستعليق كتابت متوسط، در ضمن ساير اقلام،با رقم: «مشقه العبد الراجى عبدالله هروى، فى سنه ست و اربعين و ثمانمائه...»؛ يك قطعه از مرقع بايقرا- طهماسب، به خط ريحان دو دانگ جلى و رقاع دو دانگ جلى و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «كتبه... عبدالله الهروى.. سنه تسع و خمسين و ثمانمائه بدارالملك سمرقند...»؛ يك نسخه ادعيه، با عنوان «حفظ الآيات» در ضمن ساير اقلام، چند صفحه به قلم كتابت متوسط، با رقم: «خدم بكتابه هذه الدعوات... عبدالله الهروى... سنه ست و ستين و ثمانمائه بدارالملك هراه...»؛ يك قطعه از مرقع، به خط نسخ نيم دو دانگ جلى خوش، با رقم: «مشقه عبدالله الطباخ»؛ يك قطعه از مرقع ثلث سه دانگ جلى ممتاز و توقيع كتابت جلى و نسخ كتابت خفى عالى، با رقم: «مشقه العبد... عبدالله الهروى.. سنه ست و ستين و ثمانمائه...» (866) و چندين اثر ديگر كه در «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1095 -1093 ،1081 / 4 ،364 -360 / 2)، احوال و آثار نقاشان (312 -311 / 1)، اطلس خط (327 -326)، پيدايش خط و خطاطان (138 -137)، تاريخ نظم و نثر (341)، تاريخ هنرهاى ملى (801 -800 / 2)، حبيب السير (19 / 4)، خوشنويسان و هنرمندان (26)، ريحانه (48 / 1)، گلستان هنر (27)، مناقب هنروران (114 ،44)، هنر عهد تيموريان (785 ،597 ،590 -589 ،586

،497).

طباطبايي، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سزدهم ق)، نقاش. وى گل و مرغ ساز پيرو شيوه ى نصراللَّه امامى بود و در هنر خود دستى بكمال داشت. تنها اثر رقم دار وى، جلد گل و مرغى پرحلاوت است كه در محدوده بيضى شكلى انجام يافته و داخل آن تذهيب عالى دارد، با رقم نقاش به خط نستعليق: «عمل الفقير حسن الطباطبايى سنه 1291».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (154/1).

طرب اصفهاني، ابوالقاسم محمد نصير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1330 -1276 ق)، خطاط، نقاش و شاعر، متخلص به طرب. ملقب به ملك الشعراء. وى پدر استاد جلال الدين همايى است. او را متو افهانى شيرازى گفت، چرا كه محل تولد و نشوونما و مدفن او در اصفهان بوه و به اين اعتبار اصفهانى است، اما به رعايت نسب و نژاد پدر و اسلافش، اصلش شيرازى است. طرب چهارده ساله بود كه پدرش درگذشت و عنقا، برادر بزرگتر وى، تعليم و تربيت او را بر عهده گرفت. در حدود 1313 ق به تهران آمد و عضو انجمن ادب شد و در يكى از قصايد خود كه آن را «قصيده ى انجمنيه» ناميده، نام شاعران آن زمان تهران را كه عضو انجمن بوده اند، آورده است. از استادان وى مى توان، آخوند ملا محمد كاشانى، ميرزا محمد باقر چهارسويى و ميرزا ابوالحسن جلوه را نام برد. او در خط شاگرد ميراز عبدالرحيم افسر بود، اما در شيوه ى خط مدتها از روى خط ميرعماد و محمد صالح و آقا محمد باقر سمسورى و رضا قلى اديب شيرازى مشق مى كرد، تا خود صاحب شيوه اى ممتاز گرديد. در كتيبه نويسى هم مهارتى بسزا داشت و نمونه ى كتيبه نويسيهاى او در مسجد ركن الملك تخت فولاد و مسجد آخوند ملا

محمد حسين كرمانى و سراى ملك در بازار شاه اصفهان و غيره به يادگار مانده است و از خطوط چاپى او هم دو اثر باقى است: يكى «ترجيع بند» عرفانى خود اوست و ديگر چند قصيده و قطعه، از خود او كه در اثناء و پايان «ديوان» پدرش، هماى شيرازى ، در 1330 ق به چاپ رسيده است. طرب علاوه بر كتابت گوناگون، در مركب سازى و ساخت جوهر قرمز دانه و حل كارى و طلاسازى و زرافشان كردن كاغذها و نيز در شناختن خطوط اساتيد نستعليق و تقويم قطعات و مرقعات و كتب نفيسه مهارت بسيار داشت و از وى «ديوان» شعرى به جاى مانده است. وى در اصفهان وفات يافت و در صحن امامزاده احمد، در جوار مزار پدرش، به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (593 ،411 -410)، احوال و آثار خوشنويسان (856 -853 / 3)، احوال و آثار نقاشان (1093 / 3)، اطلس خط (580)، تاريخ اصفهان (104 -103)، تذكره القبور (400 -399)، حديقه الشعراء (1112 -1110 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (524 -521 / 3)، دويست سخنور (220 -217)، الذريعه (646 / 9)، شرح حال رجال (12 -11 / 6)، فرهنگ سخنوران (588)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (835 ،816 -812 ،810 -808 ،676)، مؤلفين كتب چاپى (601 -600 / 6).

طنبوره، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، نقاش، شاعر و نوازنده. از نوازندگان خوب طنبور در عصر شاه عباس اول است. مولدش در فارس بود و در قزوين نشوونما يافت. در اوايل جوانى، در 1014 ق راه هندوستان پيش گرفت و از ملازمان خواجه ويسى همدانى، از

وزيران هندوستان، شد. پس از مدتى به دستگاه جهانگير پادشاه گوركانى هند راه يافت و در سلك نقاشان دربار او قرار گرفت و در 1028 ق به شغل نقاشى مشغول شد. وى علاوه بر استادى در فنون نقاشى و موسيقى، در سرودن شعر نيز مهارت داشت. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ موسيقى (337 / 1)، تذكره ى ميخانه (916 -914)، فرهنگ سخنوران (815)، مينو در (491 -490 / 2).

ظهيرالسلطان، محمد ناصر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1315 ق)، نقاش. مشهور به ظهيرالسلطان و خان خانان. از هنرمندان دوره ى ناصرى و مظفرى بود. وى در آبرنگ و رنگ روغن مهارت داشت و از شاگردان مهدى مصورالملك و امين بيگ به شمار مى رفت. ميرزا غلامحسين خان افضل الملك درباره ى او آورده كه محمد ناصر خان از جانب پدر والامقام خود به منصب ايشيك آقاسى باشيگرى دربار منصوب و به لقب نبيل ظهير السلطان ملقب شد. اين جوان بزرگ عقل با حداثت سن تكميل بعضى از فنون كرده اند، بخصوص در فن نقاشى كه از اساتيد قابل اين دوره اند و مصور الملك در صحت كارهاى ايشان تصديق دارد. از آثار وى: شبيه صفى عليشاه كه سالها زينت بخش تالار انجمن درويشان بود؛ تصوير آبرنگى مظفرالدين شاه، با رقم: «خانه زاد محمد ناصرخان، خان خانان 1315».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1091/ 3)، افضل التواريخ (373 ،366 ،199).

عارف كرماني، اسماعيل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش و شاعر، متخلص به عارف. وى اهل كرمان بود در آنجا به صحافى اشتغال داشت. صوفى مشرب بود و در نقاشى و كاسه گرى مهارت داشت. عارف قصيده اى در مدح حضرت على (ع) سروده كه مطلعش اين است :

جهان و هر چه درو هست از صغار و كبار

شيمم خلق تواند اى گل هميشه بهار

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (382)، صبح گلشن (266)، فرهنگ سخنوران (606).

عالي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل عالي، نقاش و گرافيست متولد 1334 در تهران ، از فارغ التحصيلان ممتاز گرافيك از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بود. پس از پيروزي انقلاب ، عالي فعاليت جدي خود را در عرصه گرافيك آغاز كرد و در اين مسير در پايگاه هاي مختلف حضور يافت ، اما درنهايت با پيوستن به جريان نوپاي هنرمندان انقلابي در حوزه هنري و راه اندازي واحد گرافيك ، كار خود را درعرصه گرافيك انقلاب اسلامي بطور متمركز ادامه داد كه از اين رو عالي را مي توان در زمره بنيان گذاران حوزه هنري به شمار آورد. ايشان در اوايل آبان 1376 و درحين انجام مأموريت بر اثر يك سانحه رانندگي در 42 سالگي دار فاني را وداع گفت.

گروه : هنر

رشته : گرافيك

زمان و علت فوت : ابوالفضل عالي در اوايل آبان 1376 و درحين انجام مأموريت بر اثر يك سانحه رانندگي در 42 سالگي دار فاني را وداع گفت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل ابوالفضل عالي به شرح زير مي باشد: مسئول گروه تجسمي دانشكدة صدا و سيما مسئول بخش گرافيك شبكة دوم تلويزيون ازهمكاران حوزة هنري سازمان تبليغات اسلامي در واحد تجسمي عضو هيات علمي دانشگاه هنر بود و

در دانشگاههاي تهران عضويت در شوراي تخصصي تأليف كتاب هاي درسي رشته هنر در آموزش و پرورش

فعاليتهاي آموزشي : ابوالفضل عالي در موسسه سوره و دانشكده صدا و سيما به تدريس و آموزش هنرجويان و تقويت روح تفكر و انديشه مقاومت در آثار تجسمي پرداخت.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ابوالفضل عالي با حضور در كانون نهضت فرهنگ اسلامي از بنيانگذاران، شاخه تجسمي موزه انديشه و هنر اسلامي نيز به حساب مي آيد.

چگونگي عرضه آثار : ابوالفضل عالي در سال 1358 در نمايشگاه جمعي حوزة انديشه و هنر اسلامي شركت نمود و پس از آن در نمايشگاه جمعي پوستر موزة هنرهاي معاصر 1360، نمايشگاه هفتة فرهنگي ايران در پاريس به همت سازمان يونسكو 1363، نمايشگاه جمعي خانة سوره، نمايشگاه هنر گرافيك ايران در كراچي و نمايشگاه خانة سوره از كارهاي گرافيك و عكس و پوستر 1364 حضور يافت.

آثار :

1 ده سال با طراحان گرافيك انقلاب اسلامي

2 گالري صبا

ويژگي اثر : آثار عالي در گالري صبا مركز فرهنگي هنري صبا همزمان با برپايي اولين دوسالانه بين المللي پوستر جهان اسلام به نمايش گذاشته شده است.

عباسي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى از پيشگامان تحول سبك در دوره ى شاه عباس دوم و از معاصران معين مصور بود كه در شبيه سازى و چهره پردازى و نقش مجالس رزمى و بزمى و پرنده سازى دست پر حلاوت داشت. او بر روى قلمدان نيز نقش آفرينى مى كرده است. از سجع انصارى وى، معلوم مى گردد كه در دستگاه شاهانه قرب و

منزلتى داشته و لقب عباسى را از شاه صفوى دريافت كرده است. اغلب آثار اين هنرمند در شيوه ى استادان نامى آن دوره، محمد زمان و على قلى بيك جبادار است. از آثار وى: تصوير جلوس شاه عباس دوم كه سفير هند را به حضور پذيرفته و در قسمت انتهايى آن، منظره ى شهر و درختان و كوهها به حلاوت تمام نمودار گشته و رقم «بها گرفت چو گرديد شيخ عباسى 1074» دارد؛ تصوير شاهزاده ى هندى كه جام شراب به دست گرفته و البسه ى رزمى پوشيده است و در انتهاى تصوير، منظره تپه و دشت و چمن و درختان است و به خط نستعليق رقم «بها گرفت چو گرديد شيخ عباسى» دارد؛ تصوير جمعى از درويشان و محفل اخوت كه دور هم نشسته و به صحبت مشغول مى باشند و قيافه و البسه ى درويشان در شيوه ى مغولى هندى است، با رقم: «بها گرفت چو گرديد شيخ عباسى 1098». در «احوال و آثار نقاشان» به دو اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1464/3 ،252 -251 /1)، هنر قلمدان (94 ،28).

عباسي، بهرام

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. به روايتى شاگرد محمدزمان بود. از وى آثار رقم دارى ديده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (105/1).

عباسي، رحيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. آبرنگساز دوره زنديه و اوايل قاجار بود كه درگرفت و گير حيوانات و نقش جانوران سررشته داشت. از آثار وى: تصوير شترى در حال استيصال كه به چنگ اژدهاى قوى هيكلى دچار گشته و در حال جان كندن مى باشد. و رقم نقاش چنين است: «رحيم عباسى رقم شد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (184/1).

عباسي، رضا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1044 -980 ق)، نقاش. زندگانى وى برخلاف معاصرانش كه كم و بيش در تواريخ نامى از آنان ذكر شده، هيچ روشن نيست. اما اطلاعات متفرقه و اندكى كه در زيرنويسهاى رقم دار آثار اين هنرمند ديده مى شود، مختصرى از احوال رضا عباسى را براى ما آشكار مى سازد. نام و احوال وى با دو هنرمند معروف معاصرش يعنى عليرضا عباسى، خوشنويس و مقرب شاه عباس، و آقا رضا كاشانى نقاش خلط شده و شبهه ايجاد كرده است. رضا عباسى نقاش مورد بحث سواى اين دو است. وى قبل از دريافت لقب عباسى خود را به نام «مشقه رضا، رضا مصور، رضا، كمينه رضا» خوانده و بعد از دريافت لقب عباسى كه از سال 1020 ق شروع شده، با رقم «رضا عباسى» يا «كمينه رضا عباسى» مرقوم داشته و به نام خود ثبت كرده است. او ممكن است يكى از شاگردان استاد محمدى هراتى و يا اينكه مقلد آثار او باشد.از خصوصيات نقاشيها و تصاوير وى دقت و ملاحظه در كليه شئون زندگى است كه دستى شيرين داشته و در گرفت و گير و جانورسازى و آرايش مجالس رنگى به روى پارچه ها و كاشيها استاد نادرى بوده است. همچنين با ترسيم خطوط دورانى و موزون

ناپايدار خود كه به استادى تمام بر روى كاغذها نقش مى بست، تصاوير خيالى را با ابداعى بى همتا كه با قدرت تكنيكى پر مهارتى همراه بوده ارائه داده و برترى هنر او را بر سايرين آشكار ساخته و اصل رااز بدل روشن كرده است. از شاگردان معروف وى كه در حد خود از استادان طراز اول بوده، استاد معين مصور است و از ديگر شاگردان او مى توان: شفيع عباسى، افضل مصور حسينى، شيخ محمود، حبيب اللَّه مشهدى و شاه قاسم را نام برد. از آثار وى: تصور شير نشسته به سياه قلم كه بسيار استادانه و پر مهارت است، با رقم: «هو- بجهت فرزندى اعزى معينا مشق شد. رقم كمينه رضا عباسى»؛ تصوير پر مهارت پيرمردى كه روى زمين دراز كشيده و دست راست خود را به زمين تكيه داده است و در زمينه ى برگهاى بزرگ چنارى ديده مى شود، با رقم: «در روز چهاردهم ذى حجةالحرام سنه ى 1031 باتمام رسيد. رقم كمينه رضا عباسى»؛ تصوير قيافه ى پر حالت و لباس پر آرايش جوان خدمتكارى كه قهوه درست مى كرد و در مقابل سماور قهوه جوش جلب نظر مى كند، با رقم: «هو- غره رجب المرجب 1039 باتمام رسيد- رقم كمينه رضا عباسى»؛ تصوير مجنون در صحرا كه با حيوانات محشور شده است و منظره ى كوه و درختان استادانه است و مجنون روى سنگى نشسته و خرگوشى به دست گرفته است، با رقم: «هو- روز چهارشنبه دوازدهم شهر ربيع الاول سنه ى 1038 اين محلس باتمام رسيد. رقم كمينه رضا عباسى عفى عنه»؛ تصوير جوانى كه روى بالشى دراز كشيده و به سگ خود آب مى دهد، با رقم: «هو- در روز پنجشنبه

بيست و دوم شهر رمضان المبارك 1043 بجهت... باتمام رسيد. برهنه پا و سر عشقم دواند. دوان كوچون غلامان فرنگى. چهل و شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (197 -185 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (906/2)، خوشنويسان و هنرمندان (107 -106)، دايرةالمعارف فارسى (1089/1)، سرآمدان فرهنگ (391/1)، كارنامه ى بزرگان (222 -221)، هنر عهد تيموريان (592 ،590 ،311 -310)، هنر قلمدان (92).

عباسي، عليرضا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش و مذهب. وى غير از عليرضا عباسى، خوشنويس معروف، است. او در تذهيب و تشعير، استاد نادره كارى بود و در تصوير و چهره پردازى به شيوه ى ايرانى و هندى دست توانايى داشت و از آثار وى: قلمدان تابوتى زيبايى است كه تذهيب پرمايه و چهره هاى طلايى دارد و در شيوه هاى متنوع تدهيب و آرايش گلهاى اسليمى و ختايى مكتب صفويه عمل آمده است، با رقم: «على رضاى عباسى»؛ قلمدانى كه در رويه آن تصوير شاهزاده اى با كلاه عمامه اى دوران صفويه ديده مى شود و كناره هاى قلمدان گلهاى متنوع دارد با رقم: «عليرضا عباسى 1095» پنج قطعه مينياتور در كتاب «سبحه الابرار» جامى كه كتابت خطوط و قدرت تشعير و استادى نقاش به طرز چشم گيرى جلوه گر شده، با رقم: «كاتبه و صموره و مذهبه عليرضا عباسى فى بلده سارى 1022». در «احوال و آثار نقاشان» به چهار اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1473 / 3 ،386 -385 / 1).

عبدالائمه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع. عبدلائمة، بنده امامان) سازنده اسرطاب و استاد رسم دواير فلكى (قر. 9 ه.) از ساخته هاى وى دو اسطرلاب بزرگ در تهران موجود است: يكى در مدرسه سپهسالار ناصرى و ديگرى در تصرف آقاى سيد جلال الدين تهرانى، و هيچ يك داراى تاريخ نيست و فقط به خط نسخ نوشته شده: صنعه عبدالائمة.

(س دوازدهم ق)، نقاش فلزات و اسطرلاب ساز. وى در هنر خود شهرت داشت و به رموز و دقايق اسطرلاب واقف بود. او همچنين در علم هيئت و ستاره شناسى نيز صاحب كمال بود و در نقوش دقيق و ارائه ى محاسبات افلاكى و درج دواير بروج

به روى فلزات سخت، مهارت داشت. از شاگردان نامدار وى، استاد محمد طاهر بن محمد امين است كه آثارى استادانه از خود به يادگار دارد. از آثار او: اسطرلاب نفيسى، با رقم: «صنعه عبدالائمه 1127»؛ اسطرلاب ديگرى بار رقم «...صنعه عبدالائمه»؛ اسطرلاب نفيسى كه در مركز آن رقم «صنعه عبدالائمه» دارد؛ اسطرلابى كه روى دايره ى انتهايى صفحه رقم «صنعه عبدالائمه» دارد.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (298 / 1).

عبدالشكور

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. هنرمند گل و بوته ساز اواخر عصر صفوى بود. از آثار وى تصوير گل و بوته اى است، با رقم: «عمل عبدالشكور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (329 / 1).

عبدالمطلب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1321 ق)، نقاش و قلمدان ساز. ملقب به مطلب خان و مستشار پستخانه. دختر وى يكى از زنان ناصرالدين شاه بود. در دوران كودكى از اصفهان به تهران آمد و تحت نظر استادان فن به تكميل هنر پرداخت. ابتدا قلمدان سازى مى كرد و گاهى آبرنگ نيز مى ساخت و چون علاقه ى خود را به رنگ و روغن زيادتر ديد، به اين شيوه روى آورد و مورد توجه واقع شد. در 1275 ق به همراهى ميرزا حسين خان مشيرالدوله و ميزا على اكبرخان، مزين الدوله، جزو چهل و دو نفر شاگردان انتخابى، به فرانسه اعزام شد و در سبك كلاسيك صاحب كمال گرديد. پس از بازگشت به ايران، در 1295 ق در اداره ى پستخانه مشغول به خدمت شد و در 1309 ق مصنب سرتيپى به او محول گرديد. وى تا 1317 ق در اداره ى پست به سمت مستشار و تحويلدار كل مشغول به كار بود. در 1321 ق، به همراه ميرزا محمودخان حكيم الملك به رشت رفت و در آنجا درگذشت. از آثار وى: تصوير رنگ و روغنى باغى پردرخت كه ديواركشى شده و منظره ى كوه و فضاى زمين وسيع در روبروى باغ ديده مى شود، با رقم: «بنده ى درگاه ميرزا مطلب»؛ تصوير مدادى ميرزا حسين خان مشيرالدوله كه بسان بهترين كارهاى نقاشان اروپايى به فرجام رسيده، با رقم: «عمل كمترين ميرزا مطلب اصفهانى در پاريس اتمام يافت 1292».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان

(1470 / 3 ،345 -344 / 1)، شرح حال رجال (152 -151 / 5)، گلستان هنر (پنجاه و سه).

عبدي مصور

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. هنرمند اهل هرات بود. ازآثار رقم دار وى، تصوير فرمانروايى است كه كلاه سفيد عمامه اى به سر گذاشته و به تمام سلاحهاى جنگى مجهز است. در بالاى تصوير به خط نستعليق نوشته شده: «حسب الحكم حضرت نواب جهانبانى صورت تحرير يافت. بنده ى دولتخواه عبدى مصور بدارالسلطنه هراه... فى شهر محرم الحرام...». لازم به ذكر است به گفته ى صاحب «احوال و آثار نقاشان» تاريخ نقاشى به وضوح ديده نمى شده، ولى حدود 1058 ق به نظر مى رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (353 / 1).

عدالتجو، يدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش.

درگذشت: آبان 1363.

يدالله عدالتجو شاگرد حسين قوللر آقاسى و محمد مدبر بود. وى مدت چهل سال به كار مداوم در رشته ى نقاشى قهوه خانه پرداخت و در اين راه از چشمانش نابينا گشت. در سال هاى آخر عمر خود در واحد فرهنگى بنياد شهيد فعاليت مى كرد. وى همچنين استاد نقاشى ساختمان و رنگ آميزى و رنگ كارى بنا بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

عراقي، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. در روايات مختلف، وى تبريزى، اصفهانى و يا هراتى معرفى شده و صاحب «گلستان هنر»، او را تبريزى دانسته است. بهترين دليل عراقى (اراكى) بودن اين هنرمند، امضاى اصيل خود استاد مى باشد كه در ذيل دو اثر وى ديده شده است. سلطان محمد در دوره ى تيمورى و صفوى در دربار سلاطين مزبور فعاليت داشته و به خلق آثار هنرى مشغول بوده است. صاحب «مناقب هنروران» وى را از شاگردان آقا ميرك و تبريزى دانسته است. او در بدايت حال در كتابخانه ى اميرعليشير نوايى به خدمت مشغول بوده و سپس به دربار سلطان حسين بايقرا راه يافته و بعد از انقراض تيموريان، به قزوين رفته است. پس از مدتى، اطراف شاه طهماسب به تبريز دعوت شد و در كتابخانه ى پادشاهى، مشغول ايفاى وظيفه گشت. وى در تنوع آرايش و ارائه منظر بزمى و رزمى چابك قلم و در جانورسازى و منظره پردازى و تذهيب و تشعير يگانه ى روزگار بود و به سبك قزلباش، بهتر از همه نقاشى مى كرد. شهرت او تا جايى بود كه معلم مخصوص تصويرسازى شاه طهماسب گشت و مورد الطاف شاه قرار گرفت. از شاگردان وى: محمدى بيك، استاد حسين قزوينى، برجعلى اردبيلى، محمد معين الدين خراسانى و ميرزا على، فرزند سلطان

محمد، را نام برده اند. سلطان محمد، پس از مرگ استاد بهزاد، درگذشت و مقبره ى او در باغ شيخ كمال، كنار قبر استاد بهزاد، در تبريز است. اثر وى تصاوير بسيار ارزنده ى شاهنامه ى شاه طهماسبى است كه از آن جمله اند: تصوير دادگاه كيومرث كه در كمال زيباى تصوير شده است؛ مجلس شادمانى روز عيد كه سام ميرزا روى تخت مزينى نشسته و تزيين لباسها و زينت داخل و خارج قصر استادانه بوده و در كمال امتياز است، با رقم: «عمل سلطان محمد عراقى»؛ تصوير ملجس پر حلاوت عيش و طرب جماعتى بى پروا كه در اين صحنه سماع و سرمستى جماعتى عياش را در كمال شادمانى ارائه داده و همچنين نقوش منظم و پر پيرايه ساختمان خانه كه در هر گوشه ى آن، تصوير موضوع ديگرى به ابتكار نقاش تجسم يافته است و رقم «عمل سلطان محمد عراقى» دارد. در «احوال و آثار نقاشان» بيش از بيست تصوير ديگر از وى ارائه شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (225 -218 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (837 -836 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (103)، گلستان هنر (137)، مناقب هنروران (105 ،104)، هنر عهد تيموريان (772 ،721 ،701 ،699)، هنر قلمدان (24 ،23 ،22).

عرب، سيد شاهين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد شاهين عرب هنرمند معاصر ايران است . او در زمينه نقاشي و مينياتور فعاليت مي كند . وي مينياتور راسبكي مي داند كه گنجايش بسياري جهت عرضه و معرفي مفاهيم بشري دارد .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي

خاطرات كودكي : سيد شاهين عرب دردوران كودكي علاقه فراوان به نقوش تزييني مانند فرش داشت . به گونه اي كه از

روي فرشها و تابلو فرشهاي مختلف طراحي مي كرد . همچنين تصاوير كتب شعر خصوصا خيام و حافظ او را به خود جلب مي كرد و اغلب اوقات دركتابخانه پدربزرگش به دنبال كتا بهاي تصويري شعر مي گشت .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد شاهين عرب درسال 1366 وارد هنرستان هنرهاي تجسمي شده و از آن سال به بعد به صورت حرفه اي اين هنررا دنبال كرد و بعد از دوران هنرستان وارد دانشگاه شده ودر رشته نقاشي به تحصيل پرداخت. او تحصيلات خويش را تا سطح كارشناسي ارشد نقاشي ادامه داده است .

فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد شاهين عرب واسطه ارتباط مينياتور با مسائل ادبي ، عرفاني ، مذهبي، فلسفي را دليل رويكردش به اين رشته تخصصي ذكر مي كند .

وقايع ميانسالي : سيد شاهين عرب اعتقاد دارد كه با توجه به اينكه هنرمينياتور از گذشتگان و نياكان ماسينه به سينه به دوران معاصر رسيده است ، هرهنرمندي وظيفه دارد كه اين هنررا به نسل هاي بعدي منتقل كرده و در اشاعه و توسعه آن بكوشد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد شاهين عرب دركنار خلق آثار ارزشمند خود ، مدرس مينياتورنيز مي باشد .

فعاليتهاي آموزشي : سيد شاهين عرب دركنار خلق آثارهنري و تدريس ، معتقد است كه باتوجه به اين كه روشهاي مختلفي رابراي آموزش اين هنرتجربه كرده است مناسب ترين روش براي تدريس را همان روش آموزش سنتي مي داند .

آرا و گرايشهاي خاص : سيد شاهين عرب معتقد است كه مينياتور سبكي است كه گنجايش بسياري براي عرضه و معرفي مفاهيم عاليه بشري دارد وبا توجه به ابعاد گسترده

موضوعي مينياتور مضمون بيشتر آثارش شامل تصوير سازي اشعار مولانا ، حافظ ، فردوس و ديگرشعراي ايراني است . ضمن اينكه از آيات آسماني قرآن مجيد بسيار الهام گرفته اند.

جوائز و نشانها : سيد شاهين عرب در سال 1374 بعنوان مينياتوريست برگزيده ايران انتخاب شد و مقام اول مسابقات دانشجويي دررشته مينياتور را دوبار از آن خود كرد .

چگونگي عرضه آثار : سيد شاهين عرب بيش از20 نمايشگاه داخلي وخارجي برپاركرده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تكنيكها ووسايل نقاشي ايراني

2 فرش _نقاشي برتاروپود

منابع زندگينامه : 1مريم دسترنج ، با هنرمندان/گفتگوبا سيد شاهين عرب ، كيهان فرهنگي ، سال هيجدهم ، مهرماه 1380، شماره 180، ص82

علويه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1313 ق، از زنان هنرمند. وى نقاش و خطاط ناخنى باذوقى بود كه خطوط را به شيوه ناخنى مى نوشت و نقوش تزيينى را نيز به شيوه ناخنى به آن مى افزود. از آثار امضاء دارش، مرقعى به خط نستعليق شش دانگ نستعليق بود كه به شيوه ناخنى عمل آورده و حواشى صفحات را با ترسيمات ساده اى به شيوه ى ناخنى تزيين نموده و رقم نهاده بود: «علويه 1312». اثر ديگرش كه در حراج كريستى 11 آوريل 1989 و لندن به فروش رسيد مرقعى به خط نستعليق شش دانگ بود كه به خط ناخنى كتابت نموده و ترسيمانى نيز به آن علاوه كرده و به خط ناخنى رقم نهاده بود: «در ارض اقدس قم تحرير شد. كتبته علويه فى سنة 1313».[1]

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و خطاط. از زنان هنرمند عصر

خود به شمار مى رفت. نقاش و خطاط ناخنى با ذوقى بود كه خطوط را به شيوه ى ناخنى كتابت مى كرد و نقوش تزييناتى را نيز در همان شيوه آرايش مى داد. از آثار وى: مرقعى به خط نستعليق شش دانگ، كه به شيوه ى ناخنى عمل آورده و حواشى صفحات را با ترسيمات ساده اى به شيوه ى ناخنى تزيين كرده و رقم نهاده: «علويه 1312»؛ مرقعى به خط نستعليق شش دانگ كه به خط ناخنى كتابت كرده و ترسيماتى نيز به آن اضافه كرده و به خط ناخنى رقم نهاده: «در ارض اقدس قم تحرير شد. كتبه علويه فى سنه 1313».[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1471 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (1471 / 3).

علي تقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، نقاش. آبرنگ ساز زيبانگار و پرنده ساز نازك قلم بود. از يادگارهاى ارزنده ى اين هنرمند، پرنده ى زيبايى است كه بسيار هنرمندانه ترسيم شده و رقم «على تقى سنه 1112» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (381 / 1).

علي محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. هنرمند دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود. از آثار وى، قلمدان تابوتى بزرگى كه تذهيب استادانه اى دارد و رويه ى آن، به گل و مرغ رنگى آذين شده و در بين آنها پيكار بين شيرى و پلنگى به طرزى ماهرانه مصور شده است. از حل كارى و طلااندازى و تاريخ 1150 ق معلوم است كه اين قلمدان از آثار مشاهير هنرمندان صفوى است و استاد على محمد حواشى و كناره ى آن را تعمير كرده و رقم نهاده: «على محمد 1225».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (402 / 1).

عماد الكتاب، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1315 -1240 ش)، خطاط، نقاش و شاعر. ملقب به عمادالكتاب. در طايفه ى سيفى قزوينى، در قزوين به دنيا آمد و بيشتر عمرش را به نوشتن و تعليم خط گذرانيد.وى ابتدا خوشنويسى را با نسخ نويسى آغاز كرد و سپس به خط نستعليق روى آورد و پيرو شيوه ى ميرزا رضاى كلهر شد، طورى كه او را به عنوان كامل كننده ى شيوه كلهر نام مى برند. عمادالكتاب نه تنها در خط نسخ و نستعليق استادى توانا بود،بلكه شكسته و ثلث را نيز در كمال زيبايى مى نوشت و با نقاشى سياه قلم و آبرنگ نيز آشنايى داشت. عماد الكتاب با كميته ى مجازات همكارى داشت و تحريرات بيانيه هاى كميته به خط او بود. وى قبل از دوره ى مشروطيت جزو كاتبان وزارت انطباعات و در دوره ى سلطنت احمدشاه قاجار، مدتى در وزارت داخله، منشى و همان اوقات معلم مشق خط سلطان احمدشاه نيز بود. در چند سال اواخر عمر نيز در دربار پهلوى سمت خوشنويسى مخصوص داشت. وى قريحه ى شاعرى نيز داشت و گاهى شعر مى سرود. آثار خوشنويسى

عماد الكتاب قطعات مختلف سياه مشق است. همچنين يك دوره «رسم المشق» كه براى نوآموزان دبستانها و دبيرستانها تأليف كرد و به چاپ رساند. وى شاگردان بسيارى داشت، از جمله على منظورى، ملك الخطاطين، حسن زرين خط، على اكبر كاوه و ابراهيم بوذرى كه هر يك به مقام استادى رسيده اند. عمادالكتاب در تهران مى زيست و در همان جا درگذشت و در امامزاده عبدالله دفن شد. از ديگر آثار او: كتيبه ى سردر مدخل سپهسالار و لوحه اى بر آرامگاه فردوسى در طوس؛ يك نسخه «شاهنامه ى» فردوسى در 1336 ق؛ يك نسخه «نامه ى دانشوران» ناصرى در 1318 ق؛ نسخه ى نفيس «ترجيع بند» هاتف. از ديگر قطعات وى در «احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است. از آثار نقاشى وى: تصوير يكى از حواريون حضرت مسيح كه به خط شكسته و تعليق زيبا، با رقم: «در ماه رضمان هزار و سيصد و سى... العبد عماد السيفى قزوينى»؛ تصوير سياه قلمى كريم خان زند كه كلاه مخصوصى به سر نهاده است؛ تصوير دستى كه طرز صحيح قلم به دست گرفتن و خط نوشتن را نشان مى دهد...، با رقم: «عماد السيفى»؛تصوير خود نقاش به سياه قلم...، با رقم: «صورت عماد المتاب سيفى كه به دست خود ساخته است».[1]

(ع. تكيه گاه كاتبان) (ميرزا) محمد حسين سيفى قزوينى، خطاط معروف (و. 1245 ه. ش.- ف. تهران 1315 ه.ش.). وى در كميته مجازات عضويت داشت و در آخر عمر به خدمت دربار درآمد. در خط نستعليق استاد بود و ثلت و شكسته را هم نيكو مى نوشت و از نقاشى آب و رنگ هم اطلاع داشته و شعر نيز مى سروده. از آثار او يك دوره «رسم الخط» به طبع رسيده.

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[2] احوال و آثار خوشنويسان (700 -697 / 3)، احوال و آثار نقاشان (707 -706 / 2)، اطلس خط (595 -594)، تاريخ برگزيدگان (472 -470)، تاريخ هنرهاى ملى (1023 -1021 / 2)، تذكره خوشنويسان معاصر (33 -27)، دايره المعارف فارسى (1767 / 2)، شرح حال رجال (383 -382 / 3)، قزوين در گذرگاه هنر (250 -247)، گلستان هنر (بيست و يك).

عودي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. شيخ احمد برادر باباحاجى صورتگر بود و در دوره ى سلطنت حسين بايقرا (911 -873 ق)، فعاليت هنرى داشت. از آثار رقم دار اين هنرمند كه اصل آن گويا در مرقع فاتح استانبول است، تصوير مرد كوتاه قد مسلحى است كه البسه و لوازم كامل جنگى به تن كرده و اسب خود را مهار نموده و اسب نيز دستها را بلند كرده است و به حالت وحشيانه اى با صاحب خود ستيز مى نمايد، و با خط زيباى نستعليق رقم «عمل خواجه شيخ احمد عودى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (249 /1).

عوفي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، طراحى و نقاش كاشى. وى سازنده ى كاشيهاى تراش و معرق گنبد شيخ صفى الدين اردبيلى است كه رقم نهاده: «عمل العبد الفقير الراجى الى عفو صمد- عوض بن محمد...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1474 / 3).

غفاري كاشاني، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. وى در مكتب هنرى پدرش كسب كمال كرده است. از آثار وى: تصاويرى از آقا رحيم على بيگ، لله باشى امير دوست محمدخان، و ميرزا بيدل كرمانشاهى به آبرنگ، كه در مرقعى جمع آورى شده و در 1283 ق انجام يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (64 / 1).

غفاري مستوفي كاشاني، ابوالحسن

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. وى عموى پدر صنيع الملك و پدرش حكمران كاشان و نطنز بود كه به نقاشى و تصويرگرى علاقه ى زيادى داشت. خاندان وى طى قرون متمادى عهده دار مناصب و مشاغل حساس و امور قضا بوده اند، با اينكه پدرش او را از نقش تصوير منع مى كرد، هنرمند شيرين قلمى بود. كتاب «گلشن مراد» كه به نام على مراد خان زند تأليف شده، از تحريرات ابوالحسن و محمدباقر غفارى است. ابوالحسن غفارى در آبرنگ و سياه قلم دست داشته و در ارائه ى مجالس تصويرى و چهره پرازى و شبيه سازى پرقدرت بوده است. او را مى توان در اقتباس شيوه فرنگى و تمرين نقاشيهاى ايتاليا و استفاده از موازين هنر اروپايى در آفرينش كارهاى ايرانى، در شمار استادان صاحب سبك شناخت. از آثار وى: تصوير ميرزا معزالدين محمد، كه بر حاشيه ى آن به خط زيباى ثلث: «رقم بنده درگاه خلايق اميدگاه ابوالحسن غفارى المستوفى كاشانى 1196» دارد. تصوير ديگرى از ميرزا معزالدين محمد كه بدون تاريخ و رقم است؛ تصوير قاضى عبدالمطلب جد پدرى ميرزا معزالدين محمد سابق الذكر، با رقم: «... ميرزا ابوالحسن غفارى الكاشانى... 1209»؛ تصوير كريم خان زند در ميدان نقش جهان اصفهان كه به خط نستعليق: «رقم بنده درگاه خلايق اميدگاه ابوالحسن الغفارى المستوفى فى شهر 1209» دارد؛ شمايل قاضى احمد

جد نقاش، با «رقم كمترين ابوالحسن الغفارى المستوفى سنه 1212»؛ تصوير زيبا و استادانه ى شاه صفى با: «رقم بنده ى درگاه خلايق اميدگاه ابوالحسن الغفارى المستوفى الكاشانى 1208»؛ سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (37 -34 /1)، تاريخ اصفهان (84)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (107).

غفاري مسعود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از خاندان معروف و هنرمند غفارى بود و در رنگ و روغن و آبرنگ و سياه قلم دست داشت و پيرو سبك كلاسيك بود. اغلب آثار اين هنرمند، كپى از تابلوهاى اروپايى است كه به سليقه خود مصور ساخته و در بعضى موارد امضاى لاتين نيز در ذيل آنها درج نموده است. تصاوير سياه قلمى او كه در كتاب «يخچاليه» در 1290 ق چاپ شده، نام وى را در رديف اولين كاريكاتورسازان ايرانى قرار داده است. غفارى از روى طبيعت نيز نقاشى مى كرد و در منظره سازى و مجلس بزمى و رزمى مهارت داشت. از آثار وى: تصوير رنگ و روغنى عمارت شهرستانك، با رقم: «مسعودى غفارى 1296»؛ تصور دخترى كه از آثار اروپايى كپى كرده، با رقم: «مسعود غفارى»؛ تصوير حضرت مسيح (ع) در اوان كودكى كه با بره زيبايى بازى مى كند. زير اين اثر زيبا كه شايد كپى استادانه اى از كارهاى اروپايى باشد، به خط فرانسه و فارسى رقم نهاده: «مسعود غفارى 1280»؛ تصاوير مركبى آثار قديم شيراز كه از روى طبيعت نقش كرده و در كتاب «فارسنامه ى ناصرى» به چاپ رسيده است، با رقم: «عمل حقير مسعود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1149 -1148

/ 3).

غفاري، ابوتراب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1307 -1280 ق)، نقاش. در كاشان متولد شد و پس از مدتى به تهران آمد. او برادر بزرگ محمدخان غفارى، كمال الملك معروف، و برادرزاده ى ابوالحسن خان، صنيع الملك غفارى نقاش باشى معروف، بود. تحصيلات خود را در مدرسه ى دارالفنون گذرانيد. در سال 1300 ق، كه روزنامه ى «شرف» داير شد، ابوتراب خان تصويرهاى آن را مى كشيد او در 27 سالگى خودكشى كرد. از آثار وى: يك نقاشى چاپى مدادى خوب، از فتح اله خان شيبانى، با رقم: «ابوتراب»؛ نقاشى از صورت اعتمادالسلطنه، با رقم «ابوتراب»؛ تصوير علينقى حكيم الممالك، با رقم: «ابوتراب»؛ تصوير ناصرالدين شاه، با رقم: «ابوتراب»؛ تصاوير روزنامه ى «شرف» و بعضى از تصاوير روزنامه ى «وقايع اتفاقيه» كه امضاء او را دارد؛ سه تصوير استادانه با پرداز غنى و ممتاز به اندازه هاى مختلف از صورت ناصرالدين شاه قاجار، با رقم: «ابوتراب»؛ تصوير مدادى ساختمانى در وسط باغ و جوى آب كه گويا از صفحات شمال ايران نقاشى شده است، با رقم: «ميرزا تراب خاكپاى اقدام فقرا سنه ى 1302» و پنج اثر ديگر وى كه در كتاب «احوال و آثار نقاشان» ذكر گرديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (20 -19 /1)، شرح حال رجال (72 -71 /1)، گلستان هنر (پنجاه و يك).

غلام قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و طراح. وى رسمى ساز ترسميات نقوش منظم هندسى و اسكلت اوليه صنعت تذهيب بود. تنها اثرى كه از وى در دست است، انواع ترسيمات هندسى و متنوع و احيانا ابتكارى اوست كه در يك لوله ى كاغذى ترسيم نموده و رقم نهاده است: «غلام بن محمد على قاجار 1215».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان

(1475 / 3).

غلامرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزده و چهاردهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. وى در آبرنگ مهارت داشت و در گل و مرغ و مرغش سازى و حل كارى پراستعداد بود. از آثار وى: تصوير گل و مرغى شيوايى در سبك سياه قلم، با رقم: «مشق غلامرضا 1315»؛ قلمدان مرغش عنابى كه در رويه ى آن ساقه بلند و افشان خوشه انگورى به حل كارى استادانه اى انجام يافته و كناره ها نيز با زنجيره ى طلايى محدود شده است، با رقم: «غلامرضا 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (410 / 1).

غياث شيرازي، غياث الدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، هنرمند و شاعر. اهل شيراز بود و به قولى از نوادگان سعدى. وى در دوره ى شاه عباس اول (1038 -996 ق) مى زيست. صاحب «مجمع الخواص» كه او را ديده وى را شيرازى و از اولاد سعدى دانسته است. در يزد سكونت داشت و سپس به اصفهان رفت. وى در مخمل و پارچه بافى از مشاهير زمان خود به شمار مى آمد و پارچه هاى حرير را نقشبندى مى نمود. او در كمان گيرى هم استاد بود. غياث طبع بسيار روانى داشت، چنان كه گاهى صد بيت بديهه پى درپى مى گفت و در غزلسرايى نيز ماهر بود و همه گونه شعر مى سرود. از آثار وى: زرى اطلسى كه تصاويرى از شتر و كجاوه دارد و ساربانى مشغول هدايت است، با رقم: «عمل غياث»؛ روپوش زرى صندوقى كه در حواشى آن ادعيه اى به خط ثلث زيبا درج شده و در وسط آن گلهاى ختايى استادانه اى جلوه گر است، با رقم: «غياث»، بافت يزد؛ زرى ابريشمى قرينه ى چهارتايى و دو تايى الوان سبز و سفيد و گلى كه در متن آن، نقوش ترنج مانندى بافته شده، با رقم:

«عمل غياث»، بافت يزد؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (415 -414 / 1)، تاريخ نظم و نثر (512)، تذكره ى روز روشن (590 -589)، تذكره ى سخنوران يزد (234 -227)، تذكره ى نصرآبادى (50 -49)،جامع مفيدى (431 -426 / 3)، حبيب السير (283 -282 / 3)، الذريعه (796 / 9)، فرهنگ سخنوران (675)، لغت نامه (ذيل/ غياث نقشبند)، مجمع الخواص (188 -186)، نتايج الافكار (512 -511)، هفت اقليم (160 -159 / 1).

غياث مجلد اصفهاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، خطاط و نقاش. اهل اصفهان و مقيم عثمانى بود. وى در خط نستعليق نيز مهارت داشت. از آثار وى: يك نسخه «لمعات» عراقى، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «... غياث المجلد الاصفهانى... سنه احدى و ثمانين و ثمانمائه بقسطنطنيه»؛ يك نسخه «ديوان» فارسى و تركى قبولى، به قلم كتابت متوسط، با رقم: «... غياث المجلد الاصفهانى بدار السلطنه قسطنطنيه... فى شهور سنه ثمانين و ثمانمائه الهجريه»؛ يك قطعه از مرقع، به قلم نيم دو دانگ جلى و كتابت متوسط، با رقم: «العبد الحقير غياث المجلد الفقير... سنه ى 879 بقسطنطنيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (560 -559 / 2)، احوال و آثار نقاشان (434 / 1).

غياث الدين، احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. بيشتر آثار وى بسيار صدمه ديده و شكسته است. از آثار او: قلمدان تابوتى گل و گلزارى كه به شيوه ى برجسته لايه چينى عمل آمده و كناره هاى قلمدان با لولا و زنجير بخصوصى به هم وصل شده است، با رقم: «ميرزا احمد- غياث الدين- 1122»؛ قلمدانى به شيوه لايه چينى كه برجستگى هاى آن زياد معلوم نيست و رويه و كناره هاى آن نيز به اقسام گل و برگها آرايش شده، با رقم: «غياث الدين احمد 1140».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1272 / 3).

غياثي فراهاني، شاهرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجمسه ساز، نقاش، بازيگر سينما.

تولد: شهريور 1331.

درگذشت: آبان 1375، تهران.

شاهرخ غياثى فراهانى فارغ التحصيل رشته ى سينما از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك بود. وى مدتى به بازيگرى در تئاتر و عروسك گردانى پرداخت و از سال 1363 آموزش نقاشى را نزد استادش آيدين آغداشلو آغاز كرد. اولين حضور در سينما، بازى در فيلم «موج طوفان» (1360) بود. او سال ها بعد با بازى در فيلم «بلندى هاى صفر» ساخته ى حسينعلى فلاح ليالستانى توانايى خود را در بازيگرى نشان داد.

«ماه مهربان» ساخته ى قاسم جعفرى آخرين تجربه ى حضور او در سينما بود.

زمينه ى اصلى فعاليت شاهرخ غياثى، نقاشى و مجسه سازى بود و نخستين بار در سال 1368 در يك نمايشگاه جمعى در موزه ى هنرهاى معاصر براى حمايت از زلزله زدگان رودبار شركت كرده بود.

شاهرخ غياثى فراهانى بر اثر سانحه حين تمرين فيلم سينمايى درگذشت. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى هنرمندان و نويسندگان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

فاريابي، رضا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. تصويرساز و شبيه پرداز عصر خود بود. از آثار وى «تصوير كامران شاه هراتى» است كه اكنون در كتابخانه ملى قاهره مضبوط است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (199/1).

فخاري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1370 ق)، نقاش. از هنرمندان شيرين قلم اصفهانى بود كه در نقاشيهاى رنگ و روغنى و تصاوير قلم كارى دستى پر مهارت داشت. وى در زادگاهش درگذشت. از آثار اين هنرمند، تصاوير زيبايى است كه يكى از آنها، تصوير وقايع روز عاشوراست و در نوع خود از نفايس هنرى قلم كارى محسوب مى شود، با رقم: «اصفهان ساخت حسين فخارى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (159/1).

فخر جهان

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطاط. نقاش. ملقب به فخرالدوله. وى ششمين دختر فتحعلى شاه قاجار و خواهر تنى شعاع السلطنه و همسر ميرزا محمدخان، پسر عمويش، بود. وى در گل آرايى و تصويرسازى و كتابت خطوط به شيوه ناخنى مهارت داشت. از آثار او:يك مرقع خطوط و كار ناخنى به خطوط نستعليق، شكسته تعليق، نسخ، شكسته نستعليق خوش و متوسط، با رقم: «حرره اقل خادمه الدوله القاهره الباهره، فخر جهان»؛ تصوير ناخنى تمام قد محمدشاه قاجار در لباس و كلاه و آرايش سلطنتى، با رقم: «فخر جهان 1260»؛ تصوير ناخنى دسته گل سرخ محمدى كه يك گل درشت در وسط آن جلب نظر مى كند. حواشى اثر، تذهيب طلاكارى دارد و زير ساقه هاى گل به خط ناخنى رقم «فخر جهان نور جهان» دارد.[1]

ز 1260 ق، ملقب به فخرالدوله از زنان هنرمند. وى ششمين دختر فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و خواهر تنى شعاع السلطنه بود. وى با ميرزا محمدخان، پسر عمويش ازدواج نمود. ولى پس از نه سال زندگى با حالت بكارت طلاق گرفت و ديگر ازدواج نكرد. فخرالدوله نزد پدر و همه ى شاهزادگان احترام و تقرب خاص داشت. از آثار هنرى او يك مرقع خطوط و كار ناخنى به خطوط نستعليق،

شكسته تعليق، نسخ، شكسته نستعليق خوش و متوسط است كه چنين رقم دارد. «حرره اقل خادمة الدولة القاهره الباهره، فخر جهان». ديگر تصوير ناخنى تمام قد از محمد شاه قاجار (1264 -1250 ق) در لباس و كلاه و آرايش سلطنتى به تاريخ 1260 ق است. تصاوير ديگرى از گل و گياه به سبك ناخنى از او موجود است.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (567 / 2)، احوال و آثار نقاشان (501 / 2)، تاريخ عضدى (317 ،21)، خيرات حسان (22 / 3)، گلستان هنر (پنجاه و يك)، مشاهير زنان (182).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 1 و 567 / 2؛ احوال و آثار نقاشان قديم ايران 501 / 2؛ تاريخ عضدى، 21؛ خيرات حسان، 22 / 3؛ گلستان هنر. پنجاه و يك؛ ناسخ التواريخ، دوره كامل قاجاريه.

فرخ زند، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 1243 ق)، خطاط و شاعر، متخلص به فرخ. مشهور به خانلرخان و معروف به فرخ زند. از نوادگان دخترى محمد حسن خان قاجار بود. پس از فتح شيراز و قتل عام طايفه ى زند به دست آغامحمدخان قاجار، به دليل خويشاوندى نزديك از قتل رهيد و بعدها در دربار آغا محمدخان و فتحعلى شاه مقرب شد، تا آنجا كه در شورش عباسقلى خان، پسر ابراهيم خان، در كرمان از طرف فتحعلى شاه مأمور شد، كه به كرمان رود و عاقبت كار را به او گوشزد نمايد. وى سرانجام در هنگام بازگشت از كرمان در منطقه اى به نام باغين، در نزديكى كرمان، توسط افراد عباسقلى خان به قتل رسيد. در بيشتر مأخذ وفات فرخ در 1237 ق ذكر شده كه ظاهرا اشتباه است. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد. به گفته ى محمودميرزا

قاجار در «سفينه المحمود»، فرخ زند بر علوم رياضى و هندسه نيز مسلط بوده و به حكم فتحعلى شاه كتابى در اين زمينه تأليف نموده است. همچنين گفته، كه فرخ در طبابت نيز دست داشته است. از ديگر آثار وى مى توان به مثنوى «جمشيد و خورشيد» اشاره كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1312 -1308 / 2)، الذريعه (819 -818 / 9 ،133 / 5)، ريحانه (318 -317 / 4)، سفينه المحمود (123 -117 / 1)، شرح حال رجال (92 / 5)، مجمع الفصحا (807 -806 / 5)، مصطبه ى خراب (140 -139)، نگارستان دارا (120 -118 / 1).

فرشچيان، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود فرشچيان به سال 1308 شمسي در اصفهان ، ديده به جهان گشود . پدرش ، حاج غلامرضا فرشچيان ، از تجار فرش بود و در كار هنر قالي بافي دست داشت . اين زمينه مساعد براي پرورش ذوق و شوق او در راه آشنايي با هنر موثر افتاد . از سالهاي پيش از مدرسه از روي نقشه هاي قالي طرح ميزد ، تا به تدريج دستش در كار نقش پردازي روان گرديد . فرشچيان در طي تحصيلات مقدماتي در محضر استاد ميرزاآقا امامي اصفهاني هنرمند چيره دست و پرآوازه ديار اصفهان ، به آموختن نقاشي دلبستگي تمام پيدا كرد و دل در گرو نقشهاي زيبا بست . او از كار هنر احساس رضايت و شادماني داشت . از كلاس هفتم دبيرستان فرشچيان قدم به هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان گذاشت و چهار سال در آن جايگاه عاشقي ، زير نظر استاد عيسي بهادري ، استاد نابغه و توانمند نقاشي قالي ، مينياتور ، نقاشي

رنگ و روغن ، به فراگيري اصول و مباني طراحي نقوش سنتي (نقشه قالي ، تذهيب ، مينياتور) پرداخت .

بدون شك نقش استاد عيسي بهادري در پرورش و خلاقيتهاي محمود فرشچيان نقشي فوق العاده ارزشمند بود .استاد در بيان احساس و تجسم شعرگونه عواطف ، به شيوه اي كاملا جديد موفق به هماهنگي و همگامي ميان مضمون و محتوا و شكل و فرم نقاشي هايش گرديد و اين مشخصه اصلي كار او در نقاشي شد . فرشچيان در جواني بسيار پرتلاش و خستگي ناپذير به كار و طراحي نقوش مختلف ميپرداخت . او در مطالعه آثار تاريخي شهر اصفهان (چهل ستون ، عالي قاپو ، مسجد شيخ لطف الله و ... طرحهاي اسليمي و ختايي كاشيكاري هاي بي نظير آن آثار سر از پا نميشناخت و چون محققي موشكافانه اين نقش ها را مطالعه ميكرد . فرشچيان حتي در دوره سربازي نيز دست از قلم و رنگ برنداشات و آثاري ديدني آفريد كه مورد تشويق مقامات قرار گرفت .

گرماي عشق 1378 محمود فرشچيان

سال 1329 بعد از 6 سال فعاليت و كسب هنر در هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان ، فرشجيان به كسب ديپلم عالي نائل آمد . آثار سالهاي شاگردي ايشان هنوز در مركز هنرستان ، موجود است . او در طراحي و شناخت و بكارگيري رنگها فوق العاده قدرتمند و قوي است . اين قدرت قلم و صلابت و استواري خطوط قلم گيري است كه از او هنرمندي پرآوازه و مشهور ساخته است . از نظر محتوا و مضمون ، آثار استاد عمدتا با الهام از ادبيات عرفاني

و باورهاي مذهبي ساخته و پرداخته شده اند . سخن آخر اينكه امروز استاد فرشچيان از پس نزديك به پنجاه سال كسب هنر و مهارت در كار نقاشي و خلق نقشهاي دلنشين و جشم نواز ، هنرمندي است كه به جرآت ميتوان او را صاحب سبك جديد در نقاشي ايراني (مينياتور) دانست .

برخي آثار

«ضامن آهو»: طرحي از شمايل امام رضا

«پنجمين روز آفرينش»: در اين تابلو همهٔ مخلوقات زميني و آسماني به ستايش پروردگار مشغول اند.

«عصر عاشورا»: استاد در مورد نحوه طراحي اين اثر جاويدان ميگويد:

«سه سال پيش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصيحت كرد و گفت: به روضه گوش كن تا چند كلمه حرف حساب بشنوي. و من با ايشان گفتم: من اول در اتاقم كاري دارم بعد خواهم رفت. حال عجيبي به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوي عصر عاشورا را شروع كردم. قلم را كه برداشتم تابلويي شد كه الآن هست بدون هيچ تغييري».اين اثر توسط استاد به موزه آستان قدس رضوي اهدا شد.

طراحي ضريح امام رضا

آخرين تابلوي او «كوثر» به نام خانم فاطمه زهرا (س) مي باشد.

منتخبي از جوايز

1379: انضمام نام هنرمند در فهرست روشنفكران قرن بيست و يكم

1372: نشان درجه يك هنر

1364: تنديس طلايي اسكار ايتاليا

1363: نشان هنر نخل طلايي ايتاليا

1363: تنديس طلايي اروپايي هنر، ايتاليا

1362: ديپلم آكادميك اروپا، آكادمي اروپا، ايتاليا

1361: ديپلم لياقت دانشگاه هنر، ايتاليا

1360: مدال طلاي آكادمي هنر و كار، ايتاليا

1352: جايزهٔ اول وزارت فرهنگ و هنر، ايران

1337: مدال طلاي جشنوارهٔ بين المللي هنر، بلژيك

1331: مدال طلاي هنر

نظامي، ايران

فرصت شيرازي، محمد نصير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1339 -1271 ق)، نويسنده، نقاش و شاعر، متخلص به فرصت. ملقب به ميرزا آقا و فرصت الدوله. در شيراز به دنيا آمد. در همان شهر علوم مداوله از جمله صرف و نحو، معانى و بيان و منطق و حكمت را تحصيل كرد و از شيخ مفيد بيش از ديگر اساتيدش دانش آموخت. او در شعر و شاعرى نيز مشهور بود. وى به زبان انگليسى و فرانسه و پهلوى آشنايى و در فن نقاشى و موسيقى شهرتى به سزا داشت. مدتى از عمر خود را در هندوستان و عراق به سير و سياحت گذراند و هنگام بازگشت به شيراز به اتفاق شعاع السلطنه، حاكم فارس، به تهران آمد و نزد مظفرالدين شاه رفت و لقب فرصت الدوله يافت. در اوان مشروطيت به سمت نخستين رييس معارف و اوقاف فارس مصنوب گريدد. وى تا پايان عمر مجرد زيست. مدفن او در حافظيه شيراز است. از آثار وى: «آثار عجم» يا «شيرازنامه»؛ «اشكال الميزان»، در علم منطق؛ «بحور الالحان»، در علم موسيقى و عروض؛ «جغرافياى هندوستان»؛ «صرف و نحو خط آريا»؛ «دبستان الفرصه»؛ «ديوان» شعر؛ «منشآت» فرصت؛ «مقالات علمى و سياسى»؛ «درياى كبير»؛ «شطرنجيه».[1]

(بخش 1) شيرازى ملقب به فرصةالدوله، شاعر و اديب و موسيقى دان معروف ايرانى. (و. 1271 ه.ق- ف. 1339 ه.ق) از خانواده اى ادب پرور در شهر شيراز پا به عرصه ى وجود گذاشت. از كودكى علاقه ى خاصى به تحصيل علوم و فنون مختلف داشت. در آغاز جوانى در صرف و نحو و منطق و حكمت و حساب و هيأت و هندسه و اسطرلاب سرآمد اقران بود و به زبان انگليسى آشنايى داشت. بنا به نوشته ى خود او در

سى و دو سالگى به ديدار سيد جمال الدين اسدآبادى نايل شد و او را در بوشهر ملاقات كرد و ديدارهاى بعد موجب دوستى آن دو گرديد. پاره اى سخنان گرانبهاى سيد جمال الدين در يادداشت هاى او منقول است. هنگامى كه شعاع السلطنه فرزند مظفرالدين شاه از شيراز به تهران بازگشت فرصت را با خود به دربار آورد و معلم و نديم خود ساخت و چون در دربار تقرب يافت شاه او را لقب فرصةالدوله داد. هنگام انقلاب مشروطيت فرصت در تهران بود و در سازمان جديد وزارت معارف كه پس از مشروطيت به وجود آمد او را به رياست معارف فارس گماشتند و وى در اين سمت به خوبى خدمت كرد. بار ديگر هنگام تأسيس دادگسترى او را رئيس عدليه ى فارس كردند و سپس دوباره شغل رياست معارف و فوائد عامه و مدتى هر دو شغل فرهنگ و دادگسترى را بدو سپردند. فرصت سراسر منطقه ى فارس و بنادر را در مدتى دراز نقطه به نقطه پيمود و اوضاع جغرافيايى هر نقطه را به رشته ى تحرير درآورد. نام اين اثر خود را «آثار عجم» نهاده است. آثار ديگر فرصت، غير از «آثار عجم» عبارتند از: 1- اشكال الميزان در علم منطق. 2- درياى كبير مشتمل بر علوم مختلف به زبان عربى و فارسى. 3- بحورالالحان در علم موسيقى و عروض. 4- منشات نثر. 5- رساله ى شطرنجيه. 6- مثنوى هجونامه. از همه مهمتر ديوان اشعار او مشتمل بر قصايد، غزليات، ترجيعات، مسمطات، رباعيات، مثنويات، مراثى، تواريخ و پيوستى از منشات منثور اوست. فرصت بر اثر يك بيمارى 1339 ه.ق برابر با اول آبان ماه 1299 ه.ش در خانه ى شخصى خود در

شيراز چشم از جهان فروبست و بنا بر آرزوى ديرينه اش در كنار آرامگاه لسان الغيب حافظ به خاك سپرده شد و سنگى را كه زير نظر خود او براى مزارش تراشيده بودند بر گور او نهادند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (596 ،594 ،91 -3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (125 -94 / 4)، الذريعه (824 / 9 ،50 / 3 ،8 / 1)، ريحانه (330 -329 / 4)، سخنوران نامى معاصر (2666 -2660 / 4)، شرح حال رجال (15 / 4)، لغت نامه (ذيل/ فرصت)، مرآت الفصاحه (671 -467)، مكارم الآثار (2000 / 6)، مؤلفين كتب چاپى (603 -601 / 6)، يادداشتهاى قزوينى (220 / 8)، يادگار (س 2، ش 7، ص 28).

فرهنگ اصفهاني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1298 ق)، نقاش، مذهب، نويسنده و شاعر، متخلص به فرهنگ. وى شاعرى توانا و در انشاء نيز مسلط بود. در ابتدا بهار تخلص مى كرد ولى بعدها تخلص خود را به فرهنگ تغيير داد. شغلش تذهيب «كلام الله مجيد» بود. از آثار امضادار او جلد روغنى مذهب و ممتازى است كه بهترين معرف او در امر طلاكارى است. رقم اين اثر «محمدعلى مذهب» و سال اتمام آن 1298 ق است. وى در اصفهان درگذشت. از آثار قلمى او: «مدايح معتمدى»، در شرح حال شعرايى كه معتمدالدوله منوچهرخان گرجى حاكم اصفهان را مدح كرده اند؛ تذكره ى «يخچاليه»؛ «طرب الاحباب»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (928 -927 ،917 / 2)، حديقه الشعراء (1360 -1359 / 2 ،271 -262 / 1)، الذريعه (829 ،145 -144 / 9)، فرهنگ سخنوران (704 -703)، لغت نامه (ذيل/ فرهنگ اصفهانى)، المآثر

و الآثار (213)، مجمع الفصحا (840 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (102 / 4).

فضل الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. لقب ديوانه كه در ذيل رقم اين هنرمند ديده مى شود اين تصور را پيش مى آورد كه اين نقاش يا ديوانه بوده يا به علت درويش مسلكى و قلندرى و احيانا ارائه تصاوير غيرمعمول كه در آن زمان ها باب روز نبوده، به نام ديوانه معرفى شده است. اين نقاش در شيوه استاد محمد سياه قلم و استاد شيخى تصوير مى نمود و كارهايش شباهت زيادى به شيوه اويغورى و چينى داشته است. وى در زمان فرمانروايى سلطان يعقوب و سلطان خليل آق قويونلو در آذربايجان فعاليت هنرى داشت و پس از 907 ق كه بساط حكومت آق قويونلوها، به دست شاه اسماعيل صفوى برچيده شد به جمع هنرمندان تبريز پيوست. وى در جانورسازى مهارت داشت. از اثارش: جمع سرها و كله هاى حيوانات و نقوش انسانها و سر و كله و حركت دست هاى آنهاست؛ تصوير كله و صورت چند نفر، با كلاه هاى گوناگون و در تصوير تمام قد، با رقم: «عمل فضل الله ديوانه»؛ تصوير زن و مرد چينى كه شبيه كارهاى محمد سياه قلم و استاد شيخى است، با رقم: «كار فضل الله ديوانه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (517 -516 / 2).

فضلعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. شاگرد معين مصور بود. اين هنرمند در شيوه رضا عباسى و معين مصور تصوير مى ساخت و در زمان خود از معاريف تصويرسازان به شمار مى رفت. وى در چهره سازى و منظره پردازى و ترسيم مجالس بزمى و رزمى مهارت داشت و با ارقام «رقم كمينه فضل على» و «ز عصيان اميدم به فضل على است» امضاء مى نهاد. عمده آثار اين استاد، تصاويرى است در نسخه «شاهنامه» كه

در 1079 ق و به خط ابن شمس الدين شيخ محمد، فرجام پذيرفته است. اين كتاب كه با همكارى نقاشان بنام آن دوره، از قبيل محمد زمان و علينقى بن شيخ عباسى و پير بيگ غلام (آقانويان) مصور شده، هيجده اثر رقم دار است كه از 1104 تا 1109 ق به نقش درآمده است. از آثار وى: تصوير حضرت خضر (ع) كه سوار بر قاطر شده، با: «رقم كمينه فضلعلى»؛ نقش بهرام گور كه ديوى را به وسيله تير و كمان به قتل رسانده و چنين رقم نهاده: «رقم فضل على»؛ تصوير دخترى به شيوه صفوى با رقم: «ز عصيان اميدم به فضل على است».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (518 -517 / 2).

فضلي هروي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 947 ق)، نقاش و شاعر. اهل هرات و معاصر و معارض با مولانا گلچين در عصر سلطان حسين بايقرا بود. ابتدا نقاشى مى كرد و در آن تبحر داشت. بعد از مدتى نقاشى را كنار گذاشت و به شعر روى آورد. در «مجالس النفائس» يكبار تحت عنوان فضلى هروى و بار ديگر تحت عنوان فيضى هروى آمده است. از اوست:

زاهد بيار خرقه و رهن شراب كن

بنياد زهد و خانه تقوى خراب كن

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (855 ،387 / 9)، فرهنگ سخنوران (713)، مجالس النفائس (257 -256 ،82).

قاطعي هروي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1024 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به قاطعى. اهل هرات بود و به همين نام شهرت داشت. وى در تذهيب و حل كارى و رنگ آميزى و جلدسازى استاد بود و در قطاعى و برش كاغذ و چرم مهارت داشت و شعر نيز مى سرود. او از هرات به آگره رفت و به دربار نورالدين جهانگير پادشاه گوركانى (1037 -1014 ق) راه يافت و در كتابخانه آن پادشاه مشغول به كار شد. وى شاگرد مولانا قاسم كاهى ميانكالى بود و صنعت قطاعى را نزد او فراگرفت. قاطعى نزديك به يكصد و پنج سال زندگى كرد و در هند وفات يافت. از آثار وى تذكره اى است به نام «مجمع الشعراى جهانگير شاهى»، كه قسمتى از كتاب بزرگ «شرح احوال» است. اين تذكره مشتمل بر احوال متوسطين و متأخرين از شعرايى است كه جهانگير شاه را مدح كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (530 / 2)، تاريخ تذكره هاى فارسى (143 -142 / 2)، كاروان هند (1086 -1085 / 2).

قانع، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش. از هنرمند دوره ى ناصرى بود كه در آبرنگ و قلمدان سازى دستى با حلاوقت داشت. صاحب «احوال و آثار نقاشان» او را شاعر و متخلص به قانع مى داند. از آثار رقم دار وى، تصوير درويش پابرهنه اى به آبرنگ است، با رقم: «على محمد 1313».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (402 / 1).

قزويني، صدرالدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1008/ 1007 -945 ق)، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر. از سادات سيفى قزوين بود كه در رنگ آميزى و تذهيب و وصالى نيز مهارت داشت. وى در خط و موسيقى از شاگردان مالك ديلمى بود و خط را به شيوه ى سلطانعلى مشهدى مى نوشت و در اواخر عمر به جهت ضعف بينايى ترك مشق كرد. مير صدرالدين محمد شعر را نيكو مى سرود و از موسيقيدانهاى بزرگ عصر خود محسوب مى شد. او آهنگسازى بنام بوده و رساله اى در موسيقى تأليف كرده است. وى در سفرى كه در ملازمت شاه عباس به خراسان مى رفت، در بسطام درگذشت. از ديگر آثار او: «تذكرة الشعراء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (781/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1335/ 3)، تاريخ تذكره هاى فارسى (621 -620/ 2 ،269 -267/ 1)، تاريخ موسيقى (325 -324/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (912/ 2)، ريحانه (426/ 3)، عالم آراى عباسى (171/ 1)، قزوين در گذرگاه هنر (220)، گلستان هنر (99 -97).

قزويني، يحيي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل قزوين بود. وى در وصالى، رنگ آميزى، ساختن كاغذهاى ابرى، تذهيب، جدول كشى و افشان مهارت داشت و در ايران نخستين كسى است كه ابرى را به روش محمد طاهر ساخته است. از شاگردان معروف او تذهيبى اصفهانى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1426 -1425/ 3)، گلستان هنر (چهل و دو).

قمصري، باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. از خاندان سادات قمصر كاشان بود و در فنون نقاشى آب و رنگ و تذهيب و قلمدان سازى مهارت بسزايى داشت. وى براى تزيين رواق توحيدخانه ى آستان قدس رضوى، سفرى به مشهد كرد و چنان از عهده ى آن برآمده كه حكيم قاآنانى شيرازى وى را ستوده است. حاجى سيد باقر در سال 1250 ق، پس از پايان يافتن كارهايش در آستان قدس رضوى، به زادگاه خود بازگشت و سرپرستى تزيين و نقاشيهاى سقف و ستون و كتيبه هاى مسجد و مدرسه ى آقابزرگ را عهده دار شد. از شاگردان مستعد وى، ميرزا بزرگ غفارى و ميرزا عبدالوهاب غفارى مى باشند. فرزندش، عليرضا قمصرى، نيز از تربيت يافتگان پدر بود و در قلمدان سازى و نقاشى آبرنگ مهارت داشت. از ديگر آثار او، قاب آينه زيبايى است كه بر رويه آن، زنبق زيبايى با چند شاخه گل نرگس و برگهاى پر طراوت آراسته شده و رقم «كمترين باقر سنه 1260» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (95 -94 /1)، آثار تاريخى شهرستانهاى كاشان و نطنز (368 -365).

قمصري، عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. در كاشان ساكن و نقاش آبرنگ كار دوره ى ناصرى بود و اغلب به شيوه ى پدر نقش مى آفريد. از آثار وى قلمدان مرغش ساده اى است كه به طلاى ناب، تصاوير گل و مرغى دارد، با رقم: «عليرضا 1312».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (387 -386 / 1).

قنبرعلي شيرازي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش. اهل شيراز بود. تنها اثر رقم دار وى تصوير خيالى شيطان است كه گويا از آثار چينى اقتباس شده و با تزيينات ايرانى عمل آمده است، با رقم: «عمل قنبر على شيرازى فى المدينه المصر ثلاثين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (536 -535 / 2).

قوام الدين مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب، نقاش و خطاط. از تذهيب كاران و تصويرگران بود و در خط نستعليق نيز مهارت داشت. اين هنرمند برادرى نيز به نام كمال الدين عبدالوهاب مشهور به خواجه كاكا داشت كه به شغل اجدادى خود علاقه مند بود و در شيراز زندگى مى كرد. از آثار تذهيب و خطى وى، قطعه خط گلزارى است كه به شيوايى تمام تزيين شده، با رقم: «مشقه العبدا المذنب مسعود بن ميركى المذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1150 -1149 / 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104 ،20)، گلستان هنر (چهل)، هنر عهد تيموريان (593 ،589 ،4).

قوللر آقاسي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش . وى از پيشگامان نقاش قهوه خانه اى به شمار مى آمد. از آثار او، تير زدن رستم به سينه اشكبوس چكمه اى سنگينى به پا كرده و قدرت حركت ندارد. در اين تصوير هيكل او بيش از جثه اسبش تصوير شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (541 -539 / 2).

كاتب السلطان قمي، محمد ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1106 ق)، نقاش و خطاط. در شهر قم به دنيا آمد. در دوره ى جوانى به اصفهان رفت و در اين شهر با استادان نامى آشنا شد. وى سپس به دربار شاه سليمان صفوى (1105 -1077 ق) راه يافت و به لقب كاتب السلطانى مفتخر گرديد. كاتب السلطان در صنعت تذهيب و گل آرايى و قلمدان سازى مهارت داشت و در خطوط نستعليق و نسخ و رقاع و شكسته، استادى صاحب قلم بود. بعضى از هنرشناسان، استاد حاجى محمد، برادر كوچكتر محمد ابراهيم كاتب السلطان، را با اين هنرمند يك نفر به حساب آورده و دو اسم متفاوت براى يك نفر در نظر گرفته اند در حالى كه آنها، دو نقاش جداگانه و برادرانى از سلاله حاج يوسف قمى بوده اند. از شاگردان وى، ميرزا احمد نيريزى را ذكر كرده اند. از آثار او: نسخه ى پراعتبار «صحيفه ى سجاديه»، كه كتابت و آرايش آن را خود انجام داده است، با رقم: «... ابن حاجى يوسف، محمد ابراهيم... سنه 1092...«؛ قطعه خطى در شيوه ى نسخى كه زمينه ى آن، انواع حيوانات و پرندگان زيبا به شيوه ى حل كارى آرايش يافته، با رقم: «مشقه العبد... محمد ابراهيم المذهب القمى... به محروسه اصفهان 1103»؛ قلمدان زيبايى كه به خط و تذهيب آراسته شده، با رقم:

«كتبه اقل عباد اللَّه محمد ابراهيم الكاتب السلطانى فى شهور سنه ست و مائة بعد الالف». پنج اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (648 -638/ 2)، اطلس خط (352)، گلستان هنر (نوزده، چهل و هشت)، هنر قلمدان (99 ،73).

كاشاني، ابوزيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 609 ق)، نقاش و كاشى كار. از هنرمندان طراح و كاشى كار است. ابوزيد همكار كاشى تراش و كچ كار نامى، استاد محمد بن ابى طاهر بود. از آثار وى: كاشيهاى كتيبه ى محراب حرم مطهر امام رضا (ع)، در مشهد كه تاريخ 601 ق دارد؛ يك مجموعه ى كاشى، با تاريخ 609 ق؛ كاشى طلايى ستاره شكل تصويردار، با تاريخ 600 ق؛ بدنه ى مرقد شريف حضرت ستى فاطمه، از چهارسو، با قطعات بزرگ و كوچك كاشى و در بالا و پايين آن و دو كتيبه ى پهن بر خشتهاى بزرگ، به خط ثلث، با رقم: «... كتبه ابوزيد فى الثانى من رجب سنة 602» و ديگر آثار وى كه در مساجد و بقاع متبركه ى اصفهان به يادگار مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (44 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (749 -748 /2)، تربت پاكان (49 /1)، سرآمدان فرهنگ (109 /1)، كارنامه ى بزرگان (72).

كاشاني، اسماعيل

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، نقاش. از استادان نقش آفرين بر روى پارچه بود. از آثار نفيس و رقم دار او: علم پارچه اى زيبايى است كه در وسط آن سوره ى اذا جاء نصراللَّه... به شيواترين خطى بافته شده و رقم «عمل العبد اسماعيل كاشانى» دارد. در حاشيه ترنج، اين بيت ماده تاريخ دار زير نوشته شده است:

رايت فتح ابد گرديد تاريخ شروع (1106)

«رايت نصر من اللَّه» بهر اتماش علم (1107)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (82/1).

كاشاني، حيدر

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش و شاعر. وى از موطن خود به هند رفت و در دربار يوسف عادلشاه (916 -895 ق)، در بيجاپور مى زيست. حيدر بيشتر غزل مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (675).

كاشاني، رحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1310 ق)، نقاش. وى نقاش رنگ و روغن و آبرنگساز و از مردم كاشان بود. او تصاوير خود را در سبك مخصوصى پرداز مى زد و در شبيه سازى دستى پرمايه داشت. از آثار وى: شمايل حضرت محمد (ص) و عموى آن حضرت و خواجه عبداللَّه انصارى كه به سبك مخصوصى چهره سازى شده، با رقم: «فرمايش قبله گاهى عبدالرحيم عطار. عمل كمترين رحيم كاشانى 1310»؛ تصوير رنگ و روغنى ناصرالدين شاه كه سوار بر اسب شده و تا حدودى استادانه است، با: «رقم خلق اللَّه رحيم كاشانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (184/1).

كاشاني، رضا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(970- وف بعد از 1030 ق)، نقاش. پدرش نيز از اساتيد و بزرگان نقاش زمان خود به شمار مى رفت و در نزد سلطان ابراهيم ميرزا مقرب بود. آقارضا كودكى در دامن پدر هنرمند خود و عبدالصمد شيرازى پرورش يافته و پيرو مكتب استاد محمدى هراتى بوده و در آرايش تصاوير و ارائه زيباييهاى طبيعت و چهره پردازى مهارت بسزايى داشته است. چون به مرور ايام، مهارت و استادى وى در امر چهره سازى و خوش قلمى انگشت نما گرديد، پادشاه صفوى او را مصور خاصه ى خود كرد. اما بعد از مدتى كارش به كاهلى و مفلسى افتاد. آخرالامر اين هنرمند گرانمايه كه روزى پادشاه صفوى به احترام بوسه بر دستش زده بود مجبور به جلاى وطن گرديد و به همراهى فرزند خردسالش ابوالحسن- كه در آنجا ملقب به نادرالزمان شد- به هندوستان سفر كرد و مورد توجه پادشاهان هنرشناس هند، جلال الدين اكبر و فرزدش نورالدين جهانگير واقع گرديد. به علت شباهت، كارهاى اوليه اين استاد با تصاوير ارزشمند رضا عباسى مخلوط شده و

اغلب هنرشناسان را به اشتباه انداخته است. از آثار وى: تصوير جوان ايستاده اى كه عبايى زيبا به دوش انداخته و كلاه عمامه اى صفوى به سر گذاشته است، با رقم: «مشق كمترين آقا رضا»؛ تصوير پيرمردى به سياق كشيشان اروپايى كه كاغذى به دست گرفته و روى آن نوشته شده: «غلام با اخلاص شاه سليم آقاى رضاى مصور در بلده آگره فى تاريخ رمضان 1008»؛ تصوير آهوى خوش تراشى كه با شاخهاى بلند نقاشى شده و شاهزاده ى جوانى كه به آهو غذا مى دهد، با رقم: «مشق كمترين رضا»؛ تصوير نشسته شاهزاده ى جوانى كه باز شكارى به دست گرفته و دو زانو در مقابل پيرمرد محترمى قرار گرفته است، با رقم: «در سن شصت سالگى ساخته شد 1030 عمل مريد با خلاص آقارضا جهانگير پادشاهى». هجده اثر ديگر وى در كتاب «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (205 -200 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (531 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (108 -107)، شخصيتهاى نامى (320 -319)، عالم آراى عباسى (176 /1)، كارنامه ى بزرگان (235 -234)، گلستان هنر (152 -149).

كاشاني، عبدالعزيز

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر. اهل كاشان بود و در چهره پردازى و منظره سازى مهارت داشت و از نقاشان كتابخانه ى شاه طهماسب اول صفوى (948 -930 ق) به شمار مى رفت. او همچنين در تصوير گل و گياه و منظره ى دشت و صحرا و حتى در تذهيب و تشعير نيز ماهر بود. خواجه عبدالعزيز از شاگردان استاد كمال الدين بهزاد بود.از شاگردان و همكاران او، استاد كمال مصور كاشى و ميرزا محمد اصفهانى در خور ذكرند. او همچنين داراى ذوق و قريحه ى

شاعرى بود و غزلسرايى مى كرد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ تصوير پسر ميرزا محمد قباحت كه چهره پردازى استادانه اى دارد، با رقم: «عمل... خواجه عبدالعزيز...»؛ تصويرى از «شاهنامه»طهماسبى كه اردشير بر روى تخت نشسته و رجال و نديمان در اطراف او قرار گرفته اند؛ تصوير زال فرزند سام كه عريان و با موهاى سفيد در بالاى كوه نشسته و به سيمرغ عظيم الجثه اى مى نگرد؛ تصوير شاهزاده ى جوانى كه كلاهى به شيوه ى قزلباشها بر سر گذاشته و لباس سرمه اى رنگ به تن دارد، با رقم: «صوره كمينه شاگرد استاد بهزاد، خواجه عبدالعزيز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (340 -337 / 1)، تاريخ نظم و نثر (525 -524)، تاريخ هنرهاى ملى (845 -844 / 2)، الذريعه (689 / 9)، گلستان هنر (141 -140)، مجمع الخواص (255 -254)، هنر قلمدان (24).

كاشاني، عبدالوهاب

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل كاشان و پدر عبدالعزيز نقاش بود. سيد احمد آهوچشم، در مرقع امير غيب بيگ كه در زمان شاه طهماسب اول ترتيب يافته، هنر اين پدر و پسر را ستوده است. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (351 / 1)، گلستان هنر (140).

كاشاني، كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، نقاش. اهل كاشان بود و به ميرزا كاظم خان شهرت داشت. اين هنرمند در چهره پردازى و فرنگى سازى و آبرنگ و سياه قلم دستى توانا داشت و منظره پردازى و جانورسازى را خوب عمل مى آورد. از آثار وى: نقاشى آبرنگ زن جوانى در شيوه فرنگى، با رقم: «حسب الفرمايش... محمد يوسف خان، فدوى بنده جان نثار كاظم كاشانى»؛ منظره فرح افزا و پرطراوتى به آبرنگ كه مناظر كوهها و ساختمان قديمى و دشت و دمن به لطافت تمام نقش شده، با: «رقم كمترين بنده درگاه كاظم كاشانى... 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (543/ 2).

كاشي پز اصفهاني، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و كاشى كار. اهل اصفهان و نقاش كاشى كار بود كه در نزديكى دروازه شاه عبدالعظيم تهران كارخانه ى كاشى پزى داشت. از آثار رقم دار وى كه به تزيينات زيبايى آراسته شده، كاشى بزرگى است كه نقوش متنوعى دارد و در وسط آن، تصوير كلنل رابرت مورداك اسميت جلب نظر مى كند. حواشى كاشى به نقش و نگار ساده آذين شده، با رقم: «على محمد كاشى پز اصفهانى در دارالخلافه ناصره تهران 1304، كارخانه ى كاشى در دروازه ى شاه زاده عبدالعظيم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (402 / 1).

كاشي، شمس الدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. از تصويرسازان گمنام بود كه در آبرنگ سازى دست داشت. تنها اثر رقم دار وى كه در كتابخانه ى گلستان قرار گرفته، تصوير آبرنگى مردى است كه چاقو به دست گرفته و مشغول بريدن خربزه مى باشد و رقم «شمس الدين محمد كاشى 1041» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (248/1).

كاشي، علي خان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1326 ق)، نقاش. وى شاگرد دارالفنون بود و در كنار پدر به اكتساب علوم و فنون تصويرسازى نيز مى پردات. على خان در آبرنگ و رنگ و روغن ماهر بود و در دوره ى ناصرالدين شاه قاجار مواجبى كافى داشت و جزو حقوق بگيران رسمى دولتى به شمار مى آمد. از آثار او: تصوير آبرنگ امامزاده قاسم كه در دامنه ى كوهى نقاشى شده و رقم «خانه زاد على ولد محمودخان ملك الشعراء» دارد؛ تصوير رنگ و روغنى كبك شكار شده اى كه به وسيله ى نخى از ديوار آويزان شده، با: «رقم بنده ى فقير على 1324»؛ تصوير ساده از ملايى كه با فرزند خود نشسته و به خوردن چاى مشغول اند، با رقم: «العبد على ملك الشعراء 1326».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (383 -382 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (961 -960 / 2)، هنر قلمدان (134 -133).

كاشيان، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين كاشيان از نگارگراني است كه به درك واقعي رنگها و تصاوير پرداخته و دراين زمينه هنوز به جستجو مشغول است . او داراي درجه ممتاز از انجمن خوشنويسان ايران مي باشد . وي در نمايشگاههاي مختلفي به عرضه آثار خويش پرداخته است .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين كاشيان از نوجواني به هنرروي آورده و عشق و علاقه اش به جنبه هاي مختلف هنري باعث شد كه خوشنويسي رابياموزد . او به حدي به اين هنرعلاقمند بود كه آن را تا اخذ درجه ممتاز از انجمن خوشنويسان ايران ادامه داد.

استادان و مربيان : مهمترين حسين كاشيان درزمينه خوشنويسي ،سيد حسين ميرخاني بود . او درزمينه نقاشي نيز محمود فرشچيان بود

. او همچنين درمحضر حسين هم طراحي و شيوه رنگ و روغن را آموخته است .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين كاشيان كارشناسي هنر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است . او عضو هيات موسس انجمن هنرهاي تجسمي نيز بوده و درمديريت موزه هنرهاي معاصر خدمت مي نمايد.

فعاليتهاي آموزشي : مهمترين فعاليت آموزشي حسين كاشيان درزمينه هنري محدود مي شود . اوبراين باور است كه هدف از هنرهمان آفرينش و پالابش درون است و تمامي شيوه ها و صورتها و مكاتب هنري ، بهانه اي است براي آن هدف .

آرا و گرايشهاي خاص : حسين كاشيان درباره روي آوردن خود به هنرنقل مي كند : كه خلوص و انتزاع و شان و صفاي خوشنويسي ، تركيب و گوناگوني رنگهاي درخشان . قلم گيري روان و سيال نقاشي ايراني ، همچنين واقعگرايي طراحي و رنگ و روغن براي بيان موضوعات رئاليسم وواقعي گونه ، اورا براين داشت كه درتمامي اين زمينه ها به تفحص و جستجو بپردازد .

جوائز و نشانها : درسال 1346 حسين كاشيان به دريافت درجه ممتاز از انجمن خوشنويسان ايران نايل آمد.

چگونگي عرضه آثار : حسين كاشيان دربيست نمايشگاه فردي و جمعي شركت داشته و آثار خودرا عرضه كرده است . او همچنين درده نمايشگاه خارجي نيز شركت داشته است .

كاظم قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. هنرمند شيرين قلم و زيبانگارى بود كه در شيوه ى هرات نقش مى آفريد. از آثار وى، تصاويرى است كه در نسخه اى از «شاهنامه» به خط عليجان بن حيدر قلى هروى، به نقش درآمده و عمده ى تصاوير اين كتاب، از كارهاى اوست. كاظم قلى در ارائه ى مجالس رزمى

و بزمى استادى پرمايه بود و در تصوير و چهره نگارى و جانورسازى دستى قوى داشت. يكى از اين تصاوير كه رقم صريح اين هنرمند را دارد، تصوير رستم نامدار است كه با يكى از همراهان صحبت مى كند، با رقم: «كاظم قلى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (543 -542/ 2).

كاظمي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: خرداد 1375، پاريس.

ابداعات اش در نقاشى معاصر ايران از دهه ى سى به بعد نقش و تأثيرى به يادگار گذاشته است. كاظمى كوشيد تلفيقى از سنت هاى زبان تجسمى ايران و دست آوردهاى نقاشى معاصر جهان به دست دهد. پرتره هاى او به ويژه پرتره يى كه از صادق هدايت نقش زده، از مشهورترين آثار او است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

كاووس

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1069 ق)، نقاش، مذهب و خطاط. از آثار وى: دو كتيبه در مسجد جامع قزوين، به قلم سه دانگ كتيبه ى متوسط، با رقم هاى: «بتوفيق... ابوالمظفر شاه عباس الحسينى الموسوى الصفوى... مطابق سنه ى تسع و ستين و الف من الهجرة... كتبه العبد كاوس نقاش» و «كتبه الفقير كاوس مصور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (588/ 2)، احوال و آثار نقاشان (544/ 2)، قزوين در گذرگاه هنر (198).

كاهي كابلي، نجم الدين، ابوالقاسم محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 998 / 988 / 983 ق)، عالم، نقاش و شاعر، متخلص به كاهى. از ساداتى بود كه در ميانكال- ميان بخارا و سمرقند- به دنيا آمده است. وى معروف به ملا قاسم، اهل كابل و از شاگردان عبدالرحمان جامى بود كه علوم ظاهرى را نزد او آموخت و بعد از مدتى به آن قانع نشد و به فراگيرى علوم باطن پرداخت. سپس به بدخشان رفت و در ملازمت ميرزا عسكرى، برادر همايون پادشاه، درآمد. بعد به هند رفت و در آنجا از مريدان سيد محمد شاه جهانگير هاشمى كرمانى صاحب «مظهر آثار» شد و از بزرگان سلسله ى نعمت اللهى گرديد و سرانجام به دربار اكبر شاه رفت. مدتى در بنارس و آگره نيز اقامت داشت. به آورده ى «ريحانة الادب»، از تذكره ى «علماى هند»، وى در علم تفسير، هيئت، كلام و تصوف دست داشت. كاهى در فن موسيقى و نقاشى نيز ماهر و در قطاعى و تذهيب كم نظير و استاد بود آن گونه كه قاطعى هروى از شاگردان او به حساب مى آيد. مرگ وى در آگره روى داد. از آثارش: مثنوى «گل نشان» يا «گل افشان»، در جواب «بوستان» سعدى؛ منظومه اى در معما بر

وزن «حديقه» سنايى؛ «ديوان» شعر به نام «رفيع الدرجات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (530/ 2)، تاريخ ادبيات در ايران (760 -755/ 5)، تذكره ى نصرآبادى (520 ،470 -469)، الذريعه (231/ 18 ،245/ 11 ،907 -906 ،864/ 9)، رياض العارفين (127)، ريحانه (38 -37/ 5)، فرهنگ سخنوران (760)، لغت نامه (ذيل/ قاسم كاهى)، منظومه هاى فارسى (492)، نتايج الافكار (601 -599)، هفت اقليم (383 -376/ 3).

كپك هراتي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل هرات و در مشهد ساكن بود. قاضى احمد منشى درباره ى وى آورده: مولانا كپك از هرات بود. عكس را خوب مى ساخت و در مشهد مقدس معطر معتكف بود و در مدرسه ى شاهرخيه به سر مى برد. اختراعات و تصرفات در آن فن نموده، به غايت نقش هاى غريب و طرح هاى عجيب و رنگ آميزى طرفه ابداع نموده و عكس هاى او مردم را از افشان فارغ ساخت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (546 -545/ 2)، گلستان هنر (158 -157)، هنر عهد تيموريان (585 ،574).

كرمانشاهي، بهرام

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1304 ق)، نقاش. اهل كرمانشاه بود و در دوره ى ناصرى مى زيست. به زعم عده اى به خارج از ايران سفر كرد و مراحل هنرى شيوه كلاسيك را در آن ديار فراگرفت. اعتمادالسلطنه در روزنامه «ايران» سال 1299 ق از حجره استاد بهرام در مجمع الصنايع ياد كرده و نوشته كه تصاوير ناصرالدين شاه در شكارگاه همايونى در پرده ى تصوير مبارك و نقاشى هاى ديگرى را در حجره وى ديده است. استاد بهرام، در نقش تصوير بر روى ديوارها با ابعاد بزرگتر نيز مهارت داشت. از آثار وى: شمايل رنگ و روغنى حضرت محمد (ص)، با رقم: «كمترين بهرام كرمانشاهى»؛ تصوير نيم تنه رنگ و روغنى كاملا شبيه ميرزا حسين خان سپهسالار كه رقم «عمل بهرام سنه 1292» دارد؛ «نقش انواع و اقسام درنده و چرنده و پرنده كه بر بدنه حوضخانه كوچك شمالى قصر سلطنت آباد ترسيم شده»؛ تصوير رنگ و رغنى تمام قد مردى در هيئت حيوان، با رقم نقاش به خط نستعليق: «عمل كمترين بهرام 1304»؛ «بيست و شش مجلس گوناگون و چهار تصوير از زنان زيبا در

تالار باغ معير» كه اكون از وجود آنها اطلاعى در دست نيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (106 -105 /1).

كرماني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1318 ش)، نقاش و مجسمه ساز. طراح هنرمند اهل كرمان و سازنده ى سردر زيبا و استادانه ى باغ ملى تهران بود. اين در از برنز ساخته شده و پس از ريخته گرى ابتدايى، بر روى آن طلاى مخصوصى كه به آن طلاى ملقمه مى گفتند، كشيده شده است. وى در هشتاد سالگى در تهران وفات يافته و در همين شهر دفن شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (928/ 2).

كريمي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1292 ش)، نقاش. در تهران به دنيا آمد. پس از گذراندن دوران ابتدايى و متوسطه، راهى مدرسه ى كمال الملك شد كه در آن هنگام زير نظر استاد اسماعيل آشتيانى قرار داشت. رشته ى مينياتور و نگارگرى را در مدت شش سال در هنرستان هنرهاى زيبا فراگرفت. بعد از گرفتن مدرك فوق ليسانس، در همان هنرستان با سمت استادى به كار پرداخت و بعد به عنوان رئيس هنرستان پسران برگزيده شد. از استادان وى آشتيانى، حيدريان، رخساز، وزيرى و تجويدى را مى توان نام برد. وى سبك و تكنيك جديدى در هنر مينياتور به وجود آورد و موضوع تابلوها را كه تا آن زمان در نهايت به عهد صفويه محدود مى شد، به عصر جديد و دوران معاصر كشاند و به آفرينش آثارى در اين زمينه پرداخت. آثار وى در نمايشگاه هاى انفرادى و گروهى متعدى در كشورهاى مختلف آسيا، اروپا و آمريكا به نمايش گذاشته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 4، ش 4، ص 48).

كله گوش، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل كاشان و از نقاشان دوره ى شاه طهماسب (984 -930 ق) بود.در ماجراى تقليد مهرشاه طهماسب، وى نيز مجازات شد و گوش و بينى خود را از دست داد. او قبل از آن، در كتابخانه ى شاهزاده ابراهيم ميرزا، در مشهد مشغول كار بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (364 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (852 / 2)، گلستان هنر (144).

كمال تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل تبريز و از شاگردان ميرزا على و شاهقلى و از هنرمندان مكتب بهزاد بود. وى به عثمانى مهاجرت كرد و به دربار سلطان سليمان قانونى (974 -926 ق) راه يافت. او در چهره سازى و ارائه حالات پرندگان قوى دست بود و در طراحى و زمينه سازى بعضى از كارهاى ميرزا على مشاركت داشت. از آثار وى: تصوير شاهزاده جوانى كه كلاه پردارى به شيوه صفوى به سر گذاشته و شاهين زيبايى را با دستكش مخصوصى به دست گرفته، با رقم: «عمل كمال تبريزى سلمه اللَّه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (551/ 2)، مناقب هنروران (104).

كمال الملك، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1359 -1264 ق)، نقاش. ملقب به كمال الملك. از احفاد قاضى عبدالمطلب غفارى بود كه در كاشان چشم به جهان گشود. تا دوازده سالگى تحصيلات خود را در زادگاهش گذرانيد و سپس به تهران آمد و توسط دايى خود، ميرزا على محمد خان مجيرالدوله، جهت تحصيل هنر نقاشى به دارالفنون رفت. در هجده سالگى به دستور ناصرالدين شاه وارد دربار شد و در آنجا به تكميل هنر خود پرداخت خود ناصرالدين شاه نيز چندى نزد وى به فراگرفتن نقاشى پرداخت و با ديدن نبوغ خارق العاده اش به او لقب كمال الملك داد. تابلو معروف «تالار آينه» كه وى مدت پنج سال بدان پرداخت، اولين تابلويى است كه با امضاء كمال الملك تهيه شد. كمال الملك در چهره پردازى و شبيه سازى و منظره آرايى و تصوير دشت و دمن و طبيعت زنده متبحر بود و در رنگ روغن و آبرنگ نيز مهارت بسزايى داشت و در رنگ آميزى و عمق سايه ها و پيرايش تزئينات از استادان طراز اول ايتاليايى پيروى

مى نمود. در مجسمه سازى نيز قوى دست بود ولى كمتر به آن مى پرداخت. از آثار مجسمه سازى وى، قيافه ى تخيلى فردوسى، شاعر نامدار است كه در اندازه ى بزرگتر از طبيعى ساخته شده است. او در 1314 ق جهت تكميل اطلاعات هنرى به اروپا رفت و مدت سه سال در موزه هاى فلورانس، لوور و ورساى به مطالعه ى نقاشى پرداخت. در 1329 ق مدرسه ى صنايع مستظرفه را تأسيس كرد و در همين دوره بود كه هنر وى به اوج كمال رسيد. كمال الملك در خوشنويسى نيز دست داشت و خط شكسته را استادنه مى نوشت. به شعر و موسيقى نيز علاقه مند بود. وى در اواخر عمر به صورت تبعيد از تهران به نيشابور منتقل گشت و در حسين آباد آن شهر سكنى گزيد و در همان جا نيز درگذشت و در كنار آرامگاه عطار نيشابورى به خاك سپرده شد. از شاگردان معروف او، اسماعيل آشتيانى، ابوالحسن صديقى، حسين خان شيخ، حسنعلى خان وزيرى و صنيع السلطان در خور ذكرند. آثار كمال الملك بالغ بريكصد و هفتاد اثر مى باشد. بعضى از آثار او: تصوير رنگ روغنى حوضخانه ى صاحب قرانيه، با رقم: «خانه زاد ميرزا محمد خان نقاش باشى غفارى سنه 1300 ق»؛ تصوير دو دختر گدا كه از مدلهاى اروپايى كپى شده، با رقم: «كمال الملك 1319 ق»؛ تصوير رنگ روغنى ميدان كربلا، با رقم: «... محمد غفارى كمال الملك 1320 ق»؛ تصوير رنگ روغنى دهكده ى دماوند، با رقم: «كمال الملك 1333 ق»؛ پرتره ى خود نقاش، در آبرنگ، با رقم: «كمال الملك 1336 ق»؛ تصوير دورنماى تهران، حدود شميرانات، در رنگ روغن، با رقم: «محمد غفارى كمال الملك».[1]

محمد غفارى (منسوب به ابوذر غفارى) ابن ميرزا بزرگ كاشانى،

از مفاخر هنر نقاشى ايران (و. قريه ى كله (كاشان) 1264 ه.ق- ف. نيشابور 27 مرداد ماه 1319 ه.ش). وى پس از طى تحصيلات مقدماتى در كاشان به تهران عزيمت كرد و در مدرسه ى دارالفنون به كسب دانش پرداخت و در نقاشى كه هنر مورد علاقه اش بود به موفقيت هاى بزرگى نايل آمد. محمد غفارى به دربار ناصرالدين شاه راه يافت و مدتها در كاخ گلستان به تهيه ى تابلوها و ايجاد آثار نفيس پرداخت و بر اثر استعداد شگرفى كه از خود نشان داد در سال 1310 (ه.ق) به لقب كمال الملك مفتخر گرديد. كمال الملك با هزينه ى شخصى به اروپا مسافرت كرد و پس از سه سال مطالعه در آثار نقاشان اروپا به ايران برگشت. وى در سال 1329 ه.ق مدرسه ى صنايع مستظرفه را در تهران افتتاح كرد و در آن مدرسه شاگردان هنرمندى پرورش داد. در سال 1307 ه.ش از كار كناره گرفت و به ملك شخصى خود حسين آباد نيشابور رفت و تا آخر عمر به انزوا گذرانيد و در آنجا از يك چشم نابينا شد. مدفن وى در جوار آرامگاه شيخ عطار در نيشابور است. از آثار مهم او تابلوهاى: «يهودى فالگير بغدادى»، «زرگر بغدادى و شاگردش»، «ميدان كربلا»، «عرب خوابيده»، «صورت سردار اسعد بختيارى»، «صورت خود نقاش»، «نوازندگان دربار قاجار»، «شكارچى»، «باغچه و حوض كاخ گلستان» را بايد نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (1059 -1031/ 3)، تاريخ برگزيدگان (500 -493)، تاريخ هنرهاى ملى (1019 -1013/ 2)، دايرة المعارف فارسى (2261 -2260/ 2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (21 -14/ 5)، شخصيت هاى نامى (413 -410)، شرح حال رجال (267

-263/ 3)، كارنامه ى بزرگان (410 -408)، گلستان هنر (پنجاه و يك، پنجاه و سه)، لغت نامه (ذيل/ كمال الملك)، مكارم الآثار (1746 -1745/ 5)، يادداشتهاى قزوينى (227/ 8)، يادگار (س 2، ش 8، ص 71 -62)، يغما (س 3، ش 8، ص 342 -338).

كهر، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1008 ق)، نقاش. از تصاوير تخيلى وى: تصوير رب النوع باد است كه به صورت ميمونى درآمده و پادشاه را از تخت روان به زير افكنده است. در مقابل وى، فرد سياه چهره اى با او صحبت مى كند. اين تصوير كه از قصه هاى تاريخى هند برداشت شده، به تاريخ 1008 ق به نقش درآمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1435 /3).

كيهان، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مطلب شاعر، نقاش، موسيقى دان، در سال 1277 متولد شد. تحصيلات ابتدائى و متوسطه را در مدارس علميه و سن لوئى و دارالفنون باتمام رسانيد و وارد مدرسه ى قزاقخانه قشون شد و دوره ى سه ساله ى مدرسه ى ژاندارمرى را نيز طى كرد. در 1301 با درجه ى افسرى وارد قشون متحدالشكل سردار سپه شد. در 1302 از طرف قشون براى ادامه تحصيلات عازم اروپا گرديد و دوره ى دانشكده ى پياده نظام سن سير را در پاريس گذرانيد و به تهران بازگشت و مأمور خدمت در دانشكده ى افسرى شد. در 1310 درجه ى سروانى گرفت و در 1313 به درجه ى سرگردى نائل آمد و فرماندهى گردان در دانشكده ى افسرى را عهده دار گرديد. در 1317 با درجه ى سرهنگ دومى وارد دانشگاه جنگ شد و دوره ى دو ساله ى دانشگاه جنگ و فرماندهى و ستاد را گذرانيد و در 1319 درجه ى سرهنگى دريافت كرد. در 1327 پس از 8 سال توقف در درجه ى سرهنگى، سرتيپ شد و در 1332 درجه ى سرلشكرى گرفت. اهم مشاغل وى در دوران خدمت عبارتند از: فرماندهى آمادگاه لشكر اصفهان، رئيس اداره باربرى ارتش، مدير دروس و معادن دانشگاه جنگ با سمت استادى پياده نظام، معاونت دانشكده افسرى با حفظ سمت فرماندهى دانشكده افسرى احتياط،

رئيس ركن يكم ستاد ارتش، بازرس ويژه ستاد ارتش، معاون دادرسى ارتش، رئيس دادگاه تجديد نظر ارتش .

كيهان در سال 1332 بازنشسته شد. وى افسرى تحصيلكرده بود و غالبا در ارتش مشاغل علمى به وى سپرده مى شد.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

گرجستاني، سياوش

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1015 ق)، نقاش. وى برادر فرخ بيگ نقاش و از خدمتگزاران شاه طهماسب بود كه شاه صفوى از طفوليت او را به نقاشخانه فرستاد و مدتى نزد استاد مظفرعلى شاگردى كرد و در تصويرسازى سرآمد شد. از ديگر استادان وى حسينعلى مصور، استاد حسن بغدادى و خواجه عبدالحى بودند. سياوش بيگ در چهره سازى و مجالس بزمى و رزمى و آرايش طلايى و حل كارى و جانورسازى دست پر قدرت داشت. او در زمان شاه اسماعيل دوم از اصحاب كتابخانه ى همايون شد و در عهد سلطان محمد با برادرش فرخ بيگ در سلك معتمدان و مقربان سلطان حمزه ميرزا التزام يافت، و در زمان شاه عباس اول صفوى افتخار ملازمت داشت. از شاگردان وى: شاهزاده سلطان ابراهيم ميرزا، كه با تعليم وى نقشگرى سحرساز و رسامى خوش طرح و ممتاز شد، ولى جان تبريزى، محراب على و محمد هراتى. از آثار او: تصوير دو جوان كه زير درختى در صحرا نشسته اند و يكى ساز مى زند و آن يكى كتاب به دست دارد آواز مى خواند، با رقم: «غلام شاه ولايت سياوش نقاش»؛ تصوير سياوش و گرسيوز، با رقم: «سياوش»؛ تصوير صحنه جنگى اسفنديار با ديو قوى هيكل، با رقم: «غلام شاه ولايت سياوش نقاش»؛ رفتن كيخسرو پيش كيكاووس، با رقم: «سياوش». چهار اثر ديگر وى در «احوال و

آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1461/3 ،230 -228 /1)، تاريخ اصفهان (293)، تاريخ هنرهاى ملى (857 -856 /2)، عالم آراى عباسى (176/1)، گلستان هنر (149 -148)، مناقب هنروران (107 ،106 ،104)، هنر قلمدان (24).

گل محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى در تذهيب و چهره سازى و شبيه پردازى به شيوه ى فرنگيها، استادى ماهر بود و در آرايش و تزيين كناره هاى تصوير نيز دست پرحلاوتى داشت. از آثار وى تصوير ملكه ى جوانى است، كه به لباس هاى منقش و جواهر آلات زينتى آرايش يافته، با «رقم گل محمد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (555/ 2).

گلدوزباشي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، نقاش و طراح. وى نقاش و طراح گل و مرغ و ساير نقوش ديگر بر روى پارچه و مخملها بود. از آثار او پرده ى بزرگى در زمينه ى تيره اى از مخمل است كه بر روى آن، انواع و اقسام گلها و شكوفه ها، به اصطلاح رشتى دوزى شده و رقم «محمد گلدوز باشى 1320» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (608/ 2).

گوركاني، ابراهيم

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(838 -812 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. او برادر بايسنقر ميرزا و از هنرمندان و هنرپروران عصر خود محسوب مى شد. در هفت سالگى به فرمانروايى فارس منصوب شد، و در آنجا پير محمد شيرازى خط آموخت. در فن شعر و حسن خط و هنرهاى متعلق به خط رتبه اى بلند داشت. وى از خطوط ياقوت مشق مى كرد و خطش بسيار شبيه خط او بود و تميز آنها بسيار مشكل بود. سلطان ابراهيم همچنين با تعلم از استاد سياوش گرجى، نقشگرى سحرساز و رسامى خوش طرح و ممتاز شد. از آثار او: يك جزو از قرآن رحلى عظيم، با جلد روغنى عالى، به خط ثلث حلى و ثلث سه دانگ جلى، به قلم زر محرر و با رقم: «كتبه... ابراهيم سلطان بن شاهرخ بن تيمور گوركان... فى سنه سبع و عشرين و ثمانمئه الهجريه...»؛ كتيبه ى سنگى سر در مدخل صحن مير علاءالدين در شيراز، به خط ثلث كتيبه اى سه دانگ عالى، با رقم: «كتبه ابراهيم سلطان»؛ يك صفحه از مرقع، به خط ثلث دو دانگ جلى ممتاز و نسخ و رقاع كتابت جلى خوش، به قلم زر محرر و با رقم: «كتبه... ابراهيم سلطان بن شاهرخ بن تيمور گوركان...

فى سنه اثنى و عشرين و ثمانمائه» (822)؛ كتيبه ى سردر صفه ى مقبره سعدى در شيراز كه در سال 835 ق نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1014 -1013 /4)، پيدايش خط و خطاطان (82)، تاريخ اصفهان (222)، تاريخ هنرهاى ملى (810 -809 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (127)، گلستان هنر (31 -29 ،24)، مناقب هنروران (106 ،49).

گيلاني، بهاءالدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. اهل گيلان بود و در شيوه ى مغول مهارت بسيار داشت. تنها اثر رقم دار اين هنرمند كه در حراج سال 1978 م كريستى لندن به فروش رسيد، مينياتور پخته ى مرد كشيشى است بدون كلاه و با ريش و سبيل توپى، با رقم: «در سنه ستين و الف به اتمام رسيد. بهاءالدين گيلانى 1060».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (103/1).

لايق بلخي، حكيم لايق

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و نقاش. در زمان سلطنت شاه عباس اول (1038 -996 ق) مى زيست و معاصر يگانه بلخى و مفيد بلخى (م 1090 / 1085 ق) بود و با ايشان در خدمت امامقلى خان، امير الامراى فارس، به نقش تصوير و آرايش كتاب ها اشتغال داشتند. وى در بلخ درگذشت. از اوست:

پا به دامان گرچه پيچيديم همچون گردباد

دل به وادى ها فتاد و سر به صحراها زديم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (558/ 2)، تذكره ى نصرآبادى (441)، الذريعه (940/ 9)، فرهنگ سخنوران (786).

لسان الملك كاشي، هدايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، اديب، شاعر، خطاط و نقاش. وى نواده ى دخترى فتحعلى خان صبا ملك الشعراء بود. بعد از مرگ پدر، ملقب به لسان الملك شد. خط نستعليق را خوش مى نوشت و اشعار فارسى و عربى را نيكو مى سرود. لسان الملك همچنين از ادبيات و انواع علوم بهره داشت و در فن ترسل ماهر بود و نقاشى نيز مى كرد. او در جوانى منشى مجلس مصلحت خانه دولتى ناصرالدين شاه بود و در تأليف كتاب «ناسخ التواريخ» با پدر همكارى داشت و پس از مرگ او، تأليف بقيه ى مجلدات كتاب را به عهده گرفت. از ديگر آثار وى: تذكره ى «خوشنويسان»، مشتمل بر نام عموم خوشنويسان و سال درگذشت آنان؛ «منشآت»؛ «ديوان» شعر، به فارسى و عربى، حدود يازده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (963 -962/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1417/ 3)، ريحانه (131/ 5)، شرح حال رجال (319/ 3).

مازندراني، محمدباقر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. اهل مازندران و هنرمند گل آرا و جانورسازى بود كه از قدمت و شيوه ى كارهايش معلوم مى گردد كه در اواخر قرن دوازدهم قمرى فعاليت هنرى داشته است. از آثار او: تصوير شير و اژدهاى سهمناكى كه روبروى هم قرار گرفته اند، با رقم: «در بلده سارى مشق شد. كمترين محمدباقر»؛ تصوير سياه قلم و آبرنگى يك گل سرخ و شكوفه ها، با رقم: «كمترين محمدباقر در سارى مازندران ساخته شد»؛ تصوير سياه قلم و آبرنگى اسبى نحيف در حالت ايستاده، با رقم: «كمترين محمدباقر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (669 -668/ 2).

ماه رخسار

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر، نقاش و خطاط. ملقب به فخرالدوله. وى خواهر محمد شاه و نوه ى فتحعلى شاه قاجار است كه به همسرى محمد حسن خان، سردار ايروانى درآمده و از زنان صاحب كمال و پراعتبار زمان خود بوده است. ماه رخسار زنى مدير و مدبر بود و در هنر شعر و خط و نقاشى ماهر. او همچنين موقوفات و خيراتى نيز داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (587/ 2)، خيرات حسان (23/ 3)، رياحين الشريعه (37/ 5)، كارنامه ى زنان (103 -102)، مشاهير زنان (180).

مبارك ميرزا قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ق)، نقاش، قلمدان ساز، خطاط و شاعر. در چهره پردازى و سايه پردازى دقيق و نازك نگار بود و شيوه ى استاد صنيع الملك را دنبال مى كرد. او با مكتبهاى اروپايى آشنايى داشت و در قلمدان سازى و آبرنگ نيز با استعداد بود و شبيه سازى و تذهيب را خوب مى دانست. مبارك ميرزا در خوشنويسى نيز دست داشت و شعر هم مى سرود. وى اواخر عمر خود را در قم گذرانده و همان جا درگذشته است. از آثار او «تصوير تمام قد و آبرنگى رضا قلى خان ديوان بيگى، در شيوه ى صنيع الملك، به خط نستعليق زيبا، با رقم: «... مبارك ابن محمود القاجار سنه 1279»؛ تصوير آبرنگى يكى از رجال قاجارى، به نام هدايت كه كلاه بوقى به سر دارد، با: «رقم مبارك بن محمود قاجار»؛ قلمدان پركارى در شيوه ى آقا نجف كه در وسط رويه آن، تصوير زن جوانى است كه سگى را به بغل گرفته است، با رقم: «مبارك بن محمود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (589 -587/ 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان

(136 -135).

مثقالي، فرشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرشيد مثقالي متولد 1322 شهر اصفهان است. وي نقاشي را در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال 1350 در رشته نقاشي فارغ التحصيل شد. كار حرفه اي او با مجله نگين در سال 1343 سپس در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان با تصوير گري چند كتاب كودك تا ساخت فيلم هاي انيميشن و طراحي پوستر فيلم ادامه مي يابد و با كسب چند جايزه به شهرت جهاني ميرسد. كارهاي گرافيكي وي با مجسمه سازي در مدت اقامت در فرانسه و كارهاي گرافيكي در مدت يازده سال (از سال 1365 تا 1373 ) اقامت در آمريكا استمرار پيدا ميكند. مثقالي دهه اخير را در ايران گذرانده است.

گروه : هنر

رشته : گرافيك

گرايش : تصويرگري، فيلم سازي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : فارغ التحصيل رشته نقاشي از دانشگاه تهران 1350 در حضور كساني چون «علي محمد حيدريان»، «محمود جوادي پور» و «جواد حميدي»

فعاليتهاي ضمن تحصيل : آغاز كار حرفه اي فرشيد مثقالي اما به همكاري با مجله «نگين» و در سال هاي 4-1343 برمي گردد. مجله اي كه هنرمند تصويرگري و تنظيم صفحات آن را به عهده مي گيرد. كار در مجله نگين با چند سال فاصله مقدمه اي مي شود براي همكاري مثقالي با كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، كه مهمترين منبع توليد ايده و فكر براي گروه هاي سني پائين به حساب مي آمد. تصويرگري چند كتاب كودك، كه «عمو نوروز» نخستين آنها به شمار مي رفت، حاصل اين دوره از همكاري هنرمند با كانون بود. دوره اي دو سه ساله كه تصويرگري «ماهي سياه كوچولو» هم در

آن جاي مي گيرد و جايزه اول بي ينال «بولونيا»ي ايتاليا را در سال 1348 نصيب او مي كند. جايزه اي كه در همان سال با افتخار بي ينال «براتيسلاوا» چكسلواكي و براي همان كتاب همراه مي شود. فعاليت با كانون كه بلافاصله مزيت هاي خود را نشان داده و به درخشش يكجا و يكباره نقاشي در سطحي جهاني انجاميده است، باعث مي شود مثقالي در سال 1349 به كانون بپيوندد تا به همراه «آراپيك باغداساريان» بخش فيلم هاي كارتوني اين نهاد خلاق را بنيان بگذارند. فيلم هاي «آقاي هيولا» و «سوءتفاهم» ساخته هاي نخست تصويرگر جوان به شمار مي آيند كه باز هم به درخشش او مي انجامند و در فستيوال فيلم هاي كودك تهران جايزه مخصوص و ديپلم افتخار را به دنبال مي آورند.

هم دوره اي ها و همكاران : از همكاران فرشيد مثقالي ميتوان به مرتضي مميز و علي اصغر معصومي و آراپيك باغداساريان اشاره كرد.

وقايع ميانسالي : بخش ديگر از زندگي حرفه اي فرشيد مثقالي را بايد در آمريكا پي گرفت. بخشي كه با اقامت او در كاليفرنيا و در سال 1365 آغاز مي شود و با راه اندازي يك استوديوي شخصي گرافيك به نام «دسك تاپ استوديو» ادامه مي يابد. اقامت در كاليفرنيا و انجام كارهاي گرافيكي هم بالاخره در سال 1373 به اقامت در شهر سانفرانسيسكو و توليد آثار مالتي مديا و طراحي و ساخت فضاهاي ويرچوال رئاليستي براي اينترنت منجر مي شود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : و اما اگر بخواهيم به فعاليت هاي هنري فرشيد مثقالي بپردازيم، بايد به سرپرستي قسمت گرافيك كانون و تأسيس آتليه

گرافيك «چهل و دو» در سال 1348 نيز اشاره اي داشته باشيم. . علاوه براين، مثقالي داور چندين جشنواره داخلي و خارجي نيز بوده است، كه از ميان آنها نيز مي توان به داوري در بي ينال هاي تصوير گري «براتيسلاوا» و «بولونيا»، فستيوال فيلم كودك تهران و فستيوال فيلم انيميشن «انسي» فرانسه اشاره كرد. وي عضو هيأت داوران چند بي ينال و جشنواره جهاني بوده است. فرشيد مثقالي دهه اخير را در ايران گذرانده است و مگر در چند نمايشگاه و چند داوري و... خيلي خود را بروز نداده است. حضور سنگين و سكوت ثقيل او كه اصلاً و انگار ربطي به آن آدم پرهياهوي چند دهه قبل ندارد، حالا و همچنان ما را به گذشته هاي هنرمند و آثار درخشان او پيوند مي زند. آثاري كه به قول مرتضي مميز - دوست ديرين مثقالي - راه خود را چندان راحت باز نكرده اند و اگر تأييد جشنواره هاي جهاني نبود، همچنان با مخالفت هاي زيادي مواجه مي شدند.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تأسيس آتليه «چهل و دو» با مرتضي مميز و علي اصغر معصومي در سال 1348 بنيانگذار بخش فيلم هاي انيميشن كانون به همراه آراپيك باغداساريان راه اندازي يك استوديوي شخصي گرافيك به نام «دسك تاپ استوديو» در كاليفرنياي آمريكا 1365

جوائز و نشانها : و جايزه اول بي ينال «بولونيا»ي ايتاليا را در سال 1348 براي تصوير گري كتاب ماهي سياه كوچولو نصيب فرشيد مثقالي مي كند. جايزه اي كه در همان سال با افتخار بي ينال «براتيسلاوا» چكسلواكي و براي همان كتاب همراه مي

شود. و در سال 1350 جايزه افتخار بي ينال كتاب «بولونيا» (ايتاليا) را براي تصويرگري كتاب «قهرمان»، در سال 1351 جايزه «سيب طلا» بي ينال «براتيسلاوا» (چكسلواكي) را براي تصويرگري كتاب «آرش كمانگير» و بالاخره جايزه «هانس كريستين اندرسون» (نوبل ادبيات كودكان و نوجوانان) را در سال 1353 براي مجموعه آثار تصويرگري كودكانش دريافت مي كند. اين جايزه اخير را كه هنوز هيچ كس از خيل تصويرگران ايراني كتاب هاي كودك و نوجوان حتي بدان نينديشيده و مثقالي را در دنياي تصويرگري كتاب كودك دنيا تثبيت كرد، هنرمند طي مراسمي در شهر «ريودوژانيرو» برزيل مي گيرد. جايزه مخصوص فستيوال فيلم «ونيز» ايتاليا براي فيلم «پسر و ساز و پرنده» (1352)، جايزه مخصوص فستيوال فيلم «مسكو» براي فيلم «دوباره نگاه كن» (1354)، جايزه بزرگ فستيوال فيلم كودك «جيفوني» ايتاليا براي فيلم «دوباره نگاه كن» (1354)، جايزه مخصوص نمايشگاه كتاب «لايپزيك» براي كتاب «مارمولك اتاق من» (1354)، سومين جايزه بي ينال پوستر «ورشو» لهستان (1356) و جايزه «نوا» از ژاپن براي كتاب «من و خارپشت و عروسكم» (1364) مجموع جوايزي به شمار مي روند كه او در سال هاي قبل و بعد از انقلاب با آفرينه هاي همگون و همخونش نصيب خود مي كند.

چگونگي عرضه آثار : يكي از ويژگي هاي بنيادي و بكر در اغلب آفرينه هاي فرشيد مثقالي، استفاده و كنش آزاد در برابر توان فرهنگ غني ايراني است. به طوري كه او بيشتر اين فرهنگ و آرايه هاي آن را به عنوان دستمايه آثار خود برگزيده و در برگردان امروزي آن نيز تا حدود زيادي موفق بوده است همكاري با مجله «نگين» و

در سال هاي 4-1343 كه هنرمند تصويرگري و تنظيم صفحات آن را به عهده مي گيرد. كار در مجله نگين با چند سال فاصله مقدمه اي مي شود براي همكاري مثقالي با كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، كه مهمترين منبع توليد ايده و فكر براي گروه هاي سني پائين به حساب مي آمد. تصويرگري چند كتاب كودك، كه «عمو نوروز» نخستين آنها به شمار مي رفت، حاصل اين دوره از همكاري هنرمند با كانون بود. دوره اي دو سه ساله كه تصويرگري «ماهي سياه كوچولو» هم در آن جاي مي گيرد و جايزه اول بي ينال «بولونيا»ي ايتاليا را در سال 1348 نصيب او مي كند. مثقالي در سال 1349 به كانون بپيوندد تا به همراه «آراپيك باغداساريان» بخش فيلم هاي كارتوني اين نهاد خلاق را بنيان بگذارند. فيلم هاي «آقاي هيولا» و «سوءتفاهم» ساخته هاي نخست تصويرگر جوان به شمار مي آيند كه باز هم به درخشش او مي انجامند و در فستيوال فيلم هاي كودك تهران جايزه مخصوص و ديپلم افتخار را به دنبال مي آورند. و اما مثقالي كه حالا (1349) ذوق خود را در سينماي انيميشن نيز آزموده و به موفقيت هايي نيز دست يافته است، ضمن توليد فيلم هاي ديگر به طراحي پوستر براي فيلم هاي كانون و فستيوال فيلم كودك كانون مي پردازد. مثقالي مدتي نيز در پاريس مشغول نقاشي و مجسمه سازي مي شود. مجسمه ها و نقاشي هايي كه البته بيش تر از جنس ولحن تصوير هاي ساده و رؤيايي او به حساب مي آيند و علاوه بر تنوع رنگ از مواد اوليه نامرسومي چون چسب

و چوب و كاغذ تشكيل مي شوند. نمونه اي از مجسمه هاي مثقالي را مي شد چند سال پيش آويزان از سقف موزه هنرهاي معاصر تهران ديد. اثري كه او در نمايشگاه «باغ ايراني» و در كنار مجسمه جنباي «الكساندر كالدر» و بالاي حوض روغن هنرمند ژاپني شركت داده بود. از مجسمه هاي او كه در همان سال هاي اقامت در پاريس درگالري «سامي كينكز» به نمايش درمي آمد، ميان كتاب «مجسمه هاي كاغذي» هنرمند نيز مي توان سراغي گرفت و ديد. كتابي كه با قطع كوچك خود خيلي جدي نمي نمايد، اما تداعي همان كتاب هاي كودك را مي كند كه او تصوير گري كرده است. يك بخش ديگر از زندگي حرفه اي مثقالي را بايد در آمريكا پي گرفت. بخشي كه با اقامت او در كاليفرنيا و در سال 1365 آغاز مي شود و با راه اندازي يك استوديوي شخصي گرافيك به نام «دسك تاپ استوديو» ادامه مي يابد. اقامت در كاليفرنيا و انجام كارهاي گرافيكي هم بالاخره در سال 1373 به اقامت در شهر سانفرانسيسكو و توليد آثار مالتي مديا و طراحي و ساخت فضاهاي ويرچوال رئاليستي براي اينترنت منجر مي شود. از كارهاي اين دوره 11 ساله مثقالي متأسفانه و انگار هنوز چيزي در ايران و در سال هاي بعد از بازگشت اش منتشر نشده كه در معرض ديد و داوري قرار بگيرد و كتابي هم كه به منتخب آثار گرافيكي و تصويرگري او مي پردازد، در واقع بيشتر مروري بر فعاليت هاي حرفه اي پيش از انقلاب و نمونه هاي پراكنده اي از آفرينه هاي بعد از انقلاب وي دارد.

اين جاگيري سخت و اين جريان ناهموار براي هنر ماندگار مثقالي را براي مثال مي توان در مراجعه به تصويرگري او از شعرهاي «نيما يوشيج» يا كتاب هايي چون «مي تراود مهتاب» و «آفرينش ايراني» كه در دهه پنجاه به طور مشخص ديد و دريافت كرد. آثاري كه از كلاژ همزمان ذهنيت هاي كودكانه و بزرگسالانه به وجود آمده اند و به طور ضمني جدال هنرمند با دنياي اطراف را نيز نشان مي دهند. اين جدال كه بيشتر با سكوت و از سكوت آغاز و دامنه هاي آن تا شعر سپيد و گاه نيمايي نيز كشيده مي شود، در بازخورد كودكانه اش انقلابي تصويري و تجسمي است و در تأويل و تحويل به دنياي آدم بزرگ هاي اين سرزمين بسيار خشك و خشن و بي روح به حساب مي آيد. اينجاست كه همين آفرينه ها راه خود را به سرزمين هاي ديگري مي گشايند و در متن بهتر و بزرگتري به سنجش در مي آيند و جواب مي گيرند.

آثار :

1 آرش كمانگير

ويژگي اثر : تصوير گري كتاب، جايزه «سيب طلا» بي ينال «براتيسلاوا» (چكسلواكي) را براي تصويرگري اين كتاب در سال ????

2 آقاي هيولا

ويژگي اثر : فيلم كودك

3 آيا مي دانيد چطور؟

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

4 بهتر، بيشتر

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

5 پسر و ساز و پرنده

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

6 تصوير گري شعرهاي نيما يوشيج، كتاب مي تراود مهتاب و كتاب آفرينش ايراني

7 دوباره نگاه كن

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

8 سوئ تفاهم

ويژگي اثر : فيلم كودك

9 شهر خاكستري

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

10 عمو نوروز

ويژگي اثر : تصوير گري كتاب

11 قهرمان

ويژگي اثر : تصويرگري كتاب، جايزه افتخار بي ينال كتاب «بولونيا» (ايتاليا) در سال 1351 براي تصويرگري اين كتاب

12 كرم خيلي خيلي خوب

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

13 ماهي سياه كوچولو

ويژگي اثر : تصوير گري كتاب

14 يك قطره خون، يك قطره نفت

ويژگي اثر : فيلم، كانون فكري كودكان و نوجوانان

مجرد تاكستاني، اردشير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اردشير مجرد تاكستاني متولد 1328 در استان گيلان است ؛ متولد شهر رشت . اردشير مجرد تاكستاني بعد از پايان تحصيلات ابتدايي با توجه به گرايش هاي دروني و استعداد و توانايي ذاتي اش، راه هنر را در پيش مي گيرد و به هنرستان هنرهاي تجسمي مي رود. او نگارگري را گرچه نزد ناصر استاد محمود ، معيري عباس مقيمي ، ابوطالب محمد ،محمود فرشچيان و...آموخته ،اما استاد حقيقي او همانا آثار و ميراث نگارگري استادان قديم اين هنر

متعالي بوده است، چه؛ اردشير مجرد تاكستاني با اشتياق فراوان آموختن و با ميل باطني پرداختن به تحقيق ،از اين گنجينه غني بهره هاي فراوان برده و از آن بسيار آموخته است.و حاصل همين آموختن ها و پرداختن ها بوده كه اردشير مجرد تاكستاني را از تمامي هم نسلان خويش در زمينه هنر نگارگري جدا كرده و از او هنرمندي محقق و پژوهنده اي ارزنده در زمينه هنر عميق و ريشه دار نگارگري و تذهيب و تشعير ايراني ساخته است. خوشبختانه حاصل پژوهش هاي او در اين زمينه ها در طول ساليان گذشته به صورت آثار آموزشي و پژوهشي فرصت انتشار يافته اند. «شيوه تذهيب» يكي از اين آثار است.گروه : هنررشته : نگارگريگرايش : تذهيب و تشعيرتحصيلات رسمي و حرفه اي : اردشيرمجرد تاكستاني درسال 1347 به توصيه برادرش وارد هنرستان نقاشي شران شد و از آنجايي كه به نقاشي سنتي علاقمند بود بيشتر به اين رشته پرداخت . او درسال 1351 از هنر ستان فارغ التحصيل شده و پس از آن به صورت آزاد به نقاشي پرداخته است .استادان و مربيان : اردشير مجرد تاكستاني درسن 18سالگي فراگيري نقاشي سنتي ايراني رانزد برادرش آغازكرد . او وقتي وارد هنرستان شد ابتدا 4 ماه شاگرد استاد ابوطالب مقيمي تبريزي بود و پس از فوت او به شاگردي استاد عباس معيري درآمد . يكسال و نيم نزد او آموزش ديد و بعد تا پايان سال1351 شاگرد استاد محمود فرشچيان بود . وي بعدا از راهنمايي هاي استاداني چون استاد علي مطيع و استاد جبار بيك و استاد سوس بادي و استاد الطافي و محمود فرشچيان

سود برده است .وقايع ميانسالي : اردشير مجرد تاكستاني همچنان كه به كهنگي ها و ميراث كهن فرهنگي ايران مي انديشد،دغدغه هاي امروزي در حاشيه پيرامون اين هنر مانده از گذشته را نيز از ياد نبرده است.چند سال پيش، او بخشي از اين نگراني ها را درحاشيه دوسالانه نگارگري،در قالب يادداشتي به روزنامه ايران سپرد و گوشه اي از نگاه انتقادي اش به جريان هاي پشت پرده اين هنر را با صفا و صداقتي كه از هنرش آموخته بود، با مخاطبان نيز در ميان گذاشت: «از نخستين دوسالانه، خاطره اي را به خاطرم آورد، تلخ و فراموش نشدني. بخاطرم آمد، در دوسالانه اول، بنده ناقابل هم داور بودم و بسيار خوشحال از اينكه مي توانم خدمتي انجام دهم و دلهايي را شاد سازم، دليل اين شادي آن بود كه، هميشه حق خودم ضايع شده بود، دلم مي خواست در اين فرصت قضاوتي جانانه داشته باشم هر چند كه علاقه مند بودم بدون داوري تمامي آثار به نمايش گذاشته شود ولي، چاره اي جز همراهي با ديگران را نداشتم. وقتي آثار همگي فرستاده شد، قرار شد استادان را دعوت كنند تا آثار فرستاده شده را مورد داوري قراردهند. يك عده مسئول انتخاب آثار و عده اي براي جدا كردن بهترين ها! در آنجا بود كه فهميدم مانند اين كه مسابقه دوو ميداني شروع شده نه قضاوت آثار. بدون اين كه به زحماتي كه ديگران در شهرستانها، بدون امكانات كشيده اند دقت داشته باشند، فقط براي اول، دوم و سوم كردن شاگردان خود از يكديگر سبقت مي گرفتند، منظره اي بسيار نامناسب و البته به ياد ماندني!

به هر حال به اين نتيجه رسيدم كه كاري از من ساخته نيست و بسيار اشتباه كردم كه داخل اين معركه شدم. ناگفته نماند، آثار فرستاده شده خوب بود و بعضي از آنها در حد بسيار عالي مي نمود. جاهل فراز مسند و عالم برون در جويد به حيله راه و به دربان نمي رسد. هر چه از جوانمردي و مردانگي، عشق و محبت، هنر و دوستي نصيحت كرديم نتيجه نداد كه نداد. به هر حال سرتان را درد نياورم در نمايشگاه هاي بعد برخي شركت نكردند، بنده هم به همين ترتيب در پنجمين دوسالانه هم شركت نكردم، اثري در موزه بود كه هديه كرده بودم، آن را به نمايش گذاردند. در پنجمين نمايشگاه دوسالانه مينياتور برخي از آثار كه قبلاً با نام ديگري در كتاب سالهاي قبل به چاپ رسيده، به نام شخص ديگري به نمايش گذاشته شده است. به گفته برخي از داوران بعضي از آثار در موقع داوري وجود نداشت، ولي به معرض نمايش درآمد! برخي از آثار بطور كلي قلم استادان است نه شاگردها و معلوم است مانند سابق توافقي در بين بوده است مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اردشير مجرد تاكستاني سالهاي استادي هنرستان پسران ودختران را دررشته نقاشي به عهده داشت . او درحال حاضر اين رشته را درهنر ستان دختران تدريس مي كند. - سرپرست كارگاه هنري مينياتور وتذهيب موزه شهدا - از داوران نخستين دوسالانه نگارگري ايران فعاليتهاي آموزشي : - تدريس مينياتور در هنرستانهاي گرافيك - تدريس در دانشگاه تهران ازسالهاي 1354 تا 1361 - چاپ مقالاتي در زمينه ابروباد در دايرة المعارف بزرگ اسلامي

و تاريخچه تذهيب در دايرة المعارف بزرگ شيعه سرپرست كارگاه مرمت و صحافي سنتي نسخه هاي خطي و نفيس آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) از ديگر فعاليتهاي اموزشي وي ميتوان نام برد ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : اردشير مجرد تاكستاني گرچه سالهاست از تهران دور شده و در شهر قم به بهانه پذيرش سرپرستي كارگاه مرمت و صحافي سنتي نسخه هاي خطي و نفيس آستانه حضرت معصومه (س)، به گوشه عزلت نشسته است ،اما در آن شهر و ديار نيز، به جد جهد، عرصه علم و عمل را با هم در آميخته و به خلق و تأليف آثار ارزنده در هنر ديرپاي نگارگري پرداخته است.آرا و گرايشهاي خاص : اردشير مجرد تاكستاني اما در اين حوزه دست به ابداعات و طرح هاي تازه زده و هنر تشعير و تذهيب را با هم در آميخته است: «در زمينه آثار تذهيب، عقيده ام بر اين بود كه بايد فرمي به آن بدهم تا به صورت مستقل به يك تابلوي هنري تبديل شود. چون تذهيب از قديم الايام غالباً در كنار كتاب آرايي و كتابت به كار برده مي شود و تا زماني كه چنين است، اصطلاحاتي مانند ترنج، لچك، واگيره، شمس و... دارد. اين اصطلاحات در جاهاي مختلفي كه لازم باشد، استفاده مي شوند. حال من سعي كرده ام با طراحي قوي تر، تذهيب و تشعير را توأم كنم تا اين دو هر كدام به طور مستقل يك تابلو باشند.» تاكستاني درباره هنر نگارگري ديدگاه هاي ارزنده اي دارد كه حاصل نگاه نظري و تجربه عملي مستمر او در اين حوزه است:« ما اين نوع

نقاشي، حجم سازي و مجسمه سازي را قبل از دوره ساساني و قبل از دوره اسلامي داشته ايم. وقتي به نقش برجسته هاي تخت جمشيد و مجسمه هاي دوره اشكاني و آثار ساساني مراجعه مي كنيم، متوجه مي شويم اين نوع نقاشي، تذهيب و پيكره سازي در اين دوره ها وجودداشته است. بعد از حكومت اسلامي در ايلام، مسأله شرقي بودن و شرقي نبودن تصاوير مطرح مي شود كه بر اين اساس، هنرمندان بايد نقاشي و يا مجسمه اي را عرضه مي كردند كه شبيه به انساني كه خداوند خلق كرده است، نباشد. اين هنرمندان نيز ابتكاري به خرج دادند كه آثارشان، عين مخلوقات نباشد. در آثار هنرمندان اروپايي نيز كه شما به آن اشاره كرديد، بايد گفت كه تا قبل از «چيوتو» نقاشي به همان روالي بود كه ما در قديم داشتيم و بعد از «بوتيچلي» به تدريج تحولي ايجاد شد. در واقع همان تخيلاتي كه هنرمند اروپايي داشت، هنرمندان ما هم داشتند. مثلاً در مورد «بروگل» در هلند، همه فكر مي كردند كه وي نقاشي سوررئاليست است. در حالي كه چنين نبوده و اگر تاريخ را بخوانيم اصلاً رئاليست بوده، چون شرايط زمانه خويش را مطرح مي كرده است. اشكالي هم كه ما در نقاشي مينياتور خود داشته ايم، اين است كه به طرح مسائل زمان خود نپرداخته ايم. چرا كه اين نقاشي در اختيار همه نبوده و اكثريت آن را حرام مي دانسته اند و فقط پادشاهان و كتابخانه هاي سلطنتي از آن دفاع مي كرده اند. پس از اين ها، موضوع هاي رزم و بزم در كار آورده شد. يعني نسخه

هاي خطي از اين نوع كارها تشكيل مي شد و بسيار هم رواج يافت. نسخه هاي مذهبي بسيار مثل قرآن كريم و ديوان شعرا چنين بودند كه در ارائه آنها نهايت زيبايي از اين رشته نقاشي به كار برده شده است. از اواخر دوره صفويه نيز تغييراتي حاصل مي شود، به اين ترتيب كه نقاشان اروپايي به ايران و نقاشان ايراني به اروپا رفت و آمد مي كنند و اين تبادل فرهنگي قدري باعث مي شود كه نقاش ايراني حس كند مي تواند در كارش نوآوري هايي به وجود بياورد. اين موضوع به خصوص در مورد هنرمنداني صدق مي كند كه در دوره صفويه به هندوستان رفته اند. دربار مغولي هند در اصل، مأمن بزرگترين هنرمندان و دانشمندان بوده است و نزديكترين نقاشي مينياتور به طبيعت را در نقاشي مغولي هند شاهد هستيم كه بسيار هم زيباست. سپس نقاشان ديگري مي آيند تا دوره اواخر قاجاريه و اوايل پهلوي و سپس در دوره معاصر، مرحوم حسين بهزاد مي آيد و قالب هاي گذشته را مي شكند. يعني آن آناتومي كه در باطن كار وجود داشت، در ظاهر كار نيز مشخص مي شود. اكنون نيز هنرمنداني كه در اين زمينه مشغول كار هستند، چه بخواهند و چه نخواهند، همه مديون مرحوم حسين بهزاد هستند.هر چند كه آثار دوره صفويه از نظر فرهنگي ميراث ماست، ولي به هر حال، اكنون زمانه تغيير كرده و خيلي چيزها روان تر شده و ما بهتر مي توانيم از نظر تصويري با مردم ارتباط برقرار كنيم. چگونگي عرضه آثار : اردشير مجرد تاكستاني كه يكي از شاگردان استاد محمود فرشچيان بود

در اعتلاي مينياتور نقش مهمي داشته است . به طور كلي شاگردان فرشچيان خودرا مكلف و ملزم به تصوير گري محض ادبيات _اعم از شعرو نثر _نساخته به اين هنر ، با مفهومي جداي از رابطه درون مايه اي سنتي و عرفي اش با شعر و ادب نگريسته اند . موضوع تك كاري هاي مجرد تاكستاني شبيه به انسانهاي دردمند و حزن انگيز و اندوهبار و مصيبت ومعصيت زده نقاشان اكسپرسيونست است . اين امر از ويژگي هاي شاگردان استاد فرشچيان است كه ازسويي كارهايشان مقيد و محدود به تصوير گر ي يك هنر ديگر يعني ادبيات نيست وازسويي ديگر هنرهاي بصري اعم از كاريكاتور وطراحي و گرافيك و حتي «تصوير براي موضوع »را در قالب مينياتور آورده اند . كارهاي تاكستاني از نظر شكل و بافت و پرداخت به كاريكاتور نيز شباهتهايي مي يابد .چهره پردازي ها و خاصه نحوه نگرش نقاش به آدميان با اغراق و مبالغه اي كه در چهره هاست كاراو را به قلمرو كاريكاتور نزديك مي كند و اين همان آزاد انديش و ناديده گرفتن قيود مخل درمينياتور معاصر است . تاكستاني در كنار تحقيق و تفحص، هنرمندي ممتاز و توانا در هنر نگارگري ايران نيز هست. برپايي ده نمايشگاه انفرادي در زمينه نگارگري وبرگزاري بيش از بيست نمايشگاه گروهي وحضور پياپي در چندين نمايشگاه خارجي و... نشان از كار مستمر و خلق آثار تازه در هنري دارد كه نيك آموخته است.مباني نقاشي ايران يا راهنماي آموزش مينياتور ايراني نيز از آثار ديگر تاكستاني است.

________________________________________

آثار : آدمياني كه به دار آويخته شده و يا چشم بسته

درانتظار شيري از آسمان هستند خود آموز مينياتور ويژگي اثر : كتاب در سه جلد3 كتاب ايراني تجسمي هنرهاي مباني كتاب تشعير (آموزش طراحي حيوانات) كتاب راهنماي نقاشي و كتاب آرايي در ايران كتاب شيوه تذهيب كتاب مقدمه تشعير مباني نقاشي ايران يا راهنماي آموزش مينياتور ويژگي اثر : مباني نقاشي ايران يا راهنماي آموزش مينياتور ايراني نيز از آثار ديگر تاكستاني است.كتاب از چند فصل اصلي تشكيل شده،در فصل نخست كتاب، نحوه طراحي و نوع به كارگيري خط و اصول نقاشي ايراني آموزش داده شده است.مطالب فصل دوم به اختصار به موارد استفاده از نقطه در طراحي ايراني مي پردازد.در فصل سوم همراه با مثال ها و نمونه هاي متعدد، شيوه طراحي مناظر مختلف اعم از كوه، سنگ، گل و بوته، ابر، آب، درخت، و حيوان در نقاشي ايراني تشريح شده و در فصل پاياني مطالبي درباره داغ يا چگونگي برگردان آثار استادان نقاشي قديم ايران آمده است.نگارگري ايراني چندين مكتب بنيادين دارد؛ مكتب بغداد يا عباسي كه در قرن هفتم هجري در دوره عباسي و با تصوير سازي كتب و ترجمه شده از پهلوي، يوناني سانسكريت به عربي رايج شد.مكتب سلجوقي كه در آن نقش ها و تزئينات بر روي متن رنگ آميزي شده، نقاشي مي شدند.چهره ها با چشم هاي بادامي و شبيه به نژاد زرد و لباس ها با گل و

گياه و نقوش اسليمي تزئين مي شد .مكتب مغول كه در قرن هفتم هجري قمري و پس از استيلاي مغول بر ايران با نام مكتب مغول تبريز پي ريزي شد و مكتب هرات كه در زمان حكومت شاهرخ پسر تيمورو در زماني كه پايتخت و مركز تجمع هنرمندان شهر هرات بود ، شكل گرفت.در اين دوره نگارگري به شكوفايي و عالي ترين درجه خود رسيد.هنر اين دوره هنري واقعي، ملي و موافق با طبع و روحيه ايراني است.كمال الدين بهزاد در اين دوره تحولاتي شگرف در هنر نگارگري به وجود آورد.مكتب تبريز نيز با به حكومت رسيدن اسماعيل صفوي و انتقال پايتخت به شهر تبريز شكل گرفت.بسياري از هنرمندان از جمله بهزاد به تبريز دعوت شدند كه موجب حركت فرهنگي و هنري و به وجود آمدن شيوه نويني در نقاشي ايران شد و اين شيوه از تركيب سنت قديمي نقاشي تبريز و مكتب هرات و روش شخصي بهزاد پديد آمد.نقاشان تبريز به سرپرستي بهزاد معروف ترين شاهنامه اين مكتب به نام شاهنامه شاه طهماسبي را مصور ساختند.شاه عباس صفوي نيز پس از انتخاب اصفهان به پايتختي و ساخت بناهاي مجلل، رابطه خود را با كشورهاي خارجي بهبود بخشيد.از همين جا نگارگري ايراني از موضوعات نقاشي غربي تأثير پذيرفت.در اين دوره چهره نگاري و تك چهره سازي گسترش بيشتري يافت و كم كم حالتهايي از طبيعت گرايي در آثار نقاشان ايراني پيدا شد.در دوره قاجاريه بار ديگر نقاشي تك شخصيت باب شد، ولي ويژگيهايي كه نقاشان در اين دوره به كار خود دادند، تفاوتهاي زيادي در نقاشي نسبت به دوره صفويه ديده مي شود.در اين آثار

همان ويژگي هاي اغراق آميز و تركيب رخ و نيمرخ نمايي چهره ها و پيكره ها با هم ديده مي شود كه با استفاده از رنگهاي اروپايي كشيده شده اند.9 مردي كه كلاهي باستاني بر سر دارد مردي مصلوب ويژگي اثر : كه كنايه اي است ازبه صليب كشيدن حضرت عيسي

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

محمد پناه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1230 ق)، نقاش. وى در چهره سازى و نقش تذهيب و آرايش تصاوير مهارت داشت. از آثارش: تصوير نادرشاه افشار كه به متكاى پر نقش و نگارى تكيه داده است، با رقم: «تصوير شاهنشاه جم جاه نادرشاه به عمل خيرخواه محمد پناه سنه 1230».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (672/ 2).

محمد تقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1056 ق)، نقاش. وى در شيوه ى پدر نامدار خود و محمد زمان معروف، نقش تصوير مى كرده است. محمدتقى در چهره پردازى و ارائه دشت و دمن و تزيين البسه و نقش ساختمانها مهارت داشته و پرسپكتيو را تا حدودى مراعات مى كرده است. از آثار رقم دار او تصوير دختر زيبايى است كه به متكايى تكيه داده و منظره ى درختان سرسبز و عمارت به زيبايى ترسيم شده است، با رقم: «محمدتقى بن شفيع عباسى 1056». اثر ديگر وى، كه در شيوه ى محمد زمان كار كرده، تصوير مردى است كه كلاه رگه دار رنگى به سر نهاده، با رقم: «محمدتقى بن شفيع عباسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (676/ 2).

محمد صابر

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1130 ق)، نقاش و قلمدان ساز. وى پيرو شيوه ى محمد زمان اول بود. محمد صابر در انواع تذهيب و حل كارى دست داشت و در چهره پردازى و منظره سازى قوى دست بود. شيوه ى وى مخلوطى از هند و ايرانى بود كه به مهارتى خاص تلفيق شده است. از آثار او: قلمدان زيبايى كه تصوير زن جوانى در شيوه ى صفويه بر روى آن نقش شده و منظره ى بناهاى تاريخى در زمينه ى آن ترسيم گشته است، با: «رقم كمينه محمد صابر 1130».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (898 -897/ 2).

محمد عبيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى بسان پدر و برادرش، ابوالحسن نادرالزمان، هنرمندى صاحب قلم بوده است. محمد عبيد پيرو مكتب پدر و برادر خود بوده و در شبيه سازى و چهره پردازى و ارائه مجالس رزمى و بزمى قلم پر قدرتى داشته است. از آثار وى: دو تصوير از شاه جهان، با رقم هاى: «رقم ولد آقا رضا عبيد» و «رقم عبيد برادر نادرالزمان مشهدى، در سنه 60(10) باتمام رسيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (353/ 1).

محمد، امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى در شيوه ى رضا عباسى و مكتب اصفهان نقش آفرينى مى كرد. از آثار وى تصوير درويشى است كه دو زانو نشسته و پوستينى به روى يكى از شانه ها انداخته و بر روى سينه اش گره زده است و در روبرو كشكولى نيز ديده مى شود. در زمينه ى اثر، منظره ى ابرهايى در شيوه ى رضا عباسى و رشته هاى نهال گل و سبزه جلوه گر است و رقم «محمد امين» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (652/ 2).

محمد، تاج هراتي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، مذهب و دانشمند. وى اهل هرات بود و در دوره تيمورى زندگى مى كرد و در شيوه هراتى نقش مى آفريد. تاج محمد علاوه بر اينكه در صنعت تذهيب و گونه هاى مختلف آن دستى به كمال داشت، در علم حيل «جرّ اثقال» و مكانيك و چينى سازى و نقش و نگار ظروف چينى نيز اطلاعات و تبحر فراوان داشت و ابتكاراتى از خود نشان مى داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1445/3 ،621/2).

محمدجعفر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اواخر س دهم ق)، نقاش. در شيوه ى استاد محمدى نقش مى ساخت و صورتها را بسان هنرمندان چينى مى كشيد. وى علاوه بر چهره پردازى در صنعت تذهيب و تشعير نيز استادى نازك قلم بود و مراحل اسليمى و ساير نقوش بسيار دشوار آن را صحيح عمل مى آورد. تنها اثرى كه از او ديده شده، تصوير شاهزاده ى جوانى است كه بر روى صخره ى سنگى نشسته و ساز مى نوازد. لباس سبز شاهزاده كاملا تذهيب و طلاكارى شده و رقم «مشقه محمدجعفر» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (679 -678/ 2).

محمدرحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1120 ق)، نقاش و مذهب. استاد لايه چين در زمان شاه سلطان حسين صفوى (1135 -1105 ق) بود و در اين شيوه ها نقش تصوير مى نمود. وى در چهره سازى و مجلس آرايى و صنعت تذهيب دستى قوى داشته و شيوه ى لايه چينى را خوب مى دانسته است. از آثار وى: تصوير شاه عباس كبير با لباس زربفت، با رقم: «محمدرحيم 1120»؛ تصوير لايه چينى روغنى بزرگى كه مجلس شاه طهماسب صفوى را مجسم ساخته و اعيان و رجال و ساير مهمانان در حضور شاه جلوس نموده اند، با رقم: «سلطان شاه تهماسب صفوى حسينى 1120».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (719 -718/ 2).

محمدعلي مذهب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مذهب، نقاش و خطاط. گلزارنويس با مهارتى بود و در تشعير و تذهيب قلم هنرمندانه اى داشت. از آثار وى خط شش دانگ گلزارى است كه جمله ى يا اميرالمؤمنين حيدر را به خط نستعليق جلى نوشته و داخل آن را، در شيوه ى گلزارى تزيين نموده است و زمينه را نيز به تذهيب كارى آرايش داده و رقم «يا على ادركنى» دارد كه سجع مخصوص محمدعلى مذهب مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (909 -908/ 2).

محمدعلي نقاش

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1322 ق)، نقاش. گويا اهل تبريز بوده كه به ولايت قفقاز مهاجرت كرده و در آن ديار به تكميل هنر مورد علاقه خود پرداخته و به نقاشى كلاسيك تمايل يافته است. از آثار وى: تصوير مجلس عروسى زن و مردى از مشرق زمين با جماعت مختلف مردم كه حالات گوناگون چهره ها و رنگ آميزى لباسها استادانه است، با رقم: «محمدعلى نقاش»؛ تصوير مجلس زنانه اى كه به زيبايى تمام در يكى از اطاقهاى خانه برگزار شده است، با رقم:«محمدعلى نقاش 1322».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (914 -913/ 2).

محمدي هروي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 989 ق)، نقاش. از تصويرگران چابك قلم شهر هرات بود و در هنر خود ابتكارات جالب و پرمايه اى داشت. عده اى از محققين استاد محمدى را فرزند سلطان محمد عراقى دانسته اند. تا آنجا كه معلوم است وى از شهر و كاشانه ى اجدادى خود جدا شده و به استعداد ذاتى اش وارد نگارخانه ى شاه طهماسبى در تبريز گرديده و در آنجا مفتخر به شاگردى استاد سلطان محمد- كه دوران پيرى خود را سپرى مى كرده- گرديده است. استاد محمدى در تبريز موفق به ارائه مكتب نويافته اى شد كه بعدها پيروانى مانند رضا عباسى و معين مصور و محمد يوسف و محمد قاسم و سايرين پيدا كرد و اين مكتب، تلفيقى استادانه از مكتب تبريز و هرات بود كه با مهارت زيركانه اى درهم آميخته و شيوه ى جديدى را ارمغان آورده است. اين هنرمند در چهره سازى و مجلس آرايى و بسط و آذين مناظر طبيعى مهارت داشت و هيچ گونه تجملات و زياده روى هاى تزيينى را در آثارش به كار نمى برد و با ارائه سادگى ها و مهارت عميقانه اى كه به

تصوير مى داد، آن را به طبيعت نزديك مى ساخت. او همچنين صنعت تذهيب را خوب مى دانست و در آرايش تصاوير و پيرايش كناره ها استفاده مى نمود. استاد محمدى جزو اولين هنرمندانى است كه بعد از استاد بهزاد خواسته است عمده مهارت خود را در چهره پردازى و بخصوص چهره هاى بزرگتر به كار برد و حالات و سكنات صاحب چهره را به استادى عيان سازد. عمده تصويرهاى وى، مجالس مردمى و شلوغ و درهم است و هر اجتماع را در جاى خود نقش نموده و از افكار تخيلى و عارفانه دورى جسته است. از آثار وى: تصوير مجلس بزمى كه شاهزاده اى بر روى كرسى در باغى نشسته و مستخدمان از وى پذيرايى مى كنند، با رقم: «عمل استاد محمدى»؛ تصوير بزمى سماع و رقص درويشان، با رقم: «عمل استاد محمدى هروى»؛ تصوير پركار زندگى روستايى، با رقم: «قلم فقير الداعى محمدى مصور فى شهور سنه 989». پانزده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1110 -1103/ 3)، گلستان هنر (سى و نه، چهل)، هنر عهد تيموريان (780 ،702 -701 ،442 -441).

محمدي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، طراح، مجسمه ساز.

تولد: 18 شهريور 1317، بروجرد.

درگذشت: 19 اسفند 1366.

اصغر محمدى در سال 1340 به دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران راه يافت و تحصيل در رشته ى نقاشى را آغاز نمود. يك سال بعد، به مطالعه و پژوهش در زمينه ى آموزش و پرورش هنرى كودكان و نوجوانان پرداخت و در عين حال به امر آموزش هنرهاى نقاشى در مدارس رو آورد. اين تلاش وى منجر به برگزارى يك سلسله نمايشگاه هاى متعدد از بهترين آثار نقاشى كودكان

و نوجوانان در دانشگاه تهران، مؤسسه ى كيهان، پارك ها، مدارس و كانون هاى مختلف ديگر در سال 1342 بود. در سال 1344 به عنوان هنرآموز هنرهاى تجسمى به استخدام وزارت فرهنگ و هنر سابق درآمد و يك سال بعد از دانشكده ى هنرهاى زيبا فارغ التحصيل گرديد.

در سال 1346 نخست به آموزش چهار دوره معليمن كودكستان (وابسته به اداره ى كل تعليمات ابتدايى) پرداخت و آنگاه به تربيت پنجاه نفر دانش آموختگان هنرستان هاى وزارت فرهنگ و هنر سابق، براى آموزش همت گماشت. در همين سال به تدريس هنرهاى تجسمى در مؤسسه ى (انستيتو) تربيت مربيان امور هنرى كه شامل يك دوره ى فوق ديپلم براى معلمان امور تربيتى مدارس بود، روى آورد. محمدى به سال 1347 گردآورى و تدوين بخشى از كتاب راهنماى نقاشى كودكان را به انجام رسانيد و دو سال بعد تدريس رشته ى آموزش و پرورش هنرى در مدرسه ى عالى پاريس را نيز بر دامنه ى فعاليت هاى آموزشى و پژوهشى خويش اضافه كرد.

به سال 1350 به منظور مطالعه و پژوهش و شناخت بيشتر مسائل هنرى، به ايتاليا و ديگر كشورهاى اروپايى سفر كرد. پس از بازگشت به ايران در سال 1352 به تدريس رشته ى «دكوراسيون» در مؤسسه ى تكنولوژى تهران و همچنين تدريس رشته ى هنر و كاردستى در دانشگاه مكاتبه اى و يك سال بعد به تدريس رشته ى طراحى در دانشكده ى معمارى و شهرسازى دانشگاه شهيد بهشتى و پيكره سازى در دانشكده ى هنرهاى تزئينى پرداخت. در سال 1369 به دوره ى دكتراى دانشگاه سربن در رشته ى تاريخ هنر راه يافت و پس از بازگشت به ايران در سال 1358 مجددا به سرپرستى هنرستان هنرهاى تجسمى پسران برگزيده شد و از سال 1362 تدريس در مجتع

دانشگاهى هنر را نيز بر عهده گرفت.

آثار وى در جشنواره ها و نمايشگاه هاى زير شركت داشته است: چهارمين دو سالانه ى منطقه اى تهران (1343)؛ نمايشگاه «25 سال آفرينش هنرى» موزه ى ايران باستان (1347)؛ ششمين دو سالانه ى پاريس (1348)؛ نمايشگاه روز جهانى حقوق بشر (1349)؛ نمايشگاه انفرادى تنديس در خانه آفتاب (1350)؛ جشنواره ى بين الملى نقاشى (كانى سورمر) فرانسه (1351)؛ نمايشگاه گروهى در اصفهان (1353)؛ نمايشگاه دهمين سال افتتاح گالرى قندريز (1353)؛ اولين نمايشگاه بين المللى هنر تهران (1353)؛ شركت در نمايشگاه فضا و حجم انجمن ايران و آمريكا (1354)؛ نمايشگاه «نگرش به پنجاه سال هنر ايران» (1355)؛ نمايشگاه گروهى «خانه بين المللى هنر» پاريس، نمايشگاه نقاشى و تنديس در گالرى «وركامر» پاريس (1356).

اصغر محمدى سرانجام در نوزدهم اسفند سال 1366 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

محموداي نقاش

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1011 ق)، نقاش. وى پيرو شيوه ى اصفهانى بود و در سبك رضا عباسى و معين مصور نقش تصوير مى ساخت. از آثار او تصوير پيرمرد چوپانى است كه در شيوه ى رضا عباسى نقش نموده و چوپان پير به چوبدستى خود تكيه داده و در محلى ايستاده است، با رقم: «به جهت دوست عزيزى سمت تحرير پذيرفت... 1011، الهى عاقبت محمود گردان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1139 -1138/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (492/ 1)، جامع مفيدى (511/ 3)، گلستان هنر (چهل و پنج).

مختار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. هنرمند دوره ى ناصرى است. تنها اثر وى قلمدان گل و مرغى زيبايى است كه بر رويه آن، دو پرنده تنها جلب نظر مى كند و رقم «كمترين مختار» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1139/ 3).

مدرس همداني، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، نقاش و خطاط. از اهالى همدان، و مدرس علوم دينى بود. تمام خطوط مخصوصا نسخ و رقاع را استادانه مى نوشت و در نقاشى ابرى و قلمدان سازى مبدع و استاد بود و ابتكارات جالبى نيز در رشته ى تذهيب و ابرى داشت. او اسكلت مقوايى قلمدان را نيز خود مى ساخت و بدين جهت قلمدان هاى وى از لحاظ زيبايى و استحكام نظير ندارد. ميرزا ابوطالب امضاى خود را اغلب به طلا و خط رقاع مى نوشت و حواشى اثر را به زيبايى تزيين مى كرد و جلدها و قلمدان ها را در سبك ابر و بادى مخصوصى كه خود اختراع كرده و به نام قيامت مشهور بوده، تصوير مى كرده است. از آثار وى: قلمدان ساده و خوش قواره، با زمينه ى سبز رنگ پريده و خطوط تزيينى سفيد كه به خط رقاع رقم «ابوطالب مدرس 1279» دارد؛ قلمدان ابرى فوق العاده زيبا، با رقم: «ابوطالب مدرس 1260»؛ قلمدان ابرى رنگ جگرى، در زمينه ى مرغش آلبالويى و حنايى كه حواشى آن با تشعير نقطه چينى دندانه اى، به شكل گل و برگ تزيين يافته است و به خط رقاع طلايى رقم «ابوطالب المدرس 1271» دارد. از اين هنرمند بيش از بيست عدد قلمدان و جعبه و جلد رقم دار و بى رقم كه اغلب زيبا و استادانه است، ديده شده است. از آثار خطوط او: ادعيه

و سور قرآن، به خط نسخ كتابت خفى خوش، با رقم: «و قداتفق الفراغ... سنة 1281... ابوطالب المدرس الهمدانى... ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1017 /4)، احوال و آثار نقاشان (45 /1)، گلستان هنر (پنجاه)، هنر قلمدان (139 -138 ،75).

مدني همداني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1340 -1258 ش)، طبيب، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر، متخلص به صفاءالحق. وى گاهى در شعر صفا نيز تخلص مى كرد. نسبش از جانب پدر به امام زين العابدين (ع) مى رسد و از طرف مادر منسوب به علاءالدوله سمنانى است. در كردستان به دنيا آمد و در پنج سالگى همراه خانواده اش به همدان منتقل شد و مقدمات علوم فنون را نزد استادان آنجا آموخت. وى طبيعيات و الهيات و فلكيات را نزد مشكاة الملك، محمدعلى ميرزا پسر خسرو ميرزا قاجار، و طب قديم را نزد حاج ميرزا حسين، نواده ى كوثر عليشاه، و نقاشى و تذهيب را نزد صنيع الملك و ميرزا حسين، پسر سميعاى نقاش، و طب جديد را نزد ميرزا محمد صحت بخش و دكتر نجفقلى خان عراقى و موسيقى را نزد ميرزا حسينقلى و سيد احمد خان ساوجى و عرفان را نزد حاج عبدالوهاب شوشترى فراگرفت. صفاءالحق در فاصله ى سالهاى 1284 -1275 ش به ايرانگردى و سپس جهانگردى پرداخت و از مصر و سودان و عراق ديدن كرد و چند سال در بمبئى سكنى گزيد و معلومات و تجربيات طبى خود را تكميل كرد و در آنجا به سبك هندى شعر سرود و بعد از 150 سال، كه پيروى از اين سبك در ايران منسوخ شده بود، آن شيوه را به اين كشور بازگرداند. در واقع صفا مجدد غزل

سبك هندى در ايران است. وى در هندوستان از محضر بزرگان اهل عرفان نيز بهره ها برد. پس از بازگشت از هند، با معلوماتى كه از طب قديم داشت و تجاربى كه در معالجات جديد آموخته بود مطبى در همدان گشود. در ح 1293 ق وزارت معارف به وى گواهينامه ى طبيب مجاز اعطا كرد و او را به عنوان نماينده ى دولت جهت آبله كوبى منطقه ى اسدآباد و سپس رياست بهدارى آن منطقه اعزام نمود. او در موسيقى نيز دست داشت و سه تار را نيكو مى نواخت. وى همچنين خط خوبى داشت و به فن نقاشى و سوزن دوزى آشنا بود. او «سفرنامه»اى به خط خود نوشته و آن را به نقاشى هايى از هنر خود مزين ساخته است. وى را در كنار مرقد باباطاهر، در همدان، به خاك سپردند. از ديگر آثارش: «رساله پدگجى» يا «پداگوژى»، در تربيت؛ رساله ى «نمكدان»، آميزه اى از نظم و نثر و جد و هزل؛ مثنوى «پهلوى نامه»، در انتقاد بر حكومت رضاخان و مخالفت با كشف حجاب؛ رساله «بزبزگان»، در دامپزشكى؛ «كليه» در پاسخ به سؤالات ادبى و كلام و مذهبى، كه ناتمام است؛ قصايد و مثنويات و قطعات، كه از جهت مواد تاريخ و فولكلور همدان داراى فوايد است؛ «ديوان» غزليات، كه در آن بيشتر به صائب و سبك هندى نظر دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (318 -315/ 2)، كيهان فرهنگى (س 5، ش 10، ص 40 -39).

مذهب اصفهاني، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. از هنرمندان اوايل عهد قاجار بود كه سردودمان خاندانى است كه پشت در پشت به هنر تذهيب و نقاشى اشتغال داشته و اين

فن را در اصفهان رونق بخشيده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر قلمدان (111).

مذهب اصفهاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1293 ق)، مذهب، نقاش، قلمدان ساز و خطاط. از شاگردان سيد ابوالقاسم حسينى مذهب باشى اصفهانى بود و شيوه ى وى را پيروى مى نمود. ميرزا محمدتقى علاوه بر هنر تذهيب و مراحل مختلف آن، در تصويرسازى و چهره پردازى نيز مهارت داشت. عمده كار اين استاد، تهيه جلد و قاب آينه و قلمدان و ساير كارهاى روغنى بود كه در كارگاه هنرى مخصوص خود عمل مى آورد. سمت سرپرستى استادان كارگاه بر عهده ى اين هنرمند بود و پرداخت و اصلاحات پايانى را خود انجام مى داد. او خط نسخ و رقاع را نيز خوش مى نوشت و آثارش را به خطوط زيبا ترقيم مى كرد. از آثار وى: جلد قرآن ممتازى كه با گلهاى افشان تذهيب و تشعير شده، با رقم: «نقل من... سيد ابوالقاسم مذهب باشى، عن العبد محمدتقى مذهب سنه 1278»؛ قاب آينه ى بسيار استادانه اى كه تصاوير دختران را بر روى آن نقاشى كرده و كناره ها و حواشى را به تذهيب و تشعير عالى آرايش داده، با رقم: «راقمه محمدتقى مذهب الاصفهانى 1281»؛ قاب روغنى قرآنى كه در كمال زيبايى عمل آمده و جامع اقسام شيوه هاى تذهيب كارى در نقوش اسليمى و ساير مراحل تذهيب است و به خط رقاع استادانه اى درج شده: «رقم ميرزا محمدتقى مذهب 1293». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (674 -673/ 2).

مذهب باشي شيرازي، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، مذهب و قلمدان ساز. هنرمند ماهر شيرازى بود كه از طرف ناصرالدين شاه مفتخر به لقب مذهب باشى شد. وى در تمام شيوه هاى طلاكارى و تذهيب و تشعير و افشان و حل كارى و ترصيع

الوان سرلوحها، استادى تمام عيار بود. همچنين در آبرنگ و قلمدان و جلدسازى نيز استاد بود و در گل و مرغ و تصوير و شبيه پردازى دستى موزون داشت. از آثار وى، قلمدان زيبايى كه در انواع شيوه هاى طلاكارى تصوير شده و در وسط رويه آن، گل و مرغ جلب نظر مى كند و در كناره ها رقم «يا وهاب 1271» دارد؛ تذهيب و آرايش قرآنى كه به خط ميرعلى كاتب شيرازى است، با رقم: «قد فرغ من تذهيب القرآن... عبدالوهاب 1277»؛ جلد قرآنى با تذهيبهاى انبوه و افشان گل گشنيزى كه در حواشى كناره ها،نقوش اسليمى جلوه گر است، با رقم: «ذهبه العبد المذنب عبدالوهاب 1282»؛ قلمدانى كه به انواع نقوش اسليمى ترصيع و تذهيب شده و در وسط رويه آن، دسته گل الوانى به نازك قلمى تصوير گشته و در كناره ها رقم «يا وهاب 1289» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (352 -351 / 1)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (134).

مذهب باشي نقاشباشي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1314 ق)، نقاش و مذهب. از آثار او: قاب آينه زيبا و استادانه اى كه بر روى آن، تصوير زن جوانى با لباسهاى اروپايى نقش بسته و بچه خردسال خود را در بغل گرفته است، با رقم: «كمترين اقل الحاج ميرزا محمدباقر مذهب باشى نقاشباشى آستان قدس 1314».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (655/ 2).

مذهب شيرازي، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. وى برادر ميرزا محمود مذهب باشى و در تذهيب و زرنشان استاد بوده و بر روى قلمدانها هنرنمايى كرده است. از آثار وى: يك قلمدان گل و مرغ به سبك على اشرف است كه رقم ندارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (64 /1)، هنر قلمدان (163 -162).

مذهب شيرازي، عبدالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و مذهب. وى در تذهيب و ترتيب سرلوح ها و شمسه ها دستى توانا داشت. رنگ روغن را به مهارت كار مى كرد و مدت بيست سال در كتابخانه ى شاهزاده سلطان ابراهيم ميرزا به مشهد رفت و در آن شهر ساكن شد و همان جا درگذشت. از آثار وى: تذهيب نسخه ى «ديوان» سلطان ابراهيم ميرزا متخلص به جاهى، كه جمال مشهدى خط آن را نوشته است، با رقم: «در مشهد مقدس... مولانا عبدالله المذهب الشيرازى صورت اتمام يافت فى شهور سنه 989 كتبه جمال المشهدى...»؛ دو تصوير شيوا و پرمايه كه يكى از آنها، تصوير شاهزاده اى است كه در آلاچيق مزين و الوانى نشسته و به پذيرايى مهمانان اشتغال داشت و ديگرى تصويرى از جمع مهمانان همان شاهزاده است با رقم: «عمل عبدالله مذهب»؛ تصوير مرد رهگذرى كه كلاه ساده ى نمدى به سر گذاشته و لباسى بسان شيوه ى دوران صفوى به تن كرده است، با رقم: «عمل عبدالله مذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (314 -313 / 1)، تاريخ اصفهان (293) تاريخ هنرهاى ملى (856 / 22)، عالم آراى عباسى (177 / 1)، گلستان هنر (148)، هنر قلمدان (25).

مذهب مشهدي، غياث الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 942 ق)، نقاش و خطاط. وى واضع افشان بوده و امير عليشير نوايى، وزير دانشمند سلطان حسين بايقرا، به اين استاد ارادت داشت و او را مورد توجه و عنايت خود قرار مى داد. او در تذهيب نيز مهارت داشت و در خوشنويسى شاگرد سلطانعلى مشهدى بود. غياث الدين، در مشهد درگذشت و در جنب مزار مولانا سلطانعلى مشهدى دفن شد. از آثار وى: يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به

قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد ... غياث الدين المشهدى المذهب غفر ذنوبه»؛ سه قطعه از مرقع بهرام ميرزا، به قلم سه دانگ و دو دانگ و نيم دو دانگ و كتابت خوش و متوسط، با رقمهاى: «العبد الفقير المذنب غياث الدين المذهب» و «مشقه العبد غياث الدين مشهدى غفر ذنوبه» و «العبد المذنب غياث المذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (559 / 2)، احوال و آثار نقاشان (415 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (491 / 1)، گلستان هنر (چهل و چهار، 145)، هنر عهد تيموريان (598،583).

مذهب هروي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 963 ق)، مذهب، نقاش، خطاط و شاعر. هنرمند ذوفنونى از ديار هرات است كه به غير از فن تذهيب، در چهره پردازى و ارائه مجالس پر ازدحام و تزيين و آرايش قصرها نقاشى پر اعتبار به شمار مى آمد و پيرو مكتب بخارا و هرات بود. او خطوط نستعليق و رقاع را خوش مى نوشت و از شاگردان ميرعلى هروى بود و شعر را نيز نيكو مى سرود. عبداللَّه سلطانى از شاگردان وى است. از آثار او: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، با رقم: «كتبه العبد محمود المذهب الهروى... سنه 951»؛ يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خوش به سفيدآب، با رقم: «كتبه المذنب محمود المذهب...»؛ يك قطعه از مرقع شاه اسماعيل، به قلم دو دانگ خوش الوان، با رقم: «كتبه المذنب محمود المذهب...»؛ تصوير اميرعليشير نوايى به حالت ايستاده، با رقم: «عمل محمود مذهب» دارد؛ تصاويرى در نسخه ى «بوستان» سعدى كه به 963 ق كتابت شده و مينياتورهاى متعددى از «محمود مذهب» دارد. چندين اثر ديگر او در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده

است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (894/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1122 -1118/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104)، گلستان هنر (سى و سه)، هنر عهد تيموريان (772 ،713 ،697 ،554 -553 ،552 -551 ،552 ،492 ،421).

مذهب هروي، ياري

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، مذهب، نقاش، خطاط و شاعر. وى پس از آموختن فنون نقاشى به صورت ابتدايى، به سفارش امير عليشير نوايى تحت تعليم مذهبان بزرگ هرات قرار گرفت و در اندك زمانى در هنر نقاشى ماهر گشت. گويند مهر سلطان حسين بايقرا را با قلم مو تقليد كرده بود و بدين سبب به مرگ محكوم شد، اما به وساطت امير عليشير نوايى از قتل نجات يافت. يارى علاوه بر تذهيب، خط نستعليق را عالى مى نوشت و شعر نيز مى گفت. از آثار او: دو قطعه از مرقع مالك ديلمى، كه اشعارى از خود اوست، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ عالى و خوش، با رقم: «المحرره يارى المذهب...» و «لمحرره... مشقه يارى»؛ يك قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم نيم دو دانگ خوش رنگه محرر، با رقم: «لمحرره يارى المذهب»؛ تذهيب و طلاكارى نسخه ى «خمسه» امير عليشير نوايى، با رقم: «خمسه مير عليشير نوايى به خط قبلة الكتاب مولانا سلطانعلى المشهدى و به مذهبى مولانا يارى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (967 -966/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1424 -1421/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (853/ 2)، تذكره ى روز روشن (939 -938)، خوشنويسان و هنرمندان (44)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (881 -880/ 5)، الذريعه (1306/ 9)، فرهنگ سخنوران (1010)، كارنامه ى بزرگان (44 -43)،

گلستان هنر (145 -144)، مجالس النفائس (121 -120).

مذهب يزدي، ابوالقاسم

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نقاش و مذهِّب. سيد ابوالقاسم از اهالى يزد بود و در هنر حل كارى و آرايش طلايى شيرين قلم. چهره را نيز خوب مى ساخت و پرداز را نيكو مى زد. از آثار باقى مانده ى وى: شمايل مولاى متقيان، على (ع)، به آب و رنگ كه به استادى تصوير شده و حواشى آن را با دقت پر وسواسى تذهيب كرده، با رقم: «سيد ابوالقاسم مذهب يزدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (48 /1).

مذهب، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهِّب. از هنرمندان دوره ى ناصرى بود كه در ترسيم و تذهيب و حل كارى و طلااندازى دستى پراستعداد داشت. از آثار وى: قلمدان فوق العاده اى كه به تذهيب و آرايش طلايى نقش شده و به خط رقاع استادانه رقم «ذهبه سيد جعفر 1285» دارد؛ جلد قرآن مذهب و مرصع كه سرلوحها و حواشى آن پرتشعير و زرين و ترنج سازى آن بى نظير است، با رقم: «ذهبه سيد جعفر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (231/1)، هنر قلمدان (162).

مذهب، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. وى در هنر خود مهارت داشت و تنها يك اثر رقم دار از او به جاى مانده و آن، جلد قرآن كريم است كه خط آن را ميرزا شريف كتابت كرده و ميرزا رشيدا نيز ماده تاريخى به نظم درآورده و نام مذهب را نيز جزو ابيات ياد كرده است:

حبذا اين محكم تنزيل كز حسن خطش

احمد و ياقوت هر دو واله اند و مستهام...

هست تذهيبش از آن نقاش مانى فى حسن

آنكه در صنعت بود از مانيش برتر تمام...

زد رقم تاريخ اتمامش رشيد نكته سنج

حمدلله شد ز يوسف اين كلام اللَّه تمام

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1291 -1290 /3).

مذهب، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از هنرمندان شيرين نگار زمان خود بود. از آثار ارزشمند او، تصاويرى در نسخه ى «خمسه ى» نظامى مضبوط در توپ قاپو است با تاريخ 945 ق و به خط زيباى مرشد الكتاتب شيرازى. اين اثر ارزنده كه داراى بيست تصوير پرحلاوت است، يكى از آنها رقم «مذهب حسين» دارد با تاريخ 947 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (160/1).

مذهب، علي اصغر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب و نقاش، مذهب شيرين نگار اهل قزوين و از شاگردان خواجه عبدالعزيز اصفهانى بود و در كتابخانه ى شاه طهماسب صوفى (984 -930 ق) به خلق آثار هنرى اشتغال داشت. تنها اثر به جا مانده ى وى، تصوير برازنده اى است كه در متن نسخه ى «تيمورنامه ى» هاتفى جلب نظر مى كند و در آن، نقش دو دختر كه با پسر جوانى سرگرم صحبت هستند و زمينه ى اثر، با طلاى ناب، حل كارى شده و رقم «صوره ملا على اصغر» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1204 / 3)، مناقب هنروران (106 -105).

مذهب، قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و مذهب. وى حدود 955 ق به همراه ميرسيد على و خواجه عبدالصمد شيرين قلم و ساير هنرمندان ايرانى به دعوت همايون پادشاه به هند رفت و جزو مذهبان عالى مقام كتابخانه سلاطين هندى درآمد. اين هنرمند شخصيتى والا و در دربار اكبرى احترام فراوانى داشت و هميشه به همراهى مير سيدعلى و عبدالصمد شيرازى و دوست مصور، ملتزم ركاب شاه بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (522 / 2)، تاريخ هنرهاى ملى (481 / 1)، گلستان هنر (چهل و يك، 140).

مذهب، كمال الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 947 ق)، خطاط و نقاش. از مذهبان و محرران و قاطعان بود كه در يكى از آثار خود چندين قطعه از خطوط مير على هروى را بريده و يا اگر اصل خط به سفيداب يا زر نوشته شده بوده، آن را تحرير كرده است و رقم نهاده: «حرره كمال». از ديگر آثار وى: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، به خط نستعليق كه حواشى آن تذهيب شده است، به سال 927 ق؛ يك نسخه «مفردات» مير على تبريزى، به قلم نيم دو دانگ و كتابت جلى متوسط، با رقم: «كتبه سنه ى 947 كمال، غفر ذنوبه»؛ يك قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم چهار دانگ، به قلم زر تحريردار، با رقم: «حرره كمال الدين مذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (590/ 2)، احوال و آثار نقاشان (551 -550/ 2)، هنر عهد تيموريان (750 -749 ،624 ،578).

مذهب، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. از هنرمندان بخارا و هرات بود و در تصويرسازى ماهر. مولف «احوال و آثار نقاشان» شرح حال وى را در ذيل دو نام جداگانه آورده است كه به احتمال بسيار هر دو يكى است. از آثار رقم دار وى: تصوير شاهزاده اى كه كلاهخود مخصوص به سر گذاشته و گلدان گلى به دست گرفته است، با رقم: «راقمه رقم خان محمد»؛ تصوير جوانى كه گل به دست دارد، با رقم: «خان محمد مذهب»؛ تصوير جوانى كه لباسهاى هندى به تن كرده و در دست خود، گلدان سه دسته اى گرفته، كه چند شاخه گل لاله در آن جلوه گر است، با: «رقم خان ممحمد مذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان

(1429/3 ،166/1).

مذهب الدوله، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1338 ق)، نقاش. معروف به مذهب الدوله. نگارگر گل و مرغ ساز بود. از آثار وى: قلمدان ساده و گل و مرغى، كه تذهيب متوسط دارد، با رقم: «ميرزا محمد مذهب الدوله 1330»؛ قلمدان گل و فندقى خوش نقشى كه با رنگهاى روشن عمل آمده، با رقم: «كمترين محمد مذهب الدوله 1338».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1082 -1081/ 3).

مراد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1011 ق)، نقاش. وى احتمالا اهل قزوين بوده و در زمان سلطنت شاه عباس كبير به تصويرسازى و ارئه مجالس مختلف مشغول بوده است. يكى از آثار اين هنرمند، در ذيل نسخه اى از «شاهنامه» تصوير شده و شاهنامه ى مذكور نيز در شهر قزوين و در 1011 ق كتابت گشته، با رقم «مراد بن على». از آثار منسوب به وى: تصوير بيژن نامدار، كه سوار بر اسبى شده، با رقم: «مراد»؛ دسته گل پر برگ گل پامچال كه بيش از سى گل و غنچه بر روى برگهاى آن تصوير نموده و رقم نهاده: «عمل استاد مراد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1143/ 3).

مراغي، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و مجلد. از معاريف زمان خود و اهل مراغه بود و ساكن عثمانى. از آثار گرانقدر وى: جلد روغنى استادانه اى است كه در كتاب «الفوايد الغياثيه» (تاريخ 1468 ميلادى) قرار گرفته و به طلا آرايش شده. داخل جلد به رنگ ارغوانى و نقوش آن تحسين انگيز است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (58 /1).

مرتضي قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از خانواده قاجارى در دوره ى ناصرالدين شاه بود و در حرفه نقاشى و قلمدان سازى مهارت داشت. از آثار وى: قلمدان گل و مرغى زيبايى كه كناره ها را با دسته گلها و مناظر گوناگون آرايش داده و بر رويه قلمدان و وسط آن، تصوير چاپى ناصرالدين شاه را چسبانده و كناره ها و اطراف قلمدان نيز تذهيب شيوايى دارد، با رقم: «خانزاد مرتضى قاجار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1144/ 3)، هنر قلمدان (150 -149).

مرواريد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. آبرنگ ساز دوره ى ناصرى و پيرو شيوه ى استاد لطفعلى شيرازى بود و در عين حال سبك مخصوص خود را دنبال مى كرد. تنها اثر آبرنگى اين هنرمند، تصوير يك دسته گل سرخ و زنبق است كه در كنار هم به نقش درآورده و سايه پردازى شده و دو بلبل خوش نقش نيز بر روى گلها ترسيم شده است، با رقم: «مرواريد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1145/ 3).

مزين الدوله نطنزي كاشاني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1311 -1222 ش)، مترجم، موسيقيدان و نقاش. ملقب به نقاش باشى. وى جزو اولين دانش آموزانى بود كه در دوره ى ناصرالدين شاه و به سال 1275 ق براى فراگرفتن فن نقاشى به پاريس اعزام شده بود. مزين الدوله پس از مراجعت از اروپا، بيش از پنجاه سال، معلم فرانسه در دارالفنون و مدرسه علميه و مدرس موسيقى و نقاشى بود كه آنها را از روى اصول علمى آن تعليم مى داد و چندين كتاب نيز در مورد نقاشى به چاپ رسانده است. كمال الملك از شاگردان وى بود. مزين الدوله اولين كسى در ايران بود كه با افتتاح تماشاخانه ى دارالفنون، دست به ترجمه هم زده و آن ترجمه ها را نيز در تماشاخانه به اجرا درآورده است. گذشته از آن، گفته مى شود كه «طبيب اجبارى» مولير را نيز نخستين بار ترجمه و خود هم آن را در تماشاخانه دارالفنون اجرا كرده است. نخستين كتاب موسيقى نظرى جديد به نام «تعريف علم موسيقى»- كه از نوشته هاى موسيو لومر فرانسوى بوده- توسط مزين الدوله به فارسى برگردانده شده است. از ديگر آثار او: ترجمه ى «صرف افعال»؛ «مزين اللغه»، لغت نامه اى از فرانسه به فارسى. از آثار نقاشى وى: تصوير نيم تنه ى شعاع السلطنه

به سياه قلم كه نقطه پردازى پرمايه اى دارد، با رقم: «خانه زاد على اكبر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (378 -377/ 1)، ادبيات نمايشى (341 ،338 ،312 -309/ 1)، تاريخ تحول ضبط موسيقى (138)، تاريخ موسيقى (734 ،589 ،437/ 2)، تاريخ هنرهاى ملى (616 ،584/ 1)، شرح حال رجال (426/ 2)، گلستان هنر (پنجاه و سه)، مؤلفين كتب چاپى (550/ 4).

مستوفي، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1279 ش)، نقاش، خطاط و نوازنده. در نواختن تار از شاگردان آقا حسينقلى و آقا ميرزا عبدالله و در نقاشى شاگرد كمال الملك بود. وى خط نستعليق و تحرير را هم بسيار خوب مى نوشت. على محمد از مستوفيان معروف بود كه در آخر عمر سفرى هم به اروپا رفت و در آن جا نيز به نواختن ويولن آشنا شد. او قبل از اين كه به پنجاه سالگى برسد، در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تحول ضبط موسيقى (140)، تاريخ موسيقى (565 / 2)، تاريخ هنرهاى ملى (975 / 2)، سرگذشت موسيقى (124 / 1).

مسكينه

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن يازدهم هجرى، از زنان نقاش. وى در شبيه سازى و تصاوير حيوانات چيره دست بود. از آثار زيباى او دو تصوير شبيه سازى در يكى از مرقعات سلطنتى ايران بوده كه در يكى از آنها مرد درويشى را زير درختى ترسيم نموده و تصوير ديگرى، نقش مرد عابد يا ساحرى است كه شير رام شده اى در كنار او آرميده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1152 / 3.

مشكين قلم اصفهاني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1330 ق)، نقاش و طغرانويس. هنرمند پر ابتكار اصفهانى است كه نقوش زيبايى را از تلفيق خط و نقاشى (نقاشيخط) عمل مى آورد و به طلا و ساير رنگهاى تزيينى آرايش مى داد. او در خارج از ايران وفات يافته و دفن شده است. از آثار وى: تصوير مرغ با حالتى كه از تلفيق حروف، تشكيل يافته و رقم «بنده باب بهاء مشكين قلم سنه 1305» دارد؛ تصوير قرينه اى دو مرغ ايستاده كه از تركيبات كلمات تشكيل شده و حواشى آن، تذهيب و تشعير فوق العاده اى دارد، با رقم: «بنده باب بهاء مشكين قلم سنه 1307».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (709 -708/ 2).

مشكين قلم شيرازي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، نقاش و خطاط. طراح نقوش و ناخنى كار اهل شيراز و معاصر محمدحسين شيرازى كاتب السلطان بود كه در كتابت خطوط نيز دست داشت و چند قلم را خوش مى نوشت. از آثار ناخنى وى: يك قطعه به قلم نستعليق دو دانگ خوش، با رقم: «هجدهم شهر ذى الحجةالحرام سنه 1256 المذنب محمدحسين الملقب بمشكين قلم»؛ تصوير زيباى زن فرنگى به شيوه ى ناخنى، با رقم: «محمدحسين شيرازى مشكين قلم 1279»؛ يك مرقع، كه قطعاتى به خطوط نسخ و شكسته تعليق و شكسته نستعليق و نستعليق چهار دانگ خوش دارد، با رقمهاى: «المذنب الفقير محمدحسين الشيرازى الملقب بمشكين قلم غفر له سنه ى 1279» و «محمدحسين الشيرازى الملقب بمشكين قلم، سنه ى 1279»؛ تصوير ميرزا فضل اللَّه طباطبايى، در شيوه ى ناخنى كه هنر نقاشى و ناخنى را يكجا ارائه داده، با رقم: «محمدحسين شيرازى مشكين قلم 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (695 -694/ 3)،

احوال و آثار نقاشان (709/ 2).

مشهدي ماني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 923 ق)، نقاش و شاعر، متخلص به مانى. در زمان امير عليشير نوايى (م 906 ق) در مشهد مى زيست و پدرش شغل كاسه گرى داشت و خود نيز به آن كار مشغول بود و در نقش و تصوير بر روى كاسه ها تبحرى خاص داشت. او همچنين در سرودن شعر داراى طبعى روان بود و پس از چندى به خدمت محمد محسن ميرزا، فرزند سلطان حسين بايقرا، درآمد و از جمله مقربان وى گرديد. مانى در مشهد محمد محسن ميرزا به دست ازبكان كشته شد. از او اشعارى در تذكره ها نقل شده است. مؤلف «تاريخ نظم و نثر» وى را از مردم مازندران مى داند كه در مشهد و هرات مى زيسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (500 -499/ 2)، احوال و آثار نقاشان (585 -584/ 2)، تاريخ نظم و نثر (313 -312)، تحفه سامى (2002 -210)، تذكره ى روز روشن (705)، الذريعه (953/ 9)، فرهنگ سخنوران (794)، مجالس النفائس (241 -240 ،67)، مطلع الشمس (442/ 2)، هفت اقليم (208/ 2).

مشهدي، حسنعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1003 ق)، خطاط و نقاش. وى شاگرد مير سيد احمد مشهدى بود. خط خفى و جلى را خوش مى نوشت و از اوان طفوليت استعداد خود را در اين هنر نشان داد. به نقل از كتاب «مرآة العالم»، او پس از ميرعلى هروى اسلوبى خاص آورد و پس از مرگ استاد، به هرات و نيشابور سفر كرد، سپس آهنگ عراق كرد و به زيارت عتبات رفت و حدود چهار سال در بغداد ماندگار شد. همچنين به زيارت حرمين شريفين شتافت و در همان جا درگذشت. حسنعلى از وراقى نيز سررشته داشت و آرايش و

پيرايش مرقعات و صحافى و وصالى قطعات استادان را به تردستى انجام مى داد و حواشى و كناره هاى تصاوير را به نيكوترين وجهى مى آراست. از آثار وى: شش قطعه در مرقعهاى مختلف، به قلمهاى سه و دو و نيم دانگ و كتابت خوش، با رقمهاى: «كتبه المذنب حسن على المشهدى»؛ «در كربلا مرقوم گشت، كتبه المذنب حسن على المشهدى»؛ «فقير المذنب حسن على، در كربلا نوشته شد»؛ و يكى كه قطعه شعر معروف مير على هروى است، با رقم: «كتبه المذنب سن على غفراللَّه ذنوبه و سترعيوبه» و «مشقه حسن على»؛ آرايش حواشى قطعاتى از استادان خوشنويس ايران، كه به انواع تشعيرها و اسليميهاى گوناگون ترسيم شده و رقم «صاحبه و وراق حسنعلى غفرله» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (146/1)، احوال و آثار نقاشان (154/1)، گلستان هنر (91).

مشهدي، عبدالصمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 928 ق)، خطاط، نقاش و شاعر. وى از شاگردان سلطانعلى مشهدى بود. طبعى خوش داشت و شعر مى سرود. امير عليشير نوايى (906 -844 ق) كتابت «ديوان» عبدالرحمان جامى را به وى واگذاشت و چون پس از اتمام، اشكالاتى در آن ديد از جامى خواست تا خود اين نسخه را مقابله كند. پس از اين اتفاق او روى به افشانگرى و سياهى سازى و رنگ كارى آورد و در اين فنون مهارت يافت. از آثار وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (402 / 2)، احوال و آثار نقاشان (329 / 1)، تاريخ نظم و نثر (329 -328)، تاريخ هنرهاى ملى (855 / 2)، الذريعه (689 / 9)، فرهنگ سخنوران (616)، گلستان هنر (148 -147)، مجالس النفائس

(150)، هفت اقليم (208 -207/ 2).

مشهدي، محمد زمان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1051 ق)، نقاش و طراح فلزات. اهل مشهد و نگارگر روى فلزات سخت و سازنده ى اسطرلابها و كرات جغرافيايى بود. وى در هيئت افلاك نيز اطلاعات جامعى داشته و صنعت اسطرلاب را به خوبى مى دانسته است. از آثار رقم دار وى، كره ى جغرافيايى دقيقى است كه علائم كواكب و رئوس سلسله، بر آن نقش بسته و رقم «محمد زمان در مشهد 1051» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (824/ 2).

مصدق زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مصدق زاده هنرمند كاشيكاروطراح معروف كاشي از هنر منداني است كه توانسته است با درك محضر بهترين و شايسته ترين استاد اين فن يعني پدرمرحومش و نيز با اتكاي به استعداد خدادادي و درسايه لياقت وپشتكار ، درطول بيش از شش دهه آثاري به وجود آورد كه به حق ، هريك دنيايي زيبا و رمز و راز و ابتكار و خلاقيت را در خود نهفته دارند . وي را مي توان آخرين بازمانده خانداني دانست كه از دوران صفويه در اصفهان آن روزگار كاشيكاربودند و باشيوه هاي مختلف اين هنر بديع ، بناهاي مذهبي و ساير آثار ايران وديگر ممالك را زينت مي بخشيدند .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : كاشيكاري

والدين و انساب : پدر حسين ، مرحوم استاد عبد الغفارمصدق زاده بود كه اونيزفرزند مرحوم استاد محمد مصدق زاده ، كاشيكار برجسته عصر قاجاربود . پدران استادحسين از دوران صفويه از استادان بي بديل هنر كاشيكاري بوده اند كه هريك دردوران خود از شهرت و آوازه چشمگيري برخوردار بوده اند و هم اينك نام اكثر آنان بر كتيبه هاي مساجد و بناهاي اصفهان و ديگر شهرها مخلد است .

خاطرات كودكي :

حسين مصدق زاده دردوران كودكي بود كه كاشيكاري را فرا گرفت . طوري كه دورا ن كودكي حسين درحالي مي گذشت كه پدرش كاشيهاي معرق سردر مسجد امام (مسجد شاه آن زمان )را مرمت مي كرد و در ضمن رموز و دقايق كاررا نيز به او و فرزند ديگرش (مرحو م استاد محمد مصدق زاده )مي آموخت .

استادان و مربيان : اولين حسين مصدق زاده ، پدرش عبد الغفار بود . عبد الغفار به اندازه اي به اين هنر علاقمند بود كه وصيت كرد تا فرزندانش هنر كاشيكاري را فرا گيرند . حسين 12 ساله بودكه پدرش را از دست دادو حاج يد الله مغزي را كه خويشاوندش بود به استادي برگزيد .

همسر و فرزندان : حسين مصدق زاده نيز همچون پدر مرحومش ، فرزند ان خود را به فراگيري هنر كاشيكاري تشويق و ترغيب كرده است . به طوري كه دو پسران او كه درسن 40تا42 سالگي هستند زير نظر وي به كار مشغول مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خلاقيت و ابتكار حسين مصدق زاده و برادرش محمد مصدق زاده باعث شد تا از وجود آنان جهت تدريس درهنرستان هنرهاي زيبا استفاده كنند . مصدق زاده از بدو تاسيس اداره باستان شناسي كه بعدا فرهنگ و هنر شد و سپس به سازمان ميراث فرهنگي تغييرنام داد ، بااين دستگاه همكاري داشته است .

چگونگي عرضه آثار : حسين مصدق زاده درطول بيش از شصت سال كار مداوم خدمات بسياري به هنر كاشيكاري ايران كرده است . او درطول حيات پر، خويش ، كاشيكاري 62 محراب ، 33 سردر مسجد ، 18 منار، 9 گنبد

را طراحي و اجرا كرده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تعمير بارگاه امام كاظم (ع) و امام جواد (ع) دركاظمين

2 تعمير كاشي هاي مدرسه چهار باغ امام صادق اصفهان

3 تعميرمسجد حاج محمد جعفر آباده اي اصفهان

4 سردر برخي ادارات در عمان

5 سردرامامزاده اسماعيل اصفهان

6 سردرخانه هنرمندان اصفهان

7 سردرورودي بانك خون تبريز

8 طراحي بيمارستان هلال احمر دردوبي

9 طراحي سردرامامزاده گوگدگلپايگان

10 طراحي سردرورودي امامزاده زيد اصفهان

11 طراحي كاشيكاري 4 سردربازار امام خميني لار

12 طراحي كاشيكاري آرامگاه رودكي درتاجيكستان

13 طراحي كاشيكاري حسينه محله منصوريه كويت

14 طراحي كاشيكاري سقاخانه حضرت ابوالفضل

15 طراحي كاشيكاري محراب مسجد حاجي درگلپايگان

16 طراحي كاشيكاري مسجد آقا مسيح گلپايگان

17 طراحي كاشيكاري مسجد اميرالمومنين درلار

18 طراحي كاشيكاري مسجد جامع خوانسار

19 طراحي كاشيكاري مضيف خانه خوانسار

20 طراحي محراب مسجد لار

21 كاشيكاري آرامگاه خيام درنيشابور

22 كاشيكاري حرم امام علي (ع) درنجف

23 كاشيكاري صحن آستانه حضرت معصومه درقم

24 كاشيكاري صحن امام خميني حرم امام رضا (ع) درمشهد

25 كاشيكاري گنبد شاهچراغ (احمد بن موسي ) درشيراز

26 كاشيكاري مسجد كبود ايروان

27 مرمت حرم حضرت رقيه (س) درسوريه

28 مرمت سردر امير چخماق يزد

29 مرمت صحن حرم امام حسين (ع) دركربلا

30 مرمت كاشي هاي مسجد جامع كبيريزد

منابع زندگينامه :حسين مصدق زاده ،آخرين بازمانده اين خاندان هنرمند ، فصلنامه فرهنگ اصفهان ،شماره 20 ، تابستان 1380 ، ص 77

مصور اصفهاني، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1350 ق)، نقاش و قلمدان ساز. در اصفهان به دنيا آمد و همان جا درگذشت. وى در قلمدان سازى و آبرنگ و در رنگ و روغن و تذهيب كارى مهارت داشت. از آثار او: تصوير حضرت على (ع) به رنگ و روغن، با رقم: «عبدالله مصور 1330»؛ قلمدان جعبه اى كه در رويه آن و رد داخل مداليونهاى متعدد، تصاويرى از عرفا و دراويش را تصوير كرده و كناره ها را با مناظر دريا و كوه و دشت و صحرا آرايش داده و رقم گذاشته است: «رقم عبدالله مصور»؛ منظره ى غديرخم كه پيامبر اكرم (ص) روى چند جمازه ى شتر رفته

و حضرت على (ع) را به جماعت مؤمنين معرفى مى نمايد، با رقم: «كمترين عبدالله مصور اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (315 -314 / 1).

مصور اصفهاني، محمدعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. در اصفهان به دنيا آمد و در شيوه ى محمدقاسم و معين مصور نقش تصوير مى كرد. وى ابتدا شاگرد پدر خود بوده و بعدها به خدمت استاد معين مصور رسيده است. محمدعلى در تك چهره پردازى و ارائه مجالس گوناگون و جانورسازى مهارت داشت. از آثار او: تصوير جون بلند قامتى، در شيوه ى اصفهان، با رقم: «محمدعلى»؛ تصوير پيرمردى در شيوه ى رضا عباسى كه دو زانو نشسته و حواشى نقاشى را گل و برگهاى سنبلى طلايى پر كرده است، با رقم: «مشقه محمدعلى مصور بن ملك حسين اصفهانى»؛ چند تصوير آبرنگى زيبا در اندازه هاى كوچك، با موضوعات مختلف و رقم: «مشقه محمدعلى مصور». در «احوال و آثار نقاشان» به پنج اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (911 -909/ 2).

مصور الملك، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1322 ق)، نقاش. ملقب به مصورالملك. وى در آبرنگ و سياه قلم و نقوش رنگ روغنى مهارت داشت و شبيه سازى و چهره پردازى را خوب مى دانست. ميرزا مهدى مورد توجه ناصرالدين شاه بود و در زمان مظفرالدين شاه نيز لقب مصورالملكى يافت و حتى زمان سلطنت محمدعلى شاه را نيز درك كرد. او مصور تصاوير روزنامه ى «شرافت» بود كه به سياه قلم و هاشور ماهرانه ترسيم مى كرد. از شاگردان مصورالملك، محمدناصر خان ظهيرالسلطان است كه به خان خانان معروف بوده است. از آثار وى: تصوير رنگ روغنى ميرزا على اصغر خان اتابك كه در سنين جوانى است، با: «رقم كمترين مهدى 1297»؛ منظره ى دكان كله پاچه اى، در رنگ روغن، با رقم: «خانه زاد مهدى نقاشباشى 1309»؛ تصوير رنگ روغنى كيمياگران كه در كنار آنها وسايل كيمياگرى

ديده مى شود، با رقم: «مهدى 1311»؛ تصوير يك شخصيت قاجارى كه كلاه پوست بره اى به سر نهاده، با رقم: «راقمه مهدى مصورالملك 1322». در «احوال و آثار نقاشان» چند اثر ديگر از وى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1251 -1247/ 3)، افضل التواريخ (97)، شرح حال رجال (302/ 5)، گلستان هنر (پنجاه و سه).

مصور الملكي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. اهل اصفهان و يكى از فرارويان مشهور هنر نقاشى ايران بود. اين هنرمند در اغلب رشته هاى هنرى دستى بكمال داشت و از شاگردان زبده ى آقا ابراهيم نقاشباشى به شمار مى رفت. از بهترين آثار اين هنرمند، صحنه ى اسب دوانى ميدان شاه در مقابل عالى قاپو است كه بسيار ستودنى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (160/1).

مصور بدخشاني، مير منصور

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش، مذهب و خطاط. اهل بدخشان و پدر مير سيد على متخلص به جدايى بود. وى در بدايت حال، در خدمت شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) به خلق آثار ارزنده اى اشتغال داشت و از تصويرگران نامى آن دوران به شمار مى آمد. به روايتى او فرزند روح اللَّه ميرك است، اما اين فرضيه چون منطبق با اسناد قديمى نيست، پايه و اساسى ندارد. ميرمنصور از شاگردان بلاواسطه ى استاد بهزاد به شمار مى آيد و از شاگردان خود او نيز، فرزندش سيد على و استاد زين العابدين معروف هستند. مير مصور در تذهيب و تشعير و هنر طلاكارى مهارت داشت و در كتابت اقلام مختلف بخصوص ثلث و رقاع و نستعليق استاد بود. از آثار وى: تصوير خود نقاش در هيأت پيرمرد سپيد مويى كه عينك به چشم نهاده و عرضه داشتى به دست گرفته است؛ تصوير سرخان بيگ سفره چى كه به خط نستعليق رقم نهاده: «صوره مير مصور»؛ تصوير زخمى كردن شيرى به دست بهرام چوبينه كه بدون رقم است؛ تصوير كشته شدن ديو سپيد به دست رستم نامدار كه بدون رقم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1354 -1343/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104

،18)، گلستان هنر (چهل، چهل و يك، 140 -139)، مجمع الخواص (97)، مناقب هنروران (104)، هنر قلمدان (24).

مصور تبريزي، محمد قاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1032 ق)، نقاش و خطاط. اهل تبريز بود كه پس از درك مقدمات تصويرسازى، راهى اصفهان شده و در خدمت استادان نامى و پرآوازه آن سامان قرار گرفته است. وى بسان استاد محمدى و ساير پيشتازان اين مكتب، تصوير مى آفريده و در حد خود هنرمندى صاحب عيار بوده است. استاد محمد قاسم در سايه پردازى شيوه ى مخصوصى داشت و آنها را از قلم ريز گرفته تا ضربه هاى قلم درشت، پرداز مى كرد و آثار خود را متمايز مى ساخت. او در تذهيب و حل كارى نيز مهارت داشت و نستعليق را استادانه مى نوشت. از آثار وى: تصوير درويشى افتاده كه به استادى نقش بسته، با رقم: «محمد قاسم 989»؛ تصوير زن زيبايى كه پيراهن سرخ رنگ پوشيده، با رقم: «محمد قاسم 1004»؛ تصوير فلك كردن شاگرد تنبلى با منظره ى درخت كهنسال و پربرگى كه در زير پاى درخت رقم نهاده: «... محمد قاسم سنه 1014»؛ تصوير نشسته شاه عباس كه به تنه ى درختى تكيه داده است، با رقم: «بتاريخ... سنه 1032، رقم كمينه خاكسار محمد قاسم مصور». نوزده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1067 -1061/ 3)، گلستان هنر (چهل و پنج).

مصور حجار، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، حجار و نقاش. وى همكار اسماعيل جلاير و در ابتدا از شاگردان او در مدرسه ى دارالفنون بود . اين هنرمند با كمال الملك به اروپا رفت و صنعت تصوير و مجسمه سازى را در فرانسه تكميل كرد و به ايران بازگشت. استاد على اكبر در طراحى و شيوه ى كلاسيك، نقاشى تيزبين دقيق بود و رنگ و روغن را بسيار خوش

مى ساخت. از آثار وى: تصوير تمام قد رنگ و روغنى ناصرالدين شاه قاجار كه كلاه بوقى به سر نهاده و در سمت راست تصوير، نقاشى كوچكى بر روى ديوار ديده مى شود كه يكى از تصاوير اسماعيل جلاير است، با رقم: «عمل بنده درگاه على اكبر مصور مشهور به حجار شاگرد استاد المصورين ميرزا اسماعيل جلاير سنه 1263»؛ مجسمه ى برنزى ناصرالدين شاه سوار بر اسب كه از كارهاى عمده ى اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (379 -378 / 1)، تاريخ برگزيدگان (530 -529)، تاريخ هنرهاى ملى (1009 -1008 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو).

مصور حضور

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزده و چهاردهم ق)، قلمدان ساز. هنرمند اواخر دوره ى ناصرى است كه در گل و مرغ دستى داشته و به تذهيب نيز آشنا بوده است. از آثار وى قلمدان گل و مرغ شيرينى است كه انواع گلها را بر روى قلمدان نقش نموده و رقم «كمترين مصور حضور» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (77/ 3).

مصور علي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش و خطاط. از هنرمندانى است كه جزو اخوان صفا بوده و به ظهيرالدوله صفا ارادت خالصانه داشته است. وى در شبيه سازى استعداد فراوان داشت و اغلب رنگ روغن كار مى كرد و خطوط را خوش مى نوشت. يكى از آثار وى تصوير ظهيرالدوله و ساير ارادتمندان آن خانقاه است كه به شباهت تمام و استادانه به نقش درآورده است. اثر ديگر وى كه با كمك يكى از شاگردانش به اتمام رسانده، تصوير رنگ روغنى چهره ى پيرمردى است كه كلاه دوره ى احمد شاهى به سر نهاده و به خط رقاع استادانه اى رقم نهاده: «به معاونت بنده ساخته شده، مصور على».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1162/ 3).

مصور فرهاد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. وى گويا از اهالى شيراز بوده و اين حدس از آنجا مايه گرفته است كه ميناتورهاى او به شيوه ى مكتب تركمن در شيراز پرداخت شده است. مهمترين اثر اين نقاش نسخه ى تصويرى «خاوران نامه» ابن حسام است كه ظاهرا پرداخت آن از 881 تا 892 ق به طول انجاميده است. آنچه به شيوه ى كار فرهاد نقاش امتيازى بخشيده است يكى، شيوه اوست در مجلس آرايى و ارائه درختان سرو و گياهان نواحى گرمسيرى و ترسيم حيوانات دريايى و مناظر كشتى ها و ساحل كناره ها و نقوش روى كشتيها و اسليمى گل انارى و ديگر، شيوه ى تذهيب و تشعير صفحات اوليه و آخر كتاب در مكتب شيراز و نقش تاجهاى كيانى و رگه هاى مارپيچى ظروف ساسانى و شيوه هاى ختايى و نقوش در و ديوار ساختمانها و لباس و قيافه زنان و كلاههاى نمدى عياران شيرازى دراويش، كه اين شيوه حدس شيرازى بودن وى

را تقويت مى كند. يكى از اين نقاشيها رقم «كمترين بندگان فرهاد 882» دارد؛ اثر ديگر وى، شاهى است كه بر تخت نشسته و دو زن چادر به سر در اطراف نشسته اند، با رقم: «كمترين بندگان فرهاد 881».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (514 -511 / 2)، هنر عهد تيموريان (400 -399).

مصور كاشي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1055 ق)، نقاش و شاعر. اهل كاشان و داماد آقا رضاى كاشانى، نقاش معروف بود و از وظيفه بگيران ساروتقى، وزير مازندران، به حساب مى آمد. پس از مرگ ساروتقى به سال 1055 ق، او نيز درگذشته است. از وى اشعارى در تذكره ها باقى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1163/ 3)، تذكره ى روز روشن (742 -741)، تذكره ى نصرآبادى (414)، الذريعه (1056/ 9)، فرهنگ سخنوران (851).

مصور كاشي كمال

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل كاشان و شاگرد عبدالعزيز نقاش بود. وى در مكتب اصفهان و به شيوه ى استاد محمدى كار مى كرد و در تصوير و مجلس آرايى شيرين قلم بود. گويا اين هنرمند نيز در قضيه جعل مهر شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) كه به وسيله ى استادش، عبدالعزيز انجام يافته، شركت داشته و تنبيه گشته است. از آثار او: تصوير زن جوانى، با رقم: «عمل كمال»؛ تصوير جوانى كه بر روى بدن خود ميخهايى فروبرده است، با رقم: «كمال 60»، كه گويا تاريخ تصوير 960 ق است؛ تصوير رزم آورى رستم با يكى از شاهان ترك كه حواشى اثر تذهيب شده و رقم «قلم كمال» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (552 -551/ 2).

مصور مشهدي، عليقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1227 ق)، نقاش، قلمدان ساز و شاعر، متخلص به مصور. وى در تهران به دنيا آمد و در مشهد سكنى گزيد. مصور در فن نقاشى و شبيه سازى مهارت داشت و قلمدان و قاب آينه نيز مى ساخت. او همچنين داراى طبع شعر بود و بعضى از اشعارش در تذكره ها بر جاى مانده است. صاحب عنوان تا 1294 ق در قيد حيات بود. از آثار وى تصوير پيرمرد چوپانى به آبرنگ است كه به عصايى تكيه داده و چند گوسفند را مراقبت مى كند، با رقم: «عمل على مصور تخلص»؛ قلمدان زيبايى، با تاريخ 1294 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1473 ،1164/ 3 ،399/ 1)، حديقة الشعراء (1662 -1660/ 3)، الذريعه (1057 -1056/ 9)، گنج شايگان (432 -426)، المآثر و الآثار (214)، مجمع الفصحا (952/ 5)، هنر قلمدان (138 -137).

مصور مقصر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1278 ق)، نقاش. نام اصلى اين هنرمند معلوم نيست ولى در ذيل تنها تصويرى كه از وى بجاى مانده، خود را مقصر ناميده است. اين تصوير آبرنگى، نقش جوانى است كه دو زانو نشسته و عصايى بر روى پاها نهاده است و به خط شكسته رقم «... در خراسان مصور مقصر فى 1278» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1164/ 3).

مصور، حسينعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و شاعر، متخلص به مصور. اهل خمسه و آبرنگ ساز دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود. وى گويا همان حسينعلى ميرزا، فرزند فتحعلى شاه است كه به تصويرسازى و صورت پردازى علاقه وافرى داشت. از آثار رقم دار اين هنرمند، تصوير زن زيباروى ايرانى است در شيوه ى آقا صادق معروف، كه به خط شكسته زيبا رقم «حسينعلى المتخلص به مصور 1244» دارد؛ يادگار ديگر وى، نقش درويشى به حال ايستاده است كه در دست راست او چوب مطلايى كه در انتهاى آن نام مبارك حضرت على عليه السلام نصب شده جلب نظر مى كند، با: «رقم حقير حسينعلى مصور تخلص سنه 1238».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (161/1)، فرهنگ سخنوران (851)، مصطبه ى خراب (162).

مصور، فرخ

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 954 ق)، نقاش. وى گرجى زاده تازه مسلمانى بود كه از گرجستان به ايران آمده بود و در هنر مورد علاقه خود پيشرفت فراوان كرد. وى با برادرش سياوش بيگ تحت حمايت شاه طهماسب قرار گرفت و در دربار سلطنتى اجر و قربى پيدا كرد و سپس در جرگه معتمدان سلطان حمزه ميرزا وليعهد درآمد. وى گويا در 996 ق به هند رفت و چون نقاش زبردستى بود در دربار سلطنتى اكبرشاه نيز راه يافت.در زمان جهانگير نيز مورد اعزاز و احترام بود و رياست نقاشخانه سلطنتى را بر عهده داشت. فرخ بيگ در كهنسالى نيز تصويرگرى مى كرد و تا متجاوز از هفتاد سالگى قدر قلمش پايدار بود. از شاگردان معروف وى فرخ چيله و فرخ خرد بودند. فرخ بيگ در شبيه سازى قدرت تمام داشت. در هنر چهره پردازى نيز ماهر بود. عمده كارهاى وى تك چهره سازى و شبيه پردازى بود و در جانور و پرنده سازى و

ارائه دشت و دمن و گل و گلزار و تذهيب و حل كارى و آرايش صحنه ها و نقاشى، تيز قلم بود. فرخ بيگ در 1024 ق هنوز مى زيست. از آثار او: تصوير شاهزاده جوانى كه كلاه عمامه اى پردار به سر گذاشته، با رقم: «كمترين بنده ها فرخ مصور»؛ تصوير استادانه درويش پيرى كه عباى تيره و بلندى به تن كرده و چنين رقم نهاده: «رقم فرخ بيك در سن هفتاد سالگى كشيده»؛ تصوير شاهزاده هندى كه در يك دست طوطى گرفته و در دست ديگر گلى را نشان مى دهد، با رقم: «عمل فرخ بيك»؛ مينياتور استادانه و پرمهارت تصوير پيرمردى كه روى صندلى بافت حصيرى نشسته است، با رقم: «عمل نادر العصر فرخ بيك در سن هفتاد سالگى مرقوم ساخت... در سنه 10 جلوس 1024 هجرى». سيزده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (509 -503 / 2)، عالم آراى عباسى (176 ،104 / 1)،گلستان هنر (چهل و پنج، 9 149، هنر قلمدان (24).

مصور، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 932 ق)، نقاش. از هنرمندان مكتب هرات و معاصران بهزاد بود. از آثار وى: چهل و سه تصوير نسخه ى «بوستان» سعدى، كه پيش از 908 ق، توسط شهسوار كاتب كتابت شده است؛ دو تصوير از نسخه ى «كليات» سعدى، كه به تاريخ 932 ق، توسط مرشد كاتب شيرازى كتابت شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1135 ،1123/ 3)، هنر عهد تيموريان (771 ،767 -766).

مصور، مهدي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1137 ق)، نقاش. وى در تصويرسازى و گل و مرغ و صنعت تذهيب قوى دست بود. از آثار او جعبه ى روغنى شيوايى است كه به تذهيبهاى گوناگون ترسيم شده و رقم «عمل مهدى 1137» دارد. اثر آبرنگى او تصوير نسترن پريده رنگى است كه به مهارت نقش يافته و رقم نهاده: «ز مهدى مصور شده اين اثر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1247/ 3).

مصور، ولي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش و خطاط. مشهور به ملا ولى قلندر. اهل هرات بود و علاوه بر نقاشى در نوشتن خطوط، بخصوص ثلث مهارت داشت. دوران حيات وى مصدف است با صدارت امير عليشير نوايى (906 -844 ق) و سلطان حسين بايقرا (911 -873 ق). از شاگردان وى در تذهيب و خط ثلث، روح اللَّه ميرك هروى است كه در مواردى از روى كارهاى استاد مشق مى نموده است. از آثار وى: كتيبه سر در مسجد جامع زيارتگاه، در هرات كه به خط ثلث است؛ تصوير پر مهارت سلطان حسين بايقرا در البسه سلطنتى كه در بالاى آن، شعرى با خط نستعليق نوشته شده و چنين رقم نهاده: «بنده ولى مصور»؛ جلد روغنى زيبايى در شيوه ى گل و مرغى دوره ى تيمورى و سبك هراتى، با رقم: «عمل ملا ولى»؛ تصوير سلطان حسين بايقرا در جوانى كه بر روى قاليچه اى نشسته و در پايين تصوير نيز چند خط نوشته شده و رقم آن به خط تحريرى چنين است: «تصوير سلطان حسين بايقرا- بنده ولى مصور»؛ تصوير شكارگاه سلطنتى كه در گوشه چپ و پايين نقاشى به خط نستعليق رقم نهاده: «عبده ولى مصور»؛ تصوير شترى كه به

زنجيرى بسته شده، با رقم: «عبده ولى مصور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1404 -1401/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (132 ،100 ،99 ،16)، گلستان هنر (سى و سه، سى و نه)، هنر قلمدان (21).

مصورالممالك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1315 ش)، نقاش. در رشته هاى رنگ روغنى و سياه قلم و آبرنگ مهارت داشت. وى سالها در مدارس مختلف، سمت استادى نقاشى را داشته و شاگردان زيادى را تعليم داده است. از آثار وى تصوير رنگ روغنى ونوس در كنار چشمه است كه به استادى و حالت تمام نقاشى شده، با رقم: «مصورالممالك صمصام ذوالفقارى 1315 شمسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (287 -286/ 1).

مصورزاده ي خويي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1321 ش)، نقاش و تابلونويس. از تصويرسازان شهر خوى بود و در معيت پدر هنرمندش به نقش تصوير مى پرداخت. محمدعلى در شبيه سازى صاحب قلم بود و طراحى هاى مدادى را خوب مى دانست. وى در مقبره ى محله امامزاده ى خوى دفن شده است. از آثار بجا مانده ى او كه در ترتيب و نقش آنها با ساير هنرمندان ديگر نيز همكارى نموده، دو تصوير بزرگ رنگ روغنى زيبايى است كه در يكى از آنها، تصوير مهمانى مجللى است كه انواع غذاهاى ايرانى در آن ديده مى شوند و در نوع خود جالب است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (912 -911/ 2).

مظفر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1289 ق)، نقاش و خطاط. نگارگر شيرين قلم و خوشنويسى استاد، در شيوه ى ناخنى بود و در ولايت هند زندگى مى كرد. از آثار وى، نسخه ى زيبايى به نام «پند نامه عرف كريما» است كه در شيوه ى ناخنى عمل آمده و خط نستعليق زيبايى دارد و كناره و سر صفحه هاى آن، از گلهاى تزيينى ناخنى شده، با رقم: «... در تحرير ناخن مظفر على بيك... سنه 1289».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1170/ 3).

مظفرعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ف. قزوين 990 ه.ق) از نقاشان معروف و خواهرزاده كمال الدين بهزاد (ه.م) است كه در خدمت او اين هنر را كسب و به مرتبه عالى رسيد. طراح و صورت ساز بى نظير بود و در خطاطى و شطرنج نيز به غايت استاد و گاهى شعر مى گفت. پدر او حيدرعلى از اهل تربت بوده است به همين جهت او را تربتى نوشته اند. ولى نشو و نمايش در تبريز و قزوين است. مظفرعلى نزد شاه طهماسب معزز و محترم بود و تصاوير عمارت دولتخانه و چهل ستون در قزوين اكثراً از اوست.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

معدوم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1250 ق)، نقاش و خطاط. نقاش ناخنى دوره ى محمدشاه قاجار بود و جمله نقوش و خطوط را، به شيوه ى ناخنى استادانه عمل مى آورد. از آثار وى گرفت و گير و نزاع دو شتر عصبانى است كه در شيوه ى ناخنى عمل آورده و رقم «معدوم 1249» دارد؛ ديگر از آثار ناخنى وى، مرقع خطوطى در نسخ و نستعليق و شكسته تعليق است كه همه ى خطوط را استادانه نوشته و رقم «حرره معدوم 1250» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1172/ 3).

معروف

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و خطاط. از تصويرگران «شاهنامه ى» بايسنقرى بود كه در سال 833 ق به دست جعفر بايسنقرى كتابت شده و بعضى تصاوير «شاهنامه» را اين استاد به فرجام رسانده است. ضمنا او در قطعه خطى كه توسط پانزده تن از مشاهير هنرى آن عصر، تحت سرپرستى بايسنقر ميرزا، كتابت شده و اكنون در موزه ى توپ قاپوسراى تركيه مى باشد، سطرى نگاشته و رقم نهاده: «حرره معروف النقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1173 -1172/ 3)، هنر عهد تيموريان (565 ،449).

معمار، ابوالحسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، نقاش. از هنرمندان عصر خود بود. از باقيمانده ى آثار وى، بناى رباط شرف در خراسان نزديك راه مشهد به سرخس است كه از ابنيه ى بسيار زيباى دوران سلجوقى و داراى آجر كارى و گچ برى عالى است كه به سال 549 ق و به نام سلطان سنجر پايان يافته است. كتيبه ى آن به خط كوفى ابومنصور اسعد بن محمّد طرايفى سرخسى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كارنامه ى بزرگان (55).

معير الممالك، دوستعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1290 -1236 ق)، نقاش و خطاط. ملقب به معير الممالك. از شاهزادگان صاحب كمال قاجارى بود و بعدها به نظام الدوله ملقب شد. وى در تصوير آفرينى به شيوه ى رنگ روغن تبحر داشت و خط را نيز خوش مى نوشت. از علوم ادبى بهره مند بود و مجموع مقالات و خاطرات خود را در دو كتاب «زندگانى خصوصى ناصرالدين شاه» و «رجال عصر ناصرى» فراهم آورده است. از آثار نقاشى او: منظره ى زمستانى و پر برفى كه چند درخت در وسط آن ديده مى شود؛ تصوير چند گوسفندى كه از شدت سرما، كنار هم به خواب رفته اند؛ دورنماى منظره ى زيبايى كه در افق آن، تصوير درختان و مزارع و كلبه دهقانى جلوه گر است.[1]

دوستعلى خان بسطامى نظام الدوله (و. 1236 ه.ق- ف. 1290 ه.ق) پسر حسين على خان معير و داماد فتحعلى شاه بود؛ به حكومت يزد و گيلان رسيد و سمت خزانه دارى يافت و به عضويت دارالشورائى كه ناصرالدين شاه تشكيل داد نائل گشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (1174/ 4)، شرح حال رجال (157 ،93 ،41/ 6).

معين مصور

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1100 ق)، نقاش. معروف به آقا معين و آقا معينا. از مشهورترين استادان مينياتورسازى در ميانه هاى دوران صفوى است. متأسفانه با همه شهرت و سوابق درخشانى كه در صنعت تصوير داشته، هيچ يك از تذكره نويسان و تاريخ نگاران آن دوره، كوچكترين اشاره اى در مورد احوال وى نكرده اند. وى از شاگردان با استعداد رضا عباسى بوده و گويا همه ى عمر خود را در شهر اصفهان گذرانده است. معين مصور، اولين نقاشى است كه در ذيل اغلب آثار خود، نام و تاريخ اجراى تصوير را به روشنى عيان ساخته و

حتى بعضى از مشخصات ديگر نقش را نيز، بر آن علاوه نموده است. او در شبيه سازى و چهره پردازى استادى چيره دست بود و در ارائه ى مجالس بزمى و رزمى و مناظر گوناگون، نقاشى پر مايه به شمار مى آمد. چهره پردازيهاى وى در شيوه ى اصفهانى و حال و قيافه ى آن سامان بود و از شيوه ى مغولى و چينى در آثار او، چيزى به چشم نمى خورد. در شيوه ى حل كارى و تذهيب زمينه و اطراف قدرت قلم داشت و نقش جانوران و دشت و دمن و ساير شيوه ميركى را به استادى انجام مى داد. معين مصور يكى از پيشگامان قلمدان سازى در عيار كارهاى روغنى است، اما در تصويرسازى اغلب آبرنگ كار مى كرد و هيچ گاه از شيوه ى اصفهانى و مكتب رضا عباسى عدول نكرد. به غير از استاد رضا عباسى كه در خدمت وى بوده، از آثار ديگر هنرمندان سابق نيز از جمله استاد بهزاد و استاد محمدى و صادقى بيگ و چه بسا ساير استادان ديگر مشق كرده و در تكميل بعضى كارهاى نيمه تمام آنها كوشا بوده است. او شاگردان زيادى داشته و نام بعضى از آنها را در ذيل آثار خود آورده است. استاد شفيع عباسى نيز از دوستان و معاصران وى بوده است. از آثارش: تصوير پيرمردى كه به عصاى خود تكيه داده است، با رقم: «پير سركار به دست گمراه- رقمش كرد معينا اين را سنه 1042»؛ تصوير جوان زيبايى، در شيوه ى بخصوصى كه خروس جنگى با حالتى را بغل كرده، با رقم: «معين مصور 1073»؛ تصوير شاه عباس كبير كه پياله دارو يا شراب را، به حكيم شمسا محمد تحويل مى دهد، با رقم: «...

سنه 1082 باتمام رسيد»؛ تصوير مرغ زيبايى كه بر روى سنگى نشسته با رقم: «... سنه 1100 باتمام رسيد. مشقه معين مصور». شصت اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1199 -1174/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (492/ 1)، گلستان هنر (چهل و پنج)، هنر قلمدان (93/ 92).

معين الدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. از هنرمندان دوره ى شاه عباس اول (1038 -996 ق) است. تنها اثر رقم دارى كه از وى به جاى مانده تصوير درويشى است كه روى تخته سنگى نشسته و دستهاى خود را در آستين بلند لباس خود مخفى كرده است، با رقم: «عمل معين الدين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1174/ 3).

مغل تبريزي، علي محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1201 ق)، قلمدان ساز و نقاش. از اهالى تبريز بود كه در هند اقامت داشت. وى چهره پرداز بود و در گل و مرغ و تذهيب داراى تبحر بود. از آثار او: قلمدان گل و مرغى كه رويه و كناره ها، با گل و مرغ شيوه ى هندى نقش بسته و كناره ها نيز تذهيب شده است، با رقم: «عمل مغل تبريزى 1201»؛ جعبه ى مدور روغنى كه رويه و كناره ها را به انواع گلهاى زينتى و در شيوه و عيار هندى عمل آورده، با رقم: «عمل على محمد مغل تبريزى»؛ قلمدان چهره پردازى كه بر رويه آن، شاهزاده خانمى هندى بر روى صندلى نشسته و خدمه و دوستانش در كنار وى ديده مى شوند، با رقم: «على محمد مغل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1199/ 3).

مفتاح، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1288 ش)، موسيقيدان، نقاش و شاعر. در تهران به دنيا آمد. از كودكى به موسيقى علاقه داشت و براى اغناى ذوق خود به نى لبك روى آورد و بعد به نواختن نى پرداخت و سپس به قره نى علاقه مند شد و همه ى اينها را بدون معلم تمرين مى كرد. پس از آن نيز، براى فراگيرى ويولن نزد استاد ابوالحسن صبا رفت. فعاليتهاى او از دوران تحيل در هنرستان شروع شد. وى غير از استفاده و كسب فيض در محضر صبا، به همراه تنى چند از هنرمندان صفحاتى پر كرد. مفتا علاوه بر موسيقى، به شعر و نقاشى نيز علاقه مند بود و توسط پسر عمه اش، نيما يوشيج، نزد رسام ارژنگى به فراگيرى نقاشى پرداخت. او پس از اخذ ليسانس، وارد وزارت فرهنگ شد و از 1320 ش در راديو به نوازندگى پرداخت

و در سالهاى بعد، رهبر و سرپرست اركستر شماره ى يك راديو ايران شد. مهم ترين اقدام مفتاح، تحقيق و مطالعه درباره ى ساز قانون بوده و از وى مقالاتى درباره ى قانون در مجله «موزيك ايران» به چاپ رسيده است. از آثار وى، غير از تكنوازيها و همنوازيهاى او، تصانيفى است كه به وسيله ى اركسترهاى راديو اجرا شده و استاد بنان آن را خوانده است. از آثار اركستر او: «پرواز»؛ «راز دل»؛ «به اميد ديدار».[1]

از ميان تمام كسانى كه در دوره ى دوم ضبط صفحات موسيقى در ايران به پر كردن صفحه پرداخته اند، 3 نفر بيشتر در حال حاضر در قيد حيات نيستند (دوره دوم ضبط در ايران از سال 1306 آغاز شد): ملكه حكمت شعار، ملوك ضرابى كاشانى و مهدى مفتاح، اولى و دومى به سبب حرفه خاص خويش و موقعيت خود، در پنجاه سال اخير از شهرت بسزايى برخوردار بودند و هستند ليكن مفتاح كمتر شناخته شده است و اين اشكال بافت فرهنگى در جامعه ما بوده است كه اهل ذوق و طرب را بيشتر از اهل علم و تتبع خوش دارند. مفتاح فرزند محمودخان مفتاح الملك، در تهران متولد شد. در پنج سالگى پدر را از دست داد و تحت تكفل برادران ارشد خود قرار گرفت. از كودكى به موسيقى علاقه داشت. برادر بزرگتر او، على مفتاح به نواختن تار و ويولن آشنا بود. مهدى كوچك براى اغناى ذوق خود، نى لبكى تهيه كرده، نزد خود به فراگيرى آن پرداخت. بعد از دو سال، به نواختن نى هفت بند روى آورد و بعد از آن نيز به قره نى علاقمند شد و همه اينها را نزد خود و بدون معلم

تمرين مى كرد. سرانجام به ويولن روى آورد و بعدها نزد بزرگترين نوازنده ى آن دوران، ابوالحسن صبا به شاگردى رفت. در همين بين تحصيلات خود را تا كلاس دهم در مدرسه آمريكايى سپرى كرد. عشق وى تنها به موسيقى نبود، بلكه به شعر و نقاشى نيز شوق بسيار داشت. پسر عمه او، نيما يوشيج شاعر معروف بود كه توسط او به «رسام ارژنگى» نقاش نامى آن دوران معرفى شد. رسام ارژنگى انگيزه ى تأسيس يك مدرسه رسمى نقاشى را داشت و مفتاح نيز تا يكسال در نگارستان ارژنگى مشغول هنرآموزى بود، ليكن پس از آن به مدرسه ى دولتى موسيقى (هنرستان عالى موسيقى سال هاى بعد) مراجعه كرد و از همان مدرسه ديپلم گرفت. فعاليتهاى موسيقيايى مهدى مفتاح از دوران تحصيل او در هنرستان شروع شد. غير از استفاده و كسب فيض در محضر صبا، از سال 1306 به بعد كه بازار ضبط صفحات ايرانى دوباره پس از يك دوره فترت رونق يافت، وى به همراه تنى چند از هنرمندان صفحاتى پر كرد. مشهورترين آنها دو صفحه است كه كمپانى انگليسى «هيزماسترزويس» از ويولن تكنوازى وى به همراه آواز روح انگيز پركرده است. اولى صفحه اى است در سه گاه كه يك روى آن تصنيف «عهدشكن» (در سه گاه) است، اثر پرويز ايرانپور با اركستر خود وى و با صداى روح انگيز و روى دوم، ويولن مفتاح است كه ابتدا قطعه اى كوتاه را نواخته سپس روح انگيز با اين شعر وى را همراهى مى كند: «همه روز باز نمانم كه ببينم از تو رويى»... دومى صفحه اى است كه هر دو روى آن آواز دشتى است و در ابتداى آن، مفتاح چهار مضرابى نواخته و پس از

آن روح انگيز با شعر: «دل خون شد از اميد و نشد يار يار من» آواز مى خواند. اين دو صفحه در زمان خود مورد استقبال واقع شد و آواز روح انگيز در صفحه دوم در سالهاى بعد مورد تقليد بسيارى از خوانندگان ديگر زن واقع شد (از جمله خانم مرضيه). مفتاح در سال 1288 متولد و پس از طى مراحل تحصيلات ابتدايى به سال 1319 تحصيلات خود را در دانشسرا به پايان رسانيد و ليسانس گرفت. سپس وارد وزارت فرهنگ شد. از سال 1320 نيز در راديو به نوازندگى پرداخت و در سالهاى بعد، رهبر و سرپرست اركستر شماره 1 راديو ايران شد. مفتاح مشاغل متعددى تا به حال داشته است كه مهمترين آنها عبارتند از: تصدى مجله موسيقى اداره موسيقى كشور- دبيرى دبيرستانها و دانشسراى عالى و هنرستان عالى موسيقى- رياست دفتر اداره موسيقى كشور و هنرستان عالى موسيقى- معاون هنرستان موسيقى ملى. آثار موسيقيايى وى بر چهار دسته است: 1- تكنوازى ها و همنوازى هاى او (كه بيشتر در صفحه ضبط شده يا در ساليان اوليه ى تأسيس راديو از آنجا پخش شده است). 2- تصانيف او كه به وسيله ى اركسترهاى راديو اجرا شده و بنان آن را خوانده است (از آن جمله است: سكوت شب، بخت بازآيد، نغمه ى سحر، شوق زندگى). 3- آثار اركسترى (از آن جمله است: پرواز، راز دل، به اميد ديدار). 4- آثار مدرسه اى كه شامل تمريناتى است براى ويولن كه در كتابهاى آموزش ويولن هنرستان موسيقى ملى به چاپ رسيده است.

از نظر موسيقيايى، مهدى مفتاح در گروه موسيقيدانانى است كه پس از ايجاد موسيقى نوين توسط كلنل وزيرى پا گرفتند و با تغييراتى

چند در اصول كاريشان هنگام كار در راديو، در حول و حوش همان مكتب به كار پرداختند. چنانچه آثار و تصانيف او نيز داراى خصوصيات و حالات همين شيوه است و خدمات مفتاح در هنرستانها نيز دنباله ى منطقى همين راه مى باشد.

مهمترين اقدام مفتاح، تحقيق و مطالعه درباره ساز «قانون» است كه هر چند در فرهنگ سازهاى سنتى و موسيقى سنتى ما جدايى ندارد با توجه به اين كه ريشه اى ايرانى دارد. اين ساز را در ايران رحيم قانونى و پسرش جلال قانونى مى نواختند ولى شيوه ى نوازندگى آنان بر پايه ى موسيقى عربى بود. مفتاح از سال 1328 به يادگيرى قانون اقدام كرد و بعد از چند سال براى تحقيقات بيشتر در زمينه ى تكنيك اين ساز به عراق و كشورهاى ديگر سفر كرد. وى درصدد نوشتن دستورى براى قانون بود كه تا آنجا كه بنده اطلاع دارم هنوز به چاپ نرسيده است ولى مقالاتى از او درباره ى قانون در موزيك ايران به چاپ رسيده است.

مفتاح مردى است مهربان، مؤدب و خوش محضر، كهنسالى و ساليان متمادى كار در موسيقى ايران، از ويژگى هاى مثبت اخلاقى وى مى باشد. صحبتهاى او مى تواند گوشه هايى از تاريخ معاصر موسيقى مان را كه تا به حال پنهان مانده است، آشكار كند.

موسيقيدان.

تولد: 1288.

درگذشت: 1375.

مهدى مفتاح نوازنده ى قانون و ويولن بود. نزد ابوالحسن صبا ويولن را آموخت و موسيقى را در هنرستان عالى موسيقى و مدرسه ى موسيقى وزيرى فراگرفت.

در سال 1319 با افتتاح راديو در گروه موسيقى نوين به رهبرى وزيرى به همكارى پرداخت. و قبل از آن نيز آثارى در صفحه ى گرامافون ضبط نموده بود. با دريافت ليسانس از دانشسراى عالى، به خدمت فرهنگ درآمد.

وى نخستين مدرس و نويسنده ى روش جهت معرفى و نواختن قانون به حساب مى آيد و مدرس انجمن موسيقى ملى و سرپرست و نوازنده ى گروه موسيقى سازهاى ملى مدرس هنرستان موسيقى بود.

در 1331 نظامت هنرستان موسيقى را عهده دار داشت. وى همچنين ناظر و سرپرست آتليه ى معمارى و نقاشى دانشكده ى هنرهاى زيبا در دانشگاه تهران بود و در سال 1323 به اداره ى موسيقى كشور انتقال يافت.

از جمله آثار قلمى وى مى توان به كتاب متد قانون و آهنگ هايى براى اين ساز را نام برد.

مهدى مفتاح در سال 1375 درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ تحول ضبط موسيقى (314 ،312)، تاريخ موسيقى (525 -524/ 2)، سرگذشت موسيقى (196 -195/ 1)، مردان موسيقى (65 -63/ 1).

مقصود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از شاگردان استاد بهزاد است كه در مجلس آرايى و تصويرگرى مهارت داشته و در چهره پردازى و منظره سازى پر استعداد بوده است. از آثار معروف وى كه در ذيل مرقع گلشن به طبع رسيده، تصوير ارزنده اى در نسخه ى «جامع التواريخ» است كه پادشاه و رجال در بزم مفرحى نشسته اند و رامشگران به طرب مشغول هستند و حواشى تصوير، تذهيب و تشعير استادانه دارد، با رقم: «عمل مقصود شاگرد استاد بهزاد». ديگر اثر او تصويرى در نسخه ى جامى است كه خود را شاگرد استاد بهزاد معرفى نموده و تصاويرى از سلطان محمد و حيدرعلى و قاسم على و مظفر على را نيز در بر دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1201/ 3).

مقصود علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طراح و نقاش. از هنرمندان اوايل دوره ى صفوى است. وى سازنده ى صندوق نفيس مقبره ى شاه اسماعيل صفوى (930 -905 ق) در اردبيل است كه از گل و بوته هاى برجسته ى عاج و خاتم كارى بسته شده و با مفتولهاى نازك و فيروزه اى ريز تزيين يافته است، با رقم: «عمل استاد مقصود على...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1199/ 3).

مقيمي، ابوطالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1291 ش)، نقاش. در تهران به دنيا آمد. از دوران كودكى علاقه زيادى به خط و نقاشى داشت و روى اين علاقه پس از آنكه مقدمات كار و مراحل اوليه ى هنر را فراگرفت، براى تكميل آن وارد مدرسه ى كمال الملك گرديد. مقيمى در مينياتورسازى به شيوه هاى گوناگون شيرين قلم بود و آثار زيادى از خود به يادگار گذاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (45/ 1).

ملازاده

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 984 ق)، قاطع. نگارگر تصاوير و ساير تزيينات ديگر و خطوط بود و در هنر خود مهارت تامى داشت. از آثار قطاعى وى كه به تيز قلمى انجام داده، قطعه خطى از ميرعلى هروى است كه به دقت و وسواس تمام قطاعى كرده و رقم نهاده: «قاطعها ملازاده سنه 984».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1203/ 3).

ملك الشعراء كاشاني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1311 -1228 ق)، شاعر، اديب، خطاط و نقاش. اصلا كاشانى بود. پدر و جدش،فتحعلى خان صبا، هر دو از شعراى نامى بودند و در دربار فتحعلى شاه لقب ملك الشعرايى داشتند. محمود خان در تهران به دنيا آمد و علوم زمان خود را نزد عمويش، محمد قاسم خان فروغ آموخت. وى از اواخر عهد محمدشاه قاجار به كارهاى ديوانى پرداخت و سپس در دربار ناصرالدين شاه عهده دار مشاغل مختلف دولتى بود و از نزديكان و ستايشگران او شمرده مى شد. محمود خان از فنون ادب و تاريخ و حكمت آگاهى داشت و در شعر تابع سخنوران قرن پنجم قمرى بود و اغلب خطوط، بويژه نستعليق و شكسته را استادانه مى نوشت. او همچنين در تصويرسازى صاحب قلم و در چهره پردازى و شبيه سازى، نقاشى پر ابتكار بود و در مجسمه سازى و منبت كارى بر روى چوب و عاج و نيز قلمدان سازى مهارت داشت و تذهيب و تشعير و روغن كارى را خود انجام مى داد. محمود خان در تهران وفات يافت و در زاويه ى حضرت عبدالعظيم حسنى به خاك سپرده شد. از آثار قلمى وى: «منشآت»؛ «ديوان» شعر، حاوى پنجاه و هشت قصيده و قطعه و چند شعر پراكنده و ناتمام و چهارده بند مرثيه به سبك «دوازده بند» محتشم

كاشانى. به آورده ى صاحب «المآثر و الآثار»، وى تاريخى نيز در تراجم ارباب القاب دوران سلطنت ناصرالدين شاه نگاشته است. از آثار خطى وى: يك نسخه «گلشن راز» شبسترى، به قلم كتابت خوش، با رقم: «... بقلم شكسته رقم اقل چاكران... محمود كاشانى... سنه ى يكهزار و دويست و هشتاد و يك اتمام پذيرفت»؛ يك مرقع مشتمل بر بيست و دو رقعه، به اقلام مختلف، از جمله نستعليق پنج دانگ و دو دانگ و كتابت و غبار خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل محمود كاشانى غفر له» و تاريخ هاى 1289 ،1288 و 1290 ق؛ مرقعى مشتمل بر سى و دو رقعه به اقلام مختلف، از جمله شكسته تعليق، كتابت خفى خوش، با رقم: «مشقه العبد الاقل محمد كاشانى غفر له فى سنة 1289» و «العبد الاقل الاثم الجانى محمود الكاشانى سنة 1288» و قطعات مختلف ديگر. از آثار نقاشى وى: آبرنگ زيبا و استادانه ى شمس العماره، با رقم: «بنده درگاه محمود سنه 1285»؛ تصوير كاخ گلستان، در آبرنگ، با رقم: «بنده درگاه محمود سنه 1287»؛ قلمدان برازنده و شيوايى، با تصاوير مختلف، با رقم: «بنده درگاه محمود 1300»؛ تابلوى رنگ روغنى صحن مطهر حضرت امام رضا (ع)، با رقم: «بنده درگاه محمود 1303».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1278/ 4 ،888 -885/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1133 -1123/ 3)، از صبا تا نيما (130 -127/ 1)، تاريخ برگزيدگان (492 -490)، هنرهاى ملى (961 -960/ 2)، حديقة الشعراء (1607 -1604/ 3)، دايرةالمعارف فارسى (2702/ 2)، الذريعه (1013/ 9 ،312/ 5)، شرح حال رجال (283 -281/ 5)، فرهنگ سخنوران (821)، كارنامه ى بزرگان (382

-380)، گلستان هنر (پنجاه و سه)، گنج سخن (239 -234/ 3)، المآثر و الآثار (197 -196)، مجمع الفصحا (919 -907/ 5)، مكارم الآثار (759 -758/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (28 -26/ 6)، هنر قلمدان (133 -132).

ملك الكلامي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا عبدالحميد ملك الكلامى معروف به اميرالكتاب فرزند ميرزا مجدالدين ملك الكلام كردستانى (و. سنندج 1262 ه.ش- ف. 1328 ه.ش) يكى از هنرمندان معروف معاصر ايرانى است. در شعر نيز دست داشت و در كليه اقسام خط از نستعليق، ثلث، نسخ، شكسته و رقاع از استادان مسلم عصر به شمار مى رفت. گذشته از خوشنويسى در نقاشى، حكاكى روى فلز و رسامى و گراورسازى نيز استاد بود. از آثار برجسته او كتيبه هاى حجارى ملى و موزه اى ايران باستان و كتيبه هاى آرامگاه حافظ در شيراز است. پيش از مرگ كتيبه آرامگاه رضاشاه را در حال بيمارى به خط ثلث نوشت.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منير حسام

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. تصويرگر و شبيه ساز دوره ى ناصرى بود كه در گل و مرغ نيز مهارت داشته و صورت سازى را خوب مى دانسته است. از آثار رقم دار وى قلمدان گل و مرغى است كه رويه و جوانب آن را با گل و مرغ متنوع مستور كرده و صورتهايى نيز بر رويه آن به نقش درآورده است، با رقم: «كمترين منير حسام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1233/ 3).

موسوي لاهيجاني، ابوالقاسم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1223 ق)، نقاش. تصويرگر ساده نگارى از شهر لاهيجان بود و در نقاشى روغنى و جلدسازى مهارت داشت. از آثار اين هنرمند، جلد قرآنى است كه به گل و مرغ آراسته شده و در شيوه ى بخصوصى عمل آمده است، با رقم: «ابوالقاسم موسوى لاهيجانى فى سنه 1223».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1236/ 3).

موسوي، ميرحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگي نامه ميرحسين موسوي :

ميرحسين موسوي متولد خامنه سال 1320 است. كاسب زاده آذري سالهاي پرافتخاري را پيش و پس از انقلاب در كارنامه كاري خود به ثبت رسانده است. سالهايي كه از عالم هنر به سياست آمد و از سياست به هنر بازگشت.و اينك بار ديگر به عالم سياست باز گشته است. ميرحسين موسوي، اگر چه فوق ليسانس معماري دارد اما بيش از انكه در عرصه معماري شناخته شده باشد، چهره اي سياسي است.

هرچند او به عنوان آخرين نخست وزير نظام جمهوري اسلامي ايران (پس از مهدي بازرگان، محمدعلي رجايي، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوي كني) پس از اتمام دوره خدمتش در اين منصب، عطاي سياست را به لقايش بخشيد و به عالم هنر بازگشت.

او كه مدركش را در بهار سال 48 از دانشگاه ملي (شهيد بهشتي) در رشته معماري و شهرسازي اخذ كرد، طرح اداره مركزي آب و فاضلاب اصفهان را در سال 1348 نوشت و تا سال 50 آن را اجرا كرد. سپس طرح مجموعه كانون توحيد را در سال 1350 اجرايي كرد تا آثاري ماندگار در معماري سياسي ايران برجاي گذارد. چرا كه كانون توحيد چه پيش از انقلاب و چه پس از ان مركز تجمع سياسيون منتقد بوده و

هست. چه ان زمان كه مطهري در آنجا سخنراني مي كرد و چه در سالهاي اخير.

از آثار معماري مهندس معمار در سالهاي پس از انقلاب نيز مي توان به طراحي ساختمان مزار شهداي هفت تير، طرح مركز مطالعات، طرح دانشگاه شاهد، طرح تكيه شهداي اصفهان، طرح بناي يادبود شهيد خرازي، طرح مجموعه فرهنگي تجاري بين الحرمين شيراز و طراحي سايت دانشگاه علامه طباطبايي در سالهاي دهه دوم انقلاب اشاره كرد. موسوي در دهه هاي بعد از فعاليت خود كاست تا جايي كه ساخت مسجد سلمان فارسي نهاد رياست جمهوري در سال 1376 تنها نماد فعاليت او در سالهاي اخير است. البته ميرحسين در طول اين سالها بيشتر به نقاشي روي آورد و چندين نمايشگاه نقاشي انفرادي و جمعي را برپا نمود. 2فرزند نتيجه زندگي مشترك ميرحسين موسوي با زهرا رهنورد است.

مسئوليت هاي اجرايي :

1- عضو شوراي انقلاب اسلامي 1359-1358

2-عضو شوراي مركز ي حزب جمهوري اسلامي 1361-1357

3- رييس دفتر سياسي حزب جمهوري اسلامي 1360-1358

4- قائم مقام دبيركل حزب جمهوري اسلامي 1360-1358

5- سردبير روزنامه جمهوري اسلامي 1360-1358

6- وزير امور خارجه 1361-1360

7- نخست وزير 1368-1360

8- رييس ستاد انقلاب فرهنگي 1360

9- رييس شوراي اقتصاد 1368-1360

10- رييس بنياد مستضعفان 1368-1360

11- رييس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح

12- عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه دارد-1368

13- عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي ادامه دارد-1375

14- مشاور سياسي رييس جمهور 1376-1368

15- مشاور عالي رييس جمهور 1384-1376

16- رييس شوراي هنر - ادامه دارد-1378

17- رييس فرهنگستان هنر - ادامه دارد-1378

فعاليت هاي دانشگاهي:

موسوي در دانشگاه تربيت مدرس دروسي چون مسائل ايران و ريشه هاي انقلاب را تدريس كرده و در ديگر دانشگاه ها نيز به شكل پراكنده تدريس هايي داشته است. از جمله

تدريس تاريخ تمدن و فرهنگ و معماري در دانشگاه ملي در سالهاي 1357-1354. او در اين سالها رساله هاي بسياري را راهنمايي كرده كه از جمله آنها مي توان به اين موارد اشاره كرد:

1-مقايسة آراي سيدقطب و دكتر شريعتي استاد راهنما-كارشناسي ارشد

2- مقايسة آراي امام خميني(ره) و آيت ا... نائيني استاد راهنما-كارشناسي ارشد

3-استراتژي امنيت ملي است_اد مشاور-دوره دكت_ري

4-كاريزما در مديريت است_اد مشاور-دوره دكت_ري

5-چالش هاي مردم سالاري در ايران استاد راهنما-كارشناسي ارشد

6-نفت و سياست خارجي در دوران پهلوي2 استاد راهنما-كارشناسي ارشد

7-نفت و سياست خارجي در دهه اول انقلاب است_اد راهنما-دورة دكت_ري

8- چرايي به قدرت رسيدن دولت مطلقه نوگرا در ايران است_اد راهنما-دورة دكت_ري

9- امنيت ايران در عصر جهاني شدن،چالش ها و سياستها است_اد مشاور-دورة دكت_ري

10- توسعة مركز شهر اردبيل استاد راهنما-كارشناسي ارشد

11- طرح دانشگاه هنر اسلامي تبريز استاد راهنما-كارشناسي ارشد

12- دولت رانتير و جامعه مدني در ايران (1376-1357) استاد راهنما-كارشناسي ارشد

13-تأثير ايدئولوژي سياسي بر رفتار سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و آفريقاي جنوبي است_اد مش_اور-دورة دكت_ري

14- الگوي مديريت تكنوكراتيك و تأثير آن بر موقعيت طبقة متوسط جديد ايران استاد مشاور- كارشناسي ارشد

15- بست_رهاي همك_اري و رقاب_ت روس_يه و ايالات متحده در آسياي مركزي استاد راهنما-كارشناسي ارشد

كتاب ها و تاليفات:

موسوي كه در سالهاي 58 تا 60 سرمقاله هاي روزنامه جمهوري اسلامي را مي نوشت، آثار مكتوب بسياري در حوزه فرهنگ و سياست دارد، از جمله « فرهنگ و واژگان علوم سياسي در اسلام » انتشارات قلم 1356، «تحليلي بر دو مفهوم قرآني» انتشارات قلم 1356، « پنج گفتار دربارة انقلاب و جامعه» تأليف دفتر نشر فرهنگ اسلامي1377-1375

موسي، احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، نقاش. اين هنرمند در چهره سازى و تصويركشى پيشقدم بود و در

هنر خود مهارت داشت. احمد موسى شاگرد پدر خود بود و از شاگردان خود او، يكى شمس الدين ولى اللَّه است و ديگرى امير دولت يار، غلام ابوسعيد. از آثار شناخته و منسوب وى: تصوير شمايل حضرت محمد (ص)، با ملائكه هاى زيبا در اطراف، با رقم: «كار استاد احمد موسى است»؛ تصاوير كتاب «جامع التواريخ» كه به سال 707 ق مصور گشته است؛ تصوير رزمى جنگ آوران، با رقم: «كار احمد موسى»؛ منظره ى بيابانى با چند درخت خشكيده، با رقم: «كار احمد موسى»؛ تصوير تهمينه و رستم، با رقم: «كار استاد احمد موسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (61 -59 /1)، گلستان هنر (سى و سه).

مهد عليا

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ششم ربيع الثانى، 1290 ق، جهان خانم ملقب به مهد عليا از زنان سياستمدار، هنرمند و شاعر. وى نوه فتحعلى شاه قاجار (1250 -1212 ق) و دختر قاسم خان قوانلوى قاجار بود. در سال 1234 ق با محمد ميرزا نوه فتحعلى شاه و فرزند عباس ميرزا (وليعهد) ازدواج كرد. پس از مرگ فتحعلى شاه، محمد ميرزا به سلطنت رسيد (1250 ق). وى مردى بيمار، كم اراده و درويش مسلك بود. جهان خانم كه زنى باهوش و جاه طلب بود با سوءاستفاده از گذشت و اغماض همسرش به مداخله در امور سياسى مى پرداخت و احكام عزل و نصب حكام صادر مى كرد. وى در زمان حيات محمد شاه (1264 -1250 ق) متهم به داشتن روابط پنهانى با ميرزا آقا خان نورى بود. پس از مرگ محمدشاه و تا زمان جلوس ناصرالدين شاه به تخت سلطنت (1264 ق)، مهد عليا رتق و فتق امور را در تهران در دست داشت. پس

از رسيدن وليعهد به تهران و جلوس بر تخت، ناصرالدين شاه فرمان صدارت عظماى اميركبير را صادر كرد. اميركبير كه صدر اعظمى مدير، مدبر و قاطع بود، دست مهد عليا را از مداخله در امور سياسى كوتاه نمود. همين امر موجب كينه و دشمنى مهد عليا با اميركبير گرديد. مهد عليا با همدستى ميرزا آقا خان نورى و تنى چند از درباريان معزول عليه اميركبير نزد شاه سعايت و توطئه چينى مى كردند كه در نهايت منجر به عزل و سپس قتل وى گرديد (1268 ق). پس از اميركبير، به سفارش و خواهش مهد عليا ميرزا آقا خان نورى به صدارت رسيد. در دوران صدارت وى مهد عليا همانند گذشته در امور سياسى مداخله مى كرد و تا پايان عمر نفوذ و قدرتش در دستگاه دولت و دربار كم و بيش ادامه داشت.

وزارت مهد عليا را اعتضادالسلطنه فرزند فتحلعى شاه عهده دار بود.

به نوشته خيرات حسان، مهد عليا در خط و نقاشى مهارتى كامل داشت و به شعر و ادب نيز علاقه مند بود. وى در تهران درگذشت و جنازه اش را به قم منتقل كرده و در جوار حضرت معصومه (س) دفن كردند. ابيات زير از اوست:

از مرد و زن آنكه هوشمند است

اندر همه حال سربلند است

بى دانش اگر زن است اگر مرد

باشد به مثل چو خار بى ورد[1]

ملك جهان خانم (و. 1220 ه.ق ف. 6 ربيع الثانى 1290 ه.ق) زن محمدشاه قاجار و مادر ناصرالدين شاه كه در فاصله ى مرگ محمدشاه تا ورود ناصرالدين ميرزا در تهران به رتق و فتق امور پرداخت و در سلطنت ناصرالدين شاه نيز در كارهاى مملكتى مداخله داشت. عزل و قتل ميرزا تقى خان اميركبير به اشارت وى

بوده است.

(1290 -1220 ق)، نقاش، خطاط و شاعر، متخلص به جهان. ملقب به مهدعليا. وى نوه ى فتحعلى شاه و همسر محمدشاه و مادر ناصرالدين شاه قاجار بود. جهان خانم در گلدوزى و نقاشى دست داشت و خط را نيز نيكو مى نوشت. مهدعليا بعد از مرگ همسرش، تا ورود ناصرالدين شاه به تهران، نايب السلطنه بود. همچنين او در به قتل رساندن اميركبير دست داشته است. ملك جهان در تهران درگذشت و در قم، در مقبره ى محمدشاه مدفون است. از آثار وى، گل نرگس زيبايى به آبرنگ كه رقم «نقشه مهد عليا» دارد.[2]

ز 985 ق، ملقب به مهد عليا از زنان متنفذ و قدرتمند. وى دختر مير عبداللَّه مرعشى، از سادات مازندران، و همسر سلطان محمد صفوى (996 -985 ق) بود. به دستور شاه طهماسب اول صفوى (984 -930 ق)، محمد ميرزا و همسر و دو پسرش: حمزه ميرزا و عباس ميرزا، و همسر و دو پسرش: حمزه ميرزا و عباس ميرزا، در هرات مركز خراسان زندگى مى كردند. پس از اين كه محمد ميرزا بر اثر شيوع آبله در خراسان نابينا گرديد و بالطبع از نفوذ او در امور حكومت كاسته شد، به تدريج خيرالنساء بيگم قدرت نمايى كرد و با بزرگان خراسان درباره امور حكومت مذاكره و مكاتبه مى كرد و دستوراتى صادر مى نمود. به همين دليل شاه طهماسب دستور داد تا حمزه ميرزا در خراسان مانده و محمد ميرزا و همسر و فرزند خردسالش، عباس ميرزا، به فارس بروند؛ اما بر اثر پافشارى خيرالنساء بيگم، عباس ميرزا در خراسان ماند و تنى چند از امراى خراسان سرپرستى او را برعهده گرفتند و محمد ميرزا و خيرالنساء بيگم و

حمزه ميرزا به فارس رفتند. پس از اين كه محمد ميرزا، با كمك پريخان خانم از فارس به قزوين آمد و بر تخت سلطنت نشست (985 ق)، بلافاصله خيرالنساء بيگم دستور داد تا خليل خان افشار پريخان خانم را به قتل رسانده و دارايى هاى او را به قاتلش بخشيد و امير اصلان افشار را مأمور كشتن دايى پريخان خانم به نام شمخال خان كرد و حكومت شكى را به عنوان پاداش به او داد. همچنين شاه شجاع فرزند شيرخوار شاه اسماعيل دوم صفوى (985 -984 ق) را به قتل رساند. اين كشتارها در نخستين روز ورود سلطان محمد به قزوين صورت گرفت.

خيرالنساء بيگم، ميرزا سليمان جابرى را كه از رجال كاردان و داناى ايران و وزير شاه اسماعيل دوم صفوى بود به صدرا عظمى برگزيد و به او لقب اعتمادالدوله داد. مدتى بعد دولت عثمانى با استفاده از وضعيت پريشان كشور، قسمت هايى از قفقاز را تسخير كرد. خيرالنساء بيگم كه همسرش را ناتوان در اداره امور لشكر مى ديد، فرماندهى لشكر ايران را در دست گرفت و به جنگ با عثمانيان رفت و قسمت هايى از ولايت شيروان را تصرف كرد. مداخلات او بر بزرگان كشور گران آمد و در نتيجه تنى چند از درباريان متنفذ او را كشتند.[3]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره ششم، 55 -54؛ از رابعه تا پروين، 104 -103؛ اعلام النساء، 221 / 1؛ اميركبير و ايران، 676 -666؛ پشت پرده هاى حرمسرا، 365 -359؛ تذكرةالخواتين، 84 -82؛ خيرات حسان، 94 -92 / 1؛ لغت نامه دهخدا، ش 176 ،217، ناسخ التواريخ، دوره كامل تاريخ قاجاريه، 30

-4 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (139 -138/ 1)، خيرات حسان (94 -92/ 1)، رياحين الشريعه (135 -133/ 4)، زنان سخنور (167/ 1)، شرح حال رجال (329 -326/ 4)، فرهنگ سخنوران (227).

[3] منابع: پشت پرده هاى حرمسرا، 296؛ تاريخ ادبيات ايران، 109 -108 / 5؛ زنان نامى ايران و اسلام، 22 -16؛ كارنامه زنان، 53.

مؤيد پردازي، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1348 ش)، نقاش. وى طراح نخستين اسكناسهاى ايرانى و اولين تمبر هوايى ايران است كه طبق روايت نقاش (در روزنامه ى اطلاعات مهرماه 1348 ش) در طرح اسكناسها، يك طرف آنها، نقش هايى از آثار ملى و كوه نبشته ها و حجاريهاى ابنيه باستانى بوده و طرف ديگر، نقش رضاشاه و شير و خورشيد كشيده شده است. او از شاگردان كمال الملك به شمار مى رفت و آثار متنوع وى به گونه هاى مختلف موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1243/ 3).

ميان كوشكي، ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1058 ق)، نقاش و خطاط ساده نگار. اهل قريه ى پارآو، قزوين بود كه در حل كارى و نقش تصوير دست داشت. از آثار وى: نقاشى و كتابت «عجايب المخلوقات و غرايب الموجودات». در يكى از تصاوير نسخه، كه به شيوه ى قزوين است، روباهى بالدار با خط رقاع نقش شده است، با رقم: «تمت الكتاب العجايب المخلوقات و غرايب الموجودات فى الاثنين سلخ شهر محرم الحرام فى يدالفقير الحقير داعى عباداله ابراهيم بن محمدجان ميان كوشكى من محال پارآوى سنه 1058».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1436 /3).

مير حسيني

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. از تصويرگران دوره ى زنديه بود و در آبرنگ و شبيه سازى دست داشت. از آثار وى تصوير آبرنگى كريم خان زند (1193 -1176 ق) است كه كلاه مرصع و جواهر و جواهر نشانى به سر نهاده و به عباى بوته جيقه ى پشمى به تن كرده است و به خط رقاع زيبا رقم نهاده: «تمثال كريم خان زند رقم ميرالحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1266/ 3).

مير محمدطاهر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، نقاش. وى در صنعت ابرى سازى مهارت داشت و شيوه هاى مختلف آن را زيبا و پر مهارت عمل مى آورد. برخى عقيده دارند كه اين هنرمند در زمان شاه طهماسب (984 -930 ق) از ايران به هندوستان رفته و در آنجا هنر ابرى سازى را اختراع نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1342 -1340/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (488 -487/ 1)، گلستان هنر (چهل و دو).

مير مصور حسيني، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1300 ق)، نقاش. معروف به مير مصور. از استادان مجهول القدر هنر نقاشى است كه تحصيلات خود را در روسيه، ايتاليا و فرانسه به پايان رسانده و مدتى در شهر تبريز به سرمايه خود، هنركده اى به نام دارالصنايع مستظرفه مير مصور بنا نهاده و شاگردان و علاقه مندان را تعليم نقاشى مى داده است. از آثار رقم دار وى تصوير ميرزا يوسف خان با لباس رسمى است كه در محلى ايستاده، با رقم: «مير مصور حسينى 25 وطن 1300».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1355 -1354/ 3).

ميرزا جاني، عبدالمحمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، نقاش. هنرمند دوره ى زنديه و اوايل قاجاريه بود كه در سياه قلم و آبرنگ سازى سليقه ى نيكو داشت. از آثار وى: تصوير گل و مرغى شيوا به آبرنگ كه رقم «كمترين عبدالمحمد» دارد؛ تصوير دسته گلى پرآرايش با رقم: «كمترين عبدالمحمد ميزاجانى 1205».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (343 / 1)، گلستان هنر (چهل و نه).

ميرك

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا ميرك اصفهانى، از نقاشان و هنرمندان دوره ى صفوى. وى شاگرد كمال الدين بهزاد بود و از سبك وى در نقاشى پيروى مى كرد. آثار زيبايى از او به يادگار مانده است كه پرده ى «مجنون در ميان وحوش» از جمله ى آنهاست.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

ميرك خراساني، روح اللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 913 ق)، نقاش و خطاط. اهل خراسان و از سادات هرات بود. وى در ابتداى كار به قرائت كلام اللَّه مجيد و كتابت خطوط مى پرداخت و پس از مدتى شوق تصويرسازى پيدا كرد و به دليل پيگيرى آن در تذهيب و نگارگرى مهارت يافت. ميرك پيرو مكتب احمد موسى و از شاگردان استاد ولى اللَّه بود كه بعدها همكار وى گرديد. او مخترع شيوه ى گرفت و گير حيوانات و جانورسازى است. مشهورترين شاگرد وى، استاد بهزاد هراتى است. از آثار وى: تصوير على فارسى در دو صفحه ى جداگانه، با رقم: «عمل ميرك خراسانى»؛ تصاويرى در كتاب «گوى و چوگان» كه در يكى از تصاوير، چهار فرشته ى پر حالت تصوير شده و زمينه ى اثر، تذهيب اسليمى دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (211 -209/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (827/ 2)، حبيب السير (348/ 4)، خوشنويسان و هنرمندان (27).

ميرمصطفائي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا مير مصطفائي متولد 1328 ايران مشهد.

ايشان فارق التحصيل انستيتو هنر تهران و داراي درجه دو هنري هنرمندان نقاش ايران ميباشد. مدرس هنر نقاشي دبيران هنر ( كلاسهاي ضمن خدمت ) بوده و داوري مسابقات هنري آموزشگاه هاي استان خراسان را (در حدود 20 سال) بر عهده داشته است .سر گروه هنر استان و داور مسابقات جوانان بوده. عضو هيئت موسس انجمن آموزشگاههاي ارشاد ميباشند.

وي نقاشي را از سن 14سالگي و با طراحي و پاستل شروع كرده . بعد از آن نقاشي را به صورت زنده از طبيعت و روستاها با سبك امپرسيونيست ادامه داد . سپس زندگي مردم روستا را مورد بررسي قرار داده و از زندگي ساده روستايي

تابلوهايي را به صورت اثر تهيه نمود.وي در ادامه تابلوهايي را به صورت ذهني (سورئاليس-متارئاليسم)كار كرد.

همچنين چندين نمايشاه جمعي و انفرادي در مشهد , تهران وخارج از كشور از اثار رنگ روغن و آبرنگ خود بجا گذاشته است . و در اولين دو سالانه ايران شركت كرد و اثرش در مجموعه منتخب هنرمندان به چاپ رسيد.

چندين مصاحبه از طريق هفته نامه ها و سيماي مركز خراسان داشته است.

وي در كنار آثارش چندين كار كپي نيز از آثار نقاشان برجسته ايران وجهان (براي كسب تجربه بيشتر) بجاي گذاشته است.

او مردم را بسيار دوست دارد وپيام آنها را با گوش جان منتقل ميكند. ومعتقد است كه طبيعت زيباست و نگرش در آن عميق , كه اين عمق وزيبايي انسان را به خدا نزديك ميكند.هنر نمايش بيروني احساسات دروني و هنر هنرمند به عمق و به معنا رسيدن است. هنرمند در جامعه در راس هرم قرار گرفته است پس بايد با زبان جامعه اشنا شود

ميرمصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ميرمصور ارژنگى (و. 1300 ه.ق- ف. 1342 ه.ش)، نقاش ايرانى. در تبريز متولد شد. از ده سالگى شروع به نقاشى كرد و در طول عمرى متجاوز از 80 سال، تابلوهاى متعدد با رنگ و روغن و آب رنگ بوجود آورد. از معروفترين آنهاست: «حمله ى نادر به هندوستان»، «شاپور و اسيرى والرين»، «اميركبير» و تابلوهاى «رضاشاه كبير».

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

ميناساز، تقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. از استادكاران و ميناسازان ماهر دوره فتحعلى شاه قاجار بود. از آثار مينايى اين استاد سر قليان مينايى پرآذينى است كه تصاوير گل و بلبل دارد و در داخل آرايش گلها، تصاويرى است كه به تردستى نقاشى شده است با رقم: «كمترين تقى 1225».[1]

(س سيزدهم ق)، ميناساز. به روايتى وى فرزند محمدحسن ميناساز بوده است. از آثار مينايى اين استاد، سر قليان مينايى پرآذينى است كه، تصاوير گل و بلبل دارد و در داخل آرايش گلها، تصايور زيبايى به تردستى نقاشى شده و رقم «كمترين تقى 1225» دارد.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (127/1).

[2] احوال و آثار نقاشان (127/1).

ميناساز، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، ميناساز و شاعر. از هنرمندان ميناكار دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه قاجار بود. وى در ارائه گل و مرغ و زيبايى هاى طبيعت شيرين قلم بود و چهره پردازى و صورت سازى را به شيوه ى اروپايى و ايرانى قوى و با حالت مى ساخت. در نظم شعر نيز دست داشت و سروده هاى خود را با موضوعات نقوش تطابق مى داد. محمدباقر در صنعت ترسيم و نقوش علمى و ستاره شناسى و نقوش اسطرلابى نيز صاحب مقام بود، به طورى كه در ترسيم بروج دوازده گانه و متعلقات آن، هنرمندى ماهر و آگاه بوده است. از آثار وى: ظرف مينايى سرپوش دار نفيسى كه با بشقاب و قاشق مينا و مطلايى يكدست كرده و به نقوش گوناگون تصوير نموده است، با رقم: «غلام خانه زاد باقر»، 1236 ق؛ كارد گل و مرغى مينايى با تصاوير ماهرانه كه تمام زيرسازى و فلزكارى اوليه آن، به طلاى ناب ساخته شده و به رنگهاى مختلف

تزيين شده است، با رقم: «عمل كمترين محمدباقر شهر ذيحجه 1259»؛ آبرنگ سياه قلمى گل كوكب پرپرى كه با سه برگ شيوا و آراسته همراه است، با رقم: «عمل كمترين محمدباقر ميناساز سنه 1266».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (658 -656/ 2).

نادر تبريزي، كلبعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، نقاش و شاعر، متخلص به نادر. اهل تبريز بود و در شيوه استاد محمدى نقش تصوير مى ساخت. بعضى وى را اصفهانى و برخى يزدى دانسته اند. نادر شعر نيز مى سرود و صاحب «ديوان» شعر بود. از آثار نقاشى او: تصوير زن و مردى، به شيوه استاد محمدى كه در كمال قوى دستى و شيرين قلمى انجام يافته، با رقم و تاريخ: «در فرح آباد شعبان 1012- در محرم سنه 1009 مشق شد، نادر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (549 -548/ 2)، تذكره ى روز روشن (789)، تذكره ى سخنوران يزد (326)، تذكره ى نصرآبادى (393)، دانشمندان آذربايجان (368)، الذريعه (1147/ 9)، صبح گلشن (489)، فرهنگ سخنوران (906)، لغت نامه (ذيل/ نادر تبريزى).

نادرالزمان مشهدي، ابوالحسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر. جد او على اصغر كاشانى است. ابوالحسن در كودكى با پدر خود به هندوستان رفت و در آنجا به لقب نادرالزمان مفتخر شد. وى در ارائه مجالس رزمى و بزمى مهارت داشت و در منظره سازى و تذهيب و تشعير و آرايش جوانب تصوير قوى دست بود. در سرودن شعر نيز توانايى داشت و سروده هاى خود را ندرتاً در ذيل آثارش درج مى كرد. از آثار وى: منظره ى به تخت نشستن جهانگير در سال 1014، با رقم: «عمل كمترين خاكسران ابوالحسن جهانگير شاهى»؛ تصوير كودكى دومين پسر شاه جهان كه نشسته و بر روى دامن خود ميوه هاى مختلفى ريخته است، با: «رقم بنده با اخلاص نادرالزمان؛ تصوير كالسكه اى كه به دو گاو بسته شده و به تذهيب استادانه اى مزين گشته، با رقم: «راقمه ابوالحسن». بيش از ده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1440/3 ،44 -37 /1).

نادره بانو

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى به همراه پدر خود به هند سفر كرد و فن تصوير را در آنجا فراگرفت. نادره بانو از شاگردان آقا رضا كاشانى بود و به سبك او نقش آفرينى مى كرد. از آثارش: تصوير مرد روحانى مسيحى كه كتابى به دست گرفته، با رقم: «بنده پادشاه سليم عمل نادره بانو شاگرد رضا دختر ميرتقى»؛ تصوير مرد مقدسى كه مشغول مطالعه است، با رقم: «عمل نادره بانو بنت ميرتقى شاگرد آقا رضا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1357/ 3).

نامداري، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1348 -1298 ش)، موسيقيدان، خطاط و نقاش. در قم به دنيا آمد. وى از همان كودكى زير نظر پدرش- كه يكى از خوشنويسان بنام بود- تعليم خط گرفت و سپس نزد حسينعلى خوشنويس اين هنر را تكميل كرد. در نوجوانى به موسيقى علاقه مند شد و براى يادگيرى آن به محضر حسين هنگ آفرين رفت. پس از مدتى در كلاس ابوالحسن خان صبا حضور يافت و نواختن ويولن را نزد آن استاد تكميل نمود. در 1318 ش كلاس موسيقى تأسيس كرد و در ضمن به ساختن ساز، به ويژه سنتور، روى آورد. وى علاوه بر موسيقى و خوشنويسى، از مينياتور و تذهيب نيز اطلاع كافى داشت و آثارى از خود باقى گذاشته است. او سالها دبير خط و نقاشى و موسيقى بود. نامدارى در 1319 ش وارد سازمان راديو شد و اركسترى تهيه كرد و خود سرپرستى آن را به عهده گرفت. وى در نوشتن خط نت مهارت به سزايى داشت و به درخواست روح اللَّه خالقى كتاب اول و دوم «تار» را با خط زيباى خود نوشت. از آهنگهاى او

«سفر برگرد» را مى توان نام برد كه خواننده ى آن حسن كاووسى است.[1]

در تاريخ موسيقى كشورمان هستند بسيار اشخاصى كه با تمام بزرگى و والايى، بى سر و صدا مى آيند و در ناكامى به سر مى برند و در گمنامى و بى سر و صدا از اين جهان فانى رخت برمى بندند و مى روند. يكى از اين اشخاص، هنرمند شايسته شادروان على محمد نامدارى بود كه به تاريخ 1298 در خلجستان شهرستان قم متولد شد و از همان كودكى زير نظر پدرش كه يكى از خوشنويسان به نام بود در اين رشته از هنر كار كرد و بعد از آن نزد مرحوم حسينعلى خوشنويس اين هنر را تكميل كرد.

در سن چهارده سالگى بود كه همراه خانواده به تهران آمد و به موسيقى علاقمند شد و نزد زنده ياد استاد حسين هنگ آفرين به فراگيرى موسيقى و علم آن پرداخت و در سن بيست سالگى بود كه به كلاس ابوالحسن خان صبا رفت و موسيقى و نواختن ويولن را نزد آن استاد بزرگ و دلسوز تكميل نمود و خود در سال 1318 در سه راه ژاله قسمت شمالى ساختمان مجلس كلاس موسيقى جهت تعليم و تربيت هنرآموز تأسيس نمود و در ضمن به ساختن ساز بخصوص سنتور روى آورد. على محمد نامدارى، علاوه بر موسيقى، خطاطى و نقاشى كه آثار متعددى از وى به جاى مانده و همگى از استادى و ذوق ظريف و خلاق آن شادروان حكايت مى نمايد، از هنر مينياتور و تذهيب اطلاع كافى داشت و از جميع جهات در اين رشته استاد بود ولى آن طور كه بايد و شايد دستگاههاى دولتى آن زمان و جو روزگار از اين هنرمند بهره نگرفت.

در سال 1319

كه تازه راديو تأسيس يافته بود، وى وارد كار راديو شد و اركسترى ترتيب داد و سرپرستى آن را به عهده گرفت كه آهنگ ها و شعرهايى را كه خواننده مى خواند خود مى ساخت و مى سرود. على محمد نامدارى در نوشتن خط نت مهارت بسزايى داشت و همين امر موجب گشت تا شادروان استاد روح اللَّه خالقى از ايشان خواست تا كتاب اول و دوم تار بنويسد و او با خط بسيار زيباى خود اين خواسته استاد را اجابت كرد.

نامدارى سال هاى سال با راديوهاى تهران، ژاندارمرى، نيروى هوايى و شهربانى همكارى كرد و هر هفته آهنگ ها و ترانه هايى براى اجرا در اين فرستنده ها آماده با اركستر اجرا مى كرد. از آهنگ هاى خوب به يادماندنى وى بايد از «سفر بر گرد» را نام برد كه شهرت بسزايى به دست آورد و خواننده ى آن حسن كاووسى بود. على محمد نامدارى، سال ها دبير خط و نقاشى و موسيقى چندين دبيرستان و دبستان تهران بود او چهار فرزند به نامهاى شهلا، شهرام، بهرام و حسين به يادگار گذاشت و در سال 48/4/12 بر اثر بيمارى كبد و كليه درگذشت، روانش شاد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] مردان موسيقى (79 -77/ 2).

نبي قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1304 ق)، نقاش. ملقب به منصورالممالك. از خاندان قاجارى بود كه در چهره سازى و شبيه پردازى در شيوه رنگ روغن مهارت داشت.از آثار وى: چهره ميرزا هدايت وزير دفتر كه شبيه سازى نموده، با رقم: «كمترين بنده آستان نبى خان قاجار سنه 1285»، تصوير دورنماى دهى كه منظره ى برداشت محصول انگور در آن نقش شده، با رقم: «عمل كمترين نبى خان 1285»، تصوير چهره ى مرد ميان سالى به رنگ و روغن، با رقم: «خانزاد نبى خان

قاجار»، تصوير رنگ روغنى پيرمردى، با رقم: «بنده آستان ميرزا نبى خان منصورالممالك 1302»، تصوير يكى از رجال ناصرى، با رقم: «خانزاد نبى خان منصورالممالك 1304».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1368/ 3).

نجار ساروي، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و منبتكار. از هنرمندان رسام و نجار اهل سارى مازندران بود. از آثار اين استاد، در منبتكارى دقيق و پر اسلوب زيبايى به جاى مانده كه به خط ثلث مشبكى رقم «علم استاد حسين بن احمد نجار ساروى بتاريخ 873» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (156/1).

نجار لواساني، حبيب

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، طراح و نقاش. وى در طراحى و ترسيم نقوش و آثار گوناگون بر روى چوب مهارت داشت و از نجاران بنام شهر لواسان به شمار مى رفت. از آثار به جا مانده ى وى كه با همكارى برادر خود احمد، به فرجام رسانده صندوق عتيقه و منبت امامزاده زيد واقع در بازار شهر تهران است كه آياتى از كلام اللَّه و حديث نبوى را به خط ثلث و نسخه استادانه اى به روى چوب كنده كارى نموده و حواشى بر جوانب آن را نيز به تزيينات اسليمى آرايش داده است، با رقم: «عمل زيدتى الصناعين استاد حبب و استاد احمد نجار الباسانين... سنه ى 902 ه ق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1447/3).

نجار لواساني، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و نجار. در شهر لواسان زندگى مى كرد. وى طراح ترسيمات هندسى بر روى چوبها بود و از نجاران معروف دوران خود به شمار مى رفت. از آثار به جاى مانده از اين استاد، در چوبى بقعه سيد اسماعيل در محله ى چاله ميدان تهران است كه به هنرمندى فرجام پذيرفته، با رقم: «عمل استاد حسين بن حسن نجار لباسانى 886».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1448/3).

نجاران لواساني، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، طراح و نقاش. از اهالى لواسان بود. وى و برادرش، حبيب نجاران، از استادان نجارى بودند كه در طراحى و ترميم نقوش و خطوط گوناگون به روى چوب مهارت داشتند. از آثار به جا مانده از اين دو برادر: صندوق عتيقه و منبت امامزاده زيد، واقع در بازار شهر تهران است، كه آياتى از كلام اللَّه و حديث نبوى را به خط ثلث و نسخ استادانه اى بر روى چوب كنده كارى نموده و حواشى و جوانب آن را نيز به تزيينات اسليمى آرايش داده اند و چنين رقم دارد: «عمل زيدتى الصناعين استاد حبيب و استاد احمد... سنه 902 ه ق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1447 /3).

نجفي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، آهنگساز.

تولد: 1298، تهران.

درگذشت: آبان 1376، تهران.

مصطفى نجمى، واپسين شاگرد كمال الملك، در محله ى سنگلج تهران به دنيا آمد. وى از دوران جوانى به تصويرگرى شوق داشت و به موازات كار نقاشى، تدريجا به موسيقى (نواختن ويولن و پيانو) پرداخت. وى بعدا به اتفاق شاگردان كمال الملك در آخرين مراحل حيات ايشان يا در محضر استاد وزيرى به تعليم نقاشى روى آورد. بعدا در نقاشخانه ى سيد رسول الحسينى به ادامه ى هنر نقاشى پرداخت. سپس در دبيرستان نظام و اكثر دبيرستان هاى تهران از جمله دارالفنون به تعليم دانش آموزان در علم نقاشى مشغول شد.

مصطفى نجمى در سال 1352 عازم فرانسه شد تا علاوه بر عرضه ى آثار نقاشى خود، در معرفى موسيقى ايرانى بكوشد. آنگاه به عضويت انجمن آهنگسازان فرانسه درآمد. طولى نكشيد كه به دعوت دانشگاه جنگ در دانشگاه افسرى به تعليم دانشجويان آن دانشگاه مشغول شد. مصطفى نجمى در مسابقه ى جهانى آثار نقاشى توانست با

كشيدن تابلوى «منظره ى اوشان» موفقى درخشان كسب كند.

تابلوهاى نقاشى مصطفى نجمى كه موقعيت خاصى به دست آورند، عبارتند از: «تابلوى قيام سى تير»، «منظره ى ميگون»، «رودسر»، «نانوايى در دهات»، «تجسم يك معتاد»، «امامزاده ى ابراهيم» و تابلوهاى ديگرى است كه در نمايشگاه هاى مختلف به نمايش درآمده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نخجواني تبريزي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، نقاش. اهل تبريز و از آبرنگ سازان دوره احمد شاه قاجار (1344 -1326 ق) بود كه به كربلا رفت و به خلق تصاوير مذهبى اشتغال ورزيد. از آثار وى: تصوير آبرنگى بزرگى بر روى پرده پارچه اى كه در رويه آن، بارگاه معظم حضرت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) را به طلاكارى پرمايه تصوير كرده و رقم نهاده است: «نخجوانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1382/ 3).

نشاط اصفهاني، شمس الضحي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1279/1278 ش)، نقاش و شاعر، متخلص به شمس و نشاط. وى در تهران متولد شد. پس از گذراندن دوره ى ابتدايى و متوسطه، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و با سمت دبير هنرهاى زيبا در دبيرستانها و هنرستانها به تعليم هنرجويان پرداخت. او در سال 1305 ش به امريكا مسافرت كرد و در آنجا به دريافت مدال طلا از دانشگاه هاروارد نايل گرديد. شمس به زبانهاى فرانسه و انگليسى آشنايى داشت و از بانوان هنرمند در فن نقاشى و خامه دوزى بود. از شاعران خوش ذوقى بود كه قريحه ى شاعرى را از پدر اديب و شاعر خود به ارث برده بود. سروده هاى او حدود دو هزار بيت است. «ديوان» شعر وى منتشر نشده، اما بعضى از شعرهاى وى در مجموعه اى به نام «اسرار خلقت» چاپ شده است. شرح حال وى در كتابهاى «الذريعه» و «تذكره ى شعراى معاصر اصفهان» ذيل نشاط آورده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (510 -509)، الذريعه (1189/9)، سخنوران نامى معاصر (2013 -2010 /3)، زنان سخنور (302 -289 /1).

نصرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1310 ق)، نقاش. وى در دوره ى ناصرى مى زيست و هنر خود را براى تصوير كتابهاى چاپى آن دوره به خدمت مى گرفت. از آثار رقم دار او كه در 1310 ق فرجام پذيرفته، تصاوير گوناگون و پركارى است كه در كتاب «حمله حيدرى» به چاپ رسيده و در ذيل چند تصوير رقم نهاده است: «عمل ميرزا نصراللَّه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1384/ 3).

نصراللَّه قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1256 ق)، نقاش. از شاهزادگان قاجار بود و در آبرنگ و سياه قلم دست داشت. از آثار وى: دو تصوير آبرنگى كه در يكى از آنها مرغى بر روى شاخه ى درخت ترسيم شده و ديگرى تصوير مرد معممى است، با رقم: «نصراللَّه قاجار 1256».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1387/ 3).

نظام بندگير تبريزي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش. گچ بر و نگارگر و رسمى ساز محراب مسجد جامع مرند است كه آن را در كمال استوارى بنا نهاده و در فاصله دو سر ستون آن نام سازنده آن چنين درج شده: «عمل عبدالفقير نظام بندگير تبريزى». اين بنا، به امر ابوسعيد بهادر خان در 731 ق فرجام پذيرفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1392/ 3).

نظر علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. تصويرساز دوره زنديه و اوايل قاجاريه بود كه در مجالس بزمى و چهره سازى مهارت داشته است. از آثار وى: قاب آينه پرحلاوتى كه مجلس يوسف و زليخا بر روى آن نقش شده و حواشى را با گلهاى ريز و شاداب آرايش داده است و به خط نستعليق رقم نهاده: «رقم نظر على بيك».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1393 -1392/ 3).

نظيري قمي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و شاعر. وى در كتابخانه ى شاه طهماسبى و تحت نظر نقاشان و خوشنويسان مشهور، نقاشى و خط مى آموخت و سپس كليددار كتابخانه شاهى شد و در مواقعى نيز با شاه به نقاشى مى پرداخت. نظيرى شعر هم مى سرود. اين مطلع از اوست:

عشق بت صورتگيرى افكند شورى در سرم

خلقى به صورت عاشق و من عاشقى صورتگرم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1393/ 3)، تاريخ اصفهان (290 -289)، تاريخ هنرهاى ملى (842 -841/ 2)، تحفه سامى (310)، الذريعه (1213/ 9)، گلستان هنر (139).

نقاش افشار، علي اشرف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش، مذهب، خطاط و شاعر. از ايل معروف افشار اروميه بود و چنين برمى آيد كه وى، برادر بزرگ الله وردى نقاش باشد. على اشرف شاگرد ممتاز استاد محمد زمان الو بود و برخى نيز او را شاگرد استاد محمد على بيگ، نقاش باشى دربار نادرشاه، دانسته اند. وى با ميرزا احمد نيريزى، خطاط معروف نسخ، دوست و همدم بود و در خلق بعضى از آثار همكارى داشته اند. على اشرف در ارائه ى گل و مرغ و حالت پرندگان و حشرات مهارت داشت و در رنگ آميزى و سايه پردازى آنها به پايه ى طبيعت، وسواس داشت. در چهره پردازى و شبيه سازى نيز،نقاش قوى دستى بود و به غير از آنها در تذهيب و ترصيع و تشعير و حل كارى و مرغش سازى و حتى كتابت خطوط نسخ و نستعليق و شكسته نيز صاحب قلم بود و شعر را هم نيكو مى سرود. سبك وى مورد تقليد عده اى از نقاشان بعد از او قرار گرفت و نقاشانى از جمله، استاد محمد نقاش، آقا باقر اول و آقا صادق اول پيرو او بودند و از شاگردان مهم

وى به شمار مى آمدند. از آثار او: جلد گل و مرغى قرآنى كه در كمال لطافت و ملاحت است و به خط شكسته ى طلايى رقم «ز بعد محمد على اشرفست 1135» دارد؛ قلمدان مرغشى قرمزرنگى كه بر روى آن گل مرغ نقش شده،با رقم: «ز بعد محمد على اشرف است 1159»؛ قلمدان شيوايى كه تصاوير آن قصه ى معروف شيخ صنعان و دختر ترساست، با رقم: «ز بعد محمد على اشرف است سنه 1161»؛ قاب آينه ى گل و مرغى دلنواز كه به تردستى و مهارت انجام يافته، با رقم: «زبعد محمد على اشرف است 1169». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (373 -368 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (933 -932 / 2)، كارنامه ى بزرگان (311 -310)، گلستان هنر (چهل و هشت، چهل و نه)، المآثر و الآثار (219)، هنر قلمدان (102 -101).

نقاش باشي اصفهاني، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و ميناساز. اهل اصفهان بود. در قلمدان سازى و ميناسازى و پخت آن نيز صاحب ذوق بود. وى ابتدا معلم نقاشى قورخانه بود و لقب نقاش باشى داشت. از آثار او قلمدان تابوتى است كه مجلس عقد و عروسى به زيبايى نقش شده و عروس نيم تاج مرصعى به سر گذاشته و خود را به شيوه ى قاجارى آرايش داده است، با رقم: «عبدالرحيم اصفهانى 1332»؛ از آثار مينايى وى، سر قليان مينايى طلايى است كه در زمينه ى گل و مرغ استادانه اى عمل آمده و تصاوير زن و مرد جوانى را به مهارت در داخل مداليونها نقش كرده است و رقم نهاده: «رقم عبدالرحيم».

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (328/ 1).

نقاش باشي، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. هنرمندان پراستعدادى بود كه به دستور عباس ميرزا براى يادگيرى هنر نقاشى به ايتاليا رفت و در شهر رم ساكن شد و به كار نقاشى پرداخت، سپس با همسر ايتاليايى خود به ايران بازگشت و لقب نقاش باشى را از عباس ميرزا گرفت و معلم نقاش خانه ى دولتى بود. ميرزا عباس در طراحى و آبرنگ و رنگ و روغن به شيوه ى كلاسيك مهارت داشت و در مواردى نيز از روى آثار مشاهير معروف اروپايى كپى مى كرد. وى در واخر عمر به هند رفت و در آنجا درگذشت. تنها اقر رقم دار وى، تصوير كپى شده اى از روى كارهاى رافائل معروف است كه در اين تابلو، حضرت مريم و مسيح (ع) روى ابرها قرار گرفته اند و پشت سر مريم، درخشندگى پر نور آفتاب جلب نظر مى كند. در بالاى تابلو، جماعت حواريون در اطراف حضرت مسيح ايستاده اند و فرشته اى ميان آنها قرار گرفته است و به خط نستعليق زيبا رقم نهاده: «رقم ميرزا عباس كه از روى پرده بزرگ عمل رفائيل نقل نموده است سنه 1278، نقاشخانه ى دولتى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (297 -296 / 1).

نقاش باشي، عبدالله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و معمار. ملقب به معمارباشى و نقاش باشى. هنرمند پراعتبارى بود كه در دستگاه فتحعلى شاه و محمدشاه و اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار مقام والايى داشت. از آثار او معلوم است كه در موردى شيوه ى مهرعلى نقاش باشى را دنبال كرده و چه بسا كه شاگرد او نيز بوده است. عبدالله خان در چهره سازى و شبيه پردازى دقيق و پرمايه بود و در رنگ و روغن و آبرنگ و نقش تصوير بر روى مينا

مهارت داشت. همچنين در طراحى و آرايش داخلى و خارجى قصرهاى سلطنتى و ساير عمارات نيز مقامى درخور تحسين دارد. از آثار وى: تابلوى رنگ و روغنى بزرگ و طويل صف سلام فتحعلى شاه كه اصل تابلو از ميان رفته و فقط نشانه هايى از آن به يادگار مانده است؛ تصوير تمام قد عباس ميرزا كه لباس سرخ رنگى به تن كرده و تاج مرصع و كنگره دارى بر سر گذاشته است و به خط نستعليق زيبا رقم نهاده: «زد رقم بنده شه عبدالله فى سنه 1222»؛ تصوير آبرنگى شاهزاده خانمى كه در داخل دايره اى نقش بسته و به خط نستعليق زيبا «رقم عبدالله نقاش باشى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (311 -301 / 1)، گلستان هنر (پنجاه).

نقاش تبريزي، عبدالمومن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، نقاش و طراح. نگارگرى بامهارت بود كه در گچ برى و طراحى نقوش هندسى و شيوه هاى اسليمى مهارت فوق العاده اى داشت. از آثار به جا مانده ى اين استاد، طراحى و گچ برى محراب مسجد جامع رضائيه است كه در زمان ايلخانى آباقاخان مغول ساخته شده و به خطوط و ادعيه ى كوفى آرايش يافته و زمينه ى خطوط سوزن كارى شده و رقم نقاش به خط ثلث رقاعى چنين است: «عمل عبدالمؤمن بن شرفشاه النقاش التبريزى فى شهر ربيع الاخر سنه ست و سبعين ستمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (346 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (400 / 1)، فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (10).

نقاش شيرازي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1288 ق)، نقاش. از تصويرگران شيوه ى رنگ روغنى بود كه گويا مجالس متنوع مذهبى را نقش مى كرده است. از آثار رقم دار وى تابلوى رنگ روغنى بزرگى است كه وقايع روز عاشورا را به دقت تمام تصوير كرده و رقم نهاده: «عمل كمترين ميرزا مهدى نقاش شيرازى 1288».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1310/ 3).

نقاش، اسماعيل

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نقاش. از نقاشان بنام عصر خود بود و علاوه بر نقاشى در كارهاى روغنى، در جلد و قلمدان سازى نيز دستى توانا داشت كه آن را از سجع انحصارى نام نقاش در ذيل جلد كتابى كه از وى به يادگار مانده است، مى توان فهميد. در رويه ى جلد آن، گل سرخ خوشرنگى با غنچه ها و برگهاى سبز نقش شده است و حواشى آن با تذهيب استادانه اى حل كارى گرديده و رقم آن به خط زيباى نستعليق چنين است: «و اذكر فى الكتاب اسمعيل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (66 -65 /1).

نقاش، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. از اهالى هرات و در فن نقاشى از نوادر روزگار خود بود. به فرمان محمدخان شرف الدين اوغلى تكلّو (ز 942)، از امراى خراسان در عهد سلطنت شاه طهماسب صفوى، اندرون روضه مقدسه رضوى را نقاشى كرده و اين بيت را مناسب احوال و حسب حال در برابر ضريح مبارك بالاى محراب نوشته:

حسن به گرد درت گشته بر طريق طواف

تو كعبه وار همه حاجتش روا كرده

وى در دارالسلطنه هرات و در جنب مزار پير هرات خواجه عبداللَّه انصارى مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (146 /1)، گلستان هنر (142 -141).

نقاش، علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. هنرمند پر مهارت و گمنامى بود كه در شيوه ى استاد ميرك هراتى نقش مى آفريد. از آثار وى جلد روغنى خوش منظرى است كه در نوع خود پر آذين بوده و در زمينه ى رنگ انارى و روى چرم عمل آمده است و حواشى آن تزيينات خرطوم فيلى و حل كارى گلهاى گوناگون دارد. اين اثر زيبا كه جلد منقش «ديوان» تركى اميرعليشير نوايى است، پخته و دلفريب است و كناره هاى تمام تصاوير طلاكارى و حل كارى گشته، با رقم: «عمل بنده درگاه شاه، سيد على نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (232/1).

نقاش، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و خطاط. وى علاوه بر رسمى سازى و طراحى نقوش كاشيها كه در مسجد جامع ورزنه و هم چنين بر روى شبستان خدابنده ى مسجد اصفهان به نقش درآورده، در خط ثلث نيز استاد بوده است. از آثار وى كتيبه ى سردر مذكور است كه به خط ثلث معرق چنين كتابت شده: «امر به بناء هذه العماره... سنه ى احدى و خمسين و ثمنمئه (851) كتبه سيد محمود نقاش»؛ اثر ديگر وى در مسجد جامع ورزنه كه پيرايش و كاشى كارى نفيس آن مسجد است و به خط ثلث استادانه رقم «... سنه 847 كاتبه سيد محمود انقاش» دارد؛ كتيبه ى اصلى بقعه ى شهشهان، به خط ثلث گچ برى شده به سال 851، با رقم: «كتبه العبد سيد محمود نقاش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (804 ،588 ،552)، احوال و آثار نقاشان (1138 -1137 /3)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (338 ،123 ،122).

نقاشباشي اصفهاني، نجف علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1277 -1203 ق)، نقاش، قلمدان ساز و خطاط. معروف به آقانجف. در اصفهان متولد شد. وى از اساتيد معروف فن قلمدان سازى در عصر قاجاريه بود. او علاوه بر آموختن نگارگرى در نزد استادان اصفهان، از نقاشان اروپايى مقيم آن شهر نيز سود جسته و از روى باسمه هاى چاپى مذهبى و غيرمذهبى فرنگى نيز كپى كرده است. آقانجف در چهره پردازى و ارائه مجالس رزمى و بزمى و همچنين گل آرايى مهارت داشت و در تذهيب و گونه هاى مختلف آن نازك قلم بود. در ارائه آبرنگ ها نيز توانا بود و علاوه بر شيوه هاى گوناگون، در رنگ و روغن نيز از استادان بى نظير به شمار مى آمد. او در خطوط مختلف، از قبيل رقاع و بخصوص

نستعليق استادى تام العيار بود و در نظم شعر نيز دست داشت. آقانجف در اصفهان درگذشت و همان جا مدفون است. از آثار وى: قلمدان برازنده اى با مداليونهاى مختلف كه رقم «يا شاه نجف 1227» دارد؛ تصوير آبرنگى محمدحسين خان صاحب اختيار كه به خط نستعليق رقم نهاده: «... سنه 1263، رقم كمترين نجفعلى»؛ قاب آينه ى زيبايى با تصاويرى از افسانه ى شيخ صنعان و دختر ترسا، با رقم: «يا شاه نجف 1270»؛ قلمدان رزمى كه لشگريان ترك و روس با يكديگر مصاف مى دادند و آرايش جنگى بسيار پراكنده اى داشتند و به خط رقاع استادانه رقم نهاده: «جنگ رومى با روس، يا شاه نجف فى سنه 1274». قاب آينه ى پركارى با مداليونهاى مختلف كه به خط نستعليق رقم نهاده: «... شهر رجب 1274، يا شاه نجف». هشت اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1381 -1368 /3)، تاريخ برگزيدگان (529 -524)، تاريخ هنرهاى ملى (999 -997 /2)، تذكرة القبور (16)، گلستان هنر (چهل و نه)، هنر قلمدان (117 -116).

نقاشباشي شيرازي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1236 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. اهل شيراز و از نقاشان معروف رنگ روغنى و آبرنگ دوران زنديه و فتحعلى شاهى بود كه در شيوه هاى مختلف نقاشى مهارت داشته و نقاش باشى دوران فتحعلى شاه بوده است. اين استاد در شبيه سازى و چهره پردازى دقيق و در ارائه مجالس بزمى و رزمى قوى دست بود و در سايه پردازيهاى استادانه اى كه در اغلب آبرنگها بكار برده، مهارت خاصى داشته است. او مكتب انحصارى بخصوصى داشت كه نقاشان بعد از وى، اين شيوه را دنبال نموده و تا حدى تكامل

بخشيده اند. ميرزا باب در منظره سازى و ارائه دشت و دمن، دستى پرحلاوت داشت و در اجراى آنها، قوانين پرسپكتيو را مراعات مى كرد، اما تا حدودى ضعيف بود. با اين حال، در صنعت تذهيب و تشعير استعداد شگرفى داشت و نقوش مينايى و پشت شيشه را ماهرانه عمل مى آورد. اين استاد در شعر نيز دست داشت و ابياتى را كه در ذيل آثار خود درج مى نمود، شخصا مى سرود و به خط زيباى نستعليق و شكسته كتابت مى كرد. از ابتكارات اين نقاش، درج نام فتحعلى شاه به خط طغرايى است كه در داخل ترنجى كتابت شده است. از شاگردان معروف او، مهرعلى نقاش باشى مى باشد. از آثار وى: قلمدان استادانه و زيبايى كه بر روى آن، صحنه ى جنگ معروف چالدران نقش بسته و رقم «ميرزا باب 1200» دارد؛ تصوير سيمرغ و اژدها كه به استادى عمل آمده و رقم «ميرزا بابا 1203» دارد؛ تصوير آبرنگى فتحعلى شاه كه دو زانو روى مسندى نشسته و گرز مرصعى بر روى دو پا نهاده و به خط شكسته رقم نهاده: «رقم كمترين غلام ميرزا باباى نقاش باشى سنه 1217»؛ اثر مينايى وى، انفيه دان زيبايى است كه تصوير يك پيرمرد و دو دختر بر روى آن نقش بسته و رقم «ميرزا بابا 1224» دارد؛ قلمدان تابوتى ارزنده اى كه برطرف راست رويه ى آن، شاهزاده ى جوانى مقابل مرشد پير قرار گرفته و به خط نستعليق رقم نهاده: «ميرزا بابا سنه 1236». بيست اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1286 -1273/ 3)، گلستان هنر (پنجاه)، هنر قلمدان (110 -109).

نقاشباشي مزين الدوله، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا على اكبرخان نقاشباشى

(مزين الدوله) در بيستم ربيع الثانى 1263 ق. در نطنز كاشان به دنيا آمد. به سن دوزاده سالگى، در زمان ناصرالدين شاه، جزو نخستين دسته ى محصلين اعزامى، به پاريس رفت و از مدرسه ى هنرهاى زيبا موفق به اخذ ديپلم شد. پس از پايان تحصيلات، مدتى نزد «انگر» به تكميل هنر نقاشى پرداخت.

مزين الدوله پس از بازگشت به ايران، از طرف ناصرالدين شاه قاجار مأمور تدريس زبان فرانسه، موسيقى با نت و نقاشى در دارالفنون شد. كمال الملك غفارى و مصورالملك از جمله شاگردان وى در اين زمان بودند.

مزين الدوله بنا به دستور ناصرالدين شاه مأموريت يافت تا براى نخستين بار تئاترى به شيوه ى اروپايى در ايران داير كند. او براى اين منظور تالار دارالفنون را انتخاب كرد. در همين دوره «مزين الدوله» نمايشنامه ى «مردم گريز» از مولير را به روى صحنه آورد. ناصرالدين شاه در شب هاى نمايش براى تماشا به تالار نمايش مى آمد.

مزين الدوله به ادبيات فرانسه آشنايى كامل داشت و در آكادمى فرانسه عضو بود. وى به دستور ناصرالدين شاه مأمور به ترجمه ى كتاب لغت فرانسه موسوم به «ديامان» به فارسى شد. اين فرهنگ داراى پنجاه هزار لغت بود و پس از سى سال زحمت، در زمان سلطنت احمدشاه قاجار به پايان رسيد، ولى به سبب فقر مالى ايران، موفق به چاپ آن نشدند. سفير فرانسه در ايران تقاضا كرد تا فرهنگ را براى چاپ و استفاده در مدرسه ى زبان هاى شرقى، به فرانسه فرستند. اين كتاب لغت به «مزين اللغة» موسوم است.

مزين الدوله به سال 1312 شمسى در سن 89 سالگى در تهران درگذشت. از آثار نقاشى مرحوم مزين الدوله در موزه ى كاخ گلستان نگهدارى مى شود. بعضى از نشان هاى وى كه از كشورهاى خارج

دريافت كرده، در زير مى آيد: نشان درجه يك لژيون دونور، نشان بزرگ زيتون فرانسه از ناپلئون سوم، صليب آبى از ويلهلم پادشاه آلمان، «سنت استانيلاس» از تزار روسيه، نشان ويكتوريا از پادشاه انگلستان، نشان درجه يك علمى از فرانسوا ژوزف پادشاه اتريش.

مزين الدوله را بايد نخستين معلم زبان فرانسه، موسيقى با نت و نقاشى با اصول اروپايى و بنيانگذار تئاتر به شيوه ى غربى در ايران دانست.

ميرزا على اكبرخان مزين الدوله، تعداد دو جلد كتاب مربوط به هارمونى و تئورى موسيقى كه نوشته ى لومر فرانسوى است به فارسى ترجمه كرد كه در چاپخانه دارالفنون به چاپ رسيد، و اين نخستين كتاب تئورى موسيقى است كه به فارسى برگردانده شده است.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد دوم)

نقاشباشي، اصفهاني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، نقاش و قلمدان ساز. زاده ى اصفهان و از شاگردان معروف عباس شيرازى بود. مدتى به روسيه رفت و از استادان آن ديار فنون نقاشى را فراگرفت. وى همچنين در ميناسازى، مجلدسازى، قاب آينه، مصورسازى كتب و مرقعات و تصوير پارچه هاى قلم كار مهارت داشت. از شاگردان معروف او هادى تجويدى است كه در سال 1287 ش، با استاد خود از اصفهان به تهران آمد و در مجمع الصنايع به كارهاى هنرى مشغول شد. ابراهيم در مكتب شمايل سازى نيز آثار جالبى پديد آورده و چون در سلك درويشان نعمت اللهى بوده، از اقطاب اين سلسله، شبيه هايى ساخته است. تاريخ دقيق تولد و وفاتش در دست نيست، ولى فعاليت هنرى عمده ى وى بين سالهاى 1330 -1290 ق است. از آثار وى: قلمدان نيمه كاره، با تصوير جنگ ايران و روس، با: «رقم ابراهيم 1325»؛ تصوير سه دختر ايرانى در حال

نواختن ساز و تصوير مادر و طفلى خردسال كه طفل گربه اى را در آغوش كشيده و زنى ايشان را نگاه مى كند، با رقم «عمل ابراهيم»؛ چهار تصوير آبرنگى از شانزده تصوير«كليات» سعدى، به خط فتح اللَّه جلالى كه رقم وى را دارد؛ تصوير نشسته ى عباس ميرزا با آبرنگ، روى جلد كتاب «سفرنامه ى خسروميرزا»، با رقم «ابراهيم اصفهانى»؛ قلمدانى، با رقم: «سلام على ابراهيم»؛ از آثار مينايى آقاابراهيم نيز، يكى سرقليان گل و مرغى، با تصوير مادر جوانى كه بچه ى خود را در آغوش گرفته است، با رقم: «ابراهيم»؛ ديگرى تصاوير زنان قاجار بر روى قلمدان با: «رقم ابراهيم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (14 -12 /1)، هنر قلمدان (148 -146).

نقاشباشي، حاجي آقا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1314 ق)، نقاش. وى برخلاف داشتن لقب نقاشباشى، آثارش از لحاظ هنرى چندان مهم نيست و تعدادشان نيز اندك است. از آثار رقم دار وى، تصوير حاجى ميرزا عبدالباقى حكيم باشى است كه چندان استادانه ساخته نشده است، با: «رقم ميراز حاجى آقا نقاشباشى 1314 ه ق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (142/1).

نقاشباشي، كريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش. مشهور به ميرزا كريم نقاش. وى در كار خود شيوه ى پدر هنرمند خود، استاد آقا ابراهيم را پيروى مى كرد. از آثار وى. تصوير شمايل زيبايى، با رقم: «كريم بن محمد ابراهيم نقاشباشى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (548/ 2).

نقاشباشي، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1267 ق)، نقاش. از هنرمندان اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار بود و گويا لقب نقاش باشى را از محمدشاه قاجار دريافت داشته است. وى در شبيه سازى قوى دست بوده و بدين جهت تصوير شخص اول دولتى عليه ايران به عهده ى اين نقاش واگذار شده است. اين تصوير كه چهره ى منحصر به فرد و پر شباهت محمدتقى خان اميركبير است، به استادى و رنگ روغن ترسيم شده و اميركبير را با كلاه بوقى مخصوص و پوستين بوته جيقه اى خزدارى مرصع به انواع جواهرات نشان داده است و رقم نهاده «... جان نثار محمد ابراهيم نقاشباشى 1265».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (637/ 2).

نقاشباشي، محمد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1288 ق)، نقاش، قلمدان ساز و خطاط. وى از نوابغ و استادن عصر خويش بود و در 1275 ق از دربار ناصرالدين شاه قاجار به لقب نقاش باشى مفتخر گرديد. اين هنرمند در تصوير و شبيه سازى توانا بود و تذهيب و ترصيع و حل كارى را خوب مى دانست و در نوشتن خطوط و سرودن شعر نيز دست داشت. محمد اسماعيل از استادن پيشگام در ايجاد سبك قاجار در نقاشى قلمدان است و او بود كه ساختن قلمدان هاى هفت گنبد و كيانى و داستان هاى خسرو و شيرين و حكايات عرفانى و مجالس مربوط به رهبانيت و آيين مسيح را معمول و متداول ساخت. بيشتر كارهاى او مجالس بزم است و صحنه هاى جنگ كمتر در آثار او ديده شده است. از آثار وى: قلمدان زيبايى كه بر رويه آن تصاويرى از رجال قاجاريه ديده مى شود و به خط شكسته رقم «راقمه اسمعيل 1264» دارد؛ جلد قرآنى كه در داخل آن شمايل حضرت

على و حسنين (ع) را درون ترنجى نقاشى كرده و رقم «1279 نقاشباشى اسماعيل» دارد؛ قاب آينه ى زيبايى با تصاوير رجال قاجارى و حاشيه و كناره ى پر گل و تذهيب، با رقم: «محمد اسماعيل نقاشباشى 1288». در «احوال و آثار نقاشان» به بيست و سه اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (76 -66/ 1)، تاريخ هنرهاى ملى (1000 -999/ 2)، هنر قلمدان (1212 -120).

نقاشباشي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1293 ق)، نقاش. اهل تبريز است و در زمان وليعهدى مظفرالدين شاه قاجار از او لقب نقاش باشى گرفت و يك سال بعد نيز ملقب به خانى شد. از آثار وى: تصوير آبرنگى و گل و مرغى (مرغ يا بسم اللَّه) كه بسم اللَّه در در حالت طغرايى و تزيينى نقاشى كرده است، با رقم: «مرغ بسم اللَّه به جهت تيمن... كمترين محمدحسن 1293»؛ تصوير گل و بوته شيوايى به سبك سياه قلم كه به استادى نقش بسته، با رقم: «محمدحسن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (693 -692/ 2)، گلستان هنر (پنجاه و يك).

نقاشباشي، مهر علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1230 ق)، نقاش، خطاط و شاعر. چهره پرداز و شبيه ساز دوران فتحعلى شاهى بود كه اغلب از شخص فتحعلى شاه و ساير فرمانروايان گذشته ايران، شبيه سازى نموده و عمده ى مهارتش در شيوه ى رنگ روغنى بود. مهر على شاگرد استاد ميرزا باب بود و بعضى از شيوه هاى وى را مورد نظر قرار مى داد و بعد از ميرزا بابا سمت نقاش باشى دربار را داشته ولى در هيچ يك از آثار خود اين امتياز را درج ننموده است. وى در جلدسازى و آبرنگ و سياه قلم نيز قوى دست بود و در نقاشى هاى روى شيشه اى مهارت فراوانى داشت. مهرعلى در ترسيم قوانين پرسپكتيو، از همه نقاشان معاصر خود والاتر بود و از جمله علائم متمايز او، نقوش و ترسيمات معجرهاى چوبى و فرم و اسكلت تاج كيانى و شيوه ى سايه پردازى و گل آرايى البسه و طرز رنگ آميزى و كتابت نام نقاش، به خط نستعليق زيبا بود كه اثر دست نقاش را ظاهر مى ساخت. اين هنرمند، در شعر نى دستى داشت و اغلب اشعارى كه در

وصف فتحعلى شاه و ذيل نام طغرايى وى درج مى نمود، خود تنظيم مى كرد و به خط نستعليق زيبا مى آراست. فرهاد ميرزا، در كتاب «زنبيل» خود، مهر على را به نام آقا مهر على اصفهانى نقاش معرفى نموده و وفات وى را در 1250 ق دانسته است. از آثار وى: تصوير رنگ روغنى فتحعلى شاه در ايوان تخت مرمر كه روى صندلى نشسته، با: «رقم كمترين غلام مهرعلى فى سنه 1219»؛ تصوير آبرنگى فتحعلى شاه در لباس سلطنتى، با: «رقم كمترين مهر على فى سنه 1212»؛ تصوير افراسياب كه دو زانو روى فرشى نشسته و دست راست خود را بر روى سينه نهاده، با: «رقم كمترين غلام مهر على 1218»؛ تصوير فتحعلى شاه در آرايش و هيئت رزمى، با: «رقم كمترين غلام مهر على فى سنه 1230». هفده اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1265 -1251/ 3)، گلستان هنر (پنجاه).

نقدي بيگ

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و مذهب. وى در ارائه مجالس بزمى و چهره پردازى و ارائه حالات گوناگون نفرات، بخصوص در چهره آرايى و زيبانگارى دست پرحلاوتى داشت و در امر تذهيب و ترسيم اشكال هندسى نيز ماهر بود و شيوه هاى مختلف آن را نيكو مى دانست. از آثار وى: تصوير مجلس خواستگارى جندل از دختران شاه يمن، كه در يكى از نسخه هاى «شاهنامه» در 984 ق نقش پذيرفته است، با رقم: «نقدى»، تصوير جلسه معارفه ى زال و رودابه كه تصاوير حيوانات گوناگونى را نيز در زمينه ى آن به شيوه ى استاد محمد سياه قلم و شيخى عمل آورده است، تصوير ناله و زارى گودرز و گيو بر سياوش با

تذهيب و آرايش متنوع و با رقم: «نقدى»؛ تصوير دادخواهى زنى كه به حضور پادشاه رفته و عده اى از وزرا و شاهزاده ها و رجال در حضور شاه ايستاده اند، با رقم: «نقدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1395 -1393/ 3).

نقشبند، سيف الدين محمود

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. در كتاب «جامع مفيدى درباره ى وى چنين آمده: «آن جناب نسبت قرابت قريبه با عندليب بوستان فصاحت و شيرين كلامى خواجه غياث الدين على نقشبند يزدى داشت و در اقسام كمالات و هنر و كياست يگانه روزگار و وحيد اعصار بود. در اصابت راى و وقوف و مهارت در امر نقشبندى شبيه و نظير نداشت. لاجرم كمالات او در السنه و افواه داير گشته شمه اى از آن به عرض خاقان زمان و زمين سلطان شاه صفى مافى موسوى صفوى رسيده، قامت قابليت او به تشريف خلعت آراسته، در زمره ى بندگان انتظام فرمود و به آن التفات پايه ى قدر و منزلت آن جناب روى در تزايد نهاده...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (235/1)، جامع مفيدى (701 ،495 -494 /3).

واحد شيرازي، لطف اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، نقاش، قلمدان ساز و شاعر، متخلص به واحد. مشهور به ميرزا لطف اللَّه مستوفى. اهل شيراز بود. وى در چهره پردازى و شبيه سازى دستى قوى داشت. گل و مرغ و منظره سازى را خوب مى دانست و در تذهيب و گونه هاى مختلف طلاكارى ماهر بود. علاوه بر آن، در سياه قلم و آبرنگ و كارهاى روغنى نيز دست داشت و خط نستعليق را نيكو مى نوشت. فرصت شيرازى در «آثار عجم» گويد: "در رسائل و مكاتيب بى نظير است و در نقاشى شهير. گاهى شعر مى گويد..." از آثار او: قلمدانى با زمينه ى نخودى كمرنگ كه در رويه آن، تصاوير گل و مرغ است، با رقم: «لطف اللَّه الحمزوى»؛ قلمدان زيبايى كه تصوير زنى در شيوه ى فرنگى بر روى آن نقش بسته و بالا و پايين آن در شيوه ى روسى تذهيب شده و به خط

نستعليق رقم نهاده: «لطف اللَّه الحمزوى سنه 1315»؛ تصوير سياه قلمى دسته گلهاى متنوعى كه به شيوه ى آقا لطفعلى شيرازى عمل آمده، با رقم: «لطف اللَّه الحمزوى 1318»؛ قلمدان استادانه اى كه در حواشى و اطراف آن مناظر زيبايى دارد، با رقم: «لطف اللَّه الحمزوى 1320».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548 ،541)، احوال و آثار نقاشان (560 -559/ 2)، الذريعه (1247/ 9)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (155 -154).

والي، علي اشرف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1299 ش)، نقاش، مذهب و خطاط. در كرج به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايى و متوسطه، وارد دانشكده ى هنرهاى زيبا شد و از محضر استادانى چون: على محمد حيدريان، رفيع حالتى، ابوالحسن صديقى و اسماعيل آشتيانى بهره جست. او در به كار گرفتن طرح ها و رنگهاى مختلف، استادى تمام عيار است. آثار وى در 1342 ش به نمايش گذاشته شد و مورد توجه علاقه مندان بسيارى در كشورهاى اروپايى و برخى ملل آسياى غربى و شبه قاره هند قرار گرفت. والى علاوه بر نگارگرى، در خوشنويسى و تذهيب و صفحه آرايى متبحر است و در خوشنويسى پيرو شيوه ى زرين خط. او آثار متعددى از خود به يادگار نهاده و اثر مهم وى، طرح كتاب «ترجمة الصلوة» ملا محسن فيض كاشانى است كه به خط استاد حسن زرين خط نگاشته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 4، ش 2، ص 48).

وداد، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1306، بجنورد.

درگذشت: 1366، بجنورد.

عباس وداد فرزند محمدحسين وداد، وكيل مجلس دوره ى اول مجلس شوراى ملى و يكى از شعراى بجنورد، بود. او تحصيلات خود را تا كلاس هشتم دبيرستان در بجنورد ادامه داد و با فوت پدر، سرپرستى و تأمين معاش خانواده بر دوش او قرار گرفت و به همين دليل از ادامه ى تحصيل باز ماند.

وى از كودكى استعداد خود را در زمينه هاى هنرى (نقاشى، خط و تئاتر) بروز داد و نقاشى هايى از شخصيت هاى معروف بجنورد را به تصوير كشيد. در سال هاى 1330 تا 1332 در زمينه ى تئاتر در شهر بجنورد فعاليت هاى گسترده اى داشت.

بعدها وداد تحصيلات خود را تا مقطع ليسانس ادامه داد و در شهرهاى مشهد، سرخس

و نيشابور در سمت دبيرى و رياست دبيرستان، در همه جاى مشوق و راهنماى كارهاى هنرى (نقاشى، خط و تئاتر) دانش آموزان بود و به چيزى جز رشد و ترقى آنها نمى انديشيد.

عباس وداد پس از سى و يك سال خدمت، در سال 1366 درگذشت. از وى آثار متعددى در زمينه ى سياه قلم به يادگار مانده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

وردي اصفهاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش و خطاط. از هنرمندان گمنام و اهل اصفهان بود. تنها اثر وى، نسخه اى مصور است كه جهت اسكندر سلطان ابن عمر شيخ به سال 816 ق كتابت و مصور ساخته است. يك صفحه ى مصور اين نسخه، تصاويرى متنوع و اعجاب آور است كه بعضى از افراد سوار شترمرغ و شير و اژدها شده و در جاى ديگر، يك انسان دو سر و كسى كه در انتهاى دستش سر انسانى روييده است، ديده مى شود. و در ذيل هر تصوير، تعبيراتى ياد نموده كه بعضى از آنها، مثلا در تصوير كسى كه يك دستش سر انسان روييده، نوشته شده: «صورت پر سياوش، اما آن چه منجمان گويند كه بر فلك البروج است از صورت قطب شمالى، سر بريده غولى بر دست چپ دارد...» و رقم نهاده: «كار شيخ وردى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1465/3).

ولي جان تبريزي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش. اهل تبريز و از شاگردان سياوش بيگ گرجى بود، وى در شبيه سازى و آرايش البسه و زرافشانى و سرلوحه سازى و حل كارى مهارت داشت و تا حدى به اصول پرسپكتيو آشنا بود. ولى جان در تذهيب و اسليمى سازى سياه قلمى نيز دست داشت و در فن تذهيب شيوه هاى ابتكارى به كار مى برد. از آثار او: شبيه سازى شاهزاده اى كه كلاه عمامه پردارى بسر نهاده، با رقم: «قلم ولى جان»؛ تصوير شيرى كه به روى زمين دراز كشيده و در بالاى تصوير به خط نستعليق رقم نهاده: «وليجان استاد»؛ تصوير فرشته اى كه خود را آرايش كرده و نوارهاى البسه وى به اطراف گسترده شده، با رقم: «ولى جان بن قاسم»؛ تصوير آبرنگى جوانى در شيوه ى لونى و

استاد محمدى، كه لباس بلندى با پيراهن گلدار پوشيده و به خط نستعليق غبار چنين رقم نهاده: «ولى»؛ تصوير يك مرد فرنگى كه البسه مخصوص زمان خود را پوشيده و كلاهى به سر نهاده و مشغول نواختن سازى است، با رقم: «وليجان». در «احوال و آثار نقاشان» نوزده اثر ديگر اين نقاش ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1409 -1404/ 3)، مناقب هنروران (107 -106)، هنر عهد تيموريان (588 -587).

وليه فروغ الملوك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1336 ق، از زنان نقاش. وى دختر ميرزا على خان ظهيرالدوله (1342 -1281 ق) ملقب به صفاعلى شاه و خواهر محمدناصر خان ملقب به خانخانان بود. اين بانوى هنرمند تا آخر عمر ازدواج نكرد و نزد اهل طريقت تقريبا مقام پدر را داشت و در نقاشى آبرنگ و فن پرداز مهارت داشت. او تصويرى آبرنگى از برادرش كشيد كه شبيه كارهاى صنيع الملك بود و در حراج كريستى 11 آويل 1989 م در لندن به فروش رسيد.[1]

(ز 1336 ق)، نقاش. در آبرنگ مهارت داشت. از آثار وى: تصوير آبرنگى برادرش، محمد ناصرخان، خان خانان، كه به شيوه ى صنيع الملك پرداخت شده و رقم: «وليه 1336» دارد.[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1409 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (1409/ 3)، مشاهير زنان (245 -244).

هراتي، محمدمحسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 990 ق)، نقاش و خطاط. وى اهل هرات بود و خط نستعليق را استادانه مى نوشت. از آثار خطى او: يك نسخه «ديوان» حافظ كه به امر فريدون حسين ميرزا، پسر سلطان حسين بايقرا، كتابت كرده و تصاوير و تذهيب هاى آن نيز كار خود اوست؛ مرقع زيبايى، از جمع خطوط و تصاوير گوناگون كه ديباچه و خاتمه آن را نيز خود كتابت كرده، با رقم: «كتبه الفقير المذنب محمد محسن... فى بلده هرات... سنه تسعين و تسعمائة الهجرية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1078/ 3).

هرتمني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : احمد هرتمني معروف به ارچنگ (1293- 1369 شمسي) هنرمند نقاش و طراح فرش اصفهاني است. وي استعداد شگرفي در طراحي داشت ، وي نزد برخي از استادان بنام اصفهان از آن جمله استاد غلامحسين اسليمي طراح فرش و نصراله دخاني (معروف به گچكار) تلمذ نمود. از وقايع مهم و تاثير گذار در زندگي وي همراهي او با پرفسور پوپ بود كه اين فرصت براي هنرجوي جوان پيش آمد تا در نقش و نگارهاي صفوي دقت نمايد و با طرح هاي آنها آشنا گردد. استاد ارژنگ در دو مسابقه در كنار استادان بنام طراحي شركت نمود و در هر دو طرح برگزيده را ارائه داد.

گروه : هنر

رشته : فرش

گرايش : طراحي و بافت

والدين و انساب : احمد هرتمني در اصفهان و در خانواده اي مذهبي در سال 1293 شمسي بدنيا آمد. پدرش مردي روحاني به نام شريعتمدار بود و مادرش نيز در هنر تذهيب دستي داشت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمد هرتمني در ابتدا براي آموزش سواد به مسجد ميرزا باقر واقع در بيدآباد

اصفهان فرستاده شد. توجه وي به دستگاه قاليبافي و ساخت يك نمونه از آن ، مورد توجه خانواده قرار گرفت و موجب شد كه او را نزد استاد غلامحسين اسليمي هنرمند قاليباف بفرستند و احمد يك هفته نزد وي تعليم گرفت. در اين مدت كم او توانست استعداد خود را آشكار سازد. پس از آن نزد استاد گچكار با رنگ و نقطه گذاري آشنا شد.

خاطرات و وقايع تحصيل : زماني كه احمد هرتمني براي يادگيري سواد به بيدآباد اصفهان مي رفت روزي بجاي نوشتن مشق بر روي لوح حلبي تصوير معلم را كشيد و به خاطر اين كار تنبيه گرديد. از آن پس نقاشي كششي خاص براي او ايجاد كرد ، بطوري كه همة وقت بيكاري خود را به نقاشي گذراند . وي در يكي از تعطيلات به كارگاه قاليبافي ميرزا مهدي كازروني رفت و با ديدن دستگاه هاي بافت قالي و نقشه هاي فرش ذوق اين هنر در وي زنده شد بطوري كه پس از بازگشت يك دستگاه بافندگي درست كرد. احمد در كارگاه استاد گچكار مشغول بكار بود كه روزي پرفسور پوپ از آن كارگاه ديدن مي كند و كار احمد ارچنگ مورد توجه وي قرار مي گيرد. پوپ از احمد مي خواهد كه در ندت سه ماهي كه در اصفهان است همراهش باشد. اين ملازمت موجب مي شود احمد با بسياري از طرح هاي هنر ايران آشنا شود. در سال 1313 در مسابقه اي كه از طرف باستان شناسي براي طرح كاشيكاري پشت و بغل ميدان نقش جهان اصفهان برگزار شد ، شركت مي كند و برنده مسابقه مي شود. با برگزيده شدن طرح فرش وي در مسابقه تهران

، از شهرت بسياري نزد هنرمندان برخوردار مي شود و اين معروفيت در تهران موجب دعوت هاي متعدد از وي مي شود ولي ارژنگ در تهران نمي ماند و به اصفهان باز مي گردد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : احمد هرتمني پس از پايان دوره سربازي عازم تهران شد تا در مسابقه اي كه براي طراحي فرشي كه توسط شركت فرش بافته مي شد شركت نمايد. اين مسابقه زير نظر استاد حسين طاهرزاده بهزاد اجرا مي شد و استادان بنامي شركت داشتند، طرح احمد ارژنگ برگزيده شد.

استادان و مربيان : احمد هرتمني ارچنگ پس از آموزش مقدماتي كه نزد ميرزاباقر در مسجد بيدآباد اصفهان فرا گرفت. به قاليبافي روي آورد و استاد وي در اين زمينه غلامحسين اسليمي بود. پس از آن نزد استاد نصراله دخاني معروف به گچكار با رنگ و نقطه گذاري آشنا مي شود.

هم دوره اي ها و همكاران : احمد هرتمني در كنار استادان به نام آن زمان از جمله استاد مصورالملكي، استاد سيد هاشم نقاش، استاد صانعي و استاد دخاني در مسابقه طرح كاشيكاري ميدان نقش جهان شركت نمود. همچنين در مسابقه طرح فرش در تهران در كنار استاداني چون ميرزا آقا امامي، حاج ميرزا عبدالرحيم امامي و برادرش، حاج مهدي خان حقيقي صفدري قاليباف ، حاج احمد عجمي قاليباف ، عبدالخالق شورشي قرار گرفت.

همسر و فرزندان : احمد هرتمني ارچنگ صاحب نه فرزند شد كه هر كدام خود از استعداد پدر بهره اي بردند.

زمان و علت فوت : احمد هرتمني ارژنگ در روز دوشنبه 17 ارديبهشت 1369 به ديار باقي شتافت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : احمد هرتمني پس از موفقيتي كه در ارائه طرح

براي شركت فرش كسب نمود، فرش را در اصفهان بافت و در سال 1321 شمسي به پايان رساند. فرش به وسيله فرماندار اصفهان به تهران فرستاده شد و سخت مورد توجه قرار گرفت.

آرا و گرايشهاي خاص : احمد هرتمني ارچنگ در اصفهان بناها و طرح هاي زيباي صفوي را مورد توجه قرار داد و مبتكر شيوه اي شد كه هنر دلنشين ايراني را عرضه مي دارد. شيوه كار وي شيوه اي است برداشته از طرح هاي صفوي و شامل لچك و ترنج.

آثار :

1 طرح و نقشه هاي فرش

ويژگي اثر : از استاد احمد ارژنگ صدها طرح نفيس و نقشه هاي ارزشمند فرش بافي باقي مانده است كه امروز الگو و سرمشق اكثر نقاشان اين هنر مي باشد. [سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]

منابع زندگينامه :http://iranologyfo.com/

هروي، جلال الدين يوسف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب و نقاش. از مردم هرات و در چهره پردازى و تذهيب نازك قلم بود. صاحب «تاريخ رشيدى» او را ملايوسف و از شاگردان بهزاد نقاش معرفى كرده است. در تذكره ها و تاريخهاى قديمى از جمله در كتاب «بدايع الوفايع» واصفى وى را مولانا جلال الدين يوسف نقاش معرفى كرده و بعضى از آثارش از جلمه، صحنه نبرد نوجوانى با ببر پرهيبتى را تشريح كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1434 -1433 /3).

هروي، حسام الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش. اصل وى از هرات بود و در دوره ى سلطنت سلطان حسين ميرزا مى زيست. او غداره گر و طراح عاج و فلزات بود و در شمشيرسازى و تزيين قبضه ها و غلاف آن نيز مهارت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (146/1).

هما

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1286 ق، از زنان خوشنويس و نقاش. وى در تصويرگرى و خوشنويسى به شيوه ناخنى مهارت داشت. از آثار رقم دار ناخنى او دسته گل زيبايى با برگها و شاخه هاى فراوان است كه در لابلاى آنها، پروانه هايى نيز تعبيه كرده و به خط نستعليق ناخنى «رقم هما، 1286» را امضا كرده است.[1]

(ز 1286 ق)، نقاش و خطاط. وى تصويرگر و خوشنويس شيرين قلم و پرمهارت شيوه ى ناخنى است. از آثار او: دسته گل زيبايى كه به خط نستعليق ناخنى چنين رقم نهاده: «رقم هما 1286».[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منبع: احوال و آثار نقاشان قديم ايران، 1418 / 3.

[2] احوال و آثار نقاشان (1418/ 3).

همداني، عليقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. اهل همدان و نقاش گل و مرغ دوره ى ناصرى و مظفرى از پيروان مكتب ابوطالب مدرس بود كه در تصوير و شبيه سازى نيز دست داشت و در جانورسازى و نقش ساختمانها ماهر بود. از آثار او، قلمدان گل و مرغى زيبايى است كه در رويه آن تصوير يكى از رجال قاجارى كه گويا سفارش دهنده ى قلمدان بوده نقش بسته است و رقم «عليقلى همدانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (399 / 1)، هنر قلمدان (149).

همداني، نورالله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1208 ق)، نقاش. اهل همدان بود و قاب آينه مى ساخت. از آثار وى: قاب آينه ى تخته اى محكمى كه در دو طرف آن، دو تصوير از مجلس يوسف و زليخا و در داخل آن، يك تصوير از مجلس شيخ صنعان و دختر ترسا نقش بسته و به مهارت عمل آورده است، با رقم: «رقم نوراللَّه همدانى 1208».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1400 -1399/ 3).

هوايي مشهدي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، خطاط، مذهب و شاعر. بعضى منابع وى را برادر و بعضى ديگر او را از مصاحبان مشرقى مشهدى مى دانند. هوايى در نقاشى كاشى دست داشت و در تذهيب و خوشنويسى نيز ماهر بود. گفته اند كه به خط خويش، «ديوان» خود را مى نوشته و پس از تذهيب مى فروخته است. وى در هرات از دنيا رفت و در خواجه چهل گزى دفن شد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1418/ 3)، الذريعه (1303/ 9)، فرهنگ سخنوران (1007)، مجالس النفائس (216 -215 ،43 -42).

يزدي، معزالدين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش. وى در هنر طراحى و نقشبندى صاحب استعداد بود و بسان پدر هنرمندش، در حرفه ى خانوادگى فعاليت مى كرد. از آثار رقم دار وى زرى ابريشمى ارزشمندى است كه در شهر يزد بافته شده و به گلهاى اسليمى و انواع تزيينات ختايى و شاه عباسى آراسته گشته و رقم «ابن غياث» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1173/ 3).

يوسف آزاد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش. وى در چهره سازى به شيوه فرنگى مهارت داشت، ولى بيشتر در شيوه صفوى كار مى كرد. از آثار او: قلمدان شيرين قلمى است است كه در رويه آن، تصاوير زنان ايرانى جلب نظر مى كند و در مداليون بزرگتر، تصوير زنى است كه كلاه خالدار به سر نهاده و البسه سبك زمان صفوى را به تن كرده است. در بالا و پايين رويه قلمدان و در داخل دو مداليون كوچكتر، رقم نهاده:

«ز كلك يوسف آزاد اين صورت هويدا شد

گلستان ارم بتخانه چين باز پيدا شد»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1431/ 3).

معماري

احصايي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد احصائي ، در تيرماه 1318 شمسي در قزوين ديده به دنيا گشود. احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد. احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان

كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمد احصائي ، با ذكر خاطره اي از دوران تجربه اندوزي هاي خود مي گويد : « در بهار 1354 ، در روزه داري هاي ادواريم ، در يك حالتي از مواجهه ي شديد عاطفي با كلام « الله » ، كه يكسره ذهن و دل مرا به تصرف گرفته بود ، حدود دويست قطعه كار انجام شد كه تكنيك اجراي آن ، حضور دائم و آمادگي شديد روحي را مي طلبيد ؛ ضرباهنگي كه هدايت قلم را « قلب » به عهده داشت ».

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد احصائي ، مشاور رئيس مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي در قسمت چاپ و انتشارات مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد

احصائي ، سال ها به عنوان آموزگار ادبيات فارسي و خط در دبستان هاي جهان تربيت و شهر ري ، مدرس گروه هنرهاي تجسمي دانشكده هنرهاي زيبا ي دانشگاه تهران و دانشگاه هنرهاي تزئيني و عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه تهران به فعاليت هاي آموزشي اشتغال داشته است.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد احصائي ، عضو هيئت مؤسس « انجمن هنرمندان نقاش ايران » مي باشد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد. وي در بيست سال اخير ، به جمع آوري و مطالعه ي عميق روي كارهاي اساتيد متقدم خويش پرداخته و قلم « محقق » و « ريحان » - كه در جهان اسلام به قلم هاي ايراني مشهورند - دستاورد كار مداوم او در اين سال ها است.

آرا و گرايشهاي خاص : نستعليق محمد احصائي ، آميزه اي از شيوه ي « مير » و « ميرزا غلامرضا اصفهني » و « ميرحسين » با بعضي ملاحظات امروزي است و كاربرد گرافيكي در خوشنويسي وي ، از وجوه مشخصه اي است كه موجب تفاوت فاحش از ديگر خوشنويسان معاصر شده است. كارهاي « كلام الله » احصائي به چهار گروه تقسيم بندي مي شوند كه عبارتند از : نقاشي خط ها ، الله ها ، كارهاي در ارتباط با معماري ، و احياي قلم محقق

و ريحان. وي در حوزه ي « نقاشي خط » با قلم « ثلث » و « محقق » با ياري گرفتن از « كلام الله » ، به خلق آثار بديعي دست زده است.

جوائز و نشانها : محمد احصائي ، در هفتمين نمايشگاه بزرگ قرآن كريم تهران در سال 1378 ، به جهت « خوشنويس ممتاز آيات قرآني » در قطعات و كتيبه ها ، به ويژه احياي خطوط ريحان و محقق ، و بهره گيري مناسب از خط و گرافيك و نقاشيخط در آثار خود ، همچنين استفاده از كلمه ي مباركه ي الله به صورت هاي متنوع در آثار و كتيبه نگاري ، به عنوان « خادم برگزيده » شناخته شد.

چگونگي عرضه آثار : محمد احصائي در زمينه ي تشكيل نمايشگاه هاي مختلف در ايران و خارج از كشور نيز فعاليت دارد كه دستاورد آن ، ارائه ي آثاري متفاوت در زمينه ي خط است كه در گرافيك و معماري كاربرد فراواني دارد. نمونه هايي از اين نمايشگاه ها عبارتند از : نمايشگاه گالري سيحون ، فستيوال بين المللي نقاشي در كاني سومر فرانسه ، نمايشگاه جمعي جهان در بال سوئيس ، نمايشگاه هنرمندان ايراني در پكن و شانگهاي جمهوري خلق چين ، نمايشگاه جمعي در دانشكده هنرهاي زيباي ايران و ... .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تحرير قرآن مجيد به قلم « محقق »

2 خوشنويسي سوره علق به ابعاد 120 × 110 سانتي متر با رنگ و روغن روي بوم

ويژگي اثر : اين اثر

، اكنون جزء گنجينه ي آثار مجموعه ي موزه ي هنرهاي معاصر تهران قرار دارد.

3 كتيبه اي به قطع 400 مترمربع واقع در دانشكده الهيات

4 كتيبه ي سردر ورودي موزه ملي ايران ( ايران باستان )

ويژگي اثر : اين اثر ، آيه اي از قرآن مجيد به شيوه ي « محقق » و « برجسته » با لعاب زر است.

5 مجموعه ي « الله »

اردستاني، حيدرعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، معمار. وى در طراحى نقوش مساجد و معمارى و آرايش داخلى و خارجى بقاء متبركه دست پرقدرتى داشت. از آثار اين هنرمند، تزيينات و ساختمان زيباى ايوان شرقى مسجد گز در اصفهان است، با رقم: «عمل العبد... الى اللَّه الغنى حيدر على بن ذوالفقار المعمار الاردستانى سنه 952» و همچنين ساختمان و تزيينات مسجد جمعه اردستان كه در گچ برى نفيس داخل ايوان رقم نهاده:

«لافتى الاعلى لا سيف الا ذوالفقار

عمل حيدرعلى معمار اردستانى سنه 946».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (876 ،834 -833)، احوال و آثار نقاشان (163/1)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (219 ،190).

اصفهاني، شجاع

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، معمار. از آثار وى: حياط گوشه ى جنوب غربى مسجد شاه اصفهان كه به امر شاه سليمان صفوى به تاريخ 1078 ق بناى آن را به پايان رسانيده و كتيبه ى آن به خط محمدرضا امامى است؛ بناى «مصلى» در امتداد خيابان مشهد كه تاريخ اتمام بناى آن، سال 1087 ق و كتيبه ى آن به خط محمدحسين بن عنايت اللَّه است؛ كاشيكارى سردر مدرسه ى سليمانيه در اصفهان، با رقم: «عمل فقير شجاع بن مرحوم استاد قاسم بناء اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (472 -471)، احوال و آثار نقاشان (241/1)، تاريخ اصفهان (354)، تاريخ هنرهاى ملى (937/2)، كارنامه ى بزرگان (246)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهانى (457).

اعتصام، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: معمارى و شهرسازى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيل در دانشگاههاى تهران و فلورانس آمريكا و اخذ دكتراى معمارى و شهرسازى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران در سال 1339، استاد دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران از سال 1346 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

معمارى و شهرسازى، مرمت شهرى بافت هاى قديمى، ساختمانهاى آموزشى، فرهنگى، مذهبى، طرح جامع و تفصيلى شهرى و منطقه اى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

معمارى معاصر، مسكن (برنامه ريزى و طراحى)، معمارى بومى ايران.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 27، تعداد مقالات بزبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

ارائه تئوريها و طراحى معمارى (معمارى جهان، معمارى اسلامى، معمارى بومى ايران)، بررسى هاى فرهنگى اجتماعى اقتصادى و كالبدى در شهرسازى و طراحى محيطى در ايران و جهان، طراحى و برنامه ريزى تطبيقى

مسكن (مقايسه مسائل مسكن در ايران و جهان).

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

افهمي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر رضا افهمي در سال 1353 در كرمان بدنيا آمد. وي در سال 1382 وارد مقطع دكتري رشته پژوهش هنر دانشكده هنر و معماري دانشگاه تربيت مدرس شده و در سال 1385 به دريافت اين درجه با نمره عالي نايل شده است.ايشان در سال 1386بعنوان برگزيده جوان جشنواره فارابي در زمينه تاريخ، جغرافيا و باستانشناسي انتخاب شده است. نامبرده در حال حاضر نيز ضمن ادامه كار علمي خود، به عنوان هيأت علمي گروه پژوهش هنر دانشكده هنر و معماري دانشگاه تربيت مدرس به تدريس مشغول مي باشد.گروه : هنررشته : پژوهش هنرگرايش : تئوري هنروالدين و انساب : پدر : مهدي افهمي ، فرزند امير، معلم بازنشسته ، ميزان تحصيلات : فوق ديپلم مادر: نرجس خاتوان بني اسدي نژاد، فرزندابوطالب، مدير بازنشسته، ميزان تحصيلات ليسانس خاطرات كودكي : "دوران كودكي اينجانب اشغال شده از گفتمان خانوادگي است. عقيده دارم كه در هر خانواده اي گفتماني غالب وجود دارد كه مي تواند اقصاد، پزشكي و يا همچون محيط رشد من هنر باشد. خوشبختانه در ميان خانواده اي زيستم كه از كودكي باوجوه گوناگون هنر آشنا شدم. پدر بزرگ و دايي بزرگوارم از كارمندان سازمان ميراث فرهنگي بودند و اين به معناي نزديك بودن من به فضاي هنرهاي سنتي ايران و بويژه معماري بود. در فضاي خانه از سال هاي دور همواره بوي رنگ و روغن و تابلوهاي امپرسيونيست پدر به مشام مي رسيد و شايد جالب باشد، كه عشق من به نقاشي شايد از لذت استشمام بوي رنگ باشد . باري ياد آن

سال ها پشت بوم هاي پدر نقش بسته است. من با مداد رنگي نقاشي كودكانه نمي كشيدم و اولين نقاشي كه به ياد دارم نيز خانه نبود، درخت انار بود. در كنار پدري سخت دلبسته ساخت آثار حجمي و يا قطعات كاربردي ابتكاري و يا ابزار بازي دست ساز بود؛ آموختم كه كار با مواد يعني چه و چگونه مي توان ايده ها را شكل داد، آنها را سُفت و به عمل در آورد. در كنار دايي بزرگوارم با سينما و عكاسي آشنا شدم و تجارب من در اين زمينه عرصه ديدن دنيا از پس چشمي هدايت شده و هدفمند بود. تمامي اين بستر ارزشمند و در كنار آن گفتمان غالب آن سال ها از من آدمي ساخت كه بيش ازر تجارب هنري سخت دلبسته انديشيدن به هنر شود. تجربيات اشباع آن سال ها مرا آزموده نگاه به هنرهاي مختلف و آماده باريك بيني و دقت در آنها ساخت و از دل تمامي آنها نه يك هنرمند، كه يك تحليلگر برخاست ، زيرا در سويه ديگر خانواده، مادرم آدمي اهل ساحت انديشه و تدقيق در امور بود و اين امر پيوندي بود ميان سويه هاي احساسي دريافت هنر و تعاليم انديشمندانه پدر و واشكافي و تعمق مادرم كه مرا سفت و به شكل امروزين در آورد." اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : رضا افهمي از شرايط و اوضاع احتماعي و خانوادگي خود چنين مي گويد : "شايد اين گفته بسيار آشنا باشد كه بسياري خود را محصول خانواده خود و تربيت آنها مي دانند، اما من خود را بيشتر مرهون چيزي مي دانم كه خود آن را دگرديسي مي نامم. در دگرديسي، اين شرايط نيست كه شخص را

مي سازد و آموزه ها نيز دخيل نيستند، دگرديسي جاييست كه در آن خود فرد دگرگون و متكامل مي شود و هر تغييري ريشه در سرشت شخصي او و نه محرك هاي بيروني دارد. من در خانواده اي زيستم كه دو مؤلفه مشخص داشت، اينكه هيچگاه از روح نقادي فروگذار نكرد ، اين روحيه را از مادر به ارث برده ام كه در هر مورد شك و دگرانديشي و دوري از تراز عمومي حتي اگر در تراز درون پنهان باشد، بي بديل ترين سرشت ساخت ايده هاست و در سايه اين روح نقادانه كه رگه هاي ظريفي از روشنفكري را نيز در درون خود داشت، آموختم كه تعلق به مكان امري بي معناست و از اينرو همواره در سويه هاي فكري خود فروگذار فيزيك تعلق بوده ام و همواره اين غريبگي ناشي از تمامي تعلقات مكان به من فرصت داده تا بهتر با موضوع روبرو شوم و از سوي ديگر همواره آموخته ام كه با زمان زيستن ارزشمند ترين عنصر است و تلاش براي فراروي از زمان چيزيست كه در درون خود انگاره درست انديشيدن را پنهان ساخته است. " دكتر رضا افهمي در تاريخ 20/6/ 1353 بعنوان فرزند اول خانواده اي كه اهتمام خود را بر ترويج فرهنگ و آموزش دانايي به ديگران قرار داده بودند؛ بدنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : رضا افهمي ساليان دبستان را از 1359 تا 1364 و در دبستان هاي هفده شهريور و صادقيه شهر كرمان و در حدفاصل سال 1364 تا 1367 در مدارس راهنمايي آيت الله سعيدي و شهيد نواب صفوي و دوران دبيرستان را تا سال 1371 در دبيرستان هاي آيت الله مطهري، ارشاد و وحدت شهر كرمان گذراند، در همان سال با قبولي

در كنكور وارد رشته كارشناسي ارشد پيوسته معماري در دانشگاه يزد شده و در سال 1378 با ارايه پايان نامه " مدارس پيش ساخته" فارغ التحصيل گرديد.در سال 1382 وارد مقطع دكتري پژوهش هنر دانشگاه تربيت مدرس شده و در در سال 1385 با ارايه رساله نهايي با عنوان " فرهنگ بصري حاكم بر بازنمايي در هنر هخامنشي" فارغ التحصيل شد.خاطرات و وقايع تحصيل : شايد براي هر كسي خاطرات دوران تحصيل در كلاس روي داده باشد و يا در رويدادي كه از آن بهره اي علمي برده باشد، اما براي من اين اتفاق در خارج از آن و در مناسبت ميان تحصيل و زندگي روي داد. در دوران دانشجويي در شهر يزد و در مجتمع هنر آن ، بواسطه آموزه هاي آن سال ها براي من زيست تؤام با تحصيل و امتزاج ميان آن دو به تجربه اي بديع بدل گشت كه در آن تحصيل امري مانند معماري به نوعي در تجربه زيستي آن سال ها نيز دخيل بود و ساخت بخشيدن به زندگي ، طراحي دوباره تمامي امور و كنش واقعي بسياري تجارب، به پيوند خوردن تحليل هنر و تجربه دنياي واقعي منجر گشت و آن را نهايي ترين بخش ساخت فكري خود قلمداد مي كنم.فعاليتهاي ضمن تحصيل : دكتر افهمي در ضمن تحصيل در دانشگاه سال ها بعنوان استاديار تحقيقات و ارايه دهنده سمينار به تدريس اشتغال داشته و در سال هاي نهايي تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد به تدريس در دانشگاه هاي آزاد اسلامي كرمان و دانشگاه شهيد باهنر كرمان و ... و همزمان با آن نيز به ترجمه كتاب و در دوره دكتري نيز در كنار تجارب پيشين به كار حرفه اي درزمينه معماري اشتغال

داشته است.استادان و مربيان : دكتر رضا افهمي از اساتيد و مربيان خود چنين ياد مي كند: "ضمن قدرداني از تمامي اساتيد بزرگوار خود ، از مهمترين اساتيد دوره تحصيل در رشته معماري مي توانم از استاد گرانقدر، دكتر سيد حسين معيني نام ببرم كه بسياري از آموزه هاي اخلاقي و دانش خود پيرامون تئوري هنر را مرهون او هستم. در دوره دكتري نيز فرصت همراهي با دو تن از بزرگواران ومفاخر عرصه ادب و هنر اين سرزمين را داشته ام. دكتر محمود طاووسي و دكتر حبيب الله آيت اللهي كه همواره شاگردي ايشان و توجه و عنايتشان به فعاليت هاي بنده مايه افتخار من بوده است. "همسر و فرزندان : دكتر رضا افهمي متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم ، دكتر فريناز فربود است. او با همسر خود در سال 1386 ازدواج كرده است. "ايشان علاوه بر دارا بودن برترين خصوصيات والاي انساني پژوهشگري انديشمند و صاحبنظر در زمينه طراحي منسوجات در هنر ايران هستند. "وقايع ميانسالي : وقايع در هر عرصه بيشمارند، اما پيشامد هر واقعه اي در عالم فيزيكي مي آموزد كه بايد تجارب زندگي واقعي را ارزشمند تر از چيزهايي دانست كه در ساحت انديشه روي مي دهد. شايد مهمترين واقعه اي كه در زندگي براي انسان رخ مي دهد پي بودن به پيچيدگي هايي است كه زيست انسان بر زمين دارد و اين امر با پيچيده تر شدن كنش هاي انساني در زندگي و بسط آنها اهميت بيشتري مي يابد.فعاليتهاي آموزشي : دانشگاه يزد، مجتمع هنر و معماري، 76-1375 دانشگاه آزاد اسلامي كرمان، دانشكده معماري، 1387-1376 دانشگاه شهيد باهنر كرمان، دانشكده هنر و معماري، 1382-1380 دانشگاه آزاد اسلامي بندر عباس، گروه معماري، 1387-1386 دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده

هنر و معماري، گروه پژوهش هنر، 1387 تا كنون مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : - مهندسين مشاور معمار و شهرساز فرا ديزَين معاصر - انتشارات نسل باران ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : همكار با مراكز پژوهشي گوناگون فعاليت در زمينه تخصصي معماري و شهرسازي شاگردان : رضا افهمي درباره شاگردان و دانش آموخته گان خود چنين اظهار نظر مي كند: شاگردان اينجانب در عرصه معماري بي شمارندو مايه مباهات من مجموعه اي از دانشجويان قديمي من است كه امروزه همكار اينجانب هستند و اين مايه مباهات براي من به شمار مي آيد. در مورد آرا و عقايد ، در عرصه معماري همواره سعي نموده ام تا نوعي زيبايي شناسي عينيت گرا در عرصه كاربرد مصالح و ابتناي آن به تحليل بصري و معناشناختي مصالح را پي ريزي نمايم. در عرصه پژوهش هنر نيز صاحب تئوري تراز آگاهي و ساحت بصري در تحليل موارد فرهنگي هستم كه به پژوهش هاي ميان رشته اي در عرصه هنر و تحليل آن اختصاص دارد. در اين زمينه ها نيز بسياري از دانشجويان پيشين من درحال تجارب پژوهشي يا طراحي هستندآرا و گرايشهاي خاص : دكتر رضا افهمي صاحب اولين پژوهش در زمينه فرهنگ بصري در ايران و وارد كننده اين شيوه پژوهش ميان رشته اي به ساخت پژوهش كشور و صاحب تئوري تراز آگاهي و بنيان هاي معرفتي و ارتباط آن با مقوله قدرت و بازنمايي بودند كه در قالب پژوهش پيچيده و جامع پيرامون بنيان هاي قدرت و مشروعيت در ايران و سازمان بازنمايي آن از طريق تصاوير در ايران باستان و نحوه دگرگون سازي تراز آگاهي در اين دوره به رشته تحرير در آمده

است.جوائز و نشانها : برگزيده جوان اولين دوره جشنواره بين المللي فارابي در گروه جغرافيا، تاريخ و باستان شناسي ( لوح تقدير رييس جمهور، لوح يونسكو و آيسسكو ) برگزيده جشنواره پايان نامه برتر، فرهنگستان هنر چگونگي عرضه آثار : رضا افهمي مقالات علمي در كنفرانس هاي گوناگون در عرصه معماري و پژوهش هنر ، ارايه مقالات پژوهش در مجلات داخلي و خارجي ، ارايه كرده است. از ديگر فعاليت هاي پژوهشي و تحقيق دكتر افهمي مي توان به نشر مقالات تخصصي در مجلات و ايراد سخنراني در مجامع تخصصي، سردبير ويژه برخي مجلات تخصصي، ترجمه كتب تخصصي در عرصه معماري و طراحي صنعتي و انجام قراردادهاي پژوهشي با سازمان هاي مرتبط با مسايل فرهنگي يا پروژه هاي زيربنايي در زمينه معماري اشاره كرد.

________________________________________

آثار : فرهنگ بصري حاكم بر بازنمايي در هنر هخامنشي ويژگي اثر : اين اثر به بررسي بنيان هاي قدرت و مشروعيت در ايران باستان و تأثيرات آن بر تراز آگاهي و معرفت در اين دوره و تغيير دادن بينش حاكم بر محيط در تراز گفتاري و انعكاس آن در ارتباطات بصري به مثابه بخشي از فرآيند ارتباطي و كنش دانش موجود براي همراهي با بينش مي پردازد.2 مقاله تناسبات انساني در هنر هخامنشي ويژگي اثر : اين مقاله به بررسي طراحي نسبت هاي انساني در هنر هخامنشي در تخت جمشيد و سيستم طراحي پيكره انسان دراين هنر و سرچشمه هاي اين شيوه طراحي مي پردازد.3 مقاله تناسبات در خط فارسي باستان ويژگي اثر : اين مقاله كه در مجله Iranica Antiqua

منتشر شده، به بررسي سيستم طراحي خط فارسي باستان و واكاوي هنر طراحي فونت ها در اين دوره و سازمان هندسي حاكم بر آن مي پردازد.

________________________________________

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

امام قايني، امامقلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، معمار و شاعر. وى در فن معمارى آگاهى و تجربه و بصيرتى بتمام داشت. مظفر حسين ميرزا تيمورى، در ساختن ارگ قندهار، او را به سمت مير عمارت مقرر داشته بود و او به حسن لياقت و كاردانى، در شاهزاده نفوذى كامل يافته بود. امامقلى به دلبرى زيباروى عاشق شد و سرانجام در فراق دلدار، جنونى بهم رساند و در اين عوالم از دنيا رخت بربست. از اوست:

صحبت غير عذاب است تو هم مى دانى

دل از اين غصه كباب است تو هم مى دانى

با رقيبان به ضرورت سخنى مى گويم

خامشى ور نه جواب است تو هم مى دانى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قاين (54)، تاريخ نظم و نثر (670)، تذكره ى روز روشن (78)، الذريعه (93 /9)، فرهنگ سخنوران (86).

امانت، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين امانت (تولد 1321) طراح و معمار و از بهائيان[1][2][3] كانادائي-ايراني است. او معمار برج آزادي[4][5][6][7][8][9] كه نمادي از نماد «ايران مدرن» و نشان «دروازه تمدن بزرگ» در قرن بيستم[10] است، و همچنين ساختمان هاي اوليهٔ دانشگاه صنعتي شريف مي باشد.[11]. پس از پروژه موفقيت آميز برج آزادي و دانشگاه شريف، نظارت و سرپرستي ساخت موزه بزرگ پاسارگاد در نزديكي آرامگاه كوروش كبير به او واگذار شد.[12] امانت همچنين معمار و طراح تعدادي چند از مراكز صنايع دستي، مدرسه ، كتابخانه و حتي يك شهرك تفريحاتي در ساحل درياي خزر بوده است. او بعدها با بسط دادن كار خويش بناهايي در خارج از كشور را نيز طراحي نمود، از آنجمله، بناي سفارت ايران در شهر پكن، پايتخت جمهوري خلق چين كه متمايزترين سفارتخانه ناحيه ديپلماتيك در پكن است.[13]

امانت دانش آموخته دانشگاه تهران است.[14]

از ديگر سازه هاي طراحي شده توسط وي

مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1. دانشگاه صنعتي شريف (آريامهر).[15]

2. دو مركز بهائي (به انگليسي: Bahai Center ) در ويرجينيا و تگزاس [16]

3. ساختمان مقر بيت العدل اعظم، از ساختمانهاي حول مقام اعلي، مرقد باب در حيفا[4]

4. دارالتبليغ بين المللي از ساختمان هاي حول قوس مقام اعلي

5. محفظه آثار بهائي از ساختمان هاي حول قوس مقام اعلي

6. مشرق الاذكار ساموآ

اولائي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 20 بهمن 1329.

درگذشت: 2 بهمن 1373، تهران.

سيد جواد اولائى فرزند سيد خليل، هنرمند ميراث فرهنگى واستاد مرمت بود. وى در كاخ مرمر فوت كرد و پيكرش در قطعه ى 88 بهشت زهرا مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

آجرتراش، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1127 ق)، معمار و طراح. معروف به آجر تراش. از آثار وى بناى درب امام اصفهان است كه كتيبه ى اول اين سر در به خط نستعليق چنين نوشته شده: «عمل استاد محمد بن محمد غدير آجر تراش 1127». سردر اصلى اين بنا در دوره ى جهانشاه قراقوينلو، در 857 ق ساخته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (767)، تاريخ هنرهاى ملى (777/ 2)، كارنامه ى بزرگان (149)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (345).

آقاجان اصفهاني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طراح و معمار. طراح نقش آفرين و معمار و رسام دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه قاجار بود. او در طرح نقشه و ايجاد ساختمانهاى آن دوره، صاحب ابتكار بود و در آرايش و پيرايش داخلى و خارجى قصرها و ابنى، دست پر كمال داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (7 /1).

آقاجوني اصفهاني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، معمار. برطرفين ايوان جنوبى مسجد رحيم خان اصفهان به خط نستعليق اشعارى نوشته شده و در بالاى مصراع ما قبل آخر آن نام معمار مسجد به خط نستعليق ريز چنين رقم زده شده است: «معمار استاد آقاجونى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (798).

بناي اصفهاني، محمدرضا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1028 ق)، طراح و معمار. از زبردست ترين معماران صفويه بود. وى طراح نقشه و معمار مسجد معروف شيخ لطف اللَّه است كه به امر شاه عباس اول ساخته شد. اين بناى با عظمت و پر امتياز، يكى از شاهكارهاى معمارى و كاشى كارى استاد محمدرضا است كه ساخت آن شانزده سال به طول انجاميده و در داخل محراب كاشى كارى معرق مسجد، به خط نستعليق چنين رقم نهاده است: «عمل فقير... محمدرضا بن استاد حسين بناء اصفهانى 1028».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (700 ،697)، احوال و آثار نقاشان (721/ 2)، تاريخ اصفهان (353)، تاريخ هنرهاى ملى (936/ 2)، سرآمدان فرهنگ (160 -159/ 1)، كارنامه ى بزرگان (212 -211)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (402).

بناي يزيدي، حسين معمار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، معمار و شاعر، متخلص به بنا. وى در كار بنايى بسيار توانا بود و در سرودن شعر نيز هم از همين رهگذر به بنايى اشتهار يافت و در تذكره ها اشعارى از وى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (62)، الذريعه (141/9)، سفينه المحمود (179/1)، فرهنگ سخنوران (141)، مجمع الفصحا (182/4).

بنايي يزدي، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، شاعر و معمار. كار وى عمران و آبادى بناها بود و در سرودن شعر نيز توانا. شعرهاى وى بيشتر در قالبهاى قصيده و غزل و در موضوعهاى توحيد و مديحه و مصيبت است. از آثار وى: «گلستان راز»، شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (61 -60)، مؤلفين كتب چاپى (454 -453 /4).

پيرنيا، محمد كريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد كريم پيرنيا در سال 1299 شهر يزد متولد شد . وي پس از اخذ دوره دبستان و دبيرستان با يك آزمو ن در دانشكده هنر هاي زيبا در رشته معماري قبول شد و شرو ع به كسب علم نمود .

گروه : هنر

رشته : معماري

والدين و انساب : محمد كريم پيرنيا در سال 1299 از پدري نائيني و مادري يزدي درشهر يزد متولد شد .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد كريم پيرنيا دردورا ن كودكي به اين علت كه پدرش به يزد تبعيد شده بود و اجازه خروج از اين شهر را نداشتند تا بعد كه اين امكان فراهم شد وبراي كارهايي كه بايد انجام مي دادبه اكثر نقاط كشور مسافرت كرد . يزد زمستانهاي بسيار سرد وتابستانهاي گرمي دارد . درآن زمان مردم اعم از اعيان و طبقه پايين از پانزدهم ارديبهشت به كوهستانهاي اطاف مي رفتند كه هواي مطلوبي دارد و تا آخر تابستان آنجا مي ماندند . اكثر مردم از خودشان جايي براي اين مدت اسكانشان نداشتند و معمولا باغهايي را اجاره مي كردند . پدر بزرگ او هم مثل ساير مردم باغي را اجاره مي كرد وبه آنجا مي رفتند .يزد واقعا يكي از شهر هاي آرام دنياست ، اما به

علت كمبود آب دراين منطقه ، بين مردم در گيري پيش مي آمد و حتي گاهي قتل هايي هم اتفاق مي افتاد . در همان باغي كه اجاره مي كردند ، كنار جوي آب ، چاهي درست كرد و به تقليد از قناتها ي يزد ، با درست كرد ن چند پشته ، آب را به بالا مي كشاند و به قول مقني ها ، آ ب آفتابي شد . در آنجا باغ و خياباني درست كرده بود و به جاي درخت ،عدس كاشت و با قوطي كبريت شروع به خشت زدن كرد و با همين خشت ها استخري درست كرد .به قدري اين عمل مورد توجه قرار گرفت كه مردم براي تماشاي آن مي آمدند . اواخر تابستان هم كه ما باغ را ترك مي كردند ، صاحب باغ اطراف مزرعه اي را كه اومي ساخت ،خاركريز كرد تا آب آن را از بين ببرد . خلاصه طوري بود كه علاوه بر بچه ها ،بزرگتر ها هم از اين كار او خوششان مي آمد .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد كريم پيرنيا دوران دبستان را درمدرسه اسلام و بعد از تاسيس مدرسه دولتي به دليل با لا بودن كيفيت اين گونه مدارس نسبت به مدرسه هاي قديمي ، «در مدرسه نمره دو »ادامه تحصيل داد . دوران تحصيل را در «دبيرستان ايرانشهر » يزد كه فقط دوره علمي داشت گذراندم . بعد از طي دوره علمي دريزد براي ادامه تحصيل به تهران آمد .در كنكور اولين دوره «دانشكده هنرها زيبا » به دليل علاقه اي كه به هنر معماري كشور خود داشت شركت كرد و

قبول شد .

خاطرات و وقايع تحصيل : تمام دوستان محمد كريم پير نيا كه در دانشگاه با وي بودند بعد ها جزو هنرمندان ممتاز نه تنها ايران ، بلكه در جهان بودند .محل دانشكده آن موقع در «مدرسه هروي » (علوم قديمه ) و مدرسه سپهسالار بود . اين دو مدرسه را با تغييراتي كه در آنها انجام شده بود ، به دانشكده هنر هاي زيبا تبديل كرده بودند . دانشكده هنرهاي زيبا در آن سالها فقط سه رشته معماري ، نقاشي ،مجسمه سازي داشت و براي شركت در دوره معماري ، ديپلم كامل متوسطه لازم بود اما براي رشته نقاشي و مجسمه سازي سيكل اول متوسطه كافي بود .مجسمه سازي به دليل اينكه داوطلب زيادي نداشت ، به تدريج تعطيل شد . باوقوع مسائل شهريور 20 دانشكده به زير زمين دانشكده فني منتقل وبعد ها به ساختمان فعلي انتقال داده شد كه البته سا ختمان آن هنوز تكميل نشده وبه شكل فعلي كه وجود دارد ، نبود . شخصي بودبه اسم استاد مندلي كه چون با سواد بود به او مندلي مي گفتند . ايشان اهل ميبد بود . ملا مندلي اطلاعات عجيب و غريبي درسينه اش داشت . بعد ازاينكه از مدرسه بر مي گشتنددور ايشان جمع مي شدندو اوبه قول خودش «نكير » مي كرد ، يعني با سر انگشت يا چوب خطهايي روي زمين مي كشيد و توضيحاتي خاصه در مورد «هنجار »مي داد . هنجار واقعا مثل يك كامپيوتر كارهاي عجيب و غريبي مي كرد .به هر حال از ملا مندلي كسب اطلاعات مي كردو گاهي هم مي شد كه

پاسباني مي آمد و جمع آنهارابه هم مي زد و ازملامندلي مي خواست كه ديگر معركه نگيرد ولي هيچ كس اجازه نمي داد و درمكاني ديگر جمع شان را تشكيل مي دادند و از وجود ملامندلي استفاده مي كردند . وي وقتي كه همين موضوع هنجارو كاربرد آن را براي مرحوم دكتر محسن هشترودي گفت ايشان خيلي تعجب كرد و مي دانيد كه ايشان هم به رياضيات غربي و هم رياضيات شرقي مسلط بود . دكتر هشترودي مي گفت كه چنين چيزي رانه در رياضيات غرب و نه درشرق نديده است ،و اين رامختص معماران قديمي ايران مي دانست كه سينه به سينه نقل شده است .ايشان علاقمند بود كه براي به جاماندن هنجار ،به طور مشترك كاري انجام دهند ولي متاسفانه به علت فوت ايشان اين كار ميسر نشد . بعد از اين باز هم به دنبال كسي بود كه اينكار را پي گيري كند تا دكتر پيرنيا ي رياضي دان ، براي اين كار اعلام آمادگي كرد ولي متاسفانه ايشان هم مرحوم شد .

هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي محمد كريم پيرنيا مي توان به مهندس زهره بزرگمهر و مهندس معماريان كه زحمت چاپ بعضي از كتابهاي او را كشيده بودند اشاره كرد .

وقايع ميانسالي : محمد كريم پيرنيا از اين دوران چنين ياد مي كند: بعد از بازنشسته شدن تجربيات و تحقيقات چندين ساله ام را خواستم روي كاغذ بياورم ، ولي متاسفانه به علت لرزش دست و بعد هم از كار افتادن آن ، ميسر نشد .اما تعدادي زيادي از نوارهاي صحبتهاي بنده در دانشگاههاي تهران ،

شهيد بهشتي و فارابي و «ميراث فرهنگي » موجود است كه دوستان زحمت پياده كردن آنها را كشيده اند .

زمان و علت فوت : محمد كريم پيرنيا درسال 1376 دارفاني را وداع گفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد كريم پيرنيا مدتها معاونت «حفاظت آثر باستاني »را به عهده داشتم و كار ترميم و تعمير آثارباستاني بود .

جوائز و نشانها : گرفتن سه مدال كه در طول دانشگاه به دليل نوشتن سه رساله گرفته بود .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 آشنايي با معماري اسلامي ايران « ساختمان درون شهري و برون شهري»

ويژگي اثر : اين اثر در 1371 انتشارات دانشگاه علم وصنعت ايران به چاپ رسيده است اين كتاب شامل ده بخش و پنج پيوست است همراه با واژه نامه و فهرست منابع . كه اين مجموعه اي از سخنرانيها، مقالات و مواد درسي استاد است كه توسط غلامحسين معماريان جمع آوري و تنظيم وتدوين شده است .

2 اثر

ويژگي اثر : اين فصلنامه علمي ، فني ، هنري سازمان ميراث فرهنگي كشور شماره 2- زمستان 1370 به چاپ رسيده است . اين فصلنامه بيستمين شماره است و استاد مطالب خود را به تقريرات استاد كريم پيرنيا درزمينه معماري سنتي و هنر هاي وابسته اختصاص داده است . مطالب اين كتاب كه در خقيقت سلسله درسهاي استاد در طول ساليان متمادي براي دانشجويان واهل فن بوده، تحت عنوان «گنبد هاي ايران » جمع آوري شده است . در يك بخش به چگونگي ساخت گنبد ها و در بخش ديگر

به طرح خصوصيات هندسي وفني گنبد ها اشاره شده است .

3 اثر

ويژگي اثر : درفصلنامه علمي ، هنري سازمان ميراث فرهنگي كشور پائيز1373به چاپ رسيده است . بيست و چهارمين شماره اثر . سومين دفتر از تقريرات استاد پيرنيا درزمينه معماري است كه توسط زهره بزرگمهر تنظيم و تدوين شده است . مطالب اين مجموعه «چفدها و طاقها » بخشي ديگراز مبحث «ساخت وسازه »و روش عملي كاربست آن در معماري ايراني است .

4 ارمغانهاي ايران به جهان معماري «جناغ وكليل »

ويژگي اثر : اين اثر در مجله هنر ومردم به شماره 142 در سال دوازدهم 1353 به چاپ رسيده است كه اين مقاله تحت عنوان شرح تاثيرات معماران ايراني است در كار معماران خارجي .

5 ارمغانهاي ايران به جهان معماري گنبد

ويژگي اثر : اين اثرد ر مقاله هنر ومردم به شمارهاي 136و137 در سال 12به چاپ رسيده است . دراين مقاله به شيوه هاي كار معماران ايراني درساخت گنبد و كاربردو ويژگيهاي بناهاي گنبدي پرداخته و در ادامه تاثيرات اين گونه معماري را درروند كار معماران خارجي مورد بررسي قرار مي دهد .

6 ارمغانهاي معماري ايرا ن به جهان معماري «پادياو»

ويژگي اثر : اين اثر در هنر و مردم در سال 12 و شماره 1353،139به چاپ رسيده است كه در رابطه با مكاني براي شست وشوي و طهارت بود كه به آن پادياو مي گفتند و طشت آب كه در آن شست شوي انجام مي شد

پادياب دان مي ناميدند .

7 بادگير و خيشخان

ويژگي اثر : اين در مجله هنر و معماري به شماره 10 و 11 به چاپ رسيده است . اين مقاله ،به بررسي جنبه هاي تاريخي و نيز كيفيت فني بادگير و نقش آن در زندگي مردم نواحي مختلف ايران مي پردازد .

8 بازار ايران

ويژگي اثر : اين اثر در باستان شناسي و هنرايران به شماره 3 درسال1348 به چاپ رسيده است كه در باره خصوصيات نيكو و پسنديده پيشه وران و بازاريان و زندگي و كسب مسالمت آميز آنها در كنار هم و مشخصات معماري و ساختمان بازارهاي ايراني و بر شمردن ويژگيهاي منحصربه فرد هر دكان كه كالايي خاص را به فروش مي رساند ه است .

9 بناهاي تاريخي هر كشور درحكم شناسنامه هاي فرهنگي است

ويژگي اثر : در مجله هنر و معماري شماره 17 اين اثر استاد به چاپ رسيده است .در اين مقاله ،بناهاي تاريخي و معماري اصيل ايراني را از ديدگاه هويت فرهنگي مورد بررسي قرار داده است .وي ضمن بر شمردن برخي از خصوصيات معماري ايراني و تناسب آن با شرايط اجتماعي ، اقليمي و فرهنگي مردم ، آثار مثبت اين قرابت را در تاريخ معروفي چون مساجد ، كاخها ، آتشكده ها ،مزارها و .... اشاره شده و دروصف هركدام از آنها به تفضيل سخن رانده شده است .

10 بيماري بو لو ار

ويژگي اثر : اين مقاله در مجله هنر ومردم در سال

ششم به شماره 69 به چاپ رسيده است كه دريك كلام شكوائيه نويسنده از تخريب بناهاي سنتي و زيبا كه هر كدام انبوهي از خاطرات تلخ وشيرين را با خود دارند و رشد بي رويه بلوارها و خيابانها و آسمان خراشها است كه با ويراني و نابودي بناهاي كهن ، ابزار وجود مي كنند .

11 تويزه _ قوس _دور

ويژگي اثر : اين اثر در هنر ومعماري درشماره 8 و در سال 1349 به چاپ رسيده است. مطالب آن تحت عنوان بررسي نقاط ضعف و قوت سبكهاي قديم پارتي و پارسي و سبكهاي جديد خراساني و رازي و آذري و اصفهاني كه با ذكر دليل در رابطه با هر كدام بررسي هاي انجام داده است

12 خيز و اندام گنبد هاي ايراني

ويژگي اثر : در مجله هنر و معماري شماره 10و 11 به چاپ رسيده است . در اين مقاله به بررسي ويژگيهاي گنبد و خصوصيات آن و نيز انواع مختلف گنبد درسير تاريخي زندگي مردم ايران پرداخته شده است و در جاي جاي مقاله مثالهاي ازگنبد هاي معروف ايراني چون گنبد : حرم مطهر امام رضا (ع) ، آرامگاه سلطان محمد خدابنده در سلطانيه ، مقبره شاه نعمت الله ولي در ماهان كرمان ، جامع قزويني و. ..... همراه با تصاويري از اين مكانها آورده شده است .

13 در درگاه و كتيبه آستانه حضرت عبدالعظيم (ع)

ويژگي اثر : در باستان شناسي و هنر ايران در شماره دوم و در سال 1348 بهار به چاپ رسيده

است . كه دررابطه با تاريخ و قدمت اين بناي معماري است

14 درو پنجره درمعماري ايران

ويژگي اثر : اين مقاله در بهار 1348 و شماره 2 و در مجله باستان شناسي و هنر ايران تحت عنوان چگونگي استفاده معماران از در و پنجره در معماري بنا ها اشاره رفته است .

15 راه و رباط

ويژگي اثر : اين اثر وي درانتشارات امين ، تابستان 1370 به چاپ رسيده است. راه و رباط در دوبخش يكي راه و بناهاي وابسته به آن در دوره پيش از اسلام و در بخش دوم راه ورباط هاي دوره هاي اسلامي مورد بررسي قرار گرفته است .

16 سبك آذري

ويژگي اثر : اين اثردرفرهنگ ومعماري ايران درسال 1354 به شماره اول به چاپ رسيد ه است كه داراي خصوصيات و نشانه هايي است كه نگارنده مقاله ، به شكلي مبسوط به آنها پرداخته و با در نظر گرفتن تمامي جووانب ، به شرح آن مبادرت كرده است .

17 شيوه هاي معماري ايراني

ويژگي اثر : موسسه نشر هنر اسلامي وابسته به معاونت امور فرهنگي اجتماعي و هنري بنياد مستضعفان و جانبازان ، در هشت بخش ، كه چاپ اول در زمستان 1369 است . اين كتاب د ررابطه به منطق و حكمت كارهايي كه در زمينه معماري در طول تاريخ انجام شده است و نيز تحولاتي كه درمدت سه يا چهارهزار سال ، اين پديده دستخوش آن بوده و همچنين نقاط اوج ، فوايد ،

ايرادها و ...پرداخته شود .و بخشهاي هشت گانه آن عبارتند از : _ اصول معماري ايراني - شيوه هاي معماري ايراني - شيوه اصفهاني -شيوه هاي پارسي - شيوه هاي پارتي - شيوه هاي آذري - شيوه هاي خراساني _ شيوه هاي رازي

18 طاق گنبد

ويژگي اثر : اين مقاله كه در حقيقت ادامه اي بر مقاله« خيز و اندام گنبد هاي ايراني »استاد مي باشد ، به مساله طاق گنبد توجه كرده و اقسام مختلف طاقهاي ايراني را از لحاظ شكل و طرز اجرا بر مي شمارد .

19 طاق و چف

20 مردم وراي در معماري ايران

ويژگي اثر : در فرهنگ و زندگي به شماره 24 و در سال 1355 تحت عنوان خصوصيات مردم وراي درمعماري ايران كه نويسنده به جوانب آن اشاره كرده است.

21 مروري بر كتاب (نظري اجمالي بر شهر نشيني و شهر سازي ايران )

ويژگي اثر : كه اين مقاله در مجله اثربه شماره 1 درسال 1358 به چاپ رسيده است . در اين مقاله استاد به چگونگي و ويژگيهاي معماري ايران د ر رابطه با خصوصيتهاي اجتماعي مردم مي پردازد .

22 مساجد

ويژگي اثر : اين مقاله در خصوص معرفي مسجد به عنوان يك مركز مهم مردمي و همچنين مشخصات مساجد اسلامي از بدو پيدايش و سيرتحولي آنها در طول زمان نگاشته شده است . دراين مقاله همچنين قسمتهاي مختلف يك مسجد بصورت تفكيكي مدرد بررسي قرار گرفته

و در هر مورد مثالهايي پيرامون مساجد معروف اسلامي به ميان آورده شده است .

23 معماري مساجد ايران راهي به سوي ملكوت

ويژگي اثر : اين اثر در فصلنامه هنر و به شماره سوم درسال 1362 به چاپ رسيده است كه عنوان اين مقاله است سير مسجدسازي در ايران و ويژگيهاي معماري هر مسجد در ادوار مختلف و جمع بندي خصوصيات تمامي مساجد ، مطلبي است كه نويسنده در اين مقاله بازباني روان و سليس و ديدي مو شكافانه و دقيق و تحليل به آن پرداخته است .

24 هندسه در معماري ايران

ويژگي اثر : اين كتاب در اسفند ماه سال 1360 در نشريه سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران به چاپ رسيده است .

تبريزي بناء، شمس الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، معمار. از بناهاى وى، مسجد شاه مشهد است كه داراى گنبد بزرگ كاشى كارى و ايوان و دو مناره مى باشد. از متن كتيبه ى ايوان بنا معلوم است كه ساختمان آن در ماه رجب سال 855 هجرى پايان يافته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (72).

توسلي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: شهرسازى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد در رشته معمارى از دانشگاه تهران، معادل كارشناسى ارشد در رشته برنامه ريزى از دانشگاه اديمبورد اسكاتلند، كارشناسى ارشد هنر در طراحى شهرى از دانشگاه منچستر انگلستان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شهرسازى به طور عام، معمارى شهرسازى در ارتباط با اقليم، شهرسازى ايران، طراحى فضاى تهران، تدريس دروس مختلفى در زمينه معمارى شهرسازى در دانشگاه تهران، انجام نخستين بررسى درباره مطالعات اقليم و معمارى و ساخت شهرهاى ايران در مناطق گرم و خشك، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر تعداد زيادى پايان نامه كارشناسى و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

هندسه احجام، معمارى و شهرسازى در ارتباط با مسائل اقليمى، طراحى شهرى و طراحى فضاى شهر ايرانى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 8، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

معمارى ايران، شهرسازى ايران، طراحى شهرى و بحث شهر اسلامى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

چلبي تبريزي، محمدحسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و معمار. از بزرگان تبريز و در محله ى عباس آباد اصفهان كه مركز تبريزيان بود مسكن داشت. چلبى در نظم و نثر توانا بود. مجلس او هيچ وقت از علما و شعرا و فضلا و اربابان كمال خالى نمى شد. وى سفرى به هندوستان داشت و در دربار جهانگير پادشاه مجالست يافت. چلبى حمام و مسجد و بازارى در جنب خانه خود ساخت كه به... او مشهور است. از وى «ديوان» شعرى بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى

شعراى آذربايجان (160/2)، تذكرة القبور (326 -32)، تذكره ى نصرآبادى (118)، دانشمندان آذربايجان (106)، الذريعه (251 ،215 /9)، سخنوران آذربايجان (306 -304)، كاروان هند (311 -309 /1).

حاتمي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مهندسى معمارى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

درجه ديپلم مهندسى در رشته معمارى از دانشكده معمارى دانشگاه كارلدرهم آلمان غربى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مشاركت در طراحى فولاد شهر اصفهان، مشاركت در طرح يك شهرك مسكونى در هامبورگ، طراحى تالار شهر رشت، طرح اداره مركزى فولاد مباركه اصفهان، بازسازى محله قلعه، احياء بافت شهرى و معمارى آن در ارتباط با مسكن و خدمات شهرى و شبكه ارتباطات، برنده جايزه در طرح نمازخانه در دوران تحصيل در شهر كارلدرهم آلمان غربى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه كارشناسى و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جايگاه ها در استاديوم ورزشى، كار كارگاهى، مسكن، خدمات، ارتباطات در بافت شهرى، نظرى تصويرى بر طراحى معمارى و مسكن.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

معرفى يك روش تنظيم كننده عملكردى، ساختارى و فضائى در معمارى و طراحى بافت شهرى، نظرى بر تئورى معمارى، پيش ساختگى و خصوصيات معمارى صنعتى شده.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

حافظي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معمار.

تولد: اول فروردين 1309، تبريز.

درگذشت: 14 دى 1362، تهران.

محمدحسن حافظى تحصيلات ابتدايى را در تبريز و تحصيلات متوسطه را در تهران به پايان رساند. سال 1332 تحصيلات عالى را در رشته ى معمارى دانشكده ى هنرهاى زيبا در دانشگاه تهران آغاز كرد. در دى 1341 به دريافت درجه ى مهندسى معمارى با رتبه ى عالى نايل شد. موضوع پايان نامه ى فارغ التحصيلى او (كشتارگاه و سردخانه)بود. بورس تحصيلى دولت فرانسه براى دانشجوى رتبه اول معمارى به

او تعلق گرفت. مدت پنج سال در مدرسه ى عالى هنرهاى زيباى پاريس به تحصيل در رشته ى معمارى در شهرسازى ادامه داد. سال 1969 به دريافت مدرك دكتراى معمارى نايل شد. مدت نه ماه در آمريكا در دانشكده ى هنرهاى زيبا در دانشگاه تهران اشتغال داشت. در سال تحصيلى 1359 -1358 بار ديگر تدريس معمارى در دانشكده ى هنرهاى زيبا پرداخت. از سال 1353 به كار حرفه اى مهندسى مشاور معمارى و شهرسازى اشتغال داشت.

از آثار اوست: ترجمه ى كتاب هستى، فضا و معمارى (نوشته كريستن نوربرگ شولتز، 1353)؛ تاريخ جهانى معمارى و شهرسازى مدرن (نوشته ى ميشل راگون، دو جلد، 1361).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حبيبي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: شهرسازى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد شهرسازى از ايران در سال 1355، كارشناسى ارشد در رشته شهرسازى و تحرك فضائى از فرانسه در سال 1357، دكترا در شهرسازى و ساماندهى فضائى از فرانسه در سال 1358.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شهرسازى و معمارى شهرى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر بيش از 18 رساله كارشناسى ارشد در هر سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شهرسازى و معمارى، ساختمانهاى آموزشى معلولين و الگوى ساخت مسكن در شهرهاى خوزستان.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

شهرسازى، جامعه شناسى شهرى و معمارى شهرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

ديبا، داراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مهندسى معمارى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

رازجويان، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: معمارى، دانشكده: معمارى و شهرسازى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد پيوسته معمارى از دانشگاه تهران در سال 1344، كارشناسى ارشد معمارى (M.ARCH) از دانشگاه پنسيلوانياى آمريكا در سال 1349، دكتراى معمارى از دانشگاه پنسيلوانياى آمريكا در سال 1358 و نشان SCHENCK COMPETITION از دانشگاه پنسيلوانيا در زمينه طراحى معمارى.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1352 تا سال 1369 و دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

هندسه و معمارى، نما، تقويم نياز به سايه و آفتاب شهرهاى ايران، آسايش در فضاهاى باز و معابر، تدريس طراحى معمارى، مبانى نظرى معمارى و روش تحقيق در دانشگاه شهيد بهشتى، تدريس طراحى معمارى در دانشگاه يزد و استاد راهنما در 4 پايان نامه تحقيقاتى كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقليم و معمارى، خورشيد و جهت گيرى ساختمان، اقليم منطقه مباركه، معمارى مناسب آب و هواى بستان، اقليم دشت آزادگان، آسايش بوسيله معمارى همساز با اقليم، معمارى مرحله تحول.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 53، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

هنر، بحثى پيرامون نمود خلاقيت، تقويم نياز به سايه و آفتاب شهرهاى ايران و طراحى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

زارع، كيخسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معمار.

تولد: 1293، تهران.

درگذشت: 5 دى 1372، آلمان.

كيخسرو زارع در تهران در خانواده ى سنتى زرتشتى به دنيا آمد. موفقيت درسى او در دبيرستان باعث شد كه موفق به دريافت بورس تحصيلى براى اروپا بشود. در پاييز 1312 عازم انگلستان شد. بعد از يك سال زندگى در لندن در خانه ى يك

كشيش مسيحى عازم شهر ليورپول شد تا معمارى بخواند. در بازيهاى المپيك سال 1315 در برلين از دانشجويان ايرانى بود كه به دعوت آلمان به برلين رفتند و در همان مسافرت مقدمات ادامه ى تحصيل او در آلمان فراهم شد. در سال 1316 در دانشگاه برلين شروع به تحصيل كرد و در سال 1320، يعنى دو سال پس از آغاز جنگ جهانى دوم، فارغ التحصيل شد.

در طول جنگ جهانى دوم، در برلن به عنوان معمار (آرشيتكت) كار كرد و بعد از پايان جنگ در همان شهر يك شركت مقاطعه اى تأسيس كرد. ولى ايرانيانى كه مجبور شده بودند جنگ را در آلمان بگذرانند مايل به بازگشت به ايران بودند و مهندس زارع در سال 1326 موفق به بازگشت به كشور شد.

در تهران به رياست اداره ى ساختمان دانشگاه تهران منصوب شد. عمليات ساختمانى زايشگاه مادران و نوزادان شير و خورشيد سرخ را در جنوب تهران به پايان رساند و در 1339 براى شركت در يك سمينار ساختمان هاى ضد زلزله به ژاپن رفت.

با تجربيات حاصله از اين سمينار است كه در عمليات بازسازس ده رودك را كه در زلزله ى 1341 خراب شده بود، اداره كرد. در زلزله ى سال 1369 اين خانه ها خراب نشد و بدين واسطه مورد قدردانى كشاورزان واقع شد.

در نيمه ى دوم دهه ى 1340، بيمارستان حمايت مادران و نوزادان رشت را ساخت. همچنين قسمت جديد بيمارستان ميرزايى تهران و مسجد كارخانه ى سيمان آبيك. در سال هاى پس از انقلاب اسلامى به تدوين روزنامه ى خاطرات پدرش پرداخت. سه جلد خاطرات مرحوم اردشير زارع در مركز زرتشتيان كرمان و بنياد نيشابور تهران موجود است.

مهندس زارع در سال 1368 به فرزندانش در برلين ملحق

شد. بيمارى هاى وى باعث گرديد در آلمان خانه نشين شود. براى تحمل اين خانه نشينى به مكاتبه با افراد زيادى پرداخت. در نتيجه ى اين مكاتبه هاى با دكتر كروپ، رييس سمينار تاريخ خاور نزديك دانشگاه هامبورگ آشنا مى شود. اين آشنايى به همكارى نزديكى مى انجامد كه حاصل آن تأسيس موزه ى ايران در آلمان بود. در نوروز سال 1372 اين موزه افتتاح شد. اما مهندس زارع به دليل ضعف ناشى از بيمارى موفق نشد در جلسه حضور داشته باشد و در پنجم دى 1372 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

زكايي، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرضا زكايي از معماران معاصر ايران است. وي متولد 1319 بوده و سال 1348 از دانشگاه ملي در رشته معماري بادرجه عالي فارق التحصيل گرديد. زكايي يكي از آرشيتكتهاي فعال در زمينه معماري به حساب مي آيد. او تا سال 1357 در دفتر مشاور سردار افخمي و همكاران بعنوان طراح و مدير پروژه مشغول به كار بود. از پروژه هايي كه او در آن نقش داشت مي توان به دانشگاه صنعتي آريامهر . ساختمان مجلس شوراي ملي اشاره نمود. وي از سال 1358 تا كنون بعنوان موسس و مدير عامل مهندسين مشاور پل مير بوده و كارهاي با ارزشي را طراحي و اجرا نموده است. از كارهاي وي مي توان به مراكز تحقيقات سازمان انتقال خون ايران، ساختمان مجلس شوراي اسلامي ايران و باغ كتاب تهران اشاره نمود.

زمرشيدي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد حسين زمرشيدي در 1318 در مشهد به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايي را در همان شهر به پايان برد. سپس همراه پدرش حاج محمد معمار كه از اساتيد بنام خراسان بود به فراگيري شغل پدري در بناي خواجه ربيع پرداخت. پس از طي مراحلي در نوجواني به حق استادي سرآمد در معماري اسلامي گرديد. آثار فراواني از معماري و كاشي كاري در بقعه خواجه ربيع، گنبد سبز مشهد، بقعه امام زاده محمد محروق و شيخ عطار در نيشابور و بقعه شيخ احمد جامي در تربت جام از يادگارهاي استاد زمرشيدي است. زمر شيدي پس از معماري اسلامي به بنايي روي آورد و چندي نگذشت كه در زمينه ساختمان سازي استادي ماهر شد. او شب ها به تحصيل علم پرداخت و تا سوم متوسطه را در مشهد سپري كرد. سپس به تهران

آمد و پس از آزمون رشته استاد كاري توسط هيئت آلماني در هنرستان صنعتي تهران سابق ( ايران و آلمان ) به عنوان استاد كار آموزشي استخدام شد و هم زمان در رشته ساختمان نيز ادامه تحصيل داد و در سال 1350 فارغ التحصيل شد. سپس به آلمان رفت و در رشته هاي عمومي ساختمان و تربيت دبير فني رشته ساختمان در دانشگاه برلين ادامه تحصيل داد. پس از بازگشت به وطن به عنوان هنرآموز رشته ساختمان در هنرستان تهران به كار ادامه داد و 16 جلد كتاب درسي سال هاي اول تا چهارم رشته ساختمان را براي هنرستانهاي كشور تاليف كرد.از نظام پنجساله در رشته عمران نيز چهار جلد كتاب درسي براي هنرستانها تاليف كرده است . حسين زمرشيدي از جمله معماراني است كه به معماري غني ايراني عشق مي ورزد و به همين دليل تاليفات با ارزشي در معماري سنتي و اسلامي به جامعه علمي ايران تقديم داشته است. كه مورد توجه بسيار فراوان ساير كشورهاي مسلمان از جهت كاربرد در آثار معماري اسلامي آنها نيز واقع شده و تعدا آنها به 10 جلد مي رسد . نامبرده هم اكنون در دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي با رتبه علمي دانشياري به تدريس و تحقيق مشغول مي باشد. گروه : هنررشته : معماري سنتيگرايش : هنرهاي قدسيوالدين و انساب : پدر حسين زمرشيدي حاج محمد معمار ،معماري زبردست از مردم مشهد بوده است و نام مادر محترمشان حاجيه خانم مريم بهاريان شرقي است.ايشان يك برادر بنام مهندس علي زمرشيدي و دو خواهر بنامهاي مهري و نسيرين زمرشيدي دارد.خاطرات كودكي : حسين زمر شيدي از

دوران كودكي خود چنين ياد مي كند:" ده ساله بودم كه پدرم تابستان مرا با خود به بقعه خواجه ربيع برد.زلزله گنبد آسيب فرارواني به آن رسانده بود.بطوري كه شكستهايي به آن داده بود و قرار بود كه توسط پدرم بازسازي شود وقتي پوشش گنبد به ختم شانه رسيده بود پدرم كوزه اي و بطري كوچكي در دست داشت .همه كارگران و استادان را كه حدود 24 نفر مي رسيد جمع كرد و كاغذ تا شده اي را درون بطري انداخت و سر آنرا چوب پنبه گذاشت و لاك ذوب شده اي سر آن ريخت و در كوزه را با پوست گوسفند بست و كوزه را درون پوشش گنبد گذاشت و با رعايت فاصله اي دور و اطراف آن را چيدند.بعد از اتمام كار از پدر سوال كردم ،اين كار يعني چه؟ پدر چوا ب داد هر وقت گنبد را خراب كنند ،كوزه و محتواي آن ياد آور تاريخ ساخت قبلي آن است."اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : حسين زمرشيدي در سال 1318ه.ش در خانواده معماري يپشه زاده شد. او از كودكي در فضايي كه ارتباط مستقيمي با معماري اسلامي داشت پرورش يافت تشويقها ومهارت پدر ، در پيشرفت هاي بعدي استاد زمرشيدي بسيار موثر افتاد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : حسين زمرشيدي فنون معماري اسلامي را در كنار پدر خود در نماسازي گنبد و بقعه خواجه ربيع و نيز ساخت گبند و تزيينات شيخ مومن استرآبادي و ... آموخت. زمر شيدي پس از معماري اسلامي به بنايي روي آورد و چندي نگذشت كه در زمينه ساختمان سازي استادي ماهر شد. او شب ها به

تحصيل علم پرداخت و تا سوم متوسطه را در مشهد سپري كرد. سپس به تهران آمد و پس از آزمون رشته استاد كاري توسط هيئت آلماني در هنرستان صنعتي تهران سابق ( ايران و آلمان ) به عنوان استاد كار آموزشي استخدام شد و هم زمان در رشته ساختمان نيز ادامه تحصيل داد و در سال 1350 فارغ التحصيل شد. سپس به آلمان رفت و در رشته هاي عمومي ساختمان و تربيت دبير فني رشته ساختمان در دانشگاه برلين ادامه تحصيل داد.خاطرات و وقايع تحصيل : حسين زمرشيدي در دوره ديپلم ساختمان همواره شاگردي ممتاز بود.وي با وجود داشتن همسر و فرزند و زندگي كه تا حدودي سخت بود ولي به درس خواندن خود ادامه داد و در آلمان نيز بعلت علاقه فراوان به تحصيل از شاگردان ممتاز آنجا بوده و اين امر باعث حسادت دانشجويان آلماني مي شد چرا كه در درس رسم فني و قشه بدون ادعا فوق العاده بود و هميشه موردتوجه اساتيد آلماني خود قرار مي گرفت.فعاليتهاي ضمن تحصيل : حسين زمرشيدي علاوه بر تحصيل، به تحقيق نظري و عملي ( اجراي طرحها و بناهاي در معماري) اسلامي ايران مي پرداخت.استادان و مربيان : اساتيد و مربيان حسين زمرشيدي به قرار زير مي باشند: زنده يادان : پدر برگوارش، استاد مهدي تشكري اصفهاني ،استاد جواد تقوايي ،استاد علي ناجي ،استاد غلامحسين يزدي ،استاد علي خالو . مهندس دارا بهشتي (در دوران تحصيل) و پروفسور ميتچ (از اساتيد آلماني)هم دوره اي ها و همكاران : مهندس رضا دهشيدي (معاون عمران سابق بارگاه حضرت رضا (ع) )،دكتر علي اصغر وطني اسكويي ،دكتر موسي

مظلوم و دكتر غلامحسين معماريان از همدوره ايها و همكاران حسين زمر شيدي مي باشند.همسر و فرزندان : حسين زمرشيدي متاهل است وي خود را مديون همسر ش كه همپاي وي در طول تحصيل و زندگي اش بوده مي داند.وقايع ميانسالي : حسين زمرشيدي پس از فراغت از تحصيل و بازگشت از آلمان، عضو هئيت علمي دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسين زمرشيدي پس از بازگشت از آلمان به عضو يت هئيت علمي دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي در آمد كه اكنون به عنوان دانشيار در دانشگاه مذكور مشغول به فعاليت است. وي علاوه بر آن عضو هئيت تحريريه بسياري از مجلات معتبر معماري و ميراث فرهنگي و نيز عضو مجامع علمي مختلف از جمله فرهنگستان هنرايران مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : حسين زمرشيدي پس از اخذ فوق ليسانس معماري از دانشگاه برلين و بازگشت به ايران، به عضويت هئيت علمي دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي در آمد و از آن پس به تدريس و تاليف و تحقيق مي پردازد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حسين زمرشيدي علاوه بر تدريس، به مطالعه، تحقيق و تاليف آثاري در زمينه معماري سنتي اسلامي ايران و جهان و همچنين به عكس برداري از آثار معماري ايران و مكانها و بنا هاي ارزشمند معماري از جهات مختلف (تاريخ ،طرح و اجراو غيره ) مي پردازد.ايشان به ورزش در روزانه بصورت پياده وري نيز علاقه دارد.همفكران فرد : حسين زمرشيدي با مرحوم دكتر محمد كريم پيرنيا ، دكتر محمد مهدي هراتي ،دكتر حسين ياوري و دكتر منصور فلامكي از همفكري نزديكي برخوردار است.آرا و

گرايشهاي خاص : حسين زمرشيدي در معماري، به معماري سنتي اسلامي در ايران توجه ويژه اي دارد و اجزايي چون طاق و قوس و گره چيني را مورد پژوهش قرار داده است.جوائز و نشانها : حسين زمرشيدي درسال 1381 دردومين همايش چهره هاي ماندگار، به عنوان چهره ماندگار در عرصه معماري سنتي برگزيده و معرفي شد.از ديگر جوايز وي مي توان به چند مورد زير اشاره كرد: - نشان درجه سه دانش در سال 1383 از سوي رياست محترم جمهوري جناب آقاي خاتمي به همراه 50 سكه تمام بهار آزادي - چاپ تمبر در سال 1382 - دريافت لوح تقدير و جايزه از سوي مسئولين و چندين وزير براي 69 بار - برزگداشت از طرف سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران در سال 1380 - بزرگداشت در روز معلم در سال 1380 از طرف دانشگاه شهيد رجايي - بزرگداشت در سال 1384 از طرف سازمان اوقاف و امورخيريه - هزينه سفر به چهار كشور آسياي ميانهچگونگي عرضه آثار : حسين زمرشيدي مقالات علمي و كتب فراواني درزمينه اسلامي نگاشته است و تعدادي تابلو از نقوش و كاشي معرق از ديگر آثار وي بشمار مي رود. آثار حسين زمرشيدي به شرح زير است: - 22 جلد كتاب هاي درسي رشته عمران از مقطع هنرستان تا دانشگاه - 11 جلد كتاب ارزشمند معماري سنتي و خصوصااسلامي كه عموما نفيس و رنگي مي باشند. - 68 مقاله بلند ارزشمنددر زمينه عمران و معماري كه تعدادي از آنها چاپ و برخي آماده چاپ مي باشند. - خلق 30 تابلو از هنرهاي قدسي معماري اسلامي ايران به شكل تابلوي معرق

و غيره كه وقف موزه سعد آباد شده است.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 16جلد از كتب درسي nbsp2 اجراي ساختمان (عناصر و جزئيات) nbsp3 پيوند و نگاره در آجر كاري nbsp4 تعمير و نگهداري ساختمان nbsp5 رسم فني و نقشه كشي جامع عمران nbsp6 طاق و قوس در معماري ايران nbsp7 كاشيكاري در ايران nbsp8 گره چيني در معماري سلامي و هنرهاي دستي nbsp9 مسجد معماري در ايران nbsp10 معماري ايران nbsp11 معماري ايران، اجراي ساختمان با مصالح سنتي nbsp12 معماري ايران، مصالح شناسي سنتي nbsp13 مقالات عملي و كتب فراوان ديگر در زمينه اسلامي nbsp14 نقش آجر و كاشي در نماي مدارس nbsp15 كارگاههاي رشته عمران و خودكفائي نظام پنجساله nbsp16 كارهاي عمومي

ساعد سميعي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مهندسى معمارى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

سيدالروسا، قاسم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، معمار. وى بانى مسجد و منازه گارى است در مشرق اصفهان كه تاريخ بناى آن به سال 515 ق است. اين نبا از ساختمانهاى دوره ى سلجوقى به شمار مى رود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (17).

شعرباف، محمدغلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معمار.

درگذشت: 1374.

محمدعلى شعرباف وى از نه سالگى به معمارى روى آورده بود و بيش از هشتاد سال در زمينه ى تعمير و احياى آثار تاريخى و هنرى به ويژه مساجد تلاش كرد. او همچنين در ساخت گلدسته ها، هشتى ها، ايوان ها، سردرها، شبستان ها و نقشه هاى مساجد فعاليت داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شماعي، حسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، معمار. از بناهاى وى مدرسه ى خان شيراز است كه به دستور اللَّه ورديخان و امامقلى خان، والى فارس، در سال 1024 ق بنا شده و سپس در زمان قاجاريه تعمير و مرمت گرديده است. بناى مدرسه شامل سردر بلند و مقرنس سازى عالى است و راهرو و هشت ورودى آن مزين به كاشى كارى معرق ممتاز مى باشد. نام معمار در پايان كتيبه ى دهليز چنين آمده: «استاد بنا حسين شماعى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (99).

شيرازي، محمدقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، معمار. از بناهاى وى، مسجد حاج رجبعلى در تهران است كه داراى صحن وسيع و شبستان است و اين شبستان از نظر هنر معمارى و تزيينات كاشى كارى دوران قاجار بى نهايت زيبا و حائز اهميت است. همچنين طاقنماهاى دو طرف ايوان و دو گوشواره فوقانى آن داراى طاق بندى و كاشى كارى ممتاز مى باشد. در وسط دايره ى كاشى ايوان نام كاشى كار و استاد بنا چنين آمده: «عمل كمترين استاد محمد قلى شيرازى سنه 1262».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (156).

صنيع الملك معمار باشي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1305 -1245 ق)، معمار. ملقب به صنيع الملك. وى از محمد ابراهيم خان معمارباشى وزير نظام و حاكم تهران لقب معمار باشيگرى سلطنتى يافت. از آثار خيريه ى وى، بناى مسجد و مدرسه اى عالى در نزديكى امامزاده يحيى تهران است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (35 -34 / 1).

طاهر بنا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ولد استاد رضاى بناى اصفهانى، از معماران معروف زمان شاه سليمان صفوى است. از آثارش ساختمان كاروان سراى شيخ على خان زنگنه در سال 1098 مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

غازي اصفهاني، محمود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، معمار. معروف به غازى. از آثار وى، طراحى و بناى مسجد جامع اردستان است كه ابوطاهر حسين بن غالى، بانى آن بوده است. كتيبه ى گنبد و محراب مسجد به خط ثلث است و چنين رقم دارد: «... امر ببناء هذه القبه... ابوطاهر الحسين بن غالى بن احمد... على يدى الاستاد محمود الاصفهانى المعروف بالغازى فى سنه ثلث و خمسين و خمسمائه 553 ق». از آثار منسوب به او نيز مسجد زواره است كه از مشابهات بين دو مسجد جامع اردستان و زواره و وجود كلمه ى «احمد» بعد از «امر ببناء» كه ذكر شده، مى توان احتمال داد كه بناى آن را نيز استاد محمود اصفهانى معروف به غازى انجام داده باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (883 -882)، احوال و آثار نقاشان (1135 / 3)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (231 ،212 -211).

فرمانفرمائيان، عبدالعزيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالعزيز فرمانفرمائيان از فرزندان عبدالحسين ميرزا فرمانفرما يكي از رجال اواخر دوره قاجار و از برجسته ترين معماران وشهرسازان ايران است.

وي فارغ التحصيل دانشكده بوزار پاريس بوده و از مهم ترين پروژه هاي معماري وي مي توان به طراحي ساختمانهاي «شركت نفت»، «وزارت كشاورزي»، بورس تهران، «ساختمان اداري صدا و سيما»، كاخ نياوران، كاخ مادر سعدآباد، فرودگاه مهرآباد، مجموعه ورزشي آزادي، مسجد دانشگاه تهران و نيز از مهم ترين پروژه هاي شهرسازي وي مي توان به «طرح جامع شهر تهران» اشاره نمود كه در قالب يك كتاب چاپ شد.

فلامكي، محمدمنصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: معمارى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

فارغ التحصيل دارالفنون در سال 1332، دكتراى معمارى در دانشگاه ونيز در سال 1342، تخصص در شهرسازى از دانشگاه پلى تكنيك شهر ميلان ايتاليا، تخصص در مرمت بناها و شهرهاى تاريخى از دانشگاه رم ايتاليا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده هنرهاى زيبا در رشته معمارى و شهرسازى در سال 1348، استاد گروه معمارى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بازشناسى معمارى و شهرسازى حاشيه هاى شمالى و غربى كوير مركزى ايران، طرح مرمتى بازشناسى ميان دانشى و بناها و شهر دامغان، معمارى و موسيقى، معمارى بومى، ساماندهى فضاهاى شهرى در ايران، طراحى در فضاى تاريخى شهرها، طراحى ميان شالوده هاى مدرن شهرى، طراحى متكى بر سنت هاى محلى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 45 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

معمارى، شهرسازى، انديشه هاى مدنى، شهر در ايران، نظريه پردازى در معمارى، شهرسازى جهانى، بررسى هاى ميان دانشى سرزمينى، مرمت بناها و شهرهاى تاريخى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 53، تعداد مقالات بزبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

مرمت

بناهاى تاريخى، مرمت يا باز زنده سازى شهرى، بازشناسى شهرها (مشكلات و ويژگيها)، ويژگيهاى فنى معمارى ايران، ويژگى هاى شالوده اى شهرهاى ايران، شناخت شهرهاى جهان، فنون ساختمان و مرمت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

كاشف اصفهاني، اسماعيل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، معمار و شاعر، متخلص به كاشف. در دوره ى شاه عباس اول (1077-1052 ق) مى زيست. آباء و اجداد او از معماران دوره ى صفوى بودند، خود او نيز در فن كاشى تراشى تبحر داشت. بعد از مدتى اين فن را رها كرد و به شعر روى آورد. تمايل وى، در اقسام نظم، به هجو بيشتر بود و در غزل نيز دست داشت. از آثارش: «تحفة الاقاليم»، مثنوى عشقى عرفانى در بحر «تحفة العراقين»، كه در 1070 ق به پايان برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (361 -360)، صبح گلشن (336)، فرهنگ سخنوران (754)، لغت نامه (ذيل/ كاشف)، منظومه هاى فارسى (491).

گچ بر، علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، معمار و گچ بر. از آثار به جا مانده ى وى، آجركارى و گچ بريهاى متنوع مسجد فريومد در ناحيه ى ميامى، از توابع شهرستان شاهرود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ هنرهاى ملى (748 / 2)، كارنامه ى بزرگان (33).

مجتهدزاده، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: شهرسازى، دانشكده: هنرهاى زيبا، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد معمارى در سال 1347 و دكترا در رشته معمارى در سال 1354.

مرتبه علمى:

درجه استاديارى در سال 1358 و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده هنرهاى زيبا دانشگاه تهران در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

برنامه ريزى مسكن و شهرسازى منطقه اى، زيرساخت ها در شهرسازى، تكنيك هاى برنامه ريزى، اصول و مبانى معمارى و شهرسازى، پروژه تحقيقاتى درباره مشكلات جمع آورى آبهاى سطحى تهران و ارائه راه حل، ارزيابى طرح جامع لوشان، بررسى مشكلات جنوب تهران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مقدمه اى بر برنامه ريزى منطقه اى، مبانى برنامه ريزى شهرى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 3، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مشكلات مسكن در ايران، مشكلات مسكن در تهران، طراحى مسكن و عوامل هفتگانه آن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

محمد رضا بنا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد حسين. از زبردست ترين هنرمندان قرن دهم و يازدهم هجرى است، و اثر او بناى مسجد شيخ لطف الله، يعنى زيباترين بناى تاريخى اسلامى جهان است كه از سال 1012 تا 1028 در عهد شاه عباس بزرگ صفوى ساخته شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مصدق زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مصدق زاده هنرمند كاشيكاروطراح معروف كاشي از هنر منداني است كه توانسته است با درك محضر بهترين و شايسته ترين استاد اين فن يعني پدرمرحومش و نيز با اتكاي به استعداد خدادادي و درسايه لياقت وپشتكار ، درطول بيش از شش دهه آثاري به وجود آورد كه به حق ، هريك دنيايي زيبا و رمز و راز و ابتكار و خلاقيت را در خود نهفته دارند . وي را مي توان آخرين بازمانده خانداني دانست كه از دوران صفويه در اصفهان آن روزگار كاشيكاربودند و باشيوه هاي مختلف اين هنر بديع ، بناهاي مذهبي و ساير آثار ايران وديگر ممالك را زينت مي بخشيدند .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : كاشيكاري

والدين و انساب : پدر حسين ، مرحوم استاد عبد الغفارمصدق زاده بود كه اونيزفرزند مرحوم استاد محمد مصدق زاده ، كاشيكار برجسته عصر قاجاربود . پدران استادحسين از دوران صفويه از استادان بي بديل هنر كاشيكاري بوده اند كه هريك دردوران خود از شهرت و آوازه چشمگيري برخوردار بوده اند و هم اينك نام اكثر آنان بر كتيبه هاي مساجد و بناهاي اصفهان و ديگر شهرها مخلد است .

خاطرات كودكي : حسين مصدق زاده دردوران كودكي بود كه كاشيكاري را فرا گرفت . طوري كه دورا ن كودكي حسين درحالي مي گذشت كه پدرش كاشيهاي

معرق سردر مسجد امام (مسجد شاه آن زمان )را مرمت مي كرد و در ضمن رموز و دقايق كاررا نيز به او و فرزند ديگرش (مرحو م استاد محمد مصدق زاده )مي آموخت .

استادان و مربيان : اولين حسين مصدق زاده ، پدرش عبد الغفار بود . عبد الغفار به اندازه اي به اين هنر علاقمند بود كه وصيت كرد تا فرزندانش هنر كاشيكاري را فرا گيرند . حسين 12 ساله بودكه پدرش را از دست دادو حاج يد الله مغزي را كه خويشاوندش بود به استادي برگزيد .

همسر و فرزندان : حسين مصدق زاده نيز همچون پدر مرحومش ، فرزند ان خود را به فراگيري هنر كاشيكاري تشويق و ترغيب كرده است . به طوري كه دو پسران او كه درسن 40تا42 سالگي هستند زير نظر وي به كار مشغول مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خلاقيت و ابتكار حسين مصدق زاده و برادرش محمد مصدق زاده باعث شد تا از وجود آنان جهت تدريس درهنرستان هنرهاي زيبا استفاده كنند . مصدق زاده از بدو تاسيس اداره باستان شناسي كه بعدا فرهنگ و هنر شد و سپس به سازمان ميراث فرهنگي تغييرنام داد ، بااين دستگاه همكاري داشته است .

چگونگي عرضه آثار : حسين مصدق زاده درطول بيش از شصت سال كار مداوم خدمات بسياري به هنر كاشيكاري ايران كرده است . او درطول حيات پر، خويش ، كاشيكاري 62 محراب ، 33 سردر مسجد ، 18 منار، 9 گنبد را طراحي و اجرا كرده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تعمير بارگاه امام كاظم (ع) و امام جواد (ع) دركاظمين

2 تعمير كاشي هاي مدرسه چهار باغ امام صادق اصفهان

3 تعميرمسجد حاج محمد جعفر آباده اي اصفهان

4 سردر برخي ادارات در عمان

5 سردرامامزاده اسماعيل اصفهان

6 سردرخانه هنرمندان اصفهان

7 سردرورودي بانك خون تبريز

8 طراحي بيمارستان هلال احمر دردوبي

9 طراحي سردرامامزاده گوگدگلپايگان

10 طراحي سردرورودي امامزاده زيد اصفهان

11 طراحي كاشيكاري 4 سردربازار امام خميني لار

12 طراحي كاشيكاري آرامگاه رودكي درتاجيكستان

13 طراحي كاشيكاري حسينه محله منصوريه كويت

14 طراحي كاشيكاري سقاخانه حضرت ابوالفضل

15 طراحي كاشيكاري محراب مسجد حاجي درگلپايگان

16 طراحي كاشيكاري مسجد آقا مسيح گلپايگان

17 طراحي كاشيكاري مسجد اميرالمومنين درلار

18 طراحي كاشيكاري مسجد جامع خوانسار

19 طراحي كاشيكاري مضيف خانه خوانسار

20 طراحي محراب مسجد لار

21 كاشيكاري آرامگاه خيام درنيشابور

22 كاشيكاري حرم امام علي (ع) درنجف

23 كاشيكاري صحن آستانه حضرت معصومه درقم

24 كاشيكاري صحن امام خميني حرم امام رضا (ع) درمشهد

25 كاشيكاري گنبد شاهچراغ (احمد بن موسي ) درشيراز

26 كاشيكاري مسجد كبود ايروان

27 مرمت حرم حضرت رقيه (س) درسوريه

28 مرمت سردر امير چخماق يزد

29 مرمت صحن حرم امام حسين (ع) دركربلا

30 مرمت كاشي هاي مسجد جامع كبيريزد

منابع زندگينامه :حسين مصدق زاده ،آخرين بازمانده اين خاندان هنرمند ، فصلنامه فرهنگ اصفهان ،شماره 20 ، تابستان 1380 ، ص 77

معمار تبريزي، غلامرضا

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، معمار، رسمى ساز و رسام نقوش هندسى و معمارى و از اهالى تبريز بود كه با خانواده ى زنديه نسبت سببى داشت و به امر كريم خان زند، ارگ تهران را ساخت و پسر او، حاج جعفرخان، از معماران مشهور دوران فتحعلى شاهى تا اوايل سلطنت ناصرى است كه بعضى ساختمانهاى قديم آن دوران، اثر اين معمار است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1475 / 3).

معمار شيرازي، قوام الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 844 ق)، معمار. وى رسمى ساز و طراح و رسام و معمار دوران شاهرخ تيمورى بود. از آثار ارزنده ى وى رسمى سازى و طراحى و آرايش تزيينات داخلى و خارجى بناها و مساجد جامع شهرهاى هرات و مشهد، از جمله مسجد گوهرشاد است. اين بنا كه به امر و هزينه گوهر شاه بيگم به پايان رسيده، از نظر معمارى سبك خاص خراسانى و تزيين و كاشى كارى و خطاطى در زمره ى دوازده بناى بسيار عالى تاريخى دنيا محسوب است. تاريخ اتمام بنا 821 ق است و كتيبه زيباى بايسنقر به خط ثلث بر سردر مسجد از اين تاريخ حكايت مى كند. مدرسه غياثيه در خرگرد خراسان هم احتمالا از ساختمانهاى اوست كه در تاريخ 848 ق به دستيارى شاگرد خود، استاد غياث الدين شيرازى، به اتمام رسانده و گفته اند كه معمار مسجد تايباد خراسان نيز وى بوده است. به گفته صاحب «حبيب السير» او در علم نجوم نيز مهارت داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (536 / 2)، تاريخ هنرهاى ملى (775 / 2 ،399 / 1)، تذكره الشعراء (379)، حبيب السير (15 -14 / 4)، كارنامه ى بزرگان (134)، گلستان هنر (سى و هفت،

29)، هنر عهد تيموريان (93 -92).

معمار قمي، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، معمار. اهل قم و سازنده و طراح نقوش ساختمانها بود. از آثار وى دو بنا به جا مانده كه بين تاريخ ساخت آنها اختلاف نسبتا زيادى است. يكى ايوان آيينه حضرت معصومه (ع) كه با همكارى استادان نامى آن زمان انجام پذيرفته است و ديگرى، صحن مقبره ى على اصغر خان اتابك در قم. كه اولى به سال 1225 ق است و دومى به سال 1303 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (147/1)، تربت پاكان (68/1)، گنجينه ى آثار قم (592 ،498 /1).

معمار، حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اساتيد هنرمند اصفهان در قرن دهم بوده، از آثار وى ساختمان بقعه ى هارون ولايت در اصفهان است كه به امر شاه اسماعيل در تاريخ 918 بناى آن به پايان رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

معماران بنام، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معمار.

تولد: 1282.

درگذشت: 1374، تبريز.

رضا معماران بنام بيش هفتاد سال در زمينه طراحى تعمير و احياء آثار تاريخى و هنرى داشت. طراحى و اجراى نزديك به دويست حمام قديمى را در تهران، تعمير و مرمت نزديك به پنجاه حمام قديمى، تعمير مرمت مساجد قديمى و بازار قديمى شهر تبريز، طراحى و اجراى سد سنگى در حوالى شهرستان تكاب، طراحى و اجراى پل سلامت آباد در بيجار، تعمير و مرمت دهانه ى مركزى پل دختر ميانه، طراحى و اجراى گنبد مركزى مسجد كبود و طراحى و اجراى گنبد دانشگاه صنعتى شريف در تهران از جمله كارهاى اوست. وى در سال هاى آخر عمر هم اجرا و نظارت مسجد حضرت رضا (ع) در جاده ى ايل گولى تبريز را عهده دار بود. وى در ارديبهشت ماه سال 1374، همزمان با بزرگداشت هفته ى ميراث فرهنگى نشان عالى لياقت را از دست معاون اول رياست جمهورى دريافت كرد و در ماه هاى آخر عمر نيز از سوى استاندار آذربايجان شرقى لوح «افتخار آفرينان آذربايجان» به وى اهدا گرديد.

استاد رضا معماران بنام به سبب بيمارى و كهولت در سن 92 سالگى درگذشت و پيكر ايشان در تبريز تشيع و در قطعه ى مشاهير و هنرمندان وادى رحمت اين شهرستان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

موسوي، ميرحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگي نامه ميرحسين موسوي :

ميرحسين موسوي متولد خامنه سال 1320 است. كاسب زاده آذري سالهاي پرافتخاري را پيش و پس از انقلاب در كارنامه كاري خود به ثبت رسانده است. سالهايي كه از عالم هنر به سياست آمد و از سياست به هنر بازگشت.و اينك بار ديگر به عالم سياست باز گشته است. ميرحسين موسوي، اگر چه فوق ليسانس

معماري دارد اما بيش از انكه در عرصه معماري شناخته شده باشد، چهره اي سياسي است.

هرچند او به عنوان آخرين نخست وزير نظام جمهوري اسلامي ايران (پس از مهدي بازرگان، محمدعلي رجايي، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوي كني) پس از اتمام دوره خدمتش در اين منصب، عطاي سياست را به لقايش بخشيد و به عالم هنر بازگشت.

او كه مدركش را در بهار سال 48 از دانشگاه ملي (شهيد بهشتي) در رشته معماري و شهرسازي اخذ كرد، طرح اداره مركزي آب و فاضلاب اصفهان را در سال 1348 نوشت و تا سال 50 آن را اجرا كرد. سپس طرح مجموعه كانون توحيد را در سال 1350 اجرايي كرد تا آثاري ماندگار در معماري سياسي ايران برجاي گذارد. چرا كه كانون توحيد چه پيش از انقلاب و چه پس از ان مركز تجمع سياسيون منتقد بوده و هست. چه ان زمان كه مطهري در آنجا سخنراني مي كرد و چه در سالهاي اخير.

از آثار معماري مهندس معمار در سالهاي پس از انقلاب نيز مي توان به طراحي ساختمان مزار شهداي هفت تير، طرح مركز مطالعات، طرح دانشگاه شاهد، طرح تكيه شهداي اصفهان، طرح بناي يادبود شهيد خرازي، طرح مجموعه فرهنگي تجاري بين الحرمين شيراز و طراحي سايت دانشگاه علامه طباطبايي در سالهاي دهه دوم انقلاب اشاره كرد. موسوي در دهه هاي بعد از فعاليت خود كاست تا جايي كه ساخت مسجد سلمان فارسي نهاد رياست جمهوري در سال 1376 تنها نماد فعاليت او در سالهاي اخير است. البته ميرحسين در طول اين سالها بيشتر به نقاشي روي آورد و چندين نمايشگاه نقاشي انفرادي و جمعي را برپا نمود.

2فرزند نتيجه زندگي مشترك ميرحسين موسوي با زهرا رهنورد است.

مسئوليت هاي اجرايي :

1- عضو شوراي انقلاب اسلامي 1359-1358

2-عضو شوراي مركز ي حزب جمهوري اسلامي 1361-1357

3- رييس دفتر سياسي حزب جمهوري اسلامي 1360-1358

4- قائم مقام دبيركل حزب جمهوري اسلامي 1360-1358

5- سردبير روزنامه جمهوري اسلامي 1360-1358

6- وزير امور خارجه 1361-1360

7- نخست وزير 1368-1360

8- رييس ستاد انقلاب فرهنگي 1360

9- رييس شوراي اقتصاد 1368-1360

10- رييس بنياد مستضعفان 1368-1360

11- رييس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح

12- عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام ادامه دارد-1368

13- عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي ادامه دارد-1375

14- مشاور سياسي رييس جمهور 1376-1368

15- مشاور عالي رييس جمهور 1384-1376

16- رييس شوراي هنر - ادامه دارد-1378

17- رييس فرهنگستان هنر - ادامه دارد-1378

فعاليت هاي دانشگاهي:

موسوي در دانشگاه تربيت مدرس دروسي چون مسائل ايران و ريشه هاي انقلاب را تدريس كرده و در ديگر دانشگاه ها نيز به شكل پراكنده تدريس هايي داشته است. از جمله تدريس تاريخ تمدن و فرهنگ و معماري در دانشگاه ملي در سالهاي 1357-1354. او در اين سالها رساله هاي بسياري را راهنمايي كرده كه از جمله آنها مي توان به اين موارد اشاره كرد:

1-مقايسة آراي سيدقطب و دكتر شريعتي استاد راهنما-كارشناسي ارشد

2- مقايسة آراي امام خميني(ره) و آيت ا... نائيني استاد راهنما-كارشناسي ارشد

3-استراتژي امنيت ملي است_اد مشاور-دوره دكت_ري

4-كاريزما در مديريت است_اد مشاور-دوره دكت_ري

5-چالش هاي مردم سالاري در ايران استاد راهنما-كارشناسي ارشد

6-نفت و سياست خارجي در دوران پهلوي2 استاد راهنما-كارشناسي ارشد

7-نفت و سياست خارجي در دهه اول انقلاب است_اد راهنما-دورة دكت_ري

8- چرايي به قدرت رسيدن دولت مطلقه نوگرا در ايران است_اد راهنما-دورة دكت_ري

9- امنيت ايران در عصر جهاني شدن،چالش ها و سياستها است_اد مشاور-دورة دكت_ري

10- توسعة مركز شهر اردبيل استاد راهنما-كارشناسي ارشد

11- طرح دانشگاه هنر

اسلامي تبريز استاد راهنما-كارشناسي ارشد

12- دولت رانتير و جامعه مدني در ايران (1376-1357) استاد راهنما-كارشناسي ارشد

13-تأثير ايدئولوژي سياسي بر رفتار سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و آفريقاي جنوبي است_اد مش_اور-دورة دكت_ري

14- الگوي مديريت تكنوكراتيك و تأثير آن بر موقعيت طبقة متوسط جديد ايران استاد مشاور- كارشناسي ارشد

15- بست_رهاي همك_اري و رقاب_ت روس_يه و ايالات متحده در آسياي مركزي استاد راهنما-كارشناسي ارشد

كتاب ها و تاليفات:

موسوي كه در سالهاي 58 تا 60 سرمقاله هاي روزنامه جمهوري اسلامي را مي نوشت، آثار مكتوب بسياري در حوزه فرهنگ و سياست دارد، از جمله « فرهنگ و واژگان علوم سياسي در اسلام » انتشارات قلم 1356، «تحليلي بر دو مفهوم قرآني» انتشارات قلم 1356، « پنج گفتار دربارة انقلاب و جامعه» تأليف دفتر نشر فرهنگ اسلامي1377-1375

مويدعهد، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر پرويز مويد عهد در سال 1308 در تهران متولد شد. وي داراي دكتري معماري و شهر سازي از دانشگاه سوربن پاريس 1336، عضو هئيت علمي دانشگاه تهران و رئيس دفتر فني اداره ساختمان دانشگاه از 1336 است . دكتر مويدعهد در سالهاي 1336 و 1343 به مراتب دانشياري و استادي رسيد . وي علاوه برتدريس در دانشگاه شهيد بهشتي و دانشكده ساختمان پلي تكنيك رياست دانشكده هنرهاي تزييني وزارت فرهنگ و هنر را نيز بر عهده داشته است.گروه : هنررشته : معماري و شهر سازيتحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر پرويز مويد عهد پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه درزادگاه خود، وارد دانشگاه تهران شد و پس از اخذ ليسانس معماري به فرانسه عزيمت كرد و در سال 1336 با اخذ مدرك دكتري رشته معماري و شهر سازي از دانشگاه سوربن پاريس به

ايران بازگشت.خاطرات و وقايع تحصيل : سالها اقامت و تحصيل درشهر پاريس از وقايع مهم زندگي علمي استاد دكتر پرويز مويد عهد بود كه در شكل دهي فكر و تجارب وي بسيار موثر افتاد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : مطالعه، تحقيق و انجام تحقيقات علمي در رشته معماري و شهرسازي همواره از امور مورد علاقه استاد دكتر پرويز مويد عهد بوده است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و مسئوليت هاي استاد دكتر پرويز مويد عهد عبارت بوده اند از : عضو هئيت علمي دانشگاه تهران ( گروه معماري و شهر سازي) از سال 1336 رئيس دفتر فني اداره ساختمان دانشگاه تهران 1336 دانشيار گروه معماري و شهر سازي دانشكده هنر دانشگاه تهران 1337 استاد گروه معماري و شهر سازي دانشكده هنر دانشگاه تهران 1343 مدرس در دانشگاههاي شهيد بهشتي و پلي تكنيك رئيس دانشكده هنرهاي تزييني وزرات فرهنگ وهنر فعاليتهاي آموزشي : استاد دكتر پرويز مويد عهد از سال 1336 به عنوان عضو هئيت علمي دانشگاه تهران استخدام شد. وي در دانشكده هنرهاي تزئيني وزارت فرهنگ و دانشكده معماري دانشگاه شهيد بهشتي و دانشكده ساختمان پلي تكنيك به تدريس دروس مربوط به تاريخ و اصول معماري پرداخته است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : استاد دكتر پرويز مويد عهد بناهاي ارزشمندي را در داخل و خارج از كشور طراحي كرده است كه از آن جمله مي توان به محوطه نمايشگاه بين المللي تهران، مركز تحقيقات دارويي و پيش دارويي ، طرح خاتم كاري تالار بزرگ و تزئينات كاخ گلستان، مرمت و بازسازي وزارت آموزش و پرورش و مرحله اول مصلاي بزرگ امام

خميني اشاره كرد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مطالعه، تحقيق و تاليف آثار در زمينه معماري و شهر سازي به ويژه طرح هاي مجموعه هاي كلان شهري در تهران و حتي در خارج از كشور از جمله اموري است كه دكتر پرويز مويد عهد بدان اشتغال داشته است. ......................................................................0آرا و گرايشهاي خاص : استاد دكتر پرويز مويد عهد عمدتا به طرحهاي تحقيقي جهت كاربردهاي عملي در بناي ساختمانها و مجموعه هاي عمومي مهم علاقمند است.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 طرح خاتم كاري تالار بزرگ و تزيينات كاخ گلستان nbsp2 طرح عمومي مرحله اول مصلاي بزرگ امام خميني در تهران nbsp3 طرح محوطه نمايشگاه بين المللي تهران nbsp4 طرح مركز تحقيقات دارويي و پيش دارويي nbsp5 طرح مرمت و بازسازي وزارت آموزش و پرورش

ميرحيدر، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن ميرحيدر، معمار برجسته ايراني، پس از اخذ فوق ليسانس از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، درجه M.Ph خود را از موسسه معماري لندن در برنامه ريزي و طراحي شهر گرفت.

وي به عنوان طراح معماري و مسئول پروژه از سال 1338 تا سال 1350 در مهندسين مشاور امير نصرت منقح، يوسف شريعت زاده و همكاران، از سال 1350 تا 1360 به عنوان عضو هيات مديره و قائم مقام مديرعامل مهندسين مشاوربنيان و از سال 1362 تا كنون به عنوان مديرعامل مهندسان مشاور پيرراز مشغول به كار بوده است.

وي عضو شوراي گروه معماري جامعه مهندسان مشاور ايران ازسال 1370 تا 1372، عضو كميته عالي و تخصصي تدوين مقررات ملي ساختمان

از سال 1371 تا سال 1373، عضو شوراي برنامه ريزي و هماهنگي جامعه مهندسان مشاور ايران از سال 1372 تا 1374، عضو هيات موسسين انجمن صنفي مهندسان مشاور معمار و شهرساز در سال 1375، عضو اولين هيات مديره كانون مهندسان معمار دانشگاه تهران از سال 1375 تا 1377 و عضو انجمن صنفي مديران فني و اجرايي مي باشد.

وي سابقه تدريس در درس اقتصاد شهري براي دوره دكتراي شهرسازي دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در سال تحصيلي 52-53 و درس اقتصاد شهري و منطقه اي براي دوره كارشناسي دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران را در سال تحصيلي 50-51 را دارد.

از پروژه هاي تحت مديريت و سرپرستي وي مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: ساختمان وزارت كار و امور اجتماعي، كاخ جوانان، سينما صحرا، ساختمان هاي دانشگاه كرمان، چاپخانه اسكناس بانك مركزي (قبل از انقلاب) و بيمارستان آموزشي كرمان، پروژه ساختمان اجلاس سران كشورهاي اسلامي، ساختمان كتابخانه ملي ايران، ساختمان مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امور خارجه، توسعه قسمت جنوبي حرم مطهر حضرت معصومه (س) (بعد از انقلاب)

ميركياني، مهرداد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهرداد ميركياني، چهره پرداز ايراني است. وي پس از اخذ مدرك ديپلم در رشتهٔ اقتصاد، در دورهٔ چهره پردازي زير نظر جلال معيريان و مسعود ولدبيگي در سال 1363 شركت كرد. فيلم سينمايي وكيل اول (جمشيد حيدري) آغاز فعاليت سينمايي وي با عنوان چهره پرداز به حساب مي آيد.

طراح چهر ه پرداز:

1. سريال راه بي پايان (1386)

2. سريال صاحب دلان (1385)

3. پاداش سكوت (1385)

4. خواب ليلا (1385)

5. خون بازي (1385)

6. نسل جادويي (1385)

7. چهارشنبه سوري (1384)

8. خانه روشن (1384)

9. زير درخت هلو (1384)

10. ستاره ها؛ سه جلد: ستاره مي شود، ستاره است و ستاره بود، (1384)

11. عصر جمعه (1384)

12. اسپاگتي در هشت دقيقه (1383)

13. تنهام نگذار (1383)

14. جايي براي زندگي (1383)

15. خواب گاه دختران (1383)

16. سالاد فصل(1383)

17. گيلانه (1383)

18. آفتاب گردان هاي وحشي (1382)

19. روايت هاي

سه گانه؛ اپيزود سوم، ننه گيلانه، (1382)

20. سيماي زني در دوردست (1382)

21. شهر زيبا (1382)

22. قدمگاه (1382)

23. روز كارنامه (1381)

24. كلاه قرمزي و سروناز (1381)

25. ارتفاع پست (1380)

26. ايستگاه متروك (1380)

27. آخر بازي (1379)

28. موج مرده (1379)

29. شوخي (1378)

30. موميايي 3 (1378)

31. افسانه پوپك طلايي (1377)

32. داستان هاي جزيره؛ اپيزود سوم، باران و بومي،( 1377)

33. روبان قرمز (1377)

34. آژانس شيشه اي (1376)

35. جهان پهلوان تختي (1376)

36. شبيخون (1376)

37. برج مينو (1374)

38. بوي پيراهن يوسف (1374)

جوايز:

• برنده تنديس زرين بهترين چهره پردازي (يك بوسه كوچولو) در دهمين جشن خانه سينما (مسابقه)، 1385

• برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (خون بازي) در بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران)، 1385

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (عصر جمعه) در بيست و چهارمين (مسابقه سينماي ايران)، 1384

• برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (به نام پدر) در بيست و چهارمين (مسابقه سينماي ايران)، 1384

• دومين چهره پردازي سال (شهر زيبا) در نوزدهمين منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال)، 1383

• برنده تنديس زرين بهترين چهره پردازي (گيلانه) در هشتمين دورهٔ جشن خانهٔ سينما، (مسابقه سال)،1383

• برنده سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (قدمگاه) در بيست و دومين جشنوارهٔ فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران)، 1382

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (گيلانه) در بيست و دومين جشنوارهٔ فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران)، 1382

• بهترين چهره پردازي سال (رقص در غبار) در هجدهمين منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال)، 1382

• كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (رقص در غبار) در هفتمين جشن خانه سينما (مسابقه)، 1382

• دومين چهره پردازي سال (ارتفاع پست) در هفدهمين منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال)، 1381

• كانديد تنديس زرين بهترين چهره پردازي (ارتفاع پست) در ششمين جشن خانه سينما (مسابقه)، 1381

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (ارتفاع پست) در بيستمين جشنوارهٔ فيلم فجر مسابقه سينماي ايران)، 1380

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (موميايي 3) در هجدهمين جشنواره فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران)،

1378

• بهترين چهره پردازي سال (روبان قرمز) در چهاردهمين دورهٔ منتخب نويسندگان و منتقدان (بهترين هاي سال)، 1378

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (روبان قرمز) در هفدهمين جشنوارهٔ فيلم فجر مسابقه سينماي ايران)، 1377

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (آژانس شيشه اي) در شانزدهمين جشنوارهٔ فيلم فجر (مسابقه سينماي ايران)،1376

• كانديد سيمرغ بلورين بهترين چهره پردازي (چشم شيطان) در دوازدهمين جشنوارهٔ فيلم فجر مسابقه سينماي ايران)، 1372

• 1386 - تنديس بهترين چهره پردازي براي قاعده بازي. براي خون بازي هم نامزد بود.

ميرميران، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهندس سيد هادي ميرميران استاد دانشگاه و معمار ايراني بود.

او چهار دهه فعاليت حرفه اي كرد. از ميان آثار وي مي توان به ساختمان كانون وكلاي دادگستري مركز، ساختمان كنسولگري ايران در فرانكفورت، ساختمان مركزي بانك توسعه صادرات ايران، ساختمان مجموعه ورزشي رفسنجان، طرح ساختمان كتابخانه ملي ايران (اجرا نشده) ، طرح ساختمان فرهنگستان هاي جمهوري اسلامي ايران (اجرا نشده) و طرح ساختمان موزه ملي آب (اجرا نشده) اشاره كرد.

ويژگي ميرميران در حفظ پيوستار و روح معماري كهن ايران با روش هاي نوين طراحي است.

سيد هادي ميرميران حرفه مهندس معمار تاريخ تولد 27 اسفند 1323 محل تولد قزوين ، ايران تاريخ مرگ 29 فروردين 1385 محل مرگ برلين ، آلمان

زندگي

سيد هادي ميرميران در 23 اسفند 1323 در شهر قزوين به دنيا آمد. تحصيلات خود را در رشته مهندسي معماري در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به انجام رساند و با ارزشيابي عالي فارغ التحصيل شد. از سال 1343 تا سال 1357 در دفتر فني شركت ملي فولاد ايران مشغول به كار گرديد. پس از انقلاب از سال 1358 با عنوان مدير طراحي در شركت خانه سازي ايران (اصفهان) به طراحي پروژه هاي شهرسازي پرداخت. در سال 1364 به همراه

گروهي از همكارانش شركت مهندسان مشاور نقش جهان-پارس را تاسيس نمود و تا واپسين روزهاي حيات در اين شركت مشغول به كار بود.

وي در شامگاه 29 فروردين 1385 پس از يك دوره ده ساله نبرد با بيماري سرطان، درگذشت.

• استاد معماري، دانشكده هنر و معماري، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران، 1371 تا 1385

• استاد معماري، دانشكده معماري، دانشگاه علم و صنعت ايران، 1369 تا 1375

• استاد معماري، دانشكده معماري، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد شيراز و همدان از سال 1375 تا 1385

افتخارات

• معمار برگزيده سال 1379 در اولين دوره اعطاي نشان معماري ايران (استاد پيرنيا)

• دريافت لوح تقدير جامعه مهندسان مشاور ايران براي شناسايي و معرفي معماري ايران در سال 1385

• برنده جايزه بزرگ معمار - سال 1380

• كسب جايزه مهراز - سال 1381

• انتخاب شده به عنوان پيشكسوت معماري توسط سازمان نظام مهندسي ساختمان كشور - سال 1381

• دريافت لقب شهروند افتخاري اصفهان - سال 1383

• دريافت لوح تقدير و تنديس از جامعه مهندسان مشاور ايران - سال 1383

• دريافت نشان دولتي درجه يك فرهنگ و هنر - سال 1383

نديمي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مهندسى معمارى، دانشكده: معمارى و شهرسازى، دانشگاه: شهيد بهشتى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد معمارى از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1352 و دكتراى معمارى از دانشگاه مطالعات فلورانس در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده معمارى و شهرسازى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مقدمه اى بر طرح شوراهاى روستايى، طرح معمارى روستاهاى كوهپايه كركس، بررسى روستاهاى حاشيه اروميه، مقدمه اى بر سازماندهى فضايى دفاعى كشور، معمارى و حفظ ارزشهاى جهاد، معمارى و موسيقى، مبانى طراحى فضاهاى امن، تدريس دروس معمارى و حكمت هنر اسلامى در دانشگاه شهيد بهشتى، راهنمائى، مشاوره و نظارت

بر 8 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 6، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مدخلى به روشهاى آموزش معمارى، سياست برخورد با مسائل مختلف هنر در كشور، مدخل اساسنامه سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، برنامه ريزى دانشكده معمارى و شهرسازى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نقاش باشي، عبدالله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و معمار. ملقب به معمارباشى و نقاش باشى. هنرمند پراعتبارى بود كه در دستگاه فتحعلى شاه و محمدشاه و اوايل سلطنت ناصرالدين شاه قاجار مقام والايى داشت. از آثار او معلوم است كه در موردى شيوه ى مهرعلى نقاش باشى را دنبال كرده و چه بسا كه شاگرد او نيز بوده است. عبدالله خان در چهره سازى و شبيه پردازى دقيق و پرمايه بود و در رنگ و روغن و آبرنگ و نقش تصوير بر روى مينا مهارت داشت. همچنين در طراحى و آرايش داخلى و خارجى قصرهاى سلطنتى و ساير عمارات نيز مقامى درخور تحسين دارد. از آثار وى: تابلوى رنگ و روغنى بزرگ و طويل صف سلام فتحعلى شاه كه اصل تابلو از ميان رفته و فقط نشانه هايى از آن به يادگار مانده است؛ تصوير تمام قد عباس ميرزا كه لباس سرخ رنگى به تن كرده و تاج مرصع و كنگره دارى بر سر گذاشته است و به خط نستعليق زيبا رقم نهاده: «زد رقم بنده شه عبدالله فى سنه 1222»؛ تصوير آبرنگى شاهزاده خانمى كه در داخل دايره اى نقش بسته و به خط نستعليق زيبا «رقم عبدالله نقاش باشى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (311 -301 / 1)،

گلستان هنر (پنجاه).

وزيري فراهاني، بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مهندسى معمارى، دانشكده: معمارى و شهرسازى، دانشگاه: تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

وزيري فراهاني، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مهندسى معمارى، دانشكده: معمارى و شهرسازى، دانشگاه: تهران

گروه خبرگان بدون مدرك

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

نگارگري

اجلي، قربانعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قربانعلي اجلي به سال 1318 درشهرستان ميانه تولد يافت . پدر قربان علي فرهنگي و مادرش معلم قرآن بود .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : قربانعلي اجلي تا پايان دوره اول متوسطه درميانه بود و پس از آن براي اتمام تحصيلاتش به تهران آمد. پس از پايان دوره متوسطه دردانشكده هنر هاي تزييني پذيرفته شد و پس از اخذ ليسانس دررشته معماري داخلي به دوره فوق ليسانس درهمين رشته راه پيدا كرد و دوره فوق ليسانس را نيز به پايان رساند .

استادان و مربيان : قربانعلي اجلي از محضر استاداني بزرگي چون استاد سيد حسن ميرخاني ، استاد علي اكبر كاوه ، مرحوم استاد سيد حسين ميرخاني . استاد احمد نجفي زنجاني و استاد ابراهيم بوذري به آموختن خطوط نستعليق و نسخ و ثلث پرداخت . ضمن تلمذ در محضر اين اساتيد ، در آثار بزرگان خط ، چون مير عماد، ميرزا رضا كلر ، ميرزا غلامرضا ، استاد عبد المجيد درويش ، استاد مسلم شكسته نستعليق به تفحص وتحقيق پرداخت .همچنين زير نظر استاد شيخ ، استاد كاتوزيان ، بهزاد و مصيري و اولياء به آموزش طراحي و نقاشي رنگ روغن پرداخت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : قربانعلي اجلي ازهمان سالهاي اوليه تدريس عضو انجمن هاي ادبي تهران شد .

فعاليتهاي آموزشي : قربانعلي اجلي به علت علاقه زياد به آموزش به استخدام دولت درآمده و دردبيرستانهاو مدارس عالي به تدريس مشغول شد . سپس از طرف دانشكده هنر

هاي تزييني بعنوان مدرس دعوت شسد وبتدريس شيوه هاي گوناگون خط پرداخت و مدت 22 سال درامرتدريس روزگار سپري كرد .

آرا و گرايشهاي خاص : قربان علي اجلي معتقد است كه :« هنر مند با رسالت كسي است كه بمانند معلم ، انواع آن چه را آموخته و خودش هم گاهي خالق آن است به جامعه اي كه نياز مند است بياموزد ،متاسفانه در جوامع امروزي آنطور كه بايد ،به هنرمندان توجه نمي شود و اين عامل باعث مي شود كه هنر مند به جهات اقتصادي ناچار با يك عده سود اگر آثار هنري سروكار پيدا كرده و ارزش كارهايش تا سرحد امكان تنزل پيدا كند چرا كه هنر را با هيچ معياري از ماديات سنجش هنر با پول باشد آن هنر ركود پيدا كرده و مي ميرد و از سوي ديگر هنر نمي بايستي فرمايشي باشد بلكه هنرمند مي بايست درزمينه كار خود آزاد باشد و با توجه به نياز هاي جامعه اي كه در آن زندگي مي كند به خلق اثر بپردازد .

چگونگي عرضه آثار : بسياري از تابلوهاي قربانعلي اجلي نه بصورت معمولي است ، كه از ويژگي خاصي برخوردار است . مجموعه حروف شكلي از اشكال طبيعتند و يا شايد طبيعت به شكل حروف ، . دراين سبك تازه كه خود او آنرا گلگشت ناميده است خط و طبيعت به همراه يكديگر ارائه مي شود بطوريكه انتخاب كلمات و حروف و نحوه قرار گرفتن آنها در يكديگر از اهميت فوق العاده اي برخورداراست . به بيان ديگر بايد گفت دراين سبك ، خط و نقش مكمل يكديگرند و رابطه خط با

طبيعت و طبيعت با خط زمينه و هم آهنگي كلي كار از نظر رنگ و فرم ، ملموس بودن عناصري كه به خدمت گرفته مي شوند مورد توجه خاص سازنده اثر است . اهميت ديگراين سبك داشتن بعد معنوي آن است كه مطالب آموزه ومفيد ، درتهيه آن انتخاب مي شود و تعهد و مسئو ليت سازنده آنرا نسبت به جامعه نشان مي دهد . سبك گلگشت ، فرم و فضاهاي تازه اي را برابر بيننده قرار مي دهد كه تجسس و حس كنجكاوي اورا برانگيزد .

منابع زندگينامه : فصلنامه هنر ، شماره 5 ، زمستان و بهار 63-62

احد الحسيني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س سيزدهم ق)، نگارگر فلزات و شمشير ساز. از آثار رقم دار وى: قمه ى زيبا و استادانه اى است در موزه ى ويكتوريا آلبرت لندن، با رقم «ابن عبداللَّه احد الحسينى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (50 /1).

احصايي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد احصائي ، در تيرماه 1318 شمسي در قزوين ديده به دنيا گشود. احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد. احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام

به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمد احصائي ، با ذكر خاطره اي از دوران تجربه اندوزي هاي خود مي گويد : « در بهار 1354 ، در روزه داري هاي ادواريم ، در يك حالتي از مواجهه ي شديد عاطفي با كلام « الله » ، كه يكسره ذهن و دل مرا به تصرف گرفته بود ، حدود دويست قطعه كار انجام شد كه تكنيك اجراي آن ، حضور دائم و آمادگي شديد روحي را مي طلبيد ؛ ضرباهنگي كه هدايت قلم را « قلب » به عهده داشت ».

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد احصائي ، مشاور رئيس مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي در قسمت چاپ و انتشارات مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد احصائي ، سال ها به عنوان آموزگار ادبيات فارسي و خط در دبستان هاي جهان تربيت و شهر ري ، مدرس گروه هنرهاي تجسمي دانشكده هنرهاي زيبا ي دانشگاه تهران و دانشگاه هنرهاي تزئيني و عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه تهران به فعاليت هاي آموزشي اشتغال داشته است.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد

: محمد احصائي ، عضو هيئت مؤسس « انجمن هنرمندان نقاش ايران » مي باشد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد. وي در بيست سال اخير ، به جمع آوري و مطالعه ي عميق روي كارهاي اساتيد متقدم خويش پرداخته و قلم « محقق » و « ريحان » - كه در جهان اسلام به قلم هاي ايراني مشهورند - دستاورد كار مداوم او در اين سال ها است.

آرا و گرايشهاي خاص : نستعليق محمد احصائي ، آميزه اي از شيوه ي « مير » و « ميرزا غلامرضا اصفهني » و « ميرحسين » با بعضي ملاحظات امروزي است و كاربرد گرافيكي در خوشنويسي وي ، از وجوه مشخصه اي است كه موجب تفاوت فاحش از ديگر خوشنويسان معاصر شده است. كارهاي « كلام الله » احصائي به چهار گروه تقسيم بندي مي شوند كه عبارتند از : نقاشي خط ها ، الله ها ، كارهاي در ارتباط با معماري ، و احياي قلم محقق و ريحان. وي در حوزه ي « نقاشي خط » با قلم « ثلث » و « محقق » با ياري گرفتن از « كلام الله » ، به خلق آثار بديعي دست زده است.

جوائز و نشانها : محمد احصائي ، در هفتمين نمايشگاه بزرگ قرآن كريم تهران در سال 1378 ، به جهت « خوشنويس

ممتاز آيات قرآني » در قطعات و كتيبه ها ، به ويژه احياي خطوط ريحان و محقق ، و بهره گيري مناسب از خط و گرافيك و نقاشيخط در آثار خود ، همچنين استفاده از كلمه ي مباركه ي الله به صورت هاي متنوع در آثار و كتيبه نگاري ، به عنوان « خادم برگزيده » شناخته شد.

چگونگي عرضه آثار : محمد احصائي در زمينه ي تشكيل نمايشگاه هاي مختلف در ايران و خارج از كشور نيز فعاليت دارد كه دستاورد آن ، ارائه ي آثاري متفاوت در زمينه ي خط است كه در گرافيك و معماري كاربرد فراواني دارد. نمونه هايي از اين نمايشگاه ها عبارتند از : نمايشگاه گالري سيحون ، فستيوال بين المللي نقاشي در كاني سومر فرانسه ، نمايشگاه جمعي جهان در بال سوئيس ، نمايشگاه هنرمندان ايراني در پكن و شانگهاي جمهوري خلق چين ، نمايشگاه جمعي در دانشكده هنرهاي زيباي ايران و ... .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تحرير قرآن مجيد به قلم « محقق »

2 خوشنويسي سوره علق به ابعاد 120 × 110 سانتي متر با رنگ و روغن روي بوم

ويژگي اثر : اين اثر ، اكنون جزء گنجينه ي آثار مجموعه ي موزه ي هنرهاي معاصر تهران قرار دارد.

3 كتيبه اي به قطع 400 مترمربع واقع در دانشكده الهيات

4 كتيبه ي سردر ورودي موزه ملي ايران ( ايران باستان )

ويژگي اثر : اين اثر ، آيه اي

از قرآن مجيد به شيوه ي « محقق » و « برجسته » با لعاب زر است.

5 مجموعه ي « الله »

اخوين، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس اخوين در سال 1316 ، در مشهد چشم به جهان گشود. دوره دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود طي نمود. سرانجام در دانشسرايعالي تهران به ادامه تحصيل پرداخت و در رشته شيمي فارغ التحصيل گرديد. چون ضمن تحصيل استعداد فن خط را از خود بروز داده بود در اين وقت هرجا قطعه هاي زيبايي از خطوط خوشنويسان را مي ديد با اشتياقي فراوان به مشق از روي آن مي پرداخت و از ظرافتكاري هاي خطاطان به حد كافي استفاده مي كرد وتلاش او دردرك قواعد و رموز زيبايي و نكات عمده خط، وجود هنري اش را جلا بخشيد و با درك محضر خوشنويسان بزرگ مشهد و بر قواعد فنون خطاطي اشراف يافت و با حضور دركلاس آزاد خوشنويسي هنرهاي زيبا به ديگر تكنيكهاي اين هنردست يافت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

والدين و انساب : عباس اخوين فرزند علي اصغر مي باشد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس اخوين دوره دبستان و دبيرستان را در زادگاه خود طي نمود. سرانجام در دانشسرايعالي تهران به ادامه تحصيل پرداخت و در رشته شيمي فارغ التحصيل گرديد. چون ضمن تحصيل استعداد فن خط را از خود بروز داده بود درين وقت هرجا قطعه هاي زيبايي از خطوط خوشنويسان را مي ديد با اشتياقي فراوان به مشق از روي آن مي پرداخت و از ظرافتكاري هاي خطاطان به حد كافي استفاده مي كرد و سعي مي نمود قواعد و رموز زيبايي و نكات عمده خط

را دريابد. در سال 1334 از مشهد به تهران رفته و چون احساس كرد كه بايد از محضر استادي كسب فيض كند و اصول قواعد فنون خطاطاي را بياموزد از سال 1337 خورشيدي در كلاس آزاد خوشنوبسي هنرهاي زيبا كشور شركت نمود و هنر خود را دنبال كرد.

استادان و مربيان : عباس اخوين پس از آنكه تصميم گرفت هنر خوسنويسي را به طور جدي و علمي دنبال نمايد ، دركلاس آزاد خوشنويسي هنرهاي زيبا شركت كرد و در آنجا از خوشنويس محضر علي آقا حسيني ظرف مدت دو سال تعليم خط قرار گرفت.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 التفاصيل

2 پويه و رها

ويژگي اثر : مجموعه اي از منظومات فريدون توللي مي باشد.

ارچنگ، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1293.

درگذشت:-

احمد ارچنگ، فرزند حاجى ملا محمد هرتمنى، از طراحان قالى و تذهيب بود و بيشتر كسانى كه بعد از او در اصفهان به طراحى قالى و تذهيب اشتغال داشتند از شاگردان اين استاد بوده اند.

بعد از اتمام كلاس پنجم دبستان، مدير مدرسه وى را به كارگاه قاليبافى معرفى كرد. در آنجا قاليبافى و سپس نقشه خوانى را ياد گرفت. سپس مشغول ساختن نقشه هاى فرش شد. مشوق وى در اين كار غلامحسين اسليمى استاد قاليبافى بود كه وى را براى رنگ آميزى و نقطه چينى طرح هاى استاد نصرالله رفابيل (گچكار) به باغ ملى برد. در آنجا شخصيت هايى چون پوپ به ديدار كارش مى آمدند. تشويق وى باعث شد كه به كار از روى بناهاى تاريخى روى آورد. سپس براى كارگاه مهدى خان حقيقى، كارگاه شورشى، كارگاه انصارى و كارگاه براسور (كاردار فرانسه) شروع به

نقشه كشى كرد. اولين نقشه اى كه طرح كرد، طرح گنبد مسجد امام (شاه سابق) بود. در سال هاى 1313 -1312 از طرف شهردارى اصفهان، طراحى كاشى هاى ميدان نقش جهان زير نظر آندره گدار سرپرست باستان شناسى به مسابقه گذارده شد. وى در آن مسابقه اول شد. لذا طراحى پشت و بغل هاى ميدان نيز به احمد ارچنگ واگذار گرديد و به اين ترتيب زمينه ى مساعدى براى كار و تجربه روى طرح هاى مختلف ايرانى برايش به وجود آمد. از شاگردان وى مى توان به عباس كرباسيون، اكبر مينايييان و فرزندش اشاره نمود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اصفهاني، عزالدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نگارگر فلزات. از آثار وى كه در 792 ق انجام پذيرفته، شمعدان مفرغى مرصعى است كه جهت امير تيمور گوركانى عمل آورده و نام خود را ذيل اثر ياد كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1471 / 3).

الطافي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1285، تهران.

درگذشت: 1358، آمريكا.

حسين الطافى بعد از دوران تحصيل مقدماتى نزد استاد حسين بهزاد در مدرسه ى كماليه و دارالفنون به مدت سه ماه مشغول گرفتن هنر نقاشى بود. الطافى در سال 1306، تابلوى نگارگرى از فرش بهارستان در قطع 60 ضرب 40 كشيد. پس از پايان خدمت نظام به هنرستان عالى هنرهاى ايرانى رفت و از آنجا در سال 1319 با دريافت ليسانس هنرهاى زيبا فارغ التحصيل شد. آنگاه به آفرينش آثار هنرى خود پرداخت و در كنار آن به مدت يازده سال در كانون كار و آموزش به تعليم نگارگرى اشتغال ورزيد. در دى ماه 1334 كار تدريس در هنرستان هاى وابسته به مركز هنرهاى زيبا را آغاز كرد. آثار «گل و مرغ» وى در نمايشگاه هايى در داخل و خارج از كشور به نمايش درآمده است، از جمله در نمايشگاه جهانى سال 1958 در بروكسل به دريافت ديپلم افتخار و مدال نقره نايل آمد. آخرين نمايشگاه حسين الطافى در آمريكا برگزار شد.

حسين الطافى در خلق آثارش، به مكتب هرات و صفوى گرايش داشت. درخشندگى رنگ ها، لطافت در طراحى و قلم گيرى و پردازهاى يك دست از ويژگى هاى كلى آثار الطافى به شمار مى آيد. وى علاوه بر سبك هرات و صفوى، به شيوه ى قاجار نيز توجه نشان مى داد.

دو اثر حسين الطافى تابلوى نگارگرى «ليلى و مجنون»- با الهام از مير

سعيد على، نگارگر عصر صفويه- و «شبان و گوسفندان» (1316، تذهيب حاشيه ى اين نگارگرى اثر محمدعلى رهبرى است، 25 ضرب 29 سانتيمتر) در موزه ى هنرهاى ملى ايران نگهدارى مى شود. برخى از آثار ديگرش در مجموعه هاى خصوصى و تعدادى نيز در مجوعه هاى شخصى و خانوادگى فرزندش نگهدارى مى شود.

استاد الطافى در سال هاى آخر عمر به خود به واسطه ى پسرش كه در كشور آمريكا به طبابت اشتغال داشت، راهى آن كشور شد. سرانجام در سال 1358 درگذشت و پيكرش در گورستان مسلمانان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

امامي، ميرزا آقا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1260.

درگذشت: 1356.

ميرزا آقا امامى از استاداى نقاشى، تذهيب و سوخت است. شاگردانى نيز در محضر وى تربيت شده اند. آثار وى در موزه هاى ايران و دنيا نگه دارى مى شود.

ميرزا آقا امامى به دستور ميرزا حسين صنيع همايون براى تعمير مينياتورهاى كهنه ى عهد صفوى در اصفهان مشغول كار شد. از وى آثار ديگرى نيز بر جاى مانده است، از جمله روى نقوش فرش هم كار مى كرد. يكى از آثار ميرزا آقا امامى در زمينه ى طراحى فرش «مادر وطن» نام دارد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اميني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد جمشيد اميني( 1282- 1377 هجري شمسي) از طراحان فرش نوين ايران بشمار مي رود. وي اصولي نوين را در اين هنر ايجاد كرد و با شيوه اي خاص چون بافندگي كوبلن به ابداع آثار هنري پرداخت. استاد اميني اولين كسي است كه شيوه شبيه سازي را در فرش ايران متداول كرد. وي آخرين بازمانده از شاگردان استاد كمال الملك بود كه احترام خاصي به استاد خود و انديشه اش داشت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : طراحي فرش

والدين و انساب : جمشيد اميني در سال 1282 شمسي در روستاي فشند از روستاهاي ساوجبلاغ متولد شد.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : جمشيد اميني از آغاز كودكي به نقش و رنگ علاقه داشت و در پنج سالگي به اتفاق خانواده به تهران آمد و در اين شهر با بافندگي قالي آشنا شد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : جمشيد اميني در سال 1298 به مدرسه صنايع مستظرفه كمال المك راه يافت و استعداد وي مورد توجه استاد كمال الملك قرار گرفت و در آن مدرسه دار قالي برپا كرد.

استادان و مربيان : اميني طراحي را نزد كمال

الملك آموخت .

همسر و فرزندان : يكي از فرزندان جمشيد اميني كه از شاگردان وي نيز مي باشد استاد دكتر حسن اميني است كه شيوه ابتكاري پدر را دنبال مي كند.

زمان و علت فوت : جمشيد اميني آخرين بازمانده از شاگردان كمال الملك و مكتب وي بود كه در سن 95 سالگي جهان را بدرود گفت و در روز سه شنبه 22 دي ماه 1377 در ميان اندوه هنرمندان بسيار و مردم زادگاهش فشند در اين روستا به خاك سپرده شد.

آرا و گرايشهاي خاص : جمشيد اميني علاوه بر هنر طراحي، مرد عارف پيشه و انديشمندي بود بطوري كه شاگردان در اخلاق و اصول عارفانه انساني او را چون مرادي مي ستودند و استاد اميني نيز عاشق استاد خويش بود و در تمام عمر ياد استاد و مرادش كمال الملك را عزيز مي داشت و هر گاه از او سخن مي گفت قطرات اشك از چشمانش جاري مي شد. استاد اميني يكي از هنرمندان مبتكر در شيوه بافندگي فرش است. او اصولي نوين را به هنر فرش ارائه داد و با شيوه خاص چون بافندگي كوبلن به ابداع آثار هنري پرداخت. وي اولين كسي است كه شيوه شبيه سازي را در فرش ايران متداول كرد . از جمله توصيه هاي وي به شاگردانش، پاكي زبان و احترام به زن بود. او عقيده داشت مردان بزرگ را زنان پاكدامن شاخته اند، پس بايد به ستايش مقام زن و مادر كه منشاء همه بزرگي هاست پرداخته شود.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تابلوي ضامن آهو

2 تصوير كمال الملك

ويژگي اثر

: از آثار بي نظير استاد اميني است . اين فرش آنچنان استادانه بافته شده كه از فاصله نزديك حتي با نقاشي تفاوتي ندارد. اين اثر در موزه هنرهاي ملي نگهداري مي شود.

--------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380

آبكار، كلارا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1294، تهران.

درگذشت: 1 فروردين 1357، تهران.

كلارا آبكار در هنرستان بانوان تهران مكتب نگارگرى اسلامى- ايرانى را نزد هادى تجويدى و على درودى تحصيل كرد. در سال 1317، ديپلم رشته ى مينياتور را از آن خود كرد. مضامين هنر آبكار در مينياتور بيشتر برگرفته از ادبيات ايران است. وى در محضر حسين كاشى تراش به تعليم طرح و رسم گره و گره چينى پرداخت. وى در سال 1320 از طرف وزارت پيشه و هنر، گواهى نامه درجه ى اول مينياتور را به خود اختصاص داد و در سال 1368 گواهى نامه ى درجه ى يك هنرمندى- معادل رتبه ى استادى- را از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى دريافت كرد. در بهمن 1371 نمايشگاهى از مجموعه ى آثار آبكار در موزه ى هنرهاى ملى ايران برگزار شد و همين امر انگيزه اى شد تا به او پيشنهاد شود كه آثارش را به سازمان ميراث فرهنگى كشور اهداء كند. بعد از گذشت اندك زمانى در همان سال، وى خانه و آثارش را به سازمان ميراث فرهنگى كشور اهداء كرد. براساس تصميم اين سازمان، خانه ى مسكونى اين هنرمند تبديل به موزه ى استاد آبكار شد، اما به دليل كوچك بودن منزل، تصميم بر اين شد تا در مجموعه ى كاخ موزه هاى سعدآباد موزه اى از آثار استاد برپا شود و خانه ى مسكونى هنرمند به صورت كلاس هاى آموزشى براى اعتلاى هنر نگارگرى درآيد. موزه ى مينياتور كلارا آبكار

در هفته ى ميراث فرهنگى و روز جهانى موزه (28 ارديبهشت 1373) افتتاح شد.

كلارا آبكار در اول فروردين 1375 درگذشت و در قبرستان ارامنه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

آقا نجف نقاش

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا نجف فرزند آقا بابا، نقّاش قلمدان ساز معروف عصر قاجاريّه در اصفهان است. وى از اساتيد معروف فنّ قلمدان سازى است. قلمدان هاى او عموماً به تقليد نقّاشان ايتاليايى اغلب تصاوير حضرت عيسى و مريم را نقاشى نموده و اكنون بسيار ناياب است و خارجي ها به قيمت گزاف آن را مى خرند.

امضاى آقا نجف كه روى قلمدان ها مى نوشته «ياشاه نجف» است. كارهاى او صرف نظر از جنبه هنرى، در ظرافت نيز بى نظير است. كارهاى او از سال 1230 تا 1272 (يعنى چهل و دو سال) تاريخ دارد.

صاحب عنوان در سال مرقوم به سنّ قريب به هفتاد سالگى وفات يافته است. شرح حال و نمونه آثارش در كتاب تاريخ برگزيدگان(:524) گراور شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

آلفته، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عيسي آلفته ، در بيرجند به دنيا آمد. پس از عزيمت به مشهد در سن پانزده سالگي ، شوق نقاشي در وجودش شعله ور شد و دست تقدير او را به خدمت استاد بزرگ نقاشي خراسان ، محمدرضا قزلباش كه ساليان طولاني در افغانستان و ايران كار كرده بود ، كشاند و مدت ها نزد آن استاد ، شاگردي كرد. استاد آلفته به دليل جذبه و كشش آستان قدس رضوي و نياز گنجينه ي عظيم كتابخانه ي آن ، در آنجا مشغول به كار شد و با عشق و علاقه ي بسيار شروع به مرمت و ساختن جلد كتاب هاي خطي كرد و بعدها با راهنمايي اساتيد به كپيه برداري از نقاشي هنرمندان بزرگي كه آثارشان زينت بخش كتاب هاي ذيقيمت آستان قدس بود ، پرداخت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي

: عيسي آلفته ، پس از عزيمت به مشهد در سن پانزده سالگي ، شوق نقاشي در وجودش شعله ور شد و دست تقدير او را به خدمت استاد بزرگ نقاشي خراسان ، محمدرضا قزلباش كه ساليان طولاني در افغانستان و ايران كار كرده بود ، كشاند و مدت ها نزد آن استاد ، شاگردي كرد.

فعاليتهاي آموزشي : عيسي آلفته ، پس از شاگردي در نزد استاد قزلباش ، به دليل جذبه و كشش آستان قدس رضوي و نياز گنجينه ي عظيم كتابخانه ي آن ، در آنجا مشغول شد و با عشق و علاقه ي بسيار شروع به مرمت و ساختن جلد كتاب هاي خطي كرد و بعدها با راهنمايي اساتيد به كپيه برداري از نقاشي هنرمندان بزرگي كه آثارشان زينت بخش كتاب هاي ذيقيمت آستان قدس بود ، پرداخت.

آرا و گرايشهاي خاص : عيسي آلفته ، غير از شيوه ي گل و مرغ ، در نقاشي آبرنگ ، تذهيب ، جلدسازي ، جلد روغني و قاب آيينه نيز دستي قوي دارد و آثار باارزشي آفريده است كه هم اكنون زينت بخش برخي از موزه هاي جهان مي باشد.

جوائز و نشانها : عيسي آلفته ، در نمايشگاه هاي بسياري شركت كرده و جوايزي دريافت نموده است.

21 مرداد ماه سال1370هجري شمسي: استاد عيسي آلفته طراح و تذهيب كار پرآوازه ايراني به ديار باقي شتافت.

منابع زندگينامه :عيسي آلفته و نقاشي بهار ، مجله ي كيهان فرهنگي ، 1 فروردين 1365

باقري، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر (تذهيب و تشعير).

تولد: 1292، تهران.

درگذشت: 14 خرداد 1368، تهران.

عبدالله باقرى (فرزانه پور) چون پدرش در اراك در مأموريت ادارى بود، تحصيلات ابتدايى را در آنجا به

پايان برد و سپس در سال 1305 به تهران آمد و در سيزده سالگى در هنرستان صنايع قديمه و مستظرفه (هنرهاى زيباى فعلى) كه به همت حسين بهزاد پاى گرفته بود، مشغول به تحصيل شد. در اين هنرستان رسم بر اين بود كه هر كارآموزى نخست با تمام هنرها آشنا مى شد و سپس در رشته ى تخصصى خود را انتخاب مى كرد. عبدالله باقرى نقش قالى و كاشى و هنر تذهيب را به عنوان هنرهاى تخصصى خود برگزيد. وفاى كاشانى در آن هنگام استاد نقش قالى، هادى تجويدى استاد مينياتور و على درودى استاد تذهيب هنرستان بودند. استادان ديگر ايشان غلام حسين اسكندلى و حميد رهبرى بودند. عبدالله باقرى در كنار كار هنرى، بلافاصله پس از پايان دوره ى هنرستان (1319) خود به آموزش و تربيت شاگردان همت گذاشت و در هنرستان هاى كشور شروع به تدريس كرد. تعداد آثار وى به گفته اى به بيست هزار اثر مى رسد كه اكثرا تذهيب است و بسيارى از آنها را در موزه اى متعدد مى توان ديد. از جمله دو هزار اثر از كارهاى وى را استاد طاهرزاده ى بهزاد در همان زمان كه رييس هنرستان بود، با خود به تركيه برد و بسيارى از آنها امروزه در موزه ى توپكايى استانبول نگهدارى مى شود. استاد باقرى مجموعا بيست سال از عمر خود را به آموزش هنرآموزان و تدريس در هنرستان هاى مختلف، موزه ها و دانشگاه ها پرداخت كه از آن ميان مى توان به هنرستان هاى دختران و پسران تهران و هنرستان تبريز نام برد و در اواخر عمر به علت كهولت سن و بيمارى اغلب شاگردان خود را در منزل خود مى پذيرفت. تعدادى از اين نقش قالى ها در موزه ى

هنرهاى ملى نگهدارى مى شد كه بعدها به موزه ى فرش ايران انتقال يافت و برخى از آنها به وسيله ى هنرمندان قاليباف روى قالى پياده شدند. وى در هنر تذهيب شيوه اى نو پديد آورد و اين هنر را كه بيشتر براى زينت بخشيدن به كار يك خوشنويس يا شعر يك شاعر به كار مى رفت، شخصيتى مستقل بخشيد تا جايى كه تذهيب بتواند خود به عنوان تابلويى قابل ارائه باشد. به طور كلى مى توان گفت كه پس از دوران صفويه، به همت او و استاد نصرت الله يوسفى بود كه تذهيب در ايران اصالت ديرين را بازيافت. آثار و طرح هاى استاد باقرى يك بار در ارديبهشت 1365 و بار ديگر در ارديبهشت 1368 در موزه ى فرش ايران در نمايشگاه هايى به معرض تماشا گذاشته شد.

از وى مجموعه اى به نام گلزار باقرى (1366) حاوى تصاوير تعدادى از آثار قديمى وى به همت شاگردان چاپ شده است. از آثار ديگر اوست: طراحى و نقاشى درها، ديوار و ستون هاى موزه ى هنرهاى ملى سابق، طراحى كاشى هاى بلند كاخ مرمر كه از روى گنبد مسجد شيخ لطف الله اقتباس شده است، تعداد تذهيب و حاشيه كه در موزه هاى هنرهاى ملى و هنرهاى تزئينى نگه دارى مى شود كه از جمله معروف ترين آن تابلو «گل و مرغ» است كه در موزه ى هنرهاى معاصر نگهدارى مى شود، حاشيه و تذهيب «خدا را فراموش نكن» با خط «عبدالرسولى» حاشيه و تذهيب «بسم الله الرحمن الرحيم» با خط «عبدالرسولى»، تذهيب و حاشيه كتاب عمر خيام اسفنديارى، تذهيب چند قرآن كه معروف ترين آنها قرآنى است با خط سيد حسن ميرخانى.

استاد عبدالله باقرى پس از يك بيمارى طولانى سرطان كبد، در سن 76 سالگى در تهران

بدرود حيات گفت. پيكر وى در امامزاده ابن بابويه در تهران به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهراميان، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين بهراميان هنرمند و مجسمه ساز در سال 1350 به دنيا آمد.وي داراي مدرك فوق تخصص زيبايي شناسي هنر (D.E.A) از دانشگاه سوربن پاريس است. او در سال 1384 براي اعتراض به موزه لوور به زندگي خود پايان داد.محمد حسين بهراميان يا به قول دوستان اش بهرام، يكي از 5 مجسمه ساز برتر معاصر ايران و البته به خاطر تخصصي و سبك كارهايش علمي ترين آنهاست كه به دليل دوري از وطن، تنها ميان متخصصان و همكارا ن اش نام آشناست.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : اخذ ليسانس مجسمه سازي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران 1347 كسب مدرك تخصصي مجسمه سازي از دانشگاه سوربن پاريس عنوان رساله تخصصي: هنر مجسمه سازي معاصر در ايران (اميد كه روزي چاپ شود) گرفتن مدرك فوق تخصص زيبايي شناسي هنر (D.E.A) از دانشگاه سوربن پاريس عنوان رساله فوق تخصص: مناسبات در ساختار اجتماعي و جغرافيايي شهر: نصب مجسمه هاي مختلف در شهر تهران يك سال تدريس در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران

وقايع ميانسالي :

زمان و علت فوت : مسئولان موزه لوور پاريس _ كه برچسب آثار ايراني موزه را مثل نام خليج فارس به عربي تغيير داده بودند _ در آتليه مولاژ موزه لوور، اسم و امضاي بهراميان را از پاي آثارش حذف كردند و تمام حقوق مادي و معنوي را زير پا گذاشتند. او همه وقت و دارايي اش را براي پيگيري اين پرونده در مراجع قضائي فرانسه صرف كرد. هزينه اين كارها براي شهروندان فرانسوي ارزان بود اما براي او _ كه با

وجود سال ها تحصيل، زندگي و كار در فرانسه حاضر به پذيرفتن شهروندي آنجا و گرفتن اوراق هويت فرانسوي نشده و ايراني مانده بود _ كلي آب مي خورد. تا روزي كه چيزي براي ادامه راه در كار نبود. يك روز با دعوت از همه رسانه ها و خبرنگاران و بازگو كردن داستان، با پريدن از بام موزه لوور، به قصه پايان داد و شايد با اين كار، پيگيري كار را به رسانه ها سپرد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : وي متخصص بخش مولاژ در مجموعه موزه هاي ملي فرانسه بوده است.

فعاليتهاي آموزشي : يك سال تدريس در سال 1358 در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران را محمد حسين بهراميان در كارنامه دارد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ترميم بسياري از مجسمه هاي باستاني و ساخت مولاژ از آنها، نوآوري در ساخت مجسمه و استفاده از مواد در كار ساخت و اصلاح روش هاي قبل از فعاليتهاي وي ميباشد.

جوائز و نشانها : كسب عنوان مجسمه ساز حرفه اي در موزه لوور در 1991 برنده نشان طلا و ديپلم افتخار بيست و هفتمين نمايشگاه اختراعات هنري ژنو سوئيس براي پازل سه بعدي در 1999 كسب نشان نقره و ديپلم افتخار بيست و هفتمين نمايشگاه اختراعات هنري ژنو سوئيس براي طراحي نوعي قالب براي ساخت مجسمه به تعداد زياد بدون افت كيفيت در 1999 پازل توپ چهل تكه اي از كره زمين؛ برنده مدال طلاي نمايشگاه اختراعات هنري ژنو

چگونگي عرضه آثار : ابتكار بهراميان با ساخت پازل از اشياي باستاني ايران، هنر و تاريخ را از موزه ها به درون خانه ها مي برد و كودكان را در حس ساخت اشياي باستاني، با هنرمندان چند هزار سال

قبل، سهيم مي كند. آشنايي با هنر باستاني بخشي از بازي كودك مي شود و هر كس مي تواند يك كپي مثل اصل را در خانه داشته باشد؛ مانند پازل وزنه قوي هخامنشي. ساخت پازل هايي از آثار باستاني ايران و اهرام مصر، 2 جايزه برتر نمايشگاه اختراعات هنري سوئيس را براي او به ارمغان آورد. در حال حاضر، موزه لوور - كه يك هرم شيشه اي در حياط مقابلش ساخته اند- درآمد هنگفت اين امتياز را به جيب مي زند. اثر ديگر بهراميان "جنگ شاهين و مار" در بانك ملي دوبي؛ باز هم ساكنان آن سوي خليج فارس. يك مجسمه او در يكي از پارك هاي تهران در غيابش به اسم يكي از همكاران ثبت و مجسمه ديگرش هم در پارك دانشجو ناپديد شد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اسب آبي جاي فرعون خوابيده

ويژگي اثر : پوستر پازل سه بعدي بهراميان از هرم مصري و اسب آبي فيروزه اي مصر باستان كه در دل پازل قايم شده.

2 جنگ شاهين و مار

ويژگي اثر : مجسمه، در پارك دبي

3 دو زيباي خفته

ويژگي اثر : اين دو تا قوي طلايي زيباي خفته، 2 مدل از وزنه هاي ترازوي زمان هخامنشي است كه در شوش كشف شده. ساخت مولاژ يا شبيه سازي آثار باستاني، يكي از تخصص هاي بي بديل بهراميان بود؛ تخصصي كه علاوه بر ذوق هنري نياز به مهارت و دانش زيادي دارد.

4 ماهي هاي در هم

ويژگي اثر : اين دو ماهي در هم پيچيده با فواره هايشان، در ساحل خليج فارس

و خاطره بازديدكنندگان جا خوش كرده اند؛ تا حدي كه بسياري با ديدن عكس، محل آن در دوبي را به جا مي آورند. بهراميان با هنر وشناختش نسبت به فضاي نصب اثر، يك مجسمه محيطي بسيار عالي خلق كرده بود.

منابع زندگينامه : روزنامه همشهري، 13-11-1386، "مجسمه سازي كه شكست"

تجويدي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1303، تهران.

درگذشت: 1373.

محمد تجويدى، فرزند محمدهادى تجويدى، استاد نقاشى هنرهاى زيبا و از شاگردان كمال الملك بود. وى پس از پايان تحصيلات متوسطه در هنرستان هنرهاى زيبا به فراگرفتن نقاشى پرداخت و موفق به دريافت درجه ى ليسانس شد. سپس در امتحانات ورودى دانشگاه، به عنوان استاد هنرستان انتخاب شد. پس از فوت استاد حسين بهزاد، در سال 1342 تدريس و تعليم در هنرستان را ترك و به خلق آثار هنرى پرداخت. اندكى بعد، خود كارگاهى در خارج از محيط هنرهاى زيبا ايجاد كرد و شخصا به تربيت شاگرد پرداخت.

محمد تجويدى حدود صد و بيست جلد كتاب ازديوان هاى شعراى ايران همچون سعدى، حافظ، بابا طاهر عريان، فردوسى و ديگران را به تصوير كشيده است. از جمله اين آثار مى توان به گل هاى رنگارنگ كه منتخبى از غزليات مولوى و عطار و فخر هراتى است 1336 براى نخستين بار به چاپ رسيد. وى طى ساليان متمادى به بسيارى از كشورهاى جهان براى مطالعه در زمينه ى هنر نقاشى سفر كرده است. تجويدى آثار برخى از شاعران معاصر را نيز در قالب هاى نو و امروزين و به سبك گرافيكى به تصوير درآورد. تجويدى تصاوير كتاب حماسه ى هيزم شكن اثر بسيج خلخالى را بهترين اثر خود مى انگارد. وى در سفرى به فرانسه آثارش را همراه با آثار سهراب سپهرى در يك گالرى به نمايش گذاشت.

محمد

تجويدى در تهران درگذشت و پيكر وى در قطعه ى 88 بهشت زهرا مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جعفري، محمد ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم جعفري

تولد: 1319 ھ.ش ، بروجرد - ايران

بيوگرافي :

1344موسس كانون اموزش اصول هنرهاي تجسمي

1347 عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه هنر

عضو افتخاري انجمن هنرمندان نقاش ايران

همكاري با فيروز شيروانلو در شكل گيري فرهنگسراي نياوران"برنامه ريزي وطراحي اموزش هنر"

1353 - 1355 كار و مطالعه در كوي بين المللي هنرها پاريس

1372 همكاري اموزشي با دانشگاه نورويچ امريكا

همكاري اموزشي با دانشگاه هاي هنر "اصفهان. يزد. كرمان و دانشگاه ازاد تهران"

عضو هيئت انتخاب دوسالانه هاي نقاشي و طراحي و جهان اسلام

سخنراني هاي متعدد در دانشگاه ها و مراكز فرهنگي در باره هنر خلاقييت و آموزش هنر

اجراهاي في البداهه با عنوان"صلح تن به تن" براي ايجاد ارتباط تبادل نظر نقد و گفتگو در ارتباط با نمايشگاه هاي هنرهاي تجسمي

نمايشگاه هاي انفرادي

شركت در نمايشگاه هاي متعدد فردي و گروهي در داخل و خارج از كشور از جمله

1348 دوسالانه پاريس

1353 نقاشان معاصر ايران در آلمان

1353 كاني سورمر فرانسه "جايزه ملي دولت فرانسه" 1355 بال سويس

1355 هنرمندان منتخب 38 كشور در پاريس

1356نقاشان پيشرو در واشنگتن"واش ارت"

نمايشگاه هاي هنرمندان معاصر ايران در "مراكش. لندن. مسكو. كانادا. اسپانيا. ارمنستان و ...

نمايشگاه هاي گروهي

1387 گالري ماه (50 هنرمند)

حليمي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين حليمي درسال 1319 درشهر همدان به دنيا آمد .وي پس از ورو د به مدارس جديد و اتمام دوره دانشسراي مقدماتي همدان و اخذ مدرك متوسطه در رشته ادبيات فارسي به معلمي پرداخت . او در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته نقاشي به تحصيل پرداخت . به منظور ادامه تحصيل و كسب اطلاعات جديد عازم فرانسه شد

. وي با ورود به دانشكده هنرهاي تزييني پاريس (آر_دكو) و همچنين در دوره فوق ليسانس هنرهاي تجسمي دانشگاه سوربن تجربيات تازه اي را شروع كرد . ابتدا از دوره فوق ليسانس رشته گرافيك (كمونيكاسيون _ ويزوئل ) فارع التحصيل شد ، پس از آن فوق ليسانس هنر هاي تجسمي و بعد دكتر اي سيكل سوم را از دانشگاه سوربن در سال 1360 به اتمام رساند و بلافاصله به ايران مراجعه كرد .نامبرده در حال حاضر دانشيار دانشكد? هنرهاي زيباي دانشگاه تهران مي باشد . كتاب"اصول و مباني هنرهاي تجسمي"تاليف،محمد حسين حليمي ، در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : گرافيك

والدين و انساب : محمد حسين حليمي درسال 1319 درشهر همدان به دنيا آمد . وي در يك خانواده سنتي و مذهبي چشم به جهان گشود و از هفت سالگي نزد پدر بزرگش مرحوم ميرزا غلامحسين اسلامبوالچي كه در انواع علوم و فنون وارد بود پرورش يافت .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد حسين حليمي در1319 ه.ش درهمدان متولدشد . دوران كودكي وي مصادف با آخرين سالهاي حكومت رضا شاه و روي كار آمدن محمد رضا شاه پهلوي بوده است . درآن روزگار بسياري از دانشجويان و هنرمندان ايراني براي تحصيل به اروپا ، به ويژه فرانسه مي رفتند . نظام علمي و فرانسه بردانشگاههاي كشورنيز اثر گذار بوده است .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد حسين حليمي پس از ورو د به مدارس جديد و اتمام دوره دانشسراي مقدماتي همدان و اخذ

مدرك متوسطه در رشته ادبيات فارسي به معلمي پرداخت . پس از وقفه اي چند ساله براي تكميل معلومات خود به دانشگاه را ه پيدا كرد و در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته نقاشي به تحصيل پرداخت و از آنجا فارغ التحصيل شد . پس از آن مجددا در چند مركزهنري به تدريس پرداخت . با وجود در آمد خوبي كه كسب مي كرد ،از سال 1354 جهت مطالعه و ادام? تحصيل مقيم پاريس گرديد و درج? كارشناسي ارشد در دو رشت? هنرهاي تجسمي و گرافيك را به ترتيب از دانشگاه سوربن و مدرس? عالي هنرهاي تزئيني پاريس اخذ نمود و در سال 1360 تز دكتراي خود را در زمين? زيبايي شناسي و علوم هنر در دانشگاه سوربن گذراند

استادان و مربيان : محمد حسين حليمي يكي از يگانه معلم خود را ، پدربزرگش مرسوم ميرزا غلامحسين اسلامبوچي مي داند كه به وي خوشنويسي و برخي از فنون را آموخت . وي در مدرسه آر-دكو ، رنگ شناسي را زير نظر يكي از استادان صاحب نام ›« ژان فيليپ لانكلو « تحقيق مي نمود و ارزشهاي زيبايي شناسي خط اسلامي را در دانشگاه سوربن تحت نظر «الكساندرپاپادوپولو » تكميل مي كرد .وي همچنين از محضر اساتيد و هنرمندان بزرگي همچون مرحوم حسين زرين خط و مرحوم ميرخاني و مرحوم يحيي كارگر و شماري ديگر از اساتيد هنرمند ايراني و خارجي استفاده نموده است.

وقايع ميانسالي : محمد حسين حليمي در پاريس در دو زمينه تحقيقاتي فعاليت مي كرد . يكي از زمينه هاي كار ايشان «رنگ شناسي » بود كه در مدرسه آر0دكو زير نظر يكي از

استادان صاحب نام با عنوان «شعررنگ درمعماري اسلامي ايران » انجام مي شود . تحقيقدديگر در رابطه با ارزشهاي زيبايي شناسي خط اسلامي بود كه به طور گسترده برروي عملكرد زيبايي شناسيخط در مسجد جامع اصفهان در دانشگاه سوربن انجام مي گرفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد حسين حليمي به غير از تدريس به فعاليتهاي گرافيكي و عكاسي كه خود آموخته بود مي پرداخت و نير با فعاليتهاي گرافيكي ،نقاشي و عكاسي زندگي خود را اداره مي نمود .نامبرده در حال حاضر دانشيار دانشكد? هنرهاي زيباي دانشگاه تهران مي باشند

فعاليتهاي آموزشي : محمد حسين حليمي پس از اخذ ديپلم متوسطه در رشته ادبيات فارسي پرداخت .همچنين پس از دريافت درجه ليسانس در دانشكده هنرهاي تزييني ، انسيتو تربيت مربيان هنري و مدرسه عالي ساختمان به تدريس پرداخت . دكتر حليمي پس ازمرجعت از فرانسه به ايران نيز در دانشگاه فارابي ، مجتمع دانشگاهي هنر و بالاخره دانشكده هنرهاي زيبا به تدريس ادامه داد .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مطالعه و تحقيق درباره زيبايي شناسي و نظريات مربوط به آن از مشغوليت هاي اساسي محمد حسين حليمي بوده است .

شاگردان : بسياري از فارغ التحصيلان رشته هنرهاي تجسمي از دانشگاه تهران ، شاگردان محمد حسين حليمي مي باشند .

آرا و گرايشهاي خاص : محمد حسين حليمي معتقد است ويژگي هاي ارتباط تصويري در عالم سياست ، اقتصاد، فرهنگ مذهب و افكار و عقايد مختلف امكان سازندگي و تخريب را بصورت گسترده در اختيار دارد .در واقع اين زمينه هنري و فني به مصداق اسلحه اي است كه با آن مبارزه نامرئي انجام مي

شود . براي مقابله با اين اسلحه بايد همان اسلحه را بنحو بهتر شناخت وبراي مقابله بكار برد . درنتيجه رشته معلمي ، هنري گرافيك يابا عنوان جديدش «كمونيكاسيون ويزوئل »اهميت مشخص (در عرصه تبليغات ) پيدا مي كند . وظيفه يك هنرمند گرافيست را جامعه و نظام اجتماعي و فكري و عقيدتي كه درآن حاكم است مشخص مي كند . برخلاف يك هنر مند نقاش كه مي تواند براي خود كاركند ، يك گرافيست اگر به اين شكل كار كند ممكن است مورد استقبال جامعه قرار بگيرد و يا نگيرد و در هر صورت جامعه تكليفش را روشن مي كند . در هنر گر افيك دو عامل را مي توان ديد ، اول اين است كه هنرمند به مراحل بالايي از تواناييهاي فني ،فرهنگ و هنري رسيد ه باشد و عامل دوم هم اين است كه جامعه توانايي استفاده از آن را داشته باشد ،زيرا اگر چنين رشدي نباشد هنرمند به ميل خود و با باورهاي خود كار مي كند و نتيجه كارش بهمان اندازه كه تصور مي شود مفيد و سازنده است برعكس مي تواند مضر و مخرب هم باشد . دكتر حليمي نقاشي را حرفه اول خود مي داند و مايل است تا آثاري را كه ارتباط مستقيم با فكر و عقيده و دل دارد از طريق نقاشي مطرح نمايد .

جوائز و نشانها : كتاب"اصول و مباني هنرهاي تجسمي"تاليف،محمد حسين حليمي ، در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اصول و

مباني هنرهاي تجسمي

ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب:«اصول و مباني هنرهاي تجسمي»: اصول و مباني هنرهاي تجسمي (جلد اول)؛ دكتر محمدحسين حليمي؛ تهران: 1372. امروزه هنرهاي تجسمي را يكي از بهترين و مؤثرترين وسيله هاي ارتباطي مي شناسند و آن را به صورت زبان همگاني و بين المللي در آموزش و پرورش، در زمينه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، صنعتي و به طور كلي در تمامي فعل و انفعالات فكري مورد استفاده قرار مي دهند. هنرهاي تجسمي عالي ترين تجليات زبان بصري شمرده مي شود كه با آن مي توان فراتر از زمان سير كرد و آينده و افقهاي دور را تجسم و تصوير نمود. در اين كتابب با معرفي عناصر اوليه تجسمي و بررسي آنها، برخي مثالهاي طبيعي يا آثار هنري براي نمونه برگزيده و ارائه شده است. سپس اصول و قواعد را كه حاكم بر آثار هنري مي باشد حتي المقدور معرفي و با بيان امكانات شكل پذيري و شكل آفريني عناصر، خصوصيات بصري و بيان تصويري هر كدام مطرح شده است. شايد بتوان گفت كه تاكنون در اين زمينه كتاببي به اين جامعيت منتشر نشده است و اولين كتابب علمي و آموزشي هنر مي باشد كه با آثار دانشجويان ايراني منتشر مي شود. اين امر مي تواند براي دانشجويان عامل محرك و بسيار خوبي باشد و از سويي براي نويسندگان سرمشقي مناسب. كتابب حاضر با توجه به نيازهاي دانشجويان ايران در دو جلد تدوين شده

است و مي تواند در رفع نياز جامعه و مراكز آموزش عالي مورد استفاده قرار گيرد.

2 سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي

3 سمبل كتاب درخت زندگي حضرت رسول «ص»

4 شهر اسلامي

ويژگي اثر : ترجمه

5 شيوه هاي نقاشي

6 طراحي آرم دانشگاه علوم پزشكي همدان

7 طراحي آرم مركز هنرهاي تجسمي

8 طراحي آرم نمايشگاه بين المللي كتاب تهران

9 طراحي پوستر اولين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران 14-22 آبان 1366

10 طراحي پوستر كنفرانس بازسازي مناطق

11 مركز فرهنگي امير المومنين

12 هنر و رنگ

ويژگي اثر : ترجمه

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

منابع زندگينامه :

1www.ketabesal.ir2مصاحبه با دكتر محمد حسين حليمي ، هنرهاي زيبا ،آبان و آذر 13683مهدي پروين زاد ، شهيد چمران هنري مردعرصه اي دانش و حماسه وعرفان ، ماهنامه كيهان فرهنگي ، سال بيستم ، خرداد 1382 ، شماره 200 ، ص14

خليلي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد خليلي درسال 1322 در شهر قزوين ديده به جهان گشود. ايشان هنرمند نقاش و نگاره هاي قهوه خانه يي، مي باشد. ايشان در موضوعات مذهبي كار مي كرد و همواره سعي داشت قلمي كه روي بوم مي گذارد حماسه و وقايعي همچون عاشورا را

زنده كند. ايشان در 21 تيرماه 1387 دار فاني را وداع گفت.گروه : هنررشته : هنرهاي سنتيگرايش : نقاشي قهوه خانه يزمان و علت فوت : احمد خليلي در 21 تير ماه 1387 دار فاني را وداع گفت و در قطعه هنرمندان بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

داريوش، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 12 اسفند 1368.

غلامعلى داريوش استاد كارگاه خاتم سازى ميراث فرهنگى بود. از آثار عمده ى او اتاق خاتم مجلس شوراى ملى سابق است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رائض، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1298، اصفهان.

درگذشت: 1372.

احد رائض از دوازده سالگى به آموختن نقاشى و تذهيب و مينياتور پرداخت. او مدت ها نزد استادان هنر تذهيب و تشعير و مينا و مينياتور، نظير ميرزا رضا اسلامى و روحانى كار كرده بود و توشه اندوخته بود.

در اوان جوانى در كارگاه مينياتور و ميناى سازمان ميراث فرهنگى مشغول به كار شد و بعد از سى سال خلق آثار كه در موزه هاى ملى نگهدارى مى شوند بازنشسته شد. وى سال ها سرپرستى اين كارگاه را به عهده داشت.

وى موضوع مينياتورهاى خود را از خمسه نظامى انتخاب مى كرد و يكى از آثار وى تابلو مينياتور «145 چهره» بود كه در موزه ى سوييس نگهدارى مى شود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رستميان، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس رستميان از جمله هنرمنداني است خوش ذوق اصفهان است كه دررشته نگارگري از استعداد سرشار برخورداراست . او محيط خانوادگي و شهر و زادگاهش را درساخت شخصيت هنري خود موثر مي داند . در كنار تابلوهايي زيبايي رستميان سياه قلم هايي نيز با حفظ معيارها وموازين نقوش سنتي به چشم مي خورد . آثار رستميان درنمايشگاههاي متعددي عرضه شده است .گروه : هنررشته : نگارگرياوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : عباس رستميان درخانواده اي هنردوست پرورش يافت. پدرش او اهل هنربود و عمرش را در راه تراشيدن صدف به شكل گل و گياه براي كار معرق روي چوب سپري نمود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس رستميان دوران تحصيل خود را تا پايان دوره متوسطه در اصفهان گذراند. درسال 1346 وارد دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد و پس از مدتي با موفقيت تحصيلات خود را به پايان رسانيد .وقايع ميانسالي : پرداختن به نگار

گري واقعه مهم اين دوران است . عباس رستميان چنين عقيده دارد كه هنرمند بايد رها و آزاد باشد و بي هيچ قيد وبندي كاركند و نبايد سليقه راحتي در كسوت معلم هنري به شاگرد تحميل كرد . اينكه ما بكوشيم شاگردانمان را ملزم به رعايت سليقه خودمان كنيم ،راهي به خطا رفته ايم چون وقتي پاي اجراي فرمان و سليقه پيش مي آيد خلاقيت از ميان مي رود.فعاليتهاي آموزشي : عباس رستميان ابتدا دريزد به عنوان معلم نقاشي به تدريس پرداخت .سپس درهنرستان هنرهاي زيباي اصفهان به تعليم هنرجويان همت گماشته است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مهمترين فعاليت آموزشي عباس رستميان ، نگارگري(مينياتور) است . او براين نظر است كه آنچه درنقاشي ايراني سزاوار حفظ و امانتداري است اصول و قواعد است نه موضوع نقش .آرا و گرايشهاي خاص : عباس رستميان درباره هنرنگارگري (مينياتور) و سبك كار خودبراين باور است كه اصل حاكميت خيال پردازي و رويا قاعده مهم و هميشگي نگارگري است . رستميان بيشتر تمايل به نشان دادن زندگي مردم ، معماري زمان و حال وهواي چشمگير روستايي داشته است.چگونگي عرضه آثار : آثارعباس رستميان درنمايشگاههاي مختلف داخلي و خارجي عرضه شده است و هنر دوستان بسياري را به خود جلب نموده است از جمله : نمايشگاه دهلي ، نمايشگاه پكن ، نمايشگاه آتن ، نمايشگاه ايران در ارمنستان ، نمايشگاه ورشو . نمايشگاه ويلينيوس ، نمايشگاه لندن ، نمايشگاه منچستر ، نمايشگاه دورهام و نمايشگاه دوسالانه موزه هنرهاي معاصر درتهران و اصفهان .

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

رشتيان، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر، مدرس، رسام.

تولد: 1304، اصفهان.

درگذشت: تير 1367، اصفهان.

سيد جعفر رشتيان نزد دايى هاى خود

و نيز دايى مادرش به فراگيرى هنر نقاشى پرداخت. سابقه نقاشى و طراحى در خاندانش به چهارصد سال تا عصر صفوى مى رسد. وى در زمينه هاى مينياتورسازى نقاشى طبيعت و معمارى سنتى نظير طرح و اجراى مقرنس گنبدها كار كرده است. يكى از نمونه هاى آثارش در زمينه ى معمارى سنتى، طرح و اجراى گنبد و صحن امامزاده اى است موسوم به آقاعلى عباس واقع در شهر نطنز كه امور معمارى آن زير نظر وى انجام پذيرفت. كار ديگر وى طراحى داخلى هتل عباسى شهر اصفهان است. اولين نمايشگاه آثار او در اصفهان شكل گرفت. آثار وى همچنين به صورت گروهى بارها در موزه ى هنرهاى معاصر به نمايش درآمد. آخرين نمايشگاه وى، همزمان با دهه ى فجر 1366 بود كه قالى «ثارالله» در تالار وحدت به نمايش گذاشته شد. قالى «ثارالله» اثرى است برجسته از استاد رشتيان كه در حاشيه ى فرش، نمايى از شهرهاى بزرگ مذهبى مسلمانان به چشم مى خورد و در ميان فرش، عبارت «ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة» نقش بسته است.

سيد جعفر رشتيان در سال 1367 به علت سرطان حنجره در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

زاويه، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر، تذهيب نگار قرآن.

تولد: 1291، تهران.

درگذشت: 11 تير 1369، تهران.

محمدعلى اسماعيل زاويه پس از گذراندن تحصيلات ابتدايى در سال 1308 به هنرستان صنايع مستظرفه رفت (بعدها اين هنرستان، كمال الملك خوانده مى شد) و رشته ى مينياتور و تذهيب را براى آموزش برگزيد. پس از چندى در سال 1319 در رشته ى مينياتور با درجه ى ممتاز فارغ التحصيل شد. وى در همين رشته در مدت شصت سال كار بيش از دو هزار عكس، نقاشى و تذهيب ساخته است. استاد زاويه چگونگى و ساخت رنگ هاى

طبيعى كارهاى خود را مرهون دو استاد خود هادى تجويدى در مينياتور و على درودى در تذهيب مى داند. استاد يكى از سرآمدان تذهيب نگار كلام الله مجيد است و در اين زمينه كار كرده است و چندين قرآن را تذهيب نموده است. وى در تذهيب شيوه اى خاص داشت و از رنگ هايى خاص استفاده مى كرد.

وى در بين سال هاى 1327 -1326 رياست موزه ى هنرهاى ملى را بر عهده گرفت و در همين دوران به منظور برگزارى نمايشگاه هاى متعدد به خارج از كشور سفر كرد و در اين فرصت از اكثر موزه هاى بزرگ جهان ديدار به عمل آورد و موفق به اخذ مدال طلا در رشته ى مينياتور از نمايشگاه بين المللى بروكسل و نشان هنر از وزارت فرهنگ و هنر و ديپلم «گراندپرى» شد. وى در سال 1339 بازنشسته گرديد و در كارگاه شخصى خود به انجام كارهاى هنرى پرداخت. از آثار برجسته ى او مى توان «خسرو و شيرين»، «نمايى از قصر سليمان»، «هفت گبند بهرام»، «چوگان بازى هنرمندان در دربار شاه عباس» را نام برد. آثار اين نقاش در موزه ى هنرهاى ملى حفظ مى شود.

استاد زاويه در 11 تير 1369 به علت سكته ى مغزى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

زنگنه، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا زنگنه هنرمند معاصر بود. او درنقاشي و مينا كاري صاحب تبحربود . مرحوم زنگنه با علوم فقهي و شعر وادبيات نيزآشنا بود واز ايشان چند صد بيت شعرو تعدادي دست نوشته باقي ماند ه است .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي و مينا كاري

والدين و انساب : رضا زنگنه دريك خانواده روحاني به دنيا آمد. پدرش حاج محمد غروي اصفهاني معروف به حاج شيخ الرييس و مادرش خانم آغا زنگنه دختر

مرحوم حاج ملاعباس معروف به احتشام الواعظين بود .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رضا زنگنه تا سطح سيكل يا سوم راهنمايي بوده ودروس حوزوي هم فراگرفته است . رضا زنگنه در5 سالگي در محضر استاد شكرالله صنيع زاده ، نقاشي و مينا كاري را آموخت و تا 40 سالگي به مينا كاري مشغول بود . وي درپي تحقيق وتفحص زياد با استفاده از ركوردهاي دست ساز خويش و امكانات محدود موفق به نقاشي روي بلور ، نشت رنگها برروي شيشه و درنهايت ذوب رنگ روي بلور گرديد .

استادان و مربيان : رضا زنگنه دروس حوزوي را نزد حجه الاسلام احمدي گذرانيده است .

زمان و علت فوت : رضا زنگنه دروم مهر ماه 1379 شمسي بعد ازمدتي بيماري دارفاني را وداع گفت . او را بنا به وصيت خود در منطقه بياباني زفره به خاك سپردند.

شاگردان : رضا زنگنه به علت خصوصيات و افكار خاص خود وبنا برحالت اعتكافي كه هميشه داشت از پذيرفتن هنر جو و شاگرد خودداري كرده و متاسفانه هنر ايشان را كسي فرانگرفته است .

منابع زندگينامه : 1هنرو هنرمندان ،فصلنامه فرهنگ اصفهان .شماره 17و 18 ، زمستان 1379 ، ص 217

ژرفي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1320 ق.، اراك.

درگذشت: 1367، تهران.

مهدى ژرفى پس از گذراندن مراحل تحصيلى به تدريس رياضى در دبيرستان هاى اراك پرداخت. پس از آن به ترتيب تصدى مشاغل مختلفى را عهده دار شد. وى در طول سال هاى 1344 تا 1348 با شركت فرش همكارى داشت. از جمله كارهاى او طرح گنبد كاخ مرمر است. علاوه بر طراحى نقشه ى فرش، وى به كارهاى هنرى ديگر نظير نواختن تار و سه تار در

دستگاه هاى موسيقى ايرانى و حتى ساخت دستى اين گونه آلات مى پرداخت. وى در سال 1367 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ساعت ساز، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1305 ق)، نگارگر فلزات. از هنرمندانى بود كه در مجمع الصنايع تهران به كارهاى هنرى اشتغال داشت. از آثار او ساعت بزرگ زنگى عمارتى است كه تمام اسباب آن در تهران ساخته شده و به وسيله ى وى به فرجام رسيده است. اثر ديگر اين استاد قفلهايى است به شكل مرغ مصنوعى و ساعتهاى ديواركوب متفرقه كه نوسازى و مرمت شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1244/ 3).

صانعي نقاش زاده، نصرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1275، كاشان.

درگذشت: 1359.

ميرزا نصرالله صانعى نقاش زاده، فرزند ميرزا احمد، نزد پدر به درجه ى استادى رسيد. در طرح هاى او عدم تقارن يا عدم تناسب ديده نمى شود. طرح شناخته شده ى لچك ترنج افشان كاشان كه با استفاد از طرح هاى سنتى ايران تهيه شده است. يكى از متداول ترين طرح هاى مورد استفاده در فرش كاشان است، از كارهاى اوست.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صديق اسكنداني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1280، تبريز.

درگذشت: 1365.

غلامحسين صديق اسكندانى پس از تحصيلات مقدماتى به تهران آمد و در مدرسه ى صنايع مستظرفه زير نظر كمال الملك و همراه هنرمندان ديگرى چون اسماعيل آشتيانى، حسن بهزاد، محمدعلى زاويه و عبدالله باقرى به فراگيرى هنرهاى سنتى و اسلامى پرداخت.

وى براى كسب معلومات بيشتر به اصفهان رفت تا از روى نقوش و تصاوير و كاشى كارى هاى مساجد و بناهاى اصفهان نسخه پردازى كند. وى در سال 1319 از هنرستان فارغ التحصيل شد و سپس در سمت استاد طراحى در هنرهاى تزيينى در هنرستان پسران و دختران وابسته به اداره ى هنرهاى زيبا (از جمله در هنرستان صنايع قديمه) استخدام شد. پس از بازنشسته شدن در قسمت فرش طراحى به كار تعليم طراحى و نقطه چين و همچنين رسم نقشه مشغول بود.

او هنرمندى پركار بود و در هنرهاى تذهيب، طراحى، نقش قالى و كاشى، منبت كارى و پارچه و نوآورى هايى از خود به جاى گذاشت. تجربه هايى در زمينه ى چاپ روى پارچه داشت. تجربه ها و تحقيقاتى از او در زمينه هاى بازشناسى نقوش و عناصر هنر اسلامى به جاى مانده است.

آثار او در نمايشگاه هاى مختلف جهانى عرضه شده است. شركت فرش ايران نيز آثار بسيارى از ايشان را به روى قاليهاى نفيس منتقل كرده است كه از آن جمله مهمترين آنها عبارت

است از بازسازى قديمى ترين قالى جهان موسوم به «قالى پازيريك». باستان شناسان روسى عكس هايى از قسمت هاى باقيمانده ى اين قالى مندرس را به ايران فرستادند. استاد اسكندانى نواقص اين قالى را طراحى و رنگ آميزى كرد و آنگاه اين نقش توسط شركت فرش ايران بافته شد. پازيريك نام محلى است كه قالى مذكور در آنجا پيدا شده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صنيع خاتم، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1331 -1262 ش)، خاتم كار. ملقب به امين الصنايع. در شيراز به دنيا آمد. خاتم سازى را، در شيراز، نزد پدر فرا گرفت و هنگام سلطنت رضاخان به تهران آمد و مأمور كارهاى خاتم كارى كاخهاى سلطنتى گرديد و به كمك جمعى از خاتم سازان ماهر، تالار خاتم را در ضلع شرقى كاخ مرمر پديد آورد. از 1310 ش تا پايان عمر به سمت استاد خاتم سازى در اداره هنرهاى زيبا اشتغال داشت. اهل فن، اصالت كارهايش را ستوده اند. وى در شيراز درگذشت و در همان جا دفن شد.[1]

(از ع. خاتم ساز) محمد حسين بن محمد كاظم خاتم ساز (و. شيراز 1262- ف. شيراز 1329 ه.ش.). وى در خانواده اى خاتم ساز متولد شد و خود از سال 1310 ه. ش. تا پايان عمر سمت استادى خاتم سازى در اداره هنرهاى زيباى كشور را داشت. از آثار مهم او تالار خاتم كارى كاخ مرمر است (به طول 8 متر و عرض 6 متر). ديوارها و سقف و اثاثه اين تالار همه از خاتم عالى ساخته شده. وى در 1336 ه.ق. به امين الصنائع ملقب گرديد و علاوه بر مهارت در خاتم سازى، خطوط شكسته و نستعليق را خوب مى نوشته و گاه شعر مى سروده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان

(706 / 2)، تاريخ برگزيدگان (535 -533)، دايره المعارف فارسى (1581 / 2).

صنيع زاده، شكرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد ميناكار.

تولد: 15 بهمن 1285(20 ذى الحجه 1324 ق.)، اصفهان.

درگذشت: 25 بهمن 1362، اصفهان.

شكرالله صنيع زاده فرزند عبدالمحمود غفاريان و نواده ى هنرمند نقاش و قلمدان ساز آقا ميرزا عبدالحسين نجف پور ملقب به «صنيع همايون» در محله ى درب امام اصفهان ديده به دنيا گشود. دوران تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در مدرسه ى اقدسيه اصفهان سپرى نمود و با ترك تحصيل، نزد پدربزرگ مادرى اش عبدالحسين صنيع همايون نقاش و مينياتورساز دوره ى قاجاريه شروع به آموختن ميناسازى و مينياتور نمود. وى همچنين از محضر استاد مصورالملكى، نقاش و مينياتوريست معاصر، بهره برد و در فنون تذهيب، تشعير، مينياتور، نقاشى، طبيعت، صورت سازى، و گل و مرغ و بوته پردازى آشنايى و تبحر يافت. اما تخصص ويژه ى ايشان ميناسازى بود.

در ابتداى راه، با مهندس هنردوست آلمانى معروف به مسيو شونمان كه براى راه اندازى بعضى كارخانجات صنعتى در اصفهان به سر مى برد، موجب گرديد تا از كمك او براى وارد نمودن رنگ هاى لازم و كوره و ابزار مناسب استفاده نمايد و كار ميناسازى را به رونق برساند.

«نگارستان صنيع زاده» در اصفهان به عنوان نمايشگاه و فروشگاه دائمى استاد صنيع زاده بود. وى در نمايشگاه بين الملى بروكسل نيز شركت جست و از آنجا ديپلم افتخار و مدال برنز به ارمغان آورد. همچنين تقديرنامه اى از حضرت آيت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم دريافت نمود.

از اين استاد آثار گوناگونى نيز باقى مانده است كه در قالب تابلوهاى بزرگ و برجسته ى مينايى، تقويم، ساعت و بشقاب هاى بزرگ ديوارى، گلدان، جعبه ى قرآن، تمثال مبارك مولاى متقيان و... است. يكى از برجسته ترين آنها تمثالى از كودكى حضرت عيسى (ع) در آغوش

مادر بزرگوارشان حضرت مريم (س) است كه از نظر نوع نقاشى و كيفيت ميناسازى از بى نظيرترين آثار مينايى جهان محسوب مى گردد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

عتيقي، محمدهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد هادي عتيقي ، صحاف و تذهيب كارقرآن كريم است . او درزمينه صحافي و جلد سازي سنتي فعاليت مي كند . وي هنر صحافي و مرمت آثار هنري را هنر صيانت و حفظ و نگهداري حرمت و ارزش كتاب قديمي مي داند. آثار وي ازنمايشگاههاي گوناگون كريم فراروي پيروان اين كتاب قرار گرفته است .گروه : هنررشته : هنرهاي سنتيوالدين و انساب : پدر محمد هادي عتيقي ، محمد حسين عتيقي مقدم از استادان زبر دست درامر صحافي وتذهيب كاري قرآن بود.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : موسسه صحافي سنتي عتيقي ، مركزي است كه توسط ملا حسين صحاف باشي و پسرش محمد حسين عتيقي مقدم (پدر محمد هادي عتيقي ) بنيان نهاده شده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مهمترين فعاليت محمد هادي عتيقي ، صحافي و تذهيب كاري است . اوبراين باور است كه «لذتي كه از نجات يك كتاب كهنه و بويژه يك قرآن قديمي را نابودي به انسان دست مي دهد به هيچ وجه نمي توان وصف كرد . تنها بايد عاشق باشي تا بتواني ساعتها براي نجات يك ورق پاره تلاش كني. »آرا و گرايشهاي خاص : محمد هادي عتيقي درباره اهميت هنر صحافي بيان مي دارد كه هنر صحافي و مرمت آثار هنري در واقع هنر ضيافت وحفظ و نگهداري مرمت و ارزش كتاب قديمي است . كسي كه به اين هنر روي مي آورد بايد شيفته و

دلباخته همه هنرهاي ايراني باشد .

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

عرب، سيد شاهين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد شاهين عرب هنرمند معاصر ايران است . او در زمينه نقاشي و مينياتور فعاليت مي كند . وي مينياتور راسبكي مي داند كه گنجايش بسياري جهت عرضه و معرفي مفاهيم بشري دارد .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : نقاشي

خاطرات كودكي : سيد شاهين عرب دردوران كودكي علاقه فراوان به نقوش تزييني مانند فرش داشت . به گونه اي كه از روي فرشها و تابلو فرشهاي مختلف طراحي مي كرد . همچنين تصاوير كتب شعر خصوصا خيام و حافظ او را به خود جلب مي كرد و اغلب اوقات دركتابخانه پدربزرگش به دنبال كتا بهاي تصويري شعر مي گشت .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد شاهين عرب درسال 1366 وارد هنرستان هنرهاي تجسمي شده و از آن سال به بعد به صورت حرفه اي اين هنررا دنبال كرد و بعد از دوران هنرستان وارد دانشگاه شده ودر رشته نقاشي به تحصيل پرداخت. او تحصيلات خويش را تا سطح كارشناسي ارشد نقاشي ادامه داده است .

فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد شاهين عرب واسطه ارتباط مينياتور با مسائل ادبي ، عرفاني ، مذهبي، فلسفي را دليل رويكردش به اين رشته تخصصي ذكر مي كند .

وقايع ميانسالي : سيد شاهين عرب اعتقاد دارد كه با توجه به اينكه هنرمينياتور از گذشتگان و نياكان ماسينه به سينه به دوران معاصر رسيده است ، هرهنرمندي وظيفه دارد كه اين هنررا به نسل هاي بعدي منتقل كرده و در اشاعه و توسعه آن بكوشد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد شاهين عرب دركنار خلق آثار ارزشمند خود ، مدرس مينياتورنيز مي

باشد .

فعاليتهاي آموزشي : سيد شاهين عرب دركنار خلق آثارهنري و تدريس ، معتقد است كه باتوجه به اين كه روشهاي مختلفي رابراي آموزش اين هنرتجربه كرده است مناسب ترين روش براي تدريس را همان روش آموزش سنتي مي داند .

آرا و گرايشهاي خاص : سيد شاهين عرب معتقد است كه مينياتور سبكي است كه گنجايش بسياري براي عرضه و معرفي مفاهيم عاليه بشري دارد وبا توجه به ابعاد گسترده موضوعي مينياتور مضمون بيشتر آثارش شامل تصوير سازي اشعار مولانا ، حافظ ، فردوس و ديگرشعراي ايراني است . ضمن اينكه از آيات آسماني قرآن مجيد بسيار الهام گرفته اند.

جوائز و نشانها : سيد شاهين عرب در سال 1374 بعنوان مينياتوريست برگزيده ايران انتخاب شد و مقام اول مسابقات دانشجويي دررشته مينياتور را دوبار از آن خود كرد .

چگونگي عرضه آثار : سيد شاهين عرب بيش از20 نمايشگاه داخلي وخارجي برپاركرده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تكنيكها ووسايل نقاشي ايراني

2 فرش _نقاشي برتاروپود

منابع زندگينامه : 1مريم دسترنج ، با هنرمندان/گفتگوبا سيد شاهين عرب ، كيهان فرهنگي ، سال هيجدهم ، مهرماه 1380، شماره 180، ص82

فيض الهي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين فيض الهي در سال 1307 در چادگان متولد شده و در هجده سالگي به خاطر علاقه اي كه به هنر مينا سازي داشته است به اصفهان عزيمت كرده است و سپس 25 سال تمام نزد استاد صنيع زاده استاد مسلم مينا سازي به هنر آموزي پرداخته است.

گروه : هنر

رشته : مينا ساز

خاطرات و وقايع تحصيل : غلامحسين فيض

الهي از دوران تحصيل خود اينطور ياد مي كند: « وقتي با استاد صنيع زاده كار مي كردم . ابتدا فقط كار مينا محدود به تزئين نگين انگشتري يا اطراف دستبند و گردنبند طلا بوده است و با زحمت ومشقت فراوان ادامه داديم تا به حال رسيد كه مي بينيد و اين فقط با تجربه و زحمت ميسر است ، من شبانه روز زحمت مي كشيدم، پاي كوره مي نشستم انواع رنگها را آزمايش مي كردم، با ترازو وزن مي كردم ، درصد مواد را يادداشت مي كردم و همراه نمونه رنگ تهيه شده داخل يك قوطي مي گذاشتم تا در آينده به دردم بخورد، در سابق استادها سخت مي گرفتند، يادم هست استاد بهادري، تابلوي آقاي فرشچيان را كه فقط يك اشكال كوچك داشت در آتش انداخت و گفت اين كار بايد سوخته شود و هنر اصلي كار شود.ولي امروزه هر كس كمي كار يادگرفته، شروع به كار مي كند و هنر را بد نام مي كند. چرا نبايد كسي به اين كارهاي رسيدگي كند و كيفيتها را بررسي كند تا هنر دستي زير سوال نرود؟»

همسر و فرزندان : غلامحسين فيض الهي داري سه فرزند ميباشد دو پسر و يك دختر. دو پسر به نامهاي غلامرضا و غلامعلي كه حرفه پدر يعني مينا كاري را پيشه خود ساختند و دخترش زهره نگارگري سنتي را ادامه داد.

زمان و علت فوت : غلامحسين فيض الهي در سال 76 در هشتم آذرماه دار فاني را وداع گفتند.

آثار :

1 حاشية گنبد حرم حضرت عباس (ع)

ويژگي اثر

: اين حاشيه به طول 52 متر مي باشد.

2 سه، چهار جفت درب براي حرم حضرت سيد الشهدا(ع)

ويژگي اثر : به همراه استاد صنيع زاده

3 ضريح امام رضا (ع)

ويژگي اثر : به همراه استاد صنيع زاده

4 ضريح شاهچراغ

5 ضريح قم

6 ضريح كاظمين

7 كتيبه هاي دور ضريح حضرت زينب (س) درسوريه

كاسي، جلال الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش. از نگارگران دربار بايسنقر ميرزا (837 -802 ق) در هرات بود و در كتابخانه ى آن شاهزاده با تدبير، به خلق آثار استادانه اشتغال مى ورزيد. از اين هنرمند اثر رقم دار و يا منسوبى ديده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1442/3).

كاشاني، علي اشرف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1280، كاشان.

درگذشت: 1361.

على اشرف كاشانى پس از پايان تحصيلات ابتدايى به تذهيب و طراحى فرش علاقه مند شد و مدت چهار سال زير نظر محمدتقى مصطفوى اصول رنگ آميزى و نقطه چين و سپس زير نظر ميرزا محمودخان مصورى اصول طراحى را فراگرفت. سپس در اداره ى شرق به استخدام مؤسسه ى قالى درآمد و به تهران آمد.

وى ابتدا براى ايجاد شعبه نقشه كشى قالى به قم و سپس به دعوت فرماندار قزوين براى نقشه كشى و بهبود قالى بدانجا رفت. دامنه اين فعاليت ها تا سال 1308 در گيلان نيز ادامه يافت. در سال 1317 به كانون استادان و هنرمندان اداره ى هنرهاى زيبا پيوست و زير نظر درودى به آموزش تذهيب پرداخت. در همين دوران طرح هايى براى قالى هاى كاخ اختصاصى و تذهب اوراق احكام تهيه كرد. از اين هنرمند، آثارى در موزه ى هنرهاى ملى محفوظ است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مجرد تاكستاني، اردشير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اردشير مجرد تاكستاني متولد 1328 در استان گيلان است ؛ متولد شهر رشت . اردشير مجرد تاكستاني بعد از پايان تحصيلات ابتدايي با توجه به گرايش هاي دروني و استعداد و توانايي ذاتي اش، راه هنر را در پيش مي گيرد و به هنرستان هنرهاي تجسمي مي رود. او نگارگري را گرچه نزد ناصر استاد محمود ، معيري عباس مقيمي ، ابوطالب محمد ،محمود فرشچيان و...آموخته ،اما استاد حقيقي او همانا آثار و ميراث نگارگري استادان قديم اين هنر متعالي بوده است، چه؛ اردشير مجرد تاكستاني با اشتياق فراوان آموختن و با ميل باطني پرداختن به تحقيق ،از اين گنجينه غني بهره هاي فراوان برده و از آن بسيار آموخته است.و حاصل همين آموختن ها و پرداختن ها بوده كه اردشير

مجرد تاكستاني را از تمامي هم نسلان خويش در زمينه هنر نگارگري جدا كرده و از او هنرمندي محقق و پژوهنده اي ارزنده در زمينه هنر عميق و ريشه دار نگارگري و تذهيب و تشعير ايراني ساخته است. خوشبختانه حاصل پژوهش هاي او در اين زمينه ها در طول ساليان گذشته به صورت آثار آموزشي و پژوهشي فرصت انتشار يافته اند. «شيوه تذهيب» يكي از اين آثار است.گروه : هنررشته : نگارگريگرايش : تذهيب و تشعيرتحصيلات رسمي و حرفه اي : اردشيرمجرد تاكستاني درسال 1347 به توصيه برادرش وارد هنرستان نقاشي شران شد و از آنجايي كه به نقاشي سنتي علاقمند بود بيشتر به اين رشته پرداخت . او درسال 1351 از هنر ستان فارغ التحصيل شده و پس از آن به صورت آزاد به نقاشي پرداخته است .استادان و مربيان : اردشير مجرد تاكستاني درسن 18سالگي فراگيري نقاشي سنتي ايراني رانزد برادرش آغازكرد . او وقتي وارد هنرستان شد ابتدا 4 ماه شاگرد استاد ابوطالب مقيمي تبريزي بود و پس از فوت او به شاگردي استاد عباس معيري درآمد . يكسال و نيم نزد او آموزش ديد و بعد تا پايان سال1351 شاگرد استاد محمود فرشچيان بود . وي بعدا از راهنمايي هاي استاداني چون استاد علي مطيع و استاد جبار بيك و استاد سوس بادي و استاد الطافي و محمود فرشچيان سود برده است .وقايع ميانسالي : اردشير مجرد تاكستاني همچنان كه به كهنگي ها و ميراث كهن فرهنگي ايران مي انديشد،دغدغه هاي امروزي در حاشيه پيرامون اين هنر مانده از گذشته را نيز از ياد نبرده است.چند سال پيش، او بخشي از

اين نگراني ها را درحاشيه دوسالانه نگارگري،در قالب يادداشتي به روزنامه ايران سپرد و گوشه اي از نگاه انتقادي اش به جريان هاي پشت پرده اين هنر را با صفا و صداقتي كه از هنرش آموخته بود، با مخاطبان نيز در ميان گذاشت: «از نخستين دوسالانه، خاطره اي را به خاطرم آورد، تلخ و فراموش نشدني. بخاطرم آمد، در دوسالانه اول، بنده ناقابل هم داور بودم و بسيار خوشحال از اينكه مي توانم خدمتي انجام دهم و دلهايي را شاد سازم، دليل اين شادي آن بود كه، هميشه حق خودم ضايع شده بود، دلم مي خواست در اين فرصت قضاوتي جانانه داشته باشم هر چند كه علاقه مند بودم بدون داوري تمامي آثار به نمايش گذاشته شود ولي، چاره اي جز همراهي با ديگران را نداشتم. وقتي آثار همگي فرستاده شد، قرار شد استادان را دعوت كنند تا آثار فرستاده شده را مورد داوري قراردهند. يك عده مسئول انتخاب آثار و عده اي براي جدا كردن بهترين ها! در آنجا بود كه فهميدم مانند اين كه مسابقه دوو ميداني شروع شده نه قضاوت آثار. بدون اين كه به زحماتي كه ديگران در شهرستانها، بدون امكانات كشيده اند دقت داشته باشند، فقط براي اول، دوم و سوم كردن شاگردان خود از يكديگر سبقت مي گرفتند، منظره اي بسيار نامناسب و البته به ياد ماندني! به هر حال به اين نتيجه رسيدم كه كاري از من ساخته نيست و بسيار اشتباه كردم كه داخل اين معركه شدم. ناگفته نماند، آثار فرستاده شده خوب بود و بعضي از آنها در حد بسيار عالي مي نمود. جاهل فراز مسند

و عالم برون در جويد به حيله راه و به دربان نمي رسد. هر چه از جوانمردي و مردانگي، عشق و محبت، هنر و دوستي نصيحت كرديم نتيجه نداد كه نداد. به هر حال سرتان را درد نياورم در نمايشگاه هاي بعد برخي شركت نكردند، بنده هم به همين ترتيب در پنجمين دوسالانه هم شركت نكردم، اثري در موزه بود كه هديه كرده بودم، آن را به نمايش گذاردند. در پنجمين نمايشگاه دوسالانه مينياتور برخي از آثار كه قبلاً با نام ديگري در كتاب سالهاي قبل به چاپ رسيده، به نام شخص ديگري به نمايش گذاشته شده است. به گفته برخي از داوران بعضي از آثار در موقع داوري وجود نداشت، ولي به معرض نمايش درآمد! برخي از آثار بطور كلي قلم استادان است نه شاگردها و معلوم است مانند سابق توافقي در بين بوده است مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : اردشير مجرد تاكستاني سالهاي استادي هنرستان پسران ودختران را دررشته نقاشي به عهده داشت . او درحال حاضر اين رشته را درهنر ستان دختران تدريس مي كند. - سرپرست كارگاه هنري مينياتور وتذهيب موزه شهدا - از داوران نخستين دوسالانه نگارگري ايران فعاليتهاي آموزشي : - تدريس مينياتور در هنرستانهاي گرافيك - تدريس در دانشگاه تهران ازسالهاي 1354 تا 1361 - چاپ مقالاتي در زمينه ابروباد در دايرة المعارف بزرگ اسلامي و تاريخچه تذهيب در دايرة المعارف بزرگ شيعه سرپرست كارگاه مرمت و صحافي سنتي نسخه هاي خطي و نفيس آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) از ديگر فعاليتهاي اموزشي وي ميتوان نام برد ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : اردشير مجرد تاكستاني

گرچه سالهاست از تهران دور شده و در شهر قم به بهانه پذيرش سرپرستي كارگاه مرمت و صحافي سنتي نسخه هاي خطي و نفيس آستانه حضرت معصومه (س)، به گوشه عزلت نشسته است ،اما در آن شهر و ديار نيز، به جد جهد، عرصه علم و عمل را با هم در آميخته و به خلق و تأليف آثار ارزنده در هنر ديرپاي نگارگري پرداخته است.آرا و گرايشهاي خاص : اردشير مجرد تاكستاني اما در اين حوزه دست به ابداعات و طرح هاي تازه زده و هنر تشعير و تذهيب را با هم در آميخته است: «در زمينه آثار تذهيب، عقيده ام بر اين بود كه بايد فرمي به آن بدهم تا به صورت مستقل به يك تابلوي هنري تبديل شود. چون تذهيب از قديم الايام غالباً در كنار كتاب آرايي و كتابت به كار برده مي شود و تا زماني كه چنين است، اصطلاحاتي مانند ترنج، لچك، واگيره، شمس و... دارد. اين اصطلاحات در جاهاي مختلفي كه لازم باشد، استفاده مي شوند. حال من سعي كرده ام با طراحي قوي تر، تذهيب و تشعير را توأم كنم تا اين دو هر كدام به طور مستقل يك تابلو باشند.» تاكستاني درباره هنر نگارگري ديدگاه هاي ارزنده اي دارد كه حاصل نگاه نظري و تجربه عملي مستمر او در اين حوزه است:« ما اين نوع نقاشي، حجم سازي و مجسمه سازي را قبل از دوره ساساني و قبل از دوره اسلامي داشته ايم. وقتي به نقش برجسته هاي تخت جمشيد و مجسمه هاي دوره اشكاني و آثار ساساني مراجعه مي كنيم، متوجه مي شويم اين نوع نقاشي،

تذهيب و پيكره سازي در اين دوره ها وجودداشته است. بعد از حكومت اسلامي در ايلام، مسأله شرقي بودن و شرقي نبودن تصاوير مطرح مي شود كه بر اين اساس، هنرمندان بايد نقاشي و يا مجسمه اي را عرضه مي كردند كه شبيه به انساني كه خداوند خلق كرده است، نباشد. اين هنرمندان نيز ابتكاري به خرج دادند كه آثارشان، عين مخلوقات نباشد. در آثار هنرمندان اروپايي نيز كه شما به آن اشاره كرديد، بايد گفت كه تا قبل از «چيوتو» نقاشي به همان روالي بود كه ما در قديم داشتيم و بعد از «بوتيچلي» به تدريج تحولي ايجاد شد. در واقع همان تخيلاتي كه هنرمند اروپايي داشت، هنرمندان ما هم داشتند. مثلاً در مورد «بروگل» در هلند، همه فكر مي كردند كه وي نقاشي سوررئاليست است. در حالي كه چنين نبوده و اگر تاريخ را بخوانيم اصلاً رئاليست بوده، چون شرايط زمانه خويش را مطرح مي كرده است. اشكالي هم كه ما در نقاشي مينياتور خود داشته ايم، اين است كه به طرح مسائل زمان خود نپرداخته ايم. چرا كه اين نقاشي در اختيار همه نبوده و اكثريت آن را حرام مي دانسته اند و فقط پادشاهان و كتابخانه هاي سلطنتي از آن دفاع مي كرده اند. پس از اين ها، موضوع هاي رزم و بزم در كار آورده شد. يعني نسخه هاي خطي از اين نوع كارها تشكيل مي شد و بسيار هم رواج يافت. نسخه هاي مذهبي بسيار مثل قرآن كريم و ديوان شعرا چنين بودند كه در ارائه آنها نهايت زيبايي از اين رشته نقاشي به كار برده شده است. از

اواخر دوره صفويه نيز تغييراتي حاصل مي شود، به اين ترتيب كه نقاشان اروپايي به ايران و نقاشان ايراني به اروپا رفت و آمد مي كنند و اين تبادل فرهنگي قدري باعث مي شود كه نقاش ايراني حس كند مي تواند در كارش نوآوري هايي به وجود بياورد. اين موضوع به خصوص در مورد هنرمنداني صدق مي كند كه در دوره صفويه به هندوستان رفته اند. دربار مغولي هند در اصل، مأمن بزرگترين هنرمندان و دانشمندان بوده است و نزديكترين نقاشي مينياتور به طبيعت را در نقاشي مغولي هند شاهد هستيم كه بسيار هم زيباست. سپس نقاشان ديگري مي آيند تا دوره اواخر قاجاريه و اوايل پهلوي و سپس در دوره معاصر، مرحوم حسين بهزاد مي آيد و قالب هاي گذشته را مي شكند. يعني آن آناتومي كه در باطن كار وجود داشت، در ظاهر كار نيز مشخص مي شود. اكنون نيز هنرمنداني كه در اين زمينه مشغول كار هستند، چه بخواهند و چه نخواهند، همه مديون مرحوم حسين بهزاد هستند.هر چند كه آثار دوره صفويه از نظر فرهنگي ميراث ماست، ولي به هر حال، اكنون زمانه تغيير كرده و خيلي چيزها روان تر شده و ما بهتر مي توانيم از نظر تصويري با مردم ارتباط برقرار كنيم. چگونگي عرضه آثار : اردشير مجرد تاكستاني كه يكي از شاگردان استاد محمود فرشچيان بود در اعتلاي مينياتور نقش مهمي داشته است . به طور كلي شاگردان فرشچيان خودرا مكلف و ملزم به تصوير گري محض ادبيات _اعم از شعرو نثر _نساخته به اين هنر ، با مفهومي جداي از رابطه درون مايه اي سنتي و عرفي

اش با شعر و ادب نگريسته اند . موضوع تك كاري هاي مجرد تاكستاني شبيه به انسانهاي دردمند و حزن انگيز و اندوهبار و مصيبت ومعصيت زده نقاشان اكسپرسيونست است . اين امر از ويژگي هاي شاگردان استاد فرشچيان است كه ازسويي كارهايشان مقيد و محدود به تصوير گر ي يك هنر ديگر يعني ادبيات نيست وازسويي ديگر هنرهاي بصري اعم از كاريكاتور وطراحي و گرافيك و حتي «تصوير براي موضوع »را در قالب مينياتور آورده اند . كارهاي تاكستاني از نظر شكل و بافت و پرداخت به كاريكاتور نيز شباهتهايي مي يابد .چهره پردازي ها و خاصه نحوه نگرش نقاش به آدميان با اغراق و مبالغه اي كه در چهره هاست كاراو را به قلمرو كاريكاتور نزديك مي كند و اين همان آزاد انديش و ناديده گرفتن قيود مخل درمينياتور معاصر است . تاكستاني در كنار تحقيق و تفحص، هنرمندي ممتاز و توانا در هنر نگارگري ايران نيز هست. برپايي ده نمايشگاه انفرادي در زمينه نگارگري وبرگزاري بيش از بيست نمايشگاه گروهي وحضور پياپي در چندين نمايشگاه خارجي و... نشان از كار مستمر و خلق آثار تازه در هنري دارد كه نيك آموخته است.مباني نقاشي ايران يا راهنماي آموزش مينياتور ايراني نيز از آثار ديگر تاكستاني است.

________________________________________

آثار : آدمياني كه به دار آويخته شده و يا چشم بسته درانتظار شيري از آسمان هستند خود آموز مينياتور ويژگي اثر : كتاب در سه جلد3 كتاب ايراني تجسمي هنرهاي مباني كتاب تشعير (آموزش طراحي حيوانات)

كتاب راهنماي نقاشي و كتاب آرايي در ايران كتاب شيوه تذهيب كتاب مقدمه تشعير مباني نقاشي ايران يا راهنماي آموزش مينياتور ويژگي اثر : مباني نقاشي ايران يا راهنماي آموزش مينياتور ايراني نيز از آثار ديگر تاكستاني است.كتاب از چند فصل اصلي تشكيل شده،در فصل نخست كتاب، نحوه طراحي و نوع به كارگيري خط و اصول نقاشي ايراني آموزش داده شده است.مطالب فصل دوم به اختصار به موارد استفاده از نقطه در طراحي ايراني مي پردازد.در فصل سوم همراه با مثال ها و نمونه هاي متعدد، شيوه طراحي مناظر مختلف اعم از كوه، سنگ، گل و بوته، ابر، آب، درخت، و حيوان در نقاشي ايراني تشريح شده و در فصل پاياني مطالبي درباره داغ يا چگونگي برگردان آثار استادان نقاشي قديم ايران آمده است.نگارگري ايراني چندين مكتب بنيادين دارد؛ مكتب بغداد يا عباسي كه در قرن هفتم هجري در دوره عباسي و با تصوير سازي كتب و ترجمه شده از پهلوي، يوناني سانسكريت به عربي رايج شد.مكتب سلجوقي كه در آن نقش ها و تزئينات بر روي متن رنگ آميزي شده، نقاشي مي شدند.چهره ها با چشم هاي بادامي و شبيه به نژاد زرد و لباس ها با گل و گياه و نقوش اسليمي تزئين مي شد .مكتب مغول كه در قرن هفتم هجري قمري و پس از استيلاي مغول بر ايران با نام مكتب مغول تبريز پي ريزي شد و مكتب هرات كه در زمان حكومت شاهرخ پسر تيمورو در زماني

كه پايتخت و مركز تجمع هنرمندان شهر هرات بود ، شكل گرفت.در اين دوره نگارگري به شكوفايي و عالي ترين درجه خود رسيد.هنر اين دوره هنري واقعي، ملي و موافق با طبع و روحيه ايراني است.كمال الدين بهزاد در اين دوره تحولاتي شگرف در هنر نگارگري به وجود آورد.مكتب تبريز نيز با به حكومت رسيدن اسماعيل صفوي و انتقال پايتخت به شهر تبريز شكل گرفت.بسياري از هنرمندان از جمله بهزاد به تبريز دعوت شدند كه موجب حركت فرهنگي و هنري و به وجود آمدن شيوه نويني در نقاشي ايران شد و اين شيوه از تركيب سنت قديمي نقاشي تبريز و مكتب هرات و روش شخصي بهزاد پديد آمد.نقاشان تبريز به سرپرستي بهزاد معروف ترين شاهنامه اين مكتب به نام شاهنامه شاه طهماسبي را مصور ساختند.شاه عباس صفوي نيز پس از انتخاب اصفهان به پايتختي و ساخت بناهاي مجلل، رابطه خود را با كشورهاي خارجي بهبود بخشيد.از همين جا نگارگري ايراني از موضوعات نقاشي غربي تأثير پذيرفت.در اين دوره چهره نگاري و تك چهره سازي گسترش بيشتري يافت و كم كم حالتهايي از طبيعت گرايي در آثار نقاشان ايراني پيدا شد.در دوره قاجاريه بار ديگر نقاشي تك شخصيت باب شد، ولي ويژگيهايي كه نقاشان در اين دوره به كار خود دادند، تفاوتهاي زيادي در نقاشي نسبت به دوره صفويه ديده مي شود.در اين آثار همان ويژگي هاي اغراق آميز و تركيب رخ و نيمرخ نمايي چهره ها و پيكره ها با هم ديده مي شود كه با استفاده از رنگهاي اروپايي كشيده شده اند.9 مردي كه كلاهي باستاني بر سر دارد

مردي مصلوب ويژگي اثر : كه كنايه اي است ازبه صليب كشيدن حضرت عيسي

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

مصدق زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مصدق زاده هنرمند كاشيكاروطراح معروف كاشي از هنر منداني است كه توانسته است با درك محضر بهترين و شايسته ترين استاد اين فن يعني پدرمرحومش و نيز با اتكاي به استعداد خدادادي و درسايه لياقت وپشتكار ، درطول بيش از شش دهه آثاري به وجود آورد كه به حق ، هريك دنيايي زيبا و رمز و راز و ابتكار و خلاقيت را در خود نهفته دارند . وي را مي توان آخرين بازمانده خانداني دانست كه از دوران صفويه در اصفهان آن روزگار كاشيكاربودند و باشيوه هاي مختلف اين هنر بديع ، بناهاي مذهبي و ساير آثار ايران وديگر ممالك را زينت مي بخشيدند .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : كاشيكاري

والدين و انساب : پدر حسين ، مرحوم استاد عبد الغفارمصدق زاده بود كه اونيزفرزند مرحوم استاد محمد مصدق زاده ، كاشيكار برجسته عصر قاجاربود . پدران استادحسين از دوران صفويه از استادان بي بديل هنر كاشيكاري بوده اند كه هريك دردوران خود از شهرت و آوازه چشمگيري برخوردار بوده اند و هم اينك نام اكثر آنان بر كتيبه هاي مساجد و بناهاي اصفهان و ديگر شهرها مخلد است .

خاطرات كودكي : حسين مصدق زاده دردوران كودكي بود كه كاشيكاري را فرا گرفت . طوري كه دورا ن كودكي حسين درحالي مي گذشت كه پدرش كاشيهاي معرق سردر مسجد امام (مسجد شاه آن زمان )را مرمت مي كرد و در ضمن رموز و دقايق كاررا نيز به او و فرزند ديگرش (مرحو م استاد محمد

مصدق زاده )مي آموخت .

استادان و مربيان : اولين حسين مصدق زاده ، پدرش عبد الغفار بود . عبد الغفار به اندازه اي به اين هنر علاقمند بود كه وصيت كرد تا فرزندانش هنر كاشيكاري را فرا گيرند . حسين 12 ساله بودكه پدرش را از دست دادو حاج يد الله مغزي را كه خويشاوندش بود به استادي برگزيد .

همسر و فرزندان : حسين مصدق زاده نيز همچون پدر مرحومش ، فرزند ان خود را به فراگيري هنر كاشيكاري تشويق و ترغيب كرده است . به طوري كه دو پسران او كه درسن 40تا42 سالگي هستند زير نظر وي به كار مشغول مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خلاقيت و ابتكار حسين مصدق زاده و برادرش محمد مصدق زاده باعث شد تا از وجود آنان جهت تدريس درهنرستان هنرهاي زيبا استفاده كنند . مصدق زاده از بدو تاسيس اداره باستان شناسي كه بعدا فرهنگ و هنر شد و سپس به سازمان ميراث فرهنگي تغييرنام داد ، بااين دستگاه همكاري داشته است .

چگونگي عرضه آثار : حسين مصدق زاده درطول بيش از شصت سال كار مداوم خدمات بسياري به هنر كاشيكاري ايران كرده است . او درطول حيات پر، خويش ، كاشيكاري 62 محراب ، 33 سردر مسجد ، 18 منار، 9 گنبد را طراحي و اجرا كرده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تعمير بارگاه امام كاظم (ع) و امام جواد (ع) دركاظمين

2 تعمير كاشي هاي مدرسه چهار باغ امام صادق اصفهان

3 تعميرمسجد حاج محمد جعفر آباده اي

اصفهان

4 سردر برخي ادارات در عمان

5 سردرامامزاده اسماعيل اصفهان

6 سردرخانه هنرمندان اصفهان

7 سردرورودي بانك خون تبريز

8 طراحي بيمارستان هلال احمر دردوبي

9 طراحي سردرامامزاده گوگدگلپايگان

10 طراحي سردرورودي امامزاده زيد اصفهان

11 طراحي كاشيكاري 4 سردربازار امام خميني لار

12 طراحي كاشيكاري آرامگاه رودكي درتاجيكستان

13 طراحي كاشيكاري حسينه محله منصوريه كويت

14 طراحي كاشيكاري سقاخانه حضرت ابوالفضل

15 طراحي كاشيكاري محراب مسجد حاجي درگلپايگان

16 طراحي كاشيكاري مسجد آقا مسيح گلپايگان

17 طراحي كاشيكاري مسجد اميرالمومنين درلار

18 طراحي كاشيكاري مسجد جامع خوانسار

19 طراحي كاشيكاري مضيف خانه خوانسار

20 طراحي محراب مسجد لار

21 كاشيكاري آرامگاه خيام درنيشابور

22 كاشيكاري حرم امام علي (ع) درنجف

23 كاشيكاري صحن آستانه حضرت معصومه درقم

24 كاشيكاري صحن امام خميني حرم امام رضا (ع) درمشهد

25 كاشيكاري گنبد شاهچراغ (احمد بن موسي ) درشيراز

26 كاشيكاري مسجد كبود ايروان

27 مرمت حرم حضرت رقيه (س) درسوريه

28 مرمت سردر امير چخماق يزد

29 مرمت صحن حرم امام حسين (ع) دركربلا

30 مرمت كاشي هاي مسجد جامع كبيريزد

منابع زندگينامه :حسين مصدق زاده ،آخرين بازمانده اين خاندان هنرمند ، فصلنامه فرهنگ اصفهان ،شماره 20 ، تابستان 1380 ، ص 77

نجار، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س يازدهم ق)، نجار، طراح و نگارگر. از آثار رقم دار اين استاد، درب چوبى كم نظير و پر مهارت يكى از بقاع متبركه است كه به نقوش اسليمى و ترنجى مشبك پيراسته گشته است و در نوع خود زيبا و استادانه است. در بالا و داخل مربعات كوچكتر، نقوشى از تركيب چهار على، به خط تزيينى كوفى و در دو مربع بزرگتر چپ و راست، تعاريف: «ناد عليا... الى آخر» به خط ثلث عالى كنده كارى شده است، در قرينه ى پايين تر، ادعيه ديگرى كنده كارى شده و به خط رقاع چنين رقم دارد: «عمل احمد بن عبدالغنى نجار» و در مقابل آن، رقم كاتب چنين نوشته شده: «كتبه العبد مير على بن محمد 1002».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (58 /1).

نظام بندگير تبريزي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش. گچ بر و نگارگر و رسمى ساز محراب مسجد جامع مرند است كه آن را در كمال استوارى بنا نهاده و در فاصله دو سر ستون آن نام سازنده آن چنين درج شده: «عمل عبدالفقير نظام بندگير تبريزى». اين بنا، به امر ابوسعيد بهادر خان در 731 ق فرجام پذيرفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1392/ 3).

نقشه چي، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين نقشه چي در سال 1283 ه.ش، در فراهان متولد شد . پس از طي دوران مدرسه به تدريج در كنار پدر خود به رموز كار نقشه قالي آشنا شد و اصول طراحي و رنگ آميزي را فراگرفت . وي پس از آنكه به تهران رفت ، در سال 1309 ه.ش وارد مدرسه ي صنايع قديمه شد و تا سال 1313 ه.ش به تحصيل پرداخت و در طراحي و ساخت و ساز رنگ مهارت يافت . سپس به صورت قردادي به استخدام وزارت پيشه و هنر ، اداره ي هنرهاي ملي ، به عنوان طراح و نقشه كش در آمد . وي تا سال 1326ه.ش به كار خود ادامه داد تا در اين سال به استخدام رسمي اداره ي هنرهاي زيبا كشور درآمد ، و در سال 1341ه.ش پس از بيست و هشت سال فعاليت بازنشسته شد و پس از آن به كار خوشنويسي پرداخت . وي تا سال 1367ه.ش ، يعني تا سال درگذشت وي ، نقش ها و طرح هاي مدادي و رنگي قالي و نقاشي خط ساخته و پرداخته است كه اغلب اين آثار نزدخانواده وي نگهداري مي شود .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش :

تذهيب

والدين و انساب : محمد حسين نقشه چي در سال 1283 متولد شد . پدرش كارگاه قالي بافي داشت .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد حسين نقشه چي از همان اوان كودكي با شانه زني فرش دركارگاه قالي بافي پدرش آشنا شد. و در طي تحصيل در مدرسه در كنار پدر هنرمندش به رموز طرح و رنگ پي برد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد حسين نقشه چي پس از طي دوران مدرسه به تدريج دركنار پدر با رموز كارنقشه قالي آشنا شد و اصول طراحي و رنگ آميزي را فراگرفت .همان سالها در اراك مدتي نيز زبان فرانسه آموخت . بعد از مهاجرت به قم رهسپار تهران گرديد و در سال 1309 ه.ش به مدرسه صنايع قديمه راه يافت . محمد حسين نقشه چي درمدرسه صنايع قديمه ،درمحضر ميرزا علي درودي در رشته هاي نقشه قالي ،تذهيب ،نقشه كاشي ،نقش گره تا سال 1313 ه.ش ه تحصيل پرداخت و در طراحي و ساخت و ساز رنگ مهارت يا فت .

فعاليتهاي ضمن تحصيل : در هفده سالگي به قم مهاجرت نمود و چند صباحي در آن شهر به طراحي نقش قالي پرداخت .

زمان و علت فوت : محمد حسين نقشه چي در سال 1367 در گذشت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : به صورت قرار دادي به استخدام وزارت پيشه و هنر ،اداره هنرهاي ملي ،به عنوان طراح و نقشه كش در آمد .وي تا سال 1326 ه.ش به كارخود ادامه داد تا در اين سال به استخدام رسمي اداره هنرهاي زيبا كشور در آمد .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : او در

سال 1341 ه.ش پس از بيست و هشت سال فعاليت بازنشسته شد . پس از بازنشستگي به كار خوشنويسي ادامه داد .

جوائز و نشانها : به سبب درخشش آثارش در اين نمايشگاه از سوي وزير اقتصاد ملي وقت در تاريخ 4 تير 1326 تقدير نامه اي دريافت مي كند .

چگونگي عرضه آثار : نقشه قالي هاي تمام رنگ استاد نيز رديف برترين آثار نقش قالي معاصر ،درموزه فرش ايران به نمايش در آمده است و در همان جا نيز نگهداري مي شود . نقشه قالي هاي تمام رنگ استاد نيز در رديف برترين آثار نقش قالي معاصر ،در موزه فرش ايران به نمايش در آمده است و در همان جا نيز نگهداري مي شود . در سال 1326 وي در نمايشگاه هنرهاي زيبا ي معاصر شرقي ،در دهلي نو ،شركت داشت .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 دفتر يادبودي كه متجاوز از سي طرح تذهيب رنگ شده استاد

ويژگي اثر : براي امضاي شخصيتهاي جهاني كه از موزه هنرهاي ملي بازديد داشته اند ،ساخته شده كه در موزه فوق الذكر محفوظ است .

2 طراحي نقش كاشي هاي كاخ گلستان سابق

ويژگي اثر : اعزام او به اصفهان براي طراحي نقش كاشي ها در سال 1338

3 طراحي و تعمير كاشي هاي سقف مسجد جامع كابل

ويژگي اثر : اعزام به مدت شش ماه به افغانستان -1322

4 فعاليت در طراحي نقوش ديوار و سقف گنبدي شكل كاخ مرمر

ويژگي اثر : با

همكاري اساتيدي چون عبدالله باقري ،حسين جاسبي

منابع زندگينامه :

انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ،گلزار مشاهير ، زندگي نامه درگذشتگان مشاهير ايران 1358-1376 ه.ش ، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، ص 4692عباس سرمدي، دانشنامه هنرمندان ايران و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380

فرش

اميني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ش)، نقاش و بافنده ى قالى. در تهران متولد شد. از شاگردان كمال الملك بود. در حدود پانزده سالكى وارد مدرسه ى صنايع مستظرفه شد و به پيشنهاد كمال الملك، نقاشى هاى او پرتره ى روبنس را روى قالى آورد و بافت. بعدها در مدرسه ى كمال ملك به تدريس بافت و نقشه هاى قالى اشتغال يافت. پس از انقلاب از سوى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به نشان درجه يك هنرى برابر با دكترا نايل گرديد. آثار وى تاكنون در دو نمايشگاه انفرادى در بروكسل و ازمير به تماشا گذاشته شده و از هر دو نمايشگاه مدال طلا گرفته است. هم اكنون اثارش در موزه ى هنرهاى ملى، كاخ سعدآباد و كتابخانه ى رامبراند نگهدارى مى شود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 10، ش 1، ص 66).

بهادري، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طراح فرش، نگارگر.

تولد: 1284، اراك (در بخش پرچللو).

درگذشت: 1365، پاريس.

عيسى بهادرى در يكى از بخش هاى تابعه ى اراك به نام بزچللو در مزرعه ى خانوادگى به نام آقچه كهريز متولد شد. پس از پايان تحصيلات راهى تهران شد و در مدرسه ى كمال الملك به كار طبيعت سازى مشغول شد. در سال 1315 در اصفهان، سرپرستى هنرستان جديدالتأسيس را پذيرفت. استاد بهادرى در خلق نقشه هاى فرش، ماهر بود. فرش «بشريت» او همراه با چند اثر ديگر در موزه ى هنرهاى ملى و همچنين موزه ى هنرهاى زيباى اصفهان و موزه ى فرش ايران موجود است. طرح «تولد انسان» طرحى براى فرش است كه در اداره ى فرهنگ و هنر (سابق) بافته شده است. اين فرش در موزه ى هنرهاى ملى نگه دارى مى شود. يكى از تابلوهاى او به نام «مجلس ابن سينا» در موزه ى لوور پاريس مى باشد. از ابتكارات او، استفاده ى هنرمندانه از طرح هاى گل

و برگ و پرنده، به جاى اشكال هندسى بر روى «ميز خاتم» (به صورت معرق) است. ترميم كاشى دور مجسد شاه را كه قسمتى از آن ريخته بود، از جمله فعاليت هاى اوست. از كارهاى ديگر او، كاشى كارى نماى هنرستان هنرهاى زيبا و طرح كاشى و گلدسته حرم حضرت سيدالشهداء (ع) را مى توان نام برد.

عيسى بهادرى نشان هاى هنرى از نمايشگاه هاى دنيا دريافت كرده است، از جمله ديپلم «دونور» و مدال طلا از نمايشگاه جهانى بروكسل و نشان علم و هنر از فرانسه.

عيسى بهادرى در سال 1365 در فرانسه درگذشت و در گورستان پرلاشز پاريس به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بيات زنجاني، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 3 شهريور 1373.

عباس بيات زنجانى هنرمند مليله كار و نقره كار بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پرستش كاشاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1293 ش)، شاعر و نقاش قالى. وى در كاشان متولد شد و تحصيلات مقدماتى را در همان شهر گذراند، آنگاه به كار نقاشى قالى اشتغال ورزيد، پس از چندى به اصفهان رفت و در آنجا ساكن شد. پرستش از قريحه ى شعرى خود در راه بيدارى و بهبود زندگى كارگران مدد گرفت. او به زبان مردم شعر مى گفت و اشعارش ساده و بى تكلف بود. از آثار وى: «نقاشى قالى»؛ «من و خيام»؛ «صدف بسته».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (106 -105)، سخنوران نامى معاصر (761 -755 /2)، فرهنگ سخنوران (165)، مؤلفين كتب چاپى (347 -346 /5).

تقديري آذر، لطيف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

لطيف تقديري آذر در سال 1306 در شهر اردبيل به دنيا آمد وي از كودكي به آموختن قالي بافي و گليم بافي نزد استادان مجرب اين رشته پرداخت و طي سالهاي متمادي به آثار گرانبهايي از اين هنر خلق كرد. وي داراي نشان درجه يك هنري در رشته هنري قالي و گليم ديواري است.گروه : هنررشته : قالي بافيگرايش : قالي و گليم بافياوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : زندگي دشوار كودكي لطيف تقديري آذر و از پي امرار معاش خانوادگي، از 6 سالگي در كارگاه قاليبافي استاد صانعي فر در اردبيل مشغول به كار مي شود و ضمن آموختن هنري كه همه زندگي او را در بر مي گيرد، با همه كودكي كمك خرج خانواده نيز به حساب مي آيد. تقديري آذر را شايد تقدير راهي تهران مي كند تا خيلي زود به جمع شاگردان استاد صاحبنام زمانه جمشيد اميني بپيوندد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : لطف تقديري آذز آموختن هنر قالي و گليم

بافي از شش سالگي دركارگاههاي اين رشته نزد استاداني مانند استاد صانعي فر در اردبيل شروع كرد و در ادامه او سال 1322 به تهران مهاجرت كرده و در سال 1335 در كارگاه گليم و قاليبافي اداره هنرهاي زيباي وزارت فرهنگ و هنر، زير نظر استاد جمشيد اميني به بافت قالي پرداخت. از سال 1335 بافت «تاپستري» يا «گليم هاي تصويري» در كارگاه بافت ميراث فرهنگي (اداره كل هنرهاي سنتي)، آغاز و در حقيقت پس از سه قرن اين هنر قديمي دوباره احيا مي شود. در اين كارگاه به آن نوع بافت «گوبلن بافي» مي گفتند. بافندگان ماهري چون «جمشيد اميني» و « لطيف تقديري آذر » به بافت آثار نقاشاني چون كمال الملك و ملك الشعراي صبا همت گماردند و در اين كارگاه بود كه آثاري از نقاشان معاصر چون بهرام عاليوندي، جليل ضياء پور و منوچهر شيباني نيز بافته شد.(2 )استادان و مربيان : از استادان لطيف تقديري آذر در هنر قالي و گليم بافي ميتوان به استاد صانعي فر همينطور استاد جمشيد اميني نام برد. اميني از شاگردان كمال الملك و از فارغ التحصيلان مدرسه صنايع مستظرفه بود كه گوبلن بافي را نيز در ايران به اوج رساند و از دست كمال الملك در اين رشته درجه استادي گرفت و گوبلن هاي او زينت بخش بسياري از موزه هاي جهان شد، و هم او بود كه لطيف تقديري جوان را با هنر خويش آشنا كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : لطيف تقديري آذر در سال 1349 به سرپرستي كارگاه قالي و گليم بافي انتخاب شد و سرانجام در سال 1360 از كار

در كارگاه ميراث بازنشسته شدفعاليتهاي آموزشي : لطيف تقديري آذر بعد از بازنشستگي پيوسته به آموزش، بافت و مرمت قالي پرداخته است.جوائز و نشانها : لطيف تقديري آذر داراي نشان درجه يك هنري در رشته هنري قالي و گليم ديواري است.چگونگي عرضه آثار : خلاقيت و چيره دستي لطيف تقديري آذر در بافت قالي فارس و تركي بافي و نيز گليم، گوبلن و رنگرزي الياف، موجب پديد آمدن آثار منحصر به فردي شده است. بافت قاليچه هاي بسياري با نقشه هاي استاد فرشچيان، گليم، گوبلن هاي حكيم باشي (نقاشي استاد كمال الملك) _ ملك الشعرا _ حضرت مريم و مسيح _ مولانا _ دو كله قوچ _ دختر تركمن و آموزش هنرجويان از نمونه فعاليت هاي ايشان در اين دوره است.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

حكمت نژاد، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن حكمت نژاد معروف به مجنوني ( متولد 1303 ه.ش.) از طراحان و قاليبافان صاحب سبك ايران به شمار مي رود. هنر قاليبافي ميراثي از پدران اوست و صفت مجنوني به دليل شيدايي است كه در اين حرفه از خود بروز دادند. از ويژگيهاي هنر اين خاندان استفاده از رنگهاي گياهي با تنوع و تعدد بسيار زياد, استفاده از نقوش سنتي و اصيل ايراني و دقت در بافت ريز و ازدياد گره در بافت مي باشد. از جمله آثار وي , بافت قاليچه موسوم به ؛؛ ستا ره دنبا له دار ؛؛ است كه داراي طرحي واحد اما رنگهاي متنوع مي باشد. برخي ديگر از آثار وي نيز به نامهاي بازگشت ( با ا لهام از هنر سوزن دوزي ) , اعجاز (قالي دو رو ) , شال كشمير , هدهد, ستايش

, همراه, سماع, شيرين و ... مي باشد.گروه : هنررشته : قالي بافيگرايش : طراحيوالدين و انساب : پدرحسن حكمت نژاد ، محمد كاظم از جمله قاليبافان مشهور و صاحب نام بود. وي نيز صنعت قاليبافي و طراحي نقش قا لي را از پدرش موسوم به ؛؛ احمد بيگ ؛؛ به وديعت برده بود. احمد بيگ جد حكمت نژاد از صاحب منصبان دربار ظل ا لسلطان بود كه در اواخر عمر , به دليل علاقه و عشق به قالي و قاليبافي يكباره به شغل خويش پشت ژا زد و پاي دار قا لي نشت. در اوان جواني (محمد كاظم ) رويداد وصلت او با حاجيه خانم زهرا, در رواج و رونق كار محمد كاظم تاثيري به سزا گذاشت , چرا كه همسر جوان با يادگيري اين فن شوي خويش را همرامي كرد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : در سال 1320 با عزيمت پهلوي دوم و حضور سران متفقين به ا يران , نشانه هاي نا امني و فقر هر روز بيشتر و آشكارتر مي شود. اين مهم در جريان استمرار هنر آفريني و قاليبافي اين خاندان آمچنان آشكار مي شود كه محمد كاظم مجنوني چونان ساير همكاران خويش ايامي را به خانه نشيني مي گذراند. حاصل ازدواج محمد كاظم چهر پسر مي باشد كه در اين ميان حسن , بار رسالت خطير قا ليبافي را در خاندان مجنوني ها بعد از مرگ پدر به دوش گرفت.خاطرات و وقايع تحصيل : پس از به قتل رساندن محمد كاظم مجنوني توسط رقباي خود در عرصه قالي اصفهان , فقر و ناداري دامان خانواده را رها نمي كند.

در اين ايام است كه حسن حكمت نژاد , با شور و عشق بسيار آستين بالا مي زند و به تعبير ديگر به گرفتن انتقام خون پدر مي پردازد و اين سرآغاز عمده و مهمي در سرنوشت قالي مجنوني ها مي آيد. حسن به ناگزير كار در داروخانه را رها مي كند تا از يك سو به جبران ديون و بدهكاريهاي پدر بپردازد و از سوي ديگر رونقي به توسعه قا ليبا في بخشد.استادان و مربيان : بنا به ميل پدر و مادر قا ليباف, حسن آرام آرام كنار دست آنها به راز قا ليبافي آشنا شد. حسن حكمت نژاد در شش سا لگي اولين گره بر گره تار قا لي مي نشاند.وقايع ميانسالي : نزديك به سال 1345 حسن حكمت نژاد از پس نيم قرن تلاش بي وقفه آرام آرام در ميانسالگي از فعاليت بي وقفه دست مي كشد.اين مهم , جدا از نبود تاب و توان لازم , معلول عوامل ديگري در از جمله سر خوردگيهاي او در بازار قالي , نبود و نديد تجليل از ساليان سال تلاش و نثار جواني و عمر , اين سخت كوش قا ليباف را به گوشه نشيني وا مي دارد. همين است كه با سفربه كشور هاي اروپايي و امريكا و ژاپن رايزني لازمي را در زمينه آشنايي و ارتباط هر چه بيشتر با مراكز عمده تجاري و اقتصادي قا لي ايراني شروع مي كند. همگام با پيروزي انقلاب اسلامي به سال 1357 , مجنوني سالديده بار ديگر مختصر فعاليت پرثمري را در عرصه بافت قا لي و طراحي نقش قا ليچه آغاز ميكند. اين بازگشت

دوباره , حكايت از تحولي معنوي , همگام با تحولات سياسي و اجتماعي در ذهن مجنوني دارد. حاصل اين تحول بافت قا ليچه هايي است كه گويي سر فصل نويني را در كار آشكاري ارزشهاي نقش و رنگهاي قا ليچه هاي مجنوني ها گشوده است.در چنين رجعتي است كه قا ليچه هاي ستاره دنبا له دار بافته مي شود, يك طرح واحد و بافت هفت قاليچه در زمينه هاي گوناگون رنگهاي نوين.در سال 1367 عارضه سكته قلبي مجنوني را به انزوا ي ناگزير وا مي دارد. مجنوني را ديگر ناي اين مختصر فعاليت هم نمي ماند.فعاليتهاي آموزشي : به دليل نبود امكان بر پايي دار قالي در منزل حسن حكمت نژاد , حسن كارگاهي مستقل در قلب شهر اصفهان بر پا مي كند.در اين كارگاه او با استخدام تني چند از دختران قاليباف جوان , به سر پرستي سا لديده بي بي به اسم بي بي سكينه , جانانه و عاشقانه به كار ادامه مي دهد. همين است كهحسن يكباره نهصتي ماندگار را در عرصه قا لي بر پا مي كند.آرا و گرايشهاي خاص : ويژگي قا لي خاندان مجنوني ( حسن حكمت نژاد ) را مي توان به طور خلاصه در چند عامل مهم و سرنوشت ساز شرح داد ؤ استفاده از رنگهاي گياهي ؤ اين مهم بنا به وصيت وتوصيه محمد كاظم از جمله شاخص هاي قا لي مجنوني است . 2- كاربرد منطقي نقوش سنتي و اصيل هنر ايران در قالي ؤ از جمله اين نقوش مي توان به اسليمي ها و ختاتي ها وگلهاي شاه عباسي و به ويژه برگردان منطقي

از نقوش كاشيكاري هاي خانه هاي خدا , به ويژه مسجد شيخ لطف اله و سقف اين مسجد در اغلب قالي و قا ليچه هاي مجنوني ها اشاره كرد. 3- دقت در بافت ريز و افزودن گره در قا لي و قا ليچه هاي مجنوني ها ؤ اين دقت تا ”نجا آشكار استكه گاه قا لي يا قا ليچه اي از مجنوني ها به نازكاي پارچه اي قابل تا شدن است.

________________________________________

آثار : nbsp1 قا لي ياد ابعاد 3 در 4 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد2 قا ل ي ستاره دنبا له دار ( آرام) ابعاد 1/65 در 1/65 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد3 قا لي سماع ابعاد 2/5 در 1/60 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد4 قا لي آرزو ابعاد 2/5 در 2/5 متر ويژگي اثر : طراح حاج عباس كر باسيون5 قا لي اعجاز ( فرش دورو) ابعاد 2/60 در 1/8 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد6 قا لي بازگشت (سوزن دوزي) ابعاد 1 در 1/20 متر ويژگي اثر : الهام از هنر سوزن دوزي- حسن حكمت نژاد7 قا لي پرنده بهشتي ابعاد 160 در 2/48 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد8 قا لي راز ابعاد 1/1 در 90 متر ويژگي

اثر : طراح حسن حكمت نژاد9 قا لي زرديس ا بعاد 2/5 در 3/5 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد10 قا لي سپيده ابعاد 160 در 2/48 متر ويژگي اثر : طراح رضا حكمت نژاد11 قا لي ستاره دنبا له دار ( نيلا ) ابعاد 1/65 در 1/15 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد12 قا لي ستاره دنبا له دار (سپهر ) ابعاد 1/65 در 1/115 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد13 قا لي ستاره دنباله دار ( وقار) ابعاد 1/65 در 1/15 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد14 قا لي ستاره دنباله دار (فتنه ) ابعاد 1/65 در 1/15 متر nbsp15 قا لي ستاره دنباله دار ( ليلا ) ابعاد 1/65 در 1/15 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد16 قا لي ستاره دنباله دار (خورشيد) ابعاد 1/65 در 1/15 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد17 قا لي ستاره دنباله دار (فتنه) ابعاد 1/65 در 1/15 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد18 قا لي ستايش ابعاد 1/8 در 1/75 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد19 قا لي شاخ گوزن ابعاد 90 در 53متر ويژگي

اثر : طراح محمد كاظم مجنوني20 قا لي شاخ گوزن ابعاد 60 در 1/10 متر ويژگي اثر : طراح رضا حكمت نژاد21 قا لي شال كشمير ابعاد 1/65 در 2/73 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد22 قا لي شب نما ( سلام ) ابعاد 160 در 2/48 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد23 قا لي شكوه ابعاد 99 در 2/16 متر ويژگي اثر : طراح استاد رفيعي24 قا لي شيدايي ابعاد 2/45 در 1/55 متر ويژگي اثر : طراح محمد كاظم مجنوني25 قا لي شيرين ابعاد 2 در 3 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد26 قا لي عقيق ابعاد 3 در 4 متر ويژگي اثر : طراح محمد كاظم مجنوني27 قا لي فيروزه ابعاد 2 در 3 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد28 قا لي قهر و آشتي ابعاد 3/18 در 1/18 متر ويژگي اثر : طراح استاد رفيعي29 قا لي گرداني ابعاد 3×2 متر ويژگي اثر : طراح محمد كاظم مجنوني30 قا لي گلداني ابعاد 90 در 53متر ويژگي اثر : طراح محمد كاظم مجنوني31 قا لي مجبوب ابعاد 1/85 در 1/25 متر ويژگي

اثر : طراح حسن حكمت نژاد32 قا لي محرمان ابعاد 2/28 در 1/55 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد33 قا لي ميراث ( ماهي درهم يا زنبوري ) ابعاد 2/30 در 1.50 متر ويژگي اثر : طراح محمد كاظم مجنوني34 قا لي نقش در نقش ابعاد 1/65 در 1/17 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد35 قا لي هاله ابعاد 2/40 در 1/45 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد36 قا لي هدهد ابعاد 1/55 در 1/8 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد37 قا لي هما هنگ ابعاد 1/80 در 1/22 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد38 قا لي همراه ابعاد 2/28 در 1/55 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد39 قا لي ياقوت ابعاد 4 در 6 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد40 قالي پيام ابعاد 2/28 در 1/55 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد41 قالي ستاره دنباله دار ( نور باران) ابعاد 1/65 در 1/15 متر ويژگي اثر : طراح حسن حكمت نژاد

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

زيدي لطيفي، ابوالفتح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالفتح زيدي لطيفي ؛؛معروف به رسام عرب زاده (1376-1293ه.ش) از طراحان و تقش آفرينان صاحب سبك ايران است . وي

ابتدا در مكتب پدر (حسين زيدي لطيفي ) كه خود از هنر آ موختگان مكتب كمال الملك بود و سپس در هنرستان تبريز (رسام ارژنگ) و مدرسه صنايع قديمه تهران به يادگيري فنون قا ليبافي, طراحي, مينياتور, مجسمه سازي و ... پرداخت. همزمان با آن ايام به خاق آثاري چون طراحي نقش كاشي ساختمان مجلس شورا و فرش رقص فرشتگان دست زد. عرب زاده با آثار خود بافت پرتره ها , تصاوير بناهاي تاريخي , طرحهاي مينياتوري را ترويج نمود. از ابتكارات وي, بافت آرم شركتهاي تجاري و «« گره آويز »» در بافت قا لي است.گروه : هنررشته : قالي بافيگرايش : طراحيوالدين و انساب : پدر رسام عرب زاده ؛؛ حسين زيدي لطيفي ؛؛ معروف به ؛؛ سيد عرب ؛؛ بود. اجداد پدري وي از اعراب زيدي بودند كه بنا روايت خود , سه نسل قبل از تولدش از حجاز مهاجرت كرده و روي به سرزمين ايران نهادند. بدين سبب فاميل ؛؛ عرب زاده ؛؛ را بر خود نهادند.خاطرات كودكي : خاطرات دوران كودكي رسام عرب زاده با گسترش جنگ جهاني اول و آشفتگي سياسي كشور رقم مي خورد.به ويژه آ نكه شهر و ديار وي آذربايجان و تبريز در سال 1299 شمسي ( هفتم آوريل 1920 ) با قيام دموكراتهاي آذربايجان به سركردگي محمد خياباني و تشكيل دو لت موقت خياباني شرايطي نابسامان تر از ديگر شهر هاي ايران پيدا كرد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدر رسام عرب زاده از ياران و هنر آموختگان ؛؛ كمال الملك ؛؛ بود كه در عرصه نقاشي خيالي ساز قهوه خانه وطراحي نقش فرش صاحب

ذوق و شيوه و نگرشي ويژه بود. در سال 1299 هجري شمسي گسترش فقر وبيكاري در تبريز , پدرش سيد عرب را چونان بسياري ديگر از مردم ناگزير به ترك شهر و ديار كرده و راهي پايتخت نمود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : رسام عرب زاده بعد از اتمام تحصيلات دبستاني به هنرستان تبريز كه به همت ؛؛ رسام ارژنگي ؛؛ بر پا شده بود وارد مي شود و در رشته مينياتور مشغول تحصيل و يادگيري مي شود. پس از آن وارد مدرسه صنايع قديمه تهران به رياست ؛؛ طاهر بهزاد ؛؛ مي شود. پس از ورود به اين مدرسه روزها به آموختن مي پرداخت و ديگر اوقات را همچنان به كار طراحي نقش كاشي مشغول مي شود.ايامي بعد از تحصيل در مدرسه صنايع قديمه رسام با داير نمودن كلاس نقاشي به طور مستقل وارد عرصه كار هنري گشت و به تعليم هنر آموزان مشغول شد.خاطرات و وقايع تحصيل : نخستين حادثه جدي در زندگي هنري رسام عرب زاده را مي توان ورود به هنرستان تبريز كه به همت ؛؛ رسام ارژنگ ؛؛ پايه گذاري شده بود , دانست. واقعه ديگر در شانزده سالگي روي مي دهد, زماني كه مادرش از دنيا مي رود و تنهايي و غم مادر از يك سو و ازدواج مجدد پدرش , او را وا مي دارد كه تن به وصلت بسپارد. حاد ثه اي كه از شوريدگي و دستيابي وي به آرزوهاي هنري اش مي كاهد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : رسام عرب زاده در تابستانها به طور جدي نقاشي را در دكه پدر دنبال مي كند. پدر رسام , پسر

را آرام آرام در نقاشخانه اش مسوول جوابگويي به مشتريها و همكاري جدي در تمام كردن رنگ آميزيها و نقاشي هايش مي سازد.پس از مهاجرت تهران براي ورود به مدرسه صنايع قديمه تهران طرح و نقشه كاشي ساختمان مجلس شوراي ملي سابق را مي آفريند.استادان و مربيان : اولين استادو مربي دوران كودكي رسام عرب زاده , پدرش بود كه اصول نقش آفريني را نزد او آموخت.وقايع ميانسالي : مسافرت به بن آلمان براي شركت در سميناري در زمينه فرش و بافت آن.زمان و علت فوت : رسام عرب زاده در سال 1376سرانجام چشم از جهان فروبست.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : رسام عرب زاده در اواخر عمر با اهداي اغلب فرشهاي نفيس خود به مردم , با همكاري شهرداري تهران بنياد فرش رسام عرب زاده را سبب ساز شد. اين بنياد گذشته از ارايه فرشهاي او با بر پايي كارگاههاي قاليبافي و تعليم اين صنعت اصيل و پر ارزش ايراني توسط دخترش ژيلا عرب زاده كه راه پدر را ادامه مي دهد, گامي مؤثر در تعليم و رواج فرش ايراني بر داشت.آرا و گرايشهاي خاص : رسام عرب زاده بر خلاف سنتهاي رايج در بافت فرش , به كار طرحهاي پرتره و تصاوير بنا هاي تاريخي و نقاشي مينياتور ايراني مي پردازد و از جمله ابتكارات او در اين زمينه بافت آرم شركتهاي تجاري بر قالي است.رسام با تجاربي كه در زمينه بافت قالي به دست مي آورد , نوآوري را پيشه مي كند و به رواج و بافت پرتره مشغول مي شود. كه از جمله آثار او در

اين زمينه فرش رقص فرشتگان است.چگونگي عرضه آثار : در سال 1345 در كارگاه خصوصي , نمايشگاهي از فرشها و طراحي نوين خود بر پا مي كند كه نام او و هنر او را پر آوازه مي سازد. در سال 1352 در خانه آفتاب و در سال 1353 در انستيتو گوته دوستداران فرش شاهد ابتكارات وي در عرصه بافت و طرح هاي نوين وي مي شوند. رسام در سال 1356 با بر پايي موزه فرش , همكاري جدي و پر دامنه اي را در كارشناسي و انتخاب فرشهاي نفيس براي موزه آغاز مي كند. رسام عرب زاده در اغلب سمينار ها و گردهماييهايي كه در داخل و خارج كشور بر پا مي شد, شركت كرده كه از مهمترين آنها بايد به سميناري كه در شهر بن آلمان برپا شده اشاره كرد كه با ادامه نظريه هاي سودمندي در زمينه رنگرزي و لزوم استفاده از رنگهاي گياهي ,رفو گري و بافت فرش , بسياري از دوستداران فرش را مورد تاثير و تشويق گفته هاي خويش قرار داد.

________________________________________

آثار : طراحي چهره عارف قزويني ويژگي اثر : با گذشت مدتي از تحصيل در مدرسه صنايع قديمه به مجسمه سازي مي پردازد , ؛؛ طراحي چهره عارف قزويني ؛؛ از جمله كارهاي وي در اين دوران است.2 طراحي نقش كاشي مجلس شوراي ملي سابق ويژگي اثر : در زماني كه رسام براي ورود به مدرسه صنايع قديمه به تهران مهاجدرت نمود و به دليل مشكلات مالي در كارگاه طراحي نقش كاشي مشغول كار

شد, ؛؛طراحي نقش كاشي مجلس شوراي ملي سابق ؛؛ را انجام داد كه از اوبهيادگار مانده است.

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

صديق اسكنداني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نگارگر.

تولد: 1280، تبريز.

درگذشت: 1365.

غلامحسين صديق اسكندانى پس از تحصيلات مقدماتى به تهران آمد و در مدرسه ى صنايع مستظرفه زير نظر كمال الملك و همراه هنرمندان ديگرى چون اسماعيل آشتيانى، حسن بهزاد، محمدعلى زاويه و عبدالله باقرى به فراگيرى هنرهاى سنتى و اسلامى پرداخت.

وى براى كسب معلومات بيشتر به اصفهان رفت تا از روى نقوش و تصاوير و كاشى كارى هاى مساجد و بناهاى اصفهان نسخه پردازى كند. وى در سال 1319 از هنرستان فارغ التحصيل شد و سپس در سمت استاد طراحى در هنرهاى تزيينى در هنرستان پسران و دختران وابسته به اداره ى هنرهاى زيبا (از جمله در هنرستان صنايع قديمه) استخدام شد. پس از بازنشسته شدن در قسمت فرش طراحى به كار تعليم طراحى و نقطه چين و همچنين رسم نقشه مشغول بود.

او هنرمندى پركار بود و در هنرهاى تذهيب، طراحى، نقش قالى و كاشى، منبت كارى و پارچه و نوآورى هايى از خود به جاى گذاشت. تجربه هايى در زمينه ى چاپ روى پارچه داشت. تجربه ها و تحقيقاتى از او در زمينه هاى بازشناسى نقوش و عناصر هنر اسلامى به جاى مانده است.

آثار او در نمايشگاه هاى مختلف جهانى عرضه شده است. شركت فرش ايران نيز آثار بسيارى از ايشان را به روى قاليهاى نفيس منتقل كرده است كه از آن جمله مهمترين آنها عبارت است از بازسازى قديمى ترين قالى جهان موسوم به «قالى پازيريك». باستان شناسان روسى عكس هايى از قسمت هاى باقيمانده ى اين قالى مندرس را به ايران فرستادند. استاد اسكندانى نواقص اين قالى را طراحى و رنگ آميزى كرد و آنگاه اين

نقش توسط شركت فرش ايران بافته شد. پازيريك نام محلى است كه قالى مذكور در آنجا پيدا شده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صوتي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: كرمان.

درگذشت: 1365، كرمان.

على صوتى از طراحان و نقاشان قديمى كرمان است كه با شركت فرش نيز همكارى داشت. وى از سال 1308 در كار ساختن نفش فرش بوده است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

طريقي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هنرمند هنرهاى دستى، نقشبند و زرى باف.

تولد: 1292، كاشان.

درگذشت: مرداد 1360.

محمد طريقى، از سال 1309 با پدرش حبيب الله طريقى از كاشان به تهران آمد و از سال 1311 به تعليم اين فن پرداخت. خاندان طريقى خود را از احفاد غياث الدين نقشبند يزدى زرى باف عصر شاه عباس مى دانند.

محمد طريقى كوشش هاى هنرى خود را در كارگاه زرى بافى مؤسسه ى قالى ايران زير نظر پدر و با عنوان معاونت كارگاه متمركز ساخت و ضمن اشتغال به كار، تحصيلات خود را در زمينه ى طراحى پارچه ادامه داد و به اخذ ليسانس در رشته ى مزبور نايل آمد.

وى سال هاى بسيارى در وزارت فرهنگ و هنر، اين هنر را سرپرستى مى كرد. طريقى از نمايشگاه بين المللى بروكسل نشان درجه ى يك طلا دريافت كرده است. وى از طرف اداره ى هنرهاى زيبا به منظور مطالعه و تحقيق در رشته ى زرى بافى و مخمل بافى و مقايسه طرز بافندگى زرى در ايران با مناطق ديگر مسافرت هايى به كشورهاى سوريه، لبنان، فرانسه، سوييس و هندوستان داشته است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

عرب زاده، ابوالفتح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طراح فرش.

تولد: 1293، تبريز.

درگذشت: 20 بهمن 1375.

سيد ابوالفتح عرب زاده كه به او لقب «پدر فرش نو ايران» را داده اند، مشهور به «رسام» فرزند حسين زيدى لطيفى ملقب به «سيد عرب» (از شاگردان كمال الملك كه با نقاشى و طراحى فرش روزگار مى گذرانيد) از همان كودكى با طرح ها و رنگ ها آشنا شد و هنر پدر را فراگرفت و به قاليبافى روى آورد.

دوران كودكى رسام در مكتبخانه سپرى شد. وى مقاطع دبستان و هنرستان را در تبريز به پايان رساند و براى ادامه ى تحصيل راهى تهران شد و در هنرستان صنايع مستظرفه (هنرهاى زيبا) در رشته ى نگارگرى و چهره پردازى به تحصيل پرداخت. وى در

تبريز نقاشى و طراحى روى فرش و در تهران نقاشى و طراحى بر روى كاشى را دنبال كرد. رسام پس از اتمام تحصيلات به تبريز بازگشت و به نقاشى چهره پرداخت و سپس طراحى و نقش پردازى فرش را با شيوه اى متفاوت كه شامل آفرينش طرح هاى خاص خود بود، پيشه كرد. شيوه هاى رايج بافت پاسخگوى نقش پردازى هاى وى نبود. لذا از گروهايى خاص طراحى هاى خود به كار گرفت (كاربرد چهار گره به جاى يك گره). علاوه بر طراحى فرش، به هنرهاى ديگرى چون موسيقى، نمايشنامه، مجسمه سازى، خطاطى طراحى كاشى، نقاشى رنگ و روغن و كاريكاتور نيز علاقه داشت، اما محور اصلى فعاليت هاى وى همان هنر طراحى فرش بود.

رسام عرب زاده در سال 1373 با اهداى 66 قطعه فرش نفيس از مجموعه دست بافته هاى خود پايه هاى اوليه تشيكل بنيادى تحت عنوان «بنياد فرهنگى و هنرى فرش رسام عرب زاده» را با همكارى حوزه ى معاونت امور اجتماعى و فرهنگى شهردارى تهران ايجاد كرد.

از آثار طراحى فرش اوست: «دربار سلطان محمود»؛ «مرغان دربندش»؛ «قفس رنگ ها»؛ «برگ ريزان»؛ «خم معرفت»؛ «هنر در هنر»؛ «نقش كاشى»؛ «بهرام به شكار»؛ «ساحل خيال»؛ «پنجره ى خيال»؛ «دختران قاسم آبادى»؛ «در خلوت رندان»؛ «سبوى انديشه»؛ «رقص باده»؛ «باده خواران عشق» و «فتح سومنات».

استاد همزمان با آخرين روز از ماه رمضان بر اثر ايست قلبى روز درگذشت و در بهشت زهرا در قطعه ى هنرمندان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

عقيله

قرن:2

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن اول و دوم هجرى، وى از زنان و موسيقيدان ايرانى بود. اطلاع ديگرى از زندگى او در دست نيست.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ هنر و هنرمندان ايرانى، 137 /

1.

كاشاني، بي بي

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 1275 ق، از زنان هنرمند. وى از اهالى كاشان بود و در حرفه زردوزى و مرواريد و گلابتون دوزى مهارت فراوان داشت. از آثار هنرى او ضريح پوش مخملى مشكى كاشان مى باشد كه در سال 1275 ق مرواريد و گلابتون دوزى ممتاز و برجسته اى شده و سپس مهد عليا (مادر ناصرالدين شاه قاجار)، آن را به آستان قدس رضوى اهدا كرده است. در ميان كتيبه هاى آن نيز اشعارى در مدح ائمه اطهار (ع) با مرواريد و گلابتون به خط نستعليق زيبا، زردوزى شده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: دايرةالمعارف تشيع، 548 / 3.

نديمي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، رسام. وى مصور و ترسيم كننده نقش قاليها در ديار عثمانى بود. از آثار وى: قاليچه نفيس ابريشمى كه كناره هاى آن به تزيينات و اشعار تركى آراسته گرديده و در وسط قاليچه، نام نامى حضرت محمد (ص) و حضرت على (ع) به خط طغرا نوشته شده و در كناره ها و بالاى آن، نقش گلهاى متنوع و رنگين ترسيم يافته و در انتهاى قاليچه به خط زيباى نستعليق رقم نهاده است: «رسمه محمود نديمى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1136/ 3).

هرتمني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : احمد هرتمني معروف به ارچنگ (1293- 1369 شمسي) هنرمند نقاش و طراح فرش اصفهاني است. وي استعداد شگرفي در طراحي داشت ، وي نزد برخي از استادان بنام اصفهان از آن جمله استاد غلامحسين اسليمي طراح فرش و نصراله دخاني (معروف به گچكار) تلمذ نمود. از وقايع مهم و تاثير گذار در زندگي وي همراهي او با پرفسور پوپ بود كه اين فرصت براي هنرجوي جوان پيش آمد تا در نقش و نگارهاي صفوي دقت نمايد و با طرح هاي آنها آشنا گردد. استاد ارژنگ در دو مسابقه در كنار استادان بنام طراحي شركت نمود و در هر دو طرح برگزيده را ارائه داد.

گروه : هنر

رشته : فرش

گرايش : طراحي و بافت

والدين و انساب : احمد هرتمني در اصفهان و در خانواده اي مذهبي در سال 1293 شمسي بدنيا آمد. پدرش مردي روحاني به نام شريعتمدار بود و مادرش نيز در هنر تذهيب دستي داشت.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : احمد هرتمني در ابتدا براي آموزش سواد به مسجد ميرزا باقر واقع در بيدآباد اصفهان فرستاده شد.

توجه وي به دستگاه قاليبافي و ساخت يك نمونه از آن ، مورد توجه خانواده قرار گرفت و موجب شد كه او را نزد استاد غلامحسين اسليمي هنرمند قاليباف بفرستند و احمد يك هفته نزد وي تعليم گرفت. در اين مدت كم او توانست استعداد خود را آشكار سازد. پس از آن نزد استاد گچكار با رنگ و نقطه گذاري آشنا شد.

خاطرات و وقايع تحصيل : زماني كه احمد هرتمني براي يادگيري سواد به بيدآباد اصفهان مي رفت روزي بجاي نوشتن مشق بر روي لوح حلبي تصوير معلم را كشيد و به خاطر اين كار تنبيه گرديد. از آن پس نقاشي كششي خاص براي او ايجاد كرد ، بطوري كه همة وقت بيكاري خود را به نقاشي گذراند . وي در يكي از تعطيلات به كارگاه قاليبافي ميرزا مهدي كازروني رفت و با ديدن دستگاه هاي بافت قالي و نقشه هاي فرش ذوق اين هنر در وي زنده شد بطوري كه پس از بازگشت يك دستگاه بافندگي درست كرد. احمد در كارگاه استاد گچكار مشغول بكار بود كه روزي پرفسور پوپ از آن كارگاه ديدن مي كند و كار احمد ارچنگ مورد توجه وي قرار مي گيرد. پوپ از احمد مي خواهد كه در ندت سه ماهي كه در اصفهان است همراهش باشد. اين ملازمت موجب مي شود احمد با بسياري از طرح هاي هنر ايران آشنا شود. در سال 1313 در مسابقه اي كه از طرف باستان شناسي براي طرح كاشيكاري پشت و بغل ميدان نقش جهان اصفهان برگزار شد ، شركت مي كند و برنده مسابقه مي شود. با برگزيده شدن طرح فرش وي در مسابقه تهران ، از شهرت

بسياري نزد هنرمندان برخوردار مي شود و اين معروفيت در تهران موجب دعوت هاي متعدد از وي مي شود ولي ارژنگ در تهران نمي ماند و به اصفهان باز مي گردد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : احمد هرتمني پس از پايان دوره سربازي عازم تهران شد تا در مسابقه اي كه براي طراحي فرشي كه توسط شركت فرش بافته مي شد شركت نمايد. اين مسابقه زير نظر استاد حسين طاهرزاده بهزاد اجرا مي شد و استادان بنامي شركت داشتند، طرح احمد ارژنگ برگزيده شد.

استادان و مربيان : احمد هرتمني ارچنگ پس از آموزش مقدماتي كه نزد ميرزاباقر در مسجد بيدآباد اصفهان فرا گرفت. به قاليبافي روي آورد و استاد وي در اين زمينه غلامحسين اسليمي بود. پس از آن نزد استاد نصراله دخاني معروف به گچكار با رنگ و نقطه گذاري آشنا مي شود.

هم دوره اي ها و همكاران : احمد هرتمني در كنار استادان به نام آن زمان از جمله استاد مصورالملكي، استاد سيد هاشم نقاش، استاد صانعي و استاد دخاني در مسابقه طرح كاشيكاري ميدان نقش جهان شركت نمود. همچنين در مسابقه طرح فرش در تهران در كنار استاداني چون ميرزا آقا امامي، حاج ميرزا عبدالرحيم امامي و برادرش، حاج مهدي خان حقيقي صفدري قاليباف ، حاج احمد عجمي قاليباف ، عبدالخالق شورشي قرار گرفت.

همسر و فرزندان : احمد هرتمني ارچنگ صاحب نه فرزند شد كه هر كدام خود از استعداد پدر بهره اي بردند.

زمان و علت فوت : احمد هرتمني ارژنگ در روز دوشنبه 17 ارديبهشت 1369 به ديار باقي شتافت.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : احمد هرتمني پس از موفقيتي كه در ارائه طرح براي شركت فرش

كسب نمود، فرش را در اصفهان بافت و در سال 1321 شمسي به پايان رساند. فرش به وسيله فرماندار اصفهان به تهران فرستاده شد و سخت مورد توجه قرار گرفت.

آرا و گرايشهاي خاص : احمد هرتمني ارچنگ در اصفهان بناها و طرح هاي زيباي صفوي را مورد توجه قرار داد و مبتكر شيوه اي شد كه هنر دلنشين ايراني را عرضه مي دارد. شيوه كار وي شيوه اي است برداشته از طرح هاي صفوي و شامل لچك و ترنج.

آثار :

1 طرح و نقشه هاي فرش

ويژگي اثر : از استاد احمد ارژنگ صدها طرح نفيس و نقشه هاي ارزشمند فرش بافي باقي مانده است كه امروز الگو و سرمشق اكثر نقاشان اين هنر مي باشد. [سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380 ]

منابع زندگينامه :http://iranologyfo.com/

تنديس

اسماعيلي، توكل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پيكره ساز.

تولد: 1302، قزوين.

درگذشت: 8 آبان 1373، تهران.

توكل اسماعيلى مشهور به «مش اسماعيل» با مستخدمى در كارگاه مجسمه سازى دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران (از سن بيست و پنج سالگى) توانست تجربه هاى مفيدى بياندوزد. در مدت كوتاهى به درجه اى از مهارت رسيد كه بدون گواهينامه ى رسمى دانشگاهى به تعليم دانشجويان در دانشگاه تهران مشغول شد. تنديس هاى ساخت اسماعيل در پارك هاى بزرگ تهران ديده مى شوند.

او در رده ى نخستين هنرمندانى است كه آهن را در مجسمه سازى جانشين گل و رس و سنگ نمود. آثار مش اسماعيل در نمايشگاه هاى متعدد گالرى هاى داخل كشور، گالرى هاى سيحون، ليو، خانه آفتاب، قندريز، مهرشاه، تهران، كلاسيك و... به نمايش درآمده است. از جمله آثار وى مجسمه ى رستم و ديو سفيد است كه در ورزشگاه بزرگ آزادى نصب شده

و تنديس فلزى سه ايرانى كه پرچم جمهورى اسلامى را به دوش دارند (نصب شده در پارك آل احمد). وى بيش از صد و پنجاه اثر از خود به جاى گذاشته است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بدرالدين، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1239 ق)، حكاك. ملقب به مرصع رقم. وى شاگرد شيخ محمديار و از هنرمندان عصر خود بوده و در حكاكى مهارت داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (99/1).

بهراميان، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين بهراميان هنرمند و مجسمه ساز در سال 1350 به دنيا آمد.وي داراي مدرك فوق تخصص زيبايي شناسي هنر (D.E.A) از دانشگاه سوربن پاريس است. او در سال 1384 براي اعتراض به موزه لوور به زندگي خود پايان داد.محمد حسين بهراميان يا به قول دوستان اش بهرام، يكي از 5 مجسمه ساز برتر معاصر ايران و البته به خاطر تخصصي و سبك كارهايش علمي ترين آنهاست كه به دليل دوري از وطن، تنها ميان متخصصان و همكارا ن اش نام آشناست.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : اخذ ليسانس مجسمه سازي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران 1347 كسب مدرك تخصصي مجسمه سازي از دانشگاه سوربن پاريس عنوان رساله تخصصي: هنر مجسمه سازي معاصر در ايران (اميد كه روزي چاپ شود) گرفتن مدرك فوق تخصص زيبايي شناسي هنر (D.E.A) از دانشگاه سوربن پاريس عنوان رساله فوق تخصص: مناسبات در ساختار اجتماعي و جغرافيايي شهر: نصب مجسمه هاي مختلف در شهر تهران يك سال تدريس در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران

وقايع ميانسالي :

زمان و علت فوت : مسئولان موزه لوور پاريس _ كه برچسب آثار ايراني موزه را مثل نام خليج فارس به عربي تغيير داده بودند _ در آتليه مولاژ موزه لوور، اسم و امضاي بهراميان را از پاي آثارش حذف كردند و تمام حقوق مادي و معنوي را زير پا گذاشتند. او همه وقت و دارايي اش را براي پيگيري اين پرونده در مراجع قضائي

فرانسه صرف كرد. هزينه اين كارها براي شهروندان فرانسوي ارزان بود اما براي او _ كه با وجود سال ها تحصيل، زندگي و كار در فرانسه حاضر به پذيرفتن شهروندي آنجا و گرفتن اوراق هويت فرانسوي نشده و ايراني مانده بود _ كلي آب مي خورد. تا روزي كه چيزي براي ادامه راه در كار نبود. يك روز با دعوت از همه رسانه ها و خبرنگاران و بازگو كردن داستان، با پريدن از بام موزه لوور، به قصه پايان داد و شايد با اين كار، پيگيري كار را به رسانه ها سپرد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : وي متخصص بخش مولاژ در مجموعه موزه هاي ملي فرانسه بوده است.

فعاليتهاي آموزشي : يك سال تدريس در سال 1358 در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران را محمد حسين بهراميان در كارنامه دارد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ترميم بسياري از مجسمه هاي باستاني و ساخت مولاژ از آنها، نوآوري در ساخت مجسمه و استفاده از مواد در كار ساخت و اصلاح روش هاي قبل از فعاليتهاي وي ميباشد.

جوائز و نشانها : كسب عنوان مجسمه ساز حرفه اي در موزه لوور در 1991 برنده نشان طلا و ديپلم افتخار بيست و هفتمين نمايشگاه اختراعات هنري ژنو سوئيس براي پازل سه بعدي در 1999 كسب نشان نقره و ديپلم افتخار بيست و هفتمين نمايشگاه اختراعات هنري ژنو سوئيس براي طراحي نوعي قالب براي ساخت مجسمه به تعداد زياد بدون افت كيفيت در 1999 پازل توپ چهل تكه اي از كره زمين؛ برنده مدال طلاي نمايشگاه اختراعات هنري ژنو

چگونگي عرضه آثار : ابتكار بهراميان با ساخت پازل از اشياي باستاني ايران، هنر و تاريخ را از موزه ها

به درون خانه ها مي برد و كودكان را در حس ساخت اشياي باستاني، با هنرمندان چند هزار سال قبل، سهيم مي كند. آشنايي با هنر باستاني بخشي از بازي كودك مي شود و هر كس مي تواند يك كپي مثل اصل را در خانه داشته باشد؛ مانند پازل وزنه قوي هخامنشي. ساخت پازل هايي از آثار باستاني ايران و اهرام مصر، 2 جايزه برتر نمايشگاه اختراعات هنري سوئيس را براي او به ارمغان آورد. در حال حاضر، موزه لوور - كه يك هرم شيشه اي در حياط مقابلش ساخته اند- درآمد هنگفت اين امتياز را به جيب مي زند. اثر ديگر بهراميان "جنگ شاهين و مار" در بانك ملي دوبي؛ باز هم ساكنان آن سوي خليج فارس. يك مجسمه او در يكي از پارك هاي تهران در غيابش به اسم يكي از همكاران ثبت و مجسمه ديگرش هم در پارك دانشجو ناپديد شد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اسب آبي جاي فرعون خوابيده

ويژگي اثر : پوستر پازل سه بعدي بهراميان از هرم مصري و اسب آبي فيروزه اي مصر باستان كه در دل پازل قايم شده.

2 جنگ شاهين و مار

ويژگي اثر : مجسمه، در پارك دبي

3 دو زيباي خفته

ويژگي اثر : اين دو تا قوي طلايي زيباي خفته، 2 مدل از وزنه هاي ترازوي زمان هخامنشي است كه در شوش كشف شده. ساخت مولاژ يا شبيه سازي آثار باستاني، يكي از تخصص هاي بي بديل بهراميان بود؛ تخصصي كه علاوه بر ذوق هنري نياز به مهارت و دانش زيادي دارد.

4 ماهي هاي در هم

ويژگي اثر : اين دو ماهي در هم پيچيده با فواره هايشان، در ساحل خليج فارس و خاطره بازديدكنندگان جا خوش كرده اند؛ تا حدي كه بسياري با ديدن عكس، محل آن در دوبي را به جا مي آورند. بهراميان با هنر وشناختش نسبت به فضاي نصب اثر، يك مجسمه محيطي بسيار عالي خلق كرده بود.

منابع زندگينامه : روزنامه همشهري، 13-11-1386، "مجسمه سازي كه شكست"

تبريزي، عبدالعزيز

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، حكاك و فلزكار. از آثار رقم دار وى، جام فلزى پايه دار برنزى است كه در اسليمى هاى گوناگون، تصوير و حكاكى شده و با خطوط ثلث و كوفى تزيينى، آرايش شده است، با رقم: «عمل عبدالفقير الى الله الغنى استاد عبدالعزيز بن استاد شرف الدين تبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (337 / 1).

جزايي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1124 ق)، طراح و رسام فلزات. وى در ساختن اسطرلاب مهارت داشت. از آثار رقم دار اين هنرمند كه به همكارى برادرش انجام پذيرفته، اسطرلاب نفيسى است كه براى شاه سلطان حسين صفوى ساخته شده و چنين رقم نهاده: «صنعه اقل الطلبه عبدالعلى بن محمد الجزائى، نمقه اقل الطلبه اخ الصانع محمدباقر 1124».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (669/ 2).

جزمي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجار.

تولد: 1256(1306 ق.)، بجنورد.

درگذشت: 1367، بجنورد.

حسين جزمى از معماران و حجاران بجنورد بود كه حرفه ى نقاشى ساختمان و سنگ تراشى را در عشق آباد (شوروى سابق) آموخت. نقوش «رستم»، «سهراب» و «اسفنديار» در سر در مغازه هاى جنب مسجد جامع بجنورد و پل قديم باباامان از جمله كارهاى اوست.

حسين جزمى در سن صد و دوازده سالگى در بجنورد درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

جلال يزدي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1345 -1283 ق)، حكاك، خطاط و شاعر، متخلص به جلال. از نوادگان ميرزا علينقى. در قريه ى نبادك سادات يزد متولد شد. در نوجوانى ضمن كار حكاكى به تحصيل پرداخت و در 26 سالگى ابتدا به اصفهان و سپس به تهران رفت و توسط ميرزا على اصغر اتابك به دربار مظفرالدين شاه قاجار وارد شد و به دليل بلاغت گفتار لقب افصح الملك يافت. وى در سرودن غزل، مثنوى و قصيده، بويژه قطعه، مهارت داشت. وى در يزد وفات يافت و در جوار حرم امامزاده جعفر، دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (426 -422)، الذريعه (201/9)، ريحانه (157/1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (15 -13 /3)، فرهنگ سخنوران (217).

جوهري، محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، حكاك و خطاط. معروف به رشيد حكاك. اصلاً نيشابورى بود و در حكاكى و كتابت خطوط به روى سنگها مهارت داشت. از آثار ارزنده ى وى، حكاكى قطعه سنگ سياهى است به حالت طبيعى، كه براى سلطان جلال الدين ابوالمظفر منكبرنى تهيه شده و بر روى آن جملاتى به خط كوفى تزيينى، ثلث، نسخ و رقاع حكاكى كرده، با رقم: «عمل العبد... محمود بن محمد الجوهرى يعرف بر شيد الحكاك النيشابورى فى المحرم سنه ثمان و عشرين و ستمائه (628 ه ق...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1137/3).

حجار اصفهاني، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1309 ق)، خطاط و حجّار. از آثار وى: حجارى ستون سنگى سمت چپ ايوان شمالى مسجد سيد اصفهان است كه به خط نستعليق چنين نوشته شده: «حاجى اسمعيل حجار، التماس دعا دارم سنه 1309».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (652)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (769).

حكاك باشي اصفهاني، محمدطاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، حكاك. معروف به آقا طاهر. در تذهيب و تشعير و نقوش اسليمى و خوشنويسى مهارت داشت و در اصفهان و تهران مى زيست. اين هنرمند در نقش و تزيين مهرها استاد و از حكاكان تيزنگار زمان خويش بود. وى در حدود نود سالگى در اصفهان وفات يافت و همان جا نيز دفن شد. از آثار ارزنده ى او كه براى ناصرالدين شاه قاجار به فرجام رسانده، تسبيح صد دانه اى از لعل بدخشانى است كه كليه دانه هاى آن گرد و دايره اى شكل است و در يك طرف آن نام اللَّه و در طرف ديگر نام محمد حكاكى شده و رقم «يا طاهر» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (904 -903/ 2).

حكاك باشي شيرازي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1290 -1210 ق)، نقاش، حكاك و خطاط. وى اصلا شيرازى از منسوبان آقا محمد طاهر حكاك شيرازى بود. ميرزا حسين به آذربايجان رفت و مدت چهل سال در تبريز زندگى كرد و همان جا درگذشت. او در خط نستعليق و حك خواتم و عمل نقارى و كتيبه نگارى و سجع مهر و طغراسازى و تركيب بندى در عصر خود بى نظير بود. از آثار وى مهرهايى است كه براى ناصرالدين شاه و بسيارى از شاهزادگان و بزرگان رجال به دست او حك شده و آنچه پول در دوره ى وى ضرب شده سر سكه ى آن را، او كنده است. لقب حكاك باشى به فرمان ناصرالدين به نام او صادر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (151/1)، احوال و آثار نقاشان (1291/3 ،159/1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (289/2)، المآثر و الآثار (220).

حكاك تهراني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1275 ق)، حكاك و خطاط. وى نستعليق را نيكو و محكم مى نوشت و در فن حكاكى مهارت كامل داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (473/2).

حكاك، امرالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، حكاك. از اهالى خراسان و در حكاكى و نگين تراشى در عصر خود مشهور بود. در كتاب «بدايع الوقايع» آمده است كه: «مولانا دوست محمد خراسانى فرمودند كه به خواجه امراللَّه حكاك كه در خراسان به فهم و هنرمندى مشهور است، از اين فقير مكتوبى نويسند».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (84/1)، بدايع الوقايع (78/1).

حكاك، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، حكاك و خطاط. وى برادر حاج ميرزا حسين حكاك باشى و از خويشاوندان آقا محمدطاهر حكاك معروف بود. از مردم شيراز و معاصر ناصرالدين شاه قاجار بود. او در خط نستعليق و تقليد آثار و حك مهر و نقارى و كتيبه نگارى و تربيت سجع مهر و طغراسازى، مانند برادرش، دست قوى داشت و هنگام تاليف «المآثر و الاثار» (1306 ق)، درگذشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (138 -137 /1)، احوال و آثار نقاشان (152/1).

حكاك، رجبعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و حكاك. از سنگتراشان و حكاكان نامى دوره ناصرى بود و در آثارى كه از زمان ناصرالدين شاه قاجار به يادگار مانده، نام اين هنرمند نيز جزو مشغولان سركارى دربارى ثبت شده و مقررى مناسبى نيز جهت اين حكاك تعيين گشته بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (181/1).

حكاك، نصرالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1290 ق)، حكاك. وى نواده ى محمد طاهر حكاك معروف بود و خود نيز حكاكى مى كرد. ميرزا نصراللَّه در خط نستعليق، شاگرد ميرزا محمدرضا كلهر بود و اوست كه شيوه ى ميرزا را در حكاكى وارد كرد. وى بعد از چهار پنج سال كه نزد ميرزا مشق كرد، درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (938/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1387/ 3).

حليمي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين حليمي درسال 1319 درشهر همدان به دنيا آمد .وي پس از ورو د به مدارس جديد و اتمام دوره دانشسراي مقدماتي همدان و اخذ مدرك متوسطه در رشته ادبيات فارسي به معلمي پرداخت . او در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته نقاشي به تحصيل پرداخت . به منظور ادامه تحصيل و كسب اطلاعات جديد عازم فرانسه شد . وي با ورود به دانشكده هنرهاي تزييني پاريس (آر_دكو) و همچنين در دوره فوق ليسانس هنرهاي تجسمي دانشگاه سوربن تجربيات تازه اي را شروع كرد . ابتدا از دوره فوق ليسانس رشته گرافيك (كمونيكاسيون _ ويزوئل ) فارع التحصيل شد ، پس از آن فوق ليسانس هنر هاي تجسمي و بعد دكتر اي سيكل سوم را از دانشگاه سوربن در سال 1360 به اتمام رساند و بلافاصله به ايران مراجعه كرد .نامبرده در حال حاضر دانشيار دانشكد? هنرهاي زيباي دانشگاه تهران مي باشد . كتاب"اصول و مباني هنرهاي تجسمي"تاليف،محمد حسين حليمي ، در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : گرافيك

والدين و انساب : محمد حسين حليمي درسال 1319

درشهر همدان به دنيا آمد . وي در يك خانواده سنتي و مذهبي چشم به جهان گشود و از هفت سالگي نزد پدر بزرگش مرحوم ميرزا غلامحسين اسلامبوالچي كه در انواع علوم و فنون وارد بود پرورش يافت .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد حسين حليمي در1319 ه.ش درهمدان متولدشد . دوران كودكي وي مصادف با آخرين سالهاي حكومت رضا شاه و روي كار آمدن محمد رضا شاه پهلوي بوده است . درآن روزگار بسياري از دانشجويان و هنرمندان ايراني براي تحصيل به اروپا ، به ويژه فرانسه مي رفتند . نظام علمي و فرانسه بردانشگاههاي كشورنيز اثر گذار بوده است .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد حسين حليمي پس از ورو د به مدارس جديد و اتمام دوره دانشسراي مقدماتي همدان و اخذ مدرك متوسطه در رشته ادبيات فارسي به معلمي پرداخت . پس از وقفه اي چند ساله براي تكميل معلومات خود به دانشگاه را ه پيدا كرد و در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته نقاشي به تحصيل پرداخت و از آنجا فارغ التحصيل شد . پس از آن مجددا در چند مركزهنري به تدريس پرداخت . با وجود در آمد خوبي كه كسب مي كرد ،از سال 1354 جهت مطالعه و ادام? تحصيل مقيم پاريس گرديد و درج? كارشناسي ارشد در دو رشت? هنرهاي تجسمي و گرافيك را به ترتيب از دانشگاه سوربن و مدرس? عالي هنرهاي تزئيني پاريس اخذ نمود و در سال 1360 تز دكتراي خود را در زمين? زيبايي شناسي و علوم هنر در دانشگاه سوربن گذراند

استادان و مربيان : محمد حسين حليمي يكي از يگانه معلم

خود را ، پدربزرگش مرسوم ميرزا غلامحسين اسلامبوچي مي داند كه به وي خوشنويسي و برخي از فنون را آموخت . وي در مدرسه آر-دكو ، رنگ شناسي را زير نظر يكي از استادان صاحب نام ›« ژان فيليپ لانكلو « تحقيق مي نمود و ارزشهاي زيبايي شناسي خط اسلامي را در دانشگاه سوربن تحت نظر «الكساندرپاپادوپولو » تكميل مي كرد .وي همچنين از محضر اساتيد و هنرمندان بزرگي همچون مرحوم حسين زرين خط و مرحوم ميرخاني و مرحوم يحيي كارگر و شماري ديگر از اساتيد هنرمند ايراني و خارجي استفاده نموده است.

وقايع ميانسالي : محمد حسين حليمي در پاريس در دو زمينه تحقيقاتي فعاليت مي كرد . يكي از زمينه هاي كار ايشان «رنگ شناسي » بود كه در مدرسه آر0دكو زير نظر يكي از استادان صاحب نام با عنوان «شعررنگ درمعماري اسلامي ايران » انجام مي شود . تحقيقدديگر در رابطه با ارزشهاي زيبايي شناسي خط اسلامي بود كه به طور گسترده برروي عملكرد زيبايي شناسيخط در مسجد جامع اصفهان در دانشگاه سوربن انجام مي گرفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد حسين حليمي به غير از تدريس به فعاليتهاي گرافيكي و عكاسي كه خود آموخته بود مي پرداخت و نير با فعاليتهاي گرافيكي ،نقاشي و عكاسي زندگي خود را اداره مي نمود .نامبرده در حال حاضر دانشيار دانشكد? هنرهاي زيباي دانشگاه تهران مي باشند

فعاليتهاي آموزشي : محمد حسين حليمي پس از اخذ ديپلم متوسطه در رشته ادبيات فارسي پرداخت .همچنين پس از دريافت درجه ليسانس در دانشكده هنرهاي تزييني ، انسيتو تربيت مربيان هنري و مدرسه عالي ساختمان به تدريس پرداخت

. دكتر حليمي پس ازمرجعت از فرانسه به ايران نيز در دانشگاه فارابي ، مجتمع دانشگاهي هنر و بالاخره دانشكده هنرهاي زيبا به تدريس ادامه داد .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مطالعه و تحقيق درباره زيبايي شناسي و نظريات مربوط به آن از مشغوليت هاي اساسي محمد حسين حليمي بوده است .

شاگردان : بسياري از فارغ التحصيلان رشته هنرهاي تجسمي از دانشگاه تهران ، شاگردان محمد حسين حليمي مي باشند .

آرا و گرايشهاي خاص : محمد حسين حليمي معتقد است ويژگي هاي ارتباط تصويري در عالم سياست ، اقتصاد، فرهنگ مذهب و افكار و عقايد مختلف امكان سازندگي و تخريب را بصورت گسترده در اختيار دارد .در واقع اين زمينه هنري و فني به مصداق اسلحه اي است كه با آن مبارزه نامرئي انجام مي شود . براي مقابله با اين اسلحه بايد همان اسلحه را بنحو بهتر شناخت وبراي مقابله بكار برد . درنتيجه رشته معلمي ، هنري گرافيك يابا عنوان جديدش «كمونيكاسيون ويزوئل »اهميت مشخص (در عرصه تبليغات ) پيدا مي كند . وظيفه يك هنرمند گرافيست را جامعه و نظام اجتماعي و فكري و عقيدتي كه درآن حاكم است مشخص مي كند . برخلاف يك هنر مند نقاش كه مي تواند براي خود كاركند ، يك گرافيست اگر به اين شكل كار كند ممكن است مورد استقبال جامعه قرار بگيرد و يا نگيرد و در هر صورت جامعه تكليفش را روشن مي كند . در هنر گر افيك دو عامل را مي توان ديد ، اول اين است كه هنرمند به مراحل بالايي از تواناييهاي فني ،فرهنگ و هنري رسيد ه

باشد و عامل دوم هم اين است كه جامعه توانايي استفاده از آن را داشته باشد ،زيرا اگر چنين رشدي نباشد هنرمند به ميل خود و با باورهاي خود كار مي كند و نتيجه كارش بهمان اندازه كه تصور مي شود مفيد و سازنده است برعكس مي تواند مضر و مخرب هم باشد . دكتر حليمي نقاشي را حرفه اول خود مي داند و مايل است تا آثاري را كه ارتباط مستقيم با فكر و عقيده و دل دارد از طريق نقاشي مطرح نمايد .

جوائز و نشانها : كتاب"اصول و مباني هنرهاي تجسمي"تاليف،محمد حسين حليمي ، در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اصول و مباني هنرهاي تجسمي

ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب:«اصول و مباني هنرهاي تجسمي»: اصول و مباني هنرهاي تجسمي (جلد اول)؛ دكتر محمدحسين حليمي؛ تهران: 1372. امروزه هنرهاي تجسمي را يكي از بهترين و مؤثرترين وسيله هاي ارتباطي مي شناسند و آن را به صورت زبان همگاني و بين المللي در آموزش و پرورش، در زمينه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، صنعتي و به طور كلي در تمامي فعل و انفعالات فكري مورد استفاده قرار مي دهند. هنرهاي تجسمي عالي ترين تجليات زبان بصري شمرده مي شود كه با آن مي توان فراتر از زمان سير كرد و آينده و افقهاي دور را تجسم

و تصوير نمود. در اين كتابب با معرفي عناصر اوليه تجسمي و بررسي آنها، برخي مثالهاي طبيعي يا آثار هنري براي نمونه برگزيده و ارائه شده است. سپس اصول و قواعد را كه حاكم بر آثار هنري مي باشد حتي المقدور معرفي و با بيان امكانات شكل پذيري و شكل آفريني عناصر، خصوصيات بصري و بيان تصويري هر كدام مطرح شده است. شايد بتوان گفت كه تاكنون در اين زمينه كتاببي به اين جامعيت منتشر نشده است و اولين كتابب علمي و آموزشي هنر مي باشد كه با آثار دانشجويان ايراني منتشر مي شود. اين امر مي تواند براي دانشجويان عامل محرك و بسيار خوبي باشد و از سويي براي نويسندگان سرمشقي مناسب. كتابب حاضر با توجه به نيازهاي دانشجويان ايران در دو جلد تدوين شده است و مي تواند در رفع نياز جامعه و مراكز آموزش عالي مورد استفاده قرار گيرد.

2 سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي

3 سمبل كتاب درخت زندگي حضرت رسول «ص»

4 شهر اسلامي

ويژگي اثر : ترجمه

5 شيوه هاي نقاشي

6 طراحي آرم دانشگاه علوم پزشكي همدان

7 طراحي آرم مركز هنرهاي تجسمي

8 طراحي آرم نمايشگاه بين المللي كتاب تهران

9 طراحي پوستر اولين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران 14-22 آبان 1366

10 طراحي پوستر كنفرانس بازسازي مناطق

11 مركز فرهنگي امير المومنين

12 هنر و رنگ

ويژگي اثر : ترجمه

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

منابع زندگينامه :

1www.ketabesal.ir2مصاحبه با دكتر محمد حسين حليمي ، هنرهاي زيبا ،آبان و آذر 13683مهدي پروين زاد ، شهيد چمران هنري مردعرصه اي دانش و حماسه وعرفان ، ماهنامه كيهان فرهنگي ، سال بيستم ، خرداد 1382 ، شماره 200 ، ص14

رحيم زاده ي ارژنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338 -1279 ش)، مجسمه ساز. در كودكى همراه خانواده اش از آذربايجان شوروى به مشهد رفت. پس از مدتى براى آموختن مجسمه سازى و نقاشى مجددا به آذربايجان آمد، سپس در بيست سالگى به مشهد بازگشت و به شغل دبيرى منصوب شد. در سال 1307 ش به تهران آمد و در شهردارى، در بخش زيباسازى شهر مشغول به كار شد. پس از مدتى از سوى رضاشاه به فرانسه اعزام شد و در آنجا به مدت دو سال به آموختن پرداخت و علاوه بر آن بر ساختن چهار مجسمه اى كه بعدها در ميدان سپه، راه آهن و بهارستان و در اصفهان نصب شد، نظارت كرد. او اولين مجسمه ساز واقع گرا در ايران بود و به دليل فعاليتهاى هنرى به اخذ دو مدال هنرى نايل آمد و سرانجام به علت سكته قلبى درگذشت. از آثار وى: «نماى خارجى كاخ دادگسترى»؛ «مجسمه ى قديم فردوسى در ميدان فردوسى.»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (294/3).

سراج

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، حجار. از آثار وى: كتيبه ى هلال دوم اطراف ديوار مشبك بقعه ى پيربكران در اصفهان، به خط ثلث برجسته كه در اطراف سنگ «آيةالكرسى» و بر جانب غربى آن «صلوات بر دوازده امام» حجارى شده، با رقم: «... فى ليله الثلثا عاشر شهر ربيع الاول، ثلث و سبعمائه عمل سراج» (703 ق). آرامگاه پيربكران- از زهاد قرن هشتم هجرى- مشتمل بر رواق و صحن و سردر و مقبره مى باشد كه اين بنا در دوره ى الجايتو ايلخان مغولى (716 -703 ق) بنا شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (852)، احوال و آثار نقاشان (217/1)، فهرست بناهاى تاريخى و

اماكن باستانى ايران (20)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (263).

سراج اصفهاني

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و حكاك. وى در فن حكاكى خاتم بى نظير بود و شعر نيز مى سرود. او به حسن اخلاق نيز معروف بود. در اصفهان درگذشت. از اوست:

از ضعف به هر جا كه نشستم وطن شد

از گريه به هر سو كه گذشتم چمن شد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (946/3)، احوال و آثار نقاشان (217/1)، تذكره ى نصرآبادى (144 -143)، الذريعه (436 ،260 /9)، فرهنگ سخنوران (444)، لغت نامه (ذيل/ سراج حكاك).

سعيداي گيلاني، محمد سعيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، حكاك، خطاط و شاعر. معروف به سعيدا و بى بدل خان. او از خاندان بازرگانان و متمكن بود. در فن نقاشى و طراحى، طلا و نقره و جواهرشناسى عديل نداشت. شعر و بخصوص ماده ى تاريخ را بسيار خوب مى گفت. سعيدا در زمان جهانگير پادشاه به هند رفت و به داروغگى زرگرخانه ى شاهى منصوب شد و در عهد شاه جهان نيز همان خدمت را بر عهده داشت و بى بدل خان ممتاز شد. تخت مرصع شاهجهانى معروف به تخت طاووس در مدت هفت سال به سرپرستى وى ساخته شده است. زندگيش تا سال 1047 ق، كه ماده ى تاريخ بناى مسجدى را در قطعه شعرى آورده است، معلوم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (746 -745 /3)، احوال و آثار نقاشان (825 -824 /2)، تذكره ى روز روشن (357)، تذكره ى نصرآبادى (377)، الذريعه (452/9)، فرهنگ سخنوران (458 -457)، كاروان هند (560 -558 /1)، نامها و نامدارهاى گيلان (255).

سنگ تراش، صدرالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، حجار. از آثار وى: كتيبه ى فوقانى سنگ آرامگاه قاضى صفى الدين محمد، در اصفهان، كه به خط ثلث برجسته حجارى شده و چننى رقم نهاده:«وفات العالم الربانى... محمد ابن عمده لقضاه ... فى منتصف شهر شعبان المعظم سنه خمس و تسعين و تسعمائه... عمل صدرالدين سنگ تراش». به خط نستعليق برجسته بر جانب جنوبى سنگ آرامگاه، سال وفات قاضى صفى الدين محمد و بر جانب شمالى سنگ آرامگاه اشعارى حجارى شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (761 -760)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (535 -534).

سياه، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، حكاك. حكاك و نگين تراش معروف دوره ناصرى بود. از سال 1260 تا 1280 ق به حكاكى و نگين تراشى اشتغال داشت. بهترين و زيباترين آثار نگين تراشى اين زمان، اثر دست اين هنرمند معروف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (82 -81 /1).

صديقي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طراح، نقاش، پيكرتراش.

تولد: 1276، تهران (محله ى عودلاجان).

درگذشت: 20 آذر 1374، تهران بيمارستان آبان.

ابوالحسن صديقى، فرزند ميرزا باقر صديق الدوله نورى، در هفت سالگى در مدرسه ى اقدسيه و پس از آن در مدرسه ى آليانس تهران درس خواند. در آخرين سال تحصيلى به خاطر علاقه به نقاشى، مدرسه ى آليانس را رها كرد و در مدرسه ى كمال الملك به فراگيرى نقاشى پرداخت. وى از شاگردان كمال الملك در نقاشى بود كه پس از پايان دوره ى نقاشى به مجسمه سازى روى آورد و خود به پيكرتراشى مشغول شد.

صديقى در سال 1307 به اروپا رفت و بيش از چهار سال در مدرسه ى هنرهاى زيباى پاريس در رشته ى پيكرتراشى به تحصيل مشغول شد. وى در سال 1311 پس از بازگشت به ايران، با حكم كمال الملك رياست مدرسه ى صنايع مستظرفه را (كه بعدها مدرسه ى هنرهاى زيبا نام گرفت) بر عهده گرفت. بعد در ايجاد اولين مدرسه ى معمارى در سال 1318 با كمك مدرسان خارجى در محل كنونى سازمان برنامه (ميدان بهارستان) كوشش كرد و بعد با همكارى استاد على محمد حيدريان و مهندس محسن فروغى و آندره گدار در نيمه ى دوم سال 1319 در ايجاد «هنركده» در مدرسه ى مروى، واقع در نزديكى ميدان شمس العماره شركت كرد. اما پيش از آن كه هنركده به محوطه ى دانشگاه تهران منتقل شود، از همكارى كناره كيرى كرد و از آن پس تنها

به كار پيكرتراشى پرداخت و علاوه بر مجسمه ى معاريف ايران، آثارى از صورت بستگان و نزديكان خود (بين سالهاى 1303 تا 1337) و همچنين نقش برجسته نماى وزارت دادگسترى (1321)؛ صحنه هايى از شاهنامه ى فردوسى در زروخانه ى بانك ملى ايران (1325)؛ مجمسه ى عدالت در وزارت دادگسترى (1333) و باز صحنه هايى ديگر را به وجود آورد. در بين طرح ها و نقاشى هايى كه در كتاب آثارش چاپ شده، چهره اى از حافظ نيز مشاهد مى شود كه به دلايلى به تنديس تبديل نشده است.

از آثار ديگر اوست: مجمسه ى ايستاده ى سعدى در شيراز (1330)؛ مجمسه ى ايستاده از ابن سينا از سنگ مرمرين در همدان (1333)؛ مجسمه ى ايستاده ى فردوسى از سنگ مرمر در تهران (1312)؛ مجمسه ى نشسته ى فردوسى از سنگ مرمر در شهر توس (1347)؛ تنديس ميرزا تقى خان اميركبير (1322 و 1355)؛ رستم (1325)؛ مجسمه ى نادر در باغ نادرى در توس مشهد (1335)؛ كمال الملك (1347)؛ مجسمه ى نيم تنه از عمر خيام در پارك لاله تهران (1349 و 1354)؛ يعقوب ليث (1365) و سياه نى زن يا حاج مقبل، دو نيم تنه چپ و راست از يك سياه مراكشى؛ نيم تنه از يك دوره گرد پير؛ نيم تنه ابوالقاسم مستخدم استاد كمال الملك، نيم تنه استاد كمال الملك، و تمام تنها از برادرزاده ى خود ايشان و نيم تنه ى ننه حسين خدمتكار. وى همچنين تنديس هايى را به سفارش برخى از نهادها از جمله بانك سپه، بانك ملى ايران، بانك مركزى، دانشگاه تهران، سازمان تربيت بدنى، وزارت نفت، شهردارى تهران، جمعيت هلال احمر خلق نمود.

از جمله جوايز و نشان هايى كه به وى اهداء شد، مى توان از نشان درجه ى يك و لوح تقدير انجمن شرق شناسان فرانسه (پاريس)؛ مدال طلاى درجه يك هنر از دولت بلژيك

(1957)؛ ديپلم افتخار و نشان هنر از سوى دولت فرانسه توسط رييس آكادمى فرانسه (1959)؛ نشان درجه ى يك هنر از رييس جمهورى ايتاليا (1792) نام برد. كيسيون ملى يونسكو نيز همت محمد پارسى و هادى سيف كتابى در سال 1373 در آخرين سال حيات او به پاس خدماتش چاپ و منتشر كرد و استاد در 98 سالگى توانست پيش از فوت، آثارش را يك جا و در مجلدى مشاهده كند.

استاد صديقى در 20 آذر 1374 در بيمارستان آبان تهران درگذشت و در قطعه ى هنرمندان (قطعه ى شماره ى 88) بهشت زهرا به خاك سپره شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

صنعتي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد علي اكبر صنعتي در سال 1295 ش در كرمان به دنيا مي آيد وازآغاز كودكي تا اواخر زمان درگذشت خود يعني بهار 85 منشاءخدمات و آفرينش هاي بزرگ و ماندگار در فرهنگ و هنر ايران بود . علي اكبر از همان كودكي ذوق نقاشي را در خود احساس مي كند. سرانجام پس از تحصيلات ابتدايي حاج اكبر او را نزد پسرش به تهران مي فرستد. طي 12 سال درمدرسه كمال الملك نزد استادان نام آوري چون ابوالحسن خان صديقي ، علي محمد حيدريان ، حسين خانشيخي و علي رخسار آمورش مي بيند.

در سال 1319 به درجه ليسانس در نقاشي نائل مي شود در همان سال به كرمان مي آيد و برحسب وظيفه واداي دين نسبت به پرورشگاهي كه در آن پرورش يافته بود تعداد 40 تن از كودكان يتيم پرورشگاه راانتخاب نموده و به آنها تعليم نقاشي مي دهد كه تعدادي از آنها در اين زمينه به موفقيت دست يافتند. درسال 1324 به تهران مي رود

و با كوشش عبدالحسين صنعتي زاده موزه اي در ميدان توپخانه ساخت هو به شير خورشيد واگذار مي كند . اين موزه به عنوان اولين موزه مردمي در سال 1325با برگزاري نمايشگاهي افتتاح و با استقبال بسيار زيادي روبرو گرديد. مجموعه هايي از مجسمه هاي انسان و حيوان و اشياء , در پرداختي واقع گرايانه و در اندازه هايي تا چندين برابر اندازه طبيعي , با شرح و تفسير ونام ها روايات,اسطوره ها و قصه هاي بسيار مشهوري كه الهام بخش آنها بوده اند از جمله آثار اين موزه هستند . ديگري نيز در سال 1330 در خيابان كالج توسط وي داير شد كه تمامأ اختصاص به نمايش آثار خود استاد داشت. كه برخي از آن آثار در مهرماه 1356 جهت افتتاح موزه كرمان به اين شهر منتقل شدند.

در سال 1352 ش عبدالحسين صنعتي زاده پسر حاج اكبر از دنيا مي رود و چهار سال بعد از مرگ وي با كوشش نوه حاج اكبر (همايون صنعتي زاده ) و جمعي از دوستداران هنر موزه هنرهاي معاصر (موزه صنعتي ) افتتاح ميگردد. در اين موزه تعدادي از تابلوها ومجسمه هاي استاد نمونه هاي ارزنده ديگري از آثار هنرمنداني مانندكمال الملك و شاگردان او و همچنين ساير هنرمندان معاصر ايراني و خارجي به صورت دائم به نمايش گذارده گرديد. آنچه مسلم است به خاطر نيت پاك و خيرخواهانه و خدمات ارزنده و انساني حاج اكبرصنعتي زاده و بزرگداشت و احترام نيم قرن هنرآفريني و خلاقيت هنري استاد سيدعلي اكبر صنعتي اين محل دائر مي شود كه هنوز هم با توجه وسيع شيفتگان استاد و هنر او

مواجه است .

غفور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1355 ق)، حكاك. مشهور به سيد غفور نظام الدينى حكاك باشى. وى اهل تبريز و يكى از سنگ تراشان نامى آن ديار بود. از آثار او: سنگ نوشته ى يكى از خيابانهاى تبريز، با رقم: «... سيد غفور حكاك 1306 ش». تاريخ مرگ وى در «مواد التواريخ»، در قطعه اى كه رضايى، شاعر آذرى، براى او سروده چنين است:

... مرسال وفات را رضائى

خود جست هم از (غفور حكاك) 1355

به نظر مى رسد كه شاعر حرف مشدد را بر خلاف معمول، حساب كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (409 / 1)، مواد التواريخ (330).

قطاعي شيرازي، محمدطاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1146 ق)، قاطع، مذهب، طراح و رسام. از آثار وى قطاعى كتيبه اى در مشهد مقدس است. در اين اثر استادانه، ابياتى به نستعليق زيبا بر روى فولاد سخت قطاعى شده و زمينه ى آن، با تزيينات دايره اى و اسليمى مدور، به زيبايى تمام به كناره ها وصل گشته است و كاتب آن چنين رقم نهاده: «... قطاعى آن بيد اهتمام محمدطاهر ولد استاد مسيح شيرازى به اتمام رسيد 1146».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (905 -904/ 2).

كرماني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1318 ش)، نقاش و مجسمه ساز. طراح هنرمند اهل كرمان و سازنده ى سردر زيبا و استادانه ى باغ ملى تهران بود. اين در از برنز ساخته شده و پس از ريخته گرى ابتدايى، بر روى آن طلاى مخصوصى كه به آن طلاى ملقمه مى گفتند، كشيده شده است. وى در هشتاد سالگى در تهران وفات يافته و در همين شهر دفن شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (928/ 2).

كمال الدين محمود

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1108 ق)، حكاك. از طراحان پرمهارت فلزات سخت بود كه در نقش تصوير و حكاكى بر روى فلزات، دستى با حلاوت داشت و خط نستعليق را نيز نيكو مى نوشت. از آثار وى قطعه فولادى است كه طلاكوبى گشته و حواشى آن به نقوش اسليمى آراسته شده و با برشهاى استادانه اى عمل آمده، با رقم: «عمل كمال الدين محمود 1108».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (550/ 2).

محمدي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، طراح، مجسمه ساز.

تولد: 18 شهريور 1317، بروجرد.

درگذشت: 19 اسفند 1366.

اصغر محمدى در سال 1340 به دانشكده ى هنرهاى زيباى دانشگاه تهران راه يافت و تحصيل در رشته ى نقاشى را آغاز نمود. يك سال بعد، به مطالعه و پژوهش در زمينه ى آموزش و پرورش هنرى كودكان و نوجوانان پرداخت و در عين حال به امر آموزش هنرهاى نقاشى در مدارس رو آورد. اين تلاش وى منجر به برگزارى يك سلسله نمايشگاه هاى متعدد از بهترين آثار نقاشى كودكان و نوجوانان در دانشگاه تهران، مؤسسه ى كيهان، پارك ها، مدارس و كانون هاى مختلف ديگر در سال 1342 بود. در سال 1344 به عنوان هنرآموز هنرهاى تجسمى به استخدام وزارت فرهنگ و هنر سابق درآمد و يك سال بعد از دانشكده ى هنرهاى زيبا فارغ التحصيل گرديد.

در سال 1346 نخست به آموزش چهار دوره معليمن كودكستان (وابسته به اداره ى كل تعليمات ابتدايى) پرداخت و آنگاه به تربيت پنجاه نفر دانش آموختگان هنرستان هاى وزارت فرهنگ و هنر سابق، براى آموزش همت گماشت. در همين سال به تدريس هنرهاى تجسمى در مؤسسه ى (انستيتو) تربيت مربيان امور هنرى كه شامل يك دوره ى فوق ديپلم براى معلمان امور تربيتى مدارس بود، روى آورد. محمدى به سال 1347

گردآورى و تدوين بخشى از كتاب راهنماى نقاشى كودكان را به انجام رسانيد و دو سال بعد تدريس رشته ى آموزش و پرورش هنرى در مدرسه ى عالى پاريس را نيز بر دامنه ى فعاليت هاى آموزشى و پژوهشى خويش اضافه كرد.

به سال 1350 به منظور مطالعه و پژوهش و شناخت بيشتر مسائل هنرى، به ايتاليا و ديگر كشورهاى اروپايى سفر كرد. پس از بازگشت به ايران در سال 1352 به تدريس رشته ى «دكوراسيون» در مؤسسه ى تكنولوژى تهران و همچنين تدريس رشته ى هنر و كاردستى در دانشگاه مكاتبه اى و يك سال بعد به تدريس رشته ى طراحى در دانشكده ى معمارى و شهرسازى دانشگاه شهيد بهشتى و پيكره سازى در دانشكده ى هنرهاى تزئينى پرداخت. در سال 1369 به دوره ى دكتراى دانشگاه سربن در رشته ى تاريخ هنر راه يافت و پس از بازگشت به ايران در سال 1358 مجددا به سرپرستى هنرستان هنرهاى تجسمى پسران برگزيده شد و از سال 1362 تدريس در مجتع دانشگاهى هنر را نيز بر عهده گرفت.

آثار وى در جشنواره ها و نمايشگاه هاى زير شركت داشته است: چهارمين دو سالانه ى منطقه اى تهران (1343)؛ نمايشگاه «25 سال آفرينش هنرى» موزه ى ايران باستان (1347)؛ ششمين دو سالانه ى پاريس (1348)؛ نمايشگاه روز جهانى حقوق بشر (1349)؛ نمايشگاه انفرادى تنديس در خانه آفتاب (1350)؛ جشنواره ى بين الملى نقاشى (كانى سورمر) فرانسه (1351)؛ نمايشگاه گروهى در اصفهان (1353)؛ نمايشگاه دهمين سال افتتاح گالرى قندريز (1353)؛ اولين نمايشگاه بين المللى هنر تهران (1353)؛ شركت در نمايشگاه فضا و حجم انجمن ايران و آمريكا (1354)؛ نمايشگاه «نگرش به پنجاه سال هنر ايران» (1355)؛ نمايشگاه گروهى «خانه بين المللى هنر» پاريس، نمايشگاه نقاشى و تنديس در گالرى «وركامر» پاريس (1356).

اصغر محمدى

سرانجام در نوزدهم اسفند سال 1366 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

محمود علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 916 ق)، طراح فلزات. طراح و نقاش و طلاكوب و اسليمى كار بر روى فلزات سخت بود. از آثار رقم دار وى، طاس فلزى و مزينى با نقش هاى اسليمى است كه در بين كتيبه هاى مستطيل مانند آن، اشعارى به خط زيبا درج شده، با رقم: «عمل استاد محمود على سنه 916».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1135 -1134/ 3).

مصور حجار، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، حجار و نقاش. وى همكار اسماعيل جلاير و در ابتدا از شاگردان او در مدرسه ى دارالفنون بود . اين هنرمند با كمال الملك به اروپا رفت و صنعت تصوير و مجسمه سازى را در فرانسه تكميل كرد و به ايران بازگشت. استاد على اكبر در طراحى و شيوه ى كلاسيك، نقاشى تيزبين دقيق بود و رنگ و روغن را بسيار خوش مى ساخت. از آثار وى: تصوير تمام قد رنگ و روغنى ناصرالدين شاه قاجار كه كلاه بوقى به سر نهاده و در سمت راست تصوير، نقاشى كوچكى بر روى ديوار ديده مى شود كه يكى از تصاوير اسماعيل جلاير است، با رقم: «عمل بنده درگاه على اكبر مصور مشهور به حجار شاگرد استاد المصورين ميرزا اسماعيل جلاير سنه 1263»؛ مجسمه ى برنزى ناصرالدين شاه سوار بر اسب كه از كارهاى عمده ى اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (379 -378 / 1)، تاريخ برگزيدگان (530 -529)، تاريخ هنرهاى ملى (1009 -1008 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو).

منعم شيرازي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و حكاك. اهل شيراز و ساكن هندوستان بود. به شغل حكاكى اشتغال داشت. به گفته ى «الذريعه»، محمد افضل سرخوش، مولف «كلمات الشعراء»، در خردسالى نزد وى مشق مى كرد. منعم در اوايل جلوس شاه اورنگ زيب (1119 -1069 ق) در هندوستان درگذشت. از آثار وى: «مثنوى»، در وصف اكبرآباد يا اكبرشاه؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (773)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (545/ 4)، الذريعه (1112 ،260/ 9)، فرهنگ سخنوران (884)، كاروان هند (1369/ 2)، كلمات الشعراء (176)، مرآت الفصاحه (615).

نظام بندگير تبريزي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، نقاش. گچ بر و نگارگر و رسمى ساز محراب مسجد جامع مرند است كه آن را در كمال استوارى بنا نهاده و در فاصله دو سر ستون آن نام سازنده آن چنين درج شده: «عمل عبدالفقير نظام بندگير تبريزى». اين بنا، به امر ابوسعيد بهادر خان در 731 ق فرجام پذيرفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1392/ 3).

هراتي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 577 ق)، حكاك. وى از نگارگران و حكاكان زبردست هرات بود. از آثارش: ابريق نفيسى، كه به تصريع نقره و مس و در شيوه ى خراسانى عمل آمده و در بدنه ى آن نقوش مختلف طراحى و نقش بسته، با رقم: «محمود بن محمد هراتى» 577 ق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1135/ 3).

همداني، منتجب الدين، ابويوسف

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 643 ق)، مقرى و نحوى. شيخ القراء زنجيليه ى دمشق بود. از ابن طبرزد و كندى روايت نمود و قرآن را بر ابى الجود غياث بن فارس نحوى قرائت كرد و در فراگيرى «شاطبيه» از سخاوى بهره گرفت. صائن واسطى و نظام تبريزى قرآن را بر او قرائت نمودند. از آثارش: شرح «المفصل» از زمخشرى، در نحو؛ شرح قصيده ى «حرز الامانى و وجه التهانى»، مشهور به «الشاطبية»، در قراآت كه آن را «الدرة الفريدة» ناميد؛ «الفريد» يا «المفيد»، در اعراب قرآن كريم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (222/ 8)، سير النبلاء (220 -219/ 23 ،473/ 21)، شذرات الذهب (227/ 5)، كشف الظنون (1776 ،1259 ،1258 ،648)، معجم المؤلفين (7/ 13)، هدية العارفين (472/ 2).

يزدي، محمد مقيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1057 ق)، حكاك فلزات. او نگارگرى استاد و هنرمندى نازك قلم به شمار مى آمد كه در تصوير و ترسيم نقوش هندسى بر روى فلزات قوى دست و پر مهارت بود. وى پيچش و تزيينات دقيق دواير و هلالى هاى صفحات اسطرلاب را به زيبايى مى ساخت. از آثار وى: اسطرلاب نفيسى كه جهت شاه عباس ثانى تهيه كرده، با رقم: «قد امر السلطان... ابوالمظفر شاه عباس الثانى... و قد صنعه محمد مقيم يزدى فى سنه غنز الهجريه 1057»؛ اسطرلاب كوچك و كم كارى كه رقم محمد مقيم يزدى را دارد و سال اجراى آن 1052 ق مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1086/ 3).

قرآن

ابن بُندار يزدي، ابوذر، اسعد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 580 ق)، قارى. از مردم يزد بود. در اصفهان به تحصيل پرداخت و مؤذن مسجد جامع آنجا بود و چندى نيز به قضاوت پرداخت. از آثار وى: «غاية المنتهى و نهاية المبتدى»، در قراآت، كه ابن جزرى آن را ديده و بسيار ستوده؛ «المنتقى»، در قراآت دهگانه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (293 /1)، معجم المؤلفين (246 /2).

ابن بَوَاب، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 423 /413 ق)، خطاط مذهّب، حافظ، قارى، اديب و شاعر شيعى. مشهور به ابن بواب يا ابن سترى و ملقّب به علاءالدين و قبلةالكتاب. پدرش پرده دار دستگاه آل بويه بود و شهرت وى هم از اين رو است. ابوالحسن نيز يك چند در خدمت بهاءالدوله ى ديلمى سرپرستى كتابخانه ى بهاءالدوله را در شيراز بر عهده داشت. خوشنويسى را از ابن اسد كاتب آموخت، برخى او را شاگرد حسن بن مقله و بعضى شاگرد محمد بن مقله دانسته اند. خط نسخ را به شيوه ى خود مى نوشت و اصولى نيز براى آن وضع كرد. وى را پايه گذار شيوه ى ريحانى و محقق نيز دانسته اند. آموزشگاهى براى تعليم خط تأسيس كرد كه تا 698 ق برجا بود. شصت و چهار نسخه قرآن به خط خود نوشته بود. ابن بواب به خدمت فخرالملك، ابوغالب محمد بن على بن خلف واسطى، والى عراق، از جانب بهاءالدوله، درآمد و نديم وى شد. در بغداد درگذشت و در جوار امام احمد حنبل به خاك سپرده شد. آثارى از وى در مجموعه ى چستربيتى لندن و كتابخانه لاله لى استانبول باقى است. نسخه قرآن كتابخانه چستربيتى به امضاى او و به تاريخ 391 ق است كه هم از نظر خط و هم از تذهيب مجلل است. اشعارى نيز در

فن خط و لوازم آن سروده كه اديبان «القصيدة الرائية» او را در نهايت بلاغت دانسته اند. شهرت او در تكميل و تنقيح شيوه ى ابن مقله است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (308 -300)، الاعلام (183 /5)، پيدايش خط و خطاطان (75 ،74 -70)، تاريخ گزيده (696)، تاريخ هنرهاى ملى (744 -739 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (22)، دانشنامه ى ايران و اسلام (454 /3)، دائرةالمعارف البستانى (411 -410 /1)، ريحانه (424 -422 /7)، سرآمدان فرهنگ (36 -35 /1)، سير النبلاء (320 -315 /17)، كارنامه ى بزرگان (24)، كشف الظنون (1339)، الكنى والالقاب (234 /1)، گلستان هنر (19 ،18 ،12)، مجالس المؤمنين (488 /2)، معجم الادباء (134 -120 /15)، معجم المؤلفين (258 /7)، مناقب هنرمندان (113 ،42 ،38 -37)، نامه ى دانشوران (105 -91 /5)، وفيات الاعيان (344 -342 /3)، هدية الاحباب (51).

ابن تانه خرجاني، ابونصر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 375 ق)، محدث و قارى. از مردم اصفهان بود. در بغداد از ابوعلى بن شاذان و همتايان او و در اصفهان از ابوبكر بن مردويه و همطبقه او حديث شنيد. وى در اصفهان مجلس املاى حديث داشت. سرانجام در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دائرةالمعارف البستانى (412 /2).

ابن حبيب نيشابوري، ابوالقاسم حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 406 ق)، مفسر، قارى، واعظ، مورخ، اديب و نحوى. از اصم و ابوالحسن كارزى و ابوحاتم بن حِبّان و ابوزكريا عنبرى حديث شنيد. ابوالقاسم ثعلبى از خواص شاگردان وى بود. نخست مذهب كرامى داشت، اما بعدها به مذهب شافعى گرويد. در علوم و معانى قراآت مختلف امام عصر خود بود و در نيشابور سرچشمه علم به حساب مى آمد. وى در آنجا به تدريس مشغول بود و گروه فراوانى از مجلس درس او بهره مند گرديدند. ابوبكر حيرى واعظ و محمد فرغانى و حسين سكّاكى از وى روايت كرده اند. ابن حبيب در مغازى، قصص و سير نيز پيشگام بود. از آثار وى: «تفسير النيسابورى القديم» يا «تفسير قرآن مجيد»؛ «عقلاء المجانين». از وى آثارى در آداب و مواعظ و نيز اشعارى پراكنده بر جاى ماند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (278 /6)، سير النبلاء (238 -237 /17)، كشف الظنون (460)، لغت نامه (ذيل/ حسن)، معجم المؤلفين (278 /3)، الوافى بالوفيات (240 -239 /12)، هدية العارفين (274 /1).

ابن رزين رازي اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 253 ق)، قارى، نحوى و محدث. اصل وى از اصفهان بود. در رى متولد شد. نزد نُصير و خلاّدبن خالد قرآن آموخت. در عربيت و قراآت استاد و راوى حديث بود. از آثار وى: «الجامع»، در قرائت، «رسم القرآن»؛ «العدد»؛ كتابى در «جواز قراءة القرآن على طريق المخاطبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (213 /7)، رى باستان (378 /2)، معجم المؤلفين (103 /11)، الوافى بالوفيات (294 /4).

ابن كثير داري، ابومعبد، ابوبكر عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(120 -45 ق)، قارى و محدث. در مكه ى معظمه متولد شد. او از نوادگان ايرانيانى بود كه پادشاه ايران آنان را با كشتى به يمن فرستاد. وى از موالى عمرو بن عَلقَمه ى كنانى بود. ابن كثير يكى از قراء هفتگانه بود كه اصول قرائت را از مجاهد و دِرْباس (مولى ابن عباس) از ابن عباس از اميرالمؤمنين (ع) اخذ كرد. به احتمالى وى بر عبداللَّه بن سائب مخزومى نيز قرائت كرده است. او از ابن زبير و عكرمه و ديگران حديث شنيد. گرچه قليل الحديث است اما به گفته ابن مدينى و ابن سعد و نسائى از راويان موثق به حساب مى آيد. ايوب، ابن جُريج، جرير بن حازم، سفيان بن عُيَينه و شبل بن عباد و ديگران از وى روايت كرده اند. وى پيشه ى عطرفروشى داشت و نسبت دارين او به جهت همين پيشه بود، ولى عده اى نوشته اند كه او منسوب به دار بنى لخم است. محمد بن عبدالرحمان مخزومى ملقب به قنبل و ابن ابى بَزّى فارسى، قارى مكه، از شاگردان و راويان قرائت ابن كثير مى باشند. ابوعمرو بن علاء و معروف بن مُشكان و اسماعيل بن قُسطنطين و بسيارى ديگر بر وى تلاوت كردند. قاضى اهل جماعت مكه بود. و در همان

جا از دنيا رفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (255 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (68 /1)، تاريخ الاسلام (حوادث 402 -401 /120 -101)، التاريخ الكبير (181 /5)، تهذيب التهذيب (326 -325 /5)، الجرح والتعديل (ج 2، ق 144 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (805 -804 /6)، دائرةالمعارف البستانى (660 /1)، ريحانه (167 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (49)، الكنى والالقاب (393 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن كثير)، وفيات الاعيان (42 -41 /3)، هدية الاحباب (84 -83).

ابوالقاسمي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى احمد ابوالقاسمى در 10 خرداد ماه سال 1347 ه_.ش در شهر تهران و در خانواده اى مذهبى به دنيا آمد. جوّ مذهبى خانواده و همت پدر و مادر ايشان باعث شد كه او از همان آغاز كودكى به قرآن و تالوت آن علاقه خاصى پيدا كند. احمد ابوالقاسمى در سن 8 سالگى در مسجد امام جعفر صادق (ع) شهر تهران با شنيدن تلاوت قرآن از يك نوجوان ايرانى كه به تقليد از استاد عبدالباسط سوره هاى آخر قرآن را تلاوت مى كرد مجذوب قرائت قرآن شد و پس از شنيدن نوارهاى تلاوت عبدالباسط عشق و علاقه اش به امر تلاوت قرآن دو چندان شد.

آقاى احمد ابوالقاسمى در سال 1362 مشغول تحصيل در مقطع متوسطه شد. او تحصيل در رشته الكترونيك در هنرستان راهيان قدس تهران برگزيد اما حضور در جبهه هاى جنگ حق عليه باطل را بر تحصيل ارجعيت دارد و پس از احمد ابوالقاسمى افراد و عوامل مؤثر در امر تربيت و آموزش قرآن خود را پدر و مادرش و استادان محمد غفارى، محمد رضا ابوالقاسمى و سيد محسن خدام حسينى معرفى مى كند و معتقد است

مهمترين عامل پيشرفت من انگيزه قوى و پشتكار بوده است حقيقتاً مى خواستم بهترين قارى در سطح جهان بشوم.

آثاس احمد ابوالقاسمى آموزش جدى صوت و لحن و علوم مختلف قرآنى را بطور رسمى از سال 1361 آغاز كرد و قبل از آن با شنيدن تلاوتهاى زيباى اساتيد مصرى، مقدمات اين آموزش را براى خودش فراهم كرده بود اما با توجه به علاقه اش به علوم قرآنى در سال 1378 از دانشكده الهيات دانشگاه تهران موفق به اخذ ليانس علوم قرآنى شد. ابوالقاسمى در ابتدا بيشتر از اساتيد مصرى بخصوص مرحوم شعبان عبدالعزيز صياد تقليد مى كرد و معتقد است از نوارهاى قاريان بايد در حوزه مسائل لحن باشد حاج احمد ابوالقاسمى در سال 1372 ازدواج كرد و يك فرزند دختر دارد. همسر ايشان نيز به قرآن و تلاوت ان علاقه مند است و حافظ 2 جزء قرآن كريم مى باشد. احمد ابوالقاسمى از ميان رشته هاى هنرى به خط و از رشته هاى علمى به فيزيك و از رشته هاى ورزشى به شنا علاقه مند است.

احمد ابوالقاسمى كه به تازه گى حفظ قرآن را شروع كرده است توانسته است در مدت 18 ماه 7 جزء قرآن را حفظ نمايد. او در سال 1365 در مسابقات مربوط به جلسات قرآنى شهر تهران رتبه دوم را كسب كرد و در سال 1369 در مسابقات نيروهاى بسيجى كشور رتبه اول را كسب كرد و در سال 1371 موفق به كسب عنوان اول مسابقات قرآن جانبازان كشور شد و در همين سال در مسابقات سراسرى حفظ اوقاف توانست رتبه سوم را كسب كرد و به مسابقات بين المللى مالزى

در همان سال اعزام شد و توانست با افتخار تمام مقام اول مسابقات را كسب كند. و براى نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران افتخار بيافريند.

احمد ابوالقاسمى در مناسبات و مراسم بسيارى به اجراى تلاوت پرداخته و شنوندگان را از صداى دلنشين زيباى خود بهره مند ساخته است.

او به مدت 4 سال در سازمان تبليغات در قسمت دارالقرآن و چند سال نيز در امور فرهنگى قرآنى حرم حضرت عبدالعظيم (ع) مشغول فعاليت بوده است. و از سال 1379 مسئوليت مؤسّسه قرآن را در كشور آلبانى عهده دار شده است و هم اكنون نيز فعاليتهاى قرآنى را بداين كشور سازماندهى مى كند. وى مؤلف جزوه آموزش قرآن كريم است كه به زبان آلبانيايى ترجمه شده و به همراه 4 نوار در دسترس مسلمانان آلبانيايى است.

آقاى احمد ابوالقاسمى در جلسات قرآنى بسيارى بعنوان مربى مشغول آموزش صوت و لحن بوده است اما از جلساتش در حرم حضرت عبدالعظيم بعنوان مؤثرترين جلسات ياد مى كند.

او همچنين در چند دوره متوالى به عنوان مربى دانشجويان تربيت معلم به تدريس اشتغال داشته است.

آقاى احمد ابوالقاسمى در مسابقات فراوانى به عنوان داور رشته صوت و لحن حضور داشته است كه بهترين آنها داور مسابقات قرآن ارتشهاى جهان در سال 78 در تهران است. او به ابتهال و تواشيح علاقه مند است و معتقد است كه اگر ابتهال با صداى استاد سيد محمد نقش بندى يا استاد محمد عمران باشد بسيار شنيدنى است او از اساتيد؛ عبدالفتاح شعشاعى، محمد صديق منشاوى و عبدالباسط به عنوان سه قارى برتر كشور مصر از ابتدا تا كنون ياد مى كند و معتقد است كه استاد شحات

محمد انور و استاد راغب مصطفى غلوش دو قارى برتر كشور مصر ياد مى كند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net/

ابهري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(375 -289 /287 ق)، قاضى، قارى، محدث و فقيه مالكى. در ابهر تولد يافت و ساكن بغداد شد و در آنجا از ابوعمر محمد بن يوسف قاضى و فرزندش ابوالحسين فقه آموخت. و از ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى و عبداللَّه بجلى و ابن تمّام بهرانى و محمد اشنانى و ديگران در عراق و شام و جزيره حديث شنيد. دارقطنى از او حديث نقل كرده و او را ستوده و گفته كه او امام مالكيان در عصر خود بود و از اندلس و مغرب و گوشه و كنار دنيا به سويش مى شتافتند. از وى آثارى بر جاى مانده است كه به گفته ى قاضى عياض تصانيف از در شرح مذهب مالكى و ردّ مخالفين است. از جمله آثار وى : «الاصول»، در فقه؛ «الرد على المزنى»؛ «شرح كتاب ابن عبدالحكم الصغير» و «شرح كتاب ابن عبدالحكم الكبير»؛ «فضل المدينه على مكة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (98 /7)، تاريخ الاسلام (حوادث 582 -580 /380 -351)، تاريخ بغداد (463 -462 /5)، ريحانه (72 /1)، سير النبلاء (334 -332 /16)، الفهرست لابن النديم (283)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 375)، معجم البلدان (106 /1)، معجم المؤلفين (241 /10)، الوافى بالوفيات (308 /3)، هدية العارفين (50 /2).

ارفع، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد كاظم ارفع ، فرزند سيد ناصر الدين ارفع ، در سال 1323 در تهران به دنيا آمد . دوران تحصيلي دبيرستان را ناتمام رها كرد و به تشويق پدر و شوق خود ، روي به آموزش حوزوي آورد . او در حوزه ي علميه اي در تهران ( خيابان ري ، بازارچه ي نايب السلطنه ) به درس و

بحث طلبگي اشتغال يافت . پس از چهار سال طلبگي در آن مدرسه ي علوم اسلامي كه برجسته ترين استادش حاج آقا مجتهدي بود ، در سال 1342 به حوزه ي علميه ي قم مهاجرت كرد . استادان بزرگ او در اين حوزه عبارت بودند از: آيت الله فاضل لنكراني ، مرحوم آيت الله سلطاني ، آيت الله نوري همداني و مرحوم دكتر مفتح .

پس از درگذشت پدر گرانمايه اش ، ناچار شد براي سرپرستي خانواده ، از قم به تهران بازگردد و باز همچنان به آموختن علوم و معارف اسلامي ، اين بار نزد استادان : آيت الله حاج ميزرا علي آقا فلسفه در مسجد لرزاده و آيت الله ميرزا باقر آشتياني در مدرسه ي مروي پرداخت . در عين حال ، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامي ، به وعظ و تبليغ متعهدانه ي انقلابي روي آورد .

مترجم گرامي صاحب بيش از پنجاه كتاب اعم از تاليف و ترجمه است و اغلب و بلكه همه ي آنها در زمينه ي علوم و معارف اسلامي و نشر و ترويج فرهنگ اهل بيت عصمت و طهارت ( عليهم السلام ) است . ايشان بر وفق سنتي مرضيه به ترجمه ي قرآن كريم و نهج البلاغه و صحيفه ي سجاديه توفيق يافته است .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

اعمش، ابومحمد سليمان

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(148 -61 ق)، قارى، حافظ و محدث شيعى. اصل او از نواحى رى بود و در قريه ى امه طبرستان، در روز عاشورا، به دنيا آمد. در كودكى او را به كوفه آوردند. شيخ طوسى او را از

اصحاب امام صادق (ع) شمرده و ابن شهرآشوب او را از خواص اصحاب امام خوانده است. علماى عامه نيز او را از شاگردان امام صادق (ع) دانسته و برترى او را بر ديگران در قرائت قرآن و علم به فرائض و حفظ حديث پذيرفته و تجليل و تعظيم كرده اند. ابن ابى ليلى، قاضى كوفه، اعمش را سرور و بزرگ كوفه معرفى مى كرد و يحيى بن قطان گيود كه از علامه اسلام بود و عجلى گويد كه او در عصر خود محدث كوفه بود و چهار هزار حديث از او نقل شده، ليكن كتابى از وى در دست نيست. ذهبى از او به عنوان شيخ قاريان و شيخ محدثان نام مى برد و او را يكى از ائمه ثقات مى داند. حمزه و زائده بر وى قرائت كرده اند و كسائى بر زائده به قرائت اعمش قرائت كرده است. حكم بن عتبه و ابواسحاق سبيعى و ابان بن تغلب و ابوحنيفه و اوزاعى و جرير بن عبدالحميد و حفص بن غياث و سفيان بن عيينه و سفيان ثورى و يحيى بن سعيد قطان و شعبه و ابونعيم و خلق بسيارى از اعمش حديث شنيدند. بخارى و مسلم و ترمذى و ابوداوود و نسائى و ابن ماجه در «صحاح» ششگانه خود از او حديث نقل كرده و ابن معين و نسائى و عجلى او را توثيق نموده اند. ميرداماد در «رواشح السماويه» به شرح حال او پرداخته و شيخ بهائى در «توضيح المقاصد» گويد كه او شيعه امامى و از زهاد و فقهاى عصر خود بود و از تواريخ چنين برمى آيد كه او شيعه امامى است. به گفته عيسى بن يونس او

با اين كه بسيار فقير بود اما اغنيا و سلاطين در چشمش بسيار حقير بوند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اصحاب امام صادق (ع) (247 -231)، اعيان الشيعه (318 -315 /7)، تذكره الحفاظ (ج 1، ط 154/4)، تقريب التهذيب (331/1)، تنقيح المقال (66 -65 /2)، تهذيب التهذيب (204 -201 /4)، رجال الطوسى (206)، سير النبلاء (248 -226 /6)، الكنى والالقاب (47 -45 /2)، لسان الميزان (378/8)، المعارف (268)، الملل و النحل (150)، ميزان الاعتدال (224/2)، النجوم الزاهره (10 -9 /2)، الوافى بالوفيات (431 -429 /15)، وفيات الاعيان (403 -400 /2).

امام جمعه، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس امام جمعه سال 1345 در تهران به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايى خود را در محله قنات آباد تهران آغاز كرد و در همان دوران نوجوانى با تشويق پدر و مادر خود به قرآن روى آورد. وى سپس در جلسات قرآنى شركت كرد و روخوانى قرآن را نزد استاد مولايى فرا گرفت و به دليل داشتن استعداد و جدّيت و پشتكار علم قرائت را نيز آموخت.

وى در مسابقات مختلف قرائت قرآن شركت كرده و مقام هايى را به دست آورده است مثلاً رتبه اول مسابقات بين المللى مالزى سال 1368 و رتبه دوم مسابقات بين المللى عربستان سعودى سال 1370.

او همچنين با اهداف قرآنى به كشورهاى مختلف مانند عربستان، سوريه، لبنان، انگلستان، چين، و مالزى سفر كرده است.

امام جمعه هم اكنون دانشجوى رشته الهيات و معارف اسلامى است و در شوراى عالى قرآن صدا و سيما _كه زير نظر مقام رهبرى است_ نيز خدمت مى كند.

منابع زندگينامه :http://st-golbangenamaz.ir

امامي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عنوان : دكتر ابوالقاسم امامي

آقاي دكتر ابوالقاسم امامي از فضلاي كم كار اما گزيده كار و دقيق النظر امروز ايران است و در ادبيت و عربيت و اغلب دانش ها و معارف اسلامي ، هم در حوزه و هم در دانشگاه ، به مدارج والاي علمي دست يافته است . او متولد بيست و سوم دي ماه 1313 ش در روستاي گز ( وابسته به بندر گز ، جزو استان گلستان امروز ) است . پدرش اهل علم و از شاگردان مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني بود . تا سال 1328 تحصيلات ابتدايي را در گز و بندر گز به پايان رساند . سپس بر

وفق علاقه و ارشاد پدر ، به تحصيلات حوزوي ( در بهشهر ، گرگان ، و سرانجام و بيش از همه در مشهد ) روي آورد ، و استادان فرزانه اي داشت از جمله اديب نيشابوري ، و ميرزا جواد آقا تهراني . مدتي كوتاه نيز به حوزه ي علميه ي قم رفت و سپس به تهران آمد . در سال 1339 از كسوت روحاني بيرون آمد و تحصيلات دانشگاهي جديد را در پيش گرفت . يك چند با مجله ي عربي الاخاء همكاري داشت . پس از طي دوره ي ليسانس حقوق سياسي ( 1348 ) در دانشگاه تهران ، دوره ي فوق ليسانس زبان و ادبيات عربي را با احراز رتبه ي اول گذراند ( 1351 ) و دوره ي دكتري در رشته ي فرهنگ عربي و علوم قرآني را با نگارش رساله اي به نام تصحيح و تحقيق در متن تجارب الامم ، نيز تاليف رساله اي در زندگينامه و كارنامه ي ابوعلي مسكويه در دانشكده ي ادبيات و از سال 1360 در دانشكده ي الهيات همان دانشگاه به تدريس پرداخت . از سال 1355 تا 1369 ( كه بازنشسته شد ) ، از سر ويراستاران و صاحب نظران مسائل كتاب و نشر در انتشارات صدا و سيما ( سروش ) بود . از سال 1371 به عضويت هيئت علمي دانشكده ي الهيات و ادبيات عرب دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد كرج ، در گروه علوم قرآن و حديث درآمد . همچنين با بعضي نهادهاي علمي _ انتشاراتي نظير دفتر نشر ميراث مكتوب و انجمن آثار و مفاخر فرهنگي ، همچنان

، و به موازت كار تدريس و مسئوليت دانشگاهي همكاري دارد . مقالات علمي بسياري به عربي و فارسي نوشته است . آثار كتابي چاپ شده يا در دست چاپ ايشان از اين قرار است :

1 _ ترجمه ي قرآن كريم كه به توصيف اجمالي آن مي پردازيم ( چاپ اول ، نگار ، 1370 ؛ چاپ دوم ، اسوه ، 1378 )

2 _ تصحيح متن عربي تجارب الامم اثر هفت جلدي ابوعلي مسكويه ( مشكويه رازي ) كه دو جلد آن ( سروش ، 1366 ) منتشر شده و كار بر روي باقي مجلدات ادامه دارد .

3 _ ترجمه ي تجارب الامم پيش گفته ( جلد اول ، سروش ، 1369 )

4 _ تصحيح ترتيب السعادات ، اثر مسكويه ( آماده ي چاپ )

5 _ رسائل پراكنده ي مسكويه ( نزديك به پايان )

6 _ رساله فيماهيه العدل ( آماده ي چاپ )

7 _ تصحيح متن الفوز الاصغر ( آماده ي چاپ )

8 _ تصحيح كيمياي سعادت ( كه ترجمه اي است از طهاره الاعراق / تهذيب الاخلاق اثر ابوعلي مسكويه ، به قلم ميرزا ابوطالب زنجاني . چاپ تهران ، انتشارات نقطه با همكاري « ميراث مكتوب » ، 1375 )

9 _ تصحيح و ترجمه ي ديوان امام علي ( تهران ، اسوه ، 1370 ، 1373 ) .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

اهوازي، ابوعلي حسن

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(446 -362)، متكلم، قارى و محدث. معروف به ابن يزداد. در اهواز به دنيا آمد. و در سال 391 ق به شام رفت و تا

آخر عمر آنجا بود. ابوعلى در علم قراآت مشهور بود و قرآن را به روايات بسيار قرائت مى كرد و سرآمد قاريان شام بود. وى بر على بن حسين غضائرى و برشنبوذى و ابوحفص كتانى قرائت كرده بود و هذّلى و غلام هرّاس و احمد سمرقندى و ابوالحسن مصيّنى و ديگران بروى قرائت كرده اند. او همچنين از نصر بن احمد مرجى حديث شنيد و افرادى همچون خطيب بغدادى از وى حديث روايت كرده اند. در دمشق درگذشت. كتاب «الاقناع» را در قراآت شاذ پرداخت. او را كتب ديگرى نيز هست مانند: «الايضاح فى القراآت»؛ كتاب «البيان فى شرح عقود اهل الايمان»؛- «الفوائد و العوائد» يا «الفوائد و القلائد»، در نصيحت پادشاهان؛ «قراءة الحسن البصرى»؛ «النير الجلى فى قراءه زيد بن على»؛ «الوجيز فى القراآت الثمانيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (218 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1073 /8)، سير النبلاء (18 - 13 /18)، كشف الظنون (2004 ،1994 ،1773 ،1323 ،1303 ،211 ،140)، لسان الميزان (442 -439 /2)، معجم الادباء (39 -34 /9)، معجم المؤلفين (248 -247 /3)، الوافى بالوفيات (122 /12)، هدية العارفين (276 -275 /1).

آزاداني، ابوعبدالرحمان قتيبة

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، استاد قرائت قرآن و محدث. از اهالى آزادان، قريه اى در اصفهان بود. وى شاگرد و راوى على بن حمزه ى كسائى در قرائت بود. آزادانى گويد: يك بار قرآن را از ابتدا تا انتها بر كسائى قرائت كردم و كسائى نيز قرآن را از ابتدا تا انتها بر من قرائت كرد. او از ليث بن سعد و شُعبه و ديگران حديث شنيده و يونس بن حبيب از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :انساب سمعانى (63 /1)، دائرةالمعارف البستانى (69 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (82 /1)، معجم البلدان (72 /1).

باطرقاني اصفهاني، ابوبكر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(460 -372 ق)، قارى و محدث. شيخ القراء زمان خود بود. نسبتش به باطرقان از توابع اصفهان مى رسد. قرآن را با روايات مختلف بر بزرگان قرائت، تلاوت كرد، و از ابوعبدالله بن منده و ابراهيم بن خرشيد قوله و ابومسلم بن شهدل و ابوجعفر ابهرى و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابوعلى حداد و عبدالعزيز نخشبى و ابوعلى وخشى از او روايت كرده اند. ساليانى امام مسجد بزرگ شهر بود. سعيد بن ابى رجاء و حسين بن عبدالملك اديب و محمد دقاق و عبدالسلام بن محمد حسن آبادى و ديگران از شاگردان وى در قرائت بوده اند. از آثار وى: «طبقات القراء» و «الشواذ» در قراآت؛ كتاب «المسند»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (186/1)، ايضاح المكنون (79/2)، سير النبلاء (183 -182 /18)، معجم الادباء (102 -100 /4)، الوافى بالوفيات (288/7)، هدية العارفين (73/1).

بخارايي، ابراهيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1004 ق)، حافظ، قارى و شاعر. وى خطيب مسجد جامع بخارا و از مريدان مولانا خواجگى كاشانى بود، پس از مرگ او مدتى از ملازمان خواجه ابواسحاق جويبارى گشت. ابراهيم قرآن را از برداشت و با صدايى خوش مى خواند و در سرودن قصيده، غزل، رباعى و قطعه نيز توانا بود. يك «مثنوى» در طريقه ى سلسله ى خواجگان و سه «ديوان» شعر سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (588 -587).

بروجردي، ابوحفص عمر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث و قارى. علوم ابتدايى را در زادگاهش، بروجرد، به پايان برد، سپس براى تكميل به بغداد رفت و در آنجا ساكن شد و در محضر استادان زمان به فراگيرى حديث پرداخت. او به مصر نيز مسافرت كرد و از رجال علمى آنجا نيز بهره گرفت. از جمله استادان وى ابوالحسن محمد بن محمد بن عبدالله باهلى است. حسين بن شيرك يا شريك بن عبدالله آدمى، از علماى قرائت، نيز از استادان بروجردى است. ابوحفص از مشاهير محدثان زمان خود شد و خواستاران حديث و قرائت در مجلس درس وى حاضر شدند. از جمله شاگردان وى ابوالعباس احمد بن محمد جرجانى و جعفر بن محمد بن فضل مارستانى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (21 -19 /2)، تاريخ بغداد (254/11).

بهرام پور، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل بهرام پور از قرآن پژوهان كوشاي معاصر است كه از سالهاي پيش از انقلاب در تاليف كتب درسي با شادروانان شهيد آيت الله محمد حسين بهشتي و شهيد باهنر در زمينه ي مسائل قرآني و ديني همكاري داشته است . كوشش و هدف اعلاي ايشان ناظر به آسان سازي فهم قرآن براي عامه ي مردم است . داراي تحصيلات حوزوي و دانشگاهي ( فوق ليسانس ادبيات و علوم قرآني از دانشگاه تهران ) است . ايشان يك سلسله تفسيرهاي تك سوره اي آموزشي كم حجم دارد . از جمله ي سوره ي محمد ، سوره ي فتح ، سوره ي حجرات ، سوره ي « ق » ، سوره ي ابراهيم ، سوره ي ملك ، سوره ي جمعه ، سوره ي منافقون و سوره ي حجر .

اين آثار به نحوي تدوين شده كه علاوه بر قابليت مطالعه ي فردي ، جنبه ي درسي و خودآموزي هم دارد . در هر بخش ، اول لغتها ، سپس ترجمه ي آيات و بعد از آن تفسير و برداشتها ، و در آخر بعضي ريزه كاريهاي لفظي و نكات زباني و ادبي به دست داده شده است .

اثر قرآن پژوهي ديگر او روش روخواني قرآن است . كتاب ديگر ، روش تدريس ترجمه ي تفسيي قرآن است . اثر ديگر تفسير سوره ي يس است . ديگر تفسير نسيم حيات كه تفسير جزء سي ام است .

فهرست آثار چاپ شده يا در دست تدوين ايشان در پايان ترجمه آمده است .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

بهشتي، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، قارى، عالم و متكلم امامى. از مشاهير عصر شاه اسماعيل بود. آنگونه كه از «رياض» نقل شده وى عالمى فاضل و متكلمى برجسته و از شاگردان شمس الدين محمد، پسر سيدشريف جرجانى، بود. از آثار وى: كتاب «تجويد القرآن»؛ «كتاب الحساب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (159/6)، الذريعه (6/7 ،/366/3)، ريحانه (298/1)، لغت نامه (ذيل/ حسين بهشتى).

بيهقي، ابوالقاسم اسماعيل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم و پنجم ق)، لغوى، نحوى، فقيه و قارى. معروف به شمس بيهقى. ملقب به شمس الائمه. او جامع علوم و فنون بود و در مرو مسكن داشت. از آثارش: «نقض الاصطلام»؛ «سمط الثريا»، در معانى غرائب حديث؛ كتابى در «لغت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (675/2)، معجم الادباء (141 -140 /6)، معجم المؤلفين (264/2).

پرهيزگار، شهريار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد شهريار پرهيزكار، در 25 مرداد ماه سال 1343 ه_.ش در شهر تهران ديده به جهان گشود. اشتياق خود او به آموختن قرآن و نيز جوّ مذهبى خانواده، يكى از عوامل اصلى در گرايش قرآنى او شد. خود او مى گويد: ميل و اشتياق درونى به شنيدن نغمات روحانى، اعم از دعا و قرآن كه بويژه توسط مادرم در برخى مواقع به شكلى محزون تلاوت مى شد مرا ترغيب مى كرد. يكى از تفريحات كودكى من اين بود كه گوشه اى مى نشستم و مسابقه اى قرانى براى خودم ترتيب مى دادم و خود را قارى تجسم مى نمودم و احساس مى كردم كه از من دعوت شده براى اجراى برنامه و در شروع مسابقه بايد من بخوانم بعد هم با يك لحن و وضعيت خاصى شروع مى كردم به خواندن و خانواده اين را ديدند بيشتر توجه شان جلب شد و مرا به جلسات قرآن راهنمايى كردند، استاد شهريار پرهيزكار، در سال 1352 كه 9 سال بيشتر نداشت، با شنيدن پخش چند تلاوت زيبا از مسابقات جهانى در مالزى كه از طريق تلويزيون پخش مى شد، مجذوب تلاوت قرآن شد و بخصوص تلاوت استاد محمد تقى مرّوت كه رتبه نخست آن سال را در مسابقات

مالزى را كسب كردند، بر او اثرى ويژه گذاشت و زندگى آينده اش در مسير قرآن رقم زد.

آقاى شهريار پرهيزكار، روخوانى و روانخوانى و مباحث اجمالى در زمينه تجويد مقدماتى را در محضر استاد اديب و تجويد و صوت و لحن قرآن كريم را همزمان در جلسات استاد مروت آغاز كرد. و سپس با راهنمايى استاد و مروت به جلسات درس استاد مولائى حضور يافت و بدين ترتيب، حفظ قرآن را نيز آغاز نمود. استاد پرهيزكار، اولين بار بصورت رسمى در مسابقات قرآنى كه در سال 1356 در مسجد لاله زار و در مقابله با رژيم طاغوت برگزار شد به تلاوت پرداخت در اين مراسم كه بسيار با شكوه برگزار شد آياتى از سوره مباركه يوسف را به زيبائى تلاوت كردند.

آقاى پرهيزكار پس از دريافت ديپلم در سال 1360، در دانشگاه شهيد بهشتى تهران و در رشته كامپيوتر و نرم افزار تحصيل خود را آغاز كرد و مدرك كارشناسى را دريافت نمود. آقاى پرهيزكار در سال 1369 ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج دو فرزند بنامهاى فاطمه و مهديه است.

استاد پرهيزكار قرآن كريم را در طول سه سال در جلسات حفظ استاد مولائى از حفظ نمود او همچنين در بسيارى از مسابقات داخلى در كشور شركت كرده و رتبه هاى ممتاز كسب نموده است. در سال 1362 در مسابقات بين المللى جمهورى سلامى ايران در حفظ 15 جزء رتبه نخست را كسب كرد همچنين در سال 1364 در حفظ 20 جزء رتبه دوم را در كشور عربستان بدست آورد در سال 66 هم استاد پرهيزكار در رشته حفظ كل قرآن در مسابقات بين المللى ايران

شركت كرد و رتبه نخست را در اين مسابقات از آن خود ساخت. او علاوه بر آن، در سال 71 نيز به رتبه نخست مسابقات كشور عربستان در رشته حفظ كل دست يافت. وى شيرين ترين خاطرات فراموش نشدنى خود را دستبوسى حضرت حضرت امام خمينى (ره) و تفقد و صميميت ايشان را با خود دانسته و خاطره ديگر را ورودشان به داخل كعبه پس از انجام مسابقات عربستان، در سال 66 مى داند. دوره كامل تلاوت ترتيلى با صداى استاد پرهيزكار كه از سالها پيش و به بركت نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران ضبط شده است همه ساله از شبكه هاى مختلف راديو و تلويزيون جمهورى اسلامى ايران پخش مى شود. كه بسيار مورد توجه دوستداران و علاقه مندان به قرآن قرار گرفته است. نوار كاست با تكرار تلاوت ترتيل با صداى استاد پرهيزكار براى علاقه مندان به حفظ قرآن كريم تدوين شده است و در دسترس علاقه مندان است. آقاى پرهيزكار مانند بسيارى ديگر از اساتيد و صاحبظران امر تلاوت معتقدند كه قارى قرآن شايسته است در ابتداى كار از يك قارى مصرى برجسته تقليد كند و در اين مرحله بايد از هرگونه ابداع و ابتكار سبك نوين پرهيز كند او معتقد است پس از سپرى كردن اين دوره مى توان سبكى نو، ابداع كرد به همين دليل خود او نيز در ابتدا از مرحوم استاد عبدالباسط سپس مرحوم منشاوى و پس از آن از مصطفى اسماعيل تقليد نموده است. آقاى پرهيزكار به قاريان جوانى كه در ابتداى راه هستند سفارش مى كند كه در شنيدن تلاوتها براى يادگيرى توجه و دقت بالايى

را مبذول دارند؛ يعنى بصورت تفننى به تلاوت گوش ندهند بلكه به تمام ظرايف و ريزه كارى هاى تلاوت قارى مورد تحقيق گوش بسپارند. استاد پرهيزكار تا كنون در جلسات مختلفى در سطح تهران و يا در دبيرستانهاى مختلف در زمينه اى قرآنى تدريس كرده اند ايشان هم چنين در دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران دو واحد درس آوا شناسى را تدريس نموده است. آقاى پرهيزكار در زمينه فعاليت هاى قرآنى خود در دوره هاى تربيت مربى قرآن، در سپاه پاسداران و تصميم گيرى جلسات برخى از نهادهاى كشور حضورى فعال داشته است. او در طول 8 سال دفاع مقدس كه دل و جان نيروهاى رزمنده لبريز از معنويت بود، در ايامى كه مجاهدان اين مرز و بوم با عشق به قرآن و اهل بيت (ع) لحظات را سپرى مى كردند حضور قاريان برجسته كشور در جمع آنان تأثيرى بسزا داشت، از اين رو استاد پرهيزكار نيز مانند بسيارى از برادران قارى در جمع رزمندگان اسلام در جبهه هاى مختلف حاضر مى شد و با تلاوت آيات وحى دل و جان آنها را از عشق حق حياتى دوباره مى بخشيد.

آقاى پرهيزكار معتقد است كه حضور قرآن در جامعه موجب طراوت بخشيدن به زندگى مردم و ايجاد اميد به رحمت پروردگار و در نتيجه ايجاد آرامش و ممانعت از انحرافات فكرى و اعتقادى در جامعه است. او در كنار انس با قرآن به مطاله نيز اهتمام مى ورزد و علاوه بر مطالعه تفسيرهاى قرآن به ترجمه كتاب در زمينه كامپيوتر پرداخته است. او كتابى نيز در زمينه حفظ قرآن به رشته تحرير در آورده

است كه در اين كتاب به نكات خاصى در زمينه حفظ قرآن كريم اشاره شده است. او علاوه بر اوقاتى كه در كنار ساير فعاليتها به خانواده اختصاص داد، به بسيارى از كشورها براى تبليغ قرآن نيز سفر نموده است. از جمله اين كشورها مى توان عربستان، ليبى، سوريه، مالزى، تانزانيا، و اطريش را نام برد كه در تمامى اين كشورها تلاوتهايش مورد استقبال مسلمانان قرار گرفته است. آقاى پرهيزكار از اساتيد؛ رفعت، شعشاعى، مصطفى اسماعيل و شعيشع به عنوان قاريان برتر پيشكسوت در كشور مصر ياد مى كند. او همچنين در ميان اساتيد حاضر در كشور مصر از اساتيد: شحات محمد انور، اللّيثى و نعينع به عنوان قاريان برتر كشور مصر نام مى برد. آقاى شهريار پرهيزكار كه تا كنون بارها و بارها در مسابقات بين المللى در كشورمان و نيز در مسابقات بين المللى كشور مالزى به قرائت پرداخته است معتقد است كه: فعاليتهاى قرآنى در كشور بايد از حالت ضعيف، پراكنده و غير تشكيلاتى خاج شود و مورد توجه مسئولان قرار گيرد او همچنين به همدلى واقعى در ميان عناصر قرآنى كشور به عنوان يكى از عوامل مهم براى گسترش فعاليتهاى قرآنى كشور نام مى برد او به دلسوزان مسائل قرآنى در كشور سفارش مى كند تا در موضعگيرى هاى خود همواره تمايلات معنوى را مدّ نظر بگيرند و از هرگونه نفسانى عمل كردن در اين زمينه بپرهيزيد او هم چنين از برگزارى مسابقات قرآن كريم در سطح داخلى به عنوان يكى از اقدامات مؤثر در زمينه نشر فرهنگ قرآنى ياد مى كند و معتقد است كه بايد تشكيلات مستقل و منظمى

در سازمان اوقاف باشد تا امر مسابقات قرآن سازماندهى شود. وى در توصيه هاى خود به جوانان معتقد است كه فعاليت در امر قرآنى به يك اشتياق و علاقه خاصى نيازمند است و صرف دوست داشتن را كافى نمى داند؛ بايد عشق و علاقه در خود ايجاد كرد تا بتوان با اين موتور محركه كه از درون ما را سوق مى دهد به سمت انس هر چه بيشتر با قرآن در اين عرصه موفق باشيم.

پورزرگري، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج محمدرضا پورزرگرى در 28 شهريور سال 1349 ه_.ش در شهر تهران و در خانواده اى مذهبى ديده به جهان گشود. محيط مذهبى خانواده و اشتياق پدر براى تربيت معنوى فرزندش، از همان آغاز بستر مناسبى براى فراگيرى قرآن، فراهم ساخت و زمزمه تلاوت قرآن، فراهم ساخت و زمزمه تلاوت قرآن پدر در سحرگاهان، اشتياق محمدرضا را براى تلاوت قرآن دو چندان ساخت. البته جدّه مكرمه او، اولين و مؤثرترين عامل در گرايش آقاى پورزرگرى به اين راه بود. از ديگر عوامل تأثير گذار در حيات قرآنى محمدرضا پور زرگرى، بايد به استادان و مربيان دوره دبستان، بويژه استادش آقاى مصطفى اسلامى اشاره كرد. آقاى پورزرگرى از خاطرات خوش نخستين سالهايى كه در ايام كودكى در جوار حرم مقدس رضوى تلاوت آيات وحى را شنيده بود بسيار ياد مى كند و يكى از عوامل علاقه مندى خود به تلاوت قرآن را حال و هواى آن لحظات مقدس مى داند آقاى پورزرگرى از كلاس دوم ابتدايى در ساعات درس قرآن اشتياق بسيار از خود نشان مى داد به همين دليل نيز پس از پيروزى انقلاب اسلامى و آشنايى با

استاد مصطفى اسلامى در دبستان علوى شماره 2 به اين دبستان رفت و با اشتياق، پشتكار و اهتمامى بسيار به تمرين و اجراى همخوانى قرآن كريم بر اساس تلاوت سوره حشر استاد عبدالباسط پرداخت.

آقاى محمدرضا پورزرگرى آموزش روخوانى قرآن كريم را در كلاس چهارم دبستان و زير نظر استادش آقاى فتحعلى و آموزش مقدماتى تجويد و صوت و لحن را، زير نظر استادش آقاى مصطفى اسلامى در كلاس پنجم ابتدايى به پايان رساند و پس از آن با حضور جلسات استاد محسن موسوى نكات تجويدى و صوت و لحن را در سطح بالاتر همراه با مفاهيم قرآنى فرا گرفت.

او همزمان با فراگيرى تجويد و صوت و لحن در جلسات درس آيت الله ضياء آبادى و حجت الاسلام قرائتى به فراگيرى مفاهيم آيات قرآن كريم نيز پرداخت.

آشنائى با مؤسسه دارالتحفيظ قرآن كريم، نقطه عطفى در زندگانى قرآنى پورزرگرى شد. در همين مكان او با كلاسهاى آموزشى تجويد استاد محسن موسوى آشنا شد و در جلسات اين استاد كه در بعد از ظهرهاى تابستان برگزار مى شد، بهره هاى فروان برد.

آقاى محمدرضا پورزرگرى نخستين بار در يكى از هيئتهاى مذهبى كه به همت آموزش و پرورش برگزار مى شد بصورت رسمى به تلاوت قرآن پرداخت. او همچنين نخستين بار در سال 1361 همراه با استاد على اربابى و جمعى از قاريان مؤسسه دارالتحفيظ قرآن كريم در تلويزيون به اجراى چند برنامه همخوانى پرداخت.

حاج محمدرضا پورزرگرى نيز در ابتداى كار تلاوت خويش همچون ساير قاريان به تقليد از قاريان مشهور مصرى نظير استادان عبدالباسط، صياد، على البنّاء و مصطفى اسماعيل پرداخت. او معتقد است كه مؤثرترين مسئله در

زمينه تلاوت قرآن براى تمامى قاريان در ابتداى كار تقليد از استادان برجسته مصرى است.

آقاى پورزرگرى معتقد است كه قاريان تازه كار و كسانى كه در ابتداى امر تلاوتند بايد علم تجويد را از مراحل ابتدايى تا سطوح عالى زير نظر استادان، با دقت كامل فرا بگيرند و با يادگيرى ترجمه كلمات قرآن با مفاهيم آن آشنا شوند. او همچنين قاريانى را كه در ابتداى مسير تلاوتند به يادگيرى صرف و نحو زبان عربى و نيز فراگيرى مفاهيم و تفاسير آيات قرآن سفارش مى كند.

آقاى محمدرضا پورزرگرى در سال 1375 ازدواج كرد كه ثمره آن يك فرزند پسر است. او در مسير زندگى قرآنى خود از همان آغاز به آموزش قرآن كريم به علاقه مندان پرداخت و از همان دوران تحصيل در دبيرستان، به تهيه و تنظيم جزواتى در خصوص آشنايى با قرآن، اقدام كرد. او همچنين در سال 1364 بصورت رسمى در دارالتحفيظ و علاوه بر آن تمام سالهاى دفاع مقدس را در پايگاه هاى مقاومت بسيج اقدام به برگزارى جلسات قرآن كريم نمود. آقاى پورزرگرى علاوه بر تدريس در زمينه هاى مختلف قرآن در برخى از مدارس تهران در حدود 15 سال به آموزش قرآن در حسينيه محبان الحسين (عليه السلام) پرداخت او همچنين در سال 1363 در مسابقات قرآن كريم كه سازمان تبليغات اسلامى برگزار كرد رتبه سوم و در سال 1373 در مسابقات سراسرى قرآن كريم كه به همت سازمان اوقاف در سمنان برگزار شد رتبه نخست را از آن خود ساخت و در همان سال، در مسابقات بين المللى قرآن كريم كه در حسينيه ارشاد برگزار شد مقام نخست اين

دوره از مسابقات را كسب كرد.

در ميان خانواده آقاى پورزرگرى بايد به برادر بزرگوار او شهيد حميد رضا پورزرگرى اشاره كرد. كه در زمينه هاى مختلف قرآنى فعاليت داشت. در محضر استاد مولوى فراگيرى نكات مختلف قرآنى پرداخته و چهره هاى فعال در زمينه هاى قرآنى به حساب مى آمد.

آقاى پورزرگرى در سالهاى 63 و 62 در ايام رياست جمهورى حضرت آيت الله خامنه اى مدظله العالى، از جلسات درس تفسير ايشان، بهره ها گرفت. در اين جلسات كه صبحهاى جمعه در همان مكان رياست جمهورى برگزار مى شد قاريان و علاقه مندان بسيارى حضور مى يافتند آقاى پورزرگرى نيز از جمله اين مشتاقان بود كه در اين جلسات در حضور آيت الله خامنه اى به تلاوت قران مى پرداخت و مورد تفقد و تشويق ايشان قرار مى گرفت.

او همچنين از قاريانى است كه همه ساله به همراه كاروان قاريان قران براى تبلغيغ به كشورهاى مختلف اعزام شده اند كه از جمله اين كشورها مى توان به ماداگاسكار، اتيوپى، هند، سوره و افريقاى جنوبى، پاكستان، امارات، غنا، اردن، و انگليس اشاره كرد.

آقاى حاج محمدرضا پورزرگرى علوه بر قرائت بر قرآن كريم و اجراى اذان به اجراى برجسته تواشيح و همخوانى در كشور است كه از سال 68 فعاليت خود را آغاز كرد.

آقاى پورزرگرى علاوه بر داورى مسابقات داخلى يكبار نيز در كشور هند در مسابقات سارسرى قرآن كريم كه در شهر حيدر آباد اين كشور برگزار شد داورى كرده است.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

ثعلبي، ابواسحاق، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 437/427/426 ق)، قارى، مفسر، حافظ، مورخ، فقيه، اديب و محدث. از اهالى نيشابور بود. وى از ابوطاهر بن خزيمه و ابوبكر

بن مهران مقرى و ابومحمد مخلدى و همطبقه ى آنان روايت كرده است. استادان بسيار ديده و احاديث بسيار شنيده است. ابوالحسن واحدى تفسير را از او روايت كرده است. در علم قرآن او را يگانه ى زمان خود مى دانستند. از آثار وى: «عرايس المجالس فى قصص الانبياء»؛ «الكشف و البيان فى تفسير القرآن» معروف به «تفسير كبير» يا «تفسير ثعلبى»؛ «تاج العرايس»؛ «ربيع المذكرين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (206 -205 /1)، دايره المعارف فارسى (713/1)، الذريعه (67 -66 /18 ،243 -242 /15)، روضات الجنات (257 -255 /1)، ريحانه (368 -367 /1)، سيرالنبلاء (437 -435 /17)، كشف الظنون (1496 ،1131)، الكنى و الالقاب (131/2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (38 -36 /5)، الوافى بالوفيات (308 -307 /7)، وفيات الاعيان (80 -79 /1)، هديه العارفين (75/1).

جزري، شمس الدين، ابوالخير محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 834/833 ق)، محدث، متكلم شافعى، قارى و مورخ. معروف به ابن جزرى. در دمشق به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. وى در زهد و تقوى معروف بود و در سيزده سالگى قرآن را حفظ كرد و بعد از آن اوقات خود را صرف تحصيل حديث كرد. جزرى در نوزده سالگى به قاهره رفت و در سيزده قسم قرائت، مهارتى به دست آورد. از ابوالفدا و ضياءالدين و شيخ السلام بلقينى اجازه ى فتوى گرفت. او در دوره ى تيمورى به سمرقند دعوت شد و تا زمان اميرتيمور در ماوراءالنهر ماند و بعد از مرگ وى به دارالسلطنه هرات شتافت و در آخر عمر به شيراز رفت و متصدى قضاوت شيراز شد و همان جا درگذشت. برخى از آثار وى: «المقدمه الجزريه»، در تجويد؛ «التمهيد فى علم التجويد»؛ «النشر

فى القرآت العشر»؛ «غايه النهايه فى طبقات القراء»؛ «اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب»؛ «الهدايه فى علم الروايه»؛ «المصعد الاحمد فى ختم مسند الامام احمد»، در حديث؛ «التاريخ»؛ «عقداللألى فى الاحاديث المسلسلة العوالى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (275 -274 /7)، ايضاح المكنون (723 ،544 ،481 ،447 ،227 ،110 /2 ،539 ،315 ،168 ،151 ،81 ،26 ،8 /1)، حبيب السير (548/3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (476 -475 /3)، دايرةالمعارف الاسلاميه (120 -118 /1)، روضات الجنات (107 -106 /8)، ريحانه (410 -408 /1)، كشف الظنون (2042 ،2028 ،1952 ،1859 ،1803 ،1799 ،1699 ،1497 ،1323 ،1150 ،1132 ،1118 ،1105 ،743 ،669 ،621 ،520 ،484 ،421 ،389 ،295 ،290 ،277 ،211 ،200 ،152 ،150 ،128 ،114 ،53)، الكنى و الالقاب (146/2)، لغت نامه (ذيل/ جزرى)، معجم الموفين (292 -291 /11)، هديه الاحباب (119)، هديه العارفين (188 -187 /2).

جعفري تبار، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجة الاسلام والمسلمين استاد مجيد جعفرى تبار در سال 1340 هجرى شمسى در شهر مقدس قم در خانواده اى روحانى چشم به جهان گشود و از همان خردسالى تحت تربيت پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله حاج شيخ محمود جعفرى تبار خواندن قرآن را آموختند.

ايشان قرائت و تحقيق مصطلح قرآنى را از سن 10 سالگى آغاز نموده و انس و ممارست زياد با آيات و كتب تفسيرى باعث شد تا بتواند كل قرآن كريم را با 20 روايت _14 روايت مشهور و 6 روايت غير مشهور _حفظ نمايد.

استاد جعفرى تبار در زمينه تفسير، علوم و معارف قرآنى، صاحب آثار متعددى مى باشند و همين احاطه به علوم قرآنى باعث گرديده تا سبك زيباى تلاوت ايشان مبتنى بر «تطابق لحن با معنى» استوار

گردد و همين امر موجب گرديده تا شنونده در هنگام شنيدن تلاوت ايشان به درك عميق ترى از آيات الهى نايل گردد. تأثر شديد مستمعين در جلسه تلاوت آيات آخر سوره بقره كه در شب شهادت حضرت على(ع) _مصادف با چهلمين شب درگذشت پدر استاد جعفرى تبار _ اجرا شده تأييد كننده اين مطلب است. اين تلاوت و نيز تلاوت سوره توحيد كه به وجوه مختلف تلاوت شده است از زيباترين تلاوت هاى ايشان مى باشد.

ايشان در شهرهاى مختلف ايران به تلاوت پرداخته ولى عمدتاً جلسات تلاوت خود را در مسجد رفعت قم برگزار مى كند. جلسات مركزى فنون قرائت و معارف قرآنى در سال 1369 زير نظر ايشان تأسيس شد.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

جعفري تبار، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجة الاسلام والمسلمين استاد مجيد جعفرى تبار در سال 1340 هجرى شمسى در شهر مقدس قم در خانواده اى روحانى چشم به جهان گشود و از همان خردسالى تحت تربيت پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله حاج شيخ محمود جعفرى تبار خواندن قرآن را آموختند.

ايشان قرائت و تحقيق مصطلح قرآنى را از سن 10 سالگى آغاز نموده و انس و ممارست زياد با آيات و كتب تفسيرى باعث شد تا بتواند كل قرآن كريم را با 20 روايت _14 روايت مشهور و 6 روايت غير مشهور _حفظ نمايد.

استاد جعفرى تبار در زمينه تفسير، علوم و معارف قرآنى، صاحب آثار متعددى مى باشند و همين احاطه به علوم قرآنى باعث گرديده تا سبك زيباى تلاوت ايشان مبتنى بر «تطابق لحن با معنى» استوار گردد و همين امر موجب گرديده تا شنونده در هنگام شنيدن تلاوت ايشان به درك عميق ترى از آيات الهى نايل گردد. تأثر شديد مستمعين در جلسه تلاوت آيات

آخر سوره بقره كه در شب شهادت حضرت على(ع) _مصادف با چهلمين شب درگذشت پدر استاد جعفرى تبار _ اجرا شده تأييد كننده اين مطلب است. اين تلاوت و نيز تلاوت سوره توحيد كه به وجوه مختلف تلاوت شده است از زيباترين تلاوت هاى ايشان مى باشد.

ايشان در شهرهاى مختلف ايران به تلاوت پرداخته ولى عمدتاً جلسات تلاوت خود را در مسجد رفعت قم برگزار مى كند. جلسات مركزى فنون قرائت و معارف قرآنى در سال 1369 زير نظر ايشان تأسيس شد.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

حافظ هروي، كمال الدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 974 /973 ق)، خطاط و قارى. معروف به واحدالعين. اصل وى از هرات بود ولى، به مشهد رفت و از آنجا به قم و به اردوى شاه طهماسب صفوى پيوست. او در خواندن قرآن در خراسان شهرت فراوانى داشت و مورد توجه بزرگان و پادشاهان بود. كمال الدين جز نستعليق، انواع خطوط را ماهرانه و استادانه مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه كلمات قصار حضرت اميرالمؤمنين (ع) و دو قطعه به قلم ثلث نيم دو دانگ و نسخ كتابت ممتاز و عالى، با رقم: «... كمال الدين حسين الحافظ الهروى فى المشهد المقدس بتاريخ سنه ى ثلث و ثلاثين و تسعمائة» و «مشقه الفقير كمال الدين حسين الحافظ الهروى»؛ كتيبه ى صفه ى صاحب در مسجد جامع اصفهان، به قلم ثلث سه دانگ كتيبه ى عالى، با رقم: «انجام يافت فى تاريخ سنه ثمان و ثلاثين و تسعمائة كتبه كمال الدين حسين الحافظ الهروى»؛ يك قطعه از مرقع سيد احمد مشهدى، به قلم ثلث سه دانگ جلى و نسخ و رقاع كتابت ممتاز، با رق: «مشقه العبد كمال الدين حسين حافظ هروى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (538

-537)، احوال و آثار خوشنويسان (1063/4 ،169 -168 /1)، اطلس خط (335)، پيدايش خط و خطاطان (150)، تاريخ اصفهان (233)، تاريخ موسيقى (319 -318)، تاريخ هنرهاى ملى (873 -872 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (28)، گلستان هنر (104 -103)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (94 -91).

خاكي شيرازي، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1286 ق)، قارى و شاعر. وى مردى با تقوا و مطلع از علم قرائت و جفر بود. صاحب تذكره «مرآت الفصاحه» ملا محمد ابراهيم را مكرر مى ديد. خاكى در سرودن مرثيه استاد بود. وى در نجف اشرف دفن است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (523 -522 /1)، فرهنگ سخنوران (295)، مرآت الفصاحه (179 -178) .

خاكي، رحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى رحيم خاكى در 30 خرداد ماه سال 1351 ه_.ش در شهر مراغه در استان آذربايجان شرقى در ميان خانواده اى مذهبى و اهل علم پا به عرصه وجود نهاد. جو مذهبى خانواده و علاقه بسيار به فراگيرى قران و مسائل دينى زمينه بسيار مناسبى براى علاقه مندى او به مسائل قرآنى شد. اهتمام خانواده بخصوص پدربزرگ ايشان كه حافظ برخى سور مختلف قرآن بوده و با صوتى زيبا به تلاوت آيات قرآن مى پرداخت يكى از عوامل مهم تربيت قرآن ايشان بود. پدر او آقاى كريم خاكى كه مدير دبستان بود و سالها در مسجد محله قديمى به تدريس قرآن و احكام مى پرداخت تمام تلاش خويش را براى پرورش مذهبى فرزندش بكار بست. خود او درباره نخستين طليعه هاى اين پرورش قرآنى مى گويد: بى شك همان تربيتى كه پدر بزرگم به هنگام تولد در كامم نهاد و همان آياتى كه در گوشم زمزمه كرد اولين نشئه جان بخشى خواهد بود كه تا ابد جان و روحم را سيراب خواهد نمود.

رحيم خاكى نخستين آموخته هاى قرآنى را به هنگام برگزارى جلسات قرآنى كه در منزلشان برگزار مى شد دريافت نمود در همين جلسات بود كه در كنار پدر به استماع آيات قرآن گوش جان

فرا مى داد و نخستين تلاوتهايى كه او را مجذوب نمود، تلاوتهاى مرحوم استاد عبدالباسط بود كه به تقليد از او تلاوت سوره مباركه ضحى را در بسيارى از مراسم شهر مراغه اجرا مى كرد و مورد استقبال قرار مى گرفت. در مدرسه به او لقب عبدالباسط كوچك دادند.

او پس از مدت 5 سال به تقليد حرف از استاد مرحوم منشاوى پرداخت زيرا به عقيده او بدون تقليد نمى توان از چهار چوب تلاوت آگاهى پيدا كرد. در يكى از مساجد شهر مراغه اولين جلسه عشق به قرآن به صورت جدى در جانش زده شد و بدين سان آموزش قرآن را براى نخستين بار در كلاسهاى انجمن اسلامى مكتب قرآن زير نظر استاد اصغر محمد نژاد فرا گرفت. خاطره اى شنيدنى از تلاوت او در 6 - 5 خالى از لطف نيست: او مى گويد 6 - 5 سالم بود كه در يك محفلى از من خواستند كه قرآن بخوانم و منكه دو سه آيه اول سوره ناس را بواسطه والدينم ياد گرفته بودم با يك صداى بلند و جيغ مانندى شروع به خواندن كردم. پس از اين خواندن مورد تشويق حضار قرار گرفتم كه از خجالت از مسجد فرار كردم.

حاج رحيم خاكى در سال 1361 در سن ده سالگى نخستين تلاوت رسمى خود را شامل تلاوت سوره هاى ضحى و انشراح به سبك مرحوم عبدالباسط و در مراسم رژه نيروهاى مسلح مراغه اجرا نمود. او تحصيلات ابتدايى تا اخذ ديپلم را در فاصله سالهاى 1358 - 1370 در شهرستان مراغه به پايان رساند. پس از آن با پذيرفته شدن در رشته زبان و ادبيات

فارسى تحصيلات خود را در مقطع كارشناسى در دانشگاه علامه طباطبائى به پايان رساند و در حال حاضر نيز در مقطع كارشناسى ارشد در رشته زبان و ادبيات فارسى دانشگاه تهران در حال تحصيل است.

رحيم خاكى در سال 1356 در سن 5 سالگى آموزش روخوانى و روانخوانى قرآن را در شهر مراغه آغاز نمود كه اين دوره تا سال 1360 ادامه يافت. او از سال 1360 دوره آموزش تجويد مقدماتى را آغاز نمود و پس از فراگيرى دوره تجويد مقدماتى قرآن، از سال 1367 تا سال 1369 دوره تجويد عالى و از سال 1367 تا 1370 دوره آموزش صوت و لحن مقدماتى قرآن كريم را به پايان رساند او پس از آن در سال 1371 - 1370 در حضور استاد حنيفى دوره عالى آموزش صوت و لحن را در دانشگاه تهران تكميل نمود.

رحيم خاكى از اساتيد انجمن اسلاى مكتب قرآن شهر مراغه از جمله شهيد حميد پركار، شهيد نادر قادرى شهيد الله يارى بعنوان اولين اساتيد خويش ياد مى كند از جمله اساتيد و ديگر معلمان او شهيد دوستان و شهيد عادل نسبت هستند كه در مسير تربيت قرآنى او بسيار تلاش كردند همچنين او از استاد حنيفى در دانشگاه تهران و استاد خدام حسينى در مسجد ابوذر تهران نكات بسيارى را در زمينه صوت و لحن و مسائل قرآنى فرا گرفته است.

آقاى رحيم خاكى در سال 1374 با يكى از اقوام ازدواج نمود همسر ايشان نيز خانه دار است و نسبت به فراگيرى علوم قرآنى و پرورش قرانى فرزندشان بسيار مشتاق است. آقاى خاكى بسيار از موفقيتهاى خود را مرهون زحمات همسرش مى داند.

رحيم

خاكى چند سال در مسجد كوى دانشگاه تهران به تدريس اشتغال داشته است همچنين در مسجد امام صادق محله صادقيه نيز جلسات قرآن را برگزار نموده است. او به خوشنويسى، نقاشى و موسيقى سنتى و موسيقى هاى اصيل مصر علاقه دارد و در زمينه اى ورزشى به فوتبال، ورزشهاى رزمى و تنيس روى ميز علاقه مند است. او از اساتيد؛ محمد رفعت، عبدالفتاح شعشاعى، مصطفى اسماعيل، كامل يوسف و محمد صديق منشاوى بعنوان 5 قارى برتر كشور مصر از آغاز تا كنون نام مى برد.

او تا كنون به كشورهاى زيادى از جمله اطريش، كوروواسى، بوسنى و هرزوگوين، تركيه، سوريه، عراق، تركمنستان، امارات و غنا سفر نموده كه با استقبال گرم مردم اين كشورها مواجه شده است.

آقاى خاكى در سال 1370 رتبه نخست دانش آموزى را در آذربايجان شرقى و در سال 1373 رتبه نخست دانشجويان كشور را در شهر مقدس مشهد كسب نمود در سال 1376 پس از كسب عنوان نخست در مسابقات كشورى در كرمانشاه به مسابقات بين المللى ايران راه يافته و در يان مسابقات رتبه دوم قرائت را از آن خود ساخت.

رحيم خاكى از اساتيد؛ شحات محمد انور، ابوالعينين شعيشع و عبدالعزيز حسان بعنوان قارى بزرگ مصر كه هم اكنون در قيد حياتند ياد مى كند. او علاقه ويژه اى به ابتهال و مو شحات مصرى دارد بخصوص اجراهاى محمد عمران، كامل يوسف بطحينى، طه الفشمى و محمد نقش بندى و محمد طوخى.

او در گروه تواشيح شهر مراغه، گروه تواشيح دانشگاه تهران عضويت داشته و از سال 1372 هم عضو گروه تواشيح پر افتخار " قدر " است و در برخى اجرا

ا نقش تكخوان را داشته است. آقاى رحيم خاكى در سال 1370 همكارى خود را بصورت افتخارى با جهاد دانشگاهى تهران آغاز نمود و پس از آن نيز چند سال در سمت مسئول قرآن با آن نهاد همكارى داشته است. او اكنون بعنوان كارشناس مسئول در دبيرخانه دائمى فعاليتهاى قرآنى دانشگاهها وابسته به جهاد دانشگاهى مشغول به فعاليت است او بسيارى از موفقيتهاى خود را مرهون همكرى و حمايتهاى مسئولان اين نهاد شريف مى داند.

توصيه او به جوانان اين است كه در يادگيرى حوصله داشته و در پيشرفت عجله نكند و قدم به قدم از حفظ قرآن شروع كند و تجويد و صوت و لحن را از اساتيد گرانقدر فرا بگيرند و براى خودشان سبكى نو ابداع نمايند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

خسروشاهي، هادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد هادى خسروشاهى (متولد 1317 ش), با همكارى آية اللّه جعفر سبحانى از محققين معاصر.

اين تفسير در يك جزء به زبان فراسى و شيوه ادبى و استدلالى شامل بخشى از قرآن كريم است.

م_ؤل_فان قسمتى از آيات مورد نظر خويش را گردآورى نموده سپس به شرح و تفسير و تاويل آن پرداخته اند.

آقاى بهاءالدين خرمشاهى در منشا و سبك اين تفسير در تفسير و تفاسير جديد آن را نقد و ردى بر آيات مشكله حاج يوسف شعار توصيف كرده است.

اين كتاب در تهران چاپ و منتشر شده است.

منابع زندگينامه :م_ن_اب_ع : تفسير و تفاسير جديد, 37; فهرست كتابهاى چاپى فارسى، 1/1385; مؤلفين كتب چاپى فارسى و عربى، 6/720.

رازي، ابوالفضل عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 454 ق)، مقرى. از آثارش كتاب «اللوامح»، در قراآت است. پاره اى از تذكره نويسان وى را با عبدالرحمان بن احمد بن حسن ابوالفضل عجلى رازى مقرى، صاحب «جامع الوقوف»، يكى دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (318/2)، كشف الظنون (1567)، معجم المؤلفين (134/5)، هديه العارفين (517/1).

راستگو، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر سيدمحمد راستگو ، در سال 1335 ش در كاشان به دنيا آمد.ايشان داراي مدرك دكتراي رشتة قرآن و حديث از دانشگاه تهران مي باشد.وي سالهاست كه در حوزه هاي ادبيات فارسي و عربي، علوم قرآني، فلسفه و عرفان در حال پژوهش است.نامبرده يكي از مترجمان كتاب «بررسي تاريخي قصص قرآن»- برگزيده انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در دوره بيست و سوم - مي باشد. گروه : علوم انسانيرشته : علوم قرآنيتحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد راستگو در سال 1362 ليسانس خود را از مدرسة عالي قم گرفت. دورة كارشناسي ارشد را در دانشگاه تهران گذراند و دكتراي خود را در سال 1381 در رشتة قرآن و حديث از همان جا گرفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد محمد راستگو سالهاست كه در حوزه هاي ادبيات فارسي و عربي، علوم قرآني، فلسفه و عرفان در حال پژوهش است.جوائز و نشانها : كتاب " بررسي تاريخي قصص قرآن" ترجمه سيد محمد راستگو، در دوره بيست و سوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.چگونگي عرضه آثار : حاصل تحقيقات سيد محمد راستگو دهها مقاله چون: «احوال و آثار شيخ جام»، «نگاهي به شعر سبزواري»، «نگاهي نو به تأويل»، «راز هنري گونه گون خواني هاي قرآن»

«تفسير عرفاني امام صادق (ع») مي باشد.

________________________________________

آثار : ايهام در شعر فارسي بررسي تاريخي قصص قرآن ويژگي اثر : ترجمه،اين كتاب ، در دوره بيست و سوم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب بررسي تاريخي قصص قرآن بررسي تاريخي قصص قرآن / تأليف محمد بيومي مهران؛ ترجمة سيدمحمد راستگو و مسعود انصاري. - تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1383،4 جلد، كتابنامه. يكي از زمينه هاي قرآن پژوهي كه از ديرباز كسان بسياري بدان پرداخته اند و از ديدگاه هاي گوناگون دربارة آن پژوهش هاي بسيار كرده اند و كتاب هاي پرشماري نوشته اند، داستان هاي قرآن است؛ و به سخن درست تر، رويدادهايي تاريخي كه در قرآن كريم از آنها ياد شده يا بدانها پرداخته شده است. با اين همه در زمينة قرآن پژوهي - همچون ديگر زمينه هاي آن - پيمانة پژوهش هنوز پر نشده و ناگفته ها و روشن ناشده ها كم نيست. يكي از استوارترين گام هايي كه در ايران راه برداشته شده و يكي از بهترين و گسترده ترين كارهايي كه در اين زمينه انجام گرفته، بي گمان تأليف دكتر محمد بيومي مهران است. او كه استاد تاريخ دانشگاه اسكندريه است و دربارة تاريخ كهن شرق به ويژه مصر و سرزمين هاي عربي دست توانا دارد و پژوهش هاي چندي انجام داده است، رويدادهاي تاريخي قرآن كريم را به گستردگي و بايستگي به پژوهش گرفته است و كاري در خور و شايستة پيشكش خوانندگان عرب زبان كرده است. او در اين پژوهش براي هر چه آشكارتر

ساختن رويدادهاي تاريخي قرآن، با كوشش و كاوشي بسيار پردامنه و حوصله سوز، افزون بر قرآن كريم، كتاب هاي پرشمار تفسيري، حديثي، تاريخي اسلامي - عربي، پژوهش هاي فرنگيان كه بيشتر بر سنگ نوشته ها و كتيبه هاي كهن استوارند، و نيز نوشته هاي كهن يوناني و رومي و همچنين تورات و انجيل را كاويده است، و با بهره گيري از اين همه منابع گوناگون شرقي و غربي به ويژه سنگ نوشته ها و كتيبه ها و پژوهش هاي باستان شناسانه، توانسته است دربارة رويدادهاي تاريخي قرآن كاري شگرف را سامان دهد و روشنايي بسياري بر آنها بتاباند. از بخش هاي بسيار خوب و خواندني كتاب، كه هم در پژوهش جداگانه و هم به مناسبت در جاي جاي كتاب بدان پرداخته است، سنجش ها و مقايسه هايي است كه ميان داستان هاي قرآن و آنچه در آن باره ها در تورات و انجيل آمده انجام داده است و دوگانگي ها و ناسازي هاي آنها را باز نموده است و از اين راه آشكار كرده است كه سخنان آنان كه گفته اند داستان هاي قرآن از تورات و انجيل گرفته شده، بسيار بي پايه است و به هيچ روي نمي تواند درست باشد. نويسنده رويدادهاي تاريخي قرآن را از ديدي جغرافيايي بخش بندي كرده و رويدادهاي هر منطقة جغرافيايي را در جلدي جدا آورده است؛ رويدادهاي جزيرة العرب را در نخستين جلد، رويدادهاي مصر را در دومين جلد، رويدادهاي عراق را در سومين جلد و رويدادهاي شام را در چهارمين جلد، و بررسي زندگي و تاريخ پيامبر (ص) را نيز به جلد پنجم وانهاده است 3 تجلي قرآن و حديث در شعر فارسي تصحيح و تعليق ديوان حافظ تلخ و

خوش راز جاودانگي سكوك عارفانه عرفان در غزل فارسي

منابع زندگينامه :http://www.iranologyfo.com/

رضائيان، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حسن رضائيان در 7 مهرماه سال 1334 ه_.ق در شهر تهران در خانواده اى مذهبى ديده به جهان گشود. استماع صوت زيبا و روح بخش مرحوم استاد عبدالباسط، با تلاوت سوره هاى حشر و تكوير، نخستين بارقه عشق به تلاوت آيات روحى را در نهاد او تاباند و از اين رو از همان سنين نوجوانى، به تلاوت و تقليد از اين استاد پرداخت كه تاكنون نيز ادامه دارد. جوّ قرآنى و مذهبى خانواده آقاى حسن رضائيان، و اهتمام بسيار پدر به امر تلاوت قرآن، پرورش قرآنى او را چنان سرعت بخشيد ك در فاصله كوتاهى در شمار خيلى قاريان قرآن قرار گرفت چرا كه پدرش نيز خود قارى قرآنى بود و بر تلاوت فرزندش بسيار مشتاق. آقاى رضائيان مراحل ابتدائى تلاوت قرآن را به كمك والدينش در سن 12 سالگى آغاز كرده، با كوشش و تلاش خود و تمرين در زمينه تلاوت به موفقيتهايى در اين زمينه دست يافت. او در ابتداى كار به تقليد از استاد مرحوم عبدالباسط پرداخت و آنچنان در تقليد از اين استاد مرحوم پيش رفت كه صداى او با سبك تلاوت مرحوم عبدالباسط، عجين شد. از اين رو، اگر چه گاهى از سبك اساتيدى چون غلوش، مصطفى اسماعيل و منشاوى تقليد مى كند اما بطور كلى تلاوتهاى او رنگ و بوى تلاوتهاى استاد عبدالباسط را دارد. او نيز چون بسيارى از قاريان برجسته معتقد است كه قارى

در ابتداى امر تلاوت بايد به تقليد محض از قاريان مشهور مصرى بپردازد. و پس از آن براى خود سبكى را برگزيند. آقاى حسن رضائيان در بسيارى از مسابقات سراسرى قرآن كريم شركت كرده و رتبه هاى برترى را از آن خود ساخته است. او در مسابقات جهانى مالزى رتبه سوم و در مسابقات بين المللى قرآن كريم در آفريقاى جنوبى رتبه نخست را كسب نمود. آقاى رضائيان در بسيارى از استانهاى كشور به تلاوت پرداخته، و همچنين بعنوان داور در بسيارى از مسابقات استانى قرآن كريم حضور داشته است.

حاج حسن رضائيان در سال 1360 ازدواج نمود كه ثمره آن دو فرزند است _ فرزند اوان كودكى به تلاوت اشتغال داشته و در حال حاضر در شمار قاريان مى باشد آقاى رضائيان نخستين برنامه رسمى تلاوت خود را در مسجد دارالسلام تهران اجرا كرد. او در اين برنامه آياتى از سوره مباركه ابراهيم را تلاوت نمود. آقاى رضائيان علاوه بر اجراى تلاوت قرآن جلساتى نيز جهت آموزش تجويد و صوت و لحن تشكيل داده كه در حال حاضر نيز اين جلسات ادامه دارد و به تدريس در اين جلسات مى پردازد.

آقاى رضائيان در راستاى فعاليتهاى قرآنى خود، به بسيارى از كشورهاى جهان سفر نموده است او دو مرتبه به كشور هندوستان سفر نمود كه در اكثر استانهاى شمالى و شهرهاى تابعه آن، به تلاوت قرآن پرداخت. در اين جلسات مردم با شور و اشتياق، تا پاسى از شب تلاوت او را و برخى ديگر از قاريان ايرانى حاضر در جلسه، گوش جان مى سپردند و حتى اگر قاريان دچار تأخير يك ساعته مى شوند مردم

همچنان در مسجد با اشتياق فراوان، در انتظار مى ماندند. آقاى حسن رضائيان در صحبتهاى خود به خاطرات سفرش از كره چنين اشاره مى كند: در كره جنوبى هنگامى كه ما قرآن تلاوت مى كرديم، مردم مى گريستند و اشتياق عجيبى داشتند. در سفر به كانادا و تلاوت در اين كشور، مردم چنان به وجد مى آمدند كه او را براى مراسم افطارى به منزلشان دعوت مى كردند. او همچنين به كشورهاى ديگرى چون ژاپن، تركيه، پاكستان، بنگلادش، امارات متحده عربى، تانزانيا، آفريقاى جنوبى، عربستان و استراليا سفر كرده است.

آقاى حسن رضائيان نخستين بار در سال 1358 در سيماى جمهورى اسلامى ايران به تلاوت پرداخت و تا كنون بارها تلاوتهاى او از شبكه هاى مختلف صدا و سيما به سمع دوستداران تلاوتهاى او رسيده است؛ تلاوتهايى كه خاطره خوش تلاوتهاى مرحوم عبدالباسط را در اذهان تداعى مى كند. آقاى رضائيان اذان را نيز به زيبائى اجرا كرده است كه از سالها قبل در صدا و سيما پخش مى شود. او به قاريانى كه در ابتداى راه هستند توصيه مى كند كه ابتدا به حفظ قرآن همت گمارند، پس از آن احكام تجويدى از استادى كه خود قارى باشد، بياموزند. او معتقد است كه اين افراد پس از يادگيرى صوت و لحن و پس از مدتى تقليد از يكى از قاريان مشهور مى توانند، به تركيب خوانى بپردازند او همچنين به قاريان قرآن سفارش مى كند كه اعمال و كردار خود را با قرآن بياميزند. آقاى حسن رضائيان در دوران 8 سال دفاع مقدس بارها در جبه هاى حق عليه باطل حضور يافت و با برپائى

مراسم هاى شبى با قرآن در تقويت روحيه معنوى رزمندگان اسلام، قدم برداشت او معتقد است كه به بركت خون شهيدان است كه قرآن اين گونه جايگاه بالايى يافته است و انقلاب اسلامى ما، راه را براى جوانان هموار كرده است. آقاى رضائيان اساتيد عبدالباسط، غلوش، مصطفى اسماعيل، محمد صديق منشاوى بعنوا قاريان برتر مصر از آغاز تا كنون ياد مى كند او همچنين از قاريان كنونى مصر اساتيد غلوش، شحات انور و سيد متولى عبدالعالى را برترين مى داند آقاى رضائيان مى گويد: من زندگيم را با قرآن و عترت عجين شده يافتم زيرا از هنگامى كه خود را شناختم در خانواده اى بودم كه با تلاوت قرآن مأنوس بود. آقاى رضائيان در حال حاضر به عنوان ست اندر كار تهيه و توزيع داروهاى گياهى مى باشد.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net/

رضيعي، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى قاسم رضيعى در 8 فروردين ماه سال 1349 شمسى در شهر ازنا در استان لرستان در خانواده اى مذهبى ديده به جهان گشود در سال 1359 همزمان با تحصيل در مقاطع ابتدائى صحنه تشويق يكى از همكلاسيانش او را به تلاوت قرآن بسيار علاقه مند ساخت زيرا تلاوت سوره حمد به شيوه استاد عبدالباسط توسط همكلاسى اش مورد توجه معلم دينى و قرآن گرفته بود ديدن اين صحنه قاسم رضيعى را متوجه توانايى هايش كرد و پى برد كه او بهتر از همكلاسى اش مى تواند تلاوت كند بهمين دليل او نيز به تلاوت پرداخت و بسيبار مورد تشويق قرار گرفت امرى كه باعث شد قاسم رضيعى به طور جدى به تلاوت به تلاوت قرآن بپردازد.

قاسم رضيعى از جذابيت و اعجاز لفظى

قرآن كريم به عنوان مهمترين عامل در تربيت و پرورش قرآنى خود ياد مى كند. حمايتهاى والدين و جوّ مذهبى خانواده اش عامل ديگرى در پيشرفت قرآنى آقاى رضيعى شد. او همچنين از معلمان و برخى دوستان قرآنى كه باعث پيشرفت و تشويق او شدند به عنوان عوامل ديگر در تربيت و آموزش قرآنى خود اشاره مى كند. آقاى رضيعى آموزش صوت و لحن را همزمان با هم آغاز كرد و تا كنون نيز در اين زمينه مداومت دارد. او نخستين تلاوت رسمى خود را در مسابقات دانش آموزى سراسر كشور در شهر رامسر اجرا كرد. همچنين آقاى دكتر رضيعى در سال 1370 براى اولين بار بصورت فنى در محفل انس با قرآن شهر كاشان تلاوت كرد كه مورد استقبال حاضران قرار گرفت.

حاج قاسم رضيعى در سال 1368 تحصيلات خود را در رشته پزشكى در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى آغاز كرد و در سال 1375 موفق به اخذ درجه دكترا شد. پس از آن او با ادامه تحصيل در اين رشته در سال 77 مدرك دكتراى تخصصى در رشته پزشكى هسته اى را از دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى دريافت كرد. او در كنار امر تحصيل در زمينه تلاوت قرآن نيز تلاش مى كرد و بر آن مداومت داشت. و در دوره هاى مختلف مسابقات قرآن رتبه هاى برترى را كسب كرد. آقاى دكتر قاسم رضيعى در سال 1364 در مسابقات سراسرى دانش آموزان كشور، رتبه نخست را بدست آورد او در سال 1370 در مسابقات سراسرى دانشجويان علوم پزشكى مقام اول را ر كشور بدست آورد و در سال 1379 در مسابقات سراسرى

جانبازان كشور نيز حائز رتبه نخست شد و در سال 1380 در مسابقات سراسرى اوقات و امور خيريه در شهر اردبيل موفق به كسب مقام سوم در رشته قرائت شد. آقاى دكتر رضيعى در زمينه فعاليتهاى قرآنى خود علاوه بر موفقيت هايى كه در مسابقات داخلى كشور كسب كرد در سال 73 در سومين دوره مسابقات بين المللى بنگلادش رتبه نخست را بدست آورد، و پس از آن نيز در سال 1377 در مسابقات بين المللى كشور سوريه در قرائت رتبه اول را از آن خود كرد. دكتر قاسم رضيعيى كه زندگيش با تحصيل و عشق به قرآن بهم آميخته است از جمله كسانى است كه در كنار تحصيل در جامعه پزشكى و دريافت درجات بالاى آن به امر تلاوت قرآن نيز پرداخته و در اين زمينه نيز از قاريان برجسته كشور است. او مجموعه مقالاتى در مباحث تجويد و صوت و لحن تحرير كرده كه از سوى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى منتشر شده است قاسم رضيعى كه در زمينه طب و پزشكى به تحصيل پرداخته، در دانشگاه عبور پزشكى شهيد بهشتى در دانشكده هاى پزشكى، پرستارى و مامايى به امر آموزش در زمينه هاى مختلف قرآنى پرداخت. او علاوه بر اين، در دانشكده هاى برق و عمران خواجه نصير الدين طوسى و مسجد على ابن ابيطالب تهران نيز جلساتى در زمينه آموزش تجويد و صوت لحن داشته است.

دكتر قاسم رضيعى، همچون ديگر قاريان برجسته تلاوت معتقد است كه يك فرد قارى در ابتداى كار با تقليد از قاريان مشهور جهان، بايد شيوه خود را در تلاوت برگزيند. او معتقد است براى ابتداى راه

تقليد تنها وسيله است. او خود نيز در ابتداى كار از اساتيدى چون مرحوم عبدالباسط، مرحوم منشاوى، مرحوم مصطفى اسماعيل تقليد كرد پس از آن نيز به تقليد از اساتيدى چون كامل يوسف، عبدالفتاح شعشاعى، محمود رمضان، حسّان و شحات محمد انور پرداخت. پرداختن به مفاهيم آيات شريف قرآن در كنار امر تلاوت، يكى از نكات بسيار مهمى است كه بايد مورد توجه قرار گيرد از اين رو آقاى قاسم رضيعى به قاريانى كه در ابتداى راه قرار دارند توصيه مى كند كه در جلسات قرآن، علاوه بر پرداختن به فنون قرائت، با مفاهيم قرآن نيز آشنا شوند او براى دستيابى به اين هدف، توضييح خواستن از اساتيد راه حل خوبى مى داند. او همچنين به قاريان قرآن سفارش مى كند كه با ضبط نوار تلاوت خود براى شناسائى نقاط ضعفشان تلاش كنند.

آقاى دكتر قاسم رضيعى در سال 1377 ازدواج كرد كه ثمره اين ازدواج يك فرزند پسر است. همسر ايشان نيز پزشك است و به مسائل قرآنى علاقه دارد. آقاى رضيعى آيات قرآن را بصورت موضوعى حفظ كرده است و براى تبليغ اين كتاب عظيم بر تلاوت قرآن از حفظ اهتمام دارد. آقاى رضيعى تا كنون به كشور هاى مختلفى براى تلاوت قرآن سفر كرده است. از جمله كشورهاى بنگلادش و تركيه وى در سال 1374 بهمراه آقايان سيد حسين موسوى و محمد تهرانى به كشور تركيه سفر كرد و در شهرهاى استامبول و آنكارا به تلاوت قرآن پرداخت. او در سال 1375 بهمراه جناب آقاى على اكبر حشمتي، سفرى به كشور ناميبيا داشت و در ميان استقبال مردم آن ديار، آيات و كلمات

وحى را تلاوت كرد. از ديگر سفرهاى دكتر رضيعى كه به منظور آشنا ساختن هر چه بيشتر مسلمانان جهان با كتاب آسمانى قرآن است بايد به سفر ايشان به كشور روسيه اشاره كرد كه در سال 76 بهمراه آقاى اصغر شعاعى در اين كشور به تلاوت پرداخت. همچنين او در سال 1377، بهمراه آقايان علّامى، ستوده نيا، دولتى، و امام جمعه براى اجراى تلاوت قرآن، به كشور سوريه اعزام شد. قاسم رضيعى در سفرهاى تبليغى خود به خارج از كشور در سالهاى 78 و 79 به كشور هاى هندوستان و اتيوپى نيز سفر كرد و در آن كشورها، آيات قرآن را تلاوت نمود.

دكتر قاسم رضيعى هم اكنون به عنوان متخصص پزشكى هسته اى در بيمارستان آيت الله طالقانى تهران مشغول به فعاليت است. وى معتقد است انسان بايد همواره قرآن را در محضر خود ببيند. او مى گويد: هدف و غايت نهايى از تلاوت ظاهرى قرآن، مانند حفظ و قرائت اين است كه ما بتوانيم مقياس خوبيها و بديهاى خود را از مفاهيم آيات قرآن در يابيم. آقاى رضيعى از اساتيد بزرگ همچون مصطفى اسماعيل، رفعت، عبدالفتاح، كامل يوسف، حسّان، محمد صديق منشاوى و عبد الباسط به عنوان برترين اساتيد تلاوت قرآن در مصر ياد مى كند.

دكتر قاسم رضيعى چندين بار در ديدار رهبر معظم انقلاب با قاريان و حافظان قرآن در حضور ايشان به تلاوت پرداخته اند و از رهنمودهاى ارزنده ايشان، بهره ها گرفته اند. آقاى رضيعى كه خود نيز به ابتهال و مناجات علاقه دارد، برخى از ادعيه مفاتيح الجنان را اجرا كرده است كه از سوى مؤسّسه امام رضا عليه السلام

در يك لوح فشرده با عنوان مفاتيح مورد استفاده علاقه مندان است. او به قاريان توصيه مى كند كه هميشه عظمت كلام الهى را در نظر داشته باشند كه اين امر باعث تواضع بيشتر انسان مقابل كلام الهى مى شود و در تلاوتش هم بروز خواهد كرد يعنى توجه به عظمت قرآن، تلاوتهاى بهترى را نيز در دل خواهد داشت.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net/

ركني، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر محمد مهدى ركنى (زنده در 1368 ش) از علما و محققين معاصر.

اي_ن ت_فسير در يك مجلد به زبان فارسى و شيوه عرفانى شامل بخشى از قرآن كريم است و مؤلف ت_ف_س_ي_ر رش_ي_دال_دي_ن ميبدى را به مذاق خود تلخيص كرده و مطالب مورد نظر خود را از آن گردآورى نموده است.

اين تفسير مكررا طبع گرديده است.

منابع زندگينامه :منبع : تفسير لطايفى از قرآن كريم.

سالكي، بهرام

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهرام سالكي خطاط معاصر ايراني قرآن كريم را به خط زيبلي ريحان كتابت كرده است. اين مصحف شريف توسط مجيد دوخته چي تذهيب شده و توسط انتشارات مبلغان نشر شده است.

خط ريحان يكي از رايج ترين و در عين حال باشكوه ترين و عظيم ترين سبك هاي خوشنويسي است.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

سبزعلي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج محمد حسين سبزعلى در اول آبان ماه سال 1335 در شهر تهران چشم به جهان هستى گشود تولد او در خانواده اى مذهبى، زمينه ساز پرورش در مسير پربركت قرآن كريم شد. شنيدن تلاوت قرآن توسط يكى از اعضاى هيئت محله اولين بارقه هاى عشق و علاقه به تلاوت قرآن را در او ايجاد كرد. پس از آن آشنايى با يك قارى به نام حاج محمد ثابتى و شركت در كلاسهاى آموزش او، اشتياق آقاى سبزعلى را به امر تلاوت قرآن دو چندان نمود محمد حسين سبز على از پدر و مادرش، آقاى محمد ثابتى و نيز استاد ابراهيم پور فرزيد به عنوان افراد مؤثر در امر تربيت و آموزش قرآن خود ياد مى كند. او توصيه هاى مقام معظم رهبرى از سال 1352 و همچنين شركت در جلسات قرآن مسجد على ابن موسى الرضا عليه السلام را بد اين مسير بسيار مؤثر مى داند. آقاى سبزعلى آموزش علوم مختلف قرآنى را از سال 1350 در تهران آغاز كرد. آقاى سبزعلى داراى ديپلم طبيعى است. او در سال 1360 ازدواج كرده و سه فرزند دارد.

فرزندان و اعضاى خانواده او نيز در قرائت قرآن تلاش خوبى دارند و در اين راه از راهنمائيهاى ارزشمند پدر، بهره ها مى گيرند. محمد حسين سبزعلى براى

اولين بار در سال 1359 موفق شد در راديو سراسرى تلاوت كند. او مى گويد اولين بار كه صداى خود را از راديو شنيدم، باورم نمى شد و خيلى منقلب شده و تصميم گرفتم تا آخر عمر اين راه نورانى و جذاب را ادامه دهم.

حاج محمد حسين سبزعلى در امر تلاوت قرآن در ابتدا از استاد عبدالباسط سپس از محمود على البنّاء تقليد مى كرد.

و بمدت دو سال از مرحوم شعبان محمود عبدالعزيز صياد و آنگاه از مرحوم مصطفى اسماعيل تقليد مى كرد او در زمينه تقليد از قاريان مشهور كشور مصر معتقد است: بايد از بزرگان و مشاهير قرائت قرآن در جهان كه قدمت بسيار دارند تقليد نمائيم و تلاش كنيم با قاريان كنونى كشور مصر به رقابت بپردازيم.

آقاى سبزعلى توجه به قاريان جوانى را كه در ابتداى راه تلاوت قرآن هستند به 4 نكته جلب مى كند:

اول اينكه هر روز هر نوار يك قارى كه انتخاب نموده اند گوش كنند دوم در جلسات قرآن اساتيد شركت كنند و تلاش كنند جلسه اى كه مى روند از بهترين ها باشد سوم هر روز 2 يا 3 مرتبه تمرين تلاوت قرآن داشته باشند و چهارم اينكه امور اجتماعى و اخلاقى بايد در حد عالى باشد تا با شخصيت قرآنيش تعادل داشته باشد. حاج محمد حسين سبزعلى همراه ديگر قاريان، به كشورهاى مختلفى سفر كرده و در آنجا به تلاوت قرآن پرداخته كه با استقبال گسترده حاضرين مواجه شده است. از جمله به كشورهاى عربستان سعودى، سوريه، اندوزنزى، مالزى، تايلند، چين، غنا، نيجريه، آفريقاى جنوبى، بنگلادش، اياليا، فرانسه، پاكستان و هندوستان سفر كرده است.

آقاى محمد حسين

سبزعلى نخستين بار در سال 1352 در مسجد كرامت مشهد مقدس در جلسه آقاى فاطمى در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخت و معظم له كه همواره با رهنمودهاى خويش، قاريان قرآن را مورد عنايت قرار داده اند، او را تشويق نمودند. او تا كنون بارها در حضور معظم له به تلاوت قرآن پرداخته است. آقاى سبزعلى قرآن را راه رهايى از مفاسد اجتماعى مى داند و معتقد است كه بايد جاذبه ها در اين مسير كه در برابر جذبه هاى ديگر جامعه بيش از پيش رهنما باشد.

حاج محمد حسين سبزعلى علاوه بر تلاوت قرآن در محافل و مجالس مختلف، به تدريس در دبيرستان نيز اشتغال داشته، در شوراى عالى قرآن بعنوان كارشناسى مشغول همكارى است.

او از اساتيد: مصطفى اسماعيل، غلوش و منشاوى به عنوان برترين اساتيد مصر از آغاز تا كنون نام مى برد و همچنين معتقد است كه اساتيد شحات محمد انور، اللّيثى و دكتر نعينع از قاريان برتر كشور مصر در حال حاضر هستند. آقاى سبزعلى از سال 1360 تا كنون بارها در مسابقات مختلف قرآن در استانها و شهرهاى مختلف به داورى پرداخته است.

آقاى سبزعلى در بسيارى از مسابقات قرآن شركت نموده است. در سال 1360 مقام دوم استان تهران و نيز مقام دوم مسابقات بين المللى اوقاف را كسب نموده و همچنين در سال 1375 در مسابقات بين المللى كشور مالزى شركت نموده و مقام دوم اين دوره از مسابقات را به خود اختصاص داد. او از سال 1350 به تدريس در زمينه هاى مختلف قرآنى در حسينه ها، مساجد، جلسات و هيئتهاى مذهبى مبادرت ورزيده است.

منابع زندگينامه

:http://www.ommolketab.net

سبزواري، حسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1086 ق)، قارى، خطيب و شاعر. معروف به خطيب قارى سبزوارى. وى در عصر شاه سليمان صفوى از خطيبان مشهد رضوى به شمار مى رفت. او در علم حروف و اعداد تبحر و به عرفان تمايل داشت. از آثار وى: «مطالع الاسرار»، در شرح «مشارق الانوار» شيخ حافظ رجب برسى، كه به دستور شاه سليمان صفوى نوشته شد؛ «ابواب البيان»، فارسى، در خطب و مواعظ كه در 1086 ق نگارش يافته؛ شرح «حديث الاسماء و بيان حدوثها» يا شرح «حدوث الاسماء المروى فى الكافى»؛ «الخطب» به عربى و فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (101 -100 /5)، الذريعه (142 -141 /21 ،187/13 ،184/7 ،74/1)، رياض العلماء (308/2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 142/11)، معجم المؤلفين (227/3).

سجستاني، ابوحاتم سهل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 255 -248)، نحوى، لغوى، قارى، محدث و شاعر. وى شاگرد ابوزيد انصارى و ابوعبيده بن مثنى و اصمعى و ابوعامر عقدى و ديگران بود. او قرآن را از يعقوب حضرمى فراگرفت. «كتاب» سيبويه را دو مرتبه بر اخفش خواند. در زمره ى شاگردانش از ابن دريد و ابوالعباس مبرد ياد شده است. رشته ى اصليش آثار شاعران قديم و اصطلاحات و عروض و لغت و غرائب و علوم قرآنى بود. محدثينى چون ابوداوود و نسايى در «سنن» خود و ابوبكر بزاز در «مسند» خود و ديگران از وى حديث روايت كرده اند بطورى كه هر روز دينارى به تصدق مى داد و هر هفته قرآنى ختم مى كرد. وى شعر را نيكو مى سرود. داراى سى و هفت كتاب است كه از آن جمله: «اعراب القران»؛ «اختلاف المصاحف»؛ «الاضداد»، كتاب «المعمرين من العرب»؛ «ما يلحن فيه العامه»؛ «المقصور و الممدود»؛ «المقاطع و المبادى»؛

«القراآت»؛ «الفصاحه»؛ كتاب «خلق الانسان»؛ «المذكر و المونث»؛ كتاب «الطير»؛ «الوحوش»؛ «الحشرات»؛ «النبات»؛ «النخله»؛ «الشوق الى الوطن».[1]

(ع. سيستانى) ابوحاتم سهل بن محمد بن عثمان بن يزيد جشمى، عالم لغوى، نحوى و مقرى (ف. 255 ه.ق./ 864 م.). او در بصره ميزيست و از علوم قرآنى و عروض اطلاع وافى داشت. الكتاب سيبويه را نزد اخفش آموخت و از اصمعى و ابويزيد انصارى و ابوعبيده معمر بن مثنى روايات بسيار در لغت و اقسام ادب دارد. ابن دريد و مبرد شاگرد اويند. او راست: كتاب الشمس و القمر، كتاب فى النحو، كتاب الشوق الى الوطن، كتاب الوصايا، كتاب مايلحن فيه العامة، كتاب الطير، كتاب المذكر و المؤنث. (سهل)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (210/3)، ايضاح المكنون (351 ،350 ،342 ،322 ،307 ،292 ،290 ،289 ،285 ،262 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (124/1)، تهذيب التهذيب (234 -233 /4)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 204/1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1022/8)، روضات الجنات (90 -88 /4)، ريحانه (444 -443 /2)، سرآمدان فرهنگ (103 -102 /1)، سير النبلاء (270 -268 /12)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (100)، كشف الظنون (1781 ،1577 ،1469 ،1466 ،1462 ،1457 ،1454 ،1452 ،1452 ،1449 ،1446 ،1439 ،1436 ،1429 ،1423 ،1388 ،1387 ،1383 ،1189 ،123 ،115 ،33)، الكنى و الالقاب (45 -44 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابوحاتم)، معجم الادباء (265 -263/11)، معجم المؤلفين (286 -285 /4)، وفيات الاعيان (433 -430 /2).

سلطان القراء تبريزي، عبدالرحيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1336 -1255 ق)، قارى و عالم. وى در تبريز به دنيا آمد. در خانواده اى اهل علم برآمد و در جوانى براى دريافت درجات عاليه قرائت از تبريز به كشورهاى مختلف مسافرت كرد و

در خيوه ى ازبكستان در خدمت حاج شيخ محمد كسب علم كرد و با شيخ شامل داغستانى در نهضتى اسلامى عليه روسها شركت كرد و پس از پيروزى مدتى در داغستان اقامت كرد. سپس به عربستان و مصر رفت. پس از دوازده سال به تبريز بازگشت و به آموزش علم تجويد و قرائت قرآن پرداخت و بزرگانى چون آقا شيخ ميرزا فرج اللَّه تبريزى و فاضل ايروانى و ديگر علماء از تلامذه ى وى بودند. وى را بنابر وصيتش در صفه الصفا در دامنه كوه سرخاب تبريز به خاك سپردند. پدرش مشهور به قارى بود و كتابخانه اى در تبريز بناء نمود كه پس از وى در اختيار فرزندش قرار گرفت، و سلطان القراء به نوبه ى خود در تكميل اين كتابخانه كوشيد و پس از وى به فرزندش شيخ ابوالقاسم سلطان القراء رسيد. از آثارش: «الدر المنثور»، در علم تجويد؛ «دستور تجويد»، در علم تجويد، به فارسى؛ حاشيه اى بر «مقدمه منظومه فى التجويد» محمد جزرى شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (152 ،75 /8 ،216/6)، ريحانه (61 -60 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1102 -1101 /14)، مكارم الآثار (1489/5)، يادگار (س 5، ش 1 و 2، ص 105 -104).

شاهين، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شادروان داريوش شاهين يكي از دين پژوهان متجدد و امروزين و راسخ در عقيده و علم و ايمان بود . در سال 1376 اين بنده در گرماگرم تدوين دانشنامه ي قرآن و قرآن پژوهي بودم كه با وزيدن نفحات توفيق رحماني ، در سال 1377 از سوي نشر دوستان در 2 جلد ، مشتمل بر 3600 مقاله از جمله بالغ بر نزديك به 800 زندگينامه ي قرآن پژوهان

از قاري و مقري و مفسر و خوشنويس و غيره منتشر شد . با بنده 16 _ 17 مولف جوان همكاري مي كردند كه اگر ياري الهي به صورت ياري بندگان پاكدلش در نمي آمد ، تدوين و جمع و نشر آن مرجع مشكل گشا ممكن نبود . يكي از مشكل گشاييهاي ساده ي اين مرجع كوتاه اما جوابگو اين بود كه شرح حال خود نوشت دست كم دويست تن از مترجمان و مفسران و ساير قرآن پژوهان را در برداشت . به يادم هست كه دو سه بار به منزل آقاي داريوش شاهين تلفن زدم كه لطف كنند و زندگينامه ي خود نوشتي براي درج در آن دانشنامه بنويسند ، بي علاقگي و اكراه از لحنش آشكار بود . زيرا در سالها شايد دهه ها پيش كه من بچه بودم ، روزي در پشت ويترين كتابفروشي ها ترجمه اي از قرآن كريم ديدم كه ترجمه اي گسترده و آزاد بود كه انگليسي ها به آن نوع ترجمه Para phrase يا نقل به معنا ، بدون قابليت مطابقه ي واو به واو با متن اصلي كه براي رسايي بيشتر و همه فهمي و مردم پسندي است ، گويند؛ و ايشان رو ي جلد و صفحه ي عنوان ترجمه ي خود از قرآن كريم نوشته بودند : « ترجمه و نگارش داريوش شاهين » ، بنده و شايد بسياري ها تكان خورده بودند كه مگر قرآن كريم مي تواند نگارش كسي جز خداوند باشد ؟ و بنده اشاره وار در يكي از مصاحبه ها و مقالات خود از اين مسئله به شگفتي ياد كرده بودم كه

ايشان آن را حمل بر تمسخر كرده بودند .

همين است كه به درخواست من پاسخ مثبتي ندادند و حاصل اين شد كه تهيه ي يك صفحه شرح حال از ايشان براي جامعه ي علمي دشوار است .

خوشبختانه ، هنگامي كه اين بزرگ مرد پركار با كارنامه ي فرهنگي پربارش درگذشت ( چهارم آبان ماه 1380 ) يك زندگينامه ي كوتاه و پر اطلاع نيز همراه با آگهي نامه ي مربوط به اعلام وفات او منتشر شد ، كه در آن چنين اطلاعاتي آمده است : از داريوش شاهين بيش از 300 جلد تاليف ، ترجمه ، مجموعه هاي مختلف و داستان در عرصه ي ادبيات ، شعر و مذهب به يادگار مانده است . در بخش مذهب شادروان شاهين به ترجمه ي نهج البلاغه به زبان انگليسي توفيق يافت . كتابي به نام يكصد گوهر شامل كلمات قصار حضرت علي (ع) ، به انتخاب و كوشش او تدوين و به پنج زبان ترجمه شده است . او چندين دهه هم براي راديو نويسندگي و تهيه ي مطلب مي كرد . ديگر از آثار او تاريخ ايران در يكصد قرن است كه نه صرفاً تاريخ سياسي ، بلكه اجتماعي و هنري و فرهنگي ده هزار ساله ي ايران است و به انگليسي هم ترجمه شده است . در عين حال و اين همه پركاري قلمي ، آن بزرگوار به مدت سي سال در مركز توسعه ي صادرات ايران خدمت كرد و از همان جا پس از 30 سال بازنشسته شد .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

شيباني، بصيرالملك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمد

طاهر شيباني مستوفي كاشاني ملقب به بصير الملك ، فرزند ميزرا احمد اديب شيباني است . وي به سال 1246 در كاشان به دنيا آمد . تحصيلات خود را در كربلا و نجف به اتمام رساند و به درجات عاليه ي علمي رسيد . پس از بازگشت به ايران به دربار ناصر الدين شاه راه يافت . به سبب خط خوشي كه داشت به منصب استيفا و مستوفي عالي رسيد و سالها رياست خازني بيوتات سلطنتي از قبيل كتابخانه ، اسلحه خانه ، بلورخانه و غيره را عهده دار بود و نيز مميزي ماليه ي بعضي از ولايات را انجام مي داد . وي مردي معتقد به شعائر اسلامي و اجراي مراسم مذهبي بود . از كارهاي فرهنگي بصيرالملك تصحيح مثنوي مولوي است كه به سال 1314 ق در تهران با كشف الابيات كه ابتكار خود او بود با چاپ سنگي منتشر كرد . اين مثنوي به چاپ علاء الدوله معروف است . ديگر قرآن مترجم فارسي با كشف الآيات با چاپ سنگي است . اين قرآن به چاپ بصير الملكي معروف است . ديگر از كارهاي وي يادداشت هاي روزانه ي وقايع سالهاي 1301 _ 1306 ق ( كه چاپ حروفي شده و اصطلاحات گمگشته كه حاوي اصطلاحات فراموش شده ي حرفه ها و دانشهاي ديگر است . ( دايره المعارف تشيع ، ذيل « خاندان شيباني » ج 7 / ص 50 ) .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

صياد، عبدالعزيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شعبان عبدالعزيز صيّاد

استاد صياد از جمله قاريان بنام كشور مصر مى باشد. وى در كودكى موفق به حفظ كل قرآن

گرديد و مدارج و طبقات قرآنى را با موفقيت پشت سر گذاشت و در عنفوان جوانى جهت قرائت قرآن به راديو مصر دعوت شد، وى از جمله قاريانى است كه به سبك خاص خود تلاوت مى كند و در اين زمينه صاحب سبك مى باشد.

استاد در قرائات سبعه تبحّر خاصى دارد، به خصوص قرائت حفص از عاصم و ورش از نافع كه در اين دو قرائت از اساتيد بنام خود اجازه قرائت دارد.

وى به كشورهاى مختلف دنيا سفر كرده است كه از آن جمله سفر به كشور جمهورى اسلامى ايران در سال 1370 ه.ش مى باشد.

ايشان به مناسبت سالگرد رحلت بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمينى (ره)، به دعوت راديو قرآن به ايران آمد و در شهرهاى تهران، مشهد، قم، اصفهان و رشت، دل هاى مشتاقان به قرائت قرآن را لبريز از نور معرفت الهى نمود.

از استاد صياد تلاوت هاى مشهور بسيارى از جمله تلاوت سوره هاى فرقان، كهف، نجم، قمر، إسراء و آل عمران به جاى مانده است.

منابع زندگينامه :http://st-golbangenamaz.ir

طاووس يماني، ابوعبدالرحمان طاووس

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(106 -33 ق)، مفسر، قارى، فقيه، محدث، زاهد و صوفى. اصلش ايرانى است، در يمن به دنيا آمد. ابن جوزى اسم او را ذكوان و لقب او را طاووس آورده و گويد از آنجا كه او طاووس القراء بود به طاووس مشهور شد. او از بزرگان تابعين و از راويان ابن عباس و ابوهريره و فقيهى گرانمايه به شمار مى آيد. مجاهد و عمرو بن دينار از وى حديث روايت كرده اند. در و عظ خلفا و سلاطين بسيار بى باك بود. ابن عيينه گويد: سه تن، از سلاطين به دور بودند: ابوذر، طاووس و ثورى. گفته اند كه او چهل مرتبه حج كرد و چهل سال

نماز صبح را با وضوى نماز عشاء خواند. شيخ طوسى او را از جمله اصحاب امام سجاد (ع) ذكر كرده، زيرا كه وى راوى بعضى از ادعيه آن حضرت است. ابن قتيبه در «المعارف» به تشيع وى تصريح كرده و صاحب «روضات الجنات» او را در عداد فقهاى شيعه شمرده، اما محدث نورى در «مستدرك الوسائل» آن را رد كرده و گويد كه از هيچ يك از علما مطلبى دال بر شيعه بودن وى نقل نشده است. طاووس در مراسم حج، روز ترويه، درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (322 / 3)، اعيان الشيعه (396 -395 / 7)، التاريخ الكبير (ج 2 ق 365 / 2)، تهذيب التهذيب (10 -9 / 5)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 501 -500 / 1)، حليه الاولياء (23 -3 / 4)، رجال طوسى (94)، روضات الجنات (139 -136 / 4)، ريحانه (23 -21 / 4)، سير النبلاء (49 -38 / 5)، شذرات الذهب (134 -133 / 1)، طبقات ابن سعد (70 -66 / 6)، العبر (99 / 1)، الكنى و الالقاب (441 -439 / 2)، لغت نامه (ذيل/ طاووس)، المعارف (268)، النجوم الزاهره (331 / 1)، وفيات الاعيان (511 -509 / 2).

طاهر اصفهاني، طاهر

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 786 ق)، قارى و شاعر. معروف به استادالقراء اصفهانى. از آثار وى: قصيده ى «طاهريه» در قراآت دهگانه به روايت شاطبيه؛ «نظم الجواهر» قصيده اى در«اختلافات الآيات»، بر وزن شاطبيه «نظم الجواهر»، قصيده اى در رؤوس آيات. آقا شيخ آقا بزرگ تهرانى در «طبقات اعلام الشيعه» و جاى جاى «الذريعه» و به تبع ايشان صاحب «تذكره القبور»، صاحب عنوان را تحت نام طاهر بن عرب بن ابراهيم اصفهانى،

ملا فخرالدين ابوالحسن معروف به حافظ طاهر در ذيل علماى سده ى نهم قمرى ذكر كرده و او را از شاگردان محمد بن محمد جزرى و استاد نجم الدين محمد سعدى حموى شمرده و كتابهاى بسيارى از جمله «الدر فريد»، در قواعد تجويد و «تجويد القرآن»، به فارسى را بدو نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (396 -395)، الذريعه (69 -68 / 8 ،369 -368 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 71 / 9)، كشف الظنون (1961 ،1343 ،1341)، معجم المؤلفين (38 / 5)،هديه العارفين (431 / 1).

طاهري قزويني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهندس علي اكبر طاهري قزويني متولد سال 1311 در قم تحصيلات ابتدايي و متوسطه را به ترتيب در قم و تهران گذراند . سپس در دانشگاه تهران ، دانشكده ي فني ، رشته ي مهندسي معدن را به پايان رساند . در حدود سال 1334 در كلاس خصوصي متشكل از ده / دوازده نفر از دانشجويان دانشگاه تهران در جلسات هفتگي درس تفسير شركت كرد ، كه حدوداً يك سال ادامه داشت . استاد اين كلاس ، شادروان آيت الله مرتضي مطهري بود و محل تشكيل كلاسها ، در مدرسه ي مروي و متن درسي ، جلد اول تفسير الميزان ، اثر روانشاد علامه محمد حسين طباطبايي ، به عربي بود . در آن ايام هنوز اين تفسير گرانسنگ نه متنش به پايان رسيده بود و نه به فارسي ترجمه شده بود . دو تن از همدرسان نامدار آقاي مهندس طاهري در اين درس تفسير قرآن ، شادروانان دكتر چمران و دكتر سامي بودند . پس از آن با همدرسان بيشتر در جلسات تفسيري روانشاد

آيت الله سيد محمود طالقاني در مسجد اسلامبول حضور يافت . اين كلاس ، به دليل اشارات و فعاليتهاي سياسي مرحوم آيت الله طالقاني _ كه امروزه اسناد آن به صورت كتاب دو جلدي مفصلي انتشار يافته است _ پس از مدتي تعطيل شد ، و مرحوم آيت الله طالقاني دستگير و زنداني شد . سالها بعد ، يعني حدوداً دو سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سومين دوره و جلسات تفسير هفتگي كه اين بار استاد آن ، مرحوم مهندس بازرگان بود ، شركت جست كه بسي بيشتر از دوره ي يك ساله ي پيشين ، به مدت 14 سال دوام يافت . مهندس طاهري علاوه بر شركت در اين جلسه ي قرآن پژوهي و تفسير ، خود در ايام فراغت به مطالعه ي كتب قرآن شناسي به ويژه تفاسير پرداخته و چون درك و دريافت عميق و دقيق كلام الله ، نياز به اطلاعات كافي در زمينه ي زبان و حتي ادب عربي دارد ، لذا دوره ي كاملي از دروس و كلاسهاي عربي آموزي دارالعلوم العربيه را كه مديريت آن با دكتر نجفي بود ، با موفقيت طي كرد و از آن پس ، رفته رفته انديشه ي اقدام به ترجمه ي جديد و امروزيني از قرآن مجيد به فارسي ، به خاطر او راه مي يابد .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

طفال نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(448 -359 ق)، قارى، مسند و محدث. معروف به ابن طفال. اصل وى از نيشابور است.پدرش در مصر سكونت گزيد و او در مصر به دنيا آمد. طفال فرشنده ى نوعى گل است.او از قاضى

ابوطاهر احمد ذهلى و ابوالحسن بن حيويه نيشابورى و ابومحمد حسن بن رشيق و احمد بن محمد بن سلمه خياش و عبدالواحد بن احمد بن ابى محمد بن قتيبه و احمد بن محمد بن هارون اسوانى و ابوطيب عباس بن احمد هاشمى حديث روايت كرده است. سهل بن بشر اسفرانيى و ابوصادق مرشد بن يحيى مدينى و ابوعبدالله محمد بن احمد رازى و ابومحمد عبدالعزيز نخشبى و خفره، دختر مبشر بن فاتك، از وى حديث روايت كرده اند. سلفى گويد كه وى در مصر از مشاهر راويان ثقات تاييد شده بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (68 / 4)، سير النبلاء (665 -664 / 17)، شذرات الذهب (278 / 3)، العبر (293 -292 / 2)، لغت نامه (ذيل/ طفال).

طوسي، ابوابراهيم اسحاق

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(655 -564 ق)، قارى، محدث، اديب و دانشمند. در مراكش ادب آموخت. قسمتى از «صحيح» مسلم را از دايى مادرش، ابوعبدالله بن زرقون، استماع كرد و قراآت هفت گانه را نزد على بن هشام جذامى آموخت. او از ابومحمد بن عبيدالله حديث شنيد و از ابوعبدالله بن خليل قيسى، آخرين شاگرد ابوعلى غسانى، اجازه روايت داشت. ابوجعفر بن زبير از شاگردان وى بود. طوسى هر روز قرآنى ختم مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (301 -300 / 23)، الوافى بالوفيات (398 / 8).

طوسي، رضي الدين، ابوالحسن مؤيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(617 -524 ق)، قارى، مسند و محدث. «صحيح» مسلم را از فراوى و «صحيح» بخارى را از وجيه و ابوالمعالى فارسى و عبدالوهاب بن شاه و «الموطأ» را از هبه الله سيدى و «تفسير ثعلبى» را از عباسه عصارى و «الوسيط» واحدى را از عبدالجبار خوارى و «الغايه» ابن مهران را از زاهر بن طاهر و «الاربعين» حسن بن سفيان را از فاطمه دختر زعبل و همچنين «جزء» ابن نجيد را استماع كرد. او را ثقه اى نيكوكار و قارى درست كردارى توصيف كرده اند. گروه بسيارى از دانش پژوهان به سويش آمدند. علامه جمال الدين محمود ابن حصيرى و ابن صلاح و قاضى خويى و ابن نقطه و برزالى و ابن نجار و ضياء و مرسى و صريفينى و مجد اسفراينى و على بن يوسف صورى و شمس الدين زكى بيلقانى و مفضل قرشى و احمد بن عمر باذبينى و كمال بن طلحه و گروهى ديگر از وى حديث شنيدند. تاج الدين عصروى و ابن عساكر و عبدالواسع ابهرى و زينب كنديه از وى اجازه روايت داشتند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (107 -104 / 22)، العبر (176 / 3)،

النجوم الزاهره (222 / 6)، وفيات الاعيان (346 -345 / 5).

طوسي، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمّد گندم نژاد طوسى، مشهور به سعيد طوسى در سال 1344 شمسى در مشهد مقدس متولد شد. وى از پنج سالگى شروع به آموختن قرآن كريم نمود. ابتدا در يكى از مكتب خانه هاى مشهد كه قرآن را به سبك هجى تدريس مى نمودند، به مدت يك سال شركت كرد و سپس در جلسات قرائت به طور مستمر حضور داشت.

ايشان از سال 1372 در مسابقات سازمان حجّ و اوقاف شركت كرد و تا سال 1377 حائز رتبه هاى مختلفى شد. در مسابقات بين المللى حفظ و قرائت قرآن كريم در سال 1372 در سوريه و در سال 1373 در عربستان سعودى به نمايندگى از جمهورى اسلامى ايران شركت داشت. سرانجام در سال 1377 در مسابقات بين المللى مالزى، در ميان سى كشور جهان، رتبه اول را به دست آورد.

ايشان جهت نشر و اشاعه فرهنگ قرآن كريم، نه بار به حج مشرف شده و به كشورهاى سريلانكا، چين، كويت، امارات، بنگلادش، پاكستان، آذربايجان شوروى و سوريه سفر نموده است.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

عباسي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى محمد عباسى در 25 اسفند ماه سال 1345 ه_.ش در شهر تهران در خانواده اى مذهبى ديده به جهان گشود جوّ مذهبى خانواده و اشتياق پدر و مادر براى پرورش قرآنى اين كودك، نخستين بارقه عشق به قرآن را در نهاد ايشان به وديعه نهاد از اين رو به تدريج شعله و اين اشتياق در درونش وسعت مى گرفت و او را به جلسات و محافل انس با اين كتاب سعادت مى كشاند. در سالهاى 53 تا 54 ه_.ش پدر ايشان تمامى فرزندانش، از جمله محمد را در فصل تابستان به مسجد محل خودشان يعنى مسجد موسى بن

جعفر (ع) مى بدر تا فرزندانش نخستين الفباى فراگيرى كتاب خدا را بياموزند و محمد كه اشتياق زايد الوصفى در فراگيرى كتاب وحى داشت در جلسات درس مى درخشيد. استعداد ايشان در اين مسير آن چنان بود كه استاد جلسات از او مى خواست تا در غيابش كلاس درس را اداره كند و او هم كه كودكى بيش نبود برنامه تدريس را از جزء سى ام قرآن دنبال مى كرد. در همان ايام محمد عباسى بنا به توحيد استاد روحانى اشان در مسابقه اى شركت كرد و با عنايت الهى جزء نفرات برتر انتخاب شد و عكسش را در يكى از مجلات فرهنگى آن زمان به چاپ رساندند و بدين سان موفقيت او در امر فراگيرى قرآن روز بروز چشمگيرتر از گذشته مى شد.

در سال 57 در همان ايام اوج درگيريهاى مردم با رژيم طاغوت، محمد عباسى بهمراه تنى چند از دوستانش در مسجد محل گرد هم مى آمدند و آيات الهى را تلاوت مى كردند در اين جلسات ايشان با تقليد از نوارهاى مرحوم عبدالباسط گامهاى اوليه تلاوت طى مى كرد و بتدريج با اجازه امام جماعت مسجد و مسئول بسيج مسجد آقاى عباسى قبل از نماز مغرب و عشاء، بصورت زنده در مسجد به تلاوت قرآن مى پرداخت. همين تلاوتها و گفتن تكبير و اذان استعداد نهفته ايشان را بارور كرد.

اقاى عباسى در كنار فعاليتهاى معمولى از سال 1360 تا كنون به تدريس قرآن نيز اشتغال دارد. ايشان بنابه توصيه استادانش، استاد خدام حسينى، نسبت به يادگيرى موضوعى و تفسير مفاهيم قرآن هم وارد اين زمينه شد و در همين ايام مدرك كارشناسى

خود را در رشته علوم قرآنى و حديثى از دانشگاه تهران دريافت كرد. آقاى محمد عباسى همچنين از سال 1365 بمدت دو سال به فراگيرى دروس حوزوى در مدرسه علميه آيت الله مجتهدى پرداخت آقاى عباسى علاوه بر اين داراى مدرك ممتاز خوشنويسى در رشته خط نستعليق از انجمن خوشنويسان تهران نيز هست و در اين زمينه از استاد هاشم زمانيان بسيار ياد مى كند.

آقاى محمد عباسى در سال 1368 ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج دو فرزند است و ايشان از همسرشان بعنوان يكى از عوامل پيشرفت و موفقيت خود در مسير تلاوت ياد مى كندو معتقد است كه با هميارى و همفكرى و كمكهاى همسرش توانسته است در مسير فعاليتهاى قرآنى موفق باشد. آقاى محمد عباسى در آغاز كار تلاوت بمدت 3 سال از استاد عبدالباسط تقليد كرد پس با توصيه استادش به تقليد از استاد مرحوم، منشاوى و مرحوم استاد مصطفى اسماعيل پرداخت و كمتر از حدود 6 سال به صورت تقليد از اين اساتيد به تلاوت ادامه داد.

سپس به تلفيق الحان اساتيد برجسته اى چون مصطفى اسماعيل، كامل يوسف البطئينى و شعيشع پرداخت و با تركيب الحان تلاوت اين اساتيد سبكى ويژه براى خود برگزيد.

بهمين دليل آقاى عباسى نيز چون ساير اساتيد تلاوت به قاريان قرآن سفارش مى كند كه در ابتداى كار با تقليد از تلاوت قاريان برجسته مصرى به تلاوت بپردازند و به تدريج براى خود سبكى برگزينند تا بتوانند از استعدادهاى خود در مسير تلاوت به خوبى بهره بگيرند. در سال 1360 مسابقه اى از سوى اوقاف برگزار شد كه آقاى محمد عباسى در اين دوره ا مسابقات

به عنوان نفر چهارم برگزيده شد در اين سال براى اولين بار قاريان برتر به تعداد 72 نفر به حج اعزام شدند و آقاى عباسى نيز جزء اين گروه بود.

آقاى عباسى در سال 67 در مسابقات سراسرى قرآن كه در كرمان و از سوى اوقاف برگزار شد با كسب رتبه سوم به هندوستان اعزام شد ولى در مسابقات بين المللى قرآن كريم هندوستان رتبه نخست را از آن خود نمود ايشان همچنين در سال 71 در مسابقات سراسرى طلاب علوم دينى در قم و نيز در مسابقات بين المللى ايران نفر اول و در مسابقات بن المللى قرآن در كشور مالزى در سال 73 رتبه دوم را بدست آورد.

آقاى محمد عباسى نخستين تلاوت رسمى خودش را در سال 1358 در مسجد قنات اباد تهران اجرا كرد كه اين تلاوت از سيماى جمهورى اسلامى ايران پخش شد پس از بازگشت از مسابقات كشور هندوستان در سال 67 خدمت حضرت امام خمينى (ره) مشرف شد و او با قرائت در مقام معظم رهبرى كه در آن سال رياست جمهورى را بعهده داشت مورد تفقد معظم له قرار گرفت. آقاى محمد عباسى هم چنين به مدت 16 سال در برنامه قرآن صبحگاهى راديو به تلاوت مى پرداخت كه اين تلاوت از ساعت 6 صبح از راديو پخش مى شد آقاى محمد عباسى در حال حاضر كارشناس ارتباطات و صنعت هوايى در داشكده صنعت هواپيمايى كشورى و نيز مدير روابط عمومى اين دانشكده است جلسات تلاوت و تدريس آقاى عباسى از سال 58 تا 67 در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) تهران و از سال 72 تا كنون در مسجد

نظام مافى واقع در خيابان آيت الله كاشانى در روزهاى شنبه بعد از نماز مغرب و عشاء تشكيل مى شود.

يكى زا ويژگيهاى جلسات آقاى عباسى توجه همزمان به مفهوم آيات در هنگام تلاوت و آموزش اصول صوت و لحن است علاوه بر اين ترجمه آيات و احاديثى در رابطه با آن در جلسات مطرح مى شود.

آقاى عباسى علاوه بر تلاوت به ابتهال و مديحه خوانى هم علاقه دارند و در برخى از اجراهاى استاد آذر در دعا و در كرهاى دسته جمعى گروه ايشان به تك خوانى هم پرداخته است مثل اجراى ربنا كه در ايام ماه مبارك رمضان پخش شده است.

آقاى عباسى ضمن تلاوت در شهرهاى مختلف كشور تا كنون به 17 كشور جهت اجراى تلاوت سفر كرده است.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

عجلي رازي، ابوالفضل عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(454 -370 ق)، قارى، اديب و شاعر. معروف به ابن بندار و مشهور به شيخ الاسلام.در مكه به دنيا آمد و قرآن را بر ابوعبدالله مجاهدى و على بن داوود دارانى و ابوالحسن حمامى قرائت كرد. عجلى حديث را در مكه و بغداد و دمشق و بصره و كوفه و حمص و مصر و اصفهان و رى و تستر و فساء و نيشابور و نساء و گرگان از محدثين بزرگ فراگرفت. مستغفرى و ابوبكر خطيب و ابوصالح موذن و نصر شيرازى و ابوعلى حداد و محمد دقاق و ابوسهل بن سعدويه و فامطه بنت بغدادى حديث از وى روايت كرده اند. عجل يدر يك شهر مدت طولانى اقامت نمى كرد و به شهرهاى بسيارى سفر مى نمود و در هر شهر در مسجد خراب آن سكنى مى كرد و چون شناخته مى شد به مكانى ديگر مى رفت.

وى سرانجام در نيشابور درگذشت. او اشعارى در زهد سروده است. از آثارش: «جامع الوقوف»؛ كتابى در «فضائل القرآن». پاره اى از رجال نويسان وى را همان ابوالفضل رازى، عبدالرحمان بن حسن، صاحب كتاب «اللوامح»، در قراآت، مى دانند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (65 / 4)، رى باستان (318 / 2)، سيرالنبلاء (138 -135 / 18)، العبر (302/ 2)، كشف الظنون (1277)، معجم المؤلفين (116 / 5).

عسال اصفهاني، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(349 -269 ق)، قاضى، حافظ، محدث، قارى، مفسر، فقيه و مورخ. از شيوخ خود: پدرش و ابومسلم كجى و محمد بن ايوب بن ضريس رازى و ابوبكر بن ابى عاصم و محمد بن اسد مدينى و حسن سرى و ابراهيم حلوانى و بكر بن سهل دمياطى و همچنين از شيوخ شهرهاى اصفهان و همدان و بغداد و كوفه و بصره و حرمين و واسط و رى و خوزستان حديث شنيد. قرآن را بر استاد ابوعبدالله محمد بن على اصفهانى تلاوت كرد. پسرش ابوعامر عبدالوهاب كه از بزرگان اصفهان بود بر پدر خود ابواحمد عسال تلاوت نمود. عسال سفرى به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. فرزندان محدثش به نامهاى: ابوجعفر احمد و ابواسحاق ابراهيم و ابوالحسين عامر و ابوبكر عبدالله از وى حديث روايت كرده اند. ابن عدى و ابن مردويه و ابن منده و ابن مقرى نيز از راويان او هستند. او را يكى از پيشگامان حديث توصيف كرده اند. خودش گفته كه در قراآت قرآن پنچاه هزار حديث در حفظ داشته است. گفته اند كه او «تفسير» بزرگى را از حفظ املا كرد، و همچنين در اردستان چهل هزار حديث را از حفظ املا كرد و چون به شهر خويش بازگشت و مقابله

كرد املاى خويش را صحيح يافت. ابن منده گويد كه دوبار دور دنيا را گشته اما مانند عسال نديده است. او مدتى عهده دار منصب قضاى اصفهان بود. از آثارش: «تفسير القرآن»؛ «التاريخ»؛ «المعرفه فى السنه»؛ «الامثال»؛ «مسند الابواب»؛ «الابواب»، در «غريب الحديث»؛ «احاديث مالك»؛ «الرقائق»؛ «كرامات الاولياء»؛«معجم الشيوخ»؛ «غسل الجمعه»؛ «القراآت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (201 / 6)، انساب سمعانى (190 -189 / 4)، تاريخ بغداد (270 / 1)، سير النبلاء (15 -6 / 16)، شذرات الذهب (381 -380 / 2)، طبقات الحفاظ (363 -362)، العبر (82 / 2)، معجم المؤلفين (226 / 8)، الوافى بالوفيات (41 / 2)، هديه العارفين (43 / 2).

غزال زعفراني اصفهاني، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 369 ق)، حافظ، محدث، قارى و نويسنده. از مقلب به شيخ القراء. وى از محمد بن على فرقدى و عبدان اهوازى و محمد بن زبان و على بن احمد علان قاسم بن عصار دمشقى و ديگران حديث شنيد. ابوسعد مالينى و ابونعيم حافظ و ابوبكر احمد بن محمد بن حارث اديب و عبدالعزيز بن احمد بن فاذويه از وى حديث شنيدند. گفته اند كه او صاحب تصانيف در قراآت و حديث بوده است. از آثارش كتاب «الوقف و الابتداء» است. در «شذرات الذهب» وفات وى را در 363 ق ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره الحفاظ (965 -964 / 3)، سير النبلاء (217 / 16)، شذرات الذهب (47 / 3)، طبقات الحفاظ (386 -385)، معجم المؤلفين (142 / 10)، هديه العارفين (49 / 2).

فارسي، جلال الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاي جلال الدين فارسي از اسلام پژوهان و مبارزان عصر جديد در راه تحقق و استقرار انقلاب / حكومت / جمهوري اسلامي بوده اند ، و بيش از يك اهل قلم عادي در اين راه تلاش كرده اند . او متولد 1312 ش در مشهد مقدس است . در حدود سالهاي 1332 _ 1333 ش نخستين اثر خود را كه ترجمه بود منتشر ساخت و با شركت در حوزه هاي مخفي نهضت مقاومت ملي ، به بحث درباره ي مسئله ي « كليسا » و رابطه ي دين و دولت / سياست / حكومت و پس از آن به تدريس دو اثر انقلابي خود به نامهاي نهضت هاي پيامبران ، و تكامل مبارزه ي ملي پرداخت . سالهاي 1340 _ 1341 را در زندان قزل قلعه

سپري نمود و در قيام 15 خرداد سال 1342 نيز نقشي فعال داشت . كتاب حقوق بين المللي اسلامي را در سال 1345 ، و ترجمه ي كتاب مشهور تكامل انقلابي اسلام را در سال 1349 منتشر كرد . در خلال همين سالها به لبنان هجرت كرد و با همكاري با جنبشهاي انقلابي و آزادي بخش منطقه در حركت مبارزه ي مسلحانه ي داخل كشور نقش مهمي ايفا نمود . دوره ي درسهايي درباره ي ماركسيسم به دو زبان فارسي و عربي و واحدهاي بشري و ترجمه ي 5 جلد ( از 11 جلد منتشر شده ) الغدير و شهداي راه فضيلت هر دو اثر شادروان علامه عبدالحسين اميني ، از آثار فرهنگي ارزشمند دوران هجرت اوست .

در تابستان 1357 از طرف امام خميني ( ره ) ، به تنظيم رابطه ي سازمان آزادي بخش فلسطين با انقلاب اسلامي ايران همت گماشت و سال بعد به نمايندگي در مجلس خبرگان انتخاب گرديد . مسئوليت ديگر وي عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي بود . وي سپس به عنوان نماينده ي مردم تهران در دوره ي دوم مجلس شوراي اسلامي مشغول انجام وظيفه گرديد . آثار ديگر او كه در سالهاي اخيرتر منتشر شده عبارتند از : ترجمه ي قرآن كريم كه به آن بيشتر مي پردازيم ؛ فلسفه ي انقلاب اسلامي ؛ استراتژي بين المللي ؛ پيامبري و جهاد و حكومت ، پيامبري و انقلاب كه اين سه كتاب ، يك دوره سيره ي نبوي است به استناد ترتيب نزول قرآن و محتواي آيات تاريخي . يكي از آثار مفيد ديگر ايشان واژه هاي انقلاب

اسلامي ايران است كه چند سال پيش منتشر شده است ، و به كار ايران شناسان و اسلام شناسان و محققان انقلاب اسلامي و تاريخ عصر جديد ايران مي آيد .

برگرفته از كتاب :بررسي ترجمه هاي امروزين فارسي قرآن كريم

فروغي، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد فروغى سال 1358 در شهر مقدس مشهد ديده به جهان گشود.

وى در دو سالگى با حفظ سوره حمد و اخلاص كار قرآن را شروع كرد و از سه سالگى با قرائت قرآن آشنا شد. اساتيد وى حاج حسين علمى، و حاج سيد مرتضى سادات فاطمى بوده اند.

سبك وى در قرائت قرآن تقليدى است، و از راه گوش دادن نوار قارى و تكرار آن (گاهى تا 50 بار) به فراگيرى سبك، نغمه و آهنگ قارى مى پرداخته است. از سه سالگى تا يازده سالگى به روش عبدالباسط قرائت كرده و طى دو سال بعد از آن، سبك هاى ديگرى همانند شحّات محمد انور و متولّى عبدالعال را فرا مى گيرد.

جواد فروغى از آن جا مشهور شد كه قرآن را به سبك قارى مشهور جهان، عبدالباسط قرائت كرد و با صداى بچه گانه و دل پذيرى كه داشت شنونده را به وجد مى آورد.

ايشان تاكنون علاوه بر شهرهاى ايران به كشورهايى مانند مالزى، سوريه، عربستان، سنگاپور، تركمنستان و انگلستان سفر كرده و به قرائت قرآن پرداخته است.

منابع زندگينامه :http://st-golbangenamaz.ir

قاري رمجاري نيشابوري، ابومحمد اسماعيل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(531 -439 ق)، مسند، محدث و قارى. نسبتش به رمجار از توابع نيشابور مى رسد. او از ابوالحسين عبدالغافر فارسى «صحيح» مسلم و احاديث يحيى بن يحيى تميمى را شنيد و همچنين از ابوحفص بن مسرور صوفى، از خدمتگزاران ابوالقاسم قشيرى، چند جزئى را شنيد. ابوالعلاء عطار و ابوالقاسم بن عساكر و ابوسعد سمعانى و حسن بن محمد قشيرى و زينب شعريه و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. ابن نقطه گويد كه ابوسعد حسن بن محمد بن محسن قشيرى از وى «صحيح» را روايت كرده است ذهبى گويد كه: ابوالقاسم بن حرستانى از وى اجازه ى روايت

داشته است. سمعانى گويد كه وى شيخى صالح و عفيف و صوفيى پاك بود كه خدمت استاد ابوالقاسم قشيرى را نمود. قارى در نيشابور درگذشت. در «شذرات الذهب» به جاى قارى، غازى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (353 / 1)، سير النبلاء (20 -19 / 20)، شذرات الذهب (97 / 4)، العبر (440 -439 / 2)، معجم البلدان (78 / 3).

قاري مشهدي خراساني، ابوالقاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1083 ق)، قارى و شاعر. در مشهد به دنيا آمد و در شيراز سكنى گزيد، لذا به او قارى شيرازى نيز گفته اند. محمد بن شمس الدين قارى كاظمى در شيراز علم قرائت و تجويد را در محضر وى فراگرفته است. سيد ابوالقاسم از قاريان مشهور عهد شاه عباس صفوى است. از آثار وى: «اللؤلؤئيه» يا «نظم اللئالى»، منظومه اى فارسى در «تجويد قرآن»، كه در 1061 ق آن را به اسم شاه عباس ثانى سرود و مكررا به طبع رسيد، و مدرس تبريزى، صاحب «ريحانه الادب» شرحى به نام «نثر اللئالى» بر آن نگاشته است. نسخه اى از كتاب «اللؤلؤئيه»، در زمان حيات مؤلف،در 1083 ق، توسط شاهمير بن عبدالجبار نوشته شده است. اثر ديگر وى «ديوان» شعر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (226 -225 / 24 ،378 -377 / 18 ،221 / 11 ،860 / 9 ،365 -364 / 3)، ريحانه (395 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 454 -453 / 11)، مؤلفين كتب چاپى (277 / 1).

قراب سرخسي هروي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بعد از 414 -330 ق)، حافظ، محدث، فقيه، زاهد، مقرى و اديب. وى برادر ابويعقوب اسحاق قراب است. از منصور بن عباس و ابوبكر اسماعيلى و ابواحمد بن غطريفى و ابوعمر بن حمدان و ابواحمد حاكم و مخلد بن جعفر باقرحى و بشر بن احمد اسفراينى و على بن عيسى عاصمى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. در بغداد نزد امام عبدالعزيز داركى فقه آموخت. ابوعطا عبدالاعلى بن عبدالواحد مليحى و شيخ الاسلام عبدالله بن محمد انصارى و ديگران از وى حديث شنيده اند. وى در بسيارى از علوم همچون قرائت و حديث و فقه و معانى قرآن و ادب

پيشرو و سردسته زاهدان و متألهان بود. از آثارش: «درجات التائبين و مقامات الصديقين»؛ «الكافى فى علم القرآن»، در قراآت سبع، در چندين مجلد؛ «الجمع بين الصحيحين»، جمع بين «صحيح» بخارى و «صحيح» مسلم؛ كتابى در «مناقب الامام الشافعى»؛ «الشافى» در قراآت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (381 -379 / 17)، كشف الظنون (1839 ،1379 ،1023 ،745 ،599)، معجم المؤلفين (256 / 2)، هديه العارفين (209 / 1).

قره شيخ لو، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج مهدى قره شيخ لو در 31 شهريور ماه سال 1347 ه_.ش در منطقه امامزاده حسن تهران ديده به جهان گشود. ولادتش در ميان خانواده اى مذهبى و مقيد به آداب اسلامى، نويد بخش آينده اى قرآنى براى او بود و پس از آنكه بصورت اتفاقى در جلسه آموزش قرآن محل شركت نموده و بذر عشق و اشتياق در دلش جاى گرفت پدر و مادر در شمار نخستين حاميان و مشوقان او را در مسير قرآن رهنمون گشتند و در مرحله دوم معلم قرآن، دوره راهنمايى او و نيز حضور در جلسات درس جناب آقاى توپچى زمينه را براى آموخته شدن هر چه بيشتر روح و جانش با كلام پروردگار هموار ساخت، آقاى قره شيخ لو روخوانى و روانخوانى قرآن كريم را در سال 1361 تجويد را در فاصله سالهاى 1362 الى 1364 و صوت و لحن قرآن كريم را بصورت كلاسيك از 1364 آغاز كرده است و ممارست در اين زمينه مشغول است. آقاى قره شيخ لو علاوه بر فعاليتهاى قرآنى تحصيلات خويش را در رشته علوم قرآن و حديث در دانشگاه تهران ادامه دارده و مدرك كارشناسى اين رشته را در

سال 1377 اخذ نمود. او در سال 1368 ازدواج كرده و ثمره اين ازدواج سه فرزند است. و از آنجا كه همسرش نيز از معلمان قرآن كريم فرزندانش نيز در يادگيرى مباحث قرآنى مشغولند. او در سال 1371 در مسابقات كشورى اوقاف و نيز در مسابقات سراسرى سازمان تبليغات، رتبه اول را بدست آورد. پس از آن در سال 71 در نهمين دوره مسابقات بين المللى قرآن كريم در كشور نيز مقام نخست را از آن خود نمود. آقاى قره شيخ لو در راستاى فعاليتهاى قرآنى خود مسافرتهاى بسيارى نيز به كشورهاى مختلف جهان داشته است. از جمله مى توان كشورهاى سوريه و لبنان را اشاره كرد. او همچنين در سال 1368 به كشورهاى امارات متحده عربى و پاكستان سفر نموده، در اين كشورها به تلاوت پرداخت آقاى قره شيخ لو در فواصل سالهاى 68 تا 80 به كشورهاى چين، سودان، آفريقاى جنوبى، موزامبيك، فيليپين، تايلند، ايتاليا، هند، سريلانكا، و آذربايجان سفر نمود. آقاى قره شيخ لو همچنين 9 بار توفيق سفر به مكه مكرمه و مدينه منوره را داشته است او مى گويد: در تمامى اين سفرها با استقبال بى سابقه مردم مواجه مى شديم و به طور كلى در تمامى كشورها از تلاوت قاريان ايرانى استقبال مى شود كه اين موضوع باعث شگفتى است. آقاى قره شيخ لو بارها در صداو سيما به تلاوت پرداخته است او از تلاوتش در برنامه بسوى نور كه در سن 13 سالگى در سيما ياد مى كند. آقاى قره شيخ لو تا كنون چندين بار توفيق تلاوت در محضر مقام معظم رهبرى را داشته است. از جمله

در مراسم اختتاميه پنجمين دوره مسابقات بين المللى قرآن كريم و يا در ايام ماه مبارك رمضان كه موفق به تلاوت در حضور معظم له شده است.

آقاى قره شيخ لو در ابتداى كار تلاوت از قاريانى چون مرحوم استاد منشاوى، استاد محمود على البنّاء و استاد مصطفى اسماعيل تقليد مى كرد و مانند بسيارى از قاريان معتقد است كه تقليد از قاريان مصرى به عنوان نخستين مرحله ز يادگيرى صوت و لحن، از جايگاه بسيار ارزشمندى برخوردار است. او در حال حاضر در دوره اى تخصصى مراكز چون تربيت معلم، و تربيت داور در سازمانها و نهادهاى مختلف تدريس مى كند او اساتيد مصطفى اسماعيل، محمد صديق منشاوى و عبدالباسط را سه قارى برتر مصر از ابتدا تا كنون مى داند و در ميان قاريان عصر حاضر نيز اساتيد حسّان، شحات محمد انور و الليثى را از قاريان برتر كنونى مصر بر مى شمارد. آقاى قره شيخ لو از جمله قاريانى است كه سالهاى دفاع مقدس را با تمام وجود درك كرده و در برخى عملياتها حضور داشته است او در سالهاى 1363 و 1364 جزو نيروهاى فرهنگى با نام معلم قرآن در جبهه جنوب و مناطق پاسگاه زيد، جفير و مهران مشغول به خدمت شد آقاى قره شيخ لو دوبار نيز در شمار نيروهاى رزمى در سالهاى 1365 الى 1367 در منطقه جنوب و در عملياتهاى كربلاى 5 و مرصاد شركت نمود آقاى قره شيخ لو زندگى شخصى اجتماعى و خانوادگى خود را مرهون قرآن مى داند و مى گويد: كسى كه با قرآن همنشين شد در تمامى ابعاد زندگى موفق خواهد شد و

به همين دليل نيز همواره در تلاش بوده تا بتواند آنچه را كه در سايه سار كلام وحى آموخته در جلسات به دوستداران قرآن بياموزد. در سال 1366 تا 1373 در دار القرآن سازمان تبليغات اسلامى و دو سال نيز در كانون علوم پزشكى تهران به فعاليت پرداخت و هم اكنون نيز جانشين مسئول كميته قرآن شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى است و علاوه بر اين از سال 1377 تا كنون در بسيارى از مسابقات قرآن كريم داورى كرده است.

آقاى مهدى قره شيخ لو معتقد است كه فعاليتهاى قرآنى در كشور پاسخگوى نياز جامعه نيست و به رغم اقدامات بسيارى كه انجام شده ضعفهائى نيز وجود دارد. او در توصيه اش به جوانان مى گويد: تا آنجا كه مى توانند وقتشان را براى قرآن صرف بكنند و سعى نمايند كه با قرآن مأنوس شوند چون هر چه كه ما براى قران وقت بگذاريم جز خير و بركت، چيزى نخواهد بود و جوانان بهتر است كه بهترين لحظات عمرشان را كه همان جوانى است در جلسات پر نشاط و شاداب قرآنى صرف بكنند و بتوانند در آن لحظات از قرآن بهره بگيرند و تا آنجا كه مى توانند با قرآن مأنوس شوند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net/

قزويني فارسي، سراج الدين، ابوحفص عمر

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 745 ق)، مفسر و قارى. او بر قوام الدين شيرازى قرائت كرد. از علوم مختلف بهره ها داشت، بويژه در عربيت ماهر بود. وى در جوانى قبل از چهل سالگى درگذشت. از آثار وى: «الكشف على الكشاف» يا «الكشف عن مشكلات الكشاف»، در تفسير كه حاشيه اى بر «كشاف» زمخشرى است؛ «نصيحه السملم المشفق لمن ابتلى بحب المنطق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:الاعلام (208 / 5)، شذرات الذهب (144 -143 / 6)، كشف الظنون (1958 ،1480)، معجم المؤلفين (289 / 7)، مينودر (871 / 2)، هديه العارفين (789 / 1).

كازروني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 455 ق)، فقيه شافعى، محدث و مقرى. وى شيخ شافعيه و ساكن آمد و فقيه آنجا بود. او از احمد بن حسين بن صياح بلدى و قاضى ابوعمر هاشمى و ابن رزقويه و ابوالفتح بن ابى الفوارس بغدادى حديث شنيد. قرآن را نزد ابوالحسن على بن احمد بن عمر بغدادى حمامى خواند. فقيه نصر مقدسى به نزد وى رفت و در محضرش فقه آموخت و فقيه ابوعلى فارقى قرآن را بر او قرائت كرد. كازرونى در دمشق، پيش از تشرف به حج، حديث گفت و ابوغانم عبدالرزاق معرى و عبداللَّه بن حسن نحاس و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. از آثارش: «الابانة»، در فقه شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (172 -171/ 18)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (180/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (123 -122/ 4)، كشف الظنون (1)، معجم المؤلفين (57/ 10 ،120/ 9)، هدية العارفين (71/ 2).

كاشفي، اميرمحمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد دكتر حاج امير محمود كاشفى در شهر زاهدان پا به عرصه وجود نهاد. ولادت او در خانواده اى مذهبى و معنوى، نخستين بارقه پرورش الهى او شد. پدرش مرحوم حاج محمد زمان، از فضلاى زمان، بر تربيت معنوى و مذهبى فرزندش اهتمامى بسيار داشت. و در اين راه از هيچ كوشش فروگذار نمى كرد. به همين سبب نيز نخستين طليعه هاى عشق به قرآن و فراگيرى آن، به تشويق پدر در زندگى استاد كاشفى درخشيدن گرفت. شنيدن برخى آوازهاى مذهبى كه در نظام طاغوت، از راديو پخش مى شد، يكى ديگر از عوامل تعقيب كاشفى به نغمات و الحان قرآن كريم شد.

پس از آن، در طول مدت سكونت استاد كاشفى در شهر اهواز و

شنيدن تلاوتهاى استاد عبد الباسط از راديوى عراق كه در آنجا به خوبى شنيده مى شد، عزم او در فراگيرى الحان قرآنى، صد چندان شد.

استاد كاشفى، در منزلى بزرگ در اهواز، فارغ از هرگونه هياهو و يا مانعى، به تلاوت و تمرين آنچه شنيده بود مى پرداخت و بدين سان حيات قرآنى او رنگى تازه به خود گرفت. استاد كاشفى نخستين بار صورت رسمى در كلاس چهارم ابتدايى در حالى كه توانايى خود را در زمينه تلاوت از همگان مخفى داشته بود؛ به تلاوت سوره مباركه شمس پرداخت، چنان تلاوتى كه همگان زبان به تحسين او گشودند. از آن پس استاد كاشفى قارى مدرسه شد و به صورت رسمى به تلاوت پرداخت. مسير آموزش دكتر كاشفى، با تقليد از استاد عبدالباسط و استاد منشاوى ادامه يافت و پس از آن با تقليد از قرائتهاى مرحوم استاد شيخ مصطفى اسماعيل، تكميل شد. استاد كاشفى در زمينه علوم مختلف قرآن از استادان: آيت الله حايرى شيرازى و آيت الله معرفت بهره هاى بسيارى گرفتند.

استاد دكتر امير محمود كاشفى در سال 1364 در مسابقات سراسرى قرآن دانشجويان دانشگاه تهران شركت كرد و حايز رتبه اول شد. او همچنين در مسابقات جهانى قرآن كريم در كشور مالزى رتبه سوم را از آن خود ساخت.

استاد كاشفى در ادامه فعاليتهاى قرآنى خود، در طول سالهاى جنگ تحميلى با بسيارى از برادران و قاريان برجسته دانشگاه تهران در محل تالار امير كبير اين دانشگاه به برپائى جلسات قرآن كريم پرداخت و اين جلسات را سالها تداوم بخشيد. استاد امير محمود كاشفى كه در ابتدا با نام كاشى ساز پور در جامعه قرآن

كشور به فعاليتهاى قرآنى مى پرداختند كه اين كتاب را سروش به چاپ رسانده است استاد كاشفى در كنار فعاليتهاى قرآنى خود به امر تحصيل نيز اهتمام بسيار داشت او تحصيلات خود را در مقطع دكتراى زبان و ادبيات عرب دانشگاه تهران به اتمام رسانده است. و در حال حاضر به تدريس در دانشگاه تهران اشتغال دارد و عضو هيأت علمى اين دانشگاه است. مقالات علمى اين استاد ارجمند همواره در مجله دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران به چاپ رسيده و مورد استفاده علاقه مندان دوره است.

استاد امير محمود كاشفى سه فرزند به نامهاى مريم، ابوالحسن، و فاطمه دارد و با توجه به فعاليت و علاقه بسيار او به تربيت قرآنى فرزندانش، آنها نيز اشتياق بسيارى به فراگيرى علوم قرآنى دارند.

استاد كاشفى براى تبليغ و ترويج فرهنگ قرآنى به كشورهاى مختلفى چون عربستان، سوريه، مالزى، هند و پاكستان سفر كرده است. او در سال 1364 در محضر مقام معظم رهبرى كه در ان زمان رياست جمهورى را عهده دار بودند به تلاوت قرآن پرداخت و مورد تفقد و ارشاد معظم له قرار گرفت. استاد كاشفى از استادان مصطفى اسماعيل، عبدالباسط و عبد الفتاح شعشاعى به عنوان قاريان برجسته كشور مصر ياد مى كند. استاد كاشفى علاوه بر تلاوت قرآن در زمينه خوشنويسى فعاليت داد و به مرحله استادى در انجمن خوشنويسان دست يافته است او همچنين به برخى رشته هاى ورزش نيز علاقه دارد.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

كرمي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حسين كرمى روز اول فروردين سال 1342 در شهر اردبيل در خانواده اى مذهبى و متوسط ديده به جهان گشود. جدّ مذهبى خانواده از همان

آغاز، بر عشق و اشتياق به قرآن را در ژرفاى وجود او نشاند و ايشان را در جرگه عاشقان و دوستداران اين كتاب انسان ساز قرار داد. و به اين ترتيب او كه خانه دلش از شنيدن تلاوت قرآن از راديوى قاهره در 8 سالگى به قرائت قرآن علاقه مند شد و به جلسات قرآن شهر اردبيل رفت. دكتر حسين كرمى از همان سن 8 سالگى با شركت در جلسات قرآن شهر اردبيل و همزمان با تحصيل و تجويد به فراگيرى مقدمات تلاوت قرآن هم پرداخت و با گوش دادن به نوارهاى تلاوت اساتيد مشهور مصرى توانايى خودش را در مسير تلاوت بيشتر كرد. او با تقليد از تلاوت هاى استاد منشاوى در آغاز كار و بقيه اساتيد در ادامه كار، اولين گامها را در مسير تلاوت برداشت و توانست به موفقيتهاى چشمگيرى در مسير تلاوت دست پيدا كند.

دكتر كرمى از جمله قاريانى است كه علاوه بر فعاليت در زمينه هاى قرآنى و تلاوت به فراگيرى علم و دانش نيز اهتمامى وافر دارد. به همين دليل هم تحصيلات خود را تا مقطع فوق تخصص جراحى كليه ادامه داده و د حال حاضر داراى مدرك دكتراى فوق تخصص جراحى كليه است. دكتر حسين كرمى به موسيقى عرفانى وهم چنين از ميان رشته هاى ورزشى به فوتبال علاقه دارد. وى علاوه بر مداراى بيماران كليوى در بيمارستان شهداى تجريش عضو هيأت علمى دانشگاه شهيد بهشتى نيز مى باشد.

رتبه هايى كه تا كنون آقاى حسين كرمى در مسابقات مختلف بدست آورده است عبارتند از:

1_ رتبه نخست در مسابقات كشورى كه در شهر مقدس قم برگزار شد.

2_ رتبه نخست

در سال 1378 در شانزدهمين دوره مسابقات بين المللى قرآن كريم در تهران.

3_ رتبه دوم در سال 1372 در مسابقات جهانى قرآن كريم در كشور مالزى.

4_ رتبه نخست در سال 1377 در كشور سوريه و در مسابقات قرآنى.

آقاى حسين كرمى در سال 1378 ازدواج كرد و يك فرزند بنام امير على دارد و همسرشان داراى مدرك دكترا در رشته زنان و زايمان است و ايشان هم به مسائل مختلف قرآنى علاقه وافر دارند. دكتر حسين كرمى نيز مثل بسيارى از قاريان برجسته در ابتداى كار از سبك قاريان مصرى مثل استاد منشاوى تقليد كرده است امّا اعتقاد دارد كه هر قارى قرآنى در ابتداى كار تلاوت بايد از قاريانى مثل منشاوى، عبدالباسط، مصطفى اسماعيل، شحات محمد انور و متولى عبد العالى تقليد نمايد و بعد از طى مراحل ابتدايى بايد از تقليد محض خارج شود و با تسلط بر الحان و موسيقى عربى و قرآن به تلاوت بپردازد و ميان معنا و الفاظ آيات در تلاوتهايش پيوند برقرار نمايد. ايشان تا كنون به كشورهاى زيادى همچون مالزى، سنگاپور، هند، بنگلادش، سوريه و تركيه براى تلاوت قرآن سفر كرده و بيش از ده ها بار براى انجام مناسك سياسى عبادى حج به عنوان قارى اعزام شده است. آقاى دكتر حسين كرمى از اساتيدى مثل مصطفى اسماعيل، عبد الباسط و منشاوى به عنوان بهترين و برترين قاريان عصر طلائى تلاوت در مصر ياد مى كند و همچنين از اساتيدى مثل شعيشع، شحات محمد انور و احمد نعينع به عنوان قاريان برتر كنونى در مصر نام مى برد. دكتر كرمى كه خود از قاريان برجسته كشور است و

بارها در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخته است به قاريان ايرانى سفارش مى كند كه براى موفقيت در امر تلاوت ابتدا به فراگيرى تجويد و اصول صحيح آن از اساتيد برجسته فن تجويد بپردازند و بعد از آنكه تجويد را تكميل كردند به مسائل ديگر روى بياورند و براى فراگيرى لحن خوش و مطابق با آيات، بسيار به نوارهاى مختلف اساتيد قرآن گوش جان بسپارند و نكات لازمه آن را از تلاوتهاى مختلف فرا بگيرند.ايشان همچنين تقليد را در ابتداى امر تلاوت لازم و ضرورى مى دانند آنرا باعث خلاقيت در انسان مى شمارد زيرا هنگامى كه انسان به طور كامل تقليد از يك قارى را انجام داد بايد تقليد را كنار بگذارد و تمام آنچه را كه از تقليد آموخته و بدست آورده در تلاوتهاى خود به نحو بديع بكار برد و او آخر سفارش مى كند كه قاريان قرآنى اخلاق و رفتار قرآنى را رعايت كنند و به آن ملزم باشند و به پيش كسوتان در امر تلاوت احترام بگذارند و به آيات قرآن عمل كنند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

كسايي، ابوالحسن علي بن حمزة بن عبداللَّه بن بهمن بن فيروز اسدي فارسي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 189 ق)، قارى، اديب، لغوى و نحوى. يكى از قراء سبعه است. اصلش از ايران بود كه در يكى از روستاهاى كوفه به دنيا آمد و در بغداد سكنى گزيد. وى در تلاوت مدتى شاگرد حمزه يكى ديگر از قراء سبعه بود و موافق حمزه قرائت مى كرد، ولى عاقبت قرائت مخصوصى اتخاذ نمود. حفص و ابوعمر دورى از راويان مشهور قرائت او هستند. جمعى ديگر نيز همچون نصير رازى و قتيبة بن مهران اصفهانى و احمد بن ابى سريج و عيسى بن

سليمان شيزرى و ابوحمدون طيب نيز قرائت او را روايت كرده اند. كسائى از شاگردان امام جعفر صادق (ع) شمرده شده و از اعمش و سليمان بن ارقم و سفيان بن عيينه و ابوبكر بن عياش حديث روايت كرده است. او در ادبيات و نحو و لغت نيز از پيشگامان عراق بود. نحو را از معاذ هراء و يونس نحوى و خليل بن احمد عروضى فراگرفت. فراء و ابوعبيد قاسم بن سلام و جمعى ديگر از شاگردان او به حساب مى آيند. شافعى گويد كه هر كه خواهد در نحو متبحر شود پس بايد كه بر سفره ى كسايى نشيند. هارون الرشيد احترام ويژه اى براى او قائل بود و دو پسرش امين و مأمون را به دست وى سپرد تا ادب آموزند. با هارون الرشيد به ايران آمد و در رى در قريه ى ارنبويه درگذشت. در سال مرگ وى اختلاف است و سالهاى 193 ،185 ،183 ،182 ،180 و 197 ق به عنوان سال وفات ذكر شده است. از آثارش: «معانى القرآن»؛ «القراآت»؛ «النوادر» كبير، اوسط و اصغر؛ مختصرى در نحو؛ «المصادر»؛ «الوقف و الابتداء فى القرآن»؛ «متشابه القرآن»؛ «مقطوع القرآن و موصوله»؛ «الحروف»؛ «العدد»؛ «اختلاف العدد»؛ «الهجاء»؛ «اشعار المعايات و طرائقها»؛ «الهاآت المكنى بها فى القرآن»؛ «لحن العامه»؛ «نسب رسول اللَّه (ص)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (94-93/ 5)، اعلام بوفيات الاعلام (122/ 1)، اعيان الشيعه (234-233/ 8)، ايضاح المكنون (350 ،345 ،336 ،332 ،322 ،313 ،289/ 2 ،48/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (126 ،68/ 1)، تاريخ بغداد (415 -403/ 11)، تهذيب التهذيب (267/ 7)، دايرة المعارف فارسى (2219/ 2)، الذريعه (139/ 24 ،15/ 19)،

روضات الجنات (189 -186/ 5)، رى باستان (419/ 2 ،439 -438/ 1)، ريحانه (56 -52/ 5)، سير النبلاء (134 -131/ 9)، الفهرست ابن النديم، ترجمه (112-111 ،64 ،60 ،53 -52)، كشف الظنون (1730)، الكنى و الالقاب (113 -112/ 3)، لغت نامه (ذيل/ على، كسائى)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 189)، معجم الادباء (203 -167/ 13)، معجم المؤلفين (84/ 7)، وقايع السنين و الاعوام (153)، هدية العارفين (668/ 1)، هفت اقليم (114/ 1).

كلابي نيشابوري، ابومحمد عمرو

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 238 ق)، فقيه، محدث و قارى. نزد على بن حمزه كسائى تلاوت آموخت و از هشيم بن بشير و عبدالوارث ثقفى و ابوبكر بن عياش و ابوعبيده حداد و قاسم بن مالك مزنى و يحيى بن زكريا بن ابى زائده و عبدالعزيز بن ابى حازم و سفيان بن عيينه و زياد بن عبداللَّه بكائى و ابن عليه و معاذ عنبرى و همطبقه آنان حديث شنيد. نسائى او را مورد اعتماد دانسته و ابن حبان مى گويد كه شيوخ نيشابورى ما از وى تمجيد مى كردند. بخارى و مسلم و نسايى و محمد بن يحيى ذهلى و ابومحمد دارمى و ابراهيم بن ابى طالب و حسن بن سفيان و ابوالعباس سراج و مسدد بن قطن قشيرى نيشابورى و ابوعمار حسين بن حريث مروزى و احمد بن سيار مروزى و احمد بن سلمه نيشابورى و جعفر بن محمد بن حسين نيشابورى معروف به ترك و داوود بن حسين بيهقى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب (117/ 5)، التاريخ الكبير (332/ 6)، تهذيب التهذيب (31 -30/ 8)، تهذيب الكمال (226 -225/ 14)، الثقات (487/ 8)، الجرح و التعديل (ج 233/ 3)، سير النبلاء

(407 -406/ 11)، شذرات الذهب (90/ 2)، العبر (336/ 1).

گرگانجي مروزي، ابونصر، ابوحامد محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 484/ 481 -390 ق)، مسند، عالم علوم قرآنى و قارى. شيخ القراء در خراسان و اهل مرو بود. ليكن مدتى ساكن گرگانج، از نواحى خوارزم شد لذا به گرگانجى مشهور شد. او در طلب علوم قرآنى و قرائت بر مشايخ مسافرت ها كرد. قراآت و آداب را در مرو از ابوحسين عبدالرحمان بن محمد دهان فراگرفت. او در نيشابور بر ابوعبداللَّه محمد على خبازى و ابوعثمان سعيد بن محمد معدل قرآن را خواند. در بغداد به ابوالحسن على بن احمد بغدادى حمامى ملحق شد و بر وى و نيز بر ابوعلى حسين بن على رهاوى سلمى در دمشق و ابوالقاسم على شريف زيدى حرانى در حران و جماعتى از بزرگان قرآن را قرائت نمود تا به امامت در قرائت نايل شد. در مرو درگذشت. از آثار وى «التذكرة لاهل التبصرة» در علوم قرآنى مى باشد، كه به آورده ى حموى «التذكرة لاهل البصرة» است. از ديگر آثارش: «المعول»، در علوم قرآنى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (208/ 6)، انساب سمعانى (55/ 5)، سير النبلاء (601 -600/ 18)، شذرات الذهب (372/ 3)، العبر (348/ 2)، لب اللباب (206/ 2)، معجم الادباء (233 -230/ 17)، معجم البلدان (513/ 4)، معجم المؤلفين (295/ 8)، المنتظم (639/ 9)، النجوم الزاهرة (130/ 5)، الوافى بالوفيات (89 -88/ 2).

گوستاو، فلوگل

قرن:19

جنسيت:مرد

مليت:ايران

گوستاو فلوگل يكى از خاور شناسان بنام آلمانى است خدمات شايانى به علوم اسلامى داشته از جمله سبب اتصال شرق با غرب در جهت دست يابى آسان تر به قرآن و استخراج كلمات و آيات آن گشته او در كتاب تجوم الفرقان فى اطراف القرآن به اين مهم دست يافت و در

ضميمه كلام الله مجيد در سال 1842 م به طبع رساند . اين دانشمند شهير در سال 1870 م در گذشت.

لطفي نيا، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى محمود لطفى نيا در 20 ارديبهشت ماه سال 1343 شمسى در شهر لاهيجان از توابع استان گيلان ديده به جهان گشود. ولادت او در خانواده اى كم درآمد و در عين حال سرشار از جاذبه هاى معنوى بود آقاى لطفى نيا همچون بسيارى ديگر از قاريان قرآن بانواى دلنشين و روح انگيز استاد عبدالباسط در وادى تلاوت گام نهاد و نخستين بار در سال 1354 ه_.ش جهت آموختن تكاليف دينى به مسجد محل قدم گذارده در جلسات قرآن استاد عليزاده شركت نمود. او كه متأثر از صوت گرم مرحوم عبدالباسط اشتياقى وصف ناپذير نسب به تلاوت قرآن در خود يافته بود زندگى قرآنى خود را به اين ترتيب آغاز نمود او از مادرش، استاد حاج آقا عليزده و استاد محمد پُر دل به عنوان عوامل اصلى در امر پرورش قرآنى خود ياد مى كند. حاج محمود لطفى نيا در ابتداى امر از استاد مرحوم عبدالباسط و سپس استاد مرحوم مصطفى اسماعيل تقليد مى كرد كه مدت 6 سال به طول انجاميد پس از آن براى يافتن شيوه مستقلى در امر تلاوت به طور متناوب به تقليد از قاريان ديگرى چون محمد عبدالعزيز حسّان، كامل يوسف البطئيني، محمد محمود رمضان، سيد محمد نقش بندى، محمد عمران، محمد رفعت، عبدالفتاح شعشاعى پرداخت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى و ساماندهى فعاليتها بويژه آموزشهاى قرآنى در شهرستانها، اجراى تلاوتهاى او به تقليد از قاريانى چون عبدالباسط و شركت در جلسات سنتى به مسابقات مختلف قرآن كريم

كشيده شد و به اين وسيله به سنجش آموخته هاى خود پرداخت. آريالاى لطفى نيا همچنين از محضر اساتيدى چون شهيدى و رنجبر نيز در امر تلاوت بهره گرفت او تحصيلات خود را در رشته ادبيات عرب مقطع كارشناسى ارشد در رشته علوم و قرآن و حديث دانشگاه تهران به ادامه تحصيل پرداخت او علاوه بر تحصيلات دانشگاهى به تحصيل دروس حوزوى در شهرستان كاشان پرداخت و در فاصله سالهاى 1362 تا 1370 در مدرسه علميه مرحوم حاج آقا رضا مدنى تحصيل خود را در حدود اتمام رسائل در مكاسب ادامه داد. آقاى محمود لطفى نيا در سال 1369 ازدواج نمود و يك فرزند او به نام محمد حسين شيفته تلاوت قرآن و اجراى اذان است. همسرش نيز كه از دبيران معارف اسلامى است با قرآن مفاهيم عالى آن مأنوس است. و در مسابقات قرآن دوران تحصيل نيز رتبه هايى به دست آورده است.

آقاى محمود لطفى نيا علاوه بر امر تلاوت در زمينه خوشنويسى نيز توفيقاتى بدست آورده است او در رشته هاى خوشنويسى چليپا، كتابت، و نسخ درجه ممتازى را كسب نموده است. آقاى لطفى نيا نخستين تلاوت رسمى خود را در مسابقات سراسرى قرآن كريم در مدرسه علميه شهيد مطهرى در سال 1359 اجرا نمود حاج محمود لطفى نيا در سال 1359 در مسابقات استانى رشت رتبه برتر دور مسابقات كشورى قرآن كريم در مدرسه عالى شهيد مطهرى رتبه سوم را از آن خود ساخت در سال 1375 در مسابقات قرآن كريم دانشجويان كشور در تبريز رتبه نخست اين دوره از مسابقات را از آن خود نمود. در همان سال نيز در مسابقات

كشورى اوقات در شهر اروميه رتبه نخست را بدست آورد و بداين ترتيب در مسابقات بين المللى قرآن كريم در سال 1375 در حسينيه ارشاد رتبه برتر را كسب كرد. آقاى لطفى نيا علاوه بر تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرآن كريم به امر داورى نيز پرداخته است از جمله آنها در سال 1368 به كشورهاى امارات، اتيوپى و ماداگاسكار سفر نمود. در سال 1369 به پاكستان و در سال 1375 به لبنان و در سال 1379 نيز به تايلند مسافرت داشته است. آقاى لطفى نيا در ايام و دوران دفاع مقدس چندين ماه در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل حضور داشته است او معتقد است كه تمامى زندگيش در معيت قرآن رنگى ديگ داشته و آشنائيش با كلام وحى را از همان آغاز طفوليت از بركات الهى مى داند او به قاريان قرآن نيز توصيه مى كند كه عوامر تلاوت ابتدا به رفتار و اخلاقشان بنگرند و با قران منطبق كنند كه آيا رفتارى در شأن كلام وحى دارند يا خير؟ او كه سالها علاوه بر تلاوت قرآن به امر تدريس در زمينه هاى مختلف چون صوت و لحن پرداخته، به قاريان قرآن سفارش مى كن كه در ابتداى امر تلاوت به تقليد از يكى از قاريان برجسته مصرى بپردازند و به تدريج خود سبكى برگزينند. او همچنين توصيه مى كند كه قاريانى كه در ابتداى راه هستند به امر تجويد بيشتر وجه كنند تا آنرا بكار ببندند. آقاى لطفى نيا تاكنون در متعددى بتدريس صوت و لحن قرآن پرداخته است از جمله تربيت مربى حوزه علميه قم، دوره هاى كانون قرآن

دانشگاه آزاد اسلامى، دوره هاى منطقه تربيت قرآن سازمان تبليغات اسلامى و حوزه هاى عالى آموزش تخصصى قاريان نوجوان و جوان شورايعالى قرآن او همچنين در زمينه هاى مختلف تلاوت به گرد آورى جزواتى پرداخته كه در آينده نزديك به چاپ خواهد رسيد.

آقاى حاج محمود لطفى نيا از سال 1360 تا كنون به تدريس جلسات مختلف پرداخته است كه نخستين جلسه رسمى او در سال 1364 در شهر كاشان تشكيل شد كه يكسال به طول انجاميد آقاى لطفى نيا در حال حاضر دبير آموزش و پرورش گيلان مى باشد و همزمان نيز به تحصيلات علوم قرآن و حديث دانشگاه تهران ادامه مى دهد. آقاى لطفى نيا از اساتيد رفعت، عبدالفتاح شعشاعى و مصطفى اسماعيل به عنوان قاريان برتر مصر از ابتدا تا كنون ياد مى كند. و در ميان قاريان عصر حاضر نيز اساتيد شعيشع، غلوش و حسان را برترين مى داند او از جمله قاريانى است كه علاوه بر تلاوت به امر ابتهال و تواشيح نيز اهتمام مى ورزد، اشتياق به ابتهالات دينى باعث شده تا در محافل مذهبى، قرآنى و نيز صدا و سيما به اجراى ابتهال نيز بپردازد او در توصيه اش به جوانان و نوجوانان تأكيد دارد بر استماع مداوم قرائت استادان مصرى كه جوانها مى خواهند آنرا الگو خود قرار دهند و در غير اينصورت خيلى دير نتيجه خواهند گرفت بخصوص اگر تحت نظر استاد نباشند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

محقق، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر محقق در سال 1298 ، در رشت به دنيا آمد.وي پس از گذراندن دوره ابتدايي ، علوم قديمه را در حوزه علميه زادگاه خود گذراند و در پانزده سالگي در

حوزه علميه قم دنبال نمود و از محضر اساتيد آنجا استفاده برد. وي پس از اخذ ديپلم متوسطه ، تحصيلات خود را در دانشكده الهيات ( معقول و منقول ) ادامه داد و با كسب رتبه اول موفق به اخذ درجه ليسانس گرديد . پس از آن دوره دكترا با رساله « حقوق مدني زوجين ، در زمان زنا شويي دائم از نظر قرآن » با موفقيت طي نمود. استادمحمدباقر محقق در كسوت قرآن پژوه،مفسر، فيلسوف، مورخ و مترجم شناخته شده است و آثاري به طبع رسانده است.

گروه : علوم انساني

رشته : حقوق

والدين و انساب : محمد باقر محقق ، فرزند شيخ علي در رشت به دنيا آمد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدباقر محقق پس از به پايان بردن دوران ابتدايي ، علوم قديمه را در حوزه علميه رشت گذراند. در پانزده سالگي به حوزه علميه قم رفت و از محضر اساتيد آنجا استفاده برد. بعد ازشش سال تحصيل در حوزه علميه ، رهسپار تهران شد. و پس از اخذ ديپلم متوسطه ، تحصيلات خود را در دانشكده الهيات ( معقول و منقول ) ادامه داد. در سال 1334 با كسب رتبه اول موفق به اخذ درجه ليسانس گرديد و جهت ادامه تحصيل بار ديگر عازم قم شد. پس از اين دوره او براي گذراندن دوره دكترا در سال 1344 به تهران بازگشت و با طي نمودن اين دوره ، رساله دكتراي خود را در « حقوق مدني زوجين ، در زمان زنا شويي دائم از نظر قرآن » نوشت.

استادان و مربيان : محمدباقر محقق علوم قديمه را ابتدا نزد شيخ مهدي سبط در

حوزه علميه رشت فراگرفت ، سپس به حوزه علميه قم رفته و نزد امام خميني (ره) ، آيت الله مرعشي نجفي ، آيت الله سيدمحسن حكيم كسب فيض نمود.استادان وي در دانشگاه آيت الله محمود شهابي ، آيت الله سيدمحمد مشكاه ، استاد بديع الزمان فروزانفر ، آيت الله ذو المجدين و آيت الله مهدي الهي قمشه اي بودند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدباقر محقق پس از انقلاب در مشاغل مختلف علمي خدمت كرد كه اهم آن عبارت است از : معاونت آموزشي دانشگاه علامه طباطبايي ، عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي و رياست دانشكده ادبيات و علوم انساني .

فعاليتهاي آموزشي : محمدباقر محقق با اخذ مدرك ليسانس و كسب علوم حوزوي مدتي به تدريس در ادبيات و علوم ديني در رشت اشتغال ورزيد. او پس از انقلاب مدتي در مشاغل مختلف انجام وظيفه نمود ، سپس از مسووليت هاي اداري كناره گيري كرد و به تدريس اشتغال ورزيد.

تفسير المحقق در دو مجلد به زبان فارسى و به شيوه ادبى و استدلالى شامل بخشى از قرآن كريم است. مؤلف در مقدمه اثر درباره خصوصيات قرآن، و نامهاى قرآن، معناى سوره و آيه، و استعاذه، و تعداد سوره و آيات قرآن بحث كرده است. سپس به تفسير سوره حمد مى پردازد. مجلد دوم شامل تفسير سوره هاى علق، مدثر, فلق، ناس است. مؤلف پس از ذكر آيه به بحثهاى تحليلى از نظر لغت و صرف و نحو و معانى و بيان مبادرت مى كند س_پ_س اخ_ب_ار و رواي_ات ط_ري_ق_ين عامه و خاصه را بيان مى كند و به طور مفصل به تفسير آيه مى

پردازد. اين تفسير در تهران به طبع رسيده است. مؤلف همچنين اثر قرآن پژوهى ديگرى به نام دايرة الفرايد در فرهنگ قرآن دارد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تفسير المحقق

2 جداول ارث

ويژگي اثر : ترجمه- شيخ حر عاملي

3 دايره الفرائد

ويژگي اثر : در فرهنگ قرآن؟، بيست و پنج مجلد

4 رساله اي در تاريخ فقه و فقها

5 رساله علم منطق و متدولوژي

6 رساله فلسفه اسلامي

7 رساله مباني فلسفه

8 قرآن و امام حسين(ع)

9 كنز العرفان في فقه القرآن

ويژگي اثر : ترجمه- فاضل مقداد

10 گنجينه احكام قرآني

11 ناسخ و منسوخ

ويژگي اثر : ترجمه- ابن متوج بحراني

12 نمونه بينات در شان نزول قرآن

مدني ثاني

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نافع بن عبدالرحمن بن ابى نعيم تابعى اصفهانى مكنى به ابوالحسن يا ابوعبداللَّه يا ابونعيم يا ابوعبدالرحمن يا ابورويم و مشهور به مدنى ثانى (ف. 159 تا 169 ه.ق) يكى از قراء سبعه بوده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

مروزي، ابومعاذ فضل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 211 ق)، محدث، نحوى و مقرى. از عبداللَّه بن مبارك و داوود بن ابى هند و عبيد بن سليم/ سليمان روايت كرد. اهل مرو و محمد بن على بن حسن بن شقيق از وى روايت كرده اند. ابومنصور ازهرى در كتاب «تهذيب اللغة» خود از وى بسيار روايت كرده است. از آثارش كتاب «القراآت»، در قرآن است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (77)، الثقات (5/ 9)، طبقات المفسرين داودى (29 -28/ 2)، كشف الظنون (1449)، معجم الادباء (214/ 16)، معجم المؤلفين (67/ 8).

مسيبي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى على مسيبى در 26 بهمن سال 1347 دوش در فريدون شهر اصفهان پا به عرصه وجود نهاد. ولادتش در خانواده اى از نظر مادى اما با گرايشهاى مذهبى بسيار قوى بود و اين امر از همان اوان كودكى، زمينه رشد و پرورش قرآنى اين كودك را فراهم نمود. صوت خوش پدر، نخستين گرايشهاى على مسيبى به تلاوت و صوت خوش قرآن بود تا آنكه روزى در كنار دكه كوچك نوار فروشى، تلاوتى زيبا با صوت دلنشين مرحوم عبدالباسط را شنيد و او كه كودكى 5 ساله بود چنان مجذوب شد كه زندگى قرآنيش رقم خورد. آنچه كه در سرگذشت قاريان بيش از هر چيز بارز است. نقش سرنوشت ساز خانواده و ايجاد جاذبه هاى قرآنى در كودكى بوده است. على مسيبى كه نخستين بارقه عشق به قرآن را از خانواده خود دريافته بود، از محضر استاد مرحوم مجتبى غضنفرى نكات لازمه بسيار فراگرفت؛ او از همان ابتدا در جلسات هفتگى اين استاد در مسجد قنات آباد حضور مى يافت و دانسته هاى خويش را افزون مى ساخت، آقاى

على مسيبى در سن 11 سالگى تجويد، صوت و لحن و مقدماتى در زمينه صرف و نحو زبان عربى را از كتاب جامع المقدمات در محضر استاد مرحوم غضنفرى فرا گرفت زيرا آگاهى به صرف و نحو زمينه لازمى براى فهم و درك ايات در هنگام تلاوت قرآن است.

دكتر مسيبى در سال 65 موفق به اخذ ديپلم تجربى شد و پس از آن به اتمام دوران سربازى در سال 69 در دانشگاه علوم پزشكى تهران در رشته پزشكى پذيرفته شد او پس از اتمام دوره تحصيلى در سال 76 مدرك دكتراى عمومى را دريافت نمود و از مهرماه سال 77 در رشته دكتراى تخصصى پوست مشغول به تحصيل شد. نخستين تلاوت رسمى در مسجد قنات آباد تقطه عطفى در زندگى مسيبى شد. زيرا او آن شب چنان مورد تشويق اساتيد قرار گرفت كه شور و حال زايد الوصفى وجود او را گرفته، و به ادامه اين راه اميدوار ساخت.

آقاى مسيبى معتقد است كه تقليد در ابتداى كار امرى بسيار لازم چرا كه قارى اگر مقلد نباشد قادر به پيشرفت در كار خود نخواهد بود. از اين رو بايد از سبك مناسبى تقليد كرد تا خلاقيت لازم در تلاوت به دست آيد او به قاريانى كه در ابتداى راه هستند توصيه مى كند كه به فراگيرى جنبه هايى مختلف قرآنى بپردازند و همراه با قرائت قرآن به يادگيرى مفاهيم و دانسته هايى در زمينه هاى مختلف قرآن بپردازند زيرا از يك قارى برجسته انتظار دريافت مفاهيم قرآن، انتظارى بجاست. دكتر مسيبى خود نيز علاوه بر تلاوت قرآن در خصوص علوم مختلف قرآنى، تفسير و نهچ البلاغه

به مطالعه مى پردازد و در اين راستا از كتبى چون مثنوى معنوى، غزليات مولانا و حافظ و سعدى بهره مى گيرد آقاى دكتر مسيبى در زمينه ورزش به پياده روى و كوه نوردى علاقه بسيارى دارد و در زمينه آوازهاى سنتى نيز تلاش كرده و به اجراى قطعاتى در اين زمينه مى پردازد.

دكتر مسيبى در سالهاى 64 و 65 به كشور عربستان سفر نمود و در مسجد الحرام و مسجد النبى به تلاوت پرداخت و در هشتمين دوره مسابقات بين المللى قرآن در اين كشور رتبه نخست را كسب نمود.

آقاى مسيبى ضمن تلاوت در بسيارى از شهرهاى كشور بارها در مسابقات مختلف قرآنى شركت نموده و رتبه هايى را كسب كرده است. او در سال 63 در مسابقات قرآن ساتان تهران رتبه اول را كسب نمود و در شهرهاى مختلف كشور به داورى مسابقات پرداخته است.

دكتر مسيبى زندگى خويش را با عشق قرآن عجين مى داند. او قرآن را منشأ تمامى بركات زندگى فردى و اجتماعى خود دانسته و مى گويد: الا بذكر الله تطمئن القلوب كلامى است كه در مسير زندگى قدرت، استقامت و اراده و آرامش را از آن دريافت نمودم.

دكتر مسيبى در برنامه هاى روزانه خود به حفظ آياتى از قرآن، تلاوت قرآن و مطالعه اشاره دارد. او در دوران 8 سال دفاع مقدس بارها در مجامع مختلف رزمندگان اسلام در جبهه هاى جنوب كشور به تلاوت قرآن پرداخت او همچنين دوباره در سالهاى 65 و 79 در حضور مقام معظم رهبرى به تلاوت قرآن كريم پرداخته است. آقاى مسيبى به ابتهال و تواشيع نيز علاقه بسيارى داشته و در اين

جلسات از استاد قيم بهره ها برده است. او اشتياق به شنيدن ابتهال را بزرگترين عامل يادگيرى آوازها و موسيقى سنتى ايران مى داند زيرا معتقد است كه با يادگيرى اين گوشه ها مى توان نعماتى را در ابتهال اجرا نمود. او از اساتيد: عبدالباسط، مصطفى اسماعيل، و منشاوى به عنوان بزرگترين اساتيد مصر ياد مى كند و قاريان برتر حاضر در كشور مصر را استادان شعيشع و غلوش و عبدالعال مى داند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

مفيد رازي، ابوالوفاء عبدالجبار

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، عالم امامى، فقيه و قارى. اصل وى از نيشابور بود. سپس ساكن رى گرديد. او از بزرگان علماى شيعه و فقيه رى و به قارى رازى يا مقرى رازى مشهور بود. از شاگردان قاضى ابن البراج (م 481 ق) و شيخ سلار بن عبدالعزيز ديلمى (م 448 ق) و شيخ جعفر بن محمد دوريستى و ابوالجوائز حسن بارى كاتب و شيخ نجاشى، صاحب «رجال»، و شيخ طوسى (م 460 ق) بود و تمامى تصنيفات و تأليفات شيخ طوسى را از خود شيخ روايت نموده است. علما و بزرگان در حوزه ى درسش حاضر مى شدند. سيد فضل اللَّه راوندى و رشيدالدين على بن زيرك قمى و ابوهاشم مجتبى بن حمزه از وى روايت كرده اند. صاحب تصنيفات و تأليفات بسيارى در فقه، به عربى و فارسى است كه شيخ ابوالفتوح رازى تمامى آنها را از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (434 -433/ 7)، رياض العلماء (71/ 3)، ريحانه (360/ 5 ،285/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (153 -152/ 6)، فهرست منتجب الدين (109 -108)، الكنى و الالقاب (199/ 3)، لغت نامه (ذيل/

رازى)، هدية الاحباب (244).

موذن زاده، رحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد مرحوم رحيم مؤذن زاده كه به خاطر اذان مشهور و تاريخي اش در حافظه جمعي ايرانيان و بسياري از مسلمين جاي دارد، در سال 1304 در استان اردبيل در خانواده اي متولد شد كه شايد بيش از يك قرن به فعاليت هاي مذهبي مي پرداخته اند...

پدرش، مرحوم شيخ عبدالكريم اردبيلي، مؤذن بود و زماني كه در مسجد امام تهران اذان مي خواند، صدايش به طور زنده از راديو پخش مي شد. شيخ عبدالكريم اردبيلي، تا سال 1322 در منطقه اردبيل به وعظ و اذان گويي مشغول بود و نخستين بار به خاطر اذاني كه در اين سال در راديو گفته بود، شهرت پيدا كرد و سپس تا سال 1326 برنامه سحري راديو را به صورت زنده، از طريق مسجد امام (مسجد شاه سابق) اجرا مي كرد و در سال 1329 از دنيا رفت.

در خانواده مؤذن زاده كه اغلب به فعاليت هاي مذهبي و اذان گويي پرداخته اند، رحيم مؤذن زاده، فرزند ارشد شيخ عبدالكريم است، راه پدر را با جديت بيشتر پي گرفت و عملاً پس از درگذشت پدرش به جاي او قرائت اذان را ادامه داد.

اذان مشهور مؤذن زاده كه در گوشه روح الارواح آواز بيات ترك (زند) خوانده شده است، اذاني است كه رحيم مؤذن زاده در سال 1334 در ميدان 15 خرداد در استوديوي 6 خوانده است.

به روايت خود مؤذن زاده، او در حالي كه روزه دار بوده مي خواسته است اذاني بگويد تا براي فرهنگ ايران و اسلام يادگاري ارزنده باشد. مؤذن زاده براي ضبط اين اذان گوشه هاي مختلفي را مي آزمايد، اما هيچ كدام مورد

پسندش واقع نمي شود، تا اين كه مناسب ترين گوشه را براي قرائت اذان، روح الارواح مي بيند. ايشان بارها گفته است: "از ضبط اين اثر هميشه يك احساس غرور معنوي در طول سال هاي گذشته با من همراه بوده است و اگر تنها همين ثروت معنوي باقي بماند براي من كافي است".

استاد موذن زاده در روزهاي پاياني حيات خود، زندگي اش را اينگونه توصيف كرده بود:

«من سال 1304 در اردبيل به دنبال آمدم، در آن دوران ما عوض دبيرستان مكتب مي رفتيم. همه هم متدين بودند. خانواده ها در دوره ي ما در ابتداي امر بچه ها را با قرآن مانوس مي كردند. ما هم پس از طي اين مرحله به مدرسه حاج ابراهيم آمديم. طلبه بوديم به اصطلاح امروز، ولي در حين طلبگي، اين اذان با ما همراه بود. صبح و ظهر و عصر و شب در مسجد و اماكن مذهبي هر روز اذان مي خوانديم، تا اينكه يك شب كه پدرم در خيابان ايران اردبيل ساكن شد. او عادت داشت هركجا كه ميهماني هم برود صبح پشت بام رفته و اذان بگويد، صبح آن روزي كه پدرم اذان گفت: امام جمعه ي اردبيل گفته بود كه من صداي ملكوتي مي شنوم، ببينيد اين صدا از كجا مي آيد. آن ها همه خانه ها را گشته بودند تا اينكه صاحب خانه ي ما گفته بود شيخ عبدالكريم اردبيلي اينجا آمده و اوست كه اذان گفته است. ما را خواستند و آوردند در مسجد و در داخل مسجد به ما 2 تا اتاق دادند. مرحوم پدرم سال 1322 براي نخستين بار اذان را در راديو گفت و همين طور تا 1326 كه برنامه ي سحري را به صورت

زنده اجرا مي كرد.

او در سال 1329 سكته كرد و من قبول كردم جاي او اذان بگويم تا الآن كه با اين سن و سال هنوز مشغولم و افتخار دارم كه با گفتن آن يك اذان، براي اسلام ومملكتم كاري كرده ام. ما كه نه ثروت داريم و نه مكنت و همين يك اذان برايمان بهترين خير است.

هر روز تلفن مي زنند و مي گويند كه اين اذان خيلي زيبا گفته شده است، مي دانيد چرا؟ من جوابتان را مي دهم براي اين كه باطن - اشاره به قلب- خوشگل است، براي اين كه اين اذان را با دهن روزه پر كردم تا قربه الي الله باشد. اين يك كار مادي نبود بلكه معنوي بود نتيجه اش را هم مي بينيد. واعظ تهراني درجايي گفته بود اذان همه قبول باشد اذان است اما اين اذان موذن زاده آدم را وادار مي كند كه به مسجد بيايد.

البته اين اذان گفتن در خانواده ي ما موروثي است. 150 سال است كه خانواده ي ما اذان مي گويند. حتي زماني كه در اردبيل آن موقع ها شناسنامه مي دادند به تناسب شغل و حرفه نام خانوادگي انتخاب مي كردند. به بابايم هم گفته بودند تو چيكاره اي؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگي شما موذن است.

زماني كه سال 1329 پدرم فوت كرد و من جاي او رفتم. گوينده ها مي گفتند اذان، اذاني كه به وسيله استاد موذن، " زاده اردبيلي" گفته شده است. لذا اين "زاده اردبيلي" از آن موقع به اسم ما اضافه شد. يك روزي هم تصميم گرفتم تا يك اذان يادگاري را بگويم. در استوديوي 6 صدا و سيما هر گوشه اي انداختم نشد تا اينكه آن را در

روح الارواح آواز بيات ترك به اين شكل كه بيش از 50 سال پخش مي شود گفتم. ما ايراني هستيم و اذان ما بايد برخاسته از خودمان باشد. الان اذان خوان هايي هستند كه تقليد مي كنند از عربستان و اين پسنديده نيست و خود ما بايد ابتكار به خرج دهيم. الآن 50 سال است كه كسي نتوانسته روي اين اذان من اذان بگويد حتي برادرم سليم كه آن صداي گيرا و زيبا را دارد و اين خواست خداست. همان خدايي كه مي گويد اگر با من يك صدايي كنيد، محبت شما را به قلوب همه مي اندازم. البته 20 سال پيش مي خواستم يك اذان ديگر به مدت 15 دقيقه كه در وسط آن دعا است را پر كنم اما نگذاشتند و گفتند كه اذان 6 دقيقه بيشتر نمي شود. ولي در كل مي خواهم بگويم در هر كاري كه خدا و اخلاص در نظر گرفته شود آن كار جواب مثبتي خواهد داشت.»

مؤذن زاده اردبيلي كه زماني در اردبيل زندگي مي كرد، بعدها به مهر شهر كرج كوچيد و در آنجا ساكن شد. اين اذان گوي سرشناس ايراني، در سن هشتاد سالگي بر اثر بيماري روز پنجشنبه 5 خرداد 84 در تهران دعوت حق را لبيك گفت.

روحش شاد...

موسوي بلده، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد سيد محسن موسوى بلده 19 شهريور ماه 1332 شمسى در شهر تهران ديده به جهان گشود. ولادت او در خانواده اى مذهب، اولين طليعه آشنايى او با كتاب انسان ساز قرآن شد جو مذهبى خانواده و اشتياق قرآنى اقوام مادرى، عامل ديگرى در تربيت قرآنى او شد زيرا علاقه اقوام مادريش بخصوص دائيهايش او كه همگى از ذاكران اهل بيت (عليه السلام) بودند

اشتياق او را نسبت به فراگيرى قرآن دو چندان ساخت. بهمين دليل پيش از ورود به دبستان بذر عشق به قران در نهادش جاى گرفت وبتدريج باور شد پس از آن بود كه با تشويق والدين و نزديكان، زندگى قرآنيش رقم خورد. استاد موسوى علوه بر والدينش از استادش وطنى بعنوان كسى كه نقش تعيين كننده در پرورش قرانى او داشته ياد مى كند خود او در اين باره مى گويد جناب آقاى وطنى معلم قرآن كلاس چهارم دبستان، بود. او علاوه بر ظاهرى بسيار مرتب و منظم، تدريس بسيار خوب و منظمى داشت. در آن زمان كه كلاسهاى قرآن مدارس و حتى هيئتهاى مذهبى، وضع منظمى نداشت او با روش ويژه در آهنگين خواندن استفاده و با لحن خواندن آيات تمام شاگردان را به پيروى از سبكش موظف مى ساخت.

استاد سيد محسن موسوى در مراحل مختلف آموزش و فراگيرى قرآن از محضر اساتيدى چون استا محمد تقى مروت بهره گرفت و علم تجويد را نزد او فرا گرفت. از ديگر اساتيد او مرحوم دكتر سيد ابراهيم مفيدى جراح و متخصص بيماريهاى زنان بود كه از محضر او بهره ها برد. اگر چه پيش از انقلاب و حتى سالهاى قبل از آن جلسات قرآن و فراگيرى ان مانند امروز منظم و دقيق نبود مباحث چون آموزش صوت و لحن مانند امروز وجود نداشت، با وجود اين در اطراف و اكناف شهر تهران جلساتى به شيوه سنتى و هيئتى برقرار بود كه بسيارى از قاريان برجسته كشور در اين جلسات به فراگيرى قرآن پرداختند. حاج محسن موسوى بلده در سال 1338 ه_.ش تحصيلات ابتدايى خود را

در دبستان محموديه اسلامى كه آغاز كرد.

و در سال 1344 به پايان رساند. پس از آن در همان سال در مدرسه اميركبير تحصيلات دوره راهنمايى را آغاز كرد. و در سال 1350 ديپلم طبيعى را زا دبيرستان جعفرى اسلامى گرفت و از آنجا كه به تحصيل و فراگيرى علم و دانش علاقه وافرى داشت در ميان تمامى دبيرستانهاى منطقه 17 آموزش و پرورش آن زمان رتبه ممتاز را كسب نمود. كه او عشقى بى نهايت به قرآن داشت در تمامى اين سالها در كنار درس و تحصيل به فراگيرى قرآن نيز مى پرداخت و بدين ترتيب آينده اش در جوار اين كتاب انسان ساز رقم خود. او در سال 1350 در رشته فيزيوتراپى در دانشگاه تهران پذيرفته شد و در سال 1354 به دريافت مدرك كارشناسى اين رشته نائل شد و پ از انجام خدمت نظام وظيفه در سال 1356 در مركز پزشكى شهداى هفتم تير شهر رى مشغول به كار شد.

آقاى سيد محسن موسوى يكى از قاريان برجسته كشور در سال 1357 با خانم روحانى منش ازدواج نمود كه او نيز معلم قران و مسئول بخش فرهنگى اداره دارالتحفيظ قرآن كريم است و علاقه و اشتياق وافرى به علوم قرآنى دارد ثمره اين ازدواج سه فرزند دختر است از آنجا كه استاد موسوى و همسرش از علاقه مندان و مشتاقان اين كتاب الهى اند و در اين زمينه فعاليت دارند عشق به قرآن در تمامى خانواده ديده مى شود و فرزندان اگر چه قارى قرآن محسوب نمى شوند اما آشنايى كامل با تجويد قرائت دارند ودر اين زمينه فعاليت دارند. استاد سيد محسن موسوى

در ابتدا به سبك استاد مرحوم عبدالباسط تلاوت مى كرد پس از آن از سال 1348 تا به تلاوتهاى مرحوم على البنّاء علاقه مند شد و به سبك او روى آورد خود او در اين باره مى گويد: من با تلاوت استاد مرحوم على البنّاء آشنا شدم و آنچنان شيفته تلاوتهاى اين استاد بودم كه چه شبها و روزها كه نوار تلاوت على البنّاء را مى شنيدم و يا با برنامه هايى كه بصورت زنده از تلاوتهاى اين استاد، سبك تلاوت مرا تفسير داد. در آن زمان استاد موسوى با پيروى از سبك مرحوم على البنّاء سبكى نو براى تلاوت خود برگزيده بود. پس از آن تلاوتهاى استا احمد شبيب و مدتى هم تلاوتهاى استاد برجسته شيخ محمد عبدالعزيز حسان، آقاى موسوى را به سمت خود جذب كرد.

استاد سيد محسن موسوى بلده از جمله قاريانى است كه اگر چه مدتهاى مديد از تلاوت قاريان برجسته اى چون مرحوم عبدالباسط، مرحوم منشاوى، احمد شبيب و عبدالعزيز حسان بهره ها گرفتن هرگز به تقليد محض توجه نداشت و همواره سعى مى كرد سبك اين اساتيد برجسته را اقتباس كند و هرگز به تقليد از حرف از آنها نپردازد ايشان در همين زمينه به قاريان قرآن سفارش مى كنند كه در آغاز كار از استادى مشخص شروع كنند، نوارهاى اين استاد را آنقدر بشنوند و تقليد كنند تا زير ساخت قوى براى نحو بدست آيد پس از آن در دومين مرحله از استادى ديگر چند نوار تقليد شود تا به تدريج امر تلفيق در سبكها تلاوت بدست آيد استاد موسوى به قاريان ايرانى سفارش مى كند كه در

مرحله تلفيق تلاوتهاى اساتيد مختلف بايد در تلاوتها چنان ذوب شوند تا همه آن را فرا بگيرند و نيز قاريانى كه در ابتداى راه هستند بايد حتما تلاوتهاى خود را ضبط كنند و بشنوند و ايرادات آنرا برطرف كنند. توصيه اى كه نه تنها براى براى ابتداى راه بلكه سازمانى كه تلاوت انجام مى شود بايد آنرا در نظر داشت ايشان همچنين به قاريان قرانى سفارش مى كنند كه از تمركز بر تجويد و صوت و لحن در ابتداى كار بايد پرهيز كنند و تنها بايد به مفهوم و معناى آيه پرداخت زيرا اگر تلاوت بر اساس مفهوم و معنا انجام شود لحن تلاوت هم طبيعى و جذاب خواهد شد. استاد سيد محسن موسوى از جمله قاريان و اساتيدى است كه علاوه بر داخل كشور سفرهايى نيز به نشر فرهنگ قرآنى به برخى از كشورها داشته و در آنجا به تلات پرداخته است. او در سال 1357 قبل از پيروزى انقلاب اسلامى در قالب گروهى اعزامى از دار التحفيظ قرآن كريم به مكه معظمه و مدينه منوره سفر كرد. او همچنين بهمراه اقايان مرتضى رهنما، ذبيح الله تمركزن امير محموديون و احمد و احمد زرنگار به كشور سودان سفر كرده است. از جمله كشورهاى ديگرى كه استاد مولوى در آنها به تلاوت پرداخته مى توان به كشورهاى مالزى، فرانسهن بنگلادش، امارات متحده عربى، برزيل آراژانتين، سنگاپور، آلمان و تركيه اشاره كرد كه تلاوت ايشان ر اين كشورها با استقبال پرشور مردم مواجه بوده است:

يكى از خدمات ارزنده قرآنى استاد سيد محسن موسوى به جامعه قرآن دوست كشور، كتاب دو جلدى حليه القرآن در خصوص قواعد

تجويد به روايت حفص از عاصم است كه تا كنون با تيراژ سه ميليون استاد سيد محسن موسوى تا كنون در بسيارى از مراكز قرآنى به تدريس تجويد قرآن كريم پرداخته كه از آن جمله مى توان به تدريس دوره اى و مقطعى در آموزش و پرورش، تدريس تجويد در ارتش جمهورى اسلامى، جهاد سازندگى، سازمان تبليغات اسلامى، دار التحفيظ القرآن الكريم و نيز جلسات آموزش تجويد خواهران كه از سالها قبل در منزل ايشان برگزار مى شود و خدمت بزرگى به جامعه قرآنى خواهران است، اشاره كرد.

استاد سيد محسن موسوى از پيش از پيروزى انقلاب اسلامى در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخته و نيز در اولين مراسم حج تمتع پس از پيروزى انقلاب اسلامى در معيت آن حضرت به حج تمتع مشرف شده است و هم اكنون به عنوان مسئول بخش فيزيولوژى مركز پزشكى شهداى هفتم تير تهران به فعاليت مشغول است.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net/

مولوي شيرازي، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1307 ق)، فقيه، عالم دينى، قارى، زاهد و شاعر، متخلص به مولوى. در علم تجويد و قرائت قرآن مجيد متبحر بود. او در شيراز درگذشت و در تكيه ى حافظيه به خاك سپرده شد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (439)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (563/ 5)، الذريعه (1124/ 9)، ريحانه (29/ 6).

مهراني نيشابوري، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(381 -295 ق)، محدث، مقرى، زاهد و عابد. معروف به ابن مهران. اصلش از اصفهان و ساكن نيشابور و شيخ الاسلام آنجا بود. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى گويد كه وى امام عصرش در قراآت بود. در طلب اسانيد قراآت به عراق و شام مسافرت نمود. در عراق قرآن را بر زيد بن ابى بلال و ابوحسين بن بويان يا ثوبان و ابوبكر نقاش و ابوعيسى بكار و ابن مقسم و در دمشق بر ابوالحسن محمد بن نضر خرم تلاوت نمود. مهدى بن طراره و جماعتى بر او قرآن را تلاوت نمودند. در نيشابور از ابوبكر محمد بن اسحاق بن خزيمه و ابوالعباس سراج ثقفى و ابوالعباس ماسرجسى و مكى بن عبدان و جماعتى ديگر حديث شنيد. حاكم ابوعبداللَّه حافظ و ابن مسرور و ابوسعد كنجرودى و عبدالرحمان بن عليك و ابوسعد احمد بن ابراهيم مقرى از وى روايت كرده اند. از آثارش: «الغاية فى القراءات»؛ «الشامل فى القراءات»؛ «سجود القرآن»؛ «غرائب القرآن»؛ «الاتفاق و الانفراد»؛ «اختلاف عدد السور»؛ «الوقف و الابتداء»؛ «وقوف القرآن»؛ «رؤوس الآيات»؛ «آيات القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (112/ 1)، انساب سمعانى (413 -412/ 5)، تذكرة الحفاظ (975/ 3)، سير النبلاء (407 -406/ 16)، شذرات الذهب (98/ 3)، العبر (158 -157/ 2)، كشف الظنون (1424 ،1025)،

معجم الادباء (15 -12 / 3)، النجوم الزاهرة (163/ 4)، هدية العارفين (67/ 1).

نافع

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن عبدالرحمن بن ابى نعيم مكنى به ابورويم (مقت. 169 ه.ق) امام اهل مدينه و يكى از قراء بود، اصلاً از مردم اصفهان است و علم قرائت را از ابوميمونه فراگرفت.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

نيشابوري، قطب الدين، ابوجعفر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، محدث، مقرى و نحوى. از علماى اماميه در قرن ششم قمرى است. او از شيخ ابوعلى بن شيخ طوسى روايت كرده است. كتاب «المجالس»، در حديث از اوست و ابن شهرآشوب در «مناقب» خود از آن بسيار نقل كرده است. وى از مشايخ روايى سيد ضياءالدين ابوالرضا فضل اللَّه بن على راوندى و امام قطب الدين راوندى (م 573 ق) بود. قطب الدين نيشابورى «الندبة» امام زين العابدين (ع) را از حاكم حسكانى از صدوق ابن بابويه روايت كرده و علامه حلى در «اجازه ى» كبيره خود به اين مطلب اشاره كرده است. از ديگر آثارش: «التعليق»؛ «الحدود»؛ «الموجز فى النحو».[1]

محمد بن على بن حسن مقرى نيشابورى ملقب به (قطب الدين) مكنى به ابوجعفر عالمى موثق و استاد سيد ابى الرضا فضل اللَّه راوندى و شيخ ابى الحسن قطب راوندى و صاحب تعليق الحدود الموجز در نحو بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (251/ 23 ،356/ 19 ،221/ 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 272/ 6)، فهرست منتجب الدين (158 -157)، فوائد الرضويه (559)، معجم المؤلفين (318 -317/ 10).

هروي، ابوبكر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(489 -405 ق)، مقرى. اصلش از هرات و عالم به قراآت بود. در اواخر عمر به سوى بلاد غربى عالم اسلام سفر كرد. به دمشق رفت و نهايتاً در قدس درگذشت. از آثارش: «التذكرة فى القراآت الثمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (276/ 1)، معجم المؤلفين (136/ 2)، هديةالعارفين (81/ 1).

همداني، ابوالعلاء حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(569 -488/ 483 ق)، مقرى، حافظ، محدث، مفسر، اديب، نحوى، لغوى و زاهد. شيخ همدان و امام العراقين در قراآت بود. در همدان به دنيا آمد. در طلب علم مسافرت هاى بسيارى نمود. علم قرائت را نزد ابوعلى حداد اصفهانى و ابوالعز قلانسى و ابوعبداللَّه بارع حسين دباس و ابوبكر مزرفى فراگرفت و در همدان از عبدالرحمان بن حمد دونى و در اصفهان از محمود اشقر و ابوعلى حداد اصفهانى و در بغداد از ابوالقاسم بن بيان و ابن حصين و ابوعلى ابن مهدى و ابوعلى بن نبهان و در خراسان از ابوعبداللَّه فراوى حديث شنيد. آنگاه به همدان بازگشت و تا پايان عمر در اين شهر زندگى نمود. او در علم تفسير، حديث، انساب و تاريخ متبحر بود. ابواحمد بن سكينه و ابوالحسن ابن دباس و محمد بن محمد بن كيال علم قرائت را در نزد وى فراگرفتند. شيخ منتجب الدين، صاحب «الفهرست»، نيز از شاگردان وى بود و كتاب «الهادى» را نزد او خواند. منتجب الدين استادش ابوالعلاء را صدرالحفاظ و در علم حديث و قرائت علامه معرفى كرده است. فرزندانش، احمد و عبدالبر و فاطمه، و نوادگانش، قاضى على و محمد و عبدالحميد پسران عبدالرشيد بن على بن بنيمان، و ابوالمواهب ابن صصرى و عبدالقادر حافظ و يوسف بن احمد شيرازى حافظ و محمد

بن محمود حمامى و عتيق بن بدل مكى و جماعتى ديگر از وى حديث شنيدند. ابوالحسن ابن المقير از وى اجازه ى روايت داشت و شيخ هاشم بن محمد در «مصباح الانوار» خويش از وى روايت كرده است. در «معجم الادباء» وفات وى 599 ق آمده است. از آثارش: «زاد المسافر»، در پنجاه مجلد؛ «غايةالاختصار»، در قراآت دهگانه؛ «الهادى الى معرفة المقاطع والمبادى»، در وقوف قرآن؛ «الانتصار فى معرفة قراء المدن والامصار» كه «طبقات القراء» است؛ «مفردات القراء»؛ «مولد اميرالمؤمنين (ع)»؛ كتاب «الادب فى حسان الحديث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (195/ 2)، اعيان الشيعه (634/ 4)، ايضاح المكنون (715/ 2 ،606/ 1)، بزرگان و سخن سرايان همدان (128 -126/ 1)، تذكرةالحفاظ (1328 -1324/ 4)، الذريعه (151 -150/ 25 ،8/ 12)، روضات الجنات (87 -86/ 3)، ريحانه (206/ 7)، سيرالنبلاء (47 -40/ 21 ،304/ 19)، شذرات الذهب (232 -231/ 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 54 -53/ 6)، طبقات الحفاظ (498 -497)، طبقات المفسرين داودى (131 -128/ 1)، العبر (56/ 3)، فهرست منتجب الدين (66 -65)، الكامل (129/ 9)، كشف الظنون (2026 ،1773 ،1387 ،1189 ،1106 ،946 ،114)، معجم الادباء (52 -5 / 8)، معجم رجال الحديث (284 -283/ 4)، معجم المؤلفين (198 -197/ 3)، المنتظم (518/ 10)، هديةالعارفين (280/ 1).

همداني، ابوالفرج حمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز ح 400 ق)، مقرى و شاعر. در علم قراآت متبحر بود. وى صاحب كتاب «كنز المقرئين فى الوقف والابتداء» است كه آن را از كتابهاى مهم در زمينه ى قراآت به شمار آورده اند. در حاشيه ى «الوافى بالوفيات» به نقل از «طبقات القراء» آمده كه جزرى وى را زنده ى حدود 400 ق مى داند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (303/ 2)، دميةالقصر (523 -522/ 1)، معجم المؤلفين

(74/ 4)، الوافى بالوفيات (157/ 13).

يزدي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(551 -474/ 473 ق)، فقيه شافعى، مقرى و محدث. معروف به ابن محمويه. در يزد به دنيا آمد و ساكن بغداد بود. قرآن را در اصفهان بر ابوالفتح حداد و ابوسعد مطرز تلاوت نمود و حمزة بن قبيطى و عبدالعزيز بن ناقد و على بن دباس بر وى تلاوت نمودند. او در بغداد، شهر دون، همدان، اصفهان، بصره، كوفه و مكه از حسين بن حسن بن جوانشير و ابوالمكارم محمد بن على بن حسن فسوى مقرى و محمد بن حسين بن بلوك صوفى و غياث بن ابومضر اصفهانى و محمد بن محمود ثقفى و ابن طيورى و ابن خشيش و ابوالحسن بن علاف و ابوالقاسم ربعى و ناصر بن مهدى و احمد بن محمد بن مردويه و جماعتى ديگر حديث شنيد. وى «سنن» نسائى را از عبدالرحمان بن حمد استماع نمود. ابواحمد بن سكينه و ابن اخضر از وى روايت كرده اند. فقه را در واسط از ابوعلى فارقى و در بغداد از ابوبكر شاشى فراگرفت. وى صاحب تصانيفى در زمينه فقه و حديث مى باشد و در زهد نيز صاحب اثر است. در «طبقات الشافعيه» اسنوى تحت نام على بن حسين بن احمد يزدى و در «شذرات الذهب» تحت عنوان بزدى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (690/ 5)، سيرالنبلاء (336 -334/ 20)، شذرات الذهب (159/ 4)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (319/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (211/ 7)، العبر (15 -14/ 3)، معجم المؤلفين (14/ 7)، النجوم الزاهرة (310/ 5)، هديةالعارفين (698/ 1).

طراحي

احصايي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد احصائي ، در تيرماه 1318 شمسي در قزوين ديده به دنيا گشود. احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را

براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد. احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي

آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمد احصائي ، با ذكر خاطره اي از دوران تجربه اندوزي هاي خود مي گويد : « در بهار 1354 ، در روزه داري هاي ادواريم ، در يك حالتي از مواجهه ي شديد عاطفي با كلام « الله » ، كه يكسره ذهن و دل مرا به تصرف گرفته بود ، حدود دويست قطعه كار انجام شد كه تكنيك اجراي آن ، حضور دائم و آمادگي شديد روحي را مي طلبيد ؛ ضرباهنگي كه هدايت قلم را « قلب » به عهده داشت ».

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد احصائي ، مشاور رئيس مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي در قسمت چاپ و انتشارات مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد احصائي ، سال ها به عنوان آموزگار ادبيات فارسي و خط در دبستان هاي جهان تربيت و شهر ري ، مدرس گروه هنرهاي تجسمي دانشكده هنرهاي زيبا ي دانشگاه تهران و دانشگاه هنرهاي تزئيني و عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه تهران به فعاليت هاي آموزشي اشتغال داشته است.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد احصائي ، عضو هيئت مؤسس « انجمن هنرمندان نقاش ايران » مي باشد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد. وي در بيست سال اخير

، به جمع آوري و مطالعه ي عميق روي كارهاي اساتيد متقدم خويش پرداخته و قلم « محقق » و « ريحان » - كه در جهان اسلام به قلم هاي ايراني مشهورند - دستاورد كار مداوم او در اين سال ها است.

آرا و گرايشهاي خاص : نستعليق محمد احصائي ، آميزه اي از شيوه ي « مير » و « ميرزا غلامرضا اصفهني » و « ميرحسين » با بعضي ملاحظات امروزي است و كاربرد گرافيكي در خوشنويسي وي ، از وجوه مشخصه اي است كه موجب تفاوت فاحش از ديگر خوشنويسان معاصر شده است. كارهاي « كلام الله » احصائي به چهار گروه تقسيم بندي مي شوند كه عبارتند از : نقاشي خط ها ، الله ها ، كارهاي در ارتباط با معماري ، و احياي قلم محقق و ريحان. وي در حوزه ي « نقاشي خط » با قلم « ثلث » و « محقق » با ياري گرفتن از « كلام الله » ، به خلق آثار بديعي دست زده است.

جوائز و نشانها : محمد احصائي ، در هفتمين نمايشگاه بزرگ قرآن كريم تهران در سال 1378 ، به جهت « خوشنويس ممتاز آيات قرآني » در قطعات و كتيبه ها ، به ويژه احياي خطوط ريحان و محقق ، و بهره گيري مناسب از خط و گرافيك و نقاشيخط در آثار خود ، همچنين استفاده از كلمه ي مباركه ي الله به صورت هاي متنوع در آثار و كتيبه نگاري ، به عنوان « خادم برگزيده » شناخته شد.

چگونگي عرضه آثار : محمد احصائي در زمينه ي تشكيل نمايشگاه

هاي مختلف در ايران و خارج از كشور نيز فعاليت دارد كه دستاورد آن ، ارائه ي آثاري متفاوت در زمينه ي خط است كه در گرافيك و معماري كاربرد فراواني دارد. نمونه هايي از اين نمايشگاه ها عبارتند از : نمايشگاه گالري سيحون ، فستيوال بين المللي نقاشي در كاني سومر فرانسه ، نمايشگاه جمعي جهان در بال سوئيس ، نمايشگاه هنرمندان ايراني در پكن و شانگهاي جمهوري خلق چين ، نمايشگاه جمعي در دانشكده هنرهاي زيباي ايران و ... .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تحرير قرآن مجيد به قلم « محقق »

2 خوشنويسي سوره علق به ابعاد 120 × 110 سانتي متر با رنگ و روغن روي بوم

ويژگي اثر : اين اثر ، اكنون جزء گنجينه ي آثار مجموعه ي موزه ي هنرهاي معاصر تهران قرار دارد.

3 كتيبه اي به قطع 400 مترمربع واقع در دانشكده الهيات

4 كتيبه ي سردر ورودي موزه ملي ايران ( ايران باستان )

ويژگي اثر : اين اثر ، آيه اي از قرآن مجيد به شيوه ي « محقق » و « برجسته » با لعاب زر است.

5 مجموعه ي « الله »

اميني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد جمشيد اميني( 1282- 1377 هجري شمسي) از طراحان فرش نوين ايران بشمار مي رود. وي اصولي نوين را در اين هنر ايجاد كرد و با شيوه اي خاص چون بافندگي كوبلن به ابداع آثار هنري پرداخت. استاد اميني اولين كسي است كه شيوه شبيه سازي را

در فرش ايران متداول كرد. وي آخرين بازمانده از شاگردان استاد كمال الملك بود كه احترام خاصي به استاد خود و انديشه اش داشت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : طراحي فرش

والدين و انساب : جمشيد اميني در سال 1282 شمسي در روستاي فشند از روستاهاي ساوجبلاغ متولد شد.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : جمشيد اميني از آغاز كودكي به نقش و رنگ علاقه داشت و در پنج سالگي به اتفاق خانواده به تهران آمد و در اين شهر با بافندگي قالي آشنا شد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : جمشيد اميني در سال 1298 به مدرسه صنايع مستظرفه كمال المك راه يافت و استعداد وي مورد توجه استاد كمال الملك قرار گرفت و در آن مدرسه دار قالي برپا كرد.

استادان و مربيان : اميني طراحي را نزد كمال الملك آموخت .

همسر و فرزندان : يكي از فرزندان جمشيد اميني كه از شاگردان وي نيز مي باشد استاد دكتر حسن اميني است كه شيوه ابتكاري پدر را دنبال مي كند.

زمان و علت فوت : جمشيد اميني آخرين بازمانده از شاگردان كمال الملك و مكتب وي بود كه در سن 95 سالگي جهان را بدرود گفت و در روز سه شنبه 22 دي ماه 1377 در ميان اندوه هنرمندان بسيار و مردم زادگاهش فشند در اين روستا به خاك سپرده شد.

آرا و گرايشهاي خاص : جمشيد اميني علاوه بر هنر طراحي، مرد عارف پيشه و انديشمندي بود بطوري كه شاگردان در اخلاق و اصول عارفانه انساني او را چون مرادي مي ستودند و استاد اميني نيز عاشق استاد خويش بود و در تمام عمر ياد استاد و مرادش كمال الملك

را عزيز مي داشت و هر گاه از او سخن مي گفت قطرات اشك از چشمانش جاري مي شد. استاد اميني يكي از هنرمندان مبتكر در شيوه بافندگي فرش است. او اصولي نوين را به هنر فرش ارائه داد و با شيوه خاص چون بافندگي كوبلن به ابداع آثار هنري پرداخت. وي اولين كسي است كه شيوه شبيه سازي را در فرش ايران متداول كرد . از جمله توصيه هاي وي به شاگردانش، پاكي زبان و احترام به زن بود. او عقيده داشت مردان بزرگ را زنان پاكدامن شاخته اند، پس بايد به ستايش مقام زن و مادر كه منشاء همه بزرگي هاست پرداخته شود.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تابلوي ضامن آهو

2 تصوير كمال الملك

ويژگي اثر : از آثار بي نظير استاد اميني است . اين فرش آنچنان استادانه بافته شده كه از فاصله نزديك حتي با نقاشي تفاوتي ندارد. اين اثر در موزه هنرهاي ملي نگهداري مي شود.

--------------------------------------------------------------------------------

منابع :

1سرمدي، عباس. دانشنامه هنرمندان ايراه و جهان اسلام. تهران،هيرمند.1380

آبان، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نساج و طراح. در هنر خود شهره و هم عيار نساجان و طراحان معروف زمان خود، از قبيل غياث، حسين عبداللَّه، يحيى و معزالدين بود و استادى چيره دست به شمار مى آمد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1 /1).

آقاجان اصفهاني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طراح و معمار. طراح نقش آفرين و معمار و رسام دوره ى فتحعلى شاه و محمدشاه قاجار بود. او در طرح نقشه و ايجاد ساختمانهاى آن دوره، صاحب ابتكار بود و در آرايش و پيرايش داخلى و خارجى قصرها و ابنى، دست پر كمال داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (7 /1).

آلفته، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عيسي آلفته ، در بيرجند به دنيا آمد. پس از عزيمت به مشهد در سن پانزده سالگي ، شوق نقاشي در وجودش شعله ور شد و دست تقدير او را به خدمت استاد بزرگ نقاشي خراسان ، محمدرضا قزلباش كه ساليان طولاني در افغانستان و ايران كار كرده بود ، كشاند و مدت ها نزد آن استاد ، شاگردي كرد. استاد آلفته به دليل جذبه و كشش آستان قدس رضوي و نياز گنجينه ي عظيم كتابخانه ي آن ، در آنجا مشغول به كار شد و با عشق و علاقه ي بسيار شروع به مرمت و ساختن جلد كتاب هاي خطي كرد و بعدها با راهنمايي اساتيد به كپيه برداري از نقاشي هنرمندان بزرگي كه آثارشان زينت بخش كتاب هاي ذيقيمت آستان قدس بود ، پرداخت.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : عيسي آلفته ، پس از عزيمت به مشهد در سن پانزده سالگي ، شوق نقاشي در وجودش شعله ور شد و دست تقدير او را به خدمت استاد بزرگ نقاشي خراسان ، محمدرضا قزلباش كه ساليان طولاني در افغانستان و ايران كار كرده بود ، كشاند و مدت ها نزد آن استاد ، شاگردي كرد.

فعاليتهاي آموزشي : عيسي آلفته ،

پس از شاگردي در نزد استاد قزلباش ، به دليل جذبه و كشش آستان قدس رضوي و نياز گنجينه ي عظيم كتابخانه ي آن ، در آنجا مشغول شد و با عشق و علاقه ي بسيار شروع به مرمت و ساختن جلد كتاب هاي خطي كرد و بعدها با راهنمايي اساتيد به كپيه برداري از نقاشي هنرمندان بزرگي كه آثارشان زينت بخش كتاب هاي ذيقيمت آستان قدس بود ، پرداخت.

آرا و گرايشهاي خاص : عيسي آلفته ، غير از شيوه ي گل و مرغ ، در نقاشي آبرنگ ، تذهيب ، جلدسازي ، جلد روغني و قاب آيينه نيز دستي قوي دارد و آثار باارزشي آفريده است كه هم اكنون زينت بخش برخي از موزه هاي جهان مي باشد.

جوائز و نشانها : عيسي آلفته ، در نمايشگاه هاي بسياري شركت كرده و جوايزي دريافت نموده است.

21 مرداد ماه سال1370هجري شمسي: استاد عيسي آلفته طراح و تذهيب كار پرآوازه ايراني به ديار باقي شتافت.

منابع زندگينامه :عيسي آلفته و نقاشي بهار ، مجله ي كيهان فرهنگي ، 1 فروردين 1365

باغداساريان، آراپيك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1318.

درگذشت: 1364.

آراپيك باغداساريان در كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان به كارهاى مختلفى نظير گرافيك، نقاشى و غيره مشغول بود. از آثار اوست: شيوه طراحى با قلم و مركب (نوشته خوزه پارامان، 1365)؛ شيوه يادگيرى طراحى (1365).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بناء اصفهاني، محمد امين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1112 ق)، نقاش، طراح و خطاط. اهل اصفهان و رسمى ساز نقوش مختلف و طراح خطوط كوفى تزيينى و پيرآموزى و بنايى بود و كاشى ها را با تزيينات گوناگون و خطوط شيوا مى آراست. از آثار او پيرايش صفه ى استاد در مسجد جامع اصفهان است كه اصل بناى اوليه ى آن، در دوران سلجوقى انجام پذيرفته و با تزيينات دوره ى صفويه تكامل يافته است. اين بنا در 1112 ق ارايش و كاشى كارى شده و ارقام آن چنين است: «عمل ابن محمد مؤمن، محمد امين»؛ «عمل ذره ى بيمقدار ابن محمد مؤمن»؛ «محمد امين بناء اصفهانى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهانى (551 ،549)، احوال و آثار نقاشان (654/ 2)، تاريخ اصفهان (360)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (110 -109).

بناي اصفهاني، محمدرضا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1028 ق)، طراح و معمار. از زبردست ترين معماران صفويه بود. وى طراح نقشه و معمار مسجد معروف شيخ لطف اللَّه است كه به امر شاه عباس اول ساخته شد. اين بناى با عظمت و پر امتياز، يكى از شاهكارهاى معمارى و كاشى كارى استاد محمدرضا است كه ساخت آن شانزده سال به طول انجاميده و در داخل محراب كاشى كارى معرق مسجد، به خط نستعليق چنين رقم نهاده است: «عمل فقير... محمدرضا بن استاد حسين بناء اصفهانى 1028».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (700 ،697)، احوال و آثار نقاشان (721/ 2)، تاريخ اصفهان (353)، تاريخ هنرهاى ملى (936/ 2)، سرآمدان فرهنگ (160 -159/ 1)، كارنامه ى بزرگان (212 -211)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (402).

جامي، غياث الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طراح و نقاش. طراح نقوش احتمالا بافنده ى فرش نفيسى است كه در وسط آن شمسه ى فوق العاده اى بافته شده و در متن آبى آن، مظنره ى شكارگاه جلب نظر مى كند و تعدادى شكارچى و حيوانات به قرينه در آن بافته شده، با رقم: «شد از سعى غياث الدين جامى- بدين خوبى تمام اين كار نامى» سنه 929.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (413 / 1).

جوادي پور، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود جوادي پور در سال 1299 در تهران به دنيا آمد. شهريور 1299 در تهران به دنيا آمدو در دبستان سلطاني و علامه و سپس هنرستان صنعتي ايران - آلمان - دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران - آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است. از سال 1332 تا سال 1338 در دانشكده هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي ترسيمي هنرستان هنرهاي زيبا به تدريس هنر پرداخت. آغاز گر هنرهاي چاپي ( گرافيك ) در كشورم به آغاز گر چاپ رنگين در ايران بود. آغاز گر گشايش اولين مركز هنرهاي تجسمي، مولف كتابهاي درسي درزمينه هاي – بهداشت – علمي- ادبيات فارسي و قرائتي براي سالهاي اول تا پنجم دبستان و دوران راهنمايي مي باشد. بر پا كننده بيش از 30 نمايشگاه فردي و 40 نمايشگاه گروهي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : هنرهاي تجسمي - موسيقي

والدين و انساب : پدرمحمود جوادي پور، علينقي جوادي پور و مادرش از خانواده ابراهيمي بود در تهران به دنيا آمده در حدود امكانات زمان خودش درس خوانده بود به زبان فرانسه آشنايي داشته است.

خاطرات كودكي : محمود

جوادي پور از دوران كودكي خود اينچنين ياد مي كند: از دوران كودكي خاطرات بسياري دارم. در خانه ما هميشه آرامش و صلح و صفا برقرار بود. پدر و مادرم هر دو خوشخو و مهربان و دانا بودند. برادرم از من پنج سال بزرگتر بود و خواهرم پنج سال كوچكتر از من بود خواهر ديگري داشتم كه ده سال از من كوچكتر بود و مدتي پيش در گذشت . برادرم و من از كودكي در يك اطاق زندگي مي گرديم در اطاقمان انواع افزارهاي آهنگري بخاري خراطي و انواع ديگر موجود بود و غالبا در همان اطلاق به ساختن انواع و اقسام مسائلي كه در ارتباط با درسهاي مدرسه بود و يا جنبه هاي تفريحي داشت مي پرداختيم و هميشه سرمان گرم بود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : در خانواده محمود جوادي پور هميشه يگانگي و مهرباني حكمفرما بود . هميشه همراه برادرانش مشغول ساختن چيزي بود كه پدر و مادر مشوقشان بودند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود جوادي پور تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان سلطاني و علامه و تحصيلات متوسطه را در هنرستان صنعتي ايران - آلمان آغاز كرد . از سال 1332 تا سال 1338دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران تحصيلات تكميلي خود را آغاز نمود. همچنين در آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمود جوادي پور از خاطرات خود اينچنين ياد مي كند: از دوران هنر آموزي در هنرستان صنعتي ايران و آلمان خاطرات بسيار خوب و دلپذيري دارم. استاد درس ادبيات ما نيما يوشيج

بود. البته آن زمان نيما شهرت امروزيش را نداشت و مشهور نبود. روزي در كلاس دوم هنرستان مشغول گذراندن امتحان ادبيات فارسي بوديم، شاگردي كه جلوي من نشسته بود تقلب مي كرد. نيما متوجه شد از همان پشت ميزش دفتر كلاس را كه به طرف متقلب پرتاپ كرد و دفتر به او اصابت نكرد و محكم به من خورد. نيما خيلي ناراحت شد از من عذر خواهي كرد و متعاقبا 5 نمره از امتحان او كم شد و 4 نمره به نمره من اضافه شد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : در تمام دروان زندگي محمود جوادي پور چه در دبستان چه در دوران متوسطه و دانشگاه هميشه در كنار تحصيل به كار نيز اشتغال داشت. در دوران ابتدايي با اولين گروهي كه از كشور فرانسه براي تهيه فيلم هاي آموزشي به ايران آمده بودند كاركرد. با گروهي كه براي اولين بار در ايران به ساختن سينماي پرداخته اند همكاري داشته است. مدتي بعنوان ( آپاراتچي) نمايش دهنده فيلم هاي سينمايي به نمايش دادن فيلم هاي محكمي در سالن نمايش مدرسه دارالفنون كاركرده است – با كرايه بالا اطاقي بعنوان كارگاه به ساختن انواع آلات تزييني با چوپ براي خانمها پرداخته است. سالها با فروش آثار هنري اش در زمينه تامين هزينه تحصيل و زندگي اش فعاليت داشت. حتي در زمان گذراندن دوران تحصيلي اش در كنار تحصيل به كار پرداخت.

همسر و فرزندان : حاصل ازدواج موفق آقاي محمود جوادي پور دو دختر به نام نيوشا و مانيا است كه نيوشا در رشته آموزش هنر در آلمان درس خوانده و مانيا در رشته مهندسي معماري در كشور كانادا

شهر تورنتو ادامه فعاليت دارد.

وقايع ميانسالي : دور ماندن محمود جوادي پور و همسرش از فرزندانش مهمترين وقايع زندگي آنها به شمار مي رود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان شركت در: دانشگاه تهران دانشكده هنرهاي زيبا هنرستان صتعتي ايران و آلمان دانشكده هنرهاي تزيني هنرستان هنرهاي زيباي دختران همچنين در سال 1360 اقدام به بازگشايي كلاسي نمود كه تا سال 1373 ادامه داشت. در اين كلاس بيش از 500 دانشجو يا هنرجوي كوچك و بزرگ داشت كه بيشتر آنها به دانشكده هاي هنري راه يافتند.

فعاليتهاي آموزشي : محمود جوادي پور استاد در رشته هاي نقاشي ، هنرهاي چاپي در هنرستان هنرهاي زيباي دختران، دانشكده هنرهاي تزيني ، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران و همچنين در كلاس آزاد

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : آغازگر هنرگرافيك در كشوراز سال 1322 آغاز گر و براه اندازي چاپ رنگي در ايران از سال 1323 آغاز گر تاسيس اولين مركز هنرهاي تجسمي بنام آپادانا كاشانه هنرهاي زيبا در تهران سال 1328

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از ديگر فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان به موارد زير اشاره كرد: خلق آثار هنري در زمينه ي نقاشي و گرافيك مطالعه دايم در زمينه هنر تجسمي نوشتن مطالبي در مورد هنر و در ارتباط با هنرهاي تجسمي كارهاي مختلف براي تامين كمبود هزينه هاي لازم زندگي روزمره

آرا و گرايشهاي خاص : گرايش محمود جوادي پور از آغاز طفوليت به خلاقيت بود . در وحله اول به هنر موسيقي و دوم به هنر نقاشي و بعد از

اين دو به هر كاري كه در آن مسئله سازندگي و خلاقيت مطرح مي شد .

جوائز و نشانها : تنديس با علامت خورشيد سال 1384 بمناسبت دومين جشنواره تصوير سازي ، كتابهاي درسي تنديس با پيكره بزكوهي، سال 1384، بادمان پنجمين نمايشگاه سالانه كتابهاي درسي تنديس با علامت خورشيد سال 1384 اولين جشنواره كتاب كودك تنديس كره بلورين سال 1385 اولين بخش هنرمندان ايران، مجموعه فرهنگي تلاش وزارت كار لوح تقدير پنجمين همايش، معرفي چهره هاي ماندگار تقدير نامه از شوراي كتاب كودك تقدير نامه بمناسبت شركت در نمايشگاه گل و گياه از طرف شهرداري تهران لوح تقدير از طرف وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دكتر عطاء الله مهاجراني بمناسبت فعاليتهاي هنري لوح تقدير بمناسبت چهره ماندگار از طرف ستاد چهره هاي ماندگار لوح سپاس بمناسبت شركت در نمايشگاه بنياد آفرينش هاي معنوي نياوران لوح تقدير بمناسبت فعاليتهاي هنري از طرف سازمان صدا و سيما لوح تقدير بمناسبت احراز مقام رياست نمايشگاه از طرف رئيس فرهنگستان هنر تقدير نامه بمناسبت طرح آرم شركت ملي نفت ايران دريافت جايزه و مدال درمراسم تجليل از اينجانب خرداد ماه سال 1386 از طرف فرهنگستان هنر

چگونگي عرضه آثار : آثار محمود جوادي پور در زمينه هنر نقاشي و هنرهاي چاپي است كه در نمايشگاههاي مختلف گاهي بصورت فردي و زماني بصورت گروهي عرضه مي گردد. در مجلات و كتب هنري از آنها ياد مي شود و در موزه ها و نزد كليكتورها نگهداري مي شود. از سال 1320 كه رسما به فراگيري هنرهاي تجسمي روي آورد بسياري از آثار نقاشي اش توسط افراد هنر دوست، كلكتورها، موزه هنرهاي

تجسمي خريداري شد و يا به نقاط مختلف برده شد.

منابع زندگينامه : 1تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط استاد محمود جوادي پور بنا به درخواست بنياد ايران شناسي ، پاييز 1386

حليمي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين حليمي درسال 1319 درشهر همدان به دنيا آمد .وي پس از ورو د به مدارس جديد و اتمام دوره دانشسراي مقدماتي همدان و اخذ مدرك متوسطه در رشته ادبيات فارسي به معلمي پرداخت . او در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته نقاشي به تحصيل پرداخت . به منظور ادامه تحصيل و كسب اطلاعات جديد عازم فرانسه شد . وي با ورود به دانشكده هنرهاي تزييني پاريس (آر_دكو) و همچنين در دوره فوق ليسانس هنرهاي تجسمي دانشگاه سوربن تجربيات تازه اي را شروع كرد . ابتدا از دوره فوق ليسانس رشته گرافيك (كمونيكاسيون _ ويزوئل ) فارع التحصيل شد ، پس از آن فوق ليسانس هنر هاي تجسمي و بعد دكتر اي سيكل سوم را از دانشگاه سوربن در سال 1360 به اتمام رساند و بلافاصله به ايران مراجعه كرد .نامبرده در حال حاضر دانشيار دانشكد? هنرهاي زيباي دانشگاه تهران مي باشد . كتاب"اصول و مباني هنرهاي تجسمي"تاليف،محمد حسين حليمي ، در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : گرافيك

والدين و انساب : محمد حسين حليمي درسال 1319 درشهر همدان به دنيا آمد . وي در يك خانواده سنتي و مذهبي چشم به جهان گشود و از هفت سالگي نزد پدر بزرگش مرحوم ميرزا غلامحسين اسلامبوالچي كه در انواع علوم و فنون

وارد بود پرورش يافت .

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : محمد حسين حليمي در1319 ه.ش درهمدان متولدشد . دوران كودكي وي مصادف با آخرين سالهاي حكومت رضا شاه و روي كار آمدن محمد رضا شاه پهلوي بوده است . درآن روزگار بسياري از دانشجويان و هنرمندان ايراني براي تحصيل به اروپا ، به ويژه فرانسه مي رفتند . نظام علمي و فرانسه بردانشگاههاي كشورنيز اثر گذار بوده است .

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد حسين حليمي پس از ورو د به مدارس جديد و اتمام دوره دانشسراي مقدماتي همدان و اخذ مدرك متوسطه در رشته ادبيات فارسي به معلمي پرداخت . پس از وقفه اي چند ساله براي تكميل معلومات خود به دانشگاه را ه پيدا كرد و در دانشكده هنرهاي زيبا در رشته نقاشي به تحصيل پرداخت و از آنجا فارغ التحصيل شد . پس از آن مجددا در چند مركزهنري به تدريس پرداخت . با وجود در آمد خوبي كه كسب مي كرد ،از سال 1354 جهت مطالعه و ادام? تحصيل مقيم پاريس گرديد و درج? كارشناسي ارشد در دو رشت? هنرهاي تجسمي و گرافيك را به ترتيب از دانشگاه سوربن و مدرس? عالي هنرهاي تزئيني پاريس اخذ نمود و در سال 1360 تز دكتراي خود را در زمين? زيبايي شناسي و علوم هنر در دانشگاه سوربن گذراند

استادان و مربيان : محمد حسين حليمي يكي از يگانه معلم خود را ، پدربزرگش مرسوم ميرزا غلامحسين اسلامبوچي مي داند كه به وي خوشنويسي و برخي از فنون را آموخت . وي در مدرسه آر-دكو ، رنگ شناسي را زير نظر يكي از استادان

صاحب نام ›« ژان فيليپ لانكلو « تحقيق مي نمود و ارزشهاي زيبايي شناسي خط اسلامي را در دانشگاه سوربن تحت نظر «الكساندرپاپادوپولو » تكميل مي كرد .وي همچنين از محضر اساتيد و هنرمندان بزرگي همچون مرحوم حسين زرين خط و مرحوم ميرخاني و مرحوم يحيي كارگر و شماري ديگر از اساتيد هنرمند ايراني و خارجي استفاده نموده است.

وقايع ميانسالي : محمد حسين حليمي در پاريس در دو زمينه تحقيقاتي فعاليت مي كرد . يكي از زمينه هاي كار ايشان «رنگ شناسي » بود كه در مدرسه آر0دكو زير نظر يكي از استادان صاحب نام با عنوان «شعررنگ درمعماري اسلامي ايران » انجام مي شود . تحقيقدديگر در رابطه با ارزشهاي زيبايي شناسي خط اسلامي بود كه به طور گسترده برروي عملكرد زيبايي شناسيخط در مسجد جامع اصفهان در دانشگاه سوربن انجام مي گرفت .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد حسين حليمي به غير از تدريس به فعاليتهاي گرافيكي و عكاسي كه خود آموخته بود مي پرداخت و نير با فعاليتهاي گرافيكي ،نقاشي و عكاسي زندگي خود را اداره مي نمود .نامبرده در حال حاضر دانشيار دانشكد? هنرهاي زيباي دانشگاه تهران مي باشند

فعاليتهاي آموزشي : محمد حسين حليمي پس از اخذ ديپلم متوسطه در رشته ادبيات فارسي پرداخت .همچنين پس از دريافت درجه ليسانس در دانشكده هنرهاي تزييني ، انسيتو تربيت مربيان هنري و مدرسه عالي ساختمان به تدريس پرداخت . دكتر حليمي پس ازمرجعت از فرانسه به ايران نيز در دانشگاه فارابي ، مجتمع دانشگاهي هنر و بالاخره دانشكده هنرهاي زيبا به تدريس ادامه داد .

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مطالعه

و تحقيق درباره زيبايي شناسي و نظريات مربوط به آن از مشغوليت هاي اساسي محمد حسين حليمي بوده است .

شاگردان : بسياري از فارغ التحصيلان رشته هنرهاي تجسمي از دانشگاه تهران ، شاگردان محمد حسين حليمي مي باشند .

آرا و گرايشهاي خاص : محمد حسين حليمي معتقد است ويژگي هاي ارتباط تصويري در عالم سياست ، اقتصاد، فرهنگ مذهب و افكار و عقايد مختلف امكان سازندگي و تخريب را بصورت گسترده در اختيار دارد .در واقع اين زمينه هنري و فني به مصداق اسلحه اي است كه با آن مبارزه نامرئي انجام مي شود . براي مقابله با اين اسلحه بايد همان اسلحه را بنحو بهتر شناخت وبراي مقابله بكار برد . درنتيجه رشته معلمي ، هنري گرافيك يابا عنوان جديدش «كمونيكاسيون ويزوئل »اهميت مشخص (در عرصه تبليغات ) پيدا مي كند . وظيفه يك هنرمند گرافيست را جامعه و نظام اجتماعي و فكري و عقيدتي كه درآن حاكم است مشخص مي كند . برخلاف يك هنر مند نقاش كه مي تواند براي خود كاركند ، يك گرافيست اگر به اين شكل كار كند ممكن است مورد استقبال جامعه قرار بگيرد و يا نگيرد و در هر صورت جامعه تكليفش را روشن مي كند . در هنر گر افيك دو عامل را مي توان ديد ، اول اين است كه هنرمند به مراحل بالايي از تواناييهاي فني ،فرهنگ و هنري رسيد ه باشد و عامل دوم هم اين است كه جامعه توانايي استفاده از آن را داشته باشد ،زيرا اگر چنين رشدي نباشد هنرمند به ميل خود و با باورهاي خود كار مي كند و نتيجه

كارش بهمان اندازه كه تصور مي شود مفيد و سازنده است برعكس مي تواند مضر و مخرب هم باشد . دكتر حليمي نقاشي را حرفه اول خود مي داند و مايل است تا آثاري را كه ارتباط مستقيم با فكر و عقيده و دل دارد از طريق نقاشي مطرح نمايد .

جوائز و نشانها : كتاب"اصول و مباني هنرهاي تجسمي"تاليف،محمد حسين حليمي ، در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اصول و مباني هنرهاي تجسمي

ويژگي اثر : تاليف،اين كتاب در دوره دوازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب:«اصول و مباني هنرهاي تجسمي»: اصول و مباني هنرهاي تجسمي (جلد اول)؛ دكتر محمدحسين حليمي؛ تهران: 1372. امروزه هنرهاي تجسمي را يكي از بهترين و مؤثرترين وسيله هاي ارتباطي مي شناسند و آن را به صورت زبان همگاني و بين المللي در آموزش و پرورش، در زمينه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي، صنعتي و به طور كلي در تمامي فعل و انفعالات فكري مورد استفاده قرار مي دهند. هنرهاي تجسمي عالي ترين تجليات زبان بصري شمرده مي شود كه با آن مي توان فراتر از زمان سير كرد و آينده و افقهاي دور را تجسم و تصوير نمود. در اين كتابب با معرفي عناصر اوليه تجسمي و بررسي آنها، برخي مثالهاي طبيعي يا آثار هنري براي نمونه برگزيده و ارائه شده است. سپس اصول و قواعد را كه حاكم

بر آثار هنري مي باشد حتي المقدور معرفي و با بيان امكانات شكل پذيري و شكل آفريني عناصر، خصوصيات بصري و بيان تصويري هر كدام مطرح شده است. شايد بتوان گفت كه تاكنون در اين زمينه كتاببي به اين جامعيت منتشر نشده است و اولين كتابب علمي و آموزشي هنر مي باشد كه با آثار دانشجويان ايراني منتشر مي شود. اين امر مي تواند براي دانشجويان عامل محرك و بسيار خوبي باشد و از سويي براي نويسندگان سرمشقي مناسب. كتابب حاضر با توجه به نيازهاي دانشجويان ايران در دو جلد تدوين شده است و مي تواند در رفع نياز جامعه و مراكز آموزش عالي مورد استفاده قرار گيرد.

2 سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي

3 سمبل كتاب درخت زندگي حضرت رسول «ص»

4 شهر اسلامي

ويژگي اثر : ترجمه

5 شيوه هاي نقاشي

6 طراحي آرم دانشگاه علوم پزشكي همدان

7 طراحي آرم مركز هنرهاي تجسمي

8 طراحي آرم نمايشگاه بين المللي كتاب تهران

9 طراحي پوستر اولين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران 14-22 آبان 1366

10 طراحي پوستر كنفرانس بازسازي مناطق

11 مركز فرهنگي امير المومنين

12 هنر و رنگ

ويژگي اثر : ترجمه

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي

استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

منابع زندگينامه :

1www.ketabesal.ir2مصاحبه با دكتر محمد حسين حليمي ، هنرهاي زيبا ،آبان و آذر 13683مهدي پروين زاد ، شهيد چمران هنري مردعرصه اي دانش و حماسه وعرفان ، ماهنامه كيهان فرهنگي ، سال بيستم ، خرداد 1382 ، شماره 200 ، ص14

رحيم بهارلو، عبدالرحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1036/1032 -964 ق)، اديب و شاعر، متخلص به رحيمى. در لاهور هندوستان متولد شد. وى معاصر شاه طهماسب بو و جلال الدين اكبرشاه او را تحت حمايت خود قرار داد. و پس از رشد، خطاب ميرزاجانى را به او داد. وى مدارج مختلفى را طى كرد و بالاخره به خان خانان ملقب گرديد. در جنگهاى فراوانى شركت كرد، از جمله در فتخ سند و گجرات. وى در جهت ترغيب و يارى شاعران و رشد ادب تاثير بسزايى داشت. وى بالاخره در لاهور درگذشت. از جمله آثارش: ترجمه ى «واقعات بابرى» از تركى به فارسى؛ «ديوان» شعر؛ وى در احمدآباد كتابخانه بزرگى تاسيس كرد و از هرگونه كتاب در آنجا جمع كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (61 -59 /1)، از سعدى تا جامى (549 ،388)، تاريخ ادبيات در ايران (475 -471 /5)، تاريخ نظم و نثر (362 -361)، تذكره ى شعراى پنجاب (159)، تذكره ى ميخانه (304 -303)، تذكره ى نصرآبادى (56 -55)، الذريعه (357 ،286 /9)، فرهنگ سخنوران (371)، لغت نامه (ذيل/ خان خانان)، مؤلفين كتب چاپى (822/3)، مجمع الفصحا (56/1)، هفت اقليم (464 -461 /1).

شيرازي، جاني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1287 ق)، نقاش، طراح و قلمدان ساز. وى تحت تربيت پدر هنرمندش، در شيوه ى روغنى، بخصوص در جلدسازى و قلمدان سازى تصوير مى آفريد و در ارائه گل و مرغ ها و مجالس رزمى و صنعت تذهيب دست پر هنرى داشت. از آثار وى: طراحى و پرداخت جلد روغنى جلد پنجم نسخه «الف ليل»، با رقم: «هم از خامه ميرزا جانى آمد- به جلدش رياحين جنت مصور»؛ قلمدان استادانه اى كه بر رويه آن، صحنه ى شكارى ترسيم گشته و كناره هاى قلمدان نيز پر از

دسته گلهاى زيباست، با رقم: «اقل كمترين ميرزا جانى ابن احمد 1284»؛ قاب آينه ى هشت گوشى كه بر روى آن گلهاى گوناگونى نقش شده، با: «رقم كمترين ميرزا جانى ابن احمد 1287».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1289 -1288/ 3).

شيرازي، حيدر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، نقاش و طراح. اهل شيراز بود و در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه مى زيسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (164/1).

شيرزاد، غلام

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و طراح. وى از طراحان و نقاشان و بافندگان بنام پارچه هاى حرير زمان خود بود. تنها اثر باز مانده وى، تصوير دو جوان است كه به قرينه رو به روى يكديگر نشسته اند. اين نقاشى كه بر پارچه اطلسى به رنگ سبز انجام پذيرفته، در حواشى و كناره آن تصوير درختان و گلها نقش بسته است و به خط رقاع قرمز چنين رقم دارد: «تقديم آستانه مقدسه نمود غلام شيرزاد سنه 979».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (411 / 1).

صباحي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 982 ق)، نقاش و طراح. هنرمند نازك قلم فلزات سخت بود كه در ترسيم نقوش مختلف اسليمى دست پرقدرت داشت. از آثار رقم دار وى، تزيين پرمهارت و استادانه ى جام مسى بزرگى است كه به نقوش موزون و دقيق پرمايه انجام يافته و در حواشى و كناره ى بالايى آن، اشعارى به خط نستعليق ديده مى شود و در لبه ى جام رقم نهاده: «صاحبه محمد، عمل صباحى 982).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (284 / 1).

صنيع الممالك زرگرباشي، عليقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1333 -1258 ق)، نقاش و طراح. ملقب به صنيع الممالك. وى پدر دكتر شيخ محمدخان احياءالملك است كه در اوايل عمر از محصلين و طلاب و از شاگردان حاج شيخ عبدالنبى مجتهد نورى بوده و علوم قديمه را خوب مى دانسته است. در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه، قسمتى از امور زرگرى دولت به او محول شد و بعد ملقب به زرگرباشى و صنيع الممالك گرديد. در زمان سلطنت مظفرالدين شاه تمام كارهاى صندوقخانه كه مربوط به جواهر و زرگرى بود به او محول شد. صنيع الممالك در تهران درگذشت. از آثار وى شمشير جواهرنشانى است كه به سفارش امين السلطان اتابك و جهت تقديم به ناصرالدين شاه قاجار، تهيه و مرصع گشته، با رقم: «به مبارك و ميمنت... در زرگرخانه مباركه تمام شد. ميرزا علينقى زرگرباشى 1306». در «احوال و آثار نقاشان» مدخلى تحت عنوان صنيع الممالك زرگرباشى آمده است كه با توجه به اثر و زمان حيات وى، احتمال مى رود كه با صاحب عنوان يكى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (403 ،287 / 1)، شرح حال رجال (501 -500 / 2).

عوفي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، طراحى و نقاش كاشى. وى سازنده ى كاشيهاى تراش و معرق گنبد شيخ صفى الدين اردبيلى است كه رقم نهاده: «عمل العبد الفقير الراجى الى عفو صمد- عوض بن محمد...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1474 / 3).

غلام قاجار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و طراح. وى رسمى ساز ترسميات نقوش منظم هندسى و اسكلت اوليه صنعت تذهيب بود. تنها اثرى كه از وى در دست است، انواع ترسيمات هندسى و متنوع و احيانا ابتكارى اوست كه در يك لوله ى كاغذى ترسيم نموده و رقم نهاده است: «غلام بن محمد على قاجار 1215».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1475 / 3).

قطاعي شيرازي، محمدطاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1146 ق)، قاطع، مذهب، طراح و رسام. از آثار وى قطاعى كتيبه اى در مشهد مقدس است. در اين اثر استادانه، ابياتى به نستعليق زيبا بر روى فولاد سخت قطاعى شده و زمينه ى آن، با تزيينات دايره اى و اسليمى مدور، به زيبايى تمام به كناره ها وصل گشته است و كاتب آن چنين رقم نهاده: «... قطاعى آن بيد اهتمام محمدطاهر ولد استاد مسيح شيرازى به اتمام رسيد 1146».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (905 -904/ 2).

كاشي ساز، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1308 ق)، طراح كاشى. نقاش و طراح نقوش كاشى ها در عهد ناصرالدين شاه قاجار بود كه به دستور امين الملك و به همراهى استاد صادق كاشى هاى برجسته راهرو و طبقه دوم كاخ ابيض تهران را ساخت و نصب نمود، با رقم: «... عمل جان نثاران مهدى و صادق كاشى 1308»؛ ديگر از آثار وى: كاشى هاى زمينه لاجوردى ايوان بزرگ بقعه امامزاده زيد (ع) در تهران، با رقم: «عمل استاد مهدى ولد استاد على كاشى پز سنه 1297»؛ كاشى كارى مدرسه عالى سپهسالار در تهران كه با همكارى استاد محمدصادق كاشانى، نقوش و طراح آنها را ترسيم نموده و در 1302 ق به پايان رسانده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1245/ 3).

كرماني، يوسف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1283 ق)، طراح فرش. اهل كرمان بود. او را در طراحى و بافت فرش، هنرمندى صاحب ذوق و دقيق دانسته اند. از آثار وى: فرش خوش نقش و ريزبافى كه در صحنه داخلى آن، دسته گلهاى زيبايى در نقش فرنگى سازى ترسيم گشته و كناره ها نيز داراى گلهاى متنوع است. در قسمت بالاى فرش به خط زيباى نستعليق رقم نهاده: «عمل استاد يوسف كرمانى 1283».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1432/ 3).

گلپايگاني، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقاش، گرافيست.

تولد: 1317، تهران.

درگذشت: دى 1364.

بهزاد گلپايگانى فارغ التحصيل دانشكده ى هنرهاى تزيينى از دانشگاه تهران است. سپس به فرانسه رفت و به تحقيق درباره ى نقاشى و طراحى پرداخت. وى در چندين نمايشگاه فردى و جمعى شركت داشته است، نقاشى هايش سال ها زينت بخش كتاب هاى درسى مدارس بود.

وى به سبب سكته ى قلبى پس از يك دوره بيمارى طولانى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

گلدوزباشي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، نقاش و طراح. وى نقاش و طراح گل و مرغ و ساير نقوش ديگر بر روى پارچه و مخملها بود. از آثار او پرده ى بزرگى در زمينه ى تيره اى از مخمل است كه بر روى آن، انواع و اقسام گلها و شكوفه ها، به اصطلاح رشتى دوزى شده و رقم «محمد گلدوز باشى 1320» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (608/ 2).

محيط

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طراح و نقاش. هنرمند دوران فتحعلى شاه قاجار بود و در عاج تراشى مهارت اشت. از آثار وى تصوير يكى از رجال قاجارى بر روى چوب سيگارى از عاج و يا عقيق سفيد است كه به مهارت تمام عمل آوره و رقم نهاده: «قلم محيط».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1139/ 3).

مصدق زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مصدق زاده هنرمند كاشيكاروطراح معروف كاشي از هنر منداني است كه توانسته است با درك محضر بهترين و شايسته ترين استاد اين فن يعني پدرمرحومش و نيز با اتكاي به استعداد خدادادي و درسايه لياقت وپشتكار ، درطول بيش از شش دهه آثاري به وجود آورد كه به حق ، هريك دنيايي زيبا و رمز و راز و ابتكار و خلاقيت را در خود نهفته دارند . وي را مي توان آخرين بازمانده خانداني دانست كه از دوران صفويه در اصفهان آن روزگار كاشيكاربودند و باشيوه هاي مختلف اين هنر بديع ، بناهاي مذهبي و ساير آثار ايران وديگر ممالك را زينت مي بخشيدند .

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : كاشيكاري

والدين و انساب : پدر حسين ، مرحوم استاد عبد الغفارمصدق زاده بود كه اونيزفرزند مرحوم استاد محمد مصدق زاده ، كاشيكار برجسته عصر قاجاربود . پدران استادحسين از دوران صفويه از استادان بي بديل هنر كاشيكاري بوده اند كه هريك دردوران خود از شهرت و آوازه چشمگيري برخوردار بوده اند و هم اينك نام اكثر آنان بر كتيبه هاي مساجد و بناهاي اصفهان و ديگر شهرها مخلد است .

خاطرات كودكي : حسين مصدق زاده دردوران كودكي بود كه كاشيكاري را فرا گرفت . طوري كه دورا ن كودكي

حسين درحالي مي گذشت كه پدرش كاشيهاي معرق سردر مسجد امام (مسجد شاه آن زمان )را مرمت مي كرد و در ضمن رموز و دقايق كاررا نيز به او و فرزند ديگرش (مرحو م استاد محمد مصدق زاده )مي آموخت .

استادان و مربيان : اولين حسين مصدق زاده ، پدرش عبد الغفار بود . عبد الغفار به اندازه اي به اين هنر علاقمند بود كه وصيت كرد تا فرزندانش هنر كاشيكاري را فرا گيرند . حسين 12 ساله بودكه پدرش را از دست دادو حاج يد الله مغزي را كه خويشاوندش بود به استادي برگزيد .

همسر و فرزندان : حسين مصدق زاده نيز همچون پدر مرحومش ، فرزند ان خود را به فراگيري هنر كاشيكاري تشويق و ترغيب كرده است . به طوري كه دو پسران او كه درسن 40تا42 سالگي هستند زير نظر وي به كار مشغول مي باشند.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : خلاقيت و ابتكار حسين مصدق زاده و برادرش محمد مصدق زاده باعث شد تا از وجود آنان جهت تدريس درهنرستان هنرهاي زيبا استفاده كنند . مصدق زاده از بدو تاسيس اداره باستان شناسي كه بعدا فرهنگ و هنر شد و سپس به سازمان ميراث فرهنگي تغييرنام داد ، بااين دستگاه همكاري داشته است .

چگونگي عرضه آثار : حسين مصدق زاده درطول بيش از شصت سال كار مداوم خدمات بسياري به هنر كاشيكاري ايران كرده است . او درطول حيات پر، خويش ، كاشيكاري 62 محراب ، 33 سردر مسجد ، 18 منار، 9 گنبد را طراحي و اجرا كرده است .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تعمير بارگاه امام

كاظم (ع) و امام جواد (ع) دركاظمين

2 تعمير كاشي هاي مدرسه چهار باغ امام صادق اصفهان

3 تعميرمسجد حاج محمد جعفر آباده اي اصفهان

4 سردر برخي ادارات در عمان

5 سردرامامزاده اسماعيل اصفهان

6 سردرخانه هنرمندان اصفهان

7 سردرورودي بانك خون تبريز

8 طراحي بيمارستان هلال احمر دردوبي

9 طراحي سردرامامزاده گوگدگلپايگان

10 طراحي سردرورودي امامزاده زيد اصفهان

11 طراحي كاشيكاري 4 سردربازار امام خميني لار

12 طراحي كاشيكاري آرامگاه رودكي درتاجيكستان

13 طراحي كاشيكاري حسينه محله منصوريه كويت

14 طراحي كاشيكاري سقاخانه حضرت ابوالفضل

15 طراحي كاشيكاري محراب مسجد حاجي درگلپايگان

16 طراحي كاشيكاري مسجد آقا مسيح گلپايگان

17 طراحي كاشيكاري مسجد اميرالمومنين درلار

18 طراحي كاشيكاري مسجد جامع خوانسار

19 طراحي كاشيكاري مضيف خانه خوانسار

20 طراحي محراب مسجد لار

21 كاشيكاري آرامگاه خيام درنيشابور

22

كاشيكاري حرم امام علي (ع) درنجف

23 كاشيكاري صحن آستانه حضرت معصومه درقم

24 كاشيكاري صحن امام خميني حرم امام رضا (ع) درمشهد

25 كاشيكاري گنبد شاهچراغ (احمد بن موسي ) درشيراز

26 كاشيكاري مسجد كبود ايروان

27 مرمت حرم حضرت رقيه (س) درسوريه

28 مرمت سردر امير چخماق يزد

29 مرمت صحن حرم امام حسين (ع) دركربلا

30 مرمت كاشي هاي مسجد جامع كبيريزد

منابع زندگينامه :حسين مصدق زاده ،آخرين بازمانده اين خاندان هنرمند ، فصلنامه فرهنگ اصفهان ،شماره 20 ، تابستان 1380 ، ص 77

معمار، خليل

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، طراح، نقشه كش و رسمى ساز. وى بخشى از زيارتگاه حضرت معصومه (ع) در قم را طراحى و نقشه كشى كرده و به خط طلايى نستعليق، به روى مرقد مطهر، چنين رقم گذاشته است: «كرده معمارى اين جنت سرابيگ خليل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1173/3).

مقصود علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طراح و نقاش. از هنرمندان اوايل دوره ى صفوى است. وى سازنده ى صندوق نفيس مقبره ى شاه اسماعيل صفوى (930 -905 ق) در اردبيل است كه از گل و بوته هاى برجسته ى عاج و خاتم كارى بسته شده و با مفتولهاى نازك و فيروزه اى ريز تزيين يافته است، با رقم: «عمل استاد مقصود على...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1199/ 3).

مقصود، كاشاني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مقصود بيك كاشانى. وى قالى معروف به اردبيلى را بافته و در كنار آن اين بيت خواجه حافظ را نگاشته است:

جز آستان توام در جهان پناهى نيست

مرا بجز اين در حواله گاهى نيست

اين قالى را در سال 946 ه.ق در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوى بافته و اينك در موزه ويكتوريا و آلبرت نگهدارى مى شود.

(ز 946 ق)، نقاش، طراح و رسام قالى. وى نقاش قاليها بود و در بافت و عمل آورد فرشهاى بزرگتر نيز، استادى هنرمند به شمار مى رفت. از بهترين آثار وى كه شهرت بين المللى داشته، فرش معروف اردبيل است كه در زمان شاه طهماسب صفوى به فرجام رسيده و نام بافنده ى آن چنين درج شده است: «عمل بنده درگاه مقصود كاشانى سنه 946».[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار نقاشان (1200/ 3).

مميز، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي مميز متولد 4/6/1315 تهران، ميدان مولوي و فرزند محمدعلي و خانم كوچك، سرانجام در شب ِ 4/8/1384 چشم از جهان گرافيكي خود فرو بست. جهاني كه خود ساخت و ساخت و به اتمام رساند. مرتضي مميز در سال 44 از دانشكده هنرهاي زيباي تهران فارغ التحصيل شد و سه سال بعد گواهينامه ي طراحي غرفه و ويترين و معماري خود را از مدرسه عالي هنرهاي تزييني ِ پاريس دريافت نمود. گفتني است دوره اخذ ليسانس مميز 11 سال به طول انجاميد و مميز در اين دوره به كارهاي مختلفي چون كار در آتليه گرافيكي و... مشغول بود. سيماي كاريش در اين دوره در آثار متعدد روي جلد و پوستر نمايان مي نمود. آثارش در اين زمان نگاهي نخبه گر و پيشرو داشت. همچنين درگيري هاي فكري

مميز با نسل قديمي كه گرافيك را در آثاري خرد و همه فهم ِ لاله زار درك مي كردند باعث گرديد تا همواره با نظام گرافيكي ِ كم تواني در جامعه مواجه گردد كه در آن گرافيست، تكنيسين خوانده مي شد و اعتبار وي تنها به پول درك مي گرديد. شايد همين نظام كم توان باعث شد تا در سال 48 پيشنهاد ايجاد رشته گرافيك را به دانشكده ي هنرهاي زيبا بدهد. بنيانگذاري اين رشته براي دانشجويان هنر باعث گرديد تا سيستم ناقص گرافيك كه بدست ناتوان(و يا كم توان) نقاشان اداره مي شد و مي رفت به سمت انحطاط برود، جان بگيرد و تلاشي را براي پا گرفتن در خشكزارِ اين سرزمين آغاز كند و در ادامه گرافيستهايي نوجو پديد آيند و برگ تازه اي از آثار گرافيك را بازگشايي نمايند.

تا اين زمان(1348) مرتضي مميز به غير از طراحي گرافيك براي كتابها و پوسترها، تلاشي را تحت عنوان مديرهنري در مجلاتي چون ايران آباد(39) كتاب و كيهان هفته(40و41)، فرهنگ(40) كاوش(42و43)، نگين(44) آغاز نمود. مجلاتي كه نحوه و سبك كاري مميز را در جامعه تثبيت و معرفي نموده است. آثار مميز در اين دوره در كتاب هفته به چنان پركاري و دوره ي خلاقي بدل مي گردد كه نام مميز را به عنوان گرافيستي مولف و كم نظير بر سر زبانها مي اندازد. همچنين ادامه كار مميز در نشريات فرهنگ و نگين، راه را براي ورود گرافيستهاي جوان و نوجوي دهه ي 40 مانند فرشيد مثقالي باز مي نمايد. آثار روي جلد مميز براي نشريه كتاب هفته نمونه هايي از چاپ (سيلك و ليتوگرافي) موفق

و خلاقانه اي است كه ارزشهاي گرافيكي بسيار مفيدي را با خود به همراه دارد. تصويرسازي هاي درون كتاب نگاه نوجو و بي قرار او را كه كمي متاثر از آثار گرافيكي اروپاي شرق به خصوص لهستان و شوري سابق مي نمود را داراست. اين نگاه چنان از فيلتر مرتضي مميز گذشت كه تاثير آن را بر جريان گرافيك و آثار گرافيستها مي توان مشاهده نمود. روي جلدها در نگين و فرهنگ و زندگي نمونه ي برخورد خلاق و گرافيكي با موضوعاتي چون مشاهير و ادبا مي باشد كه اگر چاپ نا مرغوب آن زمان را در دست پر خمير مميز، جذاب و حتي شاهكار بدانيم، كم بيجا نگفته ايم. در اين دوره، صنعت چاپي كه جاي چنداني براي مانورِ توناليته ها و رنگها ندارد با طراحي و شگردهاي مميز به دوره اي از كارهاي خلاق و متفاوت بدل گرديده است و راه را براي ورود آثارِ آوانگارد در گرافيك مي گشايد. مي بايست به ياد آوريم در اين دوره گرافيست از مرز برش كاغذ خود هم مطمئن نبودند و حاصل چاپ شده آثارشان معمولا فرق زيادي با نمونه طراحي شده داشته است ولي مميز با مصالحه، سعي در ايجاد فضاي كاري خلاق و پويا به نفع خويش مي نمايد. مميز در اين آثار به هيچ وجه گرفتار توليد آثاري صرفا ً تكنيكي نگرديده و همواره ابزار را در راه بيان ايده ها و افكارش به كار بست.

چندان مبالغه نخواهد بود اگر بگوييم واژگان گرافيكِ آكادميكِ امروز، عمري به اندازه ي مرتضي مميز دارد يا شايد بهتر بگوييم عمري وابسته ي به مرتضي مميز دارد.

همچنين او از سال 48 تاكنون با تربيت خيل بسياري از دانشجويان گرافيك تاثير مثبتي بر ارتقاء و شناخت گرافيك در بين جامعه ي ايراني داشت. مميز علاوه بر دانشكده ي هنرهاي زيبا در دانشكده ي هنرهاي تزييني و دانشگاه فارابي نيز تدريس نمود و رييس انتخابي كميته هنرهاي تجسمي يونسكو در تهران بوده است. عضو International Advertising Association نيويورك تا سال 54 بوده است و از سال 56 تاكنون نيز يكي از اعضاي انجمن بين المللي طراحان گرافيك محسوب مي گردد. علاوه بر اينها وي عضو موسس و رييس هيات مديره انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران و مشاور هنري و داور چندين بينال و نمايشگاه در داخل و خارج از ايران محسوب مي گردد.

در ادامه فعاليت مرتضي مميز در دهه چهل، وي مدير هنري نشريات ِ فرهنگ و زندگي(48تا57)، رودكي(50 تا57)، سينما(53و54)، معماري و هنر ايران(66)، كلك(69تاكنون)، نگاه نو(70تا78)، شريف(72تا80)، تصوير(71)، Silk Road(73و74)، فصلنامه خاورميانه(73)، گفتگو(73تاكنون)، پيام امروز(73تا79)، زمان(73تا79) و جشنواره ي جهاني فيلم تهران(52تا56) نيز به شمار مي آيد.

در حوزه ي تئاتر نيز با آثار «ديكته و زاويه» نوشته غلامحسين ساعدي و كارگرداني رشيدي در سال47 آغاز به كار نمود و طراحي صحنه ي اين كار را بر عهده داشت و در ادامه طراحي صحنه هايي چون پرواربندان(ساعدي)، لئوكاديا(ژان آنوي- سمندريان)، واي بر مغلوب(ساعدي-رشيدي)، بازرس(گوگل-انتظامي) و...و همچنين طراح نورِ بازگشتي نيست(گلچهره سجاديه)، دندون طلا(داود ميرباقري) و... را خلق نموده است. او علاوه بر آثار پوستر فيلم مانند ستارخان(علي حاتمي)، طبيعت بي جان(سهراب شهيدثالث)، مادر(علي حاتمي)، هامون(داريوش مهرجويي) و... سه انيميشن كوتاه با عنوانهاي: آنكه عمل كرد و آنكه خيال بافت(50)، يك نقطه ي

سبز(51) و سياه پرنده(52) را در پرونده خويش دارد. همچنين تصويرگر كتابهاي بسياري براي كودكان و نوجوانان محسوب مي شود كه مطرح ترين آنان مانند «اينك خورشيد» نگاهي بسيار خلاق و جذاب در مقوله تصوير دارد، نگاهي پويا به پديدآوري تصويرسازي كتاب كودك با مصالح تكرارشونده و درك مناسب از ويژگي هاي تصوير در خدمت متن. در تصاوير اين كتاب با استفاده از فنون دستگاه كپي تصاوير طراحي شده توسط خود مميز تكرار و كنار يكديگر كلاژ گرديده است. آثار اين كتاب نشان از هوش بالاي طراح در گزينش و استفاده از تكنينك دارد. همچنين كتاب «قصه هاي قرآن» كه يكي از معروفترين آثار وي با تكنيك «اسكراچ برد» به حساب مي آيد راهي تازه در تهيه ي تصوير سياه و سفيدِ كتابهاي نوجوانان مي باشد. اتفاقي كه تاثير آن را در آثار تصويرگران هم نسل و بعد از خود به صورتي جدي مي توان پيدا نمود. تمام آثار چاپ شده و فعاليتهاي گذشته وي در اعتلاي گرافيك و گذر از «كم دانسته ها» موثر و توانا بوده است.

مرتضي مميز علاوه بر دهها عنوان مقاله، نقد و گفتگو، آثاري را در هيبت كتاب به طبع رسانيده است كه از جمله آنها مي توان طراحي و نقاشي( وزارت آموزش و پرورش-51)، Graphic art in iran(شوراي عالي فرهنگ و هنر-53)، طرح تزييني و نقشه كشي (وزارت آموزش و پرورش-54)، نشانه ها(چهاررنگ-62)، طراحي اعلان(ويلهم-1984-آلمان)، تصوير و تصور(اسپرك-68)، طراحي روي جلد(ماه ريز-80)، طراحي اعلان جلد2(مركز-81)، طراحي نشانه جلد2(ماه ريز-81) را ذكر نمود.

اگرچه در ساليان اخير چندان كار گرافيك نمي كرد و شايد بهتر بگوييم آثار چندان خوبي نداشت(آنطور كه

مرتضي مميز را مي شناختيم) ولي در شكلي تازه (به قول قباد شيوا:) ديپلمات فرهنگي شده بود و سعي بسياري در تشكيل انجمن صنفي و ايجاد بستري براي حضور گرافيست ها از خود نشان داد كه نتايج آن در شكل گيري نهادهاي مختلف و گروههاي هنري مي توان جستجو كرد و فضاي راكد گرافيك با تك عنوان نشريه گرافيكي و يك بينال دست و پا شكسته را (به همراه هم نسلان ديگر) تبديل به جرياني از گروههاي مختلف گرافيكي، بينالها و نمايشگاههاي متعدد نمود كه نياز است تا از طرف نسل حاظر ادامه يابد. جرياناتي چون بينال پوستر، نمايشگاه روي جلد كتاب، پوسترهاي تجربي و نمايشگاه تايپوگرافي و.... وي با برپايي و تشويق مجلات مختلف گرافيك و چاپ و معرفي هنرمندان و هنر گرافيك ايران به جهان راهي را به جوانمردي در زندگي طي نمود.

چندان مبالغه نخواهد بود اگر بگوييم واژگان گرافيكِ آكادميكِ امروز، عمري به اندازه ي مرتضي مميز دارد يا شايد بهتر بگوييم عمري وابسته ي به مرتضي مميز دارد. همچنين او از سال 48 تاكنون با تربيت خيل بسياري از دانشجويان گرافيك تاثير مثبتي بر ارتقاء و شناخت گرافيك در بين جامعه ي ايراني داشت. مميز علاوه بر دانشكده ي هنرهاي زيبا در دانشكده ي هنرهاي تزييني و دانشگاه فارابي نيز تدريس نمود و رييس انتخابي كميته هنرهاي تجسمي يونسكو در تهران بوده است. عضو International Advertising Association نيويورك تا سال 54 بوده است و از سال 56 تاكنون نيز يكي از اعضاي انجمن بين المللي طراحان گرافيك محسوب مي گردد. علاوه بر اينها وي عضو موسس و رييس هيات مديره انجمن

صنفي طراحان گرافيك ايران و مشاور هنري و داور چندين بينال و نمايشگاه در داخل و خارج از ايران محسوب مي گردد.

در ادامه فعاليت مرتضي مميز در دهه چهل، وي مدير هنري نشريات ِ فرهنگ و زندگي(48تا57)، رودكي(50 تا57)، سينما(53و54)، معماري و هنر ايران(66)، كلك(69تاكنون)، نگاه نو(70تا78)، شريف(72تا80)، تصوير(71)، Silk Road(73و74)، فصلنامه خاورميانه(73)، گفتگو(73تاكنون)، پيام امروز(73تا79)، زمان(73تا79) و جشنواره ي جهاني فيلم تهران(52تا56) نيز به شمار مي آيد.

در حوزه ي تئاتر نيز با آثار «ديكته و زاويه» نوشته غلامحسين ساعدي و كارگرداني رشيدي در سال47 آغاز به كار نمود و طراحي صحنه ي اين كار را بر عهده داشت و در ادامه طراحي صحنه هايي چون پرواربندان(ساعدي)، لئوكاديا(ژان آنوي- سمندريان)، واي بر مغلوب(ساعدي-رشيدي)، بازرس(گوگل-انتظامي) و...و همچنين طراح نورِ بازگشتي نيست(گلچهره سجاديه)، دندون طلا(داود ميرباقري) و... را خلق نموده است. او علاوه بر آثار پوستر فيلم مانند ستارخان(علي حاتمي)، طبيعت بي جان(سهراب شهيدثالث)، مادر(علي حاتمي)، هامون(داريوش مهرجويي) و... سه انيميشن كوتاه با عنوانهاي: آنكه عمل كرد و آنكه خيال بافت(50)، يك نقطه ي سبز(51) و سياه پرنده(52) را در پرونده خويش دارد. همچنين تصويرگر كتابهاي بسياري براي كودكان و نوجوانان محسوب مي شود كه مطرح ترين آنان مانند «اينك خورشيد» نگاهي بسيار خلاق و جذاب در مقوله تصوير دارد، نگاهي پويا به پديدآوري تصويرسازي كتاب كودك با مصالح تكرارشونده و درك مناسب از ويژگي هاي تصوير در خدمت متن. در تصاوير اين كتاب با استفاده از فنون دستگاه كپي تصاوير طراحي شده توسط خود مميز تكرار و كنار يكديگر كلاژ گرديده است. آثار اين كتاب نشان از هوش بالاي طراح در گزينش و استفاده از تكنينك

دارد. همچنين كتاب «قصه هاي قرآن» كه يكي از معروفترين آثار وي با تكنيك «اسكراچ برد» به حساب مي آيد راهي تازه در تهيه ي تصوير سياه و سفيدِ كتابهاي نوجوانان مي باشد. اتفاقي كه تاثير آن را در آثار تصويرگران هم نسل و بعد از خود به صورتي جدي مي توان پيدا نمود. تمام آثار چاپ شده و فعاليتهاي گذشته وي در اعتلاي گرافيك و گذر از «كم دانسته ها» موثر و توانا بوده است.

مرتضي مميز علاوه بر دهها عنوان مقاله، نقد و گفتگو، آثاري را در هيبت كتاب به طبع رسانيده است كه از جمله آنها مي توان طراحي و نقاشي( وزارت آموزش و پرورش-51)، Graphic art in iran(شوراي عالي فرهنگ و هنر-53)، طرح تزييني و نقشه كشي (وزارت آموزش و پرورش-54)، نشانه ها(چهاررنگ-62)، طراحي اعلان(ويلهم-1984-آلمان)، تصوير و تصور(اسپرك-68)، طراحي روي جلد(ماه ريز-80)، طراحي اعلان جلد2(مركز-81)، طراحي نشانه جلد2(ماه ريز-81) را ذكر نمود.

اگرچه در ساليان اخير چندان كار گرافيك نمي كرد و شايد بهتر بگوييم آثار چندان خوبي نداشت(آنطور كه مرتضي مميز را مي شناختيم) ولي در شكلي تازه (به قول قباد شيوا:) ديپلمات فرهنگي شده بود و سعي بسياري در تشكيل انجمن صنفي و ايجاد بستري براي حضور گرافيست ها از خود نشان داد كه نتايج آن در شكل گيري نهادهاي مختلف و گروههاي هنري مي توان جستجو كرد و فضاي راكد گرافيك با تك عنوان نشريه گرافيكي و يك بينال دست و پا شكسته را (به همراه هم نسلان ديگر) تبديل به جرياني از گروههاي مختلف گرافيكي، بينالها و نمايشگاههاي متعدد نمود كه نياز است تا از طرف نسل حاظر ادامه

يابد. جرياناتي چون بينال پوستر، نمايشگاه روي جلد كتاب، پوسترهاي تجربي و نمايشگاه تايپوگرافي و.... وي با برپايي و تشويق مجلات مختلف گرافيك و چاپ و معرفي هنرمندان و هنر گرافيك ايران به جهان راهي را به جوانمردي در زندگي طي نمود

مميز در سال 1344 از دانشگاه تهران، دانشكده هنرهاي زيبا فارغ التحصيل شد و سه سال بعد گواهينامهٔ طراحي غرفه و ويترين و معماري خود را از مدرسه عالي هنرهاي تزيينيِ پاريس دريافت كرد. دوره اخذ ليسانس مميز 11 سال به طول انجاميد و مميز در اين دوره به كارهاي مختلفي چون كار در آتليه گرافيكي و... مشغول بود.

از دوستان بسيار صميمي و هم رشته ي او مي توان به آقاي محمود جهان پناه اشاره كرد. در سال 1348 پيشنهاد ايجاد رشته گرافيك را به دانشكده هنرهاي زيبا ارائه نمود. بنيانگذاري اين رشته براي دانشجويان هنر باعث گرديد تا سيستم ناقص گرافيك جان بگيرد و تلاشي را آغاز كند. تا اين سال مميز به غير از طراحي گرافيك براي كتاب ها و پوسترها، تلاشي را تحت عنوان مدير هنري در مجلاتي چون ايران آباد، كتاب هفته، كيهان هفته، فرهنگ، كاوش، نگين آغاز نمود. مجلاتي كه نحوه و سبك كاري مميز را در جامعه تثبيت و معرفي نموده است.

آثار مميز در اين دوره در كتاب هفته به چنان پركاري و دوره خلاقي بدل مي گردد كه نام مميز را به عنوان گرافيستي مولف و كم نظير بر سر زبانها مي اندازد. همچنين ادامه كار مميز در نشريات فرهنگ و نگين، راه را براي ورود گرافيستهاي جوان و نوجوي دههٔ 40 مانند فرشيد مثقالي باز كرد.

آثار روي جلد مميز براي نشريه كتاب هفته نمونه هايي از

چاپ (سيلك و ليتوگرافي) موفق و خلاقانه اي است كه ارزشهاي گرافيكي بسيار مفيدي را با خود به همراه دارد. وي در همان سالها يكي ازمهم ترين اثر مدرن تاريخ معاصر را با طراحي چاقوهاي واژگون شكل داد. اثر چاقوهاي او اجتماعيترين اثر است كه از دهه 40 به بعد پديد آمده است.

مرتضي مميز در طول نيم قرن فعاليت هنري خود در ايران و عرصه هنر بين المللي، در احيا و ابداع هنر گرافيك در ايران و پيشبرد و گسترش فرهنگ ملي و سنت هاي هنري نقش بارزي داشت. وي آذرماه سال 1383 به عنوان استاد برجستهٔ فرهنگستان هنر، در مراسمي، ازسوي سيدمحمد خاتمي (رئيس جمهور وقت) تجليل شد.

مميز در سالهاي پاياني عمر خويش با بيماري سرطان دست و پنجه نرم مي كرد و از 23 آبان ماه 1384 براي تازه ترين دور شيمي درماني، در بيمارستان آبان تهران بستري شده بود كه چند روز بعد حالش رو به وخامت نهاد و سرانجام در سن 69 سالگي روز شنبه پنجم آذر ماه 1384 برابر 26 نوامبر 2005 درگذشت. پيكر مرتضي مميز، هفتم آذرماه، تشييع و در باغبان كلا، واقع در كردان كرج، به خاك سپرده شد.

آيا مرتضي پدر گرافيك ايران است؟

«سال 48 يا 49 بود كه با پيشنهاد مرتضي، تغيير رشته دادم و از يك دانشجوي نقاشي، تبديل به دانشجو و استاد گرافيك رشته تازه تاسيس دانشكده هنر شدم»؛

اين جمله را محمد احصايي با يادآوري خاطراتش از مرتضي مميز در حالي بيان مي كند كه نم اشكي در چشمانش حلقه زده و گاهي ميان حرف هايش در توصيف مرتضي خان سكوت مي كند؛ سكوتي كه در پس آن، يادآوري خاطره هاي شيرين و تلخ گذشته او و ارتباطش با مرتضي خان نهفته است.بيان ديدگاه

احصايي در بيان زواياي شخصيتي مرتضي خان از منظر تكنيك گرافيك و شخصيتي، شايد يكي از شفاف ترين نقطه نظرها درباره او باشد.مرتضي خان را نه امروز و ديروز بلكه بايد از خلال سال هايي به ياد آورد كه با كشيدن تابلوي «عروسي ونوس» به عنوان پايان نامه نقاشي ، پاي به عرصه حرفه اي مي گذارد؛ سال هايي كه به عنوان يك هنرمند پيشرو، چاقوهايي را در گلدان مي كارد.

يكي از دلايل ناميدن مرتضي با چنين لقبي، فعاليت هاي بسيار زياد او در تبيين راهكارهايي براي توضيح و توصيف گرافيك در نگاه فرهنگي مديران دولتي بود.

تشكيل انجمن گرافيك و برگزاري دوسالانه ها و نمايشگاه هاي بين المللي گرافيك، بخشي از شكل گيري خود را مديون حضور مرتضي خان هستند. چندي پيش از درگذشت او به ديدارش رفته بوديم. هر چند شيمي درماني مي كرد اما با روحيه اي خوب، با تكيه بر عصاهاي آلومينيومي و پشتوانه عمري تلاش راسخ و استوار، خودش به استقبال ما آمد و پس از چند ساعت گفت و گو، تنها با يك جمله بدرقه مان كرد: «جوان يادت نرود اگر مصاحبه چاپ شد، چند نسخه از روزنامه را برايم بفرست...».

واسته اي كه هيچ گاه به سبب سهل انگاري ام اجرا نشد. روز خاكسپاري اش در دامنه تپه قبرستان يكي از توابع كردان، ترجيح دادم ميان آن سيل جمعيت سرگردان در نبود مرتضي خان، به جاي خواندن فاتحه، از او و يادش طلب بخشش كنم براي حقي كه به گردن من داشت.مرتضي خان رفت؛ يك سال است كه رفته. خيلي هايي را كه آن روز در كردان ديدم، شايد ديگر يادي از او نكنند اما خاطره اش حتي اگر در ذهن هايمان نباشد، در ميان طرح هاي او كه هر روز مي بينيم، روبه روي مان قرار دارد.

مرتضي مميز به رود مي ماند

بعضي آدمها به اخگر مي

مانند؛ بعضي به تندر و رگبار؛ بعضي به درخت مي مانند يا كوه؛ مرتضي مميز به رود مي ماند.

حتي اگر پدر گرافيك ايران ناميده نشود، به رود مي ماند. نمي دانم چرا بعضي را خوش نمي آيد از اينكه اين لقب را به مرتضي مميز منسوب مي كنند. درست است كه محمد بهرامي و محمد جوادي پور قبل از مميز به گرافيك نوين پرداختند؛ درست است كه مدرسه هنرهاي تزئيني قبل از دانشگاه تهران رشته گرافيك را در برنامه تدريس داشت و حتي اگر آيدين آغداشلو نخستين پوستر نو سينماي نوين ايران را كشيده باشد باز هم اين لقب برازنده مميز است، چرا كه تداوم و جريان داشتن است كه مهم است، و اين خاصيت رود است. حركتهاي تصادفي، منفرد و بگو حتي شاهكاري يكه، كافي نيست. نمي شود اين لقب را به جاي نيماي يوش به هوشنگ ايراني نسبت داد، چرا كه نوجويي و نو آوري پياپي است كه مهم است: نياز حرفه را درك كردن، مسيري تازه جست و جو كردن و يافتن و باز جريان داشتن، از هر شيب راهي سرازير شدن و روياندن.

اگر تعداد كارهايي را كه مميز در هر رشته طراحي و اجرا كرده به شمار نياوريم و فقط بعضي از آنها را ملاك گيريم، طراحيهاي متفكر و خلاق در هر يك از اين گزيده انگشت شمار حتي كافي است كه ذهن مدرن مميز را آشكار كند. اين شفافيت نمايان، خصلت رود است.

رشد كلاسهاي درس، تعداد شاگردان حرفه اي، بنيان گذاشتن رفتارهاي حرفه اي و صنفي و از همه مهم تر كسب اعتبار روز افزون براي حرفه گرافيك مديون حركتهاي

آرام و گاه خروشان است. كدام خانواده است كه امروز يكي از اعضاي جوان آن به جاي دكتر و مهندس شدن نمي خواهد گرافيست شود؟ اين اعتبار قطعا از شائبه درآمد فراوان اين حرفه نيست. بلكه به سبب جايگاه اجتماعي آبرومندي است كه تلاشهاي مميز در ساختن آن سهم به سزايي دارد. سنگها را آرام صيقل دادن، ريشه ها را آب دادن، نهالها را درخت تناور كردن؛ اين خاصيت رود است.

گرافيك بعد از مميز: دعوا بر سر ارثيه ي.... پدري

اگرحتي عده اي مرتضي مميز را به عنوان پدر گرافيك مدرن در ايران نپذيرند، بدون شك نمي توانند او را در رأس ساختارهاي اجتماعي و فعاليت هاي مدني طراحان گرافيك ايران ناديده بگيرند.

1. اغلب چارچوب هاي مدني در حوزه ي گرافيك در سه دهه ي گذشته به همت و هدايت مرتضي مميز شكل گرفته اند، جريان هاي هنري با مديريت يا حمايت او برگزارشده اند و سياست هاي كلان كشوري (همان اندكي كه سراغ داريم) با مشاوره ي او به سرانجام رسيده اند

2. به تعبير من و از منظري متفاوت «پدر گرافيك ايران» لقبي درخور شأن و مقام مرتضي مميز در گرافيك ايران است. سال ها حضور مميز در رأس گرافيك ايران وجهه اي پدرانه به او داده بود. مرتضي مميز گرافيك ايران را بر پايه ي نظام هاي پدرسالارانه هدايت مي كرد. اما نمي توان به راحتي در اين باره قضاوت كرد. شايد هدايت جامعه اي از اين دست و با اين كيفيت، به غير از اعمال هدايت هاي پدرسالارانه غيرممكن مي نمود. در واقع صحبت در اين باره ما را به جامعه شناسي جوامع

و توده ها در ايران مي كشاند كه هم از حوصله ي بحث ما خارج است و هم از حوزه ي تخصص من. به هر تقدير فارغ از چرايي و چگونگي اش، فضاي گرافيك ايران در سه دهه ي گذشته در سايه ي مناسبات پدرسالارانه قرار داشته است

3.بدليل نقش محوري پدر، بنيان نظام هاي پدرسالارانه با رفتن او به خطر مي افتد. پس از او وارثان به سهم خواهي از ميراث پدر روي خواهند آورد و نزاع ها و تفرقه ها شالوده ي جامعه را به خطر مي اندازد. اكنون مرتضي مميز پدر گرافيك ايران از ميان ما رفته است. درست از لحظه ي درگذشت مرتضي مميز، دندان تيزكردن ها براي تصاحب ارثيه پدري آشكار شد، اگرچه مدت ها پيش آغاز شده بود. آنها براي رسيدن به اهداف خود از جنازه ي مميز هم نگذشتند. اكنون ما شاهد اجتماع ازهم پاشيده ي طراحان گرافيك4 هستيم كه دو راه در پيش رو دارد: يا فرد ديگري را در جايگاه مميز قرار دهد و يا دست به تجربه ي ساختار جديدي در مديريت مدني طراحان بزند.

مورد اول در موقعيت كنوني منتفي به نظر مي رسد مگر آن كه اهرم هاي نه چندان مدني دست به كار اين امر شوند چراكه شخصي كه جامعيت و مقبوليت مميز را براي قرار گرفتن در چنين جايگاهي داشته باشد، وجود ندارد. مورد دوم دست كم به عنوان تجربه هاي مقدماتي يك نظام دموكراتيك مبتني بر همكاري هاي مدني محتمل تر به نظر مي رسد اگر چه نمي توان بر روي پا ايستادن اش را پيش بيني كرد.

اما بدون شك ادامه ي

نزاع هاي جاه طلبانه درلايه هاي بالاي مديريت مدني طراحان گرافيك و مديريت فرهنگي كشور، بيشترين ضربه را به بدنه گرافيك ايران خواهد زد كه نهمين بينال گرافيك تهران جدي ترين و مهم ترين قرباني اين نزاع خواهد بود. نزاعي كه در آن سهم خواهي ها و قدرت طلبي هاي شخصي و جاه طلبي هاي كور به قيمت از بين رفتن بزرگ ترين اتفاق گرافيك ايران، حيثيت و اعتبار بين المللي و مهم تر از همه از هم پاشيدگي اجتماع طراحان گرافيك ايران تمام خواهد شد.

اما نكته ي اميدواركننده شكل گيري روزافزون خرده نظام ها در آتليه ها و جمع هاي شخصي تر و كوچك تر است و همين طور گسترش رسانه ها و بسترهاي فعاليت هاي تئوريك و آكادميك كه زيرساخت هاي گرافيك ايران را تقويت خواهند كرد. اگرچه نظام هاي پدرسالارانه هم چنان در ايران جواب مي دهد، اما روز به روز با اقبال كمتري مواجه خواهند بود. اكنون شاهد شكل گيري گروه هاي متعددي در ميان طراحان جوان تر هستيم كه به شكل گيري نظام هاي مدني بزرگ تر كمك خواهند كرد. اگرچه بعضي از همين جمع هاي كوچك هنوز در سايه ي رفتارهاي پدرسالارانه هدايت مي شوند اما بدون شك نمي توان يك شبه انتظار دگرگوني نظام هاي فكري و اجتماعي را داشت ولي مي توان به تغييرات تدريجي اميدوار بود.

نسل جديد با فعاليت هاي جمعي و گروهي بيشتر خو گرفته اند و توانايي بيشتري در تبديل فضاي رقابت مبتني بر قدرت خواهي به فضاي همكاري و رشد جمعي دارند. سطح سواد عمومي بالا رفته است و ديگر نمي توان به

اداره ي اجتماع جوانان با روش هاي سنتي و پدرسالارانه اميدوار بود. فضاي مجازي اينترنت بستر مناسبي براي تجربه هاي گروهي و جمعي نسل جديد بوده است و توسعه و همگاني شدن نظام هاي اطلاع رساني به گسترش ساختارهاي دموكراتيك كمك كرده است. بدون شك آنهايي كه به دنبال جاه طلبي ها و منفعت هاي شخصي به اهرم هاي سنتي حفظ قدرت روي مي آورند به آينده خواهند باخت. آينده متعلق به كساني است كه دوستي هاي گسترده تر و همكاري هاي جدي تري داشته باشند و موفقيت خود را در گروي رشد جمعي ببينند.

حرف آخر

1- «پدر گرافيك» از آن جايي كه عبارتي استعاري و مبهم است، به طبع محل تفسيرهاي متعدد است، اما مي توان با توجه به سندها و ملاحظات تاريخي قضاوت دقيق تر و قابل استنادي از جايگاه مميز در گرافيك ايران بدست آورد.

2-برخي از فعاليت هاي اجتماعي مرتضي مميز از اين قرار است:

باني رشته ي گرافيك در دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران، 1348/ باني و دبير اجرايي بينال هنري گرافيك آسيا، 56-58/ عضو انجمن بين المللي طراحان گرافيك، 1356-1384/ باني بينال هنر گرافيك ايران، 66/ رئيس هيأت مديره ي انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران، 76-84 و ...

3- در اين جا تذكر دو نكته ضروري مي رسد. اول اين كه منظور من از به كار بردن واژه ي نظام پدرسالارانه، ارزش گذاري يك منش فردي نيست بلكه تعريف يك مكانيزم كنترل اجتماعي است. و دوم اينكه اگر به شرح و بسط مناسبات پدرسالارانه در گرافيك ايران نپرداختم از آن جهت است كه بدليل عرف كلاسيك حاكم بر مناسبات حرفه اي در ايران،

كمتر در جايي به صورت مكتوب به موضوعاتي از اين دست پرداخته شده است و استناد من بيشتر به نقل قول هاي شفاهي و بررسي جريان هاي سه دهه ي اخير حوزه ي گرافيك است. جالب اين كه در ميان اين قحط الرجالي بهترين اسناد مكتوب همه خود به دست مميز نگاشته شده اند، به همين دليل مجموعه مقالات مرتضي مميز، خود معتبرترين سند مكتوب براي نقد گرافيك ايران است.

مير محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طراح كاشى. وى رسمى ساز و آرايشگر كاشى ها و استاد نگاره هاى بيرونى مسجد شفادران اصفهان است كه كاشى كارى سر در آن، در زمان شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق)، به دست اين هنرمند انجام يافته و رقم نهاده: «داده اين زيب را بعون على- ميرمحمد بن ميرعلى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار ملى اصفهان (830 -829)، احوال و آثار نقاشان (1341/ 3)، گنجينه ى آثار تاريخى اصفهان (860).

نجار لواساني، حبيب

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، طراح و نقاش. وى در طراحى و ترسيم نقوش و آثار گوناگون بر روى چوب مهارت داشت و از نجاران بنام شهر لواسان به شمار مى رفت. از آثار به جا مانده ى وى كه با همكارى برادر خود احمد، به فرجام رسانده صندوق عتيقه و منبت امامزاده زيد واقع در بازار شهر تهران است كه آياتى از كلام اللَّه و حديث نبوى را به خط ثلث و نسخه استادانه اى به روى چوب كنده كارى نموده و حواشى بر جوانب آن را نيز به تزيينات اسليمى آرايش داده است، با رقم: «عمل زيدتى الصناعين استاد حبب و استاد احمد نجار الباسانين... سنه ى 902 ه ق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1447/3).

نجار، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اوايل س يازدهم ق)، نجار، طراح و نگارگر. از آثار رقم دار اين استاد، درب چوبى كم نظير و پر مهارت يكى از بقاع متبركه است كه به نقوش اسليمى و ترنجى مشبك پيراسته گشته است و در نوع خود زيبا و استادانه است. در بالا و داخل مربعات كوچكتر، نقوشى از تركيب چهار على، به خط تزيينى كوفى و در دو مربع بزرگتر چپ و راست، تعاريف: «ناد عليا... الى آخر» به خط ثلث عالى كنده كارى شده است، در قرينه ى پايين تر، ادعيه ديگرى كنده كارى شده و به خط رقاع چنين رقم دارد: «عمل احمد بن عبدالغنى نجار» و در مقابل آن، رقم كاتب چنين نوشته شده: «كتبه العبد مير على بن محمد 1002».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (58 /1).

نجاران لواساني، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 902 ق)، طراح و نقاش. از اهالى لواسان بود. وى و برادرش، حبيب نجاران، از استادان نجارى بودند كه در طراحى و ترميم نقوش و خطوط گوناگون به روى چوب مهارت داشتند. از آثار به جا مانده از اين دو برادر: صندوق عتيقه و منبت امامزاده زيد، واقع در بازار شهر تهران است، كه آياتى از كلام اللَّه و حديث نبوى را به خط ثلث و نسخ استادانه اى بر روى چوب كنده كارى نموده و حواشى و جوانب آن را نيز به تزيينات اسليمى آرايش داده اند و چنين رقم دارد: «عمل زيدتى الصناعين استاد حبيب و استاد احمد... سنه 902 ه ق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1447 /3).

نديمي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، رسام. وى مصور و ترسيم كننده نقش قاليها در ديار عثمانى بود. از آثار وى: قاليچه نفيس ابريشمى كه كناره هاى آن به تزيينات و اشعار تركى آراسته گرديده و در وسط قاليچه، نام نامى حضرت محمد (ص) و حضرت على (ع) به خط طغرا نوشته شده و در كناره ها و بالاى آن، نقش گلهاى متنوع و رنگين ترسيم يافته و در انتهاى قاليچه به خط زيباى نستعليق رقم نهاده است: «رسمه محمود نديمى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1136/ 3).

نظراني، امير

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1022 ق)، طراح كاشى. سازنده ى كاشيهاى معرق بسيار عالى و تزيينات گوناگون بود. از آثار وى رواق گنبد اللَّه وردى خان از امراى شاه عباس اول است كه به وسيله ى آن امير ساخته شد و طراحى و نقش و ساير لزومات فنى آن، توسط اين استاد فرجام يافته و پس از جملات فراوان و درج ماوقع ترتيب رواق، چنين رقم نهاده است: «عمل امير بن حاج محمود نظرانى 1022 هق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1443/3).

نقاش تبريزي، عبدالمومن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، نقاش و طراح. نگارگرى بامهارت بود كه در گچ برى و طراحى نقوش هندسى و شيوه هاى اسليمى مهارت فوق العاده اى داشت. از آثار به جا مانده ى اين استاد، طراحى و گچ برى محراب مسجد جامع رضائيه است كه در زمان ايلخانى آباقاخان مغول ساخته شده و به خطوط و ادعيه ى كوفى آرايش يافته و زمينه ى خطوط سوزن كارى شده و رقم نقاش به خط ثلث رقاعى چنين است: «عمل عبدالمؤمن بن شرفشاه النقاش التبريزى فى شهر ربيع الاخر سنه ست و سبعين ستمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (346 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (400 / 1)، فهرست بناهاى تاريخى و اماكن باستانى (10).

والي پور، سيامك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: شهريور 1324.

درگذشت: بهمن 1375.

سيامك والى پور هنرمند و طراح گرافيك بود. پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

تذهيب

ابن بَوَاب، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 423 /413 ق)، خطاط مذهّب، حافظ، قارى، اديب و شاعر شيعى. مشهور به ابن بواب يا ابن سترى و ملقّب به علاءالدين و قبلةالكتاب. پدرش پرده دار دستگاه آل بويه بود و شهرت وى هم از اين رو است. ابوالحسن نيز يك چند در خدمت بهاءالدوله ى ديلمى سرپرستى كتابخانه ى بهاءالدوله را در شيراز بر عهده داشت. خوشنويسى را از ابن اسد كاتب آموخت، برخى او را شاگرد حسن بن مقله و بعضى شاگرد محمد بن مقله دانسته اند. خط نسخ را به شيوه ى خود مى نوشت و اصولى نيز براى آن وضع كرد. وى را پايه گذار شيوه ى ريحانى و محقق نيز دانسته اند. آموزشگاهى براى تعليم خط تأسيس كرد كه تا 698 ق برجا بود. شصت و چهار نسخه قرآن به خط خود نوشته بود. ابن بواب به خدمت فخرالملك، ابوغالب محمد بن على بن خلف واسطى، والى عراق، از جانب بهاءالدوله، درآمد و نديم وى شد. در بغداد درگذشت و در جوار امام احمد حنبل به خاك سپرده شد. آثارى از وى در مجموعه ى چستربيتى لندن و كتابخانه لاله لى استانبول باقى است. نسخه قرآن كتابخانه چستربيتى به امضاى او و به تاريخ 391 ق است كه هم از نظر خط و هم از تذهيب مجلل است. اشعارى نيز در فن خط و لوازم آن سروده كه اديبان «القصيدة الرائية» او را در نهايت بلاغت دانسته اند. شهرت او در تكميل و تنقيح شيوه ى ابن مقله است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اطلس خط (308

-300)، الاعلام (183 /5)، پيدايش خط و خطاطان (75 ،74 -70)، تاريخ گزيده (696)، تاريخ هنرهاى ملى (744 -739 /2)، خوشنويسان و هنرمندان (22)، دانشنامه ى ايران و اسلام (454 /3)، دائرةالمعارف البستانى (411 -410 /1)، ريحانه (424 -422 /7)، سرآمدان فرهنگ (36 -35 /1)، سير النبلاء (320 -315 /17)، كارنامه ى بزرگان (24)، كشف الظنون (1339)، الكنى والالقاب (234 /1)، گلستان هنر (19 ،18 ،12)، مجالس المؤمنين (488 /2)، معجم الادباء (134 -120 /15)، معجم المؤلفين (258 /7)، مناقب هنرمندان (113 ،42 ،38 -37)، نامه ى دانشوران (105 -91 /5)، وفيات الاعيان (344 -342 /3)، هدية الاحباب (51).

ابوطالب شيخ

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1253 ق)، خطاط، نقاش، مذهّب و شاعر. او از مشايخ و مجتهدان بود و هفت قلم را نيكو مى نوشت و در نقاشى و تذهيب نيز دست داشت. ابوطالب در ادبيات و زبان فارسى و عربى مهارت داشت و به هر دو زبان شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (28 -27 /1)، احوال و آثار نقاشان (45 -44 /1).

اصفهاني، عبدالرزاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، مذهب و خطاط. اهل اصفهان بود. وى آبرنگ كار بود و در ارائه ى چهره و شبيه پردازى مهارت داشت. او به غير از آبرنگ، در كارهاى روغنى و فن تذهيب نيز دست داشت و خط نستعليق را هم نيكو مى نوشت. وى در يكى از آثارش خود را عبدالرزاق مخترع ناميده است. از آثار وى: تصوير در آتش انداختن حضرت ابراهيم (ع) است كه چنين برمى آيد در زمان محمدشاه قاجار ترتيب يافته، با رقم: «حاجى عبدالرزاق مخترع نوظهور»؛ تصوير حمامى كه به زيبايى، وضع داخلى حمامهاى قديم و شيوه ى استحمام و وسايل تنظيف و لوازم را در نهايت دقت، ظاهر ساخته و حواشى تصوير كه به دست نقاش تذهيب شده و همچنين خطوطى كه نقاش نوشته، در كمال مهارت است، با رقم: «فى سنه 1266... عبدالرزاق»؛ جلد بزرگى در شيوه ى لايه چينى كه رويه ى آن از گل و مرغهاى شيوا و نقش طاووس و تزيينات ديگر تركيب يافته است؛ با رقم: «كارخانه ى حاجى عبدالرزاق مخترع نوظهور مباركه تاريخ 1274»؛ جلد روغنى ارزنده اى كه در رويه دو طرف جلد، مناظر رقص و شادمانى، در حضور شاه عباس و خليفه سلطان، سفير هند است، با رقم:«عمل حاجى عبدالرزاق اصفهانى 1276». مؤلف «احوال و

آثار نقاشان» نام وى را در دو مدخل جداگانه آورده است كه اشتباه به نظر مى رسد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1470 / 3 ،327 -325 / 1).

امامي اصفهاني، هاشم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهّب. از سادات امامى اصفهان بود كه در صورت نگارى و منظره سازى به سبك اروپايى دستى قوى و مهارتى بسزا و در اين زمينه شيوه ى خاصى داشت و تذهيب را نيكو مى دانست. از آثار رقم دار وى: قلمدانى است كه تصاوير زيبايى را به شيوه ى روسى عمل آورده است، با رقم: «هاشم الحسينى 1297»؛ قلمدانى با نقاشى گل و مرغ، با رقم: «سيد هاشم»؛ قلمدانى با تصاوير چند زن و يك شاهزاده كه حواشى قلمدان به مناظر شكار و درختان مصور بود، با رقم: «هاشم الحسينى 1295».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1417 -1416 /3)، هنر قلمدان (145 -144).

انجداني فراهاني، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1312 ق)، مذهِّب و زرنشان ساز. از اهالى فراهان بود و در اواخر دوره ى قاجار مى زيست. در تذهيب نقش و گل و مرغ مهارت داشت. از آثار او: قلمدان تذهيبى زيبا با زمينه ى قرمز كه بر رويه ى آن گل و مرغ طلايى و حل كارى افشان تصوير شده است، با: «رقم حقيرفانى. ابوالقاسم انجدانى فرهانى 1312».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (46 /1)، هنر قلمدان (161).

ايواوغلي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، مذهب، خطاط و شاعر. از اهالى قصبه ى ايواوغلى، از توابع شهر خوى و از قورچيان سلطان حمزه ميرزا (م 1069 ق)، نواده ى شاه طهماسب، بود. در خوشنويسى و تذهيب و طلاكارى مهارت داشت و بيشترين كارهاى اين هنرمند، تذهيب و تزيين و حاشيه بندى قطعات و نسخه هاى خطى بود و چون در صنعت شعر نيز دست داشت، اغلب سروده هاى خود و ساير شاعران را تذهيب مى كرد. وى اشعار فارسى و تركى را خوب مى سرود. از آثار او: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (654/ 2)، تاريخ نظم و نثر (507)، دانشمندان آذربايجان (329)، الذريعه (992 ،115/ 9)، فرهنگ سخنوران (812)، مجمع الخواص (126 -125).

بابا تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب. در تبريز اقامت داشت و در تذهيب قوى دست بود. از آثار اين هنرمند تذهيب و آرايش قرآنى است كه خط آن را مقصود على الشريف تبريزى نوشته است. تذهيب كناره ها، به طلاى كم عيار و اسليمى هاى گوناگون و گلهاى تزيينى شيوايى انجام گرفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1443/3).

باباجان تربتي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 911 ق)، مذهب، موسيقيدان، و شاعر. از هنرمندان با كمال عصر خود بود و در موسيقى و شعر مهارت بسزايى داشته است. از وى آثار رقم دارى مشاهده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (93/1)، پيدايش خط و خطاطان (177)، فرهنگ سخنوران (115).

باوردي، سلطانعلي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مذهب و مصور. در تذهيب و تصويرسازى دست پر هنرى داشت. متاسفانه احوال اين هنرمند، در هيچ يك از تذكره هاى قديمى ياد نشده است. از آثار وى: تصوير رزم آور قهرمانى كه بر اسب خوش تراشى نشسته و نيزه ى بلند خود را به دهان اژدها فروبرده است، با رقم: «عمل العبد سلطانعلى»؛ نسخه ى مصورى كه حدود بيست مينياتور ماهرانه دارد كه جهت يوسف شاه مير ميران در تبريز تهيه شده است؛ مجلس مينياتورى كه به نازك قلمى عمل آمده و رقم دارد: «مذهبا و مصورها سلطانعلى الباوردى» در سنه ى 850.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (159/3)، هنر عهد تيموريان (604 -603).

بخاري، عضد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 935 ق)، مذهب. از تذهيب كاران دوره ى استاد بهزاد بود و در مواردى نيز با وى همكارى مى كرد. صاحب «مناقب هنروران» وى را از مذهبان اهل بخارا و از شاگردان عبدالرحيم انيسى خوارزمى ذكر كرده است. از آثار وى يك نسخه «ظفرنامه ى» تيمورى است كه خط آن را سلطان محمد نور نوشته و نقاشى ها را استاد بهزاد انجام داده و تذهيب آن بر عهده ى ميرعضد بوده است، با رقم: «كتبه سلطان محمد نور و ذهبه عضد و صوره بهزاد 935».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1336/ 3)، مناقب هنروران (107 ،90)، هنر عهد تيموريان (491).

بغدادي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش، مذهب و شاعر. بغدادى الاصل و مقيم تبريز بود كه در هنر خود سرآمد مستعدان و رموز و دقايق آن شهره شهر به شمار مى رفت. در بدايت حال به تهذيب و آرايش روضه ى مطهره ى امام حسين (ع) مفتخر شد و در نزد شاه طهماسب اول قدر و منزلت والايى كسب كرد. به همين دليل فرمان رياست جماعت هنرمندان شهر تبريز به وى تعلق يافت. با اين حال بهترين و ارزنده ترين آثار اين هنرمند، تذهيب بى نظير و استادانه ى قرآنى به خط نستعليق عالى شاه محمود نيشابورى است كه تاريخ ختم قرآن به سال 945 ق است و تذهيب و آرايش آن به قلم استاد حسن چنين رقم دارد: «ذهبها فقير المذنب حسن بغدادى المذهب غفراله ذنوبه و ستر عيوبه فى شهور سنه سبعين و تسعمائه من الهجريه»، در كتابخانه توپ قاپو سراى استانبول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (151 -148 /1)، تاريخ هنرهاى ملى (854/2)،

الذريعه (245/9)، عالم آراى عباسى (177/1)، گلستان هنر (146 -145)، مجمع الخواص (258 -257)، مناقب هنروران (107).

بنيادي تبريزي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط و مذهب. از آثار وى قطعه اى است كه با همكارى عبداللَّه شهابى به انجام رسانده و آن قطعه، به خط نستعليق گلزار چهار دانگ كتابت خوش است و در متن آن، سوره ى يس به خط نسخ غبار نوشته شده و چنين رقم نهاده اند: «بنده آل على بنيادى تبريزى» و «كتبه المذنب عبداللَّه شهابى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1089/4).

پروانه شيرازي، تقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، شاعر و مذهب. از سادات شيراز بود كه در فن تذهيب استاد بود و شعر را نيز به نيكى مى سرود. از اوست:

به دوئيت نتوان قائل از آن شد كه به سيف

فرقه اى تيغ بگويند و گروهى شمشير

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (318 -317 /1)، فرهنگ سخنوران (166)، مرآت الفصاحه (107)، مصطبه ى خراب (25).

تبريزي، زين العابدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، مذهب. معروف به مير زين العابدين. اهل تبريز و از مذهبان نازك قلم دوره ى شاه عباس بود. نسخه كتابى به خط عليرضا عباسى به تاريخ 1010 ق موجود است كه حواشى آن را اين استاد تذهيب كرده و رقم نهاده: «زين العابدين مذهب تبريزى»؛ از آثار منسوب وى، حواشى و حل كارى و تزيينات شاهنامه ى زيبايى است كه در آن تصاويرى از رضا عباسى و صادقى بيك افشار ديده مى شود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (215/1).

تبريزي، محمدصالح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(اواخر س دهم ق)، مذهب و مجلد. اهل تبريز بود و در تذهيب و حل كارى و سوخت سازى مهارت داشت. از آثار گرانقدر وى جلد سوخت ممتازى است كه در وسط آن، تصاوير گل و مرغ ها و نقوش همطراز اسليمى به قوى دستى ارائه شده و رقم نهاده: «عمل محمدصالح التبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (902 -901/ 2).

تبريزي، محمدمحسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش، مذهب و معرق ساز. اهل تبريز بود و در نقوش اسليمى، به شيوه سوخت و معرق، دستى بكمال داشت. از آثار امضادار اين هنرمند جلد ضربى و سوخت معرقى است، در موزه ويكتوريا آلبرت لندن كه جلد پرآرايش نسخه ى «نظامى» بوده و در زمينه هاى آبى و سبز و زرد و سرخ فرجام پذيرفته است، با رقم: «عمل محمد محسن تبريزى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1079 -1078 /3).

تذهيبي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1312 ش)، مذهب و خطاط. معروف به آقا محمدعلى. وى نوه ى استاد محمدعلى بهار، فرزند ميرزا ابوطالب مدرس است كه در صنعت تذهيب دستى داشته و در زمان خود از تذهيب كاران شيرين قلم بوده است. آقا محمدعلى علاوه بر زرنشان كردن قلمدان، در حواشى نقاشى هاى ميرزا آقا امامى، هنرمند معاصر خود، تذهيبهاى جالبى كرده است. او در شعر و شاعرى نيز صاحب قريحه بود و از خوشنويسى و علوم دينى سررشته داشت. وى در 1310 ش در مدرسه ى كمال الملك، به عنوان معلم نقاشى قالى استخدام شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (930/ 2)، هنر قلمدان (167 -165).

تسلي شيرازي، رجبعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مذهب و شاعر. اهل شيراز بود و شغل وى مذهبى. او در تذهيب اوراق دست توانايى داشت و جدول كشى نيز مى كرد. منزل وى محل اجتماع اديبان و ظريفان بود. گاهى نيز شعر مى گفته و صاحب ديوان بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (335 -334 /1)، سفينه المحمود (557/2)، فارسنامه ى ناصرى (1161/2)، مجمع الفصحا (184/4)، مرآت الفصاحه (119 -118)، مصطبه ى خراب (35)، نگارستان دارا (174).

تقوي، يحيي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1311 ق)، نقاش مذهب و قلمدان ساز. بنا به روايتى جد مادرى او ميرزا باباى اصفهانى نقاش باشى است كه از نقاشان صاحب نام قاجار بوده است. تقوى يكى از استادان مشهور است كه در چهره پردازى و انتخاب رنگها در آبرنگ دستى توانا داشت و تذهيب را به نازك قلمى و شيوا مى ساخت. وى در تذهيب شيوه اى استادانه داشت و پيرو مكتب استادش، ميرزا عبدالوهاب مذهب باشى بود. استاد ديگر وى سيدهاشم حسينى اصفهانى بوده و در بدايت حال، نزد آن استاد هنر آموخته است. فرزندانش، غلامحسين، غلامرضا و على اكبر تقوى، هر سه هنرمند و از شاگردان وى بوده اند. از آثار امضادار اين نقاش: آرايش و تذهيب كناره هاى قاب آينه صدفى استاد محمدصادق نقاش، با رقم: «جان نثار يحيى 1310»؛ قلمدان گل و مرغى خوش نقشى كه كناره هاى قلمدان را تشعير و تذهيب كرده و رقم نهاده است: «عمل يحيى 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1425 -1424 /3).

تكلو، احمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 933 ق)، مذهّب، خطاط و شمشيرساز. هنرمند ذوفنونى از محل تكه تركمان، نزديك مشهد بود كه در هنگام حمله سلطان سليم به ايران و فتح تبريز، از موطن اصلى خود رخت بربسته و در دربار سلطنتى پادشاه عثمانى به كار هنرى مشغول گشته بود. از آثار اين استاد كه در سال 933 ق به پايان رسانده: شمشير منقش و استادانه سلطان سليمان قانونى است كه در قبضه عاجى آن، انواع نقوش قرينه اى و ساير تزيينات اسليمى، در كمال ريزنگارى انجام پذيرفته و بر روى تيغه به خط ثلث طلاكوبى رقم «احمد تكلو قارا باجك» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال

و آثار نقاشان (1441 -1440 /3).

تهراني حائري، محمدجعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1281 ق)، مذهب و خطاط. وى مذهبى نازك قلم بود و در خط نسخ نيز قلمى شيوا داشت. تنها اثر وى رساله ى دينى و احكام شرعى است كه علاوه بر تذهيب و آرايش صفحات و جداول كناره ها، متن اصلى رساله را نيز به خط نسخ شيواى خود كتابت كرده است و حواشى نسخه با تذهيبهاى زيبا و گلهاى الوان و كتيبه هاى مذهب و گنبدى آرايش يافته و رقم نهاده: «قد فرغ من تسويد هذه الرساله... تماما من حيث الخط و الجدول و التذهيب الحقير... الشيخ محمدجعفر الطهرانى الحائرى فى سنه 1281».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (680 -679/ 2).

حجاب شيرازي، فتحعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1269 ق)، خطاط، مذهب و شاعر، متخلص به حجاب. وى شاگرد وصال شيرازى بود. در سال 1266 ق با پسران وصاف به هندوستان رفت و دو سال بعد به شيراز بازگشت. حجاب انواع نستعليق را از شش دانگ تا غبار استوار و عالى مى نوشت و در سرودن شعر نيز مهارت داشت. صاحب «حديقه الشعراء» آورده: «... در رسوم شاعرى هم بين الاقران ممتاز بود. ديوانش قريب شش هزار بيت است...»، او در شيراز درگذشت و در بقعه ى شاهچراغ دفن شد. از خطوط تذهيبى وى اثر رقم دارى ديده نشده است. از آثار او: يك نسخه شش دفتر «مثنوى» مولانا، به قلم كتابت خفى عالى، با رقم: «تمت الكتاب... كتبه فتح على الشيرازى المتخلص به حجاب، سنه ى 1263»؛ يك نسخه «لوايح» جامى، به قلم نيم دو دانگ خوش، با رقم: «.... اقل الكتاب فتح على الشيرازى متخلص به حجاب تحرير نمود...»؛ يك نسخه «تاريخ معجم»، به قلم نيم دو دانگ خوش، با

رقم: «... اقل الكتاب فتح على الحجاب، گرديد» و چند قطعه ى ديگر كه در احوال و آثار خوشنويسان» به آنها اشاره شده است.[1]

فتحعلى بن محمد جعفر شاعر، خطاط شيرازى (ف. شيراز 1269 ه.ق.). وى در خط نستعليق مهارت داشت. پس از مرگ او را در بقعه شاه چراغ دفن كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (545 -544)، احوال و آثار خوشنويسان (567 -565 /2)، احوال و آثار نقاشان (500/2)، اطلس خط (568 -567)، تذكره ى خوشنويسان معاصر (57)، حديقه الشعراء (422 -417 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (234 -233 /2)، الذريعه (232/9)، ريحانه (22/2)، شرح حال رجال (176 -175 /6)، فارسنامه ى ناصرى (1164/2)، فرهنگ سخنوران (248)، لغت نامه (ذيل/ حجاب شيرازى)، مرآت الفصاحه (155 -154)، مكارم الآثار (1936/6).

حكيم الهي، علينقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1293 ق)، خطاط، مذهب، مترجم و شاعر، متخلص به حكمت. معروف به موتمن ديوان مشير الكتاب. در تهران متولد شد. نزد پدر تحصيل علم كرد و نزد ميرزا على محمد صفا به فراگيرى خط پرداخت. وى در تهران درگذشت و در صفاييه دفن شد. الهى، نسخ و ثلث را خوب مى نوشت و در تذهيب و نقاشى و حجارى و نجارى نيز مهارت داشت. حكيم الهى در سالهاى 1315 -1314 ق بنا به دستور وزير علوم، دو نسخه از ترجمه هاى كتب خارجى را براى كتابخانه ى سلطنتى نوشت. وى طبع شعر نيز داشت و بيشتر اشعارش به صورت قصيده و اغلب در مدح ائمه (ع) بود. اثر به جاى مانده از وى: «لطيفه العرفان، الهى نامه»، شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (122/3)، مولفين كتب چاپى (609 -608 /4).

دهلوي، ميرحسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق). نقاش و مذهب. وى شاگرد و دخترزاده سلطان محمد معروف بود كه از شاگردان و همكاران بهزاد به شمار مى آمد. او در تذهيب و چهره پردازى و ساير عوامل تصويرسازى دست پرتوان داشت و جزو نقاشان كتابخانه سلطنتى محسوب مى شد. اين هنرمند، در تربيت و آرايش تاج پادشاهى كوششها نموده و چون رضايت خاطر شاه را فراهم كرده، به دريافت انعام و مواجب كافى نايل شده بود. كريم زاده ى تبريزى نام وى را در كتاب «احوال و آثار نقاشان» در دو ذيل حسن دهلوى و ميرحسين دهلوى آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1267/3 ،153/1)، گلستان هنر (142).

رسا مذهب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1311 ق)، نقاش و مذهب. وى به شيوه كلاسيك اروپايى و تركى نقاشى مى كرد. از آثار او: حليه اى بزرگ و مذهب و مزين كه علاوه بر خط استادانه، تذهيبى در شيوه كلاسيك دارد، با رقم: «كتبه و ذهبه العاجز عبدكم رسا 1311».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1457/3).

رضوي يزدي، محمدصادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1248 ق)، مذهب، نقاش و خطاط. هنرمند ذوفنون بود كه خطوط نسخ و رقاع را استادانه مى نوشت و در جلدسازى نيز تبحر داشت. وى جمله فنون كتابت را از قبيل خط و تذهيب و جدول سازى و حل كارى و حتى جلد روغنى و آرايش آن را خود انجام مى داد و تمام رشته ها را پرمايه عمل مى آورد. از آثار او: ادعيه اى به خط نسخ و جلد روغنى مذهب كه حواشى آن به خط رقاع است، با رقم: «محمدصادق الرضوى سنه 1246»؛ جلد استادانه ادعيه ى نفيسى از «دعاى كميل» كه تمام صفحات آن به شيوايى تمام تذهيب و حل كارى شده و به نسخ ممتاز كتابت گشته است، با رقم: «... ابن عبدالحى الرضوى، محمدصادق به محروسة اليزد... سنه 1248».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (900/ 2).

رضوي، محمد امير

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1274 ق)، خطاط، نقاش و مذهب. از معاصران و مصاحبان غلام محمد هفت قلمى بود. وى جوانى خوش اخلاق و خوش طبع و شيرين زبان بود كه در هنر نقاشى، تذهيب، جدول كشى، صحافى، علاقه بندى و سنگ تراشى مهارت داشت. او نستعليق را به شيوه ى قدما مى نوشت و در خوشنويسى از روش رشيدا پيروى مى كرد و خود مجموعه ى نفيسى از آثار رشيد را جمع آورد و بيشتر آنها را تذهيب و تزيين كرد و كم كم شباهت خط او به رشيدا به آنجا رسيد كه بر خط خود رقم رشيدا مى نهاد. وى در ماه محرم مجلسى از خوشنويسان تشكيل مى داد و در باب خط و خطاطان مباحثات و مذاكرات مى كرد. رضوى در بلواى هندوستان هدف گلوله واقع شد و درگذشت. از آثار وى: يك قطعه

در موزه ى باستان شناسى دهلى، به قلم دو دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «مسوده محمد امير، در سنه ى يكهزار و دوصد و پنجاه و هفت هجره النبويه تحرير يافت»؛ تصوير پر زيب و زينت كه براى سلطان عالم تهيه كرده و مجموعه ى پرحلاوتى از هنر تذهيب و تشعير است وى در آخر كتاب خود را عبداللطيف خوانده و رقم نهاده: «به تاريخ غره محرم الحرام سنه 1276 هجرى»؛ از ديگر آثار اين هنرمند كتابى زيبا كه مينياتور نيز دارد و يكى از آنها تصوير خود سلطان عالم بوده كه در بالاى تصوير نوشته شده: «شبيه دست در دست گرفته، فهمانيدن سلطان عالم نواب سرفراز مخلص صاحبه را سنه 1262».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (645 -644 /3)، احوال و آثار نقاشان (652 -651 /2).

زبور، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، طغراساز و مذهِّب. از آثار رقم دار وى طغراى زيبايى است كه در يكى از حراجهاى لندن به فروش رفت، با رقم: «ابراهيم زيور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (15 /1).

زوشكي، شمس الدين

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 697 ق)، مجلد و مذهب. از اين هنرمند، اثرى بر جاى مانده، كه در داخل يك شمسه ى تودرتوى شكل گنبدى است و به خط رقاع رقم دارد: «رسم شمس الدين بن ضياءالدين الزوشكى 697».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (248/1).

زينل

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، مذهب. از تذهيب كاران نادره كار عصر شاه عباس اول بود كه در هنر تذهيب دست داشته و در حل كارى نيز صاحب قلم بوده است. آثار رقم دارى از وى ديده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (216/1).

سرابي، ابراهيم

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 798 ق)، مذهب و خطاط. ملقّب به شيخ. از هنرمندان گمنام بود. تنها اثر رقم دار وى: كتابت و تذهيب «مثنوى معنوى» است كه در آخر جلد سوم چنين رقم زده: «... قدوقع الفراغ فى اواخر شهر المحرم عظم اللَّه حرمته سنه ثمان و تسعين و سبعمائه برابر است 798 كتبه و ذهبّه عبدالضعيف والحقير الفقير ابراهيم الملقب به شيخ ابراهيم السرابى حامداً و مصليا على نبيه محمد و آله اجمعين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1435 /3).

سلطان احمد جلاير

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(813 -784 ق)، نقاش، مذهب، خطاط، موسيقيدان و شاعر. وى نزد پدر تعليم ديد و در خط نستعليق دست داشت. در زمان پادشاهى او نقاشى مينياتور به پايه هاى والاترى از ترقى رسيد و نگارگران چيره دستى بوجود آمدند. سلطان احمد خود به عربى و فارسى شعر مى سرود و در تصوير و تذهيب و خاتم بندى و موسيقى بى مانند بود و شش قلم را خوب مى نوشت. او در نقاشى شاگرد خواجه عبدالحى بود و از او تصوير آموخت. وى بيست و هشت سال سلطنت كرد و در آخر كار، در جنگ با قرايوسف تركمان قراقوينلو بر سر تصرف تبرز كشته شد. سلطان احمد از ممدوحان خواجه حافظ شيرازى بوده و از شاگردان و ملازما او مى توان به خواجه عبدالقادر اشاره كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (57 -56 /1)، از سعدى تا جامى (561 ،380 ،281 ،255)، تاريخ ادبيات در ايران (1114 ،1113 ،1112 ،1111 ،1025 /3)، تاريخ موسيقى (225 ،224 ،219 ،200 /1)، تاريخ نظم و نثر (773)، تاريخ هنرهاى ملى (335 -334 /1)، تذكره الشعراء (343 -341)، دانشمندان

آذربايجان (30)، الذريعه (57 /9)، روضه السلاطين (65 -63)، فرهنگ سخنوران (43)، گلستان هنر (پانزده، سى و پنج، سى و شش، 26)، مجمع الفصحا (6 -5 /1)، هنر عهد تيموريان (573)، هنر قلمدان (20 -19).

سيمي نيشابوري، محمد، عبداللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، مذهب، خطاط و شاعر. وى در مشهد سكونت داشت و مكتب دارى مى كرد. سيمى از كاتبان دربار بايسنقر ميرزا و شاگرد جعفر بايسنقرى بود و هفت قلم را خوش مى نوشت. شعر را نيز نيكو مى سرود و در سرعت قلم بى نظير بوده است. در معمارى و رنگ آميزى و مركب سازى و افشان گرى و تذهيب و رنگ كارى كاغذ سررشته داشت و در بعضى از اين هنرها رسالاتى تاليف كرده و معميات او متداول بوده است. از شاگردان وى عبدالحى منشى استرآبادى بود. بنا به روايتى در يك شبانه روز دو يا سه هزار بيت به نظم درآورد و يكصد و بيست مكتوب شد كه هر يك ده سطر بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (750 -749 /3)، احوال و آثار نقاشان (887 -886 /2)، اعيان ا لشيعه (326/7)، پيدايش خط و خطاطان (136 -134)، تاريخ ادبيات در ايران (235 -234 ،194 ،171 /4)، تاريخ نظم و نثر (787 ،299)، تذكره الخطاطين (169 -157 /1)، تذكره ى روز روشن (386 -385)، تذكره الشعراء (469 -464)، جامع مفيدى (836 -835 /3)، حبيب السير (62/4)، خوشنويسان و هنرمندان (33)، الذريعه (489 -488 /9)، طرائق الحقائق (106/3)، فرهنگ سخنوران (483)، گلستان هنر (سى و نه، 59 -58)، مطلع الشمس (435 -434 /2)، مناقب هنروران (114 ،58 -57).

شرف يزدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، مذهب. وى برادر قطب الدين يزدى، خطاط معروف و از مذهبان و حل كاران نامى عصر بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (241/1)، مناقب هنروران (107).

شفيعاي هروي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1081 ق)، خطاط، نقاش، مذهب و شاعر، متخلص به شفيعا. مشهور به پيشوا. از سادات حسينى هرات بود و در خط شاگرد فصيحى شاعر است كه در دستگاه مرتضى قلى خان شاملو بود. شفيعا خط نسخ و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت و خط شكسته را به جايى رساند كه به نام وى، شفيعايى خوانده مى شد و بعدها درويش عبدالمجيد اين خط را تكميل كرد و به حد كمال رساند. وى همچنين در شعر و ادب و نقاشى و تذهيب و استادى بى مانند بود. سفرى به هند كرد و در بازگشت مدتى در اصفهان به سر برد و در دربار شاه عباس دوم خوشنويس مقرر و موظف بود، چنانكه در بعضى قطعات عباسى رقم كرده است. سپس به هرات رفت و در سن هشتاد و پنج سالگى در مشهد درگذشت. قطعاتى با رقم «محد شفيع الحسينى» ديده شده كه در شيوه ى قدرت همانند خط شفيعا است و تاريخ 1092 و 1116 و 1124 و 1128 دارد و ممكن است كه محمد شفيع الحسينى ديگرى نيز پس از مرگ شفيعا وجود داشته كه درست در خط شفيعايى همسنگ و برابر شفيعا بوده است. از شفيعا، قطعه اى مانده كه در تاريخ وفات پدر خود سروده و به لوح مزارش، به خط نستعليق ممتاز مكتوب نموده و رقم «كتبه العبد خادم المساكين محمد شفيع ابن ميرحسن الحسينى 1042 ه» دارد. از ديگر آثار وى:

يك قطعه از مرقع، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ و كتابت جلى خوش، با رقم: «كتبه العبد المذنب محمد شفيع»؛ يك قعطه به قلم پنج دانگ و كتابت متوسط، با رقم: «كتبه الحقير محمد شفيع الهروى»؛ يك قطعه به قلم نيم دو دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «مشقه العبد محمد شفيع غفر ذنوبه» و «مشقه العبد محمد شفيع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (764 -763 /3)، احوال و آثار نقاشان (891 -890 /2)، اطلس خط (614 -613)، پيدايش خط و خطاطان (163 -162)، تاريخ هنرهاى ملى (926 -925 /2)، تذكره ى روز روشن (426 -425)، تذكره ى نصرآبادى (406)، خوشنويسان و هنرمندان (85 -82)، الذريعه (531/9)، ريحانه (228/3)، گلستان هنر (بيست)، هنر عهد تيموريان (520).

شيخي، مذهب

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب. وى از مذهبان شيرين قلم و نادره كار روزگار خود بود. يگانه اثر وى: تصوير دو عاشق در كنار هم و زن چادر به سرى كه صراحى شراب به دست گرفته و به ديگرى عرضه مى كند، با رقم: «مشقه شيخى مذهب فى سنه 945».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (256 -255 /1).

شيرازي، عبدالصمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب و خطاط. كاتب و مذهب قرآنى است. از آثار وى، قرآنى به خط نسخ خوش و سرلوحها و سرسوره ها تذهيب گرديده، با رقم: «... خدمه به تذهيبه و تحريره عبدالصمد شيرازى سنه 943».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1470 / 3).

شيرازي، ميركي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، خطاط و مذهب. از آثار وى: قرآن عظيم رحلى، به خط ريحان دو دانگ عالى، با رقم: «خطاط و مذهب سيد ميركى بن سيد احمد الشيرازى»، در بقعه ى مولوى در قونيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1221/ 4).

صبوري تبريزي، محمد حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر، نقاش و مذهب. وى از شاعران مكتب وقوع و از منجمان عهد شاه عباس صفوى (1038 -996 ق) است كه به حسن اشعار و مكارم اخلاق و طرز غزل از امثال خود ممتاز و در فن نقاشى و تذهيب نيز سرآمد بود. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ «رساله اى در تقويم»، در چهار فصل، كه آن را براى پير بداق خان پرناك و به نام شاه عباس صفوى تدوين كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (128 / 1)، احوال و آثار نقاشان (284 / 1)، تاريخ نظم و نثر (700)، دانشمندان آذربايجان (228 -227)، الذريعه (597 / 9)، سخنوران آذربايجان (482 -477)، فرهنگ سخنوران (551)، لغت نامه (ذيل/ صبوى)، مكتب وقوع (277 -269)، هفت اقليم (247 -246 / 3).

صحاف، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صحاف هنرمند كه حقا صد مرد هنرمند در يك تن، و مجمع الصنايع هنر صحافى و نقاشى و طراحى و مذهبى و خوش نويسى و سوخت سازى و معرق سازى چرمينه، و ساختن فانوس هاى فنرى قديم، و تعبيه ى انواع رنگ و روغن هاى نقاشى و امثال آن بوده، و نمونه ى خطوط ثلث وى در سر درب مسجد صفا محله ى شهشهان مورخ 1290، و سر درب مسجد ركن الملك در تخت فولاد با امضاى محمدتقى بن محمد ابراهيم اصفهانى موجود است. وفاتش حدود سال 1337 مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صحافباشي، فضل الله

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش و مذهب. ملقب به صحافباشى. از نقاشان عهد مظفرالدين شاه قاجار بود و شايد لقب خود را از او دريافت كرده باشد. در معرق سازى و تذهيب و نقوش ابتكارى و تجليد استادانه نسخه هاى خطى و تعمير و ترتيب صفحات آب ديده و از بين رفته كتابها، مهارت استادانه اى داشت و صحاف باشى آستان قدس رضوى بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (515 / 2).

صندل، ابوبكر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 700 ق)، مذهب. از هنرمندان زبردست عصر خود بود. و در حرفه ى خود كمال مهارت داشت. از آثار رقم دار وى كلام اللَّه مجيدى است كه تذهيب هاى آن، به دست وى آرايش شده است. صفحات اوليه و سر سوره ها، در شيوه ى مملوكى مصر تذهيب شده و انواع شيوه ها و شگردهاى اسليمى، در بطن تذهيب ارائه گشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1437 /3).

صنيع الزمان، محمد باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. ملقب به صنيع الزمان. وى مذهب نازك قلم و شيرين كار دوره ى ناصرى بود. صنيع الزمان در تشعير و حل كارى و ترصيع و گل آرايى مهارت داشت و انواع تزيينات متداوله را به خوبى انجام مى داد. از آثار وى آينه اى است كه به انواع آرايش تذهيبى جلب نظر مى كند. در وسط قاب آينه، تصوير گل بزرگى است كه به حل كارى انجام يافته و حواشى آن نيز، به انواع تذهيب و تشعير زيبا آذين گشته با رقم: «ذهبه محمد باقر الموسوى الملقب به صنيع الزمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (669/ 2).

صنيع همايون اصفهاني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1340 -1276 ق)، نقاش، مذهب و قلمدان ساز. ملقب به صنيع همايون. وى نواده ى آقا نجفعلى نقاشباشى است كه در اصفهان چشم به جهان گشود. او در ابتداى كار از پدر هنرمندش فيضها برد و بعد در خدمت ميرزا آقا امامى و محمد باقر سميرمى و ساير استادان ديگر به كس هنر اشتغال داشت. صنيع همايون در صورت سازى و چهره پردازى نازك قلم و در گل و مرغ و منظره پردازى پراعتبار بود و در تذهيب و آبرنگ مهارت داشت و اغلب قلمدان و قاب آينه و جلد كتاب مى ساخت. سبك او متأثر از شيوه ى عباس شيرازى و محمد ابراهيم اصفهانى، ولى در عين حال متمايز از آن دو استاد است. از آثار وى: قلمدان تابوتى بزرگى كه در داخل مداليون رويه اش، تصوير زنى است كه به متكايى تكيه داده و در دو دماغه قلمدان، صورت شير ارائه شده، با رقم: «عبدالحسين صنيع همايون 1338»؛ قلمدانى با تصاوير دخترانى با آرايش زنان فرنگى، بر رويه ى قلمدان تصوير شده و در زمينه ى آن، منظره ى

سرسبز درختان و كوهسارهاى فرح افزا ديده مى شود، با رقم: «عبدالحسين صنيع همايون 1324»؛ تصوير رنگ و روغنى مجلس پذيرايى شاه طهماسب از همايون شاه با رقم: «عمل كمترين صنيع همايون».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (321 -320 / 1)، تاريخ اصفهان (337 -335)، تاريخ هنرهاى ملى (1030 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (158 -157).

صنيع همايون، رضي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1322 ق)، نقاش و مذهب. ملقب به صنيع همايون. از اهالى طالقان بود كه در مجمع الصنايع تهران حجره اى مخصوص به خود داشت و به خلق آثار بديع مى پرداخت. وى از هنرمندان طراز اول و بلندپايه ى زمان ناصرالدين شاه است كه آثار بسيار خوبى در تذهيب و نقاشى پديد آورده و در هنر ميناسازى نيز دست داشته است. ميرزا رضى در آرايش و تلفيق گلها، با صورتهاى انسانى و تصوير پرآذين جمع حيوانات به طلا و حل كارى بى همتا بود و شبيه سازى و چهره پردازى را خوب مى دانست. او تا زمان مظفرالدين شاه زنده بود. از آثار وى: ميز فولادى نفيسى كه از استادانه ترين آثار تذهيبى اوست و در رويه ى اين ميز كه در شيوه هاى متنوع و پيچيده ى تذهيب ترسيم شده، با رقم: «اقل چاكران رضى»؛ قلمدان مذهب و عالى كه تصويرى در رويه دارد، با رقم: «رضى صنيع همايون»؛ جلد كتابى كه در رويه ى آن، انواع تذهيبها به تردستى انجام يافته، با رقم: «در مجمع الصنايع دولتى مباركه- اقل چاكران رضى مذهب سنه 1299»؛ شاهكار ديگر او كه بر روى تخته اجرا شده، تذهيب زمينه و كناره خطوط مظفرالدين شاه است كه تذهيب اطراف به رنگ لاجوردى بوده و برگهاى خوشه انگورى خوش منظر و

گل و برگهاى مزين در كنار دست نوشته ها جلب نظر مى كند، با رقم: «اقل چاكران رضى صنيع همايون»، كه اصل متن بر روى تخته چنين نوشته شده: «هو- اين مشق را كه روى اين تخته نوشته مى شود يادگار قصر صاحب قرانيه است... جمادى الثانيه 1322...«. چهار اثر ديگر اين هنرمند در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (207 -206 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (1001 -1000 / 2)، گلستان هنر (پنجاه و سه)، هنر قلمدان (125).

عباسي، عليرضا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، نقاش و مذهب. وى غير از عليرضا عباسى، خوشنويس معروف، است. او در تذهيب و تشعير، استاد نادره كارى بود و در تصوير و چهره پردازى به شيوه ى ايرانى و هندى دست توانايى داشت و از آثار وى: قلمدان تابوتى زيبايى است كه تذهيب پرمايه و چهره هاى طلايى دارد و در شيوه هاى متنوع تدهيب و آرايش گلهاى اسليمى و ختايى مكتب صفويه عمل آمده است، با رقم: «على رضاى عباسى»؛ قلمدانى كه در رويه آن تصوير شاهزاده اى با كلاه عمامه اى دوران صفويه ديده مى شود و كناره هاى قلمدان گلهاى متنوع دارد با رقم: «عليرضا عباسى 1095» پنج قطعه مينياتور در كتاب «سبحه الابرار» جامى كه كتابت خطوط و قدرت تشعير و استادى نقاش به طرز چشم گيرى جلوه گر شده، با رقم: «كاتبه و صموره و مذهبه عليرضا عباسى فى بلده سارى 1022». در «احوال و آثار نقاشان» به چهار اثر ديگر وى اشاره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1473 / 3 ،386 -385 / 1).

عريضي اصفهاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1355 ق)، مذهب و قلمزن. اهل اصفهان بود. اين استاد، در تذهيب و طراحى و شيوه هاى مختلف آن دست پرقدرتى داشت و صاحب ابتكار بود. از آثار وى سينى نقره اى پركارى است كه به انواع تزيينات اسليمى و شيوه ى اصفهانى عمل آمده و در وسط آن، تصوير فردوسى نقش شده است، با رقم: «عمل حاج سيد محمد قلمزن عريضى اصفهانى 1355 ق». اثر ديگر وى ساخت درب مطلاى حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين على (ع) است. او اين درب را كه اشعارى بر روى آن حك شده، به اتفاق همكارانش ساخته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (907/ 2)، تاريخ اصفهان (352).

علي محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. هنرمند دوره ى فتحعلى شاه قاجار بود. از آثار وى، قلمدان تابوتى بزرگى كه تذهيب استادانه اى دارد و رويه ى آن، به گل و مرغ رنگى آذين شده و در بين آنها پيكار بين شيرى و پلنگى به طرزى ماهرانه مصور شده است. از حل كارى و طلااندازى و تاريخ 1150 ق معلوم است كه اين قلمدان از آثار مشاهير هنرمندان صفوى است و استاد على محمد حواشى و كناره ى آن را تعمير كرده و رقم نهاده: «على محمد 1225».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (402 / 1).

فرهنگ اصفهاني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1298 ق)، نقاش، مذهب، نويسنده و شاعر، متخلص به فرهنگ. وى شاعرى توانا و در انشاء نيز مسلط بود. در ابتدا بهار تخلص مى كرد ولى بعدها تخلص خود را به فرهنگ تغيير داد. شغلش تذهيب «كلام الله مجيد» بود. از آثار امضادار او جلد روغنى مذهب و ممتازى است كه بهترين معرف او در امر طلاكارى است. رقم اين اثر «محمدعلى مذهب» و سال اتمام آن 1298 ق است. وى در اصفهان درگذشت. از آثار قلمى او: «مدايح معتمدى»، در شرح حال شعرايى كه معتمدالدوله منوچهرخان گرجى حاكم اصفهان را مدح كرده اند؛ تذكره ى «يخچاليه»؛ «طرب الاحباب»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (928 -927 ،917 / 2)، حديقه الشعراء (1360 -1359 / 2 ،271 -262 / 1)، الذريعه (829 ،145 -144 / 9)، فرهنگ سخنوران (704 -703)، لغت نامه (ذيل/ فرهنگ اصفهانى)، المآثر و الآثار (213)، مجمع الفصحا (840 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (102 / 4).

قطاعي شيرازي، محمدطاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1146 ق)، قاطع، مذهب، طراح و رسام. از آثار وى قطاعى كتيبه اى در مشهد مقدس است. در اين اثر استادانه، ابياتى به نستعليق زيبا بر روى فولاد سخت قطاعى شده و زمينه ى آن، با تزيينات دايره اى و اسليمى مدور، به زيبايى تمام به كناره ها وصل گشته است و كاتب آن چنين رقم نهاده: «... قطاعى آن بيد اهتمام محمدطاهر ولد استاد مسيح شيرازى به اتمام رسيد 1146».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (905 -904/ 2).

قمصري، باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. از خاندان سادات قمصر كاشان بود و در فنون نقاشى آب و رنگ و تذهيب و قلمدان سازى مهارت بسزايى داشت. وى براى تزيين رواق توحيدخانه ى آستان قدس رضوى، سفرى به مشهد كرد و چنان از عهده ى آن برآمده كه حكيم قاآنانى شيرازى وى را ستوده است. حاجى سيد باقر در سال 1250 ق، پس از پايان يافتن كارهايش در آستان قدس رضوى، به زادگاه خود بازگشت و سرپرستى تزيين و نقاشيهاى سقف و ستون و كتيبه هاى مسجد و مدرسه ى آقابزرگ را عهده دار شد. از شاگردان مستعد وى، ميرزا بزرگ غفارى و ميرزا عبدالوهاب غفارى مى باشند. فرزندش، عليرضا قمصرى، نيز از تربيت يافتگان پدر بود و در قلمدان سازى و نقاشى آبرنگ مهارت داشت. از ديگر آثار او، قاب آينه زيبايى است كه بر رويه آن، زنبق زيبايى با چند شاخه گل نرگس و برگهاى پر طراوت آراسته شده و رقم «كمترين باقر سنه 1260» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (95 -94 /1)، آثار تاريخى شهرستانهاى كاشان و نطنز (368 -365).

قوام الدين مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب، نقاش و خطاط. از تذهيب كاران و تصويرگران بود و در خط نستعليق نيز مهارت داشت. اين هنرمند برادرى نيز به نام كمال الدين عبدالوهاب مشهور به خواجه كاكا داشت كه به شغل اجدادى خود علاقه مند بود و در شيراز زندگى مى كرد. از آثار تذهيب و خطى وى، قطعه خط گلزارى است كه به شيوايى تمام تزيين شده، با رقم: «مشقه العبدا المذنب مسعود بن ميركى المذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1150 -1149 / 3)، خوشنويسان و

هنرمندان (104 ،20)، گلستان هنر (چهل)، هنر عهد تيموريان (593 ،589 ،4).

كاووس

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1069 ق)، نقاش، مذهب و خطاط. از آثار وى: دو كتيبه در مسجد جامع قزوين، به قلم سه دانگ كتيبه ى متوسط، با رقم هاى: «بتوفيق... ابوالمظفر شاه عباس الحسينى الموسوى الصفوى... مطابق سنه ى تسع و ستين و الف من الهجرة... كتبه العبد كاوس نقاش» و «كتبه الفقير كاوس مصور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (588/ 2)، احوال و آثار نقاشان (544/ 2)، قزوين در گذرگاه هنر (198).

كرمشاه تبريزي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، خطاط و مذهب. وى در حل كارى و تحرير خطوط و تذهيب گوناگون استاد بود. از آثار وى: قرآن بزرگ و نفيسى كه سر سوره ها با نقوش اسليمى تذهيب شده و نام سوره ها به خط محقق كتابت گشته است، با رقم: «ذهبه كتبه كرمشاه تبر...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (547 -546/ 2).

ماه پاره

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، مجلد و مذهب. از ياران و همرديفان استاد سلطانعلى مشهدى و نگارگر تزيينات بر روى جلدها بود. سلطانعلى مشهدى در نامه اى كه به يكى از فرزندان سلطان حسين ميرزا مرقوم داشته، نام اين جلدساز را جزو استادان نامى آن دوره، از قبيل سيد بابا افشانگر، عبدالله قاطع و سايرين درج كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (586 -585/ 2).

مجد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، مذهب و خطاط. از آثار وى: نسخه اى به نام «رشف النصايح الايمانيه»، در كتابخانه ى گلستان تهران، با رقم: «تم الكتاب... فى سنه 851 كتبه و ذهبه العبد الضعيف المذنب مجد المذهب غفر له».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (590/ 2).

محرم يزدي، محمدعلي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1231 ق)، مذهب و شاعر، متخلص به محرم. پدر وى نسخ نويس معروف اصفهانى و مشهور به صائغ است. براساس شهرت پدر او را محرم اصفهانى نيز خوانده اند. ميرزا محمدعلى مدتى در شيراز ساكن بوده و با داورى شيرازى، فرزند وصال، ملاقات داشته است. سپس به يزد رفته و به تذهيب و تزيين نسخه ها و قطعات اشتغال داشته و همان جا درگذشته است. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (934/ 2)، تذكره ى سخنوران يزد (296 -295)، حديقة الشعراء (1555/ 3)، الذريعه (973/ 9)، سفينة المحمود (304 -303/ 1)، فرهنگ سخنوران (808)، گلستان هنر (پنجاه)، مجمع الفصحا (932/ 5)، يغما (س 12، ش 10، ص 457 -455).

محمد تاج الدين حيدر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1000 ق)، مذهب و خطاط. از مذهبان شيرين قلم شيراز بود و در خط نستعليق نيز دست داشت. از آثار رقم دار وى، كه نمونه خط نستعليق استادانه و همچنين صنعت تذهيب خود را يكجا ارائه داده، يك نسخه كلام اللَّه مجيد، به خط عبدالوهاب شيرازى و به سال 1000 قمرى است، با رقم: «... بسعى و اهتمام العبد الاحقر، محمد تاج الدين حيدر مذهب شيرازى به نهايت رسيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1109/ 4)، احوال و آثار نقاشان (672/ 2).

محمد، افضل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1099 ق)، مذهب و خطاط. تشعيرساز و حل كار عصر خود بود و آرايش و آذين نسخه هاى خطى و قرآنها را به عهده داشت. از آثار وى: تذهيب و كتابت قرآن خوش خطى كه با ورقهاى آبى رنگ تهيه گشته و صفحات اول و حواشى آن، به تردستى ترصيع شده است، با رقم: «كتبه و ذهبه محمد افضل بن محمدعلى سنة 1099».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (649/ 2).

محمد، تاج هراتي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، مذهب و دانشمند. وى اهل هرات بود و در دوره تيمورى زندگى مى كرد و در شيوه هراتى نقش مى آفريد. تاج محمد علاوه بر اينكه در صنعت تذهيب و گونه هاى مختلف آن دستى به كمال داشت، در علم حيل «جرّ اثقال» و مكانيك و چينى سازى و نقش و نگار ظروف چينى نيز اطلاعات و تبحر فراوان داشت و ابتكاراتى از خود نشان مى داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1445/3 ،621/2).

محمدجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1286 ق)، قلمدان ساز و مذهب. از معاصران دوره ى ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار و سازنده ى اسكلت مقوايى و نقاش و مذهب قلمدان ها بود. وى در مقواسازى قلمدان ها و صنعت ابرى و تذهيب، از شاگردان ابوطالب مدرس به شمار مى آمد و در قلمدان هايى كه اسكلت مقوايى آن، به دست او انجام پذيرفته، عموما داراى مهر چهارگوش طلايى رنگ است و رقم «عبده الراجى محمدجواد 1286» دارد. زيباترين قلمدان اين استاد، تذهيب و نقوش ابرى قلمدان بزرگى است كه داخل آن به دو قسمت مجزا تقسيم گشته و تمام نشيمن داخل و بيرونى قلمدان، ابرى سازى شانه اى شده است و رقم مخصوص نقاش را دارد. از ديگر آثار وى قلمدان بزرگى است كه رويه آن به تذهيب ساده و زنجيره اى استادانه عمل آمده و كناره ها نيز در زمينه ى تذهيبى، شش ترنج ابرى قهوه اى دارد و زير قلمدان ابرى سرخ است و مهر چهارگوش طلايى نقاش جلب نظر مى كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (684 -683/ 2) گلستان هنر (پنجا و سه)، هنر قلمدان (41).

محمدرحيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1120 ق)، نقاش و مذهب. استاد لايه چين در زمان شاه سلطان حسين صفوى (1135 -1105 ق) بود و در اين شيوه ها نقش تصوير مى نمود. وى در چهره سازى و مجلس آرايى و صنعت تذهيب دستى قوى داشته و شيوه ى لايه چينى را خوب مى دانسته است. از آثار وى: تصوير شاه عباس كبير با لباس زربفت، با رقم: «محمدرحيم 1120»؛ تصوير لايه چينى روغنى بزرگى كه مجلس شاه طهماسب صفوى را مجسم ساخته و اعيان و رجال و ساير مهمانان در حضور شاه جلوس نموده اند، با رقم: «سلطان شاه تهماسب صفوى حسينى

1120».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (719 -718/ 2).

محمدعلي مذهب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مذهب، نقاش و خطاط. گلزارنويس با مهارتى بود و در تشعير و تذهيب قلم هنرمندانه اى داشت. از آثار وى خط شش دانگ گلزارى است كه جمله ى يا اميرالمؤمنين حيدر را به خط نستعليق جلى نوشته و داخل آن را، در شيوه ى گلزارى تزيين نموده است و زمينه را نيز به تذهيب كارى آرايش داده و رقم «يا على ادركنى» دارد كه سجع مخصوص محمدعلى مذهب مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (909 -908/ 2).

مذهب اصفهاني، ابوطالب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. از هنرمندان اوايل عهد قاجار بود كه سردودمان خاندانى است كه پشت در پشت به هنر تذهيب و نقاشى اشتغال داشته و اين فن را در اصفهان رونق بخشيده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :هنر قلمدان (111).

مذهب اصفهاني، رضا

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، مذهب. از مذهبان نادره كار و چيره دست اصفهان بود كه در تذهيب قرآنها و كتابها و فرامين و مرقعات دست پرقدرت داشت. وى فرزندى به نام ميرزا عبدالعلى داشته كه او نيز در هنر خود سرآمد بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (205/1).

مذهب اصفهاني، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1293 ق)، مذهب، نقاش، قلمدان ساز و خطاط. از شاگردان سيد ابوالقاسم حسينى مذهب باشى اصفهانى بود و شيوه ى وى را پيروى مى نمود. ميرزا محمدتقى علاوه بر هنر تذهيب و مراحل مختلف آن، در تصويرسازى و چهره پردازى نيز مهارت داشت. عمده كار اين استاد، تهيه جلد و قاب آينه و قلمدان و ساير كارهاى روغنى بود كه در كارگاه هنرى مخصوص خود عمل مى آورد. سمت سرپرستى استادان كارگاه بر عهده ى اين هنرمند بود و پرداخت و اصلاحات پايانى را خود انجام مى داد. او خط نسخ و رقاع را نيز خوش مى نوشت و آثارش را به خطوط زيبا ترقيم مى كرد. از آثار وى: جلد قرآن ممتازى كه با گلهاى افشان تذهيب و تشعير شده، با رقم: «نقل من... سيد ابوالقاسم مذهب باشى، عن العبد محمدتقى مذهب سنه 1278»؛ قاب آينه ى بسيار استادانه اى كه تصاوير دختران را بر روى آن نقاشى كرده و كناره ها و حواشى را به تذهيب و تشعير عالى آرايش داده، با رقم: «راقمه محمدتقى مذهب الاصفهانى 1281»؛ قاب روغنى قرآنى كه در كمال زيبايى عمل آمده و جامع اقسام شيوه هاى تذهيب كارى در نقوش اسليمى و ساير مراحل تذهيب است و به خط رقاع استادانه اى درج شده: «رقم ميرزا محمدتقى مذهب 1293». سه اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده

است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (674 -673/ 2).

مذهب اصفهاني، محمدجعفر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، مذهب و شاعر، متخلص به مذهب. اصل او از قهپايه بود و در اصفهان به دنيا آمد. در هنر تذهيب ماهر بود و شعر نيز مى گفت. ظاهرا وى در زمان تأليف «تذكره ى نصرآبادى» (1083 ق) زنده بوده است، چون نصرآبادى از وى به صورت فردى معاصر با خود، صحبت مى كند. تذكره ها صاحب عنوان را تحت نام جعفر زركوب و محمد جعفر زركوب نيز آورده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (169)، تذكره ى نصرآبادى (418)، الذريعه (1025 ،194/ 9)، صبح گلشن (399)، فرهنگ سخنوران (831).

مذهب اصفهاني، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مذهب و قلمدان ساز. نواده ى آقا ابوطالب مدرس بود. وى تذهيب را نزد آقا محمدجواد مذهب آموخت و در اين هنر مشهور شد. محمدحسين ابرى سازى و قلمدان سازى را خوب مى دانست و در حل كارى و زرينه سازى و نقوش اسليمى و ساير مراحل فنون طلاكارى نيز استاد شيرين قلمى به شمار مى آمد. آثار رقم دار وى مشاهده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (708/ 2)، هنر قلمدان (137).

مذهب السلطان، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1264 ق)، مذهب. ملقب به مذهب السلطان. از آثار اين هنرمند تذهيب سر سوره ها و آرايش مختلف كلام اللَّه مجيد است كه در 1264 ق فرجام پذيرفته و رقم «سيد محمد مذهب السلطان» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1082/ 3).

مذهب باشي شيرازي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، مذهب. از مشاهير شيراز بود كه در تذهيب و حل كارى قلمى پر هنر داشت. از آثار رقم دار و نفيس وى: جلد مذِّهب و ادعيه ى خوش خط سرا پا طلايى است كه رويه ى آن به طرز پر مهارتى تذهيب شده است، علاوه برخط زيبا و استادانه اى كه دارد، متن و حواشى تمام صفحات به طرز بارزى تذهيب و ترصيع گشته، سر لوح ها و خواص صور نيز تحرير طلايى شده است. اين اثر كه در نوع خود شاهكار مذهِّب باشى شيرازى است، در داخل يكى از ترنج هاى صفحات اول رقم «ابوالقاسم» دارد و در آخر جزوه، رضى صنيع همايون، به خط خود نوشته است: «اين تذهيب، از كارهاى ممتاز ميرزا ابوالقاسم مذهب باشى است كه از تعريف مستغنى است و من قيمت و ارزش براى او نمى توانم تعيين بكنم؛ رضى مذهّب» و بعد زير نوشته را مهر زده:«صنيع همايون 1314».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (48 /1)، گلستان هنر (پنجاه و دو).

مذهب باشي شيرازي، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش، مذهب و قلمدان ساز. هنرمند ماهر شيرازى بود كه از طرف ناصرالدين شاه مفتخر به لقب مذهب باشى شد. وى در تمام شيوه هاى طلاكارى و تذهيب و تشعير و افشان و حل كارى و ترصيع الوان سرلوحها، استادى تمام عيار بود. همچنين در آبرنگ و قلمدان و جلدسازى نيز استاد بود و در گل و مرغ و تصوير و شبيه پردازى دستى موزون داشت. از آثار وى، قلمدان زيبايى كه در انواع شيوه هاى طلاكارى تصوير شده و در وسط رويه آن، گل و مرغ جلب نظر مى كند و در كناره ها رقم «يا وهاب 1271» دارد؛

تذهيب و آرايش قرآنى كه به خط ميرعلى كاتب شيرازى است، با رقم: «قد فرغ من تذهيب القرآن... عبدالوهاب 1277»؛ جلد قرآنى با تذهيبهاى انبوه و افشان گل گشنيزى كه در حواشى كناره ها،نقوش اسليمى جلوه گر است، با رقم: «ذهبه العبد المذنب عبدالوهاب 1282»؛ قلمدانى كه به انواع نقوش اسليمى ترصيع و تذهيب شده و در وسط رويه آن، دسته گل الوانى به نازك قلمى تصوير گشته و در كناره ها رقم «يا وهاب 1289» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (352 -351 / 1)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (134).

مذهب باشي شيرازي، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1339 ق)، مذهب. وى از طرف ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قاجار لقب مذهب باشى داشت و در تذهيب و حل كارى استاد بود. از آثار وى: قاب آينه مذهب و پر پيرايه اى كه تمام نقوش و مراحل مختلف صنعت تذهيب در آن اجرا شده، با رقم: «محمدتقى مذهب باشى»؛ آرايش و پيرايش متنوع و با حلاوت ابياتى كه براى پرنس ارفع الدوله كتابت شده و در نوع خود بسيار پر آذين است، با رقم: «عمل آقا ميرزا محمدتقى مذهب باشى شيرازى، حرره عبدالعلى اشرف الكتاب شيرازى 1339».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (549 -548)، احوال و آثار نقاشان (674/ 2)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (162 -161).

مذهب باشي شيرازي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1298 ق)، مذهب، قلمدان ساز و خطاط. مذهب باشى شيراز بود و در تذهيب و زرافشانى و حل كارى مهارت داشت. او در چهره پردازى و شبيه سازى نيز قوى دست بود و همچنين انواع خطوط را خوش مى نوشت. علينقى شيرازى، خوشنويس معروف، برادر كهتر وى بود. از آثار او: قلمدان پرمايه اى در زمينه ى مشكى كه گلهاى طلايى كم نظيرى بر روى آن نقش بسته و حواشى و كناره ها نيز حل كارى شده است، با: «رقم احقر عباداللَّه محمود مذهب باشى 1280»؛ جلد طلايى و مذهبى كه در زمينه مشكى تذهيب شده و داراى رقم «مذهب باشى» است؛ قلمدان مذهب و حل كارى شده كه بر رويه و وسط آن تصوير زن جوانى است و كناره ها نيز، گل و مرغ و ساير گلهاى تزيينى دارد، با: «رقم احقر عباداللَّه محمود مذهب باشى سنه 1298» .

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان

(1118 -1117/ 3)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (162).

مذهب باشي شيرازي، يوسف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1300 ق)، مذهب. مشهور به ميرزا يوسف مذهب. از اساتيد فن تذهيب در شيراز بود. فرزندان وى نيز هنرمند و به شغل تذهيب و صنعت خط اشتغال داشته و در زمان خود معروف بوده اند. ميرزا يوسف در شيراز مدفون است. از آثار وى: تذهيب يك نسخه «تحفةالحسن» كه تزيينات صفحه اول و دوم و ساير تذهيب هاى داخلى آن، اثر دست ميرزا يوسف است و جلد روغنى نسخه كه در اندازه رحلى است، به انواع نقوش تذهيبى آراسته شده و يكى از بهترين تذهيب هاى روغنى نقاش به شمار مى آيد، با رقم: «اين كتاب مستطاب... سنه 1275 در خطه شيراز...- حرره محمد حسن مؤلف هذا الكتاب»؛ تذهيب صفحه اول و دوم نسخه «ديوان» حافظ كه با ترصيع و تذهيب عالى فرجام پذيرفته و رقم «عمل ميرزا يوسف مذهب باشى 1295» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1430 -1429/ 3)، گلستان هنر (پنجاه و دو)، هنر قلمدان (158).

مذهب باشي نقاشباشي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1314 ق)، نقاش و مذهب. از آثار او: قاب آينه زيبا و استادانه اى كه بر روى آن، تصوير زن جوانى با لباسهاى اروپايى نقش بسته و بچه خردسال خود را در بغل گرفته است، با رقم: «كمترين اقل الحاج ميرزا محمدباقر مذهب باشى نقاشباشى آستان قدس 1314».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (655/ 2).

مذهب باشي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1260 ق)، مذهب. از مذهب باشيهاى تبريز بود كه در هنر خود استعداد وافرى داشت. از آثار وى تذهيب نسخه ى «جنات الخلود» است كه به دست محمدتقى ابن محمد زمان كتابت شده و تذهيب و آرايش آن را، استاد محمد مذهب باشى به اتمام رسانده است و چنين رقم دارد: «... بسعى... آقا محمد مذهب باشى و ابن محمد زمان، محمدتقى صورت اتمام يافت... سنة 1260».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1154/ 4)، احوال و آثار نقاشان (631/ 2).

مذهب شيرازي، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. وى برادر ميرزا محمود مذهب باشى و در تذهيب و زرنشان استاد بوده و بر روى قلمدانها هنرنمايى كرده است. از آثار وى: يك قلمدان گل و مرغ به سبك على اشرف است كه رقم ندارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (548)، احوال و آثار نقاشان (64 /1)، هنر قلمدان (163 -162).

مذهب شيرازي، عبدالله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و مذهب. وى در تذهيب و ترتيب سرلوح ها و شمسه ها دستى توانا داشت. رنگ روغن را به مهارت كار مى كرد و مدت بيست سال در كتابخانه ى شاهزاده سلطان ابراهيم ميرزا به مشهد رفت و در آن شهر ساكن شد و همان جا درگذشت. از آثار وى: تذهيب نسخه ى «ديوان» سلطان ابراهيم ميرزا متخلص به جاهى، كه جمال مشهدى خط آن را نوشته است، با رقم: «در مشهد مقدس... مولانا عبدالله المذهب الشيرازى صورت اتمام يافت فى شهور سنه 989 كتبه جمال المشهدى...»؛ دو تصوير شيوا و پرمايه كه يكى از آنها، تصوير شاهزاده اى است كه در آلاچيق مزين و الوانى نشسته و به پذيرايى مهمانان اشتغال داشت و ديگرى تصويرى از جمع مهمانان همان شاهزاده است با رقم: «عمل عبدالله مذهب»؛ تصوير مرد رهگذرى كه كلاه ساده ى نمدى به سر گذاشته و لباسى بسان شيوه ى دوران صفوى به تن كرده است، با رقم: «عمل عبدالله مذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (314 -313 / 1)، تاريخ اصفهان (293) تاريخ هنرهاى ملى (856 / 22)، عالم آراى عباسى (177 / 1)، گلستان هنر (148)، هنر قلمدان (25).

مذهب شيرازي، نجم الدين محمود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، مذهب و شاعر. معروف به صاحب اللوح. از شعراى نامى فارس بود و انواع شعر را خوب مى سرود. در «صبح گلشن» آمده: "در جنگ بين شاه شجاع مظفرى (786 -759 ق) و شاه منصور مظفرى (795 -790 ق) به قتل رسيد." صاحب «احوال و آثار نقاشان» به مذهبى به نام نجم الدين محمود مذهب اشاره مى كند كه در قرن هشتم قمرى مى زيسته و در 782 ق نيز زنده بوده است.

از وى اشعارى در تذكره ها نقل شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1382/ 3)، تاريخ نظم و نثر (215)، صبح گلشن (386)، فرهنگ سخنوران (924 -923).

مذهب كرماني، مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 944 ق)، مذهب و خطاط. اهل كرمان و طلانگارى به غير از مسعود بن ميركى مذهب است. استاد مسعود، به غير از هنر تذهيب كه در ترسيم آنها مهارت تامى داشت، خط نستعليق را نيز خوش مى نوشت. از آثار وى: يك نسخه «مناجات» حضرت على (ع)، به قلم نيم دو دانگ متوسط، با رقم: «مشقه العبد المذنب مسعود المذهب الكرمانى... سنه 944».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (903/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1149/ 3).

مذهب هروي، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 963 ق)، مذهب، نقاش، خطاط و شاعر. هنرمند ذوفنونى از ديار هرات است كه به غير از فن تذهيب، در چهره پردازى و ارائه مجالس پر ازدحام و تزيين و آرايش قصرها نقاشى پر اعتبار به شمار مى آمد و پيرو مكتب بخارا و هرات بود. او خطوط نستعليق و رقاع را خوش مى نوشت و از شاگردان ميرعلى هروى بود و شعر را نيز نيكو مى سرود. عبداللَّه سلطانى از شاگردان وى است. از آثار او: يك نسخه «سبحة الابرار» جامى، با رقم: «كتبه العبد محمود المذهب الهروى... سنه 951»؛ يك قطعه به قلم دو دانگ و كتابت خوش به سفيدآب، با رقم: «كتبه المذنب محمود المذهب...»؛ يك قطعه از مرقع شاه اسماعيل، به قلم دو دانگ خوش الوان، با رقم: «كتبه المذنب محمود المذهب...»؛ تصوير اميرعليشير نوايى به حالت ايستاده، با رقم: «عمل محمود مذهب» دارد؛ تصاويرى در نسخه ى «بوستان» سعدى كه به 963 ق كتابت شده و مينياتورهاى متعددى از «محمود مذهب» دارد. چندين اثر ديگر او در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار

خوشنويسان (894/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1122 -1118/ 3)، خوشنويسان و هنرمندان (104)، گلستان هنر (سى و سه)، هنر عهد تيموريان (772 ،713 ،697 ،554 -553 ،552 -551 ،552 ،492 ،421).

مذهب هروي، ياري

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، مذهب، نقاش، خطاط و شاعر. وى پس از آموختن فنون نقاشى به صورت ابتدايى، به سفارش امير عليشير نوايى تحت تعليم مذهبان بزرگ هرات قرار گرفت و در اندك زمانى در هنر نقاشى ماهر گشت. گويند مهر سلطان حسين بايقرا را با قلم مو تقليد كرده بود و بدين سبب به مرگ محكوم شد، اما به وساطت امير عليشير نوايى از قتل نجات يافت. يارى علاوه بر تذهيب، خط نستعليق را عالى مى نوشت و شعر نيز مى گفت. از آثار او: دو قطعه از مرقع مالك ديلمى، كه اشعارى از خود اوست، به قلم سه دانگ و نيم دو دانگ عالى و خوش، با رقم: «المحرره يارى المذهب...» و «لمحرره... مشقه يارى»؛ يك قطعه از مرقع امير غيب بيگ، به قلم نيم دو دانگ خوش رنگه محرر، با رقم: «لمحرره يارى المذهب»؛ تذهيب و طلاكارى نسخه ى «خمسه» امير عليشير نوايى، با رقم: «خمسه مير عليشير نوايى به خط قبلة الكتاب مولانا سلطانعلى المشهدى و به مذهبى مولانا يارى...».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (967 -966/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1424 -1421/ 3)، تاريخ هنرهاى ملى (853/ 2)، تذكره ى روز روشن (939 -938)، خوشنويسان و هنرمندان (44)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (881 -880/ 5)، الذريعه (1306/ 9)، فرهنگ سخنوران (1010)، كارنامه ى بزرگان (44 -43)، گلستان هنر (145 -144)، مجالس النفائس (121 -120).

مذهب يزدي، ابوالقاسم

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، نقاش و مذهِّب. سيد ابوالقاسم از اهالى يزد بود و در هنر حل كارى و آرايش طلايى شيرين قلم. چهره را نيز خوب مى ساخت و پرداز را نيكو مى زد. از آثار باقى مانده ى وى:

شمايل مولاى متقيان، على (ع)، به آب و رنگ كه به استادى تصوير شده و حواشى آن را با دقت پر وسواسى تذهيب كرده، با رقم: «سيد ابوالقاسم مذهب يزدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (48 /1).

مذهب، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهِّب. از هنرمندان دوره ى ناصرى بود كه در ترسيم و تذهيب و حل كارى و طلااندازى دستى پراستعداد داشت. از آثار وى: قلمدان فوق العاده اى كه به تذهيب و آرايش طلايى نقش شده و به خط رقاع استادانه رقم «ذهبه سيد جعفر 1285» دارد؛ جلد قرآن مذهب و مرصع كه سرلوحها و حواشى آن پرتشعير و زرين و ترنج سازى آن بى نظير است، با رقم: «ذهبه سيد جعفر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (231/1)، هنر قلمدان (162).

مذهب، حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. وى در هنر خود مهارت داشت و تنها يك اثر رقم دار از او به جاى مانده و آن، جلد قرآن كريم است كه خط آن را ميرزا شريف كتابت كرده و ميرزا رشيدا نيز ماده تاريخى به نظم درآورده و نام مذهب را نيز جزو ابيات ياد كرده است:

حبذا اين محكم تنزيل كز حسن خطش

احمد و ياقوت هر دو واله اند و مستهام...

هست تذهيبش از آن نقاش مانى فى حسن

آنكه در صنعت بود از مانيش برتر تمام...

زد رقم تاريخ اتمامش رشيد نكته سنج

حمدلله شد ز يوسف اين كلام اللَّه تمام

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1291 -1290 /3).

مذهب، علي اصغر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب و نقاش، مذهب شيرين نگار اهل قزوين و از شاگردان خواجه عبدالعزيز اصفهانى بود و در كتابخانه ى شاه طهماسب صوفى (984 -930 ق) به خلق آثار هنرى اشتغال داشت. تنها اثر به جا مانده ى وى، تصوير برازنده اى است كه در متن نسخه ى «تيمورنامه ى» هاتفى جلب نظر مى كند و در آن، نقش دو دختر كه با پسر جوانى سرگرم صحبت هستند و زمينه ى اثر، با طلاى ناب، حل كارى شده و رقم «صوره ملا على اصغر» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1204 / 3)، مناقب هنروران (106 -105).

مذهب، علينقي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، مذهب. هنرمند دوره ى افشارى و زنديه بود و در هنر خود مهارت داشت. از آثار وى: تذهيب برازنده و پرمايه قرآنى است كه به حسن سليقه تمام آرايش و تذهيب شده، با رقم: «تم التذهيب على نقى المذهب سنه 1157».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (405 / 1).

مذهب، قاسم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و مذهب. وى حدود 955 ق به همراه ميرسيد على و خواجه عبدالصمد شيرين قلم و ساير هنرمندان ايرانى به دعوت همايون پادشاه به هند رفت و جزو مذهبان عالى مقام كتابخانه سلاطين هندى درآمد. اين هنرمند شخصيتى والا و در دربار اكبرى احترام فراوانى داشت و هميشه به همراهى مير سيدعلى و عبدالصمد شيرازى و دوست مصور، ملتزم ركاب شاه بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (522 / 2)، تاريخ هنرهاى ملى (481 / 1)، گلستان هنر (چهل و يك، 140).

مذهب، لطف الله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1034 ق)، مذهب. از آثار وى: يك نسخه «خمسه ى» نظامى مزين كه با شيرين قلمى و شايستگى تذهيب كرده و رقم نهاده: «تمت هذا الكتاب بعون اللَّه الملك الوهاب فى سنه 1034 فى دارالفيض شيراز... لطف اللَّه مذهب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (558/ 2).

مذهب، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1304 ق)، مذهب. از مذهبان و حل كارانى بود كه در آبرنگ و سياه قلم نيز دست داشت. از آثار وى: تصوير سياه قلمى مرد معممى كه صورت آن به سايه پردازى و در شيوه ى صنيع الملكى انجام يافته، با رقم: «سيد باقر بن ميرطاهر 1298»؛ جلد روغنى مذهب و افشانى كه گلهاى متنوعى به شيوه ى حل كارى انجام داده، با رقم: «ذهبه محمدباقر بن ميرطاهر مذهب 1301»؛ تصوير گل و مرغ زيبايى با پرداز شايسته، با رقم: «سيد باقر مذهب 1304».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (670/ 2).

مذهب، يوسف

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 810 ق)، مذهب و خطاط. مشهور به اميرى. از آثار وى: كتابت و تذهيب «كليله و دمنه» كه در 810 ق به پايان رسيده و نوزده تصوير آبرنگى در آن نقش نموده است كه در ذيل بعضى از نقوش رقم «يوسف المذهب» دارد و در آخر نسخه رقم نهاده: «كتبه العبد يوسف المشهور به اميرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1429/ 3).

مصور بدخشاني، مير منصور

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، نقاش، مذهب و خطاط. اهل بدخشان و پدر مير سيد على متخلص به جدايى بود. وى در بدايت حال، در خدمت شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) به خلق آثار ارزنده اى اشتغال داشت و از تصويرگران نامى آن دوران به شمار مى آمد. به روايتى او فرزند روح اللَّه ميرك است، اما اين فرضيه چون منطبق با اسناد قديمى نيست، پايه و اساسى ندارد. ميرمنصور از شاگردان بلاواسطه ى استاد بهزاد به شمار مى آيد و از شاگردان خود او نيز، فرزندش سيد على و استاد زين العابدين معروف هستند. مير مصور در تذهيب و تشعير و هنر طلاكارى مهارت داشت و در كتابت اقلام مختلف بخصوص ثلث و رقاع و نستعليق استاد بود. از آثار وى: تصوير خود نقاش در هيأت پيرمرد سپيد مويى كه عينك به چشم نهاده و عرضه داشتى به دست گرفته است؛ تصوير سرخان بيگ سفره چى كه به خط نستعليق رقم نهاده: «صوره مير مصور»؛ تصوير زخمى كردن شيرى به دست بهرام چوبينه كه بدون رقم است؛ تصوير كشته شدن ديو سپيد به دست رستم نامدار كه بدون رقم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1354 -1343/

3)، خوشنويسان و هنرمندان (104 ،18)، گلستان هنر (چهل، چهل و يك، 140 -139)، مجمع الخواص (97)، مناقب هنروران (104)، هنر قلمدان (24).

معصومعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1330 ق)، مذهب. هنرمند دوره ى مظفرالدين شاه و محمدعلى شاه قاجار بود و سر سوره ها و قطعات خطى را آرايش مى داد. از آثار وى قباله ى ازدواج مزينى است كه به نقوش تذهيبى تزيين يافته و كناره هاى مهرهاى شاهدين عقد را به زيبايى تذهيب نموده است، با رقم: «حرره و ذهبه معصوم على 1330».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1173/ 3).

مهرآيين جاسبي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1295.

درگذشت: 13 بهمن 1374، تهران.

مير حسين مهرآيين جاسبى از پيشكوستان هنر تذهيب بود. برخى از آثار وى علاوه بر موزه ى فرش ايران، در يكى از موزه هاى تركيه در معرض ديد هنردوستان قرار دارد.

مهرآيين جاسبى اين استاد تذهيب و مينياتوريست، چهره نگار، و نقاش قالى در سال 1374 درگذشت و پيكرش در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مير محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 983 ق)، خطاط و مذهب. از آثار وى: كتابت قسمتى از قرآن وزيرى، مذهب و مجدول سازى، دو سطر اول و آخر به قلم زر و خط رقاع جلى، متن به نسخ كتابت خفى ياقوتى خوش، با رقم: «كتبه العبد... ميرمحمد بن محمدى التبريزى، تحريرا فى... سنة ثلاث و ثمانين و تسعمائة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (1152/ 4).

نصيرالدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 805 ق)، مذهب و خطاط. وى سرپرست مذهبان و نقاشان و خوشنويسان و ديگر هنرمندان كتابخانه ى دربار ابراهيم سلطان، فرزند شاهرخ بود. ابراهيم سلطان مقام هنر او را ارج نهاده و فرمانى در 805، درباره ى كلانترى نصيرالدين محمد صادر نموده كه اين فرمان در «منشآت» شرف الدين على يزدى قيد گرديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (942/ 3)، احوال و آثار نقاشان (1392 -1391/ 3).

نقاش افشار، علي اشرف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم ق)، نقاش، مذهب، خطاط و شاعر. از ايل معروف افشار اروميه بود و چنين برمى آيد كه وى، برادر بزرگ الله وردى نقاش باشد. على اشرف شاگرد ممتاز استاد محمد زمان الو بود و برخى نيز او را شاگرد استاد محمد على بيگ، نقاش باشى دربار نادرشاه، دانسته اند. وى با ميرزا احمد نيريزى، خطاط معروف نسخ، دوست و همدم بود و در خلق بعضى از آثار همكارى داشته اند. على اشرف در ارائه ى گل و مرغ و حالت پرندگان و حشرات مهارت داشت و در رنگ آميزى و سايه پردازى آنها به پايه ى طبيعت، وسواس داشت. در چهره پردازى و شبيه سازى نيز،نقاش قوى دستى بود و به غير از آنها در تذهيب و ترصيع و تشعير و حل كارى و مرغش سازى و حتى كتابت خطوط نسخ و نستعليق و شكسته نيز صاحب قلم بود و شعر را هم نيكو مى سرود. سبك وى مورد تقليد عده اى از نقاشان بعد از او قرار گرفت و نقاشانى از جمله، استاد محمد نقاش، آقا باقر اول و آقا صادق اول پيرو او بودند و از شاگردان مهم وى به شمار مى آمدند. از آثار او: جلد گل و مرغى قرآنى كه در كمال لطافت و ملاحت

است و به خط شكسته ى طلايى رقم «ز بعد محمد على اشرفست 1135» دارد؛ قلمدان مرغشى قرمزرنگى كه بر روى آن گل مرغ نقش شده،با رقم: «ز بعد محمد على اشرف است 1159»؛ قلمدان شيوايى كه تصاوير آن قصه ى معروف شيخ صنعان و دختر ترساست، با رقم: «ز بعد محمد على اشرف است سنه 1161»؛ قاب آينه ى گل و مرغى دلنواز كه به تردستى و مهارت انجام يافته، با رقم: «زبعد محمد على اشرف است 1169». شش اثر ديگر وى در «احوال و آثار نقاشان» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (373 -368 / 1)، تاريخ هنرهاى ملى (933 -932 / 2)، كارنامه ى بزرگان (311 -310)، گلستان هنر (چهل و هشت، چهل و نه)، المآثر و الآثار (219)، هنر قلمدان (102 -101).

نقدي بيگ

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، نقاش و مذهب. وى در ارائه مجالس بزمى و چهره پردازى و ارائه حالات گوناگون نفرات، بخصوص در چهره آرايى و زيبانگارى دست پرحلاوتى داشت و در امر تذهيب و ترسيم اشكال هندسى نيز ماهر بود و شيوه هاى مختلف آن را نيكو مى دانست. از آثار وى: تصوير مجلس خواستگارى جندل از دختران شاه يمن، كه در يكى از نسخه هاى «شاهنامه» در 984 ق نقش پذيرفته است، با رقم: «نقدى»، تصوير جلسه معارفه ى زال و رودابه كه تصاوير حيوانات گوناگونى را نيز در زمينه ى آن به شيوه ى استاد محمد سياه قلم و شيخى عمل آورده است، تصوير ناله و زارى گودرز و گيو بر سياوش با تذهيب و آرايش متنوع و با رقم: «نقدى»؛ تصوير دادخواهى زنى كه به حضور پادشاه رفته و عده اى از وزرا و

شاهزاده ها و رجال در حضور شاه ايستاده اند، با رقم: «نقدى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1395 -1393/ 3).

نقشه چي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تذهيب كار.

تولد: 1283، فراهان.

درگذشت: 1367.

محمدحسين نقشه چى پس از طى دوران مدرسه به تدريج در كنار پدر با رموز كار نقشه ى قالى آشنا شد و اصول طراحى و رنگ آميزى را فراگرفت. همان سالها در اراك مدتى نيز زبان فرانسه آموخت. در هفده سالگى به قم مهاجرت نمود و چند صباحى در آن شهر به طراحى نقش قالى پرداخت. سپس رهسپار تهران گرديد و در سال 1309 به مدرسه ى صنايع قديمه راه يافت. محمدحسين نقشه چى در مدرسه ى صنايع قديمه در محضر ميرزا على درودى در رشته هاى نقشه ى قالى، تذهيب، نقشه ى كاشى، نقش گره تا سال 1313 به تحصيل پرداخت و در طراحى و ساخت و ساز رنگ مهارت يافت. سپس به صورت قراردادى به استخدام وزارت پيشه و هنر، اداره ى هنرهاى ملى، به عنوان طراح و نقشه كش درآمد. وى تا سال 1326 به كار خود ادامه داد تا در اين سال به استخدام رسمى اداره ى هنرهاى زيباى كشور درآمد. در همين سال آثار وى در نمايشگاه هنرهاى زيباى معاصر شرقى، در دهلى نو، شركت داشت. به سبب درخشش آثارش در اين نمايشگاه از سوى وزير اقتصاد ملى وقت در تاريخ 4 تير 1326 تقديرنامه اى دريافت مى كند. او در سال 1341 پس از بيست و هشت سال فعاليت بازنشسته شد. پس از بازنشستگى به كار خوشنويسى ادامه مى دهد.

از جمله فعاليت هاى وى مى توان به اين موارد اشاره نمود: فعاليت در طراحى نقوش ديوار و سقف گنبدى شكل كاخ مرمر با همكارى اساتيدى چون عبدالله باقرى، حسين

جاسبى و...؛ اعزام وى براى مدت شش ماه به افغانستان براى طراحى و تعمير كاشى هاى سقف مسجد جامع كابل در سال 1322؛ طراحى نقش كاشى هاى كاخ گلستان سابق؛ و اعزام او به اصفهان براى طراحى نقش كاشى ها در سال 1338؛ نقشه چى تا سال وفات مدت بيست و شش سال نقش ها و طرح هاى مدادى و رنگى قالى و نقاشى خط ساخته و پرداخته است كه اغلب اين آثار نزد خانواده نگهدارى مى شوند؛ دفتر يادبودى كه متجاوز از سى طرح تذهيب رنگ شده ى استاد براى امضاى شخصيت هاى جهانى كه از موزه ى هنرهاى ملى بازديد داشته اند، ساخته شده كه در موزه ى فوق الذكر محفوظ است، نقشه ى قالى هاى تمام رنگ استاد نيز در رديف برترين آثار نقش قالى معاصر، در موزه ى فرش ايران به نمايش درآمده است و در همان جا نيز نگهداى مى شود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

والي، علي اشرف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1299 ش)، نقاش، مذهب و خطاط. در كرج به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايى و متوسطه، وارد دانشكده ى هنرهاى زيبا شد و از محضر استادانى چون: على محمد حيدريان، رفيع حالتى، ابوالحسن صديقى و اسماعيل آشتيانى بهره جست. او در به كار گرفتن طرح ها و رنگهاى مختلف، استادى تمام عيار است. آثار وى در 1342 ش به نمايش گذاشته شد و مورد توجه علاقه مندان بسيارى در كشورهاى اروپايى و برخى ملل آسياى غربى و شبه قاره هند قرار گرفت. والى علاوه بر نگارگرى، در خوشنويسى و تذهيب و صفحه آرايى متبحر است و در خوشنويسى پيرو شيوه ى زرين خط. او آثار متعددى از خود به يادگار نهاده و اثر مهم وى، طرح كتاب «ترجمة الصلوة» ملا محسن فيض كاشانى است

كه به خط استاد حسن زرين خط نگاشته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگى (س 4، ش 2، ص 48).

وراق غزنوي، ابوعمرو عثمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، مذهب و خطاط. وى مذهب نادره كار عصر خويش بود كه در خط و كتابت نيز دست پرقدرت و استوارى داشت. تنها اثر رقم دار وى، تذهيب و كتابت سى جزو قرآن مجيد است كه در كمال شيوايى تذهيب شده و در آغاز هر جزو و سر سوره ها، صفحات تمام تذهيب و ترصيع در مقابل هم قرار گرفته است. اسامى سور و بسمله، به خطوط و شيوه ى معروف زمان و به خط كوفى و ثلث و رقاع كتابت شده و رقم هنرمند در صفحه ى آخر جزو پنجم چنين است: «كتبه و ذهبه عثمان بن الحسين بن ابى سهل الوراق غزنوى... فى سنه اربع و ستين و اربعمائه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (356 -355 / 1)، گلستان هنر (بيست و پنج).

هاشمي اصفهاني، شمس الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و مذهب، متخلص به هاشمى. ملقب به صدر جهان. وى از سادات اصفهان بود. در ابتدا به شغل تذهيب اشتغال داشت. سپس به دكن رفت و ملازم عادل شاه (916 -895 ق) گرديد و از جانب او خطاب صدر جهان يافت. طبع شعر خوبى داشت و اشعارى از وى در تذكره ها ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (647)، الذريعه (1288/ 9)، صبح گلشن (605)، فرهنگ سخنوران (995)، كاروان هند (1536/ 2)، هفت اقليم (407 -406/ 2).

هروي، جلال الدين يوسف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، مذهب و نقاش. از مردم هرات و در چهره پردازى و تذهيب نازك قلم بود. صاحب «تاريخ رشيدى» او را ملايوسف و از شاگردان بهزاد نقاش معرفى كرده است. در تذكره ها و تاريخهاى قديمى از جمله در كتاب «بدايع الوفايع» واصفى وى را مولانا جلال الدين يوسف نقاش معرفى كرده و بعضى از آثارش از جلمه، صحنه نبرد نوجوانى با ببر پرهيبتى را تشريح كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1434 -1433 /3).

همداني، عبدالله

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم و هشتم ق)، مذهب و خطاط. از اهالى همدان بود و در تذهيب و طلاكارى و كتابت خطوط مختلف از قبيل ريحان و ثلث و نسخ مهارت داشت. از آثار ارزنده ى وى، كتابت و تذهيب شش جزو از قرآن مجيد است كه جهت دارالخيرات و رشيديه ى همدان كتابت شده، با رقم: «كتبه و ذهبه... عبدالله بن محمد بن محمود الهمدانى فى شهور سنه 713... بدار الخيرات الرشيديه همدان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (313 -312 / 1)، گلستان هنر (پانزده).

همداني، عليقلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، نقاش و مذهب. اهل همدان و نقاش گل و مرغ دوره ى ناصرى و مظفرى از پيروان مكتب ابوطالب مدرس بود كه در تصوير و شبيه سازى نيز دست داشت و در جانورسازى و نقش ساختمانها ماهر بود. از آثار او، قلمدان گل و مرغى زيبايى است كه در رويه آن تصوير يكى از رجال قاجارى كه گويا سفارش دهنده ى قلمدان بوده نقش بسته است و رقم «عليقلى همدانى» دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (399 / 1)، هنر قلمدان (149).

هوايي مشهدي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نقاش، خطاط، مذهب و شاعر. بعضى منابع وى را برادر و بعضى ديگر او را از مصاحبان مشرقى مشهدى مى دانند. هوايى در نقاشى كاشى دست داشت و در تذهيب و خوشنويسى نيز ماهر بود. گفته اند كه به خط خويش، «ديوان» خود را مى نوشته و پس از تذهيب مى فروخته است. وى در هرات از دنيا رفت و در خواجه چهل گزى دفن شد. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1418/ 3)، الذريعه (1303/ 9)، فرهنگ سخنوران (1007)، مجالس النفائس (216 -215 ،43 -42).

يسائي، شاجانيان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 1366.

يسائى شاجانيان از استادان هنر تذهيب بود و اين رشته را در هنرستان نقاشى اصفهان و دانشگاه پرديس تدريس مى كرد. وى در سال 1366 دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

هنرمند مطلق

احصايي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد احصائي ، در تيرماه 1318 شمسي در قزوين ديده به دنيا گشود. احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد. احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد احصائي ، سال هاي نخست زندگي را در قزوين گذراند و سپس تهران را براي سكونت برگزيد. در ابتداي راه زندگي هنري خويش ، آثار استاد عمادالكتاب قزويني را سرمشق قرارداد تا سرانجام به حضور استاد سيدحسين ميرخاني رسيد و

از تعليمات ايشان بهره جست. آنگاه به دانشسراي تهران راه يافت و پس از آن بيش از ده سال را به تجربه و تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا و حضور در نمايشگاه هاي هنري سپري كرد تا سرانجام موفق به ارائه ي هنر « نقاشيخط » شد. وي پس از سال هاي 1338 به بعد ، توجه خود را بر روي آثار ميرعماد قزويني متمركز نمود و بعدها هنر خط را در دوره ي قاجار كاويد.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمد احصائي ، با ذكر خاطره اي از دوران تجربه اندوزي هاي خود مي گويد : « در بهار 1354 ، در روزه داري هاي ادواريم ، در يك حالتي از مواجهه ي شديد عاطفي با كلام « الله » ، كه يكسره ذهن و دل مرا به تصرف گرفته بود ، حدود دويست قطعه كار انجام شد كه تكنيك اجراي آن ، حضور دائم و آمادگي شديد روحي را مي طلبيد ؛ ضرباهنگي كه هدايت قلم را « قلب » به عهده داشت ».

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمد احصائي ، مشاور رئيس مؤسسه ي مطالعات و تحقيقات فرهنگي در قسمت چاپ و انتشارات مي باشد.

فعاليتهاي آموزشي : محمد احصائي ، سال ها به عنوان آموزگار ادبيات فارسي و خط در دبستان هاي جهان تربيت و شهر ري ، مدرس گروه هنرهاي تجسمي دانشكده هنرهاي زيبا ي دانشگاه تهران و دانشگاه هنرهاي تزئيني و عضو رسمي هيئت علمي دانشگاه تهران به فعاليت هاي آموزشي اشتغال داشته است.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : محمد احصائي ، عضو هيئت مؤسس

« انجمن هنرمندان نقاش ايران » مي باشد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد احصائي ، گرافيست ، خوشنويس ، مؤلف و كارشناس هنر ، عضو شورايعالي هنرهاي تجسمي كشور ، عضو شورايعالي انجمن خوشنويسان ، اديتور كتاب هاي هنر در سازمان كتاب هاي درسي ايران و احياگر كاربرد خطاطي در معماري اسلامي مي باشد. وي در بيست سال اخير ، به جمع آوري و مطالعه ي عميق روي كارهاي اساتيد متقدم خويش پرداخته و قلم « محقق » و « ريحان » - كه در جهان اسلام به قلم هاي ايراني مشهورند - دستاورد كار مداوم او در اين سال ها است.

آرا و گرايشهاي خاص : نستعليق محمد احصائي ، آميزه اي از شيوه ي « مير » و « ميرزا غلامرضا اصفهني » و « ميرحسين » با بعضي ملاحظات امروزي است و كاربرد گرافيكي در خوشنويسي وي ، از وجوه مشخصه اي است كه موجب تفاوت فاحش از ديگر خوشنويسان معاصر شده است. كارهاي « كلام الله » احصائي به چهار گروه تقسيم بندي مي شوند كه عبارتند از : نقاشي خط ها ، الله ها ، كارهاي در ارتباط با معماري ، و احياي قلم محقق و ريحان. وي در حوزه ي « نقاشي خط » با قلم « ثلث » و « محقق » با ياري گرفتن از « كلام الله » ، به خلق آثار بديعي دست زده است.

جوائز و نشانها : محمد احصائي ، در هفتمين نمايشگاه بزرگ قرآن كريم تهران در سال 1378 ، به جهت « خوشنويس ممتاز آيات قرآني » در قطعات و

كتيبه ها ، به ويژه احياي خطوط ريحان و محقق ، و بهره گيري مناسب از خط و گرافيك و نقاشيخط در آثار خود ، همچنين استفاده از كلمه ي مباركه ي الله به صورت هاي متنوع در آثار و كتيبه نگاري ، به عنوان « خادم برگزيده » شناخته شد.

چگونگي عرضه آثار : محمد احصائي در زمينه ي تشكيل نمايشگاه هاي مختلف در ايران و خارج از كشور نيز فعاليت دارد كه دستاورد آن ، ارائه ي آثاري متفاوت در زمينه ي خط است كه در گرافيك و معماري كاربرد فراواني دارد. نمونه هايي از اين نمايشگاه ها عبارتند از : نمايشگاه گالري سيحون ، فستيوال بين المللي نقاشي در كاني سومر فرانسه ، نمايشگاه جمعي جهان در بال سوئيس ، نمايشگاه هنرمندان ايراني در پكن و شانگهاي جمهوري خلق چين ، نمايشگاه جمعي در دانشكده هنرهاي زيباي ايران و ... .

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 تحرير قرآن مجيد به قلم « محقق »

2 خوشنويسي سوره علق به ابعاد 120 × 110 سانتي متر با رنگ و روغن روي بوم

ويژگي اثر : اين اثر ، اكنون جزء گنجينه ي آثار مجموعه ي موزه ي هنرهاي معاصر تهران قرار دارد.

3 كتيبه اي به قطع 400 مترمربع واقع در دانشكده الهيات

4 كتيبه ي سردر ورودي موزه ملي ايران ( ايران باستان )

ويژگي اثر : اين اثر ، آيه اي از قرآن مجيد به شيوه ي «

محقق » و « برجسته » با لعاب زر است.

5 مجموعه ي « الله »

آبنوسي، نريمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى از صنعتگران هنرمند كشور، نريمان آبنوسى است كه در سال 1302 در شهرستان ساوه متولد شد. وى از سن 8 سالگى به موسيقى روى آورد و به آن علاقه اى وافر پيدا نمود. پس از چندى اقدام به ساختن سازى محلى به نام «چگور» كرد، اين ساز 9 سيمه مى باشد و داراى صدايى خوش است.

نريمان آبنوسى از آنجا كه به ايران و ايرانى عشق مى ورزيد براى زنده كردن هنر و صنعت ايران، در سال 1328 اولين ساز «عود» را كه همان «بربط» ساز ايران باستان است ساخت و به قدرى آن را خوب و خوش صدا از كار درآورد كه شهرت آن از مرزهاى كشور گذشت و به سراسر شيخ نشين هاى خليج فارس و از آنجا به عراق، لبنان، سوريه و مصر كشيده شد از جمله يكى از استادان «عود» نواز مصر از طرف محمد عبدالوهاب نزد وى مى آيد عود را مى بيند و بسيار مورد توجه او واقع مى گردد. از اين زمان به بعد نريمان ايرانى اين ساز ايرانى را براى كشورهاى عربى مى سازد تا جلوه گر موسيقى آنها شود ولى متأسفانه در اركسترهاى ايرانى از آن يا استفاده نمى شد يا اگر هم مى شد كمتر ميدانى به نوازنده ى آن مى دادند.

نريمان آبنوسى، علاوه بر ساختن «عود»، «سه تار» و «سنتور» نيز مى ساخته والحق هم خوب از عهده ى كار برمى آمده ولى عود كار دست وى چيز ديگرى بوده. وى مدتى بنابه دعوت وزارت فرهنگ و هنر وقت به آن اداره رفت و در كارگاه آنجا مشغول كار شد ولى بنابر اختلافى كه با رؤساى آنجا

پيدا نمود از اين وزارتخانه قهر كرد و ديگر به آنجا نرفت و تا پايان عمر در كارگاه خصوصى خود مشغول فعاليت بود، نريمان سازهاى خود را بيشتر از چوب هاى افرا و گردو مى ساخت و خشك كردن چوب طرز مخصوص خود او بود.

نريمان در ساختن «عود»، استاد يحياى دوران خود بود و بهترين و زيباترين «عود»ها را ساخت. «سه تار»ها «چگور»ها و «تنبور»هاى وى نيز بسيار مشهور و كمياب مى باشد. مرحوم نريمان سازهاى ديگرى چون «تار»، «قانون» و «سنتور» نيز مى ساخت و در درزگيرى و وصل قطعات ساز بخصوص «عود» از استادان بى نظير بود، روانش شاد، از وى، دو پسر و سه دختر به جاى مانده كه همگى ايشان هنرمند مى باشند، آمو آبنوسى در رشته پيانو از انگلستان فارغ التحصيل گرديده، دختران هم با پيانو و نواختن آن آشنايى كامل دارند و پسر بزرگ وى، ساهاك آبنوسى است كه با نواختن تمام سازها آشنايى دارد و بخصوص يكى از «عود»نوازان خوب به شمار مى آيد ولى بيشتر فعاليت وى در ساختن ساز در كارگاه پدر صرف مى شود.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد دوم)

بناي اصفهاني، يوسف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند تاج الدين معمار، از هنرمندان قرن دهم هجرى در اصفهان است (صفه ى صاحب) مورخ به سال 938 كتيبه هاى آن به خط كمال الدين حسين حافظ هروى و تاج الدين معلم اصفهانى است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بهراميان، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين بهراميان هنرمند و مجسمه ساز در سال 1350 به دنيا آمد.وي داراي مدرك فوق تخصص زيبايي شناسي هنر (D.E.A) از دانشگاه سوربن پاريس است. او در سال 1384 براي اعتراض به موزه لوور به زندگي خود پايان داد.محمد حسين بهراميان يا به قول دوستان اش بهرام، يكي از 5 مجسمه ساز برتر معاصر ايران و البته به خاطر تخصصي و سبك كارهايش علمي ترين آنهاست كه به دليل دوري از وطن، تنها ميان متخصصان و همكارا ن اش نام آشناست.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : اخذ ليسانس مجسمه سازي از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران 1347 كسب مدرك تخصصي مجسمه سازي از دانشگاه سوربن پاريس عنوان رساله تخصصي: هنر مجسمه سازي معاصر در ايران (اميد كه روزي چاپ شود) گرفتن مدرك فوق تخصص زيبايي شناسي هنر (D.E.A) از دانشگاه سوربن پاريس عنوان رساله فوق تخصص: مناسبات در ساختار اجتماعي و جغرافيايي شهر: نصب مجسمه هاي مختلف در شهر تهران يك سال تدريس در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران

وقايع ميانسالي :

زمان و علت فوت : مسئولان موزه لوور پاريس _ كه برچسب آثار ايراني موزه را مثل نام خليج فارس به عربي تغيير داده بودند _ در آتليه مولاژ موزه لوور، اسم و امضاي بهراميان را از پاي آثارش حذف كردند و تمام حقوق مادي و معنوي را زير پا گذاشتند. او همه وقت و دارايي اش را براي پيگيري اين پرونده

در مراجع قضائي فرانسه صرف كرد. هزينه اين كارها براي شهروندان فرانسوي ارزان بود اما براي او _ كه با وجود سال ها تحصيل، زندگي و كار در فرانسه حاضر به پذيرفتن شهروندي آنجا و گرفتن اوراق هويت فرانسوي نشده و ايراني مانده بود _ كلي آب مي خورد. تا روزي كه چيزي براي ادامه راه در كار نبود. يك روز با دعوت از همه رسانه ها و خبرنگاران و بازگو كردن داستان، با پريدن از بام موزه لوور، به قصه پايان داد و شايد با اين كار، پيگيري كار را به رسانه ها سپرد.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : وي متخصص بخش مولاژ در مجموعه موزه هاي ملي فرانسه بوده است.

فعاليتهاي آموزشي : يك سال تدريس در سال 1358 در دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران را محمد حسين بهراميان در كارنامه دارد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ترميم بسياري از مجسمه هاي باستاني و ساخت مولاژ از آنها، نوآوري در ساخت مجسمه و استفاده از مواد در كار ساخت و اصلاح روش هاي قبل از فعاليتهاي وي ميباشد.

جوائز و نشانها : كسب عنوان مجسمه ساز حرفه اي در موزه لوور در 1991 برنده نشان طلا و ديپلم افتخار بيست و هفتمين نمايشگاه اختراعات هنري ژنو سوئيس براي پازل سه بعدي در 1999 كسب نشان نقره و ديپلم افتخار بيست و هفتمين نمايشگاه اختراعات هنري ژنو سوئيس براي طراحي نوعي قالب براي ساخت مجسمه به تعداد زياد بدون افت كيفيت در 1999 پازل توپ چهل تكه اي از كره زمين؛ برنده مدال طلاي نمايشگاه اختراعات هنري ژنو

چگونگي عرضه آثار : ابتكار بهراميان با ساخت پازل از اشياي باستاني ايران، هنر و تاريخ

را از موزه ها به درون خانه ها مي برد و كودكان را در حس ساخت اشياي باستاني، با هنرمندان چند هزار سال قبل، سهيم مي كند. آشنايي با هنر باستاني بخشي از بازي كودك مي شود و هر كس مي تواند يك كپي مثل اصل را در خانه داشته باشد؛ مانند پازل وزنه قوي هخامنشي. ساخت پازل هايي از آثار باستاني ايران و اهرام مصر، 2 جايزه برتر نمايشگاه اختراعات هنري سوئيس را براي او به ارمغان آورد. در حال حاضر، موزه لوور - كه يك هرم شيشه اي در حياط مقابلش ساخته اند- درآمد هنگفت اين امتياز را به جيب مي زند. اثر ديگر بهراميان "جنگ شاهين و مار" در بانك ملي دوبي؛ باز هم ساكنان آن سوي خليج فارس. يك مجسمه او در يكي از پارك هاي تهران در غيابش به اسم يكي از همكاران ثبت و مجسمه ديگرش هم در پارك دانشجو ناپديد شد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 اسب آبي جاي فرعون خوابيده

ويژگي اثر : پوستر پازل سه بعدي بهراميان از هرم مصري و اسب آبي فيروزه اي مصر باستان كه در دل پازل قايم شده.

2 جنگ شاهين و مار

ويژگي اثر : مجسمه، در پارك دبي

3 دو زيباي خفته

ويژگي اثر : اين دو تا قوي طلايي زيباي خفته، 2 مدل از وزنه هاي ترازوي زمان هخامنشي است كه در شوش كشف شده. ساخت مولاژ يا شبيه سازي آثار باستاني، يكي از تخصص هاي بي بديل بهراميان بود؛ تخصصي كه علاوه بر ذوق هنري نياز به مهارت و دانش زيادي دارد.

4 ماهي هاي در

هم

ويژگي اثر : اين دو ماهي در هم پيچيده با فواره هايشان، در ساحل خليج فارس و خاطره بازديدكنندگان جا خوش كرده اند؛ تا حدي كه بسياري با ديدن عكس، محل آن در دوبي را به جا مي آورند. بهراميان با هنر وشناختش نسبت به فضاي نصب اثر، يك مجسمه محيطي بسيار عالي خلق كرده بود.

منابع زندگينامه : روزنامه همشهري، 13-11-1386، "مجسمه سازي كه شكست"

بيچاره، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اصغر بيچاره (زادهٔ 22 خرداد 1306 در تهران) عكاس، بازيگر و كارگردان ايراني است. از او به عنوان قديمي ترين عكاس سينماي ايران ياد مي شود. بيچاره در حال حاضر بزرگترين آرشيو عكس ايران را در اختيار دارد. او از 11 سالگي به عنوان كارگر ساده در عكاسي به كار مشغول شد، پس از چند سال در لاله زار تهران مغازه اي باز كرد كه به زودي تبديل به پاتوق هنرمندان و نويسندگان معروف آن زمان شد. نخستين بار با گرفتن كپي از تمام عكس هاي فيلم دختر لر براي عبدالحسين سپنتا فيلمنامه نويس اين فيلم، رسما وارد دنياي هنر شد. سپس با آشنايي با تئاتر، افزون بر عكاسي از نمايش ها، گاه در بعضي از آنها هم به بازي پرداخت. چند سال بعد با گروه دوبله مرتضي حنانه و حسين سرشار در ايتاليا همكاري كرد. او عكاسي را از سال 1323 آغاز كرد. فعاليت هاي عكاسي :

بيچاره در نمايشگاه هاى مختلف عكس و عكاسى در ايران و ديگر كشورهاي جهان حضور داشته است. او بزرگترين آرشيو عكس سينما و تئاتر ايران را در خانه خود گرد آورده است. او در موزهٔ شخصي اش دوربين هايى از قديمى ترين عكاسان ايران مانند دوربين «ماشاءالله خان عكاسباشي» (نخستين عكاس ايران)

را نگهدارى مى كند. بيچاره 3 جلد كتاب درباره تاريخ سينماى ايران نگاشته است.

او افزون بر عكاسيِ 38 فيلم، سابقه بازي در 23 فيلم را نيز دارد.فيلم هايي كه بيچاره در آن ها به بازي پرداخته است:

1. دم صبح (1384)

2. بانوي من (1381)

3. زيستن (1380)

4. مزاحم (1380)

5. نان و عشق و موتور 1000 (1380)

6. بوي كافور، عطر ياس (1378)

7. جنگجوي پيروز (1377)

8. چهره (1374)

9. افسانه دو خواهر (1373)

10. اي ايران (1368)

11. ناخدا خورشيد (1365)

12. امشب اشكي مي ريزد (1357)

13. كلام حق (1356)

14. كوسه جنوب (1356)

15. رفيق (1354)

16. عمو فوتبالي (1354)

17. قفس (1353)

18. تنها مرد محله (1351)

19. قلندر (1351)

20. زمين تلخ (1341)

21. گربه وحشي (1341)

22. يكي بود يكي نبود (1338)

23. ليلي و مجنون (1335)

اصغر بيچاره، نويسنده و كارگردان فيلم «سَنَد زنده» در سال 1359 بوده است. او همچنين در سينماي ايران به عنوان تهيه كننده، فيلم بردار و ساير بخش ها نيز فعاليت داشته است

تفكري، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1339 -1290 ش)، هنرمند. مشهور به تفكرى. وى در تهران متولد شد و از همان نوجوانى به هنر بازيگرى علاقه مند شد و كار هنرى خود را با پيش پرده خوانى آغاز كرد. حاجى اسماعيلى پس از آن در نمايشهاى مختلف شركت كرد و كار جدى خود را از سال 1306 ش با گروه هنرى خيرخواه شروع كرد. تفكرى از سال 1330 ش با شركت

در فيلم «شكار خانگى» به سينما روى آورد و بعد از آن در فيلمهاى «دستكش سفيد»؛ «مشهدى عباد»؛ «ميليونر»؛ «آقاى اسكناس» و همچنين در نمايشنامه هايى چون «جناب ميرزا»؛ «مردى از آن دنيا» و «انگلهاى اجتماع»، نقش ايفا كرد. وى در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاك سپرده شد.[1]

مرحوم اصغر تفكرى كه نام اصلى او، اصغر حاجى اسماعيلى بود، در سال 1290 شمسى در تهران متولد شد و در نقش ها كمدى (خنده آور) باز مى كرد و يكى ديگر از پيش پرده خوانان تئاترهاى تهران بود.

وى كار بازيگرى در تئاتر را از سال 1306 با گروه خيرخواه آغاز كرد سپس با شركت در پيس هاى: «اسرار حرم»، «جناب ميرزا»، «حافظ»، «شوهرهاى عوضى»، «مردى از آن دنيا»، «بازرس»، «انگل هاى اجتماع»، «خروس بى محل»، «نامزد عوضى»، «دختر شكلات فروش» رسماً به حرفه ى بازيگرى پرداخت.

شادروان اصغر تفكرى در سال 1330 با شركت در فيلم «شكار خانگى» با شركت خانم عزت روح بخش به سينما روى آورد و پس از آن در فيلم هاى: «دستكش سفيد»، در سال 1330 با شركت ناهيد سرفراز و حميد قنبرى، «مشهدى عباد» سال 1332 با شركت تقى ظهورى، على تابش، معصومه خاكيار، رضا كريمى، «نقلعلى» محصول استوديو ارتش رنگى در سال 1333، «ميليونر» سال 1333، «آقاى اسكناس» سال 1337، «آقاى شانس» سال 1338، «آقا جنى شده» سال 1338، «در جستجوى داماد» سال 1339 و «فرياد نيمه شب» در سال 1334 متناوباً شركت كرد. اصغر تفكرى در سال 1339 به رحمت ايزدى پيوست، خداوند رحمت كند وى را.

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] ادبيات نمايشى (110/2)، تاريخ سينماى ايران (317 ،306 ،231)، سيماى هنرمندان (344

-343 /1)، مردان موسيقى (292 -291 /2).

جوادي پور، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود جوادي پور در سال 1299 در تهران به دنيا آمد. شهريور 1299 در تهران به دنيا آمدو در دبستان سلطاني و علامه و سپس هنرستان صنعتي ايران - آلمان - دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران - آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است. از سال 1332 تا سال 1338 در دانشكده هنرهاي زيبا - دانشكده هنرهاي ترسيمي هنرستان هنرهاي زيبا به تدريس هنر پرداخت. آغاز گر هنرهاي چاپي ( گرافيك ) در كشورم به آغاز گر چاپ رنگين در ايران بود. آغاز گر گشايش اولين مركز هنرهاي تجسمي، مولف كتابهاي درسي درزمينه هاي – بهداشت – علمي- ادبيات فارسي و قرائتي براي سالهاي اول تا پنجم دبستان و دوران راهنمايي مي باشد. بر پا كننده بيش از 30 نمايشگاه فردي و 40 نمايشگاه گروهي مي باشد.

گروه : هنر

رشته : هنرهاي تجسمي

گرايش : هنرهاي تجسمي - موسيقي

والدين و انساب : پدرمحمود جوادي پور، علينقي جوادي پور و مادرش از خانواده ابراهيمي بود در تهران به دنيا آمده در حدود امكانات زمان خودش درس خوانده بود به زبان فرانسه آشنايي داشته است.

خاطرات كودكي : محمود جوادي پور از دوران كودكي خود اينچنين ياد مي كند: از دوران كودكي خاطرات بسياري دارم. در خانه ما هميشه آرامش و صلح و صفا برقرار بود. پدر و مادرم هر دو خوشخو و مهربان و دانا بودند. برادرم از من پنج سال بزرگتر بود و خواهرم پنج سال كوچكتر از من بود خواهر ديگري داشتم كه ده سال از من كوچكتر بود

و مدتي پيش در گذشت . برادرم و من از كودكي در يك اطاق زندگي مي گرديم در اطاقمان انواع افزارهاي آهنگري بخاري خراطي و انواع ديگر موجود بود و غالبا در همان اطلاق به ساختن انواع و اقسام مسائلي كه در ارتباط با درسهاي مدرسه بود و يا جنبه هاي تفريحي داشت مي پرداختيم و هميشه سرمان گرم بود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : در خانواده محمود جوادي پور هميشه يگانگي و مهرباني حكمفرما بود . هميشه همراه برادرانش مشغول ساختن چيزي بود كه پدر و مادر مشوقشان بودند.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمود جوادي پور تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان سلطاني و علامه و تحصيلات متوسطه را در هنرستان صنعتي ايران - آلمان آغاز كرد . از سال 1332 تا سال 1338دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران تحصيلات تكميلي خود را آغاز نمود. همچنين در آكادمي هنرهاي زيبا شهر مونيخ در كشور آلمان غربي در زمينه هاي نقاشي و گرافيك درس خوانده است.

خاطرات و وقايع تحصيل : محمود جوادي پور از خاطرات خود اينچنين ياد مي كند: از دوران هنر آموزي در هنرستان صنعتي ايران و آلمان خاطرات بسيار خوب و دلپذيري دارم. استاد درس ادبيات ما نيما يوشيج بود. البته آن زمان نيما شهرت امروزيش را نداشت و مشهور نبود. روزي در كلاس دوم هنرستان مشغول گذراندن امتحان ادبيات فارسي بوديم، شاگردي كه جلوي من نشسته بود تقلب مي كرد. نيما متوجه شد از همان پشت ميزش دفتر كلاس را كه به طرف متقلب پرتاپ كرد و دفتر به او اصابت نكرد و محكم به من خورد. نيما خيلي ناراحت شد

از من عذر خواهي كرد و متعاقبا 5 نمره از امتحان او كم شد و 4 نمره به نمره من اضافه شد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : در تمام دروان زندگي محمود جوادي پور چه در دبستان چه در دوران متوسطه و دانشگاه هميشه در كنار تحصيل به كار نيز اشتغال داشت. در دوران ابتدايي با اولين گروهي كه از كشور فرانسه براي تهيه فيلم هاي آموزشي به ايران آمده بودند كاركرد. با گروهي كه براي اولين بار در ايران به ساختن سينماي پرداخته اند همكاري داشته است. مدتي بعنوان ( آپاراتچي) نمايش دهنده فيلم هاي سينمايي به نمايش دادن فيلم هاي محكمي در سالن نمايش مدرسه دارالفنون كاركرده است – با كرايه بالا اطاقي بعنوان كارگاه به ساختن انواع آلات تزييني با چوپ براي خانمها پرداخته است. سالها با فروش آثار هنري اش در زمينه تامين هزينه تحصيل و زندگي اش فعاليت داشت. حتي در زمان گذراندن دوران تحصيلي اش در كنار تحصيل به كار پرداخت.

همسر و فرزندان : حاصل ازدواج موفق آقاي محمود جوادي پور دو دختر به نام نيوشا و مانيا است كه نيوشا در رشته آموزش هنر در آلمان درس خوانده و مانيا در رشته مهندسي معماري در كشور كانادا شهر تورنتو ادامه فعاليت دارد.

وقايع ميانسالي : دور ماندن محمود جوادي پور و همسرش از فرزندانش مهمترين وقايع زندگي آنها به شمار مي رود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان شركت در: دانشگاه تهران دانشكده هنرهاي زيبا هنرستان صتعتي ايران و آلمان دانشكده هنرهاي تزيني هنرستان هنرهاي زيباي دختران همچنين در سال 1360 اقدام به بازگشايي كلاسي

نمود كه تا سال 1373 ادامه داشت. در اين كلاس بيش از 500 دانشجو يا هنرجوي كوچك و بزرگ داشت كه بيشتر آنها به دانشكده هاي هنري راه يافتند.

فعاليتهاي آموزشي : محمود جوادي پور استاد در رشته هاي نقاشي ، هنرهاي چاپي در هنرستان هنرهاي زيباي دختران، دانشكده هنرهاي تزيني ، دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه تهران و همچنين در كلاس آزاد

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : آغازگر هنرگرافيك در كشوراز سال 1322 آغاز گر و براه اندازي چاپ رنگي در ايران از سال 1323 آغاز گر تاسيس اولين مركز هنرهاي تجسمي بنام آپادانا كاشانه هنرهاي زيبا در تهران سال 1328

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از ديگر فعاليتهاي محمود جوادي پور مي توان به موارد زير اشاره كرد: خلق آثار هنري در زمينه ي نقاشي و گرافيك مطالعه دايم در زمينه هنر تجسمي نوشتن مطالبي در مورد هنر و در ارتباط با هنرهاي تجسمي كارهاي مختلف براي تامين كمبود هزينه هاي لازم زندگي روزمره

آرا و گرايشهاي خاص : گرايش محمود جوادي پور از آغاز طفوليت به خلاقيت بود . در وحله اول به هنر موسيقي و دوم به هنر نقاشي و بعد از اين دو به هر كاري كه در آن مسئله سازندگي و خلاقيت مطرح مي شد .

جوائز و نشانها : تنديس با علامت خورشيد سال 1384 بمناسبت دومين جشنواره تصوير سازي ، كتابهاي درسي تنديس با پيكره بزكوهي، سال 1384، بادمان پنجمين نمايشگاه سالانه كتابهاي درسي تنديس با علامت خورشيد سال 1384 اولين جشنواره كتاب كودك تنديس كره بلورين سال 1385 اولين بخش هنرمندان

ايران، مجموعه فرهنگي تلاش وزارت كار لوح تقدير پنجمين همايش، معرفي چهره هاي ماندگار تقدير نامه از شوراي كتاب كودك تقدير نامه بمناسبت شركت در نمايشگاه گل و گياه از طرف شهرداري تهران لوح تقدير از طرف وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي دكتر عطاء الله مهاجراني بمناسبت فعاليتهاي هنري لوح تقدير بمناسبت چهره ماندگار از طرف ستاد چهره هاي ماندگار لوح سپاس بمناسبت شركت در نمايشگاه بنياد آفرينش هاي معنوي نياوران لوح تقدير بمناسبت فعاليتهاي هنري از طرف سازمان صدا و سيما لوح تقدير بمناسبت احراز مقام رياست نمايشگاه از طرف رئيس فرهنگستان هنر تقدير نامه بمناسبت طرح آرم شركت ملي نفت ايران دريافت جايزه و مدال درمراسم تجليل از اينجانب خرداد ماه سال 1386 از طرف فرهنگستان هنر

چگونگي عرضه آثار : آثار محمود جوادي پور در زمينه هنر نقاشي و هنرهاي چاپي است كه در نمايشگاههاي مختلف گاهي بصورت فردي و زماني بصورت گروهي عرضه مي گردد. در مجلات و كتب هنري از آنها ياد مي شود و در موزه ها و نزد كليكتورها نگهداري مي شود. از سال 1320 كه رسما به فراگيري هنرهاي تجسمي روي آورد بسياري از آثار نقاشي اش توسط افراد هنر دوست، كلكتورها، موزه هنرهاي تجسمي خريداري شد و يا به نقاط مختلف برده شد.

منابع زندگينامه : 1تكميل پرسشنامه فرهيختگان توسط استاد محمود جوادي پور بنا به درخواست بنياد ايران شناسي ، پاييز 1386

زكريا، سحر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

بيوگرافي و توضيحات:

نام: سحر زكريا

با بازي در مجموعه تلويزيوني در پناه تو (در نقش دخترعموي رامين) وارد دنياي بازيگر شد. سپس توانايي خود را در بازي در نمايشها و تله

تئاترهاي مختلف آزمود.

اما شايد از بازي در فيلم مردي از جنس بلور بود كه ديده شد و بار ديگر به تلويزيون بازگشت و نقشهاي نچندان مهمي در چند مجموعه بازي كرد.

بازي در نقش همسر رابين هود در مجموعه طنز قطار ابدي تا حدودي او را به شهرت رساند، اما شايد او با برنامه طنز پاورچين بود كه هم استعدادهاي نهفته بازي در نقش كمدي خود را بروز داد و هم توانست به محبوبيت دست يابد.

فيلمشناسي

در پناه تو (مجموعه، حميد لبخنده، 1373)

مردي از جنس بلور (سعيد سهيلي، 1377)

كاشانه (مجموعه، قاسم جعفري، 1377)

همسفر (مجموعه، قاسم جعفري، 1378)

دنياي شيرين دريا ( مجموعه، بهروز بقايي، 1378)

پسران مهتاب (مهدي ودادي، 1379)

قطار ابدي (مجموعه ، 1379)

باران عشق (مجموعه، احمد اميني، يك قسمت، 1380)

پاورچين (مجموعه، مهران مديري، 1381)

فرشچيان، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود فرشچيان به سال 1308 شمسي در اصفهان ، ديده به جهان گشود . پدرش ، حاج غلامرضا فرشچيان ، از تجار فرش بود و در كار هنر قالي بافي دست داشت . اين زمينه مساعد براي پرورش ذوق و شوق او در راه آشنايي با هنر موثر افتاد . از سالهاي پيش از مدرسه از روي نقشه هاي قالي طرح ميزد ، تا به تدريج دستش در كار نقش پردازي روان گرديد . فرشچيان در طي تحصيلات مقدماتي در محضر استاد ميرزاآقا امامي اصفهاني هنرمند چيره دست و پرآوازه ديار اصفهان ، به آموختن نقاشي دلبستگي تمام پيدا كرد و دل در گرو نقشهاي زيبا بست . او از كار هنر احساس رضايت و شادماني داشت . از كلاس هفتم دبيرستان فرشچيان قدم به هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان گذاشت و چهار سال در

آن جايگاه عاشقي ، زير نظر استاد عيسي بهادري ، استاد نابغه و توانمند نقاشي قالي ، مينياتور ، نقاشي رنگ و روغن ، به فراگيري اصول و مباني طراحي نقوش سنتي (نقشه قالي ، تذهيب ، مينياتور) پرداخت .

بدون شك نقش استاد عيسي بهادري در پرورش و خلاقيتهاي محمود فرشچيان نقشي فوق العاده ارزشمند بود .استاد در بيان احساس و تجسم شعرگونه عواطف ، به شيوه اي كاملا جديد موفق به هماهنگي و همگامي ميان مضمون و محتوا و شكل و فرم نقاشي هايش گرديد و اين مشخصه اصلي كار او در نقاشي شد . فرشچيان در جواني بسيار پرتلاش و خستگي ناپذير به كار و طراحي نقوش مختلف ميپرداخت . او در مطالعه آثار تاريخي شهر اصفهان (چهل ستون ، عالي قاپو ، مسجد شيخ لطف الله و ... طرحهاي اسليمي و ختايي كاشيكاري هاي بي نظير آن آثار سر از پا نميشناخت و چون محققي موشكافانه اين نقش ها را مطالعه ميكرد . فرشچيان حتي در دوره سربازي نيز دست از قلم و رنگ برنداشات و آثاري ديدني آفريد كه مورد تشويق مقامات قرار گرفت .

گرماي عشق 1378 محمود فرشچيان

سال 1329 بعد از 6 سال فعاليت و كسب هنر در هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان ، فرشجيان به كسب ديپلم عالي نائل آمد . آثار سالهاي شاگردي ايشان هنوز در مركز هنرستان ، موجود است . او در طراحي و شناخت و بكارگيري رنگها فوق العاده قدرتمند و قوي است . اين قدرت قلم و صلابت و استواري خطوط قلم گيري است كه از او هنرمندي

پرآوازه و مشهور ساخته است . از نظر محتوا و مضمون ، آثار استاد عمدتا با الهام از ادبيات عرفاني و باورهاي مذهبي ساخته و پرداخته شده اند . سخن آخر اينكه امروز استاد فرشچيان از پس نزديك به پنجاه سال كسب هنر و مهارت در كار نقاشي و خلق نقشهاي دلنشين و جشم نواز ، هنرمندي است كه به جرآت ميتوان او را صاحب سبك جديد در نقاشي ايراني (مينياتور) دانست .

برخي آثار

«ضامن آهو»: طرحي از شمايل امام رضا

«پنجمين روز آفرينش»: در اين تابلو همهٔ مخلوقات زميني و آسماني به ستايش پروردگار مشغول اند.

«عصر عاشورا»: استاد در مورد نحوه طراحي اين اثر جاويدان ميگويد:

«سه سال پيش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصيحت كرد و گفت: به روضه گوش كن تا چند كلمه حرف حساب بشنوي. و من با ايشان گفتم: من اول در اتاقم كاري دارم بعد خواهم رفت. حال عجيبي به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوي عصر عاشورا را شروع كردم. قلم را كه برداشتم تابلويي شد كه الآن هست بدون هيچ تغييري».اين اثر توسط استاد به موزه آستان قدس رضوي اهدا شد.

طراحي ضريح امام رضا

آخرين تابلوي او «كوثر» به نام خانم فاطمه زهرا (س) مي باشد.

منتخبي از جوايز

1379: انضمام نام هنرمند در فهرست روشنفكران قرن بيست و يكم

1372: نشان درجه يك هنر

1364: تنديس طلايي اسكار ايتاليا

1363: نشان هنر نخل طلايي ايتاليا

1363: تنديس طلايي اروپايي هنر، ايتاليا

1362: ديپلم آكادميك اروپا، آكادمي اروپا، ايتاليا

1361: ديپلم لياقت دانشگاه هنر، ايتاليا

1360: مدال طلاي آكادمي هنر و كار،

ايتاليا

1352: جايزهٔ اول وزارت فرهنگ و هنر، ايران

1337: مدال طلاي جشنوارهٔ بين المللي هنر، بلژيك

1331: مدال طلاي هنر نظامي، ايران

عكس

اقبال السلطنه رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1307 -1259 ق)، عكاس. از پيشخدمتان حضور ناصرالدين شاه بود. در سال 1280 ق لقب عكاس باشى يافت و سپس به سمت خازن مصرف جيب شاه منصوب شد. وى همراه شاه به اروپا رفت و در سال 1290 ق به سمت آجودان مخصوص منصوب گشت و در سال 1303 ق ملقب به اقبال السلطنه شد. وى علاوه بر سمت وزارت قورخانه، رييس توپخانه نيز بود. آقارضاخان به مرگ ناگهانى در آجودانيان شميران درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان(199 -197 /1).

بهروزان، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1308، شميرانات.

درگذشت: 1366، اتريش.

اسدالله بهروزان دوره ى تحصيل مقدماتى را در دبستان و دبيرستان شرف پشت سر گذاشت و در دانشكده ى هنرهاى زيبا تحصيلات دانشگاهى خود را در رشته ى نقاشى دنبال كرد اما نيمه كاره رها نمود و عازم آمريكا شد. در بازگشت در پايه گذارى دانشكده ى هنرهاى تزئينى شركت داشت و بعدها تا پايان عمر در آنجا و دانشكده هاى ديگر مشغول تدريس بود.

آثار هنرى اسدالله بهروزان عكس هايى است كه از مناظر طبيعى و آثار باستانى ايران برداشته است و نمونه هايى چند از آن به صورت پوستر توسط سازمان جلب سياحان به چاپ رسيده است. وى مدتى نيز با آرتور پوپ همكارى داشت.

اسدالله بهروزان پيش از درگذشت در دانشگاه اصفهان تدريس مى كرد. وى براى معالجه ى چشم به اتريش رفت و همانجا درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهشتي، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بازيگر.

تولد: 1302، تهران.

درگذشت: 12 آبان 1370.

هوشنگ بهشتى فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران در سال 1320 بود. سپس دوره ى دو ساله ى مدرسه ى تئاتر را در سال 1322 طى نمود و در سال 1350 در رشته ى سينما از دانشكده ى هنرهاى دراماتيك فارغ التحصيل شد.

از سال 1323 بازى در تئاتر را آغاز كرد. نمايش هاى عمده اى كه در آنها ايفاى نقش كرده است، عبارتند از: «نافرمانى»، «ميشل استروگوف»، «شفاى بيمار»، «خانم گلفروش»، «عروسك پشت پرده»، «خانه عروسك»، «شوهرهاى مريم خانم»، «خسيس»، «خروس بى محل». از سال 1330 بازى در نمايش هاى راديويى را شروع كرد. اولين حضورش جلوى دوربين سينما، بازى در فيلم «جدال با شيطان» (1331، حسين مدنى) بود و در طول فعاليتش در بيش از پنجاه فيلم بازى كرد. آخرين حضورش ايفاى نقش در مجموعه ى تلويزيونى «اين خانه دور است» بود كه هنگام بازى در آن

دار فانى را وداع گفت. از فيلم هاى ديگر وى مى توان به عناوين زير اشاره نمود: «گرداب» (1332)؛ «سرنوشت در را مى كوبد» (1333)؛ «كينه» (1333)، «پايان رنج ها» (1334)؛ «بازگشت به زندگى» (1336)؛ «دست تقدير» (1338)؛ «گوهر لكه دار» (1338)؛ «بيم و اميد» (1339)؛ «گرگ صحرا» (1340)؛ «لاشخورها» (1342)؛ «نيرنگ دختران» (1343)؛ «زندگى دوزخى» (بازيگر، تهيه كننده با مشاركت سعيد نيوندى، 1343)؛ «هه سر حريف» (1344)؛ «حاتم طلايى» (1345)؛ «جهان پهلوان» (1345)؛ «ايمان» (1346)؛ «كوه زاد» (1346)؛ «نيم وجبى» (1346)؛ «ولگردها» (1346)؛ «معجزه» (1346)؛ «من شوهر مى خواهم» (1347)؛ «دزد سياهپوش» (1347)؛ «ستاره ى هفت آسمون» (1347)؛ «تكخال» (1348)؛ «قاتلين هم مى گريند» (1348)؛ «قلب هاى طلايى» (1348)؛ «پهلوان پهلوانان» (1348)؛ «دنياى پر اميد» (1348)؛ «گناه مادر» (1348)؛ «اجل معلق» (1349)؛ «قسمت» (1349)؛ «پايان تاريكى» (1349)؛ «دنيا مال منه» (1350)؛ «مرد افكن» (1350)؛ «مبارزه با شيطان» (1350)؛ «احمد چوپان» (1351)؛ «قربون هر چى خوشگله» (1352)؛ «فرار از بهشت» (1353)؛ «كمال الملك» (1362)؛ «ميرزا كوچك خان» (1362)؛ «سردار جنگل» (1363)؛ «گال» (1365)؛ «شناسايى» (1366)؛ «پنجره» (1367)؛ «دو سرنوشت» (1368)؛ «دلشدگان» (1370)؛ «آتش درون» (1370). اسامى مجموعه هاى تلويزيونى كه وى در آنها ايفاى نقش كرده است، به اين شرح هستند: «تلخ و شيرين» (1355)؛ «طلاق» (1356)؛ «غارتگران» (1356)؛ «امير كبير» (1365)؛ «كوچك جنگلى» (1365)؛ «اين خانه دور است» (1374 -1370)؛ «ماشاءالله پر شمشير» (از مجموعه مش خيرالله صندوقچه ى اسرار، 1371).

متولد: 1302 تهران- متوفى: 1370 تهران، تحصيلات: فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگى تهران 1320- فعاليت در تلويزيون- فعاليت در راديو از 1330- فعاليت در دوبله- بازى در تئاتر از 1323، شروع بازيگرى: جدال با شيطان (1331)

عمده ى فيلمها:

گرداب (1332)، سرنوشت در را مى كوبد (1333)، كينه (1333)، پايان رنجها (1334)، فرزند گمراه

(1334)، مهتاب خونين (1334)، بازگشت به زندگى (1336)، دست تقدير (1338)، گوهر لكه دار (1338)، بيم و اميد (1339)، گرگ صحرا (1340)، لاشخورها (1342) نيرنگ دختران (1343)، زندگى دوزخى (تهيه كننده: بازيگر- 1344)، حاتم طايى (1345)، جهان پهلوان (1345)، گدايان تهران (1345)، دروازه تقدير (1346)، ايمان (1346)، دروازه تقدير (1346)، خوشگل و قهرمان (1346)، كوه زاد (1346)، چرخ فلك (1346)، داش احمد (1346، نيم وجبى (1346)، ولگردها (1346)، معجزه (1346)، من شوهر مى خواهم (1347)، ستاره هفت آسمون (1347)، تكخال (1347)، دزد سياهپوش (1347)، قلبهاى طلايى (1348)، قاتلين همه مى گريند (1348)، پهلوان پهلوانان (1348)، دنياى پر اميد (1348)، گناه مادر (1348)، قسمت (1349)، پايان تاريكى (1349)، اجل معلق (1349)، مبارزه با شيطان (1350)، مرد افكن (1350)، احمد چوپان (1351)، قربون هر چى خوشگله (1352)، فرار از بهشت (1353)، كمال الملك (1362)، ميرزا كوچك خان (1363)، سردار جنگل (1363)، گال (1365)، شناسايى (1366)، پنجره (1367)، دو سرنوشت (1368)، دلشدگان (1370)

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بيچاره، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اصغر بيچاره (زادهٔ 22 خرداد 1306 در تهران) عكاس، بازيگر و كارگردان ايراني است. از او به عنوان قديمي ترين عكاس سينماي ايران ياد مي شود. بيچاره در حال حاضر بزرگترين آرشيو عكس ايران را در اختيار دارد. او از 11 سالگي به عنوان كارگر ساده در عكاسي به كار مشغول شد، پس از چند سال در لاله زار تهران مغازه اي باز كرد كه به زودي تبديل به پاتوق هنرمندان و نويسندگان معروف آن زمان شد. نخستين بار با گرفتن كپي از تمام عكس هاي فيلم دختر لر براي عبدالحسين سپنتا فيلمنامه نويس اين فيلم، رسما وارد دنياي هنر شد. سپس با آشنايي با تئاتر، افزون بر عكاسي از نمايش ها، گاه

در بعضي از آنها هم به بازي پرداخت. چند سال بعد با گروه دوبله مرتضي حنانه و حسين سرشار در ايتاليا همكاري كرد. او عكاسي را از سال 1323 آغاز كرد. فعاليت هاي عكاسي :

بيچاره در نمايشگاه هاى مختلف عكس و عكاسى در ايران و ديگر كشورهاي جهان حضور داشته است. او بزرگترين آرشيو عكس سينما و تئاتر ايران را در خانه خود گرد آورده است. او در موزهٔ شخصي اش دوربين هايى از قديمى ترين عكاسان ايران مانند دوربين «ماشاءالله خان عكاسباشي» (نخستين عكاس ايران) را نگهدارى مى كند. بيچاره 3 جلد كتاب درباره تاريخ سينماى ايران نگاشته است.

او افزون بر عكاسيِ 38 فيلم، سابقه بازي در 23 فيلم را نيز دارد.فيلم هايي كه بيچاره در آن ها به بازي پرداخته است:

1. دم صبح (1384)

2. بانوي من (1381)

3. زيستن (1380)

4. مزاحم (1380)

5. نان و عشق و موتور 1000 (1380)

6. بوي كافور، عطر ياس (1378)

7. جنگجوي پيروز (1377)

8. چهره (1374)

9. افسانه دو خواهر (1373)

10. اي ايران (1368)

11. ناخدا خورشيد (1365)

12. امشب اشكي مي ريزد (1357)

13. كلام حق (1356)

14. كوسه جنوب (1356)

15. رفيق (1354)

16. عمو فوتبالي (1354)

17. قفس (1353)

18. تنها مرد محله (1351)

19. قلندر (1351)

20. زمين تلخ (1341)

21. گربه وحشي (1341)

22. يكي بود يكي نبود (1338)

23. ليلي و مجنون (1335)

اصغر بيچاره، نويسنده و كارگردان فيلم «سَنَد زنده» در سال

1359 بوده است. او همچنين در سينماي ايران به عنوان تهيه كننده، فيلم بردار و ساير بخش ها نيز فعاليت داشته است

خادم، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عكاس.

تولد: 1296.

درگذشت: اسفند 1370، تهران.

على خادم ديپلمه ى ادبى است و كار مطبوعاتى را از سال 1328 با سمت خبرنگار عكاس براى مطبوعات آغاز كرد. در طول خدمت مطبوعاتى خود دوازده بار از دولت ايران و دولت هاى خارجى نشان و مدال افتخار گرفت. پدر ايشان نيز از عكاسان بزرگ زمان خود بود.

على خادم مجموعه ى بزرگ و نفيسى از عكس فراهم آورد كه تعداد پانزده قطعه عكس در آن موجود است. چندين مجموعه عكس از كارهاى خادم به چاپ رسيده است. كه تهران در تصوير يكى از آنهاست.

على خادم با زبان فرانسوى آشنا بود و به بيشتر كشورهاى جهان سفر كرد.

على خادم در سال 1370 درگذشت و پيكرش در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سخايي، شاهرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاهرخ سخايي عكاس سينماي ايران روز سوم فروردين بر اثر حمله قلبي درگذشت. او فارغ التحصيل رشته عكاسي و طراحي از انستيتو طراحي و عكاسي دنور بود و فعاليت در زمينه ي عكاسي در سينماي ايران را در سال 1364 با فيلم ماديان آغاز كرد. او هم چنين در رشته هاي اقتصاد در انگستان، و جامعه شناسي در سوئد نيز تحصيل كرده بود و در سال هاي 1363 تا 66 مسؤوليت كارگاه عكس و اسلايد و آرشيو موزه ي شهدا را بر عهده داشت و يك سال نيز، سرپرستي كارگاه عكس و آرشيو هنرمندان بنياد فارابي با او بود. مرحوم سخايي دركنار عكاسي، گاهي نيز در برخي از فيلم ها به عنوان بازيگر حضور داشت. در مهمان مامان نيز سخايي نقش پزشكي را بازي مي كند كه پس از ديدن نوار قلب مادر، به او دلداري مي دهد.

آخرين فيلمي كه در آن نقش كوتاهي داشت و موقع مرگش همچنين روي پرده ي سينماها بود، دايره زنگي است.

عكاس:

پرونده هاوانا (1384)، رستگاري در 8/20 دقيقه (1383)، تب (1382)، مهمان مامان (1382)، به من نگاه كن (1381)، بماني (1380)، سگ كشي (1379)، سيب سرخ حوا (1377)، مرسدس (1376)، راز مينا (1378)، عشق گمشده (1378)، قانون (1374)، جنگ نفتكشها (1372)، لبه تيغ (1371)، پرنده آهنين (1370)، دادستان (1370)، دو فيلم با يك بليت (1369)، عروس حلبچه (1369)، نقش عشق (1369)، الماس بنفش (1368)، تمام وسوسه هاي زمين (1368)، طپش (1367)، خارج از محدوده (1366)، محموله (1366)، روزهاي انتظار (1365)، آن سوي مه (1364)، تفنگ شكسته (1364)، ماديان (1364).

بازيگر: دايره زنگي (1386)، مهمان مامان (1382)، مرد عوضي (1376)، دو فيلم با يك بليت (1369).

منابع زندگينامه :سالنامه فيلم - ش 18.

سعيدي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

________________________________________

مهدي سعيدي در سال 1358 در تهران متولد شد و در رشته گرافيك از هنرستان هنري مالك اشتر و پس از آن در رشته هنر و طراحي از انگليس فارغ التحصيل شد.

وي عضو انجمن طراحان گرافيك ايران و هنرهاي تجسمي است و همكاري خود را با مراكز مهم فرهنگي از جمله موزه هنرهاي معاصر تهران، فرهنگستان هنر و مراكز موسيقي و فيلم آغاز كرد.

وي همچنين در بيش از 68 بي ينال و نمايشگاه معتبر در سراسر دنيا از جمله بي ينال تهران، بي ينال ورشو- لهستان ، بي ينال برنو - جمهوري چك ، و ... شركت داشته و جوايز مهم داخلي و جهاني را كه از آن جلمه جايزه اول بي ينال بين المللي پوستر جهان اسلام، جايزه ويژه هفتمين بي ينال بين المللي پوستر پوستر مكزيك، جايزه سومين سه سالانه

بين المللي خارك، اكراين، جايزه رييس ايالت تراناوا از سه سالانه بين المللي پوستر اسلواني، جايزه بزرگ از بي ينال بين المللي پوستر دعوتي كلرادو آمريكا و جايزه بزرگ 10000 دلاري از بي ينال بين المللي پوستر تايوان براي اثري با عنوان«خانم ها آقايان معرفي مي كنم نماد جديد صلح» و بورسيه مطالعاتي و تحقيقاتي به پاريس براي نوآوري در مجموعه پوسترها از طرف موزه هنرهاي معاصر تهران را از آن خود كرد.

عكاسباشي، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1294 -1253 ش)، عكاس، فيلمبردار و مترجم. وى در تهران به دنيا آمد. پدرش عكاس باشى دربار ناصرالدين شاه بود. او از نوجوانى تحصيلات خود را در هنر عكاسى و گراورسازى در پاريس آغاز كرد. پس از مدتى همراه پدر به تهران آمد و ملتزم مظفرالدين شاه شد و در 1277 ش، لقب عكاس باشى گرفت. ميراز ابراهيم خان نخستين فيلم را در استاند بلژيك در مراسم جشن گلها فيملبردارى كرد و سپس همراه شاه به تهران بازگشت. عكاس باشى ضمن نمايش فيلم در دربار، گاهى نيز به فيلمبردارى مى پرداخت. در «تاريخ سينماى ايران» محل وفات وى چابكسر قزوين ذكر شده كه به نظر اشتباه مى رسد و بايد چابكسر لاهيجان باشد. از ديگر آثار او، ترجمه ى «رساله ى لكه گيرى» از فرانسه به فارسى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ سينماى ايران (22 -21)، مؤلفين كتب چاپى (74 / 1).

عكاسباشي، رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1307 -1259 ق)، عكاس. او در آغاز كار از پيشخدمتان حضور ناصرالدين شاه بود و سپس در سال 1280 ق به لقب عكاسباشى مشهور شد و به سمت خازن صرف حبيب شاه (از مشاغل دربارى) ملقب گرديد. در سال 1301 ق رييس و وزير قورخانه شد و در سال 1302 ق ملقب به اقبال السلطنه گرديد. او به مرگ ناگهانى در باغ شخصى در آجودانيه شميران فوت كرد. علت مرگ وى را در كتاب «احوال و آثار نقاشان» سكته و در كتاب «شرح حال رجال» مسمويت ناشى از طرف دربار ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (199 -197 /1)، شرح حال رجال (516 -513 /1).

هاشمي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عكاس.

تولد: 21 خرداد 1311.

درگذشت: 21 خرداد 1374، تهران.

ابراهيم هاشمى با مجله ى «عكس» همكارى داشت وى در اولين نمايشگاه سالانه ى عكس ايران كه در موزه ى هنرهاى معاصر در سال 1366 برگزار شد در بخش اجتماعى به سبب عكس «زنى در نمكزار» به عنوان عكاس منتخب هيئت دوران انتخاب شد. همچنين در دومين دوره ى تقدير و تجيلى از خادمان و پديدآورندگان كتاب كه در سال 1373 برگزار شد، در گروه صنعت چاپ (در بخش صنعت چاپ و ليتوگراف) برگزيده اعلام شد. كتاب ترجمه ى سرآغاز و عكاسى در ايران (دانا استاين، 1368) از آثار اوست.

ابراهيم هاشمى در خرداد 1374 درگذشت و پيكر وى در بهشت زهرا در قطعه ى 88 (هنرمندان و نويسندگان) مدفون است.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مداحان اهل بيت

حداديان، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد حداديان

همه او را مداح موفق اهل بيت (ع) مي شناسند كه صداي گرم و دلنشين اش هر اهل دلي را خيلي زود مهمان سفره ي اشك ميكند . مداحي بزرگترين افتخار براي حاج سعيد حداديان كه مسئول دفتر ادبيات و هنر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران است ، محسوب مي شود . او قرآن را با صوتي زيبا مي خواند و وجودش با كلام خدا انس و الفتي شيرين دارد . در ميان هنرهاي فراواني كه در وجود ايشان يافت مي شود مي توان به " شاعر " بودن ايشان اشاره كرد . حاج سعيد حداديان شاعر توانايي است كه شعر را خوب مي شناسد و خوب مي سرايد . خواندن اشعاري از ايشان لطف ديگري دارد

سلحشور، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي سلحشور، متولد 1349 است؛ از 9 سالگي، درست يكسال پس از پيروزي انقلاب، در گروه سرود مسجد علي اكبر تهران شروع به خواندن كرد. اولين نغمه هايش براي شهدا بود. تك خوان يك گروه نوجوان چهل نفره، كه نيمي از آنها بعدها شهيد شدند.

حاج مهدي در سال 69 به سمت طلبگي و سربازي امام زمان آمد، دوستان او مي دانند كه تقريباً خوب و حرفه اي مي خواند، او معتقد است بايد از تقليد شروع كرد، تا صدا كم كم شكل بگيرد.

پراكنده گوش دادن به شكل گيري صدا لطمه مي زند. بايد هم خواني صدا در تقليد رعايت شود. مقام ها و اوج و فرودها، تحريرها و كشيدگي ها از موارد تقليد است، در محتوا هم شيوه اي ارايه ي شعر و پرورش آن به سبك مجلس داري و آداب و فنون را بايد آموخت. او درباره ي ذوق «سبك سازي» و مداحي اش مي گويد:

اعتقادم اين است كه مداحي ذوق صرف

است مثل شعر گفتن؛ به قول معروف، بايد در خون شخص باشد و خميرمايه اش اكتسابي نيست؛ بلكه مي توان به مرور زمان رشدش داد.

يادم هست هنگامي كه آيت ا... صدوقي شهيد شد، به يزد رفتيم؛ شعري را خواندم كه هنوز سبكش يادم هست، سبك آن را خودم ساختم؛ آن موقع 12 سال داشتم.

اي شهيدان سر برآريد از تراب

روي زيبا را نمي زيبد به حجاب

هان به پا خيزيد وقت خواب نيست

زير گِل منزلگه مهتاب نيست

كريمي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي:محمود عباس كريمي فرزندنقي كه در سال 1347 در يكي از محله هاي مذهبي تهران به دنيا آمد.شغل ايشان آزاد ومرتبط با فعاليت هاي صنعتي مي باشد.ايشان درسال1370 ازدواج نمود واكنون داراي دو فرزند مي باشديك پسر و يك دختر.

.

پدر ايشان درسال1361 درعمليات فتح المبين دردشت عباس مفقودالاثر شدند وبرادر ايشان ابولفضل كريمي نيز در كربلاي 5 شلمچه در سال1365 به درجه شهادت نائل شد ايشان سه برادر به نامهاي احمد،محمد وحسين دارد.

ايشان بعد از رفتن پدرشان به جبهه دركناردرس كارهم مي كرددند وهم مداحي. كار در كارهايي همچون نجاري وبنايي و...

تحصيلات ايشان دانشجوي مديريت صنعتي در دانشگاه علامه طباطبائي بوده وتعداد74 واحد درسي نيز گذرانده است اما از آنجاييكه حضور در جبهه فرهنگي رامقدم تر مي دانسته به سراغ مطالعات مرتبط با بحث هاي فرهنگي وبه ويژه مداحي رفت و در اين زمينه به كسب معارف اسلامي پرداخت.

ايشان اهل ورزش نيز بوده چننانكه داراي كمربند مشكي دان دو دررشته جودو مي باشد ودر رشته شين ذن كاراته نيز كمربند سياه، دان پنج داشته و به شنا خيلي علاقه دارد.

اولين بار مداحي را در سن خردسالي روي پاي مرحوم

كافي شروع نمود و از چهار سال پيش در جلسات هفتگي ماه رمضان هيات رزمندگان شميرانات شركت نموده و تا امروز همكاري مي كند

گفتني است دكتر محمود احمدي نژاد((رئيس جمهور محبوب)) تا به امروز چندين دفعه در هيئت راية العباس واقع در تهران-شميران-امام زاده علي اكبر چيذر شركت كرده است

هلالي، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوگرافي حاج عبدالرضا هلالي

هيئت الرضا ميدان امام حسين خ دماوند قاسم آباد حسينه صباقچي متولد 1360 , اصالتا خرمشهري است و بزرگ شده تهران است ,متاهل و داراي دو كودك , ديپلمه نقشه كشي ساختمان و دانشجوي انصرافي حقوق قضايي , در حال حاضر در تهران پارس سكونت ميكند.در سن, 12 13 سالگي در هيئت الرضا قاري قرآن بود و در همان سنين با شركت در مجالس حاج منصور ارضي تقريبا آداب مداحي را آموخت , تا قبل از سال 1379 تنها اهالي منطقه محله مجيديه او را به عنوان مداحي جوان ميشناختند , اما از سال 1382 با برپايي هيئت الرضا در مسجد جامع ابوذر نام او نيز به عنوان مداحان سرشناس اضافه شد , از سال 1383 هيئت الرضا به حسينيه قهرودي ها نقل مكان كرد و شايد بتوان گفت بهترين و مساعدترين شرايط براي هيئت فراهم شده بود چرا كه بعد از محرم 84 دشمني ها عليه اهل بيت عليهم السلام خيلي جدي آغاز شد , تا آنجا كه چندين بار هلالي را در خيابان و حتي يكبار در حسينيه . . . جلوي چشم خلق الله به باد كتك گرفتند , و يا از بدترين نامروتي ها و دشمنيها مي توان به پخش كردن فيلم خصوصي عبدالرضا هلالي در

بين عموم اشاره كرد , كه او به خاطر شرايط روحي بدي كه داشت هيئت را براي مدتي تعطيل كرد اما از آنجا كه همه چيز به ضرر او تمام مي شد و نيز با اصرار و نامه هاي برخي مراجع تقليد براي ادامه مجدد كار , او بار ديگر با استمداد از اهل بيت عليهم السلام با برگزاري رمضان 1385 در حسينيه شهداي صباغچي فراغت خود از اين جامعه نا آگاه را ثابت كرد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109